PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صحيفه نور



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 [9]

afsanah82
08-01-2011, 01:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 241

تاريخ: 14/4/1358

فرمان به حجت‏الاسلام آقاى احمد آذرى دادستان دادسراى انقلاب اسلامى تهران‏

بسمه تعالى‏

جناب حجت الاسلام اقاى‏حاج شيخ احمدآذرى دامت‏افاضاته‏

چنانچه قبلاً نيز پيغام داده بودم لازم‏است زودتر به وضع زندانيان رسيدگى نموده و در اين مورد سرعت عمل بيشترى به خرج داده شود و آنها كه مجرم شناخته شده نگهدارى شوند و كسانى كه مجرم شناخته نشده‏اند با قيد كفالت آزاد گردند. و ضعف كادر قضايى و بازپرسى دادسراى شما مجوز نگهدارى متهمين در بلاتكليفى نمى‏باشد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 242

تاريخ: 19/4/1358

در جمع پرسنل هوانيروز و گروه كثيرى از مردم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ميلاد مسعود امام عصر و منجى مستضعفين و كوبنده مستكبرين و منجى انسان‏ها را به ملت شريف ايران تبريك عرض مى‏كنم.

بين سال قبل و امسال فرق‏هاست. سال قبل در همچو روزى ما غرق مصيبت بوديم مصيبت‏هاى گوناگون كشتارهاى دسته جمعى گرفتارى‏هاى به اجانب و خيانتكاران عيد سال قبل براى آن مصيبت‏هاى بزرگ به صورت تعطيل درآمد و امسال بحمدالله از تمام قيود داخلى و خارجى ملت ايران بيرون آمد و تمام دست خيانتكاران و جنايتكاران داخلى و خارجى را قطع كرد. سال قبل بين ملت و دولت جدايى بود ملت از دولت متنفر و دولت با ملت دشمن. و در امسال دولت از ملت است و ملت از دولت. در سال قبل قواى انتظامى از ما جدا بودند و با ملت به صورت دشمنى عمل مى‏كردند و اگر در بين آنها كسانى بودند طرفدار ملت نمى‏توانستند اظهار وجود كنند. و امسال قواى انتظامى ارتش ژاندارمرى شهربانى در آغوش ملتند ملت از آنهاست و آنها از ملت. آنها با صداقت خدمت به ايران و خدمت به اسلام و خدمت به جمهورى اسلامى و خدمت به ملت مى‏كنند و ملت با صداقت از آنها پشتيبانى مى‏كند.

امروز مثل صدر اسلام كه لشكر اسلام از خود مردم بود ودر آغوش مردم بود ارتش اسلامى امروز در آغوش مردم است و از خود مردم است. آنها بايد از ايران و از اسلام و از ملت پشتيبانى كنند و ملت بايد از آنها پشتيبانى كند. اساس استقلال مملكت بر ارتش است بر نيروهاى زمينى و هوايى است لكن ارتش كه متكى به ملت باشد ارتشى كه از خود ملت باشد در رژيم‏هاى غير توحيدى و غير اسلامى دولت‏ها از ملت جدا هستند ارتش از ملت جداست و با جدا بودن ارتش از ملت و دولت از ملت و رژيم‏ها از ملت رژيم‏ها متزلزلند نمى‏توانند استقلال خودشان را حفظ كنند نمى‏توانند در مقابل اجانب پايدار باشند. لكن دولتى كه متكى بر ملت باشد ارتشى كه متكى بر ملت باشد مى‏تواند استقلال خودش را حفظ كند مى‏تواند در مقابل اجانب قيام كند. چنانچه ديديد و ديديم كه ملت بزرگ ما با همراهى ارتش كه به دامن ملت برگشت بر قواى شيطانى غلبه كرد و نتوانستند قواى شيطانى حفظ آن رژيم سابق را بكنند و نخواهند توانست كه امثال آن رژيم‏ها را برگردانند.

امروز ملت ما و دولت و ارتش يك هستند همه با هم براى مصالح اسلام و براى مصالح كشور

صحيفه نور ج 22 صفحه 243

اسلامى و بايد اين رژيم اين ملت اين ارتش اين ژاندارمرى اين شهربانى اين دولت و دستگاه‏هاى دولتى نمونه باشند از براى تمام كشورها. بدانند كشورها كه با وحدت كلمه بين دولت و ملت ارتش و ملت ژاندارمرى و ملت چه فوايدى عايد خودشان و عايد ملتشان مى‏شود. بايد دولت‏هايى كه سركار مى‏آيند عبرت بگيرند از دولتى كه اسلامى است و از ارتشى كه اسلامى است و بدانند بايد چه بكنند با ملت. قواى انتظامى ما امروز از ما هستند و بايد ملت از آنها پشتيبانى كند و بايد بين خود قواى انتظامى برادرى و وحدت باشد و بايد سلسله مراتب را حفظ كنند. اگر ارتش سلسله مراتب را حفظ نكند گسسته خواهد شد. اين خيانت است بر اسلام و خيانت است بر مملكت اسلامى بايد ارتش قوى باشد مطمئن به نفس باشد و انشاءالله هست. ما و همه ملت پشتيبان آنها هستيم و من دعاگوى به ملت و دعاگوى به ارتش و دعاگوى به همه اقشار دولتى و ملتى هستم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 244

تاريخ: 24/4/1358

نامه به حجت‏الاسلام آقاى امامى‏

بسمه تعالى‏

خدمت جناب مستطاب سيدالاعلام و حجت‏الاسلام آقاى امامى دامت افاضاته‏

سلامت و سعادت جنابعالى را خواستارم و اميد است كه انشاءالله با كوشش‏هاى همه جانبه حضرات علماى اعلام و حجج اسلام اصفهان مسايل حساس اسلامى به نتيجه قطعى كه تحقق جمهورى اسلامى با خصايص همه جانبه آن است برسد. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه را خواهانم.

والسلام عليكم ورحمه الله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:42 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 245

تاريخ: 1/5/1358

فرمان به حجت‏الاسلام آقاى موسوى اردبيلى‏

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى‏دامت بركاته‏

اميد است وجود آن جناب از بليات محفوظ و به انجام وظايف الهى مشغول باشيد. ضمنا با توجه به اوضاع منطقه مشكين‏شهر و مناطق ديگر آذربايجان شرقى و غربى و مشكلات و گرفتارى‏هاى اهالى محل مقتضى است جناب عالى مسافرتى به آن منطقه بنماييد و از نزديك اوضاع مردم و گرفتارى‏هاى آنان را بررسى نموده و در رفع مشكلات به هر نحو مصلحت مى‏دانيد اقدام نماييد و در هر منطقه از همكارى و تفاهم با علماى اعلام محل دامت بركاتهم دريغ نفرماييد. از خداى تعالى ادامه توفيقات آن جناب را در راه خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:42 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 246

تاريخ سخنرانى:30/5/1358

پيام به علماى كرمانشاه(باختران)

بسمه تعالى

خدمت حضرات آقايان محترم علماى اعلام و حجج اسلام كرمانشاه دامت بركاته مرقوم محترم آقايان واصل و موجب تشكر گرديد. مراتب تشكر و سلام اين جانب را به عموم اهالى محترم و عشاير غيور منطقه كه در مبارزه با دشمنان اسلام و مملكت در اين چند روزه متحمل زحمات زيادى شدند برسانيد. از خداى تعالى موفقيت همگان را در راه اعتلاى كلمه طيبه و نابودى دشمنان اسلام و مسلمين خواستارم. در مورد پاكسازى منطقه از افراد ضد انقلاب و كمونيست نيز كه مرقوم داشته‏ايد، انشاء الله تعالى تدريجا اقدام خواهد شد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:42 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 247

تاريخ سخنرانى: 2/6/1358

پاسخ به تلگرام حجت الاسلام آقاى حسين رحمانى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ حسين رحمانى دامت افاضاته تهران - مجلس بررسى نهايى قانون اساسى تلگراف جناب عالى واصل و موجب تاثر گرديد. بدين وسيله مصيبت وارده را به آن جناب تسليت گفته، از خداى تعالى سلامت و موفقيت جناب عالى را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:42 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 248

تاريخ سخنرانى: 24/6/1358

ديدار با اعضاى شوراى انقلاب سازمان الفتح‏

گرچه اين مصيبت براى ما ناگوار و سنگين بود، لكن ما بايد در مقابل مصيبت ها و مشكلات مقاوم باشيم و با مقاومت انشاء الله مشكلات را رفع كنيم. و من از خداوند مى خواهيم كه براى ما حس مقاومت عنايت كند و همين طور براى برادران ما در فلسطين و در لبنان با همه مصيبت‏هايى كه مواجه هستند، اميدواريم كه با مقاومتى كه آقايان دارند و ابوعمار دارد به مشكلات فايق بشوند و امور مسلمين انشاء الله اصلاح بشود. سلام و تحيات من را به ابوعمار برسانيد و از قول من به ايشان بگوييد كه مشكلات شما مشكلات ماست، چنانچه مشكلات ما مشكلات شماست. و مسلمين بايد يد واحده باشند بر ضد همه ستمگران و اميدوارم كه با وحدت كلمه بين ما و شما - كه بحمدالله حاصل است - و با وحدت كلمه بين ساير قشرهاى مسلم و خصوصا دولت‏هاى اسلامى موجب بشود كه گرفتارى‏هاى ما و گرفتارى‏هاى شما و گرفتارى ساير مسلمين رفع بشود. ما ميدانيم و مسلمين هم، بلكه مهم دولت‏هاى اسلامى هم همه ميدانند كه آنچه بر ما مى‏رسد و رسيده است از دو مشكل است، يكى مشكله بين خود دولت‏هاست كه مع‏الاسف تاكنون نتوانستند اين مشكل را حل بكنند و آن مشكل اختلافات بين خودشان هست و آن كه مى‏دانند منشا همه گرفتارى‏هاى مسلمين اين اختلافات هست و ما هم بيش از قريب به بيست سال است كه در اين موضوع به اين سفارش كرديم، گفتيم، نوشتيم، دعوت كرديم سران دولت‏ها را براى اين اتحاد لكن مع‏الاسف تاكنون حاصل نشده است. و مشكل دوم، مشكل دولت ها با ملت‏هاست كه دولت‏ها با ملت‏ها طورى رفتار كردند كه ملت‏ها پشتيبان آنها نيستند. مشكلاتى كه براى دولت‏ها پيدا مى‏شود و بايد به دست ملت‏ها اين مشكلات رفع بشود، براى تفاهمى كه بين آنها نيست، اگر ملت‏ها دامن نزنند به مشكلات دولت‏ها، لااقل بى تفاوت هستند. و من اين مطلب را شايد كراراً گفتم كه خوب است دولت‏ها از دولت سابق ما و دولت فعلى ما عبرت بگيرند. دولت سابق در رژيم طاغوتى اگر مشكلى برايش پيدا مى‏شد ملت يا بر مشكلات او

صحيفه نور ج 22 صفحه 249

مى‏افزود و يا بى‏تفاوت بود. و الان دولت ما به اعتبار اين كه دولت اسلامى است و بناى اين كه به ملت ستم بكند ندارد، مشكلات او را ملت رفع مى كند. شما ديديد كه يك مشكل بزرگى براى ما در كردستان پيدا شد و به مجرد اين كه اعلام شد كه يك همچو مشكلى است، از تمام ايران ملت پشتيبانى كردند و بناى حركت به طرف كردستان براى رفع غائله داشتند كه ما به واسطه اين كه به زحمت نيفتند و مطمئن بوديم كه قواى انتظامى مى‏تواند حل بكند، از آنها خواهش كرديم كه صبر داشته باشند. و من مى‏دانم كه هر روزى كه براى ما مشكلى پيدا بشود، ملت ما در رفع آن كوشش خواهند كرد و اعلام موافقتشان را با ما كرده‏اند. اگر دولت‏ها هم با ملت‏هاى خودشان اين طور رفتار كنند، براى مملكت‏هاى اسلامى مشكلى باقى نمى‏ماند و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه ما همه را بيدار كند و اين مشكلات رفع بشود تا اينكه از دست جنايتكاران تاريخ، ما مستخلص بشويم. - ما دعا مى‏كنيم كه خداوند، قضاياى فلسطين را حل بكند، به طورى كه منفعت مسلمين درآن باشد. من از شما و ابوعمار متشكرم و دعا مى كنم به همه شما و دعا را وظيفه اسلامى ميدانم و اميدوارم خداوند حل همه مشكلات را به دست خودش بكند.

والسلام عليكم‏


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:42 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 250

تاريخ: 26/6/1358

در جمع علماى شهرستان نقده و اعضاى خانواده‏هاى شهداى اهل سنت‏

وقتى از اسلام نگرانى نداريد، از نهضت اسلامى هم نبايد نگرانى داشته باشيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مساله مساله اسلامى است وقتى مساله اسلامى باشد نبايد كرد خيال بكند كه اسلام برخلاف مصالح اوست و اين نهضت كه اسلامى است برخلاف مصالح اوست نبايد ترك همچو خيالى بكند و نبايد ديگران اين خيال را بكنند.

از اول بنابراين است كه يك مملكتى كه همه چيزش اسلامى باشد انشاءالله با كمك همه قشرها با كمك همه افراد مملكت اين تحقق پيدا بكند كه ما هر جا پا بگذاريم اسلام را آنجا ببينيم اگر در ادارات ما برويم ببينيم اسلام است اگر در كوهستان‏ها برويم ببينيم اسلام آنجا هست. ما يك همچو چيزى در نظر داريم و ميل داريم. بنابراين هيچ نگرانى از اسلام كسى نبايد داشته باشد وقتى نگرانى از اسلام نبايد داشته باشد نگرانى از نهضت اسلامى هم نبايد داشته باشد.

همه با هم تفاهم كنيد و اختلافات را كنار بگذاريد

و اگر چنانچه يك خلافى واقع بشود يك اختلافاتى واقع بشود خوب البته بايد رسيدگى بشود. اين قصه‏اى كه در كردستان اخيراً واقع شده است ديروز /بودند/ آقايان سران قوم اينجا بودند رئيس ژاندارمرى اينجا بود و رئيس ارتش اينجا بود و /اينها/ با آنها من صحبت كردم كه بايد اين رسيدگى بشود كه اگر وضع چنان بعضى از افراد را آنها اسم برده بودند كه اينها اين كارها را كرده‏اند اينها رسيدگى بشود. اگر چنانچه واقعاً يك فردى بوده است كه مردم را فرض كنند كه قتل عام كرده است خوب به سزاى خودش برسد. و اگر اين دروغ بوده است خوب ديگر مساله در كار نيست. على اى حال يك مساله‏اى نيست كه غرض توى كار باشد يا بخواهند يك فرض كنيد كه شلوغى در كار بياورند. اين همين بوده است كه هر چه كردند آنها بودند و الان هم در كوه‏ها و در جنگل‏ها و اينها فرار كرده‏اند و آنجاها اجتماع كردند. فردا شايد هم امروز رئيس ژاندارمرى مى‏رود آن طرف‏ها براى اينكه جلوى اينطور مسايل را هم بگيرد و پاكسازى كند آنجاها را. عمده اين است كه خود شما و خود اهالى بايد در اين امور همراهى بكنند با دولت. خانه خودتان است كردستان يا فرض كنيد آذربايجان. بايد خود آقايان خود كردها خود ترك‏ها يعنى اختلافات دو تا طايفه‏اى كه هر دو تا طايفه‏اى كه هر دو مسلمانند

صحيفه نور ج 22 صفحه 251

هر دو اعتقاد به پيغمبر اسلام دارند هر دو قرآن همراهشان است و نهضت هم نهضت خودشان است خود آقايان با هم تفاهم داشته باشند اختلاف نبايد بين دو تا برادر مسلم باشد. دو طايفه‏اند بايد با هم تفاهم كنند. اشخاصى كه شلوغكارند رويهمرفته با هم تفاهم كنند كه آن آدم را موعظه كنند اگر موعظه نشد كنار بگذارند. و اين چيزهايى كه الان هم در كردستان هم هست و كوه‏ها و اينطور چيزها هست اينها هم اصلاح بشود. و همانطور كه در آذربايجان هم اگر يك چيزى واقع بشود خود شماها بايد همراهى كنيد تا تمام بشود ومملكت آرام بشود. وقتى آرام بشود. وقتى آرام شدآنوقت مى‏شود اين را مثلاً تعميركرد اين را اصلاح كرد آب درست كرد آسفالت درست كرد مدرسه درست كرد.

همه اصلاحات تابع اين است كه آرامش باشد در مملكت‏

همه چيزها تابع اين است كه يك آرامشى باشد. ان شاءالله اميدوارم كه آرامش پيدا بشود و با كمك همه آقايان. همه آقايان كمك كنند همه ملت كمك كنند ملت آذربايجان كمك كنند ملت كردستان كمك بكنند تا اينكه انشاءالله اين مسايل حل بشود. وقتى كه حل شد آرام شد آنوقت ما مى‏توانيم كه مسايل اسلامى را در همه جا ببريم و همه جا تحت لواى اسلام انشاءالله زندگى بكنند و زندگى راحت بكنند دنيا و آخرتشان انشاءالله تامين بشود.

و من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه شما را خواستارم و آنكه تقاضا دارم از همه اين است كه همه‏تان هم اختلافات را يك قدرى كنار بگذاريد كم بكنيد لااقل و هم كمك كنيد به قواى دولتى و دولت در همه امورى كه آنها در نظر دارند و اين حزب انشاءالله تمام مى‏شود خودشان كه رفتند و گم مى‏شود و تمام مى‏شود اين حزب و غرض خود مردم مى‏مانند و خود مسلمين و خود اشخاصى كه متوجه به اسلام و به نهضت اسلامى آن هم وقتى خودشان بودند ديگر برادرند و مفسده جوها انشاءالله از بين مى‏روند. بنابراين است كه به همين زودى پاكسازى بشود و همه آنها هم كه در كوه‏ها و در جنگل‏ها آنها هم انشاءالله تمام بشود كارهاشان خود شماها باشيد و زندگى اسلامى انسانى با شرافت انشاءالله.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:43 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 253

تاريخ: 1/7/1358

فرمان به حجت‏الاسلام آقاى عبدالستار محمدى ميانجى‏

بسمه تعالى‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد عبدالستار محمدى ميانجى دامت افاضاته‏

مقتضى است جناب عالى براى اقامه جماعت و انجام امور مذهبى و ترويج شريعت مقدسه در شهرستان ميانه بدانجا برويد و با همكارى علماى اعلام و اهالى محترم محل وظايف محوله را ان شاءالله تعالى به نحو احسن انجام دهيد. از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:43 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 255

تاريخ: 8/7/1358

فرمان به حجت‏الاسلام آقاى اسماعيل فردوسى‏

بسمه تعالى‏

جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ اسماعيل فردوسى دامت افاضاته‏

بدين وسيله جناب عالى به سمت قاضى شرع در دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى مشهد مقدس منصوب مى‏شويد كه در دادگاه‏هاى مزبور حضور به هم رسانده و به پرونده‏ها رسيدگى نموده و با توجه به فرمان عفو مورخه نيمه شعبان احكام را صادر و بر طبق موازين شرع انور اجرا نماييد. از خداى تعالى موفقيت جناب عالى را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:43 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 256

تاريخ: 2/8/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى طاهرى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت جناب مستطاب سيدالاعلام و حجت الاسلام آقاى طاهرى دامت افاضاته

به طورى كه از اصفهان گزارش داده‏اند و مراجعات بسيار شده است و روز قبل گروه كثيرى آمده بودند جناب عالى از رفتن براى اقامه جمعه خوددارى نموده‏ايد و علت آن براى من درست معلوم نشد. جناب عالى چنانچه قبلاً هم تذكر داده‏ام براى اقامه جمعه به اصفهان تشريف ببريد و با احراز صلاحيت جناب عالى و سابقه ممتد با اين جانب منصوب به اين منصب الهى هستيد.

اميد است قشرهاى مختلف و محترم اصفهان با پشتيبانى كامل از ايشان از تفرق در اين موقع حساس احتراز نمايند. توفيق و تاييد همگان را از خداوند تعالى خواستار و عظمت اسلام و مسلمين را خواهانم.

والسلام على عبادالله الصالحين‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:43 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 257

تاريخ: 6/8/1358

فرمان در مورد اعزام دو روحانى به اقليد

بسمه تعالى‏

اهالى محترم شهرستان اقليد ايدهم الله تعالى‏

پيرو در خواستى كه در مورد اعزام آقايان اهل علم جهت رسيدگى به وضع منطقه نموده بوديد قرار شد جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمين آقاى صفدرى و ثقه الاسلام و المسلمين آقاى شيخ على اكبر آشتيانى بدانجا بيايند از نزديك اوضاع را بررسى نموده و در رفع مشكلات مذهبى و اجتماعى محل اقدام كنند.

اميد است اهالى محترم نيز فرصت را مغتنم شمرده از همكارى‏هاى لازمه با آقايان محترم دريغ ننموده و در اصلاح كارها و آرامش منطقه و اتحاد كلمه سعى كافى را مبذول دارند. از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:43 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 256

تاريخ: 12/8/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى اسدالله مدنى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت جناب مستطاب سيدالعلماء الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج سيداسدالله مدنى دامت افاضاته‏

با اين كه شهرستان همدان به وجود جناب عالى احتياج داشت معذلك به احتياج مبرمى كه شهرستان تبريز بلكه آذربايجان به جناب عالى دارد و از طرف جمعى تقاضا شده است مقتضى است جناب عالى در تبريز مدتى اقامت فرماييد و به مسايل و مشكلات آن جا رسيدگى فرموده و نظارت در كميته‏هاى انقلاب و همين طور دادگاه‏هاى انقلاب فرموده و آنان را ارشاد فرماييد. جناب عالى منصوب براى اقامت نماز جمعه اين فريضه بزرگ اسلامى سياسى و اجتماعى نيز مى‏باشيد. اميد است مردم عزيز غيرتمند تبريز و آذربايجان در پشتيبانى شما كه به نفع اسلام و مسلمين است كوشا باشند.

