PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صحيفه نور



صفحه ها : 1 2 3 4 [5] 6 7 8 9

afsanah82
07-26-2011, 03:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 278

تاريخ: 4/12/58

استفتاء از محضر امام خمينى درباره خروج ارز از كشور

خدمت حضرت امام خمينى رهبر انقلاب اسلامى ايران‏

پس از اهداء سلام و تحيت، نظر مبارك را در مورد اخراج ارز از مملكت به طرق مختلف به خصوص طلاى خالص و مشخص شدن رابطه خارج كنندگان از مرز با طلافروشان شهرستان‏ها و معاملاتى كه كمك به اخراج ارز مى‏كند، در شرايطى كه خروج ارز به ضرر كشور است بيان فرمائيد.

متن فتواى امام:

بسمه تعالى‏

در فرض مذكور، هم اخراج ارز و هم اعانت بر آن، از جمله فروش به اشخاصى كه اخراج مى‏كنند حرام است و لازم است مسلمانان پايبند به مصالح اسلام و مسلمين از اعمالى كه مخالف مصلحت كشور است اجتناب كنند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 279

تاريخ: 4/12/58

فرمان امام خمينى به آيت الله بهشتى در مورد انتخاب ايشان به عنوان رئيس ديوانعالى كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقاى حاج سيد محمد حسينى بهشتى دامت افاضاته‏

نظر به اهميت نقش قوه قضائيه در تأمين سعادت و سلامت جامعه و تماميت نظام جمهورى اسلامى و ضرورت ايجاد تشكيلات نوين قضائى بر اساس تعاليم مقدس اسلام، به رياست ديوانعالى كشور منصوب مى‏شويد تا با همكارى دادستان كل كشور، فقها، قضات، كارمندان شريف و صالح دادگسترى و حقوقدانان ديگر به تهيه طرح و برنامه و ايجاد تشكيلات نوين به تدوين لوايح قضائى جديد جمهورى اسلامى ايران بپردازيد.

اميدوارم خداوند متعال شما را در انجام اين امر خطير يارى فرمايد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 280

تاريخ: 4/12/58

پيام امام خمينى در مورد گروگان‏ها و تصرف لانه جاسوسى آمريكا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جنايات شاه مخلوع چيزى نيست كه از ياد ملت رفته باشد و يا بشود از ياد برد. بر همه روشن است كه محمدرضا پهلوى ما را از هر جهت وابسته به امريكا كرده بود، چه از نظر اقتصادى و سياسى و چه از نظر فرهنگى و نظامى و چه از نظر معنوى و خصلت‏هاى انسانى و اگر مهلت مى‏يافت، به اسلام ضربه جبران ناپذير مى‏زد. همه مى‏دانند كه دست او و پدرش به خون بزرگ و كوچك اين مرز و بوم آغشته است.

كشتار دستجمعى و زندان و شكنجه و تبعيد از امور رايج رژيم اين پليد بود. شاه به حمايت و پشتيبانى دولت امريكا دست به اين جنايات وحشيانه زد و ملت ما را از هستى ساقط كرد.

ملت ايران در مقابل اين خاندان كثيف و امريكا و عمال آنان دست از مبارزات برحق خويش بر نمى‏دارد و نخواهد برداشت.

دولت ايران و جناب آقاى رئيس جمهور تمام كوشش و سعى‏شان را در استرداد شاه خائن و اخذ اموال ملت ايران از او بنمايند كه ملت دلير دست از اين خواست بر حقشان بر نمى‏دارند و قدمى به عقب نمى‏گذارند.

يكى از آثار اين خواست، تصرف لانه جاسوسى بود كه مورد تاييد ملت قرار گرفت و چيزى جز عكس‏العمل جنايات دولت امريكا نمى‏تواند باشد. اكنون كه كميسيون بررسى و تحقيق در مداخلات گذشته امريكا در امور داخلى ايران از طريق رژيم شاه سفاك، توسط جناب آقاى رئيس جمهورى و شوراى انقلاب اسلامى ايران تحقق مى‏پذيرد، جنايات آنان به اثبات خواهد رسيد.

لازم است در آن روز، معلولين عزيز و قهرمانان انقلاب ما در اين مجمع حضور يابند و خانواده شهدا، طومارهاى جنايات شاه و امريكا را به محكمه بفرستند.

همانطور كه بارها گفته‏ام ما خواستار استرداد شاه و اموال ملت از او مى‏باشيم. دانشجويان مسلمان و مبارزى كه لانه جاسوسى را اشغال كرده‏اند با عمل انقلابى خودشان ضربه‏اى بزرگ بر پيكر آمريكاى جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز كردند ولى از آنجا كه در آينده نزديك نمايندگان مردم در مجلس شوراى اسلامى اجتماع مى‏نمايند، با نمايندگان مردم است تا نسبت به آزادى گروگان‏ها و امتيازاتى كه در قبال آن بايد بگيرند و تصميم گيرند زيرا اين مردمند كه بايد در جريانات

صحيفه نور ج 11 صفحه 281

سياسى دخالت داشته باشند، البته تا تشكيل مجلس شوراى اسلامى، شوراى انقلاب و جناب رئيس جمهور كوشش خودشان را درباره برگرداندن شاه و اموال ملت و جريانات سياسى كه زمينه اينگونه خواست‏ها را فراهم مى‏كند، مبذول دارند.

از خداوند متعال نصرت اسلام و شكست دشمنان اسلام را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 282

تاريخ: 9/12/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام رئيس شوراى دولتى جمهورى مردم لهستان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آقاى هنريك ژابلونسكى رئيس شوراى دولتى جمهورى مردم لهستان‏

بدين وسيله از پيام محبت‏آميز جنابعالى به مناسبت نخستين سالگرد انقلاب اسلامى ايران تشكر مى‏كنم. از خداى تعالى رفاه حال مستضعفين جهان را مسئلت مى‏نمايم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 283

تاريخ: 9/12/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام رئيس جمهورى بنگلادش‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آقاى ضياءالرحمن رئيس جمهورى مردم بنگلادش‏

بدين وسيله از پيام محبت‏آميز شما به مناسبت حادثه دلخراش سقوط هواپيما تشكر مى‏كنم. فرصت را مغتنم شمرده بهترين آرزوهاى خود را براى پيشرفت و تعالى ملت برادر مسلمان بنگلادش و كليه مسلمانان جهان ابراز مى‏دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 284

تاريخ: 11/12/58

بيانات امام خمينى در جمع مردم و كاركنان بيمارستان قلب‏

توصيه به اقشار ملت در خنثى نمودن توطئه‏هاى در حال اجرا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من در اين مدت كه در اين بيمارستان بودم و موجب زحمت همه آقايان، و حالا كه مى‏خواهم از آقايان مفارقت كنم از همه تشكر مى‏كنم و دعاگوى همه هستم. من اميدوارم كه همه ما در اين برهه از زمان در اين موقع حساسى كه بر مملكت ما مى‏گذرد و توطئه‏هائى كه براى ملت و مملكت ما در دست اجراست، همه ملت، همه قشرهاى ملت، دست به دست هم بدهند و توطئه‏ها را خنثى كنند. من از شما كارگرها و كارمندان اين بيمارستان تشكر فوق‏العاده مى‏كنم و از اطباء محترم كه در اين مدت با من كمال محبت را كرده‏اند و مثل فرزندى كه پدر پيرش را پرستارى مى‏كند، پرستارى كردند، تشكر مى‏كنم. خداوند همه شما را حفظ كند و همه ملت را حفظ كند. يك كلمه‏اى كه در اين موقع لازم است به آن توجه بشود قضيه انتخابات است. اين قدم آخرى است كه ملت ما بايد با شايستگى هر چه تمامتر - شايسته - اين قدم را بردارند و توجه داشته باشند كه دوره‏هاى سابق كه دوره طاغوت بود، براى انتخابات در عين حال كه انتخاباتى در كار نبود، لكن كارهاى طاغوتى انجام مى‏گرفت و حالا بايد همه آقايان متوجه باشند كه دولت اسلامى است، جمهورى اسلامى است و مجلس، مجلس اسلامى است و بايد اخلاق همه در انتخابات هم اخلاق اسلامى باشد و افرادى را انتخاب كنيد كه متعهد به اسلام، شرقى و غربى نباشند، بر صراط مستقيم انسانيت و اسلاميت باشند. من اميدوارم كه اين مرحله را هم به شايستگى و به طورى كه دلخواه همه ملت ماست و دلخواه ماست عمل بكنند و وكيل‏هائى كه آراسته هستند به اخلاق خوب، متعهد هستند به اسلام، وفادار هستند به كشور خودشان، خدمتگزار هستند به شما و به كشور، آن اشخاص را انتخاب كنند و در مجلس بفرستند كه انشاءالله اين قدم آخر هم با شايستگى برداشته بشود و ايران انشاءالله سر و سامان پيدا بكند و از آن فشارها و اختناق‏ها كه خارج شده است تا آخر خارج باشد. من دعاگوى همه هستم و در اين روز آخر عمر به همه شما دعا مى‏كنم و هر چه خدمت از من برآيد با حالى كه دارم مضايقه ندارم و خدمتگزار همه هستم.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:38 PM

previos page menu page


صحيفه نور ج 11 صفحه 285

تاريخ:20/12/58

پيام امام خمينى به ملت ايران در رابطه با كميسيون تحقيق جنايات دولت آمريكا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت شريف و مبارز ايران جنايات شاه و امريكا چيزى نيست كه احتياج به اثبات داشته باشد. شاه و امريكا ما را در تمام زمينه‏ها وابسته نموده‏اند. قتل و ضرب و شتم و زندان و تبعيد از امور رايج اين جانيان بوده است. ما تا آخر عمر عليه دولت آمريكا مبارزه مى‏كنيم و تا آن را به جايش ننشانيم و دستش را از منطقه كوتاه نكنيم و به تمام مبارزان راه آزادى كمك نكنيم تا آنها را شكست دهند و خود مردم ايران سرنوشت خويش را به دست گيرند، از پاى نمى‏نشينيم. براى ما شرق تجاوزگر و غرب جنايتكار فرقى نمى‏كند. ما مى‏جنگيم و چون حق پيروز است. پيروزيم سلطه امريكا تمام بدبختى‏هاى ملل مستضعف را به دنبال دارد و تجاوز شرق متجاوز روى تاريخ را سياه نموده است.

ملت عزيز ايران! بيدار باشيد كه ساليان دراز مبارزه در پيش داريد، ابرقدرتها براى نابودى شما هر روز نقشه مى‏كشند ولى ان كيد الشيطان كان ضعيفا مسأله‏اى كه اين روزها عنوان شده است، قضيه امريكا و گروگان‏هاى جاسوس امريكائى است كه در دست دانشجويان مسلمان و مبارز است. در اين مورد مطالبى چند را متذكر مى‏شوم:

1 - رونوشت كليه مدارك مربوط به دخالت آمريكا و شاه خائن را بايد در اختيار هيأت بررسى و تحقيق جنايات دولت امريكا و شاه گذاشت و دانشجويان مسلمان هم اگر مداركى در اين مورد دارند، رونوشت آن را در اختيار اين هيأت بگذارند.

2 - ملاقات با گروگان‏هايى كه در پرونده جنايات امريكا و شاه دخالت دارند، براى بازجوئى از آنان آزاد است.

3 - اگر هيأت بررسى، نظر خودش را در تهران، درباره جنايات شاه مخلوع و دخالت‏هاى امريكاى متجاوز ابراز داشتند، ملاقات با تمامى گروگان‏ها بلامانع است.

بار ديگر پشتيبانى خود را از شوراى انقلاب و شخص جناب رئيس جمهور اعلام مى‏دارم و از همه مى‏خواهم كه آنان را يارى كنند و در پشتيبانى از آنان كوتاهى نكنند و از همه قشرها مى‏خواهم كه از اخلاق پسنديده اسلام پيروى نمايند و حقوق برادرى را حفظ نمايند.

خواهران و برادران عزيزم! امروز روز اتحاد و اتفاق است. امروز روزى است كه اگر هماهنگ نباشيد، يا گرفتار شرق مى‏شويد و يا غرب. هرگز روى يك سخن نايستيد و هر چه صلاح اين مرز و

صحيفه نور ج 11 صفحه 286

بوم و ملت اسلام است، انجام دهيد. نهضت ملت شريف ايران براى قطع ايادى دشمنان ادامه دارد و تا امريكا و ساير ابرقدرتها به ستمكارى و جنايات خود ادامه مى‏دهند ملت ما به مقابله و مبارزه خود با آنان ادامه مى‏دهد و استقلال همه جانبه خود را با تمام قوا حفظ مى‏كند. بر روشنفكران است كه هر چه بيشتر در رسوائى ابرقدرت‏ها بكوشند و اميدوارم كه خمينى از راه مستقيم اسلام كه مبارزه با قدرت‏هاى ستمگر است، هيچ گاه منحرف نشود و براى به ثمر رساندن اهداف اسلام از پاى ننشيند، چنانكه اميدوارم ملت‏هاى مسلمان و خصوصاً ملت مبارز ايران، در اين هدف كوشا باشند و مبارزه خود را عليه ستمگران شرق و غرب ادامه دهند از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page


afsanah82
07-26-2011, 03:39 PM
جلد دوازدهم

menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 1

تاريخ 20/12/58

پيام امام خمينى به ملت ايران در رابطه با كميسيون تحقيق جنايات دولت آمريكا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت شريف و مبارز ايران! جنايات شاه و امريكا چيزى نيست كه احتياج به اثبات داشته باشد. شاه و امريكا ما را در تمام زمينه‏ها وابسته نموده‏اند. قتل و ضرب و شتم و زندان و تبعيد از امور رايج اين جانيان بوده است. ما تا آخر عمر عليه دولت آمريكا مبارزه مى‏كنيم و تا آن را به جايش ننشانيم و دستش را از منطقه كوتاه نكنيم و به تمام مبارزان راه آزادى كمك نكنيم تا آنها را شكست دهند و خود مردم ايران سرنوشت خويش را به دست گيرند، از پاى نمى‏نشينيم. براى ما شرق تجاوزگر و غرب جنايتكار فرقى نمى‏كند. ما مى‏جنگيم و چون حق پيروز است پيروزيم. سلطه امريكا تمام بدبختى‏هاى ملل مستضعف را به دنبال دارد و تجاوز شرق متجاوز روى تاريخ را سياه نموده است.

ملت عزيز ايران! بيدار باشيد كه ساليان دراز مبارزه در پيش داريد، ابر قدرتها براى نابودى شما هر روز نقشه مى‏كشند ولى ان كيد الشيطان كان ضعيفا. مسأله‏اى كه اين روزها عنوان شده است، قضيه امريكا و گروگان‏هاى جاسوس امريكائى است كه در دست دانشجويان مسلمان و مبارز است در اين مورد مطالبى چند را متذكر مى‏شوم:

1 - رونوشت كليه مدارك مربوط به دخالت آمريكا و شاه خائن را بايد در اختيار هيأت بررسى و تحقيق جنايات دولت امريكا و شاه گذاشت و دانشجويان مسلمان هم اگر مداركى در اين مورد دارند، رونوشت آن را در اختيار اين هيأت بگذارند.

2 - ملاقات با گروگان‏هايى كه در پرونده جنايات امريكا و شاه دخالت دارند، براى بازجوئى از آنان آزاد است.

3 - اگر هيأت بررسى، نظر خودش را در تهران، درباره جنايات شاه مخلوع و دخالت‏هاى امريكاى متجاوز ابراز داشتند، ملاقات با تمامى گروگان‏ها بلامانع است.

بار ديگر پشتيبانى خود را از شوراى انقلاب و شخص جناب رئيس جمهور اعلام مى‏دارم و از همه مى‏خواهم كه آنان را يارى كنند و در پشتيبانى از آنان كوتاهى نكنند و از همه قشرها مى‏خواهم كه از اخلاق پسنديده اسلام پيروى نمايند و حقوق برادرى را حفظ نمايند.

خواهران و برادران عزيزم! امروز روز اتحاد و اتفاق است. امروز روزى است كه اگر هماهنگ نباشيد، يا گرفتار شرق مى‏شويد و يا غرب. هرگز روى يك سخن نايستيد و هر چه صلاح اين مرز و

صحيفه نور ج 12 صفحه 2

بوم و ملت اسلام است، انجام دهيد. نهضت ملت شريف ايران براى قطع ايادى دشمنان ادامه دارد و تا امريكا و ساير ابرقدرتها به ستمكارى و جنايات خود ادامه مى‏دهند ملت ما به مقابله و مبارزه خود با آنان ادامه مى‏دهد و استقلال همه جانبه خود را با تمام قوا حفظ مى‏كند. بر روشنفكران است كه هر چه بيشتر در رسوائى ابرقدرت بكوشند و اميدوارم كه خمينى از راه مستقيم اسلام كه مبارزه با قدرت‏هاى ستمگر است، هيچ گاه منحرف نشود و براى به ثمر رساندن اهداف اسلام از پاى ننشيند، چنانكه اميدوارم ملت‏هاى مسلمان و خصوصاً ملت مبارز ايران، در اين هدف كوشا باشند و مبارزه خود را عليه ستمگران شرق و غرب ادامه دهند. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين را خواستارم.

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 3

تاريخ 21/12/58

پيام امام خمينى به مناسبت انتخابات شوراى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت شريف و مجاهد ايران ايدهم الله تعالى.

در آستانه انتخابات مجلس شوراى اسلامى، دو چيز موجب نگرانى اينجانب است:

1 - خوف آن دارم كه در اثر تبليغات دامنه‏دار دشمنان نهضت اسلامى و مخالفان جمهورى اسلامى كه در ظرف اين يك سال با هر وسيله ممكن به تضعيف آن كوشا بوده‏اند و اخيراً كه قدم آخر پيروزى را ملت عزيز هوشيار برمى‏دارد، تبليغات و شايعه‏سازى‏ها به اوج خود رسيده و چون خود و الهام دهندگان خود را در آستانه شكست نهائى يافتند از هيچ تشبثى دست‏بردار نيستند كه جوانان عزيز ما كه به همت والاى خود نهضت اسلامى را پيش برده‏اند، در اين مرحله نهائى سردى و سستى از خود نشان دهند و تحت تأثير اين شايعه‏ها واقع شوند و از شركت در اين امر حياتى اسلامى خوددارى كنند. اينجانب كه عمر نالايق خود را براى خدمت به اسلام و ملت شريف در طبق اخلاص تقديم مى‏كنم، اميد است تقاضاى متواضعانه و استدعاى خيرخواهانه‏ام را بپذيريد و با شركت عمومى خود در انتخابات، قطع اميد دشمنان جمهورى اسلامى و وابستگان به رژيم منحط سابق و هواخواهان آن خصوصاً دولت امريكاى ستمكار را بنمائيد.

عزيزان من كه اميد نهضت اسلامى به شماست، در روز تعيين سرنوشت كشور بپاخيزيد، و به صندوق‏ها هجوم آوريد و آراء خود را در آنها بريزيد و با كمال آرامش و مراعات كامل اخلاق انسانى اسلامى، اين امر مشروع را انجام دهيد. من نيز با حال نقاهت، خود را براى شركت مهيا مى‏نمايم.

2 - خوف آن دارم كه تبليغات براى اشخاص كه به اسلام و جمهورى اسلامى اعتقاد ندارند و اعمال و گفتار آنان در اين يك سال شاهد آن است و اكنون براى راه پيدا كردن به مجلس و براى كارشكنى و جنجال در محيط مقدس مجلس شوراى اسلامى، خود را هوادار اسلام و مسلمانان جا مى‏زنند، در قشرى از ملت و جوانان پاكدل تأثير كند و آراء مقدس خود را به كسانى دهند كه به نفع اجانب، با اسلام و جمهورى اسلامى مخالفت اساسى دارند. اميد است ملت مبارز متعهد به مطالعه دقيق در سوابق اشخاص و گروه‏ها، آراء خود را به اشخاصى دهند كه به اسلام عزيز و قانون اساسى وفادار باشند و از تمايلات چپ و راست، مبرا باشند و به حسن سابقه و تعهد به قوانين اسلام و خيرخواهى امت معروف و موصوف باشند. بايد ملت شريف بدانند كه انحراف از اين امر مهم

صحيفه نور ج 12 صفحه 4

اسلامى، خيانت به اسلام و كشور است و موجب مسؤوليت عظيم امت. از خداوند تعالى خواهانم كه پشت و پناه شما ملت عزيز باشد و در موارد لغزش، دستگير همگان باشد. من در اين مرحله حساس ايران ساز، چشم اميدم به شما ملت بزرگ است و انتظار روز موعود رامى‏كشم كه ملت عزيز با همت والاى خود، پيروزى نهائى را به دست آورد. اخيراً لازم است مطلب مهم ديگر را تذكر دهم تا با مراعات آن از هر گونه تقلب اشخاص فاسد جلوگيرى شود. لازم است در تهران كه بايد به سى نفر رأى داد و در شهرستان‏هائى كه چند نفر مورد انتخاب است، انتخاب كنندگان قبل از رفتن به سر صندوق انتخابات، منتخبين خود را با تحقيق و دقت كامل روى يك ورقه بنويسند كه در وقت رأى دادن، با ذهن حاضر رأى بدهند و لازم است كه خودشان مستقيماً رأى خود را به صندوق بيندازند و به احدى اعتماد نكنند كه فرصت طلبان در كمينند. كسانى كه سواد نوشتن ندارند، قبلاً به شخص مطمئنى مراجعه كنند و منتخبين خود را به او بگويند تا در ورقه بنويسند پس از آن ورقه را به يكى دو نفر مورد اطمينان بدهند بخواند كه اشتباهى رخ ندهد و از خيانت و تقلب مصون باشد. لازم است از اوراقى كه ديگران به آنهادهند، جداً اجتناب كنند. از خداوند تعالى توفيق همگان را در يارى به اسلام و مسلمين خواستارم.

و السلام على عبادالله الصالحين‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 5

تاريخ: 22 / 12 / 58

بيانات امام خمينى در آستانه برگزارى انتخابات مجلس شوراى اسلامى

در مجلس شاهنشاهى، هم سنا و هم شورايش مردم هيچ دخالتى نداشتند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در اين موقع كه انتخابات را مى‏خواهيد شروع كنيد، من با اينكه بعضى مطالب را نوشته‏ام و پخش شده است، معذلك چون امر مهم است و من احتمال مى‏دهم كه يك وقت مسؤوليتى به من متوجه باشد، و من براى اداء وظيفه باز چند كلمه عرض مى‏كنم.

ملت ما از مجلس زمان رضا شاه و محمدرضا پهلوى، يك خاطرات تلخى دارد. من قبل از زمان رضاخان هم ياد دارم بعضى از دوره‏هاى انتخابات را و حاضر بعضى حوزه‏هاى انتخاباتى هم بوده‏ام. از آن زمانى كه من يادم است تا حالا، مجلس شوراى ملى يك لفظى بوده است كه بى‏محتوا مجلس شوراى ملى معنايش اين است كه ملت اشخاصى را خودشان تعيين كنند و آنها هم به شور بنشينند و مصالح كشور خودشان را تعيين كنند. قبل از آمدن رضاخان، زمان احمدشاه، امر انتخابات با خان‏ها بود و مالكين بود و گردن كلفت‏هاى هر منطقه، آنوقت دولت نفوذ نداشت لكن شاهزاده‏هائى كه داراى ملك بودند و خان‏هايى كه داراى قدرت بودند و قلدرهايى كه در اطراف كشور بودند، آنها رعيت‏هاى خودشان را، مردم خودشان را با زور مى‏آوردند پاى صندوق‏ها و هرچه آنها مى‏گفتند اينها هم عمل مى‏كردند. در زمان رضاخان، آنوقت كه قدرت پيدا كرد و در زمان محمدرضا مجلس باز به ملت كار نداشت، مجلس شوراى ملى نبود. آن اول را بايد بگوئيم مجلس خان‏ها و اين را بگوئيم مجلس شاهنشاهى، هم سنايش، هم شورايش، مردم هيچ دخالتى نداشتند و مردم هم كه مى‏ديدند كه كارى از آنها نمى‏آيد، كنار مى‏نشستند و ديدند كه اشخاصى را كه مى‏برند در مجلس، يك اشخاصى هستند كه خود آنها ساخته‏اند و مصلحت مملكت تو كار نيست، حرف البته هميشه بود، هميشه حرف و ثناخوانى و ترقيات، هم در زمان محمدرضا بود و هم در زبان آنهائى كه او را تعيين كرده بود. اگر الان صورت مجلس هايى آن وقت پيدا بشود، مى‏بينيد كه سر تا ته مجلس به ثنا و مدح محمد رضا و كسانى كه به او مربوط بودند مى‏گذشت. در آن زمان مسؤوليت ملت نداشت براى اينكه قدرت نداشت و تحت سلطه خان‏ها در آن وقت و تحت سلطه اين دو نفر، رضا و محمدرضا در اين دوره و ملت هم هيچ كارى از او نمى‏آمد و نمى‏توانست، نفس هم نمى‏توانست بكشد، از اين جهت هر مسؤوليتى پيش خدا و پيش نسل‏هاى آينده متوجه مى‏شد، بر خان‏ها و بر وكلاى خان در آن زمان بود و بر رضاخان و محمدرضا

صحيفه نور ج 12 صفحه 6

و وكلاى منسوب از قبال اينها در اين زمان بود. اين مال آن زمان.

امروز سرنوشت اسلام و كشور به دست ملت است

اين تلخى مطالب و بى‏بند و بارى انتخابات و مجلس و امثال ذلك شايد يك وقت اسباب اين بشود كه بعضى‏ها گمان كنند كه خوب حالا هم مثل آنوقت است و به اصطلاح آدم مارگزيده از ريسمان خط و خالدار هم مى‏ترسند و ملت ما مار گزيده است، استعمار گزيده است، خان گزيده است و محمدرضا و رضاخان گزيده است، از اين جهت يك وقت مى‏بينيد كه در ذهنشان مى‏آيد كه خوب اين هم مجلسى مثل آن مجلس‏ها، لكن همه بايد بدانند كه امروز هيچ قدرتى نيست كه بتواند يك وكيل را تحميل كند، از رئيس جمهور گرفته تا ارتش، تا شهربانى، ژاندارمرى، خان‏ها هم كه ديگر چيزى از آنها باقى نمانده است. و اشراف و اعيان هم همين طور، متنفذينى هم نداريم، هيچ كس الان در ايران، هيچ مقامى در ايران نيست كه قدرت اين را داشته باشد كه يك وكيل تحميل كند. بنابر اين امروز مسؤوليت به عهده ملت است، ملت اگر چنانچه كنار بنشيند، اشخاص مؤمن، اشخاص متعهد كنار بنشينند و اشخاصى كه نقشه كشيده‏اند براى اين مملكت از چپ و راست، آنها وارد بشوند در مجلس، تمام مسئوليت به عهده ملت است، هر قدمى كه بر ضد اسلام بردارند، در نامه اعمال ملت نوشته شود، هر كارى كه انجام بدهند مسؤوليتش متوجه ملت است امروز سرنوشت اسلام و سرنوشت مسلمين در ايران و سرنوشت كشور ما به دست ملت است و اگر مسامحه كنند در اين امر، اهمال كنند، نروند و رأى ندهند، مسؤوليت متوجه خود آنهاست عيناً، و اگر بروند و در تشخيص مسامحه كنند و اشخاص متعهد مسلم، كسانى كه براى كشور و اهالى كشور ارج قائل هستند، كسانى كه نمى‏خواهند زمام امور كشور ما به دست چپ بيفتد يا به دست راست بيفتد، اين اشخاص را اگر چنانچه تعيين كنند، به تكليف خودشان عمل كرده‏اند و اگر چنانچه مسامحه در اين امر كنند و آنها پيش ببرند، آنهائى كه مى‏خواهند ما را به زنجير چپ و راست بپيوندند و ما را اسير كنند در دست قدرت‏هاى بزرگ، اگر آنها پيش ببرند و شما ساكت باشيد، تمام مسؤوليت متوجه شماست. امروز مسؤوليت بزرگى به عهده همه ماست، من آن مقدارى كه قدرت دارم براى گفتن، در عين حالى كه حال من حال نقاهت است، احساس وظيفه مى‏كنم و به ملت عرض مى‏كنم و اگر ملت به اين حرف گوش نكرد، من حجت دارم، فردا در پيشگاه خداى تبارك و تعالى از من سؤال خواهد شد، من عرض مى‏كنم در آنجا كه من به ملت، مصالح و مفاسد را گفتم، من گفتم به اينكه اگر شما مسامحه كنيد، آنهايى كه مى‏خواهند شما را به بند بكشند، آنهايى كه با اسلام مخالفند، آنهايى كه با جمهورى اسلام از اول تا حالا مخالفت كرده‏اند، آنها خواهند پيش برد و اگر چنانچه خداى نخواسته آنها پيش ببرند و مملكت ما باز برگردد به حالى كه سابق بود، يا به دست چپى‏ها بيفتد يا به دست راستى‏ها بيفتد تمام مسؤوليتش به عهده شماست. امروز مثل زمان سابق نيست، مثل زمان رژيم سابق نيست. رژيم سابق شما نمى‏توانستيد، قدرت نداشتيد، امروز قدرت داريد براى اينكه حفظ كنيد حيثيت اسلام را و حفظ كنيد مصالح كشور را و حفظ كنيد استقلال‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 7

خودتان را و حفظ كنيد آزادى خودتان را. اگر مسامحه كنيد، در پيشگاه خداى تبارك و تعالى، اگر نرويد و رأى ندهيد و آنها كه جديت دارند به اينكه وارد بشوند در مجلس و به هم بزنند اوضاع ايران را، آنها خداى نخواسته بروند، مسؤوليتش به عهده شماست مستقيماً. مسؤوليت همه طبقات دارند، مراجع مسؤولند، علما مسؤولند، ائمه جماعت مسؤولند، خطبا مسؤولند، تجار مسؤولند، بازرگانان مسؤولند، دانشگاهى‏ها مسؤولند، طلاب علوم دينيه مسؤولند، كارگرها مسوولند، همه مسؤولند، تمام قشرهاى مملكت مسؤولند، امروز روزى است كه آنهايى كه از اول تا حالا مخالف با جمهورى اسلامى بودند، اسلام را مخالف مقاصد خودشان مى‏ديدند، آنها به دست و پا افتاده‏اند و دارند تبليغات مى‏كنند. اگر مؤمنين كنار بروند، آنهايى كه متعهد به اسلام هستند كنار بروند و اينها بيايند و قبضه كنند، مثل صدر مشروطه كه رفتند كنار اشخاصى كه متعهد بودند و قبضه كردند مشروطه را آنهايى كه متعهد به اسلام نبودند، اسلام را به آنجا كشاندند كه همه ديديد. اگر در صدر مشروطه علما آمده بودند در ميدان، مؤمنين آمده بودند، روشنفكرهاى متعهد آمده بودند و مسلمان متعهد آمده بودند و قبضه كرده بودند مجلس را و نگذاشته بودند كه ديگران بيايند مجلس را بگيرند، ما به اين روزگار نمى‏رسيديم، ما مملكت‏مان خراب نمى‏شد، ما عزتمان از بين نمى‏رفت لكن شياطينى كه در آنوقت بودند، بيخ گوش اينها خوانده‏اند كه شما در سياست داخل نشويد، سياست است اين، شما را به سياست چه و آنها باور كردند كه خيرخواه هستند. امروز هم همان مسائل ممكن است در يك قشرهائى پيش بيايد كه بگويند ما چكار داريم به اين كارها، اين كارها مال اشخاصى است كه خودشان مى‏كنند. بايد همه بدانند كه همه‏تان مسؤوليد، همه معاقب هستيد، فردا در پيشگاه خداى تبارك و تعالى نه ملاحجت دارد اگر عمل نكند و نه كاسب حجت دارد اگر عمل نكند و نه زارع حجت دارد اگر عمل نكند و نه دانشگاهى و نه دانشجو و نه طلاب علوم دينيه، كارگر و كارفرما، همه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى مسؤول هستيد و در پيشگاه ملت و نسل‏هاى آتيه هم مسؤول هستيد. گمان نكنيد كه به ما چكار دارد. خير، همه چيز به شما مربوط است. امروز مثل زمان سابق نيست كه بگوييد كه قدرت نداشتيم، نمى‏توانستيم. امروز مى‏توانيد، امروز همه قدرت دست ملت است، امروز رئيس جمهور، رئيس ارگان هر رئيس ارتش، با شما، با آن بازارى مثل هم هستيد، در امر، نه او مى‏تواند به شما تحميل كند و نه شما مى‏توانيد تحميل كنيد و نه شما زير بار مى‏رويد. امروز همه مسؤوليم. امروز همه بايد با هم پاى صندوق‏ها برويم و همه با اشخاص متعهد مسلم، كسانى كه نه گرايش چپ دارند، نه گرايش راست دارند، نه ما را مى‏خواهند به آنها بفروشند، نه ما را مى‏خواهند به آن طرف بفروشند، اين اشخاص را تعيين كنيد تا سرنوشت شما و سرنوشت اسلام، سرنوشت صحيح باشد. خدايا! من ادا كردم وظيفه كه به عهده من است در اين حالى كه ضعف و نقاهت دارم و تو را شاهد مى‏گيرم كه من براى اداى وظيفه اين مسائل را مى‏گويم و انشاءالله براى روز اول سال مسائل مهمى دارم كه اگر چنانچه زنده ماندم تا آنوقت آن مسائل را مى‏گويم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 8

تاريخ: 25 / 12 / 58

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام كروبى در مورد تأسيس بنياد شهيد انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى ايدالله تعالى

ملت شريف ايران مى‏داند كه نهضت اسلامى و پيروزى انقلاب اسلامى مرهون فداكارى قشرهاى مختلف ملت است كه در صف اول بايد شهداى انقلاب رحمة الله عليهم و كسانى كه در اين راه معلول و آسيب ديده شده‏اند محسوب داشت. لهذا بايد رسيدگى كامل به خاندان شهدا و آسيب ديدگان و معلولين در اين راه، چه در راه انقلاب و چه قبل و بعد از آن به نحو احسن و با مراعات احترام آنان بشود. ابتدا لازم است سازمانى به سرپرستى جنابعالى و هيأتى از معتمدين متدين و آگاه و آشنا بدين گونه امور، براى اين مقصد مهم تأسيس شود كه اجراى طرح‏هاى مفيد آن، ملت و دولت انقلابى دين خود را در مقابل اين گروه فداكار در راه انقلاب اسلامى ادا نمايند، شوراى انقلاب موظف است براى اين شروع مهم، بودجه كافى تصويب نمايد و در اجراى آن سرعت عمل به خرج دهد و دولت و متصديان امور موظف هستند مواد زير را مورد تصويب و اجراى سريع قرار دهند:

1- اولويت فرهنگى: يعنى در مدارس و دانشگاه با تسهيلات مقتضى وارد شوند.

2- اولويت اقتصادى: يعنى مسكن، وسائل زندگى و ساير مايحتاج زندگى براى آنان تهيه گردد.

3- اولويت در استخدام: يعنى خانواده شهدا و معلولين در استخدام دولتى اولويت داشته و آنان كه قدرت خدمت دارند به استخدام دولت درآيند.

4- كارت مجانى براى سوار شدن آنان در اتوبوس‏هاى دولتى داخل شهرها تهيه گردد.

5- كارت نيمه بها براى استفاده از وسائل نقليه بين شهرى مثل قطار و هواپيما و غيره.

6- تشكيل دفترچه مخصوص براى قدرت خريد از تعاونى‏هاى دولتى. 7- بيمه درمانى و استفاده از كارت ويژه خريد دارو.

8- قراردادن حقوق رسمى براى معلولين كه قدرت كار ندارند و خانواده شهدا بالنسبه به افراد آن خانواده.

9- ايجاد برنامه‏هائى در راديو به عنوان معلولين و خانواده شهدا.

صحيفه نور ج 12 صفحه 9

10- سازمان موظف است بدون فوت وقت، معلولين و آسيب ديدگانى كه احتياج به معالجه دارند تحت علاج قرار دهد و در صورتى كه با تصديق طبيب لازم است براى معالجه به خارج از كشور بروند، اسباب مسافرت و مخارج معالجه آنان را فراهم نمايد.

ضمناً متذكر مى‏شود كه اگر سازمان در موارد مرقومه به اشكالى برخورد نمود و يا از طرف بعضى متصديان اهمالى شد، اينجانب را مطلع نمايند تا در رفع آن به طور مقتضى عمل نمايم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 10

تاريخ: 27/12/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى گلپايگانى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله گلپايگانى دامت بركاته‏

تلگرام شريف واصل و موجب تشكر گرديد. اميد است ملت شريف ايران، راه نهضت اسلامى را به پيش برد و از ارشادات جنابعالى بهره‏مند شوند و انتخاباتى كه در دوره دوم صورت مى‏پذيرد، چون اين دوره، با تعهد و وظيفه اسلامى انجام گيرد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 11

تاريخ: 27/12/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام پادشاه عربستان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آقاى خالد بن عبدالعزيز پادشاه كشور عربستان‏

وصول تلگرام آن حضرت نسبت به وضع كسالت و بهبودى اينجانب موجب تشكر گرديد. خوشوقتى كامل ما آن روزى است كه سلطه همه استعمارگران شرق و غرب و بخصوص آمريكاى جهانخوار از سر مسلمانان قطع شود و عموم پيروان مكتب مقدس اسلام بتوانند با كمال برادرى و محبت استقلال خود را به دست آورده و عظمت از دست رفته خود را بازيابند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 12

تاريخ: 27/12/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام وليعهد عربستان سعودى فهد بن عبدالعزيز

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى فهد بن عبدالعزيز وليعهد كشور عربستان‏

تلگرام آن جناب در مورد بازگشت اينجانب از بيمارستان و رفع كسالت واصل و موجب تشكر گرديد. اميد است عموم مسلمانان جهان به پيروى از تعليمات عاليه اسلام، قطع هرگونه وابستگى خود را از دول استعمارگر جهان و بخصوص دولت جهانخوار امريكا بنمايند و استقلال كامل خود را بازيابند. و السلام.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 13

تاريخ: 28/12/58

متن امام خمينى در مورد عفو عمومى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

گر چه ملت شريف ايران خاطره‏هاى تلخى دارند از دستگاه سازمان امنيت و گروهى از قواى انتظامى و افرادى از روحانى‏نماها كه به طور قاچاق خودشان را در سلك روحانيت و گويندگان اسلامى در آورده بودند، بسيارى از گروههاى فوق پس از انقلاب اسلامى به مجازات خود رسيدند، لكن با گزارشاتى كه از اطراف مى‏رسد، توطئه‏هائى از گروههاى منحرف كه به نظر مى‏رسد الهام از خارج مى‏گيرند و مى‏خواهند همان نقشى را كه در زمان رضاخان بازى كردند عمل كنند و با شكست حتمى روحانيت متعهد و آسيب رساندن به قواى انتظامى، كشور عزيز را به دامن چپ و يا راست بكشانند و با ملت آن كنند كه در زمان رژيم طاغوتى كردند و اين خطر عظيمى است كه غفلت از آن و بى‏تفاوتى در مقابل آن به هدم اسلام و كشور منتهى شود. من خود شاهد زمان رضاخان از كودتا تا انقراض فضاحت بار رژيم بوده‏ام و توطئه‏هائى را كه به دست عمال خارجى مى‏شد، يكى پس از ديگرى ديده‏ام. من شاهد بودم كه روحانيت را به اسم ارتجاع و اسم‏هاى ننگين ديگر در نظر ملت ساقط نمودند و سنگرهاى بزرگ اسلام را يكى پس از ديگرى با دست جوانان بيخبر از عمق توطئه‏ها، شكستند و راه را براى مقاصد شوم استعمارگران باز كردند و شاعران دربارى و نويسندگان مزدور و گويندگان وابسته بر ضد اسلام، خدمتگزاران به كشور و اسلام، از رجال پاكدامن گرفته تا علماء بزرگ طراز اول، با قلم و زبان و شعر و مقاله، آنان را از ملت و ملت را از آنان جدا كردند و سايه شوم استبداد و استعمار را در طول پنجاه سال، آنچنان بر سرتاسر كشور عزيزمان گستردند كه احدى را مجال گفتن حق نماند. من به شما ملت شريف ستمديده اخطار مى‏كنم جاى پاى آن شيطان بزرگ و شياطين ديگر را در سراسر كشور مى‏بينم كه با نقشه حساب شده همان طرح زمان رضاخان را ريخته و با شيطنت در صدد اجراى آن هستند و آن نقشه تضعيف روحانيت متعهد و تضعيف قواى انتظامى است به اسم ساواكى و وابسته به رژيم طاغوتى، لهذا من براى احساس خطر و جلوگيرى از اين نقشه شوم و حفاظت كشور عزيز و اسلام بزرگ، كليه قشرهايى كه دستشان به خون بيگناهى آغشته نشده و امر به قتل نفوس نكرده و شكنجه‏گر نبوده و امر به شكنجه منتهى به قتل نكرده و از بيت‏المال و اموال مردم سوء استفاده ننموده، در آستانه سال جديد عفو عمومى نمودم، چه انتظامى و چه ساير قواى انتظامى و چه ساواكى و چه روحانى نماى وابسته و پيوسته به رژيم سابق. از اين تاريخ به بعد احدى حق تعرض به‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 14

كسى را ندارد و نه مقامات مسؤول و نه گروه غير مسؤول و جناب آقاى رئيس جمهور موظف هستند كه از اين هرج و مرج موجود اكيداً با قوه قهريه جلوگيرى نمايند و متخلفين را از هر قشرى هستند به دست قانون بسپارند و جناب آقاى قدوسى دادستان كل انقلاب موظف هستند كه اشخاص متخلف را از هر طبقه هستند به دادگاه احضار و به وسيله آقاى رئيس جمهور آنان الزام به حضور، و عدالت را درباره آنان اجرا كنند. اما اشخاصى كه متهم هستند به يكى از امور فوق كه مورد عفو نمى‏توانند باشند، احدى حق تعرض به آنان را ندارد جز محاكم صالح و مأمورين از قبل آن محاكم براى تحويل به محاكم. تمام محاكم ايران موظفند كه پس از اتمام پرونده متهم، پرونده يا رونوشت آن را به تهران نزد آقاى قدوسى دادستان كل انقلاب بفرستند براى رسيدگى نهائى و آقاى قدوسى موظفند هيأت يا هيأت‏هائى مركب از قضات شرع تشكيل دهند و رسيدگى به اين قسم پرونده‏ها بكنند و حكم عدل اسلامى را جارى نمايند و جناب آقاى رئيس جمهور پس از رسيدگى به جرائم محكومين كه در زندان هستند به گروه‏هايى كه لايق تخفيف هستند يك درجه تخفيف دهند و آنانى را كه مى‏شود آزاد كرد آزاد كنند و بايد تذكر دهم كه اين عفو و تخفيف مشروط است به آنكه اين اشخاص پس از عفو و آزادى، مرتكب اعمال سابق خود يا مشابه آن نشوند والا علاوه بر مجازات جرم فعلى، مجازات جرم سابق نيز اعاده مى‏شود و من از عموم برادران ايمانى مى‏خواهم كه براى رضاى خداوند تعالى از انتقامجويى و بهانه گيرى اجتناب كنند و به پيروى از رسول اكرم (ص) عفو و اغماض را شيوه خود قرار دهند و من از جوانان عزيز مى‏خواهم كه از خود عطوفت نشان دهند و از شيوه احسان كه مرضى خداوند است و قرآن كريم بر آن تاكيد فرموده، پيروى كنند. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همگان را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 15

تاريخ: 28/12/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله مرعشى نجفى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى دامت بركاته

تلگرام حضرتعالى در مورد قدردانى از فرمان عفو عمومى واصل گرديد. از اين ابراز محبت شما متشكرم. اميد است مسلمانان از ارشادات و راهنمائى‏هاى آنجناب بهره‏مند گردند. سلامت و موفقيت شما را از خداوند متعال مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 16

تاريخ: 29/12/58

بيانات امام خمينى خطاب به ملت ايران به مناسبت تحويل سال نو

پيروزى انقلاب ما پيروزى بود كه به بركت اسلام به دست آمد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من مسائلى داشتم كه ابتدائاً بنا داشتم به طور صحبت، آن مسائل را به عرض ملت برسانم لكن چون طولانى است، از اين جهت آن مسائل را با نوشته انشاءالله روز جمعه به عرض آقايان مى‏رسانم. آنچه كه حالا بايد عرض كنم اين است كه من اميدوارم كه در اين سال جديد ملت ما همانطور كه پيروزى پيدا كردند و بحمدالله قريب يك سال از انقلاب گذشته همه نهادهاى انقلابى به طور شايسته تحقق پيدا كرد و آرامشى كه در انتخابات مجلس شوراى اسلامى ديده شد و به من اطلاع دادند آرامش چشمگيرى بود و بايد عرض كنم كه همانطور كه سال تجديد مى‏شود بايد يك تجديدى هم در اشخاص، يك تحولى هم در ارواح و اشخاص پيدا بشود. اختلافاتى كه بعد از هر انقلابى هست و سى و پنج ميليون جمعيت از حبس بيرون آمده‏اند و آزاد شده‏اند، البته در بين اينها اشخاصى هستند كه انحرافاتى داشته باشند، لكن بايد همه متذكر اين معنا باشند كه اين پيروزى انقلاب ما پيروزى بود كه به بركت اسلام و گرايش به اسلام و با فرياد الله اكبر اين پيروزى به دست آمد. كسى گمان نكند كه اشخاصى يا گروه‏هائى پيروزى را براى ما تحصيل كردند. خير، اين خداى متعال بود كه وقتى ديد مردم در راه او قيام كرده‏اند، با آنها همراهى كرد. شما غافل نباشيد از اين انصرافى كه دشمن‏هاى ما پيدا كردند راجع به مواجهه جدى. اين چه بود؟ اگر اينها مى‏خواستند كه با طياره‏هايشان، با توپ‏هايشان، با تانك‏هايشان بريزند در خيابان‏ها و تهران را بمباران كنند، شما راه دفاعى نداشتيد. كى منصرف كرد اينها را و كى خوف در دل آنها انداخت كه نتوانستند بكنند؟ شما كه قوه‏اى نداشتيد، ما كه قدرتى نداشتيم آن كه در دل آنها خوف ايجاد كرد و پيروزى ما پيروزى به رعب شد آن خداى تبارك و تعالى بود. وقتى ملتى توجه به خدا پيدا كردند و ديدند كه راه، راهى است كه بايد به طور شايسته اقدام در آن بكنند و سرتاسر كشور، همه جا صداى الله اكبر بلند شد، خداى تبارك و تعالى با آنها همراهى كرد و دشمن‏هائى كه نه فقط قدرت‏هاى داخلى بود قدرت‏هاى خارجى هم به هم شكست و همه انصراف پيدا كردند از اينكه مقابله كنند و در دل همه رعب پيدا شد. اين كارى بود خدائى و از دست هيچ بشرى اين كار قابل انجام نبود پس پيروزى ما پيروزى است كه به بركت اسلام و به بركت گرايش به قرآن پيدا شد. بعد از پيروزى انسان گاهى مى‏بيند كه يك اختلافاتى، يك چيزهائى است كه‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 17

بر خلاف مشى اسلام است و بر خلاف دستور پيغمبر اكرم است. مى‏بينيم گاهى يك همچو چيزهائى واقع مى‏شود و ملت ما مى‏داند كه در عين حالى كه الان پيروزى را به دست آورده است لكن دشمن‏ها ننشسته‏اند، آنهائى كه از ايران و از منطقه استفاده كلان داشته‏اند اينها ننشسته‏اند و در كمينند و عمال آنها، منحرفينى كه الهام از آنها مى‏گيرند آنها هم در كمينند. غفلت از اينكه اين اشخاص در كمين هستند و غفلت از اينكه دشمن‏هاى ما باز بيدار هستند، ما را ممكن است خداى نخواسته دچار يك زحمت‏هاى فوق‏العاده بكند. نبايد ملت ما غافل از اين مسائل باشند.

مجلس شوراى اسلامى تنها مركزى است كه تمام قوا بايد تبع آن باشد

مثلاً انتخابات مجلس كه يك مرحله‏اش گذشته است و مرحله بعدش هم بعد انشاءالله مى‏شود اين انتخابات يك انتخابات آرامى بود، آنطورى كه به من گزارش دادند انتخابات به طور آرامش تحقق پيدا كرد، حالا اگر بعضى‏ها در انتخابات شكست خوردند نبايد اينها كه قصد خدمت داشتند، منتها در مجلس حالا دست شان از آن كوتاه شده است، نبايد يكسره ملت را به باد انتقاد بكشند. اگر شما شكست خورديد، نبايد بگوئيد ملت ايران همه شان خلاف كرده‏اند، چطور يك ملت مسلمى، در يك امر حياتى كه با اين آرامش و خوبى انجام داده است، اينها خيانتكار باشند؟ يك ملت كه خيانتكار نمى‏تواند باشد، اين را بايد آداب اسلامى را حفظ كنند اشخاص. به مجرد اينكه يكى مى‏خواهد وكيل بشود و فرض كنيد كه دوست من است مى‏خواهد وكيل بشود يا از گروه من است مى‏خواهد وكيل بشود و ملت او را وكيل نكردند، نبايد يكدفعه قلم‏ها را بردارند و بر ضد اصل انتخابات چيز بنويسند، حمله كنند به اصل انتخابات. شكايتى دارند، خوب شكايت‏شان را رسيدگى مى‏كنند، هياهو درست كردن جز اينكه دامن زدن به اين است كه خيانتكارها راهشان باز بشود چيز ديگرى نيست. اگر شما خدمتگذار به كشور هستيد در مجلس يك جور خدمت مى‏توانيد بكنيد در خارج از مجلس هم يك جور خدمت ديگر. مگر همه اهالى ايران توى مجلس مى‏روند؟ خوب در مجلس يك عده معدودى هستند، اگر غرضى در كار نيست و مى‏خواهيد خدمت بكنيد، حالا مى‏بينيد كه شما راى نداشته‏ايد، شما در خارج مجلس خدمت بكنيد، تأييد كنيد اين مجلس را، اينطور نباشد كه منعكس كنيد در خارج كه خير مملكت ايران يك مملكتى است كه انتخاباتش كذا شد. اين حرف غلطى است، اين حرف غلط را آنقدر نزنيد. براى خاطر خدا توجه داشته باشيد كه يك مجلس شورا كه مجلس شوراى اسلامى است و مى‏خواهد براى ايران خدمت كند و بايد قوه داشته باشد، تنها مركزى است كه تمام قوا بايد تبع آن باشند. شما بخواهيد براى اينكه شما وكيل نشده‏ايد در كجا هياهو كنيد كه انتخابات، انتخابات كذابوده، اين حرف خلاف اسلام است. شكايت اگر هست، شكايت پذيرفته است و مقاماتى كه بايد شكايت‏ها را بپذيرند، مى‏پذيرند، اما هياهو كردن و فرياد زدن و انتقاد بيجا كردن، اين برخلاف دستورات اسلام است. بايد مسلمين با هم برادر باشند، همه با هم خدمت بكنند. شما يك مملكتى را از دست يك قواى كثيرى، يك قواى بزرگى، از چنگال آنها درآورده‏ايد، حالا كه در آورده‏ايد دوباره از

صحيفه نور ج 12 صفحه 18

اين حرف‏ها بزنيد و با هم اختلاف بكنيد و اينها دوباره برگردد به چنگال آنها؟!

اين صحيح است كه انسان از يك مجلسى كه بايد مقدرات يك مملكت در دست او باشد و با اين آرامش هم تحقق پيدا كرده است، شما بنشينيد و در روزنامه‏ها و در عرض مى‏كنم حرف‏هاى خارجى و داخلى هى دامن بزنيد به اينكه نه و اين مجلس، مجلس كذا نيست؟! اين حق نيست و غير حق را پافشارى نكنيد. و من از ملت ايران مى‏خواهم كه انشاءالله در اين مرحله ثانى هم كه آن وقتى كه تحقق پيدا كرد همين آرامش را حفظ كنند. يك مملكتى است مال خود شما، خود شما بايد خدمتگزار به اين مملكت باشيد و آرامش را حفظ كنيد و همانطورى كه در اين انتخابات با شوق و شعف رفتيد و رأى داديد، در مرحله ثانى هم كار را انجام بدهيد و انشاءالله مجلس تحقق پيدا بكند. مجلس تنها مرجعى است كه براى يك ملت است. مجلس قوه مجتمع يك ملت است در يك گروه، تمام قواى يك ملت در يك گروه مجتمع است و مجلس از همه مقاماتى كه در يك كشورى هست بالاتر است. بنابراين يك همچو مقامى را نشكنيد ولو نمى‏توانيد. لكن گفتنش اصلش، ذكرش اصلش كار قبيحى است و بر خلاف مصلحت است و بر خلاف مسلك اسلام است. من از خداى تبارك و تعالى در سال نو عظمت اسلام، عظمت مسلمين، عظمت ملت شريف اسلام را خواهان هستم و اميدوارم كه اين سال نو يك سال فرح و انبساطى براى ملت ما باشد، همه چيزها نو بشود، اخلاق نو بشود، اعمال نو بشود، همه چيزشان نو بشود و يك نوسازى از ايران بكند و با هم دست به هم بدهند و اين مملكت را بسازند. و چيز ديگرى كه مى‏خواهم به ملت عرض كنم اين است كه توجه داشته باشند كه در اين ايام سال نو بسيارى از مستمندان، بسيارى از مستضعفين هستند كه براى سال نوشان مثلاً نتوانسته‏اند آن چيزهائى را كه مى‏خواسته‏اند، بچه‏هايشان خواستند تهيه كنند. آنهائى كه دارند، به اينها كمك بكنند و اين جمعيت‏هائى كه هستند از ايتام، از فقرا از مستمندان، از مستضعفين، از اينها، به اينها رسيدگى بكنند تا انشاءالله خداوند سال نو را بر همه ما و بر همه مسلمين و بر همه امت اسلامى مبارك كند، خداوند به همه شما تأييد عنايت كند.

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 25

تاريخ: 6/1/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى شيرازى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مشهد مقدس، حضرت آيت الله آقاى حاج سيد عبدالله شيرازى دامت بركاته

تلگرام شريف واصل گرديد. از ابراز لطف شما متشكرم. موفقيت و سلامت آن حضرت را از خداى تعالى مسئلت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 19

تاريخ: 1/1/59

پيام امام خمينى به مناسبت حلول سال جديد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حلول سال جديد را كه ره آورد آن تماميت اركان جمهورى اسلامى است به همه مستضعفين و به ملت شريف ايران تبريك عرض مى‏كنم. اراده خداوند متعال و له الشكر تعلق گرفت كه اين ملت مظلوم را از زير بار ستمگرى‏ها و جنايات حكومت طاغوتى و از زير سلطه قدرت‏هاى ستم پيشه خصوصاً دولت امريكاى جهانخوار نجات دهد و پرچم عدل اسلامى را بر فراز كشور عزيزمان به اهتزاز در آورد. و وظيفه ماست كه در مقابل ابر قدرت‏ها بايستيم و قدرت ايستادن هم داريم، به شرط اينكه روشنفكران دست از غرب و شرق و غربزدگى و شرق زدگى بردارند و صراط مستقيم اسلام و مليت را دنبال كنند.

ما با كمونيسم بين‏الملل به همان اندازه در ستيزيم كه با جهانخواران غرب به سركردگى امريكا، و با صهيونيزم و اسرائيل شديداً مبارزه مى‏كنيم. دوستان عزيزم! بدانيد كه خطر قدرت‏هاى كمونيستى از امريكا كمتر نيست و خطر امريكا به حدى است كه اگر كوچكترين غفلتى كنيد نابود مى‏شويد. هر دو ابر قدرت كمر به نابودى ملل مستضعف بسته‏اند و ما بايد از مستضعفين جهان پشتيبانى كنيم. ما بايد در صدور انقلابمان به جهان كوشش كنيم و تفكر اينكه ما انقلابمان را صادر نمى‏كنيم كنار بگذاريم، زيرا اسلام بين كشورهاى مسلمان فرقى قائل نمى‏باشد و پشتيبان تمام مستضعفين جهان است. از طرفى ديگر تمام قدرتها و ابرقدرتها كمر به نابودى‏مان بسته‏اند و اگر ما در محيطى در بسته بمانيم قطعاً با شكست مواجه خواهيم شد. ما بايد حسابمان را صريحاً با قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها يكسره كنيم و به آنها نشان دهيم كه با تمام گرفتارى‏هاى مشقت بارى كه داريم، با جهان برخوردى مكتبى نمائيم. جوانان عزيزم كه چشم اميد من به شماست! با يك دست قرآن را و با دست ديگر سلاح را برگيريد و چنان از حيثيت و شرافت خود دفاع كنيد كه قدرت تفكر توطئه عليه خود را از آنان سلب نمائيد. چنان با دوستانتان رحيم باشيد كه از ايثار هر چه داريد نسبت به آنان كوتاهى ننمائيد. آگاه باشيد كه جهان امروز دنياى مستضعفين است و دير يا زود پيروزى از آنان است و آنان وارثين زمين و حكومت كنندگان خدايند.

من بار ديگر پشتيبانى خودم را از تمام نهضت‏ها و جبهه‏ها و گروه‏هائى كه براى رهائى از چنگال ابرقدرت‏هاى چپ و راست مى‏جنگند اعلام مى‏كنم. من پشتيبانى خود را از فلسطين رشيد و

صحيفه نور ج 12 صفحه 20

لبنان عزيز اعلام مى‏دارم. من بار ديگر اشغال سبعانه افغانستان را توسط چپاولگران و اشغالگران شرق متجاوز شديداً محكوم مينمايم و اميدوارم هر چه زودتر مردم مسلمان و اصيل افغانستان به پيروزى و استقلال حقيقى برسند و از دست اين به اصطلاح طرفداران طبقه كارگر نجات پيدا كنند.

ملت شريف بايد بداند كه تمام پيروزى‏ها را به اراده خداوند قادر و با تحولى كه در سراسر كشور تحقق پيدا كرد و روح ايمان و تعهد و تعاونى كه در اكثريت قاطع ملت پيدا شد به دست آمد. توجه به خداى متعال و وحدت كلمه اساس پيروزى ما شد و با از ياد بردن رمز پيروزى و سرپيچى از اسلام بزرگ و احكام مقدس آن و پيمودن راه اختلاف و تفرق، خوف آن است كه عنايت حق تعالى سلب و راه براى مستكبرين باز و حيله‏ها و دسيسه‏هاى قدرت شيطانى ملت عزيز ما را به اسارت كشد و خون‏هاى پاكى كه در راه استقلال و آزادى ريخته شده و رنج‏هائى كه جوانان و پيران عزيز ما برده‏اند به هدر رود و بر كشور اسلامى تا ابد آن گذرد كه در رژيم طاغوتى گذشت و شكست‏خوردگان از انقلاب اسلامى با ما كنند كه با مستضعفان مظلوم جهان كرده و مى‏كنند. لهذا من با احساس وظيفه الهى و شرعى مطالبى را گوشزد مى‏كنم و جناب آقاى رئيس جمهور و شوراى انقلاب دولت و قواى انتظامى را اكيداً عهده‏دار اجراى آن مى‏نمايم و از عموم ملت مى‏خواهم كه با تمام قوا و تعهدى كه به اسلام عزيز دارند در سرتاسر كشور از پشتيبانى جدى آنان خوددارى نكنند. من توطئه‏هاى شياطين ضد انقلاب را براى بازكردن دست شرق و غرب در حال گسترش بينم و براى دولت و ملت ما وظيفه الهى، انسانى، ملى است كه با تمام توان از آن جلوگيرى نمايند. اينك مسائلى را متذكر مى‏شوم:

1 - امسال سالى است كه بايد امنيت به ايران بازگردد و مردم شريف در كمال آسايش زندگى نمايند. بار ديگر پشتيبانى كامل خود را از ارتش نجيب ايران اعلام مى‏دارم. ولى ارتش جمهورى اسلامى بايد ضوابط و مقررات را كاملاً مراعات نمايند. جناب آقاى رئيس جمهور كه به نمايندگى از طرف اينجانب به فرماندهى كل قوا منصوب شده‏اند موظف هستند كه هر كس با هر درجه و مقامى كه خواست در ارتش اخلال كند و يا اعتصاب راه بيندازد و يا كم كارى كند و يا نظم و مقررات ارتش را ناديده گيرد و يا از قوانين ارتش سرپيچى كند شديداً مؤاخذه نمايند و در صورت اثبات جرم، بلافاصله از ارتش اخراج نمايند و تحت تعقيب قانونى قرار دهند. من ديگر بى نظمى در ارتش را به هيچ وجه تحمل نمى‏كنم و هر كس كه در كار ارتش اخلال نمايد بلافاصله به عنوان ضد انقلاب به ملت معرفى مى‏شود تا ملت عزيز حسابش را با باقيمانده ارتش شاه جنايتكار روشن گرداند.

برادران عزيز ارتشيم! اى كسانى كه به شاه پليد و ايادى چپاولگرش پشت نموديد و به ملت پيوستيد! امروز روز خدمت به ملت و ايران عزيز است. سعى كنيد با تلاش پيگير خويش اين مرز و بوم را از دست دشمنان اسلام و ايران نجات دهيد.

2 - بار ديگر پشتيبانى خود را از سپاه پاسداران اعلام مى‏نمايم و به آنان و فرماندهان آنان گوشزد مى‏نمايم كه كوچكترين تخلف موجب تعقيب است و اگر خداى ناكرده كارى كنيد كه موجب اخلال در نظم سپاه شود، بلافاصله اخراج مى‏گرديد و تمام آنچه را كه درباره ارتش گفتم درباره آنان

صحيفه نور ج 12 صفحه 21

به اجرا در مى‏آيد. فرزندان انقلابيم! مواظب باشيد كه با همه با مهربانى و اخلاق اسلامى مواجه شويد.

3 - شهربانى و ژاندارمرى كشور بايد نظم را رعايت نمايند. از قرار اطلاع كم‏كارى عجيبى در كلانترى‏ها ديده مى‏شود. اينان كه از گذشته تجربيات خوبى ندارند براى هر چه بيشتر همگامى با مردم و نظم در سراسر ايران كوشش نمايند و مردم را از خودشان بدانند. اميد است در آينده تجديد سازمان اساسى براى ژاندارمرى و شهربانى در نظر گرفته شود. قواى انتظاميه خود را از اسلام و مسلمين بدانند. انفجارات جنوب مرا شديداً متأثر كرده است كه چرا سپاه و شهربانى و ژاندارمرى، عده‏اى خدانشناس وابسته به رژيم فاسد خارجى متكى به امريكا را دقيقاً شناسائى نمى‏نمايند و به مجازات نمى‏رسانند. اينان مفسدين فى الارض هستند، چه آنان كه مستقيماً در اين گونه اعمال شركت نمايند و چه آنان كه اين گونه جريانات را هدايت مى‏كنند، و حكم مفسد فى‏الارض روشن است. دادگاه‏هاى انقلاب هر چه بيشتر قاطعيت به خرج دهند تا ريشه آنان را بر كنند.

4 - دادگاههاى انقلاب در سراسر ايران بايد نمونه كامل اجراى حدود الله باشند. بايد سعى كنند كه قدمى از احكام خداى تعالى منحرف نشوند و احتياط كامل را رعايت نمايند. بايد با صبر انقلابى به قضاوت بنشينند. دادگاه‏ها حق ندارند نيروى مسلح از خود داشته باشند. بايد بر طبق قانون اساسى عمل نمايند و به تدريج دستگاه قضائى اسلامى مسؤوليت‏هاى اين دادگاه‏ها را بر عهده گيرند. قضاوت بايد با تمام جديت جلوى تخلفات را بگيرند و اگر خداى ناكرده كسى از دستورات الهى سرپيچى كرد، بلافاصله به ملت معرفى شده و به مجازات برسد.

5 - دولت موظف است اسباب كار و توليد را براى كارگران و دهقانان و زحمتكشان فراهم آورد، ولى اينان نيز بدانند كه اعتصاب و كم كارى نه تنها موجب تقويت ابرقدرت‏ها مى‏شود، بلكه سبب مى‏شود اميد مستضعفان كشورهاى اسلامى و غير اسلامى‏اى كه بپاخواسته‏اند به يأس مبدل شود. مردم هر شهر به محض اطلاع از اعتصاب هر كارخانه، خود را به آنجا برسانند و ببينند آنان چه مى‏گويند. بايد ضد انقلاب را شناسائى و به مردم معرفى نمايند. مردم شريف ايران ديگر نمى‏توانند حقوق بى جهت به عده‏اى از خدا بى‏خبر بدهند.

زحمتكشان عزيز! بدانيد آنانى كه هر روز در گوشه‏اى بلوا بپا مى‏كنند و اصولاً با منطق اسلحه به ميدان مى‏آيند، دشمنان سرسخت شما هستند و مى‏خواهند شما را از مسير انقلاب منحرف نمايند. آنان ديكتاتورانى هستند كه اگر روزى روى كار آيند به هيچ كس حق نفس كشيدن نمى‏دهند. با آنان در تمام زمينه‏ها مبارزه كنيد و آنان را به عنوان دشمنان شماره يك خود به مردم معرفى نمائيد و از بستگى آنان و وابستگى آنان به شرق متجاوز و يا غرب استثمارگر پرده برداريد. دولت موظف است اشخاصى كه در اين گونه اعمال دست دارند شديداً مجازات كند.

6 - من نمى‏دانم دولت چرا طرح‏هاى متوقف شده خود را كه به سود ملت مى‏باشد به كار نمى‏اندازد. بايد دولت هر چه سريعتر طرح‏هايى به سود ملت را كه متوقف شده و آنها كه جديد است به اجرا گذارد تا وضع اقتصادى كشورمان سر و سامان يابد.

صحيفه نور ج 12 صفحه 22

7 - در ادارات دولتى بايد همه از دولت برگزيده تبعيت كنند، در غير اين صورت شدت عمل لازم است. بايد بى درنگ هر كس در هر اداره‏اى كه خواست اخلال كند او را اخراج و به ملت معرفى نمايند. من تعجب ميكنم كه چرا اولياء امور از نيروى مردم غفلت مى‏كنند، مردم خود حساب ضد انقلاب را مى‏رسند و او را رسوا مى‏كنند.

8 - مصادره اموال متجاوزين بكلى از طرف افراد غير مسؤول و يا محاكم غير صالحه شديداً محكوم است. تمام مصادرات بايد از روى موازين شرعيه با حكم دادستان و يا قضات دادگاه‏ها باشد و هيچ كس حق دخالت در اين گونه امور را ندارد. متخلفين بايد شديداً مواخذه شوند.

9 - زمين‏ها بايد روى موازين شرعيه توزيع گردد و بعد از اثبات اين موضوع، محاكم صالحه حق اخذ دارند. هيچ كسى حق تجاوز به زمين و يا مسكن و يا باغ كسى را ندارد و اصولاً اشخاص غير مسؤول حق دخالت در اين گونه امور را ندارند ولى اطلاعات خود را درباره زمين و مسكن و باغ طاغوتيانى كه به ناحق اموال مردم را غصب نموده‏اند به مسؤولين امور برسانند و اگر كسى بر خلاف موازين اسلامى و قانونى اقدامى بنمايد شديداً قابل تعقيب است.

10 - بنياد مسكن و بنياد مستضعفين هر چه زودتر بيلان كار خودشان را بدهند تا مردم از فعاليت اين دو نهاد انقلابى مطلع گردند. بنياد مسكن بايد روشن كند كه چه ميزان كار كرده است و بنياد مستضعفين صورت اموال منقول و غيرمنقول طاغوتيان خصوصاً شاه و خاندان و دار و دسته كثيفش در سراسر ايران را به روشنى براى مردم بيان دارند و بگويند چه كرده‏اند، اموال شاه خائن را به چه كسانى داده‏اند؟ آيا راست است كه بنياد مستضعفين، بنياد مستكبرين گرديده است؟ اگر چنين است تصفيه ضرورى است و غفلت از اين امر مهم حرام. بايد اين دو نهاد دقيقاً براى مردم شرح دهند كه چرا از اين سريعتر نتوانسته‏اند كار نمايند و اگر كسانى به اسم مستضعفين خلاف مى‏كنند، بر دادگاه‏هاى سراسر ايران است كه سريعاً اقدام نمايند.

11 - بايد انقلابى اساسى در تمام دانشگاه‏هاى سراسر ايران بوجود آيد تا اساتيدى كه در ارتباط با شرق و يا غربند تصفيه گردند و دانشگاه محيط سالمى شود براى تدريس علوم عالى اسلامى. بايد از بدآموزى رژيم سابق در دانشگاه‏هاى سراسر ايران شديداً جلوگيرى كرد زيرا تمام بدبختى جامعه ايران در طول سلطنت اين پدر و پسر از اين بدآموزى بوجود آمده است. اگر ما ترتيبى اصولى در دانشگاه داشتيم، هرگز طبقه روشنفكر دانشگاهى‏اى نداشتيم كه در بحرانى ترين اوضاع ايران در نزاع و چند دستگى با خودشان باشند و از مردم بريده باشند و از آنچه كه بر مردم مى‏گذرد چنان آسان گذرند كه گوئى در ايران نيستند. تمام عقب ماندگى‏هاى ما به خاطر عدم شناخت صحيح اكثر روشنفكران دانشگاهى از جامعه اسلامى ايران بود و متأسفانه هم اكنون هم هست. اكثر ضربات مهلكى كه به اين اجتماع خوره است از دست اكثر همين روشنفكران دانشگاه رفته اى كه هميشه خود را بزرگ ديدند و مى‏بينند و تنها حرف‏هائى كه مى‏زدند و مى‏زنند كه دوست به اصطلاح روشنفكر ديگرش بفهمد و اگر مردم هيچ نفهمند، نفهمند زيرا ديگر چيزى كه مطرح نيست مردمند و تمام چيزى كه مطرح

صحيفه نور ج 12 صفحه 23

است خود اوست، براى اينكه بدآموزى‏هاى دانشگاهى زمان شاه، روشنفكر دانشگاهى را طورى بار مى‏آورد كه اصولاً ارزشى براى خلق مستضعف قائل نبود و متأسفانه هم اكنون هم نيست.

روشنفكران متعهد و مسؤول! بيائيد تفرقه و تشتت را كنار گذاريد و به مردم فكر كنيد و براى نجات اين قهرمانان شهيد داده، خود را از شر ايسم و ايست شرق و غرب نجات دهيد. روى پاى خود بايستيد و از تكيه به اجانب بپرهيزيد. طلاب علوم دينى و دانشجويان دانشگاه‏ها بايد دقيقاً روى مبانى اسلامى مطالعه كنند و شعارهاى گروه‏هاى منحرف را كنار گذارند و اسلام عزيز راستين را جايگزين تمام كج‏انديشى‏ها نمايند. اين دو دسته بايد بدانند اسلام خود مكتبى است غنى كه هرگز احتياجى به ضميمه كردن بعضى از مكاتب به آن نيست و همه بايد بدانيد كه التقاطى فكر كردن خيانتى بزرگ به اسلام و مسلمين است كه نتيجه و ثمره تلخ اين نوع تفكر در سال‏هاى آينده روشن مى‏گردد. با كمال تأسف گاهى ديده مى‏شود كه به علت عدم درك صحيح و دقيق مسائل اسلامى، بعضى از اين مسائل را با مسائل ماركسيستى مخلوط كرده‏اند و معجونى بوجود آورده‏اند كه به هيچ وجه با قوانين مترقى اسلام سازگار نيست. دانشجويان عزيز! راه اشتباه روشنفكران دانشگاهى غير متعهد را نرويد و از مردم خود جدا نسازيد.

12 - مسأله ديگر مطبوعات است. من بار ديگر از مطبوعات سراسر ايران مى‏خواهم كه بيائيد و دست در دست يكديگر نهيد و آزادانه مطالب را بنويسيد، ولى توطئه نكنيد. من بارها گفته‏ام كه مطبوعات بايد مستقل و آزاد باشند ولى متأسفانه و با كمال تعجب تعدادى از آنها را در مسيرى ديدم كه با كمال بى‏انصافى مقاصد شوم راست و يا چپ را در ايران پياده مى‏كردند و هنوز مى‏كنند. مطبوعات در هر كشورى نقش اساسى را در ايجاد جوى سالم و يا ناسالم دارند. اميد است كه در خدمت خدا و مردم در آيند.

و همچنين راديو تلويزيون بايد مستقل و آزاد باشند و همه گونه انتقاد را با كمال بيطرفى منتشر سازند تا بار ديگر شاهد راديو تلويزيون زمان شاه مخلوع نگرديم. راديو تلويزيون بايد از عناصر طرفدار شاه و يا منحرف پاكسازى شود.

13 - اين روزها حملات به روحانيت اصيل كه به راستى چه در زمان شاه و چه در زمان پدرش از بارزترين اقشارى بودند كه با قيام‏هاى متعدد خود در مقابل فساد دستگاه به افشاگرى و مبارزه پرداختند و مبارزات ضد شاهى امريكائى را در طول مبارزات بر حق مردم شريف هدايت مى‏كردند و به پيروزى رساندند، از طريق ايادى شاه و دار و دسته‏اش گسترش پيدا كرده است. درست زمانى كه روحانيت، مبارزه سرسختش را در سالهاى 42 - 41 عليه شاه خائن شروع كرد، شاه روحانيت متعهد و مسؤول را در ارتجاع سياه ناميد، زيرا تنها خطر جدى براى او و سلطنت روحانيون مبارزى بودند كه ريشه در عمق جان مردم داشتند و در مقابل او و ستمكاريش ايستادند.

درست اكنون ايادى شاه براى خرد كردن روحانيت كه اساس استقلال و آزادى اين مملكت است كلمه ارتجاع را در دهان فرزندانم كه از عمق جريانات مطلع نيستند انداخته‏اند. فرزندان عزيز و

صحيفه نور ج 12 صفحه 24

انقلابيم! امروز توهين و تضعيف روحانيت ضربه به استقلال و آزادى و اسلام است. امروز راه شاه خائن را رفتن و كلمه ارتجاع را به اين طبقه محترم كه از نادرترين قشرهايى هستند كه زير بار شرق و غرب نمى‏روند، خواهران و برادران عزيزم! بدانيد آنانى كه روحانيون را مرتجع مى‏دانند در نهايت راه شاه و امريكا را مى‏روند. ملت شريف ايران با پشتيبانى از روحانيت اصيل و متعهد ايران كه هميشه حافظ و سنگربان اين مرز و بوم بوده‏اند، دين خود را به اسلام ادا مى‏نمايند و طمع ستمكاران تاريخ را از كشور قطع مى‏نمايند. از طرف ديگر من به روحانيين محترم در هر جا هستند اعلام مى‏كنم ممكن است شياطين با ايادى خود تبليغات سوئى عليه جوانان عزيز خصوصاً جوانان دانشگاهى بكنند، بايد روحانيون بدانند كه امروز تكليف آن است كه همه قشرهاى ملت خصوصاً دو قشر معظم كه مغز متفكر ملت هستند دست به دست هم داده و عليه قدرت‏هاى شيطانى و مستكبرين كوشش نموده و در صف واحد نهضت اسلامى را جلو رانده و استقلال آزادى را چون جان عزيز خود نگهبانى كنيد. نقشه جهانخواران و عمال آنان جدا كردن اين دو طبقه مؤثر متفكر در زمان رژيم طاغوتى بود و مع الاسف موفق شد و كشور را به تباهى كشاند و آن نقشه بار ديگر در دست اجراست كه با غفلت جزئى رو به تباهى خواهيم رفت. اميدوارم كه همه طبقات ملت بخصوص اين دو طبقه محترم در اين سال جديد از توطئه‏ها و دسيسه‏ها غافل نباشند و با وحدت كلمه نقشه‏هاى شوم را باطل كنند.

در خاتمه لازم است در اين سال جديد بعد از طلب مغفرت براى شهداء انقلاب اسلامى و قدردانى از فداكارى‏هاى آنان به بازماندگان آنان، مادران و پدران آنان تبريك عرض مى‏نمايم كه چنين شيرزنان و شيرمردانى تربيت نمودند و نيز به معلولين و آسيب‏ديدگان انقلاب كه در پيشبرد نهضت ملت و تحقق جمهورى اسلامى پيشقدم بودند، تبريك عرض كنم. الحق انقلاب اسلامى ما مرهون فداكاريهاى اين دو قشر عزيز است اينجانب و ملت ما اين دلاورى‏ها را فراموش نمى‏كنيم و ياد آنان را گرامى مى‏داريم. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 26

تاريخ: 10/1/59

بيانات امام خمينى با رئيس ديوانعالى و دادستان كل كشور و قضات دادگسترى

قاضى در اسلام، استقلال قضائى دارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قضا در اسلام از حيث اهميت شايد در رديف اول مسائل اسلام و تعبيراتى هم كه در لسان ائمه شده است، كشف از اهميت بسيار مى‏كند و امير المؤمنين عليه السلام به شريح مى‏فرمايند كه: يا شريح قد جلست مجلسا لا يجلسه الانبى او و صى نبى او شقى. يا نبى بايد متكفل قضا باشد و يا وصى نبى، يعنى كسى كه نبى به او سفارش كرده باشد، از اين دو كه گذشت شقى است. يا مثلاً گفته شده است اگر كسى نسبت به دو درهم قضاوت ناحق كند كافر است، قضاوت در اسلام كه حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق الله، دو صورت دارد. يك صورت قضاوتى كه قاضى مستقل در قضاست، يعنى كه در اسلام استقلال قضائى دارد، شرايط سنگينى دارد كه من در ايران افراد كمى را سراغ دارم كه حائز چنين شرايطى باشند. مجتهد عادل بر جهات قضا كه در همه جهات بيطرف باشد، پيش او رئيس جمهور و يك كارگر ساده فرق نكند اين از امورى است كه قاضى مطلق بايد دارا باشد و من هم كه سراغ دارم، يعنى در حوزه‏هاى علميه هم كم سراغ دارم.

يك قسم از قضاوت هم در شرع هست كه قضاوت قاضى مستقل نيست و قاضى را جعل مى‏كنند. در قسم اول، قاضى جامع‏الشرايط است و لازم نيست كه هيچ كسى او را نصب كند ولى در قسم دوم، در بعضى از احوالى كه قضاوت زياد است و افراد به آن زيادى نيستند كه بتوانند همه مراكز قضاوت را قاضى واجد همه شرايط گذارند و قاضى واجد شرايط كم است، در اين صورت فقيه مجتهد عادل اشخاصى را كه مورد اطمينان هستند كه اجتهاد را نمى‏دانند ولى از روى كتاب‏هائى كه در اين باب نوشته شده است مى‏توانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمينان هم هستند و ظاهراً عدله هم هستند، اينها را فقيه نصب مى‏كند كه قضاوت كنند. اين قضاوت هم در اسلام از اين جهت، اين آقايان بعد از آنكه اشخاص را پيدا كردند مورد اطمينان و مطلع بر موازين قضا ولو از راه تقليد باشند، آنوقت جعل قضاوت برايشان مى‏كنند و از طرف من هم مجازند كه جعل قضاوت بكنند تا قضاوت شرعى بشود.

صحيفه نور ج 12 صفحه 27

ضرورت تحول دادگسترى طبق موازين اسلامى

در قضيه‏اى كه در قانون اساسى مى‏گويد كه اين دو مقام دادستان كل و رئيس ديوانعالى كشور باشد بايد رهبر با مشورت اين كار را انجام دهد، از دو جهت موضوع دارد: يك جهت اينكه مشورت در وقتى است كه شبهه باشد. در امورى كه شبهه نيست مشورت هم نيست هر امرى كه مورد شبهه باشد بين چند نفرى كه مثلاً بخواهند دادستان كل باشند و اين چند نفر مورد اشتباه، كه هر كدام چطورند، در مورد اين اشتباه بايد با قضات مشورت كنند ولى اينجا موضوع ندارد، از باب اينكه مورد اشتباه من هم نبود. من اين دو نفر آقايان را منصوب كردم به اين دو مقام عالى با سوابق طولانى و ادراك همه جهات در آنها هست و در خيلى از افرادى كه من سراغ دارم همه اين جهات يا وجود ندارد و يا اينكه اگر باشد شغل‏هائى دارند كه نمى‏توانند بيايند و مشغول كار شوند. از اين آقايان خواستم كه اين كار را بكنند و در مركزى كه در اسلام جزء طراز اول مراكز با اهميت ادارى است حاضر شوند، وضع اين اداره را از سابقش بيرون بياورند و به يك قضاوت اسلامى متحولش كنند. مى‏دانيد كه جمهورى ما اسلامى است و اگر چنانچه قضاوتش كه در رأس آن تقريباً واقع امت اسلامى نباشد، ما نمى‏توانيم به جمهورى‏مان، جمهورى اسلامى بگوئيم و اين باز جمهورى غير اسلامى مى‏شود. جمهورى اسلامى بايد همه نهادهائى كه دارد اسلامى باشد و از همه مهمتر قضا و قضاوت است، كه بايد روى موازين اسلام باشد. اميدوارم آقايان با كمك همه اقشارى كه در اين امر اطلاع دارند مشغول كار شوند و اين كار را بكنند.

همه آقايان احساس اين را بكنند كه امروز با زمان رژيم سابق فرق دارد، چون امروز يك مملكتى است كه نه يك نفرى است كه زورگويى بكند و فشار بياورد كه يك كارى به ملت تحميل بكند. ما يك چنين مقامى اصلا نداريم، يعنى ملت ما هم ديگر تحمل چنين مقامى را نمى‏كند وضع ملت طورى است كه اگر يك مقام بخواهد چيزى را تحميل كند، جلويش مى‏ايستند و مشت‏شان را گره مى‏كنند و مانع مى‏شوند. اين يك نعمت بزرگى است براى يك ملتى كه يك مقامى نتواند ظلم كند البته ظالم را سر جاى خودش مى‏نشانند، با قدرت هم مى‏نشانند، اشخاص مختلف را مقامات عالى با قدرت هم سر جايشان مى‏نشانند. اما اگر بخواهند كارى بكنند، نظير كارهاى زمان سابق كه همه كارهايشان از اين قبيل بود، ما چنين مقامى نداريم. بنابراين، مملكتى است مال خود شما و بايد شما همانطورى كه به منزل خودتان علاقه‏منديد كه مرتب باشد و جرياناتش درست باشد، به مملكت خودتان بيشتر بايد علاقه‏مند باشيد. براى آنكه مملكت خودتان هم منزل خودتان هست و هم منزل دوستان و همكيشان خودتان از اين جهت در اين امر سستى نكنيد و نگذاريد كم كارى بشود و نكنيد و همه با هم همراهى بكنيد.

منشاء اختلافات جهات نفسانى است

اختلاف نداشته باشيد در امور، اختلاف هميشه ناشى از جهات نفسانى است. اگر همه انبيا

صحيفه نور ج 12 صفحه 28

الان در اينجا جمع بشوند، اختلاف ندارند براى آنكه آن جهات نفسانى را ندارند. آنوقت كه يك طرف جهت نفسانى دارد و يا هر دو طرف جهت نفسانى دارند آنوقت اختلافات پيدا شود. كوشش كنيد كه آن جهات نفسانى بازيتان ندهد كه منشأ مناقشه و اختلاف شود و در روزنامه‏ها اين اختلافات منعكس شود و يا در جاهاى ديگر صحبت شود. يك مملكتى كه گرفتار است در مقابل اجانب و در معرض خطر است و بايد با همت خود مردم اين مملكت مستقر شود و اساسش درست شود، اگر چنانچه اشخاص بخواهند با تفرقه و تشتت اين مملكت را از باطن پوسيده كنند، قهراً به چنگ ديگران خواهد افتاد. همانطورى كه ملاحظه كرديد، مردم با هم مجتمع شدند و همه با هم فرياد الله اكبر زدند و اين موانعى را كه در مقابلشان بود همه را كنار زدند و الان وضع جورى شده است كه هيچ قدرتى نمى‏تواند كارى بكند، يعنى نمى‏شود بر يك ملت مطلبى را تحميل كرد ولى ممكن است زورگوئى بيايد و زورى بگويد و مثلاً وبائى وارد مملكت شود لكن نمى‏تواند يك ملتى كه همه ايستادند و مى‏خواهند نشود، چنين مطلبى شود هيچ قدرتى نمى‏تواند تحميل كند. نه آمريكا مى‏تواند تحميل كند، نه شوروى، هيچ كدام تحميل نمى‏توانند بكنند. من آن روزى كه سفير شوروى آمد پيش من، گفت كه دولت افغانستان خواسته است كه شوروى نظامى به آنجا بفرستد به او گفتم كه اين اشتباهى است كه شوروى مى‏كند. البته دولت شوروى مى‏تواند افغانستان را قبضه كند ولى نمى‏تواند در آنجا مستقر شود. اگر شما خيال كرديد بتوانيد افغانستان را بگيريد و آن را آرام كنيد اين خيالى باطل است ملت افغانستان مسلم است، ايستاده‏اند در مقابل حكومت افغانستان، شما هم اگر برويد و هر قدرت ديگرى هم برود، آنجا را مى‏گيرد، اما نمى‏تواند آنجا را آرام كند و بالاخره شكست مى‏خورد. حالا هم عقيده‏ام همين است كه در يك ملتى كه همه شان يكصدا هستند و بحمد الله ايران ديگر حكومتى نداريم مخالف با ملت، ملت و دولت همه با همند در يك چنين مملكتى، كسى نى تواند بيايد و به اين مملكت مطالبى را تحميل بكند. و لهذا از خارج هى فرياد مى‏زنند كه چه خواهيم كرد و چه خواهيم كرد. اگر يادتان باشد، آن اولى كه اين جوان‏ها رفتند و اين مركز جاسوسى را گرفتند، حرف‏هاى زياد آمدند و گفتند و مثلاً گفتند بنا دارند چتر بازها را پياده كنند، بنا دارند جوان‏هاى مسلمان را بيهوش كنند و بعد وارد لانه جاسوسى شوند و جاسوس‏ها را ببرند، كه اين حرف بى ربط است، بنا دارند دخالت نظامى كنند و يا بريزند و همه را قلع و قمع كنند همه‏اش حرف بود، حالا هم همه‏اش حرف است، از حرف‏ها هيچ وقت نترسيد عمل توى اين حرفها نيست كه يك وقتى مثلاً اشغال نظامى بكنند. ما هم از آن‏ترسيم افغانستان هم اشغال نظامى شده و ما از افغانستان بهتر مى‏توانيم مبارزه كنيم.

على اى حال عمده اين است كه مبلغين آنها مع الاسف در بين خود ايرانى‏ها هستند وخواهند كارى بكنند كه از داخل يك پوسيدگى پيدا شود و افراد و سازمان‏هاى داخل را به هم بريزند. اگر توانستند بين رئيس جمهور و شورا اختلاف بيندازند، اگر اين مطلب را نتوانستند جناح‏هائى درست كنند براى ايجاد اختلاف و ايجاد شلوغى و از اين كارها كه دارند كنند. بايد همه توجه به اين داشته باشيم كه يك مملكتى كه پنجاه و چند سال، غير از آن دو هزار و پانصد سال كه بسيارى از مردم

صحيفه نور ج 12 صفحه 29

شاهدش بودند و همه شاهد بودند كه يك چنين گرفتارى‏هائى را داشته است و حالا بحمدالله از اين گرفتارى بيرون آمده است.

وحدت كلمه، ضامن پيروزى نهضت

خودشان دوباره كارى نكنند كه همان گرفتارى‏ها برگردد، خود ما نبايد كارى بكنيم كه دوباره مبتلا بشويم به آن چيزهائى كه پيشتر به آن مبتلا بوديم، و اگر خداى نخواسته ما با هم اختلاف كنيم و آن جهت الهى را كه خداى تبارك و تعالى به ما امر فرموده است كه: و اعتصموا بحبل الله را فراموش كنيم، يك وقت مى‏بينيد كه عنايت خدا كنار مى‏رود و ما همان خواهيم شد كه بوده‏ايم، ما خودمان كارى نمى‏توانيم بكنيم، بايد ما آن مقدارى كه مى‏توانيم الهيت مطلب را حفظ كنيم و اجتماع داشته باشيم و وحدت كلمه داشته باشيم. خداى تبارك و تعالى تأييد مى‏كند و كارها انجام گيرد. و من از همه آقايان، از همه قشرهاى ملت اين مطلب را كراراً خواسته‏ام و شما آقايان كه در رأس قضا واقعيد توجه كنيد كه همه با هم همصدا، همدل و كمك كارى باشيد و بگذاريد دادگسترى كه مد نظر شماست تصفيه شود، اشخاصى كه مفسد هستند و اشخاصى كه قضاوت نمى‏دانند و خواهند براى خودشان دكانى باز كنند و يا اهل كار قضاوت نيستند اين افراد تصفيه شوند و اشخاص صالح را جلب نكنند. و من از خداوند، سلامت همه آقايان را و سعادت همه ملت را و سعادت همه ملت‏هاى اسلامى را مى‏خواهم و از شماها متشكرم كه تشريف آورديد و از نزديك با هم آشنا شديم.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 30

تاريخ: 12/1/59

پيام امام خمينى به مناسبت 12 فروردين سالروز تأسيس جمهورى اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

روز دوازدهم فروردين سالروز رسميت يافتن حكومت مستضعفين بر مستكبرين در ايران است، سالروز تحقق وعده حق تعالى است.

منت خداى را كه ملت مستضعف ايران بر مستكبرين جهان، چه شرقى چه غربى چيره و پيروز شد.

دوازده فروردين روز غلبه جنود الله بر جنود شيطان و روز فتح و نصر خدا و بندگان مؤمن به اوست. ملت ايران اين روز را عيدى اسلامى ملى تلقى مى‏كند. و آن روز فتح مطلق و نصر به تمام معناست كه همه مستضعفين جهان را اين نور سنت الهى و سايه پرچم نصر من الله فرا گيرد. آن روزى كه مسلمين جهان با مدد غيبى در هر كشور و قطر دست جنايتكار ستمگران و چپاولچيان را از كشور خود قطع كنند و پرچم اسلام و آرم الله اكبر را افراشته نمايند، آن روزى كه با قيام دلاورانه و بانگ الله اكبر، با امثال سادات و هم مسلكان شاه مخلوع، آن كنند كه ملت شجاع ايران با محمدرضا پهلوى كرد.

ملت بزرگ مصر كه از ننگ سادات خيانتكار به تنگ آمده بودند، اكنون مواجه با تحمل ننگ بزرگترى شده‏اند كه با دسيسه و توطئه شيطان بزرگ، بر آنان تحميل شده است. شيطان بزرگ براى رسيدن به چند سال مسند جنايت، به هر وسيله ممكن دستاويز و به هر نقشه شيطانى متشبث شود، محمدرضا را به مصر تحميل و خود را از آن بى‏خبر معرفى مى‏كند. غافل از آنكه ملت‏ها بيدار شده‏اند و دست امثال او را خوب خوانده‏اند. او كه گاهى با اشغال نظامى و پياده كردن چتربازان در لانه جاسوسى و گاهى با محاصره اقتصادى و منزوى كردن كشور، ما را تهديد مى‏كرد و از آن نتيجه نگرفت، اكنون دست به يك نقشه سياسى و يك نيرنگ شيطانى زده است و با نرمش و چاپلوسى مى‏خواهد ما را اغفال كند و قمار سياسى خود را از رقيبان خود با نيرنگ به ملت ما، ببرد.

اين نيرنگ جديد كارتر شبيه همان نيرنگى است كه شاه مخلوع در اواخر عمر سلطنت ننگينش زد و در مقابل ملت و روحانيون به چاپلوسى و حيله‏گرى پرداخت و دسيسه او نقش بر آب شد. آقاى

صحيفه نور ج 12 صفحه 31

كارتر بايد بداند كه با فرستادن شاه مخلوع به مصر و عذر خواهى از اشتباهات گذشته و اعتراف به خيانت‏هاى آمريكا به ملت‏هاى مظلوم، از آن جمله ايران و راه حل لانه جاسوسى را از من كه يك نفر از ملت بزرگ ايران هستم خواستن، به بيراهه رفتن است. حل اين مسأله به دست هيچ كس جز ملت شريف ايران و مجلس شوراى اسلامى منبعث از آراء ملت نيست و بايد بداند كه حمايت از شاه مخلوع بعد از آنهمه جنايات بزرگ و آن چپاولگرى‏ها مجالى براى حل به اصطلاح شرافتمندانه نگذاشته است. با سپردن شاه مخلوع دشمن اسلام و ايران به دست دشمنى كه با اعمال ننگين خود مسلمانان جهان را سخت آزرده است، راه حل پيچيده‏تر نموده است. عجب آن است كه سادات نيز مثل كارتر مدعى است كه حس انساندوستى، او را وادار به پذيرفتن شاه مخلوع نموده است. اينان كه در هر فرصت، ملت‏هاى بزرگ را كه جرمى جز حق طلبى ندارند، از پا در مى‏آورند با ادعاى احساس انساندوستى يك نفر جنايتكار را كه در ظرف قريب به چهل سال، ملتى بزرگ را به تباهى كشيد و ده‏ها هزار انسان بيگناه را به خاك و خون كشيد و نزديك به صد هزار نفر را مجروح و معلول نمود و اموال يك ملت فقير را به يغما برد، پناه داده و از او حمايت نموده و مى‏نمايند و اين را احساس انساندوستى مى‏نامند و ملت ما و ملت خودشان را به بازى سياسى‏گيرند.

اكنون كه ما گرفتار اشخاصى هستيم كه از هيچ امرى، ارتكاب هيچ جرمى براى رسيدن به مسند چند ساله روگردان نيستند و از دروغگويى و ياوه سرائى و گفتن و حاشا كردن ابا ندارند و مع الاسف داراى قدرت شيطانى نيز مى‏باشند، بر همه مستضعفين و خصوص مسلمانان جهان است كه به خود آيند و از حق و حقيقت دفاع كنند و كشورهاى خودشان را از لوث وجود اين اشخاص پاك كنند.

بر ملت شريف ايران است كه در هر مسلكى و با هر گروهى هستند، از اختلاف و نفاق و كارشكنى براى يكديگر دست بردارند و دشمنان را با وحدت كلمه و اعتصام به حبل الله در هم كوبند و نزاع‏هاى شخصى و گروهى را كه جز از هواى نفس برنمى‏خيزد و در صورت رشد همه را به تباهى كشد و كشور را به خرابى سوق مى‏دهد كنار گذارند و گويندگان و روشنفكران و متفكران و دانشگاهيان و دانشمندان، همه توان خود را صرف قطع اميد دشمنان اصلى ما آمريكا كنند كه با سلطه دشمن قدرتمند، براى هيچ يك چيزى باقى نخواهد ماند. من از برادران و خواهران كردستانى مى‏خواهم كه برادرانه با ساير برادران مسلمان مسلمان خود و در كنار هم از كشور خود دفاع كنيد و ارتش و ساير قواى انتظامى را كه خدمتگزاران به كشور و براى امنيت و رفاه ملت تحمل زحمت و مشقت مى‏كنند، چون برادران خود را پذيرا شويد و به منحرفين كه به اسم كرد و ملت كرد مى‏خواهند كشور شما را به دامن قدرت‏هاى شيطانى بيندازند و گرفتارى‏ها و رنج‏هاى سابق را اعاده كنند و از اسلام عزيز و احكام آن اطلاعى ندارند و با آن دشمن هستند، گوش فرا ندهيد كه با استقرار حكومت اسلامى همه قشرهاى ملت در كنار يكديگر با امن و امان و رفاه، به خواست خداى متعال ادامه زندگى مى‏دهند. برادران من! اگر خداى نخواسته نهضت اسلامى به شكست گرايد، نه كردستان باقى مى‏ماند و نه خوزستان و نه استانهاى ديگرى. بيائيد براى رضاى

صحيفه نور ج 12 صفحه 32

خداوند، دست از اختلاف برداريد و با برادران ديگر خود با صلح و صفا رفتار كنيد و با تمسك به قدرت الهى از كشور خودتان دفاع نمائيد كه در اين صورت خدا با شماست و هيچ قدرتى نخواهد توانست بر شما غلبه كند. از خداوند متعال پيروزى اسلام و مسلمين و هدايت منحرفين را خواستارم.

والسلام على عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 33

تاريخ: 15/1/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام لئونيد برژنف

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضور آقاى لئونيد برژنف صدر هيأت رئيسه اتحاد جماهير شوروى مسكو تلگرام آن حضرت به مناسبت نخستين سالگرد جمهورى اسلامى ايران واصل و موجب تشكر گرديد اميد است به همانگونه كه براى ملت ما آرزوى حق حاكميت و استقلال نموده‏ايد، استقلال همه ملت‏ها و بخصوص ملل اسلامى پيوسته مورد نظرتان باشد و جلوى هر گونه دخالت نيروها را در امور ديگران بگيريد تا همگان در پناه استقلال و آزادى بتوانند حقوق از دست رفته خود را از استعمارگران باز پس گيرند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 34

تاريخ: 15/1/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام يه چين اينگ

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى يه چين اينگ رئيس كميته كنگره ملى نمايندگان مردم جمهورى خلق چين

تلگرام تبريك جنابعالى به مناسبت نخستين سالگرد جمهورى اسلامى ايران واصل و موجب تشكر گرديد. انتظار ما و ملت مسلمان و انقلابى ما از تمام كشورهاى جهان، احترام گذاردن به حق حاكميت و استقلال همه كشورها بخصوص ملل اسلامى است كه اميد است مورد توجه همه ملت‏ها و دولت‏ها قرار گيرد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 35

تاريخ: 15/ 1/ 59

پاسخ امام خمينى به تلگرام رئيس جمهور دموكراتيك خلق كره‏

بسم الله الرحمن الرحيم

حضرت آقاى كيم ايل سونگ رئيس جمهور دموكراتيك خلق كره‏

تلگرام تبريك آن حضرت به مناسب نخستين سالگرد جمهورى اسلامى ايران واصل و موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى موفقيت همه ملل مستضعف جهان را در راه رسيدن به پيروزى و آزادى كامل از سلطه‏گران جهان بخصوص امريكاى جهانخوار مسئلت مى‏نمايم و اميد است دولت‏ها در اين راه مقدس به كمك و يارى ملت هاى خويش بشتابند و با اتحاد و يگانگى ريشه استعمار را از كشورهاى خويش قطع كنند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 36

تاريخ: 17/1/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام تبريك رئيس جمهور سوريه

بسم الله الرحمن الرحيم

حضرت آقاى ژنرال حافظ الاسد رئيس جمهور كشور سوريه دمشق پيام آن حضرت به مناسبت حلول سال نو و نخستين سالگرد جمهورى اسلامى ايران دريافت و موجب تشكر گرديد. اميد است عموم ملل مستضعف جهان و بخصوص ملت اسلامى با اتحاد و همبستگى كامل و رفع اختلافات خود در برابر قدرت‏هاى پوشالى استعمارگران قيام نموده و سلطه آنان و بخصوص امريكاى جهانخوار را از كشورهاى خويش قطع نموده، استقلال واقعى خود را باز يابند.

موفقيت همگان را در راه رسيدن به اين هدف مقدس از خداى تعالى مسئلت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 38

تاريخ: 17/1/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام رئيس جمهور الجزاير

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آقاى شاذلى بن جديد رئيس جمهور كشور الجزاير

پيام تبريك آن حضرت به مناسبت سالگرد جمهورى اسلامى ايران واصل و موجب تشكر گرديد. انقلاب عظيم ملت شريف و مبارز ايران پيامد انقلاب‏هاى رهائى‏بخش و نهضت‏هاى اصيل ملت‏هاى مبارز جهان و بخصوص ملت برادر و قهرمان الجزاير بود كه سبب شد تا بزرگترين قدرت‏هاى شيطانى را از ميان بردارند و اميد است رهنمودى براى ساير ملل مستضعف و مسلمانان جهان بوده و بتوانند با همبستگى و اتحاد، سلطه همه استعمارگران و بخصوص شيطان بزرگ، آمريكاى جهانخوار را از سر ملت‏هاى خود كوتاه نمايند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 39

تاريخ: 18/1/59

پاسخ امام خمينى به پيام تبريك رئيس بنگلادش

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آقاى ژنرال ضياء الرحمن رئيس جمهور كشور بنگلادش - داكا

تلگرام تبريك آن حضرت به مناسبت نخستين سالگرد جمهورى اسلامى ايران واصل و موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى موفقيت ملت هم كيش بنگلادش را در راه رسيدن به رفاه و سعادت و استقلال كامل خواستارم و اميد است همه ملل مسلمان جهان با اتحاد و همبستگى و رفع اختلاف و تفرق، عظمت از دست رفته خود را باز يافته از تحت سلطه دشمنان اسلام و بخصوص آمريكاى جنايتكار نجات يابند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 40

تاريخ: 19/1/59

پيام امام خمينى به مناسبت قطع رابطه آمريكا و جنايات صدام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت شريف ايران! خبر قطع رابطه بين آمريكا را دريافت كردم اگر كارتر در عمر خود يك كار كرده باشد بتوان گفت به خير و صلاح مظلوم است، همين قطع رابطه است. رابطه بين يك ملت بپاخاسته براى رهائى از چنگال چپاولگران بين‏المللى با يك چپاولگر عالمخوار، هميشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما اين قطع رابطه را به فال نيك مى‏گيريم چون كه اين قطع رابطه دليلى بر قطع اميد آمريكا از ايران است ملت رزمنده ايران اين طليعه پيروزى نهايى را كه ابرقدرت سفاكى را وادار به قطع رابطه يعنى خاتمه دادن به چپاولگرى‏ها كرده است، اگر جشن بگيرد حق دارد. ما اميدواريم كه نابودى سرسپردگانى مثل سادات و صدام حسين به زودى انجام بگيرد و ملت‏هاى شريف اسلامى به اين انگل‏هاى خائن، آن كنند كه ملت ما با محمدرضاى خائن كرد و به دنبال آن براى آزاد زيستن و به استقلال تمام رسيدن، قطع روابط با ابر قدرت‏ها مخصوصاً آمريكا نمايند. من كراراً گوشزد نموده‏ام كه رابطه ما با امثال آمريكا، رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.

شما اى ملت عزيز كه براى رضاى خداوند متعال، با بانگ الله اكبر بر دشمنان خود چيره شديد و آزادى و استقلال را به دست آورديد، با اتكال به خداوند تعالى و حفظ وحدت كلمه مهيا باشيد براى رودررويى دشمنان اسلام و دشمنان مستضعفين، شما به خواست خداى تعالى پيروز هستيد و بر مشكلات غلبه خواهيد كرد. صدام‏حسين كه همچون شاه مخلوع چهره قبيح غيراسلامى و انسانى خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف كمر بسته و با مسلمانان مظلوم براى رضاى كارتر، آن كند كه مغول كرد و با علماى اسلام خصوصاً حضرت آيت‏الله آقاى سيد محمد باقر صدر، آن كند كه رضاخان و محمدرضا پهلوى با علما و روحانيون و ساير طبقات كردند، بايد بداند كه با اين اعمال ضد اسلامى، گور خودش و رژيم تحميلى غيرانسانى و غيرقانونى بعث را با دست خود مى‏كند.

ملت شريف عراق! شما اخلاف آنان هستيد كه انگليس را از عراق راندند، بپاخيزيد و قبل از آنكه اين رژيم فاسد همه چيز شما را تباه كند، دست جنايتكار او را از كشور اسلامى خود قطع كنيد. اى عشاير فرات و دجله! همه با هم و همه ملت اتحاد كنيد و اين ريشه فساد را قبل از آنكه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمائيد و براى خدا دفاع از كشور اسلامى خود و از اسلام مقدس نمائيد كه خدا با شماست.

صحيفه نور ج 12 صفحه 41

اى ارتش عراق! اطاعت از اين مخالف اسلام و قرآن نكنيد و به ملت بگرائيد و دست آمريكا را كه از آستين صدام بيرون آمده است قطع كنيد و بدانيد اطاعت از اين سفاك، مخالفت با خداى متعال است و جزاى آن عار و نار است. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و كشور ايران را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 42

تاريخ: 20/1/59

پيام امام خمينى به ملت ايران در مورد معاودين عراقى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت شريف ايران! ميهمانان عزيزى را كه به توطئه امريكا و دست جنايتكار رژيم منحرف بعث از خانه‏هاى خود آواره شده‏اند و به ايران با وضع اسفناك فجيعى فرستاده شدند، گرامى داريد. اينان برادران مظلوم شما هستند كه بدون هيچ مجوزى و فقط براى ارضاء هواهاى نفسانى و اطاعت كوركورانه از شيطان بزرگ از خانه‏هاى خود به دست دژخيمان رژيم بعث آواره شدند اينان برادران مظلوم ما هستند.

ملت شريف و دولت جمهورى اسلامى لازم است وسائل زندگى آنان را به طور شايسته‏اى فراهم كنند و نگذارند به آنها بد بگذرد. رژيم منحوس بعث كه خود را براى معارضه با اسلام و مسلمين آماده نموده، بايد بداند كه در اشتباه است و ملت مسلمان ايران و عراق سردمداران آنان را به جاى خودشان مى‏نشانند و آنان را از صحنه خارج و به دست فراموشى تاريخ مى‏سپارند.

صدام حسين كه با ملت شريف عراق مواجه شده است و خود را در معرض هلاك مى‏بيند، مى‏خواهد با صحنه سازى‏اذهان برادران اسلامى ما را از خود و رژيم منحط خود منصرف كند تا چند صباح ديگر به جنايات خود ادامه دهد. آنكه دستش تا مرفق به خون جوانان غيور عراق آلوده است، مى‏خواهد خود را طرفدار ملت عرب جا بزند آن كه به خيال خود عروبت را از اسلام والاتر مى‏داند و به اسلام پشت كرده به زعم آنكه ملت‏هاى عرب را به خود متوجه كند، غافل است كه ملت عزيز عرب از اسلام چون جان شيرين حفاظت كند و با دشمنان اسلام، چون اسلاف خود در صدر اسلام به جنگ و ستيز برمى‏خيزد.

برادران عرب ما بدانند كه ملت عزيز ما با دشمنان آنان كه در راس آنها رژيم منحوس بعث است دشمن و با دوستان آنان دوستند و در مصيبت‏هائى كه آنان از آن رژيم فاسد مى‏كشند با آنان شريكند. به اميد آنكه رژيم بعث چون رژيم شاهنشاهى به زباله دان تاريخ افكنده شود و اميد است نصر و فتح مسلمين نزديك باشد. از خداوند متعال غلبه مسلمين را بر قدرت‏هاى فاسد خواستار است.

والسلام عليكم و على سائر عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 43

تاريخ: 25/1/59

پاسخ امام خمينى به پاپ ژان دوم (رهبر كاتوليكهاى جهان)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

عاليجناب پاپ ژان پل دوم

مكتوب آن عاليجناب بر اساس نگرانى از تيرگى بين كشور اسلامى ايران و ايالات متحده امريكا واصل گرديد. از حسن نيت آنجناب قدردانى مى‏كنم و خاطر محترم را متوجه مى‏كنم كه ملت شريف مجاهد ما اين قطع روابط را به فال نيك گرفته و براى آن جشن عظيم بپا كرده و چراغانى‏ها و پايكوبى‏ها نمودند. از دعاى شما به درگاه خداوند متعال براى ملت مبارز ما شكرگزارم، لكن متذكرشود كه جناب شما از انگيزه‏هاى تيرگى‏هاى ديگر و مشكلات خطرناك بزرگتر كه مرقوم داشته‏ايد نگران نباشيد كه ملت اسلامى ايران از مشكلاتى كه در اين قطع روابط بوجود آيد استقبال مى‏كند و از خطرهاى بزرگتر كه مرقوم شده است، هراس ندارد و آن روز براى ملت ما خطرناك است كه روابطى نظير روابط رژيم خائن سابق تجديد شود و با اميد به خداى متعال تجديد نخواهد شد.

من از جنابعالى با نفوذ معنوى كه بين ملت مسيح داريد مى‏خواهم كه دولت امريكا را از عواقب ستمگرى‏ها و زورگوئى‏ها و چپاولگرى‏ها بترسانيد و آقاى كارتر را كه با شكست نهائى مواجه است نصيحت كنيد كه با موازين انسانى با ملت‏هائى كه خواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هيچ قدرتى در جهان نباشند، رفتار كند و از تعليمات حضرت مسيح سلام الله عليه پيروى نمايند و خود و دولت امريكا را بيش از اين در معرض رسوائى قرار ندهد. از خداوند متعال سعادت مستضعفين جهان را خواستار و قطع ايادى ستمگران را اميدوارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 50

تاريخ: 26/1/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى مرعشى نجفى

بسم الله الرحمن الرحيم

قم - حضرت آيت الله آقاى حاج سيد شهاب الدين مرعشى نجفى دامت بركاته

تلگرام شريف در مورد تبريك قطع رابطه با آمريكاى جهانخوار و اصل و موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى موفقيت همه مسلمانان جهان را در راه مبارزه و پى‏روزى كامل بر دشمنان اسلام مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 44

تاريخ: 26/1/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى بسيج شهرستان‏ها

در دفاع از اهداف اسلامى و دستاوردهاى نهضت، بسيج بايد عمومى باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اول بايد تشكر كنم كه آقايان زحمت كشيدند تشريف آوردند اينجا كه از نزديك با هم ملاقات كنيم. ما الان كه با قدرتهاى بزرگ دنيا مواجه هستيم، حال دفاعى داريم يعنى ما مدافع از آن چيزهائى كه نهضت ما، قيام ما براى ما هديه آورده است و از اهداف اسلامى و از كشور اسلامى خودمان و از تمام چيزهائى كه مربوط به اسلام و مربوط كشور است در حال دفاع هستيم و در حال دفاع، بسيج بايد عمومى باشد. يعنى قضيه جهاد يك قضيه است، قضيه دفاع قضيه ديگر. قضيه جهاد يك شرائطى دارد، براى اشخاص خاصى هست، براى گروه معينى هست با شرائطى، لكن قضيه دفاع، عمومى است. مرد، زن، بزرگ، كوچك، پير، جوان همانطورى كه عقل انسان هم حكم مى‏كند كه اگر كسى هجوم آورد براى منزل يك كسى، اهالى آن منزل، هر يك كه هست دفاع مى‏كنند از خودشان. اگر چنانچه هجوم آورد كسى به شهر يك كسى، اهالى شهر براى حفظ جهات خودشان دفاع مى‏كنند ديگر اينجا هيچ شرطى نيست، همه دفاع بايد بكنند. و اگر به كشور ما، كشور اسلامى ما هجوم بكنند و بخواهند تعدى بكنند، تجاوز بكنند، بر همه افراد مملكت، بر همه افراد كشور، چه زن، چه مرد، كوچك، بزرگ، اينجا ديگر شرطى نيست، بر همه واجب است كه دفاع كنند و لهذا حال دفاع فرق دارد با حال جهاد، حال جهاد شرائط دارد، حال دفاع شرطى ندارد، بايد دفاع بكنند حتى يك پيرمردى هم كه خيلى كار از او بر نمى‏آيد بايد شركت كند در دفاع، آنقدر كه مى‏تواند دفاع كند.

با تمام قوا مهيا شويد به طورى كه موجب ترس و عقب نشينى دشمن گردد

و ما امروز كه مواجه هستيم با قدرت‏هاى بزرگ، و شيطنت‏هاى بزرگ، ما بايد مهيا شويم براى دفاع البته اين احتمال بسيار كم است كه ما يك وقت محتاج به دفاع نظامى بشويم، كم است احتمال، براى اينكه قدرت‏هاى بزرگ هم مى‏دانند كه نبايد حالا هجوم كنند لكن هر چه هم احتمال كم است لكن از باب اينكه دفاع از يك مملكتى است، دفاع از اسلام است، اين محتمل، بزرگ است از اين جهت ما بايد مهيا بشويم. مهيا شدن يكى اين است كه با قوه، چه قوه افرادى و چه قواى ديگر بايد مهيا بشوند چنانچه قرآن كريم دستور داده است و مهياشدنمان هم به طورى باشد كه با اين مهيا شدن‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 45

بترسند آنهائى كه بناى، خيال هجمه دارند، دشمنانتان بترسند از قوه شما. اگر بنا شد كه در يك كشور سى و چند ميليونى، بيست ميليون قيام كردند براى اينكه مهيا كنند خودشان را از براى دفاع، ولو آن تتمه هم در وقتى كه مقتضى شد و محتاج به دفاع شد آنها هم بايد بكنند لكن حالا كه مى‏خواهيم ما مهيا بشويم، بايد اين بيست ميليون يعنى همه جوان‏ها، همه اشخاصى كه ازشان كارى برمى‏آيد بايد خودشان را مهيا كنند، آن روزى را ملاحظه كنند كه يك وقت دشمن رو آورد به طرفشان، هم بايد تجهيزات مهيا بشود به قدرى كه بترساند دشمن‏ها را و هم بايد قواى افراد، قواى نظامى، قواى چريكى، قواى پارتيزانى بايد مهيا بشود و هم قوه ايمان بايد زياد بشود.

توجه به خداى تبارك و تعالى و مبدأ قدرت است كه شما را پيروز مى‏كند

يك فردى كه با قوه ايمان پيش رود با افراد زيادى كه همان قوه دارند لكن ايمان ندارند اين مقابله مى‏كند. در اسلام اگر ملاحظه كرده باشيد، در بعضى از جنگ‏ها كه پيش آمد براى مسلمين و مسلمين يك عده كمى بودند تمام قوايشان به حسب آنطورى كه در تاريخ هست ظاهراً سى هزار بود و پيشقراول لشكر روم ظاهراً بود، پيشقراولشان شصت هزار بود و دنبالش هشتصد يا هفتصد هزار جمعيت با ساز و برگ‏هائى كه آنوقت روم و ايران داشتند اين كتيبه آنها يعنى پيشقراول‏هاى آنها وقتى كه رو آوردند كه شصت هزار ظاهراً بود، يكى از سردارهاى اسلام گفت كه من با سى نفر مى‏روم با اينها مقابله كنم با سى عدد و ما اگر اينها را ترسانديم و سى نفرمان رفت و شصت هزار نفر را عقب نشاند، اين چشم زخم اسباب اين مى‏شود كه اينها آن لشكر بزرگشان هم شكست بخورد. خوب اشخاصى كه آنجا بودند گفتند سى تا آخر نمى‏شود، شصت هزار نفر با سى نفر؟ بالاخره قرار شد كه شصت نفر آدم برود و اينها مهيا شدند و شصت نفر از جوان‏ها مهيا شدند و شب شبيخون زدند به اين اردوى شصت هزار نفرى، هر نفر مقابل هزار نفر و شكست دادند اينها را و اين اسباب اين شد كه لشكر روم كه تهيه ديده بود و هشتصد هزار هم دنبالش بود، آنها هم شكست بخورند و بروند سراغ كارشان. اين قوه ايمان است يعنى يك مؤمنى كه اگر بكشد، بهشت مى‏رود و از اينجا بهتر است و اگر كشته بشود، بهشت مى‏رود و از اينجا بهتر است، با يك همچو حربه‏اى كه حربه ايمان است، اين ديگر ترسى از اين ندارد كه كشته بشود. اين شهادت را براى خودش يك سعادت مى‏داند. آنهائى كه مقابل شما هست، براى دنيا مى‏زنند، آنهائى كه اعتقاد به ماوراى طبيعت ندارند، اعتقاد به قيامت ندارند، اعتقاد به بهشت و جهنم ندارد، آنها براى همين دنياست، مى‏خواهند دنيايشان درست بشود. خوب كسى كه مى‏خواهد دنيايش درست بشود، اگر بميرد، هيچ اين نمى‏تواند بزند تا آنجائى كه بميرد، اين مى‏خواهد هى خودش را حفظ كند كه غلبه كند و دنيايش چه بشود. اما اين آدمى كه براى خدا، اين آدمى كه براى مقصد الهى قدم برمى‏دارد و وارد ميدان مى‏شود، اين آدم براى دنيا نيست تا اينكه لرزه‏اى در قلبش بيابد، اين براى خداست. شما الان كه مهيا هستيد و رفقاى شما، دوستان شما و آنهائى كه تربيت مى‏خواهند بشوند به اين تربيت اسلامى، به اين تربيت نظامى، اينها اين حربه اسلام كه، سلاح اسلام كه‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 46

عبارت از ايمان است، بايد به اين هم مجهز بشوند و اگر به اين مجهز شدند اين، طرفشان را مى‏ترساند، همين قوه ايمان شما ملاحظه كرديد كه ايران ولو سى و چند ميليون جمعيت دارد لكن در دو سال پيش از اين، اين سى و پنج ميليون جمعيت به فكر اين معنا كه بزنند - و عرض بكنم كه جنگ بكنند اينها نبودند، اسلحه هم كه نداشتند اما خدا خواست كه سى و پنج ميليون جمعيت بسيج ايمانى بشوند براى خدا يك تحولى پيش آورد خدا كه نفوس اين سى و چند ميليون جمعيت را متحول كرد به يك نفوس داراى ايمان، قدرت ايمانى پيدا كردند يعنى جوان‏ها ترسيدند از اينكه حالا اگر رفتند مقابل تانك كشته بشوند. شهادت را مى‏خواستند. مى‏دانيد كه جوان‏هاى ما شهادت را مى‏خواهند و از آنها گاهى وقت‏ها كه با من ملاقات مى‏كنند گاهى بعضى‏شان قسم مى‏دهند، بعضى از خانم‏ها قسم مى‏دهند كه شما دعا كنيد كه ما شهيد بشويم و من دعا مى‏كنم كه آنها ثواب شهيد را ببرند و پيروز بشوند. وقتى شما مجهز باشيد به جهاز ايمان و آن ايمان وادار كند شما را كه مجهز بشويد به سلاح‏هاى مشابه سلاح طرفتان يا مثل چيزهائى كه در اينجاها امكان دارد، آن پشتوانه ايمان است كه شما را پيروز مى‏كند توجه به خداى تبارك و تعالى و مبدأ قدرت است كه شما را پيروز مى‏كند. شما و همه دوستانى كه مى‏خواهيد مهيا بشوند از براى اين ارتش بيست ميليونى كه انشاءالله موفق بشوند به همه آنها سفارش اين معنا را كه قدرت ايمان در خودتان ايجاد كنيد، اطمينان قلبى پيدا بكنيد، قوه الهى در خودتان ايجاد كنيد. اين قوه الهى و قدرت الهى موجب اين معنا مى‏شود كه خداى تبارك و تعالى طرف شما را بترساند و هر چند هم زياد باشند شما غلبه به آنها بكنيد. و من اميدوارم كه شما هم آن چيزهايى كه در نظام هست و يا در چريكى هست و يا در پارتيزانى هست و در اين چيزها كه هست، به شايستگى به خوبى ياد بگيريد و هم تجهيزات به مقدارى كه امكان دارد براى يك مملكت، آن تجهيزات را هم دولت فراهم خواهد كرد براى يك موقع كه لازم است. هم تجهيزات داشته باشيد كه بحمدالله ايران دارد، تجهيزات مدرن دارد ايران، و از همه اينها بالاتر قدرت ايمان است كه خودتان را تربيت كنيد، تزكيه كنيد، توجه به اين نباشد كه من با قدرت خودم مى‏خواهم كى را بزنم زمين و فرض كنيد غلبه كنم. توجه اين باشد كه با قوه الهى پيش برويد يعنى دستتان را، چشمتان را، نفستان را، همه چيزهائى كه در اختيار شماست اينها را تبديل كنيد از قواى شيطانى به قواى الهى. انسان اگر غفلت كند، قوايش، قواى شيطانى است، چشمش هم شيطانى است، دستش هم شيطانى است، لكن اگر تربيت كند خودش را همه الهى مى‏شود، همه قواى شما قوه الهى مى‏شود و قوه الهى غلبه خواهد كرد.

شما ابداً نبايد خوف محاصره اقتصادى و نظامى را داشته باشيد

خداوند انشاءالله شمارا به همه دشمنان اسلام غلبه بدهد و شما ابداً، ايران ابداً نبايد خوف اين معنا را داشته باشد كه اينها مى‏خواهند محاصره اقتصادى بكنند، اينها مى خواهند محاصره نظامى بكنند، نه ما از محاصره اقتصاديش مى‏ترسيم، كسى كه اسلام را، نهضت اسلامى را منشاء همه چيزها مى‏داند و مى‏خواهد مجاهده كند با يك طايفه‏اى كه مى‏خواهد هجوم كنند بر اسلام و كيش انسان و

صحيفه نور ج 12 صفحه 47

بر مملكت انسان و بر نواميس اين مملكت و اينها، اين خوف از اين ندارد كه كسى حمله بكند. همانطورى كه آنجا يك نفرشان مقابل هزار نفر ايستادند، شما هم يك نفرتان مقابل هزار نفر انشاءالله مى‏ايستيد و دفاع از مملكت‏تان مى‏كنيد و هيچ ترس از اين معنا كه آنها داراى چه و چه هستند، اينها طبل‏هاى توخالى‏شان زيادتر از واقعيت است، البته خوب، واقعيت هم دارد، مجهز هم هستند لكن يك خوفى در دل اينها هست.

ننگ است براى اروپا كه به دنبال تثبيت جنايتكارى چون كارتر باشد

يك كسى كه تمام توجهش به اين هست كه رئيس جمهور بشود، همه اين حرف‏هائى را كه مى‏بينيد الان پيش آورده آقاى كارتر، هيچ ابداً مطرح نيست پيش او كه مملكت امريكا چه بشود، چه بشود، او همه‏اش دنبال اين هست كه حالا يك چهار سال ديگر هم رئيس جمهور بشود و چهار سال ديگر هم اين جنايات را بكند، همه مقصدش اين است و مثل اينكه شكست هم خورده است در اين معنا و اينها هر قدمى كه برمى‏دارند به خيال خودشان مى‏خواهند پيش ببرند، پيش مملكت خودشان آراء پيدا بكنند نه اينكه مى‏خواهند يك كارى انجام بدهند براى كشورشان، مى‏خواهند راى پيدا بكنند، خوشرقصى بكنند براى آمريكا كه راى پيدا بكنند. يك كسى كه اينطور است، اين قدرت اينكه بتواند يك كارهاى اساسى بكند ندارد، اين بايد همه‏اش، نقشه‏اش و عقلش دنبال اين است كه راى پيدا بكند و لهذا مى‏بينيد كه حالائى كه گفته است كه من محاصره اقتصادى مى‏كنم و مى‏بيند كه موافقش كم است و غالباً زير اين بار نمى‏روند و همچو نيست كه همه نوكر آقاى كارتر باشند و يا وابسته به آمريكا باشند، همه اينها خودشان استقلال دارند، خودشان عقل دارند، عيب است براى يك اروپائى كه دنبال آقاى كارتر باشد، آن هم دنبال چه؟ دنبال اينكه راى براى او درست كند. همه ممالك غربى، همه عقل‏شان را روى هم بگذارند و قوت‏ها، قوه‏هايشان را روى هم بگذارند و همه دنبال اين باشند كه آقاى كارتر راى پيدا بكند و غلبه بكند بر رقيب‏هاى خودش در قضيه جمهورى، اين يك ننگى است براى بشر، براى انسان. مگر اروپائى‏ها يا سران كشورهاى اروپائى انسان نيستند، خوب آنها بايد توجه به اين معنا بكنند كه اين آقا آخر چه مى‏خواهد درست كند، اينكه توبره‏اش را برداشته و دور دارد مى‏گردد و گدائى مى‏كند كه اين اقتصاد، تو هم موافقت كن، تو هم با ما موافقت كن، تو هم با ما، اين دنبال اين مى‏گردد راى پيدا بكند، همه عالم خودشان را ذليل اين بكنند و زحمت براى خودشان ايجاد بكنند و ننگ براى خودشان ايجاد بكنند، اينهائى كه همه مى‏گويند ما براى حقوق بشر مثلاً اقدام مى‏كنيم، يك سى و چند ميليون جمعيت را در محاصره اقتصادى (به خيال خودشان) درآورند و يك وقت هم فرض كنيد به محاصره نظامى درآورند، همه‏اش چه؟ خوب براى چه شما اين كارها را مى‏كنيد؟ براى اينكه آقاى كارتر راى بياورد و چهار سال ديگر جنايتى بكند؟ من گمان نكنم كه يك كسى كه استقلال داشته باشد و قوه فكرى و استقلال فكرى داشته باشد اين زير اين بار برود كه همه قوه‏هايش را صرف بكند كه يك آقائى مى‏خواهد در آمريكا مثلاً چه بكند، خودش را رسوا بكند و بين جمعيت‏هاى دنيا، بين

صحيفه نور ج 12 صفحه 48

جمعيت‏هاى مستضعفين كه غلبه دارند بر همه چيز و اگر خداى نخواسته يك وقت همچو بى عقلى كردند، شكست مال اروپاست و آمريكاست و شرق و غرب، مال آنهائى كه مستضعفين هستند، نيست براى اينكه ملت‏ها موافق با ما هستند و آنى كه مخالف با ما هست دولت‏ها يا اكثرشان يا بعضى‏شان از دولت‏ها هستند مثل دولت عراق.

بر ملت و ارتش عراق واجب است كه پشت كنند به حزب مشترك بعث و متصل شوند به اسلام

دولت عراق از اول دولتى نبود، اينها مجلس هم ندارند، شما خيال مى‏كنيد حالا يك دولتى است، يك دولتى است كه يك عده نظامى آمدند و خودشان دور هم نشستند و هر چه مى‏خواهند مى‏كنند، با مردم هيچ تماسى ندارند، اينها پوسيده هستند، اين صدام حسين عقلش هم خيلى عقل درستى نيست، پوسيده‏اند اينها و حالا هى نقشه مى‏كشد براى اينكه ما چه و فلان، و همه حرف‏هايش هم اين است كه ما عرب هستيم. اين كلمه‏اى كه ما عرب هستيم ملت‏هاى مسلمان بدانند كه معنايش اين است كه ما عرب هستيم اسلام را نمى‏خواهيم. اگر اين كسى كه مى‏گويد مقصد من اين است كه عرب چه بشود (عرب در مقابل اسلام مى‏خواسته يك وقتى بايستد) اينها مى‏گويند كه ما مى‏خواهيم مجد بنى‏اميه را (تصريح به اين معنا مى‏كنند) ما مى‏خواهيم مجد بنى‏اميه را چه بكنيم. خوب بنى‏اميه را ديديد و ديدند و تاريخ ديد كه مقابل اسلام بودند.

اينها مى‏خواهند به همان زمان جاهليت برگردند كه قواى عربى باشد و اسلام از آن خبرى نباشد، تازه اينها اعتقاد به اسلام ندارند. ملت عرب مى‏داند كه حزب اينها را مرحوم آيت الله حكيم، حكم به شركشان كرد، مشرك گفت هستند اينها. اينها الان يك دسته مشركين هستند به امر مرحوم آيت الله حكيم كه از آنوقت اينها را گفت مشرك هستند و ملت عرب بايد اگر چنانچه براى خدا، براى اسلام مى‏خواهند عمل بكنند، با اينها مخالفت بكند. اين ارتش اينها خوب از همين مسلمان‏ها هستند، از همين اهل سنت هستند، از همين شيعه‏ها هستند، از همين مسلمين هستند. خوب اين ارتشى كه از مسلمين است، قيام مى‏كند و عربيت را در مقابل اسلام مى‏خواهد؟ يا اسلام را مى‏خواهد كه اسلام هم عربيت دارد، عجميت هم دارد. اينها ضد اسلامند و بايد اين مملكت شريف عراق خودش را از چنگ اينها بيرون بياورد، اين ارتش عراق بايد همانطورى كه در ارتش ايران وقتى كه فهميدند كه اين دارد جنگ مى‏كند با اسلام، جنگ با نهضت اسلامى مى‏كند، همانطور كه اينها قيام كردند و ارتش هم ملحق شد به خود مردم و كلك شاه را كندند، ارتش عراق هم بايد همين كار را بكند. اين جنگ با اسلام است، ارتش عراق حاضر است با اسلام جنگ كند؟ حاضر است سرنيزه را به قرآن بزند؟ اين سرنيزه به قرآن زدن است، بايد واجب است بر آنها، لازم است بر آنها، هم ملت عراق و هم ارتش عراق، ارتش عراق لازم است كه پشت بكند به اين حزب غير اسلامى، پشت بكند به اين افراد غير اسلامى كه يك عدد كمى هستند و همانطور كه ارتش ايران متصل مردم شد، متصل به ملت شد و

صحيفه نور ج 12 صفحه 49

كلك اين نظام باطل را كند، شما هم همينطور. شما عذرى پيش خدا نداريد، اين لشكرى كه الان سرنيزه را كشيده‏اند و توپ و تانك‏ها را كشيده‏اند و با مردم مخالفت مى‏كنند يا آمده‏اند با ايران كه يك مملكت اسلامى است دارند جنگ مى‏خواهند بكنند يا هجوم مى‏خواهند بكنند، اين جنگ با اسلام است، جنگ با قرآن است، جنگ با رسول الله است. ارتش عراق حاضر است كه با رسول الله جنگ كند؟ با قرآن جنگ بكند؟ ايران الان مملكت رسول الله است، ايران الان نهضت اسلامى است، مملكت اسلامى است و قانون اسلامى است حكومت اسلامى است، افراد حكومت همه آراء اسلامى دارند. ما مى‏خواهيم مملكت اسلامى درست بكنيم، ما مى‏خواهيم عرب و عجم و ترك و ساير چيزها را همه را در تحت لواى اسلام در بياوريم، چرا نشسته‏اند؟ چرا عشائر عرب نشسته‏اند و نگاه مى‏كنند و اينها به برادرانشان تعدى مى‏كنند و فوج فوج جوان‏ها را اينها مى‏كشند در سياهچال‏ها؟ چرا ارتش عراق نشسته‏اند و يك كسى كه مخالف با اسلام، مخالف با قواعد اسلام، مخالف بر قرآن است از او تأييد مى‏كنند؟ نمى‏دانند اينها كه اگر خودشان را بكشند در راه كفر و جنگ با اسلام، عاقبت كسى كه كشته بشود براى كفر و براى مخالفت با اسلام چه خواهد بود؟ نمى‏دانند كه اگر اينها بخواهند تعدى به ايران بكنند، ايران خردشان مى‏كند و تا بغداد مى رود، ملت را مى‏خواهد، دولت را از بين مى‏برد. آنوقت اين ارتش اسلامى كه براى اسلام بايد كار كند، آنها همه سعادتمندند، چه كشته بشوند چه بكشند، اما آن كه مقابل اسلام ايستاده، مقابل قرآن ايستاده. مملكت ما مملكت الله اكبر است، مملكت قرآن است، اينها در مقابل قرآن و در مقابل اسلام ايستاده‏اند و اين ارتش عراق بايد توجه به اين معنا داشته باشد كه اينها را خودش سركوب كند، خودش از بين ببرد اينها را. خوب، صاحب منصب‏هاى خوب ما داريم در عراق، صاحب منصب‏هاى صحيح و متدين هستند، خود آنها كودتا كنند و اين را از بين ببرند و حرام است بر آنها كه قدم دنبال اين شخص لعين باشند و بايد قيام كنند بر ضد او و مملكت خودشان را اسلامى كنند و حكومت خودشان را اسلامى كنند و قواعد هم اسلامى باشد، نه مثل حالا كه چهار نفر بنشينند و سرنوشت يك ملت اسلامى را يك چهار نفر كافر كه تابع مى‏دانم ميشل عفلق هستند كه مسيحى هم نيست حتى مسيحى هم معلوم نيست اين مرد باشد، برخلاف ما و برخلاف اسلام كارى بكنند. خداوند انشاءالله شما را تأييد كند، موفق كند و شما را غلبه بدهد هم بر شياطين باطنى و هم بر شياطين ظاهر.

والسلام عليكم و رحمة و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 51

تاريخ: 31/1/59

پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد شهادت استاد مطهرى

بسم الله الرحمن الرحيم

گر چه انقلاب اسلامى ايران به رغم بدخواهان و ماجراجويان به خواست و توفيق خداوند متعال به پيروزى رسيد و نهادهاى اسلامى انقلابى يكى پس از ديگرى در ظرف تقريباً يك سال با آرامش و موفقيت انجام گرفت لكن بر ملت و به حوزه اسلامى و علمى خسارت‏هاى جبران ناپذير به دست منافقين ضد انقلاب واقع شد همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلام شناس عظيم‏الشان حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مرتضى شهيد مطهرى رحمة الله عليه.

اينجانب نمى‏توانم در اين حال احساسات و عواطف خود را نسبت به اين شخصيت عزيز ابراز كنم. آنچه بايد عرض كنم درباره او آن است كه وى خدمت‏هاى ارزشمندى به اسلام و علم نمود و موجب تاسف بسيار است كه دست خيانت كار، اين درخت ثمربخش را از حوزه‏هاى علمى و اسلامى گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود. مطهرى فرزندى عزيز براى من و پشتوانه‏اى محكم براى حوزه‏هاى دينى و علمى و خدمتگزارى سودمند براى ملت و كشور بود. خدايش رحمت كند و در جوار خدمتگزاران بزرگ اسلام جايگزين فرمايد.

اكنون شنيده مى‏شود كه مخالفين اسلام و گروه هاى ضد انقلاب در صدد هستند كه با تبليغات اسلام شكن خود دست جوانان عزيز دانشگاهى ما را از استفاده از كتب اين استاد فقد كوتاه كنند. من به دانشجويان و طبقه روشنفكران متعهد توصيه مى‏كنم كه كتاب‏هاى اين استاد عزيز را نگذارند با دسيسه‏هاى غيراسلامى فراموش شود. از خداوند متعال توفيق همگان را خواهانم.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 52

تاريخ:1/2/59

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان عضو انجمنهاى اسلامى و سازمان‏هاى دانشجويان مسلمان دانشكده‏هاى سراسر كشور و گروهى از مردم تهران

ما مى‏گوئيم دانشگاه بايد از بنيان تغيير بكند و اسلامى باشد

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام بر شما ملت بزرگ ايران، سلام بر ملت مسلمان جهان، سلام بر دانشگاهيان و دانشجويان معظم كه سربازانى براى اسلامند. و من لازم است كه يك تذكر به شما بدهم كه بدانيد مقصود ما از اصلاح دانشگاه‏ها چيست. بعضى گمان كردند كه كسانى كه اصلاح دانشگاه‏ها را مى‏خواهند و مى‏خواهند دانشگاه‏ها اسلامى باشد اين است كه گمان كردند كه اين اشخاص توهم كردند كه علوم دو قسم است، هر علمى دو قسم است، علم هندسه يكى اسلامى است، يكى غير اسلامى، علم فيزيك يكى اسلامى است يكى غير اسلامى، از اين جهت اعتراض كردند به اينكه علم، اسلامى و غير اسلامى ندارد و بعضى توهم كردند كه اينها كه قائلند به اينكه بايد دانشگاه‏ها اسلامى بشود يعنى فقط علم فقه و تفسير و اصول در آنجا باشد يعنى همان شأنى را كه مدارس قديمه دارند بايد در دانشگاه‏ها هم همان تدريس بشود. اينها اشتباهاتى است كه بعضى مى‏كنند با خودشان را به اشتباه مى‏اندازند. آنچه كه ما مى‏خواهيم بگوئيم اين است كه دانشگاه‏هاى ما، دانشگاه‏هاى وابسته است، دانشگاه‏هاى ما دانشگاه‏هاى استعمارى است، دانشگاه‏هاى ما اشخاصى را كه تربيت مى‏كنند تعليم مى‏كنند، اشخاصى هستند كه غربزده هستند، معلمين بسيارشان غربزده هستند و جوان‏هاى ما را غربزده بار مى‏آورند. ما مى‏گوئيم كه دانشگاه‏هاى ما يك دانشگاه‏هائى كه براى ملت ما مفيد باشد نيست. ما بيشتر از پنجاه سال است كه دانشگاه داريم با بودجه‏هاى هنگفت كمرشكن كه از دسترنج همين ملت حاصل مى‏شود و در اين پنجاه سال نتوانستيم در علومى كه در دانشگاه‏ها كسب مى‏شود خودكفا باشيم ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهيم يك مريضى را معالجه كنيم، اطباء ما بعضى‏هايشان يا بسيارشان مى‏گويند اين بايد برود به انگلستان. پنجاه سال دانشگاه داشتيم و طبيبى كه بتواند كفايت از ملت بكند، از احتياج ملت بكند به حسب اقرار خودشان نداريم. ما دانشگاه داشتيم و داريم و براى تمام شوونى كه يك ملت زنده لازم دارد احتياج به غرب داريم. ما كه‏گوئيم دانشگاه بايد از بنيان تغيير بكند و تغييرات بنيادى داشته باشد اسلامى باشد نه اين است كه فقط علوم اسلامى را در آنجا تدريس كنند، نه اينكه علوم دو قسمند هر علمى دو قسم است يكى اسلامى و يكى غير اسلامى. ما مى‏گوئيم كه در اين پنجاه سال يا

صحيفه نور ج 12 صفحه 53

بيشتر كه ما دانشگاه داريم، فراوردهاى دانشگاه را براى ما عرضه داريد. ما مى‏گوئيم كه دانشگاه‏هاى مانع از ترقى فرزندان اين آب و خاك است. ما مى‏گوئيم كه دانشگاه ما مبدل شده است به يك ميدان جنگ تبليغاتى. ما مى‏گوئيم كه جوان‏هاى ما اگر علم هم پيدا كردند تربيت ندارند، مربا به تربيت اسلامى نيستند. آنهائى كه تحصيل مى‏كنند، براى اين است كه يك ورقه‏اى به دست بياورند و بروند و سربار ملت بشود. آنطور نيست كه به حسب احتياجات ملت، به حسب احتياجاتى كه كشور ما دارد دانشگاه به آن ترتيب رفتار كند و نگذارد اين نسل‏هاى بزرگ و اين جوان بسيار عزيز به هدر بروند قواى آنها به هدر برود قواى ما را به هدر بردند يا به خدمت خارجى‏ها وادار كردند. معلمين مدارس ما، معلمين اسلامى به حسب نوع نيست و تربيت در كنار تعليم نبوده و لهذا آن چيزى كه از دانشگاه‏هاى ما بيرون آمده است، يك انسان متعهد، يك شخصى كه براى مملكت خودش دلسوز باشد و تمام نظرش به اين نباشد كه منافع خودش را به دست بياورد، ما نداريم. ما كه مى‏گوئيم بايد بنياداً بايد اينها تغيير بكند، مى‏خواهيم بگوئيم كه دانشگاه‏هاى ما بايد در احتياجاتى كه ملت دارند، در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب. ما معلمينى كه در مدارس ما، اساتيدى كه در دانشگاه‏هاى ما هستند بسيارى از آنها در خدمت غربند، جوان‏هاى ما را شستشوى مغزى دهند، جوان‏هاى ما را تربيت فاسد مى‏كنند. ما نمى‏خواهيم بگوئيم ما علوم جديده را نمى‏خواهيم، ما نمى‏خواهيم بگوئيم كه علوم دو قسم است كه بعضى مناقشه مى‏كنند عمداً يا از روى جهالت، ما مى‏خواهيم بگوئيم دانشگاه‏هاى ما اخلاق اسلامى ندارند، دانشگاه ما تربيت اسلامى ندارد. اگر دانشگاه‏هاى ما تربيت اسلامى و اخلاق اسلامى داشت، ميدان زد و خورد عقايدى كه مضر به حال اين مملكت است نمى‏شد. اگر اخلاق اسلامى در اين دانشگاه‏ها بود اين زد و خوردهائى كه براى ما بسيار سنگين است، تحقق پيدا نمى‏كرد. اينها براى اين است كه اسلام را نمى‏دانند و تربيت اسلامى ندارند. دانشگاه‏ها بايد تغيير بنيانى كند و بايد از نو ساخته بشود كه جوانان ما را تربيت كنند به تربيت‏هاى اسلامى، اگر چنانچه تحصيل علم مى‏كنند، در كنار آن تربيت اسلامى باشد نه آنكه اينها را تربيت كنند به تربيت‏هاى غربى، نه آنكه يك دسته به طرف غرب بكشانند جوان‏هاى ما را و يك دسته به طرف شرق و يك دسته با اشخاصى كه با ما جنگ دارند و بالفعل اشخاصى كه ما را مى‏خواهند در انحصار اقتصادى قرار بدهند يا براى ما ادعا مى‏كنند كه ما شما را، حصار اقتصادى مى‏كشيم دور شما، و دست و پا مى‏كنند در اين موارد، يك دسته از دانشگاهى‏هاى ما، از جوان‏هاى ما كمك به آنها نكنند. ما مى‏خواهيم كه اگر چنانچه ملت ايران در مقابل غرب ايستاد جوان‏هاى دانشگاهى ما هم همه در مقابلش بايستند. ما مى‏خواهيم كه اگر ملت ما در مقابل كمونيست ايستاد، تمام دانشگاهى‏هاى ما هم در مقابل كمونيست بايستند نه اينكه وقتى اين جوان‏هائى كه به واسطه ساده‏لوحى خودشان، تربيت‏هاى باطل بعضى از معلمين را قبول كردند و حالا كه ما مى‏خواهيم يك دانشگاه مستقل درست كنيم و تغيير بنيادى بدهيم كه مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به كمونيسم نباشد، وابسته به ماركسيسم نباشد، اگر چنانچه ما بخواهيم اينطور كنيم جبهه‏بندى مى‏كنند همين دليل بر اين است كه ما دانشگاه اسلامى و

صحيفه نور ج 12 صفحه 54

دانشگاهى كه تربيت كرده باشد جوانان ما را نداشتيم و نداريم. همين شاهد است بر اينكه جوان‏هاى ما تربيت صحيح نشدند و از آن طرف دنبال تحصيل نيستند، تمام عمرشان را صرف شعار مى‏كنند و صرف تبليغ سوء باطل، طرفدارى از آمريكا، طرفدارى از شوروى. ما مى‏خواهيم كه جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببينند، احتياجات خودشان را ببينند شرقى نباشند، غربى نباشند. اينهائى كه راه افتادند در خيابانها يا در خود دانشگاه‏ها و درگيرى ايجاد مى‏كنند و زحمت براى دولت و ملت ايجاد مى‏كنند، اينها اشخاصى هستند كه طرفدار غرب يا شرقند و به عقيده من طرفدار غربند، طرفدار آمريكا هستند. ما كه امروز با آمريكا در قبال هم ايستاديم، در قبال اين ابرقدرت ايستاديم و احتياج به اين داريم كه جوان‏هاى ما هم در قبال آنها بايستند، جوان‏هاى ما در مقابل خودشان مى‏ايستند و براى آمريكا كار مى‏كنند. ما مى‏خواهيم دانشگاه‏ها را طورى كنيم كه جوان‏هاى ما براى خودشان و براى ملتشان كار كنند. اين آقايانى كه اشكال مى‏كنند در اين معانى و كنار نشسته و اشكال مى‏كنند، اينها گمان مى‏كنند كه اعضاى شوراى انقلاب نمى‏فهمند به اينكه معنى اسلامى كردن اين نيست كه دوتا در همه علوم دو قسم ما داريم، يك قسم هندسه اسلامى داريم، يك قسم هندسه غير اسلامى. اشكال مى‏كنند نمى‏دانند كه اعضاى شوراى ما كه بعضى از آنها دكتر هستند و بعضى از آنها مجتهد هستند، نمى‏فهمند اينها كه علوم اسلامى جائى دارد در مدارس قديمه هست و اينجا جاى علوم ديگر است؟ لكن بايد دانشگاه اسلامى بشود تا علومى كه در دانشگاه تحصيل مى‏شود در راه ملت و در راه تقويت ملت و با احتياج ملت همراه باشد. ما مى‏گوئيم كه برنامه‏هائى كه در دانشگاه‏ها هست، منتهى مى‏كند جوانان ما را به اينكه طرف كمونيسم كشيده بشوند يا طرف غرب و نبايد اينطور باشد. ما مى‏گوئيم كه جوانان ما را اين معلمينى كه يا اساتيدى كه در دانشگاه‏ها بودند بعضى از آنها كه هستند، نمى‏گذارند تحصيل حسابى بكنند، آنها را متوقف مى‏كنند، مانع از پيشرفت آنها هست، در خدمت غرب هستند و مى‏خواهند ما در همه چيز محتاج به غرب باشيم.

معنى اسلامى شدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند

معنى اسلامى شدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگى به شرق جدا كند و يك مملكت مستقل، يك دانشگاه مستقل، يك فرهنگ مستقل داشته باشيم. عزيزان من! ما از حصر اقتصادى نمى‏ترسيم، ما از دخالت نظامى نمى‏ترسيم، آن چيزى كه ما را مى‏ترساند وابستگى فرهنگى است، ما از دانشگاه استعمارى مى‏ترسيم، ما از دانشگاهى مى‏ترسيم كه جوان‏هاى ما را آنطور تربيت كنند كه خدمت غرب بكنند، ما از دانشگاهى مى‏ترسيم كه آنطور جوان‏هاى ما را تربيت كنند كه خدمت به كمونيسم كنند ما مى‏خواهيم كه دانشگاه ما مثل اشخاصى كه (بعضى از اين اشخاصى كه) اشكال به اين مسأله كردند، نباشند. اينها نمى‏فهمند معناى استقلال و معناى اسلاميت دانشگاه را.

من آن چيزى را كه شوراى انقلاب و رئيس جمهور گفته‏اند راجع به تصفيه دانشگاه و راجع به‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 55

اينكه بايد دانشگاه از اين جهاتى كه در آن هست بيرون برود تا مستقل بشود تا بتوانيم ما استقلالش را حفظ كنيم، پشتيبانى مى‏كنم و من از تمام جوانها، از تمام جوان‏ها خواستارم كه كارشكنى نكنند و مقاومت نكنند و نگذارند كه اگر مقاومت كردند، ما تكليف آخر را براى ملت معين كنيم. از خداوند تعالى سعادت ملت اسلام را و سعادت جوان را خواستارم و اميدوارم كه همانطورى كه پيشنهاد شده است، دانشگاه را از همه عناصر تخليه كنند و از همه وابستگى‏ها تخليه كنند تا اينكه انشاءالله يك دانشگاه صحيح با اخلاقى اسلامى و فرهنگ اسلامى تحقق پيدا بكند.

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 56

تاريخ: 2/2/59

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيت الله سيد محمد باقر صدر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون

با كمال تأسف حسب گزارش جناب آقاى وزير امور خارجه كه از منابع متعدده و مقامات كشورهاى اسلامى به دست آورده است و حسب گزارشاتى كه از منابع ديگر به دست آمد، مرحوم آيت الله - شهيد سيد محمد باقر صدر و همشيره مكرمه مظلومه او كه از معلمين دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود به دست رژيم منحط بعث عراق با وضع دلخراشى به درجه رفيعه شهادت رسيده‏اند. شهادت ارثى است كه امثال اين شخصيت‏هاى عزيز از مواليان خود برده‏اند و جنايت و ستمكارى نيز ارثى است كه امثال اين جنايتكاران تاريخ از اسلاف ستم پيشه خود مى‏برند. شهادت اين بزرگواران كه عمرى را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذرانده‏اند به دست اشخاص جنايتكارى كه عمرى به خونخوارى و ستم‏پيشگى گذرانده‏اند عجيب نيست، عجب آن است كه مجاهدان راه حق در بستر بميرند و ستمگران جنايت پيشه، دست خبيث خود را به خون آنان آغشته نكنند. عجب نيست كه مرحوم صدر و همشيره مظلومه‏اش به شهادت نائل شدند، عجب آن است كه ملت‏هاى اسلامى و خصوصاً ملت شريف عراق و عشاير دجله و فرات و جوانان غيور دانشگاه‏ها و ساير جوانان عزيز عراق از كنار اين مصيبت بزرگ كه به اسلام و اهل بيت رسول الله صلى الله عليه و اله وارد مى‏شود بى‏تفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند كه مفاخر آنان را يكى پس از ديگرى مظلومانه شهيد كنند و عجب‏تر آنكه ارتش عراق و ساير قواى انتظامى آلت دست اين جنايتكاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن كريم با آن كمك كنند.

من از رده بالاى قواى انتظامى عراق مأيوس هستم لكن از افسران و درجه داران و سربازان مأيوس نيستم و از آنان چشمداشت آن دارم كه يا دلاورانه قيام كنند و اساس ستمكارى را برچينند همان سان كه در ايران واقع شد و يا از پادگان‏ها و سربازخانه‏ها فرار كنند و ننگ ستمكارى حزب بعث را تحمل نكنند. من از كارگران و كارمندان دولت غاصب بعث مأيوس نيستم و اميدوارم كه با ملت عراق دست به دست هم دهند و اين لكه ننگ را از كشور عراق بزدايند. من اميدوارم كه خداوند متعال بساط ستمگرى اين جنايتكاران را در هم پيچند.

اينجانب براى بزرگداشت اين شخصيت علمى و مجاهد كه از مفاخر حوزه‏هاى علميه و از


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 57

مراجع دينى و متفكران اسلامى بود، از روز چهارشنبه سوم ارديبهشت به مدت 3 روز عزاى عمومى اعلام مى‏كنم و روز پنجشنبه چهارم ارديبهشت را تعطيل عمومى اعلام مى‏نمايم و از خداوند متعال خواستار جبران اين ضايعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمين مى‏باشم.

و السلام على عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 58

تاريخ: 5/2/59

پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت دخالت نظامى آمريكا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت رزمنده ايران! دخالت نظامى امريكا را شنيديد و عذرهاى كارتر را نيز شنيديد. اينجانب كه كراراً گفته‏ام كارتر براى وصول به رياست جمهورى حاضر است به هر جنايتى دست بزند و دنيا را به آتش بكشد، شواهد آن يكى پس از ديگرى ظاهر شده و ميشود و اشتباه كارتر در آن است كه گمان مى‏كند با دست زدن به اين مانورهاى احمقانه مى‏تواند ملت ايران را كه براى آزادى و استقلال خويش و براى اسلام عزيز از هيچ فداكارى روى گردان نيست، از راه خودش كه راه خدا و انسانيت است منصرف كند. كارتر باز احساس نكرده با چه ملتى روبروست و با چه مكتبى بازى مى‏كند. ملت ما ملت خون و مكتب ما جهاد است. اين شخص انساندوست براى رسيدن به چند سال رياست و جنايت، جان گروهى را تباه كرد كه محتمل است براى كم جلوه دادن جنايتش، هشت نفر را اقرار كرده باشد در صورتى كه طبع واقعه شهادت مى‏دهد كه ده‏ها نفر جان خود را در راه شهوات او از دست داده‏اند و ده‏ها نفر هم در كوير لوت سرگردان و در معرض مرگند. ادعاى اينكه همه مسافران هواپيما را برده‏اند، مخالف گزارشاتى است كه به ما داده‏اند.

كارتر بايد بداند كه اگر اين گروه به مركز جاسوسى امريكا در تهران حمله كرده بودند اكنون از هيچ يك از آنها و از پنجاه نفر جاسوس محبوس در لانه جاسوسى خبرى نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند. كارتر بايد بداند كه حمله به ايران حمله به تمام بلاد مسلمين است و مسلمانان جهان در اين امر بى تفاوت نيستند. كارتر بايد بداند كه حمله به ايران موجب قطع نفت از تمام دنيا خواهد شد و دنيا را بر ضد او بسيج مى‏كند كارتر بايد بداند كه اين عمل احمقانه او در ملت امريكا چنان اثرى خواهد گذاشت كه طرفداران او را مخالفان او خواهد كرد. كارتر بايد بداند كه با اين عمل بسيار ناشيانه حيثيت سياسى خود را به صفر رساند و از رياست جمهورى بايد قطع اميد كند. كارتر با اين عمل خود ثابت كرد كه قدرت تفكر را از دست داده است و از اداره يك كشور بزرگ مثل امريكا عاجز است. كارتر بايد بداند كه ملت سى و پنج ميليونى ما با مكتبى بزرگ شده‏اند كه شهادت را سعادت و فخر مى‏دانند و سر و جان را فداى مكتب خود مى‏كنند. و كارتر بايد بداند كه تمام ساز و برگ‏هاى مدرن جنگى كه امريكا به ايران براى پايگاه خود در زمان شاه مخلوع داده است، اكنون موجود است و به دست ارتش بزرگ و ساير قواى انتظامى است و بلاى جان اوست. اكنون كه شيطان بزرگ دست به

صحيفه نور ج 12 صفحه 59

كار احمقانه زده است، ملت شريف و رزمنده ما بايد براى خداى تبارك و تعالى با تمام توان خود و با اتكال به قدرت خداى متعال مهيا شود و آماده نبرد با دشمنان خود گردد. نيروهاى انتظامى، ارتش و ژاندارمرى و سپاه پاسداران به حال آماده باش باشند و سپاه بيست ميليونى كه خود را مجهز نموده‏اند امروز براى فداكارى اسلام مهيا باشند كه در موقع لزوم از كشور اسلامى خود دفاع كنند و از اين مانور احمقانه كه به امر خداى قادر شكست خورد، هراسى به خود راه ندهند كه حق با ما و خدا پشتيبان ملت مسلمان است. اينجانب به كارتر اخطار مى‏كنم كه اگر دست به امثال اين كار ابلهانه بزند، كنترل اين جوانان مسلمان و مبارز و غيورى كه نگهبان جاسوسان جاسوسخانه هستند براى ما و دولت امكان ندارد و مسؤول جان آنان شخص اوست و من اخيراً بايد تذكر دهم كه در قضاياى كردستان كه گروه‏هاى منحرف چپ و مخالف با اسلام به آشوبگرى برخاسته‏اند و در قضاياى دانشگاه‏ها كه گروه‏هاى چپ امريكائى در آن مكان‏هاى مقدس دست به آشوب زده‏اند و آشوبگرى‏هاى دولت غير قانونى عراق در مرزهاى ايران با حمله كارتر و دخالت نظامى در ايران رابطه ملموسى دارد و در اين موقع حساس اگر اين گروه‏هاى منحرف در دانشگاه‏ها و يا خارج آنها دست به آشوب بزنند، ملت رابطه مستقيم سران آنان را با امريكاى جهانخوار خواهد فهميد و تكليف خود را با آنان روشن خواهد كردو اغماض و عفو مخالف سياست اسلامى خواهد بود. و اينجانب به همه جوانان نصيحت مى‏كنم به ملت بپيوندند و از كشور خود دفاع كنند و مكتب‏هاى اغراضى را كنار گذارند كه وحدت صفوف به مصلحت همه است. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و قطع يد مفسدين و جباران را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 60

تاريخ: 6/2/59

فرمان امام خمينى به رئيس جمهور در مورد رسيدگى به جنايات آمريكا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى بنى صدر رئيس جمهور ايران

مقتضى است براى رسيدگى به جرائم آمريكا در حمله نظامى به ايران، از گروه‏هاى مختلف كشورهاى جهان دعوت شود كه مشاهده كنند آمريكاى جهانخوار با ادعاهاى طرفدارى از حقوق بشر و صلح دوستى و انساندوستى با يك ملت مستقل چه معامله‏اى كرده است و مى‏كند تا مشاهده كنند آثار جرم اين رژيم آدمخوار را كه مع الاسف دولت‏هاى غربى، جمعيت‏هاى طرفدار حقوق بشر و سازمان ملل متحد و شوراى امنيت سازمان ملل متحد همگى طرفدارى از او مى‏كنند و به عيان ببينند تا آنچه اينجانب مكرر گفته‏ام كه تمام اين سازمان‏ها و گروه‏ها براى طرفدارى از قدرتمندان بوجود آمده است و اين جمعيت‏ها به دست قدرتمندان براى سلطه بر ضعيفان و مكيدن خون محرومان جهان بوجود آمده است، تا ببينند كه به بهانه نجات جاسوسان چه نقشه‏اى براى ملت مظلوم ما طرح كرده‏اند، تا ببينند و باور كنند كه سازمان‏هاى كذائى آنجا كه به نفع قدرتمندان و سرمايه‏داران بين‏المللى است حقوق مستضعفين را ناديده گرفته و جز براى سلطه آنان عملى انجام نمى‏دهد.

دولت غاصب عراق به دستور آمريكا مدت‏هاست به ايران تجاوز مى‏كند و ما نديديم اين جمعيت‏ها و سازمانها ولو براى يك مرتبه هم كه شده است اعتراض كنند، لكن براى 50 نفر جاسوس كه با كمال انسانيت با آنها عمل مى‏شود هر روز اعتراضات و فرياد نقض حقوق بشر از حلقوم آنان طنين انداز است. ما نديديم كه طرفداران حقوق بشر از حق دولت ضعيف و ملت مظلوم ما دفاع كنند.

اين سازمان‏ها نه تنها اين تجاوز واضح به يك كشور مستقل را ناديده مى‏گيرند، بلكه ما را به نقض قراردادهاى بين‏الملل محكوم مى‏كنند، در صورتى كه ما جز جاسوسان را كه براى توطئه به ايران آمده‏اند كسى را توقيف نكرديم و ببينيد كه آنان كه به طرفدارى از آمريكاى متجاوز ما را مى‏خواهند در حصر اقتصادى قرار دهند، با اينكه كارتر آنان را در جريان خيانت هولناكش قرار نداده و نقض حاكميت يك كشور مستقل را كرده است، باز از او طرفدارى مى‏كنند و خواهند كرد و ما را به حصر اقتصادى مى‏كشند و باز براى طرفدارى ظالم هياهو مى‏كنند. شما به طرفداران آمريكا كه مع الاسف در اين به اصطلاح روشنفكران خودمان فراوانند و به جوانانى كه فريب اين گروه‏ها را خورده‏اند تذكر

صحيفه نور ج 12 صفحه 61

دهيد كه خود را عوض كنند و به ملت خود بپيوندند و براى ديگران و اجانب جان خود را تباه نكنند و به نصيحت ما گوش دهند كه خير و صلاح خودشان در اين است. شما به قشرهائى مثل خرابكاران كردستان و آشوبگران دانشگاه‏ها تذكر دهيد كه در اين موقع حساس از اين اعمال خلاف مليت و اسلاميت و انسانيت كه كشور را ممكن است به تباهى كشد دست برداريد كه امروز هر صدائى و هر عملى بر خلاف جريان انقلابى ايران خدمت به جهانخواران است و دليل بر وابستگى اينان به آنان است.

و السلام عليكم و على عباد الله الصالحين‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 62

تاريخ: 8/2/59

پيام امام خمينى به فيدل كاسترو

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آقاى فيدل كاسترو رئيس جمهورى كشور دمكراتيك كوبا هاوانا

تلگرام پشتيبانى آن حضرت از انقلاب عظيم ملت شريف ايران واصل گرديد. از اظهار همدردى و حمايتى كه در اين موقع حساس از ملت مظلوم و رنجديده ما نموده‏ايد متشكرم. آقاى كارتر با تجاوز آشكار خود به خاك ايران چهره واقعى خود را به مردم دنيا نشان داد و ادعاهاى دروغين دفاع از حقوق بشر و انساندوستى خود را با اين عمل وحشيانه به اثبات رسانيد و ما به يارى خدا تا نابودى كامل دشمنان اسلام و ملت‏هاى مستضعف جهان در برابر آنان و بخصوص در مقابل آمريكاى جهانخوار ايستادگى خواهيم كرد و همان ايمان به خدا ضامن پيروزى ما بر همه دشمنان خواهد بود. تأييد آن حضرت و ملت شما را خواهانم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 63

تاريخ 8/2/59

فرمان امام خمينى به دكتر ابراهيم يزدى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى دكتر ابراهيم يزدى ايده الله تعالى

با اهميتى كه مطبوعات و نقشى كه در ساختن جامعه دارند، با گذشت بيش از يك سال از برقرارى جمهورى اسلامى باز ديده مى‏شود كه بسيارى از مطبوعات در خط انقلاب اسلامى نيستند و اصلاحاتى بنيادى در آنها بايد تحقق يابد كه اشخاص منحرفى كه موجب اين امور انحرافى مى‏شوند دستشان از اين رسانه‏هاى گروهى كوتاه شود. لهذا جنابعالى كه شايستگى و قدرت اداريتان محرز است، براى اين امر حياتى و اصلاح امور به سرپرستى مؤسسه كيهان كه از مؤسسات مربوط به مستضعفين است منصوب هستيد كه با كمك كارمندان محترم و متعهد، اين موسسه را هر طور صلاح مى‏دانيد، به طور اسلامى و مناسب با جمهورى اسلامى اداره نمائيد.

از خداوند تعالى توفيق و تأييد جنابعالى را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 64

تاريخ 9/2/59

پيام امام خمينى به مناسبت روز جهانى كارگر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت جناب مستطاب عمده العلماء اعلام و حجت الاسلام و المسلمين آقاى صدوقى دامت افاضاته

مرقوم محترم كه حاكى از سلامت مزاج شريف و حاوى تفقد از اينجانب بود واصل و موجب تشكر گرديد. مطالبى كه مرقوم شده بود انشاءالله تعالى مورد توجه قرار خواهد گرفت.

آنچه كه امروز لازم است با كمال كوشش به آن توجه شود، قضايائى است كه اخيراً براى كشور و ملت اسلامى ايران به دست آمريكا و عمال داخلى و خارجى آن پيش آمده و ناچار خواهد آمد. حمله نظامى امريكا كه مخالف جميع موازين و قراردادهاى بين‏المللى است و اگر با شكست مفتضحانه در هم كوبيده نشده بود منطقه را به آتش كشيده بود و دست و پا زدن عمال داخلى و چپ نماهاى آمريكائى و دربارى در دنبال آن و انفجارهاى متعدد كه در تهران، در مجامع عمومى با دست اين عمال خبيث موجب شهادت بعضى از كارگران و زحمتكشان مظلوم گرديده بايد با دقت مورد بررسى مقامات مسؤول و بيدارى و توجه دقيق عموم ملت قرار گيرد.

جنابعالى كه سوابق ممتدى در خدمت به اسلام و حوزه‏هاى علميه داريد و از شناخت و آگاهى خاص برخوردار هستيد لازم است به عموم برادران محترم آن ناحيه هشدار دهيد و راهنمائى‏هاى لازم را بنمائيد كه همگان با تمام توان و قدرت اسلامى مهيا و در حال آماده باش باشند و از اين خرابكارى ناجوانمردانه كه صددرصد به ضرر خلق بپا خاسته ايران و به نفع جهانخواران خصوصاً آمريكاى شكست خورده است نهراسند كه خداوند عادل با ماست.

اينجانب از اهالى محترم يزد و خصوصاً جوانان عزيز اسلامى مى‏خواهم كه از توطئه ضدروحانى كه مقدمه توطئه ضد اسلامى است و با دست عمال اجانب در دست اجراست، جدا جلوگيرى نمايند و به پشتيبانى از علماى اعلام ناحيه خصوصاً حضرت آقاى صدوقى كه حقا غمخوار اسلام و ملت هستند، برخيزند و به ارشاد آنان توجه نمايند.

از خداوند متعال توفيق و سعادت همگان خصوصاً جنابعالى را خواستارم.

و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 65

تاريخ: 10/2/59

پيام امام خمينى به مناسبت روز جهانى كارگر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

روز كارگر را به ملت‏هاى زحمتكش و خصوص كارگران به واژه اعم، تبريك عرض مى‏كنم. كارگران از ارزشمندترين طبقه و سودمندترين گروه در جامعه‏ها هستند. چرخ عظيم جوامع بشرى با دست تواناى كارگران در حركت و چرخش است. حيات يك ملت مرهون كار و كارگر است. كار خلاصه نمى‏شود به جنبش مخصوص و كارگر خلاصه مى‏شود و به گروهى خاص و به اين انگيزه، روز كارگر روز همه ملت است نه بخش خاصى از آن از اين عموم استثناء مى‏شود كارهاى تخريبى و كارگران مخرب، همان‏ها كه به اسم طرفدارى از كارگران از كار آنان جلوگيرى مى‏كنند و پشت نقاب طرفدارى از دهقانان خرمن‏هاى آنان را كه حاصل دسترنج يكساله آنان است به آتش مى‏كشند و زير ماسك خدمت براى كارگران در كارخانه‏ها با تمام توان اخلال مى‏كنند، اين روز از آنان نيست و از دشمنان آنان است. آنان كه در نقاب خدمت به خلق، مسلحانه بر ضد خلق قيام مى‏كنند و ناجوانمردانه دست به انفجار در مجامع عمومى كه اكثراً خلق زحمتكش و كارگر مستمند در آنجا حضور دارند مى‏زنند و ملت شريف ديد كه در انفجار تهران آن كه شهيد شد كارگر بود و ناچار زخمى‏ها هم اكثراً از اين طبقه هستند. در اين قيام‏هاى مسلحانه در اطراف كشور و در دانشگاه‏ها و در اين انفجارهاى متعدد در اهواز و غيره دست جنايتكار آمريكا پيداست و از ماهيت اين گروه‏ها كه در خرابى و ضديت با توده‏هاى مستضعف پيشگام هستند پرده برداشته مى‏شود.

روز كارگر روز دفن سلطه ابر قدرت‏هاست كه با كار با واژه اعم، استقلال در همه ابعادش به مستضعفين جهان برگردد و ابر قدرتهاى آدمخوار و عالمخوار خلع سلاح مى‏شوند و گوئى كه در آستانه روز كارگر، اين انفجارهاى پى در پى بى‏رابطه با اين روز نباشد. ملت شريف ما اگر در اين انقلاب بخواهد پيروز شود بايد دست از آستين بر آرد و به كار بپردازد. از متن دانشگاه‏ها تا بازارها و كارخانه و مزارع و باغستان‏ها تا آنجا كه خودكفا شود و روى پاى خود بايستد. ملت اسلامى ما بايد به قدرت الهى خود اتكاء كند و از اين انفجارهاى خائنانه كه به دست گروهك‏هاى بى‏فرهنگ و وابسته به اجانب وجود پيدا مى‏كند نهراسد كه اينان با اين خرابكارى‏ها و شرارت‏ها گور خود را و اربابان جهانخوار خود را مى‏كنند. نويسندگان و گويندگان ما ملت را با قلم‏ها زبان‏هاى خود به پيش ببرند و جوانان برومند ما را از اين پيشامدهاى ناچيز نترسانند كه جوانان ما مرد شهادت و شهامتند و

صحيفه نور ج 12 صفحه 66

از قلم‏هاى مزدور آسيب بر نمى‏دارند.

كار آقاى كارتر كه از رزمندگى به راهزنى و از دخالت نظامى به پنهانكارى و انفجار كشيده است او را به صورت يك موجود مفلوك در آورده كه همكاران متوجه خودش به او پشت كرده‏اند و در قدرت نظامى او ترديد نموده‏اند و چنين موجودى ملت شجاع ما را نخواهند ترساند. اى ملت عزيز! بهوش باشيد و هوشمندانه اين ريشه‏هاى پوسيده رژيم سابق را شناسائى كنيد و به كمك شهربانى و سپاه پاسداران و كميته‏ها در اين شناسائى بشتابيد و به خداى بزرگ اتكال كنيد و از تفرقه و تشتت بپرهيزيد كه خدا با شماست و دست خدا فوق دست‏هاست.

اينجانب اخيراً از تمام قشرهاى متعهد تقاضا مى‏كنم در اين لحظات حساس دست از انتقاد نهادهاى اسلامى، خصوصاً قواى انتظامى بردارند و براى تربيت روحى آنان كوشش كنند. از خداوند متعال وحدت كلمه ملت‏هاى اسلامى و قشرهاى ملت مبارز ايران را خواستارم.

و السلام على عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 67

تاريخ: 12/2/59

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

خوف مرگ براى دنيا پرستان جنايتكار است، نه پويندگان راه حق

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من وقتى شما جوان‏ها را مى‏بينم كه با صداقت، با سلامت روح فعاليت براى اسلام مى‏كنيد و خودتان را در معرض خطر مرگ قرار مى‏دهيد مباهات مى‏كنم. افتخار مى‏كنم كه در بين مسلمان‏ها يك همچو جوان‏هاى رشيد متعهد هست. از اين جهت ما نبايد از قدرتمندهائى كه اتكال به خدا ندارند، اتكال به مسلسل دارند، ما نبايد بترسيم. ترس مال آن است كه براى شهادت حاضر نباشد.

در روايتى است كه حضرت على ابن الحسين (ع) در كربلا كه بودند به پدرشان گفتند كه (قريب به اين معنا كه به آنها گفته بودند كه شما كشته مى‏شويد) عرض كرد به سيد الشهدا كه مگر ما بحق نيستيم؟ فرمود چرا. گفت ديگر مبالات از مردن نداريم. كسى كه بحق است و كسى كه قائل است به اينكه اين عالم تما يك مدبر دارد و او خداست و عالم طبيعت پايين‏ترين عوالم است (در قرآن از او به دنيا تعبير شده، دنيا يعنى پائين) وقتى بنا باشد كه شهيد منزلش در ملاء اعلى باشد، اين چه خوفى دارد؟ خوف را بايد امثال كارترها داشته باشند كه اعتقاد به اين مسائل ندارند، اينهائى كه همه مقصدشان اين است كه در اينجا چند روزى به يك قدرتمندى برسند يا به يك جنايتكارى برسند آنها بايد بترسند اما جوان‏هاى ما كه اعتقاد به ماوراء طبيعت دارند و شهادت را براى خودشان يك فوزى مى‏دانند اينها ترس ندارند. ما فرض مى‏كنيم كه همچو قدرتى براى آن قدرتمندان باشد كه بريزند بكشند و همه چيز را از بين ببرند، معذلك ما چون بحق هستيم نبايد بترسيم.

حمله نظامى كارتر به طبس نمونه‏اى آشكار از نقض قوانين بين‏المللى‏

در صورتى كه نه اينطور هم نيست مسائل، آقاى كارتر از روز اول هى با فرياد و با صدا مى‏خواست تحميل كند. اگر شما يادتان باشد اولى كه اين جوان‏هاى ما رفتند و اين لانه جاسوسى را گرفتند، هى مسائلى را اينها پخش مى‏كردند، يعنى آنها تعليم مى‏دادند و اينهايى كه در ايران داشتند اينها پخش مى‏كردند بناست كه بيايند به لانه جاسوسى و چتر بازها بيايند و اينها را بيهوش كنند و عرض مى‏كنم كه وارد بشوند و چه بكنند يا همه تهران را بيهوش بكنند. وقتى كه اعتنا به اين حرف نشد معلوم شد مسأله اين نيست. حالا هم كه اينها امتحان كرده‏اند كه آمدند و با آن تجهيزاتى كه مى‏گويند

صحيفه نور ج 12 صفحه 68

زياد بوده است آمدند و درايران هم پياده شدند، خوب ضربه سياسى خوردند، ضربه روحى خوردند، جوان‏هاى مردم را آوردند اينجا به كشتن دادند و به نظر من‏آيد كه بيشتر از اين مقدارى است كه اينها مى‏گويند. اينهائى كه، بعضى از اينهائى كه رفته‏اند و آنجا را ديده‏اند مى‏گويند نخير يك مقدارى از اينها همچو سوخته شده‏اند كه از آنهااثرى خيلى باقى نمانده است يك همچون جنايتكارى كه جوان‏هاى مملكت خودش را براى جنايت مى‏فرستد به اينجا، اين آقايى كه هى فرياد مى‏زند كه شما نقض قراردادهاى اجتماعى و بين‏المللى را كرديد، خودش همين نقض قرارداد بين‏المللى را كرده است كه نظامى وارد كرده در يك مملكتى كه مستقل است. اين يكى از چيزهايى است كه نقض حقوق بين‏المللى است، نقض قراردادهاى بين‏المللى است. اين نقض قرارداد بين المللى را كه ايشان آنجا هى فرياد مى‏زند، خودش نقض مى‏كند و اينقدرها هم اين مجالسى كه در دنيا هست از او انتقاد نمى‏كنند، البته در اين وضعيت كه حالا شكست خوردند انتقادات زياد است لكن بدانيد كه اگر اين توفيق پيدا كرده بود، همه اين انتقادهايى كه اينها مى‏كردند بر مى‏گشت به تعريف و ثنا خوانى.

منبع قدرت ملت ايران اتكال به خداوند است

در هر صورت ما از اينطور ارعاب‏ها نمى‏ترسيم. من نمى‏گويم كه ما يك قوه سلاح زيادى داريم كه نمى‏توانيم با همه قدرت‏ها طرف بشويم، همچو چيزى ما نمى‏گوئيم. آنها شايد به اندازه جمعيت ايران قواى انتظامى داشته باشند فرض كنيد ما مى‏گوئيم كه ما اتكال به يك مبدايى داريم به اتكال به آن مبداء، از مردن نمى‏ترسيم، شما هم آخر كارتان اين است كه بيائيد همه مارا بكشيد همانى كه جوان‏هاى ما كراراً از من خواستند كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم كسى كه مى‏گويد دعا كنيد شهيد بشويم ديگر نمى‏ترسد از اينكه آقاى كارتر بفرستد اينها را به شهادت برسانند. بنابراين ابداً خوفى از اين مسائل نيست. قوى باشيد، قدرتمند باشيد، اتكال به خدا بكنيد. يك نفر شما وقتى اتكال به خداى تبارك و تعالى دارد، با عده‏اى از آنها مى‏تواند مقابله بكند. اينها اگر هم يك وقتى بى عقلى كنند و فرض كنيد بريزند به ايران، اين جوان‏هاى ما آنها را با چنگ و دندان از بين مى‏برند، نمى‏گذارند اينها يكى شان هم بروند. اگر هم اين كارى كه كرده بود رسيده بود به آنجايى كه بيايند در تهران و بيايند در اين لانه جاسوسى آنوقت مى‏فهميدند كه با چه اشخاصى طرف هستند. در هر صورت من از شماها تشكر مى‏كنم كه خودتان بدون اينكه غير از خدا يك كسى وادارتان بكند (اين چيزى است كه از مبداء الهى جوشش پيدا كرده) خودتان وارد اين ميدان شديد، اينطور نبوده است كه يك كسى بيايد شمارا وادار بكند. سرتاسر ايران يكدفعه سپاه پيدا شد، نه يك جمعيتى بودند كه بروند يكى يكى اينهارا اسم‏نويسى كنند و چه، نه مسأله الهى بود. وقتى كه ديدند يك مطلبى است كه براى حفظ مملكت اسلامى است و اين اطاعت خداست، از سر تا ته ايران ديديم كه يكدفعه جوشش پيدا كردند، از متن ملت اسلامى جوشش پيدا كردند و خودشان هم تنظيم امور را كردند و خودشان هم كارها را درست كردند.

صحيفه نور ج 12 صفحه 69

سفارش به عمل طبق رضاى حق و حفظ آبروى نهضت

ولى آن چيزى كه بايد من عرض كنم به شما آقايان كه سران اين جمعيت هستيد، اين است كه كارى بكنيد كه اين نهضت لكه‏دار نشود. شما الان جزء جنود الهى هستيد، جندالله شما هستيد، شما لشكر خدائيد، كسى كه لشكر خداست اگر خداى نخواسته يك كارى بكند كه مرضى خدا نباشد و آنوقت يك جورى باشد كه گفته بشود كه خوب، اينها هم مثل سابق، اينها حالا دستشان رسيده به يك چيزى اينها هم زور مى‏گويند به مردم، اينها هم اذيت مى‏كنند مردم را، اينها هم مثلاً مال مردم را خداى نخواسته بر مى دارند، اينطور نباشد. به جوان‏هايتان سفارش كنيد، از قول من سلام به همه برسانيد، سفارش كنيد كه شما جوان‏ها جند خدا هستيد، شما دست خدا هستيد، شماها كارى بكنيد كه ايران سربلند باشد در دنيا، ما پيش خدا سربلند باشيم، خود شما پيش خدا آبرومند باشيد. يك وقتى كارى نشود كه ملت‏ها، ديگران ما را تعيب كنند به اينكه شما دستتان نمى‏رسيد، حالا كه دستتان رسيد شما هم همان هستيد. بفهمانيد به آنها كه نه، ما براى دنيا پا نشديم راه بيفتيم و گرنه معقول نيست كه آدم جانش را بدهد براى دنيا. كسى كه دنيا را مى‏خواهد جانش را مى‏خواهد حفظ كند تا دنيا را ببلعد، شمائى كه جانتان را در معرض خطر قرار داديد اگر يك وقتى در بين‏تان يك جوانى، يك جاهلى پيدا شد كه يك كارى انجام داد خلاف موازين، خودتان جلويش را بگيريد، نصيحت‏شان كنيد، نگذاريد يك طورى بشود كه در دنيا منعكس بشود كه ايران وقتى كه به نوا رسيدند خودشان ريختند و چه كردند و چه كردند. من اميدوارم كه خداوند مؤيد شما باشد، خداوند پشتيبان شما باشد با قدرت جلو برويد، اتكالتان به يك مبداء قدرتى است كه هيچ قدرتى در مقابل او چيزى نيست، با همان قدرت جلو برويد و شما پيروزيد بحمدالله.

اشاره به ماهيت بى‏نظير انقلاب اسلامى ايران در طول تاريخ

من اميدوارم كه تا آخر پيروز باشيد و شما بدانيد كه در تمام تاريخ يك همچو قضايايى كه در ايران واقع شد، واقع نشده است. در تمام اين انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است مثل انقلاب اكتبر، مثل انقلاب فرانسه، ساير انقلاباتى كه در ممالك كوچكتر پيدا شده است اينطور نبوده است كه به اين آسانى و سهلى. اولاً مرحوم قرنى خدا رحمتش كند به من گفت كه (بعد از پيروزى گفت) مبارزه ما بين ملت و دولت سه ساعت و نيم بود، سه ساعت و نيم، اينها غلبه كردند. اين يك مسأله خيلى نادرى است در دنيا يا غير واقع است. آنوقت بالاتر از اينكه، دنبال اينكه شما غلبه كرديد آن كارهايى كه در انقلاب‏هاى ديگر مى‏شد هيچ نشد. انقلاب كه مى‏شد، اول مى‏ريختند و يك عده زيادى را شايد گاهى يك ميليون جمعيت را مى‏كشتند. اينها در اين صورتى كه به من داده بودند حالا يادم نيست اما در آن بود كه در انقلاب فلان يك ميليون جمعيت كشته شد، يك ميليون و نيم حبس شد، تمام مطبوعات، تمام

صحيفه نور ج 12 صفحه 70

راديوها، تمام چيزها كنترل شد، تمام احزاب را درش را بستند. اول كارى كه مى‏كنند، اينهايى كه احتمال مى‏دهند كه يك صدايى بكنند، اين را خفه مى‏كنند. ايران وقتى كه انقلاب كرد تقريباً تا پنج ماه به تمام احزاب و به تمام روزنامه‏ها و به تمام چيزها اجازه داد كه هر چه بخواهيد بگوئيد، تمام راه‏ها باز بود براى همه بيايند و بروند. اين در دنيا سابقه ندارد، اين براى اين بود كه اين انقلاب، انقلاب اسلامى بود، خود ملت بودند كه انقلاب كرده بودند، خود ملت مسلمان بودند كه انقلاب كرده بودند، اينجور نبود كه يك كودتايى واقع بشود، يك قدرتمندى بيايد و يك قدرتمند ديگر را بيرون كند، يك امير لشكرى بيايد مثلاً رئيس جمهور را از بين ببرد. اينجور نبود. خود اين ملت بودند همه كارها هم دست خود ملت بود، ملت ما هم مسلمان بودند و آداب اسلامى داشتند از اين جهت نه جلو گرفتند، دولت ما هم همين طور آداب اسلامى داشتند نه جلو گرفتند و نه عرض مى‏كنم كه آن حرف‏ها و آن كشتارها و اينها واقع شد. يك عده معدودى كه همه مى‏شناختندشان آنها چكاره بودند يك عده‏شان فرار كردند، يك عده‏شان كه اين جا ماندند اينها را گرفتند محاكمه كردند و در حبس هم من وقتى سؤال مى‏كردم مى‏گفتند خيلى حالشان خوب است و در حبس، جايشان هم خوب است. محاكمه كردند، هر كدام اشخاصى را كشته بودند يا اينكه بساط و آنطورها كرده بودند، به جزائشان رساندند، اينها چيزهائى است كه سابقه ندارد در دنيا.

لزوم ملاحظه آداب اسلامى و جلوگيرى از شرارت بقاياى رژيم سابق

از آن طرف ما يك سال و دو سه ماه است كه از پيروزى مى‏گذرد، در اين يك سال و دو سه ماه همه كارها اطلاح شده، همه كارها، در بين خودمان البته يك دسته شيطان، يك دشته فضول هست كه در ايران كه اينها تتمه همان‏ها هستند، تتمه همان جمعيتى كه كشته شدند يا فرار كردند، طرفدارهاى شاه مثلاً هستند، يك عده‏اى هستند اينها، منتها يك عده‏اى هستند كه چون چيزها از آنها گرفته شده، قدرت‏ها از آنها گرفته شده، منابع انتفاعات از آنها گرفته شده است فعاليت زياد مى‏كنند. بايد همه، خود ايران، خود ملت اينهارا شناسايى كنند، جلويشان را بگيرند تا تمام بشود قضيه، همه كارهايى كه در مملكت‏هاى ديگر بعد از سى سال، چهل سال، پنجاه سال كه انقلاب كردند نتوانستند درست كنند، قانون اساسى نتوانستند درست كنند، ايران، هم رئيس جمهور تعيين كرد، هم قانون اساسى تعيين كرد، هم رأى به جمهوريت اسلامى داد و هم مجلس عرض كنم خبرگان درست كرد و هم قانون نوشت و همه كارها را كرد و انتخابات هم مى‏بينيد كرده است و يك قدريش را هم يك چند وقت ديگر، چند روز ديگر تمام كند. اين كارهائى است كه در بعضى جاهاى ديگر بعد از 20 سال يا ده سال پيروزى باز قانون ندارند، همين طورى دور هم مى‏نشينند يك چيزى درست مى‏كنند ما نبايد از اين چيزها بترسيم اينها هم فرض كنيد كه در كردستان فضولى مى‏كنند يا دولت عراق هم كه در آنجا هى تأييد مى‏كند و هى هجوم مى‏كند اينها چيزى نيستند اينها، اينها قابل ذكر خيلى نيستند، شيطنت‏هائى مى‏كنند. شمائى كه يك همچو قدرتى را از ايران بيرون كرديد و تمام قدرت‏هاى دنيا هم

صحيفه نور ج 12 صفحه 71

پشت سرش بود و اعتنا نكرديد و بيرون كرديد، ديگر از اين چهار نفرى كه فضولى مى‏كنند و يك خلافكارى مى‏كنند يا توى دانشگاه مى‏روند بچه بازى در آورند يا شرارت مى‏كنند، اينها ديگر هيچ خوفى ندارند. البته بايد ما آدابمان آداب اسلامى باشد، همه جهات اسلامى را ملاحظه بكنيم، همه‏تان ملاحظه كنيد و انشاالله خداوند به شما سعادت بدهد، پيروزى بدهد و همه كارها اصلاح بشود و مملكت‏مان يك مملكت اسلامى باشد كه همه قشرها در آن راحت باشند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 72

تاريخ: 15/2/59

پيام امام خمينى به مناسبت روز زن

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اگر روزى بايد روز زن باشد، چه روزى والاتر و افتخار آميزتر از روز ولادت باسعادت فاطمه زهرا سلام الله عليهاست، زنى كه افتخار خاندان وحى و چون خورشيدى بر تارك اسلام عزيز مى‏درخشد، زنى كه فضائل او همطراز فضائل بى‏نهايت پيغمبر اكرم و خاندان عصمت و طهارت بود، زنى كه هر كسى با هر بينش درباره او گفتارى دارد و از عهده ستايش او بر نيامده، كه احاديثى كه از خاندان وحى رسيده به اندازه فهم مستمعان بوده و دريا را در كوزه‏اى نتوان گنجاند، و ديگران هر چه گفته‏اند به مقدار فهم خود بوده، نه به اندازه مرتبت او. پس اول آنكه از اين وادى شگفت در گذريم و به فضائل زن رو آوريم كه قلم‏هاى مسموم خطاكار و گفتار گويندگان بى‏فرهنگ در اين نيم قرن سياه اسارت بار عصر ننگين پهلوى زن را به منزله كالائى خواستند در آوردند و آنان را كه آسيب‏پذير بودند به مراكزى كشيدند كه قلم را ياراى ذكر آن نيست. هر كس بخواهد شمه‏اى از آن جنايات مطلع شود، به روزنامه‏ها و مجله‏ها و شعرهاى اوباش و اراذل زمان رضاخان از روزگار تباه كشف حجاب الزامى به بعد مراجعه كند و از مجالس و محافل و مراكز فساد آن زمان سراغ بگيرد. رويشان سياه و شكسته باد قلم‏هاى روشنفكرانه آنان و گمان نشود كه آن جنايات با اسم آزاد زنان و آزاد مردان بدون نقشه جهانخواران و جنايتكاران بين‏المللى بود. يكى از نقشه‏هاى آنان كشيدن جوانان به مراكز فحشا بود كه موفق شدند و كشور ما را از جوانانى كه عضو فعال جامعه‏اند، تهى كردند و مغزهاى آنان را از قوه تفكر خلع سلاح نمودند كه هر چه از اين كشور آفت‏زده و غربزده بچاپند و به يغما ببرند، همگان بى‏تفاوت باشند. امروز به بركت نهضت اسلامى، زن عضو موثر جامعه تا حدودى مقام خود را يافته است. از يك عده معدود در رده بالا كه ميراث زمان سياه رژيم منحط سابق است و مقام زن را به خود آرائى و حضور در مجالس عيش و عشرت مى‏دانند و خود را به صورت كالائى در آورده‏اند و پيرو و عمال همان رژيم هستند و پياده كنندگان همان نقشه اجانب مى‏باشند و كمك كاران سيا و ساواك هستند كه بگذريم، ديگر زنان شيردل و متعهد، همدوش مردان عزيز به ساختن ايران عزيز پرداخته چنانكه به ساختن خود در علم و فرهنگ پرداخته اند و شما شهر و روستائى را نمى‏يابيد جز آنكه در آنها جمعيت‏هائى فرهنگى و علمى از زن‏هاى متعهد و بانوان اسلامى ارجمند بوجود آمده است. و نهضت اسلامى به بركت اسلام چنان تحولى در نفوس زن و مرد جامعه بوجود آورده كه ره ساله را

صحيفه نور ج 12 صفحه 73

يكشبه طى نموده است و شما ملت شريف ديديد كه زن‏هاى محترم متعهد ايران پيشاپيش مردان به ميدان رفته و سد عظيم شاهنشاهى را در هم شكستند و ما و همه مرهون قيام و اقدام آنان هستيم و پس از شكست ابر قدرت‏ها و ريشه‏هاى فاسد آنان مى‏توانيم بحق، روزى را روز زن قرار دهيم و به جهان و جوامع بشرى با افتخار و سر فرازى از زن و پيشرفت آن در جمهورى اسلامى گفتگو كنيم.

امروز زنان در جمهورى اسلامى، همدوش مردان در تلاش سازندگى خود و كشور هستند و اين است معناى آزاد زنان و آزاد مردان، نه آنچه در زمان شاه مخلوع گفته مى‏شد، كه آزادى آنان در حبس و اختناق و آزار و شكنجه بود. اينجانب به زنان توصيه مى‏كنم كه رفتار زمان طاغوت را فراموش كنند و ايران عزيز را كه از خودشان و فرزندانشان است، به طور شايسته بسازند كه باهمت همه قشرها از وابستگى‏ها به تمام ابعادش نجات يابيم. من به زنان متعهد، روز بيستم جمادى الثانى را كه روز مبارك زن است تبريك عرض مى‏كنم و از خداوند متعال سلامت و سعادت آنان و عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 74

تاريخ: 16/2/59

نامه بنى صدر به محضر امام خمينى

بسمه‏تعالى

حضور مبارك حضرت آيت الله العضمى امام خمينى رهبر انقلاب اسلامى ايران دامت ظله العالى

نظر به اوضاع كشور و مقابله قاطع با توطئه‏ها و حوادث ضرورديد بر اساس گفتگوهاى مفصلى كه حاج آقا به عرض مى‏رسانند خواهان سه امر زير بشوم:

1 - انتخاب نخست‏وزير با تصويب امام.

2 - قواى انتظامى در اختيار و به دستور عمل كنند.

3 - دستگاه‏هاى تبليغاتى بايد برخلاف مصالح كشور و مخالف سياست جمهورى اسلامى نباشد و آزادى آنان در حدود قوانين اسلامى بايد مراعات شود. اطمينان مى‏دهد كه با وجود همه مشكلات در صورتى كه وسائل كار در دسترس و به اختيار باشند، هيچ گونه خطرى متوجه انقلاب اسلامى و كشور عزيز نخواهد شد.

ابوالحسن بنى صدر

تاريخ: 17/2/59

پاسخ امام:

بسمه‏تعالى

موافقت شد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 75

تاريخ: 17/2/59

پيام امام خمينى به ملت ايران در آستانه دومين مرحله انتخابات مجلس شوراى اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم

روز جمعه نوزده ارديبهشت روزى است كه ملت شريف مسلمان كه به جمهورى اسلامى رأى مثبت داده اند، براى تعيين كانديداهاى معتقد به اسلام و احكام خداوند متعال و متعهد به جمهورى اسلامى به پاى صندوق‏هاى رأى مى‏روند و يا با اخلالگران و معتقدان به مكتب‏هاى ضد اسلامى در مجلس اسلامى مواجه مى‏شوند و اسلام و قرآن را در معرض خطر قرار مى‏دهند. بايد ملت شريف ايران بدانند كه اسلام عزيزتر از آن است كه براى هواهاى نفسانى و جلب توجه گروه‏ها يا اشخاصى پشت به آن نموده و مقاصد فانى خود را بر مقاصد عالى و باقى حق تعالى مقدم دارند. در اين گروه كه اولين مجلس اسلامى است و سرنوشت مجالس دوره‏هاى بعد هم امروز بايد تعيين شود، هر خشت كجى كه در اين مجلس به دست كسانى كه اسلام را مى‏خواهند پياده شود و يا از روى جهالت با مسائل برخورد مى‏كنند گذاشته شود، سنتى مى‏شود براى هميشه وكسى كه سنت كجى را بنا گذارد تمام گناهانى كه به واسطه آن ارتكاب شود به عهده اوست. ملت عزيز در اين روز امتحان الهى بايد توجه به امورى داشته باشد:

1 - كسانى را انتخاب كنند كه صد در صد مسلمان و معتقد به احكام اسلام و معتقد به اجراى احكام اسلام و مخالف با مكتب‏هاى انحرافى و معتقد به جمهورى اسلامى باشند.

2 - شناخت اين اشخاص يا با آشنائى به اعمال و رفتار آنان از زمان رژيم طاغوت تاكنون است و يا به معرفى روحانيون متعهد در شهرستان‏ها يا اشخاص متدين موجه كه گرايش به چپ و راست يا دسته‏اى نداشته باشند.

3 - بايد به اشخاصى كه احتمال انحراف در آنان مى‏رود رأى ندهند، چه احتمال انحراف عقيدتى، اعمالى و يا اخلاقى باعث مى‏شود كه به چنين اشخاص اعتماد نمى‏شود كرد و راى به آنان موجب مسؤوليت خواهد بود.

4 - تحت تاثير تبليغات واقع نشوند و خودشان با موازين اسلامى اشخاص صحيح را انتخاب كنند.

5 - ممكن است بعضى شياطين مطالبى را بين مردم ناآگاه پخش كنند و آنان را در رأى دادن يا رأى به اشخاص صحيح دادن منحرف كنند. يك آنكه گفته شود كسانى كه در مرحله اول رأى دادند

صحيفه نور ج 12 صفحه 76

نبايد در اين مرحله رأى دهند، در صورتى كه اين مرحله با مرحله اول فرقى ندارد و مقتضى است همه ملت در رأى شركت كنند، دوم آنكه گفته شود خوب است به همه گروه‏ها چه چپى و چه انحرافى رأى دهيد كه مجلس شورا جامع همه گروه‏ها باشد، اين يك مطلب غلطى است كه منحرفين درست كرده‏اند تا در مجلس با خدعه شركت كنند و ملت به اين مطالب انحرافى گوش فرا ندهد و به اشخاص با شرايط فوق رأى دهد.

6 - اميد است ملت مسلمان ايران در اين امر حياتى كه سرنوشت جامعه بدان مرتبط است شركت كنند و روز جمعه همه قشرها زن و مرد بپاخيزند و به سوى صندوق‏ها بروند و رأى خود را بدهند.

7 - در اين روز افرادى فرصت طلب در حوالى صندوق‏ها جمع مى‏شوند و به مردم پيشنهاد افرادى خاص را مى‏كنند، به حرف‏هاى آنان گوش ندهيد و آراى خود را به اشخاص صحيح بدهيد.

8 - اشخاص بيسواد قبلاً با مشورت اشخاص مطمئن متدين، كانديداهاى خود را در تهران 12 نفر و در شهرستان‏ها به تعدادى كه لازم است مى‏باشد، به وسيله شخص متدينى بنويسند و باز به شخص ديگرى كه مطمئن است بدهند بخواند و خودشان با دست خودشان رأى خود را به صندوق بيندازند و اختيار نوشتن رأى يا به صندوق انداختن را به هيچ كس ندهند.

من از خداى تعالى توفيق و تأييد همگان را خواهانم، سعادت و عظمت اسلام و مسلمين را اميدوارم.

و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 77

تاريخ: 19/2/59

بيانات امام خمينى به هنگام رأى دادن

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مبارك كند انشاءالله. مبارك آن روزى است كه ايران از سلطه اجانب مستخلص بشود و مجلس شوراى اسلامى به وظايف خطير خود عمل كند و ايران استقلال پيدا كند و همه دشمنان ايران ذليل و نابود شوند و مسلمين همه با هم پيوند كنند. خداوند همه دوستان، همه مسلمانان را موفق و مؤيد كند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 78

تاريخ: 20/2/59

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام و المسلمين سيد على خامنه‏اى

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد على خامنه‏اى دامت افاضاته براى تشكيل شوراى عالى دفاع ملى بر مبناى اصل يكصد و ده قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، جنابعالى به عنوان مشاور از طرف اينجانب منصوب مى‏شويد و در اين موقع چون در وضع استثنائى هستيم لازم است هر هفته با بررسى كامل دقت رويدادهاى داخلى ادارات مختلف ارتش را براى اينجانب ارسال داريد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 79

تاريخ: 20/2/59

فرمان امام خمينى به دكتر مصطفى چمران

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب آقاى دكتر مصطفى چمران ايده الله تعالى

براى تشكيل شوراى عالى دفاع ملى بر مبناى اصل يكصد و دهم قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، جنابعالى به عنوان مشاور از طرف اينجانب منصوب مى‏شويد و در اين موقع چون در وضع استثنائى هستيم لازم است هر هفته با بررسى كامل و با كمال دقت رويدادهاى داخلى ادارات مختلف ارتش را براى اينجانب ارسال داريد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 80

تاريخ: 20/2/59

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام دعائى

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمود دعائى دامت افاضاته

از آنجا كه مطبوعات كشور در ساختن جامعه نقش مؤثرى را ايفا مى‏نمايد جنابعالى را به خاطر شايستگى و لياقتى كه در اداره اينگونه امور داريد به سرپرستى روزنامه اطلاعات كه مربوط به مستضعفين است منصوب مى‏نمايم و البته متوجه هستيد كه مطبوعات بايد هميشه در خدمت اسلام عزيز و مردم و كشور باشند وآزادى‏ها در حدود قوانين مقدس اسلام و قانون اساسى به بهترين وجه تأمين شود. اميد است به يارى خدا و با همكارى كارمندان متعهد، اين روزنامه را در راه تحقق بخشيدن به آرمان‏هاى انقلاب اسلامى اداره نمايند. از خداى تعالى و توفيق همگان را در اين راه مسئلت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 81

تاريخ: 23/2/59

بيانات امام خمينى در جمع پرستاران و پزشكان بنياد خدمات پزشكى امام خمينى

پزشكى و پرستارى از شغل‏هاى بسيار ارزنده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انسان در انتخاب شغل‏ها و ساير انواع انتخابات آزاد است، آزاد خلق شده است و در اسلام آزادى به او اعطا شده است، لكن خود انسان‏ها در انتخاب شغل، مختلف هستند و اين اختلاف تابع آن اختلاف نفسانى خودشان و اختلاف باطنى خودشان است. يكى دزدى را انتخاب مى‏كند شغل، يكى غارتگرى را براى خودش شغل انتخاب مى‏كند، يكى شغل هروئين فروشى و مواد مخدره فروشى و امثال اينها را انتخاب مى‏كند. انتخابات، يك انتخاب آزادى است كه تابع آن نفسيت اشخاص است. نفوس انسان در اين عالم به حسب خلقت اختلاف دارد و به حسب تربيت‏هائى هم كه در محيطها مى‏شود باز يك اختلافات زيادى در اين تربيت‏ها حاصل مى‏شود. در يك محيط مى‏بينيد كه تربيت‏ها، تربيت‏هاى ضد انسانى است، ضد اخلاقى است و در يك محيط تربيت‏هاى انسانى است.

از جمله شغل‏هاى بسيار مقدس پزشكى است، شغلى است كه اگر پزشك‏ها به تكاليف خودشان، تكاليف انسانى خودشان عمل بكنند، اين شغل بسيار شريف و يك عبادتى است. و همين طور پرستارى، اين شغل پرستارى از شغل‏هاى بسيار شريفى است كه اگر چنانچه انسان با وظايف انسانى و شرعى خودش عمل بكند، اين يك عبادتى است كه در فراز عبادت‏هاى درجه اول است. البته مسووليت‏هائى هم دارد، هم در پزشك و هم در نرس‏ها و هم در همه قشرهائى كه در بيمارستان‏ها هستند يك مسووليت بزرگى هست برايشان. پزشك‏ها همچو نباشد كه براى جمع‏آورى مال و منال اين خدمت را انجام بدهند. خدمت بكنند، خدمت بكنند و نظرشان خدمت به انسان‏ها كه بندگان خداست باشد تا اين شغل عبادت بشود، آن منافعى هم كه پيدا مى‏شود، منافعى است كه از اين عبادت برايشان پيدا شده است و اما اگر بنا باشد كه آنها خداى نخواسته انحراف داشته باشند و گاهى انحرافات به جائى برسد كه جان‏هاى مردم را در خطر بيندازد، اين يك جنايتكار است مثل همان جنايت‏هائى كه ساواكى‏ها مى‏كردند، يا يك قدرى بدتر. و همين طور پرستارها، پرستارى از بيمار امر بسيار مشكلى است لكن خيلى ارزشمند است. انسان با يك بيمارى به طور محبت، به طور برادرى، به طور خواهرى مراعات احوال او را بكند و اين براى انجام يك وظيفه انسانى الهى باشد، از عبادات بسيار ارزشمند است. شما متوجه باشيد كه شغل شما شغل بسيار شريفى است و از

صحيفه نور ج 12 صفحه 82

آن طرف مسؤوليتش هم زياد است، مسؤوليتش را خود شما مى‏توانيد جبران بكنيد، به محبت كردن به مرضى. اينها احتياج دارند به محبت بيش از آن كه احتياج به دوا دارند. يك مريضى كه از خانه‏اش آمده است در بيمارستان، اين مريضى خودش را مثل اينكه يك غريب مى‏داند، اگر چنانچه اين پرستارها با او با ملايمت، با رفتار انسانى، با محبت، مثل برادر و خواهر با او رفتار كنند، اين حس غربت از او منفصل مى‏شود و آرامش برايش حاصل مى‏شود و اين آرامش روحى در بهبودى او كمك مى كند، كمك طبيب است، كمك پرستار است. شما متوجه باشيد كه اين شغل را خداى نخواسته آلوده نكنيد به جهات مادى، به جهات دنيائى، كه هم كار كرده باشيد و هم اجرا الهى نبرده باشيد. شما كارى بكنيد كه اين شغل شما الهى باشد، براى خدا باشد. منافات ندارد اينكه براى خدا باشد لكن به شما هم مثلاً اجرى بدهند. اينها منافات با هم ندارند. شما توجه داشته باشيد به اينكه با اين بيماران خوشرفتارى كنيد، كمك كنيد آنها را، دلجوئى كنيد از آنها. اينها افسرده هستند، بايد دلجوئى كنيد. اين شغل شما از آن شغل‏هاى بسيار ارزنده است.

غارتگران در كردستان در صدد هستند راه را براى اجانب باز كنند

لكن ما مى‏بينيم كه اشخاص ديگرى هم در اين دنيا هستند كه انتخاب مى‏كنند يك شغل‏هاى بدى را، مثلاً شما ملاحظه كنيد در كردستان يك دسته‏اى از مردم هستند كه اينها تابع اجانب هستند و به مملكت خودشان خيانت مى‏كنند و به افرادى كه در محيط خودشان و از جنس خودشان هستند، خيانت مى‏كنند و دسته‏بندى مى‏كنند براى اينكه مردم را ناراحت كنند و ديديد كه در اين مدتى كه گذشت بر اينها، چه جناياتى كردند و چه غارتگرى‏هائى از همان‏هائى كه مى‏گويند ما طرفدار آنها هستيم، ادعا مى‏كنند كه ما طرفداريم، طرفدار خلق هستيم، لكن‏روند خرمن‏هاى آنها را آتش مى‏زنند، خانه‏هاى آنها را خراب مى‏كنند. حالا هم كه شكست خورده‏اند، از قرارى كه اطلاع مى‏دهند شروع كرده‏اند به اذيت و آزار مردم و غارتگرى و كارهاى رذالت ديگر. يكى هم شغل پاسدارى را براى خودش انتخاب مى‏كند، يكى هم شغل ژاندارمرى را براى خودش انتخاب مى‏كند، يكى هم شغل ارتشى را انتخاب مى‏كند. اينها اگر چنانچه به وظايف خودشان عمل كنند، به وظايف انسانى خودشان عمل كنند، به اعتبار اينكه خدمتگزار اسلام هستند، خدمتگزار مملكت اسلامى هستند، حافظ كشور هستند، شغلشان يك عبادت است، و اگر خداى نخواسته كشته شدند، يك شهادت. اشخاصى كه الان در اين كردستان كشته شده‏اند و مع الاسف زياد هم هستند از سپاه پاسداران، از ژاندارمرى، از لشكرى‏ها و آنها و از ساير مردم، اين بسيار موجب تأسف من است كه يك دسته‏اى اينطور از انسانيت دور باشند كه جمعيتى كه، ارتشى كه آمده است براى حفاظت آنها، براى حفاظت كشور آنها و پاسدارانى كه آمده‏اند براى حفاظت شهر آنها، براى حفاظت مملكت آنها، آنها در عين حالى كه در گفته‏هايشان مى‏گويند كه ما مى‏خواهيم با ارتش همراه باشيم و برويم و سرحدات را حفظ كنيم، راه نمى‏دهند به اين ارتش برود سراغ سرحدات كه سرحدات در خطر هست. اين چه جور جمعيتى هستند؟ چقدر انسان بايد متاسف

صحيفه نور ج 12 صفحه 83

باشد از اين مردم كه اينطور تربيت شده‏اند و اينطور از انسانيت دور شده‏اند و يك حال سبعيت به خودشان گرفته‏اند كه اصلا نصيحت به آنها هيچ اثر ندارد. من از اول اين بساطى كه اينها در آورده‏اند نصيحت كردم آنها را، سفارش كردم به ارتش، به سران ارتش سفارش كردم، به سران ژاندارمرى كه با مسالمت رفتار كنيد با آنها با خشونت رفتار نكنيد و عمده هم نظر اين بود كه خوب، اشخاص بيگناهى در اين محيطها هست، لكن ژاندارمرى و لشكرى و پاسداران يك قدرى كه دست نگه داشتند آنها حمله كردند. دائماً در صدد اين هستند كه گول بزنند طرف را، دائماً در صدد اين هستند كه در قراردادهايشان خيانت بكنند، دائماً در صدد اين هستند كه راه را باز كنند براى اجانب، راه را باز كنند براى آمريكا يا براى شوروى، فرق ندارد. اين چه جور جمعيتى هستند؟ من متأسف هستم از اينكه چرا بايد انسان اينقدر منحط باشد، اينقدر بد طينت باشد كه در كشور خودش، اهل مملكت خودش، اهل دين خودش را اينطور در زحمت واقع كند و اينطور خرابى بار بياورد و مملكت را بخواهد به باد بدهد و به دست دشمن‏هاى اسلام بسپارد، دشمن‏هاى ايران بسپارد. من تأسفم از آنها از باب اين است كه چرا آدم نيستند و تأسف ديگرم راجع به اين كشتن‏هائى كه، اين شهدائى است كه در راه اسلام شهيد شدند كه عده شان خيلى زياد است در همين كردستان و در ساير مناطق عده‏شان هم خيلى زياد است. هر روز به ما اطلاع مى‏دهند كه در كجا كى را كشته‏اند، چند نفر، در كجا چند نفر. و اين اسباب تأسف است از طرفى و اسباب مباهات است از طرف ديگر. اين نهضت اسلامى براى اين دسته اين تحول را به بار آورده است كه اشخاصى كه اصلاً وارد در اين كارهاى جنگى نبوده‏اند يكدفعه متحول شده‏اند و اشخاصى كه جنگى شده و اشخاصى كه در راه اسلام فداكارى كرده‏اند و شهيد داده‏اند و من در عين حالى كه بسيار متأسف هستم از اين عزيزانى كه از دست ما رفته است و ليكن مباهات مى‏كنم به اين تحولى كه از براى آنها پيدا شده و آنها بحمد الله به وظايف شرعى و دينى خودشان عمل كرده‏اند و جان خودشان را براى خدا فدا كرده‏اند و خداى تبارك و تعالى به آنها هر چه بخواهند در آن عالم مى‏دهد براى اينكه هر چه داشته‏اند داده‏اند و خدا هر چه بخواهد به آنها خواهد داد. و من باز بر مى‏گردم سراغ شما خواهران و عزيزان كه توجه داشته باشيد در اين محيطى كه هستيد رعايت احكام اسلام را بكنيد. مملكت اسلامى است، جمهورى اسلامى است، بايد در همه شوونش تحول حاصل بشود. همانطور كه مى‏بينم تحول روحى از براى شما حاصل شده است، همين طور بايد در اعمال هم يك تحولى زياد حاصل بشود، تخلف از موازين الهى نشود و با رحمت و عطوفت با اين كسانى كه در زير دست شماها، چه پزشكان و چه نرس‏ها و چه ساير قشرهائى كه در آنجا خدمت مى‏كنند. خدمت شما يك خدمت بسيار با ارزشى است، خدمت مشكلى است. پرستارى، پزشكى، هر دو مشكل است و اما بسيار شريف است در صورتى كه به آن وظايفى كه بايد بشود عمل بكنند و من دعاگوى شما همه هستم و آنقدرى كه از من مى‏آيد اين است كه براى مرضاى شما دعا كنم كه كمك شما باشند و براى شماها هم دعا كنم و براى پزشكان هم دعا كنم و براى همه اهالى كشور عزيزمان دعا كنم. خداوند همه شما را با سعادت و سلامت و رفاه قرار دهد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 84

تاريخ: 23/2/59

بيانات امام خمينى خطاب به مدير عامل و سرپرست صدا و سيماى جمهورى اسلامى

جديت در اسلامى كردن جو راديو و تلويزيون و تصفيه عناصر منحرف و خود باخته به شرق و غرب

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از اولى كه راديو و تلويزيون در اختيار جمهورى اسلامى واقع شد راجع به آن نگرانى داشتم، براى اينكه اين سازمانى است كه اگر خوب باشد مملكت ما خوب مى‏شود و اگر فاسد باشد، ممكن است كه بسيار فساد ايجاد كند، از اين جهت تذكراتى بايد به شما بدهم. يكى اينكه اين دستگاه راديو تلويزيون كه در خانه حتى روستاها، در همه جا نفوذ دارد، اگر صددرصد اسلامى نشود، معنايش اين است كه اسلام در ايران پياده نشده است. اگر بنا باشد راديو تلويزيون در خدمت دسته‏اى و يا گروهى كه منحرف هستند و اعوجاج دارند قرار داده بشود، ممكن است كه سرتاسر مملكت را به فساد بكشد. از اين جهت شما موظفيد، هم وظيفه شرعى و هم وظيفه قانونى داريد كه دستگاه راديو تلويزيون را از گروه‏هائى كه منحرف هستند و يا ارتباط با رژيم سابق داشته‏اند و در خدمت آنها بوده‏اند تصفيه كنيد و اشخاصى كه فاسد هستند كه موجب فساد مى‏شوند را هم تصفيه كنيد، شما بايد اينها را با كمال قدرت بدون هيچ ملاحظه اى از راديو و تلويزيون تصفيه كنيد و مهمتر از همه، قضيه اخبار است كه بايد كاملاً دقت شود كه اشخاص منحرف در آن راه نيابند، آخر جمهورى اسلامى فقط لفظش كه نيست، بايد واقعيت پيدا كند. الان ما به هر كجا كه سر مى‏زنيم مى‏بينيم كه فسادهائى در آن هست، باز اسلام به صورتى درست پياده نشده است ولى چون اين مهمتر از همه است پافشارى من نسبت به راديو تلويزيون بيشتر از چيزهاى ديگر است براى اينكه اين فسادش موجب فساد ملت و جامعه مى‏شود، براى اينكه چيزى كه در اينجا گفته مى‏شود، سر تا سر مملكت آن چيز پخش مى‏شود و انحراف در سطح مملكت و همچنين در خارج پيدا مى‏شوداز اين جهت اين سازمان بايد صد درصد به صورتى باشد كه با نهضت اسلامى بسازد نه اينكه ما بگوئيم راديو تلويزيون اسلامى هست ولى ببينيم يك حرف‏هائى در آن مى‏زنند كه به اسلام و به انقلاب اسلامى لطمه وارد مى‏آورد بايد كاملاً توجه داشت كه به هيچ وجه ما نبايد مقلد شرق و غرب باشيم زيرا تقليد از شرق و غرب با راديو تلويزيون اسلامى نمى‏سازد، بايد كاملاً مراقبت كنيد و خوف از گفته‏ها و نوشته‏هاى اين روشنفكران غربزده ابداً نداشته باشيد. اين روشنفكران در فكر اين هستند كه مملكت را به خواست خودشان يك مملكت لوكس

صحيفه نور ج 12 صفحه 85

درست بكنند و ديگر هر چه خرابى هم باشد مانعى ندارد. آنها دلشان مى‏خواهد يك مملكت غربى درست بشود و حال اينكه مردم اينجا همه جديت كردند براى اينكه اسلام در ايران پياده شود، نه فقط يك صورت اسلام و وقتى سر به هر اداره‏اش مى‏زنيم اسلام در كار نباشد. بايد شديداً با روشنفكران غربزده مبارزه كرد. از اين جهت شما مأموريت داريد با همكارى كارمندان مسلمان و متعهد و غير منحرف اين سازمان را تصفيه كنيد بدون اينكه خوفى از كسى و يا گروهى داشته باشيد. بايد توجه داشته باشيد كه در اين سازمان مسلمانان متعهد حتى يك نفرشان نبايد بيرون بروند مگر تخلفاتى كنند كه اين مسأله ديگرى است و فرقى با ديگران ندارند اما يك وقتى گفته نشود اينها مثلاً يك قدرى ارتجاعى هستند، از اين حرف‏هائى كه شاه هم به مسلمانان مبارز و متعهد در آن دور مى‏زد. مسلمانان مبارز و متعهد بايد آنجا باشند و ديگرانى هم كه تصفيه مى‏شوند بايد جايشان را افراد مسلمان مبارز غير منحرف گذاشت. ما بحمد الله گويندگان و نويسندگان خوب داريم، ما همه چيز داريم. من غالباً فيلم‏هائى كه خود ايرانى‏ها درست مى‏كنند به نظرم بهتر از ديگران است مثلاً فيلم گاو آموزنده بود اما حالا اين فيلم‏ها بايد حتماً از آمريكا يا از اروپا بيايد با يك بى‏بند و بارى، تا روشنفكران غربزده شاد شوند. فيلم‏هائى كه از خارج به ايران مى‏آيد اكثراً استعمارى است لذا فيلم‏هاى خارجى استعمارى را حذف كنيد، مگر صد درصد صحيح باشد در هر صورت اين به عهده شما و مسؤولين آنجاست. بار ديگر تذكر مى‏دهم كه آنجا را از وابستگان رژيم سابق تصفيه كنيد. البته مصاحبه اشكالى ندارد ولو يك كمونيست بيايد و حرفش را بزند و در همانجا از شخص ديگرى جواب بگيرد، اين مانعى ندارد. خلاصه راديو تلويزيون نبايد در دست يك عده مفسده‏جو باشد. با كمال تأسف هنوز ريشه‏هاى رژيم سابق هستند، حالا يك قدرى جلوى منافعشان گرفته شده اخلال مى‏كنند و مى‏خواهند همان عياشى‏ها را بكنند و راديو تلويزيون را براى خودشان دكان كنند. من صريحاً مى‏گويم ما مى‏خواهيم نه غرب و نه شرق از ما تعريف كنند. نمى‏خواهيم روشنفكران غربزده و قلمداران خود فروخته از ما تعريف كنند ما مى‏خواهيم يك مسأله‏اى را كه اسلام مى‏فرمايد عمل بكنيم و براى كشورمان خدمت بكنيم، نه يك دستگاهى درست بشود كه همه‏اش خراب و فاسد باشد و بچه‏هاى ما را به فحشا بكشند و افراد را بى تفاوت كنند كه اگر همه چيزشان را ببرند، اينها اصلاً ككشان نگزد و هيچ توجه به اين مسائل نداشته باشند. ما مى‏خواهيم ادارات را متحول كنيم، همين طور كه الحمدلله الان همه مردم متحول شده‏اند. بايد توجه به اين مسائل داشت من دعا مى‏كنم كه انشاءالله موفق باشيد.

تلاش در جهت حفظ استقلال راديو تلويزيون و پياده كردن محتواى اسلام

من بارها گفته‏ام راديو تلويزيون بايد كاملاً مستقل باشد و بايد استقلالش محفوظ باشد و هيچ كس در آن دخالت نكند. شما فقط در هر چه اسلامى شدن آن كوشش كنيد تا مطابق با خواست مردم باشد. مردم خونشان را داده‏اند، نمى‏شود كه مسلمان‏ها خونشان را بدهند و بعد اشخاصى منحرف بيايند و نتيجه‏اش را ببرند و مسأله اين است كه هيچ عقل شرعى اين را نمى‏گويد. مردم

صحيفه نور ج 12 صفحه 86

مسلمان ريختند در خيابان‏ها، الله اكبر گفتند، جانشان را فدا كردند و گفتند ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم جمهورى اسلامى محتوايش اين است كه همه چيزش اسلامى باشد. يكى از مهمات، همين قضيه راديو تلويزيون است كه از همه چيز اهميتش بيشتر است. اين دو دستگاه است كه بايد اسلامى بشود. استقلالش را حفظ كنيد، كسى اگر آمد خواست يك چيزى را تحميل كند، ابداً به آن اعتنا نكنيد و با استقلال و با قدرت اين دستگاه را راه بيندازيد. مؤيد باشيد.

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 87

تاريخ: 25/2/59

بيانات امام خمينى در ديدار با سرهنگ صدرى (فرمانده لشكر 28 كردستان)

اشرار بايد از كردستان تصفيه شوند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اميدوارم كه به خواست خدا و همت ارتش و پاسداران، كردستان به زودى تصفيه و درست شود. من از فداكارى‏هاى شما براى كشور خود و براى اسلام تشكر مى‏كنم. حال كه اشرار را از آنجا رانديد بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه آنان شما را رها نخواهند كرد. من به شما ارتشيان دلير و سپاه پاسداران و شوراى انقلاب و فرمانده كل قوا هشدار مى‏دهم كه اشرار بايد از كردستان تصفيه شوند، آنان كردستان را به فساد كشيدند و مردم كردستان را به طرز وحشتناكى اذيت و آزار كردند، آنان مردم را غارت كردند و همه را كشتند، ديگر نبايد به اينها مهلت داد، بايد منطقه درست پاكسازى شود تا دست آنها كوتاه و اميدشان قطع شود.

با وجود انسجام، هيچ قدرتى نمى‏تواند به شما زور بگويد

البته مسأله مهم اين است كه ارتش و پاسداران و ژاندارمرى ما با يكديگر هم زبان و هم پيمان باشند و مهمتر اينكه در عمل با هم هماهنگى داشته باشند زيرا در هماهنگى است كه پيروزى ميسر مى‏شود، بايد سران با هم تفاهم داشته باشند كه بحمدالله دارند، بايد سلسله مراتب محفوظ باشد، بايد اطاعت بى چون و چرا انجام گيرد ولى درست مثل صدر اسلام، اطاعت بدون هيچ اغماض بايد باشد و محبت و دوستى و برادرى هم بايد باشد. حضرت امير عليه السلام رئيس كل قوا بودند ولى نسبت به ساير افراد ارتش اسلام هم عطوفت داشتند. هرگز در سپاه اسلام تحميل نيست يعنى درست يك عده برادر هستند كه در كنار هم براى خدا مى‏جنگند، كه يكى فرمانده و ديگرى فرمانبردار است و تخلف از دستور فرمانده جايز نيست. بايد نظم كاملاً رعايت شود، بايد فرماندهان به سربازان بفهمانند كه همه با هم برادريم و همه با هم مى‏خواهيم كارى را انجام دهيم، ولى ارتش هم بايد از فرمانده كل قوايش كه آقاى بنى صدر است اطاعت كند. خلاصه امروز كه ما از طرف قدرت‏ها در خطر هستيم، البته به نظر من بعيد به نظر مى‏رسد، بايد منسجم باشيم زيرا اگر انسجام بوجودآيد، هيچ قدرتى نمى تواند به شما زور بگويد و پيروزى از آن شماست. امروز ارتش پشتيبان بسيار قوى دارد و آن ملت است ملت با ارتش است و ملت با ارتش عزيز ما همراه است. اميد است كه دولت و ملت و ارتش و گروه‏هاى متعهد با هم

صحيفه نور ج 12 صفحه 88

منسجم و يكدست شوند تا نيروئى به دست آوريد كه هيچ كس نتواند در مقابل آن بايستد. من از ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و ساير نيروهائى كه براى اسلام زحمت كشيده‏اند، خصوصاً در كردستان فعاليت كردند تا كفار را شكست دادند، تشكر مى‏كنم. و به خانواده‏هاى شهداى بزرگ خود تسليت مى‏گويم و از خداوند مى‏خواهم كه‏به شما و سايرين قدرت عنايت فرمايد. شما الان سرباز اسلام هستيد، درست مثل سرباز زمان حضرت رسول با شما عمل مى‏كنند و مقامتان عالى است و پيش خداى تبارك و تعالى ارجمند هستيد. اين مملكت مال شماست و خودتان هم بايد نگهش داريد، مهم رضايت خداست، كه عمل شما موجب رضايت خداست. انشاءالله خداوند همه شماها را در پيشرفت و پيروزى تأييد كند.

سر پيروزى صدر اسلام، ايمان به خدا بود

خداوند انشاءالله همه شما را تأييد كند و سر پيشرفتگى كه در صدر اسلام شد اين است كه سربازان اسلام با تعداد كمى كه داشتند در مقابل تعداد زيادى از سربازان دشمن كه يكى ايران و يكى روم بود و بسيار هم مجهز بودند، ايستادند و پيروز شدند، زيرا سلاح معنوى داشتند يعنى اعتقادشان بر اين بود كه ما اگر برويم و كشته شويم، باز هم سعادتمند هستيم و اگر بكشيم هم ما سعادتمنديم، آنوقت دشمن براى دنيا بود كه آن هم با فشارى بر آنها كه مى‏آوردند مى‏جنگيدند. ببينيد در جنگ ذات سلاسل، دشمن، سربازان خود را به زنجير بسته بود كه فرار نكنند. آيا با اين اعتقاد مى‏شود جنگيد؟ سر اينكه لشكر اسلام پيروز شد و آنها شكست خوردند همين بود كه آنها روحيه‏شان را به واسطه اينكه ايمان به خدا نداشتند، بكلى از دست داده بودند. آخر آنها براى چه كسى كار بكنند و براى چه منظورى خود را بكشند؟ آيا خودشان را بكشند كه يك نفر، فرض كنيد شاه و يا پسر شاه آنهمه بساط داشته باشد؟ براى چه اين سربازها آنطور فداكارى كنند؟ اما اينجا اينطور نيست، اينجا فداكارى براى اسلام است.

بنابراين سر پيروزى صدر اسلام همين دو كلمه بود، ايمان به خدا و ايمان نداشتن به خدا. آنهائى كه ايمان نداشتند، ضعيف بودند و اينهائى كه ايمان داشتند، قوى. ما بايد با يك همچو قدرت و روحيه‏اى كه شما مى‏گوئيد كه آنها مى‏گفتند ما مى‏خواهيم شهيد بشويم به پيش برويم. من از آنوقتى كه اين نهضت شروع شد مكرر هر چند روز يك مرتبه، زنان و مردان مى‏آمدند پيش من و اصرار مى‏كردند كه شما دعا كنيد تا شهيد بشويم، من دعا مى‏كنم كه شما موفق بشويد و ثواب شهادت داشته باشيد. براى اسلام خدمت كنيد، اين روحيه موجب پيشرفت است، جديت كنيد كه اين روحيه محفوظ باشد. جوان‏هائى كه در ارتش و سپاه پاسداران هستند، تقويت روحى بشوند، الحمدلله از نظر روحى قوى هستند، ايمان آنها را تقويت كنيد. يك سرباز مؤمن مى‏تواند يك گروه را در هم بشكند. انشاءالله من اميدوارم اين شهيدانى كه براى خدا به شهادت رسيده‏اند، نزد خداى تبارك و تعالى مقاماتى داشته باشند كه لشكر امام در جنگ احد و در ساير جنگ داشتند. خداوند انشاءالله خانواده‏هاى آنها را

صحيفه نور ج 12 صفحه 89

سلامت بدارد و من هم به آنها تسليت مى‏گويم. اينها از خود ما هستند، مثل اينكه فرزندان خود من باشند، متأثر هستم و مفتخر به اينكه همچو روحيه اى در تمام سربازها پيدا شده، اميدوارم كه با همين روحيه بر مشكلات غلبه كنيد و مملكتتان يك مملكت مستقلى براى خودتان باشد، ديگر نه ابرقدرت‏ها بر شما غلبه كنند و نه هر چه داريد در طبق بگذاريد و به آنها بدهيد و خداوند انشاءالله همه را تأييد كند. من به همه سربازهائى كه در كردستان براى اسلام سربازى كرده‏اند و همه پاسدارانى كه براى اسلام پاسدارى و فداكارى كرده‏اند، دعا مى‏كنم و از همه آنها متشكرم. من خود را منفعل مى‏دانم كه چرا نمى‏توانم بروم و همراه آنان جنگ كنم براى اينكه من ضعيف هستم اميدوارم كه آنها موفق و مؤيد باشند و پيش خدا روسفيد، چنانچه هستند و در پيشگاه اسلام از سربازها و پاسداران اسلام محسوب مى‏شوند. با سلامت و سعادت و عظمت، مملكت خود را اداره كنيد و به پيش برويد، انشاءالله مؤيد باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 90

تاريخ: 26/2/59

بيانات امام خمينى در ديدار با شمس آل احمد سردبير روزنامه اطلاعات

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من با خانواده شما سابقه دارم و با مرحوم پدر شما آقاى حاج سيد احمدآقا، با مرحوم آقاسيد محمدتقى - خدا رحمتش كند كه در خدمت اسلام فوت شد - سوابقى دارم منتها آقاى جلال آل احمد را جز يك ربع ساعت بيشتر نديده‏ام. در اوايل نهضت يك روز ديدم كه آقائى در اتاقى نشسته‏اند و كتاب ايشان (غربزدگى) در جلو من بود ايشان به من گفتند چطور اين چرت و پرت‏ها پيش شما آمده است (يك همچو تعبيرى) و فهميدم كه ايشان هستند مع الاسف ديگر او را نديدم. خداوند ايشان را رحمت كند. شما را هم در تلويزيون گاهى مى‏بينم.

آنگاه شمس آل احمد در پاسخ امام گفت:

من سعادت داشتم يك بار در مجلس بزرگداشتى كه براى مرحوم پدرم در سال 1341 در قم گذاشته بوديد و يك بار ديگر نيز خدمت شما رسيدم و ضمن دست بوسى زيارت‏تان كردم و پس از آن همين طور به شوق ديدارتان انتظار كشيدم.

آنگاه امام فرمودند:

از قرارى كه احمد گفت جنابعالى در موسسه اطلاعات رفته‏ايد. شما بهتر مى‏دانيد اين اطلاعات و اين كيهان وضعشان در سابق چطور بود و حالا چگونه مى‏باشد مع الاسف همانطور كه شما مى‏دانيد ما مبتلا به يك طايفه روشنفكر هستيم كه هر اصلاحى در كشور خواهد بشود نمى‏گذارند. در گذشته شاه نمى‏گذاشت، حالا اينها. اينها ولو همان‏ها نباشند اما كار همان‏ها را مى‏كنند. اگر ما بخواهيم يك روزنامه را بگوئيم كه به خط ملت باشيد، تو روزنامه‏اى هستى كه از ملت هستى و ملت هر چه مى‏خواهد شما بايد در روزنامه‏هايتان بنويسيد، تا يك همچو حجتى مى‏شود و يك روزنامه‏اى كه برخلاف مقاصد ملت و مقاصد اسلام است و بى‏اذن هم منتشر مى‏شده، جلويش گرفته مى‏شود يك دفعه مى‏بينيم در روزنامه‏همان طايفه از روشنفكران شروع مى‏كنند به اعتراض كه خير. خوب قلم آزاد است، اما هر قلمى؟! بيان آزاد است، اما هر بيان؟! يك بيان است كه مملكت را به دامن ابر قدرت‏ها اندازد، آيا اين بيان آزاد است؟! اين را ما مى‏گوئيم آزادى كه مملكت ما را به فساد بكشيد؟! يك قلمى است كه با صهيونيسم و امثال اينها روابط دارند، يك روزنامه‏اى كه با بودجه آنها اداره مى‏شود و خودشان تيراژى ندارند تا خود را اداره كنند، ما بايد به اينها بگوئيم آزاد هستيد؟! كجاى

صحيفه نور ج 12 صفحه 91

دنيا وجود داشته كه يك انقلابى بشود و اينهمه روزنامه داشته باشد. همه روزنامه‏ها را مى‏بستند و يك، تنها يك روزنامه ارگان خود حزب مثلاً يا خود دولت را مى‏گذاشتند باشد كجاى دنيا اينطور آزادى به مردم داده بودند كه به مجرد اينكه انقلاب پيروز بشود همه به ميدان بيايند و هر چه مى‏خواهند به هر كسى بگويند و تا پنج شش ماه هم هيچ كس به كسى حرف نزد تا فهميدند به اينكه اينها دسته‏اى هستند در داخل كه با خارج مرتبط هستند و بر ضد كشور و مصالح كشور دارند عمل مى‏كنند. باز هم ما بگوئيم كه شما آزاديد؟! به واسطه كلمه آزادى بايد حدود آزادى آن چيزى باشد كه ملت مى‏خواهد، نه آنى كه به خلاف ملت آدم آزاد است. خوب من آزادم، يك تفنگ هم دستم است بزنم يك كسى را بكشم، اين چه آزادى است؟ آزادى موازين دارد و بحمدالله شما اينطور كه من تا حالا ديده‏ام و حرف شما را شنيده‏ام از روى ميزان حرف مى‏زنيد، حالا كه در مؤسسه اطلاعات وارد شده‏ايد باز هم همان ميزان كه از آزادى پيش شما هست و همان ميزان كه در نشريات مى‏باشد كه نشريات در خدمت اين ملت باشد، نه نشريات برضد ملت، با كمال قدرت و پشتكار مشغول شويد و شما قدرتش را داريد. به شما كسى نمى‏تواند بگويد مرتجع هستيد. ديگران اگر يك وقت بخواهند يك كارى بكنند، ممكن است ارباب قلم يك همچو حرفى را به او بزنند، اما نسبت به شما نمى‏توانند اين حرف را بزنند. شما با قدرت عمل كنيد و اين عناصرى كه بر ضد نهضت و انقلاب و مصالح كشورند تصفيه و پاكسازى كنيد. خداوند انشاءالله شما را موفق كند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 92

تاريخ: 27/2/59

بيانات امام خمينى در جمع اهالى جماران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با كمال قاطعيت و به خواست خداوند در مقابل ابرقدرت‏ها ايستاده‏ايم

بسيار مسرور هستم كه با برادران و خواهران خودم در اينجا مواجهم. من از زحمت اهالى اين محل جماران تشكر مى‏كنم كه زحمت زيادى كشيدند در صورتى كه من خدمتى به آنها نكردم، اميدوارم خداوند همه آنها را از همه بليات حفظ كند و از شر شياطين خصوصاً شيطان بزرگ حفظ كند. برادرهاى من! خواهرهاى من! ما در يك موقعيتى واقع هستيم كه بايد هوشيارانه با آن مواجه باشيم، ما با يك ابرقدرتى در طرف غرب و يك ابر قدرتى در طرف شرق مواجه هستيم كه هر دوى آنها مى‏خواهند ما را ببلعند. ما به خواست خداى تبارك و تعالى و همت برادرها و خواهرهاى ايمانى ايران در مقابل همه آنها با كمال قاطعيت ايستاديم و اجازه نخواهيم داد كه هيچ قدرتى با ما مواجهه كند و تصرف در مقدرات ما كند و شما هيچ از اين قدرت‏هاى بزرگ نترسيد كه شما در پناه خدا هستيد و قدرت‏ها همه فانى هستند در مقابل قدرت خداى تبارك و تعالى.

از محاصرات نظامى و اقتصادى ابداً باكى نداريم

اگر چنانچه گفته مى‏شود كه دولت آمريكا مى‏خواهند نظامى بياورد و اين مملكت را به خاك و خون بكشد، باور نكنيد اوباً و ثانياً اگر بيايد، خواهد سزاى خودش را ببيند. ما از محاصرات اقتصادى و محاصرات نظامى و دخالت‏هاى نظامى ابر قدرت‏ها نمى‏ترسيم، فرضاً كه آنها وارد بشوند در اينجا، ما با قدرت در مقابلشان ايستادگى مى‏كنيم و ساير ملت‏هاى اسلامى هم در مقابلشان هستند. با قدرت، ما بايد به پيش برويم تا اينكه احكام اسلام را در مملكت‏مان بلكه در منطقه، بلكه در دنيا پياده كنيم.

تكليف ما مبارزه با ظلم‏هاست

و من اميدوار هستم كه خداوند تأييد كند ما را در اين مقصدى كه داريم، لكن مهم اين است كه ما تكليفى ادا مى‏كنيم، تكليف ما اين است كه در مقابل ظلم‏ها بايستيم، تكليف ما اين است كه با ظلم‏ها مبارزه كنيم، معارضه كنيم، اگر توانستيم آنها را به عقب برانيم كه بهتر و اگر نتوانستيم، به تكليف خودمان عمل كرديم. اينطور نيست كه ما خوف اين را داشته باشيم كه شكست بخوريم، اولا كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 93

شكست نمى‏خوريم، خدا با ماست و ثانياً بر فرض اينكه شكست صورى بخوريم شكست معنوى نمى‏خوريم و پيروزى معنوى با اسلام است، با مسلمين است، با ماست. شما قدرتمند باشيد و در مقابل همه مشكلات قيام كنيد و وحدت خودتان را حفظ كنيد، توجه به خدا را حفظ كنيد. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه شما را خواستارم و اميدوارم كه با صحت و سلامت پيروزى پيدا بكنيد و بر همه مشكلات غلبه كنيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 94

تاريخ: 28/2/59

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام عبدالله نورى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى عبدالله نورى دامت افاضاته

جنابعالى به نمايندگى از طرف اينجانب در انجمن نظارت بر انتخاب سه نفر اعضاى شوراى عالى قضايى تعيين مى‏شويد تا بر جريان اين انتخاب بر طبق مقررات نظارت نمائيد. انشاءالله تعالى موفق باشيد. روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 95

تاريخ: 28/2/59

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام دانش آشتيانى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج ميرزا ابوالقاسم دانش آشتيانى دامت افاضاته

پيرو درخواستى كه اهالى محترم آشتيان در مورد اقامه نماز جمعه در آن شهرستان از جنابعالى نموده‏اند، مقتضى است دعوت آنان را بپذيريد و به همين منظور اينجانب جنابعالى را به سمت امام جمعه در آن منطقه منصوب نمودم كه انشاءالله تعالى ضمن انجام اين فريضه بزرگ الهى مردم را به وظايف خطيرى كه بخصوص در اين برهه از زمان دارند آشنا سازيد. از خداى تعالى ادامه توفيقات آن جناب را مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 96

تاريخ: 28/2/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى فرماندهى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با قاطعيت بايد عمل كرد، هيچ كس نبايد اظهار ياس كند، هر كس اظهار يأس كند نمى‏داند ايران در چه وضعى است. انقلاب ما با كودتا فرق دارد، ايران مثل افغانستان نيست، مردم ايران بايد بدانند كه حتى فكر كودتا در مغز احدى امكان ندارد وارد شود زيرا به محض اينكه اين خيال در سرش بيايد اول خودش نابود مى‏شود. مگر ملت ما خواب است؟ كودتا مقدماتى مى‏خواهد كه يكى از آنها خواب بودن ملت است و ديگر اينكه ارتشى مى‏خواهد كه آلت دست باشد، نه ارتش ايران كه اكثريت قريب به اتفاقش همراه و همدل ملت است. با چهار نفر مخالف كه نمى‏شود كودتا كرد. اين از شايعات دشمن است و عده‏اى هم ساده‏اند و گول خورده‏اند. ملت ما تمام خائنين رژيم سابق را به جزايش رسانده و يا آنها را بيرون كردند، اگر كسى در ذهنش اين مسأله بيايد، ملت ما با چنگ و دندان آنان را خرد مى‏كند. الحمدلله ارتش و سپاه و ملت همه با هم هستند و اجازه نمى‏دهند كه كسى عليه خودشان قيام كند، 35 ميليون جمعيت است، به حرفهاى ابلهانه عده‏اى كه در اطاق‏هاى در بسته حرف مى‏زنند، گوش ندهيد. من اطمينان مى‏دهم كه اين ملت آسيب پذير نيست. روزى سفير شوروى آمد پيش روى من و گفت افغانستان از ما كمك خواسته است و ما مى‏خواهيم وارد افغانستان شويم. من گفتم البته مى‏شود افغانستان را گرفت ولى بدانيد كه نمى‏توانيد دوام بياوريد، تا ملت چيزى را بخواهد نمى‏شود كارى كرد. حالا فهميده‏اند ولى پايشان گير كرده است و مسأله همانطور كه من گفتم خواهد شد. دولت افغانستان غاصب است و موافق خارجى هاست و مخالف مردم است ولى در ايران دولت و ملت و ارتش و سپاه همه و همه از هم مى‏باشند. امريكا آمدن و نظامى پياده كردن همان و مردم آنان را از بين بردن همان. و اكنون هم بايد بداند كه قضيه ايران غير از افغانستان است. در ايران همه مردم با هم همصدا هستند. در هر صورت من از ارتش، سپاه و ژاندارمرى تشكر مى‏كنم و اميدوارم همه شماها با هم همكارى كنيد و بدانيد كه اگر شهيد شويد، موفقيد و اگر هم بر دشمن پيروز شويد، موفقيد. اين سر پيروزى صدر اسلام است. دشمنان شما نمى‏توانند اين چنين فكر كنند چون جانشان را دوست دارند و دنبال مال و غنيمت هستند. لشكر روم و ايران را عده‏اى از اهل ايمان با سلاح‏هاى شكسته و با تجهيزات كمشان و تعداد قليلشان شكست داده‏اند.

انشاءالله موفق و مؤيد باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 97

تاريخ: 29/2/59

بيانات امام خمينى در جمع سرپرستان كميته‏هاى انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم

در اين انقلاب سپاه و كميته به طور خودرو از متن ملت جوشيدند اول بايد تشكر كنم از آقايان كه آمدند اينجا و از نزديك با هم مواجه مى‏شويم. از ويژگى‏هائى كه انقلاب اسلامى ايران داشت اين است كه به مجرد اينكه پيروز شد، تمام افرادى كه در اطراف اين كشور، جوانانى كه در اطراف اين كشور بودند، چه قشر روحانى و چه دانشگاهى و چه ساير قشرها براى خودشان يك احساس وظيفه كردند، بدون اينكه يك سازمان مركزى در اول باشد هر گروهى در هر جا كه بودند به طور خودرو و از متن ملت كانه جوشيدند و سازمان‏هائى را ايجاد كردند مثل كميته‏ها كه آقايان از اجزاء و سرپرستان آن هستند و مثل سپاه پاسداران. اينطور نبود كه از اول سپاه پاسداران با كميته‏ها را يك مركزى باشد كه آن مركز همه را دعوت كرده باشد و التيام داده باشد، بلكه احساس يك وظيفه انسانى‏اسلامى بود كه همه براى اسلام و براى كشور اسلامى خدمتگزار باشند. اين يكى از ويژگى هايى است كه براى اين نهضت و براى اين انقلاب بود و از ويژگى‏هاى اسلام است. همه افراد خودشان را موظف ديدند كه به اين انقلاب خدمت بكنند، هر كس به يك ترتيبى. جوان‏هايى كه قدرت داشتند كه پاسدارى بكنند، مجهز شدند براى پاسدارى، آقايانى كه قدرت داشتند كه ايجاد كميته‏ها را بكنند، در سرتاسر ايران كميته ايجاد كردند و هكذا ساير قشرهايى كه كانه خودرو و با تعليم اسلامى مشغول فعاليت شدند و اين نهضت مرهون اين جوان‏هاى برومند، چه آنهائى كه در پاسدارى مشغولند و چه آنهايى كه در كميته‏ها هستند و اشتغال به كارهاى كميته‏ها را دارند، مرهون اين قشرهاست و خداوند انشاءالله همه آنها را براى اسلام نگه دارد و همه را پيروز كند در اين جهاد اسلامى.

امروز همه قشرها مسؤوليت حفظ آبروى اسلام و انقلاب اسلامى را دارند

لكن مسأله‏اى كه بايد من عرض كنم و كراراً هم عرض كرده‏ام، اين است كه اين انقلاب در اول كه واقع شد به طور سرعت و به طور غير مترقب، يكدفعه مثل يك جامى كه بتركد يك دفعه هجوم كرد و قدرت‏هاى بزرگ را از بين برد لكن بعد از اينكه اين پيروزى حاصل شد، كم كم يك سستى‏هاى مختصرى، يك چيزهاى كمى در همه جا، هم در كميته‏ها و هم در دادگاه‏ها و هم در پاسداران و هم در

صحيفه نور ج 12 صفحه 98

قشرهاى ديگر يك كمبودهائى پيدا شد. من بايد به شما آقايان و همه ملت ايران خصوصاً آنهائى كه مشغول فعاليت‏هائى براى نهضت و انقلاب هستند عرض كنم كه همانطور كه پيروزى انقلاب مرهون شماهاست، حفظ حيثيت انقلاب هم بسته به شماهاست. انقلاب، يك دفعه انقلاب ملى است، نه اسلامى، يك انقلاب حزبى است، نه اسلامى، آن يك وضعى دارد، يك وقت مثل انقلاب ايران كه يك انقلاب اسلامى است و همه ديديم و ديديد كه جز فرياد الله اكبر و اينكه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، هيچ صداى ديگرى نبود. تمام ملت در سرتاسر كشور فرياد مى‏زدند كه جمهورى اسلامى، نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى. اين يك مسأله اسلامى است و ملت ما عاشق اسلام بود كه در همه اطراف با دست تهى سينه‏هاى خودشان را سپر كردند، جوان‏هاى خودشان را بردند در ميدان، زن‏ها و مردها رفتند و مبارزه كردند و پيروز شدند. اين قدرت اسلام بود والا نه حزبى مى‏توانست اين كار را بكند و نه مليتى مى‏توانست اين كار را بكند. و اگر ملاحظه كنيد، جنبش‏هاى ملى و جنبش‏هاى حزبى، هيچ وقت اينطور نبوده است كه تمام ملت، بچه، بزرگ، زن، مرد همه يكصدا دنبالش باشند، اين قدرت اسلام بود كه همه را با هم همصدا كرد و همه را با هم بسيج كرد براى اينكه پيروز بشود و پيروز شد. ملت ما اسلام را مى‏خواهد و نه چيز ديگرى را. اگر مليت را مى‏خواهد، در پناه اسلام مى‏خواهد. خيال مى‏كنند كه اگر يكصدنفر، دويست نفر، پانصد نفر را دور خودشان جمع كردند و يك عده هم نشريات براى خودشان درست كردند، اينها مى‏توانند يك كارى در مقابل ملت بكنند. ملت اسلام را مى خواهد و اسلام و ملت، روحانيت را به رسميت شناخته است وخواهد. الان حفظ اين آبروى اين نهضت بسته به روحانيت است و بسته به پاسداران كه پاسدار اين نهضت هستند و دادگاه‏ها و همه نهادهائى كه در خدمت اين نهضت هستند، در خدمت اين انقلاب هستند. اسلام الان نظر دوخته است به ايران، ببيند كه اينها با اسلام چه مى كنند، آيا وفادار هستند به اسلام و روى مصالح اسلامى كار مى‏كنند. چه در دادگاه‏ها، چه در كميته‏ها و چه در پاسداران انقلاب و چه در قواى انتظامى ديگر و چه در شورا و چه در هر جا، در همه ادارات، اسلام الان متوجه اين است و نظر به اين دارد كه اينها چه مى‏كنند. اينها با قدرت اسلام پيروز شدند، امروز كه پيروز هستند با اسلام چه مى‏خواهند بكنند؟ آيا در خط اسلام هستند و اسلام را مى‏خواهند پيش ببرند و احكام اسلام را در ايران جارى كنند و انشاءالله در جاهاى ديگر هم اين احكام محقق بشود و نهضت صادر بشود و يا اينكه خداى نخواسته يك راه ديگرى را پيش دارند؟ امروز، همه ما، همه شما، همه ملت، همه قشرها و خصوصا قشرهائى كه در خدمت انقلاب هستند و مشغول فعاليت هستند، مسؤوليت بزرگ دارند مسؤوليت حفظ انقلاب اسلامى و حفظ آبروى اسلام و آبروى انقلاب اسلامى. اگر خداى نخواسته در قشر روحانى، چه آنهايى كه در كميته‏ها هستند و چه آنهائى كه در مدارس هستند و چه آنهائى كه در شهرستان‏ها هستند، اگر خداى نخواسته يك كار اشتباهى واقع بشود، اين اينطور نيست كه بگويند فلان فرد اين كار را كرده است، به جامعه روحانيت نسبت مى‏دهند مى‏گويند آخوندها اينطورند. اينهايى كه غرض دارند، اينهايى كه مى‏خواهند روحانيت را بشكنند و اصل هدفشان اسلام است و مى‏خواهند اسلام را بكشنند

صحيفه نور ج 12 صفحه 99

و چون اينها را قشرى مى‏دانند كه خدمتگزار نگهدار اسلام هستند به اينها حمله مى‏كنند. اگر يك بهانه‏اى روحانيت دست اينها بدهد، اسباب اين شود كه يك مطلب كوچك را بزرگ بكنند، آن هم اگر از يك نفر صادر شده باشد، به مطلق روحانيين نسبت بدهند اگر در اين كميته‏هاى شما خداى نخواسته يك امرى واقع بشود كه بر خلاف موازين اسلامى است، مى‏گويند كه آخوندها كميته‏ها را گرفته‏اند و مشغول كارهاى مثلاً خلاف هستند. نمى‏گويند كه فلان آدم اينطورى است، مى‏گويند روحانيت اينطورى است. آنهايى كه مى‏خواهند بشكنند روحانيت را و نمى‏توانند ببينند كه روحانيين مشغول اصلاح امور هستند و ديده‏اند كه تاكنون آنها بوده‏اند و هيچ كارى نتوانسته بكنند، حالا كه روحانيين آمده‏اند و سرتاسر ايران روحانى و كسانى كه بسته به روحانيين هستند، مثل پاسدارها و امثال اينها و كميته‏ها و همه قشرهاى فعال، اين اشخاصى كه روشنفكر غربزده هستند، چون ديدند آنها نتوانسته‏اند هيچ وقت يك كار مثبت صحيح بكنند، حزب نتوانستند يك كارى انجام بدهند، حالا كه اين قشرهاى اسلامى و روحانى، اين قشرهائى كه براى خدا بپا خاستند و جان خودشان را براى خداوند دارند فدا مى‏كنند، اينها دارند حفاظت از اسلام مى‏كنند، اينها به واسطه اينكه براى خودشان يك كمبودى متوجه شدند مشغول فعاليت شدند كه اين قشر را، چه روحانى، چه پاسدار، چه كميته‏ها و چه سايرين بشكنند كه آن چيزى را كه خودشان نتوانستند و اينها توانستند، اينها را ناتوان عرضه بكنند. امروز روحانيت و ساير قشرهاى ملت مسؤولند در مقابل خدا كه حفظ كنند آبروى اسلام را، حفظ كنند آبروى انقلاب را، حفظ كنند آبروى نهضت را و اين مسؤوليت بزرگى است، خدمت شماها خدمت بزرگى است و مسؤوليت‏تان بزرگتر، بايد متوجه باشيد.

شما قصدهاى خودتان را براى خدا خالص كنيد كه اين عبادت است‏

خداى تبارك و تعالى حاضر است همه جا، شما بايد حاضر بدانيد او را، در حضور خداى تبارك و تعالى خداى نخواسته چيزى كه بر خلاف مشيت اوست، بر خلاف دستور اوست عمل نكنيد. به راه اسلام باشيد، براى اسلام خدمت بكنيد تا اگر خداى نخواسته شكست خورديم، به شهادت رسيديم، براى اسلام باشد و شهيد باشيم و اگر انشاءالله پيروز شديم، اسلام را پيروز كرده باشيم و سرفراز باشيم در همه جا و اسلام را در همه جاى دنيا، در همه كشورها، اسلام را پياده كنيم و بيرق اسلام را به اهتزاز در آوريم. آقايان عزيز من! متوجه جهات مادى نباشيد. شما نهضت كه كرديد براى شكم نهضت نكرديد، شما خون داديد، نه براى اينكه پستى پيدا بكنيد، در ذهن شما اينها نبود. شما آنوقت كه در ميدان‏ها مى‏رفتيد و در خيابان‏ها مى‏رفتيد و با توپ و تانك مواجه مى‏شديد اصلاً در فكر اين نبوديد كه ما پيش ببريم تا بشويم رئيس يك چيزى، تا بشويم داراى كذا. شما براى خدا بود و پيش برديد، براى خدا باشد و به پيش برويد. اگر يك كمبودى مادى براى شما باشد، اعتنا به آن نكنيد براى اينكه شما براى ماديات قيام نكرديد و براى ماديات عمل نمى‏كنيد، همانطورى كه در صدر اسلام آنهائى كه سربازان اسلام بودند براى خدا كار مى‏كردند، با يك

صحيفه نور ج 12 صفحه 100

خرما در شب و روز، گاهى با يك دانه خرما شب و روز گاهى زندگى مى‏كردند و براى اسلام خدمت مى‏كردند و بعد هم كه پيروز مى‏شدند در صدد اين نبودند كه رئيس يك جايى باشند و يك پستى براى آنها باشد. شما قصدهاى خودتان را براى خدا خالص كنيد، براى خداى تبارك و تعالى عمل كنيد. اين عبادت است، خالص باشيد در اين عبادت. اين نهضت تمامش عبادت بود، اين انقلاب تمامش عبادت است و شما خالص باشيد در اين عبادت، خداوند همراه شماست. اگر چنانچه مسائلى داريد، البته بايد رسيدگى بشود و به نظر من تمام اين مسائل در مجلس شوراى اسلامى بايد حل شود و انشاءالله موافق ميل‏هاى شما كه همان ميل اسلام است و خواست‏هاى همه كه خواست اسلام است تمام كارها انشاءالله درست بشود و اصلاح بشود و اميدوارم كه تا زمانى كه مجلس به كار خودش ادامه بدهد و باز بشود مجلس، ديگر وقت زيادى نمانده باشد و طرح‏هايى كه شما مى‏دهيد طرح‏ها در مجلس باشد كه يك امر ثابت مستدام باشد و بحمدالله افرادى كه در مجلس انتخاب شده‏اند به حسب غالب، اكثريت قاطع، اكثريت اسلامى و متعهد است. و من اميدوارم كه همه ما موفق بشويم به اينكه با قصد خالص براى اسلام خدمت بكنيم همانطورى كه خداى تبارك و تعالى هر چه ما داريم از اوست، ما هيچ نداريم، الا از جانب خداى تبارك و تعالى ما هيچ هستيم آنچه هست اوست و ما هيچ‏ها بايد ما هيچ‏ها، ما اشخاصى كه نيستيم و به اراده او چيز پيدا كرديم و باز همه مال اوست جديت كنيم كه اين امانتى كه خداى تبارك و تعالى به ما سپرده است و آن امانت روح است، امانت زندگى است، امانت حيات است، امانت اسلام است، امانت قرآن است، اينها را پاسدارى كنيم از آن، و وقتى كه وارد مى‏شويم در محضر خداى تبارك و تعالى با روى سفيد وارد بشويم. خداوند تعالى همه شما را نصرت بدهد و خداى تبارك و تعالى دشمنان اسلام را هدايت كند، و اگر نمى‏شود شكست بدهد و نابود كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 101

تاريخ: 29/2/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اهالى جماران و ساير مناطق شميرانات

بايد با اتكا به خدا و صرف نظر از اميال شخصى بيرق اسلام را در سراسر جهان به اهتزاز در آوريم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين چهره‏هاى نورانى مصمم را هر وقت مى‏بينم، اين چهره‏هاى نورانى مسلمانان متعهد را هر وقت مشاهده مى‏كنم غرق سرور و مباهات مى‏شوم. شما برادران جوان و خواهران، اميد ملت هستيد. نهضت را شما جوانان، خواهران و برادران با نثار خون خودتان به پيش برديد. انقلابى كرديدكه در دنيا بى نظير يا كم نظير بود، انقلاب اسلامى، انقلاب گروهى كه متعهد به اسلام بودند. من هر جا باشد خدمتگزار همه هستم و آنقدر خدمتى كه از من مى‏آيد و آن دعاست در حق شما جوانان، برادران، خواهران مى‏كنم. من اميدوارم كه شما جوانان، خواهران و برادران همانطور كه از اول نهضت با كوشش، انقلاب بزرگ را تحقق بخشيديد از اين به بعد هم با وحدت كلمه و با اتكال به خداى تبارك و تعالى اين نهضت را ادامه دهيد. ما در بين راه هستيم و بايد راه طولانى را طى كنيم و آن راه طولانى اين است كه بيرق اسلام را در همه قطب‏هاى زمين به اهتزاز در آوريم. من اميدوارم كه موفق شويم و با همت و اتكال به خداى تبارك و تعالى اين راه طولانى را به آسانى طى كنيم و مهم اين است كه از آمال شخصى، گرفتارى شخصى، خواست‏هاى شخصى دست برداريم و به خواست‏هاى اسلام و به خواست‏هاى بلند پايه قرآن كريم، دنبال خواست بزرگ خداى تبارك و تعالى باشيم و اطاعت اوامر خداى تبارك و تعالى را بكنيم كه ما را دعوت به اتحاد، دعوت به اجتماع فرموده است و دعوت به اخلاص و دعوت به فعاليت براى پيشبرد اسلام فرموده است. ما بايد اسلام را به پيش ببريم و در همه جاى دنيا انشاءالله اسلام را صادر كنيم و قدرت اسلام را به تمام ابرقدرت‏ها بفهمانيم و شما برادران و خواهران كه در اينجا مجتمع هستيد، من از همه‏تان تشكر مى‏كنم و من در هر جا هستم، براى شما زحمت هستم لكن دعاگو هم هستم. من در اينجا كه آمده‏ام در اين چند روز هم زحمت به آقاى امام (حجت الاسلام سيد مهدى امام جمارانى) دادم كه از دوستان عزيز است و هم به آقاى موسوى كه از دوستان عزيز است و هم به ساير اهالى اين مرز من اميد آن را دارم كه بتوانيم انشاءالله اين خدمتى را كه شروع كرديم به آخر برسانيم و بتوانيم با وحدت كلمه، با اتكال به خداى تبارك و تعالى بيرق اسلام را در همه جا به اهتزاز درآوريم.

صحيفه نور ج 12 صفحه 102

امر بر مقابله دادگاه‏ها و مردم با مفسده جوئى‏هاى سرسپردگان اجانب‏

و شما دوستان بايد متوجه باشيد كه در داخل كشور ما گروه‏هاى مختلفى هستند كه فساد مى‏كنند و تشتت بين برادرها ايجاد مى‏كنند. گروه‏هائى هستند وابسته به رژيم سابق، گروه‏هائى هستند وابسته به امريكا يا احياناً به شوروى و شما بايد با هوشيارى و با تسليم الهى توطئه‏هاى اينها را خنثى كنيد و نگذاريد اين عده قليل زحمت براى نهضت ما و انقلاب ما ايجاد كنند. الان وقت خرمن است، وقت برداشت محصول اين خلق مستمند است و همين‏ها كه ادعاى اين را دارند كه ما فدايى خلق هستيم، همين‏هايى كه ادعاى اين را دارند كه ما براى مستمندان خدمت مى‏كنيم، مشغول آتش زدن خرمن‏ها شده‏اند و در يك روزنامه‏اى خواندم كه صد خرمن در يك ناحيه‏اى آتش زده‏اند. اينها اگر چنانچه قدرت پيدا بكنند، همه چيز را آتش مى‏زنند. مقصد آنها و اساس تفكر آنها تفكرى است كه با تفكر اسلامى نمى‏سازد و چون مى‏بينند كه اسلام دارد شكوفا مى‏شود و احكام اسلام دارد در ايران و انشاءالله ساير مناطق پياده مى‏شود، اينها به دست و پا افتاده‏اند، در بين مردم ايجاد تفرقه مى‏كنند، زراعت‏هاى مردم را مى‏سوزانند، كارخانه‏ها را نمى‏گذارند كه به كار خودشان مشغول باشند. بايد همه شما متوجه باشيد كه اين اشخاصى كه مفسده مى‏كنند، انفجار ايجاد مى‏كنند در بازار مسلمين، انفجار ايجاد مى‏كنند در لوله‏هاى نفت كه مال مستمندان است، انفجار ايجاد مى‏كنند در جاهائى كه گروه‏هاى زيادى از مسلمانان هستند، اينها در اصل مفسد فى الارض هستند و بايد با تمام قدرت اينها را سركوب كرد و دادگاه‏ها در هر جا باشند اينطور اشخاص را بايد محكوم به مرگ كنند. اينها حياتشان جز رحمت براى جامعه و جز تفرقه‏اندازى و جز خوردن مال مردم و ايران را به اغتشاش كشيدن براى اينكه باز ابرقدرت‏ها تسلط به ما پيدا كنند، هيچ كار ديگر ندارند. شما جوان‏ها همه مراقبت كنيد، جوان‏هاى مملكت همه مراقبت كنند و جلوگيرى كنند از اين فسادهائى كه اينها مى‏كنند. مراقبت خرمن‏هايى را كه با خون دل مردم جمع كرده‏اند، مراقبت باغاتى را كه مردم ايجاد كردند، مراقبت همه چيز به عهده خود شماست. اتكال به دولت تنها نكنيد، اتكال به قواى انتظامى تنها نكنيد. آنها هم مشغول خدمت هستند، شما هم بايد مشغول خدمت باشيد و همه با هم دست به هم بدهيم و براى اسلام و مسلمين خدمت كنيم. خداوند همه شما را اجر عنايت كند و سلامت، و كشور شما را از اشخاصى كه فاسد هستند و ريشه‏هاى فساد هستند پاك همه شما را به سعادت دنيوى و اخروى برساند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 103

تاريخ: 31/2/59

بيانات امام خمينى در ديدار با مدير واحد اطلاعات و اخبار صدا و سيماى جمهورى اسلامى

تلويزيون بايد بنگاه تعليمات اسلامى باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هميشه از اين راديو و تلويزيون نگرانى داشته‏ام براى اينكه اين راديو و تلويزيون يك بنگاهى است كه از تمام رسانه‏هاى گروهى مهمتر است و براى اينكه الان در تمام دهات و شهرستانها تقريباً راديو تلويزيون عمومى شده است و آناً هر مطلبى واقع مى‏شود، همه جاى ايران و خارج متوجه مى‏شوند. و اين راديو و تلويزيون بايد اصلاح بشود، يعنى بايد متحول بشود به يك بنگاه تعليمى آن هم تعليمات اسلامى.

اخبارى كه در آنجا گفته مى‏شود بايد بر خلاف موازين اسلام نباشد كه هر گروهى بخواهند توطئه كنند، بيايند در راديو و تلويزيون حرف‏هائى بزنند كه توطئه آميز باشد. البته نه اينكه ما مى‏گوئيم بايد سانسور باشد، ما مى‏گوئيم بايد بر طريق اسلام و ملت باشد.

ملت، اسلام را مى‏خواهد و همه نهادهائى كه در ايران هست بايد اسلامى باشد. معنى آزادى اين نيست كه كسى بخواهد توطئه كند. در توطئه هم آزاد است؟! نه، در توطئه آزاد نيست. يا حرف‏هائى را بزند كه شكست ملت است، شكست نهضت است، اين آزادى نيست. در چهار چوب اين نهضت، انقلاب اسلامى، همه مردم آزاد هستند، كسانى كه حرف دارند، حرف‏هايشان را مى‏زنند حتى هر فرقه‏اى هم كه باشند، اما اگر بخواهند توطئه كنند و بخواهند اسلام را بشكنند، بخواهند نهادهائى را كه الان مشغول فعاليت اسلامى هستند اينها را بشكنند، يك همچو چيزى نمى‏شود باشد.

شما هم از اين تيپ روشنفكرى كه هميشه با سر قلمشان مشغول يك فساد كارى هستند، از اينها هيچ وقت نترسيد، اينها مى‏خواهند بهانه‏اى دستشان بيايد، هر چه دلشان مى‏خواهد بگويند. از اولى هم كه اين نهضت شروع شد كه رو به رشد و ترقى گذاشت، اين طايفه (البته نه همه‏شان اما آنهائى كه سوء قصد دارند و غربزده هستند)، آنها مشغول فعاليت بر ضد انقلاب بودند، هر مطلبى پيش مى‏آيد اينها يك سنگى جلوى پا مى‏انداختند. بايد از اينها شما هيچ ملاحظه‏اى نكنيد و از اينكه يك دسته‏اى مثلاً مخالفت با شما بكنند ابداً باكى نداشته باشيد. البته هر كار مهمى يك دسته مخالف دارد. شما با قاطعيت در آنجا اشخاصى كه مى‏بينيد در آنجا فاسد هستند، اشخاصى كه در آنجا توطئه‏گر هستند، بايد با شركت همه اين نهادهاى اسلامى، آنها را كنار بگذاريد و نگذاريد فعاليت بكنند.

صحيفه نور ج 12 صفحه 104

بايد راديو و تلويزيون مربى مردم كشور باشد

و بالاخره يك راديو تلويزيون اسلامى و مربى جامعه در طول مدتى كه محمد رضا شاه مخلوع، اين تلويزيون را در تحت سيطره خودشان داشتند كوشش مى‏كردند كه جوان‏هاى ما را منحرف كنند يعنى نگذارند اين قوه‏اى كه بايد براى كشور خدمت بكند، اينها راهشان را كج مى‏كردند كه در خدمت ديگران باشند اين بايد درست بشود، بايد متحول بشود، بايد راديو و تلويزيون مربى جوان‏هاى ما، مربى مردم كشور باشد، نه اينكه مطالبى در آن گفته شود كه مخالف وضعيت كشور است، مخالف با مصلحت كشور است و جوان‏هاى ما را جورى بار مى‏آورند كه براى خودشان نباشند، براى ديگران باشند. جوان‏ها را يك قسمشان را اينطورى بار مى‏آوردند كه به مراكز فساد مى‏كشاند، همه جاى ايران را به صورت مراكز فساد درست كرده بودند و فاسدشان مى‏كردند. از راه شهوات يك دسته‏شان را مى‏كشيدند دنبال مواد مخدره، از اين راه فاسدشان مى‏كردند و تمام نقشه اين بود كه اين قوه فعاله‏اى كه همه كار از آن بايد بر آيد و مملكت خودش را اداره كند، اين، يا لاقيد بشود و يا اينكه مخالف بشود با كشور خودش من حيث لايشعر و بعضى هم با توجه. و يكى از موارد و بنگاه‏هائى كه در اين مطلب خيلى كوشش مى‏كرد راديو و تلويزيون بود كه اول از پخش كردن چيزهائى كه مخدرات خودش بود، اين موسيقى‏ها همه مخدر هستند، يعنى جوان‏هاى ما را، جوانى كه عادت به موسيقى كرد ديگر نمى‏تواند كار انجام بدهد، ديگر نمى‏تواند قاطع باشد. راديو و تلويزيون تقريباً اكثر اوقات جوان‏هاى ما را به گوش كردن اينطور چيزها وا مى‏داشت. از طريق چشم جوان‏هاى ما را فاسد مى‏كردند، زن‏هاى كذا و كذا را پشت تلويزيون نمايش دادند و جوان‏ها از اين راه فاسد مى‏شدند و همه مقصد اين بود كه در ايران يك قوه فعاله‏اى كه بتواند كه در مقابل دشمنان اسلام و ايران كه هستند بايستد، نباشد تا هر كارى كه دلشان مى‏خواهد بكنند. اين راديو و تلويزيون بايد متحول و همچو باشد كه جوان‏ها را طورى بار بياورد كه مستقل، داراى اراده و تصميم باشد، نه پايبند آن مسائل شهوانى يا اين مسائل ديگرى مثل هروئين و امثال ذلك. اينها بايد در راديو و تلويزيون جورى عمل بشود كه اينها را محترز كنند از آنها، بترسانند آنها را از آنطور مسائل. و همين طور بايد فيلم‏هائى كه در راديو و تلويزيون نمايش داده مى‏شود آموزنده باشد، فيلم‏هائى باشد ولو از خود ايران درست كنند، آموزنده باشد يا فيلم‏هائى كه از خارج مى‏آيد درست تفتيش بشود كه چنين نباشد. آنها ممكن است با شيطنت فيلم‏هائى را به ايران بفرستند كه بخواهند جامعه ما را فاسد كنند. بايد وضع آنجا درست و اسلامى بشود، روى مصالح و مقصد كشور باشد، در خدمت خود كشور باشد، نه در خدمت ديگران.

اميدوارم كه شما موفق باشيد و با قدرت و با تصميم و اراده به آنجا برويد، اصلاح كنيد آن قسمت را و بخش اخبار را در اختيار بگيريد و نگذاريد يك امورى كه برخلاف مصالح كشور است پخش بشود. من دعا مى‏كنم كه انشاءالله موفق و مويد باشيد و ساير نهادهاى اسلامى هم با شما انشاءالله همفكر هستند و انشاءالله همه با هم اين مركز را يك مراكز اسلامى، يك مركزى كه براى تربيت جوان‏هاى ما باشد و مربى باشد بسازند. اما راجع به افراد، از قرارى كه من شنيده‏ام بعضى از افرادى

صحيفه نور ج 12 صفحه 105

كه متعهد بودند و مسلمان بودند و براى كشور خودشان دلسوز بودند را از آنجا كنار گذاشتند و بعضى افرادى كه بايد تصفيه بشوند، اينها باز سر كارها هستند. شما بايد با ساير آقايان كه در آنجا هستند و متعهد، با هم اين افرادى را كه الان براى مملكت ما مضر هستند، اين چپى‏ها، اينهائى كه به اين طرف وآن طرف رابطه دارند، اينها را بايد تصفيه كنيد و بدون اينكه بترسيد تصفيه كنيد اينها را و به جاى آنها جوان‏هاى متعهد و اسلامى را بياوريد و آنهائى كه متعهد بودند و بيرون كردند باز ببينيد اگر كسانى هستند كه به درد مى‏خورند اينها را وارد كنيد. كسانى كه مضر هستند براى اين مركز ولو فرض كنيد متخصص هم باشند، متخصص مضر، ضررش بيشتر از غير متخصص است، اينها بايد كنار بروند و انشاءالله راديو و تلويزيون تصفيه بشود. انشاءالله تعالى موفق و مؤيد باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 106

تاريخ: 3/3/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن‏هاى دانشجويان دانشگاه‏هاى سراسر كشور و اساتيد دانشگاه و حوزه و طلاب حوزه عمليه قم

در رأس برنامه‏هاى رضاخان تضعيف روحانيت بود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بايد يك تاريخچه‏اى براى شما آقايان كه درك زمان رضاشاه را نكرديد عرض كنم تا بفهميد كه اين دست‏هائى كه در كار است چه دست‏هائى است. رضا خان بعد از اينكه كودتا كرد و آمد تهران را گرفت، به صورت يك آدم مقدس اسلامى خدمتگزار به ملت در آمد. حتى در جلسه‏هائى كه در محرم انجام مى‏گرفت در تكيه‏هاى زيادى كه در تهران بود آن وقت، مى گفتند او مى‏رود و شركت مى‏كند و دستجاتى كه از نظامى‏ها در تهران بيرون مى‏آمد من خودم ديده‏ام و مجلس روضه‏اى كه از طرف خود رضاخان با شركت خودش تأسيس مى‏شد من يكى‏اش را خودم ديده‏ام، اين بود تا وقتى كه حكومتش مستقر شد. اغفال كرد ملت را، اغفال كرد همه قشرها را تا اينكه جاى پايش محكم شد، وقتى كه جاى پايش محكم شد هدف اول و آن چيزى كه در رأس برنامه‏اى بود كه براى او تنظيم كرده بودند تضعيف روحانيت بود. شروع شد برنامه به تضعيف اين قشر. برنامه اين بود كه اين قشر در بين ملت حيثيت خودش را از دست بدهد تا اينكه بتوانند آن كارهائى كه مى‏خواهند انجام بدهند. روزنامه نويس‏هاى آن وقت و رسانه‏هاى گروهى آن وقت و قلمداران آن وقت مجهز شدند و همه به ضد روحانيت مشغول كار شدند. طورى كردند كه روحانيت را منزوى كردند و حتى در ماشين‏ها و تاكسى‏سوار نمى‏كردند اينها را. تبليغات به طورى دامنه دار بود كه جوان‏هاى ما را حتى جوان‏هاى متدين را منحرف كردند. اول، هدف روحانيت بود. اين مدرسه فيضيه را كه ملاحظه مى‏كنيد كه آن وقت شايد ششصد، هفتصد نفر طلبه در خود مدرسه فيضيه ساكن بود، روز نمى‏توانستند در مدرسه باشند، فرار مى‏كردند به باغات شهر و آخرهاى شب مى‏آمدند براى اينكه مأمورها دنبال اين بودند كه اينها را بگيرند و ببرند و عمامه‏هاشان را بردارند. علماى تهران را تعقيب مى‏كردند و بعضى از اشخاص موجه از علما را در كلانترى مى‏بردند و همانجا لباسشان را مى‏بريدند كه بلند نباشد، لباس روحانى نباشد، همانجا قيچى مى‏كردند. آن چه دستى بود كه روحانيون را در آن روز سرنگون كرد و كوبيد؟ و در عين حال كه آنهمه كوبيدند روحانيون را، معذلك گروهى كه فقط قيام كرد در مقابل رضاخان، همان روحانيون بودند. يك دفعه از تبريز علماى تبريز، يك دفعه از خراسان علماى خراسان، يك دفعه از اصفهان كه اين از

صحيفه نور ج 12 صفحه 107

همه دامنه‏اش زيادتر بود. علماى اصفهان آمدند به قم و علماى بلاد هم به اينها متصل شدند و مع الاسف همه قيام‏ها را شكستند. قم هم كه قيامش اساسى‏تر بود بسيار از ينها را آمدند بازى دادند، اغفال كردند و از قرار كه مى‏گفتند در راس آنها كه مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانى بود از قرارى كه مى‏گفتند او را هم مسموم كردند و همان قم فوت شد. آن چه دستى بود كه روحانيون را اينطور كوبيد و روى چه مقصدى بود؟ آن چه دستى بود كه روحانيون را با قشر دانشگاهى آنطور از هم جدا كرد كه در دانشگاه اسم روحانى را نمى‏شد ببرى و در مدرسه فيضيه هم دانشگاهى را؟ اين چه دستى بود كه اينها را از هم جدا كرد و با هم دشمن كرد؟ و اين چه دستى بود كه دانشگاه ما را به آن صورت در آورد كه اشخاصى كه از آن بيرون آمدند، مگر يك دسته متعهد، انحرافى بودند و گرايش به مكتب‏هاى ديگر داشتند؟ و آن چه دستى بود كه در همان زمانى كه انقلاب پيروز شد دانشگاه را به صورت يك دژ جنگى درآورد؟ و آن چه دستى است كه الان مشغول كاراست و مى خواهد باز روحانيت را بكوبد؟ اينها چه ديده بودند از روحانيت و اخيراً چه ديدند كه اينطور در فكر اينند كه در بلاد شروع كردند كه باز همان مطالبى كه زمان رضاخان بود اعاده كنند و به روحانيون و معممين جسارت كنند و اهانت كنند؟ روحانيون مگر چكاره‏اند و آنها چه ديده بودند؟ اين چه دستى است كه اين دو قشر را از هم اينطور جدا كرده بود و حالا هم جدا كرده است؟ مگر انشاءالله به فضل الهى اينها با هم پيوند كنند.

اگر بخواهند ملت را تحت سلطه بياورند بايد مردم را از روحانيين جدا كنند

اينها با مطالعه‏هاى طولانى كه از مردم شرق و مسلمانان و بلاد اسلامى دارند و داشته‏اند و كارشناس‏هاى آنها در اين بلاد اسلامى با شكل‏هاى مختلف آمده‏اند و مطالعه كرده‏اند و بررسى كرده‏اند، اين را يافتند كه توده‏هاى مسلمين با روحانيين نزديكند و روحانيين در آنها نفوذ دارند. در هر شهرى ملاى آن شهر، امام جماعت آن شهر با مردم روابط دارد و مردم از او حرف شنوى دارند، پس اگر بخواهند اين ملت را بشكافند و تحت سلطه بياورند بايد مردم را از اين روحانيين جدا و آنها را از آنها جدا كنند. خوب، بين دانشگاه و روحانى چرا اينطور اختلاف ايجاد كردند كه در دانشگاه نشود اسم روحانى را برد و دانشگاهى كه بخواهد نماز بخواند به طور قاچاق نماز بخواند و در مدرسه‏هاى ما هم اگر اسمى از دانشگاه بيايد، او را به خوبى دريافت نكنند؟ اين هم روى همان مطالعاتى كه آنها دارند و اين ديگر واضح‏تر است كه اين دو قشر مغز متفكر جامعه هستند، اين دو قشر را اگر از هم جدا كنند مى‏توانند كارهائى را كه مى‏خواهند انجام بدهند و اين دو قشر اگر با هم اتصال پيدا بكنند، اينها نمى‏توانند مقاصد خودشان را انجام بدهند و لهذا قلم‏ها و نطق‏ها و رسانه‏ها و اينها كه در خدمت اجانب بود، به كار افتادند، اينها را از هم جدا كردند و دشمن كردند و در هر قشرى هم ايجاد اختلافات كردند. حالا كه اينها ديدند، آن قدرت اسلام را ديدند و قدرت روحانيون را ديدند و قدرت دانشگاه را ديدند كه يك همچو قدرت شيطانى را اينها با هم وقتى كه شدند سرنگون كردند كه در دنيا كسى احتمال اين را نمى‏داد كه بتواند ايران اين مرد خائن را بيرون كند زيرا همه قدرت‏ها پشت سر او بودند، همه قدرت‏ها،

صحيفه نور ج 12 صفحه 108

چه قدرت‏هاى غير اسلامى كه مهم امريكا بود، براى شوروى هم و چه حكومت‏هاى انحرافى بلاد مسلمين، تمام اينها طرفدار او بودند. شاهديد كه ما وقتى در عراق خواستيم كه شروع كنيم به طور بارزى به مقابله با شاه، عراق نگذاشت ما آنجا بمانيم و وقتى خواستيم به كويت برويم كويت هم نگذاشت كه ما وارد بشويم و من ديدم كه ما در هر يك از بلاد مسلمين برويم، همين حرف است. و خدا خواست كه بهتر بشود و ما رفتيم به يك محلى كه تحت سيطره ايران نبود گرچه آنجا هم ابتدائاً با ما مخالفت‏هائى شد، لكن كم كم آن مخالفت‏ها تخفيف پيدا كرد. اينها امروز از زمان رضاشاه بيشتر در فكر هستند. زمان رضاخان مطالعات بود و دهنيات كه اگر چنانچه روحانى با دانشگاهى پيوند كند و اگر روحانى قدرت روحانيت خودش را دارا باشد نمى‏گذارد كه ما آنطور كه مى‏خواهيم استفاده كنيم از ايران، اين يك ذهنيتى بود مطابق با واقع هم بود اما ذهنيت بود. امروز آن ذهنيت ديگر براى آنها عينى شد، ديدند كه از روحانيت شروع شد و دانشگاه هم آنقدرى كه متعهد بودند پيوند كردند و آنها هم كه نبودند، الزام پيدا كردند به اينكه همصدا باشند و ساير قشرها هم، همه ملت. اينها ديدند كه اين روحانيين در عين حالى كه آنها خيال مى‏كردند كه نفوذ دارد لكن نمى دانستند اينقدر نفوذ دارد. آن وقتى كه شاه به عذر خواهى افتاد، شاه مخلوع به عذر خواهى افتاد و شريف امامى را آورد روى كار، اينها هى گفتند كه خوب، ما اشتباه كرديم، ما نمى‏دانستيم كه مردم اينطور روحانيت را مى‏خواهند و ما اين اشتباه را بر مى‏گردانيم، ما خدمت مى‏كنيم به روحانيون. از اين چرندها شروع كردند گفتن براى اغفال، ليكن خوب، ديگر گوش‏ها نمى‏شنيد.

هيچ ارگانى نبايد در كار ارگان ديگر دخالت كند

اينها امروز ديده‏اند قدرت اسلام را، ديده‏اند كه يك جمعيت سى و پنج ميليونى كه اين جوان‏هائى كه بتوانند كار بكنند شايد پانزده ميليون، هيجده ميليون، بيست ميليون باشد بدون اينكه داراى يك تجهيزاتى باشند و بدون اينكه تربيت نظامى ديده باشند اينها با مشت غلبه كردند بر همه قدرت‏ها و آن كسى را كه آنها همه مى‏خواستند نگه دارند نتوانستند، اينها عينى شد بر ايشان كه اسلام چقدر قدرت دارد، حالا بدتر و بيشتر درصدد اين هستند كه اسلام را نگذارند تحقق پيدا كند. اين سنگر بندى‏ها كه در دانشگاه‏ها شد براى چى بود و كى بودند؟ آنهائى كه ميل داشتند كه دانشگاه كه تبديل شده بود به يك غرب ساختگى، غربزده ساختگى، برگردد به يك دانشگاه اسلامى كه وقتى وليده او مى‏آيد، نتيجه او بيرون مى‏آيد، افراد مسلم و متعهد باشد، اينها بودند كه سنگر گرفتند؟ يا همان‏ها بودند كه همان قلم و همان قدم و همان چيزهائى كه زمان رضاخان مى‏خواستند بشكنند اين اسلام را و اين قدرت را؟ اينها هستند كه سنگرگيرى كردند. ما كه مى‏گوئيم انقلاب فرهنگى و البته در همه چيز بايد باشد، لكن بايد مخلوط نكنيم امور را به هم. اينهائى كه در انقلاب فرهنگى هى صحبت مى‏كنند و صحبت كردند و من شنيدم اينها مخلوط مى‏كنند امور را به هم و اين راه را دور مى كند. دانشگاه و فيضيه، بايد فقط راجع به دانشگاه شروع كنند. كار به اين نداشته باشند اقتصاد ملت

صحيفه نور ج 12 صفحه 109

چيست. اگر دانشگاه بيايد راجع به اقتصاد بخواهد فرهنگ را جارى كند و فرهنگ اسلامى درست كند، از فرهنگ اسلامى دانشگاه هم باز مى‏ماند، و اگر قشرى ديگرى كه مى‏تواند انقلاب فرهنگى در مثلاً ارتش بكند بيايد بخواهد مخلوط كند و انقلاب فرهنگى را در دانشگاه بخواهد بيايد عمل كند، اين كار خودش هم از دستش مى‏رود. بايد هر قشرى در همان محل خودشان و در همان بنگاهى كه آنها جزئيت دارند در آنها و عضويت دارند در آنجا، همان را مشغول بشوند، نه شما انقلاب اقتصادى را دنبالش برويد، نه آنهائى كه مى‏خواهند انقلاب اقتصادى درست كنند بيايند دنبال دانشگاه‏ها. و من به شما حالا دارم عرض مى‏كنم كه اين اختلاطها البته افرادى هم كه اين اختلاطرا مى‏گويند من سراغ ندارم كه افرادى باشند كه خداى نخواسته خيانتكار باشند، اغفال مى‏شوند. اينهائى كه مى‏خواهند، مى‏گويند همه را بايد با هم درست كرد و جدا نمى‏كنند، قسمت قسمت نمى‏كنند، همه چيز را يعنى اين دستگاه را با آن دستگاه، آن دستگاه را با اين دستگاه و روى هر يك عليحده متخصصان خودشان، متخصصان آن بنگاه مشغول كار نمى‏گذارند بشوند، اينها متحمل است كه اغفال شده باشند. نبايد ما وقتى مى‏خواهيم دانشگاه را درست بكنيم و يك انقلاب فرهنگى در دانشگاه درست بكنيم بيائيم همه چيز را با هم مخلوط بكنيم، همه جا بايد چه بشود اما هر كدام در محل خودش. بازار بايد درست بشود، لكن دانشگاهى به بازارى كارى نبايد داشته باشد. بازار يك دسته اى بايد بروند و آنجا انقلاب اسلامى و فرهنگى را در آنجا پياده كنند، اينها يك دسته بازارى متعهد بايد باشند. ارتش هم بايد انقلاب در آن پيدا بشود و اميد است كه بسيار وقتش شده باشد لكن ارتش نبايد كار داشته باشد كه دانشگاه چه مى‏گذرد در آن، به او چه ربطى دارد. در عين حالى كه همه با هم پيوند هستند، لكن هر كدام كار خودشان را بايد انجام بدهند. پيشتر مى‏گفتند كه در آن تعزيه هايى كه در مى آوردند سابقاً، مى‏گفتند كه شمر خوب اين است كه شمر باشد، اگر بنا باشد كه شمر هم وقتى صحبت مى‏كند يا شعر مى‏خواند مثل امام حسين بخواند اين شمر نيست، در عين حالى كه همه بنگاه واحد بودند و همه با هم مى‏خواستند يك صحنه‏اى را درست كنند، لكن هر كس كار خودش را بايد خوب انجام بدهد، نبايد او دخالت كند در كار ديگرى. اگر هر كدام دخالت كنند در كار ديگرى، اين صحنه، صحنه خوب نمى‏شود. ما هر كدام بايد كار خودمان را خوب انجام بدهيم اگر هر كسى در هر كارى دخالت بكند هيچ كدامش را نمى‏تواند انجام بدهد.

با هم اجتماع كنيد و مواظب باشيد قلم‏هاى مسموم شما را بازى ندهند

و من حالا به شما عرض مى‏كنم كه قلم‏ها، قدم‏ها، نطق‏ها، شيطنت‏ها دنبال اين است كه نگذارند شما ادامه بدهيد به اين چيزى كه مشغول شده‏ايد، اينها مى‏خواهند نگذارند كه قشر روحانى با قشر دانشگاهى يكى بشود. شما الان اول كارتان است، تازه شروع كرده‏ايد. ممكن است به حسب حدسى كه من مى‏زنم كه بيايند بيخ گوش اشخاصى كه در فيضيه و در جاهاى ديگر، در مراكز علمى هستند، بيخ گوش اينها چيزهائى بخوانند كه نتيجه‏اش اين باشد كه شما با اين دسته كنار برويد، و بيايند بيخ گوش

صحيفه نور ج 12 صفحه 110

دانشگاهى‏ها مطالبى بگويند كه شما را از آنها جدا كنند. اينها صدمه ديده‏اند از اتحاد اين ملت، اينها از اسلام الان ترسيدند به طورى كه ديدند خارجاً چه جور واقع شد. اينها مى‏بينند اين تظاهرات شما را، اينها مى‏بينند اين اجتماعات شما را و اين فرياد اسلامى شما و ناراحت مى‏شوند.

چند روز پيش از اين در يك نوشته‏اى ديدم كه مى‏گويد كه چرا از ملى مى‏ترسيد شماها؟ چرا نمى‏گوئيد مجلس شوراى ملى؟ من به آن آقا مى‏گويم شما چرا از اسلامى مى‏ترسيد؟! ما اين ملى كه مجلس شوراى ملى باشد، حالا بيش از پنجاه سال هم از آن مى‏گذرد و ما يك اثر صحيحى از اين نديديم. هر وقت يك آدم صحيح پيدا مى‏شد، يك پنجاه نفر هم از نوكرهاى استعمار پيدا مى‏شدند و او را مى‏كوبيدند. من مى‏گويم به اينها كه ما تابع اين ملت هستيم، اين جمعيت. ما كه خودمان براى خودمان يك كاره نيستيم، ما مى‏خواهيم ببينيم خواست اين سى و پنج ميليون جمعيت چى است. ما ديديم كه خواست اين سى و پنج ميليون جمعيت اين بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم، در تمام صحبت‏ها از اول تا آخر اين نبود كه ما ملى گرا هستيم، ملى گرايى بر خلاف اسلام است. اسلام آمده است كه همه را يك نحو به آن نظر بكند، همه جوامع را. ملى گرايى اين است كه الان در آمريكا بين سياه و سفيد دارد واقع مى‏شود و اين كارترى كه دعوى اين را مى‏كند كه من طرفدار بشر هستم اين سياهان را اينطور مى‏كشد و اين طور آزار مى‏دهد. ملى‏گرايى اينست كه بعضى از اين دولت‏هاى عربى مى‏گويند عربيت و نه غير. ملى گرايى اين پان ايرانيسم است، اين پان عربيسم است. اين بر خلاف دستور خداست و بر خلاف قرآن مجيد است ما كه مى‏گوئيم جمهورى اسلامى، مجلس شوراى اسلامى، براى اينكه از آن امامزاده ما معجزه‏اى نديديم! پنجاه سال است، بيشتر، ما را عقب، عقب راندند، پنجاه سال بيشتر كه اينها كارشكنى كردند. در طول مدتى كه مجلس شوراى ملى آنها بود حتى يك دفعه نشد كه مردم، مردم سراسر كشور آزاد راى بدهند. آن وقتى كه رضا خان نبود و محمدرضا خان نبود و زمان قاجار، من يادم هست، آن وقت خان‏ها بودند، شاهزاده‏ها بودند، خان‏ها دسته دسته اين مردم را به زور مى‏آوردند و به صندوق‏ها راى براى خودشان مى‏گرفتند، مردم هيچكاره بودند، نمى‏دانستند كه چيست، يك ورقه‏اى را به آنها مى‏دادند، اينها هم مى‏آوردند در صندوق مى‏انداختند. زمانى كه رضاخان سلطه پيدا كرد و محمدرضا سلطه پيدا كرد كه همه مى‏دانيد كه يعنى زمان محمدرضا را اكثرا ديديد كه به مردم ارتباطى نداشت. خود محمدرضا گفت، در يك گفتگوئى گفته است به اينكه ليست اين وكلا را از سفارتخانه‏ها مى‏فرستند پيش ما مى‏فرستادند مى‏خواهد بگويد حال اينجور نيست، مى‏فرستادند پيش ما و ما همان‏ها را ملزم بوديم كه تعيين كنيم. اين يك اقرارى است از يك كسى كه به غصب سلطنت براى اين مملكت مى‏كرد و مطلع بود بر مسائل. و اين ما را شناساند كه به ما مى‏فهماند كه افرادى كه آن وقت در اين مجالس بود چه اشخاصى بودند. افرادى بودند كه با ليست سفارت آمريكا يا با ليست سفارت شوروى تحميل مى‏شدند، اين حرفى است كه محمدرضا گفت كه ليست‏ها را مى‏فرستادند. اين را براى اين تعريف كرد كه مى‏خواست بگويد من ديگر اينطور نيستم. حتى پدرش را تضعيف كرد كه خودش رو بيايد و مردم به خودش توجه پيدا كنند. اين اقرارى بود كه ايشان كرد كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 111

ليست را مى‏فرستادند و ما مجبور بوديم كه همان ليست را، افراد را تعيين كنيم. اين نمايانگر اين است كه اينهايى كه در مجلس شوراى ملى بودند نه شوراى اسلامى، اينها چه اشخاصى بودند، اينها نوكرهائى بودند كه نوكرهاى خارجى بودند و با زور اين نوكر بزرگ اينها مى‏رفتند در مجلس. در طول تاريخ مشروطيت نمى‏توانيد پيدا كنيد كه همه ايران خودشان راى داده‏اند، حتى در آن دوره‏هاى اول، بله، تهران در آن دوره‏هاى اول خودشان راى مى‏دادند لكن در تهران خان‏ها نمى‏توانستند كارى بكنند اما در شهرهاى ديگر و در دهات و در اينطور چيزها اين خان خانى بود و همان اشراف و همان خان‏ها مردم را مى‏بردند به آن كسى كه نظرشان بود راى مى‏دادند. شما امروز... يا يك انحرافى حاصل شده، آن هم آن مقدارى است كه ديده‏اند چيز ناچيزى بوده، اينطور آزاد مردم بروند و آنطور زن و مرد، بچه و بزرگ، آنهائى كه مى‏توانستند راى بدهند، آزاد بروند آنجا راى خودشان را بريزند. خوب، شما تهران را ديديد، قم را ديديد، بعضى جاها را هم ديده‏ايد و از بعضى جاها هم شنيده‏ايد، اينها نمى‏خواهند كه يك همچو مجلسى كه مال ملت است و مال اسلام است و افرادش به حسب غالب، اسلامى هستند الا آنجاهايى كه قالب زده‏اند، نمى‏توانند ببينند اين را. اينها نمى‏توانند ببينند كه دانشگاهى و روحانى زير يك سقفى جمع شدند با هم مخلوطند. اينها، من تنبه به شما مى‏دهم كه اينها مشغولند كه شما را از هم جدا كنند. شما الان يك نهال كوچكى هستيد كه تازه، اين ارتباطتان تازه رس است، باز شروع شده است الان، نرسيده است به جايى و شما همه در هدف آنها واقع هستيد كه نگذارند، نگذارند در دانشگاه يك كار مثبتى انجام بگيرد، اگر شد با تفنگ و با سنگرگيرى و اگر اين نشد، با شيطنت. آن چه دستى است كه در ديوارهاى دانشگاه آن شعارها را مى‏نويسند؟ او چه مى‏خواهد بكند؟ آنى كه جمع مى‏كند جمعيت را، يك بر خلاف اسلام چيزى مى‏گويد، چه نظرى اينها دارند؟ اينها واقعا اشخاصى هستند كه مى‏بينند دانشگاه و روحانيون مضر به ملت هستند و چون اينها ضرر براى ملت دارند، مى‏خواهند ما را از بين ببرند.؟ خوب، همين طايفه‏اى هستند كه روبروى اين ملت تفنگ مى‏كشند و اسلحه دارند و الان هم اسلحه‏هايشان در محل‏هايى هست براى وقتى كه فرصت پيدا كنند. همين‏هايى هستند كه مى‏خواهند كردستان به همان انقلاب و اينطور چيزها باشد و بحمدالله آنجا تصفيه شد و تصفيه مى‏شود. همين‏هايى هستند كه تفنگ‏هايى كه دارند و چيزهاى كه دارند، مارك‏هايى كه دارد معلوم است از اسرائيل هست، از شوروى هم هست، از طرفين قضيه. اينها اسلام را مى‏بينند كه مقابلشان مى‏ايستد، آن بزرگترها، اينها كه بچه‏اند، آن بزرگترهايى كه اينها را هدايت مى‏كنند و اينها را وادار مى‏كنند به امور، اينها ديدند كه اسلام اگر چنانچه باشد، روحانى و دانشگاهى اگر با هم باشند، اين دو مغز متفكر با هم جوش بخورند قهرا ساير مردم هم با اينها جوش مى‏خورند، نمى‏توانند دوباره برگردند به اينجا و كارهايى را كه مى‏خواهند بدهند، انجام بدهند. اينها مى‏دانند حالا كه هيچ كودتايى در ايران نمى‏تواند درست باشد، كسى هم فكرش نمى‏تواند باشد، از خارج هم هيچ كسى نمى‏تواند در اينجا بيايد و دوام هم بياورد. اينها از افغانستان هم يك درسى گرفته‏اند كه همه سلاح‏هاى مدرن را آوردند و همه هليكوپترها و طياره‏ها و حتى نظامى‏هاى تدريب شده

صحيفه نور ج 12 صفحه 112

را آوردند افغانستان، لكن نتوانستند ملت افغانستان را خاضع كنند و هر روز رو به شكستند. افغانستانى كه دولتش با آنها موافق است و آن اشخاصى كه تبع دولتش هستند با آنها موافق هستند، ايرانى كه دولت و ملت ديگر نيست و همه باهمند، همه دستشان توى دست هم است، اينها نمى‏توانند در اينجا بيايند و يك مثلاً كارى انجام بدهند. علاوه خداى تبارك و تعالى با ماست. ما براى خدا مى‏خواهيم اين اجانب را از كشورمان بيرون كنيم و اينهائى كه خلاف اسلامند عذرشان را بخواهيم يا هدايتشان كنيم. وقتى ما براى خدا مى‏خواهيم اين انجام بگيرد، خداى تبارك و تعالى با ما همراهى مى‏كند، لكن به اين شرط كه ما همانطورى كه اول انقلاب و در جوشش انقلاب همه مقصدها را كنار گذاشته بوديم و يك مقصد داشتيم و آن جمهورى اسلامى و اسلام، و هيچ يك از ما دنبال اين نبوديم كه شب شاممان چيست يا در اداره منصبمان چيست، همانطور پيش برويم. شما خيال نكنيد كه ما، ديگر حالا گذشت و تمام شد و حالا برويم سراغ زندگيمان، نخير. اگر بخواهيد يك زندگى با شرافت داشته باشيد، با عزت داشته باشيد، بايد از اين چيزهايى كه القا مى‏كنند به شماها، يعنى به ملت، القا مى‏كنند به اينها كه جمهورى اسلامى هم آمد و كارى انجام نداد، اين براى اين است كه دلسرد كند شما را از جمهورى اسلامى، نقشه است كه شما كنار برويد جمهورى اسلامى را بكوبند و تمام كنند. در صورتى كه در اين يك سالى كه جمهورى اسلامى بوده است با همه كارشكنى‏هايى كه از همه جا شده است، به قدر طول سلطنت اين دو مرد خائن خدمت شده است به اين مردم. دهاتى كه هيچ نداشتند در طول سلطنت غاصب اين دو خيانتكار، همه را از همه چيز محروم كرده بودند، الان در بسيارى از جاها خدمت مشغول شده است و مردم، خود ملت و دستگاه‏هاى دولتى و ملى با هم دست به هم گذاشته‏اند و آباد كرده‏اند آنجاها را. ملت ما نبايد گوشش به حرف اين اشخاصى باشد كه بر خلاف اسلام شعار مى‏نويسند، نبايد حرف‏هاى آنها را گوش كند كه كارى انجام نگرفته. اگر هيچ كارى انجام نگرفته بود الا اينكه من و شما حالا آزاد مى‏توانيم اينجا بنشينيم صحبت كنيم، از آزادى بهتر يك چيزى ما داريم در دنيا؟ اگر هيچ كارى انجام نگرفته بود الا اينكه دست اجانب از ممللكت ما قطع شد، ولو حالا ريشه‏هايش يك قدرى هست اگر هيچ نشده بود، اينها را نبايد ما چيز حساب كنيم؟ ما نبايد رفتن محمدرضا را كه با آنهمه قدرت بود يك چيزى حساب كنيم؟ جمهورى اسلامى آمد و هيچ كارى نكرد؟ پس اين چيست؟ حالا باز محمدرضا توى مملكت ماست و سلطنت مى‏كند و ساواك هم مشغول به نانجيبى‏هاى خودش است؟ اينها جوان‏ها را مى‏خواهند گول بزنند و جوان ما الحمدالله بيدار شده‏اند و گول نمى‏خورند به اين زودى. اينهايى كه شما را مى‏خواهند سرد كنند و اينكه كارى انجام نشده است، و چيزى نشده است، شما مى‏خواهيد چه كارى انجام بشود؟ در ظرف يك سال و چند ماه تمام نهادهائى كه براى يك كشور اسلامى است تمام تحقق پيدا كرد. در هيچ جاى دنيا همچو چيزى نبوده، جاهاى ديگر بيست سال، سى سال، پنجاه سال وقتى انقلاب كردند باز نتوانستند قانون اساسى داشته باشند. عراق الان هم قانون اساسى ندارد، الان هم چند نفر دور هم نشسته‏اند با زور به مردم حكومت مى‏كنند. اما ايران از باب از خود مردم بود اين جوشش، از متن جامعه بود اين انقلاب، و

صحيفه نور ج 12 صفحه 113

همه هم اسلامى بودند، همه آن چيزهايى كه بايد براى يك مملكتى اساس مملكت باشد انجام گرفته. ما ديگر چيزى، معطلى در اين باب نداريم، بعد بايد سازندگى‏ها بشود كه انشاءالله مشغولند و خواهد شد. شما را بازى ندهند اين قلم‏هاى مسموم، اين مجله‏ها و بعضى روزنامه‏هايى كه در خدمت ديگران هستند و مع‏الاسف به آنها اجازه نشر مى‏دهند هر روز، اينها شما را اغفال نكنند. آن چيزهايى كه بيخ گوش شما در دانشگاه مى‏خوانند، يا در مدرسه مثلاً فيضيه مى‏خوانند به گوشتان نرود. اين اجتماعى كه شما با هم كرديد الان هدف واقع شديد از براى آنهائى كه با اسلام مخالفند و با دانشگاه مخالفند و با فيضيه مخالفند. الان شما هدف آنها هستيد. ادامه دادن كار بالاتر از ايجادش است، ايجاد را مى‏شود، سه روز رفتيد در قم و بحمدالله با هم صحبت كرديد و تفاهم كرديد و الحمدلله با هم نزديك شديد، لكن ادامه اين مهم است. بايد شما قرار بدهيد هر چند روز، هر چند وقت يك دفعه با هم اجتماع كنيد و با هم يكصدا باشيد.

