توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صحيفه نور
صفحه ها :
1
2
3
4
5
6
7
[
8]
9
afsanah82
07-30-2011, 02:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 46
پاسخ به نامه حجتالاسلام محمدى رى شهرى در مورد رسيدگى به اتهامات گروه مهدى هاشمى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى رى شهرى وزير اطلاعات
با توجه به مسائلى كه تاكنون كشف و يا مورد سوءظن شده است و با توجه به جوسازىها و اطلاعيههايى كه با اسامى مختلف توسط افراد ضد انقلاب و منحرف و وابسته به مهدى هاشمى پخش گرديده است، كه نه تنها سوءظن را بيشتر مىكند كه خود دليل مستقلى است بر خط انحراف از انقلاب و اسلام، جناب عالى موظف هستيد به جميع جوانب اين امر با كمال دقت و انصاف رسيدگى نماييد و تمام افراد متهمى را كه از سران اين گروه محسوب مىشوند و نيز افراد ديگرى را كه در انتشار مسائل كذب و قضاياى ديگر دست داشتهاند، تعقيب نماييد. و بديهى است كه اين امر چون مربوط به اسلام و انقلاب و امنيت كشور است، تحقيق آن منحصراً در اختيار وزارت اطلاعات كشور مىباشد.
بايد تأكيد كنم كه همه در پيشگاه قضاوت اسلام مساوى بوده و نيز به همان اندازه كه اغماض از مجرمين گناه بزرگى است، تعرض نسبت به بى گناهان، از گناهان نابخشودنى است. خداوند تعالى را حاضر و ناظر بدانيد كه اين امر عبادتى است كه دامان بزرگانى را از اتهامات پاك و توطئه منحرفان را خنثى مىكند.
والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 47
تاريخ: 18/8/65
ديدار با گروهى از برادران ارتش، سپاه پاسداران و كميتههاى انقلاب اسلامى
در خارج بايد بدانند كه جمهورى اسلامى به كورى چشم ابرقدرتها، تثبيت شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از همه قواى مسلحه، چه ژاندارمرى، چه ارتش، چه سپاه پاسداران، چه كميتهها، چه بسيجىها و سايرين بايد تشكر كنم كه با قدرت خود اين جمهورى اسلامى را تثبيت كردند. و دشمنان ما چه در داخل و چه در خارج بايد بدانند كه جمهورى اسلامى به كورى چشم ابرقدرتها و به كورى چشم امثال منافقين و مخالفين با جمهورى اسلامى، تثبيت شده است و خللى انشاءالله در او وارد نخواهد شد.
آنچه من مىخواهم به آقايان عرض كنم اين است كه كراراً گفتم كه شما پيروزيد و كارى كه شما انجام مىدهيد، كارى است الهى، كارى است كه براى خداست و كوشش كنيد قصد خودتان را خالص كنيد براى خدا كه چه كشته بشويد و چه بكشيد، شما اهل نجات هستيد ولى كوشش كنيد كه قصد شما الهى باشد و بحمدالله هست. و من هر وقت كه چهره اينهايى كه دارند رو به جبههها مىروند ملاحظه مىكنم واقعاً از خودم خجالت مىكشم كه اينها به چه مقامى رسيدهاند، به چه پايهاى از عرفان، چه پايهاى از معرفت رسيدهاند كه اين طور با هيجان، اين طور براى خدا رو به جبههها مىروند.
و دشمنان ما بايد اين معنا را بدانند كه جمهورى اسلامى از اين به بعد، بلكه از اولى كه اين جمهورى رو به رشد رفت، جورى تثبيت شده است و جورى در دنيا الان به حسب واقع نمايش داده شده است كه وابستگى به هيچ كس ندارد، وابسته به ملت است، وابسته به قواى مسلحه است، اشخاص در اين امور دخالت ندارند.اين كه هى هر روز شهرت مىدهند كه چه شده است چه شده است، فلانى سكته كرده، فلانى در بستر مرگ است، فلانى، خوب! باشد، البته مرگ براى همه هست، براى ما هم هست، اما اين را بدانند كه شادى نكنند براى اين. اين يك امرى است كه واقع مىشود و شما خواهيد ديد انشاءالله كه جمهورى اسلامى باقى است چه ما باشيم، چه اشخاص باشند، چه نباشند. همينها بودند كه شادى مىكردند /كه/ براى اين كه جمهورى را در يك جايى در آن مركز منفجر كردند و هفتاد هشتاد نفر از دوستان ما را، از بزرگان را از بين بردند، شادى مىكردند كه جمهورى از بين رفت، تمام شد ديگر. ديدند كه ابداً تمام نشد و مردم ريختند بدتر از اول، بالاتر از اول، ريختند در خيابانها و چه
صحيفه نور ج 20 صفحه 48
كردند.
جنگ يك تكليف شرعى است كه مردم ادا مىكنند، من باشم ادا مىكنند، نباشم هم ادا مىكنند
حالا هم همين طور است، بيخود خودشان را معطل نكنند و همين طور اينهايى كه در اطراف خليج هستند بيخود خودشان را معطل نكنند و خودشان را فداى صدام نكنند، صدام رفتنى است، همين ممكن است كه انشاءالله به همين زودى او برود و على اى حال چه او رفتنى باشد چه نرفتنى باشد، ما يك تكليف داريم ادا مىكنيم، ملت ما، ارتش ما، سپاه ما و همه قواى مسلحه ما يك تكليف ادا مىكنند. اين مثل اين است كه گفته بشود كه اگر فلانى رفت و فلانى رفت، مردم نماز نمىخوانند، تكليف است، به رفتن كسى مردم دست از نمازشان برنمىدارند، به رفتن كسى نمازشان را، حجشان را دست از آن برنمىدارند. و قضيه جنگ امروز براى همه ما اهميتش بيشتر از فروع دين است. اين طور نيست كه جنگ مثل امر جنگى باشد كه ديگران با ديگران مىكنند. جنگى است كه اسلام دارد مىكند در مقابل كفر، اسلام دارد مىكند در مقابل نفاق و اين جنگ يك تكليف شرعى است كه مردم ادا مىكنند، من باشم ادا مىكنند، نباشم هم ادا مىكنند.
و اميدوارم انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد، سلامت بدهد و همه كسانى كه در اين راه براى خدا به رحمت ايزدى پيوستند و شهيد شدند، خداوند آنها را به رحمت خودش، به رحمت واسعه خودش غريق كند و در ضيافت خودش آنها را راه بدهد و كسان ديگرى هم كه معلول شدند يا مفقود شدند يا شايد صدمات ديگر برشان وارد شده، خداوند انشاءالله آنها را، هم صبر بدهد و هم شفا عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 49
تاريخ: 29/8/65
بيانات امام خمينى در جمع خانوادههاى شهدا، مفقودين و اسرا، جمعى از مسؤولين قضايى ارتش و مسؤولين اعزام بزرگ سپاه محمد (ص) و سرپرست بنياد شهيد به مناسبت ميلاد با سعادت رسول اكرم (ص) و ولادت امام جعفر صادق (ع)
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز كه از اعياد بسيار بزرگ اسلام است، به همه ملتهاى محروم اسلامى و همه مستضعفين جهان و ملت بزرگوار خودمان تبريك و تهنيت عرض مىكنم.
اين عيد بزرگ، سرمنشاء تمام بركات در عالم است و مركز وحدت مسلمين در جهان است. من نمىتوانم راجع به بركات اين عيد، امروز با وقت كم عرضى بكنم. اميد است كه گويندگان و نويسندگان در اين امر اهتمام كنند و بركات تولد اين دو بزرگوار را گوشزد كنند. آنچه كه من امروز مىخواهم عرض كنم، اين است كه ما در روزى عيد گرفتيم كه از جهاتى ملت ايران بايد جشن بگيرند. يكى جهات پيروزى ملت ايران در جهان، در جبههها در پشت جبههها، در همه كشورهاى اسلامى و غيراسلامى و يك امر مهمى كه در اين روز بايد تبريك به همه عرض بكنم، اين انفجار عظيمى است كه در كاخ سياه واشينگتن رخ داد و اين رسوايى بسيار مهمى كه براى سران كشور امريكا پيدا شد. شما ملاحظه بكنيد و ببينيد كه در تمام دنيا، در سراسر جهان، مطبوعاتشان و رسانههايشان و خطابههايشان تمام متوجه اين معناست كه سرپوشى بگذارند بر اين رسوايى كه براى رئيس جمهور آمريكا پيش آمد. رئيس جمهور آمريكا در اين رسوايى بايد عزا بگيرد و كاخ سفيد مبدل به كاخ سياه بشود - گرچه هميشه بوده است - لكن اين متفرقهگويى و اضطرابى كه در كاخ سفيد پيدا شد و در طرفدارهاى آمريكا، حكايت از عظمت مسأله مىكند. يك مقام عالى رتبه - به قول خودشان - از آمريكا به طور قاچاق و با تذكره جعلى وارد ايران مىشود، در صورتى كه ايران نمىداند چى است، به مجردى كه وارد مىشود و معلوم مىشود كه اين از مقامات امريكاست، ايران او را در يك جايى تحت نظر قرار مىدهد و محبوس مىكند و تمام حركات او را تحت نظر قرار مىدهد و او با هر كس خواسته است ملاقات كند، ملاقات نمىكند.
آنى كه ادعا مىكند كه اگر من به شوروى رفته بودم، رئيس شوروى سه مرتبه ديدن من مىآمد، گمان مىكند اين جا هم شوروى است!. اين جا كشور اسلام است، اين جا نه كرملين قابل اين است كه ذكرى ازش بشود و نه كاخ سياه! اين جا كشور رسول خداست، اين جا كشور حضرت صادق است،
صحيفه نور ج 20 صفحه 50
اين جا پاسدارهاى ما شرافت دارند بر كاخنشينها، اين جا بسيجىهاى ما و امت ما شرافت دارند بر تمام كاخ نشينهاى عالم و همه كسانى كه ادعاى پوچ خودشان را مىكنند و گمان مىكنند كه بايد عالم پيش آنها خاضع باشد.
آنهايى كه مىگفتند ما چه مىكنيم و چه مىكنيم و قطع رابطه مىكنيم و از اين مسائل مىگفتند امروز معلوم شد كه با عجز و ناله در پيشگاه اين ملت آمدهاند و مىخواهند كه رابطه برقرار كنند، مىخواهند عذر تقصير بخواهند و ملت ما قبول نمىكند. اين يك مسأله است، مسألهاى است كه از تمام پيروزىهاى شما بالاتر است. مسأله رئيس آمريكا با آن همه به قول خودش جلال و جبروت، كسى را از مقامات عالى بفرستد به اين جا كه با مقامات اين جا ملاقات كنند و هيچ يك از آنها حاضر به ملاقات نشود، اين مسأله بزرگى است كه دنيا را منفجر كرده است و بايد هم بكند. كاخ سفيد را به عزا نشانده است و بايد هم بنشاند. مسأله مسأله مهم است.
الان تسابق مىكنند تمام كشورهاى بزرگ براى رابطه پيدا كردن با ايران، اين چى است؟ اين افراد ايران است؟ اين جمعيت كثير ايران است؟ ايران جمعيتى ندارد در مقابل عالم. اين ايمان جوانهاى ماست، اين بركات رسول اكرم است، اين بركات امام صادق است. اين بركاتى است كه چشم دنيا را خيره كرده است و همه را مضطرب كرده. آنهايى كه گمان مىكردند كه با يك تشر ايران را مىتوانند چه بكنند، گمان كردند كه حالا هم زمان قاجار است، حالا هم زمان پهلوى است كه مردم بيدار نبودند. امروز زمان بيدارى مردم ماست، زمان هشيارى و شكوفايى ايمان است در اين كشور و لهذا مىبينيد كه الان هر راديويى را باز كنيد از خارج، از هر گوشه عالم راجع به قضاياى آمريكا و راجع به خضوع او در مقابل ايران صحبت مىكنند و حرفها را مىزنند. اضطراب در كلمات خود ريگان اين قدر هست. تناقضگويى، اضطراب هست كه انسان نمىتواند باور كند كه يك آدمى كه رئيس يك همچو كشورى هست و ادعايش آن قدر زياد است، اين قدر تناقضگويى، اين قدر اضطراب، اين قدر وحشت كه او را گرفته است، امروز يك چيز مهمى است. نه فقط او را، كرملين هم همين طور است، آنها هم مسابقه مىكنند با امريكا در رابطه با ايران.
امروز ايران بيدار شده است
چى است مسأله؟ چه شده است ايران؟ چه قصهاى در ايران واقع شده است كه سابق اگر چنانچه در زمان سلاطين سابق، در زمان قاجار، در زمان پهلوى اگر يك كلمه در آن جا مىگفتند اينها تمام كنار مىرفتند، اگر يك تشر مىزدند آنها خلع سلاح مىشدند، چه شده است كه حالا پاسدارهاى ما هم اعتنا به آنها نمىكنند؟ براى اين كه آن وقت مردم را خواب كرده بودند، تبليغات دامنهدار دشمنهاى اسلام، مردم را خواب كرده بودند، از هم جدا كرده بودند، شهرها از هم جدا بود، احزاب مختلفه همه با هم مختلف بودند، حكومتها همه دست نشانده بودند، اما امروز مسأله اين نيست، امروز ايران بيدار شده است، امروز اسلام در ايران رواج پيدا كرده است، امروز حقيقت ايمان در ايران
صحيفه نور ج 20 صفحه 51
شكوفا پيدا كرده است، اينها بركات ايمان است. غافل نباشيد از اين، بركات وحدت شما در تمام امور است. غافل از اين وحدت نباشيد، غافل از اين حظ الهى نباشيد. در عين حال انسان مىبيند كه در حالى كه كاخ كرملين به لرزه در آمده است و كاخ سياه سياهپوش شده است و مىخواهند توجيه كنند هى حرفهاى خودشان را و هى از اين ور و آن ور مىزنند كه توجيه كنند اين خطايى كه كردند و اين كسى را كه اين جا فرستادند و با رسوايى از اين جا بيرونش كردند، مىخواهند توجيه كنند، معالاسف بعض از اشخاصى كه در خود ايران هستند توجه به مسائل يا ندارند يا متعمدند. اينها هم /به تبع آنها كارهاى/ به تبعيت از تبليغات آنها، آنها هم با همان لسان، اين جا تبليغ مىكنند.
چرا مىخواهيد بين سران كشور تفرقه ايجاد كنيد
من نمىخواهم در اين روز مبارك اسباب افسردگى اشخاص بشوم، لكن مىخواهم عرض كنم چرا اين قدر ما عقب افتاده هستيم؟ چرا ما بايد به واسطه اغراض نفسانيه اين قدر خودمان را ببازيم؟ چرا بايد وقتى كه دنيا به تزلزل درآمده است براى اين بى اعتنايى ايران به كاخ سفيد و سياه، چرا ما بايد توجيه كنيم مسائل آنها را؟ چرا ما بايد اين قدر غربزده باشيم يا شيطان زده؟ من هيچ توقع نداشتم از بعض اين اشخاص، ولو بعضى شان در نظر من پوچند لكن از بعضى از اين اشخاص كه سابقه دارند هيچ توقع نداشتم كه در اين زمان كه بايد فرياد بزنند سر امريكا، فرياد مىزنند سر مسؤولين ما! چه شده است؟ شماها چهتان است؟ چه كرديد شماها؟ شماها چرا بايد تحت تأثير تبليغات خارجى واقع بشويد يا تحت تأثيرات نفسانيت خودتان؟ در يك همچون مسأله مهمى كه بايد همه شما دست به هم بدهيد و ثابت كنيد به دنيا كه ما وحدت داريم، وحدت ما اين طور شده است و در روزى كه /روز/ هفته وحدت است چرا شماها مىخواهيد تفرقه ايجاد كنيد؟ چرا مىخواهيد بين سران كشور تفرقه ايجاد كنيد؟ چرا مىخواهيد دو دستگى ايجاد كنيد؟ چه شده است شما را؟ كجا داريد مىرويد؟ اين تذهبون؟ من نمىتوانم كه آن طورى كه مىخواهم، با شما صحبت كنم و نمىخواهم در روز عيد رنجش براى شما پيدا كنم، لكن شما انصاف بدهيد كه در يك همچو وقتى، وقت يك همچو امورى است؟! وقت يك همچو تأييدى است از كاخ سفيد؟ وقت يك همچو تأييدى است از ريگان؟! لحن شما در آن چيزى كه به مجلس داديد، از لحن اسرائيل تندتر است، از لحن خود كاخنشينان آن جا تندتر است. شما چه شده است اين طور شديد؟ شما كه اين طور نبوديد بعضىتان، من بعضىتان را مىشناسم، شما اين طور نبوديد.
من اميدوارم كه شما باز توجه كنيد به مسائل، توجه كنيد به دنيا، توجه كنيد به خودتان، توجه كنيد به قدرت خودتان، نشكنيد اين قدرت را، گرچه شماها نمىتوانيد، لكن نبايد يك همچو كارى در ايران بشود. من نمىخواهم دل شما را بشكنم، لكن شما دل ملت ما را نشكنيد، شما دل مسؤولين ما را نشكنيد، شما هى تندرو و كندرو درست نكيند، دو دستگى ايجاد نكنيد، اين خلاف اسلام است، خلاف ديانت است، خلاف انصاف است، نكنيد اين كارها را.
صحيفه نور ج 20 صفحه 52
من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ملت ما سلامت و سعادت عنايت كند و دوستان ما را به خود بياورد و كسانى كه مىخواهند تفرقه ايجاد كنند، انشاءالله خدا هدايتشان كند و خداى تبارك و تعالى شر اشرار را از سر اين كشور كوتاه كند و اين عيد مبارك را بر همه مباركتر كند و رزمندههاى ما را در هر جا كه هستند با دل قوى به پيش ببرد و بدانند رزمندگان كه پيروزند و بدانند كه اين پيروزى كه اخيراً پيدا شد، از همه پيروزىها در نظر دنيا بالاتر است و توجه كنند به اين كه با عنايت خدا به پيش بروند و سيلى آخر را بزنند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 53
تاريخ: 26/9/65
پاسخ به نامه حجتالاسلام محمد على صدوقى در مورد بازسازى مناطق سيل زده يزد از محل وجوه بنياد صدوق
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد على صدوقى دامت افاضاته
با تقدير و تشكر از مردم متدين يزد ايدكم الله تعالى كه به چنين عمل بسيار مهم خداپسندانه اقدام نمودهاند و با طلب رحمت براى شهيد بزرگوار مرحوم صدوقى رحمةالله عليه و تقدير از زحمات ارزشمند جناب عالى در اين امر خطير، اميد است اهالى محترم ساير مناطق براى نجات جان افراد سيلزده هر چه بيشتر اقدام و در ساختن مساكن تخريب شده و ترميم خسارات وارده اقدام و موجب رضاى خداوند متعال و حضرت بقيةالله ارواحنا فداه را فراهم نمايند.
انشاءالله تعالى روحانيون معظم سراسر كشور دامت بركاتهم مردم را در اين امر حياتى تشويق و تجهيز فرمايند.
والسلام على عبادالله الصالحين
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:39 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 54
تاريخ: 2/10/65
فرمان امام امت به هيأت عفو زندانيان
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرات حجج اسلام، هيأت محترم عفو دامت افاضاتهم
بنا به گزارش واصله، بعضى از مسؤولين در مورد انحلال هيأت عفو كه مورد احترام و اطمينان اين جانب مىباشند، مطالبى نوشتهاند كه واقعيت ندارد و چنين انحلالى صورت نگرفته است و حضرات آقايان بايد توجه داشته باشند اين گونه مسائلى كه موجب رنجش خاطر همگى ماست، نبايد سبب دلسردى در كارها باشد، زيرا شما براى خدا كار مىكنيد و او از شما راضى و خشنود است.
من به قوه قضاييه توصيه مىكنم كه با روى گشاده شما را در سراسر كشور يارى دهند و شما نيز همچون گذشته با احتياط و دقت به كارتان ادامه دهيد و بدانيد كه شما مورد تأييد اين جانب هستيد.
خداوند به همه ما اين توفيق را عنايت فرمايد كه هر چه بهتر بتوانيم به اسلام و مسلمين خدمت كنيم.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:39 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 55
تاريخ: 7/10/65
پيام امام به ملت، روحانيون و مسؤولين براى كمك رسانى به هموطنان سيلزده
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت ملت شريف و مقاوم ايران و حضرات حجج اسلام و ائمه محترم جمعه و جماعات و روحانيون معظم و مسؤولين ارجمند جمهورى اسلامى ايران
ضمن تشكر از كمكهاى بيدريغ و ايثارگرىهاى بىشائبه برادران و خواهران ايمانى و روحانيون معظم و دولت و مسؤولين متعهد و خدمتگزار در امر كمك رسانى به هموطنان سيلزده و سپاسگزارى از اعلام آمادگىهاى عموم حضرات محترم، از آن جا كه مسأله مهم و مشكل اساسى اين عزيزان در وضع كنونى، بازسازى خانههاى ويران شده و تجديد بناى منازل آنان مىباشد، لازم است هر چه زودتر براى انجام اين امر مهم اقدام مؤثر و سريع صورت گيرد. و از آن جايى كه بعضى از روحانيون محترم و مردم شريف اقدام به اين امر كردهاند و نيز از آن جايى كه بنياد مسكن انقلاب اسلامى مورد تأييد اين جانب مىباشد و با تجربه و سابقه و تخصصى كه در اين كار دارد و آمادگى كامل خود را نيز براى انجام اين كار بزرگ اعلام نموده است، اميدوارم با هماهنگى كامل ميان تمامى آنهايى كه براى اين امر مهم كمر همت بستهاند، از هدر رفتن نيروها جلوگيرى شود تا به يارى خداى تعالى هر چه زودتر اين وظيفه بزرگ اسلامى و انسانى انجام پذيرد. و از نماينده محترم خود در بنياد مسكن جناب حجتالاسلام آقاى رسولى مىخواهم گزارش كارها را به اين جانب بدهند. موفقيت همگان را از پروردگار متعال مسألت مىنمايم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:39 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 56
تاريخ: 5/11/65
ديدار با اعضاى شوراى مديريت حوزه علميه قم
بسم الله الرحمن الرحيم
من چنانچه سابقاً نيز گفتهام، راجع به حوزه علميه عقيدهام بر اين است كه بايد به آن بيشتر از همه چيز توجه كرد، چرا كه حوزه علميه اگر درست بشود، ايران درست مىشود و اگر خداى نخواسته در حوزه علميه فسادى به وجود آيد - ولو در دراز مدت - در سرتاسر ايران آن فساد پيدا مىشود و آنها كه هميشه در فكر بودهاند كه در حوزه علميه نفوذ كنند، به همين خاطر است. نفوذ آنها، نفوذ ظاهرى نيست كه معلوم باشد فلان آقا نفوذى است، چه بسا بيشتر از شما اظهار ديانت بكند، معذلك در موقع مناسب كارش را انجام دهد. اينها از مشكلات حوزه است و قضيه تحصيل هم بايد به نحوى باشد كه فقه سنتى فراموش نشود و آن چيزى كه تا به حال اسلام را نگه داشته است، همان فقه سنتى بوده است و همه همتها بايد مصروف اين بشود كه فقه به همان وضعى كه بوده است محفوظ باشد. ممكن است اشخاصى بگويند كه بايد فقه تازهاى درست كرد، كه اين آغاز هلاكت حوزه است و روى آن بايد دقت بشود.
البته من همه شما آقايان را مىشناسم و از شما به خاطر زحمتتان در اين امر تشكر مىكنم، ولى بايد خيلى متوجه باشيد. در هر صورت آن چيزى كه براى حوزهها خطر است، اين است كه ما اين فقه را به نحوى كه به دست ما رسيده است، به نسل آينده تحويل ندهيم. بايد همان طور كه مبانى اسلامى، مبانى فقهى را تحويل دادهاند، ما هم به آيندهها تحويل بدهيم، كه اگر اين افراد در آينده نتوانستند كار خودشان را انجام بدهند، تقصير ما نباشد.
و ديگر اين كه اخلاق بايد در همه جا و در همه دروس مورد توجه قرار گيرد. و اعتقادم بر اين است كه بايد هر كس حوزه درسى بزرگ يا كوچكى دارد، يكى دو دقيقه مقدمتاً يا مؤخرتاً درس اخلاق بگويد كه طلاب با اخلاق اسلامى بار بيايند. و اجمالاً من از شما مطمئنم كه شما خوب كار مىكنيد و نظرات درستى داريد، لكن در هر كارى اشتباهاتى هم هست. گروههاى مختلف به اين حوزه نظر دارند، چون در دراز مدت مىتوانند كارهايى كه ما مىكنيم به هم بزنند. و اين كه شما در رابطه با سابقه افراد تحقيق مىكنيد، كار خوبى است، چرا كه اگر كسى قبل از انقلاب يا بعد از آن كجروى داشته است و الان مىگويد من توبه كردهام، ممكن است اين توبه كردن مصلحتى باشد. بايد توجه داشت كه اين افراد حوزه را فاسد نكنند. و شما هميشه با حضرات مراجع و ساير بزرگان مشورت كنيد و از آنها نظر
صحيفه نور ج 20 صفحه 57
بخواهيد و من هم به شما دعا مىكنم.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:39 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 58
تاريخ: 10/11/65
موافقت با انتصاب سركار سرهنگ منصور ستارى به فرماندهى نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران
بسمه تعالى
با تقدير و تشكر از خدمات سركار سرهنگ هوشنگ صديق، با پيشنهاد مذكور موافقت مىشود.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 59
تاريخ: 16/11/65
پيام به مناسبت روز انقلاب اسلامى و شهادت در تجليل از ايثارگران شهيد، جانباز و مفقود در دهه مباركه فجر
بسم الله الرحمن الرحيم
گرامى باد بر ملت بزرگ ايران و بر پيروان شاهد بزرگ، حضرت محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم وجود رادمردانى كه راه شهادت را برگزيدهاند و در هجرت از زندگى عالم ادنى و جهان سفلى به وادى ايمن و ملكوت اعلا رسيدهاند و در جستجوى حيات، سرچشمه را يافتهاند و سيراب و سرمست از جرعه ارجعى الى ربك به رويت جمال و كشف رضايت حق نايل آمدهاند و كفى بهم فخراً . و چه غافلند دنياپرستان و بيخبران كه ارزش شهادت را در صحيفههاى طبيعت جستجو مىكنند و وصف آن را در سرودهها و حماسه و شعرها مىجويند و در كشف آن از هنر تخيل و كتاب تعقل مدد مىخواهند و حاشا كه حل اين معما جز به عشق ميسر نگردد كه بر ملت ما آسان شده است. و اينك ما شاهد آنيم كه سبكبالان عاشق شهادت بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاختهاند و در پيشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع به شهود و حضور رسيدهاند و بر بسيط ارض، ثمرات رشادتها و ايثارهاى خود را نظاره مىكنند كه از همت بلندشان جمهورى اسلامى ايران پايدار و انقلاب ما در اوج قله عزت و شرافت مشعلدار هدايت نسلهاى تشنه است و قطرات خونشان سيلابى عظيم و طوفانى سهمناك را برپا كرده است و اركان كاخهاى ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه انداخته است و آنان را در عزا و ماتم از دست دادن ياران و نوكرانى چون محمدرضاخان و ساداتهاو نميرىها و نيز اقتدارها و افتخارات شيطانى خود سياهپوش كرده است و هنوز اول ماجراست و كابوسهاى ديگرى دارند و بايد خود را براى نابودى و مرگ جيرهخوارانى چون صدام و دست نشاندگانى چون اسرائيل غاصب آماده كنند، كه اينها همه از بركات سحر شهيدان ماست و ما در انتظار رؤيت خورشيديم و به شهيدان بايد گفت اتيكم الله مالم يوت احداً من العالمين .
و مبارك باد بر خانوادههاى عزيز شهدا، مفقودين و اسرا و جانبازان و بر ملت ايران كه با استقامت و پايدارى و پايمردى خويش به بنيانى مرصوص مبدل گشتهاند كه نه تهديد ابر قدرتها آنان را به هراس مىافكند و نه از محاصرهها و كمبودها به فغان مىآيند و نه از خيانت و وحشيگرىهاى صدام ديوانه و افسار گسيخته رو به زوال، در زدن شهرها و ويران كردن خانهها و مساجد و بيمارستانها و مدارس خم به ابرو مىآورند و چون گذشته به راه خود كه همان راه اسلام عزيز و عزت و شرف و انسانيت است ادامه مىدهند و زندگى با عزت را در خيمه مقاومت صبر، بر حضور در
صحيفه نور ج 20 صفحه 60
كاخهاى ذلت و نوكرى ابرقدرتها و سازش و صلح تحميلى ترجيح مىدهند. و من افتخار مىكنم كه در ميان شما و در كنار شما هستم و در غم و مصيبتهاى شما كه مصيبت اسلام و مسلمين است شريك مىباشم.
عجبا! كه ديو صفتان عفلقى وقتى كه در صحنههاى نبرد، آن همه شكستها را متحمل شدهاند و بزدلانه از روبروى شيرمردان ارتش اسلام پا به فرار گذاشتهاند، براى جبران آن همه ناتوانى و عجز، ناجوانمردانه خانهها و مدارس و بيمارستانها و مساجد را بر سر اقشار بىدفاع مردم از طفل شيرخواره گرفته تا محصل دبستانى و دبيرستانى و از بيمار در بيمارستانها تا پيرمردان و پيرزنان خراب مىكنند. آرى ملت عزيز ايران و خصوصاً مردم شهرهاى مورد تهاجم هوايى دشمن به خوبى لمس كردهاند كه دشمنان آنان راه پيشوايان و اعقاب شجره خبيثه بنىاميه و يزيدان عليهم لعنةالله را برگزيدهاند و هدفى جز محو آثار رسالت و اثبات و تحكيم شعار پوسيده لا خبر جاء و لا وحى نزل را دنبال نمىكنند، چرا كه از يزيديان انتظارى جز اين نيست كه به حريم كشور اسلامى ما و به ملت پيرو امام زمان و حتى به خانه آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم (يعنى قم) تجاوز نمايند و از ملت دلاور مسلمان ايران هم انتظارى جز ادامه راه حسين و زينب نيست كه اين راه را انتخاب كردهاند. ملتى كه سالار شهيدان را پيشوا و ايثار و فداكارى را سلاح و شهادت را سبب جاودانگى خود مىداند از چه مىترسد و با چه كسى جز خدا معامله مىكند؟!
و اينك من به همه عزيزانى كه خانه و كاشانه و جگر گوشگان خود را در اين حوادث و ميدان كارزار از دست دادهاند، عرض مىكنم كه يقيناً شما احساس همدردى اين خدمتگزار و پدر پير خود را درك مىكنيد كه من ويرانى خانههاى شما را ويرانى خانه خود و شهادت و جراحت عزيزان و فرزندان شما را شهادت و جراحت فرزندان خود مىدانم و با شما هستم و شما را به صبر و مقاومت سفارش مىكنم و اميدوارم كه ملت ايران با همان روح همبستگى و برادرى كه در همه مشكلات خود را ياور و غمخوار يكديگر مىدانند، در اين امتحان بزرگ الهى به يارى و كمك آسيبديدگان بشتابند و با آغوش باز و محبت و اخوت در رفع مشكلات آنان كوشش كنند و همگام با دولت خدمتگزار كه با كمال فداكارى و پشتكار شب و روز مشغول امداد و برنامهريزى هستند، به جنگ مشكلات بروند.
به هر حال قلم و بيان من عاجز است كه مقاومت عظيم و گسترده ميليونها مسلمان شيفته خدمت و ايثار و شهادت را در اين كشور صاحبالزمان ارواحنا فداه ترسيم نمايد و از حماسهها و رشادتها و خيرات و بركات فرزندان معنوى كوثر، حضرت فاطمه سلام الله عليها سخن بگويد كه همه اينها از هنر اسلام و اهل بيت و از بركات پيروى امام عاشورا سرچشمه گرفته است. و ملت ما كمربندها را محكم بستهاند و از زن و مرد و پير و جوان همه و همه، به جز تعداد انگشت شمارى منافق خودفروخته جاسوس و ساير وابستگان به استكبار جهانى، در صحنه نبرد حق در برابر باطل ايستادهاند و بر يكديگر سبقت مىجويند و كدام سبقتى در مسير الى الله بالاتر از اين كه سيلزدگان محصور در فكر كمك به جبههاند و رزمندگان در صحنه نبرد هم بضاعت مالى خود را به سيل زدگان
صحيفه نور ج 20 صفحه 61
تقديم مىكنند. و كدام تحولى بالاتر از اين كه پدران و مادران و همسران شهيدان ما از فراق عزيزان خود شكوه نمىكنند ولى غبطه و حسرت دورى از قافله شهدا را بر زبان دارند، و چه كر و كورند آنان كه بعد از تجربه سالها مقاومت و سرسختى اين ملت قهرمان هنوز هم بر حقايق و واقعيات پا مىنهند و به تجهيز صدام رو به احتضار و حزب عفلقى ادامه مىدهند كه در حقيقت خود و صدام را به گورشان نزديكتر و ملت ما را آبديدهتر مىسازند و عزم آنان را براى سرعت بخشيدن به سقوط متجاوز جزمتر مىكنند.
ابرقدرتها، از آمريكا كه در رأس همه مفاسد عالم است گرفته تا شوروى و فرانسه كه متأسفانه بيشترين امكانات تهاجم به شهرها را اعم از موشك و بمب و هواپيما در اختيار عراق گذاردهاند، بايد بدانند كه با ادامه اين حمايتهاى علنى و تلويحى از صدام كينه يك ملت انقلابى و استوار و يك حكومت اسلامى و مردمى و صددرصد تثبيت شده و داراى هواداران بىشمار از مكتبها و نژادها و مليتهاى مختلف در سرتاسر جهان را عليه خود برمىافروزند و مردم ما و ملتهاى جهان، آنان را در اين جنايتها و خيانتها سهيم مىدانند. و بايد تمامى قدرتها و ابرقدرتها بدانند كه ما تا آخرين نفر و تا آخرين منزل و تا آخرين قطره خون براى اعلاى كلمه الله ايستادهايم و بر خلاف ميل تمامى آنان، حكومت نه شرقى و نه غربى را در اكثر كشورهاى جهان پايهريزى خواهيم نمود. و استكبار جهانى چه زود فراموش كرده است صحنه عظيم و تاريخى حضور مردم در روز قدس را كه اگر دهها بار هم تكرار بشود، به يارى خداوند مردم ما همان مردمند و صحنهها همان صحنههاست.
من ضمن تشكر و تقدير فراوان از نيروهاى مردمى و بسيجيان جان بر كف و سپاهيان محمد و ارتش قدرتمند و مقاوم و سپاهيان قهرمان و دلاور و روحانيون و جهادگران و امدادگران و خبرنگاران و نيروهاى انتظامى كميته و شهربانى و ژاندارمرى و همه كسانى كه در پشت جبههها به تقويت و تدارك رزمندگان همت گماشتهاند و نيز با تقدير و تشكر وافر از رزمندگان عمليات كربلاى 4 و 6 و خصوصاً كربلاى 5 كه واقعاً حماسهها آفريدند و حيرت و تعجب همه جهانيان را برانگيختهاند و بر مستحكمترين دژها و موانع و مدرنترين سلاحها يورش بردند و دلاورانه در مصاف با دشمن زبون جنگيدند و اميران و افسران و درجهداران و سربازان بىشمارى از دشمن را به اسارت گرفتهاند و هم اكنون نيز به نبرد خود ادامه مىدهند و دل انبيا و پيامبر اسلام و مولاى خود حضرت صاحبالامر را شادمان ساختهاند. از همه جوانان غيور و اقشار برومند كشور اسلامى مىخواهم كه مثل هميشه به جبههها هجوم آورند و به سپاهيان حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه بپيوندند و نفسهاى آخر عمر صداميان را بگيرند كه دست نصرت حق با شماست و چنانچه تا به امروز و در همه صحنهها از امدادهاى غيبى و عنايات ويژه خود شما را متنعم ساخته است، بعد از اين يار و ياورتان خواهد بود و شما را تنها نخواهد گذاشت و من هم در همه حالات به شما دعا مىكنم و شما را دوست مىدارم و اى كاش در كنار شما و در سنگر شما بودم. خداوندا! به ملت ما و رزمندگان لشكر اسلام و به مسؤولين و فرماندهان كه با دقت و نظم و سعه
صحيفه نور ج 20 صفحه 62
صدر و جلب رضايت حق به برنامهريزى و هدايت امر جنگ مشغولند و به رزمندگان با اخلاص و با ايمان، از نيروى زمينى و هوايى و دريايى ارتش و سپاه و جنگآوران بسيج كه اسلام و انقلاب و ميهن اسلامى خود را بيمه كردهاند و دست تجاوزگران را شكستهاند و به روحانيون عزيزى كه حوزه علم را به مكتب عشق مبدل ساخته و پيشاپيش ارتش اسلام، سينهها را سپر كردهاند و به جهادگران بىسنگرى كه در سختترين شرايط به پاسدارى از حريم رزمندگان و تحكيم مواضع بىقرار آنان همت گمارده و با ايثار و فداكارى جان عزيزانمان را در سنگر و مواضع دفاعى حفظ كردهاند و به امدادگران و طبيبانى كه از خانههاى امن خود به جبهه مىروند و پا به پاى خط شكنان به نجات مصدومين و مجروحين همت مىگمارند و يا ابدان مطهر شهيدان را حمل مىكنند و به دانشگاهيان و دانشجويان و متخصصين از ارگانها و وزارتخانهها كه در امور مختلف يار و مددكار ارتش اسلامند و به فيلمبرداران و خبرنگارانى كه در خط مقدم جبهه حماسههاى بىنظير و جلوههاى ملكوتى جنود خدا را به نمايش مىگذارند و ملت ايران و مردم جهان را در عصر حاضر و آيندگان را به فرهنگ دفاع مقدس خود و تاريخ انقلاب آشنا مىسازند و به همه پشتيبانان و مراكز پشتيبانى از جبهه، از كشاورزان در گوشههاى دهات كه از ثمرات رنج خودمىگذرند، گرفته تا كارگران و مردم شهرها و بخشها و اقشار گوناگون بازارى و ادارى و غيره كه با جان و مال و قول و فعل خود، رزمندگان را حمايت و دلگرم مىكنند نصرت و بركت و پيروزى و شرافت و عزت دنيا و آخرت كرامت فرما.
خداوندا! شهداى عزيز اين ملت را كه براى تو و براى اعتلاى دين تو جان باختهاند، در جوار اوليايت مخلد فرما و به بازماندگان آنان خصوصاً پدران و مادران و فرزندان و همسرانشان كه براى رضاى تو، فراق و دورى آنان را تحمل مىكنند و پرچم مبارزه آنان را بر دوش گرفته و به پيش مىروند، صبر و اجر كرامت كن و فرزندان آنان را براى رأفت و مهربانى بيشتر به مادران داغديده خود مهيا فرما و جانبازان عزيز و پيروز و سرافراز ما را شفا عنايت كن و مفقودين و اسرا، اين شيرمردان دربند را با سلامت و پيروزى به اوطان خود باز گردان و ما را خدمتگزار اين ملت و ملت را قدرشناس زحمات شهيدانمان گردان و شيرينى و حلاوت محبت و رضايت خود را به ما عنايت كن و دعاى خير حضرت بقيةالله ارواحنا فداه را شامل حالمان گردان و اين انقلاب را از خطر آفتها و لغزشها و از كيد كافران و منافقان و ملحدان حفظ فرما.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 68
تاريخ:15/12/65
پاسخ به نامه آقاى موسوى گرمارودى
بسمه تعالى
جناب آقاى موسوى گرمارودى ايدهالله تعالى
همان گونه كه مرقوم داشتيد، جناب عالى پس از كشف انحراف بنىصدر چند مرتبه نزد اين جانب آمديد و اظهار داشتيد كه من مىخواهم از سمتى كه نزد بنى صدر دارم كنارهگيرى كنم و اين جانب براى مصالحى كه در نظر داشتم، با نظر شما مخالفت كردم و شما را با اكراهى كه داشتيد، از كنارهگيرى باز داشتم و شما را در اعمال مخالف او هيچ گاه شريك نمىدانم. انشاءالله تعالى موفق باشيد در خدمت به بندگان خداوند.
والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 69
تاريخ: 23/12/65
بيانات امام در جمع رئيس جمهور، رئيس مجلس ديوان عالى كشور و مسؤولان، كشورى و لشكرى در سالروز ولادت اميرمؤمنان حضرت على عليه السلام
اين موجود يك اعجازى است كه نمىشود در اطراف او آن كه هست صحبت كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين عيد سعيد را به همه مسلمين جهان و به ملت بزرگ خودمان و به همه مظلومان در طول تاريخ تبريك عرض مىكنم. اميدوارم خداوند در سايه عنايات حضرت ولى عصر و جد بزرگوارش حضرت رسول و حضرت امير سلامالله عليهما اين مملكت و ممالك اسلامى از شر اشرار مصون باشد. در باره حضرت امير سلامالله عليه اين قدر گفته شده است و نوشته شده است و باز هم حقش ادا نشده است. يعنى اين معجزه الهى تاكنون معلوم نشده است كه چه شخصيتى است. همه طوايف مختلفى كه در اسلام هستند و خصوصاً در شيعه مذهبها، اين حضرت را به خودشان نسبت مىدهند. عرفا، حكما، فقها، فلاسفه و اقشار مختلفه حتى دراويش، صوفيه و حتى كسانى كه به اسلام اعتقاد ندارند از كلمات ايشان استشهاد مىكنند./الان در يعنى/ آن وقت كه من عراق بودم كه حزب عفلقىاى كه اصلاً اعتقاد به اسلام ندارد، بلكه مضاد با اوست، معذلك كلمات ايشان را در ديوارها برش استشهاد مىكردند و هر كسى به يك نحو از ايشان اسم مىبرد. در زورخانهها به عنوان يك پهلوان، در جنگها به عنوان يك جنگنده، در مدارس به عنوان يك ارزشمند فقيه و در هر جايى كه ملاحظه مىكنيد به نظر هر يك و هر طايفهاى حضرت يك وضعى دارد و همه آنها را از خودشان مىدانند، الا البته بعضى كه اصلاً اعتقادى به اسلام ندارند، لكن معذلك آنى كه بايد باشد اين معما حل نشده است و نخواهد شد. اين موجود يك اعجازى است كه نمىشود در اطراف او آن كه هست صحبت كرد، هر كس به اندازه فهم خودش و به اندازه نظرى كه دارد در اين باب صحبت كرده است و حضرت غير از اين معانى است. يعنى ما نمىتوانيم به آن جايى كه بتوانيم از ايشان به آن جور كه هستند مدح كنيم. آن صفات متضاده كه در اشخاص نمىشود باشد، در ايشان هست. از همين جهت است كه اين صفات متضاده كه هست، اين كه هر كسى يك طرفش را گرفته است و خيال مىكند كه ايشان او است. كسى كه عارف مسلك است و در رأس عرفاى عالم واقع شده است، اين آدم در حكومت دخالت دارد، در صورتى كه عرفاى معروف اصلاً كنارهگيرى مىكردند. كسى كه در جنگها آن طور
صحيفه نور ج 20 صفحه 70
فعاليت داشته است معذلك در زهد و تقوا و كنارهگيرى از خلق آن طور بوده است. چون ابعاد مختلف درش بوده است. هر كسى يك بعدى از او را گرفته است و خيال كرده است كه بعد واقعى اين است و تاكنون آن بعدى كه ايشان دارند، آن بعد معنوىاى كه ايشان دارند براى كسى كشف نشده است مگر براى اشخاصى كه همطراز او هستند. از اين جهت در باره ايشان صحبت كردن از هر ترتيبى كه باشد، همه اين چيزها را دارد لكن آن كه هست نمىشود صحبت كرد، نمىتوانيم ما صحبت كنيم و لهذا بايد غمض عين كنيم از صحبت در باره ايشان و از ايشان بخواهيم كه ما را هدايت كند و به آن راهى كه ايشان هستند، ما لااقل به بعضىاش برسيم.
اگر هواهاى نفسانى در كار باشد اين منجر به اختلاف مىشود
اما راجع به مسائلى كه مناسب است در اين روز گفتن، من كمىاش را عرض مىكنم. ما الان گرفتارىهاى زيادى داريم كه همه مىدانيد. و مىدانيد كه همه قدرتهايى كه هستند با ما مخالفند. يعنى قدرتها دست به هم دادهاند تا اسلام را كه مىبينيد در اين جاها يك نمونهاى ازش پيدا شده است بكوبند و نگذارند كه اسلام سر بلند كند. ما تكليفمان چى هست؟ در اين حالى كه همه با ما مخالفند، همه مىخواهند /ما/ همه ما را از بين ببرند، مىخواهند ما را برگردانند به آن حالى كه يك نفر فرض كنيد كه سفير يا مادون سفير يك كشورى بتواند همه اوضاع ايران را به هم بزند، ما را مىخواهند به آن حال برگردانند. تكليف ما در اين وقت چى است؟ خدا براى ما چه راهى معين كرده؟ باز ما بايد بنشينيم با هم مختلف باشيم؟ باز با هم نزاع كنيم؟ حالا من اين كه مىگويم نزاع، نه اين كه نزاعى هست و ليكن بايد جلوگيرى كنيم كه مبادا باشد. حالا فردا رسانههاى گروهى نگويند كه فلانى گفته است كه نزاع هست و الان در ايران جنگ است. يكى از امورى كه آنها درصددند كه هميشه دامن به آن بزنند، همين كه در داخل ايران نزاع سر قدرت است. اينها باز نشناختند اسلام را، نشناختند ايران را، نشناختند متصديان امور در ايران را. خيال مىكنند كه يك دسته آن طرف ايستادند، يك دسته هم آن طرف ايستادند همه دارند تو سر هم مىزنند كه يكى مىخواهد قدرت را براى خودش، يكى مىخواهد قدرت را براى خودش، اين براى اين است كه نظر، نظر مادى است. وقتى نظر، نظر مادى شد همين طورها هست. اگر خداى نخواسته نظر مادى در بين ماها حاصل بشود و ما نسيان كنيم خداى تبارك و تعالى را به توجه به دنيا و مقامات، لاعلاج خواهد شد اختلاف. كسانى كه توجه به دنيا دارند، نمىشود اختلاف نداشته باشند، هر كسى براى خودش مىخواهد. آنهايى كه اختلاف ندارند، آنهايى هستند كه به دنيا اعتنا ندارند، آنهايى هستند كه ارزش را بهش توجه دارند، آنها بينشان اختلاف واقع نمىشود. اگر همه انبيا جمع بشوند و همه اوليا جمع بشوند، با هم اختلاف نمىكنند، يك كلمه اختلاف ندارند، لكن اگر دو تا كدخدا در يك ده باشد اختلاف پيدا مىكند، اگر دو عالم باشد (روحانى واقعاً) صد عالم روحانى باشد، ممكن نيست با هم اختلاف داشته باشند. اما اگر دو عالم باشد يا دو صورت عالم باشد كه بخواهد دكان درست كند براى خودش، شكى نيست كه با عالم ديگرى كه باز آن هم همين
صحيفه نور ج 20 صفحه 71
جور است اختلاف پيدا مىشود. و همين طور اگر چنانچه سران يك كشورى براى خدا كار بكنند، اينها اختلاف نخواهند پيدا كرد و بايد توجه كنند كه گمان نكنند كه مأمونند از اين كه به راه ابليس بروند. هيچ امرى يكدفعه نمىشود، به تدريج، يك قدم يك قدم انسان را مىكشانند به جهنم. از ابتدا نمىآيد نفس اماره انسان بگويد بيا برو جهنم، يا ابليس بگويد بيا برو جهنم، يا نفس اماره بگويد ياالله پاشويم دعوا راه بيندازيم، نخير. ابتدائاً از اول شروع مىشود يك قدم جلو مىرود آدم ازش غفلت مىكند، تبعيت مىكند، يك قدم ديگر جلو مىرود، يك وقت مىبيند كه سر از اين بيرون آورد كه با هم دارند اختلاف مىكنند. كه جلوى اين اختلافات را بگيريم؟ تكليف شرعى ما، تكليف عقلى ما، تكليف وجدانى ما اين نيست كه نگذاريم يك وقت خداى نخواسته بين اقشار اختلاف پيدا بشود؟ او به اين است كه هواهاى نفسانى كم بشود، غير از اين راهى ندارد. اگر هواهاى نفسانى در كار باشد، اين منجر به اختلاف مىشود، ولو اين كه هر مقدار هم يك نفرى آدمى باشد كه به ظواهر خيلى اعتقاد داشته باشد و خيلى هم دنبال ظواهر باشد، لكن وقتى كه در قلبش هواى نفسانى باشد قهراً آن هواى نفسانى او را دنبال مى كند. اين هواى نفسانى در همه هست /نمىشود/ تعرضش نمىشود كرد، لكن بعضىها مهار مىكنند و بعضىها مهار نمىكنند اين كه مىگويم در همه، يعنى همه مردم متعارف نه اولياى خدا -
همه توجه به اين داشته باشيد كه دنبال اختلاف نرويد
ما بايد فكر اين معنا باشيم كه در اين كشور يك وقت خداى نخواسته به تدريج اختلاف واقع نشود. همه پشتيبان هم باشيم. بنابر اين بگذاريم كه دندان روى جگر بگذاريم و هواى نفسانى را زير پا بگذاريم و با هم خوب بشويم. اگر در قلب هم يك چيزى هست كه الان نمىتواند يك آدمى جلويش را بگيرد، ولى در عمل قدرت دارد به اين كه جلويش را بگيرد، جلويش را بگيرد. امروز تأييد همه قشرها بر همه ما لازم است. ما بايد از مجلس طرفدارى بكنيم، مجلس هم بايد از همه ملت طرفدارى بكند. ما بايد طرفدار دولت باشيم، دولت هم بايد خدمت به ملت بكند. ما بايد به همه قوايى كه الان هستند تبعيت كنيم ازشان به اندازهاى كه بايد بكنيم و پشتيبانى كنيم ازشان به اندازهاى كه بايد بكنيم. آنها هم بايد از هم پشتيبانى بكنند. يك دسته بيايند بخواهند يك طرف بكشند، يك دسته هم يك طرف ديگر بكشند (در حالى كه نيست الان، اين طور دارند مىگويند) اگر خداى نخواسته يك جرقهاى پيدا بشود، خواهد دنيا اين را بزرگ كرد تا آن جايى كه بگويند ايران الان ديگر هيچ چيز درش نيست.
الان شما ملاحظه مىكنيد كه رسانههاى گروهى تمام چيزهايى كه در ايران، چيزهاى خوبى كه در ايران هست، اگر صحبت كنند به طور برقآسا ازش مىگذرند و تهمت مىزنند و سر آن تهمت ايستادگى مىكنند. جنگ واقع مىشود، مىبينيد كه الان پيروزىهاى بزرگ واقع شده است، اين را همچو مىبرندش و همين طور كنارش مىگذارند. اول كه اصل را ذكر نمىكنند، بعد هم اين، اين را
صحيفه نور ج 20 صفحه 72
گفت، آن هم او را گفت و تا حالا تأييدى ازش نشده. خبرگزارىهايشان مىآيند اين جا، آنهايى كه اغراض دارند يك چيزى انبار مىكنند و مىفرستند آن جا و آنها هم مىدانند كه اينها انبار كردند و فرستادهاند، معذلك مىگويند كه چيز است، ايران چه شده، چه شده، چه شده، دليل ما آن كسى است كه مخالف با ايران هست، آن مخالف با ايران اين طورى گفته، درست است لابد. اين براى اين است كه دنبال اين هستند كه يك چيزى از ما پيدا كنند و بزرگش كنند و ما را در داخل به هم بريزند. عقل ما و ديانت ما و اسلام و همه چيز اقتضا مىكند كه ما حالا وقتى بنا شد كه همه با ما بدند. با هم خوب بشويم، طرفدار هم باشيم. ارتش طرفدار سپاه باشد، سپاه طرفدار ارتش باشد و همه ارگانها طرفدار هم باشند. اين نخواهد ارتش را از بين ببرد، آن نخواهد سپاه را از بين ببرد، آن نخواهد دولت را از بين ببرد، آن نخواهد قوه قضايى را از بين ببرد، همه بايد با هم باشند. اين يك تلكيف الهى شرعى است به عهده ما و به عهده همه ملت، البته /در موقع/ اگر خداى نخواسته يك وقت ما ببينيم كه مىخواهد يك همچو چيزى واقع بشود، تكليف شرعى مان اين است كه با هر ترتيبى كه مىشود جلويش را بگيريم ولو به افشا كردن، ولو به اين كه يك نفرى را قربانى كنيم براى يك ملت، يك دستهاى را قربانى كنيم براى يك ملت.