از خداوند تعالى عظمت اسلام را خواستار و جبران فقدان فرزند عزيز اسلام و سلاله طيبه رسول اكرم مرحوم شهيد طباطبايى معظم را اميدوار است.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:44 PM
previos page menu page next page

صحيفه نور ج 22 صفحه 259

تاريخ: 28/8/1358

مصاحبه خبرنگار آمريكايى‏

س : برخلاف كليه قراردادهاى بين المللى عده‏اى گروگان را شما در ايران نگه داشته‏ايد آيا شما آنها را آزاد خواهيد كرد و كى؟

ج: قراردادهاى بين المللى اقتضا مى‏كند كه جاسوس در يك مملكتى به اسم سفير باشد يا به اسم كاردار سفير باشد؟ يا نه. اگر سفرايى باشند اشخاصى باشند كه به يك مملكتى خيانت نمى‏خواهند بكنند جاسوسى نمى‏خواهند بكنند اسباب حكومت نمى‏خواهند فراهم كنند آنها هستند كه گروگان گرفتن‏شان صحيح نيست. و اما اينكه ملت ما عمل كرده است اين گرفتن يك دسته جاسوس است كه اين جاسوس‏ها به حسب قواعد بايد بازرسى بشوند بايد محاكمه بشوند و بايد به حسب قوانين ما به آنها عمل بشود. و اما آنچه كه كارتر كرده است برخلاف قوانين بين‏المللى است براى اينكه مجرم، مجرم به يك كشور بايد بيايد در همان كشور محاكمه بشود و حق ندارد يك كشور مجرم را نگه دارد و پناه بدهد برخلاف قواعد بين‏المللى است. اين كارتر است كه برخلاف قواعد بين‏المللى عمل كرده نه ما.

س: آقاى كارتر كاملاً روشن كرده كه شاه را به ايران بر نمى‏گرداند در حالى كه ديپلمات‏ها و خانواده‏شان از اين جريان سخت ناراحتند. آيا محلى براى مذاكره وجود دارد؟

ج: مادامى كه برنگردد اين مجرم و آقاى كارتر به قوانين بين‏المللى احترام نگذارد اين جاسوس‏ها را ما نمى‏توانيم برگردانيم. ما اگر چنانچه بعد از آمدن شاه هم جاسوس‏ها را برگردانيم اين براى اين است كه يك تخفيفى داديم و الا اينها بايد محاكمه بشوند و در همين جا به حسب قانون ما باهاشان رفتار بشود.

س: آيا تنها شرطى كه شما مى‏گذاريد براى مساله همين است؟

ج: تنها شرط برگشتن شاه است و اين روى تخفيفى است كه ما به اينها مى‏دهيم.

س: ايران و امريكا در حال جنگ اقتصادى و سياسى هستند و در عين حال ايران قبول نمى‏كند كه هيچ‏گونه نماينده‏اى را از نمايندگان امريكا بپذيرد و با آنها صحبت بكند علت اين چيست ؟

ج: اين جنگ اقتصادى و سياسى است كه آقاى كارتر به وجود آورده است و ما نه از جنگ سياسى‏اش واهمه داريم و نه از اقتصادى بلكه اعتقاد داريم كه جنگ سياسى حتماً به ضرر

صحيفه نور ج 22 صفحه 260

آمريكاست و جنگ اقتصادى به ما ضررى نمى‏رساند و مع ذلك تا شاه برنگردد و مجرم را به ما برنگرداند و كارتر سر به قوانين بين‏المللى فرود نياورد ما نمى‏توانيم راهى پيدا كنيم براى مذاكرات.

س: از شماها نقل قول كرده‏اند كه فرموده‏ايد كه به مصلحت ايران نيست داشتن روابط با امريكا. آيا اين امكان پذير است كه در يك لحظه‏اى از زمان شما تصميم بگيريد كه تمامى روابطتان را با امريكا قطع بكنيد و تمام امريكاييان را و همچنين اين گروگان‏ها را به امريكا مراجعت بدهيد؟

ج: امكان دارد اين معنا بايد مطالعه بشود. اين نحو روابطى كه امريكا با ما تاكنون داشته است و اين طور سفارتخانه‏اى كه امريكا در ايران داشته است اينها قابل قبول نيستند. و اما اگر اين محل جاسوسى متبدل بشود به يك محلى كه سفارتخانه صحيح در آن باشد و آن طور روابطى كه آمريكا تاكنون با دولت ايران در رژيم سابق داشته است آن نباشد و ما صلاح ببينيم كه بعضى روابط محفوظ باشد و دولت صلاح ببيند كه بعضى روابط محفوظ باشد آن مانع ندارد محفوظ مى‏ماند.

س: منظور بيشتر در آن قسمتى بود كه اگر روابط قطع بشود شما بلافاصله اين گروگان‏ها را بر مى‏گردانيد يا اينكه نه؟

ج: بايد ملاحظه كنيم كه اينها سفير بودند و مامور سفارتخانه بودند يا اينكه اشخاصى بودند كه براى جاسوسى آمده‏اند. البته جاسوس‏ها را ما نمى‏توانيم برگردانيم و هيچ قواعدى اقتضا نمى‏كند كه جاسوس را برگردانيم لكن اگر مامورهاى رسمى عادى باشند آن را اگر قطع رابطه شد مانع ندارد.

س: آيا تمايل داريد كه با آقاى كارتر ملاقات بكنيد و او را قانع بكنيد كه به خواست شما گردن بنهد؟ و اگر چنين است در يك كشور سومى مثل فرانسه كه مدتى هم زندگى كرده بوديد ايشان را ملاقات كنيد؟

ج: ملاقات ما تاثيرى در امور ندارد. اگر چنانچه آقاى كارتر بخواهند با اين ملاقات فرضاً ما يك تنازلى بكنيم از آمدن مجرم كه ايشان به حسب قواعد بين‏المللى بايد تسليم بكند - بخواهند كه ما يك قدمى پايين بياييم اين امكان ندارد. و اگر او را بفرستند اينجا ملاقات ما ديگر چه فايده‏اى دارد؟ و لهذا من مايل به ملاقات ايشان نيستم.

س: من در مقابل سفارت امريكا با بسيارى از مردم صحبت كرده‏ام و آنها مى‏گويند كه هر اتفاقى كه بيفتد در هر حال اين گروگان‏هاى آمريكايى كشته نخواهند شد. شما مى‏توانيد همين حرف را بزنيد؟

ج: بلااشكال اين مساله همين طور است كه آنها گفتند و مادامى كه اينجا هستند در پناه اسلام هستند هيچ ابداً به آنها ضررى نمى‏رسد و آنها با كمال رفاه هستند در آنجا. وقتى كه مجرم ما را دادند با اينكه به حسب قواعد ما بايد اينها را محاكمه كنيم چون جاسوس هستند ولى مع ذلك اگر مجرم ما را دادند ما يك مرتبه تخفيف به آنها خواهيم داد و آنها را بر مى‏گردانيم.

صحيفه نور ج 22 صفحه 261

س: اين جا يك نكته ظريفى است حضرت آيت الله توجه بفرماييد كه اگر شاه را برنگردانند طبيعتاً آن طورى كه قبلاً فرموديد محاكمه اينها محاكمه جواسيس‏شان قطعى است؟

ج: اگر چنانچه طولانى بشود قطعى است.

س: در آن صورت هر حكمى كه دادگاه بدهد ديگر بله؟

ج: بله.

previos page menu page next page

afsanah82
08-01-2011, 01:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 262

تاريخ: 9/9/1358

مصاحبه خبرنگار هفته نامه آمريكايى تايم

س: شما شاه سابق را به عنوان يك جنايتكار بين المللى شناخته‏ايد وليكن دقيقاً جنايات او را مشخص نكرده‏ايد ممكن است از جنايت‏هايى كه فكر مى‏كنيد او انجام داده است خلاصه‏اى بدهيد؟

ج: جنايات شاه بيشمار است و خلاصه‏اش هم به اندازه‏اى است كه نمى‏شود نوشت. تنها در طول دو سال گذشته در زمانى كه مردم ما براى در هم كوبيدن نظام شاهنشاهى و برقرارى جمهورى اسلامى بپا خاستتند و با فرياد الله اكبر سينه‏هاى خود را در جلوى رگبار گلوله‏هاى آتشين عوامل سرسپرده شاه جلاد قرار دادند تنها در همين دو سال آخر سلطنت اين خائن بيش از شصت هزار كشته و صدهزار معلول داريم. و از سال 4 تاكنون جنايات شاه به حدى است كه روى تاريخ را سياه كرده است. شاه در طول سلطنتش ما را از حيث اقتصادى وابسته به اجانب بخصوص امريكا كرده است و ايران را به صورت يك كشور ورشكسته در آورده است و براى ابقاى خود بر سلطنت نفت را رايگان به آمريكا و گاز را به شوروى مى‏داده است. صنعت ما يك صنعت وابسته به غرب است و ايران را به صورت يك كشور مونتاژ كننده در آورده است. كشاورزى ما را نابوده كرده است تمام معادن زيرزمينى رو زمينى ما يعنى جوانان عزيز ما را در اختيار غرب قرار داده است. شاه ايران را از نظر سياسى در موضع آمريكا قرار داده است و هميشه ايران را طرفدار ظالمان و مستكبران قرار داده است. موضع‏گيرهاى ايران در سازمان‏هاى بين‏الملل نشان دهنده اين واقعيت است. و اگر شاه از ترس ملت موضعى برخلاف آمريكا گرفته است در باطن با امريكا بوده است مثل قضيه فلسطين و اسرائيل. شاه گرچه در بعضى از محافل از فلسطين دفاع كرد ولى نفت ما را به دشمن اسلام و مسلمين اسرائيل غاصب مى‏داد. از نظر نظامى اسرائيل را تغذيه مى‏كرد و بالاخره با تمام وجود به اسرائيل كمك مى‏كرد. شاه از نظر نظامى ما را كاملاً به امريكا وابسته كرده است كه رهايى از ان خود مشكلى بزرگ است. او نفت ما را به امريكا مى‏داد و در عوض پايگاه نظامى براى خود امريكا در ايران مى‏ساخت از همه اينها مهمتر او كمر به هدم اسلام و مسلمين بسته بود. نوشتن جنايات او محتاج كتابى است بزرگ. از نظر فرهنگى فرزندان اين كشور را چنان به غرب گرايش داده است كه دردآور است مغزها را با تبليغات غرب شستشو

صحيفه نور ج 22 صفحه 263

داده است كه اگر بخواهيم مغزها را از غربزدگى نجات دهيم خود مشكلى است بسيار بزرگ.

س: در چه حد حضرتعالى قادر هستيد او را قضاوت نماييد؟ شما يك انسان هستيد چطور مى‏توانيد مطمئن باشيد كه سنجش شما صادقانه با قوانين اسلام و خواسته خداوند همراه است؟ آيا هرگز خداوند با شما صحبت كرده است و يا اينكه راهنمايى براى شما فرستاده است ؟

ج: مطالبى را كه من در بالا گفتم قضاوت يكايك مردم ايران است و من بارها گفته‏ام كه تنها بازگو كننده افكار مردم ايران هستم.

س: آيا اين حقيقت كه بالقوه تمام حكومت‏هاى دنيا گرفتن گروگان‏ها را محكوم كرده‏اند شكى را در ذهن شما در مورد موقعيت خودتان بوجود نياورده است؟

ج: محكوم كردن حكومت‏ها مساله‏اى نيست كه از روى ميل خودشان باشد بلكه آنان اكثراً تحت نفوذ ابرقدرت‏ها هستند. ما مى‏خواهيم به دنيا ثابت كنيم كه ابرقدرت‏ها را مى‏توان با نيروى ايمان شكست داد و پيروزى را به دست آورد. ما با تمام قدرت در مقابل امريكا مى‏ايستيم و از هيچ نيرويى ترس نداريم.

س: شما اعتراض داريد كه غرب كوشش كرده است ارزش‏هايش را بر ايران تحميل كند چرا شما سعى مى‏كنيد كه ارزش‏هاى اسلامى و ديدگاه‏تان را از عدالت اسلامى بر نمايندگان غرب تحميل كنيد؟

ج: ما هرگز نمى‏خواهيم ارزش‏هاى اسلامى را بر غرب تحميل كنيم نه بر غرب و نه بر شرق بر هيچ كس و هيچ جا اسلام تحميل نمى‏شود. اسلام با تحميل مخالف است اسلام مكتب تحميل نيست اسلام آزادى را به تمام ابعادش ترويج كرده است و ما فقط اسلام را ارائه مى‏كنيم هر كس خواست مى‏پذيرد و هر كس نخواست نمى‏پذيرد.

س: آيا درك كرده‏ايد كه رئيس جمهور آمريكا حتى اگر بخواهد قانوناً نمى‏تواند شاه را به ايران و يا به كشور سومى با علم به مجرم بودن تحويل دهد؟ آيا انتظار داريد كه كارتر اصول اساسى كشورش را زير پا بگذارد؟ آيا اين با مكتب و اصول اخلاقى شما متناقض نيست ؟

ج: آيا امريكا و رئيس جمهور آمريكا قانوناً مى‏توانست ايران را زير رگبار تانك و توپ و مسلسل قرار دهد ولى شاه را نمى‏تواند قانوناً پس دهد؟! اين چه قانونى است كه آمريكا سال‏ها در جهان مى‏تواند مردم را استعمار و استثمار كند ولى يك نفر را كه عامل كشتارهاى وسيع مردم ايران است نمى‏تواند قانوناً پس دهد؟ آيا اين را مى‏شود (قانون) ناميد؟!

س: شما با قاطعيت از سفارت به عنوان لانه جاسوسى صحبت مى‏كنيد وليكن شواهد كافى براى اين موضوع وجود ندارد. آيا آگاهى داريد كه اين وظيفه هر ديپلماتى است كه اطلاعات درباره كشورى كه در آن هست جمع نمايد و اين قانون مشروع پذيرفته شده است؟ شما اين را نمى‏دانيد كه حتى زمانى كه شواهدى بر جاسوسى عليه دپيلمات‏ها در دست هست به سادگى آنها اخراج مى‏شوند به جاى آنكه به وسيله كشور ميزبان در محك آزمايش قرار گيرند؟

صحيفه نور ج 22 صفحه 264

ج: اطلاعات جمع كردن غير از جاسوسى كردن است. دلايل به دست آمده حاكى است كه اينان براى هر منطقه از ايران نقشه‏اى كشيده بودند اينها براى تعطيل مدارس ما نقشه‏ها كشيده بودند اينها براى درگيرى‏هاى مسلحانه در نقاط مختلف كشور نقشه كشيده بودند. آيا اين كسب اطلاع است؟ انشاءالله در آينده دانشجويان مسلمان روشن خواهند كرد.

س: اگر شما مخالف با فعاليت‏هاى سفارت آمريكا هستيد چرا آن را نبستيد؟ يا تعداى از پرسنل آن را بيرون نكرديد؟

ج: بستن و نبستن مربوط به دولت است و من در اين امور دخالت نمى‏كنم.

س: آيا موافقت داريد كه آمريكا به طور طبيعى سعى كند كه رابطه‏اش را با حكومت جديد به صورت عادى در آورد و در اين ميان فروش مجدد لوازم يدكى براى ارتش همراه كوشش براى باز كردن گره‏هايى كه در مورد مسايل تجارى هست به طورى كه براى ايران قابل قبول باشد آغاز كند؟

ج: اين مسلم است كه ما رابطه‏اى را كه به ضرر ملت‏مان باشد به هيچ وجه نمى‏پذيريم ولى در غير اين صورت ارتباط تجارى و ساير ارتباطات مادامى كه به نفع ملت ما باشد نظر من مانعى ندارد و عقد چنين قراردادهايى با دولت است و به من مربوط نيست.

س: آيا آگاه هستيد كه تا چه اندازه ايران را تنها كرده‏ايد؟ كليه كشورهاى هم جهت حتى كشورهاى اسلامى گرفتن گروگان را محكوم كرده‏اند. شما ايالات متحده را از ايران بيرون انداختيد لكن چه كسى شما را از فشارهاى شوروى آزاد خواهد نمود؟

ج: ما ايالات متحده را از ايران بيرون انداختيم تا حكومت اسلام را برقرار نماييم. بيرون انداختن دولت امريكا بدين معنى نيست كه شوروى جايگزين آن شود شعارهاى مردم ما نشان دهند اين حقيقت است. آنان در تمام تظاهرات و مبارزاتشان فرياد مى‏زدند (نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامى). اگر روزى شوروى ما را تحت فشار قرار دهد ما با نيروى ايمان با همان نيروى كه آمريكا را بيرون كرديم از عهده شوروى هم برخواهيم آمد. ما متكى به خدا و نيروى لايزال مردم هستيم.

س: شما بايستى اين حقيقت را قبول كنيد كه آمريكا هرگز شاه را تحويل نمى‏دهد اگر در اين شك داريد آمريكا را درك نكرده‏ايد. اما شاه ممكن است آمريكا را در زمانى كه مدت اقامتش تمام شد ترك نمايد. در اين صورت آيا ممكن است كه گروگان‏ها را آزاد كنيد؟ در صورتى كه سازمان ملل متحد موافقت كند كه در مورد شكايات شما رسيدگى به عمل آورد در همين زمان آيا تمام ديكتاتورهاى دنيا بايستى توسط سازمان ملل مورد بازجويى قرار گيرند؟

ج: اتفاقاً ما آمريكا را خوب درك كرده‏ايم و فهميده‏ايم كه مى‏توانيم در مقابلش بايستيم و از حيثيت‏مان دفاع كنيم. ما آمريكا را شناخته‏ايم و ثابت كرده‏ايم كه در مقابل ظلم بزرگش كه نگهدارى شاه است مقاومت كرده و او را از پاى در خواهيم آورد. ما آمريكا را در منطقه شكست خواهيم داد. اگر شاه آمريكا را ترك كند مسئله‏اى حل نمى‏شود ما به اميد خدا آمريكا را در اين موقع محاكمه‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 265

خواهيم كرد. يك سازمان بين‏المللى بايد اقدام جدى كند تا آمريكا را متقاعد سازد تا شاه را به ما پس بدهد. اين سازمان بايد تمام اموال شاه را كه از مال اين ملت دزديده است بگيرد و پس دهد يك سازمان بين‏المللى بايد تمام ديكتاتورها را محاكمه كند اين يك امر طبيعى است. ما زير بار ظلم نمى‏رويم و با ظلم كنار نخواهيم آمد.

س: چرا شما در اين نزاع ميانجى نمى‏پذيريد؟ معمولاً افراد با منطق تا زمانى كه عقايد مختلف در جهان وجود دارد چنين مى‏كنند. شما رمزى كلارك والدهايم و سازمان آزاديبخش فلسطين را رد كرده‏ايد.

ج: من نخواستم بگويم كه اينان بدون حرمت هستند نه. من در حدود بيست سال است كه از فلسطين در مقابل اسرائيل دفاع كرده‏ام من زمانى خطر اسرائيل را گوشزد مى‏كردم كه اسمى از فلسطين و اسرائيل در ايران نبود ما مدافع مبارزات حق طلبانه فلسطينى‏ها در مقابل اسرائيل هستيم ولى يك مساله از همه مهمتر است و آن اينكه من مى‏خواهم به تمام مردم جهان بگويم كه هرگز ميانجى بين ظالم و مظلوم نشوند. بايد در چنين مواقعى طرف مظلوم را گرفت و خصمانه بر دشمن تاخت. آخر ميانجيگرى بين ظالم و مظلوم خود ظلمى بزرگ است و ما مى‏خواستيم كسى چنين ظلمى را مرتكب نشود از اين جهت نپذيرفتيم و نخواهيم پذيرفت. و منطقى كه از ظالم دفاع كند و بر مظلوم بتازد منطق نيست. اگر شما رفت آمد نمايندگانتان را به عنوان ميانجى بين اسرائيل و فلسطين منطقى مى‏دانيد ما آن را منطقى نمى‏دانيم. ما تنها دفاع از فلسطين را منطقى مى‏دانيم. هر كس بخواهد حق ما را در دنيا ثابت كند ما آن را تاييد مى‏كنيم. البته بايد خود ظالم نباشد و الا ما از ظالم تاييد نمى‏كنيم ولو به نفع ما كار كند. ما داراى اصولى هستيم كه تا ابد به آن پايبند خواهيم بود.

س: شما زندگى خيلى منزوى‏اى داشتيد شما اقتصاد جديد و حقوق روابط بين‏المللى را مطالعه نكرده‏ايد تحصيل شما مربوط به علوم الهى است شما در سياست و گرفتن و دادن يك زندگى اجتماعى درگير نبوده‏ايد. آيا اين در ذهن شما اين شك را بوجود نمى‏آورد كه ممكن است عواملى در اين معادله باشد كه شما نمى‏توانيد درك كنيد؟

ج: ما معادله جهانى و معيارهاى اجتماعى و سياسى‏اى كه تا به حال به واسطه آن تمام مسايل جهان سنجيده مى‏شده است را شكسته‏ايم. ما خود چهارچوب جديدى ساخته‏ايم كه در آن عدل را ملاك دفاع و ظلم را ملاك حمله گرفته‏ايم از هر عادلى دفاع مى‏كنيم و بر هر ظالمى مى‏تازيم حال شما اسمش را هر چه مى‏خواهيد بگذاريد. ما اين سنگ را بنا خواهيم گذاشت اميد است كسانى پيدا شوند كه ساختمان بزرگ سازمان ملل و شوراى امنيت و ساير سازمان‏ها و شوراها را بر اين پايه بنا كنند نه بر پايه نفوذ سرمايه‏داران و قدرتمندان كه هر موقعى كه خواستند هر كسى را محكوم كنند بلافاصله محكوم نمايند. آرى با ضوابط شما من هيچ نمى‏دانم و بهتر است كه ندانم.