اگر دانشگاه از اول در خدمت مردم بود حالا ما محتاج نبوديم

و من اميدوارم كه اين ائتلاف شما با هم يك امر بسيار مباركى باشد و با اين ائتلاف بتوانيد دانشگاه‏ها را، مراكز علمى را به صورت اسلامى در آوريد كه اشخاصى كه از، ما هر بنگاهى را كه، هر كارخانه‏اى را، از آن چيزى ك بيرون مى‏دهد مى‏فهميم چيست. آن كارخانه‏اى كه شكر بيرون مى‏دهد مى‏بينيم شكرش چطور است بعد مى‏فهميم كارخانه‏اش چطور است. آن كه فرض كنيد كه فاستونى بيرون مى‏دهد ما مى‏فهميم چطور است. ما از اين محصول كارخانه دانشگاهمان بايد بفهميم چى بوده، اين محصولش چه بوده. اين آقايانى كه مى‏گويند كه ما خودمان در اين يك سال دانشگاه را چه كرديم، در اين يك سال ما ببينيم اين آقايان چه كرده‏اند؟ محصولش چه بوده؟ در اين پنجاه سال محصولش چه بوده؟ در اين پنجاه سال مثلاً يك ميليون دانشگاهى ملت براى ملت خدمت بكند نه براى ديگران، درست شده است؟ دانشگاه بيرون داده است افرادى كه نظرشان اين باشد كه براى ملتشان كار بكنند و به ديگران مربوط نباشند؟ اين كمونيست‏ها از كجا آمده‏اند؟ اين ماركسيست‏ها از كجا آمده‏اند؟ از توى دانشگاه‏ها. ما معلم‏ها را از اينها مى‏فهميم، كه دانشگاه داخلش چه بوده براى اينكه محصولش اين است. يك عده‏اى البته متعهد هستند، در هر جا هستند اما دانشگاهى كه چند ميليون جمعيت در آن بايد باشد و در عرض اين پنجاه سال بايد بيشتر از صد ميليون جمعيت از آن بيرون آمده باشد و آمده و رفته باشد، اگر بنا بود كه اين دانشگاه يك محصول دلخواهى داده بود بيرون، حالا گلستان بود مملكت ما، محتاج به جنگ نبوديم، محتاج به نهضت نبوديم، محتاج به انقلاب نبوديم. محصول آنجا يك محصول نامطلوبى بود كه در هر پستى وارد شدند براى اجانب كار كردند. اينهايى كه در اين پستها وارد شدند، براى كى كار كردند؟ براى ملت كار كردند؟ اينها محصول همين دانشگاه بودند و از دانشگاه آمدند در وزارتخانه‏ها در راس امور وارد شدند و همه‏اش براى اجانب كار كردند. اگر اينها براى ايران كار كرده بودند، اگر دانشگاه در خدمت ايران بود حالا ما ديگر محتاج بوديم كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 114

جنگ و نزاع كنيم؟ دانشگاه ديگر مركز اين سنگربندى‏ها مى‏شد؟ ادارات ما به اين صورت در مى‏آمد كه نكنند كار را، كم كارى بكنند؟ دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را بكند به اين ملت، دانشگاه در خدمت ديگران بوده است، جوان‏هاى ما را دانشگاه‏ها اينطور كردند. الان هم دنبال اين هستند كه نگذارند اين دانشگاه يك دانشگاه در خدمت خود مردم باشد. ما كه مى‏گوئيم دانشگاه اسلامى، ما مى‏خواهيم كه يك دانشگاهى داشته باشيم كه روى احتياجاتى كه اين ملت داشته باشد، كرسى داشته باشد و براى ملت باشد. تربيت نبوده است در اين دانشگاه، تربيت بر ضد بوده است.

آموزش و پرورش لفظى بوده است كه وزارت آموزش و پرورش! نه آموزش، آموزش بوده است، نه پرورش، پرورش. آموزش اين بوده است كه جوان‏هاى ما را گرايش غربى و شرقى مى‏دادند و پرورش هم اين بوده است كه لاابالى بار مى‏آورده‏اند و همين چيزهايى كه مى‏بينيد. حفظ كنيد اين وحدت خودتان را. اينها الان هجوم مى‏آورند كه از دستشان بگيرند اين را. بخواهيد كشورتان كشور مستقل و خودتان اشخاص آزاد باشيد، اين را تعقيب كنيد و شما دو قشر با هم ارتباط دائم داشته باشيد و برنامه‏ها را خود دانشگاهى‏ها و خود علماى حوزه برنامه‏ها را تنظيم كنند كه يك آموزش موافق با احتياج مملكت، نه اين چيزهايى را بخوانند كه اصلا به درد ما نمى‏خورد، خيلى از چيزهاست كه اصلا به مملكت مربوط نيست و يك پرورش صحيح، كه از دانشگاه وقتى بيرون مى‏آيند مستقل در فكر باشند، مستقل در عمل باشند، تحت تاثير گرايش‏هاى شرقى و غربى نباشند، خدمتگذار به كشور خودشان باشند نه خدمت به ديگران بكنند. اين معنى انقلاب دانشگاه است. ما انقلاب دانشگاه را از محصولش بايد بفهميم، اگر انشاءالله بعد از چند سال ديگر محصول، محصولى شد انسانى، محصولى شد اسلامى، محصولى شد كه براى كشور خودشان زحمت مى‏كشند و كار مى‏كنند، مى‏فهميم تحول پيدا شده و اگر چنانچه همان باشد و از آن كمونيست بيرون بريزد و مسلمان‏ها را از آن طرف بريزند، كمونيست از آنجا در بياورند، اگر اينطور باشد ما تا ابد لنگ هستيم و منتظر بدترش بايد باشيم. لكن ما اميدواريم كه خداى تبارك و تعالى با ما همراهى و كمك كند و به زحمت‏هاى شما علما و شما دانشمندان، انشاءالله ما به واسطه زحمات شما مملكتمان اصلاح بشود.

والسلام عليكم و رحمه‏الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 115

تاريخ: 4/3/59

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

مجلس محل طرح مسائل دلخواه اسلام و مردم است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من خوف اين را دارم كه مطالبى كه آقاى حجازى فرمودند درباره من، باورم بيايد. من خوف اين را دارم كه با اين فرمايشات ايشان و امثال ايشان براى من يك غرور و انحطاطى پيش بيايد. من به خداى تبارك و تعالى پناه مى‏برم از غرور. من اگر خودم را براى خودم نسبت به ساير انسان‏ها يك مرتبتى قائل باشم، اين انحطاط فكرى است و انحطاط روحى. من در عين حال كه از آقاى حجازى تقدير مى‏كنم كه ناطق برومندى است و متعهد، لكن گله مى‏كنم كه در حضور من مسائلى كه ممكن است من باورم بيايد بيان كردند.

من چند كلمه‏اى كه مى‏خواهم در حضور آقايان عرض كنم از باب اينكه امر شده است به تذكر، ((فان ذكرى تنفع المومنين)). تصادف خوبى است كه امروز كه آقايان در اينجا تشريف دارند و با هم مواجه هستيم - كه - مواجه با ملت هستيم، تمام ملت خلاصه در وجود شما آقايان است، تصادف خوبى است كه با روز عيد مباركى مصادف شده است و از آن بهتر اين است كه روز گشايش مجلس اسلامى در روزى است كه عدالت در عالم متولد شده است، روزى است كه اميرالمومنين سلام الله عليه به دنيا آمدند، اين مظهر همه عدالت‏ها و اعجوبه عالم هستند و از صدر عالم تا ابد به جز رسول اكرم كسى به فضيلت او نيست. اين را ما به فال نيك مى‏گيريم و اين فكر را مى‏كنيم كه آقايان كه در يك روزى كه مظهر عدالت خدا، پرتو عدالت انسانى در آن روز متولد شده است و شما مجلس را در آن روز افتتاح مى‏كنيد بدانيد كه بايد همان رشته را، همان رشته على عليه السلام را پيروى كنيد. من در بعضى مجالس زمان رضاخان رفته‏ام در مجلس، به عنوان تماشاگرى و مجالس ديگرى هم كه از آن زمان تا اخير بوده است شنيده‏ام. آنجائى كه من ديده‏ام، مجلس، مجلس شورا نبوده است، مجلس مبارزه بين افراد در آمال خودشان بود، جنگ و نزاع بود، حتى بعضى اشخاص كه اشخاص صحيحى بودند و در خارج از مجلس حدود را حفظ مى‏كردند در مجلس كه وارد مى‏شدند مثل اينكه ملزم مى‏شدند به اينكه نظير آنهاى ديگرى كه به طور غير اسلامى رفتار مى‏كردند، گاهى هم بعضى از آنها منحرف بشوند. مجلس شوراى اسلامى مجلس مشورت است، مجلسى است كه بايد متفكرين، آقايان مسائلى كه مايحتاج ملت است و كشور است در ميان بگذارند و با هم مشورت كنند، مباحثه كنند فقط

صحيفه نور ج 12 صفحه 116

آن چيزهائى كه مربوط به ملت است و به اسلام. مجلس شوراى اسلامى كه شما آقايان وكيل هستيد از طرف ملت براى خدمت در آن بنگاه بايد آنكه دلخواه ملت است در آنجا طرح بشود و آنچه دلخواه اسلام است بحث و مشورت بشود و به ترتيبى كه مقرر است تصويب بشود و همه چيزش اسلامى باشد. اغراض شخيصه را بايد همه ما كنار بگذاريم. فرضا كه من با شما خداى نخواسته يك حساب و خرده دارم اين در مجلس نبايد، در مجلسى كه مجلس اسلامى است نبايد اين خرده حساب‏ها را آنجا به آن رسيد. مجلس شوراى اسلامى در يك محفظه سربسته نيست كه اگر خداى نخواسته انحرافى در آن پيدا شد همان اجزاه خود مجلس بفهمند، اين سرباز است و راديو و تلويزيون اين را منتشر مى‏كند همه ايران مى‏بينند و مى‏شنوند و خارج از ايران هم تا آنجائى كه موج اينها مى‏رود آنها هم مى‏شنوند و مى‏فهمند كه چه شده است. اگر بنا باشد كه خداى نخواسته از اول صف آرائى بشود براى جنگ اعصاب و آن مجالسى كه در زمان طاغوت بود، آن مجالس، باز محتوايش تكرار بشود، اين مجلس اسلامى نيست و آقايان به وظيفه شرعى و الهى خودشان عمل نكرده‏اند. من اميدوارم كه آقايان بدون اينكه جهات نفسيت را در نظر داشته باشند و بدون اينكه اغراض خودشان را و مخالفت‏هاى شخصى كه با اشخاص دارند در نظر داشته باشند، به آن چيزى كه وكيل او، به آن چيزى كه در آن چيز وكيل هستند، انديشه كنند و مباحثه كنند و شور كنند. شورى كه در محيطى واقع شد كه اسلامى است و اخلاق اسلامى است منتهى به جنگ نمى‏شود، منتهى به آن مسائلى كه در آن مجلس‏ها و بعضى از آن مجلس‏ها واقع مى‏شد كه انصافا شرم آور است نمى‏شود بايد همانطورى كه تا حالا تحولات زيادى پيدا شده است در اين ملت شما كه وكيل از جانب ملت هستيد و عصاره فضائل ملت هستيد، بايد در آنجا همان معنائى كه مامور آن شديد از طرف ملت، همان معانى باشد. ملت يك ملت اسلامى است و اسلام را مى‏خواهد و احكام اسلام را مى‏خواهد شما وكيل نيستيد كه برويد آنجا بنشينيد و حساب‏هائى كه خودتان با هم داريد صاف كنيد اگر يك همچو كارى بشود، اين انحراف است و غصب است آن محل براى شما. شما بايد (انشاءالله همين طور هم هست) شما بايد در آنجا معلم اخلاق باشيد و از براى همه كشور، براى اينكه مطالب شما به همه كشور بسط پيدا مى‏كند. وقتى كه همه مردم در تمام كشور ديدند كه اين وكلايشان با راستى و صداقت در خدمت كشور هستند و در خدمت اسلام هستند و مناظره‏هائى كه مى‏كنند مناظره‏هاى اسلامى است و بحث و تفتيش اسلامى است، اين يك تعليمى مى‏شود به همه افرادى كه در اين كشور هستند و به آنجائى كه اين موج‏ها مى‏رسد در خارج كشور. مابايد همه قشرها را تربيت كنيم. شماها بايد در مجلس كه مى‏رويد علاوه بر اينكه مسائلى كه طرح مى‏شود كه مورد احتياج ملت است بايد آنها را در آن طرح كنيد، با سلاح اخلاق اسلامى وارد بشويد و با آن سلاح مردم را تربيت كنيد كه وقتى چند سال از مجلس گذشت، در مردم آثار گفتگوهاى شما و مناظرات شما پيدا باشد. از مجلس منعكس مى‏شود كارهاى شما، علاوه بر اينكه خداى تبارك و تعالى حاضر است در همه جا و ناظر است در همه جا و پرونده‏هاى همه شما پيش اوست و همه عالم، علاوه بر اينكه بايد ملاحظه كنيد كه در حضور خداى تبارك و تعالى هستيد و هر نفسى كه مى‏كشيد در

صحيفه نور ج 12 صفحه 117

حضور او هست و هر كلمه‏اى كه ادا مى‏كنيد در محضر مبارك خداى تبارك و تعالى هست و در محضر خداى تبارك و تعالى و برخلاف دستور او جرم عظيمى است و بايد ناظر بدانيد خدا را بر اعمال خودتان، بايد شما ديگران را هم تربيت كنيد همه اشخاصى كه در هر مركزى هستند بايد آن مركز را به صورت يك تعليم‏گاه در آورند همانطورى كه در صدر اسلام آن كه رئيس دولت بود و آن كه سردار بود، سردار لشگر بود با اعمال خودشان مردم را تربيت مى‏كردند، با حرف‏هاى خودشان، با كردار خودشان مردم را تربيت مى‏كردند. بايد ما كه دعوى اين را داريم كه مسلمان هستيم و تابع اولياى اسلام هستيم، بايد ما هم با كردار و رفتار خودمان تربيت كنيم مردم را. اگر خداى نخواسته انحرافى در مجلس پيدا بشود، چون منعكس مى‏شود به همه جا ممكن است كه انحراف در سطح گسترده‏اى پيدا بشود و مسووليت بزرگ باشد. چنانكه اگر انحرافاتى را شما به واسطه اعمال و افعالتان از ملت سلب كنيد، اجر بسيار بزرگى را داريد، اجر انبيا را داريد. از الان بناى بر اين نگذاريد كه ما يك جبهه كذا و يك جبهه كذا، از اول بناى مبارزه باشد، مبارزه نيست، مباحثه است، مباحثه، مباحثه نرم اسلامى. مى‏خواهيد هر كدام مسائلى كه داريد به ديگرى بگوئيد با برهان، با بيان، البته بايد بگوئيد اما مبارزه نداريد با هم. همه براى اسلام هستيد و خدمتگزار اسلام هستيد و مى‏خواهيد براى اسلام خدمت بكنيد. از حالا بنا نگذاريد به اينكه يك جبهه بندى كنيد، يك دسته اين طرف، يك دسته آن طرف و همان كارهائى كه در مجالس سابق مى‏كردند و همان دعواها و نزاع‏هائى كه به انحطاط مى‏كشيد خودشان و ملت را و من نمى‏دانم آيا در مجالس خارج از اين كشور يك همچو نزاع‏ها و داد و قال‏ها و بدگوئى‏هائى بوده است كه تقليد كردند اينها از آنها يا نه ابتكار بوده، اين را من اطلاع ندارم، لكن على ايحال، چه تقليد از ديگران بوده است و چه ابتكار خودشان بوده است، يك امر بسيار مشوه بدى بود كه تلخى او در ذائقه بايد بماند تا آخر و من اميدوارم كه كارهاى شما آن تلخى‏ها را از ذائقه‏ها بزدايد.

كفران نعمت، كار شكنى و تضعيف يكديگر موجب انحطاط و سقوط مى‏شود

و يك مطلبى كه باز مى‏خواهم عرض بكنم كه دنباله همين است، اين است كه الان كشور ما اول عملش و اول كارش است. بحمدالله تا حالا تمام آن چيزهائى كه يك حكومت لازم دارد، محقق شده است، لكن باز اول كار است در اين كار يك ويژگى‏اى هست كه بعدها آن ويژگى ديگر ممكن است نباشد. حالائى كه از خارج و داخل به كشور ما هجوم مى‏شود، در داخل با طرح مختلف، قلم‏هاى مختلف، مجله‏هاى مختلف و گويندگان مختلف و اشخاصى كه شلوغ مى‏كنند در اين مملكت، ابتلاء هست و از خارج هم كه با قدرت‏هاى بزرگ، محل ابتلاى ما هست، ما اگر بخواهيم براى كشورمان، براى اسلام پيروزى حاصل بشود، بايد كارشكنى نكنيم از هم، بايد همه يكصدا باشيم. قضيه هدايت مساله‏اى است، قضيه كارشكنى مسأله ديگر، هدايت بايد كرد. مركز همه قانون‏ها و قدرت مجلس است. مجلس هدايت مى‏كند همه را و بايد بكند، اما بناى بر اين نباشد كه مجلس دولت را ضعيف كند و بناى بر اين هم نباشد كه دولت مجلس را ضعيف كند، تضعيف هم يك، تضعيف خودش

صحيفه نور ج 12 صفحه 118

هم هست. اگر رئيس دولت، رئيس جمهور تضعيف كند مجلس را، خودش قبل از مجلس سقوط مى‏كند و اگر مجلس تضعيف كند دولت و رئيس جمهور و آنهائى كه اجرا مى‏خواهند بكنند، اين خودشان هم تضعيف مى‏شوند و امروز صلاح نيست. اگر چنانچه در يك وقتى هم يك همچو مطلبى واقع بشود، آن هم يك جرم است، امروز اين مسأله جرم بسيار بزرگ است براى اينكه در آن مواقعى كه مملكت ما ابتلاء به اين مصائب ندارد، خوب يك كار خلاف است اما كار خلافى نيست كه مملكت ما را تهديد به نابودى و شكست بكند اما امروز كه مملكت ما وضعش اينطورى است و نمى‏توانند آنهائى كه عمال خارجى هستند و خود خارجى نمى‏توانند ببينند كه در ظرف يك سال و دو سه ماه، چند ماه، تمام كارهائى كه در چندين سال انجام نگرفته اينجا انجام گرفت، اين را نمى‏توانند ببينند، اينها از اول هى خيال مى‏كردند كه خوب، به خودشان وعده مى‏دادند كه اصللاً جمهورى اسلامى، اين پا نمى‏گيرد اصلش با او مخالفت مى‏كردند ((جمهورى، نه، لازم نيست اسلامى باشد، جمهورى ملى باشد)) ما از اين ملى‏ها هيچى نديديم جز خرابكارى، اگر يك نفرشان آدمى بود كه صحيحى بود، اسلامى بود كه صحيح بود، ما نديديم چيزى از اينها. همه ما اسلامى پيش برويم، با برنامه اسلامى پيش برويم. پيروزى ما مرهون اسلام است، نه مرهون من است نه مرهون شما و نه مرهون هيچ قوه‏اى، مرهون اسلام است. اسلام به ما اين پيروزى را داده است اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ما اعطا كرده است و اين نعمت را اگر چنانچه شكرگزارى نكنيم ممكن است كه يكوقتى خداى نخواسته از ما بگيرند. شكرگزاريش به اين است كه همانطورى كه در اول همه دست‏ها بلند شد كه ما اسلام را مى‏خواهيم، جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، خداى تبارك و تعالى عنايت فرمود و اعطا كرد، اگر ما از حالا اين دست‏ها را كنار بزنيم، يكى از اين طرف برود و يكى از آن طرف برود و يكى يك چيزى بگويد و يكى يك چيز ديگرى بگويد و جبهه بندى بشود و دولت با مجلس، مجلس با دولت و همه با هم به هم بريزند ممكن است كه عنايت خدا به واسطه كفران نعمت برداشته بشود و ما انحطاط همه چيز پيدا بكنيم و كشورمان باز برگردد به حال سابق، به همان ظلم‏ها و همان ستم‏هايى كه همه ديديد و همه ديديم. شكرگزارى به اين است كه شماهائى كه وكيل ملت هستيد كارشكنى براى دولت نكنيد، هدايت كنيد، هر جائى كه پا را كنار مى‏گذارند هدايتش بكنيد، دولت هم هر كس شود و هر كس هست و نخست وزير هم هر كس هست، دولت هم هر كس هست، آنها هم كارشكنى براى مجلس نكنند، آنها قوه مجريه هستند همه روى قانون عمل بكنند. اين قانونى كه ملت برايش راى داده است، همين راى نداده است كه روى طاقچه بگذاريد و كارى به آن نداشته باشيد، برويد مشغول كار خودتان بشويد. اين قانون بايد دست همه باشد و همه خدود را قانون معين بكند. قانون براى مجلس حدود معين كرده است، تخلف از اين حدود نشود. براى رئيس جمهور تحديد كرده، حدود قرار داده، او هم تخلف نكند. براى نخست وزير و امثال اينها و دولت‏ها حدود معين كرده، آنها هم نبايد خارج بشوند. هر كه خارج بشود از حدود، بايد اين را تنبه بدهند، هدايت كنند او را.

صحيفه نور ج 12 صفحه 119

تكليف بر حركت در مسير خدا بدون خوف از چپ و راست

و شماها هم من اميد اين را دارم كه چهره‏هاى نورانى كه در مقابل من واقع شده‏اند بدانند كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى هم هستيد و بايد براى اسلام و براى احكام و براى احكام اسلام (كه به ما منت گذاشته است و همه پيروزى‏هاى ما به واسطه اوست) خدمت بكنيم و با كمال قدرت خدمت بكنيم. خوف اين معنا را نداشته باشيد كه اگر در مجلس شما يك مطلبى را بگوئيد، پيش روشنفكرها اين خوب نيست. شما نماز هم اگر بخوانيد بعضى از اين روشنفكرها پيششان خوب نيست، شما اگر دعا هم بخوانيد بعضى از اينها پيششان خوب نيست. من نمى‏گويم همه روشنفكرها، روشنفكر خوب در همه طبقات هست اما آنهائى كه از اولى كه اين جمهورى اسلامى خواست پايش را بگذارد در اين مملكت مخالفت كردند و آنهائى كه به اسم خدمت به خلق مى‏خواهند نگذارند اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند. شما خوف هيچ كس را نداشته باشيد، نه خوف چپى‏ها را داشته باشيد، نه خوف راستى‏ها را داشته باشيد. شما در مسائل قانون اساسى است و اسلام و قانون اساسى هم تابع اسلام است بايد به اسلام فكر بكنيد، نبايد فكر كنيد كه حالا كه در فلان كشور كذا چه جور واقع شده ما هم خوب است كه التقاطى باشيم، يك قدرى بگوئيم خدا، يك قدرى هم بگوئيم چيز ديگر. مستقيم باشيد و با استقامت كارتان را پيش ببريد پشتيبان شما خداست. از هيچ چيز، از هيچ قوه نترسيد من نمى‏گويم كه شما بر همه قوه‏ها غلبه مى‏توانيد بكنيد. ما كه چيزى نداريم، همه چيز ما دست دشمن ماست. من عرض مى‏كنم كه وقتى بنا شد كه ما به تكليفمان عمل بكنيم و ما آن راهى را كه خداى تبارك و تعالى پيش پاى ما گذاشته است آن راه را برويم براى ما شكست هيچ نيست براى اينكه از دو حال خارج نيست يا اين است كه ما پيش مى‏بريم كه شكست هيچ نيست و يا اين است كه نه، مى‏آيند و ما را عقب مى‏زنند، ما تكليفمان را عمل كرده‏ايم، چه شكستى است؟ سيدالشهدا هم شكست خورد در كربلا، اما شكست نبود اين، كشته شد و زنده كرد يك عالمى را. امير المومنين هم در جنگ‏ها، در جنگ صفين شكست خورد لكن شكست نبود اين، او به خدمت اسلام بود و براى خدا كار مى‏كرد، كسى كه براى خدا كار بكند، هيچ وقت شكست در آن نيست، برد با آنهاست. شما خوف اين را نداشته باشيد كه اگر چنانچه يك چيزى برخلاف مثلاً مسلك ماركسيسك بگوئيد، بگويند كه اينها چه عقب مانده هستند، خود آنها عقب مانده‏اند. همان‏هائى كه ادعاى نمى‏دانم كمونيستى و كذا مى‏كنند خود آنها از همه قلدرتر و از همه ديكتاتورترند و ملت‏هايشان را همه به بند كشيده‏اند، آزادى در آن ممالك نيست براى كسى، همانطورى كه در ممالك غربى هم آزادى نيست در كار، صحبت آزادى، حرف آزادى است. اگر آزادى باشد، اين سياه‏هاى بيچاره چه كرده‏اند كه اينطور تحت فشارند؟ در هيچ جاى دنيا شما خيال نكنيد كه اين طرح‏هائى كه مى‏دهند و اين بساطى كه درست مى‏كنند يك واقعيتى باشد و بخواهند روى آن رفتار بكنند. اين مجلس‏هاى كذا كه در دنيا درست شده است و به دست قدرتمندها درست شده است و لهذا حق وتو دارند، همه از آن قدرتمندها، اينها همه بازى است براى بلعيدن ماها، اين يك مانور سياسى است كه با آن ماها را اغفال كنند و ماها با ببلعند. شما نبايد گول از اينها بخوريد و تحت

صحيفه نور ج 12 صفحه 120

تاثير نه شرقى‏ها واقع بشويد و نه غربى‏ها وارد بشويد، شما آنطورى كه اسلام مقرر فرموده است عمل بكنيد، اگر هر كس هم هر چه به شما بگويد اعتنا به او نكنيد. اسلام مدنظر شما باشد و اين را بدانيد كه آنهائى كه با اين مجلس مخالفند و آنهائى كه با اين انقلاب مخالفند و آنهائى كه با اسلام مخالفند هر كارى بكنيد آنها به مخالفت خودشان ادامه مى‏دهند منتها يك وقتى با يك بهانه است بعد يك بهانه ديگر پيدا مى‏كنند. شما توجه داشته باشيد كه اسلام به اسلام خدمت كنيد و به كشور خودتان خدمت كنيد. شما وكيل مردمى هستيد كه همه اسلام را مى‏خواهند و همه كشور خودشان را مى‏خواهند و شما بايد براى اين ملت خدمت بكنيد، به آن چيزى كه شما را وكيل كرده است خدمت بكنيد، اگر انحراف پيدا كنيد برخلاف ملت، خيانت كرده‏ايد به وكالتى كه داريد. و من اميدوارم كه انشاءالله شما با كمال قدرت، با كمال عزت و عظمت اين نهضت را به پيش ببريد و مجلس، يك مجلس اسلامى اخلاقى همه چيز تمام باشد و شما معلم اخلاق جامعه باشيد و همه جامعه هم پشتيبان شما باشد و همه‏تان يك هويت بين دولت و ملت و ارتش و مردم همه يك هويت باشيد، همه اعضاى يك انسان باشيد، همه در خدمت انسان كامل كه رسول اكرم (ص) است باشيد و همه به منزله اعضاى او باشيد براى خدمت و اگر اينطور شد، پيروزى نصيبمان هست و اگر خداى نخواسته انحرافات پيدا شد و اغراض شخصيه پيش بيايد و نمى‏دانم مسندها بحث بشود و مقام‏ها طرح بشود و امثال اينها، اين اولاً انحطاط اخلاقى زياد است و انحطاط در پيشگاه خداست و ثانياً خوف اين است كه نتوانيد اين بار را به منزل برسانيد.

خداوند انشاءالله همه شما را تاييد كند و همه ما را و همه مسلمين را تاييد كند و همه را از شر شيطان بزرگ و آنهائى كه دنباله او هستند حفظ كند و ما را از شر نفس اماره بالسوء حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 133

تاريخ: 11/3/59

پيام امام خمينى در رابطه با كنفرانس رسيدگى به جنايات آمريكا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اكنون كه نمايندگان بعضى از ملت‏ها و احزاب سياسى براى رسيدگى به جرائم دولت آمريكا و وابستگان آن از آن جمله محمدرضا شاه مخلوع به ايران، اين كشور غارت زده و مظلوم آمده‏اند با تشكر از زحمات آنان بايد تذكر دهم كه ملت و دولت ايران قادر نيستند كه جميع اسناد جرائم پنجاه ساله رژيم سابق و جرائم بيش از سى سال دولت آمريكا را به شما نمايندگان محترم عرضه دارند.

چطور ممكن است اسناد قتل‏ها و شكنجه‏هاى وحشيانه و زندان‏هاى رژيم سفاك گذشته را در طول پنجاه سال از سراسر كشور جمع آورى كنند و چگونه مى‏توانند اسناد و اسامى شهداى مسجد گوهرشاد و قتل عام‏هاى مكرر در طول سلطنت غاصبانه محمدرضا و از 15 خرداد 42 تا زمان سقوط رژيم را خصوصاً در دو سه سال اخير را جمع آورى كرده و عرضه نمايد و چطور مى‏توانند تمام قراردادهاى تحميلى از طرف دولتمردان آمريكا توسط شاه خائن عليه ملت مظلوم ايران را مفصلاً ارائه دهند. و چطور ممكن است قبرستان‏هاى شهداى ما را كه در سراسر ايران بر اثر كشتارهاى دسته جمعى بوجود آمده است ارائه دهند.

و چگونه ممكن است معلولين از 15 خرداد 42 تا سال‏هاى اخير را كه در شهرهاى سراسر كشور متفرقند به شما ارائه دهند.

آنچه دولت مى‏تواند ارائه دهد اسناد ناچيزى است كه عمال دولت آمريكا نرسيده‏اند تا آنها را محو كنند و اسنادى است كه حتى بعد از سقوط شاه در اصطلاح سفارت آمريكا موجود است. با آنكه اكثر اسناد مهم به دست كارمندان اين به اصطلاح سفارتخانه پودر شده است كه امكان استفاده از آنها ديگر نيست ولى آنچه به دست آمده است دخالت آمريكا را در كشور ما ثابت مى‏كند.

مستشاران آمريكا در مقدرات كشور مظلوم ما دخالت‏هاى مستقيم داشتند. تحميل كاپيتولاسيون بر ملت مظلوم ما به وسيله شاه مخلوع سابق از بزرگترين جنايات آمريكا بود كه با مخالفت روحانيون و ملت متدين مواجه گشت و از آن پس چه ستم‏ها و چه جنايات كه بر ملت ما وارد نشد.

شما آقايان نمايندگان بدانيد سفارت آمريكا كه به دروغ نام آن را سفارتخانه گذاشته‏اند داراى دستگاه‏هائى است كه مخصوص جاسوسى در ايران و منطقه است و اين محل براى جاسوسى و دخالت در مقدرات كشور ما تأسيس شده بود.

صحيفه نور ج 12 صفحه 134

پياده كردن قواى نظامى در كشورى مستقل جرمى است نابخشودنى و بار ديگر كارتر گفته است دوباره در ايران دخالت نظامى مى‏كنيم. بايد بگويم ملت ما آنچه تاكنون از اكثر دولت‏ها ديده است طرفدارى از ظالم و محكوم كردن مظلوم مى‏باشد. ملت ما اكنون چشم به شما نمايندگان دوخته‏اند كه براى رسيدگى به جرائم و شاه مخلوع به ايران آمده‏ايد و از شما اميد عدل و انصاف دارد. ما اميدواريم كه نتيجه اين بررسى محكوم نمودن ظالم باشد.

از خداوند متعال نجات مستضعفان جهان را خواستارم.

والسلام على من اتبع الهدى

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 130

تاريخ: 10/3/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و ساير قواى انتظامى

شما بايد همچون على (ع) در مقابل دشمن كوبنده و در بين خودتان رحيم باشيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين عيد سعيد را به همه ملت ايران و بخصوص سپاه پاسداران و ساير قواى انتظامى تبريك عرض مى‏كنم. اين روزى است كه به واسطه تولد مولا عليه السلام كه تولد عدالت مطلق و تولد رحمت الهى است، به همه شماها تبريك عرض مى‏كنم. من اميدوارم كه اين عدالت كه به چهره تابناك على بن ابيطالب سلام‏الله عليه ظاهر شده است، در ملت ما و بخصوص قواى انتظاميه جلوه‏گير شود. شماها كه پاسدار جمهورى اسلامى هستيد و پاسدار اسلام و قرآن هستيد بايد به همان نحو كه مولا عليه‏السلام مظهر عدالت بود و مظهر رحمت، شما هم اقتداى به آن حضرت كنيد و با عدالت با مردم و بين خودتان رفتار كنيد و با عطوفت. از خاصه‏هائى كه خداى تبارك و تعالى براى مؤمنين ذكر مى‏فرمايد، اين است كه اشداء على الكفار رحماء بينهم بر كفار شديد هستند و كوبنده، و در بين خودشان رحيم و با رحمت رفتار كنند. ما اگر بخواهيم بفهميم كه مؤمن هستيم و تابع دستورات اسلام هستيم، بايد اين ميزان را در خودمان ببينيم هست و براى مشركين توفنده و كوبنده و براى مسلمين رحمان و رحيم و با رحمت. من اميدوارم كه اين عدالتى كه به يمن وجود اسلام و اولياء اسلام در بين بشر آمد، ما بتوانيم بعد از دو هزار و پانصد سال ظلم و رژيم ظالم و بعد از پنجاه سال خيانت و ظلم، ستم و چپاولگرى بتوانيم انشاءالله تعالى در ايران اولاً و در ساير جهان بعدها پياده كنيم.

اين تحول روحى معجزه آسا را حفظ كنيد

برادران بايد متوجه باشند كه هر صفت كمالى كه در دنيا بخواهد باشد، هر شخصى بايد از خودش شروع كند. شما اگر بخواهيد انقلاب اسلامى و انقلاب فرهنگى در ايران پياده كنيد بايد اين انقلاب اول از باطن خودتان باشد، روح شما منقلب بشود و بحمدالله تعالى در اين نهضت و در اين انقلابى كه واقع شد، روح ملت ما و خصوصاً جوان پاسداران، سربازان، انقلاب پيدا كرد. انقلاب معجزه‏آسا آنكه، آن روحى كه با سالها مجاهدت نمى‏شد متحولش كرد به يك روح انسانى، فداكار براى انسان و اسلام، كان در يك شب واقع شد. جوانان ما را كه در طول تاريخ و خصوصاً در اين اواخر كشانده بودند به مراكز فساد و نقشه اين بود كه جوانها به مراكز فساد كشيده بشوند تا ميدان

صحيفه نور ج 12 صفحه 131

خالى بشود براى چپاولگران، در اين انقلاب به طور معجزه‏آسا از مراكز فساد كشيده شدند به ميدان مبارزه. آنهائى كه فكر نمى‏كردند جز براى عياشى و امثال ذلك، يكدفعه متحول شدند به يك انسان‏هائى كه پشت كردند به آن رژيم و به آن پيوندهائى كه رژيم در اين عالم در ايران درست كرده بود، به آنها پشت كرده و روى به قرآن كريم و به اسلام آوردند. مبارك باد بر شما اين روز و مبارك باد بر شما اين تحول. لكن از حالا به بعد هم ما احتياج داريم كه اين تحول روحى محفوظ بماند، احتياج داريم همه ما به اسلام و تعاليم عاليه اسلام، به اينكه اين تحول روحى كه در اول حاصل شد و معجزه‏آسا بود، اين را حفظ كنيد، در فكر پيشرفت باشيد، در فكر اين باشيد كه به جلو برويد، بر نگرديد به عقب. اگر انحطاط اخلاقى يا فكرى حاصل بشود، اين برگشت به عقب است و ارتجاع و اگر پيش برويد و با همان خلقى كه در مبارزه براى شما پيدا شد و همان تحولى كه در اول انقلاب براى شما پيدا شد و با همان تحول، بساط ظلم را به هم پيچيديد، انشاءالله رو به قرآن مى‏رويد و رو به اسلام و رو به خدا، صراط مستقيم، همان راه اسلام و خدا را طى كنيد كه صراط انسانيت است. راه همين است، راه مستقيم همين است. آن راهى كه شما در سوره حمد در نماز مى‏خوانيد كه اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضالين صراط مستقيم همين صراط اسلام است كه صراط انسانيت است، كه صراط كمال است كه راه به خداست. سه راه هست، يك راه مستقيم و يك راه شرقى مغضوب عليهم و يك راه غربى ضالين. شما به همين راه مستقيم كه راه انسانيت، راه عدالت، راه جانبازى براى اسلام و عدالت اسلامى است برويد. اين راه مستقيم را اگر چنانچه بدون انحراف به اين طرف و آن طرف، بدون انحراف به شرق و غرب، بدون انحراف به آن مكتب‏هاى فاسد طى كرديد، اين راه مستقيم، منتهى به خدا مى‏شود. آن صراطى كه تا جهنم كشيده شده است، اگر مستقيم در اين عالم حركت كنيد، از آن صراط مستقيماً رد مى‏شويد. جهنم باطن اين دنياست. اگر مستقيم از اين راه رفتيد و طرف چپ يا راست منحرف نشديد، از صراط در اين عالم هم مستقيم عبور مى‏كنيد و به چپ يا راست متمايل نمى‏شويد، كه اگر به چپ متمايل بشويد به جهنم است و اگر به راست متمايل شويد جهنم است. راه خدا مستقيم است. صراط الذين انعمت عليهم صراط، راه آنهائى كه خداوند به آنها منت گذاشته است و نعمت عطا فرموده است، نعمت اسلام، بزرگترين نعمت، نعمت انسانيت، بزرگترين نعمت شما به همين راه مستقيم، در همين راهى كه آمديد و براى اسلام آمديد و براى پاسدارى از اسلام آمديد و همه ما و همه ملت بايد پاسدار باشد و پاسدار از اسلام و قرآن كريم باشد، اين راه مستقيم است. راه پاسدارى از اسلام، راه مجاهده در راه اسلام، در راه خدا، اين راه مستقيم است. اين همان صراط مستقيمى است كه شما در نماز از خدا مى‏خواهيد. انحراف پيدا نكنيد كه انحراف يك طرفش مغضوب عليهم است و يك طرفش والضالين است. گمراهان، آنهائى كه خداى تبارك و تعالى به آنها غضب كرده و آنهائى كه گناهكار هستند، هر دوى آنها راهشان به جهنم است، برادران! تا اينجا آمديد خوب آمديد و خدا به شما توفيق بدهد. از اينجا به بعد هم خوب برويد و خداوند شما را تأييد كند. شما با خودتان، با خداى خودتان قرار بدهيد

صحيفه نور ج 12 صفحه 132

كه اين راه را به آخر برسانيد و قرار بدهيد كه سربازان اسلام باشيد تا آخر و انشاءالله دست تمام مغضوب عليهم و الضالين را از اين مملكت كوتاه كنيد. خداوند همه شما را موفق و مؤيد كند و من خدمتگذار همه شما و دعاگوى همه شما هستم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 121

تاريخ: 7/3/59

پيام امام خمينى به مناسبت افتتاح مجلس شوراى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با خواست خداوند متعال و به مباركى و ميمنت در روزى بسيار بزرگ مجلس شوراى اسلامى افتتاح مى‏شود. سيزدهم رجب كه روز ولادت با بركت و سعادت بزرگمرد تاريخ و معجزه دهر اميرالمومنين على بن ابيطالب صلوات الله و سلامه عليه، مجلس مقدس شوراى اسلامى كه اولين مجلس جمهورى اسلامى است و اولين مجلس است كه با انتخابات آزاد انجام گرفت، گشايش مى‏يابد و من اميدوارم كه اين مجلس به بركت اين روز مبارك، مجلس عدالت و پيرو اسلام و به نفع مسلمين و كشور اسلامى باشد. سپاس خداوند بزرگ را كه در مدتى كوتاه ملت ايران موفق شد كه اساس جمهورى اسلامى را با آزادى و آرامش بنيان گذارد و اين از بركت اسلام و وحدت كلمه قشرهاى متعهد اسلامى است. اينجانب طليعه اين مجلس مبارك را به ملت بزرگ ايران و شما نمايندگان محترم تبريك عرض مى‏كنم و تذكراتى را كه دوستان من خود نيز توجه دارند تكرار مى‏نمايم:

1- شما دوستان محترم نماينده ملتى هستيد كه جز به اسلام بزرگ و عدالت الهى اسلامى فكر نمى‏كنند و انتخاب شما براى پياده نمودن عدالت اسلامى كه در طول سلطنت ظالمانه و غاصبانه رژيم شاهنشاهى از آن محروم بودند، رژيمى كه ثروت سرشار كشور را به خود و هم پيمانان ناميمون خود اختصاص داد و براى ادامه سلطه جبارانه خود به جيب ابر قدرت‏ها ريخت و ملت مظلوم را در سطح بسيار وسيعى از اولين احتياجات محروم و به خاك سياه نشاند و كشور را در تمام زمينه‏هاى فرهنگى، اقتصادى، سياسى و نظامى وابسته به اجانب و خصوصا آمريكا كرد. ببينيم شما و دولت منتخب شما با ملت مستضعف كه به حركت انقلابش همه ما را از انزوا خارج نمود چه خواهيد كرد.

2- اميد آن است كه رسيدگى به حال مستضعفين و مستمندان كشور كه قسمت اعظم ملت مظلوم را در بر مى‏گيرد در راس برنامه‏ها قرار گيرد و در نخستين مجلس شوراى اسلامى طرح‏هائى جدى در رفاه حال اين طبقه محروم داده شود و از طرف دولت منتخب شما بدون مسامحه به مورد اجرا گذاشته شود تا در پيشگاه خداوند متعال، بعضى از ديون خودتان را به اين طبقه عزيز كه جان خود را براى اسلام و آزادى و استقلال كشور در طبق اخلاص گذاشته و پيروزى را براى انقلاب اسلامى به ارمغان آورده‏اند، ادا كرده باشيد.

3- شما منتخبين مجلس كه از پشتيبانى جدى ملت عزيز برخورداريد، بايد با كمال قدرت در

صحيفه نور ج 12 صفحه 122

مقابل قدرت‏هاى شيطانى كه در رژيم دست نشانده سابق، حاكم بر سرنوشت ما بودند بايستيد و از هيچ قدرتى غير از قدرت خداوند قادر نهراسيد و جز به مصالح كشور به چيز ديگرى فكر نكنيد. متوجه باشيد كه در خارج از مجلس با صحنه سازى‏ها و اغفال، چه بسا چپگرايان و يا راستگرايان و يا ريشه فاسد رژيم سابق طمع كنند كه با نفوذ در مجلس مقاصد شوم اجانب را تحميل نمايند. بايد همه با هوشيارى در طرح‏ها و مسائل روز دقت فرمائيد و از كيد دشمنان به خداى تعالى پناه ببريد. خداوند متعال همه ما را از لغزش‏ها نگه دارد.

4- بحمدالله در مجلس، دانشمندان و علماى آشنا به احكام شرع مطهر حضور دارند و فقهاى نگهبان حاضرند، ليكن لازم است طرح‏هائى كه در مجلس مى‏گذرد مخالف با احكام مقدسه اسلام نباشد و با كمال قدرت، با پيشنهادهاى مخالف با شرع مقدس كه ممكن است از روى ناآگاهى و غفلت طرح شود شديداً مخالفت نمائيد و از قلم‏هاى مسموم و گفتار منحرفين هراسى نداشته باشيد و سخط خالق را براى رضاى مخلوق تحصيل نكنيد و خداوند قاهر و قادر را حاضر و ناظر بدانيد.

5 - اين مجلس كه اولين دوره در جمهورى اسلامى است، الگوئى است براى مجالس آينده و هر سنت حسنه و يا سيئه‏اى ممكن است هر مجالس ديگر اثر گذارد و براى شما اجر جزيل و يا خداى نخواسته وزر و وبال به بار آورد. لازم است در مذاكرات و برخورد آرا به طور آرام و با احترام متقابل عمل شود، نه مثل دوره‏هاى رضا خان و بعد از آن و لازم است از دسته بندى‏ها و جهت گيرى‏هاى غير اصولى براى كوبيدن طرف مقابل جداً احتراز شود كه تنها حل مسائل در محيط آرام امكان پذير است.

6 - ويژگى اين مجلس و محيط كشور در اين دوره ايجاب مى‏كند كه مجلس و دولت هماهنگ شود تا بر مشكلات كشور فائق آيند و هيچ يك از نهادهاى جمهورى اسلامى خصوصاً مجلس و رئيس جمهورى و دولت براى يكديگر و ديگران كارشكنى نكنند و خود را به طور جدى در خدمت اسلام و كشور در آورند تا خداى متعال آنها را پشتيبانى فرمايد و نداى آسمانى انسان ساز ((واعتصموا بحبل الله جميعاو لا تفرقواً)) را در نظر داشته و اطاعت نمايند و از منازعه و تفرقه اجتناب نمايند و به امر آموزنده الهى گوش فرا دهند و ((و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم)) كه دنباله آن تنازع، فشل و شكست و رفتن رنگ و بو و آبروست.

7 - سياست نه شرقى و نه غربى را در تمام زمينه‏هاى داخلى و روابط خارجى حفظ كنيد و كسى را كه خداى نخواسته به شرق و يا به غرب گرايش دارد هدايت كنيد و اگر نپذيرفت، او را منزوى نمائيد و اگر در وزارتخانه‏ها و نهادهاى ديگر كشور چنين گرايشى باشد كه مخالف مسير اسلام و ملت است اول هدايت و در صورت تخلف، استيضاح نمائيد كه وجود چنين عناصر توطئه‏گر در راس امور يا در قطب‏هاى حساس موجب تباهى كشور خواهد شد.

8 - طرح‏ها و پيشنهادهائى كه مربوط به عمران و رفاه حال ملت خصوصاً مستضعفين است انقلابى و با سرعت تصويب كنيد و از نكته سنجى‏ها و تغيير عبارات غير لازم كه موجب تعويق امر است اجتناب كنيد و از وزارتخانه‏ها و ماموران اجرا بخواهيد كه از كاغذ بازى‏ها و غلط كارى‏هاى

صحيفه نور ج 12 صفحه 123

زمان طاغوت اجتناب كنند و رفاه ملت مظلوم و عقب افتادگى‏هاى آنها را به طور ضربتى تحصيل و ترميم كنند.

9 - در ادارات دولتى قوانين دست و پاگيرى كه در مجالس غير قانونى رژيم سابق به تصويب رسيده و موجب تعويق و يا تعطيل امور شده و مى‏شود و جامعه را به تنگ آورده است به طور انقلابى لغو كنيد (گر چه خود لغو است) و به جاى آنها قوانين مترقى را كه رفاه ملت در آنها به بهترين وجه ملاحظه شده باشد جايگزين گردانيد.

10- مجلس جمهورى اسلامى همان سان كه در خدمت مسلمين است و براى رفاه آنان فعاليت مى‏نمايد، براى رفاه و آسايش اقليت‏هاى كه در اسلام احترام خاصى دارند و از قشرهاى محترم كشور هستند اقدام و فعاليت مى‏نمايد و اساسا آنان با مسلمانان در صف واحد و براى كشور خدمت مى‏كنند و در صف واحد از تمام ارزش‏ها و ماثر آن برخوردار باشند.

11- از حضرات فقهاى نگهبان تقاضا مى‏شود كه در ماموريت مهم خود به هيچ وجه ملاحظه اشخاص و يا گروه‏هاى انحرافى را ننموده و به وظيفه بسيار خطير خود قيام و اقدام نموده و نگهبانى از اسلام و احكام مترقى آن نمايند و خدمت خود را با قدرت تمام در پيشگاه خداوند متعال و ولى مطلق او حضرت ولى الله اعظم امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف عرضه دارند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و كشور عزيز را خواستارم.

والسلام على المسلمين و على عبادالله الصالحين‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 124

تاريخ: 8/3/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

ميزان حاكميت الله در نفوس، محكى براى سنجش ايمان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان متشكرم كه در اينجا مجتمع شدند و با من مواجه شدند تا چند كلمه‏اى عرض كنيم. خداى تبارك و تعالى يك ميزانى در قرآن كريم قرار داده است كه با آن ميزان ما بايد خودمان را و ديگران را بشناسيم. مى‏فرمايد كه: الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياء هم الطاغوت يخرجونم من النور الى الظلمات. ميزان در مؤمن و غير مومن، مؤمن واقعى و غير مؤمن اين است كه كتاب خدا مى‏فرمايد كه اگر چنانچه مؤمن است، خداى تبارك و تعالى ولى اوست و مومنين را خداى تبارك و تعالى از همه ظلمت‏ها، از همه تاريكى‏ها، از همه چيزهائى كه انسان‏ها را محجوب مى‏كند از حق تعالى، از همه اينها اخراج مى‏كند و در نور وارد مى‏كند. اين انسانى كه در اينجا غرق حجاب‏هاست، غرق ظلمات است، اگر چنانچه ايمان واقعى بياورد، از همه انواع ظلمات، خداوند او را خارج مى‏كند و به نور وارد مى‏كند. يك قلب ظلمانى كه در اين عالم تمام چيزهايش حجاب است براى او، اين حجاب‏ها را خداى تبارك و تعالى يكى پس از ديگرى بر مى‏دارد و نور را به جاى آنها مى‏گذارد كه نور مطلق همان جمال خودش هست. ما اگر بخواهيم خودمان را بسنجيم و كسانى كه مدعى هستند بسنجيم، بايد ببينيم كه اين ميزان، اين دو تا ميزانى كه خداى تبارك و تعالى براى معرفى مومن‏ها و غير مومن‏ها فرموده است، در خودمان هست يا نيست. به مجرد اينكه من يا شما ادعا كنيم كه ما مؤمن بالله هستيم، تا آن محكى كه خداى تبارك و تعالى قرار داده است در ما نباشد يك ادعاى پوچى است. ببينيم كه ما از اولياى خدا هستيم و خدا ولى ماست، يا از اولياى طاغوت هستيم و طاغوت ولى ماست. اگر چنانچه از اين گرفتارى‏هاى عالم طبيعت، از اين ظلمت‏هاى عالم طبيعت شما شما ديديد كه خارج شديد، علاقه‏هايى كه انسان به اين عالم طبيعت دارد، اين علاقه‏ها برداشته شده است يا كم شده، اگر شما خودتان را يافتيد كه هر كارى مى‏خواهيد بكنيد براى خدا مى‏خواهيد بكنيد، حكومت الله در شما و در قواى شما سلطه دارد، شما همه چيزتان، تمام اعضا و قوايتان فرمانبردار حكم خداست. چشم شما احتراز كند ار آن چيزهائى كه موجب ظلمت قلب مى‏شود، الله ولى است. محك بزرگى است كه هركس خودش را مى‏تواند بشناسد، مى‏تواند بفهمد كه اين ايمانى كه ادعا مى‏كند، همان ادعاست يا خير نور ايمان در قلب او وارد شده است و ظلمت‏ها همه بر كنار شده

صحيفه نور ج 12 صفحه 125

است. ما، هر كس، در هر جا كه هستيم و شما در هر محلى كه هستيد، چه در بازار باشيد و چه در مدرسه و چه سپاه پاسداران باشيد و چه قواى انتظاميه ديگر و چه رئيس جمهور باشيد يا وزير باشيد يا وكيل باشيد يا ساير قشرهاى ديگر، اين حكم عمومى، اين ميزان عمومى، اين محكى كه براى عموم است در اين معنا، اين محك را بايد ما خودمان پيش خودمان وقتى كه آن در شب خلوت هست و شما فارغ هستيد، فكر كنيد كه آيا قلب شما يك قلب نورانى متوجه به نور است يا يك قلب ظلمانى متوجه به آمال شيطانى يا الله است يا طاغوت، اين از اين دو حال خارج نيست، يا حكومت در ما، حاكم در ما الله است يا حاكم در ما طاغوت است. اگر چنانچه ما توجه‏مان به اين دنيا و به اين مسائلى كه بر ما عرضه مى‏شود در دنيا، توجه‏مان به عالم طبيعت است، هر چه مى‏خواهيم براى خودمان مى‏خواهيم، هر كارى مى‏كنيم خدا در كار نيست، ما از طاغوتيم و اولياء ما هم طاغوت است و اگر چنانچه خودمان را تهذيب كنيم، خودمان را تربيت كنيم و از اين غلاف‏هائى كه هست خارج كنيم و به مبداء نور برسيم و قلب ما متوجه به حق تعالى باشد، به نور مطلق باشد، خدمتگذار حق باشيم هر چه نعمت خدا به ما داده است در خدمت او صرف كنيم، اين علامت اين است كه ما از ظلمت‏ها يا از بعضى ظلمت‏ها خارج شديم و به نور و بعض مراتب نور وارد شديم. شما آقايان كه در راس سپاه پاسداران هستيد، خودتان را، توجه كنيد به خودتان، توجه كنيد ببينيد كه در اين خدمت، اخلاص داريد براى خدا، براى خدا خدمت مى‏كنيد، براى احكام خدا خدمت مى‏كنيد، براى جمهورى اسلام خدمت مى‏كنيد يا اينكه نه، مقصدتان چيزهاى ديگرى است و اين بهانه است. اين محك را در خودتان آزمايش كنيد، اگر ديديد اغراض خيلى دنبال هم اغراض است كه پيش مى‏آيد، غرض‏هاى نفسانى است، اين من بايد چه باشم، او بايد چه باشد غرض‏هاى حيوانى است، اگر ديديد اينطور است، بايد خودتان را از اين ورطه‏اى كه مهلك است نجات بدهيد. مبادا يك وقت تمام عمر انسان در خدمت طاغوت بوده و خودش نمى‏فهميده. اين از امورى است كه اينقدر دقيق است كه خود انسان هم خودش را نمى تواند بفهمد. گاهى انسان از اول عمرش تا آخر عمرش دارد رو به جهنم مى‏رود و نمى‏فهمد. از اول عمر تا آخر عمر دارد روى اغراض نفسانيه عمل مى‏كند، پاسدارى هم اگر مى‏كند، روى اغراض نفسانيه است و به خدا ارتباط ندارد، در ارتش هم كه هست، خدمت نظامى هم كه مى‏كند روى اغراض نفسانيه است و ارتباط به خدا ندارد، طلبه هم هست و درس هم كه مى‏خواند روى اغراض نفسانيه است به خدا ارتباط ندارد، ملا هم هست و فتوا مى‏دهد روى اغراض نفسانيه است به خدا ارتباط ندارد. اين معيارى كه خدا تعيين فرموده است اينهاست كه والذين كفروا و اولياءهم الطاغوت ميزان ايمان و غير ايمان، ممكن است كه ما بالفظ و با شهادت به آن چيزهائى كه ميزان است در اسلام، شهادت بدهيم، شهادتمان هم جدى باشد لكن باز در آن محكى كه خدا قرار داده است ببينيم كه ما در آن، در آن جمعيتى كه دو دسته كرده خدا، الذين امنوا و الذين كفرواً بخواهيم بفهميم كه ما از سنخ كفار هستيم ولو در مسلمين، مسلمين و احكام اسلام به ما....، ما مسلمانيم، مسلمان هم اين است كه شهادتين را بگويد و آدابش هم بجا بياورد لكن ايمان يك مسأله فوق اين است، يك مطلبى بالاتر از اين است. ما بايد خودمان را امتحان كنيم به همين ميزانى كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 126

خدا قرار داده، بفهميم ولى ما خداست يا ولى ما طاغوت است، ما داريم خدمت به شيطان مى‏كنيم يا خدمت به خدا مى‏كنيم. ما كه داريم درس خوانيم، براى خدا درس مى‏خوانيم يا براى هواهاى نفسانيه كه همان شيطان است. ما كه داريم فتوا مى‏دهيم، براى خدا فتوا مى‏دهيم يا براى هواهاى نفسانى كه همان شيطان است. ما كه در ادارات كار مى‏كنيم، براى خدا كار مى‏كنيم يا براى هواهاى نفسانيه كه همان طاغوت است و شيطان است. اين محكى است كه خدا قرار داده. برادرها! اينجا يك منزلى است كه شما هستيد، از اين منزل بايد برويد، اين خرقه را بايد تهى كنيد، زود و دير دارد اما اينطور نيست كه نباشد، هست، ممكن است يكى صدسال هم زنده باشد لكن خواهد رفت. آيا وقتى مى‏رود در نور وارد مى شود، يا در ظلمت؟ ميزان همين جاست. شما كه پاسدارهاى اسلام هستيد و رفقايتان پاسدار اسلام هستند، ببينيد كه اغراض هست كه شما را وادار كرده به اينها و هر روز يك بهانه‏اى مى‏گيرند و يك كار مثلاً خداى نخواسته مى‏كنيد يا نه شما يك راه مستقيم را، يك صراط مستقيم را داريد مى‏رويد، انحراف از اين طرف و آن طرف نيست؟ صراط مستقيم آن صراطى است كه يك طرفش اينجاست و يك طرفش خداست، مستقيم كه راه صاف است، هر انحرافى از هر طرف، انحرافى است كه انسان را از راهش باز مى‏دارد و مى‏كشدش به طرف ظلمت‏ها.

ولايت خدا و روحيه الهى زاييده از نهضت را حفظ كنيد

شما كوشش كنيد كه اغراضتان را كم كنيد حتى الامكان تا انشاءالله موفق بشويد كه اغراض در شما بميرد، شما خدمت براى اسلام مى‏خواهيد بكنيد، از اول هم همين طور، وقتى كه اين نهضت و اين انقلاب اسلامى بپا شد همه گروه‏هائى كه در ايران بودند (الا آن منحرف‏هائى كه هميشه منحرفند) اينها همين طور به طور خودكار، هيچ كس نيامد به شما بيخ گوشتان بگويد بيا برويم چه، خودتان اصل فهميديد كه بايد اين راه را رفت، اين راه، راه خداست، شما يك مرتبه‏اش را طى كرديد و او اينكه موانع را كه براى پيشرفت اسلام بود و براى پيشرفت احكام اسلام بود، از بين برداشتيد، البته بعضى موانع هست اما مهمش را از پيش برداشتيد و همه‏تان با هم، همه اهالى اين مملكت با هم يكصدا شدند و در آن حالى كه همه با هم يكصدا مشغول به فداكارى بودند، هيچ طاغوت در كار نبود، الله بود، يك تحول عجيب معجزه آسايى در شما و در ساير قشرهاى ملت پيدا شده بود كه اصلا" فكر اينكه ما يك مقامى داشته باشيم يا اين كار را مى‏كنيم براى مقامى، اين كار نبوده است. آن كسى كه با مشت گره كرده جلوى تانك مى‏رود و زير تانك مى‏رود اين براى مقام ديگر نيست، اين براى خداست. آن كسى كه بدون اسلحه حمله مى‏كند به اسلحه دارهائى كه آنها بدون ملاحظه مى‏زنند، اين ديگر براى اين نيست كه برسد به يك نواى دنيائى، دارد جانش را مى‏دهد، كسى كه از دنيا مى‏خواهد بگذرد، ديگر نمى‏شود براى دنيا باشد. در آن تحول همه‏تان، تقريباً همه آنهائى كه در ميدان وارد بودند زن‏ها، مردها، بچه‏ها، بزرگ‏ها، زن‏ها با بچه‏هاى كوچكى كه در آغوش‏شان بود، در آن حال هيچ ابداً شبهه شيطانى نبود، هيچ آمال شيطانى توى آن نبود، آن حالتان را ياد بياوريد. آن حالى كه بالاى پشت بام‏ها مى‏رفتيد و الله اكبر

صحيفه نور ج 12 صفحه 127

مى‏گفتيد و شياطين در اطراف بودند كه شما را نشانه بگيرند. در خيابان‏ها مى‏ريختند و مقابله مى‏كرديد با آنهائى كه از خدا نمى‏ترسيدند و شما را زير تانك مى‏خواستند بگيرند. آن حالتان را ياد بياوريد. آن حال - حال - حالى است كه ولى شما خدا بود يعنى همه چيزتان الهى بود، همه حركت، حركت الهى بود، شماها يدالله بوديد در آنوقت و اين جماعت، اين جماعت‏هائى كه با هم يكصدا فعاليت كردند اينها يدالله بودند يدالله مع الجماعه آن حال را يادتان باشد، همان حال را حفظش كنيد، نگوئيد حالا تمام شد قضيه و حالا بيائيم سر تقسيم، تقسيمى توى كار نيست، تقسيمى كه نيست، تقسيم مال آنهائى است كه براى آمال دنيايى كار كردند، شما رفتيد جانتان را در طبق اخلاص گذاشتيد و هديه كرديد، براى شكم رفتيد اين كارها را كرديد كه حالا مى‏خواهيد تقسيم كنيد؟! تقسيمى توى كار نيست، از خدا بخواهيد، از خدا اجر بخواهيد. آن چيزهائى كه در دنياست اجر اين نيست كه شما جانتان را فدا كرديد و در طبق اخلاص گذاشتيد حالا عوض اينكه جانتان را فدا كرديد يك خانه مى‏خواهيد، يك دكان خواهيد، يك پست مى‏خواهيد، اصلاً مى‏شود اين عوض او باشد؟! كسى كه همه چيزش را، خودش را، جوانش را، همه چيزش را فدا كرده است اين حالا بيايد بگويد كه يك خانه‏اى بدهيد عوض اين، اين عوض دارد اصلش؟! اين فداكارى جز خدا كسى نمى‏تواند عوض بدهد، اگر همه اين دنيا را به شما بدهند، عوض او نيست. آن حال را حفظ كنيد، برگرديد به آن حال، دوباره شما تحت رهبرى شيطان نباشيد، ولى شما طاغوت نباشد. آن حال اگر حفظ بشود، الان هم شما، همان ولايت خدا در شما حكومت مى‏كند و هيچ چيز هم عوض اين نمى‏شود. شمائى كه مى‏رويد در كردستان و فداكارى مى‏كنيد، اين فداكارى در دنيا عوض ندارد كه شما عوض بگيريد. اگر توى ذهن‏تان آمد برويم يك عوضى بگيريم، معلوم مى‏شود براى خدا نبوده، براى دنيا بوده اگر قضيه تقسيم اموال است اين معلوم شد مال دنيا بوده كه حالا مى‏خواهند تقسيم اموال بكنند. در جنگ حنين كه مسلمين پيش بردند و غنائمى به دست آوردند، پيغمبر اكرم (ص) تمام اين غنائم را داد به همين اهالى مكه و ابوسفيان و امثال اينها، همه غنائم را به آن كسانى كه مخالفش بودند داد بعضى‏ها گله كردند كه آخر مثلاً چه، ما هم بوديم فرمود كه شما حاضر نيستيد كه آنها شترها را ببرند و شما پيغمبر همراهتان باشد آنها شتر بردند، قسمت شما پيغمبر است. حيف است انسان فداكارى بكند آنوقت شتر بخواهد. شمائى كه الان بعضى‏تان در، شايد خودتان هم بوديد در كردستان و آن وقايع كردستان و آن فداكارى‏ها، حالا كه برگرديد شتر مى‏خواهيد؟! براى خودتان يك چيزى مى‏خواهيد؟! چيزى مى‏تواند مقابل اين فداكارى باشد؟! بگذريد از اين علائق، اينها، اين علائق همه‏اش ظلمت است، همان ظلماتى است كه خدا مى‏فرمايد و الذين كفروا اولياء هم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات . فطرت همه بر نورانيت است. فطرت شما فطرت نورانى است، فطرت توحيد است، به دست خود ما اين فطرت به جهالت‏ها، به ظلمات كشيده مى‏شود و ما بايد خودمان را مواظبت كنيم، بايد مجاهده بكنيم خودمان را، بايد حساب خودمان را بكشيم قبل از اينكه آنجا حساب از ما بكشند. خودتان حسابتان را بكشيد قبل از اينكه حسابگرها حساب شما را بكشند. همه لحظات چشم‏هاى شما، همه خاطرات ذهن

صحيفه نور ج 12 صفحه 128

شما، تمام تفكرات باطن شما در حضور خداست و در نامه‏ها هم در پرونده‏ها ثبت است. هر لحظه‏اى كه در لحظات چشم شما بر خلاف آن چيزى كه دستور است واقع بود، در حضور خداست و ثبت است و در روايات هم هست كه اينها هفته‏اى دو مرتبه اعمال عرضه مى‏شود بر ولى امر، بر امام زمان سلام الله عليه. توجه داشته باشيد كه در كارهايتان جورى نباشد كه وقتى عرضه شد بر امام زمان سلام الله عليه خداى نخواسته آزرده بشود و پيش ملائكه الله يك قدرى سرافكنده بشود كه اينها شيعه هاى من هستند، اينها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل كردند. رئيس يك قوم اگر قومش خلاف بكند، آن رئيس منفعل مى‏شود. اى پاسدارهاى عزيز و اى سربازهاى اسلام! در هر جا هستيد از خودتان هم پاسدارى كنيد تا به پيروزى بر نفس خودتان و پيروزى بر همه شياطين نائل شويد. من اميدوارم كه شماهائى كه در اين نهضت با آن جوش و با آن خروش و با آن فداكارى شركت كرديد، در اين بين راه، يك كسى نباشيد كه نارفاقتى بكنيد و بين راه رها كنيد. اين قافله راه افتاده است و دارد طرف خدا مى‏رود، همه با هم باشيد در اين راه، وقتى همه با هم شديد در اين راه، خداوند با شماست، تفرقه نكنيد، با هم برادرند همه انما المومنون اخوه برادريد. بايد باز اين يك محكى است كه ما ببينيم كه به ديگران به چشم برادرى نگاه مى‏كنيم و برادروار با هم هستيم يا نه خداى نخواسته يك خصومتى توى كار هست و يك گرفتارى‏هائى هست. مؤمن آن است كه با مؤمن ديگر برادر باشد، اين عقد برادرى را خدا در اصل براى شما ايجاد كرده. برادرها! ما بين راه هستيم و دشمن در كمين. يك راهى است كه شخصى ما داريم مى‏رويم كه اين صراط الهى است دشمن ابليس است و مى‏خواهد نگذارد شما اين راه را طى كنيد، مراقبت از خودتان بكنيد كه اين راه را با سلامت طى كنيد و در آنجا كه مى‏رويد با سلامت وارد بشويد. يك راهى هم، راهى است كه اجتماعى بايد برويم و برويد و او پيشبرد اهداف اسلامى است كه بحمدالله تا اينجا كه آمديد، خوب آمديد و از اينجا به بعد هم با سلامت و خوبى پيش برويد. اگر چنانچه همان حالى كه در زمان انقلاب و آنوقتى كه همه‏تان در خيابان‏ها و در ميدان‏ها وارد مى‏شديد آن حال را به نظر بياوريد، حالا هم همان حال را در خودتان احياء كنيد، ايجاد كنيد آن حال را اگر چنانچه در خودتان ايجاد كنيد، همه با هم برادر خواهيد بود و اين آمالى كه در همه ممكن است خداى نخواسته باشد اينها از بين مى‏رود و به جاى او صفا، برادرى مى‏نشيند.

جمهورى اسلامى امانتى در دست ملت

شما الان يك امانتى دست‏تان هست بايد حفظش كنيد، آن امانت جمهورى اسلامى است اين را خدا داد به ما، ما نبايد خيال كنيم كه ماها چه كرديم. اگر ما بگوئيم ماها چه كرديم، اين همان حرف‏هاى شيطان است، اين را خدا به ما داده. يك جمعيت كمى كه هيچ چيز نداشت، خدا به او عنايت كرد كه آن قدرت‏هاى بزرگ را شكست و جمهورى اسلامى را هم با همه نهادهائى كه دارد بحمدالله تعالى تحقق پيدا كرد. الان جمهورى اسلامى امانتى است دست ما، اگر ما در اينجا يك وقتى خداى

صحيفه نور ج 12 صفحه 129

نخواسته با هم خلاف بكنيم، سپاه پاسداران بين خودشان اختلافى باشد، بين خودشان با ساير قواى انتظاميه خلافى و اختلافى باشد، آنها با شما خلاف و اختلافى بكنند، قشرهاى ديگر ملت با هم سر دنيا هى خلاف كنند، اگر اينطور بشود، اين امانت را ما نمى‏توانيم به صاحبش رد كنيم. بايد امانت را به اهلش رد بكنيم، جمهورى اسلامى را به آخر برسانيم و احكام اسلام را در كشور خودمان اول و انشاء الله در همه كشورها بسط بدهيم. اين امانتى است كه بايد حفظش بكنيم. نرويد دنبال آمال و آرزوها و مسائل ديگرى كه پست هست و شيطانى. بايد علو همت داشته باشيد. همانطورى كه جان را كه مى‏خواستيد فدا كنيد بالاترين علو همت بود، حالا هم علو همت پيدا بكنيد و از اينكه يكى جلو و يكى عقب، هيچ ابدا اعتنايى به اين مسائل نكنيد، همه در محضر خدا با هم هستند و همه انشاء الله از جنود خدا و ولى همه انشاءالله خداى تبارك و تعالى است و شما را از همه انواع ظلمات انشاءالله خارج مى‏كند و به نور مطلق مى‏رساند. خداوند همه‏تان را تاييد كند، موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 135

تاريخ: 14/3/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شركت‏كننده در كنفرانس بين‏المللى بررسى مداخلات آمريكا در ايران

وحشت كارتر از بررسى مداخلات آمريكا در ايران دليل مجرم بودن اوست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بايد تشكر كنم از آقايانى كه زحمت كشيدند و به كشور خراب مظلوم ما آمدند. انشاءالله خداوند توفيق بدهد به همه كه به راه حق بروند و از مظلوم‏ها طرفدارى كنند در تمام كشورها. من يك سؤالى دارم و آن اينكه چرا آقاى كارتر از آمدن اين هيأت‏ها به ايران اينقدر وحشت دارد و چرا براى كسانى كه از مملكت خودشان هستند و از شخصيت‏هاى بارز هستند، براى آمدن ايران جريمه قرار داده است و چرا از آمدن شاه به ايران اينقدر وحشت دارد و چرا از محاكمه اين اشخاصى كه در سفارت اينجا كه به اصطلاح ما لانه جاسوسى است وحشت دارد؟ اگر ايشان دخالتى در مقدرات مملكت ما نكرده است و اگر دولت آمريكا با سرنوشت مملكت ما كار نداشته است و سفارتخانه او مثل سفارتخانه‏هاى صحيح هست، اين بايد پيشقدم بشود به اينكه هيأت‏هائى بيايند رسيدگى كنند. چرا اينقدر وحشت دارد از اينكه رسيدگى بشود؟ مگر چه كرده است؟ مگر دولت آمريكا با مملكت ما چه كرده است كه ايشان وحشتناك است؟ اگر آنطورى كه ايشان مدعى هستند و طرفدارهاى ايشان مدعى هستند، با كمال خوبى رفتار كرده است و به قوانين بين‏المللى احترام گذاشته است و با ايران به طور ظلم و جور رفتار نكرده است، بايد ما كه ادعا مى‏كنيم، او بفرستد يك عده‏اى خودش، تجهيز كند يك جمعيت‏هائى از همه اطراف دنيا كه بيايند اينجا و ببينند كه او چقدر رفتار خوب كرده است، چقدر با مردم ايران به انسانيت رفتار كرده است و اين ايرانيانند كه نمك نشناسند! ما اگر دليل ديگرى نداشتيم براى مجرم بودن آمريكا جز اين جلوگيرى كردن از افرادى كه از ملت خودش است و از شخصيت‏هاى بزرگ ملت خودش هستند و او براى آنها جريمه قرار داده است پنجاه هزار دلار و ده سال حبس. مگر چه شده است؟ مگر چه كرده است در اينجا كه براى افرادى كه مى‏خواهند بيايند رسيدگى كنند جريمه قرار مى‏دهد؟ ما اگر هيچ دليلى نداشتيم الا اين، كسانى كه اطلاع نداشتند مى‏فهميدند كه يك مسأله‏اى در كار هست كه اين وحشت را دارد، كارهائى انجام شده است كه اين وحشت را دارد.

كشورهاى ضعيف ميدان هميشگى تاخت و تاز ابرقدرت‏ها

مع الاسف ملت‏هاى ضعيف، كشورهاى ضعيف در حال جنگ و در حال صلح، اينها پايمال

صحيفه نور ج 12 صفحه 136

مى‏شوند. گفته مى‏شود كه خروس، هم در عزا و هم در عروسى ذبح مى‏شود، ملت‏هاى ضعيف هم اينطورند. من هر دو جنگ بين‏المللى را يادم هست و گمان ندارم هيچ كدام از شما جنگ بين‏المللى اول را يادش باشد. ما در جنگ بين‏المللى هم مشاهده مى‏كرديم، من كوچك بودم لكن مدرسه مى‏رفتم و سربازهاى شوروى را در همان مركزى كه ما داشتيم در خمين، من آنجا آنها را مى‏ديدم و مورد تاخت و تاز ما واقع شديم در جنگ بين‏المللى اول. جنگ بين‏المللى دوم را بسيارى از شماها يادتان هست كه ما مورد تاخت و تاز اين سه قوه واقع شديم، آمريكا، انگلستان، شوروى. سربازهاى آنها در همه كشور ما تقريباً پخش بودند. شوروى تقريباً از بيرون تهران تا خراسان، انگلستان در قم و آنجاها و كسان ديگر هم جاهاى ديگر. ما مورد تاخت و تاز بوديم به عنوان پل پيروزى. ما بايد مورد تاخت و تاز بشويم تا آقايان پيروز بشوند بعد هم كه پيروز شدند و حال صلح پيش آمد باز ما ذبح شديم. كشورهاى ضعيف اينطورند، در حال صلح مورد تاخت و تازند و ذبح و در حال جنگ هم همين طور. ما حال صلح‏مان بدتر از حال جنگ‏مان بود و در حالى كه دنيا در صلح به خيال خودشان آرامش و صلح بود، اين قواى بزرگ جنگ نداشتند، فرصت داشتند كه همه چيز ما را از دست بدهند، ببرند، بگيرند از ما، ما در طول مدتى كه انگلستان و آمريكا در اينجا دخالت مستقيم داشتند، هيچ چيز نداشتيم، نه فرهنگ ما يك فرهنگ سالم بود و فرهنگ خودمان بود، نه تربيت مى‏شد در دانشگاه‏هاى ما اشخاصى كه براى خود ملت باشند و به درد خود ملت بخورند و نه قواى نظامى ما از ما بود و براى ما بود و نه جهات اقتصادى ما مربوط به خودمان بود، تمام طرح‏هائى كه ريخته مى‏شد از آنجا بود. شاه مخلوع در يكى از كتاب‏هايش كه بعد جمع كردند، اين كلمه بود كه بعد از اينكه اين قواى ثلاثه آمدند و اجتماع كردند سرانشان در تهران، او نوشته است كه اينها صلاح ديدند كه من باشم، ما باشيم در ايران. بعد آنهائى كه اطرافش بودند، لابد به او فهماندند كه بد غلطى كردى. آن كتاب را با آن جمله را ديگر محو كردند و جمع كردند از قرارى كه گفتند. اين يك سندى است از زبان يك نفرى كه در اينجا به طور ظلم سلطه داشت، اين يك اقرارى است (كه) از او به اينكه آنها من را در اينجا قرار دادند. قبل از او براى پدرش هم همين مسأله بود منتها آن را خود انگليس‏ها در راديوى دهلى اقرار كردند، گفتند ما رضاخان را آورديم در ايران و سلطنت به او داديم لكن به ما خيانت كرد و او را بيرون كرديم. اين هم اقرارى بود كه انگلستان كرد آن هم اقرارى بود كه همان كسى كه دست نشانده خود آنها بود كرد. در يكى از صحبت‏هايش محمدرضا گفت كه ليست وكلا را از سفارتخانه مى‏نوشتند و پيش ما فرستادند و ما ملزم بوديم كه آنها را وكيل كنيم. ما، هم وكلا را با اين كلمه مى‏شناسيم و هم محمد رضا را و دستگاه‏هاى دولتى را با اين كلمه مى‏توانيم بشناسيم و هم آمريكا و شوروى و انگلستان را. اينها شواهدى است كه هست.

ما نمى‏توانيم صداى مظلوميت اين ملت را به دنيا برسانيم

ما مى‏خواهيم ببينيم كه اين ملت چه مى‏گفتند. از اول كه رضاخان سركار آمد و مشغول به

صحيفه نور ج 12 صفحه 137

فسادكارى شد و قيام كردند علماى اسلام، از آذربايجان يك دفعه، از خراسان يك مرتبه، بعدش هم باز يك دفعه ديگر و از اصفهان يك دفعه كه علماى ايران هم تقريباً از بسيارى جاها به اينها ملحق شدند، اينها مى‏خواستند جنگ بكنند؟ چه مى‏گفتند اينها؟ مردم در پانزده خرداد چه مى‏گفتند؟ اين پانزده خردادى كه فردا سالروزش هست، مردم چه مى‏گفتند كه مستحق اين بودند كه آنطور كه گفتند پانزده هزار مظلوم را اينها به خاك و خون كشيدند و از قرارى كه مى‏گفتند هدايتش هم خود شخص شاه مخلوع مى‏كرده، اينها چه مى‏گفتند كه مستحق اين مسائل شدند؟ ملت ايران در طول اين قريب بيست سال كه از اول پانزده خرداد تا حالا هست، اينها چه مى‏گفتند؟ چه مى‏گويند؟ مع الاسف تمام رسانه‏هاى گروهى خارج و بعضى از داخلى‏ها همه در خدمت ابرقدرت‏ها هستند ما مى‏توانيم صداى مظلوميت اين ملت را به دنيا برسانيم، ما وسيله نداريم. همه روزنامه‏هاى خارج به ضد ما چيز مى‏نويسند، همه راديوها و تلويزيون‏هاى خارج به ضد ما پخش مى‏كنند اكاذيب را. در دنيا ايران را مثل يك جنگلى كه تويش يك دسته وحشى جمع شده‏اند و ريخته‏اند به جان مردم و دارند قتل عام مى‏كنند همه را و پستان‏هاى زن‏ها را مى‏برند و چه مى‏كنند و چه مى‏كنند. ما چطور نداى مظلوميت اين ملت را به دنيا برسانيم؟ كى مى‏رساند اين ندا را به دنيا؟ همه در خدمت آنها هستند. حالا ببينيم كه شما آقايان و خانم‏ها كه آمديد و رسيدگى كرديد اينجا، مى‏توانيد، همچو قدرتى داريد كه اين مسائل ايران را برسانيد. ما مى‏خواهيم كه آنى كه حقيقت است، هيچ نمى‏خواهيم طرفدارى از ما بشود، ما مى‏خواهيم طرفدارى از حقيقت بشود، آنچه كه حقيقت است شما به ممالك خودتان برسانيد، آنجا بگوئيد قضيه پانزده خرداد را كه چه بوده است و فردا مشاهده مى‏كنيد كه اين ملت كه پانزده خرداد را هميشه عزادار خواهد بود مى‏بينيد كه اين ملت چه مى‏گويد، پانزده خرداد با آنها چه كرده است، هفده دى با آنها چه كرده است. ما هر روز در طول اين قريب دو سال كه نهضت بالا گرفته بود، ما هر روز يك مسأله‏اى داشتيم، يك مسأله قتل عامى. آيا هيچ شما اطلاع از اين حبسى‏هاى زمان رضاخان و محمدرضا، خصوصاً زمان محمدرضا هيچ اطلاعى از اينها پيدا كرديد؟ هيچ مى‏توانيد تصور كنيد كه در اين زيرزمين‏هائى كه در محبس‏هاى اينها موجود است با اين جوان‏هاى ما چه كردند اينها؟ شما به تلويزيون در ديشب، پريشب كه دادگاه را نمايش مى‏داد نگاه كرده‏ايد ببينيد كه آنهائى كه خودشان را نشان مى‏دهند يكى دو تا مورد است اين فعل كه چه بوده است قصه؟ شما مى‏دانيد كه پاى بعضى از روحانيين ما را در حبس اره كردند؟ شما مى‏دانيد كه در تاوه گذاشتند اين جوان‏هاى ما را و بو دادند؟ ما چطور مطالبمان را به دنيا برسانيم؟ من گمان مى‏كنم كه شما هم نتوانيد. فردا وقتى كه رفتيد در محل‏هاى خودتان، شروع كنند آن قلم‏هاى اجير و آن خيانتكارهاى به همه بشريت شروع كنند بر ضد شما يك چيزهائى را نوشتن كه حرف‏هاى شما را خنثى كنند، لكن به اندازه قدرت‏تان حق را بگوئيد.

ملتى كه شهادت آرزوى اوست از دخالت نظامى و حصر اقتصادى باكى ندارد

ملت ما الان قيام كرده است و نهضت كرده است و من اميدوارم كه پيش ببرد و هيچ قدرتى‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 138

نتواند در ايران ديگر آن كارهائى را كه مى‏كرد بكند. آقاى كارتر و امثال او الان تمام همشان اين است كه دوباره آن مسائل را برگردانند كه در زمان شاه مخلوع بود لكن اين يك آرزوئى است كه اين ابرقدرت‏ها بايد به گور ببرند. ايران ديگر اجازه نمى‏دهد كه اينها دخالت در آن بكنند. اگر چنانچه آنها خيال كرده‏اند كه نظامى زياد دارند و وسائل جنگ و آدمكشى زياد دارند، ما هم مظلوم زياد داريم و مشت گره كرده، و يوم مظلوم از يوم ظالم شكننده‏تر است. ما را اينها مى‏خواهند در تنگناى اقتصادى قرار بدهند و قرار داده‏اند و مع‏الاسف اين دولت‏هائى كه ادعا مى‏كنند كه ما متمدن هستيم و ادعا كنند كه ما مستقل هستيم، از همين مسأله فهميده مى‏شود كه اينها چكاره‏اند. كارتر آنجا نشسته و حكفرمائى مى‏كند و اين ملت‏ها، دولت‏ها يعنى، اين دولت‏هائى كه تحميل شده‏اند بر ملت‏ها اينها هم فرمانبردارى مى‏كنند، اينها هم استقلال ندارند. نه اينكه همين دولت‏هاى ضعيف استقلال نداشته باشند، معلوم شد دولت‏هاى قوى هم استقلال ندارند. اينها نمى‏توانند، مى‏ترسند از آمريكا كه مخالفت با ما را نكنند، نه اينكه بخواهند مخالفت كنند، براى اينكه مخالفتشان براى خوشان هم ضرر دارد، شايد بيشتر هم ضرر داشته باشد. بسيارى از دولت‏ها به ما گفته كه ما همان چيزهائى كه از ديگران مى‏گيريد ما به شما مى‏دهيم. ما كسى هم به ما ندهد ما يك مردمى هستيم مظلوم و استقلال خودمان را حفظ مى‏كنيم. ما اگر امر داير بشود به اينكه برگرديم به حال سابق بشريت و با الاغ از اين طرف به آن طرف برويم و آزاديمان را حفظ بكنيم يا خير، بنده آقاى كارتر و امثال او از ابرقدرت‏ها باشيم و زندگانى‏هاى فلان و كذا داشته باشيم، ما آن را ترجيح مى‏دهيم، ملت ما آن را ترجيح دارد مى‏دهد. ملت ما شهادت را دارد ترجيح مى‏دهد و مى‏گويد كه ما مى‏خواهيم شهيد بشويم. از اول نهضت تقريباً (من در نجف بودم آنوقت) تا حالا زن، مرد، جوان‏ها مى‏آيند و از من استدعا مى‏كنند كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم، من دعا مى‏كنم ثواب شهيد پيدا كنند. يك مجلس عقدى كه ما چند وقت پيش از اين در همين تهران داشتيم آن زن و مردى كه با هم ازدواج كردند بعد آن زن يك كاغذى به من داد خواندم ديدم مى‏گويد كه شما دعا كنيد من شهيد بشوم. زنى كه تازه عروسى كرده، شوهر كرده مى‏گويد شما دعا كنيد من شهيد بشوم. يك ملتى كه شهادت را مى‏طلبند و دعا مى‏خواهند براى شهادت، اينها از دخالت نظامى مى‏ترسند؟ اينها از حصر اقتصادى مى‏ترسند؟ همه عالم درهاى ممالك شان را به ما ببندند همه و ما باشيم، اين عده‏اى كه، سى و چند ميليونى كه در اين ايران زندگى مى‏كنيم يك ديوارى دور ايران بكشند و ما را در همين ايران حبس بكنند، ما اين را ترجيح مى‏دهيم به اينكه درها باز باشد و چپاولگرها بريزند به مملكت ما. مى‏خواهيم چه بكنيم كه به اين تمدنى كه از توحش بدتر است، اين تمدنى كه حيوانات بيابان در رفتارشان از آنها بهتر است ما مى‏خواهيم چه بكنيم به اين تمدن برسيم؟ اين دروازه تمدنى كه شاه مخلوع مى‏خواست به روى ما باز بكند يعنى قدرت‏ها را بر ما مسلط كند و همه دارائى ما را ببرد و چند تا عروسك براى ما بفرستد، نفت ما را ببرند و براى ما پايگاه براى خودشان درست بكنند، ما اين تمدن بزرگ را مى‏خواهيم چه بكنيم؟ اين تمدن است؟ اين پدر و پسر و خصوصاً اين پسر كشور ما را به عقب راند و همه چيز ما را به باد داد به طورى كه اگر الان همه ملت

صحيفه نور ج 12 صفحه 139

دستشان را به هم بدهند و دستشان را به همه داده‏اند بحمدالله و بخواهند تعمير كنند آن چيزى كه در اين قريب پنجاه سال بر ما گذشته است و آن چيزى كه از بيست و چند سال پيش از اين به وسيله آمريكا بر مملكت ما گذشته است، سال‏هاى طولانى لازم است تا ما ترميم كنيم اينها را. ما مى‏خواهيم چه بكنيم روابط داشته باشيم با آنهائى كه مى‏خواهند ما را بچاپند؟ رابطه ما با آنها غير از اين است كه رابطه چپاولگر و چپاول بشو است؟ براى چه ما مى‏خواهيم اين را؟ درها را همه را ببندند و ما را محاصره اقتصادى بكنند، ما خودمان در اينجا مملكت وسيعى داريم، آب هم داريم، خدا باران هم به ما مى‏دهد، خودمان مى‏كاريم و مى‏خوريم و هيچ احتياجى به اين مسائل نداريم. آنها نترسانند يك ملتى را كه مى‏خواهد خودش را به كشتن بدهد تا استقلالش را حفظ بكند. اين استقلالى كه ما پيدا كرديم و اين آزادى كه ما پيدا كرديم يك هديه آسمانى است، يك هديه الهى است به ما رسيده و ما مكلفيم اين را حفظش كنيم. اگر ما اين را حفظش نكنيم قدردانى از نعمت خدا نكرده‏ايم كفران كرده‏ايم نعمت خدا را. ما بايد اين را حفظش بكنيم. ما از اين تهديدهائى كه مى‏كنند و كشتى‏هايشان را مى‏آورند در مثلاً خليج و امثال اينجا و از آن طرف و از آن طرف و اينها، حالا ديگر اين حرف كهنه شده. پيشتر بله، زمان سابق اينطور بود كه تا يك قراردادى را مى‏خواستند تحميل كنند يا يكى يك مثلاً ناله‏اى مى‏زد يك كشتى از انگلستان مى‏آمد در آب‏هاى خليج، تمام مى‏شد مساله.

امدادهاى غيبى خداوند عامل شكست ظالمين و پيروزى مسلمين

حالا همه كشتى‏هايتان را هم بياوريد اينجا، همه طياره‏هايتان را هم بفرستيد اينجا، مسأله حالا غير سابق است، ما اتكال به خدا داريم، ما براى اين جهان يك مدبر را مى‏دانيم هست. آنهائى كه تاكنون توجه نداشتند خوب توجه پيدا بكنند كه يك ملتى كه هيچ نداشت جز الله اكبر و او همه چيز است چطور همه قوا را كنار زد و اين قواى شيطانى كه همه پشتيبانش بودند، نه فقط ابرقدرت‏ها، قدرت‏هاى پائين دست هم دنبال او بودند و ما را نمى‏گذاشتند در يك مملكتى زندگى كنيم و فعاليت كنيم، همه موافق با او بودند. اين چه بود كه اين ملت ضعيف بدون تجهيز بدون تدريب‏(1) نظامى را بر اينهمه قدرت‏ها غلبه داد؟ اين جز اين بود كه رعبى را كه خدا در دل‏هاى اين سران انداخت، ما را به رعب، به رعبى كه خدا در قلب اينها انداخت پيروز كرد؟ اين جز همان است كه در صدر اسلام هم يك عده قليل را بر عده‏هاى كثير پيروز كرد و همچو رعبى در قلب انداخت كه نتوانستند مقاومت كنند در مقابل سى هزار جمعيت عرب كه هر چندتايشان يك شمشير داشت و هر چندتايشان يك شتر داشت و آنها هفتصد هزار جمعيت بودند كه شصت هزارشان طليعه بود و غلبه كردند اينها بر آنها، چه بود؟ اين جز اين بود كه يك دست غيبى در كار است؟! نبايد بيدار بشوند آنهائى كه توجه به معنويات ندارند و به اين غيب ايمان نياورده‏اند؟ نبايد بيدار بشوند؟ كى اين هليكوپترهاى آقاى كارتر را كه‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 140

مى‏خواستند به ايران بيايند ساقط كرد؟ ما ساقط كرديم؟ شن‏ها ساقط كردند، شن‏ها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست، قوم عاد را باد از بين برد. اين باد مأمور خداست، اين شن‏ها همه مأمورند. تجربه بكنند باز.

مشت‏هاى گره كرده را كه مشت‏هاى الهى است حفظ كنيد

لكن ما نبايد مغرور بشويم. من به ملت ايران عرض مى‏كنم كه مغرور نشويد. تمام قدرت، قدرت خداست و بايد اتكال به او بكنيد و خودتان را فانى بكنيد در آن قدرت بزرگ. مادامى كه ملت ايران همان قدرت اول را كه قدرت معنوى بود و با الله اكبر پيش برد، مادامى كه اين حفظ بشود شما بيمه هستيد، بيمه الهى هستيد. خدا نكند كه دست‏هائى كه الان در كار هست و مى‏خواهند شما را مأيوس بكنند، اينها در اين شيطنت‏شان پيروز بشوند و شما را از آن حالى كه در اول انقلاب داشتيد منحرف كنند كه آن روز، روزى است كه خداى تبارك و تعالى عنايتش را خداى نخواسته از شما برمى‏دارد و شما به همان حال‏ها مى‏افتيد. حفظ كنيد، حفظ كنيد آن حالى كه در اول نهضت داشتيد، شما نهضت براى شكم نكرديد، شما نهضت براى اطاق و حياط نكرديد، شما نهضت نكرديد براى اينكه يك مقامى پيدا بكنيد، شما آرزوى شهادت نمى‏كنيد به اينكه برسيد به يك مثلاً فرشى و يك نوائى. اين حال را كه حالى است الهى حفظ كنيد و مادامى كه اين حفظ بشود شما پيروز هستيد و من وعده پيروزى به شما مى‏دهم و خداى تبارك و تعالى وعده پيروزى داده است به شما ان تنصروالله ينصركم اقدامتان را ثابت نگه داريد و مشت‏هاى گره كرده را كه مشت‏هاى الهى است حفظ كنيد و از هيچ ابرقدرتى نترسيد و از هيچ تبليغاتى، هيچ خوفى نداشته باشيد ما راه خودمان را مى‏رويم و آن راه خداست.

بيدارى مستضعفين اولين گام در مقابله با مستكبرين

و من اميدوارم كه اين هيأت‏هائى كه آمدند و رسيدگى كردند گرچه نمى‏توانند رسيدگى كنند، آنها نمى‏توانند به همه دردهاى ما برسند اسناد را به شما داده‏اند و اگر رفتيد آن محل را هم ديديد و آن چيزهائى كه در آنجا هست كه هيچ شباهتى به سفارتخانه ندارد آنوقت تصديق مى‏كنيد كه مسأله، مسأله گروگان گرفتن يك عده ديپلمات نيست اين چيزى است كه قلم خارج و مطبوعات خارج به شما تحميل كرده است كه بگوئيد ديپلمات‏ها، والا اگر اينها را ببينند مى‏فهميد كه اين محل، محل ديپلمات نيست و اين اشخاص، اشخاص ديپلمات نبودند. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ما و به همه مظلومين عالم و به همه مستضعفان جهان پيروزى عنايت كند تا همه از زير بار اين ابرقدرت‏ها خارج بشوند و مسأله‏اى است كه بايد بشود. مسأله اينطور شده است كه ديگر مستضعفين در مقابل مستكبرين قيام كرده‏اند، بيدارى اول قدم است، او قدم يقظه است. در سير عرفانى

صحيفه نور ج 12 صفحه 141

هم يقظه اول قدم است. در اين سير، اين هم سير الهى و عرفانى است. بيدارى اول قدم است و كشورهاى اسلامى، ملت‏هاى مسلم، ملت‏هاى مستضعف در سرتاسر جهان، اينها بيدار شده‏اند و سياه‏هاى آمريكائى كتك اين بيدارى را مى‏خورند و انشاءالله پيروز خواهند شد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 153

تاريخ: 14/3/59

بيانات امام خمينى به مناسبت فرا رسيدن 15 خرداد

پانزده خرداد مبارك بود چون منتهى شد به استقلال و آزادى كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

پانزده خرداد نزديك است و اين روزى است كه ملت ما نبايد از ياد ببرد و نمى‏برد. پانزده خرداد يك نقطه عطفى است در تاريخ كشور ما كه از همان وقت شروع به فعاليت سياسى شد و روحانيون از همان وقت خودشان را مجهز كردند. روز پانزده خرداد آنطورى كه من بعد از اينكه از حبس بيرون آمدم براى من نقل كردند، عمال شاه در بسيارى از شهرستان‏ها كه قيام كرده بودند دست به كشتار زدند و آنطورى كه به من مى‏گفتند حدود پانزده هزار شهيد داشتيم در پانزده خرداد و ما اين قلم را آنوقت خيلى بزرگ مى‏شمرديم و بزرگ هم بود لكن بعدها جناياتى كه از طرف شاه، شاه مخلوع به كشور ما وارد شد بيشتر از اين معانى بود. ما نمى‏توانيم تصور كنيم اين جناياتى كه از پانزده خرداد تا رفتن بختيار از اين مملكت به دست عمال شاه و به دست عمال آمريكا در اين كشور واقع شد، قدرت اينكه احصاء كنيم آنها را نداريم. ما اجمالى از اين جنايات را مى‏توانيم بگوئيم يا تصور كنيم، تفسير اين جنايات اصلاً قابل احصاء نيست. ما چطور مى‏توانيم پانزده خرداد - معلولينش - را بفهميم چقدر بود، معدومينش و شهدا مى‏گويند پانزده هزار بوده است، لكن مصدومين و معلولين، كسانى كه اعضاى خودشان را در آن گيرودار از دست دادند ما چطور مى‏توانيم بيان كنيم يا تصور كنيم. لكن در عين حالى كه پانزده خرداد يك مصيبتى بود براى ملت ما، لكن مبداء جنبش بود. از همان وقت و جلوتر از آنوقت روحانيون قيام كردند و به دست روحانيون نهضت شروع شد، از قم شروع شد و پانزده خرداد يك انعكاسى بود از همان قيام، روحانيت را گرفتند و قريب تمام - تقريباً - علماء تهران را گرفتند و حبس كردند و شايد مدتى هم علماء تهران، وعاظ تهران در حبس بودند و بعد به تدريج رها شدند و از آنجا شروع شد به نهضت و مخالفت. در عين حالى كه پانزده خرداد مصيبت براى ما بود لكن اين موهبت را هم خداى تبارك و تعالى به ما عطا كرد كه مردم بيدار شدند و لبيك گفتند به صداى روحانيون و در همه جا، در همه مملكت اين نهضت شروع كرد و مبداش از همان پانزده خرداد بود و بعد كم كم تدريجاً ريشه گرفت و بعد كه در اين آخرى ديگر زيادتر شد و بيشتر شد نهضت مردم، پيشتر رفت نهضت مردم و قيام همگانى شد و بحمدالله ريشه اجانب از اين مملكت كنده شد و شاه سابق از ايران رفت، گرچه آمريكا او را پناه داد و الان هم در پناه آمريكاست منتها در مصر يا در حوالى مصر

صحيفه نور ج 12 صفحه 154

بسر مى‏برد كه آنها هم در قبضه آمريكاست. بنابراين پانزده خرداد در عين حالى كه مصيبت بود لكن مبارك بود براى ملت كه منتهى شد به يك امر بزرگى و آن استقلال كشور و آزادى براى همه مملكت.

بدانيد كه دخالت نظامى آمريكا و شوروى در اراده ملت ما اثرى ندارد

آزادى را ما و ملت ما با قيمت گران به دست آورد و ليكن ارزشش بيشتر از اين معانى بود. الان هم اشخاصى كه طرفدار آمريكا يا رژيم سابق هستند، الان هم دنبال اين هستند كه باز اين مسائل سابق را به كشور ما برگردانند لكن اين ديگر يك خيال باطلى است آمريكا اخيراً هم گفته است كه كارتر گفته است كه اگر چنانچه هيچ كس هم از دولت‏ها با من همراهى نكنند من خودم دخالت مى‏كنم و براى اشخاصى كه در ايران هستند و محبوسند من دخالت مى‏كنم و اين يك امرى است كه براى رئيس جمهور يك كشورى كه ادعاى اين را دارند كه ما حقوق بشر را مى‏شناسيم، اين يك جرمى است، يك نفر قلدر بگويد من دخالت مى‏كنم در يك كشور ديگرى و دخالت هم كرده است، اين يك جرمى است كه بايد محاكمه بشود، كارتر بايد در دادگاه‏هاى عمومى دنيا محاكمه بشود و اينهائى كه ادعاى اين مى‏كنند كه ما استقلال همه ممالك را، همه كشورها را به رسميت مى‏شناسيم اينها كجا هستند كه جلوى كارتر بايستند و بگويند كه تو مى‏گويى من خودم تنها دخالت در اين كشور ايران مى‏كنم، دخالت در يك مملكت مستقلى مى‏كنم. نظامى پياده كرده است و مى‏خواهد باز پياده بكند. اينها كجا هستند كه يك همچو مجرمى را طرفدارى از او مى‏كنند. ما به كجا بايد شكايت كنيم از اين كشورهائى كه دنبال آمريكا و دست نشانده آمريكا هستند و دنبال او هستند در جرايمى كه آمريكا دارد مرتكب مى‏شود. ما به چه دستگاهى، به چه دادگاهى شكايت ببريم از اين قلدرها و از اينها كه زمام امور كشورهاى بيچاره مظلوم را به دست گرفتند و مع‏الاسف آن كشورهائى هم كه ادعاى استقلال مى‏كنند دنبال او هستند، دنبال يك همچو جريمه‏اى. بايد از اين دولت‏ها پرسيد كه محاصره اقتصادى كه شما مى‏كنيد و يك ملت مظلوم را مى‏خواهيد در تنگناى محاصره قرار بدهيد اين با چه اصلى از اصول دنيا، از قوانين دنيا منطبق است، مجرد اينكه آمريكا قدرت دارد و به شما امر مى‏كند، همين عذر است براى شما كه محاصره اقتصادى بكنيد؟! و شما گمان مى‏كنيد كه با محاصره اقتصادى ملت ما شكست مى‏خورد و ملت ما قانع خواهد شد و خاضع خواهد شد؟!

شما بايد بدانيد كه دخالت نظامى آمريكا و همه شماها، دخالت نظام شوروى و همه وابستگان به او، دخالت شماها همه در كشور ما و حصر اقتصادى شماها، در آن اراده ملت ما، آن تصميم و اراده ملت ما اثرى نخواهد كرد و ما مهياى مرگ هستيم. شما ما را از چه مى‏ترسانيد؟ ما كه مهياى شهادت هستيم، شما ما را از اقتصاد مى‏ترسانيد، از دخالت نظامى مى‏ترسانيد؟! شما كسانى را كه از مرگ مى‏ترسند بايد بترسانيد، نه مملكتى كه حاضر شده براى شهادت و شهادت را يك فوز براى خودش مى‏داند. بنابراين هيچ ما از اين مسائل خوفى نداريم و آمريكا چه با همه كشورها دست به هم بدهند و بخواهند دخالت كنند يا خودش به تنهائى به قول كارتر دخالت بكند، دخالت بكند تا بفهمد قضيه‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 155

چيست، دخالت نظامى بكند تا بفهمد كه مطلب چيست. خوب است كه از افغانستان آقاى كارتر عبرت بگيرد، افغانستان كه دولتش با او، با شوروى موافق است، حزب‏هاى كمونيستى و چپگرا با او موافق است، يك عده ملت كه نداشتند و ندارند اسلحه مدرن، آنها اسلحه‏هاى خود شوروى را گرفتند و سربازها و صاحب منصب خود شوروى را با اسلحه‏هاى خودشان كشتند و الان هم آنها مشغول هستند و شوروى هر روز مى‏فرستد و سلاح‏هاى مدرن را مى‏فرستد، سرباز مى‏فرستد لكن نتوانسته تا حالا ملت افغانستان را، ملت شجاع افغانستان را خاضع كند. آن افغانستان است كه احزابش، احزاب كمونيستى و چپگرا با شوروى دست به هم دادند، با دولت دست به هم دادند لكن ملت را نتوانستند خاضع كنند.

ايران بحمدالله دولتش موافق است و چپگرايان اينجا كه تابع آمريكا هم هستند عددى نيستند كه قابل ذكر باشند آنها را ما با آنها مسامحه مى‏كنيم والا يك روز تمام آنها از بين خواهند رفت. آمريكا خيال نكند كه با دخالت نظامى مى‏تواند كارى بكند يا با حصر اقتصادى مى‏تواند كارى بكند. ملتى كه روزه مى‏گيرد، ملتى كه شهادت را قبول كرده، از اين چيزها ديگر نمى‏ترسد. بنابراين، اين روز مبارك پانزده خرداد كه در عين حال كه شهيدهاى زياد ما داشتيم لكن مبارك براى ملت ما بود، من به همه ملت تبريك مى‏گويم و اميدوارم كه همانطورى كه تاكنون از پانزده خرداد تاكنون ملت ما ادامه داده است به نهضت خودش، از اين به بعد هم ادامه بدهد و همه قدرتمندان را مأيوس كند از دخالت در كشور ما. خداوند انشاءالله همه را توفيق بدهد و همه را سلامت و اسلام را قوت بدهد و اميدواريم كه اين نهضت به ساير بلاد اسلامى هم صدور پيدا بكند و اين مكتب، مكتب همه مسلمين است بلكه همه مستضعفين. خداوند مستضعفين را از چنگال مستكبرين بيرون ببرد و بحمدالله طليعه اينكه مستكبرين به جاى خودشان بنشينند، طليعه اين در دنيا پيدا شده است، فقط ايران نيست، همه دنيا تقريباً مستضعفين بيدار شده‏اند و جمعيت، اكثريت قاطع با آنهاست و من اميدوارم كه به زودى بساط ظلم برچيده شود. خداوند همه را توفيق عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 176

تاريخ: 20/3/59

پيام امام خمينى به آيت الله العظمى منتظرى در مورد معرفى اعضاى شورايعالى قضايى‏

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ حسينعلى منتظرى دامت بركاته، جنابعالى براى احراز مقام اجتهاد قضاتى كه خود داوطلب شده و يا ديگران آنها را براى عضويت در شورايعالى قضايى معرفى كرده‏اند، به هر نحو صلاح مى‏دانيد اقدام نمائيد. از خداى تعالى ادامه توفيقات آن جناب را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 163

تاريخ: 20/3/59

بيانات امام خمينى در جمع سرپرست و معاونين وزارت كشور و استانداران سراسر كشور

ناسازگارى بين ارگان‏ها باعث تزلزل و آسيب كشور مى‏گردد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من در طول اين مبارزه از قبل 15 خرداد 42 تا وقتى كه بساط شاهنشاهى به هم خورد، هيچ وقت نگران نبودم براى اينكه مى‏ديدم ما مقابل هستيم با يك دستگاه جبار و ظالم و اجنبى‏ها، و ما مكلف هستيم كوشش كنيم براى اينكه اين مسائل تبديل بشود و اگر هم پيش نبرديم، پيش من هيچ اهميتى نداشت براى اينكه ما به تكليف خودمان عمل كرده بوديم و پيش خدا مسؤوليت نداشتيم. بعضى از آقايانى كه در پاريس پيش من مى‏آمدند، اظهار مى‏كردند كه نمى‏شود اين كار را انجام بگيرد. شما مثلاً بخواهيد بعضى از اينها را اجازه بدهيد بعضى از اينها بيايند و فلان. و بعد از رفتن شاه هم من به آنها مى‏گفتم كه ما يك تكليفى داريم و داريم عمل مى‏كنيم. كسانى كه تكليف عمل مى‏كند، دنبال اين نيستند كه ببينند آيا غلبه مى‏كنند يا مغلوب مى‏شوند. ما غلبه كنيم، خوب بهتر، اگر مغلوب هم شديم كه حضرت امير (ع) هم مغلوب شد در جنگ با معاويه، امام حسين هم كشته و مغلوب شد اما تكليف را عمل كردند و ما هم تكليف را انجام مى‏دهيم. من در تمام طول اين مدت از باب اينكه مقابله بين ما و دستگاه جبار و كفر و اينها بود نگرانى نداشتم، لكن حالا نگرانم. در وقتى كه جمهورى اسلامى بنا داشتيم كه تحقق پيدا بكند، بحمدالله خيلى چيزهايش هم تحقق پيدا كرد، لكن نگرانى من از داخل خودمان است از دو جهت كه يك جهتش سبك است و جهت ديگر سنگين. اين جهت سبك آن كارهائى كه مخالفين، توطئه‏ها و دسته‏بندى‏هائى كه مخالفين دارند، اين چيز مهمى به نظر من نيست، آنچه مهم است اين ناسازگارى‏هائى كه در ارگان‏هاى اسلامى است، مملكتى اسلامى و تا به هنگامى كه همكارى همه طبقات به هر كجا كه بروى با هم توافق ندارند و مرتباً دعوت به توافق مى‏كنند همه لكن خودشان هم توافق ندارند، اين موجب نگرانى است براى اينكه اين اسباب اين مى‏شود كه كشور به حال تزلزل باقى بماند و اگر يك مدتى به حال تزلزل باقى بماند، آسيب از خودش پيدا مى‏شود و از داخل آسيب مى‏بيند و محتاج به اين نيست كه از خارج بيايند و به ما آسيب برسانند، ما خودمان به جان هم مى‏افتيم و خودمان را از بين مى‏بريم. آنچه كه الان موجب نگرانى است اين است كه ما از يك طرف دستمان بسته است براى اينكه ما بخواهيم انگشت بگذاريم روى افراد، بگوئيم اين خرابكار است يا آن خرابكار است، يك افرادى هستند كه ما نمى‏توانيم بگوئيم اينها خرابكار هستند و اشتباه‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 164

كارند و نمى‏شود كه ما اشخاصى كه، از استاندارهائى كه در اطراف هستند يا وزرائى كه در فلان وزارتخانه هستند يا اشخاصى ديگر و اينها را بگوئيم كه نه ما با اينها مبارزه كنيم. اينها از خودمان هستند. ما قبلاً مبارزه مى‏كرديم، مبارزه يا شكست است يا پيشرفت كه ما هر دويش را برده‏ايم، اما حالا ديگر مبارزه نداريم، ما با هم بايد حالا سازش بكنيم تا اينكه اين مملكتى كه اينطور در هم و برهم است و از همه اطراف به آن هجوم است، خودمان اين را پيش ببريم. لكن مع الاسف آدم مى‏بيند كه به هر جا دست مى‏گذارد اختلاف است. اختلاف بين استاندار با كسان ديگر، ژاندارمرى با كسان ديگرى، ارتش، پاسدار، چه و چه، همه بنگاه‏هائى است كه با هم اختلاف دارند و ممكن است كه بسيارش از روى اشتباهات باشد، لكن اشتباه بزرگتر اين است كه اين اشتباه را رفع نكنند كه مطلب واضح اين است كه ما اگر چنانچه به اين حال باقى بمانيم، نمى‏توانيم اين مملكت را اداره بكنيم و هيچ كسى نمى‏تواند، تا يك نظامى در كار نباشد و يك هماهنگى بين حوزه و بين استان‏ها نباشد، اين مطلب پيش برده نمى‏شود و مع الاسف اين معنا تاكنون درست بين مردم، بين آقايان، بين عرض مى‏كنم كه بين سردمدارها و دولتمندها، اينها تا حالا، به طور دقيق شناخته حتى نشده است و اگر شده است عمل به آن نشده است.

بايد هر كس كه در هر جا هست آنجا را درست كند

اين مسأله نيست كه شما حالا بگوئيد فرض كن فلان وزارتخانه‏اى يك اشكال دارد. هر وزارتخانه‏اى كه برويد الان در داخل آن يك افرادى و اشخاصى هستند كه با هم سازش ندارند. بين اين وزارتخانه‏ها و وزارتخانه ديگر هم ممكن است همين طور باشد، همه دستگاه‏ها الان در هم و بر هم است و اين را بايد كى درست كند، به غير از اين است كه بايد هر كس كه در هر جا هست آنجا را درست كند؟ مثلاً فرض بفرمائيد شماها كه در شهرستان‏ها هستيد، در استان‏ها هستيد بايد كوشش كنيد كه اين استانى كه هستيد آنجا را درستش كنيد ذهنتان را متوجه نكنيد كه يك جاى ديگر خراب است. اگر بنا باشد كه ذهن آدم متشتت بشود، شمائى كه استانداريد برويد و بگوئيد كه در فرض كن در فلان وزارتخانه‏اى كجا هم يك همچو اشكالاتى هم هست، شما كار خودتان را هم مى‏توانيد انجام بدهيد. بايد وزارتخانه‏ها را اشخاصى كه در آن وزارتخانه هستند اداره كنند. فرض كنيد بعد انشاءالله مجلس تحقق پيدا كند، به وسيله مجلس بايد اينطور مسائل حل بشود. انشاءالله اميد است كه حل بشود انشاءالله لكن اين مسأله است كه بايد هر كسى مثلاً يك كسى كه خانه‏اش، يك اختلافاتى در داخل خانه خودش است اگر بنا باشد كه اين آدم آنجا را كار نداشته باشد برود سراغ همسايه‏ها كه ببيند كه همسايه‏ها چطور هستند، اين نمى‏تواند اداره كند. اين كسى كه در خانه‏اش اختلاف است بايد تمام همش را، اين اختلاف خانه‏اش را بردارد و بعد اگر هم يك جاى ديگر هم خرابكارى است كار صحيحى است كه برود آنجا هم امر به معروف كند. شما آقايان استانداران اگر چنانچه كه يك استانى كه به منزله خانه خودتان است، تمام توجه‏تان

صحيفه نور ج 12 صفحه 165

را متوجه خودتان بكنيد كه اولاً خود استاندارى چه اشخاصى در آن است اشخاصى همه اشخاص صحيحند يا غير صحيح، شما خودتان مى‏توانيد آن اشخاص را تغيير بدهيد. شما به عنوان اينكه در وزارت نفت مثلاً يك كسى خراب است، نبايد از كارى كه خودتان الان در استاندارى خودتان هست كوتاهى كنيد و برويد سراغ آن. شما هم همه‏تان، هر فردى در هر مقامى كه هست، ملاحظه كنيد آن محلى كه هست، آن همان مثل خانه خودتان، اول داخل همان استاندارى چه جورى است، آنها را تصفيه كنيد بعد جاهاى ديگر كه تحت نظارت شماست، مثل فرماندارها و اينها كه هستند، اينها را شما بايد وادار كنيد به اينكه درست بكنند و مسائلى هم كه در فرض كنيد در وزارتخانه‏ها مى‏گذرد، آقاى كنى در وزارت كشور هستند. ايشان آن وزارتخانه را ببيند كه چه جور مى‏شود اصلاحش بكنند و يك كسى هم كه در وزارتخانه ديگرى است، باز او هم دنبال آن بگردد و اصلاح بكند. اگر هر كسى كه در هر محلى است همان محل را اصلاح بكند، مملكت عبارت از همين جامعه است، اگر اين جامعه هر كدام در هر محلى كه هستند در صدد اين باشند كه اصلاح بكنند كار را و همان محلى كه خودشان هستند اصلاح بكنند، جامعه اصلاح مى‏شود.

با حفظ تفاهم و برادرى از شكست نهضت جلوگيرى كنيد

در هر صورت آنچه موجب نگرانى است آن است كه جمهورى اسلامى شكست بخورد. ما قبلاً با طاغوت مقابل بوديم طاغوت ما را شكست مى‏داد، بسيار خوب خيلى از جاها طاغوت غلبه كرده است و حالا هم در عالم، طاغوت باز غالب است اما جمهورى اسلامى و جايى كه ما ادعاى اين را داريم كه اين اسلام درش است، احكام اسلام در آن است، اين بخواهد شكست بخورد به واسطه اشخاصى كه خودى هستند، فرق نمى‏كند بين فرض كنيد روحانيون همه سرتاسر مملكت، اگر روحانيون سرتاسر مملكت خداى نخواسته يك كارى بكنند كه ضررش به جمهورى اسلامى برسد، دادگاه همه مملكت آنها يك كارى بكنند كه ضررش به جمهورى اسلامى برسد و يا اينكه وزارتخانه و همه جا اگر اينطور باشد، آنوقت ما اسلام را به دست خودمان لطمه زديم. آنچه موجب نگرانى است ما خودمان، فرض كنيد كه ما فعاليت خودمان و اسلام را به هم بزنيم، تا حالا داد مى‏زديم جمهورى اسلامى، حالا كه جمهورى اسلامى اركانش هم تحقق پيدا كرده است، محتوايش را ما نتوانيم اسلامى بكنيم، علاوه بر اين هى به همش بزنيم، هر كسى يك طرف را بگيرد، آن از آن طرف بكشد، هر كس هر وقت صحبت مى‏كند به ضد ديگرى صحبت بكند، آن يكى اگر صحبت كند، بر ضد ديگرى صحبت بكند، اين يك مملكت آشفته مى‏شود. همه گناه را به گردن ديگرى مى‏گذارند. نه، گناه گردن همه ما هست، همه ما مسؤول هستيم پيش خدا كلكم راع و كلكم مسؤول همه ما بايد مراعات بكنيم و راع بكنيم و همه ما مسؤول هستيم از اين كارى كه مى‏كنيم. نبايد من بگويم كه همه گناه‏ها گردن كس ديگر است و او هم بگويد كه گردن يك كسى ديگر است. خير بايد همه ما اعتراف بكنيم كه رشيد نيستيم، رشد نداريم. اين مردم، اين توده مردم، مردمى بودند كه ريختند و كارها را انجام دادند، حالا

صحيفه نور ج 12 صفحه 166

به عهده شماهاست، به عهده همه‏ماست كه اينكه اينها گرفتند ما نگهش داريم. توده كه ديگر نمى‏تواند مملكت را اداره كند، توده راه افتاد همه كارها را توده مردم انجام داد و سپرد آن را دست شما آقايان كه در راس امور هستيد، اينها حالا بايد نگاهش داريد، اين يك امانت الهى است كه بايد ماها نگهش داريم. اگر بنا باشد كه ما هر كدام در محلى كه هستيم هر يكى طرفدار يكى ديگر و طرفدارش مخالف باشد، هر قدرتى بايد از ديگرى اطاعت نكند، از تهران گرفته تا سرحدات اينطور باشد، يك مملكت هرج و مرجى است كه مستوجب يك قيمى است، بعد هم براى ما يك قيم معين بكنند. اگر ما خودمان رشيد باشيم و حالائى كه ما پيروز شديم، نسبت به اين مسائلى كه تا حالا بوده است اگر بنا باشد كه ما رشد نداشته باشيم كه اداره كنيم مملكتمان را، بتوانيم اداره كنيم مملكتمان را، بتوانيم كه آن چيزى كه امانت دست ماست حفظ بكنيم، اگر همچو رشدى نداشته باشيم كه مساوى با قيم هستيم و دنيا مى‏گويد اينها قيم مى‏خواهند و يك وقتى يك قيم مى‏خواهند، فرقى نمى‏كند يا آمريكا باشد يا شوروى. ما بايد از اول متوجه اين معنا باشيم كه خودمان هستيم، خودمان را گم نكنيم كه اگر انسان نيست ديگر، يك كس ديگر بايد ما را اداره كند. شماها بايد اداره كنيد، شماها كه در استان‏ها هستيد و آقايان ديگر هم هستند در استان‏ها، استان‏ها را بايد شماها اداره كنيد و شماها اداره كنيد. استان‏ها را درستش بكنيد و با قدرت درستش بكنيد. اين نقصى كه پيدا مى‏كند و عرضه مى‏كند به مجلس، درست مى‏كند اينها را. در هر صورت آنچه موجب نگرانى بزرگ است اين است كه يك وقت نهضت ما شكست بخورد. شكست شخص چيزى نيست، كشتن شخص چيزى نيست، اما نهضت را ما كارى بكنيم كه با اعمال ما اين نهضت ما به هم بخورد!! ما بايد يك كارى بكنيم. هر كس به كشورش اعتقاد دارد، به ديانتش اعتقاد دارد، به خدا اعتقاد دارد، امروز بايد اين را حفظش بكند و اختلافات جزئى كه بين افراد است، اين را كنار بگذارد و اينطور نباشد كه تمام هم ما صرف اين شود كه او را كنار بزنيم و خودمان جلو بيائيم، اين نباشد. همه ما هممان اين باشد كه صرف اين شود كه اگر كسى هم خلاف كرد، برادرانه به او بگوييد و حالى كنيد كه اين كار شما غلط بوده است، اگر باورش نيامد و ديديد آدم صحيح نيست، بايد آنوقت به مقامات گفته شود تا جلويش را بگيرند.

در هر صورت اين مرا نگران مى‏كند و من مدت‏هاست كه براى اين جهت نگرانم و به همه آقايان اين نگرانى را گفته‏ام و ما نمى‏توانيم با اشخاصى كه داخل خود جمعيت ما هستند مبارزه كنيم. مبارزه با خارج، مبارزه با طاغوت خواهيم كرد. منظور، مبارزه كنيد، ما نبايد مبارزه با خودمان بكنيم، بايد با هم تفاهم كنيم و با هم برادر باشيم. همه اهل يك مملكت و يك ملت و همه ما ارادت به اسلام داريم، اينطور نباشد كه هر كدام بگويد ما اسلامى هستيم و ديگران نيستند. نخير، همه ما اگر كارهائى كه محول به خودمان است آن را به طور صحيح انجام ندهيم، ما اسلامى نيستيم، ما طاغوت هستيم. عين همان بود كه كارها را بر خلاف مملكت خودش انجام مى‏داد. حالا هم اگر بنا باشد هر كدام در يك محلى بر خلاف مصلحت كشور خودمان آنچه در تهران، آنچه در شهرستان است اگر بنا باشد اينطور باشد بايد ما كمر ببنديم به نابودى آن. نابودى كه نهضت ما نابود نشود. خودمان نابود بشويم اشكال ندارد،

صحيفه نور ج 12 صفحه 167

نهضت ما نابود نشود.

كوشش كنيد يك كشور اسلامى با محتواى اسلامى داشته باشيد تا پيروز باشيد

در هر صورت من اميدوارم كه مسائلى كه داريد خودتان كوشش كنيد براى رفعش و انشاءالله وقتى كه مجلس به كار افتاد مسائل در مجلس برود و از مجلس ساير جاها الهام بگيرد و قواى انتظامى اجرا بكند تا انشاءالله همه مسائل حل بشود. اميدوارم كه حل بشود مسائل. در هر صورت حالا من همه‏اش را روضه‏خوانى نكنم. اين را به شما عرض بكنم كه شما، اين توده جمعيت سى و چند ميليونى، آنها قيام كردند و يك قدرت بزرگى را شكستند و قدرت‏هاى ديگر هم نتوانستند هيچ كارى بكنند با اينكه همه به فكر اين هستند كه اينجا را چه بكنند.

دنيا ما را پيروز دانست و الان هم اين امريكائى كه دارد عربده مى‏كشد ديگران الان دارند توى دهنش مى‏زنند و از هيچ نترسيد كه شما پيروزيد انشاءالله و اميدواريم كه با همان پيروزى جلو برويد، هر كسى نتواند در اين مملكت به شماها تعدى بكند. يك مملكت اسلامى باشد، محتوايش اسلامى باشد. كوشش كنيد محتواى آن را اسلامى كنيد. كار نداشته باشيد كه فرض كنيد بندر كجا يك مسأله اسلامى نيست. شما همان‏ها را اسلامى كنيد. اگر ما هر كدام هر جا كه هستيم آنجا را تصحيح كنيم، همه جا درست مى‏شود. انشاءالله اميدوارم كه با قدرت، شماها پيش برويد و مملكت هم مال خودتان است بتوانيد آن را اصلاحش بكنيد و مصلحتش را در جهت، خودتان هستيد، ديگر يك آقا بالا سر نيست كه بيايد و به شما بگويد كه اين كار را بكنيد و مملكت هم مال خودتان و مملكت خانه خودتان و خانه خودتان را بايد اصلاح بكنيد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 156

تاريخ: 15/3/59

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشكده افسرى

نيروهاى مسلح آن روزها اشداء بودند بر خود مردم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از اين مسرورم كه در روز پانزده خرداد كه ديديد و ديديم بر ملت ما چه گذشت و براى چه اين ملت پايمال شدند و امروز هم پانزده خرداد است و مى‏بينم كه شما اميد آتيه ملت، در اينجا با هم مجتمع هستيم كه چند دقيقه‏اى صحبت كنيم و مطالبى كه گذشته است و انشاءالله مى‏گذرد در ميان بگذاريم. اين كلماتى كه اين آقا گفتند مضمون يك آيه نيم سطرى است كه راجع به مؤمنين، خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه اگر كسى بخواهد خودش را بفهمد كه مؤمن و مسلم است اشد اعلى الكفار رحماء بينهم وقتى با اجنبى‏ها مواجه مى‏شوند با شدت و كوبندگى مواجه مى‏شوند، وقتى بين خودشان هستند با رحمت و عطوفت مواجهند.

من از اول آمدن رضاخان به تهران و كودتا كردن تا حالا مشاهد مسائلى كه بر اين ملت گذشته است تا حدودى بودم در زمان رضاخان سركوبى هر چه بود سركوبى ملت بود، زمان پسرش هم همين طور نسبت به ملت خودشان با شدت و با قدرت شيطانى عمل مى‏كردند و سركوب مى‏كردند ملت را، سركوب مى‏كردند دانشگاه را، آن وقت دانشگاه نبود لكن محصلين را سركوب مى‏كردند، علماى، اسلام را. بين خودشان بعكس آنكه خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد، بين خودشان شدت بود، خداوند مى‏فرمايد، بين خودشان عطوفت است لكن در زمان اين دو نفر بين خودشان يعنى در وطنشان و بين ملتشان شدت و كوبندگى بود و وقتى كه اين قواى ثلاث، انگلستان و شوروى و آمريكا از سرحدات ما، آمدند به سرحدات و هجوم كردند به ايران، از قرارى كه گفتند يكى از صاحب منصب‏ها آن وقت گفته بود كه، يعنى رضاخان از او پرسيده بود كه مقاومت چقدر بود، گفته بود سه ساعت، آنهم دروغ گفته بود. بعد، چرا گفته بود، چرا اينجور شد؟ گفته بود اين هم مهم بود، اينها كه آمدند ما، من خودم شاهد اين بودم در سرحدات وقتى كه اين اجنبى‏ها وارد شدند در تهران، صاحب منصب‏ها گذاشتند و فرار كردند يعنى تمام پادگان‏ها را رها كردند، سربازها را من مى‏ديدم كه توى كوچه‏ها، توى خيابان، سرخود دارند مى‏گردند و حتى چيزى هم كه بخورند نداشتند، يك شترى عبور مى‏كرد، غافله شترهائى عبور مى‏كردند، مثل اينكه خربزه بود، اينها كه مى‏افتاد از رويشان، اينها حمله مى‏كردند كه بخورند و صاحب منصب‏هايشان بارهايشان را بستند و فرار كردند، اين وضع ما، نه، اين خوب نمى‏توانيم ما بيان كنيم

صحيفه نور ج 12 صفحه 157

مسائل را، اما اين اجمالى بود از ارتش آن روزى ما و همين طور شهربانيمان و همين طور ژاندارمريمان، اينها بعكس آنكه در قرآن است اشداء بودند بر خود مردم، خدا مى‏فرمايد كه مؤمنين اشداءاند بر كفار، اينها اشداء بودند بر خودى‏ها و آن اشخاصى كه در مملكت خودشان بود، بر مسلمين.

ارتش در برابر مردم بايد رئوف و در مقابل اجانب كوبنده باشد

من باز اين ناراحتى كه برايم پيدا شد در ملاقاتى كه محمدرضا با يكى از رئيس جمهورهاى آمريكا بود، گمان مى‏كنم نيكسون بود، من آن تلخى در ذائقه‏ام باز مثل اينكه هست كه مى‏ديدم كه اين آدمى كه وقتى كه در ايران است با مردم رفتار مى‏كند، آنطور سركوب مى‏كنند مردم را، آنجا جلوى ميز آن رئيس جمهور ايستاده بود و او عينكش را برداشته بود و به او نگاه نمى‏كرد، از اين طرف نگاه مى‏كرد و اين مثل يك بچه مكتبى، آنوقت من تشبيهش كردم به يك بچه مكتبى‏هاى زمان سابق كه مقابل معلمشان كه خيلى از او مى‏ترسيدند و وحشت داشتند، يك همچو صحنه اى بود و من اينقدر ناراحت شدم كه تلخى‏اش الان هم وقتى فكر مى‏كنم در ذائقه‏ام هست كه ما مبتلاى به چه وضعى بوديم، چه اشخاصى به ما حكومت كردند و چه اشخاصى به اين ملت حكومت كردند. اشخاصى كه در مقابل اجنبى‏ها و كفار آنطور بودند و در مقابل ملت خودشان آنطور سركوبى مى‏كردند. شما كه براى آتيه اين مملكت انشاءالله اميد هستيد، بايد همين دستورى كه از جانب خداى تبارك و تعالى براى شناخت مؤمن وارد شده است مد نظرتان داشته باشيد، با ملت خودتان، با ملت مسلم رحيم باشيد، لطيف باشيد، رئوف باشيد، در مقابل اجانب توفنده و كوبنده باشيد عكس زمان رژيم سابق و مثل زمان صدر اسلام. صدر اسلام وقتى كه مسلمين مواجه مى‏شدند با كفار، طورى رفتار كرده بودند با آنها كه از قرارى كه گفته مى‏شود بين آنها معروف شده بود كه اين عرب‏ها آدم را مى‏خورند، بين خودشان آنطور رئوف و مهربان بودند كه سردار بزرگ، مالك اشتر از بازار عبور مى‏كرد، يك كسى نشناخته به او فحاشى كرد ايشان هم سرش را زير انداخت و رفت. كسى به او گفت كه تو شناختى اين را؟ گفت نه. گفت اين مالك اشتر است، دويد، دنبالش دويد، ديد كه رفته توى مسجدى ايستاده نماز مى‏خواند آمد پيشش عذرخواهى، گفت نه، عذر خواهى نكن من آمدم اينجا نماز بخوانم و براى تو طلب مغفرت بكنم از خدا، اين تربيت اسلامى است.

تحقق ادب و فرهنگ اسلامى عامل جلوگيرى از آسيب پذيرى

اگر چنانچه ارتش ما كه يك ملت است به ادب اسلامى درآيد، امكان ندارد كه يك هجومى بر آنها بشود، متزلزل بشود. براى اينكه تزلزل مال آن كسى است كه ايمان ندارد، اينكه ايمان دارد متزلزل نيست. اگر چنانچه ادب اسلامى در بين ملت ما متحقق بشود، همه قشرها يك قشرهاى اسلامى بشوند، آسيب ديگر در اين ملت نخواهد تحقق پيدا كرد، آسيب پذير نخواهد شد. كوشش كنيد كه در اين دانشكده‏ها و دانشگاه‏ها كه هستيد ايمان را در خودتان تقويت كنيد ايمانى كه هم در اينجا شما را

صحيفه نور ج 12 صفحه 158

شرافتمند مى‏كند و هم در پيشگاه حق آبرو داريد و با آبرومندى وارد مى‏شويد به حق تعالى كوشش كنيد كه عادت بدهيد خودتان را بر اينكه با اهالى كشور خودتان حكمفرمائى بر خلاف حق نكنيد، رحيم باشيد، اگر چنانچه يك كسى هم خلاف كرد شما به طور خشونت با او عمل نكنيد. به قانون بايد عمل بشود همانطورى كه سربازهاى صدر اسلام بودند و با عدد كمى فتح هاى بزرگى كردند سر اينكه اين عدد كم به امپراطورى ايران غلبه كرد، اين بود كه آنها ايمان داشتند از روى ايمان و با اين روحيه كه ما اگر هم كشته بشويم شهيد هستيم و پيش خدا مى‏رويم و آبرومنديم اقدام مى‏كردند و آنها به اين مبانى اعتقاد نداشتند و با زور آورده بودند آنها را براى جنگ و با فشار آنها آمده بودند براى جنگ و وقتى كه وضع اسلام را مى‏ديدند، ايرانى‏ها وقتى ديدند كه لشگر اسلام وقتى آمد اينجا يك وضع ديگرى دارد، غير امپراطورى ايران است، مردم اقبال كردند با آنها، اين سر پيروزى مسلمين شد بر آن لشگر مجهز ايران و همين طور در روم، همين طور اگر چنانچه ما ارتشمان يك ارتش صحيح اسلامى ملى بود نمى‏توانست كسى از خارج به ما تحميل شود، اينكه مستشاران آمريكائى بر ما تحميل شد براى اينكه سردمداران آن وقت همه‏شان از آنهايى بودند كه ايمان نداشتند و هر چه مى‏خواستند، مى‏خواستند يك روزگارى را با خشونت به مردم بگذرانند و يك نوائى هم در اينجا با دله و دزدى و امثال ذالك پيدا بكنند.

ارتش ما مردمى است، نه طاغوتى، كه سركوب كند

اگر امروز بخواهد آمريكا يا شوروى يا هر كس براى شما يك مستشارى بفرستد، خود شما جلويش را مى‏گيريد و خود شما مانع مى‏شويد. اگر يك صاحب منصبى هم فرض كنيد يك سرلشگر يا ارتشبدى هم بخواهد يك همچو كارى بكند خود سربازها و خود درجه‏دارها و خود افسرهاى زيردست زير اين بار نمى‏روند و جلوگيرى مى‏كنند براى اينكه متحول شده‏اند اين جوان‏هاى ما، ارتش‏هاى ما متحول شده‏اند به يك چيز ديگرى، غير زمان سابق است، اينها حالا يك موجود ديگرى شده‏اند. برادرهاى من، اگر بخواهيد آبرومند بشويد در دنيا و آخرت و شرافتمند زندگى كنيد، بايد با قدرت و شدت در مقابل ديگران بايستيد و در بين خودتان رحيم و رئوف و دوست باشيد و اگر يك ارتشى پشتوانه ملى نداشته باشد، مثل همان ارتش سابق مى‏ماند كه اينها مى‏ديدند كه اگر چنانچه صاحب منصب‏ها مى‏ديدند كه اگر چنانچه در تهران هم بخواهند بمانند و وضع اينطور باشد خود مردم آنها را چه خواهند كرد لهذا چمدان‏ها را بستند و فرار كردند اما شما انشاءالله پشتوانه ملت را داريد و شما عددتان فرض كنيد چند هزار باشد لكن پشتوانه‏تان سى و چند ميليون است، همه مردم است. ارتش، ارتش مردمى است نه ارتش طاغوتى كه سركوب كند، ارتشى است كه با مردم زير يك سقف جمع مى‏شوند و مردم براى آنها تظاهر مى‏كنند و اينها هم براى مردم تظاهر مى‏كنند، اين يك چيز تازه‏اى است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده و اين را حفظش كنيد. اين پشتوانه را حفظ كنيد، كه اين پشتوانه آنچنان قدرتى به شما خواهد داد كه يكى‏تان در مقابل صد تا، در مقابل چند صد تا

صحيفه نور ج 12 صفحه 159

خواهيد بود. وقتى شما خودتان را در آن طرف مواجه با دشمن ديديد، در اين طرف مواجه با ناراضى ديديد، نمى‏توانيد خودتان را حفظ كنيد. ارتشى كه ملت از آن ناراضى است، ارتشى كه مى‏بيند ملت پشت به او كرده، اگر يك دشمنى از آن طرف بيايد پناهگاه ديگر ندارد اين، اين نمى‏تواند ديگر مقاومت كند به خلاف ارتشى كه مى‏بيند آن طرف دشمن است و اين طرف بيست و چند ميليون، سى و چند ميليون دوست است و پشتيبان اوست همانطورى كه او در ميدان جنگ، جنگ دارد مى‏كند اينها هم بزرگ و كوچكشان، زن و مردشان دنبال او جنگ مى‏كنند، يك همچو ارتشى پيروز است، سعى كنيد اينطورى باشيد. آيا آن پانزده خرداد بهتر بود كه از ارتش ما به جان مردم ريخت و همين ملت بيچاره را آنطور قتل عام كرد يا اين روز پانزده خرداد و سالروز پانزده خرداد كه شما با ملت در آغوش هم هستيد و آمده‏ايد با هم صحبت مى‏كنيد؟ حفظ كنيد اين موهبت الهى را، اين يك موهبت الهى است كه خدا به ما داد كه ارتش و ملت و ژاندارمرى و ملت و پاسدار و ارتش و همه با هم دوست باشند و با هم در مكروهات و در خوشى‏ها شريك باشند. ارتش هماهنگى داشته باشد با ژاندارمرى و پاسدار، پاسدار هماهنگى داشته باشد با ارتش و ژاندارمرى، ژاندارمرى هم همين طور، همه قواى انتظامى اينطور باشند كه هماهنگ باشند، با هم كار را انجام بخواهند بدهند. اگر بنا باشد كه پاسدارها از يك طرف بكشند و ارتش از يك طرف و ژاندارمرى از يك طرف و شهربانى از يك طرف، اين يك مملكتى مى‏شود كه لازم هم نيست از خارج به اين يك آسيبى برسد، خودش آسيب ديده است و خودش مثل خربزه كرمو مى‏ماند كه از باطن خراب است. شما كه رمز پيروزى‏تان را ديديد و ديديد كه به همه قدرت‏هائى كه پشتوانه اين قدرت شيطانى بود پيروز شديد و ديديد كه رمزش اين بود كه ايمان داشتيد و الله‏اكبر همراه شما بود و وحدت داشتيد و همه يك وجهه داشتيد، اينطور نبود كه يكى از اين راه برود و يكى از آن راه برود، همه از يك راه مى‏رفتيد. ملت و آن ارتشى كه آن پايين‏هايشان كه مؤمن بودند و ژاندارمرى و اينها همه ملحق شدند به هم و همه يك راه رفتند و همه هم ايمان داشتند، هيچ در آن وقت مطرح نبود كه من مى‏خواهم يك منصبى پيدا كنم همه روى ايمان به خداى تبارك و تعالى و فرياد الله اكبر و اينكه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، اين رمز پيروزى شماست. اين سند پيروزى ملت ايران است، پيروزيى كه باز ملت ايران نمى‏داند در خارج كشور چه نظرى به ايران دارند. باز، ملت ما بازداند كه آنجا بيشتر از خود ايران احترام به ما مى‏گذارند، احترام به ملت مى‏گذارند، آنها كه در خارج هستند و زير بارهاى ستمگران هستند مى‏فهمند كه ما چه كرده‏ايم و ملت ما چه كرده است و چه شده است.

پيروزى ما آن روزى است كه مستضعفين از بند رها شوند

بايد همه همانطورى كه از اول آن رمز را خداى تبارك و تعالى تعليم‏شان كرد و با الهام خداى تبارك و تعالى همه با هم مجتمع شدند و با يك ايده و با يك حركت، حركت كردند و همه بساط را به هم زدند، اين رمز را بايد نگه داشت. اگر بنا باشد كه شما خيال كنيد ما حالا پيروز شديم و ديگر بايد

صحيفه نور ج 12 صفحه 160

برويم سراغ كارهاى خودمان، نه، ما پيروز نشده‏ايم، باز ما مورد تهديد اقتصادى و نظامى بزرگترين امپراطورى‏هاى دنيا هستيم و آن امريكاست كه قضيه رئيس جمهور نيست، قضيه امپراطورى است، قضيه استبداد است. ما الان در مواجهه با يك همچو قدرتى هستيم و ساير قدرت‏ها، ما در اين طرفمان يك قدرت واقع شده، آن طرف يك قدرت، آن طرف يك قدرت و همه هم مى‏خواهند وضع ايران را از اينكه هست به هم بزنند. ما پيروز نيستيم الان، پيروزى ما آن روزى است كه ايران و انشاءالله ساير ممالكى كه مستضعفين دربند هستند همه رها بشوند و اين ريشه‏هاى فاسدى كه بين مردم افتاده‏اند و مى‏خواهند آنها را از جمهورى اسلامى و از اسلام دلسرد كنند اينها هم با قدرت شماها از بين بروند، آنوقت پيروز هستيم و آنوقت هم بايد با هم باشيم.

مسلمين بايد در مقابل آسيب‏ها يد واحده باشند

مسلمين به حسب دستور خداى تبارك و تعالى يده واحده نه دو تا دست، يد واحده على من سواهم همه مثل اينكه يك دستيم، باز دو دست هم نفرموده است براى اينكه دو دست هم ممكن است اين از اين طرف برود، اين از آن طرف، دست واحد همه‏شان مثل دست واحد مى‏مانند، مسلم اينطورى است و اگر چنانچه مسلمين اينطور باشند كه آنطور وحدت با هم داشته باشند كه مثل يك دست باشند، يد واحده باشند، اين ديگر آسيب بردار نيست آسيب از داخل خود آدم، داخل خود ملت و كشور بر ما وارد مى‏شود و بر شما، از خارج هيچ ترسى نداشته باشيد، از داخل خودمان بترسيد، از اينكه با توطئه‏ها شماها را از هم جدا كنند و شماها را از پاسدارها و پاسدارها را از شما و ژاندارمرى را از ديگران و شهربانى را از ديگران و ملت را از آنها. اين آسيب يك آسيب بزرگى است كه خود به خود، ما تحليل مى‏رويم ولو اينكه از خارج هم به ما حمله‏اى نشود و نمى‏شود، اين آسيب، آسيب مهم است.

از وسوسه‏هائى كه در داخل مى‏شود غفلت نكنيد

و شياطين شروع كردند از اينجا شروع كردند. آن هياهوى خارجى احتمال بدهيد كه براى اغفال ما از داخل باشد، آن هياهو كه در خارج مى‏كنند و آن تهديداتى كه از خارج مى‏كنند احتمال بدهيد كه براى اين باشد كه ما جهت را گم كنيم و متوجه به خارج بشويم، از داخل غفلت بكنيم. از داخل غفلت نكنيد و از وسوسه‏هايى كه در داخل واقع مى‏شود، در داخل مثلاً پادگان‏ها، در داخل ارتش و ژاندارمرى، كه مانع مى‏شود از اينكه يك نظم صحيحى در كار باشد از اين بترسيد، از اينكه بين خود ارتش اختلاف باشد و آن بگويد صاحب منصب اوست، آن بگويد او و آن بگويد او، كه هرج و مرج درست بشود، از اين بترسيد كه يك ارتش را متزلزل مى‏كند، نظام از دست گرفته مى‏شود.

صحيفه نور ج 12 صفحه 161

لزوم حفظ نظم در نيروهاى مسلح و رعايت سلسله مراتب

ارتش اگر نظم نداشته باشد ارتش نيست و شياطين كه ممكن است نفوذ كرده باشد هم در ارتش، هم در ژاندارمرى و هم در ساير قواى انتظامى و غير انتظاميه، آنها در هر جا به يك صورتى دامن مى‏زنند به اينكه نظم را از ارتش و ژاندارمرى و ساير قواى انتظاميه بگيرند و در باطن خود ارتش، هرج و مرج ايجاد كنند. اگر يك ارتشى با هرج و مرج بخواهد مواجه باشد و بپذيرد اين هرج و مرج را، معنايش اين است كه ارتش نيست، هيچ امكان ندارد كه او بتواند با يك قدرتى هر چه هم باشد مقابله كند. اگر نتواند ارتش خودش را اصلاح كند و قدرت خودش را و پيوند خودش را و نظمى كه در باطن بايد باشد اين را ايجاد بكند، اين نمى‏تواند در مقابل غير، هر غيرى باشد، مقاومت كند. اينهايى كه مى‏آيند به جوان‏ها از راه دلسوزى مى‏گويند كه چرا بايد شما مثلاً، اين مثل زمان طاغوت مى‏ماند كه شما اطاعت كنيد، خير، اين مثل زمان اميرالمؤمنين مى‏ماند، اطاعت از طاغوت بد است نه اطاعت از ارتشى كه مال اسلام است، اطاعت از يك فرماندهى كه فرمانده اسلام است واجب است به حسب حكم اسلام، تخلف حرام است، طاغوت براى طاغوتيش بد بود نه براى نظمش. اگر شما بخواهيد كه به هم بزنيد اوضاع را و يك دسته جوان نپخته و بى‏تفكر بيايند در اينجا و بخواهند به هم بزنند اوضاع را، تمامتان آسيب‏پذير خواهيد شد، نه فقط صاحب منصب‏ها، خير، همه آسيب پذير خواهيد شد اگر بنا باشد درجه‏هاى بالا، البته آنهائى كه انشاءالله اسلامى حالا هستند و مى‏شوند، اينها را از آنها اطاعت نكرد و از فرمانده كل قوا اطاعت نكرد اگر بنا شد يك همچو چيزى باشد هيچ وقت نمى‏تواند ارتش، ارتش باشد. زمان حضرت امير هم اطاعت واجب بود بر ارتش نسبت به فرماندار، حكم اسلام است، البته فرماندار هم بايد با نظر طاغوتى نگاه نكند به آنها، با نظر عطوفت، مهربانى باشد. بايد همه شما قوه واحده باشيد، يد واحد، يد واحد، واحد على من سواهم بايد همه شما نظم را حفظ كنيد، همه قواى انتظاميه نظم را در باطن خودشان حفظ كنند تا يك ارتش صحيح باشد، يك ژاندارمرى صحيح باشد، يك سپاه پاسداران صحيح باشد اگر بنا باشد كه سپاه پاسداران به طور هرج و مرج كار بكنند، هر كه، هر جا چهار نفر باشد برود به مردم تعرض بكند و مال مردم را خداى نخواسته بگيرد، اين پاسدار اسلام نمى‏شود، اين طاغوت است به صورت ديگر درآمده مگر طاغوت چى بود؟ طاغوت همين بود كه جان و مال مردم در امان نبود در زمان او. اگر بنا باشد كه جان و مال مردم در اين زمان هم از قواى انتظاميه در امان نباشد اين هم طاغوت است، منتها با صورت ديگر آمده بيرون و طاغوتى كه به صورت مسلم بيرون بيايد خطرش از آن طاغوت بدتر است، اين منافق است. عذاب منافق‏ها بيشتر از عذاب كفار است. سعى كنيد همه‏تان، همه قواى انتظاميه سعى كنند كه هماهنگ بشوند، سعى كنند كه به آن موازينى كه در ارتش هست، موازينى كه در سپاه پاسداران هست، موازينى كه در ساير قواى انتظاميه هست عمل بكنند، خيال نكنند كه اطاعت از مافوق، خير، اين طاغوتى است، خير اطاعت از مافوق در جمهورى اسلامى و در لشكر اسلام حكم اسلام است، حكم خداست، اطاعت از فرماندارها كه به يك تعبير اولى الامر هستند اين در قرآن واجب شمرده مى‏شود و واجب است اين. اين

صحيفه نور ج 12 صفحه 162

جوان‏هاى دلپاك و صاف ما گول نخورند از شياطينى كه مى‏آيند با آنها صحبت مى‏كنند، هر كه با شما صحبت كرد راجع به بى نظمى و بى اطاعتى، دنبالش برويد ببينيد اين كى است و از كجا آمده و الهام از كجا مى‏گيرد. بدانيد كه اين الهام از غير مسلمين مى‏گيرد، اين الهام از اشخاصى مى‏گيرد كه مى‏خواهند و نمى‏توانند ببينند كه يك كشورى روى پاى خودش ايستاده و مى‏ايستند. شما الان مورد حسادت همه اجنبى‏هايى كه مى‏خواستند ايران را و مى‏خواهند ايران را ببلعند، شما مورد حسادت آنها هستيد، آنها توطئه مى‏كنند كه شما را از هم جدا كنند پاسبان‏ها را از ژاندارمرى، ژاندارمرى و پاسبان را از ارتش و هم ارتش، هم بين خودشان از هم گسيختگى پيدا بكند، اگر اينطور باشد، خطر براى همه‏تان هست. و من دعا مى‏كنم كه همه شما انشاءالله و همه ملت ايران و همه قواى انتظامى سلامت و سعيد باشند و همه با هم هماهنگ باشند و حفظ مراتب را بكنند و انشاءالله شماها كه در تحصيل هستيد خودتان را مجهز كنيد براى خدمت مردن به كشور خودتان، خدمت كردن به اسلام كه آن هم خدمت به كشور است و انشاءالله با قدرت ملت ما پيش برود و از اين حرف‏هايى كه در خارج و داخل گفته مى‏شود هراس نداشته باشد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 177

تاريخ: 23/3/59

فرمان امام خمينى در مورد تشكيل ستاد انقلاب فرهنگى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مدتى است ضرورت انقلاب فرهنگى كه امرى اسلامى است و خواست ملت مسلمان مى‏باشد، اعلام شده است و تاكنون اقدام مؤثر اساسى انجام نشده است و ملت اسلامى و خصوص دانشجويان با ايمان متعهد نگران آن هستند و نيز نگران اخلال توطئه‏گران كه هم اكنون گاه گاه آثارش نمايان مى‏شود و ملت مسلمان و پايبند به اسلام خوف آن دارند كه خداى نخواسته فرصت از دست برود و كار مثبتى انجام نگيرد و فرهنگ همان باشد كه در طول مدت سلطه رژيم فاسد كار فرمايان بى‏فرهنگ، اين مركز مهم اساسى را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند كه از دستاوردهاى دانشگاه‏ها به خوبى ظاهر مى‏شود كه جز معدودى متعهد و مؤمن كه عليرغم خواست دانشگاه‏ها در خدمت كشور و اسلام بودند، ديگران جز ضرر و زيان چيزى براى كشور ما بار نياوردند و ادامه اين فاجعه كه مع الاسف خواسته بعضى گروه وابسته به اجانب است، ضربه‏اى مهلك به انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى وارد خواهد كرد و تسامح در اين امر حياتى، خيانت عظيم بر اسلام و كشور اسلامى است. بر اين اساس به حضرات آقايان محترم محمد جواد باهنر، مهدى ربانى املشى، حسن حبيبى، عبد الكريم سروش، شمس آل احمد، جلال الدين فارسى و على شريعتمدارى مسؤوليت داده مى‏شود تا ستادى تشكيل دهند و از افراد صاحب نظر متعهد، از بين اساتيد مسلمان و كاركنان متعهد و دانشجويان متعهد با ايمان و ديگر قشرهاى تحصيلكرده، متعهد و مؤمن به جمهورى اسلامى دعوت نمايند تا شورائى تشكيل دهند و براى برنامه‏ريزى رشته‏هاى مختلف و خط مشى فرهنگى آينده دانشگاه‏ها، بر اساس فرهنگ اسلامى و انتخاب و آماده‏سازى اساتيد شايسته متعهد و آگاه و ديگر امور مربوط به انقلاب آموزشى اسلامى اقدام نمايند. بديهى است بر اساس مطالب فوق دبيرستان‏ها و ديگر مراكز آموزشى كه در رژيم سابق با آموزش و پرورشى انحرافى و استعمارى اداره مى‏شد، تحت رسيدگى دقيق قرار گيرد تا فرزندان عزيزم از آسيب و انحراف مصون گردند. از خداوند متعال توفيق آقايان را در اين امر مهم مسئلت مى‏نمايم و عظمت اسلام و كشورهاى اسلام را خواهانم.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 142

تاريخ: 14/3/59

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان و اساتيد دانشكده الهيات و معارف اسلامى

جمهورى اسلامى امانتى است الهى به دست همه ملت

بسم الله الرحمن الرحيم

اول من دعا مى‏كنم كه خداى تبارك و تعالى به شما جوان‏هاى محترم، بانوان و جوانان عزيز سلامت و سعادت و ديد اسلامى عنايت كند. هر قدر كه اين انقلاب اسلامى جلو مى‏رود، هر قدمى كه برمى‏دارد بر جلو، دشمن‏ها كه هر قدمى يك شكست مى‏خورند بيشتر مجهز مى‏شوند. در قدم‏هاى اول شايد اميد داشتند به اينكه اين نهضت و اين انقلاب به طور نارس در همان اول از بين برود، با اين اميد مخالفان ما و انگل‏هاى جامعه ما بودند تا اينكه شما قدم اول را برداشتيد و رأى خودتان را به صندوق انداختيد و جمهورى اسلامى را به آن رأى داديد با همه مخالفتهائى كه از اين گروه‏هائى كه وابسته به رژيم سابق يا به چپ و يا به راست مى‏شد. حالا كه همه قدم‏ها برداشته شد و ديگر از حيث اساس حكومت جمهورى و جمهورى اسلامى ما ديگر كسرى نداريم، اساس درست شده است، يأس آنها بيشتر شده است و ممكن است فعاليتشان هم، براى اينكه نگذارند يك كارهايى كه حالا ديگر در جمهورى اسلامى كه تمام اساسش ريخته شده است، نگذارند در مقام اجرا پيشروى كند. حالا شما و ما و همه ملت ايران بيشتر تكليف داريم، حالا اين جمهورى اسلامى با همه محتوائى كه اساسش دارد و تحقق پيدا كرده است، يك امانتى است الهى به دست ملت ايران و همه ماها، همه شماها بى‏استثناء ملت ايران نگهبان آن بايد باشند.

و شما دانشجوهاى محترم و ساير دانشجوها كه براى اسلام دلتان مى‏تپد و مى‏خواهيد فرهنگتان فرهنگ اسلامى باشد تا افرادى كه از او بيرون مى‏آيند امثال آن افرادى كه در رژيم سابق بودند، نباشند. حالا بيشتر دنبال اين هستند كه نگذارند اينطور امور واقع بشود، نگذارند دانشكده‏ها، دانشگاه‏ها، حتى دبستان‏ها و دبيرستان‏ها، نگذارند كه اينها كه يك همچو خيالى دارند و تصميم بر اين گرفتند كه اساس فرهنگ را اسلامى كنند تا نتيجه اسلامى از آن بگيرند، اساس فرهنگ را طورى كنند كه وقتى كه افراد از آن بيرون مى‏آيند افرادى باشند كه به درد جامعه بخورند و به درد اسلام و كشور اسلامى، اينها تمام كوشش‏شان اين است كه جلوگيرى كنند از يك همچو مقصدى كه ملت ما و شما دانشجوهاى محترم داريد. الان بسيار لازم است كه با هوشيارى تمام توجه به دسيسه‏هاى آنها بكنيد چه بسا كه بيايند و عمال خارجى‏ها و ساواكى‏ها كه آنها هم همان عمال خارجى هستند و گروه‏هاى منحرف كه همه در يك

صحيفه نور ج 12 صفحه 143

صف هستند بيايند در بين شما دانشجوها در دانشگاه‏ها، در دانشكده‏هاى بيايند و آن وسوسه شيطانى را بكنند كه شما را از آن مقصدى كه داريد دلسرد كنند.

نصرت و عنايت الهى از موجبات پيروزمندى ملت ايران

اين را كراراً من عرض كردم كه آن چيزى را كه دستگاه‏هاى جبار قدرت‏هاى بزرگ از آن مى‏ترسند آن عبارت از اسلام است، از اسلام اينها مى‏ترسند و خصوصاً حالا كه آسيب ديدند از اسلام. پيشتر تصورات بود و اعتقاداتى كه اعتقاد داشتند كه اگر اسلام در اين مملكت و در ممالك اسلامى تحقق پيدا كند آنطورى كه بايد باشد، ممكن است كه به آنها صدمه بزند و آن غارتگرى‏هائى كه مى‏خواستند بكنند نتوانند بكنند. اما حالا آسيب را به عيان ديده‏اند، اينها ديدند كه يك قدرت بزرگ شيطانى، يك قدرتى كه همه قدرت‏ها هم همراه او بودند نتوانستند اينها را نگه دارند، اين قدرت داخلى را نتوانستند با همه قدرت‏هاى خارجى كه پشت سرش بود نتوانستند نگه دارند. ملت ما اين سد بزرگ را شكست. خوب، آنها توجه به اين دارند، از ما بهتر هم توجه دارند كه ملت ما يك ملتى بود كه دستش از اسلحه‏هاى مدرن و اينها خالى بود، حالا چند تا تفنگى كه به دست پاسدارهاى ماست اينها غنائم حربى است كه به دست اينها افتاده است. كى همچو چيزهائى بود؟ پيشتر سنگ بود و آجر و بيل و كلنگ مثلاً، بعد هم يك چيزهاى مختصرى، كم كم پيش رفتند و يك چيزهائى درست كردند. اين در مقابل آن چيزهائى كه دست دشمن ما بود چيزى نبود.

آنها مى‏توانستند با يك يورش بيايند و تهران را بمباران كنند و اين نهضت را جلويش را مثلاً بگيرند، آن كه نگذاشت اين امور بشود، آن كه منحرف كرد همه را، همه قدرتمندان را از اينكه دخالت حاد بكنند، آن كى بود؟ آن كى بود كه مشت را بر مسلسل و تانك پيروز كرد؟ غير از خدا همچو قدرتى بود؟ من و شما همچو قدرتى داشتيم؟ آن كى بود كه از مركز تا سرحدات و همه اطراف تمام افراد كشور سى و چند ميليونى را به يك طرف بكشد و همه را يكصدا بكند، از بچه‏هاى كوچك 7 ساله و 6 ساله‏اى كه تازه يك صحبتى مى‏توانند بكنند تا آن پيرمردهاى 80 ساله‏اى كه افتاده‏اند و ديگر نمى‏توانند كارى انجام بدهند همه اينها را يكصدا كرد. آن كه اين قلوب را با هم نزديك كرد و اين مشت‏ها را به يك طرف بسيج كرد، آن كى بود؟ كدام قدرت مى‏توانست يك چنين معجزه‏اى را بكند؟ در آن دهات دور افتاده از قرارى كه براى من در پاريس كه بودم نقل كردند كسى آمده بود و گفت من دهات دورافتاده‏اى مثل چاپلق و بوربور (طرف‏هاى ماست اين هم) و كمره و اينها رفتند، صبح كه مى‏شود مردم دنبال آخوندشان مى‏افتند و راهپيمائى مى‏كنند. آن كى بود كه يك همچو قدرتى داشت كه سرتا ته كشور را افراد با همه گرفتارى‏هائى كه داشتند از گرفتارى‏هاى خودشان منصرف كند و بياورد در ميدان مقابل توپ و تانك به مبارزه؟ اين كى بود كه جوان‏هاى ما، چه در مراكز فحشا در عصر تاريك پهلوى كشيده شده بودند در اين شميران و تمام بقعه‏هائى كه در اينجاهاست مركز اينطور گرفتارى‏ها براى جوانهاى ما بود، اين كى بود كه اين جوان‏ها را از مراكز فساد به ميدان مبارزه

صحيفه نور ج 12 صفحه 144

كشاند؟ آن كى بود كه اين تحول را در كشور و در افراد ما اين تحول را ايجاد كرد كه اشخاصى كه از يك پاسبان، يك بازار از يك پاسبان مى‏ترسيد، يك بازار! شماها ديده بوديد اگر يك پاسبان مى‏آمد در بازار تهران، بزرگترين بازار ايران و مى‏گفت كه بايد بيرق بزنيد كسى به خودش اصلاً چنين اجازه‏اى نمى‏داد كه نخير نبايد. ابداً چنين چيزى در كار نبود. آن كى بود كه آن جمعيتى كه اينطور بودند متحول كرد به يك جمعيتى كه آمدند در ميدان‏ها و فرياد زدند مرگ بر رژيم پهلوى؟ آنهائى كه نمى‏توانستند يك كلمه‏اى راجع به اين رژيم صحبت بكنند، نه راجع به رژيم، راجع به يك نخست‏وزيرى، راجع به يك پاسبانى، آن كى بود كه اين تحول را يكدفعه ايجاد كرد؟ مدارسى ما داشتيم كه در مدارس بيايند تزريقاتى بكنند و از آن حال به حال ديگر؟ با مدارس با يك قرن هم نمى‏شود اين كار را كرد. تبليغات اينطور بود؟ تبليغات، يك قرن تبليغات هم اين كار از آن نمى‏آيد كه به اين معجزه‏آسائى، با وقت كم يك همچو كار بزرگى بكند. اين، آن بود كه مقلب القلوب است. آن دعائى كه در تحويل وارد شده است تحقق پيدا كرد در ملت ما: يا محول الحول و الاحوال يا مدبر اليل و النهار يا مقلب القلوب و الابصار، حول حالنا الى احسن الحال

اين تحقق پيدا كرد يعنى متحول شد حال ما از آن خوف به يك قدرت، از آن ضعف به يك قدرت بزرگ، از آن خوف‏ها به يك شجاعت، تمام گرفتاريها را همه از يادشان رفت، تمام خودبينى‏ها، همه از بين رفت يكدفعه يك ملت سى و چند ميليونى از يك حالى كه در طول مدت شاهنشاهى اينها داشتند و در اين آخر تقويت شده بود، روح يأس و روح بدبينى، روح ترس و اينها كه جرأت نمى‏كرد يك آدم كه در داخل منزل خودش راجع به ساواك فرضاً راجع به اعليحضرت همايونى باشد، در داخل منزلش پيش اولادش جرات نمى‏كرد يك كلمه بگويد، پسر از پدر مى‏ترسيد پدر از پسر، برادر از برادر، اين چى بود، اين كى بود كه ما را اينطور شجاع كرد؟ ما بعد از آنهمه ترس و خوفى كه همه‏مان داشتيم چه شد كه يكدفعه متحول شديم به يك روح شجاع؟ آن كى بود كه بازار و بازارى كه دنبال كسب است و دنبال منافع خودش است همچو كرد كه ايثار كرد و يك ماه بازار را گاهى در بعضى شهرستان‏ها مى‏بستند و هيچ فكر اين نبودند كه به ما ضرر خورده است؟ آن كى بود كه اين معجزه‏ها را كرد؟ غير از خدا كسى ديگرى قدرت دارد؟ آن كيست كه ما را، تا انقلاب ما گاهى وقت‏ها وقتى انقلاب به يك مقدار از پيروزى رسيد ديگر رها مى‏كنند آن كيست كه ما را باز نگه داشته است به يك حالى كه باز همه فرياد مى‏زنند و جمهورى اسلامى را مى‏خواهند؟ بيدارى و توجه به خدا مايه نجات و فلاح از خدا غافل نباشيد، از يك قدرت مافوق‏الطبيعه، قدرت بزرگ غافل نباشيد اتكاء كنيد به آن قدرت، پشتيبان شما يك همچو قدرتى است، پشتيبان شما يك همچو قدرتى است كه الان با تمام قدرتى كه امريكا دارد و با تمام تجهيزاتى كه امريكا دارد و شايد هيچ قدرت ديگر هم مقابل او نباشد حتى قدرت شوروى، با تمام قدرت حالا دارد مخالفت با شما مى‏كند با شمائى كه اينجا نشستيد و هيچ

صحيفه نور ج 12 صفحه 145

هم نداريد، وقتى هم دست به تفنگ بشويد يك تفنگ معمولى سابقى را داريد، با تمام قدرتش دارد همه را تجهيز مى‏كند بر ضد شماها و باز زورش نمى‏رسد، اين چيست؟ ما همچو قدرت بزرگى داريم كه امريكا كه دنيا را مى‏تواند بخورد از ما وحشت بكند؟ ما هستيم كه اين كار را كرديم؟

همين آقاى كارتر كه هميشه از اول نهضت تا حالا هى فرياد مى‏زند و هى مخالفت مى‏كند، هى ارعاب مى‏كند هى ماها را مى‏ترساند، در امريكا اعلام كرد كه كسى نبايد از امريكا بيرون برود به ايران و در اين هياتى كه آمدند، هيأت‏هائى كه آمدند دخالت كند از خود آمريكا وزير دادگسترى سابق شان و اشخاص سرشناس شان اعتنا نكردند به اينكه 10 سال حبس و پنجاه هزار دلار هم جريمه، لكن اعتنا به آن نكردند و بلند شدند آمدند و حالا هم در اينجا مى‏گويند كه اين بيخود دارد مى‏گويد، ياوه مى‏گويد اينها حالا فهميدند كه ياوه مى‏گويد، ما از اول مى‏دانستيم كه ايشان ياوه گوست. ما در پاريس كه بوديم، در يكى از نطق‏هايى كه ايشان فرمودند اين بود كه شاه به ايرانى‏ها زياد آزادى داده! در وقتى بود كه البته آن اختناق را مردم شكسته بودند، اين خيال مى‏كرد كه اعليحضرت اعطا كرده آزادى را به مردم، نمى‏داند كه مردم گرفتند از او، به غنيمت از او گرفتند نه اينكه او به ما چيزى اعطا كرد او با همه تشبث‏ها هر جور تشبثى كه مى‏توانست بكند كرد، قتل عام‏ها را كرد ديد فايده نكرد بعد تغيير وزيرى به وزير ديگر كه او بيايد يك قدرى ياوه بگويد و مردم را خيال كند غفلت مى‏تواند بكند، اغفال بكند اين كار را هم كرديد نخير مردم باز همان هستند، آمد توبه هم كرد همان آدمى كه در يك سال، دو، سه سال قبل، چند سال قبل در يكى از نطق‏هايش گفت اين روحانيون مثل حيوان نجس مى‏مانند و به آنها نبايد چيز كرد، و آمد در محضر همه گفت اى علماء اسلام! اى مراجع عظام من جداً متأسفم.

اين هم يك حقه‏اى بود كه زد و نشد براى اينكه ملت 50 سال ياوه‏سرايى از اينها ديده است، 50 سال فشار ديده، 50 سال حبس و تبعيد، قتل و غارت ديد بعد از 50 سال كه همه چيز را اين مردم ديدند، از بچه‏اى كه چشم‏هايش را باز كرده و فحاشى اينها را و ياوه‏گوئى اينها را ديده‏اند ديگر اينها باور نمى‏شود بكنند. ملت ما متحول شد به يك ملتى بيدار، آشناى به همه امور و شما مطمئن باشيد كه اين بيدارى انشاءالله با شرط اينكه توجه‏تان را به خدا مستحكم كنيد اين بيدارى هست و شما را نجات مى‏دهد انشاءالله.

هراس دشمنان از قدرت عظيم روحانيت و ائتلاف آنان با قشر دانشجو

پيشترها مجلس شوراى ملى آقايان اگر يك كلمه از طرف دولت انگلستان مى‏شد كه بايد فلان كار را انجام بدهيد احتمال اينكه بتوانند مخالفت بكنند نداشتند، همچو عرضه‏اى نداشتند. بله گاهى در بين آنها يك اشخاصى پيدا مى‏شد آن داشت كه مثل مرحوم مدرس، مرحوم مدرس يك كسى بود كه در مقابل همه مى‏ايستاد و مع‏الاسف اينها مى‏گويند روحانيون نقشى نداشتند. يك روحانى در يك مجلسى رضاخان مى‏خواست كه جمهورى درست كند و مدرس مخالفت مى‏كرد، مى‏دانست كه اين مى‏خواهد حقه بزند و مردم را بچاپد، فقط مدرس ايستاد و جلوى او را گرفت معذلك مى‏گويند روحانيون هيچ

صحيفه نور ج 12 صفحه 146

نقشى نداشتند. در طول مدتى كه از اولى كه رضاخان آمد و اول سالوسى خودش را كرد و پايش را محكم كرد و شروع كرد با اسلام مخالفت كردن، اين كسى كه در مقابل اينها ايستاد و مشتش را گره كرد همين روحانيون بودند، همين علما بودند كه از مشهد و از تبريز و از اصفهان و از ساير بلاد مخالفت كردند و اين احزاب و اين نهضت‏ها و اينها هيچ كدام با آنها مخالفت نكردند. آنها نشسته بودند و منتظر بودند كه كار را ديگران انجام بدهند و اينها ميوه‏اش را بكشند حالا هم الان شما اين را بدانيد كه هدفى كه براى اينها هدف صحيح است روحانيت است و قشر دانشگاه و دانشجو. اينها الان وحشت دارند از اينكه دانشجو با روحانى گيرم با هم مى‏خواهند مربوط بشوند و با هم ائتلاف كنند. اين يك وحشتى است الان براى اينها، ائتلاف اين دو قشر يعنى ائتلاف همه ملت.

اينها سال‏هاى طولانى زحمت كشيدند كه اين دو قشر را از هم جدا كردند، نقشه بود نه اينكه همين طور من باب اتفاق در دانشگاه به روحانيين فحش مى‏دادند و در محيط روحانى به دانشگاهى. مسأله اتفاقى نبود مسأله‏اى بود كه در گوش‏ها خواندند هى تمام رسانه‏ها كه به خدمت آنها بود در مقابل روحانيون هى ايستاد و هى فحاشى كرد. شعر، ايشان اين شعرها را گفتند تا آخوند در اين مملكت هست اين مملكت درست نمى‏شود، يكى از شعرهاى اين مرد نانجيب را اينها در گوش همه خواندند، همه رسانه‏ها همه مطبوعاتشان همه چيزها و مقصد اين بود كه اين دو تا طايفه از هم جدا بشوند دانشجو پهلوى آخوند ننشيند. آنها را مقابل هم قرار دادند براى اينكه مى‏ديدند كه اگر اينها با هم باشند كارشان زار است حالا هم از آن خيال اينها منصرف نشدند شما خيال نكنيد كه حالا عمال اينها منصرف هستند. الان هم مثل همان اوايل زمان رضاخان شروع شده است به حمله كردن به روحانى در هر جا كه هست. در شمال كه اين چپى‏ها زيادتر هستند زيادتر و در جاهاى ديگر هم ملايمتر، لكن مشغول هستند. اينها با عمامه دعوا ندارند اينها اساس را مى‏بينند كه اينها درست مى‏كنند. اينها ديده‏اند كه اين ملت با روحانى و دانشگاهى، بازارى و كارگر و اينها با هم شدند و در ظرف يك سال و نيم تمام چيزهائى كه يك حكومتى لازم دارد اينها درست كردند و اين يك چيز بى سابقه‏اى در دنياست، يك چيزى كه ديگران در 50 سال هم نمى‏توانند درست بكنند و در 50 سال هم قانون اساسى نداشته و ندارند، اينها در يك سال و نيم تقريباً همه اينها را درست كردند. اينها از يك همچو اجتماعى مى‏ترسند، اينها خودشان را شكست خورده مى‏بينند و چون مى‏بينند كه اين شكست از ناحيه روحانى و دانشگاهى كه اينها مردم ديگر را بسيج كردند، هر آخوندى در محلش، در مسجدش بسيج كرد مامورين خودش را، اينها از اين مى‏ترسند. از اول هم هدف روحانى بود، قضيه برداشتن عمامه روحانى كه نمى‏توانست يك آخوند از توى خيابان بيايد براى اينكه مى‏ريختند و عمامه‏اش را مى‏خواستند بردارند و يا برمى‏داشتند، اين يك چيزى نبود كه من باب اتفاق شده باشد، يك نقشه‏اى بود كه مى‏ديدند كه اين عمامه خيلى كار از آن مى‏آيد. مردم عقيده دارند به اينها، اينها وقتى يك چيزى را بگويند از آنها گوش مى‏كنند. از اول دنبال اين افتادند كه اينها را به زمين بزنند تا وقتى كه بخواهند همه نفت ما را ببرند و همه چيزهاى زيرزمينى

صحيفه نور ج 12 صفحه 147

ما را ببرند و جوان‏هاى ما را هم به نابودى بكشند، يك كسى نباشد بگويد چرا.

اينها ديدند كه چرا از دهان روحانى هى در مى‏آمد، توى مجلس هم كه بود يك روحانى پا مى‏شد و مى‏گفت چرا، زمان رضاخان هم كه همه نفس‏ها قطع شده بود باز روحانى بود كه قيام مى‏كرد و چرا مى‏گفت، منتها چون اين بسيج عمومى نشده بود و اوايل امر بود هى با شكست مواجه مى‏شد، سركوبى مى‏كردند اينها را اما حالائى كه ديدند يك بسيج عمومى شده است و مردم يك تحولى پيدا كرده‏اند دانشگاهى ديگر از آخوند رم نمى‏كند و آخوند هم از دانشگاهى، هر دو نشسته در يك محيط مدرسه فيضيه و با هم دارند نقشه مى‏كشند كه دانشگاه را درست بكنند و عرض مى‏كنم كه جهات ديگر را درست بكنند، اينها الان وحشت برشان داشته است، اينها مى‏گويند كه اگر اين دو تا قشر را از هم جدا بكنيم بعد آخوند را از مردم جدا بكنيم كار ديگر تمام است، ديگر يك همچو اجتماعى نمى‏شود پيدا بشود. از اين جهت الان در هر جا كه شما برويد همان حرف‏هاى زمان رضاخان دارد زمزمه مى‏شود، از حلقوم اينهائى كه ساواكى هستند و يا مثلاً فداى خلق هستند همه زمزمه‏ها شروع شده است و هى هر كه از هر جا مى‏شود به آخوند مى‏گويد، به آخوند مى‏زند. اينها ديدند كه راه اين است، راه براى اينكه اين ملت را زير بار بكشند و همه ذخاير اينها را ببرند جز اين نيست كه اين قشر را از نظر مردم بيندازند. همانطورى كه زمان رضاخان اين كار را كردند و اين كار ماسيد در آنوقت، الان مشغول شدند.

من تكليفم اين است كه به ملت ايران اعلام كنم اين را، الان مسجدها را همين هرزه‏ها، مسجدها را خالى كرده‏اند، اينطور كه به من اطلاع مى‏دهند. همين مسجدها كه ستاد اسلام است و اسلام از توى اين مسجدها، در صدر اسلام از مسجدها لشكرها بيرون مى‏رفت، يعنى نماز جمعه وقتى كه بپا مى‏شد، در نماز جمعه بسيج مى‏كردند طوايف را براى مقابله با دشمنان اسلام، مسجدها ستاد بود اينها از مسجد صدمه ديدند و لهذا مى‏بينيد خوب آقائى در مسجد مى‏خواهد نماز بخواند يك عده هم نماز خواندند يك دسته‏اى كه اصل نماز را نمى‏خواهند و مى‏خواهند بازى درست كنند يك دسته‏اى جلو مى‏آيند و مى‏آيند آن طرف مى‏ايستند، يك مردكه‏اى كه معلوم نيست وضو اصلش دارد مى‏ايستد آنجا در مقابل اين آقا كه مردم به او اقتدا كردند و مى‏ايستند و ده، بيست تا از اين رفقايش اينجا مى‏ايستند و نماز مى‏خوانند، اين نماز است؟ اينها مى‏خواهند نماز بخوانند؟ اگر مى‏خواهند نماز بخوانند خوب اين هم نماز است؟ مى‏خواهند نماز را بشكنند، عين همان كه قرآن را سرنيزه كردند و اميرالمؤمنين را شكستند. هر چه حضرت فرمود كه من قرآن هستم من قرآن ناطق هستم به من گوش كنيد، اين حيله است. آن احمق شمشيرها را كشيدند و گفتند كه اگر نگوئى برگردند مى‏كشيم. برگرداندند لشكر اسلام را و نگذاشتند كه پيروز بشوند. الان همان قضيه است نماز مى‏خوانند و اين نماز براى شكستن مسجد است مسجد را مى‏خواهند بشكنند مسجدها را من شنيدم خلوت شده است و اين تأسف دارد.

صحيفه نور ج 12 صفحه 148

نماز، بالاترين فريضه و كارخانه انسان‏سازى است

afsanah82
07-26-2011, 03:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 168

تاريخ: 20/3/59

بيانات امام خمينى در جمع مديران صندوق‏هاى قرض الحسنه سراسر كشور

شريف ترين روز، از ازل تا ابد، بعثت پيامبر گرامى اسلام است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد سعيد بزرگ را به همه ملت ايران و تمام مسلمين و شما آقايان حاضر تبريك عرض مى‏كنم.

زمان‏ها خودشان هيچ مزيتى ندارند بعضى بر بعضى، زمان يك موجود سارى متحرك است، متعين و هيچ فرق ما بين قطعه‏اى با قطعه‏اى ديگر نيست. شرافت زمان‏ها يا نحوست زمان‏ها به واسطه قضايائى است كه در آنها واقع مى‏شود. اگر چنانچه شرافت زمان به واسطه حادثه‏اى است كه در آن زمان واقع مى‏شود، بايد عرض كنم كه روز بعثت رسول اكرم در سرتاسر دهر من الازل الى الابد روزى شريفتر از آن نيست براى اينكه حادثه‏اى بزرگتر از اين حادثه اتفاق نيفتاده. حوادث بسيار بزرگ در دنيا اتفاق افتاده است، بعثت انبياء بزرگ، انبياء اولوالعزم و بسيارى از حوادث بسيار بزرگ، لكن حادثه‏اى بزرگتر از بعثت رسول اكرم نشده است و تصور هم ندارد كه بشود زيرا كه بزرگتر از رسول اكرم در عالم وجود نيست غير از ذات مقدس حق تعالى و حادثه‏اى بزرگتر از بعثت او هم نيست. بعثتى كه بعثت رسول ختمى است و بزرگترين شخصيت‏هاى عالم امكان و بزرگترين قوانين الهى، و اين حادثه در يك همچو روزى اتفاق افتاده است و اين روز را بزرگ كرده است و شريف، و همچو روزى ما ديگر در ازل و ابد نداريم و نخواهيم داشت، لهذا تبريك اين روز را بر همه مسلمين و بر همه مستضعفين جهان عرض مى‏كنم.

فقط انسان نامتناهى در كمال و بينش و صفات، قادر به برداشت صحيح از اسلام است

از اسلام و بعثت رسول اكرم برداشت‏هاى مختلفى است به حسب آن چيزهائى كه در برداشت كننده موجود است. انسان‏ها مختلفند در ديد خودشان و به واسطه اختلاف در ديد، اختلاف در برداشت‏ها هم مى‏شود. برداشت از رسول اكرم به حسب ديده‏هاى مختلفى كه در جهان بوده و هست و خواهد بود مختلف است و برداشت از انسان هم به حسب اختلاف نظرها و اختلاف ديدها مختلف است و برداشت از قرآن هم به حسب همين اختلاف مختلف است و برداشت از احكام اسلام هم و اسلام هم مختلف. هر ديدى محدود به حدود آن كسى است كه آن ديد را دارد. انسان يك موجودى است محدود

صحيفه نور ج 12 صفحه 169

لكن قابل حركت الى غير متناهى و ديد انسان موجود محدود است مگر آنكه ديد انسان غير متناهى باشد. انسان غير متناهى در كمال، غير متناهى در جلال و جمال، ديد غير متناهى دارد و او مى‏تواند از اسلام و از انسان و از بعثت و از رسول اكرم و از عالم، برداشت صحيح بكند. از انسان بزرگ كه گذشت، از انسان كامل كه گذشت، تمام ديدهايى كه در بشر هست، در انسان‏ها هست، همه محدود است و برداشت صحيح نه از اسلام و نه از قرآن و نه از بعثت و نه از رسول اكرم و نه از انسان به طورى كه هست مى‏توانند برداشت كنند. محدود نمى‏تواند غير محدود را در حيطه بياورد مگر خودش هم غير محدود بشود. انسان كامل غير محدود، انسان كاملى كه در همه صفات غير محدود است و ظل ذات اقدس الهى است، اين مى‏تواند از اسلام آنطور كه هست برداشت كند و از انسان آنطور كه هست و از بعثت آنطور كه هست و از قرآن آنطور كه هست و از عالم آنطور كه هست. ديگران به حسب مراتب وجودشان، به حسب مراتب كمالشان برداشت‏هايى دارند لكن محدود است، بايد خودشان سير بكنند و مراتب كمال را يكى پس از ديگرى به آن برسند و به اندازه كمالى كه پيدا مى‏كنند از اين حقايق و منجمله از بعثت برداشت به حسب آن مقدار از كمال كه دارند بكنند. رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم انسان كاملى است كه در راس مخروطه اين عالم واقع است. ذات مقدس حق تعالى كه غيب است و در عين حال ظاهر است، مستجمع همه كمال به طور غير متناهى است، در رسول اكرم متجلى است به تمام اسماء و صفات و در قرآن متجلى است به تمام اسماء و صفات. و روز بعثت روزى است كه خداى تبارك و تعالى موجود كاملى كه از او كاملتر نيست و نمى‏شود باشد مأمور كرد كه تكميل كند موجودات را، انسان‏ها را كه ابتدائاً يك موجود ضعيف ناقص هست لكن قابل اينست كه ترقى كند، انسان را مترقى كند. ابعاد انسان ابعاد همه عالم است و اسلام براى تربيت انسان در همه ابعاد است برداشت‏هاى مختلفى كه از اسلام شده است به حسب نظرهاى مختلفى كه صاحب نظرها داشتند و بينشى كه داشتند بسيار اختلاف هست و هيچ كدامش نرسيده است به حدى كه اسلام را بشناسد يا انسان را بشناسد يا رسول اكرم را بشناسد يا عالم را بشناسد همه‏شان در يك سطح محدود هستند، چه بسا اشخاصى كه خيال مى‏كنند كه پيغمبر اكرم كه آمده است يا ساير انبيائى كه خداى تبارك و تعالى فرستاده است، براى اين است كه مردم را از اين ظلم‏ها و بى‏عدالتى‏ها و امثال اين نجات بدهد و مأموريت همين است كه عدالت ايجاد كند در اجتماع و در افراد و مأموريت به همين قدر بيشتر نيست. چه بسا اشخاصى كه اقتصاد را در يك مطلب با اهميتى تلقى مى‏كنند و ماموريت انبيا را محدود به اين بكنند كه اينها آمده‏اند مردم را به يك شكم سير و يك زندگى رفاه برسانند و همين است ماموريت انبيا. و چه بسا اشخاصى كه به حسب ديد عرفانى كه دارند بعثت انبيا را محدود مى‏كنند به اينكه براى بسط معارف الهى است و غير از اين بعثت چيزى نيست. و همين طور فلاسفه يك طور فكر مى‏كنند، فقهاى اسلام، ملت‏ها يك طور فكر مى‏كنند، روشنفكرها يك طور فكر مى‏كنند و مومنين هم هر كدام به يك نحو فكرى دارند و همه قاصرند از رسيدن به آنچه كه هست. اين روايتى كه وارد شده است من عرف نفسه فقد عرف ربه اين به ما مى‏فهماند كه انسان آنطور موجودى است كه اگر چنانچه شناخته بشود،

صحيفه نور ج 12 صفحه 170

شناسائى خدا با اوست. به هيچ موجودى اين مطلب صادق نيست. رب انسان را كسى نمى‏تواند بشناسد الا اينكه خودش را بشناسد و خودشناسى كه دنبالش خداشناسى است حاصل نمى‏شود مگر براى اولياء خدا. و گمان نبايد بشود كه اسلام آمده است براى اينكه اين دنيا را اداره بكند يا آمده است فقط براى اينكه مردم را متوجه به آخرت بكند يا آمده است كه مردم را آشناى به معارف الهيه بكند. محدود كردن هر چه باشد خلاف واقعيت است. انسان غير محدود است و مربى انسان غير محدود است و نسخه تربيت انسان كه قرآن است غير محدود است، نه محدود به عالم طبيعت و ماده است، نه محدود به عالم غيب است، نه محدود به عالم تجرد است، همه چيز است.

نوع انسان در خسارت است مگر آنان كه در حصار ايمان و تربيت انبيا وارد مى‏شوند

مى‏گويند اول سوره‏اى هم كه به پيغمبر وارد شده است اقرا باسم ربك است نگفته است اقرا باسم الله، نگفته است اقرا باسم الناس، فرموده است اقرا باسم ربك، يعنى رب رسول، يعنى آن كه تربيت كرده است رسول اكرم را، يعنى خداى تبارك و تعالى به تمام اسماء و صفات، با تمام اسماء و صفات. اينكه رب رسول اكرم است، انسان كامل است، ذات مقدس حق تعالى با تمام اسماء و صفات است و اسماء و صفات حق تعالى احاطه بر تمام موجودات دارد و با يك تعبير ديگر همه موجودات ظهور اسماء و صفات الهى هستند. و خداى تبارك و تعالى كه امر مى‏فرمايند كه اقرا باسم ربك يعنى به اين اسمى كه تمام اسماء و صفات در آن است و مربى به تمام معناى تربيت در عالم طبيعت، تربيت در عالم ماوراى طبيعت، تربيت‏هاى مناسب با عالم مجردات، با عالم جبروت، با تمام عوالم، اين رب رسول است و پيغمبر هم مأمور است كه قرائت بكند و اول چيزى كه به او حسب اين روايت امر شده است، امر به قرائت است و تعليم و تربيت. كانه مى‏خواهد بفرمايد كه آن ربى كه رب تو است و احاطه به همه موجودات دارد، تو بايد قرائت كنى و تربيت كنى مردم را به آن راه، همان راه رب رسول، آن هم رب رسول خاتم. پيغمبر مأمورند كه مردم را دعوت كنند به رب رسول، به رب رسول اكرم و رب رسول خاتم. و قرآن براى همين آمده است و اسلام براى همين آمده است كه تربيت كند انسان‏ها را كه اگر تربيت برايشان نباشد، از همه حيوانات درنده‏تر و موذى‏تر است. انسان يك چنين موجودى است كه اگر در تحت تربيت واقع نشود، هيچ حيوانى در عالم، هيچ موجودى در عالم به خطرناكى اين موجود نيست و به موذيگرى اين موجود نيست. همه انبيا كه آمدند، براى تربيت اين موجودند كه اگر سر خود باشد عالم را به هم مى‏زند و مع الاسف انبيا هم موفق نشدند به اينكه مأموريت خودشان را تحقق بدهند.

والعصر ان الانسان لفى خسر عصر هم محتمل است كه در اين زمان حضرت مهدى سلام الله عليه باشد يا انسان كامل باشد كه مصداق بزرگش رسول اكرم و ائمه هدى و در عصر ما حضرت مهدى سلام الله عليه است. قسم به عصاره موجودات عصر، فشرده موجودات، اينكه فشرده همه عوالم است، يك نسخه‏اى است، نسخه تمام عالم. همه عالم در اين موجود، در اين انسان كامل عصاره است و خدا

صحيفه نور ج 12 صفحه 171

به اين عصاره قسم مى‏خورد و مى‏فرمايد كه ان الانسان لفى خسر انسان در خسارت است، انسان شقى است الا الذين امنوا يعنى الا آن اشخاصى كه تحت تربيت واقع شده اند. نه اسلموا، آمنوا. غير مومن‏ها، غير اشخاصى كه در تحت تربيت انبيا عظام واقع شدند و در اين زمان در تحت تربيت رسول اكرم واقع شده‏اند، همه‏شان خسارت دارند، در زيان و خسر هستند، مستثنى فقط مومنينند كه مومنين البته داراى اين صفات هم هستند و عملوا و تواصوا بالحق وتواصوا بالصبر اين استثناست، ما بقى همه ما ديگر در خسران هستيم و اسلام آمده است كه اين همه خسارتمندها را، همه اين ناقص‏ها را بياورد در اين جمعيت مومنين. اسلام نيامده است كه جنگ بكند، اسلام نيامده است كه كشورگيرى بكند، نيامده است كه فتح بكند، اسلام و ساير اديان حقه آمده‏اند كه مردم را از اين خسران بيرون كنند و وارد كنند در اين حصار ايمان و مع الاسف موفق نشدند، كوشش خودشان را كردند و موفق نشدند الا مقدارى. اين مقدار از كمال هم كه در انسان‏ها در عالم هست به تبع انبياست، اگر انبيا نيامده بودند، شايد همه مردم، الا نادرى، همه‏شان مثل حيوانات جنگل و بدتر از او به جان هم مى‏افتادند. حالا هم مى‏بينيد كه آنهايى كه به اين حصار ايمان نزديكترند از اين جنايات دورترند. حالا هم كه شما در دادگسترى‏هاى عالم و در محكمه‏هاى قضائى همه جا مراجعه كنيد، مومن‏ها پرونده‏اى اينجا ندارند پرونده مال آنهائى است كه ايمان ندارند، پرونده‏هاى قتل و پرونده‏هاى در مى‏زدى و فحشا و امثال ذالك مال آنهائى است كه ايمان به اسلام يا ايمان به خدا ندارند. اين مقدار هم توفيق زيادى است كه گروه‏هاى زيادى از انسان را تربيت كردند ولو همين مقدار از تربيت و اگر اين تربيت نبود، همه كارتر بودند و همه هيتلر بودند. تربيت‏هاى انبياست كه نجات داده اين مردم را از حد حيوانيت و آن جنونى كه انسان دارد در قدرت طلبى و شهوترانى باز يك مقدار زيادى توفيق حاصل شده لكن باز توفيقى كه آنها مى‏خواستند نشده است، اين كه انبيا مى‏خواستند باز نشده، پيغمبر غصه مى‏خورد براى اينكه دعوت مى‏كند و اجابت كم مى‏شود.

فلعلك باخع نفسك و يكى از غصه‏هاى انبيا هم همين است كه تعليماتشان را نتوانستند به ثمر برسانند به آن طورى كه تعليم اقتضا مى‏كند. پيغمبر مى‏خواست همه مردم را على ابن ابيطالب كند ولى نمى‏شد و اگر بعثت هيچ ثمره‏اى نداشت الا وجود على ابن ابيطالب و وجود امام زمان سلام الله عليه اين هم توفيق بسيار بزرگى بود. اگر خداى تبارك و تعالى پيغمبر را بعث مى‏كرد براى ساختن يك چنين انسان‏هاى كامل، سزاوار بود لكن آنها مى‏خواستند كه همه آنطورى بشوند آن توفيق حاصل نشد. اسلام يك قوانينى است كه انسان مى‏خواهد درست كند، قرآن هم كتاب انسان سازى است مى‏خواهد انسان درست كند، پيغمبر هم از اول كه مبعوث شد تا آخر وقتى كه از دنيا تشريف بردند در صدد اين بود كه آدم درست كند، در فكر اين بود. تمام جنگ‏هائى كه در اسلام واقع شده براى اين بوده است كه اين جنگلى‏ها و وحشى‏ها را وارد كنند در حصار ايمان، قدرت طلبى توى كار نبود و لهذا در سيره نبى اكرم و ساير انبيا و اولياء بزرگ، حضرت امير سلام الله عليه، اولياى بزرگ در سيره آنها مى‏بينيم كه اصل قضيه قدرت طلبى در كار نبوده و اگر براى اداى وظيفه نبود و براى ساختن اين

صحيفه نور ج 12 صفحه 172

انسان‏ها نبود، حتى اين خلافت ظاهرى را هم قبول نمى‏كردند، مى‏رفتند، اما تكليف بود، تكليف خداست بايد قبول كند تا بتواند آن مقدارى كه مى‏تواند انسان درست كند، مع‏الاسف نتوانست معاويه را آدم كند چنانكه پيغمبر نتوانست ابوجهل و ابولهب و اين صنف جمعيت را آدم كند، اميرالمومنين هم نتوانست معاويه و اتباع معاويه را آدم كند اما آمدند براى اين كار، گمان نشود كه اسلام شمشير كشيده است براى اين كه قدرت پيدا كند مثل ساير حكومت‏ها، حكومت اسلامى اينطورى نيست، اگر كسى براى قدرت اقدام بكند و براى تحصيل قدرت شمشير بكشد، اين از اسلام دور است، اين وارد در اسلام نشده است باز، ظاهراً مسلم است اما آن ايمانى كه بايد داشته باشد ندارد. انبيا آمده‏اند براى اينكه اين قدرت‏ها را بشكنند، اين قدرت‏هاى شيطانى را سركوب كنند و نبى اكرم هم آمده بودند، آمدند براى اينكه اين قدرت‏ها را بشكنند. اين يكى از كارهائى است كه انبيا دارند نه اينكه فقط اين است. كار مهم انبيا اين است كه مردم را برسانند به آن نقطه كمال و ساير كارها وسيله است غايب، كمال مطلق است. انبيا مى‏خواهند كه همه مردم بشوند مثل اميرالمؤمنين سلام الله عليه، لكن نمى‏شود، توفيق پيدا نمى‏كنند. اينطور نيست كه انبيا براى دنيا آمده باشند، دنيا يك وسيله‏اى است براى كمال، چنانكه اهل دنيا هم اين وسيله را به ضد كمال استعمال مى‏كنند. جنگ على ابن ابيطالب با جنگ معاويه ماهيتاً فرق دارد، ذاتاً فرق دارد، يكى شمشير مى‏كشد و ظل الله است، ظل خداست، يكى شمشير مى‏كشد و ظل شيطان است، ماهيتاً اين دو تا با هم فرق دارند. آن كه براى قدرت طلبى و شيطنت فعاليت مى‏كند با آن كه براى خدا فعاليت مى‏كند، ذاتاً اين دو تا با هم فرق دارند و كارهايشان ذاتاً فرق دارد. انبيا براى ثروت و قدرت و دنيا و رسيدن به حكومت ابداً يك قدم برنداشتند و اگر كسى گمان كند كه انبياء يا اولياء بزرگ قدمى براى مسند برداشتند، اين نمى‏شناسد آنها را، اين انبيا را نشناخته است. مسندها همه در نظر انبيا پوچ است و قدرت همه پوچ.

روش پسنديده قرض‏الحسنه باعث از ميان رفتن ربا و حركت آفرين است

در اعمالى كه ما انجام مى‏دهيم و شما آقايان هم يك مصداق خوبش را داريد انجام مى‏دهيد و آن تكفل صندوق‏هاى قرض‏الحسنه است، گاهى عمل، خوب عملى است، نماز ديگر از اعمال بسيار بزرگ است لكن نمازگزار بد است، نماز خوب است، نمازگزار اين را به ريا انجام مى‏دهد، جهنم مى‏رود، با نمازش جهنم مى‏رود. صندوق قرض‏الحسنه خوب است، صندوقدار خيلى كارش مشكل است، جديت كنيد كه صندوقدار امينى باشيد كه براى ملت خودتان، براى مستمندان خودتان با فايده باشيد و قصد اينكه به آنها يك مثلاً چيزى هم بفروشيد نداشته باشيد، براى خدا كار كنيد و امانت را حفظ. اين پول‏هايى كه مردم به صندوق قرض‏الحسنه مى‏دهند اينها يك امانت‏هائى است دست صندوقدارها. من هيچ يك از آقايان را هم مى‏شناسم بله بعضى آقايان را مى‏شناسم نمى‏دانم كه اين بعضى آقايان واردند يا من باب اتفاق آمدند اينجا، لكن به عنوان صندوقدار كسى را نمى‏شناسم - شما همه خودتان مى‏شناسيد خودتان را، هر آدمى خودش را خوب مى‏شناسد

صحيفه نور ج 12 صفحه 173

يعنى نه به آن خوبى كه مراتب كمال را بشناسد، راجع به اعمال خودش مى‏داند دارد چه مى‏كند، شماها هم مى‏دانيد كه در اين امانت آيا چه مى‏كنيد؟ آيا به اين طورى كه رضاى خداست عمل مى‏كنيد؟ و انشاءالله اميدوارم عمل بكنيد و اگر خداى نخواسته قصورى در اين امر داريد، جبران كنيد، كار بسيار خوبى است، مسؤوليتش هم بسيار زياد است. كار هر چه بزرگتر باشد مسووليت هم به حجم آن بزرگ است.

قرض‏الحسنه از اعمال بسيار خوبى است و بهتر از همين‏طور پول دادن است و نكته‏اش هم، شايد يكى از نكته‏هايش هم اين باشد كه در قرض‏الحسنه، فعاليت دنبالش هست، در مجانى، شايد گدا درست كردن باشد، از اين جهت اين يك فعاليتى ايجاد مى‏كند، آن كسى كه قرض مى‏كند و موظف است كه بدهد اين به فعاليت مى‏افتد كه در وقت خودش بتواند قرضش را ادا كند و بعد هم مازادى كه پيدا كرده است ادامه بدهد به كار خودش لكن آن كسى كه نشسته كنار كوچه و از مردم چيزى مى‏خواهد، آن هيچ وقت در فكر اين نيست كه يك كارى بكند براى اينكه مطالبى ندارد، كسى نمى‏آيد از او مطالبه كند كه اين كه گرفتى بده. قرض بسيار اهميت دارد و قرض‏الحسنه بسيار اهميت دارد و در كمتر جاهائى است كه به اندازه ربا در قرآن و سنت به او اهميت داده شده باشد و او را مطرود كرده باشد و نكته‏اش هم اين است كه اگر ربا رواج بگيرد، فعاليت كم مى‏شود، يكى از نكاتش در مقابل كار نيست اين سودى كه مى‏برد، اين توى خانه‏اش نشسته و عياشى مى‏كند و پولش دارد مى‏زايد، يك همچو چيزى را كه بخواهد ربا بگيرد آدم و تحميل بكند به مسلمين، اين از يك طرف يك ظلمى است به حسب آيه شريفه كه تعبير ظلم كرده است و از يك طرف ديگر بيكارى درست مى‏كند، اين پول بايد راه بيفتد و كار انجام بگيرد از آن و رزق پيدا بكند. اينها پول را همين طور مى‏گذارند آنجا دست يك كسى و مى‏خواهند اين پول بزايد برايشان بدون كار و اين در جامعه فساد بزرگى است و اين را ظلم گفته است قرآن شريف لا تظلموا و لا تظلموا و آنطور تشبيه كرده است فاذنوا بحرب من الله اين اهميت زياد دارد و به همان اندازه‏اى كه قرض به ربا محكوم است به همان اندازه قرض به حسنه و بدون ربا و همين طور قرض دادن مطلوب است. و شما تكفل به يك امر بسيار بزرگى كرديد و انشاءالله با اعمال شما و امثال شما ربا از مملكت اسلامى كوچ مى‏كند لكن توجه به خودتان بايد داشته باشيد. هر شخصى بايد خودش را محاسبه كند. يكى از مناطق سير، محاسبه آدم است، نوع انسان مراقبت از خودش بكند در روز كه مشغول عمل است كه خلاف نكند، شب هم كه، آخر شب هم كه مى‏رود از منزل خودش محاسبه كند، مثل يك كسى كه از او استنطاق مى‏خواهد بكند، بازرسى مى‏كند، خودش را بازرسى كند ببيند كه امروز چه كرده است. شما از خودتان هر شب بازرسى كنيد و ببينيد با اين صندوق چه عمل كرديد، آيا اين بيچاره‏اى كه آمده است قرض بگيرد با تلخى با او روبرو شديد؟ خيلى اين اهميت دارد ممكن است كه يك نفر آدم هم قرض بدهد، جان هم بدهد، قرض‏الحسنه بدهد لكن ترشروئى كند يعنى قلب اين قرض گيرنده را آزرده كند يعنى قلب محل تجلى خداست، قرض كه مى‏دهيد با خوشروئى، زود عملش را انجام بدهيد هى مثل ادارات دولتى نباشد، زود كار را

صحيفه نور ج 12 صفحه 174

انجام بدهيد با خوشروئى، با بشاشت، با احترام. آن كه آمده است قرض مى‏كند خوب يك نقيصه‏اى در خودش مى‏بيند، به واسطه اين نقيصه شايد يك خجالتى براى خودش خيال بكند و حالا آنكه نه فقر خجالت دارد و نه قرض خجالت دارد لكن خوب يك احساس حقارتى ممكن است بكند، شما با اعمالتان رفع كنيد اين را، شمائى كه متكفل قرض‏الحسنه دادن هستيد، با خوشروئى و عمل خوب اين نقيصه‏اى كه آن آدم در خودش مثلاً مى‏بيند و حقارتى كه شايد در خودش مى‏بيند، شما آن را رفع كنيد، اين از قرض الحسنه دادن بهتر است حسنه او قرض‏الحسنه دادن بالاتر است. دلجوئى از مستمندان و از ضعفا و از مستضعفان از اعمال ديگر محتمل است بسيار بزرگتر باشد و شما در حالى كه آن عبادت را انجام مى‏دهيد كه متكفل شديد براى يك عبادتى كه قرض الحسنه بدهيد و صندوق را باز كنيد به روى اشخاص احتياج دار، اين مطلب، اين عبادت بزرگ را هم انجام بدهيد، اين عبادت بزرگ كه دلجوئى از يك نفر انسان، از يك نفرى كه ممكن است از خود شما شريفتر باشد و شما نمى‏دانيد، ممكن است از خود شما ايمانش به خدا بالاتر باشد و شما مطلع نيستيد، دلجوئى از او از آن كار ديگرتان، بالاتر است و اگر كسى صدقه بدهد و منت بگذارد، مطرود است، پيش خدا مطرود است اين صدقه است اصلاً مطرود است. بايد انسان در فكر اين باشد كه خودش را مهذب كند، تهذيب كند خودش را. و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همه ما، همه ملت ما متوجه به اسلام باشند و همه منزه باشند باشند از صفات بد.

با مشت گره كرده، نهضت را تا رسيدن به مطلوب حفظ نمائيد و اخيراً عرض مى‏كنم كه سستى در اين نهضت نكنيد، شما بين راه هستيد و اين راه با قدرت، با تصميم و با ارادت، با مشت محكم به پيش ببريد اين نهضت را و مادامى كه مشت شما گره كرده است آسيبى به شما نخواهد رسيد. مشت خودتان را باز نكنيد. رفتن دنبال اينكه فلان كار را كى انجام خوب مى‏دهد، كى انجام بد مى‏دهد و من چه مى‏خواستم به من نرسيد، من خانه مى‏خواستم به من نرسيده، اين مشت گره كرده را باز كردن است. مشت خودتان را پيش خداى تبارك و تعالى باز نكنيد. به همانطورى كه در اول نهضت گره كرده بوديد مشت را و هيچ اعتنا نداشتيد به اينكه به يك منصبى برسيد و جوان‏ها را زن‏ها دادند و هيچ نظرى نداشتند كه برايشان يك چيزى بشود، براى خدا بود و شما هم همه براى خدا عمل مى‏كرديد، اين را حفظش كنيد، اين مشت گره كرده را همين طور گره كرده نگه داريد و در مقابل قدرت‏هائى كه هست، از آن قدرت‏ها نترسيد، اينها قدرت‏هائى هستند كه پيش آن قدرتى كه شما اتكال به آن داريد هيچ نيست، هيچ نيست، اينهمه كوشش هم كه دارند مى‏كنند و از همه اطراف دارند كوشش‏ها مى‏كنند براى اينكه اين جمهورى اسلامى را نگذارند به محتواى حقيقى خودش برسد موفق نمى شوند، ملت ما تصميم خودش را گرفته است. اگر چهار نفر هم پيدا بشوند كه بر خلاف مسير ملت هستند اينها چيزى نيستند، اينها قابل ذكر اصلاً نيستند و با اين همتى كه ملت ما كرده است و الان هم بحمد الله محفوظ است آن اراده و عزمشان، ما پيروزى را انشاءالله با تمام

صحيفه نور ج 12 صفحه 175

حدودش، با تمام وجودش ادراك مى‏كنيم. شما بناى بر اين داشته باشيد كه اين نهضت را پيش ببريد، پيش بردن نهضت براى آن اشخاصى كه در كارخانه‏ها كار مى‏كنند اين است كه كار كنند، از كارشان ندزدند، آنهائى هم كه در صحراها و در محل زراعت كار مى‏كنند كار كنند و ملت ما هم به اين كشاورزها كه زحمت كشيدند از قرارى كه مى‏گويند بسيار زياد امسال كار كردند لكن ممكن است نتوانند خودشان جمع بكنند يا شياطين نگذارند كه اينها جمع بكنند بايد كمك بكنند، اين نهضت بايد اينطور پيش برود. اگر شما توانستيد كه زراعت خودتان را و صنعت خودتان را و فرهنگ خودتان را و اينها را درست بكنيد، اين نهضت را تا يك حدودى پيش برديد. و من اميدوارم كه اين نهضت، يك نهضت نفسانى هم باشد، روحانى هم باشد و همانطورى كه كارهاى زراعى و ديگر كارها انجام مى‏گيرد مجاهده با نفس هم انجام بگيرد و همانطورى كه در اول نهضت تحول بزرگى براى ملت ما حاصل شد، اين تحول محفوظ باشد و رو به كمال برود. از هيچ بوقى نترسيد. اينها همه اين حرف‏هائى را كه آقاى كارتر مى‏فرمايند، اينها يك بوقى است، يك طبل ميان تهى است، دنيا اينها را محكوم كرده است، دنيا الان، دنياى آزاد و بيدار دنبال شماست، نهضت شما پيش دنيا معجزه است اين نهضت را با همين بعد اعجازيش حفظ كنيد و با اتكال به خداوند و وحدت كلمه پيش برويد و من اميدوارم كه ما به مطلوب حقيقى برسيم و متصل بشود اين نهضت به نهضت بزرگ اسلامى و آن نهضت ولى عصر سلام الله عليه هست. خداوند همه شما را موفق و مؤيد كند و ملت ما را به پيش ببرد و كسانى كه با ما مخالف هستند تأديب كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 178

تاريخ: 24/3/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از زحمت‏هاى طاقت فرساى شما آقايان و خواهران مطلع شدم. آنچه كه از دست من بر مى‏آيد اين است كه به شما خواهران و برادران دعا كنم اميد آن دارم كه همه در درگاه خداى تبارك و تعالى روسفيد باشيد و خدمت‏هاى شايان شما كه با رنج و با فعاليت‏هاى زياد انجام گرفته، مورد نظر خداى تبارك و تعالى و امام عصر عليه السلام باشد. آنچه كه اين زحمت‏ها و رنج‏ها را آسان مى‏كند و تسليت به انسان مى‏دهد اين است كه اينها براى خداست. آنهائى كه سال‏هاى طولانى براى خدمت به طاغوت با ملت ما آن كردند كه همه مى‏دانيد آنها زندگى‏هايشان بر فرض اينكه خيلى مرفه و طاغوتى بود لكن هم در دنيا مارك طاغوت و خيانت به جبين‏هايشان زده شد و هم در پيشگاه خدا كه مى‏روند به جزاى خودشان مى‏رسند. جزاى بعضى از اشخاص در اينجا اصلاً امكان ندارد، مثل نصيرى و امثال او كه هزاران خانه را بى‏صاحب كرده‏اند و هزاران پدر و مادر را بدون جوان.

من اميدوارم كه اين زحمت كه جوانان مى‏كشند، نظير همان جوان‏هائى كه در صدر اسلام زحمت مى‏كشيدند كه دنبال اين نبودند از مردم اجرتى بگيرند. گاهى همين لشكرهائى كه در صدر اسلام بودند، آنقدر فقير بودند كه شبانه روز با يك خرما در حال جنگ زندگى مى‏كردند و گاهى هم از اين بدتر مى‏شد، ولى خدمت مى‏كردند براى اسلام و اسلام را عظمت و گسترش دادند و حالا نوبت ماهاست، پاسدارهاى ما و شما آقايان هم از اينكه در اينجا جبرانى نمى‏شود ابداً افسرده نباشيد، اعمالى كه براى خداست جبران ندارد جز آنچه خدا مى‏دهد. يك عمل صالحى كه براى خدا باشد همه اين دنيا هم جبران آن نيست.

الان كشور مال خود شماهاست و آقا بالاسر نداريد. در ظرف اين پنجاه سال همه ما در اسارت بوديم و همه ديديم از اولى كه رژيم منحوس آمد روى كار، من ياد دارم كه چه تلخى‏هائى از اين رژيم به ملت شريف ما رسيده است. مأمورهاى آنوقت اصلاً از انسانيت به دور بودند، از يك حيوان جنگلى هم بدتر. در آنوقت مملكت از ما نبود فقط نوكرى در اينجا گذاشته بودند، - مثل اينكه هم اكنون يك نوكرى در عراق و يك نوكرى هم در مصر دارند - كه هر كار مى‏خواستند انجام مى‏داد و ملت ما را به فقر و فلاكت مى‏كشيد و تمام ثروت اين ملت را به جيب آمريكائى‏ها و انگليسى‏ها و ديگران مى‏ريخت.

(امام در پايان سخنانشان از زحمات اين گروه تشكر كرده و موفقيت آنان را خواستار شدند).


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 179

تاريخ: 25/3/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى و مديران واحدهاى مختلف صداى جمهورى اسلامى

راديو و تلويزيون بايد تحت نظارت سه قوه اداره بشود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما توقع اين را نداشته باشيد كه يك مركزى كه پنجاه و چند سال است تحت سيطره يك حكومت جائر و به وسيله سازمان امنيت و امثال اينها اداره مى‏شد و افراد هم منتخب خود اينها بوده است حالا به زودى بشود كه يكدفعه برگردد به صورت اسلامى. البته من هم مى‏دانم كه خوب شده است لكن نه به آن خوبى كه اسلام مى‏خواهد و بايد به طور جدى پاكسازى بشود يعنى در مركزى كه مركز تبليغات اسلامى است و مهمترين مركز تبليغات است نبايد اشخاصى باشند كه بر خلاف مسير اسلام و از ريشه‏هاى سابق آن رژيم باشند. و راديو و تلويزيون به طورى كه در قانون اساسى‏مان هست اين بايد تحت نظارت مجلس و دولت و قواى اجرائيه، با نظارت همه اينها اداره بشود. مجلس باز راه نيفتاده است به طورى كه حالا بتواند مستقيماً در امور دخالت كند. از اين جهت يك قدرى بايد شما تأمل كنيد تا انشاءالله مجلس استقرار پيدا كند و به كار مشغول بشود و اين مركز را مجلس و ساير قوائى كه بايد اداره كنند يعنى بايد نظارت كنند، آنها نظارت كنند. و الان هم بايد اشخاصى كه متكفل هستند و خصوصاً آن كه سرپرست است بايد به خط اسلام باشد و اگر چنانچه انحرافى براى يكى از اينها يا خود سرپرست خداى نخواسته يا آنهائى كه در مراكز حساس اين مركز هستند پيدا بشود، هيچ اشكال ندارد كه بايد كنار برود و من او را كنارش مى‏كنم. لكن بايد يك قدرى باز تحمل كرد و شما هم مشغول مطالعه باشيد براى افرادى كه لايق نيستند به جاى اينها مطالعه كنيد افرادى كه لايق هستند پيدا بكنيد تا وقتى كه بناست شروع بشود به كار و بعداً شروع بشود به پاكسازى اين مركز - كه از امور لازم است - ديگر اينطور نباشد كه گفته بشود افراد متخصصى هستند كه ما نداريم به جاى او كسى بگذاريم. افرادى باشند كه به جاى اشخاصى كه اگر خداى نخواسته انحرافى دارند گذاشته بشود و انشاءالله اصلاح مى‏شود اين امور. البته انقلابى به اين بزرگى نمى‏شود كه يكدفعه متحول شود به يك جو سالم، اين بايد به تدريج اين جو سالم پيش بيايد و من اميدوارم كه با كوشش كسانى كه در اينجا هستند و اسلامى هستند و متعهد، با كوشش آنها اين اداره بشود و خوب اداره بشود و با پيدا شدن اين و تحقق مجلس شورا حتماً با نظارت مجلس و نظارت ديگران كه در قانون تعيين شده اينهمه اشكالات رفع بشود. و هيچ اشكالى نيست كه بايد اين رفع بشود و من از اولى كه اين نهضت رو به چيز شد و

صحيفه نور ج 12 صفحه 180

استقرارى پيدا كرد، از اول راجع به راديو و تلويزيون هميشه اين مطلب را مى‏گفتم كه اينجا بايد اصلاح بشود و با اصلاح اين، خيلى از امور اصلاح مى‏شود چنانكه با فساد اين، خيلى از امور فاسد مى‏شود. حالا هم شما كوشش كنيد كه در هر مركزى كه هستيد خدمت خودتان را به طور اسلامى انجام بدهيد و اشخاصى كه اسلامى نيستند يادداشت كنيد كه وقتى كه بنا شد انشاءالله به طور جدى عمل بشود و اشخاص نالايق كنار بروند، داشته باشيد افرادى كه به جاى آنها بگذاريد. من اميدوارم كه انشاءالله زودتر اصلاح بشود اين امور و البته يك قدرى هم صبر لازم است در امور و همچو نيست كه فقط در راديو و تلويزيون اينطور باشد، همه نهادها يك همچو آشفتگى‏هائى الان در آن هست كه بايد با تدريج درست بشود و من اميدوارم كه انشاءالله به تدريج اين امور همه درست بشود و مطابق دلخواه اسلام و احكام اسلامى باشد. انشاءالله موفق و مويد باشيد شما و اين خدمتى است كه يك خدمت ارجمندى است كه بايد همه بكنيد و انشاءالله آنجا را تصفيه كنيد به طورى كه يك بنگاه اسلامى بشود به همين معنا.

(آنگاه يكى از مسؤولين در مورد پخش سرودهائى كه از صدا و سيماى جمهورى اسلامى پخش مى‏شود نظر حضرت امام خمينى را جويا شد. امام در پاسخ فرمودند:)

اين جور سرودهائى كه مهيج است و سرودهائى كه مفيد است، اشكال ندارد. از جمله سرودى كه درباره آقاى مطهرى ساخته شده است اشكالى ندارد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 181

تاريخ: 26/3/59

پيام امام خمينى به مناسبت روز پاسدار (سوم شعبان)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

روز مبارك سوم شعبان المعظم، روز پاسدار است و روز تحقق پاسدارى از اسلام، از حقيقت، از مكتب الهى، روز تولد بزرگ پاسدارى كه با خون خود و فرزندان و اصحابش مكتب را زنده كرد، مكتبى كه مى‏رفت با كجروى‏هاى تفاله جاهليت و برنامه هاى حساب شده احياى ملى گرايى و عروبت با شعار لا خبر جاء و لا وحى نزل محو و نابود شود و از حكومت عدل اسلامى يك رژيم شاهنشاهى بسازد و اسلام و وحى را به انزوا كشاند كه ناگهان شخصيت عظيمى كه از عصاره وحى الهى تغذيه و در خاندان سيد رسل محمد مصطفى و سيد اولياء على مرتضى تربيت و در دامن صديقه طاهره بزرگ شده بود قيام كرد و با فداكارى بى‏نظير و نهضت الهى خود، واقعه بزرگى را بوجود آورد كه كاخ ستمكاران را فرو ريخت و مكتب اسلام را نجات بخشيد. سلام و صلوات خداوند بر روان پاك آن حضرت و خاندان و اصحابش كه ما را ظلمت جاهليت به نور اسلام هدايت فرمود. حال اى ملت اسلام و امت محمد! بر ماست كه از امام بزرگمان پيروى كنيم و با فداكارى از انقلاب اسلامى پاسدارى كنيم و براى ادامه اين مكتب عزيز كه رهائى مستضعفان جهان و سركوبى مستكبران است، از هواهاى نفسانيه كه ميراث شيطان است بر حذر باشيم و توطئه دشمنان كشور اسلام را كه ايجاد يأس و سستى است، در نطفه خفه كنيم. و اى پاسداران عزيز! كه از متن ملت مسلمان متعهد بپا خاسته ايد و از انقلاب اسلامى و نهضت مقدس پاسدارى كرديد و با فداكارى و خون پاك برادران جانباز مجاهد خود، انقلاب را به ثمر رسانديد و با همت بزرگ خود و ملت غيور و قواى نظامى و انتظامى متعهد، ايران عزيز را از لوث رژيم منحط شاهنشاهى پاك و دست جنايتكار اجانب را از كشور اسلامى قطع كرديد، بهوش باشيد كه دشمن در كمين است و طرفداران شيطان بزرگ و رژيم غاصب، دست‏اندر كار توطئه.

اينجانب در روز ولادت سيد شهيدان و پاسدار عظيم الشان اسلام و حضور شهداى انقلاب تذكراتى مى‏دهم، باشد كه گوشه‏اى از تكليف اسلامى خود را ادا نموده و به شما خيانت نكرده باشم:

1- ممكن است در بين شما پاسداران عزيز در سرتاسر كشور، افرادى خيانتكار نفوذ كرده باشند و با كشيدن بعضى از جوانان پاكدل متعهد، به انحراف از قبيل سرپيچى از احكام دادگاه‏هاى انقلاب و عدم رعايت انضباط و مقررات و اقدام به مصادره اموال و بازداشت اشخاص بدون مجوز

صحيفه نور ج 12 صفحه 182

قانونى، شما را در بين ملت به غير از آنچه هستيد جلوه دهند و زحمات طاقت فرساى شما عزيزان را در پيشگاه ملت هدر دهند و بايد بداند اشخاصى كه دعوت به هرج و مرج مى‏كنند، دشمنان شما و انقلاب اسلامى هستند و در صورتى كه به چنين اشخاصى برخورديد، به دادگاه‏ها معرفى نمائيد تا با موازين اسلامى و قانونى آنان را مجازات كنند.

2- لازم است از فرماندهان خود اطاعت كنيد كه عدم مراعات انضباط سربازى و پاسدارى موجب تضعيف قواى مسلح است و كسانى كه شما را به اين نحو اعمال دعوت مى‏كنند در صدد تضعيف شما هستند و اگر آگاهانه عمل كنند، از دشمنان انقلاب و اسلام هستند و لازم است آنان را معرفى نمائيد تا قاطعانه با آنان برخورد شود.

3- مراعات هماهنگى با ساير قواى نظامى و انتظامى و ارگان دولتى، از وظايف حتمى شما پاسداران محترم و ساير قواى مسلح است و اطاعت از فرمانده كل قوا كه نماينده اينجانب است، از وظايف شرعى و اسلامى شما و همه قواى مسلح است.

4- من مى‏دانم كه شما عزيزانم از طبقه محروم و حقوق شما ناچيز است، ناچار شما دلاوران كه خود را به آب و آتش زديد و انقلاب را پيروز كرديد و ادامه داديد، براى دريافت حقوق و رسيدن به زرق و برق دنيا نبود و اكنون نيز نيست و براى خداوند و در خدمت اسلام بوده و هست، توجه به وضع سربازان صدر اسلام كه گاهى با يك دانه خرما روز خود را به سر مى‏بردند و با دشمن به جنگ بر مى‏خاستند و اجر خود را از خداى تعالى مى‏خواستند، همه سختى‏ها را جبران مى‏كند.

5 - آقاى رئيس جمهور و دولت، لازم است در تقويت قواى مسلح خصوصاً پاسداران انقلاب، كوشش كنند و نقيصه و كمبود آنان را جبران نمايند و شوراى انقلاب و پس از آن مجلس شوراى اسلام بودجه نيروهاى مسلح خصوصاً پاسداران را به طور شايسته تصويب، كه تقويت اينان حافظ استقلال كشور و ادامه نهضت است. 6- كميته‏ها تا موقعى كه محل احتياج هستند و ضرورت اقتضا مى‏كند بايد باشند ولى تصفيه آنها لازم است و كسانى كه بر خلاف مقررات اسلامى عمل مى‏كنند بايد اخراج شوند.

7- اينجانب همانطور كه در ارتش بعضى از آقايان را منصوب نموده‏ام تا گزارشاتى از ارتش در سراسر كشور تهيه و هر هفته اينجانب را از آنچه در آنجا مى‏گذرد مطلع سازند، در سپاه پاسداران و ژاندارمرى و شهربانى هم اشخاصى را تعيين خواهم كرد تا با اعضاى مسلمان و متعهد و مسؤول ارتش و اين ارگان‏ها، دست به تشكيل سازمان بررسى نيروهاى نظامى و انتظامى زده و بر تمام اين نهادها نظارت نموده و گزارشات جامعى تهيه و اينجانب را نيز آگاه گردانند. و من اميدوارم كه تمام قواى مسلح كه امروز در خدمت اسلام هستند هماهنگ و همصدا در حراست از كشور عزيز و اسلام بزرگ كوشش كنند و با پشتوانه ملت از هيچ آسيبى نهراسند.

8- من از همه ارگان‏هاى دولتى و ملى و همه گروه‏ها مى‏خواهم كه از گروه گرائى و دسته‏بندى و فرصت‏طلبى و هواهاى نفسانى احتراز كنند و خود را در راه خدمت به ملت و خلق مستضعف قرار

صحيفه نور ج 12 صفحه 183

دهند و از راهى كه ملت مى‏رود منحرف نشوند و خداوند عالم را حاضر و ناظر ببينند و از اختلاف و نفاق دست بردارند و مصالح كشور را بر مصلحت خويش مقدم دارند و در صدد تضعيف يكديگر بر نيايند و با ملت رزمنده به پيش روند كه خدا با آنان است و پيروزى نهائى نصيب آنان است. خداوند قادر، حافظ همگان باد. درود خدا و بندگان صالحش بر روان شهداى انقلاب. و اخيراً لازم است تذكرى كه همگان بدان آگاهى دارند بدهم و آن لزوم تقدير از شهداى انقلاب و خانواده آنان و معلولين و مصدومين مى‏باشد و لازم است عموم دستگاه اجرائى امورى را كه مربوط به شهدا و خانواده آنان و معلولين و مصدومين است با كمال سرعت عمل نموده و تسهيلات لازم را در مورد آنان معمول دارند كه اينان بر ما و ملت شريف حق بسيار بزرگى دارند و اگر معلوم شود كه كسانى در بعضى از ادارات و وزارتخانه‏ها براى اجراى امور شهداى انقلاب و خانواده آنها اشكالتراشى مى‏كنند، به عنوان ضد انقلاب بايد مورد تعقيب واقع شوند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و كشور عزيز را خواستارم.

و السلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 184

تاريخ: 27/3/59

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام و المسلمين امام كاشانى

بسم الله االرحمن الرحيم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد امامى كاشانى دامت افاضاته

جنابعالى به نمايندگى از طرف اينجانب در شهربانى منصوب مى‏شويد تا با همكارى حضرات آقايان نمايندگان اينجانب در ارتش و ژاندارمرى و سپاه پاسداران و هياتى از اعضاى مسلمان متعهد و مسؤول نيروهاى انتظامى كه مورد قبول اكثريت آقايان محترم باشند، سازمانى جهت بررسى امور نيروهاى مسلح تشكيل دهيد. اين سازمان موظف است آنچه را كه در ارتش و شهربانى و ژاندارمرى و و سپاه پاسداران مى‏گذرد، به بهترين وجه و با كمال دقت بررسى نموده و گزارشات هفتگى را براى اينجانب ارسال دارد. افراد قواى انتظامى موظفند با كوشش و جديت با آقايان همكارى نمايند.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 185

تاريخ: 27/3/59

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام شيرازى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ ابوالحسن شيرازى دامت افاضاته

بدينوسيله جنابعالى به سمت امام جمعه در شهر مقدس مشهد منصوب مى‏شويد كه انشاءالله تعالى ضمن انجام اين فريضه بزرگ الهى اهالى محترم را به وظايف مهم اسلامى و انقلاب كه در اين برهه از زمان دارند آشنا ساخته و در حفظ اتحاد و همبستگى آنان بكوشيد. بديهى است اهالى محترم ايدهم الله تعالى نيز فرصت را مغتنم شمرده در انجام هر چه باشكوهتر نماز جمعه همكارى لازمه را خواهند نمود.

از خداى تعالى توفيق همگان را مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 186

تاريخ: 27/3/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى

مكتبى و مردمى بودن از امتيازات بى نظير انقلاب اسلامى ايران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با اينكه جا تنگ است و شما آقايان در مضيقه هستيد و هوا هم گرم است معذالك چند كلمه به آقايان عرض مى‏كنم. انقلابهايى كه در دنيا واقع شده يا پس از اين واقع مى‏شود، يا از طريق ملت‏ها بوده است و يا از طريق حكومت‏ها كه به يك نحو كودتا يك انقلابى انجام مى‏دادند. اكثراً انقلابات كودتائى بوده، آن انقلاب هم كه از قبيل ملت بوده است شايد كم انقلابى پيدا بشود كه به هدايت احزاب و دستجات معين واقع نشده باشد. شما اگر بگرديد در تمام انقلاباتى كه واقع شده است، نخواهيد پيدا كرد انقلابى كه اين دو خاصيت را داشته باشد، يكى اينكه از ملت واقع شده باشد بدون دخالت احزاب و گروه‏ها و دستجات سياسى و امثال اينها و يكى ديگر اينكه مكتبى باشد و آن هم يك مكتب الهى. در همه انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است، مثل انقلاب ايران پيدا نخواهيد كرد. انقلاب ايران يك جهت اسلامى داشت و حالا هم دارد و آن اينكه سرتاسر ايران كه مسلمان هستند (مگر نادرى) اينها به همان ايده اسلامى قيام كردند. همه ديدند كه در سرتاسر ايران آنوقت كه هجوم از طرف رژيم فاسد به مردم بود مردم همه از پير و جوان و زن و مرد با الله اكبر پيش رفتند و همه هم از رژيم طاغوتى منحرف بودند و رژيم اسلامى مى‏خواستند. اينطور نبود كه يك حكومت طاغوتى را بردارند و طرفدار يك حكومت طاغوتى باشند يا طرفدار يك حزب سياسى، هيچ، ابداً اين مسائل نبود و اين انقلاب تبع ايده اسلامى بود. اسلام همه چيز دارد لكن اينطور نبود كه ملت ما بريزند بيرون و بگويند كه ما مثلاً فلان رژيم كذايى را مى‏خواهيم. همه مى‏گفتند ما اسلام را مى‏خواهيم. همه اجتماع داشتيد در كلمه اسلام و جمهورى اسلامى و هيچ يك از گروه‏هاى ديگر چه سياسى و چه غير سياسى هيچ دخالتى در اين نهضت نداشت و اينكه به طور معجزه آسا پيشرفت كرد همين قضيه اسلامى بودن بود. وقتى يك ملت همه‏شان قيام كردند و همه هم نظرشان خدا بود اين ملت پيش مى‏برد براى اينكه خوف از مرگ ندارد، الهى است. كسانى كه الهى هستند خوف ندارند از هيچ چيز، از خداترسند و دنبال اينكه احكام خدا را در كشورشان ايجاد كنند و متحقق كنند بپا خاستند. هيچ حزبى، هيچ گروهى، هيچ شخصى حق ندارد كه بگويد اين را من ايجاد كردم، ما ايجاد كرديم. اين را ملت درست كرد و اين را خدا درست كرد. معجزه‏اى بود كه به اراده خداى تبارك و تعالى تحقق پيدا كرد و تا اين جهت الهى و خدايى است اين ملت

صحيفه نور ج 12 صفحه 187

ديگر آسيب پذير نيست.

نهادهاى انقلاب كوشش كنند خدمت براى مستضعف باشد

و خاصيت يك نهضت اسلامى كه از خود توده‏ها و خود ملت برخاسته همين‏هائى است كه در ايران واقع شد. يكدفعه سرتاسر ايران بعد از اينكه انقلاب به پيروزى تا حدودى رسيد سرتاسر كشور بدون اينكه يك نظمى در كار باشد و يك اشخاصى بخواهند مردم را آگاه كنند، خودشان برداشتند و سازمان‏هائى درست كردند و گروه‏هايى درست كردند. سرتاسر ايران خود ملت دادگاه درست كرد و در هر شهرى، در هر ناحيه‏اى يك ملائى قاضى شد و چند نفرى هم دادستان و امثال ذلك بدون اينكه از مركز يك تعيين شده باشد و سرتاسر كشور نهادهاى مختلف پيدا شد، جوشيد. يكى از نهادهايى كه از خود ملت جوشيد و متكفل آن خود ملت بود، همين جهاد سازندگى بود. كميته و پاسداران و همه اين نهادهاى تازه و جديد بدون اينكه يك سازمانى در كار باشد خود همان مردم درست كردند و مادامى كه اين معنا باشد كه مردم خودشان موظف مى‏دانند خودشان را براى ساختن، آسيب نخواهند ديد.

آن روز آسيب خداى نخواسته به كشور ما و به ملت ما مى‏رسد كه اين معنائى كه در اول نهضت پيدا شد و سبب پيروزى شد، اين معنا از بين مردم برود يعنى به واسطه اختلافات و تشتتات و هواهاى نفسانى طورى بشود كه از آن معناى الهى كه در بين ملت بود و موجب پيروزى شد تهى بشود و در آنوقت دست رحمت الهى از سر اين كشور خداى نخواسته برداشته بشود. كارى بكنيد كه اين كلمه يد الله مع الجماعه از دستتان نرود. اگر جماعت‏ها همه با هم باشند و ايده اسلامى باشد دست خدا همراه شماست.

نهادهائى كه در ايران از خود ملت پيدا شد اولش با يك قصد خالصى، الهى پيدا شد و ظاهر شد. اگر اين قصد خالص از پيش شما كوچ بكند دست خدا هم برداشته مى‏شود. كوشش كنيد كه اين نهادى كه شما در آن خدمت مى‏كنيد و خدمت ارزنده‏اى است، بسيار كوشش كنيد كه اين خدمت در راه خدا باشد. خدمت به بندگان خدا، خدمت به بندگان مستضعف خدا كه مورد عنايت حق تعالى هستند. كوشش كنيد خدمت براى مستضعف باشد، نه براى هواهاى نفسانى و كوشش كنيد كه اين خدمت آلوده نشود به بعضى از كارهائى كه ناپسند است. شياطين در صددند كه هر يك از اين نهادهاى اسلامى را لكه دار كنند. دست‏هاى خائنين در كار است، توطئه‏ها در كار است كه اين نهادهاى اسلامى را به دنيا بر خلاف آنچه كه هست معرفى كنند. اگر خداى نخواسته در اين نهادها يك كارهاى بر خلاف موازين انجام بگيرد فرصت دست بدخواهان مى‏افتد و در بوق و كرنا اين مطلب را بزرگ مى‏كنند و شما كه براى خدا مشغول كار هستيد شما را بدنام مى‏كنند. دادگاه‏هاى سرتاسر كشور توجه داشته باشند كه در دادگاهى، خداى تبارك و تعالى را در نظر بگيرند و از اشتباهات و خطاها و انحرافات پرهيز كنند و در اموال و نفوس مردم با احتياط رفتار كنند كه اگر خداى نخواسته يك بيگناهى به دست اشخاص، مجرم حساب بشود يا براى او جزائى تعيين بشود، اين در دستگاه الهى بسيار بزرگ است جواب ندارند بدهند.

صحيفه نور ج 12 صفحه 188

شما آقايان هم كه در جهاد سازندگى هستيد توجه كنيد كه جهاد سازندگى، سازندگى باشد، در آن تخريب نباشد، در آن انحراف نباشد. اگر جهاد سازندگى در آن انحراف نباشد و براى خدا باشد اين همان جهادى است كه توام با جهاد اكبر هم هست.

من ضمن تقديرى كه از تمام شما جوانان و جوانان سرتاسر كشور كه در جهاد سازندگى هستيد و زحمت مى‏كشيد، لكن از شما مى‏خواهم كه در ضمن جهاد سازندگى جهاد نفس هم داشته باشيد. اگر اين كارى را كه انجام مى‏دهيد براى خدا خالص بشود جهاد نفس هم تحقق پيدا كرده است و من براى خاطر اينكه اين ازدحام موجب زحمت جمعى از آقايان است مطلب را تمام مى‏كنم و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همه شما پيش خداى تبارك و تعالى آبرومند باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 189

تاريخ: 28/3/59

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام فضل الله محلاتى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى دامت افاضاته

جنابعالى به نمايندگى از طرف اينجانب در سپاه پاسداران منصوب مى‏شويد تا با همكارى حضرات آقايان نمايندگان اينجانب در ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و هياتى از اعضاى مسلمان و متعهد و مسوول نيروهاى انتظامى كه مورد قبول اكثريت آقايان محترم باشند. سازمانى جهت بررسى امور نيروهاى مسلح تشكيل دهيد. اين سازمان موظف است آنچه را كه در ارتش و شهربانى و ژاندارمرى و سپاه پاسداران مى‏گذرد به بهترين وجه و با كمال دقت بررسى نموده و گزارشات هفتگى را براى اينجانب ارسال داريد. افراد قواى انتظامى موظفند با كوشش و جديت با آقايان همكارى نمايند.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 190

تاريخ: 28/3/59

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام انوارى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محى الدين انوارى دامت افاضاته

جنابعالى به نمايندگى از طرف اينجانب در ژاندارمرى منصوب مى‏شويد تا با همكارى حضرات آقايان نمايندگان اينجانب در ارتش و سپاه پاسداران و شهربانى و هياتى از اعضاى مسلمان و متعهد و مسؤول نيروهاى انتظامى كه مورد قبول اكثريت آقايان محترم باشند، سازمانى جهت بررسى امور نيروهاى مسلح تشكيل دهيد. اين سازمان موظف است آنچه را كه در ارتش و شهربانى و ژاندارمرى و سپاه پاسداران مى‏گذرد، به بهترين وجه و با كمال دقت بررسى نموده و گزارشات هفتگى را براى اينجانب ارسال دارد. افراد قواى انتظامى موظفند با كوشش و جديت با آقايان همكارى نمايند.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 191

تاريخ: 1/4/59

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين اطلاعات و تحقيقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى تهران و شهرستان‏ها

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متوجه باشيد كه امروز آن چيزى كه اهميتش بيشتر از چيزهاى ديگر است اين است كه ما حفظ اسلاميت اين نهضت را بكنيم. اين نهضت از اولش اسلامى بود و تا اينجا هم اسلامى هست و انشاءالله تا آخر هم اسلامى باشد و همه ما و همه شما و همه ملت و همه كسانى كه در سپاه و ارتش و در ژاندارمرى و در شهربانى و ادارات هستند و دولت و همه بايد همشان اين باشد كه نهضت را اسلامى پيش ببرند. اگر اسلامى بودن نهضت محفوظ باشد، ديگر آسيب نمى‏بينيد. اگر چنانچه نهضت از اسلاميتش بيرون رفت، هر كس يك راهى دارد، راه‏ها مختلف خواهد شد. وقتى راه‏ها مختلف شد، آسيب مى‏بيند. اما اگر ما همه زير يك پرچم باشيم همانطورى كه در صدر اسلام جمعيت‏ها كم بودند لكن زير يك پرچم بودند و با يك ايده حركت مى‏كردند، اينها پيش مى‏برند. الان ما در يك همچو محلى واقع شديم كه اسلام به دست ما سپرده شده است. خواهى نخواهى شما پاسدار اسلام هستيد، حالا همه قوا، ارتش و شما، پاسدار اسلام هستند. پاسدار اسلام بايد همه خودش اسلامى باشد و هم ديگران را اسلامى كند و هم مشى آن اسلامى باشد و اگر انحرافاتى كه گاهى در بعضى از جوان‏ها، آنهائى كه درست مسائل را ادراك نمى‏كنند واقع بشود و نيز شمائى كه مى‏خواهيد با فعاليت خودتان جلوى اين مسائل را بگيريد ديده شد، سعى كنيد جلو انحرافات خودتان را هم بگيريد. مثلاً به پاسدارها نسبت مى‏دهند كه بيخود به مردم تعرض كردند، بيخود به خانه‏هاى مردم رفته‏اند و من هم نمى دانم كه صحيح باشد اما كلى‏اش اين است كه ما بايد بر اساس اسلام حركت كنيم و بر اساس اسلام اين نهضت را پيش ببريم و از اختلافات و اين چيزهائى كه اخيراً مى‏بينيد كه به جان هم افتاده‏اند و روزنامه‏ها چه مى‏كنند، بايد از اين اختلافات برى باشيم و بايد همه‏تان با هم مجتمع و برادر و تحت لواى توحيد پيش برويد و پيروزى هم نصيب شماست و اگر اينطور باشد، در همين حركت پاسدارى‏تان عبادت داريد مى‏كنيد، همانطور كه در نماز وقتى مى‏ايستيد، بايد همه جهات نماز را حفظ كنيد تا نماز درست باشد، بايد در اينطور مسائل عادى هم كه شما الان پاسدار اسلام هستيد، از همه جهات پاسدارى كنيد تا اينكه همه چيزتان در خدمت اسلام باشد. وقتى اينطور شد، شما يك لشكرى هستيد مثل لشكر اسلام، در اين موقع، نه تنها نمازتان، بلكه همه كارهايتان عبادت است. اين امورى كه گفتيد، به تدريج درست مى‏شود و امورى كه وقت مى‏خواهد. من از خداى تبارك و تعالى توفيق و سعادت و سلامت شما را مى‏خواهم.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 203

تاريخ: 6/4/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهدا و معلولين و گروهى از پاسداران واحد آموزش و عمليات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى.

شهدا بودند كه شما را به اين مسندها نشاندند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در آستان سالروز ولادت پر بركت حضرت مهدى ارواحناله الفداه اين عيد سعيد بزرگ را بر همه مسلمين و بر همه مستضعفان جهان و ملت شريف ايران و شما برادرهاى عزيز و خواهرهاى محترم تبريك عرض مى‏كنم و سلامت و سعادت تمام مسلمين را و تمام مستضعفين را در مقابل مستكبرين از خداوند تعالى مسئلت مى‏كنم. من بعد از پانزده خرداد كه از حبس بيرون آمدم و مطلع شدم بر وقايعى كه در ايران اتفاق افتاده بود و بعد هم كه به قم آمدم و مواجه شدم با بعضى كسانى كه عزيزان خودشان را از دست داده بودند، گمان نمى‏كردم كه دنباله اين معنا براى من، اين صحنه‏هايى كه حالا مى‏بينم باشد. من آنوقت مجروحين و شهداى پانزده خرداد را به اسم اينكه يك واقعه تاريخى بزرگ واقع شده است، گرچه يك بار سنگينى به عهده من بود و وقتى مواجه مى‏شدم با بعضى از كسانى كه عزيزان خودشان را از دست داده بودند، يك حال انفعال بايد بگويم براى من دست مى‏داد، من نمى‏دانستم كه بعد از پانزده خرداد هم ما مواجه خواهيم شد با يك همچو صحنه‏هايى و با يك برادران عزيزى، خواهران محترمى كه عزيزان خودشان را از دست داده‏اند و ما مواجه باشيم با خانواده‏هاى شهدا، خانواده‏هاى مصدومين و مضروبين و خود آنها. و گر چه اين يك مشتى از خروار است و در سراسر ايران اين مسائل هست و من بايد از همه شما عذر بخواهم به اينكه ما نتوانستيم و نمى‏توانيم اين مصيبت‏هائى كه شماها تحمل كرديد و مصيبت براى همه ملت هم بوده است، نمى‏توانيم ما جبران بكنيم. ما عاجزيم از اينكه به شماها تسليت بدهيم، لكن در آستان تولد حضرت مهدى ارواحناله الفداه به ايشان تسليت عرض مى‏كنم و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه ظهور مسعود ايشان را نزديك كند و تشريف بياورند و ما هم جمال او را ببينيم و ايشان هم در ميان ما، شماها را از نزديك ببينند، گرچه ايشان مطلع هستند بر مسائل و مصائب، ما مرهون زحمت‏هاى شماها و عزيزان شماها هستيم.

و همه ملت ايران مرهون اين جوان‏هائى كه با مشت گره كرده نهضت را به اينجا رساندند و باز هم حاضرند لكن من نمى‏دانم كه آيا از اين قشرهايى كه امروز هم مخالفت با نهضت مى‏كنند چه بايد بپرسيم. اينها شما را ديده‏اند، اينها بى‏اطلاعند از اينكه به شماها چه مصيبت‏هائى وارد شده است.

صحيفه نور ج 12 صفحه 204

اينهائى كه طرفدارى از رژيم سابق مى‏كنند، اين قلم‏هاى مسمومى كه با نوشته‏هاى خودشان مى‏خواهند اين انقلاب را عقب بزنند و شكست بدهند، اينها هيچ وقت به فكر اين افتاده‏اند كه اين شهدا، اين خانواده‏هاى شهدا، در سرتاسر كشور ما كه عزيزهاى خودشان را از دست داده‏اند، به آنها چه مى‏گذرد؟ اينها چه مى‏گويند؟ اينها چه مى‏كنند؟ اينها چه مى‏كنند؟ اينها براى كى با شماها مقابله مى‏كنند و معارضه و آيا اين ادارات دولتى و وزارتخانه‏ها و همه گروه‏هايى كه در اداره اين مملكت مشغول هستند، جواب شماها را چه مى‏دهند كه باز هم در عين حالى كه سفارش شده است كه اين كاغذبازى هاى مزخرف را و اين كارهاى ضد انقلابى را نكنيد، باز مى‏شنويم كه حتى براى شما كار شكنى مى‏كنند؟ اينها چه مى‏گويند؟ اينها چه هستند؟ اينهائى كه در راس هستند، چطور توجه به اين مسائل ندارند؟ چطور آقاى رئيس جمهور دخالت در اين امور نمى‏كند؟ چطور شوراى انقلاب در اين امور رسيدگى نمى‏كند؟ چه شده است اينها را؟ به كارهاى ديگر مشغولند اينها، ما مرهون اينها هستيم، اينها بودند كه شما را به اين مسندها نشاندند. اگر اينها نبودند، نه من اينجا بودم نه شما آنجا بوديد، نه آنها آنجا و نه دستجاتى كه مخالفت با اين نهضت مى‏كنند در اينجا. آنها كه مخالف نهضت هستند حسابشان عليحده است اما شمائى كه با نهضت هستيد و در امور اين كشور داريد دخالت مى‏كنيد، اداره اين مملكت دست شماها هست، چطور است كه شما رسيدگى به اين ادارات نمى‏كنيد؟ و اين وزارتخانه‏ها، اين وزرائى كه اشخاصى تحت اداره آنها هست و باز هم از اين اشخاصى كه از رژيم سابق مانده‏اند هست، اينها چه مى‏گويند؟ به اسلام عقيده ندارند؟ يا عرضه ندارند؟ نمى‏توانند اين اشخاصى كه كارشكنى براى اين افراد مى‏كنند، براى اين معلولين حتى كارشكنى مى‏كنند و براى اين شهدا كار شكنى مى‏كنند نمى‏توانند اينها، نمى‏فهمند اينها كه بايد اينها نشود؟ نمى‏دانند كه ايران مرهون اينهاست؟ نمى‏دانند كه رژيم منحوس شاهنشاهى را اينها از بين بردند و شما را به اينجا رساندند؟

اگر شاهنشاهى هستيد بگوئيد تا ما تكليفمان را با شما تعيين كنيم

اين چه وضعى است در اين مملكت؟ همه كه نمى‏شود، هميشه نمى‏شود كه با حرف مردم را قانع كرد. باز هم آرم‏هاى شاهنشاهى در كاغذهايشان هست، من نمى‏فهمم كه اينها چه اشخاصى هستند، باز هم مريضخانه‏ها، مريضخانه بنياد فلان هست در ايران، باز هم تذكره‏ها، تذكره‏هاى شاهنشاهى هست، باز هم كاغذهاى اداره، كاغذهاى شاهنشاهى هست. اگر شاهنشاهى هستيد، خوب بگوئيد تا ما تكليفمان را با شما تعيين كنيم. تا من بگويم ملت با شما چه كند و اگر نيست، چرا اين آرم‏ها را بر نمى‏داريد؟ چرا اين اشخاصى كه در اين ادارات مشغول فساد هستند، چرا اينهائى كه مشغول هستند كه جوان‏هاى ما را تباه كنند، در اين ادارات تصفيه نمى‏كنيد؟ من نمى‏دانم اين مملكت وضعش چه هست؟ بيست سال است كه اين ملت، ملت محروم دارد زحمت مى‏كشد، كشته مى‏دهد. پانزده خرداد آنقدر كشته داد و بعد هم هى پانزده‏هاى خرداد براى ما پيش آمد، اينهمه اينها به شهادت رسيدند، ما تا كى بايد مواجه با اين چهره‏هاى افسرده باشيم؟ ملت ايران تا كى بايد منتظر باشند كه شماها از آن

صحيفه نور ج 12 صفحه 205

گرفتارى‏هايى كه مى‏گوئيد داريم در ادارات، بيرون بيائيد؟ تا كى صبر كند ملت ايران و تا كى شما مى‏خواهيد اصلاح كنيد امور را؟ يك سال و نيم بيشتر گذشته است از اين انقلاب و باز آرم‏هاى شاهنشاهى هست اگر شاهنشاهى هستيد بگوئيد. اگر تا ده روز ديگر، تا ده روز ديگر، در يكى از اين چيزهائى كه از ادارات صادر مى‏شود، عكس همان آرم‏هاى شاهنشاهى باشد و اسم آنها باشد، من با ملت مى‏گويم كه با شماها آن رفتار كند كه با شاهنشاه كرد. ما هى سكوت مى‏كنيم هى مى‏خواهيم مطالب را خودشان حل بكنند، معذلك به فكر اين حرف‏ها كم هستند. چرا به فكر نيستيد؟ چرا شوراى انقلاب به فكر اين مطلب نيست؟ چرا رئيس جمهور به فكر اين افراد نيست؟ اين امور نيست؟ به آن حرف‏هائى كه مى‏زنيد، يكقدرى هم عمل كنيد. شما همه مخالفيد با شاهنشاهى، راس شما، آنهائى كه در راس هستند كه من مى‏شناسمشان، اينها همه مخالفند با اين وضع، مخالفند با اوضاع سابق، اسلامى هستند، لكن مسامحه مى‏كنند. من نمى‏فهمم اين مسامحه چيست؟ در همين دو سه روز براى من يك چيزى آوردند كه تذكره‏اى بوده است كه همان آرم شاهنشاهى و همان كثافتكارى ها. در وزارت خارجه و در همه وزارتخانه‏ها همه مراكز، فساد، بايد اصلاح بشود اين امور، نمى‏شود اينطور، اگر عاجزند، كنار بروند تا ما افرادى پيدا بكنيم كه عاجز نباشند و اگر عاجز نيستند، چرا عمل نمى‏كنند.

من از شماها عذر مى‏خواهم، من از ملت ايران عذر مى‏خواهم، من از ملت ايران عذر مى‏خواهم، من از اين مادرهائى كه بچه‏هاى خودشان را از دست دادند، معذرت مى‏خواهم، من از اين برادرهائى كه عزيزان خودشان را دادند، از دست داده‏اند، معذرت مى‏خواهم، من از اين ارتشى‏هايى كه جوانان خودشان را از دست داده‏اند، از اين پاسدارها كه جوان هاى خودشان را از دست داده‏اند و برادران خودشان را، معذرت مى‏خواهم كه عرضه اين را ندارم كه كار را درست كنم. من از حضرت مهدى سلام الله عليه، من از پيشگاه پيغمبر اكرم معذرت مى‏خواهم، من از پيشگاه ولى عصر امام مهدى سلام الله عليه معذرت مى‏خواهم، من از پيشگاه ملت ايران معذرت مى‏خواهم، من از شما برادران، برادران ارتشى، برادران پاسدار، برادران ژاندارمرى و ساير قواى انتظامى كه در راه اسلام جوان‏هاى خودشان را دادند، معذرت مى‏خواهم. ما نتوانستيم براى شما كارى انجام بدهيم، ما ضعيف هستيم، ما باز گرفتار كاغذ بازى هستيم، ما باز گرفتار آرم شاهنشاهى هستيم. مملكت ما باز مملكت شاهنشاهى است، وزارتخانه‏هاى ما، وزارتخانه‏هاى ما باز وزارتخانه‏هاى طاغوتى است و ما نتوانستيم اينها را اصلاح كنيم. بايد به اسرع وقت اصلاح شود و اگر اصلاح نشود به اسرع وقت اصلاح مى‏كنيم.

خداوندا! ملت ما را، ملت مظلوم ما را از همه گرفتارى‏ها نجات بده. خداوندا! كسانى كه دست اندر كار هستند، قواى تقنينى، قواى اجرائى، قواى قضائى و كسان ديگرى كه در راس اين امور هستند، توفيق بده كه بتوانند عمل كنند. خدايا! به اين اشخاصى كه با قلم خودشان، با قدم خودشان و با نطق‏هاى خودشان، كارشكنى براى اين نهضت اسلامى مى‏كنند، هدايت كن، آنها را به آغوش ملت برگردان، عطوفت به آنها عنايت كن كه بفهمند در مقابل اينهمه مصائب چه دارند مى‏كنند. خداوند شما

صحيفه نور ج 12 صفحه 206

را و همه ملت ايران را در محضر مبارك امام زمان ارواحنا فداه آبرومند كند. شما غم نداشته باشيد كه پشتيبان شما خداست و امام عصر سلام الله عليه. در محضر او واقع شد همه اين امور. خداوند انشاءالله به همه ملت اسلام در سراسر دنيا و به ملت شريف ما قدرت عنايت فرمايد كه ما و ملت‏ها بتوانند مقاصد اسلامى را پياده كنند. خداوند به همه ما قدرت بدهد كه در مقابل شياطين و در مقابل كسانى كه مخالف اسلام و مقاصد اسلام هستند، با قدرت ايستادگى كنيم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 192

تاريخ: 4/4/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراهاى اسلامى كارگران

آشوبگرى‏هاى عمال امريكا در لباس گروهك‏ها به منظور جلوگيرى از تحقق انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايانى كه زحمت كشيده‏اند و آمده‏اند اينجا با من مواجه باشند چه آن آقايان كارگران و چه آن آقايان ارتشيان و چه اشخاص متفرقه تشكر مى‏كنم، و اگر به من خدمتگزار بگويند بهتر از اين است كه رهبر. من اميدوارم كه همه ما، چه شما آقايان كارگر و ساير رفقايتان و چه آن آقايان ارتشى و ساير رفقايشان و چه ساير قشرهاى اين ملت، توجه به يك مسئله قابل اهميت داشته باشيد و آن اينكه شما مى‏دانيد و خصوصاً شما كارگرها مى‏دانيد كه از اول انقلاب تا حالا چه اشخاصى و چه قشرهايى بوده‏اند كه مبارزه با انقلاب كرده‏اند با شكل‏هاى مختلف و مرام‏هاى مختلف كه رويهمرفته همه شكل‏ها و مرام‏ها بر ضد اين انقلاب و ضد اسلام بوده است. اين گروه‏هائى كه بعد از انقلاب هى جوشيدند و و بيرون آمدند و گاهى ادعاى اسلاميت مى‏كنند و از شما مسلمانتر مى‏شوند و گاهى ادعاى انقلابى بودن مى‏كنند و از شما انقلابى‏تر مى‏شوند و گاهى خودشان را مؤسس انقلاب مى‏دانند و انقلاب را كه اين توده محروم ملت ما از كارگر و كشاورز و دانشجو و شما همه انقلاب را به پايان رسانديد يعنى تا اينجا و آنها يا در خارج بودند و تماشاگر و يا در داخل بودند و تماشا مى‏كردند كه ببينند كى غالب مى‏شود، اگر شاه مخلوع و آن تيپ غالب شدند، اينها بروند آنجا و از آنها طلبكارى كنند و اگر شما غالب شديد و ملت، اينها بيايند و با اسم‏هاى مختلف طلبكار بشوند و بخواهند خودشان همه چيزها را داشته باشند حتى با اسم شما، با اسم كارگر، كارگر را به حساب نياورند، با اسم‏هاى مختلف مشغول بشوند به اينكه نگذارند اين انقلاب به ثمر برسد، يعنى اين ثمر آخرى كه اسلام مى‏خواهد و پيغمبر اسلام مى‏خواسته است. اينها چون از اسلام لطمه ديده‏اند و ارباب‏هاى اينها از اسلام سيلى خورده است با اسلام اگر سابق كم مخالف بودند حالا ديگر صد در صد مخالفند. اين گروه‏هاى مختلفى كه مثل قارچ از زمين جوشيدند و آمدند و از اطراف كشورهاى ديگرى كه متفرق در آنجا بودند و منتظر فرصت بودند، حالا آمدند به ايران و مى‏خواهند نگذارند اين انقلاب تحقق پيدا بكند، اين يك خطرى است از براى انقلاب ما، نه به آن معنا كه اينها عرضه اين را داشته باشند كه يك كار مثبتى بكنند و اين انقلاب را برگردانند لكن به آن معنا كه ايجاد زحمت بكنند. شما ملاحظه كرديد كه در كردستان ايجاد زحمت كردند نه اينكه توانستند غلبه بكنند، لكن مدت‏ها ايجاد زحمت

صحيفه نور ج 12 صفحه 193

كردند، در تهران ايجاد زحمت كردند، نمى‏توانند كارى بكنند، لكن غائله مى‏توانند درست بكنند. در هر موقعى كه يك اساسى مى‏خواهد روى كار بيايد، اين جمعيت‏هاى مختلفى كه الان در ايران هستند، در همان موقع يك غائله اى درست مى‏كنند. از اولى كه جمهورى اسلامى را بنا بود كه شماها و ملت ما رأى به آن بدهند، آنوقت يك غائله‏هايى در اطراف درست كردند. اين قدم كه برداشته شد، در هر مرحله‏اى كه شما يك قدم پيش رفتيد، آنها هم در همان جا باز غائله درست كردند. در همان وقتى كه مجلس شوراى اسلامى تأسيس شد و مشغول به كار شدند، باز غائله درست كردند. غائله درست مى‏كنند و خودشان غائله درست مى‏كنند و فرياد مى‏زنند، خودشان ديگران را كتك مى‏زنند، باز خودشان فرياد مى‏كنند، اين يك جهتى است كه در آنها هست، يعنى روى اين ترتيب، اينها عمل مى‏كنند كه نگذارند شما كار بكنيد، نگذارند خرمن كشاورزها درست جمع بشود و در عين حال فرياد بزنند كه ما براى ملت داريم فداكارى مى‏كنيم. اينهايى كه در كنار جمهورى اسلامى هستند و مى خواهند به اسم جمهورى اسلامى، به اسم اسلام، به اسم خلق، به اسم ملت كار بكنند، اينها را ببينيد چه مى‏كنند. ممكن است من هى بگويم اسلام و هى بگويم فداى اسلام و فداى خلق و هى بگويم مجاهد اسلام و مجاهد خلق، اين حرف‏ها را بزنم، لكن وقتى به اعمال من شما ملاحظه كنيد، ببينيد كه از اول، من مخالفت كردم، در هر جا تفنگ كشيدم و مخالفت كردم، هر جا بنا بود كه يك اصلاحى بشود، شما ديديد كه من آمدم و مقابلش ايستادم و مشتم را گره كردم و تفنگم را هم كشيدم، مى‏خواستند كه دانشگاهى‏هائى كه در خدمت استعمار بود و جزء مهمات اين مملكت است كه بايد دانشگاهش اصلاح بشود، همين كه طرح اصلاح دانشگاه شد، سنگربندى شد در دانشگاه كه نگذارند اين كار بشود. حالا هم باز پشت همان سنگرها، نه آنجا در دانشگاه اما در خارج دنبال اين هستند كه نگذارند اين اصلاح فرهنگى بشود، انقلاب فرهنگى بشود. اينها مى‏خواهند كه فرهنگ، همان فرهنگ باشد كه از آن امثال اين اشخاصى كه وزير و وكيل سابق بودند از آن اينها در مى‏آيند و همين‏ها اين كشور ما را به باد فنا بدهند، چنانكه دادند. همان وكلائى كه در سابق بودند و همان وزرائى كه در سابق بودند و همان سردمدارهاى سابق، همان تحصيلكرده‏ها و روشنفكرهاى دانشگاه داخل و خارج بودند و همان مصيبت‏هايى كه به اين ملت وارد شد، به دست همين اشخاصى كه با اسم ملت و با اسم مجاهدت و با اسم فدائى و با اسم چه وارد شدند و نگذاشتند كه اين ملت به حال خودش باشد و هر چه شما داشتيد به جيب ديگران كردند و يك قدريش هم خوردند دار و دسته شاه مخلوع، همين جمعيت‏ها بودند كه الان بر خلاف اين نهضت دارند فعاليت مى‏كنند. هر روزى كه بخواهد اين نهضت، يك قدم بردارد، مجلس شورا مى خواهد مفتوح بشود، مى‏بينيم كه يك بساطى در امجديه پيش مى‏آيد، يك غائله درست مى‏شود و مع الاسف جوان‏هاى ما معطل نيستند كه اينها چه دارند مى‏كنند، اين اشخاص چه دارند مى‏كنند و بعضى از اشخاصى كه با من هم مربوط هستند اينها هم ملتفت نيستند كه مسائل عمقش چى هست خيال مى‏كنند كه مسأله چماقدار است و تظاهر كننده، مسأله اين است. نه، مسأله اين نيست، اين يك ظاهرى است براى آشوب درست كردن، مسأله عمق دارد، مسأله

صحيفه نور ج 12 صفحه 194

امريكاست، مسأله اين است كه بايد آمريكا بيايد اينجا و مقدرات كشور ما را به دست بگيرد، نه مسأله، مسأله اين است كه يكى مى‏خواهد تظاهر كند، يكى مى‏خواهد ضد تظاهر، اينها مسأله نيست، اينها غائله ايجاد كردن است براى اينكه نگذارند اين مملكت به حال خودش باشد و روى ميزانى كه دارد حركت مى‏كند، حركت بكند.

شما آقايان كارگر كه عضو مؤثر اين كشور هستيد، براى اينكه دست ديگران را از آن كوتاه بكنيد، ديديد كه در اين يك سال و چند ماه آمدند هى در بين شماها هى يا نطق كردند، يا وسوسه كردند، يا يك دسته‏اى را وادار كردند به اعتصاب و امثال ذلك به اسم اينكه ما طرفدار شما هستيم. اگر كارگر در يك كشورى كار نكند و اعتصاب كند، اين كشور به هلاكت مى‏رسد. اينها كه با اسم اينكه ما با شما موافقيم و مثلاً شما چه جور و آنها چه جور، نمى‏خواهند براى شما دلسوزى به حسب واقع داشته باشند، با اسم دلسوزى مى‏آيند و فلج مى‏كنند كارخانه‏هاى مملكت را و با اسم دلسوزى مى‏روند و فلج مى‏كنند كشاورزى را، همين‏ها هستند كه وقتى كشاورزها خرمن‏هايشان را جمع مى‏كنند، آتش مى‏زنند، الان هم باز دارند آتش مى‏زنند و اگر محافظت نشود، محافظت صحيح نشود، همه اش را آتش مى‏زنند. ما دشمن نهضت و انقلاب را از اين مى‏فهميم كه آنهائى كه با اين انقلاب راه دارند مى‏روند، با اين ملت راه دارند مى‏روند، با اين كشاورز و كارگر دارند راه مى‏روند و مى‏خواهند كشور را از قيد و بند خارجى‏ها آزاد كنند آزاد كردن هم به كار كردن است و كشاورزى كردن است و كار در كارخانه‏ها كردن است و كار در ساير جاها كردن. كشور ما اگر بخواهد آزاد باشد، اگر بخواهد مستقل باشد، وابسته به خارج نباشد، بايد خودش كار كند. آنهائى كه مى‏آيند در بين شماها و مانع از كارتان‏شوند، يا يك دسته‏اى درست مى‏كنند مانع از كارتان مى‏شود يا اينكه پول‏ها را از خارج به ايشان مى‏دهند كه بيايند بدهند به بعضى از اين كارگرهاى غافل تا اعتصاب بكنند، و آنها كه در كشاورزى مى‏روند ايجاد زحمت مى‏كنند، يا آنهائى كه مى‏افتند در كشور، سرتاته كشور و شلوغ مى‏كنند كشور را به اسم اينكه مثلاً اين آدم خانه دارد، اين آدم ملك دارد، بدون يك ميزان شرعى الهى مى‏ريزند و خانه‏اش را غارت مى كنند و خانه‏اش را از او مى‏گيرند، اينها ريشه همان رژيم سابق است و غافل هستيم از آن، آنها نمى‏توانند به اين زودى دست از ما بردارند، آنها منافعشان، منافع عظيمشان، چه منافع مادى‏شان و چه منافع اينكه كشور ما در يك حالى است و در يك جائى هست كه همه محتاج به آن هستند، كشور ما آن است كه پل پيروزى شد براى اشرار، براى اجانب، اينها به اين زودى دست از ما بر نمى‏دارند و ما نبايد غافل بشويم كه حالائى كه آزاد شديم خودمان هم كمك كنيم براى شلوغ كردن، براى اعتصاب كردن، براى مخالفت كردن‏ها ما بايد متوجه باشيم به اينكه يك مملكتى كه انقلاب در آن پيدا مى‏شود، دنبال انقلاب خيلى آشفتگى‏ها هست. شما آقايان متوجه هستيد كه لااقل در اين پنجاه سال و پنجاه و چند سال كه همه‏اش را من يادم است و كمى از شما هست كه تمامش را يادتان باشد و اين كارهاى اخير شاه مخلوع را هم شماها يادتان است كه با اسم تمدن بزرگ، با اسم اينكه من مى‏خواهم اين مملكت را در دو سال، سه سال ديگر، مثل ژاپن بلكه مثل امريكا كنم، با اين اسم، تمام حيثيت اين

صحيفه نور ج 12 صفحه 195

مملكت را از دست داد و تقديم آنهائى كه بايد بخورند كرد. البته آن كه مى‏خواهد خرابكارى كند، نمى‏آيد اعلام كند كه من خرابكارم، او مى‏آيد اعلام كند كه من دوست شما هستم، ما فدائى شما هستيم و اين آخوندها ارتجاعى هستند و اينها حرف‏هاى بيخودى مى‏زنند و اينها طرفدار مثلاً سرمايه‏دارى هستند. اگر يك كسى واقع مطلب را بيايد به ايشان بگويد كه كارش پيش نمى‏رود، اينها بايد بگويند كه آخوندها مرتجعند و آخوندها چه‏اند و مائيم كه براى شما مى‏خواهيم خدمت كنيم، همان حالى كه دارند مى‏گويند مائيم كه مى‏خواهيم كه خدمت كنيم، كردستان را درست مى‏كنند، يكوقت مى‏بينيد كه از همه اطراف اين گروه‏ها، همه اين گروه‏هائى كه اين مفسده‏ها و اين ميتينگ‏را درست مى‏كنند، جمع مى‏شوند در كردستان و آنجا فساد مى‏كنند. همچو كه كردستان يك قدرى رو به آرامش مى‏شود و مى‏بينند آنجا نمى‏توانند، از آنجا جمع مى‏شوند و مى‏روند به بلوچستان آنجا را خراب مى‏كنند. اگر بلوچستان هم درست بشود، مى‏آيند مركز، مركز، بهتر مركز فعاليت است براى اينكه يك جاى بزرگى است. در مركز مى‏آيند با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم كذا و كذا غائله ايجاد مى‏كنند كه نگذارند اين مملكت يك آرامشى پيدا كند.

هدف اصلى حملات اجانب، اسلام و احكام آن است

اين يك سالى كه، يك سال و چند ماهى كه انقلاب اسلامى شما با دست تواناى شما مللت اسلام به پيش رفت و تمام چيزهائى كه مربوط به دستگاه دولتى و جريان امور مملكتى است درست كرديد از جمهورى اسلامى‏اش تا مجلس شورايش، چندين دفعه رفتيد به صندوق‏ها و رأى داديد و آزاد، آزاد رأى داديد، اين يك تيرى است در چشم اين اشخاصى كه اسلام راخواهند ببينند. اينها مى‏دانند كه اگر اين نهضت اسلامى نبود، نمى‏شد به اين زودى كارها انجام بگيرد، اين كارها را قدرت اسلام است كه پيش مى برد. شما مى‏بينيد كه بيشتر از بيست سال است كه در عراق كه نزديك ما هست، به اصطلاح خودشان انقلاب كردند و حالا امسال براى تقليد از ايران براى اينكه بگويند ما هم بله، آدمى هستيم، امسال شروع كردند به انتخابات و آن هم بلا اشكال بدانيد كه آن انتخابات بدتر از انتخابات زمان شاه است، نه اين است كه مردم مى‏روند آنجا رأى مى‏دهند. همانطورى كه زمان شاه مخلوع يك دسته‏اى را راه مى‏انداختند يك جائى و فشار مى‏آوردند يا با زور تطميع مى‏بردند پاى صندوق‏ها براى خودشان رأى درست مى‏كردند، آنها بدتر از اينها هستند. اينها مى‏بينند كه در ايران در ظرف يك سال و چند ماه تمام اصولى كه بايد در يك كشورى براى جريان امور باشد، تحقق پيدا كرد و خودشان بعد از بيست و چند سال نتوانستند يكى از اين كارها را بكنند هى با سر نيزه و با زحمت و با كتك زدن، با حبس و با كشتار. اينها نمى‏توانند ببينند اين انقلاب اسلامى شما را، و وقتى تحليل مى‏كنند كه خوب، چه شد، آدم اينجا با آدم جاهاى ديگر كه هر دو آدمند، همه جا هم يكى دعوى رهبرى مى‏كند و مى‏گويد من رهبر، همه جا يك حزبى پيدا مى‏شود و مى گويد كه من حزب، لكن ايران چه بود كه به اين سرعت، به اين سرعت معجزه آسا پيشبرد كرد؟ وقتى تحليل مى‏كنند همه چيزها رابينند كه مكتب بود كه اين كار را كرد، اين مكتب اسلام است

صحيفه نور ج 12 صفحه 196

كه اين كار را كرد. مردم براى خدا اين كار را كردند. وقتى خدا آمد در بين مردم، يعنى مردم شدند دست خدا، وقتى براى خدا كار كردند و مشت‏ها گره شد براى خدا و الان هم همين طور انشاء الله هست و تا آخر باشد. خوب، آنى كه بايد هدف قرار بدهند، بايد اسلام باشد، و آنهائى كه به اسلام نزديكند، آنهائى كه احكام اسلام را مى‏خواهند براى مردم بگويند، آنها را بايد هدف قرار بدهند تا كم كم اين محتوائى كه انقلاب دارد، از آن بگيرند، وقتى محتوا از آن گرفتند و يك ظاهرى بى محتوا شد، ضربه آخر را بزنند. ضربه آخر اينكه برگردانند مطلب را به همان مسائل اول با يك صورت ديگرى، البته با برگشت مثلاً شاه و اينها، نيست، اين مطرح نيست پيش آنها، مطرح اين است كه اسلام نباشد هر چه مى‏خواهد باشد، الان هم همين قشرهاى بعضى از اين روشنفكرها مى‏گويند اين مجلس ملى باشد، مجلس شوراى ملى، چون اسمش توى قانون، ملى بوده، از اسلام مى‏ترسند، مجلس اسلامى نباشد، شوراى اسلامى نباشد، اينها نه اينكه ملى‏اش را مى‏خواهند، اسلامى‏اش را مى‏خواهند نباشد، در صورتى كه در قانون همچو ماده‏اى ندارد كه مجلس شوراى ملى، همچو چيزى در قانون نيست. بله گفته‏اند از باب اينكه اسم بايد ببرند يك چيزى را، مجلس شوراى ملى گفته‏اند، اما نه اينكه قرار داده‏اند كه اسم اين مجلس شوراى ملى، در ضمن مثل اينكه بگويند مثلاً در مجلس شورا، بگويند كه در كاخ سنا چطور شده، اين معنايش اين نيست كه الان قانون اسلامى ما كاخ سنا خواسته درست كند، اين اسمى بوده آنوقت گفتند حالا بايد مجلس شوراى اسلامى باشد. اينها حتى از اسم اسلام هم مى‏ترسند، هى نق مى‏زنند كه نه، ملى، ملى اينها نه اين است كه من باب اتفاق اينجور شده است كه هر وقت شما خواستيد يك مطلبى را درست كنيد، يك اجتماعى درست كردند و به هم ريختند همه چيز را، اذهان را از يك جائى برده‏اند به يك جاى ديگرى، اينها مى‏خواهند اذهان ملت را از اين مسيرى كه خودش دارد برگردانند به يك مسير ديگرى، به يك راه ديگرى، هر جا، هر راهى مى‏خواهد باشد. يك غائله يك جائى درست مى‏كنند كه مردم متوجه بشوند ولو حالا يك ماه متوجه بشوند. يك غائله اى درست مى‏كنند كه ولو يك ماه مردم متوجه به آن غائله بشوند، لعل بشود در اين يك ماه، كارى كرد.

شناسائى دشمنان اسلام از طريق عملكرد آنان

بايد متوجه باشيد، بايد شما دشمنتان را بشناسيد، اگر نشناسيد، نمى‏توانيد دفعش بكنيد. دشمن شما، آنها هستند كه از روز اولى كه جمهورى اسلامى آمد توى كار، يا تحريم كردند رأى دادن را، يا رفتند صندوق‏ها را آتش زدند و بعضى از صندوق‏ها را كه توانستند، آتش زدند يا شكستند. آنهائى كه تحريم كردند جمهورى اسلامى را، حالا آمده‏اند جمهورى اسلامى شده اند، آنهائى كه آتش مى‏زدند صندوق‏هاى آراء مردم را، براى جمهورى اسلامى حالا آمده‏اند طرفدار شده اند. اين طرفدارى نيست، اين يك حقه بازى است به صورت طرفدارى. اگر بخواهند بگويند من به اسلام كار ندارم و من ضد اسلامم خوب، مى‏دانند كه مملكت ايران اسلام است و نمى‏گذارد كه اينها كارى بكنند، چاره

صحيفه نور ج 12 صفحه 197

ندارند جز اينكه بگويند كه ما هم اسلامى هستيم، لكن ما اعمالشان را بايد ببينيم چطورى است، غائله‏هائى كه بپا مى‏كنند، بايد ببينيم چه جورى است، از اول تا حالا غائله بپا كردند، اين گروه‏هاى مخالفى كه هر كدام يك اسمى براى خودشان درست كرده‏اند هى غائله بپا كردند كه نگذارند شما آن مسيرى را كه بايد برويد، آن صراط مستقيمى را كه بايد برويد، آن چيزى را كه خداى تبارك و تعالى پيش پاى شما گذاشته است بايد برويد نگذارند اين كار بشود. آنهائى كه وقتى محمدرضا در اينجا بود در دربارش خدمتگزار بودند، حالا ضد محمدرضا شده‏اند، اين ضديت نيست، اين ضديت براى اين است كه بازى بدهند من و شما را كه ما خيال كنيم اينها اسلامى هستند، و يا بيطرف بشويم نسبت به آنها يا طرفدار بشويم. توانستند كه جوان‏هاى پاك و صاف و صحيح ما را گول بزنند با تبليغاتى كه بلدند و خوب هم بلدند. بايد توجه داشته باشد اين ملت كه گول نخورد از اينهائى كه براى اسلام دارند سينه مى‏زنند، ببينند اعمالشان چيست، ببينند اينهائى كه مى‏گويند اسلام، آيا در عمل هم اينطورى هستند يا يك سنگر بندهائى هستند كه با اسم اسلامى مى‏خواهند از بين ببرند اسلام را و لعل دزدهاى سرگردنه هم اسم اسلام روى خودشان مى‏گذارند لكن دزدى مى‏كنند. بايد ما با اسم گول نخوريم بلكه ببينيم چه مى‏كنند، ببينيم سابقه اينها چى هست، ببينيم كتاب‏هايى كه اينها مى‏نويسند محتوايش چى هست، ببينيم تبليغاتى كه اينها مى‏كنند چه تبليغ مى‏كنند، به مجرد اينكه بگويند من مسلم هستم كه فايده ندارد با ادعا. الان همه مى‏گويند ما مسلميم، همه مى‏گويند ما انقلابى هستيم، كسى نيست كه بگويد من انقلابى نيستم، هر كس مى‏گويد من انقلاب را درست كردم. اين ملت بيچاره ما، اين ملت بزرگ ما، اين ملتى كه با دست خالى رفت توى ميدان‏ها و توى خيابان‏ها و مشتش را پر كرد و مخالفت كرد با رژيم سابق و با همه ابرقدرت‏ها و مطلب را به اينجا رساند، حالا من آمده‏ام مى‏نشينم مى‏گويم من رهبر شما. تو غلط مى‏كنى كه هستى، يا آن مى‏گويد كه نه، ما اين كار را كرديم، آخر كجا اين كار را كرديد؟ اگر يك دزدى را يك جايى كشتند و از طايفه شما بود، آنوقت شما مى‏شويد انقلابى؟! بايد ببينيم چكاره‏اند اين جمعيت‏هايى كه افتاده‏اند توى اين مملكت و دارند خرابكارى مى‏كنند و مع الاسف بعضى از اشخاص هم كه متوجه اين مسائل نيستند، يكوقت آدم مى‏بيند كه طرفدارى از اينها كردند يا يك چيزى گفتند كه آنها از آن طرفدارى استفاده كردند. اينها گول مى‏زنند، همه را گول مى‏زنند. اينها مى‏خواستند من را گول بزنند، من نجف بودم، اينها آمده بودند كه من را گول بزنند، بيست و چند روز بعضى‏ها مى‏گفتند بيست و چهار روز من حالا عددش را نمى‏دانم بعضى از اين آقايانى كه ادعاى اسلامى مى‏كنند، آمدند در نجف، يكى‏شان بيست و چند روز آمد در يك جايى، من فرصت دادم به او حرف‏هايش را بزند، او به خيال خودش كه حالا من را مى‏خواهد اغفال كند، مع الاسف از ايران هم بعضى از آقايان كه تحت تأثير آنها واقع شده بودند خداوند رحمتشان كند آنها هم اغفال كرده بودند آنها را آنها هم به من كاغذ سفارش نوشته بودند. بعضى از آقايان محترم، بعضى از علماء، آنها هم به من كاغذ نوشته بودند كه اينها انهم فتيه قضيه اصحاب كهف، من گوش كردم به حرف‏هاى اينها كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 198

ببينم اينها چه مى‏گويند، تمام حرف‏هاشان هم از قرآن بود و از نهج البلاغه، تمام حرف‏ها. من ياد يك قصه‏اى افتادم كه در همدان اتفاق افتاده بود، ظاهراً زمان مرحوم آسيد عبد المجيد همدانى، يك يهودى آمده بود مسلمان شده بود خدمت ايشان، ايشان ديده بود كه بعد از چند وقت اين يهودى خيلى مسلمان است و اينقدر اظهار اسلام مى‏كند كه ايشان ترديد واقع شده بود برايش كه اين شايد قضيه‏اى باشد، يك وقت خواسته بودش، گفته بود كه تو مرا مى‏شناسى؟ گفته بود كه بلى، شما از علماء اسلام هستيد و چطور. مى‏دانيد پدرهاى من چه كسانى‏اند؟ بلى، پيغمبر از اجداد شماست فلان. خودت را مى‏شناسى؟ بلى، من پدرانم يهودى بودند و حالا خودم مسلمان شدم. گفته بود سر اين را به من بگو كه چرا تو مسلمانتر از من شدى؟ مردك فهميده بود كه اين آن چيزى را كه مى‏خواهد بازى كند فهميده است، فرار كرده بود. اين كه آمد بيست و چند روز آنجا و تمامش از نهج البلاغه و تمامش از قرآن صحبت مى‏كرد، من در ذهنم آمد كه نه، اين آقا هم همان است و الا خوب، تو اعتقاد به خدا و اعتقاد به چيز دارى، چرا مى‏آيى پيش من؟ من كه نه خدا هستم، نه پيغمبر، نه امام، من يك طلبه‏ام در نجف. اين آمده بود كه من را بازى بدهد من همراهى كنم با ايشان. من هيچ راجع به اينها حرف نزدم، همه‏اش را گوش كردم، فقط يك كلمه را كه گفت ما نمى‏خواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم نه، شما نمى‏توانيد قيام مسلحانه بكنيد، بيخود خودتان را به باد ندهيد. اينها با خود قرآن، با خود نهج البلاغه مى‏خواهند مارا از بين ببرند و قرآن نهج البلاغه را از بين ببرند، همان قضيه زمان حضرت امير و قرآن را سرنيزه كردند كه اين قرآن حكم ما باشد. حضرت امير مظلوم بود واقعاً، هر چه به اين بدبخت‏ها گفت اينها حيله دارند مى‏كنند، بگذاريد، گذشت مطلب. الان آن مركز راگيرند، جمع شدند دورش شمشير كشيدند، گفتند مى‏كشيمت اگر چنانچه نگويى برگردند - قرآن اينطور نوشته - مجبور شد حضرت امير كه امر كند كه لشكرى كه الان فتح مى‏كردند، يك ساعت ديگر اگر مانده بود فتح مى‏كردند برگردند، برگشتند و شكست همان شد كه خوردند و بعد از اينكه اين مسائل واقع شد، باز همين عده‏اى كه آنجا شمشير كشيده بودند، باز شمشير كشيدند بر ضد حضرت امير. بايد ما ببينيم كه عمل اينها چى هست آنها در پيشانى‏شان هم آثار سجده بود، ابن ملجم در پيشانى‏اش آثار سجده بود ببينيم چه كرد، با اين آثار سجده چه آمده بكند.

با اسم اسلام مى‏خواهند اسلام را از بين ببرند

اسلام هميشه گرفتار يك همچو مردمى بوده است كه با اسم اسلام، مى‏خواستند اسلام را بكوبند، مگر محمدرضا قرآن طبع نمى‏كرد؟ مگر سالى يك دفعه نمى‏رفت به مشهد؟ مگر دائماً صحبت از عدالت اسلامى و عدالت چه نمى‏كرد؟ مگر نمى‏گفت حضرت عباس مرا در يك قضيه‏اى نجات داد؟ مى‏گفت اينها را، اينها يكى از قدرت‏هاى، واقعاً قدرت است، قدرت بزرگى كه دارند اين است كه همچو با جدى بدون اينكه هيچ پرده حيائى در كار باشد، جداً مى‏گويند كه اين كار را خدا كرده است ما هم اين كار را، دنبال خدا هستيم، ما هم دنبال چه هستيم كه شايد شماها هم اگر يكوقتى ببينيد،

صحيفه نور ج 12 صفحه 199

باورتان بيايد. خيلى‏ها باورشان آمده بود. خوب، يك شاهى است كه دارد مى‏گويد قرآن و دارد مى‏گويد اسلام و دارد مى‏گويد چه، خوب، چكارش داريد؟ ما مدتى بايد زحمت اين را بكشيم كه آن چهره دوم اين را به مردم بفهمانيم، اين يك چهره است، يك چهره با اسم قرآن و اسم خدا و اسم نهج البلاغه و اسم اينها مى‏آيد توى ميدان، خطرناك است، ما اگر بتوانيم آن چهره دوم اين جمعيت‏ها را، اين چهره دوم امثال محمدرضا را به مردم معرفى كنيم، آنوقت ما پيروز مى‏شويم و اين در قضيه محمدرضا شد، چهره دومش را به قاعده نشان داد.

ما در هر قصه‏اى كه واقع مى‏شويم مى‏بينيم كه روحانيت، هدف است، محمدرضا هم در نطق‏هايى كه كرده بود و مى‏كرد، اينها را ارتجاع، اينها عمال ارتجاعند حتى اينها مى‏گفتند اينها عمال انگليس‏ها هستند اين را من خودم با گوشم، در يك اتومبيلى كه در تهران يكوقت نشسته بودم ديدم كه آن يكى به آن مى‏گويد ما سه نفر بوديم كه معمم بوديم من مدت هاست اين هيكل‏ها را نديدم، اينها را انگليس‏ها درست كردند در نجف و قم براى اينكه ملت ما را چه بكنند، ما در آن دوره عمال انگليس بوديم و ارتجاع، الان هم ما ارتجاعى هستيم، الان هم روحانيون ما ارتجاعى اند، روشنفكرها آنها هستند، در تمام مدتى كه رضاخان آمد و كودتا را بپا كرد، تا آخر كه ايستاد مقابلشان و مشتش را گره كرد، همين، همين مرتجعين بودند، همين آخوندهاى مرتجع ما، همين‏ها قيام كردند بر ضد او، همين‏ها روشنگرى كردند به مردم و مردم را خواستند بفهمانند. اينها از اين جمعيت لطمه خوردند و مى‏خواهند مردم را از اينها جدا بكنند، دانشگاهى را بيشتر جدا كرده بود و حالا مى‏خواهند همه مردم را از اين جمعيت جدا بكنند كه هر كارى كه مى‏خواهند بكنند، يك كسى نباشد كه بگويد چرا، كه يك جمعيتى دنبالش چرا بگويد.

هشدار به رسوخ مفسدين در جمع مصلحين و لزوم هوشيارى ملت

من يك مطلبى را بايد بگويم به همه ملت ايران و به همه روحانيين ايران، من خوف اين را دارم كه بعضى از اين معممينى كه در بين روحانيون، خودشان را جا زده‏اند و خرابكارى دارند مى‏كنند در بعضى از جاهايى كه اينها يك چيزى دستشان آمده است، من خوف اين را دارم كه اينها چهره اسلام را برگردانند از آنى كه هست. من به روحانيين ايران مى گويم به اينكه اين اشخاصى كه خودشان را جا زدند يا رفتند در كميته، يا رفتند در كجا، اين اشخاص را شما به مردم معرفى كنيد كه اينها ربطى به ما ندارند، يكوقت ما مى‏فهميم كه سرتاته ايران كميته امام درست شده است، اين امام كيست كه كميته درست شده است؟ چه اطلاعى از اين دارد؟ ما بى اطلاع بوديم، هر كس خودش خواسته يك كارى بكند با اسم فلان. چند روز پيش از اين در حضرت عبدالعظيم غير آن كارى كه آقاى خلخالى كرد، آن مطلب صحيحى بود يك شيخ ديگرى كيست من نمى‏شناسمش، به اسم نماينده فلان، نماينده امام به قول خودش رفته يك مقبره هايى را خراب كرده و مقبره‏هايى كه مال اشخاص بوده، ملك شخصى‏شان بوده، مقبره‏اى كه موقوفه بوده، خانه‏اى كه مرقوفه بوده خراب كرده، اينها يك اشخاصى

صحيفه نور ج 12 صفحه 200

هستند كه يا نمى‏فهمند دارند چه مى‏كنند و اگر خداى نخواسته بفهمند، اشخاصى هستند كه مى‏خواهند نهضت را به تباهى بكشند. من به سرتاسر كشور ايران، به سرتاسر روحانيون ايران، اين خطر را كه براى اسلام پيش آمده و براى روحانيت پيش آمده مى‏گويم به شما و حجت را بر همه تمام مى‏كنم. اين آخوندهايى كه خودشان را جا زدند و مى‏روند و مردم را آزار مى‏دهند و اذيت مى‏كنند، بدون يك مجوز شرعى الهى، اينها را از خودشان برانند، اينها نماينده من نيستند، اينها با اسم نماينده فلان مى‏خواهند كه حالا شلوغ بكنند تا اينكه ملت بگويند خوب، اين هم اين، به اصطلاح اين اشخاص و باز بايد بگويم كه اين پاسدارهايى كه انصافاً در اين كشور خدمت كردند و دارند خدمت مى‏كنند و وجودشان مغتنم است براى اين ملت، زحماتشان پيش خدا مغتنم است، گاهى وقت‏ها در بينشان يك كسى جا مى‏زند و آبروى اينها را از بين مى‏برد. يك كسى مى‏آيد به اسم اينكه من پاسبان هستم، يا اينكه خير، يك مقدس مابى هم مى‏كند، او را به عنوان پاسبان مى‏شناسند، مى‏آيد بعد مى‏رود، يك دفعه ما ديديم كه خانه كى را غارت كردند، پاسبان‏ها كردند، بابا اين پاسبان نيست، پاسبان اسلامى است، آدم مسلمان كه نمى‏رود خانه مردم را غارت كند، آدم مسلمان كه نمى‏رود ملك ديگرى را مصادره كند، اينها يك دسته ديگرى هستند كه آمده‏اند اين كارها را دارند مى‏كنند بايد ما بفهميم كه ما اين كارى را كه تا اينجا آورديم چطور به آخر برسانيم، به هرج و مرج نكشد. البته كه دولت اسلامى اين زمينخوارهاى بى‏انصاف را و اين مفتخورهاى بزرگ را، سرجايش خواهد نشاند و محاسبه از آنها بايد بكنند، حسابشان را مى‏كشد، اما اين معنايش اين نيست كه پاسبان‏ها بريزند هر كارى دلشان مى‏خواهد بكنند، يك جا بحق باشد، ده جا هم بيحق، صداى مردم را در آورند. اينها متوجه نيستند كه يك اشخاصى توى اينها آمده‏اند و خودش را جا زده، مثل اينكه توى روحانيون آمده و خودش را جا زده، توى اينها هم آمده و خودش را جا زده و دارد خرابكارى مى‏كند تا به اسم اسلام خرابكارى بكند و اسلام را بكوبد.

بايد توجه داشته باشيد، بايد متوجه باشيد كه آنهايى كه خرابكارى مى‏كنند و آنهايى كه به جان مردم مى‏افتند و اين كارهايى كه مى‏گويند دارند مى‏كنند، خوب، يك دسته‏اى جهاد سازندگى است، بسيار خوب، بسيار خوب است و از اول هم همين معنا بود و خيلى هم زحمت مى‏كشند و خيلى هم ارج مى‏برند اما در بين همين جهاد سازندگى يك افرادى پيدا مى‏شوند كه برخلاف موازين قانون اسلامى، بر خلاف مقررات دولتى و اسلامى، يك كارهايى انجام مى‏دهند كه جهاد سازندگى را مردم صدايشان بلند شود كه اين جهاد سازندگى دارد پدر ما را در مى‏آورد، همين امروز هم يكى از علماى مشهد به من اين را مى گفت. بشناسيد صالح و فاسد را، بشناسيد مفسد و مصلح را، بشناسيد، توجه داشته باشيد كى دارد خلاف مى‏كند به اسم اسلام، كى دارد خرابكارى مى‏كند به اسم اسلام، اگر عمامه سرش است بزنيدش كنار، خود معممين بزنندش كنار، اگر توى پاسدارها

afsanah82
07-26-2011, 03:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 207

تاريخ: 7/4/59

پيام امام خمينى به مناسبت نيمه شعبان خطاب به ملت ايران

حضرت مهدى (عج) ذخيره خداوند براى هدايت بشريت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد سعيد پانزده شعبان را به همه مسلمين و به همه ملت ايران تبريك عرض مى‏كنم. ماه شعبان ماه بزرگى است كه در آن، در سوم آن، بزرگ مجاهد عالم بشريت متولد شد و در پانزده آن، حضرت مهدى موعود ارواحناله الفدا پا به عرصه وجود گذاشت. و قضيه غيبت حضرت صاحب، قضيه مهمى است كه به ما مسائلى مى‏فهماند منجمله اينكه براى يك همچو كار بزرگى كه در تمام دنيا عدالت به معناى واقعى اجرا بشود در تمام بشر نبوده كسى الا مهدى موعود سلام الله عليه كه خداى تبارك و تعالى او را ذخيره كرده است براى بشر، هر يك از انبيا كه آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصدشان هم اين بود كه اجراى عدالت را در همه عالم بكنند لكن موفق نشدند حتى رسول ختمى صلى الله عليه و آله و سلم كه براى اصلاح بشر آمده بود و براى اجراى عدالت آمده بود و براى تربيت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به اين معنا و آن كسى كه به اين معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنيا اجر خواهد كرد، نه آن هم اين عدالتى كه مردم عادى مى‏فهمند كه فقط قضيه عدالت در زمين براى رفاه مردم باشد بلكه عدالت در تمام مراتب انسانيت، انسان اگر هر انحرافى پيدا كند، انحراف عملى، انحراف روحى، انحراف عقلى، برگرداندن اين انحرافات را به معناى خودش اين ايجاد عدالت است در انسان، اگر اخلاقش اخلاق منحرفى باشد، از اين انحراف وقتى به اعتدال برگردد اين عدالت در او تحقق پيدا كرده است. اگر در عقائد يك انحرافاتى و كجى‏هايى باشد، برگرداندن آن عقايد كج به يك عقيده صحيح و صراط مستقيم، اين ايجاد عدالت است در عقل انسان. در زمان ظهور مهدى موعود سلام الله عليه كه خداوند ذخيره كرده است او را از باب اينكه هيچ كس در اولين و آخرين، اين قدرت برايش نبوده است و فقط براى حضرت مهدى موعود بوده است كه تمام عالم را، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد و آن چيزى كه انبيا موفق نشدند به آن با اينكه براى آن خدمت آمده بودند، خداى تبارك و تعالى ايشان را ذخيره كرده است كه همان معنايى كه همه انبيا آرزو داشتند، لكن موانع اسباب اين شد كه نتوانستند اجرا بكنند و همه اوليا آرزو داشتند و موفق نشدند كه اجرا بكنند، به دست اين بزرگوار اجرا بشود. اينكه اين بزرگوار را طول عمر داده خداى تبارك و تعالى براى يك همچو معنايى، ما از آن مى‏فهميم كه در بشر كسى نبوده است ديگر، قابل يك همچو

صحيفه نور ج 12 صفحه 208

معنايى نبوده است و بعد از انبيا كه آنها هم بودند لكن موفق نشدند، كسى بعد از انبيا و اولياى بزرگ، پدران حضرت موعود، كسى نبوده است كه بعد از اين، اگر مهدى موعود هم مثل ساير اوليا به جوار رحمت حق مى‏رفتند، ديگر در بشر كسى نبوده است كه اين اجراء عدالت را بكند، نمى‏توانسته و اين يك موجودى است كه ذخيره شده است براى يك همچو مطلبى و لهذا به اين معنا عيد مولود حضرت صاحب ارواحنا له الفدا بزرگترين عيد براى مسلمين است و بزرگترين عيد براى بشر است نه براى مسلمين.

اگر عيد ولادت حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم بزرگترين عيد است براى مسلمين، از باب اينكه موفق به توسعه آن چيزهايى كه مى‏خواست توسعه بدهد نشد، چون حضرت صاحب سلام الله عليه اين معنا را اجرا خواهد كرد و در تمام عالم زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد به همه مراتب عدالت، به همه مراتب دادخواهى، بايد ما بگوئيم كه عيد شعبان، عيد تولد حضرت مهدى سلام الله عليه بزرگترين عيد است براى تمام بشر - تمام بشر را - وقتى كه ايشان ظهور كنند انشاءالله (خداوند تعجيل كند در ظهور او) تمام بشر را از انحطاط بيرون مى‏آورد، تمام كجى‏ها را راست مى‏كند يملا الارض عدلاً بعد ما ملئت جوراً همچو نيست كه اين عدالت همان كه ماها از آن مى‏فهميم كه نه يك حكومت عادلى باشد كه ديگر جور نكند آن، اين هست اما خير، بالاتر از اين معناست. معنى يملا الارض عدلا بعد ما ملئت جوراً الان زمين و بعد از اين، از اين هم بدتر شايد بشود، پر از جور است، تمام نفوسى كه هستند انحرافات در آنها هست حتى نفوس اشخاص كامل هم در آن انحرافاتى هست ولو خودش نداند در اخلاق‏ها انحراف هست، در عقائد انحراف هست، در اعمال انحراف هست و در كارهايى هم كه بشر مى‏كند انحرافش معلوم است و ايشان مامورند براى اينكه تمام اين كجى‏ها را مستقيم كنند و تمام اين انحرافات را برگردانند به اعتدال كه واقعا صدق بكند يملا الارض عدلا بعد ما ملئت جوراً از اين جهت اين عيد، عيد تمام بشر است بعد از اينكه آن اعياد، اعياد مسلمين است اين عيد، عيد تمام بشر است، تمام بشر را ايشان هدايت خواهند كرد انشاءالله و ظلم و جور را از تمام روى زمين بردارند به همان معناى مطلقش، از اين جهت اين عيد، عيد بسيار بزرگى است كه به يك معنا از عيد ولادت حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه بزرگترين اعياد است، اين عيد به يك معنا بزرگتر است.

و ما بايد در اينطور روزها و در اينطور ايام الله توجه كنيم كه خودمان را مهيا كنيم از براى آمدن آن حضرت. من نمى‏توانم اسم رهبر روى ايشان بگذارم، بزرگتر از اين است، نمى‏توانم بگويم كه شخص اول است براى اينكه دومى در كار نيست، ايشان را نمى‏توانيم ما با هيچ تعبيرى تعبير كنيم الا همين كه مهدى موعود است، آنى است كه خدا ذخيره كرده است براى بشر و ما بايد خودمان را مهيا كنيم از براى اينكه اگر چنانچه موفق شديم انشاءالله به زيارت ايشان، طورى باشد كه رو سفيد باشيم پيش ايشان. تمام دستگاه‏هايى كه الان به كار گرفته شده‏اند در كشور ما و اميدوارم كه در ساير كشورها هم توسعه پيدا بكند، بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه خودشان را مهيا كنند براى ملاقات حضرت

صحيفه نور ج 12 صفحه 209

مهدى سلام الله عليه.

رسالت خطير رسانه‏هاى گروهى در حفظ آرامش كشور

راديو تلويزيون را كه من مكرر ذكر كرده‏ام از آن و گفته‏ام اين بايد يك مركز آموزشى باشد و حالا هم مى‏گويند كه يك تحت ديگرى هم در آن پيدا شده است، يك دستگاه ديگرى، دوره دومى هم برايش هست، اين بايد به طور آموزشى، تربيتى مردم را تربيت بكند، بايد ما متوجه اين معنا باشيم كه در يك زمانى داريم زندگى مى‏كنيم، در يك وقتى داريم زندگى مى‏كنيم كه ملت ايران به بعضى از آرزوهاى خودش كه عبارت از عدالت باشد، عدالت اجتماعى فى الجمله باشد رسيده‏اند و دست اشرار را كوتاه كرده‏اند، حالا بايد اين دستگاه‏هايى كه سابق در خدمت ظالم‏ها بودند و در خدمت حكومت جور بودند و براى آنها كار مى‏كردند، اگر اشخاصى هم در اين زمان هستند كه آنوقت هم كار مى‏كردند، براى جبران آن معصيت‏هايى كه در آنوقت كرده‏اند در اينجا جبران كنند و اين دستگاه را، دستگاه دومى كه گفته مى‏شود كه بايد باز اجرا بشود، يك دستگاه عدالتى، يك دستگاه آموزشى به حسب معناى واقعى، متوجه باشند كه اين جوان‏هاى ما در همه جايى كه هستند، در پنجاه سال آموزش خراب داشتند نه فقط در دانشگاه‏ها كه آنقدر خراب بوده، در همه جا، براى اينكه وقتى يك تلويزيونى، يك - عرض مى‏كنم كه - راديويى، يك روزنامه‏اى، يك مجله‏اى، مجله‏اى باشد كه، يا دستگاه‏هايى باشد كه فاسد كننده است، اين در تمام قشر ملت فساد ايجاد كرده است، جوان‏هايى هم كه در صحراها بودند كه به اين چيزها گاهى گوش مى‏كردند و اين روزنامه‏ها را گاهى مى‏خواندند، آنها هم به فساد كشيده شده‏اند، حالا بايد جبران بشود اين معانى، بايد معصيت‏هايى كه كرده‏اند جبران بكنند، بايد دستگاه تلويزيون يا مطبوعات ما جبران بكنند آن كارهايى را كه سابق شده است و كرده‏اند و بايد دستگاه آموزشى باشند واقعاً به تمام معنا و جدا دنبال اين باشند كه فيلم‏هايشان فيلم‏هاى فاسد نباشد، فيلم‏هايى باشد كه براى مملكت ما الان به درد بخورد، آموزش باشد در آن، تربيت باشد در آن و همين طور مقالاتى كه در آنجا گفته مى‏شود، در روزنامه‏ها نوشته مى‏شود و نطق‏هائى كه در راديو پخش مى‏شود، همه اينها بايد يك چيزهاى آموزنده باشد. و يكى از مسائلى كه الان لازم است من عرض كنم، ما الان در ايران احتياج به آرامش داريم، اگر ما بخواهيم كه اين نهضت پيروز بشود، بايد ما آرامش اين مملكت را حفظ بكنيم، بايد همه قشرها متوجه باشند كه آرامش را حفظ كنند، نبايد به جان هم بريزند و هم را چيز بكنند، ارشاد بايد بكنند، تلويزيون بايد ارشاد بكند، راديو بايد ارشاد بكند، روزنامه بايد ارشاد بكنند، روزنامه‏ها نبايد يك چيزهائى را كه موجب تهييج مردم است و موجب انحراف مردم است در آنجا بنويسند، راديو نبايد اين كار را بكند، بايد ارشاد بكنند و در عين حال مردم را متوجه به اين بكنند كه ما دشمن داريم و دشمن دنبال اين است كه تشنج پيدا بشود، بايد از تشنج‏ها جلوگيرى كرد و بايد آن اشخاص منحرف را ارشاد كرد و اگر ارشاد نشدند، آنها را منزوى كرد، بى‏اعتنايى كرد به آنها. هر دفعه‏اى كه شما يك طورى بكنيد كه با شدت رفتار كنيد، آنها مظلوميت به خودشان مى‏دهند و

صحيفه نور ج 12 صفحه 210

براى ما ضرر دارد. بايد هم مسائل را گفت و هم آرامش را حفظ كرد، هم مطالب را مردم بدانند (گويندگان بايد بگويند) و هم آرامش را بايد حفظ بكنند. و من اميدوارم كه كسانى كه منحرف بودند، حالا از انحراف بيرون بروند، كسانى كه در آغوش ملت نبودند، در آغوش ملت بيايند و من اميدوارم كه در اين عيد سعيد مردم به تمام معنا جشن بگيرند و خودشان را مهيا كنند از براى زيارت امام زمان سلام الله عليه و انشاءالله همه موفق باشند و همه قشرها اين معنا را بدانند كه مهمترش راديو تلويزيون است و مطبوعات، بدانند كه ما امروز احتياج به اين داريم كه اختلافات كم بشود، بايد ما اختلافات را كم بكنيم، بايد چيزهايى كه موجب اختلاف مى‏شود اينها را كم بكنيم لكن معذلك دشمن‏ها را بشناسيم، هم دشمن را بشناسيم و هم در صدد اين باشيم كه دشمن را كارهايش را فلج بكنيم و هم آرامش را حفظ بكنيم، طورى نباشد كه ما فرصت به دست دشمن‏ها براى تبليغات يا براى كارهاى ديگر.