آدم يك وقت از خودش تعريف مىكند براى اين كه هدايت كند ديگران را، اين نفس رحمان است
من دارم به شما آقايان عرض مىكنم همه توجه به اين داشته باشيد كه دنبال اختلاف نرويد. فردا ممكن است كه انتخابات پيش بيايد، خوب! در موقع انتخابات البته صحبتها خواهد شد، دنبال اين نرويد كه به هواى نفسانى خودتان براى خودتان درست كنيد. مىخواهد يك قضيهاى واقع بشود در ايران، دنبال اين نباشيد كه به نفع من باشد، آن يكى بگويد به نفع من باشد، اين مبدا اختلاف است. انبيا و اوليا و كسانى كه وارسته از دنيا هستند، اين معانى را ندارند. شما هم اگر تبعيت از انبيا داريد، تبعيت از اميرالمؤمنين سلامالله عليه داريد، بايد اين معنا را نداشته باشيد. اميرالمؤمنين سلامالله عليه تمام دنيا پيشش هيچ بوده، من گاهى فكر مىكردم كه حضرت امير و همين طور در بين انبيا هم همين طور، در بين ائمه هم همين طور گاهى از خودشان تعريف مىكنند، اين چيه؟ اين مبداش همانى است كه خداى تبارك و تعالى به آدم گفت، وادارش كرد به اين كه آن اسمايى را كه خدا به او تعليم كرده است امر بهش كرد كه بايد بگويى. اگر اين امر را نكرده بود آدم نمىگفت. اينها مأمورند كه چون مقام، مقام بزرگى است به مردم معرفى كنند اين مقام را براى تبعيت مردم، نه براى اين كه مىخواهند خودشان را چه بكنند. حضرت امير كه در بسيارى از جاها از خودش تعريف مىكند كه من اعتناى به دنيا ندارم، او مأمور است اين را بگويد، بهش هم سخت است اين. /به/ انبياى ديگر هم كه از خودشان يك چيزى صحبت مىكردند براى اين كه اين راه هدايت بوده است، نه براى اين كه براى خودشان بوده، راه هدايت به عالم غيب بوده. مثل يك طبيبى كه هيچ قواى نفس ندارد، لكن مىبيند كه اگر چنانچه طب
صحيفه نور ج 20 صفحه 73
خودش را نشان ندهد مردم به مرض مىافتند، به يك مرضى مىافتند، اين مجبور مىشود در عين حالى كه نمىخواهد از خودش تعريف كند، از طب خودش و اين كه من متخصص در اين امرم تعريف كند. دو جور تعريف داريم . يك وقت اين است كه آدم تعريف مىكند مىخواهد خودش را نشان بدهد، اين ابليس است. يك وقت اين است كه آدم تعريف مىكند مىخواهد خودش را نشان بدهد، اين ابليس است. يك وقت از خودش تعريف مىكند براى اين كه هدايت كند ديگران را، اين نفس رحمان است. حضرت امير كه مىفرمايد كه من، قسم مىخورد به اين كه اگر همه دنيا و چه را به من بدهند، من ظلم حتى به آن طور نمىكنم، اين وادار شده است از طرف خداى تبارك و تعالى به اين كه اين را بگويد تا مقام معلوم بشود. مردم تبعيت كنند، مثل همان طبيب مىماند، نمىخواهد خودنمايى كند مثل امثال ماها كه اگر فرض كنيد يك شعرى بلد هستيم مى خواهيم خودنمايى كنيم كه من آنم كه شعر گفتم، اگر يك درسى خوانديم خودنمايى كنيم كه من آنم كه درس خواندم، او مىخواهد هدايت كند مردم را به راهى كه غير از اين نمىشود و لهذا در عين حالى كه برايش مشكل است، مىگويد. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در عينى كه برايش مشكل بود كه حضرت امير را معرفى كند و راه هدايت را به مردم بگويد، براى اين كه مىديد ممكن است يك وقت اختلاف بشود، معذلك خدا الزامش كرد كه بايد بگويى، اگر نگويى كارى نكردى. اينها الزامى است. اين كه در لسان ائمه مىبينيد كه از خودشان تعريف مىكنند گاهى، اين يك الزامى است كه از طرف غيب /بر آن شده است/ بر آنها شده است كه بايد اين كار را بكنيد مردم طبيب را بشناسند. مردم يك ظاهرى مىبينند كه ظاهر اين و آن يكى مثل هم است، گاهى هم مىبينند كه خوب! اين آدم هم مىكشد، اين مامور است كه به آنها بفهماند كه اين آدمكشى چى است و راه هدايت اين است، مثل همان طبيب. اگر ما شمهاى از اين معنا پيدا بكنيم كه اگر هم معرفى مىخواهيم خودمان را بكنيم ما نبايد بكنيم البته، ما همچو مأموريتى نداريم، لكن اگر بخواهيم بكنيم براى اين باشد كه هدايت بشوند مردم، اگر ديديد براى خود است بدانيد كه دست شيطان در كار است. اگر ديديد كه يك وقتى ما مخالفت مىكنيم با رئيس جمهور، يا شما مخالفت مىكنيد بدانيد كه براى خدا نيست، دست ابليس در كار است. و همين طور اگر از دولت، اگر ما از دولتى كه الان دارد خدمت مىكند و خدمتش هم شايان است و مورد اعتماد است، ما بخواهيم تكذيب بكنيم، بدانيد كه دست شيطان در كار است، براى خدا نيست. اگر بخواهيم از ارتش بدگويى كنيم، بدانيد دست شيطان در كار است، از سپاه بكنيم بدانيد دست شيطان در كار است، دست الهى نيست. امروز شماييد و همه عالم دشمن شما، الا معدود ميزان را خود انسان در باطنش غالباً مىفهمد و اگر بخواهد بفهمد هم ميزان دارد. اين آدمى كه در رأس يك امرى واقع هست، پيش خودش يك وقت شايد فكر كند كه اگر اين امر دست آن يكى باشد، بهتر از من است، ببيند راضى هست واقعاً بين خودش و خداى خودش كه او باشد و خودش نباشد؟ اگر ديد راضى هست به اين امر، بداند كه يك چيزى از عالم غيب درش هست و اگر راضى نيست بداند كه عيب درش هست، نفسانيت درش هست. البته ما نمىتوانيم از نفسانيت خودمان به طور
صحيفه نور ج 20 صفحه 74
مطلق جلوگيرى كنيم، ما همچو قدرتى نداريم، اما قدرت اين را داريم كه جلوى خودمان را بگيريم اظهار نكنيم. قدرت نداريم اگر با يك كسى واقعاً مخالفيم، مخالفت را در قلبمان هم نداشته باشيم، اما قدرت اين را داريم كه در مقام عمل، در مقام اظهار نكنيم اين كارها را. و ما امروز ملكف شرعى هستيم، تكليف الهى است كه اگر در دلمان /هم از بعضى مان/ بعضى مان از بعضى مان خوشش نمىآيد در مقام عمل، در مقام ذكر، در مقام تبليغ بر خلاف نفس خودش عمل بكند، اين يك امرى است كه قدرت دارد انسان، اگر آن را قدرت ندارد، لكن عمل را، فعل را قدرت دارد و لهذا خدا از انسان مؤاخذه مىكند. مؤاخذه نمىكند كه چرا در قلب تو اين واقع نشد، حالا نقص انسان، اما اين مؤاخذه اين طورى ندارد. اما مىتوانستى در عين حالى كه خوش نيستى با اين، دوست ندارى، اين را ذكر نكنى، اين را قدرت دارى، نكردى معاقبى. و /ما/ امروز قضيه شخصى نيست كه يك كسى معصيت خدا را مىكند و معاقب است اين به اندازه شخصيت خودش و به اندازه حال خودش معاقب است. ما اگر امروز مخالفت با هم بكنيم، قضيه يك ملت در كار است، قضيه ملتهاى اسلامى در كار است، قضيه اسلام در كار است، قضيه ارزشهاى الهى در كار است، قضيه ملتهاى اسلامى در كار است، اين جرمش غير آن جرمى است كه كسى تو خانهاش نشسته، يك معصيتى مىكند، آن هم جرم است. اما كسى مخالفت بكند با يك كسى كه دارد خدمت به خلق مىكند اين غير آن جرمى است كه مخالفت بكند با يك شخصى كه در بين خانه خودش فرض كنيد كه در عائله خودش مىكند، آن هم جرم است. اما كسى مخالفت بكند با يك كسى كه دارد خدمت به خلق مىكند اين غير آن جرمى است كه مخالفت بكند با يك شخصى كه در بين خانه خودش فرض كنيد كه در عائله خودش مىكند، آن هم جرم است. اما اين جرم از آن جرم خيلى بالاتر است و اين يك چيزى است كه مشكل است خداى تبارك و تعالى انسان را ببخشد. امروز خيلى تكليف به عهده ماست، تكليفهاى شاق هم به عهده ماست. امروز شماييد و همه عالم دشمن شما الا معدود، البته بين ملتها زياد هست /شما/ به شما توجه دارند. اما دولتها معدودى هستند كه مخالف با شما نيستند، همه مخالفند. اگر ما هم بخواهيم خودمان با هم مخالفت كنيم، اين يك جرمى است كه تا ابد به عهده ما خواهد ماند و براى ما يك جرم ابدى ثابت خواهد شد، يك روسياهى ابدى پيش خداى تبارك و تعالى براى ما پيدا خواهد شد. حضرت امير سلامالله عليه در بسيارى از امورى كه برايش خيلى سخت بود، دندان روى جگر مىگذاشت و موافقت مىكرد براى مصالح كلى، براى مصالح اسلام. ما اگر تبعيت از او داريم بايد اين طور باشيم، اگر يك مقدار هم تبعيت داريم، يك مقدارى همين طور باشيم. در هر صورت آنى كه در يك همچو موقعى براى ما بايد خيلى مورد نظر باشد، اين كه الان دارند از اطراف دنبال اين مىروند كه ما را از باطن از بين ببرند، در داخل ما را خرد كنند، نتوانستند در خارج بكنند، نقشهها همه نقش بر آب شد و از بين رفت لكن حالا الان اين نقشه، نقشه مهمى است كه مىخواهند در داخل، هى چيزهايى مىگويند در كجا چى واقع شده، معلوم شد چه شده است، كى با كى دعوا دارد، كى با كى چه دارد و اينها تأثير دارد اگر چنانچه توجه نكند انسان به خداى تبارك و تعالى، از خداى تبارك و تعالى در واقع نخواهد اين را كه انسان را از اين شرها نجات بدهد، ممكن است انسان در دام بيفتد. و ما بحمدالله امروز همه با هم خوب هستيم، انشاءالله و اميدوارم خداى تبارك و تعالى همه را
صحيفه نور ج 20 صفحه 75
تأييد كند و همه شما ديگرى را تأييد كنيد، همه ملت دولت را تأييد كند، دولت همه ملت را تأييد كند و مجلس و همين طور همه با هم باشند تا انشاءالله خداى تبارك و تعالى قدرت بدهد به همه و توجه كند به همه و اين ملت را از شر اشرار نجات بدهد.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 76
تاريخ: 1/1/66
پيام نوروزى
بسم الله الرحمن الرحيم
يا مقلبالقلوب والابصار يا مدبرالليل و النهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال.
نوروز امسال يك خصوصياتى دارد كه براى آن خصوصيات مبارك است و من به ملاحظه آن خصوصيات به تمام مسلمين جهان و مظلومين جهان و ملت مجاهد و عزيز خودمان تبريك عرض مىكنم. بعض از آن خصوصيات اين است كه بحمدالله ما سالى را تجديد مىكنيم كه قبلش پيروزىهاى چشمگيرى بود كه همه مىدانند و اميدوارم كه خداوند در اين سال نو هم آن پيروزىهايى كه بايد عنايت بفرمايد، به ما عنايت بفرمايد. و از خصوصياتى كه كمتر اتفاق مىافتد، اين است كه امسال، اين سال نو بين دو عيد بزرگ واقع شده است بين سيزدهم و مبعث. مبعث كه مال بعثت ولى الله اعظم، ولى الله مطلق بالاصاله است و مولود كه باز عيد ولى الله بالتبع است و اين دو بزرگوار در عوالم غيب با هم بودند، متحد بودند و شهادت در اين عالم يكى مظهر آن غيب مطلق است در بعثت و يكى مظهر آن غيب مطلق است در امامت. امامت و بعثت دو امر هستند كه اينها به ظهور آن معنويت بزرگ عام است و آن ولايت است و به اين لحاظ اين عيد، اين روز بزرگ به واسطه محفوف بودنش به اين دو عيد بزرگ، اين عيد ملى هم مبارك است. و دنبال اين مطلب اين معنا را بايد عرض كنم كه ما واقع شديم در بين اين دو عيد كه يكى عيد ولادت حضرت امير و يكى عيد بعثت كه بزرگترين اعياد اسلامى است. و اين دو بزرگوار همان طورى كه در عالم غيب و غيب غيب با هم بودند و متحد بودند، در عالم هم كه آمدند، در اين دنيا هم كه آمدند اينها اخوت داشتند، برادرى داشتند و يك بودند و اين براى ما بايد عبرت باشد كه مايى كه الان در اين عيد، در اين روز نوروز واقع شديم، بين دو عيدى واقع شديم كه صاحبان آن دو عيد در همه نشئات با هم بودند و در اين نشئه هم برادر بودند. ما بايد از اين عبرت بگيريم كه ما هم برادرى خودمان را حفظ كنيم. تمام كسانى كه در اين كشور متصدى امور هستند، بايد برادرى خودشان را حفظ كنند و اخوتى كه بين آن دو بزرگوار بوده است ما تبعيت كنيم از آنها و اخوت داشته باشيم، همان طورى كه آنها در تمام ايام عمرشان در اين عالم در تمام اوقات با هم بودند و پشتيبان هم بودند و يكى به تبعيت آن ديگرى همه امور را محول به او كرد و همه امور را به تبعيت او بجا
صحيفه نور ج 20 صفحه 77
آورد و بااو بود و برادر او بود در همه امور، كسانى هم كه در اين كشور هستند، از هر قشر و از هر طايفه خصوصاً متصديان امور، اينها تبعيت كنند از اين بزرگوار در اين كه اخوت خودشان را حفظ كنند، برادر باشند خصوصاً در اين مقطع از زمانى كه اگر چنانچه يك خللى واقع بشود در برادرى اين آقايان، خلل به اسلام واقع مىشود و لهذا مسأله، مسأله مهمى است و ما در يك مقطع بزرگ و عظيمى واقع شديم و اگر چنانچه اخوت خودمان را حفظ كنيم و همين طور ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلحه از عشايرى و غيره، اينها هم اخوت خودشان را حفظ كنند، تبعيت كرديم از مولاهاى خودمان و به سعادت انشاءالله مىرسيم.
و اگر چنانچه يك وقت خداى نخواسته هواهاى نفسانى در كار بيايد و انسان تبعيت از هواى خودش بكند و بخواهد در مقابل هم جبههگيرى بكند، خداى نخواسته اگر يك همچو امرى واقع بشود، بدانيد كه ما مخذول دنيا و آخرت خواهيم بود. و لهذا در اين عيد، در اين مقطع از زمان، در اين چيزى كه براى ما الان پيش آمده است و آن روزى كه روز نو است، سال نو است و محفوف به دو عيد بزرگ است، ما بايد از آنها تبعيت كنيم و اخوت خودمان را در همه جا حفظ كنيم و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه اين اخوت را بين همه ارگانها، بين مجلسىها و بين دولت، قوه قضايى و ساير مردم، بين همه قشرهاى ملت حفظ كند و ما آن تبعيت را از موالى خودمان بكنيم كه انشاءالله با سعادت از اين دنيا برويم. و مهم قضيه هواى نفس است، در همه امور آن چيزى كه انسان را به دام مىاندازد، هواى نفس انسان است و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه موفق كند اين مسلمين را، موفق كند اين سردمداران مسلمين را به اين كه توجه بكنند به اين كه كارهايى كه مى كنند از روى هواى نفس نباشد و خصوصاً در اين ملت ما كه بحمدالله تاكنون به اين وضع رسيدهاند و اين پيروزىها را پيدا كردند و البته شهيد دادند، البته معلول دادند، مفقود دادند و جوانهاى خودشان را از دست دادند لكن در عين حال با هم بودند و پشتيبان هم بودند، از اين به بعد هم پشتيبان هم باشند و برادر باشند با هم. و من اميدوارم اين روز نو به همه مبارك باشد، به همه قشرهاى ملت، به هر طايفهاى از طوايف ملت و اميدوارم كه كسانى كه تاكنون با اين جمهورى اسلامى، از كسانى كه مال خود ايران بودند و با جمهورى اسلامى به توهماتى مخالفت مىكردند، از اين به بعد از مخالفتشان دست بردارند و آن طورى كه رضاى خداست بجا بياورند. رضاى خدا امروز اين است كه اسلام پرتوش در همه جا باشد و اين تابع اين است كه شما در داخل، همه، همه قشرها، كسانى كه به خيالاتى مخالفت مىكنند يا مخالفت كردند و كسانى كه در خارج هستند و به خيالاتى مخالفت مىكنند، اينها بيدار بشوند، هشيار بشوند و هواهاى نفسانى را از دست بدهند، دست بردارند از هواهاى نفسانى. و خداوند انشاءالله همه قشرها را سعيد كند و موفق كند به اين خدمت به اسلام و به خدمت به ملت و مسلمين.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 63
تاريخ: 21/11/65
ديدار با گروهى ا زمسوولان كشور، اقشار ملت و ميهمانان خارجى دهه فجر به مناسبت سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
من مقدم ميهمانان عزيزى كه از بلاد مختلف تشريف آوردند در اين كشور مظلوم، مقدم آنها را مباركباد عرض مىكنم و از خداوند تعالى مسالت مىكنم كه همه آنها و همه ملتهاى مستضعف جهان را در مقابل مستكبران پيروز فرمايد.
مسائل ما زباد است، من بعضى از مسائل را عرض مىكنم و اميدوارم كه آقايان كه در اطراف تشريف مىبرند توجه به اين مسائل را به اهل ملت خودشان و به اشخاصى كه متعهد هستند، آنها را تذكر بدهند. صورت اعمال هميشه شبيه به هم است، ظاهر عمل از يك فاجر فاسد ظاهر بشود يا كافر ظاهر بشود و از يك مؤمن موحد يا از يك ولى خدا، ظاهر يكى است. شمشيرى كه ابن ملجم مىكشد و بهترين خلق الله را شهيد مىكند با شمشيرى كه بهترين خلق الله مىكشد و عدوالله را اعدام مىكند در صورت يكى است، شمشير است و قدرت عمل است و كشتن آن طرف يا شهيد كردن آن طرف. اما آنچه كه ممتاز مىكند اين دو عمل را از هم و همه اعمال صادرهاز بشر به واسطه او ممتاز مىشود آن عبارت از غايات اعمال است، انگيزههاى اعمال است، اين شمشير براى چه كشيده شد و براى چه زده شد؟ اين ندا براى چى بلند شد و براى چى ختم شد؟ اگر شمشير براى خدا بلند بشود و براى خدا به پايين بيايد، اين انگيزه، انگيزه الهى است. ارزشمند است. اگر براى شيطان باشد، اين ابليسى است و ارزشمند نيست، اين در همه اعمال مردم است. در همه اعمال خصوصى انسان و در اعمال اجتماعى، سياسى، انقلابى است.
همه رژيمهاى دنيا كه در سر كار هستند، اينها اعمالشان اعمال دنيايى است
انقلابات در دنيا زياد واقع شده است و يك حكومت رفته است، حكومت ديگر آمده است، يك رژيم رفته، رژيم ديگر آمده است، ولى انقلاباتى كه آمده است بايد ديد انگيزه انقلاب چه بوده است و براى چه چيز انقلاب واقع شده و ثمره اين انقلاب چى هست و چه بوده. انقلاب فرانسه، شوروى، ساير انقلاباتى كه در عالم واقع شده است، يك انقلاباتى بوده است و يك رژيمها تغيير كردند به رژيمى ديگر، حكومت تغيير كرده به حكومت ديگر، اما انگيزه، انگيزه مادى بوده است، انگيزه دنيايى
صحيفه نور ج 20 صفحه 64
بوده است. آن وقتى كه روسيه قيام مىكند و رژيم سابق را از بين مىبرد، انگيزهاش اين بوده است كه اين دنيا دست من باشد نه دست او. الان هم كه همه رژيمهاى دنيا در سر كار هستند، اينها اعمالشان اعمال دنيايى است. ياكلون كما تاكل الانعام : مثل همان حيواناتى كه با هم جنگ مىكنند و يكى ديگرى را از بين مىبرد، انگيزه يك انگيزه طبيعى است، يك انگيزه دنيايى است. اين دنيا را او مىخواهد براى خودش حفظ كند، آن هم مىخواهد براى خودش. قدرت را او براى خودش مىخواهد، آن هم براى خودش مىخواهد. اما انگيزه انبياء در انقلاباتشان، در قيامشان دنيا نبوده است، اگر دنيا را اصلاح كردند تبع بوده است، انگيزه الهى بوده است، براى خدا بوده و براى معارف الهى و براى بسط عدالت الهى در جامعه. آن انگيزه است كه اين انقلابات را از هم جدا مىكند. ما اين انقلابى كه كرديم و ملت ما كرد، اين را به حسب آن طورى كه از اول نداى او بلند شد و الان هم اين ندا بلند است، اين انقلاب براى اسلام بوده است نه براى كشور، نه براى ملت، نه براى به دست آوردن يك حكومت. براى اين كه اسلام را از شر ابرقدرتها و جنايتكارهاى خارجى و از شر سليقههاى كج داخلى داخل اسلامى نجات بدهد. اين انگيزه، انگيزهاى است كه اگر چنانچه در جوانهاى ما ملاحظه بفرماييد، در عموم ملت ملاحظه بفرماييد، البته استثنا دارد، در همه جا استثنا هست، در زمان رسول الله هم استثنا بود، هميشه اين استثناها هست، اما وقتى كه وجهه عمومى مردم را در اين حركتهايى كه دارند، در اين شور و شوقى كه دارند و رو به مرگ مىروند با شور و شوق، از هر كدام بپرسيد كه تو چرا دارى مىروى به جبهه، مىگويد: براى /اين كه/ خدا، براى اسلام، براى خدا، براى امر خداست. اما اگر فرض كنيد كه از يك سرباز روسى بپرسند كه تو براى جبهه مىروى چه كنى؟! او مىگويد مىخواهم اين كشور را به دست بياورم، مىخواهم قدرت خود را توسعه بدهم. در عالم هميشه همين طور است. ما بايد فكر اين معنا باشيم كه ما تلخىها و شيرينىها داشتيم. اما تلخىهايى كه داشتيم براى اين است كه ما معارفمان ناقص است. شما ملاحظه كنيد كه بهترين خلقالله در عصر خودش، حضرت سيدالشهداسلامالله عليه و بهترين جوانان بنى هاشم و اصحاب او شهيد شدند و از اين دنيا رفتند با شهادت، لكن وقتى كه در آن مجلس پليد يزيد صحبت مىشود، حضرت زينب سلامالله عليها قسم مىخورد كه ماراينا الا جميلا : رفتن يك انسان كامل، شهادت يك انسان كامل در نظر اولياء خدا جميل است، نه براى اين كه جنگ كرده و كشته شده، براى اين كه جنگ براى خدا بوده است، قيام براى خدا بوده است. اگر اين معنا را تزريق كنند، اين ميهمانهاى ما، اين ميهمانهاى عزيز ما در مملكتهايى كه مىروند به مردم بگويند كه جوانهاى ايران با اين انگيزه دارند خودشان را به جبهه مىرسانند و به شهادت، و شهادت را فوز عظيم مىدانند. اين شهادت فوز عظيم دانستن نه از باب اين است كه كشته شدن است، خوب! كشته شدن، طرف ما هم كشته مىشود، از باب اين است كه اين انگيزه براى اسلام است، وقتى انگيزه براى اسلام شد، ديگر لذت دارد نه غم، منتها ما چون ناقص هستيم و نرسيديم به آن مقامى كه بايد برسيم، از اين جهت تلخى داريم. ما البته تلخىها داشتيم به حسب اين وضع روحىاى كه داريم، از ما اشخاص بزرگ شهيد شده
صحيفه نور ج 20 صفحه 65
است به دست اشخاص پليد و خانوارها، خانوادهها، اطفال اينها الان دارند كشته مىشوند و اين براى ما سخت است، براى ما دشوار است، لكن وقتى انگيزه را ملاحظه كنيم و غايات اعمال را ملاحظه كنيم و اگر بفهميم اين مقاصدى كه انبياء داشتند و آن كارهايى كه انبياء كردند و آن كارهايى كه در صدر اسلام واقع شده است، چه جور بوده است براى ما سهل مىشود. يعنى خوف از بين مىرود، تلخى مبدل به لذت مىشود، ناگوارى مبدل به گوارايى مىشود و هر چه طرف اين انگيزه پيش برويم و اين مطلب روحى را بر خودمان تزريق كنيم و با مجاهدت پيش برويم، اين اسباب اين مىشود كه هيچ تلخى ما در دنيا نبينيم مگر آن چيزى كه مخالف اسلام است. آنى كه مخالف اسلام است براى ما تلخ باشد و آن چيزى كه براى اسلام است، براى ما شيرين باشد. سعى كنيد كه انگيزهها، انگيزههاى الهى باشد شما مىبينيد با اين كه هر روز تقريباً ايران زده مىشود و عده كثيرى از بچهها، از كودكها، از زنهاى پير، از مردهاى پير، از مردم عادى، دارند خراب مىشود خانهها به رويشان، معذلك از همان زير آوارها كه در مىآيند، حرفشان اين است كه ما بايد تا پيروزى جنگ كنيم، اين يك انگيزهاى است كه در اين جوانهاى ما پيدا شده است و اميد است كه در ما هم پيدا بشود. من واقعاً وقتى كه بعضى از اين جوانها را مىبينم، بعضى از اين صحبتهاى جوانها را مىشنوم، بعضى از اين شادىهاى آنها را مىبينم در جبههها، مىبينم كه جايى كه الان آتش است و هر روز آتشبازى است، اينها با سرافرازى و با عظمت روح و با شادى دارند پيش مىروند، من متحير مىشوم و از اين حسرت مىبرم كه ما نرسيديم به يك همچو مقامى. سعى كنيد كه انگيزهها، انگيزههاى الهى باشد. سعى كنيد كه به مردم خودتان هر جا هستند، به كشورهاى خودتان هر جا هستند تزريق كنيد كه انگيزههايشان الهى باشد، براى كشورگيرى نباشد، براى سلطه نباشد، براى دنيا نباشد، گمان نكنند كه دنيا يك چيزى است كه باقى مىماند، چند روز مىماند دست اين و از بين مىرود. آن چيزى كه باقى مىماند آنى است كه لله تعالى است. ما عندكم ينفدو ما عندالله باق *. ما عندالله آن چيزهايى است كه انسان براى خدا مىكند، آنها باقى هست و آن چيزى كه پيش خود ما هست از دنيا و از جهاتى كه نفسانيت ما دارد، اينها از بين مىرود.
پس بنابراين شما مطالعه كنيد در حال اين كشور، در حال اين ملت و بگوييد اين ملت را و اين كشور را براى كشورهاى خودتان، شايد انشاءالله همين انگيزهها پيدا بشود و از سلطههاى خارجى كم بشود. و ما اميدواريم كه جوانان ما در اين اوقات همان طورى كه از اول بودند و با شادى به طرف جنگ مىرفتند و به طرف رساندن اسلام به پيروزى و خارج كردن اسلام از شر ابرقدرتهاى خارجى و سليقههاى كج داخلىاى كه در داخل كشورهاى اسلامى هست، اينها براى شر اينها و از بين بردن اينها پيروز بشوند و برسند به جايى كه حكومت اسلامى توسعه پيدا كند در همه جا و عدل اسلامى در همه جا توسعه پيدا بكند و عدل اسلامى اين است كه همه حكومتهايى كه در دنيا هستند، روى موازين
صحيفه نور ج 20 صفحه 66
اسلامى حكومت بكنند. و ما اميدواريم كه اين امر به تدريج مهيا بشود براى آن وقتى كه آن عدل بزرگ اسلامى در روى زمين توسعه پيدا مىكند و حكومت ها، حكومت عدل مىشوند.
و من از خداى تبارك و تعالى براى پيروزى اسلام و براى كسانى كه به اسلام خدمت مىكنند و كسانى كه دنباله اسلام هستند، رحمت و مغفرت طلب مىكنم و از خداى تبارك و تعالى براى كسانى كه در راه اسلام شهيد شدند، يا معلول شدند، يا اسير شدند، براى آنها سلامت و خروج از سلطه قدرتها دعا مىكنم و اميدوارم كه همه شما و همه آنها سلامت باشند و دنيا و آخرت شما انشاءالله اصلاح بشود.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 78
تاريخ: 8/1/66
ديدار با وزير بهداشت و درمان و آموزش پزشكى و مسؤولين پزشكى كشور در سالروز بعثت رسول اكرم (ص)
با بعثت پيامبر اكرم انقلاباتى حاصل شد كه قبل از او نبوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد سعيد را كه بايد گفت بزرگترين اعياد اسلامى است، من به همه مسلمين جهان و مستضعفين جهان تبريك عرض مىكنم. قضيه بعثت، مسألهاى نيست كه ما بتوانيم در اطراف او صحبتى بكنيم. ما همين قدر مىدانيم كه با بعثت پيغمبر اكرم انقلاباتى حاصل شد و چيزهايى در دنيا حاصل شد /به تدريج/ كه قبل از او نبوده است. آن معارفى كه به بركت بعثت رسول اكرم در عالم پخش شد كسانى كه مطلعند كه اين معارف چى است و تا آن اندازهاى كه ماها مىتوانيم ادارك بكنيم - مىبينيم كه از حد بشريت خارج است، اعجازى است فوق ادراك بشريت، از يك انسانى كه در جاهليت متولد شده است، در جاهليت بزرگ شده است و يك آدمى بوده است كه در يك محيطى پرورش يافته است كه اسمى از اين مسائل اصلاً نبوده در آن وقت. محيط آن جا اصلاً راجع به مسائل دنيا و به مسائل عرفان و فلسفه و ساير مسائل اصلاً آشنايى نداشتند و در تمام عمرش حضرت آن جا بوده، يك سفر مختصرى كرده است كه چند وقتى، يك چند روزى، سفر كرده و برگشته. آن وقت، وقتى كه بعثت حاصل شد، انسان مىبيند كه يك مطالبى پيش آورده است كه از حد بشريت خارج است. اين اعجازى است كه براى اهل نظر دليل بر نبوت پيغمبر است والا ايشان به خودش نمىتوانست اين كار را بكند، نه تحصيلاتى داشت، حتى نوشتن را هم نمىدانست، مسائل، يك مسائل بزرگى است كه ما نمىتوانيم در اطرافش صحبت كنيم و كشف هم نشده است، براى خود ايشان است و كسانى كه خاص الخالص ايشان هستند. مسائل اجتماعى در اسلام مىدانيد كه هست، همه جور مسائل هست و به درجه اعلا هست كه از عهده يك نفر آدمى كه در آن محيط زندگى كرده است، و يا در هر محيطى يك نفر آدم بتواند اين طور در دنيا همه چيز را بيابد كه مطابق عقل حالا باشد و آينده، اين يك امر اعجاز است، غير از اعجاز چيز ديگر نمىتواند باشد. فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود ما هم بايد از قضيه بعثت و آن بركات بعثت كه حاصل شده است، با اين كه آنى كه پيغمبر مىخواست حاصل نشده است حالا و بعدها هم نخواهد حاصل شد، آن مسائلى كه اوخواست كه
صحيفه نور ج 20 صفحه 79
مى خواهد، مردم چه بشوند، نه در زمان خودشان شد و نه بعد شد، و گرچه بعضى آخوندهاى دربارى مىگويند كه فلانى گفته است كه پيغمبر نتوانست بله! من عرض مىكنم پيغمبر نتوانست، اگر توانسته بود تو آخوند دربارى! حالا نبودى. همه مىدانيم كه در زمان پيغمبر وضع جورى بود كه پيغمبر حتى احكامى كه مىخواست بگويد، تقيه مىكرد حضرت، مسائلى كه مىخواست بگويد حضرت ملاحظه مىكرد و موفق نشد پيغمبر به آن چيزى كه مىخواست، آن چيزى كه دلخواهش بود /بعثت/ بعث كرد، همه چيز گفت، در رساندن مطلب هيچ قصورى نبود، اما در فهماندن مردم، آشنا كردن مردم به مسائل يك مسألهاى نبود كه از عهده كسى برآيد. (و لهذا مىبينيد فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود. بله، در زمان حضرت صاحب سلامالله عليه حكومت واحد مىشود، قدرت حكومت... عدالت يك عدالت اجتماعى در همه عالم مىآيد اما نه اين كه انسانها بشوند يك انسان ديگر، انسانها همانها هستند كه يك دستهشان خوبند، يك دسته شان بد، منتها آنهايى كه بد هستند ديگر نمىتوانند كه كارهاى خلاف بكنند) در هر صورت مسأله بعثت مسألهاى نيست كه ما حالا بتوانيم در اطرافش صحبت كنيم.
مجاهده در راه خدا مراتب دارد، يكى از مراتبش اين است كه انسان براى خدا مداوا كند
من بايد از شما آقايانى كه حاضر هستيد و كسانى كه غير حاضر هستند، از تمام اقشار ملت تشكر كنم كه يك ملت نمونه هستيد و اميد است كه اين ملت نمونه اسباب اين بشود كه انقلاباتى در ايران، در دنيا پيدا بشود زيادتر از آنى كه الان هست. از پزشكان من بايد تشكر كنم و عرض كنم بهشان كه خداى تبارك و تعالى مجاهدين در راه خودش را برايشان مقام بزرگ قائل است و مجاهد در راه خدا مراتب دارد. يكى از مراتبش هم اين است كه براى خدا انسان مداوا كند كسانى كه مبتلا هستند، خصوصاً در اين زمان و در اين وقتى كه ما واقع هستيم كه انصافاً كارهاى شما يك مجاهده در راه خداست منتها بايد توجه كنيد و مجاهده لله باشد، براى او باشد. وقتى براى او باشد، هميشگى مىشود. چيزهايى كه براى خداست، اينها دايم است هميشگى است. چيزهايى كه براى طبيعت و ماده است، خود ماده و طبيعت از بين مىرود، آنهايى كه براى اوست آنها هم از بين مى روند. شما پزشكان كه الان بايد گفت يكى از مجاهدين در راه خدا هستيد، توجه بكنيد كه اغراضتان يك اغراض مادى نباشد، اغراض الهى باشد. اغراض الهى داشتيد، مادى هم دنبالش هست، اما اين مادى ديگر الهى شده است كه دنبالش هست. اغراض مادى شديد، هر چه هم بگوييد براى خدا، درست نخواهد شد. عمده اين است كه اغراض را همه قشرهاى ملتدولت، مجلس همه غرضهاشان را غرض الهى كنند تا همه مسائل مسائل الهى بشود، آن وقت ما راه يافتيم به يك گوشهاى از آن چيزى كه انبيا مىخواستند.
صحيفه نور ج 20 صفحه 80
شما هم خودتان را عوض كنيد و با مردم راه برويد
شما مىبينيد كه ما الان مبتلا هستيم به چه چيزهايى در دنيا، بايد من و شما ترك تعجب كنيم از اين كه تحول در همه چيز واقع شده الا در قصرهاى اين قدرتمندان، دنيا عوض شده است اينها باز خيال مىكنند كه دنياى صد سال، صد و پنجاه سال پيش است. اينها باز نفهميدهاند يا خودشان را به نفهمى مىزنند كه همه عالم عوض شده است، آفريقا عوض شده است، اروپا عوض شده است و همه آسيا عوض شده است، همه عوض شدند، همه عوض شدند الا اين سردمداران كه يا عوض نشدهاند يا خودشان را مى زنند به اين كه ما عوض نشدهايم. و اينها خيال مىكنند كه مثلاً ايران باز مثل زمان قاجار و زمان پهلوى است كه اگر يك سفيرى از آنها بخواهد يك كارى را بكند، اينها جرأت نكنند مقابلش حرف بزنند، اگر يك قضيهاى بخواهد واقع بشود، به مجرد اين كه سفير فلان جا آمد گفت نه، تمام بشود. اينها نمىفهمند كه مسأله اين طور نيست و دنيا حالا اين نيست؟ دنيا حالا اين نيست كه شما هر چه آن جا نشستيد و گفتيد، اين عمل بشود. شما غايت امر بتوانيد كلاه خودتان را نگه داريد، دنبال اين نباشيد كه كلاه مردم را برداريد. اگر نفهميديد تا حالا كه دنيا چه خبر است، بايد گفت كه شما در رأس نفهمها واقع هستيد. و اگر مىفهميد و خيال مىكنيد مردم ديگر نمىفهمند، اين هم باز يك اشتباه بزرگ است كه شما خيال مىكنيد مردم حالا، مردم زمان صد سال پيش از اينند، مردم زمان پنجاه سال پيش از اينند، نه، اين طور نيست، تغيير كرده است، تحول حاصل شده است، دنيا به هم خورده است، انقلاب پيدا شده است در دنيا و شما سرتان را زير برف كردهايد و همان حرفهاى سابق را مىزنيد. اگر در خليج فارس چه بشود، تنگه هرمز چه باشد، ما چه مىكنيم! شما خيال مىكنيد كه حالا هم مثل سابق است كه در خليج فارس و در همه جا يك كلمه مىگفتيد تمام مىشد قضيه. حالا نيست مسأله اين طور، بفرماييد در خليج ببينيد چه خبر است. و لهذا يك روز مىگويند كه ما چه مىكنيم، يك روز بر مىگردند، يك روز مىگويند نگفتيم اين طور. در كاخ سفيد مسائل يك مسائلى است كه يكىشان مىگويد كه ما دخالت نظامى مىكنيم، يكىشان مىگويد ابداً همچو چيزى نبوده. اصلاً سر درگمند، نمىفهمند چه مىكنند وباز هم نشناختهاند مردم را، نشناختهاند دنيا را، دنيا عوض شده است، شما هم بايد خودتان را عوض كنيد، افكارتان را عوض كنيد. نمىشود حالا مثل سابق با ديكتاتورى يا به تبليغ به هم زد اوضاع را، يك كلمه شما بگوييد، خيال مىكنند همه بايد بگويند چشم، نمىگويند ديگر، مردم نيستند اين طور حالا و بايد شما هم خودتان را عوض كنيد و با مردم راه برويد، خيال نكنيد كه همه مردم بايد دست بسته در مقابل شما هيچ حرفى نزنند، امروز ايران ما اين طور است كه اگر چنانچه فرض كنيد كه يك رئيس جمهور آمريكا بيايد اين جا، مردم عادى اين جا حاضر برايشان نيستند بروند تماشايش كنند، اين طور نيست كه خيال كنيد كه اگر يك كسى بيايد، اين جا چه خواهد شد، چه مىشود اگر چه بشود. نخير، اين مسأله اين نيست، مردم عوض شدهاند، يك جور ديگرى شدهاند، اعتنايى به اين مسائل ندارند. نه ما، افريقايىها هم ندارند، ساير جاها هم ندارند، فقط شماها هستيد! كه چند نفرى كه يك مسائلى دستتان است و يك قدرتهايى دستتان است و خيال مىكنيد كه اعمال
صحيفه نور ج 20 صفحه 81
نمىخواهيد بكنيد، مىخواهيد بگوييد كه ما اعمال مىكنيم و با همين كار تمام بشود، با اين كار تمام نمىشود، اعمال هم بكنيد نمىشود. شوروى فهميد كه در افغانستان، با اين كه كشور افغانستان آنهايى كه سر كار هستند با شوروى هستند و كمونيست در آن جا هست، معذلك اين عدهاى كه مسلمان هستند در آن جا و اهل اسلام هستند همچو مجال را بر شوروى تنگ كردهاند كه الان نمىداند چه جورى از اين غائله بيرون برود. مثل ايران كه دولتش و ملتش و همه با هم هستند، فقط يك چند نفر انگشت شمارند كه تبع امريكا هستند، نمىفهمند كه خودشان چه مىگويند، يك چند نفر معدودى هستند كه اينها برخلاف هستند و من عقيدهام هست كه اينها هم بيايند و با مردم بشوند و خيال نكنند كه حالا سابق است و امريكا هر كارى دلش بخواهد بكند كه شما بترسيد از امريكا.
من اميدوارم كه خداوند توفيق بدهد به ملتهاى مظلوم دنيا كه در مقابل ظلمها بايستد و نترسند، گمان نكنند كه اينها هر چه گفتند عمل مىكنند، اينها نه، اينها مىخواهند كه با همان تبليغات كار را انجام بدهند و از اين تبليغات هيچ وقت نترسيد و كشور ايران كه نمىترسد، ببينيد كه ايستاده مقابل و افغانستان كه ريختند درش و آن طور فساد را درست كردند اين طور ايستاده است و آنها را مستاصل كرده و در لبنان بالاتر از آنها مىبينيد كه چه كردهاند و دنيا عوض شده است و /شما/ مسلمين توجه كنند و مظلومين توجه كنند كه /اين/ بايد خودشان را حفظ كنند و در مقابل ابرقدرتها بايستند و اميدوارم خداوند همه را توفيق بدهد و به بركت اين عيد سعيد انشاءالله خداوند پيروز كند شما را، مملكت ما را همان طورى كه مستقل است به استقلال بيشتر برساند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 82
تاريخ: 25/1/66
ديدار با خانوادههاى شهدا، مفقودين و اسرا، بازماندگان شهداى لبنان، سرپرست بنياد شهيد، وزير و مسؤولين وزارت كشور به مناسبت نيمه شعبان
بسم الله الرحمن الرحيم
ماه رمضان ماه نبوت است و ماه شعبان ماه امامت
عيد سعيد بر همه مسلمين جهان و مستضعفان مبارك باد. ما در ماه شعبان هستيم و چند روز ديگر در ماه رمضان واقع مىشويم. ماه رمضان، ماه نبوت است و ماه شعبان، ماه امامت. ماه رمضان، ليلهالقدر دارد و ماه شعبان، شب نيمه شعبان دارد كه تالى ليلهالقدر است. ماه رمضان مبارك است براى اين كه ليلهالقدر دارد و ماه شعبان مبارك است براى اين كه نيمه شعبان دارد. ماه رمضان مبارك است براى اين كه نزول وحى بر او شده است يا به عبارت ديگر معنويت رسول خدا وحى را نازل كرده است و ماه شعبان معظم است براى اين كه ماه ادامه همان معنويات ماه رمضان است. اين ماه مبارك رمضان جلوه ليلهالقدر است كه تمام حقايق و معانى در او جمع است و ماه شعبان، ماه امامان است كه ادامه همان است. در ماه مبارك رمضان، مقام رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به ولايت كلى الهى بالاصاله تمام بركات را در اين جهان بسط داده است و ماه شعبان كه ماه امامان است، به بركت ولايت مطلقه به تبع رسول الله همان معانى را ادامه مىدهد. پس ماه رمضان ماهى است كه تمام پردهها را دريده است و وارد شده است جبرئيل امين بر رسول خدا و به عبارت ديگر وارد كرده است پيغمبر اكرم جبرئيل امين را در دنيا، و ماه شعبان، ماه ولايت است و همه اين معانى را ادامه مىدهد. ماه رمضان مبارك است كه قرآن بر او وارد شده است و ماه شعبان مبارك است كه ادعيه ائمه عليهمالسلام در او وارد شده است. ماه مبارك رمضان كه قرآن را وارد كرده است، قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مايحتاج بشر است و ماه شعبان كه ماه امامان است، ادامه همان حقيقت است و همان معانى در تمام دورهها.
آن چيزى كه در قرآن به طور اسرار هست، در ادعيه ائمه ما به طور اسرار هست. در دعاى شعبانيه مىخوانيم كه مى فرمايد، عرض مىكند به خدا: واجعلنى ممن ناديه فاجابك و لا حظته فصعق لجلا لسك فناجيته سراً و عمل لك جهراً . مسأله صعق را مىآورد در ميان، همان معنايى كه در قرآن كريم راجع به حضرت موسى مىگويد: فلما تجلى ربه للجبل و موسى در صعق واقع شد. اين ماه صعق است و اين هم ماهى است كه همان صعق را مىخواهد. اين ماه تجلى الهى است بر پيغمبر
صحيفه نور ج 20 صفحه 83
اكرم و اين ماه تجلى الهى به تبع پيغمبر اكرم بر امامان است. حضرت مهدى سلامالله عليه ابعاد مختلفه دارد كه آنچه كه براى بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست، چنانچه آنچه از قرآن و پيغمبر اكرم براى بشر معلوم شده است، بعض ابعاد آن معنويات است. معنوياتى در قرآن هست كه براى هيچ كس جز پيغمبر اكرم و كسانى كه شاگرد او هستند و از او استفاده كردند، كشف نشده است و بر ادعيه ما مسائلى هست كه همان طور است. همان طورى كه رسول اكرم به حسب واقع حاكم بر جميع موجودات است، حضرت مهدى همان طور حاكم بر جميع موجودات است. آن خاتم رسل است و اين خاتم ولايت، آن خاتم ولايت كلى بالاصاله است و اين خاتم ولايت كلى به تبعيت است. پس اين دو ماه، ماههايى هستند كه بايد ما راجع به آنها احترام قائل بشويم و ادعيهاى كه بر اين ماه مبارك، ماه معظم شعبان وارد شده است و پس از آن در ماه مبارك رمضان وارد شده است بخوانيم و درش تدبر كنيم. مفسرانى كه اهل اين معانى هستند، ادعيه ائمه را تفسير كنند، مناجات شعبانيه از مناجاتهايى است كه كم نظير است، مثل دعاى ابوحمزه كه از حضرت سجاد وارد شده است، آن هم كم نظير است و اين هم كم نظير است. دعاى كميل در شعبان وارد شده است و يكى از چيزهايى است كه ادعيههايى است كه در پانزده شعبان، شب پانزده شعبان خوانده مىشود، مشتمل بر اسرارى است كه دست ما از آن كوتاه است. از ائمه هدى ادعيهاى وارد شده است كه مضامين آنها را بايد تأمل كرد و آنهايى كه اهل نظر هستند، اهل معرفت هستند در آنها شرح كنند، آنها را به مردم ارائه بدهند، اگر چه هيچ كس نمىتواند آن چيزى كه به حسب واقع هست شرح كند.
ماه رمضان را مهلت ندهيم به اين جنايتكار كه مجهز بشود
ما از اين مسأله بايد بگذريم و همان اكتفا كنيم به اين كه ما تابع هستيم و ما قائل به اين هستيم كه نور نبوت و نور امامت از صدر خلقت بوده است و تا آخر خواهد بود. در ماه مبارك جنگ بدر واقع شده است. اينهايى كه در هر بهانهاى مىخواهند مهلت براى صدام بگيرند، اخيراً هم باز متشبث شدند به اين كه در ماه مبارك آتش بس باشد، مهلت بدهيد به اين جنايتكار كه در ماه مبارك تجهيز كند خودش را و بعد از ماه مبارك بدتر از اول حمله كند! يك جنايتكارى كه از هيچ امرى از امور نمىگذرد و به هيچ قشرى از اقشار رحم نمىكند و به اهل كشور خودش هم رحم نمىكند و آنها را در تحت فشارها و كشتارها قرار مىدهد و دايماً درصدد فرصت است براى اين كه خودش را تحميل كند بر همه منطقه. آنهايى كه تبع امريكا هستند، آنها دعوت مىكنند ما را بر اين كه در ماه مبارك رمضان آتش بس. در سال قبل بود يا سال جلويى بود كه دست اندركارهاى عراق مىگفتند كه ماه حرام است، /در/ جنگ حرام است. اينها باز اين مطلب هم نفهميدند كه ماه رجب ماه حرام است نه ماه رمضان، ماه رمضان ماه جنگ است. ملت ما بايد متوجه باشند به دسيسههاى قدرتهاى بزرگ كه در هر فرصتى دسيسهاى ايجاد مىكنند و ما بايد هشيار باشيم و گول اينها را نخوريم و ماه رمضان را مهلت ندهيم به اين جنايتكار كه مجهز بشود و باز به شرارت خودش ادامه بدهد. اين شخص الان در
صحيفه نور ج 20 صفحه 84
لب گودال است، لب گودال جهنم است و شما جوانها و شما مردم بايد اين را ثابت كنيد در جهنم، الان هم جهنم محيط بر اوست، الان هم اين زندگىاى كه او مىكند زندگى جهنمى است و آن اخلاقى كه دارد اخلاق جهنميان است. برماست كه به هيچ يك از اين بوقهاى تبليغاتى و آنهايى كه تبع آنها هستند يا از زبان امريكا صحبت مىكنند يا اشتباه مىكنند در امور راجع به اين كه جنگ را بايد پايان داد، هيچ گوش ندهيد، جنگ پايان ممكن نيست بپذيرد الا به رفتن اين حزب فاسد انشاءالله.
و مرگ بر همه ظالمهاى دنيا، مرگ بر آنهايى كه دارند مردم را و ملتها را مىچاپند و با تبليغات خودشان، خودشان را يك ملت يا يك دولت صلح طلب حساب مىكنند. اينها در حال مرگ هستند. آنى كه باقى است خداى تبارك و تعالى است، آن كه هست و هميشه هست، اوست و آن كه اهل سعادت است، آنى است كه تقوا داشته باشد، تبعيت داشته باشد از اسلام و تبعيت از اسلام اگر ما داريم، بايد هم دشمنان اسلام را سركوب كنيم تا آن اندازهاى كه مىتوانيم و هم بايد بين دوستان خودمان محبت ايجاد كنيم.
وحدت را حفظ كنيد تا خداى تبارك و تعالى عنايتش را مستدام كند
آقاى محتشمى سلمهالله گفتند كه استاندارها در اين جا هستند يا جمعى از اشخاصى كه مسؤولين هستند. آقايان بايد، آقايان استاندارها بايد توجه كنند كه وحدت خودشان را و وحدت خودشان با ملت را حفظ كنند كه ما هر چه داريم، به بركت خدا و عنايت او از اين ملت داريم. آن كه شما را به اين مسند نشانده است، اگر مسند داشته باشيد ملت است، آن كه دست ظلم را از شما كوتاه كرده است و عدالت را مىخواهد اجرا كند همين ملت است، همين جوانهايى هستند كه الان در راه اسلام فداكارى مىكنند. بايد وحدت داشته باشيد تا حفظ بشويد، دسيسهها براى ايجاد اختلاف است و شما توجه داشته باشيد كه يك كلمه اختلاف آميز از گناهان بزرگى است كه مشكل است خداى تبارك و تعالى بيامرزد، چه اين كلمه صادر بشود از دشمنهاى ما، چه اين كلمه صادر بشود از دوستان ما، چه از اشخاصى كه ادعاى قداست مىكنند و چه از اشخاصى كه اين ادعا را ندارند. يك كلمه اختلاف انگيز در يك همچو موقعى كه اسلام در معرض خطر كفر است، اين از گناهانى است كه نمىشود به اين زودى ازش گذشت. شما فردا وارد مىشويد بر خداى تبارك و تعالى و آن جا جواب بايد بدهيد. آنهايى كه ما را دعوت مىكنند به صلح و سازش، در محضر خدا هستند و جواب بايد بدهند. آنهايى كه ما را دعوت مىكنند به آتش بس، در محضر خدا هستند و جواب بايد بدهند. توجه كنيد به همه امور و وحدت را حفظ كنيد تا خداى تبارك و تعالى عنايتش را مستدام كند و شما را به سعادت برساند. و من اميدوارم كه اين ملت شريف سعادت دوچندان پيدا كند و اين رزمندگان معظم از هر صنفى كه هستند و از هر قشرى كه هستند، اينها مؤيد باشند به تأييدات الهى. و ملت ايران توجه بكند كه امروز روزى است كه بايد مجهز بشود تا اين جرثومه فساد را از بن در آورد. خداوند انشاءالله شما را توفيق بدهد و دشمنان شما را هدايت كند و اگر نشدهاند، جزا بدهد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 85
تاريخ: 8/2/66
موافقت با پيشنهاد رئيس شورايعالى مبنى بر ترفيع ده تن از افسران ارتش جمهورى اسلامى ايران
موافقت مىشود.
اميد است انشاءالله تعالى با وحدت كلمه بين همه قواى رزمنده، مقاصد عاليه اسلام تحقق پيدا كند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:41 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 86
تاريخ: 8/3/66
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان كشورى و لشكرى به مناسبت عيد سعيد فطر
ضيافت خدا در اين نشاه چشمپوشى از شهوات است
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاءالله اميدوارم كه اين عيد سعيد به همه مسلمين و همه مظلومان جهان خصوصاً ملت شريف ايران مبارك باشد. من فكر مىكردم كه اين ضيافتى كه شما مؤمنين دعوت برش شديد كه ضيافتالله است، اين چى است. دعوت شديم به ضيافتالله و ضيافتالله در عالم ماده عبارت از اين است كه ما را پرهيز بدهد از تمام شهوات دنيوى، اين مرتبه مادى ضيافتالله است كه همه كسانى كه دعوت شدند به اين ضيافت بدانند كه ضيافت خدا در اين نشاه چشمپوشى از شهوات است و ترك آن چيزى كه قلب انسان، يعنى روح طبيعى انسان بهش مايل است آنها را بايد ترك كند، اين ضيافت خداست و اين ضيافت سايه ضيافتهايى است كه در طول عالم وجود تحقق دارد. منتها در عالم ماده به اين صورت است كه ترك شهوات طبيعى است، شهوات جسمانى است و در عالم مثال ترك شهوات خيالى است و در عالم بعد از مثال ترك شهوات عقلانى است، روحانى است. شهوت در هر جا به يك صورت تحقق دارد، در اين عالم به همين طورى كه مىدانيد و در عالم بعد از اين عالم، عالم مثال شهواتى كه انسان در عالم مثال دارد بالاتر از شهواتى است كه در عالم طبيعت دارد و جلوگيرى از آن هم مشكلتر است و ضيافتالله در آن جا اين است كه از آن شهوات انسان منصرف بشود، از شهوات نفسانى، آن شهوات نفسانى اى كه الان عالم گرفتارش هست، شهوات عقلانى هم كه بالاتر از اين شهوات است ضيافتالله در آن جا باز اين است كه از آن شهوات عقلانى هم بايد دست برداشت و /آنها هم/ در همه اين مراتب هم شيطان وارد است كه نگذارد شما در اين ضيافتالله استفاده كنيد، در عالم طبيعت نگذارد، در عالم خيال نگذارد در عالم عقل هم نگذارد و دست برداشتن از آن آمال عقلانى نيز مشكل تر از دست برداشتن از اين آمال ديگر است. آمال نفسانى كه پايين تر از آمال عقلانى است، عالم را به آتش كشيده. تمام اين جنگ و تمام اين نزاعهايى كه در عالم واقع مىشود چه در يك عائله واقع بشود يا در همه عالم كه آن هم يك عائله است تمام اينها از همين سركشى نفس است و ضيافت الله در آن جا كه ما دعوت بر آن هم شديم، اين است كه وارد بشويم در آن جا و ترك كنيم آن شهوات نفسانيه را و اين بسيار مشكل است، شهوات جسمانى آسانتر است تركش تا شهوات بالاتر تا برسد به شهوات نفسانى. تا آن آخر انسان مبتلاست به اين شهوات نفسانى و ضيافتالله هم در آن عالم اين
صحيفه نور ج 20 صفحه 87
است كه ما دعوت شديم كه دعوت بشويم كه ترك كنيم اينها را، اين جا ظل آن جاست و آن جا روح اين جاست و شهوات عقلانى هم كه در بسيارى در تمام عالم پرتو انداخته است اين بالاتر از شهوات روحانى و نفسانى و جسمانى است و ضيافتالله هم در آن جاست كه آن هم ترك بشود. ضيافتالله ترك اين چيزهاست، براى اين كه ضيافت، رفتن در حضور آن كسى است كه انسان را دعوت كرده است. خدا دعوت كرده است، ما هم در اثر اين، در دنبال اين دعوت وارد مىشويم در ضيافت. آيا ما در اين ماه رمضان، در اين ضيافت وارد شدهايم و ترك كردهايم شهوات جسمانى را، فضلا از شهوات خيالى و شهوات نفسانى و شهوات عقلانى؟ اين ديگر هر كسى دست خودش است كه خيال كند ببيند چه كرده است. آيا در محضر حق تعالى كه دعوت كرده است ما را، ما رفتهايم در اين محضر؟ وارد شدهايم در اين محضر تا استفاده بكنيم يا وارد نشدهايم؟ در مسائل بالاتر از اين جا هم هست. اينها مراتبى است از آن ضيافت فوق اين ضيافات كه آن ضيافت اهل معرفت است. خدا همه را دعوت كرده است به اين ضيافت و اهل معرفت و كمل از اولياء در آن ضيافت وارد مىشوند و مىتوانند، البته نادرى مىتواند از عهده برآيد. و فوق اين همه مقامات، آن جايى است كه ديگر ضيافتى در كار نيست، مضيفى و ميهمانى و مهماندارى و ضيافتى در كار نيست، آنچه در وهم تو نايد آن است كه اصل مسأله ديگر مىرسد به جايى كه ضيافتى در كار نيست.
توجه به حق تعالى طورى كه ديگر ضيافتى در كار نباشد مخصوص كمل اولياء است
و از جمله چيزهايى كه در ماه مبارك هست، قضيه ادعيه ماه مبارك است. انسان وقتى ادعيه ائمه عليهمالسلام را مىبيند چه در ماه مبارك، چه در غير ماه مبارك، خوب! در ماه مبارك زياد است ادعيه. اگر نبود اين كه نهى شديم از مأيوس شدن از رحمت خدا، ما بايد وقتى آنها را مىبينيم بكلى مأيوس بشويم. اين امام سجاد است كه مناجات هايش را شما مىبينيد و مىبينيد چطور از معاصى مىترسد. مسأله، مسأله بزرگتر از اين مسائلى است كه ما فكر مىكنيم، مسأله غير از اين مسائلى است كه در فكر ما يا در عقل عقلا يا در عرفان عرفا بيايد. مسألهاى است كه اولياء مىدانند چى است قضيه، آنها فهميدند تا آن اندازهاى كه بشر بايد بفهمد كه قضيه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتى ما هستيم و سر و كار ما با كيست. اينها به ما تعليم مىدهند و اين طور نيست كه دعا براى تعليم ما باشد، دعا براى خودشان بوده است، خودشان مىترسيدند، از گناهان خودشان گريه مىكردند تا صبح، از پيغمبر گرفته تا امام عصر سلامالله عليه، همه از گناه مىترسيدند، گناه آنها غير اينى است كه من و شما داريم، آنها يك عظمتى را ادراك مىكردند كه توجه به كثرت، از گناهان كبيره است پيش آنها. حضرت سجاد در يك شبش به حسب آن چيزى كه وارد شده تا صبح اللهم ارزقنا التجافى عن دارالغرور و الانا به الى دارالسرور والاستعداد للموت قبل حلول الفوت.مسأله، مسأله بزرگ است، آنها در مقابل عظمت خدا وقتى كه خودشان را حساب مىكنند مىبينند كه هيچ نيستند و هيچ ندارند،
صحيفه نور ج 20 صفحه 88
واقع مطلب همين است، جز او كسى نيست و چيزى نيست. وقتى كه توجه بكنند به عالم كثرت ولو به امر خدا اين است كه نسبت مىدهند به رسول خدا كه فرمود ليغان على قلبى فانى لاستغفرالله فى كل الامور سبعين مره. او غير از اين مسائلى بوده است كه پيش ماهاست. آنها در ضيافت بودهاند، در مافوق ضيافت هم بودهاند، در ضيافت بودهاند و از اين كه حضور در مقابل حق تعالى دارند و معذلك دارند مردم را دعوت مىكنند، از همين كدورت حاصل مى شده. توجه به مظاهر الهى، از غيب متوجه شدن به شهادت و به مظاهر الهى ولو همهاش الهى است، براى آنها همه الهى است لكن معذلك از آن جايى كه، از آن غيبى كه آنها مىخواهند كه كمال انقطاع اليك است وقتى كه توجه مىكنند به مظاهر، اين گناه بزرگ است، اين گناه نابخشودنى است، اين دار غرور است پيش حضرت سجاد، توجه به ملكوت دار غرور است، توجه به مافوق ملكوت هم دار غرور است، توجه به حق تعالى طورى كه ديگر ضيافتى در كار نباشد كه مخصوص كمل اولياء است آن جا ديگر ضيافتالله نيست در كار.