س: آيا هرگز در مورد چيزى اشتباه كرده‏ايد؟

صحيفه نور ج 22 صفحه 266

ج: به غير از رسول اكرم (ص) و ائمه طاهرين (ع) همه اشتباه مى‏كنند.

س: منصفانه بگوييد و به عنوان يك مرد سياسى بگوييد آيا انقلاب شكست نخورده است؟ اقتصاد زنده نشده است افراد فقير در جنوب تهران همچنان فقير هستند ارتش احتمالاً نمى‏تواند چنانچه حمله‏اى از خارج شود دفاع نمايد فعاليت عادى و سياسى وجود ندارد و احزاب سياسى در بى‏نظمى هستند.

ج: ممكن است همه اينها راست باشد ولى انقلاب شكست نخورده است انقلاب پايه‏هايش محكمتر شده است. اين يك واقعيت است كه مردم ما به انقلاب خو كرده‏اند و همه انقلابى‏اند آنها طالب شهادتند من اين را جدى مى‏گويم. ما خيلى آسان مى‏توانيم در مقابل آمريكا بايستيم او ممكن است ما را از بين ببرد ولى انقلاب ما را نمى‏تواند و به همين دليل است كه مى‏گويم ما پيروز هستيم . به شعارها توجه كنيد مى‏گويند (ناوهواپيمابر ديگر اثر ندارد از منطق شهادت كارتر خبر ندارد). آمريكا چه مى‏فهمد شهادت چيست و به همين دليل ما همه مسايل را حل مى‏كنيم. ولى خرابى‏هاى اوضاع ايران ريشه 50 ساله دارد و حداقل 20 سال طول مى‏كشد تا مردم به وضع عادى در آيند و مردم ما هم به اين دليل قيام نكرده‏اند. آنها مى‏گفتند و مى‏گويند (استقلال آزادى جمهورى اسلامى). آزادى و جمهورى اسلامى به دست آمد ولى براى استقلال كامل بايد دست شرق و غرب را كوتاه كرد و اين كار را خواهيم كرد.

س: آيا شما واقعاً تا اندازه‏اى كنترل را از دست نداده‏ايد؟ بنا به گفته بعضى‏ها گرفتن سفارتخانه بدون آگاهى و حمايت شما يا شوراى انقلاب انجام نمى‏شود آيا آنان سياستشان را خارج از دست‏هاى شما انجام داده‏اند؟ آيا شما جمعيت را كنترل مى‏كنيد؟

ج: عدم شناخت صحيح شما از مردم ايران موجب اشتباهات بسيارى است. ملت ايران به مناسبت ظلم‏هايى كه از آمريكا ديده است نسبت به آمريكا كينه عجيبى دارند و ما هم آنان را به سوى استقلال و رهايى از آمريكا سوق مى‏دهيم و به همين جهت است كه آنان لانه جاسوسى آمريكا را تصرف كردند آنجامسلماً لانه جاسوسى است و اصولاً ما آمريكا را مى‏خواهيم چه كنيم. اين سوال همه مردم ايران است.

س: آيا اين منصفانه است كه شما داراى دو نقش باشيد و هر دو نقش را بازى كنيد؟ بعضى از اوقات شما دستورهايى منتشر مى‏كنيد كه مردم چه بكنند و بعد زمانى كه مى‏خواهيم از مسوولتى برحذر باشيد جواب مى‏دهيد كه نمى‏توانيد هيچ كارى بكنيد و مى‏گوييد اين در دست مردم است يا در دست دانشجويان است.

ج: اين يك واقعيت است كه من به عنوان خمينى نظر خود را مثل ساير مردم مى‏دهم و مى‏گويم چه بايد كرد و يا چه بايد بكنند. ولى اين را بايد بدانيد كه گروگان‏ها در دست دانشجويان مسلمان هستند.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 267

تاريخ: 15/10/1358

پيام به جنبش‏هاى آزاديبخش جهان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در اين موقع كه تعدادى از سازمان‏هاى آزاديبخش و گروهى كه براى آزادى مبارزه مى‏كنند به ايران آمده‏اند تا از نزديك با ملت ايران تفاهم كنند و گرفتارى‏هاى ملت ما را لمس نمايند. پيشنهاد شد تا پيامى براى آنها بفرستيم.

من نمى‏دانم از كجا شروع كنم از مصيبت‏هايى كه در طول تاريخ و در قرن اخير بر ملت ما وارد شده است يا مصيبت‏هايى كه از مستكبرين و ابرقدرت‏ها بر مستضعفين جهان وارد شده است. و نمى‏دانم از چه كسى شكايت نمايم از قدرتمندان و ستمكاران و چپاولگران و جنايتكاران و يا از مردمى كه ظلم ظالمين را مى‏بينند و قيام نمى‏كنند و خود را با دست خود اسير اجانب نموده‏اند و از مردم دلير و مبارز ايران براى شكست قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها پيروى نمى‏كنند. مردم مبارز ايران با دست خالى ولى با نيروى ايمان دولت آمريكاى جنايتكار را به زانو در آورده‏اند و شاه مخلوع را بيرون كردند و به اميد خدا به مبارزاتشان تا قطع تمام وابستگى‏ها ادامه خواهند داد. و يا از دولت‏هاى كشورهاى اسلامى كه با داشتن سلاح برنده منابع نفت و غير آن كه با يك تصميم مى‏توانند غرب و شرق را به تسليم وادار كنند خود تسليم و از اين حربه براى آزادى كامل از يوغ استعمارگران شرق و غرب استفاده نمى‏كنند.

شما اى جنبش‏هاى آزاديبخش و اى گروه‏هاى در خط به دست آوردن استقلال و آزادى! به پاخيزيد و ملت‏هاى خود و ملل اسلامى را هشدار دهيد كه زير بار ستم رفتن بدتر و قبيح‏تر از ستمكارى است و به دولت‏هاى اخطار كنيد كه از زبونى و ذلت خود را نجات دهند و به همه تذكر دهيد كه به اسلام بازآييد و به اخوت اسلام بگراييد. اى مستضعفين جهان! به پاخيزيد و خود را از چنگال دشمنان بشر نجات دهيد و بيش از اين زير بار ظلم نرويد كه خداوند با مظلومان است.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 268

تاريخ: 19/10/1358

در جمع كاركنان پالايشگاه تهران و جهاد سازندگى مازندران

ما سرفرازيم در عالم براى اينكه قيام كرديم بر ضد طاغوت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من نمى‏دانم از كجا شروع كنم تسليت به ملت ايران براى فجايعى كه در طول اين مدت ديدند و شهدايى كه داده‏اند يا بر فجايعى كه در 15 خرداد به بار آمد يا فجايعى كه 17 دى، 19 دى. ما تمام ايام سالمان در اين دو سال اخير ايامى بوده است كه مصيبت براى ملت بوده است لكن توام با سرفرازى شهادت در راه اسلام خون دادن در راه استقلال ما هم سرفرازيم در عالم براى اينكه قيام كرديم بر ضد طاغوت. و ملت ما تمام قشرها بانوان آقايان تمام قشرهاى ملت قيام كرد و بر همه قواى شياطين غلبه كرد. مبارك باد بر شما اين شهادت‏ها و اين فداكارى‏ها و اين مصيبت‏ها و باز مبارك باد بر شما اين تحولى كه در شما پيدا شد در صنعت نفت آن تحولى كه پيدا شد و از آنجا شروع شد شريان اجانب را قطع كرد. مبارك باد بر شما اين پيروزى و اين تحولى كه در تمام قشرها پيدا شده است كه يك رشته آن همين سازندگى است كه در همه جا هست و آقا الان بعضش را فرمودند.

من بايد تشكر كنم از اين ملت كه همچو حس اعانت در آنها پيدا شده است حس تعاون پيدا شده است كه خودشان بدون انتظار از اين كه قوه‏هاى ديگرى به آنها كمك كند خودشان قيام كردند و در همه مسايل با قدرت پيش رفتند.

همان طور كه مردانه قيام كرديد و شكستيد آن سد شيطانى را مردانه باقى باشيد

برادران من! ايران امروز مال شماست دست‏هاى اجانب از آن كوتاه و توطئه‏گرها/همين/ به واسطه همين قيام شما و به واسطه كوتاه شدن دست اجانب در توطئه هستند. همان طور كه مردانه قيام كرديد و مردانه عقب زديد آن سد شيطانى را شكستيد آن سد شيطانى را مردانه باقى باشيد بر آن و نهضت خودتان را پيش ببريد. كشور مال شماست خرابى مال شماست و آباد كردن به عهده شما. خرابى‏اندازه ندارد اين قدر نيست كه بتواند يك قشرى آن را آباد كند. خرابى به اندازه‏اى است كه بايد تمام افراد ملت قيام كند جديت كند تا ترميم كند. لكن قيام براى اين امر هم قيام براى خداست و هم قيام براى اسلام و ملت و كشور خودتان است و بايد به همين طور پيش برويم و دست توطئه‏گرها را قطع كنيم همان طور كه دست اجانب را از مخالفان قطع كرديد.

صحيفه نور ج 22 صفحه 269

من از شماها تشكر مى‏كنم از همه ملت تشكر مى‏كنم از شما آقايان كه زحمت كشيديد و اين جا تشريف آورديد از پالايشگاه تهران و از شمال تشريف آورديد. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق و مويد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 270

تاريخ: 5/11/1358

پاسخ به تلگرام حضرت آيت الله آقاى خويى

بسمه تعالى‏

عراق نجف اشرف

حضرت آيت الله آقاى خويى دامت بركاته

تلگراف محترم واصل، از ابراز محبت جناب عالى متشكر و ملتمس دعا هستم.

خمينى‏


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 271

تاريخ: 10/11/1358

پاسخ به تلگرام رئيس جمهور الجزاير

بسمه تعالى‏

حضرت آقاى شاذلى بن جديد رئيس جمهورى كشور الجزاير

از دريافت پيام محبت‏آميز آن حضرت متشكرم. موفقيت و سعادت روزافزون ملت‏هاى مسلمان جهان به خصوص ملت برادر الجزاير را از خداى تعالى مسالت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 272

تاريخ: 30/11/1358

پاسخ به تلگرام آقاى حافظ اسد رئيس جمهور سوريه

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آقاى ژنرال حافظ اسد رئيس جمهورى كشور سوريه - دمشق‏

پيام محبت آميز جناب عالى را در بيمارستان دريافت داشتم. از تفقد شما متشكرم و اميدوارم كشورهاى اسلامى با اتحاد و اتفاق كامل دست ايادى استعمار شرق و غرب و بخصوص امريكا را از كشورهاى خود كوتاه كنند. و از خداى تعالى موفقيت همگان را در اين راه مسالت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 273

تاريخ: 15/12/1358

پاسخ به تلگراف حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى

حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى‏دامت بركاته‏

از وصول تلگراف محبت آميز آن جناب در مورد انتقال اين جانب از بيمارستان به منزل متشكرم. سلامت و موفقيت حضرت عالى را از خداى تعالى خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 274

تاريخ: 16/12/1358

پاسخ به تلگراف حضرت آيت الله آقاى شريعتمدارى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قم - حضرت آيت الله آقاى شريعتمدارى دامت بركاته‏

تلگراف محترم در مورد انتقال اين جانب از بيمارستان واصل گرديد از تفقد جناب عالى متشكرم.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 275

تاريخ: 18/12/1358

پاسخ به تلگرام حضرت آيت الله آقاى شيرازى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت افاضاته

تلگراف تفقد آميز جناب عالى در مورد انتقال اين جانب از بيمارستان به منزل موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى موفقيت و سلامت آن جناب را مسالت مى‏نمايم.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 277

تاريخ: 15/1/1359

فرمان به حجت الاسلام آقاى عباس واعظ طبسى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ عباس واعظ طبسى دامت افاضاته‏

نظر به سابقه‏اى كه جناب عالى در اداره امور آستان مقدس حضرت ثامن الائمه صلوات الله و سلامه عليه و على آبائه الطاهرين داريد و اعتمادى كه در اين باره به جناب عالى مى‏باشد به سمت توليت آن آستانه مقدسه منصوب مى‏شويد تا با كمال جديت و به طور دقيق از متعلقات آنجا خصوصاً كتابخانه و خزينه و محتويات ضريح مقدس و موقوفات و ساير متعلقات آن آستان مقدس محافظت كامل را بفرماييد و از حيف و ميل و ضياع اموال جلوگيرى نماييد و حضرات خدام محترم نيز با جناب عالى در اين امر لازم تشريك مساعى خواهند نمود.

و آنچه لازم به تذكر است اين مطلب مى‏باشد كه هيچ يك از نهادهاى جمهورى اسلامى مانند جهاد سازندگى و همچنين وزارت ارشاد ملى و يا اشخاص عادى حق دخالت در موقوفات و ساير متعلقات آستان قدس را ندارد. از خداى تعالى موفقيت همگان را در انجام وظايف الهى مسالت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 278

تاريخ: 11/2/1359

پاسخ به تلگرام حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى

بسمه تعالى

قم - حضرت آيت الله آقاى حاج سيد شهاب الدين مرعشى نجفى دامت بركاته‏

تلگرام تسليت جناب عالى واصل گرديده از اظهار تفقدى كه نموده‏ايد متشكرم ادامه توفيقات آن حضرت را از خداى تعالى مسالت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 279

تاريخ: 18/4/1359

پاسخ به تگراف حضرت آيت الله آقاى شيرازى

بسمه تعالى

حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت بركاته‏

تلگراف جناب عالى در مورد تاييد اقدامات اخير واصل و موجب تشكر گرديد. اميد است ان‏شاءالله تعالى ملت شريف ايران بتواند با اتحاد و هميشگى بر همه مشكلات فائق آمده و بر دشمنان داخلى و خارجى پيروز شود.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 280

تاريخ: 5/7/1359

پيام در باره لزوم ديدار ملت از بازماندگان شهداى اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام سراسر كشور دامت بركاتهم و ساير برادران و خواهران ايمانى ميهن عزيز دامت تاييداتهم‏

پس از اهداء سلام و تحيت خالصانه در وضع فعلى كشور كه قواى مسلح ايران در مرزها با خلوص نيت و قلب سرشار از محبت به اسلام و كشور اسلامى به جنگ دفاعى با دشمنان اسلام كه در راس آنها آمريكاست به پا خاسته‏اند و در زمانى كه امثال صدام تبهكار به پيروى از شيطان بزرگ به كشور اسلامى ما هجوم آورده است و قواى مسلح ايران با فداكارى بى‏نظير از كشور قرآن دفاع مى‏نمايد بر همه ملت خصوصاً علماى اعلام لازم است از بازماندگان شهيدان اسلام ديدن نموده و با عواطف اسلامى خود در خدمت آنان كوشا باشند و از كمك‏هاى معنوى و عواطف روحى دريغ ننمايند.

اين جانب مراتب احترام خود را تقديم بازماندگان محترم شهيدانى كه در راه هدف الهى خود را فدا و دين خود را در پيشگاه ربوبيت ادا نموده‏اند تقديم مى‏نمايم و از خداوند متعال رحمت واسعه براى شهدا و عزت و سلامت براى بازماندگان عزيز مسالت مى‏نمايم و مراتب شكرگزارى خود را تقديم مى‏كنم.

اميد است انشاءالله تعالى از عواطف گرم ملت و علماى عظيم‏الشان اسلام بر قلوب سرشار از افتخار و جريحه‏دار آنان تسكين بخشد. والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 281

تاريخ: 9/7/1359

فرمان به حجت الاسلام آقاى ربانى شيرازى جهت رسيدگى به اوضاع منطقه فارس

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ عبدالرحيم ربانى شيرازى دامت افاضاته‏

مقتضى است جناب عالى مسافرتى به منطقه فارس بنماييد و چنانچه نارسايى‏ها و يا احياناً اختلافاتى وجود دارد برطرف نموده و در حفظ وحدت و همبستگى اهالى محترم منطقه سعى كافى مبذول داريد. از خداى تعالى موفقيت آن جناب را در انجام وظايف اسلامى مسالت دارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 285

تاريخ: 2/9/1359

فرمان به حجت الاسلام آقاى مهدى كروبى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته‏

پيرو ماموريتى كه جناب عالى در مورد رسيدگى به وضع بازماندگان شهداى انقلاب اسلامى از طرف اين جانب داريد چون اخيراً گاهى ديده شده است كه براى سرپرستى فرزندان شهدا بين اولياى آنان درگيرى‏ها صورت گرفته لذا جناب عالى موظفيد از طرف اين جانب به اين موضوع رسيدگى نموده و حتى‏المقدور آنان را به صورتى راضى كنيد و اگر ميسر نشد به هر نحو مصلحت ديديد رفع مشكل كنيد. و از اولياى فرزندان شهدا نيز مى‏خواهم كه با در نظر گرفتن سعادت فرزندان شهدا و آينده آنان موجبات اين كار را به نحو آبرومندى فراهم كرده و روح شهداى عزيز را شاد نمايند. و اميد است مسوولين محترم ادارى و مردم نيز همكارى‏هاى لازم را با جناب عالى در انجام وظايف محوله داشته باشند. از خداى تعالى موفقيت شما را مسالت دارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 283

تاريخ: 25/8/1359

فرمان به حجت الاسلام آقاى سيد محمد خاتمى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى سيد محمد خاتمى دامت افاضاته‏

از آنجا كه مطبوعات كشور در ساختن جامعه نقش موثرى را ايفاء مى‏نمايد جناب عالى را به خاطر شايستگى و لياقتى كه در اداره اين گونه امور داريد به سرپرستى روزنامه كيهان كه مربوط به مستضعفين است منصوب مى‏نمايم. و البته متوجه هستيد كه مطبوعات بايد هميشه در خدمت اسلام عزيز و مردم و كشور باشند و آزادى‏ها در حدود قوانين مقدس اسلام و قانون اساسى به بهترين وجه تامين شود و بى‏طرفى حفظ گردد. اميد است به يارى خدا و با همكارى كارمندان متعهدتان روزنامه را در راه تحقق بخشيدن به آرمان‏هاى انقلاب اسلامى اداره نماييد. از خداى تعالى توفيق همكاران را در اين راه مسالت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 286

تاريخ: 25/11/1359

پاسخ به استعلام آقاى سيفيان (شهردار) در باره اراضى موات

بسمه تعالى‏

اراضى موات بالاصاله را كسى مالك نمى‏شود مگر به احياء. و اگر ثبت داده باشد و خريد و فروش نموده باشد هم باطل است و امر اراضى مذكور با دولت اسلامى است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 288

تاريخ 14/12/1359

پيام در تقدير از رزمندگان اسلام (جانبازان)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام و درود بر شما عزيزان كه در راه هدف كه اسلام عزيز است سلامت خود را از دست داده و استقلال و آزادى كشور عزيز اسلامى را بيمه نموديد.

ملت شريف ايران بر شما جانبازان و فداكاران افتخار مى‏كند. شما ياد فداكاران صدر اسلام را تجديد نموديد. ياد شما بزرگمردان در تاريخ بشريت و اسلام بزرگ جاودان است و مجاهدت افتخارآميز شما*.... مجاهدين در طول تاريخ است. از خداوند متعالى براى شما برادران صحت و سلامت و اجر بزرگ خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

دوست و اخلاصمند شما عزيزان

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 289

تاريخ 20/12/1359

پاسخ به نامه حجت الاسلام والمسلمين آقاى منتظرى در رابطه با تشكيل شوراى عالى مديريت حوزه علميه قم

بسمه تعالى

شوراى مزبور كارهايى را كه مى‏خواهند انجام دهند. پس از نظرخواهى در امور مهمه از حضرت آيت الله گلپايگانى دامت بركاته مانعى ندارد. انشاءالله موفق باشيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 290

تاريخ 1360

پاسخ به نامه دانش‏آموزان سرخپوست يكى از مدارس راهنمايى امريكا

فرزندان عزيز خوب دبيرستان اسپرينگ دال ايالت اركانزاس آمريكا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

نامه محبت آميز و هديه ارزشمند شما عزيزان را دريافت نمودم. من مى‏دانم كه سرخ پوستان و سياه پوستان در فشار و زحمت هستند. در تعليمات اسلام فرقى بين سفيد و سرخ و سياه نيست آنچه انسان‏ها را از يكديگر امتياز مى‏دهد تقوا و اخلاق نيك و اعمال نيك است. از خداوند بزرگ مى‏خواهم شما فرزندان عزيز را موفق كند و به راه راست هدايت فرمايد.