و من اميدوارم كه ملت ايران در اين روز مبارك پانزده شعبان كه روز مباركى است، در سعادت و سلامت و آرامش تمام بسر ببرند و خداوند اين مولود سعيد را بر همه مبارك كند و خداوند اين مولود مبارك را، ما را موفق كند به ديدار ايشان كه چشم‏هاى ما روشن بشود به زيارت اين وجود مبارك كه واقعاً شخصى است كه نمى‏توانم بگويم شخص اول دنيا و نمى‏توانم بگويم رهبر، بالاتر از اين مسائل هست. خدا همه ما را موفق كند به خدمت ايشان و به خدمت به اسلام و به خدمت به كشور خودمان.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 211

تاريخ: 10/4/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان وزارت كشور و استاندارى‏ها و رؤساى ادارات آموزش و پرورش سراسر كشور

دستاوردهاى حاصل از آموزش و پرورش، در طول پنجاه سال سلطه طاغوت

بعد از تشكر از آقايان كه تشريف آورده‏اند در جاى تنگى و با زحمت تشريف دارند، چند كلمه عرض مى‏كنم. بسيارى از اوقات الفاظ خيلى الفاظ جالبى است ولكن سرپوش از براى چيزهايى است كه جالب نيستند،آموزش و پرورش، هر دو لفظ از الفاظ جالب هست و زمان طاغوت هم وزارت آموزش و پرورش داشتيم. انجمن اسلامى كه الان در تمام ايران هست اين هم لفظ جالبى است كه همه مى‏دانيد كه اين لفظ نمايش اين است كه اسلام را ما مى‏خواهيم پيش ببريم. لكن ما، هم در آموزش و پرورش گرفتار الفاظ بوديم و هم در انجمن اسلامى گرفتار الفاظ. در زمان طاغوت آموزش مى‏گفتند و پرورش، لكن شما ملاحظه كنيد آموزش‏ها چه بود و پرورش‏ها چه. انسان خيال مى‏كرد كه آموزش صحيح هست، آموزش چيزهائى است كه ملت ما به آن احتياج دارند، آموزش علومى است كه ملت ما را بعد از چندى خودكفا كند. و پرورش هم به نظر مى‏آمد براى آدم غافل كه يك پرورش صحيحى است كه انسان‏هائى كه در آنجا آموزش مى‏بينند پرورش هم مى‏بينند و وقتى كه از اين مدارس، دانشگاه‏ها و غير دانشگاه‏ها بيرون آمدند يك اشخاصى هستند كه در جهت آموزش براى وطن خودشان مفيد و در جهت پرورش صاحب اخلاق كريمه، آداب صحيح، عقايد صحيح و اينطور چيزها، لكن شما ديديد و ما ديديم كه آن دستاوردهاى فرهنگ ما، دانشگاه‏هاى ما چه بودند و چه اشخاصى بودند، تحصيلات چه جور تحصيلى بود و آموزش چه آموزشى بود و براى چه مقصودى بود. اگر آموزش يك آموزش مايحتاج ايران بود و براى ايران بود، ما بعد از پنجاه سال يا كمتر يا بيشتر كه داراى مدارس عاليه بوديم به اصطلاحشان، نبايد حالا كه يك مريضى يك قدرى مرضش پيچيده است، اطباى اينجا بگويند كه اين نمى‏شود اينجا، بروند خارج. بعد از پنجاه سال، خرج‏هاى فوق العاده، اينهمه گرفتارى‏هاى فوق العاده و اينهمه دانشگاه‏ها و مدارس ما، حالا يك مريضى كه يك قدرى مرضش چه باشد باز بايد كوچ كنيم از اينجا و برويم انگلستان يا آمريكا. دانشگاه چه كرده در اين پنجاه سال. اينهائى كه مى‏گويند ما دانشگاه را حفظ كرديم و ما دانشگاه را چه كرديم، خوب بيايند بگويند ببينيم كه اين دانشگاه در اين پنجاه سالى كه طاغوت بود و شما هم خدمتگزار طاغوت، چه كرديد. عرضه كنيد كارهائى را كه كرديد، عرضه كنيد آن تعليماتى را كه كرديد و آن اشخاصى را كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 212

در آنجا تربيت علمى كرديد. مى‏گوئيد پرورش هم در كنار آموزش است. اين پرورده‏هاى شما، اين فرآورده‏هاى شما كه در اين مملكت، سرتاسر اين مملكت مشغول عمل بودند، اينها وضع روحى شان وضع عقيده‏اى‏شان، وضع اخلاقى شان چه بوده است، اين چه بوده است كه ما الان بعد از يك سال و نيم يا يك قدرى بيشتر كه هى جديت شده است از اطراف كه يك قدرى اصلاح كنيد امور را، حالا هم اين آقاى جوان بر مى‏خيزند و مى‏گويند كه در آنجا زن‏هائى هستند كه موجب كذا و كذا مى‏شوند و من مى‏دانم كه نه منحصر به آنجاست، در وزارتخانه‏ها هم هست و بعضى از وزارتخانه‏ها بسيار بد است و من حالا اسم نمى‏خواهم ببرم لكن وزير اگر اين حرف‏ها را شنيد، اصلاح كند. مركز فحشا نيست وزارتخانه، مركز فحشا نيست دانشگاه‏ها، مركز آموزش و پرورش بايد باشد.

تزكيه مقدم بر تعليم و تعلم است

خداى تبارك و تعالى در يك سطح آموزش و پرورش را ذكر مى‏فرمايد و در هيچ چيز از امور دنيائى خدا نفرموده است كه من منت بر مردم گذاشتم، لكن در قضيه آموزش و پرورش مى‏فرمايد كه لقد من الله على المومنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه .

خداى تبارك و تعالى در مورد تزكيه، در مورد تعليم، تربيت، آموزش و پرورش با تعبير منت گذاشتن بر مردم مى‏فرمايد منت گذاشته و پيغمبر را براى آموزش و پرورش فرستاه و پرورش را قبل از آموزش ذكر مى‏فرمايد يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه اول تزكيه است. البته آيه شريفه آيه‏اى است كه اگر بخواهد در اطرافش بحث بشود، طولانى بايد باشد لكن من يك كلمه را عرض مى‏كنم كه وضع آموزش و پرورش را اين آيه شريفه به ما مى‏فرمايد و محتاج به شرح تفصيل است. با آن تعبير من الله على المومنين فرستادن پيغمبر، از اين آيه شريفه استفاده مى‏شود كه اصل آمدن پيغمبر براى آموزش و پرورش بوده است. آيات را تلاوت كند، آيات را، علومى كه از آن علوم همه به طور آيه نظر بشود، آيات را تلاوت كند برايشان و تزكيه كند آنها را، آنها را تطهير كند، نفوس را تطهير كند بعد از اينكه تطهير كرد يعلمهم الكتاب و الحكمه . پرورش قبل از آموزش است، اگر هم قبل نباشد، همراه بايد باشند و رتبه او مقدم است. اگر چنانچه نفوس تزكيه نشوند، تطهير نشوند، از آن اوصاف فاسد بيرون نروند، علم اثر سوء در آنها مى‏كند. تمام اديان باطله را علما اختراع كردند، دانشمندها اختراع كردند براى اينكه علم وارد شده بود در يك جائى كه پرورش نداشته، تزكيه نشده. وقتى كه علم آمد در جائى كه تزكيه نشده، اين عالم كه حامل اين علم است و مزكى هم نيست، خطرناك مى‏شود. براى جامعه فرقى نيست ما بين علماى دانشگاهى و غيره. اگر در حوزه‏هاى علميه و همين طور در دانشگاه‏ها تزكيه نباشد، اين علم‏هائى كه در آنجا انباشته مى‏شود يك انبارى است كه خداى تعالى اين تعبير را در آن فرموده مثل الذين حملوا التوريه ثم لم يحملواها كمثل الحمار يحمل اسفاراً اين كسى كه حتى علم توحيد را، علم اديان را، علم اخلاق را، همه اين علوم را دارد لكن تزكيه نكرده

صحيفه نور ج 12 صفحه 213

نفسش را، اين يك موجود خطرناك مى‏شود براى جامعه و يك دانشگاهى كه، جوان‏هائى كه در آنجا مى‏روند كه آموزش ببينند، نه آموزش آن آموزش است و نه پرورشش پرورش و اگر آموزشش هم آموزش صحيح باشد، اگر تزكيه نشده باشد اين آدم، بعد از تزكيه تعليم و تربيت هست، اگر تزكيه نشده باشد و علم وارد بشود در يك قلبى كه مزكى نيست، اين فساد ايجاد مى‏كند و خدا نكند كه فسادى از جانب عالم غير مزكى واقع بشود. در احاديث ما هست كه در جهنم از بوى تعفن عالم سوء، جهنمى‏ها در ايذاء هستند. شما ديديد كه در اين مدتى كه دانشگاه‏هاى ما دست نا اهل‏ها بود، تعليمات، تعليماتى بود كه جوان وقتى از آنجا با اين تعليمات بيرون مى‏آمد غربزده بود، حتماً بايد پيوسته به غرب باشد، پيوسته به خارج باشد. آموزش اينطور بود، نه آن هم يك آموزش صحيح، يك حدودى داشت. دانشگاه‏هاى استعمارى يك حدودى دارد در تعليمات، نمى‏گذارند كه جوان‏هاى ما تعليم صحيح ببينند، درست تحصيل بكنند، تا يك حدودى اينها را آموزش مى‏دهند، جوان‏هاى ما كه خارج هم مى‏روند اينطور نيست كه وقتى خارج رفتند همدوش جوان‏هاى انگلستان و آمريكا تحصيل بكنند و همانطور كه آنها تحصيل كردند به اينها هم همانطور آموزش بدهند،؟ آنجا هم آموزش براى ممالك استعمارى، پرورش هم پرورش براى مملكت استعمارى و لهذا از پرورش‏شان و از آموزش شان امثال شريف امامى‏ها بيرون مى‏آيد و امثال نصيرى‏ها. اينها همه در فرنگ كار كردند و تحصيل كردند و دكتر شدند و مهندس شدند و امثال ذلك، لكن وقتى كه يك شوره زارى بوده است، علم وقتى كه در يك نفس غير سالم واقع شد مثل بارانى مى‏ماند كه ببارد در جائى كه عفونت بار است، عفونتش را زياد مى‏كند. همين باران رحمت كه در يك جا بوى عطر را بلند مى‏كند، در يك جا بوى كثافت را بلند مى‏كند. آن عالمى كه تزكيه نشده است، خطرش از جاهل بسيار زيادتر است، جاهل اگر فاسد هم باشد، خودش فاسد است اما عالم اگر فاسد باشد، عالم را فاسد مى‏كند، كشور را به فساد مى‏كشد. تزكيه قبل از تعليم و تعلم است يزكيهم پيغمبر آمده است اينها را تزكيه بكند، پرورش بدهد، نفوس را مهيا كند و بعد يعلمهم الكتاب و الحكمه بعد تعليم كتاب و حكمت بكند كه اگر كتاب و حكمت با پرورش توأم نباشد و با تزكيه توأم نباشد، موجودى كه او بيرون مى‏آيد همين موجوداتى بود كه در مجلس سنا و در مجلس شوراى قبل از انقلاب بود. مجلس خيلى طاغوتى و خيلى با عظمت، دانشگاه هم بسيار بناها با عظمت. خارجى‏ها به اين كار ندارند، بنا هر چه مى‏خواهد، باشد، هرچه اين دستاوردهاى ملت را صرف اين اباطيل بخواهند بكنند، هر چه وزارتخانه‏ها طول و عرض و عمق مى‏خواهد داشته باشد، بودجه‏هاى هنگفت در آنجا خرج بشود، اينش را كار نداشتند اما محتوا را كار داشتند، معلم‏ها (مگر بعضى شان) اينها از استعمار بودند و براى آنها كار مى‏كردند و جوان‏هاى ما را براى آنها بار مى‏آوردند.

آموزش وقتى مفيد خواهد شد كه تربيت روحى و اخلاقى باشد

شما حالا اشخاصى هستيد كه در آموزش و پرورش هستيد، تا چه آموزشى باشد و چه پرورشى باشد. با الفاظ نبايد گول بخوريد. خودتان را گول نزنيد كه ما در آموزش و پرورش هستيم. آقايان هم با

صحيفه نور ج 12 صفحه 214

اينكه ما انجمن اسلامى هستيم، با لفظ اسلامى خودشان را گول نزنند. خودشان ببينند كه چه كارهائى دارند مى‏كنند و چه كارهائى بنا دارند بكنند كه آن كارها به نفع كشور است و به نفع اسلام. اگر آموزش و پرورش به نفع كشور و به نفع اسلام، به نفع اسلام باشد و انجمن‏اسلامى كه در همه ادارات الان هست و صحبتش هست، به نفع كشور و به نفع اسلام باشد، آثارش بعد از چند سال بعد بر همه معلوم مى‏شود. اينهائى كه مخالفند با اينكه دانشگاه درست بشود، دانشگاه و فرهنگ، فرهنگ صحيح بشود، اسلامى بشود، اينها همان‏ها هستند كه در دامن آن خارجى‏ها بزرگ شده‏اند و خوف اين را دارند كه مبادا يك وقتى يك دانشگاهى اسلامى بشود و ما نتوانيم ديگر دزدى بكنيم و ما نتوانيم ديگر عيش و عشرت بكنيم. دانشگاه شايد يك وقت اسلامى بشود و آنجا مركز فساد نباشد و اينها خوف اين را دارند. تا حالا مراكزى بوده است كه شرم دارد انسان از اين مراكزى كه در همه كشور بوده، در همه وزارتخانه‏ها بوده، در همه ادارات بوده، شرم دارد انسان كه اسم ببرد چه بوده قصه. آنهائى كه در خود وزارتخانه‏ها بودند و هستند، آنهائى كه من فرستادم و داخل زارتخانه‏ها را ديدند و براى من نقل كردند، چيزها نقل مى كنند از آنجا. به مجرد اينكه وزارت فلان و وزارت فلان ديگر انجمن اسلامى دارد، اگر انجمن اسلامى دارد اين انجمن اسلامى چطور گذاشته است تاحالا اينطور خرابى‏ها باشد و اگر آموزش و پرورش صحيح باشد، مملكت ما از حيث فرهنگ بايد خودكفا باشد نه اينكه بعد از اينهمه سال‏ها خرج و اينهمه سال‏ها رنج و اينهمه سال‏ها براى اين ملت رنجديده اموالشان را به باد بدهيم و هزينه‏هاى هنگفت بسيار خرج اين مسائل بشود و باقى اين امت گرسنگى بخورد. آنى كه از اينها بيرون مى‏آيد يك ماشينى است كه از اين طرف مسلمان را مى‏اندازند توى آن، از آن طرف كمونيست‏ها بيرون مى‏آيند، از اين طرف افراد مؤمن را مى‏اندازند توى آن، از آن طرف غير مؤمن از كار در مى‏آيد، از آن طرف هم آن اشخاصى كه به حسب فطرتشان سالم بودند مى‏ريزند توى اين كارخانه، از آن طرف وقتى در مى‏آيد يك آدم فاسد در مى‏آيد اگر اينطور باشد، معلوم مى‏شود كه اين دستگاه چه دستگاهى بوده. ما از نتيجه دستگاه‏ها مى‏فهميم كه اين دستگاه چه است. ما اين اشخاصى كه در اين پنجاه سال در حكومت اينجا بودند، در مجلس شورايش بودند به اصطلاح خودشان، در مجلس سنا بودند، اين اشخاص را ما بايد ببينيم چه اشخاصى بودند كه از همين دانشگاه‏ها بيرون آمدند و از همين جاهائى كه آموزش و پرورش هست و اينها بيرون آمدند. اگر اينها آموزش داشتند، اگر اينها پرورش داشتند كه اين مملكت ما را دو دستى تعارف نمى‏كردند به خارج.

گرفتارى زياد است و بايد رفع بشوند اين گرفتارى‏ها، خودتان بايد رفع بكنيد، منتظر نباشيد كه يكى بيايد از خارج رفع بكند. اگر كسى از خارج بيايد براى شما، نمى‏خواهد شما را تعليم و تربيت كند، مى‏خواهد همان جا، همان‏ها باشد كه در زمان رژيم سابق بود، همان آموزش و همان پرورش. بايد محتوا را درست بكنيد. بايد كوشش كنيد به اينكه آموزش، آموزش صحيح باشد، آموزش صحيح بايد باشد. آموزش وقتى مفيد خواهد شد كه تزكيه باشد، كه نربيت روحى و اخلاقى در آن باشد. در دانشگاه‏ها و در ساير مراكز علم، چه در آنجاهائى كه علماى روحانى هستند و چه در آنجاهائى كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 215

دانشمندهاى غير روحانى هستند، اينها بايد اشخاصى باشند در آنها كه اين طلاب را در آنجا و اين دانشجوها را در آنجا تربيت اخلاقى بكنند، تزكيه بكنند نفوس اينها را. همانطورى كه دارند تحصيل مى‏كنند تزكيه نفس هم داشته باشند. اگر يك عالم مزكاى به همه معنا، در يك جامعه باشد، ممكن است يك وقتى جامعه را اين ور آن ور كند؟! من در جوانى در بعضى وقت‏ها كه در بعضى از اين شهرها مى‏رفتم مى‏ديدم بعضى از اين شهرها خيلى مردمش مودب به ديانت هستند، دنبال اين شدم كه چطور شده است كه اينجا اينطورى است و آن شهر ديگر اينطور نيست، مى‏ديدم كه اينجا آن عالمى كه در اينجا هست يك عالمى است كه خودش را تزكيه كرده، يك عالمى است كه خودش اصلاح شده است، مردم را او اصلاح كرده. بايد عالم وقتى كه در يك جامعه‏اى مى‏رود، در يك محلى مى‏رود، در يك دهى مى‏رود، در يك شهرى مى‏رود، دنبال اين باشد كه تزكيه كند آنها را، قبل از اينكه تعليم كند آنها را. بايد معلمينى كه در دانشگاه مى‏آيند و مى‏خواهند تربيت كنند و تعليم بدهند به دانشجوها، همراه آنها يك عالمى باشد كه تزكيه كند اين جوان‏ها را. از آن افرادى كه كوشش دارند كه اين جوان‏هاى ما را به انحراف بكشند، بايد تزكيه بشود اين دانشگاه ما از اينطور افراد، بايد ادارات ما از اين چيزهائى كه جوان‏هاى ما را به فساد مى‏كشند، جوان‏هاى ما را به تباهى مى‏كشند، بايد اينها تزكيه بشود تا اينكه افراد بشود تزكيه بشود. اگر يك معلمى مى‏رود در آنجا و به اين بچه‏هاى كوچك حرف‏هائى را مى‏زند كه اينها را منحرف كند، اينها را بايد شماها ببينيد، توجه كنيد آن را، معرفى كنيد و كسانى كه تصفيه مى‏خواهند بكنند تصفيه كنند.اين شياطين هستند باز، اين قشرهاى فاسد هستند باز در همه جاها، چه در دانشگاه‏ها، چه در جاهاى ديگر. اينهائى كه اصرار دارند كه در اين محل‏هائى كه هستند يك اشخاصى باشند كه آنها جوان‏ها را به انحراف مى‏كشانند، اينها دشمن ما هستند، دشمن اسلام هستند، چه وزير اسمش باشد و چه معلم اسمش باشد. آن وزيرى كه بعد از يك سال و نيم يا بعد از چندين ماه وزارت نتوانسته ... يا خودش را از آنجائى كه، از آن اشخاصى كه بچه‏ها را به فساد مى‏كشانند (نمى آيند كار بكنند، مى‏آيند آدامس مى‏جوند و بچه‏ها را به فساد مى‏كشانند، من فرستادم ديدند) اگر اينها تصفيه نكنند، من لازم نمى‏دانم كه معرفى‏شان بكنم با اسم. من در بعد از حبس، در آن حصرى كه بودم و منصور شده بود نخست وزير، وزير كشور را فرستاد پيش من، مثل اينكه صدر وزير كشور بود، صدر پسر صدر الاشرف، فرستاد آنجا پيش من كه بلى حكومت سابق چه بوده و چه بود و ما مى‏خواهيم چه باشيم و چه باشيم و از اين حرف‏ها. گفتم به ايشان كه ما نه با حكومت سابق دشمنى داشتيم و نه با شما برادرى، ما بايد ببينيم شما چه مى‏كنيد و بيخود من هم از اينجا كه الان محصورم (آمده بودند كه من ديگر بروم) حالا كه محصورم بيخود من را رها نكنيد براى اينكه من وقتى رها بشوم باز هم همان حرف‏هاست، من با شما هيچ قوم و خويشى ندارم و من اگر يك چيزى را ديدم، مى‏گويم. حالا هم من اعلام مى‏كنم به همه كسانى كه دست اندر كارند من با هيچ كدامتان عقد اخوت نبستم و اگر عقد اخوت هم بسته بودم، خلاف مى كرديد، مى‏گفتم. اصلاح بكنيد خودتان را، وزارتخانه را، هر يك از وزراكه در يك وزارتخانه‏اى هستند آنجا را تصفيه كنند، هم از اشخاصى كه منحرف هستند به حسب

صحيفه نور ج 12 صفحه 216

عقايد و هم از اشخاصى كه منحرف هستند به حسب عمل و هم از اشخاصى كه به انحراف مى‏كشند جوان‏هاى ما را در عمل و در عقايد.

اگر شما خودتان را اسلامى نكنيد نمى‏توانيد ديگران را به اسلام دعوت كنيد

انجمن‏هاى اسلامى سرتاسر كشور كه الان در همه جا هست و من اميدوارم كه با تأييد خدا اينها اسلامى باشند، اين انجمن‏هاى اسلامى هم بايد درست توجه به اين داشته باشند كه در آن وزارتخانه‏اى كه هستند، در آن اداره‏اى كه هستند، در آن كارخانه‏اى كه هستند، هر جا كه هستند اول متوجه باشند كه خودشان اسلامى هستند يا نه. انسان اگر خودش منحرف باشد نمى‏تواند ديگران را مستقيم كند. اين شكى نيست كه آدمى كه خودش فرض كنيد خداى نخواسته شرابخوار باشد نمى‏تواند ديگران را از شرابخوارى باز دارد، او دعوت مى‏كند ديگران را به آن. اگر شما خودتان، خودتان را اصلاح نكنيد و خودتان همانطورى كه اسم انجمن اسلامى روى خودتان گذاشتيد اسلامى نباشيد و خودتان را اسلامى نكنيد، نمى‏توانيد ديگران را به اسلام دعوت كنيد. خداى تبارك و تعالى كه براى مردم هادى مى‏فرستد و پيغمبران را انتخاب مى‏كند، كسى كه خودش از اول عمر تا آخر عمرش يك لغزش نداشته معصوم بوده، يك همچو موجودى را انتخاب مى‏كند براى اينكه تربيت كنند مردم را، تزكيه كنند و تعليم كنند. اگر آن كسى كه مى‏خواهد مربى يك جامعه اى باشد، مربى يك دستگاهى باشد، آنها را به اسلام دعوت كند، اولش بايد خودش را اسلامى كند و خودش را، باطن خودش را دعوت به اسلام بكند، اسلامى بكند تا ديگران را بتواند اسلامى كند. اگر خودش را اسلامى نكند نمى‏تواند ديگران را اسلامى كند. معلمين آموزش و پرورش اگر خودشان يك پرورش صحيح نداشته باشند ويك تعليم صحيح، نمى‏توانند جوان‏ها را تعليم كنند و آموزش بدهند و پرورش بدهند. مبدأ هر امرى از خود آدم شروع مى‏شود. پيغمبر هم وقتى كه تشريف آوردند، از خودشان، خودشان كامل بودند، از منزل خودشان شروع كردند، حضرت خديجه را دعوت كردند او هم قبول كرد، اميرالمومنين سلام الله عليه بچه بود آنوقت، دعوت را قبول كرد. قوم و خويش‏هاى خودشان را جمع كردند و فرمودند كه يك همچو مسأله‏اى است، يك دسته‏اى قبول كردند، يك دسته‏اى قبول نكردند. از خودش انسان بايد شروع كند. منى كه مى‏خواهم بگويم شما فلان كار را نكنيد، اگر خودم فاسد باشم، اين حرفم هيچ تأثيرى هم ندارد. شمائى كه انجمن اسلامى داريد و هر كس كه انجمن‏هاى اسلامى را تأسيس كرده است انشاءالله خداوند همه را حفظ كند لكن توجه داشته باشيد كه از خودتان شروع كنيد و اين انجمن يك انجمنى باشد به همه معنا اسلامى، اخلاق اسلامى، عقايد اسلامى، اعمال اسلامى يعنى تزكيه شده باشد و كتاب و حكمت را هم تعليم ديده باشد نه به آن معناى مرتبه عاليش، به همان مقدارى كه كتاب دعوت مى‏كند كه آنچه صلاح شماست و منع مى‏كند از آنچه بر خلاف مصلحت شماست. شما آقايان اول بايد خودتان را اصلاح كنيد و اميد است كه اصلاح بكنيد و همه‏مان در اين صدد باشيم تا بتوانيد جامعه را اصلاح بكنيد.

صحيفه نور ج 12 صفحه 217

دانشگاه‏ها و مدارس بايد مركز تربيت صحيح باشند

دانشگاه كه مى‏خواهد از آن دانشمندها بيرون بيايد بايد اول داخل دانشگاه اصلاح بشود نه اينكه سنگربندى بشود توى دانشگاه و زد و خورد و آن بساط. اصلاح بشود دانشگاه. بايد آن اشخاصى كه متعهد هستند كوشش كنند به اينكه يك دانشگاه محل تربيت و تزكيه و محل علم به آن معنائى كه براى كشور ما لازم است نه آن چيزى كه لازم نيست و نه آن چيزى كه كشور ما را به فساد و جوان‏هاى ما را به فساد مى‏كشد. بسيارى از اين چيزهائى كه در دانشگاه‏ها براى جوان‏ها به عنوان تعليم هست اينها فاسد مى‏كنند جوان‏هاى ما را. بايد اشخاصى باشند و انشاءالله هستند و برنامه بريزند، برنامه‏اى كه تعليمات به مقدار احتياج و به آن اندازه‏اى كه ما محتاج به آن هستيم و آن چيزهائى كه براى اصلاح كشور ما هست آنها را در برنامه‏ها بگذارند و آن چيزى كه برخلاف صلاح ما بوده است در آن زمان، آن را حذف بكنند تا انشاءالله يك دانشگاهى بشود از حيث علم، دانشگاه خوب و همين طور بايد دانشگاه را اشخاصى بياورند كه تهذيب كنند اين افراد را، اين جوان‏ها از ابتدا خوبند، مربى‏ها ضايع‏كنند انسان را، والا اول بچه اى كه متولد مى‏شود كل مولود يولد على الفطره به فطرت انسانيت و به فطرت خوب تولد پيدا مى‏كند بعدش مربى‏ها هستند كه اين را مى‏كشانند به فساد، محيط است كه اگر فاسد باشد اينها را مى‏كشد به فساد، بايد محيط دانشگاه يك محيطى باشد كه اگر انسان رفت توى آن ببيند محيطى است كه همه اينها متعهدند و همه اينها خدمتگزا كشور هستند و همه براى اسلام و كشور دارند خدمت مى‏كنند. اين آدمى هم كه از خارج رفت توى آن طبعاً اينطورى بار مى‏آيد. وقتى در يك جامعه‏اى سلامت حكفرما باشد افراد خود به خود سالم بار مى‏آيند. يك خانواده‏اى كه همه‏شان اشخاص خوب هستند بچه‏هاشان سالم بار مى‏آيند مگر باز وارد بشوند در يك جامعه فاسد كه آنها فاسدشان بكنند و الا طبعاً اينطورى است، بچه‏هاى كوچك نفس‏شان مستعد از براى اين است كه نقش بگيرد يا از طرف فساد يا از طرف صلاح. اگر در يك جامعه صالح بود، بچه‏هايش هم صالح بار مى‏آيند، اگر فاسد بود، بچه‏ها هم فاسد بار مى‏آيند. شما آقايان و همه اشخاصى كه مى‏خواهيد آموزش و پرورش بدهيد يا در بنگاه‏هاى آموزش و پرورش هستيد همه دانشگاه‏ها، همه مراكز تربيت، همه مدارس قديمى بايد در آن اشخاصى باشند كه آن اشخاصى كه در آنجا هستند تربيت بكنند، تربيت اخلاقى بكنند. علماء اخلاق لازم است در، هم دانشگاه و هم در مدارس و هم در همه جا. اين مساجد بايد مركز تربيت صحيح باشد و مساجد بحمد الله اكثراً اينطورى است. اشخاصى كه در مسجد مى روند بايد تربيت بشوند به تربيت‏هاى اسلامى. مساجد را خالى نگذاريد. آنهائى كه مى‏خواهند نقشه بكشند و شما را دور كنند از مساجد، دور كنند از مراكز تعليم و تربيت، آنها دشمن‏هاى شما هستند. ماه مبارك نزديك است در ماه مبارك بايد به قدر چندين ماه تربيت بشود

ليله القدر خير من الف شهر. مساجد را خالى نگذاريد

بايد در ماه مبارك تربيت و تعليم به تمام معنا در همه بعدهايش در مساجد باشد، در محافل ديگر

صحيفه نور ج 12 صفحه 218

باشد. مساجد را خالى نگذاريد. اينهائى كه هى صحبت اين را مى‏كنند كه حالا ما انقلاب كرديم برويم سراغ كارهاى ديگر، خير انقلاب از مساجد پيدا مى‏شود، از مساجد اينطور امور تحقق پيدا مى‏كند، هم دانشگاه‏ها را حفظ كنيد، هم مساجد را حفظ كنيد، منافات با هم ندارد. دانشگاهى باشيد مسجد هم برويد، مساجد را هم تعمير كنيد، مساجد را هم آباد كنيد از رفتن خودتان. انجمن‏هاى اسلامى و شما كه در آموزش و پرورش هستيد البته خيلى شغل گرانبهائى داريد و مسؤوليت زياد هم داريد و من اميدوارم كه همه شما و همه ملت ما راه سعادت را به پيش بگيرند و همه سعادتمند بشوند و جوان‏هاى ما از گرفتارى‏هائى كه برايشان دارند منحرفين پيش مى‏آورند نجات بدهد خداى تبارك و تعالى. خداوند همه شما را حفظ كند.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 219

تاريخ: 13/4/59

پيام امام خمينى در رابطه با عدم تعرض افراد به بانوان بى‏حجاب

بسم الله الرحمن الرحيم‏

امام خمينى رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران در پاسخ استعلام در مورد تعرض عده‏اى از افراد ناآگاه و احياناً ضد انقلاب، به بانوان بى حجاب دستورى به اين شرح صادر فرمودند: ممكن است تعرض به زن‏ها در خيابان و كوچه و بازار، از ناحيه منحرفين و مخالفين انقلاب باشد. از اينجهت كسى حق تعرض ندارد و اينگونه دخالت‏ها براى مسلمان‏ها حرام است و بايد پليس و كميته‏ها از اينگونه جريانات جلوگيرى كنند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 220

تاريخ: 15/4/59

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان، افسران و درجه‏داران و پرسنل نيروى دريائى ارتش جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مقصد عالى اسلام و همه مكتب‏هاى توحيدى اين است كه انسان درست بشود اولاً از آقايانى كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند در اين محل تنگ و زحمت‏زا، تشكر مى‏كنم و توفيق و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت دارم. وضع اسلام در همه ابعادى كه دارد با وضع حكومت‏هاى ديگر بلكه با وضع اديان ديگر آنچه كه الان در دست است مغايرت دارد. در تمام دوران بشريت آنقدر كه تاريخ به ما اطلاع مى‏دهد هيچ حكومتى و هيچ ديانتى مثل ديانت اسلام و حكومت اسلام نبوده است و بعدها هم نخواهد بود. اسلام يك حقيقتى است كه انسان را در تمام ابعادى كه دارد، چه از بعدهاى مادى و چه بعدهاى معنوى تا برسد به آنجائى كه آنچه در وهم تو نايد آن شود، در همه اين ابعاد نظر دارد و طرح تربيتى. شما به حكومت‏هاى دنيا، غير اديان وقتى كه نظر بكنيد چه حكومت‏هاى شرق و غرب و چه حكومت هائى كه در بين شرق و غرب هستند هيچ حكومتى را نمى‏بينيد كه با كيفيت باردارى زن‏ها كار داشته باشند، بابچه‏هاى شيرخوار كار داشته باشند، با كيفيت ازدواج كه چه وقت باشد، چه وقت نباشد كار داشته باشد، با بچه‏هاى كوچكى كه در دامن مادرشان هست و تكليف پدر و مادر، با آنها كار داشته باشد، بلكه هيچ حكومتى با اخلاق افراد هم كار ندارد الا آن چيزى كه به حكومت ضرر بزند. نظر حكومت‏هائى دنيائى اين است كه يك كسى مخالفت با نظم نكند، مخالف با حكومت آنها نكند، بيرون نيايد و عربده بكشد و بخواهد نظم را به هم بزند تا اين حدود كار دارند آنها، اما در باطن منزل‏ها چه مى‏گذرد و غير از توطئه‏كه اين هم مربوط به نظام است اين آدم در خانه خودش چه مى‏كند ابداً كارى به اين ندارد، هر كارى مى‏خواهد بكند. آزادى كه حكومت مادى به مردم مى‏دهند غير از آن آزادى است كه حكومت‏هاى معنوى و خصوصاً اسلام به جامعه مى‏دهد. طرز حكومت اسلام با ساير حكومت‏ها در تشكيلات، طرز نيروهاى مسلح اسلامى با ساير نيروهائى كه غير اسلامى هستند همه اينها فرق دارند. اسلام از قبل از اينكه شما ازدواج بكنيد، با ازدواج شما سروكار دارد، مى‏خواهد نتيجه اين ازدواج يك انسان سالم باشد، مثل حيوانات نباشد كه به طور هرج و مرج هر كارى مى‏خواهند مى‏كنند. از قبل از ازدواج قوانين اسلام هست كه چه شخصى را زن قبول كند به ازدواج و چه زنى را مرد قبول كند براى ازدواج، اوصاف مرد، اوصاف زن، اينها در اسلام مطرح است، در هيچ حكومتى اين مطرح نيست كه مرد اوصافش چه باشد، زن اوصافش چه

صحيفه نور ج 12 صفحه 221

باشد. در اسلام اين مطرح است، وقت ازدواج چه وقت باشد، بعد از ازدواج چه روابطى بين زن و مرد باشد، وضع زندگى زن و مرد با هم چه جور باشد. وقتى زن و مرد با هم خلوت مى‏كنند وقت اين خلوت چه وقت باشد.

همه اينها براى اين است كه مى‏خواهد، مقصد عالى اسلام و همه مكتب‏هاى توحيدى اين است كه انسان درست بشود، اين انسان اگر چنانچه سر خود باشد و مهار نداشته باشد، از همه حيوانات درنده‏تر و موذى‏تر است. شما مى‏بينيد كه اين جناياتى كه الان بر بشر واقع مى‏شود از طرف قدرت‏هاى بزرگ كه به خيال خودشان اينها تربيت شده هم هستند، اين جناياتى كه از طرف اين دولت‏ها بر بشر و بر همجنس خودشان وارد مى‏شود و در طول تاريخ از هيچ حيوان درنده‏اى واقع نشده است. حيوان درنده هم طعمه مى‏خواهد آن طعمه كه دستش آمد و شكمش سير شد ديگر نمى‏خواهد يك عده از حيوانات را استثمار كند و تحت سلطه در مى‏آورد. اين انسان است كه سير نمى‏شود، اين انسان است كه هواهاى نفسانيه‏اش آخر ندارد. اگر چنانچه يك مملكت را به او بدهند، دنبال يك مملكت ديگر است آن مملكت را هم كه گرفت دنبال يكى ديگر است اينطور نيست كه حدود داشته باشد آمال انسان، هر چه كه يافت دنبال اين است كه آنچه را كه نيافته او را هم بيابد، انسان اگر به حال خودش باشد در شهوت غير متناهى است آمالش، و در غضب هم غيرمتناهى است و در حس سلطه‏جوئى هم غيرمتناهى است. شما گمان نكنيد كه اگر منظومه شمسى را تمامش را يك انسانى به دست بياورد باز بنشيند كه خوب، بس است و مى‏گويد يك منظومه ديگرى برويم ببينيم چه خبر است. شما مى‏بينيد كه الان دنبال اين هستند كه به مناطق ديگرى كه غير زمين است، به سيارات ديگر هم دست يابند اينطور نيست كه اگر دست يافتند به يك سياره‏اى، دنبال سياره ديگر نباشند اينطورى انسان خلق شده است، غيرمتناهى در غضب، غير متناهى در شهوت، غير متناهى در خودخواهى. هيچ چيز انسان را سير نمى‏كند مگر اينكه تربيت بشود كه با اين تربيت به منتهاى سيرى كه در اين سير آن منتها تمام چيزهائى است كه انسان مى‏خواهد و آن رسيدن به كمال مطلق، به كمال مطلق اگر رسيد اين طمانينه برايش حاصل مى‏شود، اطمينان قلوب به رسيدن به خداست، به غير او هيچ آرام نيست قلوب، خودشان هم ملتفت نيستند كه اين نفس توجه به كمال مطلق دارد، منتها كمال را گم مى‏كنند، نفس انسان متوجه به اين است كه برسد به كمال مطلق، تشخيص اينكه اين كمال است، آن كمال است اشتباه در اينجاهاست. يك كسى علم را كمال مى‏داند، دنبال علم مى‏رود، يك كسى قدرت را كمال مى‏داند، دنبال قدرت مى‏رود، همه اينهائى كه دست و پا مى‏زنند در دنيا، دنبال اين هستند كه كمال مطلق را پيدا كنند، همه دنبال اين هستند خدا را پيدا كنند، متوجه نيستند خودشان.

اسلام هادى انسان‏هاى سرگردان به سوى كمال مطلق و نور

اسلام آمده است راه را نشان بدهد، سرگردانى‏ها را از بين مى‏برد و راه را نشان مى‏دهد كه از اين راه بايد رفت، اسلام نيامده است كه سلطه پيدا كند بر اين مملكت و آن مملكت و آن مملكت، اصلاً

صحيفه نور ج 12 صفحه 222

مطرح نيست پيش اسلام سلطه جوئى، مطرح نيست پيش اسلام غلبه به يك قومى و زير بار قرار دادن و به استعمار كشيدن آنها، هيچ مطرح نيست پيش اسلام. اسلام اگر چنانچه ارتش دارد براى اين دارد كه اين ارتش مردم را بياورد براى هدايت نه ارتش برود يك جائى را بگيرد. ارتش مى‏خواهد قلوب را جلب كند. ارتش اسلام، اسلام آمده است كه قلوب يك انسان را، قلب‏هاى انسان را كه سرگردان هستند و كمال مطلق دنبالش هستند و نمى‏دانند كجاست، اين سرگردان را مى‏خواهد هدايت كند و راهنمائى كند به آن راهى كه به آنجا مى‏رسند. در قرآن و در نماز مى‏خوانيد اهدنا الصراط المستقيم يك راه مستقيمى هست كه اين راهى است كه انسان را به كمال مطلق مى‏رساند و آن سرگردانى كه از براى انسان از بين مى‏رود و بشر اين راه مستقيم را اگر خودش مى‏خواهد طى كند نمى‏تواند، اطلاع در آن ندارد. خداست كه اطلاع دارد بر اين راه مستقيم، يعنى آن راهى كه انسان را از اين آشفتگى‏ها و از اين حيرت‏ها بيرون مى‏آورد، مى‏فرستد او را طرف يك راهى كه منتهى اليه‏اش خداست. ما از خدا در نمازهايمان مى‏خواهيم كه خدا هدايت كند ما را به راه مستقيم، نه راه كج و نه راه از اين طرف كج، راست و چپ. غيرالمغضوب عليهم ولاالضالين اينها راه‏هايشان عليحده است و هر چه جلو بروند دور مى‏شوند از آن مقصد. ارتش اسلام، ارتش هدايت است، سردارهاى صدر اسلام اساتيد اخلاق بودند، كسانى بودند كه مردم را در همان حالى هم كه جنگ مى‏كردند، هدايت مى‏كردند با اسم خدا شروع مى‏كردند. دستور بود كه تا آنها، تا آن مقابل‏هاى ما شروع نكنند، شما بايستيد. شروع هم اينطور نبود كه همانطور كه آنها مى‏خواستند اينها را مغلوب كنند و يك غنيمتى به دست بياورند و يك كشورى را بگيرند اينها هم آنطور باشند، خير، اينها مى‏خواستند قلوب را به دست بياورند، ارتش اسلام هر جا رفته است و سردارهاى اسلام هر جا پا گذاشتند همانجائى كه پا گذاشتند اول مسجد درست كردند، وقتى به قاهره رسيدند اول خط كشيدند براى مسجد. و هر جا اينطور بود، مسجد مطرح بود، معبد مطرح بود و ارتش اسلام براى آباد كردن مساجد و محراب‏ها كوشش مى‏كردند و پيغمبرها براى همين آمده بودند كه مردم را هدايت كنند به آن راهى كه مى‏رسند به آن كمال مطلق و از اين حيرت‏ها و از اين سرگشتگى‏ها نجات پيدا مى‏كنند، براى نجات انسان است از اين ظلمت طبيعت به نور، بلكه از حجاب‏هاى نور و ظلمت براى ماوراى اينها. در دعاى شعبانيه مى‏خوانيد: الهى هب لى كمال الا نقطاع اليك و انرابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور ما را هدايت كن به آنجائى كه ديدگان قلوب ما، چشم‏هاى قلب ما، حجاب‏هاى نورانى هم از بين بردارد، به تو برسد. اسلام آمده است كه انسان را از اين ضلالتى كه دارد، از اين حجاب‏هائى كه دارد، حجاب‏هائى كه بالاتر از همه حجاب خودبينى است، خود گنده بينى، تا انسان يك چيزى دستش مى‏آيد يك غرورى در او پيدا مى‏شود و خودش را بزرگ مى‏بيند، اسلام آمده است كه سركوب كند اين غرور را، مادامى كه انسان خودش را مى‏بيند نمى‏تواند به آن راهى كه راه هدايت است دست پيدا بكند. بايد پا بگذارد روى اين، اول امر اين است كه پا بگذارد روى اين شهواتى كه دارد، هواهاى نفسانيه اى كه دارد.

صحيفه نور ج 12 صفحه 223

در اسلام هر چه هست براى صلاح حال ملت‏هاست

و ارتش اسلام براى اين آمده است كه مردم را صيد كند و قلوب آنها را به دست بگيرد، نه مردم را بخواهد جهات مادى به دست بياورد. هيچ جنگى در دنيا كه بين انبيا بوده و غيرشان، نبوده است الا اينكه مى‏خواستند اين سركش‏ها را آرام كنند و اين انانيت‏ها را بكوبند. خداى تبارك و تعالى وقتى به حضرت موسى و هارون امر مى‏فرمايد، مى‏فرمايد برويد اين فرعون را نصيحت كنيد شايد، شايد، به راه بيايد. مطرح اين است كه فرعون آنهائى كه همه‏شان نفس فرعونى دارند، خيال نكنيد كه يك شخصى يا يك اشخاصى بودند، فرعون بودند، انسان تا تربيت اسلامى يا ترتيب مكاتب توحيد پيدا نكند، اين فرعونيت در باطنش است شيطنت هم در باطنش هست، خودخواه است و اسلام براى اين آمده بود كه اين خودخواهى‏هائى كه مانع از رسيدن به آن هدايت مطلقند، از پيش پاى مردم بردارند. در نقل است كه پيغمبر اسلام ديد يك عده‏اى را گرفتند، اسير كردند دارند مى‏آورند فرمود كه ما بايد با زنجير اينها را به بهشت ببريم. آنقدر پيغمبر غصه مى‏خورد به اينكه اين مردم هدايت نمى‏شوند كه خدا به او تسليت مى‏فرمايد: فلعلك باخع نفسك على آثار هم ان لم يومنوا هذا الحديث اسفاً . قضيه، قضيه ايمان است نه قضيه گرفتن يك جائى و سلطه پيدا كردن به يك كشور است، قضيه اين است كه ايمان بياورند. جمهورى اسلامى بايد مشى‏اش اين باشد كه هدايت كند مردم را، خدا انشاءالله اين منحرفينى كه الان در كشور ما و در ساير كشورهاى اسلامى هستند هدايت كند كه اينها به راه بيايند. اسلام مى‏خواهد كه مردم بيايند در تحت لواى او و آنها را از اين گرفتارى‏هائى كه دارند و سرگشته‏اند و حيرانند و اين ور و آن ور مى‏زند براى پيدا كردن كمال، خودشان هم ملتفت نيستند كه كمال مطلق چى هست، آمده است اينها را از اين سرگردانى‏ها بيرون بياورد، همه را به يك راه مستقيم هدايت كند و تا آخر برساند، چرا از اين اسلام فرار مى‏كنند؟ در اسلام هر چه هست براى صلاح حال ملت‏هاست، براى صلاح حال بشر است. اسلام مى‏خواهد اينهايى كه منحرف هستند اينها را برگردانند به يك راه راستى، به يك راه سلامتى، همه با هم برادر باشند، همه با هم دوست باشند، محبت داشته باشند، مثل اهل بهشت باشند كه اخوانا على سرر متقابلين برادرند همه، هيچ حقد و حسدى آنجا ديگر نيست، شستشو شده‏اند، اگر خداى نخواسته هم جهنمى باشيم در جهنم شستشو مى‏شود، جهنم راه بهشت است. اسلام آمده است كه همه اين گرفتاريهائى كه در بشر هست زائل كند و همه را به راه راست و با برادرى، با برابرى، با خوشى اينها را ببرد، راه ببرد همانطورى كه چوپان گوسفندهاى خودش را راه مى‏برد، همانطور كه چوپان علاقه دارد كه اين گوسفند در يك جاى خوبى چرا بكند، پيغمبرها مى‏گويند غالباً يا همه چوپانى هم كردند. چرا اي

afsanah82
07-26-2011, 04:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 244

تاريخ 21/4/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از نمايندگان سازمان پيشمرگان مسلمان كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از اين جوان‏هاى پيشمرگ كه به راستى اثبات كردند كه فداكار اسلام هستند و لشكر پيغمبر اسلام هستند، تشكر مى‏كنم. من به شما علاقه دارم، علاقه يك مسلم با مسلم و يك پدر با فرزند، و شما را دعا مى‏كنم. از وقتى كه شما قيام كرده‏ايد در مقابل اشرار و در مقابل اشخاص كه مى‏خواستند نهضت اسلامى را سركوب كنند، من از شما با تمام قوا پشتيبانى و هم دعا كردم. خداوند شما را انشاءالله براى اسلام حفظ كند و شما جوان‏ها را در پيشگاه خداى مقدس، خداى بزرگ آبرومند كند. شما مى‏دانيد كه ما غرضى در اين مسائل نداشتيم جز اينكه حكومت جبار برود تا به جاى آن حكومت اسلام برگردد. اينهائى كه در طول اين مدت چه در كردستان و چه در جاهاى ديگر با اين نهضت مقابله كردند، اشخاصى بودند كه از اسلام اطلاعات نداشتند و نمى‏خواستند حكومت اسلام برقرار باشد. شما از طرز و شيوه حركات اينها بهتر مى‏دانيد كه عمال غير بودند. از كيفيت سلاح‏هائى كه داشتند شما ديديد كه اين سلاح‏ها از كجا مى‏آمد. شما محكم و مستحكم باشيد كه براى اسلام داريد كار مى‏كنيد مثل سربازهاى صدر اسلام هستيد، شما باكى از اينكه شكست بخوريد نداشته باشيد براى اينكه براى لشكر اسلام هيچ وقت شكست نيست، شهادت شكست نيست، پيروزى هم شكست نيست. شما يا پيروز مى‏شويد و يا شهيد، در هر دو جهت پيروزى با شماست. من اميدوارم كه اين ريشه‏هاى فساد كه يك مقدارى از آنها از رژيم سابق هستند و يك مقدارى هم از اين افرادى هستند كه الهام از خارج مى‏گيرند، نتوانند كارى انجام بدهند.

شما ديديد در اين دو سه روزى كه گذشت بنابود يك كودتائى مثلاً همه طرفه بكنند، خداى تبارك و تعالى با ما همكارى كرد و كشف شد و بسيارى از اين جنايتكاران گرفتار شدند و بسيارى از آنها در تعقيبشان هستند و باندهائى هم داشتند انشاءالله اين حكومت اسلام مستقر بشود تا دنيا بداند كه حكومت اسلامى يعنى چه. خداوند انشاءالله به شما توفيق عنايت كند و در همه جهان موفق باشيد. و ما اميدواريم كه كردستان را قبل از اينكه به جاهاى ديگر عنايت شود، به آنجا عنايت شود و دولت اسلام هم بنا بر همين دارد كه كردستان را انشاءالله آباد كند و مثل سابق نباشد كه حرف بود و خرابى. اميدواريم كه اين دفعه ديگر حرف نباشد و همه جهات مملكت اصلاح بشود. انشاءالله خدا به شما جوان‏ها سلامتى عنايت كند و شما را براى اسلام ذخيره قرار بدهد و موفق و مؤيد كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 226

تاريخ: 20/4/59

بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و ائمه جماعات تهران و شهرستانها.

دشمنان اسلام مقصدشان اين است كه روحانيت را پيش ملت ضعيف كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايان اگر بفرمايند، من راحت‏تر مى‏شوم، بفرمايند بنشينند، از اينكه آقايان در اين هواى گرم و جاى تنگ و گرم هستند معذرت مى‏خواهم از آقايان. اينجا منزل خود شماست و من هم خدمتگزار خود آقايان. اميدوارم خداى تبارك و تعالى به همه آقايان و به همه ملت توفيق بدهد كه اين مشكلاتى كه در پيش است با همت همه مرتفع شود.

من يك كلمه بايد با علما و فضلا و ائمه جماعات و سنخ روحانيت در سطح كشور صحبت كنم، يك كلمه هم با ملت. آن چيزى را كه با آقايان روحانيون در ميان مى‏گذارم اين است كه شما مى‏دانيد كه توطئه‏ها از همه اطراف هست و رو به افزايش است لكن از اين توطئه‏هائى كه منتهى به سلاح و قواى مسلح و اينها، هيچ باكى نيست. آنها را خداى تبارك و تعالى همراهى مى‏كند چنانچه كرد و مى‏بينيد. همين امروز هم يكى از علماى جماران آمد و قصه‏اى را نقل كرد كه از آن قصه هم من فهميدم كه عنايت خدا با ماست. ايشان فرمودند كه يك خانه‏اى را در ظاهراً شميرانات اين آقايانى كه در كميته بودند و پاسدارها و اينها، به عنوان اينكه شنيده بودند اينجا قمارخانه است، رفته بودند به عنوان اينكه در اين قمارخانه را ببندند، وقتى هم رفتند ديدند كه بله بساط قمار و مشروبات و اينها هم هست يكى از پاسدارها رفته است پشت آنجا كه برود ببيند اينجا چه خبر است، يك سگى همچو حمله كرده به او كه او را وادار كرده كه برود در زير زمين، وقتى رفته در زير زمين ديده يك مقدار زيادى اسلحه و امثال ذلك زياد هست كه شايد بعد در راديو و اينها اطلاع بدهند به ملت. گفتم به آن آقا با هدايت سگ اين واقع شده. اين سگ مامور است، همه عالم مامورند. آن روز باد و شن مامور بود امروز هم در اين قصه سگ مامور بوده است كه اين پاسبان را ملزم كند كه برود كشف بكند. از اين امور خوفى نداشته باشيد، ملت ما هم از اين امر خوف نداشته باشند و حماقت مال اينهائى است كه در عين حالى كه ديدند كه آن رأسشان با آنهمه قدرت كه در دست داشت بالفعل و با آنهمه پشتوانه‏هائى كه از همه گروه‏هاى خارج و داخل داشت. در مقابل ملت و در مقابل تاييد خداى تبارك و تعالى از ملت ما، نتوانست كارى بكند. حالا كه آنها رفتند و رو به جهنمند، اين عده بيچاره‏اى كه براى خاطر يك دنياى كمى، فانى، مى‏خواهند توطئه بكنند و آن هم اينطور توطئه‏اى كه معلوم است كه اگر چنانچه موفق به كشفش هم

صحيفه نور ج 12 صفحه 227

نشده بوديم و قيام هم كرده بودند، خفه مى‏كردند آنها را، اين خوفى ندارد. آن توطئه‏هائى كه از اول نهضت يعنى پيروزى ما، پيروزى شما شروع شده است و باز هم در كار است، آن را بايد آقايان توجه به آن داشته باشند. اينها از همه فرصت‏ها و از همه ابعاد مى‏خواهند استفاده بكنند، مثلاً يكى از مسائلى كه دست خارج در آن هست و شياطين داخلى، اين است كه انتظامات را وارد كنند كه محفوظ نباشد و به هم بخورد. در كميته‏ها، در انجمن اسلامى كه در همه سطح كشور هست و در دادگاه‏ها و پيش پاسدارها و پاسبان‏ها و قواى مسلح ديگر يك جور تزريقاتى مى‏شود كه نتيجه آن تزريقات و تبليغات اين است كه انسجام ملت را از دستش بگيرد و ملت ما را معرفى كند به دنيا كه اينها اصلاً تحت هيچ نظامى نيستند، اينها نظام ندارند، اينها حكومت جنگلى دارند تا اينكه مصحح پيدا بشود پيش ابر قدرت‏ها براى اينكه يك ولى اى براى ما بفرستند. داخل را به هم مى‏زنند، انجمن‏هاى اسلامى يك كارهائى مثلاً گاهى بچه‏هايشان، جوان‏هايشان انجام مى‏دهند كه موجب به هم ريخته شدن اوضاع است يا كميته‏ها، سر تا سر كشور بعضى از جاها كه بعضى اشخاص درشان نفوذ كرده است وادار مى‏كنند كه آنها هم يك كارهائى بكنند كه موجب يك اختلالى بشود در نظم. جهاد سازندگى هم اشخاصى در آن نفوذ كرده و مى‏كنند كه آنها هم كارى انجام بدهند كه مردم را از خودشان متنفر كنند و در دادگاه‏ها هم گاهى بعض اشتباهاتى مى‏شود كه آن هم موجب نارضايتى است. اينها مى‏خواهند شما را، مقصدشان اين است كه روحانيت را پيش ملت ضعيف كنند و انسجام بين اين قوايى كه بايد باشد و انتظامى كه بايد در يك مملكتى براى اداره‏اش باشد، اين انسجام را به هم بزنند و فرض كنيد كه هر چه قدرت هم داشته باشند قواى انتظامى و مسلح، اگر منسجم نباشند كارى ازشان نمى‏آيد. تا سپاه پاسداران، ژاندارمرى، ارتش، شهربانى و ساير قواى مسلح باهم منسجم نباشند و همه از يك راه نروند، نمى‏توانند يك توطئه‏هايى كه هست و ممكن است يك وقت واقع بشود نمى‏توانند آن را خنثى كنند و خفه كنند. چنانچه اگر بين روحانيون، تمام طبقاتى كه روحانيت شامل آنهاست از علما و فقها، از محصلين، از خطبا، ائمه جماعات، همه، اينها اگر چنانچه آن وظايفى كه محول به خودشان است آن وظايف را فراموش كنند و يك راه ديگرى كه محول به آنها نيست بروند، اين هم يك خلاف نظمى است و اين خلاف نظم موجب اين مى‏شود كه اولاً شما را در بين ملت يك جور ديگرى غير از آنكه واقعيت هست معرفى كنند و ملت را از شماها كم كم جدا كنند. همين مسأله‏اى كه در اوايلى كه رضا خان آمد و كودتا كرد و بعد مستقر شد، همان برنامه‏ها دارد حالا شروع مى‏شود. اين خطاب من به همه علما و تمام روحانيون به كلمه عام و به همه ملت است. اگر چنانچه با هشيارى و با توجه كامل و تفكر كامل توجه نكنند به اين توطئه، اين موجب اين مى‏شود كه ملت و روحانيت از هم جدا بشوند و روحانيت نتواند آن كارى كه به عهده اوست انجام بدهد و اگر چنانچه يك وقتى آنها فرصت كنند، از همين معنا، از جداشدن ملت از روحانيت استفاده كنند و كارهاى سابق را اعاده كنند، همان نقشه‏اى كه من خوب يادم هست كه در زمان رضاخان بود و آن نمايش دادن روحانيت به يك صورت غير صحيح و جدا كردن مردم از روحانيت. در اوايل زمان رضاخان كه قدرتش مستقر شد يكى

صحيفه نور ج 12 صفحه 228

از امورى كه او انجام داد همين بود كه روحانيت را در بين مردم هى كم كم مى‏خواست از بين ببرد. از شوفرها شروع كرده بودند، در آن زمان شوفرها يك آلت دستى بودند كه يكى از علما براى من نقل كرد (خدا رحمتش كند) كه من در اراك بودم و مى‏خواستم بيايم به تهران يا قم، اتومبيل به من اجاره نمى‏دادند و آن شوفر گفت كه ما به دو طايفه بنا داريم كه اتومبيل كرايه ندهيم و آنها را سوار نكنيم، يكى فواحش و يكى معمم. اين از دست شوفرها در آن زمان. حالا هم من نمى‏دانم چه جورى است كه باز شوفرها را كشيدند در كار با اينكه شوفرها حالا غير آنوقت هستند، البته حالا هم متعهدند اكثراً انشاءالله لكن بعضى از آنها شروع كردند، تبليغاتى در آنها شده است، يك دسته بندى‏هائى شده است كه حالا هم اهل علم را بعضى از شوفرها سوار نمى‏كنند. اين همان توطئه‏اى است كه از اول انگليس‏ها درست كرده بودند و حالا هم عمال همه قدرت‏هائى كه با شما مخالفند. شما يك توجه بايد داشته باشيد و ملت هم يك توجه. توجه شما اين است كه از حدود وظايف شرعيه خودتان و روحانى تجاوز نكنيد.

ضرورت حضور فعال روحانيون در صحنه سياست همراه با حفظ حوزه فقاهت

روحانيون همه، ملت همه بايد حاضر باشند در مسائل سياسى، حضور داشته باشند. اينكه بعض از عناصر حالا هم گاهى مى‏گويند كه روحانيون بروند توى مجلس‏ها، توى مدرسه‏هاى خودشان و مشغول كارشان باشند و ماها بايد وارد اين كارها باشيم، اين يا از بى‏توجهى به عمق مسائل است كه من بايد بگويم بعضى‏شان بى‏توجه هستند و يا اينكه عمال همان‏ها هستند كه در زمان رضاخان يك همچو كارهائى را مى‏كردند و در طول تاريخ تقريباً حدود سيصد سال اينقدر تزريق كردند بر اين ملت و بر خود روحانيون كه شما نبايد در سياست دخالت بكنيد كه خود آقايان هم باورشان آمده بود. اگر يك مطلبى مثلاً راجع به يك امر سياسى كه به نفع ملت بود اينها مى‏خواستند دخالت بكنند، يك قشر از خود روحانيت مى‏گفتند اين يك امر سياسى است به ما چه. خودشان را كنار كشيده بودند يعنى كنارشان زده بودند اينها را، باورشان آورده بودند كه روحانيون بايد فقط بروند مسأله بگويند آن هم بعضى مسائل، نه همه مسائل. مسائل اگر همه‏اش باشد كه بيشتر كتب فقه، كتب سياست است لكن باورشان آمده بود اين، مردم هم اين را باور كرده بودند و اين تبليغاتى بود كه از آنوقتى كه پاى غربى‏ها باز شد در ايران، مطالعاتشان را كردند، به آنجا رسيد كه اين جمعيت خطرناكند و بايد اينها را كنار زد و مشغول به خودشان كرد و ملت را هم بايد از اينها جدا كرد، اگر يكى از اينها بخواهد وارد بشود در يك امر سياسى، ملت با اينها موافقت نكند براى اينكه امر سياسى است به شما چه. در عين حالى كه بايد همه قشرهاى ملت و خصوصاً روحانيت حاضر باشند در سياست كشور و توجه داشته باشند به مسائلى كه در كشور مى‏گذرد، چه در مجلس و چه در دولت و ديگران، در عين حال بايد آن شغلى را كه دارند از آن دست بر ندارند، گمان نكنند به اينكه ما بايد، (آنوقت اين گمان بود) كه ما هيچ نبايد دخالت بكنيم حالا اين باشد كه ما شغلمان فقط دخالت است. خير، در آنوقت هم اين كار صحيح نبوده براى ما و شما، حالا هم اين كار صحيح نيست. شما بايد پست‏هاى خودتان را محكم نگه داريد، ائمه جماعت بايد

صحيفه نور ج 12 صفحه 229

اين مساجد را محكم نگه دارند و خطبا بايد منابر را محكم نگه دارند و فقه را در حوزه‏هاى علميه مثل قم و مشهد و امثال اينها و همين طور نجف بايد فقاهت را حفظ كنند. حوزه‏ها بايد حوزه فقاهت باشد. اين حوزه‏هاى فقاهت بوده است كه هزار و چند سال اين اسلام را نگه داشته است. اين مشى‏اى بوده است كه از زمان قديم، از زمان ائمه هدى تا زمان ما، مشى‏اى بوده است كه علماء ما داشته‏اند و آن حفظ فقاهت. نبايد حالا شما فكر كنيد كه حالا كه بايد امور سياست هم ما دخالت بكنيم پس به فقاهت كار نداشته باشيم، خير، بايد حوزه‏هاى فقاهت به فقه خودشان به همان ترتيبى كه سابق بود هيچ تخطى نكنيد، به همان ترتيبى كه سابق تحصيل مى‏كرديد فقه و مقدمات فقه را، محكم فقاهت را حفظ كنند و ائمه جماعت محكم مساجد خودشان را و ارشاد ملت را حفظ كنند و خطباى ملت هم بايد منابر خودشان را و موعظه‏هاى خودشان را و ارشاد خودشان را حفظ كنند و در عين حال مراقب اوضاع مملكت خودشان باشند، چنانچه اهل بازار بايد بازار خودشان را حفظ كنند لكن مراقب باشند. اينطور نباشد كه ما يك وقت خداى نخواسته از آن اصلى كه اساس حفظ اسلام است رو بر گردان بشويم و حوزه‏ها به فقاهت كم توجه بشوند. اين فقها هستند كه حصون اسلام هستند و حفظ كردند اسلام را. بايد حوزه عنايتشان به فقه و فقاهت از همه چيز بيشتر باشد. اگر حوزه فقاهت خداى نخواسته از بين برود يا سست بشود، رابطه ما بين فقها و ملت قطع مى‏شود، اين حوزه فقاهت است كه رابطه را محفوظ نگه داشته است. اگر يك اشخاصى آمدند در حوزه‏ها و پيشنهاد كردند كه فقه لازم نيست مثلاً به اين طول و تفصيل باشد و فلان و بيائيم يك چيزهاى ديگر را هم چه بكنيم، اينها اشتباه مى‏كنند يا مامورند. فقه به همان قوت اوليه بايد باقى باشد. حوزه‏هاى فقاهت، هم فقاهت را داشتند و هم يك جمعى هم معقول و ساير علوم را تحصيل مى‏كردند. علماء اخلاق بودند در حوزه‏ها كه مردم را و علما را و اهل علم را دعوت به مسائل اخلاقى مى‏كردند، اهل معنويت و عرفان بودند كه اشخاصى را دعوت مى‏كردند به آنطور و كارهاى خودشان را انجام مى‏دادند، لكن فقاهت كه اساس است سرجاى خودش بود و بايد باشد و مسجدها را بايد محكم آقايان بگيرند و نگهش دارند. دلسرد نشويد از حرف‏هائى - را - كه اين عمال خارجى در بين مردم منتشر مى‏كنند. بايد در عين حالى كه حضور داريد در صحنه سياست و هر واقعه‏اى كه واقع مى‏شود شما توجه بايد داشته باشيد كه اين واقعه آيا به نفع ملت است يا نه، لكن حوزه‏هاى فقاهت را به همان قوت خودش حفظ كنيد. اين فقه هست كه اسلام را حفظ كرده و تا آخر حفظ مى‏كند انشاءالله. و از اين شغلى كه داريد و از اين راهى كه داريد منحرف نشويد و برويد يك كارهائى كه شما نبايد بكنيد، مثلاً يك معممى چهار تا هم پاسدار داشته باشد و يا هر كارى دلش مى‏خواهد بكند، يك كسى هم يك كميته درست كند و چند تا پاسبان و هر كارى مى‏خواهد بكند. اينها يك طرحى است كه ريخته‏اند براى اينكه شما را از صحنه خارج كنند، وارد يك صحنه‏اى مى‏كنند كه شما را بكلى خارج كنند، همچو مى‏كنند كه هى بيايند فرياد بزنند كه امان از اين آخوندها كه در كميته‏ها هستند و در دادگاه‏ها هستند و اينها كه حتى آنها اگر دو تا، سه تا قضيه برخلاف واقع شد آنها هم كه قضاياى زياد است و صحيح واقع مى‏شود، پايمال مى‏كند. بايد در عين حالى كه هر كسى به شغل

صحيفه نور ج 12 صفحه 230

خودش بايد مشغول باشد و هر كسى بايد همان كارى كه دارد خوب انجام بدهد لكن حاضر باشد در مملكت و غايب نباشد از سياستى كه در مملكت مى‏گذرد، توجه داشته باشد كه اگر يك وقت مثلاً يك جمعيتى يا يك فردى، يا حكومتى پايش را كج گذاشت، همه اعتراض كنند و نگذارند كه واقع بشود، يا يك افراد غير صحيحى را اگر چنانچه در ماموريت‏هائى گذاشتند و آقايان و علماء بلاد مى‏دانند كه اين فاسد است خودشان نروند سراغش، اطلاع بدهند به آنجاهائى كه بايد اينها را تغيير بدهند و از آنها بخواهند كه تغيير بدهند. اگر خودشان بروند، ولو يك آدم فاسدى را خود آقايان بفرستند يا بروند و آن فاسد را از آنجا بيرون كنند، اين موجب وهم مى‏شود براى اهل علم، اينها بايد ارشاد كنند دولت را، ارشاد كنند به اينكه اين مامورى كه اينجا فرستادى اشتباه بوده است و دولت را وادار كنند، مجلس را وادار كنند تا اينكه اصلاح بشود. خودشان اگر بخواهند مستقيماً دخالت بكنند، موجب اين مى‏شود كه در بين مردم موهوم بشوند و شما حفظ حيثيت خودتان برايتان واجب است. هر مومنى حفظ عرض خودش برايش واجب است لكن علما بيشتر مامورند به اين امور، حجت بر علما تمامتر است. اين وظيفه ماهاست كه بايد هر كسى شغل خودش را محترم بشمارد، دلسرد نشود امام جماعت از جماعتش، اهل منبر از منبرش و عرض مى‏كنم كه مراجع از مرجعيتشان، علماء بلاد از مسائلى كه خودشان دارند. اينها بايد حفظ كنند آن چيزهائى كه مال خودشان است و حاضر باشند براى امور سياسى.

مسجد محلى است كه از مسجد بايد امور اداره بشود

و آنى كه به ملت عرض مى‏كنم اين است كه توجه داشته باشد ملت كه دشمن‏هاى اسلام و دشمن‏هاى كشور شما از هر راهى استفاده مى‏خواهند بكنند. اين راه‏هائى كه خوب، ديده‏ايد كه واضح است كه توطئه بكنند و مثلاً شلوغى‏ها بكنند و فسادها بكنند، اينها را كه مى‏دانيد، راه ديگرى كه الان در نظر آنهاست اين است كه اين مراكزى كه مربوط به ربط روحانيت و ملت است، اين مراكز را سست بكنند و كم كم از بين ببرند، وسوسه كنند به اينكه اين آخوندها كه از آنها كارى نمى‏آيد، رويد توى مسجد چه كنيد؟ برويد راهپيمائى كنيد. خوب، راهپيمائى سرجاى خودش اما مسجد محلى است كه از مسجد بايد امور اداره بشود. اين مساجد بود كه اين پيروزى را براى ملت ما درست كرد. اين مراكز حساسى است كه ملت بايد به آن توجه داشته باشند، اينطور نباشد كه خيال كنند كه حالا ديگر ما پيروز شديم ديگر مسجد مى‏خواهيم چه كنيم. پيروزى ما براى اداره مسجد است. ما اگر نماز نباشد و آداب اسلامى نباشد، چه داعى داريم كه بيائيم خودمان را به مهلكه بيندازيم و وارد اين امور بشويم؟ ما براى اسلام اين كارها را مى‏كنيم و شما، شما ملت براى اسلام قيام كرديد و براى اسلام اينهمه زحمت كشيديد و داريد مى‏كشيد. مراكزى كه مراكز بسط حقيقت اسلام است، بسط فقه اسلام است و آن مساجد است، اينها را خالى نگذاريد. اين يك توطئه است كه مى‏خواهند مسجدها را كم كم خالى كنند. يك چهار نفر آدمى كه معلوم نيست اصلاً به مسجد و به اسلام و به اينها اعتقادى داشته باشد يا معلوم

صحيفه نور ج 12 صفحه 231

است كه ندارد، امام جماعت ايستاده آنجا نماز مى‏خواهد بخواند اينها هم چند نفر بر مى‏دارد مى‏آيد آن طرف يكى‏شان مى‏ايستد جلو، باقى‏شان نماز مى‏خوانند، اين نماز نيست، با اين نماز مى‏خواهند اسلام را بشكنند. روحانيون بايد حفظ حيثيت خودشان را بكنند و خداى نخواسته كارى نكنند و خداى نخواسته كارى نكنند كه بين ملت يك طور ديگرى وجهه روحانيت نمايش داده بشود و مردم موظفند كه مساجد خودشان را، مراكزى كه مربوط به روحانيت است حفظ كنند. همان نقشه زمان رضاخان الان شروع شده است. آنوقت هم يكى يكى آمدند، كم كم، كم كم آمدند وارد شدند، شعر، ايشان شروع كرد شعر گفتن: تا آخوند و قجر هست در اين مملكت، اين كشور دارا به جائى نمى‏رسد شاعرشان اينطور مى‏گفت. حالا من شعرش را نمى‏خواهم بخوانم. مقالاتى كه مى‏نوشتند مقالاتى بود كه به ضد روحانيت بود و آنوقت با كمال وقاحت مى‏نوشتند و تبليغات مى‏كردند، همه گروه‏ها را وادار كرده بودند كه به ضد اين طايفه انجام وظايف خودشان را بدهند يعنى وظايف انگليس‏ها را آنوقت. اصلاً رضاخان را آورده بودند براى اينكه اين را تشخيص داده بودند كه يك آدم قلدرى است و اول هم يك نفر روزنامه نويس را، سيد ضياء را همراهش آوردند و بعد هم او را بيرونش كردند و خود اين را گذاشتند كه يك آدم قلدرى است مى‏تواند كارها را انجام بدهد. اولاً سواد ندارد، چيزهاى سياسى را نمى‏داند و ثانياً آدم قلدرى است هر كارى به او بگويند مى‏كند. اين در آنوقت اين نقشه‏اى كه آنها كشيده بودند و احتياط اين بود كه مبادا آخوندها يك كارى بكنند، حالا كه ديدند آخوندها با دعوت خودشان و با همراهى همه قشرهاى ملت از دانشگاه گرفته تا بازار تا كارگر و تا كشاورز، همه اينها با هم بودند و يك همچو كار بزرگى را كردند، حالا بيشتر از آنوقت درصدد هستند. اگر آنوقت يك طرحى بود براى اينكه مبادا يك همچو چيزى بشود، حالا فهميدند كه يك همچو چيزهائى مى‏شود. حالا فهميدند كه اگر چنانچه آخوند و دانشگاهى و ديگر قشرها با هم باشند يك همچو كار بزرگى، يك همچو كارهاى بزرگى مى‏كنند. حالا بيشتر درصدد هستند كه ملت را از اين طايفه جدا كنند و دانشگاه را از مدرسه جدا كنند و بلكه همه قشرها را با هم بدبين كنند و به جان هم بيندازند.

همه اقشار ملت براى حفظ اسلام آماده و مجهز باشند

امروز وظيفه هست براى همه ما، ملت ما بايد اين وظيفه را انجام بدهد. امروز روزى است كه قدرت‏هاى بزرگ با توطئه‏هاى داخل و خارج مى‏خواهند اين نهضت را بكلى به هم بزنند و اسلام را كه الان از آن ضربه ديدند زير پا بگذارند و قطع كنند ريشه‏هاى او را. امروز همه اهالى مملكت ما و كشور ما بايد به حال آماده باش باشند. نرويد سراغ زمين و - نمى‏دانم - اين چيزهائى كه مال دنياست، اينقدر دنبال اين چيزها نرويد شما بايد اسلام را حفظ كنيد، در پناه اسلام همه اين چيزها را هم داشته باشيد. اگر اسلام را از دست شما بگيرند، خيال نكنيد كه اسلام را كه گرفتند يك ملتى مى‏گذارند و يك مليتى كه اين آقايان ملت گراها، هى دهن خودشان را پر مى‏كنند، ملت، ملت! اگر اسلام را از دست شما گرفتند و آخوند و ملت را جدا كردند، شما چهار نفر ملى نمى‏توانيد هيچ كارى بكنيد، اگر بين شما

صحيفه نور ج 12 صفحه 232

امثال بختيار نباشد و حال اينكه ممكن است باشد. اينقدر تفرقه ايجاد نكنيد اى آقايان نويسندگان! اينقدر تضعيف نكنيد روحانيت را اى آقايان روشنفكران! اينقدر مملكت را از اين طرف به آن طرف نكشيد تا اينكه خداى نخواسته بيايند همه‏تان را عذرتان را بخواهند. با هم باشيد، آماده باشيد، ملت بايد آماده باشد براى اين امورى كه دارد پيش مى‏آيد كه آن روزى كه خداى نخواسته فرض كنيد فانتوم آنها آمد و اينجا را خراب كرد و من هم رفتم سراغ كارم، ملت دستش باز و با مشت محكم حفظ بكند اسلام را. روحانى، بازارى كارگر، كشاورز، كارمند، قواى مسلح، همه بايد حال آماده باش داشته باشند ما اگر حالا در بين راه كه هستيم و اينهمه توطئه الان هست، اگر فراموش كنيم نهضت را، اگر فراموش كنيم انقلاب را و برويم سراغ كارمان، هر كدام برويم سراغ شغلى كه داريم و حاضر نباشيم در صحنه سياست و خودمان را مجهز نكنيم براى حفظ اين مملكت اسلامى و حفظ اسلام، خداى نخواسته يك وقت به كارهاى بد خواهد رسيد و ممكن است كه البته نمى‏توانند انشاءالله كه كارى انجام بدهند، لكن تاخير مى‏توانند بيندازند. شما ببينيد كه الان هر كارى كه مى‏خواست در اين مملكت انجام بگيرد، يك جبهه‏هائى در مقابلش ايستاد كه نگذارد، شلوغكارى كردند لكن نتوانستند. من نمى‏گويم كه مى‏توانند، نمى‏توانند. اگر اين فانتوم‏ها هم بلند شده بود كه اينها مى‏خواستند چه بكنند، پدر اينها را در مى‏آوردند.

مگر ملت ما حالا ديگر نشسته آنجا كه يك فانتوم و دو فانتوم كارى انجام بدهد. اين احمق‏ها نفهميدند اين را كه با چهار تا مثلاً سرباز (سربازها كه با اينها موافق نيستند) با چهار نفر از اين درجه داران مثلاً و امثال اينها نمى‏شود يك مملكت سى و پنج ميليونى كه همه مجهز هستند، اينها بتوانند فتح كنند. اينها غلط فكر كردند، اينها نفهميدند كه شوروى با همه قدرتى كه دارد و با همه ابزارى كه دارد و با همه سلاح‏هاى مدرنى كه دارد، در افغانستان پوزه‏اش به خاك ماليده شده است. در عين حالى كه (حضار: توطئه چپ و راست كوبنده‏اش روح الله هست) (امام: صبر كنيد، صبر كنيد خواهش مى‏كنم، شماها كوبنده هستيد، روح الله كى هست) اينها يك حماقتى است منتها بعضى جوان‏ها، بيچاره‏ها، نفهم‏ها اينها را وادار مى‏كنند يك همچو كارى بكنند، يك همچو كارهائى كه همين دو، سه روز مثلاً بود. خوب، اينها نمى‏فهمند كه اگر چنانچه فرضاً هم شما از پايگاه همدان پا شده بوديد و آمده بوديد و فرض كنيد چند تا جا هم كوبيده بوديد، شما بالاخره بايد زمين هم بيائيد يا همان آسمان مى‏مانيد؟ ما از اين امور نمى‏ترسيم ما از قشرهاى خودمان مى‏ترسيم، از خودمان. اگر چنانچه شما آقايان و همپالگى‏هاى شما، صنف روحانيت همه (ايدهم الله تعالى) اگر چنانچه كارهائى خداى نخواسته انجام بدهيد كه از چشم ملت بيفتيد، ولو در دراز مدت، آن روز است كه فانتوم لازم نيست ديگر، خود ملت شما را كنار مى‏زند و ملت هم بى‏هادى نمى‏تواند كارى انجام بدهد و آنها ولو حالا تهيه براى چندين سال ديگر هم باشد كار خودشان را آنوقت مى‏توانند انجام بدهند. من خوفم اين است كه ما نتوانيم، روحانيت نتواند آن چيزى كه به عهده اوست صحيح انجام بدهد. من خوف اين را دارم كه به واسطه بعضى تبليغات، حوزه‏هاى علمى از آن كار اساسى كه حفظ فقاهت است سستى بكنند و كم كم فقه منسى بشود و در دراز مدت اينها نتيجه بگيرند. شما اين را خيال نكنيد كه آنها خيلى

صحيفه نور ج 12 صفحه 233

دستپاچه‏اند كه همين دو، سه روز اين كارها را انجام بدهند، اگر توانستند، حالا، اگر نتوانستند نقشه مى‏كشند كه در پنجاه سال ديگرى كار خودشان را انجام بدهند، دست بر نمى‏دارند. و از نقشه‏هاى مهم همين است كه قشرهاى ملت را از هم جدا كنند و مهم اين است كه روحانيت را از ملت جدا كنند. اينها ضربه‏اى كه از روحانيت خوردند از هيچ كس نخوردند براى اينكه ضربه را مى‏گويند كه ديگران هم كه زدند به ما، اينها وادارشان كردند، مسجدها مردم را وادار كرد، پس بايد مسجدها را ما شروع كنيم بشكنيم. اينكه مى‏آيند مسجدها را مى‏خواهند خلوت كنند و بيچاره جوان‏ها و متدينين ما هم اشتباهاً به خطا مى‏روند، اين است كه مسجدها كم‏كم امسال يك قدرى ماه رمضانش كمتر باشد، سال ديگر يك خرده كمتر، بعد از ده سال، پانزده سال ديگر چه بشود. آنها عجله ندارند، به تدريج هر چه شد. شما بايد هشيار باشيد كه مسجدهايتان و محراب‏هايتان و منبرهايتان را حفظ كنيد و بيشتر از سابق، شمائى كه اين معجزه را از مسجد ديديد، حالا بايد برويد دنبال اين مركز معجزه، نه رها كنيد او را شمائى كه از اسلام يك همچو معجزه‏اى ديديد كه همه قدرت‏ها را به هم شكست، نه فقط ابرقدرت‏ها را، قدرت‏هاى ديگر را هم به هم شكست، شمائى كه از، ملت ما كه از اسلام اين معجزه را دارد نبايد در اسلام سستى كند. فرضاً چهار نفر پاسبان هم، پاسدار هم يك خلافى كردند لكن همين پاسدارها هستند كه - اين - كشف كردند اين توطئه را، چرا قدر اينها را نمى‏دانيد؟ چرا اگر يكى‏شان يك جائى خلاف كرد مى‏گوئيد پاسدارها اينجور؟ يك آقائى يك كارى، يك آخوندى يك كارى كرد، يك شخصى يك كارى كرد، مى‏گويند آخوندها اينطور. اين همان نقشه است كه پاسدار را و ارتش و ژاندارمرى را و قواى مسلح را و شما را از هم جدا كند و از چشم ملت بيندازد تا آنها وقتى كارى مى‏خواهند بكنند نه قوه روحانى در كار باشد كه مردم را هدايت كند و بسيج كند و نه قواى مسلح باشند كه كارى انجام بدهند، همه را مقابل هم نگه دارند.

امروز، روزى است كه بايد تمام قدرت‏ها هماهنگ باشند و همه حفظ نظم بكنند كه اگر نظام به هم بخورد، وضعيت به هم مى‏خورد و همه خودشان را فدايى اسلام بدانند و در هر جا هستند آماده باشند براى وقتى كه شب فرض كنيد آمدند و بمباران كردند، آماده باشند كه بيايند بيرون و اينهائى كه بعد از اينكه بنزين‏هايشان تمام شد بايد بيايند پائين، قتل عامشان كنند. اگر شما مهيا باشيد نرويد سراغ - هر كسى نرود سراغ - اختلافاتى كه خودشان دارند با هم، شما بين راه هستيد اختلاف‏ها را كنار بگذاريد يك روزى براى اختلافات هم - اگر خداى نخواسته بخواهيد اختلاف كنيد - هست باز، امروز، روزش نيست، امروز، روزى نيست كه انجمن‏هاى اسلامى انتظامات را خداى نخواسته به هم بزنند يا فرض كنيد پاسدارها به هم بزنند يا ژاندارمرى به هم بزند. همه هماهنگ باشيد. اگر هم با هم يك حساب‏هائى داريد، بگذاريد كنار اين حساب‏ها را، شما اگر دو نفر باشيد با هم يك نزاعى داشته باشيد و خداى نخواسته زلزله بيايد، شما باز مى‏نشينيد آنجا به اختلاف؟! نه، رها مى‏كنيد و پا مى‏شويد سراغ دفاع از خودتان. اين ابرقدرت‏ها در ايران زلزله راه انداختند نرويد سراغ كارهاى خصوصى خودتان و اختلافاتى كه خودتان با هم داريد، نرويد سراغ اين، مجهز باشيد. - اگر مجهز باشيد، همانطورى

صحيفه نور ج 12 صفحه 234

كه در اوايل انقلاب بوديد، حالا هم باشيد و مسجدها را محكم نگه دارد و پر جمعيت كنيد.

من امروز بايد بگويم كه تكليف است براى مسلمان‏ها، حفظ مساجد امروز جزء امورى است كه اسلام به او بسته است. ماه مبارك رمضان و بعد از ماه مبارك رمضان هم، مسجدها را آباد كنيد. من در مكه كه مشرف بودم يك روز مى‏خواستم يك كتابى بخرم كه براى آن كتابفروش هم فايده داشت، ايستاده بودم، اذان گفتند يكدفعه رها كرد گفت كه: سنة الحنفيه ديگر با من حرف نزد رفت سراغ نماز، در مدينه بازار را كه من ديدم بسته بود، يعنى باز بود لكن هيچ كس نبود، مى‏رفتند سراغ نماز، چرا شما نمى‏رويد سراغ نماز؟ چرا ظهر كه مى‏شود بازار را رها نمى‏كنيد كه برويد سراغ نماز؟ اگر برويد سراغ نماز، احياء كنيد اين سنت سياسى اسلام را، همانطورى كه در روز جمعه حالا بحمدالله مى‏رويد، روز غير جمعه هم برويد مساجد را پر كنيد. اگر اين مسجد و مركز ستاد اسلام قوى باشد ترس از فانتوم نداشته باشيد، ترس از آمريكا و شوروى و اينها نداشته باشيد. آن روز بايد ترس داشته باشيد كه شما پشت بكنيد به اسلام، پشت كنيد به مساجد.

انشاءالله خداوند همه شما را موفق و مويد كند و اسلام و مسلمين را حفظ كند و دست اجانب را كوتاه كند از اين كشور.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 245

تاريخ: 22/4/59

فرمان انتصاب حجت الاسلام محمد حسن قديرى به نمايندگى امام و امامت جمعه در كوهپايه

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى شيخ محمد حسن قديرى دامت افاضاته‏

طبق درخواستى كه از طرف اهالى محترم محل شده بود و تقاضا داشتند جنابعالى آنجا برويد، مقتضى است دعوت آنان را بپذيريد و ضمن انجام اين مسافرت به امور مذهبى و مسائل شرعى مرم منطقه نيز رسيدگى نموده و در رفع نابسامانى‏ها و كمبودها سعى كافى مبذول داريد و در رفع مشكلات نيز به هر نحو صلاح مى‏دانيد بكوشيد. ضمناً جنابعالى را به امامت نماز جمعه در آن محل منصوب نموده تا انشاءالله تعالى جهت حفظ وحدت و همبستگى اهالى محترم اين فريضه بزرگ الهى را اقامه نموده و مردم را به وظايف اسلامى و انقلابى كه دارند آشنا سازيد. موفقيت همگان را از خداى تعالى مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 235

تاريخ: 21/4/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى جامعه زنان انقلاب اسلامى منطقه شميران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

كودتا در يك كشورى واقع مى‏شود كه حكومت آن جداى از مردم باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از خانم‏ها و آقايان تشكر مى‏كنم كه در اين موقع كه نزديك ماه مبارك رمضان است در اينجا اجتماع كردند و ما با چند كلمه‏اى از آنها هم قدردانى مى‏كنيم و هم بعضى مسائل را در ميان مى‏گذاريم و هم راجع به ماه مبارك رمضان چند كلمه عرض مى‏كنيم. اين اشتباه است كه مخالفين جمهورى اسلامى درصدد برآمده‏اند براى اين كارهاى بچه گانه و شرارت مآبانه. اينها مقايسه كرده‏اند جمهورى اسلامى ايران را به حكومت‏هاى ديگر كه گاهى حكومتى مى‏آيد و يك حزبى يا يك فرد ارتشى‏اى با يك عده قيام مى‏كند و آن حكومت را از بين مى‏برد و يك حكومتى به جاى او مى‏نشاند يا يك رژيمى را از بين مى‏برد يك رژيم ديگرى مى‏آورد. اينها مقايسه حكومت اسلام را و نهضت اسلامى را با ساير نظام‏ها و با ساير حكومت‏ها عوضى گرفتند و لهذا هم گروه‏هائى كه توجه ندارند به عمق اين انقلاب و هم بعضى از افراد سياسى و ارتشى و اينهائى كه به خيال خودشان مى‏خواستند كه در اين سفره هم مثل سفره قبل يك حظ وافرى داشته باشند و دستشان در دزدى و در كارهاى خلاف باز باشد و حالا اميدشان كم كم دارد قطع مى‏شود دست به يك همچو كارهائى مى‏زنند بدون توجه به عمق مسائل. كودتا در يك كشورى كه واقع مى‏شود آن كشورى است كه يك حكومتى دارد و جداى از مردم و مردم هيچ كارى به آن حكومت ندارند يا ناراضى هستند كه غالباً هم ناراضى هستند. اينجا يك تضاد و تعارضى بين سران كشور و حزب‏ها مثلاً يا صاحب منصب‏هاى لشكرى يا اشخاص سياسى كشور واقع مى‏شود و ملت حضور ندارند در آنجا، اينها حضور ملت را نمى‏فهمند يعنى چه، يا مى‏فهمند و از بس كه حب جاه دارند و حب مال دارند دست و پا مى‏زنند كه شايد، شايد در يكصد احتمال يكى بتوانيم. اينها نمى‏دانند كه فرق است ما بين قيام‏هاى سياسى، قيام‏هاى ملى، قيام‏هائى كه براى آمال دنيايى است با اين نهضت اسلامى. نهضت اسلامى ايران ابداً نه مليت و مليت گرائى خصوصاً به آن معناى فاسدش در آن دخالت داشت و دارد و نه احزاب سياسى و طبقه روشنفكر و اين مسائلى كه در ساير جاها هست، اين نهضت از نفس توده مردم، از نفس توده زن و مرد مردم بلند شد و به همانطور كه مردها وارد ميدان بودند بانوان محترم هم وارد بودند بلكه حظ اينها و زحمات اينها بيشتر از مردها بايد گفت بود براى اينكه وقتى كه بانوان مى‏آيند در ميدان، قوه مردها دو چندان مى‏شود يا ده چندان مى‏شود، مردها

صحيفه نور ج 12 صفحه 236

نمى‏توانند ببينند كه خانم‏ها در ميدان آمده‏اند و آنها كنار بروند. يك توده مسلم، يك سى و پنج ميليون جمعيت - به استثناى چند صد تا آدم‏هاى منحرف - مؤمن به خدا، مؤمن به اسلام، مؤمن به قرآن كريم، يك سى و پنج ميليون همصدا، با ايمان به خدا و قرآن كريم برخاستند از جا. در هر خانه‏اى برويد مى‏بينيد كه همان مسائل نهضت هست تمام حرف‏هائى كه بيشتر بين خانم‏ها هم با هم در مجالس بوده است به طورى كه من اطلاع پيدا كرده‏ام يا مردها در مجالسشان بوده تمام آن مسائل برگشت يكدفعه به مسائل سياسى. تمام طبقات كشور، زن و مرد و بزرگ و كوچك يكوقت مسائلشان برگشت به مسائل سياسى، حتى گاهى بعضى بچه‏هاى كوچكى كه در منزل ما هم مى‏آيند گاهى اينها هم وقتى كه بازى مى‏كنند بازى سياسى مى‏كنند يكى‏شان نقش رئيس جمهور را، يكى شان نقش مثلاً يكى ديگر را همين طورى. يك همچو واقعه‏اى كه در ايران واقع شد اين عمقش را بايد اين اشخاص كه نظر دارند بفهمند قضيه چيست؟ در چه موقع بود در طول اين پنجاه سالى كه خوب، بسيارى يادشان هست يا ده، بيست سالى كه همه‏تان يا اكثرتان يادتان هست چه وقت بود كه همانطورى كه مردها وارد در ميدان نبرد بودند، زن‏ها هم وارد بودند، زن‏ها هم جلو مى‏افتادند، زن هم بچه‏هاى كوچكشان را به آغوش مى‏كشيدند و اگر دو تا بود يكى‏اش هم دستش را مى‏گرفتند و وارد مى‏شدند در تظاهرات و در مقابل اين توپ و تانك و امثال اينها. چه وقت در ايران شماها و ما يادمان هست كه اينطور انسجام باشد بين گروه‏هاى مختلف ملت و اينطور در امور كشورى و سياسى همه حضور داشته باشند. اگر يك وقتى يك قصه‏اى هم در كشور واقع مى‏شد حتى مردها هم، يك محله تهران اصلاً مطلع از اين چيزها نمى‏شدند خانم‏ها هم بى‏تفاوت بودند، مردم هم بى‏تفاوت بودند، آنها هم كه مطلع مى‏شدند بى‏تفاوت بودند. اين حضورى كه الان تمام قشرهاى ملت دارند اين حضور هيچ وقت نبوده است. همه افراد ملت الان در مسائل سياسى و مسائل اجتماعى حاضرند و خودشان را موظف مى‏دانند، اگر يك مطلبى واقع بشود كه برخلاف موازين باشد اينطور نيست كه بى‏تفاوت باشند، مردم كار نداشته باشند، خانم‏ها هم مشغول كار ديگرى باشند خير، اينجور نيست. حالا شما خانم‏ها كه خداوند تاييدتان كند و شما پاسدارها كه خداوند همه‏تان را تاييد كند با هم حاضريد در صحنه. اين اشخاصى كه خيال كردند كه يك كودتائى بكنيم و يك چند نفر را بكشيم و يك مثلاً جاهائى را بكوبيم اينها خيال مى‏كنند كه يك جاست مركز، يك محله است مركز يا چند محله است مركز يا چند محله است مركز. اگر فرض كنيد آن محل، آن محل كوبيده بشود همانطورى كه در كودتاهاى ديگر وقتى آن رأس را كوبيدند ديگر، ديگران كم كار داشتند يا كار نداشتند حالا هم اينطورى است، حالا همه خانه‏ها مركز است، همه افراد ملت ما سپاه اسلام هستند. مساله، مسأله عقيدتى است نه مسأله مادى. خانم‏ها براى اينكه يك چيزى مثلاً دستشان بيايد يا يك فرض كنيد كه صاحب منصب بشوند نمى‏آيند بيرون خودشان و بچه‏هايشان را به كشتن بدهند، اين اسلام و قرآن است كه خانم‏ها را آورده است بيرون و همدوش مردها بل جلوتر از مردها وارد در صحنه سياست كرده. همه خانه‏هاى اين ملت خانه اميد ماست. اينها گمان مى‏كنند با كوبيدن يك خانه يك نفر را يا صد نفر را يا يك دويست، پانصد نفر را كشته كارها تمام است. مرد و زن اين كشور همه پاسدار اسلام هستند، مساله،

صحيفه نور ج 12 صفحه 237

مسأله عقيده است نه مساله، مسأله ماديت و به دست آوردن يك چيزى تا اينكه بيائيد بگوئيد كه خوب، وقتى نمى‏شود ديگر برويم كنار، خير مسأله عقيده است، دفاع از اسلام، تا آن آخر فردى كه زنده است بايد دفاع بكند يا سى و پنج ميليون جمعيت بايد از بين بروند، كشورى ديگر نيست تا اينكه كودتائى باشد و هرگز نخواهد اينطور شد، اينها اشتباه دارند، نمى‏فهمند. هى روشنفكرهايشان دعواى فهم و سياست مى‏كنند و عرض مى‏كنم كه جبهه‏هاى اين طرف، آن طرفشان هى ادعاى اين مسائل را مى‏كنند و ارتشى‏ها هم كه يك طبقه‏شان باز توجه به مسائل ندارند اينها و همه كور فهمى‏شان از اين است كه اين عمق مسأله را نفهميده‏اند، باز نفهميده قدرت اسلام را، اينها باز توجه به اين معنا ندارند. اين پاسدارها را كى رفته دعوتشان كرده كه بيائيد پاسدارى كنيد؟ اين كميته‏هاى از سرتاسر كشور را كى رفته دعوتشان كند كه بيائيد كميته درست كنيد؟ اين دانشجو و دانشمند و نمى‏دانم اجزاء ديگر اين كشور را كى رفته بسيج‏شان كرده؟ اين بانوان را كى بسيج كرده كه در همه شوون كشور دخالت مى‏كنند و دخالت بجائى هم مى‏كنند؟ اينها را كسى، اينها را خدا دعوت كرده است، اينها لبيك براى خدا دارند مى‏گويند. يك مملكت اينطورى را خيال نمى‏شود كرد كه كسى بتواند يك همچو مملكتى را با كشتن يك عده‏اى، فرضاً هم شما بكشيد فرضاً هم فانتوم‏هائى بيايد و اين محل و آن محل، آن محل را بكوبد. مگر اينجا الان قيامش به مثلاً فلان آدم است؟ خير، مسأله اينها نيست، همه اشتباه اينها اين است كه اسلام را نمى‏شناسند از باب اينكه نبودند توى اسلام تا بفهمند چه خبر است، شايد تاريخ اسلام هم اينها اصلش بنا دارند نخوانند، از بس با اسلام مخالفند شايد تاريخ اسلام را دلشان نخواهد بخوانند، اينها نفهميده‏اند كه در اسلام چه گذشته است. در تاريخ اسلام چه وقايعى اتفاق افتاده، اسلام چه جور پيش رفته است، همه چيز را به همين جهات مادى و به همين جهات به قول خودشان سياسى دست چندم كه دست اينها هست مقايسه مى‏كنند از اين جهت يك وقت يك همچو كارهائى مى‏كنند يا دعوت يك همچو كارهائى. اسلام اين كار را انجام داد. مگر غير اسلام مى‏توانست يك مملكتى را از اول تا آخر، از بچه تا بزرگ بسيج كند براى يك مطلب؟ اينها هر كدام يك مقاصد عليحده داشتند قبل از اين نهضت، هر كس يك كار عليحده داشت كارى به اين مسائل نداشتند، آن كه همه اينها را به هم پيوند داد و بسيج عمومى كرد آن اسلام بود كه كرد. اسلام را بروند بشناسند ببينند چى هست تا ديگر اينطور خطاكارى‏ها را نكنند. ما فرض مى‏كنيم كه آمدند و اين چند نفر از سران موثر اين كشور را از بين بردند مگر ملت ايران براى نخست وزير و براى فلان آدم و فلان آدم قيام كرده است؟ مگر قيام در دست كسى هست؟ مگر كسى مهار قيام اين كشور در دستش هست؟ همه، همه هستند، اشخاصى كه خودشان در اين مسائل وارد هستند، همه ملت وارد در اين مسائل هستند. اين اشتباه بايد رفع بشود تا به اين خطاها نيفتد و بعد هم به اين محاكمه كشيده نشوند، اين اشتباه را رفع بكنند همه گروه‏ها، همه گروه‏هاى سياسى و همه گروه‏هاى روشنفكر و همه گروه‏هاى مختلفى كه در اين كشور هست اين اشتباه را رفع بكنند، توجه به اين معنا داشته باشند كه مسأله كودتا در كجا مى‏شود نتيجه پيدا كند، در كجا نمى‏شود، بفهمند كه قضيه

صحيفه نور ج 12 صفحه 238

بسيج عمومى يك ملت از مركز گرفته تا سرحدات هر جا بروى يك كلمه هست، هر جا مى‏رفتى صحبت بود از اينكه جمهورى اسلامى مى‏خواهيم مگر بشر مى‏تواند يك همچو بسيجى را بكند الا به تمسك به كتاب و سنت. آن مغزهاى با ايمان است كه قيام كردند، آن مغزهائى است كه الان هم وقتى جوان‏هايشان، چه جوان‏هاى از بانوان و چه جوان‏هاى از مردها وقتى با من ملاقات مى‏كنند كراراً، نه يك دفعه و نه ده دفعه، از نجف كه بودم تا اينجا حالا هم همين طور است هى از من مى‏خواهند كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم من هم دعا مى‏كنم كه پيروز بشويد. يك همچو، يك همچو مغز با ايمانى و يك همچو قلب نورانى را مگر ممكن است با كودتا از بين برد؟ اين اشتباه را اينها از خودشان رفع كنند و توجه كنند به ماهيت نهضت اسلامى و به ماهيت اسلام و به ماهيت كتاب كريم و به ايمان، اگر توجه به اين مسائل بكنند ديگر نه آن كسى كه بخواهد با شلوغ كردن، دانشگاه را به هم زدن، دست به اين كارها مى‏زند و نه آن كسى كه فرض كنيد كه مى‏خواهد يك تظاهرى بكند و يك كارى بكند. اينها اگر ماهيت مسأله را بفهمند و بفهمند كه پيشرو اين قضيه اسلام است، امام اين قضيه، امام زمان است، اگر اين را بفهمند كه اين مغزهاى سى و پنچ ميليون جمعيت ايران نورانى است و به نور اسلام زنده است در فكر اين نمى‏افتند كه ما برويم يك عده‏اى را بكشيم و بعد زمام را دستمان بگيريم مگر مى‏شود يك همچو چيزى، بله، آنجائى كه زمام همين بود كه يك رده بالايى بود و حكومت مى‏كرد به مردم، مردم هم هيچ كارى نداشتند آن رده بالا، يك رده ديگرى مى‏آمدند آنها را كنار مى‏زدند، آنها مى‏شدند آنها، همان اما قضيه اين نيست كه ما يك رده‏اى داشته باشيم و يك بالا و پائينى، همه، همدوشند، برادر و خواهرند همه و همه خودشان را سهيم مى‏دانند در اين مسائل، براى اينكه اسلام هست اسلام اختصاص به يك شخص - دانه شخصى - ندارد، ايمان است، ايمان مربوط به يك كسى - دانه كسى - ندارد، خانه به خانه بايد اين اشخاص كه خيال كردند، خانه به خانه بايد بروند و جنگ كنند آن هم در همه كشور نه در تهران، تهران را اگر چنانچه فرض بكنيد، فرض محال كه شما تهران را تسخير كنيد ساير مملكت قيام كردند برخلافتان، آنها مى‏آيند تهران را از دست شما مى‏گيرند. بايد يك ابزارى بياورد آمريكا و يك اشخاصى بياورد آمريكا يا ساير كسانى كه مى‏خواهند، خيال مى‏كنند در اينجا بايد يك كارى انجام بدهند كه سى وپنج ميليون جمعيت را از صحنه بيرون كند. آن چه ابزارى است كه مى‏تواند سى و پنج ميليون جمعيت زن و مرد كه همه مجهز و همه حاضر در قضايا هستند اين بخواهد از صحنه بيرون كند؟ اين امر محالى است. كسى را كه خدا به ميدان آورده نمى‏تواند بختيار از ميدان خارج كند يا كارتر از ميدان خارج كند. كسى كه اعتياد دارد نمى‏تواند كودتا بكند حرف است، اينها حرف است كه مى‏زنند كه بنا بود كه بيايد، كى بيايد؟ آن اگر دو ساعت از وقتش بگذرد آنطور كه مى‏گويند خوب، كى بايد؟ عمده همين است كه اسلام را نمى‏شناسند، خيال مى‏كنند اسلام يك رژيمى است مثل رژيم آمريكا، مثل رژيم شوروى. شوروى و امريكا همان رده بالا هستند، مردم ديگر، مردم كشور خودش برخلافش هستند. آن رده بالا يك حكومتى مى‏كنند و يك زورى مى‏گويند و يك چرايى مى‏كنند در مملكت. مردم ديگر حاضر قضايا نيستند اينطور نيست كه مردم ديگر مثل ايران

صحيفه نور ج 12 صفحه 239

حاضر باشند در مسائل سياسى، بانوانشان همه حاضر باشند. اسلام را اگر بشناسند و بفهمند اين اسلام چى هست و يك قدرى تاريخ اسلام و قضايائى كه در صدر اسلام واقع شد، شما ببينيد در يك جنگى كه واقع شده است و قتى كه يك قلعه‏اى را بسته بودند و كفار در آن نشسته بودند و خوب، آن وقت هم كه وسايلى نبود كه بروند بالا و بمباران كنند بايد اين قلعه فتح بشود، خوب، ديوارهاى بلند و كذا. يكى از سردارهاى اسلام گفت كه: نيزه‏ها را زير سپر بگذاريد من مى‏نشينم روى سپر، من را بالا كنيد تا بروم به ديوار برسم مى‏روم آنجا با آنها در داخل جنگ مى‏كنم، در را باز مى‏كنم. يك نفر براى يك جمعيتى كه يك قلعه را داشتند همين كار را كردند، اين نيزه‏ها را زير سپر گذاشتند او نشست روى سپر با اين نيزه‏ها بلند كردند تا به برج رسيد، به ديوار رسيد آن شخص رفت در آنجا و جنگ كرد و در را باز كرد. اين اسلام است كه اين كار را مى‏كند، اين ايمان است كه اين كار را مى‏كند. اين قشرهاى مختلفى كه انحراف دارند خوب است يك قدرى مطالعه كنند در اسلام، خوب است يك قدرى مطالعه كنند در تاريخ اسلام، خوب است يك قدرى بفهمند كه معنى ايمان چيست.

در ماه مبارك رمضان خودتان را تقويت كنيد به قواى روحانى

ماه مبارك رمضان نزديك شد و در اين ماه مبارك خودتان را تقويت كنيد به قوت‏هاى روحانى. در يك حديث است كه پيغمبر اكرم فرمودند كه ماه رمضان آمد، اقبال كرد آمد، در ضمنش مى‏فرمايند كه دعيتم الى ضيافه الله ضيافت‏هاى خدا با ضيافت‏هاى مردم اين است فرقش كه وقتى شما را يك اشخاصى دعوت بكنند به يك مهمانى وقتى برويد در آن مهمانى به حسب فراخور حال يك چيزهائى براى خوردنى و يك چيزهائى براى تفريح و اين چيزهاست. ضيافت خدا در ماه رمضان يك شعبه‏اش روزه است، آن ضيافت خداست، يك شعبه‏اش روزه است و يك كار مهمش كه مائده غيبى و آسمانى است قرآن است. شما دعوت شده‏ايد به مهمانى خدا و شما در ماه رمضان مهمان خدا هستيد. مهماندار شما، شما را وادار كرده است به اينكه روزه بگيريد. اين راه‏هائى كه به دنيا باز است و شهوات هست و اينها را، اينها را سدش كنيد تا مهيا بشويد براى ليله القدر ماه شعبان مقدمه است براى ماه مبارك رمضان كه مردم مهيا بشوند براى ورود در ماه مبارك رمضان و ورود در ضيافه الله . شما وقتى كه مى‏خواهيد به مهمانى برويد خوب، يك وضع ديگرى غالباً البته، يك وضع ديگرى خودتان را درست مى‏كنيد. لباس تغيير مى‏دهيد و يك طور ديگرى وارد مى‏شويد آنطورى كه در خانه هستيد يك تغييرى مى‏دهيد، ماه شعبان براى اين است كه همان مهيا بودنى كه مى‏خواهيد مهمانى برويد، خودتان را مهيا مى‏كنيد و سرو ظاهرتان را، سر و صورتتان را يك قدرى فرق مى‏گذاريد با آنوقتى كه در خانه هستيد، در ضيافت خدا، ماه شعبان براى مهيا كردن اين افراد است، مهيا كردن مسلمين است براى ضيافت خدا. عددش آن مناجات شعبانيه است. من نديده‏ام در ادعيه، دعائى را كه گفته شده باشد همه امام‏ها اين را دعا مى‏خواندند. در دعاى شعبانيه اين هست كه من يادم نيست كه در يك دعاى ديگرى ديده باشم كه همه ائمه اين را مى‏خواندند. اين مناجات شعبانيه براى اين است كه

صحيفه نور ج 12 صفحه‏240

شما را، همه را مهيا كند براى ضيافة الله

آن كه سبكبار مى‏كند انسان را و از اين ظلمتكده بيرونش مى‏كشد ادعيه است

يك كج فهمى‏هائى در انسان هست كه اين كج فهمى‏ها گاهى خيلى زياد مى‏شود. اينها دعا را نمى‏فهمند چى هست لهذا خيال مى‏كنند كه حالا ما خوب، قرآن را مى‏گيريم دعا را رها مى‏كنيم. اينها نمى‏فهمند كه دعا اصلاً چى هست، مضامين ادعيه را نرفته‏اند ببينند كه چى هست به مردم چى مى‏گويد، چه مى‏خواهد بكند، اگر نبود در ادعيه الا دعاى مناجات شعبانيه، كافى بود براى اينكه امامان ما، امامان بحقند. آنهائى كه اين دعا را انشاء كردند و تعقيب كردند. تمام اين مسائلى كه عرفا در طول كتاب‏هاى طولانى خودشان - يا - يا خودشان گويند در چند كلمه مناجات شعبانيه هست، بلكه عرفاى اسلام از همين ادعيه و از همين دعاهائى كه در اسلام وارد شده است از اينها استفاده كرده‏اند و عرفان اسلام فرق دارد با عرفان هند و جاهاى ديگر. اين دعاهاست كه به تعبير بعضى از مشايخ ما قرآن، مى‏فرمودند كه قرآن، قرآن نازل است، آمده است به طرف پائين و دعا از پائين به بالا مى‏رود اين قرآن صاعد است. معنويات در اين ادعيه، آنى كه انسان را مى‏خواهد آدم كند، آنى كه اين افرادى كه اگر سرخود باشند از همه حيوانات درنده‏تر هستند اين ادعيه با يك زبان خاصى كه در دعاها هست اينها اين انسان را دستش را مى‏گيرد و مى‏بردش به بالا، آن بالايى كه من و شما نمى‏توانيم بفهميم، اهلش هستند. يكدفعه آدم مى‏بيند كه كسروى آمد و كتابسوزى، مفاتيح الجنان هم جزو كتاب‏هائى بود كه سوزاند، كتاب‏هاى عرفانى را هم سوزاند. البته كسروى نويسنده زبردستى بود ولى آخرى ديوانه شده بود يا يك مغزى است كه اين مغز بسيارى از شرقى‏ها اينطورى هست كه تا يك چيزى، چهار تا كلمه‏اى ياد مى‏گيرند ادعاشان خيلى بالا مى‏شود. كسروى آخرى ادعاى پيغمبرى مى‏كرد، نمى‏توانست به آن بالا برسد آنجا را مى‏آورد پائين. اين كتاب مفاتيح الجنان يك كتابى است كه مال حاج شيخ عباس قمى نيست شيخ عباس قمى، او جمع كرده اينها را - در ادعيه را جمع كرده در آنجا. اين آدمى كه كتاب مفاتيح الجنان را سوزانده يا يك روزى براى سوزاندن امثال كتاب م

afsanah82
07-26-2011, 04:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 246

تاريخ: 27/4/59

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام توسلى محلاتى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا توسلى محلاتى دامت افاضاته

براى هر چه بهتر برپائى فريضه عظيم حج و رسيدگى به كليه امور مربوط به اين فريضه الهى و براى هر چه بيشتر اسلامى كردن كاروان‏ها و آنچه مربوط به اداره آنهاست، جنابعالى را به سمت سرپرست حجاج بيت‏الله الحرام تعيين نمودم تا با همكارى جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد على هاشمى گلپايگانى و با مشورت مقامات صالحه، هيأتى از افراد صالح و متعهد و با ايمان انتخاب و با همكارى آنان كليه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهيد، در ضمن در صورتى كه كار امور حج با يكى از ادارات از قبيل هلال احمر و غيره بستگى پيدا كرد بايد مسؤولين منتخب ادارات دولتى با تاييد و تصويب شما بوده باشد و شما موظف هستيد تا اشخاصى مسلمان و متعهد را براى اين كار انتخاب نمائيد. اميدوارم محتواى عظيم انسانى، روحانى، سياسى، اجتماعى حج را به بهترين وجه در نظر داشته و حجاج عزيز را از بعد اجتماع انقلابى ساليانه اسلام مطلع گردانيد. لازم به تذكر است كه تمام آثار شرك و طاغوت از مقدمات اين سفر بزرگ بايد حذف گردد. انشاءالله موفق و مويد باشيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 247

تاريخ: 28/4/59

فرمان امام خمينى به برادر مرتضى رضائى

بسمه تعالى‏

فرماندهى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شما مورد تاييد است و لازم است با جديت مواظبت كنيد كه احكام اسلام در سپاه پاسداران به مورد اجرا گذاشته شود. والسلام.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 248

تاريخ: 28/4/59

بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده جديد سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

پيروزى قطعى در سايه سيطره اسلام بر همه دستگاه‏ها

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اساساً اين انقلاب و اين نهضت، بر اساس اسلام است يعنى ما هيچ تز ديگرى، هيچ امر ديگرى را غير از اسلام نمى‏پذيريم و اين قواى انتظامى اعم از سپاه پاسداران و ژاندارمرى و ارتش و ديگران، بايد خودشان را با اسلام منطبق كنند. افرادى كه آن ديد اسلامى را ندارند يعنى نپذيرفتند اسلام را، اين اشخاص را بايد تصفيه كنند. اشخاصى كه ديد اسلامى دارند، پذيرفته‏اند اسلام را، لكن در عمل، عمل اسلامى ندارند، سر خود كارهايى كه خودشان مى‏خواهند مى‏كنند، اينها هم بايد هدايت بشوند و اگر چنانچه مأيوس شدند سران از اينكه هدايت تأثير بكند، تصفيه بشوند. بالاخره آن كه مردم را برانگيخت اسلام بود هيچ قدرت ديگرى قادر به اين نبود كه يك ملت سى و پنج ميليونى را به يك راه ببرد، هيچ قدرتى قابل نبود نمى‏توانست و لهذا ما در طول تاريخ كه ديده‏ايم، آنهائى هم كه خودمان يادمان هست مثل قضيه نفت چون اسلامى نبود، ملى تنها بود به اسلام كارى نداشتند، از اين جهت نتوانستند كارى انجام بدهند، كارهاى نصفه كاره اى هم كه انجام دادند، بعدش از دستشان گرفته شد و رفت كنار. اگر اسلام در كار باشد و مكتب اسلام در كار باشد در اين قشر نظامى و غيرنظامى ما پيروز خواهيم شد. و اگر مكتب را ما فراموش بكنيم و هر كس بخواهد دنبال كار خودش باشد و فكر خودش باشد، اين آسيب‏پذير خواهد بود و لهذا بر همه ما، بر همه روساى ارتش، روساى پاسداران، روساى ژاندارمرى، روساى شهربانى و همه روشنفكران و همه نويسندگان لازم است كه ما همه را به يك وجه، به يك وجه سوق بدهيم، اين ملت را ما به سوى اسلام و به سوى الله سوق بدهيم. اگر يك همچو كارى انجام بگيرد كه اسلامى بشود همه دستگاه‏ها، پيروزى ما داريم، هيچ اشكال نيست كه ما پيروز خواهيم شد. اما اگر متشتت بشود، در هر جايى عليحده يك‏سازى بزنند، مثلاً سپاه پاسداران خودش عليحده، هيچ كار ندارد به ژاندارمرى، مثلاً مخالفت هم حتى مى‏كند، يا به ارتش گاهى هم مثلاً مخالفت بكند، يا آن دستگاه ديگر يك مخالفتى و روبه‏رويى باشد، بايد ما آماده اين باشيم كه ولو در دراز مدت شكست بخوريم.

صحيفه نور ج 12 صفحه 249

لزوم هماهنگى ميان قواى مسلح

از مسائل مهمى كه اعتقاد دارم و مى‏گويم بايد حتماً بشود، هماهنگى است بين اين قوايى كه قواى مسلحند، از هم جدا نشوند، با هم باشند. ديگر راهش و ترتيبش كه هماهنگ بشوند، بايد خودشان فكر بكنند و آقايانى هم كه از طرف من در آنجا هستند همفكرى بكنند كه اينها را هماهنگ بكنند. اينطور نباشد كه اگر يك مسأله‏اى خداى نخواسته پيش آمد، اين يك راهى برود، آن يك راه ديگرى برود كه موجب شكست بشود.

جديت در پياده كردن محتواى اسلام و تضفيه عناصر ناصالح

از مهمات مسأله اين است كه اولاً اسلامى بشود همه چيز و ظواهر اسلام بايد در آنجا حكمفرما باشد. اينكه بعضى‏ها عقيده دارند كه حالا ظواهر را كار نداشته باشيم و برويم سراغ مكتب، اينها بر خلاف اسلام است. آن چيزى كه هست اين است كه بايد ظواهر در اين پادگان‏هاى ارتشى و در آن مراكزى كه شما هستيد و پاسدارها هستند ظواهر بايد محفوظ باشد، يعنى امروز كه ماه مبارك رمضان است همه اينها روزه‏دار باشند، آنهائى كه واجب است برايشان روزه بگيرند، روزه‏دار باشند، نماز بخوانند در آنجا و كارهاى منكر در آنجا به هيچ وجه نباشد ضوابط اسلام بايد محفوظ باشد جمهورى اسلامى معنايش اين است والا اگر يك جمهورى باشد، اسمش جمهورى اسلامى باشد لكن وقتى كه برويم در ژاندارمرى ببينيم از اسلام خبرى نباشد، در سپاه پاسداران بيائيم مثلاً از آن خبرى نباشد، ارتش برويم خبرى، ادارات خبرى نباشد، اين جمهورى اسلامى نيست، اين يك لفظ غلطى است كه گذاشتند روى، روى جمعيتى كه و روى مملكتى كه دارد همان به طور طاغوت اداره مى‏شود. ما بايد اين محتواها را با جديت اصلاح بكنيم. افراد ناصالح را اگر چنانچه واقعاً برخلاف مكتب هستند، از اول بايد كنارشان زد و اگر چنانچه يك وقت خداى نخواسته خيانتى هم كردند، بايد به دادگاه سپردشان و افرادى كه مكتبى هستند يعنى فكرشان فكر اسلام است لكن عملشان برخلاف است، اينها را بايد هدايت كرد اگر هدايت شدند كه شدند، اگر هدايت نشدند، بعد از چندى كه ديديد فايده ندارد كنارشان بگذاريد، تصفيه ان بكنيد.

تأكيد بر حفظ نظم و انسجام براى جلوگيرى از تزلزل

و از مهمات اين است كه نظم در كار باشد يعنى اگر چنانچه نظام نباشد در كار و امور تحت يك نظامى انجام نگيرد اين تزلزل ايجاد مى‏كند. اگر بنا باشد كه فرض كنيد كه سپاه پاسداران اطاعت نكنند از رئيسشان، همه اينها اطاعت نكنند از آن فرمانده كل، در ژاندارمرى همين طور، در آنجا همين طور و خودشان بخواهند هر كدامى يك راهى بروند، اين اسباب اين مى‏شود كه يك قواى مسلح متزلزل بشود و با تزلزل قواى مسلح مملكت متزلزل است. بنابراين يكى از مهمات اين است كه نظم را حفظ بكنند يعنى بشناسند آن كه رئيس فوج است، آن كه رئيس لشكر است، آن كه رئيس پاسداران

صحيفه نور ج 12 صفحه 250

است. اين را همه به نام اسلام بشناسندش به اينكه لازم است اطاعت از او بكنند. حالا مثل زمان طاغوت نيست كه اگر خواستم اطاعت مى‏كنم، اگر هم ظاهرى نخواستم در باطن اطاعت نكنم. حالا مسأله، مسأله اسلام است. اسلام باطن و ظاهر همه را دارد مى‏بيند، خداى تبارك و تعالى محيط باطن و ظاهرها هست، آنى هم كه در باطن مخالفت بكند، آن هم مخالفت خدا را كرده است. اين هم يكى از مسائل مهمى است كه در ارتش و در سپاه پاسداران و در همه قواى انتظاميه و قواى مسلحه، در همه اينهمه بايد مراعات بشود.

يكى از مسائل مهم هم اين است كه گاهى در بين همين پاسداران انقلاب كه من اينها را بسيار دوست دارم و بسيار به آنها محبت دارم و من از آنها متشكرم و ملت ايران اصل هر چه دارد از اين سنخ جمعيت دارد، گاهى اينها در بينشان اشخاصى نفوذ مى‏كنند يك كارهايى انجام مى‏دهند كه موجب هتك حرمت سپاه پاسداران است مثلاً مى‏روند خودشان يك چند نفرى حالا تشخيص دادند كه آنجا فلان آدم، بدآدمى است، مى‏روند مى‏گيرندش، مى‏روند فرض كنيد باغش را مى‏گيرند، مى‏روند زمينش را مى‏گيرند اينطور كارها اسباب اين مى‏شود كه مشوش كند امور را. اين برخلاف نظام اسلام است، بر خلاف نظام عرض مى‏كنم جمهورى اسلامى است. اينطور چيزها بايد جداً جلويش گرفته بشود كه پاسدار بدون امر دادستان كل، بدون امر عدليه نتواند دخالت بكند در امور، نرود دخالت بكند در امور. اينطور نباشد كه حالا ببيند يك قدرتى دارد هر كارى دلش مى‏خواهد بكند. اين معنى هرج و مرج و طاغوتى معنايش همين است كه بى‏نظم و بى‏انضباط يك كارى را انجام بدهد. اين هم يكى از مهماتى است كه شما بايد در سپاه پاسداران با جديت و همراهى با ايشان كه در آنجا هستند و ساير اشخاصى كه در آنجا هستند و با شما همكارى مى‏كنند، جداً از اين مسأله در سرتاسر ايران جلوگيرى بكنيد يعنى اگر يك پاسدارى يا پاسدارانى رفتند در يك جائى و بدون در دست داشتن حكم مثلاً دادگاه‏ها بروند خودشان خودسر، زمينى بگيرند، باغى بگيرند، مالى تصرف كنند، اشخاصى را - عرض بكنم - بازداشت بكنند، اين بايد ازشان بازخواست بشود و خواسته بشوند آنها و تأديب بشوند آنها.

بنابراين اگر بخواهند مملكت ايران يك مملكتى باشد كه بتواند روى پاى خودش راه برود و بتواند انشاءالله آتيه خودش را به طور شايسته انجام بدهد و اصلاح بكند، اول بايد اين قواى مسلح تحت نظم بيايند و تحت انضباط بيايند، چه آنهايى كه در سپاه پاسداران واردند و چه آنهايى كه در ساير قواى چيز، اينها بايد تحت نظام بيايند، تحت انتظام بيايند و شرعيت خودشان را حفظ بكنند و اسلاميت خودشان را حفظ بكنند تا انشاءالله كارها انجام بگيرد. و باز هم تكرار مى‏كنم اين را كه همكارى قواى انتظاميه، از واجبات شرعيه است و متفرق شدنشان خلاف شرع است يعنى هر كسى عليحده بخواهد چه بكند ممكن است كه البته نظر مختلف يك وقتى باشد اما بايد بنشينند، رؤسايشان بنشينند با آن اشخاصى هم كه من نماينده دارم در آنجا بنشينند، اگر يك اختلاف نظرى دارند، حل بكنند. اينطور نباشد كه يك وقت يك صدايى اگر درآيد ببينيم پاسدارها يك كارى انجام دادند

صحيفه نور ج 12 صفحه 251

عليحده و ژاندارمرى يك كارى عليحده، ارتش يك كار عليحده، انسجام نداشته باشد. بايد اين قوا منسجم و هماهنگ باشند و اين با جديت شما و آقاى محلاتى كه در آنجا هستند و آقاى خامنه‏اى كه در آنجا هستند و آقايان ديگر كه در جاهاى ديگر هستند و مشورت بين خود شماها بايد اينها انجام بگيرد. و اما اين كلمه‏اى كه گفتيد كه مى‏خواهند كه من دخالت بكنم، من كه نمى‏توانم در همه امور دخالت بكنم، بالاخره من اشخاص دارم، بايد اشخاص دخالت بكنند. من مثلاً حالا شما را تاييد مى‏كنم كه در سپاه پاسداران باشيد و در رأس باشيد اين معنى دخالت من است، معنى اين است كه شما اگر كارى آنجا انجام بدهيد من انجام داده‏ام در آنجا، آنها اگر بخواهند شنوائى از من بكنند بايد از شما شنوائى بكنند.

و همين طور سايرين از آن كسى كه من قرار دادم وقتى كه اطاعت بكنند، همان اطاعت از من است و همان دخالت من است. اينطور نيست كه هر كدام، عليحده باشند. فرض كنيد كه آقاى رئيس جمهور را من قرار دادم براى اينكه رئيس كل قوا باشد و آن چيزى را كه من قرار دادم اگر چنانچه با آن موافقت بكنند موافقت با من است و من خودم مستقيماً نمى‏توانم همه امور را دخالت بكنم من بايد بالاخره اشخاص را قرار بدهم و يك نظمى ايجاد بشود.

سفارش در حفظ امانت الهى به دور از اغراض نفسانى

در هر صورت يك مملكتى است مال همه شماها، همه ما مسؤول هستيم در اين امرى كه براى حفاظت كشورمان هست و شما بينيد كه الان در معرض اينطور كارهايى است كه شده است و بعدها هم خواهد شد. ما مكلفيم از طرف خداى تبارك و تعالى كه اين امانتى كه به ما داده شده است و آن كشور اسلامى است و اسلام است و جمهورى اسلامى است حفظش بكنيم، در اين امر هيچ سستى به خودمان راه ندهيم، هيچ مسائلى شخصى در كار نباشد، هيچ اغراض نفسانى در كار نباشد، همه ما با هم برادر و با هم براى حفظ يك امانتى كه خدا به دست ما داده است و سپرده است و هم سفارش مى‏كنم به همه اشخاصى كه در هر جا صحبت مى‏كنند يا فرض كنيد كه قلمفرسايى مى‏كنند كه تضعيف قواى انتظامى، سپاه پاسداران، تضعيف اسلام است، تضعيف لشكر اسلامى تضعيف اسلام است، تضعيف ژاندارمرى تضعيف اسلام است، تضعيف - عرض مى‏كنم - ساير قواى مسلح و انتظامى تضعيف اسلام است و اين به آن معنا نيست كه نبايد آن اشخاص فاسد بيرون بروند، اشخاص فاسد بايد حتماً به دادگاه سپرده بشوند، در هر جا باشند و هر مقامى، آنها بايد به دادگاه سپرده بشوند و آنهايى كه اسلامى هستند و روى خط اسلام دارند عمل مى‏كنند، آنها بايد تمام گويندگان و نويسندگان، چه از قشر روحانى و چه از قشر غير روحانى، اينها را تقويت بكنند. يك كلمه تضعيف اينها، تضعيف اسلام است و حرام است و جايز نيست. بنابراين اميدوارم كه شماها همه موفق باشيد، مويد باشيد و اين امانت را حفظ كنيد. و ما يك عالم ديگرى داريم كه همه آنجا حاضر مى‏شويم و از همه ما بازخواست مى‏شود، يعنى يك خدشه‏اى اگر ما وارد كنيم به جمهورى اسلامى، فردا آنجا در محضر خداى تبارك و تعالى از ما بازخواست خواهد شد و بازخواست شديد خواهد شد.

صحيفه نور ج 12 صفحه 252

كمترين جزاى مفسد، به حكم قرآن قتل است

توجه به اين مسائل لازم است همه آقايان بكنند و كسانى كه خداى نخواسته يك انحرافاتى دارند اگر قابل اصلاحند با موعظه، با نصيحت، با هدايت اينها را اصلاح بكنند و اگر نيستند، پاكسازى بكنند و آنهايى كه در اين مسائل، در اين مسأله آخر همراه بودند با اين خيال فاسد كودتا، تمام اينها به حسب حكم قرآن حكمشان قتل است بلا استثناء يك استثناء درشان نيست، هيچ كس حق ندارد كه يك كسى را عفوش بكند، يك كسى را مسامحه با او بكند. اينها به حكم اسلام و حكم قرآن فاسد و مفسد هستند و چهار حكم در قرآن هست كه از همه كوچكتر كشتن است. و اميدوارم انشاءالله همه شما با سلامت و صحت و عافيت اين راه را برويد و اين راه مستقيم را انشاءالله طى بكنيد. خداوند حفظتان كند انشاءالله.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 253

تاريخ: 29/4/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى قضائى

ما در پيشگاه ملت جواب بايد بدهيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هر روزى كه از اين انقلاب مى‏گذرد توجه به اين معنا بيشتر پيدا مى‏كنم كه ملت ما انقلابى عمل كردند و ما نكرديم. ما يا مقصريم يا قاصر، و در هر دو جهت آن، در پيشگاه ملت جواب بايد بدهيم. مردم ريختند همانطور كه مى‏دانيد اين جرثومه فساد را بيرون كردند و به پيروزى نسبى رسيدند. وقتى كه امر دست ماها افتاد، هيچ كدام انقلابى عمل نكرديم. و اگر چنانچه ما تجربه داشتيم يعنى يك انقلابى كرده بوديم و از بين رفته بوديم و يك انقلاب ديگر كرده بوديم، اينطور عمل نمى‏كرديم. ما با بى‏تجربگى اين انقلاب را ايجاد كرديم يعنى ملت كرد و ما با بى‏تجربگى آن كارهاى انقلابى كه بايد در اول انقلاب بشود، با مسامحه گذرانديم و همان مسامحه هم موجب شد كه اين گرفتارى‏ها را تا حالا پيدا كرديم و از اين به بعد هم داريم، مگر اينكه انقلابى جبران كنيم. ما ملاحظه مى‏فرمائيد، الان كه مدت‏هاست يا عزاى عمومى اعلام مى‏كنيم يا تشييع جنازه مى‏رويم يا راهپيمائى مى‏كنيم براى كشتارهائى كه شده است، يا مجلس عزا منعقد مى‏كنيم. كار ما اين شده است كه در اين مملكت پاسدارهاى ما اينطور قتل عام مى‏شوند و اينطور كشته مى‏شوند و اين براى اين است كه ما انقلاب را آنطور كه بايد راه نبرديم اگر راه برده بوديم، اگر آن روزى كه مى‏خواستند در كردستان بروند براى مذاكره، من به آنها تذكر دادم كه اگر بخواهيد مذاكره، بايد با موضع قدرت برويد، اول بايد ارتش و پاسدارها و اينها احاطه كنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما برويد صحبت كنيد. مسامحه شد، اين اسباب اين شد كه آن گرفتارى طولانى براى ما پيش آمد و آنقدر ضايعه واقع شد و الان هم مى‏بينيد كه ضايعه پشت سر ضايعه. همين چند روز چقدر جمعيت از پاسداران شهيد شدند و اين همه‏اش براى اين است كه ما دو دسته بوديم يك دسته‏مان از مدرسه آمده بوديم وارد شده بوديم و يك دسته‏مان از خارج آمده بوديم و وارد شده بوديم. نه ما آن تجربه انقلابى را داشتيم و نه آنها آن روح انقلابى را و لهذا از اول هم كه ما به حسب الزامى كه من تصور مى‏كردم، دولت موقت را قرار داديم خطا كرديم. از اول بايد يك دولتى كه قاطع باشد و جوان باشد، قاطع باشد بتواند مملكت را اداره كند، نه يك دولتى كه نتواند، منتها آنوقت ما نداشتيم فردى را كه بتوانيم، آشنا نبوديم بتوانيم انتخاب كنيم، انتخاب شد و خطا شد و حالا هم كه دولت مى‏خواهد در مجلس شورا دولت ايجاد بشود، حالا ما بايد اين مطلب را به مجلس

صحيفه نور ج 12 صفحه 254

شورا اعلام كنيم كه بايد يك دولت متدين تمام، صد در صد اسلامى و قاطع، يك نفر وزير اگر مثل بعضى از اين وزرا كه الان هستند باشد، اينها نپذيرند، تمام وزرا يكى يكى بايد بررسى بشود، وزير متدين صد در صد انقلابى، مكتبى و قاطع. اگر چنانچه ما دولتمان باز مثل سابق باشد و آنطور وضع و آنطور ديد را داشته باشد، ما بايد عزاى اين نهضت را بگيريم و پيروزى ما امكان ندارد و لهذا ما بايد اين اشتباهات سابق را جبران كنيم. اگر ما آن خطا را نكرده بوديم كه هى آمدند به من گفتند، هى گفتند، هى گفتند اين مصلحت انديشان كه اينهائى كه، سازمان‏هائى كه نكشته‏اند آدم و چه نكرده‏اند، اين عفو بشود اين عفو بر خطا واقع شد و اينها ريختند مشغول توطئه شدند. يك جمعيتى كه در دست ما بودند رهايشان كرديم، يك دسته‏اى را كه بايد بگيريم ديگر نگرفتيم.

afsanah82
07-26-2011, 04:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 258

تاريخ 30/4/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى نگهبان

شوراى نگهبان بايد ناظر بر قوانين مجلس باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما ناظر بر قوانين مجلس بايد باشيد و بايد بداند كه به هيچ وجه ملاحظه نكنيد. بايد قوانين را بررسى نمائيد كه صد در صد اسلامى باشد. به هيچ و جه گوش به حرف عده‏اى كه مى‏خواهند يك دسته كوچك مردم ما خوششان بيايد و به اصطلاح مترقى هستند، ندهيد، قاطعانه با اينگونه افكار مبارزه كنيد. خدا را در نظر بگيريد. اصولاً آنچه كه بايد در نظر گرفته شود خداست، نه مردم. اگر صد ميليون آدم، اگر تمام مردم دنيا يك طرف بودند و شما ديديد كه همه آنان حرفى مى‏زنند كه بر خلاف اصول قرآن است بايستيد و حرف خدا را بزنيد و لو اينكه تمام بر شما بشورند. انبيا همين طور عمل مى‏كردند، مثلاً موسى در مقابل فرعون مگر غير از اين كرد؟ مگر موافقى داشت؟ بحمدالله مجلس ما مجلسى است اسلامى و قوانين خلاف اسلام تصويب نخواهد شد ولى شما وظيفه داريد ناظر باشيد. خلاصه گوش به حرف طبقه مرفه مترقى ندهيد. خدا انشاءالله با ماست. اگر ما عملمان براى خدا باشد، خدا ما را موفق مى‏كند.

سپس يكى از فقهاى شوراى نگهبان راجع به تغيير نام مجلس شورا گفت، كه امام در پاسخ فرمودند. اين تغيير نيز چون ماده‏اى تصويب نشده است كه نام مجلس، مجلس شوراى ملى باشد، بلكه تازه مجلس مى‏خواهد نامى براى مجلس شورا انتخاب كند و انتخاب مى‏نمايد. چقدر بگويم از اين حرف‏ها نترسيد. اينها حالا كه ديدند نمى‏توانند به طور كلى منكر اسلام شوند مى‏خواهند نام اسلامى به آن اضافه كنند، بعداً نام اسلامى را حذف كنند و بروند سراغ حرف‏هاى خودشان. محكم باشيد و به چيزى به جز اسلام و قرآن اصولاً فكر نكنيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 259

تاريخ: 31/4/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از نمايندگان مهاجرين نوسود و فرماندار و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شهرستان پاوه.

همه مسلمان‏هاى شيعه، سنى، حنفى، حنبلى و اخبارى با هم برادر هستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يك دسته از مسلمانان شيعه هستند و يك دسته‏اى از مسلمانان سنى، يك دسته حنفى و دسته‏اى حنبلى و دسته‏اى اخبارى هستند. اصلاً طرح اين معنا، از اول درست نبود. در يك جامعه‏اى كه همه مى‏خواهند به اسلام خدمت كنند و براى اسلام باشند، اين مسائل نبايد طرح شود. ما همه برادر هستيم و با هم هستيم منتها علماى شما يك دسته فتوا به يك چيز دادند و شما تقليد از علماى خود كرديد و شديد حنفى، يك دسته فتواى شافعى را عمل كردند و يك دسته ديگر فتواى حضرت صادق را عمل كردند اينها شدند شيعه. اينها دليل اختلاف نيست، ما نبايد با هم اختلاف و يا يك تضادى داشته باشيم. ما همه با همه برادريم. برادران شيعه و سنى بايد از هر اختلافى احتراز كنند. امروز اختلاف بين ما، تنها به نفع آنهائى است كه نه به مذهب شيعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفى و يا ساير فرق. آنها مى‏خواهند نه اين باشد نه آن، راه را اينطور مى‏دانند كه بين شما و ما اختلاف بيندازند. ما بايد توجه به اين معنا بكنيم كه همه ما مسلمان هستيم و همه ما اهل قرآن و اهل توحيد هستيم و بايد براى قرآن و توحيد زحمت بكشيم و خدمت بكنيم. اميدوارم كه شما در اين جمهورى كه مال خودتان است به يك دسته خاص، چون جمهورى اسلامى است هيچ خدشه‏اى واقع نشود. موفق و مؤيد باشيد. و البته راجع به اين مسائلى كه در كردستان و يا در اطراف منطقه شما هست اين مسائل حل مى‏شود و مى‏آيند اصلاح مى‏كنند و تمام مى‏شود. من دعاگوى تمام شما هستم و اميدوارم كه همه ما در زير سايه اسلام و بيرق توحيد، با هم مقابل آنهائى كه برادرهاى ما را در آنجا بازى دادند و كشاندندشان به جاهاى ديگر بايستيم و البته اعلام شده است كه هر كدام به آغوش اسلام برگردند و اسلحه را زمين بگذارند، از خود ما هستند و همانطور كه من اسلحه ندارم دعاگوى شما هستم آنها هم اسلحه نداشته باشند. هيچ ابداً اختلافى نيست و ديگر تعرضى بوجود نخواهد آمد. موفق باشيد انشاءالله.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 260

تاريخ: 1/5/59

نامه بنى صدر به محضر امام خمينى

بنى صدر طى ارسال نامه اى به محضر امام امت، حجت الاسلام حاج سيد احمد خمينى را براى مقام نخست وزيرى پيشنهاد مى‏كند و از امام در اين مورد نظرخواهى مى‏نمايد.

پاسخ امام:

بسمه تعالى‏

بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدى اين امور شوند. احمد خدمتگزار ملت است و در اين مرحله با آزادى بهتر مى‏تواند خدمت كند.

والسلام عليكم‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 261

تاريخ: 3/5/59

بيانات امام خمينى در جمع جانشين ستاد مشترك و فرماندهان نيروهاى سه گانه ارتش جمهورى اسلامى

ما امروز در همه ارگان‏هاى دولتى احتياج به تقويت داريم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بسيار متأسفم از اينكه گاهى به واسطه خيانت يا ندانم كارى‏هاى بعضى از ارتشى‏ها، اين بهانه به دست اشخاص فاسد مى‏دهد كه ارتش را تضعيف كنند. ما امروز در همه ارگان‏هاى دولتى و ملى احتياج به تقويت داريم. اين مسائلى كه گاهى مى‏شود، تضعيف ارتش و ژاندارمرى و قواى مسلح است، اين از جانب ملت نيست، اين از جانب آن گروهى‏هاى است كه مى‏خواهند تضعيف كنند روحيه همه ارتش را و همه ملت را كه دنبال اين اگر خداى ناكرده مطلبى واقع شود، آنها تضعيف شوند و اين موجب تأسف است. و امروز مملكت ما با اين وضعى كه دارد احتياج به همفكرى دارد و همكارى احتياج به نظم دارد اگر در يك كشورى نظامش تحت قواعد و تحت مسائلى كه در نظام مطرح است، از اينكه فرمانده وقتى فرمان داد بايد اطاعت شود، فرمانداه كل قوا وقتى امرى كرد بايد اطاعت شود، فرماندهان هنگ‏ها و يا ساير جاها وقتى امر كردند بايد اطاعت شود، اگر اين معنا نباشد در نظام، اين نظام نيست ديگر. اگر يك نظامى خودش بين خودش يك بى‏نظمى‏ها باشد، اگر قواى مسلح در بين خودشان هماهنگى نباشد، ما نيز توقع نداشته باشيم كه كشور ما به پيش برود. تمام اين مسائل را براى ما پيش مى‏آورند. صد نفر يا دويست نفر فرض كنيد كه در يك گروهى وقتى فاسد شدند و خيالى داشتند، در عين حالى كه خود ارتش با قدرت جلو آنها را گرفته است و كشف اينطور توطئه‏ها را كرد و همين طور پاسدارها هم كمك كردند و همه با هم اين توطئه را خنثى كردند، نبايد در نظر اشخاص بيايد كه ارتش ما چطور است. اين ارتش ما همان است كه خودش اين كار را كرده و همان است كه خودش كردستان را و جاهاى ديگر را به قوه خودش و با هماهنگى با سپاه پاسداران كارها را انجام داده‏اند. من متأسفم از اينكه هر جا انسان نگاه مى‏كند و دست مى‏گذارد اشخاصى هست در آن و يك عده اقليت‏هايى هستند در آن كه مى‏خواهند ضايع كنند آنها را، حتى در مجلس، دولت كه مى‏خواهند تعيين كنند، يك جور برخوردهايى من مى‏بينم كه اين برخوردها، برخوردهايى نيست كه موافق با صلاح كشور باشد و موافق با اسلام باشد. ما امروز اگر چنانچه همه اين ارگان‏ها به هم جوش نخورند و همه با هم همدست نباشند، بايد در انتظار مصيبت باشيم. بايد ارتش با كمال قدرت كار بكند و تمام قوايى كه در تحت نظم هستند و در تحت قواى بالا هستند و در تحت درجه دارها و افسرهاى بالا هستند و

صحيفه نور ج 12 صفحه 262

فرماندهان هستند، اينها بايد اطاعت بكنند. امروز اطاعت از بالا دست‏ها يك امر شرعى است، يك مطلبى نيست كه مثل سابق باشد بتوانند از زير آن در بروند و مانعى نداشته باشد. امروز يك كسى است كه بالاى سر همه است و آن خداى تبارك و تعالى است كه همه چيز را در ظاهر و باطن مى‏بيند. اگر بخواهد اين مملكت از اين آشفتگى‏هايى كه حالا مثلاً هست جلوگيرى بكند، جز اينكه هم قواى مسلح با هم و هم مجلس با دولت، با رئيس جمهور، با امثال ذلك با هم، اگر چنانچه تشريك مساعى با هم نكنند نبايد توقع داشته باشند كه مملكت به پيروزى نهائى برسد. ما كه الان پيروزى نهائى را به دست نياورده‏ايم.

براى پاكسازى توطئه‏گران مفسد بايد همه دست به دست هم بدهند

ما الان يك قدرتى را كه مانع بود از اينكه ما هر كارى را بكنيم، از بين برده‏ايم. در آن هم، هم ارتش سهيم بوده است، هم سپاه پاسداران و هم ملت و هم ساير قواى انتظاميه سهيم بوده‏اند در اين امر. ما نبايد اين چيزى كه اينها سهيم بوده‏اند در آن، قدرشناسى نكنيم. ما بايد قدرشناسى بكنيم. اگر يك وقتى در بين مثلاً روحانيون كه داراى مثلاً چقدر جمعيت است، اگر بنا شد صد نفر از آنها ساواكى از كار در آمدند، نبايد روحانيون را ما بشكنيم. اگر در بين مثلاً فرض كنيد كه ارگان‏هاى ديگر دولتى يك يا چند نفر ساواكى بمانند، نبايد ما بگوئيم، همه آنجا را بگوئيم كه برخلاف هستيد. البته در يك رژيمى كه تقريباً پنجاه، شصت سال حكومت كرده است و مغزها را به جورى تربيت كرده است كه مطابق ميل خودشان باشد، توقع اين نيست كه فوراً جمع كنند و همه چيز درست شده باشد، توقع اين است كه الان همه با هم دست به هم بدهند تا اينكه هم پاكسازى بشود و هم شناسائى بشوند اشخاصى كه مثلاً در صدد توطئه هستند يا بوده‏اند و آنهايى كه شناسايى شدند، خودشان تحويل بدهند اين را. كراراً من گفته‏ام كه اگر چنانچه مثلاً در ارتش اشخاصى هستند كه برخلاف موازين هستند يا توطئه‏اى در كار دارند، يا از طاغوت هستند، يا اعتقادات آنها مضر است، يا عمل آنها عمل فاسد است، خود ارتش بايد آنها را پاكسازى بكند و اگر دادگاه بخواهند از ارتش، بايد ارتش اطاعت كند و خود دادگاه‏ها هم مستقيماً نروند، پاسدارها هم مستقيماً نروند. نبايد يك هرج و مرجى پيش بيايد كه ما براى هرج و مرج از بين برويم.

بايد قوا همه با هم باشند و مراتب محفوظ باشد و سلسله مراتب محفوظ باشد و قدرت‏ها همه با هم باشند، از بالاها حرف شنوى كنند، از رئيس كل قوا حرف شنوى كنند، از رئيس‏هايى كه هر كدام قوايى دارند حرف شنوى كنند تا يك مملكتى بشود با نظم. خارجى‏ها مى‏خواهند كه ما اينطور باشيم كه هيچ نظمى نداشته باشيم و مثل جنگل با هم رفتار بكنيم تا اينكه بهانه به دست بياورند كه اينها احتياج دارند كه اينجا قيم برايشان معين كنند. ما بايد الان با هوشيارى، تمام ملت دنبال سر دولت و رئيس جمهور و ارتش و ژاندارمرى و پاسبان‏ها و پاسدارها باشد و همت ملت، و يك مملكتى كه ملتش دنبال سر قواى انتظامى و قواى مسلحش باشد هيچ آسيبى نمى‏بيند.

صحيفه نور ج 12 صفحه 263

اگر چهار نفر آدم در جائى فاسد شد اين دليل نيست كه همه فاسدند. خوب در بين روحانيون هم فاسد هست، حالا بايد بگوئيم كه همه روحانيون فاسدند؟! در بين تجار هم فاسد هست، حالا بايد بگوئيم همه تاجرها فاسدند؟! البته در هر جمعيتى يك اشخاص فاسد هست. البته ارتش موظف است كه پاكسازى بكند و اهمال نكنند كه اين اشخاصى كه با ما نظر دارند، نظر سوء دارند و مى‏خواهند توطئه كنند (بگوئيد ارتش اعتنائى ندارد به اينكه پاكسازى شود) براى اينكه تضعيف كنند ارتش را، ارتش بايد پاكسازى بشود. خودتان بايد شناسائى بكنيد و همين طور ژاندارمرى بايد شناسائى بكند و همين طور پاسدارها و همه. اين يك مسأله‏اى است عمومى و يك مملكتى است مال همه شماها. مملكت الان مال خود شماست اينطور نيست كه مثل سابق باشد كه شماها زحمتش را بكشيد، منافعش را امريكا و شوروى ببرند. حالا شما هر زحمتى بكشيد، منافعش را ملت شما و خود شما مى‏بريد.

ما بايد خودمان را فانى كنيم تا مكتبمان پيش برود

بنابراين بايد همه اين قوا با هم مجتمع بشوند و همه تقويت بكنند همديگر را. مجلس بايد تقويت بكند همه قواى مسلحه را، دولت را، رئيس جمهور را تقويت بكند، رئيس جمهور هم بايد تقويت بكند اينها را. ارتش بايد از رئيس جمهور اطاعت بكند چون رئيس كل قواست، رئيس جمهور هم بايد با آنها پدرانه رفتار بكند. اسلام است، اسلام وضعش غير از آن چيزهاى ديگرى است كه مى‏خواهند قدرت نمائى بكنند و خودنمايى بكنند و هر كس خودش را نمايش بدهد. ما همه بايد خودمان را فانى كنيم و همه ما دنبال اين باشيم كه مكتبمان پيش برود، نه دنبال اين باشيم كه خودمان پيش ببريم. ما فردى نداريم، ما هر چه هستيم مكتبمان هست. وقتى مكتب مطرح است من و شما و آقا و ديگران، همه ارگان دولتى و همه اينها بايد خود را كنار بگذارند دنبال مكتب باشند، خودشان را فانى كنند در مكتبشان همانطور كه در صدر اسلام بوده است. صدر اسلام اين مسائل نبوده است كه هر كسى بخواهد خودش را پيش ببرد، هر كسى مى‏خواسته مكتبش را پيش ببرد. از اين جهت پيش هم بردند، در عين حال كه ضعيف بودند قواى بزرگ را از بين بردند.

حالا الحمدلله شما قوى هستيد، سى و پنج ميليون جمعيت پشت سر شماست، شما از چه مى‏ترسيد، از هيچ چيز نبايد بترسيد. سى و پنج ميليون جمعيت امروز پشت سر شماست كه اگر خداى نخواسته اگر صدايى در يك جائى بلند بشود اين سى و پنج ميليون جمعيت همه با هم همصدا پشتيبانى مى‏كنند از شما. بنابراين نبايد ما بترسيم از اينكه توطئه در كار است. باز هم توطئه در كار است، باز هم هست. نخير هيچ توطئه‏اى، هيچ كارى نمى‏توانند بكنند. اينها همه قدرت خودشان را روى هم گذاشته‏اند و الحمدلله شكست خورند و رفتند سراغ كارشان و بعد هم به اين زودى‏ها نمى‏توانند خودشان اجتماع كنند، دنبال اين هستند كه يك سوراخى پيدا بكنند و فرار كنند. نترسيد از اينكه گفته مى‏شود باز هم توطئه است يا فرض كنيد بختيار در خارج است. اينها مى‏خواهند روحيه‏ها را سست كنند و ما را تضعيف كنند و به واسطه تضعيف اگر يك وقتى بعد از پنج سال ديگر توانستند يك

صحيفه نور ج 12 صفحه 264

كارى بكنند، ما ضعيف باشيم.

براى پيشرفت كشور بايد در عين همراهى با هم، هر كس وظيفه قانونى‏اش را انجام دهد

لكن وقتى يك ملت همراه است با هم، امروز قضيه، قضيه ملت است، شما به عنوان ملت هستيد، شما الان جدا از ملت نيستيد، شما آن هستيد كه وقتى وارد مى‏شويد پيش ملت، براى شما گل مى‏بارند و ملت هم اين است كه شما به او نمى‏خواهيد زور بگوئيد، شما با ملت برادر هستيد و همه با هم هستيد. بايد همه اين قوا دستشان را به هم بدهند. اين يك واجب شرعى است براى همه.

يك واجب شرعى است براى وكلاى مجلس كه با دولت و با رئيس جمهور همراهى كنند، اين يك تكليف شرعى است براى رئيس جمهور و دولت كه بايد با مجلس همزبان باشند و هماهنگ باشند. اگر هماهنگ باشيم ما برده‏ايم و اگر بنا باشد هر كس از يك طرف بدود، او بخواهد خودش را نمايش بدهد و او بخواهد خودش را نمايش بدهد، هر كس بخواهد يك طرف برود، پاسدارها بخواهند فرض كنيد دخالت در ژاندارمرى بكنند، ژاندارمرى بخواهد دخالت در كار پاسدارها بكند، آنها بخواهند در ارتش دخالت بكنند، كميته‏ها بخواهند در جاهاى ديگر دخالت بكنند، فاسد مى‏شود كار. هر كسى بايد كار خودش را خوب انجام بدهد. اگر يك مملكتى همه گروه هايى كه هستند، همه جاهائى كه اشخاص هستند و گروه‏ها هستند، كار خودشان را خوب انجام دهند، يك مملكت منظم مى‏شود، يك مملكتى مى‏شود كه پيشرفت مى‏كند اما اگر بخواهد هر كس در كار ديگرى دخالت بكند، من بيايم در كار شما دخالت بكنم شما بيائيد در كار من دخالت كنيد، نه من مى‏توانم كارم را انجام بدهم نه شما مى‏توانيد كارتان را بكنيد. اين يك وظيفه شرعى الهى است كه من به همه مى‏گويم، نه مخصوص شما، براى همه است اين، براى پاسدارهاست، براى پاسبان‏هاست، براى ارتش است، براى ژاندارمرى است، براى مجلس است، براى دولت است، براى رئيس جمهور است. اين يك مسأله شرعى است. همه مكلفند شرعاًبه اينكه اين كار را انجام بدهند و اين چيزى كه من مى‏گويم اين است كه لازم است اين و بايد بشود، هر كدام به وظايف قانونى خود بايد عمل كنند. قانون براى همه وظيفه معين كرده. اگر يكى دست از قانون بردارد و بخواهد دخالت به كار ديگرى بكند، برخلاف شرع عمل كرده و آنوقت ممكن است كه برخلاف شرع وقتى عمل كرد از باب نهى از منكر نسبت به او كارى انجام دهند. آقاى رئيس جمهور همان كارى كه قانون برايش معين كرده، آن همان كارهاى مهمى كه قانون براى او آورده، آن كار را خوب انجام دهد. مجلس آن وظايفى را كه قانون برايش معين كرده همان را درست بكند، ديگر مجلس دخالت نكند در اجراء قوه مجريه و قوه قضائيه. قواى قضايى سرجاى خود كار قضايى را انجام دهند و اين كار مهمى است. قواى مقننه بايد كار تقنينيه شان را انجام بدهند و اين كار مهمى است. دولت مجرى است و بايد كار خودش را انجام بدهد و اين كار مهمى است. ارتش بايد كار خودش را انجام بدهد به آن حدودى كه موظف است و اين كار مهم است. اگر بنا باشد هر كدام در كار

صحيفه نور ج 12 صفحه 265

يكديگر دخالت بكنيم كه اين مملكت نمى‏شود. يك بازارى بيايد در ارتش دخالت بكند، يك بازارى در فتوا دخالت بكند، نمى‏شود، نمى‏شود اين. ارتش بيايد در فتوا دخالت بكند، اهل فتوا بيايند در ارتش دخالت بكنند، اين معنايش اين است كه هيچ كدام كار خودشان را نمى‏توانند انجام دهند.

در عين حالى كه از همه شما تشكر مى‏كنم لكن به شما تذكر مى‏دهم كه نظم را حفظ كنيد، سربازها نظم را حفظ كنند، پاسدارها نظم را حفظ كنند، پاسبان‏حفظ بكنند، اگر نظم حفظ نشود مملكت ما ممكن است خداى نخواسته آسيب ببيند و من اميدوارم كه ديگر آسيبى براى اين مملكت واقع نشود براى اينكه ما براى خدا مى‏خواهيم انجام وظيفه كنيم و خدا را همه در نظر داشته باشيد. خدا حاضر است، ناظر است، اعمالتان را مى بيند. شما تنبه پيدا كنيد از اينهائى كه در اين مملكت آن قدرت‏ها را به خرج دادند و آن فسادها را، حالا هم در بستر بيمارى افتاده‏اند الان برايشان مرگ عروسى است. توجه داشته باشيد به اينكه يك عالم ديگرى در كار است. ما مسؤول هستيم پيش خداى تبارك و تعالى ما امانت داريم الان، اسلام و كشور اسلامى امانت است پيش ما، اين امانت را هر يك از ما اگر بخواهيم يك خلافى در آن بكنيم خيانت است و جواب بايد بدهيم. در پيش اسلام اين نباشد كه هر كدام ديگرى را بكشيم، هر كدام مفسده ديگرى را، فساد ديگرى را بگوئيم. بايد همه ما دست به دست هم بدهيم، هم پاكسازى با كمال قدرت و هم دوستى و مهربانى با كمال قدرت. انشاءالله خدا همه شما را حفظ كند موفق و مويد باشيد و اينكه مملكت تان را خودتان انشاءالله به پيش ببريد. پيش خدا همه ما روسفيد باشيم انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 266

تاريخ: 5/5/59

بيانات امام خمينى در جمع علما و روحانيون مناطق تركمن صحرا، گنبد، كلاله، مراد تپه و گاليكش

جمهورى اسلامى بايد بر وفق موازين شرعى باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يكى از بركات اين نهضت اين است كه ما سابقاً با آقايان، علماء بزرگى كه در اطراف كشور بودند، ملاقات نمى‏كرديم و نمى‏شناختيم ولى حالا از نزديك مى‏آيند ملاقات و زيارتشان مى‏كنيم و به آنها دعا مى‏كنيم و از آنها هم دعاخواهيم. آنچه كه راجع به اين گروه‏هائى كه به عناوين مختلف در اطراف شما هستند، نوشتيد، مع الاسف اينها در همه ايران هستند و اينطور كه احساس مى‏شود در بين اينها اشخاصى هستند كه مى‏خواهند كارى بكنند كه اين نهضت را در بين مردم ايران بد جلوه بدهند. ما همانطورى كه تاكنون قلم‏ها و صحبت‏ها به صورتى واقع مى‏شده است كه مى‏خواسته‏اند اين نهضت را در خارج از كشور بد جلوه بدهند، حالا مى فهميم اين گروه‏هاى مختلفى كه در اطراف، به اسم‏هاى مختلف مشغول فعاليت هستند و به اصطلاح خودشان گروه‏هاى اسلامى هستند، افراد غير اسلامى در آنان وجود دارد و بناى آنها بر اين است كه در خود كشور هم مردم را به نهضت بدبين كنند. بايد وقتى كه مجلس شروع به كار كرد، مسائل و كارهاى شما، اين گروه‏ها، در مجلس انعكاس پيدا كند و مجلس آنها را بخواهند، از آنها باز خواست نمايند. اين منحصر به گنبد و اطرف گنبد نيست، هر جايى كه الان آنها مشغول فعاليت هستند، گاهى فعاليت‏هاى برخلاف موازين شرع صورت مى‏گيرد.

جمهورى اسلامى بايد بر وفق موازين شرعى باشد. الان از طرف آيت الله آقاى گلپايگانى، آقازاده‏شان آمده بود اينجا، ايشان هم راجع به اين مسائل ناراحت هستند، ساير علماء اسلام هم ناراحت هستند. بايد مجلس رسيدگى كند و افرادى كه بناى آنها بر اين است كه به اسم اسلام كارهايى انجام دهند كه برخلاف اسلام است و يا موافق با ماركسيسم و كمونيسم است، جلوى آنها را بگيرد. دولتى كه حالا انتخاب خواهد شد بايد افرادى باشند كه به اسلام عقيده داشته باشند و گرايش به مكتب هاى انحرافى نداشته باشند. در هر صورت مسائلى است كه بايد درست طرح كند و مجلس رسيدگى نمايد و اگر چنانچه چيزى برخلاف موازين شرع از مردم اخذ شده است، برگردانند و اگر اشخاصى بر خلاف اسلام عمل كرده اند، تربيت و بازخواست شوند. اميدوارم كه انشاءالله در اين مجلس كه اكثراً افرادش مردم صالحى هستند و شوراى نگهبان هم از علما هستند، به اين امور رسيدگى كنند و طرح‏هايى كه دولت مى‏دهد و چه طرح هايى كه دولت قبلاً داده است بايد در مجلس رسيدگى بشود، هر

صحيفه نور ج 12 صفحه 267

طرحى كه مخالف با اسلام است بايد رو بشود. اميدوارم مجلس به اين امور رسيدگى كند. من هم پيشنهاد به آنها مى‏كنم كه رسيدگى صحيح كنند و هر يك از پيشنهاداتى كه قبلاً شده و آن چيزهايى كه گذشته است، اينها بخوانند و مطالعه كنند و شوراى نگهبان هم مواظبت بكند كه هيچ كلمه‏اى مخالف با اسلام نباشد. ما مى‏خواهيم جمهورى اسلامى و اسلام باشد. اميدوارم كه همه شما موفق باشيد و در اين ماه مبارك رمضان از بركات ليلةالقدر محروم نباشيد. خداوند همه شما را انشاءالله حفظ بكند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 268

تاريخ: 12/5/59

بيانات امام خمينى در ديدار با اسقف هيلارين كاپوچى

آقاى پاپ بايد طرفدار مظلومان باشد، نه ظالمان
بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين دفعه دومى است كه آقاى پاپ براى من كاغذ مى‏دهند و اشخاص را مى‏فرستند. دفعه اول براى آن لانه جاسوسى بود كه جوان‏هاى عزيز ما اطلاع پيدا كردند كه اين مركزى كه در ايران به اسم سفارت آمريكا هست سفارتخانه نيست و اشخاصى كه در آنجا هستند اشخاص ديپلمات نيستند بلكه جاسوسانى هستند كه در يك مركز جاسوسى متمركز هستند و براى ضرر ملت ما، كشور ما در آنجا مجتمع هستند و آقاى پاپ شايد ندانسته توصيه كردند براى آنها و من در آنوقت مفصل تنبهاتى به ايشان دادم. و اين دفعه براى مدارس خودشان به اسم مدرسه انديشه كاغذ نوشته‏اند و رسول فرستاده‏اند و از ما سفارش خواسته‏اند براى اينكه مدارسشان در اينجا باشد. ما با نصارى و با يهود و با ساير اقشار ملت‏ها هيچ دشمنى نداريم و از مدارس به هيچ وجه جلوگيرى نمى‏كنيم، مادامى كه مدرسه باشد و براى تعليم و تعلم باشد، حالا چه تعليم و تعلم دستورات مسيح عليه‏السلام يا دستورات ديگران، لكن اگر ما فهميديم كه در ايران مدارس طور ديگرى هست، آنجا هم نظير همان لانه جاسوسى است، نمى‏توانيم تحمل كنيم كه در مملكت ما به اسم تعليم و تربيت و به اسم مدارس، يك امور ديگرى انجام بگيرد و البته اين با دولت است كه در اين موضوع تأمل كند و اين موضوع را درست بررسى كند. اگر چنانچه مدارس، مدارس همانند، براى تعليم و تربيت هستند، هيچ ممنوعيتى ايجاد نخواهد شد و اگر چنانچه خداى نخواسته اين مدارس هم يك وضع ديگرى دارند و به اسم مدارس هستند، آن هم ملت ما تحمل مى‏كند و ما نمى‏توانيم تحمل كنيم.

و من بايد اين مطلب را براى آقاى پاپ به وسيله شما پيام بدهم كه شما آيا از اوضاع اين آمريكا و اين اشخاصى كه خودشان را منتسب كرده‏اند به مسيحيت بى‏اطلاع هستيد يا اينكه مطلع هستيد و بدون اينكه توجهى به آن بكنيد از آن مى‏گذريد؟ آيا شما مطلع هستيد كه ما پنجاه سال در تحت سلطه انگليس و آمريكا تمام هستى‏مان به باد رفت؟ شما توجه داريد به اينكه كشور ما در تحت سلطه‏اى كه توسط رضاخان، انگليس‏ها به ما تحميل كردند و توسط محمدرضا كه انگليس‏ها و آمريكائى‏ها و شوروى‏ها به ما تحميل كردند، اينها چه كردند با مملكت ما، با كشور ما؟ شما آيا داد مظلوم‏ها را هيچ وقت بناى‏تان هست كه گوش كنيد؟ يا همان فرياد ظالم‏ها را به آن ترتيب اثر مى‏دهيد؟ شما مى‏دانيد كه با

صحيفه نور ج 12 صفحه 269

اين جوان‏هاى ما، با اين دخترها و پسرهاى دانشجوى ما الان آمريكا چه مى‏كند و پليس آمريكا با آنها چه كرده است؟ مى‏دانيد كه خائن‏هائى كه مى‏خواستند در امريكا بر ضد كشور مظلوم ما ميتينگ بدهند و تظاهر كنند پليس امريكا حمايت از آنها كرد و آنها كارهاى خودشان را كردند و وقتى دانشجويان مسلمان ما كه مى خواستند آنها هم يك تظاهرى بكنند و مظلوميت ملت ما را برسانند پليس آمريكا چه كرد با آنها؟ آيا آقاى پاپ مى‏دانند كه الان جوان‏هاى ما در غل و زنجيرند با دنده‏هاى شكسته، بعضى در حال بيهوشى هستند و دخترهاى جوان ما در حبس، در غل و زنجير هستند و بعضى در حال بيهوشى؟ ايشان اين مسائل را اصلا توجه به آن دارند؟ توجه به اين دارند كه حضرت مسيح عليه‏السلام با بشر چه جور بود و شما كه مدعى نيابت از او هستيد توجه به اين مسائل هيچ نمى‏كنيد؟ كاش يك پيكى هم براى كارتر ايشان مى‏فرستادند. كاش شما را مى‏فرستادند با يك نامه اى پيش كارتر كه با اين جوان هايى كه مى‏خواهند احقاق حق بكنند،خواهند مظلوميت ملت ما را اظهار كنند، آنها را گرفته‏اند و از حبسى به حبس ديگر مى‏برند و دست و پاى آنها را غل زده اند، زنجير زده‏اند و دنده آنها را با چكمه شكسته‏اند و الان هم آنها در زير زنجير آنها و در زير چكمه دژخيمان كارتر و امريكا از بين دارند مى‏روند. من چطور جواب ملت را بدهم كه ملت ما اگر بگويند كه اين روحانيت مسيح در خدمت ابرقدرت هاست، ما چطور جواب آنها را بدهيم؟ من متأسفم كه نمى‏توانم جواب اينها را بدهم براى اينكه اگر من بخواهم دفاع كنم از روحانيت مسيح، علائمى كه در كار است، شواهدى كه در كار است ملت ما براى ما آن شواهد را به رخ ما مى‏كشند. چرا بايد ايشان در اين مدت طولانى كه ما در زير رنج بوديم و جوان‏هاى ما را در خيابان‏هاى ايران مى‏كشتند و خون آنها را روى آسفالت‏ها جارى مى‏كردند ايشان يك كلمه سفارش اينها را نكنند؟ اين تبعيض را چرا ايشان قائل هستند؟ مگر حضرت مسيح تعليماتش تعليمات تبعيضى است؟ مگر حضرت مسيح با يك طايفه خوبند و آن ثروتمندان؟ و با طايفه ديگر بد هستند و آن مظلومان و اشخاصى كه بيچاره و فقير هستند؟ كه شما داريد اين كار را مى‏كنيد. من مى‏دانم كه مذهب مسيح اين نيست و هر كس كه دنبال مسيح باشد بايد حامى مظلومان باشد و بايد با ابرقدرت‏ها مقابله كند، همانطورى كه كسى كه تابع مذهب اسلام است بايد با ابرقدرت مخالفت كند و مظلومان را از زير چنگال اينها بيرون بياورد. چرا بايد آقاى پاپ احوالى از اين دخترها و پسرهايى كه امروز، الان كه من دارم با شما صحبت مى‏كنم در حبس‏ها و زنجيرها و گرفتارى‏ها و شكنجه‏ها بسر مى‏برند، ايشان يك كلمه راجع به اين مسائل صحبت نكنند؟ چرا نبايد به اين اشخاصى كه خودشان را مسيحى مى‏دانند و خودشان را اهل كليسا مى‏دانند يك كلمه نگويند كه كه شما مسيحى هستيد چرا اين كارها را مى‏كنيد؟ من جواب اين مظلوم‏ها را چه بدهم؟ اينها كه به ما اشكال مى‏كنند كه شما طرفدار روحانيت هستيد و اين روحانيت هيچ كلمه‏اى در مقابل قدرت‏هاى بزرگ و ظلم‏هايى كه بر مردم مى‏شود، بر مظلومين مى‏شود، حتى ظلم‏هائى كه بر خود اشخاصى كه در آمريكا هستند مى‏شود، يك كلمه صحبت نمى‏شود و يك پيام فرستاده مى‏شود و يك رسول فرستاده نمى‏شود لكن وقتى كه يك لانه جاسوسى را ما مى‏گيريم كه جاسوسيتش مسلم است، ايشان رسول مى‏فرستند و نامه مى‏فرستند و

صحيفه نور ج 12 صفحه 270

حالا هم كه مدارس اينجا، مدارس علمى‏شان اينجا هست و اشخاص مى‏گويند (من اين را مطلع الان نيستم) اشخاص كه رفته‏اند و ديده‏اند مى‏گويند اينجا هم مركز تعليم و تعلم نيست بلكه مركز ديگرى است، الان ايشان حالا باز نامه فرستاده‏اند و سفارش كرده‏اند. مگر ما با علم مخالفيم؟ مگر ما با تعليمات مخالفيم؟ مگر ما با مدارس مخالفيم؟ با مدارس نصارى، با مدارس زرتشتى، با مدارس يهود ما كى مخالف هستيم؟

اما اگر مدارس جور ديگرى باشند، ما نمى‏توانيم تحمل بكنيم. ايشان اول بايد ببينند اين مدارس چه بوده است، بفرستند اشخاص را مشاهده كنند كه اين مدارس چه وضعى داشته است كه دولت ما نتوانسته تحمل كند و البته اين با دولت است لكن آنچه كه من به شما مى‏گويم كه به آقاى پاپ بگوئيد اين است كه شما رويه خودتان را كه روحانى هستيد عوض كنيد و با مظلومين و با اشخاصى كه زير چكمه امريكا دارند از بين مى‏روند و با اين دختر و پسرهاى جوان ما كه الان در حبس‏هاى آمريكا بسر مى‏برند و آنها را از يك حبسى به حبس ديگر و اخيراً در يك سلول‏هاى منفرد آنها را حبس كرده‏اند، بپرسند چرا اين كار شده است. چرا گوشمان نمى‏شنود يك وقت از آقاى پاپ كه طرفدارى مظلومينى كه مال ايران هست يا افرادى كه در خود مملكت آمريكا هست و تحت ظلم و شكنجه هستند يك بازخواستى نمى‏كند؟ شما از قول من به ايشان سلام برسانيد و بگوئيد كه اين رويه را طرد بكنيد، شما طرفدار مظلوم باشيد، شما طرفدار باشيد از اشخاصى كه چپاول شده‏اند، مظلومند، زير چكمه هستند، شما از اين جوان‏ها و دخترها و پسرهاى ما كه الان در زير چكمه دژخيمان آمريكا هستند طرفدارى كنيد، به اين اشخاصى كه اظهار تبعيت از شما مى‏كنند دستور بدهيد كه اينها را رها كنند. ما نمى‏توانيم ديگر زير بار امريكا برويم. امريكا اگر تمام افراد ما را هم از بين ببرد، ديگر نمى‏تواند در اينجا بيايد منافع خودش را جبران كند و منافع خودش را تأمين كند و ملت ما را به ستم و زور در تحت شكنجه و اختناق قرار بدهد. امريكا بايد اين را بداند كه ديگر گذشته است از اينكه او خيال بكند كه مى‏تواند باز در ايران با اين شيطنت‏ها برگردد و آقاى پاپ هم سفارش كند به اين امريكا كه نكنند اينطور با بشر، اينطور دژخيمى نكنند با بشر، اينطور ظلم نكنند به بشر. بشر اشخاصى هستند كه عبادالله هستند، بندگان خدا هستند، با بندگان خدا اينطور نكنند، اينقدر ظلم نكنند، اينقدر ستم نكنند. من اميدوارم كه آقاى پاپ به وظيفه دينى خودشان، به وظيفه مسيحيت خودشان عمل كنند و اين كارهايى كه دژخيمان امريكا مى‏كنند و پليس امريكا مى‏كنند جلوگيرى كنند. و ما در مقابل امريكا ايستاده‏ايم تا آخر و نخواهيم گذاشت امريكا باز برگردد يا آن اشخاصى كه تبع او هستند برگردند و ملت ما تا آخرين نفس براى دفاع از حق حاضر است و تحت بار ظلم نخواهد رفت.

والسلام على من اتبع الهدى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 271

تاريخ: 15/5/59

بيانات امام خمينى به مناسبت روز جهانى قدس

اگر مسلمين با هم اتفاق پيدا بكنند هيچ مصيبتى پيش نمى‏آيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

روز قدس را بايد مسلمان‏ها زنده نگه دارند. من كراراً راجع به طمع اسرائيل تنبه داده‏ام كه اسرائيل اينطور كه اكتفا كند به آن زمين‏هائى كه غصب كرده است، حالا ديديد كه پايتخت خودش را در قدس قرار داده است. و تمام اين چيزهائى كه از آمريكا و از طرفدارهاى حقوق بشر و از اين محافل و مجالسى كه در خارج هست، اينها تمام يك شعرهاى غير موزون است و لهذا مى‏بينيد كه انكار مى‏كنند و اسرائيل هيچ اعتنا نمى‏كند، تنبه مى‏دهند، اسرائيل آنها را محكوم مى‏كند. اين براى اين است كه مسأله، مسأله جدى نيست اينطور نيست كه آمريكا جداً مخالف باشد با اينكه پايتخت اسرائيل در قدس باشد و معذلك اسرائيل بتواند يك همچو كارى بكند، اينها همه يك مانورهائى است كه مى‏دهند، يا مثلاً مجالس حقوق بشر و مجالس ديگرى كه از همين ابواب هست در آنجا، در آن ممالك هست، اينها همه دستشان توى هم است و براى چاييدن ما مسلمين و كسانى كه در آسيا، در افريقا، در آنجا هستند، و مع الاسف مسلمين متنبه نمى‏شوند.

ملت‏ها بايد خودشان راجع به اين مسائل قيام كنند براى اينكه دولت‏ها هم غالباً الا كمى اگر باشد آنها هم دستشان با همان ابرقدرت‏ها توى هم هست و لهذا مى‏بينيد كه اينطور جناياتى كه از آمريكا واقع مى‏شود، مسلمان‏ها يعنى دولت‏هاى اسلامى هيچ از خودشان گرايشى نشان نمى‏دهند، گاهى هم اگر يكى‏شان يك چيزى بگويد، يك حرفى است، بيش از يك حرف نيست. الان شما ديديد كه امريكا با اين جوان‏هاى عزيز ما، با اين دخترها، با اين پسرها، با اين دانشجوهاى عزيز چه رفتار وحشيانه كرد و آنها چه شجاعتى در مقابل پليس آمريكا از خود نشان دادند و در مقابل همه قدرت‏هائى كه آنجا بود و همه پليس‏ها و همه دستگاه‏هاى انتظامى، اينها با مشت گره كرده ايستادند، تحمل كتك‏ها را كردند، تحمل جنايت‏هاى امريكا را كردند لكن از آن مسأله اى كه پيش آنها مسأله بود، اصلاً نگذشتند. مسلمين بايد از اين جوان‏ها، از اين جوان‏هائى كه از ايران در خارج هست، چه در انگلستان و چه در اروپا و چه در امريكا هست، تنبه پيدا كنند كه بايد چه كرد. ما دولت‏ها را ازشان مأيوس هستيم لكن ملت‏ها ميزانند، ملت‏ها در مقابل اين جنايتى كه امريكا كرده است و اخيراً هم انگلستان نسبت به اين جوان‏هاى غيور ما، چه نشان دادند؟ چه عكس‏العملى نشان دادند؟ اگر در بلادى باز عكس‏العملى

صحيفه نور ج 12 صفحه 272

بود، از جوان‏هاى ايرانى و گاهى هم از آنها بود اما ملت‏ها خيلى عكس‏العملى نشان ندادند و اين براى اين است كه ملت‏هاى اسلامى باز تنبه به اين پيدا نكردند كه تعليمات اسلام چى است.

اسلام همه مسلمان‏ها را وادار مى‏كند به اينكه با هم متفق باشيد، اختلاف نداشته باشيد، اگر اختلاف داشته باشيد، فشل مى‏شويد و رنگ و بويتان از بين مى‏رود و مع‏الاسف - با اينكه - ما مى‏بينيم كه ما هر چه مصيبت پيدا كرديم از سال‏هاى طولانى تا حالا از اين اختلافاتى بوده است كه در داخل خودمان بوده. دولت‏هائى كه، دولت‏هاى ممالك اسلامى، نه دولت‏هاى اسلامى، من مى‏توانم بگويم دولت اسلامى، چطور من به دولت عراق بگويم دولت اسلامى؟ چطور من به دولت مصر بگويم دولت اسلامى؟ اين دولت‏هائى كه در ممالك اسلامى هستند، اينها را مى‏بينم كه بر ضد مسلمين، بر ضد اين مسلمينى كه الان در ايران مقابل امريكا و مقابل شوروى ايستاده‏اند، آنها پايگاه درست مى‏كنند براى امريكا كه بيا حمله كن به مسلمين. ما چطور مى‏توانيم امثال سادات را كه پايگاه درست مى‏كند و دعوت مى‏كند از امريكا كه هجوم كنند به ايران و به مملكت اسلامى، چطور ما مى‏توانيم اين را مسلم بدانيم؟ و چطور مى‏توانيم عراق را، دولت عراق را مسلم بدانيم در صورتى كه اسلحه مى‏فرستند به ايران و دائماً ايران را دارد مورد هجوم قرار مى‏دهد و براى امريكا دارد كار مى‏كند؟ و من گمانم اين است كه امريكا، شوروى را هم بازى داده. شورورى الان به عراق كمك مى كند در صورتى كه عراق آمريكائى است، نه شوروى. كمك‏ها را از او مى‏گيرد كه به ايران صدمه وارد كند و راه را براى امريكا باز كند نه اينكه مى‏خواهد راه را براى شوروى باز كند. امريكا بازى داده اين شوروى را هم و آنها اسلحه مى‏دهند كه براى امريكا كار مى‏كنند. آنها به خيال اينكه اين اسلحه را كه مى‏دهند به نفع شوروى هست و حال آنكه نيست به نفع شوروى. و در هر صورت مسلمين اگر چنانچه با هم اتفاق پيدا بكنند و وحدت كلمه پيدا بكنند، نه قضيه قدس پيش مى‏آيد و نه قضاياى افغانستان پيش مى‏آيد و نه قضايائى كه براى مسلمين در جاهاى ديگر پيش مى‏آمد و پيش مى‏آيد، پيش مى‏آيد.

تا يك دولت اسلامى به تمام معنا روى كار نيايد ما بايد باز همين گرفتارى‏ها را داشته باشيم

بايد تا كى ملت‏هاى مسلم هم در غفلت باشند؟ چرا اين ملت‏ها در مقابل اين ابرقدرت‏ها قيام نمى‏كنند؟ ايران قيام كرد، الان هم دو سال است كه مى‏گذرد بر امر و تمام قدرت‏ها هم مخالفت كردند معذلك ايران سر جاى خودش هست و ايستاده است و ابداً اعتنا به اين هياهو نمى‏كند و همه كارهائى هم كه اينها كردند فلج كرده. خوب همين كودتائى كه تمام اين دولت‏هاى اطراف و آن دولت‏هاى بزرگ دست در آن داشتند و لكن نتوانستند كارى بكنند، چرا؟ براى اينكه مساله، مسأله ملت است. اگر دولت شاه بود و امريكا مى‏خواست كودتا بكند فوراً مى شد اما حالا مسأله، مسأله ملت است يعنى اينطور نيست كه دولت و ملت دو تا باشند، اينطور نيست كه مثل دولت عراق باشد كه ملت با او دشمن است، مثل دولت مصر باشد كه ملت با او دشمن است. اينجا ملت اسلامى است كه حكومتش اسلامى است و

صحيفه نور ج 12 صفحه 273

ملت با اين حكومت موافقند، از اين جهت توطئه‏ها را خود ملت به دست مى‏آورد. خود اين سربازها توطئه‏هائى كه در داخل سربازخانه‏ها انجام مى‏گيرد به دست مى‏آوردند و گزارش مى‏دهند. پاسدارها همه دنبال اين مطلب هستند كه اين توطئه‏ها را خنثى كنند و خود ملت است كه ناظر است، در همه جا ناظر است و الان هم در همه اطراف، اين جنايتكارها را به تدريج پيدا مى‏كنند و معرفى مى‏كنند و خودشان مى‏گيرند و تحويل مى‏دهند. اگر دولت‏ها بفهمند اين معنا را كه اگر اينها با ملت خودشان درست رفتار كنند و ملت همراه آنها باشد چه خواهد شد، اگر اين خوفى كه اين ابرقدرت‏ها ايجاد كردند در اين دولت ها بفهمند كه در دولت ايران هم اين اخافه‏ها هميشه بوده است و حالا هم هست لكن دولت فعلى ايران ديگر گوش به اين حرف‏ها مى‏دهد، اگر بفهمند كه طرفدارى ملت از يك دولتى چه معنا دارد، بفهمند اين معنا را كه اگر ملت‏ها را دلشان را به دست بياورند و حكومت بشود يك حكومتى كه مال خود ملت باشد، از خود ملت جوشش كند و عقائد، عقائد اسلامى باشد، احكام، احكام اسلامى باشد و زير سايه اسلام بخواهند زندگى بكنند و ملت‏هائى كه به اسلام عقيده دارند همراه آنها بشوند، آنوقت مى‏فهمند كه هيچ يك از دولت‏هاى بزرگ نمى‏توانند كارى انجام بدهند چنانچه در اينجا نتوانستند. تا الان دو مرتبه، سه مرتبه به حسب تظاهر، هى قيام كردند يا چيز كردند كه كودتائى بكنند يا بريزند در ايران لكن فشل شدند و دائماً هم در صدد هستند، نه اين است كه در صدد نيستند، لكن من مطمئنم و اطمينان مى‏دهم به ملت خودمان كه نمى‏توانند كارى انجام بدهند. ملت بايد توجه داشته باشد كه تا توجه به خدا دارد، تا توجه به اسلام دارد، تا خدمتگزار اسلام است كسى نمى‏تواند به او آسيبى برساند، مگر كه اين حيثيت از دستشان برود. بايد اين جهت اسلاميت را - خالص اسلاميت - حفظ كند. اين ملى‏گراها و اينها كه هى فرياد ملى ملى مى‏زنند، همين‏هائى هستند كه بعضى‏شان در اين كودتا هم دخالت داشتند، بر ضد اين مملكت خودشان براى ديگران، همين‏ها هستند كه بعضى‏شان به طورى كه شواهد هست دخالت در اين امر داشتند. اين جهات مختلفه، گروه مختلفه‏اى كه در ايران هست و هى داد خلق را مى‏زنند و داد اينكه ما چطور هستيم، اينها هم همين‏هائى هستند كه در اين مسائل دخالت داشتند، اينها هم همين‏هائى هستند كه مى‏روند در امريكا اين جوان‏هاى عزيز ما كه گرفتار هستند، همين اشخاص كه دعوى خلقيت و - نمى‏دانم - چه مى‏زنند، همين‏ها آنجا مى‏روند به آنها مى‏گويند اى مرتجعين. اينها چه جمعيت‏هائى هستند؟ در داخل اين كارها را مى‏كنند، در خارج اين كارها را مى‏كنند. تا ملت‏ها بيدار نشوند و اين ريشه‏ها را نكنند و تا يك دولتى كه دولت اسلامى باشد به تمام معنا، دولتى باشد كه متعهد باشد به احكام اسلام، دولتى باشد كه غربزده نباشد، به اسلام گرايش داشته باشد، روى كار نيايد ما بايد باز همين گرفتارى‏ها را داشته باشيم.

تمام مقصد ما مكتب ماست

مجلس بايد به تمام قوه اى كه دارد و قوه او از همه قوه‏ها بالاتر است و تمام مسلمين واجب است بر آنها كه پشتيبانى كنند از دولت و از ملت و از مجلس بالخصوص، بايد با تمام معنا كوشش كند كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 274

افرادى كه سركار مى‏آيند، نخست‏وزير، ساير وزرا و ساير كسانى كه كارهاى مهم را دارند، از اشخاص مسلمان متعهد، متوجه به كارهائى كه در دنيا مى‏شود، مدبر، لكن متعهد به اسلام، متعهد به مكتب. مكتب بزرگترين چيزى است كه از براى ما مطرح است، نبايد راجع به مكتب يك كلمه‏اى كسى بگويد اشتباه مى‏كنند اگر مى‏گويند مكتب چطور. تمام مقصد ما مكتب ماست و مسلمان‏هاى ما براى مكتب ماست كه اينطور قدرت دارند و اينطور در مقابل ديگران مى‏ايستند. اگر چنانچه ساير ممالك اسلامى هم مكتب خودشان را حفظ كنند، اين مكتب اسلام را، اگر مكتب اسلام را حفظ بكنند مطمئن باشند كه هيچ قدرتى به آنها آسيب نمى‏رساند. و اگر ما مكتب خودمان را حفظ نكنيم، كه يكى از تعليمات مكتب ما اين است كه متفق با هم باشيم، هر يك از اين گروه‏ها يا هر يك از اين افراد كه بر ضد آن رفيق خودش يك كلمه‏اى بگويد، از مكتب خارج شده است و به درد - اصلاً - ايران ديگر نمى‏خورد. هر كدام از اينها كه ديگرى را بخواهند تضعيف كنند، مجلس بخواهد يكى ديگر را تضعيف كند يكى ديگر بخواهد مجلس را تضعيف كند، دولت بخواهد مجلس را تضعيف كند، مجلس بخواهد دولتش را تضعيف بكند، رئيس جمهور بخواهد مجلس را تضعيف كند، مجلس بخواهد رئيس جمهور را تضعيف كند، تمام اينها بر خلاف مكتب اسلام است، مخالفت با اسلام است. بايد اين آقايان همانطورى كه مدعى هستند اسلامى هستيم، واقع مطلب اين است كه بايد در علمشان، در قولشان، در خطابه‏هايشان، در حرف‏هايشان، در نوشته‏هايشان، در روزنامه‏هايشان نشان بدهند كه ما مسلمان هستيم. اين چه مسلمانى است كه هر روزنامه‏اى كه مال يك طايفه است به طايفه ديگر فحاشى مى‏كند؟ ما چى جواب اين مردم را بدهيم كه هى مى‏آيند از من الان وقت خواسته‏اند از بازار تهران كه بيايند بگويند اين چه خبر است، كه اين آقايان چه‏شان است با هم. اين آقاى رئيس جمهور با مجلس، مجلس با رئيس جمهور چرا، چرا اينطور رفتار مى‏كنند؟ چرا بايد اينطور باشد كه صداى مردم دربيايد؟ من نصيحت به آنها مى‏كنم، من از لسان اسلام به آنها نصيحت مى‏كنم كه با هم اختلاف نكنيد. شما اگر اختلاف بكنيد راه را براى ديگران باز مى‏كنيد، شما اختلاف با هم نداشته باشيد. سر چه اختلاف مى‏كنيد؟ چه ميراثى هست كه شما مى‏خواهيد قسمت كنيد و سرش اختلاف مى‏كنيد؟ اينهمه مردم جوان‏هايشان را دادند، ميراث براى شما گذاشتند كه اختلاف با هم بكنيد و اينطور توى سر هم بزنيد و اينطور فساد ايجاد كنيد؟! يك قدرى با هم رفيق باشيد، دوست باشيد، برادر باشيد. آقاى رئيس جمهور افرادى كه به درد جامعه اسلامى ما بخورد، به درد مكتب ما بخورد بايد تهيه كند، معرفى كند يعنى نخست‏وزير را او تهيه مى‏كند بايد يك شخصى باشد كه همه آن صفاتى كه من گفته‏ام درش باشد كه در راس همه صفات، مكتبى بودن است. فكر بكند، فكر مكتب اسلام، در صدد باشد كه اسلام را تقويت بكند، در صدد باشد كه احكام اسلام را پياده بكند، نه در صدد اين باشد كه مليت را احيا بكند. آنهائى كه مى‏گويند ما مليت را مى‏خواهيم احيا بكنيم، آنها مقابل اسلام ايستاده‏اند، اسلام آمده است كه اين حرف‏هاى نا مربوط را از بين ببرد. افراد ملى به درد ما نمى‏خورند افراد مسلم به درد ما مى‏خورند. اسلام با مليت مخالف است. معنى مليت اين است كه ما ملت را مى‏خواهيم و مليت را مى‏خواهيم و اسلام را

صحيفه نور ج 12 صفحه 275

نمى‏خواهيم. آن مرديكه در خارج گفت كه اول من ايرانى هستم، ملى هستم دوم ايرانى هستم سوم اسلام. اين اسلام نيست، تو سوم هم اسلامى نيستى.

روز قدس فرصتى براى قيام يكپارچه ملت‏هاى مسلمان عليه مفسدين‏

بايد آقايان توجه كنند، تمام مسلمين توجه بكنند، روز قدس روزى است كه بايد تمام ملت‏هاى اسلام با هم توجه بكنند و اين روز را زنده نگه دارند. اگر يك هياهوئى از تمام ملت‏هاى مسلمين بلند بشود، روز جمعه آخر ماه مبارك كه روز قدس است همه ملت‏ها قيام بكنند، همين كه حالا همان تظاهرات، همان راهپيمائى‏ها را بكنند اين مقدمه مى‏شود از براى اينكه انشاءالله جلوى اين مفسدين را ما بگيريم و كلك اينها از بلاد اسلام كنده بشود. ما، هى سست مى‏گيريم، مسلمان‏ها هى سست مى‏گيرند، ملت‏ها بيطرف مى‏مانند كم قيام مى‏كنند و نهضت مى‏كنند، كم تظاهر مى‏كنند راجع به اين امور. اسرائيل وقتى كه ديد خوب ملت با هم مخالف هستند و دولت مصر هم كه همراه اوست، برادر است و عراق هم كه با اينها برادر هست، وقتى اين چيزها را ديد هى قدم به قدم پيش مى‏رود و شما مطمئن باشيد كه اگر سست بگيريد، اينها تا فرات خواهند بروند، اينها همه اينجا را ملك خودشان مى‏گويند هست. شما بايد محكم بايستيد در مقابل اينها و اگر چنانچه مسلمين، ملت‏هاى مسلم بايستند در مقابل اينها و اگر دولت‏هايشان بخواهند مخالفت كنند، مشت توى دهنشان بزنند چنانكه ايران مشت در دهن محمدرضا زد، محمدرضا از همه دولت‏هاى مسلمين، از همه آنها قويتر بود و از همه آنها پشتوانه‏اش بيشتر بود معذلك ملت ما قيام كرد و اسلام را وجه نظر خودش قرار داد و الله اكبر را فرياد كشيد و اين قدرت را از بين برد و قدرت‏هاى ديگر را هم و تا آخر هم همه قدرت‏ها اگر روى هم باشند نمى‏توانند آسيب به يك همچو ملتى برسانند.

يك همچو ملتى كه ما داريم به اين صفا، به اين خوبى كه در همه قضايا پشتيبان دولتشان هستند، پشتيبان رئيس جمهورشان هستند، پشتيبان مجلسشان هستند حيف است كه اين ملت را ما عواطفشان را جريحه‏دار كنيم و ما بنشينيم با هم مخالفت كنيم، نه خدا را خوش مى‏آيد از اين و نه ملت را. ملت ناراحت است از اين كار. اين روزنامه‏هايتان را جلويش را بگيريد. آقايان روزنامه‏هائى كه به آنها مربوط است جلويشان را بگيرند. اين عذر نمى‏شود كه ما روزنامه‏ها را نمى‏دانيم چه نوشته است. نخير اين عذر نيست، بايد روزنامه‏ها را ببينند چه نوشته‏اند. خودش نمى‏رسد، خود آقايانى كه مثلاً در مجلس هستند يا آقايانى كه در خارج مجلس هستند نمى‏رسند بخوانند، روزنامه‏ها را يك كس ديگر را وادار كند كه بخوانند، روزنامه‏ها ببينند چه است. در روزنامه مشغول فتنه‏انگيزى هستند و مشغول اين هستند كه دولت را با رئيس جمهور، مجلس را با رئيس جمهور، رئيس جمهور را با مجلس مخالف كنند و اين يك توطئه‏اى است كه در روزنامه‏ها ايجاد شده است و بايد خود آقايان جلويشان را بگيرند قبل از اينكه ملت جلويش را بگيرد، قبل از اينكه خود ملت بيايد و بى‏ملاحظه از كسى تمام اين روزنامه‏ها را خفه كند خودشان جلويش را بگيرند.

صحيفه نور ج 12 صفحه 276

و در مجلس هم آقايان با هم باشند، رفيق باشند، همه مسلمان هستيم همه بايد دوست با هم باشيم، مسلمين يد واحده بايد باشند، اينقدر در مجلس با هم اختلاف نداشته باشند، جهات شرعى را حفظ بكنند، جهات اخلاقى را حفظ بكنند، هى اين به او بدگوئى كند او به او بدگوئى كند، خوب، اين اسباب ناراحتى مسلمان‏ها هست. آقايان مى‏گويند، مسلمان‏ها مى‏گويند خوب ما خون بچه‏هايمان را داده‏ايم يك قبرستان در اينجا پر است از جوان‏هاى ما، قبرستان‏هاى شهرستان‏ها پر از جوان‏هاى ما هست كه در راه اين مملكت و در راه اين اسلام اينها كشته شده‏اند حالا كه اينها كشته شده‏اند گويا آقايان آمده‏اند از خارج و از داخل حالا با هم نشسته‏اند دعوا مى‏كنند. سر چه ميراثى دعوا مى‏كنيد؟ ميراث پدر كدامتان است؟ يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى توجه كنيد به مسائل، هر وقت هر كدام صحبت كنيد به ضد ديگرى نباشد و اين خلاف آداب اسلام است خلاف آداب مسلمين است، خلاف انسانيت است، خلاف مشى انبيا و مشى اوليا هست. نكنيد اين كار را، يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى هواى نفس را كنار بگذاريد، اشتها را كنار بگذاريد. تمام گرفتارى ما سر اين هواى نفسى است كه ما داريم، اعدى عدو انسان اين نفس انسان است كه در بين جنبين است، اين اعدى عدو انسان است. يك قدرى جلويش را بگيريد؟ يك قدر مهار كنيد.

ترغيب مسلمانان جهان به اتحاد بر عليه اسرائيل

خداوند انشاءالله ما را موفق كند به اينكه يك روزى برويم و در قدس نماز بخوانيم و مسلمان‏ها اميدوارم كه روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالك اسلامى در روز قدس در روز جمعه آخر ماه مبارك تظاهر كنند، مجالس داشته باشند، محافل داشته باشند، مسجد داشته باشند، در مساجد فرياد بزنند. وقتى يك ميليارد جمعيت فرياد كرد، اسرائيل نمى‏تواند، از همان فريادش مى‏ترسد. اگر همه مسلمينى كه در دنيا هستند الان هستند كه قريب يك ميليارد هستند، اگر در روز قدس همه بيرون بيايند از خانه، فرياد كنند مرگ بر امريكا و مرگ بر اسرائيل و مرگ بر شوروى، همين قول مرگ بر شوروى براى آنها مرگ مى‏آورد. جمعيتشان يك ميليارد، ذخائرشان اينهمه زياد كه همه دولت‏ها محتاج به ذخائر شما هستند معذلك شما را وادار مى‏كنند با هم مختلف باشيد اختلاف كنيد و ذخائرتان را ما ببريم و هيچ كدام صحبت نكنيد. خوب است يك مقدار ملت‏هاى غير ايران از ايران سرمشق بگيرند و از اين ملت نجيب عزيز ما، و خوب است يك قدرى از اين جوان‏هائى كه در امريكا و در انگلستان و در بلاد غرب هستند و تظاهر مى‏كنند و در مقابل پليس مى‏ايستند و آنها را غل و زنجير مى‏كنند در حال غل هم فرياد مى‏زنند و احقاق حق مى‏خواهند بكنند يك قدرى ما متنبه بشويم و ما تعليم بگيريم از اين جوان‏ها كه آنها براى اسلام فرياد مى‏كنند و ملت‏ها بيطرف هستند كانه آنها براى اسلام دارند فرياد مى‏كنند و ما اينجا با هم اختلاف مى‏كنيم و انصافاً انصاف نيست.

صحيفه نور ج 12 صفحه 277

هى نگوئيد من، بگوئيد مكتب من‏

خداوند همه‏تان را توفيق بدهد و همه مسلمين را توفيق بدهد كه با هم يداً واحده بشوند و خصوصاً ملت ايران را توفيق بدهد و اين نهادهائى كه هستند و در دولت و در مجلس و در ساير جاها به اينها توفيق بدهد كه با هم تفاهم كنند و با هم باشند تا اينكه اين ملت آسيب نبيند. اگر خداى نخواسته آسيبى ديد، روى ماها سياه است و روى دولت‏ها و روى اشخاصى كه در رأس هستند، در دنيا سياه است در آخرت هم سياه است. به خود باشند، براى خدا قيام كنند، براى خدا آرام باشند، براى خدا به هم نپرند، براى خدا اين نگويد كه توطئه بر عليه من است آن يكى بگويد توطئه بر عليه من است. نه، توطئه خارجى عليه افراد نيست افراد قابل توطئه نيستند، عليه اسلام است، افراد قابل نيستند كه امريكا توطئه كند به ضد - اين - اين آدم يا توطئه كند به ضد آن آدم. آمريكا مى‏فهمد چه هست، امريكا به ضد اسلام است او از اسلام صدمه خورده است، نه از افراد، نه از فرد، او از اسلام سيلى خورده است، او از ملتى كه مى‏گويد اسلام، سيلى خورده است، نه از من سيلى خورده و نه از آقاى رئيس جمهور سيلى خورده و نه از اشخاصى كه در مجلس هستند و نه دولت‏ها، هيچ كدام، از ما سيلى نخورده است، از اين زاغه‏نشين‏ها سيلى خورده است، از اين ملت سيلى خورده و او در صدد است، اگر توطئه كند بر ضد ملت توطئه مى‏كند نه اينكه بر ضد من يا برضد تو يا بر ضد آن. خير، اين حرف‏ها نيست در كار. اينقدر خودنمائى نكنيد اين اشتباه است. انسان بايد توجه به خدا داشته باشد و خودش را در مكتبش فانى كند، هى نگويد من، بگويد مكتب من. هر وقت مى‏گوئيد، مكتب من بگوئيد. از پيغمبرها بشنويد اين مطلب را، از اولياء خدا تعليم بگيريد كه هميشه دنبال مكتب بوده‏اند، نه دنبال خودشان، نه خودشان زرق و برق دنيائى داشته‏اند و نه اينقدر توجه به نفس داشتند كه من چه كردم و من چه كردم، خير، اين حرف‏ها نبوده‏آنها - از آنها بايد تعليم بگيريم و آدم بشويم. آدم، وقتى مى‏شود كه خودش را هيچ نبيند و هر چه مى‏بيند خدا ببيند و هر چه هم هست اوست الله نور السموات والارض تمام قدرت‏ها مال اوست و تمام نورها مال اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ هستيم و اين معنا را بايد ادراك بكنيم.

اگر چنانچه مسلمين ادراك بكنند كه ما از خدا هستيم و براى خدا بايد باشيم، ديگر آسيب نمى‏بينند، ديگر اسرائيل قدمش را باز پيش نمى‏آورد و ما بايد جديت كنيم كه اسرائيل را برانيم از اين زمين‏هاى اعراب نه اينكه بگوئيم در بيت المقدس چيزت را قرار نده، خير و نبايد گول بخوريم از آمريكا و از اين مجالسى كه درست كرده‏اند و تعزيه گردانى مى‏كنند براى خوردن ما، از آنها گول بخوريم. هر كس بايد خودش قيام، مسلمين بايد خودشان قيام كنند در مقابل اينها، دنبال اين نباشند كه دولت‏هايشان يك كارى بكنند، دولت‏ها كارى نمى‏كنند، خودشان بايد بكنند، دنبال اين نباشند كه در آغوش آن يكى برويم براى نگهدارى ما از آن يكى، خير، همه گرگ هستند و همه شما را مى‏خورند بايد خودتان را حفظ كنيد، توجه به خدا بكنيد، توجه به اسلام بكنيد و براى خدا و براى اسلام قيام بكنيد و براى خدا و براى اسلام به پيش برويد و پيروز هستيد انشاءالله.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 12 صفحه 278

تاريخ: 18/5/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شركت كننده در كنگره، آزادى قدس

مشكل مسلمين حكومت‏هاى مسلمين است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين ماه مبارك رمضان بر همه مسلمين مبارك باد و مبارك آن روزى است كه مسلمين با احساس وظيفه بتوانند بر مشكلات خودشان غلبه كنند.

مشكل مسلمين فقط قدس نيست، اين يكى از مشكلاتى است كه مسلمين دارند. افغانستان مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ پاكستان مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ تركيه مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ مصر مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ عراق مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ بايد ما تحليل كنيم كه مشكلى كه در همه اقطار مسلمين هست، از كجا پيدا شده است؟ و راه حلش چيست؟ چرا مسلمين در همه جاى دنيا تحت فشار حكومت‏ها و ابرقدرت‏ها هستند و راه حل اين مسأله چيست؟ تا اينكه هم رمز پيروزى بر همه مشكلات به دست بيايد و هم قدس و افغان و ساير بلاد مسلمين آزاد بشوند.

مشكل مسلمين، حكومت‏هاى مسلمين است. اين حكومت‏ها هستند كه مسلمين را به اين روز رسانده‏اند، ملت‏ها مشكل مسلمين نيستند، ملت‏ها با آن فطرت ذاتى كه دارند، مى‏توانند مسائل را حل كنند لكن مشكل، دولت‏ها هستند. شما سرتاسر ممالك اسلامى را وقتى كه ملاحظه كنيد كم جائى را مى‏توانيد پيدا بكنيد كه مشكلاتشان به واسطه حكومت‏هايشان ايجاد نشده. اين حكومت‏ها هستند كه به واسطه روابطشان با ابرقدرت‏ها و سرسپردگى‏شان با ابرقدرت‏هاى چپ و راست، مشكلات را براى ما و همه مسلمين ايجاد كرده‏اند. اگر اين مشكل از پيش پاى مسلمين برداشته بشود، مسلمين به آمال خودشان خواهند رسيد و راه حلش با دست ملت‏هاست.

علماى همه بلاد اسلامى بايد مردم را بيدار كنند

شما ديديد كه مشكل ما كه از مشكلات ديگران بيشتر بود و قدرت شيطانى شاه مخلوع از همه قدرت‏ها بيشتر بود و طرفداران او، ابرقدرت‏ها و همه حكومت‏هاى اسلامى و غيراسلامى بودند، ملاحظه كرديد كه حل اين مشكل به پناه بردن به يك كشورى يا يك قدرتى يا يك ابرقدرتى نبود. حل مشكل را خود ملت كردند. ملت ما متحول شد از خوف به شجاعت و از يأس به اطمينان و از توجه خود

صحيفه نور ج 12 صفحه 279

به توجه به خدا و از تفرقه به اجتماع. اين تحول، تحول معجزه آسا اسباب اين شد كه اين مشكل بسيار بزرگ را، مشكلى را كه شايد همه جا و همه دنيا محال مى‏دانستند حلش را، حل كند شما گمان نكنيد كه ايران داراى سلاح بود، ايران سلاحش سنگ بود، چوب، مشت، لكن سلاح معنوى داشت، سلاح معنويش ايمان به مكتب، ايمان به خداى تبارك و تعالى و توكل به مبداء قدرت و وحدت كلمه. حالا كه مى‏بينيد دست ملت ما، يعنى غيرنظامى‏ها تفنگ است، اين تفنگى است كه به غنيمت از بستگان شاه به دستشان افتاده والا تفنگى در كار نبود، ايمان بود. ملت از مركز گرفته تا سرحدات هر كجا برويد، يك كلمه مى‏گفتند. آن روز اين گروه‏هاى فاسد مفسد زير خاك بودند، مثل حيواناتى كه در سوراخ بودند و ميدان مال ملت بود. از مركز تا سرحدات هر جا مى‏رفتى، حتى بچه‏هاى كوچك صدايشان بلند بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، مريض‏هائى كه در بستر در بيمارستان بودند هم همين منطق را داشتند، جوان‏ها هم همين منطق را، دانشگاه و مدرسه هم همين منطق، زن‏ها و مردها هم منطقشان همين بود. از آن خواب گرانى كه ما را ابرقدرت‏ها خوابانده بودند و غفلت از همه مسائلى كه بايد به آن توجه داشت، كرده بوديم ناگاه بارقه‏اى از جانب خداى تبارك و تعالى پيدا شد و ما را بيدار كرد و اين مشكل به نظر همه محال را، حل كرد. مشكل شاه مخلوع ودار و دسته او بود و حل مشكل به دست خود ملت بود. نه يك تفنگ از خارج براى ملت ما آمد و نه يك حكومت خارجى به ما كمك كرد. بلكه آنها مخالف ما بودند، عراق سرسخت مخالف با ما بود، كويت سرسخت مخالف با ما بود و مصر هم كه حالش را مى‏دانيد و ساير ممالك را دولت‏هايشان را مى دانيد، در عين حالى كه همه قدرت‏ها يك طرف صف آرائى كرده بودند و ملت ما با دست خالى يك طرف، ملت ما هجوم كرد و اين سد كه خيال مى‏كردند ممتنع است شكستش، شكستند.

بايد كارى كرد كه ملت‏ها هر جا هستند، ملت‏ها بفهمند تكليف خودشان را. اگر بخواهيد و بخواهند و دانشمندها بخواهند، علماى همه بلاد اسلامى و دانشگاه‏هاى همه بلادهاى اسلامى بخواهند حل مشكله اسلام و ممالك اسلامى بشود، بايد مردم را بيدار كنند. اين مردمى كه با تبليغات چند صد ساله، به آنها باور آورده بودند كه نمى‏شود با امريكا يا با شوروى مخالفت كرد و الان هم باور ملت‏هاى ديگرى هست، بايد اينها به ايشان فهماند كه مى‏شود. بهتر دليل بر اينكه يك امرى ممكن است، وقوع اوست و اين امر واقع شد در ايران. دولت‏هاى ديگر، ملت ديگر گمان نكنند كه ايران از آنها عده و عده بيشتر داشت، خير. شايد در عشاير عراق بيشتر از ايران اسلحه باشد لكن مغزهاى اينها را به واسطه تبليغات دامنه‏دارى كه شده است، شستشو كرده‏اند و از اسلام مأيوس كردند و اين مغزها را پر كردند از اينكه با اين ابرقدرت‏ها نمى‏شود طرف شد. اين از چيزهائى است كه با تبليغات خود آنها و عمال آنها در داخل ممالك تحقق پيدا كرده است. بايد آنهائى كه در همه ممالك هستند، آنهائى كه دلشان براى ملت‏ها مى‏تپد، آنهائى كه به اسلام اعتقاد دارند و براى اسلام مى‏خواهند خدمت كنند، هر كدام در محل خودشان، ملت خودشان را بيدار كنند تا ملت خودشان، خودشان را كه گم كرده‏اند، پيدا كنند. ملت‏ها خودشان را گم كردند، مملكت خودشان را گم كردند، هر چه در ذهنشان وارد مى‏شود،

صحيفه نور ج 12 صفحه 180

اينكه نمى‏شود با اين قدرت‏ها طرف شد، اينها چه‏ها و چه خواهند كرد. بايد از مغز ملت‏ها اين نمى شودها را بيرون كرد و به جاى آن مى شودها را گذاشت. نه مى‏شود اين كار را كرد. يك ميليارد جمعيت تقريباً، جمعيت مسلمين با دارا بودن آنهمه امكانات و آن سرزمين‏هاى وسيع و آن مخازن زيرزمينى وسيع و آن پشتوانه اسلامى الهى نبايد در ذهنشان بيايد كه نمى‏شود. اين قدرت بزرگ شيطانى شوروى كه با تمام قوا افغانستان را مى‏خواهد خفه كند، نتوانسته است. ملت اگر يك چيزى را بخواهند، نمى‏شود تحميل شان كرد. بايد ملت را بيدار كرد تا بخواهند. ملت ما هم قبل از بيست سال خواب بود، توجه نداشت. از بيست سال به اين طرف هى گفتند، گويندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهى‏ها گفتند، كم كم رسيد به تظاهر، كم كم رسيد به ريختن در خيابان‏ها، كم كم رسيد به الله اكبر، و قدرت بزرگ شيطانى در مقابل الله اكبر نتوانست بماند و همه مى‏خواستند بماند. من مطلع بودم همه قدرت‏ها مى‏خواستند كه‏اين نوكرى كه براى همه‏شان خدمتگزار بى‏چون و چراست، در ايران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ما ذخائر داريم آنها به رايگان ببرند، لكن ملت وقتى نخواهد، نمى‏شود. بايد ملت را بيدار كرد كه آن چيزى را كه خيال مى‏كرد نبايد بخواهد، بخواهد و آن امرى را كه به خيالش نمى‏شود، بيدارش كرد كه مى‏شود و ملت از دولت‏هاى خودشان بخواهند كه تسليم بشوند والا همان كارى را كه ملت ايران كرد، با آنها بكنند تا حل مشكل بشود. حل مشكل بدون اينكه اين اشخاصى كه سر راه ايستادند و مانع هستند از اينكه مشكلات حل بشود، اينها را بايد از بين راه بردارند. هر جا شما برويد، در هر كشورى از كشورهاى اسلامى نه، بلكه همه كشورهاى دنيا اين سران قوم هستند كه مانع هستند از رشد فكرى و معنوى و مادى ملت‏ها، اين سران كشورها هستند كه وابستگان خودشان را در دانشگاه‏ها معلم مى‏كنند و معلم‏هاى دانشگاه جوان‏هاى ما را خراب مى‏كنند. مانع، اين حكومت‏هاست، حكومت‏ها با اختلاف مراتب، حكومت‏ها جلوى رشد جوان‏هاى ما را گرفتند و جلوى پيشرفت مسلمين را.

ملى گرائى اساس بدبختى مسلمين است

آنهائى كه، آن قدرت‏هاى بزرگى كه مطالعه كردند روى كار ما سال‏هاى طولانى، صدها سال فرستادند و مطالعه كردند روى گروه‏ها، روى افراد، روى اشخاص مطالعه كردند، حتى روى زمين جنگل‏ها و همه جا، در جامعه ما اين را يافته‏اند كه اسلام است كه مى‏تواند جلويشان بايستد. از اين جهت آن چيزى كه از همه چيز براى آنها مطرح است، اسلام است و آن چيزى كه سر راه اسلام قرار دادند، اين حكومت‏هاى فاسدند. با دست حكومت‏هاى فاسد و با تبليغ حكومت‏هاى فاسد، اين نژادپرستى‏ها و گروه‏پرستى‏ها در بين مسلمين رشد كرده است. عرب‏ها را در مقابل عجم‏ها و ترك‏ها قرار دادند و عجم‏ها را در مقابل عرب‏ها و ترك‏ها را در مقابل ديگران و همه نژادها را در مقابل هم. اينكه من مكرر عرض مى‏كنم كه اين ملى‏گرائى اساس بدبختى مسلمين است، براى اين است كه اين ملى‏گرائى، ملت ايران را در مقابل ساير ملت‏هاى مسلمين قرار مى‏دهد و ملت عراق را در مقابل

صحيفه نور ج 12 صفحه 281

ديگران و ملت كذا را در مقابل كذا. اينها نقشه‏هائى است كه مستعمرين كشيده‏اند كه مسلمين با هم مجتمع نباشند. در عراق، حكومت عراق، حكومت سابق‏تر از اين حكومت، - كه اين بدتر از آن است - اينها طرح مى‏كردند كه ما مى‏خواهيم مجد بنى‏اميه را احيا كنيم در مقابل اسلام. اسلام كه آمده بود همه مجدها را فانى كند در مجدالله، اينها مى‏گفتند ما مجد بنى‏اميه را بايد احيا كنيم و اين چيزى نبود كه شعور اينها برسد، تلقينى بود كه ابرقدرت‏ها مى‏كردند كه اسلام متفرق بشود، مسلمين با هم متفرق بشوند، دشمن هم بشوند. در ايران از سال‏هاى طولانى اشخاص بى اطلاع از اساس مسائل، ولو فرض كنيد بعضى‏شان مغرض نبودند، اينها هم هى طبل مليت را كوبيدند، همان مليتى كه مى‏خواست اساس اسلام را در ايران برچيند.

اسلام آمده است كه همه نژادها به هم‏اند، مثل دنده‏هاى شانه مى‏مانند، هيچ كدام بر هيچ كدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترك بر هيچ يك از اينها و نه هيچ نژادى بر ديگرى و نه سفيد بر سياه و نه سياه بر سفيد، هيچ كدام بر ديگرى فضيلت ندارند. فضيلت با تقواست، فضيلت با تعهد است، با تعهد به اسلام است. اينها تبليغاتى بوده است كه، تلقيناتى بوده است كه از ابرقدرت كه مى‏خواستند ما را بچاپند شده است و مع الاسف بعضى اشخاص مسلمان صحيح هم، باورشان آمده است. در چندين سال قبل محتمل است، گمان مى‏كنم زمان رضاخان بود يك مجمعى درست كردند و يك فيلم‏هائى تهيه كردند و يك اشعارى گفتند و يك خطابه‏هائى خواندند براى تأسف از اينكه اسلام بر ايران غلبه كرده، عرب بر ايران غلبه كرده. شعر خواندند، فيلم به نمايش گذاشتند كه عرب آمد و طاق كسرى را، مدائن را گرفت و گريه‏ها كردند. همين ملى‏ها، همين خبيث‏ها گريه مى‏كردند، دستمال‏ها را درآوردند و گريه كردند كه اسلام آمده و سلاطين را، سلاطين فاسد را شكست داده و اين معنا در هر جا به يك صورتى به ملت‏ها تحميل شده است. در ممالك عربى، عرب بايد چه باشد. اين تلقين است، اين مخالف با قرآن است. در ممالك غير عربى هر كدام خودشان را بايد، ملت خودشان بايد جلو باشد اين برخلاف تعليمات اسلام است، اين آنى است كه اين ابرقدرت‏ها آرزويش را مى‏كنند و كردند و عمل كردند. وقتى اينها غلبه كردند، در جنگ دوم غلبه كردند بر عثمانى، عثمانى را تكه تكه كردند، شايد قريب پانزده تا كشور كردند و هر كدام يك نوكرى از خودشان بالاى سرش گذاشتند، مع الاسف آنهائى كه اساس مطلب را مطلع نبودند، آنها هم اين مسائل را اهميتى به آن نمى‏دادند و الان هم نمى‏دهند.

ما تا به اسلام برنگرديم، مشكلاتمان سر جاى خودش هست

مشكل ما الان دولت‏هاى ماست، مشكل اسلام دولت‏هاى اسلامى هستند، اين مشكل بايد حل بشود. اگر دولت‏هاى اسلامى به خود بيايند و گرايش كنند به اسلام و از عربيت برگردند به اسلاميت و از تركيت برگردند به اسلاميت، حل مى‏شود مسائل، و اگر چنانچه آنها نكنند، اين مشكل هست تا وقتى ساير كشورها مثل ايران بشوند. ايران با مشت، اين مشكل را حل كرد و بايد همه كشورها با مشت

صحيفه نور ج 12 صفحه 282

خودشان اين مشكل را رفع كنند. ما نبايد بنشينيم كه حكومت‏هاى ما كارى براى ما انجام بدهند. حكومت‏هاى ما براى خودشان هستند، اين حكومت‏هائى كه در بلاد مسلمين هست، اينها به اسلام هيچ كارى ندارند، اگر يك دفعه اسلام بگويند، براى اين است كه شما را بازى بدهند. اسلام صدام هم مثل اسلام محمدرضا خان است، اسلام آن مصرى هم، سادات هم، مثل اسلام صدام است. اين يك اسلامى است كه در لفظ گفته مى‏شود، لكن پايگاه درست مى‏كند و مى‏گويد ما همراه هم مى‏شويم، برويم ايران را از بين ببريم. ايران يعنى چه؟ يعنى يك مملكت اسلامى. با كافر هم عهده مى‏شود براى كوبيدن مسلمين، اين فرم اسلام آقاى سادات، اسلامش اين فرم است و آقاى صدام هم اسلامش اين فرم است كه مى‏گويد اسلام، مى‏گويد مسلم، مى‏گويد چه. مى گويد ما با ملت ايران، در بعضى از نطق‏هايش گفته كه با ملت ايران ما كارى نداريم، ما همراه هستيم، با حكومت ايران هم همراهيم، اما روزى نمى‏شود الا اينكه سرحدات اين ملت را، سرحدات اين مملكت را به آتش و توپ‏هاى كذا مورد تجاوز قرار مى‏دهد. اين يك فرم اسلامى است، اسلام وارداتى از آمريكا و وارداتى از شوروى. ما تا به اسلام برنگرديم، اسلام رسول الله، تا به اسلام رسول الله برنگرديم، مشكلاتمان سرجاى خودش هست، نه مى‏توانيم قضيه فلسطين را حلش كنيم و نه افغانستان را و نه ساير جاها را. ملت‏ها بايد برگردند به صدر اسلام، اگر حكومت‏ها هم با ملت‏ها برگشتند كه اشكالى نيست و اگر برنگشتند، ملت‏ها بايد حساب خودشان را از حكومت‏ها جدا كنند و با حكومت‏ها آن كنند كه ملت ايران با حكومت خودش كرد تا مشكلات حل بشود والا هى ما روز قدس بگيريم، فرياد بزنيم، هى آقايان اجتماع كنند و حرف بزنند، فرياد و حرف جلوى آنها را نمى‏گيرد، بلى گاهى مى‏گيرد منتها ما حرف هم نمى‏زنيم.

اگر در روز قدس تمام ملت‏ها قيام مى‏كردند و فرياد مى‏زدند، نمى‏توانست آن حكومت احمق جلوى فريادشان را بگيرد، يك جمعيت كمى قيام مى‏كنند. اگر در روز قدس تمام كشورهاى اسلامى، ملت‏ها همه برخيزند و فرياد بزنند، نه براى قدس تنها، براى همه ممالك اسلامى، پيروز خواهند شد. ما با فرياد محمدرضاخان را بيرونش كرديم، شما خيال مى‏كنيد با تفنگ بيرون كرديم؟ با فرياد، با الله اكبر، اينقدر الله اكبر بر مغز اينها كوبيده شد كه خودشان را باختند و فرار كردند از اين مملكت رفتند. مسلمين بايد فرياد بزنند، گمان نكنند كه فرياد و شعار فايده ندارند، نخير شعار فايده دارد اما اگر همه فرياد بزنند، فرياد من تنها هيچ چيز نيست، فرياد يك محله، يك شهر هيچ چيز نيست، شما ببينيد فريادهائى كه حالا از ايران بلند مى‏شود منحصر به تهران، قم، اهواز نيست، يك وقت مى‏بينيد كه سپاه پاسداران امر مى‏كند به تمام ملت كه فلان شب برويد بالاى پشت بام الله اكبر بگوئيد، همه اطاعت مى‏كنند. در قبل از اين انقلاب مگر مى‏شد كه يك دسته‏اى بگويند برويد بالاى منبر، گوش كنند به او؟ مدرسين محترم قم مى‏گويند كه فلان روز بايد راهپيمائى بشود، همه ملت راهپيمائى مى‏كنند. و همين طور بايد ملت‏ها اينطور بشوند كه وقتى يك گروه‏شان گفت كه فلان عمل را انجام بدهيد، اين را يك فرمانى بدانند كه از بالا صادر شده و بايد عمل كنند. ملت ما حالا اينطور شده، ما ميل داريم ملت‏ها همه اينطور بشوند.

صحيفه نور ج 12 صفحه 283

ما مى‏خواهيم معنويت انقلاب اسلامى‏مان را به جهان صادر كنيم

ما كه مى گوئيم انقلاب ما مى‏خواهيم صادر كنيم مى‏خواهيم اين را صادر كنيم، مى‏خواهيم اين مطلب را، همين معنائى كه پيدا شده، همين معنويتى كه پيدا شده است در ايران، همين مسائلى كه در ايران پيدا شده، ما مى‏خواهيم اين را صادر كنيم. ما نمى‏خواهيم شمشير بكشيم و تفنگ بكشيم و حمله كنيم. عراق با ما الان مدت‏هاست دارد حمله مى‏كند و ما هيچ حمله‏اى به آنها نمى‏كنيم، آنها حمله مى‏كنند ما دفاع مى‏كنيم، دفاع لازم است. ما مى‏خواهيم كه اين انقلابمان را، انقلاب فرهنگى‏مان را، انقلاب اسلامى‏مان را به همه ممالك اسلامى صادر كنيم و اگر اين انقلاب صادر شد، هر جا صادر بشود اين انقلاب، مشكل حل مى‏شود.

شما كوشش كنيد كه اينطورى كه ايران انقلاب كرد و اينطورى كه ايران الان هم حاضر براى همه چيز است، ملت‏هاى خودتان را بيدار كنيد. آنهائى كه براى اسلام دلشان مى‏سوزد، آنهائى كه براى كشورشان دلشان مى سوزد، ملت‏هاى خودشان را بيدار كنند تا اين تحولى الهى كه در ايران پيدا شد، در آنجاها بيدار بشود. هر جا پيدا بشود حل مسأله است، ديگر آنوقت نترسيد كه چهار تا فاسد بيايد مسجدالاقصى را بگيرد، آنوقت ديگر ترس نكنيد، حل است مساله، اما وقتى يك ملتى، دو طايفه، ده طايفه صد طايفه مى‏شوند و هر كدام به خلاف ديگرى هستند و حكومت‏ها هم اينجور حكومت‏ها هستند، ديگر توقع نداشته باشيد كه با اين طرز فكر و با اين طرز حكومت بتوانيد غلبه كنيد. بايد تعليمات اسلام را گرفت و همانطورى كه اسلام دستور داده است كه مومنين، همه مومنين در همه جا برادر هستند و امر كرده است به اينكه اعتصام به حبل‏الله بكنيد و متفرق از هم نشويد و دستور داده است به اينكه تنازع با هم نكنيد والا فشل مى‏شويد، مسلمين وقتى مى‏توانند از گير ابرقدرت ها و از گير حكومت‏هاى فاسد خودشان خلاص بشوند كه اين امر خدا را اجابت كنند، اين دعوت الهى است، از صدر اسلام، تا آخر اين دعوت را اجابت كنند، اگر دعوت را اجابت نكنند و هى بخواهند بگويند كه آقا بيائيد بكنيد اين كار را، تا اين دعوت اجابت نشود، كار از ما نمى‏آيد. كار وقتى از ما ساخته است كه اسلامى فكر كنيم و به قرآن و اسلام گرايش پيدا كنيم، به تعليمات صدر اسلام عمل كنيم و من اميدوارم كه شما عزيزانى كه از اطراف آمديد براى روز قدس، موفق بشويد و همه مسلمين موفق بشوند و انشاءالله يك روزى همه مسلمين با هم برادر و همه ريشه‏هاى فاسد از همه بلاد مسلمين كنده بشود و اين ريشه فاسد اسرائيل از مسجد الاقصى و از كشور اسلامى ما كنده بشود و انشاءالله تعالى با هم برويم و در قدس نماز وحدت بخوانيم انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 04:03 PM

previos page menu page


صحيفه نور ج 12 صفحه 284

تاريخ: 20/5/59

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان و سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد فطر

مبارك آن روزى است كه تمام دولت‏هاى اسلامى با ملت‏ها با هم باشند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد سعيد مبارك فطر را به همه مسلمين جهان و به شما آقايان كه در اينجا حاضر هستيد، تبريك عرض مى‏كنم، و مبارك آن روزى است كه تمام دولت‏هاى اسلامى با ملت‏ها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده كنند و همه ممالك اسلامى متحد شوند تا اينكه دست ابرقدرتها را از ممالك خودشان قطع كنند.

و من حالا مى‏خواهم يك قدرى از ويژگى‏هاى اين انقلاب اسلامى كه در ايران واقع شده است به شما عرض مى‏كنم و ما مى‏خواهيم كه همه ممالك اسلامى اين ويژگى‏ها را داشته باشد و اين فضايى كه در ايران تحقق پيدا كرده است در همه ممالك اسلامى باشد و اين انقلاب صادر بشود به همه ممالك اسلامى و همه مستضعفان جهان در مقابل مستكبران بايستند و مسائل خودشان را اخذ كنند و حق خودشان را بگيرند و بايد بدانند كه حق گرفتنى است و الا نخواهند اعطاء كرد.

من بعضى از ويژگى‏هاى انقلاب را به شما آقايان و كسانى كه مى‏شنوند كلام من را، عرض مى‏كنم تا ببينند كه آيا اين وضع بهتر است يا اوضاعى كه در جاهاى ديگر هست. شما به من بگوئيد كهن در كجاى ممالك اسلامى و غير اسلامى اينطور است كه رئيس جمهور از همين مردم و در دامن همين مردم باشد و هر روز و در ماه مبارك، هر شب برود توى جمعيت‏هاى متفرق و مردم را ارشاد كند بدون اينكه خوفى در دلش باشد.

ما مى‏ديديم كه در زمان حكومت غاصب شاه مخلوع، اگر اين آدم مى‏خواست در يكى از خيابانهاى تهران ظاهر بشود و قبل از اينكه او بخواهد بيرون برود، مأمورهاى ساواك تمام خيابانهارا و تمام خانه‏هاى اطراف خيابانهارا خالى مى‏كردند و مأمور مى‏گذاشتند و محافظت مى‏كردند براى اينكه او از ملت نبود، او در مقابل ملت بود. و الان رئيس جمهور كه در رأس واقع شده است، در هر مجلسى كه او را دعوت كنند مى‏رود، در هر شهرى كه از او تقاضا كنند مى‏رود و مردم را ارشاد مى‏كند بدون اينكه يك ذره خوف در دل او باشد براى اينكه ملت را از خودش مى‏داند و ملت هم او را از خودش مى‏دانند، برادر هستند، رئيس جمهور با ادنى شخصى كه در ايران زندگى مى‏كند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتيبانى مى‏كنند. و همين طور در كدام مملكت شما سراغ داريد كه رئيس مجلس

صحيفه نور ج 12 صفحه 285

منبر برود و مردم را هدايت كنند، و در ماه مبارك شايد بيشتر از سى تا منبر - شايد - رفته باشد و مردم را هدايت كرده باشد؟ و در كجا شماسراغ داريد كه رئيس ديوانعالى كشور، يك عالمى باشد كه برود مردم را هدايت كند و مردم هم از او هدايت بشوند؟ و همين طور دادستان كل كشور و همين طور وزير كشور و همين طور ساير ارگانى كه هستند با كمال اطمينان بدون اينكه از كسى خوف داشته باشند براى اينكه مبادى خوف در كار نيست، همه پشتيبان هستند، همه برادر هستند. و در كجا سراغ داريد كه مجلس شوارى آنجا مثل مجلس شوراى اسلامى ما باشد؟ در سابق، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود، مجلس پر بود از دوله‏ها، ممالك‏ها، سلطنه‏ها، متملكين، اشراف، طرفدارهاى شرق و غرب، نوكرهاى ممالك اجنبى. والان در مجلس شوراى ما يك چهره پيدا نمى‏كنيد كه از اين طبقه اشراف باشد، از اين طبقه بالا باشد، همه از همين مردم هستند كه در بين بازار راه مى‏روند و از همين جمعيت هستند، عده‏اى‏شان از علما و فقها هستند و عده‏اى‏شان از چهره‏هاى متدين هستند و مجلس شوارى اسلامى ما - نظير - الان در هيچ جا نظير ندارد. چنانچه ساير نهادهاى دولتى ما اينطور است. و در كجا شما سراغ داريد كه ارتشش اينطور ملى و در بين مردم باشد كه وقتى در بين مردم ارتش برود يا ژاندارمرى برود يا سپاه پاسداران برود گل براى او نثار كنند و تظاهر كنند براى او؟ و آنها هم از باب اين است كه از همين مردم هستند، از همين جعميت هستند و تمام جاهائى را كه شما ملاحظه كنيد، همه چون از خود ملت هستند از اين جهت با ملت اينطور روبرو مى‏شوند. و در كجاى دنيا شما سراغ داريد كه از باطن ملت، بدون اينكه هيچ كسى دعوت كند، اينقدر كميته، اينقدر دادگاه، اينقدر پاسدار كه خون خودشان را در راه اين كشور، و در راه اسلام فدا مى‏كنند بدون اينكه كسى آنها را دعوت كرده باشد، در سرتا سر كشور، اين سپاه پاسداران، اين كميته‏ها، اين دادگاه‏ها همه براى همين اسلام و براى همين كشور خدمت مى‏كنند. و در كجاى دنيا سراغ داريد كه ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد، آنچنان در خدمت دولت اسلامى باشد كه هر وقت غائله‏اى پيش بيايد خود ملت پيشقدم است و پشتيبانى مى‏كند؟

ما كه مى‏گوئيم انقلابمان را مى‏خواهيم صادر كنيم و به همه كشورهاى اسلامى بلكه به همه كشورهائى كه مستكبرين بر ضد مستضعفين هستند، مى‏خواهيم يك همچو وضعيتى پيش بياوريم كه دولت يك دولت زورگوى جبار آدمكش امثال ذلك نباشد و ملت يك ملتى نباشد كه دشمن با دولت است. ما مى‏خواهيم بين ملت‏ها و دولت‏ها آشتى بدهيم، دولتها اگر توجه بكنند و يا مطالعه كنند وضع ايران را و ببينند ملت ايران با دولت چه وضعى دارد، گمان ندارم كه آنها تحت تأثير واقع نشوند. البته قلم‏هاى مسموم خارج، قلم‏ها و نوشته‏ها و مطبوعات خارجى، رسانه‏هاى گروه خارجى همه بر ضد ايران و بر ضد دولت و ملت ايران تبليغات مى‏كنند لكن شما كه داخل اين كشور هستيد مى‏دانيد كه تبليغات آنها براى چه هست. براى اين است كه اين ملت و دولت با هم شده اند. وقتى ملت و دولت با هم شد، قشرهاى روحانى و قشرهاى دانشگاه‏ها و ساير قشرها، ارتشى و اشخاصى ديگر همه با هم هستند و همه يك فكر مى كنند، البته منافع ابرقدرت‏ها ديگر نمى‏شود تعيين بشود، يك حكومتى نمى آيد

صحيفه نور ج 12 صفحه 286

روى كار كه براى يك ابرقدرتى يك كلمه بگويد، اگر يك وكيل، يك نخست وزيرى يك كلمه راجع به منافع ممالك ديگر، منافع اجنبى‏ها حرف بزند، همين ملت است كه در مقابلش مى‏ايستد و نمى‏گذارد. ما ميل داريم كه همه ممالك اسلامى همه كشورهاى اسلامى، همه كشورهاى مستضعفين دنيا اينطور بشود كه يك جمعيت باشند، در بين خود اين جمعيت و در بين همين جمعيت، نخست وزير، رئيس جمهور، مجلس، افراد ديگرى كه در بنگاه‏هاى دولتى هستند تعيين بشوند تا آسيب بردار نباشد.

روحانيت بعضى ممالك با تكفير ما دانسته يا ندانسته در خدمت ابرقدرت‏ها هستند

ما علاوه بر اينكه گرفتار امريكا هستيم و گرفتار شوروى هستيم گرفتار بعضى اشخاصى كه دعوى اسلامى مى‏كنند، بعضى‏ها كه در راس روحانيت بعضى ممالك واقع هستند، گرفتار آنها هم هستيم، آنها هم ما را تكفير مى كنند، آنها هم كلمات ما را تعبير مى‏كنند و دنبالش تكفير مى‏كنند. اينها را اگر چنانچه واقعاً خطاكار هستند، خوب است كه مطالعه كنند، بفهمند دارند چه مى‏گويند و به نقع چه كسى كار مى كنند و اگر متعمد هستند و در مقابل يك كشور اسلامى، در مقابل يك كشورى كه كوشش مى كند كه بين همه برادرها را متصل كند و همه را باهم آشتى بدهد و ماقبل از بيست سال به اين طرف، دنبال اين معنى بوديم كه ممالك اسلامى همه با هم برادر باشند، اين او را تكفير نكند، او، او را تكفير نكند، اينهائى كه اينطور سمپاشى مى‏كنند و مع‏الاسف در لباس مفتى هستند و يا مفتى اعظم هستند، اينها نمى‏دانند كه اين كارها بر ضد اسلام و بروفاق ميل ابرقدرت هاست؟ اينها نمى‏دانند كه دانسته يا ندانسته براى ابرقدرت‏ها دارند خدمت مى‏كنند؟ چطور اينها در مقابل سادات و آن همه جناياتى كه سادات كرده است اينقدرها نمى‏ايستند و تكفيرى ما نشديم از آنها؟ اما، ما كه از امام مهدى كه قوه اجرائى اسلام است صحبت مى كنيم و ميگوئيم كه عدل در زمان او فراگير خواهد شد و از طرف خود آنها هم همين معنا هست كه: يملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جوراً ما كه راجع به آن مى گوئيم و مى گوئيم كه انبياء موفق نشده‏اند اجرا كنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان كسى را مى‏آورد كه اجرا كند مسائل انبياء را، اين بيچاره‏ها براى خدمت به اجانب يا نفهميده تأويل مى كنند كه فلان گفته است كه حضرت مهدى تكميل مى كند شريعت را. اين بسيار ناگوار است براى ما. ما حضرت مهدى را يكى از افرادى مى‏دانيم كه تابع اسلام است، تابع پيغمبر اسلام است لكن تابعى است كه نور چشم پيغمبر اسلام است و اجرا مى‏كند اين مطالبى را كه حضرت رسول اكرم(ص) فرموده است. چرا بايد اينها را حجاز، در كويت، در بعضى جاهاى ديگر تاويل كنند حرف‏ها را و بر ضد يك مملكت اسلامى كه كوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع كند و كوشش دارد دست ابرقدرت‏ها را از سر اين ممالك اسلامى كوتاه كند، آنها در خدمت ابرقدرت‏ها دانسته يا ندانسته هستند و مى‏خواهند تفرقه بين مسلمين بيندازند. اينها نميدانند كه نبايد تفرقه بين مسلمين انداخت و برخلاف نص قرآن است؟ اينها مطلع نيستند يا اينكه در خدمت خداى نخواسته، ابرقدرت‏ها هستند؟ ما مى‏خواهيم كه هم همه ممالك اسلامى اولا در محيطى كه خودشان هستند، به حسب حكم اسلام بين‏

صحيفه نور ج 12 صفحه 287

حكومت و بين مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اينكه آسيبى براى اينها واقع نشود. شما ديديد كه ما وقتى كه در ايران ملتمان اتحاد پيدا كرد، چه قدرت بزرگى را شكست داد. ما مى‏خواهيم كه يك ميليارد جمعيت دنيا- اينطور- از مسلمين اينطور با هم متحد بشوند. اگر متحد بشوند، نه قضيه قدس ديگر باقى مى‏ماند و نه قضيه افغانستان و نه قضاياى ديگر و اگر چنانچه وعاظ السلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، انشاء الله پيروز خواهيم شد و دول اسلامى و ممالك اسلامى پيروز خواهند شد. من از خداوند تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و وحدت كلمه اسلام و مسلمين را خواهان هستم و اين عيد سعيد را باز هم به همه مسلمين و همه كشورهاى اسلامى تبريك عرض مى كنم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


previos page menu page


afsanah82
07-28-2011, 11:57 AM

جلد سيزدهم


صحيفه نور ج 13 صفحه 1

تاريخ: 20/5/59

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد فطر

مبارك آن روزى است كه تمام دولت‏هاى اسلامى با ملت‏ها با هم باشند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد سعيد مبارك فطر را به همه مسلمين جهان و به شما آقايان كه در اينجا حاضر هستيد، تبريك عرض مى‏كنم. و مبارك آن روزى است كه تمام دولت‏هاى اسلامى با ملت‏ها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده كنند و همه ممالك اسلامى متحد شوند تا اينكه دست ابر قدرت‏ها را از ممالك خودشان قطع كنند.

و من حالا مى‏خواهم يك قدرى از ويژگى‏هاى اين انقلاب اسلامى كه در ايران واقع شده است، به شما عرض كنم و ما مى‏خواهيم كه همه ممالك اسلامى اين ويژگى‏ها را داشته باشد و اين فضايى كه در ايران تحقق پيدا كرده است در همه ممالك اسلامى باشد و اين انقلاب صادر بشود به همه ممالك اسلامى و همه مستضعفان جهان در مقابل مستكبران بايستند و مسائل خودشان را اخذ كنند و حق خودشان را بگيرند و بايد بدانند كه حق گرفتنى است و الا نخواهند اعطاء كرد.

من بعضى از ويژگى‏هاى انقلاب را به شما آقايان و كسانى كه مى‏شنوند كلام من را، عرض مى‏كنم تا ببينند كه آيا اين وضع بهتر است يا اوضاعى كه در جاهاى ديگر هست. شما به من بگوئيد كه در كجاى ممالك اسلامى و غير اسلامى اينطور است كه رئيس جمهور از همين مردم و در دامن همين مردم باشد و هر روز و در ماه مبارك، هر شب برود توى جمعيت‏هاى متفرق و مردم را ارشاد كند بدون اينكه خوفى در دلش باشد.

ما مى‏ديديم كه در زمان حكومت غاصب شاه مخلوع، اگر اين آدم مى‏خواست در يكى از خيابان‏هاى تهران ظاهر بشود و قبل از اينكه او بخواهد بيرون برود، مأمورهاى ساواك تمام خيابان‏ها را و تمام خانه‏هاى اطراف خيابان‏ها را خالى مى‏كردند و مأمور مى‏گذاشتند و محافظت مى‏كردند براى اينكه او از ملت نبود، او در مقابل ملت بود، و الان رئيس جمهور كه در رأس واقع شده است در هر مجلسى كه او را دعوت كنند مى‏رود، در هر شهرى كه از او تقاضا كنند مى‏رود و مردم را ارشاد مى‏كند بدون اينكه يك ذره خوف در دل او باشد براى اينكه ملت را از خودش مى‏داند و ملت هم او را از خودش مى‏دانند، برادر هستند، رئيس جمهور با ادنى شخصى كه در ايران زندگى مى‏كند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتيبانى مى‏كنند. و همين طور در كدام مملكت شما سراغ داريد كه رئيس مجلس

صحيفه نور ج 13 صفحه 2

منبر برود و مردم را هدايت كنند، و در ماه مبارك شايد بيشتر از سى تا منبر شايد - رفته باشد و مردم را هدايت كرده باشد؟ و در كجا شما سراغ داريد كه رئيس ديوان عالى كشور، يك عالمى باشد كه برود مردم را هدايت كند و مردم هم از او هدايت بشوند؟ و همين طور دادستان كل كشور و همين طور وزير كشور و همين طور ساير ارگانى كه هستند با كمال اطمينان بدون اينكه از كسى خوف داشته باشند براى اينكه مبادى خوف در كار نيست، همه پشتيبان هستند، همه برادر هستند. و در كجا سراغ داريد كه مجلس شوراى آنجا مثل مجلس شوراى اسلامى ما باشد؟ در سابق، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود، مجلس پر بود از دوله‏ها، ممالك‏ها، سلطنه‏ها، متملكين، اشراف، طرفدارهاى شرق و غرب، نوكرهاى ممالك اجنبى. و الان در مجلس شوراى ما يك چهره پيدا نمى‏كنيد كه از اين طبقه اشراف باشد، از اين طبقه بالا باشد، همه از همين مردم هستند كه در بين بازار راه مى‏روند و از همين جمعيت هستند، عده‏اى‏شان از علما و فقها هستند و عده‏اى‏شان از چهره‏هاى متدين هستند و مجلس شوراى اسلامى ما نظير الان در هيچ جا نظير ندارد، چنانچه ساير نهادهاى دولتى ما اينطور است. و در كجا شما سراغ داريد كه ارتشش اينطور ملى و در بين مردم باشد كه وقتى در بين مردم ارتش برود يا ژاندارمرى برود يا سپاه پاسداران برود گل براى او نثار كنند و تظاهر كنند براى او؟ و آنها هم از باب اين است كه از همين مردم هستند، از همين جمعيت هستند و تمام جاهائى را كه شما ملاحظه كنيد، همه چون از خود ملت هستند از اين جهت با ملت اينطور روبرو مى‏شوند. و در كجاى دنيا شما سراغ داريد كه از باطن ملت، بدون اينكه هيچ كسى دعوت كند، اينقدر كميته، اينقدر دادگاه، اينقدر پاسدار كه خون خودشان را در راه اين كشور و در راه اسلام فدا مى‏كنند بدون اينكه كسى آنها را دعوت كرده باشد، در سرتاسر كشور، اين سپاه پاسداران اين كميته‏ها، اين دادگاه‏ها همه براى همين اسلام و براى همين كشور خدمت مى‏كنند. و در كجاى دنيا سراغ داريد كه ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد، آنچنان در خدمت دولت اسلامى باشد كه هر وقت غائله‏اى پيش بيايد خود ملت پيشقدم است و پشتيبانى مى‏كند؟

ما كه مى‏گوئيم انقلابمان را مى‏خواهيم صادر كنيم و به همه كشورهاى اسلامى بلكه به همه كشورهائى كه مستكبرين بر ضد مستضعفين هستند، مى‏خواهيم يك همچو وضعيتى پيش بياوريم كه دولت يك دولت زورگوى جبار آدمكش امثال ذلك نباشد. و ملت يك ملتى نباشد كه دشمن با دولت است. ما مى‏خواهيم بين ملت‏ها و دولت‏ها آشتى بدهيم، دولت‏ها اگر توجه بكنند و يا مطالعه كنند وضع ايران را و ببينند ملت ايران با دولت چه وضعى دارد، گمان ندارم كه آن‏ها تحت تأثير واقع نشوند. البته قلم‏هاى مسموم خارج، قلم‏ها و نوشته‏ها و مطبوعات خارجى، رسانه‏هاى گروه خارجى همه بر ضد ايران و بر ضد دولت و ملت ايران تبليغات مى‏كنند لكن شما كه داخل اين كشور هستيد مى‏دانيد كه تبليغات آنها براى چه هست. براى اين است كه اين ملت و دولت با هم شده‏اند. وقتى ملت و دولت با هم شد، قشرهاى روحانى و قشرهاى دانشگاه‏ها و ساير قشرها، ارتشى و اشخاصى ديگر همه با هم هستند و همه يك فكر مى‏كنند، البته منافع ابرقدرت‏ها ديگر نمى‏شود تأمين بشود، يك حكومتى نمى‏آيد

صحيفه نور ج 13 صفحه 3

روى كار كه براى يك ابرقدرتى يك كلمه بگويد، اگر يك وكيل، يك نخست وزيرى يك كلمه راجع به منافع ممالك ديگر، منافع اجنبى‏ها حرف بزند، همين ملت است كه در مقابلش مى‏ايستد و نمى‏گذارد. ما ميل داريم كه همه ممالك اسلامى همه كشورهاى اسلامى، همه كشورهاى مستضعفين دنيا اينطور بشود كه يك جمعيت باشند، در بين خود اين جمعيت و در بين همين جمعيت، نخست وزير، رئيس جمهور، مجلس، افراد ديگرى كه در بنگاه‏هاى دولتى هستند تعيين بشوند تا آسيب بردار نباشد.

روحانيت بعضى ممالك با تكفير ما دانسته يا ندانسته در خدمت ابرقدرت‏ها هستند

ما علاوه بر اينكه گرفتار امريكا هستيم و گرفتار شوروى هستيم، گرفتار بعضى اشخاصى كه دعوى اسلامى مى‏كنند، بعضى‏ها كه در رأس روحانيت بعضى ممالك واقع هستند، گرفتار آنها هم هستيم، آنها هم ما را تكفير مى‏كنند، آنها هم كلمات ما را تعبير مى‏كنند و دنبالش تكفير مى‏كنند. اينها را اگر چنانچه واقعاً خطا كار هستند، خوب است كه مطالعه كنند، بفهمند دارند چه مى‏گويند و به نقع چه كسى كار مى‏كنند و اگر متعمد هستند و در مقابل يك كشور اسلامى، در مقابل يك كشورى كه كوشش مى‏كند كه بين همه برادرها را متصل كند و همه را با هم آشتى بدهد و ما قبل از بيست سال به اين طرف، دنبال اين معنى بوديم كه ممالك اسلامى همه با هم برادر باشند، اين او را تكفير نكند، او، او را تكفير نكند، اينهائى كه اينطور سمپاشى مى‏كنند و مع الاسف در لباس مفتى هستند و يا مفتى اعظم هستند، اينها نمى‏دانند كه اين كارها بر ضد اسلام و برو فاق ميل ابرقدرت‏هاست؟ اينها نمى‏دانند كه دانسته يا ندانسته براى ابرقدرت‏ها دارند خدمت مى‏كنند؟ چطور اينها در مقابل سادات و آنهمه جناياتى كه سادات كرده است اينقدرها نمى‏ايستند و تكفيرى ما نشديم از آنها؟ اما، ما كه از امام مهدى كه قوه اجرائى اسلام است صحبت مى‏كنيم و مى‏گوئيم كه عدل در زمان او فراگير خواهد شد و از طرف خود آنها هم همين معنا هست كه: يملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جورا ما كه راجع به آن مى‏گوئيم و مى‏گوئيم كه انبياء مؤفق نشده‏اند اجرا كنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان كسى را مى‏آورد كه اجرا كند مسائل انبياء را، اين بيچاره‏ها براى خدمت به اجانب يا نفهميده تأويل مى‏كنند كه فلان گفته است كه حضرت مهدى تكميل مى‏كند شريعت را. اين بسيار ناگوار است براى ما. ما حضرت مهدى را يكى از افرادى مى‏دانيم كه تابع اسلام است، تابع پيغمبر اسلام است لكن تابعى است كه نور چشم پيغمبر اسلام است و اجرا مى‏كند اين مطالبى را كه حضرت رسول اكرم (ص) فرموده است. چرا بايد اينها را حجاز، در كويت، در بعضى جاهاى ديگر تأويل كنند حرف‏ها را و بر ضد يك مملكت اسلامى كه كوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع كند و كوشش دارد دست ابرقدرت‏ها را از سر اين ممالك اسلامى كوتاه كند، آنها در خدمت ابرقدرت‏ها دانسته يا ندانسته هستند و مى‏خواهند تفرقه بين مسلمين بيندازند. اينها نمى‏دانند كه نبايد تفرقه بين مسلمين انداخت و برخلاف نص قرآن است؟ اينها مطلع نيستند يا اينكه در خدمت خداى نخواسته، ابرقدرت‏ها هستند؟ ما مى‏خواهيم كه هم همه ممالك اسلامى اولاً در محيطى كه خودشان هستند، به حسب حكم اسلام بين

صحيفه نور ج 13 صفحه 4

حكومت و بين مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اينكه آسيبى براى اينها واقع نشود. شما ديديد كه ما وقتى كه در ايران ملتمان اتحاد پيدا كرد، چه قدرت بزرگى را شكست داد. ما مى‏خواهيم كه يك ميليارد جمعيت دنيا اينطور از مسلمين اينطور با هم متحد بشوند. اگر متحد بشوند، نه قضيه قدس ديگر باقى مى‏ماند و نه قضيه افغانستان و نه قضاياى ديگر و اگر چنانچه وعاظ السلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، انشاء الله پيروز خواهيم شد و دول اسلامى و ممالك اسلامى پيروز خواهند شد. من از خداوند تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و وحدت كلمه اسلام و مسلمين را خواهان هستم و اين عيد سعيد را باز هم به همه مسلمين و همه كشورهاى اسلامى تبريك عرض مى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:57 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 5

تاريخ: 21/5/59

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

مقايسه چهره نورانى مجلس شوراى اسلامى با مجالس دوران قبل از انقلاب

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انشاء الله خداوند اين عيد سعيد را بر همه مسلمين و خصوص ملت مسلم ايران مبارك كند. اين چهره مجلس اسلامى ماست و اگر چنانچه از صدر مشروطه (الا شايد دوره اول) تا قبل از اين مجلس ملاحظه كنيد، اينجا جاى آن وكلا نبود، وكلائى كه ازطبقه اشراف و از طبقه ثروتمند و مرفه، و حاضر نبودند دريك مجلس چند تايشان با هم جمع بشوند و حاضر نبودند در يك مجلس اينطور مسجدى بنشينند و هر كدام در كاخ‏هاى بلند (الا بعضى‏ها كه آنها هم از سنخ شما بودند) زندگى مى‏كردند، امكان نداشت كه يك مواجهه‏اى بين من طلبه با آن تيپ‏هاى اشرافى و اعيانى و داراى كذا و كذا اتفاق بيفتد فرضاً از اينكه گوش بدهند به اينكه يك طلبه به آنها چه مى‏گويد. اين از بركات نهضت است، بركات اسلام است كه همه نهادهايشان اسلامى و مردمى است. مجلس مردمى اين است پيشتر اسمش را گذاشته بودند مجلس ملى، ملت راه داشت بر آن مجلس؟ در آن مجلس از ملت‏ها، از خود ملت كسى بود كه راه پيدا بكند آنجا؟ خصوصاً در اين دهه‏هاى آخر يك نفر از شما در آنجا راه نداشت و جاى شما در آنجا نبود اخلاقاً، كه عندالله نبود، به واسطه علوشان شما و به واسطه اينكه آنها طاغوتى بودند، شما راه نداشتيد بر آنجا. ما امروز مواجهيم با يك چهره‏هاى اسلامى كه به غير از اسلام و به غير از مناقع مملكت خودشان فكر نمى‏كنند و من اميدوارم كه اين مجلس كه مركب از اين طبقه انسانى ملت است، چه آنهائى كه مسلم هستند و چه آنهائى كه باز برادرهاى ما هستند و از اقليت‏ها هستند، اين چهره‏ها، چهره‏هائى است كه مال ملت است و امروز ملت راه پيدا كرده است به مجلس و ديروز، در گذشته، ملت هيچ خبرى از مجلس نداشت و هيچ عملى نمى‏توانست انجام بدهد. اين موجب شكر است در درگاه خدا، همه تشكر كنيم از يك همچو نعمتى كه نصيب ما شده است و اين تنها مجلس نيست كه تحول پيدا كرده است، از طاغوت به اسلاميت و انسانيت، ساير نهادهاى دولتى هم، چه قواى مسلحه و چه سايرين از قبيل وزرا و امثال اينها، آنها هم همين طور هستند. الان ملت ما مى‏تواند ادعا كند كه ما در همه امور ناظريم. من خيلى از مجالس را ياد دارم و در بعضى از مجالس هم رفتم، به عنوان تماشاچى يك دانه از امثال شما در مجلس نبود، الا مثلاً مثل زمانى كه مرحوم مدرس آنجا بود يا آن در اول كه ما آنجا را ديگر نديديم، آن دوره‏هاى اول، دوره كه بودند باز از اشخاصى كه نظير شما بودند. آن چيزى كه

صحيفه نور ج 13 صفحه 6

مى‏خواهم عرض كنم اين است كه حيف است كه چهره نورانى مجلس در آن يك چيزهائى واقع بشود كه مخالف زى شما آقايان است.

موعظه به نمايندگان محترم مجلس در رعايت اصل تفاهم و حل و فصل مسالمت آميز مشكلات‏

من معذرت مى‏خواهم كه چند كلمه‏اى موعظه كنم شما را، شما محتاج به موعظه نيستيد لكن تذكر، برادرها، خودش يك امرى است يكى از عذاب‏هائى كه در جهنم اهل جهنم به آن مبتلا هستند، خصام اهل النار است و يكى از نعمت‏هائى كه اهل بهشت متنعمند آن اخوانى كه، اخوانا على سرر متقابلين. آن برادرى و محبت كه بين اهل بهشت است يكى از نعمت‏هاى بزرگ خداست و آن خصامى كه در جهنم است، يكى از عذاب‏هائى است كه بر اهل جهنم است كه دائم توى سر هم مى‏زنند. و اهل معرفت مى‏گويند كه هر چيزى كه در بهشت و در جهنم ظهور پيدا مى‏كند سابقه ندارد، از خود آدم است. در روايت هم است اينكه زمين بهشت و جهنم قاع است، هيچ چيز ندارد صاف است و در يك روايتى كه سابقاً من ديدم (حالا نمى‏دانم تمام معنايش درست چه جور است) اين است كه گاهى در بهشت يك اشخاصى، ملائكه الله مشغول يك بنا مى‏شدند و گاهى مى‏ايستادند. ظاهراً پيغمبر اكرم شايد در شب معراج اين را ملاحظه فرمودند، سؤال كردند از جبرئيل اين چرا گاهى مى‏ايستند و گاهى كار مى‏كنند. عرض كرد كه اينها اعمالى كه مردم مى‏كنند، مادامى كه اشتغال دارند به عمل خير اينها مصالحشان محقق مى‏شود و مشغول بنا مى‏شوند، آنوقتى كه آنها مشغول اين كار نيستند آنها هم. در هرصورت يك مسأله‏اى است اين در پيش اهل معرفت كه تمام چيزهائى كه در جهنم و بهشت هست اين از خود ماست. اينطور نيست كه خداى تبارك و تعالى يك آتشى تهيه كرده است كه ما را بسوزاند، ما خودمان تهيه مى‏كنيم در قرآن هم هست كه اينها اعمال شماست كه رد به خودتان مى‏شود. ما مى‏توانيم خودمان را در اين عالم راجع به اين محكى كه از دو تا آيه شريفه استفاده مى‏شود بشناسيم كه آيا اهل نار هستيم يا اهل بهشت. اگر كارهايمان روى خصام باشد، دشمنى، يك وقت اين است كه انسان در يك مسأله‏اى صحبت مى‏كند، مباحثه مى‏كند خوب بين اهل علم و طلبه‏ها متعارف است، گاهى وقتى‏ها به فرياد مى‏كشد مطلب، به داد و قال مى‏كشد مطلب لكن وقتى كه مباحثه تمام شد، برادرند. بعد از مباحثه اينطور نيست كه اين مباحثه اسباب دشمنى باشد، دو تا دوستند و دو تا رفيقند، سر يك مطلبى، مطالبى آن، آن طرف مطلب را مى‏گيرد و آن، آن طرف مطلب و اتفاقاً اين يك ورزشى است كه دربين طلبه‏ها هست و يك ورزش علمى است كه قوى مى‏كند آنها را. در ساير طبقات شايد نيست اينطور ورزش. اينها تاحد جنگ و دعوا با هم مقابل مى‏شوند مرحوم آقاى آسيد

صحيفه نور ج 13 صفحه 7

احمد زنجانى رحمه الله نقل مى‏كردند كه در روزنامه ملانصر الدين كه قفقاز طبع مى‏شده، او عكسى انداخته بوده از دو تا طلبه، دو تا اهل علم، يكى اين طرف، يك آن طرف نشسته و دعوا كرده‏اند و دندان يكى بيرون افتاده و كفش يكى هم بالاى سر آن يكى است و او براى انتقاد از اين طايفه اين را نوشته بود، اين را عكسبردارى كرده بود و او نمى‏دانست كه در عين حالى كه گاهى وقت‏ها به اين مسائل هم مى‏رسد لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام مى‏شود، با هم مى‏شوند رفيق و با هم دوست و برادرند. ما اگر چنانچه در مسائلى كه پيش مى‏آيد، در هر وضعى كه باشد، البته مسائل زياد الان در مجلس طرح مى‏شود و شما بعدها هم مواجه هستيد با مسائل زيادى كه براى ملت است و هر كسى نظر دارد و هر كسى اجتهاد دارد، هر كسى بايد مسائل را طرح بكند و بگويد، اما همانطورى كه طلبه‏ها مسائل را مى‏گويند، كه منتهى به اين نشود كه حالا كه من مخالف با شما هستم در نظر و شما مخالف من هستيد در نظر، اين منتهى به اين بشود كه نه، ما دو تا خصم و دو تا دشمن با هم هستيم. اگر اينطور باشد كه واقعاً خداى نخواسته روى خصام باشد بايد ما خودمان را بشناسيم به اينكه ما اهل ناريم، براى اينكه خصام اينجا آن خصام را مى‏آورد. و اگر چنانچه ايمان در كار باشد، برادرى در كار باشد و با برادرى و حسن نيت، رفاقت، مسائل طرح بشود همه بايد نظر خودشان را بدهند و هيچ كدام هم برايشان حتى جايز نيست كه يك چيزى را بفهمند و نگويند، بايد وقتى مى‏فهمند اظهار كنند، اين مؤافق هر كه باشد، باشد. مخالف هر كس هم باشد، باشد براى اينكه شما وكيل مردم هستيد امين مردم هستيد امين و وكيل بايد مسائلى كه طرح مى‏شود آن مقدارى كه مى‏تواند و مى‏فهمند اظهار كنند لكن به طور خصومت، به طور تنازع و خصومت نباشد، هر چه بتوانند آرامتر لكن حالا صدا هم بلند شد، باشد، اما آن صدائى كه از طلبه‏هاى توى مدرسه بلند مى‏شود دنبالش هيچ ابدا اثرى از خصومت نيست، دو تا رفيق، دو تا دوست هستند كه سر يك مسأله علمى مى‏رسد كار به آنجائى كه اين فرياد سر او مى‏زند، او فرياد سر او مى‏زند، لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام شد همان دو تا برادرند كه بودند، همان دو تا دوستند كه بودند، هيچ ابدا ديگر دنباله ندارد كه آن مطالب را او گفته، اين مطلب را ما، با هم برادريم، مطالب با هم دعوا دارند، مسائل كه طرح مى‏شود آن مسائل با هم اختلاف دارند، اما آنهائى كه مسائل را طرح مى‏كنند مسائلشان بايد با هم اختلاف داشته باشد نه خودشان، خودشان دوست، رفيق و برادر ولى مسائل را بايد طرح بكنند و اشكال دارند بكنند و طرح بكنند مسائلى كه روى مصالح اسلام است، روى مصالح كشور است و آن مقدارى كه مى‏توانند بررسى بكنند و آن مقدارى كه قدرت دارند نظر بدهند لكن بعد از اينكه مجلس تمام شد همانطورى كه بعد اينكه مباحثه طلبه‏ها تمام شد مى‏نشينند با هم چاى مى‏خورند و رفيق و دوست هستند، آنها هم همين طور باشند. لازم نيست كه انسان وقتى كه در يك مطلبى مخالف يك كس ديگرى است، دشمن او هم باشد. همه مسلمان، همه مؤمن، همه اهل اين كشور و همه مصلحت اين كشور را مى‏خواهيد و ما و شما هم مصلحت اسلام را مى‏خواهيم و هم مصلحت اين اشخاصى كه در دار الاسلام زندگى مى‏كنند و تحت لواى اسلام هستند، از نمايندگانى كه ساير اقليت‏ها هستند و مصالح آنها. اسلام اقتضاى اين را مى‏كند كه مصالح همه در نظر گرفته بشود و على

صحيفه نور ج 13 صفحه 8

السواء هم در نظر گرفته بشود. همه اهل اين مملكت هستند حق دارند در اين مملكت و شما هم وكلاى اين مملكت هستيد و خدمت مى‏خواهيد بكنيد، هر يكى‏تان وكيل همه هستيد و هر يكى‏تان بايد مصالح همه مملكت را در نظر بگيريد. بنابراين بهترين مباحثه‏ها همين مباحثه برادرهاست با هم كه كارشان، اگر اختلافى هم دارند، برادرى حل مى‏كنند، نه به طور خصمانه و البته من مى‏دانم كه بسيارى از اشخاص هستند كه اينها بسيار منزه و مبرا هستند و اكثريت شما هم همين طور است و من اميدوارم كه همه‏تان اينطور باشيد. من كه همه را نمى‏شناسم لكن من چهره‏ها را مى‏بينم كه همه‏شان از همين ملت و از همين جمعيتى كه در اين مملكت هستند، هستند. هيچ از آن بالاها نيامده‏اند اينجا تا بخواهند يك مقاصدى داشته باشند (كه) غير مقاصدى ملى و اسلامى. از اين جهت من اميدوارم كه اين مجلس، خدمت بزرگ بكند و انشاء الله كارها را به آسانى به پيش ببرد و هماهنگى كنند با دولت، با رئيس جمهور، با ساير ارگان‏هائى كه هستند. همه‏تان مى‏خواهيد يك مطلبى پيش برود، نه آقاى رئيس جمهور نمى‏خواهند كه اين مملكت خداى نخواسته آشفته باشد، رئيس يك مملكت كه نمى‏خواهد آن مملكت آشفته باشد و نه وكلاى مجلس مى‏خواهند كه اين مجلس آشفته باشد، براى اينكه شما همه مملكت هستيد، مملكت از خود شماست، نمى‏شود كه يك كس براى خودش طرح خلاف بزند، و نه وزرائى كه هستند و بودند و بعدها هم انشاء الله خواهند بود، اينها هم همه‏شان نظرشان به اين است كه اسلام را تقويت كنند، احكام اسلام را پياده كنند، براى اين مملكت خدمت بكنند. وقتى بنا شد همه با هم، به حسب عقايد يكى هستند، همه مى‏خواهند خدمت بكنند، همه مى‏خواهند كه اين مملكت را به پيش ببرند، همه مى‏خواهند كه اين جرثومه‏هاى فاسدى كه در مملكت هست قطع بكنند، همه يك راه مى‏خواهند بروند، اين ديگر تخاصمى در كار نيست و نخواهد بود. اگر بله فرض كنيد كه يك طايفه‏اى بودند و آمده بودند در مجلس و مى‏خواستند مقاصد شوم خودشان را يا مقاصدى كه به تبع آن ابر قدرت‏ها به خدمتگزارى به آنها بود، مى‏خواستند انجام بدهند، آنوقت دعوا مى‏شد، آنوقت بايد هم حقيقتاً بشود، آنوقت مخاصمه هم صحيح بود براى اينكه مخاصمه با آن اشخاصى كه توطئه‏گر هستند، اشخاصى كه مى‏خواهند مجلس را به هم زنند، مى‏خواهند مملكت را به هم بزنند اين لازم است و بايد باشد، بعد از اينكه نمى‏شود اينها را با هدايت، و مأيوس هستيد كه اينها را با هدايت مى‏توانيد كه به راه صحيح وادار كنيد. و اما شماها كه همچو مقصدى در كار نداريد، من يقين دارم كه هيچ يك از شماها بنايتان نيست كه اين مملكت را به هم بزنيد، همه مى‏خواهيد مملكت آرامى باشد كه برادرهاى شما در اين مملكت زندگى آرام داشته باشند، زندگى مرفه داشته باشند و همه مى‏خواهيد كه دست اجانب از اين مملكت كوتاه باشد و كوتاه خواهد بود انشاء الله و همه مى‏خواهيد كه يه اين مملكت خدمت بكنيد، خودتان هم از سنخ همان جمعيت هستيد، نه از آن طبقه‏هاى بالائى كه هيچ خبر از پائين ندارند و هيچ اطلاعى ندارند كه به اين پائين دست‏ها چه مى‏گذرد. شما خودتان از بين همين جمعيت‏ها آمده‏ايد و مى‏دانيد كه چه مى‏گذرد به اين مردمى كه در اين كشور هستند، به اين زاغه‏نشينان چه مى‏گذرد، خودتان هم زندگيتان هم همانطورهاست، با يك قدر اختلاف مختصر. بنابراين آن چيزى كه لازم است براى

صحيفه نور ج 13 صفحه 9

همه ماها و همه شماها و همه ملت و همه كسانى كه اداره اين مملكت را مى‏خواهند بكنند، اين است كه با هم تفاهم داشته باشند، اگر مسأله‏اى را برخلاف مى‏بينند و بخواهند و بنشينند و حل كنند و صحبت كنند. در مجلس اگر چنانچه يك مطلبى را مى‏بينند كه دارد خلاف واقع مى‏شود، صحبت كنند، بنشينند مشورت كنند با رفقايشان و من اميدوارم كه انشاء الله با خوشى و خوبى طليعه اين باشد كه پيروزى نهائى را انشاء الله پيدا كنيد.

ناتوانى قدرت مجهز به سلاح‏هاى مدرن و آتشين در مقابل ايمان و انسجام يك ملت‏

و هيچ خوفى ما از ابر قدرت‏ها نداريم و در عين حالى كه دستمان از همه آن سلاح‏هاى آدمكش كذا كوتاه هست لكن ايمانمان ما را وادار مى‏كند كه نترسيم و خوف نداشته باشيم و يك ملتى وقتى يك مطلبى را همه با هم خواستند، نمى‏شود تحميلشان كرد تحميل در وقتى است كه همه نخواهند، متفرق بشوند، اگر متفرق شدند آنوقت جاى اين مى‏شود كه يك دسته‏اى به دسته ديگر يك مطلبى را تحميل كنند، اما اگر چنانچه اينها با هم مجتمع باشند نه ديگر در بين خودشان تحميلى هست براى اينكه جاى تحميل ديگر نمى‏ماند و نه ديگران مى‏توانند تحميل بكنند. قدرت‏ها هر چه هم بزرگ باشند، وقتى مقابله با ملت مى‏شوند نمى‏توانند كارى بكنند. من شايد يك دفعه ديگر اين را گفته باشم كه سفير شوروى آمد پيش من گفت كه دولت افغانستان از ما خواسته است كه برويم آنجا و چه بكنيم. من متوجه نبودم كه اينها كار را كرده‏اند حالا آمده‏اند دارند مى‏گويند، دولتى هم در كار نبوده دولت هم بعد خودشان درست كرده‏اند، لكن به او گفتم كه اين اشتباه است از شما، ممكن است براى شما كه قدرتمند هستيد، يك كشورى را بگيريد، اين آسان است براى شما، قواى زياد داريد، خوب مى‏ريزيد اما يك ملت را نمى‏توانيد مهار كنيد. شما وقتى وارد شديد در آن جا نمى‏توانيد پيش ببريد و مزاحمت براى شما همچو ايجاد مى‏شود كه فشل مى‏شويد. لكن كارى كرده بودند و بنا هم داشتند بكنند. نه اين بود كه مى‏خواستند حالا استمزاج كنند، از من اجازه بگيرد شوروى كه مملكت اسلامى را برويم بگيريم. مطلب اينطورى است كه يك ملتى وقتى كه همه با هم باشند، پشتيبان هم باشند، برادر با هم باشند، اين قدرت‏هاى بزرگ بر فرض اينكه بيايند و با توپ و تانكشان هر كارى مى‏خواهند بكنند لكن وقتى وارد شدند، در ملت هم هضم مى‏شوند، ملت آنها را هضم مى‏كند. و ما ابدا از اين توطئه‏ها نمى‏ترسيم و مضافاً به اينكه به نظر من اينكه حالا هى مى‏آيند و صحبت مى‏كنند، بعضى‏ها آمده‏اند هى گفته‏اند كه يك توطئه خيلى بزرگتر در كار است از كجا تا كجا چه شده است و از كجا تا كجا چه شده است به نظر من درست نيست، توطئه به اين معنا نيست الان، لكن بايد با كمال دقت مراقبت بشود. بايد ارتش ما، ژاندارمرى ما، سپاه پاسداران ما بايد با كمال دقت و همه ملت، همه ملت الان سپاه اسلام هستند بايد مراقبت كنند، بايد رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرند و به مجرد اينكه ملت ديد يك رفت و آمد مشكوكى است اطلاع بدهند. در محله‏ها ديدند كه رفت و آمدى در يك خانه‏اى هست و

صحيفه نور ج 13 صفحه 10

غير عادى است، اطلاع بدهند فوراً، آنها هم فوراً كنترل كنند اين چيزها را. در عين حالى كه همه اينها بايد بشود لكن مطمئن باشيد كه نتوانند كارى بكنند و نمى‏توانند اين مملكت را به آن آسيب برسانند. و ما بعد از اينكه همه مسائل را ما مفروض بگيريم، فرض بگيريم كه اينها آمدند و همه به قول خودشان همه ملاها را كشتند و همه مومنين را از بين بردند، ما از چه ميترسيم؟ ما از يك جائى كه اين وضع را دارد منتقل مى‏شويم به يك جائى كه بهتر از اينجاست، چرا ما بترسيم؟ من نمى‏گويم ما غلبه به آنها مى‏كنيم لكن ما غلبه ايمانى داريم بر آنها، ما همان منطقى را داريم كه در صدر اسلام بود كه اگر آنها را بكشيم به بهشت مى‏رويم اگر آنها ما را بكشند باز هم ما به بهشت مى‏رويم. اين منطق اهل ايمان است. آن كه ايمان به خداى تبارك و تعالى دارد، آن كه قرآن را به آن ايمان دارد، منطقش اين است كه ما ضرر نمى‏كنيم، هيچ طرف قضيه ضرر نيست اگر چنانچه كشته بشويم، لباسمان را عوض كرديم لباس بهترى پوشيديم و اگر چنانچه بكشيم يك غير انسانى را از دنيا بيرون كرديم. بنابراين ما ترسى از چيزى نداريم ولى معذلك شما مطمئن باشيد كه نخواهد شد. ملت اسلامى است و براى خدا داريد كار مى‏كنيد. ملت ما براى خداست كه دارند كار مى‏كنند. آنهمه جوان‏ها را دادند براى خدا بود هيچ براى چيز ديگرى نبود، و تعقل ندارد كه يك كسى جوانش را بدهد براى اينكه يك خانه پيدا كند با فرض كنيد كه شب يك غذاى خوبى، اين معقول نيست، اينها براى خدا آمدند به ميدان و همين مطلب در ذهنشان بود كه ما براى خدا داريم كار مى‏كنيم و اجرمان را هم از خدا مى‏خواهيم هيچ طلبى هم هيچ كداممان از هم نداريم همه براى خدا انشاء الله كار كرده باشيم و بكنيم و از خداى تبارك و تعالى اجرش را بخواهيم و خداى تبارك و تعالى خواهد داد يا اينجا و آنجا، يا آنجا. خداوند انشاء الله همه شما را مؤفق كند و من بحق خدمتگزار شما هستم و اين چند لحظه‏اى كه از عمر من باقى است من در خدمت شما هستم و خداوند انشاء الله شما را به كمال معرفت برساند و دشمن‏هاى اين كشور و اين اسلام را انشاء الله يا هدايت كند و يا اينكه به جز ايشان برساند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:57 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 11

تاريخ: 22/5/59

پيام امام خمينى در تجليل از شهداى پاسدار كردستان (پاوه)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام بر شهداى پاسداران انقلاب اسلامى و تمامى نيروهاى مسلح متعهد اسلامى، سلام بر خانواده‏هاى عزيز و قهرمان پرورآنان. درود خداوند بر خانواده‏هاى شهدائى كه با صبر و شكيبائى و مقاومت و با تقديم عزيزان خود به خدا و اسلام بزرگترين حماسه‏هاى تاريخ معاصر را ترسيم كرده و مى‏كنند. درود بر پاسداران اسلام كه با خون خود و مشت‏هاى گره كرده خويش انقلاب اسلامى را به ثمر رساندند. درود بر تمام نيروهاى مسلح و متعهد اسلامى كه با گرايش به انقلاب مقدس ايران و پشتوانه ملت عزيز كاخ ستمگرى را واژگون كردند. ملت شريف ايران از شما خانواده‏هاى عزيز شهداى پاسدار قدر دانى مى‏كند و بالاتر از اين تقديرى است كه از بارگاه مقدس خداوند متعال نصيب شما و همه شهداى اسلام و وابستگان آنان خواهد شد. شهداى انقلاب بزرگ چون شهدائى صدر اسلام در پيشگاه مقدس ربوبى ارزشمند و مورد عنايت حق تعالى و اولياى اسلام ارزشمند خواهد بود. اينجانب به عنوان يك خدمتگزار و دعاگوى حقير، خود و ملت را مرهون اين عزيزان مى‏دانم و از خداوند بزرگ طلب مغفرت مى‏نمايم. تاريخ، فداكارى اين جوانان غيور و متعهد را فراموش نمى‏كند و نام نامى ملت عظيم ايران در صفحات تاريخ ضبط و در چهره دهر ضبط است والسلام عليكم و على عبادالله الصالحين‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:57 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 12

تاريخ: 25/5/59

پيام امام خمينى به بنى صدر در مورد وقوع سانحه هوائى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى بنى صدر رئيس جمهور حفظه الله تعالى‏

نجات جنابعالى و همراهان محترم از سانحه‏اى كه به حسب عادت، مصيبت‏وار بايد باشد، كه نشانه‏اى از الطاف الهى است براى پيشرفت انقلاب اسلامى، ما از اين امورى كه اثبات قدرت حق آشكارا در آن پيداست كه همه در جهات حفظ اين كشور و ملت است كراراً ديده‏ايم. انشاء الله تعالى از اين پس نيز عنايات پروردگار باماست و با همه وجود در پيشگاه مقدس شكر گزاريم. ما همه از خدائيم و بايد در راه خدمت به او باشيم. اين عنايت معجزه‏آسا دليل آن است كه شما و همراهانتان در خدمت به كشور اسلامى صديق بوده و صديق خواهيد بود. شما به شكرانه اين نعمت بزرگ زندگانى ثانوى خود را بيش از پيش وقف خدمت به اسلام و كشور اسلامى نمائيد و ملت بزرگ با رؤيت اين عنايات پى در پى اطمينان كامل داشته باشند كه مادام كه در خدمت اسلام هستند، آسيب پذير نيستند و دشمنان كوردل اين كشور بدانند كه با توطئه و شيطنتها نخواهند توانست كشور اسلامى را آسيب رسانند. ملت ما تا پاى جان در خدمت به اسلام حاضر و در پشتيبانى از نهادهاى اسلامى مصمم هستند و از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و كشور اسلامى ايران را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:58 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 13

تاريخ: 25/5/59

بيانات امام خمينى در جمع قضات شرع و دادستان‏هاى انقلاب اسلامى كشور

قواى ثلاثه اساس يك كشور است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بايد به ملت ايران تبريك عرض كنم كه بحمدالله اين قواى ثلاثه كه اساس يك كشور است از خودشان است و از متن جامعه است و از اشخاص طاغوتى و منحرفين نيستند و از خداى تبارك و تعالى تؤفيق همه را مى‏خواهم در اينكه همه خدمتگزار به اسلام باشيم و با جديت و كوشش همه، اين نهضت اسلامى به پيش برود و حكومت عدل الهى مستقر بشود به جاى حكومت طاغوتى. شما همه مى‏دانيد و ملت هم مى‏داند كه اين سه قوه‏اى كه در زمان طاغوت بود، نمى‏شود گفت كدام خبيث‏تر از كدام بودند. قوه مقننه ما به دست اشخاصى افتاده بود كه به اعتراف شاه مخلوع از طرف سفارتخانه‏ها تعيين مى‏شدند و ملزم بودند اينها همان‏ها را به كار وا دارند و از اين راه ماهيت قوه مقننه بر ملت ما روشن مى‏شود كه ليستى كه امريكا بدهد و نوكر او اجراء كند، بهتر از اين مجلسى كه ما داشتيم و بهتر از سنائى كه ما داشتيم، يعنى آنها داشتند، نخواهد بود. آنها در طول مدتى كه متصدى بودند هيچ گاه قدمى براى خدا بر نمى‏داشتند، اگر اينها براى خدا مى‏خواستند قدم بردارند، حتماً نه آمريكا آنها را پيشنهاد مى‏كرد و نه شاه مخلوع آنها را تعيين مى‏كرد. ما از همان حرف شاه، شاه مخلوع سند اتخاذ مى‏كنيم كه اين قوه مقننه چه جور اشخاصى بودند و قوه مجريه هم كه همه مى‏دانند كه چه جنايت‏هائى در اين كشور مرتكب شدند و خود آن مرد كه يك مقام غير مسؤول به حسب اصطلاح آنها داشت در رأس همه جناينتكارها بود، جنايتكارها همه الهام از او و او الهام از اجانب مى‏گرفت. قوه قضائيه كه در اسلام آنقدر در آن اهتمام شده است و حكم را يا نبى يا وصى نبى بايد متصدى بشود و اگر غير نبى و وصى نبى، سفارش شده از طرف نبى اكرم باشد، آن ثالث مى‏شود كه شقى. قوه قضائيه ما هم به دست يك اشخاصى افتاد كه من گمان نمى‏كنم در تمام افرادى كه متصدى فضا بودند، يك نفرشان صالح باشد. اگر گفته مى‏شود كه در بين اينها يك اشخاصى بودند كه مثلاً يك قدرى متدين بودند، لكن صالحيت براى قضا غير از تدين است، امر مهمى است كه شايد در اسلام كمتر چيزى مورد توجه بوده است مثل قوه قضائيه و نكته‏اش هم معلوم است براى اينكه در دست قوه قضائيه همه چيز ملت است، جان مردم است، مال مردم است، نواميس مردم است، همه در تحت سيطره قوه قضائيه است و قاضى اگر چنانچه خداى نخواسته نالايق باشد، ناصحيح باشد، اين در اعراض و نفوس مردم سلطه پيدا

صحيفه نور ج 13 صفحه 14

بكند، معلوم است كه چه خواهد شد. از اين جهت من به ملت ايران تبريك مى‏گويم كه در اين زمان نه قوه مقننه يك قوه‏اى است كه ليستش را داده باشند و تعيين كرده باشد كسى آنها را، خود آنها منتخب از طرف ملت هستند و ملت بدون اينكه كسى تحميل به آنها بكند، اينها را تعيين كرده است و هر كدام هم كه ناصالح بودند، خود مجلس كنار گذاشته است. بنابراين قوه مقننه ما قوه‏اى است كه صالح است و اكثر افرادش، افراد متعهد هستند و همه‏شان از همين جمعيت ملت هستند و از آن كاخ‏نشين‏ها نيستند و قوه قضائيه هم معلوم است كه يك نفر از آن اشخاصى كه طاغوتى باشند در اينها نيست و اهل علم هستند كه با زندگى طلبگى امرار معاش كردند و در متن جامعه بوده‏اند و از گرفتارى‏هاى جامعه اطلاع دارند و گرفتار بوده‏اند خودشان هم، اينها مى‏توانند كه به درد مستضعفين برسند و قوه مجريه هم كه عبارت از رئيس جمهور و نخست وزير و بعد هم انشاء الله وزرائى كه تعيين خواهند شد، اشخاصى هستند كه خود ملت تعيين كردند، كسى تحميل به آنها نكرده است و مجلس هم كه از خود ملت است، بعد كابينه را راى به آن مى‏دهد و بلااشكال به كسى كه بر خلاف موازين اسلامى رفتار كند و غير متعهد باشد و از حال مستضعفين بى اطلاع باشد، راى تمايل نخواهند داد.

لكن بايد عرض كنم كه اين قضاوت در اسلام بسيار اهميت دارد و بسيار خطرناك است. اهميت دارد كه تمشيت امور مردم و رفع ظلم‏ها و مخالفت‏ها و اينها با دست اينها بايد بررسى بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پيدابكند، و خطرناك است براى اينكه اگر چنانچه خداى نخواسته حكم بر خلاف ما انزل الله باشد ولو در دو و در هم على حد الكفر و قاضى على شفير الجهنم بسيار خطرناك است لكن امرى است كه واجب كفائى است و بايد تكفل كرد. هر يك از اشخاصى كه متصدى هستند اگر چنانچه مجتهد عادل باشند، مستقلا مى‏توانند و اگر چنانچه مجتهد نباشند، آنها به تعيين مجتهد در يك زمانى كه ما فاقد هستيم، افرادى كه تمام جهات را مجتمع باشند، با تعيين مجتهد تصدى مى‏كنند. نبايد از كارى كه اهميت دارد، شانه خالى كرد كار آن كس اهميت دارد در نظر شارع مقدس، اين را نمى‏توانيم ما از آن شانه خالى كنيم، واجب كفائى است، اگر چنانچه شانه از زيرش خالى كردند، مورد مواخذه خواهند بود. بايد تصدى كرد حتى در زمان بعضى از امراى سابق مثل خلفاى بنى عباس و بنى‏اميه و اينها بعضى از اشخاص در خدمت آنها به حسب ظاهر مى‏رفتند و اشخاص بسيار صحيحى بودند براى جلوگيرى از بعضى مظالم، اينطور نيست كه اگر يك حكومتى هم ظالم شد، كسى بداند كه مى‏تواند رقع ظلمى از مردم بكند، مى‏تواند يك راه صحيحى را پيش بگيرد، بتواند از آن شانه خالى كند. حالا كه بحمدالله يك كشور اسلامى داريم و همه اركانش اسلامى است نمى‏شود امروز گفت كه دولت هست و ما زير بار دولت نمى‏رويم و دولت هست و ما مستخدم دولت نمى‏شويم. اين حرف‏ها مال زمان طاغوت بود. زمان رسول الله هم دولت بود، زمان اميرالمومنين هم دولت بود، مى‏شد بگوئى كه دولت است و ما استخدام در اين دولت نمى شويم ؟! دولت از امورى است كه بايد در مملكت باشد، از واجبات حسبيه‏اى است كه واجب است براى حفظ نظم دولت باشد. اگر دولت باطل باشد، استخدام در او جايز نيست مگر اينكه براى يك احقاق حقى باشد، چنانچه در صدر اسلام

صحيفه نور ج 13 صفحه 15

هم اين مسائل بوده است و اگر دولت صحيح حقى بود، نبايد اشخاص بگويند كه ما دراين دولتى كه صحيح و حق است، رويم براى اينكه اسمش دولت است. حكومت‏هاى اسلامى، همه دولت‏هاى اسلامى بودند، همه متولى امور مردم بودند. عمده اين است كه دولت چه دولتى باشد، اگر دولتى مثل دولت فعلى باشد كه اركانش همه اسلامى هستند و همه در راه اسلام مى‏خواهند خدمت بكنند، نبايد كسى تحاشى كند از اينكه من نمى‏خواهم وارد بشوم دراين دولت و استخدام بشوم. استخدام دولت حق است، زمان حضرت امير هم اشخاصى بودند كه شرطه بودند، اشخاصى بودند حكومت بودند، استاندار بودند، اشخاص مومنى بودند كه كار فرما بودند در جاهائى و اينطور كلى‏اش را آدم بگويند كه، آنوقتى كه زمان طاغوت بود بگويند كه ما در خدمت طاغوت واقع نمى‏شويم، حالا هم كه زمان الله است بگويند كه ما در خدمت واقع نمى‏شويم اين كج فهمى است. اگر چنانچه قضا مثلاً"، در قوه قضائيه كمبود بود و به هر كس اظهار كردند، وقتى به مقدار كفايت نباشد واجب است بر اينكه تصدى بكند و قضاوت بكند نبايد بگويند كه حالا كه قضاوت است ما در خدمت دولت واقع نمى‏شويم. خدمت دولت، نيست خدمت خداست. الان دولت، دولت الهى است و خدمت به الله است، نه خدمت به طاغوت است بنابراين نبايد بعضى از آقايان تحاشى كنند از اينكه ما در استخدام دولت واقع نمى‏شويم. اين استخدام اسلام است، دولت خودش اسلامى است، نه اين است كه خودش مستقل است، آن هم خدمتگزار اسلام است، همه خدمتگزار اسلام هستيم.

حقظ نظام از واجبات الهى است‏

و البته بايد همه امور بر نظام و نظم باشد. وقتى كه پايه امور بر نظم شد، باشد و حفظ نظم از واجبات الهى است بايددر قوه قضائى هم اين نظم محفوظ باشد يعنى اينطور نباشد كه قاضى يك روز بخواهد بيايد و يك روز هم دلش بخواهد نيايد. اين يك يا بايد در استخدام، استخدام الله بر آيد و وظيفه شرعى الهى خودش بداند كه بايد روى موازينى كه هست، ساعاتى كه تعيين شده است براى كار، كار بكند و اگر چنانچه نخواهد هم اين كلمه استخدام را قبول بكند يا اصلش تصدى نكند يا ملزم بداند خودش را به الزام شرعى كه اگر آمد نظام را حفظ كند، اگر بخواهد وارد بشود و بى نظم باشد، من يك هفته دلم نمى‏خواهد بيايم، الزامى كه من ندارم، نمى‏خواهم يك چنين آدمى، اصلا از اول وارد نشود، اگر چنانچه مى‏تواند كه روى موازينى كه تعيين مى‏شود و شوراى قضائى تعيين مى‏كند عمل بكند، ملتزم به اين باشد كه اين عمل تا آخر روى موازين باشد و هر روز هم خودش را عاجز ازاين داشت خوب برود پيش شورا و استعقا بدهد، اما متصدى باشد و بى نظم متصدى باشد، اين صحيح نيست. بايد يك مملكتى همه چيزش نظام داشته باشد، همانطورى كه اگر در شهربانى بخواهند اينهائى كه پاسبان هستند بگويند كه ما امروز مى‏خواهيم نيائيم، امروز ميلمان كشيده است كه منزل باشيم، اين نمى‏شود اين پاسبان نمى‏شود و اين شهربانى هم نمى‏شود و در ساير ادارات هم يك اداره‏اى بگويد كه من امروز نمى‏خواهم بيايم، اين خواستنى نيست. كسى كه يك امر را تصدى كرد بايد نظامش را حفظ

صحيفه نور ج 13 صفحه 16

بكند. آقايان هم كه از همه قشرها از حيث كا راهميتشان بيشتر است بايد اين نظام را حفظ بكنند و همانطورى كه در ساير جاها يك نظامى هست و بدون نظم يك امرى تحقق پيدا نمى‏كند يعنى فاسد مى‏شود، بايد نظام را حفظ بكنند و هر چيزى را كه تقبل كردند با نظم و با ترتيب، اين را اجراء بكنند و عمل بكنند.

قضاوت يكى از عبادات الهى است‏

و از مهمانى كه بايد عرض كنم دقت در امر قضاست. وقتى كه نواميس مردم، جان‏هاى مردم، مال‏هاى مردم تحت نظر شماست، نبايد كه مسامحه بشود خداى نخواسته يك غير مجرمى مجرم شناخته بشود يا يك مجرمى كه بايد حد الهى برايش جارى بشود، اين غير مجرم شناخته بشود. بايد در امر قضا كمال دقت را كرد و با دقت اجراء كرد، مبادا خداى نخواسته به دست يكى، يك ظلمى واقع بشود. هر دو طرفش ظلم است، اگر چنانچه يك غير مجرمى، مجرم شناخته بشود، ظلم به آن شخص است و اگر يك مجرمى، غير مجرم شناخته بشود، ظلم به آنهائى است كه اين جرم مرتكب شده است براى آنها. بايد تمامش را با كمال دقت، با كمال مواظبت و احتياط عمل كنيد كه مبادا يك وقت خداى نخواسته يك كسى به قتل برسد در صورتى كه جرمش به مقدار قتل نيست، كسى يك حبس طولانى بشود در صورتى كه جرمش به مقدار اين حبس نيست، يا قاتلى فرار كند از زير بار قصاص به توهم اينكه خوب، يك ترحمى بايد به آن كرد. نه، قاضى بايد با تمام شدت توجه بكند به مواضع قضا، قاضى بايد جسارتا عرض مى‏كنم قسى القلب باشد، تحت تاثير واقع نشود، قاضى كه نفسش جورى است كه اگر مثلاً اين مجرم يك قدرى گريه كرد، يك قدرى ناله كرد، يك قدرى التماس كرد، تحت تاثير واقع بشود، اين نمى‏تواند قاضى واقع بشود. يا اگر حس مثلاً انتقام جوئى در قاضى باشد، آن هم نمى‏تواند قاضى باشد. قاضى يك نفر آدمى است كه بدون اينكه هيچ نظرى داشته باشد راجع يه قضيه، اگر برادرش را آوردند پيشش كه قضاوت كند، همانطور باشد كه اگر دشمنان را آوردند، يعنى در قضا آنطور باشد، حكمى كه مى‏خواهد بكند بين برادرش و بين دشمنش، در حكم فرق نگذارد. نمى‏گويم در عوارض نفسانى، نخير در حكم يعنى همانطورى كه براى برادرش حكم بحق بايد بكند، براى دشمنش هم همانطور، على السواء باشد پيشش همه، شما شنيده‏ايد كه حضرت امير با آن ظاهرا يهودى بود كه در محضر قاضى واقع شدند در صورتى كه حضرت امير رئيس بود، وقتى كه احضارش كرد رفت پيش قاضى، قاضى وقتى كه اباالحسن به ايشان گفت، اشكال كرد به او كه نه، به آن هم هر چه مى‏گويى به من هم همين طور بگو. اين دستورى است براى همه ماها كه بايد در مسند قضا يكى كه نشست، همه ملت پيشش با يك نظر باشد، تمام نظرش به اجراى عدالت باشد. عدالت، در دشمنش هم به طور عدالت، در دوستش هم به طور عدالت. نه اينجا مسامحه بكند و نه آنجا سختگيرى كند. و بالاخره اين امور مهم در دست شما آقايان است و از قرارى كه الان آقايان كه پيش من آمده‏اند از شوراى قضائى، خيلى اميدوار بودند به اين چهره‏هاى نورانى، بايد در هر جا كه باشيد و هر مطلبى كه پيش شما بيايد،

صحيفه نور ج 13 صفحه 17

هر قضاوتى كه پيش شما بيايد، به‏طور حق، به طور عدالت، بدون نظر به اينكه اين آدم چه است و آن آدم چيست، حتى يك مجرم در جه اول وقتى كه آمد، روى حق نظر بكنيد، اين سابقه‏اش چه جورى است اين را نظر نگيريد، روى حق و عدالت به آن نظر بكنيد و حكمى كه صادر مى‏كنيد يك حكم عادلانه باشد كه محضر حق تعالى كه وارد مى‏شوند مورد اشكال نباشيد و روسفيد باشيد. و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى شما را موفق بكند، هم جهات شرعى كه عرض كردم، آن جهات ديگر هم شرعى است، اين منتها در متن است كه راجع به حكم عدالت انشاء الله موفق بشويد و هم راجع به نظم و اينكه روى يك موازين باشد و شوراى قضا اگر يك چيزى را گفت، شما نگوئيد كه من خودم مستقلم و مى‏خواهم چه بكنم، اين غير نظم است، اين نظم نيست. هر كس در خودش اينطور مى‏بيند كه اگر بيايد گوش نمى‏دهد به اينكه يك نظمى باشد، برايش جايز نيست تصدى اين امر، برود كنار، الزامى نيست و هر كسى كه به خودش اين را مى‏بيند كه وقتى آمد روى موازين عمل بكند و روى نظام عمل بكند و شوراى قضائى اگر يك چيزى را گفتند بپذيرد و انشاء الله ماجور باشد پيش خداى تبارك و تعالى و اين را شما يكى از عبادات حساب بكنيد كه قوه قضائيه هستيد و قضاوت مى‏كنيد و احقاق حق مى‏خواهيد بكنيد، اين يكى از عبادات الهى است.

و انشاء الله موفق و مويد باشيد و همه ما موفق باشيم به اينكه خدمت بكنيم، مملكت ما احتياج مبرم به خدمت دارد، احتياج مبرم به نظام دارد، بعد از انقلاب است، انقلاب البته يك مصائبى در آن هست لكن بعد از اينكه همه اركان تمام شد با كمك هم، همه با كمك هم انشاءالله اين بار را به منزل برسانيم و اينطور نباشد كه در خارج به ما بگويند كه اينها هرج و مرج هست در ايران و نه، در ايران ديگر نمى‏شود و چه، اين حرف‏هائى كه مى‏زنند. لااقل بهانه‏اى ما دست آنها ندهيم و هر كس هر كارى را متصدى است، او را خوب انجام بدهد. شما كار نداشته باشيد كه يك قاضى در بلخ مثلاً فلان عمل را كرده است و يك قاضى در كجا، شما كارتان اين باشد كه اين كارى كه خود شما مى‏كنيد، اين خوب باشد. اگر همه افراد يك مملكتى آن كارى كه دستشان است بنا بگذارند خوب انجام بدهند، اين مملكت يك مملكت الهى عالى مى‏شود و اگر بنا باشد كه اين كه كار خودش را مى‏خواهد بكند، به كار ديگرى هم دخالت بكند، به يك كارى كه مربوط به او هم نيست دخالت بكند، اين قاضى است بخواهد قوه مجريه هم خودش باشد، قوه مجريه است، بخواهد قاضى هم خودش باشد، اين هرج و مرج همين‏هاست. اين قوا كه هست و اساس هستند، اينها عليحده و مستقل و متجزى از هم هستند و هر كدام بايد كار خودشان را انجام بدهند. اگر بنا شد كه يك قاضى بخواهد اجرا هم بكند، اين از حد خودش تجاوز كرده است و كارش فاسد خواهد شد و مملكت هم فاسد خواهد شد و اگر چنانچه هر كسى كار خودش را همانطورى كه هست، خوب انجام بدهد، انشاء الله تعالى موفق خواهد شد اين مملكت به اينكه نظامش درست برقرار و شما هم انشاء الله ماجور پيش خداى تبارك و تعالى و در نامه اعمال شما ثبت بشود كه قاضى است كه براى خدا قضاوت كرده است.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:58 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 18

تاريخ: /5/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم اروميه

ما هر چه داريم از خداست و براى خدا بايد خرج كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من با اينكه حالم الان مقتضى نيست خيلى ولى دو، سه كلمه با آقايان عرض مى‏كنم كه من از زحمات شما، اولا از زحمت اينكه از راه دور آمديد اينجا تشكر مى‏كنم و ثانيا از زحماتى كه شما مرزنشين‏ها براى اسلام و براى كشور خودتان تحمل مى‏كنيد متشكرم لكن بايد بدانيد كه امروز كشور شما مال خود شماست. در زمان شاه مخلوع شما زحمتكش‏ها بايد زحمت بكشيد و همه چيز شما در جيب اجانب بريزد. بحمدالله با همت والاى ملت و خصوصا شما مرزنشين‏ها، دست اجانب را از اين كشور كوتاه كرديد و مملكت مال خود شماست، دولت از خود شماست. مجلس از خود شماست، رئيس جمهور از خود شماست و همه خدمتگزار به اين ملت هستند و من هم كه چند روزى بيشتر تا آخر عمرم نمانده است، در خدمت شما هستم. خداوند شماها را عزت و عافيت عنايت كند. آن چيزى كه همه سختى‏ها را آسان مى‏كند اين است كه كارها براى خداست. ما و شما و همه هر چه داريم از خداست و هر چه توان داريم، براى خدا بايد خرج كنيم. توان همه اعطائى است كه خدا كرده است بر شما و بر همه، و آن چيزى كه خدا به همه داده است، بايد تسليم او بشود.