هواهاى نفسانى سرچشمه تمام مفاسدى است كه در عالم هست
خداوند به ما نصيب كند كه ما انكار نكنيم اين مسائل را، از جمله چيزهايى كه سد راه انسانيت است، انكار مقامات است، محصور كردن همه چيز را در اين چيزهايى كه خود ما مىفهميم، اگر يك كسى يك قدم بالاتر بگذارد ولو لفظاً اين از ديانت به نظر آنها خارج شده است. اين سد راه است، قدم اول يقظه است، انسان بايد بيدار بشود. ما همه الان در خوابيم. الناس نيام / وقتى/ اگر موت حاصل بشود براى انسان، آن وقت انتباه است ولى كو كه حاصل بشود! عمده اين است كه انسان اين مسائلى كه وارد شده است ملاحظه كند كه تمام آن چيزى كه در گفتار اهل معرفت علمى است، در ادعيه ما، فوق اوست. اگر انكار كرديد، انكار آنها را هم كرديد، انكار اقوال ائمه عليهمالسلام را هم كرديد، ولو نمىدانيد و اين انكار سد راه انسان است، نمىگذارد انسان يك قدم بالا برود و اين مارب نفسانى و هواهاى نفسانى سرچشمه تمام مفاسدى است كه در عالم هست، اين مفاسدى كه دنيا را به آتش زده است و دنيا در آتش از دست آنها مىسوزد. لابد اخيراً شنيديد كه رئيس جمهور امريكا گفته است كه اين كشور ايران يا رژيم ايران وحشى هستند. اگر مقصود از وحشى اين است كه رام نيستند در مقابل آن چيزهايى كه شما مىخواهيد، گاوشيرده نيستند، اين را شما اسمش را وحشى مىگذاريد، بگذاريد و اگر واقعاً وحشى به آن معنايى كه شما به خيالتان است كه گفتهاند، مىگوييد، بى حساب داريد حرف مىزنيد. وحشى آن است كه نمىگذارد مردم، زورمندها به او تعدى كنند يا وحشى آن است كه مىخواهد تعدى كند؟ بىحساب نبايد صحبت كرد. شما اگر چنانچه رفراندوم كنيد
صحيفه نور ج 20 صفحه 89
بين ملتهاى دنيا كه امروز وحشىترين رژيمها كى است، من گمانم اين است كه بين ملتها اگر اتفاق آرا نباشد، اكثريت قاطع هست كه آمريكا. آن كسى كه از آنور دنيا مىآيد به اين ور دنيا و تهديد مىكند كه من چه كنم و چه مىكنم، اين وحشى است يا آن كه مىگويد بابا بگذاريد ما سر جاى خودمان در كشور خودمان آزاد باشيم؟ در منطق آنها وحشى اين است كه رام آنها نباشد چنانچه تروريسم هم آن است كه تابع آنها باشد و لهذا ديديد كه عراق را تا آن وقتى كه رام نبود براى آمريكا در چيز تروريستها حساب كردند، همچو كه رام شد او را از بين بردند، آن وقت به جاى او / جاى/ ديگرى را گذاشتند. بىحساب انسان اگر حساب كند اين طورى است، وقتى كه سرخود انسان بخواهد مسائل را بگويد اين است كه رؤساى جمهور دنيا الا معدودى آنها فكر مى كنند آنها فكر مىكنند / كه هر كس كه مصالح ما را در نظر گرفت و هر كس كه گاو شيرده ما شد، اين وحشى نيست. و اما آن كه سركشى كرد از اين فرمان، اين وحشى است!! اين منطق امثال ريگان است. و شما بايد، ملتهاى ضعيف بايد اين منطق را بكوبند، روى اين منطق است كه دارند عالم را مىچاپند، دارند مظلومين را زير پا له مىكنند، اگر يك قدرى سستى كنيد له مىشويد.
ملت ايران بايد به فكر باشد اگر لحظهاى سستى كند تا ابد له است
اينهايى كه مىگويند بايد سازش كرد، اينها مىفهمند كه ما اگر سازش كنيم، له مىشويم، اينها راضىاند به اين كه سازش بشود. اينها مىگويند مطيع باشيد، هر چه ما گفتيم عمل كنيد، خودتان ديگر قدغن است كه فكر كنيد، فكر خودتان را بايد غلاف كنيد. آنها مىخواهند كه آرامش حاصل بشود در دنيا، آرامش وقتى حاصل مى شود پيش آنها، كه همه تابع باشند. ملتها بايد به فكر باشند، ملت ايران بايد به فكر باشد، اگر لحظهاى سستى كند تا ابد له است. الان كه صدام رو به جهنم دارد مىرود و انشاءالله خواهد رفت. وقت اين است كه شما جديتتان زيادتر بشود چه قواى مسلحه از هر صنف كه هستند و چه ملت و چه اين بسيج اگر مهلت بهش بدهيد هر روزى كه مهلت مىدهيد - او را تقويت مىكنند و كار مشكلتر مىشود. بايد مهلت بهش نداد، سستى نبايد كرد، مردم در اتصال به جبههها و جبههها در فعاليت. هر روزى كه تعويق بيفتد اين قصه مشكلتر مىشود و شما بايد فكر كنيد و نگذاريد كار مشكل بشود. به جاى اين كه مناقشات لفظى بين خودتان باشد رها كنيد، اين وقتش نمىگذرد، اگر باشد، همه را رها كنيد يكصدا دنبال اين باشيد كه نگذاريد ابرقدرتها در كشور شما ديگر دخالت كنند. آنها الان مسابقه مىكنند در اين كه دخالت كنند در كشور مسلمين، در خليج، بايد نگذاشت. نترسيد از اين هياهو، هياهويى است كه مىكنند كه ما را با همان هياهو بترسانند. آنها هم خيال مىكنند كه ملت ايران از اين كه يك وقت طيارههاى آنها بيايند و بمباران كنند جايى را مىترسند. امتحان خودشان را مردم دادهاند، ملتى كه دنبال شهادت است، ملتى كه افرادش اين است كه
صحيفه نور ج 20 صفحه 90
دست و پايشان وقتى قطع مىشود، گله مىكنند كه خدايا! چطور؟ مگر ما لايق نبوديم كه جان ما را بگيرى. يك همچو ملتى را نترسانيد از اين كه ما چه مىكنيم؟ شما هر غلطى مىخواهيد بكنيد و نمىتوانيد هم بكنيد، اين ابرقدرتها مىخواهند به همه جا مسلط بشوند و اين بدبختهاى خليج هم مثل كويت گرفتار اين وسوسه شده است، خيال مىكند كه اگر در دامن آمريكا برود خلاص مى شود، اين اشتباه است. آمريكا مىخواهد همه چيز شما را از بين ببرد و مسلط بر همه حيثيت ملت شما بشود، با همين بازىها. توجه به عواقب امر خودتان بكنيد. شما فردا كه آمريكا دست از روى سرتان برداشت، باز ايران همراه هست، هستش! آن روزى هم كه دستش روى سر شماست، هستش، هيچ ترس از اين كه او چه مىكند ندارد. تا حالا هر چه كردند، هر چه خواستند كردند معذلك /هر چه خواستند كردند و/ ملت ما قوىتر شد. عمده اين است كه همه ملت همصدا باشند، مناقشات را دست بردارند، بگذارند براى بعد، وقت زياد است. امروز كه همه چيز همه شما، همه چيزتان خداى نخواسته اگر چنانچه غلبهاى پيدا بشود از يك قدرتى به باد مىرود، بايد راجع به اين چيزهاى جزيى كه اهميت ندارد، هى ننشينيد و بگوييد، هى بنويسيد، او بنويسد، او بگويد. بايد دست برداشت از اين چيزها، با هم باشيد تا اين شيطانها را بيرون كنيد بعد، وقتى كه بيرون كرديد، بنشينيد خودتان هر كارى خواهيد بكنيد. هر چيزى وقتى دارد، امروز وقت مناقشات نيست، امروز وقت اين نيست كه يك دستهاى يك طرفى را بگيرند، يك دسته يك طرفى را بگيرند، يك دستهاى نصيحت كنند ما را كه شما بايد صلح بكنيد، اين مال ضعفاست، آن اشخاص ضعيفى كه هميشه در دام آمريكا بودند يا امثال اينها از اين مسائل مىگويند لكن ما تازه خارج شديم از اين دام، دوباره حاضر نيستيم وارد بشويم، ملت ما حاضر نيست به اين كه دوباره در اين دام وارد بشود، دوباره مستشارهاى آمريكا بيايد و هر حكومتى مىخواهد بكند. تا حالا ما را عقب نگه داشتند بس است اين مىخواهند باز هم نگه دارند، عقب تر ببرند؟
من دعا مىكنم از خداى متعال، مىخواهم كه خداوند ما را بيدار كند و خداوند دشمنهاى اسلام را اگر قابل اصلاح نيستند، از بين ببرد و ما را آشنا كند به وظايف همين عالم و به وظايف عالمهاى ديگر و ما را از اين ضيافت، يك حظى به قدرت خودش عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:41 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 91
تاريخ: 9/3/66
تلگرام به آيت الله گلپايگانى به مناسبت عيد سعيد فطر و بازگشت ايشان از مسافرت
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيتالله آقاى گلپايگانى دامت بركاته - قم
پس از اهداء سلام و تحيت و تبريك عيد مبارك فطر، از بازگشت جناب عالى با سلامت و اميد سلامت هر چه بيشتر براى جناب عالى، خداوند جل و اعلى را شكرگزارم. اين جانب از ادعيه خالصانه براى سلامت وجود با بركت آن جناب غفلت نكرده و نمىكنم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:41 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 93
تاريخ: 11/3/66
پاسخ به پيشنهاد حجج اسلام آقايان خامنهاى و هاشمى رفسنجانى در باره تعطيل و فعاليتهاى حزب جمهورى اسلامى
بسمه تعالى
جنابان حجج اسلام آقاى خامنهاى و آقاى هاشمى دام توفيقهما موافقت مىشود. لازم است تذكر دهم كه حضرات آقايان مؤسسين محترم حزب، مورد علاقه اين جانب مىباشند. اميدوارم همگى در اين موقع حساس با اتفاق و اتحاد در پيشبرد مقاصد عاليه اسلام و جمهورى اسلامى كوشا باشيد. ضمناً تذكر مىدهم كه اهانت به هر مسلمانى چه عضو حزب باشد يا نه، بر خلاف اسلام و تفرقهاندازى در اين موقع از بزرگترين گناهان است.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:42 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 9
تاريخ: 15/4/65
پيام تسليت به حجت الاسلام سيد على خامنهاى به مناسبت رحلت والد ايشان
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى حاج سيد على خامنهاى رئيس محترم جمهور دامت افاضاته
رحلت والد معظم جناب عالى كه عمرى با علم و تعهد و تقوا بسر بردند، موجب تأسف گرديد. اين مصيبت را به جناب عالى و اخوان محترم و خاندان جليل تسليت گفته، سلامت و موفقيت آن جناب را از خداى تعالى مسألت دارم.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:42 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 10
تاريخ: 26/4/65
اجازه مصرف سهم مبارك امام (ع) براى احداث مدارس آموزش و پرورش
بسمه تعالى
چنانچه قبلاً هم تذكر دادهام، مقصود اين جانب اين است كه كسانى كه مجازند مقدارى از سهم مبارك امام (ع) را شخصاً در موارد مقرره شرعيه صرف كنند، از اين مقدار مجاز مىتوانند به وزارت آموزش و پرورش كمك كنند تا وسايل آموزش و پرورش فرزندانشان بهتر فراهم شود. اميد است جناب آقاى وزير محترم آموزش و پرورش و ساير دست اندركاران در اين خدمت ارزنده موفق باشند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 94
تاريخ: 13/3/66
بيانات امام در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
كوشش كنيد خدشهاى پيدا نشود در مجلس
بسم الله الرحمن الرحيم
من بنا ندارم كه امروز صحبت كنم، لكن دعا منافات ندارد با بنا. من هميشه دعاگوى همه اقشار ملت بودهام خصوصاً آن جمعى كه ارزشمندند در اين نظام. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به شما آقايانى كه عمرتان را داريد صرف مىكنيد براى اسلام و پيشبرد اسلام، توفيق بيشتر عنايت كند و اميدوارم كه در اين مجلس و در مجلسهاى آتيه مسائل، مسائل اسلامى باشد و روش، روش اخلاقى و اسلامى.
البته من نبايد نصيحت كنم شما را، شما بحمدالله خودتان همه چيز را مىدانيد، لكن در اين زمان بايد فكر كنيد كه مجلس اگر يك خدشه پيدا بكند چه خواهد شد. كوشش كنيد خدشهاى پيدا نشود در مجلس، كوشش كنيد كه همان طورى كه اسلام اين مسائل را پيش آورده و ما در سايه اسلام توانستيم اين مسائل را حل كنيم، اين مسأله محفوظ بماند و همه چيز در سايه اسلام محفوظ بماند. البته من مشكلات مجلس را، مشكلات دولت را مى دانم، از اين جهت توقع ندارم كه همه امور همين طورى حل بشود لكن در عين حال چون اتكاء شما آقايان به خداى تبارك و تعالى است، اميدوارم كه خداوند هدايت كند شما را و راه حقيقىاى كه اسلام مىخواهد، شما در آن راه باشيد و خواهيد بود و اميدوارم كه هميشه كوشا باشيد در اين كه اين ملتى كه زير بار ظلم بوده است، از اين به بعد اين ملت سرفراز باشد و نمايندگان اينها كه خلاصه ملت و عصاره ملتند، سرفراز باشند و قويدل مشغول خدمت باشند.
ما مىخواهيم تكليفمان ادا بشود، دنبال اين نيستيم كه يك منصبى به دست بياوريم
اين هياهوها كه در عالم هست، اينها هميشه بوده است و هميشه هم خواهد بود لكن اين كه باقى است خداست و اعتماد به خدا، شما اين اعتماد را حفظ كنيد و مشكلات را با تدبيرهايى كه داريد حل كنيد و اميدوارم كه خداوند همه را تأييد كند - وقتى براى خدا باشد، تأييد مىكند. وقتى كار براى خدا باشد، ما چه پيروز بشويم و چه نشويم، (كارمان خداست براى) ما تكليف ادا كرديم، ما مىخواهيم
صحيفه نور ج 20 صفحه 95
تكليفمان ادا بشود، دنبال اين نيستيم كه يك منصبى به دست بياوريم، شماها نيستيد. و ما مىدانيم كه از عهده شكر خدا نمىتوانيم به در بياييم. من خودم را عرض مىكنم، من شهادت مىدهم كه خودم تاكنون دو ركعت نماز براى خدا نخواندهام، هر چه بوده براى نفس بوده. دليلش هم اين است كه اگر چنانچه جنت و نارى نباشد، آيا ما باز همان طور مشغول مىشويم به دعا يا خير؟ دعاى ما آنى كه هست براى اين است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كند و به ما روزى كند بهشت را و محترز كند از جهنم. آنى كه عنايت آمال ماست همين است والا براى خدا آن وقت معلوم مىشود كه اگر كليد بهشت و جهنم را به شما بدهند و بگويند كه شما مختاريد و هيچ كس از شما به جهنم نمىرود، هيچ كس از شما هم از بهشت محروم نيست، آن وقت آيا ما باز قيام مىكرديم به دفع شهوات؟ قيام مىكرديم به خواندن نماز؟ اينها پيش خود ماست. من خودم مىدانم كه نيست اين جور، نيستم اين طور. اميدوارم كه خداوند به شما توفيق بدهد، اتكال به خدايتان زياد بشود و هر چى داريد از خداست و از خدا بخواهيد و من دعاگوى شما هستم، در مواقعى كه وقت دعاست به شما دعا مىكنم و اميدوارم خداوند مستجاب كند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 96
تاريخ: 25/3/66
انتصاب حجت الاسلام على فلاحيان به سمت دادستانى دادسراى ويژه روحانيت
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى على فلاحيان دامت افاضاته
نظر به اهميت و لزوم حفظ شوون روحانيت و حوزههاى علميه، جناب عالى را با حفظ سمت، به عنوان دادستان دادسراى ويژه روحانيت منصوب مىنمايم تا بر طبق موازين شرع مقدس، بر جرايم روحانى نمايان و دين به دنيا فروشان رسيدگى نماييد. ضمناً كليه دادگاه و دادسراها موظفند تا با ارسال پروندههاى درخواستى كه در حدود اختيارات اين دادگاه و دادسراست به شما كمك نمايند.
از آن جا كه جناب عالى با فعاليتهاى ضدانقلاب در هر صورت و لباس آشنايى داريد، بجاست تا بدون در نظر گرفتن فشارهاى جانبى از طرف هر شخص و شخصيت به وظيفه خطير خود با كمال دقت و قاطعيت عمل نماييد و نيز خدا را حاضر و ناظر بدانيد و عدل و انصاف اسلامى را در تمام زمينهها رعايت نماييد. خداوند به شما توفيق خدمت به اسلام و مسلمين و روحانيت را عطا فرمايد.
والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 97
تاريخ: 25/3/66
انتصاب حجت الاسلام على رازينى به سمت حاكم شرع دادگاه ويژه روحانيت
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى على رازينى دامت افاضاته نظر به اهميت و لزوم حفظ شوون روحانيت و حوزههاى علميه، جناب عالى را با حفظ سمت، به عنوان حاكم شرع دادگاه ويژه روحانيت منصوب مىنمايم تا بر طبق موازين شرع مقدس به جرايم روحانى نمايان رسيدگى نماييد. بديهى است كه شوراى عالى قضايى در زمينه صدور ابلاغ قضات دادگاه و دادسرا و تأمين نيرو و امكانات لازم كمال مساعدت را خواهد نمود. ضمناً كليه دادگاهها و دادسراها موظفند تا پروندههاى درخواستى كه در حدود اختيارات اين دادگاه و دادسراست را ارسال دارند. جناب عالى با كمال دقت و ظرافت و قاطعيت به وظيفه شرعىتان عمل نماييد و خداوند متعال را حاضر و ناظر دانسته و تحت تأثير هيچ كس و هيچ چيز قرار نگيريد.
از خداوند متعال موفقيت شما و ساير افرادى كه در اين مأموريت با شما همكارى مىنمايند را خواستارم.
والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 98
تاريخ: 2/4/66
تأييد اساسنامه كمتيه امداد
بسم الله الرحمن الرحيم
اعضاى محترم شوراى مركزى كميته امداد شما آقايان از انقلابيون اول نهضت اسلامى بودهايد، زندانها كشيدهايد و زجرها ديدهايد. اميدوارم براى هدف مقدسى كه داريد كه آن خدمت به محرومين جامعه است، توفيق بيشترى داشته باشيد. من به شما دعا مىكنم كه در مقابل زحماتى كه مىكشيد خداوند پاداش نيكويى به شما دهد. اساسنامهاى كه تنظيم كردهايد، انشاءالله موجب رضاى خداوند است.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 99
تاريخ: 8/4/66
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس شوراى عالى قضايى
اگر فرض كنيم ما كارهايى را نتوانستيم انجام بدهيم، ما به وظيفهمان عمل مىكنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من هميشه دعاگوى همه اقشار ملت خصوصاً اينهايى كه خدمتگزار هستند و مشغول به خدمت هستند، هستم. البته آقاى رئيس ديوان عالى كشور مبالغه كردهاند، هر چه هست از اسلام است و از بركات وجود مبارك حضرت بقيهالله. ما، همه ما چيزى نيستيم. اميدوارم كه خداوند شما را توفيق بدهد و من دعا مىكنم به شما و مىدانم كه مشكل قضا يك مشكل بسيار دست بالايى است و به اين زودىها هم قابل حل نيست ولى با همت آقايان، با وقت صرف كردن آقايان انشاءالله كه مشكلات قضا هم رفع مىشود. و اگر فرض كنيم كه نتوانستيم حل كنيم يا ما كارهايى را نتوانستيم انجام بدهيم، ما به وظيفهمان عمل مىكنيم. و خداى تبارك و تعالى از ما بيشتر از آنچه قدرت داريم، نمىخواهد. ما انشاءالله كه قدرت خودمان را صرف مىكنيم و شما آقايان هم وقت خودتان را صرف مىكنيد و قضا چون يك مسأله بسيار بسيار مشكل و مهمى است، بايد در ناملايمات تامل كنيد و تحمل كنيد و از خداى تبارك و تعالى بخواهيد كه شما را قدرت بدهد در اين كه حل كنيد قضايا را.
من از همه شما و از شوراى عالى قضايى ملتمس دعا هستم و تشكر به خدمتشان عرض مىكنم و اميدوارم خداوند تبارك و تعالى به شماها اجر بدهد و در يك همچو مقامى، زمانى كه ما گرفتار اين همه بليات هستيم، خودمان با هم مجتمع باشيم و همه اقشار ملت با هم باشند تا انشاءالله مسائل حل بشود.
انشاءالله خداوند به همه شما توفيق بدهد، به همه ملت ما توفيق بدهد كه خدمتگزار اسلام باشند و خدا دشمنان اسلام را، دشمنان اين جمهورى اسلامى را اگر هدايت نمىشوند، خودش به مقام خودش به آنها برسد.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 100
تاريخ: 9/4/66
پاسخ به استجازه دبيرخانه مركزى ائمه جمعه براى عدم دخالت ائمه جمعه در انتخابات
بسمه تعالى
با تشكر از زحمات ارزنده دبيرخانه ائمه جمعه و ائمه جمعه محترم بلاد و درخواست از محضر مقدس خداوند متعال براى توفيق هر چه بيشتر به همه نهادها و ملت شريف، موافقت مىشود.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 101
تاريخ: 10/4/66
پاسخ امام به نامه چهارتن از نمايندگان مجلس شوراى در مورد انتخابات
بسمه تعالى
با اين كه اين گونه سؤالها اكنون زود است، معذلك بايد مردم را براى انتخابات آزاد گذاريم و نبايد كارى بكنيم كه فردى بر مردم تحميل شود. بحمدالله مردم ما داراى رشد دينى سياسى مطلوب مىباشند و خود، افراد متدين و درد مستضعفان چشيده و آگاه به مسائل دينى سياسى و همگام با محرومين را انتخاب خواهند كرد و در چنين اوضاعى هيچ فرد و گروهى و هيچ نهاد و سازمان و حزب و دفتر و تجمعى نمىتواند در حوزه انتخابات ديگران دخالت نمايد و براى غير حوزه خود، فرد يا افرادى را كانديدا نموده و از آنان تبليغ نمايد. در شرايط كنونى، اين جانب به هيچ وجه و به هيچ كس اجازه نمىدهم تا از سهم مبارك امام عليهالسلام و يا از اموال دولت و اموال دفاتر و سازمان ها و مجامع و اموال عمومى خرج انتخابات كند. بايد مردم را براى شركت در انتخابات تشويق كرد. انشاءالله نظرم را در اين مورد بعداً اعلام خواهم كرد.
روحانيون محترم حوزههاى انتخاباتى سعى كنند در حوزه خود از افراد و گروههاى مسلمان كه در انتخابات كانديد شده و يا از كانديداهاى مورد علاقه خود طرفدارى مىكنند، چون پدرى مهربان باشند و آنان را با ديده محبت بنگرند.
از خداوند توفيق شما را خواستارم .
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 102
تاريخ /11/4/66
بيانات امام در جمع اعضاى مجلس خبرگان
دنبال اين برويد كه معارف اسلامى را در بين مردم تقويت كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مىكنم از حضرات آقايان كه عنايت كردند و اين جا تشريف آوردند تا از نزديك خدمتشان برسيم و من دعاگوى همه هستم، خصوصاً اين نخبگانى كه از سراسر كشور بسيار مورد اهميت هستند. من نبايد به آقايان تذكر بدهم لكن براى اين كه صحبتى شده باشد، دو سه كلمه عرض مىكنم.
عرض من اين است كه تمام تشكيلاتى كه در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است و تمام چيزهايى كه انبيا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اولياء اسلام تا آخر دارند، معنويات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در رأس همه امور اين معنويات واقع است. تشكيل حكومت براى همين است. البته اقامه عدل است لكن غايت نهايى معرفى خداست و عرفان اسلام، در هيچ كتابى از كتب الهى و فلسفى مثل قرآن نيست كه حقايق معارف را به طور صريح در بعضى جاها و به طور كنايه بسيارى جاها فرموده است و آقايان بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه مردم را آشنا به معارف الهى كنند. اسلام بسيار غنى است هم از حيث جهات معنوى كه در رتبه عالى است، از جهت عرفانى كه بالاتر از آن است و هم غنى است از حيث تشكيلات ادارى. و البته آقايان مىدانند اين را، در عين حالى كه عنايت به طبيعت نبوده است و عمده هدايت به غيب بوده، معذلك مىبينيد كه قرآن در /بسيار از/ بعضى جاها برخلاف آن چيزى كه در بين مثلا هيأت دانهاى سابق بوده است، بر خلاف آنها مىگويد. قرآن اول كتابى است كه حركت زمين را بيان كرده با صراحت. جبال را فرمودند مثل ابرها حركت مىكنند، خيال نكنيد كه اينها جامدند، منتها چون سابق هيأت بطلميوس غلبه داشته است، بعضى از آقايان اين را تعبير كردهاند به حركت جوهرى و حال آن كه حركت جوهرى حركتى است مثل حركت سحاب نيست، هيچ ربطى به او ندارد. و همين طور در بسيارى از جاها قرآن شريف مسائلى فرمودهاند كه در سابق نبوده است نظيرش، اصلش نبوده است. از اين جهت ما بايد عمده توجهمان به عرفان اسلامى باشد. اگر ملاحظه فرموده باشيد در آيات شريفهاى كه مربوط به معنويات و عرفان و عرض مىكنم كه سلوك و اين طور چيزها هست، در هيچ كتابى نظير قرآن نيست و هيچ كتابى سابقه ندارد كه اين طور عرفان داشته باشد، اين طور فلسفه داشته باشد منتها از باب اين كه ما
صحيفه نور ج 20 صفحه 103
عقب بوديم و عقب هم هستيم، نمىتوانيم اين طورى كه قرآن شريف فرموده است، ما هم بتوانيم آن طور بگوييم. همين قدر مىدانيم كه بايد ما هممان را صرف كنيم و آن قدرى كه استعداد داريم، قدرت داريم تا آن اندازه ما معارف اسلامى را به مردم بفهمانيم. معارف اسلامى بسيار غنى است، بسيار بزرگ است و بايد اين را فهماند. مثلا /همين/ در عين حالى كه توجه به ماديات نبوده است و عمده نظر روى معنويات است معذلك بر خلاف هيأت بطلميوس، قرآن مىگويد كه تمام ستارهها /در زمين/ در آسمان پايين واقع شدند، در صورتى كه هيأت سابق اين طور نمىگفتند /آسمان پايين/ هر چه ستاره هست در آسمان پايين است و سبع سموات از اين جا معلوم مىشود كه غير آن سبع سمواتى است كه بطلميوسىها گفتهاند، آنها مىگويند كه هفت آسمان يكىاش كره كذا دارد، يكى كره كذا، يكى كره كذا و آن آخريش عبارت از آنى است كه ستارهها را دارند. قرآن مىگويد كه نجوم در دنياى آسمانها واقع شده است، تمام نجوم اين طور است. بنابراين آن چيزى كه ماوراى اينهاست مثلاً سماء دوم ما نمىدانيم چى است قصهاش، بالاترش هم ما نمىدانيم چى است. زينا السماء الدنيا بزينهالكواكب، اين آسمان پايين را تزيين به زينت كواكب كرده. در هر صورت آن چيزى كه من توصيه مىكنم به همه اهل علم و به همه آقايان، به همه دانشمندان اين كه دنبال اين برويد كه معارف اسلامى را در بين مردم تقويت كنيد كه رأس امور اين معارف اسلامى است و اگر او درست بشود همه كارها درست مىشود.
اگر انسان حقيقتاً مومن به معارف اسلامى باشد ديگر اختلاف پيدا نخواهد شد
اگر انسان معارف اسلامى را داشته باشد و حقيقتاً مومن به معارف اسلامى باشد، ديگر اختلاف پيدا نخواهد شد بين دستجات، اختلاف اساسى. البته رايى هست اما اختلاف اساسى كه بخواهد اين دسته، دسته ديگر را محكوم كند يا فرض كنيد كه توهين كند آن دسته، دسته ديگر را، اين براى اين است كه ما ضعيفيم در ايمان. اگر ما قوى در ايمان بوديم، شما ملاحظه مىكنيد اگر همه انبيا در يك روز جمع بودند هيچ همچو اختلافاتى نداشتند. خوب! البته ما اين طور نيست كه بتوانيم اختلافات آرا را رفع كنيم، اختلافات آرا هست و بايد هم باشد اما آن چيزى كه لازم است اين است كه به مردم، به دستجات مختلف، به همه ائمه جمعه، ائمه جماعات، روحانيون سراسر كشور و ساير قشرها اين معنا توصيه بشود كه در سر يك چيزهايى كه مربوط به نفسانيت است نزاع نكنند و اين طور نيست كه بعضى نزاعها مربوط /به نفسانى/ به اسلام باشد، به خدا باشد. براى خدا انسان نمىشود اهانت كند به مومن، براى خدا انسان نمىشود كه كشف ستر مومن بكند، اينها همه براى اين است كه نفسيت انسان اين جورى است.
و /من/ اميدواريم كه ما همه موفق بشويم كه اين پرده را، اين حجاب را برداريم. خداوند انشاءالله همه آقايان را حفظ كند، سالم نگه دارد و در خدمتشان مستدام نگه دارد و همه الحمدلله خدمتگزار اسلام هستند و همه متوجه به مسائل.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 104
تاريخ: 16/4/66
موافقت با شرايط پيشنهادى وزير اطلاعات
بسم الله الرحمن الرحيم
با تشكر از زحمات اعضاء محترم وزارت اطلاعات، اين سربازان گمنام امام زمان - عجل الله تعالى فرجه كه در جنگ با ايادى استكبار در داخل كشور صدمات بسيار ديدهاند و از طعن و لعن ضد انقلاب و اغفال شدهها نرنجيده و وظيفه اسلامى ميهنى خود را انجام مىدهند، با شرايط وزير محترم اطلاعات آقاى رى شهرى موافقت مىنمايم و انشاءالله خداوند به همه شما توفيق بيشتر عنايت فرمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 105
تاريخ: 20/4/66
انتصاب حجت الاسلام محمد رضا ناصرى يزدى به امامت جمعه شهر كرد
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد رضا ناصرى يزدى دامت افاضاته
بر حسب درخواست اهالى محترم شهركرد ايدهم الله تعالى، بدين وسيله جناب عالى را به سمت امام جمعه شهركرد منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى اين فريضه الهى، مردم را نسبت به وظايف خطير و حساسى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند آشنا ساخته و از تفرقه و اختلاف كه مهمترين عامل نفوذ دشمنان مىباشد، بر حذر داريد. ضمناً جناب عالى از طرف اين جانب نمايندگى داريد در آن استان در مورد اخذ وجوه شرعيه و رسيدگى به امور مذهبى و حل مشكلات دينى مردم، كه اميد است با همكارى علماء اعلام و اهالى محترم محل بتوانيد وظايف محوله را به نحو احسن انجام دهيد.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 106
تاريخ: 5/5/66
ديدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
هم وحدت را حفظ كنيد و هم اخلاص را
بسم الله الرحمن الرحيم
من چند كلمه دعا مىكنم به شما، من هميشه دعاگوى شماها هستم. از خداى تبارك و تعالى مسالت مىكنم كه شما را در كارهايتان موفق كند و اسلام را به دست شما، به دست دوستان شما، به دست رفقاى شما، به دست همه قواى مسلحه، اسلام را /پيشبرد كند/ پيش ببرد و كفر را ساقط كند. البته مىدانيد كه زمينه سقوط كفر را خدا دارد فراهم مىكند و از ما نيست اين چيزها، شما هم بايد اين را از خودتان ندانيد. اين خداى تبارك و تعالى است كه به شما قدرت داده است و خداى تبارك و تعالى است كه شما را همت داده است و هر تيرى كه رها مىكنيد، با دست شما خداى تبارك و تعالى كار را انجام مىدهد چنانچه تا حالا تجربه كرديد.
من دعاى شما، دعاى به همه شما را بر خودم لازم مىدانم و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه شما را موفق كند و از شما تشكر مىكنم كه مشغول خدمت به اسلام هستيد و تقاضا دارم كه وحدت خودتان را حفظ كنيد و اخلاصتان را، هم وحدت را حفظ كنيد و هم اخلاص را، هم خودتان را چيزى ندانيد و هم قدرت خداى تبارك به دست شما انشاءالله اجرا بشود و شرط اين است كه همه با هم، تمام قوا با هم باشيد و اميدوارم كه خداوند به همه شما سلامت، صحت و توفيق و پيروزى عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 126
نجات دهيم. البته تا پياده كردن تمامى احكام و مقررات اسلامى و عمل كامل در همه سطوح جامعه راه زيادى در پيش داريم ولى به يارى خداوند همچنان به تلاش و كوشش خود ادامه مىدهيم و در عمل به همه غرب زدگان و شرق زدگان و خودباختگانى كه از مطرح كردن شعار اسلام و اعتماد به قرآن كريم واهمه داشتهاند، نشان مىدهيم كه چگونه مىتوان جامعه را از سرچشمههاى معرفت كتاب خدا و هدايت اسلام عزيز سيراب نمود، كه بحمدالله همه اينها از بركات و ورود علما در مسائل سياسى و استنباط احكام در مسائل مستحدثه بوده است، كه روحانيت كشور ايران فقط به خطابه و وعظ و ذكر مسائل روزمره اكتفا ننموده است و با دخالت در مهمترين مسائل سياسى كشور خود و جهان توانسته است قدرت مديريت روحانيت اسلام را به نمايش بگذارد و اتمام حجتى براى همه قائلين به سكوت و سازشكاران بىتعهد و علمفروشان بىعمل باشد و تعجب است كه چگونه بسيارى از علما و روحانيون كشورها و بلاد اسلامى از نقش عظيم و رسالت الهى و تاريخى خود در اين عصرى كه بشريت تشنه معنويت و احكام نورانى اسلام است غافلند و عطش ملتها را درك نمىكنند، از التهاب و گرايش جوامع بشرى به ارزشهاى وحى بىخبرند و قدرت و نفوذ معنوى خود را دست كم گرفتهاند، كه در همين شرايط پر زرق و برق حاكميت علوم و تمدن مادى بر نسل معاصر، علما و خطبا و ائمه جمعه بلاد و روشنفكران اسلامى با وحدت و انسجام و احساس مسؤوليت و عمل به وظيفه سنگين هدايت و رهبرى مردم، مىتوانند دنيا را در قبضه نفوذ و حاكميت قرآن درآورند و جلوى اين همه فساد و استثمار و حقارت مسلمين را بگيرند و از لانه كردن شياطين كوچك و بزرگ و خصوصاً آمريكا در ممالك اسلامى جلوگيرى كنند و به جاى نوشتن و گفتن لاطائلات و كلمات تفرقه انگيز و مدح و ثناى سلاطين جور و بدبين كردن مستضعفان به مسائل اسلام و ايجاد نفاق در صفوف مسلمين به تحقيق و نشر احكام نورانى اسلام همت بگمارند و با استفاده از اين درياى بيكران ملتهاى اسلامى، هم عزت خود را و هم اعتبار امت محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - را پايدار نمايند.
آيا براى علماى كشورهاى اسلامى ننگآور نيست كه با داشتن قرآن كريم و احكام نورانى اسلام و سنت پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - و ائمه معصومين - عليهم السلام - احكام و مقررات كفر در ممالك اسلامى تحت نفوذ آنان پياده شود و تصميمات ديكته شده صاحبان زر و زور و تزوير و مخالفان واقعى اسلام اجرا گردد و سياست گذاران كرملين با واشنگتن دستورالعمل براى ممالك اسلامى صادر كنند؟ علماى بلاد و كشورهاى اسلامى بايد راجع به حل مشكلات و معضلات مسملين و خروج آنان از سيطره قدرت حكومتهاى جور با يكديگر به بحث و مشورت و تبادل نظر بپردازند و براى حفظ منافع مسلمين سينهها را سپر كنند و جلوى تهاجم فرهنگهاى مبتذل شرق و غرب را كه به نابودى نسل و حرث ملتها منتهى شده است را بگيرند، و به مردم كشورهاى خود آثار سوء و نتايج خودباختگى در مقابل زرق و برق غرب و شرق را بازگو نمايند و به مردم و به دولتها خطر استعمار نو و شيطنت ابرقدرتها كه جنگ و مسلمان كشى در جهان به راه انداختهاند، گوشزد كنند.
صحيفه نور ج 20 صفحه 127
من مجدداً تاكيد مىكنم كه دنيا امروز تشنه حقايق و احكام نورانى اسلام است و حجت الهى بر همه علما و روحانيون تمام گرديده است، چرا كه وقتى جوانان كشورهاى اسلامى براى دفاع از مقدسات دينى خود تا سرحد شهادت پيش رفتهاند و براى بيرون كردن متجاوزان، خود را به درياى حوادث و بلازدهاند و زندانها و شكنجهها را به جان خريدهاند و همچون مسلمانان شجاع و مبارز و عزيزان حزبالله لبنان و ساير كشورها مقاومت كردهاند و به جهاد عليه متجاوزان برخاستهاند، چه حجتى بالاتر از اين و چه بهانهاى براى سكوت و مماشات و در خانه نشستن و تقيه كردنهاى بىمورد مانده است؟
علما و روحانيت متعهد اسلام اگر دير عمل كنند، كار از كارگذرد. البته ما درد تنهايى بعض از علما و متعهدينى كه در شهرها و كشورهايشان در محاصره سرنيزهها و فشار تهديدها و حكمهاى نامشروع علماى سوء و دربارى گرفتار آمدهاند احساس مىكنيم ولى به همه اين عزيزان كه در فشار جباران مىباشند، موعظه خدا را يادآور مىشويم كه ان تقوموالله مثنى و فرادى ثم تتفكرواً براى خدا قيام كنيد و از تنهايى و غربت نهراسيد، مساجد بهترين سنگرها و جمعه و جماعات مناسبترين ميدان تشكل و بيان مصالح مسلمين مىباشند. امروز دولتها و سرسپردگان ابرقدرتها اگر چه به جنگ جدى با مسلمانان برخاستهاند و همچون دولت هند ملسمانان بىگناه و بىپناه و آزاده را قتل عام مىكنند ولى هرگز جرات و قدرت تعطيل مساجد و معابد مسلمين را براى هميشه ندارند و نور عشق و معرفت ميليون مسلمان را نمىتوانند خاموش كنند. در عين حال اگر آنان مساجد و محافل مذهبى و سياسى علماى اسلام را به تعطيلى بكشانند و حتى علماى اسلام را در ملاء عام بدار كشند، خود دليل مظلوميت اسلام و موجب توجه بيشتر مسلمانان به روحانيت و پيروى از آنان مىشود. مگر نه اين است كه خداوند از علما پيمان گرفته است كه در برابر ستم ستمكاران و ظلم جنايت پيشگان ساكت و آرام نمانند؟ مگر نه اين است كه علما حجت پيامبران و معصومين بر زمين هستند؟ پس بايد علما و روشنفكران و محققان به داد اسلام برسند و اسلام را از غربتى كه دامنگيرش شده است نجات دهند و بيش از اين ذلت و حقارت را تحمل نكنند و بت سيادت تحميلى جهانخواران را بشكنند و با بصيرت و سياست چهره منور و پر اقتدار خود را آشكار سازند و در اين راستا، دو چهرهها و روحانىنمايان و دين به دنيافروشان و قيل و قال كنندگان را از خود و از كسوت خود برانند و اجازه ندهند كه علماى سوء و تملق گويان ظلمه و ستمگران، خود را به جاى پيشوايان و رهبران معنوى امتهاى اسلامى بر مردم تحميل كنند و از منزلت و موقعيت معنوى علماى اسلام سوء استفاده كنند. روحانيون متعهد اسلام بايد از خطر عظيمى كه از ناحيه علماى مزور و سوء و آخوندهاى دربارى متوجه جوامع اسلامى شده است سخن بگويند، چرا كه اين بىخبران هستند كه حكومت جابران و ظلم سران وابسته را توجيه و مظلومين را از استيفاى حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسيق و كفر مبارزان و آزاديخواهان
صحيفه نور ج 20 صفحه 128
در راه خدا حكم مىدهند، كه خداوند همه ملتهاى اسلامى را از شرور و ظلمت اين نااهلان و دين فروشان نجات دهد.
و يكى از مسائل بسيار مهمى كه به عهده علما و فقها و روحانيت است، مقابله جدى با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادى شرق و غرب و مبارزه با سياستهاى اقتصاد سرمايهدارى و اشتراكى در جامعه است، هر چند كه اين بليه دامنگير همه ملتهاى جهان گرديده است و عملاً بردگى جديدى بر همه ملتها تحميل شده و اكثريت جوامع بشرى در زندگى روزمره خود به اربابان زر و زور پيوند خوردهاند و حق تصميمگيرى در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و على رغم منابع سرشار طبيعت و سرزمينهاى حاصلخيز جهان و آبها و درياها و جنگلها و ذخاير، به فقر و درماندگى گرفتار آمدهاند و كمونيستها و زراندوزان و سرمايهداران با ايجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حيات و ابتكار عمل را از عامه مردم سلب كردهاند و با ايجاد مراكز انحصارى و چندمليتى، عملاً نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته و همه راههاى صدور و استخراج و توزيع و عرضه و تقاضا و حتى نرخگذارى و بانكدارى را به خود منتهى نمودهاند و با القاى تفكرات و تحقيقات خودساخته، به تودههاى محروم باوراندهاند كه بايد تحت نفوذ ما زندگى كرده والا راهى براى ادامه حيات پابرهنهها، جز به تن دادن به فقر باقى نمانده است و اين مقتضاى خلقت و جامعه انسانى است كه اكثريت قريب به اتفاق گرسنگان در حسرت يك لقمه نان بسوزند و بميرند و گروهى اندك هم از پرخورى و اسراف و تعيش جانشان به لب آيد. به هر حال اين مصيبتى است كه جهانخواران بر بشريت تحميل كردهاند و كشورهاى اسلامى به واسطه ضعف مديريتها و وابستگى، به وضعيتى اسف بار گرفتار شدهاند كه اين به عهده علماى اسلام و محققين و كارشناسان اسلامى است كه براى جايگزين كردن سيستم ناصحيح اقتصاد حاكم بر جهان اسلام، طرح و برنامههاى سازنده و در برگيرنده منافع محرومين و پابرهنهها را ارائه دهند و جهان مستضعفين و مسلمين را از تنگنا و فقر معيشت به درآورند. البته پياده كردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامههاى اقتصادى آن و مقابله با اقتصاد بيمار سرمايهدارى غرب و اشتراكى شرق، بدون حاكميت همه جانبه اسلام ميسر نيست و ريشهكن شدن آثار سوء و مخرب آن چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حكومت اسلامى همچون جمهورى اسلامى ايران نيازمند به زمان باشد، ولى ارائه طرحها و اصولاً تبيين جهتگيرى اقتصاد اسلام در راستاى حفظ منافع محرومين و گسترش مشاركت عمومى آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترين هديه و بشارت آزادى انسان از اسارت فقر و تهيدستى به شمار مىرود و بيان اين حقيقت كه صاحبان مال و منال در حكومت اسلام هيچ امتياز و برترىاى از اين جهت بر فقر اندازند و ابداً اولويتى به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلم راه شكوفايى و پرورش استعدادهاى خفته و سركوب شده پابرهنگان را فراهم مىكند. و تذكر اين مطلب كه ثروتمندان هرگز به خاطر تمكن مالى خود نبايد در حكومت و حكمرانان و ادارهكنندگان كشور اسلامى نفوذ كنند و مال و ثروت خود را به بهانه فخرفروشى و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتكشان افكار و خواستههاى خود را
صحيفه نور ج 20 صفحه 129
تحميل كنند، اين خود بزرگترين عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرايش آنان به اخلاق كريمه و ارزشهاى متعالى و فرار از تملقگويىها مىگردد و حتى بعض ثروتمندان را از اين كه تصور كنند كه مال و امكاناتشان دليل اعتبار آنان در پيشگاه خداست متنبه مىكند.
خلاصه كلام اين كه بيان اين واقعيت كه در حكومت اسلامى بهاى بيشتر و فزونتر از آن كسى است كه تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مديران و كارگزاران و رهبران و روحانيون نظام و حكومت عدل مؤظفند كه با فقرا و مستمندان و پابرهنهها بيشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمكنين و مرفهين، و در كنار مستمندان و پابرهنهها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگى است كه نصيب اولياء شده و عملاً به شبهات و القائات خاتمه مىدهد، كه بحمدالله در جمهورى اسلامى ايران، اساس اين تفكر و بينش در حال پياده شدن است.
و همچنين مسؤولين محترم كشور ايران على رغم محاصرات شديد اقتصادى و كمبود درآمدها، تمامى كوشش و تلاش خود را صرف فقرزدايى جامعه كردهاند و همه آرمان و آرزوى ملت و دولت و مسؤولين كشور ماست كه روزى فقر و تهيدستى در جامعه ما رخت بربندد و مردم عزيز و صبور و غيرتمند كشور از رفاه در زندگى مادى و معنوى برخوردار باشند. خدا نياورد آن روزى را كه سياست ما و سياست مسؤولين كشور ما پشت كردن به دفاع از محرومين و روآوردن به حمايت از سرمايهدارها گردد و اغنياء و ثروتمندان از اعتبار و عنايت بيشترى برخوردار بشوند. معاذالله كه اين با سيره و روش انبياء و اميرالمؤمنين و ائمه معصومين - عليهمالسلام - سازگار نيست، دامن حرمت و پاك روحانيت از آن منزه است، تا ابد هم بايد منزه باشد و اين از افتخارات و بركات كشور و انقلاب و روحانيت ماست كه به حمايت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده كرده است. از آن جا كه محروميت زدايى، عقيده و راه و رسم زندگى ماست، جهانخواران در اين مورد هم ما را آرام نگذاشتهاند و براى ناتوان ساختن دولت و دستاندركاران كشور ما حلقههاى محاصره را تنگتر كردهاند و بغض و كينه و ترس و وحشت خود را در اين حركت مردمى و تاريخى تا مرز هزاران توطئه سياسى - اقتصادى ظاهر ساختهاند و بدون شك جهانخواران به همان ميزان كه از شهادت طلبى و ساير ارزشهاى ايثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرايش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمايت از پابرهنگان در هراسند و مسلم هر قدر كشور ما به طرف فقرزدايى و دفاع از محرومان حركت كند، اميد جهانخواران از ما منقطع و گرايش ملتهاى جهان به اسلام زيادتر مىشود و روحانيت عزيز بايد به اين اصل توجه عميق داشته باشند و افتخار تاريخى و بيش از هزار ساله پناهگاهى محرومان را براى خود حفظ كنند و به ساير مسؤولين و مردم توصيه نمايند كه ما نبايد گرايش و توجه بىشائبه محرومين را به انقلاب و حمايت بىدريغ آنان را از اسلام فراموش كنيم و بدون جواب بگذاريم.
البته پرواضح است كه همه اقشار كشور ما در انقلاب سهيم و شريكند و همه براى خدا و انجام
صحيفه نور ج 20 صفحه 130
وظيفه الهى خود وارد صحنهها شدهاند و مقصد خداست و هرگز آمال بلند و الهى خود را به مسائل مادى آلوده نمىكنند و با كمبودها از ميدان بدر نمىروند، چرا كه كسى كه براى خدا جان و مال فدا مىكند به خاطر شكم و دنيا از پا در نمىآيد، ولى وظيفه ما و همه دستاندركاران است كه به اين مردم خدمت كنيم و در غم و شادى و مشكلات آنان شريك باشيم كه گمان نمىكنم عبادتى بالاتر از خدمت به محرومين وجود داشته باشد. راستى وقتى كه پابرهنهها و گودنشينان و طبقات كم درآمد جامعه ما امتحان و تقيد خود را به احكام اسلامى تا سر حد قربانى نمودن چندين عزيز و جوان و بذل همه هستى خود دادهاند و در همه صحنهها بودهاند - و انشاءالله خواهند بود - و سر و جان را در راه خدا مىدهند، چرا ما از خدمت به اين بندگان خالص حق و اين رادمردان شجاع تاريخ بشريت افتخار نكنيم! ما مجدداً مىگوييم كه يك موى سر اين كوخنشينان و شهيد دادگان به همه كاخ و كاخنشينان جهان شرف و برترى دارد.
و آخرين نكتهاى كه در اين جا ضمن تشكر از علماء و روحانيون و دولت خدمتگزار حامى محرومان بايد از باب تذكر عرض كنم و بر آن تأكيد نمايم، مسأله ساده زيستى و زهدگرايى علماء و روحانيت متعهد اسلام است كه من متواضعانه و به عنوان يك پدر پير از همه فرزندان و عزيزان روحانى خود مىخواهم كه در زمانى كه خداوند بر علما و روحانيون منت نهاده است و اداره كشور بزرگ و تبليغ رسالت انبياء را به آنان محول فرموده است، از زى روحانى خود خارج نشوند و از گرايش به تجملات و زرق و برق دنيا كه دون شأن روحانيت و اعتبار نظام جمهورى اسلامى ايران است، پرهيز كنند و بر حذر باشند كه هيچ آفت و خطرى براى روحانيت و براى دنيا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حركت در مسير دنيا نيست كه بحمدالله روحانيت متعهد اسلام امتحان زهدگرايى خود را داده است، ولى چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانيت بعد از اين براى خدشهدار كردن چهره اين مشعلداران هدايت و نور دست به كار شوند و با كمترين سوژهاى به اعتبار آنان لطمه وارد آورند كه انشاءالله موفق نمىشوند.
و اما زائران محترم ايرانى كه انصافاً شخصيت و شعور و رشد سياسى و اجتماعى خود را در مراسم حج سالهاى گذشته به نمايش گذاردهاند و باعث حفظ آبرو و اعتبار جمهورى اسلامى ايران شدهاند، امسال نيز علاوه بر دقت و توجه به اعمال و واجبات حج و استفاده از اين نعمت بزرگ تشرف به مكه مكرمه و مدينه منوره و زيارت خانه خدا و مرقد پاك نبى اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - و بقيع و تشرف به جوار تربت مطهر حضرت زهرا - سلامالله عليها - و ائمه معصومين - عليهمالسلام - در راهپيمايى كوبنده برائت با هماهنگى و انسجام كامل در صفوف و شعارها و برنامهها شركت نمايند و از بركات اين اجتماع مقدس عبادى - سياسى كه نشان دهنده اقتدار مسلمين و كشور عزيز و اسلامى ايران است بهرهمند شوند و با برخوردهاى اخلاقى و سالم و سازنده در تمام مراسم حج و خصوصاً در مسير راهپيمايى با مردم ساير كشورها و يا مأمورين كشور عربستان سعودى، آنان را به ضرورت حضور در اين اجتماعات دعوت كنند و از هر گونه اعمال سليقههاى شخصى و
صحيفه نور ج 20 صفحه 131
كارهاى خودسرانهاى كه خداى ناكرده موجب هتك احترام اين اجتماع عظيم شود خوددارى كنند و از درگيرى و اهانت و جدال احتراز نمايند، هر چند كه زائران محترم با آگاهى كامل نقشهها و توطئهها را خنثى مىكنند ولى چه بسا افرادى به منظور بر هم زدن شكوه و جلوه اجتماعات حج و مخدوش كردن چهره انقلاب به كارهاى بدون حساب خودسرانه دست بزنند. البته بعيد به نظر مىرسد كه دولت يا مأمورين عربستان كه ميزبان زائران خانه خدا و حرم پيغمبر اكرمند، از اين نمايش قدرت اسلام و مسلمين در برابر كفر و ابتكار عملى سياسى ملت ما كه به خاطر سربلندى جهان اسلام و مسلمين مىباشد جلوگيرى كنند. در هر حال زائران ايرانى به نقش و رسالت خود در تمامى مراحل حج توجه كنند كه تمامى اعمال و رفتار آنان با دقت مورد توجه و نظر دوستان و دشمنان انقلاب ماست، دشمنان انقلاب درصدد دست يافتن به سوژهاى ولو مختصر جهت تخريب قداست و اعتبار الهى مردم كشور ما مىباشند و دوستان و طرفداران انقلاب مشتاق آشنايى با روش و سيره و خصوصيات اين ملتى كه آوازه نام و نشانش - به يارى خداوند - در سراسر عالم طنين افكنده است، گرديدهاند. و حج بهترين ميعادگاه معارفه ملتهاى اسلامى است كه مسلمانان با برادران و خواهران دينى و اسلامى خود از سراسر جهان آشنا مىشوند و در آن خانهاى كه متعلق به تمام جوامع اسلامى و پيروان ابراهيم حنيف است، گرد هم مىآيند و با كنار گذاردن تشخصها و رنگها و مليتها و نژادها به سرزمين و خانه اولين خود رجعت مىكنند و با مراعات اخلاق كريمه اسلامى و اجتناب از مجادلات و تجملات، صفاى اخوت اسلامى و دورنماى تشكل امت محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - را در سراسر جهان به نمايش مىگذارند.
زايران محترم كشور ايران، ارزش دستاوردهاى معنوى و سياسى جمهورى اسلامى ايران را در برخورد با ساير مسلمانان بهتر درك مىكنند و با توجه و اطلاع از گرفتارىها و مشكلاتى كه به اشكال مختلف بر ملتهاى اسلامى تحميل شده است، به ابعاد عظمت انقلاب و عنايات خاصه حق تعالى و توجه امام زمان - ارواحنا فداه - به اين ملت بيشتر پى مىبرند و قدر بركات اين انقلاب را بيشتر از گذشته مىدانند و از كار و تلاش مسؤولين محترم و دولت خدمتگزار كه شب و روز خود را وقف خدمت نمودهاند، مطلع مىگردند و از تحولى كه در جوانان و اقشار ديگر ملت به وجود آمده است و آنان را به بهشت صلابت و عفت و حيا و شرافت و آزادى و جهاد رهنمون شدهاند، خدا را سپاس مىگزارند.
خداوندا! اين نعمتهاى بزرگ را از ما و ملت ما نگير. خداوندا! ما را به ارزش بركات خود بيشتر آشنا فرما. خداوندا! بر بندگى ما و خلوص ما و اظهار عجز و ذلت ما در برابر خودت بيفزا. خداوندا! به ما توكل و صبر و مقاومت و رضا و توفيق جلب عنايت خود كرامت فرما و در مسير خدمت به بندگانت ما را تا مرز قربانى خود و فرزندان و هستىمان همراهى و مدد بنما.
زائران محترم مبادا كه از احساس رشد و عظمت انقلاب خود در برابر مسلمانان ديگر كشورها به غرور و عجب گرفتار شوند و خداى نخواسته به اعمال و رفتار مسلمانان به ديده اهانت و تحقير
صحيفه نور ج 20 صفحه 132
بنگرند و از همدلى و انس با دوستان خدا در مكه مكرمه محروم شوند و از شكر اين نعم بزرگ الهى، كه تواضع در برابر مسلمانان و مستضعفان و برادران دينى است، غافل بمانند. در كنار خانه خدا و مرقد پيامبر اكرم - صلى الله عليه و آله وسلم - بيعتها و پيوندهاى دوستى و ارتباط آينده را با مسلمانان محكم كنند و حديث انقلاب و لطف خدا را به آنان بازگو نمايند. و از جانب من و همه ملت ايران به همه مسلمانان اطمينان بدهيد كه جمهورى اسلامى ايران پشتيبان شما و حامى مبارزات و برنامههاى اسلامى شماست و در هر سنگرى عليه متجاوزان در كنار شما ايستاده است و از حقوق گذشته و امروز و آينده شما انشاءالله دفاع خواهد كرد و به آنان بگوييد كه اقتدار و اعتبار جمهورى اسلامى ايران متعلق به همه ملتهاى اسلامى است و دفاع از ملت قهرمان و دلاور ايران در حقيقت دفاع از همه ملتهاى تحت ستم است و ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاى اسلامى مىشكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور انقلاب راستين و بيان احكام محمدى (ص) است، به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مىدهيم و به يارى خدا راه را براى ظهور منجى مصلح كل و امامت مطلق حق امام زمان - ارواحنا فداه - هموار مىكنيم.
و از نكاتى كه حجاج محترم بايد به آن توجه كنند، اين كه مكه معظمه و مشاهد مشرفه آينه حوادث بزرگ نهضت انبيا و اسلام و رسالت پيامبر اكرم است، به جاى، جاى اين سرزمين محل نزول و اجلال انبياء بزرگ و جبرئيل امين و يادآور رنجها و مصيبتهاى چندين سالهاى است كه پيامبر اكرم (ص) در راه اسلام و بشريت متحمل شدهاند و حضور در اين مشاهد مشرفه و امكنه مقدسه و در نظر گرفتن شرايط سخت و طاقت فرساى بعثت پيامبر، ما را به مسؤوليت و حفظ دستاوردهاى اين نهضت و رسالت الهى بيشتر آشنا مىكند، كه واقعاً پيامبر اكرم - صلى الله عليه - و ائمه هدى در چه غربتهايى براى دين حق و امحاء باطل، استقامت و ايستادگى نمودهاند و از تهمتها و اهانتها و زخم زبانهاى ابولهبها و ابوجهلها و ابوسفيان نهراسيدهاند و در عين حال شديدترين محاصرههاى اقتصادى در شعب ابى طالب، به راه خود ادامه دادهاند و تسليم نشدند و سپس با تحمل هجرتها و مرارتها در مسير دعوت حق و ابلاغ پيام خدا و حضور در جنگهاى پياپى و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و كارشكنىها به هدايت و رشد همت گماشتهاند كه دل صخرهها و سنگها و بيابانها و كوهها و كوچهها و بازارهاى مكه و مدينه پر است از هنگامه پيام رسالت آنان كه اگر آنها به زبان و به سخن مىآمدند و از راز و رمز تحقق فاستقم كما امرت پرده برمىداشتند، زائران بيتالله الحرام در مىيافتند رسول خدا براى هدايت ما و بهشتى شدن مسلمانان چه كشيدهاند و مسؤوليت پيروان او چقدر سنگين است. و ملت شهيد داده ايران اگر چه در طول دوران مبارزه و جنگ و حوادث ديگر انقلاب مظلوميتها و درد و رنجهاى فراوان ديده است و جوانان و عزيزان گرانقدرى را تقديم راه خدا كرده است ولى يقيناً وسعت مظلوميتها و سختىهايى كه بر پيشوايان ما رفته است، به مراتب بالاتر از مسائل ماست. حجاج محترم سلام خالصانه ملت عزيز و مسؤولين پرتلاش و خانوادههاى معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين را به پيشگاه مقدس پيامبر رحمت -
صحيفه نور ج 20 صفحه 133
صلى الله عليه و آله و سلم - و اهل بيت هدا - عليهمالسلام - ابلاغ كنيد و ملتمسانه و عاجزانه از آنان تفقد و رحمت بيشتر براى اين پيروان صادق خود خواسته و پيروزى ملت ما را در جنگ بر كفر جهانى از خدا بخواهند و از اين فرصت مناسب در دعا كردن به همه مسلمانان و رفع گرفتارىها استفاده كنند.