يك جزوه از كلمات نصيحت آموز پيغمبر بزرگ اسلام را كه براى كودكان ايران هديه داده‏اند براى شما عزيزان مى‏فرستم و به شما دعاى خير مى‏كنم. اميد است در ارزش‏هاى انسانى موفق باشيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 291

تاريخ 1360

خطاب به كارمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى

بسمه تعالى

ان شاءالله كارمندان وزرات ارشاد اسلامى موفق به عمل صالح باشند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 292

تاريخ 1360

بيانات در جمع اعضاى شوراى نگهبان

اسلام نه با سرمايه دارى موافق است نه با كمونيسم

بسم الله الرحمن الرحيم

امروز با گرفتارى دو جريان هستيم: يكى آن جريانى است كه همين كه به نفع مستضعفين و محرومين سخن گفته شود و از كاخ نشين‏ها و غاصبين حقوق مردم صحبتى بشود مى‏گويند اين همان كمونيسم است و جريان ديگر اينكه وقتى گفته شود خودسرانه اقدام به تقسيم زمين يا گرفتن اموال ننماييد مى‏گويند طرفدارى از سرمايه‏داران و فئودال‏ها شده است. در حالى كه همان طور كه مى‏دانيد اسلام نه با سرمايه دارى موافق است نه با كمونيسم. اسلام راه و رسم ديگرى غير از اينها دارد. من متاسفم كه در بين گروه اول گاهى كسانى هستند كه بعضى اوقات به احاديثى متوسل مى‏شوند مثلاً مستند خود را آن فرمان حضرت امير عليه السلام قرار مى‏دهند كه ايشان به مالك اشتر فرمودند. اولاً اين فرمايش حضرت يك حكم حكومتى است و نمى‏شود به آن فتوا داد ثانياً در مورد زكات است در حالى كه حكومت اسلامى به وسيله خمس اداره مى‏شود. احتمال است كه حضرت يا به لحاظ وضع خاص منطقه چنين حكمى كرده باشند يا اين كه علم داشته‏اند كه مردم آن منطقه افرادى راستگو و صادق هستند. اما ما حديث داريم كه مى‏شود با آن فتوا داد و عمل كرد و آن اين است كه (باشد به اينكه فقرا در مال اغنيا شريك هستند) مگر نه اين است كه مال مورد شركت مشاع است پس فقرا در مال اغنيا شركت دارند. كسى كه حقوق مالى خود را پرداخت نكرده است سهمى كه مى‏بايست پرداخت كند به صورت مشاع در دست اوست و در صورت عدم پرداخت به صورت تصاعدى افزايش پيدا مى‏كند تا آنجا كه اگر كليه اموالشان را هم بدهند باز بدهكارند.

در مورد مساله زمين باز دقت بشود كه احياء موات شرايطى دارد. من خودم از ظلم و ستم خوانين و فئودال‏ها اطلاع دارم كه چگونه مردم فقير را به زور به كار مى‏گرفتند چگونه با زجر و شكنجه آنها را وادار به كار مى‏كردند در اينگونه موارد اگر زمين هم احياء بشود آن ظالم كه مردم را به زور وادار به كار كرده است مالك نمى‏شود. اينها چنين مال جمع كرده و صاحب ده‏ها و صدها هكتار و گاهى بيشتر زمين شده‏اند. من نمى‏گويم كسى كه دو خانه دارد در يكى ساكن است و ديگرى را اجاره داده تا از مال الاجاره زندگى كند خانه او را بگيرند يا كسى كه به زحمت زمينى را آباد كرده و حالا از زمين زندگى خود را مى‏گذارند زمين او را بگيرند اما ببينيد اين ثروت‏هاى بزرگ چطور انباشته شده

صحيفه نور ج 22 صفحه 293

است. من احتمال اين را كه اينها حقوق شرعى خود را پرداخته باشند حتى در مورد يك نفرشان هم نمى‏دهم. در مواردى اگر تمام اموالشان هم گرفته شود باز بابت حقوق شرعى بدهكارند.

وقتى در پاريس بودم عده‏اى از سرمايه دارها كه حس كرده بودند ديگر رژيم سابق رفتنى است و لذا براى اينكه در حكومت بعدى هم آنها به همان گونه باشند و زندگى كنند پيش من آمدند كه مى‏خواهيم وجوه شرعى خود را پرداخت كنيم. من مقصود آنها را فهميدم و گفتم شما برويد اساس كارتان را درست كنيد من پولى از شما نمى‏گيرم. الان هم عده‏اى هستند كه مى‏روند مثلاً صدهزار تومان به يكى از آقايان مى‏دهند كه اين حقوقى است كه شرعاً به عهده من است و آنها هم مى‏گويند بله فلانى وجوه شرعى خود را پرداخته است در حالى كه اين شخص 50 ميليون تومان از اين بابت بدهكار بوده است حالا مى‏خواهد با پرداخت اين مبلغ كم بگويد كه اموالش ديگر مال خودش است. شما بياييد احكام الهى را اجرا كنيد. بايد قوانين وضع بشود كه حقوق محرومين و فقرا به آنها بازگردانده شود. اين وظيفه شماست متاسفانه در برخى موارد قوانين خوب هستند ولى خوب اجرا نمى‏شوند. ما مامورين اجراى خوب در اين موارد كم داريم. اگر مامورين اجرا افراد صالح و واردى باشند ديگر سروصداى كسى در نمى‏آيد. براى اين امر هم بايد فكرى كرد. من از خداوند مى‏خواهم كه به همه توفيق پياده كردن قوانين اسلام را عنايت فرمايد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 294

تاريخ: 20/2/1360

پاسخ به درخواست رئيس سازمان بهزيستى كشور (دكتر فياض بخش) در مورد استفاده از سهم امام براى رفع مشكلات مجروحين و معلولين با نظارت جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى كنى

بسمه تعالى

با نظارت ايشان مورد قبول است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 295

تاريخ: 21/2/1360

استجازه وزير بهزيستى (دكتر فياض بخض) در مورد عضويت آقاى مهدوى كنى در شوراى بهزيستى كشور

بسمه تعالى

ايشان مورد تاييد و اعتماد مى‏باشند. از خداوند متعالى توفيق آقايان را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 296

تاريخ: 9/4/1360

فرمان به حجت الاسلام آقاى باريك بين

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ‏هادى باريك بين دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بر حسب تقاضاى مكرر اهالى محترم قزوين ايدهم الله تعالى در مورد اقامه نماز جمعه در شهر قزوين بدين وسيله جناب عالى را به سمت امام جمعه در آن شهر منصوب مى‏نمايم كه انشاءالله تعالى ضمن اقامه اين فريضه بزرگ الهى مردم را به وحدت و همبستگى بيشتر دعوت و احساس وظيفه خطيرى كه دارند آشنا ساخته و از تفرقه و اختلاف برحذر داريد. از خداى تعالى موفقيت همگان را مسالت دارم.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 297

تاريخ: 3/5/1360

فرمان به حجت الاسلام آقاى محمد على صدوقى

جناب حجت الاسلام آقاى محمد على صدوقى دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب عالى به نمايندگى از طرف اين جانب در ستاد نظارت بر انتخاب يك نفر عضو شوراى عالى قضايى تعيين مى‏شويد تا بر جريان اين انتخاب بر طبق مقررات نظارت نماييد. انشاءالله تعالى موفق باشيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 298

تاريخ: 18/6/1360

پاسخ به تلگرام تسليت حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى

حضرت مستطاب آيت الله آقاى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى دامت بركاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تلگراف تبريك و تسليت شما در مورد شهادت روحانى بزرگوار و مسوول حجت الاسلام آقاى حاج شيخ على قدوسى رضوان الله عليه واصل و موجب تشكر گرديد.

اين فاجعه جانگدار و نظاير آن كه هر روز در گوشه و كنار اين كشور بزرگ اسلا مى به دست مزدوران آمريكاى جهانخوار صورت مى‏گيرد آخرين تلاش‏هاى مذبوحانه دشمن است كه مى‏خواهد ملت ما را از راه مقدسى كه در پيش گرفته و با دادن هزاران شهيد آن را پيدا كرده باز دارد. اما ملت بزرگ و قهرمان ما نشان داد كه اين اعمال جنايتكارانه و جنون آميز گذشته از آنكه آنها را از اين طريق مستقيم باز نمى‏دارد بلكه آنان را در پيمودن اين راه مصمم تر و منسجم تر خواهد ساخت. (ومكروا و مكرالله والله خير الماكرين ).

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 299

تاريخ: 21/6/1360

پاسخ به پيشنهاد جانشين رئيس ستاد مشترك (سرتيب فلاحى) در مورد تعيين فرمانده و جانشين نيروى هوايى جمهورى اسلامى ايران

بسمه تعالى

با تقدير از خدمات سرهنگ خلبان ستاد جواد فكورى ايده الله و اميد آنكه در آينده هم چون گذشته به خدمات خود ادامه دهد با مراتب فوق موافق مى‏شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 301

تاريخ: 1/7/1360

پاسخ به نامه حضرت آيت الله آقاى عبدالله شيرازى

حضرت آيت الله آقاى حاج سيد عبدالله شيرازى دامت بركاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مرقوم محترم كه حاكى از صحت مزاج شريف بود و اصل گرديد و از مضمون آن اطلاع حاصل شد. در مورد مطلبى كه مرقوم داشته بوديد اين جانب در تاييد اين موضوع بارها سفارش كرده‏ام و انشاءالله از اين به بعد نيز در فرصت‏هاى مناسب تذكر خواهم داد. اميد است حضرت عالى نيز در ترويج شريعت مقدسه و اصلاح امور مسلمين و حوزه مقدسه علميه كوشا و موفق باشيد و در مظان استجابت دعا اين جانب را از دعاى خير فراموش نفرماييد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 302

تاريخ: 3/7/1360

پاسخ به نامه هيأت نظارت بر انتخابات تكميلى شوراى عالى قضايى

خدمت جناب حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ حسينعلى منتظرى دامت افاضاته

بسمه تعالى

در احراز صلاحيت افرادى كه براى عضويت در شوراى عالى قضايى پيشنهاد شده‏اند به هر نحو صلاح مى‏دانيد اقدام نماييد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 303

تاريخ: 9/7/1360

موافقت با انتصاب سرهنگ صياد شيرازى به عنوان فرمانده نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى ايران

بسمه تعالى

موافقت مى‏شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 304

تاريخ: 12/7/1360

نامه به هيأت نظارت بر انتخابات شوراى عالى قضايى (به دنبال نامه حجت الاسلام والمسلمين آقاى منتظرى)

هيات نظارت بر انتخابات اعضاى شوراى عالى قضايى

بسم الله الرحمن الرحيم

اسامى نامزدهاى انتخاباتى عضويت شوراى عالى قضايى كه تشخيص صلاحيت آنان به جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاى منتظرى دامت افاضاته محول شده بود طبق تاييد ايشان كه مورد تاييد اين جانب است در نامه ضميمه به آن هيات اعلام مى‏گردد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 306

تاريخ: 9/12/1360

پاسخ به نامه حضرت آيت الله آقاى عبدالله شيرازى

حضرت آيت الله آقاى حاج سيد عبدالله شيرازى دامت بركاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مرقوم محترم جناب عالى كه حاكى از صحت مزاج شريف و حاوى تفقد از حال اين جانب بود و اصل و موجب تشكر گرديد. اميد است انشاءالله تعالى در تحت توجهات حضرت ولى عصر ارواحنا فداه و دعاى خير حضرات آقايان محترم بتوانيم به اسلام و مسلمين هر چه بيشتر و بهتر خدمت نموده و در پيشگاه خداى متعالى شرمنده نباشيم. مرجو آنكه در مظان استجابت دعوات و تحت قبه حضرت ثامن الائمه عليه آلاف التحيه والسلام از دعاى خير فراموش نفرماييد.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 308

تاريخ: 9/12/1360

حكم تفويض اختيارات نيروهاى انتظامى به وزير كشور (حجت السلام آقاى ناطق نورى)

جناب حجت الاسلام آقاى على اكبر ناطق نورى دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

به منظور رفع مشكلات جارى ژاندارمرى و شهربانى كه تحت نظر وزارت كشور انجام وظيفه مى‏نمايند بدين وسيله به جناب عالى اجازه داده مى‏شود تا با مشورت آقاى رئيس جمهورى محترم از اختيارات فرماندهى كل قوا در امور نيروهاى انتظامى مزبور تا اصلاح مقررات استفاده و نسبت به ترفيع و تشويق افسران و درجه داران و كارمندان و ساير مواردى كه از اختيارات فرماندهى نيروهاست. اقدام مقتضى معمول نماييد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 310

تاريخ: 29/2/1361

انتصاب آقاى عسكراولادى به عضويت هيأت بنياد 15 خرداد

بسمه تعالى

جناب آقاى حبيب الله عسگراولادى را كه سوابق طولانى با اين جانب دارند و ايشان شخص صالح و كارآمد متدينى هستند به سمت عضويت هيات بنياد 15 خرداد تعيين نمودم. و ايشان داراى اختيارات به اندازه هر يك از اعضاى اين بنياد مى‏باشند و در راى هم مثل هر يك از اعضا مى‏باشند. انشاءالله تعالى اين هيات محترم موفق به خدمت براى پيشبرد مقاصد اين بنياد باشند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 311

تاريخ: 18/3/1361

انتصاب حجت الاسلام آقاى صانعى به سمت نمايندگى امام در شوراى عالى بازسازى مناطق جنگى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ يوسف صانعى دامت افاضاته‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب عالى را به عنوان نماينده خويش در شوراى عالى بازسازى مناطق جنگى منصوب مى‏نمايم. انشاءالله اعضاى شوراى مذكور با هماهنگى با روحانيون محترم مناطق جنگى و متخصصين متعهد و مسوول در بسيج مردم و به كارگيرى منابع مادى و معنوى كليه دواطلبين در سراسر كشور و جذب نيرو و استفاده صحيح از آن موفق و منصور گردند. بديهى است روحانيون محترم سراسر كشور و مردم شهيد پرور ايران با تمام توان شوراى عالى مذكور را در اين امر انسانى الهى كمك و يارى خواهند فرمود. توفيق دولت جمهورى اسلامى ايران را در برنامه ريزى صحيح و حساب شده در بازسازى هر چه بهتر مناطق ياد شده از خداوند متعالى خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 312

تاريخ: 21/5/1361

تلگرام به حضرت آيت الله گلپايگانى

حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بحمدالله تعالى حسب گزارش اطباى معالج عملى كه انجام گرفته رضايت بخش بوده و مژده سلامتى جناب عالى را داده‏اند. اميد است انشاءالله تعالى با عنايت خاص خداوند متعالى و توجه حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء و ادعيه ملت شريف به زودى بهبودى كامل حاصل كه از بركات وجود شريف همگان بهره‏مند شويم. والسلام عليكم و رحمه‏الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 313

تاريخ: 6/6/1361

پاسخ به تلگرام حضرت آيت الله آقاى شيرازى

حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت بركاته مشهد مقدس

بسم الله الرحمن الرحيم

تلگراف شريف در تعقيب اسلامى شدن احكام و قوانين كشور و اصل و موجب تشكر گرديد. اميد است انشاءالله تعالى متصديان امور با توفيق خداوند متعالى و عنايات خاصه حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء در طاغوت زدايى بيشتر و سريعتر موفق شوند. از جناب عالى اميد دعاى خير دارم. سلامت جناب عالى را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 314

تاريخ: 22/6/1361

پاسخ به سؤال آيت الله موسوى اردبيلى در مورد تعزير

بسمه تعالى

چون طرفين قضيه داراى اشكالاتى است و متصدى امور قضايى اكثراً شرايط شرعيه را ندارند جناب عالى با شوراى محترم نگهبان در اين امر مشورت نماييد كه راه حلى كه كمتر اشكال داشته باشد پيدا نماييد. والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 316

تاريخ: 31/6/1361

پيام به مناسبت سالگرد جنگ

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با سپاس به درگاه خداوند متعال

دو سال از دفاع پيروزمندانه مى‏گذرد و ملت در تمام جبهه‏هاى خارجى و داخلى به همت شهداى عزيز ارزشمند و جانبازان فداكار و ملت برومند با سرفرازى و روسفيدى در بارگاه قدس الهى پيروز شد و اميد پيروزى نهايى و تحقق وعده الهى در نزديك مدت دارد. ما همه مرهون فداكارى اين عزيزان در جبهه و پشت جبهه هستيم و مرهون مادران و پدران و خاندان اين سلحشوران كه به حق سربازان الهى تربيت نموده‏اند و حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء قدرشناس آنان است. درود و رحمت بر روان پاك شهدا و بهبودى و عزت نثار پاى جانبازان و عظمت و صبر جميل نصيب خاندان اين زنان و مردان متعهد شجاع باد و سلام بر ملت بزرگ ايران.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 318

تاريخ: 11/8/1361

انتصاب حجت الاسلام آقاى سيد حسن طاهرى خرم آبادى به سمت نمايندگى امام در كشور پاكستان

الحمدالله رب العالمين و الصلاه و السلام على محمد وآله الطاهرين ولعنه الله على اعدائهم اجمعين.

بسم الله الرحمن الرحيم‏

و بعد جناب مستطاب سيد الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج سيد حسن طاهرى خرم آبادى دامت افاضاته كه مدت زيادى از عمر شريفه خود را در حوزه مقدسه علميه قم در تحصيل علوم دينيه و تدريس صرف نموده‏اند اكنون به منظور رسيدگى به امور مذهبى اهالى محترم كشور پاكستان عازم آن منطقه مى‏باشند. و اين جانب بدين وسيله ايشان را به سمت نمايندگى از طرف خود منصوب مى‏نمايم تا انشاء الله تعالى ضمن تصدى در آنچه مربوط به ولى فقيه مى‏باشد در رفع مشكلات حوزه‏هاى مقدسه علميه و سرپرستى از طلاب و محصلين محترم نيز اقدام نمايند و اگر جايى نياز به تاسيس حوزه علميه جديدى داشت تاسيس كنند و در احياى مدارس علوم دينيه و تربيت طلاب سعى كافى را مبذول دارند و براى تامين بودجه‏هاى لازم مجازند در اخذ وجوه شرعيه از قبيل سهم مبارك امام عليه السلام و سهم سادات عظام و زكوات و كفارات و ساير وجوه و صرف آن در موارد منطبقه. اميد است علماى اعلام منطقه و مبلغين و اقشار محترم ديگر و مسوولان جمهورى اسلامى ايران در كشور پاكستان همكارى‏هاى لازمه را در پيشرفت كارها با جناب ايشان داشته باشند و از رهنمودهاى ايشان بهره‏مند گردند و از مشورت با ايشان در كارها دريغ نورزند.

و اوصيه ايده الله تعالى: (بمااوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى والتجنب عن الهوى والتمسك بعروه الاحتياط وان لاينسانى من صالح دعواته كمالا انساه). انشاءالله تعالى.

والسلام عليه و على اخواننا المومنين و رحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 320

تاريخ: 8/10/1361

انتصاب حجت الاسلام آقاى محمد صادق احسان بخش به سمت نمايندگى امام در استان گيلان

الحمدلله رب العالمين والصلوه والسلام على محمدوآله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

و بعد جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد صادق احسان بخش دامت افاضاته را بدين وسيله به عنوان نماينده خود در استان گيلان منصوب مى‏نمايم كه جناب ايشان ضمن رسيدگى به امور مذهبى مردم آن سامان مجازند در تصدى امور حسبيه و آنچه در زمان غيبت حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف منوط به اذن ولى فقيه مى‏باشد (فله التصدى لما ذكرمع مراعاه الاحتياط ) و نيز مجازند در اخذ سهمين مباركين و صرف سهم سادات را در محل و نصف از سهم مبارك امام عليه السلام را در موارد مقرره و ترويج شريعت مقدمه و ارسال نصف ديگر را نزد اين جانب جهت صرف در مصالح عاليه مسلمين.

والسلام عليه وعلى اخواننا المومنين ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 321

تاريخ: 20/11/1361

پاسخ به نامه رئيس ديوان عالى كشور در مورد عفو عمومى

بسمه تعالى

موافقت مى‏شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 322

تاريخ: 20/11/1361

پيام به مناسبت 22 بهمن‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

22 بهمن سرآغاز پيروزى ملت ايران بر مستكبران و غارتگران 22 بهمن سرآغاز بر چيده شدن دستگاه ستمگرى طاغوتيان، 22 بهمن سرآغاز حكومت الله برجهان 22 بهمن سرآغاز برافراشته شدن پرچم عدالت اسلامى و بيدارى مستضعفان بركشور و ملت بزرگ ايران و بر جميع مسلمانان و مستضعفان و محرومان مبارك باد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 323

تاريخ: 2/12/1361

فرمان به حجت‏الاسلام آقاى حيدرعلى جلالى‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ حيدرعلى جلالى دامت افاضاته‏

بدين وسيله جنابعالى را به سمت امام جمعه موقت شهرستان خمين منصوب مى‏نمايم كه انشاءالله مردم محل را ضمن انجام اين فريضه بزرگ الهى به وحدت و همبستگى دعوت نموده و از اختلاف و تفرقه برحذر داريد. اهالى محترم و به خصوص نهادهاى انقلابى و ارگان‏هاى دولتى نيز با شما همكارى‏هاى لازم را در برگزارى هر چه باشكوهتر اين نماز وحدت آفرين خواهند نمود.

از خداى تعالى موفقيت جناب عالى و اهالى محترم را در انجام اين محوله خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 324

تاريخ: 9/3/1362

استجازه حجت‏الاسلام آقاى كروبى براى رفع مسايل و مشكلاتى كه در ارتباط با خدمت به خانواده‏هاى شهدا و فرزندان آنان وجود دارد

بسمه تعالى‏

شما مجازيد براى حفظ اموال صغار و مصالح آنها اقداماتى كه در اين امر لازم است انجام دهيد.

انشاءالله تعالى موفق باشيد. و اگر جد پدرى دارند بايد با نظر و اجازه او باشد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 326

تاريخ: 4/4/1362

نامه در مورد صدا و سيما*

بسم الله الرحمن الرحيم‏

برخلاف انتظار در صدا و سيماى جمهورى اسلامى اختلافاتى پيش آمد كه موجب نگرانى شد. در نتيجه اين جانب آقاى محمدهاشمى را به نمايندگى از جانب خودم براى به عهده گرفتن كليه مسووليت‏هاى مدير عامل صدا و سيما معين نمودم كه اين دستگاه عظيم بى‏مسووليت نباشد. و چون شوراى محترم سرپرستى مطالبى دارند و بعضى از آنها را به اين جانب نوشته‏اند و آقاى هاشمى نيز مطالبى دارند لازم است حضرات آقايان رئيس محترم جمهور و رئيس محترم ديوان عالى كشور و رئيس محترم مجلس شوراى اسلامى و نخست وزير محترم ايدهم الله تعالى مطالب طرفين را بدون كوچكترين اغماض رسيدگى نمايند و تصميم نهايى را بگيرند.