هر چه زحمت بكشيد، در محضر حق تعالى ثبت مى‏شود و اميدوارم كه اجر كشورهاى صدر اسلام بر شما ملت ايران و بر شما مرزنشين اعطاء بشود و خداوند تبارك و تعالى كشور شما را از شر اجانب حفظ بفرمايد و مادامى كه شما بانوان و مردها، جوان‏ها با هم هستيد و اختلاف نداريد و مقاصد خودتان را صرف نظر مى‏كنيد و به مقاصد اسلام فكر مى‏كنيد، آسيبى بر شما وارد نخواهد آمد. خداوند انشاء الله شماها را حفظ كند تا سعادت اين دنيا و آن دنيا را نصيب شما بكند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:58 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 19

تاريخ: 26/5/59

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام امام جماراتى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد مهدى امام جمارانى دامت افاضاته از آنجا كه بنا به تصويب شوراى انقلاب مقرر گرديده تا شوراى مركزى اوقاف دو نفر روحانى شركت داشته باشند كه با ساير اعضاء اين شورا امور اوقاف را زير نظر بگيرند لذا جنابعالى را به سمت نماينده خود و به عنوان يكى از اين دو روحانى در شوراى مزبور انتخاب مى‏نمايم و اميد است در اين امر مهم از هيچ گونه كوششى فروگذار ننمائيد و با همكارى و همگامى با ساير برادران عضو شوراى مركزى و كارمندان اوقاف، به بهترين وجه از موقوفات نگهدارى نمائيد. از خداى تعالى تؤفيق و تاييد جنابعالى را در هر چه اسلامى‏تر كردن اداره اوقاف مسئلت دارم و ضمنا لازم است در هر ماه اعضاى مزبور و ساير كارمندان محترم گزارشى از وضع سازمان اوقاف به جنابعالى تسليم و به اطلاع اينجانب برسانيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:58 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 20

تاريخ: 26/5/59

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام نظام‏زاده‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى شيخ محمد على نظام زاده دامت افاضاته از آنجا كه بنا به تصويب شوراى انقلاب مقرر گرديده تا در شوراى مركزى اوقاف دو نفر روحانى شركت داشته باشند كه با ساير اعضاء اين شورا امور اوقاف را زير نظر بگيرند، لذا جنابعالى را به سمت نماينده خود و به عنوان يكى از دو روحانى در شوراى مزبور انتخاب مى‏نمايم و اميد است در اين امر مهم از هيچ گونه كوششى فروگذار ننمائيد و با همكارى و همگامى با ساير برادران عضو شوراى مركزى و كارمندان اوقاف به بهترين وجه از موقوفات نگهدارى نمائيد. از خداى تعالى تؤفيق و تاييد جنابعالى را در هر چه اسلامى‏تر كردن اداره اوقاف مسئلت دارم. ضمنا لازم است در هر ماه اعضاى مزبور و ساير كارمندان محترم گزارشى از وضع سازمان اوقاف به جنابعالى تسليم و به اطلاع اينجانب برسانيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:58 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 21

تاريخ:26/5/59

بيانات امام خمينى در جمع مردم شهرستان اروميه‏

اميدوارم كه اين نهضت منتهى به ظهور امام عصر سلام الله عليه بشود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام بر ملت عزيز آذربايجان. سلام بر شما جوانان مرزنشين كه به واسطه جديت‏تان و همت بزرگتان، از ميهن دفاع مى‏كنيد و كرده‏ايد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را و همه ملت ايران و عزت و سعادت همه را خواستار هستم. من از اشخاصى هستم كه براى خدمت شما عزيزان حاضر و اميد است كه اين آخر عمر در خدمت شما باشم. من شكر مى‏كنم خداى تعالى را كه به واسطه اين نهضت و به واسطه اين انقلاب ما را با همه ملت روبرو كرد و ما، شما آقايان، علماى اين حدود، مرز و جوانان عزيز ما و تمام كسانى كه در اينجا هستند مواجه هستيم و شما را از نزديك مى‏بينيم، در صورتى كه اين امر قبلاً براى ما ميسر نبود و دست‏هاى خائن بين اهل علم و بين ما و شما جدائى افكنده بود و خداى تبارك و تعالى خواست كه ما با هم مجتمع باشيم و با هم براى اسلام خدمت كنيم و براى كشورمان عزت ايجاد كنيم.

بحمدالله موفق شديد شما و موفق شدند ملت ايران كه نام نامى اين كشور را در همه جاى دنيا منتشر كنند و همه اهالى ممالك اسلامى و غير اسلامى توجه به شما، توجه به ملت عزيز ما دارند و اميدوارم كه اين نهضت و اين انقلاب منتهى بشود به ظهور امام عصر سلام الله عليه و اميدوارم كه اين انقلاب ما به همه دنيا و براى همه مستضعفين، براى نجات همه مستضعفين به همه دنيا صادر بشود و همه همان را كه براى شما هست و غلبه كرديد بر دشمن اسلام و دشمن ملت، مستضعفين هم غلبه كنند بر مستكبرين. خداوند همه شما را سلامت و سعادت و عزت و عظمت عنايت كند و من متشكرم از شما كه از راه دور با زحمت تشريف آورده‏ايد و دراين مكان تنگ، با گرمى هوا، اينجا تشريف داريدمن آنچه كه در طبق اخلاص دارم دعاست و آن مقدارى كه مى‏توانم، توانائى دارم، خدمت به شماست.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:58 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 22

تاريخ: 26/5/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى ديگر از مردم شهرستان اروميه‏

امروز كشور مال شماست و كار در آن به نقع ملت و خودتان است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

درود بر شما اهالى محترم آذربايجان. سلام بر بانوان و آقايان مرزنشين اروميه. برادران و خواهران! شما مى‏دانيد كه امروز كشور ما چون بعدانقلاب است، احتياج به كمك ملت دارد. ملت بود كه اين نهضت را پيش برد و ملت است كه بايد از اين به بعد نيز به پيش ببرد. شما مرزنشينان حق بزرگى بر همه كشور داريد و ما مرهون زحمات شما هستيم و اميدواريم كه كشور شما با همت شما و همت ساير برادران و خواهران شما استقلال خودش را تا آخر حفظ كند و شما از لشگرهاى امام زمان سلام الله عليه باشيد و كشور خودتان را با جديت خودتان حفظ كنيد. امروز روزى نيست كه شما كار بكنيد و اجانب منفعتش را ببرند. امروز هر چه زحمت بكشيد و كار كنيد، به نقع ملت خود شماست و به نفع شماست. اميد است انشاء الله شما با سعادت و سلامت عظمت و عزت ايران را حفظ كنيد انشاء الله خداوند شما را سعيد قرار بدهد و كشور شما را از هر آسيبى حفظ كند و همانطورى كه عنايات حق تعالى تاكنون بر اين ملت بوده است، از اين به بعد هم انشاء الله عنايت خدا بر شما ملت عزيز باشد و با عنايت خدا و وحدت كلمه شما و جديت همه قشرهاى ملت، اين قشرهاى فاسدى كه الان در كشور ما هستند و مانع از پيشرفت، آنها هم از بين بروند انشاء الله. و مملكت شما مال خود شماست و زحمت‏هاى شما پيش خداى تبارك و تعالى اجر داشته باشد و دارد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:58 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 23

تاريخ: 27/5/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى استان سيستان و بلوچستان، جيرفت و دزك آباد يزد و اقشار مختلف مردم

طرح‏هاى اساسى ابر قدرت‏ها اين است كه با اسماء مختلف و با صورت‏هاى متعدد بين برادرها اختلاف بيندازند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خداى تبارك و تعالى را شكر گزاريم كه ملت ايران، همه طوائف برادران شيعى مذهب و برادران اهل سنت در كنار هم و با برادرى براى پياده كردن احكام اسلام كوشش مى‏كنند. برادران و خواهران من! ما امروز در يك عصرى واقع هستيم كه تمام دنيا، تمام كشورها از اقصى نقاط عالم تا اينجا به منزله يك خانه شدند. در سابق اگر چنانچه قضيه‏اى واقع مى‏شد در يك شهرى، براى يك شهر ديگر هيچ مطرح نبود و شهر ديگر از آن مطلع نمى‏شد يا اگر مطلع مى‏شد، براى او قضيه‏اى نبود لكن امروز وضع عصر ما طورى شده است كه قضايائى كه در يك كشور واقع مى‏شود، در همه كشورهاى دنيا، در اقصى كشورهاى دنيا منعكس مى‏شود و براى آنها مطلب است، اينطور نيست كه اگر ما در اينجا با هم اختلافى بكنيم، منحصر باشد به يك شهرى يا يك كشورى مثل كشور ايران، بلكه انعكاسش در تمام كشورهاى دنيا هست و بازتابش در همه جا هست. امروز وضع سياسى دنيا طورى است كه تمام كشورهاى عالم در تحت نظر سياسى ابر قدرت‏ها هستند، همه جا را ناظر هستند و براى شكست همه طوائف و قشرهاى ديگر طرح‏ها دارند و مهم طرح‏ها اين است كه بين برادرها اختلاف ايجاد كنند. طرح‏هاى اساسى سياسى آنها اين است كه با اسماء مختلف و با صورت‏هاى متعدد بين برادرها، بين دوست‏ها اختلاف بيندازند.

اسلام احكام اخلاقيش هم سياسى است، همين حكمى كه در قرآن هست كه مومنين برادر هستند، اين يك حكم اخلاقى است، يك حكم اجتماعى است، يك حكم سياسى است. اگر مومنين، طوائف مختلفه‏اى كه در اسلام هستند و همه هم مؤمن به خدا و پيغمبر اسلام هستند اينها با هم برادر باشند، همانطورى كه برادر با برادر نظر محبت دارد، همه قشرها با هم نظر محبت داشته باشند علاوه بر اينكه يك اخلاق بزرگ اسلامى است و نتايج بزرگ اخلاقى دارد، يك حكم بزرگ اجتماعى است و نتايج بزرگ اجتماعى دارد. شما ببينيد كه در همين برهه از زمان كه اسلام در اينجا يك سايه ضعيفى انداخته است، اين برادرى كه مقدار ناقصى الان درايران ايجاد شده است چه آثار رحمتى هست در آن

صحيفه نور ج 13 صفحه 24

و چه انعكاس رحمانيت الهى در اين كشور هست. اين جهاد سازندگى كه همه قشرهاى ملت را در تحت لواى خودش قرار داده است و جوان‏هاى ما از هر قشرى در اين جهاد سازندگى وارد مى‏شوند، اين اثر آن اخوت اسلامى است كه دارند، اينها برادر هستند، توى يك كشور با هم برادر هستند و لهذا با نظر برادرى به هم نگاه مى‏كنند و اخوت اسلامى اقتضاى اين را مى‏كند كه در اين جهت اجتماعى همه با هم كمك كنند و اين كشورى كه از خودشان هست همه آباد كنند آن را و پاكسازى كنند آن را و بسازند آن را و اين يك حكم اخلاقى است كه در آن حكم اجتماعى هم هست و علاوه بر اين جهات سياسى دارد. جهات سياسى آن همين بوده، همه ديديد كه ملت ايران وقتى كه با هم مجتمع شدند و برادروار با هم در كنار هم بودند و همه توجه به برادرى اسلامى خود داشتند، قدرت‏هاى بزرگ نتوانستند در مقابل اين برادرها، در مقابل اينهائى كه مجتمع با هم شدند، نتوانستند در مقابل اينها قيام كنند و تاب مقاومت بياورند، همه راه خودشان را گرفتند و رفتند، گر چه بعضى از ريشه‏هاى فاسدشان مخفيانه در اين ملت و در اين كشور هست لكن اين ريشه‏هاى فاسد نمى‏توانند اين اخوت ايمانى كه الان در شما هست اين را به هم بزنند.

اين اخوت ايمانى كه خداى تبارك و تعالى امر به اخوت كرده است و عقد اخوت بين مومنين انداخته است انحصار به مومنين ايران ندارد، انحصار به مومنين يك كشور ندارد، اين عقد اخوت بين تمام مومنين دنياست، تمام ممالك اسلام بايد با هم مثل برادر باشند و اگر چنانچه ممالك اسلامى مثل برادر با هم باشند و توده‏هائى كه در هر كشورى زندگى مى‏كنند با توده‏هاى كشور ديگر مثل برادر نظر داشته باشند، اينها بر همه قدرت‏هاى عالم مسلط خواهند شد. امروز شما گمان نكنيد كه اگر در يك گوشه عالم يك قضيه واقع بشود، ساير ممالك ديگر مطلع نمى‏شوند، امروز دنيا يك عائله شده است، دنيا يك موجود شده است كه همه عالم از هم مطلع مى‏شوند، با اين راديو و تلويزيون مى‏بينيد كه مطلب كه در يك گوشه ديگر عالم واقع مى‏شود در همه جا منتشر مى‏شود. بايد اين اخوت ايمانى طورى باشد كه يك كشورى با كشور ديگرى نظر خلاف نداشته باشند، كشورهاى اسلامى با هم نظر دوستى داشته باشند و مخالفين ما كوشش مى‏كنند كه در تمام جاهائى كه ممالك مستضعفين هست و ملت‏هاى مستضعف هست، چه ملت اسلامى و چه غير اسلامى كه مستضعف هستند، كوشش مى‏كنند كه با فعاليت‏هاى متعدد بين اينها جدائى بيندازند، بين اينها تفرقه بيندازند، ممالك را از هم جدا كنند، كشورهاى اسلامى را از هم جدا كنند، ملت‏هاى اسلامى را از هم جدا كنند و لهذا مى‏بينيد كه گويندگانشان، آنهائى كه ادعاى اسلام‏مى كنند در عين حالى كه با يهود موافقت كرده‏اند يعنى با صهيونيست موافقت مى‏كنند لكن جديت دارند كه بين برادرهاى مسلم تفرقه بيندازند و يا هر طورى شده است برادرهاى مسلم را از هم جدا كنند. اينها يك نقشه‏هاى سياسى است كه كشورهاى بزرگ به واسطه عمالشان مى‏خواهند در ممالك اسلامى پياده كنند. مسلمين بايد بيدار باشند، مسلمين بايد هوشيار باشند كه امروز مثل ديروز نيست، اين عصر ما مثل عصرهاى سابق نيست كه هر طايفه‏اى در محل خودشان منافع خودشان را به دست بياورند، امروز منافع همه كشورهاى اسلامى پيوند به هم

صحيفه نور ج 13 صفحه 25

است، منافع كشور اسلامى ايران با منافع كشور اسلامى ساير كشورها، اينها با هم پيوند به هم است، منافع كشور اسلامى ايران با منافع كشور اسلامى ساير كشورها، اينها با هم پيوند هستند، اگر چنانچه اختلافى بين ملت ايران با ملت‏هاى ديگر بيفتد، اختلافى ما بين برادرهاى اهل سنت ما با برادرهاى اهل تشيع ما واقع بشود، اين به ضرر همه‏مان هست، به ضرر همه مسلمين هست. و آنهائى كه مى‏خواهند ايجاد تفرقه بكنند اينها نه اهل سنت هستند و نه اهل تشيع هستند، آنها كسانى هستند كه كارگردانان دولت‏هاى ابر قدرت هستند و در خدمت آنها هستند. آنهائى كه كوشش دارند بين برادرهاى اهل سنت ما با برادرهاى اهل تشيع تفرقه بيندازند، اينها اشخاصى هستند كه براى دشمن اسلام، براى دشمن‏هاى اسلام مشغول توطئه هستند و مى‏خواهند دشمن‏هاى اسلام را بر مسلمين غالب كنند، آنها طرفدار آمريكا هستند، بعضى طرفدار شوروى هستند و بايد مسلمين در هر جا كه هستند، توجه كنند كه امروز تفرقه ما بين يك مملكتى ولو در اقصى بلاد دنيا باشد با مملكت ديگرى كه با او در شرق و غرب با هم جدا هستند، امروز مثل سابق نيست، امروز هر مسأله‏اى در يك گوشه دنيا واقع بشود، مسأله دنياست، نه مسأله همانجا. اگر چنانچه يك تفرقه‏اى بين شما برادرها در ايران واقع بشود، اين يك مسأله‏اى است در همه دنيا و اگر تفرقه‏اى مابين برادران ايرانى و برادرهاى عراقى واقع بشود، يعنى ملت عراق بشود، اين يك مسأله‏اى در دنيا هست، نه يك مسأله‏اى بين اينجا و عراق هست، اين را در دنيا رويش حساب مى‏كنند و در دنيا آنهائى كه مى‏خواهند تمام منافع دنيا را به جيب خودشان بزنند و سلطه خودشان را به تمام ممالك دنيا تحميل بكنند، آنها همين تفرقه‏اى كه بين برادرهاى شيعه ما وسنى ما فرضا اتفاق بيفتد در ايران، آنها بهره بردارى مى‏كنند و همين طور اگر بين برادرهاى ايرانى ما و برادرهائى كه در پاكستان هستند يك اختلافى واقع بشود، بهره بردارى مى‏كنند آنها. ما بايد بيدار باشيم و بدانيم كه اين حكم الهى كه فرموده است انما المومنون اخوه ، برادر هستند اينها و هيچ حيثيتى جز برادرى با هم ندارند و مكلفند كه مثل برادر با هم رفتار كنند، اين يك حكم سياسى است كه اگر ملت‏هاى مسلم كه تقريبا يك ميليارد جمعيت هستند، اينها برادر با هم باشند و به برادرى با هم رفتار كنند، هيچ آسيبى بر اينها واقع نمى‏شود و هيچ يك از ابر قدرت‏ها قدرت اينكه تجاوز به آنها بكنند ندارند. برادرها! بايد متوجه اين معنا باشيد.

علاوه بر جهاد سازندگى، جهاد با نفس خودتان هم بكنيد

اما قضيه جهاد سازندگى كه شما آقايان از اين جهاد سازندگى هستيد و كار پر ارزشى شما داريد، بايد توجه داشته باشيد كه علاوه بر اينكه جهاد سازندگى مى‏كنيد، جهاد با نفس خودتان هم بكنيد.

اگر خداى نخواسته در اين جهاد سازندگى يك كارى بشود كه بر خلاف مصلحت اسلام است، بر خلاف مصلحت انقلاب است، اسباب دلسردى مردم مى‏شود. خداى نخواسته اگر بعضى از اشخاص غافل يك وقت يك عملى بكنند بر خلاف مقررات دولت اسلامى و بخواهند يك شلوغكارى بكنند،

صحيفه نور ج 13 صفحه 26

اينها جهاد نفس نكرده‏اند و جهاد سازندگى‏شان هم مفيد نيست.

بايد شما آقايانى كه يك همچو عمل بسيار شريفى را متكفل هستيد و ارزنده است اين عمل شما پيش اسلام، بايد توجه بكنيد كه اين اخلاق اسلامى كه اخوت اسلامى است و برادرى است و برابرى است، اين را ملاحظه كنيد و مبادا يك وقت در يك جائى بر خلاف مقررات و بر خلاف نظم عمل بكنيد. اين يك امرى است براى همه كشور ما هست، براى همه نهادهاى كشور ما هست كه بايد انتظام نظم را، مقررات جمهورى اسلامى و مقررات حكومت اسلامى را بايد مو به مو دريافت كنند و مو به مو عمل كنند و برخلاف مقررات عمل نكنند. اين يك مطلب اسلامى است. حكومت حالا مثل حكومت زمان شاه مخلوع نيست كه اگر چنانچه تخلف بكنيد، اين جزء فضائل شما مى‏شود، حالا اگر تخلف از احكام حكومت اسلامى بكنيد، اين جزء رذائل است، اين رذيله است، اين پيش خدا صحيح نيست، در اسلام بايد نظم مقرر باشد. اين را من به همه مسلمين كه در همه جا هست عرض مى‏كنم و بخصوص به ملت شريف اسلام از هر طبقه‏اى هستند، اگر بنا باشد كه در قواى انتظامى، قواى مسلح، در ارتش نظم نباشد و بخواهد هر كسى به خيال خودش عمل بكند و سلسله مراتب را ملاحظه نكند، اين يك امرى است برخلاف مقرره اسلامى است، حكمى است كه اسلام كرده است كه بايد اين نظم محفوظ باشد، بايد مراتب محفوظ باشد و اينطور نباشد كه هر كس هر طورى دلش بخواهد تضعيف كند قواى انتظامى را، ارتش را، ژاندارمرى را و ساير قواى مسلح مثل پاسداران را. همانطورى كه همه ملت موظفند كه اين قواى انتظامى را حفظ كنند و پشتيبانى كنند و نظم را مراعات كنند و دخالت در امور نظام نكنند، خود نظامى‏ها هم و خود اشخاصى كه در قواى انتظامى هستند بايد مقررات را حفظ بكنند و از فرماندهان خودشان فرمانبردارى كنند. هم جهاد سازندگى بايد مقررات را حفظ بكنند و هم كسان ديگرى كه در هر جا مشغول كارى هستند، اينطور نباشد كه جهاد سازندگى دخالت در يك امر ديگرى كه وظيفه او نيست بكند يا مثلاً پاسدارها دخالت در يك امرى كه در وظيفه آنها نيست بكنند يا ارتشى‏ها اينطور، يا ديگران در ارتش دخالت بكنند يا ديگران در ژاندارمرى دخالت بكنند، بايد هر نهادى روى همان مقرراتى كه دارد عمل بكند و امروز اين يك مسأله اسلامى است. شما خيال نكنيد كه ما حالا يك دولتى داريم كه جداى از مسلمين و جداى از مقاصد اسلام است. امروز تمام افرادى كه متكفل امور اين مملكت هستند و متكفل اداره اين مملكت هستند همه از جنود الله هستند و همه خدمت به اسلام دارند مى‏كنند و نبايد آنها را تضعيف كرد، ملت بايد پشتيبان همه اين نهادها باشد و همه نهادها هم بايد خودشان مقررات را به طورى كه در هر نهادى مقررات هست عمل بكنند و بر خلاف مقررات، خلاف شرع است، نبايد عمل بكنند و هيچ طايفه‏اى و هيچ نهاد ديگرى نبايد دخالت بكند. نبايد كميته‏ها مثلاً دخالت بكنند در امر ارتش، نبايد ارتش دخالت بكند در امر كميته‏ها، نبايد قوه اجرائيه دخالت در قوه قضائيه يا تقنينيه بكند و نبايد آنها در قوه قضائيه دخالت بكنند، بايد به همانطورى كه قانون اساسى اسلامى مقرر كرده است و ملت به آن راى داده است، بايد به همانطور عمل بشود و اسباب اين نشود كه‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 27

هر طايفه‏اى براى خودشان يك حكومتى داشته باشند و يك كارهاى بر خلاف مقررات بكنند. اگر بخواهيد اسلام را پيش ببريد و اگر بخواهيد مملكت خودتان را از دست ابر قدرت‏ها و چپاولگرهاى بين المللى نجات بدهيد، بايد همه مقرراتى كه تحت عمل هر يك هست، آن مقررات عمل بشود و هيچ نهادى با نهاد ديگر معارضه نكند و تمام برادر باشند و با برادرى با هم رفتار بكنند، و من اميدوارم كه تمام برادرهاى ما در اطراف ايران، چه برادرهاى اهل سنت و چه برادرهاى اهل تشيع و تمام كسانى كه در اين ملت هستند از اقليت‏هاى مذهبى همه با هم مجتمع باشند و همه مثل برادر با هم رفتار كنند تا اينكه اين مملكت به پيش برود و احكام اسلام در او جارى بشود و رفاه همه مسلمان‏ها و همه كسانى كه در كشور اسلامى سكونت دارند حاصل بشود. و من اميدوارم كه همه ملت‏هاى اسلامى، گمان نكنند اين ملت‏هاى اسلامى كه ما در يك گوشه‏اى هستيم و آنها در گوشه ديگر، قرآن همه شما را برادر خوانده است، قرآن عقد اخوت بين همه شما، آن كسانى كه در آخرت نقطه عالم هست و مسلم است و مؤمن است، با آن كسى كه در اول نقطه عالم هست و بين مشرق و مغرب، با آنها جدائى هست، اينها جدائى از هم ندارند و همه با هم برادرند و بايد به حكم اسلام همه با هم برادرى كنند و متفرق نشوند و جداى از هم نباشند و مصالح خودشان را مصالح اسلام و مصالح همه ملت‏ها بدانند و هر ملتى مصلحت ملت ديگرى را مصلحت خودش بداند و مومنين در هر جا كه هستند برادر باشند و به برادرى رفتار كنند و اگر يك جائرى به يكى از ممالك اسلامى تعدى كرد، اين تعدى را به خودشان بدانند و من اميدوارم كه با نظر كردن به اين حكم اسلامى كه همه مردم، همه مسلمان‏ها برادر هستند، اين مملكت مصالح خودش را به دست بياورد و همه ممالك اسلامى بر ابر قدرت‏ها غلبه كنند و موفق به اين بشوند كه احكام اسلام را تا آخر اجرا بكنند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:58 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 28

تاريخ: 27/5/59

بيانات امام خمينى در جمع مردم شهرستان اردبيل و دشت مغان‏

قيامى كه براى خدا و اسلام باشد پايدار است

از خداوند تعالى عظمت اسلام و سلامت مسلمين و خصوصا برادران آذربايجانى و شما عزيزان شهرستان اردبيل و اطراف اردبيل را خواستارم. بعضى از كسانى كه مى‏خواهند اين نهضت اسلامى و اين انقلاب الهى به ثمر نرسد، گاهى مى‏گويند كه شور مردم كم شده است، مردم در اول انقلاب شور زياد داشتند ولى حالا اينطور نيست و اين سمپاشى است در بين ملت. مگر اول انقلاب براى خدا بود و حالا براى خدا نيست كه در اول انقلاب، شور زياد باشد و حالا چون براى خدا نيست، كم باشد؟ از اول انقلاب تا حالا هر چه بوده است براى خداى تبارك و تعالى بوده است. يك مملكتى كه مى‏رفت به طرف جاهليت، مى‏رفت كه احكام قرآن و اسلام فراموش بشود و مى‏رفت به اينكه مصالح اين مملكت پايمال بشود، خزائن مملكت به جيب اجانب برود، ملت قيام كرد براى خدا و براى احياى احكام الهى و با شور و شعف به ميدان رفت و با دادن فدائيان بسيار و شهداى بيشمار غلبه كرد بر كفر و نفاق و دست ابر قدرت‏ها را از اين كشور كوتاه كرد و اين براى اسلام بود و براى خدا. يك كشورى كه براى خدا قيام كرده است، براى خدا هم پايدار مى‏ماند و براى خدا هم ادامه مى‏دهند و لهذا اين اشخاصى كه پيش خودشان مى‏نشينند حساب مى‏كنند و يا بى حساب مى‏خواهند اين كشور را به خيال خودشان نگذارند به پيش برود و اين انقلاب را نگذارند كه گرم بماند و پرشور، اينها يك مطالبى را عنوان مى‏كنند و منتشر مى‏كنند. اين چه شده است كه شما جوانان عزيز را از راه دور به اين منزل حقير كشانده است؟

امروز همه امور دست خود ملت است

اين چه احساسى است كه بانوان محترم و جوان‏هاى عزيز را از آن طرف كشور آورده است و در يك همچو جائى تا مواجه بشوند با آنها و آنها هم مواجه با ما بشوند و درد دل‏هائى كه آنها دارند و ما داريم در ميان بگذاريم؟ غير از شور اسلامى است؟ غير اسلام اصلا مطرح است پيش شما؟ شما براى يك تخت و تاجى اينجا آمده‏ايد؟ براى يك استفاده مادى اينجا آمديد؟ مى‏دانيد كه اين حرف‏ها در اينجا نيست. شما براى خدا و براى رضاى خدا و پيشرفت اسلام مى‏خواهيد به بدخواهان ارائه بدهيد كه همان شورى كه در اول انقلاب بود و ما را به ميدان‏ها كشاند و دشمنان اسلام را از ايران بيرون

صحيفه نور ج 13 صفحه 29

راند، حالا هم هست، براى اينكه اسلام همان اسلام است، انقلاب اسلامى هم همان انقلاب اسلامى است.

بحمدالله تاكنون هم با بهترين وجه اين مطالب اسلامى يعنى اساس حكومت اسلامى با بهترين وجه تحقق پيدا كرده است و ملت خودش است كه سرنوشت خودش را به دست دارد. اينطور نيست كه ملت ما از همه چيز بى خبر باشد و سرنوشتش را در كاخ سفيد برايش طرح بكنند يا در كرملين. خود ملت است كه با راى خودش رئيس جمهورى تعيين مى كند، جمهورى اسلامى را راى مى‏دهد و با راى خودش كه متمركز است در مجلس، دولت را تعيين خواهد كرد و همه امور دست خود ملت است. امروز مثل زمان رژيم طاغوتى نيست كه ملت هيچكاره باشد و همه امور دست يك نفر يا يك عده باشد. ملت همه كاره است و همه هم با راى خود ملت است و همه چيزها هم به نفع ملت است انشاء الله.

مردم براى اسلام قيام كردند و دلسرد نمى‏شوند

اينها كه تقاله آن رژيم سابق يا طرفداران آمريكا يا شوروى هستند و يك ريشه گنديده‏اى از آنها باقى مانده است، كوشش مى‏كنند كه مسائل را يك جورى طرح بكنند كه ملت ما را از اين انقلاب دلسر بكنند. مگر اين انقلاب براى اين بوده است كه يك خانه‏اى به مردم بدهد؟ يك كسب و كارى براى مردم ايجاد بكند؟ اين انقلاب براى خدا بوده است و براى اسلام.

ملت ما ديد كه اسلام دارد به دست طوائف مختلفى كه طمع دارند براين كشور و طمع دارند بر خزاين اين كشور، دارد اسلام از بين مى‏رود، آنها با اهداء خون جوانان خودشان و با زيان‏هاى زيادى كه ديدند، قيام كردند براى اسلام. اگر قيام كرده بودند براى اينكه به نوائى برسند و حالا مثلاً" نرسيده‏اند البته دلسرد مى‏شوند، اما كسى كه براى خدا قيام كرده است، خدا هميشه هست و احكام اسلام هميشه هست و شما جوان‏ها و شما عزيزانى كه در اطراف مملكت هستيد، هميشه براى اسلام هستيد و آذربايجان هميشه سنگر اين كشور بوده است و حالا هم سنگر است، اين سنگر تا آخر هم هست.

ملتى كه براى خدا قيام كند از هيچ چيز نمى‏ترسد

من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه شما عزيزان را كه از راه دور آمديد حفظ كند و شما را براى ما نگه دارد و شما هم توجه داشته باشيد به اينكه كشور از خود شماست و هر چه زحمت بكشيد در اين كشور، براى برادران خودتان و براى خودتان زحمت كشيديد. اينطور نيست كه شما زحمت بكشيد و ديگران چيزهائى را كه شما زحمت كشيده‏ايد به جيب خودشان بكشند. امروز بحمد الله اسلام در اينجا قوه پيدا كرده است و انشاء الله احكام اسلام هم پياده خواهد شد و دولت اسلامى هم قدرت خودش را با پشتيبانى شما دارد و از هيچ يك از اين قدرت‏هائى كه در عالم هستند و ارعاب مى‏كنند ملت ما را، ما نمى‏ترسيم براى اينكه ما براى خدا قيام كرديم، ملت ما براى خدا قيام كرده است و ملتى

صحيفه نور ج 13 صفحه 30

كه براى خدا قيام كند از هيچ چيز نمى‏ترسد و آسيب نمى‏بيند و خدا با شماست و نگهدار شما.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:59 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 31

تاريخ: 27/5/59

بيانات امام خمينى در جمع بانواد اردبيلى

ملتى كه شهيد در راه اسلام دارد آسيب نخواهد ديد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما بانوان محترم كه از راه دور آمديد، خوش آمديد و خداوند انشاء الله شما را سعادتمند فرمايد. ملتى كه بانوانش در صف مقدم براى پيشبرد مقاصد اسلامى هست آسيب نخواهد ديد. ملتى كه بانوانش در ميدان‏هاى جنگ با ابر قدرت‏ها و با مواجه شدن با قواى شيطانى، قبل از مردها در اين ميدان حاضر شده‏اند پيروز خواهد شد. ملتى كه شهيد در راه اسلام، هم از بانوان دارد و هم از مردها و شهادت را، هم بانوان طلب مى‏كنند و هم مردها، آسيب نخواهد ديد. ما اميدواريم به اين سيل خروشان ملت كه در جلوى آنها بانوان محترم كه ارزشمندترين قشرهاى ملت هستند و براى پيشبرد آمال اسلامى مجاهدت مى‏كنند، به ملت ايران تبريك عرض مى‏كنم و باك از هيچ قدرتى نداريم براى اينكه يك ملتى كه زن و مردش براى جانفشانى حاضرند و طلب شهادت مى‏كنند، هيچ قدرتى با آن نمى‏تواند مقابله بكند. قدرت شما قدرت الهى است. شما بانوان محترم براى خدا قيام كرديد و براى خدا در اين قيام پايدار هستيد و آسيب نخواهيد ديد. هر چه مى‏دانيد - مى‏توانيد اين صف‏هاى خودتان را فشرده‏تر كنيد و انقلاب را حفظ كنيد و به پيش برويد. گوش به حرف‏هاى مفسدينى كه مى‏خواهند بين شماها تفرقه بيندازند يا شما را از انقلاب دلسرد كنند ندهيد كه اينها بلندگوهاى شيطان هستند و خداى تبارك و تعالى آنها را انشاء الله سركوب خواهد كرد. من از شما بانوان محترم قدردانى مى‏كنم و تشكر مى‏كنم كه راه‏هاى دور به اينجا تشريف آورديد. خداوند انشاء الله شما را عزيز و عظيم و مرفه قرار دهد و شما را براى مسلمين و اسلام حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:59 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 32

تاريخ: 28/5/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم استان باختران (كرمانشاهان)

اگر قيام لله شد پشتوانه‏اش الله است‏

بسم‏الله الرحمن الرحيم‏

قل انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى ثم تتفكروا در عالم، نهضت‏هاى زيادى واقع شده است و انقلاب‏هاى بسيار، لكن اكثر نهضتى بوده است از يك ظالمى بر ضد ظالم ديگر از يك ستمكارى براى ستمكار ديگر. نهضت‏ها همچو نبوده است كه همه آنها نهضت‏هاى صحيح باشد بلكه غالبا نهضت‏هائى بوده است كه يك رژيم ظالمى مى‏آمده است و رژيم ظالم ديگر را از بين مى‏برده است و خودش جايگزين آن مى‏شده است و به ظلم ادامه مى‏داده است. آن دستورى كه قرآن مجيد در چند كلمه فرموده‏اند براى نهضت كه كيفيت نهضت بايد چه باشد، آن اين آيه شريفه است كه مى‏فرمايد انما اعظكم بواحده خطاب مى‏فرمايد به رسول خدا كه بگو به امت كه من يك موعظه فقط دارم و آن اين است كه قيام بكنيد براى خدا، اگر يك نفر هستيد براى خدا قيام كنيد، اگر جمع هستيد براى خدا قيام كنيد. قيام براى خدا در مقابل تمام قيام‏هائى كه طاغوتى است و اگر براى خدا نشد شيطانى است. طاغوت است و الله. قيام هم يا براى خداست، يا براى غير خدا. آن قيام، قيام طاغوتى است، غلبه ظالمى بر ظالم ديگر، غلبه چپاولگرى بر چپاولگر ديگر و قيامى كه خداى تبارك و تعالى دستور مى‏فرمايد، قيام لله است. بايد ما توجه داشته باشيم كه اگر قيام لله شد پشتوانه‏اش هم الله است. اگر شما براى خدا نهضت كرديد براى خدا قيام كرديد، براى رفع ظلم قيام كرديد و براى اجراى احكام خداى تبارك و تعالى نهضت كرديد، خداى تبارك و تعالى هم با شماست. شما ملاحظه كرده‏ايد كه از اول نهضت تاكنون چه علائم غيبى پيدا شده است و چه تاييدات الهى در اين نهضت پيدا شده است و اين دليل بر اين است كه نهضت شما لله بوده است. از اول كه شما نهضت كرديد، هيچ كس شايد احتمال اين معنا را نمى‏داد كه يك ملتى كه نه نظامى هستند و نه تدريب نظامى دارند و نه اسلحه دارند و نه ساز و برگ جنگى دارند، اينها بر يك قدرتى كه داراى همه چيز بود غلبه كنند، هيچ همچو احتمالى در دنيا داده نمى‏شد. اشخاص زيادى مى‏گفتند، از خود ما هم، از خود ملت ايران هم اشخاص سياسى، متفكر مى‏گفتند كه اين يك امر نشدنى است و نمى‏شود كه با دست خالى در مقابل يك همچو قدرتى قيام كرد، جز اينكه يك كشته‏اى بدهيم و اثرى نداشته باشد، نتيجه حاصل نمى‏شود.

آنها هم نظر مصلحت داشتند لكن بعضى‏شان كه با من صحبت كردند به آنها گفتم كه ما يك

صحيفه نور ج 13 صفحه 33

تكليفى داريم ادا مى‏كنيم. ما به شرط غلبه قيام نمى‏كنيم، ما مى‏خواهيم يك تكليفى ادا بكنيم اگر غالب شديم كه نتيجه هم به دست آمده و اگر چنانچه غالب نشديم و كشته شديم، انبيا هم خيلى‏شان، اوليا هم خيلى‏شان قيام مى‏كردند و نمى‏توانستند به مقصد خودشان برسند. ما مكلفيم كه در مقابل يك همچو ظلمى كه در آستانه اين است كه اسلام را وارونه كند و كج فهمى‏ها، اسلام را صدمه بزنند، ما مى‏خواهيم كه در مقابل يك همچو بدعت‏هائى اظهار نظر بكنيم، چه غالب بشويم و چه نشويم.

در دنيا هم متفكرين دنيا، آنهائى كه همه جهات قيام‏ها را در نظر داشتند آنها هم اعتقادشان همين‏ها بوده است كه نمى‏شود يك همچو كارى انجام بگيرد، لكن آنها از يك مطلب غافل بودند و آن اينكه فرق است ما بين قيام‏هائى كه براى خدا نباشد قيام‏هائى كه براى منفعت دنيائى باشد، براى غلبه يك كسى بر كس ديگر باشد، براى پيروزى يك قدرت بر قدرت ديگر باشد، اين قيام‏ها فرق دارد با قيامى كه لله باشد. آنها اين نكته را نمى‏دانستند كه قيام لله كيفيتش، ماهيتش با قيام‏هائى كه غير خدائى باشد، هر چه باشد، اين با هم فرق دارد. قيام لله پشتوانه قدرت خداست، پشتوانه‏اش تفنگ نيست، پشتوانه‏اش مسلسل نيست، پشتوانه‏اش قدرت خداست. وقتى قدرت خدا در بين آمد ديگر قدرتى در مقابل او نمى‏تواند عرض اندام كند و لهذا اين ملت كه سرتاسر كشور فرياد مى‏كردند كه ما اسلام را مى‏خواهيم و همه قيام كرده بودند براى اينكه كفر و نفاق و ظلم و امثال اينها را از بين ببرند و به جاى آن عدل اسلامى باشد، جمهورى اسلامى باشد، اين قيام لله بود. شواهد بر اينكه اين قيام لله بود اينكه مردم جان خودشان را در طبق اخلاص گذاشتند، جان جوان‏هايشان را با گشاده روئى در طبق اخلاص گذاشتند و به ميدان آمدند و شاهد ديگر اينكه ما با چى غلبه كرديم بر اينها، ما چه داشتيم. آنها همه چيز داشتند، آنها آمريكا داشتند، آنها شوروى داشتند، آنها همه ممالك اسلامى الا كمى را داشتند و قدرت نظامى‏شان قدرت مدرنى بود كه مى‏گويند در اين طرف شرق همچو قدرتى نبوده است و ما هيچ نداشتيم ما خدا را داشتيم و شما بدانيد كه آنها اگر چنانچه يك تاييدات غيبى نبود، در يك شب مى‏توانستند ايران را خراب كنند. شاه مخلوع هم گفته بود كه اگر من بنا شد بروم، يك خرابه‏اى مى‏گذارم و مى‏روم. لكن خداى تبارك و تعالى آنچنان رعبى، آنچنان ترسى در دل اينها انداخت كه ديگر مجال اينكه يك خرابكارى بزرگى بكنند پيدا نكردند. اذهان آنها را خدا منصرف كرد از اينكه آنطور جنايت بزرگ را بكنند، اذهان اينها را منصرف كرد از اينكه بمباران كنند ايران را، بمباران كنند تهران را، مى‏توانستند لكن خداى تبارك و تعالى دل‏هاى آنها را بر گرداند به يك معانى ديگرى و رعب در قلب آنها انداخت كه فرار كردند. اين براى اين بود كه يك نهضت اسلامى بود. در صدر اسلام هم اين قضيه رعب و فتح به رعب، نصر به رعب، اين مطلبى بوده است كه وقتى كه يك جمعيت كمى در مقابل آن جمعيت‏هاى زياد و با سلاح‏هائى كه در آن روز سلاح مدرن زياد بوده است، معذلك يك خوفى گاهى در قلب آنها مى‏افتاد كه با همان خوف، نصرت براى اسلام حاصل مى‏شد. بعد هم ديديد كه در ظرف يك سال و چند ماه تمام چيزهائى كه يك حكومت لازم دارد، ملت ما بر آن راى دادند و متحقق كردند. شما بدانيد كه در بعضى از ممالك كه انقلاب كرده‏اند، انقلاب شيطانى بعد از بيست سال، بعد

صحيفه نور ج 13 صفحه 34

از سى سال باز قانون اساسى ندارند. اين عراق نزديك ما كه حكومت جابر دارد و يك حكومت جابر، يك حكومت جابر ديگر را از بين برده است، با اينكه با تمام قدرت دارد سركوبى مى‏كند ملت خودش را، نتوانسته تا حالا يك قانون اساسى براى خودش درست كند، حالا هم باز يك عده‏اى از خدا بى خبر نشينند و حكومت مى‏كنند، حكومت استبدادى بدتر از هر استبداد. هيچ سابقه ندارد هيچ كه يك كشورى ملتش كه قيام كردند و آن رژيم فاسد را از بين بردند، بعد از يك سال و نيم مثلاً همه چيزهائى كه بايد حكومت داشته باشد اينها متحقق كردند و قانون اساسى‏شان را نوشتند، جمهورى اسلامى شان را راى دادند، رئيس جمهورشان را راى دادند، مجلس خبرگانشان را راى دادند، مجلس شوراى اسلامى شان را راى دادند، و همين چند روز نخست وزير، وزراى خودش را معرفى مى‏كند و تمام و كمال آنچه كه حكومت لازم دارد متحقق‏شود.و اين سابقه ندارد در دنيا كه همچو چيزى بشود.

با اخلاق و رفتار اسلامى اين نهضت را حفظ كنيد

ممالك ديگرى كه نهضت هم نكرده‏اند لكن در بين خودشان از باب اينكه ملت با دولت مؤافق نيست، حكومت نظامى دارند. همين تركيه نزديك به ما، شهرهاى بسيارى از تركيه حكومت نظامى است و چندين ماه است بازهم تجديد كردند حكومت نظاميش را براى اينكه ملت با دولت نيست. چرا نيست؟ براى اينكه ملت مسلمان است و دولت روى ترتيب اسلامى عمل نمى‏كند. همين عراق، ملت با اين دولت غاصبش مؤافق نيست و لهذا نمى‏تواند كه مملكت خودش را آرام كند، بايد دائما" سركوب كند مردم را و نمى‏توانند يك دولتى كه همه اركانش يك اركان صحيحى باشد، متحقق كنند و اين دولتى كه ما داريم از باب اينكه دولتى است از خود مردم، يك چيزى نيست كه از خارج تحميل شده باشد. رضاخان را انگليس‏ها تحميل بر ما كردند و محمد رضا راهم انگليسى‏ها و آمريكائى‏ها و شوروى‏تحميل ما كردند، از آن اول تحميل بود. وقتى كه رضاخان فرار كرد شايد كمتر شما يادتان باشدكه مردم در عين حالى كه گرفتار متفقين بودند و اجانب بودند لكن شادى مى‏كردند كه لااقل آمدن اينها اسباب اين شد كه اين رفت، محمد رضا هم كه رفت خودتان ديديد كه همه جا شادى و همه جا چه، وقتى هم كه مرد، همه شادى كردند. اما مملكتى كه حكومتش با خودش باشد، حكومتش‏خودش باشد، يك مملكتى است كه وقتى رئيس جمهورش يك سانحه‏اى برايش حاصل مى‏شود و آن سانحه هم حقيقتا" جزء اعجازها بود، براى اينكه اگر ديده باشيد در تلويزيون آن تكه‏هائى كه از آن هليكوپتر پخش شده بود در زمين، اينها اين عده‏اى كه بودند كه همه شان جزء رجال بزرگ ما بودند، رئيس جمهوربود، رئيس نيروى زمينى بود، رئيس‏هاى ديگرى بودند، يكى از آنها آسيب نديد و بعد هم از سرتاسر ايران يا مجلس دعا درست كردند يا تلگراف كردند يا تظاهر كردند يا راهپيمائى كردند. كجا همچو چيزى هست؟ براى اين است كه آقاى بنى صدر از خارج نيامده تحميل به شما بشود، يك قدرتى نداشته است كه آن قدرت را به شما تحميل بكند. يك نفر آدم مثل همه شما بوده بدون اينكه قدرتى

صحيفه نور ج 13 صفحه 35

داشته باشد لكن بيان كرده، صحبت كرده، مردم را متوجه كرده، مردم به او راى دادند. اين از ملت است وقتى يك چيزى از ملت شد همه ملت همراهش هستند. حالا اگر چنانچه در عراق يك سانحه‏اى براى صدام حسين پيدا بشود يا در مصر يك سانحه‏اى براى سادات پيدا بشود و اين سانحه مثلاً" به آنها ضرر وارد نكند مردم عزاگيرند و اگر آنها را از بين ببرد مردم شادى مى‏كنند. اين براى اين است كه مملكت ما جدا نيستند از هم نخست وزيرش از مردم جدا نيست،همين‏هائى است كه در آن دولت، دولت جائر حبس رفته و زجر ديده و همه مصيبت‏ها را كشيده، حالا هم ازخود شما هست، نه يك قدرتى آمده تحميل كند. مجلس خودتان و رئيس جمهورخودتان را تعيين كرديد و كسى تحميل شما نكرده.

شما اين حكومت اسلامى و اين نهضت اسلامى را قدر بدانيد و همه چيز را از خدا بدانيد و خيال نكنيد كه من و شما ونمى‏دانم غلبه كرده ايم. ما چيزى نداشتيم كه، يك وقت در ذهنتنان وارد نشود كه خير ما ايرانى‏ها خودمان چه كرديم. خير آن كه پشتيبان شما بود چون قيام لله بود، نهضت لله بود آن قدرت مطلق الهى بود كه طرفدار شما و مويد شما بود. اين را هميشه در نظر داشته باشيد و هميشه شكر كنيد خداى تبارك وتعالى را بر اينكه يك ملتى را متحول كرد از يك معانى‏اى كه در سابق بود به يك حقايق اسلامى، به يك اخلاق اسلامى، به يك رفتار اسلامى. و برادرها! رفتار اسلامى‏تان را حفظ كنيد. شما با رفتار اسلامى و با حفظ نهضت و با پيشبرد نهضت و توجه به اينكه خداى تبارك و تعالى ما را تاييد مى‏كند، با رفتار و اخلاق اسلامى اين قدرتى كه شما را به پيروزى رسانده است حفظ كنيد. اين قدرت خدايى را، اين قدرت لايزال الهى را كه با شما تا حالا با عنايت بزرگ خودش رفتار كرده است، با قصدهاى خالصتان، با تصميم بر اينكه براى خدا نهضت را پيش ببريد حفظ كنيد و مادامى كه اين معنا را حفظ كرديد خدا با شماست.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما را كه در مرزها و نزديك مرزها هستيد مى‏خواهم و از آقايان علماى كرمانشاه، حضرت آقاى بزرگ، آقاى اصفهانى و ساير آقايان علمائى كه از آنجا آمده‏اند و زحمت كشيده‏اند تشكر مى‏كنم و از همه شما هم كه با هم برادر هستيد و هستيم و همه ما با هم با برادرى مى‏خواهيم اين نهضت را پيش ببريم تشكر مى‏كنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:59 AM
previos page menu page next page

صحيفه نور ج 13 صفحه 36

تاريخ: 28/5/59

بيانات امام خمينى در جمع بانوان كرمانشاه و اعضاى بنياد مستضعفان و بنياد فرهنگى امام در شيراز

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما بانوان محترم كه از راه دور آمديد، از نزديك سر حدات آمديد تشكر مى‏كنم و من اميدوارم كه همانطور كه تا حالا مصمم بوديد كه جمهورى اسلامى را به ثمر برسانيد، از حالا به بعد هم اين تصميم را داشته باشيد و با صفوف فشرده جلوى مردها در پيشبرد اهداف اسلامى اقدام كنيد. خواهران من و برادران پاسدار! ما پيروز شديم انشاء الله ولى خسارت هم زياد ديديم. امروز روزى است كه منطبق است با روز آتش زدن سينما ركس در زمان آن شاه معدوم غدار. آنطورى كه شواهد شهادت مى‏دهد و در آنوقت شواهد زياد بر اين مطلب بود، سينما ركس را عمدا عمال آن شاه معدوم مخلوع آتش زدند و شايد نظرشان به اين بود كه اذهان ملت را منصرف كنند از نهضت و متوجه كنند به اين مصيبت، و ما زمينه جنايتكارى اين رژيم را مى‏فهميم كه يك عده بيگناه را محصور كنند در جائى و آتش بزنند كه ذهن مردم از خود آنها منصرف بشود و متوجه به آن مصيبت بشود. او به جزاى اعمال خودش رسيد و الان در محضر خداى تبارك و تعالى بر او چه خواهد گذشت خدا مى‏داند. من اين مصيبت را به ملت ايران تعزيت عرض مى‏كنم و اميدوارم كه آن شهدا در محضر خداى تبارك و تعالى رو سفيد باشند. ما خسارات زياد برديم و منجمله در كردستان كه امروز باز روز شهادت عده‏اى از مسلمين در آن محل بوده است و باز هم منتظر خرابكارى هستيم و بايد خرابكاران بدانند كه ملت ايران مهياست براى همه مصيبت‏ها در راه خدا. ما كه براى خدا قيام كرديم و مى‏خواهيم مملكت اسلامى ما احكام اسلام در آن جارى بشود باك از اين مصيبت‏ها نداريم و خرابكارها و اشخاصى كه در محالى انفجار ايجاد مى‏كنند بايد بدانند كه ملت ايران از اين خرابكارى‏ها، از راه خودش منصرف نمى‏شود و مملكت ايران و ملت عزيز ما مصمم است كه تا آخر در مقابل ابر قدرت‏ها و در مقابل شياطين بايستد و آنها را اجازه ندهد كه ديگر در مملكت آنها وارد بشوند و ذخاير آنها را از بين ببرند و به جيب خودشان بريزند. شما بانوان حق بزرگى بر ملت ايران داريد، همانطورى كه اين پاسداران از بين ببرند و عزيز كه در اين محضر، در آن بالا حاضر هستند، آنها هم حق بزرگى بر ملت ما دارند. شما همه سربازان اسلام هستيد و خداى تبارك و تعالى به همه شما كه براى خداى تبارك و تعالى عمل مى‏كنيد اجر جزيل خواهد داد و شما را به سعادت و سلامت حفظ خواهد كرد. از خداى تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و پيشبرد مقاصد اسلام را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏

previos page menu page next page

afsanah82
07-28-2011, 11:59 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 37

تاريخ: 2/6/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام لئونيد برژنف‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت لئونيد بر ژنف صدرهيات رئيسه اتحاد جماهير شوروى مسكو تلگرام همدردى شما در مورد حادثه جانگداز منطقه گچساران واصل گرديد. از اين ابزار همدردى، بدين وسيله تشكر مى‏كنم و تؤفيق مستضعفان جهان را در احقاق حقوق حقه خود از خداى تعالى مسئلت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:59 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 38

تاريخ: 4/6/59

بيانات اما خمينى در جمع گروهى از اعضاى بسيج ملى (مستضعفين)

همه ملت اميدشان به خدا باشد و از هيچ توطئه‏اى نترسند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از قرارى كه گفته‏اند آقايان از مناطق مختلفه تشريف آورده‏اند و من از همه آقايان و همه مناطقى كه آقايان از آنجا آمده‏اند، تشكر مى‏كنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى خواهانم. من شخصا يك گرفتارى خاصى دارم و آن اين است كه اگر من هر روز صحبت بكنم يا روزى دو مرتبه صحبت بكنم، اطبا مى‏آيند و به من اشكال مى‏كنند و جمع مى‏شوند كه شما صحبت زياد نكنيد و اگر دو سه روز صحبت نكنم، راديوهاى خارجى مى‏گويند كه فلان چه شده و چه شده و حاصل، مى‏رود همين دو سه روزه و همين چند وقت و اينها، و من يك مثلى يادم آمد و آن اين است كه يك بچه‏اى دعا مى‏كرد كه معلمش بميرد، معلم مرد، پدر او را برد به يك مكتب خانه ديگر (به اصطلاح سابق) باز دعا كرد معلم بميرد، مرد، باز پدر او را برد به يك جاى ديگر، مكتب ديگر، به اين پسر گفتند كه دعا كن پدرت بميرد و الا اين معلم بميرد يك معلم ديگر هم هست. حالا اين خارجى‏ها و آنهائى كه تبع خارجى‏ها هستند بايد دعا كنند كه اين سلاح الله اكبر از ملت ما گرفته بشود و اين دعا هم مستجاب نيست و الا من نباشم باز خود ملت هست. ملت ما امروز متوفق نيست نهضتشان و پيشبردشان به اينكه من باشم يا زيد باشد يا عمرو باشد، ملت ما امروز راه را پيدا كرده‏اند و مى‏دانند چه بكنند و با همين راهى كه پيدا كرده‏اند و همين ترتيبى كه تاكنون پيش آمده‏اند به پيش مى‏روند و اينطور نيست كه اگر من نباشم چه خواهد شد. بيخود اينها در راديوهايشان نگويند اين مسائل را، براى اينكه اين مسائل در ملت ما تاثيرى ندارد و اينها خودشان راه را پيدا كرده‏اند و همان راه را خواهند رفت و به پيروزى نهائى انشاء الله خواهند رسيد و همه ارگان دولتى ما تحقق پيدا كرد و به زودى تمام پيدا خواهد كرد و انشاء الله تعالى ملت ما گرفتار اينطور مسائلى كه مثلاً اقتصادشان چه باشد، چه‏شان چه باشد نيستند. آنها دنبال اسلام هستند و همانطورى كه الان شعار داديدشما آقايان (و چه شعار خوبى بود) كه ما الله اكبر سلاحمان است، كسى كه الله اكبر سلاحش است، كسى كه خداى تبارك و تعالى پشتبيان او هست، اين ديگر احتياج به اين ندارد كه يك نفر آدم باشد يا نباشد. بود و نبود يك نفر آدم هيچ تاثيرى در اين نهضت اسلامى ملت ما ندارد و من دعا مى‏كنم كه خداوند تبارك و تعالى قدرت و قوه به شما عنايت كند و به شما مى‏گويم كه از هيچ كس نترسيد الا خدا و به هيچ كس اميد نبنديد الا خداى تبارك و تعالى و اگر چنانچه اميد

صحيفه نور ج 13 صفحه 39

خودتان را به خداى تبارك وتعالى تمام كنيد، به اين معنا كه تام بشود اين اميد شما، اطمينان براى شما بياورد اين اميد شما، من به شما اطمينان مى‏دهم كه آسيبى، اين مملكت نبيند. توجه به همين معنا داشته باشيد، همه ملت ما، چه دولتى‏هايشان و چه غير دولتى‏ها، چه نظامى‏ها و چه غير نظامى‏ها، همه ملت ما اميدشان را به خداى تبارك و تعالى كه منبع قدرت است و منبع نور است، اميد خودشان را به او ببندند و هيچ توطئه‏اى را از آن نترسند.

كسى كه پشتبان او خداست از اين توطئه‏هائى كه هى شايعه اندازى مى‏كنند كه توطئه است و نمى‏دانم كجا توطئه است، كجا چه است، از اينها نبايد بترسند. البته قواى انتظامى ما ارتش ما، ژاندارمرى ما، سپاه پاسداران ما، اينها و همين طور بسيج ملى ما، بسيج اسلامى ما اينها بايد هميشه مراقب باشند، رفت، آمدهاى مشكوك را در نظر داشته باشند و اگر ديدند، اطلاع بدهند به مراكزى كه بايد اطلاع بدهند، در عين حالى كه بايد تمام مراقبت‏ها را بكنند و تمام رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرند، در عين حال قلب‏شان مطمئن باشد به اينكه اين قلب تا متوجه به خداست آسيبى نخواهد ديد.

قواى مسلح بايد مراتب را حفظ بكنند

من براى بار چندم است كه به اين قواى مسلح سفارش مى‏كنم نظم در بين هرارگانى كه هست بايد برقرار باشد و وظيفه دارند كه با نظم باشند. اگر نظام با نظم نباشد، اين نظام نيست، اين آشفتگى است و اين مى‏تواند هيچ كارى انجام بدهد. پاسدارها بايد با نظم باشند، پائين‏ترها از بالاترها اطاعت كنند، ارتش بايد با نظام باشد، مراتب را حفظ بكند و بايد همه با هم هماهنگ باشند، برادر باشند، هر دسته‏اى براى خودش عليحده نكشد به طرف خودش، همه با هم روابط داشته باشند، سرانشان با هم روابط داشته باشند، بنشينند اگر مسائلى دارند با هم حل كنند و اينطور نباشد كه در هر يك از اينها يك آشفتگى باشد و بين خودشان ناهماهنگى، بايد همگام باشند و همه با هم باشند براى اينكه يك مملكتى است مال همه است امروز و اين مملكت كه مال همه است، همه شما بايد حفظش بكنيد و خصوصا قواى مسلحه بايد حفظ بكنند اين مملكت را و اگر چنانچه در يك جايى از مملكت يك آشفتگى پيدا شد، بايد بروند و آن آشفتگى را رفعش بكنند و ننشينند تا اينكه خودش يا مردم رفعش بكنند بايد موظفند قواى مسلحه به اينكه اگر در يك جائى از كشور يك اشتباه، كارهاى خلاف واقع مى‏شود يا فرض كنيد چند تا دزد يك كارى انجام مى‏دهند يا دور هم مى‏نشينند و مى‏خواهند توطئه بكنند، بروند و آنها را زا بين ببرند و حل كنند قضايا را. و من اميدورام كه خداوند تبارك و تعالى به اين ملتى كه سال طولانى در تحت فشار و اختناق بود از اين به بعد انشاء الله تعالى همه سالم و صحيح و استقلال مملكت ما، بكلى استقلال داشته باشد مملكت ما و هيچ ملتى، هيچ كسانى كه قبلاً به اين ملت جور كرده بودند و ظلم كرده بودند آنها هم مايوس بشوند از اين ملت و خداوند همه شما را قدرت و قوه عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 11:59 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 40

تاريخ: 4/6/59

بيانات امام خمينى در جمع كارگران، نويسندگان و كارمندان مؤسسه اطلاعات و شركت ايران چاپ

رسانه‏هاى گروهى بايد حامل پيام ملت و اسلام باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما يكى از گرفتارى‏هاى بزرگمان در زمان طاغوت گرفتارى به دست مطبوعات بود. طاغوت مهره‏هائى كه در خدمت او بودند و در خدمت اجانب، انتخاب مى‏كرد و زبده‏هاى آنها را انتخاب مى‏كرد براى اداره مطبوعات و براى تبليغات به ضد اسلام و به ضد كشور، لكن با آب و رنگ اسلامى و ملى. من نمى‏دانم كه صدمه‏اى كه كشور ما و اسلام از مطبوعات در زمان طاغوت ديد بيشتر بود يا صدماتى كه از ساير ارگان‏هاى طاغوتى.

مطبوعات كه حامل پيام ملت و حامل پيام اسلام بايد باشد و مبلغ احكام اسلام و مجرى احكام اسلام و مهذب جامعه بايد باشد و اخلاق را در جامعه بايد پخش بدهد، اخلاق الهى را، در زمان طاغوت درست بر عكس همه اين معانى ماموريت داشتند كه كشور ما را با آن تبليغات دامنه‏دار اين رسانه‏هاى طاغوتى، تمام مسائل اسلامى و تمام مسائل كشورى را به طرف منافع طاغوتى سوق دهند و صدمه‏اى كه اسلام از مطبوعات و رسانه‏هاى طاغوتى خورد از كمتر دستگاه‏هائى خورد و آنقدر كه جوان‏هاى ما را اين مطبوعات فاسد و آن مجله‏هاى فاسدتر و آن راديو و تلويزيون‏هاى فاسدتر به فساد كشيدند معلوم نيست كه مراكز فساد آنقدر به فساد كشيده باشند. اين مجلات بود و اين مطبوعات و اين راديو و تلويزيو ن و تمام اين رسانه‏هاى گروهى بود كه جوان‏هاى ما را به جاى اينكه به طرف دانشگاه بكشد، به طرف علم و ادب بكشد، به طرف فساد كشاند. جوان‏ها زود متاثر از امور مى‏شوند: جوان‏ها يك نهال نورس هستند كه اين نهال نورس زود آسيب مى‏بيند و زود هم تربيت مى‏شود و همين جوان‏ها در زمان طاغوت كه به هر جا مى‏رفتند فساد را مى‏ديدند، مجله مى‏خريدند، پر از فساد و پر از فحشا بود، روزنامه مى‏خريدند، پر از تبليغات ضد انسانى و اسلامى بود، هر جاى مملكت مى‏رفتند، مراكز فساد پخش بود، نمى‏شد كه در يك همچو مركز فساد و در يك همچو كشورى كه همه چيزش رو به فساد رفته بود، اينها يك انسان صحيح بار بيايند، آنهائى كه براى چاپيدن اين كشورها نقشه كشيدند، آنها استادها و متفكرينى بودند كه مى‏دانستند چطور يك كشور را مى‏توانند به واسطه آن برنامه‏هائى كه دارند خواب كنند و جوان ما را تهى كنند از آن انسانيت و اسلاميتى كه بايد داشته باشند تا راه را باز كنند براى چاپيدن و براى بردن همه ذخائر كشور ما و كردند و آن كردند كه در ظرف (خصوصا در ظرف) پنجاه و

صحيفه نور ج 13 صفحه 41

چند سال آخر نگذاشتند كه تربيت، تربيت صحيح در اين ملت تحقق پيدا بكند.

از دانشگاه كه مركز علم و ادب بايد باشد تا مطبوعات كه بايد مربى جامعه باشد تا راديو و تلويزيون كه بايد جامعه را تربيت بكند و تا ادارات كه بايد خودشان يك اشخاصى باشند و يك مراكزى باشند براى تربيت، همه جا را اينها با آن نقشه‏هاى فاسدى كه داشتند به فساد كشيدند و جوان‏هاى تازه رس ما را كه در يك همچو جامعه وارد مى‏شدند، قهرا بايد به عقب برانند و منحرف كنند. خداوند تبارك و تعالى به ما منت گذاشت و به اين ملت عزيز منت گذاشت و ما را از آن لجنزارى كه سر تا ته مملكت را گرفته بود، نجات داد و روزنامه‏هاى ما كه يكى از مراكز همان فحشا و همان چيزهائى كه شماها بهتر مى‏دانيد بود متبدل كرد به يك مراكزى كه اميد است كه به واسطه اين تربيت‏هاء كه در آنجا و تبليغاتى كه در آنجا مى‏شود، مملكت ما از آن چيزهائى كه در سابق بود نجات پيدا بكند.

اگر رسانه‏هاى گروهى اصلاح بشود، جامعه اصلاح مى‏شود

خواهرها و برادرهاى ما بايد بدانند كه عهده دار چه خدمتى هستند و اگر چنانچه مطبوعات اصلاح بشود، رسانه گروهى اصلاح بشود، يك جامعه اصلاح مى‏شود. اگر مطبوعات جوان‏ها را نكشاند به طرف فحشا و ببرد طرف صراط مستقيم، مراكز فحشا هم بر چيده مى‏شود آنهمه مراكز فحشائى كه (در خصوص تهران كه) بايد مركز همه خوبى‏ها و همه فعاليت‏هاى انسانى باشد، ايجاد شده بود كه شماها مى‏دانيد كه چه خبر بود و چقدر مراكز فحشا بود و چقدر مراكزى بود كه جوان‏هاى ما را از هستى ساقط مى‏كرد و مغزهاى جوان‏هاى ما را به طرف فساد مى‏كشاند. اگر مطبوعات متحول بشود (و انشاء الله مى‏شود و شده است) متحول بشود به يك مراكزى كه بخواهند تقوا را در جامعه منتشر كنند، وقتى جوان‏ها و بچه‏هاى تازه رس ما وارد مى‏شوند در ميدان فعاليت اجتماعى، بروند دنبال روزنامه، روزنامه مربى باشد، گوش كنند به راديو راديو مربى باشد، نگاه كنند به تلويزيون، تلويزيون مربى باشد، نگاه كنند به مجلات، مجلات، مجلاتى باشد كه تربيت بكند، اين جوان وقتى كه به هر جا توجه كرد، ديد كه گوش و چشمش پر شده از تربيت، اينطور بار مى‏آيد. اگر رها بشود، هرزه بار مى‏آيد، اگر بكشندش در طرف فساد مى‏رود به آن طرف و اگر بكشندش در طرف سلاح، مى‏آيد اين طرف. و ما در سال‏هاى طولانى همه جهاتى كه در ايران بود و اسباب را فراهم كرده بودند، همه جهات براى اين بود كه جوان‏هاى ما را بكشند طرف فساد و نظر اصلى آنها اين بود كه يك جمعيتى در اينجا وجود داشته باشد كه هر چه سرش مى‏آورند توجه نداشته باشد. مملكتش به باد مى‏رود، او عيش و عشرتش باشد اشكالى ندارد، مذهبش عقب رود چون عيش و عشرتش به كار است مانعى ندارد، اختناق در مملكت هست، اختناق در فحشا نيست، اين اشكال ندارد، هر بساطى سرش در آورند بى تفاوت باشد. يك همچو مملكتى كه آنها مى‏خواستند، اين بود كه يك طايفه زيادى از اين جوان‏هاى ما را به هروئين بكشند، يك طايفه ديگر را به مسكرات بكشند، يك طايفه ديگرى را به فحشا و مراكز فساد بكشند

صحيفه نور ج 13 صفحه 42

گوش را به هر چه بدهد، يا تعليم فاسد است يا غنا و امثال اينها كه مغز را فاسد مى‏كند، هر اجتماعى كه باشد، اجتماعى است كه گوينده گوينده‏اى است كه جوان‏ها را مى‏كشد طرف فساد و مغزهاى اينها را فاسد مى‏كند. اين يك مطلب اتفاقى نبود كه به طور اتفاق حاصل شده باشد يك مطلبى بود كه با تمام توجه و نقشه اين امور شده بود و ديديد چطور بود. چه شد كه يكدفعه خداى تبارك و تعالى به اين ملت تفضل فرمود و يكدفعه متحول شد؟ اين جوانى كه بنايش بر اين بود كه برود در مراكز فحشا، آمد در خيابان و مشغول جنگ شد. آن جوان‏هائى كه به حسب نقشه آنها، بايد آن مفسده‏ها را داشته باشند و آن مغزها را داشته باشند، يكدفعه متحول شد به يك مغزهاى نورانى انسانى اسلامى. اگر نشده بود نمى‏توانست اين ملت اين قدرت بزرگ را، اين قدرت شيطانى را در هم بشكند. اين اول تحول در خود جمعيت پيدا شد و به تدريج اين تحول كه در جمعيت پيدا شد، رشد پيدا كرد، آن هم نه رشدى كه به حسب موازين عادى باشد، به حسب موازين عادى اگر يك جوانى آنطور تربيت شده است كه از دانشگاه گرفته تا همه جا اين را به فساد كشيده بودند، بايد اقلا بيست سال طول بكشد تا بشود (آن را) از آن مغز غير انسانى، غير اسلامى متحول بشود به يك مغز انسانى. اين چه بود كه يك شب كانه آن تحول را پيش آورد و كمتر از يك سال، يك سال و نيم اين مملكت را يكدفعه كرد يك موجودهاى ديگرى؟ از اين موجوداتى كه همه توجه‏شان به عيش و عشرت بود و همه توجه‏شان به مفاسد بود و همه نظرشان به تبليغات بزرگى كه كرده بودند به ضد اسلام و به ضد روحانى بود، يكدفعه برگشت و يك طور ديگرى شد اين با موازين عادى درست در نمى‏آيد آن يك دست الهى بود پشت سر اين ملت و اين تحول باعث اين شد كه بايد همه بروند به شميرانات و بين تهران و شميران و آن بساط و آن عشرتكده‏ها، همه ترك كردند و آمدند در ميدان‏ها دنبال جانفشانى.

همه به فكر تصفيه و تهذيب باشند

برادران عزيز، خواهران محترم كه در اين دستگاه مشغول خدمت هستيد و بحمدالله آن گردانندگان كذائى كه متبدل شدند به امثال آقاى دعائى و ديگر اشخاص سالم و خدمتگزار! توجه كنيد كه راه را درست برويد و مستقيم و متعهد باشيد و مصمم باشيد كه براى كشور خودتان خدمت كنيد و نگذاريد ديگر دست آنهائى كه مى‏خواهند فساد ايجاد كنند و باز كشور شما را برگردانند به حال سابق، نگذاريد كه آن نقشه‏ها، نقشه‏هاى خائنانه دوباره رشد پيدا بكند. هر ريشه‏اى را كه ديديد، با گفتار خودتان، با قلم خودتان و با قدم خودتان. با اقدام خودتان اين ريشه را قطع كنيد تا انشاء الله مملكت شما تصفيه بشود، يك تصفيه عمومى، نه تصفيه فقط ادارى، خير تصفيه عمومى، تصفيه در همه جهات مملكت، بازار تصفيه بشود، تصفيه‏هاى روحى، بازار از آن بازار طاغوتى در مى‏آيد به يك بازارى كه مؤافق احكام اسلام است اداره بشود و ادارات و كارخانه‏ها و كشاورزها و همه اينها متبدل بشود به يك مراكزى كه در هر جا وقتى كه برويد، آنجا خداست و تعليمات خدا. اگر يك چنين مملكتى ايجاد كرديد و شما كه مسووليد در مثل روزنامه اطلاعات و ديگران كه در ساير روزنامه‏هاى مملكت و

صحيفه نور ج 13 صفحه 43

مطبوعات مملكت هستند توجه بكنند به اين معنا كه بايد همه‏شان در اين راه باشند كه بخواهند كشور خودشان را همه چيزهائى كه غير انسانى است تصفيه بكنند. همه به فكر تصفيه باشند، همه به فكر تهذيب باشند. اگر اينطور بشود و اميد است كه باشد، مطمئن باشيد كه كشور شما ديگر آسيب نخواهد ديد انشاء الله.

يك كشورى وقتى آسيب مى‏بيند كه ملتش بى تفاوت باشد راجع به آسيب ها. آنوقت كه مملكت شما را، آنها مى‏آمدند و همه آن كارهاى خلاف مصالح شمارا مى‏كردند، براى اينكه ملت يك ملتى بود كه خوابش كرده بودند، مخمورش كرده بودند، تهى كرده بودند ملت را از خودش، خودش را اصلا نمى‏شناخت، هر چه مى‏ديد غرب مى‏ديد مراكزى كه مراكز قدرت بود مى‏ديد، قدرت خودش را فراموش كرده بود. حالا كه شما خودتان را يافتيد و قدرت خودتان را فهميديد چى است، قدرتى است كه در مقابل قدرت‏هاى بزرگ جهان، يكسره قدرت‏هاى عالم، اين قدرت غلبه كرد بر تمام قدرت‏هاى عالم و شما فهميديد كه خودتان قدرتمند هستيد و شما متكل به خدا هستيد و هر كس متكل به مركز قدرت باشد قدرتمند است.

حفظ كنيد اين معنا را، اين الوهيت را حفظ كنيد، در عمل حفظ كنيد و مؤافق با احكام خدا عمل كنيد و در اخلاق حفظ كنيد و مطابق اخلاق الهى حفظ كنيد و در عقايد هم حفظ كنيد و عقايد انسانى را ياد بگيريد و توجه كنيد. اگر اينطور شد و همه جا اينطور شد انشاء الله، شما مطمئن باشيد كه هيچ كس نمى‏تواند يك همچو كشورى را آسيب به آن برساند. نه اين گروه‏هائى كه در خود ملت گاهى پيدا مى‏شود و با اسم‏هاى مختلف به شما مى‏خواهند صدمه بزنند، نه اينها ديگر قابلند، نه آنهائى كه براى ما مى‏خواهند نقشه بكشند و توطئه ايجاد كنند و اينها، هيچ كدام از اينها ديگر نمى‏توانند كارى انجام بدهند. شما خودتان را درست كنيد، كشورتان درست مى‏شود و آسيبى هم نخواهيد ديد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه افرادى كه براى اسلام مشغول خدمت هستند و سعادت همه را خواهان هستم و از شما آقايانى كه آمده‏ايد اينجا و در اين وضع گرما و فشار هستيد معذرت مى‏خواهم از شماها و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همه شما را سعادتمند كند و همه شما در خدمت خدا باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 44

تاريخ: 4/6/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از علما و روحانيون كردستان (سنندج)

ظلم، اساس و پايه سلطنت طاغوت‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من با اينكه از طرف اطباء محدود هستم به اينكه صحبت زياد نكنم و امروز هم يك دفعه براى گروه مختلفى صحبت كردم لكن نتوانستم كه حرف اطبا را قبول كنم در صورتى كه برادرهاى ما از كردستان، از محلى كه همه در زحمت بودند و خصوصا روحانيون بزرگ كردستان اينجا تشريف آورده‏اند، با آنها بعضى صحبت‏ها را نكنم. شما مى‏دانيد كه همانطور كه كردستان بر آن ظلم شده بود، منتها شما كه در كردستان بوديد لمس مى‏كرديد ظلم زمان طاغوت را، در همه جا اين ظلم بود، اختصاص به كردستان نداشت، در بلوچستان هم ظلم بود، در كرمان هم ظلم بود، در فارس هم ظلم بود، در خراسان هم ظلم بود، در همه جاى اين كشور ظلم بود و اساس سلطنت طاغوتى سابق بر ظلم به ملت و چاپيدن منافع كشور و ريختن در جيب مخالفين اسلام و مخالفين كشور بود، بحمدالله با همت والاى همه ملت، از كردستان گرفته تا همه جاى مملكت، با همت آنها دست آن ظلم و ظالم قطع شد. و امروز اگر ظالمى باشد، از ريشه‏هاى همان ظلم است و در بعضى مناطق هم هست و خصوصا در مناطق شما برادران كردستانى. ما از بعضى دسيسه‏هائى كه الان هم در شرف تكوين هست بى اطلاع نيستيم و من به آن اشخاصى كه ادعاى اسلام مى‏كنند و مشغول توطئه هستند بر ضد اسلام، به آنها مى‏گويم كه شمايى كه به مردم، پيش كردها، پيش كردستانى‏ها ادعاى اسلام مى‏كنيد و معذلك مشغول توطئه هستيد بر ضد همين ملت محروم كردستان و غير كردستان، چطور ادعاى اسلام مى‏كنيد؟ اين اسلامى كه شما ادعا مى‏كنيد كه نتيجه اين باشد كه توطئه بكنيد با دشمنان اسلام و بر ضد اسلام و ضد مسلمان‏ها و ضد ملت اسلام اقدام بخواهيد بكنيد، اين اسلام، اسلام پيغمبر اكرم نيست، اسلامى كه قرآن به او نازل شده است و براى او آمده است، پيغمبر اسلامى كه قرآن را آورده است و قرآن و سنت او اساس اسلام است، اساس او بر اخوت و برادرى است. مؤمن بايد برادر مؤمن باشد، اين حكمى است كه در قرآن است يعنى آنچه را كه شما براى برادرتان از خير و صلاح مى‏خواهيد، براى تمام ملت‏تان بايد بخواهيد. همه مؤمن‏ها در همه اقطار عالم برادر هستند، همانطورى كه اگر يك خطرى براى برادر يك كسى پيش بيايد او نمى‏نشيند تماشا كند و خطر واقع بشود بر برادرش، اگر در يك گوشه دنيا يك خطرى براى يك برادرى پيش بيايد، برادر ايمانى پيش بيايد، نبايد يك برادر ديگرى‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 45

كه در آن طرف دنيا هست بى تفاوت باشد، مى‏تواند، بايد قيام كند، نمى‏تواند؛ بايد زمينه فراهم كند كه يك وقتى رفع ظلم كند. چطور يك كسى كه ادعاى اسلام مى‏كند و مى‏گويد كه من مسلم هستم و ادعاى اين را مى‏كند كه من با ملت خوب هستم، آنوقت در يك مركزى بنشيند و اشخاصى را دور خودش جمع بكند از اين اشخاص منحرف، از اينهائى كه هيچ اعتقاد به اسلام ندارند، با آنها رفت و آمد كند، با آنها بست و بند كند كه اجنبى را وارد كند در ايران و مسلط كند بر همين مسلمان‏هائى كه هستند، چه كردستانى و چه غير كردستانى.

مسلمان برادرند و تفرقه پيدا نمى‏كنند

اينهائى كه در صدد اين معانى هستند بدانند كه اگر همه قدرت‏هاى خودشان را هم جمع بكنند نمى‏توانند به يك ملتى كه همه با هم فرياد الله اكبر مى‏زنند، نمى‏توانند اينها با آنها مقاومت كنند، بيخود در صدد تفرقه اندازى هستند، مسلمان برادرند و تفرقه پيدا نمى‏كنند با تبليغات سوء بعضى عناصر فاسده. اصل اين مسأله كه شيعه و سنى، شيعه يك طرف و سنى يك طرف، اين از روى جهالت و از روى تبليغاتى كه اجانب كرده‏اند پيش آمده است چنانكه بين خود شيعه هم اشخاص مختلفى را با هم به مبارزه وا مى‏دارند و بين خود برادرهاى سنى هم يك طايفه‏اى را به طايفه ديگر، در مقابل هم قرار مى‏دهند.

امروز روزى است كه تمام طوائف مسلمين مقابل هستند با قدرت‏هاى شيطانى كه اساس اسلام را مى‏خواهند از بين ببرند. اين قدرت‏هائى كه دريافته‏اند كه آن چيزى كه خطر براى آنها دارد اسلام است، آن چيزى كه خطر براى آن دارد وحدت ملت‏هاى اسلامى است، امروز روزى است كه تمام مسلمين تمام بلاد عالم با هم مجتمع بشوند. امروز روزى نيست كه يك دسته‏اى در يك جا بگويند ما خودمان، يك دسته‏اى ديگر در جاى ديگر بگويند ما خودمان. امروز روزى است كه همه به دستور اسلام، به دستور قرآن كريم با هم متحد باشند، تنازع نكنند. اگر تنازع با هم بكنند، به هر شيوه‏اى باشد، به حسب قرآن كريم ممنوع است اين تنازع و اگر تنازع بكنند فشل مى‏آورد و رنگ و بوى انسان را و ملت را از بين مى‏برد. اين دستور خداى كريم است. اينهائى كه دارند كوشش مى‏كنند تفرقه بيندازند و تنازع ايجاد كنند و معذلك ادعاى اسلام مى‏كنند، اينها آن اسلامى را كه قرآن كتاب اوست، آن اسلامى را كه كعبه قبله اوست، آن اسلام را نيافته‏اند و ايمان به آن اسلام نياورده‏اند. آنهائى ايمان به اسلام آورده‏اند كه قرآن را، و محتواى قرآن را قبول دارند، محتواى قرآنى كه مى‏فرمايد كه "مومنون اخوه" هستند، برادر هستند با هم. برادرى هر چه اقتضا مى‏كند بايد اينها انجام بدهند. برادرى اقتضا مى‏كند كه اگر به شما صدمه‏اى وارد شد همه برادرهائى كه در هر جا هستند متاثر باشند. اگرشما خوشحال باشيد همه خوشحال باشند. برادرها! متوجه باشيد كه با اسم‏هاى مختلف، با چيزهائى كه پخش‏كنند و تبليغ مى‏كنند، مى‏خواهند بين برادرها را جدائى بيندازند كه اثر اين‏جدائى افكندن بين برادرها، سلطه اجانب است بر همه و برگشتن همان اوضاع سابق است كه به همه شما، به همه ما ازمركز گرفته تا

صحيفه نور ج 13 صفحه 46

هر جا برويد ظلم شده است و همه راآزار داده‏اند. بايد بيدار باشيد شمابرادرها، روحانيون محترم كردستان بايد متوجه باشند، در مساجد خودشان، در جمعه خودشان، در جماعت خودشان، مردم محل خودشان را بيدار كنند كه گول نخورند از اين اجانب پرست‏ها، از اينهائى كه مى‏خواهند تفرقه بيندازند و بعد ازاينكه تفرقه انداختند باز مارا برگردانند به آن حال اول و سلطه اجانب مستقر بشود. بايد اين توجه را همه بكنيد.

در جمهورى اسلامى مناطق محروم بيشتر مورد توجهند

و شما مى‏دانيد كه اين گرفتارى‏هائى كه الان براى كشور ماهست و براى دولت ما هست و بسيارى از اين گرفتارى‏ها را همان اشخاصى كه در طرف كردستان بودند و بلوچستان بودند يا در طرف‏هاى ديگر بودند فراهم كرده اند، اينها مانع شدند ازاينكه دولت فرصت پيدا بكند كه به تمام معنا برسد به حال همه كشور. شما مطمئن باشيد كه امروز در كشو رما، در حكومت اسلامى، درمجلس اسلامى هيچ طرح اين نيست كه يك گروهى با گروه ديگر فرق داشته باشد، همانطورى كه قرآن فرموده است مومنين با هم برادر هستند. حكومت اسلامى ما الان، جمهورى اسلامى ما الان، مجلس اسلامى ما همين معنا را دنبال مى‏كند و گمان نكنيد يك جائى را ترجيح به جاى ديگر بدهد. بله جاهائى كه مستمندترند زودتر به حال آنها مى‏رسند. تمام اين مطالبى را كه اين آقاى محترم گفتند، تمام اين مطلب پذيرفته است و ما هم مى‏دانيم كه آنطورى كه بايد، تا حالا نشده است كه رفع اين مشكلات بشود لكن مجال ندادند كه رفع مشكلات بشود. رفع مشكلات محتاج به اين است كه يك محلى درست امن بشود، بعد از اينكه امن شد مشغول بشوند، اينها مجال ندادند كه باز يك درست امن بشود. الان هم مى‏بينيد كه با اينكه بحمد الله كردستان باز آرام است فى الجمله لكن اشخاص و گروه‏ها و مفسده جوها باز هم مشغول به فعاليت و آدمكشى هستند. شما بدانيد كه اولا نظر به اين است كه امنيت در همه كشور تحقق پيدا بكند خصوصا در سرحدات كه بايد امنيت بيشتر پيدا بشود و خصوصا در مناطقى كه مفسده جوها بيشتر هستند، بيشتر مورد توجه واقع بشود. امنيت انشاء الله حاصل مى‏شود و پس از امنيت تمام اين مطالبى كه اين آقا فرمودند تمام مطالب در نظر است و انشاء الله تحقق پيدا مى‏كند و از كشور اسلامى و از قانون اسلام همين متوقع است كه ما بين طايفه‏اى با طايفه ديگر اصلا فرق نداشته باشد. همه با هم برادرند و همه با هم شريكند، هم در غم با هم شريكند هم در شادى با هم شريكند. من اميدوارم كه آقايان علماء اعلام آن بلاد، از سنندج تا تمام كردستان و ساير برادرهاى ما كه علماى اعلام ساير بلاد، مردم را متوجه كنند به اين معنا كه ما پيروزيمان با وحدت كلمه و اتكاء به اسلام بود. الله اكبر ما را پيروز كرد حالا هم سلاح ما همان الله اكبر است و وحدت كلمه ما را پيروز كرد، حالا هم سلاح ما همان وحدت كلمه است. من خدمتگزار به همه شما هستم و دعاگو. و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى سعادت براى همه شما و همه مستضعفين جهان مقدر فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 47

تاريخ: 6/6/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان ايرانى مقيم هندوستان‏

ملت‏هاى اسلامى بايد كوشش كنند كه حق را در جامعه خودشان پياده كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من با اينكه بنا نداشتم صحبت كنم و مخالفت با اطبا، معذلك چون آقايان از هند آمده‏اند و مسائلى كه مربوط به خارج كشور است توجه دادند، يك چند كلمه‏اى عرض مى‏كنم. شما متوقع نباشيد كه قدرت‏هاى بزرگ جهانى كه منافع خودشان را در ايران از دست داده و در ساير كشورها هم خوف اين را دارند كه از دست بدهند، آنها آرام بنشينند و تماشاگر باشند. آنها در كمين هستند و با همه قوا كه دارند كوشش مى‏كنند كه اين نهضت اسلامى ايران را در خارج از كشور وارونه جلوه بدهند و اين يك مسأله‏اى است كه براى آنها حياتى است. كشورهائى كه همه جهان را مى‏خواهند ببلعند و قدرت خودشان را گسترش در همه كشورهاى جهان بدهند نبايد ما متوقع باشيم كه حالا كه آنها در معرض خطر مى‏بينند منافع خودشان را در ايران از دستشان رفت و در كشورهاى ديگر هم ملت‏ها به تدريج دارند بيدار مى‏شوند و به تدريج مى‏خواهند متصل بشوند به اين نهضت اسلامى ايران، آنها البته بايد دست و پا بزنند. همانطورى كه آيه شريفه را شما خوانديد كه جاء الحق و ذهق الباطل ان الباطل كان ذهوقا باطل الان خودش را در مقابل حق زبون مى‏بيند و براى او باطل خيلى ارزشمند است. باطل آنها بود كه همه كشورهاى اسلامى جهان را عقب نگه داشته است. باطل‏هاى آنها بود كه از مركز دانشگاه‏ها تا همه جاى كشور نفوذ كرده بودند و باطل خودشان را به پيش مى‏بردند و حالا مى‏بينند كه در معرض ذهوق است. نبايد ما گمان كنيم كه اينها ديگر دست برداشته‏اند از ايران دست برداشته‏اند و از ساير كشورهائى هم كه احتمال اين را مى‏دهند در معرض اين است كه باطل در آنجا ذاهق بشود، اينها مقابله با حق نكنند

ما بايد كوشش كنيم كه مفاد اين آيه شريفه را متحقق كنيم و همه ملت هاى اسلامى بايد كوشش كنند كه حق را درجامعه خودشان پياده كنند كه مصداق جاء الحق متحقق بشود و اگر چنانچه حق آمد، باطل خود به خود ذاهق خواهد شد. ما بايد كوشش كنيم كه از خودمان گرفته تا برادرهاى اسلامى و برادرهاى دينى خودمان در همه كشورهاى اسلامى، به حق توجه كنيم و حق را پياده كنيم. مجرد حرف نباشد كه ما فقط يك شعارى بدهيم كه حق آمد و باطل رفت. آمدن حق شعار نيست، آمدن حق عمل است. آمدن حق نشان دادن به حسب اعتقادات و اخلاق و اعمال است، پياده كردن همه احكام

صحيفه نور ج 13 صفحه 48

الهى است و اگر چنانكه احكام الهى در يك ملت پياده بشود باطل از آن ملت كوچ مى‏كند و اگر در همه ملت‏هاى اسلامى، احكام الهى، اخلاقى كه سفارش شده است، اخلاق انسانى، عقايد ايمانى پياده بشود خود به خود باطل ذاهق مى‏شود. شما برادرانى كه در هند هستيد و حالا تشريف آورده‏ايد اينجا و ساير برادرهائى كه در ممالك ديگر هستند، چه ايرانى و چه غير ايرانى كه همه برادر هستند، بايد توجه داشته باشند كه مفاد اين آيه شريفه جاء الحق را متحقق كنند تا باطل خود به خود از بين برود.

در مقابل كسانى كه نهضت را بعكس جلوه مى‏دهند بايستيد

البته يك دستجاتى كه عامل آنهاست، همانطورى كه شما تذكر داديد، در ساير بلاد اسلامى يا غير اسلامى در صدد اين هستند كه اين نهضت اسلامى ايران را در خارج بد جلوه بدهند كه اگر آنطورى كه هست جلوه كند، قدم‏هاى مومنين در دنيا محكم مى‏شود و عزمشان راسخ مى‏شود و تمام منافعى كه اين قدرت‏هاى باطل دارند و با آن قدرت‏هاى باطل همه حق‏ها را زير پا گذاشته‏اند، اگر ما بيدار بشويم و نگذاريم اينهائى كه در خارج هستند آن برنامه‏هائى كه ديكته شده است و به آنها داده است پياده بشود و اگر چند نفر آدم منحرف در فرض كنيد هند، در پاكستان، در ساير بلاد اسلامى بخواهند يك كارى بكنند كه اين نهضت اسلامى ايران را مشوه نشان بدهند به اهالى آن مملكت، شما برادرهاى اسلامى كه در آن ممالك هستيد، در مقابل آنها ايستادگى كنيد، حق پيروز مى‏شود، آنها باطلند و ذهوق پيدا مى‏كنند. شما حق خودتان را بگوئيد، منتشر كنيد و در مقابل آنهائى كه بعكس جلوه مى‏دهند اين نهضت اسلامى ايران را، شما در مقابل آنها بايستيد و حق خودتان را به آنطورى كه هست ترويج كنيد تا انشاء الله حق در همه بلاد اسلام پياده بشود و باطل خود به خود از همه ممالك اسلام، بلكه انشاء الله از همه ممالك دنيا از بين برود و ذاهق بشود.

لكن شرط عمده، پايدارى درباره حق است. بايد پايدار باشيم در حق خودمان، اينطور نباشد كه باطل در باطل خودش مجتمع باشد و ما در حق خودمان متفرق. ما كه مدعى اين هستيم كه اهل حق هستيم، مسلمان‏ها كه اهل حق هستند، قرآن كتاب آنهاست، كعبه قبله آنهاست، كسانى كه به اسلام ايمان آورده‏اند و به حق ايمان آورده‏اند، بايد در اين حق خودشان مجتمع باشند و نگذارند اين باطل‏ها كه در باطل خودشان مى‏خواهند مجتمع بشوند، آنها پيروز بشوند. ما تكليف همه‏مان اين است كه در حق خودمان با هم تفاهم داشته باشيم، چه اهالى يك كشور و چه اهالى همه كشورهاى اسلامى. و من اميد آن را دارم كه ملت‏ها به سرعت رو به حق بروند و به سرعت روبه اجتماع و اتحاد بروند تا باطل‏ها را با سرعت عقب بنشانند. خداوند شما و ما را در راه حق مصمم كند و همه مسلمين و همه مستضعفين جهان پيروز باشند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 49

تاريخ: 6/6/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده امام موسى صدر رهبر شيعيان لبنان‏

خدمت كردن و زجر كشيدن در راه هدف، شيوه اولياء خداست‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آن چيزى كه همه مطالب را آسان مى‏كند اين است كه ما و ملت ما و آقاى صدر سلمه الله تعالى به دنبال مكتب، يك گرفتارى پيدا كرديم بوده است وقتى كه مسأله، مسأله وظيفه است، وظيفه ما اين است كه براى اسلام خدمت بكنيم و در اين وظيفه اگر هر مقدارى كه موفق به اجراى آن امورى كه در نظر داريم بشويم، اين يك خيرى است فوق اصل خير و اگر موفق نشويم، اصل خيرش كه عبارت از اين است كه ما در راه خدمت به اسلام و مكتب هستيم، آن جائى نمى‏رود. آقاى صدر را كه من سال‏هاى طولانى ديده‏ام بلكه بايد بگويم من بزرگ كرده‏ام ايشان را، من فضائلشان را مى‏دانم و خدمت‏هاى هم كه بعد از آنكه به لبنان رفته‏اند كرده‏اند، آن را هم مى‏دانم و آنچه كه لبنان احتياج به ايشان دارد، باز آن را هم مى‏دانم و من اميدوارم كه انشاء الله ايشان برگردند به محل خودشان و مسلمين آنجا از ايشان استفاده كنند. همين حالا هم كه ايشان مى‏گوئيد كه شواهد داريم كه در ليبى هستند، همين امر، در راه خدمت به مكتب و خدمت به اسلام است، اين هم براى ايشان عبادت نوشته مى شود و براى ماها هم اين امورى كه واقع مى‏شود، بايد سهل باشد از باب اينكه در راه اسلام است و ما مطلعيم كه اولياء اسلام كه در رأس آنها رسول خداست، آنقدر زحمت كشيدند، تمام مدت عمرش را پيغمبر در زحمت و تعب بوده است و بعد از او هم ائمه ما همين طور بوده‏اند كه يك روز خوش به اصطلاح ماديين نداشتند، گرچه همه خوش بودند به يك راه به اصطلاح عرفا و اسلام شناس‏ها. در هر صورت، اين يك شيوه‏اى بوده است كه از اول اولياء اسلام داشتند و در راه هدف خودشان حبس رفته‏اند و كشته شدند و زجر كشيدند و آقاى صدر حالا دو سال است كه در حبس هستند، لكن جد ايشان هفت سال مى‏گويند، مسلم بوده، احتمال چهارده سال هم هست. اين يك راهى بوده است كه همه اولياء خدا نه فقط آنهائى كه در زمان اسلام بودند، قبل از اسلام هم انبيا و اوليائى كه بودند راهشان همين بوده اينطور نبوده است كه آنها در رفاه مادى باشندو در - عرض كنم - كارهاى چه. وقتى كه تاريخ انبيا را ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه سرتاسر تاريخ انبيا مجاهده و زحمت و تعب بوده است لكن آنها خوش بودند به اينكه در خدمت آن هدفى كه دارند بودند و اين مايه هم افتخار شما هست و خانواده آقاى صدر كه يك فرد لايقى كه خدمت مى‏كرد، در راه خدمت گرفتاريى پيدا كرده است و من اميدوارم كه اين گرفتارى عملش زود

صحيفه نور ج 13 صفحه 50

سر بيايد و من دعاى به ايشان مى‏كنم و خواهم كرد و اميدوارم كه زودتر انشاء الله ايشان خلاص بشوند. و برگردند.

و قضيه لبنان و ايران و اينها شما مى‏دانيد كه اينها قضاياى مختلفى نيستند، مسلمان‏ها هر جا هستند، بايد با هم باشند و آن چيزى كه رنج است براى يك طايفه‏اى، براى طايفه ديگر هم همان مسأله رنج باشد، مسائلشان جدا نبايد باشد. اينكه ما ايرانى هستيم و آنها لبنانى هستند يا جاى ديگرى هستند. در اسلام مطرح نيست. اسلام همه افرادى كه ايمان به خدا آورده‏اند همه آنها را برادر مى‏داند و حساب جداگانه ندارد كه حسابى براى عرب باز كرده باشد، يك حسابى براى عجم باز كرده باشد، يك حسابى براى ايران باز كرده باشد و يك حسابى براى كجا. اين حساب‏هائى كه پيش مردم مادى كه مطرح است كه ما ايرانى هستيم و براى ايران بايد چه بكنيم يا اينكه بگويد ما عراقى هستيم و براى چه. اين حساب‏ها در اسلام نيست. اسلام مى‏خواهد كه همه دنيا يك عائله باشد و يك حكومت در همه دنيا آن هم حكومت عدل برقرار باشد و همه افراد، افراد همان عائله باشند و لهذا ما مكرر اين معنا را گفته‏ايم كه اين قضيه‏اى كه شايد صحبتش در همه جا هست كه ملت ايران مثلاً جدا، ملت عراق جدا، هر كدام يك عصبيتى براى او داشته باشند و حتى به اسلام كار نداشته باشند و به ملت و مليت كار داشته باشند، اين يك امر بى اساس است در اسلام بلكه مضاد با اسلام است.

اسلام در عين حالى كه وطن را، آنجايى كه زادگاه است احترام مى‏گذارد، لكن مقابل اسلام قرار نمى‏دهد. اساس، اسلام است، اينها ديگر بقيه‏اش فرع هستند و اساس آنهائى كه مكتبى هستند خدمت به اسلام است؛ اين خدمت اگر در لبنان باشد خدمت است، اگر در ايران باشد خدمت است، اگر در هر جا، اگر در حبس هم باشد خدمت است، اگر بيرون هم باشد خدمت است. ايشان الان هم در خدمت است، براى اينكه وقتى در راه اسلام يك كسى اين مصائب راديد (كه نبايد اسمش را مصائب گذاشت) وقتى در راه اسلام باشد همه چيز آسان مى‏شود، هين مى‏شود. شما مى‏بينيد كه حتى اين جوان‏هايى كه الان در اينجا و در لبنان و اينها مشغول خدمت هستند چه روحيه‏هايى دارند. همين ديروز يك جوانى آمده بود اينجا مى‏خواست يك زنى را عقد كند. بعد از اينكه صحبت از مهر شد، آن زن گفت كه مهر من را اين قرار بدهد كه به مكه من را ببرد. اين جوان مى‏گفت كه من زنده نيستم تا تو را به مكه ببرم من شهيد مى‏شوم. بالاخره با مدتى صحبت ما راضيش كرديم به اينكه نه، انشاء الله شما هستيد و خدمت مى‏كنيد. اين يك روحيه خيلى خوبى است كه در جوان‏ها پيدا شده است و اميدوارم كه در همه ما اين روحيه‏ها پيدا بشود و آن روحيه مكتبى توجه به مكتب، نه توجه به امور ديگر. من از خداى تبارك و تعالى مسئلت ميكنم كه ما را و شما را دلخوش كند به اينكه ايشان برگردند پيش ما و به خدمت خودشان ادامه بدهند. انشاء الله خداوند به همه عائله ايشان در اين فراق صبر بدهد و چشم همه را به وجود ايشان انشاء الله روشن كند تا ايشان برگردند و به خدمت به مكتب موفق بشوند و شيعه‏هاى لبنان هم از وجود ايشان استفاده بكنند بلكه همه مسلمان‏ها، انشاء الله.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 51

تاريخ: 6/6/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مختلف مردم شهر قم

قم مركز علم، تقوا، شهادت و شهامت است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قم حرم اهل بيت است، قم مركز علم است، قم مركز تقواست، قم مركز شهادت و شهامت است. قم علم به همه جهان صادر شده است و مى‏شود و از قم شهادت به همه جا صادر مى‏شود. قم شهرى است كه آن ايمان و علم و تقوا پرورش يافته. از آنوقتى كه قم بوده است، قم از زمان ائمه اطهار مورد توجه اسلام بوده است و از قم تقوا، شجاعت، شهامت و همه فضائل به همه جا صادر مى‏شود و صادر خواهد شد. علمائى كه در قم من ادراك كرده‏ام كسانى بودند كه در دنيا نمونه بودند، در علم و تقوا و من اميدوارم كه ادامه پيدا كند اين علم و تقوا در شهر شما تا زمان ظهور امام زمان سلام الله عليه. من هر جا باشم قمى هستم و به قم افتخار مى‏كنم. دل من پيش قم است و قمى و دل من پيش همه اهل تقواست و همه كسانى كه به اسلام خدمت مى‏كنند. من گر چه از قم مع الاسف تا يك مقدارى دور هستم لكن به حسب قلب نزديكم. از شما جوان‏هاى عزيز تشكر مى‏كنم كه آمده‏ايد و در اين جاى تنگ و تاريك و پر زحمت نشسته‏ايد و من هم بيش از اين نمى‏توانم تصديع بدهم و از شما ملتمس دعا هستم چنانچه خودم دعاگوى همه هستم و سلامت و سعادت همه مسلمين جهان را و شما برادران عزيز را از خداى تبارك و تعالى خواستارم. سلام من را به اهل قم برسانيد و از همه شما اميدوارم كه اين نهضت را به آخر برسانيد و انشاء الله اسلام را به همه معنا در همه جا پياده كنيد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 52

تاريخ: 8/6/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان پاكستانى و معلمين شركت كننده در سمينار تزكيه و بازآموزى انقلاب فرهنگى‏

تمام انبيا معلم هستند و تمام بشر دانشجو

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با اينكه بنا نبود كه آقايان ديگر تشريف بياورند و زحمت بكشند و آنطورى كه اطبا هم احتياط مى‏كنند خيلى اجازه نداده‏اند كه من صحبت كنم، لكن امروز از پاكستان دانشجويان محترم و بعضى آقايان ديگر و از ايران معلم‏ها تشريف آورده‏اند. پس اين محفل، محفل معلم و دانشجوست. دو گروهى كه اگر اصلاح بشوند يك مملكت را اصلاح مى‏كنند و اگر خداى نخواسته در غير اين معنا باشند، كشورها به تباهى كشيده مى‏شوند. مقام معلم و مقام دانشجو كه بايد مغز متفكر يك ملت را تشكيل بدهد، از امورى است كه بايد به آن توجه زياد بشود و وظيفه معلم و دانشجو مشخص باشد تا انشاء الله بر آن طريقى كه اسلام مى‏خواهد و مقام انسانيت اقتضا مى‏كند، از همان طريق راه بروند و طى مقامات را بكنند و به آنجائى برسند كه انسان شوند.

تمام زحمتى كه انبيا كشيده و تمام رنج‏هائى كه اولياء خدا از بد و خلقت تاكنون كشيده‏اند و بعدها هم تا آخر خواهند كشيد مقدمه اين بوده است كه اين موجودى كه در خارج مى‏گويند انسان، انسان بشود. تمام كتب آسمانى كه بر انبيا نازل شده است براى اين بوده است كه اين موجودى كه اگر سر خود باشد، خطرناكترين موجودات عالم است، تحت تربيت و تعليم الهى واقع بشود و بهترين موجودات و افضل تمام خلائق بشود. نهضت‏هاى اسلامى، نهضت‏هاى توحيدى، تمام براى همين معنى بوده است. در اسلام همه امور مقدمه انسان سازى است. اگر رها كنند اين موجود دو پا را، تمام عالم را به تباهى مى‏كشد. براى جلوگيرى از اين فسادهاى بزرگ و اين جنگ‏هاى ويران كن و اين كارهاى بسيار ناروا كه در كشور هست انبيا آمده‏اند تا بشر را هدايت كنند به راهى كه همه در آن راه سير كنند و همه انسان صحيح و كامل بشوند. اگر اين موجود دو پا تربيت شد تمام حوائج دنيا و آخرت بشر تحقق پيدا مى‏كند و اگر اين موجود دو پا سر خود شد يا به خلاف مسير طبيعى خودش حركت كرد تمام عالم به تباهى كشيده مى‏شود

از اين جهت تمام انبيا معلم‏ها هستند و تمام بشر دانشجو انبيا مكتبى دارند كه در آن مكتب مى‏خواهند اين موجود دوپائى كه بدترين موجودات است و اگر رها بشود خطرناكترين موجودات عالم است، اين را به راه مستقيم، به صراط مستقيم هدايت كنند و اجراى اين امر را هم خودشان متكفلند.

صحيفه نور ج 13 صفحه 53

از اين جهت معلم و دانشجو محصور به معلم‏هاى دانشگاه‏ها يا دبيرستان‏ها يا ساير جاها نيست و دانشجو هم محصور نيست به همان‏هائى كه دانشگاه مى‏روند. عالم يك دانشگاهى است و انبيا و اوليا و تربيت شده‏هاى آنها معلم هستند و ساير بشر دانشجو و بايد دانشجو باشند. عالم بايد، تمام دنيا بايد دو طبقه داشته باشد: يك طبقه معلم و استاد و يك طبقه دانشجو و متعلم وظيفه معلم هدايت جامعه است به سوى الله و وظيفه دانشجو تعلم.

راه خدا تمام ابعاد انسانى را الهى مى‏كند، و راه كفر به فساد رهنمون مى‏شود

همين معناست كه يك جامعه‏اى پيدا بشود كه همه متوجه به خداى تبارك و تعالى باشند و همه در راه او. اگر همه در راه او شد اقتصاد هم الهى مى‏شود، فرهنگ هم الهى مى‏شود، ارتش هم الهى مى‏شود، ژاندارمرى هم الهى مى‏شود، دانشجو و معلم هم الهى مى‏شوند. خداست و طاغوت، همين دو، غير از اين نيست. يا راه خداست و يا راه طاغوت. راه خدا راهى است كه انسان را در تمام ابعادى كه دارد، در بعد عقلائى، در بعد متوسط كه بعد خيالى است و در بعد تنزل كه بعد عمل است، اين ابعاد را هدايت بكنند به آن راهى كه بايد باشد. اگر اينها از همان راه مستقيم رفتند، اينها الهى هستند. راه، راه خداست و هر كس از اين راه برود الهى است، تا آنوقتى كه همه چيز انسان، همه اعمال انسان، همه حركات انسان، همه تخيلات انسان، همه تعقلات انسان، الهى بشود. يا اين راه است يا راه چپ و راست كه برخلاف راه مستقيم است كه هريك از اينها انحراف است و به سوى طاغوت است. الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور ظلمات تمام عالم كه توجه به خدا ندارد و نور، نور مطلق حق تعالى كه بايد همه عالم متوجه به او باشد. والذين كفروا اولياء هم الطاغوت همين دو راه است يا ايمان است و اسلام است و توجه به مكتب الهى اين امر خداست و خدا مومنين را اگر در اين راه افتاده هدايت مى‏كند و تمام ابعاد انسانى را الهى مى‏كند و يا كفر است و برخلاف توحيد است، چه در طرف راست و چه در طرف چپ، طاغوت است و منتهى اليه آن جهنم. و در دنيا هم همه فسادها و همه جنگ‏هائى كه در عالم تحقق پيدا مى‏كند به دست ابرقدرت‏ها، همه جنگ شيطانى و طاغوتى است. در جنگ‏ها هم جنگ طاغوتى هست و جنگ توحيدى. جنگ‏هائى كه پيغمبرها مى‏كردند، اوليا مى‏كردند، مومنين مى‏كردند براى اين بود كه اشخاص سركش را از آن سركشى‏ها برگردانند و تعديل كنند. اين جنگ، جنگ الهى است و آن جنگ‏هائى كه براى احراز مقام است، براى به دست آوردن قدرت است، براى تحميل بر جامعه‏هاست، براى جنايتكارى اين ابرقدرت‏هاست يا هر قدرتى، اين جنگ‏ها جنگ‏هاى ابليسى است و جنگ‏هاى طاغوت است. عالم از اين دو حال خارج نيست و هر حركتى كه از انسان صادر بشود، چه حركت‏هاى قلبى و چه حركت‏هاى روحى و چه حركت‏هاى جوارحى از اين دو حد خارج نيست، يا به طرف صراط مستقيم و الله است و يا طاغوتى است، منحرف يا به طرف چپ يا به طرف راست. هدانا الصراط المستقيم صراط مستقيم يك سرش اينجاست و يك سرش به آن طرف عالم، به مبدا نور. صراط الذين انعمت عليهم به آمدن تعليمات انبيا، انعام كرده

صحيفه نور ج 13 صفحه 54

خدا بر ما كه ما را هدايت كند به اين راهى كه راه الله است و موجب اين مى‏شود كه تمام عالم به سعادت برسند و با آرامش و با تربيت صحيح در اين عالم زندگى كنند و تمام جهاتى كه در اين عالم هست بر گردانند به همان جهت توحيدى الهى و ساير حركت‏ها چه حركت‏هاى قلبى باشد و چه حركت‏هاى خيالى باشد و چه حركت‏هاى جوارحى باشد، بر خلاف اين مسير كه باشد همه طاغوتى است. همين دو راه بيشتر نيست، يا طاغوت و يا الله و شما معلمين و شما دانشجويان از همين راهى كه انبيا تعيين كرده‏اند راه را طى كنيد. همين راه خداست، همين راهى كه انبيا و اولياء خدا پيش پاى بشر گذاشته است اين راه خداست و ما همه بايد از همين راه حركت كنيم. كسانى كه دعوت بر غير اين راه بكنند، طاغوتند و كسانى كه مردم را بر خلاف مسير طبيعى خودشان و مسيرى كه فطرت آنها متوجه به اوست راهنمائى كنند، ضلالت است و من اميدوارم كه معلمين هم در هر جا هستند، خواهران و برادران معلم، خواهران و برادران دانشجو، خواهران و برادران عالم، خودشان را دانشجو بدانند و معلم. معلم آنها را به راه راست هدايت انبيا دعوت كند و آنها هم به راه راست هدايت انبيا سفر كنند.

والسلام علكيم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 55

تاريخ:10/6/59

نامه بنى صدر به محضر امام خمينى‏

بنى صدر طى ارسال نامه‏اى به محضر امام امت، گزارشى از ديدار خود با شهيد رجائى را در مورد تعيين وزراء كابينه ارائه مى‏دهد در اين گزارش بنى صدر در باره لايتغير بودن شهيد رجائى و هيات وزيران در برابر سياست‏هاى خود حرف مى‏زند و در پايان از امام نظر خواهى مى‏كند تا طبقه نظر ايشان رفتار نمايد.

پاسخ امام خمينى

تاريخ: 11/6/59

بسمه تعالى

اينجانب دخالتى در امور نمى‏كنم، موازين همان بود كه كرارا گفته‏ام و سفارش من آن است كه آقايان تفاهم كنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدير و مدبر و فعال انتخاب نمايند.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 56

تاريخ: 11/6/59

بيانات امام خمينى در جمع پرسنل ژاندارمرى جمهورى اسلامى‏

رضاخان، مهره دست نشانده اجانب و براى سركوبى عشاير و روحانيت‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

رضاخان هجوم كرد به تهران و با دستيارى انگلستان حكومت ايران را به دست گرفت و بعد از چندى احمد شاه را از صحنه بيرون كرد و خودش به جاى احمد شاه نشست و به تدريج ماموريت خودش را شروع كرد به انجام دادن. ماموريت‏هاى زيادى داشت. قدرت‏هاى بزرگ هر چه را كه بر خلاف ميل خودشان و برخلاف منافع خودشان مى‏ديدند بايد به دست اين آدم نابود بشوند يا سركوب. اول شروع كرد به سالوسى كردن و ريا كارى و در همين تهران آنطورى كه آنوقت مى‏گفتند در همه تكيه‏هائى كه در ماه محرم براى عزا بر پا بود مى‏گفتند با پاى برهنه شمع هم دستش مى‏گيرد و مى‏رود. اين يك چهره بود كه از رضاخان در ايران نمايش پيدا كرد و بعد به اسم اينكه امنيت را مى‏خواهد به ايران برگرداند شروع كرد به مبارزه با عشاير ايران و عشاير كه يكى از پايگاه‏هاى مهم ايران بودند، گر چه نواقصى داشتند، ولى خدمت‏هائى هم مى‏كردند، عشاير را يكى پس از ديگرى سركوب كرد و از محال خودشان بعضى از آنها را كوچ داد به جاهاى ديگر و آنها را تقريبا از بين برد و بعد ماموريت‏هائى (در خلال همه اينها همه را گاهى با هم مى‏شد) شروع كرد مخالفت با روحانيون به اسم اينكه مى‏خواهم تصفيه بكنم و اين سنگر بزرگ اسلامى را كه يك خدمتگزارانى به ايران بودند و به اسلام بودند، بدون اينكه بر بودجه دولت يك شاهى تحميل بشوند لكن خدمت‏هاشان، يكى از بزرگترين خدمت‏هاى آنها اين بود كه تربيت مى‏كردند مردم را و شما اگر چنانچه در پرونده‏هائى كه در دادگسترى و غير دادگسترى هست و بوده، مى‏بينيد كه از آنهائى كه تحت تربيت روحانيون بودند پرونده جنايتى نمى‏بينيد. براى آرامش كشور اينها يك عامل موثر بودند و براى هدايت مردم به راه صحيح و اخلاق و اعمال صحيح يك راهنماهاى مهمى بودند، من آنچه كه در بسيارى از صحبت‏هايم از روحانيون بحث مى‏كنم نه اين است كه من هر كه معمم است از او پشتيبانى مى‏كنم اى بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد لكن وقتى كه ما در سابق ديديم كه جزء برنامه انگليس‏ها كه رضاخان را آورده بودند (شايد در رأس برنامه هم بود) اين بود كه بايد اين طايفه از بين بروند. با تمام قوا، از تبليغات مجلات و روز نامه‏ها و گويندگان و اينها گرفته تا هر جا كه روشنفكرى و روشن، - عرض بكنم كه - روشن نمافكرى بودند، بر ضد روحانيت بسيج شدند. كم كم آن صورت

صحيفه نور ج 13 صفحه 57

دومش را نشان داد، آن وجهه دومش را كم كم نشان داد. در زمان اين شخص نالايق كه مملكت ما را به تباهى كشاند به پيغمبر اكرم در روزنامه سب كردند، در روزنامه به پيغمبر سب كردند و به مرئى و منظر اين دولت بود و آن دولتمردان. مجلس درست كردند و در آنجا از پيروزى اسلام به كفر انتقاد كردند و اين روشنفكرها دستمال‏ها را در آوردند و گريه كردند كه اسلام بر شاه ايران، شاه آنوقت ايران غلبه كرده است. شعر، ايشان شعر گفتند، نويسندگانشان نوشتند، گويندگانشان گفتند. ما از اينكه انگلستان اينقدر اصرار داشت بر اينكه اين طايفه را از بين ببرد مى‏فهميم كه از اين طايفه اينها رنج مى‏بردند و بايد اينها سركوب بشوند.

ادارات كه به فرم ادارات زمان طاغوت است بايد متحول بشود

ومع الاسف در آنوقت يك ارتشى درست كردند و يك ژاندارمرى درست كردند و يك شهربانى درست كردند كه تلخى اعمال آنها در ذائقه ملت ما بود و براى شما كه الان خدمتگزار هستيد زحمت ايجاد كرده شما برادرهاى عزيز كه الان خدمت مى‏كنيد به اين كشور مواجه هستيد با يك اسمى كه در زمان رضاخان و در زمان بعد از او خصوصا در زمان رضاخان مردم ذائقه تلخى از همه اين قواى مسلحه داشتند و دارند و اين اشكالى است كه براى شما پيش آورده‏اند كه تا آمديد شماها اين ذائقه تلخ را شيرين كنيد خيلى زحمت دارد، خيلى بايد جانفشانى كنيد، خيلى بايد با مردم رفتار خوب بكنيد. پادگان‏هاى شما بايد پايگاه اسلامى باشد و مستضعفين را همراهى كند و مستكبران را اعتنا نكند. مدتى شما زحمت بكشيد تا آن ذائقه تلخى كه در ملت از اين جمعيت شما كه آنوقت نبوديد، گمان ندارم يكى از شما هم آنوقت بوديد لكن اين اسم به طورى شد در آنوقت كه وقتى گفته مى‏شد، تلخ بود در ذائقه مردم. آنوقت خود همين مرد، خود همين رضاخان در يك روزى كه وارد شده بود در يك پادگان ژاندارمرى دست‏هايش را در جيبش گذاشته بود و معرفى كرده بود اينها را به اينكه اينها دزدند. در عين حال كه سركرده همه دزدها خودش بود منتها دزدها يواشكى يك كتى، يك شلوارى، يك كاسه مسى از مردم مى‏بردند و اين علنى مازندران را با آن طول و عرض از همه اشخاصى كه داراى يك ملكى بودند گرفت و به اسم خودش ثبت كرد.

اينطور معرفى مى‏كرد از يك جمعيتى، كه اينها اينطور هستند، يا مى‏خواست تعليمشان بدهد كه تكليف اين هست. در هر صورت شما آقايان كه از پرسنل ژاندارمرى هستيد و اينجا آمده‏ايد مدت‏ها بايد زحمت بكشيد تا اينكه اثبات بكنيد كه ژاندارمرى اينجور نبود. ژاندارمرى وقتى كه در خدمت طاغوت بود و مى‏ديد خود آن آدمى كه در رأس واقع شده سر كرده دزدهاست، قهرا اين اشخاص هم تبعيت مى‏كردند و به خيال خودشان الناس على دين ملوكهم بودند. نه شما تنها، اين شهربانى و پاسبان‏ها كه با مردم تمامى‏شان در شهرها زياد بود؛ اينها طورى معرفى شده بودند پيش مردم كه اگر اسم اينها را مى‏بردند يا شخص آنها را مى‏ديدند چندش به آنها رخ مى‏داد. اينطور با آنها مخالف بودند. شهربانى هم بايد مدت‏ها زحمت بكشد تا اينكه اين مطلبى كه در ذهن مردم منعكس بود بيرون كند و

صحيفه نور ج 13 صفحه 58

ساير قواى انتظامى هم اينطور. اينها هم شرارت‏هائى كردند در اين مملكت و سركوبى‏هايى از خدمتگزاران اين مملكت كردند كه اسم آنها هم وقتى كه مى‏آمد مردم از آنها متنفر بودند. بنابراين شما آقايان كه حالا در خدمت اسلام هستيد، چه شما و چه قواى مسلح ديگر مثل ارتش و مثل شهربانى، مدت زحمت بكشيد و خوشرفتارى بكنيد و خدمت صادقانه بكنيد تا اينكه از دل مردم اين مطلب بيرون برود. با اينكه ما مى‏دانيم كه شما هيچ كدام آنجا نبوديد آنوقت، هيچ يك از شما نبوديد. من يادم است، از اولى كه رضاخان آمد به ايران، آمد به تهران تا حالا من شاهد همه قضايا بودم. اين بنا داشت به اينكه اين مملكت را با هر طورى كه مى‏تواند طورى بار بياورد و بعد هم پسر خلفش آن هم طورى بار بياورد اين مملكت را كه همه چيزهائى كه اينها از ما مى‏برند، هر چه كه از ذخائى ما آنوقت انگلستان و حالا هم، بعدا هم آمريكا ببرند هيچ كس نباشد كه كلمه‏اى در مقابل آنها بگويد و اگر مى‏گفت سركوبى مى‏كردند و اگر مخالفت مى‏شد مى‏كوبيدند اينها را. مخالفت از طرف روحانيون چند مرتبه شد لكن هم با حيله و هم با قدرت آنها را كوبيدند. بعد هم كه شما ملاحظه كرديد كه دانشگاه ما را به چه صورت در آوردند، دبيرستان‏هاى ما را به چه صورت در آوردند و از همان دبستان شروع كردند آدم غربى درست كردند، آدم معتقد به غرب و مخالف با اسلام درست كردند. از همان بچه كوچولو شروع شد و همين طور تا اينكه يك قشر زيادى مخالف با همه چيز، با همه ماثر اسلام، با همه ماثر كشور، اينها تربيت مى‏كردند. يك همچو مملكتى را اينها درست كردند با امر انگلستان در زمان رضاخان و با فرمان آمريكا در زمان محمد رضا كه حالا كه اينها رفتند شما مى‏بينيد كه همه چيز بايد متحول بشود. البته متحول هم خيلى شد. حالا در هر جا كه شما برويد محتاج به اين است كه از سر درست بشود. ادارات يك اداراتى است كه به فرم همان ادارات زمان طاغوت است و بايد تصفيه بشوند و متحول بشوند به يك اداره كه به درد مردم بخورد.

قواى مسلحه بايد خدمتگزار مردم و سركوب كننده توطئه‏گران باشد قواى انتظاميه، قواى مسلحه بايد خودشان را در خدمت مردم قرار قواى انتظاميه، قواى مسلحه بايد خودشان را در خدمت مردم قرار بدهند، آنطورى كه عناوين خودشان اقتضا مى‏كند. ژاندارمرى، پاسبان و امثال ذلك، ارتش، اينها بايد اين مملكت را حفظ بكنند، اينها براى حفاظت ملت و مملكت آمده‏اند و براى پاسبانى از مملكت خودشان متشكل شده‏اند. بايد اينها توجه به اين معنى داشته باشند كه همه اين قواى مسلحه بايد در خدمت مردم باشند. اينها از بودجه‏اى كه اينها را اداره مى‏كند از جيب مردم است نبايد از جيب مردم بدهند بودجه‏اش اداره بشود و به سر مردم هم تحميل بكنند و - عرض كنم كه - اذيت و آزار بكنند، چنانچه در عصر اين دو غير انسان بود. شما بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه بايد خدمت به اين كشور بكنيد و خدمت به اين ملت بكنيد و اگر چنانچه خداى نخواسته در يك پادگانى يك نفر آدمى پيدا شد كه خلاف رويه اسلامى و انسانى كرد، بايد رؤسا توجه كنند، جلويشان را بگيرند. مبادا يك وقتى باز همان مسائل سابق در

صحيفه نور ج 13 صفحه 59

پادگان‏هاى ژاندارمرى يا در مراكزى كه ساير قواى مسلحه هستند، يك همچو مسائلى كه در سابق بود باز تكرار بشود. بايد با كمال دقت كسانى كه در رأس هستند اشخاص ناظر بفرستند همه جا را تحت نظر بگيرند، براى اينكه اگر خداى نخواسته از چهار نفر يك امر خلاف قاعده‏اى، يك امرى كه در زمان سابق اتفاق مى‏افتاد، بست و بند با خان‏ها و كوبيدن مردم اتفاق مى‏افتاد، اگر حالا در چهار جا اتفاق بيفتد همه‏تان بدنام مى‏شويد. براى اينكه مردم ذائقه‏شان تلخ است و اگر ببينند كه در چهار جا يك فسادى ايجاد شده است و يكى از كارهاى سابق انجام گرفته است، همه شما را مردم محكوم مى‏كنند. بنابراين همه شما موظفيد كه از آن چيزهائى كه برخلاف واقع است هم خودتان را حفظ كنيد و هم ديگران را، اگر كارى كردند به سران ژاندارمرى اطلاع بدهيد كه آنها جلوگيرى بكنند، تا اين ذائقه تغيير بكند. البته بسيار تغيير كرده است، يعنى بسيار جلو رفته است اين تغيير و لهذا شما الان وقتى كه در جمعيت‏ها مى‏رويد مردم براى شما شعار مى‏دهند. كى يك همچو مسائلى در سابق بود؟ مردم پشت به آنها مى‏كردند. اگر بازور هم مى‏آوردندشان يك جائى كه يك فرض كنيد كه اشخاصى بودند، آنها بازور بودند، جمع همراه نبودند. در هر صورت الان ما و شما و همه ملت خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به كشور هستيم و بايد همه مجتمعا با دست واحد، همه يكدست خدمت به اين كشور بكنيم تا اينكه انشاء الله اين كشور به قدرت كامله الهى به پيش برود و شما سرافراز باشيد و كشور ما سرافراز باشد.

با نبودن نظم و انسجام در قواى مسلحه، مملكت حفظ نمى‏شود

و نكته‏اى كه مى‏خواهم عرض بكنم و اين اختصاص به شما ندارد اين يك امر عامى است نسبت به همه قواى مسلحه اينكه اينطور تو هم نشود كه حالا ما آزاد هستيم و ما آزاد شديم و آن زد و خوردهائى كه پيشتر بود نيست و آن كتك‏ها و حبس‏ها نيست و آن اعدام‏ها نيست، حالا بايد انضباط هم نداشته باشيم. اگر چنانچه يك قواى مسلحه‏اى بى انضباط باشد يعنى اگر چنانچه فرمانده حكم كرد، اجرا نكند، اگر چنانچه آن طبقه بالائى كه صاحب منصبند يك امرى را گفتند، اينها اجرا نكنند، اگر اينطور باشد انسجام از بين مى‏رود. آنوقت خداى نخواسته اگر يك امرى پيش بيايد نمى‏توانيد شما مقابله كنيد. شما قواى مسلحه، از ژاندارمرى گرفته تا ارتش تا شهربانى تا پاسدارها، همه اگر چنانچه منظم نباشيد و سلسله مراتب ملاحظه نشود اين اسباب اين مى‏شود كه افرادى باشند يك يك. ژاندارمرى وقتى مى‏تواند خدمت بكند، ارتش وقتى مى‏تواند خدمت بكند كه اجتماع توى كار باشد يك يك افراد كه كار ازشان نمى‏آيد، اين يك يك‏ها وقتى متصل به هم شدند و يك نظمى داشت مى‏توانند كار انجام بدهند، اما اگر يك يك، يكى هائى باشند كه با هم منسجم نيستند يا نظم ندارند، اينها علاوه بر اينكه كارى ازشان نمى‏آيد اخلال هم مى‏كنند.

بايد توجه داشته باشيد كه امروز شما خدمتگزار اسلام هستيد و بايد براى خدا كار بكنيد و امر خداست كه بايد اين مسائل را با دقت ملاحظه كنيد و نظم را حفظ كنيد وسلسله مراتب را حفظ بكنيد

صحيفه نور ج 13 صفحه 60

و اين يك مطلبى است كه مربوط به شما تنها نيست و مربوط به همه قواى مسلحه است، چنانچه توجه به اينكه مبادا يكى خلاف بكند آن هم اختصاص به شما ندارد همه قواى مسلحه بايد در اين معنا باشند. امر به معروف و نهى از منكر بر همه ملت واجب است. اگر يك خلاف يكى كرد بايد او را نهى بكنيد، بايد باز داريد او را از اين كار و اگر چنانچه يك آدمى در يك پادگانى يك عملى كرد كه بر خلاف وظيفه بود بايد اطلاع بدهيد تا اينكه اين را جلويش را بگيرند. و باز اين مطلب را بايد به ملت عرض بكنم كه سرباز بودن براى ملت امروز جزء وظايف است، نگذارد ملت كه اين پادگان‏ها در ارتش تهى بشود. سرباز حالا سرباز وظيفه است، در زمان سابق سرباز اجبارى بود. به اجبار بردند، اسمش را وظيفه مى‏گذاشتند و اما الان اين اجبار در كار نيست، الان يك امر الهى است. دفاع از مملكت اسلامى، دفاع از نواميس مسلمين از واجبات شرعيه الهيه‏اى است كه بر همه ما واجب است و اين موقوف بر اين است كه نظامى‏ها، هم منظم و منسجم باشند و هم مراتب را حفظ بكنند و هم اشخاصى كه مى‏توانند در نظام وارد بشوند خودشان را معرفى كنند و اين پادگان‏ها را پر كنند از جمعيت‏ها، و از قرارى كه بعضى از رؤساى ارتش گفته‏اند، گفتند كه الان پادگان‏هاى ما پر نيست براى اينكه نظام وظيفه را خيلى به آن عمل نمى‏كنند. لازم نيست كه نظام وظيفه را با الزام بيايند شما را ببرند. شما مى‏خواهيد يك مملكتى را حفظ بكنيد، ملت مى‏خواهد كه در مقابل اين قدرت‏هائى كه همه با هم منسجم شدند و اطراف كشور ما هستند، ملت مى‏خواهد كه جلوى اينها را بگيرد اين تا اينكه نظام، نظام صحيح نباشد و منسجم نباشد و پادگان‏ها پر از جمعيت نباشد و مملكت يك نظام بزرگ نداشته باشد و انشاء الله يك نظام بيست ميليونى شما داشته باشيد تا بتوانيد از اين توطئه‏ها كه الان براى مملكت ما در كار است جلوگيرى بكنيد. خداوند انشاء الله تعالى حامى شما باشد و حامى اين مملكت و انشاء الله شما پيروز باشيد و با پيروزى اسلام را به پيروزى برسانيد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 61

تاريخ: 16/6/59

فرمان امام خمينى به كليه دادگاه‏هاى ارتش جمهورى اسلامى‏

به تمام دادگاه‏هاى ارتش اخطار مى‏شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

1- تعقيب افراد ارتش بايد با اطلاع فرمانده شخص متهم باشد و دادگاه‏هاى ارتش خود مستقلا نبايد در بازداشت ارتشى‏ها اقدام نمايند و چنانچه مورد اتهام، يكى از فرماندهان ارتش باشد بايد به وسيله فرمانده كل قوا احضار شود.

2- فرمانده شخص متهم مؤظف است در مهلتى كه دادگاه‏هاى ارتش معين مى‏نمايند متهم را به دادگاه تسليم نمايد.

3- در صورتى كه شخص متهم در مدت مقرر در دادگاه حاضر نشد دادگاه خود مستقيما اقدام مى‏نمايد.

4- براى خدشه دار نشدن حيثيت افراد متهم، قبل از اثبات جرم اقدام دادگاه بايد به صورت غير علنى باشد و نشر و پخش آن از طرف دادگاه و غير و ممنوع اعلام مى‏گردد.

5- دادگاه‏هاى غير ارتشى عموما و افراد غير مسوول به هيچ وجه حق دخالت در اين امور را ندارند و دخالت كنندگان تعقيب خواهند شد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 65

تاريخ: 17/6/59

پيام امام خمينى به مناسبت دومين سالگرد 17 شهريور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

17 شهريور 57 از ايام الله است كه ملت شريف ايران ياد آن را زنده نگه مى‏دارد. ملت بزرگ ايران، روزهايى چون هفده شهريور در نهضت خود داشت و بحمدالله با تمام مشكلات و تقديم شهداى ارجمند به اسلام عزيز و كشور و با فداكارى‏هاى طاقت فرسا از ميدان جهاد سرافراز و پيروزمند بيرون آمد و آن كار، جهانيان را به خود جلب نمود. دشمنان ما گمان ميكردند با توطئه‏هاى فرسايشى مى‏توانند نهضت اسلامى و انقلاب شكوهمند اين ملت شهيد پرور را به سردى و سستى سوق دهند، غافل از آنكه قيامى كه براى خداست و نهضتى كه بر اساس معنويت و عقيده است، عقب نشينى نخواهد كرد. ملت ما اكنون به شهادت و فداكارى خوگرفته است و از هيچ دشمنى و هيچ قدرتى و هيچ توطئه‏اى هراس ندارد. هراس آن دارد كه شهادت، مكتب او نيست.

ملتى كه تازه عروس و تازه دامادش براى شهادت داوطلبند و خود را براى هر پيشامدى در راه خدا مهيا كرده‏اند از چه مى‏ترسند؟ ملتى كه شهادت براى او سعادت است پيروز است. ملتى كه خود و همه چيز خود را براى اسلام مى‏خواهد، پيروزمند است. ما در كشته شدن و كشتن پيروزيم. دشمنان ملت‏هاى مستضعف و پيروان قدرتمندان ستمگر كه براى ايجاد تفرقه مسلمين، شياطين خود را فرا خوانده‏اند، وقتى به خطاى خود واقف مى‏شوند كه توده‏هاى ميليونى مسلمين بر اساس تعاليم عاليه اسلام آنان را مفتضحانه سركوب كنند و دست آنان را از توطئه‏هاى خائنانه قطع نمايند. بگذار اين تفاله‏هاى تاريخ به اسم اسلام بر ضد اسلام قيام كنند و به اسم قرآن كريم به قرآن خيانت نمايند و اين تازگى ندارد.

اسلام عزيز از اين قماش خيانتكاران بسيار ديده و همگان را به مستقر شياطين فرستاده است. ملت عزيز ما آن روز كه جز مشت خالى و خون پاك هيچ نداشت، بر قدرت‏هاى عظيم شيطانى با فرياد الله اكبر غلبه كرد و امروز بحمد الله تعالى جوانانى رزمنده خواهران و برادران دارد كه با تعليمات نظامى در سرتاسر كشور قدرت تفكر را از دشمنان ايران و اسلام سلب و با اعتماد به قدرت الهى و فداكارى در راه اسلام بر همه مشكلات و همه قدرت‏هاى شيطانى غلبه خواهد كرد. ملتى كه 15 خرداد روز خون و 17 شهريور روز نويد پيروزى خون، جمعه سياه روزى رژيم را با افتخار و پيروزى پشت سر گذاشته است، از اين محاصرات اقتصادى و نظامى باك ندارد. آنان باك دارند كه اقتصاد را

صحيفه نور ج 13 صفحه 66

زير بنا و شكم را قبله گاه و دنيا را مقصد و مقصود مى‏دانند.

هان اى ملت سلحشور! براى مقابله با قدرت‏هاى نظامى ابر قدرتان آماده باشيد! و اى قواى مسلح كه سربازان اسلام و پيشمرگان هدف و نگهبانان كشوريد مجهز باشيد هم به صلاح و هم به سلاح، و هراس و خوف به خود راه ندهيد كه خداوند تعالى پشتيبان و ملت بزرگ، هوادار شماست. شما نصرت كنيد از دين خدا و كشور توحيد تا خداوند قادر نصرت دهد شمارا. از خداوند متعال عظمت براى اسلام و ملت مجاهد و رحمت براى شهداى انقلاب و خصوص شهداى 17 شهريور و صبر و بركت براى بازماندگان شهداى انقلاب و خصوص شهداى 17 شهريور و خذلان و تباهى براى دشمنان اسلام و خصوص تفرقه اندازان بين صفوف مسلمين را خواستارم.

والسلام على عبادالله الصالحين و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى

صحيفه نور ج 13 صفحه 67

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يك سال از رحلت شخصيتى ارجمند و عزيزى ارزشمند گذشت. يك سال از فقدان مردى گذشت كه مى‏توانست به انقلاب اسلامى و پيشرفت اهداف مقدس اسلام خدمت‏هاى ارزنده‏اى كند. او توانست با رفتار و گفتارش به اعصاب ناآرام كه موجب نگرانى‏ها و تفرق‏ها مى‏شود آرامش بخشد. مجاهد بزرگوار و عالم هشيارى كه از عنفوان جوانى تا آخرين لحظات زندگانى در خدمت به اسلام و كشورهاى اسلامى متحمل رنج‏ها و حبس‏ها و فشارها بود و هيچ از اين زحمت ارجمند و خدمت سودمند كناره‏گيرى نكرد و به كوشش خود در راه هدف و انقلاب ادامه داد. مرحوم مجاهد متعهد و مبارز عظيم الشان طالقانى به جوار اجداد عاليقدرش شتافت و ما نيز انشاء الله تعالى همان راه را خواهيم رفت. ملت عزيز بايد دراين وقتى كه قدرت‏هاى جهانى در پيكار با اسلام و كشور ما بسيج شده‏اند و مفتيان دربارى به كمك صهيونيسم جهانى و قدرت‏هاى شيطانى در تفرقه افكنى بين مسلمانان بپا خاسته‏اند، با اتكال به قدرت بى پايان حق تعالى و هوشيارى، و حدت خود را حفظ كنند و با شور انقلابى به پيش روند و ملت مستضعف و پيروان مكتب اسلام ازاين شياطين به صورت انسان، گول نخورند و خود و اسلام عزيز را با وحدت كلمه و قدرت الله اكبر، از دست قدرت‏هاى شيطانى نجات دهند و از اين جنود ابليس نهراسند كه خداوند تعالى با ماست ما دامى كه ما براى رضاى او نهضت را به پيش بريم. از خداوند تعالى رحمت براى مجاهد محترم و صبر براى خاندان محترم ايشان خواستار است و اميد است ملت عظيم ايران قدردانى از خدمتگزاران به اسلام و ملت، و سالروز معظم له را احترام نمايد. والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 68

تاريخ 19/6/59

بيانات امام خمينى در جمع شركت كنندگان ايرانى در كنفرانس نيمه دهه زن در كپنهاك

سازمان ملل در خدمت ابر قدرت‏ها و براى بازى دادن ساير كشورهاست

بسم الله الرحمن الرحيم

اساسا هر تشكيلاتى كه اين ابر قدرت‏هاى بزرگ در آن دست دارند، اين تشكيلات، تشكيلاتى است كه بايد به نفع آنها تمام شود. همين سازمان ملل، همين جلساتى كه در خارج هست، شوراى امنيت، همه اينها در خدمت ابر قدرت‏ها هستند و براى بازى دادن ساير كشورهاست و لهذا براى خودشان و تو قرار مى‏دهند و هر مطلبى مخالف با راى خودشان است كنار مى‏گذارند و اصلا خود آنها هم اساساً در خدمت ابر قدرت‏ها هستند. سازمان‏هائى هم كه به هر اسمى اينها درست مى‏كنند، مى‏خواهند بكشند همه رابه طرف منافع خودشان. و ما به ابر قدرت‏ها آنقدر سوء ظن داريم كه اگر يك مطلب راستى هم بگويند، ما اعتقادمان طورى مى‏شود كه براى اين مصلحتى گفتند كه مردم را اغفال كنند.

خانم‏ها بايد روى آن عفت عمومى كارهاى اجتماعى و سياسى را انجام دهند

اين كارى كه شما كرديد بسيار ارزنده است و انشاء الله كه بسيار شما موفق باشيد. و مى‏دانيد كه همه، انقلاب ما را در خارج بر خلاف آنچه كه هست منعكس كرده‏اند. به تدريج بايد ما انقلاب خودمان را به خارج به نحوى كه هست صادر كنيم، به آن نحوى كه هست منعكس كنيم. قضيه تنها زن‏ها نيستند كه در ايران الان وضعشان به طور آزادى بوده است و شدند زن، يك موجود متعهد، شايد بهتر از مردان تعهد داشته باشند، لكن در خارج اينها را منعكس كرده‏اند كه يك دسته مردم، چطور گفته‏اند يك دسته، از زمان رضا شاه اين مسائل مطرح شد، قضيه كشف حجاب يك مطلبى نبود كه اينها مى‏خواستند زنها را، مثلاً"ده ميليون زن را بياورند در جامعه وارد كنند. اينها يك دستوراتى بود كه اينها مى‏گرفتند از خارج و براى اسارت ما اجرا مى‏كردند.

قضيه‏ها شايد شما هيچ كدامتان يادتان نباشد اگر آن وقت چى كرديد، كوچك بوديد، اما من تلخى اين

كشف حجابى كه اينها كردند و اسمشان را بعداً آزاد زنان و آزاد مردان، پسر رضاخان گذاشت من تلخى‏اش باز در ذائقه‏ام هست. شما نمى‏دانيد چه كردند با اين زن‏هاى محترمه و چه كردند با همه قشرها. الزام مى‏كردند هم تجار را، هم كسبه جزء را، هم روحانيت را، هر جا زورشان مى‏رسيد به اينكه

صحيفه نور ج 13 صفحه 69

مجلس بگيريد و زن‏هاتان را بياوريد در مجلس، بياوريد در مجلس عمومى، آنوقت اگر اينها تخلف مى‏كردند، كتك دنبالش بود، حرف دنبالش بود، همه چيزها و حرف‏ها بود و اينها مى‏خواستند زن را وسيله قرار بدهند از براى اينكه سرگرمى حاصل شود براى جوان‏ها و در كارهاى اساسى اصلاً وارد نشود. طريق مختلفى اينها داشتند براى اينكه اين جوان‏هاى ما را، اين دانشگاهى‏هاى ما را، همه اين قشرها را نگذارند به فكر خودشان بيفتند و به فكر مملكتشان بيفتند. از آن طرف همين مسأله كشف حجاب با آن فضاحتى كه اينها كردند و با آن رفتارى كه بازن‏هاى محترمه كردند و با آن رفتارى كه با روحانيون كردند در اين مسائل كه حتى به مرحوم آقاى كاشانى آمدند تكليف كردند كه شما بايد وارد بشويد در اين مجلس، فرمودند كه شما بايد مجلس بگيريد، ايشان گفته بودند... را كه فرمودند: گفته بودند آن مامورها، كه از بالاها گفته‏اند. گفته بودند من هم همان را مى‏گويم حتى به اينها هم آمده بودند پيشنهاد كرده بودند. ديگر در شهرستان در دهات و همه جا حتى در قم، يك فضاحتى در قم در آوردند كه قابل ذكر نيست و اين هم براى اين بود كه اين جوان‏ها را، جوان غافل، زن و مرد را وارد كنند در ميدان و سرگرمشان كنند به هم و از اساس مسائل اينها غافل باشند. همچو مراكز فحشائى كه اينها درست كردند كه از تهران تا آخر تجريش صدها مراكزى بود كه مال عشرتكده و امثال ذلك بود، همه اينها ديديد كه زنانه بود لهذا، جوان‏هاى ما، ملت ما اصلاً ديگر توجه به مسائل اساسى كه بايد بكنند نداشت. نه مردش، نه زنش، نه مردها آزاد بودند و نه زن‏ها آزاد بودند، اسمش را گذاشته بودند آزاد مردان و آزاد زنان. اين اساسى بود كه از اول رضاخان كه انگليس‏ها خدا لعنتشان كند، اول انگليس‏ها او را آوردند به ايران و او را وادار كردند به اين مسائل و بعدش هم دنبالش شعراشان و نمى‏دانم نويسندگانشان و رسانه‏هاى گروهى‏شان را، همه اينها در خدمت اين بود كه اين ملت را نهى كنند از آن چيزى كه خودش دارد، آن را توجهش را به همين عشرت‏ها و به همين بساط لهو و لعب بكنند. اينها را آزاد قرار دادند، اين مراكز لهو و لعب را، اما در تمام تهران شايد يك مركزى كه بتواند تعليمات دينى... نه از نظر مردان و نه از نظر زنان كه آزاد باشند در تعليماتشان، معلوم نبود كه باشد. در هر صورت اينها مسائلى است كه ابرقدرت‏ها با نقشه‏هاى بسيار دقيق كه كارشناسانشان كردند، هم مجالس درست مى‏كنند از اين چيزها و ما بايد بيدار باشيم همه مان، همه ملت ايران بيدار باشند كه به دام اينها نيفتند و هر جا فرض كنيد در اين مجالس رفتند، همان حيثيت خودشان را حفظ كنند، تحت تاثير آنهائى كه در آنجا هستند و زن‏هائى كه در آنجا هستند يا مردهائى كه در آنجا هستند و تحت تاثير اينها واقع نشوند. همانطورى كه شما گفتيد كه انجام داديد، همين طور باشد كه اگر رفتند و شركت كردند آنطور نباشد كه شركتشان يك وقت به نفع آنها تمام بشود، غالباً غافلند، اينطور مى‏شود. بنابراين اين كارهائى كه شما گفتيد كرديد، كارهاى ارزشمندى بوده است و باز اگر چنانچه مجالسى باشد، مردها هم بروند اما با تعهد، نه آنهائى كه مى‏روند و بر خلاف مصالح خود مملكت مان عمل مى‏كنند. انشاء الله اميدوارم كه همه تان موفق و مويد باشيد و امروز غير روزهاى سابق، امروز غير زمان‏هاى سابق است. امروز بايد خانم وظائف اجتماعى خودشان را و وظائف دينى خودشان را بايد

صحيفه نور ج 13 صفحه 70

عمل بكنند و عفت عمومى را حفظ بكنند و روى آن عفت عمومى كارهاى اجتماعى و سياسى را انجام بدهند، نه مثل سابق كه فرض كنيد اينها يك زنى را هم وارد مى‏كردند در مجلس اما چه زنى بود و چكار مى‏خواست بكند. حالا هم وارد شدند بعضى خانم‏ها در مجلس اين ورود غير آن ورود است. آن يك ورودى بود، اين هم يك ورود آنها مجالس داشتند. روز زن داشتند، روزى كه براى كشف حجاب بود، مى‏خواستند، همين در سال‏هاى آخر من در قم بودم شايد همان سال آخرى بود كه 15 خرداد بعدش پيش آمد من شنيدم كه زن‏ها مى‏خواهند بروند سر قبر رضا شاه و راجع به همين قضيه كشف حجاب نظاهرات بكنند. من رؤساى، رؤساى اداراتى كه در قم بود، پيش من آمدند، گفتم كه شما هر كدام به وزارتخانه خودتان اطلاع بدهيد كه اگر اين كار را بكنيد من به ملت مى‏گويم كه عزا بگيرند براى روزى كه قتل عام كرديد در مسجد گوهرشاد. اينها اطلاع دادند و از اين منصرف شدند. در هر صورت آن وضعى كه آنها درست كرده بودند درست بر خلاف موازينى بود كه ملت ما بايد انجام بدهد و زن‏هاى ما بايد انجام بدهند و حالا بحمد الله آن مسائل گذشته است و بايد همه زن‏ها و هم مردها در مسائل اجتماعى مسائل سياسى وارد باشند و ناظر باشند، هم به مجلس ناظر باشند، هم به كارهاى دولت ناظر باشند، اظهار نظر بكنند.

ملت بايد الان همه ناظر امور باشند، اظهار نظر بكنند در مسائل سياسى، در مسائل اجتماعى، در مسائلى كه عمل مى‏كند دولت، استفاده بكنند، اگر يك كار خلاف ديدند. و من اميدوارم كه انشاء الله اين نهضت به پيروزى منتهى باشد و شما انشاءالله همه تان موفق باشيد و مويد و مجالس خود را باز هر چه شكوهمندتر در همه جا توسعه بدهيد كه زن‏ها بيدار بشوند و آن مسائل سابق را، آن ملعب‏هائى كه بود و آن آرايش‏هائى كه بود آن مسائلى كه شما مى‏دانيد چقدر به اقتصاد ما صدمه وارد مى‏كرد و چقدر به عفت عمومى ضرر مى‏رساند. زن‏ها امروز بايد همانطورى كه مردها وارد، يعنى مردهاى درست، نه مردهائى كه... ديدند، در مسائل واردند، آنها در مسائل وارد باشند و تعليم و تعلم صحيح داشته باشند و دخالت صحيح در امور بكنند و انشاءالله موفق و مويد باشند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 71

تاريخ 20/6/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت برادر محمد على رجائى

حب نفس و غفلت از خدا بزرگترين خطر براى هر انسانى است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول دعا مى‏كنم كه خداى تبارك و تعالى شما آقايان را از عنايت خودش محروم نكند و شما را به راهى كه رضاى اوست هدايت بفرمايد و شما به مقصدى كه مقصد اسلام است و آرزوى ملت است برسيد. آنچه كه خطر براى هر انسانى و هر متصدى امرى هست حب نفس است. رأس همه خطاهائى كه انسان مى‏كند، حب نفس است. هر بلائى سر انسان خودش مى‏آيد يا جامعه از دست قدرتمندان مى‏بيند اين در اثر هواى نفس و خود خواهى است. در روايات ائمه ما فرموده‏اند: رأس كل خطيئه، حب النفس يعنى همه خطاهائى كه از انسان صادر مى‏شود در اثر همين خود خواهى و غفلت از خداست. انسان بايد كوشش كند كه اين حب نفس را اگر نمى‏تواند تمام كند كم كند، البته مسأله بسيار مشكلى است و محتاج به رياضت است، لكن مسأله نشدنى نيست، مشكل است، لكن نشدنى نيست. اگر انسان در هر امرى كه وارد مى‏شود در آن امر خودخواهى را كنار بگذارد و مصلحت را ملاحظه بكند و خدا را ملاحظه بكند، هم موفق مى‏شود و هم از خطراتى كه بر اين خودخواهى است در امان مى‏ماند. شما كه الان از وزراى محترم هستيد و مملكت اسلامى به شما سپرده مى‏شود و پست‏هاى شما پست‏هائى است كه بايد در آن اعمال بسيار شايسته انجام بگيرد، كوشش كنيد كه اولاً گمان نكنيد كه رياست، از رياست درجه اول تا آخر، يك چيزى باشد، يك امر اعتبارى است، يك دسته‏اى جمع مى‏شوند يكى را مى‏گويند تو كارها را انجام بده. در نظر داشته باشيد كه حضرت امير سلام الله عليه در حالى كه به حسب فهم جامعه، رياست يك كشور بسيار بزرگى را داشت از حجاز تا مصر، عراق، ايران، همه را داشت، آنوقت چه جور بود وضعش، چه جور بود سلوكش با مردم و چه بود سفارش‏هايى كه به عمالش يا به حكومت‏هائى كه از طرف او بودند، چه سفارش‏هاى ارزشمندى فرموده است. البته ما نمى‏توانيم خود او باشيم، لكن مى‏توانيم كه شيعه او باشيم، پير و او باشيم، تا آن حدودى كه بتوانيم بايد پيروى از او بكنيم. او تمام مقصدش خدا بود، اصلش اين دنيا و اين رياست دنيا و اينها در نظر او چيزى نبود مگر اينكه بتواند يك عدلى را در يك دنيا برقرار كند، والا پيش آنها مطرح نبود كه يك رياستى داشته باشند يا خلافتى داشته باشند، مگر اينكه بتوانند يك عدلى را اقامه كنند و يك حدى را جارى كنند. ما بايد از آنها درس بگيريم و پند بگيريم و به شيوه آنها تا آن اندازه‏اى كه مى‏توانيم عمل

صحيفه نور ج 13 صفحه 72

كنيم و از آن چيزهائى كه دام شيطان است كه بزرگترين دام همان خودخواهى انسان است، از اين دام رهائى پيدا بكنيم و به صراط مستقيم الهى راه برويم تا بتوانيم هم خودمان رااصلاح كنيم و هم جامعه مان را.

ما هر چه داريم از اين ملت اسلامى است كه با فرياد الله اكبر پيروز شد

شما ببينيد كه چه حكومتى در دست شما آمده و از چه راهى آمده است و كى به شما اين حكومت را محول كرده. اگر چنانچه پنج سال پيش از اين، ده سال پيش از اين را شما در نظر بياوريد، وضع آنوقت را در نظر بياوريد، حكومت آنوقت را در نظر بياوريد، ملت را نسبت به حكومت و حكومت را نسبت به ملت در نظر بياوريد و حبس‏ها و زجرها و تبعيدها و قتل‏ها را كه در آن حكومت واقع مى‏شد به نظر بياوريد و از خودتان سؤال كنيد كه چه شد كه اين شد؟ چه شد كه يك روز آنطور جنايتكارى‏ها واقع مى‏شد واختناق‏ها و آن مسائل و مصائب براى كشور ما بود و حالا چه شده است كه ما آزادانه اينجا باهم نشستيم و شما آزادانه مسائلتان را با مردم مطرح مى‏كنيد و مردم هم آزادانه يا انتقاد مى‏كنند يا تعريف مى‏كنند از شما، اين آزادى را كى به ما داد؟ و اين استقلالى كه الان ما داريم و كسى نمى‏تواند دخالت كند در كشور ما، اين را كى به ما داد؟ و اين استقلالى كه الان ما داريم و كسى نمى‏تواند دخالت كند در كشور ما، اين راكى به ما داد؟ جز اين بود كه اين پا برهنه‏ها و اين زاغه نشين‏ها و اين دانشگاهى‏هاى محروم و اين مردم كوچه و بازار با هم جمع شدند و براى خدا قيام كردند و نهضت كردند و ما را به اين آزادى رساندند و آن سدهاى بزرگى كه در تصور كسى نمى‏آمد كه شكسته بشود، شكستند و ما را به آنجا رساندند كه وزير بشويم و رئيس جمهور بشويم و وكيل بشويم و همه اينها را داشته باشيم و همه از اين ملت است. ما هر چه داريم از اين ملت است، البته ملت اسلامى كه با فرياد الله اكبر اين كار را انجام دادند.

ما بايد ببينيم اين ملتى كه ما را به اين مقام‏ها رسانده‏اند از ما چه مى‏خواهند

ما بايد ببينيم كه اين ملتى كه ماها را به اين مقام رسانده‏اند، از ما چه مى‏خواهند و مابايد براى آنها چه بكنيم از ما مى‏خواهند كه تمام اين ارگان‏هائى كه هستند، تمام اين رؤسايى كه هستند از رئيس جمهور گرفته و نخست وزير و وزرا را تا وكلاو عرض مى‏كنم كه وزارتخانه‏ها و هرچه در آنها هست، اينها مى‏خواهند كه اينها همه در راه اسلام كه خواست ملت بود و همه كوشش‏شان براى اسلام بود و اسلام آنها را موفق كرد، اينها هم در همان طريق اسلامى راه بروند. طريق اسلامى اين است كه مستضعفين را حمايت كنند، بيشتر توجه شان به آنها باشد. در طول تاريخ، حمايت حكومت‏ها از قلدرها بوده است. شما هر حكومتى را كه در اين 2500 سال دوران ظلمت در نظر بگيريد، هر حكومتى، هر چه عادل بوده، هر چه جنت مكان بوده در نظر بگيريد، آنوقت برويد سراغ وزراى او كه از چه طايفه‏اى بوده‏اند، آنهائى كه بهره بر مى‏داشتند از اين ملت‏هاى ضعيف، چه اشخاصى بودند، پيدا نمى‏كنيد يك حكومتى كه براى مستضعفان باشد، براى اين كوچه و بازارى‏ها باشد، براى همين پابرهنه‏ها باشد. هر

صحيفه نور ج 13 صفحه 73

چه بودند، براى ملك دارها بودند و براى قدرت دارها و براى سرمايه دارها و براى رؤسا و خان‏ها و هر چه بود براى آنها بود. يك وقت در بعضى از حكومتها تيول مى‏كردند، خراسان را مى‏دادند دست يك عده تيول، او چقدر مى‏داد براى اين، فرض كنيد كه در پول آنوقت پنجاه هزار تومان، پول پنجاه هزار تومان آنوقت، پنجاه ميليون هم بيشتر بود و به او خراسان را مى‏دادند، برو سراغ خراسان، يعنى ديگر هم ما هر چه صدا از خراسان بلند بشود و هر چه از ظلم تو گفته بشود ما اعتنا نمى‏كنيم، تو برو، آنجا مال تو. آنجا هم مردمش و عرض بكنم - ناحيه‏اش و در آمدش مال اين بود، اين بايد اين پنجاه هزار تومانى كه اينجا به نخست وزيرش داده است يا به صدر اعظم داده است، بايد اين پنجاه هزار تومان را در آورد و چندين پنجاه هزار تومان هم براى خودش در آورد، براى اينكه يك تجارتى بود، فروخته بودند اينجا را، اين پول او را بايد بدهد، بايد به نفع هم ببرد. اين با مردم چه مى‏كرد، با كدخداهاى ده يا بست و بند مى‏كرد و ده را مى‏چاپيد يا اگر كد خدايى بود كه يك تخلفى مى‏كرد، آنطور مى‏كرد كه شاه مخلوع به مردم. اين وضع حكومت جبار است. حكومت اسلام كه الان شما مدعى هستيد كه نخست وزير اسلام هستيد، دولت اسلامى هستيد و آقايان، وزراى اسلام هستند و آقاى رئيس جمهور، رئيس جمهور يك كشور اسلامى هستند و وكلا، وكلاى كشور اسلامى هستند بايد از آنچه كه در سابق گذشته نسيان كنند او را، دفن كنند آنها را، از ديكتاتورى‏ها، از چپاولگرى‏ها، از خودخواهى‏ها و خود پسندى‏ها، همه اينها را بايد دفن كنند و وارد بشوند در يك مملكت تازه‏اى كه از صدر اسلام كه بگذريم ديگر يك همچو چيزى نبوده است. در صدراسلام هم براى ايران نبود اينها حتى آنوقت هم كه ايران را فتح كردند باز سپردند به دست همان‏هايى كه اداره مى‏كردند و جنايات هم همان جنايات بود، نتوانستند اين كار را بكنند.

هر كه گفت بايد به من اطاعت كنيد، اين شيطان است

شما امروز بايد فكر اين را بكنيد كه از يك چاه عميقى اين مردم شما را نجات دادند. شما حبس‏ها را ديديد و زجرها را چشيديد و الان هم آزادى را و شهد آزادى را داريد مى‏چشيد. براى شكر اين نعمت، شماها خدمتگزار باشيد. براى شكر اين نعمت همه باهم در يك راه باشيد. اين را من كراراً گفتم اگر همه انبيا جمع بشوند در تهران و بخواهند كار بكنند، بخواهند دخالت در امور بكنند، هيچ با هم اختلاف پيدا نمى‏كنند، امكان ندارد، براى چه؟ براى اينكه آنها نفس خودشان را كشته بودند و مبداء خلاف، نفس انسان است. مبداء همه خلاف‏هايى كه پيدا مى‏شود، انسان خيال مى‏كند كه نه، من براى مصلحت اين كار را مى‏كنم، عمر خودش را انسان نمى‏فهمد، وضع خودش را انسان نمى‏فهمد. شما اگر بخواهيد مقايسه كنيد، شمايى كه مى‏گوئيد كه من براى مصحلت مسلمين فلان كار را مى‏كنم، شما فكر اين را در خلوت بكنيد كه اگر يك كسى ديگر به جاى شما بود و بهتر هم مصالح مسلمين را انجام مى‏داد، شما باز همانطور بوديد؟ خواستيد خودتان نباشيد و او باشد؟ يا نه مى‏خواهيد كه اين مصلحت مسلمين به اصطلاحتان به دست شما انجام بگيرد؟ منم كه اين مصلحت را دارم ايجاد مى‏كنم،

صحيفه نور ج 13 صفحه 74

اين همان شيطان است، همان شيطانى كه اغوا مى‏كند آدم را، اكثر اغوائاتش اين است كه انسان را بازى مى‏دهد وسوسه مى‏كند در انسان، وسوسه‏هاى دامنه‏دار از همه طرف، وسوسه مى‏كند كه تو حالا صاحب قدرت هستى، تو حالا صاحب كذا هستى، ديگران چكاره‏اند؟ شما حالا وزير هستيد ديگران بايد اطاعت بكنند، چشم بسته بايد اطاعت بكنند، شما وكيل هستيد ديگران بايد از شما اطاعت بكنند و چشم بسته هم باشند. اين، همه براى اين است كه انسان خودش را نساخته، اگر انسان خودش را ساخته بود، هيچ بدش نمى‏آمد كه يك رعيتى هم به او انتقاد كند، اصلاً بدش نمى‏آمد، از انتقاد بدش نمى‏آمد اين چرا انسان اگر انتقاد دو انسان را فرض كنيد يكى خودتان يكى ديگرى، هر دو داراى يك صفت متوازى هستيد، اگر يك كسى از آن رفيقتان تكذيب كند براى خاطر آن صفتش، شما خوشتان مى‏آيد براى اينكه آن را مقابل خودتان مى‏دانيد، از اين جهت همان صفتى كه در شما هست در ديگرى اگر باشد و انتقاد بكنند، شما خوشتان مى‏آيد، او بدش مى‏آيد، او هم وقتى ببيند همان را در شما هست در ديگرى اگر باشد و انتقاد بكنند، شما خوشتان مى‏آيد او بدش مى‏آيد، او هم وقتى ببيند همان را در شما عيبجوئى مى‏كنند خوشش مى‏آيد و اگر خودش، از خودش عيبجوئى كنند، بدش مى‏آيد. اينها همه از حيله‏هاى شيطان است كه شيطان، بزرگتر از همه شيطان حتى از اين شيطان بزرگ معروف، اين شيطان نفس اماره خود آدم است. ما كه الان يك مملكت اسلامى به ما سپرده شده است يعنى اين مردم با فريادهايشان سدها را شكستند و راى به همه شماها دادند و به وكلا و به عرض مى‏كنم كه به رئيس جمهور و بعد هم وكلاى آنها به شما و اينها، اين مردمى كه با اين زحمت راى به شما دادند و شما را برسر مسند نشاندند، حالا شما بخواهيد سر مسند با هم اختلاف كنيد، ببينيد پيش خدا چه هست. يك دسته زحمت كشيدند و جوان‏هايشان را دادند و الان هم شما كردستان را مى‏دانيد چه جور هست و اين پاسدارها در كردستان و اين ارتشى‏ها در آنجا هر روز دارند جان مى‏دهند، هر روز دارند خون مى‏دهند، مردم آنجا دارند بمباران مى‏شوند، دشمن‏هاى ما مشغول فعاليت زياد هستند، در اين حالى كه همه جوانب بر ضد ما هست، همه قدرت‏هاى بزرگ و كوچك بر ضد ما هست و اين ملتى كه با اين زحمت به دست شما اين مملكت را داده است شما حالا بنشينيد سر اينكه من چطور، شما چطور و همه‏اش هم از شيطان است. هيچ شكى در اين نكنيد كه هر كه گفت من، اين من، شيطان است. هر كه گفت كه بايد به من اطاعت كنيد، اين شيطان است. ما بنشينيم سر اين معنا كه شما بگوييد كه من، آن هم بگويد من، آن هم بگويد من، اين سرسفره شيطان بنشينيم و با هم تسابق بكنيم به اينكه آن طعمه شيطان را كه خودخواهى است هى تقويت كنيم. شما ببينيد كه در بارگاه خدا اين چه جور، چه صورتى دارد و در پيش ملت كه بشنود يك همچو چيزهائى هست، ببيند يك همچو مسائلى طرح است، خوب، اين ملت بر فرض اينكه حالا صحبت هم نكند اما اين زن داغدار كه بچه‏اش را براى اين جمهورى داده و براى اسلام داده، حالا در ذهنش چه مى‏آيد، چه ناراحتى در اين زن‏هاى داغدار و در اين پدرهاى جوان مرده، چه وضعيتى در قلب آنها پيدا مى‏شود ولو حرفى نزنند، ولو هيچ صحبت نكنند، براى خدا آنها صحبت نكنند، براى آنها، آنها قيام بر ضد نكنند اما ببينيد چطور داغدارها چه حالى پيدا مى‏كنند كه ببينند كه جوان‏هايشان را براى جمهورى اسلامى دادند و حالا در جمهورى اسلامى داد و قال است

صحيفه نور ج 13 صفحه 75

سر اينكه من جلو باشم يا شما جلو باشيد. اين روزنامه‏هائى كه من امروز ديدم و بعضى‏شان را هم ديروز ديدم، اين روزنامه‏ها ببينيد كه در آن چه مسائلى هست كه مردم وقتى اين روزنامه‏ها را بخوانند چه خواهند گفت. يك قدرى توجه داشته باشند همه كسانى كه متصدى امرند.

اگر براى مصالح خودمان دعوا كنيم نه براى مصالح ملت، ما هم طاغوتيم

اينها خيال نكنند كه ما حكومت هستيم و مارأس هستيم و ما وزير هستيم و ما نخست وزير هستيم و ما رئيس جمهور هستيم و ما بايد هر كارى دلمان بخواهد بكنيم. نه، مملكت اسلامى است، نه طاغوتى. مملكت اسلامى را به طاغوت نكشيد. من خوف اين را دارم كه خداى نخواسته اگر چنانچه اين امور زياد انباشته بشود، يك وقت همان مسائلى پيش بيايد كه مردم با طاغوت عمل كردند. طاغوت براى خاطر اينكه پسر كى بود و نوه كى بود كه نبود، براى اعمالش بود. اگر اعمال ما هم يك اعمال طاغوتى باشد، براى خود باشد، نه براى ملت، دعوا بكنيم سر خودمان، نه براى مصالح ملت، اين همان طاغوت است منتها به يك صورت ديگرى درآمده اما طاغوت است، طاغوت هم مراتب دارد، يك طاغوت مثل رضاخان و محمدرضا خانمان و يك طاغوت هم مثل كارتر و امثال آنهاست، يك طاغوت هم مثل ماهاست. همه از جند ابليس مى‏شويم شما فكر اين ملت، فكر اين زاغه نشين‏ها، فكر اين مردمى كه همه چيزشان را دادند و شما را به مسند نشاندند، فكر آنها را بكنيد. شب وقتى خلوت مى‏كنيد فكر بكنيد كه من امروز كه كار كردم براى خودم كردم يا براى مردم ،امروز كه صحبت مى‏كنم براى خودم صحبت مى‏كنم يا براى مصالح كشور.

جنگ و نزاع بين شما و غافل شدن از ملت خواست اجانب است

اگر اينها را فكر بكنيد، توجه بكنيد و خطراتى كه در كشور ما الان در موجود است فعلاً و در... موجوديت است، خطراتى كه از خارج و از داخل براى ما دارد پيش مى‏آيد، اگر اينها را ما توجه به آن بكنيم و يك ملتى كه يك مملكت را به شما سپرده است براى اينكه حفظش را بكنيد و مصالحش را ايجاد بكنيد و متحقق بكنيد، اگر بنا باشد كه شما با هم شروع كنيد به جنگ و نزاع و آن هم نه براى خاطر اينكه يكى مصلحت را اين مى‏داند يكى نمى‏داند، اينها شعر است، همه خودمان را خواهيم، اگر من يك دفعه گفتم به اينكه بيائيد فلان كار را بكنيد براى مصلحت و انتقاد از شما كردم براى اينكه شما چنين مى‏كنيد، اين از نفس اماره است كه بروز مى‏كند و لهذا مقايسه‏اش همين است كه اگر آن ديگرى همين كار را بكند، اين آقايى كه مثلاً حالا اعتراض كرده او، ديگرى همين كار او را بكند، اگر او همين اعتراض را بكند، اشكال مى‏كنند به او. اين حيله‏هاى نفسانى، حيله‏هاى شيطانى بسيار دقيق است و بسيار مشكل است شناختنش كه ما بتوانيم بفهميم، لكن خوب، حالا اين چيزهاى واضح‏ترش كه انسان مى‏تواند بفهمد. خوب، شما انصاف مى‏دهيد كه يك مملكتى كه خونش را داده و شما را به مسند نشانده، سر مسند جنگ بكنيد، دعوا بكنيد، هر روز صحبت بكنيد، هر روز انتقاد بكنيد،

صحيفه نور ج 13 صفحه 76

روزنامه‏ها هر روز انتقاد بكنند، هم را بكوبند، به هم تهمت بزنند، به هم افترا بزنند، آخر اين انصاف است پيش خدا چه مى‏خواهد شد اين؟ پيش ملت چه انعكاسى دارد خارجى‏ها چه استفاده از آن مى‏كنند؟ آنها همه دلشان مى‏خواهد كه شما سروكله هم بزنند و از مصالح مملكت غافل باشيد و آنها يك وقتى كار خودشان را، ضربه خودشان را بزنند. آنها در طول تاريخ و خصوصاً در اين پنجاه سال كوشش كردند كه جوان‏هاى ما و ملت ما را غافل كنند و احياناً به جان هم بريزند و خدا خواست كه آن خدعه آنها تا اين حد باشد و از بين بروند و رفتند. اگر حالا همان مسائل را ما تكرار كنيم، يعنى مسائلى كه امريكا براى ما پيش مى‏آورد كه مارا از مسائل اصلى غافل كند، به مسائل ديگر متوجه كند، به هروئين متوجه كند، به فحشا متوجه كند، براى اينكه از آن راهى كه بايد برود منحرف بشود، برود دنبال عشرتخانه‏ها، امريكا در يا ابرقدرت‏هاى ديگر، آنهائى كه مى‏خواستند ما را غارت كنند، در طول تاريخ و در طول اين پنجاه و چند سال كوشش كردند كه جوان‏هاى ما را بى‏تفاوت بار بياورند. آن روز آنها مى‏كردند، حالا دست شما افتاد. اگر حالا هم شما كارهايى بكنيد كه توجه مردم را از مصالح و توجه خودتان را از مصالح به چيز ديگر متوجه بشود، عوض اينكه فكر حل مشكل كردستان را بكنيد بنشينيد و با هم دعوا بكنيد، عوض اينكه براى اين پابرهنه‏ها، براى اين ضعفا، براى اينهايى كه زحمت كشيدند و شما را به اينجا رساندند و حالا هم توقع از شما خيلى ندارند براى اينكه يك آب و نانى، يك آبى، يك نانى، يك برقى، آن چيزهاى اوليه را به اينها برسانيد،از اين غفلت كنيد و برويد سراغ جنگ - نمى دانم اعصاب و بساط، خوب، اين همان است كه آنوقت امريكا مى‏كرد، حالا شما مى‏كنيد، آنوقت آن طاغوت مى‏كرد، حالا شما مى‏كنيد. شما هم طاغوتيد، آنها هم طاغوتند، فرقى نمى‏كند، يكى شيطان است، يكى شيطان كوچكتر. اگر بناباشد كه شما به جاى اينكه اقتصاد مردم را درست كنيد، به جاى اينكه اين كشور را بررسى كنيد ببينيد كجاهاست كه مخروبه است و مردم از همه چيز ساقط هستند، به جاى اين اگر چنانچه بنشينيد سر مسند و با حرف و با فحاشى به هم مسائل را غفلت از آن بكنيد، اين همان است كه قدرت‏هاى بزرگ مى‏خواهند تا اين مملكت خرابه بماند و صداى مردم در آيد، اين همان است. شما هم عمال امريكائيد منتها ملتفت نيستيد. يك عاملى داريم كه مستقيماً از سفارت امريكا دستور مى‏گيرد، يك عاملى داريم كه براى او كار كند و خودش نمى‏فهمد، خود آدم نمى‏فهمد كه براى كى دارد كار مى‏كند. اگر شما به مردم كار نداشته باشيد، به مصالح مردم، به مصالح كشور كار نداشته باشيد، فقط مشغول اين باشيد كه من چطور، شما چطور، من چطورم، شما چطوريد، مردم با من هستند، مردم با شما هستند، اگر فكر اين باشيد، اين همان است كه امريكا مى‏خواهد و شما از عمال امريكا هستيد و در عذاب با آنهائى كه از عمال امريكا بودند با توجه، مشترك هستيد با كم و زيادش.

خودتان را حاكم مردم ندانيد، خدمتگزار بدانيد

ملتفت باشيد كه شمايى كه الان به حكومت رسيديد، حكومت نيست، خدمتگزار هستيد. اسلام

صحيفه نور ج 13 صفحه 77

حكومت به آن معنا ندارد، اسلام خدمتگزار دارد، منتها قواى انتظامى هم دارد براى سركوبى آنهايى كه مى‏خواهند خيانت بكنند والا نه اين است كه اگر خيانتكار نباشد ديگر چيزى نمى‏خواهند، آنها نمى‏خواهند كه حكومت كنند به مردم و خود فروشى كنند به مردم و مردم را از خودشان بترسانند. شما خيال مى‏كنيد آنطور كه محمد رضا در خيابان‏ها مى‏آمد، حضرت امير هم با اينكه ده مقابل او سعه مملكتش بود، در خيابان‏ها آنطورى، در كوچه و بازار آنطور، خوب، در كوچه و بازار مثل يك آدمى مى‏آمد كه نمى‏شناختندش بعضى‏ها. مالك اشتر كه يكى از سردارهاى بزرگ اسلام بود، خيال مى‏كنيد كه مثل يكى از درجه دارهاى زمان طاغوت بود؟ نه، اين توى مردم مى‏آمد نمى‏شناختندش. آن روز يك كسى نشناخت و به او فحش داد و بعد هم ببينيد كرامت او را، رفت مسجد به او دعا كرد. اين اخلاق را، اين تاريخ اسلام را بايد مطالعه كرد و خصوصاً حكومت‏هائى كه در اسلام بوده است مطالعه كرد و از آن پند گرفت. شما خودتان را حاكم مردم ندانيد، شما خودتان را خدمتگزار مردم بدانيد. اين پيش خدا ثوابش بيشتر از اين است كه خودتان را حكومت بدانيد. حكومت هم همان خدمتگزار است، ارتش هم بايد خدمتگزار مردم باشد. اگر همه شماها خدمتگزار، خودتان را حساب بكنيد، نخواهيد كه هى به شما مدح بگويند و ثنا كنند و نمى‏دانم فرياد بكشند و با هم دعوا بكنيد، اگر اين چيزها را كنار بگذاريد و خودتان باهم تفاهم كنيد و دوستى داشته باشيد، اين براى ملت چه لذتى دارد. آن كه ديده است بچه‏هايش از بين رفته، حالا اين حكومتى پيش آمده است كه همه‏شان باهم برادرند و همه كوشش مى‏كنند كه براى مردم يك كارى بكنند، تا توان دارند براى مردم مى‏خواهند كار بكنند، اگر به جاى اين ببينند كه حالا كه اينها رسيدند به يك چيزى و آمدند سر يك سفره‏اى نشستند، اينها باهم سر اينكه بيشتر اين طعام سفره را ببرد يا آن يكى بيشتر ببرد دارند جنگ مى‏كنند، خوب، ببينيد چه تلخ است در ذائقه اين ملت و در ذائقه اسلام و پيش خداى تبارك و تعالى، به ما چه مى‏گويد.

بدون اختلاف هم تان را صرف خدمت به ملت كنيد تا پيش خدا آبرومند باشيد

اين عنايت خدا بود كه همه رابه اين آزادى و به اين عرض كنم استقلال و به اين مقام رسانده است. حالا ما عوض اينكه شكر نعمت خدا را بجا بياوريم و براى خاطر خدا قيام كنيم و براى ملت كار بكنيم تمام هم مان را صرف كنيم كه اين بيچاره‏هائى كه توى اين زاغه‏ها باز هم نشسته‏اند اينها را از اينجا بيرون بياوريم، جائى برايشان درست بكنيم، آب و برق اين مملكت را درست بكنيم و الان شما مى‏دانيد كه در بعضى از جاها هيچ ندارند، هيچ. بعضى از جاهائى كه، ديروز يكى از آقايان كه آمده بود از طرف بختيارى و آنجاها، مى‏گفت مردم همه اخلاص دارند اما هيچ ندارند. بعضى جاها هيچ ندارند، براى اين هيچ ندارها يك فكرى بكنيد، هى ننشينيد دعوا بكنيد، هى هم دنبال اين نرويد كه همانطورى كه در طاغوت مى‏كرد شهرها را خيلى مزين كنيد و شهرها را خيلى بزرگ بكنيد و همه هم دولت و همه بودجه مملكت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود كه باز همان طاغوتى‏ها از آن استفاده بكنند. براى اين پايين شهرى ها، براى اين بيچاره‏ها اسلام است، حكومت اسلام است، براى

صحيفه نور ج 13 صفحه 78

اينها فكر بكنيد، هم تان را صرف اين بكنيد، نه صرف اينكه دعوا كنيد. وقت، وقتى بنا شد كه به دعوا بگذرد، ديگر نمى‏رسد انسان، مجال ندارد ديگر بنشيند يك كارى بكند، يك طرحى بريزد براى اين ملت، براى اين بيچاره‏ها. من تقاضا مى‏كنم از همه آقايانى كه متصدى يك امرى از امور هستند، چه آنهايى كه در وزارتخانه‏ها و در طبقه پايين‏تر مشغول كارند و چه خود وزرا و چه نخست وزير و چه رئيس جمهور و چه همه كسانى كه در امور هستند، در شوراى انقلاب بودند و حالا هستند، در عرض مى‏كنم كه جاهاى ديگر بودند من از همه‏شان تقاضا دارم كه از اين چيزى كه برخلاف رضاى خداست و برخلاف رضاى اولياى اسلام است و برخلاف رضاى ملت است اجتناب كنيد اين دنيا چند روزش آمده پيش شما، اين را خدمت كنيد تا آبرومند باشيد پيش خدا، اين را با دعوا نگذرانيد، با صلح برويد سراغ مردم. اگر برويد سراغ مردم، ديگر دعوا پيش نمى‏آيد براى اينكه وقت دعوا نمى‏ماند. اما افسوس اين است كه شما مشغول دعوا هستيد و از مردم غافل، نه اقتصاد را توانستيد درست كنيد و نه امنيت را توانستيد درست كنيد و نه هيچى، همه‏اش دعوا و همه‏اش با هم دعوا، همه توى تهران نشستند دعوا مى‏كنند اين صحيح نيست، اين خلاف اسلام است، خلاف اخلاق اسلامى.

اگر كسى قلم كه دستش گرفت انتقاد كند براى انتقامجوئى، اين همان شيطان است

به همه آقايان من مى‏گويم با هم جنگ نكنيد، روزنامه‏هارا پر نكنيد دوباره از بدگويى از هم و از انتقاد از هم. انتقاد غير انتقامجوئى است. انتقاد، انتقاد صحيح بايد بشود. هر كس از هر كس مى‏تواند انتقاد صحيح بكند اما اگر قلم كه دستش گرفت انتقاد كند براى انتقام جوئى، اين همان قلم شيطان است. اگر روى مصالح عامه يك كسى به كسى اشكال مى‏كند و همچون است كه اگر خودش را بردارند يك كسى ديگر را اينجا بنشانند و همين حرف‏ها را بزند خودش ناراحت نشود، اين ميزان دستش باشد كه قلم دست شيطان است مى‏نويسد يا دست رحمان است، زبان، زبان شيطان است يا زبان رحمان است.

سعى كنيد كارهايتان ضربتى و براى مردم باشد

اين را بايد انسان توجه بكند به اينكه اين چند روز مى‏گذرد، اين رياست‏ها مى‏گذرد، شما هر چه هم بخواهيد چيز بكنيد از محمد رضا توانيد بالاتر برويد، هر چه هم دست و پا بكنيد، آنها را پيدا نمى‏كنيد و انشاء الله نخواهيد پيدا كرد و نخواهيد كه بخواهيد. او رفت تمام شد، حالا پيش خداست. چه خواهد شد، خدا مى‏داند. ما هم اين روز را داريم، ما هم فردا يكى مثل من ديرتر و زودتر و آن هم كه معلوم نيست كه كى زودتر ولى خوب، ما آخر است و بايد برويم، شما كه الان جوان هستيد، به فكر اين باشيد كه اصلاح كنيد خودتان را، به فكر اين باشيد كه براى اين مملكت كار بكنيد، ننشينيد بازتو وزارتخانه‏ها و هى همان حرف‏هاى سابق باشد و همان كاغذبازى‏ها و يك بودجه‏اى كه براى يك جائى مى‏خواهند، اينقدر، اين طرف و آن طرف برود كه منسى بشود. اينها را به طور ضربتى كار بكنيد.

صحيفه نور ج 13 صفحه 79

براى مردم كار بكنيد. اين غائله كردستان را هم جمع بشويد با هم طرح بدهيد كار بكنيد تا اين غائله رفع بشود نه اينكه وقتى در كردستان فرض كنيد كه يك جوان‏هايى مى‏خواهند فداكارى كنند، يك هليكوپتر هم به آنها ندهند كه اين كار را بكنند. امروز نظارت مى‏خواهد، بايد اين كار بشود، اينها بايد نظارت بشود، بايد توبيخ بشوند، بايد محاكمه بشوند آنهايى كه نمى‏گذارند كارها انجام بگيرد. در هر صورت من از همه شما خواهان اين برادرى‏اى كه سفارش خداى تبارك و تعالى است و خدا شما را، مومنين را برادر قرار داده و با هم برادر باشيد، برابر باشيد و با هم براى اين مملكت كار بكنيد و در رأس برنامه‏تان براى اين بيچاره‏ها و اين مستضعفينى كه هستند براى اينها كار بكنيد، امنيت كشور را ايجاد بكنيد.

خداوند انشاء الله همه شمارا موفق كند و همه شما را سلامت و رفاه بدهد كه براى ملت كار بكنيد و پيش خداى تبارك و تعالى آبرومند برويد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 80

تاريخ: 21/6/59

پيام امام خمينى به زائرين بيت الله الحرام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام بر زائرين بيت الله الحرام، سلام بر زائرينى كه در مركز وحى الهى و محل هبوط ملائكه الله اجتماع نمودند، سلام بر مومنينى كه از خانه خود به سوى خانه خدا هجرت نمودند.

سلام بر همه مسلمين جهان كه پيامبر عظيم الشان و خاتم نبيين (ص)، پيامبر آنان و قرآن كريم كتاب آنان و كعبه معظمه قبله آنان است. سلام بر آنان كه از همه اقسام شرك روبر گرداندند و به سوى مركز توحيد رو آوردند و از قيد عبوديت و اطاعت همه بت‏هاى جهان مراكز استكبار و استعمار و قدرت‏شيطانى رها و به قدرت مطلقه الهى و حبل المتين توحيد پيوستند و سلام بر آنان كه رمز دعوت حق تعالى را در وفود به سوى خانه خدا دريافتند و لبيك گفتند.

اكنون به شما مسلمانان وارسته كه در محل وحى براى اداء اين فريضه عبادى سياسى اجتماع نموديد لازم است تذكراتى داده شود تا بدانيد در كشورهاى اسلامى چه مى‏گذرد و براى استعمار و استثمار مسلمين و تحت سلطه قرار دادن آنان چه نقشه‏ها در كار و چه دست‏هاى خبيثى آتش افروزان آنند:

1- در آستانه به هم نزديك شدن جميع مسلمانان جهان و تفاهم همه مذاهب اسلامى براى رها شدن كشورهايشان از چنگال پليد ابرقدرت‏ها و در آستانه قطع ايادى ستمگران غرب و شرق از ايران با رمز وحدت كلمه و اتكال به خداى بزرگ و اجتماع در زير پرچم اسلام و توحيد، شيطان بزرگ جوجه خود را فرا خوانده است تا با هر حيله متصور، بين مسلمين تفرقه افكند و امت توحيدى و برادران ايمانى را به اختلاف و دشمنى كشاند و راه سلطه گرى و چپاول را براى خويش هرچه بيشتر باز كند. شيطان بزرگ كه خوف آن دارد كه انقلاب اسلامى ايران به ساير كشورهاى اسلامى و غير اسلامى صادر شود و دست پليد او را از كشورهاى تحت سلطه قطع كند. در حالى كه از حصر اقتصادى و حمله نظامى طرفى نبست به حيله ديگرى دست زده است تا انقلاب اسلامى ما را در پيشگاه مسلمانان جهان خدشه دار كند و مسلمانان را به جان هم اندازد و خود به ستمگرى‏ها و چپاول‏هايش در كشورهاى اسلامى ادامه دهد و آن اينكه درست در آستانه كوشش بى امان ايران براى وحدت كلمه و

صحيفه نور ج 13 صفحه 81

تشبث به اسلام بزرگ و توحيد بين جميع مسلمين جهان، به يكى از مهره‏هاى خبيث امريكا و از دوستان شاه مخلوع معدوم، دستور دهند تا از فقها و مفتيان اهل سنت، فتوا بر كفر ايرانيان عزيز بگيرد و بعضى از اين مهره‏ها گفته‏اند: اسلامى كه ايرانيان مى‏گويند، غير از اسلامى است كه ما مى‏گوئيم. آرى اسلام ايران غير از اسلام آنان است كه از مهره‏هاى امريكا چون سادات و بگين پشتيبانى مى‏كنند و در مقابل فرمان خداى متعال با دشمنان اسلام دست دوستى مى‏دهند و براى تفرقه بين مسلمين، از هيچ افترا و كوششى دريغ نمى‏كنند.

مسلمانان جهان بايد اين تفرقه افكن‏ها را بشناسند و توطئه پليد آنان را خنثى كنند.

2- در آستانه هجوم ابرقدرت‏ها به كشورهاى اسلامى، همچون افعانستان و كشتار بيرحمانه و وحشيانه مسلمانان افغانى (كه نمى‏خواهند اجنبى در مقدرات آنان دخالت كند و يا امريكا كه در هر فسادى دست دارد) و همزمان با هجوم همه جانبه اسرائيل جانى به مسلمين در فلسطين و لبنان عزيز، و همزمان با طرح جنايتكارانه اسرائيل براى انتقال پايتخت خود به بيت المقدس و گسترش جنايات و كشتار وحشيانه مسلمانان آواره از وطن خويش و در وقتى كه مسلمانان بيشتر از هر زمان احتياج به وحدت كلمه دارند، سادات، اين نوكر خيانتكار امريكا و دوست و برادر بگين و شاه مخلوع معدوم، و صدام، آن خادم سرسپرده امريكا، دست به تفرقه افكنى مسلمانان زده‏اند، از هيچ جنايتى در اين راه كه ارباب جنايتكارشان امر نموده است، فروگذار نمى‏كنند. امريكا با حمله‏هاى پياپى به ايران و فرستادن جاسوسان براى شكست دادن انقلاب اسلامى ما و توطئه با سادات براى ايجاد اختلاف و تبليغات سوء و پخش اكاذيب و افترا به متصديان حكومت اسلامى از طريق عراق، از آن قماش است. مسلمين بايد به خيانت اين سر سپردگان امريكا به اسلام و مسلمين توجه داشته باشند.

3- از مسائلى كه طراحان براى ايجاد اختلاف بين مسلمين طرح و عمال استعمارگران در تبليغ آن بپا خاسته‏اند، قوميت و مليت است كه دولت عراق سال‏هاست بدان دامن مى‏زند و بعضى از طوايف هم همان راه را پيش گرفته‏اند و مسلمانان را در مقابل هم قرار داده‏اند و حتى به دشمنى كشيده‏اند، غافل از آنكه حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود كشور مسأله‏اى است كه در آن حرفى نيست و ملى گرائى در مقابل ملت‏هاى مسلمان ديگر، مسأله ديگرى است كه اسلام و قرآن كريم و دستور نبى اكرم (ص) بر خلاف آن است و آن ملى گرائى كه به دشمنى بين مسلمين و شكاف در صفوف مومنين منجر مى‏شود بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمين و از حيله‏هاى اجانب است كه از اسلام و گسترش آن رنج مى‏برند.

4- از ملى‏گرايى خطرناكتر و غم انگيز تر، ايجاد خلاف بين اهل سنت و جماعت باشيعيان است و القاء تبليغات فتنه انگيز و دشمنى ساز بين برادران اسلامى است و بحمد الله تعالى در انقلاب اسلامى ايران هيچ اختلافى بين اين دو طايفه وجود ندارد و همه با دوستى و اخوت در كنار هم زندگى مى‏كنند و اهل سنت كه در ايران جمعيتش بيشمارند و در اطراف و اكناف كشور زيست مى‏كنند و داراى علما و مشايخ بسيار هستند، با ما برادر و ما با آنها برادر و برابريم و آنان با نغمه‏هاى

صحيفه نور ج 13 صفحه 82

نفاق افكنانه‏اى كه بعضى جنايتكاران و وابستگان به صهيونيسم و امريكا، ساز نموده‏اند مخالفند. برادران اهل سنت در كشورهاى اسلامى بدانند كه عمال وابسته به قدرت‏هاى شيطانى بزرگ، خير خواه مسلمين و اسلام نيستند و لازم است مسلمانان از آن تبرى كنند و به تبليغات نفاق افكنانه آنان گوش فرا ندهند. من دست برادرى به تمام مسلمانان متعهد جهان مى‏دهم و از آنان مى‏خواهم كه به شيعيان با چشم برادرى عزيز نگاه كنند و با اين عملشان همانند هميشه نقشه‏هاى اجانب را خنثى كنند.

5- از تبليغات دامنه دار كه به ظاهر ضدايران و در حقيقت بر ضد اسلام است آن است كه انقلاب ايران نمى‏تواند كشور ما را اداره كند و يا دولت ايران در حال سقوط است چون نه اقتصاد سالم و نه فرهنگ صحيح و نه ارتش منسجم و نه قواى مسلح آماده دارد و اين تبليغات از همه رسانه گروهى آمريكا و وابستگان به آن پخش مى‏شود و مايه دلخوشى دشمنان ايران و اسلام است و در حقيقت اين تبليغات عليه اسلام است و مى‏خواهند وانمود كنند كه اسلام در اين زمان قدرت اداره كشورها را ندارد. اكنون مسلمانان بايد با دقت مسائل را بررسى كنند و انقلابات غير اسلامى را به انقلاب اسلامى ايران مقايسه كنند. انقلاب اسلامى، در عين حال كه وارث يك كشور صد در صد وابسته و مخروبه و عقب رانده شده در تمام جهات بود و رژيم دست نشانده پهلوى در مدت بيش از پنجاه سال اين كشور را از هر جهت به سقوط كشانده بود و ذخائر سرشار آن را به جيب اجانب خصوصاً انگليس و امريكا ريخته و باقيمانده آن را به نفع خود و وابستگان و سرسپردگان خود برداشت كرده و ما را با مشكلات بسيار روبرو كرده بود، ما به بركت اسلام و ملت مسلمان در ظرف كمتر از 2 سال تمام آنچه را كه مد خليت در اداره كشور داشت تصويب و اجرا كرديم و با همه مشكلاتى كه امريكا و اقمار او از جهت حصر اقتصادى و دخالت نظامى و تهيه وسيع كودتا فراهم آورده بود، ملت رزمنده ما ارزاق را نزديك به خود كفائى رسانده‏اند و ساير ما يحتاج كشور نيز تهيه شده است و به زودى فرهنگ استعمار زمان رژيم سابق را به فرهنگ مستقل اسلامى تبديل مى‏كنيم و قواى مسلح ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و شهربانى آماده براى دفاع و نظم و همه در راه اسلام جان بر كف مهياى جهادند. علاوه بر اين ارتش بيست ميليونى و بسيج عمومى كه با سازماندهى خود ملت مجهز مى‏شوند، آماده فداكارى در راه اسلام و كشور است و دشمنان ما بايد بدانند كه هيچ انقلابى در جهان همانند انقلاب اسلامى ما، باضايعه‏اى كم و ره آوردى عظيم، همراه نبوده است و اين نيست جز به بركت اسلام. اين بدخواهان چه مى‏گويند؟ اسلامى كه چندين قرن بر نيمى از معموره دنيا حكومت كرده بود و كمتر از نيم قرن بر حكومت‏هاى كفر ستم چيره شد، اكنون چطور از اداره كشورها عاجز است؟ امروز ملت ما در كمك به اداره كشور و سازماندهى آن مهيا و فعالند. دشمنان اسلام از قدرت اسلام در هدم اساس ظلم و بر پا داشتن اساس اداره كشور بر عدالت غافلند و يا تغافل مى‏كنند. دشمنان اسلام و بلكه بسيارى از دوستان اسلام هم از قدرت اداره و احكام سياسى و اجتماعى اسلام بى اطلاعند. در حقيقت اسلام در طول تاريخ پس از صدر اسلام مهجور و محجوب بوده است و اكنون

صحيفه نور ج 13 صفحه 83

بايد با كمك همه مسلمانان و دانشمندان و متفكران و اسلام شناسان معرفى شود تا چهره تابناك آن چون خورشيد جهانتاب جلوه كند.

اى مسلمانان جهان كه به حقيقت اسلام ايمان داريد! بپا خيزيد و در زير پرچم توحيد و در سايه تعليمات اسلام، مجتمع شويد و دست خيانت ابر قدرتان را از ممالك خود و خزائن سرشار آن كوتاه كنيد و مجد اسلام را اعاده كنيد و دست از اختلافات و هواهاى نفسانى برداريد كه شما داراى همه چيز هستيد. بر فرهنگ اسلام تكيه زنيد و با غرب و غربزدگى مبارزه نمائيد و روى پاى خودتان بايستيد و بر روشنفكران غربزده و شرقزده بتازيد و هويت خويش را دريابيد كه روشنفكران اجير شده بلائى بر سر ملت و مملكتشان آورده‏اند كه تا متحد نشويد و دقيقاً به اسلام راستين تكيه ننمائيد، برشما آن خواهد گذشت كه تاكنون گذشته است. امروز زمانى است كه ملت‏ها چراغ راه روشنفكرانشان شوند و آن را از خود باختگى و زبونى در مقابل شرق و غرب نجات دهند كه امروز روز حركت ملت‏هاست و آنان‏هادى هدايت كنندگان تاكنونند. بدانيد كه قدرت معنوى شما بر همه قدرت چيره و قريب يك ميليارد جمعيت شما با خزائن بى‏پايان مى‏تواند تمام قدرت‏ها را در هم شكند. نصرت كنيد خدا را تا نصرت دهد شما را اقيانوس بزرگ مسلمانان! خروش بر آوريد و دشمنان انسانيت را در هم شكنيد كه اگر به خداى بزرگ رو آورديد و تعليمات آسمانى را وجهه خود قرار دهيد، خداى تعالى و جنود عظيم او با شماست.

6- مهمترين و درد آورترين مسأله‏اى كه ملت‏هاى اسلامى و غير اسلامى كشورهاى تحت سلطه با آن مواجه است موضوع امريكاست. دولت امريكا به عنوان قدرتمندترين كشورهاى جهان براى بيشتر بلعيدن ذخاير مادى كشورهاى تحت سلطه، از هيچ كوششى فروگذار نمى‏كند.

امريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است. امريكا براى سيطره سياسى و اقتصادى و فرهنگى و نظامى خويش بر جهان زير سلطه، از هيج جنايتى خوددارى نمى‏نمايد. او مردم مظلوم جهان را با تبليغات وسيعش كه به وسيله صهيونيسم بين الملل سازماندهى مى‏گردد، استثمار مى‏نمايد. او با ايادى مرموز و خيانتكارش، چنان خون مردم بى پناه را مى‏مكد كه گوئى در جهان هيچ كس جز او و اقمارش حق حيات ندارند. ايران كه خواسته است از هر جهت با اين شيطان بزرگ قطع رابطه كند، امروز گرفتار اين جنگ‏هائى تحميلى است. امريكا عراق را وادار نموده است خون جوانان ما را بريزد. او ساير كشورهاى تحت نفوذش را وادار نموده است تا ما را با حصر اقتصادى از پاى در آورد، مع الاسف اكثر كشورهاى آسيائى هم با ما سر ستيز برداشته ملت‏هاى مسلمان بايد بدانند كه ايران كشورى است كه رسماً با امريكا مى‏جنگد و شهداى ما، اين جوانان و دلاوران ارتش و سپاه از ايران و اسلام عزيز در مقابل امريكا دفاع مى‏كنند. پس ذكر اين مسأله ضرورى است كه درگيرهاى غرب كشور عزيز ما درگيرى‏هائى است از جانب امريكا كه گروه‏هاى از خدا بى خبر وابسته، هر روز ما را با آن مواجه كرده‏اند و اين به محتواى انقلاب اسلامى ما مربوط مى‏شود كه بر پايه استقلال واقعى بنا گشته است. چه اگر ما با آمريكا و يا ساير ابر قدرت‏ها و قدرت‏ها كنار آمده بوديم، گرفتار اين

صحيفه نور ج 13 صفحه 84

مصائب نبوديم، ولى مردم ما ديگر به هيچ وجه حاضر نيستند تن به خوارى و ذلت دهند و مرگ سرخ را به زندگى ننگين ترجيح مى‏دهند. ما براى كشته شدن حاضريم و با خداى خويش عهد نموده‏ايم كه دنباله روى امام خود سيدالشهدا (ع) باشيم. اى مسلمانانى كه در كنار خانه خدا به دعا نشسته‏ايد! به ايستادگان در مقابل آمريكا و ساير ابر قدرت‏ها دعا كنيد و بدانيد كه ما با عراق جنگى نداريم و مردم عراق پشتيبان انقلاب اسلامى ما هستند، ما با آمريكا در ستيزيم و امروز دست آمريكا از آستين دولت عراق بيرون آمده است و به اميد خدا اين ستيز تا استقلال واقعى ادامه دارد كه بارها گفته‏ام ما مرد جنگيم و تسليم براى مسلمان معنا ندارد. اين كشورهاى بى طرف! شما را به شهادت طلبيم كه امريكا قصد نابودى ما را دارد، كمى به خود آئيد و ما در هدفمان كمك كنيد، ما به شرق و غرب و به شوروى و امريكا پشت كرده‏ايم تا خود، كشور خود را اداره كنيم، آيا حق است تا اينچنين مورد هجوم شرق و غرب واقع شويم؟ با اوضاع فعلى جهان اين يك استثناى تاريخى است كه با مرگ و شهادت و شكست ما، مطمئنا هدف ما شكست نمى‏خورد. بارها گفته‏ام كه گروگانگيرى توسط دانشجويان مسلمان و مبارز و متعهد ما عكس العمل طبيعى صدماتى است كه ملت ما از آمريكا خورده است و اينان فعلا با باز پس دادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهاى آمريكا عليه ايران و ضمانت به عدم دخالت سياسى و نظامى آمريكا در ايران و آزاد گذاشتن تمامى سرمايه‏هاى ما آزاد مى‏گردند كه البته اين امر را محول به مجلس اسلامى نموده‏ام تا آنان به هر نحو كه صلاح مى‏دانند عمل نمايند. با اينان در ايران به بهترين وجه رفتار شده است ولى تبليغات آمريكا و اقمارش از هيچ دروغ و افترا و تهمتى دراين مورد فروگذار نكردند، در حالى كه آمريكا و انگليس به فرزندان عزيز ما بدترين اهانت‏ها و شكنجه‏هاى روحى و جسمى را نمودند و هيچ مقام رسمى‏اى در مجامع بين المللى از اين دوستان عزيز ما دفاع ننمود و هيچ كس آمريكا و انگليس را در مقابل اين رفتار وحشيانه، محكوم نكرد. از خداوند متعال آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى را براى تمام ملت‏هاى در بند آرزومندم.

والسلام على عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 85

تاريخ: 22/6/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى گلپايگانى

حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته - قم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تلگرام شريف مبنى بر نگرانى اوضاع واصل گرديد. انشاء الله تعالى ارشادات حضرتعالى و ساير مراجع و علماء اعلام موجب آرامش و عمل به موازين اخوت اسلامى گردد. معلوم است اختلافات ريشه دارى در كار نيست و همه بحمدالله تعالى وفادار به جمهورى اسلامى و پيرو احكام آن هستند و گله‏هاى لفظى انشاء الله تعالى حل و موجب تفاهم خواهد شد. آقايان متذكر هستند كه با مشكلات فراوان كشور و خطرهاى متوقع براى اسلام و مسلمين، اين برخوردها كه به نقع دشمنان است، با موازين عقلى و شرعى وفق نمى‏دهد. از خداوند تعالى اصلاح امور و عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم. سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواهانم

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 86

تاريخ: 22/6/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى مرعشى نجفى

حضرت آيت الله آقاى نجفى مرعشى دامت بركاته - قم

به دنبال مذاكرات و مصاحبات چند روزه كه اظهار تأسف و ناراحتى كرده بوديد و وسيله مخابره تلگرام اعلام آن را نموده بوديد، بايد عرض كنم گرچه قشرهاى مختلف نيز ناراحت شده‏اند ليكن آقايان متوجه هستند كه در اين وضع فعلى بايد به اين اختلافات جزئى پايان دهند و ملت را از نگرانى در آورند. اميد است به دعاى جنابعالى و ساير آقايان، مسائل به خوبى حل شود.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 87

تاريخ: 22/6/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى شيرازى

حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت بركاته - مشهد مقدس

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تلگرام شريف پيرو بعضى مصاحبات و برخوردهاى لفظى بين متصديان امور واصل، اميد است با خواست خداوند تعالى و ارشاد علماء اعلام مسائلى كه پايه‏هاى اساسى ندارد، حل شود و واضح است كه اين نحو برخوردها گر چه كوچك و بى ريشه است، مخالف مصالح اسلام و كشور اسلامى است. از جنابعالى اميد دعاى خير دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 88

تاريخ: 25/6/59

پاسخ امام خمينى به نامه حجت الاسلام مولائى سرپرست آستانه مقدسه حضرت معصومه (ع)

بسمه تعالى

آستانه مقدسه قم و موقوفات مربوط به آن از اوقاف جداست و مستقلاً تحت نظر فقيه بايد اداره شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 89

فرمان امام خمينى به جناب آقاى محمد على رجائى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى رجائى نخست وزير ايده الله تعالى

چون وضع بنياد مستضعفين موجب نگرانى اينجانب است و مسائل آن پيچيده است، لازم است جنابعالى امور بنياد را در دست گرفته و تحت نظر اشخاصى متدين متعهد كاردان، آن را به نفع مستضعفين اداره نمائيد. اطلاعات لازم را مى‏توانيد از هياتى كه اينجانب معين نمودم به دست آوريد. انشاء الله تعالى موفق در خدمت به اسلام و مسلمين و خصوص مستضعفين باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 90

تاريخ: 31/6/59

بيانات امام خمينى به مناسبت آغاز تحصيلى جديد

اگر چنانچه عراق تجاوز را تكرار كند ما دستور مى‏دهيم ملت ما بسيج بشوند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در اين موقع كه مدارس ايران بايد باز بشود و اميدوارم كه جوانان ما و اطفال ما با تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى، به مدارس بروند و كار خودشان را شروع كنند، بايد به اين جمعيت‏هايى كه مى‏خواهند نگذارند مدرسه‏هاى ما باز بشود، توجه داد كه شما در يك همچو موقعى كه ايران در اين وضع واقع است و عراق رسماً اعلام جنگ كرده است به ايران، اگر راست مى‏گوئيد كه شما با ملت هستيد و نسبت به خلق وفادار هستيد، بايد شما خودتان در اين امر با دولت ايران همراهى كنيد. و اگر ما ديديم كه شما در مدارس ايجاد يك اغتشاش كرديد، ماهيت شما با اينكه مقداريش معلوم است، بيشتر معلوم مى‏شود پيش ملت ايران. در يك همچو وقتى كه ايران در حال جنگ است با آمريكا و اين آلت دست آمريكا تجاوز كرده است به ايران، شما اگر چنانچه براى باز شدن مدارس اغتشاش بپا كنيد يا شايعه‏سازى كنيد، معلوم مى‏شود كه شما عمال آمريكا و همدست صدام حسين خبيث هستيد. بنابراين ملت ما بايد با آگاهى و با خونسردى به اين مسائل توجه كند.

بعض نكات بايد گفته بشود. يكى اينكه گمان نكند ملت ما كه دولت ايران و ارتش ايران عاجز از اين است كه جواب به اينها بدهد. هر وقتى كه مقتضى بشود من پيامى به ملت خواهم داد و به صدام حسين و امثال او خواهم ثابت كرد كه اينها، اين اذناب آمريكا قابل ذكر نيستند و ما هميشه بنا داريم كه دراين برخوردها طورى برخورد بشود كه، جواب برخورد آنها داده بشود كه به ملت عراق خداى نخواسته صدمه‏اى وارد نشود، لكن ما عازم بر اين هستيم، مصمم بر اين هستيم كه اگر چنانچه عراق حد خودش را نداند و تجاوز را تكرار بكند ما دستور بدهيم و ملت ما بسيج بشوند و آن وقت براى ملت عراق معلوم باشد كه ما با آنها هيچ كار نداريم بلكه اين صدام حسين است كه به واسطه تحريك آمريكا به ما تجاوز كرده است و ما اگر جوابى به او بدهيم، هرگز به ملت عراق كه برادر ما هستند مربوط نيست. امروز من صداى منحوس اين آدم را شنيدم، يعين بيانيه‏اش را شنيدم، ايشان معلوم مى‏شود كه تازه مسلمان شده است براى اينكه به حضرت امير، على بن ابيطالب و امام حسين سلام الله عليه و اينها تشبث كرده و مردم را مى‏خواهد گول بزند. ايشان نمى‏داند كه مردم عراق ايشان را مى‏شناسند و از اولى كه اين حكومت اشتراكى روى كار آمد و مرحوم آقاى حكيم تحريم كرد و آنها را تكفير كرد، مردم

صحيفه نور ج 13 صفحه 91

عراق اينها را شناخته‏اند و بعد هم از اعمالى كه انجام داده‏اند اينها شناسايى شده‏اند. اينها علماى بزرگ عراق را اعدام كردند، اينكه الان به شعب عراق متوسل مى‏شود اينها شعب عراق را سركوب كرده‏اند. اين صدام حسين من از اول وقتى كه روى كار آمد تنبه دادم كه اين ديوانه است، اين عقلش درست كار كند و لهذا با ديوانگى دارد عمل مى‏كند و خودش را به هلاكت رساند.

سفارش به ملت ايران در حفظ خونسردى و جلوگيرى از شايعه‏سازان‏

من از ملت ايران يك صحبت دارم براى ملت ايران و براى ملت عراق و ارتش عراق هم يك صحبت. براى ملت ايران اين صحبت را دارم كه گمان نكند ملت ايران كه ارتش ايران نمى‏تواند جلوى اينها را بگيرد. خير، ارتش ايران و قواى مسلح ما، پاسدارهاى عزيز ما قادر بر اين معنا هستند، لكن تا مسأله جدى نشود آنها جداً عمل نمى‏كنند. آن روزى كه مسأله جدى شد تمام اينها به طور جدامر مى‏كنم كه عمل بكنند و عراق را سر جاى خودشان بنشانند. ملت ايران نبايد خيال بكنند كه جنگى شروع شده است و حالا فرض كنيد كه دست و پاى خودمان را گم كنيم. نه اين حرف‏ها نيست يك چيزى آوردند و يك بمبى اينجا انداختند و فرار كردند، رفتند، الان هم دولت ايران جواب آنها را مشغولند كه جواب آنها را بدهند و مى‏دهند جواب آنها را. قواى بحريه‏شان بكلى از بين رفته است و قواى بريه‏شان هم از بين خواهد رفت. شما خيال نكنيد كه يك چيزى است. ما اين جنگ‏هاى متعددى كه واقع شده است يك مقدارش هم نصيب ايران شده است كه من هر دو جنگ را يادم هست. هيچ، ابداً مسأله‏اى نيست و شايعات يا چيزهائى را كه اگر دشمن‏هاى ما، اين احزاب مختلفه‏اى كه الان در ايران هستند، اين گروه‏ها و گروهك‏هايى كه در ايران هستند، حالا اگر فرصت مى‏خواهند به دست بياورند و شايعه‏سازى كنند و هى تلفن كنند به اين طرف و آن طرف كه چه شده است، چه شده كودتا شده - نمى‏دانم اين حرف‏ها در كار نيست. اين يك دزدى آمده است يك سنگى انداخته و فرار كرده، رفته است سر جايش، ديگر قدرت اينكه تكرار بكند انشاء الله ندارد. من به ملت ايران سفارش مى‏كنم كه چند جهت را ملاحظه كنند. يك جهت اينكه خونسردى خودشان را حفظ كنند و ابداً توجه به اين معنا كه يك قضيه‏اى واقع شده است (و واقعاً واقع نشده قضيه‏اى) توجه نكنند به اين معنا، يك وقت اغتشاشى از اين راه بار نيايد. يك جهت هم اينكه ممكن است كه اين اشخاصى كه با اسلام مخالفند و با جمهورى اسلامى از اول مخالف بودند حالا شايع كنند كه خود لشكر ايران و ارتش ايران و ژاندارمرى ايران دارند خرابكارى مى‏كنند تا شما را وادار كنند كه با آنها مقابله كنيد. خير، اينطور نيست. ارتش ايران، ژاندارمرى ايران وفا دارند به ما و مشغولند آنها به كوبيدن عراق. شما گمان نكنيد كه يك وقت بيايند به شما بگويند كه تحريك كنند شماها را به اينكه برويد سراغ مثلاً پادگان‏ها. يك همچو كارى جايز نيست و از معاصى بزرگ اسلام است و مخالف رضاى خداست و ابداً به اينها اعتنا نكنيد و اگر از اين افراد كسى پيدا شد كه يك همچو تحريكى كرد، بگيريد او را تحويل بدهيد به كميته‏هايى كه هستند، به آنها تحويلشان بدهيد تا آنها را به جزاى خودشان برسانند. اين حرفى است كه

صحيفه نور ج 13 صفحه 92

ما با ملت ايران داريم كه اينها با آرامش، بدون اينكه اصلاً خوفى از چيزى داشته باشند، خوفى در كار نيست اصلاً، چيزى نيست اينكه خوف داشته باشد. يك حرف با ملت ايران است كه هم خونسردى خودشان را حفظ كنند و هم اين شايعه‏سازها را جلويشان را بگيرند و هيچ اعتنا به شايعه‏ها نكنند. من خودم تماس دارم و همه مطالب پيش من مى‏آيد و من امروز هم آقاى رئيس جمهور و آقاى نخست وزير آمدند اينجا و گزارش دادند اينجا و من هر روزى كه محتاج به اين بشود كه بسيجى بكنم خواهم كرد و انشاء الله نيايد آن روز كه يك همچو امرى واقع بشود.

ارتش عراق بداند كه اين جنگ هوادارى از كفر و برخلاف رضاى خداست‏

و يك حرفى كه با ارتش عراق دارم اين است كه ارتش عراق با كى جنگ مى‏خواهد بكند؟ طرفدار كى هست و مخالف كى؟ طرفدار صدام است كه اشتراكى است و كافر است؟! بر ضد كى؟ بر ضد اسلام ؟! ارتش عراق بايد بدانند كه اين آدم كه حالا آمده است اسم على بن ابيطالب سلام الله عليه را مى‏آورد و اسم حسين بن على سلام الله عليه را مى‏آورد اين دشمن اينهاست، اين شخص با اينها دشمن است با اسلام اصلاً دشمن است اين، ارتش عراق بايد بداند كه اين جنگ جنگ با اسلام است به هوادارى كفر. و يك همچو جنگى بر خلاف رضاى خداست و خداى تبارك و تعالى نخواهد بخشيد بر آن كسانى كه بر ضد اسلام قيام كنند بر ضد اسلام به واسطه همراهى با كفر، كه هم خود صدام حسين به حسب حكم شرعى كافر است و هم اين طرفدار كفار است، طرفدار كارتر است و به واسطه طرفدارى از كارتر و گرفتن قوا از او، دارد به ايران حمله مى‏كند و كارتر اين نوكرهاى خودش را مثل صدام حسين و مثل سادات و امثال اينها را وادار كرده است كه به ايران حمله بكنند يا به ايران صدمه بزنند و ملت عراق و ملت مصر بايد بدانند اين معنا را كه اگر خداى نخواسته با ايران طرف بشوند و ارتش عراق با ايران طرف بشود، صرف شدن با اسلام است و ضرر زدن به اسلام و ضرر زدن به پيغمبر اسلام است به طرفدارى از

كفر، به طرفدارى از صدام، به طرفدارى از كارتر. ملت عراق با تمام قوا كوشش كند كه صدام فاسد را از بين ببرد

و ملت عراق بايد بدانند كه اين جرثومه فساد همانطورى كه دارد با شما عمل مى‏كند كه محمد رضا با ايران عمل مى‏كرد و ما محمدرضا را بيرون كرديم و شما هم بايد اين شخص را بيرون بكنيد از عراق. تا قيام نكنيد و تا مقابله نكنيد با اين جرثومه فساد، اين مى‏خواهد اسلام را از بين ببرد و مى‏خواهد عربيت را به خيال خودش آن هم نه اينكه واقعاً عقيده دارد به او - مى‏خواهد او را جانشين كند و همچو خيالى هم ندارد. مى‏خواهد امريكا را دستش را باز كند در اين ممالك اسلامى و ما جرممان اين است كه با آمريكا مخالف هستيم. اين جرمى كه پيش صدام حسين بخشودنى نيست، اين است كه ما برخلاف آمريكا هستيم و لهذا ما را هر چه مى‏خواهد مى‏گويد، ما را مجوس مى‏گويد هستند ما كه داريم در مملكتمان قرآن را ترويج مى‏كنيم، در مملكتمان احكام اسلام را داريم ترويج

صحيفه نور ج 13 صفحه 93

مى‏كنيم و پياده مى‏كنيم به جاى آن احكامى كه در سابق بوده است، اين آقا ما را مجوس مى‏داند و خودشان كه بر ضد اسلام و بر ضد مسلمين هستند خودشان را طرفدار على بن ابيطالب سلام الله عليه و اصحاب رسول الله مى‏دانند. بايد ملت عراق بداند كه اين آدم، آدم خطرناكى است براى ملت عراق و خطرش بر ملت عراق زياد است والا به ملت ما او كه نمى‏تواند صدمه‏اى بزند، او او به ملت عراق خطرناك است. و ملت عراق بايد با تمام قوا كوشش كنند كه اين شخص فاسد را از بين ببرند و اين جمعيتى كه برخلاف اسلام و بر خلاف مصالح اسلام و قرآن دارند عمل مى‏كنند، آنها را از بين ببرند. و سربازهاى ارتش عراق و صاحب منصب‏هاى ارتش عراق بايد بدانند كه جنگ با ايران جنگ با اسلام است، جنگ با قرآن است، جنگ با رسول الله است و اين از اعظم محرماتى است كه خداى تبارك و تعالى نمى‏گذرد از او. شما هم همان كار را بكنيد كه ارتش ايران نسبت به شاه سابق كردند. همانطورى كه آنها رها كردند او را و متصل شدند به ملت و سربازها فرار كردند از پادگان‏ها و متصل شدند به ملت شما هم فرار كنيد و قواى خودتان را صرف اين كنيد كه اين جرثومه فساد را از بين ببريد. خدا به شما تأييد مى‏كند اگر چنانچه قيام كنيد و اين شخص را از بين ببريد و يكى را خودتان به جاى او بگذاريد. ما هم كمك شما هستيم در اينكه خود شما، از ملت شما يك نفر اداره كند حكومت عراق را. و اين آدمى كه برخلاف اسلام و برخلاف مصالح اسلام مشغول مفسده شده است اين فاسد را از بين ببريد، با ملت همراه بشويد. ملت عراق هرگز با صدام حسين مؤافق نيست، يك روز هم موافقت ندارد، ملت عراق با اسلام مؤافق است، كسى كه كتاب او قرآن است، كسى كه كعبه قبله اوست نمى‏شود با يك آدم كافرى كه در پناه كفار دارد زندگى مى‏كند و در پناه كارتر و امثال كارتر دارد به حيات خودش ادامه مى‏دهد، نمى‏شود با اين همراهى بكنيد. من به آنها سفارش مى‏كنم، به ارتش عراق كه اگر مى‏توانند قيام كنند بر ضد اين آدم و اين آدم را از بين ببرند و خودشان جانشين او بشوند ما هم تأييدتان مى‏كنيم و اگر چنانچه اين برايشان ميسور نيست فرار كنند و جنگ با اسلام نكنند و با ملت عراق هم عرض مى‏كنم كه با همه قوا قيام كنيد بر ضد اين آدمى كه الان قيام بر ضد اسلام كرده است. قيام اين نسبت به ايران، قيام كافر بر مسلم است و قيام لشكر كفر بر لشكر اسلام است. بايد با همه قوا با اين شخص مقابله كنيد و مقاتله كنيد و من، اگر چنانچه خداى نخواسته دامنه پيدا كرد اين كارهاى صدام حسين و ارباب‏هاى صدام حسين، تكليف ملت ايران را تعيين خواهم كرد و اميدوارم به آنجا نرسد و اگر برسد ديگر بغدادى باقى نخواهد ماند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 94

تاريخ: 1/7/59

پيام امام خمينى به ملت ايران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مطالب زير ابلاغ مى‏گردد :

1- بايد اطاعت از شوراى فرماندهى بدون كوچكترين تخلف انجام گيرد و متخلفين با سرعت و قاطعيت بايد تعيين و مجازات شوند.

2- بايد اشخاص و مقامات غير مسؤول از دخالت در امر فرماندهى خوددارى كنند و فرمانده كل قوا به نمايندگى اينجانب و شوراى فرماندهى، مسؤول امور جنگى هستند.

3- در شرايط فعلى اقدام دادگاه‏هاى ارتش در امورى كه شوراى فرماندهى صلاح نمى‏داند، بدون اطلاع اينجانب ممنوع اعلام مى‏گردد.

4- راديو و تلويزيون موظفند اخبارى را نقل كنند كه صد در صد صحت آن ثابت مى‏باشد و براى عدم اضطراب و تشويش اذهان، اخبار را از غير موثق نقل ننمايند.

5- نيروهاى انتظامى مؤظف هستند كسانى را كه دست به شايعه‏سازى مى‏زنند از هر قشر و گروهى كه باشند، فوراً دستگير و به دادگاه‏هاى انقلاب تسليم و دادگاه‏هاى مذكور آنان را در حد ضد انقلابيون مجازات نمايند. مردم مبارز ايران مؤظف هستند شايعه‏سازان را به دادگاه‏هاى انقلاب معرفى و با نيروهاى انتظامى همكارى نمايند.

6- روزنامه‏ها در وضع فعلى مؤظفند از نشر مقالات و اخبارى كه قواى مسلح راتضعيف مى‏نمايد جداً خوددارى نمايند كه امروز تضعيف اين قوا عقلاً و شرعاً حرام و كمك به ضد انقلاب است. من كراراً از نيروهاى مسلح عزيز پشتيبانى نموده‏ام و امروز كه آنان در جبهه جنگ با صدام كافر هستند، تشكر مى‏كنم و از زحمات آنان قدردانى نمايم و از خداوند متعال تؤفيق و پيروزى براى آنان طلب‏نمايم.

7- اكيداً همه قشرهاى ملت و ارگان‏هاى دولتى مؤظف شرعى هستند كه دست از مخالفت‏هاى جزئى كه دارند، بردارند و با مخالفت خود كمك به دشمنان اسلام ننمايند.

والسلام

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 95

تاريخ: 2/7/59

پيام امام خمينى به ارتش و اقشار مختلف مردم عراق

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت شريف و مبارز و مسلمان عراق! ارتشيان رزمنده! افسران، درجه داران و سربازان مسلمان عراق! كارگران و كارمندان مسلمان عراق شما همه از نزديك جنايت‏ها و خيانت‏هاى حزب كافر بعث راديده و مى‏بينيد، شما تلخى حكومت كافر بعثى را چشيده‏ايد، شما مى‏دانيد كه صدام حسين و رفقاى كافر او تابع ميشل عفلق ملحد و نوكر چشم بسته صهيونيسم و امپرياليسم به امر اربابان جهانخوار خود به ايران و ملت ايران كه با الله اكبر و پشتوانه اسلام عزيز كفار را از ميهن خود راندند، حمله نموده و بيرحمانه برادران ايمانى شما را به قتل مى‏رسانند. شما مى‏دانيد كه اين جنگ بين ايران و بعثى‏هاى عراق، جنگ بين اسلام و كفر و قرآن كريم و الحاد است، از اين جهت بر همه شما و ما و مسلمانان جهان است از اسلام عزيز و قرآن كريم دفاع كنيم و اين خيانتكاران را به جهنم بفرستيم. اكنون تكليف شرعى، الهى انسانى شماست كه در هر محلى هستيد به ضديت و كارشكنى بر آئيد. ارتش عراق به ارتش ايران ملحق شود و امروز نزديك به صد نفر از درجه‏داران و افسران و رزمندگان عراق به ايران آمده و در آغوش اسلام قرار گرفته‏اند و بايد ارتش عراق بداند كه ايران با آغوش باز برادران ايمانى ارتش عراق خود را پذيرائى و پشتيبانى مى‏كند. بايد به حسب تكليف شرعى كارگران از هر طبقه كه هستند و كارمندان در هر اداره كه مى‏باشند با اعتصاب‏ها و مخالفت‏ها خدمت خود را به اسلام عزيز و قرآن كريم نشان دهند. ملت عراق از دادن ماليات و پول آب و برق به دولت خوددارى كند، كه كمك به دولت غير قانونى كافر است، كمك به مخالفين اسلام است كه در حال جنگ با اسلام مى‏باشند و با راهپيمائى‏هاى ميليونى عمل جنايتكاران عراقى را محكوم نمايند. شما برادران عراقى بايد بدانيد كه برادران ايرانى شما اكنون در حال آماده باش هستند و هر وقت كه لازم باشد با بسيج عمومى مخالفين با اسلام را سركوب مى‏كنند. شما برادران ارتشى و غير ارتشى و همه قواى مسلح از عمل ملت ايران كه با دست خالى قدرت شيطانى ابرقدرت‏ها را در هم شكست، عبرت بگيريد و از شيطان‏هاى بزرگ كوچك نهراسيد و براى دفاع از اسلام و كشورهاى اسلامى بپا خيزيد، خداوند با شماست. ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 96

تاريخ: 3/7/59

پيام امام خمينى در رابطه با مانور هوائى جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در دو سه ساعت قبل يك صدائى در بالاى آسمان پيدا شد و از جاهاى مختلف از قرارى كه گفتند اظهار نگرانى كردند. در صورتى كه مسأله نبود كه نگرانى داشته باشد ما قوى هستيم و قدرتمند هستيم و ما بر آنها غلبه خواهيم كرد. ملت ايران بايد از اينطور مسائل هيچ نترسد، در صورتى كه مسأله‏اى نبوده است و فقط آنطورى كه به ما اطلاع دادند يك مانور هوائى بوده است براى امتحان و هيچ خوفى نيست در كار و همه ما سالم و سلامت هستيم و در اينجا هم هيچ قضيه‏اى واقع نشده و من از ملت بزرگ ايران خواهانم كه در هر مسأله‏اى كه پيش مى‏آيد قواى باشند، قدرتمند باشند، متكى به خداى تبارك و تعالى باشند و از هيچ چيز باكى نداشته باشند. ما از آن قدرت‏هاى بزرگ نترسيديم، اين كه قدرتى ندارد، عراق كه چيزى نيست. در صورتى كه در خود عراق و در بغداد از قرارى كه اطلاع دادند الان در بغداد مشغول به تفنگ‏اندازى و انفجارات است و اينها در حال انفجار هستند، در حال احتضار هستند و انشاء الله با دست قوى ملت و با تأييد خداى تبارك و تعالى اين ريشه‏هاى فساد قطع خواهد شد و اسلام گسترش پيدا خواهد كرد در همه جا و ما متكى به خدا هستيم و با اتكاء به خدا از هيچ چيز ترسى نداريم و شما ملت عزيز مجتمع باشيد، مصمم باشيد و از هيچ چيز هراس نداشته باشيد كه هراسى هم نيست.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 97

تاريخ: 4/7/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام روحانيون تبريز

بسم الله الرحمن الرحيم‏

به وسيله حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج ميرزا حسن آقاى انگجى دامت بركاته خدمت حضرات حجج اسلام و علماى اعلام تبريز دامت بركاته تلگرام شريف مبنى بر پشتيبانى از دولت و ارتش و سپاه پاسداران جمهورى اسلامى ايران موجب كمال تشكر گرديد.

آذربايجان هميشه سنگر پايدار و محكم اسلام و كشور بوده و انشاء الله خواهد بود. علماء عظيم‏الشأن تبريز و ساير نقاط آذربايجان چون مردم دلير و غيورش در صف مقدم دفاع از كيان اسلام بزرگ و كشور اسلامى بوده‏اند و در مقابل رژيم منحط سابق به مجاهدت برخاسته و زحماتى جانفرسا متحمل گرديده‏اند. جنابعالى و ساير حجج اسلام اخلاف صالحه اسلام عظيم مى‏باشيد و واضح است كه در اين جنگ بين ايران عزيز و اسلام مقدس با آمريكاى ستمگر و نوكران سرسپرده آن، اهالى معظم آذربايجان و در رأس آن، حضرات حجج اسلام و علما، در طليعه هستند و درموقع لزوم در صف مقدم رزمندگان اسلامى، براى سركوبى دولت كافربعث خواهند جنگيد چنانچه قشرهاى عظيم ملت اسلامى چون صفوف ملائكه الله همرزم و همصدا خواهند بود.

در خاتمه در صورتى كه علماء آن منطقه با اينجانب كارى دارند مى‏توانند به وسيله جنابعالى و يا ساير برادران با اينجانب تماس برقرار نمايند. اميدوارم در خدمت به آقايان كوتاهى نشود.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 98

تاريخ: 5/7/59

پيام امام خمينى خطاب به علماى اعلام و حجج اسلام و مشايخ اهل سنت و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت حضرات آقايان علماى اعلام و حجج اسلام و مشايخ بزرگ اهل سنت و نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى‏

تلگرافات حضرات آقايان محترم و اصل گرديد. اظهار آمادگى و پشتيبانى هيا بى‏دريغى كه از سوى تمام اقشار مختلف و بخصوص آقايان علماى اعلام دامت بركاتهم مى‏شود، پشتوانه عظيمى براى سربازان و مجاهدان عزيز است كه در سنگرهاى جنگ، عرصه را بر دشمنان اسلام تنگ كرده‏اند و با رشادت‏هاى اعجاب‏انگيز خود، تاريخ سربازان از جان گذشته صدر اسلام را مجسم ساخته‏اند و پيروزى كامل را در تمام جبهه‏هاى جنگ، بر ضد دشمنان و ابر قدرت‏هاى شرق و غرب نويد مى‏دهند. انسجامى كه امروز بين ملت دلير و ارتش و سپاه شجاع ديده مى‏شود، در تاريخ ايران و جهان بى‏سابقه است. حضرات آقايان! در هر نقطه كه هستيد مردم را براى جنگ و درگيرى با آمريكا و اذناب خونخوارش چون عراق آماده كنيد كه جنگ، جنگ است و عزت و شرف ميهن و دين ما در گرو همين مبارزات است و ميهن از جان عزيزتر ما، امروز منتظر است تا يكايك فرزندان خود را براى نبرد با باطل مهيا سازد. ما براى ميهن عزيزمان تا شهادت يكايك سلحشوران ايران زمين مبارزه مى‏كنيم و پيروزى ما حتمى است.

امروز، روزى است كه تمام مردم بايد از شهرهاى خود دفاع كنند و به شهرهاى جنگزده كمك نمايند. امروز، روزى است كه بر تمام ملت واجب است با سربازان و پاسداران اسلام و ايران همكارى لازم و نزديك داشته باشند. امروز، روزى است كه عشاير عزيز و غيور ما از مرزهاى كشورشان بايد دفاع نمايند. امروز، روزى است كه ملت ما بايد دست در دست سپاه و ارتش نجيب و دلير گذاشته و به دشمنان بفهمانند كه بر فرض محال اگر وارد شهرى شدند، تازه با مردمى مسلح و جنگجو مواجه خواهند شد كه از وجب به وجب شهرشان دفاع مى‏نمايند. امروز، روزى است كه روحانيون ما در شهرها بايد روح شهامت و شجاعت و شهادت را در كالبد مردم ما بدمند كه بحمدالله دميده شده است. امروز، روز اتحاد و يگانگى است و اين هم از الطاف بزرگ و تأييدات الهى است كه درست برخلاف تصور و خواست فتنه انگيزان و جنگ افروزان، همه توطئه‏ها و جنگ‏ها، به اتحاد و يكپارچگى ملت بيدار و زنده ما در برابر ابر قدرت‏ها مى‏انجامد و انشاء الله تعالى براى هميشه فكر تجاوز و سركوبى‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 99

انقلاب عظيم اسلامى را از سر اين كوته فكران و خيره‏سران بيرون خواهد برد. اينجانب ضمن تشكر و سپاسگزارى از همه آقايان محترم، از اينكه به واسطه كثرت تلگرافات و كمى فرصت نمى‏توانم به يكايك تلگرافات جداگانه پاسخ بدهم معذرت خواسته و موفقيت همگان را از درگاه خداوند تعالى مسئلت دارم.

والسلام عليكم ورحمه الله‏و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 105

تاريخ: 8/7/59

پاسخ اما خمينى به تلگرام تبريك آيت الله العظمى مرعشى نجفى

بسمه تعالى‏

حضرت آيت الله آقاى حاج سيد شهاب الدين مرعشى دامت بركاته - قم‏

تلگراف شريف در مورد پشتيبانى مبارزات قهرمانانه نيروهاى مسلح عزيز و مردم مبارز و تبريك پيروزى‏هاى ارزشمند آنان واصل گرديد اين پيروزى‏ها در گرو ايمان به خداى تعالى و فداكارى‏هاى بى‏دريغ آنان و پشتيبانى‏هاى صميمانه تمام اقشار محترم ملت از اين رزمندگان جان بر كف مى‏باشد و اميد است تا پيروزى كامل بر همه ابر قدرت‏هاى اشغالگر جهان و دشمنان اسلام ادامه داشته واين همبستگى و وحدت همچنان استمرار يابد. از خداى تعالى سلامت و تؤفيق جنابعالى را مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 110

تاريخ: 12/7/59

پيام امام خمينى به ملت و ارتش عراق

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام بر ملت مظلوم و شريف عراق كه سال‏هاى طولانى در تحت سلطه رژيم سفاك بعث متحمل انواع خيانت‏ها و جنايت‏هاى اين حزب كافر فاجر بوده و هستيد و شاهد ستمگرى‏ها و فشارهاى جانفرسا نسبت به بزرگان و مراجع و مجاهدين كشورتان بوده‏ايد. شما و ما شاهد بوديم كه اين حزب فاسد با مرحوم آيت الله حكيم و آفازاده‏هاى معظم ايشان چه‏ها كردند و آن سيد بزرگوار مظلوم در آخر عمر با چه خون دل به اجداد بزرگوارش ملحق شد و شاهد حبس و زجر و فشار به فرزندان محترم ايشان بوديد و شما و ما شاهد بوديم كه با سيد مجاهد بزرگوار آقاى صدر و خواهر مظلومش چه كردند و با چه شكنجه‏ها آنان را به شهادت رساندند و شما و ما شاهد بوديم كه با حوزه علميه نجف و ساير مشاهد مشرفه چه ستم‏ها و چه وحشيگرى‏ها كردند و گروه گروه علما و طلاب را به حبس و شكنجه كشيدند و شما و ما شاهد بوديم كه اين سفاكان جنايتكار چه اهانت‏ها به بقاع مطهر ائمه اسلام نمودند و ديديد و ديديم كه دژخيمان رژيم در صحن مطهر مولا امير المومنين عليه الصلوه و السلام ريخته و مردم مظلوم را با چه وضعى مضروب نمودند و بقعه شريفه را به مسلسل بستند و شما و ما شاهد بوديم كه در اربعين حسينى چه جنايت‏ها نسبت به زوار عزيز آن مظلوم كردند و شما و ما شاهد بوديم كه مردم مظلوم بى‏گناه را گروه گروه از وطن خودشان آواره كردند، كه اكنون اين آوارگان، در كشور اسلامى ايران با سلامت و عزت بسر برند.

اى ملت شريف! واى ارتش گرفتار تحت سلطه كفر! اكنون بيش از ده روز است كه رژيم بعث و فاسد به امر قدرت‏هاى كافر، به كشور اسلام و همسايه شما هجوم و حشيانه نموده و شهرهاى بى‏پناه و برادران مسلمان مظلوم شما را مورد تجاوز و ستم قرار داده و منازل و پناهگاه‏هاى آنان و احزاب و اطفال و زنان مظلوم را قتل عام نموده‏اند كه جرم آنان هيچ نيست جز آنكه مى‏خواهند در كشورشان جمهورى اسلامى باشد و احكام قرآن مجيد جارى شود و مى‏خواهند مستقل و آزاد باشند و زير سلطه و ستم ابرقدرتان نباشند و مخازن كشورشان از خودشان و مستمندان ميهن‏شان باشد، و چه جرمى در نظر چپاولگران و نوكران و جيره خوران آنان بالاتر از اين جرم‏ها.

برادران ارتش عراق! تا كى مى‏خواهيد اسير كفار باشيد و به امر آنان با كشور برادر و همسايه و اسلامى خود در جنگ باشيد؟ تا كى مى‏خواهيد به نفع كفار، به اسلام و قرآن مجيد و كشور اسلامى

صحيفه نور ج 13 صفحه 111

هجوم نموده و برادران خود را شهيد كنيد؟ بپاخيزيد و دست اين جنايتكاران را از كشور اسلامى خود قطع كنيد. تا كى خواهيد خود و عزيزان خود را براى خدمت به كفر به هلاكت كشيد؟ شما دانيد كه اين جنگ به كشور ايران تحميل شده و ما از كشور خود دفاع مى‏كنيم، دفاعى كه عقلاً و شرعاً واجب است و با كمال تأسف و تأثر مشاهده كنيم كه كفار و نوكران خبيث آنان دو طايفه از مسلمانان را به جان هم ريخته و خودشان در كنارى نشسته و مى‏خواهند از اين موضوع استفاده كنند. اى افسران و درجه‏داران و سربازان عراق آيا مى‏دانيد چه مى‏كنيد و خود را براى چه انگيزه‏اى به هلاكت مى‏كشيد؟ آيا مى‏دانيد كه براى استفاده ديگران خود را با چه ارتش و با چه نيروى عظيم انسانى و با چه ملت مشتاق جهاد در راه خدا طرف نموده و به كام مرگ مى‏كشانيد؟ آيا مى‏دانيد خداوند متعال و پيامبر اسلام از كسانى كه به روى برادران اسلامى خود اسلحه بكشند بيزار است و عاقبت اين امر، جهنم و غضب خداى جبار مى‏باشد؟ دست برداريد از اين برادركشى و به كشور اسلامى ايران با سلاح خود پناه آوريد كه ما شما را با آغوش باز پذيرا هستيم. و اى عشاير غيور دجله و فرات! و اى رزمندگان و سلحشوران! بپاخيزيد و از اسلام دفاع كنيد و قرآن و احكام آن را حفظ كنيد كه بر تمام مسلمين چه زن و چه مرد، دفاع از اسلام و قران كريم واجب است. واى ملت عراق كه جنايات اين مزدوران را چشيده و چشيد! همچون ملت رزمنده ايران بپا خيزيد و انقلاب كنيد و از اين حزب كافر هراسى نكنيد و بدانيد اگر به اينان مهلت دهيد و فرصت پيدا كنند اسلام را محو و آثار آن را از بين مى‏برند. اينان با اسلام دشمن هستند. آمريكا و بستگان و نوكران آن از اسلام سيلى خورده و با اسلام به دشمنى برخاسته‏اند. شما از عفلق‏ها و صدام‏ها و سادات‏ها توقع نداشته باشيد كه دست از دشمنى با اسلام بردارند. و هان اى علماى اعلام و مشايخ اهل سنت و خطاب عظام و روشنفكران مسلمان عراق مردم را بيدار كنيد و براى اسلام و حفظ كشورهاى اسلامى قيام كنيد كه خداوند معين شماست. شما و ما ديديد كه ملت رزمنده ايران، با ايمان به خدا و وحدت كلمه بر قدرت شيطانى عظيم كه همه قدرت پشتيبان آن بودند غالب شد و دست همه ابرقدرت‏ها را از كشور خود قطع كرد. و شما اى ملت عزيز و ارتش عراق! بدانيد كه قواى مسلح ما، ارتشيان دلاور و پاسداران قدرتمند و شهربانى و ژاندارمرى شجاع و پيشمرگان فداكار همراه با قشرهاى رزمنده ملت و سپاه، بسيج سلحشور، قدرت عظيمى است، منسجم و چون سد آهنين در مقابل همه قدرتمندان ايستاده است و چون خداى متعال و اسلام و قرآن كريم انگيزه نبردشان و شهادت وصول به حق آرمانشان است، پيروزى با آنان است و ملت شريف ما در عين حال كه بر اساس تعليمات اسلام، صلح جو و عدالتخواه است با اسراى خود آنچنان مردانه و اسلامى رفتار كند كه با جوانان ملت خود، ولى با مخالفان اسلام و مهاجمان به كشور اسلامى خود كوبنده و شديد القوا و افتخار آفرين مى‏باشد. و ما و شما ديديم كه در اين جنگ تحميلى كه مخالف با ميل آنان بود چطور به خصم خيره‏سر فهماندند كه در ميدان نبرد، رزمندگان شيردلى هستند كه بر نيروهاى شيطانى. آنان چون عقاب حمله آوردند و جوانان آنان از هيچ قدرتى هراس ندارند و آنچنان بر دشمن ضربه زدند كه هر چه داشت گذاشت و فرار را اختيار كرد. و نيايد روزى كه محتاج به بسيج

صحيفه نور ج 13 صفحه 112

عمومى شويم، كه دنيا خواهد ديد قدرت اسلام چيست و نيروى ايمان بر همه قوا پيروز است. و شما و ما ديديم كه صدام پس از آنهمه شرارت و خونريزى و حمله به شهرهاى بى‏پناه و مسلمين بى‏گناه، اكنون تقاضاى آتش بس كرده. البته هر جنايتكار و غارتگر، پس از جنايت مايل است حريف ساكت باشد تا او با كمك‏گيرى از اشرار و ديگران همچنان خود و تجديد قوا، به شرارت و خونريزى خود ادامه دهد. لكن ملت و قواى مسلح ما تا پيروزى نهائى و انتقام جنايت حزب خونخوار بعث از پاى نخواهد نشست و به نبرد خود دلاورانه ادامه خواهند داد و به بازيگرى‏هاى دزدان بين المللى اعتنا نخواهند كرد.

شما شنيده و ما هم شنيده‏ايم كه بعضى شيخ‏نشين‏هاى خليج و بعضى دولت‏هاى كشورهاى اسلامى در جنگ بين اسلام و كفر، طرف كفر را اختيار و كمك‏هاى نظامى و تبليغاتى از دولت غاصب بعث و جنايتكار مى‏كنند و جاى تأسف و شگفت است كه كسانى خود را مسلمان بدانند و حكام كشورهاى اسلامى، و بر ضد اسلام و قرآن كريم قيام كنند و آتش به روى مسلمانان بى‏گناه گشايند. اينان‏0 بايد بدانند اگر ثابت شود كه بر خلاف مصالح اسلام عملى انجام داده‏اند و برائت خود را ثابت نكنند، دولت و ملت اسلام با آنان به وظيفه شرعيه عمل مى‏نمايند. اينجانب آنان را موعظه مى‏كنم كه دست از مخالفت با اسلام و طرفدارى از كفر بردارند و به وظيفه انسانى و اسلامى خود عمل كنند و با سرنوشت خود بازى نكنند اينجانب در حالى كه به حسب اخبار موثق مى‏دانم ملت و قواى مسلح ما با آوارگان به طور اسلامى و انسانى رفتار مى‏كنند، از همه آنان مى‏خواهم كه با اسرا، خصوصاً مجروحين و مصدومين آنان هر چه بيشتر محبت و خدمت كنند و از نيروى مسلح مى‏خواهم كه چون گذشته مواضع دشمن را بمباران نمايند، گر چه قواى دشمن حتى بيمارستان‏ها را مورد حمله قرار داده‏اند و همين فرق بين حق و باطل است. و شما و ما مى‏دانيم كه دستگاه‏هاى تبليغاتى غرب و گروه‏هاى خبرى آنان با پخش اكاذيب، به دشمن اسلامى ايران كمك‏هاى فراوان مى‏كنند و مع‏الاسف در دستگاه‏هاى تبليغاتى بعضى كشورهاى اسلامى نيز اين معنا ديده شده است. به كشورهاى اسلامى اخطار مى‏كنم كه جلو اين تبليغات باطل را بگيرند و با اسلام عزيز مخالفت نكنند. و اخيراً از جميع ملت‏ها و دولت اسلامى و غير اسلامى و جميع گروه‏هاى مسلمان و غير مسلمان كه جنايات ابر قدرت‏ها و نوكرهاى چشم بسته آنان را محكوم و به كشورهاى اسلامى و جمهورى اسلامى ايران كمك مى‏كنند تشكر فراوان مى‏كنم و به آنان دعاى خير مى‏نمايم، چنانچه از گروه‏هاى دانشجو و غير دانشجو كه در كشورهاى اروپائى و غير اروپائى، صدام جنايتكار و اربابانش را محكوم نموده و مى‏نمايند جداً متشكرم و سلامت و سعادت همگان را از خداوند متعال خواستارم. و از ملت شريف مبارز ايران و قواى مسلحه و نظامى و انتظامى و برادران پاسدار و پيشمرگان اسلام و سپاه، بسيج و روحانيون و غير روحانيون عزيزى كه در جبهه نبرد رفته و فداكارى مى‏كنند شكر گزارم و از عزيزانى كه در سطح كشور با كمك‏هاى شايان، تقدير مادى و معنوى به برادران مجاهد خود مى‏نمايند تقدير و تشكر مى‏كنم و از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمين را خواستارم و انتظار نصرت و فرج نهائى را دارم.

صحيفه نور ج 13 صفحه 113

انه على نصرت لقدير سلام و درود فراوان بر ملت شريف عراق كه قلبشان با ماست و اميدوارم در بقاع متبركه، پيروزى اسلام و قلع و قمع كفار را بخواهند.

والسلام عليكم وعبادالله الصالحين و رحمه‏الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 114

تاريخ: 14/7/59

تلگراف تسليت امام خمينى به حجت الاسلام اشتيانى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج ميرزا محمد باقر آشتيانى دامت بركاته‏

خبر ضايعه تأسف انگيز رحلت مرحوم آيت الله آقاى حاج ميرزا محمود آشتيانى رضوان الله عليه، موجب تأسف و تأثر گرديد. زحمات آن مرحوم در خدمت به فقه اسلام و تأليفات ارزنده معظم‏له خدمتى بزرگ و جاودانى به حوزه‏هاى علميه است. از خداوند تعالى رحمت براى آن بزرگوار عظيم‏الشان و صبر و شكيبائى براى فاميل معظم و خصوص جنابعالى خواستار است.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 115

تاريخ: 16/7/59

بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از جوانات مبارز عراقى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

و قاتلوا المشركين كافه‏

انشاء الله خداوند تبارك و تعالى به شما قدرت بدهد و اين شخص كثيف را از مملكت خودتان دور كنيد. خداوند با شماست و شما پيروز هستيد و اين حكومت رفتنى است، انشاء الله.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 116

تاريخ: 17/7/59

مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى

سؤال: شما راجع به جنگ چه فكر مى‏كنيد و نظرتان درباره اين جنگ و آينده آن چيست؟

جواب: بسم الله الرحمن الرحيم - اولاً ما به تبع اسلام با جنگ هميشه مخالفيم و ميل داريم كه بين همه كشورها آرامش و صلح باشد لكن اگر جنگ را بر ما تحميل كنند، ما تمام ملتمان جنگجو است و با تمام قوا مقابله مى‏كنيم ولو اينكه همه ابرقدرت‏ها هم دنبال او باشد، براى اينكه ما شهادت را يك فوز عظيم مى‏دانيم و ملت ما هم شهادت را به جان و دل قبول مى‏كند و از جنگ نخواهيم هراسيد و مرد جنگ هستيم لكن مايل نيستيم به اينكه جنگ واقع بشود. الان دولت دست نشانده و جنايتكار عراق به شهرهاى ما و مردم عادى حمله كرده و ديشب نيز در دزفول حمله كردند و با موشك‏هاى خودشان بسيارى از مردم را كشتند ولى ما مواضع نظامى آنها را خواهيم زد و آتيه جنگ با ماست. براى اينكه ما تمام ملت همراهمان است و صدام ملت خودش بر ضد خودش است و حتى ارتش خودش هم متزلزل است و خواهند در اين جنگ باخت و بعثى‏ها انشاءالله از عراق خواهند رفت و يك دولت اسلامى در آنجا خواهد آمد و ما با كمال قدرت دفاع از خودمان خواهيم كرد و كشور عراق را نجات خواهيم داد از دست اين جنايتكارانى كه نوكر ابرقدرت‏ها هستند و ما باكى از اينكه ابر قدرت‏ها به آنها پشتيبانى مى‏كنند نداريم و اميدواريم كه همانطور كه شاه مخلوع را با دست خالى از بين برديم و دست ابرقدرت‏ها را از كشورمان قطع كرديم اين شخص هم كه جنايتكارتر از شاه معدوم است از بين ببريم، كشور و ملت عراق را كه برادر ما هستند آزاد كنيم تا خود كشور عراق و ملت بر سرنوشت خودش حكومت كند و حكومت را خودش تعيين كند. و ما برنده جنگ هستيم و هيچ ترديدى در اين نيست و به فرض اينكه ما هم كشته بشويم و ملت ما در حال جنگ هستند و شهادت را با دل و جان مى‏پذيرند و من اميدوارم كه با خداى تبارك و تعالى باشيم و خداى تبارك و تعالى با ماست انشاء الله.

امام تأكيد فرمودند: اخبار را همانطور كه هست به ممالك و كشورهاى خودتان گزارش بدهيد. ما نمى‏خواهيم هيچ طرف ما باشيد، همين طور كه الان مملكت را مى‏بينيد آنطور گزارش بدهيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 117

تاريخ: 20/7/59

فرمان امام خمينى در مورد هماهنگى نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

نظر به موقعيت استثنائى دفاع از كشور اسلامى و حساسيت فوق العاده آن، تا موقعى كه جنگ افروزان به كار تجاوزگرانه خود ادامه مى‏دهند، مراتب زير اخطار و مقرر مى‏شود :

1- كليه امور مربوط به جنگ، در تحت نظر شوراى عالى دفاع به اضافه يك نفر از نمايندگان از قبل مجلس شوراى اسلامى بايد اداره شود و اين شورا مؤظف است تمام قواى مسلح را هماهنگ نمايد و هيچ گروه يا شخصى، تخلف از او امر شوراى مذكور نبايد بكند و در غياب آقاى خامنه‏اى و آقاى چمران، دو نفر از نمايندگان كه يكى از آنها رئيس مجلس شوراى اسلامى است، بايد در شورا شركت نمايند.

2- در اداره مناطق جنگى كليه نيروها بايد از شوراى مذكور تبعيت نمايند و تصميمات در اين باره با شوراى مذكور است.

3- تبليغات مطلقاً چه به وسيله راديو و تلويزيون يا مطبوعات در تحت نظر شوراى مذكور بايد اجرا شود و رسانه‏هاى گروهى و مطبوعات، حق پخش مصاحبات يا نطق‏ها و نوشته‏ها را بدون مراجعه و دستور از شوراى مذكور ندارند.

4- سياست خارجى مربوط به دفاع، با شوراى مذكور است و كسان ديگر بدون اجازه حق دخالت ندارند.

5- كليه بيانيه‏ها و نوشته‏ها و تبليغات و پخش اعلاميه‏ها بدون اجازه مستقيم از شوراى مذكور جداً ممنوع است.

6- دولت مأمور جلب متخلفين و تحويل به دادگاه‏هاى انقلاب است. 7- دادگاه‏ها به جرائم، حسب وضع دفاعى و انقلابى مى‏كنند.

8- شورا مؤظف است در مناطق جنگى نمايندگانى تعيين نمايد كه بوسيله آنها امور انجام گيرد و موجب تأخير نشود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 118

تاريخ: 21/7/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از طلاب و روحانيون مبارز عراق

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين مسائل كه براى اسلام و مسلمين پيش مى‏آيد و آمده است، اينها سابقه‏دار است، اينطور نيست كه حالا براى ما پيش آمده باشد. شما دانيد كه تاريخ اسلام مشحون بوده است از اين مجاهدت و شهادت‏ها، از اين خون دادن‏ها و از اين خرابكارى‏ها به دست فجار. ائمه ما عليهم السلام هم مبتلا بودند به همين طور ليكن استقامت و خوددارى و صبر بايد كرد كه خدا با صابران است و ما با دست خالى بر اين قدرت فوق‏العاده شيطانى كه همه قدرت‏ها دنبال او بودند، غلبه كرديم و اين نبود جز اينكه ملت ما همراه باهم بودند و صبور بودند و بر مشكلات صبر مى‏كردند و مشكلات را با صبر و با اتكال به خداى تبارك و تعالى حل كردند. اين مشكلى كه حالا هست مشكل خيلى مهمى نيست و اين حل مى‏شود انشاء الله، چنانچه مشكل عراق هم حل مى‏شود. همان نمونه‏هائى كه در زمان محمدرضا در ايران بود الان در عراق است و همان كارهائى كه مبدأ شد از براى اينكه اين حيثيت خودش را از دست داد و تاج و تخت غصبى را از دست بدهد، همين معنا الان در عراق است. اينها گمان مى‏كنند كه با سرنيزه مى‏شود حكومت كرد و اين يك اشتباهى است كه از براى اين قلدرها سرنيزه نمى‏تواند يك ملتى را خاضع كند، مى‏تواند يك مدتى باشد، ليكن نمى‏تواند هميشه بر يك ملتى حكومت كند. ملت‏ها وقتى با هم شدند، هيچ حكومتى و هيچ قدرتى بر آنها نمى‏تواند غلبه كند و الان بحمدالله هم ملت ايران و هم ملت عراق قيام كرده‏اند و نهضت كرده‏اند. اميدوارم انشاء الله موفق و مؤيد باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 119

تاريخ: 24/7/59

پيام امام خمينى به ملت شريف و قواى مسلح عراق

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اينجانب بر حسب وظيفه شرعيه و عقليه ناچارم مطالبى را به قواى مسلح و به ملت شريف و مظلوم و مسلم عراق تذكر دهم، شايد خداوند تبارك و تعالى آنان را متذكر نمايد و ملت اسلام و قرآن كريم را از شر دشمنان شهرت طلب و اربابان سود جوى آنان نجات دهد. انه على كل شى‏ء قدير. شما اى قواى مسلح عراق! بهتر مى‏دانيد كه اين جنگ كه به ايران به وسيله قدرت‏هاى بزرگ تحميل شده است، تاكنون چه خسارت‏هاى جانى و مالى و حيثيتى به شما وارد نموده است. من بسيار متأسفم كه براى شهوت و شهرت طلبى، يك يا چند نفر از خدا بى‏خبر جوانان برومند عراق را با اغفال و اكراه و جبربه ميدان نبرد با برادران مسلم خود فرستاده‏اند و تاكنون چند هزار نفر از جوانانى كه بايد در خدمت اسلام، با كفار به جنگ برخيزند، در خدمت دشمنان اسلام به هلاكت كشانده و فداى اغراض شيطانى خود نموده‏اند. شما اى ارتش عراق! از ما بهتر مى‏دانيد كه چه جوانانى را كه پشتوانه ملت شما بوده از دست داده‏ايد و در پيشگاه خداوند قادر عظيم و ملت‏هاى مسلمان جهان و ملت شريف خودتان هيچ عذرى نداريد. آيا تاكنون از خود پرسيده‏ايد كه با چه انگيزه، دوستان و عزيزانتان را از دست مى‏دهيد؟ آيا مى‏دانيد با خودتان و كشور اسلامى خودتان چه مى‏كنيد؟ و شما از ما بهتر مى‏دانيد كه در اين جنگ خانمانسوز چه خسارت‏هاى عظيم مالى به كشورتان وارد شده است. آيا مى‏دانيد كه ميلياردها دينار خسارت به مخازن و ساز و برگ جنگى شما وارد شده است و اينهمه به نفع ابرقدرت‏ها و ضرر ملت شماست؟ آيا مى‏دانيد براى جبران ساز و برگ جنگى ميلياردها دينار ملت ستمديده شما و كشورتان بايد به ابر قدرت‏ها بپردازند؟ و آيا مى‏دانيد كه آبرو و حيثيت شما در جهان و حتى نزد ملت خودتان ريخته وبه باد فنا داده شده است؟ و مى‏دانيد كه انگيزه اين خسارات چه بوده؟ اگر نمى‏دانيد ما مى‏دانيم، قدرت‏هاى بزرگ كه دستشان از مخازن بزرگ ايران كوتاه شده و سلطه و قدرتشان با همت ملت ايران و قواى مسلح آن قطع گرديده، اكنون به دست و پا افتاده‏اند تا با جنگ افروزى بين برادران، سلطه خود را اعاده دهند و چپاولگرى خود را از سر گيرند. و شما اى ارتش عراق! آلت دست نوكران سرسپرده ابرقدرتها و دشمنان ملت‏هاى ضعيف شده‏ايد و شما از ما بهتر اين حزب كافر بعث را مى‏شناسيد، صدام را از نزديك ديده و جنايات او را مشاهده كرده‏ايد و مى‏دانيد كه شماها نيز از شر اين شخص در امان نيستيد. شما ديده‏ايد كه اين شخص با شبهه و احتمال، حتى

صحيفه نور ج 13 صفحه 120

دوستان نزديك خود را با بدترين وجه اعدام نموده. تا كى اسارت و ننگ را تحمل مى‏كنيد؟ تا كى شاهد كشته شدن جوانانتان و به باد رفتن مخازنتان و از دست رفتن حيثيت‏تان هستيد؟ برخيزيد اى غيرتمندان و اين حزب جنايتكار را در هم كوبيد و صدام و رفقاى فاجر او را به جهنم فرستيد و حكومتى اسلامى انسانى با همراهى ملت به دست آوريد و تا دير نشده است فرصت را از دست ندهيد كه اگر براى خداوند تعالى قيام كنيد خدا با شماست، همانطور كه ديديد خداوند قادر با ملت ايران كه براى رضاى او نهضت كردند بود و اكنون نيز پشتيبان آنان است. و شمااى ملت شريف و مظلوم عراق كه هر روز شاهد جنايت‏هاى اين حزب و سران آن بوده و هستيد! بدانيد كه اين اشخاص شهرت طلب و سر سپرده به اجانب اگر فرصت‏يابند، ديرى نخواهد گذشت كه اسلام و همه مظاهر آن را از بين خواهند برد و كشور اسلامى شما را به سوى كفر خواهند كشاند و مخازن شما را به اربابان خود هديه خواهند كرد و اگر فرصت به اين حزب كافر دهيد، ديرى نپايد كه قبور ائمه اسلام و مشايخ و امامان تشيع و تسنن را از بين خواهند برد. دشمن اصلى اينان اسلام و قرآن است. اينان اسلام را مخالف مرام و هواهاى نفسانى خود دانند. عفلق و اتباع او به هيچ دينى و مذهبى عقيده ندارند. بهوش باشيد و از سالوس و فريبكارى صدام بازى نخوريد كه نماز او در حرم سيدالشهدا عليه‏السلام همچون نماز محمدرضا در حرم حضرت رضا عليه السلام است اين جنگ به شما ملت غيور فرصت مى‏دهد كه سكوت را شكسته و با فرياد الله اكبر بپاخيزيد و دشمنان اسلام و قرآن را به سزاى خودشان برسانيد. اين جوانان دانشگاهى! اى دانشجويان عزيز! به فرياد كشور و اسلام و ملت خودتان برسيد و قهرمانانه قيام كنيد كه فرج شما نزديك است و حزب خدا بر حزب شيطان غلبه مى‏كند. و اى عشاير دلير دجله و فرات! فرصت را از دست ندهيد و دشمن اسلام و ميهن عزيز خودتان را با قيام قهرمانانه از پاى در آوريد و دين خودتان به اسلام و قرآن مجيد را ادا كنيد كه با از دست دادن فرصت بدبختى‏ها به شما روى خواهد آورد. و بايد همه قشرهاى ملت از قواى مسلح و دستگاه‏هاى دولتى تا دانشگاهيان و كارگران و كارمندان و بازاريان و كشاورزان بدانند كه اعانت و كمك به اين دولت غير قانونى غاصب كافر از گناهان كبيره و مخالفت با خداى تبارك و تعالى است و كارشكنى و مخالفت عملى و قولى، در حد امكان، از واجبات الهيه است. به خداى تعالى اتكال كنيد و با وحدت كلمه نهضت كنيد كه خدا با شماست. و من به همه دولت‏هائى كه در اين جنگ تحميلى و يورش غير انسانى به ايران، با دولت كافر بعث همكارى مى‏كنند، چه همكارى تبليغاتى و چه نظامى به هر نحود كه باشد، جداً اخطار مى‏كنم كه علاوه بر خذلان الهى و ننگ ابدى، از جزاى عاجل به دست ملت‏هاى خود و ارتش نيرومند كشور اسلامى ما غافل نباشيد و خود را به هلاكت نكشيد، كه هنگام عقوبت الهى و انتقام منتقم حقيقى، هيچ يك از ابر قدرت‏ها به فرياد شما نخواهند رسيد. تا عذاب الهى نازل نشده و راه برگشت به اسلام باز است، به خود آييد و از مخالفت با اسلام عزيز و قرآن مجيد دست برداريد. از خداوند تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين جهان را خواستار و قطع ايادى دشمنان بشريت را از سر ملت مستضعف جهان خواستار است

والسلام على من التبع الهدى

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 121

تاريخ: 27/7/59

پيام امام خمينى به مناسبت عيد اضحى (قربان)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مبارك بايد عيد سعيد قربان بر جميع مسلمانان جهان و بر امت پيامبر عظيم‏الشأن. مبارك باد اين عيد بزرگ اسلامى بر مستضعفين جهان كه در مقابل مستكبرين و اولياء طاغوت قيام نمودند. مبارك باد بر ملت عظيم اسلامى ايران كه صادقانه و دلاورانه در مقابل اولياء شيطان بپا خاستند و مبارك باد بر قواى مسلح جمهورى اسلامى و بر دليران رزمنده غرب و جنوب كه با تعهد اسلامى و فداكارى در راه خداوند تعالى به جهاد مقدس و دفاع از كشور اسلامى چون سدى آهنين ايستاده و خون آشامان حزب كثيف بعث عراق و سر سپردگان به دشمنان اسلام و بشريت را از كشور خود رانده و خواهند راند.

آن روز مبارك است براى اسلام و ملت‏هاى اسلامى كه دست ستمگران و خون آشامان از كشورهاى اسلامى كوتاه شود و آن روز مبارك است براى ملت شريف ما كه جمهورى اسلامى به تمام معنا در كشور اسلامى پياده شود و احكام مترقى اسلام به جاى احكام ضد انسانى برقرار گردد. اكنون، شما اين ملت اسلامى ايران! بر سر دوراهى مى‏باشيد، راه سعادت و افتخار ابدى در سايه پر افتخار جهاد براى خدا و دفاع از كشور اسلام و راه ذلت و ننگ ابدى، اگر خداى نخواسته در اين جهاد مقدس سستى و سردى از خود نشان دهيد و من اميد واثق دارم كه ملت ما تن به ننگ نداده و نخواهند داد و تا سقوط رژيم منحط بعث عراق از پاى ننشينند و تا ملت شريف عراق را از اختناق و جناياتى كه بر آن سايه شوم افكنده نجات ندهند، دست از جهاد مقدس بر ندارند. و شما اى جوانان برومند خوزستان و منطقه غرب و ديگر جبهه‏ها! در اين ميدان شرف پايدار باشيد و از وطن اسلامى خود با تمام كوشش و فداكارى دفاع كنيد و به خواست خداوند متعال پيروز خواهيد شد و جنود ابليس را با فضاحت تمام به عقب خواهيد راند. و شما اى قواى مسلح كه در خوزستان و مرزهاى جنگزده در مقابل كفار ايستاده‏ايد! بهوش باشيد و هماهنگ باشيد و به دستورات شوراى دفاع عمل كنيد و از اختلاف و تفرقه بر حذر باشيد كه نصرت خدا را انشاء الله در آغوش گرفته و سر بلند و مفتخر از ميدان بيرون آييد. و اينجانب اولاً به ملت ايران هشدار مى‏دهم كه خود را مهيا كنند و اسلحه‏هاى خود را آماده كنند و به حال آماده باش باشند كه اگر خداى نخواسته محتاج بسيج عمومى شد و امر به جهاد مقدس عمومى داده شد، فوراً به ميدان رفته و از دين خدا و كشور اسلامى دفاع نمايند. و ثانياً به قواى نظامى

صحيفه نور ج 13 صفحه 122

اخطار مى‏كنم كه با كمال جديت و بدون فوت وقت، ساز و برگ جنگى را كه بحمدالله در حد كافى در اختيار داريد در اختيار رزمندگان، چه قواى مسلح و چه ساير جوانان فداكار گذاشته و كوچكترين مسامحه را جايز ندانيد. و از شوراى دفاع خواهم كه هر روز اينجانب را از وضع جبهه‏ها مستحضر كنند و چنانچه احتياج به نيرو دارند تذكر دهند كه جوانان پر شور در سطح كشور آماده جهاد هستند و بايد فرماندهان نظامى داوطلبانى را كه در جبهه مى‏توانند بى‏درنگ مجهز كنند به جبهه بفرستند و نيروى زمينى را با اقسام سلاح‏ها و آتشبارها و توپ‏ها تقويت كنند و بدانند كه مسامحه در اين امر نزد خداوند و ملت گناهى نابخشودنى است و از عواقب آن بر حذر باشند

من از خداوند تعالى رحمت براى شهداى عزيز در اين جنگ تحميلى خواستارم. اينان براى اسلام فدا شدند و در نزد خداى تعالى و در جوار رحمت واسعه او به سعادت ابدى و افتخار دائمى رسيدند و به بازماندگان آنان تبريك و تسليت عرض مى‏كنم. شما مسلمانان متعهد دين خود را به اسلام بزرگ و خداوند متعال اداء كرديد و راه وفادارى و فداكارى را به ما آموختيد. خداوند تعالى ما را به شما ملحق كند و از اين فيض عظيم محروم نفرمايد و اخيراً تأكيد مى‏كنم كه پايدارى در اين امر حياتى و شدت عمل موجب افتخار جوانان ماست.

از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و پيروزى مجاهدين در راه خدا را خواستار است.

والسلام على من التبع الهدى

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 123

تاريخ: 28/7/59

بيانات امام خمينى در جمع سفراى كشورهاى اسلامى

اسلام يك دين عبادى سياسى است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما در روزى مجتمع هستيم در اين محل حقير كه انبوه مسلمين از سراسر كشورهاى اسلامى در مكه معظمه مجتمع هستند اين اجتماع دينى سياسى. اسلام يك دين عبادى سياسى است كه در امور سياسى‏اش عبادت منضم است و در امور عبادى‏اش سياست. اين مجتمعاتى كه اسلام براى مسلمين به طور سهولت تهيه فرموده است، در سال يك دفعه فريضه فرموده است بر كسانى كه استطاعت دارند كه مجتمع بشوند درمكه معظمه و در مواقف شريفه و براى همه مسلمين مستحب است كه مستطيع هم كه نباشند اين عبادت الهى را بجا بياورند و نكته مهم اين اجتماعات اين است كه مسلمين با هم در يك محيط دور از تشريفات، يك محيطى كه همه آن جهات شخصيات‏ها را ريخته و با يك كفن و با دو ثوبه مختصر در اين مواقف حاضر شوند و مهم اين است كه آن چيزهائى كه در بلاد مسلمين در طول سال گذشته است به اطلاع هم برسانند و براى رفع اشكالات مسلمين فكر بكنند و اجتماع بزرگ ميليونى اسلامى در حجاز براى همين نكته است در عين حالى كه عبادت است. و مع الاسف ما مسلمان‏ها كه از اسلام دور افتاده‏ايم و از حقايق اسلامى منزوى شده‏ايم در اين فكر ابداً نيستيم كه اولاً كسانى كه مى‏توانند بروند، بروند مشرف شوند در خانه خدا و كسانى كه اصحاب تفكر هستند، نويسنده هستند، روشنفكر هستند و عالم هستند، در آن محيط مجتمع بشوند و مشكلات مسلمين را در تمام جهان بررسى كنند و آنچه كه مى‏توانند حل كنند. ما الان از تشرف مكه و حج بيت الله جز اينكه يك دسته اشخاص عامى مردم، عامه مردم در آنجا مجتمع بشوند و اشخاص مؤثرى كه مى‏توانند، از حكومت‏ها، از بزرگان قوم در آنجا مى‏توانند مجتمع بشوند و مسائل اسلام را و مسائل مسلمين را و مسائل سياسى و اجتماعى مسلمين را بررسى كنند، مع الاسف اين امر مغفول عنه است و در عين حال كه بايد در آنجا بررسى مشكلات را بكنند بر مشكلات افزوده مى‏شود. مشكلات مسلمين زياد است، لكن مشكل بزرگ مسلمين اين است كه قرآن كريم را كنار گذاشته‏اند و تحت لواى ديگران در آمده‏اند. قرآن كريم كه مى‏فرمايد كه واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقواً ما اگر همين يك آيه را، مسلمين اگر همين يك آيه را عمل به آن بكنند تمام اشكالات اجتماعى و سياسى و اقتصادى و همه چيزشان بدون تشبث به غير رفع مى‏شود. اسلام براى مردم در هر ناحيه يك امور سياسى عبادى قرار داده‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 124

است. اين اجتماعات در تمام كشورهاى مسلمين و در هر شهر و ده و روستا، اينها يك امور اجتماعى - سياسى است كه اهل بلد در مساجد مجتمع بشوند و مشكلات خودشان را نسبت به آن بلد حل بكنند و نماز جمعه يك عبادت سياسى و اجتماعى است كه در هر هفته مردم اجتماعات زياد بكنند و مسائلشان را حل بكنند در آنجا و اجتماع كعبه بزرگترين اجتماعى است كه هيچ دولتى نمى‏تواند خودش اين اجتماع را ايجاد كند و خداى تبارك و تعالى همچو كرده است كه مسلمين بدون يك مزاحمت‏ها و زحمت‏هائى و بدون يك خرج‏هائى كه بر دولت باشد، مجتمع مى‏شوند در آنجا و مع الاسف استفاده از آن نمى‏شود.

بردولت‏هاى اسلامى واجب است كه با دولت عراق مقاتله كنند

ما الان در يك روزى مجتمع هستيم كه دولت صدام، دولت غاصب صدام بدون يك عذر موجهى در بين تمام دول عالم، بدون اطلاع و بدون سابقه با دريا و هوا وزمين هجوم كرد بر ايران و به خيال خودش خواست كه كشورگيرى كند و خلافت مسلمين را يك آدمى كه به اسلام اعتقاد ندارد، رياست مسلمين را به دست بگيرد. و مع‏الاسف در عين حالى كه در قرآن كريم است كه اگر دو طايفه‏اى از مسلمين با هم اختلاف كردند شما مصالحه بدهيد بين آنها را و اگر چنانچه يكى از آنها باغى باشند و طاغى باشند، با او قتال كنيد تا اينكه سر نهد به احكام خدا. كدام يك از كشورهاى اسلامى بررسى كردند در اينكه طاغى و باغى كيست و آن كسى كه هجوم كرده است كيست تا اينكه همه به امر خدا با او مقاتله كنند؟ بر كدام مملكت اسلامى پوشيده است اين معنا كه صدام به مابغى كرده است و طغيان كرده است و ظلم كرده است و هجوم كرده است چرا ممالك اسلامى به آيه شريفه‏اى كه مى‏فرمايد كه ففاتلوا التى تبغى حتى تفى الى امر الله چرا عمل نمى‏كنند؟ مع الاسف بعضى ازممالك اسلامى يعنى ممالكى كه دولت‏هايشان به اسم اسلام بر آنها حكومت مى‏كنند در عين حالى كه مى‏بينند كه او طغيان كرده است و هجوم كرده است بر يك مملكت اسلامى بدون جهت، بدون يك حجت، با او اعلام موافقت مى‏كنند يا بعضى پشتيبانى مى‏كنند. ما بايد مشكلات اسلامى را در كدام نقطه عالم طرح كنيم و حل كنيم؟ مسلمين عالم بايد مشكلاتشان را در چه محفلى حل بكنند؟ در محافل بين المللى كه دستاورد دولت‏هاى بزرگ است؟ در آن محافلى كه به اسم اسلام است لكن اثرى از اسلام در آن نيست؟ بايد مملكت ايران شكواى خودش را به چه مقامى عرضه كند؟ ملتى كه مورد هجوم واقع شده است بدون جهت، بدون عذر، بايد با كى طرح كند اين مطالب را؟ با كدام يك از دولت‏ها اين مسأله را طرح كند؟ بر همه دولت اسلامى به نص قرآن واجب است كه مقابله كنند با دولت عراق تا بر گردد به ذكر خدا و امر خدا.

بله صدام گمان مى‏كرد كه با يك مملكت آشفته كه منزوى شده است و همه دولت‏ها پشت به او كرده‏اند يا او را در فشار اقتصادى گذاشته‏اند طرف شده است و ما نه قواى نظامى داريم و نه انتظامى داريم و نه ساز و برگ جهاد و جنگ. او همچو گمان كرد و گمان مى‏كرد با چند ساعت تهران را هم فتح خواهد كرد. او غافل از خدا بود، او فكر نكرده بود كه ما يك ملتى داريم كه منسجم با هم است و

صحيفه نور ج 13 صفحه 125

همه ايمان دارند و ايمان است كه آنها را بر مسائل و بر مشكلات غلبه مى‏دهد. آنها تفكر نكردند كه، تأمل نكردند كه شاه خائن سابق كه داراى همه قوا بود و همه قدرت‏ها با او بودند و پشتيبانى مى‏كردند، همين ملت غيور ايران با قدرت ايمانى او را به جهنم فرستادند. او تصور اين را نكرد كه ملت ايران همه قدرت‏هائى كه پشتيبان محمد رضاى مخلوع بودند كنار زد و دست همه را از منابع خودش و سلطه همه را قطع كرد. او از اين معانى غفلت كرد از باب اينكه اعصابش ضعيف است من از اولى كه اين شخص روى كار آمد گفتم به اشخاص كه آدم خطرناكى است براى اينكه اين در حال جنون است، اعصاب اين آدم كار نمى‏كند و حالا ثابت شد اين معنا.

مع الاسف گمان مى‏كنند بعضى كه ما منزوى شده‏ايم به واسطه مخالفت با آمريكا. خير، آمريكا منزوى شد. ميزان ملت‏هاست. شما سرنيزه را از روى ملت برداريد و مردم را آزاد بگذاريد ببينيد كى منزوى است. الان هم كه سرنيزه‏ها هست در داخل عراق، ملت عراق با ما هستند و عنقريب انشاء الله انفجارى در عراق پيدا خواهد شد نظير انفجارى كه در ايران بود ما منزوى نيستيم، آنهائى كه ظالم هستند و به ما ظلم كرده‏اند منزوى هستند براى اينكه ميزان ملت‏ها هستند. ما قبل از اين انقلاب منزوى بوديم براى اينكه ملت‏ها با ما توجهى نداشتند، بعد از انقلاب، هم ملت ما منسجم شد و يك شد، يداً واحده على من سواهم شد و هم همه ملت‏هاى ضعيف حتى ملت‏هاى غير اسلامى كه جزء مستضعفين شدند با ما هستند، چطور ما منزوى هستيم؟ بله دولت‏هائى كه هستند، دولت‏هائى كه ملت‏هايشان هم با آنها مؤافق نيستند، آنها با ما مخالفند و ما با كى نداريم از اين معنا. ما اين انزوا را با آغوش باز استقبال مى‏كنيم براى اينكه ما تا منزوى نشويم و تا دست‏مان از پيش ابرقدرت‏ها قدرت‏هاى ديگر كوتاه نشود، خودمان نمى‏توانيم كار خودمان را انجام بدهيم و سر پاى خودمان بايستيم. ما بايد منزوى بشويم تا مستقل بشويم، بايد منزوى بشويم تا آزاد بشويم انزوا براى ما هيچ طرح نيست و ما از انزواى اقتصادى و سياسى و اجتماعى ابداً باك نداريم، براى اينكه ميزان ملت ها هستند و ملت‏ها با ما هستند. شما اگر راديوها را ملاحظه كنيد، در سطح جهان، تمام جهان با ما اظهار موافقت كردند و با ما خواسته‏اند كه در جبهه جنگ حاضر بشوند و ما را از اين غائله به اصطلاح خودشان نجات بدهند و ما احتياج به اين نداريم. ما همچو سيلى خواهيم زد به صدام و حزب بعث عراق كه ديگر بلند نشود از جاى خودش. ما بايد اين اشتباه را رفع كنيم هم از دولت غاصب عراق و هم از ساير دولت‏هاى اسلامى كه گمان مى‏كنند اگر چنانچه هجومى به ايران بشود ايران صدمه به آن وارد مى‏شود. ايران يك موجود، يك موجود الهى است كه هيچ چيز او را صدمه نخواهد زد. ايران واحد است و با دست واحد، 35 ميليون جمعيت با صداى واحد در مقابل قدرت‏ها ايستاده است و هيچ قدرتى نمى‏تواند يك ملت را منزوى كند و هيچ ملتى نمى‏تواند بر يك ملتى كه بپاخاسته‏اند حكومت كند. شما ملاحظه كنيد افغانستان را، افغانستان در عين حال كه احزاب چپى دارد كه قدرتمندند و حكومتش هم با ملت مخالف است و ملت هم با حكومت، و آن قواى ابرقدرت هم وارد در آنجا شده است آنچنان صدمه سياسى به شوروى وارد شد در اين كار كه پيش همه ممالك مفتضح شد، آنچنان سيلى زدند چريك‏هاى قدرتمند

صحيفه نور ج 13 صفحه 126

افغانستان به روى شوروى كه بايد سرش را بلند نكند و ايران از افغانستان قويتر است براى اينكه ايران دستجات مختلف ندارد. اگر چهار تا فرض كنيد كه ساواكى يا كمونيست در اينجا هست، اينها چيزى نيستند و در قبال ملت ما ناچيزند و در قبال ملت ما ناچيزند اما ملت ما با دولت، ملت، دولت، قواى انتظامى همه با هم هستند و بحمد الله، هم قواى انتظامى ما الان قوى است و هم ساز و برگ ما قوى است و اين ساز و برگى است كه دشمن ما براى ما تهيه كرد. اين ساز و برگ بسيار زيادى است كه آمريكا براى ما تهيه كرد. او تهيه كرد كه در مقابل شوروى بايستد و به دست ما افتاد و ما در مقابل خودش و هر دولت ديگرى ايستادگى داريم. قدرت ما را اينها نمى‏دانند، آن قدرت معنوى كه در ايران هست، آن قدرت اسلامى كه در ايران هست باز ادراك نكرده‏اند.

مسلمين بايد توجه به قدرت اسلام داشته باشند

مسلمين بايد توجه به قدرت اسلام داشته باشند. اين قدرت اسلام بود كه با دست خالى يك ملتى را بر يك دولت غاصب بزرگ و ابرقدرت‏هاى بزرگ عالم غلبه داد، اين قدرت اسلام بود. چرا مسلمين از اين قدرت غافلند؟ چرا دولت‏هاى اسلامى از اين قدرت اسلام غافل هستند؟ چرا بايد در طول سال‏هاى متمادى دولت‏هاى عربى سيلى بخورند از صهيونيسم؟ چرا بايد در تحت سلطه قدرت‏هاى خارجى باشند؟ چرا خودشان با هم مجتمع نمى‏شوند؟ چرا به آيات شريفه قرآن عمل نمى‏كنند؟ چرا با هم مجتمع نيستند؟ چرا به احاديث نبى اكرم اعتنا نمى‏كنند كه فرموده است مسلمين يد واحده على من سواهم؟ مع الاسف بين خودشان اختلافات است. مشكل مسلمين همين است كه اختلاف انداخته‏اند بين‏شان و بعد از جنگ عمومى اين نقشه كشيده شد و قدرت اسلام را ديدند و نقشه كشيده شد و دولت اسلامى را از هم جدا كردند و مسلمين را با هم مخالف كردند و دولت اسلامى با هم دشمن شدند. اين مشكلى است كه حل بايد بشود. اين مشكلى است كه در روز عيد و در روز عرفه در پناه خانه خدا بايد حل بشود. اين مشكلى است كه سران قوم مجتمع بشوند در مكه معظمه امر خداى تبارك و تعالى را اطاعت كنند و با هم در آنجا اجتماع كنند و با هم مشكلات خودشان را در ميان بگذارند و غلبه كنند بر مشكلات خودشان. اگر يك همچو امرى واقع بشود احدى از قدرت‏ها نمى‏تواند با شما مقابله كند. شما مسلمين همه چيز داريد، شما مسلمين قدرت اسلام داريد كه بالاترين از چيزها است، بالاترين سلاح‏هاست و شما مسلمين صحراها و درياهاى وسيع و كشورهاى بسيار وسيع داريد و غنى هستيد. در عين حالى كه شما از حيث همه چيز غنى هستيد معذالك بيشتر مستمندان شما به حال فقر دارند زندگى مى‏كنند اين براى اين است كه شما به اسلام عمل نمى‏كنيد. شما اموال مسلمين را، آن چيزهائى كه بايد به نفع مسلمين باشد به غير مسلمين مى‏دهيد آن هم به يك ثمن بخس، همان ثمن هم در زمان شاه مخلوع همان ثمن بخس هم دوباره برمى‏گشت به جيب خود آمريكا و بعد هم سلاح‏ها را درست مى‏كردند براى خودشان كه مقابله كنند با شوروى و بحمد الله اين سلاح‏ها را خدا خواست كه به دست ما بيفتد و امروز در مقابل همه كشورهائى كه بخواهند به ما تعدى

صحيفه نور ج 13 صفحه 127

كنند قيام خواهيم كرد و ملت ما با قدرت اسلامى با قواى نظامى و انتظامى با مجاهدين اسلام و با همه قدرت‏هاى مسلح و غيرمسلح با هم هستند و كسى نمى‏تواند به اين مملكت تعدى كند و ما نمى‏دانيم كه چرا مسلمين (يعنى ممالك اسلامى، والاً خود مسلمين با ما هستند) چرا ممالك اسلامى پا ميان نمى‏گذارند و اين آدم را به پاى ميز محاكمه نمى‏كشانند از چه مى‏ترسند صدام بايد محاكمه بشود همانطورى كه كارتر بايد محاكمه بشود. او براى نفع خودش عمل مى‏كرد و اين ملعون براى نفع آمريكا عمل‏كند. او براى اينكه چند كيلومتر زمين خشك، براى اين لشكر كشى نمى‏كند و اينهمه جمعيت اسلام را چه از آن طرف و چه از اين طرف به قتال وادارد و به كشتن بدهد و آنهمه ميلياردها دينار عراقى و تومان ايرانى را به اين دو تا كشور ضرر بزند و آن سلاح‏هائى كه بايد ما در مقابل دشمن و در مقابل صهيونيسم و امپرياليسم بايد به كار بيندازيم به روى هم بكشيم و اين يك جنايتى است كه صدام كرده. ما مدافع هستيم از منافع خودمان، ما مدافع از اسلام هستيم، ما مى‏شناسيم اين آدم را، من در عراق هم شناختم اين آدم را كه اين آدم اگر چنانچه خداى نخواسته دستش باز بشود از عفلق بدتر است و عفلق اسلام را مخالف همه چيز خودش داند.

ما مدافع اسلام هستيم و مدافع اسلام با جان و مال و عزيزان خودش دفاع مى‏كند و هرگز نخواهد نشست. ما چه پيروز بشويم در عالم ماده و چه غلبه بكنيم، غلبه با ماست. پيغمبر اسلام هم در بعضى از جنگ‏ها شكست خورد لكن غلبه با او بود. اولياء اسلام هم در بعضى از جنگ‏ها دشمنان بر آنها غلبه كردند، لكن غلبه با آنها بود. غلبه با حق است، باطل زهوق است ان الباطل كان زهوقاً ما در اين روز به همه مسلمين دعا مى‏كنيم و دست تضرع پيش خداى تبارك و تعالى بلند مى‏كنيم كه مسلمين بيدار بشوند، حكومت‏هاى اسلامى بيدار بشوند، حكومت اسلامى توجه كنند به اينكه مشكلاتشان را رفع كنند، اين وابستگى خودشان را به ابرقدرت‏ها بردارند از ميان، مستقل بشوند، خودشان باشند، خودشان اداره كنند ممالك خودشان را. ما اينكه گوئيم بايد انقلاب ما به همه جا صادر بشود، اين معنى غلط را از او برداشت نكنند كه ما مى‏خواهيم كشور گشائى كنيم. ما همه كشورهاى مسلمين را از خودمان مى‏دانيم. همه كشورها بايد در محل خودشان باشند. ما مى‏خواهيم اين چيزى كه در ايران واقع شد و اين بيدارى كه در ايران واقع شد و خودشان را از ابر قدرت‏ها فاصله گرفتند و دادند و دست آنها را از مخازن خودشان كوتاه كردند، اين در همه ملت‏ها و در همه دولت‏ها بشود. آرزوى ما اين است. معنى صدور انقلاب مااين است كه همه ملت‏ها بيدار بشوند و همه دولت‏ها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتارى كه دارند و از اين تحت سلطه بودنى كه هستند و از اينكه همه مخازن آنها دارد به باد مى‏رود و خودشان به نحو فقر زندگى مى‏كنند نجات بدهد.

خداى تبارك و تعالى اين عيد را بر همه مسلمين مبارك كند و اين عيد مبارك است بر ملت ايران كه در جنگ است و مبارك است بر آنهائى كه شهيد شدند و مبارك است بر آنهائى كه شهيد دادند. خداى تبارك و تعالى به ما هم اين فرصت را بدهد كه درراه او شهيد بشويم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 128

تاريخ: 28/7/59

بيانات امام خمينى خطاب به حبيب شطى، دبير كل كنفرانس كشورهاى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

الان جنگ در ايران است و اين خود دليل بر تهاجم آنها بر ماست و اگر ما مهاجم بوديم در عراق بوديم.

بدون هيچ سابقه و بدون هيچ دليلى با پايمال كردن تمام مواضع بين المللى، صدام اقدام كرد بر هجوم به ايران، آن هم با اسلحه‏هائى كه آنطورى كه اشخاص مطلع به من توضيح داده‏اند از اسلحه‏هائى است كه تاكنون اسرائيل استفاده نكرده است و ايشان استفاده كرده است و بسيارى از پيرمردها و جوان‏ها و كودكان ما را كشته و بسيارى از مخازن ما را خراب كرده است. البته هر كس اينچنين جناياتى بكند و شهر و روستاهاى ما را بگيرد، آرزو مى‏كند آتش بس قرار شود. او خورده است و برده است و ظلم كرده است و ما خسارات را بدون جهت ديده‏ايم و اين امرى است كه اينطور امكان ندارد. دولت اگر چنانچه مى‏خواهند عملى بكنند و صلح و صفا باشد، بايد با آن كسى كه مهاجم بوده است و بغى كرده است و هجوم كرده است به يك مملكت اسلامى، فرضاً اگر دولت عراق مسلم باشد، بايد با او قتال كنند تا اينكه برگردد به امر خدا و برگشتن به امر خدا، مجرد اين نيست كه از كشور ما بيرون برود، بلكه خسارات ايران را، خسارات مالى ايران را جبران كند، خسارات جانى كه قابل جبران نيست و قواى خودش را بيرون بكشد و دستش را از مملكت عراق كوتاه كند و حكومت غاصب خودش را كنار بگذارد و ملت عراق را آزاد بگذارد كه سرنوشت خودشان را به دست بگيرند. مسأله نزاع بين حكومت و حكومت نيست، مسأله هجوم يك بعث عراقى غير مسلم است بر يك حكومت اسلامى و اين قيام كفر عليه اسلام است و بر همه مسلمين، قتال با او واجب است. اگر مسلمين تكليف خودشان را عمل كنند، ما هرگز بنا نداريم در مملكت ديگرى دخالت كنيم. هجوم از طرف آنهاست و بر خلاف ميل ملت عراق است. شما حكومت‏هاى اسلامى بيائيد و اين ملت عراق را آزاد كنيد و تضمين كنند آزادى ملت عراق را و ببينند كه آيا ملت عراق اين حكومت را مى‏خواهد يا نه. صدام اخيراً انتخاباتى در عراق انجام داد، در مجلس قانونى گذراند كه هر كس مخالفت كند محكوم به اعدام است. حتى از علمائى كه ضد او بودند، با فشار از آنها رأى گرفتند. صدام آنهمه ظلم كه مرتكب شده است و آن مقدارى كه رجال دينى و اسلامى را قتل عام كرده است به مملكت ما تجاوز نكرده است. تجاوز او بر ملت خودش بيشتر از تجاوزى است كه بر ما كرده است. بر ما و شما و همه مسلمين

صحيفه نور ج 13 صفحه 129

واجب است كه او را بر سر جايش بنشانيد و خساراتى كه بر عراق و ايران وارد شده از او مطالبه كنيد. ما دعوا با كسى نداريم لكن خسارات عراق و ايران را مطالبه مى‏كنيم. ما مى‏خواهيم اسلام را حفظ كنيم و با بودن اين حزب در عراق، اسلام در خطر است آن هم در خطر كفر. و شما در اين امر مى‏توانيد با دولت و مجلس و رئيس جمهورى ايران مذاكره كنيد كه آنها هم همين را خواهند گفت. و ما از خداوند تبارك و تعالى مى‏خواهيم كه بين مسلمين اتفاق و وحدت حاكم باشد تا اينكه ديگران ما را نچاپند و مستقل باشيم و خودمان كشورمان را اداره كنيم.

در پايان اين ديدار و گفتگو آقاى حبيب شطى از امام پرسيد: آيا اجازه مى‏دهند كه عده‏اى از رؤساى دولت‏هاى اسلامى در رأس هياتى جهت بررسى به ايران بيايند و با شما ديدار كنند. امام در پاسخ وى فرمودند : براى رسيدگى به جنايات صدام، آمدن به ايران مانعى ندارد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 130

تاريخ: 6/8/59

بيانات امام خمينى در جمع نخست وزير، اعضاى هيأت دولت، نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، مديران مراكز راديوئى شهرستان‏ها و اقشار مختلف مردم

انسان يك موجود عجيبى است در جميع مخلوقات باريتعالى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مبارك باشد اين عيد سعيد بزرگ بر ملت‏هاى مستضعف جهان و بر توده زير بار استكبار و بر ملت شريف رزمنده اسلامى ايران.

انسان يك موجود عجيبى است، در جميع طبقات موجودات و مخلوقات باريتعالى، هيچ موجودى مثل انسان نيست، اعجوبه‏اى است كه از او يك موجود الهى ملكوتى ساخته مى‏شود و يك موجود جهنمى شيطانى هم ساخته مى‏شود. موجودات ديگر اينطور نيستند، اينطور نيست كه اين فاصله باشد بين فرد كامل و ما بين فرد جهنمى ناقص. اين از مختصات انسان است كه حق تعالى او را با جميع اوصاف و صفات مقدس خودش ايجاد كرده است و همه چيز در او هست. از اين موجود، پيغمبر اكرم و ساير پيغمبرها محقق شده است و ابوجهل و ساير ابوجهل‏ها هم هست و واسطه مابين اين دو تا هم الى مالا يعلم هست و كارهائى كه از اين انسان صادر مى‏شود حسن و قبح و صلاح و فسادش بستگى دارد به آن جهات روحى انسان. اعمال به حسب صورت با هم خيلى فرق ندارند، آن چيزى كه فارق بين اعمال است، آن نيات است انما الا عمال بالنيات ملاحظه مى‏كنيد كه شمشير دست دو نفر باشد و مثل هم فرود بيايد و مثل هم دو نفر را هلاك كند، يكى از آنها مثل عبادت ثقلين باشد ارزشش و يكى از آنها طورى باشد كه در فساد و در تباهى قابل ذكر نباشد، اما عمل يك عمل است دست بالا مى‏رود و فرود مى‏آيد و يك نفر را مى‏كشد. اين اختلاف، مال اختلاف خود انسان است، اختلاف روحيات انسان است و اختلاف قصدهائى است كه روى آن قصدها و اغراضى كه روى آن اغراض، اعمال موجود مى‏شوند انگيزه اعمال به غايات است. آن چيزى كه اعمال را با هم مختلف مى‏كند، آن غاياتى است كه انسان را وادار مى‏كند به اينكه عملى را انجام بدهد و مراتب حسن و قبح و مراتب فضيلت و رذيلت هم روى همين معناست و انگيزه‏هائى هم كه در اعمال بشرى است اختلافش روى همين معنويات است و اراده و تصميم و غايات. يك فعلى مى‏بينيد كه غايتش الهى است و غير غايت الهى هيچ چيز در آن دخالت ندارد. آن عملى كه الهى باشد و انگيزه‏اى جز الوهيت نداشته باشد، مثل اعمالى كه انبيا عليهم السلام در تبليغات خودشان انجام مى‏دادند، اين اعمال طورى است كه هيچ انگيزه‏اى ندارد الا خداى تبارك و تعالى و لهذا انبياء بزرگ در عين حالى كه دراين تبليغ‏شان و در

صحيفه نور ج 13 صفحه 131

اين ارشادشان آنقدر زحمات را متحمل مى‏شدند، هيچ يك از اين زحمات آنها را از آن عملى كه داشتند سست نمى‏كرد و بايد گفت كه هيچ يك از آن زحماتى كه ما و به حسب انگيزه‏هاى بشرى به نظر مى‏آيد كه زحمت است، براى آنها اينطور نبود براى اينكه روى آن مقصدى كه آنها حركت مى‏كردند و عمل مى‏كردند، آن مقصد به قدرى بزرگ بود و به قدرى عالى بود كه تمام زحماتى كه براى آن مقصد متحمل مى‏شدند، به نظرشان زحمت نبود. مقصد نظر بود و لهذا مى‏بينيد كه تمام عمرشان را انبيا صرف مى‏كردند در همان مقصدى كه داشتند و يك قدم عقب نمى‏گذاشتند و هيچ تزلزلى در روح آنها حاصل نمى‏شد.

وقتى كه مقاصد عالى شد، زحمت‏هاى در راه آن بايد در نظر انسان نباشد

من گمان ندارم كه هيچ كس به قدر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در آن سيزده سالى كه مكه تشريف داشتند و در آن ده سالى كه در مدينه، اگر كسى درست توجه بكند به زندگى حضرت مولا رسول الله، مى‏بيند كه شايد آدم بتواند بگويد يك روز ايشان، يك حالى كه به حسب نظر ما استراحت است، ايشان نداشته‏اند. آنوقتى كه در مكه بودند، آنقدر فشار داشتند و آنقدر اذيت به ايشان مى‏كردند و آنقدر ايشان را در تنگناى همه طور و همه جانبه مى‏گذاشتند كه بالاخره مجبور شدند كه بروند در يك غارى و در آنجا هم تحت نظر اينها بودند و زندگى ايشان آنطور گذشت. يك روز براى ايشان استراحت نبود و بعد از اينكه ديدند نمى‏شود در مكه ماند و تبليغاتشان در مكه آنقدر تاثير ندارد و يك عده معدودى، چند نفرى به ايشان ايمان آوردند، ايشان هجرت كردند و اگر چنانچه وضع ايشان را در مدينه هم ببينيم، مى‏بينيم كه در اين ده سال مدينه، جز زحمت و اشتغال به جنگ‏هائى كه بيش آمد و غزوه‏هائى كه پيش آمد، نداشتند و در آن غزوات هم سنگينى‏اش به دوش خود ايشان بود، لكن مقصد يك مقصدى بود كه اينها پيش او هيچ نبودند. در مكه وقتى كه به ايشان پيام دادند كه تو بيا دست از اين دعوتت بردار و تو هر چه مى‏خواهى ما در اختيارات مثلاً مى‏گذاريم، ايشان فرمودند كه اگر همه عالم (تعبيرشان تقريباً اين است كه) همه زمين و آسمان را به من بدهيد، من اين دعوت را دست از آن بر نمى‏دارم براى اينكه اين دعوت الهى است، اين ماموريت الهى است. ماموريت الهى را براى اينكه يك منصبى، يك مقامى، يك ماليتى، يك چيزى پيدا كنم معنا ندارد. مقاصد وقتى كه عالى شد، زحمت‏هاى در راه آن مقصد بايد در نظر انسان نباشد. از آن طرف آن افرادى كه از فطرت انسانى خارج شدند و حيوانى هستند به صورت انسان، سبعى هستند به صورت انسان، شيطانى هستند به صورت انسان، آنها هم در راه مقصد خودشان كوشش مى‏كنند، مقصدى كه دارند آنها هم كوشش مى‏كنند، لكن فرق ما بين اين دو راه و اين دو مقصد اين است كه آنها كوشش مى‏كنند براى به دست آوردن يك مارب حيوانى، شيطانى و اينها كوشش مى‏كنند براى يك مقصد الهى، اينها مى‏خواهند كه جامعه را، تمام جامعه را انسان كنند. انبيا مامورند از جانب خداى تبارك و تعالى كه بيايند و جامعه‏ها را كه در سر دو راهى واقع شدند، يك راه، راه انسانيت است و يك راه، راه شيطانى و طاغوتى و

صحيفه نور ج 13 صفحه 132

غير انسانى و خود مردم نمى‏توانند درست تشخيص بدهند راه را، انبيا موظفند كه ملت‏ها راو گروه‏ها و جمعيت‏ها را با دعوت‏هاى خودشان، با تعليمات و ارشادات خودشان انسان كنند. از اول خلقت تا آخر، همين معنا طرح است كه اين جمعيت‏ها انسان بشوند

معيارها را بايد معيارهاى الهى قرار بدهيم‏

همه زحمت‏هاى انبيا و همه كتب آسمانى و همه دعوت‏هاى اوليا و انبيا براى اين بوده است كه اين موجودى كه اگر به خودش واگذاشته بشود، از تمام حيوانات بدتر است و از تمام شياطين شيطانتر است، اين را هدايت كنند و به صراط مستقيم دعوت كنند و الهى كنند، انسانى الهى كنند. البته تؤفيق نبوده است كه همه را انسان كنند، سركش‏ها زياد بودند، كسانى كه از فطرت انسانى خارج بودند، زياد بودند و زياد هستند، لكن آنها كوشش خودشان را كردند و آن مقدار از بركاتى كه در دنيا هست، همه از بركات انبياء بزرگ الهى است و اوليا. ما نبايد معيارها را معيارهاى مادى قرار بدهيم و پيروزى و شكست را هم روى معيارهاى طبيعى و مادى مطالعه كنيم. ما معيارها را بايد معيارهاى الهى قرار بدهيم و پيروزى و شكست هم در همان ميدان الهى تشخيص بدهيم. ما اگر در آن ميدان الهى و در آن صراط مستقيم انسانى پيروز باشيم، اگر تمام عالم هم به ضد ما قيام كنند و ما را هم نابود كنند، ما پيروزيم براى اينكه معيار، معيار طبيعى نبود. عالم هم همين عالم طبيعى نيست. اين عالم طبيعى، اخيره موجودات است، تفاله موجودات است. عوالمى كه الى ما شاء الله هست و ما از آنجا آمده و به آنجا خواهيم رفت. ميزان، آن ميدان است و ميزان، آن راه است. انسان به ماهو، انسان شكست و پيروزيش، معيارش آن راه است، نه طبيعت. اگر ما در آن راهى كه داريم، همان راهى كه انبيا داشتند ما هم موفق بشويم كه همان راه را برويم همانطور كه انبيا عليهم السلام پيروز بودند، در آن راهى كه راه مستقيم انسانيت است پيروز بودند، ولو اينكه كشته شده‏اند، ولو اينكه آتش زدند بعضى‏شان را، ولو اينكه به زحمت انداختند آنها را، لكن در آن راهى كه راه انسان بود همه آنها پيروز بودند در مقابل آنهايى كه طاغوت بودند. فرعون‏ها و امثال آنها در اين راه شكست خوردند، در راهى كه راه انسان است، آنها شكست خوردند، اصلش در اين راه نيامدند. دشمن‏هاى انسانيت و اسلام اصلش شم اين معنا را نكردند كه يك چيز ديگر غير از اين حيوانيت و غير از اين طبيعت هم هست. آنهايى كه فهميدند كه مقصد، مقصد الهى بايد باشد و ما از خدائيم و به او رجوع مى‏كنيم انالله و انا اليه راجعون ما از خدائيم، ما كارى انجام مى‏دهيم، ما همان چيزهائى كه خدا به ما داده است در راه خودش، اگر چنانچه مثل انبيا هم فرض كنيد، يا در طريق انبيا هم باشيم، اين كوردلى است كه انسان خيال كند من يك كارى كردم. تو غرق نعمت‏هاى خدا هستى، چشمت از خداست، گوشت از خداست، قدرتت از خداست، دستت از خداست، پايت از خداست، همه از اوست. من نمى‏توانم اسمش را هم امانت بگذارم، باز يك نفسانيتى هست در كار، وقتى همه از او هست، در راه او اگر داديد كارى نيست اين، چيزى كه از خود اوست در راه خود او. اگر بنا باشد كه ما اين ارزش انسانى را ادراك بكنيم و اين ارزش الهى را ادراك بكنيم،

صحيفه نور ج 13 صفحه 133

نبايد متاثر بشويم از اينكه ما را در تنگناى اقتصادى قرار دادند. تنگناى اقتصادى، هر كارى بكنند راجع به دنياست، راجع به طبيعت است. ما را در هجوم نظامى قرار بدهند، يك وقت خودشان مستقيماً، يك وقت با اباديشان، ما نبايد از اين معنا اصلاً آزرده بشويم، چرا آزرده بشويم؟ ما مامور خدا هستيم و خداى تبارك و تعالى همه نعمت‏ها را به ما عطا فرموده است و آن چيزهائى كه عطا كرده، در راه او بايد صرف بكنيم.