خداوندا! اگر هيچ كس نداند تو خود مىدانى كه ما براى برپايى پرچم دين تو قيام كردهايم و براى برپايى عدل و داد در پيروى از رسول تو در مقابل شرق و غرب ايستادهايم و در پيمودن اين راه لحظهاى درنگ نمىكنيم. خداوندا! تو مىدانى كه فرزندان اين سرزمين در كنار پدران و مادران خود براى عزت دين تو به شهادت مىرسند و با لبى خندان و دلى پر از شوق و اميد به جوار رحمت بىانتهاى تو بال و پر مىكشند. خداوندا! تو مىدانى كه امت رسول تو در اين مملكت مواجه با همه توطئههاست و ايادى شيطان در داخل و خارج او را آرام نمىگذارند و تلاشها هر روز براى در تنگنا و مضيقه قرار دادن اين ملت در امور اقتصاد فزونتر مىشود.
خداوندا! تو مىدانى مردم ما مشكلات را به جان و دل خريدهاند و از هيچ كس غير تو ترس و بيم ندارند و تمام زجرها و دردها را تحمل مىكنند، همه پيروزىها را از آن تو و به عنايت تو مىدانند، پس ما را به عنايت دوباره خود همراهى نما و دلهاى ملت ما را به نصر و پيروزى خود اميدوارتر ساز و رزمندگان جبهه ما را به مدد غيبى و جنود مخفى خود غالب و پيروز گردان و توان و صبر و استقامت ما را در تحمل سختىها و مشكلات افزون نما و نعمت رضايت در شكست و پيروزى را به ما ارزانى فرما و دل مردم ما را كه براى دين تو شهيد، مفقود، مجروح و اسير دادهاند و سختى هجران عزيزان را به عشق لقاء و رضاى تو تحمل كردهاند، شادمان فرما و همه ما را در مسير بندگى خود عاشق و درد آشنا فرما و شهيدان ما را از كوثر زلال ولايت خود و رسول اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - و ائمه هدى - عليهم صلوات الله - سيراب نما و انقلاب اسلامى ما را به انقلاب مصلح كل متصل فرما. انك ولى النعم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 109
تاريخ: 6/5/66
پيام برائت به زائرين بيت الله الحرام
بسم الله الرحمن الرحيم
و من يخرج من بيته مهاجراً الى الله و رسوله ثم يدركه الموت فقط وقع اجره على الله الحمدلله على الائه والصلوه والسلام على انبيائه سيما خاتمهم و افضلهم و على اوليائه و خاصه عباده سيما خاتمهم و قائمهم ارواح العالمين لمقدمه الفداء.
قلمها و زبانها و گفتارها و نوشتارها عاجز است از شكر نعمتهاى بىپايانى كه نصيب عالميان شده و مىشود. خالقى كه با جلوه سراسر نورانى خود، عوالم غيب و شهادت و سر و علن را به نعمت وجود آراسته و به بركت برگزيدگانش به ما رسانده كه: الله نورالسموات والارض و با ظهور جميلش پرده از جمالش برافكنده كه هوالاول والاخر والظاهر والباطن و به كتب مقدس آسمانىاش كه از حضرت غيب بر انبيائش از صفى الله تا خليل الله و از خليل الله تا حبيب الله صلوات الله و سلامه عليهم و سلم نازل فرموده، راه وصول به كمالات و فناى در كمال مطلق را تعليم فرموده و سلوك الى الله را گوشزد كرده چون كريمه و من يخرج من بيته مهاجراًالى الله و طريق برخورد با مومنين و دوستان خود و ملحدين و مستكبرين و دشمنان خويش را آموخته: محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم . و هزاران شكر كه ما را از امت خاتمالنبيين محمد مصطفى صلىالله عليه و آله و سلم قرار داد، افضل و اشرف موجودات و از پيروان قرآن مجيد، اعظم و اشرف كتب مقدسه و صورت كتبيه حضرت غيب مستجمع جميع كمالات به صورت وحدت جميعه و ضمانت حفظ و صيانت آن را از دستبرد شياطين انس و جن فرموده انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ، قرآنى كه نه يك حرف بر آن افزوده شده و نه يك حرف كاسته. كتاب كريمى كه ما را از برخورد انبياء معظم الهى با مستكبرين جهان و جهانخواران طول تاريخ آگاه نموده و از طريقه حضرت خاتمالرسل صلى الله عليه و آله و سلم با مشركان و زورگويان و كفار و در رأس آنان منافقان، مطلع كرده و اين برخورد، جاويدان و براى هر عصرى و هر مصرى است.
در اين كتاب جاويد مىبينيم كه فرموده قل ان كان اباوكم و ابناوكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون كسادها و مساكن ترضونها احب اليكم من الله و رسوله و جهاد فى سبيله فتربصوا حتى ياتى الله بامره والله لا يهدى القوم الفاسقين . خطاب به مصلحت انديشان و سازشكاران و متاسفان براى شهادت جوانان و از دست رفتن مالها و جانها و خسارتهاى ديگر
صحيفه نور ج 20 صفحه 110
وارد شده و جالب آن كه بعد از حب خداى تعالى و رسول اكرم صلى الله عليه و آله در بين تمام احكام الهى، جهاد فى سبيل الله را ذكر فرموده و تنبه داده كه جهاد فى سبيل الله در راس تمام احكام است كه آن حافظ اصول است و تذكر داده كه در صورت قعود از جهاد، منتظر عواقب آن باشيد، از ذلت و اسارت و برباد رفتن ارزشهاى اسلامى و انسانى و نيز از همان چيزها كه خوف آن را داشتيد از قتل عام صغير و كبير و اسارت ازواج و عشيره. و بديهى است كه همه اينها پيامد ترك جهاد، خصوصاً جهاد دفاعى است كه ما اكنون گرفتار آن هستيم و اشاره به اين امر است آيه كريمه فليحذرالذين يخالفون عن امر ربه ان تصيبهم فتنه او يصيبهم عذاب اليم . و كدام فتنه و بليه بالاتر از آنچه دشمنان اسلام، خصوصاً در اين زمان براى برچيدن اساس اسلام و برپا كردن حكومتهايى مثل ستمشاهى و برگرداندن مستشاران غارتگر و بر باد رفتن حرث و نسل ملت و بر سر كشور و ملت ايران، آن آيد كه بر سر كشور عراق و ملت مظلوم آن در اين چند سال آمد.
و حمد و شكر بىپايان بر ذات مقدس ربوبيت كه با تربيتهاى معنوى خود ملت ايران را از غرقاب فساد شتمشاهى نجات بخشيده و راه و رسم زمين مستقل در پناه بيرق شكوهمند اسلام را به آنان آموخت و امروز در جهان كشورى نيست جز ايران كه در دخالت ابرقدرتها پيراسته باشد و سرنوشت خويش را خود بر اساس اسلام عزيز تعيين كند و دست به سينه اغيار زند و خداوند بر ما منت نهاده كه در سايه اين ملت زندگى مىكنيم. و شكر بى پايان بر عنايات حق جل و علا كه در آستان عزيمت حجاج محترم ايرانى به سوى معبد عشق و مرقد معشوق و هجرت به سوى خداى تعالى و رسول معظمش - صلى الله عليه و آله و سلم - نداى اسلام بر اقصا بلاد جهان طنين افكنده و بيرق معنوى اسلام در اقطار عالم به اهتزاز در آمده و چشمهاى جهانيان به سوى كشور ولى الله اعظم - ارواحنا لمقدمه الفداء - دوخته شده و به رغم بدخواهان و منحرفان كه كوس رسوايى شان بر سر بازارها زده شده و بر خلاف خوابهاى خرگوشى آنان كه وعده سقوط جمهورى اسلامى را در سه ماه با يك سال به خود و اربابان خود مىداند، امروز پس از سالها، كشور عزيز اسلامى ايران از هميشه پايدارتر و ملت عظيم آن سرافرازتر و قواى مسلحه آن پرقدرتتر و جوانان و سالمندان آن مصممتر و حوزههاى مقدس علميه آن در سايه مراجع معظم و علماء اعلام كثرالله امثالهم پر شورتر و پيوند حوزهها و دانشگاهها استوارتر و قواى سه گانه آن فعالتر و جهات سياسى، فرهنگى و نظامى آن رو به رشدتر. و دشمنان آن كه در حقيقت دشمنان اسلام و استقلال كشور هستند ضعيفتر و زبونتر و كاخهاى مستكبران لرزانتر و رسوايى كاخ سياه بر ملاتر و پريشان گويى و دلهره كاخ نشينان افزونتر و سردرگمى رسانههاى گروهى جهان - كه انعكاس سردرگمى كاخ نشينان - واضحتر گرديده است، لازم است در اين جوى كه پيش آمده است، مسلمين و مستضعفان جهان آگاهانه از آن استفاده كرده و جميع فرق مسلمين و مستضعفان دست در دست هم داده و خودشان را از قيد اسارت ابرقدرتها خارج
صحيفه نور ج 20 صفحه 111
نمايند. اينك تذكراتى را عرض مىكنم:
1 - اعلان برائت از مشركان كه از اركان توحيدى و واجبات سياسى حج است، بايد در ايام حج به صورت تظاهرات و راهپيمايى باصلابت و شكوه هر چه بيشتر و بهتر برگزار شود و حجاج محترم ايرانى و غير ايرانى با هماهنگى كامل با مسؤولين حج و نماينده اين جانب، جناب حجتالاسلام آقاى كروبى در كليه مراسم شركت نمايند و فرياد كوبنده برائت از مشركان و ملحدان استكبار جهانى و در رأس آنان آمريكاى جنايتكار را در كنار خانه توحيد طنين اندازند و از ابراز بغض و كينه خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل نشوند. مگر تحقق ديانت جز اعلام محبت و وفادارى نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا كه خلوص عشق موحدين جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسر شود و كدام خانهاى سزاوارتر از كعبه و خانه امن و طهارت والناس كه در آن به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگى و يا دون صفتى و نامردمى است عملاً و قولاً پشت شود و در تجديد ميثاق الست بربكم بت آلههها و اربابان متفرقون شكسته شود و خاطره مهمترين و بزرگترين حركت سياسى پيامبر (ص) در و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر زنده بماند و تكرار شود، چرا كه سنت پيامبر (ص) و اعلان برائت كهنه شدنى نيست و نه تنها اعلان برائت به ايام و مراسم حج منحصر نشود، كه بايد مسلمانان فضاى سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملى نسبت به دشمنان خدا لبريز كنند و به وسوسه خناسان و شبهات ترديد آفرينان و متحجرين و منحرفين گوش فرا ندهند و لحظهاى از اين آهنگ مقدس توحيدى و جهان شمولى اسلام، غفلت نكنند كه مسلماً جهانخواران و دشمنان ملتها، بعد از اين آرام و قرار نخواهند داشت و به حيلهها و تزويرها و چهرههاى گوناگون متمسك مىشوند و روحانى نماها و آخوندهاى دربارى و اجير شدگان سلاطين و ملىگراها و منافقين به فلسفهها و تفسيرها و برداشتهاى غلط و منحرف روى مىآورند و براى خلع سلاحهاى مسلمانان و ضربه زدن به صلابت و ابهت و اقتدار امت محمد - صلى الله عليه و آله وسلم - به هر كارى دست مىزنند و چه بسا جاهلان متنسك بگويند كه قداست خانه حق و كعبه معظمه را به شعار و تظاهرات و راهپيمايى و اعلان برائت نبايد شكست و حج جاى عبادت و ذكر است نه ميدان صف آرايى و رزم و نيز چه بسا عالمان متهتك القا كنند كه مبارزه و برائت و جنگ و ستيز، كار دنياداران و دنياطلبان بوده است و ورود در مسائل سياسى، آن هم در ايام حج دون شأن روحانيون و علما مىباشد كه خود اين القائات نيز از سياست مخفى و تحريكات جهانخواران به شمار مىرود كه مسلمانان بايد با همه امكانات و وسايل لازم به مقابله جدى و دفاع از ارزشهاى الهى و منافع مسلمين برخيزند و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خويش را محكم و مستحكم نمايند و به اين بيخبران و دل مردگان و پيروان شياطين بيش از اين مجال حمله را به صفوف عقيده و عزت مسلمانان ندهند و از همه جا و همه سرزمينها و خصوصاً از كعبه حق به جنود خدا متصل شوند و زائران عزيز، از بهترين و مقدسترين سرزمينهاى عشق و شعور و جهاد به كعبه بالاترى رهسپار شوند و همچون سيد و سالار شهيدان حضرت ابى عبدالله الحسين
صحيفه نور ج 20 صفحه 112
- عليه السلام - از احرام حج به احرام حرب و از طواف كعبه و حرم به طواف صاحب بيت و از توضوء زمزم به غسل شهادت و خون رو آورند و به امتى شكست ناپذير و بنيانى مرصوص مبدل گردند كه نه ابر قدرت شرق ياراى مقابله آنان را داشته باشد نه غرب كه مسلماً روح و پيام حج چيز ديگرى غير از اين نخواهد بود كه مسلمانان، هم دستورالعمل جهاد با نفس را بگيرند و هم برنامه مبارزه با كفر و شرك را.
به هر حال اعلان برائت در حج، تجديد ميثاق مبارزه و تمرين تشكل مجاهدان براى ادامه نبرد با كفر و شرك و بت پرستهاست و به شعار هم خلاصه نمىشود كه سرآغاز علنى ساختن منشور مبارزه و سازماندهى جنود خداى تعالى در برابر جنود ابليس صفتان است و از اصول اوليه توحيد به شمار مىرود و اگر مسلمانان در خانه ناس و خانه خدا از دشمنان خدا اظهار برائت نكنند، پس در كجا مىتوانند اظهار نمايند و اگر حرم و كعبه و مسجد و محراب، سنگر و پشتيبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبيا نيست، پس مامن و پناهگاه آنان در كجاست؟
خلاصه، اعلان برائت مرحله اول مبارزه و ادامه آن مراحل ديگر وظيفه ماست و در هر عصر و زمانى جلوهها و شيوهها و برنامههاى متناسب خود را مىطلبد و بايد ديد كه در عصرى همانند امروز كه سران كفر و شرك همه موجوديت توحيد را به خطر انداختهاند و تمامى مظاهر ملى و فرهنگى و دينى و سياسى ملتها را بازيچه هوسها و شهوتها نمودهاند چه بايد كرد. آيا بايد در خانهها نشست و با تحليلهاى غلط و اهانت به مقام و منزلت انسانها و القاء روحيه ناتوانى و عجز در مسلمانان، عملاً شيطان و شيطان زادگان را تحمل كرد و جامعه را از وصول به خلوص كه غايت كمال و نهايت آمال است، منع كرد و تصور نمود كه مبارزه انبيا با بت و بتپرستها منحصر به سنگ و چوبهاى بىجان بوده است و نعوذبالله پيامبرانى همچون ابراهيم در شكستن بت پيشقدم و اما در مصاف با ستمگران، صحنه مبارزه را ترك كردهاند؟ و حال آن كه تمام بت شكنىها و مبارزات و جنگهاى حضرت ابراهيم با نمروديان و ماه و خورشيد و ستارهپرستان مقدمه يك هجرت بزرگ و همه آن هجرتها و تحمل سختىها و سكونت در وادى غير ذى زرع و ساختن بيت و فديه اسماعيل مقدمه بعثت و رسالتى است كه در آن، ختم پيامآوران سخن اولين و آخرين بانيان و موسسان كعبه را تكرار مىكند و رسالت ابدى خود را با كلام ابدى اننى برى مما تشركون ابلاغ مىنمايد كه اگر غير از اين تحليل و تفسيرى ارائه دهيم، اصلاً در زمان معاصر، بت و بت پرستى وجود ندارد و راستى كدام انسان عاقلى است كه بت پرستى جديد و مدرن را در شكلها و افسونها و ترفندهاى ويژه خود نشناخته باشد و از سلطهاى كه بتخانههايى چون كاخ سياه بر ممالك اسلامى و خون و ناموس مسلمين و جهان سوم پيدا كردهاند، خبر نداشته باشد.
امروز فرياد برائت ما از مشركان و كافران، فرياد از ستم ستمگران و فرياد امتى است كه جانشان از تجاوزات شرق و غرب و در رأس آنان آمريكا و اذناب آن به لب رسيده است و خانه و وطن و سرمايهاش به غارت رفته است. فرياد برائت ما، فرياد ملت مظلوم و ستم - ديده - كشيده افغانستان
صحيفه نور ج 20 صفحه 113
است و من متاسفم كه شوروى به تذكر و هشدار من در مورد افغانستان عمل ننمود و به اين كشور اسلامى حمله كرد. بارها گفتهام و اكنون نيز تذكر مىدهم كه ملت افغانستان را به حال خود رها كنيد، مردم افغانستان سرنوشت خودشان را تعيين نموده و استقلال واقعى خود را تضمين مىكنند و به ولايت كرملين با قيمومت آمريكا احتياجى ندارند و مسلم بعد از خروج نظاميان بيگانه از كشورشان، به سلطه ديگرى گردن نمىنهند و پاى آمريكا را اگر قصد دخالت و تجاوز در كشورشان كرده باشد، مىشكنند.
و نيز فرياد برائت ما فرياد مردم مسلمان آفريقاست، فرياد برادران و خواهران دينى ما كه به جرم سياه بودن تازيانه ستم سيهروزان بىفرهنگ نژادپرست را مىخورند.
فرياد برائت ما، فرياد برائت مردم لبنان و فلسطين و همه ملتها و كشورهاى ديگرى است كه ابرقدرت هاى شرق و غرب، خصوصاً آمريكا و اسرائيل به آنان چشم طمع دوختهاند و سرمايه آنان را به غارت بردهاند و نوكران و سرسپردگان خود را به آنان تحميل نمودهاند و از فواصل هزاران كيلومتر راه به سرزمينهاى آنان چنگ انداخته و مرزهاى آبى و خاكى كشورشان را اشغال كردهاند.
فرياد برائت ما، فرياد برائت همه مردمانى است كه ديگر تحمل تفرعن آمريكا و حضور سلطهطلبانه آن را از دست دادهاند و نمىخواهند صداى خشم و نفرتشان براى ابد در گلوهاىشان خاموش و افسرده بماند و اراده كردهاند كه آزاد زندگى كنند و آزاد بميرند و فريادگر نسلها باشند.
فرياد برائت ما، فرياد دفاع از مكتب و حيثيات و نواميس، فرياد دفاع از منابع و ثروتها و سرمايهها، فرياد دردمندانه ملتهايى است كه خنجر كفر و نفاق قلب آنان را دريده است.
فرياد برائت ما، فرياد فقر و تهيدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنههايى است كه حاصل عرق جبين و زحمات شبانهروزى آنان را، زراندوزان و دزدان بينالمللى به يغما بردهاند و حريصانه از خون دل ملتهاى فقير و كشاورزان و كارگران و زحمتكشان، به اسم سرمايهدارى و سوسياليزم و كمونيزم مكيده و شريان حيات اقتصاد جهان را به خود پيوند دادهاند و مردم جهان را از رسيدن به كمترين حقوق حقه خود محروم نمودهاند.
فرياد برائت ما، فرياد امتى است كه همه كفر و استكبار به مرگ او در كمين نشستهاند و همه تيرها و كمانها و نيزهها به طرف قرآن و عترت عظيم نشانه رفتهاند و هيهات كه امت محمد - صلى الله عليه و آله وسلم - و سيراب شدگان كوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند و هيهات كه خمينى، در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم قرآن كريم و عترت رسول خدا و امت محمد - صلى الله عليه و آله و سلم - و پيروان ابراهيم حنيف ساكت و آرام بماند و يا نظارهگر صحنههاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد. من خون و جان ناقابل خويش را براى اداى واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانان آماده نمودهام و در انتظار فوز عظيم شهادتم. قدرت و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمينى يكه و تنها هم بماند به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستى است ادامه مىدهد و به يارى خدا در كنار بسيجيان جهان اسلام، اين پابرهنههاى مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و
صحيفه نور ج 20 صفحه 114
سرسپردگانى كه به ستم و ظلم خويشتن اصرار مىنمايند سلب خواهد كرد. آرى شعار نه شرقى، نه غربى ما، شعار اصولى انقلاب اسلامى در جهان گرسنگان و مستضعفين بوده و ترسيم كننده سياست واقعى عدم تعهد كشورهاى اسلامى و كشورهايى است كه در آينده نزديك و به يارى خدا اسلام را به عنوان تنها مكتب نجاتبخش بشريت مىپذيرند و ذرهاى هم از اين سياست عدول نخواهد شد و كشورهاى اسلامى و مردم مسلمان جهان نه بايد وابسته به غرب و اروپا و آمريكا و نه وابسته به شرق، شوروى كه انشاءالله، به خدا و رسول خدا و امام زمان وابسته است و به طور قطع و يقين، پشت كردن به اين سياست بينالمللى اسلام، پشت كردن به آرمان مكتب اسلام و خيانت به رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - و ائمه هدى - عليهم السلام - است و نهايتاً مرگ كشور و ملت ما و تمامى كشورهاى اسلامى است و كسى گمان نكند كه اين شعار، شعار مقطعى است كه اين سياست، ملاك عمل ابدى مردم ما و جمهورى اسلامى ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است. چرا كه شرط ورود به صراط نعمت حق برائت و دورى از صراط گمراهان است كه در همه سطوح و جوامع اسلامى بايد پياده شود. مسلمانان بعد از شركت در راهپيمايىهاى برائت و اعلان همبستگى با ملت دلاور ايران، بايد به فكر رمى استعمار از كشورها و سرزمينهاى اسلامى خود باشند و براى بيرون راندن جنود ابليس و برچيدن پايگاههاى نظامى شرق و غرب از كشورهاى خود تلاش بنمايند و نگذارند دنياخواران از امكانات آنان، در جهت منافع خود و ضربه زدن به كشورهاى اسلامى استفاده كنند كه اين بزرگترين ننگ و عار كشور و سران ممالك اسلامى است كه بيگانگان به مراكز سرى و نظامى مسلمانان راه پيدا كنند. مسلمانان از هياهو و طبلهاى توخالى تبليغات ظالمانه نهراسند كه كاخها و قدرتهاى نظامى و سياسى استكبار جهان، همانند لانه عنكبوت سست و در حال فروريختن است. مسلمانان جهان بايد به فكر تربيت و كنترل و اصلاح سران خودفروخته بعض كشورها باشند و آنان را با نصيحت يا تهديد از اين خواب گرانى كه هم خودشان و هم منافع ملتهاى اسلامى را به باد فنا مىدهد، بيدار نمايند و به اين سرسپردگان و نوكران هشدار بدهند و خودشان هم با بصيرت كامل از خطر منافقين و دلالان استكبار جهانى غافل نشوند و دست روى دست نگذارند و نظارهگر صحنه شكست اسلام و غارت سرمايهها و منابع و نواميس مسلمين نباشند.
ملتهاى مسلمان بايد به فكر نجات فلسطين باشند و مراتب انزجار و تنفر خويش را از سازشكارى و مصالحه رهبران ننگين و خودفروختهاى كه به نام فلسطين، آرمان مردم سرزمينهاى غصب شده و مسلمانان اين خطه را به تباهى كشيدهاند به دنيا اعلام و نگذارند اين خائنان بر سر ميز مذاكرهها و رفت و آمدها، حيثيت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطين خدشهدار كنند، كه اين انقلابى نماهاى كم شخصيت و خودفروخته به اسم آزادى قدس به آمريكا و اسرائيل متوسل شدهاند.
صحيفه نور ج 20 صفحه 115
عجبا كه هر روز از فاجعه خونبار غصب فلسطين بيشتر مىگذرد، سكوت و سازش سران كشورهاى اسلامى و طرح مماشات با اسرائيل غاصب بيشتر و حتى از تبليغ و شعارهايى بيتالمقدس هم خبرى به گوش نمىرسد و اگر دولت و مردم كشورى همانند ايران كه خود نيز در حالت دفع تجاوز و جنگ و محاصره است، به پشتيبانى از مردم فلسطين برخاسته و فرياد مىزند، او را محكوم مىكنند و حتى از اين كه يك روز هم به نام قدس برگزار شود، وحشت نمودهاند. نكند كه اينان تصور كردهاند كه گذشت زمان، سيرت و صورت جنايتهاى اسرائيل و صهيونيزم را دگرگون ساخته است و گرگهاى خونآشام صهيونيزم، از فكر تجاوز و غصب سرزمينهاى از نيل تا فرات دست برداشتهاند. مسؤولين محترم كشور ايران و مردم ما و ملتهاى اسلامى از مبارزه با اين شجره خبيثه و ريشهكن كردن آن، دست نخواهند كشيد و به يارى خداوند تعالى از قطرات پراكنده پيروان اسلام و توان معنوى امت محمد - صلى الله عليه و آله وسلم - و امكانات كشورهاى اسلامى بايد استفاده كرد و با تشكيل هستههاى مقاومت حزب الله در سراسر جهان اسرائيل را از گذشته جنايت بار خود پشيمان و سرزمينهاى غصب شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج كرد. من همان گونه كه بارها و در سالهاى گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار دادهام، مجدداً خطر فراگيرى غده چركين و سرطانى صهيونيزم را در كالبد كشورهاى اسلامى گوشزد مىكنم و حمايت بىدريغ خود و ملت و دولت و مسؤولين ايران را از تمامى مبارزات اسلامى ملتها و جوانان غيور و مسلمان در راه آزادى قدس، اعلام مىنمايم و از جوانان عزيز لبنان كه موجب سرافرازى امت اسلام و خوارى و ذلت جهانخواران گرديدهاند، تشكر مىكنم و براى موفقيت همه عزيزانى كه در داخل سرزمينهاى اشغالى و يا در كنار اين كشور غصب شده، با تكيه به سلاح ايمان و جهاد به اسرائيل و منافع آن ضربه مىزنند دعا مىكنم و اطمينان مىدهم كه ملت ايران، شما را تنها نخواهد گذاشت. به خداى تعالى توكل كنيد و از قدرت معنوى ملسمانان بهره بجوييد و با سلاح تقوا و جهاد و صبر و مقاومت بر دشمنان حمله ببريد كه ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم .
2 - از آن جا كه جنگ در رأس امور و برنامههاى كشور ماست، جهانخواران در آستانه پيروزى قاطع ملت ايران بر نظام پوسيده و رو به زوال عفلقيان، تلاش گستردهاى را در جهت مشوه ساختن افكار عمومى جهانيان به كار گرفتهاند تا بعد از آن همه تجاوزات و جنايات صداميان و سكوت مجامع بينالمللى، ما را جنگ طلب معرفى نمايند. و چه بسا با اين حربه جديد، افراد ناآگاهى را تحت تأثير قرار داده باشند. لازم است براى روشن شدن افكار عمومى ملتهاى در بند و خصوصاً زائران محترم نكاتى را يادآور شوم.
دنيا از آغاز جنگ تاكنون و در تمام مراحل دفاعى ما، هيچ گاه با زبان عدالت و بىطرفى با ما سخن نگفته است. آن روزى كه صدام و حزب بعث از روى غرور و بىخردى به منظور ساقط نمودن نظام نوپاى جمهورى اسلامى ايران به كشور عزيزمان ايران حمله نموده و قراردادهاى بينالمللى را پاره كرد و شخصاً تجاوزات هوايى و دريايى و زمينى ارتش را رهبرى مىنمود و نه تنها خانههاى يك
صحيفه نور ج 20 صفحه 116
شهر و روستا، كه مراكز دهها شهر و صدها روستا را با خاك يكسان مىكرد و كودكان معصوم ملت ما را در آغوش مادرانشان به شهادت مىرساند و تجاوزات و وحشىگرىها را تا آن جا ادامه داد كه قلم از نوشتن و زبان از بيان آنان شرم مىكند و نيز در آن روزى كه صدام اولين جرقه و شعلههاى آتش جنگ را در خرمن امنيت همه كشورهاى اسلامى و خليج فارس برافروخت، هيچ كس از اين مدعيان صلح، جلوى آتش افروزى او را نگرفته و از امكانات و اهرمهاى فشار و قراردادهاى خود در جهت كنترل و مهار او بهره نجست و به دفاع از ملت مظلوم و ستمديده ايران و عراق برنخاست و به صدام - اين آغاز كننده جنگ - نگفت كه به كدام گناه و به چه جرمى ملت ايران بايد كشته شوند! و به كدام گناه ميليونها زن و مرد و پير و جوان آواره شوند و يا خانه و كاشانهشان ويران گردد! و به كدام جرم و گناه حاصل زحمات دهها ساله تلاش و سرمايهگذارى يك ملت در صنايع و كارخانجات و مزارع و كشتزارها سوخته و برباد برود! آيا جرم ما، ايرانى بودن ماست، جرم ما فارسى بودن ماست، جرم ما اختلافات و تنازعات گذشته مرزى ماست؟ خير، چنين نيست. امروز همه مىدانند جرم واقعى ما از ديد جهانخواران و متجاوزان، دفاع از اسلام و رسميت دادن به حكومت جمهورى اسلامى به جاى نظام طاغوت ستمشاهى است، جرم و گناه ما احياء سنت پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - و عمل به دستورات قرآن كريم و اعلان وحدت مسلمانان اعم از شيعه و سنى، براى مقابله با توطئه كفر جهانى و پشتيبانى از ملت محروم فلسطين و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائيل در ايران و اعلان جنگ با اين غده سرطانى و صهيونيزم جهانى و مبارزه با نژادپرستى و دفاع از مردم محروم آفريقا و لغو قراردادهاى بردگى رژيم كثيف پهلوى با آمريكاى جهانخوار بوده است. و نزد جهانخواران و نوكران بىاراده آنان چه گناهى بالاتر از اين كه كسى از اسلام و حاكميت آن سخن بگويد و مسلمانان را به عزت و استقلال و ايستادگى در مقابل ستم متجاوزان دعوت كند.
ما به اين نكته نه فقط در جنگ تحميلى، كه از روز نخست شروع مبارزه و از پانزده خرداد تا بيست و دوم بهمن رسيدهايم و به خوبى دريافتهايم كه براى هدف بزرگ و آرمانى اسلامى - الهى بايد بهاى سنگينى پرداخت نماييم و شهداى گرانقدرى را تقديم كنيم و جهانخواران ما را راحت و آرام نخواهند گذاشت و با استفاده از ايادى داخلى و خارجىشان به ما شبيخون زده و خون عزيزان ما را بر بستر كوچهها و خيابانها و مرزهايمان جارى مىكنند و همين گونه شد وقتى كه فرياد اسلامخواهى مردم كشور ما در پانزده خرداد به گوش آمريكا رسيد و وقتى كه براى اولين بار غرور آمريكا و اقتدار و ابرقدرتى او در اعتراض به مصونيت كارگرانش در ايران شكسته شد و آمريكا متوجه اقتدار و رهبرى علما و روحانيت اسلام و عزم جزم و اراده پولادين ملت ايران براى كسب آزادى و استقلال و رسيدن به نظام عدل اسلامى گرديد، به نوكر بى اراده و وطنفروش و فرومايه خود محمدرضا خان دستور داد كه صداى اسلامخواهى ملت ما را خاموش كند و از او پيمان گرفت تا همه افرادى كه در برابر آمريكا قد علم كردهاند را نابود كند و همه ديديم كه اين خائنان و سرسپردگان در اين ماموريت شوم لحظهاى درنگ ننمودند و به نام ماموريت و آزادى و رسيدن به دروازه تمدن بزرگ، از كشتههاى اين ملت
صحيفه نور ج 20 صفحه 117
پشتهها ساختند و در و ديوار كشور ما را از فيضيه گرفته تا دانشگاه و از دانشگاه تا كوچه و بازار و خيابان و از خيابان تا مسجد و محراب به خون عزيزان و جوانان تكبيرگوى پير و خدا و رسول خدا (ص)، رنگين كردند و در شرايطى كه جلادان رژيم ستمشاهى پر و بال و برگ و شاخه شجره طيبه آزادى را مىشكستند، همه جهانخواران در يك اقدام هماهنگ تبليغاتى و بينالمللى شاه را متمدن و مترقى، و آزادى طلبان و مسلمانان را مرتجع و خواستههاى اسلامى آنان را ارتجاع سياه معرفى كردند و در ادامه همان سياست سركوب بود كه در كربلاى خون رنگ ايران جنايات يزيديان را دهها بار در عاشوراها و تاسوعاها تكرار نمودند و مملكت ما را به جزيره آرام و ثبات آمريكا و به قبرستان و خرابه اين ملت مبدل ساختند كه من در روز ورود به كشور عزيز ايران در بهشت زهرا گفتم كه شاه مملكت ما را ويران و قبرستانهاى آن را آباد نمود و الان نيز همان سخن را تكرار مىكنم كه شاه كشور ما را ويران و قبرستانها را آباد كرد ولى شاه كه بود و به دستور چه كسى عمل مىكرد؟ كه اگر او به تنهايى و به فكر فاسد و تبهكار خود عمل مىكرد چه بسا قضايا بعد از رفتن او خاتمه مىيافت. ولى چه كسى است كه نداند شاه نوكر و مامور آمريكا و تمامى شهيدان و عزيزان ما، خون بها و قربانيانى بودند كه به خاطر آزادى از آنان گرفته شد و كار او ماموريتى بوده است كه براى اربابان خود به انجام رسانيد و تا توانست انتقام آمريكا را از اسلام و مسلمين گرفت ولى كارگزار اصلى ماجرا يعنى خود آمريكا در پشت صحنه باقى مانده بود، آمريكايى كه از اسلام راستين مىترسيد و از قيام منتهى به حكومت عدل واهمه داشت.
آمريكا به تصور اين كه ملى گراها و منافقين و ديگر وابستگان چپ و راست او به زودى پاشنه سياست انقلاب و حاكميت نظام و اداره كشور را به نفع او به حركت در مىآورند چند روزى سياست خوف و رجاء را در پيش گرفت و به طرح و اجراى كودتا و اعمال سياست فشار و ترويج چهرههاى وابسته خود و نيز به ترور شخصيت انقلاب و انقلابيون واقعى كشور پرداخت كه خداوند مجدداً بر ما منت نهاد و در صحنه حماسى تسخير لانه جاسوسان، مردم ايران برائت مجدد خويش را از آمريكا و اذناب آن اعلام نمودند، كه دوباره آمريكا همان تيغى كه به دست محمدرضا خان سپرده بود در كف صدام اين زنگى مست نهاد. صدام چه كرد؟ آيا صدام همان كارى را كه شاه قبل از انقلاب انجام داده بود انجام نداد؟ شاه قبرستانهاى ما را از سروهاى بلند آزادى پر نساخت؟ آيا صدام كه از قدرت برتر و مانور بيشترى برخوردار بود غير از اين كرد؟ آيا شاه كشورمان را به آمريكا نفروخته بود؟ آيا صدام براى فروختن ايران به آمريكا به صورت ديگرى عمل نكرد؟ گفتم كه خرابىهاى شاه را اگر مهلت مان دهند با تلاش همه دستاندركاران و ملت شريف در بيست سال هم نمىتوانيم آباد كنيم. آيا خرابىهاى صدام را مىشود در كمتر از بيست سال آباد نمود؟ مردم شريف ايران و مسلمانان و آزادى خواهان تمامى جهان بايد بدانند كه اگر بخواهند بدون گرايش به چپ و راست و مستقل از هر قدرت و ابرقدرتى روى پاى خويش بايستند، بايد بهاى بسيار گران استقلال و آزادى را بپردازند.
تجربه انقلاب اسلامى در ايران، با خون بهاى هزاران شهيد و مجروح و خراب شدن منزلها و
صحيفه نور ج 20 صفحه 118
به آتش كشيده شدن خرمنهاى كشاورزان و كشته شدن تعداد بسيارى در بمب گذارىها و اسير شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخيمان بعث عراق و هزاران گونه تهديد و فشار اقتصادى و جانى به دست آمده است. ملت ايران تجربه پيروزى بر كفر جهانى را در خراب شدن منازل خود بر سر كودكان در خواب به دست آورده و با فداكارىها و مجاهدات، انقلاب و كشور خود را بيمه نموده است. و ما به تمام جهان تجربههايمان را صادر مىكنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچكترين چشمداشتى، به مبارزان راه حق انتقال مىدهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربهها، جز شكوفههاى پيروزى و استقلال و پياده شدن احكام اسلام براى ملتهاى دربند نيست. روشنفكران اسلامى همگى با علم و آگاهى بايد راه پر فراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايهدارى و كمونيزم را بپيمايند و تمام آزاديخواهان بايد با روشن بينى و روشنگرى، راه سيلى زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها، خصوصاً آمريكا را بر مردم سيلى خورده كشورهاى اسلامى و جهان سوم ترسيم كنند. من با اطمينان مىگويم اسلام ابرقدرتها را به خاك مذلت مىنشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يكى پس از ديگرى بر طرف و سنگرهاى كليدى جهان را فتح خواهد كرد.
ملت شريف ايران توجه داشته باشيد كه كارى كه شما مردان و زنان انجام دادهايد آن قدر گران بها و پر قيمت است كه اگر صدها بار ايران با خاك يكسان شود و دوباره با فكر و تلاش فرزندان عزيز شما ساخته گردد، نه تنها ضررى نكردهايد، كه سود زيستن در كنار اولياءالله را بردهايد و در جهان ابدى شدهايد و دنيا بر شما رشك خواهد برد، خوشا به حالتان!
من به تمام دنيا با قاطعيت اعلام مىكنم كه اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دين ما بايستند، ما در مقابل همه دنياى آنان خواهيم ايستاد و تا نابودى تمام آنان از پاى نخواهيم نشست، با همه آزاد مىشويم و يا به آزادى بزرگترى كه شهادت است مىرسيم و همانگونه كه در تنهايى و غربت و بدون كمك و رضايت احدى از كشورها و سازمانها و تشكيلات جهانى، انقلاب را به پيروزى رسانديم، و همان گونه كه در جنگ نيز مظلومانهتر از انقلاب جنگيديم و بدون كمك حتى يك كشور خارجى متجاوزان را شكست داديم، به يارى خدا باقيمانده راه پرنشيب و فراز را با اتكاء به خدا، تنها خواهيم پيمود و به وظيفه خويش عمل خواهيم كرد، يا دست يكديگر را در شادى پيروزى جهان اسلام در كل گيتى مىفشاريم و يا همه به حيات ابدى و شهادت روى مىآوريم و از مرگ شرافتمندانه استقبال مىكنيم ولى در هر حال پيروزى و موفقيت با ماست و دعا را هم فراموش نمىكنيم.
خداوندا! بر ما منت بنه و انقلاب اسلامى ما را مقدمه فروريختن كاخهاى ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان. و همه ملتها را از ثمرات و بركات وراثت و امامت مستضعفان و پابرهنگان برخوردار فرما.
حال با اين مقدمهها قضاوت در جنگ با خود مسلمانان است كه تعقل و انديشه كنند كه ما در مسير چه هدف و آرمانى مورد تهاجم قرار گرفتهايم و شهيدان گرانقدرى را به پيشگاه مقدس حق تقديم كردهايم و صدام پليد چه نياتى از تهاجم خود در سر پرورانده است و دنيا نيز به چه انگيزهاى به
صحيفه نور ج 20 صفحه 119
حمايت ضمنى و علنى از او برخاسته است و تا امروز هم متجاوزين در تنگناى تسليحات و امكانات نظامى و اقتصادى و سياسى نبودهاند و دنيا هر روز به بهانهاى آنان را به بهترين و مدرنترين سلاحها مسلح نموده است ولى از دادن امكاناتى كه حق مسلم ملت ماست و حتى پول آنها را گرفتهاند خوددارى نمودهاند، ولى با تمام اين احوال ما افتخار مىكنيم كه در اين نبرد طولانى و نابرابر فقط با تكيه بر سلاح ايمان و توكل بر خداى بزرگ و دعاى بقيهالله - عجل الله تعالى فرجه - و اعتماد به نفس و همت دلاور مردان و شير زنان صحنه كارزار به پيروزى رسيدهايم و خدا را سپاس مىگزاريم كه منت هيچ قدرت و كشور و ابرقدرتى در جنگ، بر گردن ما نيست و مردم كارآزموده و متوكل ما با استعانت از ذات مقدس كبريا يكه و تنها و مظلومانه بر مشكلات بسيارى از طرح و عمليات و بسيج و آموزش نيروها تا نياز تسليحاتى كشورمان فائق آمدهاند. و علاوه بر موفقيتهاى اعجاز گونهاى كه در صحنههاى دفاع از كشور اسلامى و بيرون راندن متجاوزين از هزاران كيلومتر، به تحولات شگرف صنعتى از قبيل راه اندازى كارخانجات و دگرگونى در خطوط توليد و ساختن و اختراع دهها وسايل پيشرفته و مدرن نظامى، آن هم بدون حضور هيچ مستشارى و بدون هيچ گونه كمك خارجى، دست يافتهايم، و هم اكنون كه به مرز پيروزى مطلق رسيدهايم و قدمهاى آخرمان را برمىداريم، صداى ناآشناى صلحطلبى آن هم از كام ستمگران و جنگ افروزان به گوش مىرسد و در جهان غوغا به راه انداخته و عزا و ماتم صلح طلبى برپا نموده است و مدافع آزادى و امنيت انسانها شده و براى خون جوانان و سرمايههاى مادى و معنوى در كشور ايران و عراق مرثيه سرايى مىكنند. راستى چه شده است كه استكبار جهانى و در رأس آن آمريكا اين قدر طرفدار ملت ها شده است و جنگ افروزان و آتش بباران معركهها و جلادان قرن به شرف انسانيت و همزيستى مسالمت آميز اعتقاد پيدا كردهاند و از عطش سيراب ناشدنى و خصلت خونخوارى خود كه طبيعت فرهنگ سرمايهدارى و كمونيزم است، منصرف شدهاند و شمشيرها و خنجرها و قدارههاى فرو رفته در قلب و جگر ملتها را به غلاف كشيدهاند! آيا اين حقيقت است يا فريب و آيا اين همان جلوههاى ديگر شبيخونها و بى انصافىهايى نيست كه روزى سكوت را مصلحت خويش مىديد و امروز صلح طلبى را؟ آيا به راستى از اين طريق جهانخواران نمىخواهند از ضربه آخر ما جلوگيرى كنند و براى حفظ منافع خويش سياست جنگ و صلح جهانى را به تصميمات و فكرهاى پوسيده و شيطانى خود گره بزنند و عملاً جان و مال و مملكت و امنيت ملل عالم را به قبضه قدرت خود در آورند كه به طور قطع و يقين، علت و فلسفه سماجت و اصرار جهانخواران در تحميل صلح بر ملت ايران، نشات گرفته از همين تفكر است. و از همه اينها كه بگذريم اين مسأله كه چه كسى خواهان صلح واقعى و چه كسى جنگ طلب است خود اول بحث ماست.
آيا واقعاً صدام از گذشتهها و كردهها و تجاوزات و ظلمها و ستمهاى خود پشيمان شده است و اظهار ندامت مىكند و از خيانتى كه به ملتها و كشورهاى اسلامى و در جهت تضعيف بنيه دفاعى ملل
صحيفه نور ج 20 صفحه 120
اسلامى نموده است عذر تقصير مىخواهد؟ آيا صلح طلبى صدام از روى دلسوزى و تنبه و آگاهى اوست و اصلاً با اين همه جنايت و غارتگرى ها، براى صدام وجدان و شعور و عاطفهاى مىتوان تصور كرد، با اين كه اين افعى زخم خورده به خاطر استيصال و درماندگى خود به طناب صلحطلبى چسبيده است؟ و عجبا كه بعض مدعيان عقل و سياست و دورانديشى چگونه طرح مىدهند و با تحريف آيات كتاب خدا و استناد به سنت پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - مسير عزت و كرامت مسلمين را دگرگون و مردم ما را از شرافت جهاد بر حذر دارند، كه خداوند را سپاس مىگزاريم كه به ملت ايران آگاهى و رشد مرحمت فرموده است كه نه تنها تحت تأثير اين القائات نرفته و نمىرود، بلكه اين موضع گيرىهاى ناشيانه و بچهگانه را دليل كمبود و ضعف مبانى فكرى و عقيدتى صاحبان اين تحليل دانسته و به آن لبخند تمسخر مىزند. كدام انسان عاقلى است كه با وجود همه شرايط مناسب و مقدمات لازم و فدا كردن هزاران قربانى بزرگ، از نبرد با دشمن رو به احتضار مكتب و جامعه و كشور خود چشمپوشى نموده و به او مهلت توان دوباره دهد تا در موقع مناسب به كشور ما حمله كند؟ آيا رياست چند روزه دنيا ارزش اين همه خفت و زبونى را دارد؟ دنيا در شروع تجاوز به ما پيشنهاد نمود كه براى جلوگيرى از تهاجم بيشتر به كشورتان، حاكميت و خواستههاى صدام را بپذيرد و به زورگويى صداميان گردن نهيد و امروز هم در راستاى همان سياستها و در زير بمباران مناطق مسكونى و حمله شيميايى و حمله به نفت كشها و هواپيماى غيرنظامى و قطارهاى مسافربرى به زبان ديگرى ما را به پذيرش حكومت زور و تجاوز صداميان دعوت مىكند. و اين را ديگر همه آگاهان جهان درك كردهاند كه نه تنها صدام از خلق و خوى سبعيت و درندگى ذرهاى عدول ننموده است كه متأسفانه با حمايت جهانخواران و يا سكوت سازمانها و مراكز بينالمللى به گرگ زخم برداشتهاى بدل شده است و مىرود تا شعلههاى آتش و جنگ را در كشورهاى منطقه و خصوصاً خليج فارس بر افروزد.
و من با وجود چنين شرايطى به همه سران كشورهاى خليج فارس و همه ابرقدرت هاى شرق و غرب و خصوصاً آمريكا و شوروى هشدار مىدهم و آنان را از دخالت و ماجراجويى و تصميمات عجولانه برحذر مىدارم و به ملت آمريكا از اين كه عنان عقل و اراده خويش را در مهمترين مسائل سياسى و بينالمللى و نظامى به دست افرادى چون ريگان بسپارد نصيحت مىكنم. چرا كه ريگان در كارها و خصوصاً در مسائل سياسى و و تصميمگيرىها ناتوان شده است و به كمك عقلاً و انديشمندان نيازمند شده است كه مردم آمريكا را به ورطه سقوط نكشاند. من به سران كشورهاى خليج فارس سفارش مىكنم كه به خاطر يك عنصر ورشكسته سياسى، نظامى اقتصادى بيش از اين خود و مردم كشورتان را تحقير نكنيد و با توسل به دامن آمريكا ضعف و ناتوانى خود را برملا نسازيد و از گرگها و درندهها براى شبانى و حفظ منافع خود استمداد نطلبيده ابرقدرتها آن لحظهاى كه منافع شان اقتضا كند شما و قديمىترين وفاداران و دوستان خود را قربانى مىكنند و پيش آنان دوستى و دشمنى و نوكرى و صداقت ارزش و مفهومى ندارد، آنان منافع خود را ملاك قرار دادهاند و به صراحت و در
صحيفه نور ج 20 صفحه 121
همه جا از آن سخن مىگويند. چه خوب است كه بعض سران سرسپرده كشورهاى اسلامى به اربابان و خدايان زر و زور و تزوير خود، اين نكته را جدى گوشزد كنند كه اين قدر از منافع خود در خليج فارس سخن نگويند، براى اين كه همين مسأله موجب حساسيت شديد مردم منطقه است كه آمريكا و فرانسه و انگليس چه منافعى در آبهاى خليج فارس دارند كه تا پاى دخالت نظامى و جنگ هم مىخواهند آن را حفظ كنند؟ البته سياست ما در مورد خليج فارس از اول تاكنون صريح و روشن بوده است. جمهورى اسلامى ايران به امنيت در خليج فارس اهميت زيادى مىدهد و به همين دليل و على رغم فراهم بودن همه نوع امكانات دريايى و هوايى و زمينى در بستن تنگه هرمز و صدمه وارد كردن به كشتىها و نفت كشها و منافع و مراكز صدور نفت و پالايشگاهها و بنادر منطقه تا به حال از سياست صبر و انتظار و جلوگيرى از گسترش جنگ پيروى نموده است و فقط در حد نشان دادن مقدار كمى از قدرت و حضور و توانايى خود و مقابله به مثل وارد عمل گرديده است. و دنيا به اين حقيقت رسيده است كه ناامنى در خليج فارس فقط به ضرر ايران تمام نمىشود، بلكه قوىترين قدرتها و ابرقدرتها هم اگر مثل آمريكا تمامى امكانات هوايى و دريايى و جاسوسى - خبرى خود و هم پيمانان خود در منطقه را بسيج كنند، كه حتى يك كشتى را بدون خطر اسكورت و حفاظت نمايند، از اين خطر و ضرر مصون نخواهند ماند و در اين گرداب ناامنى غرق مىشوند و على رغم آن همه مقدمات و تمهيدات و جار و جنجالهايى كه در جهان آمريكا بر پا نموده است و دهها خبرنگار و فيلمبردار را به منطقه گسيل داشتهاند تا خبر موفقيت نقشههاى شوم آمريكا را مخابره كنند، خداوند زمينه رسوايى و زبونى آمريكا را به دست غيب خود فراهم مىآورد و اقتدار معنوى پرچم لااله الاالله را بر پرچم كفر به نمايش مىگذارد و دل بندگان خالص خويش را شادمان مىسازد و چه بهتر كه آمريكا و ريگان از مسير سياست مين گذارى شده خليج فارس كه كوس رسوايى آنان را در جهان به صدا در آورده است مجدداً عبور نكند و بر مركب غرور و جهلى كه تا به حال دهها بار صاحب خود را بر زمين كوبانيده است، سوار نشود و لااقل شبح قدرت و قدرت نمايى خود را پيش نوكران خود مثل كويت حفظ كند و بيش از اين آنان را از شكست و خفت خود شرمسار و سرافكنده نسازد و مطمئن باشند كه ادامه جولان در خليج فارس منطقه را به كانون خطر و بحران ناخواسته عليه خود آنان سوق مىدهد. و دنيا اگر خودش را آماده بحران نفت و به هم خوردن همه معادلات اقتصادى و تجارى و صنعتى كرده است، ما هم آمادهايم و كمربندها را محكم بستهايم و همه چيز براى عمليات آماده است. و حتماً آمريكا بايد به اين نكته برسد كه دخالت نظامى در خليج فارس صرفاً يك آزمايش نيست كه يك دام بزرگ و يك بازى خطرناك است و ما و همه مسلمانان منطقه خليج فارس، حضور نظامى ابرقدرتها را نقشه و مقدمه تهاجم و حمله به ممالك اسلامى و كشور جمهورى اسلامى ايران و در ادامه حمايت از صدام تلقى مىكنيم. مسلمانان جهان با همراهى نظام جمهورى اسلامى ايران عزم خود را جزم كنند تا دندانهاى آمريكا را در دهانش خرد كنند و نظارهگر شكوفايى گل آزادى و توحيد و امامت جهانى نبى اكرم باشند.
البته لازم است اين نكته را براى چندمين بار به سران كشورهاى اسلامى حاشيه خليج فارس
صحيفه نور ج 20 صفحه 122
بازگو كنم كه القاء شبهه و بزرگ جلوه دادن خطر اسلام و انقلاب و جمهورى اسلامى ايران براى كشورهاى منطقه همان ترفند قديم و جديد جهانخواران بوده و است، كه از اين طريق از پيدايش جو تفاهم و همكارى مسالمتآميز جلوگيرى نمايند و احساس نياز كشورها را به شرق و غرب تشديد كنند. جمهورى اسلامى ايران مايل است بر اساس حفظ وحدت و حمايت از منافع كشورها و ملتهاى اسلامى آنان را در مشكلات يارى نمايد و در بروز حوادث تحميلى سياسى - نظامى از ناحيه استكبار جهانى با قدرت و نفوذ خود آنها را رفع و در جهت كنترل و نفى سلطه سياسى شرق و غرب برنامهاى دقيق و قوى ارائه دهد، ولى ما مطمئنيم كه با وجود صدام و حزب عفلقى عراق اين مسأله به كندى پيش مىرود، چرا كه به همان ميزانى كه ابرقدرتها از ائتلاف و وحدت ملتهاى اسلامى واهمه دارند، صدام نيز از همكارى ايران با كشورهاى اسلامى در هراس است. به هر حال اصرار ما در نبرد، تا رفتن صدام و حزب كثيف عراق و رسيدن به شرايط بر حق و عادلانه ديگرمان يك تكليف شرعى و واجب الهى است كه از آن هرگز تخطى نمىكنيم كه انشاءالله با تحقق آن، در كنار كشورهاى اسلامى، سياستى محكم و بنيادين براى همه كشورها و ملتهاى اسلامى پايهريزى شده است و در پرتو آن منافع مردم از آفت و خطر مهاجمين و متجاسرين محفوظ خواهد ماند و همه كسانى كه به فكر تجاوز به حريم كشورهاى اسلامى شدهاند از سرنوشت صداميان عبرت مىگيرند و خودشان را به خشم و غضب ملتها گرفتار نخواهند ساخت.
امروز بدون شك سرنوشت همه امتها و كشورهاى اسلامى به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است. جمهورى اسلامى ايران در مرحلهاى است كه پيروزى آن به حساب پيروزى همه مسلمانان و خداى نخواسته شكست آن، به ناكامى و شكست و تحقير همه مومنان مىانجامد و رها كردن يك ملت و يك كشور و يك مكتب بزرگ در نيمه راه پيروزى، خيانت به آرمان بشريت و رسول خداست، لذا تب جنگ در كشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و انشاءالله تا رسيدن به اين هدف فاصله چندانى نمانده است. و خدا را سپاس مىگزاريم كه ملت و دولت و مسؤولين ارتش و سپاه و بسيج و نيروهاى مردمى و همه اقشار دلاور كشورمان در آمادگى كامل به سر مىبرند و همه اهل جنگ و هنرآفرينان مدرسه عشق و شهادتند و به خوبى از پس توطئههاى استكبار و ايادى جاسوس و منافق آنان برآمدهاند و مىروند كه به يارى خداوند بزرگ آخرين معابر پيروزى را باز كنند و علاوه بر حضور برتر خود در خليج فارس و جزاير و سواحل و مناطق غرب و جنوب، هم اكنون نيز به سازماندهى و بسيج و تشكل مردم ستمديده عراق پرداختهاند كه اين از مهمترين خواستهها و هدفهاى ما بوده است، چرا كه از اول جنگ به صراحت اعلام كردهايم كه ايران حتى به يك وجب از خاك عراق چشم ندوخته است و مردم عراق در تصميمگيرى و انتخاب حكومت خود آزادند و چه بهتر آن كه قبل از سقوط حاكميت مطلق بعث عراق، به دست رزمندگان دلاور اسلام در جبهههاى نبرد،
صحيفه نور ج 20 صفحه 123
حكومت دلخواه و مورد نظر خود را انتخاب كنند كه بحمدالله طليعه اين حركت بزرگ آشكار شده است و همه ابرقدرت و حاميان رژيم رو به زوال بعث مطمئن باشند كه بينالمللى كردن درگيرىها در جنگ و ايجاد جو فشار و جريانات ساختگى سياسى، تبليغاتى و ديپلماسى عليه جمهورى اسلامى ايران در جهان و دخالتهاى نظامى و غيرنظامى در خليج فارس و بزرگ نمايى مشكلات و اختلاف تراشى و ارائه تحليلهاى كور و بى ثمر، ما را از هدف سرنگونى صدام و حزب بعث عراق و تنبيه متجاوز باز نخواهد داشت و به لطف خدا تمامى فشارها و محاصرههاى جهانى را براى نيل به اين هدف بزرگ تحمل مىكنيم و از جنگ كردن در راه خدا خسته نمىشويم. و اين ملت بزرگ ايران است كه با قامتى استوار بر بام بلند شهادت و ايثار ايستاده است و هر روز نشاط و تحرك و فرياد او براى ادامه راه بيشتر مىشود. البته ممكن است غرب زدهها و بزدلان و همانها كه نه در روزهاى آغازين در ميدان دفاع بودهاند و نه تا به امروز به حمايت از حماسهآفرينان و وطن بانان خدمتى كردهاند و نه در آينده لياقت حضور در جنود و سربازان خدا را خواهند يافت، براى خوش خدمتى به اربابان و دل گرم نمودن آنان از خستگى و بن بست در جنگ تحميلى، داد سخن دهند و به خيال خام خود افكار را از جنگ منحرف نمايند و احياناً آنها كه در خارج از مرزها نشستهاند باورشان بيايد كه مردم و مسؤولين و ارتش و سپاه و بسيج از جنگ و ادامه آن خسته شدهاند و يا در ميان آنان بر سر جنگ اختلاف افتاده است. و حال آن كه به لطف خدا در حاكميت جمهورى اسلامى ما اختلافى بر سر مواضع اصولى، سياسى و اعتقادى وجود ندارد و همه مصمماند تا توحيد ناب را در بينالملل اسلامى پياده نموده و سر خصم را به سنگ بكوبانند، تا در آيندهاى نه چندان دور به پيروزى اسلام در جهان برسند.