لازم به تذكر است كه شنيده شده است بعضى در بيت اين جانب برخلاف ميل من يا بدون اطلاع من كارى انجام مى‏دهند. چون اين مطلب برخلاف واقع است گوينده اين نحو مطالب به درگاه خداوند متعال توبه نمايد.

روح الله الموسوى الخمينى

* مخاطب اين نامه مشخص نشد.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 327

تاريخ: 5/4/1362

انتصاب حجت‏الاسلام آقاى حسينى ميانه‏جى به سمت نمايندگى امام در استان لرستان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج سيدكاظم حسينى ميانه‏جى دامت افاضاته‏

بدين وسيله جناب عالى را به سمت نماينده خود در منطقه لرستان منصوب مى‏نمايم كه انشاءالله تعالى در رفع نيازمندى‏هاى مذهبى و مشكلات دينى اهالى آن سامان اقدام نموده و در امورى كه نياز به اذن ولى فقيه دارد جناب عالى از طرف اين جانب مجاز در تصدى و تصرف مى‏باشيد. اميد است اهالى محترم و ارگان‏ها و نهادهاى انقلابى در هماهنگى و همكارى با شما كمال كوشش را داشته باشند.

از خداوند تعالى توفيقات آن جناب را مسالت دارم.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 329

تاريخ: 6/6/1362

پيام به خانواده شهدا، اسرا و جانبازان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شهادت در راه خداوند چيزى نيست كه بتوان آن را با سنجش‏هاى بشرى و انگيزه‏هاى عادى ارزيابى كرد و شهيد در راه حق و هدف الهى را نتوان با ديدگاه امكانى به مقام والاى آن پى برد كا ارزش عظيم آن معيارى الهى و مقام والاى اين ديدى ربوبى لازم دارد. و نه تنها دست ما خاك‏نشينان از آن و اين كوتاه است كه افلاكيان نيز از راه يافتن به كنه آن عاجزند؛ چه كه آنها از مختصات انسان كامل است و ملكوتيان با آن مقام اسرارآميز فاصله‏ها دارند قلم اين جا رسيد و سر بشكست. و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوى آن و اين بايد روزشمارى كنيم و حسرت شهادت و شهيد شهيدپروران اين چنانى را كه با ايثار ثمره حيات خود عاشقانه به اين شهيدان شاهد افتخار مى‏كنند به گور بريم و از شجاعت‏هاى بى‏نظير شهيدان و دوستان اسير و مفقودشان و آسيب ديدگان و اشتياق زائدالوصف اينان براى بازگشت به ميدان شهادت احساس خجلت و حقارت كنيم. زنان و مردان و كودكان نمونه‏اى كه در زير بمباران‏ها و از بستر بيمارستان‏ها سرود شهادت سر مى‏دهند و با دست و پاى قطع شده بازگشت به جبهه‏هاى انسان ساز را آرزو مى‏كنند فوق آنچه ما تصور مى‏كنيم و فلاسفه و عرفا به رشته تحرير در مى‏آورند و هنرمندان و نقاشان عرضه مى‏كنند مى‏باشد. آنچه آنان با قدم‏هاى علمى و استدلالى و عرفانى يافته‏اند اينان با قدم غيبى به آن رسيده‏اند و آنچه آنان در لابلاى كتاب‏ها و صحيفه‏ها جستجو كرده‏اند اينان در ميدان خون و شهادت در راه حق يافته‏اند.

بارالها! ما را به خدمتگزارى در راه آنان و براى هدف بزرگشان توفيق ده و شهداء عزيزمان را در خوان ضيافت معنوى خود از جلوه‏هاى خاص خويش ارزانى بخش و خاندان بزرگوار آنان را با صبر و اجر قرين فرما و آسيب ديدگان عزيز ما را شفا مرحمت نما و اسيران و مفقودان معظم را هر چه زودتر به آغوش ملت عظيم‏الشان برگردان و به پدران و مادران و همسران آنان شكيبايى و پايدارى عنايت فرما و از بركات حضرت بقيه‏الله - اروحنافداه - همه‏ى آنان و ملت را نصيب وافر مرحمت فرما.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 350

تاريخ: 7/4/1363

پاسخ به پيشنهاد آيت‏الله موسوى مبنى بر وحدت رويه در تعيين كيفر جرم‏هاى مشابه‏

بسمه تعالى‏

در وضع كنونى جمعى از فقها موارد مذكور را بررسى نمايند و نظر بدهند مانع ندارد لكن به طور موقت است تا انشاءالله تعالى وضع قضاوت درست شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 342

تاريخ: 5/3/1363

نامه‏ى عارفانه به خانم فاطمه طباطبائى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

فاطى كه زمن نامه عرفانى خواست از مورچه‏اى تخت سليمانى خواست
گويى نشنيده ما عرفناك از آنك جبرئيل از او نفخه رحمانى خواست

آخر پس از اصرار مرا وادار كردى از آنچه قلبم ناآگاه است و از آن اجنبى هستم طوطى‏وار چند سطرى بنويسم. و اين در حالى است كه ضعف پيرى آنچه در چنته داشتم هر چند ناچيز بود به طاق نسيان سپرده و گرفتارى‏هاى ناگفتنى و نانوشتنى بر آن اضافه شده و كافى است كه تاريخ اين نوشتار بگويم تا معلوم شود در چه زمانى براى رد نكردن تقاضاى تو شروع نمودم (شنبه 4 شعبان المعظم 1404 - 5 خرداد 1363) خوانندگان در اين تاريخ ملاحظه كنند اوضاع جهان و ايران را. از كجا شروع كنم؟ بهتر آن است از فطرت باشد فطره‏الله التى فطرالناس عليها لاتبديل لخلق الله). در اينجا به فطرت انسان‏ها بسنده كرده گرچه اين خاصه خلقت است وان من شى‏ء الا بسيج بحمده و لكن لاتفقهون تسبيحهم ) همه گويند:

ما سميعيم و بصيريم و هشيم با شما نامحرمان ما خامشيم

ما نيز اكنون به عرفاى فطرن انسان‏ها نظر مى‏اندازيم و گوييم در فطرت و خلقت انسان امكان ندارد به غير كمال مطلق توجه كند و دل ببندد. و همه جان‏ها و دل‏ها به سوى اويند و جز او نجويند و نخواهند جست و ثناخوان اويند و ثناى ديگرى نتوانند كرد. ثناى هر چيز ثناى اوست گرچه ثناگو تا در حجاب است گمان كند ثناى ديگرى مى‏گويد. در تحليل عقلى كه خود حجابى است نيز چنين باشد. آن كه كمال هر چه باشد مى‏طلبد عشق به كمال مطلق دارد نه كمال ناقص. هر كمال ناقص محدود به عدم است و فطرت از عدم تنفر دارد. طالب علم طلب علم مطلق مى‏كند و عشق به علم مطلق دارد و هم چنين طالب قدرت و طالب هر كمال. به فطرت انسان عاشق كمال مطلق است و در كمال‏هاى ناقص آنچه مى‏خواهد كمال آن است نه نقص كه فطرت از آن منزجر است و حجاب‏هاى ظلمانى و نورانى است كه انسان را به اشتباه مى‏اندازد.

شاعران و مديحه‏سرايان گمان مى‏كنند مدح فلان امير قدرتمند يا فلان فقيه دانشمند را مى‏كنند. آنان مدح و ثناى قدرت و علم را مى‏كنند نه به طور محدود گرچه گمان كنند محدود است. و اين فطرت امكان تبديل و تغيير ندارد لاتبديل لخلق الله ذلك الدين القيم . و تا انسان در حجاب خود است و به‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 343

خود سرگرم است و خرق حجب حتى حجب نورى را نكرده فطرتش محجوب است و خروج از اين منزل علاوه بر مجاهدات محتاج به هدايت حق تعالى.

در مناجات مبارك شعبانيه مى‏خوانى الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمته و تصير اروحنا معلقه بعز قدسك الهى واجعلنى ممن ناديته فاجابك و لا حظته فصعق لجلالك فناجيته سرا . اين كمال انقطاع خروج از منزل خود و خودى و هر چه و هر كس و پيوستن به اوست و گسستن از غير، و هبه‏اى الهى است به اولياى خلص پس از صعق حاصل از جلال كه دنبال گوشه چشم نشان دادن اوست ولاحظته الخ وابصار قلوب تا به ضياء نظره او نور نيابد حجب نور خرق نشود و تا اين حجب باقى است راهى به معدن عظمت نيست و ارواح تعلق به عز قدس را در نيابند و مرتبت تدلى حاصل نيايد ثم دنى فتدلى و ادنى از اين فناى مطلق و وصول مطلق است.

صوفى! زره عشق صفا بايد كرد عهدى كه نموده‏اى وفا بايد كرد
تا خويشتنى به وصل جانان نرسى خود را به ره دوست فنا بايد كرد

نجواى سرى حق با بنده خاص خود صورت نگيرد مگر پس از صعق و اندكاك جبل هستى خود رزقناالله واياك .

دخترم! سرگرمى به علوم حتى عرفان و توحيد اگر براى انباشتن اصطلاحات است كه هست و براى خود اين علوم است سالك را به مقصد نزديك نمى‏كند كه دور مى‏كند العلم هو الحجاب الاكبر . و اگر حق جويى و عشق به او انگيزه است كه بسيار نادر است چراغ راه است و نور هدايت العلم نور يقذفه الله فى قلب من يشاء و براى رسيدن به گوشه‏اى از آن تهذيب و تطهير و تزكيه لازم است. تهذيب نفس و تطهير قلب از غير او چه رسد به تهذيب از اخلاق ذميمه كه رهيدن از آن بسيار مجاهده مى‏خواهد و چه رسد به تهذيب عمل از آنچه خلاف رضاى او جل و علاست و مواظبت به اعمال صالحه از قبيل واجبات كه در راس است و مستحبات به قدر ميسور و به قدرى كه انسان را به عجب و خودخواهى دچار نكند.

دخترم! عجب و خودپسندى از غايت جهل به حقارت خود و عظمت خالق است. اگر اندكى به عظمت خلقت به اندازه‏اى كه تاكنون بشر با همه پيشرفت علم به شمه از آن آگاه شده است تفكر شود حقارت خود و همه منظومه‏هاى شمسى و كهكشان‏ها را ادراك مى‏كند و عظمت خالق آنها را اندكى مى‏فهمد و از عجب و خودبينى و خودپسندى خود اظهار خجلت و احساس جهالت مى‏نمايد.

در قصه حضرت سليمان نبى‏الله عليه‏السلام مى‏خوانيم آن گاه كه از وادى نمل مى‏گذرد: قالت نمله يا ايها النمل ادخلوا مساكنكم لايحطمنكم سليمان و جنوده و هم لايشعرون . نمله، سليمان نبى با همراهانش را به عنوان لايشعرون توصيف كند و هدهد به او مى‏گويد: احطت بمالم تحط به . و كوردلان نطق نمله و طير را نمى‏توانند تحمل كنند چه رسد به نطق ذرات وجود و آنچه در آسمان‏ها و زمين است كه خالق آنان مى‏فرمايد: الا يسبح بحمده و لكن لاتفقهون تسبيحهم. انسان كه خود را

صحيفه نور ج 22 صفحه 344

محور خلقت مى‏بيند - هر چند انسان كامل چنين است - در نظر ساير موجودات معلوم نيست چنين باشد و بشر رشد نيافته چنين نيست. مثل الذين حملوا التوريه ثم لم يحملوه كمثل الحمار . اين مربوط به رشد علمى به استثناى تهذيب است و در وصف او كالانعام بل هم اضل آمده است.

دخترم! پيمبران مبعوث شدند تا رشد معنوى به بشر دهند و آنان را از حجاب‏ها برهانند افسوس كه شيطان قسم خورده به دست اذناب خود نگذاشت آنچه آنان مى‏خواهند تحقق يابد فبعزتك لاغوينهم اجمعين . ما همه خوابيم و گرفتار حجاب‏ها الناس نيام و اذا ماتوا انتبهو . گويى جهنم محيط به ماست و خدر طبيعت مانع از شهود و احساس است. و ان جهنم لمحيطه بالكافرين . و كفر مراتب بسيار دارد خودبينى و جهان‏بينى و نظر به جز او نيز از مراتب آن است. نخستين سوره قرآن را اگر با تدبر و چشمى غير از اين چشم‏انداز حيوانى بنگريم و بى‏حجاب‏هاى ظلمانى و نورانى به او برسيم چشمه‏هاى معارف به قلب سرازير شود، ولى افسوس كه از افتتاح آن نيز بى‏خبريم (آن را كه خبر شد خبرش باز نيامد).

من قائل بى‏خبر و بى‏عمل به دخترم مى‏گويم در قرآن كريم اين سرچشمه فيض الهى تدبر كن هر چند صرف خواندن آن كه نامه محبوب است به شنونده محجوب آثارى دلپذير دارد لكن تدبر در آن انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدايت مى‏كند. افلايتدبرون القران ام على قلوب اقفالها ؛ و تا اين قفل و بندها باز نگردد و به هم نريزد از تدبر هم آنچه نتيجه است حاصل نگردد.

خداوند متعال پس از قسم عظيم مى‏فرمايد: انه القران كريم فى كتاب مكنون لايمسه الا المطهرون . و سر حلقه آنها آنان هستند كه آيه تطهير در شانشان نازل گرديده. تو نيز مايوس نباش كه ياس از اقفال بزرگ است. به قدر ميسور در رفع حجب و شكستن اقفال براى رسيدن به آب زلال و سرچشمه نور كوشش كن. تا جوانى در دست توست كوشش كن در عمل و در تهذيب قلب و در شكستن اقفال و رفع حجب كه هزاران جوان كه به افق ملكوت نزديكترند موفق مى‏شوند و يك پير موفق نمى‏شود. قيد و بندها و اقفال شيطانى اگر در جوانى غفلت از آنها شود هر روز كه از عمر بگذرد ريشه‏دارتر و قويتر شوند.

درختى كه اكنون گرفته است پاى به نيروى شخصى برآيد ز جاى
گرش همچنان روزگارى هلى به گردونش از بيخ برنگسلى

از مكايد بزرگ شيطان و نفس خطرناكتر از آن، آن است كه به انسان وعده اصلاح در آخر عمر و زمان پيرى مى‏دهد و تهذيب و توبه الى الله را به تعويق مى‏اندازد براى زمانى كه درخت فساد و شجره زقوم قوى شده و اراده و قيام به تهذيب ضعيف بلكه مرده است. از قرآن دور نيفتم در اين مخاطبه بين حبيب و محبوب و مناجات بين عاشق و معشوق اسرارى است كه جز او و حبيبش كسى را بر آن راه نيست و امكان راه يافتن نيز نمى‏باشد. شايد حروف مقطع در بعض سور مثل الم ، ص يس از اين قبيل باشد و بسيارى از آيات كريمه كه اهل ظاهر و فلسفه و عرفان و تصوف هر يك براى خود تفسير يا تاويلى كنند نيز از همان قبيل است. گرچه هر طايفه به قدر ظرفيت خود حظى دارد

صحيفه نور ج 22 صفحه 345

يا خيالى. و شمه‏اى از اين اسرار به وسيله اهل بيت وحى كه از سرچشمه جوشان وحى بر آنان جارى شده به ديگران به قدر استعداد مى‏رسد و گويى بيشتر مناجات‏ها و ادعيه براى اين امر انتخاب شده است. آنچه در ادعيه و مناجات معصومين عليهم صلوات‏الله و سلامه مى‏يابيم در اخبار كه اكثراً به زبان عرف و عموم است كمتر يافت مى‏شود. ولى زبان قرآن زبان ديگرى است زبانى است كه هر عالم و مفسرى خود را با آن آشنا مى‏داند و آشنا نيست. قرآن كريم از كتبى است كه معارف آن بى‏سابقه است و تصور بسيارى از معارف آن از تصديقش مشكل‏تر است چه بسا كه با برهانى فلسفى و ديد عرفانى مطلبى را بتوان ثابت كرد ولى از تصور آن عاجز بود. تصور ربط حادث به قديم كه در قرآن كريم در تعبيرات گوناگونى از آن ياد فرموده است و كيفيت معيت حق با خلق كه بعضى گويند معيت قيومى است كه تصور آن حتى براى آن گويندگان از معضلات است و ظهور حق در خلق و حضور خلقت نزد حق و اقربيت او جل و علا از حبل الوريد به مخلوق و مفاد الله نور السموات و الارض و هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و مايكون من نجوى ثلثه الخ و اياك نعبد و اياك نستعين و امثال اينها كه گمان نكنم جز بر مخاطب و به تعليم او بر نزديكانش كه اهل اين گونه مسائل بوده‏اند تصورش تحقق يافته باشد و راه يافتن به روزنه‏اى از آن مجاهدت مشفوع با تهذيب لازم دارد. افسوس كه عمر اين شكسته قلم گذشت و

از قيل و قال مدرسه‏ام حاصلى نشد جز حرف دلخراش پس از آن همه خروش

و امروز از جوانى كه بهار يافتن است خبرى نيست و بافته‏هاى سابق را جز مشتى الفاظ نمى‏بينم و به تو و ساير جوان‏ها كه طالب معرفتند وصيت مى‏كنم كه شما و همه موجودات جلوه اويند و ظهورويند كوشش و مجاهده كنيد تا بارقه‏اى از آن را بيايد و در آن محو شويد و از نيستى به هستى مطلق رسيد.

پس عدم گردم عدم چون ارغنون گويدم كانا اليه راجعون

دخترم! دنيا و هر چه در آن است جهنم است كه باطنش در آخر سير ظاهر شود و ماوراى دنيا تا آخر مراتب بهشت است كه در آخر سير پس از خروج از خدر طبيعت ظاهر شود و ما و شما و همه يا حركت به سوى قعر جهنم مى‏كنيم يا به سوى بهشت و ملا اعلا.

در حديث است كه روزى پيمبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم در جمع صحابه نشسته بودند ناگهان صداى مهيبى آمد عرض شد: اين صدا چه بود؟ فرمود: سنگى از لب جهنم افتاد و پس از هفتاد سال اكنون به قعر جهنم رسيد . اهل دل گفتند: در آن حال شنيديم مرد كافرى كه هفتاد سال داشت اكنون درگذشت و به قعر جهنم رسيد. ما همه در صراط هستيم و صراط از متن جهنم عبور مى‏كند باطنش در آن عالم ظاهر مى‏شود و در اينجا هر انسانى صراطى مخصوص به خود دارد و در حال سير است يا در صراط مستقيم كه منتهى به بهشت مى‏شود و بالاتر و يا صراط منحرف از چپ يا منحرف به سوى راست كه هر دو به جهنم منتهى مى‏شوند. و ما از خداوند منان آرزوى صراط مستقيم مى‏كنيم. اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم كه انحراف از

صحيفه نور ج 22 صفحه 346

يك سوست ولاالضالين كه انحراف از سوى ديگر. و اين حقايق در حشر به طور عيان مشهود مى‏شود. صراط جهنم كه در توصيف آن از حيث دقت وحدت و ظلمت نقل گرديده است باطن صراط مستقيم در اين جهان است چه بسيار راه دقيق و ظلمانى است و چه مشكل است عبور از آن براى ما واماندگان. آنان كه بى‏هيچ انحراف راه را طى نمودند جزنا و هى خامده گويند و هر كس به اندازه سيرش در اين صراط در آنجا نيز همين سير منعكس گردد. غرورها و اميدهاى كاذب شيطانى را كنار گذار و كوشش در عمل و تهذيب و تربيت خود كن كه رحيل بسيار نزديك است و هر روز كه بگذرد و غافل باشى دير است. بازگو مكن كه تو خود چرا مهيا نيستى انظر الى ماقال و لا الى من قال . من هر چه هستم براى خود هستم و همه نيز چنين. جهنم و بهشت هركس نتيجه اعمال اوست هر چه كشتيم درو مى‏كنيم. فطرت و خلقت انسان بر استقامت و نيكى است. حب به خير سرشت انسانى است ما خود اين سرشت را به انحراف مى‏كشانيم و ما خود حجب را مى‏گسترانيم و تارها را بر خود مى‏تنيم.

اين شيفتگان كه در صراطند همه جوينده چشمه حياتند همه
حق مى‏طلبند و خود ندانند آنرا در آب به دنبال فراتند همه

شب گذشته اسماء كتب عرفانى را پرسيدى. دخترم! در رفع حجب كوش نه در جمع كتب. گيرم كتب عرفانى و فلسفى را از بازار به منزل و از محلى به محلى انتقال دادى يا آنكه نفس خود را انبار الفاظ و اصطلاحات كردى و در مجالس و محافل آنچه در چنته داشتى عرضه كردى و حضار را فريفته معلومات خود كردى و با فريب شيطانى و نفس اماره خبيث‏تر از شيطان محموله خود را سنگين‏تر كردى و بالعبه ابليس مجلس‏آرا شدى و خداى نخواسته غرور علم و عرفان به سراغت آمد - كه خواهد آمد - آيا با اين محموله‏هاى بسيار به حجب افزودى يا از حجب كاستى؟ خداوند عزوجل براى بيدارى علما آيه شريفه مثل الذين حملوا التواره را آورده تا بدانند انباشتن علوم - گرچه علم شرايع و توحيد باشد - از حجب نمى‏كاهد بلكه افزايش دهد و از حجب صغار او را به حجب كبار مى‏كشاند. نمى‏گويم از علم و عرفان و فلسفه بگريز و با جهل عمر بگذران كه اين انحراف است. مى‏گويم كوشش و مجاهده كن كه انگيزه الهى و براى دوست باشد و اگر عرضه كنى براى خدا و تربيت بندگان او باشد نه براى ريا و خودنمايى كه خداى نخواسته جزء علماى سوء شوى كه بوى تعفن‏شان اهل جهنم را بيازارد.