آنچه كه انسان را مطمئن مى‏كند، ذكر خداست

اگر موفق شديم كه صرف كرديم آن چيزهائى كه خدا به ما داده در راه او، ما پيروز هستيم. يك مسلمان و مومنى كه به آن وظيفه شرعيه‏اى كه دارد، به آن وظيفه فطرى كه دارد، اگر عمل بكند، آن پيروز است ولو در جامعه حيوانى انسان‏ها هم مفروز باشد و مطرود باشد. و آن صورت انسانى كه بر خلاف آن مسير انسانى رفتار مى‏كند، هر چه هم كه پيش برود، هى حيوانيتش زياد مى‏شود، سبعيتش زياد مى‏شود. انسان يك اعجوبه‏اى است كه از هر دو طرف غير متناهى است، از طرف سعادت غير متناهى و از طرف شقاوت غير متناهى. ما بايد ميزان فصل ما بين انسان و حيوان را انسان و شيطان را به دست بياوريم تا بتوانيم بفهميم كى پيروز است و كى شكست خورده. اين ابر قدرت‏ها كه ما اسمش را ابر قدرت مى‏گذاريم، اينها تمام قدرتشان صرف حيوانيت مى‏شود، تمام قدرتشان را روى هم مى‏گذارند و صرف آمال حيوانى و شيطانى مى‏كنند و به آن هم درست نمى‏رسند. اگر بنا بود كه به آن چيزى كه مى‏خواهند برسند كه بايد وقوف كنند. اينكه مى‏بينيد كه اين قدرت‏ها هى جلو مى‏روند و هر چه داشته باشند باز يك قدم جلوتر مى‏روند و اگر تمام اين عالم را هم داشته باشند باز كافى برايشان نيست، اين براى اين است كه در طرف آن طرف هم غير متناهى هست انسان. آن چيزى كه انسان را مطمئن مى‏كند آن خداست. آن ذكر خداست بذكر الله تطمئن القلوب آن موجودات الهى از باب اينكه پناهگاهشان خداى تبارك و تعالى است، آنها اطمينان دارند. اين موحودهاى ديگرى كه طاغوتى هستند، پناهى ندارند. اينها هر چه دستشان بيايد و هر چه ظلم بكنند و هر چه كشور گشايى كنند، يك كشور ديگرى هم مى‏خواهند باز بگشايند و گمان نكنيد كه به اين سنخ افراد اگر همه اين كره ارض را بدهند، اين سير بشود. تمام اين سياره را اگر به يك نفر بدهند، اين سير نمى‏شود، دنبال اين مى‏رود كه خوب، ما برويم در اين سيارات ديگر، ببينيم آنجا چه خبر است، برويم آنجا هم بيرق خودمان را بزنيم، چنانكه رفتند در كره ماه هم بيرق زدند. اين براى اين است كه در طرف آمال حيوانى هم انسان غير از ساير حيوانات است. حيوانات وقتى كه آن كار خودشان را، مثلاً خوردند، سير شدند، ديگر مى‏نشيند و كارى ندارد تا وقتى گرسنه بشود، انسان اينطور نيست. كارى بكنيم كه اين راه را، راه مستقيم را انتخاب كنيم، تا مطمئن بشويم، تا خوف از ما زدايه بشود، از بين برود. انبيا هر كس به آنها هم جسارت‏كرد هيچ ابداً چيزى به نظرشان نبود، چون كه مقصد يك مقصد ديگرى بود، مطلب يك مطلب ديگرى بود، نه مايوس مى‏شدند و نه دلسرد مى‏شدند و نه گلايه‏مند مى‏شدند. بله، انبيا دنبال اين‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 134

بودند كه چرا بايد اين بشرى كه فطرتاً بايد فطرت سالم داشته باشد، چرا بايد اينطور باشد. رسول اكرم براى اين غصه مى‏خورد در وحى هم به او گفته است كه مثل اينكه تو خودت را دارى به كشتن مى‏دهى كه اينها ايمان نمى‏آورند. اين نظر اين بود كه اينها را آدم كند. هر كس كه آدم مى‏شد، يك بشارتى براى رسول اكرم يا انبيا بود و اما اينكه بخواهند يك كشورى را بگشايند و بخواهند يك فرض كنيد كه بلوكى داشته باشند و اين حرف‏هاى نامربوطى كه بين اصحاب طاغوت هست، اينها در بين انبيا مطرح اصلاً نبوده، اصلاً مطرح نيست. عالم طبيعت پيش انبيا مطرح نيست. آمدند اين طبيعى‏ها را، اين موجودات طبيعى را از اينجا بكشندشان ببرندشان طرف يك ممالك ديگر، يك عالم ديگر و آنچه درو هم من و شما نمى‏آيد.

اين تحولى كه در جامعه ما پيدا شده است، اين تحول معجزه آسا، اين تحولى كه راه صد ساله را در يك شب كانه پيمودند، اين را چه كسى كرده است؟ اين تحول، يك تحولى است كه اگر يك استادى، عارفى، يك شخص الهى بخواهد با موعظه و نصيحت و اينها بكند، بعد از سى سال، چهل سال زحمت، ده تا پانزده تا را تربيت مى‏كند. يك كشور سى و چند ميليونى يكدفعه از آن ظلمت‏هائى كه بعضها فوق بعض ، يكدفعه جهش كرد و در نور واقع شد، نورهاى غير متناهى. اين تحولى كه الان در كشور ما هست، همه روى اين مقصد است كه از اول فريادشان بلند بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم، طاغوت را نمى‏خواهيم. اين عنايت خدا را به اينها جلب كرد. خداى تبارك و تعالى كه مشاهده مى‏فرمايد كه يك ملتى از كوچك و بزرگشان مى‏گويند ما اسلام را مى‏خواهيم، عنايتش را به اينها متوجه كرد. اين عنايت الهى است كه جوان كذايى كه بايد در (به حسب طبع خودش) بايد در فرض كنيد كه كجا باشد، اين را كشاند به جنگ‏هاى بين اسلام و غير اسلام و با چه روى گشاده، مثل سربازهاى ديگران نيست كه بايد با فشار و زور و وعده و و عيد آنها را وادار كرده‏اند، اينها همچو به طبع خودشان. من وقتى كه در تلويزيون مى‏بينم كه يك گروه‏هائى، زن يك بلدى (خوب، همه بلاد اينطورند) نشستند و دارند براى اين جوان‏هائى كه در جبهه‏ها مشغول هستند با كمال جديت دارند بسته بندى مى‏كنند، دارند نان مى‏پزند، دارند بسته‏ها را درست مى‏كنند، من خجالت مى‏كشم كه ما چرا، ما چه هستيم و اينها چه هستند. يك ملت اينطورى شده است. يك ملت، ملتى شده است كه براى اسلام و براى وطن اسلامى خودش تمام قشرها قيام كردند، هر كه هر چه مى‏تواند. خوب، ديديد كه بعضى اين پير مردها، يكى از آنها هم آمده بود اينجا، از اين پيرمردها مى‏روند التماس مى‏كنند كه ما جبهه جنگ برويم. با اينكه نمى‏تواند برود مى‏گويد نه، من قدرتش را هم دارم بفرستيد مرا، مى‏توانم. بچه‏هاى كوچك هم همين فكر را دارند همين كار را كه بزرگ مى‏كنند، بچه‏ها هم همان كارها را انجام مى‏دهند و تعليمات نظامى كانه مى‏خواهند بگيرند. يك مملكتى اينطورى شده است، اين عنايت خداست كه به ما توجه پيدا كرده است. ما تا اين عنايت را داريم شكست نداريم. تا اين سايه عنايت حق تعالى به سر ملت ماست خوف از هيچ چيز نداريم. اگر ما يك موجود مادى بوديم، يك موجودى بوديم كه نمى‏ديديم، چشم‏هايمان را از آن عالم بسته بوديم و هر چه مى‏ديديم اينجا را

صحيفه نور ج 13 صفحه 135

مى‏ديديم، بايد اگر يك نفر ازما كشته مى‏شود بنشينيم عزايش را بگيريم، لكن وقتى يك موجود، موجود اسلامى و براى مقصد اسلامى دارد كوشش مى‏كند، تمام كوشش‏ها را مى‏كند و در عين حال در خودش اصلاً شكست نمى‏بيند. ميدان‏هاى جنگى كه شما الان ملاحظه مى‏كنيد و همه رفتند و اشخاصى رفتند و ملاحظه كردند، اين جوان‏هائى كه در آن ميدان دارند جنگ مى‏روند و برادرهايشان مى‏بينند كشته شد و افتاد، هيچ فترت و فتورى در آنها دست نمى‏دهد، به همانطورى كه از اينجا با شوق رفتند، با همانطور در جنگ هم با اشتياق و با دلاورى و با جرات، با آغوش باز شهادت را استقبال مى‏كنند. اين يك مسأله‏اى است، ايران يك وضعى پيدا كرده است كه ما نمى‏توانيم اين وضع را تعبيرى از آن بكنيم جز اينكه بگوئيم يك مملكت الهى است، يك مملكتى است كه فهميدند افرادش و اشخاصش كه براى اسلام بايد جانفشانى كرد. شما مقايسه‏اى بكنيد بين ملت ما و ساير ملت‏ها (نه، ملت‏ها همه خوبند، آنها باز يك قدرى به واسطه آن فشارهائى كه بر آنها مى‏آيد نمى‏توانند درست قيام كند و انشاء الله مى‏كنند) يك مقايسه‏اى بكنيد بين سردمدارهاى ممالك ديگر با رؤساى اين مملكت. آقاى كارتر در كدام جنگ‏ها رفته است توى جبهه جنگ؟ ايشان در همان كاخ سفيد و آن كاخ ييلاقى‏اش نشسته و وا مى‏دارد اشخاص را جنگ بكنند، كشته هم بشوند به جهنم، شما براى من كار بكن، بمير و بدم. و آقاى صدام در كدام جبهه‏ها آمده است و سركشى كرده؟ اين از سربازهاى خودش هم مى‏ترسد، از ملت خودش هم مى‏ترسد. در كجا شما سراغ داريد كه رئيس جمهورش در جبهه دائماً در جبهه از اين شهر به آن شهر باشد؟ و رؤساى ديگرش، اين آقاى رئيس مجلسش هم جبهه برود؟ كجا اين مسائل هست؟ امام جمعه‏ها را در كجا شما ديديد كه مثل جندى‏ها لباس بپوشند و در جبهه بروند؟ كجا هست اينها؟ در كجا شما ديديد كه سربازهايش و ارتشى‏هايش و رؤساى ارتشش اينطور فداكارى بكنند از آنها كشته مى‏شود، باز جلو بروند. در كجا هست اين مسائل؟ يك مسائلى است كه جز در راه صراط مستقيم انسانى حل نمى‏شود. براى اين است كه ملت ما با دولتش، با ارتشش، با اين چيزهايش دو تا نيستند، همه از هم هستند، از هم نمى‏ترسند. كى ما الان گرفتارى اين را داريم كه تهران‏مان يا اصفهان‏مان يا شيرازمان يا كجا حكومت نظامى بشود؟ كى ما همچو نگرانى داريم كه نبادا فلان قشر، فلان عشيره، فلان - عرض كنم كه - جمعيت در اطراف ايران به ضد ما قيام كنند؟ ما همچو نگرانى نداريم. يك چهار نفر بچه و جوان گول خورده‏اى كه هستند، اينها هم حالا ديگر فهميدند نبايد اين كارها را بكنند، انشاء الله درست بفهمند. اين يك مملكت نمونه است الان و ما دلمان مى‏خواهد كه اين مملكت نمونه آن نمونه عالى بشود و الگو بشود براى همه مملكت‏ها. اين يك مملكت، شما در تاريخ نگاه كنيد از صدر تاريخ تا آخر اگر پيدا كرديد يك جايى را كه زن‏ها و زن‏هاى جوانى كه حالا بايد فرض كنيد كه بروند سراغ جوانى شان، و پيرزنش، و پيرمردش، پيرزنش اينطور كوشش كند در اينكه پشتيبانى از ارتشش بكند، پشتيبانى از پاسدارهايش بكند. شما كجا، اگر داريد سراغ بگوئيد ما هم بفهميم. كجا شما همچو چيزى داريد كه دوش به دوش مردها و پاسدارها و ژاندارمرى و ارتش و همه قواى مسلح، دوش به دوش اينها زن‏ها هم همراهى بكنند؟ هر كه هر قدرى مى‏تواند. عراق اينطورى است؟ همه مردم

صحيفه نور ج 13 صفحه 136

عراق ؟! خيلى مضحك است اين مطلب، ايشان گفته بودند كه، آقاى صدام، كه فرق ما بين اينهائى كه داوطلب شدند براى ما كه چهار صد هزار نفرند با آنهائى كه در ايران هستند، اينها به ما احترام مى‏گذارند و به ما توجه دارند، آنها اصلاً پشتشان را كردند به پاسدارها و نظامى‏ها. خوب، انسان دهنش باز است، هر چه دلش بخواهد مى‏گويد. اما خوب وقتى مطالعه كنيد، وقتى، ايشان خيال مى‏كند كه عراق را توى محفظه‏اى گذاشتند هيچ كس نمى‏بيندش يك محفظه‏اى هست كه جمعيت عراق توى آن محفظه است فقط، هر چه به آنها نسبت بدهند هم چيزى خوب، اگر اينطورى هست، كه اين حكومت نظامى‏ها چيست؟ اگر مطلب اين است كه همه همراه شما هستند، خوب، شما يك وقتى صاف و پاك برو تو اين جمعيت‏ها ببين مى‏توانى قبل از اين، همانطورى كه زمان محمد رضا بود، شما ديديد كه اينها اگر يك، اگر محمدرضا مى‏خواست از يك خيابانى عبور كند، در عين حالى كه اتومبيلى كه نشسته بود، مسلح به همه جور چيزى بود و شيشه‏هايش هم ضد گلوله و همه بساط بود، معذلك از يك هفته قبل مى‏رفتند همه خانه‏ها را تخليه مى‏كردند و جايش نظامى‏ها و ساواكى‏ها را مى‏نشاندند تا ايشان بيايند از اينجا عبور كنند بروند آن طرف. حالا ما مى‏بينيم كه همه اين اشخاص، اين نخست وزير ما مى‏رود توى جمعيت با آنها صحبت مى‏كند، رئيس جمهور ما هم همين طور مى‏رود آنجا و همه اركان ما. اين، اگر ايشان درست مى‏گويد، خوب، برود توى جمعيت‏ها، چرا خودش را قنداق كرده آن كنار؟

ما سر اسلام دعوا داريم، اسلام و ضد اسلام نمى‏شود با هم تفاهم كنند

خوب، چه داعى داشت ايشان كه بى مطالعه، بدون اينكه بفهمد قصه چه است، بدون اينكه ملت‏ها را در حساب بياورد، همين كه بعضى از شياطين مثل خودش، به گوشش خواندند كه الان وقت اين است كه حمله بكنيم و ايران را، يك شخصيتى براى خودمان درست كنيم (اينها راهش انداختند براى همچو جنايتى) چه داعى داشت اين كار را بكند كه حالا افتاده به اين طرف و آن طرف كه بيائيد ما را صلح بدهيد؟ چه جورى صلح بكنيم ما؟ با كى صلح بكنيم؟ اين همانى است كه يك كسى بگويد كه فرض كنيد كه پيغمبر اسلام با ابوجهل صلح بكنند، آخر اين قابل صلح نيست. توئى كه اينهمه جنايات وارد كردى به كشور خودت و كشور ما، توئى كه اينهمه مسلمان‏ها را به كشتن دادى، توئى كه اين جنايات را كه گمان ندارم در تاريخ نظيرش زياد باشد، اينهمه جنايات را كردى، توئى كه در دزفول آنطور جنايات را كردى، حالا ما فرض كنيد رئيس جمهور ما و مجلس ما و نخست وزير ما بنشينند در يك جلسه‏اى با شما جلسه كنند و دست بدهند و احوالپرسى كنند و بگويند بيائيد، بسم الله! شط العرب مال شما، ديگر ما را رها كنيد مسأله اين است ؟! ما جواب ملت عراق را چه بدهيم؟ حالا ملت خودمان هيچ، جواب ملت عراق را چه بدهيم كه يك رژيمى كه چندين سال بر او حكومت كرده است غاصبانه و آنقدر از جوان‏هاى آنها را كشته و آنقدر از جوان‏هاى آن را معيوب كرده و آنقدر از علماى آنجا را شهيد كرده و حالا ما بنشينيم، ما كه ادعا مى‏كنيم مسلمانيم، بنشينيم سر يك ميز و با ايشان صحبت كنيم كه بيائيد با هم مصالحه كنيم؟ جواب ما، حالا جواب خدا هيچ كه جواب بايد بدهيم، جواب انبيا هيچ كه جواب بايد بدهيم، جواب ملائكه الله هيچ كه

صحيفه نور ج 13 صفحه 137

جواب بايد بدهيم، جواب مستضعفين جهان هيچ كه بايد جواب بدهيم، جواب اين ملت عراق را ما چه بدهيم اگر از كربلا يك طومارى براى ما برسد كه شما چرا با يك آدمى كه علماى ما را شهيد كرده، روشنفكرهاى ما را در حبس كرده (حبس‏هايشان الان جا نمى‏شود، يك جاهايى را تخليه كردند براى حبس از براى اينكه، از طورى كه نقل كردند براى ما) شما نشستيد با اينها صلح مى‏كنيد؟! چه صلحى ما داريم؟ ما با اين شهدائى كه داريم چه جواب بدهيم؟ ما اينقدر شهيد داديم حالا بنشينيم سر يك ميز و با ايشان صحبت كنيم؟! مسأله ما، مسأله مكتبى است، مسأله دلخواهى نيست، ما سر اسلام دعوا داريم، ما مى‏گوئيم كه يك نفر آدمى كه اسلام را اصلش مخالف با حزب خودش مى‏داند، اسلامش اسلام عفلقى است كه از اسلام كارترى هم بدتر است، يك نفر آدم و حزبى كه اسلام را مخالف همه چيز خودش مى‏داند و با تمام قوا اگر دستش برسد مى‏كوبد اسلام را، ما با او مى‏توانيم مصالحه كنيم؟ يعنى اسلام را ما فدا كنيم؟ مگر اسلام زمين است؟ مگر اسلام آسمان است؟ همانطورى كه در زمان شاه مخلوع اگر به ما گفتند بيائيد با هم مصالحه (گفتند هم )، با ما بيائيد مصالحه بكنيد، خوب، ما حق داشتيم مصالحه كنيم، يك كسى كه با اسلام مخالف است؟! باز مخالفت او كمتر از اين است، منتها همان حقه بازى‏هايى كه آن مردك مى‏كرد و در ايران او مى‏رفت به چيز حضرت رضا مى‏آمدند عكسش هم مى‏انداختند، همان كارها را اين مى‏كند، حالا مى‏رود، در راديو بود، كجا بود، نوشته بود كه بى ركوع نماز خوانده، حال اين اشكال به او نيست، ما با اينها هيچ راه مصالحه‏اى نداريم براى اينكه مقصد ما يك مقصدى است و آن اسلام است، همه ملت ما اسلام را مى‏خواهند، مقصد آنها هم يك مقصد ضد اسلامى است، و آن اسلام است، همه ملت ما اسلام را مى‏خواهند، مقصد آنها هم يك مقصد ضد اسلامى است، اسلام و ضد اسلام نمى‏شود با هم تفاهم كنند. بله، اسلام اجازه داده به اينكه يك كسى اگر مسلمان شد و به آداب اسلامى‏اش رفتار كرد و فهميديد كه مسلمان است و اينها، او را قبول كنيد. ايشان خودش را دست بردارد از اين كارها و از مملكت عراق هم دست بردارد و بشود يك نفر مثل افراد عادى و توبه كند و بگويد من مسلمان شدم حالا الاسلام يجب ماقبل و اما خدا همچو قلب‏هاى اينها را در آن مهر زده است و سياه كرده است به واسطه اعمال خودشان كه اينها ديگر قابل اصلاح نيستند، هيچ قابل نيستند، اينها ديگر نمى‏توانند اصلاً توبه كنند، اينها كارهاى خودشان را، اينها آدمكشى را، آنطور جنايت را به اينها تبريك گفته، به اينهائى كه جنايت‏ها را كردند، اين اصلاً قابل اصلاح نيست و ما هم حق نداريم اصلاح كنيم، فرضاً من بخواهم، فرض كنيد شهوت نفسانيم اقتضا كند، اما تكليف الهى را چه بكنيم؟ ما مكلف هستيم،ما همانطورى كه با محمد رضا نمى‏توانستيم اصلاح بكنيم، جواب نداشتيم از اينهايى كه شصت هزار جمعيت از آنها مرده است و كشته شده و شهيد شده، اگر آن پيرمرد، من بعضى وقت‏ها با كسانى كه خير خواهى مى‏كردند، مى‏گفتم خوب، من جواب اين پيرزنى كه جوانش را از دست داده، چه بگويم؟ ما بيائيم آقاى محمدرضا را با او مصالحه كنيم به اينكه او حكومت نكند، سلطنت بكند!! معنى سلطنت اين است كه ايشان آن بالاها بنشينند و ما اعليحضرت آريامهرش را بگوئيم و عرض مى‏كنم همه تشريفات و همه تجليلات را از او بكنيم، منتها او ديگر تو سر ما نزند. من مى‏گفتم من جواب اين

صحيفه نور ج 13 صفحه 138

پيرزنى كه آمده مى‏پرسد از من كه تو چكاره بودى كه جوان من از دستم رفت تو او را اعليحضرت همايونى مى‏خوانى؟ الان هم همان حرف است، ماها چكاره هستيم كه برويم بنشينيم با اينها صلح كنيم. اين دنيايى كه هى فرياد مى‏زنند به اينكه بيائيد با هم مصالحه كنيد و به اسلام برگرديد، اينها اسلام را مثل اينكه نشناختند، بعضى از اين آخوندهاى دربارى كه ما را نصيحت مى‏كنند كه بيائيد به اسلام برگرديد، اينها اسلام را نمى‏دانند چه است، اينها اسلام را جز خوردن چيزى نمى‏دانند، همان مسائل حيوانى اگر اينها اسلام را مى‏دانستند، اينها كه مى‏دانند كه اين مردك، اين حزب عفلقى مسلمان نيست و هجوم كرده به يك مملكت اسلامى، تكليف آن كسى كه هجوم مى‏كند به مملكت اسلامى، تكليف همه مسلمين است كه به او هجوم كنند، تازه آن آخوند دربارى مى‏گويد كه بيائيد با هم به اسلام برگرديد !! آخر تو بيا به اسلام برگرد، تو بيا بفهم اسلام چه است. اگر اسلام خلاصه مى‏شد در اكل و شرب و مارب حيوانى، آنوقت بله بايد بيائيم با هم بنشينيم به آن اسلامى كه شما مى‏گوئيد برگرديم، اما اسلام آن است كه آن شهدا را داده است، اسلام آن است كه براى رسيدن به مقصد آنهمه زحمت را نبى اكرمش و اوليائش متحمل شدند، حالا ما براى اينكه چند نفر جوان از دستمان رفته است (با اينكه خيلى عزيزند) از اسلام دست برداريم و برويم بنشينيم مصالحه كنيم؟ ما و ملت ما همانى است كه در اين خيابان‏هاى تهران و در شهرستان‏هاى ديگر آنهمه جوان‏ها را از دست داد و مصالحه نكرد، در صورتى كه همه قدرتها دست آن شخص خبيث بود و دنبال كرد مقصد خودش را تا به مقصد رسيد. جوان‏هاى ما، مردم‏ما، زن و مرد مااينها هستند كه دنبال مقصد و مكتب‏شان هستند و مصالحه نخواهند كرد با هيچ قدرتى و با هيچ ابر قدرتى. فرق ارتش ما و ارتش آنها اين است كه ارتش ما دستش بسته است، ارتش ما اسلام برايش تكليف معين كرده، ارتش آنها دستشان باز است، توپ، موشك زمين به زمين به اصطلاح خودشان مى‏اندازند، نه مترى، ده مترى، يك شهر هم همه‏اش را خراب كنند، آنوقت تبريك مى‏شنوند. ارتش ما نمى‏كند اين كار را، نمى‏تواند اين كار را بكند و نخواهد كرد، ارتش ما فقط موارد جنگى آنها و اشخاصى كه مخالف اسلام و قيام بر ضد اسلام كردند، مى‏كوبد و خواهد كوبيد. من بايد يك تسليت به سرتاسر ايران و تبريك عرض كنم و خصوصاً به خوزستان و اخص، بالاخص به دزفول تبريك عرض كنم براى اينكه آنطور روح مقاومت دارند و آنطور مردانه قيام كردند و مشغول به مقابله با دشمن هستند و تسليت به كسانى كه جوان‏هايشان را از دست دادند و ما همه هستيم، همه شريك هستيم، جوان‏ها مال همان تنها پدر و مادرها نبود، جوان‏ها مال اسلام بود. پيغمبر اسلام تسليت به شما مى‏گويد، مصيبت بر اسلام وارد شده به آنها از آنها تشكر كنم به اينكه براى اسلام خوب قيام كرديد و اجر شما با اسلام است، با خداى اسلام است و تشكر كنم از همه قواى مسلحه‏اى كه در اين جنگ بين اسلام و كفر، قيام به وظيفه كردند و خوب هم قيام كردند، شهيد دادند و خرابى براى مملكت‏مان وارد شد، اينها هم شهيد دادند و كوشش كردند و مردانه قيام كردند، از آنها هم همه و از همه رده‏هاى بالائى كه (بالا و پائين ما نداريم انشاء الله) برادرهايى كه در اين مسائل وكيل بودند رفتند آنجا، نخست وزير است نمى‏دانم رئيس جمهور است، امام جمعه

صحيفه نور ج 13 صفحه 139

است، همه اينها كه مشغولند به اين خدمت و صادقانه هم مشغولند، از آنها تشكر كنم و ملت ما بايد قدردانى بكنند از آنها. اينها برادرهاى شما و ما هستند كه در جبهه‏ها رفتند و شهيد مى‏دهند و جديت مى‏كنند و انشاء الله پيروز مى‏شوند، كسانى كه بر ضد اسلام هستند، به جاى خودشان مى‏نشانند. و از مملكت عراق و از ملت عراق تشكر كنم كه در اين وقت آنها هم به آنقدرى كه ميسورشان هست پشتيبانى مى‏كنند از مملكت ايران كه پشتيبانى از اسلام است، از آنها هم تشكر كنم و از همه جوان‏هايى كه، و غير جوان‏هايى كه از همه بلاد عالم، از اقصى بلاد، از آمريكا، از اروپا و از پاكستان، از هندوستان، از همه جا پشتيبانى كردند از ما، اظهار پشتيبانى كردند، مهيا بودن خودشان را براى دفاع از اسلام اعلام كردند، از همه آنها هم تشكر كنم و از خداى تبارك و تعالى تؤفيق سعادت براى همه بخواهم و انشاء الله به آنجا نمى‏رسد كه محتاج بشود كه همه جوان‏ها از همه اطراف و همه مردم دنيا و متعهدين از همه جا هجوم كنند و يك همچو آدمى را از بين ببرند، ما جوان‏هاى خودمان و ارتش خودمان كافى است براى اين امر و عمده اين است كه خداى تبارك و تعالى با ماست و ما اتكال به خداى تبارك و تعالى داريم و اميدواريم كه اين اتكال را تا آخر داشته باشيم تا عنايات حق تعالى را حفظ كنيم. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه ملت‏ها را، مستضعفين را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 140

تاريخ: 12/8/59

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان مسلمان پيرو خط امام

اگر يك ملتى بخواهد پيش ببرد، بايد بت‏ها را بشكند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از جمله چيزهائى كه دولت‏هاى بزرگ، ابر قدرت‏ها و به تبع آنها دولت‏هاى كوچك عمل مى‏كنند و از چيزهائى كه آنها براى پيشرفت مقاصد خودشان اجرا مى‏كنند اين است كه ايجاد خوف بكنند در ملت‏ها، دولت‏هاى كوچك در بين ملت خودشان ايجاد خوف بكنند. شما ديديد كه در اين مدتى كه محمد رضا غصب كرده بود حكومت ايران را، ساواك آنطور تبليغات مى‏كرد كه هر خانواده‏اى شايد گمان مى‏كرد كه اگر يك كلمه راجع به دولت يا راجع به شاه مخلوع بگويد اين كلمه را آنها مى‏شنوند و اين را به جزا مى‏رسانند. در همه قشر ملت، اين خوف را اينها ايجاد كرده بودند با تبليغات دامنه دار خودشان كه ساواك همچو هست كه در هر چند نفر آدم يكى از آنها ساواكى است و حرف‏ها را اگر در داخل خانه‏ها هم بر ضد رژيم گفته بشود به ساواك مى‏رسانند و ساواك هم خواهد چه كرد و چه كرد. اينها در خود كشور خودشان، هر كشورى كه زير دست آن كشورها بود، در كشور خودشان اين معنا را دامن مى‏زدند به طورى كه در زمان شاه مخلوع آنطور در بين مردم خوف بود كه شايد برادر از برادرش مى‏ترسيد، پدر از پسر، پسر از پدر، هر دو از زن مى‏ترسيدند كه مبادا يك وقت ما يك حرفى بزنيم و موجب گرفتارى و آزار و اذيت بشود و اعدام و حبس و كذا. دولت‏هاى بزرگتر كه شياطينى هستند معلم اين شيطان‏ها، آنها از باب اينكه دايره سلطه‏شان زياد بود به همه كشورها، اينطور مسائل را با حكومت‏هاى آنها و با ملت‏هاى ديگر باز تبليغ مى‏كردند و ايجاد خوف و رعب مى‏كردند در همه كشورها و اينطور وانمود مى‏كردند كه اگر يك كشورى يك كلمه بر خلاف اين قدرت بزرگ، آن قدرت بزرگ، بر خلاف آمريكا، برخلاف شوروى و قبلاً بر خلاف انگلستان يك كلمه اگر بگويد، دولت را چه خواهند كرد و مملكت را خواهند گرفت و خواهند چه و چه كرد. اين يك حيله‏اى بود كه از سال‏هاى طولانى اينها براى پيشرفت مقاصد خودشان اين حيله را به كار برده بودند و ملت‏ها هم باورشان آمده بود و دولت‏هاى كوچك هم نسبت به آن بزرگ‏ها باورشان آمده بود كه اگر يك كلمه بر خلاف فلان دولت بگويند اينها ساقط خواهند شد و از بين خواهند رفت و آنها هجوم خواهند كرد و لهذا در بعضى از اوقات كه در چندين سال پيش از اين يك اولتيماتومى آنها مى‏دادند به ايران مثلاً، با همان لفظى كه آنها، تشرى كه آنها مى‏زدند هر امرى را كه مى‏خواستند، به مجلس تحميل مى‏كردند و به

صحيفه نور ج 13 صفحه 141

دولت تحميل مى‏كردند، اينها هم نسبت به ملت خودشان همين طور بود. همچو كه صحبت حكومت نظامى مى‏شد ديگر مردم بكلى به واسطه خوفى كه از اينها داشتند، بكلى خودشان را مى‏باختند. اين معنا را ما را از اول به نظرمان آمد كه بايد اين خوف را شكست، اين يك رعبى است و ارعابى است كه واقعيت ندارد زياد، آنقدر كه واقعيتش است صد چندان تبليغات است و دامن مى‏زنند به آن و همه مردم را يا همه دولت‏ها را مى‏ترسانند. به نظر مى‏رسيد كه بايد اگر بخواهد يك ملتى پيش ببرد يا مقابله بكند با دولت يا مقابله بكند با دولت‏هاى بزرگ، به نظر مى‏رسيد كه اگر ما بخواهيم يك عملى انجام بدهيم بايد اين بت‏ها را شكست و او به اين است كه بايد خود آنهائى كه در رأس واقع شدند، هدف قرار داد و ابتدا با صحبت، با حرف اينها را همچو كرد كه از دل مردم اين مسأله خارج بشود كه نمى‏شود بر خلاف فلان قدرت حرف زد. كم كم مردم اين معنا را حس كردند كه نه، آنطورها نيست كه تصور مى‏شد كه اگر يك كلمه راجع به آن درجه اولى‏ها صحبت بشود عالم به هم مى‏خورد و لهذا ديديد كه وقتى كه صحبت از خود آن مردك هم شد هيچ اشكالى پيش نيامد. اگر هم اشكالى پيش آمد اشكالى بود كه رفع مى‏شد و ديديد كه وقتى كه اعلام حكومت نظامى در روز هم كردند مردم ريختند بيرون و شكستند حكومت نظامى را و هيچ چيز نشد.

عمده اين است كه اين خوف‏هائى كه اينها ايجاد كردند در دل ملت‏ها، اين شكسته بشود. از جمله چيزهائى كه خيلى به آن دامن زده بودند و مى‏ترساندند همه را اين معنا بود كه اين دو تا قدرت بزرگى كه الان در عالم هست، از اين دو قدرت نمى‏شود اصلاً كسى احتمال بدهد كه كنار برود و خودش مستقل باشد، حتماً يا بايد در بلوك شرق باشد يا در بلوك غرب، از اين دو حال هيچ نمى‏شود خارج شد. اگر يك وقتى كسى بخواهد خيال اين معنا را بكند كه خودش هم يك آدمى است، خودش هم مستقل است، اين يك خيال غلطى است كه همان تصورات است واقعيت نمى‏تواند داشته باشد. لكن وقتى كه كم كم ملت‏ها به خود آمدند و فهميدند كه نه، آنطورها نيست، ما ديديم كه مداخله نظامى شوروى در افغانستان كه يك ملت ضعيفى ولى زنده‏اى هست و با قدرت ايمان مقابله كرد، در عين حالى كه حكومت افغانستان، حكومت غاصب افغانستان با شوروى و حزب‏ها، بعضى از حزب‏چپى همه با هم هستند معذلك جوان‏هاى برومند افغانستان در مقابل آنها ايستادند و الان مدت‏هاى زيادى است كه از براى شوروى ايجاد اشكالات كردند به طورى كه بايد بگوييم شوروى را شكست سياسى دادند. اين براى اين بود كه فهميده شد كه اينطور نيست كه اگر شوروى به يك جائى حمله بكند، ديگر مى‏شود حرفى زد، اين صد در صد بايد تسليم شد، يا اگر آمريكا يك وقت دست به آن زده بشود، ديگر مملكت مثلاً ايران بكلى منهدم مى‏شود و از بين خواهد رفت. كم كم اين مسأله، اين رعب شكسته شد نسبت به رژيم منحوس پهلوى كه همه ديديد كه با همان فريادهاى شما جوان‏ها، مردها و قيام ملت نتوانستند آنها ديگر نگه دارند او را. با همه قوائى كه داشتند بالفعل و دنبال او هم بودند، معذلك فريادهاى شما و وحدت كلمه شما آنها را شكست داد.

پس اين معنا كه اگر ما بر خلاف اين دستگاه يك كلمه‏اى بگوييم نابود خواهيم شد، معلوم شد نه، مسأله

صحيفه نور ج 13 صفحه 142

درست نبوده. اينها به واسطه تبليغاتشان ايجاد خوف كرده بودند كه با همين خوف كارهاى خودشان را انجام مى‏دادند. بيشتر مردم به واسطه اين خوف كنار مى‏گرفتند و بى تفاوت مى‏شدند و مى‏ترسيدند، آنها هم با اينكه قدرتشان به آن بزرگى نبود كه يك ملت را از بين ببرند، استفاده مى‏كردند لكن ملت ايران اين مطلب را شكست در هم و اين رژيم را از بين برد. نسبت به قدرت‏هاى بزرگ هم همين طور است قضيه و همين طور بود قضيه كه ارعابش بيشتر از واقعيتش بود. اگر يك مطلبى فرض كنيد در يك دولت كوچكى واقع مى‏شد بر خلاف ميل شوروى مثلاً يا بر خلاف ميل آمريكا، كافى بود كه آمريكا يا شوروى يك تشر بزنند، با همان يك تشر مسأله ختم مى‏شد، يا مثلاً در آنوقتى كه انگلستان قدرتش زيادتر بود از ديگران، يك كشتى را بياورند در اين آب‏هاى نزديك ايران، يك كشتى را كه آوردند اينجا، ديگر نه مجلسش مى‏توانست حرفى بزند و نه دولتش و هر چه آنها مى‏خواستند، تحميل مى‏كردند. اين مطلب هم در ايران شكسته شد، اين معنا كه يكى برود در سفارت آمريكا و يك تعرضى بكند به سفارت آمريكا، در سابق و در زمان رژيم سابق، جزء تخيلات و شعرها به نظر مى‏آمد، چطور امكان دارد كه ملتى كه هيچى ندارد، جوان‏هائى كه دستشان چيزى نيست بروند و سفارت آمريكا را يك تعرضى به آن بكنند، يك سنگى حتى بيندازند، اگر يك همچو چيزى بشود اصلاً ملت و دولت ايران به باد فنا خواهد رفت. اينها چيزهائى بود كه با شيطنت و تبليغات تو مغز مردم كرده بودند و مردم را از آن قدرت ملى و انسانى و اسلامى كه داشتند غافل كرده بودند. ما ديديم كه جوان ما به واسطه آنهمه ناراحتى‏هائى كه ملت ما از اين قدرت فاسد كشيده بود عكس العمل نشان دادند و رفتند و ريختند و آن اعضاى آنجا را گرفتند و اينها و هيچ آسمان به زمين نيامد. ويژگى اين عمل، اين بود كه اين قدرت آمريكا و اين ارعابى كه كرده بودند اينها كه اگر چنانچه يك تعرضى بشود، به ديوار سفارت آمريكا كسى يك خطى بكشد چه‏ها خواهد شد اين از بين رفت. شما جوان‏ها كه رفتيد و آنجا را گرفتيد و بعد هم به همه معلوم شد كه اينها اصلش يك افرادى نبودند كه راجع به يك سفارتخانه متعارف باشند، اينها مركز يك توطئه‏اى بودند كه در همه شوون كشور ما بلكه منطقه دخالت مى‏كردند و دولت‏هاى سابق دانسته يا ندانسته از آنها بايد تبعيت بكند و هر كارى كه مى‏خواهد انجام بدهد بايد با مشورت اينها باشد چنانچه خود محمد رضا گفت كه ما ليست وكلا از سفارت مى‏آمد و ما بايد اين ليست را همانطورى كه آنها نوشتند عمل بكنيم. اين خدمتى كه اين جوان‏ها كردند و رفتند و شكستند و گرفتند آنجا را و آن افراد فاسد را نگه داشتند، اين يك مطلبى بود كه آن واهمه‏هائى كه در ذهن مردم بود، در ذهن ملت‏ها بود، در ذهن دولت‏ها بود و آن هيولائى كه نشان داده بودند آنها از قدرت‏هاى بزرگ، آن را شكستند. اين يك مطلبى است كه اگر چنانچه ملت ما هم دنبال او هر جور زحمتى به خودش راه بدهد، هر جور گرفتارى و تنگنائى كه برايش پيش بيايد ارزش دارد. ارزش اين عمل به اين نيست كه ما شكم‏مان يك وقتى گرسنه مى‏ماند يا مثلاً راه وقتى بخواهيم برويم با اتومبيل مى‏توانيم برويم از باب اينكه نداريم چيزى ارزش اين به اينها نيست. ارزش اين در عالم به اين است كه شما يك بتى كه درست كرده بودند اينها كه، بت بزرگى كه همه ممالك را گرفته بود، شكستيد، و اين يك

صحيفه نور ج 13 صفحه 143

جنبه سياسى داشت كه، و يك ارزش سياسى داشت كه همه ارزش‏ها پيش او كوچكند. اينهائى كه خيال مى‏كنند كه به واسطه اعمال اينها ما در تنگنا واقع شديم، اشتباه مى‏كنند، در عين حالى كه سوء نيت ندارند، البته يك دسته‏هائى هستند كه شما را هم آمريكائى مى‏دانند، پاسدارهاى ما را هم مى‏گويند مرتجعند، آمريكائى‏اند. اينها، اين دسته‏ها بيچاره‏اند، بدبختند اينها. و اما بعض از اشخاصى كه خوب، دلسوز هم هستند براى كشور ما و براى كشور خودشان و مخالف هم هستند با هم ارگان‏هاى خارجى و اجانب، لكن آنها هم تحت تاثير همان تبليغات واقع شده‏اند و گمان مى‏كردند كه اگر چنانچه به زودى و فوراً ما تقديم نكنيم اين جاسوس‏ها را به آمريكا و يك عذر خواهى هم نكنيم، چه‏ها و چه‏ها خواهد شد. ارزش اين عمل اين است كه اين اشتباهات را رفع كرد. شما الان يك سال است كه اين جاسوس‏ها را، اين توطئه گرها را، اين مجرم‏ها را در آنجا حبس كرديد و خبرى هم نشد، نه بازارمان خوابيد و نه اقتصادمان به هم خورد، و اينها، بعد هم هر كارى آنها خواستند هى كردند و هى ترساندند و هى عمل مذبوحانه كردند و ما ديديم كه يك سال از اين امر گذشت و نه، هم بازارهاى ما سر جاى خودش هست و هم كشاورزى ما سر جاى خودش هست و هم چيزهاى ديگرمان، هيچ چيز نخوابيد، هيچ مطلبى نشد. ارزش اين است، ارزش اين عمل اين است كه شكسته شد آن بت بزرگى كه براى ملت‏ها تراشيده بودند. ارزش اين چريك‏هاى افغانى اين است كه شكستند آن بت‏هاى بزرگى را كه تراشيده بودند كه اگر چنانچه كسى با شوروى يك كلمه بگويد، بايد به فنا برسد. اينها شكستند اين را.آنها هم چندين ماه است كه الان با همه قوائى كه آن قدرت بزرگ پيش آورده براى آنها و حكومت خودشان هم با آنها مخالف است، باملتش مخالف است، چريك‏هاى افغانستانى شكستند آن هيولا و چيزى كه براى ملت‏ها پيش آورده بودند. اين عمل شما در اينجا و آن عمل آنها در آنجا ارزشش يك ارزشى نيست كه ما بتوانيم به ميزان در آوريم. اينها ارزش دارد به اينكه، مانصف ملت‏مان هم اگر كشته مى‏شد ارزش داشت اين، براى اينكه قضيه، قضيه شكم نيست تا ما عزا بگيريم كه مبادا يك وقت گندم ما نداشته باشيم. مادر پنجاه و شصت سال پيش از اين كه من يادم هست، با اسب و الاغ از اين راه به آن راه مى‏رفتيم و با عرض مى‏كنم كه نه برقى بود و نه بساطى بود و آنطور همه مردم زندگى‏شان را مى‏كردند.

ما براى شكم قيام نكرديم، ما براى اسلام قيام كرديم‏

آن چيزى كه براى ما ارزش دارد اولاً اسلام است كه در آن همه چيز هست. ما براى شكم‏مان قيام نكرديم كه اگر شكم‏مان را يك فرد جلويش را بگيرند مابنشينيم سر جايمان. ما براى اسلام قيام كرديم، همانطورى كه درصدر اسلام پيغمبر اكرم براى اسلام قيام كرد و آنقدرى كه او در زحمت و رنج واقع شد، ما نشديم. ما الان بازارهايمان سر جاى خودش هست و امسال كه مى‏گويند ميوه‏ها هم بيشتر از هميشه هست، ارزاقمان هم سر جاى خودش هست و گرفتارى اين چيزها ابداً نداريم عمده اين است كه ما يك ملتى داريم كه اين ملت همه بيدار شدند، آن خوف را شكستند، آن

صحيفه نور ج 13 صفحه 144

خوفى كه اگر يك پاسبان مى‏آمد يك بازار را مى‏بست هيچ كس حرف نمى‏زد او را شكستند، فرياد زدند، با فرياد خودشان قدرتى را كه در اينجا بود شكستند و قدرتها را شكستند. ما وقتى يك ملت داريم كه سى و چند ميليون است و بيست ميليون جوان داريم كه آرزوى شهادت بسياريشان مى كنند، ديروز يك پيرمرد نزديك به هشتاد، تقريباً بين هفتاد و هشتاد بود، طورى كه چيز بود، آمد با من مصافحه كرد و رفت آن كنار و دوباره من ديدم ايستاد و دوباره دارد مى‏آيد، دفعه دوم كه آمد اينجا گريه مى‏كرد اشكهايش رامن ديدم كه آنجا جارى بود مى‏گفت من مى‏خواهم بروم جنگ بكنم. من گفتم به او كه من و تو بايد دعا بكنيم، جوان‏ها بايد جنگ بكنند. الحمدلله ما كه جوان‏هايمان، پيرهايمان، زن‏ها، دخترها، همه، بچه‏ها همه‏مان يك تحولى در ما پيدا شده است كه نمى‏خواهيم ديگر زير بار ابرقدرت‏ها برويم، بايد البته ملتى كه اينطور باشد خودش را مهيا كند براى همه چيز. قدرت‏هاى بزرگ عالم هست، شما هم ايستاديد در مقابل قدرتهاى بزرگ عالم، از ارعاب‏هايشان نترسيد خيلى، اما مهيا بشويد براى اين شلوغ كارى‏ها، براى اين كارهايى كه دارد انجام مى‏گيرد بايد ما مهيا بشويم. يك كار ارزشمندى شما كرديد، يك كار بزرگى كرديد كه تمام دنيا به صورت اعجاب دارند به شما نگاه مى‏كنند. كسى كه يك همچو كار بزرگى را به عهده گرفته است نبايد خيال كند كه امروز كه ما اين را بيرونش كرديم فردا كس ديگر مى‏آيد، نخواهد آمد، خير، شما و ما مهيا هستيم و مهيا بايد باشيم كه آنقدرى كه ارزش دارد عملمان، بايد برايش فداكارى بكنيم. ما باز با آن تنگناى اقتصادى كه پيغمبر اكرم در آن چند سال كه در آن غار بود واقع شده بود، واقع نشديم. آنها نان خوردن هم نداشتند، آنها با زحمت براى خودشان به طور قاچاق يك چيزى مى‏آوردند مى‏خوردند، زندگى مى‏كردند، لكن ارزش عمل يك ارزشى بود كه مى‏ارزيد به اينها، تحمل مى‏كرد ايشان اينها را. ما الان چيزى برايمان واقع نشده، خوب، يك گوشه كشور ما يك جنگى واقع شده و آن هم دارند سركوبشان مى‏كنند. ما بايد مهيا باشيم كه فردا اگر از يك گوشه ديگرى هم يك شيطان ديگرى سر در آورد، آن هم سركوبش بكنيم. ما مى‏خواهيم زنده باشيم و ما مى‏خواهيم شرافت خودمان را حفظ كنيم و ما مى‏خواهيم اسلام عزيز را كه همه چيز درش هست، استقلال درش هست، آزادى درش هست، شرافت درش هست، مى‏خواهيم اين را حفظش بكنيم و قرآن كريم را حفظ بكنيم و اين ارزش دارد به اينكه ما همه‏مان هم از بين برويم، رفتيم. مگر ما از پيغمبر بالاتريم، مگر ما از حسين بن على بالاتر هستيم. آنها هم همه چيزشان را دادند در راه هدفشان، لكن ما قدرت داريم الان، آنها آنوقت نداشتند همچو قدرتى. حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در آن غارى كه پناه برده بودند كسى را نداشتند، يك چند نفرى آنجا بودند و همه در خوف زندگى مى‏كردند ما به آنجا نرسيده است حالا. زمانى هم كه در مدينه تشريف آوردند، آنقدر رنج ايشان كشيدند، اينقدر زحمت كشيدند كه هيچ يك از آنها را تا حالا ما نكشيديم.

ما ملتى هستيم كه با وحدت كلمه و اتكال به خدا همه چيز را مى‏توانيم پيش ببريم‏

ما از جنگ نبايد بترسيم. پيغمبر اكرم جنگ كرده است براى اسلام حضرت امير جنگ كرده

صحيفه نور ج 13 صفحه 145

است براى اسلام. صدر اسلام در يك چند سال چندين جنگ، هشتاد تا، چقدر جنگ واقع شد. ما بايد مهيا باشيم براى جنگ‏ها و ما قدرت داريم، ما جوان‏ها را داريم. يك ملتى هستيم كه با وحدت كلمه و با اتكال به خداى تبارك و تعالى همه چيز را ما مى‏توانيم پيش ببريم، هيچ خوف از اين مسائل نداريم. اينها كه ايجاد خوف مى‏خواهند بكنند در شما، همان‏هائى هستند كه در زمان شاه مخلوع هم ايجاد خوف كرده بودند و آن به واسطه همان ايجاد خوف سرجاى خودش نشسته بود و به خيال خودش سلطنت مى‏كرد. وقتى اين خوف شكسته شد ديديم كه تو خالى، بود واقعيت آنطورى كه مى‏گفتند نداشت. قدرت‏هاى ديگر هم همين طور است، خيال نكنيد كه اينها شاخ و دم خيلى بزرگى دارند، اينها هم همين طورهاست. مهم اين است كه ما با هم منسجم باشيم، مهم اين است كه قواى مسلح ما كه خداوند انشاء الله نصرت به آنها بدهد منسجم باشند با هم. سپاه پاسداران و قواى انتظامى ديگرى خودشان را يك بدانند. همه‏تان براى يك مقصد داريد عمل مى‏كنيد و آن مقصد اين است كه كشور خودتان را آزاد نگه داريد و مستقل، نوكر نباشيد، شرافت خودتان را حفظ بكنيد. همه قواى مسلحه، هر كس هست، از ملت هم هر كس متصل شد به آن جبهه، همه همدم باشيد و هماهنگ. اگر هماهنگ باشيد و همه روى يك رويه كار بكنيد و يك فرماندار از براى فرمانده براى شما باشد كه روى نقشه عمل بكند مطمئن باشيد كه پيروز هستيد و هيچ قدرتى هم نمى‏تواند با شما مقابله كند براى اينكه قدرت، قدرت ملت است. ارتش وقتى اتكالش به اين ديوار بزرگ شد، به اين سد عظيم ملت شد قدرتى پيدا مى‏كند كه هيچ چيز نمى‏تواند مقابل او بايستد. ارتش ما وقواى مسلح ما و پاسدارهاى ما و همه اينها پشتوانه‏شان همه ملت هست. الان شمابينيد سرتاسر مملكت ما در حال جنگند، دخترهاى توى خانه‏هايشان هم در حال جنگند، براى جنگى‏ها دارند كار مى‏كنند يك همچو مملكتى كه ارتشش با ملتش يك است، رؤسايش با ديگران برادرند، اينها همه خدمتگزار هستند نسبت به ملت‏شان، ملت‏شان از آنها پشتيبانى مى‏كند، يك همچو ملتى از چى مى‏ترسد، و شما مطمئن باشيد. چند وقت است كه الان ما را حصر اقتصادى كردند، چه شد مثلاً؟ ما كجايمان گير كرده است كه حصر اقتصادى، حصر اقتصادى خيال مى‏كنند اشخاص كه ما اگر چنانچه از آمريكا مثلاً فرض كنيد كه فلان چيز را نخريم، خير، ديگر نمى‏توانيم. نخير ما داريم زياد، آمريكا اينجا برايمان ذخيره كرده اينها را. بدانيد كارهاى خدائى است اينها، كارهاى خدائى است كه پنجاه سال آن يا كمتر يك قدرى، اين مرد بيست و چند سال، اين دومى زحمت كشيد و آمريكا هم به خيال اينكه خوب، مملكت خودش است ديگر، هر چه هست مال خودش است، نفت‏هاى ما را البته گرفتند و خوردند و بردند و اسلحه‏هاى زياد آوردند براى ما. اين كوه‏هائى كه در ايران هست بسياريش زيرش اسلحه و مهمات هست و اينها همان‏هائى بود كه دشمن ما، دشمن فعلى و هميشگى ما براى خودش تهيه كرده بود و حالا مال ماست. عمده اين است كه ما خودمان، خودمان را بشناسيم و قواى مسلح ما و ملت ما يكپارچه بشود. اگر اينها همه با هم يكپارچه باشند، پشت به پشت هم بدهند، هيچ قدرتى نمى‏تواند اينها را بشكند. اين قدرت‏هاى بزرگ آنقدر گرفتارى دارند كه به اين مسائل خيلى نمى‏توانند برسند، هر

صحيفه نور ج 13 صفحه 146

كدامشان مقابل هم ايستادند. اين گرگ‏ها را مى‏گويند كه وقتى شب هم ميخواهند بخوابند دور هم، همه رويشان را به هم مى‏كنند از خوف اينكه اگر يكى‏شان غفلت كند باقى‏شان او را مى‏خورد. حالا اينطوريست كه شما خيال نكنيد كه آمريكا اگر بخواهد يك چيزى بكند، آمريكا مقابلش يك گرگ ديگرى ايستاده درست دارد نگاهش مى‏كند، آن هم همين طور مقابلش يك گرگ ديگرى ايستاده مقابلش اللهم اشغل الظالمين بالظالمين مسائل اينطور نيست كه به گوش ما مى‏خوانند كه اى، اگر آمريكا چه بشود، چه. خوب، يك سال تمام است كه اين جوان‏هاى عزيز ما رفتند و البته رنج كشيدند، زحمت كشيدند و ماجورند در اين امر پيش خداى تبارك و تعالى. من نبايد تشكر كنم از آنها، عمل آنها پيش خدا ارزش دارد. يك سال است كه اينها رفتند و آنجا را گرفتند. آنها جز، هى حرف آنها زدند، آن ور ايستادند و حرف زدند و چه كردند، خوب، حصر اقتصادى كردند و چه كردند، لكن ملت سر جاى خودش ايستاده و هيچ نقصى در خودش نمى‏بيند. ده سال ديگر هم كه بشود همين است. عمده ارزش اين عمل‏ها اين است كه از ذهن توده‏هاى ضعيف مردم در سرتاسر دنيا، مستضعفين جهان در سرتاسر دنيا، از ذهن اينها اين رعب‏ها را خارج مى‏كند به خود مى‏آيند، الان هم آمده‏اند. هى مى‏گويند كه ماها در انزوا هستيم، آنوقت كه در انزوا نبوديم چه بوديم؟ يك ملت زير دست ضعيف بيچاره، يك پاسبان در بازار بزرگ تهران حكومت مى‏كرد بر بازار. اين آنوقت بود كه ما منزوى نبوديم، منزوى نبوديم يعنى روابطمان با آمريكا و با شوروى و با كذا و كذا سر جايش بود.

تا منزوى نشويد، نمى‏توانيد مستقل شويد

حالا كه منزوى هستيم چه هستيم؟ حالا كه منزوى هستيم جوان‏هاى ما ايستاده‏اند و سفارت آمريكا را گرفتند و پنجاه و چند نفر جاسوس‏ها را گرفتند و نگه داشتند البته انسانى هم با آنها رفتار كردند. آنطورى كه به من دائماً رسيده اين است كه خيلى خوب با اينها رفتار كردند و اخلاق اسلامى هم همين است.

حالا كه منزوى هستيم اينكه بازارمان سر جايش هست با عزت و احترام، هيچ كس به ما نمى‏تواند ظلم كند، هيچ كس نمى‏تواند بگويد بازارتان را ببنديد، يا با الزام بازار را ببندند، هيچ كس نمى‏تواند بيايد بگويد چهارم آبان است بيرق‏ها را همه جا بزنيد و بايد همچو بشويد، هيچ. حالا كه منزوى نيستيم خود مانيم، مستقليم. انزوا اگر پيدا شد، انسان خودش را بهتر پيدا مى‏كند. ديروز چند تا، دو سه تا جوان آمدند و يك تفنگى را كه من خوب نمى‏شناسم تفنگ چه هست آوردند نشان دادند، گفتند اين را ما خودمان درست كرديم، وقتى هم به ارتش نشان داديم گفتند صحيح است و خوب است و وسائل را فراهم مى‏كنيم. اين براى اين است اگر چنانچه ما منزوى نبوديم هيچ وقت به فكر اين كار نمى‏افتادند. شما كه حالا به خيال اينها منزوى هستيد شما الان در فكر اين هستيد كه خودتان كارهاى خودتان را انجام بدهيد. منزوى نبودن يعنى متكل بودن به غير، يعنى اسير بودن منزوى هستيم يعنى ارتباطمان با ديگران قطع است و ما نوكر ديگران نيستيم. آنها هى مى‏آيند به ما مى‏گويند كه بيا

صحيفه نور ج 13 صفحه 147

روابطمان را درست كنيم، ما همه جور حاضريم، چطور. و ما مى‏دانيم شيطنت است اين. البته اگر چنانچه همه احترام به همه بگذارند، همه دنيا با هم بايد برادر باشند اما مسأله اين نيست مااز اين انزوا نمى‏ترسيم، ما استقبال مى‏كنيم يك همچو انزوائى را كه ما را وادار مى‏كند كه خودمان به فكر خودمان بيفتيم. وقتى اين انزوا نباشد ما متكل به غيريم، هر چى مى‏خواهيم دستمان پيش غير دراز هست. گندم هم مى‏خواهيم از آنها بگيريم و ارزاقمان را از آنها بگيريم و صنايع‏مان را آنها برايمان بيايند درست بكنند، همه چيزمان دست آنها باشد. ملت تا اينطور باشد مى‏تواند خودش داراى يك چيزى باشد، در اقتصاد مستقل باشد، در جنگ مستقل باشد، در اجتماع مستقل باشد وقتى شما منزوى باشيد مى‏توانيد اين كارها را بكنيد. شماى منزوى مى‏توانيد كه فكر بكنيد كه بايد كشاورزى‏مان را خودمان اداره كنيم محتاج نشويم به ديگران، براى اينكه منزوى هستيم ديگران نمى‏دهند به ما. وقتى يك ملتى احساس كرد كه ارزاقش را ديگران نمى‏دهند به او، خودش به فكر مى‏افتد كه براى خودش درست كند. مادامى كه در نظرش اين است كه نه، ما مى‏آورند برايمان، مى‏دهند به ما، نمى‏تواند كار بكند. اينهائى كه وقتى در اطرافشان ده تا پانزده تا نوكر هست، مى‏افتند و تنبل مى‏شوند و هيچ كار از آنها نمى‏آيد، وقتى مى‏بريشان حبس، خودش تو حبس كارهاى خودش را مى‏كند براى اينكه منزوى شده. ملتى كه منزوى بشود مى‏تواند ترقى كند، مترقى مى‏شود. ملتى كه منزوى نيست نمى‏تواند به ترقى راه خودش را برود. ملت غير منزوى يعنى ملتى كه اتكالش به ديگران هست، خوراكش را از ديگران مى‏گيرد، اتومبيلش هم از ديگران مى‏گيرد، برقش هم از ديگران مى‏گيرد. اين ملت تا آخر بايد اسير باشد. تا منزوى نشويد نمى‏توانيد مستقل بشويد. از انزوا ما چه ترسى داريم، ما آن روزى كه منزوى نبوديم همه گرفتارى‏ها را داشتيم، حالائى كه منزوى هستيم مستقل هم هستيم. الان هر كسى آقاى خودش هست، هى زير بار ديگرى نيست. الان مى‏تواند يك سفارتخانه‏اى (هر سفارتخانه‏اى‏خواهد باشد) مى‏تواند كه به حكومت ما، به دولت ما يك چيز را تحميل كند؟ پس ما منزوى نيستيم شما خيال مى‏كنيد منزوى هستيم. منزوى به آن معنائى كه شما مى‏خواهيد نباشيم، اين معنايش اين است كه ما وابسته باشيم و تا آخر غلام حلقه بگوش باشيم. خدا مى‏داند آن روزى كه من عكس اين محمد رضا را ديدم در روز نامه‏هاى اينجا، در مجله‏اى بود، چيزى كه در آمريكا مقابل يكى از رياست جمهورى‏هاى آنها ايستاده بود مثل يك بچه‏اى و او عينكش را برداشته بود و به روى او نگاه هم نمى‏كرد، اينطور نگاه مى‏كرد و اينطورى ايستاده بود، خدا مى‏داند تلخى اين در ذائقه من شايد حالا هم باشد كه ما اينطور هستيم كه يك نفر آدمى كه مى‏گويد من همه كاره هستم و كشورم را مى‏خواهم برسانم به كذا و از ژاپن بايد جلو بيفتيم و فلان، يك همچو آدم ضعيف زبونى است كه مى‏رود در آمريكا بعد از همه تشريفات كه اجازه بدهند و چه بكنند و برود آنجا، مى‏ايستد آنجا پهلوى آن جانسون (ظاهراً بود) ايستاده آنجا و آن مردك تو صورتش نگاه نمى‏كند، عينكش را برداشته و آنطور نگاه نمى‏كند و اين اينطورى ايستاده. خدا مى‏داند كه اين غير انزوا براى يك ملتى از هر انزوائى بدتر است. بله، او منزوى نبود، آقايان مى‏خواهند ما هم اينطور بشويم. ما انزوائى را كه اين آقايان خيال

صحيفه نور ج 13 صفحه 148

مى‏كنند، با آغوش باز اين انزوا را مى‏پذيريم. تا انزوا نباشد افكار شما به راه نمى‏افتد. مغزهاى شما از مغز آمريكائى كوچكتر نيست لكن شما رااز انزوا بيرون آوردند و مرتبط كردند، تا آخر قيامت شما بايد منزوى آنوقت باشيد، وابسته، افكارتان اصلاً به راه نيفتد، مغزهايتان بخشكد آنجا و هيچ راه عمل نكنيد. اگر مغزهاى ما عمل مى‏كرد، حالا وضع كشور ما غير از اين بود، لكن نگذاشتند مغزهاى ما عمل بكند. همه چيز را آوردند، اموال زيرزمينى ما را دادند و همه چيز را آوردند، فراهم كردند كه مبادا شما به فكر اين بيفتيد يك صنعتى ايجاد كنيد تا ارتباطتان را از دنيا قطع نكنيد، اين ارتباطى كه شما را به انزواى حقيقى مى‏كشد، نمى‏توانيد خودتان اهل صنعيت بشويد و نمى‏توانيد مملكت‏تان صنعتى بشود، نمى‏توانيد مستقل باشيد و نمى‏توانيد آزاد باشيد. اين انزوا از نعمت‏هاى بزرگ خداست. شما مقايسه كنيد بين كشور خودتان امروز كه منزوى هستيد با كشور خودتان در ده سال پيش از اين كه نبوديد، مقايسه كنيد، فكر كنيد. هى فكر اينكه اى ما چيزى نداريم، اى ما چيز. ما انسان داريم، ما آدم داريم، ما جوان داريم، ما جوان‏هائى داريم كه با همه قوا دارند در مقابل همه قدرت‏ها ايستاده‏اند. چى هيچ چيز نداريم. ما همه چيز داريم. ما اين زمين‏هاى وسيع داريم، ما آنقدر چيزهاى زيرزمينى داريم، چطور ما نداريم. ما همه چيز داريم، فقط اين انزوا نبودن، منزوى نبودن، ما را به اين حال رسانده است كه ما براى هر چيز بايد دستمان را پيش ديگرى دراز كنيم. يك چند سال بايد سختى را تحمل كنيم (سختى هم خيلى نيست تحمل كنيم تا بتوانيم خودمان سر پاى خودمان بايستيم و آدم باشيم.

با تمام قدرت بيست سال هم اين جنگ اگر طول بكشد، ما ايستاده‏ايم

اين قدرت‏ها ديگر شكسته شدند و علامتش هم همين است كه يك سال است اين جوان‏هاى ما اين كار را كردند و ارزش كارشان هم بسيار زياد است و هيچ عالم به هم نخورد. حالا فرض كنيد كه اين نوكر بدبخت، اين صدام بدبخت كه ملت خودش را به تباهى دارد مى‏كشد و آنقدر به ملت خودش دارد تحميل مى‏كند، اين هم يك حمله مذبوحانه كرده است، ما هم صبر داريم و حوصله داريم. ملت ما پنجاه شصت سال، جوان‏هاى ما تا چشم‏شان را باز كردند زير يوغ اين مسائل و اين مصائب بودند. عادت داريم ما به زحمت كشيدن، جوان‏هاى ما عادت دارند به اين زحمت‏ها. حالا كه خودشان را يافتند و مستقل مى‏دانند، با تمام قدرت بيست سال هم اين جنگ طول بكشد ما ايستاده‏ايم، در صورتى كه اين پوسيده است ديگر. شما خيال نكنيد كه اين يك كاريست. اينكه مى‏بينند موشك مى‏اندازند، اين براى اين است كه نمى‏تواند بيايد با اينها مقابله كند، از دور ايستاده است و موشك مى‏اندازد. اينكه اين جنايات را مى‏كند و مى‏خواهد ملت ما را بترساند به خيال خودش، اين براى اين است كه قدرت آنكه مقابله كند با اين جوان ما را ندارد، در همه جا هم دارد هى كشته مى‏دهد و هى دارد ضايعات مى‏دهد ولى آن خوى غلطش و آن تخيل باطلش و اينكه اعصابش بكلى خرد شده است و حالا خردتر، نمى‏گذارد كه به خودش بيايد و بفهمد بايد چه بكند. اين در آنجا، در خود عراق هم پوسيده

صحيفه نور ج 13 صفحه 149

شده است و در همه ممالك دنيا هم آبرويش را از دست داده است. البته راديوى بغداد و نمى‏دانم روزنامه‏هاى بغداد هى هياهو مى‏كنند، هياهو زياد است، اما در دنيا ببينيد چه جورى است وضع. در همه كشورهاى دنيا اينها حيثيت سياسى اگر داشتند هم از دست رفت و در خود عراق هم ملت با او مخالفند و كم كم صدايشان در مى‏آيد و پيدا هم شد آثارش. و فرق ما بين دولت ما و بين قواى انتظامى ما با آنها اين است كه اينها از ملتند و با ملتند و ملت هم با آنهاست، دليلش هم همين است كه آن دسته دارند جنگ مى‏كنند، خداوند همه را حفظ كند و سرتاسر ايران دارند كمك مى‏كنند. اگر پيدا كرديد يك دهى در عراق اينجورى كمك كرده باشد به اينها، اينها به زور البته مى‏گيرند، غارت مى‏كنند، به زور مى‏گيرند، اما اگر پيدا كرديد يك ده را در تمام كشور عراق كه جوان‏هايش، زن‏هايش دارند آنها نان بپزند و نمى‏دانم دسته بندى كنند، ندارند اينها. يك همچو ملتى از كى مى‏ترسد، چرا بايد بترسد. ما خدا را داريم، ما اسلام را داريم، ما براى خدا داريم عمل مى‏كنيم. كسى كه براى خدا عمل مى‏كند چرا بترسد، از كى بترسد. آنها بايد بترسند كه اگر از اينجا رفتند، جهنم هست آمالشان. جوان‏هاى مائى كه براى خدا دارند جنگ مى‏كنند اجرشان با خداست. امكان دارد كه يك كسى براى خدا كار بكند و خداى تبارك و تعالى به او عنايت نداشته باشد شهيدشان با همان شهداى صدر اسلام انشاء الله محشورند و قدرتمند هستند. خداوند همه‏تان را حفظ بكند و همانطورى كه اين آقا گفتند، اولاً من تشكر مى‏كنم از زحمات شما و من نبايد تشكر بكنم، براى اينكه كشور خودتان هست و خودتان براى خودتان عمل كرديد و ارزش عمل شما بسيار زياد است و حالا كه بنا داريد كه مجلس كار خودش را انجام داده است و محول مى‏خواهيد بكنيد به دولت، امر صحيحى است و انشاء الله شما هر جا باشيد، در جبهه‏ها هم كه مى‏رويد سلامت باشيد و اميدوارم كه با قدرتمندى غلبه كنيد بر همه شيطان‏ها.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 163

تاريخ: 16/8/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از حجاب پاكستانى

كعبه خانه ناس و محلى براى اجتماع و زيارت مسلمين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با تشكر از حضور آقايان در اينجا و اميدوارى به اينكه خداوند زيارت آقايان را و ساير حجاج محترم را قبول كند، عرض مى‏كنم كه شما مؤفق شديد به زيارت خانه‏اى كه خداوند براى ناس قرار داده است و اول بيتى است كه خداوند براى همه مردم قرار داده است و فرموده است كه‏اول بيت وضع للناس للذى ببكه اين دليل بر اين است كه، يكى از ادله اين است كه خداى تبارك و تعالى همه عالم را دعوت فرموده است به اسلام و اين خانه را براى تمام عالم از زمان بعثت تا آخر براى همه قرار داده است.

اين خانه ناس است. شخصى يا اشخاصى يا گروهى يا طوايف خاصى اينطور نيست كه اولى باشند به خانه خدا از ديگر ناس، همه مردم، آنهائى كه در سرتاسر دنيا هستند، در مشارق ارض و مغارب ارض، مكلف هستند كه مسلم بشوند و در اين خانه كه قرار داده شده است از براى ناس، مجتمع بشوند و زيارت كنند آن بيت مقدس را. عقلا و علماى اسلام از صدر اسلام تاكنون كوشش كردند براى اينكه مسلمين همه با هم مجتمع باشند و همه يد واحد باشند بر غير مسلمين. در هر جا كه مسلمى پيدا بشود بايد با ساير مسلمين تفاهم كنند و اين يك مطلبى است كه خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم سفارش كرده است و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم سفارش فرموده است و ائمه مسلمين سفارش فرموده‏اند و علماى بيدار اسلام دنبال اين امر را گرفته و كوشش كرده‏اند به اينكه مسلمين را در تحت لواى اسلام به وحدت و يگانگى دعوت كنند

پيغمبر اسلام مبعوث شده‏است بر تمام بشر در مشارق ارض و مغارب ارض

مع الاسف بعض از عناصر منحرف، از عناصرى كه به اسلام اعتقاد هم ندارند با ادعاى خالى از حقيقت اسلام كوشش دارند به اينكه اسلام را در عربيت خالص كنند. گزارشى كه در يكى دو روز پيش از خبر گزارى‏ها رسيد به ما، اين بود كه صدام حسين در مجلس غير قانونى خودشان صحبت‏هاى متفرقه‏اى كرده است و اراجيفى بافته است از آنجمله اينكه فارس مسلم نيست به دليل اينكه قرآن عربى است، پيغمبر عرب بوده است و اسلام مال عرب است. به منطق اين آدم منحرف كه از اسلام‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 164

بى‏اطلاع است و از آنجمله اعرابى است كه خداى تبارك و تعالى فرموده است اشدكفرا و نفاقا واجدر الا يعلموا حدود ما انزل الله اين، سزاوارترند اينطور اشخاص از اينكه حدود خدا را و احكام خدا را نشناسند. به منطق اين آدمى كه اعتقاد به اسلام هم ندارند شما آقايان كه به مكه مشرف شديد مسلم نبوديد و تمام مسلمين دنيا كه در شرق و غرب زمين هستند مسلمان نيستند. فارس مسلمان نيست، ترك مسلمان نيست، بلوچ مسلمان نيست، پاكستانى مسلمان نيست، مسلمانان هندوستان مسلمان نيستند، اندونزى مسلمان نيستند، مسلمانى فقط منحصر به عرب است! نظير عفلق، نظير صدام و نظير حزب بعث عراق! اين منطق يك آدمى است كه از اسلام بى‏اطلاع است، از قرآن بى‏اطلاع است. ضرورت مسلمين است كه پيغمبر اسلام آخر نبيين است و مبعوث شده است بر تمام بشر در مشارق ارض و مغارب ارض. قرآن كريم حكايت مى‏كند كه اسلام مال تمام طوايف است، هر كس به او رسيد بايد ايمان بياورد و روايات از رسول اكرم اين است كه اسلام براى همه است. و اين آدم اگر تا حالا هم فرض كنيم (به فرض غلط) كه مسلم است، براى اين كلمه از اسلام بيرون رفته است براى اينكه خلاف ضرورت مسلمين و خلاف قرآن كريم و خلاف رسول اكرم گفته است.

قرآن كريم ميزان را تقوا قرار داده است و صدام عربيت را

ما سال‏هاى طولانى است كه دنبال اين هستيم كه مسلمين را با هم همقدم و هم كلام و مجتمع كنيم براى اينكه تمام گرفتارى‏هائى كه مسلمين دارند و به دست قدرت‏هاى اجنبى، آنهائى كه مى‏خواهند از بلاد مسلمين بهره‏گيرى كنند، آنهائى كه مى‏خواهند ذخائر مسلمين را ببرند، آنهائى كه مى‏خواهند دولت‏هاى اسلامى را در زير يوغ سلطنت خودشان قرار بدهند اينها كوشش كرده‏اند خودشان و عمالشان به اينكه تفرقه بين مسلمين ايجاد كنند. اين كلام خبيث همان كلامى است كه آنها مى‏خواهند كه عرب را يك طرف قرار بدهند و همه مسلمين را در طرف ديگر. فقط عرب مسلم است، پاكستانى مسلم نيست، ايرانى مسلم نيست، عرب مسلم واقعى است!! اينها همه بايد (به حسب قولى كه او باز در يك كلامش گفته است) اينها بايد آقائى عرب را بپذيرند!! اين برخلاف اسلام است، برخلاف دستورات قرآن است. قرآن كريم ميزان را تقوا قرار داده است و فرموده است ان اكرمكم عندالله اتقيكم و صدام ميزان را عربيت قرار داده است، عربيت، چه عربيتى باشد كه مثل عقلق و امثال صدام باشد و چه سايرين. اين برخلاف موازين اسلام و برخلاف ضرورت مسلمين است. اين همان معنائى است كه ابرقدرت‏ها مى‏خواهند كه قشرها را از هم جدا كنند، عرب را از غير عرب جدا كنند، عرب را در يك طرف قرار بدهند و عجم را در يك طرف ديگر. در بين خود عرب هم مى‏خواهند كه طوايف مختلف را از هم جدا كنند و در بين عجم هم كه ساير مسلمين هستند مى‏خواهند كه اينها را از هم جدا كنند اينها مأمور اين هستند، محمدرضا مأمور اين معنا بود كه اينها را از هم جدا كند. كسانى كه اين معنا را مى‏گويند و اين معنا را تعقيب مى‏كنند اينها همان مأمورينى هستند كه مقاصد پليد اجنبى‏ها را كه مسلمين را مى‏خواهند از هم مفترق كنند اجرا مى‏كنند.

صحيفه نور ج 13 صفحه 165

ما بر حسب امر خدا از اسلام و كشور خودمان دفاع كرديم

مسلمين بايد يد واحده بر ما سوايشان باشند و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم قرآن شريف دستور داده است كه اگر يك طايفه‏اى از مسلمين بر طايفه ديگر بغى كردند و تعدى كردند، بر همه مسلمين واجب است كه بر ضد او قيام كنند. فرضاً از اينكه غير مسلم بغى كند بر مسلم، اگر يك طايفه‏اى از كفار هجوم بياورند به مملكت اسلامى، تكليف همه مسلمين است كه به او هجوم بياورند و او را از صفحه روزگار نابود كنند. چه شده است كه مسلمين در اين امرى كه همه مى‏دانند، تمام كسانى كه اطلاع دارند از منطقه مى‏دانند كه دولت جابر صدام و بعث ناگهان بدون هيچ مقدمه حمله كرده است به ايران از طرف دريا و از طرف هوا، از طرف زمين و بدون اينكه دولت متوجه بشود بعضى از بلاد ايران را غصب كرده است و بعضى از سرزمين‏ها. آن روزى كه مطلع شد ايران، جلويش را گرفت و بحمدالله به قدرى صدمه بر او وارد كرده است و بر جنود او وارد كرده است كه بر گرداندن به اصل اول محتاج به سال‏هاى طولانى است و اين هجوم ناجوانمردانه، كشور عراق را به تباهى كشاند و مى‏كشاند و سرمايه‏هايى كه بايد صرف بشود در راه ترويج اسلام، اينها را صرف كرده‏اند در راه جنگ. ما بادى به جنگ نبوديم و نيستيم، لكن اگر كسى تعدى بكند دهان او را خرد مى‏كنيم. ابتدا از آنها بوده است و لهذا در مملكت ما اين واقعه واقع شده است. اگر ما بادى بوديم، خوب بود اول ما رفته باشيم يكى از دهات آنجا را گرفته باشيم و آنها آمده باشند و ما را عقب‏زده باشند. ادعاى اينكه ما مدتهاست، صدام در اين نطق خبيثش گفته است كه: ما مدتها با دولت ايران صحبت‏ها كرده‏ايم، رفت، آمد كرديم و خواستيم تفاهم كنيم و دولت ايران قبول نكرده است و ما ملزم شده‏ايم كه به دولت ايران، و آنها، دولت ايران، پاسگاه‏هاى ما را در مرز خراب كرده‏اند و چقدر از پاسگاه‏هاى ما را خراب كرده‏اند و از قبيل اين اراجيف. دولت ايران قبل از حمله عراق حتى يك وجب در ملك آنها، در مملكت آنها نرفته است و بنا هم نيست كه برود و يك پاسگاه از آنها خراب نكرده است، لكن بعد از آنكه آنها حمله كردند و مردم ايران را، مردم عادى ايران را با توپ‏هاى دورزن و با موشك‏زمين به زمين خانه‏ها را خراب كرده‏اند، زن و بچه‏هاى مردم را كشتند و همه شرارت‏ها را كردند، البته دفاع بر هر مسلمى، بر هر انسانى دفاع واجب است و ما به حسب امر خدا دفاع كرديم از خودمان و دفاع از اسلام، نه دفاع از كشور خودمان فقط.

چرا مسلمين بر ضد مستكبرين قيام نمى‏كنند؟

صدام كسى است كه تابع عفلق‏هاست و آنها حزبشان اسلام را منافى مى‏دانند با وضعيت خودشان، دشمن اسلام هستند آنها اين كه مى‏گويد حسين ابن على سلام الله عليه چه، اين همان آدمى است كه زوار حسين بن على را دستجمعى اعدام كرده است و به حبس كشانده است. اين همان آدمى است كه مرقد مطهر حضرت امير را به امر او گلوله بستند، كه گلوله‏هائى كه خراب كرده بود يك جائى از، سوراخ كرده بود، يك جائى از ديوار را به من نشان دادند اينها همان‏ها هستند كه علماى

صحيفه نور ج 13 صفحه 166

بزرگ اسلام را چه از طايفه سنى و چه از طايفه شيعه گرفتار كردند و حبس كردند و شهيد كردند، اينها از اسلام بوئى نبردند و حالا دعوى اسلاميت مى‏كند و مى‏گويد من مسلم هستم ايشان از همان اعرابى است كه خداى تبارك و تعالى فرموده است اينها از اسلام و حدود اسلام بى‏اطلاع هستند. چه شده است كه مسلمين توجه ندارند به اين معنا؟ چرا اين مسائلى كه در ايران واقع شده است و اين مسائلى كه به مملكت ما وارد شده است و آنطور بچه و كوچك‏ها و زن‏ها و مردها را اينها قتل عام كرده‏اند، بر خلاف موازين بين‏المللى و بر خلاف موازين جنگ به جاهاى مسكونى حمله كردند، چرا مسلمين در اين مطلب هيچ توجهى ندارند؟ چرا ساكت هستند؟ خداى تبارك و تعالى امر فرموده است كه بايد جنگ كنند با اين، حالا جنگ نمى‏كنند لااقل تبليغ كنند، ساكت نباشند. چرا راديوهاى بلاد مسلمين ساكتند در اين موضوع؟ چرا مسلمين ساكتند و توجه ندارند كه اگر چنانچه جمهورى اسلام در ايران خداى نخواسته شكست خورده است چرا توجه ندارند كه ابرقدرت‏ها از اسلام مى‏ترسند و مخالفتشان با ايران به واسطه اين است كه مى‏ترسند اسلام در ساير بلاد رشد كند و همين معنائى كه در ايران شده است در جاهاى ديگر بشود؟

مسلمين را چه شده است كه در اين مسائل كه مربوط به اسلام است و مربوط به حيثيت مسلمين است ساكت نشسته‏اند، تماشاچى شده‏اند؟ ما احتياج به كمك‏هاى جندى و كمك‏هاى ارتشى نداريم و ما خودمان حساب اينها را پاك خواهيم كرد، لكن تأسف دارد كه مسلمين بى‏توجه هستند به اين مسائل اسلامى، بى‏توجه هستند به قرآن كريم، عمل كنند به صريح قرآن كريم كه فرموده است كه: اگر يك طايفه‏اى ولو مسلم باشند اگر چنانچه حمله كرد بر طايفه ديگر از مسلمين، بر مسلمين لازم است كه از آن طايفه مظلوم دفاع كنند. چرا خبرگزارى‏هاى خودشان را فرستند و ببينند مسائلى كه در ايران واقع شده است، مصائبى كه در ايران واقع شده است؟ و چرا اگر خبر گزارى‏هائى باشد و اطلاع بدهد به آنها، در راديوهاى آنها منعكس نمى‏شود؟ اين سكوت مرگبار چيست كه در مسلمين است؟ شما گمان مى‏كنيد كه مطرح عراق و ايران است و صدام است و مملكت ايران؟ قضيه اين نيست. مطرح اسلام است، نه مطرح يك كشور. مطرح تمام كشورهاى اسلامى است، مطرح مستضعفين جهانند. آن چيزى كه آنها مى‏خواهند اين است كه مسلمين متفرق باشند و آنها حكومت كنند به اين مسلمين. آنها تمام جوان‏هاى ما را به تباهى بكشند، دانشگاه‏هاى ما را دانشگاه‏هاى استعمارى قرار بدهند، اقتصاد ما را وابسته كنند، ارتش ما را وابسته كنند. آنها به ايران فقط نظر ندارند، آنها به همه بلاد مسلمين، به همه بلادى كه تحت سلطه اسلام بايد باشد آنها نظر دارند. لكن مى‏بينند كه اگر يك ميليارد مسلم با هم مجتمع بشود، آن معنائى كه در سى و پنج ميليون جمعيت ايران تحقق پيدا كرد و ضربه زد به آنها، آنچنان ضربه‏اى كه تا آخر سر خودشان را نمى‏توانند بلند بكنند، اگر يك ميليارد جمعيت مسلمين اينطور بشوند چه خواهد شد؟ آنها براى جلوگيرى از اين معناست كه اين جنگ‏ها را بپا مى‏كنند. چرابايد دولت‏هاى اسلامى اينطور از هم منفصل باشند و جدا باشند چرا بايد دولت‏هاى اسلامى توجه به مسائل اجتماعى و سياسى اسلام نداشته باشند؟ چرا بايد ممالك اسلامى

صحيفه نور ج 13 صفحه 167

توجه نداشته باشند كه نقطه نظر آنها اسلام است نه ايران؟ ملت‏ها همه توجه دارند، چرا دولت‏ها توجه ندارند؟ تاكى بايد ما و دولت‏هاى ما تحت سلطه اجانب باشيم؟ تا كى بايد مستشاران آمريكا و شوروى به ما حكومت كنند؟ تا كى بايد يك گروهبان شوروى، يك گروهبان انگليسى، يك گروهبان آمريكائى بيايد و به ارتش ما حكومت كند؟ ما آنها را بيرون كرديم شما هم بيرون كنيد. ساير ممالك اسلامى هم بيرون كنند. ما آنهائى كه تشتت ايجاد كنند در ايران به جاى خودشان نشانده‏ايم و مى‏نشانيم. ساير ممالك اسلامى هم مكلفند به اينكه آنهائى كه بر خلاف اسلام، بر خلاف دستور قرآن، بر خلاف دستورات نبى اسلام ايجاد تشتت كنند، آنها را بگيرند و بيرون كنند و از بين ببرند. چرا نشستيم ما؟ چرا مسلمين نشسته‏اند؟ چرا نهضت نمى‏كنند؟ چرا قيام نمى‏كنند مسلمين بر ضد مستكبرين؟ چرا مستضعفين جهان قيام نمى‏كنند بر ضد مستكبرين سياه‏هاى آمريكا ما را تأييد كردند لكن دولت‏هاى اسلامى اكثراً تأييد نكردند. ملت‏ها در هر جا بودند ما را تأييد كردند، مسلمين ملت‏هاشان در هر جا بود ما را تأييد كردند و اين دولت غاصب بعث را، بعث عراق را محكوم كردند، لكن دولت‏ها اين كار را نكردند. چه شده است دولت‏را؟ چرا بايد تا آخر اينها تحت فشار ظلم ابرقدرت‏ها تسليم بشوند؟ چرا بايد افغانستان را آنطور كنند و مسلمين نشسته باشند؟ چرا بايد ايران را اينطور كنند و مسلمين ساكت باشند؟ نشسته‏اند كه يكى يكى اينها را از بين ببرند، نوبت بعدى بشود؟

من براى مسلمين و براى اسلام اعلام خطر مى‏كنم‏

اين خطرى است براى مسلمين. من اعلام خطر مى‏كنم براى مسلمين و براى اسلام با اين وضعى كه دولت‏ها دارند. آنها كنار نشسته‏اند و شماها را به هم مى‏ريزند. دولت‏ها را با هم به جنگ وامى‏دارند و استفاده را خودشان مى‏كنند. چرا مطالعه نمى‏كنيد در امر اسلام و در امر سرنوشت‏هاى مسلمين؟ تا كى ما بايد زير سلطه اجانب باشيم و تاكى ممالك ما بايد در تحت تاخت و تازه آنها باشد چرا از خواب بيدار نمى‏شوند مسلمان‏ها؟ مشكل مهم دولت‏هاى اسلامى هستند. بايد دولت‏ها بيدار بشوند. اگر دولت‏هابيدار بشوند مشكلات مسلمين رفع مى‏شود با هم تفاهم مى‏كنند، لكن دست‏هائى در كار است كه نمى‏گذارد، مأمورينى آنها دارند كه نمى‏گذارند اين كار بشود. من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهيم كه همه مسلمين را بيدار كند و همه را در تحت لواى اسلام قرار بدهد و همه را با هم مجتمع كند و مسائل اسلامى را در دست مطالعه كنند و مسائل اسلامى را بين خودشان حل كنند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 150

تاريخ: 14/8/59

بيانات امام خمينى در جمع وعاظ و خطباى مذهبى‏

اهداف شوم كارشناسان خارجى از شناسائى ذخائر فرهنگى و اقتصادى كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان كه تشريف آورده‏اند در اين هواى سرد و در اين محل حقير تشكر مى‏كنم. سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى خواستارم. من يك نكته‏اى بايد عرضى كنم. ما بايد از اين كارشناس‏هاى قدرت‏هاى بزرگ بعض مطالب را ياد بگيريم، اينها از طول مدتى كه شايد قريب بيش از سيصد سال است در اين ممالك راه پيدا كردند، همه چيز اين ممالك را، خصوصاً آنهائى كه مورد اهميت است خيلى براى آنها مثل ايران، مطالعه كردند، هر چه ما داريم از دارائى‏هاى زير زمينى و از دارائى‏هاى روى زمينى و از چيزهائى كه در رفاه يك كشور دخالت دارد مثل فرهنگ، اقتصاد، امثال ذلك، اينها مطالعه كردند و مطالعاتشان بيشتر از ماست. اينها در آنوقتى كه اين وسايل نقليه فعلى نبوده است مى‏آمدند در ايران و با كاروان‏ها راه مى‏افتادند، سوار شتر مى‏شدند و گردش مى‏كردند اطراف ايران و تمام بيابان‏هائى كه در ايران بود مطالعه مى‏كردند و جاهائى كه احتمال ذخائر بود، عكسبردارى مى‏كردند، كشف مى‏كردند و همه اين چيزهائى كه ما در زير زمين داريم آنها از ما بهتر مطلعند و در مسائل فرهنگى و سياسى هم آنها مطالعات فراوان دارند. از ايلات و عشاير اطراف ايران، همه جا آنقدرى كه آنها مطالعه كردند در روحيات عشاير و مسائلى به دست آوردند، ماها آنقدر مطالعه نكرديم و در مطالعاتى كه اينها از شهرهاى ما و دهات ما و فرهنگ ما و عقائد ما و گرايش‏هاى ما، آنها مطالعه كردند بسيار است. ما بايد ببينيم كه اينها بعد از مطالعات زيادى كه كردند كه مى‏خواهند براى خودشان، مى‏خواستند و مى‏خواهند بهره‏بردارى كنند، آنها چه چيز را مؤافق با مصلحت خودشان و بهره بردارى خودشان مى‏دانستند و چه چيز را و چه گروه را مخالف مى‏دانستند آنها كدام دستجات را مخالف سلطه خودشان بر شرق و خصوصاً ايران كه يك ويژگى خاصى دارد، كدام گروه را مخالف با اين سلطه مى‏دانستند و كدام گروه يا گروه‏ها را مخالف نمى‏دانستند يا مؤافق مى‏دانستند. ما از وقتى كه رضاخان كودتا كرد و آمد ايران كه من يادم هست، مطالعه كنيم اين مسائلى كه در ايران واقع شد و انگليس اول او را آوردند و به قدرت رساندند تا وقتى كه محمد رضا به جاى او آمد و نمى‏توانيم بگوئيم كدام خبيث‏تر بودند، لكن خباثت دومى اثراتش براى ما زيادتر بود كه دومى را متفقين تحميل كردند و خود محمد رضا هم در كتابش نوشت، حالا شايد نباشد در آن كتاب، اگر كسى آن چاپ اولش

صحيفه نور ج 13 صفحه 151

را داشته باشد، نوشت كه اينها صلاح ديدند كه ما باشيم، من باشم در اينجا حكومت كنم. ما مطالعه كنيم از آنوقت تا زمانى كه اين آدم رفت ببينيم كه اينها با چه گروه‏هائى مبارزه كردند و با چه گروه‏هائى مصالحه و سازش. رضاخان اول كه آمد ما شك نداريم كه يك آدم عامى بود و آنها فهميده بودند كه يك آدم قدرتمندى است و جسورى است و كار از او مى‏آيد. آنها اين را آوردند اين هم در راديو دهلى اگر شماها كه يادتان نيست، شايد آنهائى كه سن‏شان بلا باشد، يادشان هست كه در راديو دهلى گفتند (كه راديو دهلى از چيز انگليس‏ها بود آنوقت) كه رضاخان را ما آورديم روى كار و بعد از اينكه مخالفت كرد و با آلمان‏ها مثلاً يك رفت و آمدى داشت ما او را بيرون برديم. اين يك آدمى بود كه با مطالعات آنها، ادراك كردند كه يك آدم قلدرى است و شعور سياسى هم ندارد آنقدرها، اين را خوب مى‏شود آلت دست قرار داد، آوردند و كودتا كردند و آنوقت اشخاص زيادى را از همه طوايف گرفتند و ابتداى امر و وجب به وجب به نظر مى‏رسد كه روى يك نقشه‏اى كه آنها برايش مى‏دادند عمل مى‏كرد، ابتدائاً شروع كرد به رياكارى و مجالس روضه مى‏رفت و خودشان مجلس روضه بپا مى‏كردند و از قرارى كه آنوقت مى‏گفتند در همه تكيه‏هاى تهران هم آنوقت مى‏گفتند پا برهنه مى‏رود، همه جارفت و با مردم خوش وبش مى‏كرد و اين كارها را مى‏كرد تا آنوقتى كه قدرت دستش آمد و محكم شد پايش. ببينيم كه در آنوقتى كه قدرت دستش آمد با كى و با چه گروهى مخالفتش زياد بود و با چه طرح‏هائى مخالفتش زياد. اين را بسيارى البته يادشان است كه شروع كرد مخالفت با روحانيون با اسم اينكه مى‏خواهيم اصلاح بكنيم، چه بكنيم، مجلسى در جاهاى ديگر و در مدرسه فيضيه كه ما شاهدش بوديم مجلس امتحان درست كردند و اشخاصى كه مال خودشان بود مى‏آمد آنجا براى امتحان و اينها به خيال اينكه به، تبليغاتشان اين بود كه ما مى‏خواهيم اين اشخاصى كه صحيح‏اند و اهل علم صحيح هستند، از آنهائى كه نه، لياقت اين لباس را ندارند، مى‏خواهيم تميز بدهيم. حتى بعضى از آقايان محترم قم هم اين معنا را باور كرده بودند. خدا رحمت كند مرحوم آقاى فيض را، به من فرمودند كه، در مدرسه فيضيه، كه خوب، اين كه بدكارى نيست كه اينها بيايند خوب‏ها را از بدها جدا كنند. من به ايشان عرض كردم كه بله، اينها مى‏خواهند خوب‏ها را از بدها جدا كنند كه خوب‏ها را از بين ببرند، نه بدها را. و همين طور هم شد. ابتدا براى اين معنا آمدند و چه تلخى‏ها بر ماها گذشت از اين امتحان و از اين بساط، بعد هم با يك بهانه ديگر شروع كردند به اينكه بايد ملت لباس واحد داشته باشد و عمامه‏ها را از سرها برداشتند و آنقدر خرابكارى كه كردند كه روى تاريخ را سياه كردند. و البته اينها يك مسائل طولانى است كه شايد در تاريخ، حالا كه مى‏توانند بنويسند اشخاصى كه اطلاع دارند، بعد هم يا در همان وقت‏ها هم مجالس روضه را با كمال جديت منع كردند كه شايد در شهرها يك مجلس علنى كه مثل مجالس متعارف، آنوقت‏ها بپا نبود.

من در قم يادم هست كه يكى از آقايان، بين الطلوعين (قبل از طلوع فجر) يك مجلس چند نفرى داشت و قبل از طلوع آفتاب هم متفرق مى‏شدند و گمانم اين است كه همين مجلس را هم آمدند جلويش را گرفتند. اين دو جناح جناح كه هر دوش از جناح روحانى است، جناح روحانيت و جناح خطبا،

صحيفه نور ج 13 صفحه 152

اين دو جهت وجه نظر آنها بود و به هر دو حمله كردند، عمامه‏ها را از سر آنها برداشتند. يكى از كسانى كه در قم مشغول اين خرابكارى بود يك روز گفت كه در تمام ايران شش نفر بايد عمامه‏اى باشد و حال آنكه آن هم دروغ مى‏گفت، اگر مى‏توانستند يك نفر هم نمى‏گذاشتند باشد. اين حمله‏اى كه اينها كردند به روحانيت و حمله‏اى كه كردند به مجالس تعزيه، ما از آن مى‏فهميم كه اين دو جناح در نظر آنها، مخالفتشان با ابر قدرت‏ها و اين معنا كه اينها مانع از آن مقاصدى كه آنها دارند، بيشتر هستند اينها، اين دو جناح بيشتر بوده و لهذا بيشتر مورد آزار واقع شدند. بعد هم كه قضيه كشف حجاب به آن فضاحت و به آن رسوائى را درست كردند، آن هم روى همين بود كه اينهائى كه علاقه به اسلام داشتند و علاقه به ديانت و احكام ديانت داشتند، اينها را سركوب كنند و خدا مى‏داند كه در كشف حجاب چه جنايت‏هائى اينها كردند. حتى به علماى بزرگ هم پيشنهاد مى‏كردند كه شما مجلس بگيريد با خانم‏هايتان، با زن‏هايتان بيائيد در مجلس براى اينكه فرمودند. نقل كردند كه يكى رفته بود پيش مرحوم آقاى كاشانى گفته بود كه فرمودند كه شما بايد در آن مجلسى كه چيز است شركت كنيد. ايشان فرموده بودند فلان خوردند. او گفته بود كه آن بالائى‏ها گفتند. گفته بود من هم همان بالائى ها را مى‏گويم. بله، اينها مى‏خواستند با ارعاب و هو و جنجال كار را انجام بدهند، لهذا به ايشان هيچ تعرضى نكردند و پيش علماى شهرها مى‏رفتند مى‏گفتند، هر كدام ضعيف بودند و ضعيف القلب بودند، شركت مى‏كردند و هر كدام قوى بودند، نمى‏كردند.

ما بايد از اينها عبرت بگيريم از اين مسائل، با تبليغات مختلف، نه همان بازور، با تبليغات مختلف، اين مسائلى كه داشتند و آن مطالبى را كه خودشان مطالعه كرده بودند و موانع را پيدا كرده بودند با تبليغات دامنه‏دار از هر نحو، قلم‏ها و نطق‏ها و روز نامه‏ها و همه چيز به كار افتاد براى اينكه اين مسائل را به ثمر برسانند و موفق هم ابتدا شدند به طورى كه اين را من كراراً گفتم، مرحوم آقاى آشيخ عباس تهرانى رحمه الله گفتند كه من اراك بودم و مى‏خواستم بيايم به قم يا به تهران مى‏خواستم بروم، از اراك مى‏خواستم بيايم، خواستم اتومبيل بگيرم، آن شوفر اتومبيل گفت كه ما عهد كرديم، قرار داديم با خودمان كه دو طايفه را سوار اتومبيل نكنيم يكى فواحش را، يكى هم آخوندها را. در اثر تبليغاتى كه كرده بودند، شعرهاى شاعرشان را كه لابد بعضى شنيدند كه تا آخوند و قجر در اين مملكت است، اين ننگ را كشور دارا به كجا ببرد، اين را آن خبيث خدا نشناس در شعرش گفت، شعرا هم شعر گفتند، مجالس درست كردند، محافل درست كردند، تبليغات كردند، هر طور توانستند با هر شيوه اين روحانيون را و اين متدينين را كوبيدند و مقصود اصلى اين بود كه اسلام را از بين ببرند. آنها مى‏فهميدند كه تا اسلام قدرت دارد در يك كشورى نمى‏توانند آنها آنطور كه مى‏خواهند سلطه پيدا كنند، بايد اسلام را و مظاهر اسلام را و احكام اسلام را اينها از بين ببرند و موفق بشوند به آن مقاصدى كه دارند و لهذا مطالعه مى‏كردند چه چيز براى اسلام بيشتر مى‏تواند خدمت بكند، قدرت اسلام را بهتر مى‏تواند حفظ بكند آن را بيشتر مى‏كوبيدند و كدام احكام اسلام بيشتر پيش مردم مثلاً رايج است و بيشتر علاقه به آن دارند آن را بيشتر مى‏خواستند از بين ببرند.

صحيفه نور ج 13 صفحه 153

در مقابله با نقشه‏هاى غارتگران هوشيار باشيد

ما بايد توجه به اين معنا داشته باشيم، ما بايد گمان نكنيم كه مسائل ايران ختم شده است، تمام شده است، هم مسائل فرهنگى‏اش تمام نشده است و هم ساير مسائل. شما هيچ وقت خوف از اين نداشته باشيد كه مثلاً دولت غاصب عراق حمله كرده است و دارد مثلاً كارهاى خلاف مى‏كند، از اينها هيچ وقت خوف نداشته باشيد، اينها نمى‏توانند كارى انجام بدهند، شما از اين خوف داشته باشيد كه همان نقشه‏هايى كه قبل از انقلاب اينها داشتند، در زمان رضاخان و محمد رضاخان داشتند، حالا بيشتر داشته باشند. آنها قبلاً از باب اينكه به طور ذهنى و علمى يافته بودند كه اسلام اگر چنانچه رواج داشته باشد و مظاهر اسلام رواج داشته باشد، نمى‏گذارند كه مااستفاده‏هايمان را بكنيم، حالا كه عيناً سيلى را خوردند و مشاهده كردند قدرت اسلام را در يك ملت سى و چند ميليونى و اسلامى كه داراى يك ميليارد جمعيت است، اينها ملاحظه مى‏كنند كه بعد از اينكه سى و چند ميليونشان به ما اينطور كردند، پس وقتى كه يك ميليارد جمعيت دنيا كه قريب به يك ميليارد مسلم دارد اگر اينها همه مثل ايران بشوند، ما چه خواهيم كرد؟ امروز نقشه دقيقتر از آن وقت است، امروز طرح‏هائى كه اينها مى‏خواهند پياده كنند از آن وقت شديدتر است و ما بايد بيشتر چشم و گوشمان را باز كنيم. شما امروز هم مى‏بينيد كه چهار نفر، ده نفر روحانى كه با كمال صداقت دارد خدمت به اين انقلاب مى‏كند، از هر گوشه صدا مى‏شود كه حكومت آخوندى، اين زمزمه تازه كم كم‏هان نقشه‏هاى سابق است، آنوقت هم يكدفعه نشد، ابتدا كم كم، يكى يكى، دو تا دو تا اهل علم بلاد را، اهل منبر بلاد را انتقاد كردند، گفتند، گفتند، روزنامه‏ها بعد شروع كردند و نطق‏ها و مجالس و اينها درست كردند و بعد هم كار خودشان را انجام دادند، حالا هم اين نقشه هست در كار.

نقش مجالس روضه خوانى و عزادارى سيدالشهدا در حركت مردم‏

در آنوقت يكى از حرف‏ها كه هى رايج بود مى‏گفتند: ملت گريه، براى اينكه مجالس روضه را از دستشان بگيرند. اينكه همه مجالس روضه را آنوقت تعطيل كردند، آن هم به دست كسى كه خودش در مجالس روضه مى‏رفت و آن بازى‏ها را در مى‏آورد، قضيه مجلس روضه بود يا از مجلس روضه آنها يك چيز ديگر مى‏فهميدند و آن را مى‏خواستند از بين ببرند؟ قضيه عمامه و كلاه بود يا از عمامه يك چيز ديگرى آنها مى‏فهميدند و روى آن ميزان عمامه را با آن مخالفت مى‏كردند آنها فهميده بودند كه از اين عمامه يك كارى مى‏آيد كه نمى‏گذارد اينها آنى را كه مى‏خواهند عمل كنند و از اين مجالس عزادارى يك كارى مى‏آيد كه نمى‏گذارد اينها كارهايشان را انجام بدهند. وقتى يك ملتى در ماه محرم، سرتاسر يك مملكت، يك مطلب را مى‏گويند، شما انگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ما گريه كنيم براى سيدالشهدا، نه سيدالشهدا احتياج به اين گريه‏ها دارد و نه اين گريه خودش فى‏النفسه يك كارى از آن مى‏آيد، لكن اين مجلس‏ها مردم را همچو مجتمع مى‏كنند و يك وجهه مى‏دهند، سى ميليون، سى و پنج ميليون جمعيت در دو ماه محرم و خصوصاً دهه عاشورا يك

صحيفه نور ج 13 صفحه 154

وجهه، طرف يك راه مى‏روند، اينها را در اين ماه محرم، خطبا و علما در سرتاسر كشور مى‏تواند بسيج كند براى يك مسأله. اين جنبه سياسى اين مجالس بالاتر از همه جنبه ديگرى است كه هست، بيخود بعضى از ائمه ما نمى‏فرمايند كه براى من در منابر روضه بخوانند، بيخود نمى‏گويند ائمه ما به اينكه هر كس كه بگريد، بگرياند يا صورت گريه، گريه كردن به خودش بگيرد اجرش فلان و فلان است. مسأله، مسأله گريه نيست، مسأله، مسأله تباكى نيست، مسأله، مسأله سياسى است كه ائمه ما با همان ديد الهى كه داشتند، مى‏خواستند كه اين ملت‏ها را با هم بسيج كنند و يكپارچه كنند، از راه‏هاى مختلف، اينها را يكپارچه كنند تا آسيب پذير نباشند. مسائل اسلام، مسائل سياسى است و سياستش غلبه دارد بر چيزهاى ديگرش. اجتماعاتى كه اسلام بعضى‏اش را فرض كرده است، واجب كرده است و بعضى‏اش را به طور استحباب و مبالغه در استحبابش كرده است اينها يك مسائل سياسى است. قضيه مكه يك مسأله، اجتماع در مكه در اين محافل مختلف با اين يكپارچگى مردم كه از همه بلاد مسلمين واجب شده است كه بيايند در آنجا، بروند چه بكنند، خدا كه احتياج به عبادت من و تو ندارد. خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد كه مردم را مجتمع كند، واجب كرده است كه اينها را، جمع بشوند در آنجا و مسائل اسلام را طرح كنند و حل كنند.

مع الاسف در اثر بى اطلاعى ماها، در مكه مجتمع مى‏شوند لكن به مسائل خودشان درست‏رسند. حالا اخيراً يك قدرى بهتر شده است، لكن اگر مسلمين در يك همچو مجلس بزرگى كه از تمام دنيا مجتمع شده است و هيچ قدرتى نمى‏تواند اينطور مجلس را درست بكند، دولت‏ها هر چه زحمت بكشند يك عده‏اى از مملكت خودشان را مى‏توانند يك جايى جمع كنند يا از چند تا مملكت. خداى تبارك و تعالى مردم را، موثرها را برايشان فرض كرده است كه مجتمع بشوند در آن مجالسى كه در مكه هست و همه با هم آنجا جمع بشوند و نكته سياسى اين اجتماع اين است كه اولاً خودشان مطلع بشوند از حالات هم، تفاهم كنند با هم، برادر باشند با هم برادرى كنند با هم و مسائل بلاد خودشان، ممالك خودشان را طرح كنند در آنجا و چاره جويى كنند براى مسائل خودشان. ما اگر همين حج را به آن معنايى كه روح حج اقتضا مى‏كند عمل مى‏كرديم، اين گرفتارى‏هاى زيادى كه براى مسلمان‏ها پيش آمده است، پيش نمى‏آمد. اگر دولت‏هاى اسلامى واقعاً به خود مى‏آمدند، توجه مى‏كردند كه يك همچو محفل بزرگى كه خداى تبارك و تعالى بر ما لازم كرده است، بر عددى از ما الزام كرده است و بر همه مستحب كرده است كه آنجا برويم، اين دولت‏ها، وسائلش را فراهم مى‏كردند و ملت‏هائى كه مى‏رفتند آنجا با دست باز با هم ملاقات مى‏كردند، با هم دردهاى بلاد خودشان را ميان مى‏گذاشتند، گرفتارى‏هائى كه از قدرت بزرگ براى آنها پيش مى‏آمد و پيش مى‏آيد، طرح مى‏كردند، گفتگو مى‏كردند و بر مى‏گشتند به محال خودشان و تبليغ مى‏كردند مسائل را، اگر دولت‏ها، دولت‏هائى بودند كه توجه داشتند به اين مسائل و نمى‏خواستند كه زير بار قدرت‏هاى بزرگ باشند و مى‏فهميدند لذت اينكه يك حكومت بر يك جامعه بيدار بشود از يك حكومت بر يك جامعه‏اى كه هيچ خبر از هيچ چيز ندارد، بهتر است. از زير بار بيرون آمدن از ابر قدرت‏ها ولو هر جور مصيبت هم براى ملتهاى ما

صحيفه نور ج 13 صفحه 155

داشته باشد بهتر است از اينكه ما در كاخ‏هاى بزرگ و در خانه‏هاى چه و كذا و اتومبيل‏هاى كذا باشم و نوكر باشيم اگر اينها اين را مى‏فهميدند، دست از اين كارها بر مى‏داشتند و با ملت‏ها همصدا مى‏شدند و وسائل را فراهم مى‏كردند و اين محفل بزرگ حج را نه اينطورى كه حالا هست، درست بجا مى‏آوردند و خودشان هم مى‏آمدند در آن محافل و مى‏نشستند و مسائلشان را حل مى‏كردند، آنوقت اسلام يك قدرتى مى‏شد كه هيچ قدرتى مقابل او نبود. اين يك راه هست كه مردم را، همه مردم را سالى يك دفعه همه بلاد را دعوت كردند و لله على الناس حج البيت هر كس بتواند بايد برود. يك راه ديگر اين نماز عيد و اجتماعات در عيد است در سالى دو مرتبه، اين هم يك مسأله‏اى است كه در بلاد بايد مجتمع مى‏شدند، مى‏شوند و باز مسائل، مسائل سياسى است. نماز جمعه در هر هفته يك دفعه آن اجتماعات بزرگ بشود و بررسى بشود در هر جا راجع به مسائل روز، كه بحمدالله اين مسأله در اين سال‏ها شده است و اميد است كه بيشتر بشود و آقايان هم بايد تبليغ كنند كه اين مجالس بهتر بشود و مجالس جماعت است كه مردم در هر روز مجتمع بشوند در مساجد، نه همان مجتمع بشوند بگذارند اين پيرمردها و از كار افتاده‏ها بروند، نه، مساجد بايد مجتمع بشود از جوان‏ها، اگر ما بفهميم كه اين اجتماعات چه فوائدى دارد و اگر بفهميم كه اجتماعاتى كه اسلام براى ما دستور داده و فراهم كرده است، چه مسائل سياسى را حل مى‏كند، چه گرفتارى‏ها را حل مى‏كند، اينطور بيحال نبوديم كه مساجدمان مركز بشود براى چند نفر پيرزن و پيرمرد. وقتى جماعت برود و اشخاص موثر بروند، مردم بروند، همه بروند آنجا مجتمع بشوند و در آنجا خطيب برايشان مسائل روز را بگويد و مسائلى كه، مشكلاتى كه دارند بگويد، اين حل مى‏كند مطالب را. همين ماه محرم و ماه رمضان، محرم و صفر و ماه رمضان آنقدر بركاتى كه بر اين سه ماه مرتب است نمى‏شود انسان احصاء كند. اين اجتماع عاشورا و اين برگزارى عزاى شهيد، بزرگتر شهيد عالم، اين آنقدر بركات دارد. همان وقتى هم كه اين مسائل سياسى در آن مطرح نمى‏شد آنقدر بركات داشت براى ملت‏ها كه قابل احصاء نبود.

تبليغات منحرفين و روشنفكرنمايان در جهت تضعيف شعائر و مظاهر اسلامى‏

الان بيشتر ما احتياج داريم به اين مجالس، تو گوش شما نخوانند به اينكه اين مجلس‏ها بگذاريم حالا و مجالس روضه را، خرج‏هائى كه مى‏كنيم حالا نكنيم و خرج مثلاً اين جنگزده‏ها بكنيم، نه، مسأله اينطور نيست، خرج جنگزده‏ها را بايد بكنيم، ملت ما بايد كسانى كه در جنگ آنطور لطمه‏ها را ديدند، جوان‏هائى كه در جنگ، آنطور فداكارى مى‏كنند، قدردانى كنيم و كسانى كه از منزل خودشان دور شدند، بايد پذيرائى از آنها بكنيم، يك وظيفه انسانى، وظيفه الهى است نه به معناى اينكه ما حالا كارهاى ديگرمان را رها كنيم به اين كار فقط بچسبيم، همه را بايد ما بگيريم. امروز ما به مجالس تعزيه و روضه بيشتر احتياج داريم از سابق. اين اجتماع سرتاسرى كشور، اين دستجات سرتاسرى كشور، امروز ديگر يك رنگ سياسى پيدا كرده است و حق هم همين است. اگر ما سى و چند ميليون جمعيت در اين دهه محرم كه وسيله‏شان را خدا براى ما فراهم كرده است و آنقدر ائمه

صحيفه نور ج 13 صفحه 156

اطهار راجع به اينطور امور سفارش فرموده‏اند و آنطور ثواب‏ها را خداى تبارك و تعالى برايش مرتب فرموده است، اگر سى و پنج ميليون جمعيت در اين ماه محرم، در اين دهه محرم اجتماعات داشته باشند، خطبا هم بروند مسائل روز را برايشان بگويند و تعزيه بگويند و گريه كنند براى سيدالشهدا، اين يك شعارى است، يك شعار الهى است. امروز ديگر ما انقلاب كرديم، روضه ديگر لازم نيست، از غلطهائى است كه تودهن‏ها انداختند، مثل اين است كه بگوئيم امروز ما انقلاب كرديم، ديگر لازم نيست كه نماز بخوانيم، انقلاب براى اين است، انقلاب كرديم كه شعائر اسلام را زنده كنيم، نه انقلاب كرديم كه شعائر اسلام را بميرانيم. زنده نگه داشتن عاشورا يك مسأله بسيار مهم سياسى عبادى است. عزادارى كردن براى شهيدى كه همه چيز را در راه اسلام داد، يك مسأله سياسى است، يك مسأله‏اى است كه در پيشبرد انقلاب اثر بسزا دارد، ما از اين اجتماعات استفاده مى‏كنيم، ما از آن الله اكبرها، ملت ما از آن الله اكبرها استفاده كرد، آن الله اكبرها را بايد حفظ بكنيم. اين مظاهر و مشائر و امورى كه در اسلام در آن سفارش شده بايد فكر كنيد كه اينها يك مسأله سطحى نبوده است كه مى‏خواستند جمع بشوند و گريه كنند، خير، ما ملت گريه سياسى هستيم، ما ملتى هستيم كه با همين اشك‏ها سيل جريان مى‏دهيم و خرد مى‏كنيم سدهايى را كه در مقابل اسلام ايستاده است. چطور شد كه اينها در زمان رضاخان يك محفلى جمع شدند و براى شكست ايران از اسلام گريه كردند؟ اگر گريه اشكال داشت، چطور اينها گريه كردند؟ اينها مى‏خواستند كه مجوس را و آن ملت و مليتى كه خودشان در نظر است احيا كنند، لهذا، در آن محفل حرف‏ها زده شد و گريه‏ها شد براى اينكه چرا مجوس از اسلام شكست خورده است. آن افكار پوسيده الان هم در مغزهاى بعضى‏ها هست. اينها نمى‏خواهند كه شما براى يك شهيد اسلام گريه كنيد. اگر چنانچه براى شكست اسلام گريه كنيد آنها مى‏گويند نه، گريه چيز خوبى است، اينها نمى‏خواهند كه شما براى كسى كه همه چيزش را براى اسلام داد، اينها نمى‏خواهند شما زنده نگه داريد يك واقعه‏اى را كه قدرت‏هاى بزرگ را آن واقعه كوبيد و در اثر او، شما هم اگر بشويد مى‏كوبيد، اينها نمى‏خواهند اين مسائل واقع بشود، مع الاسف تبليغ مى‏كنند اين منحرفين، اينهائى كه مامورند كه اينجور تبليغات را بكنند و جوان ما بعضى‏شان باورشان مى‏آيد. بايد جوان‏هاى ما بدانند كه هر نحو تبليغى كه بر ضد يكى از مظاهر اسلامى واقع شد اين تبليغى است كه از جانب بزرگترها و چپاولگرها به دست عمالشان واقع مى‏شود براى اينكه اسلام را بكوبد. اين جوان‏هاى ما كه بحمدالله مسلمند و فعال، بايد توجه بكنند به اينكه هر يك از اين شعائر اسلامى چه چيزى دارد كه اينها با آن مخالفند، چى زير سر عمامه است كه اينها مخالفند و چى زير سر مجالس عزاست كه اينها با آن مخالفند، از اين چه، چه چيزى مى‏آيد، از مجالس عزا هماهنگ كردن همه ملت همه ملت در يك روزى از منزل‏ها بيرون مى‏ريزند و فرياد مى‏زنند و اگر يك وقتى اينها فكر اين را بدهند كه در اين روز اينها را منسجم بر ضد يك قدرتى بكنند، چه خواهد شد؟ اينها از اين مى‏ترسند با گريه شما ما هى بنشينيد گريه كنيد اما نفت را به ما بدهيد، ما اشكال نداريم. هى مجلس بگيريد،

صحيفه نور ج 13 صفحه 157

با ما مخالفت نكنيد، اشكال ندارد. اينها از اين مجالس از آن جنبه سياسى‏اش مى‏ترسند. امروز هم مجالس ما تحول در آن پيدا شده است، مثل سابق نيست، متحول شده است، همه افراد ملت ما، مجالس ما متحول شده است. لكن گمان نكنند آنهائى كه جنبه‏هاى سياسى به نظرشان دارند و مثلاً روشنفكر هستند به نظرشان كه مجالس گريه ديگر چيزى نيست. همين گريه‏هاست كه كارها را پيش برده است، همين اجتماعات است كه مردم را بيدار مى‏كند. ما از اين مخالفت‏هائى كه شد در زمان رضاخان و شك نداريم كه به دستور بوده، خود او خيلى معلوم نبود كه اگر دستور ندهند، اين حرف‏ها را بزند، از اين مخالفت‏هائى كه شد بايد عبرت بگيريم، ببينيم با مجالس روضه مخالف بودند، معلوم مى‏شود كه مجالس روضه با آنها مخالف است. با روحانيت مخالف بودند، ببينيم كه روحانيت براى آنها مضر است. با دانشگاه مخالف بودند ببينيم كه دانشگاه با آنها مخالف است. بودن يك دانشگاه صحيح با آنها مخالف است، بله، آنها دانشگاهى كه به دست خودشان درست بشود و همه چيزش را هم خودشان درست بكنند و جوان‏هائى كه از دانشگاه بيرون بيايد همه براى خودشان عمل بكنند، با آن مخالف نيستند، اما امروز با دانشگاه مخالفند. در انقلاب اسلامى با دانشگاهش مخالفند، با مجالس روضه‏اش مخالفند، با روحانى‏اش مخالفند، با جوان متدين بازاريش مخالفند، با همه مخالفند.

امروز مخالف همه جانبه ابر قدرت‏هاست با اين ملت در همه مظاهر اسلامى‏اش و ما بايد بيدار باشيم و توجه داشته باشيم. تبليعات اينها براى ما ضررش بيشتر از جنگ‏هاست، ساده نبايد برخورد كرد به اين تبليغات. ما از جنگ چه ترسى داريم؟ يك ملتى كه حاضر است براى شهادت و شهادت را فوز عظيم مى‏داند، چه باكى از اين مسائل دارد؟ از اين، از اينكه باكى نيست، تازه وقتى كه يك جنگى شروع مى‏شود، ملت ما بيدار مى‏شود، بيشتر متحرك مى‏شود. شما ببينيد كه در اين جنگى كه به ايران تحميل كردند و اشخاص خائن به اسلام، مخالف سر سخت با اسلام، اين جنگ را بپا كردند، ايران چه جور باز زنده شد، يكپارچه ايران دوباره انقلاب كرد و توجه كرد به يك مقصد، سرتاسر ايران كدام كار ممكن بود كه اينطور مردم را بسيج كند؟ اين جنگ بود كه بسيج كرد. پس جنگ چيزهائى است كه ما خيال مى‏كنيم بد است، بعد خوب از كار در مى‏آيد. التبه جوان‏هائى ما از دست داديم اين اسلام از اين جوان‏ها خيلى از دست داده و ما در اين جنگ بيشتر از جنگ صفين تا حالا از دست نداديم، خيلى هم كمتر از اوست، لكن براى اسلام است، وقتى براى اسلام است ما چه باكى داريم. جنگ براى ما، ما را بيدار كرد، آن رخوه و سستى اگر پيدا مى‏شد، دوباره برگشت به يك قرصى و محكمى، آنى كه انسان را مى‏ترساند اين تبليغاتى است كه بيخ گوش اينها، يكى، يكى گفته مى‏شود و بعد يك جمعيتى مى‏شوند و بعد زيادتر. از اين شيطنت‏ها بايد يك قدرى ترسيد و توجه به آن كرد، از اينكه مجالس اسلامى را، مجالس عزا را در نظر شما سست مى‏كنند و مى‏روند تو دهات، اين ور آن ور مى‏افتند كه فلانى گفته است كه مجالس عزا لازم نيست و شما خدمت كنيد به اينها، فلانى چطور همچو حرفى مى‏زند؟ كسى كه مى‏داند كه مجالس عزا چه جهت سياسى دارد، چه جهت اسلامى دارد، البته بايد آنها را هم بررسى كرد و تكليف است براى دولت و براى ملت، براى همه، از خود ما هستند آنها، برادرهاى

صحيفه نور ج 13 صفحه 158

ما هستند، آنها را خانه هايشان را خراب كردند و عده‏شان، زيادى را كشتند و از بين بردند و اينها هم بى خانمان شدند آمدند، هر جا آمدند بايد مهماندارى كرد از آنها.

لزوم طرح مسائل سياسى - اجتماعى روز از سوى وعاظ در مجالس عزادارى‏

لكن اين به اين معنا نيست كه ما در آن مسأله‏اى كه همه با هم بايد مجتمع بشويم براى كوبيدن ابرقدرت‏ها، از آن مسأله دست برداريم و برويم اين كار را بكنيم، نخير، هر دو را بايد بكنيم، مجالس سر جاى خودش بايد باشد و مجالس عزا بايد باشد و اهل منبر بايد اين شهادت امام حسين سلام الله عليه را زنده نگه دارند و ملت بايد با هم قدرت اين شعائر اسلامى را، خصوصاً اين را زنده نگه دارند، با زنده نگه داشتن او، اسلام زنده مى‏شود انا من حسين كه روايت شده است كه پيغمبر فرموده است، اين معنايش، معنا اين است كه حسين مال من است و من هم از او زنده مى‏شوم، از او شده است. اينهمه بركات از شهادت ايشان است، با اينكه دشمن مى‏خواست آثار را از بين ببرد، آنها در صدد بودند كه اصل بنى‏هاشمى در كار نباشد لعبت هاشم بالكذا اين حرف بود، آنها مى‏خواستند اصل اسلام را ببرند و يك مملكت عربى درست كنند و اين كارشان اسباب اين شد كه عرب و عجم و همه، همه مسلمين توجه پيدا كردند كه نه، قضيه، قضيه عربيت و عجميت و فارسيت و اينها نيست، قضيه خدا و اسلام است. اين مجالس را حفظ كنيد، همه مجالسى كه اجتماعات دينى هست، اجتماعات اسلامى هست، اينها اسلام را در قلوب ما زنده نگه مى‏دارد. جماعات را حفظ كنيد، جمعه را حفظ كنيد، اعياد اسلامى را، شعائرى كه در آن هست حفظ كنيد و مجالس عزارا با همان شكوهى كه پيشتر انجام مى‏گرفت و بيشتر از او حفظ كنيد و اهل منبر ايدهم الله تعالى كوشش كنند در اينكه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامى و مسائل سياسى اسلامى، مسائل اجتماعى اسلامى و روضه را دست از آن برنداريد كه ما با روضه زنده هستيم. خوب، بعضى از امور هست كه بايد به وسيله آقايان، آقايانى كه خطبا هستند و اهل منبر هستند، در سرتاسر كشور تذكر داده بشود به مردم. يكى همين كه گفتم كه انشاء الله تذكر داده مى‏شود و انشاء الله مسلمين هم توجه مى‏كنند به آن، يكى اينكه از جنگ خسته نشوند مردم، جنگ يك چيز خوبى است، البته ما پيشقدم نيستيم، براى جنگ ما پيشقدم نيستم لكن حالائى كه به ما تحميل شده است اين يك آثار بزرگى دارد براى نهضت ما. يكى از آثارش اين است كه دشمن ما را روسياه كرد در دنيا، اين مى‏خواست كه براى خودش يك حيثيتى پيدا بكند و اينكه دشمن اسلام بود و قبل از اين هم كه هجوم كند به ايران، با عراق آنطور معامله كرد و با علماى عراق آنطور معاملات كرد و با ملت عراق آنطور و با دستجات براى عاشورا آنطور و با زائرين كربلا كه براى اربعين مى‏رفتند آنطور جنايتكارانه عمل كرد، اين در دنيا رسوا شد و حالا هم هر چه مى‏خواهد سالوسى كند و نماز بخواند و اظهار اسلاميت بكند و امثال ذلك، ديگر فايده ندارد، اين ديگر نمى‏تواند با سالوسى خودش را جا بيندازد، نمى‏توانست لكن شايد بعضى‏ها آنهائى كه خارج بودند از عراق باورشان مى‏آمد كه اين يك آدمى است كه مى‏خواهد خدمتى

صحيفه نور ج 13 صفحه 159

بكند و كذا و اين حرف‏ها، حالا معلوم شد كه نه، همه فهميدند كه اين آدم اينطورى است، وضعش اينطورى است و معلوم شد كه يك آدمى است كه براى عرب مى‏خواهد كار بكند، اين خوزستان عرب‏ها را غالباً كشتند. اگر ايشان با عرب مؤافق است، چطور عرب كشى مى‏كند؟ براى اين هم نبوده است كه چند كيلومتر از مملكت ايران را او ادعا دارد چقدر ضرر كرده در اين، ملت عراق بيچاره چقدر ضرر كرد در اين جنگ و ملت اسلام چقدر ضرر برد، ضرر جانى، ضرر مالى، ضرر حيثيتى او برد. يكى از مسائلى كه باز مرتب شد بر اين، اينكه شياطين فهميدند قدرت اسلام در ايران چيست و قدرت ارتش ما و پاسدارهاى ما كه خداوند همه را حفظ كند، آنطور نيست كه آنها خيال مى‏كردند. خليجى‏ها هم فهميدند كه نه، مسائل آنطورها نيست و اگر خداى نخواسته يك وقت شيطنت كنند، ممكن است عكس العمل داشته باشد، ديگران هم فهميدند كه نه، قدرت اسلام بيش از اين مسائل است كه اينها خيال مى‏كنند، قدرت اسلام است كه يك مملكت را يكپارچه بر ضد آنها به راه مى‏اندازند، بسيج مى‏كند، اين قدرت اسلام است. اين هم يكى از بركاتى بود كه از اين جنگ تحميلى براى آنها ننگ بار آورد و براى ملت ما سلحشورى و قدرتمندى و بيدارى اين جنگى كه حالا به ما تحميل شده است براى ما البته يك ضررهايى هم داشته است و برادرهاى ما در آنجا و اشخاصى كه در آنجا تلف شدند و در خرمشهر و در آبادان و در دزفول و اينها تلف شدند، خساراتى برايشان بار آمده و عده‏اى از زن و بچه‏هايشان هم كه سرپرست‏هاى خودشان را از دست مثلاً دادند، آنها هم كوچ كردند براى بلاد ديگر. بايد آقايان به مردم سفارش كنند كه اينها برادر ما هستند، اينها در راه اسلام و جنگ در اسلام اينطور آواره شدند، اينها را بايد مثل خودتان و مثل اولاد خودتان بدانيد، اگر بچه‏هاى بى‏سرپرستى هستند و مى‏توانيد سرپرستى يكى از اينها را براى خودش نگه دارد و حفظ كند، حفظ كند. دولت بايد اينها را با يك ترتيبى، مرتبى، منظمى، محترمانه براى اينها جا تهيه كند براى اينها غذا تهيه كند، اينها آواره شدند. نبايد فكر اين باشيم كه ما خودمان هر چه مى‏خواهيم داشته باشيم، ديگران هيچى نخير، بايد كمك كنند به اينها، ثروتمندها كمك كنند به اينها برادرهاى مؤمن، خواهرها به اينها كمك كنند و اينهائى كه در جنگ آسيب ديده‏اند اينقدر نگذارند مصيبت بيشتر برايشان بشود و آنها را مثل مهمان عزيز مهماندارى كنند و دولت هم بايد جاهايى را براى اينها معين كند و آنها را حفاظت كند.

با مسائل و مشكلات كشور از راه اسلامى برخورد كنيد

يكى هم اينكه بايد دولت ما، ملت ما توجه به اين معنا داشته باشد كه در يك مملكتى كه جنگ در آن هست ممكن است كه يك چيزهائى هم كمبود توى آن باشد، در ايران الحمدلله كم است اين اما اينطور نباشد كه خودشان كمك كنند، مردمى كمك كنند بر اينكه كمبودى حاصل بشود، هجوم كنند مثلاً به خريد يك چيزى و نگهدارى بخواهند بكنند، گمان نكنند كه با اين جنگى كه آنجا واقع شده است، ايران در مضيقه واقع مى‏شود، نه، ايران در مضيقه واقع نمى‏شود. شما توجه كنيد كه مسائل را از راه اسلامى با آن برخورد كنيد، از راه انسانى با آن برخورد كنيد، اگر مسائل را از راه اسلامى‏اش ما با

صحيفه نور ج 13 صفحه 160

آن برخورد كنيم، نمى‏رسد به اينكه ما بخواهيم يك چيزى را احتكار كنيم يا مثلاً گرانفروشى كنيم يا زياد در رفتار خلاف انسانى بكنيم. وقتى يك جنگى پيش آمد بايد مردم بيشتر به فكر اين باشند كه ايران را آرام نگه دارند، الحمدلله آرام هم هست. اينهائى كه جمع بشوند در يك جايى براى خريد يك چيزى كه نمى‏دانم حالا هم هست يانه، كه مى‏شدند قبلاً اينها يك اشخاصى هستند مفسده جو و مى‏خواهند تضعيف كنند روحيه شما را. ما هيچ واقعه‏اى برايمان واقع نشده يك دسته‏اى آمدند در يك گوشه مملكت ما خرابكارى مى‏كنند، از اين دزدها در ايران هميشه بوده، اين دزدها خيلى بوده، زمان‏هاى سابق زياد بود كه يك شهرى را شلوغ مى‏كردند، يك جايى را مى‏بريدند، يك، از بين مى‏بردند. نبايد با اينكه يك شلوغكارى در يك جايى شده است كه الان هم انشاء الله از بين مى‏رود.

هشدارى بر لزوم شكست حصر آبادان توسط قواى مسلحه‏

و من منتظرم كه اين حصر آبادان از بين برود و هشيار مى‏دهم به پاسداران، قواى انتظامى و فرماندهان قواى انتظامى كه بايد اين حصر شكسته بشود، مسامحه نشود در آن، حتماً بايد شكسته بشود و فكر اين نباشند كه ما اگر اينها هم آمدند، بيرونشان مى‏كنيم، اگر اينها آمدند خسارات بر ما وارد مى‏كنند، نگذارند اينها بيايند در آبادان وارد بشوند، از خرمشهر اينها را بيرون بكنند، حال تهاجمى بگيرند.

تقويت روحيه قواى مسلحه با تقدير و پشتيبانى ملت‏

و باز توجه داشته باشند به اينكه اينهائى كه از فرماندهان و از پاسداران و از سربازان و از ژاندارمرى و همه اينها در آنجا مشغول هستند، اينها دارند جانفشانى و فداكارى كنند، اينها همچو نيست كه توى خانه‏اى نشسته باشند و راحت باشند، اينها هر كدام كه رفتند در اين جبهه‏ها فداكارى دارند مى‏كنند در هر حال به نظرشان ممكن است كه يك وقت مثلاً يك موشك فلان بيايد و اينها را از بين ببرد، بايد از اينها قدردانى كنند تقويت كنند روحيه اينها را، ملت بايد تقويت كند روحيه اينها را، اينها مشغولند، مشغول بررسى هستند، مشغول برنامه‏ريزى هستند، از يك طرف مسامحه نبايد بشود، از يك طرف هم مشغول به كار هستند اينها، كسانى كه اطلاع نظامى ندارند نبايد دخالت كنند در كار نظامى. اين مثل اين است كه ما بگوئيم كه فلان سرهنگ يك وقت بيايد به ما بخواهد بگويد كه فقه اسلام اينطورى است، همين طورى كه مى‏بينيد بعضى‏ها از قرآن يك آيه‏اى را بردارند مى‏خوانند و دنبال او يك مسائلى را مى‏گويند در صورتى كه از قرآن هيچ اطلاعى ندارند و از اسلام هم هيچ اطلاعى ندارند. مائى كه از نظام اطلاع نداريم و از جنگ اطلاع نداريم نبايد اظهار نظر بكنيم كه خوب است اينجورى بكنند، آخر شما چه مى‏دانيد كه خوب است اينجورى بكنند، من و شما اطلاع از اين نداريم. هى برنامه ندهد كسى كه ندارد يك چيز را، نمى‏فهمد يك چيزى را، تضعيف نكنند روحيه سربازهاى ما را كه با تمام قدرت، همه جناح‏هايشان دارند جانفشانى مى‏كنند و ضربت‏هاى زياد به آنها

صحيفه نور ج 13 صفحه 161

زدند شما كنار نشستيد ومى گوئيد خوب است اينجورى بكنند. آدمى كه كنار گود نشسته خيلى حرف‏ها مى‏تواند بزند، بگذاريد كه آنها روى نقشه‏هائى كه دارند روى طورى كه مى‏توانند عمل بكنند و بحمدالله مى‏توانند وانشاء الله عمل مى‏كنند و ما هم صبر داريم، اينقدرها بى صبرى نكنيد. جنگ صفين هيجده ماه طول كشيد با آن زحمات، هيجده ماه طول كشيد با آنهمه رنج‏هائى كه بردند و با آنهمه تلفاتى كه دادند، ما تازه دو ماه است كه كمتر از دو ماه است الان كه يك همچو چيزى هست شمائى كه با همه ابر قدرت‏ها مى‏گوئيد ما ايستاديم و مقابله مى‏كنيم و مشتتان را گره مى‏كنيد كه ما آمريكا و شوروى و كذا را، شما بايد همچو قدرتمند باشيد كه اگر پشت اين خانه‏هايتان هم خداى نخواسته سرباز اجانب آمد باز هم همان مشت گره كرده برويد و با هم در بيفتيد و جنگ تن به تن بكنيد. شما كه يك همچو كار بزرگى را كرديد و حالا انگور را خورديد نمى‏خواهيد تبش را بكنيد؟ يك همچو كار بزرگى كه اعجاب دنيا را براى شما جلب كرده است، زحمت دارد، حفظ اسلام زحمت دارد. شما براى اسلام از اول قيام كرديد و فرياد زديد ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، آنها هم همه‏شان مخالف با جمهورى اسلامى اند، همه قدرت‏ها مخالف با جمهورى اسلامى‏اند، كسى كه با همه قدرت‏ها در افتاده است و بحمدالله پيش بده تا حالا، حالا نبايد به واسطه اينكه يك چيزى واقع مى‏شود، يك شلوغى در يك جايى واقع مى‏شود اين خيال كند كه نه، به هم خورد وضع. شما در جنگى كه جنگى داخلى كه با محمدرضا و ساواكش داشتيد، چقدر شهيد داديد، از پانزده خرداد به اين ور شايد صد هزار شهيد ما داده باشيم يا بيشتر، چقدر هم معلول داريم. حالا ما همه اين بساطى كه تا حالا واقع شده است اينقدرها نيست خيلى چيز كمى است و آنقدرى كه به آنها ضايعه واقع كرديم، لشكر ما ضايعه واقع كردند، چندين برابر است. محكم باشيد آقا، جوان‏هاى ما محكم بايستيد (يكى از حضار: ما همه سرباز توايم خمينى، گوش به فرمان توايم خمينى) ما همه سرباز خدا هستيم انشاء الله، نه تو سرباز منى، نه من سرباز تو. همه ما با هم قيام كرديم كه اسلام را در اينجا زنده كنيم و انشاء الله به ساير جاها هم صادر كنيم. و ما همه برادر با هم هستيم، دوست با هم هستيم و اميدوارم كه همه ما دوش به دوش هم، هر كس هر مقدار كه مى‏تواند، منى كه يك پيرمرد هستم، صحبت بكنم براى شما، آقاى فلسفى كه پيرمرد قوى انشاء الله ايشان هم براى شما صحبت بكنند، آقايان اهل منبر هم براى مردم صحبت بكنند، اين يك خدمتى است كه از ماها برمى‏آيد، ما انشاء الله انجام بدهيم و اميدوارم كه براى خدا باشد. شما هم هر كدام هر كارى ازتان بر مى‏آيد انجام بدهيد.

دولت و ملت براى خودكفائى كشاورزى و صنعتى كوشش كنند

جهاد كشاورزها اين است كه كشاورزى‏شان را تقويت كنند. امسال شنيدم بعضى‏ها سستى كنند و اين برخلاف مسير اسلام است. شما پارسال با آن گرفتارى‏ها زياد كرديد كشت‏تان را، و امسال الحمدلله آن گرفتارى‏ها كم است و به شما كمك‏هائى هم از طرف دولت مى‏شود و بايد خودتان به فكر باشيد كه اگر ابرقدرت‏ها فردا منع كردند همه كشورها را كه به ما گندم ندهند، خودمان داشته

صحيفه نور ج 13 صفحه 162

باشيم. خوب، كشاورزها بايد به اين فكر باشند و كشاورزى خودشان را تقويت كنند و بيشتر كنند و كارها را جورى كنند كه ما ديگر محتاج نباشيم در خوردنمان هم به مردم. و من اميدوارم كه اشخاصى كه تفكر دارند، مغز صنعتى دارند اينها هم كارها را راه بيندازند و صنعت درست كنند خودشان. شما بدانيد كه اگر خودتان به فكر بيفتيد كه براى خودتان انجام بدهيد، كارهاى خودتان را مى‏توانيد انجام بدهيد، گمان نكنيد كه ما حتماً بايد همه چيزمان را از ديگران بگيريم، نه، شما به فكر اين باشيد كه همه چيزتان را خودتان درست كنيد. اين ژاپن بود كه در سال‏هاى قبل محتاج بود و خودش به فكر افتاد و خودش كارهاى خودش را درست كرد و الان صادر مى‏كند به آمريكا هم. و آن هندوستان بود كه در آن زمان آنقدر احتياج داشت، حالا الان دارد خودش احتياجات خودش را رفع مى‏كند. مغزهاى شما كوچكتر از مغزهاى ديگران نيست شما خودتان به فكر باشيد، توجه كنيد كه كار خودتان را خودتان انجام بدهيد و الان مهم اين است كه كشاورزى بايد چندين برابر سابق باشد، دولت بايد كمك بكند و مردم بايد جديت بكنند و من اميدوارم كه در اين سالى كه مى‏آيد به كوشش شماها، به كوشش جوان‏هاى ما، كشاورزى‏هاى ما، كارهاى كشاورزى ما همچو بشود كه مامحتاج نباشيم به ديگران در خوراكمان و همين طور كارخانه‏ها كارها را انجام بدهند، خودشان راه بيندازند كارخانه را، شما خودتان بايد انجام بدهيد كار خودتان، هى منتظر اين نباشيد كه يكى ديگر بيايد شما را اداره كند، خودتان اداره كنيد خودتان را و من اميدوارم كه همه اين كارها به دست خودتان بشود و هيچ به خودتان خوفى راه ندهيد، ما آن قدرت‏هاى بزرگ را هل داديم و بيرونشان كرديم و كسى نمى‏تواند شما را انشاء الله ديگر هل بدهد از مملكت خودتان.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 168

تاريخ: 25/8/59

بيانات امام خمينى در جمع فارغ التحصيلان دومين دوره دانشكده افسرى ارتش جمهورى اسلامى

دشمن اصلى ابر قدرت‏ها، اسلام است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از شما برادران و عزيزان رزمنده تشكر مى‏كنم كه در اينجا آمديد و از نزديك با هم ملاقات كنيم و بعض مسائل را در ميان بگذاريم. من از ارتش و از ساير قواى انتظامى و نظامى و از قواى مسلح ديگر، پاسداران، داوطلبان و همه قشرهايى كه در جبهه مشغول فداكارى براى اسلام هستند، كمال تشكر را مى‏كنم و همانطور كه خود شماها مطللعيد چون اين يك لشگر اسلامى است و يك قواى مسلح اسلامى است، تمام ملت ايران پشتيبانى از اين قوا دارند و از زن و مردشان مشغول جهاد هستند، هر كدام به آن مقدارى كه مى‏توانند كمك مى‏كنند، همراهى مى‏كنند. پشتوانه همه شما اسلام است، قرآن كريم است و ملت‏هاى اسلامى در هر جا كه هستند چنانچه ملاحظه مى‏كنيد كه از ملت‏ها پشتيبانى‏هاى زياد، اظهار همراهى با اين ملت ستمديده ايران و با ارتش ايران اعلام مى‏كنند كه ما هم مى‏خواهيم بيائيم در جبهه‏ها با بازيخورده‏هاى رژيم بعث كافر عراق جنگ كنيم و البته احتياج به اين نيست كه آنها بيايند ولى تشكر از آنها مى‏كنم و قواى مسلحه خود ما بحمدالله كافى است براى جلوگيرى از اين شرارت اشرار و انشاء الله به زودى غلبه اسلام بر كفر ظاهر مى‏شود. و انشاء الله ملت مظلوم عراق را از زير ستم اين ستمكاران نجات خواهيم داد.

من هيچ خوفى از جنگ ندارم و شما هم نداريد و ملت ما هم ندارند، لكن آن خوفى كه هست كه من براى شما كه مى‏خواهيد افسر باشيد و در جبهه‏ها برويد و با كفار جنگ كنيد، بايد تذكر بدهم كه نقشه‏هاى حساب شده در كار است براى شكستن اسلام، مقصد اصيل اين است كه اينها چون از اسلام سيلى خورده‏اند و با قدرت الله اكبر آنها را از ايران بيرون كردند و دست چپاولگرها را كوتاه كردند و لهذا دشمن اصلى، اسلام است، نه ارتش است، نه روحانيت است و نه جمهورى اسلام و نه حكومت اسلامى و نه آنهايى كه در راه اسلام دارند فداكارى مى‏كنند، دشمن اصلى اينها نيستند، دشمن اصلى اسلام است منتها با يك نقشه حساب شده دارند پيشروى مى‏كنند. نمى‏دانم اين مثل را شما شنيديد - مثل‏هايى كه در بين مردم هست آموزنده است اين مثل را كه من شنيدم و لابد بسيارى از شما هم شنيديد، مى‏گويند كه، يك آخوند و يك سيد و يك نفر هم از اشخاص متعارف رفته‏اند در يك باغى براى دزدى، صاحب باغ وقتى كه آمد ديد خوب، اينها سه نفرند و نمى‏تواند با سه نفر، اين مقابله كند،

صحيفه نور ج 13 صفحه 169

رو كرد به دونفرشان گفت كه خوب، اين به آنها رو كرد گفت كه اين سيد اولاد پيغمبر است، حق دارد، ما بايد احترام از او بكينم از اين جهت قدمش روى چشم مثلاً هر كارى كرده مال خودش بوده اين آقاى شيخ هم خوب ،عالم است، جليل‏القدر است، اسلام به او احترام گذاشته است، ما بايد به او احترام كنيم، خوب، اين آدم عامى چه ميگويد، آن دو نفر را با خودش مؤافق كرد، آن آدم عامى را گرفتند و بستندش، زدندش، بعد رو كرد به آن دو نفر گفت كه اين آقا اولاد پيغمبر است، اولاد پيغمبر، عزيز است پيش ما، چطور توئى كه صورت روحانى دارى، آخر روحانى كه دزدى نمى‏كند چرا تو آمدى در اينجا، خودش با سيد دست به هم دادند و آن روحانى‏نما را زدند و بستند و انداختند آنجا، بعد رو كرد به سيد گفت كه سيد اولاد پيغمبر! جدت به تو گفته است دزدى بكنى؟ براى چه آمدى تو باغ مردم، گرفت خودش ديگر زورش به او مى‏رسيد، آن هم گرفت و انداخت، اين يك مثل است كه شايد واقعيت هم هم ندارد اما مثل است، مثل خوبى است. الان وضع ايران اينطورى شده است، يك وقت صحبت مى‏كردند كه اين ارتش طاغوتى است و مال رژيم سابق است و اينها قابل اينكه لشگر اسلام باشند، قابل اين نيستند و اينها بايد اصلش منحل بشود، خوب، در مقابلش صحبت شد كه نه، نبايد منحل بشود، اينها نمى‏خواستند ارتش را منحل كنند اينها مى‏خواستند كه يك قوه بزرگى كه مى‏تواند كار انجام بدهد او را از دست بگيرند و كنارش بگذارند، بعدش بيايند سراغ روحانيين كه روحانيين نبايد اصلاً دخالت بكنند در امور سياسى، اينها بايد بروند تو مسجدها و دعا بخوانند و از اين كارها، نماز و دعا بخوانند، آنها را هم كنار بگذارند، بعد بيايند سراغ دولت و مردم و اينها كه آن قوا را از آنها گرفتند و اين قوه روحانى را هم از آنها گرفتند و مردم را جدا كردند از ارتش و مردم را جدا كردند از روحانيت، به حساب آنها برسند، دولت را از بين ببرند و رئيس جمهور را از بين ببرند و عرض مى‏كنم كه قدرت‏هاى ديگرى كه هستند از بين ببرند، چون مى‏بينند اگر اينها با هم مجتمع باشند، يك قدرت بزرگى است كه نمى‏شود اين را از بين برد. خوب، ديدند كه اينها وقتى كه با هم اتصال پيدا كردند، وقتى مردم قيام كردند، ارتش هم به آنها متصل شد، بازار هم به آنها متصل شد دانشگاه هم به آنها متصل شد، همه متصل شدند، يك قدرت بزرگى بود كه اين قدرت بزرگ نمى‏شود مقابلش ايستاد، هيچ حكومتى هم نمى‏تواند و ديدند كه محمدرضا را با همه قدرتى كه داشت بيرون كردند و آنهايى هم كه تبع او بودند و در رديف‏هاى بالا بودند كه خيانتكار بودند، آنها را هم همين ملت و همين ارتش و همين قواى مسلحه و نظامى و انتظامى از بين بردند، از اين جهت باز دنبال اين نقشه هستند، اينطور نيست كه يك دسته‏اى كه در تهران راهپيمايى مى‏كند و در قم راهپيمايى مى‏كنند، اينها با اشخاص مخالف باشند، اينها، آنهايى كه كارگردان‏ها هستند، نه آنهائى كه بازيخورده هستند، آنها دنبال اين هستند كه اسلام را از بين ببرند چون از او بد ديدند از اين جهت يك شعارهايى درست مى‏كنند كه اين شعارها به ذهن مردم زننده نباشد و همراه با هم پيدا بكنند و لهذا مى‏بينيد كه همين‏هايى كه يك وقتى مى‏گفتند ارتش را بايد كنار گذاشت، حالا دارند مى‏گويند كه روحانى بايد كنار برود، برود سراغ ارشادش در قم، بعد از اين كه اين عده بازيخورده از آنهايى كه اساس كار را دارند راهنمايى مى‏كنند،

صحيفه نور ج 13 صفحه 170

اين عده بازيخورده جمع مى‏شوند و در قم كه مركز روحانيت است، مركز اسلام است، قطعنامه صادر مى‏كنند و در آن قطعنامه هست كه روحانيون نبايد اصلاً دخالت بكنند دراين چيزها، آزادى مطلق بايد باشد، آزادى مطلق بايد باشد كه آنها مى‏گويند، اين است كه چريك‏هاى فدائى و فلان دسته منافق و فلان دسته كافر و فلان دسته‏اى كه هيچ اعتقاد به اسلام ندارند اينها آزاد باشند و بيايند و هر چه دلشان مى‏خواهد بگويند و هر كارى مى‏خواهند بكنند و ولو فرض كنيد كه به ضد اسلام حرف بزنند آزادند و ولو به ضد قرآن حرف بزنند آزادند و ولو به ضد جمهورى اسلامى حرف بزنند و اين هم آزادند و يك دسته نفهم هم مى‏گويند نخير بايد اين چيزها باشد. اينها مقصودشان اين نيست كه آزاد باشيم، اينها مقصودشان آن نقشه‏اى است كه طرح شده است برايشان و مرتب خواهند پياده كنند آن را. آزاد باشيم كه به هر چيزى از اشعار اسلامى كه هست بتازيم، آزاد باشيم كه در دانشگاهها آن شعارهايى كه همه‏اش به ضد قرآن است بنويسيم، آزاد باشيم كه با همه شعائر اسلامى مخالفت كنيم، آزاد باشيم كه هر چه دلمان مى‏خواهد به ضد ارتش، به ضد روحانى، به ضد مؤمنين، متدينين بگوئيم، بعد اجتماعى درست بكنند و جدا كنند يكى يكى طوائف را از هم، امروز طرزشان اين است كه روحانيين بايد بروند و دعا بكنند و عرض مى‏كنم كه اينها، اين همان طرزى است كه امريكا نقشه‏اش را دارد و انگلستان هم از سابق داشته است و الان هم همه دولت‏هايى كه، ابرقدرت‏هايى كه مى‏خواهند ايران را بچاپند و شرق را بچاپند و از اسلام مى‏ترسند و از مظاهر اسلامى ترسند. اين همان طرح است و من متأسفم كه اين طرح در قم دارد انجام مى‏گيرد، اگر بازارى قم، بازارى تهران با اين حرف مؤافق است مصيبت بسيار زياد است براى اينكه طرحشان پياده شد و اگر بازارى تهران و قم با اين مؤافق نيستند، چطور صحبتى نكردند، اين همان طرحى است كه انگلستان از دويست سال پيش از اين يا بيشتر طرح ريزى كردند كه جدا كنند روحانيت را از سياست، جدا كنند روحانيين را از مردمى كه مى‏خواهند فعالانه كار بكنند براى اسلام، اينها بروند همان توى مسجدها بنشينند و دعا بكنند، آنها هم هر كارى دلشان مى‏خواست بكنند و هر چپاولگرى و هر سلطه جويى كه خواستند بكنند. در عرض پنجاه سال كه روحانيين را عقب‏زده بودند و هر چه هم جديت مى‏كردند نمى‏توانستند كه كارى انجام بدهند از باب اينكه مردم را از روحانيون كنار زده بودند، در عرض پنجاه سال همه حيثيت شما را به باد فنا دادند و اسلام را به آنجا رساندند كه براى اينكه اسلام پيروز شده است بر ايران، گريه كردند و حرف زدند و در شعرهايشان فحش دادند و همه الواطى را كردند و همه دارائى‏هاى شما را به چپاول برده‏اند براى اينكه يك كسى نبود بگويد چرا؟ اين روشنفكرهايى كه الان دارند مى‏گويند و مع الاسف بين‏شان بعضى متدينين هم هست كه بازيخورده‏اند و غربزده‏اند، مى‏گويند كه روحانيون بايد بروند سراغ كار خودشان و ملت را بگذارند، سياست را بگذارند براى ما، شما سياست را پنجاه سال داشتيد و هيچ غلطى نكرديد، شما كجا يك كار مثبتى توانستيد انجام بدهيد هر كدامتان كه ملى بوديد يا فرض كنيد متدين بوديد، تا صدايتان در مى‏آمد توى سرتان مى‏زدند، چه بود كه اين ملت را غلبه داد بر همه؟ آن چه گروهى بودند كه نقش بزرگتر از همه را در اين جنبش داشتند؟ شما با همه اين جنبش‏ها آنوقت‏ها مخالف مى‏كرديد،

صحيفه نور ج 13 صفحه 171

شما را من مى‏شناسم نمى‏خواهم اسمتان را هى ببرم، سر جايتان بنشينيد، آدم بشويد

وقتى يك ملت در يك امر اسلامى همدست شدند، هيچ قدرتى نمى‏تواند آنها را عقب بزند

در اين راهپيمائى كه روز تاسوعا و عاشورا مى‏شود بايد توجه بكنيد، دو نكته را من بگويم: يكى اينكه راهپيمائى، عزادارى را از شما نگيرد، عزادارى كنيد و با عزادارى راه برويد، همه با هم مجتمع بشويد به عزادارى. وقتى كلمه راهپيمائى پيش مى‏آيد خيال نكنيد كه معنايش اين است كه عزادارى نمى‏خواهيم، ما از همين اسلام و مظاهر اسلام و شهداى اسلام مى‏توانيم كارهايمان را انجام بدهيم والا نه توپ ما و نه تانك ما مقابله با تانك و توپ آمريكا ندارد، شوروى ندارد. ما يك ملتى مى‏خواهيم كه براى اسلام همدست بشوند و مطمئن باشيد كه وقتى يك ملت در يك امر اسلامى همدست شدند كه چنانچه مى‏بينيد شدند، هيچ قدرتى نمى‏تواند شما را عقب بزند، آنها هم اين معنا را فهميده‏اند و مى‏بينند كه خوب، يكى از اشخاص، يكى از گروه‏هايى كه نقشى دارد در اين امر و نقش بزرگى دارد، روحانى است. از اولى كه اين انقلاب پيدا شد تا حالا يك دستجات روشنفكر وقلمدارى، آنهايى كه قلم‏هايشان و نطق‏هايشان و گفتارهايشان بر ضد اسلام است و يا خودشان نمى‏دانند و يا دانسته اين كار را مى‏كنند، از اول اين مسأله را مى‏گفتند كه روحانيون بروند يك كار ديگرى بكنند، ماها هم مى‏رويم سراغ چيز، همين ماهايى كه، مملكت اسلام را دو دستى مى‏خواهند تقديم كنند به آنهايى كه ارباب‏هايشان هستند يا آنهايى كه به خيال خودشان براى ما مفيد هستند. آقا مملكت اسلام از اول 15 خرداد تا حالا بيشتر از صد هزار جمعيت از آن كشته شده است و بيشتر از صد هزار معلول ما الان داريم، اينها براى چه معلول شده‏اند؟ براى چه كشته شده‏اند؟ براى نفت بوده است؟ آدم براى نفت خودش را مى‏كشد؟ براى خانه بوده است؟ براى ارزانى بوده است؟ خوب، ما از تظاهرات مردم بايد اينها را بفهميم، همه مى‏گفتند ما اسلام را مى‏خواهيم. اگر اسلام نبود، نه نفت مى‏توانست هيچ كارى بكند و نه ساير چيزها، مگر مردم مى‏شود جوان‏هايشان را بدهد براى نفت؟ مى‏شود جوانشان را بدهند براى خانه؟ الان كه شما در جبهه‏هاى جنگ هستيد و ارتشى‏هاى ما كه خداوند نصرتشان بدهند در مراكز فعال هستند، الان كى هست كه دارد از آنها پشتيبانى مى‏كند؟ آن زن‏هايى كه براى شما نان‏پزد و آن مردمى كه براى شما پول مى‏دهد و آن مردمى كه براى شما ذخيره مى‏دهد و آنقدر چيزها را مى‏فرستد، همين مردم مسلمانند، شما ببينيد در تلويزيونتان كه يك زنى كه ده تا تخم مرغ آورده، دارد مى‏آورد دهد همين را، يك بچه‏اى كه ده تومان دارد اين را ميدهد، اينها براى چه اينها را مى‏دهند اينها براى اسلام است، براى كشور اسلامى است، چطور شماها هيچ كارى نمى‏كنيد، اينهايى كه هى نق مى‏زنند چه مى‏كنند؟ چه غلطى مى‏كنند؟ كدام از اينها رفته است در جبهه؟ اين نقشه است، شمايى كه الان انشاء الله وارد مى‏شويد در ارتش و در جهات بالاى ارتش، اين نقشه را توجه بكنيد، شما كه افسر هستيد، اين نكته‏ها را بايد توجه بكنيد كه مى‏خواهند شما را از مردم جدا كنند، روحانيون را هم از

صحيفه نور ج 13 صفحه 172

مردم جدا كنند، مردم وقتى كه نه قدرت روحانى دارند و نه قدرت عرض بكنم كه اسلحه‏اى دارند يك كارى بكنند، يك كودتايى بكنند، تمام كنند قضيه را، مسأله اين است.

اين روزنامه‏ها نمى‏فهمند يا فهميده عمل مى‏كنند، چرا بايد اين روزنامه‏ها دامن بزنند به اينطور اختلافات، اختلافى كه اشخاصى چيز مى‏كنند طرح ريزى‏اش را مى‏كنند كه اگر اين اشخاص پيش ببرند، نه تو روزنامه نگار را و نه آن رئيس روزنامه را نخواهند گذاشت، تمامتان را از بين خواهند برد، آقا نقشه است، شما را به بازى گرفته‏اند، روزنامه‏ها را به بازى گرفته‏اند، جبهه‏ها را به بازى گرفته‏اند، نقشه است كه شماها را از هم جدا كنند، دولت را از ملت، ملت را از دولت، رئيس جمهور را از مردم، مردم را از او، حالا به تدريج. آن روزى كه دست‏شان برسد، اول كسى كه در دولتى‏ها كشته مى‏شود همين رئيس جمهور است، چشم‏هايتان را باز كنيد، همين رؤساى ارتش است، همان رؤساى روحانى است وبعد هم مى‏آيند حساب احزاب را، آنهايى كه با آنها موافقند نه، آنها كه اهلاً و سهلا و آنهايى كه با آنهامخالف هستند حساب آنها را هم مى‏كشند، بازار هم دستش اسلحه از دستش افتاد كارى ديگر از او نمى‏آيد، نه روحانى است كه همه را مجتمع كند و نه ارتشى است كه بتواند جلوگيرى كند. بيدار بشويد! چرا اينقدر خوابيد! اى سران! چرا اينقدر خوابيد؟ چرا چشم‏هايتان را باز نمى‏كنيد؟ هر كه، هر جا صحبت مى‏كند، به ضد هم صحبت مى‏كند. هر جا مى‏نويسد به ضد هم مى‏نويسد. بايد بيدار بشويم ما، اگر خداى نخواسته جدا كردند روحانى را از ملت، جدا كردند ارتشى را از ملت و هر كدام را عليحده كردند و آنطورها كه مى‏خواهند انجام بدهند كردند، ارتش را منحلش بكنند به واسطه يك تبليغاتى، روحانى را كنار بزنند و منزوى كنند به واسطه يك تبليغاتى، اگر يك همچو كارى بكنند، ديگر نه بازارى او كارى مى‏آيد كه انجام بدهد و نه دانشگاهى، تا شما با هم مجتمع هستيد، تا با هم هستيد مى‏توانيد كار بكنيد. يكى از مثل‏هاى ديگرى كه در بين مردم هست بايد عرض بكنم، يك كسى كه خواست، يك پدرى كه مى‏خواست بميرد، چند تا پسر داشت، هفت، هشت تا پسر داشت، خواست‏شان، يك چوب‏هايى هم تهيه كرده بود، يكى از اين چوب‏ها را داد گفت اين را بشكن، شكستش، دو تا را گذاشت پهلو هم گفت اينها را هم بشكن، شكستش، بعد آن 7،8 تايى كه به عدد بچه‏هايش بود پهلو هم گذاشت گفت اينها را بشكن، هر چه زور زد نشكست، گفت شما عددتان به عدد اين چوب‏هاست، اگر يكى يكى باشيد، شكسته مى‏شويد اگر دو تايتان يك طرف و چهارتايتان يك طرف باشد، شكسته مى‏شويد اگر همه‏تان با هم باشيد مثل اين چوب‏ها كه همه با هم باشند، هيچ كس نمى‏تواند بشكند شما را. اگر روحانى تنها باشد، مى‏شكنندش، اگر ارتشى تنها باشد، مى‏شكنندش، اگر مردم تنها باشند، مى‏شكنند آنها را، آنى كه آسيب بردار نيست آنى است كه همه قوا با هم باشند، حرفش را مى‏زنند و عملش بر خلافش است، هر كدام صحبت مى‏كنند، از اتحاد صحبت مى‏كنند، لكن در عمل، اين عمل را انجام نمى‏دهند، چه شده شما را؟ پيروز شديد؟ شمايى كه الان لشگر كفر بر شما حمله كرده، شمايى كه الان در سوسنگرد آن بساط را داريد، در آبادان آن بساط را داريد، در اهواز آن بساط را داريد، نبايد به خودتان بيائيد كه ديگر توى روزنامه‏تان اين غلطها را نكنند؟ روزنامه‏ها مى‏خواهند

صحيفه نور ج 13 صفحه 173

كه من يك وقت صدايم در بيايد؟ يك روزنامه به طرفدارى آن طرف، يك روزنامه به طرفدارى آن جمله. آخر شما مسلمانيد، مسلمان بايد با هم باشد، اعتقاد به خدا داريد، اعتقاد به اسلام داريد، اعتقاد به معاد داريد، چرا جلوى روزنامه‏ها را نمى‏گيريد؟ مكرر من گفته‏ام به آنها، چرا نمى‏گيرند جلوى روزنامه‏ها را؟ من بگيرم جلويش را؟ چرا جلوى دهن‏هايشان را نمى‏گيرند؟ چرا جلوى قلم‏هايشان را گيرند؟ در يك همچو مشكلى كه ما الان داريم، شما هم بايد به جان هم بيفتيد؟

من اميد اين را دارم كه شما جوان‏ها و جوان‏هاى ايران و همه قشرهاى ملت الا يك دسته‏اى كه اميدى ديگر از آنها نيست اينها با هم مجتمع بشوند و همين طورى كه الان اكثر مردم بلكه درصد نود مردم يا بيشتر الان وفادار هستند به جمهورى اسلامى و به اسلام و من اميد اين را دارم كه اشخاصى كه از اين كارهاى خيلى ناجور و خيلى پست دست بردارند و همه مشغول بشوند براى اسلام كار بكنند، اگر همه با هم مجتمع باشيد، اگر سران همه با هم مجتمع باشند، ايراد نگيرند به هم، آن به او اشكال كند، او به او اشكال كند در يك همچو موردى، در يك همچو موقعى كه ما داريم، كارها هم همه اصلاح مى‏شود، و اميدوارم كه خداوند هدايت كند همه ما را و همه شما را و همه ملت ما را و انشاءالله تعالى پيروز باشيد. و شما همه براى خدا انشاء الله عمل كنيد، همه‏تان با هم باشيد، پشت و پناه هم باشيد، ملت خوب است، ملت يك ملت روشنى است، يك ملت خوبى است، شماها هم همه با هم مجتمع بشويد،

دولت و ملت، اركان دولت، رئيس جمهورش، نخست وزيرش مجلسش، همه اينها با هم مجتمع بشوند و در يك همچو موقع خطيرى كه همه گرفتار پيروز بشوند، نه نخست‏وزيرى باقى مى‏ماند و نه رئيس جمهورى باقى مى‏ماند و نه مجلسى باقى مى‏ماند و نه روحانى باقى ماند و نه بازارى، بايد با هم باشيد تا اينكه كار را پيش ببريد، اگر هر كدام عليحده، عليحده و هر كس دلش مى‏خواهد يك جايى يك اجتماعى بكندو يك تظاهرى بكند و يك حرف مفتى بزند به اسمى كه خودش براى همان آدمى كه تظاهر مى‏كند، اول او را مى‏كشند. آنهايى كه تظاهرات مى‏كنند، آنهايى كه الان در اين موقعى كه جنگ هست در ايران و همه نواميس مسلمين در خطر است و همه حيثيات مسلمين در خطر است امروز شلوغكارى مى‏كنند و اجتماع مى‏كنند و نطق مى‏كنند و حرف مفت مى‏زنند اگر آنها غلبه بكنند، پدر خود شما را اول در آورند، يك قدرى بيدار بشويد، يك قدرى توجه كنيد به مسائل، اينقدر تو سر هم نزنيد، اينقدر به هم نپريد.

اگر كسى شعارهاى باطل خواست بدهد، با قوت او را بكوبيد

انشاء الله روز عاشورا كه جمعيت بيرون بيايد، مراسم تعزيه حسين سلام الله عليه بايد با قوت خودش باشد و در راهپيمائى‏ها همه‏اش مراسم امام حسين (ع) باشد و اگر كسى شعارهاى باطل خواست بدهد، با قوت او را بكوبيد و نگذاريد يك شعارهاى باطل بدهند، خود مردم مأمورند، تكليف اسلامى‏شان اين است كه اگر يك كسى شعار عليه كسى، عليه كسى، براى كسى، براى تفرقه انداختن بيايد، خود مردم مأمورند كه آن را بگيرند و تحويل به مراكز، كه بايد بدهند، بدهند. من از خداى تبارك

صحيفه نور ج 13 صفحه 174

و تعالى خواهانم كه خداوند همه ما را بيدار كند. اينهائى كه هر كدامشان ديگرى را متهم كنند و غلط دارند رفتار مى‏كنند، بيدار كند اينها را اينهايى كه سران اسلام را دارند مى‏شكنند خدا بيدارشان كند. اينهايى كه مى‏خواهند تفرقه بيندازند بين صفوف مسلمين، خداوند بيدارشان كند. خداوندانشاء الله به همه شما نصرت بدهد و شما برادران عزيزى كه الان از دانشكده بيرون آمديد و مى‏خواهيد برويد به محل كارتان، خداوند به شما نصرت عنايت كند. شما عزيزان ملت هستيد شما پاسدارهاى ملت هستيد و ملت باشماست، امروز از هيچ نترسيد براى اينكه سابق ملت و شما جداى از هم بوديد و الان بحمدالله همه با هم هستيد و همه در يك جبهه هستيد و من وقتى كه نگاه مى‏كنم به تلويزيون كه نشان مى‏دهند آنهايى كه براى همين ارتش و براى همين سپاه پاسداران و براى همه اينهايى كه در جبهه هستند زحمت مى‏كشند، زن‏ها، مردها، بچه‏ها، پيرمردها، من اين را به فال نيك مى‏گيرم كه اجتماع است با هم و شما پيروز هستيد انشاء الله. اسلام انشاء الله پيروز است. خداوند همه شما را حفظ كند و با سلامت و صحت وارد بشويد به اين جنگى كه بين اسلام و كفر است و اميدوارم كه آن كسانى هم كه در جبهه‏ها هستند با قدرت و با قوت و با قدرت اسلامى به جبهه‏ها بروند و اميدوارم كه آن لشگر بازيخورده عراق هم كه آمده‏اند و براى غير مسلمين، به ضد مسلمين دارند عمل مى‏كنند، آنها هم بيدار بشوند و دست از اين كارى كه بر خلاف قرآن، اسلام است و بر خلاف اسلام است و بر خلاف مصالح اسلام است، بر خلاف پيغمبر اسلام است، دست بردارند و خداوند همه شما را پيروز و موفق كند.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 175

تاريخ: 27/8/59

بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم قم

اسلام همه قدرتمندها را از بين برد و بيرون كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من مسائلى را در آن مطالعه كردم كه براى خاطر آن مسائل، گاهى يك صحبتى مى‏كنم. ما اگر چنانچه در تاريخ اين صد ساله، صد ساله اخير مطالعه كنيم خواهيم ديد كه براى چه است كه گروه‏ها از خارج و داخل، توطئه كن‏ها از خارج و داخل، به ضد روحانيت قلم دست مى‏گيرند و به ضد روحانيت صحبت مى‏كنند و در روزنامه‏هايشان مى‏نويسند، اين منشاش چى هست. در قريب صد سال سابق ديدند كه يك پيرمردى در يكى از دهات عراق سامره وقتى كه ديد ايران در معرض فشار خارجى‏ها هست و آن قرارداد ننگين رادرآن زمان بسته بودند، اين پيرمرد كه در كنج يك ده بود يك سطر نوشت و همه قواى خارج و داخل نتوانستند در مقابل اين يك سطر استقامت كنند. آن، مرحوم ميرزاى بزرگ بود رحمه الله كه در سامره تحريم كرد تنباكو را، براى اينكه تقريباً ايران را در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباكو و ايشان يك سطر نوشت كه تنباكو حرام است. و حتى بستگان خود آن جائر هم و حرمسراى خود آن جائر هم ترتيب اثر دادند به آن فتوا و قليان‏ها را شكستند و در بعضى جاها تنباكوهائى كه قيمت زياد داشت در ميدان آوردند و آتش زدند و شكست دادند بر آن قرار داد، و لغو شد قرار داد و يك همچو چيزى را اينها ديدند كه يك روحانى پيرمرد دركنج يك دهى از دهات عراق يك كلمه مى‏نويسد و يك ملت قيام مى‏كند و قراردادى كه ما بين شاه جائر و انگليس‏ها بوده است به هم مى‏زند و يك قدرت اينطورى دارد روحانيت باز ملاحظه كردند كه در وقتى كه انگليس‏ها هجوم آورده بودند به عراق و عراق را در معرض استعمار قرار داده بودند، يك پيرمرد به مردم امر كرد و حكم دفاع داد و قيام كردند مردم و ملت عراق را نجات دادند. اين يك قدرتى بود از يك پيرمرد و آن ميرزاى شيرازى دوم، مرحوم آقاميرزا محمد تقى رضوان الله عليه است و در مشروطه ديدند كه يك ملا يا چند ملا در نجف و چند معمم و ملا در تهران اساس استبداد و حكومت خودكامه‏اى كه در آنوقت بود آن را به هم زدند و مشروطه را مستقر كردند. و در اين مسائل آنهائى كه مخالف هم بودند از پا ننشستند، آنها هم فعاليت خودشان را مى‏كردند كه حالا بخواهيم همه را بگوئيم طولانى است، لكن راجع به همين مشروطه و اينكه مرحوم شيخ فضل الله رحمه الله ايستاد كه: مشروطه بايد مشروعه باشد، بايد قوانين مؤافق اسلام باشد. در همان وقت كه ايشان اين امر را فرمود و متمم قانون اساسى هم از كوشش

صحيفه نور ج 13 صفحه 176

ايشان بود، مخالفين، خارجى‏ها كه يك همچو قدرتى را در روحانيت مى‏ديدند كارى كردند در ايران كه شيخ فضل الله مجاهد مجتهد داراى مقامات عاليه را، يك دادگاه درست كردند و يك نفر منحرف، روحانى‏نما، او را محاكمه كرد و در ميدان توپخانه شيخ فضل الله را در حضور جمعيت به دار كشيدند. اين شايد گاهى شما يا مردم خيال بكنند كه من اگر چنانچه ازروحانيت طرفدارى مى‏كنم براى اين است كه من هم يك معمم هستم و اين گروه گرائى است و من كراراً گفتم كه من با هر كه معمم است و اسم خودش را روحانى گذاشته است مؤافق نيستم، و من كراراً گفتم كه روحانى كه برخلاف مسلك روحانيت و اسلام عمل بكند و توطئه‏گر باشد اين از ساواكى بدتر است، براى اينكه ساواكى ساواكى است و اين ساواكى به صورت معمم و - به صورت لباس روحانيت پوشيده است. قضيه اين نيست كه من بگويم هر كه عمامه سرش است، اين مورد تأييد است. خير، من از بسياريشان متنفرم و بسياريشان هم اعتقاد به آنها ندارم و كراراً هم گفتم كه اينجاهائى كه دادگاه هست، آنجاهائى كه مثلاً كميته‏ها هستند بايد مواظب باشند كه اگريك روحانى بر خلاف كرد، خودش را شكايت كنند و همان روحانى را هم بياورند محاكمه كنند، لكن مسأله اين نيست كه با روحانى بد، اينها بدند، مسأله اين است كه با آن روحانى كه جلوى انگلستان را در زمان ميرزاى شيرازى گرفته و جلوى استبداد را در زمان مشروطه گرفته است و جلوى انگلستان را در زمان مرحوم آقا ميرزا محمد تقى گرفته است و جلوى ابرقدرت‏ها را گرفته است، با اين مخالفند.

توطئه براى اين است كه اينها در كار نباشند. اينها مى‏گويند كه روحانى‏ها بروند در مسجدها و همان جا نماز جماعت بخوانند. بسيار خوب، شما مى‏گذاريد روحانى‏ها در مسجد نماز جماعت بخوانند شما توى همان مسجد هم مى‏رويد يك عده‏اى را از اشرار مى‏بريد، يك نفر آدمى كه از اسلام هيچ اطلاعى ندارد، جلو وا مى‏داريد، صورت نماز درست مى‏كنيد براى اينكه مسجد را هم از اينها بگيريد. قضيه اين نيست كه اگر چنانچه روحانيين دست برداشتند از كارهاى ارزنده‏اى كه دارند مى‏كنند و رفتند تو مسجدها، رهايشان كنند، مى‏خواهند مسجدها هم از روحانى پاك كنند به اصطلاح خودشان، مى‏خواهند مسجدها را از مسلمان‏ها بگيرند. شما ديديد در زمان محمدرضا براى هر مسجدى در مساجد تهران، كه مسلم جاهاى ديگر هم شايد بوده نمى‏دانم يك نفر سرهنگ باز نشسته منحرف ساواكى را گذاشتند آنجا براى مراقبت كردن اوضاع. اگر اينها دست بردارند از اين كارى كه انجام دادند و به وسيله آنها انجام گرفته است، از اينها دست برمى‏دارند اينها؟ يا خير، مسجد هم نبايد داشته باشند؟ آن روز مى‏گفتند عمامه هم نبايد داشته باشند، حالا هم به آن خواهد رسيد اگر شما مسلمان‏ها سست بگيريد. اينها به روحانى هم كارى ندارند، اينها به اسلام كار دارند. آن كه روحانى را تقويت مى‏كند كه يك كلمه‏اش را همه مى‏پذيرند، آن اسلام است، اساس اسلام است. آنها با آن اساس مخالفند. آنها، آنهائى هستند كه دوستانشان قرآن كريم را دست گرفت و گفت: تا اين (با كلمه فحش قرآن را دستش گرفت) تا اين بين مسلمين است انگلستان نمى‏تواند سيادت كند. اينها مقلدين آنها هستند. مع الاسف بچه‏ها را، ساده دل را مى‏روند در مدارس پيدا مى‏كنند يك صورتى به آن مى‏دهند

صحيفه نور ج 13 صفحه 177

اينها هم بيچاره‏ها خيال مى‏كنند كه نه حق همين است. لكن عقلا بايد فكر كنند ببينند كه اينها اساسشان چى هست، چه مى‏خواهند بگويند. البته من هم، آنطورى كه مى‏گفتند، بسيار متعجب شدم كه من قم را مى‏شناسم، من كه، تو قم بزرگ شدم من، من قبل ازاينكه همه شما تقريباً متولد بشويد آمدم قم و همان جا هم بودم و هستم، حالا هم هر وقتى كه حالم مساعد بشود باز مى‏آيم پيش شما. من مى‏دانم كه شما قمى‏ها به اين زودى از اسلام دست بر نمى‏داريد و به هيچ وجه هم دست بر نمى‏داريد. من اين را يك كلمه‏اى است كه مى‏گويم براى زمان‏هاى بعد كه شما بعد از من هم توجه به اين معنا داشته باشيد. هر روزى كه ديديد شخصى يا گروهى يا جبهه‏اى يا حزبى، هر كس، بر خلاف روحانيت چيزى گفت يك وقت يك نفر است به خلاف يك كسى با يك كسى دعوا دارد به خلاف او مى‏گويد، صحبت نيست به خلاف روحانيت يك چيزى گفت، يا به خلاف كسى كه منشاء اثر است در روحانيت، از حالا تا هر وقت كه شما بوديد و بعد نسل آينده هم آمدند، هر وقت كسى برخلاف اصل روحانيت كه گفت روحانيت بايد برود منزوى بشود اين معناى اينكه برود در مساجد با اينكه كه گفتم نمى‏گذارند اين را، لكن برود در مسجد همان مشغول نماز بشود يا به شخصى كه در روحانيت مؤثر است، مورد توجه مردم است و مؤثر است در روحانيت، اگر قلمى يا بيانى اين را خواست بشكند اين نظرش به اين شخص نيست، نظرش به آن گروه هم نيست، اين نظرش به اين است كه اين قشر كه مخالف با اساسى است كه آنها دارند، مخالف با اين است كه مملكت اسلامى تحت سلطه غير باشد. قرآن امر فرموده است كه نبايد باشد، و اين كلام قرآن را منتشر مى‏كند. اينهائى كه با اصل روحانيت ولو به صورت اينكه: نه، ما مى‏خواهيم احترام اينها محفوظ باشد، اگر اينها وارد در سياست بشوند احترامشان از بين رود پيش مردم، و ما ميل داريم احترامشان محفوظ باشد با اين دو زو كلك‏ها مى‏خواهند روحانيت را از صحنه بيرون كنند و كشور شما را تسليم كنند يا به طرف شرق، يا به طرف غرب، اساس اين است، والا با چهار ذرع چلوارى كسى مخالفت نمى‏كند. روحانى هم از خود اينهاست، پيش همين‏هاست. چطور وقتى رضاخان مى‏آيد، مطمح نظرش روحانيين هست؟ آن كه تعليم به او مى‏داد چطور اين را، اينها را مطمح نظر قرار دادند؟ چطور حالا وقتى كه آقايان مى‏خواهند دلسوزى كنند مى‏گويند روحانيين بروند كنار؟ خوب بروند كنار، رفتند كنار، شما مى‏گذاريد اينها تو مسجدها باشند؟ يا اينكه تو مسجد هم وقتى كه آمده است يك آقائى دارد نماز مى‏خواند، يك دسته‏اى پا مى‏شوند مى‏آيند و مى‏ايستند نماز مى‏خوانند براى شكستن اين نماز، براى بيرون كردن اين روحانى از مسجد، مى‏خواهند اين سنگر را از شما بگيرند مسجد يك سنگر اسلامى است و محراب محل جنگ است، حرب است اين را مى‏خواهند از دست شما بگيرند، ميزان هم همين نيست كه اين بگيرند، اينها مقدمه است، والا هى برويد نماز بخوانيد. اما اينها از مسجد بد ديدند، خصوصاً در اين دو سه سال اخير، در اين دو سه سال اخير مسجد يك محلى بود كه مردم را به نهضت و به قيام بر ضد ظلم تهييج مى‏كرد، اينها مى‏خواهند اين سنگر را بگيرند. خوب، اين را گرفتند، رها مى‏كنند؟ دانشگاه هم از باب اينكه در دنيا مثلاً دانشگاه اگر نباشد خوب نيست، يك دانشگاهى مى‏خواهند درست كنند مثل

صحيفه نور ج 13 صفحه 178

دانشگاه زمان آريامهر كه آنهائى كه از آن بيرون مى‏آيند همان‏هائى باشند كه در خدمت غرب باشند. اكثراً اينطور است يا در خدمت شرق باشند، دانشگاه هم خواهند در خدمت آنها باشد و حكومتى هم كه روى كار مى‏آيد و مجلس شورائى هم كه روى كار مى‏آيد، آن هم در خدمت آنها باشد. وقتى اين مصادر در خدمت آنها واقع شد، مردم اين ملت كارگر، كشاورز، بازارى، همه چيزهائى كه اينها به دست مى‏آورند، در خدمت آنهاست. اينها اساس را مى‏خواهند بگيرند و هر چيز را مى‏خواهند يك كارى كنند كه غربى بشود، استعمارى بشود. اينها مى‏خواهند اين كار را بكنند. مطلب اين نيست كه اينها با آخوند بد هستند براى اينكه با اسلام بد هستند. مى‏بينند آخوند براى اسلام دارد چه مى‏كند، چهار تا آخوند هم بد است، جهنم، اما نمى‏گويند چهار تا آخوند، ميگويند روحانيين، وضع اينطورى است اين يك نقشه‏اى نيست كه حالا كشيده باشند، اين نقشه اين است كه بعد از آنكه ديدند كه در اين صد سال، صد سال آخر، ديدند كه يك همچو قدرت‏هائى موجود است، خوب، بايد اين قدرت را بشكنند تا راه آنها باز بشود. تا يك چنين قدرتى هست، تا وقتى كه روحانى با دانشگاهى همراه هست، تا وقتى كه بازارى با روحانى، با دانشگاهى همراه هستند، تا وقتى كه ملت همه گروه‏هايشان با دولت، با همه ارگان‏هاى دولتى مؤافق هستند، خوب نمى‏توانند آنها كارى بكنند، نمى‏توانند آنها آسيب برسانند به يك كشورى كه همه قشرهايش با هم مجتمعند. دنيا اجازه نمى‏دهند به آنها بايد چه بكنند؟ بايد خرده خرده جلو بيايند، يك قدم جلو بيايند و سنگرگيرى كنند، مثل همين‏هائى كه حالا در مرز اين كار را مى‏كنند. يك قدم مى‏آيند جلو سنگرگيرند، بعد مى‏روند سراغ يكى ديگر. حالا يك روحانى، دو روحانى را بكوبند ديروز كسى به من گفت پريروز يا ديروز كه يك كسى مى گويد كه اينكه در راديو مى‏بينيد كه مردم چيز جمع مى‏كنند، مردم جمع مى‏كنند مى‏دهند، مردم جمع مى‏كنند مى‏دهند، اينها را اين آخوندها مى‏خورند اصلاً نمى‏فرستند به آنها. اينها مى‏خواهند يك قدم يك قدم پيش ببرند، حالا فرض كنيد روحانى را، فردا دانشگاهى، پس فردا دولت را در تظاهراتشان، به دولت هم تعرض بوده، ناشيگرى كردند، اينها مى‏خواهند كه آنهائى كه براى اسلام دارند خدمت مى‏كنند اينها را يكى يكى خلع سلاح كنند، بعد بماند يك اشخاصى كه هيچ كارى به اين كارها ندارند و دخالتى در امور ندارند و اگر عالم را آب ببرد آنها را خواب مى‏برد. اينها نقشه صحيح پيش خودشان درست كرده‏اند از زمان سابق براى حالا، و حالا بدتر ديدند. حالا از اسلام به حسب خارج ديدند چه جورى شد؛ ديدند كه اسلام همه قدرتمندها را از بين برد و بيرون كرد، وقتى ديدند اسلام يك همچو كاره‏اى است، با اسلام اينجا مخالفت مى‏خواهند بكنند.

بايد اين اسلام را حفظش كنند و در زير پرچم اسلام مجتمع بشوند

من اين نصيحتى كه مى‏كنم، براى شماست و براى نسل‏هاى آينده كه بدانند اين را كه هر وقت يك قلم فاسدى خواست مطلق روحانيت را از بين ببرد يا به يك صورتى منزوى كند، يا روحانى كه در بين ملت مؤثر است، او را خواست كه منعزل كند اين روى آن نقشه دارد عمل مى‏كند. روى نقشه‏اى كه

صحيفه نور ج 13 صفحه 179

داشتند و دارند و خواهند داشت و همه ما بايد بيدار باشيم، توجه داشته باشيم كه اينطور نشود كه يك وقت ما را متشتت كنند باز؛ و ماها را رو به هم قرار بدهند و يك دسته‏اى از آن طرف و يك دسته‏اى از اين طرف و يك دسته‏اى از آن طرف فرياد كنند و يك دسته از اين طرف فرياد كنند، ماها را مقابل هم قرار بدهند و نتيجه را آنها بگيرند. من به همه ملت اين سفارش را كنم، همه ملت‏هائى كه در دنيا هستند سفارش مى‏كنم، به همه ملت‏هائى كه در آتيه خواهند آمد سفارش مى‏كنم كه اساس اين است كه اسلام مخالف با مقاصدشان است و اسلام بايد يا نباشد يا اگر چنانچه يك صورتى باشد به دست اشخاصى باشد كه از اسلام هيچ اطلاعى ندارند، يك آيه از قرآن مى‏گيرند، يك جمله از نهچ البلاغه را مى‏گيرند و به ديگرهايش هيچ كارى ندارند و با آن يك جمله مى‏خواهند نهج البلاغه و قرآن كريم و اسلام را از بين ببرند. اين جملاتى كه از دهان بعضى از اين منحرفين در مى‏آيد، در ديوارهاى عراق اين جملات هست همين حزب بعث كافر اين جملاتى كه اين اشخاص منحرف در اينجا ذكر كنند، در ديوارهاى نجف هم، در ديوارهاى ساير بلاد هم، در كربلا هم بعضى‏هايشان را من خودم ديدم. اين جملات نه اين است كه اينها به اسلام عقيده دارند، حزب بعث، اسلام را مخالف خودش مى‏داند نه اينكه اينها با اسلام آشنا هستند، اينها مى‏خواهند با شمشير اسلام خواهند اسلام را از بين ببرند همين‏ها كه در اين جا هستند و سينه مى‏زنند براى اسلام، بعضى‏شان با شمشير اسلام مى‏خواهند اسلام را از بين ببرند والا مسأله اگر يك مسأله‏اى بود و مثلاً فرض كنيد كه با روحانى‏ها مخالف بودند، روحانى‏ها هم فرض كنيد بد بودند كى حرف مى‏زد؟ اگر مسأله اين بود، اما مسأله اين نيست، مسأله اين است كه قرآن را به بازى مى‏گيرند، اينكه يك كلمه از قرآن را مى‏گيرد و به باقيش گويد من كار ندارم. حالا يادم آمد از يك نفرى كه من در جوانى مى‏خواستم مشرف شوم حضرت عبدالعظيم، يك نفر واعظ خيلى مقتدر، خيلى واعظ اما به اسلام خيلى كار نداشت، وقتى ديد من معمم هستم، به من گفت بيا اينجا بنشين پهلوى من، ما با اتوبوس مى‏خواستيم تا حضرت عبدالعظيم برويم. وقتى كه حرف‏هائى زد و چيزهائى گفت و من هم گوش كردم، تا نزديك شد به حضرت عبدالعظيم به شوفر گفت زود برو نماز مغرب قضا مى‏شود، با اينكه اول مغرب بود من به او گفتم كه نماز مغرب كه حالا قضا نمى‏شود. گفت يك روايتى دارد كه اگر تأخير بيندازند چه مى‏شود. گفتم خوب، آخر روايات ديگرى هم هست. گفت من به آنها كارى ندارم، مسأله اين است. مى‏گويد از نهج البلاغه اين كلمه‏اش را قبول دارم باقيش را قبول ندارم، از قرآن هم اين را نمى‏گويد، اين را ندارد. از قرآن يك كلمه‏اش را، يك جمله را مى‏گيرد اما نمى‏داند كه اين جمله مفسر دارد، در خود قرآن تفسير دارد، در روايات دارد از چيزهائى كه دراين زمان واقع شده. اين هم براى شكستن اسلام و روحانيت است. همين چيزهائى است كه همه اين اشخاص منحرف ادعا مى‏كنند كه ما اسلام را مى‏خواهيم بگوئيم اسلام غير آن اسلام سنتى. يكى از مصيبت‏ها اين است كه يك آدمى كه از اسلام نمى‏داند اسلام با سين است يا با صاد، از اسلام بى‏اطلاع است، از مدارك اسلام بى‏اطلاع است، اين يك كلمه را برمى‏دارد و مى‏رود پيش جوانان خواهند و داد مى‏زند و فرياد مى‏زند و جوان‏ها را وادار به يك كارى مى‏كند. يك نفر فقيهى

صحيفه نور ج 13 صفحه 180

كه 60 سال عمرش را صرف كرده در فقه و در مدارك فقه، حالا هم وقتى كه مى‏رسد به يك حكمى و مى‏بيند كه روى مدارك نمى‏تواند به طورى جذب بشود باز با احتياط از كنارش رد مى‏شود. لكن اين آدمى كه يك روز ننشسته در فقه نظر بكند و نمى‏تواند بنشيند نظر بكند، يك همچو آدم‏هائى خيال مى‏كنند كه حالائى كه مثلاً انقلاب شده، بايد در اسلام هم انقلاب بشود، اسلام هم بايد اينجورى بشود. اينها نمى‏فهمند يا بسياريشان هم فهميده هستند، لكن مى‏خواهند اساس را از بين ببرند، احكام اسلام را يكى يكى مى‏خواهند از بين ببرند. توجه داشته باشيد شما برادرها! من مى‏دانم كه شما قمى‏ها كه خدا حفظتان كند و همه بازارى‏هاى ايران، تهران، يزد، همه اينها علاقه مندند به اسلام. اينها زحمت كشيدند، خون دادند، جوان دادند براى اسلام. اينهائى كه همه چيزشان را براى اسلام دادند و حالا هم دارند مى‏دهند، اينهائى كه جوان‏هايشان را مى‏فرستادند به سرحد و مى‏بينند در معرض خطر است، در معرض كشته شدن است و بعضاً اگر كشته بشود تبريك گويند، يك همچو ملتى كه براى اسلام اينطور فداكارى كرده است، نخواهد كسى توانست كه به اين زودى‏ها منحرفش كند، باز دو سال نگذشته اينها را منحرف كند و برگرداند از اسلام. اينكه نخواهد شد، لكن شياطين نقشه مى‏كشند براى صد سال بعد از اين. آنها حوصله‏شان زياد است، از حالا نقشه مى‏كشند. خوب، وقتى كه اين نقشه عمل بشود ولو پنجاه سال، صد سال ديگر اينها نقشه‏هايش را مى‏كشند، از حالا شروع كنند يكى يكى مسجد را خالى‏اش كنند، آن مسجد را خالى كنند، آن را عوضش يك نفر آدمى كه از اسلام اطلاع ندارد و نمى‏داند نماز هم چند ركعت است، مى‏رود نماز مى‏خواند برايشان. بعد اين، يكى يكى، وقتى اينها چيز شد بعد مى‏روند سراغ يكى ديگر. ما بايد در اين زمان و نسل‏هاى آتيه بايد در زمان‏هاى خودشان توجه به اين داشته باشند كه شياطين در كمينند، شياطين دنبال اين هستند كه اين اسلام را بشكنند، شياطين آنچه كه از اسلام ديدند از هيچى نديدند. در عين حالى كه روحانيت مسيح مثل روحانيت اسلام نيست، آنها روحانيتى است كه فقط در كليساست. اينها معذلك همان روحانيت آنجا را هم در آنوقت شكستند، همان مقدار از روحانيت كمى كه در آنجا بود، باز آن را شكستند و گفتند بايد شما برويد در كليسا و مشغول عبادت بشويد و سياست را به امپراطور واگذار كنيد. همين حرفى است كه پريروز در قم گفتند، اين همانى است كه انگليس‏ها سابقاً و امريكا هم حالا دارد گويد و ديگران هم مى‏گويند.

ما بايد، نسل‏هاى آتيه بايد متوجه باشند كه اين اسلام را حفظش كنند، در زير پرچم اسلام مجتمع بشوند. و اسلام همه چيز دارد، اسلام هم دنيا دارد، هم آخرت دارد، اسلام همه بعدها را نظر به آن دارد. حكومت اسلامى مثل حكومت‏هاى ديگر نيست كه فقط به يك بعد نظر داشته باشند، حكومت اسلامى حكومتى است كه همه اگر انشاء الله پياده بشود، انشاء الله اگر چنانچه موفق شود اين ملت و اسلام به آنطورى كه هست، به آنطورى كه بر پيغمبر اكرم نازل شده است قرآن كريم، احاديث ائمه، احاديث اسلام، به آنطور اگر بشود، سعادت دنيا و آخرت ملت‏ها را ضمانت كرده است و مى‏كند.

صحيفه نور ج 13 صفحه 181

انقلاب اسلامى ما، پرثمرترين و كم ضايعه‏ترين انقلاب جهان

البته يك انقلاب وقتى كه واقع مى‏شود، هيچ كس نبايد توقع داشته باشد كه فرداى آن انقلاب، همه كارها درست بشود. اين امر غير معقولى است. انقلاب شوروى كه به شصت و چهارمين سالش وارد شد، باز هم نتوانستند درست اداره‏اش كنند، و انقلاب‏هاى ديگر كه بيست سال، ده سال از آن مى‏گذرد، باز نتوانستند كه مهارش كنند. اين انقلاب براى اينكه انقلابى نبوده است كه يك حزبى اين انقلاب را درست كرده باشد، يك گروهى اين انقلاب را درست كرده باشد، انقلابى بوده است كه از متن خود ملت بوده است و براى اسلام بوده است. وقتى انقلابى براى اسلام شد و از متن خود جامعه شد، اين آن انقلاب‏ها و آن اثراتى كه بعد از انقلاب در جاهاى ديگر هست كمتر دارد، اما نمى‏شود كه هيچى نداشته باشد. در يك انقلاب اسلامى يك عده كثيرى هستند، كثير فى الجمله‏اى هستند كه اينها محروم مى‏شوند از آن دزدى‏ها و از آن كلاهبردارى‏ها، اينها مخالفند. خارجى‏ها هم كه محروم شدند از آن چپاولگريشان، آنها هم دست‏بردار نيستند، آنها هم عمال دارند در اينجا و دار و دسته دارند. اين دار و دسته‏ها كه وقتى جمع شدند وبه هم پيوستند، خوب، يك جمعيتى هستند، اما نه اين است كه در مقابل اين سيل خروشان ملت چيزى باشند.

تا امروز شما هيچ انقلابى را پيدا نخواهيد كرد كه مثل انقلاب ايران پر ثمر و كم ضايعه، انقلاب‏ها كه شده است يك ميليون جمعيت را يك وقت مى‏گذاشتند جلو مسلسل‏كشتند، تمام مطبوعات از بين مى‏رفت، تمام حزب‏ها را تعطيل مى‏كردند و سرانشان را حبس مى‏كردند. در يك نوشته‏اى كه چند وقت پيش از اين پيش من آورد، كه حالا درست هم همه‏اش را يادم نيست نوشته بود كه يك ميليون كشته و يك ميليون و نيم هم حبسى، تمام روزنامه‏ها تعطيل، يك روزنامه دو روزنامه دولتى هست. تمام درها را در اول انقلاب مى‏بندند به روى خودشان و مشغول مى‏شوند به جنايت. شما در تمام دنيا انقلاباتى را كه ملاحظه كنيد، هيچ انقلابى مثل ايران نبود كه به اتكاى اينكه مردم مسلمند و مردم خودشان انقلاب كردند، درها باز بود بر همه جمعيت‏ها، مطبوعات تا چند ماه باز بود، هر كس هر چه مى‏خواست مى‏نوشت، حالا هم بعضى‏ها كه منحرفند، دارند نويسند و در عرض دو سال كه بر اين مملكت گذشته است و انقلاب گذشته است، تمام چيزهايش كه بايد بشود، مجلس و نمى‏دانم چه و رئيس جمهوريش، همه چيزش درست شده و همه را هم مردم رأى داده‏اند، در اين، بعد از اينكه مدت‏ها حكومت عراق نه قانون داشت، نه مجلس داشت، نه چيز ديگر، فقط يك مجلس انقلاب بود و با همه خشونت‏ها كارها را انجام مى‏دادند، بعد كه مى‏خواستند مجلس درست بكنند و رأى بگيرند اعلام كردند كه هركس رأى ندهد يا در مجلس‏شان از قرارى يكى از علما گفت اين را كه آمده بود از آنجا، در مجلس‏شان گذراندند كه هر كس مخالف، به هر جور مخالفتى بكند، حكمش اعدام است، اعدام است. يعنى اگر به شما بگويند كه امروز شما برويد آنجا، شما نرويد، حكمتان اعدام است، نه مخالف دولت، مخالف با اين مثلاً سازمان امنيت يك چيزى بگويند، بگويند شما نماز نرو، چنانچه اينطور شد يكى از علماى آنجا به او گفتند نماز نرو، نماز رفت، او را با يك عده‏اى گرفتند خودش را كشتند،

صحيفه نور ج 13 صفحه 182

آن عده را هم حبس كردند اينها يك همچو اعلام مى‏كردند كه هر كس مخالفت كند با امر حاكم، حكمش اعدام است، و بعد اعلام كردند كه هر كس رأى ندهد، حكمش اعدام است. رأى داد نشان اينجورى بود، رأى آزاد يعنى آزادى كه ياراى بدهى يا كشته بشوى. ايران از 35 ميليون جمعيت 22 ميليون رأى داد بر جمهورى اسلامى سابقه در دنيا ندارد، سابقه ندارد 35 ميليون جمعيت 22 ميليون رأى دادند بر جمهورى اسلامى. اين معنايش اين است كه اتفاق آراء بوده است، لكن آن عده ديگر همچو هست و مريض هست و غيره، يك همچو وضعى است. كجا ما يك همچو چيزى داريم؟ حفظ كنيد يك همچو وحدتى را، نگهش داريد اين را. اينهائى كه نق مى‏زنند براى نمى‏دانم چه و چه، اينها متوجه نيستند كه اين صف‏ها، الان درشوروى به يك كسى كه اينجا بود خودش گفت نوشته، گفت پسر من آنجاست و به من نوشته، نوشته اين صف‏ها در آنجا هست، در شوروى كه شصت و چند سال است انقلاب كرده است و به خيال خودش انقلاب اين چيزها را دارد.

شما اسلام را مى‏خواهيد، اسلام كه مى‏خواهيد زنده كنيد اسلام را البته فداكارى مى‏خواهد، بدون فداكارى كه نمى‏شود آدم يك اسلامى را زنده كند. همين فداكارى بود كه در صدر اسلام خود پيغمبر اسلام و اولياى اسلام كردند. حالا نوبت شماست، نوبت ماست. انشاء الله خداوند همه شما را تأييد كند، مؤفق باشيد، مؤيد باشيد. و اين را هم باز تأكيد كنم كه انشاءالله فردا و پس فردا كه راهپيمائى‏هائى هست، عزادارى‏ها بايد باشد، منتها عزادارى يك وقت در يك جائى است و يك وقت همه در خيابان‏ها عزادارى مى‏كنند. انشاء الله همه مؤيد و موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 183

تاريخ: 28/8/59

بيانات امام خمينى در جمع فارغ التحصيلان آموزشگاهافسرى شهربانى جمهورى اسلامى

قواى مسلحه بايد خدمتگزار ملت باشند، نه حاكم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اولاً معذرت مى‏خواهم كه طولانى نبايد صحبت كنم و اطباء از اصل صحبت بلكه ممنوع كردند لكن گاهى يك قدرى‏اش را اجازه داده‏اند و از شما آقايان تشكر كنم كه در اينجا آمديد و يك بعضى مسائل را با هم صحبت كنيم. شما اكثراً وضع پليس و ساير قواى مسلحه را، نظامى و انتظامى را در زمان سابق مطلعيد. مطلعيد كه اين قواى نظامى و انتظامى از ملت به طورى جدا بود كه هيچ كدام از طبقات چشم ديدن طبقه ديگر را نداشتند و اين نكته‏اش اين بود كه سران پليس، سران ارتش و سران شهربانى و ساير قواى مسلحه اشخاصى بودند كه با كارهايى كه كردند و كارهايى كه تحميل مى‏كردند به زيردستان خودشان، وسايل نفرت ملت را از مطلق قواى مسلحه فراهم مى‏كردند. شما مى‏دانيد كه وقتى كه يك پليس، يك پاسبان وارد بازار مى‏شد، هم اين مى‏خواست به مردم يك تحميلاتى بكند و هم مردم مى‏خواستند كه از گير او فرار كنند و نفرت داشتند از او. در عين حالى كه پليس و همين طور ژاندارمرى و همين طور ارتش، اينها به حسب وضع اولى كه وجود آمده است، اين است كه اينها براى كشور و براى ملت خدمتگزار باشند، نه حاكم. اصل دولت هم همين است حتى مثل دولت حقه حضرت امير سلام الله عليه كه ولى امر بر همه چيز بود معذلك آن حكومتى كه در صدر اسلام بود، در خدمت مردم بود، اينطور نبود كه حكومت بخواهد حكومت كند و مردم همين طور بى‏خود اطاعت كنند. اينطور نبود كه حكومت بخواهد به وسيله قدرتى كه دارد اجحاف كند به مردم و ظلم كند كه مردم به واسطه آن ظلم از او متنفر باشند و الان هم كه وضع تغيير كرده است و انشاء الله اميدوارم كه ديگر اين وضع برنگردد به آن اوضاعى كه در سابق بود، وظيفه همه ما و همه شما و همه كسانى كه دست‏اندر كار امور مردم هستند، از دولت و از همه، اين وضع را پيدا بكنند كه خودشان را خدمتگزار بدانند. از آن نقطه اولى كه آقاى بنى صدر هستند تا آن مراتبى كه هستش، حكومت‏ها بايد خدمتگزار مردم باشند. مردم احساس كنند كه اينها به نفع آنها عمل مى‏كنند. اگر مردم احساس اين را بكنند كه پليس براى حفظ مصالح آنهاست، پليس نمى‏خواهد كه به آنها تحميلى بكند، مردم با آغوش باز پليس را در برمى‏گيرند و از پليس پشتيبانى كنند سابق كه ملاحظه كرديد همچو مجلسى كه پليس و مردم ديگر و زن‏ها و مردها و ملت، اينها در يك جا مجتمع نمى‏شدند، اينها همه از هم دورى مى‏جستند و لهذا اگر

صحيفه نور ج 13 صفحه 184

يك مشكلى پيدا مى‏شد براى دولت علاوه بر اينكه مردم همراهى نمى‏كردند، هر چه مى‏توانستند كار شكنى مى‏كردند براى اينكه پليس را در نظر آنها آنطور جلوه داده بودند كه مثل گرگى است كه در گله مى‏خواهد بيفتد و شكار كند. اين تلخى الان در ذائقه مردم هست و لهذا به واسطه اين معنا كه اين تلخى هست شما آقايان خيلى بايد توجه بكنيد كه اين تلخى را از ذائقه مردم بيرون كنيد. شما بايد توجه بكنيد به اينكه در طول پنجاه سال اخير و خصوصاً اين سال‏هاى اخير، مردم از اين قواى نظامى، انتظامى كه بايد براى نظام باشد، براى انتظام باشد، چقدر زحمت ديده‏اند و چقدر بدى از اينها ديده‏اند و سران اينها چقدر با مردم بد رفتار كرده‏اند و سازمانى كه به اسم سازمان امنيت است چقدر امنيت را از بين اين مردم جدا كرده بود و مردم هميشه توجه به اين داشتند كه مبادا يك وقت بى‏خودى بيايند و ما را گرفتار كنند اين ذائقه تلخ الان هست باز هم، تتمه‏اش هست و لهذا شماها يك تكليف بزرگى گردنتان است كه بايد اين ذائقه تلخ را برگردانيد به يك ذائقه شيرينى و آن با عمل شماست، با عمل ژاندارمرى است با عمل ارتش است. با عملتان مى‏توانيد كه شما كارى بكنيد كه مردم از ياد ببرند آن سختى‏ها و آن زورگوئى‏هاى سابق را و اين ذائقه‏هاى تلخ را شما شيرين كنيد، با عمل خودتان، با رفتار خودتان، با محبت خودتان. همه شماها برادر هستيد، يك مملكتى اسلامى همه‏شان با هم برادر هستند. وقتى ما احساس اين را بكنيم كه ما همه با هم برادر هستيم، با هم رفتارمان خوب است، و اگر اين احساس پيش بيايد كه من آن بالا هستم و ديگران بايد اطاعت از من بكنند، من رئيس شهربانى هستم و ديگران بايد از من اطاعت بكنند و يك تكليفى است و بخواهيد با تكليف و تكلف به مردم حكومت كنيد، اين باز برمى‏گردد به آن حالات سابقه و مردم از شما جدا مى‏شوند و مردم وحشت از شما مى‏كنند، ترس در دلشان پيدا مى‏شود وقتى شماها را مى‏بينند. در زمان سابق من خيلى قصه‏ها يادم هست كه آن قصه‏ها اگر يك كسى‏توانست بنويسد طولانى بود. شما نمى‏دانيد كه وقتى يك پاسبان را از دور ديدند، خصوصا معممين يك پاسبان را از دور مى‏ديدند چه حالى به آنها دست مى‏داد، مى‏توانستند يك جا فرار كنند فرار مى‏كردند. اين نبود جز اينكه بالائى‏ها اينطور دستور مى‏دادند، خود پائينى ها هم اينطور تربيت شده بودند. تربيت اسلامى اصلش در كار نبود. يك تربيت‏هاى غربى، يك تربيت‏هائى كه از آنجا گرفته شده بود. بدهايش را اينجا آورده بودند پياده كرده بودند. شما گمان نكيند كه از غرب براى ما يك تحفه‏اى آورند. شما گمان نكنيد كه از غرب براى ما چيزى مى‏آورند كه ما را مترقى كنند، ترقى به ما بدهند. غرب تا ما را در سطح پائين نگه ندارد، نمى‏تواند از ما استفاده كند. كوشش آنها اين است كه ماها، اين ممالك اسلامى، اين ممالك مستضعف در يك سطح پائينى از همه امور باشيم. هر امرى را كه آنها براى ما بياورند، يك امر استعمارى است يعنى اگر طب را براى ما بياورند طب استعمارى است اگر دارو براى ما صادر كنند آن هم استعمارى است، اگر دانشگاه براى ما بخواهند درست كنند آن هم دانشگاه استعمارى است. همه چيز را آنها مى‏خواهند به طورى درست كنند كه براى خودشان نافع باشد و ما چشم و گوش بسته تسليم آنها باشيم و الان كه به خواست خداى تبارك و تعالى و به بركت اسلام ما از اين قيد و بندها خارج شديم، بايد خيلى متوجه باشيم به

صحيفه نور ج 13 صفحه 185

اينكه نبادا ما را دوباره در اين قيد و بندها قرار بدهند. بايد ما عبرت بگيريم از آن پليس زمان محمدرضا و از آن ارتش زمان محمدرضا و از آن ژاندارمرى زمان او و ببينيم كه مردم با آنها چه جور بودند و آنها با مردم چه جور بودند و نتيجه‏اش چه شده. مردم با آنها مخالف بودند، آنها هم با مردم مخالف، مثل دو تا دشمن با هم برخورد مى‏كردند. شما نمى‏دانيد، شماها كه اكثراً يادتان نيست آن زمان سابق را كه وضع كلانترى‏ها چه جور بود. يك كسى كه مى‏خواست توى كلانترى برود براى احتياجى، چقدر قلبش مى‏طپيد كه حالا مى‏رود در اينجا چه خواهد شد. اين وضع در زمان رضاخان خيلى شديد بود، در زمان دومى هم شديد بود. انسان وقتى كارى داشت وقتى احتياجى داشت كه بايد برود آنجا، عزا مى‏گرفت كه حالا چه بكنم من، در اينجا با من چه خواهند كرد، در حالى كه كلانترى‏ها بايد مركز احتياجات مردم و برآوردن احتياج مردم باشد. آنطور كردند و آنطور شدند و ما بايد از اين مسائل تاريخى عبرت بگيريم و ما آنطور نباشيم، تا آنطور نشويم. برادرها! همه مردم با شما، با بالاترى‏ها يك جورند. اگر با مردم خوب رفتار بكنيد، براى خودتان هست و اگر با مردم خداى نخواسته بد رفتار كنيد، به ضرر خود شماست. آنقدر كه ظالم ضرر مى‏برداز ظلمش، مظلوم از ظلم ظالم آنقدر ضرر نمى‏برد. ما و شما يك روزى در بارگاه الهى، پيشگاه الهى خواهيم رفت و آن روز از ما سؤال خواهد شد و از شمائى كه پليس هستيد، از شغل شما و از عمل شما و از رفتار شما سؤال خواهد شد. غفلت نكنيد از خدا، غفلت نكنيد از آن روزى كه همه محتاج هستيد. با برادرانتان خوب رفتار كنيد، با ملت‏تان خوب رفتار كنيد و خداى تبارك و تعالى با شما رحمت خواهد كرد و انشاء الله همه مؤفق باشيد و مؤيد و پيروز باشيد و از اينكه شماها با اينكه بايد در شهرها باشيد لكن در موقعى كه كشورتان مبتلا هست به جنگ، رفتيد آنجا و وظيفه خودتان مى‏دانيد و وظيفه همه است كه در آنجا بروند و همكارى كنند با ساير برادرها و انشاء الله به زودى اين اشرار را از مملكت‏تان بيرون كنيد. من دعا مى‏كنم به شما و خداوند تؤفيق به همه شما عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 106

تاريخ: 8/7/59

بيانات امام خمينى در جمع مردم مرزنشين كشورمان

در جنگ، واقعيت فعال و متحرك انسان بروز مى‏كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بعضى قضاياست كه انسان گمان مى‏كند كه اين شر است، لكن به حسب واقع خير است. در اين قضاياى اخير كه دولت جابر عراق تحميل كرد بر ايران بايد بگويم الخير فى ما وقع براى اينكه چند مطلب را ثابت كرد. يكى اينكه ضد انقلاب در ايران شايع مى‏كردند كه ارتش ايران ارتشى است كه از بين رفته است و ديگر نمى‏تواند در مقابل دشمن‏ها مقاومت كند و شايعه افكنى مى‏كردند بلكه ابتدائاً مى‏گفتند كه اصلاً ارتش لازم نيست، ارتش بايد به هم بخورد و بعد از سر يك مسائلى شروع بشود. در اين جنگ تحميلى ثابت شد كه ارتش نيرومند است و ارتش با ساير قواى مسلحه با هم هستند، تفاهم دارند، با هم مى‏جنگند و همه كسانى كه در ارتش هستند، در رأس ارتش هستند، وفا دارند و اين خود يك خيرى بود كه جلوى اين شايعات را گرفت. و يك جهت ديگر اينكه اين اشخاصى كه ادعا مى‏كنند و ادعا مى‏كردند كه ما طرفدار مظلومين هستيم، طرفدار خلق هستيم، فدائى خلق هستيم مجاهده براى مردم مى‏كنيم، ثابت شد به اينكه همه اين حرف‏ها صحبت‏هاى خلاف واقع بوده است و الان كه كشور ايران با حزب بعث منحط در جنگ هستند الان از آنها هيچ خبرى نيست و آنها باز به فسادهائى كه انديشه مى‏كردند ادامه دارند مى‏دهند، لكن بر آنها هم ثابت شد كه اگر يك روزى دولت ايران بخواهد شر آنها را بكند با يك يورش همه آنها را از بين مى‏برد. اين هم يكى از خيراتى بود كه براى ما در اين جنگ، در اين جنگ تحميلى حاصل شد

يكى ديگر اينكه منتشر مى‏كردند و دائماً مى‏گفتند كه انقلاب در اول يك چيزى داشت مردم با هم بودند و حالا ديگر نيستند با هم، با هم مختلف هستند. و از اين حرف‏هاى نامربوط كه هى دائماً مى‏گفتند. باز در اين جنگ ثابت شد كه سرتاسر كشور با هم هستند و مردم به همان روح انقلابى باز باقى هستند و الان از همه جاهائى كه جوان‏هاى ما هستند، از همه اقطار كشور پيشنهاد مى‏كنند كه به جنگ بروند، لكن احتياجى نيست الان به جنگ آنها و اگر خداى نخواسته يك وقت احتياج شد آنوقت معلوم مى‏شود كه چه خواهد شد. اينها از امورى بود كه خير بود براى ما، و علاوه اصل جنگ كه واقع مى‏شود و لو تحميلى است اين جنگ، لكن جنگ وقتى كه واقع مى‏شود انسان از آن خستگى و از آن چيزهائى كه سست مى‏كند انسان را، از آن سستى‏ها و خستگى‏ها بيرون مى‏آيد و فعاليت مى‏كند و

صحيفه نور ج 13 صفحه 107

جوهره انسان كه بايد هميشه متحرك و فعال باشد بروز مى‏كند و در استراحت و در راحت و در اين امور انسان هميشه كسل مى‏شود، هميشه خمود مى‏شود، قواى انسان خمود مى‏شود و خصوصاً آنهائى كه به عياشى عادت دارند يا به رفاه عادت دارند آنها ديگر بدتر خواهند شد لكن وقتى كه جنگى در كار مى‏آيد و حماسه وجود پيدا مى‏كند و تاريك مى‏شود شب و روشن مى‏شود روز و توپ انداخته مى‏شود و اينها، انسان را از آن حال خمودى و از آن حال سستى بيرون مى‏كند و انسان آن واقع خودش را كه فعال است و متحرك آن واقع را بروز مى‏دهد. و يكى از امور كه با زخير بود براى ما اينكه دولت عراق فهميد كه با كى طرف است. اينها دائماً هى پيش خودشان گفتند كه ما اگر همچو خيالات مى‏بافتند كه اگر ما حمله به ايران بكنيم، در همان حمله اول ديگر كار تمام است و ما مى‏رويم براى مركز ايران و همه جا. حالا فهميدند كه نه، مسأله اينطور نيست. در عين حالى كه ما باز به مردم اجازه نداديم و آن بسيج عمومى را اجازه نداديم، الان معذلك فهميدند اينها كه خير، كارى از آنها بر نمى‏آيد و اگر چنانچه دولت ايران بخواهد، آنها را انشاء الله بزودى از بين مى‏برد. عمده حرف اين است كه فرق است ما بين قواى مسلح ايران با قواى مسلح عراق، فرق است ما بين فرماندهان قواى مسلح ايران با فرماندهان قواى مسلح عراق، و آن اين است كه اينها به اسلام فكر مى‏كنند و روى قواعد اسلام مى‏خواهند عمل بكنند و لهذا به شهرهائى كه دفاع ندارند، به مردم بازار و به مردم و فقراى جاهاى ديگر كارى ندارند و فقط اگر چنانچه الزام پيدا كردند كه يك مثلاً توپى بيندازند، يك بمبى بيندازند، به همان مراكزى كه مراكز قدرت شيطانى است اينها هجوم مى‏كنند، لكن فرماندهان عراق از خدا بى خبرند، اعتقادى به اين مسائل ندارند و لهذا توى شهرها مى‏اندازند بمب‏هايشان را، در خرمشهر، در اهواز، در اين جاها شهرها را چيز قرار مى‏دادند هدف قرار مى‏دهند و ما دستمان بسته است از اين جهت كه نمى‏خواهيم مردم عادى و مردم بى‏گناه تلف بشوند و آنها دستشان باز است از باب اينكه اعتقاد به آن چيزهائى كه در اسلام مطرح است، آن چيزهائى كه انسان بما انه انسان مى‏فهمد، آن چيزهائى كه شرف انسان اقتضا مى‏كند، آنها اين مسائل پيش شان مطرح نيست، آنها همان پيش بردن و رفتن و زدن و اينطور چيزها لكن اينطور نيست كه مملكت ايران نتواند اينها را از بين ببرد لكن مى‏خواهد قدم به قدم پيش برود كه مبادا بى‏گناه‏ها خداى ناخواسته زير پا بروند. پس ما بايد روى قواعد اسلامى عمل بكنيم. قدم قدم پيش رفتيم، تكه تكه جلو رفتيم و آنها خيال كردند قدرتى در كار نيست، حالا فهميدند آنها كه نه، قدرت هست لكن قدرتمندان اينجا روى يك قواعد عمل مى‏كنند و قدرتمندان اشرار روى يك قواعد ديگر عمل مى‏كنند و لهذا آنها مراكز جمعيت را هر جا پر جمعيت است آنها به توپ مى‏بندند يا نارنجك مى‏اندازند، اينها مى‏خواهند همان هدف‏هائى كه مربوط به قواى مسلحه آنهاست چيز بكند. بنابراين در اين جنگ يك، خيلى از امور، كه بعضى ديگرش هم هست البته خيلى از امور معلوم شد و باز خوب شد كه صدام حسين را به ظواهر اسلام كشاندند، براى اينكه اين روزها گويند نماز هم مى‏خواند، توى مسجد هم مى‏رود. اين همان كارهائى بود كه محمد رضا مى‏كرد، عيناً همان اينها از يك آخور ارتزاق مى‏كنند. آن هم يك وقتى كه پيش مى‏آمد

صحيفه نور ج 13 صفحه 108

بدترين فحش‏ها را به علماى اسلام مى‏داد و به اسلام هيچ كار نداشت، ضربه مى‏زد، يك وقت كه ضعيف و بيچاره مى‏شد مى‏رفت نماز خواند و در حرم حضرت رضا مى‏رفت و نماز مى‏خواند و از اين بساط در آورد. حالا ايشان هم كه همه ملت عراق مى‏شناسند او را كى هست، نمى‏دانند كه ايشان كه حالا هم مى‏خواهد نماز بخواند و در مسجد برود كى را خواهد بازى بدهد، ملت عراق را مى‏خواهد بازى بدهد كه ملت عراق ايشان را ماهيتش را مى‏شناسد، ماها را هم مى‏خواهد بازى بدهد، ماها هم ماهيتش را مى‏شناسيم. كسانى كه آن طرف دنيا هستند، در آمريكا و اروپا هستند، اگر بعضى اشخاص پيدا بشوند نشناسند اين را، ممكن است اما آنجاهائى كه ايشان هستند مثل بغداد و عرض بكنم كه عراق، مردم ايشان را مى‏شناسند. مردم سال‏هاى دراز با اين حزب بعث زندگى كردند و از اين حزب بعث اينها صدمه‏ها ديدند. اين آدمى كه حالا دارد مى‏گويد من مسلمان هستم و ما در مقابل كفار داريم جنگ مى‏كنيم، اين آدم همان آدمى است كه براى اربعين وقتى كه زوار حضرت سيدالشهدا حركت كردند، آنها را به توپ و تفنگ بستند و آنقدر جنايت كردند. ديگر ملت عراق با اينكه اين جنايات را از شما ديده باور مى‏كند كه شما يك آدم دينى باشيد؟ در هر صورت جنگ خيلى خوب است از يك جهت و آن اين است كه انسان را، شجاعتى كه در باطن انسان است بروز مى‏دهد و تحرك براى انسان حاصل مى‏شود، انسان از آن خمودى بيرون مى‏آيد و ملت ايران بايد توجه داشته باشد كه براى اسلام دارند خدمت مى‏كنند. فرق ما بين ما و آنها اين است كه ما انگيزه‏مان اسلام است و ما اشخاصى كه در اسلام خدمت كردند و جنگ كردند و فداكارى كردند از صدر اسلام تا حالا تاريخشان محفوظ است. پيغمبر اكرم از همه اين گرفتارى‏هائى كه ما داشتيم بيشتر گرفتارى داشت، چندين ماه يا چند سال در حبس بود ايشان، در شعب ابوطالب محصور بود و معذلك مقاومت كرد و بايد مقاومت كند و ملت ايران مقاومت مى‏كند و بايد مقاومت كند و ارتش ايران و پاسدارها و ساير قواى مسلحه بايد قدرتمندى خودشان را نشان بدهند و بايد اينها سركوب كنند اين قدرت پوشالى امثال صدام حسين و اينها. و باز معلوم شد به اينكه اين عروسك چه عروسكى است كه هر جورى كه خواهند حركتش مى‏دهند، هر روزى حركتش مى‏دهند، به يك جور حركت دهند، اين هم باز معلوم شد و بسيارى از چيزهاى ديگر در اين جنگ معلوم شد. حالا آنچه من به ملت خودمان مى‏خواهم بگويم اين است كه ملت ما بايد متوجه باشد كه اسلام است و قضاياى اسلام در كار است و ما تبع اسلام داريم جنگ مى‏كنيم، دفاع مى‏كنيم و به واسطه اسلام داريم دفاع مى‏كنيم. ملت ما بايد مجهز باشند، جوان‏هاى ما بايد تدريب كنند، مجهز باشند، براى اينكه ما ممكن است در آتيه يك جنگ‏هاى طولانى‏ترى داشته باشيم و براى اسلام بايد جنگ بكنيم، براى اسلام بايد فداكارى بكنيم. ما باز هم در اين مواردى كه كشته داديم به قدرى كه در صدر اسلام كشته دادند ما باز كشته نداديم. ما بايد فداكارى بكنيم، ما بايد همه عزيزانمان را فداى اسلام بكنيم و بايد اين كار انجام بگيرد و بلااشكال بايد همه افرادى كه قدرتمند هستند، چه آنهائى كه در سر حدات هستند، آنهائى كه در مثل خرمشهر و مثل اهواز و مثل آبادان و اينها هستند پافشارى كنند، نگذارند از شهر خودشان بيرون بروند. اين ضعف است، اسلام گفته است شما

صحيفه نور ج 13 صفحه 109

بايد پايدارى بكنيد. در هر صورت من به آنها هم سفارش مى‏كنم كه با قدرتمندى و با شجاعت و با عزت نفس داشته باشند پايدارى كنند و هيچ‏گاه از مسائلى كه گفته مى‏شود و آن ضد انقلابى‏ها منتشر مى‏كنند، نترسند. ما پيروز هستيم. صدام حسين دستش را دراز كرده براى اينكه با ما مصالحه كند، ما با او مصالحه نداريم. يك آدمى است كه كافر است، يك آدمى است كه فاسد است، مفسد است و مفسد را ما نمى‏توانيم با او مصالحه كنيم، ما تا آخر با آنها جنگ خواهيم كرد و انشاء الله تعالى پيروز خواهيم شد و هر يك ازدول هم كه با او همراهى بكند، ما هيچ ابداً اعتنائى نداريم به اين، براى اينكه ما هدفمان اين است كه تكليف‏مان را عمل بكنيم، تكليف ما اين است كه از اسلام صيانت كنيم و حفظ كنيم اسلام را. كشته بشويم تكليف را عمل كرديم، بكشيم هم تكليف را عمل كرديم. اين همان منطقى است كه در اول هم كه با اين رژيم فاسد پهلوى مخالفت مى‏كرديم منطق ما همين بود منطق اين نبود كه ما حتماً بايد پيش ببريم، منطق اين بود كه براى اسلام مشكلات پيدا شده است، احكام اسلام دارد از بين مى‏رود، مظاهر اسلام دارد از بين مى‏رود و ما مكلفيم كه به واسطه قدرتى كه هر چه قدرت داريم مكلفيم كه با آنها مقابله كنيم، كشته هم بشويم اهميتى ندارد، بكشيم هم كه انشاء الله موفق خواهيم شد به جنت و به بهشت انشاء الله. شما هيچ وقت از هيچ چيز هراس نداشته باشيد. شما براى حفظ اسلام داريد جنگ مى‏كنيد و او براى نابودى اسلام. الان اسلام به تمامه در مقابل كفر واقع شده است و شما بايد از اسلام پايدارى كنيد و حمايت كنيد و دفاع كنيد. دفاع يك امر واجبى است بر همه كس، بر هر كس كه هر مقدار قدرت دارد بايد دفاع بكند از اسلام، و الان اينها هجوم كردند بر اسلام و ما بايد دفاع بكنيم و ابداً قضيه صلح و قضيه‏سازش در كار نيست و ما اصلاً مذاكرات كنيم با اينها، اينها براى اينكه فاسد و مفسد هستند و ما با اين اشخاص مذاكره نمى‏كنيم. بله اگر اينها بروند كنار و از همه جا بروند و بيرون بروند از همه جا و تسليم بشوند، ما آنوقت ممكن است به واسطه اينكه بين مسلمين خيلى چيز نشود ما هم يك سكوتى بكنيم والا و مادامى كه اينها دست‏شان، اسلحه دست‏شان است ما هم اسلحه‏مان ايمان است سلاحمان اسلام است و ما با آن سلاح ايمان و اسلام پيش مى‏بريم و خواهيم پيش برد و همه اينها را سركوب خواهيم كرد چنانچه تاكنون ما با همان اسلحه ابرقدرت‏ها را از بين برديم و دست‏شان را از اين مملكت قطع كرديم و حالا آنها مى‏خواهند باز با اينطور مسائل دست باز يك دست درازى به كشور اسلامى بكنند و ما مكلفيم كه جلوى آنها را بگيريم. چه پيروز بشويم و چه نشويم دفاع بايد بكنيم و بايد حتماً دفاع بكنيم و همه ملت در وقتى كه اجازه داده شد، همه بايد بروند و دفاع بكنند. انشاء الله اميدوارم كه با آنجاها نرسد و مسائل آنقدر ريشه‏دار نباشد و اينها بفهمند كه با چه مملكتى و با چه ملتى طرف هستند و دست از شيطنت و فضولى‏هاى خود بردارند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 186

تاريخ: 5/9/59

استفتاء رئيس كل بانك مركزى ايران از محضر امام خمينى

بسمه تعالى‏

محضر رهبر عاليقدر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته‏

عده‏اى از طاغوتيان و فراريان رژيم گذشته كه اموالشان اينك در اختيار بنياد مستضعفان و ساير نهادهاى انقلابى مى‏باشد به شبكه بانكى كشور مقروض مى‏باشند. تقاضا مى‏شود دستور فرمائيد شبكه بانكى كشور بتواند مطالبات خود را از محل اين دارائى‏ها كه اينكه در اختيار نهادهاى فوق الذكر مى‏باشد تأمين و اخذ نمايد.

ايام عمر و عزت مستدام باد

با تقديم احترام - عليرضانوبرى‏

پاسخ امام:

بسمه تعالى

موافقت مى‏شود. لازم است نمايندگانى از طرف بنياد براى رسيدگى به اين امر تعيين شود و نمايندگان بانك مدارك را ارائه دهند و پس از ثبوت، بدهكارى به بانك ادا شود و مازاد به نفع مستضعفين برداشت شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 187

تاريخ: 15/9/59

بيانات امام خمينى در جمع استانداران سراسر كشور

آن چيزى كه اسباب ضعف دولت و جدائى مردم از آن دولت است آن عبارت از كيفيت عمل همه دستگاه‏هاست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من يك مطلب راجع به آقايان استاندارها كه تشريف دارند و عموم استاندارها و عموم ادارات دولتى و عموم كسانى كه در جمهورى اسلامى دست‏اندر كار هستند چه لشگرى، چه كشورى. من از زمان احمد شاه تا حالا اين رژيم زمان احمدشاه را ديده‏ام، اواخر آن رژيم را از زمان رضاشاه و پسرش را تمامش را تا منتهى شده به حالا. آن چيزى كه اسباب ضعف دولت و جدائى مردم از آن دولت هستند آن عبارت از كيفيت مسلمان‏هاست، كيفيت عمل همه دستگاه‏هاست، يعنى يك حكومتى كه در يك جايى مى‏رود، در مركز كارهايش را درست كرده بود و رشوه‏هايش را به آنهايى كه بايد بدهد، داده بود، آنها هم اجازه اينكه هر كارى مى‏خواهد بكند داده بودند و هر كارى در آنجا مى‏كرد يا كسى جرات نمى‏كرد صحبت كند يا اگر مى‏كرد اثر نداشت. اين منحصر به آن رده بالا نداشت همه رده‏ها تا آخر وضع اينطورى بود. در بعضى از اوقات، در بعضى از جاها يك حكومتى كه آنوقت مى‏خواست برود، كه حالا استاندار بوده، از فرض كنيد خراسان مى‏خواست يك كسى برود به حسب اختلاف در آمد در آنجا براى استاندار و براى حكومت، او اجاره مى‏كرد آنجا را، تيول بود خراسان، تيول مثلاً فلان شاهزاده بود و چقدر به شاه يا به دستگاه داد و آنجا را تيول مى‏كرد و بعد هم آنجا هر كارى مى‏خواست مى‏كرد. بايد آن چيزى را كه داده است در آورد و مضاعف بر او، زياد براى خودش و دوستانش ذخيره كند. وهمين طور نظامى‏ها، ژاندارمرى مثلاً فرض كنيد كه كلانترى‏ها يا، همه باب اين باب بوده است. اگر كسى آن مسائل آنوقت را درست بررسى بكند و بنويسد، يك كتاب قطورى خواهد شد كه چه مى‏كردند اينها با مردم و از صدر تا ذيل وضع همين طور بود. زمان رضا شاه از باب اينكه همه دزدى‏ها منحصر به خودش بود، انحصار دست خودش بود، حكومت‏ها به اين قدرت نبودند، زمان احمدشاه اينطور نبود كه خود آنها بتوانند همه برداشت‏ها را براى خودشان بكنند، اين بود كه دار و دسته‏هائى كه مى‏فرستادند اين بساط را درست كردند. زمان رضاشاه همه دزدى‏ها از گردنه‏ها رفته بود تهران، همه زلى‏ها از همه جا متمركز شده بود در خود دستگاه دولتى و از همه بالاتر خود رضاشاه و امثال اينها و اين اسباب اين شده بود كه مردم با دستگاه‏هاى دولتى مطلقاً

صحيفه نور ج 13 صفحه 188

مخالف بودند منتها جرأت نمى‏كردند حرف بزنند، بعضى وقت‏ها هم مى‏كردند جرأت. من يادم است بچه بودم كه حكومت خمين يك نفر از خان‏ها را گرفته بود بعد از دو سه شب، سه چهار شب ريختند خان‏ها و حكومت را گرفتند و حبسى خودشان را بيرون آوردند و حكومت را به اسيرى بردند، واحدى از مردم هيچ، همچو نبود كه چرا بگويند، خوشحال هم بودند، شايد بعضى‏شان هم منزل حكومت را آمدند تتمه را غارت كردند. من شاهد قضيه بودم كه آن خانه‏اى كه حكومت را از آن بردند، من بچه بودم پشت يك درى ايستاده بودم و نگاه مى‏كردم به وضع آنها كه آنها حمله كرده بودند و حكومت هم مرد قلدرى بود، او هم باز آنوقت ده تيرى داشت او، او هم حمله مى‏كرد و يك نفر را هم ظاهراً از آنها كشته بود لكن بعد اسير شد. اين وضع حكومت بود در آنجا كه شرح طولانى دارد و زمان رضاشاه را هر كه يادش باشد مى‏داند چه قضايا واقع شد و زمان محمدرضا هم كه همه يادتان هست. اين اسباب اين شد كه دولت مقابل ملت، ارتش مقابل ملت، همه هم مقابل ملت بودند، يعنى هر چه مى‏توانستند اين كلانترى‏ها و اين ارتش و اين ژاندارمرى و اينها هر چه مى‏توانستند از مردم اخاذى مى‏كردند به زور، به ارعاب شايد يادتان باشد، كه اين را گفتم، نمى‏دانم، در مطبوعات لابد نبوده، رضاخان يك وقتى كه وارد شده بود در ژاندارمرى، دست‏هايش را در جيبش گذاشته بود، وقتى كه وارد شده بود. گفته بود مى‏ترسم از جيبم بدزدند. اين ممكن است كه اولاً راه نشان دادن به آنها باشد كه بايد دزديد ولو از من، و ممكن است معرفى آنها باشد به اينكه وضع اينطورى است، همه ملت هم دستشان در جيبشان بايد باشد كه خود اعلى‏حضرت ندزدند، مسأله اين است.

بايد لفظاً و عملاً به مردم حالى كنند كه ما خدمتگزاريم

دولت و همه ارگان‏هاى دولتى كه شما آقايان هم در هر استانى در رأس هستيد، بايد فكر اين مسائل را، اين تاريخ آخر اين زمان‏ها را يك قدرى مطالعه كنيد. نه آن تاريخى كه براى شاه نوشتند آنها تاريخ نيستند، آنها دروغ هستند، مشاهده كنيد و كارهاى اينها را ببينيد و ببينيد كه چرا ملت از اينها جدا بود چرا كارشكنى مى‏كرد ملت؟ من يادم است اين را، شايد خيلى شما يادتان است اينها هم خيلى‏هايتان يادتان است كه وقتى اين متفقين از اطراف ريختند به ايران و زمان رضاخان ريختند به ايران و آن مردم آنقدر خوف داشتند از اينها كه آيا چه خواهند كرد لكن خوشحال بودند از اينكه رضاخان را بردند، يكى از بركات اين هجوم را با اينكه همه اشكالات را مردم در نظرشان اين بود كه چه خواهد شد و چه خواهند كرد، لكن اين معنا مثل اينكه يك هديه‏اى بود آسمانى براى اينها رسيده بود كه رضاخان رفت و مع الاسف آنوقت اشخاصى كه خود ملت يك رأسى كه بتواند آنها را جمع بكند، نبود كه پسر رضاخان را آنها گذاشتند اينجا و در صورتى كه اگر آنوقت در دو سه تا شهر تظاهر مى‏شد به ضد، نمى‏گذاشتند او را، لگن هيچ كس حرف نزد تا اينكه آن خوف سابق بود و ريخته نشده بود آن خوف، از اين جهت مردم جرأت نمى‏كردند، كسى هم نبود كه آنها را وادار كند به يك همچو مسائلى، شايد اگر مرحوم مدرس در آنوقت بود، آن كار را مى‏كرد لكن كسى نبود كه اين كارها را بكند.

صحيفه نور ج 13 صفحه 189

اين قصه‏ها كه من براى شما مى‏گويم خيلى هم خودتان مى‏دانيد، اين راهى است براى همه شماها و همه كسانى كه دست‏اندر كار هستند و امور مملكت را مى‏گردانند به هر جورى كه هست كه بفهمند كه حكومت‏ها از بالا گرفته، رئيس جمهور گرفته تا آنجاهائى كه در ده، يك نفرى، فرض كنيد بخشدار است اينها بايد در خدمت ملت باشند. اگر اينها در خدمت ملت نباشند باز كم كم همان خواهد شد كه در زمان آنها شد. حالا بدتر از آنوقت است، براى اينكه حالا مردم ديگر آن خوف را ندارند از هيچ كس. اينها تا آمدند خوف ايجاد كنند، يكى دو نسل بعدش شايد ثمر برسد، خيال نكنند كه مثلاً اگر بخواهند يك نفر يا چند نفر ديكتاتورى بكنند در اين نسل، مى‏شود، نه نمى‏شود. اين يك مطلبى است كه اگر حالا پايه‏اش ريخته شد، در دو نسل ديگر آنوقت نتيجه گرفته مى‏شود يعنى اينها كارش را مى‏كنند، آنها نتيجه‏اش را مى‏گيرند. از اين جهت ما بايد درست همه ملت و همه استاندارها و همه كسانى كه دست‏اندر كار هستند اينها، مواجهه با ملت اينطور نباشد كه در آنوقت بود كه يك بيچاره‏اى اگر خواست استاندار را ببيند نتواند تا آخر، يك كسى كه به او ظلم شده است اگر مى‏خواست حكومت يك شهرى را ببيند، فرض است كه استاندار يك فرض كنيد ناحيه باشد اصلاً قدرت اين را نداشت كه، همچو جرأتى به خودش نمى‏داد كه من ببينم ايشان را. جرأت نبود يك همچو چيزى، نمى‏شد يك همچو چيزها، از اين جهت عقده‏ها در دل مردم همين طور انباشته شد تا يك وقتى كه آن عقده‏ها باز شد و آن كار را انجام دادند. ماها بايد متوجه اين مسائل باشيم كه حالا اينكه دست شما آقايان آمده است حكومت و دست بالاترى آمده است حكومت خوى مثلاً، توجه به اين معنا باشد كه بايد اينها در خدمت مردم باشند و به مردم حالى كنند كه ما خدمتگزاريم، حالى كنند لفظاً، حالى كنند عملاً. در عمل اينطور باشد كه مردم ببينند كه اين استاندارى كه آمده است در اينجا، آمده است خدمت كند به مردم، مشغول خدمت به مردم است و وقتى مردم ببينند كه كسى مشغول به خدمت است ديگر دعوا ندارند با او، دعوا آنجا پيدا مى‏شود كه ببينند آمده است كه مردم را داغ كند، آمده كه با هر وسيله‏اى اخاذى بكند، آمده است قدرت خودش را تثبيت كند. وقتى مردم ببينند كه يك نفرى مى‏خواهد قدرت خودش را تثبيت كند، مردم با او مخالف مى‏شوند و حالا هم مى‏گويند مردم، مثل آنوقت نيست كه عقده بشود، حالا ديگر عقده‏ها شكافته شده است، حالا ديگر اجازه نمى‏دهند به كسى كه بخواهد اين كارها را بكند، اين جز آبروريزى خود آنها چيز ديگرى بار نمى‏آورد. آدم عاقل فرضاً اگر يك نفرى باشد كه در باطنش يك ديكتاتوريى باشد، خوب، در شرق تقريباً اين جورى هست، خيلى، غرب هم هست، همه جا هست، انسان اينجورى است. بر فرض اينكه باشد لكن بايد اگر عقل دارد اين را حالا ذخيره كند براى يك وقتى كه اگر وقت باشد، نه براى هم (حالا) عجله نكند در كار، اين عجله اسباب اين است كه انسان را از بين ببرد. در هر صورت من عرضم به آقايان اين است كه منحصر به شما هم نيست، به هر كس هست اين است كه توجه كنيد به اينكه هم صلاح خود شماست و هم صلاح كشور شماست و هم صلاح ملت است كه شما با مردم دوست باشيد، مردم احساس كنند كه اينها دوست‏هاى آنها هستند كه آمده‏اند براى اينكه مثلاً فرض كنيد كه ژاندارمرى مثل آنوقت نباشد كه مردم از ترس او

صحيفه نور ج 13 صفحه 190

نمى‏توانستند عبور كنند نه از دست دزدها، مثل عرض مى‏كنم كه شهربانى نباشد كه مردم از ترس آنها نمى‏توانستند اظهار بكنند كه يك كسى به ما چه كرده است. شايد شما آنوقت در شهربانى نرفته باشيد يا رفته باشيد شايد هم، در اين كلانترى‏ها كه مردم كار داشتند عزا مى‏گرفتند. اگر مى‏خواستند بروند توى كلانترى، آيا چه خواهدشد؟ يك مظلومى مى‏خواهد برود آن چيزى كه به او شده است آن ظلمى كه شده است به اينها بگويد، عزا مى‏گرفتند چطور ما برويم توى اينجا، اين مثل از حبس بدتر بودند اينها، اينها يك چيز عجيبى بود، يك ارعاب عجيبى كرده بودند، بنابراين بود كه ايجاد خوف بكنند در مردم، ارعاب كنند مردم را كه كسى در ذهنش هم نيايد كه مخالفت كند. اين بساط بنابراين بوده است، حالا يا تعليم بالاترها بوده است يا خودشان، شيطنت خودشان. در هر صورت ما براى خاطر حفظ يك كشورى، براى خاطر استقلال يك كشورى كه باز يك قدرت‏هائى نيايند دوباره در كشور ما و بخواهند چه بكنند، بايد مردم را نگه داريد. هر كدام در هر جا كه هستيد مردم را همراه خودتان نگه داريد و مردم را با هم جوش بدهيد يعنى صحبت‏هائى كه مى‏كنيد، در مجالسى كه مردم دارند، برويد صحبت كنيد براى مردم و مردم را آگاه كنيد كه اين بساطى كه فرض كنيد كه بعضى از روشنفكرها خواهند درست بكنند، اين بساط، بساطى است كه اگر اشتباه كرده‏اند خوب، اشتباه است يا اگر يك نقشه‏اى در كار هست كه يك همچو كارهايى بشود، نقشه‏اش را به هم بزنند، مردم با هم باشند. آقا مردم تا حالا در اين چند سال آخر كه چقدر اينها زحمت كشيده‏اند، مردم خيلى خوبند، مردم ما واقعاً خوبند شايد نظير ملت ايران در هيچ جا نباشد، ماها بديم، آنها خيلى خوبند. من گاهى در ذهنم اين معنا مى‏آيد كه اگر چنانچه در آخرت من خودم را مى‏گويم من جهنم بروم آن كسى كه براى من يك كارى كرده، به خيال اينكه من آدم هستم براى من يك كارى كرده است در بهشت باشد، مى‏گويند بهشت مشرف به جهنم است، مى‏بينند آنها را، خوب من چه جواب بدهم به او، اينها به من بگويند كه ما براى تو مثلاً الله اكبر گفتيم تظاهر كرديم تو جورى بودى كه رفتى جهنم و ما براى خاطر تو بهشت رفتيم تو خودت ملعون بودى، رفتى جهنم. اين مردم خوبند، اين خوب‏ها را نگه داريد، اين مردم خوب را با خودتان همراه كنيد. وقتى تمام استان‏ها، اشخاصى كه در استاندارى هستند، تمام استاندارها بنا را بر اين بگذارند كه كارهاى خودشان را خوب انجام بدهند، در خدمت مردم باشند، حالى كنند به مردم كه حكومت اسلامى، حكومت خدمت است، پيغمبر اكرم خدمتگزار مردم بود با آنكه مقامش آن بود ولى خدمتگزار بود، خدمت مى‏كرد. آن قصه مالك اشتر را من كراراً گفته‏ام: عبور مى‏كرد از يك جائى سردار اول اسلام بود، از يك جايى عبور مى‏كرد يك كسى نشناخت و يك فحشى داد، يك چيزى گفت، وقتى رد شد آن كسى كه آنجا نشسته بود گفت: تو او را شناختى؟ گفت نه. گفت: مالك اشتر بود، دويد مردك، ديد رفته مسجد، رفته مسجد نماز مى‏خواند، رفت عذرخواهى كرد.گفت: من نيامدم مسجد الا اينكه براى تو طلب مغفرت بكنم، اين يك كلمه ببينيد چه مى‏كند با قلب آن آدم.

صحيفه نور ج 13 صفحه 191

بايد جورى باشيد كه مردم مثل برادر شما را در آغوش بگيرند، مملكتتان با اين ترتيب حفظ خواهد شد

اين قلب‏هاى صاف پاك مردم را نگه داريد، اين كشاورزها و نمى‏دانم كارگرها و اينها بودند كه شما را به استاندارى رساندند والا شما را استاندار نمى‏كردند. زمان رضاشاه هيچ كدامتان استاندار بوده‏ايد؟! راه نمى‏دادند شما را، اين مردم بودند كه اين دولت را بوجود آوردند و اين رئيس جمهور را، رئيس جمهور كردند و عرض مى‏كنم اين مملكت را برگرداندند از آن حالى كه يك حاكمى كه وارد يك جايى مى‏شد هزار جور فساد مى‏كرد حالا آنجور نباشد. ما بايد درست توجه داشته باشيم به اين مسائل و خدا را حاضر ببينيم همه جا، در قلوب ما حاضر است، در هر مجلس حاضراست، ما در محضر خدا هستيم، وقتى ما در محضر خدا هستيم، بندگان خدا كه عزيز خدا هستند در محضر خدا ما به آنها اذيت بكنيم اين جرم بخشودنى نيست. بايد نگه داريد اين مردم را. اگر بخواهيد كشور شما دوباره اسير نشود و همه چيز را از شما نگيرند و اين پنجاه سال اختناقى كه بعضى از شماها يادتان هست و ده، پانزده سال كه بعضى يادتان هست، همه يادتان هست، آن اختناق دوباره بوجود نيايد و آن ذلتى كه براى همه بود، براى بزرگان بيشتر بود منتها نمى‏فهميدند، اينها اينقدر قلبشان ظلمانى شده بود كه نمى‏توانستند ادراك كنند. من خدا مى‏داند اين مطلب هيچ از يادم رود كه وقتى ديدم يك كسى كه خودش را شاه يك كشورى مى‏داند، ما التبه هيچ وقت او را نپذيرفته بوديم به اينكه اين شاه است، اين يك دزدى بود آمده بود اينجا به زور، اما يك كسى كه به عنوان شاهى، مردم ممالك ديگر شناخته بودند او را، در مقابل نيكسون بود، نيكسون گمان مى‏كنم بود، جانسون بود، او آنجا ايستاده بود و او اينجا ايستاده بود، او اصلاً توى صورت او نگاه نمى‏كرد، از خودش، عينكش را برداشته بود، چشمش را از آن طرف دوخته بود، اين هم مثل يك بچه مكتبى كه مقابل آن معلم‏هاى سابق بود نه حالا، معلم‏هاى سابق، اينطور ايستاده بود. من خجالت مى‏كشيدم از اينكه، خوب، ما در مملكتمان يك نفر مقامى كه عالم او را شناخته‏اند به اينكه او مثلاً شاه ايران است، او در مقابل يك رئيس جمهور آنطور ذليل هست، چرا بايد باشد؟ براى اينكه مى‏خواهد از آنجا اجازه حكومت بگيرد و اينجا بچاپد، همان كارى كه خود آن سلاطين سابق هم كردند و نخست وزيرهاى آنوقت و نمى‏دانم فرمانفرماهاى آنوقت مى‏كردند كه به تيول مى‏دادند كشور چيز را، حكومت‏هاى تكه تكه را، همين كار را مى‏خواهد او بكند كه آنها اجازه غارت بدهند، بيايد هر كارى بكند آنها هم نگذارند كسى صدايش در بيايد. خوب، اگر بخواهيد كه برنگردد اين اوضاع، من چند روز ديگر بيشتر نيستم اما مملكت، مملكت شماست، مملكت، مملكت ايران است، اگر ايرانى‏ها از آن صدر تا آن ذيل بخواهند كه اين مملكت‏شان اينطورى كه حالا پيش خودشان هست و انشاء الله اين غائله‏ها هم ختم مى‏شود، به خير ختم مى‏شود انشاء الله، اگر بخواهيد مملكت‏تان مال خودتان باشد و مال خود اين ملت باشد، بايد اين ملت را به همان گرمى‏اى كه هست نگه داريد و تخيل اينكه ما يا به شرق متمايل باشيم يا به غرب متمايل باشيم اين در ذهنتان اصلاً ديگر وارد نشود و نگذاريد در ذهن كسان ديگرى كه با شما تماس دارند يا ملت وارد بشود، اينها را

صحيفه نور ج 13 صفحه 192

همين طور منسجم نگه داريد. يك ملت اصلاً نظير ندارد اين، اگر زمان محمدرضا يك جنگى واقع مى‏شد، آن در مثلاً فرض كنيد در اهواز واقع مى‏شد، در خراسان برايش زن‏ها نان مى‏پختند؟! دعا مى‏كردند كه انشاء الله شكست بخورد، حالا وضع اينطورى است. در كجاى دنيا شما سراغ داريد يك همچو مطلبى يك همچو پشتيبانى مردم از حكومت، از ارتش، سراغ نداريم ما جائى در اين، نظير نداشته است اين، در تاريخ هم نمى‏توانيد پيدا بكنيد، از بچه‏هاى كوچكى كه ده تومان دارند مى‏دهند به، براى ارتشى كه آنجا، قواى مسلحه‏اى كه آنجا كار مى‏كنند با آن پيرزن هشتاد ساله‏اى كه چند تا تخم‏مرغ دارد، اين ارزش دارد، ارزش اينها زياد است اما بايد حفظ كنيم اين ارزش را. پيروزى مملك ما براى همين ارزش‏هاست، اين پيروزى قلوب، بالاتر از پيروزى كشور است. از قلوب اينطور، اينطور فتح قلوب بالاتر از فتح كشورهاست، اين را حفظش بكنيد و دائماً در نظرتان باشد كه ما يك بنده خدايى هستيم كه اين مردم ما را به اين محل رساندند و ما براى آنها بايد خدمت بكنيم. رئيس جمهور بايد فكر بكند كه اين مردم كوچه و بازار من را از پاريس آوردند اينجا و رئيس جمهور كردند، من بايد خدمت بكنم به مردم. نخست وزير بايد فكر همين معنا باشد كه اين مردم بودند كه من را از حبس‏ها و زجرهاى آنجا بيرون آوردند و نخست وزير كردند، من بايد خدمت به آنها بكنم. شما آقايان هم همين طور، هر كدام كه در آنوقت زجر كشيديد و حبس رفتيد همين ملت شما را نجات داده است، هر كدام هم كه نبوديد، اصلش مملكت يك حبسى بود، تمام كشور يك زندانى بود براى همه، بنابراين آن چيزى كه اساس است در اين مملكت، هم سياست اقتضا مى‏كند، هم ديانت اقتضا مى‏كند، هم انصاف و وجدان اقتضا مى‏كند، اين است كه اين خدمتگزارهايى كه مجانى براى شما دارند خدمت مى‏كنند و براى حكومت دارند خدمت مى‏كنند، اينها را ارجشان را بدانيد و بدانيد كه اگر خداى نخواسته اين پيوند سست بشود و گسسته بشود، خداى نخواسته كار همان است كه اول بود، حالا نشود چند وقت ديگر، چند وقت ديگر. از حالا بايد اين بنيان محكم باشد، اين بنيان بايد هميشه دنبال استحكامش باشيد و اين استحكام را هر كدام شما در محل‏تان عهده دارش هستيد، يعنى يك تكليف شرعى، وجدانى است كه شما نگذاريد در هر جايى كه هستيد آن كسانى كه در زير نظر شما وزير عرض كنم حكومت شما هست به مردم بد سلوكى كنند، مردم را بپذيريد براى خودتان، برويد توى مردم، جدا نشويد از مردم. آنوقت اينطور بود كه مردم را نمى‏پذيرفتند، جدا بودند از مردم. اگر محمدرضا مى‏خواست از يك راهى برود، چند روز از قبلش بايد همه آنجا را، خانه‏ها را كنترل كنند تا بتواند از آنجا عبور كند، اين سلطنت نيست كه، اين ذلت است، اسمش را سلطنت گذارند. بايد جورى باشيد كه مردم مثل برادر شما را در آغوش بگيرند، الان اينجورند مردم، اين را حفظش كنيد، مملكتتان با اين ترتيب حفظ خواهد شد، هر روزى براى مملكت مشكل پيدا مى‏شود، حلالش خود مردم. الان اين مشكلى براى كشور ما پيدا شده است خوب مردم دارند كمك مى‏كنند. حلالش خود اين مردم هستند، اين پشتيبانى عظيمى كه مردم مى‏كنند و آن حضورى كه خودشان دارند و خودشان هست، از خودشان مى‏دانند همه چيز را، ارتش را از خودشان مى‏دانند، همه چيز را از خودشان

صحيفه نور ج 13 صفحه 193

مى‏دانند، اين بايد حفظ بشود تا حفظ بشويم، تا كشورتان حفظ بشود و اگر خداى نخواسته اين از دست ما برود، ما برمى‏گرديم به آنطورى كه اول بوديم.

كارهاى انجام شده را به مردم عرضه كنيد تا شياطين نگويند كارى نشده‏

و من خوف اين را دارم كه ما نعمت خدا كه به ما داده است و همه آنها از جانب خداى تبارك و تعالى بوده است ما كفران اين نعمت را بكنيم و عنايت خدا از ما منحرف بشود، ما خودمان اسباب اين بشويم و ما بدتر از آنكه بوديم بشويم.

اما مشكلاتى كه شما گفتيد و آقايان گفتند من نه اينكه نشنيده بودم من گزارش زياد برايم مى‏رسد، اينها انشاءالله كم‏كم بايد رفع بشود و رفع مى‏شود و در صدد هم هستند و من هم تعقيب خواهم كرد و شايد همين دو روز هم بيايند اينجا، من تعقيب خواهم كرد اين را و من براى همين جهت هستم. يك مملكتى كه دو سال است با آن زحمت‏ها و با آن رنج‏ها فتح شده است و يك مملكتى گذاشته‏اند كه آنهمه عيب دارد، آنهمه عيب را گذاشته‏اند و فرار كردند اصلاً مال مردم را، مال ملت را برداشتند، غارت كردند و رفتند، اينهايى كه از زمين‏هايشان و نمى‏دانم چه‏شان مصادره شده، بيشتر از اين را بدهكار هستند اينجا. غارت كردند اين مملكت را رفتند، محمدرضا گفته بود كه من مملكت را خراب مى‏كنم مى‏روم، درست گفت، خراب كردند و رفتند منتها ما خيال مى‏كرديم كه خرابى به اين است كه مثلاً بمباران كنند و بروند، آنها خراب بدتر كردند براى اينكه بمباران يك دفعه مى‏شود و تمام، اما اينها ريشه اقتصاد ما را از بين بردند كه حالا سال‏هاى طولانى بايد زحمت بكشند مردم تا اين خرابى‏ها را جبران كنند و اين كارهايى كه شماها انجام مى‏دهيد، من اين را از زمانى كه آقاى مهندس بازرگان نخست‏وزير بودند، به ايشان كراراً گفتم با يك مثلى و حالا به شما عرض مى‏كنم. من عرض كردم به ايشان كه يك مرغ يك تخم مى‏كند، ببينيد چقدر هياهو مى‏زند، چه اعلام‏هائى مى‏دهد، فريادهايى مى‏زند يك تخم كرده، شما كار مى‏كنيد و سكوت، خيال نكنيد كه ما براى خدا سكوت مى‏كنيم، خير براى خدا بگوئيد، براى اينكه اين مملكت را اين شياطين دنبال اين هستند كه بگويند هيچ كارى نشد، جمهورى اسلامى آمد و هيچى، مثل اول. اين بى‏انصاف‏ها كه حالا خودشان افسار گسيخته هستند و توى خيابان‏ها و همه جا با افسار گسيختگى دارند هر شرارتى مى‏خواهند بكنند و آنوقت نفسشان نمى‏توانست در بيايد حالامى گويند چيزى نشده است، جمهورى اسلامى آمده و آن هم هيچ كارى نكرد، در صورتى كه آنطورى كه به من گزارش مى‏شود اين مقدارى كه جمهورى اسلامى به مردم، با همه گرفتارهايى كه داشته در ظرف اين دو سال، يك سال و نيم انجام داده، بيشتر از آن مقدارى است كه در طول سلطنت اينها، كارى نكردند آنها، بيشتر از آن مقدارى است كه يك حكومت عادلى در آنوقت مى‏كرد لكن گفته نمى‏شود، مردم را، شما عرضه نمى‏داريد.

در هر صورت اين هم جزء نقص است، ما بايد هر كارى مى‏كنيم شماها آقايان هر كارى كه مى‏كنيد عرضه كنيد به مطبوعات، در راديو تلويزيون، در راديو، در مطبوعات عرضه كنيد. گاهى مثلاً

صحيفه نور ج 13 صفحه 194

يك چيزى در تلويزيون فيلم مختصرى مى‏آيد خيال مى‏كنند مردم همين بود در صورتى كه پريروز آقاى با هنر اينجا بودند و قضيه مدارسى كه ساخته شده است ايشان مى‏گفت: مدارس، پانزده هزار مدرسه است كه تا چند روز ديگر، چند وقت ديگر پانزده هزار تمام شوند، ده هزار تمام شده و در طول تاريخ اينها، در طول تاريخ، سه مقابل اين در تمام تاريخ ايران بود و اين پانزده هزار به قدر ثلث تمام آن كارهايى است كه از اول تا حالا كردند، اينها عرضه بايد بشود، گفته بايد بشود، مردم بفهمند كه چقدر خانه ساخته شده است، چقدر مسجد ساخته شده است، چقدر حمام ساخته شده است، چقدر زمين احيا شده است، چقدر آسفالت شده است، كار زياد شده است، بايد اين كارها را به مردم گفت كه خيال نكنند، شياطين هى نيايند بگويند كه كارى نشد، كارى نشد، خوب اين كارها شده است منتها يك مملكتى است كه بايد بشود. بعد هم انشاء الله مى‏شود و حالا هم همت بايد بكنيد، همه آقايان همت بكنند كه اين كارها پيش برود.

به اين بندگان خدا بايد خدمت بكنيم، چون خدا احتياج به خدمت ما ندارد

و من اميدوارم كه انشاء الله مؤفق باشيد و همه‏مان مؤفق باشيم و همه‏مان عازم خدمت به مردم. اينها بندگان خدا هستند ما به خدا بخواهيم خدمت كنيم، به اين بندگان خدا بايد خدمت بكنيم و خدا احتياج به خدمت ما ندارد. اينها عيال مردمند و شماها پرستار آن عيال. بايد حفظ بكنيد آنها را و خودتان تا حفظ بشويد خودتان.

انشاء الله خداوند همه شما را تأييد كند و تؤفيق بدهد، مؤفق و مؤيد باشيد و براى مملكت خودتان خدمت بكنيد و در ذهنتان هميشه اين باشد كه اين شرق و غرب دشمن ماست و هر چيزى كه او به ما بدهد دشمنى است كه براى هلاك ما به ما مى‏دهد و ما بايد كارى بكنيم كه دستمان پيش دشمن‏مان دراز نباشد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 195

تاريخ: 16/9/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران انقلاب اسلامى عازم جبهه‏هاى جنگ‏

لزوم وحدت و پرهيز از اختلافات يك تكليف شرعى و الهى براى همه‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تاريخ اسلام جز يك برهه از صدر اسلام، جوانانى مثل جوان‏هاى ايران ما سراغ ندارد و ملتى مثل ملت ايران در تاريخ ثبت نشده است. شما در كجاى تاريخ، جز يك برهه در صدر اسلام آن هم نه به طور وسيع بلكه به طور محدود سراغ داريد كه جوانان يك كشور اينطور عاشق جنگ باشند؟ اينطور عاشق دفاع از كشور خودشان باشند؟ و اينطور ملت همه با هم يكصدا دنبال پيروزى ارتش و سپاه پاسداران و ساير قواى مسلحه باشند؟ كجا ديديد كه عاشقانه دنبال شهادت باشند؟ من از اين چهره‏هاى نورانى و بشاش شما و از اين گريه‏هاى شوق شما حسرت مى‏برم. من احساس حقارت مى‏كنم وقتى من وقتى با اين چهره‏ها مواجه شوم و اين قلب‏هائى كه به واسطه توجه به خداى تبارك و تعالى اينطور در چهره‏ها اثر گذاشته است، احساس حقارت مى‏كنم. من غير از دعا كه بدرقه شما كنم چيزى ندارم كه به شما، من چطور به اين احساسات خداگونه و به اين توجهاتى كه شما به خداى تبارك و تعالى داريد و به اين عزم راسخ شما و اين شجاعت بى‏نظير شما، چطور من مى‏توانم از شما ستايش كنم؟

عزيزان من! شما در بارگاه حق تعالى منزلت داريد. شما و ملت ما در يك برهه حساسى از زمان واقع شده‏ايد كه بايد همان كلامى را كه در صدر اسلام گفته شده است كه تمام اسلام با تمام كفر مواجه هستند، براى شما گفته بشود. شما امروز پاسداران اسلام هستيد. اى دوستان من! اى عزيزان من! توجه بكنيد كه اين سفرها كه مى‏كنيد، اين مجاهدات كه مى‏كنيد خالص باشد، براى خدا باشد. اختلافات را، اختلافات شخصى، اختلافات گروهى در ذهن خودتان نياوريد. همه شماها، چه ارتش، چه ژاندارمرى و چه سپاه پاسداران و ساير داوطلبانى كه براى دفاع از اسلام و دفاع از شرافت اسلامى خودشان به جبهه‏ها مى‏روند همه شماها لشكرهاى اسلامى هستيد، همه شما ارتش امام زمان سلام الله عليه هستيد. توجه كنيد كه آن آداب اسلامى را حفظ كنيد، با هم اختلافات نكنيد. دشمن مى‏خواهد كه بين اين گروه‏هاى مجهز براى جهاد، اختلاف بيندازد، ارتش را از سپاه پاسداران جدا كند، سپاه پاسداران را از آنها جدا كند. شما همه اهل يك ملت هستيد، اهل يك اسلام هستيد، همه در پناه قرآن هستيد، زير پرچم اسلام هستيد، با هم هماهنگ باشيد. اگر خداى نخواسته اختلاف پيدا

صحيفه نور ج 13 صفحه 196

بشود در شما، اختلاف پيدا بشود در سران شما، اختلاف بشود در گروه‏هايى از شما، خداى نخواسته يك كشور اسلامى به دست كفر مى‏افتد و اسلام تا زمان‏هاى بسيار طولانى باز به انزوا كشيده مى‏شود. اين تكليفى است براى همه جوانان ايران و همه ملت كه در يك همچو وقت حساس اختلاف نكنند و اختلاف ايجاد نكنند. خداى نخواسته با اختلاف، تمام اين كشور از دست مى‏رود و تمام جوان‏هاى ما باز به آن حالى كه در سابق بودند خداى نخواسته مبتلا مى‏شوند. كوشش كنيد در اينكه با هم همه برادر باشيد. امروز هم ارتش ايران و هم ژاندارمرى ايران و هم ساير قواى مسلحه و هم شما برادران همه‏تان در زير بيرق اسلام هستيد و برادر بايد باشيد. اگر برادر باشيد و با هم و با يك توجه الهى، با يك وحدت، به دشمن حمله كنيد شما پيروز هستيد و خداى نخواسته در بين شما خلافى پيدا بشود كه آرزوى دشمن ماست، دشمن شماست، ممكن است طور ديگر پيش بيايد. اين يك تكليف الهى است براى همه، براى همه گويندگان، براى همه نويسندگان، براى همه شماها كه در جبهه‏ها جوانمردانه در جبهه‏ها به پيش مى‏رويد و فداكارى مى‏كنيد، يك تكليف الهى است براى همه كه دعوت به وحدت بكنند، دعوت به اجتماع بكنند. اين جوان‏هاى ما از هر طايفه‏اى و از هر گروهى كه هستند و در جبهه‏ها براى اسلام جنگ مى‏كنند، اينها نور چشم‏هاى اسلام هستند اينها كسانى هستند كه اسلام و مسلمين به اينها بايد ارج بگذارد، به اينها بايد افتخار كند. كسانى كه اهل قلم هستند، اهل بيان هستند كوشش كنند كه مردم را دعوت به وحدت بكنند، مردم را دعوت به جهاد بكنند. اگر خداى نخواسته از قلمى، از زبانى چيزى بيرون بيايد كه موجب تشتت بشود، جرمى است نابخشودنى پيش خداى تبارك و تعالى. همه اهل اين كشور هستيد و مى‏خواهيد كشورتان را حفظ كنيد. اختلاف نباشد بين‏تان، گوش به اشخاصى كه ايجاد اختلاف مى‏كنند ندهيد و همه همصدا با هم توجه كنيد به خداى تبارك و تعالى. قدرت‏هاى بزرگ كه مأيوس شدند از اينكه با جنگ و با حمله نظامى بتوانند كارى بكنند، دست به شيطنت زده‏اند و مى‏خواهند شماها را از هم جدا كنند و اختلاف بين شما بيندازند.

تضعيف روحانيت، توطئه براى غارت و وابسته كردن ما

بيدار باشيد، ملت ما بيدار باشد، توجه داشته باشد كه هر گوينده‏اى كه بخواهد ايجاد اختلاف بكند، هر گوينده‏اى كه بخواهد روحانيوين را تضعيف بكند، نظر به روحانيون تنها نيست. آنها را تضعيف مى‏كند، دنبالش شما هستيد. آنها مى‏خواهند كه هجوم به اين مملكت بكنند و همه چيز اين مملكت را ببرند و كسى نباشد يك تعرضى بكند، يك مقابله‏اى بكند. شما هر كدامتان كه يادتان باشد، از اولى كه اين كودتاى رضاخان تحقق پيدا كرد تا حالا در هر قضيه‏اى كه بوده است روحانيون درصف مقدم مخالفت كرده‏اند و زجرها كشيدند و حبس‏ها رفتند و تبعيدها رفتند و مردم مسلمان دنبال آنها هستند و اگر چنانچه آنها از مردم گرفته بشوند و مردم از آنها گرفته بشوند، آن روزى است كه ابرقدرت‏ها جشن مى‏گيرند. روشنفكرهايى كه عامل ابرقدرت‏ها نيستند لكن اعمالى مى‏كنند، صحبت‏هائى كنند كه در نتيجه، همان نتيجه اعمال آنها را مى‏دهد، بيدار بشوند، توجه بكنند به اينكه

صحيفه نور ج 13 صفحه 197

يك مملكت اسلامى است، يك مملكتى است كه مال خودتان شده است، مستقل است، وابسته به هيچ جا نيست، كارى نكنيد كه اين وابستگى كه گسسته شده است دوباره پيوسته بشود. دعوت به اسلام بكنيد، دعوت به صلاح بكنيد، دعوت به تجهيزات سلاحى بكنيد، دعوت به فرهنگ اسلامى بكنيد. اين فرهنگ‏هاى غربى را بيش از پنجاه سال است كه شما ديديد و هر چه به سر اين ملت آمد از اين فرهنگ غربى آمد، هر انحرافى كه براى جوان‏هاى عزيز ما پيدا شد به واسطه اين فرهنگ غربى بود. روشنفكرها توجه كنند به اينكه مهلت بدهند يك چندسالى هم فرهنگ اسلامى باشد، تجربه كنند ببينند كه با فرهنگ اسلام چه خواهد شد.

مقصد، شكست ابرقدرت‏هاست‏

من دعاگوى همه شماها هستم و باز تأكيد مى‏كنم كه در جبهه‏ها كه انشاء الله با سلامت برويد و با سلامت برگرديد و پيروز باشيد با پيروزى برگرديد، پيروزى شما در گرو وحدت شماست و در گرو ايمان شماست. ايمان داشته باشيد، قوى كنيد ايمان خودتان را و با همه قواى مسلحه همراه باشيد، مقصد يك مقصد است و آن شكست ابرقدرت‏هاست و من اميدوارم كه شما با سلامت و سعادت باشيد و اين راهى كه راه خداست طى كنيد و با پيروزى برگرديد و اينجا من شما را پيروزمندانه باز ملاقات كنم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 198

تاريخ: 17/9/59

بيانات امام خمينى در ديدار با سه تن از مخترعين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مهم اين است كه ايرانى‏ها بفهمند كه خودشان مى‏توانند كار بكنند. در اين طول زمان اين معنا را همچو كرده بودند كه ايرانى‏ها چيزى نيستند و بايد همه، همه چيز را بروند از خارج بياورند، از اروپا بياورند، از آمريكا بياورند، اين شد كه اسباب اين شد كه مغزهاى ايرانى به كار نيفتاد و نگذاشتند به كار بيفتد. ايران افرادش، مردمش از ساير افراد كمتر نيستند بلكه از بسيارى بالاترند لكن نگذاشتند كه اين استعدادها به كار بيفتد. بايد استعدادها را به كار بيندازند و دولت و ملت تأييد كنند از اين كسانى كه اختراع و ابداع كنند تا انشاءالله ايران خودش همه چيز را بسازد و مستقل بشود. مى‏گويم انشاء الله كه به دولت تذكر بدهند كه همراهى كنند و ملت هم البته مؤظف است كه با شما همراهى كند تا انشاء الله كارها را راه بيندازيد و ايران انشاء الله مستقل بشود و استقلال وقتى است كه شما ديگر احتياج به اينكه دستتان را دراز بكنيد به خارج چيزى بگيريد نداشته باشيد. مادامى كه ما محتاجيم از ديگران چيز بگيريم مستقل نيستيم، مادامى كه ما زراعتمان به اندازه‏اى نشود كه دستمان پيش ديگران دراز نباشد وابسته هستيم، تا ما نتوانيم صنعت خودمان را برسانيم به آنجائى كه ديگر محتاج به ديگران نباشيم وابسته‏ايم، بايد همه كوشش كنيم، آنهائى كه مخترع هستند، آنهائى كه متفكرهستند، زارعين، كارخانه‏دارها، همه كوشش كنند كه خودشان كار خودشان را انجام بدهند. من دعا مى‏كنم انشاء الله مؤفق و مؤيد باشيد و مى‏گويم سفارش هم كنند كه همراهى كنند با شما و كمك كنند تا انشاء الله كارها را به خوبى انجام بدهيد. مؤفق و مؤيد باشيد، انشاء الله.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 199

تاريخ: 22/9/59

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان سپاه پاسداران و مسؤولين دايره سياسى - ايدئولوژيك ارتش جمهورى اسلامى

يكى از چيزهايى كه براى ساختن انسان مفيد است، تلقين است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول بايد از همه توده‏هاى ملت تشكر كنم كه در اين برهه از زمان اينطور كه شايسته حكومت اسلامى است كه تمام با هم پشتيبان هم باشند، بپاخاستند و همه قشرها به وظايف انسانى اسلامى خود عمل مى‏كنند، و از تمام قواى مسلحه، چه ارتش و چه سپاه پاسداران و چه ژاندارمرى و چه شهربانى و چه بسيج و همه تشكر كنم كه در اين موقع حساس همه آنها با هم مشغول فداكارى هستند و براى اسلام خدمتگزار هستند و من اميد اين را دارم كه همه اينها از جنود اسلام و امام زمان سلام الله عليه باشند. بعضى از مسائل است كه اهميتش اينقدر زياد است كه بايد آن مسائل را تكرار كرد. كتاب‏هائى كه براى انسان‏سازى آمده است مثل قرآن كريم و كتاب‏هائى كه در اخلاق نوشته مى‏شود و مقصود ساختن يك انسان است و ساختن يك جامعه است، به حسب اهميت، هر موضوعى در آنها تكرار شده است. تكرار در قرآن مجيد زياد است و بعضى‏ها خيال مى‏كنند كه اين تكرار چرا؟ و حال اينكه لازم است يكى از چيزهائى كه براى ساختن انسان مفيد است تلقين است. انسان خودش هم اگربخواهد ساخته بشود، بايد آن مسائلى كه مربوط به ساختن خودش است تلقين كند به خودش، تكرار كند. يك مطلبى كه تأثير در نفس انسان بايد بكند، با تلقينات و تكرارها بيشتر در نفس انسان نقش پيدا مى‏كند. نكته تكرار ادعيه و تكرار نماز در هر روز چندين دفعه و هميشه اين است كه انسان با گفتن و شنيدن، خود انسان قرائت مى‏كند و مى‏شنود اين آياتى كه سازنده است مثل سوره مباركه حمد كه يك درس سازنده است، انسان بايد اينها را تكرار كند و تلقين كند و نفس را حاضر كند براى شنيدن. انسان خودش كه يك مطلبى مى‏گويد، سامع يك دفعه مى‏شنود و در قلبش هم وارد مى‏شود لكن گوينده اول در قلبش نقش مى‏بندد، بعد او را مى‏گويد و بعد مى‏شنود و بعد باز در قلبش وارد مى‏شود. تلقين از امورى است كه لازم است. اينكه من در بعضى از مسائل براى دوستان دائما يك مطلب را تلقين مى‏كنم و اظهار كنم براى اين است كه مطلب مهم است، ساختن يك جامعه است، ساختن يك ملت است و تا ساخته نشود يك ملت و يك جامعه، نمى‏تواند به آن مقاصد عاليه‏اى كه دارد برسد و لهذا مسائل مهم را بايد تكرار بكنند، گويندگان تكرار بكنند و شنوندگان هم هم خودشان به خودشان تلقين بكنند تا انشاء الله تأثير بكند در نفس.

صحيفه نور ج 13 صفحه 200

گاهى وقت‏ها گوينده در عين حالى كه خوب مى‏گويد، در عين حالى كه خوب مى‏نويسد، كتاب توحيد هم مى‏نويسد، كتاب اخلاق هم مى‏نويسد لكن همان نوشتن است و گفتن است و عرضه داشتن است خودش از آن بى‏خبر است. بسيار مسائل است كه گويندگان هر جا بايد باشند گويند، مسائل را طرح مى‏كنند و خيلى هم خوب طرح مى‏كنند و خيلى هم خوب عرضه مى‏كنند و دعوت خوب مى‏كنند و موعظه خوب مى‏كنند لكن از باب اينكه خودشان ساخته نشده‏اند مى‏گويند و خودشان بى خبرند. چه بسا اشخاصى كه كتاب اخلاق مى‏نويسند و بسيار هم خوب مى‏نويسند و خودشان متصف به اخلاق حسنه نيستند و چه بسا اشخاصى كه توحيد را خوب تدريس مى‏كنند و خوب القا مى‏كنند و خودشان بى خبرند. گوينده اگر خودش بى خبر شد، تاثير در كلامش هم كم خواهد شد. گاهى يك انسانى در گفتار بسيار خوب است و بسيار جليل صحبت مى‏كند، در نوشتن هم بسيار خوب چيز مى‏نويسد و خوب القا مى‏كند لكن خود نويسنده و خود گوينده و خود موعظه كننده را وقتى انسان مى‏بيند، مى‏بيند عملش آنطور نيست. گر چه گفته شده است كه: انظر الى ما قال و لاينظر الى من قال نگاه كن به آن چيزى كه گفته مى‏شود، نه به آن شخصى كه آن چيز را مى‏گويد، و حكمت را بايد اخذ كرد و لو از يك مشرك، لكن در عين حال كه اين مطلب صحيح است، اين مطلب هم بايد مورد توجه واقع بشود كه وقتى ماقال را، آن چيزى كه گفته مى‏شود، شنيديم، يك نظرى هم به من قال بكنيم ببينيم كه خودش چكاره است.

دعوت به وحدت از اهم امورى است كه امروز در جامعه ما لازم است و تا قشرهاى اين ملت وحدت نداشته باشند، همفكر نباشند، هم عقيده نباشند و باهم آن راهى كه صراط مستقيم است اتخاذ نكنند با هم آن راه را، به مقصد نخواهند رسيد. شما ديديد كه اين ملت در يك برهه از زمان كه با هم وحدت داشتند و مقاصد ديگرى كه داشتند كنار گذاشته بودند و يك مطلب را دنبال مى‏كردند و آن مطلب اينكه رژيم بايد برود، آنوقت همه با هم اين مطلب را دنبال مى‏كردند و عمل هم مى‏كردند، همچو نبود كه بگويند بايد برود لكن عمل نكنند. من كه ملت مى‏گويم، ملت همين جمعيت كوچه و بازار و خيابان‏هاست و همين جنوب شهرى‏ها. آنها آنوقت مستهلك بودند، در عين حالى كه از رفتن رژيم متاثر بودند لكن جمعيت بوده كه در مقابل اين سيل خروشان ملت و آن درياى خروشان ملت چيزى نبودند و لهذا حرفى نمى‏زدند، نمى‏توانستند اظهار كنند و شما ديديد كه با آن وحدتى كه ملت ما پيدا كرد و همه از يك راه مى‏رفتند و يك مقصد داشتند، همه قدرت‏هائى كه دنبال اين قدرت شيطانى شاه بود، شكستند و شاه حتى از سربازهاى خودش هم، آنهائى كه جز با ملت و جزء توده‏ها بودند، منزوى شد و نتوانست بماند و رفت به جايى كه بايد برود اين وحدت و توجه به خدا و الله اكبر بود كه شما را بر آن قدر ت‏ها پيروز كرد و تا امروز هم در قله پيروزى هستيد. بنابراين من آن توصيه را كه مى‏كنم بر همه ملت اولا" و بر قواى مسلح ثانياً اين است كه توجه بكنند كه آن وحدت از دست نرود. و آن توجه به خدا، توجه به قدرت مطلق از دست شما انشاء الله نرود. شما گمان نكنيد كه ما الان تمام مقاصدمان حاصل است و ديگر احتياج به اين مسائل نداريم و برويم سراغ زندگيمان، يك زندگى

صحيفه نور ج 13 صفحه 201

پست حيوانى. ما الان در بين راه هستيم و بحمدالله پيروزمندانه تا اينجا راه را طى كرديم و اين ريشه‏هاى فاسدى كه در ايران بود، يكى بعد از ديگرى از بين رفته و خواهد رفت و شما انشاء الله پيروزمندانه احكام اسلام را در اين مملكت اجرا خواهيد كرد، لكن مسائلى كه بايد طرح بشود در يك جمعيتى كه از ارتش و از افسرهاى عزيز و از پاسداران و رؤساى پاسدار در اينجا مجتمعند، مسائلى كه اينجا بايد گفته بشود، يك قسم راجع به اين است كه خودشان را بسازند. گمان نكنند كه حالا كه ما آن قدرت بزرگ را از بين برديم و رسيديم به يك قدرت و پيروز شديم بر آن قدرت، حالا ما بايد همانطورى كه آن قدرت شيطانى در راه شيطان عرضه مى‏شد و عمل مى‏كرد، خداى نخواسته شماها و ما هم اينطور باشيم.

امروز همه اقشار ملت بايد پاسدار اسلام باشند

اشخاص بسيار با شماها دشمن هستند از باب اينكه شماهائى كه پاسدار اسلام هستيد و كسانى كه در ارتش و ژاندارمرى و همه جا، دنبال اين است كه اسلام را تحقق بدهد در اين محيط و در اين مملكت و انشاء الله بعدها هم در جاهاى ديگر، ناچار شياطين دشمن شما هستند و آن شياطينى كه دشمن شما هستند بيكار ننشسته‏اند، دائماً مشغول نقشه هستند. نقشه‏هاى نظامى آنقدرها تاثير ندارد، آن كه تاثير دارد نقشه‏هائى است كه با آن نقشه‏ها شما را از باطن و از داخل پوسيده كنند و شما را پيش ملت، از چشم ملت بيندازند و پشتيبانى ملت را از شما بردارند. نقشه اين است كه اولا" بين خود ارتش تا مى‏توانند اختلاف ايجاد كنند، تا مى‏توانند بين سران ارتش، اگر توانستند بين سران و پايين‏ترها، تا آخر هر جا توانستند اختلاف ايجاد كنند و بين ارتش و سپاه پاسداران اختلاف ايجاد كنند، هر يك را پيش چشم ديگرى از چشم ديگرى بيندازند، اين طايفه را بگويند كه اينها تعهد به اسلام ندارند، آن طايفه را بگويند كه آنها اطلاعاتى ندارند، سر خود هستند، نظم ندارند، تمام اين مسائل براى اينكه شما را فقط از بين ببرند نيست، اساس اسلام است، آن چيزى كه آنها فهميده‏اند و امروز احساس كرده‏اند اين است كه اسلام است كه آنها را عقب نشانده، اسلام است كه اين قشرهاى مختلف را با هم مجتمع كرده است، اسلام است كه قطره‏ها را به صورت يك سيل خروشان در آورده. آنها اساس مطلبشان اين است كه به اسلام صدمه وارد كنند و امروز همه ملت از نظامى و قواى مسلح گرفته تا بازارى و دانشگاهى و همه جا، زارع و كارگر و كارمند و همه قشرهاى ملت، اينها امروز بايد پاسدار اسلام باشند. اسلام عزيز امروز به ما سپرده شده است و شما بايد اين اسلام را نگه داريد و به نسل‏هاى آتيه بسپاريد.

الان اسلام در دست ماست و اگر آسيب ببيند همه ما مسوول هستيم‏

اگر امروز اسلام خداى نخواسته لطمه ببيند، آسيب ببيند، اين گناهش به گردن همه ماست، يك قشر خاصى مسوول نيستند. كلكم راع و كلكم مسوول همه مسوول هستيد، همه ملت مسوول هستند

صحيفه نور ج 13 صفحه 202

همه ملت بايد مراعات بكنند آن احكام اسلام را. اسلام حق دارد به همه ما و به همه انسان‏ها. الان اسلام در دست ماست و ما پاسدار او هستيم و اگر آسيب ببيند همه ما مسوول هستيم، در بارگاه خدا همه مسوول هستيم. اگر خداى نخواسته در بين پاسداران يك اختلافى باشد يا يك كارهائى در بين آنها واقع بشود كه بر خلاف مصلحت اسلام است، بر خلاف مصلحت ملت است، بر خلاف مصلحت كشور اسلامى است، اين مسووليت دارد. گمان نكنيد كه خوب من يك نفرم و يك عمل مى‏كنم اين چه ربط دارد به ديگران، امروز اينطور نيست، قبلاً" هم اينطور نبوده. عمل يك شخص در يك جامعه اثر دارد، جامعه عبارت از اين اشخاصند، يك چيز ديگرى نيست. عمل هر يك از شما تاثير دارد، وقتى شما يك عمل زشتى كرديد، ديگران هم كه مى‏بينند در آنها تاثير مى‏كند، وقتى شما يك عمل صالحى انجام داديد، ديگران هم وقتى كه مى‏بينند در آنها تاثير مى‏كند، اگر خداى نخواسته شما يك كارى بكنيد كه براى اسلام ضرر داشته باشد، يك ظلمى بكنيد، يك خلافى بكنيد شماها مسوول هستيد و همه ملت مسوول هستند. همه بايد جلوگيرى كنند. همه رعيت هستند، همه راعى هستند و همه مسوول. مبادا اينطور بشود كه اسلحه را از ظالم گرفتيد و خودتان ظلم كنيد. رژيم سابق براى كارهايش شد آن رژيم منفور و ملعون، براى خرابكارى شد او، نه براى شخص كه شخصش كى بود و پسر كى، عمل اسباب اين شد كه مردم را از او منحرف كرد و با انحراف مردم نتوانست دوام بياورد.

منافق شما را دعوت به اسلام حقيقى مى‏كند و خودش آن را نمى‏خواهد

اينطور نباشد كه ما بگوئيم و نكنيم، اينطور نباشد كه ما دعوت به اتحاد بكنيم و عملمان برخلاف باشد، اينطور نباشد كه ما در روزنامه‏هايمان دعوت به اتحاد بكنيم و عملمان غير از او باشد معنى منافق همين است كه چيزى را مى‏گويد و خودش عمل نمى‏كند، شما را دعوت به خير و صلاح مى‏كند و خودش خير و صلاح ندارد، شما را دعوت به اسلام حقيقى مى‏كند و خودش آن را نمى‏خواهد، شما را دعوت به اتحاد مى‏كند و خودش دنبال اين نيست كه اتحاد را ايجاد كند، شما را از نفاق پرهيز مى‏دهد و خودش آنطور نيست. ما بايد با توجه به خداى تبارك و تعالى قشرهاى خودمان را با هم فشرده كنيم. شما آقايان افسران كه انشاء الله موفق باشيد، توجه داشته باشيد، توجه داشته باشيد كه ارتش سابق كه مورد آنهمه طعن و لعن مردم بود، براى كارهائى بود كه كرده بود و براى خلاف‏هائى بود كه تحميل به او شده بود و بعد از آنكه آن قشرهاى فاسد آن از بين رفت و آن قشرهائى كه فاسد نداشتند ملحق به ملت شده‏اند، مى‏بينيد كه پيش ملت چه ارزشى شما داريد. آن روز وقتى كه شما تنها يا جمعاً از بين مردم عبور مى‏كرديد، مردم اگر به شما هم نگاه مى‏كردند از ترس بود و الا قلب‏هاى آنها با شما نبود و به شما پشت كرده بودند. امروز دل‏هاى ملت همه با شماست، دل ملت با قواى مسلحه است. شما از ملت هستيد، جدا نيستيد، اگر حساب خودتان را همانطورى كه در سابق بود از ملت جدا بكنيد، ملت به شما پشت خواهد كرد و براى شما دوام نخواهد بود. همه قواى مسلحه اينطور هستند، همه ارگان‏هاى دولتى اينطور هستند. اگر يك دولتى، يك قواى مسلحه‏اى، يك كارمندى بخواهد به مردم تحميل

صحيفه نور ج 13 صفحه 203

بكند، اين از اسلام نيست، قواى مسلحه در خدمت ملت هستند نه تحميل به ملت، نه زور گويى به ملت. دولت و اتباع دولت خدمتگزار به ملت هستند نه آقاى ملت، خدمتگزارند اينها. اگر بخواهيد بر همه قدرت‏ها مسلط بشويد و نتواند هيچ قدرتى شما را برگرداند به آن حال اول، كه حال ذلت، حال مسكنت، حال غارت زدگى بود، بايد همه با هم باشيد، خيال نكنيد پاسدارها عليحده هستند و ژاندارمرى عليحده و ارتش عليحده و هر كدام يك بساط عليحده. همه خودتان را برادر بدانيد و همه مقصدتان يكى است، مقصدتان اين است كه اسلام را انشاء الله تقويت كنيد و اسلام را پياده كنيد، آن چيزى كه سعادت همه ملت‏ها بر پيروى از اوست، همه زير پرچم توحيد هستيد، زير پرچم اسلام هستيد، و با اين وضع كه زير پرچم اسلام هستيد، آسيب پذير نخواهيد بود. و من اينكه مكرر اين مطلب را عرض مى‏كنم براى اهميت مطلب است كه بايد هى تلقين كنيم ما به هم. هر كس موعظه مى‏كند همين را بگويد، هر كس سخنرانى مى‏كند همين مطلب را بگويد، خيال نكند اين را گفته‏اند، بايد هميشه گفت، بايد هميشه به گوش مردم و به گوش ملت و به گوش همه ارگان‏هاى دولتى هى خواند به اينكه آقا فراموش نكنيد وحدت را، هى نگوئيد وحدت و دنبالش نباشيد، عملا" با هم وحدت داشته باشيد شما برادرهاى هم هستيد. خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم شما را به عنوان برادرى شناخته است. اگر چنانچه خداى نخواسته اختلافات سر هواهاى نفسانيه در كار باشد، به قوت ايمانى از بين مى‏رود و آن كسى كه اختلاف ايجاد مى‏كند از فرقه اسلام خارج مى‏شود به حسب واقع، ولو در صورت هم بين مسلمين باشد. من از خداى تبارك و تعالى خواستار هستم كه همه شما را و همه ملت ما را و همه قواى مسلح را با هم منسجم كند كه همه آنها قدرت واحده باشند در مقابل ابر قدرت‏ها.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 204

تاريخ: 23/9/59

تلگرام امام خمينى به آيت الله العظمى گلپايگانى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته مصيبت وارده را به جنابعالى و فاميل محترم تسليت، سلامت وجود محترم را از خداوند تعالى خواستار است.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 205

تاريخ: 26/9/59

بيانات امام خمينى در جمع معلولين و پاسداران انقلاب اسلامى شهرستان تبريز

شما زبان گوياى اسلام و افتخار هستيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من نمى‏دانم از كجا شروع كنم و نمى‏دانم با مواجهه با اشخاصى كه در راه اسلام، در راه خداى تبارك و تعالى معلول شده‏اند و در اينجا حاضرند و چهره‏هايى كه عازم به سفر براى دفاع از اسلام هستند، چطور ستايش كنم. من ازشما جوان‏ها، از شما كه در راه اسلام و در راه ايمان خودتان رنج ديديد و معلول شده‏ايد و شما جوان‏ها كه عازم به جبهه هستيد، چطور تشكر كنم. من وقتى اين صحنه‏هاى تأسف آور و افتخار آميز را مى‏بينم عاجزم از اينكه در مقابل آنها مطلبى بگويم. شما خودتان زبان گوياى افتخار هستيد، زبان گوياى اسلام هستيد. شماها افتخار براى اين ملت آفريديد و شماها بوديد كه دست قدرت‏هاى بزرگ را، چپاولگررا، معاند با اسلام را، طاغوت را از اين مملكت كوتاه كرديد و شما هستيد كه براى اسلام باز كوشش مى‏كنيد و جانفشانى مى‏كنيد و هيچ چيز در مقابل اين خدمت‏ها جز خداى تبارك و تعالى، نمى‏تواند به شما اجرى بدهد. زحمت‏هاى شما را خداى تبارك و تعالى اجر خواهد داد. شما اگر چنانچه معلول هستيد كه خداوند شفا بدهد همه شما را و براى خدمت به اسلام معلول شده‏ايد و شمايى كه عازم جبهه‏ها هستيد، براى خدمت به اسلام هستيد، اسلام براى شما بسيار ارج قائل است و تشكر از شما مى‏كند و همه ملت از شما متشكر هستند. الان مى‏بينيد كه سراسر كشور ما در حال جهاد هستند، هر كدام به يك قسمى. شما جهاد خودتان را كرديد و خداوند به شما اجر بدهد و شما هم براى جهاد مى‏رويد و خداوند به شما پيروزى بدهد و ملت هم پشتيبان شما هست، آنها هم در حال جهاد مى‏رويد و خداوند به شما پيروزى بدهد و ملت هم پشتيبان شما هست، آنها هم در حال جهاد هستند، زن و مردشان، كوچك و بزرگشان، لكن آنچه كه هست اين است كه ما هر چه داريم از خداى تبارك و تعالى داريم و بايد اين امانت را به او بسپريم. شما موفق شديد كه در جبهه‏ها رفتيد و در ميدان‏ها رفتيد و معلول شديد، موفق شديد و شما هم انشاء الله موفق خواهيد شد به پيروزى. من بايد از همه شما و از همه ملت ايران كه اينطور براى كشور خودشان، براى اسلام عزيز و براى نجات مستضعفين كوشا هستند، تشكر صميمانه كنم. خداوند همه شما را به عنايت خودش غريق رحمت‏هاى واسعه خودش و غريق تشكرهايى كه دنبال او همه بركات هست، بفرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 206

تاريخ:27/9/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى دفتر تحكيم وحدت حوزه - دانشگاه‏

علم و تعهد به منزله دوبال براى رسيدن به مراتب ترقى و تعالى هستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

چه مجلس شورانگيزى است و چه اجتماع مباركى، يك روز بود كه دانشگاه و حوزه‏هاى علميه نه آنكه از هم جدا بودند، جوى بوجود آورده بودند كه با هم شايد دشمن بودند، نه دانشگاهى تحمل روحانى را داشت و نه روحانى تحمل دانشگاهى. اساس هم اين بود كه اين دو قشرى كه با اتحادشان تمام ملت متحد مى‏شوند، از هم جدا نگه دارند و باهم مخالفشان كنند تا ملت اتحاد پيدا نكند. بحمدالله در اين نهضت اسلامى، اين انقلاب اسلامى، اين تحول بزرگ حاصل شد كه هيچ يك از اين دو طايفه خودشان را از ديگرى انشاء الله جدا نمى‏دانند. آن وحشتى كه دانشگاهى‏ها از معمم داشتند و آن وحشتى كه معممين از دانشگاهى‏ها داشته اند، به اذن خداى تبارك و تعالى مرتفع شد و حالا شما برادران دانشگاهى و برادران روحانى در كنار هم براى رفع مشكلات و براى به پيروزى رساندن انقلاب مجتمع هستيد.

دانشگاه و حوزه‏هاى علميه روحانيون مى‏توانند دو مركز باشند براى تمام ترقيات و تمام پيشرفت‏هاى كشور و مى‏توانند دو مركز باشند براى تمام انحرافات و تمام انحطاطات. از دانشگاه هست كه اشخاص متفكر متعهد بيرون مى‏آيد. اگر دانشگاه، دانشگاه باشد، اگر دانشگاه واقعاً دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامى باشد يعنى در كنار تحصيلات متحقق در آنجاتهذيب هم بايد، تعهد هم باشد، يك كشورى را اينها مى‏توانند به سعادت برسانند. و اگر حوزه‏هاى علميه مهذب باشند و متعهد باشند، يك كشور را مى‏توانند نجات بدهند. علم تنها اگر ضرر نداشته باشد، فايده ندارد. تمام اين، وقتى ما به يك نظر وسيعى به همه دنيا و به همه دانشگاهائى كه در دنيا هست بيندازيم، تمام اين مصيبت‏ها كه براى بشر پيش آمده است ريشه‏اش از دانشگاه بوده، ريشه‏اش از اين تخصص‏هاى دانشگاهى بوده. اينهمه ابزار فناى انسان و اينهمه پيشرفت‏هايى كه به خيال خودشان در ابزار جنگى دارند، اساسش از دانشمندانى بوده كه از دانشگاه بيرون آمده‏اند. دانشگاهى كه در كنار او اخلاق نبوده است، در كنار او تهذيب نبوده است و تمام فسادهائى كه در يك ملتى يا ملت پيدا شده از حوزه‏هاى علميه‏اى بوده كه متعهد به دستورات اسلامى نبوده‏اند. تمام اين اديانى كه ساخته شده است از دانشمندان و علما سرچشمه گرفته است ؛ علمى كه پهلوى او اخلاق و تعهد اسلامى نبوده است، تهذيب نبوده است. دنيا را

صحيفه نور ج 13 صفحه 207

دانشگاه به فساد كشانده است و دنيا را دانشگاه مى‏تواند به صلاح بكشد. دانشگاه سرتاسر جهان اگر چنانچه موازين انسانى را، اخلاق انسانى را، آنچه كه در فطرت انسان است، در كنار تعليم و تعلم قرار بدهند، يك عالم، عالم نور مى‏شود. و اگر چنانچه تخصص‏ها و علم‏ها منفصل باشد از اخلاق، منفصل باشد از تهذيب، منفصل باشد از انسان آگاه، انسان متعهد، اينهمه مصيبت‏هائى كه در دنيا پيدا شده است از همان متفكرين و متخصصين دانشگاه‏ها بوده. اين دو مركز كه مركز علم است هم مى‏تواند مركز تمام گرفتارى‏هاى بشر باشد و هم مى‏تواند مركز تمام ترقيات معنوى و مادى بشر باشد. علم و عمل، عمل و تعهد به منزله دو بال هستند كه با هم مى‏توانند به مراتب ترقى و تعالى برسند.