الحمدلله اين كشور رسول خدا (ص) امروز ميليونها جوان داوطلب جنگ و شهادت در خود پرورانده است و دل و ديدگان ملت ما را جز رضايت حق چيزى بر نخواهد كرد و به همين جهت از بذل مال و جان و فرزندان خويش در راه خدا لذت مىبرند و ملاك ارزش و برترى در نزد آنان تقوا و سبقت در جهاد گرديده است و از تفرعنها و خودنمايىهاى جاهليت قديم و جديد متنفرند و من خودم را خادم يك چنين ملتى مىدانم و به اين خدمت افتخار مىكنم و همه اين بركات معنوى را از توجه پيامبر رحمهللعالمين و خاتمالمرسلين (ص) مىدانم و مردم و جوانان كشورهاى اسلامى را به كشف و شناخت و ايجاد روابط گرم و برادرانه با اين عصارههاى فضيلت و تقوا دعوت نموده و در اين فرصت به همه مسوولان كشورمان تذكر مىدهم كه در تقدم ملاك ها، هيچ ارزش و ملاكى مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نيست و همين تقدم ارزشى و الهى بايد معيار انتخاب و امتياز دادن به افراد و استفاده از امكانات و تصدى مسؤوليتها و اداره كشور و بالاخره جايگزين همه سنتها و امتيازات غلط مادى و نفسانى بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، كه خدا اين امتياز را به آنان عنايت فرموده است و صرف امتياز لفظى و عرفى كفايت نمىكند، كه بايد هم در متن قوانين و مقررات و هم در متن عمل و عقيده و روش و منش جامعه پياده شود و مصلحت زجركشيدهها
صحيفه نور ج 20 صفحه 124
و جبهه رفتهها و شهيد و اسير و مفقود و مجروح دادهها و در يك كلام، مصلحت پابرهنهها و گودنشينها و مستضعفين بر مصلحت قاعدين در منازل و مناسك و متمكنين و مرفهين گريزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سينه به سينه شرافت و اعتبار پيشتازان اين نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و بايد سعى شود تا از راه رسيدهها و دين به دنيا فروشان، چهره كفرزدايى و فقرستيزى روشن انقلاب ما را خدشهدار نكنند و لكه ننگ دفاع از مرفهين بىخبر از خدا را بر دامن مسؤولين نچسبانند و آنهايى كه در خانههاى مجلل، راحت و بىدرد آرميدهاند و فارغ از همه رنجها و مصيبتهاى جان فرساى ستون محكم انقلاب و پابرهنههاى محروم، تنها ناظر حوادث بودهاند و حتى از دور هم دستى بر آتش نگرفتهاند، نبايد به مسؤوليتهاى كليدى تكيه كنند، كه اگر به آن جا راه پيدا كنند چه بسا انقلاب را يك شبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند، چرا كه اينها هرگز عمق راه طى شده را نديدهاند و فرق و سينه شكافته نظام و ملت را به دست از خدا بىخبران مشاهده نكردهاند و از همه زجرها و غربتهاى مبارزان و التهاب و بىقرارى مجاهدان كه براى مرگ و نابودى ظلم بيگانگان دل به درياى بلا زدهاند، غافل و بىخبرند.
3 - روحانيون و مديران و مسؤولين محترم كاروانها و حج با توجه به مسؤوليت خطيرى كه در اداره و توجيه زائران محترم پذيرفتهاند و با در نظر گرفتن شرايط استثنايى كشور جمهورى اسلامى ايران بايد تمام همت و تلاش خود را در برگزارى صحيح و منظم حج به كار گيرند و با سعه صدر و به دور از هر گونه توقع و منتى زائران محترم بيتالله را در آموزش و تعليم مناسك و مسائل حج همراهى نمايند و متناسب با حضور قشرهاى مختلف اعم از بىسواد و باسواد براى آنان برنامه ريزى كنند و از نقش سازنده خود و تأثير بزرگى كه حج براى هميشه در سرنوشت انسان مىگذارد غافل نشوند، چرا كه در آن فضا و شرايط معنوى همه دلها براى تحول و پذيرفتن حق آماده است، لذا از اعمال نظرهاى شخصى در امور حج و خصوصاً در مسائل و مناسك جداً خوددارى شود و مسائل حج را با علم و يقين و در موارد ضرورت با مراجعه به اشخاص مطلع و يا منابع فقهى آن بيان فرمايند، چرا كه در اعمال و مناسك حج مسائل جديد و مورد ابتلاء فراوان است و خداى نا كرده بيان ناقص و غلط مسائل، موجب بطلان عمل و گرفتارى حجاج محترم و عسر و حرج مىگردد.
روحانيون عزيز در عين حالى كه مسائل را به طور واضح و دقيق بيان مىكنند ولى از مشكل تراشى و حالتهاى وسواس گونهاى كه زائران را در شك و ترديد و احتياطهاى بىمورد قرار مىدهد خوددارى كنند، چرا كه وسواس در برنامه و مراسم و عبادتها و ادعيه موجب كسالت و بىتوجهى در واجبات مىشود. و يكى از فرصتهاى بسيار مناسب و مغتنم براى روحانيون، ارتباط با صاحب نظران و انديشمندان و علماى كشورهاى اسلامى است. هر چند كه استكبار جهانى، يا سران بعض كشورهاى اسلامى به شدت از اين نوع ملاقاتها و رابطهها بيمناك و از آن جلوگيرى و مراقبت
صحيفه نور ج 20 صفحه 125
مىنمايند، ولى برنامهريزى سالم و استفاده كردن از اين موقعيت مناسب براى تبادل افكار و انديشهها و پيدا كردن راه حل براى معضلات جوامع اسلامى از خواستههاى جمهورى اسلامى ايران بوده است و در اين فرصت مغتنم، روحانيون معظم و مسؤولين تبليغات حج براى انتقال تجارب انقلاب و ارائه خط مشىهاى سياسى در پرتو احكام قرآن و نقش عظيم روحانيت اسلام در رهبرى مردم و جامعه، نقش كارسازى بايد ايفا بنمايند.
متأسفانه نه تنها مردم كشورها، بلكه روحانيون ممالك اسلامى اكثراً از كارآيى و نقش سازنده و تعيين كننده خود در مسائل روز و سياستهاى بينالمللى بى خبر هستند و متاثر از القائات و برداشتهاى مادى، تصور مىكنند كه در عصر تمدن و تكنيك و صنعت و تحولات علمى و پيشرفتهاى مادى، نفوذ روحانيت كم شده است و نعوذبالله اسلام از اداره كشورها عاجز مانده است، كه بحمدالله پيروزى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى روحانيت، خلاف اين تصورات را ثابت نمود و على رغم همه كارشكنىها و سنگ اندازىها و توطئههاى شرق و غرب و حسادت و كينهتوزى ايادى آنان توانمندى و اقتدار روحانيت اسلام آشكار گرديد. كه من از تمامى علما و متفكرين و دانشمندان اسلامى سراسر جهان دعوت مىكنم كه در فرصتهاى مناسب به كشور عزيز اسلامى ايران سفر كنند و در وضع گذشته اين مملكت كه نظام شاهنشاهى آن را به مملكتى غرب زده و تهى از ارزشهاى اسلامى مبدل ساخته بود و ايران مىرفت تا پايگاهى براى اسلام زدايى و محو آثار رسالت گردد و از تاريخ تا فرهنگ و همه مظاهر اسلام نابود شود، فكر نمايند و همچنين به بررسى وضعيت كنونى بپردازند كه اساس قوانين و مقررات اين كشور را وحى و اسلام معين نموده است و تمامى مظاهر كفر و شرك و معاصى علنى حتى المقدور برچيده شده و على رغم همه نغمههاى شوم التقاطىها و چپها و راستها و ملىگراها كه در روزهاى اول پيروزى انقلاب و براى قبضه نمودن قدرت و تفكر ملت ايران از حلقوم آنان برمى خاست، خداوند بر ما منت نهاد كه توطئه آنان كشف و در تمامى كشور ما قوانين و برنامههاى اسلامى در حال پياده شدن است و از ميدانهاى نبرد و كارزار گرفته تا مراكز تحقيقات علمى، دانشگاهها و حوزهها و از مجالس قانونگذارى و تدوين همه مقررات كشورى و لشكرى تا قوه مجريه كه دستاندر كار حل و فصل بزرگترين مسائل ادارى و اجرايى يك كشور بزرگ و در حال جنگ و محاصره و با جمعيتى متجاوز از پنجاه ميليون نفر است و از قوه قضاييه كه مسؤوليت اجراى حدود و احكام الهى و در حقيقت بار سنگين تامين امنيت جان و نواميس و اموال و شخصيت يك جامعه انقلابى را به عهده دارد تا فرماندهى قواى نظامى و انتظامى كه مسؤوليت امنيت مرزها و داخل كشور و خنثى نمودن صدها توطئه رنگارنگ به عهده آنان است و بايد جلوى تخريب و جنايات منافقين و ضدانقلاب و اشاعه فحشا و منكرات و دزدىها و قتلها و مواد مخدر را بگيرند، كه همه اينها با رهبرى روحانيت متعهد و به بركت احكام نورانى اسلام و كتاب آسمانى پيامبر اكرم حضرت محمد بن عبدالله - صلى الله عليه و آله و سلم - و پيروى از ائمه هدا - عليهم السلام - اداره مىشود و خدا را سپاس مىنهيم كه با تكيه بر آيات وحى و كتاب خدا توانستهايم كشورمان را از وابستگىها
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 138
تاريخ: 22/5/66
انتصاب حجتالاسلام سراج الدين موسوى به نمايندگى امام در كميته انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
فرزندان عزيزم، فرماندهان و مسؤولين و اعضاى دلاور كميتههاى انقلاب اسلامى سراسر كشور ايدهم الله تعالى.
كميتههاى انقلاب اسلامى اين نهاد انقلابى و برگزيده از متن مردم مسلمان كه در روزهاى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى شكل گرفت و بعد از پيروزى بلافاصله هستههاى مقاومت را در سراسر كشور تشكيل داد و حافظ اسلام و انقلاب گرديد، مسلمانان را شاد و دشمنان اسلام و كشور را ذليل كرد. اين جانب از زحمات اعضاى دلير و رشيد پاسداران كميتهها تشكر مىكنم.
از آن جا كه خواستهايد نمايندهاى در آن نهاد تعيين نمايم. جناب حجتالاسلام آقاى سراجالدين موسوى ايدهالله تعالى فرمانده كميتههاى انقلاب اسلامى كه از افراد با سابقه و سختى كشيده قبل و بعد از انقلاب مىباشد را به نمايندگى از جانب خود در آن نهاد منصوب مىنمايم. توفيق ايشان و تمامى پاسداران شجاع كميتههاى انقلاب اسلامى را از خداوند متعال خواستارم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 134
تاريخ: 12/5/66
پيام به حجتالاسلام كروبى درباره فاجعه خونين مكه
بسم الله الرحمن الرحيم
والذين هاجروا فى سبيل الله ثم قتلوا او ماتوا ليرزقنهم الله رزقاً حسناً و ان الله لهو خيرالرازقين جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته
پيام استقامت و مظلوميت شما و زائران عزيزتر از جانمان را از كنار كعبه مظلوم و حرم خونآلود خدا شنيدم. سلام خالصانه اين جانب و همه ملت ايران را به همه عزيزانى كه در كنار خانه خود و حرم امن خدا مورد تهاجم و گستاخى اجيرشدگان شيطان بزرگ، يعنى آمريكاى جنايتكار قرار گرفتهاند، ابلاغ كنيد. اين حادثه بزرگ نه تنها احساسات و عواطف ملت ايران را كه يقيناً دل همه آزادگان جهان و ملتهاى اسلامى را جريحهدار و متألم ساخته است ولى براى ملت بزرگ و قهرمانى همچون مردم عزيز كشورمان كه تجربه چندين ساله انقلاب را ديدهاند و نقاب از چهرهها و نيرنگهاى ايادى آمريكا چون شاه و صدام را در حمله به عزاداران حسينى و آتش زدن قرآنها و مساجد برداشتهاند، اين حوادث غير مترقبه و شگفتآور نيست كه دوباره دست كثيف آمريكا و اسرائيل از آستين رياكاران و سردمداران كشور عربستان و خائنين به حرمين شريفين به درآيد و قلب بهترين مسلمانان و عزيزان و ميهمانان خدا را نشانه رود و مدعيان سقايت حاج و عمارت مسجدالحرام، خيابانها و كوچههاى مكه را از خون مسلمانان سيراب كنند.
ما در عين حال كه شديداً متأثر و عزادار از اين قتل عام بىسابقه امت محمد - صلى الله عليه و آله و سلم - و پيروان ابراهيم حنيف و عاملين به قرآن كريم گرديدهايم ولى خداوند بزرگ را سپاس مىگزاريم كه دشمنان ما و مخالفين سياست اسلامى ما را از كم عقلان و بىخردان قرار داده است، چرا كه خودشان هم درك نمىكنند كه حركتهاى كورشان سبب قوت و تبليغ انقلاب ما و معرف مظلوميت ملت ما گرديده است و در هر مرحلهاى سبب ارتقاء مكتب و كشورمان را فراهم كردهاند كه اگر از صدها وسيله تبليغاتى استفاده مىكرديم و اگر هزاران مبلغ و روحانى را به اقطار عالم مىفرستاديم تا مرز واقعى بين اسلام راستين و اسلام آمريكايى و فرق بين حكومت عدل و حكومت سرسپردگان مدعى حمايت از اسلام را مشخص كنيم، به صورتى چنين زيبا نمىتوانستيم و اگر مىخواستيم پرده از چهره كريه دست نشاندگان آمريكا برداريم و ثابت كنيم كه فرقى بين محمدرضا خان و صدام آمريكايى و سران حكومت مرتجع عربستان در اسلام زدايى و مخالفتشان با
صحيفه نور ج 20 صفحه 135
قرآن نيست و همه نوكر آمريكا هستند و مأمور خراب كردن مسجد و محراب و مسؤول خاموش نمودن شعله فرياد حق طلبانه ملتها، باز به اين زيبايى ميسر نمىگرديد، و همچنين اگر مىخواستيم به جهان اسلام ثابت كنيم كه كليدداران كنونى كعبه لياقت ميزبانى سربازان و ميهمانان خدا را ندارند و جز تأمين آمريكا و اسرائيل و تقديم منافع كشورشان به آنان كارى از دستشان برنمىآيد، بدين خوبى نمىتوانستيم بيان كنيم و اگر مىخواستيم به دنيا ثابت كنيم كه حكومت آل سعود، اين وهابىهاى پست بىخبر از خدا به سان خنجرند كه هميشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفتهاند، به اين اندازه كه كارگزاران ناشى و بىاراده حاكميت سعودى در اين قساوت و بيرحمى عمل كردهاند، موفق نمىشديم و حقا كه اين وارثان ابى سفيان و ابىلهب و اين رهروان راه يزيد روى آنان و اسلاف خويش را سفيد كردهاند.
جمهورى اسلامى ايران الحمدلله در ميان زائران خانه حق از مليتها و نژادها و كشورها و حتى در خود عربستان طرفداران بسيار زياد و دوستان صادق و وفادارى پيدا نموده است كه براى گواه و شهادت حقانيت ما و معرفى ابعاد قتل عام خونبار مسلمانان به دست خادمالحرمين و انتقال حقايق تلخ روز حادثه به مردم جهان ما را يارى دهند. و چه بهتر كه بلافاصله و در حالى كه اجساد عزيزان ما بر زمين افتادهاند، صدام و حسين اردنى و حسن مراكشى به حمايت از جنايت آل سعود اعلام همبستگى نمايند، گويى عربستان سنگر بزرگى را فتح كرده است و در كشتن صدها زن و مرد بيدفاع مسلمان و به رگبار مسلسل بستن آنان و عبور از روى اجساد مطهر آنان به پيروزى نظامى بزرگى نايل آمده است كه به يكديگر تبريك مىگويند و حال آن كه جهان در اين ماتم نشسته و دل پيامبر خاتم شكسته است. و چه كسى است كه نداند توسل به زور و سرنيزه و لشكركشى در برابر زائران خانه حق و تهيه آن همه مقدمات و توسل به بهانههاى پوچ براى درگيرى با زنان و مردان و جانبازان و مادران و همسران شهيدان چيزى جز استيصال و خشم و ضعف آمريكا و عجز و نااميدى سرسپردگان آنان نخواهد بود. يقيناً آمريكا و عربستان از شرايط خلع سلاح مسلمانان در حرم خدا و احترام مؤمنين به احكام قرآن و پرهيز از جدال در كنار خانه خدا سوء استفاده كردهاند و با وسايل از پيش فراهم شده و نقشههاى دقيق روبه صفتانه به صفوف شيرمردان و شيرزنان ما حمله نمودهاند و آنان را غافلگير كردهاند. حكومت سعودى مطمئن باشد كه آمريكا لكه ننگى بر دامنش نهاده است كه تا قيام قيامت هم با آب زمزم و كوثر پاك نمىشود و خونى كه از دل اقيانوس بزرگ ملت ما بر سرزمين حجاز جارى شده است، زمزم هدايتى براى تشنگان سياست ناب اسلام گرديده است كه ملتها و نسلهاى آينده از آن سيراب و ستمكاران در آن غرق و هلاك مىشوند و ما همه اين جنايتها را به حساب آمريكا گذاشتهايم و به يارى خدا و در موقع مناسب به حساب آنان خواهيم رسيد و انتقام فرزندان ابراهيم را از نمرودها و شياطين و قارونها خواهيم گرفت و مجدداً تأكيد مىكنم كه اينها بهاى گران حاكميت نه شرقى و نه غربى و استقلال و آزادى و اسلام خواهى ماست.
و اينك از فرصت استفاده كرده به يكى از آيات كتاب كريم اشاره مىكنم آن جا كه فرموده
صحيفه نور ج 20 صفحه 136
است: اجعلتم سقايه الحاج و عمارة المسجد الحرام كمن امن بالله واليوم الاخر و جاهد فى سبيل الله لا يستوون عندالله والله لا يهدى القوم الظالمين. گويى آيه كريمه در همين عصر نازل شده و گويى براى آل سعود و امثال آل سعود در طول تاريخ و براى ملت مجاهد بزرگ ايران و حجاج بيتالله الحرام در عصر حاضر و امثال آنان در همه اعصار آمده است. خداوند تعالى مىفرمايد: شما كوردلان آبرسانى به حجاج و تعمير مسجدالحرام را با ارزش آنانى كه ايمان به خدا و به روز جزا آورده و در راه خدا مجاهده مىكنند، مساوى قرار دادهايد، حاشا كه اينان با شما مساوى نيستند و خداوند ستمگران را هدايت نمىكند. آيا سعودىها و امثال آنان در طول تاريخ ارزش خود را براى تهيه آب در مواقف حج و زرق و برق تعميرات مسجدالحرام را با ارزشهاى مسلمانانى به خداوند و روز جزا ايمان دارند و با نثار خون خود و جوانان مجاهد خود در راه خدا و براى دفع دشمنان خدا از حريم اسلام و حرم خداوند تعالى به پا خاستهاند مقايسه نكردهاند و سعودىهاى عصر حاضر، پا را فراتر از آن نگذاشته و بر مسلمانان افتخار نمىكنند و با مجاهدان راه خدا آن نمىكنند كه روى آمريكاى جهانخوار و ارباب خود را سفيد كرده است. و جالب توجه اين كه خداوند در اين آيه ايمان به خدا و روز جزا را ذكر فرموده و از ميان تمام ارزشهاى اسلامى و انسانى مجاهده در راه خدا را با دشمنان خدا و بشريت انتخاب كرده است و در اين انتخاب به همه مسلمانان تعليم فرموده است كه ارزش جهاد فوق همه ارزشهاست. و آيا خداوند با ذكر والله لايهدى القوم الظالمين نمىخواهد بفرمايد خداوند سعودىهاى عصر را و تمام اعصار تاريخ را ستمگرانى بيش نمىداند كه قابل هدايت نيستند و خداوند آنان را هدايت نمىفرمايد. آيا ستمكارى بر حق و خلق و بر رسول خدا و امت بزرگوار حضرت رسول خاتم، بالاتر از آنچه آل سعود با كعبه و حرم امن الهى و با زائران مجاهد آن كه همه چيز و همه كس خود را در راه دوست و آرمان اسلام تقديم كردند، مىتوان تصور كرد؟ آيا جرم اين مجاهدان كه به فرمان خداوند تعالى نداى برائت از مشركين را انجام دادهاند، جز برائت از خدايان آل سعود و سعودىهاى عصر حاضر و شاه حسين و شاه حسن و مبارك نامبارك و صدام عفلقى است؟ آيا سكوت در مقابل اين ستمگرىها كه در طول تاريخ سابقه نداشته است، چيزى جز رضاى به اين جرم و شركت در ظلم و ستم ظالمين و ستمگران است؟ و در هر صورت آل سعود براى تصدى امور كعبه و حج لياقت نداشته و علما و مسلمانان و روشنفكران بايد چارهاى بينديشند. زائران شريف ايرانى امسال پيام انقلاب و برائت خود را با خونشان به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقديم شهداى بزرگ به پيشگاه مقدس حق از سازندگان و بانيان سياست نه شرقى و نه غربى كعبه خداوند گشتهاند و ملت بزرگ ايران نيز با تجليل گسترده خود از شهدا و شركت ميليونى خود در راهپيمايى و اعلان برائت از كفر خصوصاً آل سعود به وظيفه انقلابى و الهى خود عمل نمودهاند كه در اين جا لازم است از حضور گسترده آنان و همه اقشار و خواهران و برادران تشكر كنم. اكنون نوبت زائران ديگر كشورها و خصوصاً علما و روشنفكران و گويندگان است كه پيام مظلوميت ما را به جهان ابلاغ كنند. انشاءالله زائران محترم ايرانى با مقاومت و صبر بقيه اعمال خود را به اتمام برسانند و با گامهاى محكم
صحيفه نور ج 20 صفحه 137
و دلى آرام و قلبى سرشار از رضايت و لبى خندان، شادى پيروزى خون بر شمشير و شهادت در كنار خانه خدا را جشن بگيرند و افرادى كه به مدينه منوره مشرف مىشوند، سلام شهيدان به خون خفته كعبه و مجروحين خانه امن را به رسول خدا و ائمه هدى عليهمالسلام ابلاغ كنند و اين موفقيت بزرگ را به محضرشان تبريك بگويند و به راه خود با صلابت و اطمينان ادامه دهند و مشكلاتى كه آمريكا و عربستان بر آنان تحميل نمودهاند به حساب خدا و دفاع از پيامبر بگذارند و از اين كه خداوند هديهها و قربانيان هاجروار و اسماعيل گونه اين ملت بزرگ را در كنار خانه خود پذيرفته است سپاسگزار و شاكر باشند كه انشاءالله خداوند شهداى بزرگ ما را با شهداى صدر اسلام محشور و به بازماندگان آنان صبر و اجر و به مصدومين و مجروحين شفا عنايت فرمايد و شر متجاوزان را به خودشان باز گرداند و آنان را به عقوبت خود كيفر دهد.
از خداوند مسألت مىكنم كه از اين زمان كه همه كفر و همه شرك دست به دست هم دادهاند و تصميم و عزم خود را براى شكست امت اسلام جزم كردهاند و همه ضربهها را بر عليه ما به كار گرفتهاند، خود ما را در حصار محكم خود و در لواى مرحمت و لطف خود حفاظت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 148
تاريخ: 18/6/66
پاسخ امام خمينى به نامه حجتالاسلام كروبى در مورد كسب اجازه از امام جهت ادامه كار رسيدگى به امور حجاج
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته
پس از تشكر از مقاومت اسلامى و وصف ناپذير حجاج مظلوم و محترم بيتالله الحرام در مقابل هجوم آل سعود، اين روسياهان تاريخ و عمال چشم و گوش بسته آمريكاى جهانخوار و نيز تشكر از مقاومت متعهدانه و شجاعانه جناب عالى كه با وجود گرفتارى در چنگال خونآشام آل سعود با پيامها و مصاحبههاى آتشين، پرده از روى چهره كريه اين جنايتكاران تاريخ برداشته و كوس رسوايى فراموش ناشدنى امريكاى جنايتكار و عمال خبيث آن را در عالم به صدا درآورديد، جناب عالى را كه بحمدالله در صف اول مجاهدان اسلام بوده و هستيد، چون سالهاى گذشته به نمايندگى از طرف خود به سرپرستى حجاج بيتالله الحرام منصوب مىنمايم.
جنايت تاريخى شكستن احترام حرم امن الهى كه دل مسلمانان متعهد جهان را آتش زد چيزى نيست كه تا ابد بشود آن را فراموش كرد و يا ساكت بود.
در اين جا لازم مىدانم كه از زحمات تمامى دستاندركاران و مسؤولين حج و از جناب حجتالاسلام آقاى امام جمارانى دامت افاضاته كه با تعهد و مقاومت خود موجب سرافزازى جمهورى اسلامى ايران گرديدهاند و باعث شادى روح شهدا شدهاند، تشكر كرده و توفيق هر چه بيشتر همه را در خدمت به اسلام و احكام نورانى آن از خداوند خواستارم و براى شهداى گرانقدر مكه خونينمان كه با اهدا خون خود پرچم سرخ توحيد، رسالت و امامت را در آسمان و زمين به اهتزاز درآوردند، طلب رحمت و مغفرت نموده و براى بازماندگان آنان كه افتخار بزرگى نصيبشان شده است، صبر واجر مسالت مىنمايد.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 139
تاريخ: 23/5/66
ديدار با مسؤولين و پرسنل جهاد سازندگى به مناسبت عيد غدير خم
آيا حضرت امير براى خاطر اين كه توجه به اين دنيا دارد اين قدر فرياد مى زند؟!
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبل از اين كه وارد صحبت بشوم لازم است كه از اين جهاد سازندگى تشكر كنم. از من دعا مىآيد و من دعا مىكنم، دعا به شما كه عمرتان را صرف براى اسلام و مسلمين مىكنيد و شما هم از هيچ كس پاداش نخواهيد الا از خدا و هيچ كس هم نمى تواند به شما پاداش بدهد - پاداشى كه حق شماست - مگر خداى تبارك و تعالى. من از خداى تبارك و تعالى در اين روز سعيد خواستارم كه تمام كسانى كه خدمتگزار هستند به اين جمهورى اسلامى و تمام كسانى كه جانشان را صرف مىكنند، مالشان را صرف مىكنند، پشتيبانى مىكنند از اينها، خداوند آنها را به سعادت كامل برساند.
من تبريك اين عيد مبارك را به همه مسلمين جهان، مستضعفين جهان و خصوصاً ايران مظلوم عرض مىكنم. من واقعاً نمىدانم راجع به حضرت امير از كجا شروع كنم، مسأله بغرنجى است، مسألهاى نيست كه انسان بتواند بفهمد اين همه نالههايى كه ايشان مىزده است، سر در چاه مىكرده ناله مىكرده، هر جا مىرسيده ناله مىكرده، اين دعاهايى كه از ايشان وارد شده است كه در آن، آن همه ناله است، اينها چى است؟ آيا حضرت امير - سلامالله عليه - براى خاطر اين كه توجه به اين دنيا دارد و از مرتبه وحدت به سوى كثرت آمده است اين قدر فرياد مىزند؟ آيا توجه به كثرت موجب اين همه فرياد ايشان هست؟ آيا در آن نالههاى شب و در آن چاهها كه ايشان ناله مىزده است و در آن مواردى كه ايشان با خداى تبارك و تعالى مناجات مىكرده است راجع به اين معنا بوده است؟ راجع به اين بوده است كه خدايا! مرا از جوار خودت برگرداندى به عالم كثرت و همان حرفى كه رسول اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمودند، از ايشان نقل شده است كه: يغان على قلبى و انى لاستغفرالله فى كل يوم سبعين مره . اين يغان على قلبى يعنى /من/ همين طورى يك كدورت حاصل مىشده يا همين رجوع به كثرت كدورت بوده؟ توجه به اين عالم طبيعت با اين كه در نظر آنها جلوه خداست معذلك از آن جلوه باطنى و از آن مرتبه غير حضرت الوهيت آنها را واداشته است، از اين جهت ناله مىزدند. اين مسألهاى است كه ما نمىتوانيم ادراكش را بكنيم. ما خيال مىكنيم كه اين حرفهايى كه فلاسفه مىگويند، اين حرفهايى كه عرفاى علمى مىگويند، اين حرفهايى كه حكما مىگويند، اينها نمونهاى از اين مسائل است. نمونهاى از آن مسائلى است كه براى ولى اعظم، ولى الله اعظم و براى اولياء
صحيفه نور ج 20 صفحه 140
بزرگ خدا حاصل شده است هست، اينها هم مسايل علمى است، عرفان علمى، فلسفه علمى و حكمت علمى، اينها علمى است غير آن معنايى است كه بايد باشد. يافتن، مسأله ديگرى است و غرق شدن در آن مسايل، مسأله بالاتر و محو شدن در همه مسائل، مرتبه بالاتر و صعق از برايشان حاصل مىشده است اين از بالاتر و رجوع از آن جا براى آنها مشكل بوده است، دردناك بوده است. هيچ دردى بالاتر از اين نبوده است كه از آن مرتبه غيب، از آن جايى كه لقاء خداست بدون اين كه كسى در كار باشد، بدون اين كه خودشان هم در كار باشند، از آن جا وقتى برگشت مىكنند به اين عالم، خوب اين خيلى سخت است برايشان. اين مسأله در همه اولياء خدا بوده است از حضرت آدم تا رسول خدا و اين يك مطلبى است كه ماها نمىتوانيم ادراك كنيم، ما جز اين كه همين چيزهايى كه مربوط به همين عالم است، همهاش طبيعى است، حتى عرفان هم طبيعى است، حتى حكمت هم طبيعى است و حتى فلسفه هم طبيعى است، همه اينها يك امور طبيعى است، ما در همين حدود، آنى كه غايت آمال عارفين بوده همين بوده است، عارفين علمى، اين غير آنى است كه آنها ادراك مىكردند، ما در باره او چه مىتوانيم بگوييم؟
ما گلهاى نداريم كه چون قيام كردهايم براى اقامه عدل، سيلى بخوريم
البته وقتى رجوع به كثرت هم مىكردند، مصيبتهايى كه برشان و بر مسلمين وارد مىشده است آن هم كمرشكن بوده، آنها همه مصائب را داشتهاند، منتها مصائب معنويشان غلبه داشته است بر همه چيزها، رجوعشان از عالم صعق، صحو، از عالم محو به عالم صحو، اين رجوع برايشان مشكل بوده است، دردناك بوده. اما وقتى رجوع كردند، آنها چون مظهر رحمت خدا هستند مىخواهند همه مردم سعادتمند باشند. وقتى مىبينيد كه مردم اين طور هستند، مردم دارند دسته دسته به جهنم مىروند، دسته به دسته براى خودشان جهنم تهيه مىكنند، آنها از اين رنج مىبرند. حتى...(4) براى اين كه كفار هم به جهنم مىروند آنها رنج ببرند، آنها رحمت هستند. يا وقتى ملاحظه مىكند كه حكومت عدل مىخواهد تشكيل بدهد، آن وقت براى حكومت عدل آن قدر رنج مى برد و آن قدر سيلى مىخورد، اين هم رنج دارد، نه از باب اين كه براى خودش، براى اين كه مىخواهد مردم را به عدالت برساند و مردم زير بار نمى روند. اين چيزى است كه از صدر عالم تا آخر هست، هر كس قيام كرد براى اقامه عدل سيلى خورد. ابراهيم خليلالله چون قيام كرد براى عدالت، سيلى خورد و او را به آتش انداختند، از صدر عالم تا حالا تاوان اين چيزهايى كه براى عدالت، براى حكومت عدل بوده است، اين تاوان را پرداختهاند و بايد هم بپردازند، هر وقت به يك نحو. ما فرض مىكنيم اينى كه گفته مىشود، گفته شده است غلط و بر خلاف واقع كه بعض انبيا قيام براى اقامه عدل نكردند، همان موعظه كردند، همان صحبت كردند. ما فرض مىكنيم كه اين حرف، جنگ نكردند، ما فرض مىكنيم صحيح باشد، اما
صحيفه نور ج 20 صفحه 141
شما ملاحظه كنيد مقدسترين چيزهايى كه براى كفار بوده است، بت بودهاند. اگر يك كسى تنهايى بدون اين كه وحشت بكند، خداى نخواسته بيايد اين جا و به خدا جسارت بكند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته؟ اگر به خدا سب كند، به رسول خدا سب كند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته؟ اين تنهايى قيام كرده بر ضد مسلمين. اگر ابراهيم خليلالله ما فرض كنيم هيچ كارى نكرده جز اين كه عصايش را كشيده و بتها را شكسته - مقدسترين چيزى كه پيش بتپرستها بوده آن بوده - اين قيام بر ضد آنها نيست؟ اين قيام مسلحانه نيست؟ اين بالاتر از قيام مسلحانه نيست؟ /شما/ اگر چنانچه لشكرهايى مسلحانه به شما قيام كند، براى شما، عليه شما قيام كنند، ما بين او و مابين آن كه مسلحانه قيام نكرده اما آمده علناً لعن مىكند به مقدسات شما، شما او را بدتر مىدانيد يا اين؟ هيچ شك ندارد كه مسلم اين را بدتر مىداند، آنها هم همين طور بودند. بنابراين، اين حرف غلط كه حضرت عيسى سلامالله عليه همين موعظه كرده و نصيحت كرده يا حضرت موسى همان مقدار كارهاى مختصر را كرده. حالا بعضىشان كه خوب قيام كردند، ولى اين مسأله مسألهاى بوده است كه در تمام ايام، در تمام دنيا از صدر عالم تا حالا بوده و تا آخر هم خواهد بود كه هركس قيام كرد براى اين كه عدالت ايجاد كند، حكومت عدل ايجاد كند، سيلى خورده. پس ما گلهاى نداريم كه چون قيام كرديم براى اقامه عدل، براى حكومت عدل، براى حكومت اسلامى، سيلى بخوريم، ما بايد زيادتر سيلى بخوريم، آن وقت يك نحو بوده حالا نحو ديگرى بوده اما در اين كه تاوان را بايد پس بدهيم مثل هم است. ابراهيم خليلالله تاوان را پس داد، موساى كليمالله داد و رسول خدا داد و اميرالمؤمنين آن همه شدت كشيد و ائمه ما آن قدر سختى كشيدند براى اين كه آنها همه در نظر داشتند كه حكومت عدل ايجاد كنند. اگر فقط حضرت ابراهيم مىآمد و دعا مىكرد و ذكر مىكرد، اين ديگر تو آتشش نمىانداختند. اگر حضرت رسول سلامالله عليه فقط آن وقت كه در مكه بود، فقط دعا مىخواند، بيش از اين نبود، اما او با اين چيزهايى كه پيش آنها شريف بود، پيش آنها عظمت داشت مبارزه مىكرد، از اين جهت باهاش مخالفت مىكردند و اگر هر كس بنشيند همان دعا بكند، هيچ كس كاريش ندارد. اگر مسلمانها هم بنشينند دست دراز كنند طرف خدا، خدايا! رحمت كن كى را، لعنت كن كى را و چى را، هيچ كس كارشان ندارد اما اين خلاف سيره انبياست، خلاف شيوه انبياست. همه سيلى خوردند ما هم داريم سيلى مىخوريم و اين سيلىاى است كه به اسلام مىخورد، به ما نيست. اين سيلىاى است كه از صدر عالم تا حالا به مقدسات انبيا خورده است، به شخص نبوده، مسأله شخص نبوده، مسأله مكتب بوده، به مكتبشان سيلى زدند و حالا چون عالم به هم متصل شده و ديگر يك جاى معينى نيست، همه جا مثل همين حالا، الان شايد حرف من را خيلى جاها بشنوند، هر كه گوش كند. حالا اين طورى است كه عالم شده يك محله، يك مسجد، يك همچو جايى. از اين جهت الان وقتى كه شما قيام كنيد و ببينيد كه شما قيام كرديد بر ضد تمام مقدسات آنها، مقدسات آنها چى است؟ دنياست. مىخواهد نفوذ پيدا كند، نمىگذاريد، آن مقدساتش بوده، شما بر ضد مقدسات آنها قيام كرديد. مىخواهد او جمعآورى مال بكند، شما به ضدش قيام كرديد، مال حرام را مىگوييد نبايد جمع كند. هر چه آنها مقدس مىدانند چون مربوط به دنياست شما هم مكتبتان اقتضا
صحيفه نور ج 20 صفحه 142
كرده است كه مقابل آنها بايستيد و بايد سيلى بخوريد، چارهاى نيست. بايد همه سيلى بخوريم، اين سيلىاى است كه اسلام دارد مىخورد.
رسانههاى گروهى و آمريكا هر چه داد و فرياد بكنند فايده ندارد
و بحمدالله الان برق اين مسائل در همه جاى دنيا جلوه كرده است و هر چه مىخواهند داد و فرياد بزنند رسانههاى گروه و آمريكا و هر جا بخواهند هر چه داد و فرياد بكنند و هر چه غلط كارى بكنند، فايده ندارد. همين كار خلافى كه در مكه كردند، اين كار الان در همه جاى دنيا موجش برآمده است، لكن راديو اسرائيل البته با ما بايد مخالفت كند، نمىشود، آن هم از همان سنخ است. حكومتهاى جائر همه بايد با ما مخالفت كنند، تبليغات عالم، رسانههاى گروه عالم همه بايد با ما ضديت بكنند، ما اگر اين كار را نكنند خلاف مىدانيم /خلاف/ بايد بگوييم خلاف كردند. من سابق يك وقتى مىگفتم كه اگر اينها بخواهند من را مفتضح كنند، تعريف كنند. اين كه بدگويى مىكنيد، بيشتر مردم توجه مىكنند براى اين كه شما اگر دستتان را به دريا هم بزنيد نجس مىشود. شما اگر تعريف از من بكنيد مردم همه مخالفت مىكنند، اما خداى تبارك و تعالى خواسته است كه اينها دشمنى كنند تا اين كه مردم مجهز بشوند.
و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به همه ما توفيق بدهد كه ما در معارف اسلامى وارد بشويم، ما ادراك كنيم آن ادعيهاى كه ائمه خدا كردند، اينها چه مىگويند، با خدا چى صحبت مىكنند، ببينيم چى است قصهشان، خدا ما را آشنا كند با آن مسائل. خداوند انشاءالله اسلام را خودش تقويت كند و وعده كرده است و وعده را انجاز كند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 143
تاريخ: 1/6/66
ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت
ما جز يك خدمتگزارى كه باز هم توفيقش از اوست چيزى نيستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
ما خداى تبارك و تعالى را شكر مىكنيم كه با اين همه مشكلاتى كه براى جمهورى اسلامى پيش آوردند و پيش خواهند آورد، جز ذات مقدس او پناهى نداريم، هر چه هست از اوست و هر چه خواهد شد هم از اوست و ما جز يك خدمتگزارى كه باز هم توفيقش از اوست، چيزى نيستيم. /هم/ بايد همه ما توجه داشته باشيم به اين كه ما خودمان چيزى نيستيم، هر چه هست اوست. اگر عنايات او نبود ما هيچ بوديم، چنانچه از ازل هم هيچ بوديم و بعدها هم از حيث حيثيت خودمان هيچيم، منتها ما هيچها اشتباه داريم، خيال مىكنيم ما هم يك چيزى هستيم و اين يك حجابى است بين ما كه اميدوارم خداى تبارك و تعالى اين حجاب را بردارد و ما بفهميم كى هستيم، اللهم ارنى الاشياء كما هو . ارنى الاشياء كما هو ؛ يعنى به حسب احتمال قوى اين كه، آن كه هستند كه صرف تعلق به او هستند، او را نشان بدهد، كه اگر او را نشان بدهد معرفت خدا حاصل مىشود و اگر آن چيزى كه ما همه در حجاب هستيم، آن حجاب برداشته بشود، معلوم مىشود كه غير از او كسى نيست و چيزى نيست و همه اشكالات در حجابى است كه ما داريم، گمان مىكنيم چيزى هستيم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ما توفيق معرفت عنايت كند و توفيق خدمت به خلقالله.
اين دولت و اقشارى كه مربوط به دولت هستند در عين حالى كه محرومترين قشرها هستند، با اخلاص ترين قشرها هستند
البته من از مشكلات دولت، از مشكلات كارمندان دولت، از مشكلات همه قشرهايى كه در بين دولت كار مىكنند، آگاهم، چنانچه شماها بهتر آگاهيد و من مىدانم كه اين دولت و اين اقشارى كه مربوط به دولت هستند در عين حالى كه محرومترين قشرها هستند، با اخلاصترين قشرها هستند و در عين حالى كه با يك زندگى درويشانه مىگذرانند، بحمدالله قدرت معنوى دارند و هر چه زندگى زيادتر بشود، قدرت روحى كمتر مىشود. اين /را/ مسلم است هر قدمى كه دنيا براى آدم برمىدارد، انسان عقب مىگيرد، آنهايى كه در كاخهاى بسيار مجلل زندگى مىكنند، نگرانىشان بيشتر از آنى هست كه درويشاند و در محلهها زندگى مىكنند، پس ما از اين جهت هم /كه/ شكرگزار هستيم كه ما را در لباس
صحيفه نور ج 20 صفحه 144
درويشها درآورده است - نه درويش به معناى اصطلاحى، درويش واقعى - و ما خدمت به خدا و خدمت به خلق خدا را وظيفه خودمان مىدانيم و همه را هم از او مىدانيم و مشكلات را هم انشاءالله پشت سر مىگذاريم و همان طورى كه تاكنون ايستادگى كرديم، همه ايستادگى كردند در مقابل همه مشكلات، از اين به بعد هم /در همه/ بين همه مشكلات ايستادگى خواهند كرد و من هم دعا مىكنم كه خداوند به شما توفيق بدهد.
و اشخاصى كه خارج ايستادند و اشكال مىكنند، از باب اين كه خودشان در گود نيستند اشكال كردن يك چيز آسانى است اما حل اشكال مشكل است خوب! البته اشخاص خارج نشستند، مىگويند: چرا چه شد؟ چرا نشد؟ چرا بايد بشود؟ چرا فلان كار بايد بشود؟ بايد بكنند، لكن وارد نيستند ببينند كه مشكلات چى هست. در يك همچو زمانى كه دولت و ايران مبتلاى به همه گرفتارىهايى كه مىبينيد هستند و همه دولتها، همه جهان به استثناى ملتهايشان در صدد محو جمهورى اسلامى هستند. يعنى در صدد محو اسلام هستند، در عين حال خداى تبارك و تعالى تأييد كرده است و ما استقامت كرديم، مقاومت كرديم، بعدها هم خواهيم كرد انشاءالله.
اگر ما از مسأله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر از همه كسانى كه به ما بدى كردند بگذريم، نمى توانيم از مسأله حجاز بگذريم
و آن چيزى كه من امروز خيال دارم عرض كنم قضيه اسفبارى است كه در مكه اتفاق افتاد. ما از اول قيام - انشاءالله - براى خدا و براى نجات ملت، شهدا خيلى داشتيم، چه قبل از اين كه انقلاب واقع بشود - در زمان ستمشاهى - شهداى بزرگ داشتيم و چه بعدش كه مىبينيد /كه داشتيم/ شهداى بسيار ارزشمند داشتيم، لكن مسأله حجاز، مسأله ديگرى است، غير مسائل است، ما آن وقت هر چه بوده اين كه كتك مىخورديم يا گاهى مىزديم، گاهىخورديم بعد هم همين طور، ما شهدا خيلى داديم و در همه جا شهيد داديم. در زمان رضاشاه آن همه رنج هر كس يادش است مىداند چه خبر بود، در زمان محمد رضا هم كه همه يادتان است چه بساطى داشتيم، چه داشتند و چه شهدايى در آن وقت داديم و چه شهدايى در بين اين وقتها. لكن همه قضيه شهادت بود، قضيه بزرگ بود لكن قضيه، قضيه مسأله حجاز نبود، مسأله قدس مسأله بزرگى است، روز قدس هم ديديد كه چه، اما روز قدس مسألهاى است و روز جمعه خونين مكه مسأله ديگرى است. روز قدس ما براى اين كه نجات بدهيم قدس را از دست غاصب، لكن آنها اين طور نبود كه قدس را توهين بهش بكنند، از بين ببرند. آنها هم مدعى بودند ما قدس را مىخواهيم و چه مىكنيم. البته نبايد قدس دست آنها باشد اما اين طور نبود كه روز قدس ما براى خاطر اين كه اسلام آن طور صدمه ديده، ما براى خاطر اين كه قدس كه بايد دست صاحبانش باشد، غاصب آمده غصب كرده. در اين انفجارها كه حاصل شد، در اين ترورها كه شد بسيار عزيزان بزرگى را ما از دست داديم كه هر خاك پاى آنها بر اين كاخنشينان ارزشش بيشتر بود - اگر آنها ارزشى داشتند كه ندارند - لكن همه اين بود كه ما كتك مىخوريم و مىزنيم، در جنگ با
صحيفه نور ج 20 صفحه 145
صدام هم كه تحميل به ما كردند، ما خيلى از دست داديم! شهيد از دست داديم، خيلى ضرر برديم لكن ما ضرر برديم، مسأله، مسأله حجاز نيست. مسأله حجاز مسألهاى است كه ما باز خواب هستيم، دنيا هم باز خواب است كه چه شد. مسأله حجاز، مسأله بزرگترين مقامات قدس اسلامى و دنيايى شكسته شد، كعبه احترامش پيش ما تنها نيست، پيش مسلمين تنها نيست، كعبه را همه ملل محترم مىشمرند. همه مللى كه به دين چيز دارند. كعبه، كعبهاى است كه از زمان اول خلقت بوده است و همه انبيا در او خدمتگزار بودند. شكستن كعبه مسألهاى نيست كه بشود ازش همين طورى گذشت. اگر ما از مسأله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر ما از همه كسانى كه به ما بدى كردند بگذريم، نمىتوانيم از مسأله حجاز بگذريم، مسأله حجاز يك باب ديگرى است غير مسأله چيزهاى ديگر.
و آنچه لازم است زنده نگهداشتن اين روز است، آن روزى كه اين خيانت شد به اسلام. و الان ماه محرم نزديك مىشود، ماه محرم براى ما خيلى عزا هست لكن سيدالشهدا سلامالله عليه هم فدا شد براى اين كه در مكه نماند كه نبادا به ساحت قدس مكه جسارت بشود، همه فداى مكه هستند. مكه جايى است كه همه انبيا خدمتگزار او بودند و حالا گرفتار شده مكه به دست يك دسته اشخاص ملحد كه اصلاً نمى فهمند بايد چه بكنند و نمى فهميدند و نمى دانند چه تحميلى برشان شد و /مسلمين/ يك ننگى هست الان براى همه مسلمين دنيا كه مكه، محل قدس الهى، محلى كه مقدس ترين مقامات الهى است اين طور شكسته بشود و مسلمانها نشسته باشند تماشا كنند. مسلمانها خودشان تكليف خودشان را مىدانند. مسأله را بايد زنده نگه داشت، در ماه محرم تمام كسانى كه منبر مىروند، واعظ هستند، نوحهخوان هستند، تمام دستجات بايد در رأس امورشان اين مسأله قرار داده شود. سيدالشهدا براى اين بود شهادتش، براى اين بود كه اقامه بشود عدل الهى، اقامه بشود خانه خدا، محفوظ باشد خانه خدا و در يك زمان ما كه همه نشستيم و تماشا مىكنيم، ما تماشاچى هستيم؟ چه بايد بكنيم؟
البته اين معنا را من تذكر بدهم كه معنى اين كه ما بايد با اين مسأله برخورد داشته باشيم، اين نيست كه كسانى كه الان در اين جا از سعودىها هستند يا از ساير، از كويت، از جاهاى ديگر اينها را ما كارى داشته باشيم، اينها در پناه ما هستند بايد محفوظ باشند و اين جوانهاى ما البته حسن نيت دارند، لكن من بهشان عرض مىكنم كه در بين شما ممكن است اشخاصى باشند كه حسن نيت نداشته باشند، بخواهند مملكت ايران را، بخواهند دولت ايران را آلوده كنند. شما متوجه باشيد كه اينها چيزى نيستند كه ما به اينها كار داشته باشيم، چون مسأله بالاتر از اين مسائل است و بايد ما با همه قوايى كه داريم، مسلمين با همه قوايى كه دارند و دنيا، آنهايى كه به خدا اعتقاد دارند، با همه قوايى كه دارند، بايد با اين مسأله محاربه كنند، به هر طورى كه خودشان صلاح مىدانند. اين ننگ را نبايد ما به گور ببريم كه ما بوديم ديديم در حضور ما بزرگترين جنايت واقع شد و حالا هم آنها طلبكار هستند از ما.
صحيفه نور ج 20 صفحه 146
بعد بزرگتر مسأله حجاز همين است كه احترام يك محل مقدسى از بين رفت و مسلمين ساكت نخواهند نشست
اين توطئه بىاشكال يك توطئه سابقى بود هيچ اشكالى در اين نيست كه يك سابقهاى داشت اين توطئه. بنا داشتند بر اين كه اين امر واقع بشود، تحميل كرده بودند بر آل سعود احمق كه يك همچو كار احمقانهاى بكند و خودش را در تمام دنيا منحط كند، با اين كه منحط بود و منحط خواهد بود و ما واقعاً متحيريم كه بايد چه بكنيم؟ خداى تبارك و تعالى خانه خودش را حفظ مى كند. ان الله بيتا يحميه و خواهد سيلى را خورد از مسلمين، از مؤمنين، از حجازىها. خود حجازىها كه در اين امر وارد نبودند الا دستجاتى كه مربوط به اين حزب باطل و اين دولت باطل است. اين توطئه از سابق بود، هيچ سابقه نداشت كه در سالهاى سابق، قبل از اين كه حجاج بروند، ملك سعود براى من پيام بفرستد و از من تشكر كند كه شما گفتيد كه اين جا آرامش باشد و با ما چه بكنند و اينها، بنابراين نبود. امسال اين اتفاق افتاد، براى چى؟ براى چى ايشان براى من پيام فرستاد؟ براى اين كه بگويد كه من حسن نيت دارم، چه دارم، فلان، يا يك نمايشى بود. بهترين دليل بر اين كه اين مسأله، مسأله توطئه بود همان كيفيت عملشان بود. خودشان اقرار كردند به اين معنا، مىگويند كه ايرانىها مىخواستند بيايند كعبه را آتش بزنند و قم را كعبه قرار بدهند - يك همچو حرف ابلهانه - خوب! معلوم مىشود از اول بنا داشتند /به/ اين كار را بكنند به بهانه اين كه ايرانىها آمدند كعبه را خراب كنند، ما هم مهيا شديم پدرشان را درآوريم. قضيه كشته شدن نيست، قضيه هتك احترام است. مسأله حجاز /مسأله/ ابعاد مختلف دارد منتها بعد بزرگترش همين است كه احترام يك محل مقدسى از بين رفت و مسلمين ساكت نخواهند نشست. بعدها خواهد فهميد فهد و امثال فهد خواهد فهميد كه چه چيزى تحميلش كردهاند و چه قضيهاى واقع شد و مسلمين خودشان مىدانند تكليف خودشان را، حجازىها هم مىدانند اين را، اگر اين كشتار كه در حرم واقع شده بود، اگر در طايف واقع مىشد، خوب! باز قابل تحمل بود براى اين كه طايف بود، كشتار بود فقط. ما كشته خيلى داريم، ما در جنگها كشته داريم، قبلش هم داشتيم، بعدها هم داريم. اگر در طايف واقع شده بود اين يك مسألهاى بود، مىگفتيم كشتند يك عدهاى را، اما در حرم واقع شده، حرمى كه خدا از اول امنش قرار داده و الان حرم مغصوب است در دست اينها، از اول هم اين طور بود براى اين كه اينها چكارهاند كه آمدند خادمالحرمين - خائنالحرمين - شدند؟ كى اينها را خادمالحرمين قرار داده؟ با چه وجهى اينها اسم مملكت اسلامى را تغيير دادند از آنى كه بود، حجاز را مملكت سعودى قرار دادند، مملكت سعودى به چه مناسبت؟ اينها مسائلى است كه همهاش بغرنج است و ما نمى دانيم كه از اين عار چطور خارج بشويم. من واقعاً در مسائل خيلى تحمل داشتم. در مسائل جنگ، در همه اينها تحمل داشتم اما اين بىتحمل كرده من را، مسأله غير از اين مسائل است.
آنچه ما اميدواريم اين است كه خداى تبارك و تعالى با قدرت خودش حل كند. مسائل را و اميدواريم خداوند به همه ما توفيق بدهد كه در اينباره بىتفاوت نباشيم، در اين ماه محرم بىتفاوت
صحيفه نور ج 20 صفحه 147
نباشند، مسلمين در دنيا بىتفاوت نباشند.
خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد و اميدوارم كه خدمتگزار باشيد به اين بندگان خدا كه مظلوم هستند و مظلوم بودند و حفظ كنيد اين شيوه خدمتگزارى به اينها را و بحمدالله شما خودتان از آن طبقه هستيد، از طبقه بالا نيستيد، يعنى از طبقه پايين، شما از طبقه ممتاز هستيد، آنهايى كه آن وقتها متكفل حكومت بودند از طبقهاى بود كه ناچيز بودند و خداوند شما را موفق كند كه هميشه خدمتگزار باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 150
تاريخ: 31/6/66
پيام امام به مناسبت آغاز هشتمين سال جنگ تحميلى
بسم الله الرحمن الرحيم
و من يقاتل فى سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجراً عظيما
اين اجر عظيم كه به قلم با عظمت عظيم مطلق وعده داده شده است، چگونه آن را با فكر ناچيز بشر مىتوان تحليل كرد. گويى اين اجر عظيم همان حب خداوند تعالى است كه در سوره مباركه صف آمده است: ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفاً كانهم بنيان مرصوص. محبوبيت نزد بارگاه احدى را كدام فيلسوف توانا يا عارف علمى بزرگ دانا مىتواند درك كند تا از آن سخن گويد و يا به سخن قلم در آورد؟ آيا اين حب نافله است كه در نتيجه تقرب به آن بنده خاكى پا بر سر ملك و ملكوت اعلا نهد و حق جل و علا با جاذبه غيبى خويش سمع و بصر و قلب او شود و آنچه بشنود يا ببيند يا ذوق عرفانى كند با سمع و بصر و قلب حق جل و علا باشد و نبيند جز به بصر حق و نشنود جز به سمع حق و نداند جز به علم حق و حجابها مرتفع شود و جهان را آنچه كه هست مشاهده كند كه اللهم ارنى الاشياء كماهى ياقرب فريضه است كه در آن شخص و شخصيت محو شود و صعق رخ دهد و خود و خودى از ميان برود و كثرت به تمام معنى رخت بربندد و نه چشمى باشد و نه گوشى و نه باطنى و نه ظاهرى. هوالاول و الاخر والظاهر والباطن . ديگر سبيل اللهى در كار نيست و اسم و رسمى بجا نمىماند، اينان از خانه خارج شدند و موت آنان را ادراك نموده و قدمها و قلمها شكسته شده است. بارالها! اين وصف مجاهدان فى سبيل الله و اجر عظيم آنان است كه در صحنههاى كارزار با دشمنان تو و دشمنان رسول معظم تو و دشمنان قرآن كريم تو به شهادت رسيدهاند يا در اين راه پيروز گرديدهاند و تو خود شاهدى كه در اين سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهداتى داشتيم كه به سوى تو و به سوى خانه امن تو كه از صدر خلقت تاكنون مامن هر موجودى بوده است هجرت كردند و در پيش چشمان حيرت زده مسلمانان كشورهاى جهان به دست پليد آمريكا كه از آستين آل سعود به در آمده است، به خاك و خون كشيده شدند و در آستانه عاشوراى ولى الله اعظم سلامالله عليه عاشورايى ديگر با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه امن تو در جمعه خونين پديد آوردند كه اى كاش نبودم تا آن ببينم و يا
صحيفه نور ج 20 صفحه 152
بشنوم، نه براى شهادت عزيزانى مجاهد و مهاجر، كه شهادت امرى است كه آرزوى عزيزان ما است و شهدى است آشنا براى زنان و مردان و كودكان ما كه در يورشهاى مغولانه صدام عفلقى شديدتر و فجيعتر آن را چشيدهاند و ديدهايم، بلكه براى مصيبتى است كه نه تنها براى پيغمبر اسلام صلوات الله عليه - كه براى تمامى انبيا و مرسلين از آدم تا خاتم پيش آمد و به فرمان كاخ سياه به دست ناپاك آل سعود، اين شقىترين جانيان عصر، بالاترين مقام قدس الهى شكسته شد. اگر در عاشوراى حسينى ولى خدا با يارانش در راه تو جنگيدند و شهيد شدند، در عاشوراى جمعه خونين مكه با تو و رسول تو و زائران ما، اين رسولان مكتب رسول تو كه به خاطر دين تو هيچ گونه وسيلهاى حتى براى دفاع از خود نداشتند چنان كردند كه تنها از دست آمريكا، شيطان بزرگ و اذنابش ميسر بود. امريكا و دست نشاندگانش در اين كشتار سبعانه انتقام از اسلام عزيز و محبط وحى و محل امن خدا باز گرفتند. اسلامى كه در آيندهاى نه چندان دور مكتب تمامى كشورهاى زير يوغ شرق و غرب مى گردد.