آنان كه او را يافتند و عشق او دارند انگيزه‏اى جز او ندارند و با اين انگيزه همه اعمالشان الهى است. جنگ و صلح و شمشير زدن و نبرد كردن و هر چه تصور كنى ضربه على يوم الخندق الفضل من عباده الثقلين . اگر انگيزه الهى نبود گر چه فتح بزرگ از آن حاصل شود پشيزى فضليت ندارد. گمان نشود كه مقام اوليا خصوصاً ولى‏الله اعظم عليه و على اولاده الصلوات والسلام به اين جا ختم مى‏شود. قلم جرات ندارد كه پيش رود و بيان طاقت ندارد كه شرح دهد. و با محجوبان ما محجوبان چه گوييم و خود ما چه مى‏دانيم كه گوييم و آنچه هست گفتنى نيست و از افق وجود ما برتر است ولى باشد كه ياد حبيب و ذكر او در دل و جان اثرى كند هر چند از آن خبرى دريافت نشود همچون‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 347

عاشق بى‏سوادى كه به سواد نامه محبوب نظر كند و دل خوش دارد كه اين نامه محبوب است و همچون پارسى زبان پريشان عربى ندانى كه قرآن كريم را خواند و چون از اوست لذت برد و حالى به او دست دهد كه هزاران بار بهتر از اديب دانشمندى است كه به اعراب و مزاياى ادبى و بلاغت و فصاحت قرآن سرخود را گرم كند و فيلسوف و عارفى است كه به مسايل عقلى و ذوقى آن بينديشد و از محبوب غافل باشد چون مطالعه كتب فلسفى و عرفانى كه به محتواى كتاب مشغول و به گوينده آن كارى ندارد.

دخترم! موضوع فلسفه مطلق وجود است از حق تعالى تا آخرين مراتب وجود و موضوع علم عرفان و عرفان علمى وجود مطلق است يا بگو حق تعالى است و بحثى به جز حق تعالى و جلوه او كه غير او نيست ندارد. اگر كتابى يا عارفى بحث از چيزى غير حق كند نه كتاب عرفان است و نه گوينده عارف است و اگر فيلسوفى در وجود به آن طور كه هست نظر كند و بحث نمايد نظرش الهى و بحثش عرفانى است. و همه اينها غير از ذوق عرفانى است كه از بحث به دور است و غير از آن مهجور تا چه رسد به شهود وجدانى و پس از آن نيستى در عين غرق در هستى ادفع السراج كه شمس طالع شد .

دخترم! شنيدم مى‏گفتى مى‏ترسم ايام امتحان متاسف شوم كه چرا كار نكردم در روزهاى تعطيل. اين تاسف و امثال آن هر چه هست سهل است و زود گذر. آن تاسف دايمى و ابدى است كه چون به خود آيى توجه كنى كه همه چيز را مى‏بينى جز او و آن روز پرده‏ها افتادنى و حجاب‏ها برداشتنى نيست. اميرالمومين در دعاى كميل عرض مى‏كند: فهبنى يا الهى و سيدى و مولاى و ربى صبرت على عذابك فكيف اصبر على فراقك . من كوردل تاكنون نتوانستم اين فقره و بعض فقرات ديگر اين دعاى شريف را به جد بخوانم بلكه آن را از زبان على مى‏خوانم و ندانم آن چيست كه صبر بر آن از عذاب خدا در جهنم مشكل‏تر است. آن عذابى كه تطلع على الافئده . گويى عذابك همان نارالله است كه فواد را مى‏سوزاند. شايد اين عذاب فوق عذاب جهنم باشد. ما كوردلان نمى‏توانيم اين معانى فوق فهم بشرى را ادراك و تصديق كنيم بگذار و بگذاريم آنها را براى اهلش كه بسيار كم است. در هر حال كتب فلسفى خصوصاً از فلاسفه اسلام و كتب اهل حال و عرفان هر كدام اثرى دارد. اولى‏ها انسان را ولو به طور دورنما آشنا مى‏كند با ماوراى طبيعت و دومى‏ها خصوصاً بعضى از آنها چون منازل السائرين و مصباح الشريعه كه گويى از عارفى است كه به نام حضرت صادق به طور روايت نوشته است دل‏ها را مهيا مى‏كنند براى رسيدن به محبوب. و از همه دل انگيزتر مناجات و ادعيه ائمه مسلمين است كه راهبرند به سوى مقصود نه راهنما و دست انسان حق جو را مى‏گيرند و به سوى او مى‏برند. افسوس و صدافسوس كه ما از آنها فرسنگ‏ها دور هستيم و مهجور.

دخترم! سعى كن اگر اهلش نيستى و نشدى، انكار مقامات عارفين و صالحين را نكنى و معاندت با آنان را از وظايف دينى نشمرى. بسيارى از آنچه آنان گفته‏اند در قرآن كريم به طور رمز و سربسته و در ادعيه و مناجات اهل عصمت بازتر آمده است و چون ما جاهلان از آنها محروميم با آن به‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 348

معارضه برخاستيم. گويند صدرالمتالهين ديد در جوار حضرت معصومه - سلام‏الله عليها - شخصى او را لعن مى‏كند. پرسيد: چرا صدرا را لعن مى‏كنى ؟جواب داد: او قايل به وحدت واجب‏الوجود است. گفت : پس او را لعن كن اين امر اگر قصه هم باشد حكايت از يك واقعيت دارد. واقعيت دردناكى كه من خود قصه‏هايى را ديده يا شنيده‏ام كه در زمان ما بوده است. من نمى‏خواهم تطهير مدعيان را بكنم كه (اى بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد). مى‏خواهم اصل معنى و معنويت را انكار نكنى همان معنويتى كه كتاب و سنت نيز از آن ياد كرده‏اند و مخالفان آن يا آنها را ناديده گرفته و يا به توجيه عاميانه پرداخته‏اند. و من به تو توصيه مى‏كنم كه اول قدم بيرون آمدن از حجاب ضخيم انكار است كه مانع هر رشد و هر قدم مثبت است. اين قدم كمال نيست لكن راهگشاى به سوى كمال است چنانچه يقظه را كه در منازل سالكان اول منزل محسوب شده است از منازل نتوان شمرد بلكه مقدمه و راهگشاى منازل سالكين است. در هر صورت با روح انكار نتوان راهى به سوى معرف يافت. آنان كه انكار مقامات عارفانه و منازل سالكان كنند چون خودخواه و خودپسند هستند هر چه را ندانستند حمل به جهل خود نكنند و انكار آن كنند تا به خودخواهى و خودبينى شان خدشه وارد نشود. (مادر بت‏ها بت نفس شماست) تا اين بت بزرگ و شيطان قوى از ميان برداشته نشود راهى به سوى او جل و علا نيست. و هيهات كه اين بت شكسته و اين شيطان رام گردد.

از معصوم نقل شده كه (شيطانى آمن بيدى)، از اين نقل معلوم شود كه هر كس را هر چه بزرگ مرتبت باشد شيطانى است و اولياى خدا موفق شده‏اند به مهار كردن بلكه مومن نمودن آن. مى‏دانى شيطان با پدربزرگ ما، آدم - صفى‏الله - چه كرد؟ او را از جوار حق فرو كشيد و پس از وسوسه شيطان و نزديكى به شجره - كه شايد نفس باشد يا بعضى مظاهر آن - فرمان اهبطوا رسيد و منشا همه فسادها و عداوت‏ها شد. آدم - عليه‏السلام - با دستگيرى حق تعالى توبه كرد و خداوند او را صفى خود فرمود. من و تو نيز كه مبتلاى به شجره ابليسيه هستيم بايد توبه كنيم و از حق جل و علا در خلوت و جلوت بخواهيم با استغاثه كه دست گيرد به هر وسيله كه خواهد و ما را نيز به توبه رساند بلكه از اصطفاى آدمى بهره‏اى گيريم. و اين نتواند بود مگر با مجاهدت و ترك شجره ابليس با همه شاخه‏ها و اوراق و ريشه‏هاى آن كه در وجود ما منتشر و هر روز محكمتر و توسعه‏دارتر مى‏شود. با تعلق به شجره خبيثه و شاخه‏ها و ريشه‏هاى آن بى‏شك نتوان راهى به مقصد پيدا كرد و ابليس همين تهديد را كرد و بسيار موفق بود و جز معدودى از عبادالله صالحين و نيز اولياى مقربين - عليهم‏السلام - از حيله‏هاى شيطان و نفس خبيث مظهر ابليس كس نتواند گريزد و اگر بتواند از همه شاخه‏ها و ريشه‏هاى دقيق و بسيار پيچيده او نتواند مگر با دستگيرى خداوند متعال آن طور كه صفى‏الله را رهاند. ولى ما كجا و آن استعداد براى قبول كلمات. آيه كريمه در اين باب شايان تفكر بسيار است چه كه مى‏فرمايد: فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه نفرموده والقى اليه كلمات گويى با سير اليه كلمات را دريافت نموده است. گرچه اگر القى اليه هم بود بى‏سير كمالى قبول امكان نداشت. و بايد در آيه ديگر كه راجع به همين قضيه اشاره فرموده نيز تفكر كرد.

صحيفه نور ج 22 صفحه 349

مى‏فرمايد: فلما ذاقا الشجره گويى ذوقى و طمعى بيشتر نبوده با اين وصف چون از مثل ابوالبشر بوده آن پيامدها را داشته. حال بايد وضع خود را بنگريم كه به تحقيق به همه شاخه‏ها و برگ‏ها و ريشه‏هاى شجره پيوند خورديم.

دخترم! آفات زياد بر سر راه است. هر عضو ظاهر و باطن ماآفت‏ها دارد كه هر يك حجابى است كه اگر از آنها نگذريم به اول قدم سلوك الى‏الله نرسيديم. من كه خود مبتلا هستم و جسم و جانم ملعبه شيطان است به بعض آفات اين عضو كوچك و اين زبان سرخ كه سرسبز را به باد دهد و آن گاه كه ملعبه شيطان است و آلت دست او جان و روح و فواد را تباه كند اشاره مى‏كنم. از اين دشمن بزرگ انسانيت و معنويت غافل مشو. گاهى كه در جلسات انس با دوستان هستى خطاهاى بزرگ اين عضو كوچك را آن قدر كه مى‏توانى شمارش كن و ببين با يك ساعت عمر تو كه بايد صرف جلب رضاى دوست شود چه مى‏كند و چه مصيبت‏ها به بار مى‏آورد كه يكى از آنها غيبت برادران و خواهران است. ببين با آبروى چه اشخاصى بازى مى‏كنى و چه اسرارى را از مسلمانان روى دايره مى‏ريزى و چه حيثياتى را خدشه‏دار مى‏كنى و چه شخصيت‏هايى را مى‏شكنى. آن گاه اين جلسه شيطانى را مقياس بگير و ملاحظه كن در يك سال در همين امر پيش پا افتاده چه كردى و در پنجاه شصت سال ديگر چه خواهى كرد و چه مصيبت‏ها براى خود به بار خواهى آورد. در عين حال آن را كوچك مى‏شمارى و اين كوچك شمردن از حيله‏هاى ابليس است كه خداوند به لطف خود ما را همگى از آن مصون دارد.

دخترم! نگاهى كوتاه به آنچه درباره غيبت و آزار مومنين و عيب‏جويى و كشف سرآنان و تهمت آنان وارد شده دل‏هايى را كه مهر شيطان بر آنها نخورده مى‏لرزاند و زندگى را بر انسان تلخ مى‏كند. اينك براى علاقه‏اى كه به تو و احمد دارم توصيه مى‏كنم از آفات شيطانى خصوصاً آفت‏هاى بسيار زبان خوددارى كنيد و همت به نگهدارى آن كنيد. البته در آغاز قدرى مشكل است لكن با عزم و اراده و تفكر در پيامدهاى آن آسان مى‏شود. از تعبير بسيار تعيير كننده قرآن كريم عبرت بگير كه مى‏فرمايد: و لا يغتب بعضكم بعضاً ايحب احدكم ان ياكل لحم اخيه ميتا . شايد اخبار از صورت برزخيه عمل مى‏دهد و شايد حديثى كه از حضرت سيدالموحدين منقول است در موعظه‏هاى بسيارى كه نوف البكالى فرموده است اشاره به همين امر باشد به حسب يك احتمال. در آن حديث است كه نوف طلب موعظه كرد از مولا و ايشان فرمودند: اجتنب الغيبه فانها ادام كلاب النار ثم قال يا نوف كذب من زعم انه ولد من حلال و هو ياكل لحوم الناس بالغيبه . و از رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - نقل شده كه فرمود: و هل يكب الناس فى النار يوم القيامه الا حصائد السنتهم . از اين حديث و حديث‏هايى كه كم نيست استفاده مى‏شود كه جهنم صورت باطنى اعمال ماست.

بارالها! ما را و اين خانمان را و خانواده‏هاى مربوط به ما را از آفات شيطانى نجات مرحمت فرما و ما را از كسانى كه آزار مسلمانان به زبان و عمل خود نموده‏اند قرار مده.

اين چند صفحه را به تقاضاى فاطى نوشتم و من خود اعتراف مى‏كنم كه خود نتوانستم از مكايد شيطان بگريزم. اميد است فاطى كه نعمت جوانى را دارد اين توفيق را پيدا كند.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 366

تاريخ: 21/8/1364

نامه به حجت الاسلام آقاى محتشمى وزير كشور در مورد سرپرستى كميته‏هاى انقلاب اسلامى

بسمه تعالى‏

با تشكر از خدمات جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى را به سرپرستى كميته‏هاى انقلاب اسلامى در سراسر كشور منصوب نمودم. اميد است با همكارى افراد كميته‏ها و حضرات روحانيون كه در اين نهاد هستند موفق به خدمت اسلام و مسلمين گردند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 358

تاريخ: 26/4/1363

نامه عارفانه به حجت‏الاسلام والمسلمين حاج سيد احمد خمينى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

نامه‏اى است از پدرى پير فرسوده كه عمر خود را به مشتى الفاظ و مفاهيم به پايان رسانده و زندگى خويش را در لاك خويشتن تباه نموده و اكنون نفس‏هاى آخرين را با تاسف از گذشته خود مى‏كشد به فرزند جوانى كه فرصت دارد تا چون عبادالله الصالحين در فكر رهانيدن خود از تعلق به دنيا كه دام ابليس پليد است باشد.

فرزندم! كر و فر دنيا و نشيب و فراز آن به سرعت مى‏گذرد و همه زير چرخ‏هاى زمان خرد مى‏شويم. و من آنچه ملاحظه كردم و مطالعه در حال قشرهاى مختلف به اين نتيجه رسيده‏ام كه قشرهاى قدرتمند و ثروتمند رنج‏هاى درونى و روانى و روحى‏شان از ساير اقشار بيشتر و آمال و آرزوهاى زيادى كه به آن نرسيده‏اند بسيار رنج‏آورتر و جگر خراش‏تر است. در اين زمان كه ما زندگى مى‏كنيم و دنيا گرفتار دو قطب قدرتمند است رنج عذابى كه سران آن كشورها بدان مبتلا هستند و نگرانى‏هاى جانفرسايى كه هر يك از دو قطب در مقابل قطب ديگر دارند قابل مقايسه با رنج‏ها و گرفتارى‏هاى قشرهاى متوسط حتى فقير نيست. رقابت آنان يك رقابت عملى نيست بلكه يك رقابت جانكاه است كه كمر هر يك زير آن خرد مى‏شود. گويى در مقابل هر يك يك گرگ درنده با دهان باز و دندان‏هاى تيز ايستاده و قصد شكار او را دارد. و اين رنج رقابت در همه اقشار هست از ثروتمند و قدرتمند گرفته تا طبقات ديگر. لكن هر چه بالا برود به همان اندازه درد و رنج رقابت بالا مى‏رود و آنچه مايه نجات انسان‏ها و آرامش قلوب است وارستگى و گسستگى از دنيا و تعلقات آن است كه با ذكر و ياد دائمى خداى تعالى حاصل شود. آنان كه در صدد برترى‏ها به هر نحو هستند چه برترى در علوم حتى الهى آن يا در قدرت و شهرت و ثروت كوشش در افزايش رنج خود مى‏كنند. وارستگان از قيود مادى كه خود را از اين دام ابليس تا حدودى نجات داده‏اند. در همين دنيا در سعادت و بهشت رحمتند.

در آن روزهايى كه در زمان رضاخان پهلوى و فشار طاقت‏فرسا براى تغيير لباس بود و روحانيون و حوزه‏ها در تب و تاب به سر مى‏بردند كه خداوند رحمان نياورد چنين روزهايى براى حوزه‏هاى دينى شيخ نسبتاً وارسته‏اى را نزديك دكان نانوايى كه قطعه نانى را خالى مى‏خورد ديدم كه گفت: به من گفتند عمامه را بردار من نيز برداشتم و دادم به ديگرى كه دو تا پيراهن براى خودش‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 359

بدوزد الان هم نانم را خوردم و سير شدم تا شب هم خدا بزرگ است. پسرم! من چنين حالى را اگر بگويم به همه مقامات دنيوى مى‏دهم باور كن ولى هيهات خصوصاً از مثل من گرفتار به دام‏هاى ابليس و نفس خبيث.

پسرم! از من گذشته يشيب بن آدم و يشيب فيه خصلتان: الحرص و طول الامل لكن تو نعمت جوانى دارى و قدرت اراده اميد است بتوانى راهى طريق صالحان باشى. آنچه گفتم بدان معنى نيست كه خود را از خدمت به جامعه كنار كشى و گوشه‏گير و كل برخلق الله باشى كه اين از صفات جاهلان متنسك است يا درويشان دكان‏دار. سيره انبياى عظام - صلى الله على نبينا و عليهم اجمعين - و ائمه اطهار - عليهم السلام - كه سرآمد عارفان به الله و رستگان از هر قيد و بند و وابستگان به ساحت الهى در قيام به همه قوا عليه حكومت‏هاى طاغوتى و فرعون‏هاى زمان بوده و در اجراى عدالت در جهان رنج‏ها برده و كوشش‏ها كرده‏اند به ما درس‏ها مى‏دهد و اگر چشم بينا و گوش شنوا داشته باشيم. راهگشايمان خواهد بود من اصبح ولم يهتم بامور المسلمين فليس بملسم .

پسرم! نه گوشه‏گيرى صوفيانه دليل پيوستن به حق است و نه ورود در جامعه و تشكيل حكومت شاهد گسستن از حق. ميزان در اعمال انگيزه‏هاى آنهاست. چه بسا عابد و زاهدى كه گرفتار دام ابليس است و آن دام‏گستر با آنچه مناسب اوست چون خودبينى و خودخواهى و غرور و عجب و بزرگ‏بينى و تحقير خلق‏الله و شرك خفى و امثال آنها او را از حق دور و به شرك مى‏كشاند. و چه بسا متصدى امور حكومت كه با انگيزه الهى به معدن قرب حق نايل مى‏شود چون داود نبى و سليمان پيامبر - عليها السلام - و بالاتر و والاتر چون نبى اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - و خليفه برحقش على بن ابى‏طالب - عليه السلام - و چون حضرت مهدى - ارواحنا لمقدمه الفداء - در عصر حكومت جهانى‏اش. پس ميزان عرفان و حرمان انگيزه است هر قدر انگيزه‏ها به نور فطرت نزديك‏تر باشند واز حجب حتى حجب نور وارسته‏تر به مبداء نور وابسته‏ترند تاآنجا كه سخن از وابستگى نيز كفر است.

پسرم! از زير بار مسووليت انسانى كه خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالى مكن كه تاخت و تاز شيطان در اين ميدان كمتر از ميدان تاخت و تاز در بين مسووليت و دست‏اندركاران نيست. و دست و پا براى به دست آوردن مقام هر چه باشد چه مقام معنوى و چه مادى مزن به عذر آنكه مى‏خواهم به معارف الهى نزديك شوم يا خدمت به عبادالله نمايم كه توجه به آن از شيطان است چه رسد كه كوشش براى به دست آوردن آن. يكتا موعظه خدا را با دل و جان بشنو با تمام توان بپذير و در آن خط سيرنما؛ قل انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى . ميزان در اول سير قيام لله است، هم در كارهاى شخصى و انفرادى و هم در فعاليت‏هاى اجتماعى سعى كن در اين قدم اول موفق شوى كه در روزگار جوانى آسانتر و موفقيت‏آميزتر است. مگذار مثل پدرت پير شوى كه يا در جا زنى و يا به عقب برگردى و اين محتاج به مراقبه و محاسبه است. اگر با انگيزه الهى ملك جن و انس كسى را باشد بلكه اگر به دست آورد عارف بالله و زاهد در دنيا است و اگر انگيزه‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 360

نفسانى و شيطانى باشد هر چه به دست آورد اگر چه يك تسبيح باشد به همان اندازه از خداوند تعالى دور است و فاصله گرفته.

پسرم! سوره مباركه حشر را مطالعه كن كه گنجينه‏هايى از معارف و تربيت در آن است و ارزش دارد كه انسان يك عمر در آنها تفكر كند و از آنها به مدد الهى توشه‏ها بردارد خصوصاً آيات اواخر آن از آنجا كه فرمايد: يا ايها الذين امنوا اتقوالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله ان الله خبير بما تعلمون تا آخر سوره. در همين آيه كوچك لفظاً و بسيار بزرگ معناً احتمالاتى است سازنده هشيار دهنده كه به بعض آنها اشاره مى‏شود.

1- مى‏تواند خطاب به كسانى باشد كه اول مرتبه ايمان را دارند مثل ايمان عامه. در اين احتمال امر به تقوا امر به اولين مراتب آن است كه تقواى عامه است و آن پرهيز از مخالفت احكام ظاهرى الهى است و مربوط به اعمال قالبى است. به اين احتمال جمله ولتنظر نفس ما قدمت لغد تحذير از پيامدهاى اعمال ماست و شاهد است برآنكه آنچه عمل مى‏كنيم خود آنها به صورت مناسب در نشئه ديگر وارد مى‏شوند و به ما خواهند رسيد. و آيات و اخبار زيادى در اين باره آمده است. تفكر در همين امر دل‏هاى بيدار را كفايت مى‏كند بلكه دل‏هاى مستعد را بيدار مى‏نمايد و ممكن است راهگشاى مراتب ديگر و مقامات بالاتر شود. و ظاهر آن است كه امر به تقوا مكرراً تاكيد باشد گرچه احتمال ديگر هم هست و قوله: ان الله خبير بما تعلمون . باز تحذير جديد است براى اينكه اعمال شما از محضر حق تعالى پنهان نمى‏ماند چه همه عالم محضر حق است.