دانشگاه در سراسر دنيا در خدمت ابرقدرت‏ها هستند و ما مى‏خواهيم نباشند

شما 50 سال ديديد كه در اين حكومت جائر دانشگاه بود، اساتيد دانشگاه بودند و كشور ما را همان اساتيد دانشگاه و همان دانشگاه‏ها كشاندند به دامن ابر قدرت‏ها. اين فاجعه بوده است براى اين ملت كه ابزار علمش دست كسانى باشد كه متعهد نيستند و به فكر كشور خودشان نيستند. اين فاجعه است كه ابزار علم در دست اشخاصى باشد كه متعهد نيستند و اخلاق اسلامى ندارند. فرق، بين دانشگاه و حوزه‏هاى علميه نيست در اينكه اگر همراه با علم، تعهد باشد، تزكيه باشد، با اين دو بال علم و اخلاق و عمل مملكت خودشان را، كشور خودشان را نجات مى‏دهند و از حلقوم آنهائى كه مى‏خواهند همه چيز ما را ببرند نجات مى‏دهند و اگر علم تنها باشد، فقط در دانشگاه‏ها تحصيل علم باشد، در مدارس تحصيل علم باشد، اين علم انسان را به فنا مى‏كشد منشاء همه گرفتاريهاى يك كشور از دانشگاه و حوزه‏هاى علمى و منشاء همه سعادت‏ها، مادى و معنوى. از دانشگاه است و حوزه‏هاى علمى. اينكه نقشه‏هاى بزرگ براى نفوذ كردن در دانشگاه‏ها و تربيت كردن جوان ما را به يك تربيت‏هائى كه بر خلاف مصالح كشورشان است، اين براى اين است كه اگر دانشگاه فاسد بشود، يك كشور فاسد مى‏شود. اگر دانشگاه فقط نظرش به اين باشد كه تحصيل علم بكند، ما فرض اين را مى‏گيريم كه خير، خوب هم تحصيل مى‏كرد (در صورتى كه اينطور نبود)، اگر ما فرض بكنيم كه در دانشگاه تمام علوم و فنون به وجه اعلا پياده مى‏شود و به جوان‏هاى ما تعليم مى‏شود، لكن در پهلوى او تبليغاتى است كه همين علم را آلت قرار مى‏دهند از براى انحطاط يك كشور. اينهائى كه از دانشگاه‏ها بيرون آمده بودند و به مقام‏هاى وزارت و كذا رسيده بودند و به مقامات ديگر، همين‏ها بودند كه ما را به دامن شرق و غرب كشاندند و ما را وابسته كردند به آنها. ما كه مى‏گوئيم كه بايد دانشگاه و فرهنگ اصلاح بشود، ما نمى‏خواهيم كه دانشگاه نباشد، ما مى‏خواهيم دانشگاهى باشد كه براى ملت باشد، براى خودمان باشد. دانشگاهى كه در خدمت آمريكا باشد، نبودش بهتر است. اينقدر اشخاص از تعطيل دانشگاه ناراحتند، دانشگاهى كه به حسب آنچه كه به من يكى از مطلعين گفت همين چند روز پيش از اين، دانشگاهى كه اتاق جنگ بوده براى كردستان يعنى در دانشگاه اتاقى بوده است كه جنگ كردستان را، جنگ دموكرات را و ساير اشرار را اينها اداره مى‏كرده‏اند، شماها يك همچو دانشگاهى

صحيفه نور ج 13 صفحه 208

مى‏خواهيد؟

شما كه فريادتان بلند شده است كه چرا دانشگاه تعطيل است، مى‏خواهيد يك همچو دانشگاهى باز بشود؟ اتاق جنگ باز بشود براى هدايت دموكرات و امثال اين كه ايران را به باد فنا بدهند اين دانشگاه را شما مى‏خواهيد؟ تاسفتان براى اين دانشگاه است آيا اين دانشگاه اگر بسته باشد بهتر نيست كه باز باشد؟ البته بايد براى اين اشخاصى كه مامورند كه انقلاب فرهنگى دانشگاه را درست بكنند تعجيل بكنند كه در اول مرتبه، فرصت عمل حاصل شده باشد و دانشگاه، دانشگاه اسلامى و دانشگاه براى خود ملت باشد. والا همين ما در دانشگاه را باز كنيم و هر كه مى‏رود برود، شما مگر نديده‏ايد كه آنوقت كه دانشگاه باز بود چه فسادهائى بود، دانشگاه سنگر بود از براى كمونيست‏ها و اتاق جنگ بود براى كمونيست‏ها و شما تأسف مى‏خوريد كه اين دانشگاه نيست؟ مى‏فهميد چه مى‏گوئيد؟ از روى فهم مى‏گوئيد؟ اگر از روى فهم مى‏گوئيد، بايد تكليفتان معين بشود و اگر از روى نادانى مى‏گوئيد، چطور شما اين دانشگاهى را كه در چندين ماه پيش، در يك سال، چقدر پيش، مركز همه فسادها قرارش داده بودند و در چنگال كمونيست‏ها و چريك‏ها و ساير ارگان‏هاى منافق بود حالا مى‏خواهيد باز بشود، مى‏خواهيد باز آنها بيايند؟ تأسف شما بر اين است كه چرا منافقين نباشند در دانشگاه تأسف شما بر اين است كه چرا اسلام بايد باشد در دانشگاه دانشگاهى كه مركز يك همچو كارهايى باشد، اين دانش هم حتى ندارد، براى اينكه تحصيل و دانش وقت مى‏خواهد، وقت آرام مى‏خواهد، محيط آرام مى‏خواهد، محيطى كه هر روز به جان هم بيفتند و به هم بكوبند هم را، اين محيط نمى‏تواند محيط حتى علم باشد. شمايى كه دانشگاه را مى‏خواهيد با همان وضعش باز بشود، شما مى‏خواهيد ما را به همان وابستگى‏هايى كه داشتيم ما را برسانيد و ما بر گردانيد به حال وابستگى. نه دانشگاهى ديگر حاضر است به اين كار و نه ملت حاضر است. شماها كه اينقدر دلسوزى براى دانشگاه مى‏كنيد و تعطيل، خوب بيائيد وارد بشويد در كار، دانشگاه را يك دانشگاه اسلامى‏اش كنيد، كمك كنيد، نه اينكه بنشينيد بنويسيد كه چرا دانشگاه تعطيل است آن دانشگاه را شما مى‏خواهيد؟ دانشگاه زمان رضاخان و زمان محمدرضا را مى‏خواهيد شما؟ مى‏خواهيد از دانشگاه امثال شريف امامى بيرون بيايد؟ اصلاح كنيد خودتان را آقا، توجه شما نداريد به مسائل، خدا نكند كه توجه داشته باشيد، لكن حمل به صحت اين است كه توجه شما نداريد به مسائل، شم سياسى شماها نداريد. دانشگاه در سرتاسر دنيا در خدمت ابر قدرت‏ها هستند و بوده‏اند و ما مى‏خواهيم نباشد اين. در دانشگاه‏هاى ما هم اصلا" علمش هم اينقدرها نبود، يك عده‏اى، البته هم متعهد بودند و هم چه، اما در اقليت واقع شده بودند كه مشت محكم كمونيست‏ها نمى‏گذاشت اينها كارى انجام بدهند. حالا هم اگر دانشگاه باز بشود، اساتيد متعهد داشته باشيم، نمى‏گذارند اينها كه دانشگاه، دانشگاه باشد، حتى دانشگاه، دانشش هم در آن نبود، اگر دانش در آن بود، چرا الان بعد از اينهمه سال و ميلياردها خرج و بودجه اين ملت صرف شد و حالا وقتى كه مى‏خواهند يك مريضى را كه يك قدرى مرض آن مشكل است معالجه كنيم، مى‏گوئيد بايد برود به خارج؟ اين وابستگى نيست؟ شما يك همچو دانشگاهى

صحيفه نور ج 13 صفحه 209

مى‏خواهيد كه بعد از پنجاه سال مريضش بايد برود در انگلستان خودش را معالجه كند؟ اگر دانشگاه به همان حال باشد، هر روزى كه بر دانشگاه بگذرد بر فساد اين مملكت اضافه مى‏شود، ما را خواهى نخواهى دانشگاه مى‏كشد به دامن آمريكا يا شوروى. اين نمى‏شود غير از اين، براى اينكه اساس از دانشگاه شروع مى‏شود، مردم بازار نمى‏توانند ما را بكشند به دامن شوروى يا آمريكا، مردمى كه دهقان هستند نمى‏توانند ما را بكشند به دامن اين و آن، مردمى كه در كارخانه‏ها هستند نمى‏توانند اين كار را بكنند معممين هم نمى‏توانند اين كار را بكنند ولو اينكه در آنها آدم فاسد باشد. آن كه مى‏تواند ما را وابسته كند و در دامن آمريكا يا شوروى بكشد، دانشگاه است براى اينكه همه چيز ما در دانشگاه است. همت كنيد با هم دانشگاه را اصلاح كنيد. هى ننويسيد كه چر دانشگاه باز نمى‏شود. آن دانشگاه نبايد باز بشود. دانشگاهى كه امثال شريف امامى را تربيت مى‏كند نبايد هم باز بشود. دانشگاه بايد علم و تخصص را به آن مرتبه عالى برساند و تعهد و اخلاق و اسلاميت را هم به آن مرتبه عالى. بايد مهذب بشود، هم دانشگاه هم حوزه‏هاى علميه.

اين دو مركز (فيضيه و دانشگاه) بايد با هم باشند و علم و عمل را به منزله دو بال بدانند

بايد از حوزه‏هاى علميه يك عالمى به تمام معنا متعهد بيرون بيايد و مركز ساخت انسان باشد و دانشگاه هم مركز ساخت انسان. ما انسان دانشگاهى مى‏خواهيم، نه معلم و دانشجو. دانشگاه بايد انسان ايجاد كند و انسان بيرون بدهد از خودش، اگر انسان بيرون داد از خودش، انسان حاضر نمى‏شود كه كشور خودش را تسليم كند به غير، انسان حاضر نمى‏شود كه تحت ذلت برود و اسارت، آنها هم از انسان مى‏ترسند. سابق رضاخان از مدرس مى‏ترسيد براى اينكه انسان بود. آنوقت هم مدرس از قرارى كه از او نقل كرده‏اند گفته بود كه: در مجلس ما يك مسلمان هست، آن هم ارباب كيخسرو. رضاخان رقيب خودش را مدرس مى‏دانست، به ديگران اعتنايى نداشت. رقيب خودش را مدرس مى‏دانست كه وقتى كه مى‏ايستاد و صحبت مى‏كرد، متزلزل مى‏كرد همه را. يك انسان بود، وضع زندگيش آن بود كه شما شنيديد كه من ديدم. وقتى كه وكيل شد يعنى از اول به عنوان فقيهى كه بايد در مجلس باشد تعيين شد، آنطور كه نقل كرده‏اند يك گارى با يكى اسبى در اصفهان خريده بود و سوار شده بود و خودش آورده بود تا تهران، آنجا آن را هم فروحته بود و منزلش يك منزل محقر از حيث ساختمان، يك قدرى بزرگ بود ولى محقر از حيث ساختمان و زندگى يك زندگى مادون عادى كه در آنوقت لباس كرباس ايشان زبانزد بود، كرباسى كه بايد از خود ايران باشد مى‏پوشيد. اين وطنخواه‏ها كدام لباسشان مال ايران است؟ بايد همه اشخاصى كه علاقه دارند به اين كشور، علاقه دارند به اسلام، علاقه دارند به اين ملت توانشان را روى هم بگذارند براى اصلاح دانشگاه، خطر دانشگاه از بمب خوشه‏اى بالاتر است، چنانچه خطر حوزه‏هاى علميه هم از خطر دانشگاه بالاتر است. بايد تهذيب بشوند اينها، بايد اشخاص متعهد چه در حوزه‏هاى علميه و چه در دانشگاه كمر خودشان را محكم

صحيفه نور ج 13 صفحه 210

ببندند براى اصلاح. حالا شما آقايان يك قدم را برداشتيد و اين قدم پربركتى است و او اينكه آن ديوار بزرگى كه بين شما كشيده بودند آن سد عظيمى را كه ما بين به اصطلاح فيضيه و دانشگاه كشيده بودند، آن سد را شما شكستيد. اين قدم اول است كه شما برداشتيد و قدم‏هاى بعد كوشش در اينكه از همه جهات مستقل باشيد و وابسته نباشيد. من اين عرضى را كه مى‏كنم، خوب ديگر نمى‏توانم بعد ببينم شما را كه به آن مرتبه رسيده‏ايد، من ديگر اواخر كار است براى من اما من مى‏گويم كه ديگران و نسل‏هاى آتيه‏اى كه انشاء الله مى‏آيند متوجه باشند كه اين دو مركز بايد با هم باشند و اين دو مركز بايد علم و عمل، علم و تهذيب را به منزله دو بالى بدانند كه با يكى از آنها نمى‏شود پريد، قدم‏هاى بعد تهذيب است. مهم اين است كه دانشگاه يك كسى كه از آن بيرون بيايد بفهمد كه من با بودجه اين مملكت تحصيل كرده‏ام، متخصص شده‏ام، به مقامات عاليه علم رسيده‏ام و بايد براى اين مملكت خدمت بكنم و براى استقلال اين كشور بايد خدمتگزار باشم. بايد اين اساتيد دانشگاه آن چيزهايى كه در سال‏هاى طولانى و خصوصاً در اين تقريباً 50 سال آخر در مغز اين جوان‏ها انباشته كرده‏اند و به آنها همچو باورانده بودند كه ما خودمان چيزى نيستيم و بايد همه چيزمان از آنجا باشد، كه اين موجب اين شد كه مغزهاى اينها به كار نيفتاد براى اينكه خودشان يك چيزى را ايجاد كنند، بايد آنهائى كه به اين كشور علاقه دارند، آنهائى كه به اين ملت علاقه دارند، آنهائى كه خودشان وابسته نيستند و خدمتگزار ابرقدرت‏ها نيستند، آنها همت كنند به اينكه دانشگاه را يك مركزى درست كنند كه مركز علم و تهذيب باشد، كه همه تخصص‏ها در خدمت خود كشور باشد نه اينكه متخصص بشود و با آن تخصصش ما را به دامن آمريكا بكشد، متخصص بشود و با آن تخصصش به كشور ما ضربه وارد كند، هر چه متخصص تر بدتر. آن كسى كه مهذب نشده است و آن كسى كه براى كشور خودش احساس نكرده كه من براى اين كشور هستم و از اين كشور من استفاده كرده‏ام و استفاده علمى‏ام را بايد به اين كشور تحويل بدهم، اگر چنانچه اين احساس نباشد و اين باور نباشد، دانشگاه بدترين مركزى است براى اينكه ما را به تباهى بكشد و اگر اين احساس پيدا شد و اين اساتيد دانشگاه، آنهائى كه متعهدند، آنهائى كه توجه دارند، آنهائى كه در زمان سابق براى اين مملكت غصه مى‏خوردند بايد خودشان را مجهز كنند كه اين فرزندان ايران، متعهد و در خدمت خود ايران باشند. اگر اينطور بشود، دانشگاه بالاترين مقامى است كه كشور ما را به سعادت مى‏رساند. دانشگاه دو راه دارد: راه جهنم و راه سعادت، راه ذلت و مسكنت و نوكر مابى و امثال اينها و راه عظمت و عزت و بزرگ منشى. دانشگاه، همين دانشگاه را تا دانشگاه ما داريم فايده ندارد، ما دانشگاه 50 سال است داريم و از دانشگاه هر چه فساد توى اين مملكت پيدا شد از اين اشخاصى بود كه در دانشگاه تحصيل كرده بودند، تخصص هم شايد داشتند. آن احمدى زمان رضاخان كه بسيارى از رجال اين مملكت را او با آمپولش كشت، آن هم از دانشگاه‏ها، تخصص هم داشت ولى تخصص را به اين راه كه آنهائى را كه امر مى‏شد به او كه بايد كشته بشوند، با يك آمپول مى‏زد و مى‏كشت. شما يك همچو دانشگاهى مى‏خواهيد و يك همچو اساتيدى و يك همچو تخصصى از آن طرف هم دانشگاه، از آن اشخاص شريف بيرون مى‏آيد و ما مى‏خواهيم همه‏شان شريف باشند. و

صحيفه نور ج 13 صفحه 211

فيضيه، اگر تهذيب در كار نباشد، علم توحيد هم به درد نمى‏خورد. العلم هو الحجاب الاكبر هر چه انباشته تر بشود علم، حتى توحيد كه بالاترين علم است انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان، انسان را اگر مهذب نباشد، از خداى تبارك و تعالى دورتر مى‏كند. بايد كوشش بشود در اين حوزه علميه، چه حال و چه بعدها كوشش بشود كه اينها را مهذب كنند. در كنار علم فقه و فلسفه و امثال اينها، حوزه‏هاى اخلاقى، حوزه‏هاى تهذيب باشد و حوزه‏هاى سلوك الى الله تعالى . شما ميدانيد كه مرحوم شيخ فضل الله نورى را كى محاكمه كرد؟ يك معمم زنجانى، يك ملاى زنجانى محاكمه كرد و حكم قتل را او صادر كرد. وقتى معمم ملا، مهذب نباشد، فسادش از همه كس بيشتر است. در بعضى روايات هست كه در جهنم، بعضى‏ها، اهل جهنم از تعفن بعضى روحانيين در عذاب هستند و دنيا هم از تعفن بعضى از اينها در عذاب است. تا اصلاح نكنيد نفوس خودتان را، از خودتان شروع نكنيد و خودتان را تهذيب نكنيد، شما نمى‏توانيد ديگران را تهذيب كنيد. آدمى كه خودش آدم صحيحى نيست نمى‏تواند ديگران را تصحيح كند، هر چه هم بگويد فايده ندارد. كوشش كنند علمائى كه الان در حوزه‏ها هستند، در هر حوزه‏اى از حوزه‏هاى اسلامى كه اين جوان‏ها كه با يك فطرت سالم مى‏آيند، بعد از ده، بيست سال با يك فطرت فاسد بيرون نروند. تهذيب لازم است، هم در شما و هم در شما، التبه همه، همه ملت و همه انسان‏ها بايد مهذب بشوند، لكن تاجر اگر مهذب نشد، كارش يك كار گرانفروشى و نمى‏دانم اينهاست كه وقتى همه‏اش را روى هم بگذارند فسادش زياد است اما يك نفر اينقدرها فساد ندارد، اما عالم اگر فاسد بشود يك شهر را، يك مملكت را به فساد مى‏كشد، چه عالم دانشگاه باشد و چه عالم فيضيه فرقى نمى‏كند. انشاء الله خداوند تبارك و تعالى اين قدمى را كه شما عزيزان برداشتيد و آن وحدت بين شما و دانشگاه و شما و روحانيون، اين قدم را مبارك كند و توجه به اين داشته باشيد كه حالا كه شما نزديك به هم داريد مى‏شويد نقشه‏هائى كه براى جداكردن شما از هم است بيشتر به كار مى‏افتد.

حالا شياطين بيشتر در فكر هستند كه روحانى را از يك طرف بكوبند و دانشگاهى را از يك طرف‏

آنوقت جدا كرده بودند شما را از هم، يك ديوارى كشيده بودند، شما آنطرف و آنها هم آن طرف، هر دو هم به هم بدبين و آنها هم استفاده‏اش را مى‏كردند. حالا كه مى‏بينند كه يك تحولى پيدا شده است، دانشگاهى متمايل شده است به روحانى، روحانى متمايل شده است به دانشگاهى، با هم هستند و مى‏خواهند با هم كشور خودشان را به پيش ببرند، حالا شياطين بيشتر در فكر هستند كه روحانى را از يك طرف بكوبند و دانشگاهى را از يك طرف و فساد كنند بين اين دو تا، به آنها بگويند كه اينها چطورند، به اينها بگويند آنها چطورند. چشم‏هايتان را بايد خيلى باز كنيد در اين زمان چشم و گوش‏ها بايد خيلى باز باشد كه يك وقت مى‏بينيد از داخل خود دانشگاه و از داخل خود فيضيه شما را به فساد مى‏كشانند، شما را به تفرقه مى‏كشانند. اينها نمى‏توانند ببينند، اينهايى كه نمى‏خواهند اين

صحيفه نور ج 13 صفحه 212

كشور يك كشور صحيح و سالم باشد و ارباب‏هاى آنها كه از اول هم نمى‏خواستند مى‏توانند ببينند كه شما با هم مجتمع شده‏ايد و مى‏خواهيد با هم كار كنيد. آنها عواقب اين امر را براى خودشان مى‏دانند كه اگر حقيقتاً دانشگاهى و حوزه‏هاى علمى و همه دانشگاه‏ها در هر جا كه هستند اينها با هم بشوند و با هم نقشه داشته باشند براى پيروز كردن انقلاب، اين براى آنها چه عواقبى دارد. آنها اين مطالب را مطالعه كرده‏اند، مى‏فهمند و در صدد اين هستند كه نگذارند شماها با هم باشيد. چشم و گوشتان را، چه دانشگاهى‏ها و چه طلاب علوم روحانى چشم و گوشتان را باز كنيد و هر كه به شما يك مطلبى بود گفت كه در آن مسير باشد، توجه كنيد كه اين يك غرضى در آن هست. هر وقت آمدند گفتند روحانى چه جورى است و هر وقت آمدند گفتند دانشگاهى چه جورى است، بدانيد كه اين كارى كه شما كرديد، براى آنها سنگين دارد تمام مى‏شود و بايد انشاء الله به پيش برويد و اشخاصى هم كه هر كس در هر جا هست و مى‏تواند خدمت بكند به اين اجتماع و خدمت بكند به اين دانشگاه و خدمت بكند به اين فيضيه، بايد خدمت بكند كه آنها را، هم مهذب كند و هم عالم، متخصص و هم متحد. من اميدوارم به اينكه شماها اين قدم را برداشتيد، اين قدم‏ها يك قدم‏هاى بلندترى در دنبال داشته باشد و با فضل خداى تبارك و تعالى شما اين مملكت خودتان را نجات بدهيد از اين انگل‏هائى كه حالا دارند فساد مى‏كنند و از انگل‏هائى كه بعدها هم خواهند آمد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 213

تاريخ: 27/9/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهداى اصفهان

سعادت را آنها بردند كه آن چيزى را كه خدا به آنها داده بود تقديم كردند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما هر روز مواجهيم با صحنه‏هائى كه در عين حال كه دلخراش است غرور آفرين است. ديروز جمع كثيرى از معلولين آمدند و امروز هم معلولين از اصفهان آمده‏اند با عكس‏هاى زيادى كه از شهدا آورده‏اند. من اين تحول عظيمى كه در ايران پيدا شده است كه در عين حالى كه پدرها با عكس جوان خودشان آمده‏اند و مادرها چند نفر از فرزندانشان را از دست داده اند، لكن روحيه آنها روحيه بسيار بلندى است و اين تحول مبارك است بر ملت ايران. من در اين مجمعى كه اين جوانان را و اين عكس جوانان را مى‏بينم بايد تأثرات خودم را به بازماندگان اينها تسليت خودم را به پدرها و مادرهاى اينها تقديم كنم و براى آنها هم طلب مغفرت. خداوند به شماها اجر عنايت كند و صبر عنايت كند و آن جوان‏هاى غرور آفرين ما را به رحمت واسعه خود غريق كند. اين مسائل در طول تاريخ بوده است، در صدر اسلام اينطور مصائب براى اولياء خدا و براى مسلمين صدر اسلام بسيار بوده است و شايد از آنوقت تاكنون اينطور وضعيتى كه در ايران هست و اين تحولى كه براى ملت ما از زن و مرد، بزرگ و كوچك حاصل شده است، سابقه نداشته باشد. خداوند تبارك و تعالى به ما هر چه داريم، داده است و ما هر چه داريم از اوست و بايد تقديم او كنيم. سعادت را آنها بردند كه آن چيزى را كه خدا به آنها داده بود تقديم كردند و ما عقب مانده آنها هستيم. من به شما همه برادران و عزيزان كه فرزندان خودتان را از دست داده تسليت و تبريك عرض مى‏كنم. تبريك براى اينكه شما خانواده‏هائى بوديد كه در دامن شما اين جوان‏هاى برومند تربيت شده‏اند كه فداكارى كردند براى اسلام. اسلام به ما حق بزرگ دارد، حق حيات دارد و ما هر چه در راه اسلام بدهيم آن حقى كه اسلام به ما دارد ادا نكرديم. من خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما را و رحمت براى اين جوان‏هائى كه فداكارى كرده‏اند، طلب مى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:15 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 214

تاريخ: 2/10/59

تلگرام تسليت امام خمينى به حجت الاسلام سيد محمد على انگجى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد على انگجى دامت افاضاته خبر ضايعه رحلت حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى انگجى رحمه الله عليه موجب تأثر گرديد. ضايعه بزرگ وارد بر مسلمين را به جنابعالى و خانواده محترم ايشان و حضرات حجج اسلام و اهالى محترم آذربايجان تسليت عرض و از خداوند تعالى رحمت براى ايشان و عظمت براى اسلام و مسلمين و اهالى غيور تبريز و آذربايجان مسئلت مى‏نمايم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:15 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 215

تاريخ: 2/10/59

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام شيخ مهدى كروبى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته پيرو ماموريتى كه جنابعالى در مورد رسيدگى به وضع بازماندگان شهداى انقلاب اسلامى از طرف اينجانب داريد چون اخيراً گاهى ديده شده است كه براى سرپرستى فرزندان شهدا بين اولياء آنان اختلافاتى صورت گرفته لذا جنابعالى موظفيد از طرف اينجانب به اين موضوع رسيدگى نموده و حتى المقدور آنان را به صورتى راضى كنيد و اگر ميسر نشد، به هر نحو مصلحت ديديد رفع مشكل كنيد و از اولياء فرزندان شهدا نيز مى‏خواهم كه با در نظر گرفتن سعادت فرزندان شهدا و آينده آنان اين كار را به نحو آبرومندى فراهم كرده و روح شهداى عزيز را شاد نمايند و اميد است مسوولين محترم ادارى و مردم نيز همكارى‏هاى لازم را با جنابعالى در انجام وظايف محوله داشته باشند. از خداى تبارك و تعالى موفقيت شما را مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:15 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 216

تاريخ: 3/10/59

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه شهرستان‏ها

تاثير القائات شياطين مبنى بر عدم دخالت روحانيون در امور سياسى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول بايد از علماى اعلام بلاد، برادران ائمه جمعه از اهل سنت و از اهل تشيع تشكر كنم كه زحمت كشيدند و اينجا تشريف آوردند و همين طور از ساير برادرانى كه در اينجا تشريف دارند و با ناراحتى نشسته‏اند يا ايستاده‏اند تشكر كنم و بعض مطالبى كه تنبهش لازم است ولو خود شما مى‏دانيد. يك مطلبى كه همه مى‏دانيد و مى‏دانيم اين است كه شياطين بزرگ و كوچك و آنهائى كه مى‏خواستند و مى‏خواهند تمام قدرت‏ها را در هر جا قبضه كنند و تمام منافع ملت‏ها را چپاول كنند، از سال طولانى نقشه‏هاى عجيب و غريبى داشته‏اند و مع الاسف قشرهاى زيادى غافل بودند، از جمله اين مطلب كه روحانيون در امور سياسى نبايد دخالت كنند، آنها بايد مردم را در اين نماز و روزه و امثال اينها هدايت كنند و جاى آنها و شغل آنها مسجد است و منزل، مسجد بيايند نماز بخوانند، منزل بروند استراحت كنند و به طورى اين تبليغ شده بود كه همه باورشان آمده بود تقريباً و دخالت در سياست يك فحشى بود براى اهل علم. اگر مى‏گفتند فلان آخوند سياسى است، اين به منزله يك فحش تلقى مى‏شد و خود مردم و بلكه خود روحانيون هم بسياريشان اين مسأله را باورشان آمده بود. اگر راجع به يك امر اجتماعى، يك امرى كه راجع به ملت است گفته مى‏شد، بعضى‏ها مى‏گفتند كه ما در امور سياسى دخالت نمى‏كنيم، و اگر يك ملائى در امر سياست ملت و مصالح كشور صحبت مى‏كرد، مى‏گفتند كه اين سياسى است و بر خلاف موازين است. اين مسأله‏اى بود كه اينقدر رويش تبليغات كرده بودند در داخل و خارج، كه به اين زودى نمى‏شد از ذهن مردم بيرون كرد. آنها مى‏خواستند كه يك قشر بزرگى از جامعه كه جامعه هم تبع آنها هست منزوى كنند و خودشان به جاى آنها بنشينند، حكومت مال ما، نماز جماعت خشكى كه در آن اصلا" صحبت اجتماعى و سياسى نباشد هم مال شما. من يك قصه‏اى از مرحوم حاج آقا روح الله خرم آبادى شنيدم و يك قصه هم خودم دارم. مرحوم آقاى كاشانى رحمه الله را كه تبعيد كرده بودند به خرم آباد و محبوس كرده بودند در قلعه فلك الافلاك يا كجا، آقاى حاج آقا روح الله مى‏فرمودند كه من از آن كسى كه رئيس ارتش آنجا و آقاى كاشانى هم تحت نظر او بود و محبوس بود (من حالا وقتى مى‏گويم محبوس در زمان رضاخان شما خيال مى‏كنيد مثل حبس‏هاى عادى زمان‏هاى ديگر بود، البته پسرش هم مثل پدر بود لكن آن كسى كه گرفتار مى‏شد اگر از اشخاص‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 217

عادى بود همچو مرعوب مى‏شد كه در حبس يك كلمه‏اى كه بر خلاف مثلاً" دولت يا آن كسى كه در آنجا هست بزنند،امكان نداشت برايشان) مرحوم حاج آقا روح الله گفتند كه من از اين رئيس ارتش كه در آنجا بود خواهش كردم كه من را ببرد خدمت مرحوم آقاى كاشانى، قبول كرد و ما را بردند پيش ايشان. آن رئيس، آنجا بود و من هم بودم و آقاى كاشانى. آن شخص شروع كرد صحبت كردن و رو كرد به آقاى كاشانى كه آقا شما چرا خودتان را (قريب به اين معانى) به زحمت انداختيد؟ آخر شما چرا در سياست دخالت مى‏كنيد؟ سياست‏شان شما نيست، چرا شما دخالت مى كنيد؟ از اين حرف‏ها شروع كرد گفتن. آقاى كاشانى فرمودند: خيلى خرى، شما نمى‏دانيد كه اين كلمه در آنوقت مساوى با قتل بود، ايشان گفتند: تو خيلى خرى، اگر من دخالت در سياست نكنم كى دخالت بكند؟ يك قصه هم من خودم دارم. وقتى كه ما در حبس بوديم و بنا بود كه حالا ديگر از حبس بيرون بيائيم و برويم قيطريه و در حصر باشيم آن رئيس امنيت آن وقت در آنجا حاضر بود كه ما بنابود از آن مجلس برويم، ما را بردند پيش او، او ضمن صحبت‏هايش گفت كه آقا سياست عبارت از دروغگويى است، عبارت از خدعه است، عبارت از فريب است، عبارت از پدر سوختگى است، اين را بگذاريد براى ما من به او گفتم اين سياست مال شماست. البته بعدش آمد دروغى گفت كه بنا مى‏گذاشتند كه در سياست دخالت نكنند و ما هم جوابش را داديم. مسأله اين است. البته سياست به آن معنايى كه اينها مى‏گويند كه دروغگوئى، با دروغگوئى، چپاول مردم و با حيله و تزوير و ساير چيزها، تسلط بر اموال و نفوس مردم، اين سياست هيچ ربطى به سياست اسلامى ندارد، اين سياست شيطانى است و اما سياست به معناى اينكه جامعه را راه ببرد و هدايت كند به آنجائى كه صلاح جامعه و صلاح افراد هست، اين در روايات ما براى نبى اكرم با لفظ سياست ثابت شده است و در دعاى، در زيارت جامعه ظاهراً هست كه ساسه العباد هم هست، در آن روايت هم هست كه پيغمبر اكرم مبعوث شد كه سياست امت را متكفل باشد.

سياست كه عبارت است از هدايت جامعه، مختص انبياست‏

بايد عرض كنم كه سياست براى روحانيون و براى انبيا و براى اولياى خدا حقى است، لكن سياستى كه آنها دارند، دامنه‏اش با سياستى كه اينها دارند فرق دارد. ما اگر فرض كنيم كه يك فردى هم پيدا بشود كه سياست صحيح اجرا كند، نه به آن معناى شيطانى فاسدش، يك حكومتى، يك رئيس جمهورى، يك دولتى سياست صحيح را هم اجرا كند و به خير و صلاح ملت باشد، اين سياست يك بعد از سياستى است كه براى انبيا بوده است و براى اوليا و حالا براى علماى اسلام. انسان يك بعد ندارد، جامعه هم يك بعد ندارد، انسان فقط يك حيوانى نيست كه خوردن و خوراك همه شوون او باشد. سياست شيطانى و سياست‏هاى صحيح اگر هم باشد امت را در يك بعد هدايت مى‏كند و راه مى‏برد و آن بعد حيوانى است بعد اجتماع مادى است و اين سياست يك جزء ناقصى از سياستى است كه در اسلام براى انبيا و براى اوليا ثابت است، آنها مى‏خواهند ملت را، ملت‏ها را، اجتماع را، افراد را هدايت كنند، راه ببرند در همه مصالحى كه از براى انسان متصور است، از براى جامعه متصور است،

صحيفه نور ج 13 صفحه 218

همانى كه در قرآن صراط مستقيم گفته مى‏شود و اهدانا الصراط المستقيم ما در نماز مى‏گوئيم، ملت را اجتماع را، اشخاص را راه ببرد به يك صراط مستقيمى كه از اينجا شروع مى‏شود و به آخرت ختم مى‏شود، الى الله است. سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزى كه صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و اين مختص به انبياست. ديگران اين سياست را نمى‏توانند اداره كنند، اين مختص به انبيا و اولياست و به تبع آنها به علماى بيدار اسلام، و هر ملتى علماى بيدارش در زمانى كه آن ملت نبى‏شان بوده است. اينكه مى‏گويند شما دخالت در سياست نكنيد و بگذاريد براى ما، شماها سياست‏تان سياست صحيح‏تان هم يك سياست حيوانى است، آنهائى كه فاسدند سياست‏شان سياست شيطانى است، آنهائى كه صحيح راه مى‏برند باز سياستى است كه راجع به مرتبه حيوانيت انسان، راجع به رفاه اين عالم، راجع به حيثياتى كه در اين عالم هست راه مى‏برند لكن انبيا هم اين عالم و هم آن عالم را (و اينجا راه است براى آنجا) اينها هدايت مى‏كنند مردم را به اين راه و آنچه كه صلاح ملت است، صلاح جامعه است، اينها آنها را به آن صلاح دعوت مى‏كنند و صلاح مادى و معنوى از مرتبه اول تا آخرى كه انسان مراتب كمال دارد، سياستمداران اسلامى، سياستمداران روحانى، انبيا عليهم السلام، شغلشان سياست است. ديانت همان سياستى است كه مردم را از اينجا حركت مى‏دهد و تمام چيزهايى كه به صلاح ملت است و به صلاح مردم است، آنها را از آن راه مى‏برد كه صلاح مردم است كه همان صراط مستقيم است.

حيله‏ها در كار است كه شما را از سياست كنار بزنند

شما آقايان و همه ملت بايد توجه كنيد كه سابقاً ما را آنطور تربيت كرده بودند و به واسطه تبليغاتى كه قدرت‏هاى چپاولگر درست كرده بودند كه ما را از سياست جدا كنند و ما دخالت در هيچ امر اجتماعى مردم، در هيچ امر سياسى مردم نكنيم و آنهائى كه مى‏خواهند انجام بدهند وظيفه‏شان را براى ابر قدرت‏ها، به دست بگيرند سياست را و حكومت را و همه چيزها را، و بكشانند مردم را به طرف آن مرتبه‏اى، آن چيزى كه خودشان مى‏خواهند و قدرت‏هاى بزرگ مى‏خواهند، يعنى ما را بكشانند يا به دامن شرق و يا به دامن غرب و اين سياست، سياست شيطانى است و بر فرض اينكه اينها سياست انسانى هم داشته باشند، بيش از يك بعدش را ندارند، تمام ابعادش را انبيا داشته‏اند و از آنها ارث رسيده است به علماى متعهد. ما نبايد، خيال نكنيد كه اين قدرت‏هاى بزرگ از ما دست برداشته اند، الان همه حيله‏ها در كار است كه شما را از سياست كنار بزنند، شما را نگذارند در امور اجتماعى دخالت بكنيد، شما را نگذارند كه در حكومت هيچ دخالتى بكنيد، بله، ما يك وقتى كه در نجف بوديم اين كلمه را گفته‏ام من كه علما مرتبه‏شان بالاتر از اين است كه داخل بشوند در امور اجرائى، لكن در وقتى كه افرادى باشد كه آن افراد، متعهد به اسلام باشند و بتوانند كارها را روى موازين اسلامى اجرا كنند نه اينكه اگر هيچ كس هم نباشد و اشخاصى باشند كه نتوانند روى مجارى اسلامى عمل كنند يا

صحيفه نور ج 13 صفحه 219

نخواهند روى مجارى اسلامى عمل كنند، باز هم آقايان بروند كنار بنشينند و تماشاچى باشند كه آنها ما را بكشانند به آنجائى كه خودشان مى‏خواهند. مسأله اين نيست، مسأله اين است كه اگر سياستمدارانى باشند كه همان معنائى را كه مسلمين مى‏خواهند ولو در همين يك بعدش، ولو در همين بعد دنيائى‏اش، آنها طورى سياست را انجام بدهند كه ما استقلالمان و آزاديمان محفوظ بماند و ما به طرف شرق يا به طرف غرب كشيده نشويم، البته آنها بكنند، هيچ مانعى ندارد و علما هم مى‏روند وقتى ديدند كه اينها هستند، مى‏روند مشغول كارهاى خودشان مى‏شوند كه آن هم سياست است منتها سياست روحانى. اما وقتى كه ما ببينيم كه اينطور نيست كه تمام اين پست‏ها را و تمام اين قدرت‏ها را اينها اگر دستشان بيايد صرف مى‏كنند در اينكه جامعه مارابه جامعه مستقل و آزاد بكشند، ناچاريم ما كه اشخاصى كه متعهد هستند و ما را نمى‏كشانند به اين طرف و آن طرف، دخالت بدهيم در امور، نظارت بدهيم در امور و همه ما و همه شما و همه نسل‏هاى آتيه، آنها بايد چشم و گوششان را باز كنند كه دوباره هى شيطان‏ها نيايند تزريق كنند كه آقا، علما را چه به سياست، علما را چه به دخالت در امور مملكتى. اين يك نقشه شيطانى است كه الان هم مشغول پياده كردن آن هستند و مشغول تبليغاتش هستند. بنائاً عليه بر شما ائمه جمعه و جماعت و بر همه ائمه جمعه‏ها و جماعت‏ها در همه قطرهاى اسلامى، در همه ممالك اسلامى اين مطلب لازم است بلكه فرض است كه مردم را بيدار كنيد و به مردم بفهمانيد اين معنا را كه اين نغمه‏اى كه در همه ممالك اسلامى بلند است كه علما نبايد دخالت در سياست بكنند، اين يك نقشه‏اى است مال ابر قدرت‏ها، مجريش اينها هستند كه در داخل كشورها هستند. به حرف اينها گوش ندهيد و بخوانيد به گوش ملت كه ملت بفهمد اين معنا را كه اين نغمه، نغمه است كه مى‏خواهند علما را از سياست كنار بزنند و آن بكنند كه در زمان‏هاى سابق بر ما گذشته است. بيدار باشيم و همه توجه به اين معنا داشته باشيم و نسل‏هاى آينده هم توجه به اين معنا داشته باشند كه راهشان را يك وقت، اين راهى كه الان مسلمين خودشان اين راه را پيدا كرده‏اند، اين راه را گم نكنند آنها.

afsanah82
07-28-2011, 12:15 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 223

تاريخ: 4/10/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از معلولين انقلاب اسلامى و جوانان داوطلب اعزام به جبهه‏ها

آنها كه خون شهيدان را براى به قدرت رسيدن وسيله قرار مى‏دهند از فطرت انسانى خارجند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما اين منظره‏ها را كه مى‏بينيم و اين عزم راسخ و تصميم‏هاى جزم كه در شما جوانان مى‏بينم، از وضع شما هم ابتهاج دارم و هم متاثرم. ابتهاج به اينكه يك ملتى آنطور متحول شده است كه در راه خدا همه چيز خودش را نثار مى‏كند و با آغوش باز دنبال مرگ مى‏رود. اين در طول تاريخ اگر نمونه‏اى داشته باشد در صدر اسلام است، بعد از آن نمونه‏اى ندارد، مثل شما جوان‏ها نمونه‏اى نيست. و تأثر براى اينكه اين جوان‏هاى عزيز ما كه بايد براى ملت ما خدمت كنند و براى اسلام خدمت كنند، به دست اشرار يا شهيد شدند و يا معلول، اين موجب تأثر بسيار است. و تأثر ديگر اينكه اين گروه‏هاى منحرف و اين اشخاصى كه طرفدار ابرقدرت‏ها هستند و مى‏خواهند همان وضع سابق را پيش بياورند يا در صدد قدرت طلبى هستند، چطور مى‏خواهند با خون اين شهيدان ما و با اين معلولان ما، اينها را نديده بگيرند و براى قدرت خودشان يا براى ابر قدرت‏ها خدمت كنند و از روى خون اين جوان‏هاى ما بگذرند و خدمت به آمريكا يا شوروى بكنند. چطور انسان متاثر نباشد از اشخاصى كه قدرتمندى خودشان را در خون شهيدان ما مى‏بينند؟ آنهائى كه براى خودشان و براى قدرت خودشان خون شما جوان‏ها را و شما معلول‏ها را وسيله قرار مى‏دهند، از فطرت انسانى خارجند، اينها حيواناتى هستند به صورت انسان. آنهائى كه در اين موقعى كه جنگ بر قرار است و ارتش ما و سپاه ما و همه ملت دنبال فكر جنگ هستند، فكر اين باشند كه گروه خودشان قدرت به دست بياورد، اينها جزء انسان‏ها نيستند، اينها حيواناتى هستند به صورت انسان. شما مى‏بينيد كه الان باز در هر گوشه‏اى از مملكت ما اين گروه‏هاى منحرف وارد شدند و مشغول توطئه هستند و مشغول شرارت، البته نه شرارت آنها و نه توطئه آنها درمقابل ملت ما و در مقابل قواى مسلح ما كارى از آنها نمى‏آيد، لكن موجب تأثر است كه چه انسان‏هاى به صورت و چه سبع‏هاى به حسب واقع هستند كه خون شهيدان ما را وسيله براى رسيدن خودشان به قدرت قرار مى‏دهند، از روى كشته‏هاى ما مى‏خواهند عبور كنند و به قدرت برسند. تأثر اين است كه چرا انسان بايد اينقدر نادان باشد، اينقدر شقاوت داشته باشد. جوان‏هاى ما دارند در مرزها و در اطراف مملكت براى نگهدارى جمهورى اسلامى جانفشانى مى‏كنند و آنها كه نه

صحيفه نور ج 13 صفحه 224

به اسلام اعتقاد دارند و نه به جمهورى اسلامى، دنبال اين هستند كه با خون اينها براى خودشان قدرت درست كنند.

چه بكشيد و چه كشته شويد پيروزيد

لكن من به شما عزيزان، به شما ارتشيان، به شما سپاه پاسداران، به شما ژاندارمرى‏ها، به شما ملت، سرتاسر، نويد مى‏دهم كه پيروزى با شماست، پيروزى با حق است. من كراراً اين را گفته‏ام كه ما چه كشته بشويم و چه بكشيم پيروزيم. شما كه در ميدان جنگ رفتيد و معلول شديد و الان در منظره من هستيد و من متاثرم براى شما، شما پيروزيد. شما در نظر اسلام پيروز هستيد. شما در نظر خداى تبارك و تعالى لشكرهاى پيروزمندى هستيد. خداوند انشاء الله شماها را از لشكريان امام زمان سلام الله عليه قرار دهد و اجر آن سپاهيان در ركاب رسول الله را به شما عنايت بفرمايد، آنها هم هر كمالى داشتند، براى خدمت به اسلام و رسول خدا بود و شما هم همين خدمت را داريد انجام مى‏دهيد. شما با آنها فرقى نداريد و شما هم مثل اشخاصى هستيد كه در غزوات رسول الله جنگيدند و شهيد شدند يا معلول. شما هم در راه خدا و در راه رسول خدا و در راه اسلام فداكارى كرديد، معلول شديد، شهيد شدند دوستان شما وشما پيروز هستيد. و كشورى كه تمام قشرهايش اينطور مهياى براى فداكارى هستند اين كشور پيروز است. و خداوند به شما سلامت و اجر عنايت كند و به ما هم بيدارى بدهد كه به دنبال شما بيائيم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:16 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 225

تاريخ: 5/10/59

بيانات امام خمينى در جمع عشاير خوزستان و اعضاى شوراهاى اسلامى دشت آزادگان‏

اسلام آمده است تا تمام ملل دنيا را با هم متحد كند به يك امت بزرگ

بسم الله الرحمن الرحيم

شما دوستان عزيز و برادران محترم كه از صفحات جنگ آمده‏ايد خوش آمديد. خداوند انشاء الله شما را موفق كند و دست ظالم‏ها را از مملكت ما كوتاه بفرمايد. نقشه‏هاى قدرت‏هاى بزرگ كه مى‏خواهند مسلمين را زير سلطه خود بياورند و مخازن آنها را به غصب ببرند و اموال آنها را به چپاول ببرند از سال‏هائى طولانى دنبال نقشه‏هائى بودند كه از نقشه‏هاى بزرگ آنها مسأله ملت گرائى است. اسلام آمده است تا تمام ملل دنيا را، عرب را، عجم را، ترك را، فارس را همه را با هم متحد كند، و يك امت بزرگ به نام امت اسلام در دنيا بر قرار كند تا كسانى كه مى‏خواهند سلطه بر اين دولت‏هاى اسلامى و مراكز اسلام پيدا بكنند، نتوانند به واسطه اجتماع بزرگى كه مسلمين از هر طايفه هستند. نقشه قدرت‏هاى بزرگ و وابستگان آنها در كشورهاى اسلامى اين است كه اين قشرهاى مسلم را كه خداى تبارك و تعالى بين آنها اخوت ايجاد كرده است و مومنان را به نام اخوت ياد فرموده است از هم جدا كنند و به اسم ملت ترك، ملت كرد، ملت عرب، ملت فارس از هم جدا كنند بلكه با هم دشمن كنند و اين درست بر خلاف مسير اسلام است و مسير قرآن كريم. تمام مسلمين با هم برادرند و برابرند و هيچ يك از آنها ديگرى جدا نيستند و همه آنها زير پرچم اسلام و زير پرچم توحيد بايد باشند. اينهائى كه با اسم مليت و گروه گرائى و ملى گرائى بين مسلمين تفرقه مى‏اندازند، اينها لشكرهاى شيطان و كمك كارهاى به قدرت‏هاى بزرگ و مخالفين با قرآن كريم هستند.

حزب منفور بعث ثابت كرد كه نوكر قدرت‏هاى بزرگ است‏

بحمدالله مشت اين حزب بعث عراق باز شد كه اين ادعاها كه مى‏كند كه من براى عرب چه هستم و براى قدرت عرب و براى ملت عرب چه هستم، مشت او باز شد كه در خوزستان با عرب بيشتر مقابل شد كشتارهائى كه به وسيله اين حزب منفور و صدام كافر بر برادرهاى عرب ما وارد شده است بيشتر از آن است كه بر برادرهاى عجم ما وارد شد. اگر اين مرد فاسق و كافر در ادعاى خودش راست مى‏گفت نبايد مراكزى كه مجتمع عرب است، زن و بچه، پير و برنا را آنطور سركوبى كند و اگر چنانچه با عجم دشمنى داشت، چرا عرب را بيشتر مورد هجمه قرار داد؟ اين مشت او را باز مى‏كند كه

صحيفه نور ج 13 صفحه 226

نه، مسأله عرب نيست، مسأله نوكرى ابر قدرت‏هاست. اينطور نيست كه او بخواهد ملت عرب رانجات بدهد. از چى نجاب بدهد؟ از اسلام نجات بدهد؟! ملت عرب سال‏هاى طولانى همانطورى كه عجم‏ها و ايرانى (غير عرب‏شان) سال‏هاى طولانى در زير قدرت شيطانى ابر قدرت‏ها به وسيله حكومت فاسد پهلوى در رنج و عذاب بودند و بعد از اينكه آنها به واسطه قيام ملت ما، عرب و عجم و همه قشرها، آنها به جهنم رفتند، تمام ملت ما زير سايه اسلام و در جمهورى اسلام بودند و در تحت جمهورى اسلام و پرچم لا اله الاالله كسى در رنج و عذاب نبايد باشد و نبود. لكن منحرفينى كه نوكرهاى اجانب هستند، با اسم‏هاى مختلف به اين مملكت كه مملكت اسلامى است و عرب و عجم و فارس و غير فارسش در كنار هم برادروار زندگى مى‏كنند، نقشه‏هاى آنها اين است كه اين برادرها را از هم جدا كنند و اختلاف ما بين اينها بيندازند و بعد همه دارائى‏هاى اينها را از بين ببرند و اسلام را زير پا بگذارند. حزب بعث منفور عراق ثابت كرد كه طرفدار عراق، طرفدار عرب نيست بلكه طرفدار قدرت‏هاى بزرگ است و نوكر قدرت‏هاى بزرگ است و لهذا او درخود عراق هم ملت عراق را مى‏كوبد و ملت عراق را سركوب مى‏كند و علماى بزرگ عرب را مى‏كشد و در حبس مى‏اندازند و همه مردم عراق كه عرب هستند از دست او به تنگ آمده‏اند. و مسأله اين نيست كه او بخواهد براى عرب كارى بكند، عرب و عجم هر دو زير پرچم توحيد و در پناه رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏خواهند زندگى كنند و جمهورى اسلامى مى‏خواهد مطلبى را كه قرآن فرموده است، مطلبى را كه رسول خدا فرموده است در همه كشورها پياده كند و ايران مقدمه اوست، مى‏خواهد كه به همه كشورها بفهماند كه اسلام بنايش بر برادرى و برابرى و وحدت و همه مسلمين يد واحده هستند، بر ديگران.

در اسلام هيچ يك از قشرها بر ديگرى تفوق ندارند مگر به تقوا

ما مى‏خواهيم به همه ملت‏ها بفهمانيم كه اسلام يك دين وحدت است يك دين برادرى است، دين برابرى است، هيچ يك از قشرهاى او بر ديگرى تفوق ندارند مگر به تقوا، مگر به پيروى از احكام اسلام حزب بعث عراق ثابت كرد كه همانطورى كه در رأس او عفلق غير مسلمان است ثابت كرد كه قضيه عرب مطرح نيست، قضيه ملت عرب مطرح نيست قضيه ابرقدرت‏ها مطرح است، مطرح اين است كه ما بايد همه ملت‏هايمان در تحت سلطه قدرت‏هاى بزرگ باشد. و اين يك خيال خامى است كه صدام به سر خودش پخته بود كه ايران را با يك هفته از بين خواهد برد. او در يك هفته نتوانست كه خوزستان كه يك تكه‏اى از ايران است به دست بياورد و جز ننگ و نفرت در بين تمام مسلمين و تمام مستضعفان جهان چيزى براى خودش نياورد و او الان به حال عصبى و ديوانگى هر طورى كه شده است مى‏خواهد يك پيروزيى پيدا كند ولو نسبى.

ما اميدواريم كه ملت‏هاى اسلامى بپا خيزند و دست‏هاى فاسد و خائن را قطع كنند

برادرهاى ما در همه جاها، در خوزستان خصوصاً در همه اطراف خوزستان، سرتاسر جنوب،

صحيفه نور ج 13 صفحه 227

سرتاسر غرب و خوزستان بپا خاسته‏اند و در مقابل اين شخصى كه ادعا مى‏كند كه من مسلمم و مسلم نيست، ادعا مى‏كند كه من براى عرب كار مى‏كنم و دروغ مى‏گويد، در مقابلش ايستادند و مشت محكم را به دهانش زدند و انشاء الله به همين زودى به جهنم واصل خواهد شد. ما با غم‏هاى شما كه برادران ما هستيد، چه در سوسنگرد، چه در - ساير اهواز و چه در خوزستان، همه اطراف خوزستان، در جنوب، در غرب، با همه شما، با همه كردستانى‏ها، خوزستانى‏ها، سوسنگردى‏ها و همين طور دشت آزادگان كه آقايان از آنجا و از همه اطراف تشريف آورديد ما با شما همدرد هستيم در مصائبى كه بر شما برادران ما وارد شده است و بر اسلام وارد شده است. اين مصائب بر اسلام وارد شده است و شما هم فرزندان اسلاميد، هر چيزى كه بر شما وارد بشود بر همه مسلمين وارد شده است و هر خيانتى كه صدام بر خوزستان بكند بر همه ممالك اسلامى كرده است و ما اميدواريم كه همه ملت‏هاى اسلام با بيدارى و با توجه بپاخيزند و اين دست‏هاى فاسدى كه مى‏خواهد همه ملت‏هاى اسلام را در تحت سلطه ابر قدرت‏ها قرار بدهد، آنها را سر جاى خودشان بنشانند. و من از خداى تبارك و تعالى پيروزى اسلام و مسلمين و سلامت و سعادت شما برادران خوزستانى و برادرانى كه از جنوب و از غرب اينجا هستيد از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت شما را مى‏خواهم و بدانيد و يقين بدانيد كه اين زحمت‏هائى كه بر شما وارد شد واين قتل‏هائى كه واقع شد بر برادرهاى ما پيش خدا محفوظ است و جائى نمى‏رود و شما بحمدالله پيروز و روسفيد هستيد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:16 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 228

تاريخ: 6/10/59

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان نهضت سواد آموزى سراسر كشور

قلم‏ها اگر در دنيا براى خدا و براى خلق خدا به كار بيفتد مسلسل‏ها كنار مى‏رود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان تشكر مى‏كنم كه در اين هوا و محل ضيق، مجتمع شدند تا بعض صحبت‏ها را بكنند و بكنيم. آقايان كه حالا آمدند پيش من، از اينكه در اين يك سال آنطورى كه بايد مردم اقبال كنند و وسائل فراهم باشد براى نهضت سواد آموزى نشده است ولى اميدارم كه بعد بشود. البته هر كارى كه انسان شروع مى‏كند ابتداء شروع، يك امورى پيش مى‏آيد كه پيش بينى نشده است و يك احتياجاتى است كه در وقتى كه مشغول به خدمت هستند احساس مى‏شود و من اميدوارم كه از اين به بعد، هم ملت ما و هم دولت اهتمام داشته باشند كه اين امر حياتى انجام بگيرد. در اين تابلوئى كه آقايان آوردند، نوشته‏اند كه اگر چه بشود قلم‏هايمان را به مسلسل تبديل مى‏كنيم. ما اميدواريم كه بشر به رشدى برسد كه مسلسل‏ها را به قلم تبديل كند. آنقدرى كه قلم و بيان به خدمت بشر بوده است مسلسل‏ها نبوده‏اند. مسلسل‏ها غالباً در خدمت ابر قدرت‏ها بودند و براى تباهى بشر بوده‏اند و اسلام هم كه امر فرموده است به اينكه جهاد بكنند و دفاع بكنند و البته محتاج به همه ابزار جنگى است، اساس بر اين است كه دفاع از حق بكنند و حق را و علم را جانشين مسلسل بكنند. قلم و علم و بيان است كه مى‏تواند بشر را بسازد، نه مسلسل و نه ساير قواى تخريب كننده. مسلسل‏ها هم و همه آلات حربى هم در سايه علم تحقق پيدا كردند منتها گاهى مسلسل‏ها و ساير ابزار به اصطلاح تمدن را اشخاصى ايجاد كرده‏اند كه موجب تخريب بلاد و عباد شده است و گاهى اشخاصى ايجاد كرده‏اند كه موجب تاييد انسان و ساختن انسان و آرامش در بين انسان‏هابوده است و در اين خدمت بوده است. شما كوشش كنيد كه با بيان و قلم مسلسل‏ها را كنار بگذاريد و ميدان را به قلم‏ها و به علم‏ها و به دانش‏ها واگذار كنيد. بشر تا در سايه مسلسل و توپ و تانك مى‏خواهد ادامه حيات بدهد، نمى‏تواند انسان باشد، نمى‏تواند به مقاصد انسانى برسد آنوقتى مردم به مقاصد اسلامى و انسانى مى‏رسند و به كمال دانش و علم مى‏رسند كه قلم‏ها بر مسلسل‏ها غلبه كند و دانش‏ها در بين بشر به آنجا برسد كه مسلسل‏ها را كنار بگذارد و ميدان، ميدان علم باشد. در قرآن كريم وقتى كه ظاهراً اول آيه‏اى كه بر پيغمبر اكرم وارد شده است، هم قرائت را توصيه كرده است،از آن استفاده مى‏شود هم آن جهتى را كه بايد قرائت در خدمت او باشد و علم در خدمت او باشد، هم آن را بيان فرموده است، فرموده است :

صحيفه نور ج 13 صفحه 229

اقراء باسم ربك قرائت مطلقا، علم مطلقا، دانش مطلقا مطلوب نيست چه بسا دانشى كه بر ضد انسانيت انسان و بر ضد كرامت انسان است، لكن دانشى كه جهت داشته باشد، براى خدمت بشر باشد، به اسم رب باشد، توجه به ربوبيت الهى داشته باشد، توجه به اسم خدا داشته باشد، آن قرائت و آن علم و آن مسلسل همه‏شان در خدمت انسانند. عمده آن جهت وغاياتى است كه در افعال انسان و در آلاتى كه انسان درست مى‏كند و در علم و دانش و ساير چيزهايى كه افعال انسان است آن چيزى را كه جهت مى‏دهد آن غايات است، آن چيزهائى است كه براى آن چيزها قلم‏ها وجود پيدا كرده است، مسلسل‏ها وجود پيدا كرده است، علم و دانش وجود پيدا كرده است اگر غايات و مقاصد و آن چيزهائى كه براى او اينها وجود پيدا كرده است الهى باشد، هم قلم و هم مسلسل و هم علم و دانش و هم هر عملى ارزش پيدا مى‏كنند، ارزش الهى. ارزش قلم به غايتى است كه براى او قلم زده مى‏شود. ارزش مسلسل هم به غايتى است كه براى او مسلسل كشيده مى‏شود. اگر اين ارزش غائى نباشد و اگر آن مقصد، مقصد انسانى و الهى نباشد، نه مسلسل آلتى است كه به درد بخورد و نه قلم، و خطر قلم بيشتر از مسلسل است و خطر بيان بيشتر از توپ و تانك است و خطر علم بيشتر از همه اينهاست لكن اگر چنانچه به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد و در خدمت خداى تبارك و تعالى باشد تمام اينها ارزش پيدا مى‏كنند، مسلسل هم همچون قلم مى‏شود، قلم هم همچون مسلسل. بايد بشر به فكر اين باشد كه آن چيزهائى كه مقصد است و براى تربيت انسان است، براى آموزش انسان است، براى تعليم انسان است، جهت به آن بدهد. اگر چنانچه دانشگاه‏ها جهت به آن داده نشود، همان دانشگاه‏هائى مى‏شود كه در بين بشر هست و از همان دانشگاه‏ها قواى مخربه بيرون مى‏آيد و اگر جهت به آن داده بشود، دانشگاه‏ها كارى مى‏كنند كه مسلسل‏ها نمى‏تواند بكند، خدمتى مى‏توانند به بشر بكنند كه هيچ كس ديگر نمى‏تواند اينقدر خدمت بكند. عمده آن جهتى است كه طرف آن جهت رفته مى‏شود و قرآن اين را فرموده است اقراء باسم ربك الذى خلق قرائت كن، نه قرائت مطلق. بياموز، نه آموزش مطلق. علم تحصيل كن، نه علم مطلق و تحصيل مطلق؛ علم جهت دار، آموزش جهت دار. جهت، اسم رب است، توجه به خداست، براى خدا براى خلق خدا. قلم‏ها اگر در دنيا براى خدا و براى خلق خدا به كار بيفتند مسلسل‏ها كنار مى‏رود و اگر براى خدا و براى خلق خدا نباشد مسلسل ساز مى‏شود. ابزار كوبنده انسان با دست قلم دارها و با دست علمائى كه در همه دانشگاه‏ها هستند، با دست آنها وجود پيدا كرده است و همه ترقيات بشر هم با دست علما و بيان و قلم علما وجود پيدا كرده است. كوشش كنيد كه در اين آموزشى كه به مردم مى‏دهيد جهت دار باشد. در كلاس‏هائى كه جوان‏ها يا سالخوردگان براى آموزش مى‏آيند، همانطورى كه سواد را به آنها ياد مى‏دهيد و همانطورى كه نوشتن و خواندن را بر آنها ياد مى‏دهيد جهت هم به آنها بدهيد كه براى خدا بخوانند و براى خدا بنويسند. براى خدمت به خلق و براى خدمت به خدا و براى خدمت به اسلام.

صحيفه نور ج 13 صفحه 230

توجه كنيد كه آموزش و پرورش وقتى نافع است كه به اسم رب باشد

بايد آموزش و پرورش مردم توأم باشد. پرورش، پرورش انسانى، پرورشى كه به درد انسان برسد، آموزشى كه براى انسان باشد، جهت‏دار باشد، اسم رب در آن باشد، توجه به خدا باشد. بايد تمام كلاس‏هائى كه در سرتاسر كشور انشاء الله وجود پيدا مى‏كند و شما آقايان و كسان ديگرى كه در خدمت يك همچو امر بزرگى هستيد و متكفل يك همچو عبادت بزرگى هستيد توجه داشته باشيد كه آموزگاران را جهت به آنها بدهيد، توجه به خدا بدهيد، علمشان براى خدا باشد، براى اطاعت خدا. خداى تبارك و تعالى علم را يكى از عبادات بزرگ قرار داده است اگر چنانچه جهت داشته باشد، جهت هم همان است كه اقراء باسم ربك. در هيچ ملتى مثل ملت اسلام از علم توصيف نكرده است، قرآن كريم در جاهاى زياد از علم و از عالم و توجه به علم توصيف فرموده است و در كم جائى از آهن صحبت كرده است، آنجا هم كه از آهن صحبت مى‏كند منافع ناس درنظر گرفته شده است انزلنا الحديد فيه باس شديد باس شديد دارد و منافع براى ناس. اگر منافع براى ناس نداشته باشد و در خدمت ابرقدرت‏هائى كه مى‏بينيد داشته باشد آهن هيچ ارزش ندارد و اگر آهن در خدمت نفع مردم باشد، منافع مردم باشد، ارزشش بسيار زياد است. همانطورى كه قلم ارزش دارد، آهن هم ارزش دارد و همه چيز ارزش دارد. ارزش همه چيز به آن چيزى است كه براى او انسان مى‏كند. نماز هم كه انسان مى‏خواند ارزشش به آن نيتى است كه به آن نيت وارد نماز مى‏شود اى چه بسا نمازگزارانى كه نمازشان در جهنم وارد مى‏شود وقتى است كه ارائه بخواهند بدهند به مردم و چه بسا نمازگزارانى كه نمازشان در جهنم وارد مى‏شود وقتى است كه ارائه بدهند به مردم و چه بسا براى خدا عمل مى‏كنند، سربازهائى كه براى خدا عمل مى‏كنند، پاسدارانى كه براى خدا خدمت مى كنند، ارزش آنها از نماز هم بيشتر است، ارزش مسلسل آنها از قلم هم در آنوقت بيشتر خواهد شد. توجه كنيد كه آموزش بدهيد و در ضمن آموزش تربيت كنيد. باسم ربك اختصاص اين اسم كه رب است براى اينكه توجه به تربيت را بدهد به مردم كه بايد قرائت كنيد و به اسم رب براى تربيت بشر قرائت كنيد، قلم به دست بگيريد براى تربيت بشر، آنقدرى كه بشر از قلم‏هاى صحيح نفع برده است از چيزى ديگر نبرده است و آنقدر كه ضرر كشيده است، از چيزهاى ديگر ضرر نبرده است. قلم‏ها و بيان‏ها با مغزهاى مردم رابطه دارند. اگر قلم‏ها و بيان‏ها و علم‏ها و تعليم‏ها و آموزش‏ها براى خدا باشد، مغزها را الهى تربيت مى‏كنند و اگر چنانچه بر خلاف اين باشد، مغزها، مغزهاى غرورمند، مغزهاى طاغوتى از آن پيدا مى‏شود. من از همه ملت ايران مى‏خواهم كه در اين امر بزرگ و اين امر حياتى كمك كنند، در روستاها كه آقايان مى‏روند، اقبال كنند كسانى كه سواد ندارند، وارد بشوند براى سوادآموزى طلب العلم فريضه خداى تبارك و تعالى به وسيله نبى اكرم فرموده است. بنابراين حديث كه طلب علم فريضه است و در بعض از روايات فريضه على كل مسلم و مسلمه براى همه زن‏ها و مردها فريضه است. با علم است كه انسان مى‏تواند تأمين سعادت دنيا و آخرت را بكند، با آموزش است كه انسان مى‏تواند تربيت كند جوان‏ها را به طورى كه مصالح دنيا و آخرت خودشان را خودشان حفظ كنند. اگر كشور ما علم را بياموزد، ادب را بياموزد، جهت‏يابى علم و عمل را بياموزد،

صحيفه نور ج 13 صفحه 231

هيچ قدرتى نمى‏تواند بر او حكومت كند. تمام گرفتارى‏هائى كه ما در اين طول مدت تاريخ داشتيم بهره‏بردارى از جهالت مردم بوده است. جهالت مردم را آلت دست قرار دادند و برخلاف مصالح خودشان تجهيز كردند. اگر علم داشتند، علم جهت‏دار داشتند، ممكن نبود كه مخربين بتوانند آنها را به يك جهتى كه برخلاف آن مسيرى است كه مسير خود ملت است تجهيز كنند. علم و سواد است با آن جهتى كه بايد به او توجه كرد كه مى‏تواند ملت را از همه گرفتارى‏ها نجات بدهد و نمى‏توانند كسانى كه خواهند اين نهضت را، اين نهضت اسلامى را مى‏خواهند به خلل برسانند و توانند ببينند كه اسلام در اين مملكت پياده دارد مى‏شود. اين علم است كه مى‏تواند جلوى اين فسادها را بگيرد. اگر ملت ما علم را، آن علم جهت‏دار را ياد بگيرند، تربيت بشوند، در مقابل علم، در پهلوى علم هم تربيت باشد تربيت دينى، تربيت الهى، تربيت انسانى و هم علم، اگر اين دو حربه در دست شما باشد، كسى نمى‏تواند به شما تعدى كند، كسى نمى‏تواند استبداد را برگرداند و اگر اين علم نباشد مردم را توجيه كنند به جائى كه باز هم آن مسائل سابق برگردد و آن استبداد سابق و آن وابستگى‏هاى سابق. شما سوادآموزان در تمام كشور بدانيد كه يك خدمتى داريد به اين انسان مى‏كنيد كه بالاترين خدمت‏هاست و روستائيان و ساير قشرهاى بى‏سواد بدانند كه اين خدمت، خدمتى است كه بايد آنها به جان و دل قبول كنند و اينطور كه گمان كنند ما نمى‏توانيم، اينطور نيست، هر انسانى مى‏تواند سوادآموزى كند و مى‏تواند انسان بشود. علم از مهد تا لحد، از بچگى تا نزديك مردن. دنيا بايد با علم و با علم جهت‏دار اداره بشود. پيرمرد و پيرزن هم مى‏توانند آموزش ببينند، مى‏توانند تحصيل كنند مأيوس از خودشان نباشند. جوان‏ها، پيرها، بچه‏ها، روستائى‏ها، شهرى‏ها همه بايد كمك كنند و اين امر مهمى كه تمدن شما، اسلام شما، انسانيت شما و همه چيز شما تابع اوست و بسته به اوست، تربيت كنيد اينها را و همه چيز بسته به اوست همه بايد كمك كنند و همه با هم انشاء الله سال ديگر اگر من باشم، ببينم كه سوادآموزى به طور چشمگيرى پيش رفته است و اگر نباشم خود شما ببينيد. خداوند انشاء الله به همه شما تؤفيق بدهد و به همه ملت ما تؤفيق بدهد كه هم علم را ياد بگيرند و هم جهت علم را و هم مسلسل را براى آرامش دنيا به دست بگيرند و هم تربيت نظامى را. والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:16 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 232

تاريخ: 6/10/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن‏هاى اسلامى و كسبه مشهد

امروز حفظ وحدت و آرامش مهم‏ترين وظيفه براى پيشبرد انقلاب است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما مهمان‏هاى عزيزى هستيد كه از محل تجلى نور، از محل توجه ملائكه الله، از آستان قدس رضوى آمديد و خوش آمديد. خداوند شماها را حفظ كند و اسلام را به جديت‏هاى شما و همه ملت به پيش ببرد. و من اميدوارم كه با دعاى شما در آستان قدس رضوى موفق بشوم به پاى بوس آن حضرت برسم.

آنچه كه من بايد در محضر شما دوستان، عزيزان عرض كنم اين است كه قدرت‏هاى بزرگ توجه دارند به اينكه اين ملت در سايه وحدت و اتفاق و توجه به خداى تبارك و تعالى پيروز شدند و منافع آنها را به خطر انداختند و آنها از پاى نخواهند نشست و هر روز يك راهى درست مى‏كنند براى اختلاف و براى اينكه وحدت ملت مارا به هم بزنند و ما بايد چشم و گوش خودمان را باز كنيم و هوشيار باشيم كه اختلافات را دامن نزنيم. ملت ما هر قشرى كه توجه دارند به اينكه اين كشور را اختلاف خواهد آسيب پذير كرد و هر گروهى كه علاقه دارند به اسلام، علاقه دارند به كشور اسلامى، علاقه دارند به ملت اسلامى ايران، به ملت ايران بايد كوشش كنند كه خللى در اين وحدت و اتفاق رخ ندهد. اگر خداى نخواسته دشمن‏هاى ما موفق بشوند به اينكه در هر گوشه‏اى بين ملت ما اختلاف بيندازند، آنها به آرزوى خودشان مى‏رسند.

امروز آنچه كه براى ما از همه چيز لازمتر است آرامش است. ما امروز مبتلاى به جنگ هستيم و مبتلاى به اين خرابكارى‏هاى داخلى هم هستيم و دشمن‏هاى ما شايد اهميت به اين اختلال‏هاى داخلى بيشتر بدهند تا هجوم نظامى، براى اينكه اختلافات داخلى ما را از باطن آسيب پذير مى‏كند و ما خودمان، خودمان را از بين مى‏بريم. بايد ما توجه به اين معنا داشته باشيم كه مبادا در بين ما اشخاص مغرضى نفوذ كنند و اختلاف بيندازند. اگر خداى نخواسته اين اشخاصى كه مغرضند، اختلاف بخواهند بيندازند شماها كه بيداريد و ملت ما كه بيدارند آنها را نصيحت كنند، نگذارند كه آنها به آمال خودشان برسند. ما خيلى احتياج به آرامش داريم. من از همه شما دوستان و از همه ملت ايران مى‏خواهم كه حفظ كنند آرامش خودشان را. اگر فرضاً هم كسانى باشند كه براى بعضى كارها

صحيفه نور ج 13 صفحه 233

بخواهند اختلاف بيندازند، شماها با عقل و تدبير حفظ كنيد آرامش را، نگذاريد در يك همچو موقعى كه ما احتياج به آرامش داريم خداى نخواسته اختلاف پيدا بشود. شما از مركزى آمديد كه آن مركز، مركز حقيقت اسلام است و شما مى‏دانيد كه حضرت رضا سلام الله عليه در آن ابتلائاتى كه داشت و در آن مصيبت‏هاى معنوى كه برايش وارد مى‏شد، بدون اينكه يك اختلافى ايجاد كند، با آرامش راه خودش را به پيش مى‏برد، مقيد بود به اينكه آرامش ملت را حفظ كند و شما مى‏دانيد كه حضرت امير سلام الله عليه، ابوالائمه، اول شخص اسلام بعد از رسول الله صلى الله عليه و آله، در طول مدت عمرشان در جهاد بودند و در آن مدتى كه اختلافات بين دستجات بود ايشان آرامش را حفظ كردند براى اينكه اسلام محتاج به آرامش است. ما همه اختلافات خودمان رابايد عقلا حل بكنند و نگذارند به سر و صدا و به اختلاف‏اندازى منتهى بشود. فرضاً اگر يك كسى بخواهد يك عملى بكند كه به واسطه او تحريك عواطف را بكند، تكليف ما اين است كه بايد در مقابل آنها امروز آرامش را حفظ كنيم و سكوت كنيم. من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت همه شما را و همه ملت ايران را خواستارم. و هدايت آنهائى كه در صدد هستند كه اختلاف ايجاد كنند از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم. من از شما برادران عزيز كه زحمت كشيديد و آمديد در يك همچو فضاى تنگى نشستيد و ايستاديد تشكر مى‏كنم و سعادت و سلامت همه شما را از خداى تبارك و تعالى خواستار هستم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:16 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 234

تاريخ: 7/10/59

بيانات امام خمينى در جمع اهالى خرم‏آباد و خانواده‏هاى شهداى دزفول

عالم محضر خداست، در محضر خدا معصيت نكنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بعضى وقت انسان متحير است كه با اين منظره‏هائى كه مواجه است چه بگويد من الان در مقابلم عكس‏هائى از شهدا مى‏بينم و در آن تابلو نوشته بود كه خانواده‏هاى شهداى دزفول آمده‏اند و جمعى هم از عشاير محترم خرم آباد و از اهالى خرم آباد آمده‏اند و در آن كنار هم كودكان موسويه تهران آمده‏اند. و با ديدن اين منظره‏ها چه بايد بگوئيم؟ انسان در اين دنيا، هر انسانى كه باشد از انسان‏هاى بزرگ مثل انبيا و اوليا تا هر جا كه برسد، مورد امتحان است. امتحان ملازم با وجود انسان است و هيچ انسانى بدون امتحان نخواهد در اين عالم زيست كند. گاهى امتحان به خوف، به جوع به نقص در اموال و انفس، به نقص در ثمرات و امثال اينهاست كه الان در مراكزى كه جنگزده است، بسيارى از اينها تحقق دارد. و اين يك امتحانى است كه از شما آقايان كه در ذزفول و در اهواز و سوسنگرد و ساير محالى كه مورد تعدى كفار شده است، واقع شده‏ايد، اين يك امتحانى است الهى براى آزمايش ما و شما. گاهى امنيت مورد آزمايش است، انسان را گاهى به ناامنى و خوف امتحان مى‏كنند و گاهى به امنيت و اطمينان، گاهى به نقص در ثمرات و انفس، جوان‏ها را از انسان گيرند، برادرها را مى‏گيرند و بچه‏ها و زن‏ها را به اين راه امتحان مى‏كنند و گاهى به زياد كردن ثمرات، زياد كردن اموال، توسعه‏دادن و امنيت اعطا كردن امتحان مى‏كند. بشر در امتحان واقع است، با ادعاى اينكه من مؤمن هستم، رها نمى‏شود، پيغمبرهاى بزرگ امتحان شدند. ابراهيم خليل عليه السلام در آن قضيه حيرت انگيز امر به اينكه بايد اولادت را ذبح كنى امتحان شد، پيغمبرهاى بزرگ، اولياء بزرگ امتحان شدند. حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه امتحان شد، اولاد و احفاد او هم امتحان شدند، و همه ماها هم امتحان مى‏شويم، و همه بشر هم امتحان خواهند شد و امتحان به امنيت و دارائى و ثروت و رياست و امثال ذلك بزرگتر است از امتحان در نقص اولاد و انفس، چه بسا اشخاصى كه ادعا مى‏كنند كه ما مؤمن هستيم، لكن وقتى كه امتحان مى‏شوند معلوم شود كه فقط ادعا بوده، و چه اشخاصى كه ادعا مى‏كنند كه ما طرفدار ضعفا هستيم لكن وقتى كه امتحان مى‏شوند از امتحان درست در نمى‏آيند و چه اشخاصى كه ادعا مى‏كنند كه اگر ما صفحه جنگ پيش بيايد، پيشقدميم و در وقت عمل از امتحان درست در آيند. شما دزفولى‏ها و اهوازى‏ها و سوسنگردى‏ها امتحان داديد و خوب از امتحان بيرون آمديد.

صحيفه نور ج 13 صفحه 235

اين عكس‏هائى كه الان در مقابل من هست و موجب تأثر و تأسف اين سند امتحان شماست و سند افتخار شما. خداى تبارك و تعالى فرمايد: بشر الصابرين آنهائى كه صبر مى‏كنند، به آنها بشارت بده. آنهائى كه در مصيبت‏ها، در نقص ثمرات، در نقص انفس، در نقص اولاد صابر هستند و مى‏گويند كه: انالله و انا اليه راجعون ما از خدا هستيم و به او بر مى‏گرديم، از او هستيم و به او رجوع مى‏كنيم. جوان‏هاى ما از خدا هستند و در راه خدا فداكارى كردند و به خدا مراجعت مى‏كنند. انسان اگر چنانچه هر چه دارد بفهمد كه از خداست، اگر زندگى دارد، خدا به او داده است و اگر اولاد دارد، خدا به او اعطا كرده است و اگر ثروت دارد، خدا به او اعطا كرده است و همه چيز را خداى تبارك و تعالى اعطا فرموده است، اگر دل انسان به اين معنا ايمان بياورد و اطمينان به اين معنا داشته باشد، چيزى كه امانت الهى است، به خدا برگردانده، اولادها اماناتى هستند از خدا، زن و فرزند امانت‏هايى هستند از خدا، دارائى‏ها امانت‏هائى هستند از خدا و به او رد شده است، و ما از خدا هستيم و به سوى او رجوع مى‏كنيم. اگر امتحان را درست داديم و همانطورى كه اوليا و انبيا امتحان دادند ما هم به آنها اقتدا كرديم، مورد آن بشارت هستيم كه خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد و به آنها رحمت مى‏فرستد، مغفرت مى‏فرستد و آنها را اصحاب هدايت مى‏داند. اين امتحان آسان‏تر است از آن امتحان‏هائى كه به دولتمردان خدا دولتمردان را خدا امتحان مى‏كند. چه بسا از اين رؤساى جمهورى كه در دنيا هستند، مدعى احترام به حقوق بشر هستند، قبل از رسيدن به مقام رياست جمهور مدعى آزاديخواهى، مدعى دوستى با بشر، مدعى پاسدارى رفاه بشر هستند، لكن وقتى كه مى‏رسند به مسند و امتحان مى‏كند خداى تبارك و تعالى آنها را، نمى‏توانند از امتحان بيرون بيايند، به جاى طرفدارى از حقوق بشر، بشر را به تباهى مى‏كشند، به جاى طرفدارى از ضعفا، ضعفا را به هلاكت مى‏رسانند، همانطورى كه در آن طرف بشرالصابرين است به رحمت و مغفرت و حيات ابدى، براى اينها هم بشارت و عذاب اليم است، بشارت به ننگ است. بايد امتحان بشويم. مجرد دعواى اينكه من خداخواه هستم من آزاديخواه هستم، من حقوق بشر را مراعات مى‏كنم، من اگر به رياست جمهورى، به حكومت، به نخست‏وزيرى، به رئيس مثلاً قبيله، به رياست عشاير برسم با مردم رفتار خوب مى‏كنم و مردم را به آزادى و رفاه دعوت كنم و خودم هم همين طور هستم، مجرد دعوا پذيرفته نيست، وقتى كه داده شد آن منصب به آن شخص رسيد به آن منصب، آنوقت است كه مطالعه در حال او بايد كرد كه آيا مثل كارتر هست يا مثل على ابن ابيطالب، با مستضعفين و مستمندان آن مى‏كند كه على ابن ابيطالب سلام الله عليه كرد، يا آن مى‏كند كه كارتر كرد، يا آن مى‏كند كه استالين كرد. آنها هم همه مدعى هستند. استالين هم مدعى اين بود كه براى مردم مى‏خواهد كار بكند و مردم را به طور آزاد، مساوى نگه دارد، لكن وقتى كه به مقام رياست رسيد فوج فوج مردم را فانى كرد و از بين برد، كارتر هم همين ادعاها را مى‏كند كه ما براى بشر آزادى مى‏خواهيم و رفاه مى‏خواهيم و بشر دوست هستيم، لكن وقتى كه به مقامش رسيدند ديديم كه آنطور بودند، كردند با بشر آنچه را كردند، صدام هم ادعاى اين را مى‏كند كه من مى خواهم كه عرب را چه بكنم و با عرب چه بكنم، لكن وقتى كه امتحان پيش آمد، اعراب را آنطور در خوزستان به كشتن داد

صحيفه نور ج 13 صفحه 236

كه مغول نكرده بود و اگر مهلت داده بشود به او، با عراق و ايران و هر جا دستش برسد آن كند كه مغول با ايران كرد. ادعا نمى‏شود كرد كه، من ادعا كنم كه من يك ملائى هستم و مردم دوست هستم، وقتى كه رسيدى به منصب آنوقت ببين چه هستى. آنوقتى كه امثال آقاى نخست‏وزير در حبس بود و زجر بود، ادعاى اين معنا را البته در دل داشت كه اين حكومت بده است و اگر من به رياست برسم چه خواهم كرد، اگر در ذهنش بوده لكن الان در معرض امتحان است. الان همه اين رؤسا، رئيس جمهور، نخست‏وزير، رئيس مجلس، رؤساى دادگاه‏ها، رؤساى همه استان‏ها، حكومت‏ها فرماندارها، استاندارها، همه اينها در معرض امتحانند و اين امتحان از امتحان در نقص اولاد و انفس بالاتر است. امتحان مردم به رياست، به رياست در هر مقام، به رسيدن به هر مقام، اين امتحان سخت‏تر است از امتحان در نقص اولاد و انفس و مشكل‏تر است كه انسان بتواند از اين امتحان نجات پيدا بكند و درست امتحان بدهد در معرض اعمالى كه مى‏كند و در پيشگاه خدا آبرومند باشد. رؤسا هر جا هستند، در هر كشورى هستند، دولتمردان در هر كشورى كه هستند و در هر جا كه هستند بايد بدانند كه رسيدن به اين مقام، امتحانى الهى بوده است و سخت امتحانى است. خودشان توجه كنند به اينكه قبل از رسيدن به اين مقام و بعد از رسيدن به اين مقام، چقدر در حالشان تفاوت حاصل شده است. قبل از رسيدن به اين مقام به رؤساى جمهورى كه سابق بودند، به نخست وزيرانى كه سابق بودند، به وكلاى مجلسى كه سابق بودند، به استاندارهائى كه سابق بودند، به دادگاه‏هائى كه در سابق بودند، قبل از رسيدن خودشان به اين مقامات به آنها اشكال داشتندو آنها را تقبيح مى‏كردند، الان كه خودشان رسيدند آيا همان نقشه را عمل مى‏كنند كه آيندگان آنها را تقبيح كنند؟ يا خير، وقتى كه به مقام رسيدند رفتارى مى‏كنند كه همانطورى كه بعد از هراز و چهار صد سال نسبت به امير المؤمنين مردم نظر مى‏دهند؟ همان كه بعد از اينكه مقام رياست داشت، به حسب اصطلاح شما تمام ايران و عراق و مصر و جاهاى ديگر در زير سلطه او بود، رفتارش با مردم آنطور بود كه هيچ كس نمى‏تواند آن رفتار را داشته باشد. در خطبه جمعه، گاهى كه يك وقتى كه در خطبه جمعه آمده بودند و منبر بودند، دامنشان را حركت مى‏دادند براى اينكه پيراهن را شسته بودند و پيراهن عوضى نداشتند. بيدار بشويم ما، دولتمردان بيدار بشوند، استاندارها بيدار بشوند، دادگاه بيدار بشوند، ما دعوى شيعه‏گرى را مى‏كنيم، ادعا هست كه ما شيعه و تابع هستيم، در مقام امتحان باز شيعه هستيم تبع هستيم آنطورى كه او هست؟ به اندازه‏اى كه وسعت وجودى ما هست تبعيت مى‏كنيم؟ با دوستانمان، با رفقايمان، با همكيشانمان، با بشر آنطور رفتار مى‏كنيم آن شخصى بود كه وقتى يك خلخال را از پاى يك ذميه يا يهودى يا نصارا بوده است بيرون آورده بودند اشرار، قريب به اين معنا فرموده است كه اگر انسان بميرد براى اين ننگى كه واقع شده و اين چيزى كه واقع شده است، خيلى بعيد نيست. ما هم مدعى هستيم كه شيعه هستيم. رؤسا و دولتمردان بيدار بشوند، مخاصمه را ترك كنند، اين منظره‏ها را ببينند، اين جوان‏هايى كه خون خودشان را در راه اسلام داده‏اند، ببينند، اين جوان‏هايى كه شما را به اين مقام رسانده‏اند، ببينند و دست از مخاصمات بردارند، آتش بس كنند. در محضر خداست، همه ما در محضر خدا هستيم و

صحيفه نور ج 13 صفحه 237

همه ما خواهيم مرد و همه ما خواهيم حساب پس داد. بيدار بشويد ملت، بيدار بشويد دولت، همه بيدار باشيد، همه‏تان در محضر خدا هستيد، فردا همه بايد حساب پس بدهيد، از روى خون شهداى ما نگذريد بدو ن نظر، و براى مقام دعوا نكنيد با هم. ما همه كه به صدام اينطور نفرين مى‏كنيم و ننگ نثارش مى‏كنيم، مبادا خودمان آنطور باشيم. در حال خودمان مطالعه كنيم. وقتى كه خلوت هست خودمان را آزمايش كنيم كه ما اگر به مقام رسيديم آيا همانطورى كه صدام مى‏كند، ما هم همانطور خواهيم كرد، يا شبيه به او؟ يا ما شبيه به خليفه رسول الله عمل مى‏كنيم حكومت كردن بر يك جامعه‏اى، بزرگترين آزمايشى است كه خداى تبارك و تعالى از بشر مى‏كند. حكومت كردن اگر حكومت اسمش باشد، به اصطلاح حكومت كردن بر يك همچو جامعه‏اى كه خون خودش را در راه اسلام و در راه كشور اسلامى دارد مى‏دهد و جوانان برومندش را دارد فدا مى‏كند، از كارهاى بسيار مشكل و از امتحانات بسيار مشكل است.اى رؤسا! شماها در معرض امتحان در آمده‏ايد و اعمال شما دقيقاً تحت نظر خداى تبارك و تعالى است، توجه بكنيد به اين ملتى كه به اينطور همراهى به شما مى‏كند. اى پاسداران! اى ارتشيان! ژاندارمرى! و اى ساير قواى مسلح نظامى و انتظامى! و اى رؤساى هر جا كه هستيد، هر قبيله كه هستيد و اى استاندارهاى همه سرتاسر كشور! در معرض امتحان هستيد، مبادا با خون اينها براى خودتان بخواهيد مقامى درست كنيد، خدا نكند شماها بخواهيد ديگران خون خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر برود، خدا نكند كه يك همچو حيوانى در باطن شما باشد و شما خيال كنيد انسانيد. بشر در معرض امتحان است. احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا و هم لايفتنون شما گمان كنيد، مردم گمان مى‏كنند كه همين كه گفتند من مؤمنم رهايشان مى‏كنند امتحانشان كنند؟ همين كه گفتيد ما آزاديخواهيم رهايتان مى‏كنند بر مسند مى‏نشانند تا بفهمند كه راست مى‏گوئيد يا نه و بفهمانند، به مجرد اينكه ادعا كرديد كه من براى اين ملت و براى اين كشور خدمتگزارم رها مى‏شويد؟ امتحان خواهيد شد و در امتحان هستيد. از من طلبه تا تمام افراد اين مملكت و تمام افراد بشر و تمام انبيا و اوليا همه در معرض امتحانند، به ادعا و گفتار رها نمى‏شوند. فرموده است كه: سابقين را ما امتحان كرديم تا اينكه معلوم بشود كه چه كسى مؤمن است و چه كسى منافق. همه گروه‏ها، همه مردمى كه در اين مملكت يا در رأس امور هستند، يا در بازار هستند، يا در كشاورزى هستند، يا در كارخانه‏ها هستند، يا در گروهك‏هاى مفسد هستند، همه بدانند كه در محضر خدا هستند و در معرض امتحان. در گفتار بسيار آسان است كه انسان ادعا كند كه من چه هستم و چه هستم، لكن همان معنائى را كه ادعامى كند در همان امتحان مى‏شود، همان شخصى كه مى‏گويد من بشر دوستم، در همان معنا امتحان مى‏شود، همان شخصى كه مى‏گويد كه من طرفدار حقوق بشر هستم در همان معنا امتحان شود، اگر در آن مقامى كه رسيد، با آنوقتى كه قبل از آن مقام بود هر دو مساوى است و نقش او يك طو راست و رياست براى او سنگينى نمى‏كند، اين شيعه على ابن ابيطالب است و پيرو او، و از امتحان روسفيد بيرون آمده من خجالت مى‏كشم وقتى كه شماها را مى‏بينم كه از خوزستان و خرم آباد و از جنوب و از غرب آمده‏ايد و آنهمه رنج ديده‏ايد و آنهمه جوان‏هاى شما شهيد شده‏اند و آنطور خانه‏هاى شما خراب‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 238

شده‏اند و وقتى كه بيائيد در اينجا ببينيد اوضاع طور ديگرى است سرخون شما دعواست. قلم‏هاى در روزنامه‏ها، دست‏هايى كه اين قلم‏ها به دست‏شان است، آنهائى كه در راديو تلويزيون و در ساير جاها سخنرانى مى‏كنند همه مورد امتحان خدا هستند. آنوقتى كه قلم به دست مى‏گيريد بدانيد كه در محضر خدا قلم دست گرفته‏ايد، آنوقتى كه مى‏خواهيد تكلم كنيد بدانيد كه زبان شما قلب شما، چشم شما، گوش شما در محضر خداست. عالم محضر خداست در محضر خدا معصيت خدا نكنيد، در محضر خدا با هم دعوا نكنيد سر امور باطل و فانى، براى خدا كار بكنيد و براى خدا به پيش برويد. اگر ملت ما براى خدا و براى رضاى پيغمبر اكرم به پيش برود، تمام مقاصدش حاصل خواهد شد. خداوند ما و شما را از اين امتحان بزرگ سرفراز و روسفيد بيرون بياورد. خداوند تمام افراد ملت ما را آبرومند كند. خداوند اين نهضت را متصل به نهضت امام زمان سلام الله عليه بكند. خداوند دشمنان ما را هدايت كند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:16 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 239

تاريخ: 8/10/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهداى نيروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى

حضور شيرزنان در صحنه براى فداكارى و مجاهدت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما بانوان محترم، بازماندگان شهداى نيروى هوائى و اقرباى معلولين نيروى هوايى تشكر مى‏كنم كه با روى گشاده و با روحيه قوى با من مواجه هستيد و به مخالفين نهضت با شجاعت، استفامت، نمايش مى‏دهيد كه شما شيرزنان مثل متعلقين شما، شيرمردان، در راه اسلام و در راه كشور اسلامى براى فداكارى و براى مجاهدت حاضريد. در قرآن كريم يك آيه در دو سوره وارد شده است كه دريك سوره يك ذيل كوچكى دارد، در يك سوره بدون آن ذيل است. در يك سوره وارد شده است فاستقم كما امرت امر به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمايد كه استقامت داشته باش در آن امورى كه مأمورى. در يك سوره ديگرى كه سوره هود وارد شده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك كه هم به خود رسول اكرم امر مى‏فرمايد كه: استقامت و پايدار باش در آن مأموريتى كه دارى و كسانى هم كه ايمان به تو آوردند و برگشتند به خدا با تو، آنها هم استقامت كنند. در اين دنيا كسانى كه براى شرافت خودشان، براى شرافت اهل ملتشان، براى شرافت اسلام امورى را انجام مى‏دهند، كارهايى را انجام مى‏دهند اگر در دنبالش استقامت داشته باشند، آنها را حوادث نلرزاند، اينها به مقاصد مى‏رسند، براى اينكه استقامت يك امر مهمى است و مشكلى. در سوره دومى كه سوره هود است كه داراى آن ذيل است كه همه ما مأموريم به استقامت و در رأس، رسول اكرم است، ايشان در اين سوره و در اين آيه از ايشان وارد شده است كه فرموده‏اند: شيبتنى سوره هود لمكان هذه الايه به حسب اين روايت از ايشان نقل شده است كه فرموده‏اند: سوره هود من را پير كرد، براى اين آيه. براى اينكه همه مأمورين را، همه ملت‏هاى اسلامى را، همه افراد مسلم را امر فرموده است به اينكه در مأموريتى كه داريد استقامت كنيد، پابرجا باشيد، متزلزل نشويد، چه بسا افرادى كه ابتدائاً در يك امرى وارد مى‏شوند لكن بعضى مشكلات وقتى پيش آمد نمى‏توانند خوددار باشند، توانند استقامت كنند و چه بسا اشخاصى كه مستقيم هستند استقامت‏كنند، پايدارى مى‏كنند تا آخر تعليمى كه خداى تبارك و تعالى به مسلمين داده است، اين است كه بايد در مأموريت خودتان استقامت داشته باشيد، پايدارى داشته باشيد. بحمدالله امروز ملت ما عموماً و ارتش و قواى مسلح ما خصوصاً و نيروى هوايى بالاخص اين امتحان را و اين مأموريت الهى را عمل

صحيفه نور ج 13 صفحه 240

كردند، هم فداكارى كردند و هم استقامت. شما بانوان محترم كه بازماندگان آنها هستيد و براى شما آنها شرافت و عزت به يادگار گذاشتند، خودتان هم مى‏بينم در گفتارتان استقامت از آن ظاهر مى‏شود.

ملت بايد علاوه بر جهاد، استقامت در جهاد داشته باشد

ملتى كه بخواهد شرافت خودش را حفظ كند، اسلام را كه مبداء همه شرافت‏هاست بخواهد حفظ كند، اين ملت بايد علاوه بر جهاد، استقامت در جهاد داشته باشد. استقامت معنايش اين است كه اگر گرفتارى‏هائى پيدا شد در جهاد، اگر در جنگ‏هايى كه پيش مى‏آيد براى يك ملتى كه مى‏خواهد شرافتمند باشد، خواهد اسلام را و نهضت اسلامى را به ثمر برساند، از مشكلات هراس نداشته باشد، در مشكلات سستى نكند، اين امر خداست. خداى تبارك و تعالى كه دفاع را بر همه ملت و بر همه مسلمين واجب كرده است و ما هم الان در اين امر واقع شده‏ايم كه دفاع مى‏كنيم از شرافت خودمان، دفاع مى‏كنيم از اسلام عزيز. همان كه امر فرموده است كه دفاع كنيد، به همه ملت‏ها امر فرموده است كه پايدار باشيد استقامت كنيد. رسول اكرم در عين حالى كه بالاترين موجود بود در استقامت و حضرت امير سلام الله عليه در روايتى وارد شده است كه ما در جنگ هر وقت كه فشار بر ما مى‏آمد به رسول خدا پناه مى‏برديم. در عين حال خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه: فاستقم كما امرت امر مى‏كند كه پايدار باش! نلرزاند تو را چيزى، آنجايى كه مى‏رسد به اينكه تو و امت پايدار باشيد. پيغمبرمى فرمايد كه: من به واسطه اين آيه پير شدم براى اينكه استقامت مشكل است و من گرچه مى‏توانم استقامت كنم و افرادى هم مى‏توانند، ولى همه ملت اطمينان نيست كه بتواند مستقل باشد، مستقم باشد. استقامت در امر از خود امر مشكلتر است. چه بسا پيروزى‏هائى كه براى يك ملتى پيش مى‏آيد براى اينكه استقامت در آن امر كه موجود شده است ندارند، سستى مى‏كنند آن پيروزى از دست‏شان مى‏رود.

تلاش مفسدين شايعه‏ساز براى تضعيف روحيه ملت شما امروز هم و

تمام ملت و هم قواى مسلحه كه خداوند حفظشان كند و هم نيروى هوايى كه از او بيشتر از ديگران تعريف شود به پيروزى‏هاى چشمگير رسيده‏اند. ملت ما كارى كرده است كه تمام دنيا را به تحير وا داشته است. ملت مابر برزگترين قدرت‏هاى عالم غلبه كرده است. دست بزرگترين قدرت‏هاى عالم را از مملكت خودش قطع كرده است. دست دشمنان بشريت را از كشور خودش قطع كرده است. الگو شده است از براى همه كشورهاى مستضعفين. در عين حالى كه اين كار را كرده است، مأموريم ما همه، ملت ما، ارتش ما و ساير قواى مسلح و همه مستضعفان، مأموريم كه در اين امرى كه كرديم، در اين پيروزى كه به دست آورديم ما استقامت داشته باشيم، پايدارى داشته باشيم. جنگ‏ها كمبودى دارد، جنگ‏ها شهادت دارد. جنگ‏ها خوف دارد براى بسيارى، جنگ‏ها گرسنگى دارد، جنگ‏ها گرانى دارد، جنگ‏ها خرابى دارد و همه چيزهائى كه لوازم جنگ است، خصوصاً جنگى

صحيفه نور ج 13 صفحه 241

كه در ايران پيش آمده است و خصوصاً نهضتى كه ايران كرده است كه موجب اين شده است كه قدرت‏هاى بزرگ در مقابل او دست به يك توطئه‏ها زده‏اند و مى‏زنند كه محاصره اقتصادى يكى از آنهاست جنگ اين معانى را دارد و شما كه مى‏خواهيد كشور خودتان را نجات بدهيد، شمائى كه قيام كرديد و قريب صد هزار كشته داديد و قريب بيشتر از صد هزار، بيشتر از صد هزار معلول داشتيد تا پيروز شديد و به اينجا رسيديد، بايد استقامت داشته باشيد، پايدارى داشته باشيد. اين متاعى كه گير شما افتاده است در دنيا نظير ندارد، ديگران به اين متاع نرسيدند استقلالى كه شما پيدا كرديد ديگران به آن نرسيدند. آزادى كه شما پيدا كرديد ديگران به آن نرسيدند. اين آزادى، حفظش و نگهداريش، اين استقلال حفظ و نگهداريش زحمت دارد. خداوند مى‏فرمايد استقامت كنيد، پايدار باشيد. از اينكه بنزين كم است نبايد بلرزيد. ارتش ما دارند جان مى‏دهند شما براى بنزين سست مى‏شويد. جوان‏هاى ما، پاسدارهاى ما، ارتش ما، ژاندارمرى ما، بسيج ما، همه اينها در سرحدات دارند فداكارى مى‏كنند، جانفشانى كردند و مى‏كنند، شهيد دادند و مستقيمند، و در محال خودشان باز استقامت دارند مى‏كنند و هر روز پيشروى مى‏كنند. ملت بايد توجه كند به اين مسائل. اشخاصى كه تبليغات سوء مى‏كنند و از كمبود به گوش شما مى‏خوانند اين اشخاص، اشخاصى هستند كه مى‏خواهند اين پيروزى را از دست شما بگيرند، مى‏خواهند استقامت را از دست شما بگيرند. امر دائر است، يا حرف مفسدين را بشنويد يا حرف خداى تبارك و تعالى كه مى‏فرمايد فاستقم كما امرت و من تاب معك همه مأموريم، همه مأمور هستيم كه استقامت كنيم و پايدار باشيم. من از شما بانوان محترم و بازماندگان شهدا، باز ماندگان شهداى نيروى هوائى و همه بازماندگان شهدا در هر جا كه هستند تشكر مى‏كنم كه چنين روحيه قوى‏اى داريد، كه باز در مقابل همه توطئه‏ها ايستاديد و سخن مى‏گوئيد و مقاله مى‏خوانيد و مردم را دعوت به حيات مى‏كنيد و خداوند تبارك و تعالى به همه شماها و به همه ملت ما عزت عنايت كند، العزت لله عزت مال خداست. من اميدوارم كه اعطا كند به همه شما و به همه ملت ما و به همه مسلمين عزت را، شرافت را، مستقيم باشيد. پايدار باشيد كه پيروز هستيد. از گرانى نترسيد، از كمبود نترسيد. شوروى با آن قدرت بزرگش كه شصت و چند سال است نهضت كرده است به قول خودش، شورش كرده است، الان هم صف‏هاى بلند در آنجا براى اينطور مطالب هست. الان هم اشخاصى كه از آنجا مى‏آيند مى‏گويند همين كمبودهائى كه هست در آنجاها هم هست. الان هم محتاج به اين است كه گندم از آمريكا بخرد. در خود آمريكا، شما خيال مى‏كنيد كه آمريكا در رفاه دارد زندگى مى‏كند. آنقدر در امريكا فشار هست و مستمندان هستند كه شايد جاهاى ديگر به آن اندازه شايد نباشد، چرا بايد گوش بدهد ملت ما به اين مفسدينى كه مأمورند از طرف قدرت‏هاى بزرگ، براى شايعه درست كردن و براى تضعيف؟ چرا بايد گوش كند ملت مابه اين شايعه سازان و اين مفسدين كه هر روز در بين مردم مى‏روند و تضعيف مى‏كنند روحيه آنها را؟ شما با آن روحيه بزرگ معجزه ايجاد كرديد در دنيا. اعجاز كرديد شما در دنيا. با استقامت خودتان حفظ كنيد اين اعجاز را. حفظ كنيد اين پيروزى بزرگ را و به كسانى كه در مقابل شما مى‏ايستند و گويند كارى انجام نشده است، بفهمانيد كه ايران كارى كه

صحيفه نور ج 13 صفحه 242

كرده است در دنيا نظير ندارد. در طول تاريخ نظير ندارد كه يك ملت سى و چند ميليونى به يك قدرت‏هاى بزرگ چند صد ميليونى با آنهمه ابزار غلبه كرده است و دست آنها را كوتاه كرده است. چه مى‏خواهد ديگر بشود، بالاتر از اين امر چيست امروز روز استقامت است، امروز روز پايدارى است. برادران و خواهران بايد پايدار باشند و استقامت كنند و اين نهضت را انشاء الله به پيروزى‏نهايى برسانند و من از خداى تبارك و تعالى رحمت براى شهداى شما و سلامت براى معلولين شما و عافيت براى خود شما و بستگان شما و براى تمام ملت ايران خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 243

تاريخ: 11/10/59

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان مركز تربيت معلم تبريز و اعضاى بسيج مستضعفين مشهد و تنكابن

همه انسان‏ها در خسارت هستند مگر مؤمنينى كه عمل صالح داشته باشند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايان كه از راه دور آمده‏اند، از تبريز، از خراسان در اين هواى سرد زحمت كشيده‏ايد و اين راه‏هاى طولانى را طى كرديد و در اين جاى كوچك و حقير مجتمع شديد با زحمت، از همه تشكر مى‏كنم و از خداى تبارك و تعالى تؤفيق و سلامت همه شما را و همه ملت را خواستارم. برادران من! شما مى‏دانيد كه امروز روزى است كه ايران مواجه با مشكلات است، مشكلات خارجى، مشكلات داخلى و تا اينكه اين مشكلات رفع بشود مقدارى زمان لازم دارد و آن چيزى كه لازم است بر همه ما، آن چيزى است كه خداى تبارك و تعالى براى مؤمنين ذكر فرموده است كه همه انسان‏ها در خسارت هستند مگر مومنينى كه عمل صالح داشته باشند. و در تمام اعمال صالحه دو چيز را فرموده‏اند: يكى سفارش به صبر و يكى سفارش به حق. مى‏فرمايد: والعصر، ان الانسان لفى خسر الاالذين امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر همه انسان‏ها در خسارتند مگر مؤمنين، آنهائى كه عمل صالح مى‏كنند و سفارش به صبر و حق مى‏كنند. امروز ما هم محتاجيم به اينكه هر كدام، دوستان خودمان را دعوت به حق بكنيم، دعوت به اسلام كه در رأس حقوق است و حق مطلق است بكنيم و دعوت به آرامش در يك همچو موقعى كه گرفتارى هست بكنيم و دعوت به جمهورى اسلامى بكنيم و دعوت به صبر. اگر انسان بخواهد حق را به دست بياورد، اگر انسان بخواهد يك حكومت حقى در كشورش باشد و اگر بخواهد اسلام كه حق مطلق است در كشور پياده بشود بايد صبر كند، آنطورى كه اولياء خدا سلام الله عليهم در همه مراحل، در همه مصيبت‏ها، در همه مشكلات صبر مى‏كردند. آنقدر مشكل كه براى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پيش آمد در زمان تشريف فرمائى‏شان در مكه و بعد در مدينه آنقدر كه براى ايشان از همه طرف مشكلات بود، محاصره اقتصادى بود و حمله نظامى، براى ما آنطور پيش نيامده است. آن چند سالى كه رسول اكرم به واسطه فشارهائى كه بر او وارد شد در مكه مجبور شد كه در يك كوهى و در يك غارى پناه بگيرد و مشركين و منافقين و ساير قشرهاى فاسد او را در حصر اقتصادى گذاشتند كه حتى براى ارزاق يوميه‏شان معطل بودند و با زحمت تهيه مى‏كردند و بعد هم كه از مكه هجرت فرمودند و به مدينه تشريف آوردند، آنطور هجوم‏هاى نظامى بر آنها شد و آنطور هجمه مشركين و قدرت‏هاى آن زمان بر حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم و

صحيفه نور ج 13 صفحه 244

ياورانشان شد براى ما تاكنون نشده است و ملت مادر عين حالى كه در فشار اقتصادى از طرف آمريكا و بستگان او هست و همه ملت‏هاى غير مسلم و همه دولت‏ها، ملت ما و دولت ما را در فشار از همه اطراف گذاشتند، معذلك چون يك امرى است كه خود ملت قيام كرده است براى آن و ملت اولى از همه است براى حفظ آن، اين حصر اقتصادى و اين هجمه‏هاى نظامى براى ملت ما آنطور ناگوار نيست و الحمدلله همه قشرهاى ملت و همه انسان‏هائى كه در ايران هستند، همه، زن و مرد، بچه و بزرگ براى حفظ نهضت اسلامى خودشان كوشا هستند و همه خودشان را در حال جنگ مى‏بينند و جوان‏هاى برومند ما از همه اطراف ايران داوطلب هستند براى جنگ با آن اشخاصى كه گول خورده‏اند از طرف بعث كافر.

امروز ملت ما كشور و دولت را از خودشان مى‏دانند

برادران من! شما مى‏دانيد كه در صدر مشروطيت، ايران چقدر ابتلائات داشت و آذربايجان چه همتى در اين امر كرد و سردارهائى كه از آذربايجان برخاستند چقدر زحمت متحمل شدند و چقدر رنج كشيدند و پيروز شدند. الان همه ملت ما مثل آذربايجان هستند. آنوقت آذربايجان بود و بعضى جاهاى ديگر مثل گيلان و ساير جاها هم كم و بيش، لكن به اين وضعى كه الان هست، تاريخ سراغ ندارد الان تمام ملت از همه افراد كشور، در تمام قشرهائى كه هستند، همه اين نهضت را از خودشان مى‏دانند و پيروزى اين نهضت را پيروزى خودشان مى‏دانند. مثل زمان سابق نيست كه بين دولت و ملت جدائى بود، بين ارتش و ملت جدائى بود و مردم آنها را از خود بيگانه دانستند. امروز بحمدالله همه ملت ما الا بعضى مفسدينى كه تابع ابرقدرت‏ها هستند، اين كشور را از خودشان مى‏دانند و دولت را از خودشان دانند و همه قواى مسلح را از خودشان مى‏دانند و همه كسانى كه در رأس كارها هستند از خودشان مى‏دانند از اين جهت آن فشارهائى كه بر اين مملكت وارد دارد مى‏شود تحمل مى‏كنند و بايد صبر كرد، سفارش به صبر كرد. براى احقاق حق صبر لازم است. اگر ما اسلام را مى‏خواهيم و اگر قرآن كريم را مى‏خواهيم كه در اين مملكت و انشاء الله در ممالك ديگر پياده بشود و مى‏خواهيم كه يك حكومت اسلامى داشته باشيم، بايد همه توصيه به حق بكنيم و سفارش به حق بكنيم و در همه اطراف كشور، آنهائى كه در كميته‏ها هستند، آنهائى كه در بسيج هستند، آنهائى كه در دادگاه‏ها هستند و سپاه پاسداران شهربانى و همه با هم سفارش به حق بكنند و اگر اعوجاجى خداى نخواسته در يكى پيدا بشود يا نفوذى كرده باشد بعضى افراد منحرف و چپ نماى نوكر راست، بايد سفارش كنند و نگذارند بر خلاف حق كسى عمل كند. وقتى يك كشورى ادعا كند كه جمهورى اسلامى است و مى‏خواهد جمهورى اسلامى را متحقق كند، اين كشور بايد همه افرادش امر به معروف و نهى از منكر باشند، اعوجاج‏ها را خودشان رفع بكنند. اگر در يك كميته‏اى خلاف واقع شود، خود افراد كميته و خود مردم آن اعوجاج را سفارش بكنند كه رفع بشود. سفارش به حق و صبر، و سفارش به صبر. در مشكلات صبر بكنند و سفارش به صبر بكنند و در همه قشرهاى متصدى كار سفارش به حق بكنند.

صحيفه نور ج 13 صفحه 245

نگذارند كه بعضى افراد در هر ارگانى كه هستند، در هر جائى كه هستند، خود ملت نگذارند كه بعضى افرادى كه نفوذ كرده است در همه ارگان‏ها، اينها خلافى بكنند خلاف شرعى بكنند، خلاف عرفى بكنند و آنها را امر به معروف كنند و از منكرات نهى كنند تا به سفارش حق تعالى كه فرموده است كه همه مردم در خسرانند مگر مؤمنين كه عمل صالح مى‏كنند و سفارش به حق مى‏كنند و سفارش به صبر. ما همه امروز وظيفه داريم، امر به معروف و نهى منكر بر همه مسلمين واجب است، جلوگيرى از منكرات بر همه مسلمين واجب است، سفارش به حق كه امر به معروف است و نهى از منكر است بر همه مسلمين واجب است. شما و ما مؤظفيم كه هم در تمام امورى كه مربوط به دستگاه‏هاى اجرائى است امر به معروف كنيم و اگر اشخاصى پيدا مى‏شوند كه خلاف مى‏كنند معرفى كنيم به مقاماتى كه براى جلوگيرى مهيا هستند و مشكلات را هم تحمل كنيم. مشكلاتى كه امروز براى ايران هست و براى مملكت جنگ‏زده هست، اين مشكلات بايد صبر بشود تا اينكه رفع بشود. شما كه امروز كشور را از خودتان مى‏دانيد و دولت را از خودتان مى‏دانيد و رئيس جمهور را از خودتان مى‏دانيد و ارتش را از خودتان مى‏دانيد و همه مصالح كشور را مصلحت خودتان مى‏دانيد و هر فسادى كه در كشور واقع بشود نقص براى خودتان دانيد، مؤظف هستيد و مؤظف هستيم كه هر چيزى كه برخلاف حق است سفارش كنيم كه انجام نگيرد و حق در ايران انجام بگيرد و مشكلاتى كه در اثر جنگ و در اثر انقلاب و در اثر مخالفت با ابر قدرت‏ها براى مملكت ما پيش آمده است، خودشان صبر كنند و دوستان خودشان را به صبر سفارش كنند و انشاء الله اميدوارم كه اين صبر شما هم مورد رحمت الهى واقع بشود و هم فرج براى كشور ما و براى ملت ما حاصل بشود.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 246

تاريخ: 15/10/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام رئيس جمهور در تبريك پيروزى سپاهيان اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى رئيس جمهور، ايده الله تعالى‏

ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم‏

خبر پيروزى چشمگير قواى مسلح اسلام، با هماهنگى بين جميع رزمندگان عزيز موجب تقدير و تشكر گرديد. سلام و تقدير اينجانب را به فرماندهان محترم و سران عزيز و سربازان و پاسداران معظم اسلام ابلاغ نمائيد. انتظار دارم كه با پشتكار و هماهنگى و انسجام همه رزمندگان محبوب به زودى كشور اسلامى از لوث وجود كفار خذلهم الله پاكسازى شود. از خداوند تعالى سلامت و پيروزى همگان را خواستارم. اميدوارم خبر پيروزى‏نهائى را به خواست خداوند تعالى به زودى دريافت دارم. سلامت جنابعالى و رزمندگان عزيز و فرماندهان و افسران و درجه‏داران و پاسداران و بسيج و شبه‏نظاميان و تمامى نيروهاى مسلح و نيروهاى مردمى كه ستون فقرات انقلاب اسلامى ما مى‏باشند از خداوند تعالى خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 247

تاريخ: 15/10/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت تحريريه مجله سروش

مطبوعات بايد در خدمت خواسته مردم، يعنى اسلام باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در انقلابى كه از خود مردم بوده است و انگيزه‏اش را هم خود مردم تعيين كرده‏اند، بايد همه گروه‏هائى كه مى‏خواهند در اين انقلاب خدمت كنند، همان انگيزه را داشته باشند. انقلاب ايران به واسطه اينكه انگيزه‏اش اسلام بوده و از مردمى كه علاقه‏اى به اسلام داشته‏اند، شروع شده است و با همه علاقه پيروز شده است، بايد هر طايفه‏اى كه مى‏خواهند يك كارى بكنند، همان جهت را در نظر بگيرند و همان چيزهائى را كه مبداء پيروزى مسلمانان ايران شد، تعقيب كنند. مع الاسف در مطبوعات ديده مى‏شود كه آن انگيزه‏اى كه مردم دارند و آن فكرى كه روى آن فكر غلبه كرده‏اند و آن طرزى كه جامعه، به استثناى بعضى از افراد و يا بعضى از گروه‏ها، دنبال آن بوده و هستند نيست، من البته وقت ندارم كه همه مطبوعات و همه آن چيزهائى كه نوشته مى‏شود از قبيل مجله‏ها، كتاب‏ها و روزنامه‏ها را بخوانم، لكن به طور اجمال نگاه مى‏كنم.

مطبوعات بايد به اين ملت خدمت كند و بايد همان راه را پيش بگيرند كه ملت داشته و به واسطه همان پيروز شده است، ولى انسان مى‏بيند كه بعضى از مطبوعات اينطور نيستند. شما همه مى‏دانيد كه اگر اين وحدت و يكپارچگى ملت و آن علاقه‏اى كه ملت به اسلام داشت، نبود، ما توانستيم كه چنين پيروزى به دست بياوريم براى اينكه ما در آنوقت نه در ارگان‏هاى نظامى دستمان بود و نه تعليمات نظامى داشتيم و نه يك اسلحه قابل ذكر، بلكه هيچ نداشتيم، معذلك آن چيزى كه همه حساب‏ها را در هم كوبيد، توجه مردم در سراسر ايران، از بچه كوچك تا پيرمردها، به يك مطلب بود، آن اينكه بايد رژيم سابق نباشد و جمهورى اسلامى باشد و آنوقت اختلاف هم در كا رنبود، آنها كه بعداً، اختلاف كردند آنوقت هم انگيزه‏اش را داشتند، ولى در مقابل آن، آن موجى كه بود، جرأت نمى‏كردند چيزى بگويند. ممكن است كه خيلى از آنها خواستند خودشان را در جمعيت داخل كنند كه بعداً بهره‏بردارى نمايند چنانچه مى‏بينيد الان همين طور است. چه اشخاصى و چه گروه‏هائى كه در اين نهضت و در اين كارى كه مردم كردند، بسياريشان دخالت نداشتند، بلكه بعضى از گروه‏ها هيچ دخالت نداشتند، لكن خودشان را وارد كردند و دنبال اين بودند كه چه مى‏شود آيا رژيم سابق غلبه مى‏كند تا خودشان را داخل او بكنند؟ و يا رژيم بعدى غلبه مى‏كند تا خودشان را در آن داخل نمايند؟ و معنى

صحيفه نور ج 13 صفحه 248

فرصت‏طلبى هم همين است كه اشخاصى كنار بنشينند و نگاه كنند ببينند چه مى‏شود، هر چه شد آنوقت خودشان را در آن گروهى كه پيروز شده است، جا بزنند. البته اين گروه‏ها وقتى ديدند مسأله آنطور نيست كه هر كسى بيايد و هر كارى دلش مى‏خواهد، بكند و وقتى مواجه شدند با جمعيت‏هائى كه توجه به اسلام داشتند، مشغول شيطنت شدند. بنابراين، مطبوعات بايد خدمتى كه به آنها محول شده است و براى كشور ما مطرح هست، آن را انجام دهد تا به اسلام و به كشور خودشان خدمت كرده باشند و بايد آن خط را دنبال نمايند. مطبوعات بايد مسائلى را كه مضر به وحدت جامعه و مضر به آن انگيزه‏اى است كه جامعه براى آن قيام كرده است و در حقيقت مضر براى اسلام است، از او احتراز كنند.

انتخاب افراد در مطبوعات امر مهمى است

بايد آنهائى كه در رأس مطبوعات هستند توجه داشته باشند كه مبادا در بين آنها اشخاصى خودشان را جا بزنند. شما مى‏دانيد كه الان اينهائى كه انحراف دارند مشغول فعاليت هستند و مى‏خواهند خود را در هر چه جايى كه پيدا بشود به يك صورتى داخل كنند. ممكن است يكى از آنها تسبيحى دست بگيرد و ريشى هم بگذارد و در حضور شما نماز هم بخواند، ولى شما بايد فكر بكنيد كه اين شخص سابقه‏اش چه بوده و چكاره است و فرض كنيد وقتى در محله شما وارد مى‏شود مى‏خواهد چكار بكند. انتخاب افراد براى مطبوعات امر مهمى است خصوصاً براى راديو تلويزيون چون اشخاص زيادى در راديو تلويزيون و مطبوعات هستند كه مى‏خواهند وارد شوند، به طورى كه اشخاصى كه درست فكر مى‏كنند متوجه نباشند و راه را منحرف كنند. الان شما بينيد در سرتاسر كشور يك مسائل انحرافى هست كه اين مسائل، اين مسائل انحرافى نمى‏شود از آن اشخاصى باشد كه مستقيمند. بنابراين معلوم مى شود كه اشخاصى منحرف مثلاً در كميته‏ها، در دادگاه‏ها، در بسيج، در همه جا، در راديو تلويزيون، در مطبوعات هستند. البته در بين اينها الان بسيار اشخاص سالمى هستند، اما چون ممكن است گاهى ساده فكر كنند و يك كسى را كه درست نمى‏شناسند و از سوابق او درست اطلاع ندارند، چون ظاهرسازى مى‏كند از او گول بخورند و او را در دادگاه و يا در كميته و در مطبوعات كه مهم است، وارد بكنند و يك وقت متوجه شوند كه آن خطى را كه خود ملت داشته است كه هم وحدت و هم اسلام در آن بوده، نيست و يك وقت مى‏بينيم كه در مطبوعات آن شخص راهى مى‏رود كه به طرف چپ است و يا يك راهى را مى‏رود كه به طرف راست است و مى‏بينيم آن راه مستقيمى كه يك ملت دنبالش هستند، آن راه اسلام است، منحرف مى‏شود. اين از مسائل مهمى است كه بخواهند خدمتى بكنند اين از مسائل مهم كسانى است كه بخواهند خدمتى بكنند، مجله‏اى بيرون بدهند يا روزنامه‏اى بنويسند. اولين مسأله آنها اين است كه افراد انتخاب كنند، اولين مسأله آنها انتخاب افراد است، چون افراد اگر چنانچه اشخاصى منحرف باشند، بدون اينكه شما توجه داشته باشيد، يك وقت متوجه مى‏شويد كه انحراف پيدا شده است چو ن اشخاصند كه مى‏توانند انسان را به دامان امريكا و يا به دامان شوروى بكشانند. ملتى كه براى اينكه از زير اين سلطه‏ها خارج شود آنقدر

صحيفه نور ج 13 صفحه 249

مجاهده كرده است، آنقدر جوان داده است، آنقدر زحمت كشيده است، يك وقت مى‏بينيد راه مجله، راه مطبوعات، راه راديو تلويزيون، نطق‏ها و همه آن چيزهائى كه الان هست، به واسطه ورود اشخاصى كه خلاف آن چيزى كه مسير ملت است، عمل مى‏كنند، منحرف شده و شما بعداً متوجه آن مى‏شويد. اين از مسائل مهمى است كه توجه به او لازم است و اغماض از آن جايز نيست.

رسانه‏ها مربى يك جامعه هستند

من اميدوارم اين مجله‏اى كه شما داريد و حالا آمده‏ايد به اينجا بامن صحبت مى‏كنيد، اين توجه در رأس همه توجهات آن باشد نوشته‏هائى كه مى‏خواهيد طرح بشود، چند نفرى را كه يقين داريد آدم‏هائى مستقيم هستند و در مسير ملت و كشور هستند و وابستگى به هيچ جا ندارند، مطالعه و درست در آن دقت كنند و بعد از دقت در روزنامه يامجله نوشته شود. اينطور نباشد كه بنويسند و منتشر بشود، بعد بفهمند كه اين نوشته بر خلاف بوده است، و اين مطلب يك امرى است لازم. كتاب هم وقتى كه نوشته مى‏شود، قبل از اينكه انتشار پيدا كند، بايد اشخاص كارشناس متوجه به شيطنت‏هائى كه شياطين مى‏خواهند بكنند، باشند. فرض كنيد كتابى اولش خيلى خوب است، اواسطش هم خيلى خوب است، ولى يك وقت مى‏بينيد كه يك جايش طورى از كار در مى‏آيد كه آنطور كه ما تصور مى‏كرديم، نيست. چيزهائى كه منتشر مى‏شود بايد به آن درست توجه شود و افراد مطلع و مدبر و كسانى كه از مكتب‏ها اطلاع دارند و مسير آنها را مى‏دانند به آن توجه كنند، كتاب‏ها را مطالعه كنند، مجله‏ها را قبل از انتشار درست مطالعه كنند مبادا يك وقتى يك جايش خلاف در آيد و آنوقت براى شما دست بگيرند كه مثلاً اين مجله انحرافى است. اين مطلب هم به صلاح خود شماست و هم به صلاح ملت و از مسائل مهمى است كه در درجه اول اهميت واقع شده است. اشخاصى كه اداره مى‏كنند يك جائى را بايد از اول ارزيابى شود كه اين اشخاص چكاره بوده‏اند، سوابقشان چيست و تحصيلاتشان در كجا بوده، چه رويه‏اى در تحصيلات داشته‏اند و بعد از انقلاب چه وضعيتى داشته اند، قبلاً چه وضعيتى داشته‏اند، افكارشان قبلاً چه بوده. اگر كسى افكارش منحرف بوده و حالا بيايد ادعا بكند كه من برگشته‏ام، ما بايد قبول كنيم، اما نبايد او را مجله‏نويس كنيم، اين دو، با هم فرق دارد. بسيارى از اشخاص هستند كه مى‏آيند و مى‏گويند ما توبه كرديم، البته توبه آنها قبول است، لكن نمى‏شود آنها را سركارى گذاشت كه آن كار اهميت دارد، براى اينكه ما نمى‏دانيم اين شخص به حسب واقع توبه كرده است يا مى‏خواهد با كلمه توبه ما را بازى دهد. ما قبول مى‏كنيم كه در جامعه مسلمين مثل ساير مسلمانان با او عمل كنيم، اما نبايد راديو تلويزيون را به دست او بدهيم و يا او را در راديو تلويزيون راه دهيم و يا مجله‏اى كه براى تربيت افراد و براى ترويج مسير اسلامى ملت است، به دست او بدهيم و يا نوشته‏هايش را به دست او بسپاريم. ما نبايد خوش‏باور باشيم، خيلى از اشخاص هستند كه تمام حرف‏هايشان حرف‏هاى اسلام است، تمام حرف‏هايشان حرف‏هاى نهج البلاغه است، تمام حرف‏هايشان حرف‏هاى قرآن است، لكن مسيرشان اين نيست. اشخاصى هستند كه اين راه را پيش گرفتند براى اينكه خودشان را در جامعه جا

صحيفه نور ج 13 صفحه 250

بزنند و آن مقصدى را كه دارند عمل كنند. بايد قبول كنيم يك كسى كه فرض كنيد قبلاً عاصى بوده، اين آدم مسلمان است و به او ترتيب اثر اسلام هم بدهيم. مثلاً فرض كنيد يك دزدى آمده توبه كرده است، توبه دزد قبول است اما آيا شما مى‏توانيد سرمايه‏هايتان را دست او بدهيد و به او بسپاريد؟ خير، چون اين عقلائى نيست، ممكن است اين دزد براى اينكه سرمايه دستش بيايد، توبه كرده است و ما مؤظفيم كه در ظاهر قبول كنيم كه دزد توبه كرده است و حتى اگر يك توبه‏اى هم كه ظواهرش هم درست بوده، كرده باشد، مى‏توانيم در نماز هم به او اقتدا كنيم، اما نمى‏توانيم چيزى كه در او امانت و ديانت لازم است، به دست او بدهيم. از همه بدتر همين مجلات است، همين مطبوعات و راديو تلويزيون است و همين چيزهائى است كه براى تربيت جامعه لازم است. يك نفر آدم كه قبلاً فرض كنيد انحراف داشته كمونيست بوده و حالا آمده است ومى گويد حرف‏هاى آنها درست نبوده و من برگشته‏ام، مى‏گوئيم بسيار خوب، شما برگشته‏ايد، اما ما نمى‏توانيم اين شخص را در راديو تلويزيون راهش دهيم و بگوئيم مردم را تربيت كن، چون ممكن است كمونيست باشد لكن ما را بازى دهد، ما مكلفيم با اين شخص در ظاهر، عمل مسلمانى بكنيم در صورتى كه در عقيده كمونيست نشده باشد كه آن مسأله ديگرى است. شما نمى‏توانيد در مجله‏اى كه داريد افرادى را انتخاب كنيد كه در سابقه‏شان انحراف بوده است به حساب اينكه حالا ديگر خوب شده است و آدم مسلمانى است و به اين حساب او را در روزنامه‏تان وارد كنيد. اينكه او خيلى خوب است براى خودش، ما نمى‏گوئيم بد است اما نمى‏توانيم مطلبى را كه در تربيت يك ملتى و در سرنوشت يك ملتى دخالت دارد، به دست او بدهيم. اين از مسائل مهمى است كه در همه جا بايد رعايت شود. اينكه ما بگوئيم اشخاصى كه مى‏گويند ما خوب هستيم و بايد وارد شويم و هر جائى كه سرنوشت ملت است به دست او بدهيم، اين ساده‏انديشى است و توجه نداشتن به مسائل است. ممكن است يك نفر آدم خيلى خوب هم، خوب و متعهد باشد لكن اشتباه داشته باشد، اشتباه براى او چيزى نيست اما براى يك ملت ممكن است صدمه وارد شود. فرض كنيد اگر يك اشتباهى در ارتشى واقع شود و يا رئيس ارتش اشتباه كند، فقط خودش معاقب آن نيست كه اشتباه كرده است چون انسان هميشه اشتباه مى‏كند اما ممكن است يك اشتباه يك ملت را به باد دهد. ممكن است در يك مجله اشتباهى باشد، لكن بايد اشخاص ديگرى هم ببينند اين مجله را تا اگر اشتباه شده است، رفع كنند و آنوقت منتشر بشود. كار، كار مهمى است در مطبوعات در راديو تلويزيون و در اين وسائلى كه تقريباً عموم مردم نگاه مى‏كنند و يا مى‏شنوند، نمى‏شود گفت ما حالا اشتباه كرديم و فردا اشتباه نمى‏كنيم. الان نوشته‏اى براى من كه راجع به روزنامه‏اى كه اشتباه كرده است آورده‏اند، من نمى‏گويم كه عمدى بوده، ممكن هم هست كه عمدى باشد، اما اشتباهى كرده است كه اين اشتباه براى مملكت مضر بوده است. در هر صورت به مسائل بايد توجه شود، ما به اين هياهوئى كه در اطراف مى‏شود و تضعيف مى‏كنند نبايد اعتنا كنيم.

صحيفه نور ج 13 صفحه 251

يكى از رسالت‏هاى مطبوعات سست كردن مبانى تحليلى دشمن است‏

از مسائلى كه در مطبوعات لازم است اين است كه مقدارى از اوراق خودشان را صرف اين كنند كه جمهورى اسلامى چه كرده است. شما مى‏بينيد كه الان آن اشخاصى كه مى‏خواهند به جمهورى اسلامى صدمه بزنند، راه افتاده‏اند كه اين رژيم هيچ كارى نكرده است و اين همان رژيم شاهنشاهى است و فرقى با رژيم شاهنشاهى ندارد حتى بعضى از نويسنده‏هاى متعهد مسلمان كه آدم‏هاى صحيح و با سوادى هستند شرح مفصلى نوشته‏اند راجع به اينكه جمهورى اسلامى حالا هم همان كارهاى سابق را مى‏كند، اينها نگاه نمى‏كنند ببينند حالا چه شده است. آقاى وزير آموزش و پرورش كه چند روز پيش آمده بودند گفتند تعداد مدارسى كه در اين دو سال ساخته شده است ثلث مدارسى است كه از اول تا حالا در ايران ساخته شده. آنهائى كه غرض دارند اينها را نمى‏گويند مسائلى را كه بايد گفت، نمى‏گويند، آن چيزهائى را كه عيب دارد، مى‏گويند. حضرت مسيح سلام الله عليه آنطورى كه نقل مى‏كنند با اصحابش مى‏رفت، الاغ مرده‏اى يا يك حيوان مرده‏اى افتاده بود و آنجا را متعفن كرده بود، آنها از تعفنش مى‏گفتند، حضرت فرمود: چه دندان‏هاى سفيدى دارد. اينها تعليم هست براى ما، نبايد انسان يك جمهورى اسلامى كه تا به حال اينقدر بركات داشته است، تمام مراكز فساد را بسته است، اينقدر براى مستضعفين كار كرده است، اينقدر مدارس و خانه براى مردم ساخته است را فراموش كنند و بيايند در فلان دادگاه كه شخصى در آن دادگاه خطا كرده است اين را بگيريم و هياهو كنيم كه اين انحراف است. معلوم است اين قلم از هر كس بوده است، قلم انحرافى است. ممكن هم هست كه خودش ملتفت نباشد. شود در يك جامعه‏اى كه دو سال از زندگيش مى‏گذرد، يك جامعه‏اى كه همه چيزش خراب و فاسد بوده و بيش از دو سالش نيست، اين بچه دو ساله را بخواهيد مثل يك انسان چهل ساله كه همه كارهايش را انجام داده، درست كنيد. ما نبايد خودمان به جان جمهورى اسلامى بيفتيم براى اينكه فرض كنيد اعوجاجى در فلان جا واقع شده است و يا چون يك شخصى را كه خيلى آدم خوبى بوده و حالا او كارى برنمى‏آيد و كنارش گذاشته‏اند، حالا ما قلم به دست بگيريم كتاب بنويسيم، مجله بنويسيم و همه مفاسدى را كه در يك يا دو گوشه مملكت واقع شده است، به رخ جمهورى اسلامى بكشيد كه جمهورى اسلامى اينطورى است فرض كنيد اگر يك نفر وكيل در بين دويست و پنجاه تا سيصد نفر وكيل يك كار خلافى كرد، ما نبايد بگوئيم كه همه اين وكلا خرابند و مجلس شوراى اسلامى مجلس خرابى است. اگر در اين دادگاه‏هايى كه در سرتاسر ايران است فرض كنيد پنج نفر يا ده نفر خطا كردند، آيا ما بايد بگوئيم آن خطاست يا بايد بگوئيم دادگاه‏ها خطاست؟ اينها اشتباهاتى است كه مى‏كنند يا غرض ورزى‏هائى است كه مى‏كنند بعضى از اشخاصى كه اشتباه كرده‏اند و بعضى از اشخاص غرض دارند. از وظايف راديو تلويزيون و مجلات و ساير جاها اين است كه مسائلى كه واقع شده است، بگويند. من در همان اوايل امر كه آقاى بازرگان نخست‏وزير بودند به آقايان گفتم كه شماها مسائلى كه انجام مى‏دهيد، در راديو تلويزيون اعلام كنيد كه اين كارها را كرده‏ايم، نگذاريد آنها بگويند كه اين كار را نكردند، فلان كار را نكردند و هيچ كارى نكردند.كار نكرده‏ها البته

صحيفه نور ج 13 صفحه 252

زياد است، اما يك مملكتى كه لااقل بيش از پنجاه سال به انحراف شديد كشيده شده است و در اين پنجاه سال تعمد داشته‏اند كه منحرف كنند و ما را از همه طرف وابسته كنند، در اين دو سال آنچه شده است، اعجاز است.

وظيفه قلم‏ها سازندگى است نه غرض‏ورزى

توئى كه حالا قلم به دست گرفته‏اى و براى همه مى‏نويسى، از همه ارگان انتقاد مى‏كنى، آزادى، ولى آيا شما در سه سال پيش از اين مى‏توانستى قلم را دست بگيرى و يك كلمه راجع به يكى از اين ارگان‏ها صحبت كنى قلمت را مى‏شكستند و پدرت را در مى‏آوردند. شما قدر آزادى را نمى‏دانيد. الان آزادى پيش بعضى از اشخاص ملعبه شده است كه هر چه دلشان مى‏خواهد بايد بنويسند و هر چه دلشان مى‏خواهد بايد بگويند. در هر صورت ما يك وظيفه اسلامى و انسانى داريم كه آن چيزهائى كه در اين جمهورى اسلامى شده است بگوئيم و به مردم برسانيم، انتقاد هم اگر داريم، البته اگر كوتاهى شده باشد، بايد نوشته شود. نمى‏گوئيم آن را ننويسيد، آنها را هم بنويسيد اما انتقاد غير از غرض ورزى است. يك وقتى قلمى مى‏خواهد مسأله‏اى را كه كوچك است، بزرگ كند، چند مقابل كند، تيتر بزرگ بنويسد و هر چه دلش مى‏خواهد بنويسد كه مى‏بينيم گاهى تيترهائى مناسب با خود مطلب نيست بلكه تيتر را از جاى ديگر پيدا كردند و زيرش چيز ديگرى نوشته‏اند كه البته اين غرض ورزى است و يك وقت يك قلمى را مى‏بينيم كه مى‏خواهد جامعه را اصلاح كند هم خوبش را مى‏گويد و هم آنچه ناقص است اما نه به طور انتقاد غرض آلود، نه به طور تضعيف، مسائل را دو جور ممكن است بگويد، يك وقت مسائلى را كه يك استاد شريف براى بچه‏ها مى‏گويد و اين استاد شريف مى‏خواهد بچه‏هائى را كه انحراف دارند، آنها را از انحراف بيرون بياورد، در اينجا با زبان ملايم نصيحت‏شان مى‏كند و به آنها مى‏فهماند، يك وقتى استادى داريم كه مى‏خواهد به اينها ضربه بزند، با ضربه مى‏خواهد اينها را اذيت كند، دو فرض است، دو جور قلم است، دو جور گفتار است و دو جور نوشتن است. بايد فكر اين مطلب باشيم كه اگر در كار شماى تنها و نه همه، انتقاد است، همه نويسندگان، همه گويندگان به طور ملايم و به طور دلسوزانه مسائل را مطرح بكنند، نه به طورى كه بخواهند به جمهورى اسلامى ايران ضربه بزنند. اگر اين جمهورى اسلامى به واسطه قلم اينها ضربه بخورد، پيش خداى تبارك و تعالى و پيش ملت و پيش همه ملت‏ها مسؤولند.

يك چيزى كه همه ملت‏ها از آن تعريف مى‏كنند، ما خودمان نشسته‏ايم قلم به دست گرفته‏ايم و اگر يك عيب كوچكى در يك جا پيدا شد و فرض كنيد كه يك نفر در يك جا خطا كرد يا فرض كنيد يك نفر هم عمداً مال كسى را مصادره كرد آنوقت بگوئيم كه جمهورى اسلامى مثل رژيم شاهنشاهى است. آخر كجاى اين رژيم مثل رژيم شاهنشاهى است؟ در رژيم شاهنشاهى بازار اسلام اينطور بود خيابانتان اينطور بود؟ مراكز فحشا آنطور بود كه ديديد، همه چيزمان آنطور بود كه ديديد، نفتمان را مى‏بردند، همه چيزمان را مى‏بردند. در اين رژيم همه اينها جلويش گرفته شد، از اينها هيچ نمى‏گويند و قلم‏ها در اين‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 253

باره شكسته است اما فلان آدم در فلان جا فلان كار را كرده است، فلان آدم را مثلاً كشته است، آيا اين مربوط به جمهورى اسلامى است؟ البته اين به جمهورى اسلامى مربوط نيست، بايد يك نفر آدم كه خطا كرده، جلويش را گرفت. اگر نصيحت كنند كه يك چنين آدمى در فلان جا چنين كارى كرده و جلويش را بايد بگيريد، البته بايد جلويش را بگيرند. اين قلم‏ها تا وقتى در اختيار امريكا و شوروى باشد، خودش هم نمى‏فهمد، قضيه، قضيه نصيحت نيست، قضيه غرض و عقده‏اى است كه دارند و مى‏خواهند اين عقده را صاف كنند.بايد به اين معانى توجه شود، وظيفه من هم دعاگوئى است، من به همه شما دعا مى‏كنم، خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند تا خدمت كنيد به كشور خودتان، مسلمان هستيد به اسلامتان خدمت كنيد، ملت را دوست داريد به ملتتان خدمت كنيد، كشورتان را دوست داريد به كشورتان خدمت كنيد. در نوشته‏هايتان به خدا توجه داشته باشيد، بدانيد كه اين قلم كه در دست شماست در محضر خداست و اگر هر كلمه‏اى نوشته شود، بعد سؤال مى‏شود كه چرا اين كلمه نوشته شده است. اگر به جاى اين كلمه بشود يك كلمه خوبتر نوشت، از شما سؤال مى‏كنند چرا اين كلمه زشت را نوشته‏ايد. انشاء الله خداوند همه ما را تأييد كند. موفق باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 254

تاريخ: 16/10/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت برادر رجائى (نخست‏وزير)

مقيد باشيد به اينكه كارهايتان را بگوئيد به مردم، اگر نگوئيد موجب تضعيف مى‏شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من تؤفيق همه آقايان را از خداى تبارك و تعالى مسألت مى‏كنم و اميدوارم كه در ضمن هم موفق باشيد كه خدمت بكنيد به اين كشور و از اين حالى كه داريم بهترش كنيد و بعض مطالب كه مهم است در نظرم، عرض مى‏كنم.

گرفتارى امروز ما، همين اختلافاتى است كه مشاهده مى‏شود. شما هر چه كار مى‏كنيد اگر اختلافات را كوشش نكنيد كه رفع بشود كارهاى شما را آن كسانى كه بخواهند يك عيبى بگيرند به آن، عيب مى‏گيرند. هيچ شكى نيست اينهائى كه افتاده‏اند دور بازار و كوچه و اين طرف و آن طرف و سمپاشى مى‏كنند، آنها، اين كارها را مى‏كنند و اگر شما در همان سطح بالا، اين اختلافات را كوشش كنيد كه با عقل و تدبير، در رفعش بسيار كوشش كنيد انشاء الله يك آرامش روانى پيدا بشود و كارها در آن آرامش زود انجام مى‏گيرد، بهتر انجام مى‏گيرد. اين مسائلى را كه به من گفتيد در يك همچو اطاق محدودى، بهتر اين است كه هر يك از آقايان كه متكفل يك امرى هستند، وقتى كارى انجام مى‏دهند بروند در راديو بگويند و از مردم بخواهند كه هر كس اشكالى دارد كه مثلاً ما بر خلاف مى‏گوئيم، بيايند اطلاع بدهند، در روزنامه‏ها اطلاع بدهند، خودشان بيايند در محضر عمومى اطلاع بدهند كه اين حرفى كه ماراجع به برق زديم، راجع به امور ديگر زديم اگر چنانچه مردم اعتقادشان اين است كه اينطور نيست و كارى انجام نداده است جمهورى اسلامى، بلكه عقب رفته است از زمان طاغوت، هر كس اين ادعا را دارد، بيايد بگويد كه ما در اين مواردى كه داريم، مى‏گوئيد كه: عمل كرديم، بيايند بگويند كه نخير شما عمل نكرديد. و اگر چنانچه نيامدند و نگفتند، معلوم‏شود كه ما عمل كرديم و مردم گوش ندهند به حرف اينهائى كه مى‏گويند كه دولت هيچ كارى نكرده و نمى‏تواند هيچ كارى بكند. من نمى‏گويم كه بعد از اينكه اين هم اعلام كرديد، باز مسائل نيست اما كم مى‏شود، در بين مردم كم مى‏شود ولو آنهائى كه مى‏خواهند بگويند، مى‏گويند اما مردم ديگر باورشان نمى‏آيد. اين سكوت شما از كارهائى كه انجام مى‏دهيد البته بعضيش را مى‏گويند اما همه‏اش را نمى‏گويند، شما هر كدام كه در هر وزارتخانه‏اى هستيد، وزير هر وزارتخانه‏اى هستيد مقيد باشيد به اينكه كارهايتان را بگوئيد به مردم، آن‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 255

چيزى كه نبايد گفت، آن عبادات شخصى آدم است كه نبايد بگويد اما كارها و خدمت‏هائى را كه شما كرديد، اگر نگوئيد فساد دارد يعنى موجب تضعيف مى‏شود، لكن اگر به ملت بگوئيد، بيايد هر كسى بگويد مسائل خودش را كه ما اين كارها را كرديم، در تلويزيون، در راديو اعلام كند و بعد هم اعلام كند كه هر كس مخالف با اين كارهائى است كه ما كارى را كرديم، مى‏گويد ما صحيح نمى‏گوئيم، بيايد بگويد. هر دهى كه ما برايش اين كار را كرديم اگر نمى‏كرديم، اگر اينها ادعا دارند كه نكرديم، بيايند بگويند و مقايسه‏اى هم بين اين دو سال و اين سال‏هاى طولانى كه طاغوت بوده است اين مقايسه را بكنيد، بروز بدهيد.

يك روز البته آقاى با هنر راجع به مدارس گفتند كه در ظرف اين دو سال، نسبت به طول مدتى كه آنها بودند يك ثلث، مثل اينكه ايشان گفتند كه يك ثلث ما درست كرديم، در صورتى كه در طول آن سال‏هاى طولانى اين دو مقابل آنها زياد بوده است. اينها يك مسائلى است كه بايد گفته بشود، مردم آشنا بشوند، مردم بفهمند كه دولت دارد چه كارهائى برايشان انجام مى‏دهد، آدم خدمت به يك جامعه‏اى بكند و بعد هم خود جامعه ندانند كه خدمت چه شده است؟ البته آن دهات خودشان مى‏فهمند، اما خوب سطح بالاها و خوب سطح شهرستان‏ها اينها خيلى نمى‏توانند بفهمند اين معانى را، بايد گفته بشود و هر كدامتان يك روز در هر چند وقت يك دفعه بيائيد و ريز اعمال خودتان را بگوئيد كه ما اين كارها را كرديم.

و مهم در نظر من اين اختلافاتى است كه مشاهده مى‏شود و ريشه خيلى زيادى هم ندارد، الا ريشه‏هاى نفسانى. بايد يك قدرى اين مسائل را خودتان حل كنيد. در هر وزارتخانه‏اى اگر مثلاً اشخاصى باشند كه مى‏خواهند يك كارهاى چه‏اى بكنند، نگذارند كارها انجام بگيرد، با ملايمت، با تدبير آنها را به وظايفشان آشنا بكنيد. و اگر يك وقت ديديد كه كسى است كه نه، نخواهد گذاشت، خوب، تصفيه بكنيد و اگر چنانچه كسانى كه تصفيه شده‏اند اشتباه بوده است، آنها را برگردانيد باز به محل خودشان تا خدمت بكنند. و من اميدوارم كه انشاء الله همه نقائص رفع بشود و انشاء الله اين جنگ هم به زودى تمام بشود و آنطورى كه ديروز صبح هم حتى گفته شد، پيشرفت زياد بوده است و من اميدوارم كه دنبال بشود اين وضع و آرام بشود مملكت، گر چه اينها گذارند به اين زودى ما آرام بگيريم، ممكن است يك جاى ديگر يك فسادى بكنند، لكن شما و ما بايد مصمم باشيم، ملت ما بايد مصمم باشد به اينكه آن چيزى را كه به دست آورده است از دست ندهد. ما الان آن چيزى كه به دست آورديم، ارزشش بيشتر از اين مقدارى است كه ما از دست داديم. با اينكه جوان‏هائى كه ما از دست داديم، ارزششان خيلى زياد است، لكن براى ملتى كه مى‏خواهد مستقل و آزاد باشد، اينطور ضايعات هست و چون ملت ما همه با هم هستند، دولت را عليحده از خودشان نمى‏دانند و كشور را كشور خودشان مى‏دانند و دولت را دولت خودشان مى‏دانند از اين جهت كم مى‏شود كه بتوانند آنهائى كه بخواهند آسيب بزنند، آسيب بزنند. اگر ملت را آشنا كنيد، باز نگذاريد كه آشنا نباشند به كارهائى كه كرديد، آشنا كنيد به مسائل، برايشان مطالب را بگوئيد، برويد توى خود مردم، با آنها مسائل را در ميان

صحيفه نور ج 13 صفحه 256

بگذاريد كه آن كسانى كه مثلاً گروه‏هائى كه مى‏خواهند نشود اين جمهورى اسلامى، تحقق پيدا نكند اين جمهورى اسلامى، آنها ديگر حرف‏هايشان موثر واقع نشود.

به مردم بفهمانيد كه خدمتگزارشان هستيد

در هر صورت مثل اين ملتى كه الان ما داريم، كم نظير است، بى نظير است. بايد گفت كه در جائى الان گمان ندارم هيچ كدام از شما سراغ داشته باشيد كه يك ملتى با دولت خودش اينطور بشود، كه كارها را مشتركاً انجام بدهند. سابق كه طاغوت بود كه هر چه مى‏توانستند كارشكنى مى‏كردند، هيچ همراهى تو كار نبود، براى اينكه مردم ديده بودند كه دولت به فكر آنها نيست، شما بايد آنطورى كه به حسب واقع هم همين طور است به مردم حالى كنيد كه ما براى خدمت آمديم، ادارات براى خدمت آمدند، مردم با دل راحت بيايند تو ادارات، من آن تلخى‏هايى كه در زمان سابق بود، در زمان رضاخان بود، بعدش هم درزمان اين، آنوقت آن تلخى‏ها را زمان رضاخان خود من چون جوان بودم توى اين مسائل مى‏رفتم گاهى، كه اگر يك وقت ابتلاء به كلانترى پيدا مى‏شد، آنوقت براى جاهايى هم كه از اينجا مى‏خواستند بروند فرض كنيد به آذربايجان هم، بايد بروند كلانترى و آنجا يك ورقه‏اى، چيزى بگيرند، مردم وقتى مى‏خواستند به كلانترى بروند با يك ترس و رعب و وحشتى كانه مى‏خواهند به حبس بروند. اينها عادت نباشد در ادارات كه مردم وقتى مى‏خواهند تو اداره بروند بترسند. اين بيچاره دهاتى‏ها سابقاً اينطور بوده، حالا خيال مى‏كنند باز هم اينطور است. حالا بايد ادارات به روى مردم باز باشد و با آغوش باز مردم را بپذيرند، دردهائى كه مردم دارند بگويند به آنها، بتوانند بگويند، آنها هم كوشش كنند در اينكه حل بشود مسائلشان كه مردم احساس كنند كه يك دولتى است كه مال خودشان است و براى خودشان دارند خدمت مى‏كنند هيچ اشكال ندارد كه وقتى ملت فهميد كه يك جمعى دارند خدمت مى‏كنند و خودشان هم آن قبه و بارگاه‏هائى كه زمان سابق بود ندارند، آنها هم مثل مردم عادى دارند زندگى مى‏كنند، لكن شايد وضعشان خيلى هم كمتر باشد، مردم وقتى ببينند به حسب فطرتشان فطرت صحيح است، خوب به حسب فطرت، عاشق يك همچو دولتى خواهند شد. خصوصاً كه بعد از يك همچو قضايايى كه در زمان سابق بوده است اين قضاياى زمان سابق، خوب خيلى از اشخاص هست كه يادشان هست آن مسائل را. حالا بعد از آ ن قضايائى كه در زمان سابق بوده اگر ديدند يك دولتى آمده و عكس آن مسائل الان هست، همه خدمت است، همه‏اش اين است كه مى‏خواهند روح مردم آرامش داشته باشد مى‏خواهند مردم به چيزهائى كه احتياج دارند برسند در همه جهات هم در جهت فرهنگى، هم در جهت اقتصادى، از همه جهاتى كه دارند. وقتى مردم احساس اين مطلب را بكنند كه يك دولتى است كه از خودشان بوده است و همچو نبوده است كه فلان الملك و فلان الدوله نمى‏دانم و فلان السلطنه باشند، اينطور نبوده. الان يك اشخاصى هستند مثل خودشان عادى، وقتى هم در تلويزيون مى‏بينند كه اين وزير كذاست، هم در پيش من هم گاهى بعضى بچه‏ها كه هستند مى‏گويند نگاه كنيد با چه جور هيكلى مى‏آيد كه اين با وزارت چطور، اينها باز در ذهنشان اين است كه

صحيفه نور ج 13 صفحه 257

وزير بايد يك يال و كوپالى داشته باشد، به عملشان كارى ندارند، به صورتشان كه آنوقت با آن بساط مى‏آمدند و مردم مى‏ديدند اينها را، خيال مى‏كنند حالا هم بايد آنطور باشد، الان بايد وضعش يك وضعى باشد غير عادى. وقتى مردم آشنا شدند با اين مسائل و ديدند - كه خدمت‏هاى شما را، خود شما را در تلويزيون ديدند، خدمت شما را وقتى عرضه كرديد در تلويزيون ديدند و در راديو شنيدند، قهراً پشتيبانى‏شان زياد مى‏شود.

و الان هم بحمدالله ملت پشتيبان همه هستند، پشتيبان همه ارگان‏هاى دولتى هستند و هم راجع به دولت و هم راجع به ارتش و همه، مردم الان از خودشان اينها را مى‏دانند. شما احتمال اين را مى‏داديد كه اگر يك جنگى پيش بيايد، همه ايران دنبال اين باشند كه كمك بكنند؟ همچو چيزى در آنوقت نبود، اگر يك چيزى پيش مى‏آمد از همه طرف، اگر نمى‏كردند يك كارى كه دولت را از بين ببرند، همراهى ديگر نمى‏كردند. الان مى‏بينيد بچه، بزرگ، پيرزن، چه، مى‏آورند چيزهايى كه دارند، تمام آن چيزى كه دارند مى‏آورند مى‏دهند اين را براى جنگزده‏ها، اين هم براى ارتش، اين هم براى چه. اينها يك چيزهاى نمونه‏اى است كه آنهائى كه چشم و دلشان باز است نه آنهائى كه كوردل هستند، اينها بايد ببينند، مى‏گويند جمهورى اسلامى عين سابق. حالا شما يك همچو چيزى در تمام طول تاريخ، الان هم در تمام دنيا يك همچو چيزى را كه مردم با روى گشاده خودشان براى لشكرشان، براى ملتشان، براى دولتشان همه‏شان دست به هم بدهند، عمل بكنند، جمهورى اسلامى بهتر از اين چى؟

اين يك تحول معجزه آسايى است كه شده است و اميدوارم كه محفوظ باشد

خوب، البته مشكلات هست، همه جا مشكلات هست، بايد ملاحظه بكنيد كه مشكلات مثلاً كسانى كه در دولت‏هائى كه در سابق انقلاب كرده‏اند، آن مشكلات در ايران هست؟ آنطور مشكلاتى كه بعد از، الان يك كسى كه نوشته بود از شوروى، يك كسى به من گفت، او پسرش آنجا بوده است، گفت الان هم صف‏هاى طولانى آنجا هست، الان هم كمبود در آنجاهست، الان هم شوروى احتياج به امريكا دارد در اينكه مثلاً ارزاقش را به او بدهد، با آن بساطى كه دارند، خوب يك همچو انقلابى كه در ايران شده است، حالا هم مى‏گوئيم دو سال تقريباً يك خرده كمتر يا بيشتر از آن گذشته است آيا جاى ديگرى همچون چيزى هست كه شما بگوئيد كه اينجا با سابق مثل هم است؟ آيا اينقدر خدمتى كه در اين دو سال با همه گرفتارى‏هائى كه هست، شده است و همه جا مشغول به تعمير، مشغول به باز سازى، مشغول به خدمت هستند و همه ملت كمك مى‏كنند آيا جاى ديگر همچو چيزى سراغ دارند تا بيايند بگويند كه اينجا با زمان شاه...؟ خوب بايد يعنى اينقدر انسان بى‏انصاف باشد كه بگويد كه حالا با زمان شاه فرق نكرده است. حالا آزاديش را ملاحظه مى‏كنى، خوب، هر كه هر نامربوطى مى‏خواهد مى‏گويد، آزاد هم هست، دارد مى‏گويد هر كه هر نامربوطى مى‏خواهد، مى‏گويد، آزاد هم هست، دارد مى‏گويد، هر كه هر نامربوطى مى‏خواهد، تو خيابان فرياد مى‏زد كه مى‏زد، آن آزادى غلط الان هستش. وليكن خوب، كدام وقت در زمان شاه سابق شما يك كدامتان، يك قدم مى‏توانستيد خلاف بگوئيد؟ همه دست به سينه ايستاده بوديد يا نه، اگر خيلى هم مردم خوبى بوديد،

صحيفه نور ج 13 صفحه 258

كنج خانه‏هايتان بوديد، كارى به كارى نداشتيد، يا يك كلياتى يك وقتى فرض كنيد در يك روزنامه‏اى يا در نوشته‏اى مى‏گفتيد، حالا داريد شما يك وضع آزادى، يك وضع خوبى داريد رفتار مى‏كنيد بهتر از آزادى ما چه داريم؟ آنوقت همه چيزمان بسته به غير بود، حالا بسته به غير نيستيم ما. البته، همه عالم، يك احتياجاتى دنيا به هم دارد، اين وابستگى نيست، مثلاً ما احتياج داريم كه گندم بخريم، پول مى‏دهيم گندم مى‏خريم مثل يك آدمى كه به نانوايى احتياج دارد، اينها اسمشان وابستگى نيست، وابستگى اين بود كه زمان شاه بود والا خوب، شوروى هم از امريكا احتياجش را مى‏خرد اما وابسته به امريكا نيست. امريكا هم احتياج دارد به يك جائى كه از آنجا يك چيز، از ژاپن مثلاً چيز وارد بكند. مبادلات تجارتى اسمش وابستگى نيست، وابستگى آن بود كه ما در زمان شاه داشتيم كه همه چيزمان را بايد آنها بياند اداره بكنند، مستشار بيايد و لشكر ما را آنطور بكند كه كردند و آنطور خرابكارى. اين مبادلات و باب خريد و فروش كه متقابل يك اشخاصى با هم خريد و فروش دارند اين وابستگى اسمش نيست. الان ايران وابسته به هيچ جا نيست و اين بهترين چيزى است كه جمهورى اسلامى آورده است و آزادى هم هست

بنابراين اينكه نق نق مى‏زنند نه اين است كه واقعاً آنها عقيده‏شان اين است كه خير، دولت، يك دولت چيزى نيست يا فرض كنيد كه يك گرفتارى الان هست و ما پس، وابستگى‏هائى داريم و ما آزادى نداريم و اين حرف‏ها، اينجور نيست، اينها كار شكنى است از اشخاصى كه اشتباه مى‏كنند، اگر مردم صحيحى باشند، اين هم براى اين است كه شما حرف‏هايتان را نزديد و مسائلى را كه داشتيد نگفتيد و يا اين است كه يك اشخاص مغرضى هستند كه آن اشخاص مغرض را با هيچ جور نمى‏شود درستش كرد، اينها اشخاصى هستند كه مى‏خواستند مثلاً چه بشود، خيال مى‏كردند كه وقتى جمهورى اسلامى شد آنها هم بايد بيايند، آن كه اصلا نه به اسلامش اعتقاد دارد و نه به جمهورى اسلامى اعتقاد دارد، آن بايد بيايد اداره مملكت را بكند، حالا ديده نمى‏شود اينطورى، آن نقش را مى‏زند، نمى‏شود كه ما بگوئيم كه آن آدمى كه سر تا ته بنايش بر اين بوده است كه بيايد يك مثلاً وزارتى را بگيرد يا مثلاً اصلا دولت را تشكيل بدهد، حالا دستش كنار است و خودش هم فرارى هست، نمى‏شود بگوئيم بيا نق نزن، او نق خواهد زد.

بنابراين يك مقداريش تقصير خود ماهاست وآن اينكه تمام كارهايى كه كرده نمى‏گوييم و اينكه اين ارگان‏هائى كه در همه اطراف مملكت هست نرسيديم به اينكه اصلاحشان بكنيم، اشكالاتى در آنجا هست، هيچ اشكال ندارد كه در دادگاه‏ها، در كميته‏ها، در اينطور موارد در بين مثلاً اين پاسدارها با اينكه خيلى مردم خوبى هستند لكن ممكن است يك اشخاصى وارد شده باشد به اسم پاسدارى و اينها و فساد بكند، يا در دادگاه‏ها وارد شده باشد يك كسى و فساد بكند. در صدر اسلام هم بعضى اشخاص وارد مى‏شدند اشتباهى توى چيز اسلام و فسادكارى مى‏كردند. اينها را بايد البته رسيدگى بشود و بايد همه امورى كه نقايصى كه هست و زياد هم البته هست اين نقايص بايد با بررسى‏ها، با اين رسيدن به اينطور موارد بايد بررسى بشود و درست بشود كه اين نقايص هم كه اشكال

صحيفه نور ج 13 صفحه 259

دارند به آن، مثلاً به دادگاه‏ها گاهى، يا به زندان‏ها، يا به جاهاى ديگر رسيدگى مى‏خواهد كه درست بشود كه ببينيم چه جورى است و اصلاحش بكنيم و اميدوارم كه اصلاح هم بشوند.

و اين جمهورى اسلامى انشاء الله با آن معناى واقعى و محتواى حقيقى‏اش تحقق پيدا بكند و اين تحولى كه الان در ايران پيدا بشود اصلا نظير ندارد اين تحول، كه در ظرف مدت كوتاهى، يك ملتى كه توى فسادها داشت زندگى مى‏كرد يكدفعه متحول شدند به اينكه داوطلب شدند براى جنگ، داوطلب شدند براى شهادت و خوشحالى مى‏كنند، گريه مى‏كنند بعضى‏ها كه ما را اجازه نمى‏دهند برويم، شما يك كارى بكنيد اجازه بدهند، اين يك تحول معجزه‏آسايى است كه شده است و اميدوارم كه اين تحول محفوظ باشد و مادامى كه محفوظ باشد آسيب نمى‏بيند اينجا. و فرض كنيد كه دخالت نظامى هم بكنند، هر كارى بكنند آسيب نمى‏بينند من دست آخرش را مى‏گيرم كه خير آسيب هم ببينند و ما هم همه‏مان را از بين خداى نخواسته ببرند، لكن ما تكليفمان را عمل‏كرديم.

ما مسلمان هستيم، ما مسؤوليم پيش خدا

ما مسلمان هستيم، ما مسؤوليم پيش خدا، ما امروز كه كشور دستمان افتاد و شما آقايان داريد اداره‏اش مى‏كنيد مسؤوليد پيش خدا، اينطور خيال نكنيد كه ما حالا هر كارى بكنيم شده است نه، همه كارهاى شما در محضر خدا و مسؤوليد و از شما سؤال مى‏شود، از الفاظتان سؤال مى‏شود، از آن چيزهايى كه عمل مى‏كنيد سؤال مى‏شود، همه‏اش سؤال شدنى است.

و اگر چنانچه ما هم فرض بكنيم اينكه، فرضى است غير صحيح اما فرض هم بكنيم كه ما نابود بشويم اما، ما در راه يك حقيقتى نابود شديم و نابودى نيست اين، اين بود است و اين همچو است كه اگر يك همچو چيزى در ايران فرض كنيد واقع بشود، دنيا را به تزلزل و چيز مى‏اندازد و زندگى براى دنيا حاصل مى‏شود. بنابراين هيچ خوفى ما از اين مسائل نداشتيم و هيچ وقت هم از جنگ و نمى‏دانم از اين ارعاب‏هائى كه اينها مى‏كنند ما نبايد بترسيم. چرا بترسيم؟ براى اينكه ما تكليف داريم عمل مى‏كنيم و ما حقيم. وقتى كه حق هستيم چرا بايد بترسيم؟ همان كلمه‏اى كه حضرت على بن حسين به پدرشان عرض كردند بعد از اينكه فرمود كه خير كشته خواهيد شد و چطور، فرمود كه ما بحق نيستيم مگر؟ گفتند چرا ما بحقيم. گفت پس چرا بترسيم، ديگر ترسى نداريم ما. مسأله اينطورى است. انشاء الله اميدوارم همه موفق باشيد و هم كارهاى خودتان را زير نظر خودتان بگيريد كه كارهايتان در نظر خدا هست و اعمالتان ثبت مى‏شود و هم اداره خودتان را كه شما متكفل اداره آن هستيد. اشخاص را، اشخاص صحيح در آنجا باشد، يك وقت اشخاص فاسد در آنجا نباشد كه بخواهد فسادكارى بكند و اگر اشخاص غير صحيح هستند، موعظه كنيد، چه بكنيد، اگر ديديد قابل اصلاح نيستند كنارشان بگذاريد، اشخاص صحيح پيدا بكنيد.

و اميدوارم كه همه كارها اصلاح بشود و با موفقيت پيش برويم و اين گرفتارى‏ها انشاء الله بكلى رفع بشود.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 260

تاريخ: 16/10/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان خارج از كشور و سفرا و كارداران دولت جمهورى اسلامى

اعمال شما در خارج بايد طورى باشد كه صادر كننده انقلاب باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من سلامت همه آقايانى كه از خارج به كشور خودتان آمديد، چه اعضاى سفارتخانه‏ها و سفرا و چه دانشجويان عزيز خارج كشور، از خداى تبارك و تعالى خواستارم. من گمان مى‏كنم كه تكليف شما آقايان كه در خارج هستيد و در سفارتخانه‏هاى اسلامى ايران در بيرون از كشور هستيد و همين طور جوانان عزيز ما كه در خارج كشور هستند، مشكل‏تر است تكليفتان از ما كه در داخل هستيم. براى اينكه ملت ما وضع اسلام و جهات اسلامى را مى‏دانند و اگر فرض كنيد يك گروهى يا يك شخصى بر خلاف اسلام رفتار كند، آنها آن شخص را، آن گروه را محكوم مى‏كنند، و اما شما در محيطهائى هستيد كه آن محيطها مثل غرب، مثل جاهائى كه ملت‏ها اسلامى نيستند يا اگر اسلامى باشند توجه به مسائل، باز آنطور كه بايد پيدا نكردند، اگر چنانچه شما شخصاً يا سفارتخانه‏هايتان وضعش يك وضعى باشد كه با اسلام درست جور نيايد، در آنجا خواهند گفت كه اسلام همين است. اگر بنا باشد كه سفارتخانه‏هاى ما در خارج از كشور به همان وضع طاغوتى يا نزديك به وضع طاغوتى باشند، معنايش اين است كه باز اسلام در سفارتخانه نرفته است. مع الاسف تا آنجا كه به من در طول اين مدت اطلاع دادند (كه اخيراً را درست نمى‏دانم) سفارتخانه‏هاى ما، سفارتخانه‏هاى اسلامى كه بايد باشد نيست، چه در مكان‏ها و چه در كيفيت مستخدمينى كه آنجا هستند و خصوصاً مستخدمين زن و چه در ساير جهاتى كه هست، باز احساس درست نشده است كه جمهورى اسلامى يعنى چه. بعض از سفرائى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به دربار سلاطين بزرگ آنوقت فرستاده بودند اينها وقتى وارد شدند با شمشير خودشان آن پارچه‏اى كه حرير بود زدند كنار. اين شكستن آن دماغ فرعونى سلاطين آن زمان بود. مطلب به نظر ساده مى‏آيد لكن مسأله اينطور نيست. اينها كه رفتند، يك اعراب ساده‏اى بودند، متعهد به اسلام بودند، از اول خواستند بفهمانند كه وضع ما چى است و ما برخوردار از چه مكتبى هستيم و اينطور جلال و جمال و دستگاه به ما تاثيرى نمى‏كند. بسيارى هستند كه وقتى كه يك شخصيت خيلى به نظر خودشان عالى را ديدند، دست و پايشان را گم مى‏كردند و مى‏كنند خصوصاً در زمان قدرتهاى بزرگ و در اين نيم قرنى كه ما مبتلا بوديم، جلوى او هم همين طور. يك حكومت

صحيفه نور ج 13 صفحه 261

وقتى كه مى‏آمد در يك محلى، اين حكومت مثل يك شاه با مردم عمل مى‏كرد، مردم را هيچ به حساب نمى‏آورد و من خودم شاهد اين معنا بودم كه يك حاكمى كه براى گلپايگان آمده بود و خمين هم آنوقت جزء گلپايگان بود، اين در حضور تجارى كه آمده بودند براى آنجا ملاقاتش، آن بزرگتر فرد تاجر را گفت ببريد ببنديد به چوب. من شاهد بودم كه بچه بودم شاهد بودم كه يك نفر مرد متدين محترمى كه در بازار رئيس تجار بود، اين شخص فاسد اينطور با او عمل كرد كه در حضور جمع پايش را بستند به فلك و چوب زدند به او. اين كارها را مى‏كردند و همين طور گاهى اين كار را مى‏كردند كه وقتى كه يك محترمى مى‏رفت، يك عالمى مثلاً مى‏رفت ملاقات مى‏كرد با آنها، در حضور آن عالم يك بيچاره ديگرى را مى‏آوردند به چوب مى‏بستند براى اينكه بفهمانند تو بايد اطاعت بكنى. و از آنوقت يك همچو وضعى بود و از اين بدتر. اين عملى كه سفير يا سفراى حضرت رسول انجام دادند، يك عمل ساده بزرگى بود. از اول، شخصيت آن فرعون را از اول شكستند. مرحوم مدرس هم اين عادت را داشت توى حياطش يك فرشى انداخته بود و آنجا مى‏نشست، قليان هم وقتى مى‏خواست، پا مى‏شد خودش شروع‏كرد درست كردن، در اين خلال فرمانفرما وارد مى‏شد فرمانفرماى آنوقت را شما شايد نمى‏دانيد چه مسأله‏اى بود ايشان مى‏گفت كه، قليان را دستش مى‏داد مى‏گفت كه شما آبش را بريز تا من آتشش را درست كنم. فرمانفرما شكست مى‏خورد، تحت تأثير همچو واقع مى‏شد كه مدرس به او گفت و تو آب قليان را بريز و ادارش مى‏كرد كه آب قليان را بريزد و من خودم آتش را درست مى‏كنم تا قليان درست بشود. اين براى اين بود كه برخورد با اين مغزهاى فاسد گاهى بايد طورى باشد كه از اول طمع نكنند به آن طرف، اگر چنانچه با تواضع و خضوع و آنطورى كه آن وقتها متداول بود رفتار مى‏كردند، او طمع مى‏كرد كه اگر چنانچه مطلبى دارد تحميل كند، اما وقتى برخورد يك برخورد اينطورى بود، ساده و لكن كوبنده، ديگر نمى‏توانست به او تحميل كند مطلبى را. شما در خارج كه هستيد برخورد داريد با سفراى آنجا، باوزراى خارجه آنجا، با همه اينها برخورد داريد، اگر بنا باشد كه شما وقتى كه مى‏خواهيد در وزارت خارجه برويد خودتان را گم كنيد، خيال كنيد كه حالا در يك محضر كذا، وزير خارجه امريكا، وزير خارجه شوروى، لكن بايد شما توجه داشته باشيد كه شما سفير مملكت اسلامى هستيد كه از همه اين قدرت‏ها، قدرتش بالاتر است و از همه اين شريف‏ها (اگر آنها شرافتى داشته باشند) شرافتش بالاتر است و شما بايد حيثيت خودتان را از اول حفظ كنيد و از مسائل مهمى كه شماها مثل ماها مؤظف به آن هستيد اين است كه با عمل خودتان در آنجا، سلوكتان با كارمندان با وضعيت اصل سفارتخانه و وضع سفارتخانه طورى باشد و طورى بكنيد كه با همين عمل به تدريج انقلاب شما صادر بشود به آن كشورى كه در آن هستيد. مسائل اخلاقى، يك مسائلى است كه وقتى كه يك كسى مقيد به آن بود و دنبالش بود، اين سرايت مى‏كند، و مردم به حسب طبيعتشان، به حسب فطرتشان فطرت‏ها سالم است منتها تربيت‏ها ضايع مى‏كند فطرت‏ها را

صحيفه نور ج 13 صفحه 262

با اخلاق و تبليغات اسلامى بنيادهاى طاغوتى و غربى را در هم بكوبيد

شما بايد با خيال كنيد خودتان كه در يك مملكتى وارد شديد و مى‏خواهيد اين مملكت را مثل مملكت خودتان تربيت كنيد و مى‏خواهيد اسلام را در آنجا هم صادر كنيد. صدور اسلام به اين است كه اخلاق اسلامى، آداب اسلامى، اعمال اسلامى، آنجا طورى باشد كه مردم توجه به آن بكنند. و از امور مهمه داشتن يك نشريه در هر سفارتخانه هست، نشريه، نه مثل نشريه‏هاى زمان طاغوت. نشريه، يك نشريه اخلاقى اسلامى و در آن درج بشود مسائلى كه در ايران گذشته است. شما مى‏بينيد كه الان در همه جاى دنيا تقريباً به ضد جمهورى اسلامى تبليغات مى‏شود. تبليغات همه جانبه، چه دستگاه‏هاى تبليغات غرب با همه وابستگان و چه دستگاه تبليغات شرق با همه وابستگانشان، اين براى اين است كه اينها از جمهورى اسلامى وحشتزده شده‏اند، علاوه بر اينكه منافعشان در خود ايران از دست رفته است و انشاء الله تا ابد از دست خواهد رفت علاوه بر اين، خوف اين را دارند كه اين مطلب سرايت كند و اين نهضت و انقلاب سرايت كند به خارج و صادر بشود در مملكت‏هاى ديگرى و آنها هم بعد از فهم اين معنا كه اسلام بايد در آن محل باشد، اسلام وضعش چطور است، اين را هم مى‏ترسند كه نبادا آنجا هم مثل ايران بشود و آن دستگاه‏هاى طاغوتى‏شان كم كم رو به زوال باشد و انشاء الله هست رو به زوال. شما بايد، شما بايد به هر سفارتخانه‏اى كه داريد، به جاى آن خرج‏هاى طاغوتى كه در آنوقت مى‏شد، آن مهمانى‏هاى طاغوتى كه همه‏اش بر خلاف اخلاق اسلامى بود و آن خرج‏هاى ديگرى كه خود شما هم مى‏دانيد كه در آنجاها مى‏شد، آن مخارج را صرف تبليغات بكنيد و به دنيا بفهمانيد كه اسلام چطور است و مملكت ما چه وضعى دارد. در مقابل همه تبليغاتى كه مى‏شود، از هر جور تبليغى كه مى‏شود، جواب بدهيد و آشنا كنيد ممالك ديگر راكشورهاى ديگر را به آن چيزى كه در ايران هست و آنطورى كه در ايران مى‏گذرد. آشنا كنيد مردم را به اسلام و به نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى. خوف اينكه ما اگر ساده رفتار كنيم آنها با آن، سفارتخانه آنها با آن وضعى كه دارد، ما در نظر آنها تحقير مى‏شويم، اين خوف را خودتان راه ندهيد، بلكه شما با عملتان تحقير كنيد آنطور بناها و بنيادهاى ظلم و طاغوتى را. شما گمان نكيند كه اگر چنانچه به طور ساده عمل بكنيد و سفارتخانه شما يك امر، يك جاى ساده‏اى باشد، يك مركزى باشد كه از آنجا علم و دانش و اخلاق صادر بشود، شما تحقير خواهيد شد. خير، اين حرف، حرف غربزده‏هاست كه خيال مى‏كنند كه ما اگر مثل غرب نباشيم، ما تحقير مى‏شويم. ما الان بنا داريم كه مثل غرب نباشيم و بنا داريم وابسته نباشيم و بنا داريم مستقل باشيم و آزاد باشيم و الان مى‏بينيد كه آنهائى كه، ملت‏هايى كه تحت تأثير تبليغات امريكا و شوروى و ساير اذناب آنها واقع نشدند، همه آنها به نظر اعجاب و عظمت به شما نگاه مى‏كنند. عظمت انسان به لباس و كلاه و اتومبيل و - نمى‏دانم پارك و امثال ذلك نيست. انسان يك حقيقتى است كه آن حقيقت اگر بروز بكند شرافتمند است، عظمت دارد. شما مى‏بينيد كه بزرگترين افراد بشر انبيا بودند و ساده‏ترين از همه هم آنها بودند. در عين حالى كه بزرگتر از همه بودند و همه آنها را به بزرگى مى‏شناختند در عين حال ساده‏ترين افراد بودند در وضع زندگى‏شان تمام انبيا اينطور

صحيفه نور ج 13 صفحه 263

بودند و تاريخ همه آنها را نشان مى‏دهد كه با وضع بسيار ساده‏اى عمل مى كردند. در صدر اسلام آن امر بسيار روشن است كه چه جور وضع داشتند، حكومت‏ها چه وضعى داشتند و امراى ارتش چه وضعى داشتند و خود اشخاصى كه در رأس بودند با مردم چه وضعى داشتند. در عين حالى كه وضع‏شان آنطور بود كه وقتى يك كسى از خارج مى‏آمد در مسجد رسول الله و اين افراد نشسته بودند، شناخت كه كدام يكى اينها رسول الله هستند، سؤال مى‏كرد كه كدام يكى هستيد؟ براى اينكه نه بالايى بود، نه پائينى بود، دور مى‏نشستند. اگر حصيرى هم بود يا بوريائى بود من نمى‏دانم لكن اين فرش‏هايى كه شما خيال كنيد، حتى اين فرشى كه شما زيرتان انداختيد نبوده است. آنوقت دور هم‏نشستند وليكن عظمت‏شان، عظمتى بود كه دنيا را تحت تأثير قرار داد. عظمت انسان به روحيت روح انسان است. عظمت انسان به اخلاق و رفتار و كردار انسان است، نه به اينكه اتومبيلش سيستم كذا باشد، نه به اينكه گارد داشته باشد، نه به اينكه خدمه داشته باشد. اينها عظمت انسان نيست، اينها انسان را منحط مى‏كند از آن مقامى كه دارد.

انسان بايد تزكيه و تربيت اسلامى را اول از خودش شروع كند

شما آقايانى كه در سفارتخانه‏ها هستيد مؤظفيد عقلاً و شرعاً به اينكه هر چه ساده‏تر، سفارتخانه‏هاتان هر چه ساده‏تر باشد و كيفيت معاشرتتان با آن اشخاصى كه كارمند هستند در آنجا و به اصطلاح شما زير دست گفته مى‏شوند، برادرانه باشد و در عين حالى كه آنها بايد از شما بپذيرند مطالبى كه مى‏گوئيد، لكن برادرانه بايد باشد و همين طور وضع مهمانى‏هايتان، وضع گذران خودتان، وضع كسانى كه در آنجا كار مى‏كنند آنها بايد يك وضع متحول بشود به يك وضع اسلامى كه هر كس مى‏آيد در آنجا اسلام را در آنجا عملاً ببيند. ما هر چه فرياد بزنيم كه ما اسلامى هستيم و جمهورى اسلامى هستيم، لكن وقتى ببينند ما را كه در عمل غير او هستيم، از ما ديگر باور نمى‏كنند. وقتى مى‏توانند باور كنند از ما كه مائى كه مى‏گوئيم جمهورى اسلامى هستيم، عملمان هم آنطور باشد، عمل طاغوتى نباشد و قول، قول اسلامى، عمل اسلامى باشد و خود رفتار، اسلامى باشد، گفتار اسلامى باشد تا صادر بشود اين جمهورى اسلامى در ساير كشورها. صدور با سرنيزه صدور نيست، صدور بازور صدور نيست، صدور آنوقتى است كه اسلام، حقايق اسلام، اخلاق اسلامى، اخلاق انسانى در اينجاها رشد پيدا بكند و شما مؤظف به اين معنا هستيد و بايد اين كار را انجام بدهيد كه هم در عمل و هم در نوشته‏هائى كه در آنجا منتشر مى‏كنيد بايد بكنيد و مجله داشته باشيد و آن مجله يك مجله‏اى باشد كه هم در عكس‏هايى كه در آن هست و هم در مسائلى كه در آنجا طرح مى‏شود همه‏اش مؤافق باشد با جمهورى اسلامى تا به واسطه تبليغات اسلام نفوذ كند در آنجا، و اين را بدانيد كه اگر چنانچه شما تبليغات بكنيد و همين طور دانشجوهاى عزيز ما در آنجا كوشش كنند در اينكه در هر جا كه هستند و با هرطايفه‏اى كه برخورد مى‏كنند مسائل ايران را، مسائل اسلامى ايران را در آنجا طرح بكنند و آن چيزهائى كه در مجلات خارج، در روزنامه‏هاى خارج در هر جا نوشته مى‏شود، آنها را يكى يكى براى

صحيفه نور ج 13 صفحه 264

آنها تحليل كنند و دروغ آن چيزها را بر آنها ثابت بكنند.

عمده مسأله اين است كه ما فهميده باشيم در قلبمان كه ما مى‏خواهيم جمهورى‏مان اسلامى باشد. بايد همانطورى كه با زبان مى‏گوئيم، قلب ما معتقد شده باشد به اينكه ما مى‏خواهيم اسلام باشد. ما مى‏خواهيم اسلام باشد ديگر با تمام اعوجاجات بايد مبارزه بكند انسان، اول از خودش شروع كند ببيند خودش چه اعوجاجاتى دارد. هر انسان لامحاله در خودش نقص‏هايى مى‏بيند، كم است كسى كه نقص نبيند در خودش و اگر كسى نقص در خودش نمى‏بيند، اين خودش يك نقصى است كه دارد. انسان بايد تربيت بشود، بايد به تزكيه تربيت بشود. و انسان از خودش بايد شروع بكند، از خانواده خودش بايد شروع كند. و شما خودتان، خانواده‏هايتان، خودتان همه شروع كنيد تا به خارج برسد. دانشجويان ما بايد خودشان اول توجه بكنند كه رفتار خودشان، كردار خودشان، گفتار خودشان همه اينها منطبق با موازين اسلامى و اخلاقى باشد تا اينكه اگر مردم را دعوت كرديد به اسلام و بايد هم دعوت بكنيد، حرف شما مخالف با عمل شما نباشد. خودتان يك وضعى نداشته باشيد كه وقتى بگوئيد، مسخره كنند كه آقا خودش فلان است و ما را دعوت به چه مى‏كند.

afsanah82
07-28-2011, 12:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 265

تاريخ: /1018/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان مراكز تربيت معلم شهرستانهاى اصفهان، شيراز، يزد و اراك

عالم، مدرسه است و معلمين آن، انبيا و اوليا هستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايانى كه از بلاد مختلفه آمده‏اند و دانشجويان تربيت معلم هستند، لازم است كه راجع به معلم و تربيت معلم، يك چند جمله عرض كنم. عالم، مدرسه است و معلمين اين مدرسه، انبيا و اوليا هستند و مربيان و مربى اين معلمين، خداى تبارك و تعالى است. خداى تبارك و تعالى تعليم و تربيت كرده است انبيا را، و ارسال كرده آنها را براى تربيت و تعليم كافه ناس. انبياء بزرگ اولوالعزم مبعوثند بر تمام بشر و سمت معلمى و مربى دارند نسبت به تمام بشر، و معلم آنها و مربى آنها حق تعالى است و آنها هم بعد از اينكه به تعليمات الهى تعلم شدند و تربيت پيدا كردند مأمورند كه بشر را تربيت كنند و تعليم. راجع به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در قرآن كريم است كه هوالذى بعث فى الاميين رسولاً مهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتابه و الحكمه انگيزه بعث را در اين آيه شريفه ذكر مى‏فرمايد كه: خداى تبارك و تعالى است كه در بين اميين و بى‏سوادها و كسانى كه تربيت و تعليم الهى نداشته‏اند، رسول فرستاده است تا اينكه آيات خدا را بر آنها قرائت كند و آنها را با قرائت آيات قرآن و تربيت‏هائى كه خود او شده است در تعليمات الهى، آنها را به مردم عرضه كند و تزكيه كند آنها را و تعليم كند بر آنها كتاب و حكمت را. در اين آيه نكات زيادى هست راجع به اهميت تربيت معلم و اهميت تعليم و تعلم. با تعبير هوالذى اوست كه اين كار را كرده است كانه يك مطلب با اهميتى است كه مى‏فرمايد: هوالذى بعث آن است كه فرستاده است بين مردم، و همه عالم امى هستند، حتى آنهايى كه به حسب ظاهر درس‏هايى خوانده‏ايد و به حسب ظاهر صنايعى را مى‏دانند و مسائلى را اطلاع بر آن دارند لكن همه آنها نسبت به آن تربيتى كه از جانب خدا به وسيله انبيا به آنها مى‏شود همه امى هستند، همه در ضلال مبين هستند. تنها راه تربيت و تعليم راهى است كه از ناحيه وحى و مربى همه عالم رب العالمين، تنها راه آن راهى است كه از ناحيه حق تعالى ارائه مى‏شود و آن تهذيبى است كه با تربيت الهى به وسيله انبيا، مردم آن تربيت را مى‏شوند و آن علمى است كه به وسيله انبيا بر بشر عرضه مى‏شود و آن علمى است كه انسان را به كمال مطلوب خودش مى‏رساند همانى كه در آيه ديگر مى‏فرمايد كه: الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياوهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات. دو گروهند مردم، يك گروه مؤمن هستند كه تحت تربيت انبيا واقع شده‏اند،

صحيفه نور ج 13 صفحه 266

به واسطه تربيت انبيا از همه ظلمت‏ها و از همه گرفتارى‏ها و از همه تاريكى‏ها خارج شدند آنها، به واسطه تعليمات انبيا وارد شدندنور، در كمال مطلق، اين آيه ميزان مؤمن را و معيار ايمان را بيان مى‏فرمايد و مدعيان ايمان را از مؤمنين جدا مى‏فرمايد. مؤمنين آنها هستند كه به واسطه تربت حق تعالى و به واسطه تربيت انبيائى كه مربا هستند به تربيت الهى، از همه ظلمت‏ها، از همه نقيصه‏ها، از همه چيزى كه انسان را از راه باز مى‏دارد، اينها را خارج مى‏كنند از همه ظلمت‏ها به نور، ميزان مؤمن، اين ميزان است هر كس از همه ظلمت‏ها به واسطه تعليم انبيا خارج شده است و به نور مطلق رسيده است اين مؤمن است، مدعيان ايمان زيادند، لكن مؤمنين‏اند كند. آنهائى كه در مقابل مؤمنين هستند، والذين كفروا آنهائى كه كافر هستند آنها اولياءشان خدا نيست و طاغوت است و طاغوت، كفار را از نور خارج مى‏كند و به همه ظلمت‏ها واصل مى‏كند. معيار مؤمن و غير مؤمن به حسب اين آيه شريفه اين است، مؤمن حقيقى آنطور تبعيت از انبيا كرده است و آنطور در تحت تربيت انبيا واقع شده است كه از همه ظلمت‏ها و از همه نقص‏ها بيرون آمده است و به نور رسيده است و مربى او و ولى او هم خداى تبارك و تعالى است و مربيان به واسطه هم انبيا هستند يعنى اينها تربيت شده‏هاى خدا هستند و آمده‏اند كه ماها را، همه بشر را تربيت كنند و اگر چنانچه ما در تحت تربيت آنها واقع بشويم، از آن علومى كه آنها براى بشر آورده‏اند ما استفاده كنيم و از آن تعليماتى كه كرده‏اند ما بهره برداريم، ما در صراط مستقيم واقع مى‏شويم و هدايت به نور مى‏شويم، هدايت به خداى تبارك و تعالى مى‏شويم كه آن نور مطلق است.

تربيت و تزكيه مقدم بر تعليم است

مسأله تربيت بالاتر از تعليم است، در آن آيه شريفه هم تلاوت آيات قرآن را، يعنى رساندن آن تعليماتى كه در راه تربيت و تعليم است، بعد از اينكه اين را مى‏فرمايد، بعد ويزكيهم را مى‏فرمايد، از اين ممكن است استفاده بشود كه مسأله تزكيه و مسأله تزكيه نفس اهميتش بيشتر از مسأله تعليم كتاب و حكمت است، مقدمه از براى اين است كه كتاب و حكمت در نفس انسان واقع بشود، اگر تزكيه بشود انسان، تربيت بشود به تربيت‏هائى كه انبيا عليهم السلام براى بشر هديه آوردند، بعد از تزكيه كتاب و حكمت هم در او به معناى حقيقى خودش، در نفس انسان نقش مى‏بندد و انسان به كمال مطلوب مى‏رسد و لهذا بعد از يك آيه ديگر مى‏فرمايد كه مثل الذين حملوا التوريه ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا مى‏خواهد بفرمايد كه علم تنها فايده ندارد، علمى كه تربيت در او نباشد، تزكيه در او نباشد اين علم فايده ندارد، همانطورى كه اگر الاغ و حمال، اگر چنانچه الاغ به بار او كتاب باشد، هر كتابى باشد، كتاب توحيد باشد، كتاب فقه باشد، كتاب انسان شناسى باشد، هر چه باشد، در بار او باشد و به دوش او باشد چطور فايده ندارد و آن حمار از او استفاده نمى‏كند، آنهائى هم كه انبار علم در باطنشان هست و باطنشان تمام علوم را فرض كنيد، تمام صناعات را، تمام تخصصات را داشته باشند، لكن تربيت و تزكيه نشده باشند، آنها هم آن علومشان براى آنها فايده ندارد بلكه بسيارى از اوقات مضر

صحيفه نور ج 13 صفحه 267

است. بسيارى از اوقات هست كه آن كسى كه عالم است، آن كسى كه همه چيز را مى‏داند لكن تزكيه نشده است، تصفيه نشده است، تربيت الهى نشده است، آن علمش وسيله است از براى اينكه بشر را به تباهى بكشد، چه بسا عالمانى كه براى بشر تباهى هديه مى‏آورند، آنها از جهال بدتر هستند و چه بسا متخصصانى كه براى بشر هلاكت ايجاد مى‏كنند، تباهى ايجاد مى‏كنند، آنها از مردم عامى بدتر هستند، ضررشان بيشتر است، همان است كه قرآن فرموده كه: كمثل الحمار و از آن هم بالاتر اينكه موجب صدمه به ديگران مى‏شود. شما كه براى تربيت معلم قيام كرديد و هر كس كه براى تربيت معلم قيام كرده است بايد بداند كه اولاً شغل، شغل الهى است. خداى تبارك و تعالى مربى معلمين است كه انبياء باشند، اولاً شغل، شغل الهى است و ثانياً تربيت و تزكيه مقدم بر تعليم است. مدرسه‏هاى ما، دانشسراهاى ما، دانشگاه‏هاى ما و همه مدارس علوم، چه علوم اسلامى يا غير اسلامى باشد، اينها اگر چنانچه در آنها تربيت باشد، تزكيه باشد، آنها مى‏توانند خدمت‏ها بكنند و براى بشر سعادت را به هديه بياورند و همه سعادت‏هاى بشر از علم و ايمان و تزكيه است ان الانسان لفى خسر انسان، اصلش اين حيوانى كه به اسم انسان خوانده مى‏شود، در خسارت و زيان است مگر يك طايفه، آنهائى كه ايمان آوردند به خداى تبارك و تعالى و آنچه كه او فرموده است و اعمال صالحه بجا آوردند وآثارش هم اين است كه تواصوا بالحق توصيه به حق و توصيه به صبر مى‏كنند و الا اگر چنانچه از اين استثناى الاالذين امنوا خارج شد، لفى خسر است، در خسران است، در زيان است. كوشش كنيد كه تربيت بشويد و تزكيه بشويد قبل از اينكه تعليم و تعلم باشد، كوشش كنيد كه همدوش با درس خواندن و تعليم، تربيت باشد كه او مقدم است به حسب رتبه بر تعليم و بر تلاوت آيات و در و بر تعليم كتاب و حكمت. تربيت معلم بايد بكنيد يعنى معلمينى تربيت بشوند كه اين معلمين با، علاوه بر اينكه آگاهى بر همه علومى كه مورد احتياج انسان است و مورد احتياج بشر، چه در دنيا و چه در آخرت هست علاوه بر اين و مقدم بر اين تزكيه در كار باشد، تصفيه نفس دركار باشد والا تربيت‏هاى شما و تعليم‏هاى شما بدون تزكيه و بدون اينكه تصفيه نفس بشود، براى بشر اگر ضرر نياورد، نفع نخواهد آورد بلكه ضرر دارد. تمام اين ضررهائى كه بشر مى‏بيند، تمام اين خسران‏هايى كه بشر در اين سياره مى‏بيند، از دست همين عالم‏هائى هستند كه تخصص را دارند، لكن تربيت را ندارند. ما اگر چنانچه تزكيه داشتيم و تربيت اسلامى شده بوديم و خداى تبارك و تعالى ولى ما بود ولى ما طاغوت نبود، اين نقص‏هائى كه در اطراف كشورمان و همين طور در اطراف جهان هست، اين نقص نبود، اين اختلافات نبود، همه اختلافاتى كه پيدا مى‏شود الا فقط يكى، كه آن اختلاف ما بين حق و باطل است، تمام اختلافاتى كه پيدا مى‏شود براى اين است كه ما تربيت نشديم و ما تزكيه نشديم. بزرگترين دشمنى كه ما داريم عبارت از خودمان است اعدى عدوك آن نفسى است كه در بين جنبه خودشما هست، خود انسان دشمن بزرگ خود انسان است اگر چنانچه تربيت نشود، اگر چنانچه تزكيه نشود، انسان را همان خود انسان به تباهى مى‏كشد و به ظلمت‏ها وارد مى‏كند و آخرش ظلمت بزرگ است كه آن جهنم است. ما اگر چنانچه خودمان را تربيت بكنيم، مشكلاتمان همه رفع مى‏شود، همه مشكلات از اين است كه ما تربيت

صحيفه نور ج 13 صفحه 268

نشده‏ايم، يك تربيت الهى و تحت بيرق اسلام در نيامديم، به حسب واقع، همه اين كشمكش‏هائى كه شما ملاحظه مى‏كنيد، همه اين كارشكنى‏هايى كه براى ملت ما هست، همه اينها براى اين است كه تربيت نيست در كار، تزكيه نيست در كار فقط يا جهالت است و يا علمى كه از جهالت براى انسان مضرتر است ميزان علم را خداى تبارك و تعالى به وسيله انبيا ذكر فرموده است و واقع مطلب همين است كه العلم نور علم نورى است كه خدا در قلوب مردم او را وادار مى‏كند، اگر نورانيت آورد، براى انسان اين علم است و اگر چنانچه حجاب شد براى انسان، آن علم نيست، آن حجاب است العلم هو الحجاب الاكبر.

شمايى كه مى‏خواهيد تربيت بشويد، تربيت معلم يا تربيت بكنيد، تربيت معلم، در رأس هر امرى اين است كه با اين تعليم تربيت را مقدم بداريد. اين جوان‏ها نفوسشان مستعد است از براى گرفتن هر چيزى كه وارد بشود در نفوس، نفوس جوان‏ها يك آينه صيقلى است كه باز از آن فطرت خودش جدا نشده است و اين آينه همه چيز در آن نقش مى‏شود ببندد. اگر چنانچه معلم، يك معلمى باشد كه دعوت به نور بكند، دعوت به صلاح بكند، دعوت به اسلام بكند، دعوت به اخلاق صالحه بكند، دعوت به ارزش‏هاى انسانى بكند، آن ارزش‏هائى كه عندالله ارزش است، اگر معلم اين كار را بكند همانطورى كه انبيا مردم را از ظلمات به نور مى‏كشانند، اين معلم هم اين بچه‏ها را از ظلمات به نور وارد مى‏كند و همين شغلى است كه شغل انبياست و اگر خداى نخواسته معلمى يا معلم‏هائى بر خلاف مسير حق باشند، تربيت نشده باشند تزكيه نشده باشند، بر خلاف صراط مستقيم الهى باشند، اين آينه‏هاى صيقلى كه نفوس جوان‏هاى ماست، در آن همان تعليمات اعوجاجى كه در اين خود معلم هست نقش مى‏بندد و او را رو به انحراف مى‏برد يا به طرف شرق و يا به طرف غرب.

جمهورى ما وقتى اسلامى مى‏شود كه خداى تبارك و تعالى در اين ملت حاكم باشد

جمهورى اسلامى محتاج به تربيت و تزكيه است، تمام قشرهاى ملت ما و همه ملت‏ها احتياج به تربيت و تزكيه دارند، احتياج به تعليماتى كه از ناحيه انبيا آمده است دارند، مجرد اينكه ما ادعا بكنيم كه جمهورى ما اسلامى است اين ادعا پذيرفته نيست. آنوقت جمهورى ما اسلامى مى‏شود و به كمال خودش مى‏رسد كه خداى تبارك و تعالى در اين ملت و در اين كشور حاكم باشد يعنى از آن نقطه اولى تا آن آخر حكومت، حكومت الهى باشد، سردمداران همه الهى باشند، كسانى كه در رأس حكومت هستند، كسانى كه در رأس امور هستند، الهى باشند، از نفسانيت خارج شده باشند، خود را نبينند، شخصيت خود را نبينند چون نه خودى دارند ونه شخصيتى، هر چه هست از خدا ست. اگر انسان الهى بشود و ادراك بكند كه اين بندگان راه خدا، اينها بندگان خدا هستند و بايد با آنها آن كرد كه خدا راضى است، اگر ما بيدار بشويم و بفهميم كه ما از خدا هستيم و به او رجوع مى‏كنيم انالله و انا اليه راجعون، اگر اين دو كلمه را ما در زندگى بفهميم كه ما از او هستيم و همه از اوست و ما هيچ هستيم و هيچ نداريم و هر چه داريم از اوست و ما به سوى او برگشت مى‏كنيم و از ما حساب مى‏برند، ما را در

صحيفه نور ج 13 صفحه 269

حساب واقع مى‏كنند، اين دو كلمه را اگر ما بفهميم، با بندگان خدا آنطور كه خدا راضى است و آنطور كه امر خداست عمل مى‏كنيم. در همه ارگان‏هاى دولتى، در همه بازارهاى اسلامى، در همه كوچه و خيابان‏هاى ممالك اسلامى و در همه جا اگر اين كلمه الهى وارد بشود، در كارخانه‏ها وارد بشود، در مزارع وارد بشود، در مدارس وارد بشود، در وزارتخانه‏ها وارد بشود، در مجالس شورا و شوراها اين دو كلمه اگر وارد شد و ايمان به او آمد و انسان ادراك كرد اين را و ايمان به او آورد يعنى در قلبش واقع شد كه ما و همه از خدا هستيم و به او رجوع مى‏كنيم، همه موجودات از خداست و بايد با عدل الهى با آنها رفتار كرد و همه ما برمى‏گرديم به خداى تبارك و تعالى و اگر با عدل الهى رفتار كرديم، خداى تبارك و تعالى به ما رحمت بزرگ را وارد مى‏كند و اگر با عدل الهى رفتار نكرديم، آنجا خدا با ما با عدل رفتار مى‏كند كه هيچ كس نمى‏تواند از زير آن بار بيرون برود.

آن علمى ميزان و براى بشر سعادت است كه تربيت در آن باشد

آنها كه گمان مى‏كنند كه مدارس بايد علم در آن باشد و ديگر كارى به اين مسائل نداريم، بايد متخصصين باشند، ساده انديشند آنها، ساده‏انديشى است كه انسان گمان كند كه يك معلمى كه انحراف دارد، معلمى كه يا طرف شرق است و يا طرف غرب، يا تربيت شرقى دارد يا تربيت غربى، آن را ما معلم قرار بدهيم از براى اين فرزندانى كه نفوسشان مثل آينه صيقلى است و هر چه در او وارد بشود مى‏پذيرد، ساده‏انديشى است كه ما جوان‏هاى خودمان را به دست معلمى بدهيم كه به طرف شرق مى‏رود و بچه‏هاى ما را شرقى كند يا به طرف غرب‏رود و بچه‏هاى ما را غربى كند ساده‏انديشى است كه ما گمان كنيم كه فقط تخصص ميزان است و علم ميزان است، علم الهى هم ميزان نيست، علم توحيد هم ميزان نيست، علم فقه و فلسفه هم ميزان نيست، هيچ علمى ميزان نيست آن علمى ميزان است و آن علمى براى بشر سعادت است كه تربيت در او باشد كه از مربى القا شده باشد، از كسى كه تربيت الهى شده است القا بشود به بشر، آن اگر چنانچه در همه مدارس ما، چه مدارس علوم اسلامى و چه مدارس علوم ديگر، اگر در همه آنها اين معنا باشد و انحراف در كار نباشد و استقامت باشد، چندى نمى‏گذرد كه همه جوان‏هاى ما كه اميد آتيه اين مملكت هستند، همه اطلاح مى‏شوند و همه نه شرقى و نه غربى بار مى‏آيند و همه بر صراط مستقيم واقع مى‏شوند. ساده‏انديشى است كه ما گمان بكنيم كه كافى است براى ما اينكه يك اشخاصى باشند داراى علم، اشخاصى باشند كه علم داشته باشند و تربيت، و لااقل علم داشته باشند و انحراف نداشته باشند. فرضاً كه ما بخواهيم كه علم را رواج بدهيم و با از علم علما استفاده كنيم. بايد علمى باشد و لااقل انحراف نباشد، كار نداشته باشد به شرق و غرب، اينطور نباشد كه معلمين ما و مربى‏هاى جوان‏هاى ما، تربيت مسكو شده باشند يا تربيت واشنگتن، ساده‏انديشى است كه ما گمان كنيم كه بايد همه اينها كه تخصص دارند هر طورى مى‏خواهند باشند، بايد بيايند و ما از آنها استفاده كنيم. استفاده نمى‏توانيم بكنيم اگر مرض ظاهرى ما را يك متخصص خوب بكند، امراض باطنى براى ما ايجاد مى‏كند، از يك مرض كم به يك مرض بزرگ، از يك مرض

صحيفه نور ج 13 صفحه 270

كوچك به يك مرض بزرگ ما را مى‏كشاند. بايد توجه داشته باشيم ما به همه مسائل. همين حزب بعثى را كه ملاحظه مى‏كنيد كه الان مبدااينهمه گرفتارى براى كشور ما و براى كشور مسلم عراق ايجاد كرده است و براى آنجا بيشتر از اينجا ايجاد كرده است، اينها همين‏ها هستند كه بسيارى‏شان متخصصند و بسيارى‏شان دانشگاه رفته بيرون آمده‏اند لكن تربيت نداشتند، تزكيه نداشتند. اگر علم باشد و تزكيه نباشد، هم آن رژيم سابق پيش مى‏آيد و هم اين رژيم صدام. اگر ما تزكيه نكنيم خودمان را و اگر چنانچه همراه با علم تزكيه نباشد، كشور ما هم كشيده مى‏شود به همان طرف‏ها و ما هم صدام خواهيم شد. بايد تربيت شما، تربيت معلم، يك تربيت اسلامى باشد، يك تربيت انسانى باشد، يك تربيت در صراط مستقيم باشد و الا تربيت مسكو را نمى‏توانيم بپذيريم و تربيت واشنگتن را هم نمى‏توانيم بپذيريم.

اسلحه داشتن دليل بر خيانت است و توطئه

اگر ما تربيت بشويم، و بحمدالله ملت ما تحولى حاصل كرده است و مقدمه اين است كه تربيت آخر را هم بشود، با همه اشخاصى كه با ما هم حتى مخالف هستند به طور انسانيت عمل مى‏كنيم، چنانچه الان مى‏بينيد كه ارتش ما و پاسدارهاى ما، با اين اسرايى كه آوردند، به طور انسانيت عمل مى‏كنند و بايد بيشتر عمل كنند. من سفارش مى‏كنم به تمام كسانى كه اين اسرا در اسارت آنها هستند، به حسن سلوك و به رفتار انسانى، و مهمانند اينها براى شما و البته الان در دست آنها اسلحه نيست و من اعلام مى‏كنم كه هر كس از افراد ملت ما اسلحه را كنار بگذارند بيايد در ملت ما وارد بشود مثل ساير افرادى كه هستند آنها در پناه اسلام محفوظ هستند. ولى ما اينقدر ساده انديش نيستيم كه كسانى كه اسلحه دارند و اتاق جنگ دارند آنها را هم وارد بكنيم در بين كشور خودمان و شغل به آنها بدهيم و يا معلمشان كنيم و يا در وزارتخانه‏ها ببريم. اسلحه داشتن دليل بر خيانت است و توطئه. اسلام خيانتكار را تاديب مى‏كند و كسانى كه توطئه گرند از دنيا بيرون مى‏كند. ما نه آنطور هستيم كه اگر توبه كار بشوند و اسلحه را زمين بگذارند و بيايند، آنها را نپذيريم. اگر چنانچه هر يك از جيش عراق كه به روى ما اسلحه كشيده است اسلحه را كنار بگذارد و پناه بياورد به مملكت اسلامى ما، آنها را مثل مهمانان عزيز مى‏پذيريم و هر كس از اين جناح‏هاى داخلى كه تا حالا شرارت كردند و مشغول شرارت دست بردارند و اسلحه را كنار بگذارند و در دامن ملت وارد بشوند آنها را مى‏پذيريم و هر كس اسلحه در دست اوست مثل جيش صدام حسابش مى‏كنيم. الان اين اشخاصى كه اسير مملكت اسلامى هستند اينها اسلحه ندارند و اينها بايد به طور انسانى، به طور خوب با آنها رفتار بشود كه مى‏شود، لكن در عراق آن دستگاه‏هاى تبليغاتى عراق كه هر روز دروغ مى‏گويد، راجع به اين هم دروغپردازى مى‏كند كه نه، اشخاصى كه اسير مى‏شوند با آنها چه مى‏كنند و چه مى‏كنند، در صورتى كه اين حرف دروغ است و مملكت ما اين اسرا را به طور انسانى، به طور اسلامى، به طور خوب با آنها رفتار مى‏كند و پذيرايى از آنها مى‏كند و هر كس كه مى‏خواهد بيايد، از دنيا بيايند ببينند كه چه مى‏كنند اينها، البته تبليغات سوء زياد

صحيفه نور ج 13 صفحه 271

است و ما بايد احتراز كنيم از كارهايى كه تبليغات سوء در آن كارها بهانه پيدا مى‏كند.هر كس به من نسبت بدهد مطلبى را بر خلاف دستورات اسلامى، دروغ گفته است ما در هر جا كه هستيم، پاسبان‏ها در هر جا كه هستند، پاسدارها در هر جا كه هستند، ارتشى‏ها در هر جا كه هستند، ژاندارمرى در هر جا كه هست و ارگان‏هاى دولتى هر جا كه هستند موظفند كه به مسائل اسلامى رجوع كنند و مسائل را اسلامى ختم كنند. ما مى‏خواهيم يك مملكت اسلامى باشد و من اعلام مى‏كنم كه هر كس به من نسبت بدهد مطلبى را كه بر خلاف دستورات اسلامى است. دروغ گفته است و هر كس كه به من نسبت بدهد كه من راضى هستم به اينكه يك وجب از زمين مردم غصب بشود، بر خلاف موازين اسلامى اخذ بشود يا يك شاهى از مردم گرفته بشود و مصادره بشود و موازين اسلامى نداشته باشد يا يك محاكمه بشود بر خلاف موازين اسلامى، يا يك تازيانه به كسى زده باشد بر خلاف مصالح اسلامى، من از آنها برى هستم و خداى تبارك و تعالى هم برى است. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه انسان‏ها را و سلامت و سعادت ملت خودمان و كشور خودمان را مى‏خواهم و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه شما موفق بشويد در تربيت معلم، و معلم‏هاى تربيت شده صحيح را در كشور ما تربيت كنيد كه سعادت ملت ما حاصل بشود.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 12:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 272

تاريخ: 20/10/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولين بنياد شهيد انقلاب اسلامى

شهيد نظر مى‏كند به وجه الله‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ارزش هر خدمتى مؤافق ارزش آن كسى است كه برايش خدمت مى‏كنيم. هر كس هر خدمتى در راه خدا براى خلق خدا بكند اين ارزش دارد لكن ارزش‏ها مختلف هستند به ارزش آنهايى كه براى آنها خدمت مى‏كنيم. همه بنيادهايى كه براى خدا در راه اسلام به كشور خودشان خدمت مى‏كنند و همه اشخاصى كه براى اعتلاء كلمه اسلام خدمت مى‏كنند همه آنها پيش خداى تبارك و تعالى ارزش دارد و مورد عنايت حق تعالى انشاء الله خواهند شد لكن ارزش بنياد شهيد، خدمت به شهيد و خدمت به بازماندگان شهيد و خدمت به آنهايى كه در راه اسلام براى فداكارى حاضر شدند لكن معلول شدند و عضوى از اعضاى خودشان را از دست دادند يا جراحاتى بر آنها وارد شده است ارزش اين خدمت كه براى شهداء اسلام و براى فداكاران اسلام انجام مى‏گيرد شايد از ساير ارزش‏هابيشتر باشد درباره شهيد آنقدر از اسلام و از اولياء اسلام روايات وارد شده است در فضل شهادت كه انسان متحير مى‏شود. من بعضى از يك روايت را براى شما ترجمه مى‏كنم تا بدانيد كه شما در خدمت چه اشخاصى هستيد و بنياد شما چه ارزشى دارد. در روايتى از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل شده است كه براى شهيد هفت خصلت است كه اولى آن عبارت است از اينكه اول قطره‏اى كه از خون او به زمين بريزد تمام گناهانى كه كرده است آمرزيده مى‏شود و مهم آن آخرين خصلتى است كه مى‏فرمايد، مى‏فرمايند كه به حسب اين روايت) كه شهيد نظر مى‏كند به وجه الله و اين نظر به وجه الله راحت است براى هر نبى هر شهيد. شايد نكته اين باشد كه حجاب‏هائى كه بين ما و حق تعالى هست و وجه الله است و تجليات حق تعالى هست، تمام اين حجاب‏ها منتهى مى‏شود به حجاب خود انسان. انسان خودش حجاب بزرگى است كه همه حجاب‏هائى كه هست، چه آن حجاب‏هائى كه از ظلمت باشند و آن حجاب‏هائى كه از نور باشند منتهى مى‏شوند به اينكه حجابى كه خود انسان است. ما خودمان حجاب هستيم بين خودمان و وجه الله و اگر چنانچه كسى فى سبيل الله و در راه خدا اين حجاب راداد، اين حجاب را شكست و آنچه كه داشت كه عبارت از حيات خودش بود تقديم كرد، اين مبدا همه حجاب‏ها را شكسته است، خود را شكسته است، خود بينى و شخصيت خودش را شكسته است و تقديم كرده است و چون براى خدا جهاد كرده است و براى خدا دفاع كرده است از كشور خدا و از آئين الهى و

صحيفه نور ج 13 صفحه 273

هر چه داشته است در طبق اخلاص گذاشته و تقديم كرده است، خود را داده است، اين حجاب شكسته مى‏شود. شهدا، شهدائى كه براى خداى تبارك و تعالى و در سبيل خداى تبارك و تعالى و راه خداى تبارك و تعالى جان خودشان را تقديم مى‏كنند و آنچه كه در دستشان است و بالاترين چيزى است كه آنها دارند تقديم خداى مى‏كنند، در عوض خداى تبارك و تعالى اين حجاب كه برداشته شد جلوه مى‏كند براى آنها، تجلى مى‏كند براى آنها چنانچه براى انبيا هم چون همه چيز را در راه خدا مى‏خواهند و آنها خودى را نمى‏بينند و خود را از خدا مى‏بينند و براى خودشان شخصيتى قائل نيستند، حيثيتى قائل نيستند در مقابل حق تعالى، آنها هم حجاب را بر مى‏دارند فلما تجلى ربه للجبل جعله دكا تجلى مى‏كند خداى تبارك و تعالى در كوه طور و يا در جبل انيت خود موسى و موسى صعق . آنها در حال حيات، انبيا و اوليا نظير انيبا و تالى تلو انبيا در زمان حيات‏شان آن چيزهايى كه حجاب بوده است بين آنها و بين حق تعالى مى‏شكنند و صعق براى آنها حاصل مى‏شود و موت اختيارى براى آنها حاصل مى‏شود، خداى تبارك و تعالى بر آنها تجلى مى‏كند و نگاه مى‏كند به حسب آن نگاه عقلى، باطنى و روحى و عرفانى و ادراك مى‏كنند و مشاهده مى‏كنند جلوه حق تعالى را و شهيد هم حسب اين روايتى كه وارد شده است، نظير انبيا وقتى كه شهيد شد چون همه چيز را در راه خدا داده است خداى تبارك و تعالى جلوه مى‏كند به او و آن هم ينظر الى جلوه خدا، الى وجه الله اين آخر چيزى است كه براى انسان، آخر كمالى است كه براى انسان هست. در اين روايتى كه در كافى نقل شده است در اين روايت انبيا را مقارن شهدا قرار داده است كه در جلوه‏اى كه حق تعالى مى‏كند بر انبيا همان جلوه را هم بر شهدا مى‏كند. شهيد هم ينظر الى و جه الله و حجاب را شكسته است همانطورى كه انبيا حجاب‏ها را شكسته بودند و آخر منزلى است كه براى انسان ممكن است باشد، مژده داده‏اند كه براى شهدا اين آخر منزلى كه براى انبيا هم هست شهدا هم به حسب حدود وجودى خودشان اين آخر منزل به اين آخر منزل مى‏رسند.

خدمت در بنياد شهيد در رأس خدمت‏هاست‏

بنياد شهيد از همه بنيادها افضل است براى اينكه شهيد از همه افراد افضل است. خدمت در بنياد شهيد در رأس خدمت‏ها هست، همه خدمت مى‏كنند و همه براى خدا و براى همه فضل است و براى همه ارزش هست در بارگاه الهى. همه خدمتگزارهايى كه خدمت مى‏كنند، آنهايى كه خدمت مى‏كنند براى جنگزده‏ها آنها هم خدمتشان براى فداكاران است. اين جنگزده‏ها كه الان در ايران هستند و در خارج از وطنشان هستند اينها هم راجع به اينها هم هر كس خدمت بكند خدمت به فداكاران است لكن خدمت به شهيد ارزشش بيشتر از همه خدمت‏هاست. معلولى كه جان خودش را در دست گرفته و تقديم كرده است لكن موفق نشده است به شهادت آن هم فداكارى خودش را كرده است. شما كه خدمت به شهيد مى‏كنيد و بنياد شما كه بنياد شهيد است قدر اين بنياد را بدانيد و قدر اين خدمت را بدانيد. براى كم كسى اينطور مطلبى كه براى شهيد گفته شده است براى كم كسى هست، آنها را قرين

صحيفه نور ج 13 صفحه 274

انبيا قرار داده‏اند. خدمت شما به آنها خدمت به نبى اكرم است، خدمت به انبياست. بدانيد كه شما در راه شهيد داريد خدمت مى‏كنيد و بنياد شما بنياد شهيد است و شهيد افضل است شهادت از همه چيزها و باز در روايتى است كه هر خوبى بالاتر از او هم خوبى هست تا برسد به قتل در راه خدا، شهادت در راه خدا، بالاتر از او ديگر خوبى در كار نيست و معلوم نكته‏اش براى اينكه كسى كه همه چيزش را براى خدا تقديم كرده است و حيات كه بالاترين سرمايه است براى او در اين عالم تقديم كرده است، ديگر اين بر و از اين خوبى بالاتر نمى‏شود باشد. شما خدمت مى‏كنيد به انسان‏هايى و به كسانى كه وابسته هستند به اين شهدا و شهدا به آنها علاقه دارند و الان هم شهيد هستند نسبت به آنها و خدمت شما ارزشمندترين خدمت‏هاست كه تصور مى‏شود و به حسب اينطور روايات من اميدوارم كه همه ملت ما و همه افرادى كه در سرتاسر كشور ما هستند خدمتگزار باشند به اين كشور و خدمتگزار باشند به جمهورى اسلام به و خدمتگزارى آنها همان مجاهده در راه خداست و من اميدوارم كه همه آنها با مجاهدين در راه خدا شريك و سهيم باشند براى اينكه آنها هم مجاهده مى‏كنند ولو آن پيرزنى كه در اقصى بلاد دارد يك خدمتى مى‏كند براى اين مجاهدين و يا يك پيرمردى كه در اقصى بلاد دارد خدمت مى‏كند براى اين شهدا و مجاهدين و بازماندگان شهدا. من اميدوارم كه خداوند به همه آنها ثواب مجاهدين را عنايت بفرمايد و عمده چيزى كه هست اين است كه صادقانه خدمت كنيد، خدمت بكنيد، گمان نكنيد كه شما يك كارى كه (براى آنجا) براى آنها انجام مى‏دهيد يك منتى بر آنها داريد. منت آنها را بكشيد، منت آنها را بكشيد خدمت بكنيد، احترام بكنيد از آنها. اينها خانواده شهدا هستند و معلولين و خانواده‏هاى معلولين كه ارزششان آنقدر است و ما بايد خدمتگزار به آنها باشيم. هر عملى كه انجام مى‏دهيم، هر خدمتى كه به آنها انجام مى‏دهيم عملى است كه در پيشگاه خدا مقبول است و ما بايد با كمال خرسندى منت آنها را بكشيم و خدمت به آنها بكنيم. مبادا يك وقتى يك كلمه درشتى گفته بشود به اين بازماندگان شهدا يا به اين معلولين و باز كسانى كه عائله معلولين‏اند. توجه داشته باشيد كه عملى را كه مى‏كنيد خالص براى خدا باشد و براى آن كسى كه فداكار براى خدا بوده است و جانش را در راه خدا اهداء كرده است شما خدمت به او مى‏كنيد و اين خدمت به خداست همانطورى كه ما منت از خداى تبارك و تعالى مى‏كشيم و عبادت او را كه مى‏كنيم منت اوست بر ما خداى تبارك و تعالى ما را منت بر ما گذاشته است و ما را هدايت كرده است و هر عملى كه بكنيم منت بر او نداريم و او منت بر ما دارد اين خدمت هم خدمت به خداى تبارك و تعالى و مجاهدين در راه او و شهداء در راه اوست و ما بايد با سر و جان خدمت بكنيم و ابدا در نظرمان نيايد كه ما يك كارى انجام داديم، آنها جان خودشان را دادند و شما قدرتى كه داريد، داريد خر ج مى‏كنيد براى آنها و من اميدوارم كه در راه خدا كه شد ثواب مجاهدين را به شما عنايت بفرمايد خداى تبارك و تعالى.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 275

تاريخ: 22/10/59

بيانات امام خمينى در ميان جمعى از خانواده‏هاى شهداى رودسر، كاشان، تبريز و اعضاى واحد فرهنگى ستاد جهاد سازندگى تهران‏

كوشش رضاخان در سركوبى عشاير و روحانيون و منع مراسم و دستجات مذهبى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عكس‏هائى كه از شهدا، از جوان‏هاى نيرومند ملت ما، در دست شما مردان و زنان هست، غرور آفرين است و موجب تأثر و تأسف. من براى آنها رحمت و براى معلولين سلامت و براى شما و بازماندگان شهدا عافيت و سلامت و صبر از خداى تبارك و تعالى خواستارم. اين مصيبت‏هائى كه بر شما وارد شده است، بر همه ملت، بر همه ما وارد است. اينها فرزندان ملت هستند و برادران ما. يك مطلبى كه بايد عرض كنم و تنبه بدهم اين است كه اين قدرت‏هاى بزرگ از زمانى كه رضاخان آمد به ايران و رضاخان را فرستاد ند براى ايران تا اين زمانى كه نهضت شما ملت اسلامى تحقق پيدا كرد، حساب‏هايى كرده بودند پيش خودشان و آن حساب‏هايى روى موازين دنيا و ماديت بود و بعضى حساب‏ها را نكرده بودند. يعنى نمى‏توانستند بعضى از مطالب را توجه پيدا كنند و حساب رويش بكنند. در زمان رضاخان كوشش‏هاى زيادى براى راه باز كردن به اين ملت‏ها و خصوصا ايران و راه باز كردن براى تحت سلطه قرار دادن ملت ما چپاولگرى‏هاى بى حساب، راه‏هاى مختلفى را داشتند. يك راه اين بود كه عشائر اين كشور را سركوب كنند و آنها را از حال عشائرى بيرون بياورند و به اصطلاح خودشان تخته قاپو كنند. براى اينكه مى‏ديدند كه اين عشائر براى ايران يك پشتوانه است، اين عشائر مختلفى كه در ايران هست، در همه جاى ايران عشائر هستند، در خوزستان هست، در كردستان هست، در كرمانشاه هست، در فارس هست، در سيستان و بلوچستان و آذربايجان و همه جا از اين عشائر زياد هستند و اينها يك پشتوانه‏اى بودند از براى ايران و آنها كوشش داشتند به اينكه عشائر را سركوب كنند و لهذا همه عشائر را تقريبا سركوب كردند به وسيله رضاخان و حالا ما مى‏فهميم كه عشائر چه نقشى دارند در ايران، در عين حالى كه الان بعضى عشائر ايران وارد جنگ هستند، ولى اين بعضى عشائر كارهاى شجاعانه مى‏كنند و عشائر ديگر از قبيل عشائر بختيارى، عشائر قشقايى فارس و عشائر امثال اينها، همه اينها به اسلام وفا دارند و داوطلبند از براى اينكه به جبهه‏ها بروند و اميد است كه احتياج نباشد به اينكه همه عشائر ايران وارد جبهه‏ها بشوند و ما امروز مى‏فهميم كه آنها به واسطه مطالعاتى كه داشتند براى عشائر چه قدرتى قائل بودند، آنها ضربه‏اى از تنگستانى خورده بودند و در صدد اين بودند كه عشائر را بكلى از بين ببرند، اين يك نقشه‏اى بود كه

صحيفه نور ج 13 صفحه 276

در آنوقت اينها كشيدند، چنانچه سركوبى روحانيون نيز همانطور بود. آنها از روحانيون در طول تاريخ صدماتى ديده بودند و خصوصا انگلستان در باب قضيه قرار داد تنباكو صدمه ديده بود، از اين جهت يكى از نقشه‏ها هم اين بود كه اين قدرت را از ملت بگيرند و اين را سركوب كنند و ملت را از آنها و آنها را از ملت جدا كنند و مسائل ديگرى كه در زمان رضاخان بود از قبيل اين منع كردن به دستجاتى كه در همه ايران در ماه محرم و صفر اين دستجات بيرون مى‏آمدند، اين هم قدرتى بود و آن را هم ممنوع كردند در آنوقت و امثال اينها كه زياد است، تا نوبت رسيد به پسر خلف او كه همانطور كه او جنايتكار و خائن بود اين از پدر در آن جهت جلو افتاد و او هم آن كرد كه شما همه مى‏دانيد و تفصيلش را لازم نيست عرض كنم، تا وقتى كه انقلاب شد.

ابطال نقشه‏هاى عمال اجانب با مقاومت و هماهنگى قواى انتظامى و سپاه پاسداران در برابر حمله متجاوزين

در وقتى كه انقلاب شد، شما ديديد كه آن سران ارتش كه فاسد بودند يا فرار كردند يا گرفتار شدند، لكن اصل ارتش كه به حسب طبيعتش وفادار به كشور و اسلام است بود، از آنوقت شروع كردند به اينكه ارتش طاغوتى است نبايد باشد، دنبال اين مطلب تا حالا هم صحبت هست. اين ارتشى كه نشان داد در همين جنگ‏هائى كه شده است مرتبه وفادارى خودش را و قدرت خودش را، آنها براى اينكه ديدند ارتش توجه به ملت پيدا كرد و متصل به ملت شد او را هم يك خارى بر چشم خودشان حساب كردند، از اين جهت آن عناصرى كه با آنها همدست هستند و خدمتگزار به آنها هستند، در مطالبى كه در طول اين مدت بعد از انقلاب مى‏گفتند همه‏اش راجع به اين بود كه اين قواى انتظاميه‏اى كه هست و اين قواى نظامى كه هست اينها همه طاغوتى هستند، نه ما بايد ارتش داشته باشيم و نه ما بايد ژاندارمرى داشته باشيم و نه ما بايد شهربانى داشته باشيم، همه اينها بايد كنار گذاشته بشود از سر شروع كنيم. اين هم معلوم شد كه اين نقشه هم براى چه بوده و امروز كه نقش مهمى، بالاترين نقش را اين ارتش و اين ژاندارمرى و اين شهربانى دارند معلوم مى‏شود كه آنها از چه مى‏ترسيدند و مى‏خواستند چه بكنند مى‏خواستند ما امروزى كه مبتلا هستيم به جنگ بين قواى بعثى كافر، ما هيچ نداشته باشيم و آنها همه چيز، و از آنها هم بيشتر راجع به پاسدارها بود كه پاسدارها هم تمام قدرت آنها صرف اين مى‏شد كه پاسدار اصلا لازم نيست، كافى است همانى كه بود و مى‏خواستند كه پاسدارها را از معركه بيرون كنند و ما ديديم كه نقش اين پاسدارها هم جنگ چه بود و الان بحمدالله پاسدار و پاسبان و ژاندامرى و ارتش و عشائر و ساير قواى مردمى و بسيج و همه اينها هماهنگ‏اند و قدرت باطل را در هم كوفته‏اند و خواهند كوبيد. اين نقشه‏ها بود كه اينها كشيده بودند، امروز هم در صدد همين نقشه‏ها هستند و شما بايد غافل نباشيد از اين چيزهائى كه منتشر مى‏كنند، شما بايد توجه داشته باشيد كه هر گروهى كه بيشتر مورد حمله بود و اين اشخاص منحرف بيشتر به او حمله مى‏كردند و مى‏كنند، بدانيد كه اين براى ملت مفيدتر است و براى اجانب مضرتر، اگر ديديد پاسدارها را بيشتر مى‏كوبند،

صحيفه نور ج 13 صفحه 277

بدايند كه آنها از پاسدار زياد مى‏ترسند، اگر ديديد ارتش را سركوب مى‏خواهند بكنند و با ملت جدا كنند بدانيد كه از او هم مى‏ترسند و همين طور و اگر ديديد كه روحانيون را مى‏خواهند از صحنه بيرون كنند و بدانيد كه آنها از روحانيون مى‏ترسند و ترسيده‏اند سابق هم.

ملت ما، جريان تاريخ را عوض كرد

شما برادرهاى ما كه بازماندگان افتخار ايران هستيد، بازماندگان اشخاصى هستيد كه در تاريخ افتخار براى ايران اثبات كرد و ثبت كرد و شما معلولانى كه افتخار براى ايران آفريديد، مطمئن باشيد كه در دنيا و در آخرت اسم شما ثبت است. شما تاريخ را عوض كرديد، ملت ما تاريخ را تاريخ ديگر كرد، جريان تاريخ را عوض كرد، آنها هم حساب همه چيز را مى‏كردند الا يك حساب و آن حساب معنويت. آنها از چشم‏هاى چپ نگاه مى‏كردند به دنيا كه چشم عمياست، از چشم نابينا نسبت به معنويات كه چشم راست انسان است نظر مى‏كردند، هم چپى‏ها و هم راستى‏ها، آنها با آن چشم كج بين خودشان حساب عشائر را كرده بودند، حساب روحانيون را هم كرده بودند، حساب ارتش را هم بعد كرده بودند، حساب قواى نظامى و انتظامى را هم كرده بودند، حساب پاسدارها را هم كرده بودند، لكن يك حساب را نكرده بودند و آن حساب معنويت بود. آنها توجه به اين نداشتند كه ملت همه با هم علاقه به خدا دارند و علاقه به اسلام. آن علاقه‏اى كه پيشقدم مى‏شوند به واسطه آن علاقه براى فداكارى و براى شهادت. ما هر روز مى‏بينيم اشخاصى كه مى‏آيند با من صحبت مى‏كنند، مصافحه مى‏كنند، بينيم كه اشخاصى مى‏آيند و گريه مى‏كنند مى‏گويند كه براى ما - دعاى - دعا بكن شهيد بشويم. من دعا مى‏كنم كه پيروز باشند و ثواب شهيد به آنها داده بشود. اين حساب را نكرده بودند، اينها تاريخ صدر اسلام را يا نديده بودند يا غفلت از آن كرده‏اند. صدر اسلام اسلحه و مهمات غلبه نكرده برد تا امپراطورى به آن عرض و طول، براى اينكه اسلحه نداشتند مسلمين هر چند تايشان يك شتر داشتند، چند تايشان يك اسب، شايد در همه لشكرشان چند تا اسب بود، شمشير كندى يا تيزى. آن طرف چه امپراطورى ايران و چه امپراطورى روم داراى همه چيز بودند تمام ساز و برگ‏هاى جنگى كه در آنوقت در اختيار آنها بود مجهز به همه جهازهاى جنگى بودند، لكن فقط يك چيز را نداشتند و آن ايمان. چون ايمان نداشتند بايد در بعضى از جنگ‏ها آنها را امر مى‏كردند كه ببندند به هم اين ارتش خودشان را كه فرار نكنند، با زنجير اينها را به هم مى‏بستند از قرارى كه در تاريخ هست و مى‏آوردند در جبهه جنگ. امروز هم برادرها شما بدانيد اين را كه مخالفين ما همه چيز دارند الا ايمان و شما ايمان داريد كه فوق همه چيز است و بحمدالله همه چيز هم داريد.

من اميد اين را دارم كه همانطورى كه در صدر اسلام، قدرت ايمان آن امپراطورى‏هاى بزرگى كه بر تقريبا همه دنياى آنوقت سلطه داشتند و همه قدرت‏ها دست آنها بود و ارتش اسلام با ايمان خودش و با اعتقاد به مبداء و معاد غلبه كرد بر آنها، شما هم در عين حالى كه مقابل سلطه‏هاى بزرگ و قدرت‏هاى بزرگ همه ماها با حساب دنيائى ناچيز هستيم، با حساب معنويت به همه مقدم بشويد انشاء

صحيفه نور ج 13 صفحه 278

الله و همه قدرت‏ها را منع كنيد از دخالت در كشور خودتان و انشاء الله اين نظام فاسد بعثى را كه در حال احتضار است آن را هم به قبرستان بفرستيد. لكن توجه به اين معنا كه بايد اين ايمان را حفظ كنيد و آن وحديت كه به تبع ايمان براى شما حاصل شده است آن را هم حفظ كنيد. ما اگر شهيد داديم زياد، معلول داديم زياد و خيلى از جوان‏ها را از دست داديم، لكن ايمان را بحمدالله ملت ما زن و مردش، بزرگ و كوچكش ايمان را از دست نداده است و مطمئن به اين است كه با ايمان خودش به همه قدرت‏هائى كه قصد تجاوز داشته باشند غلبه خواهد كرد. خداوند همه شما را پيروز كند و شهداى ما را به رحمت خودش و اصل كند و معلولين ما را شفاى عاجل عنايت كند و به همه ملت ما اجر و مزد و وحدت كلمه عنايت فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 279

تاريخ: 25/10/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اصناف و بازاريان تهران و جوانان خوزستانى‏

بازار بايد مظهر تام اسلام و عدالت باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بازار در طول تاريخ، بازارهاى تمام كشور و خصوصا بازار تهران يك بازوى قوى‏اى از براى اسلام و از براى كشور بوده است و انشاء الله خواهد بود. اگر تمام شما يادتان نيست، بعضى از سالمندان يادشان است كه رژيم سابق (شايد زمان رضاشاه بود) اينها در صدد بر آمدند كه اصل بازار نباشد در ايران، از اين مجتمع زير سقف مى‏ترسيدند، از مجتمعاتى كه حصار داشت و زير سقف بود و مجمع مومنين و متدينين و جوان‏هاى متعهد بود مى‏ترسيدند، از مساجد كه محل اجتماع همين بازاريان بود و از خود بازار كه مجمع ملت بود خوف داشتند و هميشه بازار دنباله مقاصد اسلامى و براى پيشرفت اسلام و براى پيشرفت اقتصاد اسلامى يك بازوى ستبر قدرتمندى بوده است و الان هم همين طور است. منتها سابق، دولت‏هاى رژيم سابق و خود رژيم سابق چون با مردم نبود و مردم هم با او نبودند، شايد جرات نكرد يك دفعه محمدرضا توى بازار بيايد اما اكنون اينطور نيست براى اينكه دولت و بازار، رئيس جمهور و بازارى اينها برادر هستند و از خود اين مردم هستند، اينطور نيست كه در آن رده‏هاى به اصطلاح خودشان بالا باشند و به حسب واقع منحط باشند كه مردم آنها را نپذيرند. در طول تاريخ هر مشكلى كه پيدا مى‏شد براى اسلام و براى علماى بزرگ اسلام كافى بود كه نصف روز بازار براى يك همچو امرى بسته بشود و مشكل حل بشود. يك پشتوانه عظيمى است بازار براى اسلام، و بازارى‏ها بايد با كمال دقت اين مسأله را حفظ كنند.

در همه قشرها اشخاصى كه مخالف با مصالح عمومى مسلمين باشند و فعاليت‏هايشان بر اين باشد كه جيب‏هاى خودشان را پر كنند، هست. بازار هم افرادى هستند كه در همچو وقتى كه كشور ما مبتلاى به جنگ است و پيرزن‏ها و پيرمردهاى دهاتى هر چه دارند، دارند در راه اين اسلام و جنگ مى‏دهند، باز در بين بازار اشخاص منحرفى هستند كه از خدا بى خبرند و در يك همچو موقعى كارشكنى‏ها مى‏كنند براى دولت و كارشكنى‏ها مى‏كنند براى اين جنگى كه الان ما داريم. مورد تأسف است اين معنا كه قشرهاى ميليونى ملت در تمام دهات و قصبات و شهرها و بازارها براى اين جنگ نگران هستند و پشتيبان اين جنگ و اين جنگزده‏ها واين ارتش و اين پاسدارها هستند، لكن يك عده‏اى در مقابل اين توده‏هاى عظيم در هر جائى از مملكت هستند و در بازار هم هستند كه در مقابل

صحيفه نور ج 13 صفحه 280

اسلام خودشان را قرار دادند، در مقابل كشور اسلامى خودشان را قرار دادند. كوشش كنيد، آقايان بازارى كوشش كنند در اينكه مبادا اينها بازار را متهم كنند، مبادا اينها بازار را بدنام كنند. بازار ايران خوشنام است و هميشه پشتيبان كشور و ملت و اسلام بوده است و در هر مشكلى بازار درحل آن مشكل‏ها دخالت داشته است و جزء ملت بوده است و همان ملت است و همان مردم است كه در بازارها مجتمع هستند و مشغول اقتصاد ملت هستند و مشغول كارهاى صحيح هستند. توجه داشته باشيد كه يك گروه كوچكى كه منافعشان از دست يا رفته يا خوف اين را دارند كه از دست برود، يعنى منافع نامشروعشان از دست‏شان رفته است، كارى نكنند كه بازار را متهم كنند از قول بازار يك چيزى نگويند، اگر يك وقت از قول بازار يك مطلبى را منتشر كنند، بازارى‏ها اعتراض كنند و به آنها بگويند كه شما اسماء خودتان را بنويسيد در اعلاميه‏هاى خودتان. بايد خيلى امروز ما توجه به اين مسائل داشته باشيم. اجتماع بازار يك اجتماعى است كه اگر در يك مسير اسلامى حركت بكند (و بحمدالله حركت مى‏كند) مملكت را از آسيب نگه مى‏دارد. همين بازار است كه پشتوانه ارتش است و همين بازار است كه در اين زمان پشتوانه كشور است و دولت است و اگر چنانچه تفرقه در بازار نباشد و بعضى از اشخاص كه تفرقه افكن هست گذاشته بشود كه فعاليت بكنند، خداى نخواسته اين ستون ستبر اسلام را يك وقت از بين مى‏برند. بايد توجه داشته باشيد. شما مى‏دانيد كه در مشكلاتى كه سابق بود در از زمان ميرزاى شيرازى تا حالا مشكلات در بازارها حل مى‏شد. اگر يك وقت يكى از علماء تهران به واسطه بدرفتارى دولت‏هاى زمان قاجار مى‏خواست از تهران برود، بازار بست و همان بود كه آنها توبه مى‏كردند و آن عالم را با التماس نگه مى‏داشتند. اين بازار است كه بايد درست توجه بكند و قشرهاى مختلفى كه دارد توجه بكند و مساجد را آباد بكنند و مساجد را پر بكنند از جمعيت‏هاى خودشان. در ممالك اهل سنت آنكه من ديدم در حجاز وقتى كه اذان ظهر گفته مى‏شود بازارها بسته مى‏شود يا باز است و شرطه آنها را حفظ مى‏كند و مى‏روند مسجدالحرام براى نماز يا مسجد النبى براى نماز.

بازار بايد مظهر تام اسلام و عدالت باشد. بازار بايد احتراز كند از چيزهائى كه مخالف دستورات اسلام است و اقبال كند به آن چيزهائى كه مؤافق دستورات اسلام است. از ربا بازار بايد مطهر باشد. اگر در بين بازارى‏ها اشخاصى باشند كه خداى نخواسته ربا مى‏خورند، خود بازارى‏ها آنها را نصيحت كنند. مبادا يك همچو مرضى توسعه پيدا بكند و مملكت ما را به نابودى بكشد. رباخورى، بازارها را از بين خواهد برد، مردم را خواهد تباه كرد. مبادا خداى نخواسته در بين بازار يك همچو معصيت بزرگى كه در رأس معاصى، خدا قرار داده است و آن را بالاتر از زنا و در حكم مقاتله با خدا قرار داده است مبادا يك وقت در بازار يك همچو امرى باشد و انصاف نيست كه در بازار گرانفروشى باشد. در موقعى كه مردم ايران، زن و بچه مردم ايران براى جنگزده دارند از منافع خودشان مى‏گذرند و آن چيزى كه دارند هديه مى‏كنند، مبادا در يك همچو موقعى در بازار اشخاصى پيدا بشوند كه گرانفروشى كنند كه موجب فلج مردم و ناراحتى مردم بشود. اگر خداى نخواسته از

صحيفه نور ج 13 صفحه 281

اعمال ما يك شكستى واقع بشود به اسلام، مسووليت ما پيش خداى تبارك و تعالى بسيار بزرگ است.

اشخاصى كه در جنگ تشخيص نمى‏دهند، راجع به جنگ اظهار نظر نكنند.

مبادا در بازار يك وقت راجع به ارتش ايران، راجع به دادگسترى ايران، راجع به پاسبان و پاسدارها و اينها مسائلى طرح بشود كه اسباب تضعيف آنها شود و خصوصا ارتش و پاسدارها و ژاندارمرى كه الان مشغول به جنگ هستند و در رديف اول جنگ واقع شدند و كشته مى‏دهند و خون نثار مى‏كنند مبادا يك وقت مسائلى طرح بشود در بازار يا جاهاى ديگر كه موجب تضعيف بشود. بايد اين نكته توجه به آن بشود كه مردم عادى اطلاع از فنون جنگ ندارند، فنون جنگ را ارتش دارد آن هم رده اول ارتش، نه همه اگر يك روز پيشروى مى‏شود، يك روز عقب روى مى‏شود، نبايد اين را در مجلس يا در بازار يا در نطق‏ها طرح بكنند كه چرا اينطور شد. شما مطلع نيستيد از كيفيت جنگ، كيفيت جنگ يك روز جلو رفتن هست، يك روز عقب رفتن هست و اينها همه از مسائلى است كه آنهائى كه تشخيص مى‏دهند، بايد اين امر را انجام بدهند. اشخاصى كه تشخيص نمى‏دهند، ننشينند توى خانه‏هايشان در بين مردم بيايند بگويند كه چرا اينطور شد، چرا اينطور شد. اينها از مسائلى است كه امروز لازم است احتراز از آن بشود. من به همه نصيحت مى‏كنم كه راجع به جنگ كه الان ما مبتلا هستيم، نيايند اظهار نظر بكنند كه به نظر من اينطور است. نظر شما هر چه هست، اما اعلام نبايد بكنيد، نبايد يك مطلبى را كه موجب تشويش خاطر رؤساى ارتش است، موجب تشويش خاطر رئيس جمهور هست موجب تشويش خاطر دولت هست، يك حرف‏هائى زده بشود بدون اينكه مطلع باشيد داريد چه مى‏كنيد. شما خيال مى‏كنيد كه مى‏خواهيد خدمت بكنيد و به حسب واقع خدمت نيست. توجه به اين مسائل را بايد كرد و هر كس رفت جبهه و برگشت نبايد فرياد بكند كه جبهه چه بود. شما و من تشخيص نمى‏دهيم كه در جبهه بايد چه بشود، جبهه را آنهائى كه متخصص‏اند تشخيص مى‏دهند كه بايد چه جور باشد و جبهه را چه جور نگهدارى كنند و چطور موازين جنگ را اجرا بكنند. اگر خداى نخواسته به واسطه حرف ما، به واسطه اقدامات ما در جبهه يك سستى پيدا بشود، يك دلسردى پيدا بشود در جبهه جنگ، مسوولش همه ما هستيم. بازار بايد يكدل دنبال جبهه باشد و از پشت سر جبهه را تقويت بكند و مجلس بايد پشت سر جبهه باشد و مجلس را تقويت بكند و ناطق‏ها، نويسنده‏ها روزنامه نويس‏ها و همه مطبوعات، راديو تلويزيون، همه اينها بايد امروز دنبال اين باشند كه پيروزى حاصل بشود، ننشينند هى اشكال بكنند و هى تضعيف بكنند قواى انتظامى ما را. و من به قواى انتظامى و نظامى كه الان دارند در سرحدات جانفشانى مى‏كنند همه طوايف‏شان، چه عشائر و چه مردم عادى غير نظامى و چه خود نظامى‏ها و چه قواى ديگر مسلح مثل پاسدارها و پاسبان‏ها به همه اينها من نويد مى‏دهم كه ايران پشت سر شماست، مملكت ايران پشت سر شماست، شما اعتناء نكنيد به بعض حرف‏هائى كه گاهى گفته مى‏شود، آنها هم ممكن است بعضى‏شان از روى غرض باشد ولى شايد غالبا

صحيفه نور ج 13 صفحه 282

غرض نداشته باشند، توجه ندارند به مسائل.

بايد قواى ما در سرحدات كه الان جانفشانى مى‏كنند اتكال به خدا كنند و توجه داشته باشند كه در تمام دنيا يك ارتشى كه اينطور ملت با آنها مؤافق باشد، نيست. الان ارتش عراق ملت عراق بكلى مخالف با ارتش عراق است و ملت ما بكلى مؤافق با ارتش ماست و پشتيبان ارتش ماست. بازارهاى مسلمين همه پشتيبان شما هستند، توده‏هاى مردم همه پشتيبان شما هستند. اگر يك عده‏اى باشند كه از رژيم سابق مانده‏اند، از تفاله‏هاى آن امر فاسد مانده است، يا بعض اشخاصى باشند كه سرسپرده به ابر قدرت‏ها هستند و اسباب يك اغتشاشى يا اسباب يك دلسردى مى‏شود، اينها ملت نيستند. آن كه ملت است بازارهاى مسلمين است، آن كه ملت است آن كارخانه‏ها و اين صحراها و آنهائى كه براى اين ملت دارند كار مى‏كنند، اينها با شما موافقند. اگر يكى يك صحبتى كرد دلسرد نشويد و با كمال قدرت و اتكال به خدا به كارهاى خودتان به آن ترتيبى كه نقشه‏هاى خودتان اقتضا مى‏كند به همان ترتيب توجه كنيد و پيشروى كنيد و من اميدوارم كه به زودى همه مسائل ما حل بشود و همه بازارهاى ما اسلامى بشود و هم ماها به تبع اسلام هدايت بشويم. خداوند تبارك و تعالى به شما سلامت و صحت و عافيت و تؤفيق خدمتگزارى به اسلام بدهد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:07 PM
previos page menu page

صحيفه نور ج 13 صفحه 283

تاريخ: 29/10/59

بيانات امام خمينى در جمع كارگران و كارمندان چاپخانه هفده شهريور، گروهى از اعضاى صنايع دفاع ملى، پرسنل انبارهاى نيروى هوايى، پاسداران اصفهان و اعضاى كميته انقلاب اسلامى برازجان‏

بايد براى استقلال، از خواب غفلتى كه اجانب در ما بوجود آورده بيدار شويم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

توجه به يك نكته و تذكر او لازم است ملتى كه بخواهد سر پاى خود بايستد و اداره كشور خودش را خودش بكند، لازم است كه اول بيدار بشود، در سير الى الله هم اهل معرفت گفته‏اند كه يقظه، بيدارى اول منزل است. در طول تاريخ، در اين سده‏هاى آخر، كوشش شده است كه ملت‏هاى جهان سوم خواب باشند، غافل باشند و توجهشان به شخصيت خودشان نباشند و شخصيت خودشان را اصلا وابسته به غير بدانند. اين قضيه از سال‏هاى بسيار طولانى بوده است و هى دائما رشد كرده است تا اين اواخر به رشد تمام رسيده بود. من يك قصه شنيدم كه مال شايد صد سال پيش از اين باشد، صد و بيشتر از صد سال از شيخ ما مرحوم آيت الله حائرى رحمه الله نقل شد كه من بچه بودم، فرموده بودند من بچه بودم در يزد و تازه اين لامپا را، لامپاهائى كه آنوقت‏ها بود آورده بودند و يك جلسه‏اى درست كرده بودند، مردم جمع شده بودند آنجا و اين لامپا را گذاشته بودند، يك پله‏هائى درست كرده بودند و آن لامپا را گذاشته بودند آنجا، آن بالا، مردم تازه مى‏ديدند او را، چراغشان قبلاً چراغ‏هاى غير از آن ترتيب بوده و يك نفر فرنگى هم آنجا بود، اين هر چند دقيقه يا چند وقت يك دفعه از اين پله‏هارفت بالا و آن ماشه لامپا را حركت مى‏داد اين يك قدرى نورش مى‏رفت بالا، مردم صلوات مى‏فرستادند بعد مى‏آمد پائين يك قدرى مى‏ماند و مردم مشغول تماشا بودند دوباره مى‏رفت بالا آن را مى‏كشيد پائين، مردم باز تظاهر مى‏كردند. اين از آنوقت‏ها مطرح بوده است كه ما حتى نمى‏توانيم پيچ يك چراغ را بالا ببريم، اين بايد فرنگى اين كار را بكند، بايد از خارج فرنگى‏ها بيايند و دست‏شان را اينطور كنند تا اين ماشه چراغ، فتيله را بالا ببرد و بعد هم اينطور كنند تا پائين بياورد. كم كم اين در همه طبقات اين انگيزه رشد كرد. من عكس مجسمه آتاتورك را در تركيه آنوقت كه تبعيد بودم به آنجا، ديدم كه مجسمه او رو به غرب بود و دستش را بالا كرده بود و آنجا به من گفتند كه اين علامت اين است كه ما هر چه بايد انجام بدهيم بايد از غرب باشد. به اصطلاح، آتاتورك يك مرد مثلاً روشنى، يك مرد كذائى بوده و در كشور ما هم بعضى از روشنفكرها به اصطلاح گفته بودند كه ما بايد از سر تا قدم اروپائى و انگليسى باشيم تا بتوانيم ادامه حيات بدهيم. ما تا نفهميم كه خودمان هم يك شخصيتى داريم، مسلمان‏ها هم يك گروهى هستند و شخصيتى دارند و مى‏توانند خودشان هم كار انجام بدهند، تا نخواهيم يك كارى را،

صحيفه نور ج 13 صفحه 284

نمى‏توانيم و تا بيدار نشويم، نمى‏خواهيم. ما را در غفلت و در خواب نگه داشتند كه ما هيچ يك از امور صنعتى را قادر بر تحققش نيستيم، ملت ما فقط لولهنگ مى‏تواند بسازد، كار ديگر از او نمى‏آيد. باور كرده بود اين ملت بيچاره روى تبليغاتى كه قدرت‏هاى پيشرفته و بزرگ كرده بودند و تبليغات داخلى كه وابستگان به آن قدرت‏ها كرده بودند به اينكه ما بايد همه چيزمان از خارج باشد و ما باورمان آمده بود يا بسيارى از ما، كه غرب يك نژاد برتر است، همانطور كه هيتلر اين معنا را از قرارى كه شنيدم مى‏گفته است كه آلمان يك نژاد برتر است و بعضى از نويسنده‏هاى ما نوشته بودند كه آن عمله‏اى كه در آلمان هست و بيلش را دستش گرفته ولب خيابان ايستاده كه برود كار بكند، آن آدم چشم آبى را عقيده بسيارى هست به اينكه براى اداره ممكلت مثلاً" امثال ما از اشخاصى كه در اين مملكت هستند بهتر و بالاتر مى‏تواند عمل بكند اين طرز فكر، ما را آنطور عقب نشانده بود كه اعتقادمان اين بود كه اصلا"از ما كارى ساخته نيست. ارتش ما اگر بخواهد ارتش بشود، مستشار لازم دارد، از آمريكا يا از اروپا بايد مستشارانى بيايند تا ارتش ما رابتوانند سروسامان بدهند. ما راجع به صنايع اصلا" نبايد صحبتش را بكنيم، ما يك ملت لولهنگ ساز هستيم، ما نسبت به صنايع اصلا" نبايد صحبت بكنيم، اين صنايع دربست به عهده اروپائى‏ها و آمريكائى‏هاست. ماتابيدار نشويم از اين خواب و تا توجه به اين نكنيم كه ما هم انسان هستيم، ما هم شخصيت داريم، ما هم ملت‏هاى بزرگ هستيم، ما هم، مسلمين هم يك ميليارد تقريبا" جمعيت با همه وسائل دارند تا اين معنا را ما باورمان نيايد، نمى‏رويم دنبال كار. يك جمعيتى اگر نشستند و دست‏شان را دراز كردند پيش يك جمعيت‏هاى ديگر كه بده به ما، تمام همشان اين بود كه هر چه‏خواهند از خارج بيايند و بدهند به شما و ذخائر شما را از اينجا ببرند در ازاى آن چيزى كه مى‏دهند، اين ملت اگر يك ميليون سال هم زندگى بكند، همان حال اول است، تنبل بار مى‏آيد، بى اراده بار مى‏آيد.اين تبليغات دامنه دارى كه كردند و حالا هم باز مى‏كنند، به گوش شما نبايد برود، شما بايد بيدار بشويد از اين خوابى كه بيشتر از چندصد سال به ما تزريق كردند و ما را خواب كردند، اول قدم اين است كه ما بيدار بشويم، بفهميم كه ما هم از جنس بشر هستيم و ممالك ديگر و رژيم‏هاى ديگر و نژادهاى ديگر برتر نيستند از ما، منتها آنها با تبليغاتشان مارا جورى كردند كه هميشه دستمان طرف غرب يا طرف شرق دراز باشد و هر چه مى خواهيم از آنجا براى ما بيايد. اگر ما بيدار بشويم كه ما هم موجودى هستيم مثل ساير موجودات و ما هم انسانى هستيم مثل ساير انسان‏ها و نژاد ما هم نژادى هست مثل ساير نژادها، اگر اين معنا را ما توجه به آن بكنيم و بفهميم كه ما بايد خودمان براى خودمان وسائل زندگى را فراهم كنيم، خودمان براى خودمان كار بكنيم، اگر دستمان را از شرق و غرب كوتاه كنيم و خودمان مشغول فعاليت بشويم، ياد بگيريم لكن بعد از ياد گرفتن خودمان كار بكنيم، نرويم سراغ اينكه بنشينيم تا حتى يك گليمى هم كه مى‏خواهيم، يك پتوئى هم كه مى‏خواهيم از آنجا بياورند، يك تفنگى هم كه مى‏خواهيم از آنجا بياورند. اگر ما به اين معنا توجه كنيم و بيدار بشويم، دنبال بيدارى، اراده پيش مى‏آيد كه ما بخواهيم كه خودمان وسائل زندگى اجتماعى خودمان را فراهم كنيم با كوشش خودمان، بايد كارهاى خودمان را انجام بدهيم، مدتى مى‏گذرد و ما خودمان صنعتگر

صحيفه نور ج 13 صفحه 285

خواهيم شد. آنهائى كه اين صنعت‏هاى بزرگ را درست كردند، آنها هم انسان‏هائى يك سر و دو گوشى هستند كه مثل ساير انسان‏ها، منتها قبل از ما بيدار شدند و ما را خواب كردند، قبل از اينكه ما بيدار بشويم آنها بيدار شدند وهم خودشان را صرف اين كردند كه با ايادى خودشان مستقيما" يا به غير مستقيم مارا غافل كنند، ما را خواب كنند و به ما تزريق كنند به اينكه شما نمى‏توانيد، حتى تزريق كنند كه شما نمى‏توانيد حكومت كنيد، شما نمى‏توانيد يك حكومت صحيح داشته باشيد، شما نمى‏توانيد يك نظام صحيح داشته باشيد شما نمى‏توانيد يك صنعتى داشته باشيد. اگر ما از اين خواب بيدار نشويم، هر چه فرياد هم بزنيم فايده ندارد، شعارها فايده ندارد، آن شعارى فايده دارد كه از روى علم باشد و توجه البته در يك انقلابى و در يك نهضتى اولش شعارهاست كه اين نهضت را به پيش مى برد و اگر اين شعارها نباشد، انقلاب نمى‏تواند پيش ببرد، لكن بعد از اينكه انقلاب پيروز شد بايد عمل كرد، بايد توجه كرد به اينكه ما نبايد هميشه دستمان دراز باشد، يك دستمان طرف غرب دراز باشد، يك دستمان طرف شرق دراز باشد، تا اين دو دست ما طرف شرق و غرب دراز است، ما وابسته هستيم، ما كه مى‏خواهيم وابسته نباشيم بايد اول بيدار بشويم به اينكه ما خودمان هم شخصيت داريم، ما مى‏توانيم كار انجام بدهيم.

شما ديديد كه قبل از اينكه اين نهضت حاصل بشود و انقلاب، كم شخصى بود، كم كسى بود كه احتمال اين را حتى بدهد كه مى‏شود بر اين قدرت‏هاى بزرگ غلبه كرد، آن هم يك ملتى كه همه چيزش وابسته بوده و همه چيزش از آنجا آمده و چيزى ندارد، اين يك مسأله‏اى بود كه باور كسى نمى‏آمد لكن شما مى‏ديديد كه وقتى اراده كرديد، ملت اراده كرد، دنبالش شد. وقتى ملت بيدار شد كه نبايد اين ابر قدرت‏ها در اينجا حكومت كنند و نبايد وابستگان آنهادر اينجا حكومت كنند، با اينكه كمال قدرت را آنها آنوقت داشتند در عين حال همين سر و پا برهنه‏هاى بازار و كوچه و دانشگاه و جاهاى ديگر قيام كردند و با وحدت كلمه و با بيدارى، دشمن را از صحنه بيرون كردند. اگر ملت ما در اين طول مدت اين بيست، سى سال، از بيست سال به اين طرف باز همان بودند كه از پاسبان مى‏ترسيدند، اگر يك وقتى مى‏خواستند به كلانترى بروند خوفشان بود كه بروند، از اسم شاه كذا مى‏ترسيدند، اگر اينها همان‏ها بودند، نمى‏توانستند قيام كنند و اين واقعه را، اين واقعه اعجاز آميز را بوجود بياورند. اول بيدار شدند، با نطق ناطقين نويسندگان، بيدار شدند يعنى نويسندگان متعهد، بعد كه بيدار شدند اراده كردند، خواستند، دنبال اراده و خواست قيام حاصل شد و ديديد كه چيزى كه ملت خواست متحقق مى‏شود، ملت ما خواست كه نظام جائر سلطنتى نباشد و به جاى او يك نظام انسانى اسلامى باشد، اين را خواست و اين شد. البته نمى‏گويم كه الان ما يك نظام اسلامى تمام عيار داريم، لكن اين را مى‏گويم كه آن نظام جائر كه همه چيز ما را به ديگران فروخت و از بين برد آن رفت از بين و دست آن ابر قدرت كوتاه شد از مملكت و ما الان در اول قدم هستيم و بايد كوشش كنيم، همه ما كوشش كنيم، همه ملت كوشش كنند، هر كسى در هر جا كه هست كوشش كند و كوشش‏اش اين باشد كه ما بايد وابسته نباشيم. اگر دهقان‏هاى ما در صحراها و در هر جا كه هستند اين معنا را بفهمند كه كوشش بايد كرد تا وابسته

صحيفه نور ج 13 صفحه 286

نبود و هر كس وابسته است اسير است و ممكن است كه اسارتش زيادتر بشود، اگر آنها در بيابان‏ها اين معنا را احساس كنند، اراده مى‏كنند كه وابسته نباشند و اراده مى‏كنند كه ارزاق خود مملكت را خودشان تهيه كنند و اگر در كارخانه‏هاى ما اين معنا را متنبه بشوند كه ما بايد وابسته نباشيم و ما بايد خودمان براى خودمان كار انجام بدهيم، آنها كوشش مى‏كنند كه كارخانه‏ها را بهتر راه ببرند و اشخاصى كه مغز تفكر صنعتى دارند اين مغزها را به كار مى‏اندازند و بعد از اينكه فهميدند كه بايد براى خودمان كار بكنيم و بايد صنعت را هم، چه صنعت بزرگ، چه صنعت كوچك را خودمان بايد درست بكنيم، اين مبداء عمل مى‏شود كه بعد از آن بيدارى و اين اراده راه بيفتند و مشغول بشوند و تفكر كنند و مغزها را به كار بيندازند و كار خودشان را خودشان انجام بدهند.

اميد را كه جنود الله است در خود زنده و ياس را نابود كنيد

شما متوقع نباشيد كه همين امروز بتوانيد طياره درست كنيد، ميگ درست كنيد، البته الان نمى‏شود اما مايوس نباشيد از اينكه مى‏توانيم درست كنيم، بايد بيدار بشويد برويد دنبال اينكه آن صنايع پيشرفته را خودتان درست بكنيد وقتى اين فكر در يك ملتى پيدا شد و اين اراده در يك ملتى پيدا شد، كوشش مى‏كند و دنبال كوشش اين مطلب حاصل مى‏شود، ياس از جنود ابليس است يعنى شيطان‏ها انسان را به ياس وا مى‏دارند همين ابليس‏هائى كه مى‏بينيد در طول تاريخ ملت ضعيف را مايوس كرده‏اند، همين‏هائى كه به ملت‏هاى ضعيف تزريق كردند كه ما هيچ نمى‏دانيم و هيچ نمى‏توانيم، همين‏هائى كه به ملت‏هاى ضعيف به واسطه وابستگى‏شان به خارج گفتند كه ما بايد غربى باشيم، ما ارتشمان هم بايد از غرب برايش يك كسى بيايد، كارخانه‏هايمان هم بايد از غرب بيايد، راهش بيندازد، ما بايد اين جنود ابليس را كنار بزنيم و اميد كه از جنود الله است در خودمان زنده بكنيم، به خودمان اميدوار باشيم، تكيه به اراده خودمان بكنيم، تبع اراده ديگران نباشيم لكن همه با هم مجتمعا اين اراده را بكنيم تا كار انجام بگيرد. آنهائى كه در ارتش هستند، در قواى مسلح هستند، با هم هماهنگ باشند و با هم بخواهند كه ارتش‏شان قوى باشد و ارتش‏شان و قواى مسلحه‏شان را خودشان اداره كنند دنبال و مى‏توانند و مى‏بينيد كه توانستند و مى‏توانند و آنهائى كه كارخانه‏ها هستند و در كارگاه‏ها هستند و در امور صنعتى هستند خودشان بگويند ما خودمان مى‏كنيم و مى‏توانيم.

نويسندگان و گويندگان بايد به جاى اشكالتراشى به مردم اميد و اطمينان بدهند

اميد در خودتان ايجاد كنيد، نويسنده‏هاى ما، گويندگان ما همه‏شان دنبال اين باشند كه به اين ملت اميد بدهند، مايوس نكنند ملت را، بگويند توانا هستيم، نگويند ناتوان هستيم، بگويند خودمان مى‏توانيم و واقع هم همين طور است، مى‏توانيم اراده بايد بكنيم. نويسنده‏هاى ما بهترين خدمتشان امروز اين است كه اين ملتى كه ايستاده در مقابل شرق و غرب و نمى‏خواهد تحت نظام شرق يا نظام غرب باشد، اميد به آنها بدهند كه مى‏توانيد تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشيد. اگر اين نويسنده‏ها،

صحيفه نور ج 13 صفحه 287

اين گوينده‏ها به جاى اينكه به هم اشكالتراشى بكنند، به جاى اينكه به جان هم بريزند، با هم اميد در ملت ايجاد كنند، اطمينان در ملت ايجاد كنند، استقلال روحى در ملت ايجاد كنند، اگر اين خدمت را اين رسانه‏هاى گروهى، اين مطبوعات، اين نويسندگان، اين گويندگان، اين اطمينان را در ملت ايجاد كنند، ما تا آخر پيروز هستيم و حيف است كه يك ملتى كه ايستاده و خون جوانان خودش را داده و همه چيزش را فداى اسلام و استقلال كشورش كرده، ماها كه گوينده هستيم، نويسنده هستيم، آنهائى كه در مطبوعات چيز مى‏نويسند، در راديو و تلويزيون صحبت مى‏كنند، حيف است كه اينها توجه به اين معنا نداشته باشند كه بايد اين ملت را اميدوار كرد و بايد مطمئن كرد ملت را.

اطمينان داشته باشيد كه اگر بخواهيد، مى‏شود و اگر بيدار بشويد، مى‏خواهيد. شما بيدار بشويد و بفهميد اين معنا را كه نژاد ژرمن از نژاد آريا بالاتر نيست و غربى‏ها از ما بالاتر نيستند، زودتر كار راه انداختند، مشغول بشويد و كار را انجام بدهيد. ژاپن همين معنا را مبتلا بود و بعد بيدار شد و اراده كرد و شد يك مملكت صنعتى كه الان صنعت او مقابله مى‏كند با آمريكا، هندوستان بيدار شد يا اينكه از همين نژادهائى بود كه غير عربى بودند و غير آلمانى و غير ژرمنى بودند كه آنها مى‏گفتند اينها ابر هستند و اينها نمى‏توانند وقتى ملتشان خواست، شد، شما هم بخواهيد، مى‏شود. خواستيد كه سلطنت جائر پهلوى نباشد و از بين رفت، خواستيد كه قدرت‏هاى ديگر بر شما و بر ذخائر شما سلطه نداشته باشند، همين طور شد و الان سلطه ندارند.

گروهگ‏ها مى‏خواهند شخصيت‏هائى را كه در رأس كارند، از نظر مردم بيندازند

بخواهيد كه خودتان اداره كنيد مملكت خودتان را، بخواهيد كه كمك كنيد به دولت، تضعيف نكنيد دولت را، تضعيف نكنيد اشخاصى كه خدمتگزار هستند، تمام اين اشخاصى كه الان مشغول كار هستند اينها خدمت به شما و ملت ما شما مى‏كنند، در صدد نباشيد كه اين گروه را عقب بزند و آن گروه، اين گروه را، همه در صدد اين معنا باشيد كه با هم اين كشور را اداره كنيد و اين مردم را بيدار كنيد. من طرفدار تمام قشرهائى هستم كه به اين كشور خدمت دارند مى‏كنند و متاثرم از اينكه اشخاصى كه دارند به اين مملكت خدمت مى‏كنند، دست‏هائى كه مى‏خواهد اين كشور را باز به عقب بزند، اينها را روبروى هم قرار داده است و هر كدام به ديگرى اشكال مى‏كنند، به جاى اشكال هر دو با هم عزمتان را جزم كنيد كه اين ملت را به جلو ببريد، اين ملت را بيدار كنيد، ارتش را تقويت بكنيد، دادگاه‏ها را تقويت بكنيد البته اصلاح هم بايد بشود، اشخاصى كه در رأس دادگاه هستند تقويت كنيد تا آنها بتوانند كارهاى خودشان را انجام بدهند، اشخاصى كه در رأس ارتش و قواى مسلحه ديگر هستند تاييد كنيد تا آنها بتوانند ارتش را اداره كنند تا بتوانند قواى مسلحه كارهائى كه بر آنها محول است به خوبى انجام بدهند، مجلس را كه در رأس همه امور است تقويت كنيد و دنبال اين باشيد كه يك مجلس قوى قانونگذارى داشته باشيم تا بتوانند مملكت را به راه راست ببرند.

من با همه اين گروه‏ها، با هيچ يك از اينها قوم و خويشى ندارم ولى با همه اين گروه‏ها

صحيفه نور ج 13 صفحه 288

موافقم مادامى كه در پست‏هاى خودشان رفتار خوب دارند. شما بدانيد كه در بين اين ملت ما الان اشخاصى هستند، گروهك‏هائى هستند كه مى‏خواهند يكى يكى اينهائى كه مشغول خدمت به اين مملكت هستند، از نظر مردم بيندازند و آنها را از ملت جدا كنند. بايد توجه داشته باشيد كه اينها كه آمدند و مطلبى را گفتند مچشان را بگيريد كه اين آقائى كه تو مى‏گوئى فلان است، دليلت چه است؟ ببينيد چه خواهد گفت. آن كسى كه مثلاً در ارتش است، فرمانده ارتش است اگر گفتند فلان كار را كرده مچش را بگيريد كه دليل شما بر اين مطلب چه است؟ آن كه در رأس دادگاه هست اگر به او اشكال كردند مچشان را بگيريد بگوئيد دليلت بر اين مطلب چه است؟ آنوقت خواهيد فهميد كه دليلى در كار نيست فقط اين است كه تبليغات است كه مى‏خواهند شخصيت‏ها را بشكنند و مى‏خواهند نتيجه از آن بگيرند و مع الاسف ملت ما توجه به اين مسأله بسياريشان كم دارند، به اين تبليغات سوئى كه نسبت به بعضى از اين روحانيون كه مشغول خدمت به اين ملت هستند، نسبت به اينها مى‏كنند باور مى‏كنند، اشخاصى را كه من بيش از بيست سال است مى‏شناسم و مى‏دانم چه اشخاصى هستند لكه‏دار مى‏كنند. اينها از عيوبى است كه در كشور ما هست، اشخاصى كه در ارتش الان دارند خدمت مى‏كنند، در ژاندامرى خدمت مى‏كنند، در سپاه پاسداران دارند خدمت مى‏كنند، در بسيج دارند خدمت مى‏كنند، كميته‏هائى كه دارند خدمت مى‏كنند، همه اينها الان خدمتگزار هستند البته در هر قشرى و جمعيتى پيدا مى‏شوند بعض اشخاص غير صالح، نبايد ما اگر در يك جمعيتى يك آدم غير صالح پيدا شد، تمام آن گروه‏ها را بكوبيم و نبايد ما بدون دليل و بدون شاهد يك مطلبى را قبول بكنيم. بعضى از فلاسفه مى‏گويند كه كسى كه بى‏دليل يك مطلبى را قبول بكند از فطرت انسانى خارج شده است و صحيح است اين. انسان نمى‏تواند به حسب فطرتش يك مطلبى را كه مى‏شنود همين طورى خود بخود قبول كند. اشخاصى كه مى‏خواهند الان شخصيت‏هائى كه در اين مملك مشغول خدمت و در رأس كار هستند از نظر مردم بيندازند، اينها نظرشان به اين است كه اين كشور را تهى كنند از شخصيات و از اشخاص مؤثر و آن كنند كه سابق بود ملت ما بايد هوشيار باشد و هيچ مطلبى را بى‏دليل قبول نكند، همين كه يك كسى گفت فلان چه جور است بايد بگويند به چه دليل مى‏گوئى دليلش را از او بپرسند، اگر بى‏دليل يك مطلبى را قبول بكنند از فطرت انسانى خارجند. انسان بايد هر مطلبى كه مى‏شنود دليل براى آن اقامه بشود، ما خدا را با دليل قبول كرديم بى‏دليل قبول نكرديم و ما انبيا را با دليل قبول كرديم بى‏دليل قبول نمى‏كنيم، ما كسانى كه خيانتكارند با شواهد آنها را خائن مى‏دانيم، كسانى كه به اين ملت اذيت كردند و اين ملت را جور كردند شاهدش همان بود كه مى‏ديديد، ولى يك نفر آدم، هر كس مى‏خواهد باشد، يك زارع باشد، يك كاسب باشد يك بازارى باشد، يك ادارى باشد، اگر به ما گفتند اين فلان است بايد دليل اقامه كند، بايد توجه داشت كه مبادا خداى نخواسته بخواهند حكومت اينجا را و مملكت ما را بگويند: نه عرضه حكومت كردن دارند و نه عرضه اينكه دادگسترى را اصلاح كنند دارند و نه عرضه اينكه مجلس را اداره كنند دارند، اين مسائل مصيبت بار است و اشخاص توجه ندارند و غالبا هم آن اشخاصى كه اين حرف‏ها را مى‏زنند غرضمندند يا گول خورده‏اند.

صحيفه نور ج 13 صفحه 289

اسلام پيش ما امانت است، با قلم‏ها و قدم‏ها به آن خيانت نكنيم

برادرهاى من! خواهرهاى من! توجه بكنيد كه مسؤوليت داريم امروز، مسؤوليت‏هاى بزرگ داريم ما، اگر اين نهضتى كه تا اينجا رسيده و اين انقلابى كه تا اينجا رسيده است و يك جمهورى اسلامى در مملكت ما تحقق پيدا كرده است اگر اين از دست ما برود همه ما مسؤوليم، اگر قلم‏هائى كه در روزنامه‏ها به ضد هم چيز مى‏نويسند كمك كنند بر اين از بين رفتن جمهورى، همه مسؤولند، ما مسؤوليم و ما اسلام امانت است پيشمان، احكام اسلام امانت است پيشمان و نبايد با سر قلم‏ها خيانت كنيم بر اين امانت و نبايد با زبان‏ها خيانت كنيم به اين امانت و نبايد با قلم‏ها و قدم‏ها به اين امانت خيانت كنيم. اگر بخواهيد كشورتان مستقل باشد، اگر بخواهيد كشورتان روى پاى خودش بايستد و بخواهيد آزاد باشيد، بايد از اينطور مناقشات دست برداريد و همه نظر حسن بكنيد و برادروار همه با هم كمك بكنيد تا اين كشور به مقصد خودش برسد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

previos page menu page

afsanah82
07-28-2011, 02:08 PM
جلد چهاردهم

menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 1

تاريخ: 29/10/59

بيانات امام خمينى در جمع كارگران و كارمندان چاپخانه هفده شهريور، گروهى از اعضاى صنايع دفاع ملى، پرسنل انبارهاى نيروى هوايى، پاسداران اصفهان و اعضاى كمتيه انقلاب اسلامى برازجان‏

بايد براى استقلال، از خواب غفلتى كه اجانب در ما بوجود آورده‏اند بيدار شويم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

توجه به يك نكته و تذكر او لازم است ملتى كه بخواهد سرپاى خود بايستد و اداره كشور خودش را خودش بكند، لازم است كه اول بيدار بشود، در سير الى الله هم اهل معرفت گفته‏اند كه يقظه، بيدارى اول منزل است. در طول تاريخ، در اين سده‏هاى آخر، كوشش شده است كه ملت‏هاى جهان سوم خواب باشند، توجهشان به شخصيت خودشان نباشد و شخصيت خودشان را اصلاً وابسته به غير بدانند. اين قضيه از سال‏هاى بسيار طولانى بوده است و هى دائماً رشد كرده است تا اين اواخر به رشد تمام رسيده بود. من يك قصه شنيدم كه مال شايد صد سال پيش از اين باشد، صد و بيشتر از صد سال از شيخ ما مرحوم آيت‏الله حائرى رحمه‏الله نقل شد كه من بچه بودم، فرموده بودند من بچه بودم در يزد و تازه اين لامپا را، لامپاهائى كه آنوقت‏ها بود آورده بودند و يك جلسه‏اى درست كرده بودند، مردم جمع شده بودند آنجا و اين لامپا را گذاشته بودند، يك پله‏هائى درست كرده بودند و آن لامپا را گذاشته بودند آنجا، آن بالا، مردم تازه مى‏ديدند او را، چراغشان قبلاً چراغ‏هاى غير از آن ترتيب بوده و يك نفر فرنگى هم آنجا بود، اين هر چند دقيقه يا چند وقت يك دفعه از اين پله‏ها مى‏رفت بالا و آن ماشه لامپا را حركت مى‏داد، اين يك قدرى نورش مى‏رفت بالا. مردم صلوات مى‏فرستادند بعد مى‏آمد پائين يك قدرى مى‏ماند و مردم مشغول تماشا بودند دوباره مى‏رفت بالا آن را مى‏كشيد پائين، مردم باز تظاهر مى‏كردند. اين از آنوقت‏ها مطرح بوده است كه ما حتى نمى‏توانيم پيچ يك چراغ را بالا ببريم، اين بايد فرنگى اين كار را بكند، بايد از خارج فرنگى‏ها بيايند و دست‏شان را اينطور كنند تا اين ماشه چراغ، فتيله را بالا ببرد و بعد هم اينطور كنند تا پائين بياورد. كم كم اين در همه طبقات اين انگيزه رشد كرد. من عكس مجسمه آتاتورك را در تركيه آنوقت كه تبعيد بودم به آنجا، ديدم كه مجسمه او رو به غرب بود و دستش را بالا كرده بود و آنجا به من گفتند كه اين علامت اين است كه ما هر چه بايد انجام بدهيم بايد از غرب باشد. به اصطلاح، آتاتورك يك مرد مثلاً روشنى، يك مرد كذائى بوده و در كشور ما هم بعضى از روشنفكرها به اصطلاح گفته بودند كه مابايد از سرتا قدم اروپائى و انگليسى باشيم تا بتوانيم ادامه حيات بدهيم. ما تا نفهميم كه خودمان هم يك شخصيتى داريم، مسلمان‏ها هم يك گروهى هستند و شخصيتى دارند و مى‏توانند خودشان هم كار انجام بدهند، تا نخواهيم يك كارى را،

صحيفه نور ج 14 صفحه 2

نمى‏توانيم و تا بيدار نشويم، نمى‏خواهيم. ما را در غفلت و در خواب نگه داشتند كه ما هيچ يك از امور صنعتى را قادر بر تحققش نيستيم، ملت ما فقط لولهنگ مى‏تواند بسازد، كار ديگر از او نمى‏آيد. باور كرده بود اين ملت بيچاره روى تبليغاتى كه قدرت‏هاى پيشرفته و بزرگ كرده بودند و تبليغات داخلى كه وابستگان به آن قدرت‏ها كرده بودند به اينكه ما بايد همه چيزمان از خارج باشد و ما باورمان آمده بود يا بسيارى از ما، كه غرب يك نژاد برتر است، همانطور كه هيتلر اين معنا را از قرارى كه شنيدم مى‏گفته است كه آلمان يك نژاد برتر است و بعضى از نويسنده‏هاى ما نوشته بودند كه آن عمله‏اى كه در آلمان هست و بيلش را دستش گرفته و لب خيابان ايستاده كه برود كار بكند، آن آدم چشم آبى را عقيده بسيارى هست به اينكه براى اداره مملكت مثلاً امثال ما از اشخاصى كه در اين مملكت هستند بهتر و بالاتر مى‏تواند عمل بكند. اين طرز فكر، ما را آنطور عقب نشانده بود كه اعتقادمان اين بود كه اصلاً از ما كارى ساخته نيست. ارتش ما اگر بخواهد ارتش بشود، مستشار لازم دارد، از آمريكا يا از اروپا بايد مستشارانى بيايند تا ارتش ما را بتوانند سر و سامان بدهند. ما راجع به صنايع اصلاً نبايد صحبتش را بكنيم، ما يك ملت لو لهنگ ساز هستيم، ما نسبت به صنايع اصلاً نبايد صحبت بكنيم، اين صنايع دربست به عهده اروپائى‏ها و آمريكائى هاست. ما تا بيدار نشويم از اين خواب و تا توجه به اين نكنيم كه ما هم انسان هستيم، ما هم شخصيت داريم، ما هم ملت‏هاى بزرگ هستيم، ماهم، مسلمين هم يك ميليارد تقريباً جمعيت با همه وسائل دارند، تا اين معنا را ما باورمان نيايد، نمى‏رويم دنبال كار. يك جمعيتى اگر نشستند و دست شان را دراز كردند پيش يك جمعيت‏هاى ديگر كه بده به ما، تمام همشان اين بود كه هر چه مى‏خواهند از خارج بيايند و بدهند به شما و ذخائر شما را از اينجا ببرند درازاى آن چيزى كه مى‏دهند، اين ملت اگر يك ميليون سال هم زندگى بكند، همان حال اول است، تنبل بار مى‏آيد، بى اراده بار مى‏آيد. اين تبليغات دامنه‏دارى كه كردند و حالا هم باز مى‏كنند، به گوش شما نبايد برود، شما بايد بيدار بشويد و از اين خوابى كه بيشتر از چند صد سال به ما تزريق كردند و ما را خواب كردند، اول قدم اين است كه ما بيدار بشويم، بفهميم كه ما هم از جنس بشر هستيم و ممالك ديگر و رژيم‏هاى ديگر و نژادهاى ديگر برتر نيستند از ما، منتها آنها با تبليغاتشان ما را جورى كردند كه هميشه دستمان طرف غرب يا طرف شرق دراز باشد و هر چه مى‏خواهيم از آنجا براى ما بيايد. اگر ما بيدار بشويم كه ما هم موجودى هستيم مثل ساير موجودات و ما هم انسانى هستيم مثل ساير انسان‏ها و نژاد ما هم نژادى هست مثل ساير نژادها، اگر اين معنا را ما توجه به آن بكنيم و بفهميم كه ما بايد خودمان براى خودمان وسائل زندگى را فراهم كنيم، خودمان براى خودمان كار بكنيم، اگر دستمان را از شرق و غرب كوتاه كنيم و خودمان مشغول فعاليت بشويم، ياد بگيريم لكن بعد از ياد گرفتن خودمان كار بكنيم، نرويم سراغ اينكه بنشينيم تا حتى يك گليمى هم كه مى‏خواهيم، يك پتوئى هم كه مى‏خواهيم از آنجا بياورند، يك تفنگى هم كه مى‏خواهيم از آنجا بياورند. اگر ما به اين معنا توجه كنيم و بيدار بشويم، دنبال بيدارى، اراده پيش مى‏آيد كه ما بخواهيم كه خودمان وسائل زندگى اجتماعى خودمان را فراهم كنيم با كوشش خودمان، بايد كارهاى خودمان را انجام بدهيم، مدتى مى‏گذرد و ما خودمان صنعتگر

صحيفه نور ج 14 صفحه 3

خواهيم شد. آنهائى كه اين صنعت‏هاى بزرگ را درست كردند، آنها هم انسان هائى يك سر و دو گوشى هستند كه مثل ساير انسان‏ها، منتها قبل از ما بيدار شدند و ما را خواب كردند، قبل از اينكه ما بيدار بشويم آنها بيدار شدند و هم خودشان را صرف اين كردند كه با ايادى خودشان مستقيماً يا به غير مستقيم ما را غافل كنند، ما را خواب كنند و به ما تزريق كنند به اينكه شما نمى‏توانيد، حتى تزريق كنند كه شما نمى‏توانيد حكومت كنيد، شما نمى‏توانيد يك حكومت صحيح داشته باشيد، شما نمى‏توانيد يك نظام صحيح داشته باشيد، شما نمى‏توانيد يك صنعتى داشته باشيد. اگر ما از اين خواب بيدار نشويم، هر چه فرياد هم بزنيم فايده ندارد، شعارها فايده ندارد،آن شعارى فايده دارد كه از روى علم باشد و توجه، البته در يك انقلابى و در يك نهضتى اولش شعارهاست كه اين نهضت را به پيش مى‏برد و اگر اين شعارها نباشد،انقلاب نمى‏تواند پيش ببرد،لكن بعد از اينكه انقلاب پيروز شد بايد عمل كرد، بايد توجه كرد به اينكه ما نبايد هميشه دستمان دراز باشد، يك دستمان طرف غرب دراز باشد، يك دستمان طرف شرق دراز باشد، تا اين دو دست ما طرف شرق و غرب دراز است، ما وابسته هستيم، ما كه مى‏خواهيم وابسته نباشيم بايد اول بيدار بشويم به اينكه ما خودمان هم شخصيت داريم، ما مى‏توانيم كار انجام بدهيم.

شما ديديد كه قبل از اينكه اين نهضت حاصل بشود و انقلاب، كم شخصى بود، كم كسى بود كه احتمال اين را حتى بدهد كه مى‏شود بر اين قدرت‏هاى بزرگ غلبه كرد، آن هم يك ملتى كه همه چيزش وابسته بوده و همه چيزش از آنجا آمده و چيزى ندارد، اين يك مسأله‏اى بود كه باور كسى نمى‏آمد لكن شما ديديد كه وقتى اراده كرديد، ملت اراده كرد، دنبالش شد. وقتى ملت بيدار شد كه نبايد اين ابر قدرت‏ها در اينجا حكومت كنند و نبايد وابستگان آن‏ها در اينجا حكومت كنند، با اينكه كمال قدرت را آنها آنوقت داشتيد در عين حال همين سر و پا برهنه‏هاى بازار و كوچه و دانشگاه و جاهاى ديگر قيام كردند و با وحدت كلمه و با بيدارى، دشمن را از صحنه بيرون كردند. اگر ملت ما در اين طول مدت اين بيست سى سال، از بيست سال به اين طرف باز همان بودند كه از پاسبان مى‏ترسيدند، اگر يك وقتى مى‏خواستند به كلانترى بروند خوفشان بود كه بروند، از اسم شاه كذا مى‏ترسيدند، اگر اينها همان‏ها بودند، نمى‏توانستند قيام كنند و اين واقعه را، اين واقعه اعجازآميز را بوجود بياورند. اول بيدار شدند، با نطق ناطقين، نويسندگان، بيدار شدند يعنى نويسندگان متعهد، بعد كه بيدار شدند اراده كردند، خواستند، دنبال اراده و خواست قيام حاصل شد و ديديد كه چيزى كه ملت خواست متحقق مى‏شود، ملت ما خواست كه نظام جائر سلطنتى نباشد و به جاى او يك نظام انسانى اسلامى باشد، اين را خواست و اين شد. البته نمى‏گويم كه الان ما يك نظام اسلامى تمام عيار داريم، لكن اين را مى‏گويم كه آن نظام جائر كه همه چيز ما را به ديگران فروخت و از بين برد آن رفت از بين و دست آن ابرقدرت‏ها كوتاه شد از مملكت و ما الان در اول قدم هستيم و بايد كوشش كنيم، همه ما كوشش كنيم، همه ملت كوشش كنند، هر كس در هر جا كه هست كوشش كند و كوشش‏اش اين باشد كه ما بايد وابسته نباشيم. اگر دهقان‏هاى ما در صحراها و در هر جا كه هستند اين معنا را بفهمند كه كوشش بايد كرد تا وابسته

صحيفه نور ج 14 صفحه 4

نبود و هر كس وابسته است اسير است و ممكن است كه اسارتش زيادتر بشود، اگر آنها در بيابان‏ها اين معنا را احساس كنند، اراده مى‏كنند كه وابسته نباشند و اراده مى‏كنند كه ارزاق خود مملكت را خودشان تهيه كنند و اگر در كارخانه‏هاى ما اين معنا را متنبه بشوند كه ما بايد وابسته نباشيم و ما بايد خودمان براى خودمان كار انجام بدهيم، آنها كوشش مى‏كنند كه كارخانه‏ها را بهتر راه ببرند و اشخاصى كه مغز تفكر صنعتى دارند اين مغزها را به كار مى‏اندازند و بعد از اينكه فهميدند كه بايد براى خودمان كار بكنيم و بايد صنعت را هم، چه صنعت بزرگ، چه صنعت كوچك را خودمان بايد درست بكنيم، اين مبدأ عمل مى‏شود كه بعد از آن بيدارى و اين اراده راه بيفتد و مشغول بشوند و تفكر كنند و مغزها را به كار بيندازند و كار خودشان را خودشان انجام بدهند.

اميد را كه از جنودالله است در خود زنده و ياس را نابود كنيد

شما متوقع نباشيد كه همين امروز بتوانيد طياره درست كنيد، ميگ درست كنيد، البته الان نمى‏شود اما مايوس نباشيد از اينكه مى‏توانيم درست كنيم، بايد بيدار بشويد برويد دنبال اينكه آن صنايع پيشرفته را خودتان درست بكنيد وقتى اين فكر در يك ملتى پيدا شد و اين اراده در يك ملتى پيدا شد، كوشش مى‏كند و دنبال كوشش اين مطلب حاصل مى‏شود، ياس از جنود ابليس است يعنى شيطان‏ها انسان را به يأس وا مى‏دارند همين ابليس‏هائى كه مى‏بينيد در طول تاريخ ملت‏هاى ضعيف را مايوس كرده‏اند، همين‏هائى كه به ملت‏هاى ضعيف تزريق كردند كه ما هيچ نمى‏دانيم و هيچ نمى‏توانيم، همين‏هائى كه به ملت‏هاى ضعيف به واسطه وابستگى شان به خارج گفتند كه ما بايد غربى باشيم، ما ارتشمان هم بايد از غرب برايش يك كسى بيايد، كارخانه‏هايمان هم بايد از غرب بيايد، راهش بيندازد، ما بايد اين جنود ابليس را كنار بزنيم و اميد كه از جنودالله است در خودمان زنده بكنيم، به خودمان اميدوار باشيم، تكيه به اراده خودمان بكنيم، تبع اراده ديگران نباشيم لكن همه با هم مجتمعاً اين اراده را بكنيم تا كار انجام بگيرد. آنهائى كه در ارتش هستند، در قواى مسلح هستند، با هم هماهنگ باشند و با هم بخواهند كه ارتش شان قوى باشد و ارتش‏شان و قواى مسلحه‏شان را خودشان اداره كنند دنبال و مى‏توانند و مى‏بينند كه توانستند و مى‏توانند و آنهائى كه در كارخانه‏ها هستند و در كارگاه‏ها هستند و در امور صنعتى هستند خودشان بگويند ما خودمان مى‏كنيم و مى‏توانيم.

نويسندگان و گويندگان بايد به جاى اشكالتراشى به مردم اميد و اطمينان بدهند

اميد در خودتان ايجاد كنيد، نويسنده‏هاى ما، گويندگان ما همه‏شان دنبال اين باشند كه به اين ملت اميد بدهند، مأيوس نكنند ملت را، بگويند توانا هستيم، نگويند ناتوان هستيم، بگويند خودمان مى‏توانيم و واقع هم همين طور است، مى‏توانيم، اراده بايد بكنيم. نويسنده‏هاى ما بهترين خدمتشان امروز اين است كه اين ملتى كه ايستاده در مقابل شرق و غرب و نمى‏خواهد تحت نظام شرق يا نظام غرب باشد، اميد به آنها بدهند كه مى‏توانيد تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشيد. اگر اين نويسنده‏ها،

صحيفه نور ج 14 صفحه 5

اين گوينده‏ها به جاى اينكه به هم اشكالتراشى بكنند، به جاى اينكه به جان هم بريزند، با هم اميد در ملت ايجاد كنند، اطمينان در ملت ايجاد كنند، استقلال روحى در ملت ايجاد كنند، اگر اين خدمت را اين رسانه‏هاى گروهى، اين مطبوعات، اين نويسندگان، اين گويندگان، اين اطمينان را در ملت ايجاد كنند، ما تا آخر پيروز هستيم و حيف است كه يك ملتى كه ايستاده و خون جوانان خودش را داده و همه چيزش را فداى اسلام و استقلال كشورش كرده، ماها كه گوينده هستيم، نويسنده هستيم، آنهائى كه در مطبوعات چيز مى‏نويسند، در راديو و تلويزيون صحبت مى‏كنند، حيف است كه اينها توجه به اين معنا نداشته باشند كه بايد اين ملت را اميدوار كرد و بايد مطمئن كرد ملت را.

اطمينان داشته باشيد كه اگر بخواهيد، مى‏شود و اگر بيدار بشويد، مى‏خواهيد. شما بيدار بشويد و بفهميد اين معنا را كه نژاد ژرمن از نژاد آريا بالاتر نيست و غربى‏ها از ما بالاتر نيستند، زودتر كار راه انداختند، مشغول بشويد و كار را انجام بدهيد. ژاپن همين معنا را مبتلا بود و بعد بيدار شد و اراده كرد و شد يك مملكت صنعتى كه الان صنعت او مقابله مى‏كند با آمريكا، هندوستان بيدار شد با اينكه از همين نژادهائى بود كه غير غربى بودند و غيرآلمانى و غير ژرمنى بودند كه آنها مى‏گفتند اينها ابر هستند و اينها نمى‏توانند، وقتى ملتشان خواست، شد، شما هم بخواهيد، مى‏شود. خواستيد كه سلطنت جائر پهلوى نباشد و از بين رفت، خواستيد كه قدرت‏هاى ديگر بر شما و بر ذخائر شما سلطه نداشته باشند، همين طور شد و الان سلطه ندارند.

گروهك‏ها مى‏خواهند شخصيت‏هائى را كه در رأس كارند، از نظر مردم بيندازند

بخواهيد كه خودتان اداره كنيد مملكت خودتان را، بخواهيد كه كمك كنيد به دولت، تضعيف نكنيد دولت را، تضعيف نكنيد اشخاصى كه خدمتگذار هستند، تمام اين اشخاصى كه الان مشغول كار هستند، اينها خدمت به شما و ملت ما، شما مى‏كنند، در صدد نباشيد كه اين گروه، آن گروه را عقب بزند و آن گروه، اين گروه را، همه در صدد اين معنا باشيد كه با هم اين كشور را اداره كنيد و اين مردم را بيدار كنيد. من طرفدار تمام قشرهائى هستم كه به اين كشور خدمت دارند مى‏كنند و متاثرم از اينكه اشخاصى كه دارند به اين مملكت خدمت مى‏كنند، دست‏هائى كه مى‏خواهد اين كشور را باز به عقب بزند، اينها را روبروى هم قرار داده است و هر كدام به ديگرى اشكال مى‏كنند، به جاى اشكال هر دو با هم عزمتان را جزم كنيد كه اين ملت را به جلو ببريد، اين ملت را بيدار كنيد، ارتش را تقويت بكنيد، دادگاه‏ها را تقويت بكنيد، البته اصلاح هم بايد بشود، اشخاصى كه در رأس دادگاه‏ها هستند تقويت كنيد تا آنها بتوانند كارهاى خودشان را انجام بدهند، اشخاصى كه در رأس ارتش و قواى مسلحه ديگر هستند تأييد كنيد تا آنها بتوانند ارتش را اداره كنند تا بتوانند قواى مسلحه كارهائى كه بر آنها محول است به خوبى انجام بدهند، مجلس را كه در رأس همه امور است تقويت كنيد و دنبال اين باشيد كه يك مجلس قوى قانونگذارى داشته باشيم تا بتوانند مملكت را به راه راست ببرند.

من با همه اين گروه‏ها هيچ، با هيچ يك از اينها قوم و خويشى ندارم ولى با همه اين گروه‏ها

صحيفه نور ج 14 صفحه 6

موافقم مادامى كه در پست‏هاى خودشان رفتار خوب دارند. شما بدانيد كه در بين اين ملت ما الان اشخاصى هستند، گروهك‏هائى هستند كه مى‏خواهند يكى يكى اينهائى كه مشغول خدمت به اين مملكت هستند، از نظر مردم بيندازند و آنها را از ملت جدا كنند. بايد توجه داشته باشيد كه اينها كه آمدند و مطلبى را گفتند مچشان را بگيريد كه اين آقائى كه تو مى‏گوئى فلان است، دليلت چه است، ببينيد چه خواهد گفت. آن كسى كه مثلاً در ارتش است، فرمانده ارتش است اگر گفتند فلان كار را كرده مچش را بگيريد كه دليل شما بر اين مطلب چه است؟ آن كه در رأس دادگاه‏ها هست اگر به او اشكال كردند مچشان را بگيريد بگوئيد دليلت بر اين مطلب چه است؟ آنوقت خواهيد فهميد كه دليلى در كار نيست فقط اين است كه تبليغات است كه مى‏خواهند شخصيت‏ها رابشكنند و مى‏خواهند نتيجه از آن بگيرند و مع الاسف ملت ما توجه به اين مسأله بسياريشان كم دارند، به اين تبليغات سوئى كه‏نسبت به‏بعضى‏از اين روحانيون كه مشغول خدمت به اين ملت هستند، نسبت به اينها مى‏كنند باور مى‏كنند، اشخاصى را كه من بيش از بيست سال است مى‏شناسم و مى‏دانم چه اشخاصى هستند لكه‏دار مى‏كنند. اينها از عيوبى است كه در كشور ما هست، اشخاصى كه در ارتش الان دارند خدمت مى‏كنند، در ژاندارمرى خدمت مى‏كنند، در سپاه پاسداران دارندخدمت مى‏كنند، در بسيج دارند خدمت مى‏كنند، كميته‏هائى كه دارند خدمت مى‏كنند، همه اينها الان خدمتگذار هستند البته در هر قشرى و جمعيتى پيدا مى‏شوند بعض اشخاص غيرصالح، نبايد ما اگر در يك جمعيتى يك آدم غير صالح پيدا شد، تمام آن گروه‏ها را بكوبيم و نبايد ما بدون دليل و بدون شاهد يك مطلبى را قبول بكنيم. بعضى از فلاسفه مى‏گويند كه كسى كه بى دليل يك مطلبى را قبول بكند از فطرت انسانى خارج شده است و صحيح است اين. انسان نمى‏تواند به حسب فطرتش يك مطلبى را كه مى‏شنود همين طورى خودبخود قبول كند. اشخاصى كه مى‏خواهند الان شخصيت‏هائى كه در اين مملكت مشغول خدمت و در رأس كار هستند از نظر مردم بيندازند، اينها نظرشان به اين است كه اين كشور را تهى كنند از شخصيات و از اشخاص مؤثر و آن كنند كه سابق بود. ملت ما بايد هوشيار باشد و هيچ مطلبى را بى دليل قبول نكند، همين كه يك كسى گفت فلان چه جور است بايد بگويند به چه دليل مى‏گويى؟ دليلش را از او بپرسند، اگر بى‏دليل يك مطلبى را قبول بكنند از فطرت انسانى خارجند. انسان بايد هر مطلبى كه مى‏شنود دليل براى آن اقامه بشود، ما خدا را با دليل قبول كرديم بى‏دليل قبول نكرديم و ما انبيا را با دليل قبول كرديم بى دليل قبول نمى‏كنيم، ما كسانى كه خيانتكارند با شواهد آنها را خائن مى‏دانيم، كسانى كه به اين ملت اذيت كردند و اين ملت را جور كردند شاهدش همان بود كه مى‏ديديد، ولى يك نفر آدم، هر كس مى‏خواهد باشد، يك زارع باشد، يك كاسب باشد، يك بازارى باشد، يك ادارى باشد، اگر به ما گفتند اين فلان است بايد دليل اقامه كند، بايد توجه داشت كه مبادا خداى نخواسته بخواهند حكومت اينجا را و مملكت ما را بگويند: نه عرضه حكومت كردن دارند و نه عرضه اينكه دادگسترى را اصلاح كنند دارند و نه عرضه اينكه مجلس را اداره كنند دارند، اين مسائل مصيبت بار است و اشخاص توجه ندارند و غالباً هم آن اشخاصى كه اين حرف‏ها را مى‏زنند غرضمندند يا گول خورده‏اند.

صحيفه نور ج 14 صفحه 7

اسلام پيش ما امانت است، با قلم‏ها و قدم‏ها به آن خيانت نكنيم

برادرهاى من! خواهرهاى من! توجه بكنيد كه مسؤوليت داريم امروز، مسؤوليت‏هاى بزرگ داريم ما، اگر اين نهضتى كه تا اينجا رسيده و اين انقلابى كه تا اينجا رسيده است و يك جمهورى اسلامى‏در مملكت ما تحقق پيدا كرده است اگر اين از دست ما برود همه ما مسؤوليم، اگر قلم‏هائى كه در روزنامه‏ها به ضد هم چيز مى‏نويسند كمك كنند بر اين از بين رفتن جمهورى، همه مسؤولند، ما مسؤوليم و ما اسلام امانت است پيشمان، احكام اسلام امانت است پيشمان و نبايد با سر قلم‏ها خيانت كنيم بر اين امانت و نبايد با زبان‏ها خيانت كنيم به اين امانت و نبايد با قلم ها و قدم‏ها به اين امانت خيانت كنيم. اگر بخواهيد كشورتان مستقل باشد، اگر بخواهيد كشورتان روى پاى خودش بايستد و بخواهيد آزاد باشيد، بايد از اينطور مناقشات دست برداريد و همه نظر حسن بكنيد و برادروار همه با هم كمك بكنيد تا اين كشور به مقصد خودش برسد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 8

تاريخ: 1/11/59

پيام امام خمينى به مردم و نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در اين مقطع زمانى زمانى حساس جنگ تحميلى ابرقدرتان به دست وابستگان خود عليه نيروهاى مسلح اسلام، لازم است تذكراتى داده و اخطار نمايم. بديهى است تخلف از آنها خطرهاى هولناكى براى اسلام و كشور اسلامى ما به بار خواهد آورد و موجب تعقيب قانونى و شرعى است:

1 - نيروهاى مسلح نظامى و غير نظامى از هر قشر كه هستند لازم است انضباط را دقيقاً حفظ كرده و از كارهائى كه مخالف انضباط است اجتناب نمايند و به مسؤوليت بزرگى كه بر عهده آنان گذاشته شده است توجه نموده و تخلف از انضباط مطلوب، موجب مسؤوليت و تعقيب است.

2 - از ثمرات انضباط اطاعت از فرماندهان است. بايد تمام افراد نيروهاى مسلح از فرماندهان خود اطاعت كنند كه بحمدالله مى‏كنند. سرپيچى از اطاعت فرمانده، چه در قواى نظامى و چه در انتظامى و چه در سپاه پاسداران و چه بسيج و نيروهاى مردمى مسؤوليت دارد و موجب تعقيب است.

3 - وحدت فرماندهى از مسائل مهم سرنوشت‏ساز است كه بدون آن پيروزى ميسر نيست و عدم مراعات آن فاجعه‏آفرين است و كسانى كه بدان سر ننهند مسؤول مى‏باشند.

4 - فرار از جنگ در اسلام از گناهان بزرگ است و موجب مسؤوليت و تعقيب در اين دنيا و عذاب بزرگ در آخرت است. بايد فرماندهان، فرد و يا افراد نادرى را كه خداى ناكرده اقدام به فرار مى‏نمايند، كه نمى‏نمايند، دستگير نموده و تحويل دادگاه دهند.

5 - هماهنگى جميع قواى نظامى و غير نظامى از مهمات آينده‏ساز است. اگر فرد و يا افرادى در اين امر حياتى اخلال نمايند، بايد معرفى شوند تا به دادگاه تسليم گردند.