خداوندا! امروز تمامى قدرتها و ابرقدرتها مصمم شدهاند تا ريشه اسلام ناب رسول گرامىمان صلى الله عليه و آله و سلم را قطع كنند. بارالها! امروز صداميان با كينهاى كه از دين تو دارند، دست در دست تمامى شياطين جهان دادهاند تا صداى اسلام محمدى را خاموش سازند. از تو مىخواهم تا ما را در راهت صبورتر و شكيبايى خانوادههاى عزيز و بزرگوار شهدا، جانبازان، مفقودين و اسرامان را بيشتر گردانى. پروردگارا! شهداى ما را با سيدالشهدا عليهالسلام محشور فرما و جانبازان عزيز و مقتدر انقلاب اسلامى خودت را شفا عنايت فرما. اسرا و مفقودين ما را هر چه زودتر به اوطانشان بازگردان. خداوندا! به تمام ملتهاى اسلامى خصوصاً ملت شجاع و حماسهساز ايران تحمل بيشتر فشارهاى نظامى استكبار از زمين و دريا و هوا و فشارهاى اقتصادى و سياسى روزافزون كانونهاى فساد را عنايت فرما. خداوندا! باطن دلهاى معتقدان به دين رسول اكرم (ص) را تنها از رضايت خود لبريز گردان.
انك مجيب الدعوات.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 153
تاريخ: 7/7/66
ديدار با ائمه جمعه سراسر كشور
يك حسنه در كار است و آن عبارت از اين است كه ما به مقام قرب خدا برسيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً از آقاى مشكينى گله كنم. ما آن قدرى كه گرفتار به نفس خودمان هستيم كافى است، ديگر مسائل نفرماييد كه انباشته بشود در نفوس ما و ما را به عقب برگرداند. شما دعا كنيد كه آدم بشويم، دعا كنيد كه حتى به همين ظواهر اسلام عمل بكنيم، ما كه دستمان به آن بواطن نمى رسد لااقل به اين ظواهر عمل بكنيم.
من زايد مىدانم كه در خدمت آقايان كه هستم مطلبى بگويم، من دعا مىكنم و بنايم هم بر اين است كه به دعا كفايت كنم. من دعا مىكنم كه خداوند تبارك و تعالى ما را از قيد و بند نفس اماره نجات بدهد. من عرض مىكنم كه خداوندا! ما گرفتار هستيم، گرفتار در دست خودمان هستيم، گرفتار به نفوس خودمان هستيم و گرفتار به نفوس خبيثهاى كه بر ضد اسلام و مسلمين عمل مىكند، ما را و همه را از اين گرفتارى نجات بده. خداوندا! تو فرمودى كه ما دعا كنيم و تو استجابت كنى، ربنا اتنا فى الدنيا حسنه و فى الاخره حسنه و من بايد عرض كنم كه احتمالاً حسنه اين نيست كه ما حسنه دنيا، مال و اموال تهيه كنيم، ما مقام تهيه كنيم. در اين آيه شريفه خيلى نكات هست ولى من حال گفتنش را ندارم ولى اجمالاً اين كه حسنه عبارت از اين است، حتى حسنه دنيا ربنا اتنا فى الدنيا حسنه ، حسنه در دنيا اين است كه انسان در هر قدمى كه بر مىدارد، در هر مقامى كه پيدا مىكند. در هر نعمتى از خداى تبارك و تعالى كه به او اعطا مىشود آنها را برگرداند به صاحبش. اگر مقام و دنيا هر چه پيش ما به ما اقبال كند، اگر ما به او اقبال كرديم اين حسنه نيست. روايات مختلفى كه در اين باب هست و تأليف شده است، مصاديقى را ذكر كردند اختلاف ندارند اين روايات، آنها مصاديق را ذكر مىكنند و لهذا مصاديق مختلفه در روايات ذكر شده است و در لسان مفسرين هم جهات مختلف گفته شده است. لكن آن چيزى كه من احتمال مىدهم حسنه، آن هم به طورى كه كانه يك حسنه در كار است، يك حسنه است كه اين حسنه در دنيا هست و حسنه واحد است بر آخرت و همه عبارت از اين است كه ما به مقام قرب خدا برسيم، ما بفهميم كه چه بكنيم. اگر مقامى ما را توجه به دنيا داد، به عالم ماده داد، اين حسنه نيست. اگر نماز بخوانيم براى رسيدن به يك ماربى ولو در آخرت، اين هم حسنه نيست. حسنه عبارت از اين است كه ما را برساند به آن جايى كه عقل ما نمىرسد.
صحيفه نور ج 20 صفحه 154
تمام قشرهاى ملت با هم باشند، پشتيبان هم باشند
شما آقايان توجه داريد و من نبايد عرض كنم كه ما امروز گرفتار هستيم به چه گرفتارىهايى. تمام تبليغات بر ضد ماست، تمام دنيا به ضد اسلام قيام كردهاند. ما بايد براى خاطر خدا، براى به دست آوردن حسنه خودمان با هم باشيم، تمام قشرهاى ملت با هم باشند، تمام علماى اعلام و تمام ائمه جمعه با هم باشند، پشتيبان هم باشند، پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند، پشتيبان قوه قضايى باشند، پشتيبان قوه اجرايى باشند، آنها خدمتگزار باشند به مردم و شما هم خدمتگزار. اينها بندگان خدا هستند، خدمت به بندگان خدا خدمت به خداست و خدمت به بندگان خدا امروز اين است كه همه مجتمعاً در صدد اين باشند كه با كلمه واحده از اسلام و مسلمين و خصوصاً از مستضعفان جهان و ملت شريف ايران پشتيبانى كنند. شما آقايان نفوذ كلمه داريد در بين مردم، شما، حرف شما در بين مردم گوش شنوا دارد، بايد مردم را دعوت كنيد به اين كه وحدت با هم داشته باشند، دعوت كنيد به اين كه پشتيبان هم باشند، پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند و اين طور نباشد كه هر كدام با ديگرى مخالفت كنند و انشاءالله نمىكنند هم، لكن شماها و همه ما بايد، موظف هستيم كه مردم را به همه اين مسائل دعوت كنيم.
تمام گرفتارىهايى كه در عالم هست از نقطه خود آدم است
اين دنيا از دست ما مىرود، نزديك و دور دارد، من زودتر و شما به تدريج، آن چيزى كه باقى مىماند حسنه است، اين دنيا نيست، اين حسنه است، آنى كه انبيا هم دنبالش هستند و آن حسنه مطلقه عبارت از رسيدن به مقامى است كه ما نمىتوانيم بفهميم. او باقى مىماند و هر چى كه از ما باقى بماند حسنات است كه باقى مىماند. البته ما از رحمت خدا مايوس نيستيم، ما ناقصيم لكن خداى تبارك و تعالى جبران مىكند، خداوند وعده فرموده است به ما رحمت را، رحمتش سعه دارد بر همه موجودات، لكن توجه به اين معنا لازم است كه انسان خودبين نباشد، توجه به خودش نداشته باشد، تمام گرفتارىهايى كه در عالم هست از همين نقطه است، از نقطه خود آدم است. اين خود آدم است كه گرفتار است و گرفتار مىكند، اين نفسيت انسان است كه دنيا را به فساد كشانده، دنيا را به هلاكت كشانده. و اميدواريم خداوند رحمتش را بر ما نازل كند و ما را از جمله رحمت شدگان حساب كند و ما را هدايت كند به صراط مستقيم آن طورى كه فرموده است و ما را از ضالين و مغضوبين قرار ندهد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 155
تاريخ: 3/8/66
پاسخ به استفتاء شوراى نگهبان در مورد مالكيت و استخراج معادن
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرات حجج اسلام آقايان فقهاى شوراى نگهبان دامه افاضاتهم
پس از اهداء سلام و تحيت، اصل مسأله تبعيت اعماق زمين و نيز هوا نسبت به املاك شخصى تا حدود احتياجات عرفى است مثلاً اگر كسى در خارج از محدوده منزل و يا زمين شخصى و يا وقفى كانالى زده و از زيرزمين آنها عبور كند يا تصرف نمايد، دارندگان منازل و زمين يا متوليان نمىتوانند ادعايى بنمايند. يا اگر كسى بالاتر از مقدار متعارف بنايى ايجاد و يا رفت و آمد نمايد، هيچ يك از مالكين و يا متوليان حق جلوگيرى از او را ندارند و بالاخره تبعيت زمين شخصى به مقدار عرفى است و آلات جديده هيچ گونه دخالتى در تعيين مقدار عرفى ندارد ولى تبعيت كشور مقدار بسيار زياد است و دولت حق دارد تا از تصرف بيش از حق عرفى شخص و يا اشخاص جلوگيرى نمايد. بنابراين نفت و گاز و معادنى كه خارج از حدود عرفى املاك شخصى است، تابع املاك نمىباشد و اما اگر فرض كنيم معادن و نفت و گاز در حدود املاك شخصى است كه فرضى بىواقعيت است اين معادن چون ملى است و متعلق به ملتهاى حال و آينده است كه در طول زمان موجود مىگردند، از تبعيت املاك شخصيه خارج است و دولت اسلامى مىتواند آنها را استخراج كند ولى بايد قيمت املاك اشخاص و يا اجاره زمين تصرف شده را مانند ساير زمينها بدون محاسبه معادن در قيمت و يا اجاره بپردازد و مالك نمىتواند از اين امر جلوگيرى نمايد. انشاءالله موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 156
تاريخ: 19/8/66
بيانات امام در جمع رؤساى سه قوه، مسؤولين كشورى و لشكرى و جمعى از اعضاى خارجى كنفرانس وحدت اسلامى
هر كس كه بخواهد پيغمبر را بشناسد، قرآن را بايد بشناسد
بسم الله الرحمن الرحيم
من مطلب تازهاى ندارم و خودم را لايق نمىدانم كه راجع به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و حضرت صادق سلامالله عليه چيزى عرض كنم براى اين كه تو آن مرتبه نيستم كه بتوانم راجع به اين مسائل صحبتى بكنم، فقط مىخواهم عرض كنم به آقايان كه معرف رسول اكرم، قرآن است. همان طور كه خود رسول اكرم و حضرت صادق سلامالله عليه ولى الله اعظم جلوه تام حق تعالى هستند، قرآن هم همان طور است، قرآن هم جلوه نام خداى تعالى است. يعنى با همه اسماء و صفات تجلى كرده است و ولى الله اعظم و رسول اكرم را با آن اشراقهايى كه ما ازش اطلاع نداريم و با همه اسماء و صفات محقق كرده است و همين طور ولى الله اكرم حضرت صادق و ساير ائمه را، لكن معرف ايشان خود كتاب الهى است. يعنى هر كس هر چند در اين كتاب مقدس دقت كند و توجه داشته باشد بيشتر مطلع مىشود كه آورنده او كيست و چه جور آدمى است.
قرآن يك سفرهاى است كه انداخته شده است براى همه طبقات، يعنى يك زبانى دارد كه اين زبان هم زبان عامه مردم است و هم زبان فلاسفه است و هم زبان عرفاى اصطلاحى است و هم زبان اهل معرفت به حسب واقع. در اين كتاب شريف، مسائلى هست كه مهمش مسائل معنوى است و رسول اكرم و ساير انبيا نيامدند كه اين جا حكومت تأسيس كنند، مقصد اعلا اين نيست. نيامدند كه اين جا عدالت ايجاد كنند، آن هم مقصد اعلا نيست، اينها همه مقدمه است. تمام زحمت كه اينها كشيدند چه از حضرت نوح گرفته، از حضرت ابراهيم گرفته تا آمده است اين جا، رسول اكرم رسيده است، تمام مشقتهايى كه كشيدند و كارهايى كه كردند، مقدمه يك مطلب است و او معرفى ذات مقدس حق. كتاب هاى آسمانى هم كه بالاترينش كتاب قرآن كريم است، تمام مقصدش همين است كه معرفى كند حق تعالى را با همه اسماء و صفاتى كه دارد. عامه مردم خيلى ازش چيز مىفهمند (اين كتاب را) و خواص هم مسائل بالاتر مىفهمند و اخص خواص هم مسائل فوق آن را مىفهمند، لكن انما يعرف الكتاب ما خوطب به هيچ كس نمىتواند بفهمد /آنى كه پيغمبر/ هر كس كه بخواهد پيغمبر را بشناسد قرآن را بايد بشناسد. و هيچ كس نمىتواند بشناسد و لهذا هيچ كس پيغمبر را هم نمىتواند بشناسد.
صحيفه نور ج 20 صفحه 157
معرف ايشان كتاب خودشان است و معرف حضرت صادق سلامالله عليه بعد از اين كه خود پيغمبر معرف است، خود وجودش معرف است، اين فقهى است كه با زبان ايشان بسط پيدا كرده است كه براى احتياج بشر از اول تا آخر هر مسألهاى پيش بيايد، مسائل مستحدثه، مسائلى كه بعدها خواهد پيش آمد كه حالا ما نمىدانيم، اين فقه از عهده جوابش بر مىآيد و هيچ احتياج ندارد به اين كه يك تاويل و تفسير باطلى بكنيم.
خود فقه، خود كتاب و سنت، خود فقهى كه اكثرش را حضرت صادق سلامالله عليه بيان فرموده است، اين فقه همه احتياجات صورى و معنوى و فلسفى و عرفانى همه بشر را در طول مدت الى يومالقيامه، اين محتوايش اين طور است، اينها معرفى است كه خود اينها معرف اين بزرگوارانند و ما نمىتوانيم كه از آنها تعريفى بكنيم كه لايق آنها باشد.
ادعيه ائمه كتاب صاعد است
ادعيه ائمه هدى دعاهاى آنها، همان مسائلى را كه كتاب خدا دارد، دعاهاى آنها هم دارد با يك زبان ديگر. قرآن يك زبان دارد، يك نحو صحبت مىكند و همه مطالب را دارد منتها بسياريش در رمز است كه ما نمىتوانيم بفهميم و ادعيه ائمه عليهمالسلام يك وضع ديگرى دارد، به تعبير شيخ عارف و استاد ما، ادعيه كتاب صاعد است، قرآن صاعد. تعبير مىفرمود به اين كه قرآن كتاب نازل است كه از آن جا نزول كرده است و ادعيه ائمه كتاب صاعد است، همان قرآن است رو به بالا مىرود، جواب اوست تقريباً. كسى بخواهد بفهمد كه مقامات ائمه چى است، بايد رجوع كند به آثار آنها، آثار آنها ادعيه آنهاست، مهمش ادعيه آنهاست و خطابههايى كه مىخواندند. مثل مناجات شعبانيه، مثل نهجالبلاغه، مثل دعاى يومالعرفه و اينهايى كه انسان نمىداند كه چه بايد بگويد درباره آنها.
اگر چنانچه ائمه هدى فقط مسألهگو بودند، چكار داشتند بهشان اين ظالمين و مستكبرين؟
در هر صورت ما عاجزيم از اين كه شكر اين نعمت را بجا بياوريم كه ما اهل يك مذهبى هستيم كه از اين دو منبع هر دو استفاده مىكنيم. از منبع وحى و از منيع ولايت. و ساير فرق اين منبع دوم را كم دارند و ما شكر اين نعمت را نمى توانيم بجاى بياوريم و از خداى تبارك و تعالى مىخواهيم كه به ما توفيق بدهد كه بتوانيم شكر اين نعمت را بجا بياوريم و وقتى كه مفاد آيات شريفه را مىخوانيم يا سيره انبيا را ملاحظه مىكنيم، مىبينيم كه آنها تمامشان يكى از كارهايى كه البته مقصد نبوده لكن مقدمه بوده، اين بوده است كه عدالت را در دنيا ايجاد كنند. پيغمبر مىخواهد عدالت ايجاد كند تا بتواند آن مسائلى كه دارد كه آن مسائل، انسان مىخواهد درست كند، آن مسائل را طرح كند و از زمانى كه وحى
صحيفه نور ج 20 صفحه 158
براى پيغمبرها آمده است يكى از مسائلشان همين معنا بوده است كه معارضه مىكردند با كسانى كه ظلم داشتند، ظالم بودند، ستمگر بودند، خونخوار بودند و هر كدام به يك صورتى با آنها معارضه مىكردند و گمان نشود كه هيچ پيغمبرى تو خانهاش مىنشست و فقط يا دعا مىخواند و يا احكام مىگفته، خير اين طور نيست. احكام را مىگفتند دنبالش مىرفتند براى اجرا.
ابراهيم مسائل را مىگفت بعد هم بر مىداشت بتهايى كه آن وقت مثل اين بود كه يكى به خداى تبارك و تعالى در مذهب ما جسارت كند، اين طور معارضه مىكرد باهاشان. ولى مسائل را هم مىگفت، مقابله مىكرد با ستم، مقابله مىكرد با ظلم. اين معنايى كه به خورد ما داده بودند قدرتهاى مستكبر جهان كه نبايد ديانت در سياست دخالت بكند، اين از آن سياستهايى بوده است كه آنها داشتند براى عقب نگه داشتن مسلمين و براى اين كه نگذارند اينها معارضه كنند و لهذا اينها را وادار كردند، اين قدر تبليغ كردند كه در بين بسيارى از قشرها اين است كه آخوند /را/ به سياست چكار دارد؟ چكار دارى، تو برو دعايت را بخوان! حتى حضرت عيسى سلامالله عليه كه اين اشخاصى كه تابع او هستند خيال مىكنند كه حضرت عيسى فقط يك معنوياتى مىگفته است ايشان هم همين طور بوده، از اول بنا بوده بر اين كه معارضه كند. آن وقتى كه متولد شده، تازه متولد شده است مىگويد كه من كتاب آوردم. قرآن اين را نقل مىكند كه تازه متولد شده بوده، وقتى كه مادرش به واسطه آن تهمتهايى كه مىزدند، (يهود برش مىزدند) ناراحت بود همچو كه متولد شد گفت كه نه، غصه نخور، اگر كسى آمد پيشت باهات صحبت بكند، تو بگو كه من صائمم و صائم بوده لابد - و برويد از آن بچه بپرسيد. اينها آمدند، حضرت تازه متولد شده بود، آمدند بنا كردند به حضرت مريم حرفهاى نامربوط زدن، حضرت مريم هم اشاره كرد به او كه برويد آن جا، گفتند: ما چه جور با اين تكلم كنيم؟ بعد ايشان شروع كرد كه خدا به من كتاب داده است. ببينيد چى مىگويد، اين مسأله كتاب دادن معلوم مىشود يك مسائلى قبل از اين است كه ايشان متولد بشود /من را/ كتاب بهم داده، به من توصيه كرده چه بكنم، چه بكنم همان مسائل را مىگويد. يك همچو حضرت عيسايى نمىنشيند تو خانه و مسأله بگويد تا چه بشود. اگر مسأله مىخواست بگويد و مسألهگو بود، ديگر چرا دارش مىكشيدند؟! ديگر چرا اذيتش مىكردند؟!
و همين طور ساير انبيا و آن چيزى كه از همه مشهودتر است، حضرت رسول سلامالله عليه است كه آمد و تشكيل اداره داد، تشكيل حكومت داد. اين معنايش اين است كه كار دارند به حكومت، در سياست كار دارند. و تشكيل حكومت دادن جز اين است كه دخالت در سياست است و وارد شدن در عرصه سياست است؟ بنابراين، اين مسألهاى را كه در بين مسلمين همين طور تزريق كردند تا حتى بعض از خواص هم به اين معنا اعتقاد پيدا كردند كه شما برويد سراغ مسجد، ما هم مىرويم سراغ حكومت، اين براى اين بود كه اين طور به سر ما بياورند، اين طور به سر همه مسلمين بياورند كه داريد مشاهده مىكنيد.
مسلمين بايد بيدار بشوند، مسلمين از سيره انيبا و خصوصاً مسلمين از سيره پيغمبر اكرم بايد
صحيفه نور ج 20 صفحه 159
مطالعه كنند، ببينند چه كرده است و ما بايد تأسى كنيم. اگر پيغمبر آمده بود و فقط تو مسجد مدينه نشسته بود و قرآن را ذكر كرده بود و ديگر كارى هم نداشت، ما هم مىرفتيم همين كار را مىكرديم، ما تاسى مىكرديم. اما كسى كه آمده است، از همان اولى كه آمده است در مكه مشغول مبارزه بوده است يك نحوى غير از آن نحوى كه در مدينه ديگر مسلحانه بوده تا وقتى آمد مدينه، در مدينه كه آمد حكومت تشكيل داد، فرستاد، مبلغ فرستاد، حكومت فرستاد در همه جا، آن جايى كه دستش مىرسيد، مژده داد ايشان به مردم كه ما مىگيريم دنيا را، همه را از بين مىبريم. روم را از بين مىبريم، ايران را از بين مىبريم. يعنى از آن وضعى كه آنها دارند كه بت پرستى مىكنند يا آتش پرستى مىكنند، اين را از بين مىبرند و الا احيا كردند همين مدت كوتاهى كه پيغمبر اكرم زندگى كرد، احيا كرد بشر را، مسلمين بايد تاسى كنند به او كه او چه كرد، ما هم بايد آن كار را بكنيم. او حكومت تشكيل داد ما هم بايد حكومت تشكيل بدهيم، او جنگ كرد ما هم بايد جنگ بكنيم، او دفاع كرد ما هم بايد دفاع كنيم. بنابراين، ما اگر تابع اين پيغمبر اكرم هستيم، اگر تابع ائمه هدى هستيم، ببينيم كه اينها در ايام حياتشان چه كردند، نشستند و مسأله گفتند؟ اگر چنانچه مسألهگو بودند چكار داشتند بهشان اين ظالمين و اين مستكبرين كه بكشندشان و حبسشان كنند و تبعيدشان كنند و ببرندشان به خارج و نگذارند كه كسى پيششان برود؟ در عين حالى كه همه اين مضيقهها بوده، شما مىبينيد كه فقه چه جور دامنهاى دارد و چه جور دامنههايى خواهد داشت و همهاش از كتاب و سنت است.
خداى تبارك و تعالى ما و شما را از شر اين مستكبرين نجات بدهد و ملتهاى ايران را، ملتهاى ديگران را، همه مسلمين را بيدار كند تا دماغ اين مستكبرين را به خاك بمالد و آنها را رسوا كند، همان طورى كه تاكنون رسوا كرده است.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 160
تاريخ: 21/8/66
پاسخ امام خمينى به نامه شوراى عالى پشتيبانى جنگ مبنى بر درخواست صدور فرمان معظم له براى تهيه عده و عدههاى لازم به منظور دفع تجاوز رژيم بعثى عراق
بسمه تعالى
شوراى عالى پشتيبانى جنگ اعزهمالله تعالى
واضح است و كراراً گفته شده است كه اين جنگ تحميلى در رأس امور واقع است و لازم است به همت همه اقشار كشور هر چه سريعتر با عنايات حق تعالى پيروزى به دست آيد. بنابراين آنچه كه شوراى عالى پشتيبانى جنگ و متخصصان امور جنگى ضرورت تشخيص دادهاند بايد عمل شود و كوتاهى نگردد. در اين فرصت از تمام اقشار ملت خصوصاً علماى اعلام و ائمه جمعه و جماعات و خطباى محترم لازم است تشكر كنم كه با صرف جان و عزيزان و مال خود در راه مقاصد اسلام به طور شايسته عمل به وظيفه الهى نمودند و از ملت عظيم كه با راهپيمايىهاى اخير پشت جنايتكاران پليد خصوصاً آمريكا را لرزاند، با تمام وجود قدردانى بنمايم.
از خداوند تعالى قدرت هر چه بيشتر رزمندگان و پيروزى آنان و رحمت و سعادت شهدا و جانبازان و آزادى اسرا و صبر داغ ديدگان و سلامت و پشتكار دست اندركاران را طلب مىكنم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 161
تاريخ: 28/8/66
ديدار با طلاب رزمى - تبليغى تيپ 83 امام جعفر صادق(ع)
شما مطمئن باشيد كه من در مواقعى كه احتمال مىدهم دعا مستجاب باشد به همه دعا مىكنم
بسم الله الرحمن الرحيم
من نمىدانم با چه زبانى، من نمىتوانم احساساتى كه دارم نسبت به شماها و اخلاص و مودتى كه دارم نسبت به همه قشرهاى ملت و خصوصاً قشر روحانى با چه زبان ادا كنم. شما مطمئن باشيد كه من در مواقعى كه احتمال مىدهم دعا مستجاب باشد، به همه دعا مىكنم. و الان هم از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه شما را در راهى كه بودهايد حفظ كند و خداوند دشمنان اسلام را هدايت كند و اگر نمىشوند، فانى كند.
اميدوارم كه همه شما آقايان و ساير قشرهاى ملت در كار خودتان مستقيم باشيد كه اين كار حق است. راه شما راه خداست و خداى تبارك و تعالى به شما نصرت عنايت مىكند. خداوندا! اينها بندگان تو هستند، اينها در حضور تو هستند، اينها براى اسلام تو خدمت مىكنند، اينها براى شكست كفار جانفشانى مىكنند، خداوندا! تو تأييدشان كن، حفظشان كن، سلامتشان بدار، عاقبت همه را ختم به خير كن.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 162
تاريخ: 10/9/66
پيام امام خمينى در پاسخ به پيام تبريك رئيس جمهور مالديو به مناسبت ميلاد حضرت رسول (ص)
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آقاى مامون عبدالقيوم رئيس جمهور كشور مالديو
تلگراف تبريك آن جناب به مناسبت ميلاد مسعود پيامبر گرامى اسلام حضرت محمدبن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم واصل و موجب تشكر گرديد، متقابلاً اين عيد بزرگ را به آن جناب و ملت برادر كشورتان تبريك گفته، سعادت و موفقيت ملل اسلامى را در راه جهاد با دشمنان اسلام از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 163
تاريخ: 16/9/66
پاسخ به استفسار وزير كار و امور اجتماعى در مورد برقرارى شروط الزامى در واحدهاى توليدى و خدماتى
بسمه تعالى
در هر دو صورت، چه گذشته و چه حال دولت مىتواند شروط الزامى را مقرر نمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 165
تاريخ: 26/9/66
پاسخ حضرت امام به نظر خواهى دبير شوراى نگهبان پيرامون امكان استفاده از فتواى معظم له جهت اعمال شروطى در ازاى استفاده از خدمات و امكانات دولتى و عمومى
بسمه تعالى
دولت مىتواند در تمام مواردى كه مردم استفاده از امكانات و خدمات دولتى مىكنند با شروط اسلامى و حتى بدون شرط قيمت مورد استفاده از آنان بگيرد و اين جارى است در جميع مواردى كه تحت سلطه حكومت است و اختصاص به مواردى كه در نامه وزير كار ذكر شده است ندارد بلكه در انفال كه در زمان حكومت اسلامى امرش با حكومت است، مىتواند بدون شرط يا با شرط الزامى اين امر را اجرا كند و حضرات آقايان محترم به شايعاتى كه از طرف استفادهجويان بىبند و بار يا مخالفان با نظام جمهورى اسلامى پخش مىشود اعتنايى نكنند كه شايعات در هر امرى ممكن است.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 166
تاريخ: 28/9/66
تقدير از كمك مالى خواهران مسلمان عراقى به جبهههاى جنگ
بسمه تعالى
مبلغ بسيار ارزندهاى كه خانمهاى معظم عراقى، كه خداوند به آنها هر چه بيشتر توفيق خدمت به اسلام و رزمندگان عزيزى كه براى رفع شر قدرتها و وابستگان پست آنان جانفشانى مىكنند، واصل شد. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه را خواهانم.
دعاگو - روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 168
تاريخ: 30/9/66
پاسخ امام به نامه مدير عامل و يكى از اعضاى شوراى سرپرستى صدا و سيما در مورد برنامههاى تلويزيونى
بسمه تعالى
نظر نمودن به اين قبيل فيلمها و نمايشنامهها هيچ يك اشكال شرعى ندارد و بسيارى از آنها آموزنده است و پخش آنها نيز اشكالى ندارد و همين طور فيلمهاى ورزشى و آهنگها اكثراً بىاشكال است. گاهى خلاف به طور نادر ديده مىشود كه بايد بيشتر مواظبت كرد لكن دو نكته بايد مراعات شود: اول آن كه كسانى كه گريم مىكنند، بايد محرم باشند و اجنبى حرام است چنين كارى را انجام دهد. دوم آن كه بينندگان از روى شهوت نظر نكنند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 170
تاريخ: 16/10/66
پاسخ به نامه رئيس جمهور پيرامون اختيارات حكومت اسلامى
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى خامنهاى رئيس جمهور محترم جمهورى اسلامى دامت افاضاته
پس از اهداء سلام و تحيت، من ميل نداشتم كه در اين موقع حساس به مناقشات پرداخته شود و عقيده دارم كه در اين مواقع، سكوت بهترين طريقه است. و البته نبايد ماها گمان كنيم كه هر چه مىگوييم و مىكنيم كسى را حق اشكال نيست. اشكال بلكه تخطئه يك هديه الهى است براى رشد انسانها، لكن صحيح ندانستم كه جواب مرقوم شريف و تقاضايى كه در آن شده بود را به سكوت برگزار كنم، لهذا آنچه را كه در نظر دارم به طور فشرده عرض مى كنم.
از بيانات جناب عالى در نماز جمعه اين طور ظاهر مىشود كه شما حكومت را كه به معناى ولايت مطلقهاى كه از جانب خدا به نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم واگذار شده و اهم احكام الهى است و بر جميع احكام فرعيه الهيه تقدم دارد، صحيح نمىدانيد و تعبير به آن كه اين جانب گفتهام حكومت در چارچوب احكام الهى داراى اختيار است، بكلى بر خلاف گفتههاى اين جانب است.
اگر اختيارات حكومت در چارچوب احكام فرعيه الهيه است، بايد عرض حكومت الهيه و ولايت مطلقه مفوضه به نبى اسلام صلىالله عليه و آله و سلم يك پديده بىمعنى و محتوا باشد. اشاره مىكنم به پيامدهاى آن كه هيچ كس نمىتواند ملتزم به آنها باشد. مثلاً خيابانكشىها كه مستلزم تصرف در منزلى است يا حريم آن است در چارچوب احكام فرعيه نيست، نظام وظيفه و اعزام الزامى به جبههها و جلوگيرى از ورود و خروج ارز و جلوگيرى از ورود يا خروج هر نحو كالا و منع احتكار در غير دو سه مورد و گمركات و ماليات و جلوگيرى از گرانفروشى، قيمتگذارى و جلوگيرى از پخش مواد مخدر و منع اعتياد به هر نحو غير از مشروبات الكلى، حمل اسلحه به هر نوع كه باشد و صدها امثال آن كه از اختيارات دولت است بنابر تفسير شما خارج است و صدها امثال اينها. بايد عرض كنم حكومت كه شعبهاى از ولايت مطلقه رسولالله صلى الله عليه و آله و سلم است، يكى از احكام اوليه اسلام است و مقدم بر تمام احكام فرعيه حتى نماز و روزه و حج است. حاكم مىتواند مسجد يا منزلى را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند، حاكم مىتواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند و مسجدى كه ضرار باشد در صورتى كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند. حكومت مىتواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف
صحيفه نور ج 20 صفحه 171
مصالح كشور و اسلام باشد
يك جانبه لغو كند و مىتواند هر امرى را چه عبادى و يا غير عبادى /است/ كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامى كه چنين است جلوگيرى كند. حكومت مىتواند از حج كه از فرايض مهم الهى است، در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست موقتاً جلوگيرى كند.
آنچه گفته شده است تاكنون و يا گفته مىشود، ناشى از عدم شناخت ولايت مطلقه الهى است آنچه گفته شده است كه شايع است مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختيارات از بين خواهد رفت، صريحاً عرض مىكنم كه فرضاً چنين باشد اين از اختيارات حكومت است و بالاتر از آن هم مسائلى است كه مزاحمت نمىكنم. انشاءالله تعالى خداوند امثال جناب عالى را كه جز خدمت به اسلام نظرى نداريد، در پناه خود حفظ فرمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 173
تاريخ: 21/10/66
پاسخ امام به نامه حجتالاسلام خامنهاى رئيس جمهور در مورد مبانى فقهى ولايت فقيه
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى خامنهاى رئيس جمهور محترم جمهورى اسلامى دامت افاضاته، مرقوم شريف جناب عالى واصل و موجب خرسندى گرديد. اين جانب كه از سالهاى قبل از انقلاب با جناب عالى ارتباط نزديك داشتهام و همان ارتباط بحمدالله تعالى تاكنون باقى است، جناب عالى را يكى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مىدانم و شما را چون برادرى كه آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستيد و از مبانى فقهى مربوط به ولايت مطلقه فقيه جداً جانبدارى مىكنيد، مىدانم و در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستيد كه چون خورشيد روشنى مىدهيد. مع الاسف جمهورى اسلامى و سران محترم آن به جرم اسلامخواهى و بسط عدالت اسلامى در جهان مورد تاخت و تاز تبليغاتى جهانخواران شدهاند و مثلاً اگر بگويند آفتاب روشن است، فردا تبليغات جهانى به شرح و تفصيل و توجيه و تحليل پرداخته و جمهورى اسلامى و ياران آن را به طورى محكوم مىكنند و چون آشنا به فقه اسلامى و به ملت فداكار اسلام و ايمان راسخ آنان نيستند، بسيارى از اوقات تبليغات آنان به نفع جمهورى اسلامى تمام مىشود.
و البته ما متوقع نيستيم كه با قيامى كه بر پايه اسلام عزيز نموديم و نه به شرق و غرب و عمال آنها گفتهايم، آنان به ما و شماها و به ملت عزيز جان بر كف ما باركالله بگويند. و خوشبختانه اخيراً در همين موضوع حدود ولايت فقيه نويسندگان و گويندگان متعهد و آگاه به مسائل اسلامى، مسأله را در مجالس و روزنامهها تا آن جا كه ديدم مورد بحث قرار داده كه من از تمامى آنان تشكر مىكنم و اميد است ائمهى محترم جمعه و بويژه امثال جناب عالى كه در ميان مسائل دست توانا داريد، مسأله را تعقيب و در خطبههاى نماز جمعه اذهان ناآگاهان را روشن و زبان دشمنان اسلام را قطع فرماييد. و جناب عالى و ملت بزرگوار خواهند ديد كه در اطراف همين نامه چه شيطنتها و تحليلها در رسانههاى گروهى مخالفين اسلام و همدستان آنان خواهد صورت گرفت. در خاتمه سلامت و سعادت جناب عالى را از خداوند خواستار و اميد است امثال جناب عالى در مقاصد عاليه خود پيروز و سر بلند گرديد.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 174
تاريخ: 23/10/66
بيانات امام خمينى در ديدار با آيت الله صافى دبير شوراى نگهبان
بسمه تعالى
در اين ديدار امام امت با تشكر از زحمات شوراى نگهبان فرمودند:
ولايت فقيه و حكم حكومتى از احكام اوليه است، نهاد شوراى نگهبان هميشه مورد تأييد اين جانب است و به هيچ وجه تضعيف نشده و نخواهد شد. اين نهاد بايد هميشه با بيدارى و هوشيارى در خدمت به اسلام و مسلمين كوشا باشد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 176
تاريخ: 17/11/66
فرمان تشكيل مجمع تشخيص مصلحت نظام اسلامى در پاسخ به نامه مسؤولان مملكتى براى كسب تكليف در مورد تشخيص موضوع حكم حكومتى
بسم الله الرحمن الرحيم
گرچه به نظر اين جانب پس از طى اين مراحل زير نظر كارشناسان كه در تشخيص اين امور مرجع هستند، احتياج به اين مرحله نيست، لكن براى غايت احتياط در صورتى كه بين مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد، مجمعى مركب از فقهاى محترم شوراى نگهبان و حضرات حجج اسلام خامنهاى، هاشمى، اردبيلى، توسلى، موسوى خوئينىها و جناب آقاى ميرحسين موسوى و وزير مربوط براى تشخيص مصلحت نظام اسلامى تشكيل گردد. در صورت لزوم از كارشناسان ديگرى هم دعوت به عمل آيد و پس از مشورتهاى لازم رأى اكثريت اعضاى حاضر اين مجمع مورد عمل قرار گيرد. احمد در اين مجمع شركت مىنمايد تا گزارش جلسات به اين جانب سريعتر برسد.
حضرات آقايان توجه داشته باشند كه مصلحت نظام از امور مهمهاى است كه گاهى غفلت از آن موجب شكست اسلام عزيز مىگردد. امروز جهان اسلام، نظام جمهورى اسلامى ايران را تابلوى تمام نماى حل معضلات خويش مىدانند. مصلحت نظام و مردم از امور مهمهاى است كه مقاومت در مقابل آن ممكن است اسلام پابرهنگان زمين را در زمانهاى دور و نزديك زير سؤال برد و اسلام آمريكايى مستكبرين و متكبرين را با پشتوانه ميلياردها دلار توسط ايادى در داخل و خارج آنان پيروز گرداند.
از خداوند متعال مىخواهم تا در اين مرحله حساس آقايان را كمك فرمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 177
تاريخ: 21/11/66
بيانات امام در جمع گروهى از مسؤولان كشور، نمايندگان كشورهاى خارجى مقيم تهران و مهمانان خارجى دهه فجر
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه من مىخواهم عرض كنم بعد از اين كه تبريك اين دهه را بر همه مسلمانها، به همه مظلومان تقديم مىكنم، اين است كه نبايد در ذهن كسى بيايد كه انقلاب مربوط به شخصى است. من بايد عرض كنم كه از باب اين كه يك فردى از افراد جامعه هستم، به همان مقدار اگر دخالت داشتم، دارم. آنچه هست از خداى تبارك و تعالى است، خداى تبارك و تعالى است كه اين ملت را منقلب كرد از يك حالى به حال ديگر. او مقلبالقلوب است، اوست كه همه كارها و زمام همه امور در دست اوست و ما هيچ و هيچ اندر هيچ هستيم. عنايات اوست كه اين ملت را در حالى كه همه جهات شكست درش بود، طورى منقلب كرد كه بحمدالله پيروز شد و پيروزى از خداست. و من مكرر تجربه كردم در اين مدتى كه وارد اين امور بودم كه بسيارى از اوقات، ما يك كارى مىخواستيم بكنيم منحرف مىشديم به كار ديگر، بعد مىبينيم اين كار انحرافى درست بوده، اين نبود جز اين كه خداى تبارك و تعالى اين كارها را مىكرد. سفر مىرفتيم، مىديديم كه اين ترتيبى كه ما قهراً پيش آمده است، اين ترتيب صلاح بوده است نه آنى كه ما خيال مىكرديم. در هر امرى از امور، من با تجربه ديدم كه ما خودمان فكرمان نمىرسد. آن كه افكار را در دست دارد حق تعالى است و او زمام امور را در همه امور به دست دارد و اين را بايد باور كنيم. ملت ما بايد اين مطلب را باور كند كه اگر در يك آن عنايات حق تعالى از عالم منصرف بشود، معدوم مىشود عالم. عالم هست به پشتوانه اراده حق تعالى، يك آن عنايت منصرف بشود، تمام ملك و ملكوت معدوم مىشود. دايماً اراده حق است كه حفظ كرده است، منتها ما جاهل هستيم نمىدانيم مطلب را. و عمده آن است كه تمام رنجهايى كه بر بشر وارد مىشود، از اين جهل است. اين جهل اگر مرتفع بشود، رنجها مرتفع مىشود. اگر ببينيد انسان كه همه كار از اوست، ديگر رنجى در كار نيست. و اين يك مرتبه نازله از اولياست و آنها مراتب ديگرى دارند كه اسم و رسمى ندارد.
بايد ما توجه كنيم به اين كه يك گوشهاى از دنيا هستيم، يك جمعيت چند ميليونى كه نسبت به عالم آن قدر ما ضعيفيم، كمايم، جمعيت كم است و بايد ما در همان لحظه اول با آن همه توطئههايى كه بود از بين رفته باشيم، اين كه ما را نگه داشت خدا بود نه ما. آن كه شكست داد قدرتهاى بزرگ را و شكست مىدهد قدرتهاى بزرگ را خداست، چنانچه آن كه قدرت مىدهد اوست. قدرتهاى بزرگ
صحيفه نور ج 20 صفحه 178
نمىدانند كه اين قدرت خداست و رنجشان از همين معناست.
اگر ملت به همين وضع پيش برود مطمئن باشيد كه پرتوش همه عالم را خواهد گرفت
و ما بايد اين معنا را باور كنيم كه ما از عنايت حق است كه از هيچ به اين جا رسيديم و از عنايات حق است كه ما توانستيم اين مملكت را، يعنى ملت توانست، من كه چيزى نيستم، توانست اين ملت، اين ملت را از زير يوغ ستمشاهى و بدتر از او، يوغ آمريكا و شوروى و امثال اينها بيرون بياورد. سابقه ندارد كه يك ملتى سر پاى خودش بايستد و بگويد نه اين و نه آن، اين سابقه ندارد. هر كس متكى به يك جايى است، گرچه همه اتكاها به خداست و خودشان نمىفهمند لكن در فهم خودشان هر كسى متكى به يك جايى است. و ملت ما بحمدالله با عنايت حق تعالى و عنايت اولياى خداى تبارك و تعالى كه به آنها ايمان داد، به آنها قدرت داد، اين ملت دست رد به سينه همه زد و ايستاد و گفت استقلال را ما مىخواهيم، آزادى را ما مىخواهيم. و اگر به همين وضع پيش برود، مطمئن باشيد كه پرتوش همه عالم را خواهد گرفت.
و الان هم بحمدالله در همه عالم آن چيزى كه حرفش هست، ايران است. يك دستهاى فحاشى مىكنند، يك دستهاى خوب مىگويند. اين طرح كه در همه جا مطرح است دليل بر اين است كه يك قدرتى در كار است و الا اگر چيزى نبود فحش هم نمىخورد، چنانچه قبلاً اين طور بود كه تو سرش مىزدند، فحشش هم نمىدادند. اما الان كه مىبينيد كه همه عالم، همه تبليغات عالم بر ضد ماست و بسيارى از اينهايى كه به ضد ماست، خودشان نمىفهمند به نفع ماست. اگر شما، لابد ملاحظه فرموديد اين تبليغاتى كه مىكنند و اين حرفهايى كه مىزنند، بسياريش به نفع ما تمام مىشود و خودشان نمىفهمند و اين هم از عنايات خداست. عمده اين است كه ما بفهميم كه سرچشمه همه امور حق تعالى است و ما خودمان را يك وقت بازى ندهيم كه ما در يك كارى، انجام كار را ما داديم و منم، اين منم كه دارم اين كار را مىكنم. اگر اين كار يك وقت پيش آمد، شكست دنبالش است، شكست معنويش كه معلوم است، شكست صوريش هم مىشود.
ملت فلسطين بداند اگر يك قدم عقب بگذارد دوباره برمىگردد به آن حال اول
ولى من اميدوارم كه اين ملت به همين منوالى كه هستش و هر روز هم داد قدرتش زيادتر مىشود و هر روز هم دارد پيشرفتش زيادتر مىشود، اين ملت به پيش برود و دنيا انشاءالله برگردد به يك دنياى آزاد و از زير يوغ قدرتمندان بيرون برود و يك ملت آزادى، يك دنياى آزادى، مظلومان دنيا از زير ظلم ستمگران بيرون بروند و همه اينهايى كه طرفدارى دارند مىكنند از اين ملتهايى كه زير دستشان است، در حقيقت دارند پايمال مىكنند آنها را. اگر آمريكا از يك جايى يا از جاهايى تعريف مىكند، تعريف از خودش است، براى اين كه مىبيند همه مطيع او هستند. و اين كه از ما تكذيب مىكند
صحيفه نور ج 20 صفحه 179
و هر روز يك چيزى مىگويد، براى اين كه مىبيند كه اين ملت مطيع او نيست، او مىخواهد مطيع بشود. و شما بدانيد كه اگر يك كلمه اين ملت بر وفق رأى او حرف بزند، تمام اوضاع را او برمىگرداند به نفع اين ملت، در صورتى كه به نفعش واقعاً نيست. يعنى پايمال مىشود باز. و من اميدوارم كه همه ملتها دست به هم بدهند و نگذارند كه اين قدرتها دوباره به سر كار بيايند.
و امروز شما فلسطين را مىبينيد، بىاستثنا من مىخواهم عرض كنم، بىاستثنا بايد عرض كنم كه همه دست به هم دادند كه نگذارند كه ملت فلسطين اين راهى را كه الان پيش گرفته است، باقى باشد. يا به صورت دلسوزى براى فلسطين كه حيف! فلسطين دارد چه مىشود، چه مىشود، خوب است كه يك قدرى مثلاً مماشات كنند تا كار درست بشود و ملت فلسطين بداند كه اگر يك قدم عقب بگذارد راجع به همين معنايى را كه الان در دست دارد، دوباره بر مىگردد به آن حال اول. و الان فلسطين يهود را تقريباً دارد پايمال مىكند و اميدوارم كه بكند. و اگر اين معناى اسلامى را در دست بگيرد و به حرف كسانى كه خيرخواهى مىكنند به خيال خودشان يا به خيال خودشان نه، مىخواهند گول بزنند، كسانى كه مىگويند كه يك قدرى آتش بس باشد، يك پنج ماهى، يك چيزى آتش بس باشد، يك كسانى ديگر بيايند اين كار را بكنند، از اين حرفهايى كه مىدانيد همه، همه اينها براى اين است كه نگذارند كه اين فلسطين به اين كارى كه دست زده است اين كار را پيش ببرد مىخواهند ساكتش كنند، دوباره پايمالش كنند. نسبت به ما هم همين طور است، اگر چنانچه يك وقت ديديد كه يك روى خوشى نشان مىدهند، بدانيد كه اين روى خوش دليل بر اين است كه مىخواهند ما را پايمال كنند. هر وقت آنها روى خوش نشان دادند شما سختتر بگيريد.
و من اميدوارم خداوند به بركات ائمه اطهار خصوصاً حضرت صاحب سلامالله عليه كه اين مملكت مال اوست، اين ملت كار خودش را پيش ببرد و همه آقايان، همه كسانى كه خدمتگزار هستند به اين ملت، انشاءالله تعالى آنها موفق باشند و منصور باشند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 183
تاريخ: 9/12/66
ديدار با اعضاى شوراى مركزى حزب الله لبنان، سفراى جمهورى اسلامى ايران در سوريه و لبنان و معاون سياسى وزارت امور خارجه
اين درس را نبايد فراموش كنيم كه بايد در مقابل ابرقدرتها مقاومت كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
تجربهاى كه ما از دنيا در اين سالهاى طولانى داريم اين است كه مسلمانها ولو اين كه يك عده كمى باشند وقتى در مقابل خصم خودشان مقاومت كنند، اگرچه خصم آنان ابرقدرتها هم باشند پيروزند.
شما لبنان را ملاحظه كرديد كه همه ابرقدرتها در آن جا جمع شده بودند، اما وقتى يك عده كم در مقابلشان ايستاد، آنها شكست خوردند.
شما مطلع نيستيد كه در زمان ستمشاهى در ايران چه خبر بود. در زمان قاجار، انگليسىها بودند و چهها كه نكردند. بعد از اين كه آنها از اين كشور رفتند و رضاخان رفت، زمان محمدرضاشاه، ايران مركز آمريكا و محل تاخت و تاز آنها شده بود و مصيبت بيشتر بود، چرا كه هم قواى آنها زياد بود و هم مردم اسلحه نداشتند و هم جوانان به فساد كشيده شده بودند، به صورتى كه نمى شود آن را تصور نمود. اما وقتى مردم ايران احساس كردند كه بايد خودشان در مقابل شاه و آمريكا مقاومت كنند، مقاومت كردند و سلطنت 2500 ساله را در هم كوبيدند و از بين بردند و اين معجزهاى بود كه در ايران به وقوع پيوست و اين درس را نبايد فراموش كنيم كه بايد در مقابل ابرقدرتها مقاومت كرد.
بايد با تمام قوا و تا آخرين نفرمان مهيا شويم و در راه خدا جهاد كنيم
امروز همه قدرتها و ابرقدرتها دست به دست يكديگر دادهاند كه نگذارند فلسطينىهاى مسلمان به هدفشان برسند. حتى بسيارى از كسانى كه به ادعا نسبت به فلسطينىها اظهار علاقه مىكنند، علاقهشان به اين نيست كه مسلمانان فلسطينى بر اسرائيل غلبه كنند و متأسفانه با سكوت و سازش و تماشا دست به هم دادهاند كه نگذارند مسلمانان فلسطينى پيروز بشوند، چرا كه پيروزى آنان پيروزى اسلام است و آنها مىترسند همان طورى كه اسلام در ايران پيروز شد و همه بساط آنها را بر هم زد و منافعشان را از بين برد، همين طور اگر در لبنان و فلسطين اسلام به پيروزى رسد، همه بساطشان را در هم پيچد. لذا همه شياطين مجتمعند كه نگذارند اسلام رشد كند و ما بايد اين معنا را در نظر داشته
صحيفه نور ج 20 صفحه 184
باشيم كه با تمام قوا و تا آخرين نفرمان مهيا شويم و در راه خدا جهاد كنيم. دفاع از نواميس مسلمين و دفاع از بلاد مسلمين و دفاع از همه حيثيات مسلمين امرى است لازم و ما بايد خودمان را براى مقاصد الهى و دفاع از مسلمين مهيا كنيم. و خصوصاً در اين شرايطى كه فرزندان واقعى فلسطين اسلامى و لبنان اسلامى يعنى حزبالله و مسلمانان انقلابى سرزمين غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فرياد يا للمسلمين سر مىدهند، با تمام قدرت معنوى و مادى در مقابل اسرائيل و متجاوزين بايستيم و در مقابل آن همه سفاكىها و ددمنشى مقاومت و پايمردى كنيم و به يارى آنان بشتابيم و سازشكاران را شناسايى و به مردم معرفى كنيم.
من اميدوارم شما موفق باشيد و مطمئن باشيد كه موفق مىشويد. جمهورى اسلامى ايران هم در كنار شما و در كنار همه مسلمانان، بلكه در كنار همه مستضعفان جهان خواهد بود. انشاءالله پيروز باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 185
تاريخ: 11/12/66
ديدار با خانوادههاى شهدا، مفقودين، اسرا و جانبازان شهرستانهاى قزوين، آبيك و... در سالروز ولادت اميرالمؤمنين على (ع)
حضرت امير سلامالله عليه حقيقتاً مظلوم است و مظلوم بوده حتى در بين شيعيان
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد مبارك را به همه مسلمين جهان و مستضعفين و خصوصاً ملت ايران تبريك عرض مىكنم، از خداوند تعالى سلامت همه را خواستارم.
ما در تولد حضرت امير جهات معنويش /را از/ دست ما ازش كوتاه است. ما /نمىتوانيم/ از اين جهات معنوىاى كه در ايشان بوده است حتى يك جمله موافق با واقع نمىتوانيم عرض كنيم، لكن بعضى از جهات كه مربوط به خود جهت مادى است و جهات اجتماعى است، آن را مىشود گفت. شما ملاحظه كنيد كه يك نفر كه خليفه مسلمين است، زمامدار امور است، خليفه است، اين چه وضعى داشته است، در حالى كه خليفه است مىخواهد نماز جمعه بخواند، لباس زيادى ندارد، مىرود بالاى منبر، آن لباسى كه دارد حركت مىدهد - به حسب نقل - تا خشك بشود، دو تا لباس ندارد، يك كفشى را كه خودش وصله مىكرده است، كفاشى مىكرده است، ازش مىپرسند /مىگويد/، حضرت مىفرمايد كه اين كفش به نظر شما چقدر ارزش دارد، مىگويند: هيچ. مىگويد كه: امارت بر شما هم، خلافت هم، در نظر من مثل اين كفش و پايينتر از اين كفش است، مگر اين كه اقامت عدالت كنم. شما كجا سراغ داريد كه يك نفر خليفه باشد و وضعش اين طور باشد؟ حضرت امير سلامالله عليه حقيقتاً مظلوم است و مظلوم بوده است، حتى در بين شيعيان هم مظلوم است. وقتى مىخواهند تعريف كنند از حضرت امير، تعريف مىكنند به چيزهايى كه بر خلاف واقع است و توهين به حضرت است، مثلاً مىگويند كه انگشترش را كه مىخواسته هديه بدهد به فقير، قيمتش خراج شامات بوده است! آن كسى كه لباسش آن است، انگشتر مىپوشد كه قيمتش خراج باشد؟! اين يك دروغى است كه اگر روايت هم داشته باشد، دروغ است - در صورتى كه ندارد - وقتى مىخواهند معرفى كنند حضرت امير را، به اين جهات معرفى مىكنند، به همين جهات چيز. يا آنهايى كه عارف لفظى هستند - عرفان حقيقى كه كم است در دنيا - آنها هم وقتى كه مىخواهند از حضرت نقل كنند، يك حرفهاى درويشى نقل مىكنند. آنى كه هست واقعيتش را كه نمىدانند، و اين جهات ظاهرى هم كه حضرت داشته است براى جهالتهايى كه بوده است، منحرف كردند از واقعيتش، خيال كردند تعريف حضرت امير به اين است
صحيفه نور ج 20 صفحه 186
كه انگشترش چقدر قيمت داشته باشد و مثلاً چه باشد. يك زندگى عجيب و غريبى براى حضرت امير.
شما خلافت در آن وقت يك وضع خاصى داشته است، خصوصاً آن خلفاى از معاويه به پايين، يك سلطنتى بوده است و /در همين عصر كه/ در همان عصر كه معاويه آن بساط سلطنتى را راه انداخته بود، حضرت امير مثل يك فعله مىرفت كار مىكرد، مثل يك عمله مىرفت كار مىكرد و آب راه مىانداخت و بعد همان جا مىگفت اين آب صدقه است. آب راه نمىانداخت براى خودش، وضع زندگى اين بوده است. ما اگر بخواهيم از ايشان تقليد كنيم نمىتوانيم، حقيقتاً نمىتوانيم تقليد كنيم، قدرت اين معنا را ما نداريم. اما خود ايشان هم فرمودند كه شما نمىتوانيد، اما تقوا مىتوانيد داشته باشيد. مىتوانيد كه تقوا داشته باشيد، مىتوانيد كه با خدا باشيد، توجه به خداى تبارك و تعالى داشته باشيد.
خيال مىكنند كه اگر موشك انداختند به ايران فوراً شكست مىخورد
و بحمدالله ملت ما امروز يك وضع خاصى دارد كه شايد در طول تاريخ نبوده. در همان تاريخى كه ائمه عليهمالسلام بودند، خود رسول الله بودهاست، حضرت امير بوده است، مردم اختلاف داشتند، مردم، همانهايى كه دور و بر خودشان بودند /از آنها/ وقتى مىخواستند ببرندشان جنگ، نمىرفتند. اما امروز وضعى شده است كه داوطلبند. اشتباهى كه اين غربىها دارند و اين مخالفين ما دارند، اشتباه اين است كه خيال مىكنند كه وقتى كه كلمه موشك تو كار آمد، مردم ايران مىترسند ديگر بعد چه بشوند. اين موشكها را زدند و كشتند و چه كردند و مردم ايران سر جاى خودشان نشستند و مىخندند بهشان. شما مردم ايران را از موشك نترسانيد، مردم ايرانى كه شهادت را براى خودشان افتخار مىدانند و بسيارى از اوقاتى كه اين جا مىآيند انسان تعجب مىكند از وضع اينها كه جوانش فوت شده است، جوانش شهيد شده است، مىگويد باز هم مىخواهم، مىخواهم جوان دارم باز مىدهم. بچه كوچك، مىگويد انشاءالله بزرگ مىشود و شهيد بشود. يا زنها مىبينيد كه چه وضعى دارند. اينها مردم را، اين مردمى كه طالب شهادتند از شهادت مىترسانند! و اين يك اشتباهى است كه از باب اين كه نمىفهمند، اصلاً ادراك اين معنا را كه معنويات چى است، امثال صدام و اينها اصلاً نمىفهمند كه مسأله چى است. متوجه اين كه ايران چه وضعى دارد و مردم ايران چه وضعى دارند، اصلاً متوجه اين نيست، همين قدر خيال مىكند كه اگر موشك انداختند به ايران، فوراً شكست مىخورند. اين قويتر مىكند اينها را.