2- ممكن است خطاب به كسانى باشد كه ايمان را به قلب خويش رسانده‏اند. چه بسا كه انسان به حسب ظاهر ايمان و اعتقاد به شهادتين داشته باشد لكن قلب او از آن بى خبر باشد علم و اعتقاد به اصول خمسه داشته باشد لكن اين علم و ايمان به قلبش نرسيده باشد. شايد جز خواص مومنين ديگران چنين باشند. معصيت‏هايى كه از بعض مومنين صادر مى‏شود منشاش همين است. اگر دل به روز جزا و عقاب آنچنانى آگاه باشد و ايمان آورده باشد به آن صدور معصيت و نافرمانى بسيار بعيد است و كسى كه قلبش ايمان به عدم اله الا الله دارد گرايش به غير حق تعالى و ستايش از ديگران نكند و خوف و هراس از غير او نخواهد داشت.

پسرم! گاهى مى‏بينم از تهمت‏هاى ناروا و شايعه پراكنى‏هاى دروغين اظهار ناراحتى و نگرانى مى‏كنى. اولاً بايد بگويم تا زنده هستى و حركت مى‏كنى و تو را منشاء تاثيرى بدانند انتقاد و تهمت و شايعه‏سازى عليه تو اجتناب ناپذير عقده‏ها زياد و توقعات روز افزون و حسادت‏ها فراوان است. آن كس كه فعاليت دارد گرچه صد در صد براى خدا باشد از گزند بدخواهان نمى‏تواند به دور باشد. من خود يك عالم بزرگوار متقى را كه تا به رياست جزيى نرسيده بود براى او جز خير به حسب نوع نمى‏گفتند و تقريباً مورد تسالم اهل علم و ديگران بود به مجرد آنكه توجه نفوس به او شد و شاخصيتى دنياوى و لو ناچيز نسبت به مقامش پيدا كرد مورد تهمت و اذيت شد و حسادت‏ها و عقده‏ها به جوش آمد و تا در قيد حيات بود اين مسايل نيز بود و ثانياً بايد بدانى كه ايمان به وحدت اله و وحدت‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 361

معبود و وحدت موثر آنچنانكه بايد و شايد به قلبت نرسيده. كوشش كن كلمه توحيد را كه بزرگترين كلمه است و والاترين جمله است از عقلت به قلبت برسانى كه حظ عقل همان اعتقاد جازم برهانى است و اين حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقين به قلب نرسد فايده و اثرش ناچيز است. چه بسا بعض از همين اصحاب برهان عقلى و استدلال فلسفى بيشتر از ديگران در دام ابليس و نفس خبيث مى‏باشند پاى استدلاليان چوبين بود و آن گاه اين قدم برهانى و عقلى تبديل به قدم روحانى و ايمانى مى‏شود كه از افق عقل به مقام قلب برسد و قلب باور كند آنچه را استدلال اثبات عقلى كرده است.

پسرم! مجاهده كن كه دل را به خدا بسپارى و موثرى را جز او ندانى. مگر نه عامه مسلمانان متعبد شبانه روزى چندين مرتبه نماز مى‏خوانند و نماز سرشار از توحيد و معارف الهى است و شبانه روزى چندين مرتبه اياك نعبد و اياك نستعين مى‏گويند و عبادت و اعانت را خاص خدا در بيان مى‏كنند ولى جز مومنان به حق و خاصان خدا ديگران براى هر دانشمند و قدرتمند و ثروتمند كرنش مى‏كنند و گاهى بالاتر از آنچه براى معبود مى‏كنند و از هر كس استمداد مى‏نمايند و استعانت مى‏جويند و به هر حشيش براى رسيدن به آمال شيطانى تشبث مى‏نمايند و غفلت از قدرت حق دارند. بنابراين احتمال كه مورد خطاب كسانى باشند كه ايمان به قلب آنها رسيده باشد امر به تقوا به اينان با احتمال اول فرق‏ها دارد. اين تقوا تقواى از اعمال ناشايسته نيست تقواى از توجه به غير است تقواى از استمداد و عبوديت غير حق است تقواى از راه دادن غير اوجل و علا به قلب است تقواى از اتكال و اعتماد به غير خداست. آنچه مى‏بينى همه ما و مثل ما بدان مبتلاست و آنچه باعث خوف من و تو از شايعه‏ها و دروغ پراكنى‏هاست و خوف از مرگ و رهايى از طبيعت و افكندن خرقه نيز از اين قبيل است كه بايد از آن اتقاء نمود و در اين صورت مراد از فلتنظر نفس ما قدمت لغد افعال قلبى است كه در ملكوت صورتى و در فوق آن نيز صورتى دارد و خداوند خبير است به خطرات قلب همه. و اين نيز به آن معنى نيست كه دست از فعاليت بردار و خود را مهمل بار آور و از همه كس و همه چيز كناره گيرى كن و عزلت اتخاذ نما كه آن برخلاف سنت الهى و سيره عملى حضرات انبياى عظام و اولياى كرام است. آنان عليهم صلوات الله و سلامه براى مقاصد الهى و انسانى همه كوشش‏هاى لازم را مى‏فرمودند اما نه مثل ما كوردلان كه با استقلال نظر به اسباب داريم بلكه هر چيز را در اين مقام كه از مقامات معمولى آنان است از اوجل و علا مى‏دانستند و استعانت به هر چيز را استعانت به مبدا خلقت مى‏ديدند و يك فرق بين آنان و ديگران همين است. من و تو و امثال ما با نظر به حق و استعانت از آنها از حق تعالى غافل هستيم و آنان استعانت را از او مى‏دانستند به حسب واقع‏گر چه در صورت استعانت به ابزار و اسباب است و پيشامدها را از او مى‏دانستند گرچه در ظاهر نزد ماها غير از آن است و از اين جهت از پيشامدها هر چند ناگوار به نظر ما باشد در ذائقه جان آنان گوارا است.

پسرم! براى ماها كه از قافله ابرار عقب هستيم يك نكته دلپذير است و آن چيزى است كه به نظر من شايد در ساختن انسان كه درصدد خود ساختن است دخيل است. بايد توجه كنيم كه منشا

صحيفه نور ج 22 صفحه 362

خوش آمد ما از مدح و ثناها و بدآمدنمان از انتقادها و شايعه‏افكنى‏ها حب نفس است كه بزرگترين دام ابليس لعين است. ماها ميل داريم كه ديگران ثناگوى ما باشند گرچه براى ما افعال ناشايسته و خوبى‏هاى خيالى را صد چندان جلوه دهند و درهاى انتقاد گرچه به حق براى ما بسته باشد يا به صورت ثناگويى در آيد. از عيب جويى‏ها نه براى آنكه به ناحق است افسرده مى‏شويم و از مدحت و ثناها نه براى آنكه به حق است فرحناك مى‏گرديم بلكه براى آنكه عيب من است و مدح من نيست است كه اينجا و آنجا و همه جا بر ما حاكم است. اگر بخواهى صحت اين امر را دريابى اگر امرى كه از تو صادر مى‏شود عين آن يا بهتر و والاتر از آن از ديگرى خصوصاً آنها كه همپالگى تو هستند صادر شود و مداحان به مدح او برخيزند براى تو ناگوار است و بالاتر آنكه اگر عيوب او را به صورت مداحى درآورند در اين صورت يقين بدان كه دست شيطان و نفس بدتر از او در كار است.

پسرم! چه خوب است به خود تلقين كنى و به باور خود بياورى يك واقعيت را كه مدح مداحان و ثناى ثناجويان چه بسا كه انسان را به هلاكت برساند و از تهذيب دور و دورتر سازد. تاثير سوء ثناى جميل در نفس آلوده ما مايه بدبختى‏ها و دورافتادگى‏ها از پيشگاه مقدس حق جل و علا براى ما ضعفاءالنفوس خواهد بود و شايد عيب جويى‏ها و شايعه پراكنى‏ها براى علاج معايب نفسانى ما سودمند باشد كه هست همچون عمل جراحى دردناكى كه موجب سلامت مريض مى‏شود. آنان كه با ثناهاى خود ما را از جوار حق دور مى‏كنند دوستانى هستند كه با دوستى خود به ما دشمنى مى‏كنند و آنان كه پندارند با عيب‏گويى و فحاشى و شايعه‏سازى به ما دشمنى مى‏كنند دشمنانى هستند كه با عمل خود ما را اگر لايق باشيم اصلاح مى‏كنند و در صورت دشمنى به ما دوستى مى‏نمايند. من و تو اگر اين حقيقت را باور كنيم و حيله‏هاى شيطانى و نفسانى بگذارند واقعيات را آن طور كه هستند ببينيم آن گاه از مدح مداحان و ثناى ثناجويان آن طور پريشان مى‏شويم كه امروز از عيب‏جويى دشمنان و شايعه‏سازى بدخواهان و عيب جويى را آن گونه استقبال مى‏كنيم كه امروز از مداحى‏ها و ياوه‏گويى‏هاى ثناخوانان اگر از آنچه ذكر شد به قلبت برسد از ناملايمات و دروغ پردازى‏ها ناراحت نمى‏شوى و آرامش قلب پيدا مى‏كنى كه ناراحتى‏ها اكثراً از خودخواهى است. خداوند همه ما را از آن نجات مرحمت فرمايد.

3- احتمال ديگر آن است كه خطاب به اصحاب ايمان از خواص اهل معرفت و شيفتگان مقام ربوبيت و عاشقان جمال جميل باشد كه با چشم قلب و معرفت باطن همه موجودات را جلوه حق مى‏بينند و نورالله را در همه مرائى مشاهده مى‏كنند و كريمه الله نورالسموات والارض را به مشاهده معنوى و سير قلبى دريافته‏اند. رزقناالله واياكم به اين احتمال امر به تقوا به اين طايفه از عشاق و خواص فرق‏ها با ديگران دارد. و ممكن است تقوا از رويت كثرت باشد و شهود مرائى و رائى. تقوا از توجه به غير باشد هر چند به صورت توجه به حق از خلق. تقوا از ما رايت شيئا الا رايت الله قبله و معه و يعده باشد كه خود مقام عادى خلص اولياست كه پاى شى در كار است. تقوا از مشاهده الله نورالسموات والارض باشد. تقوا از مشاهده هومعكم و و جهت وجهى للذى فطر السموات والارض . تقوا از جلوه جمال حق در شجره باشد و از اين قبيل. آنچه مربوط به رويت حق در خلق‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 363

است و به اين منوال امر به نظر به آنچه تقديم براى فردا كرديم همان حالات مشاهده حق در خلق و وحدت در كثرت كه صورت مناسب به خود را در عوالم ديگر دارد.

4- احتمال آنكه خطاب به آنان از خلص اوليا باشد كه از مرحله رويت حق در خلق و جمال حضرت وحدت در كثرت فعلى گذشته‏اند و از غبار خلق در آينه مشاهداتشان اثرى نيست و از شرك خفى در اين مرحله تخلص يافته‏اند لكن دل به تجليت اسماء حق داده و عشاق دلباخته حضرت اسماء هستند و تجليات اسمائى آنان را از غيرفانى و جز جلوات اسماء چيزى مشاهده نمى‏نمايند. در اين احتمال امر به تقوا اتقاء از رويت كثرات اسمائى و جلوات رحمانى و رحيمى ديگر اسماءالله است. گويى بانك به آنان مى‏زند كه از ازل تا ابد يك جلوه بيش نيست و ساير فقرات به مناسبت همين امر تعبير مى‏شوند و از اينكه گذشتند شاهد و مشاهده و شهودى در كار نيست و فنا در هو مطلق است و لا هو الا هو است.

5- جامع‏ترين احتمالات آن است كه هر لفظى چون امنوا و اتقوا و انظروا و ما قدمت و هكذا به معنى مطلق‏شان حمل شود و همه مراتب آن حقايق هستند كه الفاظ عناوين موضوعند براى معانى بى‏قيد و مطلق از حد و حدود و احتمالات ديگرى هم اگر باشد در اين احتمال مندرج و از مراتب همين است. بنابراين هر گروه و طايفه‏اى از مومنان را به معنى حقيقى شامل مى‏شود. و مصاديق عنوان مطلق هستند و اين مطلب راهگشاى فهم بسيار از اخبارى است كه تطبيق آياتى را بر يك گروه با يك شخص نموده‏اند كه تو هم مى‏شود اختصاص را و اين گونه نيست بلكه ذكر مصداق يا مصاديق است.

بدين منوال كه ذكر شد از احتمالات راه براى فهم آيه مباركه و لا تكونوا كالذين نسوالله فانساهم انفسهم اولئك هم الفاسقون كه پس از آيه كريمه متقدمه است باز مى‏شود و حسب احتمالات متقدمه در اين آيه شريفه نيز مناسب آن احتمالات مختلف المراتب و متحدالحقيقه احتمالاتى است كه تفصيل آن را مجال نيست و فقط به ذكر يك نكته بسنده مى‏كنم و آن اين است كه نسيان حق موجب نسيان انفس مى‏شود چه نسيان به معنى فراموشى باشد يا به معنى ترك در هر دو معنى هشدار شكننده‏اى است. لازمه فراموشى حق تعالى آن است كه انسان خود را فراموش كند يا بگو حق تعالى او را به فراموشى از نفس خود كشاند و در همه مراحل سابق صادق است. در مرحله عمل آن كس كه خدا را و حضور او جل و علا را فراموش كند به فراموشى از خويشتن خويش مبتلا شود يا كشيده شود بندگى خود را فراموش كند از مقام عبوديت به فراموشى كشيده شود و كسى كه نداند چى است و كى است و چه وظيفه دارد و چه عاقبت شيطان در او حلول نموده و به جاى خويشتن او نشسته و شيطان عامل عصيان و طغيان است و اگر به خود نيايد و به ياد حق برنگردد و به همين حال طغيان و عصيان از اين جهان منتقل شود شايد به صورت شيطان مطرود حق تعالى در آيد. و به معنى ديگرش كه به معنى ترك باشد دردناكتر است زير اگر ترك اطاعت حق و ترك حق موجب شود كه حق او را ترك كند و به خود واگذارد و عنايت خود را از او قطع فرمايد شك نيست كه به خذلان دنيا وآخرت منتهى مى‏شود. در ادعيه شريفه معصومين مى‏بينيم دعاى براى عدم ايكال ما به نفس خويش تأكيد شده است،

صحيفه نور ج 22 صفحه 364

چه آنان - عليهم السلام - مى‏دانستند پيامدهاى اين مصيبت را و ما از آن غافل هستيم.

پسرم! گناهان را هر چند كوچك به نظرت باشند سبك مشمار انظر الى من عصيت و با اين نظر همه گناهان بزرگ و كبيره است. به هيچ چيز مغرور مشو و خداى تبارك و تعالى را كه همه چيز از اوست و اگر عنايت رحمانيش از موجودات سراسر عالم وجود لحظه‏اى منقطع شود اثرى حتى از انبياى مرسلين و ملائكه مقربين باقى نخواهد ماند چون همه عالم جلوه رحمانيت او جل و علا است و رحمت رحمانى او جل و علا به طور استمرار با كوتاهى لفظ و تعبير - مبقى نظام وجود است و لاتكرار فى تجليه جل و علا . و گاهى تعبير شود از آن به بسط و قبض فيض على سبيل الاستمرار. در هر حال حضور او را فراموش مكن و مغرور به رحمت او مباش چنانچه مايوس نبايد باشى و مغرور به شفاعت شافعان - عليهم السلام - مباش كه همه آنها موازين الهى دارد و ما از آنها بى‏خبريم. مطالعه در ادعيه معصومين - عليهم السلام - و سوز و گداز آنان از خوف حق و عذاب او سرلوحه افكار و رفتارت باشد. هواهاى نفسانى و شيطان نفس اماره ما را به غرور وا مى‏دارد و از اين راه به هلاكت مى‏كشاند.

پسرم! هيچ‏گاه دنبال تحصيل دنيا اگر چه حلال او باشد مباش كه حب دنيا گرچه حلالش باشد راس همه خطاياست چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنياى حرام مى‏كشد. تو جوانى و با قدرت جوانى كه حق داده است مى‏توانى اولين قدم انحراف را قطع كنى و نگذارى به قدم‏هاى ديگر كشيده شوى كه هر قدمى قدم‏هايى در پى دارد و هر گناهى گرچه كوچك به گناهان بزرگ و بزرگتر انسان را مى‏كشد به طورى كه گناهان بسيار بزرگ در نظر انسان ناچيز آيد بلكه گاهى اشخاص به ارتكاب بعض كباير به يكديگر فخر مى‏كنند و گاهى به واسطه شدت ظلمات و حجاب‏هاى دنيوى منكر به نظر معروف و معروف منكر مى‏گردد.

من از خداوند متعال جل اسمه مسالت مى‏كنم كه چشم دل تو را به جمال جميل خود روشن فرمايد و حجاب‏ها را از پيش چشمت بردارد و از قيود شيطانى و انسانى نجاتت دهد تا همچون پدرت پس از گذشت ايام جوانى و فرا رسيدن كهولت برگذشته خويش تاسف نخورى و دل را به حق پيوند دهى كه از هيچ پيشامد وحشتناك نشوى و از ديگران دل وارسته كنى تا از شرك خفى و اخفى خود را برهانى. دنباله اين آيات تا آخر سوره مسايل بس شيواست كه اين جانب را حال و مجال نيست كه به آنها بپردازم.

بارالها! احمد را نزد خود محمود و فاطى را مفطوم و حسن را احسن فرما و ياسر را به يسر برسان و اين خانواده منتسب به اهل بيت عصمت را با عنايت خاصه خود تربيت كن و از شر شياطين درونى و برونى حفظ فرما و سعادت دارين را به آنان عطا فرما.

و آخر وصيت من آن است كه در خدمت به ارحام خصوصاً مادرت كه به ما حق‏ها دارد كوشش كن و رضاى آنان را به دست آور.

والحمدلله اولا و اخرا و الصلوه على رسول الله واله الاطهار و اللعن على اعدائهم .


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 368

تاريخ: 28/10/1364

فرمان به حجت الاسلام آقاى اسماعيل فردوسى پور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

الحمدلله رب العالمين و الصلوه والسلام على محمد واله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين.

و بعد جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ اسماعيل فردوسى پور دامت افاضاته از طرف اين جانب مجازند در تصدى امور حسبيه كه تصدى آن در زمان غيبت حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف - منوط به اجازه فقيه جامع الشرايط مى‏باشد و نيز مجازند در اخذ وجوه شرعيه از قبيل زكوات و كفارات و مظالم عباد و صرف آن در موارد مقرره شرعيه و در مورد سهمين مباركين نيز مجازند در اخذ و صرف نصف سهم سادات را در محل كه به سادات بپردازند. و نسبت به سهم مبارك امام - عليه السلام - نيز مجازند نصف آن را تا وقتى كه حوزه علميه و طلاب علوم دينيه در محل نياز دارند در همان جا صرف كنند و نصف ديگر از سهمين را نزد اين جانب ارسال دارند.

واوصيه ايده الله تعالى بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التجنب عن الهوى و التمسك بعروه الاحتياط فى امور الدين و السلام عليه و على اخواننا المومنين و رحمه الله وبركاته.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 371

تاريخ: 27/8/1365

وصيت به حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد احمد خمينى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

الحمدلله والصلوه والسلام على رسول الله صلى الله عليه و آله‏

وصيتى است از پدرى پير كه عمرى را با بطالت و جهالت گذرانده و اكنون كه به سوى سراى جاويد مى‏رود با دست خالى از حسنات و نامه‏اى سياه از سيئات با اميد به مغفرت الله و رجا به عفوالله است به فرزندى جوان كه در كشاكش با مشكلات دهر و مختار در انتخاب صراط مستقيم الهى كه خداوند به لطف بيكران خود هدايتش فرمايد يا خداى ناخواسته انتخاب راه ديگر كه خداوند به رحمت خود از لغزش‏ها محفوظش فرمايد.

فرزندم! كتابى را كه به تو هديه مى‏كنم شمه‏اى است از صلوه عارفين و سلوك معنوى اهل سلوك. هر چند قلم مثل منى عاجز است از بيان اين سفرنامه و اعتراف مى‏كنم كه آنچه نوشته‏ام از حد الفاظ و عباراتى چند بيرون نيست و خود تاكنون به بارقه‏اى از اين شمه دست نيافتم.

پسرم! آنچه در اين معراج است غايه‏القصواى آمال اهل معرفت است كه دست ما از آن كوتاه است (عنقاشكار كس نشود دام بازگير لكن از عنايات خداوند رحمان نبايد مايوس شويم كه او جل و علا دستگير ضعفا و معين فقرا است.

عزيزم! كلام در سفر از خلق به حق و از كثرت به وحدت و از ناسوت به مافوق جبروت است تا حد فناى مطلق كه در سجده اول حاصل شود و فناى از فناى كه پس از صحو در سجده دوم حاصل گردد و اين تمام قوس وجود است من الله والى الله در اين حال ساجد و مسجودى و عابد و معبودى در كار نيست هو الاول و الاخره و الظاهر و الباطن .

پسرم! آنچه در درجه اول به تو وصيت مى‏كنم آن است كه انكار مقامات اهل معرفت نكنى كه اين شيوه جهال است و از معاشرت با منكرين مقامات اوليا بپرهيزى كه اينان قطاع طريق حق هستند.