6 - همانطور كه اطاعت از فرماندهان لازم است و تخلف از آن جرم، فرماندهان نيز لازم است با سربازان و افراد به اصطلاح زير دست خود به شيوه‏اى اسلامى‏انسانى رفتار نمايند و آنان را با عواطف خود دلگرم نمايند و با اعمال پسنديده خود، از آنان سربازانى فداكارتر بسازند.

7 بايد فرماندهان و همه افراد قواى مسلح، با كمال دقت مواظب باشند تا ضد انقلاب در سنگرهاى آنان و در جبهه‏ها نفوذ نكنند و با تبليغات باطل خود، جنگنده‏هاى نيرومند ما را تضعيف ننمايند و اگر كسانى به چنين اعمال خيانت بارى دست زدند، همه موظف

صحيفه نور ج 14 صفحه 9

هستند آنان را دستگير نموده تسليم فرماندهان كنند تا به دادگاه تسليم نمايند.

8 كسانى كه از ارتش بازيخورده عراق به ايران پناهنده شوند، مورد عفو و محبت و اغماض هستند و با آنان چون برادران خودمان رفتار مى‏شود و كسى حق ندارد به غير از رفتار انسانى اسلامى با آنان رفتار كند. و به تمامى سربازان و درجه داران و افسران و صاحب منصبان عراقى و غير عراقى اعلام مى‏شود كه در صورت تسليم به لشگر اسلام، مورد عفو واقع مى‏شوند و پس از جنگ در صورتى كه مايل باشند، در ايران مى‏مانند و در صورتى كه تقاضا كنند، آنان را به كشور خودشان با احترام بر مى‏گردانند.

اينجانب به عموم ارتش عراق نصيحت مى‏كنم كه گول حزب كافر بعث را نخورند و با برادران اسلامى خود جنگ نكنند و متوجه باشند تا، صدام كافر آنان را در خدمت آمريكا، به برادركشى اغوا نكند. برادران عراقى‏ام! تا وقت نگذشته و عذاب الهى نازل نشده است، به دامان اسلام پناهنده شويد كه اسلام دين عفو و رحمت و اغماض است.

9 - اينجانب به حسب وظيفه اسلامى و اخلاقى، به گروه‏هاى داخل كشور اعم از تهران و كردستان و ساير نواحى ايران، در هر نقطه كه هستند، پدرانه توصيه مى‏كنم كه به آغوش گرم اسلام و ملت مسلمان برگرديد و سلاح‏هاى خود را كنار گذاشته، با برادران و خواهران خود آشتى كنيد. در اين صورت، اينجانب به همه آنان تأمين مى‏دهم كه مادامى كه با صلح و صفا به كشور خودتان خدمت كنيد و به جمهورى اسلامى وفادار باشيد، هيچ كس مزاحم شما نخواهد شد. چه چيز بهتر از اينكه در محيط صلح و صفا، همه قشرهاى ملت، در بازسازى كشور عزيزمان كه در اثر حكومت سال‏هاى طولانى رژيم منحط پهلوى به خرابى كشيده شده است، با كار و كوشش اقدام نمايند و چه تأسف‏آور است كه برادران ارتشى و سپاهى و ديگر قشرهاى متعهد، در راه خداوند و كشور عزيز اسلامى‏مان فداكارى كنند تا دشمن اسلام و وطن، از خاك خود برانند. گروه‏هايى كه بازيخورده، تحت تأثير بعضى منحرفين واقع شده و كارشكنى كنند و به دشمن كمك مستقيم يا غيرمستقيم نمايند و بر روى برادران مسلمان خود اسلحه بكشند، من بار ديگر يادآورى مى‏كنم كه روزى مى‏رسد كه از كردار خود پشيمان مى‏شويد و در آن روز كه خيلى هم طولانى نيست، پشيمانى فايده‏اى نخواهد داشت. چه بهترامروز كه درهاى رحمت خداوند بزرگ بر روى شما باز است، به صفوف فشرده ملت بپيونديد و در پناه اسلام، آسوده خاطر به زندگى شرافتمندانه خود ادامه دهيد.

10 - بار ديگر به ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و بسيج و همه نيروهاى مسلح نظامى و غير نظامى تأكيد مى‏كنم كه با هماهنگى هر چه بيشتر، بر دشمن بتازيد و از اختلاف كه از وسوسه‏هاى شيطان و به سود شياطين است بپزهيزيد و از فرماندهان اطاعت كنيد و به خداى متعال اعتماد و اتكال نمائيد و كشور خود را از شر شياطين، با وحدت كلمه نجات دهيد و با اطمينان خاطر و صبر و شكيبائى، همچون سربازان صدر اسلام، به جنگ و دفاع از كشور عزيزمان ادامه دهيد كه خداوند متعال پشت و پناه شماست و شما به خواست پروردگار بزرگ پيروزيد.

صحيفه نور ج 14 صفحه 10

11 - بار ديگر به دوستانى كه پشت جبهه هستند، چه دولتمردان و چه ساير قشرهاى مختلف ملت اكيداً توصيه مى‏كنم كه از كارهايى كه ممكن است جنگنده‏هاى عزيز از جان گذشته كه خدا يارشان باد در جبهه‏ها دلسرد كند، احتراز نمائيد و بدانيد كه اگر آسيبى به آنان و كشور عزيز اسلامى‏مان به واسطه اقوال و افعال ما برسد، مسؤول هستيم و در پيشگاه عدل الهى و ملت‏هاى اسلامى معذور نخواهيم بود. در خاتمه، به تمامى شما و خواهران و برادرانى كه در محيط جنگ به زندگانى دلاورانه خود ادامه مى‏دهيد و از كشته شدن به دست دشمنان خدا در راه خدا ترسى نداريد و با چنگ و دندان از ميهن عزيزتان براى رضاى خدا دفاع مى‏كنيد و موجب دلگرمى رزمندگان اسلام مى‏شويد و همه چيز خود را در طبق اخلاص قرار داده‏ايد و با فدائى‏هاى مكرر، صحنه‏هاى شجاعت و شهامت را در تاريخ سراسر مبارزات بى‏امانتان ثبت نموده و مى‏نمائيد و با درس فداكارى و رشادت به مستضعفين جهان مى‏آموزيد كه وعده خدا بر حكومت پابرهنگان جهان حق است، به شما كه با مبارزات خويش، روى ابرقدرتها و قدرت‏ها را سياه كرديد درود مى‏فرستم و در مقابل صبر و استقامتتان خاضع و خاشعم.

خمينى كه آخرين روزهاى عمرش را مى‏گذراند، تمام اميدش به شما مردم سلحشور ايران است، به شما مردمى كه به هيچ وجه تحت تأثير اختلافات جزئى و كلى واقع نشده و انشاءالله نمى‏شويد، شما مردمى كه با تمام وجود، بر سر غرب و شرق جهانخوار شوريديد. شما عزيزانم، به اميد خدا پيروزيد. شما مردم دلير و آگاه، سرمشقى هستيد براى ملل زير سلطه و بايد بدانيد در ميدانى كه قدم گذاشته‏ايد، مواجه هستيد با مشكلات بسيارى كه تنها مقاومتتان، نجاتتان خواهد داد. به هيچ وجه ترس و بيم در خود راه ندهيد، كه مبارزات كوبنده‏تان نشان داده است كه نمى‏دهيد. متحد شويد كه در سايه اتحاد، پيروزى‏تان بر ابرقدرتان حتمى‏است. از خداوند متعال غلبه اسلام بر كفر و پيروزى رزمندگان اسلامى را خواستارم.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 11

تاريخ: 2/11/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانش‏آموزان مدارس تهران و اقشار مختلف مردم

شما جوان‏ها بايد راه را ادامه دهيد تا پيروان شايسته حضرت رسول باشيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما در آستانه روز مقدسى هستيم و عيد مباركى كه در آن روز بزرگترين شخصيت عالم براى اصلاح بشر و تحول، بزرگتر تحولات، و نيز ولادت با سعادت فرزند او حضرت صادق سلام الله عليه كه مذهب را ترويج و اسلام را ارائه داد به مردم. تحول از شرك‏ها، الحادها، آتش پرستى‏ها و همه انحراف‏ها، به استقامت و توحيد و توحيدپرستى. در مركزى كه به جاى توحيد و به جاى حكومت الله بت‏هانشسته بودند و در عصرى كه به جاى ستايش حق تعالى آتش‏ها پرستيده مى‏شدند. امروز روز مباركى است كه ما نزديك به او مى‏شويم و روز نويدى است كه بشر را نويد داد به استقامت و راهنمائى به صراط مستقيم انسانيت و پيروان آن حضرت كسانى هستند كه همان راه را و همان خط را تعقيب مى‏كنند و از خود شروع مى‏كنند و به ديگران سرايت مى‏دهند. شما جوانان دانشجو و جوانان عزيزى كه از هر جا آمده‏ايد، اميد اين ملت هستيد كه بايد اين راهى را كه فرا راه شماگذاشته شده‏است به آخر برسانيد و اين نهضتى را كه در راه او آنهمه جانفشانى شده است، ادامه بدهيد و اين صراط مستقيمى را كه انبياء جلو راه بشر گذاشتند و نبى اكرم آخرين انبياء و اشرف همه، آن راه را جلو مردم گذاشتند و مردم را دعوت به اين صراط مستقيم كردند و هدايت كردند به راه انسانيت و خروج از همه انحاء كفر و الحاد و خروج از همه ظلمات به نور مطلق، بايد شما جوان‏ها همان راه را ادامه دهيد تا اينكه پيرو رسول اكرم و در مكتب حضرت صادق پيروانى شايسته باشيد.

از كودكستان تا دانشگاه مركز جولان دست‏هاى خبيث استعمار است‏

عزيزان من! منحرفين و كسانى كه مى‏خواهند اين مكتب به آخر نرسد و آنهائى كه از مكتب اسلام سيلى خورده‏اند و آنهائى كه مكتب اسلام را بر خلاف مصالح خودشان مى‏دانند و برخلاف مصالح اربابانشان مى‏دانند، اول نظرشان به اين است كه از مدرسه‏هائى كه كودكان ما، جوانان ما، جوانان نورس ما در آنجا براى تحصيل كمال رفته‏اند، از آنجا انحرافات را شروع كنند. آنها درصدد اين هستند كه مدارس كه منشاء همه بركات هست و جوان‏هاى نورسى كه بايد اين كشور را به رشد خودش برسانند و از دست اجانب نجات دهند، آنهارا منحرف كنند و لهذا مى‏بينيد كه از آن دبستان تا

صحيفه نور ج 14 صفحه‏12

دانشگاه، مركز توطئه است و شماها هدف آنها هستيد و مى‏خواهند شمارا از اسلام عزيز منحرف كنند و دانشگاه‏ها و دبيرستانها و دبستان‏ها و تمام مراكز علم و تهذيب را مبدل كنند به مراكزى كه اگر در آنجا علم تحصيل بشود، به نفع قدرت‏هاى بزرگ باشد و هر چه در آنجاها و در آن مكان‏هاى مقدس، هر چه فرآورد باشد، فرآورد به نفع ابر قدرت‏ها. قدم اول آنها از همان كودكستان شروع مى‏شود و هر چه جوان‏ها و كودك‏هايمان بالاتر بروند، قدم‏هاى بعدى آنها هم به دنبال آنهاست. از كودكستان تا دانشگاه، مركز جولان دست‏هاى خبيث استعمار است و آنها خوب مى‏دانند كه اگر اين نوباوگان را از راه مستقيم و صراط الله خارج كنند، به مقاصد شوم خودشان خواهند رسيد و لهذا كوشش آنها و هدف آنها از كودكستان شروع مى‏شود و تا دانشگاه‏ها جريان دارد و مراكزى كه بايد براى اصلاح جامعه، اصلاح جامعه در معنويات و اصلاح جامعه در ماديات، ذخائرى باشند براى كشور عزيز ما، آنجا را به فساد بكشند و بعد كنار بنشينند و به اين جوان‏هاى ما نگاه كنند كه اين منحرفين كارهاى خودشان را انجام داده‏اند و فساد را به دست شما مى‏خواهند اجرا كنند.

مراكز علم، مراكزى است كه با اصلاح آنها كشور اصلاح مى‏شود

شما جوان‏ها در سرتاسر كشور از كودكستان كه محل اطفال است تا دانشگاه كه محل علم و محل دانش و تهذيب بايد باشد، بايد بيدار باشيد و خودتان اين مراكز را از فساد حفظ كنيد. كسانى كه مى‏آيند در اين مراكز و مشغول تبليغات هستند، شما بايد، جوان‏هاى ما بايد، معلمين اين جوان‏ها بايد كه ببينند اينها سابقه‏شان چه بوده و چه وضعيتى، فعلى دارند و چه وضعيتى در سابق داشتند و دعوت آنها چيست. امروز مملكت شما، كشور شما مركز توطئه‏هاست براى اينكه كشور شما آنچنان صدمه‏اى وارد كرده است برابر قدرت‏ها و آنچنان سيلى‏اى به صورت قدرت‏هاى بزرگ و ريشه‏هاى فساد آنها زده است كه آنها از جا نمى‏نشينند مگر آنكه اين كشور را به خيال خودشان به حال اول و به فساد بكشند و آنها مى‏دانند كه اگر كودكان ما را از نورسى، منحرف بار بياورند، اين انحراف تا آخر خواهد رفت و اگر نوباوگان ما را به انحراف بكشند، اين كشور به انحراف كشيده خواهد شد و اگر دبيرستانهاى ما را و دانشگاه‏هاى ما را به انحراف بكشند. اين كشور به انحراف خواهد كشيد. بزرگتر سنگر، براى اسلام اين مراكزى است كه شما در آنها زندگى مى‏كنيد و تحصيل مى‏كنيد. اين مراكز، مراكزى است كه بااصلاح آنها، كشور اصلاح مى‏شود و با تباهى آنها، كشور به تباهى كشيده مى‏شود. بايد جوان‏هاى ما، كودكان ما درست چشم و گوش خودشان را باز كنند كه شياطين اغوا نكند آنها را و هر روز آنها را وادار نكنند به جنجال كردن و راهپيمائى كردن شما بايد در هر جا كه تحصيل مى‏كنيد و جوان‏ها و كودكان ما در سرتاسر كشور، در هر مركزى كه اشتغال به تحصيل دارند بايد توجه به اين داشته باشند كه تحصيل همراه تهذيب و همراه تعهد و همراه اخلاق فاضله انسانى است كه مى‏تواند ما را به حيات انسانى برساند و مى‏تواند كشور ما را از وابستگى‏ها نجات بدهد. اگر شما جوان‏ها دنبال تحصيل كه مى‏رويد دنبال اين معنا باشيد كه يك تصديقى بگيريد، يك ديپلمى بگيريد و

صحيفه نور ج 14 صفحه 13

برويد آن را آلت قرار بدهيد براى استفاده مادى خودتان، اين همان انحرافى است كه آنها مى‏خواهند. و اگر شما در مراكزى كه هستيد يك ايده صحيح داشته باشيد و يك غايت صحيح داشته باشيد كه براى رسيدن به آن غايت مشغول تحصيل باشيد و براى رسيدن به آن امرى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد و آن تهذيب نفس و پرستيدن الله و دور كردن همه شرك‏ها و همه انحراف‏ها و همه الحادها از خودتان و از مراكزتان، اگر اينطور باشد شما پيروز خواهيد شد. و همه انحراف‏ها و همه گرفتارى‏هائى كه براى يك كشور پيش مى‏آيد براى اين است كه مراكز تعليم و تعلم شان، مراكز تهذيب نيست. اين فرقى نيست مابين مدارس علمى قديم با مدارس علمى جديد، تا تهذيب نباشد و تعهد نباشد و از اول انسان راه خودش را، صراط مستقيم خودش را نيافته باشد و تحصيل او دنبال همان ايده صحيح اسلامى نباشد، همين انحراف‏آور است و همين است كه ما را و كشورهاى اسلامى را يا به طرف چپ مى‏برد و يا به طرف راست، يا بايد كشور، كشور كمونيستى باشد يا كشور، كشور تابع آمريكا. از مدرسه شروع مى‏شود اين مسائل، از مدارس و دانشگاه‏ها اين مسائل شروع مى‏شود. آنها مى‏خواهند كه آن چيزى كه در دانشگاه‏ها و در مدارس ما، در دبيرستانها و در همه جا حاصل مى‏شود اين باشد كه آن چيزى كه نتيجه زحمات طولانى ملت است و زحمات طولانى جوان‏هاى ماست، براى آنها باشد.

شما نمى‏دانم آن شب در راديو، اين حميد را كه راديو، در تلويزيون نشان دادند و حرف‏هائى را كه او زد، شنيديد؟ اگر نشنيديد از آنها كه شنيدند بپرسيد كه چه دستهاى جنايتكارى جوان‏هاى تحصيلكرده ما را با چه دام‏هائى به دام مى‏كشند و آنهائى كه بايد سرمايه باشند براى كشور خودشان و بايد زحمت بكشند براى پيشرفت كشور خودشان، چطور به دام مى‏كشند و آنها را وادار مى‏كنند كه بر مصالح آنها زحمت بكشند. اين الان يك پرده است كه شماملاحظه كرديد. بسيار هستند افرادى كه از اين قبيل هستند، براى اينكه در رژيم سابق اين مطلب مطرح بود، منتها اسمش را نمى‏آوردند. مطرح بود اين مطلب كه بايد دانشگاه‏هاى ما اينطور باشد، تربيت فاسد از آن اولى كه بچه‏هاى نورس ما در كودكستان مى‏رفت تاآن آخركه جوان‏هاى برومندما كه سرمايه‏هاى اين كشور هستند، در دانشگاه‏ها بودند، برنامه سابق همين بود كه اينها از آنجا تا آخر طورى بار بيايند و طورى تربيت بشوند كه تربيت مسكو باشد يا تربيت واشنگتن. مسأله اين بود و الان كه شما جوان‏هاى عزيز و همه دبيرستانى‏ها و همه دانشگاه‏ها مى‏خواهيد كشور خودتان، دست خودتان باشد، استقلالش محفوظ باشد، آزادى داشته باشيد، طريق انسانيت را طى بكنيد و به كمال انسانى برسيد و آن چيزى كه انسان براى آن خلق شده است به او برسيد، شياطين به دست و پا افتادند كه شماها را منحرف كنند.

آنها كه در مدارس و دانشگاه‏ها جنگ به راه مى‏اندازند عمال اجانبند

اينهائى كه در مدارس مى‏آيند و با تبليغات سوءشان جوان‏هاى نورس ما را وادار مى‏كنند به يك مسائلى كه با تحصيل آنها مخالف است و نمى‏خواهند اينها تحصيل بكنند اينها و نمى‏خواهند اينها يك

صحيفه نور ج 14 صفحه 14

جوان‏هائى كه براى كشور خودشان مفيد باشند به بار بياورند، با بهانه‏هاى مختلف اينها را به تظاهرات و راهپيمائى‏ها و اختلافات مى‏كشند و كنار مى‏نشينند و به شماها و به ما مى‏خندند. آن كوششى كه اينها مى‏كردند كه دانشگاه‏ها باز بشود، قبل از اينكه برنامه صحيح ريخته بشود، همين بود كه مى‏خواستند اين دانشگاه‏ها به همان وضع سابق كه امثال اين اشخاصى كه روى كار آنوقت بودند، به جامعه تحويل بدهد، مى‏خواستند همان معنا باشد و اينكه در كودكستان‏ها، دبيرستانها مى‏روند و مشغول مى‏شوند با تبليغات خودشان و تحريكات خودشان جوان‏هاى ما را و كودك‏هاى ما را وادار كنند كه به جاى اينكه تحصيل بكنند، جنگ و دعوا به راه بيندازند و به جاى اينكه تهذيب نفس بكنند و اخلاق اسلامى را بياموزند، با فحش و فضيحت روبرو مى‏كنند، اين همان برنامه سابق است. كودك‏هاى ما، جوان‏هاى ما، همه آنها، چه دختر و چه پسر، بايد تمام همشان را صرف اين بكنند كه بشناسند اينها را، بفهمند كه اينها چه مقصدى دارند، بفهمند كه اينها قبلاً چه بودند، بفهمند كه اينها در حالى كه جوان‏هاى ما از ارتشى و پاسدار و ژاندارمرى و ساير قشرهاى مردمى، عشاير و سايرين در مركز جنگ و در جبهه‏ها مشغول فداكارى هستند، اينها در پشت جبهه‏ها مشغول افساد هستند، مشغول كمك به اربابان خودشان هستند. بدانند كه در راديوهاى خارجى و در راديوهاى منحرف از اينها پشتيبانى مى‏شود و از جمهورى اسلامى‏تكذيب مى‏شود و مى‏خواهند جمهورى اسلامى نباشد. همانطورى كه صدام و ساير منحرفين به كشور ما حمله كردند و جنگ راه‏انداختند، اينها هم همان جنگ را با صورت ديگرى در مدرسه‏ها و در دانشسراها و در دانشگاه‏ها به راه مى‏اندازند. همه عمال خارجى هستند و شما بايد هر جا كه هستيد توجه‏تان، توجه شما زياد بر اين مسائل باشد كه مبادا يك وقت چشم باز كنيد ببينيد گول خورده‏ايد، همانطورى كه ديشب حميد گفت، از آن راه‏ها، از همه راه‏ها. خداوند شماها را ذخيره اين مملكت قرار بدهد. جوان‏هاى ما را به راه راست هدايت كند و همه ما را خدمتگذار به اسلام و به كشور اسلامى قرار دهد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 25

تاريخ: 4/11/59

بيانات امام خمينى در جمع سفراى كشورهاى اسلامى

اگر كشورهاى اسلام با هم مجتمع شوند، هيچ آسيبى به آنها نمى‏رسد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين روز فرخنده و سعيد را به همه مسلمين در مشارق ارض و مغارب ارض تبريك عرض مى‏كنم و به شما سفراى محترم ممالك اسلامى هم تبريك عرض مى‏كنم. و مبارك آن روزى است كه اهداف اسلام، اهداف پيغمبر معظم اسلام در همه كشورهاى اسلامى تحقق پيدا بكند و اينطور نباشد كه ما صرف شعار باشد و از حد الفاظ بيرون نرود.

من اميدوارم كه ممالك اسلامى در اين وقتى كه دنيا يك تحولى پيدا كرده است و مستضعفين بيدار شدند و بسيارى از ممالك استقلال از ساير ممالك پيدا كرده‏اند ما مسلمين هم كه جمعيت‏مان اگر با هم باشيم بيشترين جمعيت را داريم و ذخايرمان بزرگترين ذخاير است و افرادمان افراد بزرگ و برجسته است، بتوانيم با وحدت اسلامى و زير تعاليم قرآن مجيد با هم مجتمع باشيم. در عين حال كه همه در ممالك خودمان استقلال داشته باشيم، لكن تمام مجتمع باشيم تحت لواى اسلام و توحيد و نگذاريم كه دست‏هاى ابر قدرت‏ها در ممالك ما حكومت كند و ما زير پرچم آنها باشيم.

شما آقايانى كه در اينجا هستيد، در ايران هستيد و مشاهده مى‏كنيد مسائلى كه در ايران است، حكومت ايران را و رژيم جمهورى اسلامى‏ايران را با اينكه مجال باز پيدا نكردند كه به طور گسترده همه اهداف اسلام را گسترش بدهند، لكن ملاحظه مى‏كنيد كه اين حكومت با حكومت‏هاى جائر، با نظام شاهنشاهى كه سابق بود چقدر فرق دارد و از همان وقتى كه آن نظام دست نشانده بيرون رفت از اينجا، تمام دروازه‏ها باز شد به روى مسلمين و تمام آزادى‏ها تحقق پيدا كرد و اسلام به حسب اساس در اينجا تحقق پيدا كرد و دست قدرت‏هاى بزرگ از اين مملكت قطع شد و ما بايد بدانيم كه اگر ملت‏ها چيزى را خواستند، تحقق پيدا مى‏كند. ملت ما خواست كه آن حكومت جائر دو هزارو پانصد ساله در ايران نباشد و همانطور شد و خواست كه دست ابرقدرت‏ها از ايران كوتاه باشد و كوتاه شد. و الان ملاحظه مى‏كنيد كه در اين كشور به ما حمله نظامى كردند، يك دفعه خودشان مستقيماً و الان هم به توسط صدام حمله كردند به ايران و اينقدر از اين زن و بچه و بزرگ و كوچك ايران را اسير كردند و كشتند و دربدر كردند كه شما همه شاهد هستيد و من ميل داشتم كه اگر تشريف نبرديد به اين سرحدات و به اين ملت‏هائى كه جنگزده شدند و اين شهرهائى كه خراب شدند، اگر نرفتيد، برويد ببينيد و به

صحيفه نور ج 14 صفحه 26

ممالك خودتان اطلاع بدهيد كه اطلاع شما يك سندى است براى آنها و من اميدوارم كه مسلمين محكوم كنند اين جائر را و محكوم كنند اين رژيم را و اميدواريم كه عراق هم به آمال خودش برسد كه اين دولت فاسد را از بين ببرد و خودشان براى خودشان يك دولتى به دست ملت تحقق پيدا كند. و من دعا مى‏كنم، به خداى تبارك و تعالى التجاء مى‏كنم كه ما مسلمين را بيدار كند و ما را به مقاصد اسلامى خودمان برساند و دست‏هائى كه تفرقه بين ممالك اسلامى مى‏خواهند بيندازند قطع كند و ممالك اسلامى همه با هم بدون اينكه زبانى نژادى در كار باشد، بدون اينكه زبانى در كار باشد، همانطورى كه اسلام خواسته است مثل دندانه‏هاى شانه با هم مجتمع باشند و اگر مجتمع شدند هيچ آسيبى به آنها نمى‏رسد و هيچ كشورى نمى‏تواند به آنها تعدى كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 15

تاريخ: 4/11/59

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و اعضاى هيأت دولت

كوشش انبيا و ايده بعثت در تمام قرن‏ها تربيت انسان است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

امروز روز بسيار بزرگى است كه هم پيشواى امت بزرگ اسلامى دنيا را به نور مباركشان منور كردند و هم پيشواى بزرگ مذهب، و شايد در ايام ديگر ما مثل امروز كم داشته باشيم يا نداشته باشيم و من تبريك عرض مى‏كنم به همه ملت‏هاى اسلام و همه كشورهاى اسلامى‏و به شما آقايان وكلاى محترم مجلس و هيات دولت و ساير برادرانى كه در اينجا حضور دارند و من سلامت و توفيق و پيروزى همه شما را از خداوند تعالى خواستارم.

بركت وجود رسول اكرم بركتى است كه در سرتاسر عالم از اول خلق تا آخر يك همچو موجود با بركت نيامده است و نخواهد آمد. اشرف موجودات و اكمل انسان‏ها و بزرگتر مربى بشر اين وجود مبارك است و مبين احكام اسلام و ايده‏هاى رسول اكرم ذريه مطهر ايشان و خصوص حضرت جعفرابن محمد صادق هستند.

كوشش انبيا و ايده بعثت در تمام قرن‏ها تربيت اين موجود است، اين موجودى كه عصاره همه مخلوقات است و با اصلاح او اصلاح مى‏شود عالم و با فساد او به فساد كشيده مى‏شود. كوشش انبياء از اول تا آخر اين بوده است كه اين موجود را به صراط مستقيم دعوت كنند و راه ببرند، نه همان هدايت و گفتن تنها، بلكه راهنمايى و الگو بودن خودشان در اعمال و در افعال و در اقوال، براى اينكه اين موجود را به آن كمالى كه لايق است، برساند. و مع الاسف اين ايده به آنطورى كه آنها مى‏خواستند حاصل نشد و بعدها هم به آنطورى كه انبيا در نظر داشتند حاصل نخواهد شد، براى اينكه اينها مواجه هستند با يك موجودى كه اين موجود شناخته نشده است الا براى خدا و كسانى كه علم را از خداى تبارك و تعالى اتخاذ كردند و يك موجود پيچيده‏اى است كه حتى خودش از خودش اطلاع ندارد و شايد اين كلمه‏اى كه وارد شده است كه من عرف نفسه فقد عرف ربه تعليق به يك امر محالى باشد براى نوع بشر. شناخت انسان خودش را، و شناخت اوصافى كه در انسان هست و غرايزى كه در انسان هست اين از امورى است كه يا محال است يا نظير محال، الا هر كسى كه عصمت الله تعالى. انسان خودش از باب اينكه حب نفس دارد و هر چه را مى‏خواهد، براى خودش مى‏خواهد. براى خاطر اين حب نفس شديد از بسيارى از امور غافل است يعنى با اين حب نفس نمى‏تواند خودش را آزاد بشناسد.

صحيفه نور ج 14 صفحه 16

بالاترين گرفتارى حب نفس است

سه نظر در عالم هست يك نظرى كه از روى حب مطالعه مى‏كند موجودات را يا بعض موجودات را، و يك نظرى كه از راه بغض نظر مى‏كند به همه چيز، و يك نظر ثالثى كه حب و بغض در آن نيست و آزاد است. آن دو نظر، نظر اشخاصى است كه آزاد نيستند. بزرگترين گرفتارى بشر و ماها اين گرفتارى است كه خودمان داريم و از ناحيه خود ما هست. كسى كه از روى حب نفس به مردم و اشياء نظر مى‏كند و به اشيائى كه نظر مى‏كند از راه دشمنى و بغض نظر مى‏كند اين نمى‏تواند آزاد باشد، در نظر دادن گرفتار است و كسى كه از راه دشمنى و بغض نظر مى‏كند به موجودات يا به اشخاص يا به گروه‏ها اين آزاد نيست، نمى‏تواند حكم صحيح بكند. انسان گمان مى‏كند كه من خودم هر چه مى‏گويم از روى آزادى است و بى‏نظرى، لكن اگر كسى يك همچو ادعائى كرد اين را نپذيريد. نمى‏تواند اين انسان موجود آزاد از هواهاى نفسانى و از حب نفس كه منشاء همه گرفتارى‏هاست آزاد بشود، مدعى آزادى از اينطور امور زياد است لكن واقعيت كم است. ممكن است كه بسيارى از اشخاص حتى خودشان هم توجه نداشته باشند به اينكه بنده خودشان هستند، نه بنده خدا، خودشان هم خودشان را مبرا و منزه مى‏دانند و اين براى همان حب نفسى است كه انسان دارد، اين حب نفس تمام عيوب انسان را به خود انسان مى‏پوشاند، هر عيبى كه داشته باشد براى خاطر اين حب نفس آن عيب را نمى‏بيند و گاهى هم آن عيب را حسن مى‏داند، و تا انسان با مجاهدت‏ها و تبعيت از تعليمات انبيا از اين گرفتارى و عبوديت نفس خارج نشود، نه خودش اصلاح مى‏شود و نه مى‏تواند احكامى كه مى‏كند و رأى‏هايى كه مى‏دهد صحيح باشد، مطابق واقع باشد. اتفاق مى‏افتد، لكن نمى‏تواند مطلقاً اينطور باشد انسان. يك عملى از يك شخص در يك محيط در يك ساعت از يك شخص صادر مى‏شود، دو نفر كه اين عمل را مى‏بينند يكى از اينها با اين دشمن است، اين عمل را بد مى‏بيند و يكى از آنها كه با اين دوست است اين عمل را خوب مى‏بيند. عمل از يك آدم است، در يك وقت است، در يك محيط است، در يك شرايط است، همه چيزهايش با هم مجتمع است، لكن براى آن گرفتارى كه بيننده دارد، آن عدم آزادى كه بيننده دارد و اسير هواى نفس است اين عمل را عيناً خوب مى‏بيند، اگر با آن آدم خوب باشد و اين عمل را عيناً بد مى‏بيند، اگر چنانچه با آن آدم بد باشد، و انسان خودش هم متوجه نيست، بله هستند اشخاصى كه بى‏جهت مى‏دانند و تكذيب مى‏كنند يا مى‏دانند و تعريف مى‏كنند. اينطور هستند اما شايد بسيارى اينطور باشند كه به واسطه آن اسارتى كه دارند و آن گرفتارى كه در باطن خودشان مبتلاى به آن هستند و آن شيطانى كه در نفس انسان فعال است، اين گرفتارى نمى‏گذارد كه انسان آزادانه حكم بكند، نمى‏گذارد كه انسان آنطورى كه واقعيت است ادراك كند و آنطوريكه واقعيت است او را بگويد، يا واقعيت را به واسطه همين عبوديتى كه دارد، بندگى كه دارد و آنطوريكه سلطنت بر او دارد شيطان و قواى شيطانى خودش، يا ادراك نمى‏كند مطلب را و يا اگر ادراك هم كرد، نمى‏خواهد او را اظهار كند. از آن طرف هم همين طور، تعريف‏ها و تكذيب‏هايى كه ماها مى‏كنيم، انسان عادى مى‏كند، اين تعريف و تكذيب‏ها به واسطه همين علاقه‏اى كه انسان به خودش و وابستگان خودش

صحيفه نور ج 14 صفحه 17

كه آن هم علاقه به خود است، علاقه به وابستگان، علاقه به خود است اين چون پسر من است و اين چون برادر من است، و اين چون هم سلك من است، اين همه من است و تمام اين اشياء در انسان‏هاى عادى تمام بر مى‏گردد به خود من، اگر از كس ديگرى هم تعريف كند، اين از باب اينكه به او متعلق است تعريف مى‏كند. اگر انسان بخواهد خودش را تجربه كند، يك وقت كه خلوت مى‏شود خودش بنشيند پيش خودش، دو نفر را كه يكى شان از رفقاى اوست، از اقرباى اوست، بسته به اوست و يكى شان با او مخالفند و با او دشمنند مثلاً اين بنشيند و فكر كند كه اين عملى را كه از اين دشمن من و دوست من صادر شده است چه شده است كه من اين عمل خصوصى را وقتى كه نسبتش مى‏دهم به دوستم، شروع مى‏كنم از آن تعريف كردن، يا لااقل عيب‏پوشى كردن به حيل و آن عمل اگر چنانچه از دشمن من صادر بشود يكى را چند مى‏كنم و هياهو مى‏كنم. اگر انسان بنشيند و واقعاً بخواهد بفهمد كه خودش چكاره است، بايد اين موازين را ملاحظه كند، اگر يك عمل خوبى صادر شد از يك دشمنى، اين عمل خوب را ستايش كند، ببيند كه همچو هنرى دارد. اگر يك عمل بدى از دسته‏اى صادر شد اين را بد بداند و بگويد بد است. نمى‏گويم كه اسرار مردم را فاش كند، من مى‏گويم پيش خودش، البته اسرار مردم هر چه باشد فاش كردن بر خلاف اسلام است و غيبت و تهمت و همه اينها از مكائرى است كه انسان به آن مبتلا هست، لكن ابتلاى انسان به خودش از همه ابتلاها بالاتر است. شاهد همين است كه من اگر يك امر خيلى برجسته‏اى از يكى صادر شد، من بناى به مناقشه مى‏گذارم كه اين امر شايسته را هر چه بتوانم اين را از ارزش بيندازم و اگر اين امر شايسته از يك دوستى، يك متعلق به خود من صادر شد، بناى بر اين مى‏گذارم كه اين امر شايسته را بيشتر از آن مقدارى كه هست اين را نمايش بدهم. همه اينها زير سر خود من است به خارج هيچ مربوط نيست، دنيا من هستم، اين عالم ملك، اين عالم طبيعت يكى از مخلوقات خداست و اين عالم طبيعت هم جلوه‏اى از جلوه‏هاى خداست. تعلق به اين عالم طبيعت، تعلق به اين دنيا، اين اسباب اين مى‏شود كه انسان را منحط مى‏كند. ممكن است يك كسى به يك تسبيحى آنقدر تعلق داشته باشد كه يك كس ديگرى به يك سلطنت اين تعلق را نداشته باشد، اين اولى بيشتر به دنيا چسبيده است و آن دومى كمتر. سليمان ابن داود هم سلطان بود، سلطانى كه بر همه چيز حكم مى‏كرد، لكن آن سلطنت يك سلطنتى نبود كه دل سلطان را، دل سليمان ابن داود را به خودش جذب كند. رسول اكرم هم رئيس يك ملت بود و فرمانفرماى ملت بود، لكن اين فرمانفرمايى اينطور نبود كه او را جذب كند به خودش. فرمانفرمايى در تحت سيطره او بود، نه او در تحت سيطره فرمانفرمايى. اگر انسان سيطره پيدا بكند به حسب نفس بر خودش و بر همه چيز، اين اهل دنيا ديگر نيست ولو اينكه همه دنيا هم داشته باشد مثل حضرت سليمان و امثال او و اگر اين سيطره نباشد و انسان در اين غفلت كه ما داريم باشد، اين آدم اهل دنيا هست و دنياى دنى پست. دنيا و آخرت، خدا و دنيا، اينها دو چيزى است كه ما وقتى تعلق به او داشتيم عالم ملك مى‏شود دنيا، اين دنياى من است. من وقتى تعلق به اين داشتم و تحت نفوذ او بودم، تحت نفوذ سيطره بودم، تحت نفوذ رياست‏ها، تحت نفوذ مقامات بودم، همه اينها دنياست و من خودم اسير است، هر چه سعه سلطنت زيادتر

صحيفه نور ج 14 صفحه 18

بشود، اسارت زيادتر مى‏شود، من اسير او هستم و خودم ملتفت نيستم و اگر چنانچه انسان موفق بشود به آنكه انبيا مى‏خواستند كه از تحت اين سيطره نفس بيرون برود، اين اعداء عدو بيرون برود، اين اسارت را، قيد اسارت را از گردن خودش بردارد، اين آدم مى‏شود يك آدمى كه بر همه چيز سيطره دارد و چيزى بر او سيطره ندارد و سيطره‏اى كه بر همه چيز دارد هم در حساب نمى‏آورد، نمى‏بيند او را چيزى و همانطورى كه براى دوستان خودش خير و صلاح مى‏خواهد براى دشمنان خودش هم خير و صلاح مى‏خواهد. انبيا اينطور بودند، انبيا غصه مى‏خوردند براى كفار، غصه مى‏خوردند براى منافقين كه چرا بايد اينها اينطور باشند. انبيا زحمت‏شان اين بود كه اين كفار و منافقين را و اين اشخاص معوج را و اين انسان‏هاى دربند اسارت خود و علائق دنيا هستند و همه مفاسد هم زير سر همين است، اينها را مى‏خواهند آزادشان كنند و اين مأموريت بسيار مشكل بوده است، و اين مأموريت هم عمومى نشد كه بشود، و از اين به بعد هم اين معنا نخواهد شد، اين انسان آدم نمى‏شود تا آخر هم. يك مثل معروفى بود كه مى‏گفتند ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشكل. شيخ مارحمه‏الله مى‏فرمود كه: ملا شدن چه مشكل، آدم شدن محال است.

انسان اگر بخواهد حكم بكند به يك مطلبى، تصديق كند در باطن يك مطلبى را، اول برود سراغ خودش، خودش ببيند چكاره است. انسان آن كنار بنشيند و نظرش را به عيوب مردم بيندازد يا محسنات ديگران را عيبجوئى بكند يا بدى‏هاى ديگران را تحسين بكند، خوب اين يك امرى آسان است، انسان وارد هيچ معركه‏اى نمى‏شود، آنهائى كه در سرحدات دارند جنگ مى‏كنند هى اشكال مى‏كند به آنها، وارد هيچ اداره‏اى نمى‏شود، آنهايى كه وارد هستند اشكال مى‏كند، وارد هيچ مركزى كه بايد اصلاح بكند امور را نمى‏شود، اين كنار مى‏نشيند و شروع مى‏كند هى مناقشه كردن و عيب تراشيدن. اين كار آسان هست و خيلى هم رايج شايد باشد اما اگر انسان اول نشست و پيش دل خودش نشست، پيش افكار خودش نشست، ببيند خودش چكاره هست، امتحان كند خودش را، اگر يك پيروزى از دشمن حاصل شد، براى اسلام و به صلاح اسلام بود، ببيند اين خوشحال مى‏شود از اين و تبريك به حسب قلبش مى‏گويد به اين دشمن يا نه بدش مى‏آيد از پيروزى اسلام كه به دست اين واقع شده است، مى‏خواهد اسلام پيروز نباشد كه مبادا اين آدم پيروز بشود. اگر انسان پيش دل خودش بنشيند و فكر اين را بكند كه اگر اين پيروزى كه به دست او حاصل شده بود براى اسلام، به دست من حاصل شده بود، فرقى مى‏كند در قلب من بين اين و او؟ اين اسلامخواه است؟! اين اسلام را مى‏خواهد؟! آن كه اسلام را مى‏خواهد، اگر به دست كافر هم حاصل بشود خوشش مى‏آيد. اگر پيروزى به دست يك كافر براى اسلام حاصل بشود، اين از كافر به ما اينكه كافر است خوشش نمى‏آيد، از آن عملش خوشش مى‏آيد، و از اين به اعتبار اين كه پيروز شده است و اسلام را پيروز كرده خوشش مى‏آيد، و اگر چنانچه كارشكنى از يك نفر آدمى كه دوست او هست، محبت به او دارد اين حاصل بشود يا از خودش حاصل بشود، ببيند در قلبش اين اثرى مى‏گذارد يانه اثر نمى‏گذارد. يك كار خارجى كه در خارج واقع مى‏شود (هركارى مى‏خواهد باشد) انسان وقتى مى‏خواهد قلم دستش بگيرد

صحيفه نور ج 14 صفحه 19

و راجع به اين كار يك چيزى بنويسد يا مى‏خواهد برود در مرجع مردم، در محضر ملت راجع به اين مسأله يك مطلبى بگويد قبل از اينكه مى‏رود و اين مسأله را مى‏گويد، ببيند كه آيا اين حب نفس كه تابع او حب به علائق خودش هست، حب به دوستان خودش هست او را همچو كور كرده است كه نمى‏تواند واقعيت را بگويد و واقعيت را فداى خودش مى‏كند يا نه اينطور نيست و فداى خودش نمى‏خواهد بكند چيزى را. آنوقت اگر ديد آنطورى است، بداند كه قلم مال شيطان است و به دست اوست و زبان مال شيطان است و در قدرت اوست، و اگر ديد كه نه، كار خوب را هر كس بكند اين خوب است، چون خوب است، هر كس بكند اين كار را، تحسين مى‏كند. كار، خود كار را ببيند، صدور كار از فلان، اين است كه انسان را مبتلا مى‏كند. خود كار را وقتى مى‏بيند، نگاه بكند بدون صدورش از اين و آن، انسان مى‏تواند حكم بكند، مى‏تواند حكم بكند كه مجلس شوراى اسلامى ما، اين مجلس چطور است، مى‏تواند حكم بكند اگر خود مجلس را نگاه كند، نه افراد را در نظر بگيرد، يك چيزى كه از مجلس مى‏گذرد خود او را نگاه كند كه اين چيزى كه از مجلس گذشته است اين چطور است، اينجا مى‏تواند قضاوت كند، براى اينكه اين بسته به افراد نيست اما اگر پاى افراد پيش آمد به مجردى كه پاى افراد پيش مى‏آيد همين معنائى كه قبلاً وقتى كه بدون افراد، بدون توجه به افراد حكم به خوبيش يا بديش كرده بود حالا وقتى كه توجه به افراد كرد عوض مى‏شود، حكم عوض مى‏شود در باطن انسان. اكثراً هم خودشان غفلت دارند يعنى بينش از روى دوستى و بينش از روى عداوت اين يك چيزى است كه در انسان تأثير مى‏گذارد، ممكن است كه اين آدم هم مطلب را خيال كند به اينكه خيلى هم خوب است، اين نفهميده خود مطلب را اين بينشش از باب اينكه از كانال محبت به اين آدم رفته سراغ او، اين بينش، بينش خطاست. از كانال بغض براينكه اين عمل را مى‏كند برود طرف او، اين بينش، بينش خطاست. ما بايد خودمان را اول امتحان كنيم و بعد كه امتحان كنيم، آنوقت برويم سراغ اينكه فلان عمل چطور بوده، فلان عمل خوب بوده فلان عمل بد بوده. آنهائى كه در يك عملى با هم دشمنى دارند، يك عملى كه صادر مى‏شود، مى‏روند سراغ آن جهات ضعفش، جهات قوتش را اصلاً نمى‏گويند، ساكت مى‏شوند، وقتى هم خيلى خوب آدمى باشد جهات قوتش را ساكت مى‏شود، و اگر اعوجاج داشته باشد و آدم شيطانى باشد جهات خوبش هم بد مى‏كند، مى‏رود سراغ اينكه اين جهت خوبش است اين هم بد بود، و اگر چنانچه نظر، نظر ساده باشد يعنى نظر آزاد باشد بالاترين آزادى‏ها اين آزادى از خود است، از حب و بغض است و بالاترين گرفتارى ما همين گرفتارى است گرفتارى حب نفس است، گرفتارى حب جاه است، گرفتارى حب شهرت است، من مى‏خواهم اين عمل از من صادر بشود تا مردم براى من دست بزنند. عمل خوب از يكى صادر شده اين بدش مى‏آيد كه از او صادر شده، اين مى‏خواهد از خودش صادر بشود كه مردم بايستند و براى او هورا بكشند. اگر يك عمل بدى مثلاً صادر شد از او به نظرش مى‏آيد كه نه اين عمل هم بايد برايش چه باشد، براى اينكه خودش كور است از اينكه ببيند حب الشى يعمى و يصم هم آدم را كر مى‏كند هم آدم را كور مى‏كند خوب‏ها را نمى‏بيند، بدها را مى‏بيند، يك جا هم بدها را نمى‏بيند، خوبها را مى‏بيند، اگر آدم فضولى هم باشد كه خوبها را مى‏كشد طرف بدى،

صحيفه نور ج 14 صفحه 20

بدى‏ها را هم مى‏كشد طرف خوبى. با آن كه خوب است هر كار بدى بكند اين دنبال اين است كه اين كار بد را خوبش بكند، با يك كسى كه خوب است هر كار بدى بكند دنبال اين است كه اين كار بد هم بكشد طرف خوبى. اين بر خلاف انسانيت است و برخلاف صراط مستقيمى‏است كه نبى اكرم و همه انبياء بشر براى همين آمده‏اند. اگر موفق بشوند كه اين اسارت را، اين اسارتى كه من در خودم دارم، و هواهاى نفس بر من مسلطند، اگر اين را از بين ببرند موفق شده اند و اگر قدرت بر اين نباشد از باب اينكه هيچ موعظه‏اى تأثير نمى‏كند، هيچ گفته‏اى تأثير نمى‏كند، هيچ نوشته‏اى تأثير نمى‏كند، هيچ استدلالى تأثير نمى‏كند، ادله فلسفى هم در يك همچو موجوداتى كه دلشان بسته است به يك طرف، برهان‏هاى فلسفى هم تأثير نمى‏كند. آنى كه دشمن دارد رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) را، هر چه برهان هم اقامه بشود كه اين روى اين مبادى - و چيز درست مى‏گويد، آن اين مبادى را همه‏اش اشكال مى‏كند. در يك حديثى است كه اهل جهنم مى‏بينند كه يك خنكى حاصل شد، مى‏پرسند قريب به اين، حالا من نزد يكى نديدم اين را كه چه شد؟ مى‏گويند كه پيغمبر اسلام از اينجا دارد عبور مى‏كند، مى‏گويد ببنديد درها را، ببنديد كه ما عذاب را مى‏خواهيم و اين را نمى‏خواهيم. اين نفسانيت اينطور است و از چيزهائى كه براى انسان به واسطه اين نفسيت پيش مى‏آيد اگر انسان علائقش شديد باشد به دنيا و علائقش شديد باشد به زن و فرزند و مال و حيثيت و رياست و امثال ذلك، از مصيب‏هائى كه هست در اينكه احتمالش هم انسان را ناراحت مى‏كند و كمر انسان را مى‏شكند، اين است كه در آن نزديكى كه مى‏خواهند او را منتقلش كنند به يك عالم ديگرى، برايش كشف مى‏شود كه اين به دست خداى تبارك و تعالى است و اين آدم براى اينكه خدا او را از اين چيزهائى كه حب به او دارد، دارد جدا مى‏كند، دشمن خدا مى‏شود. يكى از محترمين قزوين، ملاهاى خيلى عابد قزوين خداوند رحمتش كند ايشان ظاهراً گفت كه ما رفتيم عيادت يك نفر آدم كه نزديك‏هاى فوتش بود، اين آدم گفت كه آن ظلمى‏را نعوذبالله آن ظلمى را كه خدا به من كرده است به هيچ كس نكرده، من اين بچه‏هايم را چطور تربيت كردم چطور حالا مى‏خواهد مرا ببرد. مسأله اين است آنكه كمر انسان را مى‏شكند اين است كه حب انسان به خودش و حب انسان به رياستش و حب انسان به همه چيزهايى كه موجب حب است، انسان را برساند به آنجائى كه اگر نبى اكرم هم از او بگيرد دشمن او مى‏شود، و آنوقت هم كه مى‏فهمد خدا دارد مى‏گيرد دشمن او مى‏شود. و ما تا اصلاح نكنيم خودمان را، نمى‏توانيم كشور خودمان را اصلاح كنيم. من نمى‏گويم كه اينطور باشيد كه خير، از همه هواهاى نفس بيرون برويد، اين نه براى من و. نه براى شما و نه براى الا من عصمه الله ميسور نيست، لكن ما قدرت داريم كه جلوى زبانمان را بگيريم، نمى‏توانيم بگوئيم زبانمان اختيار ندارد. ما قدرت داريم كه جلوى قلم مان را بگيريم، نمى‏توانيم بگوئيم قلم من اختيار ندارد. ما جلوى زبانمان را، جلوى بيانمان را، جلوى قلم مان را، جلوى عملمان را همه را مى‏توانيم بگيريم، قدرت داريم. اين معنائى كه مى‏توانيم و قدرت داريم و به واسطه او همه مواخذه‏ها و همه گرفتارى‏ها هست هر چه هم انسان حب به يك كسى داشته باشد، يا بغض به يك كسى داشته باشد، قلمش را نگه دارد، لااقل

صحيفه نور ج 14 صفحه 21

اينقدر قدرت داشته باشد كه در نوشته‏هايش دنبال اين نباشد كه بد از هر جا هست پيدا بشود و او بنويسد، ضعف از هر جا هست پيدا شود و او بنويسد.

ما هر چه داريم از اين ملت است، نبايد مردم را سست بكنيم

ما امروز احتياج به اين داريم كه اين ملت را اميدوار كنيم و دلگرم. ما هر چه داريم از اين ملت هست، ما هر چه داريم از اين ملت است، از اين توده‏هاى عظيم انسان است و ما الان مى‏بينيم كه اينقدر از ما كشته شده است از 15 خرداد بگيريد تا بعد از جنگ، اينها همه را در نظر بياوريد، آنقدر از ما كشته شده است، آنقدر از ما معلول شده است، آنقدر از ما بى‏خانمان شده است، آنقدر از ما آواره شده است براى اينكه اين كشور استقلال پيدا كند، آزادى پيدا بشود در آن، براى اينكه ما ديگر آن گرفتارى‏هاى سابق را نداشته باشيم، يك كشور اسلامى داشته باشيم، يك كشور كه تبع خدا و احكام خدا باشد، داشته باشيم.

ما نبايد حالا كه گرفتار هستيم باز به پيروزى هم نرسيده‏ايم، نبايد اين مردم را سست‏شان بكنيم بيايند مجلس را از اين طرف هى اشكال بكنيم، آنقدر خوبى كه در اين مجلس هست از اولى كه مجلس در اين مملكت پيدا شده تا حالا، يك همچو مجلسى با اين افرادى كه در آن هست، من نمى‏گويم توى مجلس هم فرد غير صالح نيست، ممكن است باشد اما صلحا هستند اينها، اين مجلس را بايد حفظش كرد، و مردم را از اين دلسرد نكرد، هى هر روز راجع به مجلس يك چيزى نوشت و هر روز راجع به عرض مى‏كنم ندانستن مجلس، چى مجلس، چى مجلس. ما امروز احتايج داريم كه اگر چنانچه يك نفر آدمى هم كه جزء كسبه هستند و بسيار هم محترمند، جزء كارگرها هستند و آنها هم بسيار محترمند همه محترمند انشاء الله، نبايد ما يك كارگر را دلسرد بكنيم كه دستش وقتى كه مى‏خواهد به كار برود بلرزد، يك كشاورز را دلسرد كنيم كه وقتى دستش مى‏خواهد براى كشاورزى عمل كند بلرزد و يك وكيل را دلسرد كنيم كه وقتى بخواهد صحبت كند بلرزد يا در سرحدات اشخاصى كه مشغول هستند به خدمت دلسردشان كنيم كه آنها هم دستشان بلرزد، ما بايد همه كوشش كنيم كه اميد ايجاد كنيم در اين ملت كه با اميد است كه مى‏توانند اينها پيروز بشوند، با اميد است كه كشاورز مى‏تواند قدرت كشاورزى را زياد كند و با اميد است كه ارتش و پاسدار مى‏تواند در سرحدات جلوى دشمن را بگيرد. ما كه همه به حسب قولمان دشمن با اسلام نيستيم، ما كه با كشور خودمان دشمن نيستيم، ما كه با مصالح كشور خودمان مخالفت نداريم، ما مى‏خواهيم كه اين كشور و اين اسلام و همه اينها انشاء الله به خواست خدا درست بشوند همه ما اين آرزو را داريم، خوب اگر چنانچه همه ما اين آرزو را داريم، چرا بايد دولت اسلامى را تضعيف كنيم؟ چرا بايد مجلس را تضعيف كنيم؟ چرا بايد ارتش را تضعيف كنيم؟ چرا بايد پاسدار را تضعيف كنيم؟ مگر اينها همه اشخاصى نيستند كه دارند براى اين ملت خدمت مى‏كنند؟ خوب همه اينها خدمتگزارند، از آن رئيس جمهور گرفته است تا من طلبه، و همه ارگان‏هائى كه بعد هستند، الان مشغول خدمت هستند. نظرها را نظرهاى بدبينى نكنيد و

صحيفه نور ج 14 صفحه 22

حب و بغض در دل شما آنجور نباشد كه به خلاف واقع حكم كنيد و بنويسيد و بگوئيد. آنچه كه هست بگوئيد، البته نه، من نمى‏گويم تأييد كنيد و فحشا را چيز بكنيد، اين خلاف شرع هست و از گناهان كبيره هست اين، لكن براى موعظه، براى بيدار كردن، نقاط ضعف را بگوئيد، لكن به آرامى، نه اينكه آن كسى كه مى‏شنود كه از قلم شما چه بيرون آمده بدتر كند مطلب را. اگر شما يك مطلبى را بگوئيد كه غرض آلود باشد و به كسى بر بخورد، آن آدم هم آنطور مهذب نيست كه اين را غمض عين بكند، آن هم مطلبى را مى‏گويد غرض‏آلود، يك مقدار بالاتر، آن يك مقدار بالاتر مى‏رود اينكه مقابلش ايستاده است فردا يك مقدار از او بالاتر مى‏رود. ما اگر بخواهيم كه واقعاً كشور خودمان يك كشورى باشد كه براى خودمان باشد، ديگران نتوانند به او تسلط پيدا كنند حالا بايد همه قشرهائى كه هستند، با هم دست به دست هم بدهند، دست بردارند از اين حب و بغض‏هائى كه اساسش هم همان حب نفس است، يك مقدار حب نفس را كنترلش كنند، نمى‏توانند خارجش كنند كمش كنند، موقتاً كمش كنند تا اين پيروزى حاصل بشود، موقتاً جلوى قلم‏ها را بگيرند، و اگر مى‏خواهند نصيحت كنند، نصيحت باشد، نصيحت را آدم ممكن است قبول كند، اما تندگوئى را همان آدمى هم كه هر چه باشد تندگوئى را نمى‏تواند تحمل كند. ما بايد از اين بزرگان چيز ياد بگيريم، خوب مالك اشتر را كه قصه‏اش را شنيده‏ايد كه فحش به او دادند و بعد كه آن مر فهميد كه اين مالك اشتر بود رفت دنبالش، ايشان مسجد رفته بود و مشغول نماز بود و رفت عذرخواهى كرد، كفت من نيامدم اينطور نقل مى‏كنند در مسجد الا اينكه براى توطلب مغفرت كنم. ببينيد چطور تربيت مى‏كند. يك همچو امرى چطور تربيت مى‏كند. يك كسى به خواجه، خواجه نصيرالدين رضوان الله عليه، خواجه كاغذى مى‏گويند نوشته بود، و مسائلى و در ضمن او جسارت كرده بود به ايشان و اسم كلب روى ايشان گذاشته بود، ايشان جواب وقتى كه نوشتند از قرارى كه نقل مى‏شود مسائلى كه او اشكال داشت يكى يكى به طور حكيمانه رفع كرده بودند تا رسيده بود به اينجائى كه به ايشان گفته بود تو سگ هستى، ايشان گفته بود كه نه، من اوصاف و خواص و آثار من با اوصاف و خواص و آثار كلب دو تاست، كلب فلان صفت را دارد من آن صفت را ندارم، من فلان صفت را دارم او ندارد.

حكيمانه اينطورى حل كرده بود قضيه را، خوب اگر خواجه هم يك كاغذ نوشته بود به اينكه نه، تو سگى و پدرت هم سگ است فردا يك كاغذى دريافت مى‏كرد او سه تا چيز رويش گذاشته بود. وقتى ما بتوانيم با زبان نرم، با نصيحت، با قول سالم بدون نيش، بدن اظهار غرض مردم را اصلاح كنيم، دوستان خودمان را زياد كنيم، براى خدا همين معنا باشد خوب چه ادعائى هست كه آدم با قلم خودش به ضد خودش عمل كند. خيلى‏ها خيال مى‏كنند كه اين حرفى كه من مى‏زنم ضد فلان است و سركوب مى‏شود فلان، لكن اول خودش سركوب مى‏شود. اينها توجهى به اين معنا ندارند اول وقتى كه يك همچو شد كه ديدند قلم، قلم آلوده است، اين مورد نفرت واقع مى‏شود. چه ادعائى دارد انسان كه مى‏تواند يك انسانى را دعوت به خير بكند با زبان ملايم، با قلم ملايم، با نصيحت، با دوستى او را به راه راست ببرد آنطور كه انبيا مى‏كردند انبيا بنايشان بر اين بود كه دست به شمشير نبرند الا براى آنها

صحيفه نور ج 14 صفحه 23

كه علاجى ندارند جز شمشيرو فاسد مى‏كنند جامعه را، آن كه فاسد مى‏كند جامعه را و دست از فسادش برنخواهد داشت او را بايد از جامعه جدا كرد و يك غده سرطانى است كه جامعه را فاسد مى‏كند جنگ انبيا مثل يك طبيبى بودند، آنها كه مى‏خواستند اصلاح كنند جامعه را. اگر يك طبيبى آمد و غده سرطانى را، چاقو را در آورد و شكم را پاره كرد و غده سرطانى را در آورد، شما فرياد مى‏زنيد كه شكم مردم را پاره كردى، جانى هستى؟ نه، احترامش مى‏كنيد و اجر هم به او مى‏دهيد و دستش را هم فرض كنيد مى‏بوسيد و خيلى هم خوشحال مى‏شويد براى اينكه اين شكم را پاره كرده، اما براى در آوردن غده سرطانى كه اين را به هلاكت مى‏رساند. انبيا اينطور بودند. انبيا در عين حالى كه خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد: كه چرا اينقدر خودت را به زحمت مى‏اندازى، چرا اينقدر خودت را مى‏خواهى بكشى كه اينها ايمان نمى‏آورند، آنقدر عاطفه داشته است و آنقدر دلش مى‏خواسته است كه مردم صالح بشوند، خوب بشوند، لكن وقتى كه مى‏ديد كه فلان جمعيت اگر باشند مردم را به فساد مى‏كشند شمشير او همان چاقوى طبيب است، او طبيب عالم است و طبيب جامعه است و جامعه را بايد با حسن نيتى كه دارد اصلاح بكند. شمشير على ابن ابيطالب ضربه‏اش مى‏فرمايد كه از عبادت جن و انس هم بالاتر است، براى اينكه اصلاح است، ضربه اصلاحى است، ضربه افسادى نيست. اگر قلم‏هاى ما و زبان‏هاى ما هم اينطورى بشود كه واقعاً بخواهيم اين جامعه پيش ببرد، اين مملكت اصلاح بشود و در حالى كه ما همه گرفتار هستيم، لااقل از اين گرفتارى قلم ما، مردم بيرون بيايند، آخر اين گرفتارى گرفتارى زيادى است. اگر بخواهيم جامعه را اصلاح بكنيم بايد يك قدرى فكر بكنيم كه حالا خوب است كه ما قلم‏ها را يك قدرى غلاف كنيم و يك قدرى مردم را نصيحت كنيم، اگر قلم مى‏گويم قلم‏مان اصلاحى باشد، دنبال اين نرويم هى عيب پيدا كنيم و هى بنويسيم، شما كه اين عيب را پيدا كرديد و نوشتيد حريف شما هم همين يك عيب ديگرى براى شما مى‏تراشد فردا زياد ترش مى‏كند. آن يكى هم همين طور، همين طور تا آخر. اگر يك كسى بايستد سر اين كوچه فحش بدهد به يك نفر آدم اگر آن آدم رد شد و رفت، يا خير، آمد و گفت نه شما اين مطلبى كه گفتيد آنطور نبوده من نكردم اين كار را، فلان، تمام مى‏شود، اصلاح مى‏شود آن و اما اگر او هم بخواهد شايد يك فحش ديگرى داد اين فحش دوم دوباره زيادترش مى‏شود. بايد يك فكرى همه بكنند آنهائى كه اهل فكرند، اهل قلمند، آنهائى كه صالحند، اين صلحا بايد بنشينند و در صدد اين باشند كه اميد بدهند به اين جامعه، اين مردم احتياج به اميد دارند، ديگران دارند اينها را نااميد مى‏كنند، ديگران مى‏گويند كه همه به هم ريختند اصلاً مملكتى نيست اينجا، مائى كه بايد همه كوشش كنيم به اينكه نخير نظامى هست اينجا و اين نظامى است كه بهتر از نظام‏هاى ديگرى است. كجا سراغ داريد شما يك نظامى را كه يك نفر بقال هم آزاد بشود به اينكه به يك رئيس جمهور هر چه مى‏خواهد بگويد، به نخست وزير هر مى‏خواهد بگويد، به رئيس مجلس هر چه مى‏خواهد بگويد، كجا شما همچو چيزى را داريد؟ خوب شما سران ممالك ديگر را هم ببينيد، كارهاى آنها را هم ببينيد، معامله آنها را با ملت ببينيد، معامله اينها را با ملت. وقتى اينطور باشد، چرا ما با قلم‏هايمان اينها را به هم بيندازيم؟ چرا زياد كينم؟ اگر فرض كنيد

صحيفه نور ج 14 صفحه 24

يك كدورتى - فرض كنيد - بين دو طايفه باشد خوب ما بايد دنبال اين برويم كه اصلاح كنيم اين را با قلم مان، با گفتارمان، اجتماع كنيم، با هم باشيم، برادريم، همه مى‏خواهند كه اين مملكت اصلاح بشود. اگر با قلم ما، با قدم ما، گفتار ما، خداى نخواسته يك آسيبى به اين مملكت برسد، يك آسيبى به اين جمهورى اسلامى برسد، در خارج بگويند اينها نمى‏توانند اداره بكنند، خودمان هم دامن بزنيم به اين. چرا بايد ما به واسطه يك بغضى كه با يك شخصى يا با يك جمعى داريم، در دنيا يك طورى بگوئيم كه دنيا به جمهورى اسلامى بدبين بشود؟ جمهورى اسلامى را خودتان كه مى‏خواهيد آن را، يك كارى بكنيد كه دنيا لااقل اينطور كه دارند خودشان تبليغ مى‏كنند، ديگر دست ما هم دنبال تبليغ نباشد، به حرف‏هاى ما هم استشهاد نكنند آنها. بايد توجه به اين مسائل داشت، انسان خيلى گرفتار است انسان خداوند ما را از اين گرفتارى‏ها نجات بدهد و خداوند ما را از شر خودمان نجات بدهد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 27

تاريخ: 10/11/59

بيانات امام خمينى در جمع معلمان علوم دينى سراسر كشور

معلم امانتدارى است كه انسان امانت اوست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان تشكر مى‏كنم كه در اين هواى سرد و در اين جاى كوچك زحمت كشيدند و تشريف آوردند. انشاء الله خداوند همه را موفق كند به خدمت به اسلام و كشورشان.

شما مى‏دانيد كه اين بچه‏هاى كوچك كه در دبستان هستند و بعد از آن در جاهاى ديگرى مثل دبيرستان و بعد هم منتهى مى‏شوند به دانشگاه‏ها، همين‏ها سرمايه اين كشور هستند، يعنى سرمايه علمى و سازندگى علمى اين كشور هستند و مى‏دانيد كه اين كودكان از اولى كه وارد مى‏شوند در محيط تعليم، يك نفوس سالم ساده و بى آلايش و قابل قبول هر تربيتى و هر چيزى كه به آنها القاء مى‏شود، هستند، و اينها از اول كه وارد در كودكستان مى‏شوند اماناتى هستند الهى به دست آنهائى كه در كودكستان آنها را تعليم مى‏دهند و همين امانات از آنجا منتقل مى‏شوند به جاهاى ديگر و به دست معلمين ديگر تا برسد به آنجائى كه رشد كردند و بزرگ شدند و وارد شدند در مراتب عاليه و دانشگاه‏ها. اگر چنانچه اين اطفال را از اول يك نحو تربيت بكنند كه در آن انحراف نباشد، تربيت‏هاى مناسب با انسان باشد، مناسب با فطرت پاك انسان ها باشد، از آن اول وقتى كه آن معلمين دبستان و كودكستان، بعد بالاتر تحت تربيت واقع مى‏شوند، با همان ترتيب وارد مى‏شوند به دبيرستان مثلاً و اگر اينجا هم همان تربيت به صراط مستقيم باشد و آنها را به آن راهى كه فطرتشان اقتضاء دارد هدايت كنند معلمين، از باب اينكه اينها جوان هستند و اول بچه بودند و الان جوان ديگرى شدند و در آنجا اگر باز تعليم و تربيت يك تربيت انسانى باشد، با همان حال كه پذيرش هر تربيتى در نوسال‏ها و ميانسال‏ها خيلى زود انجام مى‏گيرد، وارد مى‏شوند به مراتب بعد، آنجا هم اگر چنانچه تربيت يك تربيت انسانى باشد و موافق با فطرت انسان كه همان فطرت وديعه گذاشته از خداست، فطرت الله التى فطرالناس عليها آنطور باشد، در دانشگاه هم همانجور تربيت باشد، اينها بعد كه تحويل به جامعه داده مى‏شوند و مقدرات جامعه قهراً به دست اينها سپرده مى‏شود بالمال، يك كشور را كشور نورانى، كشور انسانى، كشور به فطرت الله تربيت مى‏كنند و كشور را به جلو مى‏برند. اگر شما بخواهيد تعليم كنيد فقط اطفال را و كارى به اين نداشته باشيد كه در پهلوى تعليم و تربيت انسانى، تربيت اخلاقى باشد، اينها با همان علم بدون تربيت مراحل را طى مى‏كنند و علم بدون تربيت آنها را يا اكثر آنها را رو به فساد مى‏كشد.

صحيفه نور ج 14 صفحه 28

انسان از اول اينطور نيست كه فاسد به دنيا آمده باشد از اول با فطرت خوب به دنيا آمده، با فطرت الهى به دنيا آمده، كل مولود يولد على الفطره كه همان فطرت انسانيت، فطرت صراط المستقيم فطرت اسلام، فطرت توحيد است، اين تربيت‏هاست كه يا همين فطرت را شكوفا مى‏كنند و يا جلوى شكوفائى فطرت را مى‏گيرند، اين تربيت‏هاست كه يك كشور را ممكن است به كمال مطلوبى كه از هر جامعه انسانى است برسانند و يك كشور، كشور انسانى باشد، كشور مطلوب اسلام باشد و همين تربيت‏ها يا تعليم‏هاى بدون تربيت ممكن است كه اينها را در آنوقتى كه مقدرات يك كشورى دست آنهاست و همه چيز كشور به دست آنهاست، كشور را به تباهى بكشند، و شما آقايان معلمين و همه معلم‏هائى كه در سرتاسر كشور هستند و همه اساتيدى كه در دانشگاه‏ها هستند مسؤولند نسبت به اين امانتى كه خداى تبارك و تعالى و اولياء اطفال و اولياى اينها به شما سپرده‏اند، همه مسؤول هستيد. گمان نكنيد شما يك، ده نفر، پنجاه نفر پيش شما هست و شما آن پنج نفر يا ده نفر، يا پنجاه نفر را تعليم مى‏دهيد و ممكن است كه خيال كنيد كه اين عده چيزى نيستند، ديگران كارها را انجام بدهند. ممكن است در بين همين ده نفر، همين پنجاه نفر كه شما تعليم مى‏دهيد، يك شخصى پيدا بشود كه بعدها بشود، يك مقام عالى داشته باشد، رئيس جمهور يك مملكت بشود، نخست وزيرش بشود، مراتب عاليه كشور دست او بيايد. اگر چنانچه همين يك نفرى كه پيش شما بوده و بعد هم رفته پيش كسان ديگر تا رسيده به آن آخر يك تربيت فاسدى بشود، يعنى يا تعليمى باشد و هيچ كارى به اين نداشته باشند كه اين بايد تربيت انسانى هم بشود، يا خداى نخواسته معلم منحرفى باشد و اين كودك از اول و بعد هم در مراتب ديگر تحت يك تربيت انحرافى واقع بشود، ممكن است همين يك نفر يك كشور را به باد فنا بدهد.

رضاخان هم يك نفر بود وقتى هم كه آمد به تهران يك نفر آدمى بود كه در يك فوجى، در يك چيزى يك منصب كوتاهى داشت، لكن دريافته بودند آنهائى كه مى‏خواستند با قلدرى اين مملكت را چپاول كنند كه اين اهل اين كار است، از اين جهت او را فرستادند. ممكن است كه از زير دست شما اگر تربيت يك تربيت صحيح نشود يك رضاخان بيرون بيايد، يك محمد رضا بيرون بيايد شما كه نمى‏دانيد كه اين آدمى كه پيش شما ولو حالا فرض كنيد كه از اين كشاورزى است، بچه كشاورزى است يا بچه كاسبى است آمده، شما كه اطلاع نداريد كه اين بچه كشاورز و كاسب بعدها چه خواهد شد.

رضاخان هم يك آدمى بود كه بچه يك نفر آدم پائينى بود، لكن چون تربيت، تربيت انسانى نبوده است و اسلامى نبوده است، يك نفر آدم كه فاسد از كار در آيد يك كشور را به سال‏هاى طولانى به فساد مى‏كشد، چنانچه شما ديديد كه اين پدر و پسر از باب اينكه تربيت انسانى و اسلامى نداشتند، با اينكه يك نفر بودند، لكن يك مهره‏اى كه خارجى ها او را تقويت مى‏كردند. پس شما گمان نكنيد كه من يك بچه كاسبى پيش من هست و اين چيزى نيست، مى‏رود كاسب مى‏شود، يا يك بچه فرض كنيد كشاورزى پيش من هست، اين هم گمان نكنيد، شما فكر اين را بكنيد كه اين بچه ممكن است يك

صحيفه نور ج 14 صفحه 29

وقتى رئيس يك كشور بشود، رئيس يك ارتش بشود، آنوقت كه اين رئيس كشور شد، رئيس ارتش شد، كشور را به تباهى مى‏كشد و ارتش را به تباهى مى‏كشد. هميشه اكثراً افراد، نادر هستند كه وارد مى‏شوند و يك كشور را يا ترقى مى‏دهند و يا تنزل مى‏دهند و شما بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اگر تربيت‏تان، تربيت خدا نخواسته خلاف انسانى و اسلامى باشد، هر كارى كه او بعدها بكند شما هم شريك جرميد و اگر تربيت يك تربيت انسانى و روى فطرت انسان باشد بعدها هم كه هر كار خوبى بكند شما شريك هستيد در آن كار خوب. معلم امانتدارى است كه غير همه امانت‏ها، انسان امانت اوست امانت‏هاى ديگر را اگر كسى خيانت به آن بكند خلاف كرده است، لكن يك قالى را كه به آن امانت داده بودند از بين برده است، در جامعه يك چيزى درست نمى‏شود، يك شخصى ضررى كرده است و اين هم بايد ضرر او را جبران كند اما امانت اگر انسان شد، اگر يك طفل قابل تربيت شد، اگر خداى نخواسته اين امانت به آن خيانت شد، يك وقت مى‏بينيد خيانت به يك ملت است، خيانت به يك جامعه است، خيانت به اسلام است. بنابراين شغل در عين حالى كه بسيار شريف است و بسيار ارزنده است، از باب اينكه همان شغل انبياست كه براى انسان سازى آمده بودند لكن مسؤوليت بسيار بزرگ است، چنانچه مسؤوليت انبيا هم بسيار بزرگ بود.

اهميت تربيت از تعليم بيشتر است

بايد خيلى شما توجه كنيد به اينكه يك فرد عادى نيستيد شماها. اگر فرض كنيد در يك اداره‏اى يك نفر آدم يك خلاف كرد، در يك وزارتخانه يك نفر آدم يك خلاف كرد، آن خلافى كه در يك وزارتخانه مى‏شود يا يك اداره مى‏شود، با اين خلافى كه در جاهائى كه تربيت و تعليم بايد واقع بشود و در آموزش و پرورش مى‏شود، بسيار فرق دارد. آنطور نيست كه در يك وزارتخانه اگر يك كسى خلاف كرد، خلافش همچو باشد كه يك كشور را به هم بزند، مگر نادراً يك همچو اتفاقى بيفتد، اما اگر چنانچه در آموزش و پرورش يك بچه‏اى فاسد از كار درآمد، يك بچه‏اى با اخلاق شيطانى تربيت شد، با اخلاق استكبارى تربيت شد، اين بچه با اخلاق شيطانى، با اخلاق استكبارى امكان اين را دارد كه يك كشور را تباه كند و يك انسان‏هاى زياد را تباه كند و تمامش، ما، شما كه مشغول اين شغل عظيم هستيد، در تمام آنها، هم در خوبى‏هايشان و هم در بدى‏هايشان شريك هستيد، گاهى شريك جرميد و گاهى شريك يك نورانيتى كه شما ايجاد كرديد. بايد خيلى توجه شما داشته باشيد كه شماها يك مردم عادى نيستيد، شماها معلم نسلى هستيد كه در آتيه همه مقدرات كشور به آن نسل سپرده مى‏شود. شما امانتدار يك همچو نسلى هستيد و تربيت شما و تعليم شما بايد همراه هم باشد. فقط اين هم وظيفه نيست براى معلم علوم دينى، اين وظيفه است براى تمام معلمين در هر رشته هستند و تمام اساتيد دانشگاه در هر رشته‏اى هستند. همانطورى كه معلم علوم دينى فقط اگر بخواهد علوم دينى را ياد بدهد و توجه به اخلاق دينى نداشته باشد، توجه به سازندگى اين طفل يا اين جوان نداشته باشد ممكن است غائله بار بياورد و كشور را به تباهى بكشد، معلم غير علوم دينى هم همين طور است، در هر

صحيفه نور ج 14 صفحه 30

رشته‏اى كه تعليم واقع مى‏شود، اگر چنانچه در آن رشته خداى نخواسته انحراف ايجاد بشود، معلمين يا اساتيدى باشند كه انحراف ايجاد بكنند، هم خودشان شريكند در اين جرم‏هائى كه از آنها صادر مى‏شود و هم كشورشان به تباهى كشيده مى‏شود به حسب امكان، اين همچو نيست كه وظيفه شما آقايان كه معلم دينى هستيد، اين باشد كه تربيت كنيد، شما بايد اين عده‏اى كه در دست شماست، تعليم كنيد و اهميت تربيت را از تعليم بيشتر بدانيد.

اگر انسان فقط بندگى خدا را بپذيرد هر كارى انجام بدهد عبادت است‏

تربيت كنيد آنها را به اخلاق انسانى، اخلاق اسلامى و به توجهات آنها را به خدا بدهيد و آنها را از اين فسادهايى كه در جامعه‏هاى منحط واقع مى‏شود، بپرهيزانيد و به آنها تذكر بدهيد كه اگر چنانچه شماها يك تربيت اسلامى انسانى داشته باشيد، هم براى خودتان سعادت است، هم براى كشورتان سعادت است بايد شما اينها را از آن طبيعت منحطى كه انسان را به انحطاط مى‏كشد، آن حب جاه و حب مال و حب منصب احتراز بدهيد، اينها را از آن چيزهايى كه خار راه انسان هستند، مانع ترقى انسان هستند احتراز بدهيد، به آنها بفهمانيد كه انسان تا سرش توى اين آخور طبيعت است انسان نيست. اينهائى كه همه توجهشان به اين است كه چيزى به دست بياوريم و يك زندگى رفاه درست كنيم، اينها توى آخور طبيعت سرشان هست و در آخر هم مثل يك حيوانى كه در آخور سرش هست محسوب مى‏شود. شماها بايد به اينها بفهمانيد كه زندگى شرافتمند زندگى است، زندگى انسانى، زندگى شرافتمند است، بايد شما آنها را از عبوديت غير خدا باز داريد و به عبوديت خدا، به بندگى خدا آنها را تربيت كنيد اگر چنانچه از راه عبوديت خدا انسان وارد شد در جامعه يا نظر انداخت به امور، اين از اين راه و از اين كانال وقتى واقع شد، وارد شد، كارهايش همه الهى مى‏شود انسان اگر عبوديت خدا را فقط، بندگى خدا را فقط بپذيرد و از عبوديت ساير چيزها يا ساير اشخاص احتراز كند، از كانال عبوديت خدا در دنيا وارد بشود، در طبيعت وارد بشود، از كانال عبوديت خدا مدرسه برود، در وزارتخانه وارد بشود، در جامعه وارد بشود، هر كارى كه انجام بدهد عبادت است، براى اينكه مبداء عبوديت خداست. شما ملاحظه كرديد كه در قرآن شريف و همين طور در نماز وقتى كه مى‏خوانيد نماز را، نسبت به رسول اكرم عبده و رسوله عبد را بر رسالت مقدم داشتند و ممكن است كه اصل اين اشاره به اين باشد كه از كانال عبوديت به رسالت رسيده است، از همه چيز آزاد شده است و عبد شده است، عبد خدا نه عبد چيزهاى ديگر، دو راه بيشتر نيست يا عبوديت خدا يا عبوديت نفس اماره، اين دو راه است، اگر انسان از عبوديت ديگران آزاد بشود و عبوديت خدا را بپذيرد كه لايق اين است كه انسان عبد او باشد كارهايى كه انجام مى‏دهد، انحراف ندارد. يعنى انحراف عمدى نخواهد كرد. تمام اينهائى كه انحرافى هستند چه عقايد انحرافى و چه اعمال انحرافى و چه قلم‏هاى انحرافى، چه نطق‏هاى انحرافى است، اينها براى اين است كه از كانال عبوديت الله عبور نكرده‏اند اينها بنده هواهاى نفسانى هستند. اين بچه‏هاى كوچك كه در دست معلمين درجه پائين به اصطلاح در درجه‏اى

صحيفه نور ج 14 صفحه 31

كه از حيث كلاس جلوتر است، اين بچه‏ها لايق اين هستند كه يك انسان بشوند، لايق اين هستند كه يك انسان به تمام معنا بشوند و لايق اين هستند، قابل اين هستند كه يك شيطان بشوند، يك حيوان بشوند. تربيت است كه اين طفل را يا به راه انسانيت وامى‏دارد يا به راه حيوانيت. اگر چنانچه مقامات دنيا راهى انسان به رخ اينها بكشد و هى از مقامات و از درجات و از شغل‏ها دل اين كودك را انباشته كند، اين همين طورى بار مى‏آيد، غير از آن چيزى كه در آن مرتبه ياد گرفته است و در قلبش واقع شده است و چون قلب، قلب صاف نورانى است زود قبول كرده است، در مرتبه بعد هم كه برود دنبال اين مى‏رود كه يك سندى به دست بياورد كه يا به طور مشروع - فرض كنيد - حقوق بگير بشود، يا چپاولگر بشود. اگر در ذهن اين بچه‏ها شما، هى انباشته كنيد شغلتان چطور مى‏شود، مقامتان چه مى‏شود، مرتبه‏تان چه مى‏شود، مرتبه‏تان چه مى‏شود، به باغ مى‏رسيد، به دنيا مى‏رسيد، اينها همه توجهشان به همان مى‏شود، كانه چيز ديگرى غير از اين نيست و اگر چنانچه به آنها اين معنا را تزريق كنيد كه ما با شرافت انسانيت بايد در اين كشور زندگى كنيم، همان معنائى كه حاصل مى‏شود از براى آن چپاولگرى كه مال مردم را مى‏برد يا آن منحرفى كه حقوق مى‏گيرد، براى اين هم اگر چنانچه براى خدا كار كند آن مطالب حاصل مى‏شود، لكن بين دوتايش فرق است. او از كانال خيانت رسيده است به يك خانه و اين از كانال عبوديت خدا رسيده است به آن خانه، اين اعتنا به آن خانه نداشته است لكن احتياج طبيعى بوده است رسيده به آن، آن همه توجهش رسيدن به اين است، ديگر كارى به چيز ديگرى ندارد. اگر چنانچه انسان هدايت نشود به آن طريق مستقيمى كه خداى تبارك و تعالى جلوى پاى انسان گذاشته است، اگر اين راه را نرود راه‏ها همه‏اش ديگر اعوجاج و انحراف است. اگر منحرفين و معوجين در يك كشورى سرنوشت آن كشور را به دست بگيرند، آن كشور رو به انحطاط مى‏رود، رو به انحراف مى‏رود، و اگر افاضل و دانشمندانى كه با فضيلت هستند، با فضيلت انسانى هستند اينها سررشته‏دار يك كشور بشوند، فضيلت در آن كشور زياد مى‏شود، براى اينكه در آن مقامى كه هستند، مردم به حسب عادت توجه به آنها دارند و حرف‏هاى آنها در ذهن‏هاى عمومى مردم كارگر است و تأثير مى‏كند. و چه بسا كه حرف يك نفر آدمى كه در جامعه مورد توجه است يك جامعه را رو به فساد ببرد و همين طور از آن طرف، يك حرف آدمى‏كه در جامعه رو به، توجه به آن دارند، ممكن است يك جامعه را رو به صلاح ببرد و شما آقايان مى‏خواهيد كه يك همچو افرادى را به جامعه تحويل بدهيد، خيال نكنيد كه يك فرد عادى است. اين فرد عادى محتمل است كه بعدها بشود يك رئيس مملكتى، بعدها يك مقامى پيدا بكند. وقتى آن مقام را پيدا كرد آنوقت ميزان است. اگر منحرف است، در پيش شما به انحراف كشيده شده باشد و از پيش شما هم وقتى رفته بالاتر، آنجا هم به انحراف كشيده شده باشد و هكذا. اين ممكن است يك فرد باشد و يك جامعه را فاسد كند. انبيا يك نفر بودند، يك نفر آدم بودند، لكن از باب اينكه يك آدمى بود كه از كانال عبوديت رسيده بود به مقام رسالت، همه چيزش انسانى بود يك جامعه بزرگ را از زمان خودشان تا بعدها اصلاح كردند، يك نفر بودند ولى يك نفرى كه جامعه‏ها را اصلاح مى‏كردند، اگر انبيا از بشر مستثنى بودند، يعنى

صحيفه نور ج 14 صفحه 32

بشرى بودند به استثناى انبيا، الان حكايت‏هايى در دنيا بود و فضاحت‏هايى در دنيا بود كه نظيرش را كسى نمى‏توانست بفهمد. حالا هم كه انبيا زحمت كشيدند و افتخار دادند بشر را به تعليمات و تربيت‏شان، از باب اينكه منحرفين باز زياد بودند و آنها هم در مقابل انبيا ايستادند و - انحرافى - اين مردم را دعوت به انحرافات كردند، حالا هم آنچه كه بركات هست در دنيا، از انبياست. شما اگر چنانچه در آن پرونده‏هائى كه در دادگسترى سراسر دنيا هست، ملاحظه بكنيد، پرونده جنايت از آن اشخاصى كه به انبيا اعتقاد پيدا كردند - تربيت انبيا واقع شدند - تحت تربيت انبيا واقع شدند، پرونده جنايت كم مى‏بينيد يا نمى‏بينيد، همه پرونده‏هاى جنايات و همه پرونده‏هاى مالى و جانى و امثال اينها مال آنهاست كه از تربيت انبيا كنار بودند ولو نماز مى‏خواندند اما نمازى بوده است كه از كانال عبوديت نبوده، ولو اعمالى كه بجا مى‏آوردند اعمال صالحه هم فرض كنيد بوده لكن از راه مستقيم عبوديت نبوده است آن هم كه بجا مى‏آورده است همه توجهش باز به خودش بوده است.

شما اگر بتوانيد اين بچه‏ها را تربيت كنيد به طورى كه از اول بار بيايند به اينكه خداخواه باشند، توجه به خدا داشته باشند، شما اگر عبوديت الله را و پيوند با خدا را به اين بچه‏ها تزريق كنيد، و اين بچه‏ها زود قبول مى‏كنند امر را، اگر عبوديت خدا را به اينها و تربيت الهى را و آنكه هر چه هست از اوست به اينها القاء كنيد و آنها بپذيرند، خدمت كرديد به اين جامعه. بعدها دسترنج‏هاى شما ارزشمند خواهند شد. و اگر خداى نخواسته بر خلاف اين باشد، به اين امانت خداى نخواسته هر كس كرده باشد خيانت كرده است و اين غير از همه خيانت‏هاست، خيانت به انسان است خيانت به اسلام است، خيانت به عبوديت الله است.

خيلى بايد چشم‏ها را باز كنيد و شغل خودتان را كه انتخاب كرده‏ايد، بسيار شغل عالى است لكن به مسؤوليتش هم بايد توجه بكنيد. تربيت كنيد، مهم تربيت است. علم تنها فايده ندارد علم تنها مضر است. گاهى اين باران كه رحمت الهى است وقتى كه به گلها مى‏خورد بوى عطر بلند مى‏شود، وقتى كه به جاهاى كثيف مى‏خورد بوى كثافت بلند مى‏شود، علم هم همين طور است. اگر در يك قلب تربيت شده علم وارد بشود عطرش عالم را مى‏گيرد و اگر در يك قلب تربيت نشده يا فاسد بريزد اين علم و وارد بشود، اين فاسد مى‏كند عالم را ذا فسد العالم فسدالعالم و اگر صالح بشود صالح مى‏كند، يك شعاع‏هاى زيادى دارد كه به صلح، به اصلاح و به خوبى مى‏رساند مردم را و شما متصدى يك همچو امرى هستيد، شماها متصدى هستيد كه اين عالم را به نور برسانيد، از ظلمات اين بچه‏هائى كه نورانى هستند آن نورانيت آنها را شكوفا كنيد. شما متصدى يك امر بزرگ هستيد، آنها را تربيت اسلامى و صحيح بكنيد تا انشاءالله كشور شما سعادت خودش را پيدا بكند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 33

تاريخ: 12/11/59

فرمان امام خمينى به آيت الله خزعلى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ ابوالقاسم خزعلى دامت افاضاته

چون جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد رضا مهدوى كنى عضو شوراى نگهبان به خاطر مشاغل مهم ديگرى كه دارند نمى‏توانند در جلسات شورا شركت نمايند، از اين رو طبق اصل نود و يكم قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها، شورائى تشكيل مى‏شود و انتخاب اعضاى آن بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مى‏باشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مى‏نمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را اميدوارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 34

تاريخ: 12/11/59

نامه وزير دفاع به محضر امام خمينى در مورد بررسى وضع بازماندگان معدومين كودتاى نافرجام

بسمه تعالى

پيشگاه امام خمينى رهبر و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران

پيرو اوامر آن رهبر در مورد بررسى وضع بازماندگان معدومين كودتاى نافرجام، به سه نفر از پرسنل نيروى هوايى، تيپ نوهدو نيروى زمينى جمهورى اسلامى مأموريت داده شده كه به پيگيرى اين امر بپردازند. اينك خلاصه اقدامات انجام شده و پيشنهادها را به عرض مى‏رساند:

الف - معدومين نيروى هوائى جمهورى اسلامى اكثراً خلبان بوده و كليه آنها منازل سازمانى نيروى هوائى را ترك نموده‏اند.

ب - معدومين نيروى زمينى كه اكثراً از افسران زرهى و توپخانه، لشكر گارد سابق، لشگر 92 زرهى اهواز، لشكر 16 قزوين و لشگر 64 پياده اروميه و تعدادى از آنها در منازل سازمانى زندگى مى‏كنند.

پ - معدومين تيپ نوهد كه اكثريت را درجه‏داران تشكيل داده و هم اكنون 30 خانه سازمانى را اشغال نموده‏اند.

پيشنهادها:

1 - چون سكونت اين عده در خانه‏هاى سازمانى مغاير با اصول حفاظتى بوده، براى سهولت بيشتر آنان قرار شد منازل سازمانى آنها تخليه گردد.

2 - با توجه به هزينه زندگى و مسكن، به هر خانواده با يك فرزند مبلغ سى هزار ريال و در ازاى هر فرزند اضافى مبلغ پنج هزار ريال به خانواده‏ها پرداخت شود.

3 - وامى جهت خريد خانه به خانواده‏ها پرداخت و در ازاى بازپرداخت اين وام مقدار كمى از مستمرى آنها كم شود.

ضمناً گزارش هيأت بررسى مشكلات خانواده‏هاى معدومين به پيوست جهت مقتضيات اوامر عالى تقديم مى‏گردد.

وزير دفاع جمهورى اسلامى ايران

سرهنگ خلبان جواد فكورى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 35

تاريخ: 12/11/59

پاسخ امام خمينى به نامه وزير دفاع

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مراتب فوق مورد موافقت است اميد است خانواده اين اشخاص در دامان اسلام و امت اسلامى با رفاه زندگى كنند و سعادت خويش را در دنيا و آخرت تأمين نمايند. از خداوند تعالى سعادت و سلامت ملت مسلمان را خواهانم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 36

تاريخ: 15/11/59

بيانات امام خمينى در جمع كارگران معادن ذوب آهن، اعضاى جهاد سازندگى شهرستانهاى زرند، ماهان و كرمان، مسؤولان بنياد مستضعفان سراسر كشور و كارمندان سازمان بنادر و كشتيرانى‏

همه بيدار باشند و دعوت‏هاى به اعتصاب، جنجال و امور خلاف نظم را نپذيرند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

دستجات مختلفى كه امروز اينجا تشريف دارند و در بين آنها بعض معلولين هم مشاهده مى‏شوند، اينها چون جمعيت‏هاى، دستجات زيادى هستند، من نمى‏توانم به اسم هر يك صحبت كنم، من چون مزاج كم دارم از اين جهت چند كلمه‏اى به طور كلى با شما آقايان در ميان مى‏گذارم. يك مطلب مهمى كه بايد كارگران كارخانه‏ها، كارگران معادن و همه كارگران در هر جا كه هستند و كارمندان در هر جاى كشور هستند، توجه به آن بكنند و آن اين است كه نظم را در هر جا كه هست مراعات كنند. اگر در يك كارخانه‏اى كه در يك معدنى در يك اداره‏اى بنا باشد كه با بى‏نظمى بخواهند انجام عمل كنند، اين بى‏نظمى موجب اين مى‏شود كه آنها نتوانند به وظايف اسلامى خودشان، به وظايف ملى خودشان عمل كنند. پس لازم است كه همه كارگرها و كارمندان به يك نظم خاصى و با گوش كردن به آنهائى كه در رأس هستند عمل كنند كه به نتيجه مطلوب انشاءالله برسند. شما مى‏دانيد كه ما در ظرف قريب به پنجاه سال، تمام اين كارخانجاتى كه ما داشتيم و تمام اين معادنى كه ما داشتيم در خدمت ملت نبوده است بلكه زحمت را ملت ما كشيدند و عملگى را آنها كردند و منافع را دشمنان آنها بردند. شماها در معادن، با آن سختى‏ها و با آن زحمت‏ها كار كرديد و كارگران معدن نفت با آن رنج‏ها و زحمت‏ها كار كردند، نتيجه كارهاى همه را دشمن‏هاى همين ملت بردند. امروز كه كشور شما مال خود شماست و منافع كشور شما براى خود شما و ملت شماست نبايد با آن روز مقايسه كنيد. امروز وظيفه است براى همه ما كه براى اين كشور خدمت كنيم و اقتصاد اين كشور را به پيش ببريم تا محتاج به ديگران نباشيم. اين اختصاص به كارگرها يا كارخانه‏هاى خاصى ندارد، تمام سراسر كشور، آنهايى كه مشغول يك كار توليدى هستند، اينها تمام، امروز هر كارى بكنند براى كشور خودشان و براى ملت خودشان است و بايد با كمال فداكارى كارها را انجام بدهند و حفظ نظم را در همه جا بكنند و اگر خداى نخواسته كسانى كه مى‏خواهند در اين كارخانه‏ها يك جنجالى بپاكنند، آنها را نپذيرند و از تبليغات سوء آنها بر حذر باشند. امروز هر دعوت به بيكارى و كم‏كارى و هر دعوت به اعتصاب، خيانت به اين كشور است و خيانت به جمهورى اسلامى. امروز مثل ديروز نيست كه دعوت مى‏شديد

صحيفه نور ج 14 صفحه 37

شما به اعتصاب. آن اعتصاب سرنوشت‏ساز بود و آن كم كارى سرنوشت‏ساز بود، شما را مى‏گفتند كه اعتصاب كنيد تا چپاولگران را از كشور خودتان دور كنيد و بحمدالله عمل كرديد و به نتيجه رسيديد. امروز عكس آن روز است، دعوت به اعتصاب، دعوت به كم كارى، دعوت به جنجال، دعوت به كارهاى مخالف اسلام، به ضرر خود شما و به ضرر كشور شما هست. پس شما بايد بيدار باشيد و همه كاركنان و كارمندان در هر جاى از كشور هستند بايد بيدار باشند كه دعوت‏هاى به اعتصاب را، دعوت‏هاى به كم كارى و بيكارى را، دعوت‏هاى به جنجال و امور خلاف نظم را نپذيرند، كنار بزنند آن اشخاصى را كه مى‏خواهند شما براى ملتتان كار نكنيد. اين يك امر كلى است براى همه شما.

اگر چنانچه از اين اختلاف اندازها پيروى كنيد مملكت شما به دامن آمريكا مى‏افتد

و اما مطلب ديگرى كه مهم است و من كراراً تذكر داده‏ام و امروز هم تذكر مى‏دهم اين است كه ما امروز در حال جنگ هستيم، در حال جنگ با ابرقدرت‏ها هستيم و اگر چنانچه ما كه در حال جنگ هستيم و دشمن‏هاى ما مى‏خواهند ملت ما را به اسارت بكشند و تمام سران را از بين ببرند، بايد اين ملت با هم اجتماع كنند و همان وحدتى كه در اول انقلاب بود و نتيجه بزرگ آن را ديديد، باز هم حفظ كنند. اينطور نباشد كه گروه‏هاى مختلف، احزاب مختلف و اشخاص مختلف در يك موقعى كه ما همه احتياج به وحدت كلمه داريم، اختلاف ايجاد كنند، تشنج ايجاد كنند. البته آنهائى كه مى‏خواهند اين نهضت را و اين انقلاب را از بين ببرند و كشور ما را مى‏خواهند به حال زمان طاغوت برگردانند، آن كنار نشستند و اشخاص كه در داخل هستند، آنها را وادار به عمل‏هايى مى‏كنند و نوشته‏هائى مى‏كنند و گفتارى مى‏كنند كه در اين انقلاب اختلاف واقع بشود و ملت‏هاى ما و ملت بزرگ ما طايفه‏هاى مختلف بشوند، يك طايفه به اسم يك گروه تظاهر كنند و يك طايفه به اسم يك گروه ديگر. اين از امورى است كه القاء شده است به اشخاص يا گروه‏ها و شايد خودشان هم مطلع نيستند. شياطينى كه در خارج نشستند و نقشه كشيدند براى نابودى همه ما خود ما را وادار مى‏كنند كه تيشه به ريشه خودمان بزنيم. اگر كسانى توجه به اين معنا داشته باشند كه در صدر مشروطيت كه احزاب مختلف پيدا شد، دنبال آن پيروزى كه ملت پيدا كرده بود، اين احزاب مختلف به جان هم افتادند و اين كشور را تباه كردند، شما گمان نكنيد كه احزابى كه در ممالك ديگرى هست، در صدر مشروطيت در انگلستان بود آن احزاب و با همان كارى كه آنها مى‏كردند و حزب بازى مى‏كردند ماها را به اختلاف مى‏كشيدند و خود آنها با هم دشمنى نداشتند. هيچ حزبى بر ضد مصالح كشور خودش عمل نمى‏كرد، اگر با هم، هم اختلاف سليقه يا اختلاف رويه داشتند، عاقلانه بود، با حساب بود، اينطور نبود كه يك دسته، دسته ديگر را آنچنان تضعيف كنند كه كشورشان آسيب ببيند. مع الاسف همان احزابى كه در آنجا بودند به ما نمايش مى‏دادند كه كشور بايد احزاب داشته باشد و احزاب هم بايد مخالف با هم باشند و ما را و احزاب ما را روبروى يكديگر قرار مى‏دادند و به ضرر هم صحبت مى‏كردند و به ضرر هم قلمفرسايى مى‏كردند و نتيجه اين شد كه به ضرر كشور بود. طرز احزاب در ساير كشورهاى بزرگ و از قبيل شوروى (اگر باشد

صحيفه نور ج 14 صفحه 38

احزابى در آن) و در، از قبيل انگلستان، فرانسه، آمريكا، با وضع احزاب در مملكت امثال ما مختلف است. هيچ وقت نخواهيد ديد كه دو حزب در آمريكا باشد كه يكيشان يا هر دويشان بر خلاف مصلحت آمريكا عمل كنند. شما ديديد كه در همين چند وقت، چند روز اين مخالفتى كه بين دو حزب در آمريكا بود و مى‏خواستند يك دسته‏اى را يك نفر براى خودشان رئيس جمهور كنند آن دسته هم يكى ديگر را، بعد از آنكه آن يكى برد قضيه را و رئيس جمهور شد، آن حزب ديگر نيفتادند به جان او و كارشكنى كنند، تبريك گفتند و بلا اشكال مشغول خدمت هستند براى كشور خودشان و با وحدت كلمه كشور خودشان را پيش مى‏برند، اما در ممالكى كه توجه به مسائل ندارند و ديدهاى سياسى ندارند، اينها اگر چنانچه گروه‏هائى درست كنند يا احزابى درست كنند، اينطور نيست كه بعد از آنكه كانديد يك حزبى در يك امرى پيش برد ديگران بيايند تبريك بگويند و كمك كنند او را، ديگران مخالفت مى‏كنند و كارشكنى مى‏كنند. بايد اين ملت بيدار بشود، بايد اين سران و دولتمردان شم سياسى پيدا كنند، اينها شم سياسى ندارند، توجه به مسائل و مسائلى كه براى حفظ اين كشور است ندارند، اينها را اشخاصى كه تعهد به اسلام ندارند، تحريك مى‏كنند چه از خارج و چه از داخل و به جان هم مى‏اندازند و برخلاف مصالح كشور خودشان عمل مى‏كنند. من نمى‏خواهم يك مثلى كه معروف است بگويم لكن مثل ما، نظير همان مثل معروف است كه ما را، كشور ما را، ملت ما را به اسارت مى‏خواهند ببرند و خود ما كمك مى‏كنيم به اين اسارت خود ما به روى هم پنجه مى‏اندازيم، خود ما جديت مى‏كنيم كه مملكت خودمان را ضعيف كنيم، خود ما در جبهه‏بندى‏هايمان تضعيف روحيه‏هاى ارتش و روحيه‏هاى كاركنان و روحيه‏هاى كارمندان هست و اين بزرگترين خطائى است كه ما داريم ما اگر اختلاف سليقه داريم، اختلاف بينش داريم، بايد بنشينيم و با هم در محيط آرام صحبت كنيم و مسائل خودمان را به ميان بگذاريم و حل كنيم، با تفاهم مسائل را حل كنيم، نه اينكه جبهه‏گيرى كنيم، يكى يك طرف بايستد با دارو دسته خودش و يكى يك طرف بايستد با دارو دسته خودش و كوشش كنند در تضعيف يكديگر و كوشش كنند در تضعيف كشور اسلامى. اينها براى اين است كه تعهد اسلامى نيست و ديد سياسى هم نيست. شماها اگر مسلم هستيد، با احكام اسلام عمل كنيد و اگر خداى نخواسته تعهد اسلامى را قبول نداريد، با ديد سياسى مسائل را حل كنيد و اين كارها كه انجام مى‏گيرد و اين قلم‏ها و اين قدم‏ها و اين گفتارها از سياست به دور است و با يك ديد غير سياسى و غير اسلامى است. من به سراسر كشور، به سراسر ملت هشدار مى‏دهم كه اگر چنانچه از اين اختلاف اندازها پيروى كنيد، هر كس باشد، مملكت شما به دامن آمريكا مى‏افتد.

اگر چنانچه ملت اشخاصى را ديد، گروه‏هائى را ديد كه بر خلاف مصالح كشور دارند جبهه‏گيرى مى‏كنند و اين طايفه، آن طايفه را مى‏كوبند و آن طايفه، آن طايفه را، تكليف شرعى ملت اين است كه از آنها اعراض كنند و آنها را پذيرا نباشند. شماها توجه بايد داشته باشيد كه آن ناطق يا آن قلمزن كه دارد صحبت مى‏كند، چه مى‏گويد، كى را تضعيف مى‏كند، جز ملت خودش را؟ و جز ارگان‏هاى ديگر را؟ شما روزنامه‏هائى را كه مى‏بينيد، مى‏بينيد كه ميدان جنگ شده است با قلم‏هاى غير

صحيفه نور ج 14 صفحه 39

اسلامى. معلولين ما الان در اينجا نشسته‏اند و هزاران معلول ديگرى ما در اطراف كشور داريم و هزاران شهيد از ما داده شده است، فداكارى كردند و ما نشستيم در منازل خودمان و با نيش قلم و نيش زبان به هم طنز مى‏گوئيم، با هم جنگ مى‏كنيم. بزرگان يك كشور (اگر بزرگى باشد) بايد تعليم بگيرند از اين پيرزن‏هاى اطراف كشور و از اين جوان‏ها و بچه‏هاى اطراف كشور. بدانيد كه آنها متعهد به اسلامند و آنها پشتيبانى اين ملت را مى‏كنند. شما در تلويزيون ملاحظه كنيد كه اين قشرهائى كه خدمت مى‏كنند الان براى جنگ و براى جنگزدگان و اينها از كدام قشر كشور هستند، جز اينكه از همان مستمندان، از همان درجه‏هائى كه شماها آنها را تضعيف مى‏دانيد و در نظر شما مستضعف هستند، اينها هستند كه از اول پيروزى را به دست آوردند و شما را به مسند حكمفرمائى نشاندند و اينها هستند كه امروز دنبال اين هستند كه كشور شما را پيروز كنند و شماها دانسته يا ندانسته دنبال اين هستيد كه كشور خودتان را تباه كنيد. تضعيف هر قشر از اقشار و هر شخص از اشخاص كه در امروز مشغول به كار هستند و يك خدمتى هستند، كمك كردن به دشمن‏هاى اسلام است. ملت بايد خودش توجه كند و به تحريكات گوش ندهد و به چيزهائى كه اشخاص برخلاف هم مى‏گويند، گوش ندهد و محكوم كند اشخاص يا گروه‏هائى را كه برخلاف مصلحت اسلام يكديگر را تضعيف مى‏كنند و برخلاف مصلحت كشور به هم پنجه مى‏زنند. بزرگ‏ها (اگر بزرگ باشند) توجه كنند و تعليم بگيرند از اين توده جمعيت، از اين قشرهاى بزرگ جمعيت كه آنها الهى هستند و براى خدا كار مى‏كنند. تعليم بگيرند از اين جوان‏هائى كه گريه مى‏كنند كه من دعا كنم شهيد بشوند، تعليم بگيرند از اين سربازانى كه در مرزها فداكارى مى‏كنند و خون خودشان را فداى اسلام و كشور اسلامى مى‏كنند. فردا همه شما در پيشگاه خدا و در پيشگاه ملت‏ها مسؤول هستيد، مسؤول كشته‏هاى ما، مسؤول خون‏هاى به ناحق ريخته ما. ما از صدام توقع نداريم كه، در كنفرانس طائف آن لاطائل‏ها را بگويد. ما از بعض سران كشورهاى به دست آنها افتاده و آن سرانى كه در زمان شاه طرفدار شاه بودند و در جنايات شاه شريك بودند و امروز در جنايات صدام شريك هستند، از آنها توقعى نداريم. آنها روى فطرت غيرانسانى خودشان عمل مى‏كنند، آنها به جاى اينكه دور هم كه نشسته‏اند براى اسلام فكر كنند و براى كشورهاى اسلامى فكر كنند و براى فلسطين فكر كنند و براى نهضت اسلامى ما فكر كنند دنبال اينند كه يك كشور اسلامى كه مى‏خواهد تمام مسائلش اسلامى باشد و مى‏خواهد احكام اسلام را جارى كند در اين مملكت، نقشه بكشند و طوائف مختلف را به جان هم بريزند، نقشه بكشند و برادران سنى و شيعه را به روى هم وادار كنند. ما از آنها توقع نداريم، فطرت شيطانى آنها اين عمل را اقتضا دارد. اما، ما از دوستان خودمان، از اولادهاى اين ملت، از اشخاصى كه گوشت و پوستشان در اين ملت و در اين كشور پرورش يافته، از آنهائى كه مصالح اين كشور مصلحت خودشان است و مفاسد اين كشور مفسده خودشان هست، ما از آنها رنج مى‏بريم، ما از آنها توقع داريم. ما توقعمان اين است كه شما همه به فكر اين خون‏هاى به ناحق ريخته باشيد، به فكر اين معلولين عزيز ما باشيد، به فكر اين آوارگان جنگ باشيد و به فكر پيشرفت اسلام، نه به فكر اينكه من بايد و تو نبايد، من هستم و تو نيستى.

صحيفه نور ج 14 صفحه 40

اختلاف سليقه‏ها را در يك محيط خوب، برادرانه حل كنيد

شما بايد توجه داشته باشيد كه هر قشرى از اين كشور تضعيف بشود، هر شخصى كه در اين كشور مسؤول كارى است تضعيف بشود، هر ارگانى كه در اين كشور مشغول خدمت هست تضعيف بشود، اين تضعيف، تضعيف همه هست و اين انتحار است، بدون اينكه گوينده و نويسنده توجه داشته باشد. اين روزنامه‏هائى كه هر كدام به جان هم افتاده‏اند و يك راهى را دارند باز مى‏كنند براى انتقاد از كشور، براى انتقاد از جمهورى اسلامى، براى انتقاد از گروه‏ها يا اشخاص، اينها شياطينى هستند و قلم‏ها در دست شياطين است و خودشان توجه ندارند، روزنامه‏ها و مطبوعاتى كه بايد در خدمت اين ملت و در خدمت اسلام باشند، بايد همه با هم به طور برادرى رفتار كنند و اگر انتقاد دارند. انتقاد برادرى داشته باشند مصلحت‏گوئى باشد. اگر روزنامه‏ها، تبليغات، همه اينها در اين معنا با هم متحد بشوند كه قلم‏هايشان را و گفتارشان گزنده نباشد، مثل عقرب نباشد، شما بدانيد كه زبان‏هاى انسان اگر گزنده شد و از عقرب گزنده‏تر شد، در آن عالم به صورت يك عقرب گزنده بيرون مى‏آيد و آنهائى كه ديگران را تضعيف مى‏كنند و غيبت ديگران را مى‏كنند، زبانهايشان در روز قيامت به قدرى بلند مى‏شود كه مردم از روى آن زبان‏ها مى‏گذرند.

امروز هم مطلب اين است كه مثل مار و عقرب هم را مى‏گزند و خودشان نمى‏فهمند يا مى‏فهمند و مى‏خواهند بگزند. خدا نكند كه بفهمند، خدا نكند كه دانسته اينها تضعيف كنند اين كشور را، خدا نكند كه روزى پيش بيايد كه من احساس وظيفه بكنم. من به آنها نصيحت مى‏كنم كه آرام باشيد، به آنها نصيحت مى‏كنم كه يكديگر را نگزند، پنجه به روى هم نزنيد، همه با هم اين كشور را به پيش ببريد، اختلاف سليقه‏ها را در يك محيط خوب، برادرانه حل كنيد. نگذاريد كه احساس وظيفه بشود، اگر احساس وظيفه بشود، من به هر كس هر چه دادم پس مى‏گيرم.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه برادران و خواهران اين كشور را، همه خدمتگزاران به اين كشور را مى‏خواهم و از خداوند تعالى مى‏خواهم كه با عنايت خودش و با رحمت خودش به همه ما توجه كند و اين اختلافات را خود او حل كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 41

تاريخ: 16/11/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى

مسأله تبليغات يك امر مهمى است، دنيا بر دوش تبليغات است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مسأله تبليغات يك امر مهمى است كه مى‏شود گفت كه در دنيا در رأس همه امور قرار گرفته است و مى‏توان گفت كه دنيا بر دوش تبليغات است و مع‏الاسف ما در اين دوره كوتاه نتوانستيم به اين امر، درست قيام كنيم. البته مشكلاتى كه از اول در داخل كشور داشتيم و مشكلاتى كه از خارج براى ما پيش آوردند، مانع شد و يك مقدار هم اهمال‏هايى در اين امر شد. ديگران مشغول تبليغ شدند، چه قدرت‏هاى بزرگ و چه وابستگان به آنها تبليغات بر ضد ما كردند و تا آن مقدار كه مى‏توانستند و مى‏خواستند، اين جمهورى اسلامى را بر غير آن جهتى كه دارد معرفى كردند. من يك مطلبى را عرض كنم كه ببينيد وضع تبليغات حتى در زمان‏هاى سابق هم چه بوده. يك نفر از يك شاعرى، به طورى كه نقل مى‏شود، پرسيده كه اشعرالشعرا كيست، گفته بود كه بيائيد تا من به شما نشان بدهم اشعرالشعرا را، برده بودش در خانه خودشان و ديده بود آن مرد كه يك آدم بسيار كثيفى نشسته و پستان يك بزى را در دهان گرفته و از او شير مى‏خورد. آن شخص كه اين را آورده بود گفته بود كه اين پدر من است. اشعرالشعرا آن است كه، اين پدرى كه از شدت بخل شير را نمى‏دوشد كه مبادا يك قطره‏اى در كاسه بماند، مستقيماً از پستان اين بز مى‏خورد و وضع جهات ديگرش هم كه مى‏بينيد، اشعرالشعرا اين است كه در سال‏هاى طولانى فخر بر اين پدر كرده و به خورد مردم داده است كه اين مثلاً صحيح است و كذا. تبليغات بر ضد ما وضعش اين است كه متاهايى كه دارند و آن متاع‏ها برخلاف انسانيت است، برخلاف عقل است، برخلاف قراردادهاى بين‏المللى است، لكن آنها با تبليغ‏شان آن متاع فاسد را در دنيا معرفى كرده‏اند به اينكه يك متاع كذاست. شما مى‏دانيد كه اين انقلاب بهترين انقلاب‏ها و بزرگترين انقلاب‏ها بوده است از حيث محتوا. محتواى اين انقلاب، اسلام و اخلاق اسلامى و اخلاق انسانى و تربيت انسان‏ها بر موازين انسانيت بوده است، بنابراين است كه به واسطه اين انقلاب، متحول بشوند يك انسان‏هائى كه در رژيم سابق به آن وضع بودند به يك انسان‏هايى كه در صدر اسلام و در ركاب رسول اكرم مشغول فداكارى يا ترويج احكام بودند بشود، لكن ما اين متاع خودمان را نتوانستيم عرضه كنيم، آنها باطل خودشان را عرضه كردند به دنيا به صورت حق، و متاع‏هاى فاسد خودشان را به دنيا عرضه كرده‏اند به صورت متاع خوب و متاع خوب ما را عرضه كردند به دنيا

صحيفه نور ج 14 صفحه 42

به صورت موحش. شما چند نفر فاسد را در اينجا به دادگاه‏ها سپرديد و دادگاه‏ها آنها را كه سال‏هاى طولانى به اين ملت ستم كرده بودند و بعضى‏ها كشتار كرده بودند و بعضى‏ها دستور كشتار داده بودند و انحرافات مذهبى بعضى داشتند، بعد از محاكمه آنها را اعدام كردند و اين بوق‏هاى تبليغاتى خارج، دانسته به اينكه مسائل درونى ما چيست، مشغول تبليغات و اينكه در ايران آدمكشى رواج دارد، آدمكشى مى‏شود، نه اينكه آنها ندانند اين آدم‏هائى كه در اينجا كشته شدند، آدم نبودند، سبع بودند، جنايتكار بودند، آنها مى‏دانند كه مأمورهاى خودشان چه اشخاصى بودند و براى خاطر همان خواسته‏ها بوده است كه آنها را به كار واداشتند، لكن وقتى كه پاى تبليغات مى‏آيد، ايران را يك كشور جنايتكار، به صورت يك كشور جنايتكار، وحشى، غيره متمدن و امثال ذلك در خارج نمايش مى‏دهند و متاع خودشان را خوب نشان مى‏دهند. مثلش همين نطق صدام است در كنفرانس طائف كه هشتاد دقيقه، از قرارى كه گفتند، نطق كرده است و سرپوش روى جنايات خودش گذاشته است و خودش را يك دلسوز به ملت عراق و عرب نمايش داده و مظلومانه دولت خودش را معرفى كرده است و افرادى هم كه در آنجا بودند يك جمعى‏شان كه وابسته به همانجا هستند كه صدام هم وابسته است، آنها هم تأييد مطالب او را كردند و اينهمه جناياتى كه اين شخص بر كشور ما و بر ملت و بر بچه‏هاى ما و پيرزن‏ها و جوان‏هاى ما كرده است به صورت يك كار مترقى، يك كارى كه براى اسلام، براى عرب فايده داشته است و ما مع‏الاسف نتوانستيم كه متاع خوبى كه داريم، متاعى كه در هيچ كشورى نيست و با تمام كمبودهائى كه اين كشور دارد و تمام آشفتگى‏هائى كه در اطراف اين كشور به دست ضد انقلابيين و منحرفين انجام مى‏گيرد و با تمام امورى كه برخلاف مقررات اسلامى به دست بعضى منحرفين انجام مى‏گيرد و به گردن جمهورى اسلامى مى‏گذارند، ما نتوانستيم كه اين متاع را به دنيا معرفى كنيم كه ما چرا انقلاب كرديم، ملت ما چرا انقلاب كرد و چرا رژيم سابق را كنار گذاشت و چه مى‏خواهد، مقصد ملت ما چه هست، در راه چه هست، مى‏خواهد چه بكند ملت. اگر بگذارند مفسدهاى خارج و داخل. چهره‏هاى فاسد كه بر ضد انقلاب كوشش مى‏كنند اگر بگذارند اين ملت يك فرصتى پيدا بكند، اين جمهورى يك فرصتى پيدا بكند، آنچه ملت مى‏خواهد، مى‏خواهد كه عدل اسلامى را در ايران زنده كنند. بعد از آنكه در طول تاريخ نبوده است در ايران آن عدالت و با اسم اسلام گاهى آن ظلم‏ها و آن جورها و با اسم آزادى و با اسم آزاد زنان و آزاد مردان آن فضاحت‏ها را درآورند و با بانوان ما آن كردند كه مغول با دشمنان خودش، ما نتوانستيم به دنيا، به اشخاصى كه اطلاع از ايران و وضع ايران ندارند يا كم دارند، نتوانستيم به آنجا ارائه بدهيم كه ما چه كرديم و چه مى‏خواهيم. مع الاسف در داخل كشور خودمان نيز يك عده‏اى كه يا منحرف هستند يا جاهل، در صدد اين هستند كه اين انقلاب را يك انقلاب فاسد معرفى كنند، حتى بعضى از اشخاصى كه توقع نبود كه اين كلمه را بگويند گفته‏اند كه در زمان شاه بهتر از حالا بود. بعضى اشخاص متدين لكن غافل از وقايع، بى‏توجه به وقايعى كه واقع شده است و چيزهائى كه در رژيم سابق رايج بوده، همين كه چند نفر فاسد رفته شكايت كرده پيش مثلاً فلان آقا كه به من ظلم شده است يا به من چه شده است، آن آقا فرموده است كه رژيم سابق بهتر از حالا بود،

صحيفه نور ج 14 صفحه 43

البته بى‏توجه به مسائل نه با غرض. ما اگر چنانچه دير بجنبيم، در همين داخل كشور همان‏هائى كه قلم‏ها را به دست گرفتند تا اينكه اين انقلاب را، يا دانسته يا ندانسته مشوه كنند، خواهيم به يك امر بزرگى مواجه شد و آن اينكه در بين ملت ما هم كه شاهد مسائل بودند، باز شايع كنند كه زمان رژيم سابق بهتر از حالا بود. اين براى اين است: ضعف تبليغات ما و قوه تبليغات آنهاست. آنها در تبليغاتشان اتكا دارند به قدرت‏هاى بزرگ و بودجه‏هائى كه از آنجا برايشان مى‏آيد، و ما حق خودمان را بررسى كرديم و تبليغ نكرديم. آنها مشغول تبليغ به ضد ما هستند، به ضد جمهورى اسلامى هستند، گاهى با اسم اسلام به ضد جمهورى قلمفرسائى مى‏كنند يا صحبت مى‏كنند و گاهى هم مستقيماً بدون اسم اسلام از اين جمهورى انتقاد مى‏كنند و هر روز در كوچه و بازار بين مردم شايع مى‏كنند. ما نتوانستيم و بايد بگويم ما عرضه اين معنا را نداشتيم كه تبليغاتمان، حتى در داخل كشور يك تبليغات دامنه‏دارى باشد. فرضاً كه در خارج كشور كه بايد بگوئيم كه انقلاب خودش پيش رفته، نه ما پيش برديم آنطورى كه مردم‏هاى، ملت‏هاى اسلامى خارج اطلاع پيدا كردند بر وقايع اينجا، نه اين بوده است كه ما يك تبليغاتى داشتيم و آنها را با تبليغات خودمان آنطور عاشق اين انقلاب كرديم، اين انقلاب خودش كانه منعكس شده در آنجا و آنها كه بى‏غرض بودند، بى‏مرض بودند، فهميده‏اند كه تا يك حدودى كه شماها چه مى‏خواهيد، ملت ما چه مى‏خواهد و ديدند خواست ملت ما همان خواستى است كه همه ملت‏ها دارند، هم ملت‏هاى مستضعف جهان و هم ملت‏هاى مسلم جهان، نه اين است كه ما توانستيم تبليغ بكنيم، ما نشستيم كه حق خودش پيش برود، تكليف خودمان را نتوانستيم ادا بكنيم. اگر چنانچه اين گروه‏هائى كه حالا به فكر افتاديم كه، آقايان به فكر افتادند كه به خارج بفرستند، همان دنبال انقلاب، اول انقلاب اين گروه‏ها را فرستاده بودند، ما وضعمان در خارج اينطور نبود حتى پيش دولت‏هاى خارجى كه غرض دارند، نمى‏توانستند آنطورى كه مى‏خواهند تبليغ كنند. اگر ما راجع به همين جسارت عراق و حمله عراق تبليغات كرده بوديم و فرستاده بوديم به اطراف دنيا كه اين جانور چه مى‏كند با اين انسان‏ها و اين عشاق اسلام، وضع ما اينطور نبود كه دولت‏ها بتوانند بگويند كه اين ملت كذاست. اين براى اين است كه ما نتوانستيم كار را بكنيم، آنها، همان صدام معروف گروه‏هايى را در همه كشورهاى اسلامى و بسيارى از كشورهاى خارج از اسلام هم فرستادند و به ضد ما تبليغات كردند و اين جنگ تحميلى خلاف اسلام و خلاف انسانيت را آنها عكس نمايش دادند گفتند ايران اول شروع كرد در صورتى كه همه اشخاصى كه اطلاع دارند يا گوش به رسانه‏هاى گروهى خارج هم دادند، اين معنا را مى‏دانند كه آنها هم اعلام كردند كه بى‏خبر آنها حمله كردند به ما. اينكه آنها جرأت اين معنا را دارند و با كمال بى‏حيائى اين مسأله را طرح مى‏كنند براى اين است كه ما متاع خودمان را تبليغ نكرديم و تجاوزات ديگران را بر خودمان تبليغ نكرديم و آنها به خيال اينكه بسيارى غافل از اين معنا هستند شروع كردند تبليغ كردند و ما را معرفى كردند كه اول آنها به ما حمله كردند و ما حق خودمان را، دفاع از خودمان مى‏خواهيم بكنيم. اينها براى ضعف تبليغات است و قدرت آنها بر دروغ گفتن و ضعف ما در راست گفتن‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 44

شما مكلفيد از اين جمهورى اسلامى دفاع كنيد

اين كارى كه الان آقايان شروع كردند و خداوند به آنها توفيق پايانش را بدهد، اين كارى است كه كاش در اول انقلاب مى‏شد و ما به اين زحمت‏ها دچار نمى‏شديم و ايكاش! اشخاصى كه در داخل هستند، از نويسندگان، از گويندگان، توجه به اين معنا مى‏كردند كه كمك به تبليغات خارجى نكنند، كمك به جنايات ديگران نكنند، اين قلم‏ها را يك مقدار متوقف كنند براى اسلام، براى خدا، براى كشور اسلام، براى ملت اسلامى، اين قلم‏ها را يك قدرى متوقف كنند. هى دعوت نكنند مردم را كه بيائيد فحش بدهيد، خودشان كم است براى فحش دادن، دعوت مى‏كنند از اين و آن كه بيائيد يا الله! بيائيد مبارزه كنيد با جمهورى اسلامى، بيائيد فحش بدهيد به جمهورى اسلامى، بيائيد بگوئيد جمهورى اسلامى اصلاً اسلامى نيست، بيائيد بگوئيد كه اين ارگان‏هائى كه در ايران هستند، همه‏شان خلاف اسلامند. اينها يك قدرى توجه داشته باشند به مسؤوليت‏هائى كه به عهده‏شان است، توجه داشته باشند، اين متاع خوب را آنطور مشوه نكنند. نه اينكه ما نمى‏دانيم كه الان ما گرفتارى‏هائى داريم و اشخاص فاسدى هستند كه در همه ارگان‏ها نفوذ كردند، در همه كميته‏ها، در همه دادگاه‏ها، در همه جاهاى ديگر نفوذ كردند و براى خاطر مشوه كردن اين جمهورى كارهاى خلاف مى‏كنند، اين معنا معلوم است كه كارهاى خلافى مى‏شود، لكن كارهاى خوبى كه شده است، شما چرا نمى‏بينيد؟ همان ديروز در مجلس يكى از آقايان مى‏شمرد مراكز فساد را از روى حسابى كه با اطلاع (از قرارى كه خودش گفت) كرده است، اينهمه مراكز فساد كه از بين رفته است، اينهمه خدمتى كه به اين ملت شده است، اينهمه خدمت كه به اسلام شده است، اينها را چشم مى‏پوشند از آن يا اگر بخواهند بر خلافش مى‏گويند و اگر يك كارهائى به واسطه ديگران شده است، به واسطه اشخاص فاسد شده است، اين را به حساب اسلام مى‏آورند و به حساب جمهورى اسلامى. يك قدر تأمل كنند، توجه كنند كه شما مكلفيد كه از اين جمهورى اسلامى دفاع كنيد، اگر دفاع نكنيد اين جمهورى اسلامى با تبليغات خارجه دامنه‏دار و تبليغات داخله دامنه‏دار، باز شما هم كه خودتان را از اين ملت مى‏دانيد، مسلمان هستيد، متعهد هستيد، لكن عقده‏هائى در كار است، توجه به اين عقده‏ها نكنيد، شما كه از اسلام بدى نديديد، مى‏خواهيد كه اسلام در ايران تحقق پيدا بكند، كمك كنيد به تحقق اسلامى در ايران، نه كمك كنيد بر جلوه دادن كوچك‏ها را و فسادهاى كوچك را به طور بزرگ و جمهورى اسلامى را در نظر دنيا منعكس نشان بدهيد. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه به شماها و به كسانى كه به اين اسلام مى‏خواهند خدمت كنند و دعا كنند و توجه داشته باشيد كه بالاتر چيزى كه مى‏تواند اين انقلاب را در اينجا به ثمر برساند و در خارج صادر كند تبليغات است، تبليغات صحيح. آنچه كه هست، هيچ مبالغه نكنيد، ما متاعمان يك متاعى است كه محتاج به مبالغه نيست، همان سرپوش‏هائى كه ديگران روى متاع ما گذاشته‏اند همان دروغ‏هائى كه تبليغات سوء و ضد ما منتشر كرده‏اند، شما همان‏ها را با آن مبارزه كنيد و مسائل اسلامى هم همانطورى كه هست و آن چيزى كه ملت ما از اول خواست او بوده است و حالا

صحيفه نور ج 14 صفحه 45

هم همان را تعقيب مى‏كند و انشاءالله بعدها هم دنبال همين معناست و به پيش خواهد برد، در تبليغاتتان همين معانى را در خارج منعكس كنيد و باز بايد بعدها هم ادامه بدهيد در يك مواقعى كه لازم است. بايد سفارتخانه‏هاى ما يك مركز تبلغات باشد و مع‏الاسف كم بوده است اين، اخيراً شايد يك مقدارى باشد والا در بسيارى از اوقات هيچ نبوده است، در بعضى اوقات به ضدش هم در بعضى جاها بوده است، بايد همه اينها توجه بشود و اين تبليغاتى كه در رأس همه امور است براى پيشبرد مقاصد يا جلوگيرى از مقاصد، اين تبليغات را شما دامنه‏دارش كنيد و هر چه بيشتر انشاءالله موفق باشيد به اين مطلب بزرگ.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 46

تاريخ: 16/11/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از عشاير سيستان و بلوچستان و مردم آشتيان، خانواده‏هاى شهدا و پاسداران كميته‏هاى قزوين و تاكستان و پيشمرگان مسلمانان كرد

ملت ايران امروز بايد بگوئيم در ميدان جهاد هستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما آقايان كه از قشرهاى مختلف تشريف آورديد، سندهاى فداكارى و سندهاى جنايات قدرت‏هاى بزرگ را همراه آورده‏ايد. اين عكس‏هاى زيادى كه از جنايات بزرگ ابر قدرت‏ها به دست حزب بعث عراق واقع شده است و اين عزيزانى كه سلامت خودشان را از دست داده‏اند و در مقابل من نشسته‏اند بزرگتر سند افتخارآميز خودشان در كشور اسلامى و بر اسلام عزيز است و بهترين سند جنايات امثال صدام و اربابان آنهاست. من عاجزم از اينكه از اين نيروهائى كه ثبت شده است در راه اسلام و اين جوانانى كه ما از همه نيروهاى اسلامى و نيروى هوائى بالخصوص كه شايد پيشقدمتر از ساير نيروها بود تشكر كنم. من از همه ملت ايران كه امروز بايد بگوئيم در ميدان جهاد هستند، بعضى در جبهه و بعضى در پشت جبهه هستند بايد قدردانى و تشكر كنم. برادران و عزيزان من! چه آنهائى كه از قواى مسلح هستند، از ارتش و نيروهائى كه در ارتش هست و از پاسداران و از آنهائى كه از مردم غير نظامى هستند، چه از عشاير و چه از شهرستان‏ها كه در اين جهاد مقدس شركت كردند تقدير مى‏كنم. و شما اشخاصى كه در جبهه هستيد، چه نيروى هوائى و چه نيروى دريائى و نيروى زمينى و چه پاسداران و عشاير و ساير نيروهاى انسانى ملت، مى‏بينيد كه تمام ملت ايران سرتاسر كشور، زن، مرد، كوچك، بزرگ پشتيبان شما هستند و اين يك مسأله معنوى است، روحانى است، اسلامى است كه در جاهاى ديگر نظيرش را نمى‏بينيد. اينطور نيست كه اين جوان‏هائى كه از شهرستان‏ها، از عشاير و از ساير نيروهاى ملت مى‏آيند و در جبهه‏ها از شما پشتيبانى مى‏كنند، يك زورى در كار باشد. اينها عشقى است كه به اسلام و به كشور اسلامى دارند و با اين عشق پشتيبانى شما مى‏كنند. اگر خداى نخواسته شخص يا گروه‏هائى در بين شما ارتشيان يا سپاه پاسداران و يا ساير كسانى كه در جبهه هستند تبليغ كردند كه ملت با شما نيست يا يك قشرى از ملت با شما نيست، يا روحانيت با شما نيست، اينها اشخاصى هستند كه نمى‏خواهند اين مملكت به سر و سامان خودش برسد. شما توجه كنيد و خودتان حكم كنيد، تلويزيون را، راديو را باز كنيد و خودتان ببينيد كه

صحيفه نور ج 14 صفحه 47

سرتاسر كشور همه قشرها از زن و مرد، جوان و نورس، همه آنها اظهار پشتيبانى مى‏كنند و عمل مى‏كنند به اين اظهار، براى ارتش ما، هم به حسب تظاهر اظهار پشتيبانى مى‏كنند و هم به حسب عمل. اين كسانى كه در بين قشرهاى قواى نظامى و انتظامى و يا سپاه پاسداران چيزهائى مى‏گويند كه برخلاف آن چيزى است كه وجدان خود شما و چشم و گوش خود شما شاهد آن است، بدانيد كه اينها مصلحت شما را نمى‏خواهند اينها يا جاهلند و يا مامور، يا مامور اين هستند كه بين ارتش و قشرهائى كه در خود ارتش هست اختلاف ايجاد كنند و بين ارتش و پاسداران مخالفت ايجاد كنند و يا اشخاص جاهلى هستند كه با جهالت خودشان صدمه بر اين كشور اسلامى مى‏زنند. شما شاهد هستيد كه ملت با شماست و ملت شاهد است كه اين قواى مسلحه تمام قشرهايشان، تمام افرادشان دارند براى اسلام و براى ايران جانفشانى مى‏كنند و فداكارى، سندش همين عكس‏هائى كه از اين جوان‏ها در اين جبهه‏ها شهيد شدند و اشخاصى است كه در اين جبهه‏ها معلول شدند. هم اين اسناد عرضه به ملت شده است تا ملت گمان نكنند كه خداى نخواسته در اين جبهه‏ها اشخاصى هستند كه نمى‏خواهند كار انجام بدهند و هم ملت را مى‏بينيد كه پشتيبان شما هست كه شما خيال نكنيد كه تنها هستيد و ملت يا گروهى از ملت با شما مخالف است. شما در حالى كه هستيد با ارتشى كه در سابق بود خيلى فرق داريد. شما بدانيد كه اگر در زمان سابق ارتش مى‏خواست با يك گروهى يا با يك دولتى مقابله كند، نه خود ارتش با اختيار و اشتياق مى‏رفت به ميدان جنگ و نه قشرهاى ملت از او پشتيبانى مى‏كرد. اين بركت اسلام است، اين بركت قرآن كريم است كه در بين ما هست، اسلام است كه همه قشرها را به هم پيوند مى‏دهد و يك همچو بسيج عمومى درست مى‏كند.

اگر يك كلمه براى شكست قدرت‏هاى نظامى و انتظامى و پاسداران گفته شود، مستقيماً به ضد اسلام است

آنهائى كه مى‏خواهند نگذارند شماها در جبهه‏ها كه هستيد، آرام باشيد و آنهائى كه مى‏خواهند از شماها به ملت طور ديگرى غير آنچه واقعيت است عرضه كنند، آنها دانسته يا ندانسته دشمن اين انقلابند، كار مى‏كنند براى ابر قدرتها. كارمند براى ابرقدرت‏ها يك وقت از روى علم و اختيار است، اين جنايت بزرگى است، يك وقت از روى جهالت و نادانى است، اين هم جنايت است نظير آن جنايت، منتها بى‏علم و اين هم جهالت بزرگى است. امروز اگر يك كلمه براى شكست اين قدرت‏هاى نظامى و انتظامى و پاسداران و عشاير گفته بشود، مستقيماً اين كلمه به ضد اسلام است و اگر يك كلمه بر ضد ارگان‏هاى فعالى كه در اين كشور مشغول خدمت هستند گفته بشود آن هم خلاف اسلام است. مسلم اين است كه در اوقاتى كه اسلام در خطر است، در اوقاتى كه كشور اسلامى در خطر است، دندان روى جگر خودش بگذارد و لگد روى نفسانيت خودش بزند و نگذارد اين كشور شكست بخورد و اين ارتش خداى نخواسته تلاشى پيدا كند. گمان نكنند اشخاصى كه براى مصالح خودشان قدم بر مى‏دارند يا قلم مى‏زنند يا گفتار مى‏كنند،

صحيفه نور ج 14 صفحه 48

اينها با اسلام آشنا هستند، اينها دشمنان اسلام هستند منتها بعضى من حيث لايشعر و بعضى با شعور، لكن ملت ما،اين ملت ميليونى كه در همه اقشار منجر به ملت هست و در همه نواحى اين كشور هست و قواى نظامى و انتظامى ما كه در جبهه‏ها يا پشت جبهه‏ها هستند اينها بايد مطمئن باشند كه اينها همه براى اسلام الان دارند كار مى‏كنند و هرگز گوش به حرف‏هاى اشخاصى كه مى‏خواهند شما را از هم جدا كنند يا ملت را از شما جدا كنند يا روحانيت را از شما جدا كنند، گوش شما به آنها نباشد. شما خودتان قضاوت كنيد و خودتان حكم كنيد و به حرف ديگران هر كس باشد و هر جا باشد گوش ندهيد، خودتان ببينيد كه آيا ملت با شما خوب است يا بد و خودتان ببينيد كه آيا روحانيت با شما مخالف است يا موافق. در نطق‏هاى روحانيين، در حرف‏هاى گويندگانى كه از ملت هستند و در اعمالى كه خود ملت دارند مى‏كنند شما آنها را توجه كنيد و هر چه كه برخلاف اين مسير بود و هر قولى كه بر خلاف اين مسير بود باور نكنيد. و همين طور به ملت اسلام عرض مى‏كنم، به ملت شريف ايران عرض مى‏كنم كه شما هم گوش به حرف اشخاص ندهيد، شما هم وجدان خودتان را حكم كنيد و ببينيد كه آيا اينهائى كه در مرزها دارند فداكارى مى‏كنند، اينهائى كه در جبهه‏ها دارند خون مى‏دهند و براى اسلام خدمت مى‏كنند، اينها از جنود اسلام هستند و اينها هستند كه مملكت اسلام را حفظ مى‏كنند و فداكارى مى‏كنند و اگر كسى در بين شما از آنها كلمه‏اى گفت بدانيد كه آن هم يا جاهل نفهم است و يا عالم فاسد. هيچ به حرف ديگران گوش ندهيد. امروز يكى از نقشه‏هاى بزرگ آنهائى كه مى‏خواهند اين كشور را، همه اشيائش را ببرند و همه خزائن ما را ببرند و از راه‏هاى ديگر مأيوس شده‏اند، شايعه است. شما در هرجا كه برويد مى‏بينيد كه يك شايعه‏اى درست كرده‏اند يا براى يك گروهى، يا براى يك اشخاصى. از هر طرف كه مى‏بينيد، شايعه‏سازى فراوان است و به حرف شايعه‏سازان گوش فرا ندهيد، به حرف اشخاصى كه از روى غرض و هواى نفس صحبت مى‏كنند گوش فرا ندهيد، شما خودتان با وجدان خودتان بنگريد، اگر گفتند كه فلان قشر با شما دشمن است ببينيد كه اين مطلب صحيح است يا غير صحيح. صحت و غير صحتش را از گفتار آن گروه، از كردار آن گروه، از نوشته‏هاى آنها بايد استفاده كنيد. اگر كسى با شما توى دلش مخالفت كند كه به شما ضررى نمى‏رساند اما معنى مخالفت به اينكه در علن گفته بشود كه ما با قشر كذا مخالفيم، اين شما خودتان بايد حكم قرار بدهيد خودتان را. اگر در بين ملت آمدند و گفتند فلان قشر از ارتش ما، ژاندارمرى، پاسبان‏ها، پاسدارها و ديگر كسانى كه در سرحدات ما، در جبهه‏هاى ما مشغول فداكارى هستند، اينها سستى كردند يا خداى نخواسته خيانت، اينها حرفهاى اشخاصى است كه مى‏خواهند بين شما و ارتش جدائى بيندازند. وجدان خودتان حكم باشد، اينهائى كه دارند هر روز فداكارى مى‏كنند و فدا مى‏دهند، هر روز كشته مى‏دهند، هر روز معلول مى‏دهند، هر روز در جبهه‏ها خون مى‏دهند، ما كه در اين كنار نشستيم، و هيچ فداكارى خودمان نمى‏كنيم فقط مى‏گوئيم و صحبت مى‏كنيم، و با صحبت‏هاى خودمان تفرقه بين جمعيت‏ها مى‏اندازيم، تفرقه مى‏خواهيم بيندازيم بين ارتش و جناح‏هاى ديگر، بين پاسداران و ارتش، اينها اشخاصى هستند كه در خارج نشسته‏اند و فساد و شايعه‏سازى، و اين چيزها را آلت دست قرار داده‏اند براى اينكه اين كشور را

صحيفه نور ج 14 صفحه 49

از آن چيزى كه هست به حال اول برگردانند. شما بايد هيچ وقت به اين صحبت‏ها گوش نكنيد و هميشه در هر امرى وجدان خودتان را حكم كنيد و اگر از كسى يا از كسانى، تكذيب كرد، به تكذيب او فقط گوش نكنيد و خودتان ببينيد كه اعمال او چيست. اگر اعمالش بد است، هر كس هم تعريف كند از او غلط است اگر اعمالشان خوب است كسى كه تكذيب كند از او، باز هم غلط است. انسان بايد خودش نظر داشته باشد و همه قشرها و همه ملت و همه قواى نظامى و انتظامى و قواى مسلحه و غيرنظامى بايد خودش قضاوت بكند، گوش به حرف كسى ندهد، بى چون و چرا حرفى از كسى قبول نكند راجع به اينكه فلان قشر چطور است، فلان قشر چطور است. البته در همه قشرها اشخاص فاسد هستند و نفوذ كرده‏اند و مى‏خواهند بين شماها اختلاف بيندازند و نتيجه اختلاف را خودشان يا اربابانشان كه آن ابرقدرت‏ها هستند ببرند. ما امروز دشمن‏هاى زياد داريم و بعدها هم اين دشمن‏ها هستند. شما آن سيلى كه به ابرقدرت‏ها زديد، در طول تاريخ كسى نزده است، متوقع نباشيد كه آنها بنشينند و تماشاچى باشند، آنها مشغول فعاليت هستند، بتوانند با قواى نظامى به ما حمله مى‏كنند، نتوانند با تبليغات سوء در داخل كشورمان به ما حمله مى‏كنند، اختلاف مى‏اندازند بين اينها. از قرارى كه بعض رسانه‏ها نقل كرده‏اند، اين بعض از اين سران كشورهاى اسلامى (كه كشور، اسلامى است نه آن سر) در اين كنفرانسى كه در طائف داشتند، قرار دادند بعضى از اينها، البته نه همه آنها، بعضى از آنها گفته‏اند كه ما بايد در ايران بين شيعه و سنى اختلاف ايجاد كنيم و كارى كنيم كه بعضى اينها بعضى ديگر را بكشند تا اينكه اين حكومت از بين برود. برادران شيعه ما! برادران سنى ما! هوشيارتر باشيد كه اگر كسانى آمدند در بين شما و راجع به برادرانتان چيزى گفتند و راجع به شيعه‏ها پيش شما، راجع به سنى‏ها پيش ديگران چيزى گفتند بدانيد اين همان نقشه كنفرانس است يعنى همان مطلبى است كه بعضى از اين سران بسيار فاسد، بعضى از دولت‏ها، آنهايند كه اين نقشه را دارند انجام دهند، بيدار باشيد و اين نقشه را، اين نقشه شيطانى را خنثى كنيد. شماها همه با هم برادر هستيد و قرآن كريم بين مسلمين عقد اخوت خوانده است، مؤمنين همه با هم برادر هستند. برادر نبايد گوش كند به حرف كسانى كه بين او و يا برادر خودش مى‏خواهد تفرقه بيندازد. بدانيد كه اگر چنانچه يك همچو تفرقه‏اى خداى نخواسته باشد، اين به سود نه شيعه تمام شود و نه سنى بلكه به سود كفار تمام مى‏شود، آنهائى كه اسلام را مى‏خواهند زير پا بگذارند به سود آنها تمام مى‏شود. خداوند انشاءالله همه قشرهاى ملت ما را انشاءالله تعالى به سعادت سلامت برساند، شهداى ما را، همه را در رحمت خودش غريق كند و معلولين ما را همه را خداوند شفا عنايت كند. سعادت و سلامت براى همه ملت از خدا طلب مى‏كنم.

والسلام علكيم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 50

تاريخ: 18/11/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيات تحريريه مجله پويندگان راه زينب (ع)، (اطلاعات بانوان)

چون براى خدا كار مى‏كنيد، موفق خواهيد شد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

هر كارى را كه انسان شروع مى‏كند نمى‏شود كه در همان روزهاى اول هر چه را كه مى‏خواهد انجام بگيرد. اينكه شما مى‏گوئيد كه كارى نكرده‏ايم، همين كه در صدد هستيد كه كار خوب انجام بدهيد، اين بزرگترين كارى است كه انجام گرفته است. انسان اول كه مى‏خواهد يك مقصدى را، مقصد بزرگى را شروع كند، تصميم گرفتن براى او شايد از مشكل‏ترين كارهائى است كه انسان مبتلا به آن است. يك كار بسيار بزرگى كه ارشاد يك ملت است و بيشتر ارشاد نصف يك ملت است كه بانوان باشند، اين كار مشكلات زياد دارد و تصميم به اين كار خودش يك كار مهمى است كه شما تصميم را گرفته‏ايد و بعد از تصميم هيچ به خودتان تزلزل و سستى راه ندهيد براى اينكه اگر چنانچه انسان تصميم به يك امرى گرفت ولى متزلزل باشد در اينكه آيا مى‏تواند اين كار را درست تا آنجا كه مى‏خواهد و آرزو دارد عمل كند، اين تصميم گيرى با اين تزلزل نمى‏تواند كار را درست انجام بدهد. بايد همانطور كه شما تصميم گرفتيد جازم باشيد و اميدوار باشيد كه اين عمل را مى‏توانيد انجام بدهيد و اگر بخواهيد، مى‏توانيد انجام بدهيد. شما ديديد كه كارهاى بزرگى كه در ظرف اين دو سال در اين كشور انجام گرفته است و تحول بزرگى كه پيدا شده است بعد از قرن‏ها ستمكارى، اين كار در عين حالى كه بسيار بزرگ بود و شايد بسيارى از اين متفكرين و روشنفكرها احتمال اينكه بشود اين كار انجام بگيرد، نمى‏دادند معذلك چون ملت تصميم گرفت و در تصميمش جازم بود، متزلزل نبود، اين كار انجام گرفت و حالا هم انشاءالله باز مصمم باشد ملت و جازم باشد به اينكه به پيروزى نهائى مى‏رسد، همين تصميم و جازميت او را به پيروزى خواهد رساند.

شما بانوان هم كه مشغول يك عمل اسلامى انسانى شده‏ايد، جازم باشيد به اينكه چون براى خدا داريد اين كار را ادامه مى‏دهيد موفق خواهيد شد و هر اندازه‏اى كه مى‏توانيد كوشش كنيد كه اولاً افرادى كه انحراف دارند از اين مسير و انحراف دارند از جمهورى اسلامى، خودشان را جا نزنند. اينطور نيست كه بيايند بگويند ما انحراف داريم و آمده‏ايم با شما كار كنيم، اينها از خود شما شايد بيشتر نمايش بدهند كه نه ما هم همين كار را مى‏خواهيم انجام بدهيم، ما هم در راه اسلام هستيم. بايد شما اشخاصى كه همكار مى‏خواهيد قرار بدهيد براى خودتان، شناخته باشيد از سابق كه اينها

صحيفه نور ج 14 صفحه 51

وضعشان، وضع خانوادگى‏شان، مسيرشان در دانشگاه اگر بودند، چطور بودند، در ساير نقاط اگر چنانچه كار كرده‏اند، چه جور كار كرده‏اند، اينها را همه را در نظر بگيريد و افراد را براى كمك و دخالت در اين امر بزرگ انتخاب كنيد و بعد هم راجع به اينكه طرز عمل شما، بايد بنابراين بگذاريد كه هيچ اعتنا به انتقاداتى كه ممكن است حتى به اين اسمى كه شما انتخاب كرديد منحرفين بكنند، هيچ اعتنائى به اين مسائل نكنيد. همان راهى را كه داريد، همان راه را برويد و مقالاتى كه نوشته مى‏شود از اشخاصى كه مقاله به شما ممكن است خارج از خود شما باشد و مقاله مى‏فرستند، اين مقالات را با دقت در يك شورائى كه خودتان تأسيس مى‏كنيد مطالعه كنيد كه ممكن است يك وقت يك مقاله‏اى ابتدايش خيلى هم دلچسب باشد و براى شما خوب باشد، لكن در خلالش يك وقت مسائلى طرح شود كه برخلاف مسير خود شماست. مقالات هم بايد به طور دقت، يك نفر نه، يك شورائى باشد، يك جمعيتى باشد كه مقالات را درست تحت نظر بگيرد و بعد از اينكه ديد همين راه و همين مسير است، آنوقت در مجله آن مقاله را منعكس كنيد و همين طور راجع به عكس‏هائى كه اگر در آن هست، من درست الان نمى‏توانم بگويم چيزى را، اگر عكس‏هائى در آن هست، اگر چيزهائى مثلاً در آنها هست، باز توجه كنيد كه يك وقت قالب نزنند به شما يك عكس‏هائى كه نبايد در مجله شما باشد. و ادامه بدهيد همين كار را و دامنه‏اش را توسعه بدهيد. و اشخاصى اگر در اداره شما در آنجا هستند كه مخالف اين موازين هستند يا بايد كنار گذاشته بشوند و لااقل حالا شما به آنها كارى نداشته باشيد و مسير خودتان را برويد و آنها را دخالت ندهيد در امر خودتان. من دعا مى‏كنم كه خداوند شما را توفيق بدهد و موفق بشويد به اين خدمت بزرگ كه ما مدت‏هاى طولانى گرفتارش بوديم و در كشور ما اينجور افراد هستند توجه داريد كه در زمان آن پدر و پسر خصوصاً به سر بانوان ما چه آمد. و به سران كشور بزرگى كه بايد خدمت به اسلام و مسلمين بكنند، چطور آنها ملعبه كردند و عروسك درست كردند و بايد خيلى توجه به اين مسائل بكنيد و احتراز كنيد از اينكه امثال آنهائى كه سابق براى آنها خوش رقصى مى‏كردند، در بين شما يك وقت باشند. خداوند انشاء الله به شما توفيق بدهد و به كار خير خودتان ادامه بدهيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 52

تاريخ:19/11/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل نيروى هوائى جمهورى اسلامى ايران

جدال و سختى محكى است براى شناخت ارزش‏ها

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ارزش‏هاى انسانى در اوقات عادى معلوم نمى‏شود. در اوقاتى كه آرام است يك كشور و به طور عادى زندگى را مى‏گذرانند، ارزش اشخاص و ارزش گروه‏ها معلوم نمى‏شود، در آن اوقات شايد همه كس مدعى باشد، مدعى ارزش، مدعى انقلابى بودن و نيز ارزش اشخاص و ارزش گروه‏ها بعد از انقلاب و پيروزى نمى‏تواند تحقق پيدا بكند و عرضه شود، براى اينكه بعد از پيروزى هم گروه‏هاى مختلف مى‏آيند و همه اظهار بستگى كنند و همه اظهار انقلابى بودن. گروه‏هائى كه از اطراف براى استفاده و براى چيدن ميوه از باغ حاضر انقلاب جمع مى‏شوند و گاهى هم يا بسيارى از اوقات هم، اين گروه‏ها، اين اشخاص كه براى ميوه چيدن آمده‏اند، حاضر نيستند كه صاحب باغ هم با آنها شركت كند، دربست همه چيز را براى خودشان مى‏خواهند. شما بعد از انقلاب شاهد بوديد كه گروه‏هائى عرض وجود كردند و اشخاصى و همه به صورت انقلابى وارد شدند و خواستند كه در اين انقلاب بهره‏بردارى كنند و مع‏الاسف خود صاحب باغ‏ها را هم به عنوان شريك نشناختند. آن روز ارزش اشخاص، مردان و گروه‏ها ثابت مى‏شود و نمايش پيدا مى‏كند كه روز سختى است و روز مرگ است. آن روزى كه شما آقايان، نيروى هوائى آمديد در صحنه و مخالفت كرديد با رژيم طاغوتى، آن روز ارزش شما در تاريخ ثبت شد و پيش خداى متعال هم محفوظ است. كارى كه شما آن روز كرديد با كارهائى كه امروز مى‏كنيد، بسيار تفاوت دارد. آن روز، روزى بود كه شما و هر كس كه به ملت مى‏خواست پيوند كند و به آغوش اسلام بيايد، مواجه با مرگ بود، مواجه با گرفتارى بود، مواجه با قدرت شيطانى بود و شما آن روز امتحان داديد و كسانى كه نظير شما در صحنه آمدند و بر ضد طاغوت يا اعتصاب كردند و يا تظاهر كردند، آنها هم ارزش خودشان را به نمايش گذاشتند، لكن شما كه از نظامى‏ها بوديد و از نيروى هوائى طاغوت آنوقت بوديد، اين ارزش را بيشتر از ديگران عرضه كرديد كه از طاغوت بريديد و به اسلام پيوند كرديد و پيروزى انقلاب رهين همه ملت است و رهين اقدامات شما و ساير قوائى كه بعد از شما به اسلام پيوستند و نمايش ارزش خودشان را دادند. آن روز هم بايد از يوم‏الله ما حساب كنيم. روزى كه خداى تبارك و تعالى، شما برادران را و شما نيروى عظيم انسانى را در آن روز بسيج كرد و شما اطاعت كرديد از خداى تبارك و تعالى و به صف انسانى - اسلامى

صحيفه نور ج 14 صفحه 53

ملت پيوستيد و به آغوش اسلام آمديد. قدر آن روز را همه مى‏دانيم و آن روز، روزى است كه در تاريخ و در تاريخ نيروى هوائى ضبط است و من از همه نيروها، چه نيروى هوائى و چه نيروى دريائى و چه زمينى و از همه كسانى كه قواى مسلح بودند آنوقت و در آنوقت در خدمت طاغوت بودند و بعد به خدمت اسلام آمدند، تشكر مى‏كنم و ملت اسلام از همه آنها قدردانى مى‏كند.

هيچ رژيمى به اندازه اسلام، پايبند اخلاق و ارزش‏هاى انسانى نيست‏

مطلبى كه من بايد به شما و تمام قواى مسلحه و خصوصاً ارتش و ژاندارمرى و ساير كسانى كه مربوط به قواى نظامى هستند، تذكر بدهم كه شما آقايان توجه داشته باشيد كه يك گرايش‏هاى سياسى، يك تبليغات سياسى در ايران هست و شايد گروه‏هائى با اشخاصى بيايند در بين شما، نفوذ كنند در بين شما و با آن ديدهاى سياسى كه انطباق با ديد اسلام ندارد، سياست‏هاى شرقى يا غربى است، به شما مسائلى را القاء كنند. شما در اين گرايش‏هاى سياسى و در اين مسائل سياسى وارد نشويد، ديدهاى سياسى را داشته باشيد، مطالعات سياسى مانع ندارد، اما گرايش‏هاى سياسى كه ممكن است آنهائى كه بيايند و با شماها صحبت كنند و نفوذ كنند در صف‏هاى شما، ممكن است شما را بدون اينكه توجه داشته باشيد از اين راهى كه تاكنون آمده‏ايد و از طاغوت به اسلام پيوسته‏ايد، جدا كنند و شما توجه نداشته باشيد. سياستمداران يك مطالعات سياسى دارند كه امثال اشخاص عادى از آنها اطلاعاتى ندارند و ممكن است كه افرادى بيايند از همان اشخاصى كه ديدهاى سياسى دارند، لكن اين ديدهاى سياسى با مصالح كشور تطبيق نمى‏كند، شماها را در اثر تبليغات خودشان خداى نخواسته منحرف كنند و اين ارزشى كه شما در دنيا داريد و پيش اسلام داريد و در كشور خودتان داريد، اين ارزش را از شما سلب كنند. خيلى بايد توجه داشته باشيد كه به شياطينى كه بخواهند شما را منحرف كنند يا به طرف راست يا به طرف چپ ولو با اسم اسلام و اسم ايران و اسم كشور ايرانى خيلى توجه داشته باشيد كه مبادا خداى نخواسته منحرف بشويد و از اسلام عزيز شما را جدا كنند.

اسلام براى شما و براى همه بشر و همه توده‏هاى عالم تحفه آورده است، تحفه همگانى و براى همه و در رأس برنامه‏هاى اسلامى هدايت است كه شما را هدايت كند به راهى كه هم دنياى شما تعمير بشود و معمور باشد و هم آخرت شما. در هيچ رژيمى و در هيچ دولتى آنطورى كه در دولت اسلام و در رژيم اسلامى، پايبند اخلاق و پايبند ارزش‏هاى انسانى است، نخواهد بود. ادعاها زياد است. هر جا برويد سران كشورها، در هر جا برويد خصوصاً كشورهاى ابرقدرت ادعاهايشان زياد است. ادعاى اينكه ما خلق را مى‏خواهيم و مصالح خلق و توده‏ها را مى‏خواهيم و مصالح كارگران را. اين ادعا زياد است و از قديم هم زياد بوده ادعاى اينكه ما به حقوق بشر احترام قائل مى‏شويم و ما نسبت به حقوق بشر وفادار هستيم، اين ادعاها زياد است، پيشتر هم بوده و حالا هم هست. لكن شما بايد به اعمال اين مدعيان نگاه كنيد نه به گفتار آنها. گفتارشان شيرين است، اعمالشان از زهر تلخ‏تر است. همان‏هايى كه مدعى حقوق بشر هستند و همان‏هائى كه مدعى اين هستند كه بايد به قراردادهاى بين‏المللى وفادار

صحيفه نور ج 14 صفحه 54

بود، اولين اشخاصى هستند و اولين دولت‏هايى هستند كه نه به حقوق بشر اعتنا دارند و نه به اين سازمان‏هايى كه به دست خودشان بوجود آوردند. آنهائى كه ادعا مى‏كنند كه ما انقلاب كرديم براى خلق‏ها و براى مردم مستضعف، وقتى اعمال آنها را شما نگاه كنيد، اولين اشخاصى هستند كه به ضد بشر هستند و به ضد ملت خودشان هستند و تمام تبليغات براى به دست آوردن قدرت است. تبليغات شرق و تبليغات غرب تمامش آلوده به آن هواهاى نفسانى است كه انسان هرگز سير نمى‏شود از آن هواها. با الفاظ خوب، با گفتار خيلى شيرين مردم را اغفال مى‏كنند و با خود مردم استفاده مى‏كنند و مردم را به قيادت خودشان در مى‏آورند و از مردم استفاده قدرت براى خودشان مى‏كنند. همان‏هائى كه ادعاى توده‏اى بودن و براى توده بودن را مى‏كنند، بعد از اينكه انقلابشان پيروز شد، ميليون‏ها نفر از اين توده‏هاى مردم را و از اين مستضعفين را به زندان انداختند و به هلاكت رسانده‏اند، و همان‏هائى كه ادعاى حقوق بشر را مى‏كنند، در طول حكومت خودشان بشر را به هلاكت رسانده‏اند و تمام مستضعفين دنيا را از حقوق اوليه بشر محروم كردند. نه به تبليغات غربى گوش بكنيد و نه به تبليغات شرقى و نه به تبليغات گروه‏هاى سياسى كه مى‏خواهد ملت را و شما را به يك راهى ببرد كه آن راه، راه اسلام نيست. چشم و گوش خودتان را باز كنيد. اشخاصى كه با شما تماس مى‏گيرند و ممكن است در بين شما نفوذ بكنند، حرف‏هاى آنها را درست توجه كنيد، ببينيد كه آيا همان حرفى است كه ملت در ابتداى انقلاب مى‏زند كه عبارت است از وحدت كلمه و توجه به خدا و با همين وحدت كلمه شما را با اينكه اندك بوديد در مقابل ابرقدرت‏ها بر آنها پيروز كرد و كشور شما كه در طول ساليان دراز در تحت سلطه اجانب بود يا در تحت سلطه سلاطين جور بود، نجات دادند شما را و شما را مستقل كردند و دست‏هاى ديگران را از كشور شما كوتاه كردند و سلطه آنها را از سر شما كوتاه كردند. شما بايد توجه كنيد از گويندگانى كه پيش شما مى‏آيند يا كسانى كه در داخل شما وارد مى‏شوند و بيخ گوش شما مسائلى را طرح كنند. توجه كنيد كه طرح اينطور مسائل، طرح تفرقه است، طرح جدا كردن يك قشر از قشر ديگراست، يا دعوت به وحدت، دعوت به انسجام است؟ اگر ديديد كه گويندگان دعوت به اتحاد همه قشرهاى ملت كنند، نمى‏خواهند شما را از سپاهيان جدا كنند و نمى‏خواهند سپاهيان را از شما، نمى‏خواهند شما را از روحانيين جدا كنند و نمى‏خواهند آنها را از شما، نمى‏خواهند بين خود شما، سران شما با خود شما، تفرقه ايجاد كنند و دعوت به همان امرى كه خداى تبارك و تعالى دعوت فرموده است و همه را به وحدت دعوت فرموده است و به تمسك به اسلام و حبل الله دعوت فرموده است و از تفرقه تحذير فرموده است. اگر گويندگان همان معنا را مى‏گويند، شما بدانيد كه اين گويندگان، اسلامى هستند و اين حرف‏ها، حرف‏هاى اسلامى و قابل قبول، و اگر ديديد كه گويندگان يا گروهى يا اشخاصى گفتارشان بر خلاف آن چيزى است كه خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه: واعتصموا بحبل الله جميعاً تمام شما اعتصام به ريسمان خدا بكنيد، تمام شما مأموريد كه تفرقه نداشته باشيد. اگر ديديد اشخاصى مى‏خواهند بين شما و گروهى از ملت يا ملت تفرقه بيندازند و دعوت بكنند به مقابله با گروهى از ملت يا ملت، بدانيد كه اين دعوت بر خلاف دعوت اسلام است و

صحيفه نور ج 14 صفحه 55

برخلاف دعوت انبياء خداست و برخلاف دعوت خداست كه شما را دعوت به اتحاد همگانه مى‏كند. گروه‏هائى كه در ايران الان هم اظهار موجوديت مى‏كنند و در يكى، دو روز سابق هم اظهار موجوديت كردند، اينها همان‏ها هستند كه ادعا مى‏كنند ما فدائى خلقيم و ما براى خلق مى‏خواهيم فعاليت كنيم و تبليغ كنيم، مى‏بينيد كه اينها در جبهه‏ها هرگز حاضر نيستند و در داخل جبهه‏ها هرگز نيامده‏اند، و در پشت جبهه‏ها به كارشكنى براى عزيزان ما كه در جبهه‏ها مشغول نبرد هستند، مشغول فعاليتند. اينها از اسلام جدا هستند و از انسانيت هم جدا هستند و از خلق هم جدا هستند و دشمنان خلقند كه به اسم فدائى خلق خودشان را محسوب كردند و همان حيله‏اى است كه ابر قدرت‏ها براى تحت ستم قرار دادن ملت‏ها حتى ملت‏هاى خودشان به كار مى‏برند، كه ما با توده‏هاى مردم رفيق هستيم و با اسم رفيق به توده‏هاى مردم اسم‏گذارى مى‏كنند و خودشان را رفيق مى‏دانند، لكن دشمن آنها هستند. طرفين شرق و غرب با انسان‏ها مخالفند و جز به آن چيزى كه مربوط به خودشان هست و مربوط به قدرت خودشان هست، به چيز ديگر فكر نمى‏كنند.

شما مقايسه كنيد بين سران كشورهاى قدرتمند با سرانى كه در اسلام بودند و در صدر اسلام قدرتشان از اينها هم بيشتر بود، ببينيد فرق از كجا تا كجاست، ببينيد حكومت اسلام چه حكومتى است و حكومت غير اسلام چه حكومتى مع‏الاسف نگذاشتند قدرت‏هاى شيطانى كه اسلام پياده بشود، نگذاشتند كه چهره اسلام آنطورى كه هست نمايش پيدا كند. اسلام از ابتدا غريب بود و حالا هم غريب است. الان هم كه شما ملت ايران و شما سربازان عزيز ايران مى‏خواهيد اسلام را در ايران زنده كنيد و جاويد كنيد، مى‏بينيد كه تمام قدرت‏ها تقريباً، اكثر قريب اتفاق قدرت‏ها با شما مخالفت مى‏كنند، در هر اجتماعى كه باشند شما را محكوم مى‏كنند. الان كه شما با اين جنگى كه ابتلا به آن پيدا كرديد و آنها به شما حمله كردند و صدام هجوم كرد به مملكت ما، الان هم كه مى‏بينيد كه اين امر واضحى است كه دولت فاسد صدام به اين ملت ما تهاجم كرد و اينقدر از جوان‏هاى ما را كشت و اينقدر از اطفال و جوان‏ها و پيرها و زن‏هاى ما را قتل عام كرد، باز هم وقتى كه در كنفرانس طائف مى‏نشيند، تمامش اظهار مظلوميت است و يكى نيست به او در آن جمع بگويد كه تو هجوم كردى نه ايران. كنفرانسى كه از كشورهاى مختلف جمع شدند و با هم نشستند و عقد پيمان بستند كه به ضد اسلام و ضد مصالح اسلامى با اسم اسلام قيام كنند. بسيارى از آنها را همه شما و ما مى‏شناسيم كه در طول مدت سلطنت‏شان يا رياست جمهوريشان با ملت‏هاى خودشان چه كردند و با اسلام چه كردند و با صهيونيسم چقدر همراه بودند، در عين حال در يك مجمعى جمع شوند و در آن مجمع آن شخص براى آنها صحبت مى‏كند و مورد تأييد بسيارى از آنها مى‏شود. ادعاها زياد است، لكن واقعيت‏ها برخلاف ادعاهاست. زيادند اشخاصى كه از اسلام دم مى‏زنند، لكن وقتى كه به عملشان رسيدگى مى‏شود صدرصد مخالف اسلام است. زيادند اشخاصى كه از ملت و از مليت دم مى‏زنند، لكن وقتى كه به قدرت مى‏رسند برخلاف ملت و برخلاف مليت عمل مى‏كنند. اين بختيار بود كه همه ديديد، از جبهه ملى بود و جزء ملى گرايان و ديديد كه با ملت چه كرد و اگر چنانچه قدرت‏هاى شما جلوى او را نگرفته بود، چه مى‏كرد. از

صحيفه نور ج 14 صفحه 56

حرف‏ها گول نخوريد، از ادعاها گول نخوريد و خودتان تفكر كنيد و خودتان چشم خودتان را باز كنيد و بدانيد كه اسلام است كه پشتيبان ملت‏هاست. حكومت‏هاى اسلامى بود در صدر اسلام كه پشتيبان ملت‏ها بود و غمخوار توده‏ها. كسان ديگر صحبت مى‏كنند و اسلام عمل كند. اينها از حقوق بشر صحبت مى‏كنند و بر خلاف حقوق بشر عمل مى‏كنند. اسلام، هم حقوق بشر را محترم مى‏شمارد و هم عمل مى‏كند. حقى را از هيچ كس نمى‏گيرد، حق آزادى را از هيچ كس نمى‏گيرد. اجازه نمى‏دهد كه كسانى بر او سلطه پيدا كنند كه حق آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب كند و حق استقلال را به اسم استقلال از آنها سلب كند. به اسلام پيوسته باشيد و پيوند خودتان را هر روز محكم كنيد و از شياطينى كه خواهند پيوند شما را از اسلام جدا كنند و شما را از ملت و ملت را از شما و شما را از روحانيت كه غمخوار شماست و روحانيت را از شما جدا كنند، آنها را توجه داشته باشيد كه مبادا خداى نخواسته موفق بشوند. خداوند انشاءالله اين پيروزى را تا آن نقطه نهائى برساند و شما برادران عزيز ما را از همه قشرها كه هستيد، موفق كند كه همين راه مستقيمى كه راه انسانيت است و راه خداست تا آخر در پيش گيريد، و منتهى‏اليه او خداست و منتهى‏اليه او نعمت‏هاى بزرگ خداست. انشاء الله جاويد باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 59

تاريخ: 22/11/59

پيام امام خمينى به مناسبت دومين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در آستانه سومين سال پيروزى ملت مسلمان ايران، به پيشگاه مبارك حضرت بقية الله ارواحنا له الفدا و به ملت شريف و پيروزمند معظم تبريك و تهنيت تقديم مى‏نمايم.

ملت عزيز در اين دو سال شاهد وقايع بسيار بود، شاهد پيامدهاى بسيار شيرين و پيامدهاى بسيار تلخ، شاهد پيروزى عظيم بر قدرت‏هاى شيطانى و تشكيل حكومت اسلامى در تمامى ابعادش، برچيده شدن تسلط غارتگرى‏ها و چپاولگرى‏ها از جناح‏هاى راست و چپ و وابستگان سر سپرده آنان، باز شدن درهاى زندان‏هاى جهنمى به روى علماى ابرار و روشنفكران متعهد، بسته شدن مراكز گسترده فحشا و عشرتكده‏هاى منحرف كننده نسل جوان، بيرون راندن مستشاران و اربابان پر مدعا و باجگير و كارشكن، اعدام سران جنايتكار و خيانتكار زراندوز، فرارى دادن انگل‏هاى خائن و سودجو و جنايتكار، تحول عجيب قشرهاى مختلف ملت عزيز از بى‏تفاوتى به تعهد در مقابل اسلام و ميهن كه در طول مدت جهاد با قدرت‏هاى شيطانى و وابستگان آنان، خصوصاً در هجوم شيطانى صدامى اخير بوجود آمده است و هزاران كارهاى عمرانى و ايجاد مراكز تربيتى در سطح روستاها براى توده‏هاى عقب نگه داشته شده و شكستن اختناق و ايجاد فضائى آزاد و بسيار امور ديگر كه در اين مختصر مجال شمردنش نيست. و در مقابل اينهمه كارهاى مثبت، تلخى‏ها و نابسامانى‏هائى از قبيل قيام مسلحانه احزاب وابسته به قدرت‏هاى شيطانى، قتل و غارت خواهران و برادران مسلمان كرد و ترك و بلوچ، بى‏نظمى و خودسرى‏ها و افسار گسيختگى‏ها كه توسط خائنان و مزدورانى كه در تمام قشرها و ارگان‏ها نفوذ نموده‏اند و متأسفانه گاهى به دست جوانانى كه از حكومت اسلامى بى‏اطلاع مى‏باشند و عمل خلاف خود را اسلامى گمان كرده‏اند، و از همه بالاتر جنگ تحميلى و هجوم سبعانه رژيم جنايتكار بعث عراق و قتل و غارت بيگناهان مرزنشين و آواره شدن صدها هزار از خواهران و برادران عزيز و امور ديگرى كه پيامدهاى غير قابل احتراز تمامى انقلابات مى‏باشد كه به خواست خداوند متعال نسبت به ساير انقلاب‏ها حتى در كشورهاى اسلامى بسيار ناچيز است، گرچه كج‏فهمان و يا بدخواهان آنها را بزرگ جلوه داده و در شكست اسلام دانسته يا ندانسته كوشش مى‏نمايند.

اكنون كه بحمدالله تعالى انقلاب بزرگ اسلامى در آستانه سال سوم است و به رغم بدخواهان و گروهك‏هاى فاسد مفسد و مزدور شرق و غرب كه اميد شكست انقلاب را در كمتر از شش ماه داشتند

صحيفه نور ج 14 صفحه 60

و چشم به راه سردى و سستى ملت و پشت نمودن آنان به انقلاب و باز شدن راه براى وابستگان به رژيم ستمكار سابق و در نتيجه براى آمريكاى جنايتكار و ديگر چپاولگران كه با حيله‏هاى شيطانى در كمين نشسته‏اند تا از آب گل آلود ماهى بگيرند، ملت معظم بايد در حال افزايش انسجام و وحدت كلمه باشد. ملت آگاه ايران امروز شاهد آن همكارى‏هاى عظيم انسانى اسلامى در سرتاسر كشور است و نيز شاهد ايثار مال و جان و عزيزان خود براى پيروزى و راندن كفار بعثى از ميهن عزيز خويش است و قلم‏هاى زهرآگين دشمنان آگاه بدخواه و دوستان بى‏توجه تأثيرى در روحيه توده‏هاى ميليونى عظيم‏الشأن ايران و مسلمانان جهان ننموده است. لازم است تذكراتى داده شود:

1 - تذكر متواضعانه‏اش است به حضرات گويندگان و نويسندگان اعم از روحانيون معظم و ساير آقايان مطبوعات و تمامى رسانه‏هاى گروهى. عزيزان من! شما مى‏دانيد آنچه كه به دست آورديد از نفى طاغوت و جايگزين كردن جمهورى اسلامى به جاى آن، ارزان نبوده است بلكه با خون هزاران جوان مؤمن و هزاران معلول و مجروح كه ما بايد تا آخر عمر خود را رهين آنان بدانيم، به دست آمده است. اين نعمت بزرگ الهى را ارزان از دست ندهيد. شما حضرات آقايان كه در پيروزى انقلاب سهيم بوديد و اسلام و ايران مال خودتان است، سعى كنيد قلم‏ها و زبان‏هايتان در خدمت انقلاب و به ثمر رسيدن آن كه آزادى و استقلال در سايه جمهورى اسلامى و زير پرچم توحيد و اسلام بزرگ است، باشد. سعى كنيد روحيه ملت را تقويت نمائيد و در مقابل فحاشى‏هاى منحرفين كه براى تضعيف روحيه ملت است بى‏دريغ فعاليت نمائيد و از تضعيف اشخاص و يا گروه‏هائى كه در خدمت جمهورى اسلامى هستند و تضعيف آنان مستقيماً خدمت به جهانخوارانى است كه در كمين نشسته‏اند تا از قلم‏ها و زبان‏هاى شما بهره‏گيرى كنند، بپرهيزيد.

انصاف نيست كه جوانان عزيز اسلام از ارتش و سپاه و ژاندارمرى و بسيج و شهربانى گرفته تا گروه‏هاى جانباز عشاير و عزيزان شهرها و روستاها در سراسر كشور در خدمت اسلام و مسلمين خون خود را نثار و جان خود را فدا كنند، ما در كنارى بنشينيم و با قلم‏ها و زبان‏هاى خود قلب نورانى آنان را آزار دهيم. انصاف دهيد كه ما براى اسلام و كشور اسلامى خود چه كرده‏ايم و اين جوانان عزيز از خود گذشته، از دانشگاهى تا روحانى و از روستائى تا شهرستانى و از كارگر تا بازارى چه كرده‏اند. از اول انقلاب تاكنون تمام رنج‏ها و زحمت‏ها و جانبازى‏ها بر دوش اين طبقات بوده است و آنان ولينعمت ما بوده‏اند.

رهبر ما آن طفل دوازده ساله‏اى است كه با قلب كوچك خود كه ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجك خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد.

خداوندا! من از پيشگاه مقدس تو عذر مى‏خواهم كه كودكان و جوانان عزيز ما خود را فدا كنند و ما بهره‏كشى نمائيم.

2 - تذكر من به ارتشيان و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و بسيج و شهربانى و همه نيروهاى غير -

صحيفه نور ج 14 صفحه 61

نظامى مسلح اين است كه شما هم اكنون در خدمت اسلام و از جنودالله و محافظين كشور اسلامى باشيد. ملت مسلمان ايران از شما قدردانى مى‏كند و شما را از خود و خود را از شما جدا نمى‏داند و اكنون در جهان كشورى نيست كه پيوند ملت و قواى مسلحش بدين پايه باشد. قواى نظامى و انتظامى كه از طاغوت بريدند و به الله پيوستند، درست در آن زمان كه تخلف از طاغوت مساوى با مرگ بود، با تمام توان به صف جانبازان ملت پيوستند و با طاغوت به ستيز پرداختند، دين خود را به اسلام و ميهن خود ادا نموده و خداوند متعال را از خود راضى نمودند و يا پاسداران عزيز و تمامى قواى غير منظم كه با پشتيبانى ملت بزرگ انقلاب مقدس را به پيروزى رساندند، اميد است همگان در پيشگاه مقدس حق تعالى رو سفيد باشند كه جمهورى اسلامى را روسفيد نمودند.

عزيزان من! توجه كنيد كه افرادى از خدا بيخبر مى‏خواهند شما را از هم جدا كنند و بدين وسيله ملت را از تمامى شما جدا و سپس انقلاب را به تباهى بكشند و كشور را اسير ابرقدرت‏ها كنند. با تمام توان از وسوسه‏هاى شيطانى اين وابستگان به شرق و غرب بپرهيزيد و با آن مبارزه نمائيد. قواى مسلح از هر قشرى كه هستند، در حالى كه بايد داراى ديد سياسى باشند و هرگز كوركورانه عمل نكنند، نبايد در امورى كه سياست‏بازان در آن دخالت دارند داخل شوند، زيرا اگر در امور سياسى وارد شوند ناچار كسانى كه در فن سياست ورزيده شده‏اند بين آنان اختلاف ايجاد كرده و هر گروه از آنان را به يك طرف كشيده و شيرازه ارتش را كه تنها با انسجام كامل است كه مى‏توانند به كشور خود خدمت نمايند از بنيان به هم مى‏زنند و نتيجه نهائى خود را كه اسارت كشور است به دست مى‏آورند. شما اى قواى مسلح عزيز كه عازم خدمت به ميهن خود هستيد! با ورود در بازى‏هاى سياسى ناچار از خدمت به ميهن عزيز خود بازمانده و به سوى شرق يا غرب كشيده خواهيد شد. بازى‏هاى سياسى است كه شما را به يك گروه نزديك و از يك گروه دور مى‏سازد و شما را نسبت به يك قشر ملت بدبين مى‏كند و پس از اختلاف ضربه خود را مى‏زند.

امروز تمامى ملت به شما خوشبين و شما را خدمتگزار به ميهن و اسلام مى‏داند و از شما پشتيبانى مى‏كند، چنانچه مشاهده مى‏نمائيد در پشت جبهه كوچك و بزرگ، زن و مرد، توده‏هاى ميليونى براى پيروزى شما به خدمت و فعاليت مشغولند. امروز گويندگان و نويسندگان به شما علاقه جدى دارند. در صورتى كه اشخاص منحرف در بين شما نفوذ كرده تا با گفتار شيطانى خود شما را به روحانيون و متدينين بدبين كنند و شما را از آنان و بالاخره از ملت جدا كنند، بدانيد كه اينان هيچ مقصودى جز مقاصد شيطانى خويش ندارند. بهوش باشيد، شياطين را از خود برانيد و لازم است با تمام توان كوشش نمائيد تا بين خودتان خداى نخواسته شكافى واقع نشود. بدانيد كه قواى مسلح از هم جدا نيستند و همه براى خدا و اسلام و ميهن عزيز در جنگ و فداكارى بسر مى‏برند و كسانى كه خواهند بين سپاه و ارتش و ديگر اقشار قواى مسلح اختلاف ايجاد كنند به فكر ميهن و اسلام نيستند و شما را خداى نخواسته از داخل پوسانده و ضربه كارى خود را مى‏زنند.

3 - تذكر اكيد به روحانيونى است كه در دادگاه‏ها و كميته‏ها، جهاد سازندگى و ديگر ارگان‏ها

صحيفه نور ج 14 صفحه 62

اشتغال به خدمت دارند، كه اولاً در امورى كه صلاحيت آن را ندارند به هيچ وجه دخالت نكنند كه دخالت آنان علاوه بر آنكه از جهت عدم صلاحيت آنان غير مشروع است از جهت بدبين شدن ملت به روحانيت و در نتيجه جدا شدن ملت از شما كه لطمه‏اى بزرگ به اسلام و كشور اسلامى مى‏باشد از گناهان بزرگ و نابخشودنى است. شياطينى كه شما را وادار به اين نحو دخالت‏ها مى‏كنند دشمنان سرسخت روحانيت و اسلامند، با اين عمل خود نتايج شيطانى گرفته و شما را منزوى و كشور را به تباهى مى‏كشند. دخالت در امور اجرائى، عزل و نصب و امثال اينها به استثناى دخالت كسانى كه دولت مستقيماً گماشته است، دخالت غير مشروع و موجب اختلال در امر كشور و بايد از آن اجتناب بشود.

من خوف آن دارم كه جوان‏هاى روحانى كه مكلف به حفظ آبرو و حيثيت اسلام و روحانيت هستند، به حسب اعمالى كه بعضى از آنها ولو با حسن نيت انجام دهند، چهره روحانيت و اسلام را غير از آنچه هست نمايش دهند. من بيم آن دارم كه شياطينى كه براى شكست جمهورى اسلامى با قلم‏هاى مسمومشان نشسته‏اند تا يكى را صد كنند و اعمال بى‏رويه اشخاص را به پاى جمهورى اسلامى محسوب دارند، با فرياد وا اسلاما جمهورى اسلامى را مشوه كنند.

4 - شكى نيست كه دخالت‏هاى غير صحيح بعضى از اشخاصى كه به صورت روحانى درآمده‏اند و اشخاصى غير روحانى كه خود را بدون هيچ گونه صلاحيتى در امور كشورى وارد كرده‏اند، زياد هست. بايد مراجع صلاحيتدار از اين گونه اعمال شديداً جلوگيرى كنند و بايد نويسندگان و گويندگان ذيصلاحيت در رفع آنها با نصايح برادرانه و انتقاد سالم بكوشند، لكن نه به طور انتقامجوئى و از روى عقده‏هاى درونى و چهره جمهورى اسلامى را واژگونه كردن كه خود گناهى بزرگ است، كه اين گونه برخوردها نه تنها علاوه بر آنكه تأثير درستى ندارد، داراى عكس العمل نيز مى‏باشد. مع الاسف بعضى از نويسندگان و گويندگان به جاى انتقاد سالم و هدايت مفيد، با انتقاد كينه‏توزانه خواهند افراد جامعه را به جمهورى اسلامى بدبين كنند. اينان به جاى انتقاد سازنده به فحاشى پرداخته و به جاى نهى از منكر، خود مرتكب منكر مى‏شوند. خداوند آنان را هدايت فرمايد.

5 - من بار ديگر خطر آمريكا را به جهان بخصوص منطقه و ايران گوشزد مى‏نمايم. امروز تمامى آنانى كه عليه جمهورى اسلامى ايران متحد شده‏اند، با واسطه يا بدون واسطه در رابطه با آمريكا مى‏باشند. ملت ايران بايد با قاطعيت با اين خطر بزرگ مبارزه نمايد. آمريكا از اينكه ديد حمله نظامى توسط يكى از نوكرانش يعنى دولت عراق مردم ما را متحدتر كرد، دوباره دست به تشديد اختلافات داخلى زد. مردم دلير ايران بايد با اتحاد خويش اين نقشه شيطانى را هم به دنبال نقشه‏هاى قبل خنثى كنند.

6 - خطر كمونيسم بين‏الملل چيزى نيست كه بتوان به سادگى از آن گذشت. گرچه امروز ابرقدرت‏ها زير عناوين مختلف خون مردم مستضعف را مى‏مكند و به هيچ وجه كارى به نوع تفكر خويش ندارند و آنچه بر ايشان مطرح است مسائل مادى خودشان است ولى خطر كمونيسم از سرمايه‏دارى غرب كمتر نيست و مردم عزيز ايران بايد در مقابل دسائس آنها هوشيار باشند.

صحيفه نور ج 14 صفحه 63

7 - امروز اسرائيل و دوست صميمى‏اش مصر، در منطقه، در فكر ايجاد يك هسته مركزى براى نابودى مسلمان‏ها و ارزش‏هاى عالى فكرى آنها مى‏باشند، اخيراً عراق و بعضى سران كشورهاى منطقه هم با اين طرح موافقت نموده‏اند. من نزديك به بيست سال است خطر صهيونيسم بين‏الملل را گوشزد نموده‏ام و امروز خطر آن را براى تمامى انقلابات آزاديبخش جهان و انقلاب اخير اسلامى ايران نه تنها كمتر از گذشته نمى دانم كه امروز اين زالوهاى جهانخوار با فنون مختلف براى شكست مستضعفان جهان قيام و اقدام نموده‏اند. ملت ما و ملل آزاد جهان بايد در مقابل اين دسيسه‏هاى خطرناك با شجاعت و آگاهى ايستادگى نمايد.

8 - من بار ديگر از تمام جنبش‏هاى آزاديبخش جهان پشتيبانى مى‏نمايم و اميدوارم تا آنان براى تحقق جامعه آزاد خويش پيروز شوند. اميد است دولت اسلامى در مواقع مقتضى به آنان كمك نمايد.

9 - پيام من به ملت بزرگ و توده‏هاى عظيم انسان‏ها كه پيروزى به دست پر بركت آنان تحقق يافت و آنان اسلام عزيز را در اين قرن تجديد نمودند و همه مرهون خدمات ارزنده آنان هستيم اين است كه اين اعجاز بزرگ قرن و اين پيروزى بى‏نظير و اين جمهورى اسلامى محتاج به حفظ و نگهبانى است و آن هم نيز به دست تواناى شما كه دست خداوند قادر با آن است حاصل مى‏شود. شما ملت عزيز بزرگوار، همه چيز خودتان را براى رضاى خداوند تعالى در طبق اخلاص نهاديد و اين مائده بزرگ آسمانى را به دست آورديد. نگهدارى اين متاع محتاج به صبر و كوشش است. شياطينى كه شايد اكثر آنها از قشر مرفه وابسته به رژيم سابق باشند با شايعه‏ها و دروغ‏ها و فريب‏ها مى‏خواهند شما را سست كنند و اين متاع را كه با خون شهدا و جوانان عزيز به دست آورديد از شما سلب كنند و با اسم كمبود بنزين و نفت و قند و شكر و از اين قبيل، شما را نسبت به حكومت جمهورى اسلامى دلسرد كنند و ضربه آخر خود را بزنند. در صورتى كه اين قبيل شايعه و فريب ضربه‏اى است به شرافت انسانى شما. اين كوردلان گمان كرده‏اند كه شما، جوانان و عزيزان خود را در راه نفت و بنزين داده‏ايد و به اسلام و ميهن عزيز خود براى پر كردن شكم خود خدمت مى‏كنيد. اينان را كه دشمن عزت و شرافت شما هستند از خود برانيد و مجال ندهيد كه توطئه‏هاى آنان به ثمر برسد. شما به صدر اسلام و مجاهدت پيغمبر عظيم‏الشأن و ياران بزرگوار او نظر كنيد كه با چه زحمات و كمبودهائى مواجه بودند و چگونه با نثار جان و خون اسلام را به ثمر رساندند و با پيروى از آن بزرگواران اسلام را تقويت كنيد و ميهن عزيز خود را حفظ نمائيد و دست رد بر سينه بدخواهان زنيد و ترس به خود راه ندهيد كه خداوند با شماست. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين و پيروزى هر چه زودتر سپاه اسلام بر كفر را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 64

تاريخ: 22/11/59

پيام امام خمينى به خانواده شهدا و معلولين به مناسبت آغاز سومين سال پيروزى انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در آغاز سومين سال پيروزى انقلاب كه مرهون فداكارى‏هاى دلاورانه ملت، خصوصاً شهيدان و معلولان انقلاب است، اينجانب رحمت بى‏پايان خداوند متعال را براى شهداى جاويد و صحت و سلامت را براى معلولان و مجروحان عزيز خواستارم و درود پياپى تقديم آنان مى‏نمايم. اين جانبازان حماسه آفرين كه پرچم پر افتخار لا اله الا الله را بر فراز كشور عزيز به اهتزاز درآورده‏اند و با خون و توان خود شرافت انسانى ملت بزرگ را بيمه نمودند و با پشتيبانى توده‏هاى ميليونى بپا خاسته، ائمه كفر و الحاد را شكست مفتضحانه داده و كشور را از لوث وجود آنان پاك نمودند، الحق به ملت ما حق بزرگ دارند. رحمت خدا و سپاس بى پايان ملت عزيز نثار روح آنان و ديگر فداكاران در راه گسترش عدالت اسلامى - انسانى باد.

كشور ما در اين دو سال مواجه با مشكلات بسيار بود كه بحمدالله تعالى تمام آن مشكلات را پيروزمندانه و سرفراز پشت سر نهاد و اميد است كه با عنايت خداوند متعال و وحدت كلمه بر ديگر مشكلات كه در هر انقلابى احتراز ناپذير است غلبه كند و با استقامت و صبر در مقابل ناملايمات ايستادگى نمايد. ملت ما و قواى مسلح جمهورى اسلامى در اين دو سال امتحان خود را دادند كه به هيچ وجه حاضر نيستند آنچه را با چنگ و دندان به دست آورده‏اند از دست بدهند، اگر چه با نثار جان و فرزندان عزيزشان باشد. شما خانواده‏هاى شهدا و معلولين و مجروحين نشان داديد كه هرگز اجازه نمى‏دهيد استعمار بر مقدرات اين كشور سايه افكند. شما خانواده‏هاى شهدا با شهادت افتخار آفرينان اين مرز و بوم به جهان فهمانديد كه از همه عزيزان در راه اسلام خواهيد گذشت. شما چشم و چراغ اين ملتيد، خداوند يارتان باد. شما با ايثار فرزندان و جوانان و عزيزان خويش به همه نشان داديد كه توطئه‏هاى داخل و خارج نخواهد توانست بر اين ملت مصمم پيروز شود. مبارزات كشور ما عقيدتى است و جهاد در راه عقيده، شكست‏ناپذير است. جهاد در راه عقيده است كه سرتاسر كشور را در يك راه تجهيز مى‏كند و تمام سختى‏ها و مشكلات را از سر راه برمى دارد. پيروز است ملتى كه در راه خود را كه صراط مستقيم انسانيت است يافته و در راه آن به جهاد مقدس برخاسته است. هان اى شهيدان! در جوار حق تعالى آسوده خاطر باشيد كه ملت شما پيروزى شما را از دست نخواهد داد. واى بازماندگان شهداى به خون خفته! واى معلولان عزيزى كه حيات جاويد را با نثار سلامت خود بيمه كرده‏ايد!

صحيفه نور ج 14 صفحه 65

مطمئن باشيد كه ملت شما مصمم است پيروزى را تا حكومت الله و تا ظهور بقيه الله روحى فداه نگهبان باشد. جاويد باشيد و پيروز باشد جمهورى اسلامى.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 66

تاريخ: 22/11/59

بيانات امام خمينى در جمع سفرا، ديپلمات و وابستگان نظامى كشورهاى خارجى مقيم ايران

ما نه ظلم خواهيم كرد و نه مظلوم واقع خواهيم شد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من تشكر مى‏كنم از آقايانى كه، سفراى محترمى كه امروز براى سالروز پيروزى ملت اسلام و انقلاب شكوهمند ايران اينجا تشريف آوردند و من به همه ملت‏هاى مظلوم و همه مستضعفين جهان اين روز را كه طليعه بيرون آمدن از زير يوغ ابر قدرت‏هاست و خارج شدن از تحت سلطه سلطه جويان است تبريك عرض مى‏كنم.

ملت اسلام پيرو مكتبى است كه برنامه آن مكتب خلاصه مى‏شود در دو كلمه لاتظلمون و لاتظلمون. ما در طول تاريخ تحت ظلم و ستم قدرت‏هاى داخلى و خارجى بوديم و خصوصاً در اين نيم قرن آخر كه با دست دولت‏هاى بزرگ اين رژيم را به روى كار آوردند، رضاخان را انگليس‏ها و محمدرضا را متفقين و در طول اين پنجاه سال ما از همه ابعاد تحت فشار و ظلم بوديم، ظلم و تجاوز فرهنگى، ظلم و تجاوز نظامى و ظلم و تجاوز اقتصادى و اجتماعى. و ما در طول اين پنجاه سال حاضر بوديم در يك كشورى كه در تحت سلطه خارجى به دست عمال آنها كه از خود افراد داخلى بودند شاهد ظلم‏هائى بوديم كه اگر در تاريخ ثبت بشود كتابى بايد در آن باب نوشته بشود. آن ظلم‏هائى كه به مذهب كردند و آن ظلم‏هائى كه به ملت، به بانوان، به جوانان، به روشنفكران و به علماى اسلام كردند، چيزهايى نيست كه بشود در يك روز و چند روز تفسير آن را بيان كرد. ملت ما بعد از اينكه اين فشار آنها را به جان كشيد و جان آنها را به لب رسيد قيام كردند و در اين قيام كه تقريباً بيش از پانزده سال طول كشيد قربانيان فراوان دادند و با قيمت خون‏هاى جوان‏ها و كشتارهاى دستجمعى كه از آنها شد و معلولينى كه براى ما به ارث رسيد، شاهد آنقدر ظلم بودند تا جانشان به لب رسيد و قيام كردند و دست آن قدرت ظالم را و آن قدرت وابسته را از كشور خودشان دور كردند و همين طور دست كسانى كه اين مملكت را به غارت مى‏بردند و به اسم خريدار و فروش، همه چيزهاى ما را به رايگان مى‏بردند. ما تحت رهبرى پيغمبر اسلام اين دو كلمه را مى‏خواهيم اجرا كنيم نه ظالم باشيم و نه مظلوم. ما در طول تاريخ مظلوم بوديم، از همه جهات مظلوم بوديم. و ما امروز مى‏خواهيم كه مظلوم نباشيم و ظالم هم نباشيم. ما تعدى به هيچ كشورى، به واسطه دستورى كه به ما رسيده است از اسلام نخواهيم كرد و تجاوز به هيچ فردى نخواهيم كرد و نبايد بكنيم و تجاوز به هيچ كشورى نخواهيم كرد و نبايد بكنيم لكن

صحيفه نور ج 14 صفحه 67

از تجاوز ديگران هم بايد جلوگيرى كنيم و مردم ما امروز از زن و مرد، صغير و كبير عازم اين هستند كه در مقابل تجاوزهائى كه تاكنون به آنها شده است و امروز جلوگيرى شده است بايستند و جان خودشان را فداى آزادى و استقلال و فداى بيرون رفتن از زير بار ظلم كنند و ما از همه ملت‏ها و از همه دولت‏ها اين توقع انسانى را داريم. اگر دولت‏هاى اسلامى هستند و تبع اسلام هستند دستور اسلام است كه نبايد ظلم بكنيد و نبايد تحت بار ظلم برويد و اگر تابع عيساى مسيح هستند عيساى مسيح ظلم را به هيچ وجه روا نمى‏داشت و اگر تابع موساى كليم هستند موساى كليم هم ظلم را روا نمى‏داشت و زير بار ظلم هم نمى‏رفت. اين برنامه انبياست، برنامه الهى است كه به وسيله انبيا به بشر ابلاغ شده است كه مردم نبايد ظالم باشند، حتى دو درهم، حتى يك تومان، و نبايد قبول ظلم بكنند همين طور ما كه تلخى ظلم را چشيديم و من كه از زمان رژيم اسبق شاهد ظلم‏هائى بودم كه به اين ملت شد و در رژيم دوم و ما قبل اين رژيم، رژيم منحوس پهلوى ما شاهد بوديم كه با اين ملت رفتار انسان با حيوانات هم نمى‏شد، حيواناتى بر ما مسلط شدند كه به هيچ چيز ما و به هيچ جهت شرفى كه انسان بايد داشته باشد احترام نمى‏گذاشتند، سبع‏هايى بر ما سلطه پيدا كردند كه جوانان ما را در تحت ظلم و سبعيت خودشان و ستم خودشان در زندان‏ها از بين مى‏بردند و آنها را با فجيع‏ترين صورت آنها را مى‏كشتند و شكنجه مى‏دادند و حتى شكنجه‏گر از اسرائيل مى‏آوردند تعليم بكنند شكنجه را. ما امروز غلبه كرديم بر آن ظلم‏ها و ملت ما غلبه كرد بر آن رژيم و غلبه كرد بر آن كسانى كه در داخل اين مملكت مى‏خواستند اين مملكت را از دست ما همه چيزش را بگيرند و تمام ثروت اين مملكت را، چه ثروت انسانى و چه ثروت‏هاى طبيعى و زير زمينى و روى زمينى را از ما مى‏خواستند به رايگان بگيرند و از ما نعمت را سلب كنند، ملت ما قيام كرد و دست آنها را كوتاه كرد و ما با هيچ قيمتى اين متاعى را كه به دست آورديم از دست نخواهيم داد. ما، اگر سوابق امور را ملاحظه كنيد و اگر چنانچه اين صدامى كه ادعاى پوچى دارد اگر سوابق امور را ملاحظه كند و اگر چنانچه توجه به تاريخ داشته باشد عراق جزء ايران است، مدائن از ماست و از ايران است و شواهد موجود است در خود مدائن و در طاق كسرى آن بناى عظيم كسرى الان در بغداد موجود است لكن ما از باب اينكه تابع اسلام هستيم و قراردادهايى كه شده است محترم مى‏شماريم هرگز بناى اين مطلب را نداريم كه حتى يك وجب از مملكت عراق كه به حسب حالا مال عراق است تعدى كنيم و حتى يك وجب از زمين خودمان را نخواهيم به ديگران داد. نه ظلم مى‏كنيم به آنها و نه تحت ظلم واقع مى‏شويم.

صدام، متجاوزى كه خودش را مظلوم و ما را تجاوزگر معرفى مى‏كند

آقايان سفرا كه اينجا هستند و مشاهد اين ظلم‏هائى هستند كه از طرف رژيم صدام بر ما واقع شده است و هجوم او را در راديوها و در مطبوعات شنيده‏اند و ديده‏اند بايد توجه داشته باشند كه اين رژيم بر ما تعدى كرده است، تجاوز كرده است و بايد اين تعدى و تجاوز جبران بشود، بايد برگردد به محل خودشان تا ما ببينيم با او بايد چه بكنيم و در اين تجاوزات كه كرده است دنيا چه حكم مى‏كند.

صحيفه نور ج 14 صفحه 68

بر خلاف همه قراردادهاى بين‏المللى، بر خلاف همه اخلاق‏هاى انسانى اين شخص تجاوز كرد بر ما و بر مملكت ما و به كشتار داد جمعيت‏هاى كثيرى از انسان‏ها را، انسان‏هاى عزيزى كه ما داشتيم، جوان‏هاى ما را، پيرمردهاى ما را، اطفال ما را، پيرزن‏هاى ما را از خانمان خودشان دور كردند و همين طور مدت كثيرى است كه دسته دسته و فوج فوج كسانى كه در مملكت عراق بودند و اهل آن مملكت بودند براى اينكه در سابق اجداد آنها از ايران رفته آنجا و بعد هم آنجائى شده است، از آنجا بيرون كردند و آواره كردند و ماآنها را به واسطه انسانيت و به واسطه اسلاميتى كه داريم، آنها را پذيرفتيم و با آنها با آغوش باز به طورى كه با كشور خودمان و افراد كشور خودمان عمل مى‏كنيم عمل كرديم. ما در اين جنگى كه آنها هجوم آوردند و تحميل به ما كردند، اسراى بسيار از آنها داريم، پناهندگان بسيار از آنها داريم لكن با اسرا عملى كرديم كه هيچ كس با اسراى خودش آن عمل را نمى‏كند. ما مثل برادرهاى خودمان با آنها عمل كرديم در صورتى كه اسرائى كه از ما آنها گرفتند در تحت شكنجه هستند، حتى وزير نفت ما الان در تحت شكنجه است و آنطورى كه حتى در روزنامه‏هاى اين دو روز نوشته بودند به واسطه شكنجه در خطر است و شايد خداى نخواسته از شكنجه‏هايى كه مى‏كنند و كردند جان سالم بدر نبرد اين، آن رژيمى است و آن شخصى است كه در طائف آن لاطائل‏ها را مى‏گويد و اظهار مظلوميت مى‏كند و نيست كسى كه بنشاند او را در يك محكمه‏اى و از او بازجوئى كند كه آيا اين مظلوميت‏هائى كه اظهار مى‏كنيد، ظالمى هستيد كه به صورت مظلوم خودتان را جلوه مى‏دهيد و خائنى هستيد كه خودتان را امين ملت عرب مى‏دانيد و آيا ملت عراق شما را قبول دارند؟ پذيرا هستند؟ شما دور روز - به ملت عراق - اختناق را از ملت عراق برداريد تا معلوم بشود كه كى با شما موافق است همانطورى كه ملت ايران، شاه سابق معدوم ايران هم ادعا مى‏كرد كه ملت با من است و ديديد كه ملت چطور با او بود، ملت عراق هم همين طور است كه اگر چنانچه سرنيزه از روى آنها برداشته بشود خواهند ديد كه چطور موافقند با اين آدم و طرز اين مطلب كه عروبت را من مى‏خواهم تقويت كنم، اين برخلاف اسلام است. ما هم عربيت را و عجميت را و تركيت را و همه نژادها را پذيرا هستيم لكن نه به آن معنائى كه حزب بعث عراق قائلند كه بايد عرب باشد و نه عجم و نه ترك و نه ديگران. همان مطلبى است كه هيتلر مى‏گفت و آن مملكت خودش را و نژاد خودش را نژاد برتر مى‏دانست و بر مردم و بر جهان آن كرد كه همه شنيديد يا ديديد. ما نه ظلم خواهيم كرد و نه مظلوم خواهيم واقع شد. اين مطلبى كه اينها در بوق كردند كه ما خيال تجاوز داريم به همه ملت‏ها و همه دولت‏هاى دنيا، يك مسأله فاسدى است و يك تهمتى است و يك افترائى است كه اين مرد جنايتكار و اين حزب جنايتكار به ما زده است و ما كراراً گفته‏ايم كه به حسب دستور اسلام نه ظالم هستيم و نه مظلوم، نه‏توانيم زير بار ظلم برويم و نه خود ظلم مى‏كنيم، نه يك وجب از خاك ديگران را طمع به آن داريم اگر قدرت هم داشته باشيم، اگر قدرت گرفتن همه دنيا هم داشته باشيم بناى بر اين نيست، دستور اين نيست و برنامه اسلام اين نيست كه تجاوز كنيم، لكن يك وجب از مملكت خودمان هم نخواهيم به ديگران داد و صدام را به جاى خود نشانديم و بعد هم بيشتر مى‏نشانيم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 69

تاريخ: 24/11/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از فارغ التحصيلان دانشكده افسرى و پرسنل اداره دوم ارتش جمهورى اسلامى

22 بهمن روزى بود كه ارتش از طاغوت به الله برگشت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

روز 22 بهمن روزى بود كه ارتش و ملت به هم پيوستند و روزى بود كه ارتش از طاغوت به الله برگشت و با تكبير پشتيبانى امت بر طاغوت غلبه كرد و اين معنا بايد سرمشق ما باشد در تمام زندگى، كه اگر يك ملتى همه قشرهايش با هم بودند و يكپارچه بودند هيچ قدرتى نمى‏تواند در مقابل آنها ايستادگى كند و آسيبى به آنها برساند. كسانى كه از ابرقدرت‏ها خواهند از كشورى غلبه به كشورى بكنند و از كشورى بهره بردارى كنند، اينها محتاجند به اينكه يا اين كشور با تمام افرادش طرفدار آنها باشد كه از دسته جمعى آنها بهره‏بردارى كند و يا اينكه بازى بدهند گروه‏هايى را كه تفرقه بيندازند بين افراد اين كشور، گروه‏هاى اين كشور. آنها مى‏دانند كه اگر بخواهند بهره‏كشى كنند از يك كشورى، بايد آن كشور و آن ملت سر جاى خودش باشد تا بتوانند بهره‏كشى كنند. آنها مى‏خواهند كه اين كشور را و يا هر كشور ديگرى را كه از آن مى‏خواهند بهره بر دارند خود ملت را به يك طورى تسليم كنند نه اينكه ملت از بين بكلى برود و اگر چنانچه ملت با هم قيام كنند در مقابل تمام قدرت‏هاى عالم، قدرت‏هاى عالم به خودشان اجازه نمى‏دهند كه با يك همچو ملتى مقابله كنند براى اينكه آنها براى بهره‏بردارى است، وقتى ملت همه در مقابلشان ايستادند براى آنها بهره بردارى امكان ندارد. و لهذا كوشش اصيل آنها در اين است كه در خود ملت، بين قشرهاى ملت اختلاف ايجاد كنند كه با اختلاف خود ملت يك طايفه‏اى از آن طرف، يك طايفه‏اى از آن طرف، آنها بتوانند سلطه پيدا كنند وقتى سلطه پيدا كردند و يك نفر قلدر را حكومت كردند و مسلط كردند بر كشور، مى‏توانند بهره‏بردارى خودشان را و نتايجى كه از سلطه بر يك كشورى است توانند آنها آن را به ثمر برسانند و لهذا ملت ما كه تجربه كرد اين معنا را، اين واقعيت را كه با وحدت كلمه و وحدت مقصد همانطورى كه غلبه كرد بر همه قدرت‏هائى كه پشتيبانى مى‏كردند از شاه مخلوع ايران و بعدش از جانشين منحوس او و بعدش هم از آن كسى كه به نخست وزيرى غير قانونى منتخب شد فهميدند كه هيچ يك از اين قدرت‏ها نمى‏توانند در مقابل ملت كه يكپارچه است، در 22 بهمن ثابت شد كه ملتى يكپارچه، ملتى كه مقصدشان يك مقصد الهى است نه مقصدشان يك مقصد مادى صرفاً و همه‏شان با هم يكصدا هستند، يك مقصد هستند، نمى‏توانند كه بر اين ملت غلبه كنند و ديدند كه ملت غلبه كرد بر همه آنها و آن كسى

صحيفه نور ج 14 صفحه 70

را كه آنها مى‏خواستند همه قدرت‏هاى خارجى، چه ابر قدرت‏ها، چه وابستگان به ابر قدرت‏ها مى‏خواستند او را نگاه دارند، نتوانستند نگاه دارند وقتى ديدند ملت همه مى‏گويند كه ما رژيم فاسد طاغوتى را نمى‏خواهيم آنها تسليم شدند و آن آدم را از اينجا بردند و شما بيرونش كرديد از اينجا، اين يك درسى است براى ما در طول تاريخ كه اگر ما بخواهيم مقاصد خودمان را، كشور خودمان را به آن طورى كه هست و آنطورى كه مى‏خواهيم برسانيم، يعنى به ثمر برسانيم نتيجه اينهمه خون و اينهمه عليل و اينهمه رزمنده و اينها بايد همه با هم باشيم. اين يك درسى است كه ما از 22 بهمن فرا گرفتيم و بايد اين درس را - در - با تمام قوا دريابيم و با تمام قوا حفظ كنيم اين را.22 بهمن بايد سرمشق ما باشد در طول زندگى و براى نسل‏هاى آينده كه همه آنها 22 بهمن را كه غلبه ايمان بر كفروالله بر طاغوت و اسلام بر كفر بود، بايد حفظ كنند و بزرگ بشمارند، بزرگ بشمارند روزى را كه خداى تبارك و تعالى به ملت ما منت گذاشت كه اين ملت را يكپارچه كرد و ملت را غلبه داد. ما از تمام نيروهاى مسلح چه نيروهاى نظامى و انتظامى و چه ژاندارمرى و سپاه پاسداران يعنى كليه قوايى كه الان در خدمت هستند و آنها همه‏شان در خدمت اسلام هستند و اگر استثنايى باشد، يك استثناء قليل است كه در اين درياى بى پايان، موجهاى بزرگى كه الان در ايران ايجاد شده است، آنها مضمحل هستند، من از تمام اينها متشكرم و ملت ايران هم به تمام قدرت، از قواى مسلح چه آنهائى كه سابق بودند و بعد ملحق شدند به اسلام و از طايفه توابين هستند كه خداى تبارك براى آنها اجر قائل است و چه آنهائى كه از خود ملت جوشيدند قواى مسلحى كه از خود ملت جوشيدند، من از تمام آنها تشكر مى‏كنم، و ملت ما نسبت به همه آنها وفادار است و مى‏دانم كه ارتش هم و همه قواى مسلح هم نسبت به ملت و نسبت به اسلام و نسبت به كشور خودشان و ملت خودشان وفادار هستند.

رسيدن به پيروزى آسانتر از حفظ پيروزى است

فتح يك كشورى يا شكست يك قدرت بزرگ خيلى عظمت دارد، لكن اشكال بعد الفتح و بعد از پيروزى بيشتر از اشكال خود پيروزى است. در خود پيروزى دستجات مختلفى كه در يك كشور هستند ولو مخالف با آن مقصدى باشد كه ملت و عموم ملت خواهند ولو مخالف او باشد، يا اظهار مخالفت نمى‏كند، يا اگر عاقل باشد موافقت هم مى‏كند، چنانچه ديديد كه در اين موج عظيمى كه در ايران برخاست، مخالف در آنوقت‏ها، مخالف ظاهر نداشتيم، البته مخالف واقعى داشتيم لكن آن مخالفت‏هاى واقعى در آنوقت متوقف شده بود از اين جهت پيروزى آسانتر بود از حفظ پيروزى. بعد از اينكه شما پيروز شديد و ملت پيروز شد دستجات مختلفى كه مى‏خواستند بهره‏بردارى بكنند و با شماها يك راه را نداشتند، شروع كردند به اظهار وجود كردن و گاهى هم پيروزى را به خودشان نسبت دادند. اينكه گفته شده است بعضى از اشخاص و بعضى از علماى جامعه‏شناسى گفته‏اند كه اگر پيروز شدند يك ملتى، متحد مى‏شوند و اگر شكست خوردند مختلف مى‏شوند، اين مخالف آن چيزهائى است كه ما در عين مى‏بينيم بلكه علم اقتضاى اين را مى‏كند كه بعد از اينكه يك ملتى پيروز

صحيفه نور ج 14 صفحه 71

هم شدند به واسطه اينكه قشرهاى مختلف مقاصد مختلف دارند بعد از پيروزى شروع به مخالفت مى‏كنند. ما ديديم اين معنا را كه بعد از اينكه ملت ايران پيروز شد آن جبهه‏ها و آن گروه‏هائى كه در آنوقت مخالفتى نمى‏كردند بعد از پيروزى براى بهره‏بردارى، بهره‏بردارى و براى اينكه اين مسأله معجزه‏آميز را هر كدام به خودشان نسبت بدهند آنها به مخالفت برخاستند. در كردستان دمكراتها حساب مى‏كردند كه ما دخالت داشتيم در پيروزى و ما بايد الان چه بكنيم و در جاهاى ديگر گروه‏هاى مختلف چه گروه‏هائى كه در تهران بودند و چه گروه‏هائى كه پخش بودند در همه ايران، آنها هم بپاخاستند و مخالفت كردند و آن وحدت كلمه را شكستند. به اميد اينكه ما عمل كرديم و ما پيروز شديم و ما بهره‏بردارى بايد بكنيم، هر كدام به خيال اين افتادند كه بايد ما از بين ببريم ديگران را و ما باشيم، و اين براى اين است كه اشخاصى كه در آنوقت يا گروه‏هائى كه در آنوقت اظهار وجود نمى‏توانستند بكنند براى آن موج بزرگ، يا نمى خواستند بكنند براى اينكه آن رژيم ساقط بشود، بعد از اينكه پيروز شدند ملت، هر طايفه‏اى سر بلند كرد و پيروزى را به اسم خودش خواست ثبت بكند. يك دسته‏اى مى‏گفتند كه ما بوديم كه قيام كرديم. در همين دو روزه، در روزنامه‏اى بود كه يا در خبرگزارى‏هاى خارجى بود كه اين پيروزى را كمونيست‏ها به دست آوردند. اين براى اين است كه بهره‏بردارها و ميوه‏چين‏ها در بين ملت پخش هستند و خودشان كنار مى‏نشينند و نظر مى‏كنند ببينند كى پيروز شد، اگر چنانچه جمهورى اسلامى پيروز شد اينها بيايند بگويند ما بوديم كه اين جمهورى اسلامى را درست كرديم، اگر چنانچه اجانب پيروز شدند بگويند كه ما بوديم كه اين پيروزى را براى شما تحصيل كرديم، اگر شرق پيروز شد بگويند ما كمونيست حقيقى هستيم، اگر غرب پيروز شد بگويند كه ما شبيه كمونيست بوديم و با شما موافق بوديم. وقتى كه پيروزى حاصل مى‏شود هم براى اينكه اين نقش بزرگى پيروزى را هر طايفه‏اى براى خودشان ثبت كنند و هم براى اينكه اين بهره‏هائى كه پيروزى پيدا مى‏كند و آن پيامدهائى كه دنبال پيروزى است براى خودشان ثبت كنند و بهره‏گيرى كنند به مخالفت مى‏ايستند، چنانچه اگر اين پيروزى نبود و شكست بود آنوقت هم يك مخالفت‏هائى بود و آن اينكه مى‏خواستند ننگ شكست را به ديگرى نسبت بدهند، لكن اين مخالفت دوم طولانى نمى‏شد براى اينكه آن ننگ را يك دفعه كه هياهو مى‏كردند كه اين ننگ به عهده مثلاً فلان طايفه است يا به عهده فلام طايفه است، ريشه‏دار نبود و تمام مى‏شد. لكن در پيروزى طمع‏ها زياد است، در پيروزى آمال و آرزوها زياد است، براى بهره‏بردارى و براى ثبت پيروزى در تاريخ به اسم خودشان، دمكرات مى‏گويد كه ما بوديم، كمونيست مى‏گويد كه ما بوديم و اشخاص هم ممكن است كه هر كدام ادعا كنند كه نخير، ما پيروزى را تحصيل كرديم در صورتى كه كسانى كه چشم‏شان را باز كنند مى‏دانند كه ماها هيچ دخالت نداشتيم، اين ملت و ارتش و سپاه و ساير قوايى بودند كه با هم متحد شدند و اين پيروزى را به دست آوردند.

و يك نكته‏اى را كه بايد به شما آقايان و همه ارتشى‏ها و همه قواى مسلح و همه كسانى كه دست‏اندر كار هستند در اين كشور، تذكر بدهم و او اين است كه هيچ چيز، هيچ صفتى در انسان از

صحيفه نور ج 14 صفحه 72

آنوقتى كه متولد شده است اين صفاتى كه بعدها بروز مى‏كند آنوقت نبوده است، هيچ فردى از افراد انسان، آنوقت كه (مگر آنهائى كه خداى تبارك و تعالى برايشان مثل انبيا) اول كه متولد شدند عالم نبودند بعد براى مجاهدت خودشان كم كم تحصيل كردند و هر كس يك علمى را انتخاب كرد، ديكتاتورى هم از آن امورى است كه بچه وقتى متولد شد ديكتاتور نيست، وقتى هم كه بزرگ مى‏شود كم كم، آنطور نيست كه آن ديكتاتورى‏هاى بزرگ را داشته باشد، لكن با تربيت‏هاى اعوجاجى كم كم، در همان محيط كوچكى كه خودش دارد كم كم ديكتاتورى در آن ظهور كند. اگر تربيت صحيح باشد براى اين بچه، آن ديكتاتوريش رو به ضعف مى‏رود اگر تربيت فاسد باشد، آن ديكتاتورى كه كم بود رشد كند. آنهائى هم كه در قواى مسلح و دست در كارهائى كه در مملكت ما يا ساير ممالك هستند، اينطور نيست كه ابتدائاً اينها ديكتاتور بودند، ديكتاتورى كم كم بروز مى‏كند در انسان، از اول خيال مى‏كند كه خودش يك آدمى است كه با ديكتاتورى مخالف است، لكن بعضى وقت‏ها كه اتفاق مى‏افتد در آراء و در اقوال شروع مى‏كند تحميل كردن، رأى خودش را مى‏خواهد تحميل كند بر ديگرى، نه اينكه با برهان ثابت كند تحميل مى‏خواهد بكند بر ديگران. اين يك ديكتاتورى است كه انسان بخواهد آن چيزى را كه خودش فكر كرده است ديگران از او بى‏جهت قبول بكنند. يك وقت يك آدم منصفى است كه مى‏گويد بياييد بنشينيم با هم صحبت كنيم ببينيم حرف شما درست است يا حرف من درست است، يكوقت اينطور است كه در روحش چون يك ديكتاتورى هست و خودش آگاه نيست، خودش مى‏خواهد كه آن مطلبى را كه مى‏فهمد به همه تحميل كند و ديگران را وادار كند به اينكه قبول بكند. از اينجا شروع مى‏شود، بعد كم كم يك قدرت وقتى برايش پيدا شد از اينجا يك قدمى بالاتر مى‏گذارد و نسبت به مثلاً آن محيطى كه دارد، نسبت به آن مقدار از قدرتى كه دارد كم كم شروع مى‏كند ديكتاتورى كردن. كم كم وقتى كه انسان وارد جامعه شد، كم كم وقتى وارد جامعه شد، وارد نظام شد، يك نظامى شد، يك سر كرده نظامى شد، يك فرمانده نظامى شد، كم كم آن خوئى كه در باطنش بوده است رو به رشد مى‏رود، اول هم خودش ناآگاه است از مطلب، نمى‏داند كه اين رويه، رويه ديكتاتورى است، خيال مى‏كند كه رويه، رويه انسانى و اسلامى است، لكن هى جلو مى‏رود، هر چه جلو مى‏رود اين خود در او زياد مى‏شود. شما خيال نكنيد كه اول رضاخان يك ديكتاتورى بود يا هيتلر يك ديكتاتور كسى بود، آنوقتى كه رضاخان در آن محلى كه متولد شد و چه بوده است، ديكتاتور هم نبوده است، هيتلر هم نبوده ديكتاتور، كم كم كه وارد جامعه شدند و قدرت پيدا كردند هر چه قدرت زيادتر شد آن ملكه‏اى كه در باطنش بود هى زيادتر شد و همين طور به تدريج قوت پيدا كرد تا يك وقت يك ديكتاتورى شد مثل هيتلر يا در مملكت ما يك ديكتاتورى شد مثل رضاخان، محمدرضا ديكتاتور بود منتها به يك صورتى غير صورتى كه پدرش عمل مى‏كرد.

اين ديكتاتور بود و مردم را با ديكتاتورى زير بار ذلت خودش آورد، و آنها هم كه اين را وادار كردند به اينكه اين كشور را به تباهى بكشد آنها هم راجع به پدرش خوب مى‏دانستند كه ديكتاتور است، راجع به پسر هم تعهداتى لابد داده است كه قبولش كردند و اينها اينطور نبوده كه از اول ديكتاتور زائيده

صحيفه نور ج 14 صفحه 73

شده باشند يا از اول آزاديخواه كسى زائيده شده باشد، اول اينها همه بالقوه است، كم كم كه انسان وارد مى‏شود مى‏بيند كه يك وقت به دام خودش افتاد يعنى اين دام ديكتاتورى. شما كه از الان مى‏خواهيد انشاء الله در نظام رو به توانائى برويد و رو به قدرت برويد اين جهت را بايد خيلى توجه كنيد كه آيا داريد وقتى كه قدرت پيدا مى‏كنيد وقتى رئيس يك فوج مى‏شويد، يك پادگان مى‏شويد در خودتان توجه كنيد كه مى‏خواهيد هدايت كنيد پرسنل خودتان را، يا مى‏خواهيد تحميل كنيد ولو باطل باشد. يك مطلبى را كه مى‏گوئيد اگر چنانچه خطايش را فهميديد حاضريد به اينكه بگوئيد من خطا كردم، اشتباه كردم يا همان خطا را مى‏خواهيد تا آخر به پيش ببريد، از مفاسدى كه ديكتاتورى دارد و ديكتاتور مبتلا به آن هست اين است كه يك مطلبى را كه القا مى‏كند بعدش نمى‏تواند، قدرت ندارد بر خودش كه اين مطلبى كه القاء كرده است اگر خلاف مصلحت است، اگر خلاف مصالح فرض كنيد كشور خودش هم هست، خلاف مصلحت ارتش هم هست نمى‏تواند كه از قولش برگردد،گويد گفتم و بايد بشود اين بزرگترين ديكتاتورى‏هاست كه انسان به آن مبتلا هست كه چيزى كه گفتم بايد بشود ولو اينكه يك كشور به تباهى كشيده بشود. اين ديكتاتورى هيتلر و امثال اينها از اين قماش ديكتاتورى بود كه وقتى مثلاً مشاهده اين معنا را مى‏كند كه خطا كرده است و نبايد اينطور حمله را به مثلاً شوروى بكند اين را اظهار نمى‏كند لكن عقيده‏اش اين است كه بايد اين كار بشود، گفتم و بايد بكنم، و ديديد كه اين شخص كه گفت و گفت بايد بشود، آنطور به مذلت كشيده شد. شماها كه انشاء الله بعدها يك چهره‏هاى فعالى براى اين مملكت مى‏شويد و يك چهره‏هاى اسلامى براى اين مملكت مى‏شويد، بدانيد كه اين چيزهائى كه در نفس خودتان هست اين اوصافى كه در نفس خودتان هست، اگر مهار نكنيد، يك وقت از كار در مى‏آئيد يك ديكتاتور، اينطور نباشد كه آنقدر خودتان را ببينيد كه هر چه مى‏گوئيد همان درست است و آنقدر خودبين باشيد كه اگر نادرستى را فهميديد هم حاضر به تسليم نباشيد. انسان كامل آن است كه اگر فهميد كه حرفش حق است با برهان اظهار كند و مطالبش را برهانى بفهماند. اينكه در قرآن كريم دارد كه لااكراه فى الدين براى اينكه تحميل عقايد نمى‏شود كرد، امكان ندارد كه همين طورى يك كسى تحميل عقايد بكند اين بايد با يك توطئه‏هائى كه، بد را به خورد ديگران به عنوان خوب جلوه بدهد، يا اينكه اگر انسان باشد و اگر چنانچه تربيت شده باشد با برهان آن مطلبى را كه دارد به مردم بفهماند، تحميل نباشد، آگاه كند مردم را بر اينكه راه اين است، نه اينكه تحميل كند به مردم كه بايد از اين راه برويد. شما توجه به اين معنا داشته باشيد كه اگر چنانچه انشاء الله رئيس و فرماندار شديد، اين خوى را كه در انسان هست و اين خوى را از خودتان زائل كنيد و از الان توجه به اين معنا داشته باشيد كه مبادا مبتلاى به اين خودخواهى عظيم باشيد كه منشأ ديكتاتورى و منشأ همه مفاسد است و اگر يك چيزى را ديديد كه واقعاً خلاف كرديد، اعتراف كنيد و اين اعتراف شما را در نظر ملت‏ها بزرگ مى‏كند نه اينكه اعتراف به خطا شما را كوچك مى‏كند. پايبند بودن به خطا انسان را خيلى منحط مى‏كند، انسان يك حرفى زده است و خطا گفته است بعد كه ديد خطا گفته است اگر پايبند به اين خطا باشد و دنبال اين باشد كه اين خطاى خودش را به كرسى

صحيفه نور ج 14 صفحه 74

بنشاند اين همان ديكتاتورى بسيار فاسد است كه ولو در صورت غير ديكتاتورى باشد، لكن ديكتاتورى است و اين مى‏رسد به آنجائى كه انسان را هيتلر از كار در مى‏آورد، رضاخان از كار در مى‏آورد. شما كه در مدارس نظام تحصيل مى‏كنيد بايد اين مسائل را، اين مطلب را توجه داشته باشيد كه نبادا تصيلات شما همه‏اش براى اين باشد كه خودتان را يك برسانيد به‏مقامى، براى اين باشد كه آن مقام را وسيله براى رشد ملت، براى استقلال ملت، براى آزادى ملت، براى حفظ حدود و ثغور ملت باشد نه اينكه مقصد اين باشد كه من برسم به فرماندهى و ملت هر چه مى‏خواهد بشود. ديكتاتورها اين صفت را دارند كه مى‏خواهند خودشان برسند به يك قدرت بزرگ، ولو اينكه يك ملت تباه بشود، ولو اينكه يك ارتش از بين برود. شما بايد توجه كنيد كه اين صفت ديكتاتورى در شما رشد نكند. انشاء الله از اول هم نباشد لكن اگر خداى نخواسته يك وقتى بود، رشد نكند كه ديكتاتورى بدترين صفاتى است كه انسان را منحط مى‏كند از انسانيت و كشور را به تباهى مى‏كشد.

خداوند انشاء الله همه شما قواى مسلح را با هم منسجم كند بيشتر از حالا و شما را با ملت منسجم كند بيشتر از حالا، كه با انسجام و با وحدت كلمه و با وحدت مقصد كه همان مقصد الهى است و در مقصد الهى هم استقلال كشور است و هم آزادى افراد است و هم همه آمالى است كه انسان‏ها دارند.

انشاء الله شما همه با هم و ملت ما زن و مرد، بزرگ و كوچك با هم منسجم باشند تا اينكه اين كشور را به آنجائى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد برسانند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 75

تاريخ: 25/11/59

نامه آيت الله امام كاشانى به محضر امام خمينى، در مورد تشكيل شوراى عالى تبليغات اسلامى

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آيت‏الله‏العظمى امام خمينى دام ظله‏العالى بعد از تحيت و سلام، خاطر مبارك مستحضر است كه حقير مسؤوليت تبليغات اسلامى مستقر در مدرسه شهيد مطهرى را دارم و كارهائى كه انجام شده است خلاصه‏اى تقديم مى‏شود و نظر به اينكه حوزه علميه قم هم فعاليت تبليغاتى داشته و دارد و نيز تبليغات به خارج از كشور گسترش يافته است، ضرورت داشت شورائى تشكيل شود و كارهايشان هماهنگ و بهتر انجام گردد. لذا حجج اسلام آقايان جنتى عضو شوراى نگهبان، محمد جواد باهنر عضو شوراى انقلاب فرهنگى، شرعى نماينده جامعه مدرسين قم، عبائى از دفتر تبليغات قم، حقانى رابط بين شوراى عالى تبليغات و شوراى هماهنگى، از همه شاخه‏هاى فرهنگى، نهادهاى انقلاب قم و مدرسه شهيد مطهرى دعوت نمودم و شورايى عالى به اضافه حقير تشكيل گرديد تا شوراى هماهنگى شاخه‏هاى فرهنگى اسلامى را تغذيه نمايد. اعضاى شورا اميدوارند از رهنمودهاى پدرانه رهبر عاليقدر بهره‏مند گردند. ادام‏الله ظلكم العالى.

محمد امامى كاشانى

پاسخ امام خمينى

بسمه تعالى

شوراى مذكور مورد تأييد است و حضرات آقايان مذكور را مى‏شناسم و مورد اعتماد هستند. اميد است در اين امر مهم كوشش نمايند و تبليغات اسلامى را با همه ابعادش هر چه بهتر و بيشتر گسترش نمايند و تبليغات اسلامى را به همه ابعادش هر چه بهتر و بيشتر گسترش دهند و اشخاصى كه براى اين امر مهم تعيين مى‏شوند اشخاص ارزشمند مورد اعتماد باشند. توفيق همگان را از خداوند متعال خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 76

تاريخ: 26/11/59

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين صنعت نفت

قدرت‏هاى بزرگ كوشش كردند كه شخصيت ما را از ما بگيرند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما آن صدمه‏اى كه از قدرت‏هاى بزرگ خورديم، بايد بگوئيم كه بالاترين صدمه، صدمه شخصيت بوده. آنها كوشش كردند كه شخصيت ما را از ما بگيرند و به جاى شخصيت ايرانى و اسلامى يك شخصيت وابسته اروپائى شرقى و غربى به جايش بگذارند. يعنى تربيت فاسدى كه در رژيم سابق بود و به تدريج داشت قوت مى‏گرفت، اين بود كه از همان كودكستان شروع كنند به اين برنامه كه اطفال ما را از همان جا زمينه تبديلشان را به يك موجود وابسته فراهم كنند تا برود به مرتبه بالا مثل دبيرستان، بعد هم بالاتر از او. در طول اين مدت‏ها كه ايران مبتلا به اين بوده است، اين بيمارى در او پيدا شده است كه ما نمى‏توانيم كار بكنيم، ما همه چيز را بايد از خارج بياوريم و يا استمداد كنيم از آنها، اگر يك آپانديس را مى‏خواهيم عمل كنيم، طبيب از خارج بياوريم يا اين را بفرستيم به خارج. شما ديديد كه در زمان محمدرضا براى يك مرض خيلى جزئى بود، آپانديس بود يا شبيه به او، از خارج طبيب آوردند و مى‏دانيد كه يك كسى ادعاى اين را دارد كه من رهبر اين ملت هستم و من مى‏خواهم اين كشور را به تمدن بزرگ برسانم و آنهمه تبليغات براى اين مسأله كردند تا او را يك شخصيت بزرگى نشان بدهند، از يك همچو شخصيت به قول خودشان بزرگ، يك همچو عملى چه غائله‏اى و چه فاجعه‏اى براى مملكت ايجاد مى‏كند در نظر خارج و در نظر داخل. در خارج ايجاد مى‏كند اين مطلب را كه اينها اگر چنانچه طبيب متخصصى راجع به يك همچو امرى هم داشتند، خوب ديگر لازم نبود از خارج بيايد. در داخل هم، بى اعتبار كردن اطبا و دكترهاى ما بود. اين يك مسأله‏اى نبود كه اتفاقى انسان اينطور مى‏فهمد، مسأله اتفاقى نبود كه اين آدم از باب اينكه به اين وابسته‏اش علاقه داشت مى‏خواست كه از خارج بياورد، يك مسأله برنامه‏ريزى شده‏اى بود كه شخصيت را بگيرند از اين كشور.

اگر مى‏خواستيد شما يك زمينى را، يك خيابانى را آسفالت كنيد، يك جاده‏اى را بسازيد، دستشان را دراز مى‏كردند پيش خارج كه از خارج بيايند، متخصصين بيايند اين كار را بكنند. اين نه از باب اينكه در اينجا نبود، از باب اينكه مى‏خواستند اينجا را، اصلش ناديده بگيرند، مملكت خودشان را بگويند ما هيچ كاره‏ايم و اصلاً ما چيزى نيستيم. بايد ما همه چيزمان از خارج باشد حتى آسفالت مثلاً

صحيفه نور ج 14 صفحه 77

يك جاده‏اى. آن خرج‏هاى فوق العاده را مى‏كردند و آن خرجش مهم نيست، آن القاء مطلب در ذهن عام مردم كه ما در يك همچو امور كوچك هم احتياج به متخصص داريم، اين مهم بود و اين روى برنامه بود. آنها مى‏خواستند كه اصلش همه مغزهائى كه در ايران هست وابسته باشد يعنى خود اطبا هم شخصيت خودشان را گم كنند و به جاى اينكه خودشان شخصيت داشته باشند، احاله كنند يك چيزهائى را به خارج، خوف اينكه ما نمى‏توانيم.

اگر ما در محاصره اقتصادى يك ده سال، پانزده سال واقع بشويم شخصيت خودمان را پيدا مى‏كنيم

شما ديديد كه در اين جنگ تحميلى كه پيش آمد و محاصره اقتصادى ما شديم، خود ايرانى‏ها، خود ارتشى‏ها اين قطعات را درست كردند. اگر قبل از اين بود، يكى از آن قطعات را نمى‏توانستند درست كنند، از باب اينكه شخصيتشان را گم كرده بودند مى‏گفتند بايد متخصص بيايد. من اعتقادم است كه اگر ما در محاصره اقتصادى يك ده سال، پانزده سال واقع بشويم، شخصيت خودمان را پيدا مى‏كنيم، يعنى همه مغزهائى كه راكد بودند در آنوقت و نمى‏توانستند فعاليت بكنند به فعاليت مى‏افتند و اين طبيعى است كه اگر يك نفر آدم يك جائى نشسته و همه چيز او را مى‏آورند تقديمش مى‏كنند اين فكرش به راه نمى‏افتد حتى كاسب هم نمى‏تواند بشود. اگر يك آدمى بود كه اول صبح چاى و نانش را مى‏آوردند و ظهر هم همين طور، شب هم همين طور، هر احتياجى هم داشت، هر چيزى را برايش برآورده مى‏كردند، اين نمى‏توانست ديگر هيچ كارى بكند، يك مرد فلجى مى‏شد. اينها مى‏خواستند كه اين مملكت را يك موجودات فلج بار بياورند كه شماها تبليغات دامنه‏دار و اعمال بسيار كوبنده بود كه به ما حالى كنند كه شماها نمى‏توانيد، از شماها هيچ كارى بر نمى‏آيد، از آن طرف هم از آنجا مرتباً بياورند هر چيزى را و متخصصين را از خارج وارد كنند و هر چيزى كه احتياج دارند راجع به هر امرى از خارج بياورند. وقتى كه يك ملتى ديد كه از خارج همه چيزش دارد اداره مى‏شود و ديگر احتياج ندارد، اين به فكر اين نمى‏افتد كه خودش احتياجش را رفع كند. آن روزى كه اين ملت فهميد كه اگر ما جديت نكنيم براى كشاورزيمان، جديت نكنيم براى صنعت نفت مان، جديت نكنيم براى كارخانه‏هاى خودمان، از بين خواهيم رفت و كسى نيست كه به ما بدهد، وقتى اين احساس پيدا شد در يك ملتى كه من خودم بايد هر چيز مى‏خواهم تهيه كنم، ديگران به من نمى‏دهند، اين احساس اگر پيدا شد، مغزها به راه مى‏افتد و متخصص در هر رشته‏اى پيدا مى‏شود و بازوهائى كه هر عملى را مى‏توانند انجام بدهند به كار مى‏افتند، كشاورزى را خودشان درست مى‏كنند و كارخانه‏ها را خودشان راه مى‏اندازند، چنانكه مى‏بيند كه بسيارى از كارخانه‏ها را خودشان راه انداخته‏اند. در تلويزيون هم گاهى ديده مى‏شود كه خود آنها راه انداخته‏اند و يا ابتكاراتى كرده‏اند اينها. اين ابتكارات از بركات اين محاصره اقتصادى بود. اگر ما هر چيزى مى‏خواستيم مى‏فرستادند، جوان‏هاى ما ديگر نمى‏رفتند دنبال اينكه خودمان بكنيم، هست ديگر، مى‏خواهيم چه كنيم. اين محاصره اقتصادى را كه خيلى از آن

صحيفه نور ج 14 صفحه 78

مى‏ترسند، من يك هديه‏اى مى‏دانم براى كشور خودمان، براى اينكه محاصره اقتصادى معنيش اين است كه مايحتاج ما را به ما نمى‏دهند، وقتى كه مايحتاج را به ما ندادند خودمان مى‏رويم دنبالش. ممكن است يك ده سالى زحمت بكشيم، ده سالى گرفتارى داشته باشيم، اما نتيجه آخرش اين است كه بعد از ده سال خودمان هستيم. ديگر احتياج به اينكه دست دراز كنيم طرف اين مؤسسه يا آن مؤسسه يا آن كشور و اين كشور، محتاج به اين نيستيم. اشكال مطلب همين است كه در رژيم سابق جورى عمل كرده بودند و طورى ما را و جوان‏هاى ما را تربيت كرده بودند كه خودشان را تهى مى‏ديدند از همه چيز و مى‏گفتند مصرف كننده‏ايم و اين را يك چيز مى‏دانستند و حتى تعبير بعضى‏ها اين بود كه خوب چه عيبى دارد ديگران نو كر ما هستند، براى ما مى‏آورند ما هم مصرف مى‏كنيم. غافل از اينكه خير، ارباب شما هستند و همه چيز شما را مى‏برند با اين صورت كه مى‏خواهيم به شما چيزى بدهيم.

يك مملكت اگر بخواهد مستقل بشود، چاره ندارد جز اينكه اين تفكر اينكه ما بايد از خارج چيز وارد بكنيم، از كله‏اش بيرون كند

مهم اين است كه ما بفهميم كه ديگران به ما چيزى نمى‏دهند ما خودمان بايد تهيه كنيم. اگر اين كشاورزها اين معنى را حاليشان بشود، باورشان بشود كه خارج به ما چيزى نمى‏دهند، خود كشاورزها كار را انجام مى‏دهند، خود ملت انجام مى‏دهند. از قرارى كه شنيدم در چين يك وقتى در پشت بامهايشان هم گندم مى‏كاشتند، علاوه بر زمين‏هايشان توى حياطشان در پشت بام هم گندم مى‏كاشتند. يك مملكت اگر بخواهد خودش روى پاى خودش بايستد، مستقل بشود در همه ابعاد، چاره ندارد جز اينكه، اين تفكر اينكه ما بايد از خارج چيز وارد بكنيم، از كله‏اش بيرون كند. مغزش توجه به اين بكند كه ما از خارج نبايد وارد بكنيم، اگر يك چيزى نداريم، از خارج برايمان نمى‏آورند، آن چيز و آن لباس و فلان كار را انجام نمى‏دهيم تا خودمان به دست خودمان درست كنيم. اگر يك وقت ديديم كه ما اگر چنانچه يك كارخانه‏اى را نمى‏توانيم راه بيندازيم، اتكال به اين نكنيم كه برويم از خارج بياوريم، خودمان دنبالش برويم تا كار انجام بگيرد و انجام مى‏گيرد. مغزهاى اروپا با مغزهاى ايران فرقى ندارند جز اين معنى كه آنها آنطورى تربيت شدند و خودشان را آنجورى درست كردند و ماها را اينطورى تربيت كردند و ما را يك موجودات مهملى به بار آوردند. خوب تا كجا ما بايد اين تحمل را بكنيم كه ما يك موجودات مهملى هستيم و بايد از ارباب‏ها يك چيزى پيش ما برسد و حتى نان و گوشتمان را آنها بدهند، اداراتمان را آنها درست كنند، ارتشمان را آنها. اين بايد يك آخرى داشته باشد، نمى‏شود كه هميشه انسان انگل باشد به غير. و عمده اين است كه ما باور كنيم كه خودمان مى‏توانيم. اول هر چيزى اين باور است كه ما مى‏توانيم اين كار را انجام بدهيم. وقتى اين باور آمد، اراده مى‏كنيم. وقتى اين اراده در يك ملتى پيدا شد، همه به كار وا مى‏ايستند، دنبال كار مى‏روند. در هر صورت اين باور را بايد از گوش و مغز خودمان بيرون كنيم و كسانى كه گوينده هستند، كسانى كه نويسنده هستند و فرض كنيد در ادارات هستند و اطلاعاتى دارند، اين مطلب را به مردم باور بياورند،

صحيفه نور ج 14 صفحه 79

همانطورى كه آنها با تبليغات خودشان در طول چند سال تقريباً اين مطلب را در شرق بوجود آوردند كه ما تا طرف روسيه نرويم كار را نمى‏توانيم انجام بدهيم. اين يك باورى بوده است كه نويسنده‏ها و گويندگان آنوقت و همه آنها در تعقيب اين بودند. يك عده‏اى با اينكه حسن نيت داشتند، عقيده‏شان اين بود كه بايد اينطور بشود. حالا هم خيلى‏ها عقيده‏شان اين است كه ما بايد يك پيوندى داشته باشيم، با اينكه حسن نيت دارند. يك عده‏اى هم وابسته بودند كه از آنها، اجير بودند براى اينكه اين مسأله را به آن دامن بزنند. حالا كه يك مملكتى شده است كه آن چيزى را كه امكان نداشت و كسى در نظر نداشت و هيچ كس احتمالش را نمى‏داد كه آمريكا را كه داراى همه چيز است، داراى قدرت اول دنياست تقريباً، يك ملت كوچكى كه آنهمه تبليغات كردند و آنهمه وابستگى داشتند بايستد و آمريكا را بيرونش كند و اين مسأله‏اى بود كه به نظر خيلى‏ها امكانش نبود. من برنخوردم به شخصى كه بگويد كه، نه مى‏شود، يا ساكت بود يا مى‏گفت نمى‏شود. خوب ديدند كه وقتى ملت خواست، شد.

يك ملت وقتى يك چيزى را بخواهد اين خواهد شد. اينها الان درصدد اين هستند كه آن مسأله را باز پيش بياورند، مسأله اينكه ما خودمان نمى‏توانيم، ما خودمان متخصص نيستيم، ما خودمان تحصيلاتمان ناقص است، اين مسأله را پيش بياورند. آن ممالكى كه توانستند مثل ژاپن، ژاپن خوب اول چيزى نبود، كوشش كردند تا اينكه حالا با آمريكا مقابله مى‏كند، بسيار از چيزهاى او در آمريكا به فروش مى‏رسد. خوب يك امر نشدنى را، شدنى كردند. يا هندوستان كه الان پيش رفته است براى اين است كه اين فكر را در خودش پيش آورده است كه ما نبايد وابسته باشيم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 80

تاريخ: 27/11/59

بيانات امام خمينى در ديدار با اقشار مختلف مردم

هجوم عوامل ضد انقلاب از راه قلم، زبان و شيوه‏هاى نظامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

چون گروه‏هاى مختلفى اينجا آمده‏اند و با اين جاى تنگ در فشار هستند من به طور كلى از همه آنها تشكر مى‏كنم و معذرت مى‏خواهم از اينكه جاى ما تنگ است و مهمانان عزيز ما زيادند و در زحمت. و از اينكه نمى توانم تمام گروه‏ها را اسم ببرم ممكن است بعضى‏ها را فراموش كنم از اين جهت من تمام گروه‏هائى كه اينجا آمده‏اند، ازشان تشكر مى‏كنم و از خداوند تعالى سعادت و سلامت همه را تقاضا مى‏كنم، و چند كلمه هم راجع به مسائل روز عرض مى‏كنم. شما مى‏دانيد كه از طرق مختلفه از اول پيروزى انقلاب به اين انقلاب، يا هجوم نظامى و بدتر از او هجوم قلم و زبان شده است و حالا هم ادامه دارد و بعدها هم ممكن است ادامه داشته باشد. حالا از امورى كه تبليغ مى‏كنند و بين قشرهاى مختلف پخش مى‏كنند اين است كه اين انقلاب كارى نكرده است و اين جمهورى اسلامى هم مثل رژيم شاهنشاهى است يك اسمى عوض كرده است. من امروز مى‏خواهم كه راجع به نظام جمهورى اسلامى و متصديان اين جمهورى اسلامى يك چند كلمه‏اى عرض كنم. ببينيم كه اين مثل نظام سابق است و يا بدتر از نظام سابق، كه بعضى نويسندگان آرزوى برگشتن او را مى‏كنند. من نمى‏خواهم با اين صحبتى كه مى‏كنم اشخاص را يا ارگان‏ها را تطهير كنم به طور مطلق و من هم مثل همه، مثل خود متصديان امور، اين اعتقاد را داريم كه كمبودهائى هست و در اطراف كشور هم راجع به امورى كه اجرا مى‏شود، چيزهائى كه بر خلاف دستور اسلام و جمهورى اسلامى است اجرا مى‏شود، اين را انكار ندارند و نداريم لكن راجع به اينكه اين جمهورى اسلامى لفظى است و واقعيت ندارد و نظام شاهنشاهى است اين هم، يا بعضى مى‏گويند بدتر از نظام شاهنشاهى است. من راجع به اصل نظام و متصديان اين نظام مختصراً چند كلمه عرض مى‏كنم. اينهائى كه مى‏گويند كه جمهورى اسلامى هم همان نظام شاهنشاهى است لكن با يك لفظى، يك لفظى را برداشتند روى نظام شاهنشاهى گذاشتند و اسمش را گذاشتند جمهورى اسلامى، محتوا هم همان نظام شاهنشاهى است من در عين حالى كه نمى‏خواهم از هيچ كس به طور مطلق يك تائيدى بكنم، من مى‏خواهم يك مقايسه‏اى بكنم، نظام شاهنشاهى را با اين نظام يك مقايسه بكنم و بين كسانى كه در اين نظام متصدى امور هستند و در نظام شاهنشاهى يك مقايسه بكنم، ببينم كه اين حرفى كه مى‏زنند صحيح است يا اين حرف هم، همان

صحيفه نور ج 14 صفحه 81

اشخاصى كه از نظام شاهنشاهى هستند و آن بهره‏هائى كه در نظام شاهنشاهى مى‏بردند اينجا ديگر امكان ندارد، مى زنند.

در نظام شاهنشاهى در رأس آقاى آريامهر بودند و بستگان آقاى آريامهر، آن روز شاه معدوم بود و بستگانش. امروز، آقاى بنى‏صدر را ما با او مقايسه مى‏كنيم براى اينكه بالاترين چيزهائى كه در جمهورى هست، مقامى كه در جمهورى هست، رياست جمهورى است، ما مقايسه مى‏كنيم بين اين دو آدم و عائله اين دو آدم ببينيم كه اين همان نظام شاهنشاهى است يا نه، اين كه در رأس است با او فرق دارد در عين حالى كه من نمى‏خواهم بگويم به طور مطلق مطلب درست است، اينكه من مى‏گويم يعنى اينها به طور مطلق دلخواه هستند لكن مى‏خواهم اندازه بى‏انصافى اينهايى كه اين حرف را مى‏زنند با مقايسه بين همه متصدى‏ها در اين زمان و همه متصدى‏ها در زمان رژيم پهلوى. زندگى‏هائى كه آنها داشتند و استفاده‏هائى كه آنها، استفاده‏هاى ماديى كه آنها داشتند و از طريق درآمدهاى اين كشور در بانك‏هاى خارجى آنقدر مبالغ ريختند و زندگى شان را در اينجا و پارك‏هاى عظيم و املاك عظيم و دستگاه‏هاى طاغوتى بزرگ آن طرف، زندگى ساده رئيس جمهور هم اين طرف، اينها شبيه به هم هستند؟! ما يك اعليحضرت قدر قدرت را، ملت ما يك اعليحضرت قدر قدرت را كه بر تمام جمعيت اين كشور حكومت طاغوتى مى‏كرد و درآمدهاى اين كشور را خود و وابستگان خود مى‏بردند و يك تتمه هم به خارج مى‏دادند و نفت ما را به آنطور به خارج دادند و براى ما چيزى در مقابل آن حاصل نشد آيا ما، ملت ما يك اعليحضرت همايونى آريامهر را برداشته و يك اعليحضرت همايونى رئيس جمهور گذاشته است؟! دستگاه اين با دستگاه او مثل هم است؟! چپاولگر است اين آدم هم مثل اينكه آنها چپاولگر بودند؟! عائله ايشان هم مثل عائله آنها هست و زندگى مى‏كنند؟! شما و ما آن مقدارى كه با كمى اطلاع از آنها مطلع هستيم و شما هم قصرهاى آنها را در تهران ديده‏ايد و در جاهاى ديگر هم هست و درخارج هم بوده، حتى در طول يك سال چند ساعت كه آن اعليحضرت قدر قدرت مى‏خواستند در يك شهرستانى بروند برايشان يك دستگاه‏هاى عظيم با پول همين ملت درست كردند كه آقا مى‏خواهند چند ساعت در سال تشريف ببرند در آنجا. حالا آقاى بنى صدر هم همانطور است در هر شهرى دستگاه‏هاى عظيمى از پول ملت درست كرده كه اگر دو ساعت بخواهد آنجا برود، برود در آن دستگاه‏ها. و آيا خانه دارد اين آقا جز يك خانه‏اى كه شنيده‏ام از پدرش دارد؟! عائله ايشان آنجور عائله است؟! مثل اشرف پهلوى هم در عائله ايشان هست؟! مثل فرح هم در عائله ايشان هست؟! مثل شمس پهلوى هم در عائله ايشان هست؟! مثل برادرهاى آن آدم هم اينجا همانطور هستند و دارند سلطنت مى‏كنند و من و شما بى‏اطلاع هستيم از اين سلطنت؟! اينهائى كه مى‏گويند كه همان شاهنشاهى است و ما اسمش را عوض كرده‏ايم حالا محتواى جمهورى اسلامى همان محتواى شاهنشاهى است، خوب اين يك نفر از اشخاصى كه در رأس واقع است آيا زندگيش را نمى‏بينند اينها، الان نمى‏بينند كه زندگيش را وقف اين كرده است كه برود براى اين ملت خدمت بكند و آنها يك روز اين كار را نگرده‏اند، اين راجع به جمهور. يك ارگان ديگرى كه در آن نظام بوده است و در اين نظام هيات

صحيفه نور ج 14 صفحه 82

وزرا و نخست وزير. آيا محتواى اين جمهورى اسلامى همان محتواى نظام شاهنشاهى است و اين يك نظام شاهنشاهى است با اسم عوضى؟! و آيا آقاى رجائى مثل ازهارى است، مثل بختيار است، مثل شريف امامى است كه اين ملت را به مسلسل بستند و آنهمه جنايات كردند؟! حالا هم آقاى رجائى يك دستگاهى دارد و دارد شلوغ‏كارى مى‏كند و اين ملت را دارد قتل عام مى‏كند و ماها مطلع نيستيم و اين نويسنده‏هاى بى انصاف مطلع هستند؟! آيا زندگى آقاى رجائى و ساير وزرا از قبيل وزير كشور و ديگران نظير زندگى ازهارى‏ها و شريف امامى‏ها و بختيارهاست؟! و جنايات آنها را هم ايشان دارد انجام مى‏دهد با اسم جمهورى اسلامى، اينطور است مطلب؟! ملت ما آقاى رجائى را اينطور شناخته‏اند؟! اينهائى كه مى‏گويند فرقى نكرده، آقاى رجائى را هم مثل بختيار مى‏دانند كه حتى آن آنى هم كه مى‏خواست فرار كند، دستور قتل عام داد و يا مثل ازهارى مى‏دانند و يا مثل امثال اينها؟! فقط اسم عوض شده لكن محتوا، آقاى رجائى همان شريف امامى است و همان كارها را مى‏كند يا به مردم تعميه كرديم و اسم نخست وزير جمهورى اسلامى رويش گذاشتيم لكن اين همان نخست وزيرهاى زمان سابق است با اسم عوضى، مسأله اينطورى است؟! شما برويد زندگى همين آقاى نخست وزير و همان وزرائى كه در خدمت هستند و مشغول زحمت هستند براى ملت، برويد زندگى‏هاى آنها را ببينيد و برويد زندگى هائى كه آنها داشتند سابق ببينيد، اعمال اينها را بيبنيد و اعمال آنهائى كه سابق متصدى امر بودند ببينيد. ببينيد كه جمهورى اسلامى همان رژيم شاهنشاهى است يا نه، اين جهتش هم با آن بين زمين و آسمان فرق دارد اگر هم اشكالى دارند، و اشكالى مردم به اينها دارند، آن اشكال نيست كه شما داريد چپاول مى‏كنيد مردم را، قتل عام مى‏كنيد. مى‏گويند مثلاً نتوانستيد خيلى كار انجام بدهيد، نتوانستيد اين گرفتاريى كه در ظرف پنجاه و چند سال براى اين ملت پيش آمده است شما بايد در ظرف چند روز نتوانستيد اين كار را بكنيد يعنى شما نتوانسته‏ايد معجزه بكنيد، آقاى رجائى و ما هم قائل نيستيم كه دولت حالا يك دولت معجزه‏آفرين باشد لكن خوب خدمتش را داريد مى‏بينيد، زحمات اينها را هم داريد مى‏بينيد، وضع زندگى‏شان و سادگى زندگى‏شان و اينها را هم داريد مى‏بينيد. پس اين هم كه با آن حرفى كه اين آقايان توى خانه‏هايشان نشسته‏اند و مى‏نويسند با آن فرق دارد. مى‏آئيم سراغ مجلس مجلس هم يكى از چيزهائى است كه در جمهورى اسلامى هست و در نظام شاهنشاهى مشروطه به اصطلاح هم بوده مجلس سابق را شما يك مقداريش را ديده‏ايد و من هم خيلى‏اش را ديده‏ام. آيا مجلس سابق و روساى مجلس سابق مثل مجلس حالاست؟! و مثل رئيس مجلس حالاست؟! آيا وضع مجلس و وضع افرادى كه در مجلس هستند و شخصيت‏هاى مردمى كه الان در مجلس هست و شخصيت‏هاى طاغوتى كه در مجلس سابق بود يك طور است و ما همان طاغوت‏ها را، ملت ايران همان طاغوت‏ها را رأى به آنها داده‏اند و آورده‏اند به يك مقامى رسانده‏اند و آنها هم مشغول همان كارهائى هستند و جعل همان قوانينى هستند كه در زمان شاه سابق بود، مجلس جمهورى اسلامى عين مجلس رژيم شاهنشاهى است با عوض كردن يك كلمه، به جاى اينكه بگويند مجلس شوراى ملى شاهنشاهى آريامهرى، ما اسمش را گذاشته‏ايم مجلس شوراى اسلامى، از جمهورى

صحيفه نور ج 14 صفحه 83

اسلامى، مطلب اينطورى است در نظر ملت؟! يا اين كسى كه قلمش را دست گرفته و آن كنار نشسته و چون ضرر برده است از جمهورى اسلامى، مى‏خواهد همان سلطنت شاهنشاهى باشد يا شبيه آن تا بتواند اين هم استفاده‏هائى كه آنها مى‏كردند و رفقاى آن عصرش مى‏كردند حالا بكنند. ملت ما همه‏شان جمع شده‏اند با هم، شاهنشاهى را از بين بردند و يك رژيم شاهنشاهى ديگر درست كردند؟!

اين اهانت به يك ملت نيست كه بگويند كه همه‏تان خوب اين كه با آراء ملت چه شده است، رئيس جمهورش با آراء ملت شده است و مجلس شورايش هم به آرا ملت شده است و وزرائش هم به واسطه با آراء ملت شده است. آيا ملت ما همه سرشان همين درد مى‏كرد كه يك جوان‏هائى را بدهند و يك معلولين و مجروحين را به جا بگذارند و يك رژيم شاهنشاهى را به يك رژيم شاهنشاهى تبديل كنند؟! آيا ملت ما اينطور هستند كه خودشان با دست خودشان جوان‏هايشان را، خونشان را بدهند و رژيم شاهنشاهى را با يك اسم ديگرى بر پا كنند؟! مسأله اينطورى است كه اين آقايان مى‏نشينند و كاغذ و قلم را ضايع مى‏كنند و خودشان را هم مفتضح مى‏كنند؟! آيا رئيس مجلس امروز ما مثل روساى مجلس سابق است؟ حتى آن روساى مجلسى كه خيلى هم به قول خودشان ملى بودند لكن از اشراف بودند و از طبقاتى بودند كه داراى زندگى‏هاى كذا و كذا و نوكرها و اوضاع طاغوتى عظيم، آيا مسأله اينطورى است كه اينها مى‏گويند؟!

يك چيز ديگرى هم قوه قضائى است. آيا شوراى قضائى اين عصر، زمان جمهورى اسلامى و رئيس دادگاه، روساى دادگاه‏ها و رئيس ديگر از ارگان‏هاى قضائى همانطور هستند كه در رژيم شاهنشاهى بود؟! آيا آقاى دكتر بهشتى هم و آقاى موسوى اردبيلى هم همان‏ها، قاضى‏هائى هستند كه در آنوقت بودند؟! آيا وضع قضاوت را در آن وقت اطلاع ندارند مردم؟! آيا قاضى‏هايى كه در آن وقت بودند البته يك قشرشان كه الان هم در كار هستند اينها خوب بودند لكن آن تصفيه شده‏ها را مقايسه بكنيد با اينهائى كه الان هستند، اين آقاى موسوى اردبيلى را كه چند روز پيش از اين نماز جمعه آنطور را خواند و آنطور براى ملت دلسوزى كرد، مثل همان رؤساى دادستانى هستند كه سابق بودند؟! و اين مردم كه آمدند اقتداى به ايشان كردند و به آنها اقتدا نمى‏كردند مردم مى‏خواستند دنيا را بازى بدهند يا خودشان بازى بخورند؟! يك طاغوتى را برداشتند و يك طاغوت ديگر گذاشتند؟! يك قاضى به ناحق را برداشتند و يك قاضى به ناحق جايش گذاشتند؟! يك رئيس ديوانعالى را برداشتند و يك رئيس ديوانعالى طاغوتى ديگرى گذاشتند به جايش، اينها همان‏ها هستند؟! كارهايشان هم همان است؟! زندگى‏هايشان هم مثل همان‏هاست؟! خوب اينها، بايد بررسى بكند ملت، ببيند كه مسأله اينطورى است و اين ملت مى‏خواهد مردم دنيا را بازى بدهد يا مى‏خواهد يك قشرش يك قشر ديگر را بازى بدهد؟! اينها بايد بررسى بشود تا بفهميم كه همان حرفى است كه مى‏گويند كه يك رژيم طاغوتى را برداشتيد يك رژيم طاغوتى ديگرى هم جايش گذاشتيد؟! اين هم راجع به قضات كه من نمى‏خواهم بگويم كه قضات سابق چه اشخاصى بودند و از چه صنف مردمى بودند، اين را من نمى‏خواهم بگويم كه حتى كمونيست هم تويشان بود. قاضى شرع، قاضيى كه مى‏خواهد بر طبق موازين عمل كند كمونيست است

صحيفه نور ج 14 صفحه 84

و بدتر از آن هم تويشان بوده، حالا هم اينطور است؟! شوراى قضائى ما الان مثل قضات آنوقت هستند و دادگاه‏هاى ما، دادگاه‏هاى قضائى ما هم همانطور است؟! من باز نمى‏خواهم بگويم كه در تمام كشور همه قضاتى كه هستند درست هستند، هيچ همچو صحبتى نيست، من صحبتم همين است كه اينكه مى‏گويند تغيير اسم است و رژيم شاهنشاهى برداشته شده است و همين رژيمى هم كه هست همان رژيم شاهنشاهى است من مى‏خواهم بگويم كه مقايسه اين دو تا را با هم بكنيم، ببينيم كه واقعاً مسأله اينطورى است و ما ادعاى دروغى داريم مى‏كنيم و ملت ما هم همچو خداى نخواسته بى‏شعور و بى‏فرهنگ بوده‏اند كه به دست خودشان رژيم شاهنشاهى را از بين برده‏اند و به دست خودشان يك رژيم شاهنشاهى ديگر آورده‏اند؟! مسأله اينطور است؟! اين هم يكى از جاها هست كه البته نارسائى‏هاى قضائى در سرتاسر كشور هست لكن حالا مثل سابق است؟!

و يكى از امور ديگر راديو تلويزيون است، راديو تلويزيون حالا با اينكه باز تسلط به آن پيدا نشده و نتوانسته‏اند آنطورى كه دلخواهشان است درست بكنند مثل راديو تلويزيون زمان رضاخان و محمدرضا است؟! زمان محمدرضا كه همه وضع راديو تلويزيون را ديده‏ايد حالا راديو تلويزيون همان راديو تلويزيون شاهنشاهى است و ما يك اسمى عوض كرديم، برنامه‏ها همان برنامه‏هاى سابق و آن بساطى كه در تلويزيون بود و آن حرف‏هائى كه در آنجا و آن نمايش‏ها و آن فيلم‏ها همان فيلم‏ها هست حالا؟! يا نه، اين با آنها فرق دارد. در عين حالى كه باز نتوانسته‏اند به تمام معنا اصلاح كنند لكن بين اين راديو تلويزيون با آن راديو تلويزيون آن سال كه بسيارى از شما آن را ديديد يك جور هستند؟! همان راديو تلويزيون زمان طاغوت است اينجا اسمش را عوض كرده‏اند؟! يا نه مسأله، اين نيست و قلمدارها منحرف هستند.

مى‏رويم سراغ قواى مسلحه، از ارتش شروع مى‏كنيم تا بيائيم سراغ اين رفقائى كه الان موجودند اينجا ارتش حالا و فرماندهان ارتش حالا مثل ارتش شاهنشاهى بود و فرماندهان هم همان، فرمانده‏ها هستند؟! آن سپهبدها، آن سرلشگرها، آن بالا و پائين‏ترها اينها هم همان جور هستند؟! وضع زندگى‏شان مثل آن سپهبدها هست؟! مثل سپهبد باتمانقليچ است حالا هم؟! منتها يك لفظى را ما تغيير داده‏ايم به جاى ديگرى و مردم جمع شده‏اند يك باتمانقليچ را بردارند يك باتمانقليچ ديگرى جايش بگذارند با همان ترتيب با همان وضع و ارتش هم به همان نظام سابق است و با همان وضع سابق است و تغييرى هيچ نكرده، يا بين اين دو تغيير زياد شده است و اگر نقيصه‏اى هم باشد، خودشان مشغول هستند، دارند درست مى‏كنند. پس اين هم كه نه رؤساى فرماندهان ارتش مثل آن فرماندهان باشند. فرمانده ارتش حالا با فرمانده ارتش سابق زمين تا آسمان در طرز تفكر، در طرز عمل و در زندگى روزمره‏اش فرق دارد. پس اين هم كه با آن يكى نشد كه يك لفظى را به جاى لفظ ديگرى.

خوب ژاندارمرى چطور؟ ژاندارمرى آنوقت آنطور بود كه رضاخان وقتى كه وارد شد در يك پادگان ژاندارمرى دست در جيبش گذاشت كه مبادا از جيب او دزدى كنند، با اينكه خودش در رأس، در رأس دزدهاست. شما هر كدام كه درك كرديد آن زمان ژاندارمرى را و مبتلا شديد به دست اينهائى

صحيفه نور ج 14 صفحه 85

afsanah82
07-28-2011, 02:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 90

تاريخ: 29/11/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهداى كشورهاى اسللامى و سرپرست بنياد شهيد

ما مايوسيم از اكثر سران مسلمين، لكن ملت‏ها خودشان بايد در فكر اسلام باشند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من امروز مواجهم با چهره‏هاى معصومى كه در تحت ستمكارى‏هاى ابرقدرت‏ها به دست عمالشان يتيم شده‏اند، آواره شده‏اند، ادعاها زياد است، ادعاى اسلام همه سران كشورها دارند و ادعاى بشر دوستى و حقوق بشر همه سران كشورهاى عالم دارند. اين ادعاها تازگى ندارد، در صدر اسلام هم ادعاها زياد بود، لكن در مقام امتحان، عمل‏ها موافق با ادعاها نبود. خوارج هم ادعاى اسلام داشتند و امثال عمروعاص‏ها هم ادعاى اسلام داشتند و امروز هم صدام ادعاى اسلام و ادعاى عرب دوستى دارد و برادرهاى خائنشان هم همين ادعا را دارند از قبيل سادات و امثال او، لكن وقتى اعمالشان را مشاهده مى‏كنيد و مشاهده مى‏كنيم، بين اعمال آنها و گفتارشان فرسنگ‏ها فاصله است. اين اسلامدوست‏ها و طرفداران اسلام در طائف جمع شدند و به اسم اسلام در مركزى كه از آن مركز اسلام بروز كرد و آن حجاز بود، لكن چه گفتند و چه كردند. آيا اسمى از اين اطفال معصومى كه به دست صهيونيسم بى‏پدر شده‏اند، بردند و آيا از جنوب لبنان نامى بردند؟ و آيا از ساير كشورهاى اسلامى كه در تحت فشار ابرقدرت‏ها و بستگان آنها هستند نامى برده‏اند؟ اين اسلام خواه‏ها نمى‏بينند كه اسلام در تمام كشورهاى اسلامى زير چكمه ابرقدرت‏ها و وابستگان آنها پايمال مى‏شود؟ آيا نمى‏دانستند كه در جنوب لبنان، در فلسطين و در ايران و در عراق و در ساير كشورهاى اسلامى چه مى‏گذرد و با مردم آنجا چه كرده‏اند و چه اطفال بيگناه صغير را بى‏پدر كرده‏اند و از منازل خودشان آواره كرده‏اند؟ آيا كنفرانس طائف اين امور را نمى‏دانست؟ به اسم اسلام مجتمع شدند در آن كنفرانس و از اسلام بويى در آنجا نبود و آنچه بود خرج‏هاى گزاف و زندگى‏هاى اشرافى، بدون توجه به اسلام و اهتمام به امور مسلمين. آيا نشنيده‏اند اينها حديث رسول خدا را كه كسى كه صبح كند و اهتمام به امور مسلمين نداشته باشد مسلم نيست؟ ان اصبح ولم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم آيا اينها اهتمام داشتند به امور مسلمين جهان؟ اين سرانى كه در كنفرانس طائف در محلى كه، در كشورى كه رسول خدا و پيغمبر اسلام در آن كشور بود و تبليغات او در آن كشور بود، مجتمع شدند، آيا درباره اسلام چه گفتند؟ درباره مسلمين و در امور مسلمين چه اهتمامى كردند، انجام دادند؟ آيا به نص حديث شريف اينها را ما مى‏توانيم جزء مسلمين محسوب داريم؟ اينها اطلاع بر كشورهاى اسلامى كه زير بار

صحيفه نور ج 14 صفحه 91

ابر قدرت‏ها و با دست آنها و بستگان آنها آواره شده‏اند، به قتل رسيده‏اند و بچه‏هاى معصوم را به جا گذاشته‏اند، هيچ صحبتى كردند؟ آيا به تجاوز اسرائيل به لبنان و به فلسطين اهتمامى كردند؟ آيا به تجاوز عراق به كشور اسلامى ايران كه جرمى ندارد جز آنكه طاغوت را برداشته است و اسلام را به جاى او مى‏خواهد پياده كند و به جاى رژيم طاغوت، رژيم اسلامى بر پا كند، جرمى نداشتند جز اين، آيا در كنفرانس طائف از اين مسائل بحثى شد؟ يا همه ادعاست، اسلامى بودن هم ادعاست و اين ادعاى رايج بين همه سران كشورهاست. توجه به حقوق بشر هم يك ادعايى است و اين رايج بين تمام سران كشورهاى دنياست، لكن در مقام عمل چه؟ كارتر هم ادعا مى‏كرد كه ما حقوق بشر را احترام مى‏گذاريم، لكن به حقوق بشر احترام گذاشت؟ آيا شاه مخلوع در ايران به حقوق بشر احترام مى‏گذاشت كه آنها پشتيبانى از او كردند؟ آيا كشورهايى كه دودمان پهلوى را بر ما مسلط كردند، اين حقوق بشرى‏ها و احترام به حقوق بشر، نمى‏ديدند كه اينها چه كردند با اسلام و مسلمين؟ و آيا نمى‏دانستند كه صهيونيسم با لبنان و با فلسطين چه كرد؟ يا خودشان شريك بودند؟ همه ادعا مى‏كنند، و كسانى كه مسلمان باشند و اهتمام به امور مسلمين داشته باشند، كمند. ملت‏ها خودشان بايد در فكر اسلام باشند. مأيوسيم ما از سران اكثر به اتفاق مسلمين، لكن ملت‏ها، خودشان بايد به فكر باشند و از آنها مأيوس نيستيم. در قضيه هجوم عراق به ايران ملت‏ها بودند كه پشتيبانى خودشان را اعلام كردند، از دولت‏ها كم يك همچو امرى واقع شد و يا تأييد كردند از مقابله كفر با اسلام، تأييد كردند كفار بعثى را، بعث عراقى را و يا بى‏صدا و بى‏تفاوت كنار نشستند و هجوم كفر بر اسلام را نظاره كردند. اينهايند كه ادعاى اسلاميت مى‏كنند، نظاره كردند، بى تفاوت بودند نسبت به تجاوز اسرائيل به لبنان، به فلسطين و جنايت بسيارى كه كردند. آيا اينها اهتمام به امور مسلمين دارند و مسلمين در همه بلاد زير چكمه طرفداران دولت‏هاى بزرگ در فشار هستند و اينها بى‏تفاوت هستند؟ چطور اين ادعاها را قبول كنيم؟ آنهايى هم كه حضرت اميرالمؤمنين على عليه‏السلام را در محراب عبادت كشتند مدعى اسلام بودند. آنهايى هم كه لشكركشى كردند و هجوم آوردند به لشكر اسلام در صدر اسلام و هجوم آوردند به لشكر على بن ابى طالب، آنها هم ادعاى اسلام داشتند و با اسم اسلام با اسلام جنگيدند. اينها هم ادعاى اسلام دارند و با اسم اسلام به اسلام خيانت مى‏كنند. صدام هم مدعى اسلام است و با اسم اسلام به كشور اسلامى هجوم آورده است و با اسم اسلام هزاران جوان ما را شهيد كرده است و قريب دو ميليون آواره و با اسم اسلام در مملكت خودش با اسلام و علماى اسلام آن مى‏كند كه مغول كرد با ايران. ادعاها هميشه زياد بوده است و حالا هم هست، من از همه شما اطفالى كه به واسطه جور مجرمين بى‏پدر شده‏ايد، به همه شما تسليت عرض مى‏كنم و ما هم شريك غم شما هستيم. ما شريك غم شما هستيم در اينكه از آقاى موسى صدر بى‏اطلاعيم و ما شريك غم شما ملت عراق هستيم كه آقاى صدر و خواهر عزيز ايشان را به آنطور فضاحت كشتند و شكنجه كردند و ما شريك غم همه مظلومين جهان هستيم و پشتيبان همه مظلومان جهان و بايد مظلومان جهان كه هستند، خودشان قيام كنند بر ضد مستكبرين. مستضعفين نبايد بنشينند كه دولت‏هايشان اين كار را بكنند، خودشان انجام بدهند.

صحيفه نور ج 14 صفحه 92

خداوند انشاءالله اسلام و مسلمين را قدرت بدهد و شما برادران و خواهرانى كه از منزل‏هاى خودتان آواره شده‏ايد نصرت بدهد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 93

تاريخ: 2/12/59

بيانات امام خمينى در جمع رئيس دفتر مردمى جنبشى خلق و هيأتى از نمايندگان مجلس و شخصيت‏هاى كشور ليبى

مشكل اسلام، دولت‏هاى اسلامى است، نه ملت‏ها

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از تقدير و احترامات شما متشكرم. ملت‏هاى اسلامى و بعضى دولت‏هاى اسلامى همه در طريق حق هستند و ما از آنها يعنى از همه ملت‏هاى مسلمان و بعضى دولت‏هايى كه در طريق اسلام هستند تشكر مى‏كنيم و البته وظيفه مسلمانان است كه قيام در راه اسلام كنند و دست قدرت‏هايى را كه براى نابودى اسلام و برخوردارى از منابع مسلمين مشغول توطئه هستند را قطع كنند و اميدوارم خداوند تعالى اين دولت و ملت‏هايى را كه در مبارزه با امپرياليسم هستند پشتيبانى كند تا اين مطلب حق به ثمر برسد.

از مشكلات مسلمانان قضيه دولت‏هاست، دولت‏هايى كه گمارده شده‏اند بر سر ملت‏ها، و به نفع دولت‏هاى بزرگ فعاليت مى‏كنند. مشكل اسلام دولت‏هاى اسلامى است، نه ملت‏ها. اين ملت‏هاى اسلامى هستند كه بايد براى قطع دست اجانب به كمك دولت‏شان اقدام و قيام كنند. مع‏الاسف بعضى از دولت‏ها بر ضد مصالح كشور و ملت خود براى كسب قدرت قيام مى‏كنند، چون مى‏خواهند به قدرت برسند، و خود را در صف جنايتكاران بين‏المللى، دولت‏هاى متعهد و ملت‏ها را در فشار بگذارند و اين از مصيبت‏هايى است كه بر ملت‏هاى اسلامى مى‏گذرد و بايد خود دولت‏ها و ملت‏هايى كه بيدارند، از مصائب با خبر و با مسلمين متعهد، همفكر و ملت‏ها را بيدار و دولت‏هاى ديگر را بيدار كنند كه از توطئه بر عليه ما و از مخالفت با مصالح دولت‏هاى اسلامى و ملت‏ها دست بردارند تا بتوانند دست قدرت‏ها را از سر خود بردارند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 101

تاريخ: 5/12/59

پيام امام خمينى به آيت الله خوانسارى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت‏الله آقاى خوانسارى دامت بركاته امروز مسموع شد كه به حضرتعالى مصيبت بزرگ واقع شده است. اين واقعه اسفناك موجب تأثر گرديد. از خداوند تعالى براى آن مرحوم رحمت و مغفرت و براى حضرتعالى و بازماندگان آن محترم صبر جميل و اجر جزيل خواهانم و سلامت و سعادت حضرتعالى را خواستارم و اميد دعاى خير براى حسن عاقبت دارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 94

تاريخ: 4/12/59

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين اداره سياسى - ايدئولوژيك شهربانى‏هاى سراسر كشور و نمايندگان كلانترى‏هاى تهران

همه متعهد براى اسلام هستيد و كلمه افتراق بين شماها طرح شيطانى قدرت‏هاى بزرگ است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من امروز يك كلمه با شما آقايان و عزيزان كه از قرار مذكور از اطراف كشور آمده‏ايد و رؤساى كلانترى و رئيس شهربانى يك كلمه عرض مى‏كنم و بعد براى مسائلى كه بايد همه در آن شركت داشته باشند بعض مطالب عرض مى‏كنم. شما مى‏دانيد كه وضع شما و تمام عزيزانى كه در سرتاسر كشور براى نظم شهرها مشغول فعاليت هستند، با زمان طاغوت فرق دارد. آن روز ملت به شهربانى نظر ديگر داشت و امروز نظر مساعد، نظر برادرى، نظر دوستى و پشتيبانى از شما ملت مى‏كند. شما امروز قواى انتظامى مملكت اسلامى هستيد و رهبر همه شما و همه ما وجود مبارك بقيةالله است و بايد ماها و شماها طورى رفتار كنيم كه رضايت آن بزرگوار را كه رضايت خداست به دست بياوريم. شما در سرتاسر كشور، با تعهد بايد از داخل شهرها، را حفظ كنيد و امروز با شما ملت هم موافق هستند و پشتيبان شما هستند و شما بايد با پشتيبانى ملت مى‏توانيد كه اين شرارت‏هائى كه گاهى در سطح شهرها مى‏شود، جلويش را بگيريد با نصيحت والا با قدرت. كسانى كه بخواهند اختلال كنند در هر امرى از امور، چه در سخنرانى‏هائى كه از طرف شخصيت‏ها مى‏شود و چه در اجتماعات مطابق قانونى كه با اجازه وزير كشور اجتماعات حاصل مى‏شود، بايد شماها مواظب باشيد و سپاه پاسداران هم كه در شهرها هستند با شما هماهنگ باشند براى جلوگيرى از اينكه در اين اجتماعات يك دسته اشرار بخواهند وارد نشوند و بخواهند درگيرى ايجاد كنند و همينطور در خيابان‏ها يك دسته‏اى از اشرار بخواهند درگيرى ايجاد كنند و ناراحتى براى مردم. به حسب قاعده و قانون شما وظيفه داريد و سپاه پاسدارها هم كه در شهرها هستند وظيفه دارند كه با شما كمك كنند و مردم هم از شما پشتيبانى كنند كه اينطور شرارت‏ها و اينطور درگيرى‏هائى كه موجب تشتت قوا مى‏شود، موجب ضعف قوا مى‏شود و با يك برنامه‏اى مشغول هستند براى شرارت، انجام نگيرد. با قدرت، قوه و با پشتيبانى همه مردم از اينطور امور بايد جلوگيرى بشود تا در يك سطح آرامى مردم مشغول به كارهايشان باشند. و بعضى از اين اشرار كه مشغول ترور هستند يا مشغول انفجار بعضى جاها هستند بايد اطلاعات حاصل بشود و

صحيفه نور ج 14 صفحه 95

پيگيرى بشود و اينها معرفى بشوند به دادگاه‏ها و دادگاه‏ها آنها را مجازات كند به آن مجازاتى كه اسلام براى آنها تعيين كرده است و آن مجازات سختى است. برادران من! شما امروز برادر هستيد با اهالى مملكت و كشور شما در معرض اين است كه كفار و اشرار بخواهند كه اين جمهورى اسلامى را به هم بزنند با اينكه انشاءالله نمى‏توانند، لكن بايد شماها در داخل شهرها و ژاندارمرى، در بين شهرها و ارتش، در سراسر مرزها با كمال توجه مراقب باشند، مراقب اشرار داخلى و مراقب اشرار خارجى. كشور مال همه شماها هست و امروز روزى نيست كه هر طايفه‏اى مثلاً شهربانى براى خودش مستقلاً در مقابل ژاندارمرى بايستد، ژاندارمرى در مقابل شهربانى، ارتش در مقابل هر دو و هر دو در مقابل اينها و پاسداران و ساير قشرهاى مسلح در برابر اينها. امروز روزى است كه يك مقصد در كار است و اين مقصد همه شماست، يك مطلوب در كار است و آن مطلوب همه شماها هست و او حفظ جمهورى اسلامى كه، حفظ اسلام است و حفظ كشور اسلامى و در يك همچو موقعيتى مقابله بعض گروه‏ها با بعض گروه‏ها خصوصاً گروه‏هاى مسلح، نظامى و انتظامى موجب فساد بزرگ مى‏شود و موجب اين مى‏شود كه خداى نخواسته انسجام از بين برود و با رفتن انسجام حتماً آسيب خواهد واقع شد. شما همه موظفيد كه با هم و با ساير قواى مسلح همدم باشيد، هم نفس باشيد خصوصاً در اين موقع استثنايى كه همه ماها و همه شماها و همه افراد كشور موظفند كه با هماهنگى جلو اجانب را و آنهائى كه مى‏خواهند باز آن مسائل سابق را پيش بياورند و كشور ما را برسانند به آن حال اول خداى نخواسته و همه چيز ما را از بين ببرند و شما بايد بدانيد كه اگر خداى نخواسته اين جمهورى اسلامى شكست بخورد، شكست براى همه مسلمين در همه اعصار است. اگر امروز جمهورى اسلامى مقاصد خودش را پيش برد، دست قدرت‏هاى بزرگ را از كشور خودش تا ابد قطع كرد و اين تفاله‏هائى كه مانده است از رژيم سابق آنها را به قبرستان فرستاد و جمهورى اسلامى را آنطورى كه خداى تبارك و تعالى امر و مقرر فرموده است مستقر كرد، اين معنا موجب اين مى‏شود كه كشورهاى اسلامى و خصوصاً كشور شما بيمه بشود و هيچ كسى نتواند آسيب برساند و اين امر در سايه اتحاد همه قواست. همه قواى مسلح بايد با هم متحد باشند، نبايد هر قوه‏اى گمان كند كه من خودم عليحده هستم. امروز همه ما در اين موقع استثنايى بايد يگ گروه را به حسب واقع تشكيل بدهيم و آن گروه ضربت در مقابل ابرقدرت‏ها. و من اميدوارم كه شماها موفق باشيد به اينكه هر مقدارى تان كه در داخل شهرها هست، در داخل شهرها نظام را و انتظام را به طور كامل ايجاد كنيد، با قدرت كامل جلوگيرى كنيد از نابسامانى‏ها و از شرارت‏ها و هر كدام شما كه در جبهه‏ها هستند كه در اين موقع استثنائى بايد هم، همه قوا در جبهه‏ها باشند، آن مقدارى كه مى‏شود باشند، آنها هم در آنجا هماهنگ باشند تا اينكه انشاءالله به پيروزى برسيم، به پيروزى نهائى كه سعادت همه ملت است در دنيا و در آخرت و آن چيزى كه من براى همه قواى مسلحه بايد عرض كنم همين معناست منتها نسبت به همه است. ما نبايد در مرزها كه مشغول هستيم و دوستان ما، عزيزان ما در آنجا دارند فداكارى‏كنند اين مسأله اصلش طرح بشود كه من سپاهى هستم و آن ژاندارمرى هست و آن ارتشى هست و آن پاسبان هست، طرح اين مسأله اصلا در

صحيفه نور ج 14 صفحه 96

يك همچو موقع استثنايى يك طرح باطل است و از قرارى كه من شنيده‏ام، از همين ستون پنجم اشخاصى هستند كه وارد مى‏شوند در مرزها و در بين افرادى كه در آنجا هستند، گروه‏هايى كه در آنجا هستند هر طايفه‏اى را از طايفه ديگر مى‏خواهند جدا كنند، سپاه پاسداران را مى‏خواهند از ساير قوا جدا كنند، در بين آنها مى‏روند يك حرف‏هائى مى‏زنند از ارتش و ارتش را مى‏خواهند از اينها جدا كنند، در بين ارتش مى‏روند يك صحبت‏هايى مى‏كنند به ضد سپاه پاسداران، در صورتى كه سپاه پاسداران و ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و همه با هم هستند و بايد اعتنا نكنند به اين دسيسه‏هائى كه مشغول هستند براى به هم زدن اوضاع. اگر امروز در مرزهايى كه عزيزان ما مشغول فداكارى بشوند يك همچو مسائلى در آنجا طرح بشود كه مثلاً پاسدارها چه مى‏كنند و اين مخالف با نظم ارتش است و به اينها بگويند ارتش چه خيالى دارد، و اينها را بخواهند مقابل هم قرار بدهند، بدانيد كه اين ضربه‏اى است كه اجانب به ما مى‏خواهند بزنند با دست‏هائى كه در داخل دارند و دست‏هائى كه در خارج دارند. جوان‏هاى عزيز ما كه مشغول فداكارى هستيد و همه متعهد و فداكار براى اسلام هستيد! بدانيد كه كلمه افتراق بين شماها، بين قواى مسلحه و مقابل قرار دادن اين قوه با آن قوه، اين همان طرح شيطانى قدرت‏هاى بزرگ است كه در داخل به دست اشخاص فاسد كه مع الاسف نفوذ دارند در بسيارى از جاها، دارد انجام مى‏گيرد و اين طرح اگر انجام بگيرد، نه شما خداى نخواسته باقى خواهيد ماند و نه پاسدار و نه كشور. توجه بكنيد به اينكه اعتنا نكنيد به مسائل و از امورى كه من براى همه قواى مسلح لازم مى‏دانم عدم دخالت در امور سياسى است. شماها يك مردم صحيح، يك مردم صادق و صاف دل هستيد و بعضى از سياسيونى كه نفوذ پيدا كردند از طرف اجانب در بعضى از جاها، اينها يك مردم شيطانى هستند و مى‏خواهند با همان مسائل شما را وارد كنند در سياست‏هاى شيطانى و افتراق بين شما بيندازند. شما خودتان را از اين امور كنار بكشيد و ابداً گروه گرايى نكنيد، شما همه لشكر امام زمان هستيد و همه گروه واحد و اين گروه واحد جند خدا، لشكر امام زمان، ابداً اعتنا به مسائلى كه طرح مى‏شود در آنجا نكنيد. اگر چنانچه شماها همه با هم متحد بشويد و هماهنگ و همه قوا با هم هماهنگ بشود و همين طور اسلحه‏ها در اختيار همه قواها قرار داده بشود و همه با هم جنگ بكنيد، در ارتش و ساير قوا اختلاف نباشد، پيروزى شما نزديك است.

چماق زبان و چماق قلم بالاترين چماق هاست

و يك كلمه هم با كسانى كه قلم دست‏شان است و زبان در اختيارشان و آن اين است كه شما همه و همه ملت مى‏دانند كه همه ما بايد كوشش كنيم در اينكه وحدت ايجاد كنيم، در اينكه هماهنگى بين جناح‏ها و گروه‏ها ايجاد كنيم و من بايد عرض كنم كه بعضى از زبان‏ها از چماق بدتر است. چماق‏كشى و چماق بازى از بدترين چيزهائى است كه در آخر سلطنت محمدرضا درست شد از باب اينكه ضعيف شده بود مى‏خواست با چماق خودش را تقويت كند و بعد از انقلاب و در بين انقلاب باز همين چماق‏ها حتى در حوزه علميه قم هم به كار رفت و خيابان‏ها را، شيشه‏ها را شكستند و خيال كردند با چماق

صحيفه نور ج 14 صفحه 97

مى‏شود يك چيزى پيدا كرد. و حالا هم همين مسأله هست، لكن آن چماق زبان و چماق قلم بالاترين چماق‏هاست كه فسادش صدها برابر چماق‏هاى ديگر است. آنهائى كه مى‏خواهند صحبت بكنند و خصوصاً در اين چند روز زياد هم هستند، بايد توجه بكنند به اينكه قبل از اينكه مى‏خواهند صحبت بكنند بنشينند و با خودشان فكر بكنند ببينند كه اين زبان چماق است و مى‏خواهد به سر يك دسته ديگر كوبيده بشود يا اينكه اين زبان، زبان رحمت است و براى وحدت؟ اگر چنانچه مالك نفس خودشان هستند و اين امر مهم را كه مالكيت شخص بر نفس خودش است و حضرت موسى سلام‏الله عليه يك همچو ادعائى كرد و او بحق بود كه به خداى تبارك و تعالى عرض كرد كه من مالك هيچ كس نيستم الامالك خودم و برادرم. اين يك ادعاى بزرگ است كه شايسته پيغمبران است. ماها مالك خودمان نيستيم، مالك برادرهايمان هم نيستيم، مالك فرزندانمان هم نيستيم، مالك دوستانمان هم نيستيم، عمده مالكيت خودش است از خودش كه انسان وقتى كه مى‏خواهد صحبت بكند زبان مملوك او باشد و او سلطنت بر زبان خودش داشته باشد نه اينكه شيطان بر نفس او و بر زبان او تسلط پيدا بكند و حرف‏ها و چماق‏ها و اسلحه‏هائى باشد كه از اسلحه صدام برنده‏تر است.

كمال بزرگ انسان اين است كه حق را براى حق بخواهد

بايد اشخاصى كه مى‏خواهند صحبت كنند، ببينند كه آيا حق را مى‏خواهند براى حق؟ بزرگتر چيزى كه انسان اگر آن را داشته باشد كمال بزرگ دارد اين است كه حق را براى حق بخواهد، از حق خوشش بيايد براى اينكه حق است و از باطل متنفر باشد براى اينكه باطل است. اگر حق از دست دشمنش هم اجرا شد، اين مالكيت داشته باشد براى نفس خودش كه آن حق را تعريف كند و اگر باطل از فرزندش يا دوستانش وجود پيدا كرد، اين مالكيت را داشته باشد كه از او تنفر داشته باشد و اظهار تنفر كند. كسانى كه حق را براى حق مى‏خواهند، اندكند و بسيار اندك، كسانى كه باطل را براى باطل بودنش بغض بر آن دارند و تنفر از آن دارند، اندكند و بسيار اندك. انسان خودش هم مى‏تواند بفهمد كه چكاره است. انسان بايد يك كسى كه دشمن او هست پيش او برود ببيند قضاوت او نسبت به اين چه هست تا عيب خودش را بتواند بفهمد. انسان نمى‏تواند از دوستان خودش تعليم بگيرد، انسان بايد از دشمنان خودش تعليم بگيرد، وقتى كه يك صحبتى مى‏كند ببيند دشمن‏ها چه مى‏گويند و تفكر كند كه عيب‏ها را دشمن‏ها مى‏فهمند. دوست‏ها هر چه هم شما عيب داشته باشيد و ما عيب داشته باشيم براى اينكه حق را براى حق نمى‏خواهند و باطل را براى اينكه باطل است دشمن ندارند، به ما مى‏آيند و به شما مى‏آيند و مى‏گويند كه چقدر خوب صحبت كردى و چه مقاله خوبى نوشتى، چه مقاله كوبنده‏اى بود اين، چطور حريف خودت را منزوى كردى، چطور حرف‏هاى حريف خودت را ولو هم صحيح بود باطل كردى. دوستان انسان دشمنان واقعى انسانند و دشمنان انسان دوستان واقعى انسانند. انسان بايد از كسانى كه به او خرده مى‏گيرند، از آنها ياد بگيرد، كسانى كه از او تعريف مى‏كنند، بداند كه اين زبان، زبان تعريف خصوصاً در يك امورى كه جاى انتقاد است تعريف مى‏كنند، اين همان زبان

صحيفه نور ج 14 صفحه 98

شيطانى است و آن هم تأييدش تأييد شيطانى است. گويندگان ما، نويسندگان ما، كسانى كه در اين موقع مى‏خواهند صحبت‏ها بكنند توجه داشته باشند كه آيا مالك خودشان هستند؟ مى‏توانند ادعائى را كه حضرت موسى پيغمبر بزرگ كرد آنها هم بكنند كه لا املك الا نفسى و اخى ؟ برادر او هم يك برادرى بود كه پيغمبر بود و چون پيغمبر بود كلام حضرت موسى براى او كلامى بود كه اجرا مى‏شد اما كسى كه به اين مقام نرسيده است بايد بگويد انى لا املك نفسى و لا اخى نگويد لا املك الا نفسى واخى . برادرهاى ما توجه داشته باشيد در گفتار شما، در نوشته‏هاى شما اگر چنانچه‏داى نخواسته يك تفرقه‏اى ايجاد بشود، يك سركوبى بخواهيد از دشمنان به خيال خودتان، از رقيب خودتان بكنيد و اين موجب بشود كه دلسردى براى ارتش حاصل بشود، دلسردى براى سپاه پاسداران، دلسردى براى پاسبانان و شهربانى حاصل بشود و يك قتل‏هائى واقع بشود به واسطه همين دلسردى، شماها شريك هستيد در آن قتل، راضى هستيد به آن قتل و در روايات هست كه اگر كسى در مشرق كشته بشود و مظلوم كشته بشود و يكى در مغرب به او راضى باشد اين هم شريك قتل او است. توجه كنيد كه قلم‏هاى شما شريك خنجرهائى كه از پشت به ما مى‏زنند نباشد، توجه كنيد كه زبان‏هاى شما، قلم‏هاى شما چماق نباشد و با همان قلم بنويسيد كه چماق بد است، توجه كنيد كه قلم‏هاى شما و زبان‏هاى شما مسلسل نباشد و به سينه اين جوان‏هاى ما وارد بشود و آنوقت بگوئيد كه به ما حمله شده است. شما هم حمله كرديد، فقط صدام نيست شما هم شريك خواهيد بود. قبل از اينكه به نطق‏ها برويد و قبل از اينكه مقاله بخواهيد بنويسيد و قبل از اينكه تيترها را بخواهيد درشت بنويسيد با خودتان خلوت كنيد و ببينيد كه براى چه اين كار را مى‏كنيد؟ مقصد شما چه است؟ شما حق را براى حق مى‏خواهيد يا حق را از رقباى خودتان هم نمى‏پذيريد؟ باطل را براى باطل از آن متنفر هستيد يا باطل را از دوستان خودتان مى‏پذيريد؟ شما خودتان را امتحان كنيد، انسان يك موجود عجيب و غريبى است كه تا آخر عمر خودش نمى‏تواند خودش را بشناسد. انسان آن آخر عمر هم اگر بخواهد كشته بشود، به يك طور طاغوتى دلش مى‏خواهد كشته بشود. بعضى از اين كفار كه در صدر اسلام بودند وقتى آن قاتل مى‏خواسته است سرش را ببرد، گفته است به او از قرارى كه تاريخ مى‏گويد كه گردن من را بلند ببر كه جزء سر باشد براى اينكه مى‏خواهم سر من در نيزه كه مى‏رود از ساير سرها بلندتر باشد. اين مرض را انسان تا آخر عمرش دارد، شما گمان نكنيد كه تصفيه شدن و انسان شدن يك امرى است آسان. اگر آنطورى كه شيخ ما مى‏فرمود كه محال است، كه محال، و اگر به آن شدت هم نباشد مشكل است و از بزرگترين مشكل‏هاست براى انسان. چه بسا انسان كه خيال مى‏كند كه دارد كار خوب مى‏كند و كار بد مى‏كند براى آنكه آن خصيصه‏اى كه در او هست، حجاب است از اينكه بتواند تشخيص بدهد خوب را از بد. يك قضيه واقع مى‏شود اين يك قضيه وقتى كه انسان در گفتارها و نوشته‏ها و روزنامه‏ها ملاحظه مى‏كند، همين يك امر را يك دسته‏اى مى‏كوبند و يك دسته‏اى ترويج مى‏كنند. يك مسأله در كشور واقع مى‏شود، اين يك مسأله را يك جمعيتى تأييد مى‏كنند و توصيف مى‏كنند و قلم به كار مى‏افتد كه اين كار خوبى است و يك دسته ديگر مقابل آنها مى‏ايستند و اين امر را محكوم مى‏كنند

صحيفه نور ج 14 صفحه 99

و قلم‏ها و گفتارها به راه مى‏افتد براى محكوم كردن او، چرا؟ براى اينكه اين كار به نفع فلان دسته بوده است و به ضرر فلان دسته، از دوستان حاصل شده است يا از رقيبان؟ اگر از دوستان حاصل شده است خوب است، هر چه مى‏خواهد باشد. خوبى را براى دوستان مى‏خواهيم، نه خوبى را براى خوبى، عدالت را براى عدالت نمى‏خواهيم عدالت را براى دوستان مى‏خواهيم. ديگرانى كه در مقابل ما ايستاده‏اند و ما آنها را رقيب حساب مى‏كنيم هر چه كار خوب از آنها صادر بشود بد نمايش مى‏دهيم، قلم‏ها به كارافتد و انتقادها پيش مى‏آيد، وقتى همين كار از دوستان ما پيدا مى‏شود، هر چه مى‏خواهد باشد، قلم‏هايتان به كار مى‏افتد و از او تأييد مى‏كنيد. پس عدل را براى عدل نمى‏خواهيد، حق را براى حق نمى‏خواهيد. حق را اگر كسى براى حق بخواهد اگر چنانچه حق بر ضد خودش هم هست آن را بايد بخواهد و دوست داشته باشد و اظهار كند و باطل را اگر از خودش هم صادر شده باشد بايد مبغوض او باشد و اقرار كند. آيا اينهائى كه بنا دارند صحبت بكنند، حق را براى حق مى‏خواهند و باطل را براى باطل نمى‏خواهند؟ يا حق را براى خودشان مى‏خواهند و باطل هم اگر از خودشان يا دوستان خودشان صادر بشود حق جلوه مى‏دهند؟ و حق اگر چنانچه از رقباى خيالى خودشان حاصل بشود، آن را باطل اگر هم باشد، حق هم اگر باشد، باطل جلوه مى‏دهند. انسان نمى‏تواند به اين زودى از شر خودش كه از شر شيطان بالاتر است فارغ بشود، لكن مى‏تواند قلم خودش را كنار بگذارد، مى‏تواند زبان خودش را كنار بگذارد، مى‏تواند قبل از اينكه مى‏خواهد صحبت بكند ببيند كه روى چه مبادى صحبت مى‏كند، چه مبادى او را وادار كرده است به اينكه صحبت بكند. اين مسأله‏اى است كه عمومى است، در همه جاست. هر كارى صادر بشود از خودم، اين خوب است، ميزان من هستم - من هر كار خوبى است - هر كارى از خود من صادر بشود چون ميزان من هستم خوب است و هر كارى از رقيب من حاصل بشود بد است براى اينكه رقيب من است، هر چه هم خوب باشد، كار خوب رقيب، بد است و كار بد من، خوب است اين يك مسأله و يك بيمارى است در انسان كه معالجه او را با زحمت مى‏شود كرد و بايد انسان پيش اشخاصى كه مى‏توانند معالجه كنند، خودش را معالجه كند، پيش اطباء روح برود و خودش را معالجه كند، قبل از اينكه دست به قلم بزند و قبل از اينكه زبان باز كند توجه به حال خودش بكند و توجه به مسائل سياسى، اجتماعى، امورى كه الان ما مبتلا به آن هستيم، ببيند كه آيا اين صحبت در سطح كشور يك تشنجى ايجاد مى‏كند؟ چماق‏ها را ايجاد مى‏كند يا آرامش را ايجاد مى‏كند؟ ببيند كه اين روزنامه، اين قلم، آرامش در اين كشور كه الان لازم است ايجاد مى‏كند يا تشنج ايجاد مى‏كند؟ اگر چنانچه ايجاد كرد، اين روزنامه چماق است و آن گفتار چماق است و اگر آرامش در مردم ايجاد كرد اين رحمت است و اين مشكور است پيش خداى تبارك و تعالى.