عمده اين است كه ما بايد حفظ كنيم ايمان و وحدت خودمان را
عمده اين است كه ما توجه داشته باشيم به اين كه حفظ كنيم ايمان خودمان را و وحدت خودمان را.اگر اين راه حفظ شد هيچ، از هيچى ديگر ترس ندارد. موشك بيايد، چه مىدانم هر كى مىخواهد بيايد و آمريكا بيايد، شوروى بيايد، هر كى مىخواهد بيايد، البته اين نكته از ذهن مردم ما
صحيفه نور ج 20 صفحه 187
خارج نمىشود كه وقتى ببينند كه آنهايى كه كمك مىكنند به صدام براى اين شرارتهايش، اين از ذهن مردم خارج نمىشود، توجه بهش دارند و آنهايى كه مىخواهند منافع خودشان محفوظ بشود، بايد توجه به اين داشته باشند كه منافعشان محفوظ اگر بخواهد باشد، بايد يك جورى عمل بكنند كه اين طورها نباشد و الا محفوظ نخواهد ماند. آن كسى كه كمك مىكند يا كمك مادى مىكند يا كمك نظامى مىكند، آنها هم خيال مىكنند كه ما از كمكهاى نظامى آنها، كمكهاى آنها مىترسيم. نه، ترسى در كار نيست. براى اين كه يك ملتى است كه شهادت طلب است، حالا شهادت با موشك باشد يا با تانك باشد يا با توپ باشد يا با هر چه باشد. شهادت طلب است اين ملت. از اين نمىترسد، اما فراموش هم نمىكند كه كىها به اينها /به اينها/ دارند خدمت مىكنند، كى امر مىكند بهشان كه اين كارها را بكنيد، انگيزه آنها چى هست، آنهايى هم كه اينها وادار مىكنند، كىاند و كى به اينها كمك مىكند، كى موشك مىدهد، كى چى مىكند، اين از ذهن مردم ما بيرون نمىرود و بايد لذا توجه داشته باشند آنهايى كه اين كار را مىكنند. و من از خداى تبارك و تعالى مسألت مىكنم كه همه ما را در ايمان به خودش مستقر قرار بدهد و همه مسلمين را حفظ كند و از شر كفار همه مسلمانها، همه مستضعفان جهان محفوظ باشند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 188
تاريخ: 27/12/66
پاسخ به تلگرام تبريك فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت عمليات پيروزمند والفجر 10
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى محسن رضايى فرمانده محترم كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
از عنايات خداوند بزرگ و توجه رسول معظم او به اين ملت مقاوم و ايثارگر و رزمندگان سلحشور اسلام در پيروزى بزرگ و برقآساى والفجر 20 سپاسگزارم. به يقين اين هديه الهى از ختم اين سال پرحادثه، تحقق وعده ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم . از ثمره مقاومت بىنظير اين ملت بزرگ در برابر حملات بزدلانه عفلقيان در بمباران شهرهاست.
اخبار پيروزىها و حماسههاى دلاوران اسلام نه تنها دل ملت ما كه قلب همه مستضعفان و محرومان را شادمان نمود و صدام و عفلقيان و حاميان و اربابان او خصوصاً آمريكا و اسرائيل را عزادار كرد. سلام خالصانه مرا به همه فرماندهان عزيز و شجاع و رزمندگان ظفرمند پيروز سپاه و بسيج و ارتش و هوانيروز و نيروى هوايى و جهادگران دلاور و گمنام و امدادگران و كليه نيروهاى مردمى و كرد ابلاغ كنيد. و سلام و تشكر ملت ايران را به مردم شهرهاى آزاد شده عراقى كه بدون اين كه حتى يك گلوله هم به طرف آنان و شهرهاى آنان شليك شود، با آغوش باز و فرياد الله اكبر از رزمندگان ما استقبال نمودند، برسانيد و به آنها بگوييد كه مىبينيد صدام چگونه ديوانهوار شما و شهرهايتان را بمباران خوشهاى و شيميايى مىكند. و خواهيم ديد كه جهانخواران چگونه در تبليغات مسموم خود از كنار اين پيروزىهاى بزرگ و جنايات صداميان خواهند گذشت.
اين جانب با تشكر مجدد از ملت مقاوم ايران و رزمندگان عزيز از جوانان غيرتمند كشور سرافراز اسلامى ايران مىخواهم كه به جبههها عزيمت كنند و با تداوم عمليات خود مجال تجديد سازمان و تنفس عفلقيان شكست خورده و مستاصل را بگيرند. دست قدرت و نصرت بىانتهاى خداوند يار و ناصرتان باد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 189
تاريخ: 30/12/66
پيام به مناسبت سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل و النهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال.
خداوند اين سال جديد را بر همه مسلمانها، بر ملت ما، بر همه مستضعفين جهان مبارك كند. و اين سال يك خصوصياتى دارد كه كم اتفاق مىافتد. و امروز در آستانه ولادت حضرت سيدالشهدا، كه ما بايد انگيزه قيام ايشان را ببينيم چى بود و مقصد ايشان چى بود و وضع زندگى ايشان و همه ائمه عليهمالسلام چى بود، خصوصاً در ماه شعبان چه وضعى داشتند.
سيدالشهدا سلامالله عليه از همان روز اول كه قيام كردند براى اين امر، انگيزهشان اقامه عدل بود. فرمودند كه، مىبينيد كه معروف عمل بهش نمىشود و منكر بهش عمل مىشود. انگيزه اين است كه معروف را اقامه كند و منكر را از بين ببرد، انحرافات همه از منكرات است، جز خط مستقيم توحيد هر چه هست منكرات است، اينها بايد از بين برود، و ما كه تابع حضرت سيدالشهدا هستيم بايد ببينيم كه ايشان چه وضعى در زندگى داشت، قيامش، انگيزهاش نهى از منكر بود كه هر منكرى بايد از بين برود. من جمله قضيه حكومت /عدل/ جور، حكومت جور بايد از بين برود، از آن طرف وقتى كه مناجاتشان را مىبينيم، مناجاتى كه در ماه شعبان هست و من در نظر ندارم كه در هيچ يك از ادعيه گفته شده باشد كه ادعيه مال همه ائمه است. اين دعاى شعبان، مناجات شعبان مناجات همه ائمه است و در اين، مسائل بسيار هست، معارف بسيار هست و ادب اين كه انسان چه جور بايد با خداى تبارك و تعالى مناجات كند. ما غافليم از اين معانى كه وضع چى است. شايد بعضى از جهال ما هم اين طور اعتقاد دارند كه اين ادعيه وارد شده و اين چيزهايى كه از ائمه وارد شده است اينها تشريفات است. مىخواهند ما را باد بدهند و حال اين كه مسأله اين نيست /مسأله/ مسأله اين است كه در مقابل خدا ايستادند آنها، آنها مىدانند كه در /چه/ مقابل چه عظمتى ايستادند، آنها معرفت دارند به خداى تبارك و تعالى و مىدانند چه كنند و مناجات شعبانيه از مناجاتهايى است كه اگر يك نفر انسان دلسوخته، يك عارف دلسوخته نه از اين عارفهاى لفظى بخواهد اين را شرح كند و شرح كند از براى ديگران، بسيار ارزشمند است و محتاج به شرح است، چنانچه همه ادعيه ائمه عليهمالسلام.
شما /در مناجات حضرت/ در دعاى عرفه حضرت سيدالشهدا ملاحظه مىكنيد كه چه مسائلى در آن هست و ما ازش غافل هستيم. ماه شعبان اين خصوصيت را دارد كه الان /ما در آستانه/ عيد نوروز
صحيفه نور ج 20 صفحه 190
ما در آستانه ولادت حضرت سيدالشهداست و دنبال او و ولادت حضرت مهدى عليهالسلام كه آن هم در 15 شعبان واقع شده است. بنابراين تقريباً بايد ما بگوييم كه يك حجتى است بر ما اين دو ولادت و /اين/ واقع شدن اين روز شريف و اين روز نوروز در يك همچو آستانهاى كه اين دو بزرگوار كه هر دو /اقامه عدل/ براى اقامه عدل هستند. سيدالشهدا سلامالله عليه كه همه عمرش را و همه زندگيش را براى رفع منكر و جلوگيرى از حكومت ظلم و جلوگيرى از مفاسدى كه حكومتها در دنيا ايجاد كردند، تمام عمرش را صرف اين كرد و تمام زندگيش را صرف اين كرد كه اين حكومت، حكومت جور بسته بشود و از بين برود. معروف در كار باشد، منكرات از بين بروند. حضرت صاحب سلامالله عليه و ارواحنا فداه هم كه تشريف مىآورند براى همين معناست. تمام انبيا كه قيام كردهاند در عالم طبيعت - حالا معانىشان كه، معارف غيبيهشان را خدا مىداند ما نمىدانيم، اما در عالم طبيعت - وقتى زندگى اينها را مىبينيم از اول مقابلهى با طاغوت بوده است. بنابراين معنا بوده و اين بايد سرمشق بشود از براى مسلمانها، كسانى كه واقعاً مسلمان هستند و واقعاً علاقهمند به اهل بيت عصمت هستند و به پيغمبر اسلام هستند و از هر مذهبى كه هستند، علاقهمند به آن مذهبشان هستند، بايد ببينند كه صاحب مذهب چه كرده است. موسى بن عمران چه كرد، در زندگيش چه كرد، حضرت ابراهيم در زندگيش چه كرد، تمام اينها قيام كردند در مقابل جور، در مقابل ظلم، همه قيامشان اين معنا بود. ما سرمشق بايد بگيريم از اينها و ما بايد قيام كنيم در مقابل ظلم. مسلمان بايد در مقابل جورها، در مقابل ظلمها، در مقابل منكرات قيام كنند، همان طورى كه ملت شريف ايران بحمدالله قيام كرد و مىشود گفت كه اين انقلاب كه /در اين آيه/ در اين دعاى شريف واقع شده است يا مقلب القلوب ، در جوانهاى ما واقع شده است. اينها الان برگشتند از يك حالى به حال ديگرى و حال نويى پيدا كردهاند. و در اين ماه كه ماه شعبان است بايد ما توجه به اين معنا بكنيم كه ما بايد چه بكنيم، با اين طاغوتها بايد چه بكنيم؟ بايد همان طورى كه سيدالشهدا سلامالله عليه تمام حيثيت خودش، جان خودش را و بچههايش را، همه چيز را در صورتى كه مىدانست قضيه اين طور مىشود، كسى كه فرمايشات ايشان را از وقتى كه از مدينه بيرون آمدند و به مكه آمدند و از مكه آمدند بيرون حرفهاى ايشان را مىشنود همه را، مىبيند كه ايشان متوجه بوده است كه چه دارد مىكند، اين جور نبود كه آمده است ببيند كه، بلكه آمده بود حكومت هم مىخواست بگيرد، اصلاً براى اين معنا آمده بود و اين يك فخرى است و آنهايى كه خيال مىكنند كه حضرت سيدالشهدا براى حكومت نيامده، خير. اينها براى حكومت آمدند، براى اين كه بايد حكومت دست مثل سيدالشهدا باشد، مثل كسانى كه شيعه سيدالشهدا هستند باشد. اصل قيام انبياء از اول تا آخر اين بوده است. در طبيعت قيام انبياء - قيام مسلحانه يا غيرمسلحانه - در مقابل همه كسانى كه به جور داشتند مردم را از بين مىبردند باشد.
و ما امروز مبتلاى به اين معنا هستيم، مسلمانها مبتلاى به اين معنا هستند، مسلمانها مىبينند كه اين دولتهاى بزرگ، اين قدرتهاى بزرگ و اين كسانى كه اذناب آنها هستند، كسانى كه فرمانبر آنها هستند الان با مسلمين، با مردم، با مستضعفين، حتى با آن كسانى كه مال خودشان است چه مىكنند.
صحيفه نور ج 20 صفحه 191
تمام اينها ظاهر مىگويند كه ما اقامه عدل مىخواهيم بكنيم، اما چه عدلى؟ عدل امريكايى، عدل امريكايى يعنى چه؟ يعنى هر كس خاضع به من شد، آن يك چيزى است كه ما /بايد/ او را قبولش داريم، هر كس منافع مملكتش را به ما داد ما او را قبول داريم! از آن ور شوروى هم همين است، همه اين قدرتهاى بزرگ اين طورى هستند و ما بايد در مقابل تمام اينها بايستيم، همان طورى كه جوانهاى ما بحمدالله الان در جبههها اين پيروزىها را، اين پيروزىهاى بزرگ را به دست آوردند، بايد تا آخر اين مطلب باشد، بايد هيچ درش سستى نشود تا وقتى كه انشاءالله علم را به دست صاحب علم بدهند. بنابراين عيد نوروز ما، يك عيد نوروزى است كه در يك وقتى واقع شده است كه حجت بر ماست و او اين است كه زندگى سيدالشهدا، زندگى حضرت صاحب سلامالله عليه، زندگى همه انبياء عالم، همه انبياء از اول، از آدم تا حالا همهشان اين معنا بوده است كه در مقابل جور حكومت عدل را مىخواستند درست كنند /حكومت/ و مع الاسف به قدرى به گوش ما خواندند، به قدرى به گوش ملت ما خواندند، به گوش ملتهاى ضعيف خواندند كه حكومت به شما چكار دارد، شما برو نمازت را بخوان، شما مسجدت را برو، همين! البته، ما اگر فقط مسجد برويم و دعا بكنيم و بعد هم دعا به عرض بكنم كه آن بزرگان چه بكنيم، همه با ما خوب مىشوند! اما وظيفه اين است كه ما برويم مسجد بنشينيم دعا بخوانيم يا وظيفه اين است كه ما بايد قيام بكنيم؟ وظيفه اين است كه ما همه بايد همه چيز خودمان را در راه اسلام فدا بكنيم، چنانچه اولياى ما اين كار را كردند. و امروز شما مىبينيد كه اين صدام را كه - بحمدالله - سيلى خورده است و الان محو اين سيلى است، الان نمىفهمد دارد چه مىكند. شما ببينيد كه اين همه پيروزىاى كه واقع شده، اصلاً اين انكار مىكند كه اين جا چيزى واقع شده، اين نمىفهمد كه فردا اين خبرنگارها، اين خارجىها مىآيند مىروند آن جا مىبينند چه خبر است. اين يك همچو حيوانى است كه مملكت خودش را، افراد خودش را، اشخاصى كه مربوط به خودش هستند آنها را بمباران مىكند، بمباران شيميايى مىكند كه بايد پاسدارهاى ما به داد آنها برسند.
من بايد تشكر كنم از اين ملت، اين ملت شريف خودمان و خصوصاً از اين كسانى كه در جبههها مشغول هستند يا پشت جبههها مشغول به اين هستند كه آنها را كمك كنند، ما بايد تشكر كنيم از اينها و خصوصاً از اين جوانهايى كه همه چيزشان را در راه اسلام دادند. شما ملاحظه مىكنيد كه اشخاصى مىآيند اين جا، همه چيزشان را كانه دادند، معذلك مىگويند كاش كه ما يك بچه كوچكى كه داريم بزرگ بشود، برود جنگ بكند، اينها حجت بر ما هست، اينها حجت بر آن اشخاصى هست كه تو خانه نشستند و نق مىزنند، تو خانه نشستند و به مردم تزريق مىكنند كه نه، نرويد جايى، خدا انشاءالله بيدار كند اينها را، خداوند انشاءالله اشخاصى را كه مخالفت مىكنند يا از روى عمد يا از روى - عرض مىكنم - نفهمى مخالفت مىكنند، اينها را بيدار كند و اينها را در اين سال نو تجديد كند. و خداوند انشاءالله اين اسراى ما را، اين كسانى كه محبوب ما هستند، محبوب ملت ما هستند، اين معلولين را، اين اسرا را و اين تمام كسانى كه در آن جا در بند هستند، همه اينها را خداوند انشاءالله آزاد كند و ما را هم به وظيفه خودمان آشنا كند. و اى كاش كسى مىآمد و اين ادعيه ائمه عليهمالسلام
صحيفه نور ج 20 صفحه 192
را ترجمه مىكرد، اين را شرح مىكرد، اين ادعيه خيلى محتاج به شرح است. و ما اگر اين ادعيه را بتوانيم يك اشخاص عارفى، عارف صحيح، دلسوخته پيدا بشود كه اينها را براى مردم تشريح بكند، همه چيز در اينها هست، در عين حالى كه دعاست. شما ادعيه حضرت سجاد را مىبينيد، دعاست اما چه مىكند در اين دعا! هم معنويات هست، هم قضيه حكومت هست، همه چيز هست، هم از بين بردن حكومت ظلم است، چنانچه سيره همه ائمه عليهمالسلام بر اين بوده و ما به قدرى در گوشمان خواندند كه بابا برويد سراغ كارتان، كار نداشته باشيد به حكومت، كه حتى اشخاص كه آگاه هم بودند، اينها هم بازى خورده بودند. من بعضى از اشخاصى كه ازشان هيچ توقع نداشتم، در سابق چيز بودند، از همين امور چيزى بودند، داخل در اين مسائل ما بودند، لكن معذلك، اينها مىگفتند آخر ما چكار داريم به اين كار، حالا آنها مىخواهند اين كار را بكنند، اين كار آنهاست، ما كار ديگر داشته باشيم. اين يك همچو چيزى بود كه ما را بازى داده بودند و مردم الان بايد بدانند كه هر مطلبى را كه اين خارجىها مىگويند تمام مطالب اين خارجىها براى گول زدن ماهاست، گول زدن همه ماست. كسانى هم كه تابع آنها هستند مطالبى مىگويند، براى اين است كه ما را باز به دامن آنها بيندازند. و ما بايد بيدار باشيم و هشيار باشيم و هيچ وقت لغزش پيدا نكنيم. خداوند انشاءالله اين ملت را بيدار كند و بيدارتر. خداوند انشاءالله مردم ما را به سلامت، عزت برساند، به مقاصد خودشان، كه آن مقصد، مقصد اسلام است و كوتاه كردن دست تمام كسانى كه ظالم هستند. انشاءالله خداوند اين عيد را بر همه ما، بر همه مسلمين، بر همه مستضعفين مبارك كند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 193
تاريخ: 11/1/67
پيام به مناسبت انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اسلامى هستيم. گمان نمىكنم كه نقش و اهميت انتخابات و مجلس شوراى اسلامى بر كسى پوشيده باشد. بحمدالله هر چه از عمر با بركت انقلاب شكوهمند اسلامى ما مىگذرد، مردم مسلمان و متعهد كشورمان به اهميت حضور و نقش تعيين كننده خود در تمامى صحنههاى انقلاب آشناتر مىشوند و راز دوام و بقا و استحكام قيام الهى خود را بهتر كشف مىنمايند.
هم اكنون با توجه به آگاهى و شعور بالاى سياسى مردم خداجوى ايران، شايد ضرورتى به يادآورى اهميت شركت در انتخابات نباشد، ولى براى احتياط در اداى تكليف شرعى سياسى خود، نكاتى را متذكر مىشوم:
1 - از آغاز انقلاب تاكنون يكى از اهداف شوم و پليدى كه همواره مورد توجه استكبار جهانى و نوكران خارجى و داخلى آنان بوده است، دور كردن مردم از صحنههاى انقلاب و گسستن پيوندهاى پولادين آنان با آرمانهاى اجتماعى - سياسى اسلام بوده است كه در راه تحقق آن به انواع حيلهها و ترفندهاى گوناگون متوسل شدهاند كه بحمدالله سرشان به سنگ خورده است و ملت پيروز و سرافراز ايران با نمايش قدرت عظيم خود در حوادث گوناگون انقلاب، اين حقيقت و واقعيت را به اثبات رسانيده و نشان دادهاند كه از درياى خروشان وحدت و انسجام آنان چيزى كم نشده و نخواهد شد و جهانخواران انشاءالله تا ابد حسرت گسستن اتحاد مقدس مردم ما را به گور خواهند برد.
بعيد به نظر نمىرسد كه در اين روزها يكى از اهداف شرارتهاى اخير صداميان در تهديد و ارعاب و ادامه بمبارانها و موشك باران مناطق مسكونى، علاوه بر سرپوش نهادن بر شكستهاى پياپى خود در صحنههاى نبرد، رسيدن به اين هدف باشد كه حضور مردم را تحتالشعاع اين جنايات قرار دهند. از هم اكنون همه بايد مطمئن باشيم كه رسانههاى استكبارى از عدم حضور مردم در صحنه انتخابات سخنها خواهند گفت و با تحليلهاى موذيانه و القائات توأم با تهديد و ارعاب تلاش خواهند نمود ذهنها را به مسائل ديگر معطوف نمايند، غافل از آن كه امت اسلامى ايران سالهاست نشان دادهاند كه از اين هياهوها نمىترسند و مقاوم و استوار در مقابل تمام ابرقدرتها و قدرتها مىايستند و با يارى خداوند متعال ملت شريف ايران با حضور گسترده خود، انتخابات را در موعد مقرر و با
صحيفه نور ج 20 صفحه 194
قدرت و قاطعيت برگزار مىكنند و مطمئناً در زير موشك و بمب هم اگر قرار بگيرند، به پاى صندوقها مىروند و به تكليف شرعى - الهى خود عمل خواهند نمود.
و اين جانب تحت هر شرايطى در انتخابات شركت مىكنم و انشاءالله دنيا خواهد ديد كه مردم عزيز ايران چگونه حماسه حضور گذشته خويش را در سراسر ميهن اسلامى تكرار خواهند كرد.
2 - همان طور كه بارها گفتهام مردم در انتخابات آزادند و احتياج به قيم ندارند و هيچ فرد و يا گروه و دستهاى حق تحميل فرد و يا افرادى را به مردم ندارند. جامعه اسلامى ايران كه با درايت و رشد سياسى خود جمهورى اسلامى و ارزشهاى والاى آن و حاكميت قوانين خدا را پذيرفتهاند و به اين بيعت و اين پيمان بزرگ وفادار ماندهاند، مسلم قدرت تشخيص و انتخاب كانديداى اصلح را دارند. البته مشورت در كارها از دستورات اسلامى است و مردم با متعهدين و معتمدين خويش مشورت نمايند و افراد و گروهها و روحانيون در حد تذكرات قبلى در حوزه خود مىتوانند كانديدا معرفى نمايند، ولى هيچ كس نبايد توقع داشته باشد كه ديگران اظهارنظر و اظهار وجود نكنند.
در هر حال مردم با بصيرت و درايت و تحقيق كانديداهايى را شناسايى كرده و به سوابق و روحيات و خصوصيات دينى - سياسى نامزدهاى انتخاباتى توجه نمايند. مردم شجاع ايران با دقت تمام به نمايندگانى رأى دهند كه متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسؤوليت كنند و طعم تلخ فقر را چشيده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمين، اسلام مستضعفين، اسلام رنجديدگان تاريخ، اسلام عارفان مبارزهجو، اسلام پاكطينتان عارف و در يك كلمه، مدافع اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - باشند و افرادى را كه طرفدار اسلام سرمايهدارى، اسلام مستكبرين، اسلام مرفهين بىدرد، اسلام منافقين، اسلام راحتطلبان، اسلام فرصتطلبان و در يك كلمه، اسلام آمريكايى هستند، طرد نموده و به مردم معرفى نمايند و از آن جا كه مجلس خانه همه مردم و اميد مستضعفين است، در شرايط كنونى نبايد كسى انتظار داشته باشد كه حتماً نمايندگان بايد از گروه و صنف خاصى باشند. بايد توجه داشت كه هنوز خيلى از مسائل وجود دارد كه به نفع محرومين بايد حل و فصل شود و تميز بين كسانى كه در تفكر خود، خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرار دادهاند، با ديگران كار مشكلى نيست.
3 - نصيحتى است از پدرى پير به تمامى نامزدهاى مجلس شوراى اسلامى كه سعى كنيد تبليغات انتخاباتى شما در چهارچوب تعاليم و اخلاق عاليه اسلام انجام شود و از كارهايى كه با شؤون اسلام منافات دارد، جلوگيرى گردد. بايد توجه داشت كه هدف از انتخاب در نهايت، حفظ اسلام است. اگر در تبليغات، حريم مسائل اسلامى رعايت نشود، چگونه منتخب حافظ اسلام مىشود. بايد سعى شود تا خداى ناكرده به كسى توهين نگردد و در صورتى كه رقيب انتخاباتى به مجلس راه يافت، به دوستى و برادرى - كه چيزى شيرينتر از آن نيست - لطمهاى نخورد.
ملت شهيدپرور ايران بدانند اين روزها روز امتحان الهى است، روز پرخاش عليه كسانى است كه با اسلام كينه ديرينه دارند، روز انتقام از كفر و نفاق است، روز فداكارى است، امروز روز
صحيفه نور ج 20 صفحه 195
عاشوراى حسينى است، امروز ايران كربلاست، حسينيان آماده باشيد: جهزوا انفسكم بالصلاح و السلاح . نهراسيد كه نمىهراسيد، كمربندهاتان را محكم كنيد. اى آزادگان و احرار به پا خيزيد! قدرتهاى بزرگ شرق و غرب مىخواهند شما را در زير چكمهها و چنگالهاى كثيف و خونين خود خرد كنند كه حتى آخ هم نگوييد. امروز روز مقاومت است، چنان بر صدام و امريكا و استكبار غرب سيلى زنيد كه برق آن چشمان استكبار شرق را كور كند. امروز روز درنگ نيست، امروز روز صيقل انسانيت انسانهاست، روز جنگ است، روز احقاق حق است و حق را بايد گرفت و انتظار آن كه جهانخواران ما را يارى كنند بىحاصل است. امروز روز حضور در حجله جهاد و شهادت و ميدان نبرد است، روز نشاط عاشقان خداست، روز جشن و سرور عارفان الهى است، امروز روز نغمهسرايى فرشتگان در ستايش انسانهاى مجاهد ماست. درنگ امروز، فرداى اسارت بارى را به دنبال دارد. امروز بايد لباس محبت دنيا را از تن بيرون نمود و زره جهاد و مقاومت پوشيد و در افق طليعه فجر تا ظهور شمس به پيش تاخت و ضامن بقاى خون شهيدان بود.
فرزندانم! دشمن در بمباران شيميايى مناطق مسكونى، نهايت قساوت و درندگى خود را نشان داده است و با حمله شيميايى به مردم بىدفاع عراق حتى پايههاى حمايت حاميان خود را سست نموده است. به سوى جبههها هجوم بريد تا ضربات پى در پى شما توان و امان او را بگيرد كه انشاءالله پيروز خواهيد شد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 196
تاريخ: 14/1/67
بيانات امام خمينى در ديدار با مسؤولين وزارت پست و تلگراف به مناسبت نيمه شعبان
بعضىها انتظار فرج را به اين مىدانند كه در مسجد بنشينند و دعا كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد سعيد انشاءالله بر همه مسلمين جهان، مستضعفان عالم و خصوصاً ملت ما مبارك باد. آنچه كه امروز مىخواهم به عرضتان برسانم برداشتهايى كه از انتظار فرج برداشته شده است، بعضىاش را من عرض مىكنم. بعضىها انتظار فرج را به اين مىدانند كه در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان سلامالله عليه را از خدا بخواهند. اينها مردم صالحى هستند كه يك همچو اعتقادى دارند بلكه بعضى از آنها را كه من سابقاً مىشناختم بسيار مرد صالحى بود، يك اسبى هم خريده بود، يك شمشيرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب سلامالله عليه بود. اينها به تكاليف شرعى خودشان هم عمل مىكردند و نهى از منكر هم مىكردند و امر به معروف هم مىكردند لكن همين، ديگر غير از اين كارى /را/ ازشان نمىآمد و فكر اين مهم كه يك كارى بكنند نبودند. يك دسته ديگرى بودند كه انتظار فرج را مىگفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه مىگذرد، بر ملتها چه مىگذرد، بر ملت ما چه مىگذرد، به اين چيزها ما كار نداشته باشيم. ما تكليفهاى خودمان را عمل مىكنيم، براى جلوگيرى از اين امور هم خود حضرت بيايند انشاءالله درست مىكنند. ديگر ما تكليفى نداريم، تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كارى به كار آنچه در دنيا مىگذرد يا در مملكت خودمان مىگذرد نداشته باشيم. اينها هم يك دستهاى، مردمى بودند كه صالح بودند.
آيا خلاف قرآن نيست كه ما ديگر معصيت كنيم تا حضرت صاحب بيايد؟
يك دستهاى مىگفتند كه خوب! بايد عالم پرمعصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهى از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كارى مىخواهند بكنند، گناهها زياد بشود كه فرج نزديك بشود.
يك دستهاى از اين بالاتر بودند مىگفتند بايد دامن زد به گناهها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت سلامالله عليه تشريف بياورند. اين هم يك دستهاى بودند كه البته در بين اين دسته منحرفهايى هم بودند، اشخاص سادهلوح هم بودند، منحرفهايى هم بودند كه براى
صحيفه نور ج 20 صفحه 197
مقاصدى به اين دامن مىزدند.
يك دسته ديگرى بودند كه مىگفتند كه هر حكومتى اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهايى كه بازيگر نبودند مغرور بودند به بعض رواياتى كه وارد شده است بر اين امر كه هر علمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خيال كرده بودند كه نه، هر حكومتى باشد، در صورتى كه آن روايات كه هر كس علم بلند كند علم مهدى، به عنوان مهدويت بلند كند. حالا ما فرض مىكنيم كه يك همچو رواياتى باشد، آيا معنايش اين نيست كه ما تكليفمان ديگر ساقط است. يعنى خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نيست اين معنا كه ما ديگر معصيت بكنيم /تا پيغمبر بيايد/ تا حضرت صاحب بيايد! حضرت صاحب كه تشريف مىآورند براى چى مىآيند؟ براى اين كه گسترش بدهند عدالت را، براى اين كه حكومت را تقويت كنند، براى اين كه فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن دست از نهى از منكر برداريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براى اين كه حضرت بيايند، حضرت بيايند چه مىكنند؟ حضرت مىآيند مىخواهند همين كارها را بكنند. الان ديگر ما هيچ تكليفى نداريم؟ ديگر بشر تكليفى ندارد بلكه تكليفش اين است كه دعوت كند مردم را به فساد! به حسب رأى اين جمعيت كه بعضىشان بازيگرند و بعضىشان نادان، اين است كه ما بايد بنشينيم دعا كنيم به صدام، هر كسى نفرين به صدام كند خلاف امر كرده است، براى اين كه حضرت ديرآيند! و هر كسى دعا كند به صدام /اين/ براى اين كه اين فساد زياد مىكند، ما بايد دعاگوى آمريكا باشيم و دعاگوى شوروى باشيم و دعاگوى اذنابشان از قبيل صدام باشيم و امثال اينها تا اين كه اينها عالم را پر كنند از جور و ظلم و حضرت تشريف بياورند! بعد حضرت تشريف بياورند چه كنند؟ حضرت بيايند كه ظلم و جور را بردارند، همان كارى كه ما مىكنيم و ما دعا مىكنيم كه ظلم و جور باشد، حضرت مىخواهد همين را برش دارند. ما اگر دستمان مىرسيد قدرت داشتيم بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم، تكليف شرعى ماست منتها ما نمىتوانيم. اينى كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مىكند از عدالت، نه شما دست برداريد از اين تكليفتان، نه اين كه شما ديگر تلكيف نداريد.
آنى كه مىگويد حكومت نباشد معنايش اين است كه هرج و مرج بشود
ما تكليف داريم كه، اينى كه مىگويد حكومت لازم نيست معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتى نباشد، نظام در يك مملكتى نباشد، آن طور فساد پر مىكند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست. آنى كه مىگويد حكومت نباشد معنايش اين است كه هرج و مرج بشود، همه هم را بكشند، همه به هم ظلم بكنند براى اين كه حضرت بيايد. حضرت بيايد چه كند؟ براى اين كه رفع كند اين را. اين يك آدم عاقل، يك آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سياستى اين كار را نكرده باشد كه بازى بدهد ماهارا كه ما كار به آنها نداشته باشيم، آنها بيايند هر كارى بخواهند انجام بدهند، اين بايد خيلى آدم نفهمى باشد.
صحيفه نور ج 20 صفحه 198
اما مسأله اين است كه دست سياست در كار بوده. همان طورى كه تزريق كرده بودند به ملتها، به مسلمين، به ديگر اقشار جمعيتهاى دنيا كه سياست كار شماها نيست برويد سراغ كار خودتان و آن چيزى كه مربوط به سياست است بدهيد به دست امپراطورها. خوب! آنها از خدا مىخواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت و به دست ظلمه، دست آمريكا، دست شوروى، دست امثال اينها و آنهايى كه اذناب اينها هستند و اينها همه چيز ما را ببرند، همه چيز مسلمانها را ببرند، همه چيز مستضعفان را ببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد! اين يك حرف ابلهانه است منتها چون دست سياست در كار بوده، اين اشخاص كافر را، اينها را بازى دادند و گفتند شما كار به سياست نداشته باشيد، حكومت مال ما، شما هم برويد در مسجدهايتان بايستيد نماز بخوانيد چكار داريد به اين كارها.
اينهايى كه مىگويند كه هر علمى بلند بشود /و هر حكومتى/ خيال كردند كه هر حكومتى باشد اين بر خلاف انتظار فرج است، اينها نمىفهمند چى دارند مىگويند. اينها تزريق كردند بهشان كه اين حرفها را بزنند، نمىدانند دارند چى چى مىگويند. حكومت نبودن يعنى اين كه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، بر خلاف نص آيات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض مىكرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار مىزديم براى اين كه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتى بيايد كه نهى از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد، اين گونه روايت قابل عمل نيست و اين نفهمها نمىدانند دارند چى مىگويند، هر حكومتى باشد حكومت چيز است. بلكه شنيدم بعضى از اشخاص گفتهاند كه خوب با اين وضعى كه هست، الان در ايران هست، ديگر ما نبايد تهذيب اخلاق بكنيم /ديگر/ غلط است اين حرف ها، چيزى نيست ديگر حالا، حتماً بايد استاد اخلاق در يك محيطى باشد كه همه مردم فاسدند! شراب خانهها همه بازند و عرض مىكنم كه جاهاى فساد همه بازند! اگر يك جايى باشد كه خوب باشد. آن جا ديگر تهذيب اخلاق لازم نيست! نمىشود! باطل است! اينها يك چيزهايى است كه...(5) اگر دست سياست در كار نبود ابلهانه بود، لكن آنها نمىفهمند دارند چى مىكنند، آنها مىخواهند ما را كنار بزنند.
بايد كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت سلامالله عليه
حالا البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمىتوانيم بكنيم، اگر مىتوانستيم مىكرديم اما چون نمىتوانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است، شما يك نقطه هستيد در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم، تكليفمان است. /قرآن و/ ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم. اما نمىتوانيم بكنيم، چون نمىتوانيم بكنيم بايد او بيايد تا بكند، اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه
صحيفه نور ج 20 صفحه 199
كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت سلامالله عليه. در هر صورت اين مصيبتهايى است كه به وارد شده است و سياستهاى خارجى دامن بهش زدند براى چاپيدن اينها و براى از بين بردن عزت مسلمين و باورشان هم آمده است خيلىها، شايد الان هم بسيارى باور بكنند كه نه، حكومت نبايد باشد و زمان حضرت صاحب بايد بيايد حكومت. و هر حكومتى در غير زمان حضرت صاحب باطل است. يعنى هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بيايد درستش كند! ما درستش مىكنيم تا حضرت بيايد.
انشاءالله خداوند اصلاح كند اينها را و اميدواريم كه خداوند اين روز را بر همه ما، بر همه شما مبارك كند و دست ظالمها را كوتاه كند و قدرت بدهد به ملتهاى مظلوم براى سركوب كردن اين ظالمها.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 201
تاريخ: 20/1/67
پاسخ امام خمينى به نامه دكتر ولايتى در مورد انتشار اخبار و اظهارنظرهايى كه اصول سياست خارجى كشور در آنها مراعات نمىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى دكتر ولايتى وزير محترم امور خارجه
من جناب عالى را مردى متدين و دلسوز انقلاب مىدانم و شما و دوستانمان در وزارت امور خارجه بايد تحمل انتقاد را - چه حق و چه ناحق - داشته باشيم. جو باز سياسى ايران انقلابى، بىتجربگى بعضى از مسؤولان، سبقت در رساندن سريع هر موضوعى به جامعه گرچه به ضرر مردم باشد، نه تنها كار وزارت امور خارجه را مشكل مىكند، كه در بعضى اوقات روى سياستهاى داخلى هم اثر نامطلوب مىگذارد. اين جانب به شما و تمامى خادمين به اسلام و ايران دعا مىكنم. اميدوارم چون گذشته در خدمتتان تنها خدا را منظور داريد. از خداوند متعال توفيق جناب عالى و ساير خدمتگزاران به اسلام را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 202
تاريخ: 22/1/67
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير ارشاد اسلامى و سرپرست سازمان حج و اوقاف و امور خيريه
بسم الله الرحمن الرحيم
امسال انشاءالله يكصد و پنجاه هزار نفر از ايران به حج مىروند و حجاج به وظيفه خود كه برائت از مشركين و آمريكا و اسرائيل است عمل مىكنند. ممكن نيست حجاج ما به حج بروند و دست به تظاهرات عليه استكبار جهانى نزنند. اصولاً برائت از مشركين از وظايف سياسى حج است و بدون آن، حج ما، حج نيست. آل سعود بدانند اگر غير از اين عمل كنند، در مقابل تمام مسلمين دنيا ايستادهاند و اگر صحيح و درست عمل كنند به نفع خودشان است.(6)
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 204
تاريخ: .../2/67
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آقاى محمد على انصارى
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد على انصارى دامت افاضاته
جناب عالى كه فردى متدين و آگاه مىباشيد، به عنوان نماينده اين جانب با دو نفر از طرف شوراى محترم نگهبان و دو نفر از طرف وزير محترم كشور موظف مىباشيد تا به موارد ذيل عمل نموده و كار انتخابات تهران را به پايان برسانيد.
1 - آقايان بايد تمام تلاش خود را بنمايند تا انتخابات مرحله دوم در روز قدس صورت گيرد و مجلس سوم در وقت مقرر تشكيل گردد.
2 - هيأت نظارت شوراى محترم نگهبان موظف است كه از ابتدا تعداد صندوقهايى را كه از آنها شكايت شده است، مشخص نمايند.
3 - وزارت كشور موظف است تمامى صندوق هاى مورد شكايت را هم امروز به شوراى محترم نگهبان منتقل گرداند.
4 - وزارت كشور مىتواند افرادى را در موقع شمارش آرا بر سر صندوقها بگمارد تا براى هيچ كس هيچ شبههاى پيش نيايد.
5 - آرا نسبت به همه كانديداها شمارش شود نه كانديداهاى خاص. مسؤوليت حفظ صندوقهاى منتقل شده با شوراى نگهبان است. جناب عالى موظف مى باشيد تا مسائل را به اين جانب گزارش نماييد تا قوه قضاييه يا هر كس كه در راه پيشبرد كارها مانع ايجاد مىكنند، قاطعانه برخورد نمايد. خداوند همه را به راه راست هدايت فرمايد و از كيد شيطان نفس نجات دهد. والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 206
تاريخ 3/2/67
پاسخ امام خمينى به نامه حجت الاسلام حاج سيد احمد آقا در مورد گزارش رسيدگى به شكايات صندوقهاى انتخابات نمايندگان مجلس
بسمه تعالى
طبق آنچه ذكر شده است، بايد عمل شود و مسامحه جايز نيست. انشاءالله تعالى موفق و مؤيد باشند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 207
تاريخ 12/2/67
فرمان امام خمينى به اعضاى شوراى نگهبان در مورد انتخابات
بسمه تعالى
اعضاى محترم شوراى نگهبان دامت افاضاتهم
با توجه به گزارشات مختلف و نيز رسيدگى و گزارش نماينده اين جانب در امر انتخابات، صحت آن محرز و آن را اعلام نماييد تا انتخابات در موعد مقرر (روز قدس) انجام گيرد و تصميم نهايى در مورد صندوقها و آرا با رأى اكثريت نمايندگان محترم شوراى نگهبان و وزير محترم كشور و نماينده اين جانب است. و كسانى كه احتياط يا وسوسه در امر انتخابات مى كنند، بهتر است كمال احتياط را براى حفظ حيثيت جمهورى اسلامى و اسلام نمايند.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 208
تاريخ: 17/2/67
متن حكم امام خمينى به تيمسار سهرابى
بسم الله الرحمن الرحيم
تيمسار سرتيپ اسماعيل سهرابى
از زحمات شما در دوران رياست ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران تشكر و قدردانى مىشود. شايسته است كه با توجه به تجارب و معلوماتتان در امور نظامى از وجود جناب عالى در مشاورت نظامى شوراى عالى پشتيبانى جنگ استفاده به عمل آيد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 02:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 209
تاريخ: 17/2/67
انتصاب سرهنگ ستاد على شهبازى به رياست مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
سركار سرهنگ ستاد على شهبازى
با توجه به شايستگى و تعهد دينى و انقلابىاى كه از شما گزارش شده است، به درجه سرتيپى مفتخر و به رياست ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران منصوب مىگرديد.
توفيق شما را در خدمت به اسلام و نظام جمهورى اسلامى از خداوند متعال مسألت مىنمايم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 210
تاريخ: 27/2/67
بيانات امام خمينى در ديدار با مسؤولين كشورى و لشكرى و مردم حزب الله به مناسبت عيد سعيد فطر
ضيافت الهى همهاش ترك است، ترك شهوات
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً من بايد از ملت ايران، بعد از اين كه تبريك عيد را عرض مىكنم، تشكر كنم كه در صحنهها خصوصاً در صحنه انتخابات خوب حاضر شدند و در عين حالى كه همه دستها در اين بود كه اين انتخابات به طور شايسته و آرام عمل نشود، بحمدالله عمل شد و خداوند عيد مبارك را بر همه مبارك كند.
چيزى كه من مىخواهم عرض كنم، راجع به يك فقره از اين خطبهاى است كه رسول اكرم در ماه رمضان فرمودهاند. يك جمله از او اين است كه خداوند شماها را مهمان كرده است، دعوت كرده است شما را به ضيافت، شماها در ماه مبارك مهمان خدا هستيد. مهماندار خداست و مخلوق مهمان او است. البته اين ضيافت نسبت به اولياء كمل الهى به آن نحوى نيست كه ما تخيل كنيم يا دست ما به او برسد. ما بايد حساب كنيم ببينيم كه اين ضيافت چى بوده است و ما چقدر راه يافتيم به اين ضيافت. در عين حالى كه همه عالم تحت رحمت الهى است و هر چه هست رحمت اوست و رحمت او به همه چيز واسعه است لكن باب ضيافت يك باب ديگر است، دعوت به ضيافت يك مسأله ديگرى است. اين ضيافت، همهاش ترك است. ترك شهوات از قبيل خوردنىها، نوشيدنىها و جهات ديگرى كه شهوات انسان اقتضا مى كند. خداوند دعوت كرده است ما را به اين كه شما بايد وارد بشويد در اين ميهمانخانه و اين ضيافت هم جز ترك، چيزى نيست. ترك هواها، ترك خودىها، ترك منىها، منيتها، اينها همه در اين ميهمانخانه است و ما بايد حساب كنيم ببينيم كه آيا وارد شديم در اين ميهمانخانه يا اصلاً وارد نشديم، را همان دادند به اين ضيافتخانه يا نه، استفاده كرديم از اين ضيافت الهى يا نه. البته حساب امثال من با كرامالكاتبين است اما من به شما آقايان و هر كس كه اين كلمات مىرسد و خصوصاً طبقه جوان عرض مىكنم كه آيا در اين مهمانخانه رفتيد؟ استفاده كرديد؟ از شهوات خصوصاً شهوات معنوى چشم پوشيديد؟ يا اين كه مثل من هستيد؟
عيد مال كسى است كه در اين ضيافت راه يافته باشد
جوانها متوجه باشند كه در جوانى مىشود اصلاح كرد انسان خودش را، هر مقدار انسان
صحيفه نور ج 20 صفحه 211
سنش زيادتر مىشود، اقبالش به دنيا بيشتر مىشود. جوانها نزديكترند به ملكوت پيرها هر چه مىگذرد، هر چه بر عمرشان مىگذرد، هى اضافه مىشود يك چيزهايى كه آنها را از خدا دور مىكند. شماها در فكر باشيد كه /از اين ضيافت/ اگر از اين ضيافت درست بيرون آمديد آن وقت عيد داريد. عيد مال كسى است كه در اين ضيافت راه يافته باشد، استفاده كرده باشد از اين ضيافت. همان طورى كه شهوات ظاهرى را بايد ترك بكند، از شهوات باطنى كه بالاترين سد راه است براى انسان بايد از اينها جلوگيرى كند. تمام اين مفاسدى كه در عالم حاصل مىشود، براى اين است كه در اين ضيافت وارد نشدهاند يا اگر وارد شدهاند استفاده نكردهاند. خطاب به همه مردم است، همه دعوت شديد به ضيافتالله، همه مهمان خدا هستيد و مهمانى به ترك است. اگر ذرهاى هواى نفس در انسان باشد، اين به مهمانى وارد نشده است يا اگر وارد شده است استفاده نكرده است. تمام اين جار و جنجالهايى كه در دنيا مىبينيد براى اين است كه استفاده از اين ضيافت نكردهاند، در اين مهمانى وارد نشدهاند، دعوت خدا را قبول نكردهاند.
كوشش كنيد كه اين دعوت را لبيك بگوييد، راه به شما بدهند در اين جا و اگر چنانچه راه يافتيد مسائل حل است. اين كه مسائل ما حل نمىشود، براى اين كه در ضيافت خدا وارد نشديم، در ماه رمضان اصلاً وارد نشديم، يك ترك اكل و شربى كرديم لكن آن كه بايد بشود نشده است. اگر چنانچه هواهاى نفسانى بگذارد، انسان به حسب فطرت الهى است، فطرت فطرتالله است، همه هم توجه دارند به او، لكن اين توجه به دنيا كه توجه ثانوى است و اعوجاجى است، اين جلوگيرى مىكند از آن مسائلى كه بايد باشد. اگر مىبينيد در دنيا جنگ و جدال است و در بين شما هم خداى نخواسته نمونهاش هست، بدانيد كه در اين ضيافت وارد نشديد، ماه رمضان را ادارك نكرديد، اقبال كرده است به شما ماه رمضان. اقبل عليكم شهرالله اما شما او را ردش كرديد، پس زديد.
دشمنها هميشه دنبال اين هستند كه ما را از داخل بپوسانند
در انتخابات در عين حالى كه بايد گفت انتخابات خوبى گذشت لكن شياطينى مىخواستند كه يك تخم نفاق بكارند. در جاهاى ديگر وقتى انتخابات مىشود، حزبها و دستهاى خارجى مردم را مىكشند طرف خودشان و مردم را بازى مىدهند، صحبتهايى مىكنند كه همهاش براى اغفال مردم است. در انتخابات در عين حالى كه بسيار خوب انجام گرفت لكن دستهايى مىخواست ايجاد اختلاف كند، دو دستگى ايجاد كند و حال آن كه موفق نشدند بحمدالله. بايد شما متوجه باشيد به اين كه دشمنها هميشه دنبال اين هستند كه ما را از داخل... ما را بپوسانند در داخل و اگر در اين ضيافت وارد شده باشيد دشمنها دستشان كوتاه خواهد شد. وقتى حقيقت اين ضيافت را انسان مىبيند، مىبيند كه اگر انسان وارد اين ضيافت بشود، تمام اختلافات در دنيا حل مىشود. شياطين دنبال اين
صحيفه نور ج 20 صفحه 212
هستند كه ايجاد اختلاف كنند، دودستگى بگويند هست، لكن بحمدالله ملت ما و خصوصاً روحانيت ما اشخاصى هستند كه چهرهشان نورانى است و در اين ماه مبارك هم در اين ضيافت انشاءالله وارد شدهاند و آثارش هم بعد ظاهر مىشود كه همه با هم هستند، دو جبهه نيست.
اگر در يك ملتى اختلاف سليقه نباشد اين ناقص است
البته دو تفكر هست بايد هم باشد، دو رأى هست بايد هم باشد، سليقههاى مختلف بايد باشد لكن سليقههاى مختلف اسباب اين نمىشود كه انسان با هم خوب نباشد. من عرض كردم مثل طلبهها كه با هم مباحثه مىكنند، آن وقتى كه مباحثه مىكردند جار و جنجال جورى بود كه انسان خيال مىكرد دشمن هم هستند، وقتى مباحثه تمام مىشد نشستند به دوستى كردن و انس. اگر در يك ملتى اختلاف سليقه نباشد، اين ناقص است. اگر در يك مجلسى اختلاف نباشد، اين مجلس ناقصى است. اختلاف بايد باشد، اختلاف سليقه، اختلاف رأى، مباحثه، جار و جنجال اينها بايد باشد لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته بشويم دشمن هم. بايد دو دسته باشيم در عين حالى كه اختلاف داريم، دوست هم باشيم. اگر در اين ماه مبارك، در اين ضيافت وارد شديم بايد بعد از ماه مبارك تا مدتها آثارش باقى باشد.
ماه مبارك به منزله، يك /چيزى است/ ساعتى است كه كوكش بكنند و خودكار تا مدتى كه اين كوك است باشد. اين ماه مبارك بايد اين جور باشد كه مردم را تا ماه مبارك ديگر حفظ كند، بعد ماه مبارك ديگر بيايد از سر گرفته بشود و اين براى اين است كه بايد ما در اين ضيافت وارد شده باشيم و من اميدوارم كه وارد شده باشيم و همه آقايان با سلامت، صحت و خوشى اين سال را بگذرانند.
هر روزى كه بر اهل معصيت بگذرد جهنمشان بدتر و داغتر مىشود
و من عقيدهام است بهترين دعا از براى امثال رئيس جمهورى امريكا و نوكرهاى او مثل صدام، بهترين دعاها دعاى اين است كه خدا مرگشان بدهد، اين دعا براى آنهاست. اگر مىخواهيد نفرين كنيد بگوييد خدا حفظشان كند. براى اين كه هر روزى كه بر امثال اينها مىگذرد، جهنمشان بدتر مىشود. جهنم مراتبش مثل خود مراتب انسان لايتناهاست. هر روزى كه بر اهل معصيت بگذرد، جهنمشان بدتر و داغتر مىشود. پس دعاى براى اينها اگر بخواهيد بكنيد اين است كه خداوند اينها را مرگ بدهد تا اين كه اين جهنم به آن سختى نباشد برايشان و خداوند انشاءالله ما را هم بيدار كند، متوجه كند، متوجه كند كه ما چند روزى بيشتر نيستيم، منتها من زودتر و شما هم دنبالش ديگر، بعد از صد سال ديگر از اين بساط خبرى نيست. اينها همه گذراست و از بين مىرود، آن چيزى كه باقى مىماند حركات خود انسان است. آن چيزى كه به انسان جهنم را مىرساند يا بهشت را مىرساند خود انسان است، از خارج نيست. انسان كه مرد شروع مىشود به يك عالم ديگرى كه خود انسان تهيه كرده، از خارج چيزى نمىآيد، هر چه هست از خود انسان است. كوشش كنيد كه انشاءالله اصلاح
صحيفه نور ج 20 صفحه 213
بكنيد در اين روز، در اين وقت، در اين سالها خودتان را و خداوند انشاءالله به شما و همه اهالى اين كشور سلامت عنايت كند و همه شما انشاءالله در جوار خداى تبارك و تعالى و با دعاى حضرت صاحب سلامالله عليه و ارواحنا فداه همه شما انشاءالله موفق و مويد و به آرزوهاى صحيحى كه داريد كه آرزوى همه رسيدن به خداست و خودش هم نمىداند، همه توجهشان به اوست و خدا پردهها را بردارد تا همه ببينيم او را.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 214
تاريخ: 7/3/67
پيام به مناسبت آغاز كار سومين دوره مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
از عنايت و توجه ذات مقدس حق تعالى سپاسگزاريم كه بار ديگر ملت شريف و عزيز ايران را به اداى يكى از بزرگترين فرايض سياسى و اجتماعى خود مفتخر نمود. و در اوج شرارت شيطان بزرگ و اذناب پليد او عليه انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ايران، توفيق بيعت مجدد با ميثاقهاى ازلى خود را به آنان كرامت فرمود. و به رغم بدخواهان، انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اسلامى با صحت و سلامت و در موعد برگزار گرديد، كه بحمدالله امروز ما شاهد افتتاح سومين دوره مجلس شوراى اسلامى هستيم. و من ضرورتى به ذكر حوادث زمان انتخابات و نيز حماسههاى مردم عزيزمان در اين مورد نمىبينم و همچنين اهميت و نقش مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان در نظام كشور اسلامى ايران بر كسى پوشيده نيست. و انشاءالله نمايندگان محترم مجلس، سنگينى بار مسؤوليت و رسالت خود را در اين امر خطير احساس كرده و مىكنند و به خوبى دريافتهاند كه نظام و مردم از آنان چه انتظارى دارند، كه بايد گفت مجموعه خواستهها و انتظارات اسلامى مردم از مجلس، رفع گرفتارىها و محروميتها و دگرگونى در نظام پر پيچ و خم ادارى كشور، از انتظارات بحقى است كه بايد آنها را جدى گرفت. و نمايندگان محترم مجلس قبل از پرداختن به لوايح و تبصرهها و مواد غيرضرورى به فكر مسائل اصلى و كليدى كشور باشند و بر اساس اسلام عزيز در كميسيونها با طرح قوانين و لوايح به سمتى حركت كنند كه مشكلات اساسى كشور مرتفع و سياستهاى زيربنايى كشور در امور فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى و سياسى در راستاى كمك به محرومين و رفع استضعاف، مدون و به مورد اجرا درآيد.
و امروز كشور و نظام و مديريت آن همچون گذشته نياز به شجاعت در حل مسائل و چه بسا وسوسهها ما را از رسيدن به اهداف بزرگترى كه در پيش رو و در نظر داريم محروم كند، كه اميدوارم اين مجلس با هماهنگى و همدلى نمايندگان و نيز با همسويى و ارتباط قوى با مجريان و كارشناسان و همچنين با استفاده از نظريات و مشورت با شوراى محترم نگهبان، بتواند گامهاى بلندى در حل معضلات محرومين و پابرهنهها بردارد و در تنگناها و موانع، از قدرت و قاطعيت و سرعت عمل مجمع تشخيص مصلحت كه پشتوانه عظيم و بابركت و پر ثمرى براى كشور ماست، بهرهمند شود.
و اما چيزى كه از همه اينها مهمتر است، اين كه چه آنهايى كه به مجلس راه يافتهاند و خادم
صحيفه نور ج 20 صفحه 215
منتخب شدهاند و چه آنها كه به وظيفه خود عمل نمودهاند ولى به مجلس راه نيافتهاند و همچنين طرفداران هر دو گروه بايد بدانند كه همه اين امور اعتبارى و زودگذر است و همه در محضر حق هستيم و آنچه در صحيفه كردار ما ماندنى است اعمال و رفتار ما و آنچه موجب سعادت و جاودانگى ما مىشود، صفاى معنويت و ثمرات خلوص بندگى است، و ما هم نبايد خلوص عمل و جامعه اسلامى خودمان را به زنگار كدورتها و اختلافات آلوده كنيم و رقابتهاى گذشته انتخاباتى هم هرگز نبايد موجبات تفرقه و جدايى را فراهم نمايد.
و من احتمال مىدهم كه عوامل و دستهاى ناپاكى بخواهند از رقابتهاى انتخاباتى در رسيدن به آرزوهاى خود استفاده كنند و با طرح مسائل پوچ و بى معنا دلها را از يكديگر جدا سازند و يا با ترديد و ايجاد ذهنيتها، صحت و سلامت انتخابات و نهايتاً مشروعيت مجلس را زير سؤال برند، كه در اين شرايط همه آحاد ملت ايران و همه روحانيون و دستاندركاران كشور بايد در كنار هم و دست در دست هم به راه مقدس خود ادامه دهند. و صاحبان قلم و سخن و مطبوعات نيز به طور جد مواظب نوشتهها و گفتههاى خود باشند و نمايندگان مجلس نيز به عدالت و عطوفت با يكديگر برخورد كنند و به مسائل دامن نزنند و خصوصاً در اعتبارنامهها به مسائل شخصى و گروهى نپردازند و در نطقهاى قبل از دستور و غير آن به شخصيت و اعتبار نمايندگى مجلس توجه كنند و حرمت مجلس و نظام و اخلاق كريمه اسلامى را مقدم دارند و خلاصه كلام اين كه مجلس و نمايندگان بايد مويد وحدت و انسجام جامعه باشند و مسؤولين در كنار مردم و مردم همراه و پشتيبان مسؤولين به وظيفه خود عمل كنند و از بركات مادى و معنوى اتحاد مقدس خود بهرهمند شوند و از صحنهها كنار نروند، امروز شايد گناهى بالاتر از كنارهگيرى نباشد و هيچ عذر و بهانهاى براى ترك صحنه انقلاب پذيرفته نمىشود.
و مردم عزيز ايران بعد از فراغت از انتخابات همچون گذشته به پشتيبانى مادى و معنوى خود از جبهههاى نبرد و رزمندگان ادامه دهند و سپاهيان نور را حمايت نمايند و همه آنان و رزمندگان عزيز بدانند كه در هر صورت پيروزى با ماست و ما به اين مسأله يا تمام وجود معتقديم و از آغاز جنگ تاكنون بارها عنايات حق را ديدهايم. و ملت بزرگ ايران مطمئن باشند كه از آن روزى كه در اين راه مقدس قدم نهادهاند، چيزى را از دست ندادهاند كه نگران حادثه باشند و ضررى نكردهاند كه از آن احساس غبن و پشيمانى كنند. همه سرمايههاى آنان در پيشگاه مقدس حق تعالى باقى مانده است.