فرزندم! از خودخواهى و خودبينى به درآى كه اين ارث شيطان است كه به واسطه خودبينى و خودخواهى از امر خداى تعالى به خضوع براى ولى و صفى او جل و علا سرباز زد. و بدان كه تمام گرفتارى‏هاى بنى آدم از اين ارث شيطانى است كه اصل اصول فتنه است و شايد آيه شريفه وقاتلوهم‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 372

حتى لاتكون فتنه و يكون الدين لله در بعضى مراحل آن اشاره به جهاد اكبر و مقاتله با ريشه فتنه كه شيطان بزرگ و جنود آن كه در تمام اعماق قلوب انسان‏ها شاخه و ريشه دارد باشد و هر كس براى رفع فتنه از درون و برون خويش بايد مجاهده نمايد و اين جهاد است كه اگر به پيروزى رسيد همه چيز و همه كس اصلاح مى‏شود.

پسرم! سعى كن كه به اين پيروزى دست يابى يا دست به بعض مراحل آن. همت كن و از هواهاى نفسانيه كه حد و حصر ندارد بكاه و از خداى متعال جل و علا استمداد كن كه بى مدد او كس به جايى نرسد. و نماز اين معراج عارفان و سفر عاشقان راه وصول به اين مقصد است و اگر توفيق يابى و يابيم به تحقق يك ركعت آن و مشاهده انوار مكنون در آن و اسرار مرموز آن ولو به قدر طاقت خويش شمه‏اى از مقصد و مقصود اولياى خدا را استشمام نموديم و دورنمايى از صلوه معراج سيد انبيا و عرفا عليه و عليهم و على اله الصلوه والسلام را مشاهده كرديم كه خداوند منان ما و شما را به اين نعمت بزرگ منت نهد. راه بس دور است و بسيار خطرناك و محتاج به زاد و راحله فراوان و زاد مثل من يا هيچ يا بسياراندك است مگر لطف دوست جل و علا شامل شود و دستگيرى كند.

عزيزم! از جوانى به اندازه كه باقى است استفاده كن كه در پيرى همه چيز از دست مى‏رود حتى توجه به آخرت و خداى تعالى. از مكايد بزرگ شيطان و نفس اماره آن است كه جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پيرى مى‏دهد تا جوانى با غفلت از دست برود و به پيران وعده طول عمر مى‏دهد و تا لحظه آخر با وعده‏هاى پوچ انسان را از ذكر خدا و اخلاص براى او باز مى‏دارد تا مرگ رسد و در آن حال ايمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد مى‏گيرد. پس در جوانى كه قدرت بيشتر دارى به مجاهدت برخيز و از غير دوست جل و علا بگريز و پيوند خود را هر چه بيشتر اگر پيوند دارى محكم‏تر كن و اگر خداى نخواسته ندارى تحصيل كن و در تقويتش همت گمار كه هيچ موجودى جز او جل و علا سزاوار پيوند نيست و پيوند با اولياى او اگر براى پيوند به او نباشد حيله شيطانى است كه از هر طريق سد راه حق كند. هيچ گاه به خود و عمل خود به چشم رضا منگر كه اولياى خلص چنين بودند و خود را لاشى مى‏ديدند و گاهى حسنات خود را از سيئات مى‏شمردند.

پسرم! هر چه مقام معرفت بالا رود احساس ناچيزى غير او جل وعلا بيشتر شود. در نماز اين مرقاه وصول الى الله پس از هر ستايش تكبيرى وارد است چنانچه در دخول آن تكبير است كه اشاره به بزرگتر بودن از ستايش است ولو اعظم آن كه نماز است و پس از خروج تكبيرات است كه بزرگتر بودن او را از توصيف ذات و صفات و افعال مى‏رساند. چه مى‏گويم كى توصيف كند و چه توصيف كند و كى را توصيف و با چه زبان و چه بيان توصيف كند كه تمام عالم از اعلى مراتب وجود تا اسفل السافلين هيچ است و هر چه هست او است و هيچ از هستى مطلق چه تواند گفت و اگر نبود امر خداى تعالى و اجازه او جل و علا شايد هيچ يك از اوليا سخنى از او نمى‏گفتند. در عين حال كه هر چه هست سخن از او است لاغير و كس نتواند از ذكر او سرپيچى كند كه هر ذكر ذكر او است وقضى ربك الاتعبدوا الا اياه و اياك نعبد و اياك نستعين كه شايد از لسان حق خطاب به همه موجودات است.

و ان من شى‏ء الايسبح بحمده و لكن لاتفقهون تسبيحهم اين نيز به لسان كثرت است و گرنه او حمد است و حامد است و محمود ان ربك يصلى الله نور السموات والارض .

پسرم! ما كه عاجز از شكر او نعمت‏هاى بى منتهاى اوييم پس چه بهتر كه از خدمت به بندگان او غفلت نكنيم كه خدمت به آنان خدمت به حق است چه كه همه از اويند هيچ گاه در خدمت به خلق الله خود را طلبكار مدان كه آنان به حق منت بر ما دارند كه وسيله خدمت به او جل و علا هستند و در خدمت به آنان دنبال كسب شهرت و محبوبيت مباش كه اين خود حيله شيطان است كه ما را در كام خود فرو برد و در خدمت به بندگان خدا آنچه براى آنان پر نفع‏تر است انتخاب كن نه آنچه براى خود يا دوستان خود كه اين علامت صدق به پيشگاه مقدس او جل و علا است.

پسر عزيزم! خداوند حاضر است و عالم محضر او است و صفحه نفس ماها يكى از نامه‏هاى اعمالمان. سعى كن هر شغل و عمل كه تو را به او نزديك‏تر كند انتخاب كن كه آن رضاى او جل و علا است. در دل به من اشكال مكن كه اگر صادقى چرا خود چنين نيستى كه من خود مى‏دانم كه به هيچ يك از صفات اهل دل موصوف نيستم و خوف آن دارم كه اين قلم شكسته در خدمت ابليس و نفس خبيث باشد و فردا از من مواخذه شود لكن اصل مطالب حق است اگر چه به قلم مثل منى كه از خصلت‏هاى شيطانى دور نيستم و به خداى تعالى در اين نفس‏هاى آخر پناه مى‏برم و از اولياى او جل و علا اميد دستگيرى و شفاعت دارم.

بار الها! تو خود از اين پير ناتوان و احمد جوان دستگيرى كن و عاقبت ما را ختم به خير فرما و با رحمت واسعه خود ما را به بارگاه جلال و جمال خود راهى ده.

والسلام عليكم من اتبع الهدى

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 380

تاريخ: /9/1365

نامه عارفانه به خانه فاطمه طباطبائى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

فاطى عزيزم

بالاخره بر من نوشتن چند سطر را تحميل كردى و عذر پيرى و رنجورى و گرفتارى‏ها را نپذيرفتى. اكنون از آفات پيرى و جوانى سخن را آغاز مى‏كنم كه من هر دو مرحله را درك كرده يا بگو به پايان رسانده‏ام و اكنون در سراشيبى برزخ يا دوزخ با عمال حضرت ملك الموت دست به گريبان هستم و فردا نامه سياهم بر من عرضه مى‏شود و محاسبه عمر تباه شده‏ام را از خودم مى‏خواهند و جوابى ندارم جز اميد به رحمت آن كه وسعت رحمه كل شى ولاتقنطوا من رحمه الله ان الله يغفر الذنوب جميعاً را بر رحمه للعالمين نازل فرموده است. گيرم مشمول اين نحو آيات كريمه شوم لكن عروج به حريم كبريا و صعود به جوار دوست و ورود به ضيافت الله كه بايد با قدم خود به آن رسيد چه مى‏شود. در جوانى كه نشاط و توان بود با مكايد شيطان و عامل آن كه نفس اماره است سرگرم به مفاهيم و اصطلاحات پر زرق و برقى شدم كه نه از آنها جمعيت حاصل شد نه حال و هيچ‏گاه درصدد به دست آوردن روح آنها و برگرداندن ظاهر آنها به باطن و ملك آنها به ملكوت برنيامدم و گفتم از قيل و قال مدرسه‏ام حاصلى نشد - جز حرف دلخراش پس از آن همه خروش و چنان به عمق اصطلاحات و اعتبارات فرو رفتم و به جاى رفع حجب به جمع كتب پرداختم كه گويى در كون و مكان خبرى نيست جز يك مشت ورق پاره كه به اسم علوم انسانى و معارف الهى و حقايق فلسفى طالب را كه به فطرت الله مفطور است از مقصد باز داشته و در حجاب اكبر فرو برده. اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوى دوست بازم داشت نه از فتوحات فتحى حاصل و نه از فصوص الحكم حكمتى دست داد چه رسد به غير آنها كه خود داستان غم انگيز دارد و چون به پيرى رسيدم در هر قدم آن مبتلا به استدارج شدم تا به كهولت و مافوق ان كه الان با ان دست به گريبانم و منكم من يردالى ارذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئاً . و چون دخترم از اين مرحله فرسنگ‏ها دورى و طعم آن را نچشيدى كه خدايت به آن برساند با حذف عوارض آن از من توقع نوشتار و گفتار آن هم نظم و نثر به هم آميخته مى‏كنى و ندانى كه من نه نويسنده‏ام و نه شاعر و نه سخن سرا. و تواى دختر عزيزم كه غوره نشده حلوا شدى بدان كه يك روز خواهى بر جوانى كه به همين سرگرمى‏ها يا بالاتر از آن از دستت رفت همچون من عقب مانده از قافله عشاق دوست خداى نخواسته بار سنگين تاسف را به دوش مى‏كشى. پس از اين

صحيفه نور ج 22 صفحه 381

پير بينوا بشنو كه اين بار را به دوش دارد و زير آن خم شده است به اين اصطلاحات كه دام بزرگ ابليس است بسنده مكن و در جستجوى او جل و علا باش. جوانى‏ها و عيش نوش‏هاى آن بسيار زودگذر است كه من خود همه مراحلش را طى كردم و اكنون با عذاب جهنمى آن دست به گريبانم و شيطان درونى دست از جانم بر نمى‏دارد تا پناه به خداى تعالى - آخر ضربه را بزند. ولى ياس از رحمت واسعه خداوند خود از كبائر عظيم است و خدا نكند كه معصيت كارى مبتلاى به آن شود.

گويند حجاج بن يوسف آن جنايت كار تاريخ در آخر عمرش گفته است كه خدايا مرا بيامرز گر چه مى‏دانم همه مى‏گويند نمى‏آمرزى. و شافعى كه اين را شنيد گفت: اگر چنين گفته شايد و من ندانم كه آن شقى توفيق چنين امرى را پيدا كرده يا نه. و مى‏دانم كه از هر چه بدتر ياس است. و تو اى دخترم مغرور به رحمت مباش كه غفلت از دوست كنى و مايوس مباش كه خسرالدنيا و الاخره شوى. خداوندا! به حق اصحاب پنج گانه كسا احمد و فاطى و حسن و رضا(ياسر) و على را كه از دودمان رسول گرامى و وصى اويند و به اين افتخار مى‏كنم و مى‏كنند از شرور شيطانى و هواهاى نفسانى مصون دار. در اين جا كلام من ختم شد و حجت حق بر من تمام والسلام.

اينك چون تو با اصرار خاص به خودت از من شعر خواستى بايد به حق بگويم كه نه در جوانى كه فصل شعر و شعور است و اكنون سپرى شده و نه در فصل پيرى كه آن را هم پشت سر گذاشته‏ام و نه در حال ارذل العمر كه اكنون با آن دست به گريبانم قدرت شعرگويى نداشتم. گويند كسى گفت كه من قوه‏ام در جوانى و پيرى فرق نكرده زيرا اين سنگ را نه در جوانى توانسته‏ام بلند كنم و نه در پيرى. من نيز همين را مى‏گويم كه من در شعر و ادب فرقى نكردم كه در جوانى شعر نتوانستم گفتن و نيز در پيرى.

اينك گويم.

شاعر اگر سعدى شيرازى است بافته‏هاى من و تو بازى است

اكنون كه با شعر نمى‏توانم با معر تو را بازى دهم و به اصرارت جامه عمل پوشم.

احمد است از محمد مختار كه حميدش نگاهدار بود (يا حميد به حق محمد)
فاطى از عرش بطن فاطمه است فاطر آسمانش يار بود
حسن اين ميوه درخت حسن محسنش يار پايدار بود
ياسر از آل پاك سبطين است سراحسان ورا نثار بود
على از بوستان آل على است على عاليش شعار بود
پنج تن از سلاله احمد شافع جمله هشت و چار بود
دخترم شعرتازه خواست زمن معر گفتم كه يادگار بود

باز شعر خواستى و باز هم شعر اين هم پريشان گويى ديگر:

عاشقم عاشق و جز وصل تو درمانش نيست كيست زين آتش افروخته در جانش نيست
جز تو در محفل دلسوختگان ذكرى نيست اين حديثى است كه آغازش و پايانش نيست
راز دل را نتوان پيش كسى باز نمود جز بر دوست كه خود حاضر و پنهانش نيست
با كه گويم كه به جز دوست نبيند هرگز آن كه‏انديشه و ديدار به فرمانش نيست
گوشه چشم گشا بر من مسكين بنگر ناز كن ناز كه اين باديه سامانش نيست
سرخم باز كن و ساغر لبريزم ده كه به جز تو سرپيمانه و پيمانش نيست
نتوان بست زبانش ز پريشان گويى آن كه در سينه به جز قلب پريشانش نيست
پاره كن دفتر و بشكن قلم و دم دربند كه كسى نيست كه سرگشته و حيرانش نيست


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 384

تاريخ: بهمن ماه 1366

پاسخ به نامه وزير كشور (آقاى محتشمى) در مورد نهضت آزادى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى وزير محترم كشور ايده الله تعالى‏

در موضوع نهضت به اصطلاح آزادى، مسايل فراوانى است كه بررسى آن محتاج به وقت زياد است. آنچه بايد اجمالاً گفت آن است كه پرونده اين نهضت و همين طور عملكرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت مى‏دهد كه نهضت به اصطلاح آزادى طرفدار جدى وابستگى كشور ايران به امريكا است و در اين باره از هيچ كوششى فروگذار نكرده است و حمل به صحت اگر داشته باشد آن است كه شايد امريكاى جهانخوار را كه هر چه بدبختى ملت مظلوم ايران و ساير ملت‏هاى تحت سلطه او دارند از ستمكارى اوست بهتر از شوروى ملحد مى‏دانند و اين از اشتباهات آنها است.

در هر صورت به حسب اين پرونده‏هاى قطور و نيز ملاقات‏هاى مكرر اعضاى نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت امريكا و به حسب آنچه من مشاهده كردم از انحرافات آنها كه اگر خداى متعالى عنايت نفرموده بود و مدتى در حكومت موقت باقى مانده بودند ملت‏هاى مظلوم به ويژه ملت عزيز ما اكنون در زير چنگال امريكا و مستشاران او دست و پا مى‏زدند و اسلام عزيز چنان سيلى از اين ستمكاران مى‏خورد كه قرن‏ها سربلند نمى‏كرد و به حسب امور بسيار ديگر نهضت به اصطلاح آزادى صلاحيت براى هيچ امرى از امور دولتى يا قانونگذارى يا قضايى را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آن كه متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان عزيز ما را منحرف خواهند كرد و نيز با دخالت بى‏مورد در تفسير قرآن كريم و احاديث شريفه و تاويل‏هاى جاهلانه موجب فساد عظيم ممكن است شوند از ضرر گروهك‏هاى ديگر حتى منافقين اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان بيشتر و بالاتر است.

نهضت آزادى و افراد آن از اسلام اطلاعى ندارند و با فقه اسلامى آشنا نيستند از اين جهت گفتارها و نوشتارهاى آنها كه منتشر كرده‏اند مستلزم آن است كه دستورات حضرت مولى الموالى اميرالمومنين را در نصب ولات و اجراى تعزيرات حكومتى كه گاهى برخلاف احكام اوليه و ثانويه اسلام است برخلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را نعوذبالله تخطئه بلكه مرتد بدانند و يا آن كه همه اين امور را از وحى الهى بدانند كه آن هم برخلاف ضرورت اسلام است. نتيجه آن كه نهضت به اصطلاح آزادى و افراد آن چون موجب گمراهى بسيارى از كسانى كه بى‏اطلاع از مقاصد شوم آنان

صحيفه نور ج 22 صفحه 385

هستند مى‏گردند بايد با آنها برخورد قاطعانه شود و نبايد رسميت داشته باشند.

والسلام على من اتبع الهدى. توفيق جناب عالى را از خداوند تعالى خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 387

تاريخ: 17/1/1367

پاسخ به درخواست آقاى محتشمى وزير كشور مبنى بر اظهار نظر حضرت امام (ره) در مورد ارائه كارت شناسايى رزمندگان، بيماران و نادمين جهت شركت در انتخابات

بسمه تعالى

در صورتى كه از همراه داشتن شناسنامه عذر داشته باشند با كارت شناسايى مى‏توانند راى دهند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 388

تاريخ: 7/2/1367

پاسخ به نامه يكى از اعضاى هيأت نظارت در مورد رفع ابهام نسبت به كلمه شكايت يا گزارش

بسمه تعالى‏

با تشكر از زحمات و صميميت هيات نظارت و اجرا مقصود در نوشته اين جانب شكايت است نه گزارش ولى براى اطمينان بيشتر اگر نماينده اين جانب و نمايندگان شوراى محترم نگهبان هر سه با هم تشخيص دادند كه بعضى از صندوق‏هاى گزارش شده احتياج به شمارش دارد اقدام مى‏نمايند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 386

تاريخ: 29/12/1366

پاسخ به نامه حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد احمد خمينى در مورد اعضاى هيأت اجرايى انتخابات تهران

بسمه تعالى‏

به همين گونه كه مرقوم شده‏است انجام شود.انشاءالله تعالى موفق باشيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 390

تاريخ: 14/2/1367

نامه به حجت الاسلام آقاى امامى در مورد انتخابات

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى امامى عضو شوراى محترم نگهبان‏

جناب عالى مى‏دانيد كه اين جانب هيچ گاه ميل نداشتم در مورد انتخابات مساله‏اى بگويم ولى اوضاع را به صورتى ديدم كه اگر پا در ميانى نمى‏كردم به اصل نظام و اسلام آن هم در شرايط كنونى صدمه مى‏خورد.

البته شوراى محترم نگهبان در دوره قبل در ظرف 31 روز تمام حوزه‏ها را تاييد يا ابطال و يا متوقف كرد ولى در اين دوره كه وضع هم حساستر است تا به حال كه 6 روز از انتخابات مى‏گذرد شما از 16 حوزه فقط 45 حوزه را تاييد كرديد. اگر در تهران به عقيده شما اختلاف بود رسيدگى به شمارش آراى شهرستان‏ها كه ممكن بود. بايد سعى شود حقى از بين نرود. شما هم تمام تلاش خود را بنماييد تا لااقل تكليف انتخابات مرحله دوم از دوره سوم را روشن كنيد.

قابل ذكر است كه نماينده اين جانب و دو نماينده شوراى محترم نگهبان كه از طرف آقايان براى رسيدگى به وضع انتخابات تهران تعيين شده بودند چند روز قبل نزد اين جانب آمدند و به صحت و سلامت انتخابات تهران شهادت دادند. انشاءالله موفق باشيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 392

تاريخ: 24/12/1367

نامه به آقاى موسوى (نخست وزير) در خصوص كتابخانه عمومى حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى موسوى نخست وزير محترم ايده الله تعالى‏

كتابخانه حضرت آيت الله آقاى نجفى مرعشى - دامت بركاته - از كتابخانه‏هاى كم نظير و شايد بتوان گفت بى‏نظير ايران است. كتب نفيس اعاظم شيعه و كتاب‏هاى منحصر به فرد و خطى آن از ذخائر فرهنگ غنى اسلام و ايران مى‏باشد.

از قرار اطلاع مركز حفاظت آنها به گونه‏اى نيست كه كتاب‏ها مصون از خطر باشد و محيط مطالعه براى مشتاقان كتاب بسيار كوچك است.

جناب عالى موظف مى‏باشيد آنچه را كه آن كتابخانه احتياج دارد به بهترين وجه فراهم آوريد. جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمود مرعشى نجفى كه خود از خبرگان و شايستگان در امر كتاب‏شناسى و كتاب و شناخت محيطى مناسب براى حفظ كتاب است بهترين فردى است كه مى‏تواند شما را در اين امر يارى دهد. انشاءالله هر چه زودتر با ساخته شدن بنايى در خور اسلام و انقلاب و حوزه علميه قم قدمى مفيد در راه رشد تعاليم اسلام برداشته شود. روشن است آنچه در اين زمينه ساخته مى‏شود اختيارش با حضرت آيت الله آقاى نجفى مرعشى و يا فردى است كه ايشان تعيين نمايند. توفيق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 394

تاريخ: 7/2/1368

نامه به حجت الاسلام آقاى فاضل هرندى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى فاضل هرندى دامت افاضاته‏

پس از سلام و تشكر از زحمات جناب عالى و ساير دست‏اندركاران جناب عالى و ساير آقايان چون گذشته به كار خود ادامه دهيد و از اين پس از طرف اين جانب مأذون مى‏باشيد. سعى كنيد در اجراى هر چه بهتر كارها و رعايت مسايل شرعيه دقت شود. توفيق و تاييد جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 02:03 PM

previos page menu page


صحيفه نور ج 22 صفحه 395

تاريخ: 9/2/1368

پاسخ به نامه اعضاى ستاد مركزى هيأت‏هاى واگذارى زمين در مورد تعيين نماينده ولى امر در اين ستاد

بسمه تعالى‏

جناب حجت الاسلام آقاى فاضل هرندى از اين پس نماينده من در ستاد مذكور مى‏باشند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page


صمیمی
04-12-2023, 04:59 PM
عجب