بزرگترين معصيت امروز در كشور ما ايجاد اختلاف است

خدا را در نظر بگيريد، اى گويندگان! اى نويسندگان! اى كاركنان مملكت! اى كارمندان ادارى

صحيفه نور ج 14 صفحه 100

و غير ادارى و كشاورز و همه! خدا را در نظر بگيريد، خدا حاضر است همه جا، زبان شما در محضر خداست، چشم شما در محضر خداست و همه قواى شما در محضر خداست، در محضر خدا، خدا را معصيت نكنيد. بزرگتر معصيت امروز در كشور ما ايجاد اختلاف است، ايجاد نفاق است. بزرگترين رحمت براى ما و تكليف براى ما ايجاد آرامش است و ايجاد رفاه است. گويندگان ما، نويسندگان ما هر چند هم بسيار خوب باشند و بسيار متعهد باشند، لكن گمان نكنند كه از آن شرور باطنى پاك شدند، از آن شيطان باطن پاك شدند. توجه كنند كه شيطان باطنى انسان تا آخرهم همراه انسان هست و گاهى اين شيطان كارى مى‏كند كه انسان خودش را به هلاكت برساند، كه رفيقش را به هلاكت برساند. شما آن قصه را شنيده‏ايد كه يك نفر يك عبدى را، يك بنده‏اى را داشت و او را محبت كرد و بسيار محبت كرد و بسيار تربيت كرد و بعد گفت به او: من در مقابل اينهمه محبت كه به تو دارم فقط يك خواهش از تو دارم و آن اين است كه بيا بالاى پشت بام اين همسايه من كه رقيب من است، سر من را ببر. انسان يك همچو موجودى است كه حاضر است سرش را ببرد كه رقيبش از بين برود و به اصطلاح ديرينه ما اين است كه خر ديزه كه يك قسم از خرهاى فضول است خودش را به چاه مى‏اندازد كه به صاحبش ضرر بزند. انسان يك همچو موجودى است، انسان يك همچو موجود پيچيده‏اى است، يك همچو موجودى است كه انبيا نتوانسته‏اند اين انسان را انسان كنند الا بعض اشخاص، در هر جايى كه انبيا بودند، يك عده معدودى، بسيار معدودى به تربيت انبيا آن تربيت والا را كه بايد حق انسان باشد قبول كردند و تربيت شدند و الا نتوانستند آنكه مى‏خواستند انجام بدهند، لكن مى‏توانيم ما كمتر بكنيم اين شيطنت‏ها را، مى‏توانيم، اينطور نيست كه ما مجبور باشيم و معاقب نباشيم از باب اينكه مجبور هستيم. نه، ما مختاريم، لكن با اختيار خودمان فساد ايجاد مى‏كنيم، با اختيار خودمان قلم‏هايمان را به كار مى‏اندازيم براى اينكه ديگران را بى‏آبرو كنيم، قلم‏هاى خودمان را و زبان‏هاى خودمان را به كار مى‏اندازيم براى اينكه حريف‏ها را از ميدان بيرون كنيم، اينها همه مسائلى است كه در خود انسان هست و خود انسان خيال مى‏كند كار خوب مى‏كند و حال آنكه كار بد دارد مى‏كند، خيال مى‏كند براى خداست و حال آنكه براى شيطان است. انشاءالله خداوند تبارك و تعالى به همه ملت اسلامى توفيق بدهد و آنها را تأييد كند براى اينكه از شر اجانب و از شر شياطين و خصوصاً شيطان خودشان نجات پيدا كنند و خداوند تعالى كشور ما را از شر شياطين و اجانب و از شر قلم‏ها و قدم‏ها و زبان‏ها نگه دارد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 102

تاريخ: 7/12/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى وزارت دفاع و نمايندگان پرسنل اداره سياسى - ايدئولوژيك نيروى زمينى ارتش و نمايندگان سازمان جوانان جمعيت هلال احمر جمهورى اسلامى‏

بايد اجتماعات بدنى در راه يك اجتماع روحانى و عقلانى باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اميدوارم كه اين اجتماعات ابدان منتهى بشود به اجتماع ارواح و مهم آن است. تشكيل سمينارها بسيار خوب است و دعوت به وحدت بسيار مهم است، لكن بايد اين سمينارها و اجتماعات بدنى در راه يك اجتماع روحانى و يك اجتماع عقلانى و يك اجتماع روحى و يك اجتماع مقصد باشد. كافى نيست كه ما و شما در يك محفلى جمع بشويم و در جاهاى ديگر هم همين طور، لكن آن مقصدى كه مقصد اسلام است و مورد امر خداى تبارك و تعالى است و همه انبيا براى آن مقصد آمده‏اند، آن مقصد غفلت بشود. بايد گفتارها، انسان را برساند به معنويات و برساند به توحيد كلمه و كلمه توحيد. آسان است كه ما سمينار و مجامع درست كنيم و در آن مجمع‏ها همه قشر اشخاص باشند، از روحانى، از نظامى و از انجمن‏هاى اسلامى، اين امرى است كه آسان است، لكن اين امر براى رسيدن به مقصود كافى نيست، بايد اين اجتماعاتى كه مى‏شود، دنبال او و در خود او كوشش بشود به اينكه آن وحدت حقيقى كه لازمه يك امت مسلمان است و مورد توجه پيغمبران عالم است و مورد امر خداى تبارك و تعالى است، آن امر را دنبال كنيم كه حاصل بشود و در طبقات متعارف ملت و ملت‏ها اين وحدت آسانتر است تا طبقات بالا، به اصطلاح بالا. براى اينكه انسان يك موجود است كه اگر چنانچه مهار نشود و سر خود بار بيايد و يك علف هرزه‏اى باشد و تحت تربيت واقع نشود، هر چه بزرگتر بشود به حسب سال و بلند پايه‏تر بشود به حسب مقام، آن جهات روحى تنزل مى‏كند و آن معنويات تحت سلطه شيطان، شيطان بزرگ كه همان شيطان نفس است واقع مى‏شود. جوان‏ها جديدالعهد هستند به ملكوت عالم و نفوسشان پاكتر است و هر چه بالاتر بروند اگر چنانچه مجاهده نكنند و تحت تربيت واقع نشوند، هر قدمى كه به بالا بردارند و هر مقدارى كه از سنشان بگذرد، بعيدتر مى‏شوند از ملكوت اعلى و اذهانشان كدورتش بيشتر مى‏شود و لهذا تربيت‏ها بايد از اول باشد. از همان كودكى تحت تربيت انسان قرار بگيرد و بعد هم در هر جا كه هست يك مربى‏هائى باشند كه تربيت كنند انسان را و تا آخر عمر هم انسان محتاج به اين است كه تربيت بشود.

صحيفه نور ج 14 صفحه 103

اگر انسان‏ها در كلمه مبارك الله مجتمع بشوند، به همه مقصدهاى عالى مى‏رسند

انبيا هم كه آمده‏اند از طرف خداى تبارك و تعالى، براى همين تربيت بشر و براى انسان سازى است. تمام كتب انبيا خصوصاً كتاب مقدس قرآن كريم كوشش دارند به اينكه اين انسان را تربيت كنند براى اينكه با تربيت انسان، عالم اصلاح مى‏شود، آنقدر كه انسان غير تربيت شده مضر است به جوامع، هيچ شيطانى و هيچ حيوانى و هيچ موجودى آنقدر مضر نيست و آنقدر كه انسان تربيت شده مفيد است براى جوامع، هيچ ملائكه‏اى و هيچ موجودى آنقدر مفيد نيست. اساس عالم بر تربيت انسان است، انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم است و انبيا آمده‏اند براى اينكه اين عصاره بالقوه را بالفعل كنند و انسان يك موجودى الهى بشود كه اين موجود الهى تمام صفات حق تعالى در اوست و جلوه‏گاه نور مقدس حق تعالى است.

كوشش كنيد كه اجتماعاتى كه مى‏كنيد و سمينارهائى كه درست مى‏كنيد معنويت در آن باشد، در همه جا توجه به تربيت انبيا داشته باشيد. شما در قرآن كريم در اول سوره قرآن كريم مى‏خوانيد كه الحمدلله رب العالمين كلمه ربوبيت را و مبداء تربيت را در اول قرآن طرح مى‏كند و ما را مكلف فرموده‏اند كه در هر شبانه روز چندين مرتبه اين را در ركعات نماز بخوانيم و توجه داشته باشيم به اينكه مسأله تربيت و ربوبيت كه درجه اعلاى آن مخصوص به خداى تبارك و تعالى است و دنبال آن منعكس مى‏شود در انبياء عظام و به وسيله آنها به ساير انسان‏ها، اين در آن پايه از اهميت بوده است كه دنبال لله ، رب العالمين مربى عالمين آمده است و باز در همين سوره مى‏خوانيد كه غايت تربيت، حركت در صراط مستقيم و منتهى اليه اين صراط مستقيم، كمال مطلق است، الله است. دعوت شده است كه ما تحت تربيت انبيا برويم و تحت تربيت بزرگان از اوليا واقع بشويم تا آنها ما را هدايت كنند به راه مستقيم و هر روز چندين مرتبه از خداى تبارك و تعالى بخواهيم كه ما را هدايت كند به صراط مستقيم، نه راه چپ و نه راه راست. غيرالمغضوب عليهم ولا الضالين ما بايد توجه به اين معنا داشته باشيم كه موجودى هستيم كه اگر خودرو بار بيائيم بدترين موجودات و منحطترين موجودات هستيم و اگر چنانچه تحت تربيت واقع بشويم و صراط مستقيم را طى بكنيم، مى‏رسيم به آنجا كه نمى‏توانيم فكرش را بكنيم، آنجائى كه بحر عظمت است، بحر كبريايى است. اين سمينارها بايد دنبالش تفكر باشد، دنبالش تدبر باشد، دنبالش اين باشد كه توجه بكنيم به وحدت كلمه و آن وحدت كلمه، الله است، در الله مجتمع بشويم. اگر انسان‏ها در كلمه مباركه الله مجتمع شدند و همه بت‏ها را شكستند، به همه مقصدهاى عالى مى‏رسند، چه مقاصدى كه در اين دنيا هست براى بشر و اجتماعات بشر و چه مقاصدى كه مقاصد بالاتر است و در عالم ديگر هست.

آنچه ما را با دست تهى پيروز كرد اين اجتماع ابدان و ارواح بود

ما تجربه كرديم در اين دو سه سال كه آنوقت كه توجه به خداى تبارك و تعالى مجتمعاً نداشته‏ايم و لو يكى يكى هم داشتيم نتوانستيم كارى انجام بدهيم. زير بار ظلم‏ها و ستم‏ها و فشارها بوديم و

صحيفه نور ج 14 صفحه 104

چپاولگران عالم به ما از هر طرف حمله كرده بودند و ما در قبضه آنها و كسانى كه وابسته به آنها بودند گذرانديم روزگار بزرگى را و با فاجعه‏اى را، و ديديم كه اين قيامى كه ملت ايران كرد و نهضتى كه ملت ايران كرد و كم كم از تفرقه به وحدت رو آورد و مقصد واحد و ابدان مجتمع و ارواح مجتمع ابدان در خيابان‏ها، در همه بلاد كشور از روستاها گرفته تا مركز، ابدان مجتمع و ارواح مجتمع، ابدان در خيابان‏ها ريختند و خواست آنها اسلام و خدا بود و دست رد به سينه ظلم زدند و ظالم را و ستمكار را و همه اشخاصى كه مى‏خواستند اين كشور را چپاول كنند و چپاول كردند در سال‏هاى طولانى و داشتند ادامه مى‏دادند به اين چپاولگرى. خداى تبارك و تعالى عنايت فرمود و ما و شما و همه ملت، هم در ابدان مجتمع شديم و هم در ارواح، هم اجتماعاً از زن و مرد و بزرگ و كوچك به خيابان‏ها ريختند، ملت ما و هم مقصد يكى بود و فرياد همه الله اكبر بود و فرياد همه اين بود كه مرگ بر اشخاصى كه ستمگرند و اشخاصى كه چپاولگرند و ما اسلام را مى‏خواهيم، جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم كه جمهورى اسلامى در آن، هم آزادى هست و هم استقلال. ما بايد از اين اجتماعى كه در ايران حاصل شد و اين تحول بزرگى كه حاصل شد اين را سرمشق خودمان قرار بدهيم و از ياد نبريم. توجه داشته باشيم كه آنچه ما را پيروز كرد، آنچه ما را با دست تهى پيروز كرد، اين اجتماع ابدان و اجتماع ارواح و وحدت كلمه و وحدت مقصد بود. و همين مردم در بيست سال پيش از اين، همين‏ها بودند و لكن مورد تعدى اجانب و مورد تعدى آنهائى كه نوكرهاى اجانب بودند، بودند و كارى نمى‏توانستند بكنند، همين مى‏بودند كه به عنايت خداى تبارك و تعالى متحول شدند به يك موجود آسيب‏ناپذير با وحدت همه جانبه در روح و در جسم همين‏ها بودند كه از آن حالت به حالت ديگر متحول شدند و پيروزى را با اين حال به دست آوردند آن هم پيروزى كه معجزه‏آسا بود، پيروزى كه احتمالش را داده نمى‏شد كه بتوانند در اين مدت كم با اين زحمت هائى كه در مقابل آن چيزى كه به دست آورده‏اند، باز ناچيز شما بجا آورديد، آن چيزى را كه در دنيا اسمش بايد معجزه باشد. بنابراين ما همه بايد توجه كنيم و همين تابلو بزرگى كه سرتاسر ايران هست و منعكس است در آن الله اكبر و آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى، همان در نظر ما باشد و سرمشق ما باشد و تا آخر و در نسل‏هاى آتيه ايضاً منتقل بشود همين مطالب از شما به نسل‏هاى آتيه تا انشاءالله در هيچ وقت از تاريخ نتوانند ديگر بر ما سلطه پيدا بكنند و اين مطلب در شما مهم است و در كسانى كه دولتمردان هستند مهم است بيشتر، اهميتش بيشتر است آنها بايد توجه داشته باشند كه سند پيروزى ما همين وحدت كلمه و همين توحيد كلمه بوده است و آنها بايد بدانند كه رسيدن هر يك از آنها به هر مقامى براى خاطر همين ملتى است كه بپا خاستند و وحدت كلمه را ايجاد كردند و با هم يك كلمه گفتند و آن آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى و همه همين مقصد را داشتند. در آنوقت اشخاص خودشان منسى بودند، هيچ يك به فكر خودشان نبوده‏اند، همه آنها به فكر مقصد بوده‏اند. اگر چنانچه در طول روز نهار هم گيرشان نمى‏آمد توجه نداشتند، اصلاً گرسنگى را نمى‏توانستند بفهمند و بى لباسى را فهميدند، شايد بسيارى از آنها كفش‏هايشان، كلاه‏هايشان و اينها از بين مى‏رفت يا بچه‏هايشان گم مى‏شد هيچ توجه به

صحيفه نور ج 14 صفحه 105

اين معنا نداشتند. از خود فانى شدن و در مقصد باقى ماندن، همين معناست، همين بود كه در ايران شد و شما از خود هجرت كرديد و به خدا پيوستيد و خود را فراموش كرديد و اين فراموشى از خود، اين مقدمه براى كمال انسان است، بايد همه بدانند و دولتمردان بيشتر بدانند كه تا در خود فرو مى‏روند انسان نيستند، وقتى كه خود را فراموش كردند و در مقصد عالى انسانى فرو رفتند، انسان بزرگند و همه موجودات اينطور هستند و همه انسان‏ها اينطور هستند و اين غايت خلقت است و غايت مقصد انبيا هست.

امسال از تشريفات نوروز كم كنيد

برادران من! عزيزان من! توجه كنيد و همه ملت، سرتاسر كشور توجه كنند كه ما امروز در يك موضع حساس واقع هستيم. ما امروز تمام قدرت‏هاى دنيا به ضد ما قيام كرده‏اند و توطئه‏ها از هر طرف متوجه به ما شده است، در داخل و در خارج. و شما اگر چنانچه توجه به اين معنا بكنيد و همه ملت ما توجه به اين معنا بكنند، مى‏دانند كه اگر بخواهند آزاد باشند و اگر بخواهند مستقل باشند و اسير نباشند، بايد همه آنها از آن مقاصد شخصى كه دارند ولو با يك مدت كمى بگذرند تا اينكه اين توطئه‏ها از بين برود و همه مقصد واحد داشته باشند. و آنهائى كه در رأس هستند بيشتر مكلفند و ماهائى كه در اينجا هستيم هم مكلف هستيم و من يك جهتى هم مى‏خواهم تذكر بدهم و آن اينكه شما مى‏دانيد كه الان ما جوان‏هايمان در مرزها آنقدر فداكارى دارند مى‏كنند و ما چقدر جوان داديم از دست و چقدر معلول داريم و چقدر مبتلا داريم و چه خانواده‏هائى از منزل‏هاى خودشان بيرونشان كردند و الان در اطراف كشور هستند و هر شهرى، نمى‏شود گفت كه در يك شهرى چندين جوان از آن شهيد نشده است يا معلول نشده است. در يك همچو مصيبتى كه بر ما وارد شده است و البته مصيبتى است كه دنبال آن انشاءالله همه بزرگى‏ها و همه بزرگوارى‏ها براى ملت ما خواهد بود، لكن من مى‏خواهم تقاضا كنم از تمام كسانى كه در ايام عيد - به اصطلاح خودشان - نوروز مى‏خواهند تشريفات داشته باشند امسال اين تشريفات را كم كنند، يا نكنند. انصاف نيست كه خانواده‏هاى زيادى مصيبت برايشان وارد شده است، جوان‏ها را دادند و معذلك با آن قدرت ايستاده‏اند، انصاف نيست كه آنها، خانواده‏ها در مصيبت باشند و ديگران در عشرت. انسانيت اقتضاى اين را مى‏كند، اسلاميت اقتضاى اين را مى‏كند، انصاف اقتضاى اين را مى‏كند كه ما كارى نكنيم كه در قلب اين مادرها، در قلب اين خواهرها، در قلب اين پدرهائى كه جوان‏هاى خودشان را از دست داده‏اند يك آزردگى ايجاد كنيم. اگر بنا باشد كه ما و كسانى كه مى‏خواهند در ايام عيد خداى نخواسته يك تشريفاتى زيادى و يك كارهاى زيادى كه مناسب بوده است پيشتر با عيد، حالا انجام بدهند، يك قدرى توجه بكنند ببينند كه اگر خود آنها مبتلا بوده اند به داغ يك جوانى و همسايه آنها در عشرت بود به آنها چه مى‏گذشت. شما بدانيد كه برادرهاى شما، فرزندان اين ملت، برادرهاى افراد اين ملت، داغديده هستند، جوان داده هستند و مصيبت كشيده، هر چه هم شجاع باشند و هستند، معذلك مصيبت جوان است. شما توجه كنيد كه در نزديكى شما، در شهر شما پنجاه نفر جوان مرده و عائله‏هاى زياد، مصيبت ديده هستند و شما در بازار برويد و چيزهائى

صحيفه نور ج 14 صفحه 106

تهيه كنيد و عيش و عشرت را به راه بيندازيد، اين مناسب با مقام انسانيت شما نيست، مناسب با مقام اسلاميت شما و برادرى شما نيست. من تقاضا مى‏كنم كه امسال يك قدرى سبك بگيريد اين چيزها را، امسال به جاى اينكه براى فرزندان خودتان چيزهائى غير ضرورى تهيه كنيد به جاى اين، براى اين معلولينى كه در بيمارستان‏ها الان هستند و براى آوارگانى كه در سرتاسر كشور جا و منزل ندارند و محتاج به اين هستند كه به آنها سركشى بشود، به آنها سركشى كنيد، برادرى خودتان را اثبات كنيد و هم مذهبى خود و هم دينى خودتان را اثبات كنيد. شما فرض كنيد كه چند روزى هم سفر كرديد و به عيش و عشرت برگزار كرديد، بالاخره اين سفر چند روز است و تمام مى‏شود اما آن اثرى كه اين سفرها و اين عشرت‏ها و اين عيش‏ها و اين عيد گرفتن‏ها در قلب خسته مادرها و خواهرها مى‏گذارد، آن اثر باقى است و آن خداى تبارك و تعالى اين قلوب را كه در حضور او اثر بر آن واقع شده است توجه به آن دارد. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه ما را به تكاليف خودمان، به وظائف خودمان آشنا كند.

ما بايد همه سرباز اسلام باشيم و همه با هم هماهنگ

از خداى تبارك و تعالى وحدت كلمه را خواهان هستم و باز تذكرى به ارتش و ژاندارمرى و ساير قواى مسلحه، پاسدارها، عشائر كه همه اينها فرزندان اسلام هستند و همه اينها فداكارى دارند مى‏كنند در راه اسلام، سفارش مى‏كنم، تقاضا مى‏كنم كه همه با هم يك آهنگ باشند اگر بنا باشد كه هر دسته عليحده خودشان بخواهند در جنگ يك كار مستقل انجام بدهند بدانند كه پيروزى دير خواهد بود و اما اگر همه هماهنگ باشند و تحت فرماندهى واحد باشند و همه خودشان را سرباز اسلام بدانند، جدائى امروز بين ملت ما و ارتش نيست و ملت ما و پاسدار نيست و بايد جدائى بين آنها هم نباشد. اصلاً طرح اينكه من سپاهى هستم و آن ژاندارمرى و آن ارتشى، طرح اين مطلب الان در مملكت ما صحيح نيست ما بايد همه سرباز اسلام باشيم و همه ما با هم هماهنگ و همانطور كه مى‏بينيد كه سرتاسر كشور ما جوان‏ها و زن‏ها، پيرزن‏ها، پيرمردها با هم دارند به شما خدمت مى‏كنند و به ارتش و قواى مسلحه دارند خدمت مى‏كنند و همه با هم هستند. همه مقصدشان اين است كه اين ارتش و اين سپاه و ساير قواى مسلح در آنجا آرامش داشته باشند، از حيث چيزهائى كه بايد به آنها برسد تا اشتغال داشته باشند به خدمت، همانطورى كه در پشت جبهه اين جوان‏ها و پيرها و زن‏ها و مردها با هم مجتمع هستند و با وحدت كلمه دارند كار انجام مى‏دهند و همه هماهنگ هستند در اين مسأله، شما هم كه در جبهه‏ها هستيد و جانفشانى مى‏كنيد و در حضور خدا براى خدا داريد كار مى‏كنيد، براى خدا با هم باشيد و هماهنگ باشيد و همه، همه را از خود بدانيد و جداى از خود ندانيد.

از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه ملت را، همه ملت‏هاى اسلامى را و همه كسانى كه براى اسلام مشغول خدمت هستند خواهانم و انشاءالله همه شما در اين جنگى كه همه هستيد پيروز باشيد خداى تبارك و تعالى پشتيبان همه باشد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 107

تاريخ: 10/12/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيات بررسى كننده جنگ تحميلى عراق عليه ايران و دبير كل كنفرانس اسلامى

تهى بودن شعارهاى سران كشورهاى اسلامى از شعور و محتوا، عامل اصلى گرفتارى مسلمين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ضمن تشكر از اينكه آقايان آمدند از نزديك ايران را ببينند و مسائلى كه در ايران هست مشاهده كنند، اگر فرصت يك همچو امرى داشته باشند يا علاقه به اينكه تشخيص بدهند ظالم را از مظلوم، متعدى را از آن كسى كه به او تعدى شده است. من اگر بخواهم مسائلى كه در ايران بوده است و هست و مصائبى كه بر اين ملت گذشته است به طور اجمال هم بخواهم بگويم اين اسباب اين مى‏شود كه من سلامت خودم را از دست بدهم و شما هم وقتتان اقتضا ندارد و لهذا بعضى از مسائل را من به شما مى‏گويم و من اميدوارم كه مسلمين و خصوصاً سران مسلمين از شعار به اسلام كه يك پوششى است براى عدم عمل بر احكام اسلام دست بردارند و به اسلام به حسب آنچه كه هست فكر كنند و عمل كنند. تاكنون گرفتارى مسلمين و ملت‏مظلوم اسلامى اين بوده است كه سران آنهابه شعارهاى اسلامى اكتفا مى‏كردند و در پوشش شعار مقاصد ديگرى كه داشتند اجرا مى‏كردند و من اميدوارم كه ملت‏هاى اسلامى و خصوصاً دولت‏هاى آنها از اين شعار منتقل بشوند به شعور و عمل به اسلام و قرآن كرديم .

شرحى براى انواع ظلم‏ها و ستم‏ها و خيانت‏هاى وارد آمده به ملت مظلوم ايران توسط ابرقدرت

شما در كشورى آمديد كه 2500 سال تحت فشار و اختناق بوده است و زير چكمه سلاطين جور به اسم عدالت، به اسم تمدن، به اسم انسان خواهى واقع شده است. و شما در كشورى آمديد كه بالفعل آنها مى‏خواستند، مظلومين ما مى‏خواستند از تحت فشار ظلم بيرون بيايند و خودشان استقلال و آزادى را تحصيل كنند و پس از سال‏هاى طولانى كه در تحت فشار بودند و آزاد به هيچ وجه نبودند و با اسم اسلام و با اسم ترقى - در - كشورشان به دست عمال قدرت‏هاى بزرگ شرق و غرب پايمال شده است و هواهاى نفسانيه اين كسانى كه وابسته بودند به كشورهاى ابرقدرت مجال اينكه اين ملت ما يك نفس بكشد در آزادى، به آنها ندادند. شما در كشورى آمديد كه پس از اينكه قريب 60 هزار شهيد داد و بيش از صد هزار معلول گذاشت و قريب پنجاه هزار خانواده‏هاى بى‏سرپرست به جا

صحيفه نور ج 14 صفحه 108

گذاشت آمديد و در اين كشور واقع شده‏ايد كه اين مصيبت‏ها را داشته است و شما در كشورى آمديد كه بالفعل قريب يك ميليون و نيم آواره جنگى دارد كه آنها را از شهرهاى خودشان و منازل خودشان بيرون تاختند و همه انواع ظلم را بر اين ملت و بر اين آوارگان سزاوار دانستند و شما در كشورى آمديد كه ظالم‏ها، ستمگرها به واسطه بستگى‏اى كه دارند به قدرت‏هاى بزرگ وارد شدند در اين كشور و از مرزهاى ما ناگهان گذشتند و شهرهاى، بعضى شهرهاى ما را به ظلم غصب كردند و تمام جوان‏هاى ما را و كسانى كه در آن جبهه بودند يا كشتند و يا بعضى‏شان را به اسارت بردند و شما در كشورى آمديد كه ملت مظلوم ما به جرم اينكه مى‏خواهد به اسلام خدمت كند و به اسلام برگردد و دست قدرت‏هاى بزرگ را كه برخلاف موازين انسانى - اسلامى در اينجا به فعاليت مشغول بودند قطع كند و حكومت جائر را از بين ببرد و حكومت دلخواه خودش در اين كشور اقامه بكند و تحت لواى اسلام زندگى بكند و ابر قدرت‏ها براى اينكه نمى‏خواهند ملت‏هاى اسلامى و دولت‏هاى اسلامى مجتمع بشوند و مى‏ترسند از اينكه قريب يك ميليارد جمعيت اسلامى و مسلمين با هم باشند و مى‏ترسند از اينكه همه اينها تحت لواى اسلام باشند، به ما از هر طرف حمله كردند، حمله نظامى، توطئه كودتا و اخيراً هم حمله نظامى به دست يك نفر سرسپرده به اسم صدام حسين. شما در كشورى وارد شده‏ايد كه مظلوم با ظالم مقابل است، متعدى و متجاوز، مقابل است با يك اشخاصى كه ظلم مى‏كنند و ستمگر هستند. شما اسم ملت عراق و ايران را نبايد ببريد، ملت ايران و عراق برادرند و هر دو با هم هستند و هر دو ملت دشمن اين حكومت عراق هستند. شما بايد اگر بخواهيد اسلام را از شعار بالاتر حساب كنيد بايد بيائيد و ببينيد كه در شهرهاى ما به جوان‏هاى ما، به زن‏هاى ما، به اطفال ما چه گذشته است و شهرهاى مخروبه ما كه آثار جرم است الان هست. شما اگر بخواهيد از شعار اسلامى به شعور اسلامى منتقل بشويد و دولت اسلامى اگر بخواهند از شعار به شعور، باب واقعيت و عمل منتقل بشوند بايد دست از هواهاى خودشان بردارند و دست از ستمگرى بردارند و به ملت‏ها بپيوندند.

صلح بين اسلام و كفر معنا ندارد

شما اگر در اينجا بمانيد مدتى و از آن تبليغاتى كه بر ضد ايران شده است گوش‏هاى خودتان را يك قدرى تخليه كنيد و در ايران واقع بشويد و مسائل ايران را ببينيد و مقاصد ملت ايران و دولت ايران را ببينيد كه آيا اينها اسلام را مى‏خواهند و به اسلام پناه مى‏خواهند ببرند يا اينكه خير، اينها مى‏خواهند گروه‏گرايى كنند، ملت‏گرائى كنند و فرس را مى‏خواهند ببرند به بالا و عرب را مى‏خواهند بياورند به پايين. شما و اشخاصى كه در كنفرانس طائف بودند هشتاد دقيقه به حرف‏هاى صدام گوش كرديد كه در اين هشتاد دقيقه يك دقيقه مطابق رضاى خدا حرف نزد، اگر چنانچه اسمى از اسلام برد، اسلامى بود كه از اروپا و از آمريكا براى او هديه آوردند، نه اسلامى كه از مدينه و حجاز براى او آمده است و براى همه. شما هشتاد دقيقه گوش كرديد به اراجيفى كه او در عين حال كه در كشور ما واقع شده است و لشكر او در كشور ما مشغول آدمكشى است، خودش مى‏گويد كه ايران متجاوز است و شما

صحيفه نور ج 14 صفحه 109

سؤال نكرديد از او كه تجاوز ايران كجاست؟ آيا الان ما در مملكت عراق داريم جنگ مى‏كنيم يا در مملكت ايران داريم جنگ مى‏كنيم؟ اگر در مملكت ايران جنگ مى‏كنيم تجاوز مال عراق است اگر ما يك روز به عراق حمله كرديم تجاوز مال ما هم هست اما اگر ما دفاع مى‏كنيم از حقوق ملت و دفاع مى‏كنيم از اسلام و دفاع مى‏كنيم از حقوق عراق و دفاع مى‏كنيم از مسلمين نبايد كنفرانس طائف ساكت بنشيند و نبايد شما به اين وضع فكر كنيد كه دو تا ملت با هم در مقابل هستند. ملت عراق همانطورى كه ملت ايران انزجار دارد از اين حكومت، ملت عراق بيشتر انزجار دارد براى اينكه ملت عراق علمايى از دست دادند، جوان‏هايى از دست دادند، پير مردها و جوان‏ها و بچه‏هايى را از دست دادند همه به دست اين رژيم فاسد. شما اگر بخواهيد به اسلام فكر كنيد بايد آيات قرآن را منشاء قرار بدهيد، بايد همانطورى كه دستور داده آيه قرآن كه اگر چنانچه يك طايفه‏اى از مسلمين بر فرض اينكه مسلم باشند اينها، يك طايفه‏اى از مسلمين به طايفه‏اى ديگر هجوم بكند، به همه مسلمين واجب است كه با او قتال كنند، شما به همين يك واجب الهى عمل بكنيد ما بيشتر از شما توقعى نداريم. شما به همين يك واجب كه خدا امر فرموده است به شما و به همه مسلمين كه اگر چنانچه يك طايفه اى از مسلمين به طايفه ديگر تجاوز كرد بايد با او مقاتله كنيد، تجاوز را ببينيد و بفرستيد، اگر خودتان وقت نداريد، يك نمايندگانى تعيين كنيد بفرستيد در سرحدات در بلادى كه مورد تجاوز اينهاست مشاهده كنند، بفرستيد در قبرستان‏هايى كه براى ما آنها تشكيل دادند و قبرهايى كه ما از شهدا داريم بفرستيد و آوارگانى كه ما از شهدا داريم و از مردم ستمديده غرب و جنوب داريم آنها را ببينند و ببينند كه آيا - آنها - تجاوز ما كرده‏ايم يا تجاوز آنها كردند. اگر تشخيص داديد كه ما تجاوز كرده‏ايم با ما جنگ كنيد و اگر تشخيص داديد كه آنها تجاوز كرده‏اند با آنها جنگ بكنيد. صلح بين اسلام و كفر معنا ندارد. هيچ مسلمى نبايد خيال كند كه بين اسلام و مسلم، بين غير اسلام و غير مسلم بايد صلح ايجاد بشود. بايد حكم خدا - چيز بشود - عمل بشود، بايد ما همه تابع قرآن كريم باشيم.

در ايران ملت حكومت مى‏كند و اظهار نظر در امور با اوست

شما گمان نكنيد كه در ايران امروز يك حكومت مستبد است كه بتواند صلح بكند با كسى كه ملت با او مخالف است و يك رئيس جمهور مستبد است كه بتواند با ديگران صحبت كند و يك شخص مستبد است كه بتواند برخلاف ميل ملت اينجا عملى بكند. اينجا آراء ملت حكومت مى‏كند، اينجا ملت است كه حكومت را در دست دارد و اين ارگان‏ها را ملت تعيين كرده است و تخلف از حكم ملت براى هيچ يك از ما جائز نيست و امكان ندارد. شما بايد اگر مأموريتى داريد براى اينكه اين آتش جنگ را بخوابانيد كه آن هم آمال همه مسلمين است بايد متجاوز را به پاى ميز محاكمه بكشيد و متجاوز را تأديب كنيد و افرادى كه در مملكت ما هستند به كنار بفرستيد و از صدام بخواهيد، تحكيم كنيد بر او كه او از كشور ما برود بيرون و لشكر او تجاوز خودش را دست بردارد و بعد از اينكه تجاوز را دست برداشت يك هيأت بين‏المللى در اينجا باشد و آن هيأت بين‏المللى كه در يك جائى تشكيل شد

صحيفه نور ج 14 صفحه 110

رسيدگى كنند به جناياتى كه شده است، اگر ما جنايتكار هستيم ما را تأديب كنند و اگر صدام جنايتكار است صدام را تأديب كنند. اين طريقه اسلام است، اسلام به ما دستورات صحيح داده است و ما را گفته است كه همه با هم باشيم و تفرق نداشته باشيم، از شعار بيرون برويم و به حسب واقع با هم باشيم و اكتفا نكنيم به اينكه يك اجتماعاتى، يك سمينارهايى تقرير كنيم و بدون اينكه يك واقعيتى در آن تحقق پيدا كند. شما توجه كنيد به اين معنا كه آيا اين چيزى كه كنفرانسى كه در طائف تشكيل شد آيا راجع به مظلومينى كه ما داريم و مظلومينى كه در فلسطين هست و مظلومينى كه در لبنان هست آيا چه عملى كردند، آيا چه كارى براى مسلمان‏هاكردند. فقط ما اجتماع كنيم كه ما مسلمان هستيم و فرياد بزنيم اسلام را، اين فرياد را فقط ماها نمى‏زنيم اين فرياد را بيشترش را محمدرضا مى‏زد و بيشترش را صدام مى‏زند و بيشترش را اشخاصى كه الان بر اسلام و بر حكومت‏هاى و بر ملت‏هاى اسلامى سلطه بيجا دارند و ظالمانه دارند اين فرياد را همه مى‏كشند لكن بايد شماها اگر بخواهيد بررسى كنيد واقعاً و اگر حسن نيت داريد و آمديد براى اينكه آتش را خاموش كنيد بايد به حكميت بنشينيد و بايد سرحدات را ببينيد، آن طرف را ببينيد و اين طرف را ببينيد، بايد ملت‏ها را ملاحظه كنيد، ملت عراق را ببينيد كه آيا ملت عراق اين حكومت را قبول دارد يا نه؟ و ملت ايران را هم ببينيد كه آيا ملت ايران اين حكومت را قبول دارد؟ اين رئيس جمهور را قبول دارد؟ اين نخست وزير را قبول دارد؟ اين مجلس را قبول دارد؟ اگر چنانچه ملت‏ها مقبول بود پيش‏شان اينها، پس اينها حكومت قانونى هستند و اگر غير مقبول بود حكومت غير قانونى هستند و بايد دنيا حكومت غير قانونى را اگر راست مى‏گويند كه بايد حكومت، ملت حكومت كنند، اگر صحيح مى‏گويند كه حقوق بشر بايد مراعات بشود، بايد رجوع كنند به ملت‏ها و ما حاضريم كه شما بيائيد در اينجا رفراندم كنيد و مناظره قرار بدهيد بر رفراندم كه آيا اين حكومت و اين مجلس و اين رئيس جمهور را شما قبول داريد يا قبول نداريد و با يك ترتيبى هم برويد عراق و بدون سرنيزه كه در سر نيزه در كار نباشد، اختناق در كار نباشد، آنجا هم يك رفراندم بكنيد ببينيد كه آيا ملت عراق هم همانطورى كه ملت ايران مى‏گويند، قبول دارند يا نه. اگر ملت ايران حكومت ايران را طرد كرد و رئيس جمهور را و مجلس را طرد كرد بايد بگوئيد آنها كنار بروند و بايد ملت خودش عمل بكند و اگر طرد نكرد برويد عراق آنجا هم همين طور رفراندم كنيد و بگوييد كه مردم آيا قبول دارند اين حزب را؟ قبول دارند اين مجلس حزبى را؟ قبول دارند اين صدام را؟ و اين رئيس جمهور به اصطلاح خودشان را؟ يا قبول ندارند؟ اگر قبول دارند آنوقت بنشينيد با هم مصالحه كنيد و اگر آنها هم قبول ندارند ما هم قبول نداريم، هيچ كس قبول ندارد او را مگر يك دسته‏اى كه همراه او هستند و مگر آمريكا و مگر شوروى. اگر همين باشد مسأله ، اجتماعات شما اثرى ندارد و صحبت‏هاى ما و صحبت‏هاى شما به جايى نخواهد رسيد.

همه بايد به تحت بيرق اسلام و تحت پرچم اسلام برويم، لكن نه به طور شعار، به طور واقع و به طور حقيقت. اگر به طور حقيقت تحت پرچم اسلام رفتيم آنوقت مى‏توانيم فعاليت بكنيم و اما اگر تشريفاتى باشد، يك روز در طائف يك تشريفاتى باشد، يك روز هم در ايران يك تشريفاتى باشد،

صحيفه نور ج 14 صفحه 111

يك روز هم يك جاى ديگر، تا آخر همين طور خواهد بود و مسلمين تحت فشار اجانب تا آخر خواهند بود و ما مظلوم خواهيم بود تا آخر و شماها هم مظلوم خواهيد بود تا آخر. آن روزى مى‏توانيم ما و شما از تحت سيطره ظلم، ظلم قدرت‏هاى بزرگ بيرون برويم كه با يك ميليارد جمعيت و با آنهمه ذخائرى كه ما داريم خودمان را پيدا كنيم و اسلام را پيدا كنيم و توجه به اسلام بكنيم و با فرمان خدا عمل بكنيم. اگر با فرمان خدا عمل بكنيم خداى تبارك و تعالى ما را نصرت خواهد كرد ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم .

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 112

تاريخ: 10/12/59

بيانات امام خمينى در جمع كاركنان مدرسه عالى، شهيد مطهرى و اعضاى انجمن‏هاى اسلامى دانش‏آموزان مدارس دخترانه دامغان و سمنان

جديت كنيد كه در آن مدرسه كه هستيد تحصيل كنيد و بالاتر از تحصيل، تهذيب اخلاق

بسم الله الر حمن الر حيم

من اميدوارم كه خواهران و برادرانى كه در مدرسه عالى شهيد مطهرى رحمة الله هستند و مشغول تحصيل و تبليغ هستند، توجه داشته باشند كه مدرسه به اسم شهيدى است كه براى اسلام مفيد بود و نوشته‏هاى او و گفتار او مربى جوانان ما هست و بايد باشد. شما خواهرها و برادرها كه در اين مدرسه هستيد برنامه‏تان را آنطور تنظيم كنيد كه از بين شما مطهرى‏ها يا يك مطهرى پيدا بشود، عزمتان جزم اين معنا باشد و توجهتان به خدا و اعمالتان خالص براى خداى تبارك و تعالى و جديت كنيد كه در آن مدرسه كه هستيد تحصيل كنيد و بالاتر از تحصيل، تهذيب اخلاق. اسلامى باشيد و علوم اسلامى را با نفوس اسلامى تكميل كنيد و در كنار تحصيل جدى بر احكام اسلام و معارف اسلاميه تهذيب اسلامى داشته باشيد. مدرسه‏هاى علمى و دينى و تمام مدارسى كه در آن تحصيل مى‏شود چه تحصيلات علوم دينى باشد يا تحصيلات ديگر باشد، در رأس برنامه‏هايشان در اين جمهورى اسلامى بايد اين معنا باشد كه مهذب باشند قبل از اينكه عالم هستند، مهذب باشند قبل از اينكه محصل هستند. در مدارس، همه مدارس سرتاسر كشور لازم است كه اشخاصى كه مهذب هستند و علماء و گويندگانى كه راه حق را تا آن اندازه كه قدرت داشتند پيموده‏اند در اين مدارس بروند و حوزه اخلاقى و حوزه تهذيب و حوزه معارف اسلامى تشكيل بدهند كه در كنار تحصيلات علمى، تهذيب اسلامى و اخلاق اسلامى باشد، كه اگر تهذيب اسلامى در مدارس نباشد چه مدارس دينى و چه مثل دانشگاه و ساير دانشگاه‏ها كه اينها هم باز مدارس اسلامى و دينى هستند بايد توجه كنند كه معلمانى كه در اين مدارس هستند و كسانى كه در اين مدارس تبليغ مى‏كنند يا صحبت مى‏كنند اشخاصى باشند كه صددرصد اسلامى و معتقد به احكام اسلام و عقائد اسلامى باشند كه كسانى كه پيش آنها تربيت مى‏شود تربيت‏هاى اسلامى با تهذيب اسلامى باشد و شما بدانيد كه اگر چنانچه عالم، هر عالمى باشد، تهذيب اسلامى پيدا نكرده است و اخلاق اسلامى پيدا نكند براى اسلام مضر است كه نافع نيست. آنقدرى كه اسلام، از زبان و قلم اشخاصى كه تعهد به اسلام نداشته‏اند و انحراف داشته‏اند كشور ما

صحيفه نور ج 14 صفحه 113

صدمه ديده است كه از توپ و تانك و از محمد رضا و پدرش صدمه نديده است. صدمه اينها صدمه روحى است، صدمه روحى بالاتر از صدمات جسمى است. اگر چنانچه عالم مهذب نباشد ولو اينكه عالم به احكام اسلام باشد ولو اينكه عالم به توحيد باشد اگر مهذب نباشد براى خودش و براى كشورش و براى ملتش و براى اسلام ضرر دارد كه نفع ندارد. اگر بخواهيد خدمتگزار اسلام باشيد خدمتگزار ملت اسلامى باشيد و اسير در دست ابر قدرت‏ها و آنها كه پيوند با ابرقدرت‏ها دارند نباشيد، بايد دانشگاه و فيضيه و همه آنها كه مربوط به دانشگاه هستند و همه آنها كه مربوط به فيضيه هستند در رأس برنامه‏هاى تحصيلى‏شان برنامه اخلاقى و برنامه‏هاى تهذيبى باشد تا فرآوردهاى آنها امثال مرحوم مطهرى رحمةالله را به جامعه تسليم كند و اگر خداى نخواسته برخلاف باشد آنوقت افراد مقابل اين افراد را به جامعه مى‏فرستد و اينها جامعه را به فساد مى‏كشند و مردم را به اسارت.

منشاء تمام بدبختى‏ها، اساتيد غير متعهد و وابسته هستند

آنقدر كه كشور ما از دانشگاه و فيضيه صدمه ديده است از جاهاى ديگر نديده است. بايد هر دوى اينها مهذب باشند و علماى اسلام و اساتيد دانشگاه با هم پيوند داشته باشند، تفاهم داشته باشند كه اين دو محل را محل اسلامى كنند و معلم‏هايى كه انتخاب مى‏شوند در دانشگاه بخصوص و در ساير جاها معلم متعهد باشند و معلم‏هايى باشند كه نه فكر آنها طرف شرق باشد و نه دست آنها طرف غرب دراز باشد. اگر چنانچه در بين معلمين ما شرقى يا غربى باشد اين كشور ما يا گرايش به شرق پيدا مى‏كند يا گرايش به غرب پيدا مى‏كند و از محتواى جمهورى اسلامى كه شعارش نه شرقى و نه غربى است تهى مى‏شود و اعتناى به اينكه بعضى از اشخاص مى‏گويند كه نبايد اينطور تهذيب‏ها بشود و بايد آزاد و سرخود هر كس هر جا مى‏خواهد برود و هر معلمى بخواهد جوان‏ها و بچه‏هاى ما را هر جور تربيت كند اين انحراف است بر خلاف تعاليم عاليه اسلام است. اسلام آنقدر كه به تهذيب اين بچه‏هاى ما و جوان‏هاى ما كوشش دارد به هيچ چيز كوشش ندارد. اسلام اصلاً براى آدم ساختن آمده است و اين مكتب انحرافى آدم را از آدميتش بيرون مى‏كند و كشور مارا به جايى مى‏رساند كه يا پناه به شرق و كمونيست ببرد يا پناه به غرب و آمريكا. و منشاء تمام اين بدبختى‏ها اين اساتيدى بودند كه متعهد نبودند و زير دست آنها افرادى بيرون آمدند كه آن افراد جامعه ما را به هلاكت رساندند و پيوند مملكت ما را و سران مملكت ما را با شرق يا با غرب متصل كردند. مهمتر چيزى كه براى كشور ما لازم است تعهد اسلامى و تهذيب اسلامى است كه اگر اين يك سنگر صحيح بشود و سنگر دانشگاه و فيضيه يك سنگر اسلامى باشد، ديگر ساير ملت به اين طرف يا آن طرف نخواهند گرائيد و با صراط مستقيم راه انسانيت و راه اسلاميت و راه استقلال و راه آزادى را طى مى‏كنند. و من از خداى متعال خواستارم كه توفيق به همه شما خواهران و برادران بدهد و همه شما در راه هدف كه همان اسلام است، در راه هدف اعلى كه الله است قدم برداريد و ديگران را به همان راه هدايت كنيد كه اين راه مستقيم انسانيت است و خداى تبارك و تعالى ما را هدايت كند به اين صراط مستقيم.

والسلام عليكم


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 114

تاريخ: 12/12/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت تحريريه و سرپرست و كاركنان روزنامه ميزان

ميزان اعمال ما پيش خداست

بسم الله الرحمن الرحيم

من از شما آقايان تقدير مى‏كنم و بنابراينكه ميزان، ميزان عدل الهى باشد. و از روزنامه شما و از شما تشكر و تقدير مى‏كنم كه خيال داريد راهى را برويد كه راه اسلام باشد و آنچه كه عرض مى‏كنم اين است كه شما لفظى را انتخاب كرده‏ايد كه بايد به محتواى آن لفظ پايبند باشيد. لفظ ميزان، همان ميزانى كه بعدها در منتهى‏اليه سير، به آن منتهى مى‏شويد، اگر اين لفظ محتواى واقعى خودش را نداشته باشد، شما در ميزان گرفتار هستيد كه با اسم ميزان ، با اسم حديد و اين اسم‏هائى كه از آيه شريفه، عرض كرديد، نتوانستيد و يا نخواستيد محتواى او را در خارج محقق كنيد و اگر خداى نخواسته برخلاف ميزان يك وقت در روزنامه شما چيزى منعكس بشود، متوجه باشيد كه انعكاسش در آن ميزان نيز هست. ميزان اعمال ما پيش خداست، زيرا هر حرفى كه از ما صادر مى‏شود در ميزان اعمال ما منعكس مى‏شود. ولى بناى اين عالم بدين گونه است كه اگر شما پيش استالين هم برويد، آن ميزان را خودش قرار مى‏دهد و اگر پيش آمريكا هم برويد، او ميزان را خودش قرار مى‏دهد و هيچ كدام نمى‏گويند حرف ما ميزان نيست. به طور كلى بشر خود را محور همه چيز قرار مى‏دهد، هر چه من خواستم و گفتم، آن صحيح است و اين برخلاف آن ميزانى است كه در آنجا هست، واضح و آشكار همه چيز روشن مى‏شود، قلب‏ها در آنجا همه اسنادشان منعكس مى‏شود و آنجا ديگر اين نيست كه بتوانيم يك مطلبى بگوئيم و ادعا كنيم و در عمل خلافش را بكنيم و بعد هم توجيه بكنيم. آنجا اينطور نيست.

شما كه ميزان را براى روزنامه خودتان كه كلمه شريفى است انتخاب كرده‏ايد بايد توجه كنيد به اينكه اين ميزان طورى از كار در بيايد كه در آن ميزان كه ميزان حق است، خلاف نباشد و توجه به اين داشته باشيد كه از اين بيمارى كه همه ما به آن مبتلا هستيم و بيمارى عمومى است يعنى الا من عصمه الله تعالى سرتاسر انسان‏ها به اين بيمارى مبتلا هستند و اين بيمارى منيت است، خودخواهى است كه انسان تا آن آخر هم به اين خودخواهى‏اش گرفتار است مگر به مدد انبياء عليه‏السلام و با مدد خداى تبارك و تعالى از اين بيمارى و مرض نجات پيدا كنيم و يا لااقل بيمارى كم شود. شما هم به آن توجه داشته باشيد كه يك وقت نشود كه شما بگوئيد كه ما و هيچ كس نه، منم و هيچ كس نه، اين مرض در

صحيفه نور ج 14 صفحه 115

باطن آدم هست، اينطور نيست كه كسى بتواند بگويد كه نه، در نفس من خودخواهى نيست. اين خودخواهى هست منتها كم و زياد دارد. اشخاصى دنبال اين هستند كه خودشان را معالجه كنند و اشخاصى هم نمى‏خواهند.

عدل از هر كس صادر بشود عدل است و جرم و جور از هر كس صادر بشود جرم است

شما كه حالا اين وصف را انتخاب كرده ايد كه مى‏خواهيد ميزان بين حق و باطل را در روزنامه‏تان منعكس كنيد، توجه داشته باشيد كه خداى ناخواسته برخلاف تعهدى كه با اين اسم پيدا كرده‏ايد نباشد. عدل و حق را ملاحظه كنيد. عدل از هر كس صادر بشود عدل است و جرم و جور از هر كس صادر بشود جرم است و انسان كامل آن است كه آن چيزى كه از خودش صادر مى‏شود اگر باطل است دنبال اين باشد كه اصلاحش بكند و ابايى از آن نداشته باشد كه اقرار به باطلش بكند. البته نه اينكه معصيتى كه در خفا كرده است بيايد علناً بگويد، اين حرام است. فرض كنيد در اين روزنامه ميزان كه شما منتشر مى‏كنيد در مقاله اى يا سرمقاله‏اى اشتباهى شده است و برخلاف آن چيزى كه ميزان اقتضا مى‏كند شده است، قدرت روحى انسان صحيح اين است كه بتواند در همان اول بنويسد كه من اشتباه كرده‏ام، هر كس اين قدرت را پيدا كند مالك خودش است و اگر اين قدرت در انسان نباشد مالك خودش نيست، شيطان مالك اوست شما توجه به اين معنا بكنيد حال كه روزنامه شما اين اسم را انتخاب كرده است در اين راه كوشش كنيد. در بين شما جوانان و پيران هستند و طرز فكر جوان‏ها با پيرها فرق مى‏كند. شما اگر ديديد جوانى به واسطه تندى كه دارد و مقاله‏اى نوشته است كه موجب آزردگى جمعيتى مى‏شود و يا موجب تفرقه مى‏گردد، به پيرها عرضه كنيد تا اصلاح كنند.

زبان‏ها و قلم‏ها را بر عليه دشمن به كار بگيريد

بايد به اين معنا توجه بشود كه حتى‏الامكان آنقدرى كه لازم است، خصوصاً در اين موقع كه ملت و كشور ايران مبتلا به گرفتارى‏هائى است همه بايد كوشش كنند تا نه تنها اين گرفتارى‏ها را زياد نكنند بلكه گرفتارى‏ها را كم كنند، سعى كنند دعواها زياد نشود تا همه قلم بشود چماق و همه زبان‏ها خنجر. ما بايد كوشش كنيم حتى‏الامكان كار كنيم تا نگويند ايران كشورى است كه نمى‏تواند خودش را اداره كند، بزرگانشان اينها هستند كه ريخته‏اند به جان هم و پايين‏ترهايشان هم همين طور، در حالى كه مملكتشان در معرض خطر است، جنگ داخلى راه انداخته‏اند، پس اينها رشد ندارند زيرا در موقعى كه دشمن به آنها حمله كرده است، بايد زبان‏ها و قلم‏هايشان را نه تنها غلاف كنند بلكه بر عليه دشمن به كار گيرند. همه مى‏دانيم دشمنان همشان اين است كه ما را به جان هم بيندازند و بعد منعكس كنند كه اينها مى‏توانند كشور را اداره كنند و به قيم احتياج دارند و بعد به ما حمله كنند و دنيا را هم كه مهيا كرده‏اند كه ما نمى‏توانيم ايران را اداره كنيم پس ديگر كسى نيست كه اينها را محكوم كند، اصولاً آنها مى‏گويند ما براى انساندوستى وارد ايران شده‏ايم.

صحيفه نور ج 14 صفحه 116

ما بايد سعى كنيم مشكلات را كم كنيم و روزنامه ميزان به مناسبت اينكه اين اسم را انتخاب كرده است بيشتر مسؤول است چون افرادى كه در اين روزنامه هستند به اسلام تعهد دارند، بيشتر مسؤول مى‏باشند. شايد روزنامه مردم چنين تعهدى را نداشته باشد و هر چه دلش بخواهد بگويد و ادعا هم نكرده كه من متعهدم، البته لفظش هست، ولى واقعش كه چنين نيست، ولى ميزان كه كلمه ميزان را عدل براى خودش قرار داده است و مى‏خواهد به موازين شرعيه عمل نمايد، در پيشگاه خدا مسؤول است فردا خدا به شما مى‏گويد شما اين كلمه را انتخاب كرديد و خداى نخواسته اگر عمل موافق با ميزان نباشد، شما رياكار هستيد. على اى حال اين مطلبى است كه نه تنها من به شما بلكه به همه اشخاصى كه متصدى تبليغات مى‏باشند و ساير افرادى كه قلم در دست دارند و يا گوينده مى‏باشند عرض كرده‏ام كه ما اگر عقل سياسى هم داشته باشيم، بايد همگى دست در دست يكديگر گذاريم تا بتوانيم راه برويم، امروز، هم امريكا مى‏خواهد ما را زير سلطه خودش قرار دهد و هم شوروى. حال كه ما همه، طعمه گرگ‏هاى دنيا هستيم و همه مى‏خواهند ما را شكار كنند ما بايد با عقل و تدبير و قلم و حق و همه چيز با يكديگر همكارى كنيم، به يكديگر كمك كنيم تا كارها درست شود، كمك كنيم تا اين كشور، خودش را بتواند اداره كند. باز مى‏گويم توجه داشته باشيد كه همه ما در محضر خدا هستيم، اينجا محضر خداست. آنوقت كه قلم در دست مى‏گيريد و مى‏خواهيد بنويسيد بدانيد كه فكر شما، زبان شما، قلب شما، قلم شما همه در محضر خداست. خداوند به همه شما توفيق دهد و همه ما را موفق به عمل الهى خودمان كند. انشاءالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 117

تاريخ: 13/12/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت بررسى كننده جنگ تحميلى عراق عليه ايران

حاكميت قلوب ميان دولت و ملت اساس همگامى آنان در اداره امور كشور است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من لازم مى‏دانم كه به شما آقايان كه در رأس بعضى از كشورهاى اسلامى هستيد نصيحت كنم. شما كوشش كنيد كه حكومت بر قلوب كشورهاى خودتان بكنيد، نه حكومت بر ابدان. و قلوب از شما كناره بگيرند. مسلمين اگر بخواهند موفق بشوند و از زير تعهدهاى اجانب و سلطه آنها بيرون بيايند، حكومت‏هاى آنها بايد كوشش كنند كه قلوب ملت خودشان رابه دست بياورند. حكومت بر قلوب، يك حكومت شيرين است به خلاف حكومت بر ابدان كه قلوب با آنها نباشد. شما ديديد كه ايران با اينكه يك مملكت كم جمعيتى است لكن براى اينكه قلوب ملت با حكومت موافق بود و موافق هست، الان در همه گرفتارى‏هايى كه حكومت دارد، در همه گرفتارى‏ها ملت كوشش مى‏كند كه همقدم باشد با آنها و مقاصد دولت را به پيش ببرد. ما در اين جنگى كه ناگهان به ما تحميل شد و آنها گمان مى‏كردند كه با يك ارتش مقابل هستند، آن هم به خيال خودشان يك ارتش ضعيف و آشفته، ديديد كه اشتباه كرده بودند و حساب‏هاى آنها صحيح نبود براى اينكه آنها نه حساب ارتش فعلى ما را كرده بودند و نه حساب ملت را. ارتش فعلى ما و همين طور ساير قواى نظامى و مسلح ما، امروز غير از زمان طاغوت بود. زمان طاغوت دل‏ها همراه نبود و مردم با ابدان به زور همراهى مى‏كردند و در اين زمان دل‏ها همراه است و حكومت بر دل‏هاست. رئيس جمهور ما بر دل‏هاى مردم حكومت مى‏كند و نخست وزير ما و مجلس ما همه بر دل‏هاى مردم حكومت مى‏كنند، از اين جهت الان كه لشكر ما و ارتش ما در جبهه‏ها مشغول به جنگ و دفاع هستند، تمام كشور ما يكپارچه به جنگ مشغولند، به همراهى با ارتش و همراهى با قواى مسلحه مشغول هستند و شايد هر روز يا اكثر روز جوان‏هائى اينجا بيايند و با گريه بخواهند كه عازم به جبهه‏ها بشوند براى شهادت، حتى پيرمردهاى ضعيف هم اين آرزو را دارند و بچه نارس هم اين آرزو را دارند و اين براى اين است كه دراين كشور، اسلام حكومت مى‏كند و حكومت اين كشور حكومت بر ابدان نيست، حكومت بر قلوب است. قلوب مردم با كسانى كه در اين كشور حكومت مى‏كنند همراه است و ملت است كه حكومت مى‏كند.

صحيفه نور ج 14 صفحه 118

بر قلوب مردم حكومت كنيد، نه ابدان آنها

شما آقايان كوشش كنيد، شما سران كشورها كوشش كنيد و به‏ديگر سران كشور هم سفارش كنيد كه آنها هم نظير ايران حكومت بر قلوب مردم بكنند. اشكال مسلمين اين است كه در بسيارى از حكومت ها، حكومت بر ابدان است آن هم با فشار و لهذا موفق نيستند. اگر ما حكومت بر ارواح بكنيم و سران كشورهاى اسلامى حكومت بر ارواح بكنند و قلوب ملت‏ها را به دست بياورند، با اين كثرت جمعيت و با اين مخازن زياد اينها آسيب پذير نخواهند بود، و بر همه كشورهايى كه بخواهند به آنها تعدى كنند، مقابله مى‏كنند. و هيچ كشورى با ملت‏ها نمى‏تواند مقابله كند، كشورها با دولت‏ها مقابله مى‏كنند و با ارتش‏هائى كه قلوب مردم با آنها نيستند. شما كوشش كنيد و به دوستان خودتان بگوئيد كه كوشش كنند كه قلوب مردم را به دست بياورند همانطورى كه در صدر اسلام قلوب مردم متوجه به حكومت بود. حكومت صدر اسلام، حكومت بر قلوب بود و لهذا با جمعيت‏هاى كم بر امپراطورى‏هاى بزرگ غلبه كردند. شما كه، الان بحمدالله جمعيت مسلمين قريب يك ميليارد است و چرا بايد با اينكه يك ميليارد جمعيت ما داريم قدس ما را صهيونيست‏ها ببرند و حكومت‏هاى ديگر را هم در تحت سلطه قرار بدهند در صورتى كه اينها اگر با هم مجتمع باشند، حكومت بزرگى خواهند بود. هر كدام در محل خودشان حكومت بر محل خودشان و همه با هم زير بيرق اسلام باشند و انشاءالله من اميدوارم كه اين نصيحت را بپذيريد كه اين صلاح دين و دنياى شما و ما و مسلمين است.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 119

تاريخ: 14/12/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولان و روحانيون دفتر تبليغات اسلامى حوزه‏هاى علميه قم و مشهد

جهانخواران روحانيت را منزوى كردند تا هر چه مى‏خواهند بر سر ملت‏ها بياورند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با اينكه وقت كم است و تقريباً گذشته است لكن من چند كلمه با شما روحانيون و شما برادران و فرزندان اسلام در ميان مى‏گذارم. دست‏هاى مرموز جهانخواران به وسيله اشخاص و گروه‏هايى كه در قشرهاى ملت‏هاى اسلامى نفوذ كرده‏اند، در طول ساليان دراز يك برنامه‏اى را انجام دادند و مع الاسف انجام گرفت و ثمرات خبيث خودش را هم تحويل ملت‏ها داد و آن اين معنا كه روحانيون بايد در مساجد و در حجره‏ها و در زاويه‏ها منزوى باشند و تمام كار آنها اين است كه پيرمردانشان از منزل تا مسجد و از مسجد به منزل بروند و كنار از جامعه و بى‏توجه به چيزهايى كه بر جامعه مى‏گذرد باشند و حتى دخالت روحانيين در امور اجتماعى و سياسى كشور يك ننگى بود و خلاف عدالت و مقام روحانيت. وظيفه جوان‏هاى روحانى هم خزيدن در گوشه مدارس و حجره‏هاى مرطوب و فقط تحصيل علوم، آن هم نه آنى كه مربوط به جامعه است و نه آنكه مربوط به سياست جامعه، حتى لباس جندى جزء چيزهائى حساب مى‏شد كه اگر روحانى آن لباس را به تن كند، از عدالت خارج مى‏شود، و دخالت در امور سياسى يك وضعى تعبير شده بود كه اين برخلاف روحانيت است و فلان آقا كه سياسى است، ديگر نبايد در جرگه روحانيت باشد. اين امرى بود كه براى منزوى كردن روحانيت و كشاندن آنها را به گوشه‏هاى انزوا و حجره‏هاى مدارس و گوشه‏هاى مسجد طرح‏ريزى شده بود و به باور اكثر از روحانيون و اكثر قريب به اتفاق ملت واقع شده بود. اگر يك امرى كه مربوط به سياست، مربوط به اجتماع، مربوط به گرفتارى سياسى و اجتماعى اسلام و كشور اسلام بود روحانيين نبايد دخالت كنند. اين امر را از اروپا گرفته بودند كه آنها هم روحانيت خودشان را منزوى كرده بودند تا هر كارى كه مى‏خواهند به سر ملت‏ها بياورند و كسى نباشد چرا بگويد. در اينجا هم، در مملكت ما و در بلاد ديگر اسلامى هم همين نقشه بود و روحانيين اگر دخالت در يك امر سياسى مى‏كردند، ملت به آنها ايراد مى‏گرفت و خود روحانيين هم ايراد مى‏گرفتند. آنها بايد منعزل باشند از سياست و از گرفتارى‏هاى اسلام مسلمين و اين امور بايد به دست سلاطين و وابستگان به آنها سپرده بشود. اين يك نقشه‏اى بود كه سال‏هاى طولانى كشيده شده بود و استفاده‏هاى بزرگى هم كردند. اگر اين نقشه نبود يا به ثمر نرسيده بود، كشور ما و كشورهاى اسلامى كه روحانيين‏شان بايد در امور كشور دخالت‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 120

كنند و بايد سياست مدن را در رأس برنامه‏هاى خودشان بگذارند، كشورهاى اسلامى اين گرفتارى‏ها را پيدا نمى‏كرد. آنها خوب فهميده بودند كه اين طايفه كه پيش مردم هستند و نفوذ دارند و كليد باب ملت هستند، بايد به طورى عمل بشود كه ملت هم اجازه ندهد به اينها كه در امور سياسى دخالت كنند و خودشان هم باورشان بيايد كه نبايد در امور سياسى دخالت كنند. همانطورى كه غربى‏ها اين مطلب را نسبت به كليسا انجام دادند و كليسا منعزل بود و شد از ملت‏ها، اين امر در اينجا به دست آنها انجام گرفت و ما را به اينجا رساند.

براى دخالت در امور سياسى، اجتماعى و مشكلات مسلمين مهيا باشيد

امروز كه يك تحول بزرگى در ملت پيدا شده است و خداى تبارك و تعالى به اين ملت عنايت فرموده است و اين تحول را به قدرت خود ايجاد فرموده است، در روحانيين هم اين تحول حاصل شده است و الان در صف مجاهدين جهاد مى‏كنند و كشته مى‏دهند و شهيد مى‏دهند و با سلاح صلاح در بين توده‏هاى مردم ظاهر مى‏شوند و آن سد عدم دخالت روحانى در امور اجتماعى و سياسى و جنگى شكسته شد و بحمدالله شما آقايان و همه علماى بلاد و همه طلاب و روحانيين بلاد حاضر در صحنه هستند و همراه با برادران سپاهى خودشان و برادران ارتشى خودشان در جبهه‏ها مى‏روند و فداكارى مى‏كنند.

برادران عزيز من! فرزندان اسلام! توجه داشته باشيد كه باز يك جريانى در كار است كه شما را منعزل كنند از اين امرى كه در او هستيد، مبادا گروه‏ها يا آنهايى كه نمى‏خواهند روحانيون در اين كشورها نفس بكشند شما را اغفال كنند و برگردانند به كنج‏هاى مدارس و منزوى كنند در حجره‏ها. شما همانطورى كه علم را بايد بياموزيد و تقوا در رأس برنامه شما باشد، مهيا بودن از براى دخالت در امور سياسى و امور اجتماعى و دخالت در مشكلات مسلمين و حاضر بودن از براى دفاع از كشور اسلامى بايد كوشش كنيد. همين معنايى كه براى روحانيين نقشه كشيده بودند، براى جوان‏هاى غير روحانى، چه دانشگاهى‏ها و چه ساير جوان‏ها با طرزهاى ديگرى نقشه كشيدند تا آنها در ميدان سياست حاضر نباشند و در امورى كه كشور احتياج به آن دارد دخالت نكنند. عده كثيرى كه در دانشگاه‏ها و در مدارس بودند با گماردن معلمين و اساتيدى كه بسيارى از آنها بر خلاف مسير اسلام و بر خلاف مسير ملت اسلامى بودند جوان‏هاى ما را از آن راه منحرف مى‏كردند و آنها را مانع مى‏شدند از اينكه براى اسلام زحمت بكشند. بدبين كرده بودند آنها را به روحانيت و روحانيت را به آنها. دو جبهه تشكيل شده بود جبهه روحانيت و جبهه دانشگاه و از همين دو جبهه شدن آنها استفاده مى‏كردند و الحمدلله اين سد هم شكسته شد و روحانى در كنار دانشگاهى و دانشگاهى در كنار روحانى مشغول به فعاليت و مشغول به امور سياسى، امور اجتماعى و امور جنگى هستند. مبادا در بين شماها كسى بيايد و از دانشگاه بخواهد انتقاد كند و نبادا در بين دانشگاهى‏ها بروند و از روحانيت انتقاد كنند اين انتقاد از اينها و انتقاد از آنها نه براى نفع شماست و نه براى نفع آنها، بلكه براى نفع ابرقدرت‏هاست. آنها به

صحيفه نور ج 14 صفحه 121

اين زودى دست از اين كشورهاى اسلامى برنمى دارند و از ايران، كه سرچشمه‏هاى نفت ما به جيب آنها بود و تمام مخازن ما به نفع آنها بودند و تمام اشخاصى كه از آنها كارى انجام مى‏گرفت به نفع آنها بودند، اينها الان دست‏شان كوتاه شده است و به اين زودى از ما دست برنمى‏دارند.

عزيزان من! برادران من! خواهران من! تمام قشرهاى ملت توجه بكنيد كه جريان‏هائى در كار است كه روحانيين را در چشم مردم يك نحو ديگرى كه هستند جلوه بدهند و مردم را از روحانيت جدا كنند و دانشگاه را از روحانيون جدا كنند و مقاصد خودشان را انجام بدهند ولو با يك رژيمى كه به طور سالوسى در ملت ايجاد كنند، يعنى يك رژيم به صورت صد در صد اسلامى و بيشتر از شما فرياد وا اسلاما بكشد لكن در باطن منافق باشد و در باطن برخلاف مصالح كشور عمل كند. امروز حيله‏هاى شيطانى قدرت‏هاى بزرگ در كار است كه ملت را از روحانيت جدا كند و ملت را و اينها را از ملت جدا كند و اينها را از دانشگاه‏ها جدا كند و از قشر جوامع ملت جدا كند و اين همان نقشه‏اى است كه آنها مى‏خواهند كه روحانيين منزوى بشوند در حجرات و در مساجد و آنها كارهاى خودشان را انجام بدهند. اينهائى كه از روحانيون انتقاد مى‏كنند كجا هستند؟ در كدام زاويه هستند كه وقتى انقلاب شد ريختند و اسلحه‏ها را به غارت بردند و الان هم اسلحه‏ها در دست آنهاست و آن روز كه جنگ بود آنها كنار نشستند و منتظر اينند كه عراق يا قدرت ديگرى غلبه كند و آنها ملحق به آنها بشوند. روحانيين ما در صحنه حاضرند، شهداى آنها الان در مقابل چشم من بسياريشان يا بعضى‏شان حاضرند و خود جوان‏هاى روحانى با اسلحه از جنگ برگشتند. آنهايى كه انتقاد از روحانيين مى كنند، در كدام جبهه رفتند؟ كدام شهيد را دادند؟ بياورند عرضه كنند. آنها اسلحه‏ها را غارت كردند و نشسته‏اند كه شكست به ايران بدهند. و آنهايى كه، خوبان آنها اگر در بينشان باشد مى‏خواهند استفاده، خودشان، بكنند و آنهايى كه خون داده‏اند آنها به كنار بروند و آنها، منافعى كه اينها به دست آورده‏اند آنها - ببرند و آنها كه منحرفين هستند نه اسلام را قبول دارند و نه روحانيت را و نه دانشگاه را. با رفتارتان اسلام را آنطور كه هست عرضه كنيد بايد توجه داشته باشيد، بايد دانشگاه‏ها و مدارس و همه جا توجه داشته باشند، دانشگاه پيوند خودش را با فيضيه محكم كند و فيضيه محكم كند پيوستگى خودش را به دانشگاه. شما دو قشرى هستيد كه اگر شما اصلاح بشويد اصلاح مى‏شود ملت‏ها و اگر خداى نخواسته شما اصلاح نشويد يا منزوى بشويد مملكت‏تان و كسانى كه مى‏توانند در مملكت كارى بكنند منزوى خواهند شد و قدرت‏هائى كه منافع خودشان را از دست داده‏اند به ميدان مى‏آيند و يك حكومت وجيه المله مى‏آورند روى كار و آن حكومت وجيه المله تمام چيزهاى ما را به باد فنا خواهد داد. شما برادران و عزيزان من همانطورى كه الان سلاح در دستتان است بايد در دست ديگر صلاح باشد، بايد شما صلحا باشيد، بايد شما رفتارى بكنيد كه اسلام را آنطور كه هست عرضه كنيد. شما

صحيفه نور ج 14 صفحه 122

بدانيد كه اگر خداى نخواسته از روحانيين و از كسانى كه ملبس به لباس روحانى هستند، مطلبى كه بر خلاف دستورات اسلام است صادر بشود، روحانيت را با اين اعمال منزوى خواهيد كرد و قلم‏ها بر ضد شما به كار مى‏افتد و شما را از ملت جدا مى‏كنند و ملت را از شما جدا مى‏كنند و به سر اين كشور آن مى‏آورند كه در زمان رضاخان و پسرش آمد.

اين اسلام، امروز در دست همه ماها سرتاسر كشورهاى اسلامى و خصوصاً ايران كه جمهورى اسلامى - انسانى را در اين كشور اعلام كرده است امانت است، امانت بزرگ است. اين امانت به دست ماهاست و اگر چنانچه به اين امانت خيانت بكنيم خيانت به اسلام است، خيانت به احكام نورانى خداست و خيانت به ملت‏هاى ضعيف است. توجه كنند روحانيون در سرتاسر كشور، چه جوان‏ها كه در ميدان‏ها مى‏روند و فداكارى مى‏كنند و چه آنهائى كه در مدارس مشغول تحصيل علوم هستند و چه آنهايى كه مشغول به تدريس هستند و چه آنهايى كه ائمه جمعه و جماعات هستند و چه آنهايى كه در دادگاه‏ها و مقامات قضايى هستند و چه آنهايى كه در كميسيون‏ها و جاهاى ديگر هستند، توجه كنند كه اسلام در دست شما طايفه بالخصوص امانت است و انحراف شما ولو بعضى از شما موجب مى شود كه اشخاصى كه با شما و با اسلام دشمن هستند با قلم خودشان و گفتار خودشان به شما حمله كنند و يك مطلب را بزرگ كنند، مجاهدات شما را يك كلمه از آن گفته نشود، لكن انحراف شما دائماً گفته بشود و به گوش مردم خوانده بشود، مردم را از مجاهدات شما اغفال كنند، از زحماتى كه از 15 خرداد تاكنون بر شما وارد شده است و بزرگان شما را برده‏اند در حبس‏ها و زجرها و اينها انجام دادند كارهائى كه با دزدان آنطور انجام نمى‏دهند، اينها را ذكرى از آنها نديدم بكنند. قلم‏ها راجع به اين مسأله شكسته است اما اگر در يك دادگاهى يك كارى بشود كه مثلاً در نظر آنها انحراف باشد يا خداى نخواسته به حسب واقع انحراف باشد، آنها، عمال آنها، دور بيفتند و اين طرف و آن طرف و تبليغ كنند كه اين ديكتاتور آخوندى در كار است، ديكتاتور روحانى در كار است. اين كلمه، كلمه‏اى است كه دشمن‏هاى اسلام درست كرده‏اند و مى‏خواهند كه روحانيون را كنار بگذارند و روحانى برود گوشه مسجد و مسائل اسلامى را، نه آنكه مربوط به جامعه است، نه آنكه مربوط به مشكلات جامعه و اسلام است بلكه مسائل ديگر را، عبادى را فقط انجام بدهند، لكن ديگران در صحنه باشند و آن كنند به ما كه محمدرضا كرد.

تكليف ملت است كه تبعيت از روحانيون بكند

بايد بيدار بشويد شما، بايد ملت بيدار بشوند، ملت ما در خيابان‏ها، در بازارها، در ساير نقاطى كه هستند، در كارخانه‏ها، در صحراها مشغول به خدمت هستند، بيدار باشند كه اينكه گفته مى‏شود ديكتاتورى آخوندى اين كلمه‏اى است كه به باطل گفته مى‏شود براى مقصد باطل‏تر، والا پيدا كنند آنها اين روحانيونى كه ديكتاتورى مى‏كنند. اگر ديكتاتورى معنايش اين است كه احقاق حق مظلوم را از ظالم مى‏كنند و اگر ديكتاتورى معنايش اين است كه در دادگاه‏ها امثال نصيرى‏ها را از بين مى‏برند،

صحيفه نور ج 14 صفحه 123

اين چيزى است كه اسلام كرده است و امرى است كه با امر اسلام انجام مى‏گيرد و اگر ديكتاتورى معنايش اين است كه تحميل به ملت چيزى را مى‏خواهند بكنند، مى‏خواهند با قدرت ملت را آزار بدهند و مقاصد خودشان را انجام بدهند، اين يك دروغ واضح است كه بايد مردم از اشخاصى كه اين را مى‏گويند، بگيرند آنها را و از آنها بپرسند كه اين كدام يك است و چه كرده است و چه كار ديكتاتورى انجام داده است، تا بفهمند ريشه اين مطلب از كجاست. شما آقايان تكليف داريد كه كارهايى كه انجام مى‏دهيد، در تمام قشرهاى از روحانيت كه در ملت هستند و مشغول خدمت هستند كارهاى آنها بر وفق موازين شرعيه باشد و هيچ تخلف از موازين شرعيه نشود تا بهانه به دست دشمن ندهد. اين تكليف شماست كه تخلف از احكام اسلام نكنيد و انشاءالله نمى‏كنيد و تكليف ملت است كه تبعيت از روحانيون بكند و حرف‏ها و تبليغاتى كه بر ضد روحانيت مى‏شود گوش به آن ندهد. و پيگيرى كند اگر يك جايى گفتند، ببينند كه آيا اين ديكتاتورى كه آنها مى‏گويند در كجا واقع شده است. آيا رئيس مجلس ما يك ديكتاتور است و دارد ديكتاتورى مى‏كند؟ يا مقامات ديگرى كه در كشور هستند؟ كدام يك از اينها مشغول ديكتاتورى هستند؟ يا زبان‏هاى غير متعهد اشخاص دارند ديكتاتورى مى‏كنند و مى‏خواهند روحانيت را تضعيف كنند و جمهورى اسلامى را تضعيف كنند. زبان‏هائى كه برخلاف مصالح اسلام به روحانيت حمله مى‏كنند بدون يك حجت شرعى، يا به جمهورى اسلامى حمله مى‏كنند بدون يك دليل واضح، اينها زبان‏هائى هستند كه گويندگان آنها ديكتاتورند و مى‏خواهند روحانيت را از صحنه بيرون كنند و آنوقت يك حكومتى به دست بياورند كه اين حكومت موافق ميل آقاى ريگان باشد يا مطابق ميل شوروى باشد.

اسلام بدون روحانيت مثل كشور بدون طبيب است

من به همه روحانيين سرتاسر كشور اعلام خطر مى‏كنم، من به همه ملت اعلام خطر مى‏كنم. به روحانيون اعلام خطر مى‏كنم كه اگر چنانچه خداى نخواسته در بين شما كسى است كه برخلاف موازين اسلام عمل مى‏كند، او را نهى كنيد و اگر نپذيرفت از جرگه روحانيت اخراج كنيد. اگر نكنيد اين كار را، خداى نخواسته صورت روحانيت كه عز اسلام است اين را مشوه مى‏كنند و با مشوه كردن صورت روحانيت، اسلام به انزوا خواهد كشيد. اسلام بدون روحانيت مثل كشور بدون طبيب است. گويندگان شما و دانشمندان شما بايد توجه داشته باشند كه حوزه‏ها را با تدبير، با نصيحت و همين طور جاهاى ديگرى كه روحانيين مشغول كارهايى هستند، آنها را با تدبير و با نصيحت وادار كنند به اينكه خداى نخواسته از آنها چيزى صادر نشود كه بهانه به دست آنهايى كه مى‏خواهند شما را از صحنه خارج كنند بيفتد و قلم‏ها به كار برود و خدمت‏هاى شما ناچيز و ناديده گرفته بشود و لغزشى اگر در يكى از شما يا در دو تا از شما پيدا شد به حساب روحانيت بگذارند. بايد تهذيب بشويد شما، خودتان را تهذيب كنيد و كسانى كه در حوزه‏ها هستند، اساتيدى كه در حوزه هستند كوشش كنند كه حوزه‏ها مهذب باشد. و اعلام خطرى را كه به ملت مى‏كنم اين است كه جريانى در كار است كه روحانيت را

صحيفه نور ج 14 صفحه 124

كنار بگذارند و جريانى در كار است كه شما را از روحانيت جدا كنند و آن كنند به سر ملت كه در زمان محمدرضا آمد، منتها به يك صورت ديگرى. بيدار بشويد اى ملت! و بيدار بشويد اى روحانيت! و بيدار بشويد اى دانشگاهيان! و بيدار بشويد اى كارگران! اى كارمندان! اى بزرگان! اى كوچكان! اى زن‏ها! اى مردها! بيدار بشويد و اين جريان را خنثى كنيد و نگذاريد ملت شما و مملكت شما انحراف پيدا كند از آن راهى كه شما داريد كه راه اسلام و راه خدا و خط رسول اكرم (ص) است.

امروز بايد دست از تمام اختلافات برداريم، اين يك تكليف شرعى - الهى است

من يك كلمه هم تكرار مى‏كنم و مكرر گفته‏ام و آن كلمه براى اشخاصى است كه متصدى امور مملكت هستند از رئيس جمهور تا هر جا كه باشد و هر كس كه باشد و هر ارگانى كه اشتغال به يك كارى در اين كشور داشته باشد، از ارتشى‏ها و ژاندارمرى و سپاه پاسداران و پاسبان‏ها و همه عشاير و قشرهايى كه از ملت هستند و مشغول خدمت هستند، به همه آنها اين كلمه را مى‏گويم كه توجه كنيد كه شما را دارند مى‏كشند به سوى اختلاف. توجه نداريد به اين مطلب مى‏آيند پيش اين دسته از آن دسته شكايت مى‏كنند. اشخاصى در مرزها هستند و در آنجاهايى كه جوان‏هاى ما دارند خون خودشان را مى‏دهند، مى‏روند و مى‏خواهند پاسدارها را از ارتش جدا كنند و ارتش را از پاسدارها و هر دو را از ژاندارمرى و بين خود ارتش قشرهاى مختلفى درست كنند و اختلاف بين خود ارتش هم بيندازند. توجه كنند كه اينهايى كه به عنوان خيرخواهى پيش آقاى رئيس جمهور مى‏روند و حرف‏هايى از ديگران مى‏زنند، اينها شياطينى هستند به صورت انسان و در سيرت شيطان. و آنهايى كه پيش اجزا دولت مى‏روند، پيش نخست وزير مى‏روند، پيش ديگران مى‏روند و از آقاى رئيس جمهور انتقاد مى‏كنند اينها هم شيطان‏هايى هستند به صورت انسان و در سيرت شيطان. آنهايى كه مى‏خواهند بين شماها اختلاف بيندازند، دشمنى ايجاد كنند، مى‏خواهند كه اين مملكت را به دست غير بسپارند همه شما را از بين ببرند و يك دولتى به دست امريكا يا به دست شوروى در اين مملكت ايجاد كنند. عقل سياسى اقتضا مى‏كند كه ما امروز با آن اشخاصى كه در رويه هم حتى با ما مخالفت دارند لكن در اصل مقصد با ما موافقند، باملت موافقند مسيرشان مسيرملت است، عقل سياسى اقتضا مى‏كند كه ما امروز دست از تمام اين اختلافات برداريم تا اين مملكت را آرام كنيم و اين مقصدى اصلى كه ما داريم و آن اينكه اسلام در اين مملكت پياده بشود و جمهورى اسلامى با محتواى حقيقى خودش در اينجا پياده بشود، موفق بشويم انشاءالله. من به همه، به همه آنها عرض مى‏كنم كه شما دست از اختلافات برداريد اينطور نباشد كه هر كدام در يك اجتماعى كه پيدا كرديد، بر ضد ديگران صحبت كنيد اينطور نباشد كه هر كدام قلم به دست گرفتيد بر ضد ديگران قلمفرسايى كنيد. همه شما اميدوارم كه به اسلام معتقد و به جمهورى اسلامى متعهد باشيد و در اين صورت همه شما مسيرتان يك مسير است ولو عقايدتان در بعضى از امور، رويه‏هاتان اختلاف دارد لكن امروز وقت اعمال رويه‏هاى مختلف نيست. من اين را از همه كسانى كه متصدى امرى هستند، چه آقايانى كه در مجلس هستند و چه

صحيفه نور ج 14 صفحه 125

آقايانى كه در جاهاى ديگر متصدى امر هستند، من به آنها با كمال اخلاص سفارش مى‏كنم كه اين يك تكليفى است شرعى، الهى و تخلف او خلاف مسير اسلام است.

ما همه پشتيبان ارتش هستيم

ما همه پشتيبان ارتش هستيم و ما همه پشتيبان فرماندهان ارتش هستيم و اگر كسى بگويد كه ملت با ارتش نيست اين يك دروغ واضح است كه شاهدش اين است كه ارتش كه در آنجا دارد خدمت مى‏كند، تمام مردم اين ملت دنبال او دارند به آنها خدمت مى‏كنند. آنهايى كه مى‏گويند ارتش و روحانيت با هم مخالف هستند دروغ مى‏گويند براى اينكه همين روحانيون عزيزند كه از بلاد مختلف و الان از قم و مشهد دو مركز بزرگ علمى در اينجا حاضرند با تفنگ‏ها، كه هم شهيد داده‏اند و هم مجروح البته و الان آمده‏اند اينجا و بعد هم انشاءالله مى‏روند و انشاء الله پيروز مى‏شوند. همه ملت بايد پشت سر ارتش باشد و آنها جبهه را نگهدارى كنند، پاسدارها و پاسبان‏ها و ژاندارمرى و ارتش. همه آنها و ساير قواى مسلح و غيرنظامى و آنها همه در آنجا با هم هماهنگ باشند و ملت هم پشت سر آنها باشد تا اينكه انشاءالله اين جنگ تحميلى به آخر برسد و انشاءالله با پيروزى شماها به پيش برويد. و من به شما و تمام نسل‏هايى كه بعد از شما و ما خواهند آمد هشدار مى‏دهم كه ملت و روحانيت، دانشگاه و روحانيت از هم جدا نشوند كه جدا شدن اينها از هم هلاكت ملت و هلاكت اسلام و هلاكت كشور است.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 126

تاريخ: 16/12/59

پاسخ امام خمينى به تلگرام حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى در مورد وقايع 14 اسفند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته

پس از اهداى تحيت و سلام، تلگرام جنابعالى كه از نگرانى آن حضرت در قضاياى شوم دانشگاه در روز پنج شنبه 14/12/59 حكايت مى‏كرد و اصل، تلفن‏هاى بسيارى در دنباله جنايت منحرفين از اطراف نيز واصل گرديد. به جنابعالى و عموم ملت شريف اطمينان مى‏دهم كه با خواست خداوند تعالى با اينگونه مخالفت‏هاى با اسلام، برخورد شديد خواهد شد و به دستگاه قضائى گفته‏ام كه قضيه را تحقيق و مجرمين را شناسائى و محاكمه كنند و نتيجه را به اينجانب اطلاع دهند تا تكليف آنان به حسب موازين اسلامى معين شود. بايد گروه‏ها و دسته‏هاى منحرف سياسى و غير سياسى بدانند كه من با احساس تكليف، با آنان برخورد اسلامى و حدود اسلامى مى‏كنم و به شرارت‏هاى ضد اسلامى خاتمه مى‏دهم. از جنابعالى اميد دعاى خير دارم. حضرتعالى مردم را دعوت به آرامش فرمائيد.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 127

تاريخ: 16/12/59

تلگرام امام خمينى به آيت الله حاج شيخ بهاءالدين محلاتى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله آقاى شيخ بهاءالدين محلاتى دامت بركاته

از قرارى كه شنيده شد جنابعالى در اثر نقاهت در بيمارستان تشريف داريد، اين خبر موجب تاثر گرديد. اينجانب براى صحت و سلامتى آن جناب دعا كرده و شفاى كامل و طول عمر جنابعالى را از خداى تعالى مسئلت مى‏نمايم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 128

بيانيه امام خمينى خطاب به مردم و مسئولين كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

به اطلاع عموم مى‏رساند براى صيانت كشور و جمهورى اسلامى در اين موقع حساس و براى حفظ مصالح اسلام و مسلمين مطالب زير ابلاغ مى‏شود:

1 - معيار در اعمال نهادها قانون اساسى است و تخلف از آن براى هيچ كس چه متصديان امور كشورى و لشگرى و چه اشخاص عادى جائز نيست و متخلف به مردم معرفى مى‏شود و مورد مؤاخذه قرار مى‏گيرد. بنابراين دخالت هر يك از مقامات در امور مربوط به مقامات ديگر بر خلاف قانون است و دخالت كننده به مردم معرفى مى‏گردد.

2 - مقامات فعلى، رياست جمهورى، دولت رياست ديوانعالى، دادستانى كل كشور، مجلس شوراى اسلامى، شوراى نگهبان، قانونى مى‏باشند و كسى حق ندارد در مصاحبه‏ها و نطق‏ها و رسانه‏ها به يكى از اين مقامات توهين و يا آنان را تضعيف نمايد و متخلف به ملت معرفى و مورد مؤاخذه قرار مى‏گيرد.

3 - به همان نحو كه آقاى رئيس جمهور را به فرماندهى كل قوا منصوب نمودم، بايد ايشان را به اين مقام بشناسند و فرماندهان قواى مسلح از ايشان بر طبق مقررات اطاعت كنند.

4 - شوراى دفاع به نحوى كه در قانون اساسى است، مأمور مى‏شود و نمايندگان اينجانب آقاى خامنه‏اى و آقاى چمران مى‏باشند.

5 - مسائل دفاع در شورا مطرح و رسيدگى مى‏شود و پس از تصويب، تصميم در اجرا با فرماندهى كل قواست و قواى مسلح بايد اوامر ايشان را اجرا نمايند.

6 - براى رسيدگى به شكايات نسبت به مسائل جنگ و ساير مسائل مورد اختلاف بين مقامات جمهورى اسلامى، هيأتى تعيين خواهد شد مركب از يك نماينده از طرف رئيس جمهور و يكى از طرف ديگر و يكى از سوى اينجانب كه كوشش در حل شكايات نمايند و رأى اكثريت هيأت مذكور معتبر است و در صورت تخلف يكى از مقامات، بايد متخلف را به مردم معرفى كنند و مورد مؤاخذه قرار گيرد.

7 - چون در سخنرانى‏هاى رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس ديوانعالى كشور، رئيس مجلس شوراى اسلامى، گروه‏هاى منحرف و مخالف با جمهورى اسلامى توطئه كرده و موجب فساد مى‏شوند،

صحيفه نور ج 14 صفحه 129

اينان تا پايان جنگ تحميلى سخنرانى نكنند. مصاحبه‏هاى سالم و سازنده و ارشادى مانع ندارد.

8 - از آنجا كه روزنامه‏ها و راديو تلويزيون عاملى مهم براى ارشاد يا تفرقه و نفاق هستند، هيأت 3 نفرى فوق، آنها را دقيقاً مورد بررسى قرار مى‏دهند و در صورتى كه 2 نفر از هيأت مذكور، آنها را مضر تشخيص دهند، مراتب را به مردم ابلاغ و به دادستانى كل كشور اطلاع مى‏دهند تا به وظيفه قانونى عمل كند.

9 - اكيداً از مقامات رسمى خواستارم تا با كمك يكديگر مشكلات كشور را حل نمايند و برادرانه با يكديگر همكارى نمايند.

10 - ائمه جمعه و جماعات ايدهم‏الله تعالى در خطبه‏ها و منابر و ساير گويندگان كوشش فرمايند كه آرامش در كشور برقرار باشد و از هر سخنى كه موجب نگرانى مردم و تفرقه شود خوددارى نمايند و مردم را در پشتيبانى از ملت و تمام ارگان جمهورى اسلامى و نهادهاى انقلابى و قواى مسلح و مردمى تشويق فرمايند.

والسلام

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 130

تاريخ: 25/12/59

بيانات امام خمينى در جمع بانوان عضو مؤسسه 12 فروردين قم

نقشه اين بود كه با توطئه كشف حجاب، فاسد كنند جامعه را

بسم الله الرحمن الرحيم‏

درود بر شما بانوان معظم كه با نصيحت‏هاى خودتان مى‏خواهيد ما را به راه راست واداريد. درود بر بانوان سراسر كشور كه در اين نهضت شريف، معلم مردان بودند و حالا هم به همان نحو باقى ماندند. ايادى اجانب، اين قشر محترم كه ساختمان صحيح كشورها به دست تواناى آنها بجاست كوشيدند كه از شما بانوانى كه بايد ايران را بسازيد و بايد مردان را بسازيد عروسك‏هائى درست كنند و دست ملعبه‏هاى فاسد بسپارند و بحمدالله موفق نشدند. نقشه اين بود كه اين قشر موثر كه از دامن آنها زنان و مردان موثر تربيت مى‏شود طورى كنند كه اطفال خودشان را از دامن‏هاى خودشان برانند و در جاهاى ديگرى كه اطفال در آنجا جمع مى‏شوند انباشته كنند و شما را از مهر مادرى و آنها را از سرپرستى مادرانشان جدا كنند كه نتوانند اين افرادى كه بايد در دامن‏هاى شما تربيت بشوند، از شما جدا بشوند و نتوانند براى كشور خودشان و براى اسلام عزيز عمل كنند. نقشه اين بود كه با توطئه كشف حجاب مفتضح در زمان قلدر نافهم، رضاخان، اين قشر عزيز را كه جامعه را بايد بسازند تبديل كنند به يك قشرى كه فاسد كنند جامعه را و اين نقشه نه اختصاص به شما بانوان داشت بلكه جوانان مرد را هم همين طور بكشانند به مراكز فساد و آنطور كه مى‏خواهند آنها را تربيت كنند كه اگر چنانچه كشورشان به دست هر كس بيفتد بى‏تفاوت باشند يا مؤيد.

اگر اين نهضت و انقلاب اسلامى هيچ نداشت جز اين تحولى كه در بانوان و در جوانان ما پيدا شد اين يك امرى بود كه كافى بود براى كشور ما، اينهائى كه در گوشه و كنار به گوش اشخاص مى‏خوانند كه اين انقلاب كارى انجام نداد اينها اشخاصى هستند كه اين تحولى كه در شما پيدا شده است چون مضر به حال آنها و قدرت‏هاى چپاولگر است اين را چيزى حساب نكنند و با تبليغات سوءشان بخواهند به شما بباورانند، باور بياورند كه چيزى نشده است. چه بهتر از اين كه در يك همچو جلسه‏اى كه شما بانوان هستيد و فعاليت اخلاقى و زحمت‏هاى همه جانبه براى مستمندان و براى آوارگان مى‏كشيد، از اين تحول بهتر چه؟ اگر در رژيم سابق بود، نه اين اجتماعات بانوان بود و نه اين فعاليت همه جانبه آنها كه نيمى از جمعيت در ايران هستند و اين نيم آن نيم ديگر را هم تربيت مى‏كند، نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است براى اينكه زنان، بانوان علاوه بر اينكه خودشان

صحيفه نور ج 14 صفحه 131

يك قشر فعال در همه ابعاد هستند قشرهاى فعال را در دامن خودشان تربيت مى‏كنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است و از خدمت همه كس بالاتر است و اين امرى است كه انبيا مى‏خواستند و مى‏خواستند كه بانوان قشرى باشند كه همه آنها تربيت كنند جامعه را و شيرزنان و شيرمردانى به جامعه تقديم كنند، لكن آنهائى كه مى‏خواهند اين كشور را از همه مواهب محروم كنند، از مواهب اسلامى، اخلاقى، اعمال صالحه و آنها را به مراكز فساد بكشانند، آنها هستند كه الان كه شما وارد شديد در جامعه و خدمت به جامعه، مى‏بينند كه نقشه‏هاى آنها نسبت به بانوان و نسبت به مردان باطل شده است. از اين جهت فرياد آنها بلند است كه چيزى نشده است و اين زمان مثل زمان رژيم سابق است و هيچ تغييرى با زمان رضاخان و پسرش نكرده، اينها تبليغاتى است كه برخلاف آن چيزى كه مشاهد است براى همه بانوان سرتاسر كشور و مردان سرتاسر كشور كه آن تحولى كه در انسان‏ها پيدا شده، و آن ارزشى كه امروز در كشورهاى اسلامى و خصوصاً در كشور ايران پيدا شده است اين است كه در رژيم سابق‏شان و مرتبت عبارت از آرايش مهوع و لباس‏هاى كذا و منزلگاه‏هاى كذا بود و امروز ارزش، ارزش انسانى است، ارزش اخلاقى است، ارزش انسانى است كه به واسطه همين تحول در قشر بانوان ديگر آنهائى كه با آرايش‏هاى فاسد و لباس‏هاى فاخر مى‏خواستند فخر فروشى كنند در بين جامعه نسوان ما محكومند و خجالت زده‏اند. آن روز بانوان اسلامى ما خجلت مى‏كشيدند كه با لباس اسلامى و لباسى كه در او مراعات شده باشد، طبقات ضعيف هم اگر اين كار را مى‏كردند، خجالت مى‏كشيدند در بين قشرهاى فاسد مرفه بروند. امروز امر بعكس است و يكى از اين اشخاصى كه داراى آنطور كارهاى فاسد و آرايش فاسد و خودنمائى‏هاى مفسد بودند آنها احساس شرم مى‏كنند در بين شما. اين تحول يك تحولى است كه بالاترين تحول است در جامعه، جامعه ما از بانوان زمان يعنى بعضى بانوان زمان محمدرضا و رضا برگشتند به يك بانوانى كه زينب گونه شدند و تابع فاطمه. آن روز تابع آرايش اروپائى بودند و بايد از اروپا طرح لباس بيايد امروز تابع مكتب هستند و آنچه اسلام بپسندد مقبول است و اين يك تحولى است كه بالاترين تحولات است در جامعه ما. نگه داريد اين تحول را، توجه كنيد به اينكه دست‏هاى فاسد و قلم‏هاى فاسد و گفتارهاى فاسد شما را به اغفال نكشاند و شما را برنگرداند به حال سابق. اين راه را شما ادامه بدهيد و توده‏هاى ميليونى مردان ما هم ادامه بدهند و مى‏دهند و توده‏هاى ميليونى بانوان ما هم ادامه بدهند و مى‏دهند و هيچ توجه به صحبت‏ها و قلم‏ها و سخنرانى‏هائى كه مى‏شود نكنيد و خودتان مستقل فكر كنيد و تابع افكار ديگران نباشيد و خودتان براى كشور خودتان كوشش كنيد كه مفيد باشيد و شما هدايت كنيد مردان را و هدايت كنيد و نصيحت كنيد دولتمردان را، شما مادران خوبى براى اطفال باشيد و ناصحان خوبى براى جامعه و زحمتكشان خوبى براى مستمندان، و هستيد بحمدالله. شما جامعه‏اى كه در سرتاسر كشور الان مشغوليد براى همه امورى كه كشور ما احتياج به آن دارد، سرپرستى اطفالى كه بى‏پناه هستند و خدمت به مستمندان و رفتن پيش آوارگان و مستمندان و دلجويى كردن از آنها، اين خدمت ارزشمند است و پيش خداى تبارك و تعالى بسيار ارزش دارد.

صحيفه نور ج 14 صفحه 132

بايد اختلافات از بين برود و اخلاق اسلامى انسانى را در تمام قشرها توسعه بدهند

و خداوند شما را و همه بانوان را و همه مردان را هدايت كند كه به همين راه مستقيمى كه شماها مى‏رويد آنها هم بروند و همان راه صحيحى كه بدون غل و غش و بدون هواى نفس شماها دنبال كرديد قشرهايى كه در ايران هستند، همه همان راه را بروند، و شما و همه ملت توجه كنيد كه اين صحبت‏هائى كه مى‏شود و اشتباهاتى كه گاهى از دولتمردان مى‏شود اينها آنقدر چيزى نيست كه به جمهورى اسلامى ما لطمه وارد كند و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه زوردتر بين قشرهائى كه اختلاف بينشان هست چه در بالا و چه در توده جمعيت اين اختلافات از بين برود و همه با هم دنبال اين باشند كه اين كشور را به راه مستقيم هدايت كنند و اين كشور را آباد كنند و اخلاق اسلامى انسانى را در تمام قشرها توسعه بدهند. من سفارشم به تمام قشرهاى ملت از بانوان گرفته تا جوانان و مردان اين است كه شما راجع به اين مسائلى كه در ايران طرح مى‏شود فكر نكنيد كه بايد حتماً شما هم اختلاف با هم پيدا بكنيد. اختلافات رده بالا رفع مى‏شود انشاءالله و شماها هم دامن به اختلاف نزنيد، دامن زدن شما به اختلافات باعث مى‏شود كه رده‏هاى بالا هم اختلافاتشان را نتوانند حل كنند. و اما اگر چنانچه تودهاى مردم با هم باشند و گوش به مسائلى كه در رده‏هاى بالا طرح مى‏شود ندهند و خودشان توجه كنند كه با وحدت كلمه مى‏توانند اين جامعه را به سعادت خودش برسانند و اختلاف كلمه شايد خداى نخواسته موجب اين بشود كه عنايت خاص خدا كه به شما سايه افكنده بود يك وقت خداى نخواسته برداشته بشود و كشور شما آن شود كه در سال‏هاى طولانى مبتلاى به آن بوديد. اگر چنانچه اختلافاتى بين طبقات افراد باشد و اين اختلافات موجب شود كه خداى نخواسته در جنگ مغلوب شويم يا خداى نخواسته طول بكشد حل اين مشكل، اين گناهش به گردن آنهائى است كه دامن به اختلافات مى‏زنند و تشنج در كوچه و بازار ايجاد مى‏كنند. مسلمين، مؤمنين معتقدين به خداى تبارك و تعالى مجال ندهند به اين قشرهائى كه در بين مردم هستند و از تفاله‏هاى رژيم سابقند و همين طور از اشخاصى كه در بين اينها هستند از فاسد و مفسد، اگر چنانچه به اينها گوش بدهند، اينها مى‏خواهند شما را به دامن غرب يا به دامن شرق بكشانند بيدار باشيد كه اختلافات را خودتان رفع بكنيد. و اگر اختلافى هست، آنها را موعظه كنيد كه دست از اختلافات بردارند و من از خداى تبارك و تعالى سعادت ملت‏هاى اسلامى و سعادت شما بانوان و همه بانوان اسلام و سعادت همه قشرهاى ملت را مى‏خواهم و از خداى تبارك و تعالى پيروزى لشكر اسلام و قواى مسلحه اسلام را بر قواى كفر مسألت مى‏كنم. خداوند شماها را سعادتمند كند و در خدمت به همنوعان خودتان توفيق دهد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 133

تاريخ: 28/12/59

بيانات امام خمينى در جمع رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

امروز تمام ملت ما در صحنه گرفتارى‏ها و در صحنه جنگ حاضرند و خود را در جبهه مى‏بينند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

البته در اين سالى كه به ما گذشت ماجراهاى زياد، گرفتارى‏هاى زياد براى ملت ما رخ داد ولى من به نظرم مى‏رسد تا گرفتارى‏ها نباشد، سختى‏ها نباشد، جنگ‏ها نباشد و كشتار دادن‏ها و ساير اثرات آن نباشد، انسان از آن خمودى و از آن راحت طلبى كه در ذاتش هست بيرون نمى‏آيد. البته جنگ و لو احق آن بسيار ناگوار بود براى ملت ما لكن درازاى او جوان‏هاى ما آنهائى كه در جبهه‏ها مى‏گذرانند و مردمى كه جنگ را لمس مى‏كنند، آنچنان مقاومتى از خودشان به خرج دادند كه متوقع نبود، و اين از بركات زحمت‏ها و ناگوارى‏ها و جنگ ولو احق جنگ بود. اگر در يك رژيم هائى كه ملت شركت نداشتند با دولت در همه امور و حاضر در صحنه نبودند در همه گرفتارى‏ها و زحمت‏ها، جنگى واقع مى‏شد، فقط در يك كنارى بود، بدون اينكه تحركى از خود ملت و جوان‏هايى كه احتياج به تحرك دارند واقع مى‏شد و اين جنگ بى‏فايده بود. و اما امروز كه تمام ملت ما نه فقط جوان‏ها و آنهائى كه در جبهه‏ها هستند، بلكه پيرمردها و پيرزن‏ها و دختر بچه‏هاى نابالغ در صحنه گرفتارى‏ها و در صحنه جنگ حاضرند و همه خود را در جبهه مى‏بينند. من وقتى كه در تلويزيون مى‏بينم اين بانوان محترم را كه اشتغال دارند به همراهى كردن و پشتيبانى كردن از لشكر و از قواى مسلح ارزشى براى آنها در دلم احساس مى‏كنم كه براى كسى ديگرى نمى‏توانم اينطور ارزش قائل بشوم. آنها كارهائى كه مى‏كنند يك كارهائى است كه دنبالش توقع اينكه يك مقامى داشته باشند يا يك پستى را اشغال كنند يا يك چيزى را از مردم خواهش كنند هيچ اين مسائل نيست، بلكه سربازان گمنامى هستند كه در جبهه‏ها بايد گفت مشغول به جهاد هستند و ما اگر فايده‏اى از اين جمهورى اسلامى نداشتيم، الا همين حضور ملت به همه قشرهايش در صحنه و نظارت همه قشرها در امور همه، اين يك معجزه‏اى است كه جاى ديگر من گمان ندارم تحقق پيدا كرده باشد و اين يك هديه الهى است كه بدون اينكه دست‏هاى بشر در آن دخالت داشته باشند، خداى تبارك و تعالى به ما اعطا فرموده است. و ما بايد قدر اين نعمت را بدانيم و اقتدا كنيم به اين زن‏ها و بانوان و بچه‏هاى پشت جبهه و آنهائى كه در خود شهرهاى مخروبه نيمه مخروبه حاضرند. ماها بايد از اينها اخلاق اسلامى و ايمان و توجه به خدا را ياد بگيريم. ماها

صحيفه نور ج 14 صفحه 134

ممكن است كه كارهائى كه حتى خيلى هم مفيد است، براى جامعه بكنيم، لكن براى خودمان مفيد نباشد. ممكن است كه ماها كارهائى انجام بدهيم كه به صلاح جامعه است و جامعه از آن استفاده كند و جامعه را به پيش ببرد، لكن ما را به عقب ببرد و در پيشگاه خداى تبارك و تعالى نه اينكه اجرى نداريم، بلكه انحطاط پيدا بكنيم.

ما بايد از اين قشرهاى توده‏اى مردم كه بى‏توقع به كشور خدمت مى‏كنند و به همه شما هم دارند خدمت مى‏كنند به آنها اقتدا بكنيم و خودمان را اصلاح بكنيم. اگر ما هم آن روحيه را پيدا مى‏كرديم آنوقت كارهامان همه يك وجهه پيدا مى‏كرد، و افراد اگر كارهايشان به وجهه واحد باشد يعنى مقصد خدا باشد توجه به او، انسان را وادار به كار بكند، هيچ اختلافى متصور نيست. تمام چيزهائى كه بشر به آن مبتلا هست اينها از خود آدم است. تمام يعنى كارهائى كه به دست بشر انجام مى‏گيرد بلكه كارهائى هم كه از غيب به ما وارد مى‏شود، چه بسا اينهمه زلزله‏ها و سيل‏ها و طوفان‏ها براى اين باشد كه ما خودمان را اصلاح نكرديم. ما اگر چنانچه خودمان را اصلاح كنيم و اينهائى كه مؤثرند در بين توده‏ها، اينهائى كه مردم نظر مى‏كنند ببينند كه اينها چه مى‏كنند آنها هم تبعيت كنند. ما اگر آن اشخاصى كه مورد توجه مردمند و مردم اعمال آنها را و اقوال آنها را تحت نظر دارند، اگر چنانچه وجهه واحد باشد، شما كه صحبت مى‏كنيد براى خدا باشد، او هم كه مى‏شنود براى خدا باشد، او كه مى‏نويسد، او هم همين طور، هيچ اختلافى نخواهد واقع شد. اگر اختلاف نظر هم باشد، با طرز الهى حل مى‏شود، نه با طرز شيطانى. عمده اصلاح همان مركز خود است. همه مصيبت‏هاى ما از خود ماست، و بايد اصلاح از خود ما شروع بشود. من توقع نداشته باشم كه خودم اصلاح نشده بخواهم ديگرى را اصلاح كنم. اين خيال باطل است. اگر چنانچه خود آن گوينده اصلاح شده باشد، مى‏تواند ديگران را اصلاح بكند.

يكى از ادله محكم اثبات كمال مطلق، همين عشق بشر به كمال مطلق است

و اين بشر يك خاصيت‏هائى دارد كه در هيچ موجودى نيست، منجمله اين است كه در فطرت بشر طلب قدرت مطلق است، نه قدرت محدود، طلب كمال مطلق است، نه كمال محدود. علم مطلق را مى‏خواهد، قدرت مطلقه را مى‏خواهد و چون قدرت مطلق در غير حق تعالى تحقق ندارد، بشر به فطرت حق راخواهد و خودش نمى‏فهمد، يكى از ادله محكم اثبات كمال مطلق همين عشق بشر به كمال مطلق است. عشق فعلى دارد به يك كمال مطلق نه به توهم كمال مطلق، به حقيقت كمال مطلق. عاشق فعلى بدون معشوق فعلى محال است. در اينجا توهم و ساختن نفسى تاثير ندارد براى اينكه فطرت دنبال واقعيت كمال مطلق است نه دنبال يك توهم كمال مطلق، تا كسى مى‏گويد بازيخورده است. فطرت بازى نمى‏خورد. در فطرت همه بشر اين است كه كمال مطلق را مى‏خواهد و براى خودش هم مى‏خواهد و همه بشر انحصار طلب است، كمال مطلق را مى‏خواهد كه خودش داشته باشد و اين كمال مطلق آنجائى كه همه پيدا بكنند يك مى‏شوند، متعدد نيست تا اينكه آنجا ديگر انحصار باشد همه يك است. شما تصور كنيد كه اگر يك نفر، فرض كنيد حكومت يك شهرى باشد در قلبش راضى نيست

صحيفه نور ج 14 صفحه 135

براى اينكه مى‏بيند كه دلش مى‏خواهد كه حكومت يك استان باشد وقتى استاندار شد باز راضى نيست دلش مى‏خواهد كه تمام يك كشور در دست او باشد، بعد كه به دستش آمد راضى نيست مى‏خواهد كه كشورهاى ديگر هم تحت سلطه او باشد شما مى‏بينيد كه الان اين دو قدرتى كه در عالم هست، در زمين است اين دو قدرت هيچ كدام راضى به آن ابرقدرتى خودشان نيستند. دولت آمريكا مى‏خواهد كه روسيه شوروى نباشد و خودش باشد، شوروى هم مى‏خواهد كه آمريكا نباشد و خودش باشد و توهم اين را مى‏كنند كه كافى است برايشان و حال اينكه اگر تمام زمين را به يكى بدهند مى‏رود دنبال اينكه ندارد، قانع نمى‏شود به آنچه دارد دنبال آن چيزى است كه ندارد براى اينكه عشق به كمال مطلق دارد عشق به قدرت مطلقه دارد اگر تمام عالم را، تمام اين كهكشان‏ها و تمام اين سيارات و ثوابت و هر چه هست در تحت سلطه يك نفر بيايد باز قانع نمى‏شود براى اينكه اينها كمال مطلق نيست، تا نرسد به آنجائى كه اتصال به درياى كمال مطلق پيدا نكند و فانى در آنجا نشود برايش اطمينان حاصل نمى‏شود بذكر الله تطمئن القلوب نه به رياست جمهورى و نه به نخست‏وزيرى و نه به قدرت قدرت‏هاى بزرگ و نه به دارابودن همه ملك و ملكوت، آنى كه اطمينان مى‏آورد و نفس را از آن تزلزل كه دارد و خواهش كه دارد بيرون مى‏آورد، آن ذكر الله است، نه ذكر الله به اينكه در لفظ، ما لا اله الا الله بگوئيم ذكر الله كه در قلب واقع مى‏شود ياد خدا، توجه به او بذكر الله تطمئن القلوب و بعد در آيات ديگر مى‏فرمايد كه يا ايتها النفس المطمئنه، ارجعى الى ربك راضية مرضية فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى اگر انسان بخواهد خصوصيات اين آيه شريفه را اين آيات شريفه را بگويد طولانى است لكن من يك اشاره به آن مى‏كنم و آن اينكه آن توجه به نفس مطمئنه است يعنى آن نفسى كه ديگر هيچ خواهشى ندارد رسيده است اينطور نيست كه حالا نخست‏وزير شده مى‏گويد اين كم است بايد رئيس جمهور بشوم، رئيس جمهور شده است مى‏گويد اين كم است من بايد رئيس جمهور كشورهاى اسلامى باشم، اينجا رسيده مى‏گويد اين كم است، به هر جا برسد كم‏است. تمام عالم را اگر يك لقمه كنند و به دست او بدهند وقتى فكر مى‏كند مى‏بيند نقيصه دارد، خواهش غير اين است، آنوقت مطمئن مى‏شود كه به كمال مطلق برسد. كمال مطلق آن وقتى است كه يا ذكر او باشد غير او نباشد در كار. توجه به رياست، توجه به سلطنت، توجه به عالم ماده توجه به عالم‏هاى ديگر به غيب به شهادت هيچ نباشد، ياد منعطف شده باشد به ياد خدا آنجا نفس مطمئن مى‏شود آنوقت است كه مورد اين خطاب واقع مى شود كه يا ايتها النفس المطمئنه اى نفسى كه به آنجا رسيدى كه مطمئن شدى، از لغزش بيرون رفتى و توجه ندارى به جاى ديگر يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك حالا ديگر هيچ جا ديگر براى تو نمى‏شود تو راجع شو برگرد به خداى خودت، ربك، رب، نفس مطمئنه فادخلى فى عبادى نه عباد الله، عباد صالحين، هيچ نه عبادى با اين ريزه‏كارى، وقتى كه واقع شدى در اينكه در عباد واقع شدى آنوقت فادخلى جنتى نه الجنته، آن جنت مال ديگران است آن جنت با همه عرض و طولش مال عباد صالح است عبادى نيست مال عبادى آنچه ديگر هيچ نيست جز عبادت آن هم عبادت هو وقتى آنجا رسيدى، ادخلى جنتى جنت لقاء ، جنت ذات نه جنت ديگران، جنت شما هم كه انشاءالله همه وارد بشويد در آن جنت با

صحيفه نور ج 14 صفحه 136

اين جنت فرق دارد. آن جنت عباد صالح، عباد الله الصالحين است، اما اين جنتى است، جنتى كه انتساب به هيچ چيز ندارد الا به هو. آن وقت نفس مطمئنه وارد شده است در يك منبع نور، در يك كمال مطلق و رسيده است به آن چيزى كه عاشق او بود، به هيچ چيز عشق ندارد خيال مى‏كند قدرت‏هاى بزرگ خيال مى‏كنند كه اينها قدرت رسيدن به زمين و هر چه در اينهاست كافى‏شان است. دليل بر اينكه كافى نيست مى‏بينيد كه در فطرت همه هست كه يك قدرتى من داشته باشم كه هيچ محدود به حدى نباشد اگر به آن بگويند كه خوب حالا همه قدرت ملك و ملكوت را دارى لكن يك قدرت ديگرى هم هست، مى‏خواهى يا نمى‏خواهى جواب مثبت است. هيچ كس نيست كه بگويد همه قدرت‏هائى كه در عالم هست، عالم ملك و ملكوت و جبروت هست هر چه كه هست به تو دادم و تو فرمانفرماى عالم ملك و ملكوت شوى لكن يك چيز ديگرى هست بالاتر از اين مى‏خواهى يا نه نمى‏خواهى؟ مى‏گويد مى‏خواهم فطرت انسانى مى‏گويد مى‏خواهم، هيچ كس از شما و هيچ كس نيست كه وقتى عرضه به او داشتند بگويد من نمى‏خواهم. يك كسى عالم به همه علوم دنيا و آخرتى هست تمام علوم در اين محفظه‏اش موجود است، به او بگويند يكى علوم ديگرى هم در يك عالم ديگرى هست آن را مى‏خواهى يا همين بس است ديگر هيچ فطرتى نيست كه بگويد بس است. مى‏گويد ايكاش كه بود، ايكاش كه به ما مى‏رسيد. آنجائى كه تمام مى‏شود و ايكاش‏ها تمام مى‏شود؟ آنجائى است كه انسان به علم مطلق برسد و فانى بشود اين قطره در آن دريا، پس شما كه در اين عالم هستيد و خيال مى‏كنيد كه من اگر فلان را داشتم كافى بود بدانيد كه كافى نيست، ممكن است كه آن چيزى را كه شما تخيل مى‏كنيد كه مى‏خواهيد آن يك چيزى باشد يك نفر آدم عادى مى گويد يك خانه‏اى داشته باشيم و يك زندگى مثلاً بخور و نميرى تا نرسيده است خيال مى‏كند اين را مى‏خواهد همچنين كه رسيد او يك چيز بزرگترى را مى‏خواهد تا نرسيدند به آنكه رياست جمهورى بهتان برسد مى‏گوئيد كه اين را مى‏خواهم، همچى كه رسيديد به اينجا مى‏بينيد نه اين نيست آنيكه من مى‏خواهم اين نيست بالاتر را مى‏خواهيد آن هم كه رفته بالاتر شما مى‏بينيد كه الان فرض كنيد كه رئيس جمهور آمريكا نصف قدرت اين سياره را دارد و خيال مى‏كند كه اينكه كم است آنيكه من مى‏خواهم اين نيست خيال مى‏كند كه اگر شوروى را هم شكست بدهد و منزوى كند و همه اين سياره در تحت قدرت او بيايند بس است اين نمى‏فهمد كه اينجور نيست، اين نمى‏فهمد كه عاشق خداست نه عاشق دنيا، دليل اين است كه وقتى رسيد به آنجا مى‏بيند كافى نيست اگر به او گفتند در سياره مشترى هم يك چيزهائى هست مى‏خواهى به او برسى هيچ ممكن نيست كه بگويد نه، مى‏گويد آرى. هيچ سير نمى‏شود انسان. دنبال اين نباشيد كه خيال كنيد ما رسيديم به اينجا خوب، خوب است الحمدلله. اختلافاتى كه پيدا مى‏شود براى همين است كه اشتباهاتى هست. اشتباه در مقصد است مقصد فطرت را نداريم ما نديديم ما نمى‏دانيم ما كتاب فطرت را نخوانده‏ايم، ما چون آشنا به كتاب فطرت نيستيم خيال مى‏كنيم كه ما مى‏خواهيم كه برسيم به يك قدرتى و در انحصار ما باشد اين قدرت، وقتى رسيديد مى‏بينيد آنكه من مى‏خواستم اين نيست در دل باز آشفتگى هست و آشفتگى رو به تزايد هم مى‏شود يعنى الان اگر كه فرض كنيد كه به فلان رئيس

صحيفه نور ج 14 صفحه 137

جمهور آمريكا بگويند به اينكه خوب شما چه مى‏خواهيد، عاشق چه هستيد، ميل داريد چه بكنيد، همش اين است كه شوروى كه يك خارى در چشم من است اين نباشد. به آن هم بگويند چى؟ مى‏گويد، آمريكا يك خارى در چشم من او نباشد. نمى فهمند اينها كه نه‏آن قدرت آمال است نه‏آن قدرت يك چيز ديگر است. در تمام فطرت‏ها بلا استثنا - تمام فطرت‏ها بى‏استثنا - عشق به كمال مطلق است عشق به خداست، عذاب براى اين است كه ما نمى‏فهميم. ما جاهليم عوضى مى‏گيريم مسائل را اگر روى همين فطرت ما پيش برويم به كمال مطلق مى‏رسيم اينكه انسان را معذب خواهد كرد اين است كه كمال را عوضى گرفته است. خيال مى‏كند كمال رئيس شدن است رئيس اداره شدن است. رئيس اداره كه مى‏شود، مى‏بيند اينكه كم است اداره چه است رئيس يك كشور شدن است وقتى رسيد سراغ كشور ديگر آن هم وقتى رسيد مى‏رود سراغ ديگرى همه عالم را به او بدهند باز سير نمى‏شود براى اين است كه كمال مطلق آرزوى انسان است فطرت انسان فطرت الله التى فطر الناس عليهاً كه اين فطرت توحيد است فطرت كمال مطلق است تا آنجا نرسيد هى مى‏خواهيد، دنبال يك گمشده‏اى شما هستيد عوضى مى‏گيريد آن گمشده را، ماها همه عوضى مى‏گيريم. هر كس خيال مى‏كند اينكه آن چيزى كه ديگرى دارد كاش مال من بود وقتى پيش ديگرى مى‏رود مى‏گويد آن چيزى كه آن دارد كاش پيش من بود هر دوشان هم برسند به آن مطلب مى‏بينند نه اين آن نبود دنبال چيزى شما هستيد كه آن كمال مطلق است يعنى همه در فطرتشان خداست و اين اثبات مى‏كند كه يك همچو كمال مطلقى تحقق دارد. عشق فعلى محال است بى‏عاشق فعلى، بى‏معشوق فعلى از ادله محكم نبوت كمال مطلق است پس اينقدر دنبال اين ورق و آن ورق و اين جبهه و آن جبهه و اين طرف و آن طرف نگرديد. زحمت ندهيد خودتان را شما سير نخواهيد شد دنبال اين برويد كه شما را يك چيزى كه شما را شاداب كند، مطمئن كند نفس شما را. هر چه زيادتر دست‏تان بيايد تزلزل زيادتر مى‏شود. انسان فطرتش اين طورى است. چون كمال مطلق را مى‏خواهد، عوضى گرفته است وقتى كه اينجا را گرفت مى‏بينند اين نيست، يك چيز زيادترى من مى‏خواهم ديگر رئيس جمهور آمريكا ديگر قانع نيست به اينكه يك كشور، دو تا كشور، ده كشور مال او باشد. شما قانعيد كه يك اداره ديگرى را دست‏تان بدهند چون حالا نمى‏دانيد كه، اما وقتى اگر هر يك از شما را به جاى رئيس آمريكا بگذارند يا شوروى بگذارند همان آشوبى كه زيادتر الان در دل آنها هست و در دل شما شعله‏اش كمتر است همان آشوب در قلب شما زيادتر مى‏شود و اگر همه دنيا را به شما بدهند آشوب زيادتر خواهد شد، تزلزل زياد مى‏شود آنى كه انسان را از تزلزل بيرون مى‏آورد آن ذكر خداست، ياد خداست كه تزلزل‏ريخته مى‏شوند، اطمينان پيدا مى‏شود، وقتى اطمينان پيدا شد و ذكر خدا و ياد خدا شد آنوقتى است كه مخاطب مى‏شود به اين خطاب يا ايتها النفس المطمئنه در روايتى است كه خطاب به حضرت سيدالشهداست آنوقت است كه به شما مى‏گويند كه فادخلى فى عبادى نه فى عبادالله نه فى عبادات ديگر، فى عبادى همان يك عنايت خصوصى است مال خودم، اين بشر مال خودش است وقتى اينطور شد جنتش هم، فرق دارد با جنت‏هاى ديگر. شما خيال نكنيد كه بهشت شماها و ماها مثل بهشت رسول الله است خير، آن وضع

صحيفه نور ج 14 صفحه 138

ديگر است، جنتى است، الجنه مال همه انشاءالله، لكن وقتى به آنجا رسيد جنتى است ديگر، ديگر دل جاى ديگر نمى‏رسد پس دنبال چه مى‏گرديد شماها كه با قلم‏تان با زبانتان، با چه‏تان كوشش مى‏كنيد كه مثلا يك چيزى دستتان بيايد شما خيال مى‏كنيد كه درست مى‏شود مطلب دستتان كه آمد ديگر مطمئن مى‏شويد نه وقتى دستتان آمد زيادتر متزلزل مى‏شويد نگرانى‏ها بيشتر مى‏شود براى اين درويشى كه يك گوشه‏اى نشسته و فرض كنيد كه يك لقمه نانى پيدا مى‏كند تشويش خاطر كمتر است از رئيس جمهور آمريكا. او تشويش خاطرش زيادتر است نا آسوده‏تر است، متزلزل‏تر است، نگران‏تر است. انسان خودش حجاب است اگر خودتان را از بين برداشتيد تمام نگرانى‏ها تمام مى‏شود كارى بكنيد نگرانى‏ها رفع بشود نه زياد كنيد نگرانى‏ها را. هر چه برويد جلو نگرانى‏ها زياد مى‏شود كارى بكنيد كه اين پرده‏هائى كه بين شما و بين خداى تبارك و تعالى است اينها ريخته بشود و پرده بزرگ خودتان هستيد، انسان خودش حجاب است، تو خود حجاب خودى. فكر بكنيد بخواهيد اطمينان قلبى پيدا كنيد، بخواهيد آسايش داشته باشيد نه تزلزل و نگرانى انسان در همين دنيا هم اين نگرانى‏ها، تو جهنم انسان را نگه مى‏دارد اين نگرانى‏هائى كه براى انسان است اينها يك بعدى از جهنم است كوشش كنيد اين نگرانى‏ها رفع بشود، رفع شدن نگرانى‏ها به اين نيست كه يك پست اگر داريد دو تا داشته باشيد، نه اضافى نگرانى است. كارى بكنيد كه اين وحشت نفسى كه در انسان هست، اين نگرانى و اين چيزهائى كه دنبال اين خودخواهى‏هاست، اينها رفع بشود، خودتان را از بين برداريد خودتان حجابيد اگر خودتان را از بين برداشتيد تمام نگرانى‏ها تمام خواهد شد. همه اين نگرانى‏ها را آدم خيال مى‏كند كه من دارم كوشش مى‏كنم و مى‏خواهم در اين پست باشم. براى خدا مى‏خواهم اين كار را بكنم اين خيالاتى است كه انسان مى‏كند، انسان چون خودش را خيلى دوست دارد، خيال مى‏كند كه هر كارى كه مى‏كند خوب است و هر كارى كه مى‏كند براى خداست، لكن اگر خودش را عرضه كند به يك كسى كه خدا را مى‏شناسد، آنوقت به او مى‏فهماند كه نه كار تو براى خودت بوده همه كارها براى خودت است اگر رسيدى به آنجائى كه اين خود را كنار بگذارى و كار بكنى اين كار را براى خود نيست قهراً وقتى خود نباشد ديگر نزاع هم نيست دعوا هم نيست. انبيا با هم نزاع نداشتند، همه انبيا اگر جمع بشوند در يك جائى با هم هيچ اختلافى ندارند براى اينكه وجهه، وجهه واحد است و خود كنار رفته است ديگر خودى در كار نيست. جزنا و هى الخامده اين در روايتى است كه مى‏فرمايد كه ما از اين صراط اين صراط را مى‏گويند كه در متن جهنم است يعنى رو نيست كه اينكه آب از زيرش مى‏رود وسط است مثل يك پلى كه وسط آب غرق شده باشد پل در آن، صراط محيط هست جهنم بر صراط و شما بايد از آنجا عبور كنيد نه اينكه آن بالا هست و ما مى‏افتيم تويش خير، وسط است اگر چنانچه توانستيد عبور كنيد. مؤمن وقتى كه مى‏خواهد عبور كند عبور بايد بكند، جهنم هم هست برايش لكن جهنم صدا مى‏كند كه نور من را دارى از بين مى‏برى زود رد شو. در روايات ماست كه انبيا، كه ائمه عليهم السلام فرموده‏اند اين راجع به همه اولياست ديگر، كه ما از

صحيفه نور ج 14 صفحه 139

صراط گذشتيم در صورتى كه خاموش بود جهنم جز ناوهى الخامده براى اينكه اين خمود از خود شروع مى‏شود وقتى جهنم در خود آدم خامد است آن جهنم هم برايش خامد است آن جهنمى كه به ما مى‏رسد آنى است كه از خودمان درست كرديم هيچ چيز ما نمى‏بينيم اضافه از آنكه خودمان كرديم، ذلك بما كسب ايديكم ما خودمان درست كرديم جهنم، در روايت است كه پيغمبر اكرم وقتى به معراج رفتند ديدند كه در بهشت يك دسته‏اى هستند كه مشغول كار هستند گاهى هم مى‏ايستند گاهى هم مشغول مى‏شوند سؤال كرد از جبرئيل كه اينها چه است قصه چه است؟ گفته بود اينها اعمال مردم است وقتى كه اينجا مى‏رسد مصالح هست اينها عمل مى‏كنند وقتى آنها از كار باز مى‏مانند اينها هم رها مى‏كنند هيچ چيز از خارج به شما نمى‏رسد هر چه هست از خود شماست و كوشش كردند انبيا و خداى تبارك و تعالى همه انبيا را فرستاده براى اينكه شما را از اين ورطه نجات بدهد از اينكه خودتان داريد درست مى‏كنيد از اينكه خودتان مهيا كرديد براى آن عالم. همه انبيا آمده‏اند كه ما را نجات بدهند از اين چيزى كه خودمان با دست خودمان درست كرديم و كم مؤفق شدند كه هواهاى نفسانى ما غلبه كرد بر دعوت‏هاى آنها. مقصودم از اين مزاحمت اين بود كه گمان نكنند ابرقدرت‏ها و گمان نكنند دولتمردها و گمان نكنند هيچ كس از افراد كه من قانعم به اينكه حالا بشوم فلان رئيس. آشوبى كه در قلب شماست بيشتر مى‏شود حالائى كه اين حد را داريد اگر به آن يك قدرى توجه كنيد و قانع بشويد آشوب هست اما كم است وقتى هر چه زيادتر شد آشوب زيادتر مى‏شود، نگرانى‏ها زيادتر مى‏شود پس چرا انسان دست و پا بزند براى زياد كردن آشوب خودش براى اينكه ناراحتى خودش را زياد بكند دست و پا بزند براى اينكه مثل عنكبوت تار دور خودش بتند تمام كارهائى كه ما مى‏كنيم مثل همين عنكبوت‏ها در آن عالم ظاهر مى‏شود كه ما خودمان داريم با دست خودمان خودمان را به بند مى‏كشيم چرا مى‏خواهيد اين مقام را پيدا كنيد كه اين مقام براى شما يك چيزى است كه صورتش مشوه است در آنجا. چرا دنبال اين هستيد كه زحمت‏هاى خودتان را زياد كنيد؟ سلمان هم حكومت مدائن بود وقتى سيل آمد و زلزله آمد سيل آمد، سيل آمد، پوستى كه زيرش بود برداشت رفت بالا گفت نجعل مخففون من چيزى ندارم كه آب ببرد يك پوستى هست آن هم برداشتم، حاكم آنجا بود. اما آنهائى كه زياد كردند، روى هم گذاشتند، روى هم گذاشتند، چه اموال دنيا را روى هم گذاشتند و چه رياست‏ها را روى هم گذاشتند آنجا آنهائى هستند كه در آن عالم گرفتارى‏شان زياد است و چرا ما اينقدر زياد كنيم گرفتارى‏ها را. براى نجات اسلام از شر اين قدرت‏ها همه كوشش كنيم ما براى اين ملت عمل بكنيم ما تمام هممان را صرف كنيم كه اين كشورى كه به اين حال در آمده است و همه هم با ما دشمن هستند اين را نجاتش بدهيم و همه به فكر نجات باشيم نه به فكر اينكه براى خودمان باشد. براى نجات يك بشر، براى نجات يك ملت، براى نجات اسلام از شر اين قدرت‏ها همه كوشش كنيم، شما اگر يك خانه هم داشته باشيد بخواهيد تدبير كنيد اين خانه را، تا زن و مرد و بچه و كلفت و اينهائى كه هستند، همفكر نباشند، نمى‏توانيد يك خانه را اداره كنيد. يك كشور را وقتى‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 140

بخواهيد اداره بكنيد، اگر همفكر نباشيد، اگر همت همه اداره اين نباشد، اگر همه در فكر مردم باشيد، آنها عباد خدا هستند، بنده‏هاى خدا هستند اينهائى كه در مرزها دارند كشته مى‏شوند و اينهائى كه گرفتار اوضاع جنگ هستند و اينهائى كه آواره شدند و در اين زمين‏ها و در اين چادرهاى بى همه چيز دارند زندگى مى‏كنند. اينها بنده‏هاى خدا هستند و از ماها از من افضلند و محتمل است كه از شماها هم افضل باشند چرا ما به فكر آنها نباشيم؟ فكر نجات امت نباشيم؟ چرا يك ذره از آن چيزى كه در دل انبيا بود در دل ما نباشد ولعلك باخع نفسك شايد تو مى‏خواهى خودت را هلاكت كنى! غصه مى‏خورد از بس براى اين مردم، غصه پيغمبر براى اين كفار بود، اين كفار، غصه مى‏خورد كه اينها نمى‏فهمند دارند چه مى‏كنند، اينها دارند براى خودشان جهنم مى‏سازند. چرا ما يك ذره‏اى، يك بارقه كوچكى از اين نفس‏هاى مطمئنه شريف در قلب‏مان نباشد كه براى اين امت كار بكنيم نه براى خودمان؟ اگر همه كوشش كنيد كه براى امت كار بكنيد همه چيز اصلاح مى‏شود، همه ما بناى‏مان بر اين باشد كه اين سال جديد انشاء الله كه به خير برايتان باشد. بياييد به فكر اين باشيم كه ما براى اين امت هر كارى مى‏خواهيم بكنيم، اين مقام را براى امت خرج كنيم اين پست را براى امت بگيرم. اگر اين مطلب حاصل بشود، ولو به يك مرتبه نازلش هم باشد، اين سال جديد سال صلح و سال صفا واقع مى‏شود. و من اميدوارم كه خداوند دست ما را بگيرد و ما را به وظايف خودمان آشنا كند و عيوب نفسانى ما را به ما بفهماند و راه نجات از آن نفسانيات را به ما هدايت كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 141

تاريخ: 29/12/59

پيام امام خمينى به ملت ايران در آستانه سال نو

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در آستانه سومين سال جمهورى اسلامى و روزهاى بزرگداشت والاترين شخصيت اسلام حضرت صديقه كبرا سلام الله عليها كه با خواست خداوند متعال نقشه شوم ابر قدرت‏هاى شرق و غرب كه كمر به نابودى اسلام بزرگ و شكست جمهورى اسلامى بسته بودند و تنها راه موفقيت خود را در ايجاد اختلاف بين توده‏هاى عظيم ملت شريف پنداشته و مى‏پندارند تا از اين توطئه شيطانى ايجاد ياس و نااميدى در قشرهاى ميليونى بنمايند و به مقاصد شوم خويش برسند نقش بر آب شد و دولتمردان محترم، جناح‏هاى وابسته به اجانب و تفاله‏هاى عقب مانده آنان را كه در سرهاى بى‏ايمان خود، و با اسم‏هاى گوناگون حتى به اسم اسلام، آن هم آمريكائيش در صفوف مسلمانان و مؤمنان به خداى بزرگ و اسلام عزيز رخنه كرده و حكومت به اصطلاح خلقى و جمهورى دموكراتيك را طرح ريزى نموده بودند شناسائى نموده و دست برادرى به هم داده‏اند تا در سايه وحدت و اتفاق، نقشه شيطانى آنان را باطل و اميد طمأنينه را به ملت برگردانند و توطئه‏گران اصلى و دنباله‏روهاى آنان را در اين مرحله نيز مأيوس نمودند. اين سال جديد را به تمام ملت شريف بخصوص شهداى زنده و بازماندگان آنان و آسيب‏ديدگان عزيز تبريك عرض مى‏كنم و پيروزى اسلام را بر كفر و قواى مسلح جمهورى اسلامى را بر قواى گول خورده بعث كافر عراق و ساير وابستگان به غرب و شرق كه چشم طمع بر نابودى اسلام و جمهورى اسلامى و سلطه همه جانبه بر ذخاير كشور عظيم‏مان دوخته‏اند از خداوند متعال خواستارم. اينك مطالبى را كه به صلاح امت مسلمان و خصوص ملت انقلابى ايران به نظر مى‏رسد تذكر مى‏دهم، باشد كه ملت عزيز با به كار بردن آن به پيروزى نهائى و افراشته شدن پرچم پرافتخار اسلام و برچيده شدن بساط ظلم و ستمگرى نايل آيد:

1 - اخيراً به واسطه حوادثى ملت ما از دشمن‏هاى اصلى، چه ابر قدرت شرق و چه غرب كه در رأس همه آنها آمريكاى جهانخوار است و تمام بدبختى‏هاى بشر از جنايات آنان است و ما در حال جنگ با آنان هستيم و تمام گرفتارى و كمبودهائى كه در كشور ما به چشم مى‏خورد از آنان است، غفلت نموده و مى‏رفت تا دشمن حقيقى از ياد برود و به جاى آن دشمنى‏هاى خانگى بنشيند كه با خواست خداوند متعال اين حيله هم در هم شكست و ما نبايد فراموش كنيم كه تقريباً ملت قهرمان ما با خيانتكاران سراسر دنيا طرف است و لازمه چنين مبارزه‏اى بايد بيش از اينها گرفتارى داشته باشد. در

صحيفه نور ج 14 صفحه 142

جنگ دوم بين‏الملل با آنكه ما طرف جنگ نبوديم آنچنان قحطى شد كه نان و مايحتاج عمومى به سختى پيدا مى‏شد و اكنون كه ما در جنگ چنانى هستيم بايد ملت ما تحمل لوازم مبارزه با قدرت‏هاى بزرگ را داشته باشد و با دولت همكارى كند و به تبليغاتى كه از جانب منحرفين مى شود اعتنا نكند تا پيروزى نهايى را به دست آورد.

2 - چه نيكوست كه اين سال جديد را سال رحمت و عطوفت و برادرى اعلام كنيم و كوشش نمائيم در تأليف قلوب و از خداوند رحمان بخواهيم كه قلوب ما را به هم نزديك و ما را به نعمت اخوت اسلامى مفتخر و از پرتگاه افتراق و خودبينى و خودخواهى كه پايانش در اين جهان ذلت و اسارت و در آن جهان ظلمت و جهنم است نجات بخشد

برادران و خواهران اسلامى! اگر استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى را مى‏خواهيد و همان را كه در به دست آوردن آن جوانان عزيز خود را فدا كرديد و رنج و فشار جنگ تحميلى را تحمل كرديد، كوشش كنيد در اين سال جديد از قيد شيطان نفس بيرون آئيد و با پيوند جديد و وحدت كلمه و پناه به زير پرچم پر افتخار اسلام عزيز، خود و اسلام عزيزتر از خويش را از آسيب و شر ابرقدرت‏ها و تفاله‏هاى وابسته به آنان نجات و با اعتصام به حبل‏الله بر قدرت‏هاى شيطانى غلبه كنيد.

3 - از عموم ملت عظيم‏الشأن و خصوص دولتمردان مى‏خواهم كه از تجربه تلخى كه از اختلاف بعد از اتحاد اول پيروزى كه در ماه‏هاى اخير به اوج خود رسيد و روزگار را بر همه تاريك و تلخ كرد، عبرت بگيرند و بر آن باشند كه مدتى هم تجربه برادرى و اتحاد را به كار برند و با محبت و رحمت همكارى و همفكرى را اگر چه با تكليف هم باشد، پيشه خود قرار دهند و به كمك هم براى ساختن كشور بشتابند و نسبت به يكديگر با عفو و اغماض رفتار نمايند. اگر خداى نخواسته از آن بد ديدند، فرصت فراوان است و ميدان باز، ولى مطمئن باشند كه وعده خداوند متعال بر آن دست است كه اخوت ايمانى و دوستى و محبت با يكديگر موجب نجات است.

4 - از عموم علماى عظيم‏الشأن و ائمه جمعه و جماعات تقاضا دارم كه با ديده رحمت و عطوفت به جمهورى اسلامى و متصديان امور نظاره كنند و با ارشاد و موعظه حسنه، خطاكاران را تربيت كنند و كجى‏ها را راست فرمايند كه اين شيوه انبياء عظام و اولياء خداوند است و تأثير موعظه حسنه در نفوس بسيار زيادتر است از عيب‏جوئى و بدگوئى و ممكن است قلم‏ها و زبان‏هاى عيب‏جو در بعضى از نفوس عصيان بياورد و به جاى اثر مثبت و نيكو اثر منفى و بد به جا گذارد و به جاى اصلاح، موجب افساد شود. بايد حضرات اعلام بدانند كه با وجود اشتباه و خطا در متصديان امور آثار نيك و مثبتى كه در كشور به دست متصديان و به كمك ملت عزيز انجام گرفته بسيار بيشتر است از اشتباهات و خطاها و چنانچه تمام قلم‏ها و زبان‏ها به ارشاد آنان به كار افتد و با ديده رحمت و سنت انبيا (عليهم صلوات الله) با آنان رفتار شود، به زودى با تأييد خداوند رحمان، امور اصلاح و نقيصه‏ها مرتفع مى‏شود.

5 - از متصديان امور در جمهورى اسلامى خصوصاً قشر روحانى تقاضا دارم كه در تدبير امور

صحيفه نور ج 14 صفحه 143

كشور و حل و فصل قضايا از خط اسلام به طور دقيق پيروى كرده و تحت تأثير گروه‏گرائى و طرفدارى از قشرى و مخالفت با قشرى ديگر قرار نگرفته و با عدل اسلامى و عطوفت متوقع از جمهورى اسلامى با مردم و مراجعين رفتار و حكومت اسلامى را در انظار واژگونه جلوه ندهند و از سوء رفتار و كاغذبازى‏هاى رژيم سابق شديداً احتراز نمايند كه جمهورى اسلامى وديعه ايست الهى به دست همه ملت خصوصاً شما و مسؤوليت شما نزد خالق و خلق بسيار است.

6 از فرهنگيان و متصديان تعليم و تربيت و قضات و متصديان دادگسترى و دادگاه‏هاى انقلاب مى‏خواهم كه به مأموريت بزرگى كه به آنان سپرده شده و مسؤوليت عظيمى كه به عهده گرفته‏اند توجه نمايند كه با انحراف فرهنگ، كشور به انحراف كشيده مى‏شود و نوباوگان و جوانان كه اميد ملت اسلام هستند اماناتى بس بزرگ و شريفند كه خيانت در آن خيانت به اسلام و كشوراست و اين نوباوگان و جوانان كه در آتيه، سرنوشت كشور به دست آنان است و بايد تربيت صحيح اسلامى در جميع مدارس به طور جدى اجرا شود تا كشور از آسيب مصون گردد. و دستگاه‏هاى دادگسترى و دادگاه‏هاى انقلاب و قضاوت دستگاه بسيار امر مهمى است كه سر و كار با جان و آبرو و مال ملت دارد و اهميتى كه اسلام به قضاوت داده است به كمتر چيزى داده است. امروز دستگاه دادگسترى و دادگاه‏هاى انقلاب پاسبان آبرو و حيثيت جمهوى اسلامى و اسلام است و انحراف در قضا مردم را از اين دستگاه مأيوس و به جمهورى اسلامى و روحانيون بدبين مى‏نمايد. مسؤولان بالاى قضائى موظفند در نهادهاى مذكور نظارت كامل داشته و از انحرافات جلوگيرى نمايند و روحانيونى كه در امر قضا گماشته شده‏اند بدانند كه بالاترين مسؤوليت را به عهده گرفته و انحراف به هر نحو از آنان متوقع نيست و با آنان سخت‏گيرى خواهد شد.

از مسؤولين مى‏خواهم كه وضع زندان‏ها را تحت نظر قرار دهند و سفارش اكيد كنند كه با زندانيان رفتار اسلامى - انسانى كنند و چه نيكوست كه گويندگان متعهد در زندان‏ها حاضر شده و آنان را تحت تربيت اسلامى اخلاقى قرار دهند و لازم است كه در حفظ سلامت بيشتر و بهداشت بهتر آنان برنامه‏هايى داشته باشند كه زايد بر سختى زندان از سختى‏هاى ديگر رنج نبرند و با صلاحديد رؤساى زندان اجازه ملاقات بيشترى دهند، خصوصاً در اين ايام، كه گناهكاران نيز افرادى هستند همچون خود ما.

7 - شوراى انقلاب فرهنگى لازم است با كوشش فراوان و افزايش گروه‏هاى متعهد و متخصص كار خود را به نتيجه رسانده و در باز شدن دانشگاه‏ها در اين سال حد اعلاى توان خود را به كار برند. از خداوند توفيق آنان را براى اين امر مهم خواهانم.

8 - از قواى مسلح، ارتش، ژاندارمرى، سپاه پاسداران، شهربانى، بسيج، قواى مردمى، عشاير، پيشمرگان و غير آنان كه در جبهه‏ها به فداكارى در راه اسلام و كشور عزيز اشتغال دارند، اميدوارم كه با تمام جديت و پشتيبانى يكديگر و وحدت كلمه و انسجام كامل و پيروى از فرماندهان، دلاورانه كشور عزيز اسلامى را از لوث وجود مهاجمين وابسته به قدرت‏هاى جهنمى پاك و با هجوم به

صحيفه نور ج 14 صفحه 144

لشكر كفر آنان را مجال پايدارى ندهند و بر فرماندهان قواى مسلح است كه با در نظر گرفتن نيرو درنگ را جايز ندانسته، فرصت را از دست ندهند كه خداوند متعال با قواى اسلامى است.

9 - اينجانب پشتيبانى خود و ملت شجاع مبارز را از تمام قواى مسلح تكرار مى‏كنم و به آنان اطمينان مى‏دهم كه فداكارى آنان مورد قدردانى و افتخار ملت است و فرماندهان قواى مذكور در زير پرچم پر افتخار اسلام و مورد حمايت ملت بزرگ ايران مى باشند و من عهده‏دار حمايت آنان مى‏باشم. لازم است تذكر دهم كه گوش به شايعه‏پراكنى‏هاى مشتى بى‏وطن نداده و بااطمينان خاطر به سلحشورى خود ادامه دهند.

10 - من متواضعانه از ملت عزيز مى‏خواهم كه پشتيبانى خود را از قواى مسلح ادامه داده و كشور عزيز اسلامى را با حمايت بى‏دريغ خود از آسيب دهر نگاه داريد. و نيز اكيداً تقاضا مى‏كنم كه از آوارگان جنگى كه با هجوم كفار بعثى عراق عزيزان و خانمان خود را از دست داده‏اند حمايت برادرانه و خواهرانه خود را ادامه دهيد و نگذاريد اينان تلخى آوارگى را احساس نمايند. رحمت خدا بر شما خواهران و برادران ارزشمند كه با همت بزرگ خود، هم پشتوانه جنگ تحميلى بوده و هم ياران وفادار آوارگان جنگى و البته دولت هم تمام كوشش را در اين امر انسانى نموده و مى‏نمايد لكن حمايت ملت موجب تقويت روحى قواى مسلح و دولت خواهد بود.

11 - اكنون كه نقشه‏هاى شوم دشمنان خارجى و داخلى اسلام و مسلمين با بيدارى و وفادارى ملت و دولت باطل گرديد و توطئه‏هايشان براى اختلاف بين دولتمردان كه در نتيجه اختلاف بين قشرهاى ملت مى‏شد با هوشيارى ملت عزيز خنثى شد، از راه شايعه افكنى و تبليغات بى‏پايه كه به خيال خامشان موجب دلسردى و بى تفاوتى ملت سلحشور اسلامى گردد مشغول به فعاليت مذبوحانه شدند كه به گمان باطل خود ملت را از صحنه خارج و اسلام و مسلمين را به پرتگاه هلاكت بكشند و راه را براى اربابان ستمگر خويش صاف نمايند، بر ملت هوشيار و عزيز است كه به شايعات و قلم‏هاى مسموم كه مع‏الاسف گاهى به دست دوستان جاهل نيز مى‏باشد اعتنا نكنند و اسلام عزيز را كه از دسترنج زحمت‏هاى طاقت‏فرساى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و اصحاب كبارش به ما رسيده است با بيهوده‏گويى مشتى توطئه‏گر و جاهل از دست ندهند.

12 - به متفكران و روشنفكران و قلمداران، چه به اسلام وفادار و چه به كشور و ميهن علاقه مند و چه به شرف و ارزش انسانى پايبند مى‏باشند و چه در فاجعه آوارگان بى‏سرپرست و راندگان از منازل و شهرها و روستاهاى خود بى‏تفاوت نيستند و احساس رنج مى‏كنند، تذكر مى‏دهم كه مخالفت بعضى از شما با حكومت اسلامى براى شما نفعى ندارد و شما از آن بهره‏اى نخواهيد برد و جز با تعويق پيروزى نهايى و ادامه جنگ، كشور و ملت خود را به خرابى و هلاكت مى‏كشانيد و راهى براى دشمنان ايران و اسلام باز مى‏كنيد نتيجه‏اى نخواهيد برد پس به خود آئيد و در اين جهاد مقدس با ملت همفكر و همقدم باشيد تا پيروزى به دست آيد و شما از شرف پيروزى نيز بهره‏مند شويد و مردانگى را در حمايت از ملت و ستمكشان بدانيد.

صحيفه نور ج 14 صفحه 145

13 - اميد است امسال سال حكومت قانون باشد. در اسلام همه كس حتى پيامبر عظيم‏الشان صلى‏الله عليه و آله در مقابل قانون بى‏امتياز در يك صف هستند و احكام قرآن و اسلام بر همه جارى است و شرف و ارزش انسان‏ها در تبعيت از قانون است كه همان تقواست و متخلف از قانون مجرم و قابل تعقيب است و بر دستگاه‏هاى قضايى است كه از متعديان به جان و شرف و مال بندگان خدا دفاع كنند و آنان را به سزاى خود بنشانند. و من براى چندمين بار اعلام مى‏كنم كه هر گروه و شخصى اگرچه از بستگان و اقرباى اينجانب باشند، خود مسؤول اعمال و اقوال خود هستند و اگر خداى نخواسته تخلف از احكام اسلام كردند، دستگاه قضايى موظف است آنان را مورد تعقيب قرار دهد و هر كس و هر دستگاه، چه قضات شرع و چه دادگاه‏ها و چه غير اينها، هر كس تعديات خود را به اسم من و يا به انتساب به من اجرا كنند مجرم و مفترى است. و اخيراً درود بى پايان خود را تقديم مجاهدان اسلام و شهداى راه حق و معلولان و آوارگان جنگرده مى‏نمايم و رحمت واسعه خداوند را براى همگان از پيشگاه مقدس پروردگار مسئلت مى‏نمايم و از درگاه مقدسش تقاضا مى‏نمايم كه اين سال جديد را بر همه مسلمين و مستضعفين جهان و بر ملت عزيزمان مبارك گرداند و اين سال را سال پيروزى اسلام قرار دهد.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 146

تاريخ: 1/1/60

پيام راديو تلويزيونى امام خمينى به مناسبت حلول سال نو

آن روز مبارك است بر ما كه سلطه جهانخواران بر ملت‏هاى مستضعف شكسته شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين سال نو را به همه مسلمين جهان و ملت‏هاى مظلوم تحت فشار ابر قدرت‏ها و ملت شريف رزمنده ايران تبريك عرض مى‏كنم. مبارك باد بر شما ملت بپاخاسته و بيدار كه تمام توان خودتان را در مقابل قدرت‏هاى بزرگ كه همه بسيج شده‏اند بر ضد شما، به ميدان آورديد و همانطور كه در اول نهضت با هم همدست و متحد بوديد، امروز هم در اين سال جديد هم با هم هستيد و من اميدوارم كه بيشتر از پيش با هم برادر و همفكر و هم رزمنده باشيد.

آن روز مبارك است بر ما كه سلطه جهانخواران بر ملت مظلوم ما و بر ساير ملت‏هاى مستضعف شكسته شود و تمام ملت‏ها، سرنوشت خودشان را به دست خودشان بگيرند و دولت‏ها بيدار بشوند و ببينند كه با داشتن آنهمه ابزار و آنهمه انسان و قواى انسانى و آنهمه اراضى و سيع و ذخاير زيرزمينى، براى اينكه ما توجه نكرديم به دستورات اسلام كه بين همه مسلمان‏ها عقد اخوت بسته است و همه را دعوت به اعتصام به حبل الله و پيروى از خط اسلام مى‏فرمايد، نكرديم. و من اميدوارم كه در اين سال جديد هم ملت ما و دولت ما و همه آنهائى كه در اداره كشور دخالت دارند، از لشكرى و كشورى‏ها همه با هم برادر باشند و اين نعمت بزرگى كه در قرآن كريم او را نعمت اخوت ذكر مى‏فرمايد و همين نعمت اخوت را موجب اين مى داند كه ما از همه گرفتارى‏ها نجات پيدا كنيم. من در اين سال جديد اميدوارم كه همه با هم برادر باشند و همه با هم در مصالح اين كشور پيش بروند و دست قدرت‏ها را از كشور خودشان كوتاه كنند. و همه مسلمين جهان توجه بكنند به اين آياتى كه در قرآن كريم براى وحدت مسلمين نازل شده است و مسلمين را دعوت به وحدت و اعتصام به حبل الله كه همان اسلام است فرموده است، همه توجه كنند و اين سال نو را با مباركى و ميمنت در زير پرچم پرافتخار اسلام و دستورات نورانى خداى تبارك و تعالى مجتمع بشوند و دست قدرت‏هاى بزرگ را كه هيچ فكر نمى‏كنند الا براى مصالح خودشان و چپاول كردن ذخائر ملت‏هاى ضعيف، با هم باشند همه، تا اين دست‏هاى چپاولگر قطع بشود و ملت‏ها و دولت‏هاى اسلامى همه با هم مجتمع باشند، همه با هم برادر باشند، برابر باشند.

صحيفه نور ج 14 صفحه 147

اميدواريم امسال سال اخوت ايمانى و و حدت كلمه وعود به اوايل نهضت باشد

حكومت‏ها در فكر سلطه بر ملت خودشان و سركوبى ملت خودشان نباشند و ملت در فكر خنثى كردن اعمال دولت نباشند، اگر آنها به اسلام برگشتند و توجه به احكام اسلام كردند، همانطورى كه ملت ما با دولتش، با همه ارگان هاى دولتى دوست هست و نه ارگان‏هاى دولتى مى‏خواهند بزرگى به ملت بفروشند، سلطه‏گرى كنند به ملت و نه ملت در صدد اين است كه به دولت خودش يك كارى بكند كه خنثى بشود اعمالش ، همه با هم هستند و همه با هم انشاء الله اين كشور را به پيش مى‏برند و نمى‏گذارند كه قدرت‏هائى كه در كمين نشسته‏اند و تفاله‏هاى آنها در بين كشور ما هم هست، اينها نمى‏گذارند اينها بتوانند كارى انجام بدهند. و ما اميدواريم كه امسال سال اخوت ايمانى و وحدت كلمه وعود به اوايل نهضت باشد، همانطورى كه مى‏بينيم كه بحمدالله هست باز تحكيم بشود اين وحدت و تمام افراد اين مملكت درصدد اين باشند كه براى اين كشور خدمت كنند و خدمتگزارى به اسلام و كشور اسلامى داشته باشند تا اينكه اين سال بر همه ما نوروز باشد و بر همه ما مبارك باشد و پيروزى اسلام در اين سال انشاء الله تحقق پيدا بكند و تمام اقليت‏هائى كه در اين كشور هستند، اقليت مذهبى كه در اين كشور هستند و رسمى هستند، در زير لواى اسلام با رفاه و آسودگى زندگى كنند.

دولت با تمام قوا مشغول اين است كه امور را پيش ببرد

و انشاء الله اين آثار شوم جنگ نابكار صدامى كه دست نشانده قدرت‏هاى بزرگ است از بين برود و تمام كشور ما توجه به اين معنا داشته باشند كه آثار جنگ البته اين مسائل هست و ما همه اين آثار را از دشمن‏ها مى‏دانيم، نه از دوست ها. دولت با تمام قوا مشغول اين است كه امور را به پيش ببرد و مردم را در رفاه نگه دارد، لكن آثار جنگ است. در آن سالى كه متفقين آمدند به ايران، من خوب ياد دارم كه در قم كه ما بوديم تقريباً تمام دكان‏هاى نانوايى بسته شده بود و قحطى وجود پيدا كرده بود كه حتى يك روز كه اواخر امور بود من با يك بچه‏اى كه همراه من بود داشتيم مى‏رفتيم، يكدفعه اين بچه به من گفت آى نون، كه نان را، مدت‏ها بود نان سنگك را نديده بود. شما مى‏دانيد كه ما الان در حال جنگ هستيم و به حسب حال جنگ، آن هم جنگ با تمام ابر قدرت‏ها و آن هم اينكه ما را محصور كردند. مدت‏هاست ما محصور اقتصادى هستيم و مشغول جنگ هستيم، معذلك با كوشش خود ملت و با كوشش دولت اينجا باز رفاه نسبى هست و من اميدوارم كه اين جنگ به زودى تمام بشود و لشكر اسلام بر كفر غلبه كند و انشاء الله اين مملكت يك مملكت با رفاهى، يك مملكت با سعادتى باشد كه ملت‏هاى ما، ملت ما در اين كشور با سعادت و سلامت باشند و خداوند متحول كند قلوب و ابصار ما را، بصيرت ما را به يك قلوب نورانى و يك بصيرت واقعى كه مسائل را درست ارزيابى كنيم. و كسانى كه مى‏خواهند اين ملت را مى‏خواهند كه سست كنند و مى‏خواهند به واسطه تبليغات سوئى كه اخيراً بيشتر مى‏كنند كه اين مملكت در آن كارى نشده است، اين مثل رژيم سابق است، مثل اوقاتى است كه

صحيفه نور ج 14 صفحه 148

آنها بودند اين تبليغات،از كمبودى‏ها تبليغ مى‏كنند، از وضع اقتصادى انتقاد مى‏كنند، اينها توجه ندارند كه در عين حالى كه ما در اين دو سال تمام توانمان صرف اين شده است كه اين قدرت بزرگ را نگذاريم دخالت كنند و تفاله‏هاى آنها را نگذاريم به اين ملت ظلم كنند، معذلك در همين مدت كوتاه از تمام زمانى كه مدرسه ساخته شده است و اين پنجاه سالى كه آنها راجع به كارهائى كه كرده‏اند، اسفالت‏هايى كه كرده‏اند، ساختمان‏هائى كه كرده‏اند، اين دو سال چندين برابر آن بوده است، لكن كوردلان اينها را به حساب نمى‏آورند و مى‏گويند دولت نمى‏تواند كار بكند و اسلام نمى‏تواند اداره بكند مملكت را. اين اسلام است كه امروز اداره مى‏كند مملكت را و اين اسلام است كه تمام افراد اين مملكت را دور خودش جمع كرده است و نمى گذارد كه اين جنگ تأثير سوء خودش را زيادتر از اين مقدار كه در آن محيطها هست انجام بدهد.

مملكت ما در اين سال، مملكتى باشد كه فقط قانون حكم كند

و من اميدوارم كه خداوند اين سال را، سال رحمت، سال بركت، سال صفا، سال برادرى، سال برابرى قرار بدهد و تمام ملت و دولت و دست‏اندركارها تماماً مجتمع باشند و با هم اين كشور را به سلامتى و سعادت، همه چيزهائى كه احتياج دارد تهيه كنند و كارسازى كنند و از كارهاى ناشايستى هم كه در كشور واقع مى‏شود و اين لازمه يك انقلاب است جلوگيرى كنند و مملكت ما در سال آينده و در اين سال، در همين سالى كه هستيم مملكتى باشد كه قانون فقط حكم كند. هيچ كس غير قانون حكم نكند و تمام مجرى قانون باشند و كسى در حدود غير قانونى عمل نكند و همه در حدود خودشان عمل كنند و انشاء الله سعادت و سلامت براى تمام مسلمين و براى خصوص كشور ما و كشور عراق باشد كه اين جرثومه فساد كنار برود و مسلمين عراق و ايران آزاد باشند. و اميدوارم كه سعادت و سلامت براى همه باشد و انشاء الله فلسطين آزاد بشود و بيت المقدس، آن كه مسجد همه مسلمين است به حال اول برگردد و آنهائى كه به مسلمين ظلم و ستم مى‏كنند انشاء الله خداوند دفع شر آنها را بكند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 149

تاريخ: 9/1/60

تلگرام امام خمينى به آيت الله ربانى شيرازى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى ربانى شيرازى دامت افاضاته

از سوء قصد به جنابعالى مطلع شدم. اين نحو برخورد با روحانيون متعهد، برنامه منحرفين بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع كاردان و متعهد از صحنه است. غافل از آنكه به حكم تاريخ روحانيون آگاه در تمام صحنه‏هاى سياسى پيشقدم بوده‏اند و ترور اشخاص نمى‏تواند آنان را مأيوس كند و راه را براى بدخواهان به اسلام و كشور باز كنند. بحمدالله جنابعالى از اين سانحه نجات پيدا نموديد و اميد است به زودى صحت خود را باز يافته و به خدمت به اسلام و مملكت ادامه دهيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح‏الله‏الموسوى‏الخمين


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:20 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 150

تاريخ: 11/1/60

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان انجمن‏هاى اسلامى مدارس سراسر كشور

شما دو تعهد داريد: يكى اسلامى بودن خودتان، يكى اسلامى كردن آنجائى كه اين انجمن‏ها در آنجا هست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من نسبت به انجمن‏هاى اسلامى همه كشور، اعم از انجمن‏هاى اسلامى دبيرستان‏هاى سراسر كشور يا ساير انجمن‏هاى اسلامى كه در همه جا بحمدالله تحقق پيدا كرده است، چند كلمه‏اى صحبت دارم: يكى اينكه اين نامگذارى، كه انجمن اسلامى در هرجا باشد، اين يك تعهدى است از طرف انجمن نسبت به اسلام و آن تعهد اسلامى بودن و اسلامى كردن است. فقط اسم نيست كه گروهى دور هم جمع بشوند و اسم خودشان را انجمن اسلامى بگذارند، اين يك تعهد است كه شما براى خاطر اسلام در سرتاسر كشور و در تمام جاهائى كه در آنجا از اسلام هست همه چيز، شما متعهديد كه اسلامى باشيد و اسلام را در آنجاها كه هستيد پياده كنيد. پس شما دو تعهد داريد: يكى اسلامى بودن خودتان، يكى اسلامى كردن آنجائى كه اين انجمن‏ها در آنجا هست. راجع به اسلامى كردن خودتان دو تا مطلب هست: يكى اينكه توجه به اين معنا باشد كه در اين انجمن‏ها اشخاص منحرف، غيرمتعهد به اسلام بلكه دشمن اسلام نباشد. آنهائى كه نمى‏خواهند اسلام در اين كشور تحقق پيدا بكند و از اسلام سيلى خورده‏اند، آنها در همه جاهائى كه با اسم اسلام يك انجمنى هست، يك مساجدى هست، و جاهاى ديگر، اينها كوشش دارند كه در آنجاها نفوذ كنند. تكليف انجمن‏هاى اسلامى، چه در مدارس و چه در ساير جاهاى كشور كه بحمدالله همه جا هست، تكليف اولى اين است كه اشخاصى كه در اين انجمن‏ها وارد مى‏شوند شناسائى شده باشند، سابقه قبل از انقلابشان و در انقلاب چه كردند و چه بودند و قبل از انقلاب اينها داخل چه امرى بودند و چه كارهائى‏كردند، خانواده‏هاى اينها خانواده‏هاى متعهد به اسلام است؟ خود اين فرد قبل از انقلاب متعهد به اسلام بوده است بعد از انقلاب هم به همان حال باقى مانده است؟ يا نه ممكن است كه يك اكثريتى از اين انجمن‏ها اشخاص متعهد، سالم، مؤمن به انقلاب و مؤمن به اسلام باشند، لكن اگر يك اقليت ولو دو نفر هم در بين انجمن‏ها، هر انجمنى، منحرف باشد، يك وقت مى‏بينيد كه همان دو نفر منحرف انجمن اسلامى را به انحراف مى‏كشند و انجمن اسلامى آنجائى را كه مى‏خواهد اسلامى بكند رو به انحراف مى‏برد اين يكى از مهمات انجمن‏اسلامى است. شايد مكرر اين مطلب به من گفته شده است كه در انجمن‏هاى اسلامى

صحيفه نور ج 14 صفحه 151

اشخاصى هستند كه اسلامى نيستند، اشخاصى هستند كه به اسم اسلام و صورت اسلام در اين انجمن آمدند و مى‏خواهند انحراف ايجاد كنند. اين يكى از وظايف انجمن‏هاست كه بايد توجه داشته باشند اين اشخاصى كه در اين انجمن‏ها وارد مى‏شوند چه جور اشخاصى هستند. سوابق‏شان را، لواحق شان را، خانوادگى شان را بايد بررسى بكنيد و آنوقت فرد را بپذيريد، اينطور نباشد كه شما بدون توجه يك وقت اشخاصى كه انحراف دارند، اشخاصى كه تعهد به اسلام ندارند، اشخاصى كه با اسلام دشمن هستند، مخالف هستند، اينها وارد بشوند و خداى نخواسته اصل انجمن اسلامى را به فساد بكشند و اصل آن ارگانى كه اين انجمن‏ها براى اصلاح آنها تحقق پيدا كرده است، يك وقت رو به فساد برود. اين يكى از تكاليف شماهاست كه به همه آنهائى كه انجمن‏هاى اسلامى را بوجود مى‏آورند، اين بايد بسيار توجه به آن بشود، يك جهت ديگر راجع به اسلامى بودن خود اين انجمن‏هاست. اسلام ابعاد مختلفى دارد كه اگر يك نفر يا يك جمع بخواهند واقعاً مسلم باشند، بايد تمام ابعاد را در نظر بگيرند. اسلام يك بعد، بعد عقائد است، عقائد اسلامى. بايد انجمن‏هاى اسلامى عقائد اسلامى را داشته باشند، اينطور نباشد كه يك فرد يا افرادى پايبند به عقائد اسلامى نباشند و انجمن اسلامى درست كرده باشند. اگر معتقد به تمام اصول اسلام نباشند، اينها نمى‏توانند انجمن اسلامى تشكيل بدهند يا اسلام را بخواهند پياده بكنند. و يك بعد ديگر، اخلاق اسلامى است. چه بسا اشخاصى عقائد اسلامى را به حسب واقع هم تا حدودى دارند لكن اخلاق اسلامى را ندارند. آن چيزى كه مهم است براى شما كه انجمن اسلامى تشكيل مى‏دهيد و خصوصاً براى شما حاضرين كه انجمن‏هاى اسلامى دبيرستان‏ها را متكفل هستيد و دوستان شما متكفل هستند، اين يك امر بسيار مهمى است كه شما عهده‏دار شديد. و بايد شما از خودتان شروع كنيد و خودتان را به اخلاق اسلامى آرايش بدهيد و از اخلاقى كه برخلاف اسلام است، تحرز كنيد، براى اينكه شما مى‏خواهيد در دبيرستان‏هائى كه هستيد اسلام را در آنجا پياده كنيد، نمى‏خواهيد كه فقط يك اسمى باشد كه ديگران چون انجمن دارند پس ما هم انجمن داشته باشيم. شما مى خواهيد كه اسلام را در دبيرستان‏ها، كه بسيار اهميت دارد پياده كنيد و اين تابع اين است كه خود شما هم عقائد اسلامى‏تان صحيح باشد و هم اخلاق اسلامى داشته باشيد. چنانچه يكى از بعدهاى ديگر، اعمال اسلامى است، تعهد به ظواهر اسلام، به او امر و نواهى اسلام و عمل كردن به احكام اسلام است. اگر چنانچه آن جمعيتى كه تشكيل انجمن اسلامى دادند خداى نخواسته در اعمال، انحرافى داشته باشند، اينها نمى توانند بگويند كه ما انجمن اسلامى هستيم و آمديم كه اسلام را در اينجا كه هستيم پياده بكنيم. اول بايد از خودتان شروع كنيد. هر كسى از خودش بايد شروع كند و عقائد و اخلاق و اعمالش را تطبيق با اسلام بدهد و بعد از اينكه خودش را اصلاح كرد، آنوقت دنبال اين باشد كه ديگران را اصلاح كند، و خصوصاً شما كه در دبيرستان‏ها هستيد و همه آنهائى كه سر و كارشان با بچه‏ها، نوباوگان، جوانان هست، اين يك عهده بزرگى است براى شما كه شما در آنجاها كه هستيد مى‏خواهيد كه دبيرستان را با هر چه در دبيرستان هست، به صورت اسلامى در بياوريد. و اين يك تعهد بزرگى است و آنهائى كه در آنجا هستند، در

صحيفه نور ج 14 صفحه 152

دبيرستان‏ها هستند، در دبستان‏ها هستند، بعد هم در دانشگاه‏ها وارد مى شوند، اينهائى هستند كه آتيه يك كشور در دست آنهاست و اگر آنها به طور تعهد اسلامى، اخلاق اسلامى تربيت شدند و به جامعه تحويل داده شدند، آنها مى‏توانند كه يك كشور را اصلاح كنند و از استقلال كشور دفاع كنند.

با تعهد به اسلام امكان ندارد كه بروند و وابسته به غير بشوند

تمام اين امورى كه فاسد است، چه امورى كه در رژيم سابق واقع مى‏شد از حيث وابستگى به قدرت‏هاى اجنبى و چه آنهائى كه خودشان طرفدار بودند كه وابسته كنند اين ملت را و اين كشور را به كشورهاى ابر قدرت، اينها تمام براى اين است كه تعهدهاى اسلامى را اينها نداشتند. اگر چنانچه يك فرد يا افرادى اسلام را بدانند چى است، اسلام را بفهمند نسبت به قدرت‏هاى ديگر چه جور بايد معامله كنند، استقلال كه در اسلام بايد باشد توجه به آن بكنند، با تعهد به اسلام امكان ندارد كه بروند و وابسته به غير بشوند، آن هم غيرى كه برخلاف اسلام است و دشمن اسلام است. تمام گرفتارى‏هاى ما براى همين است كه رجال ما در سابق، چه آنهائى كه در مجلس بودند و چه آنهائى كه دولت را در دست داشتند و چه آنهائى كه ارتش را در دست داشتند در سابق، قضيه اسلام پيش آنها مطرح نبود اكثراً چون مطرح نبود، آنهائى كه در تربيت بچه‏ها وارد بودند اصلاً كارى به اينكه اين بچه تربيت اسلامى بشود تا يك روح بزرگ پيدا بكند كه تحت سلطه اجانب واقع نشود و تحت سلطه داخل هم واقع نشود، وقتى اينها خودشان تعهد اسلامى نداشتند، بچه‏هاى ما هم همانطور تربيت مى‏شوند. گروه گروه در دانشگاه‏ها مى‏رفتند و گروه گروه از دانشگاه‏ها بيرون مى‏آمدند و از اسلام خبرى نبود و از تعهد اسلامى و اخلاق اسلامى خبرى نبود.

بايد شماها كه انجمن اسلامى در دبيرستان‏ها تشكيل مى‏دهيد، خود شما الگو باشيد

بايد شماها كه انجمن اسلامى در دبيرستان‏ها تشكيل‏دهيد، بعد از اينكه خودتان توجه داشته باشيد به اسلام و تعهد داشته باشيد به احكام اسلام و اخلاق اسلام و اعمال اسلامى، بايد خود شما الگو باشيد، از براى اينكه بچه‏ها با عمل شما تربيت بشوند و شما دعوت كنيد آنها را با اعمال خودتان به اسلام و اخلاق و اعمال اسلامى. اگر اين خدمت بزرگ را شما بكنيد و تمام كسانى كه سرو كارشان با جوان هست، سر و كارشان با كودك‏ها هست، اينها متعهد به اسلام باشند و متعهد به احكام اسلام باشند، كه در احكام اسلام تمام چيزهائى كه در اداره يك كشور احتياج به آن هست، هست در اسلام، اسلام را اگر كسى تعهد به آن داشته باشد، امكان ندارد كه او زير بار ظلم برود، زير بار وابستگى به كفار برود، خودش را تابع كفار قرار بدهد. تمام اين فسادها براى اين است كه اسلام در اين كشورها به آن معنائى كه هست، تحقق پيدا نكرده و آنهائى كه تربيت جوان‏ها و بچه‏ها و بزرگ‏ها و آنهائى كه در دبستان يا بالاتر هستند، آنها تربيت صحيح نشدند، و بعد در جامعه كه آمدند و كشور را در تحت سيطره خودشان در آوردند، يك اشخاص غير متعهد بودند و ابائى از اين نداشتند كه كشور خودشان وابسته به

صحيفه نور ج 14 صفحه 153

غير باشد و احتياج به خارج داشته باشد.

بايد كوشش كنيد كه جوان‏ها و نيمسال‏ها و خردسال‏ها را مستقل از حيث افكار و فرهنگ بار بياوريد

شما حالا بايد از اول شروع كنيد و قصدتان بر اين باشد كه خودتان مستقل در همه چيز باشيد، در فرهنگ مستقل باشيد، در صنعت مستقل باشيد، در زراعت مستقل باشيد. وقتى كه بناى بر اين معنا گذاشتيد و با اين عزم وارد ميدان شديد، مى‏توانيد كه كشور خودتان را نجات بدهيد و كشور خودتان را مستقل كنيد و بيمه كنيد استقلال كشور خودتان را براى هميشه. الان ما اول كارمان هست، ما با يك كشورى وارد شديم به يك كشورى وارد شديم كه همه چيزش وابسته به اجانب بود. تمام كارهائى كه در اينجا مى‏شد تقليد از خارج بود. اگر مدرسه تأسيس مى‏كردند، يك مدرسه وابسته بود و اگر چنانچه نظامى تربيت مى‏كردند، يك نظامى وابسته بود. مى‏گويند كه در آنوقتى كه كندى را ترور كردند، در مدرسه‏هاى ما براى اين بچه‏هاى كوچك يك شعرهاى عزا درست كردند، عزا براى كندى گرفتند. و امروز كه يك برادر ديگر او را ترور كردند، حالا چه اين ترور موفق باشد يا نباشد، و به حال ما هم فرقى نمى‏كند، حالا اينطور نيست كه ديگر برايش عزا بگيرند. در هر صورت، شما بايد متحول بشويد از آن رژيم و آن ريشه‏هائى كه دوانده بود در همه جا (همه جاى كشور را آنها منقلب كرده بودند به يك اخلاق وابسته) بايد كوشش كند ملت ايران و كوشش كنند آنهائى كه با جوان‏ها و با نيمسال‏ها و با خردسال‏ها سر و كار دارند، كوشش كنند كه اينها را مستقل از حيث افكار و مستقل از حيث فرهنگ بار بياورند اينها هستند كه بعدها اين كشور را در دست مى‏گيرند و اگر شما اينها را تربيت خوب بكنيد، هر كارى كه آنها بكنند، براى شما ثواب دارد.

شما به واسطه همين اسمى كه روى خودتان گذاشتيد مسؤول هستيد

در هر صورت، شما يك تكليف بزرگى عهده داريد. انجمن‏هاى اسلامى در هر جا كه هستند، اين اسمى كه روى خودشان گذاشتند، تكليف مى‏آورد براى آنها. يك روز از شما سؤال مى‏شود كه شما، انجمن اسلامى اسم خودتان را گذاشتيد، لكن به اسلام تعهد نداشتيد. اگر خداى نخواسته انحرافى در شما باشد يا بگذاريد انحرافى در انجمن‏ها باشد، يا بگذاريد انحرافى در تعليماتى كه مى‏خواهد بشود، بشود، شما به واسطه همين اسمى كه روى خودتان گذاشتيد مسؤول هستيد. سؤال مى‏شود كه تو كه گفتى من داخل انجمن اسلامى هستم، چرا خودت اسلامى نبودى و چرا بچه‏هائى كه در تحت تربيت معلمينى كه شما در آنجا بوديد، تربيت شدند اسلامى نشدند و چرا انحراف در اين انجمن‏هاى اسلامى بوده است؟

در هر صورت، ما همه مكلف هستيم و همه اين بار سنگين و امانت بزرگى كه به عهده ما هست، و آن اسلام است و آن كشور اسلامى، اين بار سنگين را ما بايد به مقصد برسانيم. و ما بايد تماممان چه

صحيفه نور ج 14 صفحه 154

دولت و چه ملت، و خصوصاً كسانى كه سرو كار شان با جوان‏ها و بچه‏ها هست، اين يك امانت بزرگى است به عهده همه شماها و همه ما كه ما اين امانت را به آنجائى كه بايد برسد برسانيم و اسلام را انشاء الله در تمام نواحى اين مملكت پياده كنيم و خودمان از خودمان شروع كنيم و ديگران را هم انشاءالله دعوت كنيم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:20 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 159

تاريخ: 12/1/60

فرمان امام خمينى به آيت الله مهدوى كنى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا مهدوى كنى دامت افاضاته

جنابعالى را به نمايندگى خويش تعيين نمودم تا با نماينده‏اى كه جناب آقاى بنى‏صدر و نماينده ديگرى كه جناب حجت الاسلام آقاى بهشتى و جناب حجت الاسلام آقاى هاشمى رفسنجانى و جناب آقاى رجائى تعيين مى‏نمايند، موارد تخلفات از حقوق قانونى هر يك رسيدگى بنمايند و نيز در زمان جنگ كه زمانى استثنائى است به اقوال و اعمال هر كس كه موجب اختلاف و تشنج در كشور مى‏شود رسيدگى بنمايند و نيز در همين زمينه، مطبوعات و رسانه‏هاى گروهى را مورد بررسى قرار دهيد تا هر كس و هر چه به حسب رأى اكثريت متخلف و تخلف به شمار آمد، در مرتبه اول به آنان تذكر دهيد تا در اصلاح خود بكوشند و در مرحله بعد به وسيله رسانه‏هاى گروهى به مردم شريف كشور معرفى و در تمام موارد فوق به دادستان كل كشور گزارش دهيد و دادستان كل كشور شرعاً موظف است تا با بيطرفى كامل، پس از طى كردن مراحل قانونى موافق موازين شرعى و قانونى با آنان عمل نمايند. انتظار مى‏رود كه آنچه را به عهده آقايان گذاشته شده است كه يك تكليف شرعى است، قاطعانه و بدون غمض عين عمل نمايند. لازم به تذكر است كه براى اتحاد بيشتر بين نمايندگان، هيچ كدام از سه نماينده در خارج از جلسه، حق بازگوكردن نظر خود و اظهار مخالفت با رأى اكثريت را كه موجب تضعيف هيات گردد، نداشته و در صورت تخلف كه موجب جنجال است، دادستان كل كشور با خود نماينده متخلف چون سايرين عمل خواهد نمود. لازم است نمايندگان و افرادى كه آنان را تعيين مى‏نمايند و همه نويسندگان و گويندگان براى حل معضلات جامعه، دست در دست يكديگر دهند و در حدود قانونى وظائف خويش براى پيشبرد مقاصد عالى اسلام تلاش نمايند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح‏الله‏الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 155

تاريخ: 12/1/60

پيام امام خمينى به مناسبت سومين سالروز تأسيس جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

درود بى‏پايان بر ملت انقلابى ايران كه با قيام خود دست جنايتكاران خارج و داخل را قطع و جمهورى اسلامى را پايه‏گذارى نمود. رحمت خداوند تعالى بر شهداى راه استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى و درود بر رزمندگان شجاع در جبهه‏هاى غرورآفرين دفاع از ميهن عزيز و اسلام بزرگ. سلام بر آوارگان و خانواده‏هاى شهدا و بركت خدا بر پشتيبانان پشت جبهه‏ها در سراسر ايران. آغاز سومين سالروز رسميت جمهورى اسلامى كه با پشت سر گذاشتن مشكلات بزرگ و توطئه ابر قدرت‏ها و قدرت‏هاى شيطانى كه در رأس آن آمريكاى جنايتكار است، با سرافرازى ملت عظيم الشان و قدرت نهادهاى انقلابى و نيروهاى مسلح سلحشور با پيروزى حق بر باطل و اسلام بر كفر به خواست خداوند متعال، اين يار مستضعفان و پناهگاه مظلومان، بر همه مبارك باد. ما هم اكنون در موضع قدرت با وحدت كلمه و توحيد مقصد، با دشمنان جهانخوار و خود فروختگان بى‏وطن مواجه هستيم. ما در سال قبل با توطئه آمريكا و آلت بى‏اراده او، سادات، كه با پناه دادن شاه مخلوع، در صدد غائله راه انداختن و شاه معدوم را وسيله قرار دادن بود، مواجه بوديم كه با تأييد خداوند تعالى شاه با فضاحت به گورستان و توطئه‏گران با رسوايى به زباله‏دان تاريخ رهسپار شدند. و در اين سال، با شاخه فاسد و ريشه جنايتكارتر غرب و شرق مواجه مى‏باشيم و بحمدالله تعالى اين جنگ تحميلى موجب انسجام هر چه بيشتر ملت رزمنده ما گرديد. دولت بعث عراق كه با حساب‏هاى غلط خود و فريب محركين آن به دام افتاده است و راه پس و پيش ندارد، زيرا از يك سو ملت عراق بدان پشت كرده و آن را به تزلزل كشانده است و از سوى ديگر قواى مسلح شجاع ايران او را در تنگنا قرار داده است، با حركات مذبوحانه و تشبثات همه جانبه، در صدد است تا خود را از اين دام كه به دست خائن خود فراهم نموده است نجات دهد و به خيال خام خود حيثيت به باد رفته خود را اعاده كند و بر جنايات بيسابقه خود بر ملت شريف عراق و ايران پرده فريب كشد، غافل از آنكه دير شده است و او نيز چون شاه مخلوع و پشتيبانان او، در همان گورستانى رود كه آنان رفته‏اند. اليس الصبح بقريب صدام و پشتيبانان ستمگر او بايد بدانند كه در اين سال، انسجام و قدرت ارتش شجاع و سپاه پاسداران غيور و ساير قواى مسلح نظامى و ملى اسلامى ما بيش از سال‏هاى پيش است و ملت رزمنده ما بيش از سابق پشتيبان آنان هستند و داوطلبان شهادت در راه خداوند متعال روز به روز افزايش يافته و منتظر فرمان

صحيفه نور ج 14 صفحه 156

الهى هستند. امروز متفكران ملت بزرگ ما، در اثر محاصره‏ء اقتصادى، مغزهاى خود را به كار انداخته‏اند و نقصان‏هاى موجود را به طور چشمگيرى رفع و زيان‏هاى ناشى از محاصره را با كوشش شبانه روزى خود به مقدار زياد جبران نمودند. امروز دولت ايران با پشتيبانى ملت، قويتر و سر سخت تر در مقابل دشمنان ايستاده است. صدام جنايتكار و دوستان او بايد بدانند كه جنايات وارد بر عراق و ايران به دست سردمداران جنايتكار او، به ميزانى نيست كه به حساب آيد. خسارات مالى كه بالغ بر صدها ميليارد تومان مى‏باشد و جنايات انسانى نيز كه از خسارات مالى بسيار بزرگتر است، بهترين جوانان عزيز ما را كه مى‏بايست در راه اعتلاى اسلام در سراسر جهان و كشور عزيز كوشش مى‏كردند، شهيد و ارتش عراق را كه لااقل مى‏بايست با دشمن اعراب، اسرائيل جنايت پيشه به جنگ برخيزد و قدس را نجات دهد، به تجاوز به كشورى كه جز به اسلام فكر نمى‏كند وادار و به هلاكت رساندند. بايد جهانيان بدانند كه امروز كشور ايران مثل ابر قدرت‏ها و يا رژيم‏هاى فاسد دست نشانده ابر قدرت‏ها نيست كه يك اقليت زورگو و قلدر بر يك اكثريت مظلوم تحت سلطه حكومت كنند و مقدرات آنان را به دست بگيرند، بلكه ايران امروز يك ملت است كه دسته اى از آن خدمتگزارانى هستند كه تدبير امور كشور و دفاع از آن را با اراده ملت به عهده دارند و ملت نيز خود را عهده دار پشتيبانى از آنان مى‏داند. چنانچه در طول مدت پيروزى انقلاب، سراسر كشور عزيز از زن و مرد، كوچك و بزرگ، در مشكلات دولت و ارتش، سهيم و در رفع آنها همقدم و همفكر بودند و در جنگ تحميلى و چه در جبهه و چه در پشت جبهه تمام ملت در دفاع از كشور سهيم مى‏باشند و اراده چنين ملتى در سرنوشت كشور و در جنگ و صلح تعيين كننده است و كسانى كه به عنوان حسن نيت، پاى در ميان گذاشته و رفت و آمد مى‏كنند، اگر حقيقتاً بشر دوست و با حسن نيت و به حكم اسلام به اين امر قيام نموده اند، بايد با رسيدگى كامل، ظالم را از مظلوم و غارتگر را از غارت شده و جانى را از كسى كه بر آن جنايت واقع شده است شناسايى نموده و معرفى نمايند.

ملت ما در مقابل حق و عدالت تسليم است، چنانچه در مقابل ظلم و جور ايستاده است. ما انتظار داريم تا هياتى به تجاوزات و جنايات رسيدگى كامل نمايد و ظالم و متجاوز را معرفى نموده و با آن، طورى عمل كنند تا عبرتى براى متجاوزان به حقوق بشر گردد و با اين شيوه نيز مى‏توان صلح و آرامش را به جهان برگرداند.

غمض عين از جنايتكاران و ناديده گرفتن جنايات ستمگران، راه را براى ظالمان باز و دنيا را به هلاكت خواهد كشاند. اكنون به حكم اداى وظيفه خدمتگزارى به ملت شريف، لازم است تذكراتى گرچه تكرارى است، بدهم:

1 - به تمام گروه‏ها و سازمان‏ها و احزاب و دستجات در سراسر ايران اعلام مى‏شود كه اگر سلاح خود را تحويل دهند و اظهار ندامت كنند، به آنان تأمين داده مى‏شود و مى‏توانند برادر وار در كشورشان زندگى نمايند و آنچه گذشته است، مورد عفو است و اگر به جنايات خود ادامه دهند، روزى كه پشيمان شوند، به حكم اسلام، از آنان پذيرقته نخواهد شد و من مطمئن هستم كه به زودى روز

صحيفه نور ج 14 صفحه 157

پشيمانى براى آنان خواهد آمد. شما مخالفان جمهورى اسلامى در اين دو سال بايد درك كرده باشيد كه نمى‏توانيد با ملتى كه در راه كشور و اسلام از جان گذشته است، مقابله كنيد و پس از رنج‏ها و زحمت‏ها و جنايات، ناچار تسليم خواهيد شد. پس بهتر آن است كه هر چه زودتر به ملت بپيونديد و از گرايش به شرق و غرب خوددارى نماييد و برگشت خود را به آغوش ملت و اسلام اعلام نماييد تا مورد حمايت ملت قرار گيريد.

2 - در اين چند روز كه اظهار مخالفت‏ها بحمدالله كاهش پيدا كرد و روزنامه‏ها تعطيل و از ايجاد اختلاف دستشان كوتاه بود و پس از انتشار نيز اكثر آنها از دامن زدن به اختلافات تا حدى خوددارى نموده‏اند و گوش ملت از هياهوهايى كه به وسيله گروه‏هاى منحرف ايجاد مى‏شد آسوده بود و در جبهه‏هاى جنگ، مبارزان شجاع از اين جهت آسوده خاطر و فرماندهان، با دلگرمى مشغول فعاليت بودند، بحمدالله تعالى پيروزى‏هاى چشمگيرى نصيب ايران گرديد. بنابراين لازم‏است كسانى كه به كشور و اسلام و ملت علاقه‏مند هستند، اين راه نجات را كه راه حق و مرضى خداوند متعال است، ادامه دهند و از كوچكترين اختلافات يا دامن زدن به آن كه راه شيطان و مخالف رضاى حق تعالى است احتراز نمايند تا در دنيا و آخرت سعادتمند شوند و كشور راه سازندگى را پيش گيرد.

3 - بر جميع سخنرانان، چه در محيطهاى باز و چه بسته و تمام نويسندگان، تكليف حتمى شرعى است كه حتى به طور اشاره و كنايه، از گفتار و نوشته‏هاى اختلاف انگيز اجتناب نمايند كه امروز اختلاف براى امت اسلامى، سم كشنده است و بايد بدانند كه ايجاد اختلاف در محيط حاضر، جز تبعيت از نفس اماره و شيطان درونى و خدمت به ابر قدرت‏ها خصوصا امريكاى جهانخوار، نيست و از منكرات بزرگى است كه شيطان به اسم اسلام، بر زبان‏ها و قلم‏ها جارى مى‏كند و بايد بدانند كه انقلاب اسلامى تاب تحمل آن را ندارد و متخلف را مجازات خواهد كرد. دادستان كل كشور موظف است تا به اين طريقه خطرناك خاتمه دهد. سخنرانى‏هاى سالم و سازنده در محيطهاى سالم غير متشنج، براى ايجاد وحدت و تفاهم و جلوگيرى از اختلاف و تشنج، مفيد و موجب رضاى خداست.

4 - من براى روحانيت كه نگهبان اصيل اسلام است نگران هستم و خوف آن دارم كه كسانى كه كفالت امرى از امور كشور را دارند، خصوصاً دادگاه‏ها و كميته‏ها و دادستانى‏ها با رفتار بعضى از آنان ولو به واسطه عدم توجه به موازين اسلامى، وجهه روحانيت اين سنگر اسلام، پيش ملت مشوه بشود و با شايعه‏سازى‏ها و تهمت‏ها از طرف مخالفين با اسلام يا با روحانيت، يك امر جزئى، چندين برابر به نمايش گذاشته شود و متأسفانه بعضى از علما، بى‏توجه به مسائل، به خيال پشتيبانى از اسلام تحت تأثير شايعات واقع شده و يكسره به انتقاد از جمهورى اسلامى و از تمام دادگاه‏ها و همه ارگان جمهورى اسلامى برخاسته و به دشمنان اسلام و قرآن كريم ناآگاهانه كمك و شريك جرم گروهك‏هاى منحرف مى‏شوند. اينجانب جداً از رئيس ديوانعالى و دادستان كل كشور و انقلاب و شورايعالى قضائى مى‏خواهم هيات‏هاى مركب از اشخاص عادل، مؤمن و متعهد تشكيل دهند تا دادگاه‏هاى كشور را رسيدگى نمايند و قضات غير صالح و دادستان‏هاى منحرف را كنار گذاشته و اگر

صحيفه نور ج 14 صفحه 158

به مال و يا آبروى اشخاص تعدى نموده‏اند محاكمه نمايند. سستى در اين امر مهم و مسامحه در آن، خطر عظيمى است براى جمهورى اسلامى كه هر چه بگذرد، ناراحتى زياد و خطر افزون مى‏شود.

5 - گاهى شنيده مى‏شود كه بعضى از پاسداران در بعضى از نقاط كشور از طريق اعتدال و شرع خارج و از مأموريت قانونى خود، تجاوز و در امورى كه مربوط به دادگاه‏ها يا نهادهاى ديگر مى‏باشد، دخالت ناروا مى‏كنند. بر روساى پاسداران در سطح كشور است تا از اين نحو دخالت‏ها كه خلاف قانون و خلاف طريقه اسلام است، جلوگيرى و خوددارى نمايند و اگر بعضى اشخاص، اين نحو دخالت‏ها مى‏كنند و ممكن است از گروه منحرف در بين آنان رخنه كرده باشند، آنان را تصفيه نموده و اگر خلاف انجام داده اند، تحويل دادگاه‏ها نمايند. بر شورايعالى سپاه لازم است اين حركات را تحت نظر گرفته و نگذارند تا اين ارگان فداكار مؤمن و متعهد، حيثيت خود را در بين ملت از دست بدهد. نفوذ افراد بعضى از گروه منحرف و اعمال خلاف عقل و شرع آنان، خداى نخواسته اين جوانان عزيز انقلابى را بد نام مى‏كند. بر رؤساى سپاه پاسداران است كه در سراسر كشور از انحرافات اشخاص جلوگيرى نمايند.

6 - لازم است دولت بيش از پيش كمك‏هاى لازم را به كشاورزى و كشاورزان بكند و در اين امر از هيچ كوششى خوددارى ننمايد و از پيچ و خم‏هاى ادارى كه موجب تأخير در اين امر حياتى است جلوگيرى نمايد و در اين موضوع، به استاندارها در سطح كشور سفارش اكيد نمايد كه امر كشاورزى در كشور ما، از اهم امور است و هدايت و اجراى آن به وجه صحيح، اساس اقتصاد كشور است.

7 - از عموم ملت عزيز مى‏خواهم كه از شايعه‏ها كه از طرف گروه‏هاى وابسته به رژيم سابق و يا ابر قدرت ها پخش مى‏شود، بى‏اعتنا بگذرند و به اكاذيب آنان گوش نكنند. اكنون كه مخالفين انقلاب از توطئه‏هاى گذشته مأيوس شده‏اند، به شايعه‏سازى و دروغپردازى كمر بسته و مى‏خواهند مردم را از اين راه مأيوس كنند و كشور را به دامان چپ و يا راست بكشانند. از خداوند متعال سعادت و پيروزى اسلام را در اين سال جديد مسئلت مى‏نمايم و اميد است كه با قدرت كامل خود، اين كشور اسلامى را از شر بدخواهان حفظ فرمايد. سلام و درود بر ملت بزرگ و در جهت خداوند و درود بر شهيدان و آسيب ديدگان در راه اسلام.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 160

تاريخ: 13/1/60

بيانات امام خمينى در جمع خانواده‏هاى شهدا و معلولين جنگ تحميلى

بسم الله الرحمن الرحيم

انالله و انا اليه راجعون

خوزستان، دين خودش را به اسلام ادا كرد. خوزستان براى اسلام و براى ارزش‏هاى انسانى و براى شرافت خود و كشور خود كوشش كرد و كوشش مى‏كند و مردانه ايستاده است و شهداى بزرگوار خود را نزد خداى تبارك و تعالى فرستاد. خوزستان در اين عرصه، اسوه است از براى ساير اهالى كشور، غرب و جنوب اسوه هستند از براى ساير كشور. اينها كه در مناظر ما هستند، اين شهدا كه تصوير مباركشان در پيش ماست، اينها به سوى خدا شتافتند و لبيك گفتند به دعوت اسلام و سعادت را براى خودشان تحصيل كردند و شرافت و عزت را براى غرب و جنوب، بلكه براى همه ايران، بلكه براى بشريت. آنچه كه مايه تسلى ماها هست در اين مصيبت‏ها كه همه با هم شركت داريم اين است كه ما از خدا هستيم و به سوى خدا بر مى‏گرديم. ما از خود چيزى نداريم، هر چه داريم اماناتى است كه خدا به ما عنايت فرموده است و انالله ما همه مال خدا هستيم، ملك خدا هستيم، و عاقبت به سوى او بر مى‏گرديم. سعادت را آنها تحصيل كردند كه شتافتند با اختيار خودشان و با جهاد خودشان و با رزمندگى خودشان در مقابل كفر ايستادند و جان خودشان را تسليم خدا كردند و برگشتند به خداى تبارك و تعالى با سعادت و آبرو. ما همه خواهيم مرد، لكن آنها سعادت را براى خودشان و شرافت را براى وطنشان تحصيل كردند كه در مقابل لشكرهاى كفر براى دفاع از اسلام و براى دفاع از كشور اسلامى ايستادند و فداكارى كردند و به سوى خدا شتافتند. انسان كه بايد اين راه را برود و مردنى است، چه بهتر كه اين سعادت را تحصيل كند و امانت را به صاحب امانت بسپرد، موت اختيارى، شهادت، رسيدن به خدا در لباس شهيد و با ايده شهدا. در بستر مردن، مردن است و چيزى نيست، لكن در راه خدا رفتن شهادت است و سرفرازى و تحصيل شرافت براى انسان و براى انسان‏ها. شما اهالى غرب و جنوب خوزستان و ساير مرزهاى كشور در مقابل ستمكاران و مهاجمان به اسلام ايستادگى كرديد و همچون شهداى صدر اسلام شهيد تقديم كرديد و از شما شهداى بسيار براى ملت باقى ماند و شرافت اين ملت را بيمه كرديد و خداى تبارك و تعالى از شما راضى باشد و اسلام براى شما سرفرازى قائل است و ملت پشتيبان شما و ساير رزمندگان است و شهادت هائى كه حاصل شده و

صحيفه نور ج 14 صفحه 161

شهدايى كه شما تقديم كرديد به اسلام، شهداى همه ملت است و مصيبت‏ها براى همه ملت است و سرافرازى براى همه ملت. خودش به سعادت اين جوان‏هاى عزيز برومند كه عكس‏هاى بعضى از آنها در اين مجلس حاضر است و موجب تأثر و سرفرازى است.

آنچه از دنياست فانى و آنچه براى خدا تقديم مى‏شود باقى و ابدى است

من به شما اهالى خوزستان و ساير مرز نشينانى كه مورد تهاجم واقع شديد تبريك عرض ميكنم و تذكر مى‏دهم به شما دو جمله از كتاب خدا را لاتاسوا على مافاتكم و لا تفرحوا بمااتيكم اين تعليم خداى تبارك و تعالى است به انسان‏ها از اول تا آخر كه در پيشامدها اگر چنانچه پيشامدى بود كه براى شما ضررى داشت، به حسب ظاهر و چشم‏هاى ظاهر بين، شما محزون نباشيد كه اينها ضرر نيست، نه تأسف بخوريد و نه محزون باشيد و آن چيزى كه از دستتان رفته است، براى اينكه به ظاهر از دست رفته است و در واقع آنها باقى هستند و براى شما شرافت تحصيل كرده‏اند و نه فرحناك باشيد براى چيزهائى كه به دست مى‏آيد از دنيا، براى آنكه آنچه از دنياست فانى است و آنچه براى خدا تقديم مى شود باقى و ابدى است و اين شهدا زنده هستند و در پيش خداى تبارك و تعالى عند ربهم يرزقون آنهاالان در درگاه خداى تبارك و تعالى روزهاى معنوى و روزهاى هميشگى را به آن نائل شدند و آنچه كه از خدا بود تقديم كردند و آنچه كه داشتند و آن جان خودشان بود تسليم كردند و خداى تبارك و تعالى آنها را پذيرفته است و مى‏پذيرد و ماها عقب مانديم. ما بايد تأسف بخوريم كه نتوانستيم اين راه را برويم.

اينها پيشقدم بودند و رفتند و به سعادت خود رسيدند و ما عقب مانديم و نتوانستيم در اين قافله سير كنيم و در اين راه راهرو باشيم. ما از خدا هستيم همه، همه عالم ازخداست، جلوه خداست و همه عالم به سوى او برخواهد گشت، پس چه بهتر كه برگشتن اختيارى باشد و انتخابى و انسان انتخاب كند شهادت را در راه خدا و انسان اختيار كند موت را براى خدا و شهادت را براى اسلام. خداوند تمام شهداى در راه اسلام را و تمام كسانى كه در راه اسلام معلول شدند، در راه اسلام خانمان خودشان را از دست دادند، در راه اسلام به آوارگى رسيده‏اند، خداوند تمام آنها را به سعادت‏هاى ابدى برساند. اين مصيبت‏ها بر همه ما وارد است و آن شرافتى كه اين جوان‏ها تحصيل كردند، براى انسانيت است، شرافت انسانى است، ارزش انسانى را آنها به ثبوت رساندند، خدايشان رحمت كند و خدايشان بپذيرد. و من به تمام كسانى كه بازمانده‏اند، باز مانده‏اند در اين، بازماندگان اين شهدا، به همه آنها، هم تسليت عرض مى كنم و هم تبريك . مبارك باد بر اهالى خوزستان و بر اهالى جنوب و غرب، اين خدمتگزارى و اين جان نثارى و اين پايدارى. كسانى كه در اينجا رفت و آمد دارند و براى اين طرفى‏ها صحبت مى‏كنند از روحيه عظيم بزرگ شما اهالى خوزستان و اهالى جنوب و غرب صحبت‏هاى زياد مى‏كنند و شما را به اين روحيه بزرگ ستايش مى‏كنند و من اميدوارم كه ملت ايران با اين روحيه بزرگى كه دارد به تمام قدرت‏هاى فاسد غلبه كند و من اميد اين دارم كه به زودى كشور ما از لوث اين

صحيفه نور ج 14 صفحه 162

جنايتكاران پاك شود و دوستان ما در هر جا هستند به محل خودشان برگردند. و تنفر و عيب بر دشمنان اسلام و دشمنان شما و رحمت و عزت و شرف بر شما برادران و خواهران و رحمت بر شهداء شما.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 163

تاريخ: 16/1/60

تلگرام امام خمينى به آيت الله العظمى مرعشى نجفى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله آقاى آقا سيد شهاب الدين مرعشى نجفى دامت بركاته - اسپانيا

تلگرام تبريك آنجناب به مناسبت روز دوازده فروردين سالروز جمهورى اسلامى واصل و موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى شفاى كامل جنابعالى و مراجعت به وطن مألوف را مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح‏الله‏الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 164

تاريخ: 16/1/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از گودنشينان و اقشار مختلف جنوب شهر تهران

طبقه محروم بود كه اين نهضت را به ثمر رساند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

گروه‏هاى مختلفى در اينجا حاضرند و من براى اينكه شايد غفلت كنم از اسم بعض از گروه‏ها از اين جهت معذورم كه هريك، هر يك را اسم ببرم. همه ملت اسلام و تابع قرآن و از گروه زحمتكشان اين كشور هستيد. انقلاب اسلام، اين انقلاب مهم اسلامى رهين كوشش‏هاى اين طبقه است، طبقه محروم، طبقه گودنشين، طبقه‏اى كه اين نهضت را به ثمر رساند و توقعى هم نداشت. من شما طبقه را، گودنشينان را، از آن كاخ نشينان بالاتر مى‏دانم (اگر آنها لايق اين باشند كه با شما مقايسه بشوند.) من وقتى كه در حال انقلاب مى‏ديدم كه يك پيرمردى از آن گودنشين‏ها از آن منزل محقر خرابه بيرون مى‏آمد و مى‏گفت كه ما با بچه‏هايمان صبح كه مى‏شودرويم براى تظاهر، يك موى شما بر همه آن كاخ نشين‏ها و آنهائى كه در اين انقلاب هيچ فعاليتى نداشتند، بلكه كارشكنى هم تا آن اندازه كه مى‏توانستند مى‏كردند و الان هم هر مقدار كه بتوانند مى‏كنند، يك موى شما بر همه آنها ترجيح دارد، بلكه مقايسه يك موى شما به آنها نبايد صحيح باشد.

شما اين انقلاب را به ثمر رسانديد و گروه هائى كه در سر تأسر كشور اين انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم و همان‏هايى كه مستضعف هستند و كاخ‏نشين‏ها آنها را استضعاف مى‏كنند و اينها ثابت كردند كه كاخ‏نشين‏ها هستند كه ضعيفند پوسيده‏اند و براى اين ملت هيچ كارى نكرده‏اند و نخواهند كرد. اين دانشگاه بود، جوان‏هاى دانشكاه كه آنها هم از محرومين و مستضعفين‏اند و اين طبقه محروم جامعه بود كه از همه رفاه‏ها محروم بود لكن قلبش مملو از عشق به اسلام و ايمان بود و با آن عشق و با آن ايمان اين حركت را دنبال كرد و شهيد داد و در مقابلش چيزى مطالبه نكرد. آنهائى كه هيچ خطى در اين ميدان نداشتند و جز خرابكارى از آنها كارى ساخته نيست و الان هم در گوشه و كنار كشور مشغول به خرابكارى هستند، آنها بودند كه كنار نشسته بودند و منتظر اين بودند كه يك طرف غلبه كند و آنها بيايند و بهره‏بردارى كنند، ميوه چينى كنند. وقتى كه ديدند كه جمهورى اسلامى آنطور ميوه چينى‏هائى را كه اينها مى‏خواهند موافق برنامه‏اش نيست، آنها هم مشغول به خرابكارى شدند و هر جا كه يك خرابى پيش آمد، آنها تأييد كردند، يا وارد شدند در كردستان، در بلوچستان. الان هم كه در جنوب و غرب ما گرفتارى جنگ را داريم، همان‏ها هستند كه نمى‏گذارند كه

صحيفه نور ج 14 صفحه 165

اين ملت توجه بكند، به جنگ و مشغول به تبليغات هستند در خيابان‏ها و در كوچه‏ها و محله‏ها. شما هستيد كه كشور را از دست ابر قدرت‏ها نجات داديد و اين طبقه عزيز محروم كه در ازاء خدمتش غير از خدا از كس ديگرى چيزى نمى‏خواهد و ما همه رهين ملت شما هستيم و اگر لايق باشيم، خدمتگزار شما. شما بوديد كه در ميدان‏ها، در خيابان‏ها اجتماع كرديد و با مشت‏گره كرده در مقابل توپ و تانك و مسلسل و اينها ايستاديد و با ايستادگى و شجاعت، زن و مرد شما، بزرگ و كوچك شما فداكارى كرد و شهيد داد تا غلبه كرد و الان هم كه در جبهه‏ها جنگ هست باز اين طبقه محرومند كه در تلويزيون نشان مى‏دهد مشغول خدمت هستند. آن كاخ‏نشين‏ها يك شاهى خدمت در اين جنگ نكردند و نخواهند كرد. آنها اگر مشغول افساد و فساد نباشند، بى‏تفاوت هستند. و بحمدالله من بايد از نيروهائى كه در جنگ هستند، تشكر كنم و تقدير. و ديروز يك شجاعت بى‏سابقه‏اى نيروى هوائى به خرج داد و جنگنده‏هاى اينها تا آخرين نقطه عراق رفت و آنها را در آنجا سركوب كرد. من بايد از قبل همه ملت، اميدوارم كه ملت اين حق را به من داده باشد، كه از همه اين جنگنده‏ها و همه اين خدمتگزارها كه دارند در سرحدات جان خودشان را فداى اسلام و كشور مى‏كنند تشكر كنم و ملت پشتيبان آنهاست و بحمدالله ديروز يك شجاعت نمونه‏اى به خرج دادند و بدون اينكه خسارتى بر خودشان وارد بشود، كوبيدند عراق را و فهماندند كه اگر چنانچه خوف اين نبود كه اشخاص بيگناه يك وقت در اين امور پايمال بشوند (به ملت عراق اينها علاقه دارند) اگر اين خوف نبود، به دولت عراق مى‏فهماندند كه او لايق اين نيست كه در مقابل اين جوان‏هاى ما ايستادگى كند. ديروز كه اين فرماندهان ارتش اينجا بودند، وقتى مى‏خواستند بروند، آقاى فكورى فرمانده نيروى هوائى به طور مخفى به من گفتند كه ما يك كارى مى‏خواهيم بكنيم و ذكر نكردند كه آن كار چيست و بعد معلوم شد كه اين كار بسيار مهم انجام گرفت و گوشمال سختى به صداميان زدند.

و همين طور نيروى زمينى و پاسدارها و همه در اين مسائل فعاليت شجاعانه‏اى مى‏كنند و مورد تقدير ملت هستند، آنها هم از طبقه محرومند، همه اين خلبان‏ها و همه اين پاسدارها و همه اين ژاندارمرى و ارتش، همه آنها هم از اين طبقه هستند. پس انقلاب ما مرهون اين طبقه هست،اين طبقه هستند كه اين نهضت را بپا كردند و قيام كردند و به پيش بردند و همين طبقه هستند كه الان در سرحدات مشغول فداكارى هستند و همين طبقه هستند كه براى ملت ما ارزش ايجاد مى‏كنند و شجاعت آنها به همه دنيا ثابت مى‏كند كه اين طبقاتى كه مشغول به فعاليت هستند، در شجاعت فوق آن چيزى است كه تصور مى‏كنند.

ما امروز نيز شاهد فداكارى‏هاى طبقه محروم هستيم

ما هر روز شاهد يك پيروزى‏هائى در جبهه‏ها هستيم كه همه اينها سرتاسر اين جبهه‏ها را هستند آنجاها و فعاليت مى‏كنند و آنها هم از همين طبقه محروم و لكن طبقه فوق همه طبقات هستند، چنانچه شما هم و همه كسانى كه زن و مردى كه در پشت جبهه هستيد، همه مشغول به فداكارى و مشغول به جنگ هستيد، آنها در جبهه جنگ مى‏كنند و شما در پشت جبهه و اين از خصوصيات انقلاب اسلامى است،اين از خصوصيات اسلام

صحيفه نور ج 14 صفحه 166

است، اين از چيزهائى است كه اسلام تعليم كرده است بر شما و شما از روز اول قيام كرديد و براى اسلام قيام كرديد و الان هم چون حكومت خودتان را اسلامى مى‏دانيد و ارتش خودتان را اسلامى مى‏دانيد از اين جهت همه با هم بدون اينكه در فكر اين باشيد كه يك افتخارى براى خود شخص خودتان ايجاد كنيد، مشغول هستيد به فداكارى و شايد در دنيا نظير نداشته باشد اين نحوى كه در ايران، ملت از ارتش پشتيبانى مى‏كند در دنيا شايد بى‏نظير باشد و شايد در طول تاريخ هم نظيرى برايش نتوانيم پيدا بكنيم كه بچه‏هاى كوچك و جوان‏هاى نيمسال و زن‏ها، پيرزن‏ها، عروس‏ها، دامادها همه با هم در اين جبهه حاضرند و صحنه جنگ صحنه‏اى است كه ملت همه در آن حاضر هستند، من اميدوارم كه شما ملت بزرگ و شما ملتى كه محروم هستيد لكن پيش خدا عزيز هستيد، گمان نكنيد كه كاخ‏نشين‏ها بسيار مرفه هستند، آنها دل هايشان لبريز از تزلزل است، آنها قلب‏هايشان آرام نيست، تزلزلى كه در بين كاخ‏نشين‏ها هست، در بين كوخ‏نشين‏ها نيست، آرامشى كه اين طبقه محروم دارند، آن طبقه‏اى كه به خيال خودشان در آن بالاها هستند ندارند.

شما اگر توجه كنيد، قدرت‏هاى بزرگ را ببينيد، مى‏بينيد كه آنقدر اضطرابى كه در سران قدرت‏هاى بزرگ هست در شما اشخاصى كه براى خدا عمل مى‏كنيد و از خدا مى‏خواهيد اجر را، در شما اين اضطراب نيست، اين يك نعمتى است كه خدا به شما داده و شايد ماها هم نتوانيم درست بفهميم نعمت خفيه الهى را. نعمت طمأنينه، نعمت آرامش، نعمت سكينه قلب، اطمينان قلب، در شما گروه‏ها و در گروه‏هاى به نظر آنها مستضعف هست و در آن بالاها نيست آن بالاها همه اضطراب است در كاخ‏هاى بزرگ نشستند و غصه مى‏خورند، شما در كوخ‏ها نشستيد و آن غصه‏ها را نداريد. اين از الطاف خداست بر شما و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى عنايتش را بر سر شما ملت عزيز و همه ملت‏هاى اسلامى مستدام دارد. انشاء الله به زودى اين مستكبرين به جاى خودشان بنشينند و آنهائى كه به شما ظلم كردند و ستم و هجوم كردند، انشاءالله خداوند آنها را فانى كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 167

تاريخ: 18/1/60

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير دفاع و فرمانده نيروى هوائى، خلبانان و گروهى از پرسنل نيروى هوائى

من اميدوارم كه اين پيوند محفوظ باشد، پيوند شما آقايان نيروى هوائى و دريايى و زمينى و ساير قواى مسلح با روحانيون و پيوندتان با ملت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من كم كم به بزرگى اين عملى كه آقايان انجام دادند و طرح ريزى كه آقايان كردند، هر چه بيشتر صحبت شد بيشتر عمق مطلب را فهميدم. اين مسأله ثابت كرد كه بحمدالله جوانان عزيز ما به اتكاء به ايمان و به خدا كارها را طورى انجام دادند كه نظير اعجاز بود و من اگر از دعا چيزى بالاتر مى‏دانستم، آن را به آقايان هديه مى‏كردم لكن دعاى براى شما كه من مى‏كنم و كردم از همه هديه‏ها بالاتر است و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه شما آقايان در همه مراحل موفق باشيد و كشور خودتان و اسلام عزيز را حفظ كنيد و آن ريشه‏هاى فاسدى كه در كشور هست، با جديت خودتان از بين ببريد و من از همه ارتش، چه نيروهاى هوايى، چه نيروهاى زمينى و چه نيروهاى ديگر، دريايى و از همه قواى مسلح هميشه پشتيبانى كرده‏ام و مى‏كنم و از قول ملت هم همين عمل را انجام داده و مى‏دهم و شما را سزاوار اين مى‏دانم كه ملت همه پشت سر شما و پشتيبان شماها باشند، و من اميدوارم كه‏اين پيوند محفوظ باشد، پيوند شما آقايان نيروى هوايى و دريايى و زمينى و ساير قواى مسلح با روحانيين و پيوندتان با ملت. و شما اين مطلب را بايد درست توجه بكنيد كه اين روحانيين كه در بين شما مى‏آيند و يك كارهايى را انجام مى دهند (در آن حدودى كه بايد انجام بدهند) اينها به صلاح هم شما و هم كشور و هم اسلام است. دست‏هايى مى‏خواستند كه شما را از روحانيين جدا كنند و ملت را به شما بدبين كنند. بايد شما توجه به اين معنا بكنيد كه اگر چنانچه روحانيين همراه شما باشند، البته آنها در حدود آن چيزى كه مأموريت دارند بايد عمل كنند و به قوت خودش هم بايد باقى باشد و آنها پشتيبان شما هستند و وقتى كه نماينده روحانيين در پادگان‏ها باشند اين براى شما نفع دارد و اگر كسى اين معنا را بگويد كه اينها براى شما مثلاً ضرر دارد، اين صحيح نيست. ملت به واسطه همين معنا پشتيبان شما باقى مى‏ماند و من اميدوارم كه اين ارتباطى كه الان حاصل است بين همه قشرها، اين ارتباط محفوظ بماند و كشور ما با همين ارتباط مى‏تواند پيش برود. اگر چنانچه مثلا يك گله‏اى هم هست از بعضى از روحانيين جوان، اين را بايد به مراجعه به مثلاً من يا اشخاصى كه در آنجاها هستند آن حل بشود و حدود معلوم باشد. نه آقايان جلوگيرى كنند از آن حدودى كه آنها بايد عمل بكنند و نه آنهاتعدى كنند از

صحيفه نور ج 14 صفحه 168

آن حدودى كه دارند، به طورى كه هر كس مشخص باشد كه چه بايد بكند. روحانى كه در آنجا بايد تبليغات بكند مشخص باشد و نبايد كسى جلوگيرى از تبليغات او بكند. اگر يك وقت ديديد كه يك كسى گفت بايد جلوگيرى كرد، بدانيد دشمن شماست، دوست شما نيست و آنها هم نبايد از اين حدودى كه دارند تجاوز كنند براى اينكه تجاوز از حدود، در اسلام جايز نيست هر كسى حد خودش را بايد عمل بكند و اين يك سفارشى است كه من به شما آقايان كه هستيد و همه قواى مسلح اين معنا را مى‏گويم كه - در چيز زمينى - در آن پادگان‏هائى كه مال لشكر هست، در نيروى زمينى، در آنجا از قرارى كه شنيدم يك مقدار بد رفتارى شده است با روحانيون، در صورتى كه روحانيون آنجا كه باشند پشتيبانى شما را بيمه مى‏كنند، ملت پشتيبان شما خواهد بود و اگر اينها نباشند، براى شما يك چيزهائى درست مى‏كنند اشخاص كه شما را از چشم ملت بيندازند. آنها هم بايد در حدود خودشان، هم روحانيينى كه هستند به آن مأموريتى كه دارند بايد عمل بكنند و تجاوز هيچ نكنند و هم آنها كه مشغول فعاليت خودشان هستند جلوگيرى نبايد بشود. اگر چنانچه روحانيون هم در يك جايى مثلاً از آن حدودى كه دارند تخلف كردند بايد اطلاع بدهند تا جلوگيرى بشود. در هر صورت من ميل دارم كه يك انسجامى ما بين شما و روحانيت و مابين شما و ملت، بين خودتان، همه قواى مسلح باشد و اين انسجام است كه تواند اين كشور را نجات بدهد.

وقتى كه شما كه داريد فداكارى مى‏كنيد و يك همچو معجزه اى را تقريباً ايجاد كرديد، وقتى ببينيد تمام ملت پشت سر شما ايستاده‏اند و از شما قدردانى مى‏كنند روحيه شما زيادتر خيلى خواهد شد، به خلاف اينكه شما يك كارى بكنيد ملت كارى به اين كار نداشته باشد. در رژيم سابق اگر يك كارى مى‏كردند، ملت اگر بر خلافش يك چيزى نمى‏گفت موافقش هم نبود، او كار خودش را مى‏كرد و كارى به اين حرف‏ها نداشت اما امروز شما مى‏بينيد كه ملت در همه جا، در همه امور كار دارد و اين از خصوصيات اسلام است و از خصوصيات كشور اسلامى است و جمهورى اسلامى، كه مردم خودشان در صحنه باشند و خودشان ناظر امور باشند. شما مى‏بينيد در اين جنگى كه شما داريد مى‏كنيد و فداكارى كه شما مى‏كنيد، ديگران هم هر كس به اندازه خودش دارد فداكارى مى‏كند، پشتيبانى مى‏كند و در همه جا الان مشغولند به اينكه، توافق دارند در اين معنا كه بايد اين پيشرفت بكند و با كمال جديت حتى آن بچه‏هاى كوچولو قلك هايشان را مى‏آورند و شكنند و مى‏دهند. اين سابقه ندارد در جايى اين براى اين است كه اينها از اسلام يك بادى آمده است و من اميدوارم كه اسلام به آن معنايى كه هست، در ايران پياده بشود. اگر پياده بشود، شما پيروزيتان صد در صد در همه جا هست و من باز هم تقدير مى‏كنم، از اين طرحى كه داديد، از اين اجرائى كه كرديد و از اين امر بزرگى كه شما انجام داديد، من تقدير مى‏كنم، چنانچه از همه قواى مسلح تقدير مى‏كنم كه مشغولند به فداكارى و مشغولند به كارهايى كه محول به آنهاست انشاءالله همه موفق و مؤيد و منصور باشيد و پيروز باشيد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 169

تاريخ: 19/1/60

بيانات امام خمينى در جمع رئيس و اعضاى دادگا9ه‏هاى انقلاب اسلامى

مى‏خواهند در جامعه، روحانيت را منزوى كنند و كنار بگذارند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين كارى كه شما در آن دخيل هستيد، چه آقايانى كه مقام قضاوت را دارند و چه آنهائى كه مقام دادستانى را دارند و چه آنهائى كه سروكارشان با زندانى‏ها و با اين نحو زندانى هاست، اين كار كار بسيار مشكلى است و ارزنده. اما مشكل است براى اينكه مسأله قضاوت هميشه اينطور است كه يك طرف ناراضى است، همچو نيست كه دو نفر آدمى كه با هم اختلاف دارند اگر قاضى تشخيص داد كه يكى از آنها مجرم است، مجرم هم روى موازين اسلامى تصديق بشود و صحبتى نكند لااقل شايد در تمام افرادى كه محاكمه مى‏شوند و اينها محكوم مى‏شوند، محكومين ناراضى‏اند، چه محكوميت بحق باشد كه انشاءالله هست و چه خداى نخواسته محكوميت به ناحق باشد. خوب آن كه به ناحق است، صحيح است كه ناراضى باشد اما مسأله، مسأله مشكلى است. شمائى كه متكفل اين امر هستيد و سرو كارتان با يك همچو وضعيتى هست كه در مقام قضاوت آنطورى است بعدش هم وقتى منتهى شود به حبس وضعش آنطورى است كه شما داريد مى‏گوئيد، كار، بسيار كار مشكلى است لكن ارزنده است. مى‏ارزد به اينكه انسان در كارهاى مشكل كه وارد مى‏شود به اشكالاتش هم يك قدرى تن در بدهد. من الان نمى‏توانم يك مسأله همچو شسته و رفته اى عرض كنم، لكن آنى كه من عرض مى‏كنم راجع به همه قضاتى كه لابد اكثرا روحانيون هستند ديگر، يا همه يك مطلبى كه راجع به قضات من عرض مى‏كنم اين است كه مسأله قضاوت يك مسأله‏اى است كه در اسلام شايد در رأس مسائل باشد و سروكارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نواميس مردم است. اين از مسائل بسيار مشكل و حلش هم بسيار مشكل و شرايط قاضى هم خيلى زياد و ما امروز آنقدر قاضى كه داراى همه شرايط باشد نداريم ولى خوب مشغولند به اينكه انشاء الله تهيه كنند.

لكن آنهائى كه حالا متكفل هستند و تشخيص داده شدند، چه در قم و در تهران به اينكه صلاحيت اينكه رسيدگى بكنند دارند، اينها بايد بسيار توجه به اين معنا بكنند كه امروز آن كه هدف اولى است، روحانيت است. براى همه اين دستجات آن كه هدف اولى است كه مى‏خواهند در جامعه اينها را منزوى كنند و كنار بگذارند، روحانيين‏اند و اگر چنانچه اين قضاتى كه سروكارشان با مردم و با مجرمين است و آنها هم اهل اين هستند كه داد و قال بكنند و اظهار نگرانى بكنند و اين مسائلى كه

صحيفه نور ج 14 صفحه 170

مى‏گوئيد، اگر بنا باشد خداى نخواسته يك وقت يك جائى يك خلافى واقع بشود، خوب اين خلاف را آنها دامن مى‏زنند، تبليغ مى‏كنند، و چه مى‏كنند، زياد جلوه مى دهند، اينطور نيست كه يك مردمى باشند متعهد به اسلام باشند كه نخواهند دروغ بگويند.

شما گرفتار يك جمعيتى هستيد كه خودشان، خودشان را بيهوش مى‏كنند و داغ مى‏كنند براى اينكه گردن شما بگذارند

همين ديشب يا ديروز بود كه يك آقائى به من گفت كه من رفتم منزل فلان شخص، شخصيت، وقتى از پيش آن شخص بيرون آمدم بعضى از اشخاصى كه در دفتر اين آقا بودند گفتند كه شكنجه شده اگر بخواهيد ببينيد اينجا يكى هست، ايشان گفتند بله من مى‏خواهم ببينم. ايشان گفتند كه من رفتم ديدم كه يك شخصى روى چيزش را باز كرد آنجا، گفت كه اينها با سيگار هست و من را داغ كردند، من را چه كردند. و اسم فلان آدم هم با همين سيگار رويش ثبت بود، اسم يكى از مقامات محترم قضائى، اسم او را مى‏گفت كه آن شخص مدعى بود كه اينها با سر سيگار اينجورى كردند و من را شكنجه كردند و داغ كردند و آن اسم هم رويش بود يعنى آن اسم را به قول او با سر سيگار آنجا نوشته بود. ايشان گفتند كه من ابتدائاً به نظرم آمد كه خالكوبى كردند. بعد با او صحبت كردم گفتم كه كى شما را گرفت؟ گفت كه يك دسته‏اى تو بيابان آمدند و يك اتومبيل بود و من را گرفتند و شكنجه كردند و چه گفتند. خوب شناختى آنها را؟ گفت نه سرو كله‏شان را بسته بودند آنها. گفتم كه كجا شما را اين شكنجه را دادند؟ گفت كه در همان اتومبيل اين شكنجه را دادند و آنها هم پاسدار بودند. گفتم خوب تو كه مى‏گوئى سرو كله‏شان را بسته بودند از كجا مى‏گوئى پاسدار بودند، شايد رفقاى خودت بودند. گفت، ماند و نتوانست جواب بدهد. بعد من گفتم كه تو از اين منافقين هستى و اينجا آمده‏اى شكايت مى‏كنى، پاشو برو. اينها يك همچو وضعى دارند بلكه من شنيده‏ام از يك نفر آدم كه در چيز قضائى بود كه در فلان جا (حالا يادم نيست مثل اينكه شيراز را مى‏گفت) كه بعضى از اينها، آن رفيق خودشان را بيهوش مى‏كنند و شكنجه مى‏كنند براى اينكه بگويند شكنجه ما داريم. شما سرو كارتان با يك همچو مردمى است. شما بخواهيد كه هيچ ناملايم نداشته باشيد در يك همچو مسائل مشكلى، اين نمى‏شود يك همچو چيزى، شما مشكلات زياد داريد و اين مشكلات هم بسياريش تحميل مى‏شود به روحانيون كه اينها هستند كه چه مى‏كنند، شايد زياد از اين ورو آن ور اينطور شكايات مى‏آيد و بسياريش اصلش هيچ اصلى ندارد، ممكن هست كه تويش هم يك چيزى باشد و همين طور دادستانى‏ها، آنها هم بالاخره ناراضى درست مى كنند براى اينكه قاضى بحق هم باشد، آن طرف ناراضى مى‏شود و وقتى ناراضى شد داد و قال مى‏كند، آنوقت اين مال اشخاص عادى است اما آنهائى كه از اول انقلاب مى‏خواستند كه يك مسائلى براى خودشان باشد، در انقلاب كارى نكرده بودند لكن مى‏خواستند بهره بردارى كنند و حتى مثلاً رئيس جمهور باشند، خوب نشدند، بعدش شروع كردند به كارهائى كه همه مى‏دانيد و شما سرو كارتان با يك همچو اشخاصى هست كه در همه جا توطئه است، در

صحيفه نور ج 14 صفحه 171

بيرون حبس هم توطئه است، در بيرون حبس هم توطئه است، درجبهه‏ها هم الان هست، همه جا هست اين مسائل منتها شما در يك محيط محدود هستيد و آنها هم در آن محيط محدود تمام همشان اين است كه وضع زندان را به آنطورى كه مى‏گوييد، بكنند، من اعتقادم اين است كه شماها اينكه در يك جاى محدودى كه خودتان نشسته ايد و يكى هم من هستم كه با شما نشسته‏ام، اين مسائل راگوئيد، اين مسائل بايد در جامعه به مردم عرضه بشود يعنى به شماها نسبت زياد دادند و من مكرر از بعض آقايانى كه مى‏شناسند شماها را، شماها را تطهير كردند، گفتند دروغ است اين حرف‏ها. خوب شما پيش من گوئيد كه دروغ است اين حرف‏ها، خودتان هم پيش من اين شكايات را داريد، لكن جامعه نمى‏داند. آنها بين مردم پخش مى‏كنند به هر طورى كه مى‏خواهند، مع‏الاسف بعضى مقامات هم باور مى‏كنند، همين باور دامن زده مى‏شود به آن، شما در يك محيطى هستيد با اين گرفتارى مواجه هستيد لكن گرفتاريتان را به مردم نمى‏گوئيد، آنها كه براى شما گرفتارى پيش مى‏آورند آنها مى‏روند داد و قال مى‏كنند و عكس مسأله را نشان مى‏دهند، بعضى از شما را يك آدم كذا و كذا نشان مى‏دهند در صورتى كه من از اشخاص مورد اطمينان منجمله آقاى محمدى شنيده‏ام، اشخاص بسيار متعهد و مسلم و چيز. اما خوب، بين من و ايشان است اين حرف، شما هم در يك همچو محيط كوچك داريد اين حرف‏ها را مى‏زنيد و من آنى كه مى‏گويم اين است كه كار مشكل است لكن باشيد شما يك قدرى مقاومت داشته باشيد، البته من نه اينكه خودم مقاومتى دارم اما ميل دارم شما داشته باشيد. شما الحمدالله جوان هستيد و باز آن مقاومت جوانى را داريد. در اين مشكلات هر كس زيادتر گرفتار باشد و مقاومت كند زيادتر پيش خدا آبرو دارد، ارج دارد. البته شما الان گفتيد كه ما اينقدر كار زياد هست كه ما به آن نتوانستيم برسيم لكن اين مقدارى هم كه رسيده ايم اين همه صداها بلند شده است. من هم مى‏دانم اين معنا را، من هم مى‏دانم كه آن كه قاضى است، آن كه رئيس محبس است، آن كه دادستان است، آن كه وكيل مدافع است، همه اينها گرفتارى دارند، هر كدام به اندازه يك مقدارى كه سعه شعارشان تا آن اندازه است، لكن مردمى كه در خارج هستند نمى‏دانند، آن مردم خيال مى‏كنند كه همچو كه يك كسى رفت در حبس، اول شروع مى‏شود به كتك زدن و داغ كردن و چه كردن و بعد هم تا آخر همين طور. شما هم از اين ور مى‏گوئيد كه اين مسائل هيچ نيست در آنجا بلكه آنها دارند ما را داغ مى‏كنند و ما را شكنجه مى‏دهند، آنها پاسبان‏ها را دارند كتك زنند و پاسبان‏ها به آنها حرفى نمى‏زنند. اين مسأله بايد براى مردم روشن بشود، بايد گفته بشود به مردم. آن آقايانى كه آمدند و حبس‏ها را ديدند، باز تا حالا نيامدند پيش من كه مسائل را به من درست بگويند، جسته و گريخته من بعضى وقت‏ها از مثلاً بعض اشخاص محترم مى‏شنوم كه مسائل، مسائل دروغ بوده، آنطور نبوده. وقتى شما گرفتار يك جمعيتى هستيد كه خودشان، خودشان را بيهوش مى‏كنند و داغ مى‏كنند براى اينكه گردن شما بگذارند و وقتى شما گرفتار يك جمعيتى هستيد كه بچه‏هاى كوچكشان در خيابان‏ها مى‏آيند و فرياد مى‏زنند و داد مى‏زنند براى اينكه مردم را وادار كنند كه با آنها مقابله كنند، توقع اين را نداشته باشيد كه آرام و راحت در آنجا باشيد، شما بايد توقع اين را داشته باشيد كه هر روز همين بساط داشته باشيد و زيادتر از اين هم داشته باشيد. لكن كار يك كار

صحيفه نور ج 14 صفحه 172

مهم شريفى است براى اينكه هم قضاوت در عين حالى كه بسيار شغل مهم شريفى است لكن خوب خطر براى قاضى دارد و مسأله خطرناكى است و هم زندانبانى و رئيس زندان شدن و پاسدار در زندان شدن و اينها همه‏اش از چيزهاى مشكل است، سر و كار با يك عده‏اى كه به هيچ چيز پايبند نيستند، آنهائى كه مى‏خواهند اصل اساس را از بين ببرند، سر و كار با اينها هست، وقتى سر و كار با اينها هست، با آنهائى كه به اين انقلاب اسلامى هيچ وقت عقيده نداشتند و نخواهند داشت و اين انقلاب اسلامى را مضر به حال خودشان و اربابانشان مى‏دانند، شما سر و كارتان با اينهاست، توقع اين را نداشته باشيد كه آنها مثل يك اشخاص عادى با شما رفتار كنند، اين مسائل واقع مى شود.

محبس يك جائى است كه تربيت بايد بشوند مردم در آن محبس اسلامى

لكن شما كوشش كنيد كه همين طورى كه مى‏گوئيد كه ما رفتارمان خوب است، رفتار را خوب كنيد با اينها. آنهائى كه مى‏شود واقعا با آنها چيز شد، موعظه‏شان كرد، نصيحت كرد، فلان كرد، از بين آنها ببريد يك جاى ديگر نصيحت‏شان كنيد، اشخاص بيايند، روحانيون بيايند، با آنها صحبت كنند، خودتان صحبت كنيد بلكه اينها تربيت بشوند. محبس يك جائى است كه تربيت بايد بشوند مردم در آن محبس اسلامى. من آنوقتى كه در حبس بودم اين اشخاصى كه در آنجا زندانبان بودند، آنها مى‏آمدند پيش من مى‏نشستند صحبت مى‏كردند، يك دفعه كه من ديدم يك جائى صدا بلند شد و مثل اينكه يك شكنجه‏اى در آنجا بود، شكجنه‏ها را اگر بود جاهاى ديگر مى‏بردند، مثل اينكه آنها مى‏خواستند به من هم بفهمانند كه اينها هم هست در كار، من بعدش كه آمدند آنجا گفتم آقا اين چه بساطى است كه شما درست كرديد؟ زندان بايد تربيت كند اشخاص را، بايد يك مكتب باشد زندان، وقتى مى‏آيند آنجا اگر يك دزدى است دزدى‏اش را از او بگيريد و بيرونش بفرستيد، تربيتش كنيد. البته آنها عذر آوردند كه نه مسأله اصلش شكنجه‏اى در كار نبود و يك پاسبانى كرده بود، يك سيلى به آن زدند و فلان، ولى دروغ مى‏گفت. در هر صورت زندان اسلامى بايد روى همان موازين اسلامى باشد، همانى كه وقتى كه شخص اول اسلام، حضرت امير را ضربت به او مى‏زند بعد كه مى‏بردندش سفارش مى‏كند كه اين را به همان غذائى كه خودتان مثلاً ماها مى‏خوريم بدهيد به آنها و همانطور چه بكنيد. وقتى مواجه بشوند اينها با يك اخلاق صالح و خوبى، يك دسته‏شان كه توطئه گرند و اينها كه اصلا دنبال اين مسائل نيستند، اما يك دسته ديگر از مردم، اينها كم كم آرام مى‏شوند، كم كم همانطورى كه گفتيد بعضى‏هايشان تربيت شدند، تربيت مى‏شوند و بايد اينها را با اخلاق خوب و با رفتار خوب و اينها تربيت كرد و كار، كار بسيار مشكلى است هر كه باشد از دم در مى‏رود لكن من دعا مى‏كنم كه شما مقاومتتان زيادتر باشد و رفتارتان هم انشاء الله همانطورى كه تا حالا هست، خوب باشد با آنها.

آنها باطل خودشان را منتشر مى‏كنند و شما حق خودتان را بيان نمى‏كنيد

و اينهائى كه مى‏گوئيد، بايد گفته بشود به مردم. شما بيائيد پيش من بگوئيد، هيچ اثرى ندارد،

صحيفه نور ج 14 صفحه 173

فرض كنيد من هم اعتقادم اين شد اما اين جامعه است كه آنها سمپاشى مى‏كنند و شما حق خودتان را بيان نمى‏كنيد، اينها باطل خودشان را دارند منتشر مى‏كنند و همانطورى كه مى‏گوئيد جورى مى‏كنند كه ديگر پاسدار نخواهد آنجا بماند و بگويد كه خوب، ما را در جامعه دارند، اينها دارند اينجا ما را كتك مى‏زنند مردم هم از آن طرف مى‏گويند كه ما شكنجه گر هستيم. يك همچو مواجهه‏اى الان هست بين اشخاصى كه مى‏خواهند اصل اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى را در بين همه جامعه‏ها از بين ببرند و مشوه كنند و بد نام كنند و وقتى انسان با اينها مواجه شد خوب، بايد خيلى با استادى عمل بكند كه اينها خيلى دسستشان يك مسأله‏اى نيايد. البته كار، كار بسيار مشكلى است و انشاء الله اجر داريد در اين كار و من اميدوارم كه خداوند به شما قدرت بدهد كه در مقابل اين ناملايماتى كه هست شما پايدار باشيد لكن باز هم تكرار مى‏كنم، من هر يك از اين آقايانى كه آمدند و مطالبى كه عمل كردند و گفتند، به من گفتند، به اينها گفتم اين فايده ندارد بايد برويد عرضه كنيد به مردم، بگوئيد بيايند بگويند، بگوئيد مسائل اين است، بيايند خلافش را بگويند و بيايند مردم ببينند، اشخاص بيايند ببينند، از مقامات اشخاص را بفرستند بيايند ببينند اين جاها را، اشخاصى كه از خارج مى‏آيند، بيايند ببينند اين زندان‏ها را، بيايند ملاحظه كنند مسأله چه جورى است و از آن ور ببينند اينها چه دارند مى‏گويند تا انشاءالله اميدوارم كه انشاءالله اين امور به تدريج درست بشود و دل‏هاى خودتان را قوى كنيد كه شما پيروز هستيد انشاءالله.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 174

تاريخ: 20/1/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از برادان و خواهران معاود عراقى در آستانه سالگرد شهادت آيت الله سيد محمد باقر صدر

اين ملت‏ها هستند كه بايد قيام كنند و خودشان را از دست اشرار نجات دهند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شهادت مرحوم آيت الله صدر را به همه ملت‏هاى مستضعف جهان و به مسلمين خاصتا و به عراق و ايران بالاخص تسليت عرض‏كنم. برادرهاى من! عزيزان ما كه از اوطان خودتان آواره شديد! در اين گرفتارى‏هاى شما در طول حكومت بعث، ما هم مبتلا بوديم در ايران و شما در عراق. ما در ايران گرفتار يك حكومت ديكتاتور خبيث كه با ملت ما آن كرد كه مغول آنطور نكرد، علماى ما را تبعيد، آواره از اوطان خودشان كرد و بعضى را شهيد، نساء ما را بى‏احترامى و احترام آنها را از بين برد، جوان‏هاى ما را در حبس‏ها و در زجرها حتى بعضى از آنها را چنانچه گفته‏اند در تاوه بو دادند و بعضى از آنها را، پاى آنها را اره كردند، روحانيان بسيارى از بلاد ما را، از بلاد خودشان تبعيد و در حبس نگه داشتند و با وضع فجيح به آنها اهانت و ظلم كردند. شما هم در طول اين حزب فاجر كافر مبتلا بوديد به همان نحو ابتلائاتى كه ما داشتيم. جوان‏هاى شما را به جرم اينكه براى زيارت حضرت سيدالشهدا رفتند، در بين راه گرفتند و با آنها آنطور سبعانه عمل كردند، علماى شما هم گرفتار اين حزب فاجر فاسد بود. با مرحوم آيت الله حكيم آن كردند كه ما شاهد بوديم و مرحوم آيت الله صدر را به جرم اينكه از ظلم آنها شكايت داشت و مى‏خواست حكومت اسلام برقرار باشد شهيد كردند و خواهر مكرمه مظلومه ايشان را هم شهيد كردند. ما شهيد داديم، شما هم شهيد داديد، ما در حبس بسر برديم شما هم بسر برديد، لكن خداى تبارك و تعالى خواست كه ملت ايران را از زير بار ظلم بيرون بياورد و به آنها توفيق داد كه در سايه وحدت و اتكال به خداى كريم بر حكومت جائر وقت غلبه كردند و او را از كشور خودشان راندند و دست قدرت‏هاى بزرگ را از كشور خودشان كوتاه كردند و يك حكومت اسلامى‏انسانى در ايران مستقر كردند و مع‏الاسف دست‏هاى ظالم خارجى در كار است و از اول در كار بود كه نگذارند اين حكومت اسلامى مستقر بشود و نگذارند در ساير كشورهاى اسلامى هم حكومت دست خود ملت باشد و اين آدمى كه در عراق آن همه جور و ستم كرد، براى خاطر به دست آوردن دل قدرت‏هاى بزرگ، به ايران تجاوز كرد آن هم به محل‏هاى عرب نشين، اين شخص و اين جرثومه فساد كه با اسم عروبت به اسلام مى‏تازد، با ملت عرب و با عرب نشين ايران آن كرد كه‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 175

محمد رضا به همه ايران و بدتر از او، عرب‏هاى ايران را كشت و يا آواره كرد و زن و بچه‏هاى مناطق عرب نشين را و ساير مناطق را براى خاطر به قول خودش عروبت و به حسب واقع براى شيطان بزرگ و برادرهاى شيطان بزرگ آنقدر قتل عام كرده است كه قبرستان‏هاى ايران مضاعف شده است در زمان حكومت جائر اين سفاك، و چاره جز وحدت كلمه و اتكاء به خدا نيست. من در سابق كه ايران بودم، قبل ار اينكه تبعيد بشوم و منتهى بشود كه به عراق بيايم گمان مى‏كردم كه عشاير عرب كه داراى سلاح هم بودند در مقابل اين حكومت خواهند ايستاد و خواهند او را به جاى خود نشاند، لكن بعد از اينكه آمدم به عراق تعجبم بيشتر شد كه ديدم در حضور همين عشاير و در حضور همان ملت، رئيس روحانى ملت عراق و ملت اسلام را محاصره كردند و تحت الحفظ از بغداد به نجف آوردند و آنهم مظلومانه بايد بگوئيم به شهادت رسيد. اگر ملت عراق بخواهند از گرفتارى كه دارند و داشتند و از تحت ستم اين ستمكاران خارج بشوند چاره ندارند جز آنكه همان نحو كه ايران اجتماع كرد و ملت متحد شد و با اتحاد كلمه و اتكال به خداى تبارك و تعالى آن حكومت جائر را ساقط كرد با اينكه آن حكومت قدرتش بسيار بيشتر بود از اين حكومت بعثى و صدام بسيار خبيث، معذلك ملت ايران توانست با اينكه سلاح نداشت اين جرثومه فساد و اين سلسله خبيث سلاطين كه در طول تاريخ مجرمترين افراد انسان‏ها بودند منقرض كند و به جاى او جمهورى اسلامى را مستقر نمايد، عراق هم چاره‏اى جز اين ندارد، اين ملت‏ها هستند كه بايد نهضت كنند، قيام كنند و خودشان را از دست اشرار نجات بدهند. نبايد ملت‏ها بنشينند تا اينكه از جاى ديگر و كسان ديگر آنها را نجات بدهند. مبدا نجات از خود ملت است. ايران با اينكه هيچ كشورى با او مساعدت نكرد بلكه تمام كشورهاى اسلامى و غير اسلامى الا كمى از آنها با او مخالفت كردند و طرفدارى از رژيم كردند معذلك چون ملت خواست انقراض اين سلسله خبيثه را، عمل شد. ملت اگر مطلبى را بخواهد، نمى‏شود به او تحميل كرد، نمى‏شود خلاف او را به او تحميل كرد. ملت عراق نبايد بنشينند و منتظر اين بشوند كه يك دستى از خارج بيايد و آنها را نجات بدهد. ملت عراق، ملت مسلم و تابع اسلام و قرآن كريم و مخالف با استبداد، مخالف با ستمگرى، مخالف با خوهاى سبعى و حيوانى و ملت بايد تبعيت از اسلام بكند و خود ملت و ملت بايد خودشان را نجات بدهند. ملت ايران با ملت عراق دو نيست و با ملت‏هاى مسلم ديگر هم دو نيست، اين يك ملت است و داراى يك ميليارد جمعيت، يك ملت است و داراى خزائن بيشمار و مع‏الاسف به واسطه انحراف اكثر دولت‏هاى اسلامى اين يك ميليارد انسان در تحت فشار قدرت‏هاى شيطانى بزرگ است و اين خزائن عظيم اين كشورهاى اسلامى به حلقوم اين قدرت‏هاى بزرگ فرو مى‏رود. ملت‏ها بايد قيام كنند و خودشان را از دست حكومت‏هاى خودشان و قدرت‏هاى بزرگ نجات بدهند اگر ملت ايران نشسته بود و چشم به اين دوخته بود كه از خارج كسى كمك كند و او را نجات بدهد، تا آخر تحت همان فشارها بود و حكومت جائر پهلوى حكومت مى‏كرد. لكن انتظار نكشيد و با اينكه دولت‏هاى شرق و غرب به كمك محمدرضا بودند و پشتيبان او بودند، معذلك با همه قدرت‏هاى خارجى و با قدرت‏هاى بزرگ نظامى كه در داخل داشت. وقتى ملت يكپارچه قيام كرد، زن و مرد، كوچك

صحيفه نور ج 14 صفحه 176

و بزرگ فرياد كرد كه ما نمى‏خواهيم اين حكومت جائر و اين سلطنت كافر را، هيچ يك از قدرت‏هاى خارجى نتوانست كه جلوگيرى كند و قدرت‏هاى داخلى هم برگشتند از او و متصل به ملت شدند. ارتش عراق هم اگر مسلمان عراق قيام كنند، به آنها متصل خواهند شد و اين ريشه فساد را از آنجا خواهند كند.

قيام بر ضد كشور اسلامى و حكومت اسلامى در حكم الحاد و كفر است

اخيراً در يك نوشته‏اى ديدم در يكى از خبر گزارى‏ها كه دولت عراق مى‏گويد كه ما هميشه مسلمان بوديم و شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيغمبر مى‏دهيم پس ما مسلمانيم و شما چرا ما را كافر حساب مى‏كنيد. من به آنها مى‏گويم كه شما قبل از اينكه ما صحبت از اين بكنيم، از قبل آيت‏الله حكيم رضوان‏الله عليه تكفير شده‏ايد. ملت عراق مسلمند لكن اين حزب بعث عقايدشان، عقايد اسلامى نيست و مورد تكفير رئيس ملتشان شدند و اين اظهار اسلامى كه صدام و امثالش مى‏كنند مثل آن اظهار اسلامى است كه محمدرضا مى‏كرد. من احتمال مى‏دهم كه محمدرضا در باطن ذاتش مسلمان باشد لكن مسلمان بدتر از كافر، لكن نسبت به صدام اين احتمال را هم نمى‏دهم كه بر حسب ذاتش به اسلام گرايش داشته باشد. قيام بر ضد كشور اسلامى و حكومت اسلامى كه الان در ايران مستقر است. همين قيام بر ضداو، در حكم الحاد و كفر است و اين آدم در عين حالى كه به قول خودش مسلم است. قيام بر ضد اسلام كرده است. جرم ملت مسلمان ما جز اين نيست كه مى‏خواهد دست قدرت‏هاى بزرگ از خزائن او و از ملت او كوتاه و خودش حكومت اسلامى داشته باشد و از اول هم حكومت اسلامى را مى‏خواست و حكومت اسلامى را رأى داد و مستقر كرد و به همين جرم مورد مواخذه ابر قدرت‏ها و تجاوز پيوندهاى پوسيده به ابر قدرت‏ها شد. صدام گفته است كه اگر چنانچه به مقاصد من عمل نكنيد من بيشتر از اين كشور شما را خراب مى‏كنم. تو هر چه توانستى كرده‏اى و هر چه بتوانى مى‏كنى و بيشتر از آن هم نتوانستى كه بكنى، نه اينكه نخواستى بكنى، تو اگر بتوانى تمام مسلمين ايران را خواهى كشت. لكن اين خيال باطلى بود كه كردى و گمان كردى كه ملت ايران بى‏تفاوت است اگر تو هجوم بياورى به كشورش و ارتش ايران ضعيف و ناتوان است. و به تو فهماند ملت و ارتش كه مسأله آنطور كه تو حساب كرده بودى و آنطور كه قدرت‏هاى بزرگ حساب كرده بودند، آنطور نبود و همان وقت كه تو هجوم كردى و ناگهان هجوم كردى، جلوى ترا گرفتند و پس از آن يك قدم هم پيش نيامدى و حالا هم هر روز عقب‏تر خواهى رفت و اگر نبود خوف اينكه ملت شريف عراق صدمه ببيند، اگر ما هم و ارتش ما هم و ملت ما هم مثل صدام فكر مى‏كرد كه بايد پيش برد ولو به كشتن ملت‏ها، ولو به كشتن بچه‏ها و زن‏ها و پيرمردها، اگر يك همچو برنامه‏اى بود، امروز مى‏ديدى كه عراق ديگر كسانى را كه بتوانند انجام كارى بدهند ندارد، لكن كشور ما متعهد به اسلام است و ارتش ما متعهد به اسلام است و ارتشى است كه از بالاى سر شهرهاى بزرگ عراق مى‏گذرد و در آخرين نقطه عراق در مرز اردن مى كوبد مراكز نظامى عراق را و يك بمب در شهرهاى عراق نمى‏اندازد. اين كشور، اسلامى‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 177

است و اين لشكر اسلامى و اين قواى مسلحه اسلامى است و آن كسى كه مى‏كوبد مسلمين را و آواره مى‏كند مسلمين عرب را و به تباهى مى‏كشد كشور اسلامى را به جرم اسلاميت، آن كس در سلك مسلمين نيست. هر چه هم فرياد بزند كه من مسلمم، فرياد بزند كه من شهادت مى‏دهم، لكن اين اسلام نفاق است كه بسيارى اين شهادت‏ها را مى‏دهند و در صدر اسلام هم مى‏دادند، لكن منافقينى بودند كه بالاتر از ساير كفار بودند. و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه ملت‏هاى مسلم را بيدار كند و ملت عراق را هوشيار كند، و خودشان را از قيد و بند اين قدرت‏هاى بزرگ و اين جرثومه‏هاى فسادى كه به اسم اسلام، مسلمين را قتل عام مى‏كنند و به اسم اسلام احكام اسلام را زير پا مى‏گذارند و با اسم اسلام علماى اسلام را شهيد مى‏كنند، آن هم مثل سيد محمد باقر صدر كه مغز متفكر اسلامى بود و اميد اين بود كه اسلام از او بهره بردارى‏هاى زيادترى بكند و من اميدوارم كه كتاب‏هاى اين مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمين قرار بگيرد و انشاء الله خداوند تعالى او را با اجداد بزرگش محشور فرمايد و خواهر بزرگوار مظلومه او را هم با جده اش محشور كند و اميدوارم كه ملت‏اسلامى با قيام خود دست قدرت‏هاى بزرگ را از كشور خودشان كوتاه كنند.

والسلام عليكم رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 178

تاريخ: 22/1/60

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام صفائى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ غلامرضا صفائى دامت افاضاته‏

جنابعالى را به رياست اداره سياسى‏ايدئولوژيك ارتش جمهورى اسلامى ايران منصوب مى‏نمايم. اميدوارم در زمينه مكتبى كردن ارتش در تمام زمينه‏ها و قسمت‏ها در حوزه مسؤوليت خويش اقدام نمائيد. از خداوند متعال توفيق جنابعالى را خواستارم.

والسلام

روح‏الله‏الموسوى‏الخمين


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 179

تاريخ: 22/1/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مختلف مردم مرزنشين ماكو، اعضاى دادگاه انقلاب اسلامى مركز، پاسداران زندان اوين و عشاير بختيارى مسجد سليمان

اين توجه ملت بزرگ و حضور زن و مرد جامعه اسلامى ما اميد بخش است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما كه از مرزهاى دور كشور آمده‏ايد و در خدمت اسلام كوشش كرده‏ايد و كوشش مى‏كنيد خوش آمديد. امروز ايران همانطور كه مى‏دانيد مورد هجوم خارجى و توطئه‏هاى داخلى است، لكن اين توجه ملت بزرگ و حضور زن و مرد جامعه اسلامى ما اميد بخش است و اين حضور شماها در صحنه اميد اين را مى‏دهد كه نه توطئه‏هاى داخلى موفق بشوند به آن طرح‏هاى شيطانى خودشان و نه هجوم خارجى بتواند اين ملت را آسيب برساند. سرتاسر ايران ملتى است كه همانطور كه در اول نهضت حاضر صحنه بودند و با حضور خودشان بيمه كردند اين كشور را و اسلام را، الان هم در سرتاسر كشور همه حضور دارند در صحنه.

آنها كه خيال كردند يا تبليغ مى‏كنند به اينكه مردم ديگر در آن مسائل اسلامى و در جمهورى اسلامى سست يا بى‏تفاوت و در بعضى تبليغات هم هست كه مخالف شده‏اند، مردم از جمهورى اسلامى رو برگردانده‏اند، اينها بيايند ببينند سرتاسر كشور اسلامى را، زن و مرد مسلمان اين كشور را و زن و مرد تمام فرق مختلفه‏اى كه در اين كشور هست (الا بعض ريشه‏هاى پوسيده از رژيم سابق يا بعضى سر سپردگان به شرق و يا سر سپردگان به غرب كه اينها قابل توجه نيستند) تمام مسلمان‏ها و كسانى كه از اقليت‏هاى مذهبى هستند و پايبند به جمهورى اسلامى هستند، تمام اينها در سرتاسر كشور با همان شور و شوقى كه در اول نهضت داشتند امروز هم به همان نحو در ادامه نهضت شور و شوق را دارند. شما كه از سرحدات، از ماكو، دورترين نقاط كشور، به اينجا آمده‏ايد كى شما را الزام به آمدن كرد و كى شما را به زور وادار كرد كه بياييد و اظهار كنيد كه ما براى اسلام همانطور كه از اول بوديم حالا هم هستيم؟ اين جز آن حس اسلامى شما و ايمان واقعى شما چيز ديگرى هست؟ اگر در رژيم سابق مى‏خواستند شما را با زور هم بياورند به اينجا، مى‏توانستند اينطور مجتمعا بياورند؟ كى الان شما را وادار كرد به اينكه از اين راه‏هاى بسيار دور بياييد و پيوند با اسلام را تجديد كنيد و حضور خودتان را در صحنه، در جبهه‏ها و در پشت جبهه‏ها اثبات كنيد؟ اين غير از آن ايمانى است كه در شما هست و آن عرق اسلامى و وطن دوستى، غير از اين چيز ديگرى هست؟

صحيفه نور ج 14 صفحه 180

شماها بايد در سرتاسر كشور، جوان‏ها و پيرها و زن ها و مردها و كودكان بايد با اجتماعات خودتان و با حضور خودتان در صحنه، دست قدرت‏هاى بزرگ را همانطور كه قطع كرده‏ايد، اجازه ندهيد كه ثانياً بتوانند در اين كشور يك كارى انجام بدهند. الان هم شما مورد هجوم هستيد و بيشتر مورد تبليغات سوء و توطئه‏هايى كه در سرتاسر كشور هست، ملت ما مورد اين تبليغات هست، لكن اين اجتماعات شما در مسائل اسلامى و در مسائل كشور دست رد به سينه تمام توطئه گرها و تمام اجانب كه باز چنگ و دندانشان را تيز كردند كه كشور شما را مثل سابق به غارت ببرند، دست رد به سينه اينها خواهيد زد و اميد است انشاء الله خداوند شماها را و همه ملت را موفق كند و اسلام را به آنطورى كه دلخواه است و آنطورى كه خواست خداى تبارك و تعالى هست به آنطور در اين كشور پياده كنيد و اين محتاج است به اينكه تمام كشور ما و تمام ملت ما حاضر باشند در صحنه و خودشان ناظر باشند كه اگر كسى تخطى از اسلام و تخطى از قوانين اسلام بكند، او را سرزنش كنند و او را از صحنه خارج كنند. من از خداوند تبارك و تعالى توفيق همه شماها را و همه ملت را و همه مستضعفين جهان را خواستارم و از شما كه از اين راه‏هاى دور آمديد و در اين محل حقير و تنگ مجتمع شديد تشكر مى‏كنم و دعا مى‏كنم كه همه شما به سعادت دنيا و آخرت برسيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 181

تاريخ: 24/1/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كشاورزان و اهالى شهرستان‏هاى گرگان، على‏آباد، گنبد و تركمن صحرا

ما در سايه آرامش و وحدت مى‏توانيم اين كشور را به مقاصد عاليه اسلامى برسانيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از تمام برادرانى كه از راه‏هاى دور، از گرگان، از گنبد، از بلوچستان، برادران اهل سنت و برادران شيعى در اين مكان تشريف آورده‏اند، تشكر مى‏كنم و دعا مى‏كنم كه انشاء الله همه موفق باشند به اينكه مقاصد اسلام را در اين ايران عزيز پياده كنند. شما برادران دانيد كه به هر نحوى تشبثات خارجى و آنهائى كه در راه آنها قدم بر مى‏دارند يا به اسم اسلام يا به اسماء ديگر، همه در كارند كه اين انقلاب را كه به نفع همه كشور و خصوص طبقه‏هاى كشاورز و كارگر و مستضعفان است، از بين ببرند و باز اين كشور را كه با خون صدها هزار نفر و معلولين به ما اعطا شده است، با ايجاد اختلاف از بين ببرند و بر ما همه و بر شما همه است كه هوشيار باشيم و اين توطئه‏ها را يا از بين ببريم و يا با بى‏اعتنائى از كنار آنها عبور كنيم. الان اجتماعاتى هست كه به اسم شيعه و سنى بناى بر ايجاد اختلاف دارند، همانطورى كه وابستگان به قدرت بزرگ آمريكا در طائف اين مسأله را طرح كردند و براى خدمتگزارى به آمريكا كه دنبالش خدمتگزارى به شوروى هم است، نقشه اختلاف بين برادران را ريختند و دنبال او در كشور خودمان هم اشخاصى دارند همان نقشه را پياده مى‏كنند، غافل از آنكه اگر خداى نخواسته اين قدرت‏هاى بزرگ در ايران برگردد، نه اسلامى و نه اهل سنتى و نه اهل تشيعى باقى گذارد. اگر اينها اين دفعه خداى نخواسته برگردند براى اينكه از اين برادران سنى و شيعه صدمه ديدند و از اجتماعات آنها نفع‏هاى خودشان را، چپاولگرى‏هاى خودشان را از دست داده‏اند اين دفعه بدانيد كه خداى نخواسته اگر آنها برگردند، اساس اسلام را كه منشاء اجتماع شما برادران بود، از بين خواهند برد. برادران بيدار باشند و كسانى كه در صدد اين هستند كه بين برادران شيعى و سنى اختلاف بيندازند، اگر وابسته به آمريكا يا شوروى هستند، آنها نصيحت را معلوم نيست بپذيرند و اما اگر وابسته به آنها نيستند و براى اسلام و براى كشور اسلامى خودشان و براى مسلمين مى‏خواهند كارى بكنند، راه ايجاد اختلاف نيست، راه اين است كه تمام گروه‏ها را با هم آشتى بدهند و اين اجتماعى كه بحمدالله در ايران پيدا شده است و اين وحدت كلمه‏اى كه بين همه قشرهاى كشور پيدا شده است، كوشش كنند كه محفوظ باشد. ما در سايه آرامش و وحدت مى‏توانيم اين كشور را به مقاصد عاليه اسلامى برسانيم و اين مستضعفين را از آن ظلم‏هائى كه در طول تاريخ به آنها شده است،

صحيفه نور ج 14 صفحه 182

نجات دهيم. اگر آرامش نباشد كشاورزى نخواهد بود، اگر آرامش نباشد صنعت نخواهد راه افتاد، اگر آرامش نباشد اصلاحاتى كه بايد بشود و براى مستضعفين عمل بشود، نخواهد شد. شما ببينيد كه در كردستان و در خوزستان كه آشوب بپا كردند و بعضى از آنها هم كه آشوب را بپا كردند با اسم اسلام بود تاكنون دولت نتوانسته است در آنجاها يك عمل چشمگير مثبتى ايجاد كند، براى اينكه محيط نا آرام فرصت نمى‏دهد كه كسانى كه بخواهند خدمت كنند، درست بتوانند خدمت كنند. چطور ممكن است كه كشاورزى در يك محيطى كه خرمن‏ها را اشخاص فاسد آتش مى‏زنند، به نتيجه برسد؟ و چطور ممكن است صنعت در يك محيطى كه كارگران را به اعتصاب و اشتغال به كارهاى غير انسانى وادار مى‏كنند، تأثير داشته باشد و نتيجه بدهد؟ برادران من! برادران اهل سنت! برادران اهل تشيع! همه توجه داشته باشيد كه ريشه‏هاى فسادى كه شماها را در تحت فشار ظلم و زير چكمه‏هاى دژخيمان خودشان خرد كردند در طول تاريخ و الان از بين شما بحمدالله رفته اند و مى‏روند، اينها در صددند كه با اسم هاى مختلف شما را به جان هم بيندازند و نتيجه بگيرند. الان در اطراف كشور همين اشخاصى كه مى‏خواهند اين كشور را به حلقوم امريكا يا شوروى بيندازند، مشغول فعاليتند، در اطرافى كه شماها هم هستيد مشغولند، در شمال بيشتر مشغولند، در خود تهران مشغولند و اجتماعاتى دارند. در خود تهران اشخاص منحرفى كه بعضى‏شان پرونده هم دارند، در پيش مقامات باز سر در آوردند و مشغول شيطنت هستند.

امروز، دامن زدن به اختلاف يك معصيت نابخشودنى است

چه ديده‏ايد شماها از آرامش و چه بدى ديده‏ايد از اسلام و چه بدى ديده ايد از جمهورى اسلامى و از قرآن كريم كه كمر به محو او بسته‏ايد و به اسم اسلام، يا ناآگاه و يا خداى نخواسته آگاهانه مشغول توطئه هستيد؟ شما گمان مى‏كنيد كه توطئه‏هاى شما مخفى است؟ خير، اينطور نيست، پرونده‏هاى شما در دست است و شماها دست برداريد از صحبت‏ها، از اجتماعات، از توطئه‏ها. نمى‏تواند ملت اسلامى ما كه در راه اسلام خون داده است و جوان داده است، نمى‏تواند ببيند كه يك مشت اشخاصى كه در رژيم سابق بلندگوى رژيم سابق بودند و حالا دوباره از سر شروع كردند و گمان مى‏كنند كه فرصت پيدا كرده‏اند. خدا نكند آن روزى بيايد كه ملت ما افرادى كه اينطور هستند، چه در تحت لواى اسلام به اسلام دارند لطمه وارد مى‏كنند و چه به اسماء ديگر به اسم تسنن و تشيع لطمه بر اسلام وارد مى‏كنند، ملت افراد را شناسند، شما گمان نكنيد كه ملت كه اينهمه زحمت كشيده است و جمهورى اسلامى را تا اينجا رسانده است، بگذارد شماها هر كارى مى‏خواهيد بكنيد و اين جمهورى را به هم بزنيد و با توطئه‏هائى كه از خارج الهام گرفته مى‏شود، نظير توطئه "طائف" در اينجا باز بخواهيد درست كنيد. من هشدار مى‏دهم به بعض اشخاصى كه در صدد مفسده هستند كه ما آنها را مى‏شناسيم، لكن مى‏خواهيم كه خودشان به اسلام توجه كنند، خودشان به اسم اينكه ما حقوق خودمان را مى‏خواهيم به اسلام خيانت نكنند. حقوق همه افراد، چه برادرهاى اهل سنت و چه برادرهاى اهل تشيع و چه آنهائى كه اقليت‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 183

مذهبى رسمى دارند، حقوق آنها همه، هم در قانون اساسى ملحوظ شده است و هم اسلام براى همه آنها حقوق قائل است و با عدل اسلامى رفتار كنند. اينقدر در صدد نباشيد كه بذر فتنه را بيفشانيد و با اجتماعات خودتان فتنه انگيزى كنيد. توجه به اسلام داشته باشيد، توجه به ديانت اسلامى و قرآن كريم داشته باشيد. با سلطه خارجى همه چيز شما از بين خواهد رفت و اين ايجاد اختلاف خداى نخواسته موجب سلطه خارجى خواهد شد. دشمنان اسلام، دشمنان قرآن كريم در كمين‏اند. آنهائى كه اسلام را نمى‏توانند ببينند و آنهائى كه از اسلام سيلى خورده اند در كمين‏اند و اگر شماها در داخل به اسم تشيع و تسنن بخواهيد خداى نخواسته اختلاف ايجاد كنيد، تكليف براى ما خواهد پيدا شد و آنهائى كه مفسده جو هستند و مى‏خواهند با مفسده جوئى بين برادرها اختلاف بيندازند، آنها را ما مى‏شناسيم و ممكن است خداى نخواسته معرفى كنيم به برادران اهل سنت و به برادران اهل تشيع و به همه ملت. مقتضى اين است كه در يك همچو زمانى كه ما در جنگ هستيم و قدرت‏هاى بزرگ پشت سر دشمن‏هاى خارجى ما هستند، و صدام با تمام قوا كوشش مى‏كند كه اين جمهورى را به هم بزند، آن هم به اسلام اين كار را دارد انجام مى‏دهد و بر خلاف اسلام عمل مى‏كند، در يك همچو موقعى مبادا برادران ما بازى بخورند از اشخاص مفسده جو كه گاهى در كردستان و گاهى در كرمانشاه و گاهى در تهران اشتغال به افساد دارند، ما به آنها هشدار مى‏دهيم كه توجه به اسلام بكنند، توجه به مصالح مسلمين بكنند، توجه به توطئه‏هاى خارجى بكنند و دامن به اختلاف نزنند كه دامن زدن به اختلاف امروز يك معصيت نابخشودنى است و اگر چنانچه خداى نخواسته تكليفى پيدا بشود، ممكن است كه به ضرر آنها تمام بشود. من مايلم كه در جو برادرى در جو همزيستى مسالمت آميز، در جو آرام، ما بتوانيم اين كشور را به ساحل نجات برسانيم.

جمهورى اسلامى براى مصلحت همه است

كشاورزان ما، كشاورزان عزيز ما در هر جا هستند و امروز از گنبد و گرگان و ساير جاهاى نزديك به آنجا، اينجا آمده‏اند، و راجع به كشاورزى بسيار خوب توصيف شد. من اميدوارم كه آنها همانطورى كه ديدند در جو آرام مى‏توانند يك كشاورزى خوبى بكنند و ملت را از وابستگى نجات بدهند، تمام كشاورزهاى سرتاسر ايران توجه به اين معنى داشته باشند كه گروهك هائى كه مى‏روند و آنها را مى‏خواهند مأيوس كنند از جمهورى اسلامى، به آنها اعتنا نكنند و آنها را از خود برانند كه با جو آرام و با حكم اسلام و با پياده شدن احكام قرآن است كه دنيا و آخرت همه شماها انشاء الله تعمير خواهد شد. و بدانيد شما كه جمهورى اسلامى براى مصلحت همه است. اگر مهلت بدهند اين اشخاصى كه در صدد فتنه جوئى هستند، اگر مهلت بدهند خواهند ديد كه دولت و ملت همه با هم يكى هستند و دست به هم مى‏دهند و اين كشور را آباد مى‏كنند و اين كشور را از وابستگى به خارج رها مى‏كنند و اسلام انشاء الله در اين محيط پياده بشود و ما آن رفاهى كه در اسلام و آن طمانينه‏اى كه در اسلام براى افراد حاصل خواهد شد، حاصل كنيم در اين كشور.

صحيفه نور ج 14 صفحه 184

جمهورى اسلامى پشتيبان دانشگاه و دانشگاهيان است

عزيزان من! توجه خيلى لازم است، بيدارى خيلى لازم است. امروز در همه جا خواهند كه ايجاد نفاق كنند، ايجاد يأس كنند. در دانشگاه‏ها هم همين معنا هست و من بايد به آنها هم عرض كنم كه ما و جمهورى اسلامى و اسلام پشتيبان دانشگاه است، پشتيبان دانشگاهيان است، پشتيبان اساتيدى كه براى اسلام و براى كشور زحمت مى‏كشند هست، پشتيبان تخصص‏ها هست. آن چيزى كه مسلما بايد نباشد، فقط آن است كه بخواهند توطئه‏ها را خداى نخواسته در دانشگاه دامن بزنند، البته توطئه نبايد باشد، لكن من به همه اساتيد دانشگاه كه تعهد دارند به كشور خودشان و مى‏خواهند خدمت كنند به كشور خودشان و خواهند تربيت كنند جوانان ما را و مى‏خواهند تخصص‏هاى خودشان را پياده كنند و صادر كنند براى جوانان ما، به همه آنها من اطمينان مى‏دهم كه ايران و اسلام با آنها موافق است و نگهدار آنهاست و پذيراى از آنهاست و هيچ به خودشان تزلزل راه ندهند و همه متفكران از اساتيد دانشگاه و غير آنها با هم توجه كنند و همكارى كنند با اين هيات اصلاح فرهنگى و انقلاب فرهنگى، تا اينكه يك دانشگاهى ما پيدا بكنيم كه لبريز از علم باشد، لبريز از تخصص باشد و آرام باشد. اگر در دانشگاه بخواهد آرامش نباشد، اين دانشگاه نمى‏تواند تخصص‏هاى متخصصين را پذيرا باشد، شما اساتيد محترم نمى‏توانيد علم خودتان را به ديگران صادر كنيد، مگر در يك محيط آرام. آرامش دانشگاه‏ها از همه جا لازم‏تر است. اگر آرامش در دانشگاه نباشد، تمام زحمت‏هاى اساتيد به باد فنا خواهد رفت، اگر آرامش در دانشگاه نباشد و در محيطهاى تعليمى نباشد، چطور امكان دارد كه متفكران افكار خودشان را به جوانان ما صادر كنند و مغزهاى آنها را متفكر و متخصص بار بياورند. آن چيزى كه براى ما مهم است آرامش است در همه جا در سطح كشور، در بين كشاورزان، در بين كارخانه‏ها، در بين صاحبان صنايع و خصوصاً در بين دانشگاه. از دانشگاه است كه تمام علوم به خارج و به جوانان ما رسد، و اين احتياج به يك آرامش دارد. البته علوم انسانى محتاج به يك انسان‏هاى متعهد دارد، انسانى كه تعهد به قواعد اسلام ندارد و تعهد به آن زير بنائى كه توحيد است، ندارد، در علوم انسانى نمى‏تواند عملى انجام بدهد، الا انحراف و اين قابل پذيرش نيست. لكن در ساير رشته‏هائى كه در دانشگاه هست، آن چيزى كه مورد نظر است اين است كه اساتيد مشغول به كار خودشان باشند و توطئه در كار نباشد. اما انگيزه‏هاى آنها يك انگيزه‏هاى مختلفى است، يك امر طبيعى است كه انگيزه‏ها با هم اختلاف دارد، لكن اگر اساتيد محترم دانشگاه كه مى‏خواهند به اين مملكت خدمت بكنند و مى‏خواهند تخصص را از خودشان به ديگران صادر كنند، آنها توجه داشته باشند كه محيط دانشگاه محيط تعليم و تعلم است نه محيط امورى كه به كشور ما ضرر مى‏رساند، هر يك از آنها در اين حد باشند كه فقط مشغول آن تعهدى كه استاد دارد، باشند، ولو انگيزه آنها با انگيزه‏هاى ديگران اختلاف داشته باشد، آنها مورد پذيرائى هستند و آنها در دانشگاه‏ها مى‏توانند خدمت بكنند و برادران، همه ما، با آنها مخالفت نبايد بكنند. ولى اين جهت بايد محرز باشد كه انحرافات در كار نباشد و بناى بر اين نباشد كه اساس جمهورى اسلامى را بخواهند متزلزل كنند و نجات دهيم. اگر آرامش نباشد

صحيفه نور ج 14 صفحه 185

كه در دانشگاه مناسب نيست.

در سايه اخوت اسلامى است كه مى‏توانيد اسلام عزيز را حفظ كنيد

من اميدوارم كه امسال دانشگاه آن مقدارى كه ممكن است، باز بشود و آن مقدارى كه بايد اساتيد ما عمل كنند، عمل كنند. و انشاء الله اين كشور در آرامش واقع بشود و اين جنگ تحميلى كه به ما از ابر قدرت‏ها تحميل شده است، به زودى انشاء الله از بين برود و اشخاصى كه گناهكارند و جنايتكارند به جاى خودشان بنشينند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت و عزت همه شما را خواستارم. و باز تأكيد كنم كه اخوت اسلامى خودتان را كه قرآن كريم براى شما هديه آورده است حفظ كنيد و در اخوت اسلامى است كه مى‏توانيد اين كشور را نجات بدهيد و بالاتر اينكه اسلام عزيز را حفظ كنيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 186

تاريخ: 25/1/60

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير دفاع فرمانده و گروهى از خلبانان نيروى هوايى جمهورى اسلامى

اسلام قواى مسلح را در رأس امور قرار ميدهد و آنها هستند كه استقلال كشور را حفظ مى‏كنند من احساس قلبى خودم را نمى‏توانم با زبان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اظهار كنم. شمائى كه جوان هستيد بحمدالله و اميدوارم كه بعدها ايران از وجود شما استفاده‏هاى زيادترى بكند و بتوانيد خدمت زيادترى به كشور خودتان بكنيد و پيروزى‏هاى زيادترى به دست بياوريد، براى جهان ثابت كرديد كه ايران آنطور كه آنها گمان مى‏كردند نيست و مادامى كه ايمان در قلب شما هست پيروزيد، و بايد كوشش كنيد كه اين نور را، نور ايمان را در قلب‏تان زياد كنيد و تعهد داشته باشيد به اينكه اسلام را تائيد كنيد و انشاء الله پياده كنيد در اين كشور و اگر يك همچو تعهدى را داشته باشيد پيروزيد انشاء الله، و من اميدوارم كه ايران از وجود امثال شماها بهره بردارى زياد بكند و همين طور ساير قواى مسلح كه اساس استقلال كشور به آنهاست و خداوند تأييد خواهد شما را كرد كه استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد و توجه به بعضى تبليغات سوئى كه گاهى مى شود كه مى‏خواهند شما را از ملت جدا كنند و اساس فكرشان اين است كه اين مملكت را به حال سابق برگردانند و اشتغال دارند به يك توطئه‏هاى همه جانبه كه يكى‏اش هم اين است كه در بين شماها احساس مثلاً سستى بكنند، يك يأس بكنند در صورتى كه اسلام وجود شما را مغتنم مى‏شمارد و عزيز مى‏شمارد و تمام قواى مسلح بايد بدانند كه اسلام قواى مسلح را در رأس امور قرار مى‏دهد و آنها هستند كه استقلال كشور را حفظ مى‏كنند و اين افرادى كه از اول مى‏خواستند كه اساس ارتش را به هم بزنند با يك بهانه‏هاى واهى، الان هم در كار هستند و ممكن است كه بعضى از جوان‏هاى ما را بازى بدهند. بايد خيلى توجه بكنيد كه اينطور افراد را راه ندهيد به خودتان، نصيحت شان كنيد، بعضى جوان‏هائى كه ممكن است گول خورده باشند، نصيحت كنيد و من اميدوارم كه با تعهد به اسلام و با تعهد به حفظ كشور خودتان ديگر آسيبى نبيند و طمع آنهائى كه بر اسلام و بر ذخائر ايران داشتند قطع بشود و اسلام انشاء الله به آن معناى واقعى خودش پياده بشود. شماها حافظ باشيد براى كشور خودتان و مؤيد باشيد به تأييدات الهى و مى‏بينيد كه هر وقت كه يك اقداماتى مى‏شود بيرون حبس هم توطئه است، در بيرون حبس هم توطئه است، در تأييدتان مى‏كند و من دعا مى‏كنم به شماها و غافل نيستم از دعا به شما. انشاء الله خداوند همه‏تان را حفظ كند و همه موفق باشيد و همه فرماندهان ما هم موفق باشند و

صحيفه نور ج 14 صفحه 187

البته همه جهاتى كه بايد در ارتش محفوظ باشد حفظ بكنيد و همچو گمان نكنيد كه حالائى كه ما انقلاب كرديم بايد نظام هم به هم بخورد. نه اينطور نبايد باشد، انقلاب كرديد لكن اين نظام از اول در اسلام بوده است و حالا هم بايد باشد كه با نظم امور انجام مى‏گيرد. اگر فرض بكنيد كه يك كشورى باشد كه ارتشش صد مقابل باشد از اين كه هست لكن نظمى در كار نباشد، نمى‏تواند آن ارتش فعاليت داشته باشد لكن عده قليل با نظم، به عده كثير بى‏نظم هميشه غلبه داشته است. الان هم بايد همين طور باشد، حفظ بشود مراتب و منتها اينكه برادريتان محفوظ لكن سلسله مراتب هم محفوظ . خداوند همه‏تان را تأييد كند و شماها جوانانى باشيد كه اين كشور را حفظ كنيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 188

تاريخ: 26/1/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مردم ميانه و حومه

با هوشيارى و تعهد به اسلام از توطئه‏ها جلوگيرى كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما برادران محترم كه از راه دور زحمت كشيديد و در اينجا باز هم با زحمت مجتمع شديد، تشكر مى‏كنم و سعادت و سلامت همه شماها را از خداوند تعالى خواستارم، من اميد اين دارم كه ملت شريف ايران و خصوصاً ملت شريف آذربايجان، با توجه به مشكلاتى كه براى كشورشان پيش آمده است، بيشتر از پيش توجه داشته باشند و توطئه‏هايى كه در اطراف كشور، خصوصاً در آذربايجان در دست تحقق است، با هوشيارى با بيدارى و با تعهد به اسم اسلام از آن جلوگيرى كنند. گروه‏هائى كه سابق بعضى از آنها وابسته به رژيم سابق بودند و در طول مدت اين انقلاب هر چه مى‏توانستند كارشكنى كردند و پس از انقلاب هم هيچ قدمى در راه انقلاب بر نداشته‏اند بلكه مشغول شيطنت بوده‏اند، امروز به خيال خودشان كه جنگ است و جنگ طولانى شده است فرصت پيدا كرده اند كه در اطراف كشور، خصوصاً در آذربايجان، ايجاد نفاق و اختلاف كنند و بعضى از اين افراد كه شناخته شده‏اند در بعضى از شهرها و مراكز علمى مجتمع شدند و به خيال خودشان توانند اين جمهورى اسلامى را كه با جد و جهد، توحيد كلمه ملت در سرتاسر كشور با آنهمه خون و با آنهمه زحمت مستقر شده است، به تباهى بكشند. من به اين اشخاصى كه در بعضى حوزه‏هاى علميه مجتمع شدند، گوشزد مى‏كنم و هشدار مى‏دهم كه از شيطنت دست بردارند كه اشخاص شما شناخته شده اند و ما براى اينكه آرامش در كشور باشد، به شما تعرضى تاكنون نكرده‏ايم، لكن اگر ادامه پيدا بكند اين شيطنت‏ها، اين دسته بندى‏ها، چه در تهران، و چه در قم، و چه در مشهد، و چه در ساير جاهاى ايران، افراد شناخته شده توسط داد گاه‏ها خواسته خواهند شد و اگر چنانچه آنها را در دادگاه حاضر كنند، خواهند فهميد كه در طول اين مدتى كه اين ملت شريف خون داده است و زحمت كشيده است و آوارگى ديده است، شماها چه كرده‏ايد، در آذربايجان چه كرده ايد و در ساير جاها چه كرده‏ايد. من به شما نصيحت مى‏كنم كه دست از اين شيطنت‏ها و از اين توطئه‏ها برداريد كه ملت شريف ايران و خصوص اشخاصى كه در آذربايجان زندگى مى‏كنند و ملت غيور آذربايجان، حاضر نيست كه اين جمهورى اسلامى را به واسطه شهوات چند نفر از دست بدهد.

صحيفه نور ج 14 صفحه 189

شياطين با بهانه اسلام مى‏خواهند جمهورى اسلامى را بكوبند

من به همه ملت توصيه مى‏كنم كه در هر جا هستيد آرامش خودتان را حفظ كنيد و گوش به توطئه‏هائى كه در دست اجرا هست، گاهى به اسم تشيع و تسنن كه بعض شياطينى كه به اسلام هم عقيده ندارند، با اين اسم‏خواهند تفرقه بيندازند، و گاهى به اسم ترك و فارس اشخاصى كه به ملت ايران اعتقادى ندارند و جز براى بهره بردارى خودشان قدمى بر نمى دارند مى‏خواهند اختلاف ايجاد كنند و با بهانه اسلام جمهورى اسلامى را بكوبند. من به تمام ملت ايران، با تواضع عرض مى‏كنم كه در عين حالى كه آرامش خودتان را حفظ مى‏كنيد، اين توطئه‏ها را تحت نظر بگيريد و اشخاص فاسد را بعد از اينكه ديديد با موعظه، آنها به جاى خودشان نمى‏نشينند، به دادگاه‏ها معرفى كنيد، تا اينكه دادگاه‏ها به وظايف اسلامى و قانونى خودشان عمل كنند. من از خداى تبارك و تعالى براى اين ملتى كه از براى احقاق حق ضايع شده خودش در طول تاريخ بپاخاسته و از جاى بپا خاسته و به جا نخواهد نشست، الا آنكه اسلام عزيز را در اينجا به آن نحوى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است مستقر كنند، نخواهند فرو نشين بكنند و نخواهند سستى. اين ملتى كه بيش از دو سال است آنهمه زحمت كشيده است و سابق هم در طول تاريخ آنهمه گرفتار جهانخواران بوده و آنهمه گرفتار اين سلسله خبيث پهلوى بوده است و قبل از او هم گرفتار سلاطين جور بوده است، اكنون كه كشور خود را به دست آورده و ريشه‏هاى فاسد را يكى بعد از ديگرى قطع كرده و دست دشمنان اسلام و دشمنان بشريت را قطع كرده است، اين ملت حاضر نخواهد شد كه به توطئه‏هاى بعض فاسدها و مفسدين اعتنا بكند و خود ملت اين توطئه‏ها را با آرامش و با تعقل خنثى خواهد كرد. من اميدوارم كه اين دستجاتى كه با اسم اسلام و با اسم كمك كارى به اسلام، مى‏خواهند اسلام را به تباهى بكشند و يا ناخواسته اسلام را به تباهى مى‏كشند، اينها توجه كنند كه امروز ايجاد اختلاف به سود آنها تمام نخواهد شد و قبل از اينكه آنها به مطالب خودشان برسند، اگر خداى نخواسته در ايران اختلافات پيدا بشود، اول خود آنها قربانى اين اختلافات خواهند شد.

من از همه ملت ايران تقاضا دارم كه به همانطور كه از اول در ميدان مبارزه با كفر همه حاضر بوديد و در صحنه اين مبارزه همه حاضر بوديد، باز هم ادامه بدهيد، كه ادامه اين نهضت براى اسلام است و اسلام عزيز اين حق را به ما همه دارد كه در راه او هر جانفشانى كه مى‏توانيم و هر اقدامى كه مى‏توانيم، بكنيم. ما بايد در اين امور از پيغمبر اكرم و از ائمه هدى كه در طول مدتشان، يا در جنگ بودند با كفار و يا در حبس بودند به دست اشخاصى كه با اسم اسلام آنها را به حبس و زجر مى‏كشيدند، ما بايد به آنها اقتدا بكنيم و از آنها سرمشق بگيريم كه اسلام عزيز چيزى است كه پيغمبر اكرم در راه او جانفشانى كرد و ائمه هدى در راه او جانفشانى كردند و ياران پايدار پيغمبر در راه او جانفشانى كردند، و ما نيز بايد به آنها اقتدا كنيم و از اينكه طولانى شده است جنك نهراسيم كه جنك به نفع اسلام است و ما حق هستيم و حق بر باطل پيروز است و مرگ مخالفين با اسلام و جمهورى اسلامى نزديك است و قواى مسلح ايران با كمال رشادت در مرزها مشغول مجاهده هستند و تمام ملت پشتيبان آنهاست. زن

صحيفه نور ج 14 صفحه 190

و مرد اين ملت در پشتيبانى آنها مشغول اقدام است و يك همچو كشورى كه تمام افرادش حاضر در صحنه هستند و تمام افرادش براى پيشبرد اسلام و پيشبرد مقاصد اسلامى مهيا هستند، يك همچو كشورى آسيب نخواهد ديد. و من اميدوارم كه به زودى اين نوكرهاى اجانب و اين ريشه‏هاى فاسد از بين بروند و شما ملت عزيز سر فرازتر از آنچه تاكنون بوديد، در دنيا قدرت خودتان را نشان بدهيد. خداوند تمام شما را، تمام عزيزان ما را، تمام عزيزان آذربايجانى ما را توفيق و سعادت و عزت عنايت فرمايد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 191

تاريخ: 27/1/60

پيام امام خمينى به مناسبت روز ارتش جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

فرا رسيدن روز 29 فروردين روز ارتش شجاع و متعهد جمهورى اسلامى را به ملت ايران و به قواى مسلح و ارتش مجاهد تبريك مى‏گويم. اين سال، تبريك به ارتش و قواى مسلح و ملت كه چنين ارتشى دارند كه با مجاهدات بزرگ و فداكارى‏هاى شجاعانه، كشور عزيز خود را از شر جنود ابليس كه با پشتيبانى دو قدرت بزرگ و ساير قدرت‏هاى وابسته، به كشور عزيزمان هجوم نموده‏اند، نجات داده و چون سدى عظيم و بنيانى مرصوص در مقابل آن ايستادگى كرده‏اند و مى‏كنند، افزون و مضاعف است. روز ارتش در اين سال، روز حماسه ملت است، روز افتخار كشور است، روز سر افرازى ارتش و ساير قواى مسلح است. تبريك به ارتش و ملت شعار نيست، شعور و حقيقت است، حقيقتى كه در جبهه‏هاى كارزار جلوه گرفت، حقيقتى كه صداميان و جنود ابليس آن را لمس نموده و مى‏نمايند. ضربه‏هاى پى در پى و مداوم قواى مسلح شاهد اين حقيقت است. دنيا اين واقعيت را به ثبت رسانده، بگذار تا رسانه‏هاى گروهى مزدور، هر چه مى‏خواهند بگويند و هر چه به فكر زبونشان مى‏رسد بنويسند، بگذار تا شياطين خارج و داخل، هر توطئه‏اى كه بيانگر ضعف و شكست آنان است، براى تفرقه افكنى بين قواى مسلح قدرتمند بنمايند. اكنون تمام قواى عزيز همرزم ما با خاطرى آسوده و قلبى مطمئن و دلى سرشار از ايمان، يكدل و يك جهت، برادرانه در كنار هم، با دژخيمان از خدا بيخبر، در نبردند و تا انهدام اساس كفر، پا بر جا از حقوق انسان‏ها و مظلومان و مستضعفان جهان دفاع مى‏كنند. خداوند بزرگ يار و مددكار آنان باد. لازم است تذكراتى گرچه تكرارى است عرض نمايم:

1 - اين سال كه سال قانون اعلام شده است، لازم است كه در ارتش و ساير قواى مسلح، حفظ نظام و سلسله مراتب را كه قانون داخلى قواى مسلح است، بيش از پيش مراعات نمايند تا ارتش و ساير قواى اسلامى، قدرتمندتر و هر چه بيشتر منسجم، و تخلاف از اين امور، تخلف از قانون است و من اميدوارم با برادرى و حفظ نظام و حذف خشونت قواى مسلح اسلامى آسيب ناپذير شود.

2 - فرماندهان و ساير افراد ارتش مطمئن باشند كه زحمت و فداكارى‏هاى آنان در پيشگاه مقدس خداى بزرگ و در نزد ملت شريف مورد تقدير است و لازم است به ياوه گوئى‏هاى بعضى مغرضين و گروهك‏ها گوش ندهند و سستى و نگرانى به خود راه ندهند و بدانند كه از نقشه‏هاى شيطانى دشمن ايجاد ياس و تزلزل است و قدردانى از مجاهدات قواى مسلح كه يكى از وظايف

صحيفه نور ج 14 صفحه 192

اسلامى - انسانى است كه ملت شريف از آن غافل نيستند و شما هر چه به قدرت و پيشروى خود و شكست دشمن بيفزائيد، ملت به تقدير و تشكر و پشتيبانى خود مى‏افزايد. خداوند تعالى پشت و پناه شما و ملت يار وفادارتان مى‏باشد.

3 - اينجانب براى شهداى عزيز ارتش و ساير قواى مسلح، طلب رحمت از پيشگاه خداوند مى‏نمايم و طلب عافيت براى معلولين و مدافعين اسلام، و تبريك و تسليت به بازماندگان آنان‏مى‏دهم. بايد اين عزيزان بدانند كه مصيبت‏هائى كه به آنان وارد شده است، ملت شريف با آنان شريك مى‏باشند.

من فرزندان عزيزى كه افتخار آفرين بودند از دست دادم و شما عزيزان دلبندى كه موجب سر افرازيتان بودند به جوار رحمت حق فرستاديد. خداوند پناه شما و مددكارتان باد. من بار ديگر اين روز بزرگ را گرامى مى‏دارم و از خداوند سلامت و سعادت شما فرزندان را خواهانم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح‏الله‏الموسوى‏الخمين


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 193

تاريخ: 31/1/60

بيانات امام خمينى در جمع پرسنل صنايع نظامى كشور و اعضاى مكتب الزهراى يزد

كشورهاى قدرتمند دنبال اين بودند كه با تبليغات به ممالك ضعيف باور بياورند كه ناتوانند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اساس همه شكست‏ها و پيروزى‏ها از خود آدم شروع مى‏شود. انسان اساس پيروزى است و اساس شكست است. باور انسان اساس تمام امور است. غربيان و در سابق انگلستان و بعد از او امريكا و ساير كشورهاى قدرتمند دنبال اين بودند كه با تبليغات دامنه‏دار خودشان به ممالك ضعيف باور بياورند كه ناتوانند، باور بياورند كه اينها نمى‏توانند هيچ كارى انجام بدهند، اينها بايد در صنعت، در نظام، در اداره كشورها، دستشان به طرف قدرت‏هاى بزرگ از شرق و غرب دراز باشد. آنهائى كه مى‏خواستند مخازن اين كشورهاى ضعيف را ببرند، نقشه‏هاى درست فكر كرده آنها اين بود كه مردم اين كشور را، ملت اين كشورها را باور بياورند كه خودشان ناتوانند، ناتوانى را به خورد كشورهاى مستضعف بدهند و خود مردم با اين باور كه ما توانيم صنعتى را خودمان ايجاد كنيم و نمى‏توانيم لشكرى را خودمان اداره كنيم و نمى‏توانيم اداره مملكت خودمان را بكنيم، اين باور كه به وسيله تبليغات غربزدگان در اين ممالك پياده شد اين كشورها را به تباهى و عقب ماندگى كشاند. هر كارى را كه انسان باورش اين است كه ضعيف است نسبت به آن كار، نمى‏تواند آن كار را انجام بدهد. هر قدر، قدرت ارتشى زياد باشد، لكن قدرت روحى نداشته باشد و با باورش آمده باشد كه در مقابل فلان قدرت و فلان قدرت نمى‏تواند ايستادگى كند، اين ارتش محكوم به شكست است و هر كشورى كه اعتقادش اين باشد كه نمى‏تواند خودش صنعتى را ايجاد كند اين ملت ملت محكوم به اين است كه تا آخر نتواند و اين اساس نقشه‏هائى بوده است كه براى ملل ضعيف دنيا قدرت‏هاى بزرگ كشيده‏اند و قلمفرسايانى كه در راه آنها قلمفرسايى مى‏كردند و غربزدگانى كه وابسته به آنها بودند اين مطلب را به طور وسيع تبليغ كردند، به طورى كه اين ممالك باورشان آمده بود كه هيچ كارى از آنها ساخته نيست و هيچ امرى از امور كشورى و لشكرى و صنعت و ساير امورى كه در تمدن بشر دخالت دارد از عهده اينها ساخته نيست و بايد از غرب و از قدرت‏هاى بزرگ اينها تبعيت كنند، لشكرشان مستشار لازم دارد و كشورشان مدبر. اين باور مادامى كه در كشورهاى جهان و كشورهاى مستضعف هست براى خاطر همين باور تا آخر مبتلا و وابسته هستند.

صحيفه نور ج 14 صفحه 194

اگر ملت اين باور را داشته باشد كه ما مى‏توانيم در مقابل قدرت‏بزرگ بايستيم، توانائى پيدا مى‏كند

شما اگر چنانچه باورتان باشد كه نمى‏توانيد صنعت بكنيد و نمى‏توانيد صنايع بزرگ و كوچك را و چيزهائى كه احتياج به غرب بوده است خودتان آنها را درست بكنيد، تا اين باور هست نمى‏توانيد كه انجام بدهيد. اول بايد خودتان را درست كنيد، اول بايد باورتان بيايد كه ما هم انسانيم، ما هم قدرت تفكر داريم. ما هم قدرت صنعت داريم، اين قدرت در همه افراد بشر به قوه هست اگر اين باور براى شما پيدا شد و اين تجربه‏اى كه در اين دو سال شماها كرديد و ديديد كه آن حرف‏هائى كه گفته مى‏شده است تبليغات بوده است و مسائل آنطور نبوده است، اين تبليغات بوده است كه در مقابل قدرت هاى بزرگ نمى‏شود نفس كشيد و بايد تسليم قدرت‏هاى بزرگ شد.

شما در اين مدتى كه انقلاب كرديد و قيام كرديد، خودتان باورتان آمد و به دولت‏هاى مستضعف و ملت‏هاى مستضعف هم باورانديد كه مى‏شود در مقابل امريكاى جهانخوار و شوروى جهانخوار ايستادگى كرد. شما دو سال است كه قيام مردانه كرديد و در مقابل آنها ايستاديد و همه آنها را دستشان را از كشور خودتان قطع كرديد و ديديد كه يك مطلبى است امكان دارد و شما خودتان مى‏توانيد در عين حالى كه قدرت نظامى‏تان مثل آنها نيست و قدرت صنعتى‏تان مثل آنها نيست، لكن مى‏توانيد ايستادگى كنيد و يك ملت وقتى كه يك مطلب را باور كرد كه مى‏تواند انجام بدهد، انجام خواهد داد. اساس باور اين دو مطلب است، باور ضعف و سستى و ناتوانى و باور قدرت و قوه و توانائى. اگر ملت اين باور را داشته باشد كه ما مى‏توانيم در مقابل قدرت‏هاى بزرگ بايستيم، اين باور اسباب اين مى‏شود كه توانائى پيدا مى‏كنند و در مقابل قدرت‏بزرگ ايستادگى مى‏كنند.

اين پيروزى كه شما به دست آورديد، براى اينكه باورتان آمده بود كه مى‏توانيد، باورتان آمده بود كه آمريكا نمى‏تواند به شما تحميل بكند. اين باور اسباب اين شد كه آن كار بزرگ معجزه آسا را شماها انجام داديد و اگر چنانچه شما ملاحظه كنيد كه در اين دو سال در كشور ما صنعت‏هاى زيادى كه آنها انجام مى‏دادند خودشان انجام مى‏دهند و باورتان باشد كه خود ما هم مى‏توانيم صنعتى داشته باشيم و مى‏توانيم ابتكارى داشته باشيم همين باور توانائى، شما را توانا مى‏كند. اساس اين باور است كه آنها از ما گرفته بودند، آنها ما را از همه چيز تهى كرده بودند به طورى كه افكار ما، باورهاى ما همه وابستگى داشت.

اگر افكار يك ملتى وابستگى به قدرت بزرگى باشد تمام چيزهاى آن ملت وابستگى پيدا مى‏كند، عمده اين است كه افكار شما آزاد بشود، افكار شما از وابستگى به قدرت‏هاى بزرگ آزاد بشود. اگر افكار شما آزاد شد و باورتان آمد كه ما مى‏توانيم كه صنعتمند و صنعتكار باشيم، خواهيد بود. اگر افكارتان و باورتان اين باشد كه ما مى‏توانيم مستقل باشيم و وابسته به غير نباشيم، خواهيد توانست. اگر كشاورزان ما باورشان اين باشد كه ما مى‏توانيم در كشاورزى به جائى برسيم كه صادر كنيم و وابسته به غير نباشيم بلكه ديگران به ما محتاج باشند، مى‏توانند. اگر شماهائى كه در صنعت

صحيفه نور ج 14 صفحه 195

هستيد و در پرسنل صنعتى كار مى‏كنيد در ارتش، اين باور را داشته باشيد و به تجربه اين باور را امروز داريد كه مى‏توانيد صناع باشيد و مى‏توانيد كارهاى ابتكارى بكنيد، خواهيد توانست.

آنطورى كه به من اطلاع دادند در اين پرسنل صنعت، كارهاى بسيار مثبت انجام گرفته است و من اميدوارم كه از اين به بعد كارهاى بالاتر از شما انجام بگيرد به طورى كه دست ما به طرف غرب و شرق دراز نباشد و خود ما بتوانيم كارهاى خودمان را انجام بدهيم، خود ما بتوانيم كه كشور خودمان را به استقلال تام تمام، بدون وابستگى در هيچ امرى از امور به غير، بتوانيم اداره بكنيم. باورمان بيايد كه ما هم مثل ساير موجودات عالم مى‏توانيم كارهائى انجام بدهيم. با اين باور انشاء الله به پيش برويم. انشاء الله خداى تبارك و تعالى به شما كمك كند، همانطورى كه تاكنون به كمك‏هاى غيبى خداى تبارك و تعالى بوده است و اين كشورى كه كشور ائمه هدى و كشور صاحب الزمان سلام الله عليه است كشورى باشد كه تا ظهور موعود ايشان به استقلال خودش ادامه بدهد، قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد كه عالم را انشاءالله به عدل و داد بكشد و از اين جورهائى كه بر مستضعفان مى‏گذرد جلوگيرى كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page