البته كشورى همانند ايران كه درصدد تحقق اهداف بلند اسلامى است، ممكن است فرازها و نشيبهايى داشته باشد همان گونه كه در صدر اسلام نيز چنين بوده است ولى براى يك ملت بزرگ هيچ پيروزىاى بالاتر از تصميم و عزم و اراده استوار آنان براى رسيدن به حق نيست كه بحمدالله خداوند آن را به مردم كشور ايران عنايت نموده است و ما به يارى خدا و با همت و اراده پولادين مردم در برابر همه مشكلات خواهيم ايستاد و همان گونه كه به بركت ايمان و توكل مردم و رزمندگان به پيروزىهاى بزرگ و معجزهآسايى رسيدهايم و هر روز موفقيت و امتحان جديدى بوده است، بعد از اين نيز به راه خود ادامه مىدهيم.
صحيفه نور ج 20 صفحه 216
رزمندگان عزيز و دلاور ما اعم از ارتش و سپاه و بسيج با تكيه بر ايمان و سلاح و اميد به نصرت حق و با حمايت بى شائبه مردم، به نبرد و دفاع مقدس خود ادامه دهند و عزمها را جزم كنند و بر دشمن زبون بتازند و با همت خود افتخار نصرت و پيروزى را به ارمغان آورند كه سرنوشت جنگ در جبههها رقم مىخورد نه در ميدان مذاكرهها. و به يارى خداوند و دعاى خير حضرت بقيهالله ارواحنا فداه حرف آخرمان را با صداميان و جهانخواران در صحنه حماسه جهاد و شهادت مىزنيم و از خداوند نيز صبر و مدد مىطلبيم. خداوند يار و ناصر مجاهدان و رزمندگان ما باد.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:04 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 217
تاريخ: 12/3/67
انتصاب حجت الاسلام هاشمى رفسنجانى به سمت جانشينى فرمانده كل قوا
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ على اكبرهاشمى رفسنجانى دامت افاضاته
با توجه به درگيرى روياروى آمريكاى جهانخوار عليه اسلام و ايران و هماهنگى غرب و شرق و ارتجاع منطقه در مبارزه با انقلاب اسلامى و جلوگيرى از پيروزى اسلام، به پيشنهاد رئيس جمهور محترم جناب حجتالاسلام آقاى خامنهاى دامت افاضاته، جناب عالى را با تمام اختيارات به جانشينى فرماندهى كل قوا منصوب مىنمايم و جناب عالى موظف به اجراى دستورات ذيل مىباشيد:
1 - ايجاد ستاد فرماندهى كل تا تهيه زمينه وحدت كامل
2 - هماهنگى كامل ارتش، سپاه، بسيج و نيروهاى انتظامى در تمامى زمينههاى دفاع مقدس اسلام بديهى است انسجام و ادغام مورد قبول و صحيح ادارات و سازمانهاى مربوط و پشتيبانى كننده در هماهنگى نيروهاى مسلح، نقش اساسى را دارا خواهند بود.
3 - تمركز صنايع نظامى و تهيه مايحتاج دفاع مقدسمان و انسجام امكانات تعميراتى، پشتيبانى، فنى، مهندسى، رزمى، آموزشى و تحقيقاتى و نيز بسيج همه امكانات و ابزار در جهت اهداف مشخص از سوى فرماندهى كل
4 - سعى در استفاده هر چه بهتر از امكانات و نيروها و جلوگيرى از به كار گرفتن امكانات مادى و معنوى در غير موارد ضرورى و در همين راستا حذف يا ادغام سازمانها و تشكيلات تكرارى و غير ضرورى
5 - تمركز امور تبليغى و فرهنگى نيروهاى مسلح در تمام زمينهها
6 - استفاده درست و قاطع از قوانين دادگاه نظامى در زمان جنگ و تنبيه متخلف در هر رده
7 - بهرهبردارى صحيح از كمكهاى مردمى در تمامى زمينهها قواى قواى مقننه و اجراييه و قضاييه موظفند تمامى امكانات وسياستهاى خود را جهت نيازهاى جنگ به كار گيرند.
از مردم عزيز ايران و نيروهاى نظامى و انتظامى مىخواهم تا با صبر و شكيبايى انقلابى و با قدرت و استقامت در مقابل توطئههاى استكبار جهانى ايستادگى نمايند و مطمئن باشند كه پيروزى از
صحيفه نور ج 20 صفحه 218
آن صابران است.
جهان امروز غرق در نامردمىها و حيلههاست و شما ياران اسلام در اوج قداست و شرافت مىباشيد. من به همه شما دعا مىكنم، خداوند يار و پشتيبان مبارزان راه خدا باد.
توفيق جناب عالى را از خداى تعالى مسألت دارم.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 219
تاريخ: 17/3/67
پاسخ امام به نامه حجت الاسلام واعظ طبسى نماينده امام و توليت آستان قدس درباره حفظ اموال و موفوفات آستان قدس رضوى
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى طبسى توليت آستان قدس رضوى دامت افاضاته
با سلام و آرزوى موفقيت بيشتر براى شما. زحمات و تحمل سختىهاى شما قبل از انقلاب تا به ثمر رسيدن آن و تلاشتان بعد از انقلاب براى تثبيت نظام نوپاى جمهورى اسلامى بر كسى پوشيده نيست. جناب عالى از چهرههاى درخشان مديريت و انقلاب اسلامى در ايران و بخصوص در استان خراسان مىباشيد.
تمامى مسؤولان نظام اسلامى از جمله جناب عالى بايد موانع را از سر راه برداشته و با صبر و تدبير بدانگونه كه رضاى خداست پيش روند. شما در راه حق و شيرين كمك به مستضعفين و محرومين از هيچ كوششى فروگذار ننموده و نخواهيد نمود. و چون گذشته توجه داشته باشيد كه بايد بدون كوچكترين گذشتى به موقوفات حضرت امام رضا عليهالسلام بدانگونه كه واقفين وقف كردهاند، عمل كنيد. من اميدوارم با هماهنگى شما و مسؤولان آن ديار مقدس، تمامى موقوفات ثامنالحجج عليهالسلام به طور جدى حفظ گردد و مسؤولان ذيربط بايد كمك لازم را در هر موردى كه لازم داشته باشيد، بنمايند تا به كمك همه مسؤولان به فقرا و مستمندان خدمات بيشترى گردد و رضاى خداوند تحصيل شود. توفيق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 220
تاريخ: 23/3/67
نامه امام خمينى خطاب به نخست وزير و وزيران
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى نخست وزير، آقايان وزرا ايدهمالله تعالى
مسألهاى را كه لازم ديدم تذكر بدهم، اين است كه قوام نظام اسلامى ايران بر اتحاد در روش و حركت در كليت سياست مورد قبول اسلام است. همگى بايد سعى كنيم هر حركتى اعم از سياسى، نظامى، اقتصادى و اجتماعى كه انجام مىدهيم، به آن كليت صدمه نزند. ترسيم كليت...از اصول اساسى قوانين اسلامى است كه هدايت فرد و جامعه را بر عهده دارد.
هر مسؤولى و هر متعهد به نظامى بايد سعى كند براى پيشبرد نظام در چهارچوب محدوده وظايفش عمل كند، كه در غير اين صورت احتمال پاشيدگى نظام جمهورى است. لذا اگر هر وزيرى دخالت در كار وزير ديگر نمايد كه حتى دخالت او باعث رشد كار گردد، مورد قبول نيست، چرا كه خروج از چهارچوب اختيارات ضررش بسيار بيشتر از رشد كار در نقطهاى ديگر است. روشن است كه مشورت و هماهنگى و همكارى مورد بحث نيست.
اين جانب گاهى به موضعگيرىهاى وزرا و نمايندگان در خارج از محدوده وظايفشان برخورد مىكنم كه متعجب مىشوم. از باب مسائل سياست خارجى كشور بر عهده وزير امور خارجه است. اگر آقايان اعتراضى دارند بايد برادرانه در هيأت دولت مطرح كنند. اگر به اعتراض جواب قانع كنندهاى داده شد، كه چه بهتر و الا وزير امور خارجه است كه در چهارچوب سياست ترسيمى از رهبرى نظام و يا مجلس، تصميم گيرنده است. اين شيوه پسنديدهاى نيست كه هر وزير و يا نمايندهاى هر چه دلش خواست در مجامع عمومى بگويد.
آقايان وزرا! من به شما و به نمايندگان محترم نصيحت مى كنم كه سياستهاى يكديگر را تضعيف و يا تخريب نكنيد، كه اگر وحدت روش و حركت در نظام نوپاى اسلامى صدمه ببيند، نتايجى كه دنياى استكبار از اين برخوردها مىگيرد، بسيار شكننده است. كارى نكنيم كه دنيا فكر كند نظام اسلامى ايران با اين اختلاف سليقهها و با اين ابراز اختلافها هيچ گاه راه ثبات را نخواهد پيمود. خداوند به تمامى شما توفيق خدمت به بندگان خوب خود را... ارزانى دهد.
والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 221
تاريخ: 4/4/67
انتصاب حجت الاسلام محمد يزدى به عضويت شوراى نگهبان
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد يزدى دامت افاضاته
با تقدير از زحمات صادقانه جناب حجتالاسلام آقاى صافى دامت افاضاته طبق اصل 92 قانون اساسى، جناب عالى را كه از افراد متدين مورد وثوق و دردآشناى اسلام و انقلاب مىباشيد، به عنوان يكى از فقهاى شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. توفيق بيشتر شما را در راه تأييد قوانين مورد رضايت خداوند و در جهت كمك به مستضعفين و محرومين جامعه اسلامى ايران خواستارم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:05 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 222
تاريخ: 13/4/67
پاسخ امام خمينى به پيام تسليت آيت الله منتظرى به مناسبت فاجعه سقوط هواپيماى مسافربرى توسط آمريكا
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آيتالله آقاى منتظرى دامت افاضاته
پيام جناب عالى تسكينى بود بر آلام تمامى كسانى كه از شيطان بزرگ، آمريكاى حيلهگر ضربه خوردهاند. مردم آزاده جهان هميشه از ابرقدرتها خصوصاً آمريكاى جنايتكار صدمه ديدهاند و تا عزم خود را براى رويارويى با كفر و شرك جهانى و آمريكاى سلطهگر جزم ننمايند، هر روز شاهد جنايتى تازه خواهند بود.
مردم شريف ايران بايد توجه كنند كه امروز، روز مبارزه و جنگيدن با تمام شياطينى است كه حقوق حقه تمامى پابرهنگان جهان را صرف عيش و نوش و تهيه سلاحهايى مىنمايند كه براى هميشه حاكم دنياى گرسنگان باشند.
جنگ امروز ما، جنگ با عراق و اسرائيل نيست. جنگ ما، جنگ با عربستان و شيوخ خليج فارس نيست. جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراكش نيست. جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراكش نيست. جنگ ما، جنگ با ابرقدرتهاى شرق و غرب نيست. جنگ ما، جنگ مكتب ماست عليه تمامى ظلم و جور. جنگ ما جنگ اسلام است عليه تمامى نابرابرىهاى دنياى سرمايهدارى و كمونيزم. جنگ ما جنگ پابرهنگى عليه خوش گذرانىهاى مرفهين و حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى است. اين جنگ سلاح نمى شناسد، اين جنگ محصور در مرز و بوم نيست، اين جنگ خانه و كاشانه و شكست و تلخى كمبود و فقر و گرسنگى نمى داند. اين جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزشهاى اعتقادى انقلابى عليه دنياى كثيف زور و پول و خوش گذرانى است. جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت عليه نامردمىهاست.
رزمندگان ما در دنياى پاك اعتقاد و در جهان ايمان تنفس مىكنند و مسلمين جهان هم كه مىدانند جنگ بين استكبار و اسلام است، جهانخواران را آرام نخواهند گذاشت و ضربههاى خود را بر همه كاخنشينان وارد مىكنند.
جناب عالى كه يكى از ذخاير اين انقلاب مىباشيد، با پشتيبانى از آقاى هاشمى وقت خود را مصروف در ساختن دنيايى از كرامت و بزرگوارى نماييد. و مردم شريف ايران نيز بداند كه اين روزها دستهاى ناپاك شرق و غرب براى هدم اسلام و مسلمين در يكديگر گره خورده است، بايد نگذاريم
صحيفه نور ج 20 صفحه 223
كه تلاش فرزندان انقلابى مان در جبههها از بين برود. براى برپايى احكام اسلام عزيز دست اتحاد به يكديگر داده، محكم و استوار تا پيروزى اسلام حركت كنيم.
مسؤولين نظام بايد تمامى هم خود را در خدمت جنگ صرف كنند. اين روزها بايد تلاش كنيم تا تحولى عظيم در تمامى مسائلى كه مربوط به جنگ است به وجود آوريم. بايد همه براى جنگى تمام عيار عليه آمريكا و اذنابش به سوى جبهه رو كنيم. امروز ترديد به هر شكلى خيانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ، خيانت به رسولالله صلى الله عليه و آله و سلم است. اين جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنههاى نبرد، تقديم مىنمايم.
انفجار هواپيماى مسافربرى، زنگ خطرى است براى تمامى مسافرتهاى هوايى بايد با تمام وجود تلاش كنيم تا چنين صحنههاى دردناكى پيش نيايد.
اين جانب به تمامى بستگان اين فاجعه تسليت عرض نموده و خود را در غم و اندوه از دست دادن عزيزانشان شريك مىدانم. من به جناب عالى و تمام كسانى كه براى رسيدن به هدف مقدس پيروزى اسلام تلاش مىنماييد، دعا مىكنم.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 242
و نوآورىها همراهى كنيد و روح استقلال و خودكفايى را در آنان زنده نگه داريد. مبادا اساتيد و معلمينى كه به وسيله معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را كه تازه از اسارت و استعمار رهيدهاند، تحقير و سرزنش نمايند و خداى ناكرده از پيشرفت و استعداد خارجىها بت بتراشند و روحيه پيروى و تقليد و گداصفتى را در ضمير جوانان تزريق نمايند، و به جاى اين كه گفته شود كه ديگران كجا رفتند و ما كجا هستيم، به هويت انسانى خود توجه كنند و روح توانايى و راه و رسم استقلال را زنده نگه دارند. ما در شرايط جنگ و محاصره توانستهايم آن همه هنرآفرينى و اختراعات و پيشرفتها داشته باشيم، انشاءالله در شرايط بهتر زمينه كافى براى رشد استعداد و تحقيقات را در همه امور فراهم مىسازيم. مبارزه علمى براى جوانان، زنده كردن روح جستجو و كشف واقعيتها و حقيقتهاست، و اما مبارزه علمى آنان در بهترين صحنههاى زندگى و جهاد و شهادت شكل گرفته است.
و نكته ديگرى كه از باب نهايت ارادت و علاقهام به جوانان عرض مىكنم، اين است كه در مسير ارزشها و معنويات از وجود روحانيت و علماء متعهد اسلام استفاده كنيد و هيچگاه و تحت هيچ شرايطى خود را بى نياز از هدايت و همكارى آنان ندانيد. روحانيون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاريخ و در سختترين شرايط همواره با دلى پر از اميد و قلبى سرشار از عشق و محبت به تعليم و تربيت و هدايت نسلها همت گماشتهاند و هميشه پيشتاز و سپر بلاى مردم بودهاند. بر بالاى دار رفتهاند و محروميتها چشيدهاند، زندانها رفتهاند و اسارتها و تبعيدها ديدهاند و بالاتر از همه آماج طعنها و تهمتها بودهاند، و در شرايطى كه بسيارى از روشنفكران در مبارزه با طاغوت به يأس و نااميدى رسيده بودند، روح اميد و حيات را به مردم برگرداندند و از حيثيت و اعتبار واقعى مردم دفاع نمودهاند. و هماكنون نيز در هر سنگرى از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع ديگر در كنار مردمند، و در هر حادثه غمبار و مصيبتآفرينى شهداء بزرگوارى را تقديم نمودهاند.
در هيچ كشور و انقلابى جز انقلاب بعثت و رسالت و زندگى ائمه هدى - عليهمالسلام - و انقلاب اسلامى ايران سراغ نداريم كه رهبران انقلاب آن قدر آماج حملات و كينهها گردند، و اين به خاطر صداقت و امانتدارىاى است كه در وجود علماء متعهد اسلام متبلور است. مسؤوليتپذيرى در كشورى كه با محاصرهها و مشكلات اقتصادى و سياسى و نظامى مواجه است كار مشكلى است. البته روحانيون متعهد كشور ما بايد خودشان را براى فداكارىهاى بيشتر آماده كنند و در مواقع لزوم و ضرورت از آبرو و اعتبار خود براى حفظ آبروى اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده كنند، و جاى بسى سپاس و امتنان است كه ملت رشيد و دلاور ايران قدر خادمان واقعى خود را مىشناسند و فلسفه عشق و ارادت خود را به اين نهاد مقدس در يك كلمه خلاصه مىكند علما و روحانيون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقيده و هدف اسلامى ملت خيانت نكرده و نمى كنند، البته تذكر اين نكته لازم است كه در تمام نوشتهها و صحبتها هر وقت نام روحانيت را به ميان آوردهام و از آنان قدردانى نمودهام، مقصودم علماء پاك و متعهد و مبارز است، كه در هر قشرى
صحيفه نور ج 20 صفحه 243
ناپاك و غير متعهد وجود دارد و روحانيون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاك ديگر بيشتر است، و هميشه اين دسته از روحانيون مورد لعن و نفرين خدا و رسول و مردم بودهاند و ضربات اصلى را به اين انقلاب، روحانيون وابسته و مقدس ماب و دين فروش زدهاند و مىزنند و روحانيون متعهد ما همواره از اين بى فرهنگها متنفر و گريزان بودهاند.
من به صراحت مىگويم ملىگراها اگر بودند به راحتى در مشكلات و سختىها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مىكردند. و براى اين كه خود را از فشارهاى روزمره سياسى برهانند، همه كاسههاى صبر و مقاومت را يكجا مىشكستند و به همه ميثاقها و تعهدات ملى و ميهنى ادعايى خود پشت پا مىزدند. كسى تصور نكند كه ما راه سازش با جهانخواران را نمىدانيم ولى هيهات كه خادمان اسلام به ملت خود خيانت كنند! البته ما مطمئنيم كه در همين شرايط نيز آنها كه با روحانيت اصيل كينه ديرينه دارند و عقدهها و حسادتهاى خود را نمىتوانند پنهان سازند، آنان را به باد ناسزا گيرند. ولى در هر حال آن چيزى كه در سرنوشت روحانيت واقعى نيست، سازش و تسليم شدن در برابر كفر و شرك است كه اگر بندبند استخوانهايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعلههاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى مان را در جلوى ديدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز اماننامه كفر و شرك را امضا نمىكنيم.
علما و روحانيون انشاءالله به همه ابعاد و جوانب مسؤوليت خود آشنا هستند ولى از باب تذكر و تأكيد عرض مىكنم امروز كه بسيارى از جوانان و انديشمندان در فضاى آزاد كشور اسلامىمان احساس مىكنند كه مىتوانند انديشههاى خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامى بيان دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرفهاى آنان را بشنوند، و اگر بيراهه مىروند با بيانى آكنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آنها دهيد. و بايد به اين نكته توجه كنيد كه نمىشود عواطف و احساسات معنوى و عرفانى آنان را ناديده گرفت و فوراً انگ التقاط و انحراف بر نوشتههاشان زد و همه را يكباره به وادى ترديد و شك انداخت. اينها كه امروز اينگونه مسائل را عنوان مىكنند، مسلماً دلشان براى اسلام و هدايت مسلمانان مىطپد و الا داعى ندارند كه خود را با طرح اين مسائل به دردسر بيندازند. اينها معتقدند كه مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونهاى است كه خود فكر مىكنند، به جاى پرخاش و كنار زدن آنها با پدرى و الفت با آنان برخورد كنيد. اگر قبول هم نكردند مأيوس نشويد، در غير اين صورت خداى ناكرده به دام ليبرالها و ملىگراها و يا چپ و منافقين مىافتند و گناه اين كمتر از التقاط نيست. وقتى ما مىتوانيم به آينده كشور و آيندهسازان اميدوار شويم كه به آنان در مسائل گوناگون بها دهيم و از اشتباهات و خطاهاى كوچك آنان بگذريم و به همه شيوهها و اصولى كه منتهى به تعليم و تربيت صحيح آنان مىشود، احاطه داشته باشيم. فرهنگ دانشگاهها و مراكز غيرحوزهاى به صورتى است كه با تجربه و لمس واقعيتها بيشتر عادت كرده است تا فرهنگ نظرى و فلسفى، بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا ميدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسيعتر گردد.
صحيفه نور ج 20 صفحه 244
نكته ديگر اين كه من اكثر موفقيتهاى روحانيت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى در ارزش عملى و زهد آنان مىدانم و امروز هم اين ارزش نه تنها نبايد به فراموشى سپرده شود كه بايد بيشتر از گذشته به آن پرداخت. هيچ چيزى به زشتى دنياگرايى روحانيت نيست، و هيچ وسيلهاى هم نمىتواند بدتر از دنياگرايى، روحانيت را آلوده كند، چه بسا دوستان نادان يا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزىهاى بى مورد مسير زهدگرايى آنان را منحرف سازند و گروهى نيز مغرضانه يا ناآگاهانه روحانيت را به طرفدارى از سرمايهدارى و سرمايهداران متهم نمايند. در اين شرايط حساس و سرنوشتسازى كه روحانيت در مصدر امور كشور است و خطر سوء استفاده ديگران از منزلت روحانيون متصور است، بايد به شدت مواظب حركات خود بود، چه بسا افرادى از سازمانها و انجمنها و تشكيلات سياسى و غير آنها با ظاهرى صددرصد اسلامى بخواهند به حيثيت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند و حتى علاوه بر تأمين منافع خود روحانيت را رو در روى يكديگر قرار دهند. البته آن چيزى كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان به در روند، حمايت از محرومين و پابرهنههاست، چرا كه هر كسى از آن عدول كند از عدالت اجتماعى اسلام عدول كرده است. ما بايد تحت هر شرايطى خود را عهدهدار اين مسؤوليت بزرگ بدانيم و در تحقق آن اگر كوتاهى بنماييم، خيانت به اسلام و مسلمين كردهايم.
در خاتمه از پيشگاه مقدس پروردگار كه الطاف بيكران خود را بر اين ملت ارزانى داشته است تشكر و قدردانى مىكنم و از محضر مقدس بقيهالله - ارواحنا فداه - عاجزانه مىخواهيم كه ما را در مسير و هدفمان مدد و رهبرى فرمايد.
خداوند متعال به خانوادههاى شهدا صبر و اجر و به مجروحين و معلولين شفا عنايت فرمايد و اسرا و مفقودين را به وطن خويش بازگرداند، خداوندا! از تو مىخواهيم آنچه مصلحت اسلام و مسلمين است را براى ما مقدر فرمايى. انك قريب مجيب.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 245
تاريخ: 30/4/67
بيانات امام خمينى در ديدار با محسن رضايى فرمانده كل سپاه پاسداران
بسم الله الرحمن الرحيم
مسائل سياسى مربوط به جنگ را وزارت خارجه به عهده دارد، ولى مسائل جبههها را بايد نيروهاى نظامى و انتظامى و مردمى زير نظر ستاد فرماندهى كل قوا به عهده بگيرند.
همان طور كه قبلاً گفتيم ما با مردم خود با صداقت صحبت مىكنيم. ما در چهارچوب قطعنامه 598 به صلحى پايدار فكر مىكنيم و اين به هيچ وجه تاكتيك نيست، ولى سلحشوران ارتش اسلام بايد خود را آماده كنند كه اگر دشمن دست به حملاتى زد، جواب مناسبى به آن بدهند.
فرزندان انقلابىام! توجه كنيد كه امروز روز حضور گسترده در جبهههاست، فكر نكنيد كه ديگر جنگ تمام شده است، خود را مسلح به سلاح ايمان و جهاد كنيد، بر دشمن غدار رحم جايز نيست و اينها تمام حرفهايشان يك فريب است. ما خواستيم به دنيا ثابت كنيم كه صدام معتقد به مجامع بينالمللى نيست و ما تا قبول قطعنامه از سوى عراق جواب دشمنان اسلام را در جبههها خواهيم داد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 247
تاريخ: 6/5/67
لوح دستخط امام خمينى به فرماندهان و خلبانان شجاع نيروى هوايى و هوانيروز
بسم الله الرحمن الرحيم
توسط تيمسار سرتيپ ستارى فرمانده محترم نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران و تيمسار سرتيپ دوم انصارى فرمانده هوانيروز ارتش جمهورى اسلامى ايران
خلبانان عزيز و قهرمان نيروى هوايى جمهورى اسلامى ايران و خلبانان دلير و شجاع هوانيروز
اينجانب از زحمات طاقت فرساى شما و تمامى افراد متعهد و دلسوزى كه به نحوى از انحاء در آمادگىهاى پروازها دست دارند، تشكر مىنمايم. شما در طول جنگ تحميلى بخصوص در شرايط حساس امروز از رزمندگان صحنههاى نبرد و ميهن اسلامى مان با تمام توان دفاع نموده و مىنماييد.
شجاعت شما دل تمامى ميهن دوستان و اسلام باوران را شاد كرده است. شما در صحنههاى سخت كارزار به دشمنان ميهن عزيزمان آموختيد كه ديگر خيال تعرض به كشورمان و مكتب حيات بخش هم ميهنانمان را ننمايند.
اينجانب دست يكايك شما را مىفشارم و از صميم جان به شما دعا مىكنم. خدا يار و نگهدارتان باد. به اميد پيروزى رزمندگان اسلام بر كفر جهانى.
و السلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 227
تاريخ: 29/4/67
پيام به مناسبت سالگرد كشتار خونين در مكه و قبول قطعنامه 598
بسم الله الرحمن الرحيم
لقد صدقالله رسوله الرءيا بالحق لتدخلن المسجد الحرام انشاءالله امنين.
على رغم گذشت يك سال از كشتار فجيع و بىرحمانه حجاج بىدفاع و زايران مومن و موحد به وسيله نوكران آمريكا و سفاكان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حيرتند. آل سعود با كشتن ميهمانان خدا و به خاك و خون كشيدن بهترين بندگان حق، نه تنها حرم را، كه جهان اسلام را آلوده به خون شهيدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.
مسلمانان جهان در سال گذشته براى اولين بار عيد قربان را با شهادت فرزندان ابراهيم عليهالسلام كه دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند در مسلخ عشق و در مناى رضايت حق جشن گرفتند، و بار ديگر آمريكا و آل سعود بر خلاف راه و رسم آزادگى، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهيد، از جانبازان بى پناه ما كشتهها گرفتند و در آخرين لحظات نيز با ناجوانمردى و قساوت بر پيكر نيمهجان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشكيده مظلومان ما تازيانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه كسانى و از چه گناهى؟ انتقام از كسانى كه از خانه خويش به سوى خانه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند! انتقام از كسانى كه سالها كولهبار امانت و مبارزه را بر دوش كشيده بودند! انتقام از كسانى كه همچون ابراهيم عليهالسلام از بت شكنى برمى گشتند! شاه را شكسته بودند! شوروى و آمريكا را شكسته بودند! كفر و نفاق را خرد كرده بودند! همانها كه پس از طى آن همه راهها با فرياد: اذن فى الناس بالحج ياتوك رجالا . پابرهنه و سربرهنه آمده بودند تا ابراهيم را خوشحال كنند، به ميهمانى خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدايند. و عطش خويش را در زلال مناسك حج بر طرف نمايند و با توانى بيشتر مسؤوليت پذير گردند و در سير و صيرورت ابدى خود نه تنها در ميقات حج، كه در ميقات عمل نيز لباس و حجاب پيوستگى و دلبستگى به دنيا را از تن به در آورند. همانها كه براى نجات محرومان و بندگان خدا راحتى راحت طلبان را بر خود حرام و محرم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم كردند تا نه تنها بنده زر خريد آمريكا و شوروى نباشند كه زير بار هيچ كس جز خدا نروند. آمده بودند كه دوباره به محمد صلى الله عليه و آله و سلم بگويند كه از مبارزه خسته نشدهاند و به خوبى مىدانند كه ابى سفيان و ابى لهب و ابى جهل براى انتقام در كمين نشستهاند و با خود مىگويند: مگر هنوز لات و
صحيفه نور ج 20 صفحه 228
هبل در كعبهاند؟ آرى، خطرناك تر از آن بتها، اما در چهره و فريبى نو.
آنها مىدانند كه امروز حرم، حرم است اما نه براى ناس، كه براى آمريكا، و كسى كه به آمريكا لبيك نگويد و به خداى كعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زايرانى كه همه ذرات وجود و همه حركات و سكنات انقلابشان مناسك ابراهيم را زنده كرده است! و حقيقتاً مىرود تا فضاى كشور و زندگى خويش را با آواى دلنشين لبيك، اللهم لبيك معطر سازد.
آرى در منطق استكبار جهانى هر كه بخواهد برائت از كفر و شرك را پياده كند متهم به شرك خواهد شد، و مفتىها و مفتى زادگان اين نوادگان بلعم باعورا ها به قتل و كفر او حكم خواهند داد. بالاخره در تاريخ اسلام مىبايست آن شمشير كفر و نفاقى كه در لباس دروغين احرام يزيديان و جيره خواران بنى اميه عليهم لعنهالله براى نابودى و قتل بهترين فرزندان راستين پيامبر اسلام يعنى حضرت ابى عبدالله الحسين عليهالسلام و ياوران با وفاى او پنهان شده بود، مجدداً از لباس همان ميراث خواران بنى سفيان به درآيد و گلوى پاك و مطهر ياوران حسين عليهالسلام را در آن هواى گرم، در كربلاى حجاز و در قتلگاه خرم پاره كند و همان اتهاماتى را كه يزيديان به فرزندان راستين اسلام زدند و آنان را خارجى و ملحد و مشرك و مهدورالدم معرفى كردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند كه انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمريكا و آل سعود برطرف خواهيم ساخت و داغ و حسرت حلاوت اين جنايت بزرگ را بر دلشان خواهيم نهاد، و با برپايى جشن پيروزى حق بر جنود كفر و نفاق و آزادى كعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهيم شد.
اما زايران كشورها كه يقيناً با كنترل و ارعاب دولت و حكومتهايشان به مكه سفر كردهاند، جاى دوستان و برادران و حاميان و همسنگران واقعى خود را در ميان خود خالى خواهند يافت. آل سعود براى پرده پوشى جنايات هولناك سال گذشته خود و همچنين توجيه صدعن سبيلالله و منع حجاج ايرانى از ورود به حج، زايران را زير بمباران شديد تبليغات خود قرار خواهد داد، و آخوندهاى دربارى و مفتىهاى خود فروخته لعنهالله عليهم در كشورهاى اسلامى خصوصاً حجاز توسط رسانهها و مطبوعات دست به نمايشها و سخنرانىها زده و عرصه را بر تفكر و تحقيق زايران در باره فهم و درك فلسفه واقعى حج و نيز پى بردن به ماجراى از پيش طراحى شده شيطان بزرگ در قتل ميهمانان خدا، تنگ خواهند نمود و مسلم در چنين شرايطى رسالت زايران بسيار سنگين است. بزرگترين درد جوامع اسلامى اين است كه هنوز فلسفه واقعى بسيارى از احكام الهى را درك نكردهاند، و حج با آن همه راز و عظمتى كه دارد هنوز به صورت يك عبادت خشك و يك حركت بى حاصل و بى ثمر باقى مانده است.
يكى از وظايف بزرگ مسلمانان پى بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا براى هميشه بايد بخشى از امكانات مادى و معنوى خود را براى برپايى آن صرف كنند. چيزى كه تا به حال از ناحيه ناآگاهان و يا تحليل گران مغرض و يا جيرهخواران به عنوان فلسفه حج ترسيم شده است، اين
صحيفه نور ج 20 صفحه 229
است كه حج يك عبادت دست جمعى و يك سفر زيارتى سياحتى است. به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد و با چه كيفيت در مقابل جهان سرمايهدارى و كمونيسم ايستاد! به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند! به حج چه كه بايد براى فشارهاى روحى و جسمى مسلمانان چارهانديشى نمود! به حج چه كه مسلمانان بايد به عنوان يك نيروى بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمايى كنند! به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومتهاى وابسته بشوراند، بلكه حج همان سفر تفريحى براى ديدار از قبله و مدينه است و بس! و حال آن كه حج براى نزديك شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حركات و اعمال و لفظها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك، انسان به خدا نمى رسد. حج كانون معارف الهى است كه از آن محتواى سياست اسلام را در تمامى زواياى زندگى بايد جستجو نمود، حج پيامآور و ايجاد و بناى جامعهاى به دور از رذايل مادى و معنوى است، حج تجلى و تكرار همه صحنههاى عشقآفرين زندگى يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست، و مناسك حج مناسك زندگى است و از آن جا كه جامعه امت اسلامى از هر نژاد و مليتى بايد ابراهيمى شود تا به خيل امت محمد صلى الله عليه و آله و سلم پيوند خورد و يكى گردد و يد واحده شود، حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگى توحيدى است. حج عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مادى و معنوى مسلمانان است. حج بسان قرآن است كه همه از آن بهرهمند مىشوند ولى انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت اسلامى اگر دل به درياى معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياستهاى اجتماعى آن نترسند. از صدف اين دريا، گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت، ولى چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد، كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است، و به همان اندازهاى كه آن كتاب زندگى و كمال و جمال در حجابهاى خود ساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرا آفرينش در دل خروارها خاك كج فكرىهاى ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت و زندگى و فلسفه زندگى ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است، حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتى كه ميليونها مسلمان هر سال به مكه مىروند و پا جاى پاى پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر مىگذارند، ولى هيچ كس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد عليهمالسلام كه بودند و چه كردند، هدفشان چه بود، از ما چه خواستهاند؟ گويى به تنها چيزى كه فكر نمى شود به همين است. مسلم حج بى روح و بى تحرك و قيام، حج بى برائت، حج بى وحدت و حجى كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد، حج نيست، خلاصه همه مسلمانان بايد در تجديد حيات حج و قرآن كريم و باز گرداندن اين دو به صحنههاى زندگى شان كوشش كنند و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسيرهاى صحيح و واقعى از فلسفه حج همه بافتهها و تافتههاى خرافاتى علماء دربارى را به دريا بريزند.
اما آنچه زايران عزيز بايد بدانند اين كه آمريكا و آل سعود حادثه مكه را يك مبارزه فرقهاى و نزاع قدرت ميان شيعه و سنى ترسيم نموده و ايران و رهبران آن را به عنوان كسانى كه هوس رسيدن به
صحيفه نور ج 20 صفحه 230
يك امپراطورى بزرگ را در سر مىپرورانند معرفى مىكنند، تا بسيارى از كسانى كه از مسير حوادث سياسى جهان اسلام و نقشههاى شوم جهانخواران بى خبرند، تصور كنند كه فرياد برائت ما از مشركين و مبارزه ما براى كسب آزادى ملتها و در مسير كسب قدرت سياسى مان و گسترش قلمرو جغرافياى حكومت اسلامى است. البته براى ما و همه انديشمندان و محققانى كه از نيات پليد تشكيلات آل سعود باخبرند، جاى تعجب نيست كه به ايران و حكومتى كه از بدو پيروزى تا به حال فرياد وحدت مسلمين را سر داده است و در همه حوادث جهان اسلام خود را شريك غم و شادى مسلمانان مىداند، تهمت افتراق و جدايى مسلمانان را بزنند، و يا بالاتر از آن، زايرانى را كه به عشق زيارت مرقد پيامبر و حرم امن الهى به حجاز رفتهاند به لشكركشى و تشكل براى تصرف كعبه و آتش زدن حرم خدا و تخريب مدينه پيامبر متهم نمايند، و دليل و مدرك اين كار را حضور پاسداران و نظاميان و مسؤولين كشورمان در مراسم حج ذكر كنند، آرى، در منطق آل سعود نظامى و پاسدار كشور اسلامى بايد با حج بيگانه باشد، و اين گونه سفرها براى مسؤولين كشورى و لشكرى تعجبآور و توطئهانگيز مىشود، از نظر استكبار، مسؤولين كشورهاى اسلامى بايد به فرنگ بروند، آنها را به حج چه كار! دست نشاندگان آمريكا آتش زدن پرچم آمريكا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروى و آمريكا و اسرائيل را به حساب دشمنى با خدا و قرآن و پيامبر گذاشتهاند و نيز مسؤولين و نظاميان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفى كردهاند.
واقعيت اين است كه دول استكبارى شرق و غرب و خصوصاً آمريكا و شوروى عملاً جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينه سياسى تقسيم كردهاند. در بخش آزاد جهان، اين ابرقدرتها هستند كه هيچ مرز و حد و قانونى نمى شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگى ملتها را امرى ضرورى و كاملاً توجيه شده و منطقى و منطبق با همه اصول و موازين خودساخته و بينالمللى مىدانند. اما در بخش قرنطينه سياسى كه متأسفانه اكثر ملل ضعيف عالم و خصوصاً مسلمانان در آن محصور و زندانى شدهاند، هيچ حق حيات و اظهار نظرى وجود ندارد، همه قوانين و مقررات و فرمولها همان قوانين ديكته شده و دلخواه نظامهاى دست نشاندگان و در بر گيرنده منافع مستكبران خواهد بود و متأسفانه اكثر عوامل اجرايى اين بخش همان حاكمان تحميل شده يا پيروان خطوط كلى استكبارند كه حتى فرياد زدن از درد را نيز در درون اين حصارها و زنجيرها جرم و گناهى نابخشودنى مىدانند، و منافع جهانخواران ايجاب مىكند كه هيچ كس حق گفتن كلمهاى كه بوى تضعيف آنان را بدهد يا خواب راحت آنان را آشفته كند ندارد. و از آن جا كه مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بيان مصيبتهايى را كه حاكمان كشورشان بر آنها تحميل كردهاند را ندارند، بايد بتوانند در حرم امن الهى مصايب و دردهايشان را با كمال آزادى بيان كنند تا ساير مسلمانان براى رهايى آنان چارهاى بينديشند. لذا ما بر اين مطلب پافشارى و اصرار مىكنيم كه مسلمانان، حداقل در خانه خدا و حرم امن الهى، خود را از تمامى قيد و بندهاى ظالمان آزاد ببينند و در يك مانور بزرگ از چيزى كه از آن متنفرند اعلام برائت كنند و از هر وسيلهاى براى رهايى خود استفاده نمايند.
صحيفه نور ج 20 صفحه 232
حكومت آل سعود مسؤوليت كنترل زايران خانه خدا را به عهده گرفته است و اين جاست كه با اطمينان مىگوييم كه حادثه مكه جداى از سياست اصولى جهانخواران در قلع و قمع مسلمانان آزاده نيست. ما با اعلام برائت از مشركين تصميم بر آزادى انرژى متراكم جهان اسلام داشته و داريم، و به يارى خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزى اين كار صورت خواهد گرفت. و انشاءالله روزى همه مسلمانان و دردمندان عليه ظالمين جهان فرياد زنند و اثبات كنند كه ابرقدرتها و نوكران و جيرهخوارانشان از منفورترين موجودات جهان هستند.
كشتار زايران خانه خدا توطئهاى براى حفظ سياستهاى استكبار و جلوگيرى از نفوذ اسلام ناب محمدى صلىالله عليه و آله و سلم است. و كارنامه سياه و ننگين حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكر نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.
پيامبر اسلام نيازى به مساجد اشرافى و منارههاى تزييناتى ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است كه متأسفانه با سياستهاى غلط حاكمان دست نشانده به خاك مذلت نشستهاند. مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقههاى مسلمين را در طول حيات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زايران خانه خدا را فراموش مىكنند؟ مگر مسلمانان نمى بينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شدهاند كه از يك طرف اسلام اشرافيت، اسلام ابوسفيان، اسلام ملاهاى كثيف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بى شعور حوزههاى علمى و دانشگاهى اسلام ذلت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فريب و سازش و اسارت، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايهداران بر مظلومين و پابرهنهها و در يك كلام اسلام آمريكايى را ترويج مىكنند و از طرف ديگر سر بر آستان سرور خويش، آمريكاى جهانخوار مىگذارند.
مسلمانان نمى دانند اين درد را به كجا ببرند كه آل سعود و خادمالحرمين به اسرائيل اطمينان مىدهد كه ما اسلحه خودمان را عليه شما به كار نمى بريم و براى اثبات حرف خود با ايران قطع رابطه مىكنند. واقعاً چقدر بايد رابطه سران كشورهاى اسلامى با صهيونيستها گرم و صميمى شود تا در كنفرانس سران كشورهاى اسلامى مبارزه صورى و ظاهرى هم با اسرائيل از دستور كار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر اينها يك جو غيرت و حميت اسلامى و عربى داشتند، حاضر به يك چنين معامله كثيف سياسى و خودفروشى و وطن فروشى نمى شدند.
آيا اين حركات براى جهان اسلام شرمآور نيست؟ و تماشاچى شدن گناه و جرم نمى باشد؟ آيا از مسلمانان كسى نيست تا بپاخيزد و اين همه ننگ و عار را تحمل نكند؟ راستى ما بايد بنشينيم تا سران كشورهاى اسلامى احساسات يك ميليارد مسلمان را ناديده بگيرند و صحه بر آن همه فجايع صهيونيستها بگذارند و دوباره مصر و امثال آنان را به صحنه بياورند؟ حال، مسلمانان باور مىكنند كه زايران ايرانى براى اشغال خانه خدا و حرم پيامبر قيام كردهاند و مىخواستند كعبه را دزديده به قم ببرند؟ اگر مسلمانان جهان باور كردهاند كه سران آنها دشمنان واقعى آمريكا و شوروى و اسرائيل هستند، تبليغات آنان هم در مورد ما را باور مىكنند.
صحيفه نور ج 20 صفحه 232
البته ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجى و بينالملل اسلامى مان بارها اعلام نمودهايم كه در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم، حال اگر نوكران آمريكا نام اين سياست را توسعهطلبى و تفكر تشكيل امپراطورى بزرگ مىگذارند، از آن باكى نداريم و استقبال مىكنيم. ما در صدد خشكانيدن ريشههاى فاسد صهيونيزم، سرمايهدارى و كمونيزم در جهان هستيم، ما تصميم گرفتهايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ نظامهايى را كه بر اين سه پايه استوار گرديدهاند نابود كنيم و نظام اسلام رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را در جهان استكبار ترويج نماييم، و دير يا زود ملتهاى در بند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باجخواهى و مصونيت كارگزاران آمريكايى حتى اگر با مبارزه قهرآميز هم شده باشد جلوگيرى مىكنيم. انشاءالله ما نخواهيم گذاشت از كعبه و حج، اين منبر بزرگى كه بر بلنداى بام انسانيت بايد صداى مظلومان را به همه عالم منعكس سازد و آواى توحيد را طنين اندازد، صداى سازش با آمريكا و شوروى و كفر و شرك نواخته شود. و از خدا مىخواهيم كه اين قدرت را به ما ارزانى دارد كه نه تنها از كعبه مسلمين كه از كليساهاى جهان نيز ناقوس مرگ آمريكا و شوروى را به صدا درآوريم. مسلمانان جهان و محرومين سراسر گيتى از اين برزخ بى انتهايى كه انقلاب اسلامى ما براى همه جهانخواران آفريده است، احساس غرور و آزادى كنند و آواى آزادى و آزادگى را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخمهاى خود مرهم گذارند، كه دوران بن بست و نااميدى و تنفس در منطقه كفر به سر آمده است و گلستان ملتها رخ نموده است. و اميدوارم همه مسلمانان شكوفههاى آزادى و نسيم عطر بهارى و طراوت گلهاى محبت و عشق و چشمهسار زلال جوشش اراده خويش را نظاره كنند، همه بايد از مرداب و باتلاق و سكوت و سكونى كه كارگزاران سياست آمريكا و شوروى بر آن تخم مرگ و اسارت پاشيدهاند، به درآييم و به سوى دريايى كه زمزم از آن جوشيده است روانه شويم و پرده كعبه و حرم خدا را كه به دست نامحرمان نجس آمريكا و آمريكازادهها آلوده شده است با اشك چشم خويش شستشو دهيم.
مسلمانان تمامى كشورهاى جهان! از آن جا كه شما در سلطه بيگانگان گرفتار مرگ تدريجى شدهايد بايد بر وحشت از مرگ غلبه كنيد و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبى كه حاضرند خطوط جبهه كفر را بشكنند استفاده نماييد، به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشيد بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايى از بردگى و يورش به دشمنان اسلام باشيد كه عزت و حيات در سايه مبارزه است و اولين گام در مبارزه، اراده است و پس از آن تصميم بر اين كه سيادت كفر و شرك جهانى خصوصاً آمريكا را بر خود حرام كنيد. ما در مكه باشيم يا نباشيم دل و روحمان با ابراهيم و در مكه است. دروازههاى مدينهالرسول را به روى ما ببندند يا بگشايند، رشته محبتمان با پيامبر هرگز پاره و سست نمى شود، به سوى كعبه نماز مىگزاريم و به سوى كعبه مىميريم. و خدا را سپاس مىگزاريم كه در ميثاقمان با خداى كعبه پايدار ماندهايم و پايههاى برائت از مشركين را با خون هزاران هزار شهيد از عزيزانمان بنيان نهادهايم و منتظر هم نماندهايم كه حاكمان بى شخصيت بعض كشورهاى اسلامى و
صحيفه نور ج 20 صفحه 233
غيراسلامى از حركت ما پشتيبانى كنند. ما مظلومين هميشه تاريخ، محرومان و پابرهنگانيم، ما غير از خدا كسى را نداريم و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم بر نمىداريم. جمهورى اسلامى ايران از مسلمانان آزاده جهان كه على رغم اختناق سياسى حاكم بر آنها با ترتيب كنفرانسها و مصاحبهها و سخنرانىها، پرده از اسرار جنايت بار آمريكا و آل سعود برداشتند و مظلوميت ما را به دنيا نشان دادند تشكر مىنمايد. مسلمانان بايد بدانند تا زمانى كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدم مىشود. و هر روز شيطان بزرگ يا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثهاى را به وجود مىآورند. راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اكنون اگر آمريكا يك كشور اسلامى را به بهانه حفظ منافع خويش با خاك يكسان كند، چه كسى جلوى او را خواهد گرفت؟ پس راهى جز مبارزه نمانده است و بايد چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً آمريكا را شكست، و الزاماً يكى از دو راه را انتخاب نمود: يا شهادت يا پيروزى، كه در مكتب ما هر دوى آنها پيروزى است كه انشاءالله خداوند قدرت شكستن چهارچوب سياستهاى حاكم و ظالم جهانخواران و نيز جسارت ايجاد داربستهايى بر محور كرامت انسانى را به همه مسلمين عطا فرمايد و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوكت همراهى نمايد.
بعضى افراد تا قبل از حادثه تلخ و شيرين حج در سال گذشته، فلسفه اصرار جمهورى اسلامى ايران را بر راهپيمايى برائت از مشركين به خوبى درك نكرده بودند و از خود و ديگران سؤال مىكردند كه در سفر حج و در آن هواى گرم چه ضرورتى به راهپيمايى و فرياد مبارزه است و اگر هم فرياد برائت از مشركين هم سر داده شود، چه ضررى متوجه استكبار مىشود؟ و چه بسا افراد سادهدلى تصور مىكردند كه دنياى به اصطلاح متمدن جهانخواران نه تنها تاب تحمل اين گونه مسائل سياسى را خواهد داشت، كه به مخالفان خود حتى بيش از اين هم اجازه حيات و تظاهرات و راهپيمايى خواهند داد، و دليل اين مدعا اجازه راهپيمايىهايى است كه در كشورهاى به اصطلاح آزاد غرب داده مىشود. ولى اين مسأله بايد روشن باشد كه آن گونه راهپيمايىها هيچ گونه ضررى براى ابرقدرت و قدرتها ندارد. راهپيمايى مكه و مدينه است كه بسته شدن شيرهاى نفت عربستان را به دنبال دارد، راهپيمايىهاى برائت در مكه و مدينه است كه به نابودى سرسپردگان شوروى و آمريكا ختم مىشود، و درست به همين جهت است كه با كشتار دست جمعى زنان و مردان آزاده از آن جلوگيرى مىشود، و در پناه همين برائت از مشركين است كه حتى ساده دلان مىفهمند كه نبايد سر بر آستان شوروى و آمريكا نهاد. ملت عزيز و دلاور ايران مطمئن باشند كه حادثه مكه منشاء تحولات بزرگى در جهان اسلام زمينه مناسبى براى ريشهكن شدن نظامهاى فاسد كشورهاى اسلامى و طرد روحانى نماها خواهد بود. و با اين كه بيشتر از يك سال از حماسه برائت از مشركان نگذشته است، عطر خونهاى پاك شهداى عزيز ما در تمامى جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصى نقاط عالم مشاهده مىكنيم. حماسه مردم فلسطين يك پديده تصادفى نيست، آيا دنيا تصور مىكند كه اين حماسه را چه كسانى سرودهاند و هم
صحيفه نور ج 20 صفحه 234
اكنون مردم فلسطين به چه آرمانى تكيه كردهاند كه بى محابا و با دست خالى در برابر حملات وحشيانه صهيونيستها مقاومت مىكنند؟ آيا تنها آواى وطن گرايى است كه از وجود آنان دنيايى از صلابت آفريده است؟ آيا از درخت سياست بازان خودفروخته است كه بر دامن فلسطينيان ميوه استقامت و زيتون نور و اميد مىريزد؟ اگر اين چنين بود، اينها كه سالهاست در كنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خوردهاند! شكى نيست كه اين آواى الله اكبر است، اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه را و در بيتالمقدس غاصبين را به نوميدى كشاند. و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج، دوشادوش خواهران و برادران ايرانى خود فرياد رساى آزادى قدس را سر داد و مرگ بر آمريكا، شوروى و اسرائيل گفت، و بر همان بستر شهادتى كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد، او نيز نثار خون و به رسم شهادت آرميد.آرى، فلسطينى راه گم كرده خود را از راه برائت ما يافت و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاى آهنين فرو ريخت و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد و چطور خواب بنى اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت، و دوباره كوكب دريه فلسطين از شجره مباركه لاشرقيه و لاغربيه ما برافروخت. و امروز به همان گونه كه فعاليتهاى وسيعى در سراسر جهان براى به سازش كشيدن ما با كفر و شرك در جريان است، براى خاموش كردن شعلههاى خشم ملت مسلمان فلسطين نيز به همان شكل ادامه دارد و اين تنها يك نمونه از پيشرفت انقلاب است. و حال آن كه معتقدين به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما اينها را سرمايههاى بالقوه انقلاب خود تلقى مىكنيم، و هم آنهايى كه با مركب خون طومار حمايت از ما را امضا مىكنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبيك مىگويند و به يارى خداوند كنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت.
امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنهها و مرفهين بى درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزيزانى كه در سراسر جهان كولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نمودهاند، مىبوسم و سلام و درودهاى خالصانه خود را به همه غنچههاى آزادى و كمال نثار مىكنم و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مىكنم خداوند آثار و بركات معنويت شما را به جهان صادر نموده است، و قلبها و چشمان پرفروغ شما كانون حمايت از محرومان شده است، و شراره كينه انقلابىتان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه مىدانيم كه كشور ما در حال جنگ و انقلاب، سختىها و مشكلاتى را تحمل كرده و كسى مدعى آن نيست كه طبقات محروم و ضعيف و كمدرآمد و خصوصاً اقشار كارمند و ادارى در تنگناى مسائل اقتصادى نيستند، ولى آن چيزى كه همه مردم ما فراتر از آن را فكر مىكنند، مسأله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ايران ثابت كردهاند كه تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شكست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت. ملت شريف ايران هميشه در مقابل شديدترين حملات تمامى جهان كفر عليه اصول انقلاب خويش مقاومت كرده است كه در اين جا مجال ذكر همه آنها نيست.
صحيفه نور ج 20 صفحه 235
آيا ملت دلاور ايران در مقابل جنايات متعدد آمريكا در خليج فارس اعم از حمايت نظامى و اطلاعاتى به عراق و حمله به سكوهاى نفتى و كشتىها و قايقها و سرنگونى هواپيماى مسافربرى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت ايران در جنگ ديپلماسى شرق و غرب عليه خود و ايجاد بازىهاى سياسى مجامع بين المللى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت شجاع ايران در مقابل جنگ اقتصادى، تبليغاتى، روانى و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشك باران مناطق مسكونى و بمبارانهاى مكرر شيميايى عراق در ايران و حلبچه مقاومت نكرده است؟ آيا ملت عزيز ايران در مقابل توطئه منافقين و ليبرالها و زراندوزى و احتكار سرمايهداران و حيله مقدس مابان مقاومت نكرده است؟ آيا همه اين حوادث و جريانات براى ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟ كه اگر نبود حضور مردم، هر يك از اين توطئهها مىتوانست به اصول نظام ضربه بزند كه خدا را سپاس مىگزاريم كه ملت ايران را موفق نمود تا با قامتى استوار به رسالت خود عمل كند و صحنهها را ترك نگويد.
ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقى و راستين ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دريافتهاند كه مبارزه با رفاهطلبى سازگار نيست و آنها كه تصور مىكنند مبازره در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايهدارى و رفاهطلبى منافات ندارد، با الفباى مبارزه بيگانهاند. و آنهايى هم كه تصور مىكنند سرمايهداران و مرفهان بى درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مىشوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مىكنند، آب در هاون مىكوبند. بحث مبارزه و رفاه، بحث قيام و راحت طلبى، بحث دنياخواهى و آخرت جويى دو مقولهاى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند، و تتها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بى بضاعت، گردانندگان و بر پادارندگان واقعى انقلابها هستند. ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم. مسؤولين نظام ايران انقلابى بايد بدانند كه عدهاى از خدابى خبر براى از بين بردن انقلاب، هر كس را كه بخواهد براى فقرا و مستمندان كار كند و راه اسلام و انقلاب را بپيمايد فوراً او را كمونيست و التقاطى مىخوانند. از اين اتهامات نبايد ترسيد، بايد خدا را در نظر داشت و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضايت خدا و كمك به فقرا به كار گرفت و از هيچ تهمتى نترسيد. آمريكا و استكبار در تمامى زمينهها افرادى را براى شكست انقلاب اسلامى در آستين دارند. در حوزهها و دانشگاهها مقدس نماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كردهام، اينان با تزويرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مىكنند، اينها با قيافههاى حق به جانب و طرفدار دين و ولايت، همه را بى دين معرفى مىكنند، بايد از شر اينها به خدا پناه بريم. و همچنين كسانى ديگر كه بدون استثنا به هر چه روحانى و عالم است حمله مىكنند و اسلام آنها را اسلام آمريكايى معرفى مىنمايند، راهى بس خطرناك را مىپويند كه خداى ناكرده به شكست اسلام ناب محمدى منتهى مىشود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرين قطره خون دفاع خواهيم كرد.
امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ
صحيفه نور ج 20 صفحه 236
اسلامى رونق و زرق و برق كاخهاى سفيد و سرخ را از بين خواهند برد، امروز خمينى آغوش و سينه خويش را براى تبرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشكهاى دشمنان باز كرده است، و همچون همه عاشقان شهادت، براى درك شهادت روزشمارى مىكند. جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمى شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادى مان، بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم، انشاءالله ملت بزرگ ايران با پشتيبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختىهاى جنگ را به شيرينى شكست دشمنان خدا در دنيا جبران مىكند، و چه شيرينى بالاتر از اين كه ملت بزرگ ايران مثل يك صاعقه بر سر آمريكا فرود آمده است! چه شيرينى بالاتر از اين كه ملت ايران سقوط اركان و كنگرههاى نظام ستمشاهى را نظاره كرده است و شيشه حيات آمريكا را در اين كشور شكسته است! و چه شيرينى بالاتر از اين كه مردم عزيزمان ريشههاى نفاق و ملى گرايى و التقاط را خشكانيدهاند! و انشاءالله شيرينى تمام ناشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشيد. نه تنها كسانى كه تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پيش رفتهاند، بلكه آنهايى كه در پشت جبهه با نگاه محبت بار و با دعاى خير خود جبهه را تقويت نمودهاند، از مقام عظيم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره بردهاند. خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسين عليهالسلام!
اذناب آمريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مسألهاى نيست كه بشود با پيروزى يا شكست در صحنههاى نبرد مقايسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگى و سير و سلوك در عالم معنويت است، نبايد شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض شهادت فرزندان اسلام، تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد، تمامى اينها خيالات باطل ملى گراهاست و ما هدفمان بالاتر از آن است. ملى گراها تصور نمودند ما هدفمان پياده كردن اهداف بينالملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است، ما مىگوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم، ما تصميم داريم پرچم لا اله الا الله را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم. پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسيجىام! و اى نيروهاى مردمى! هرگز از دست دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مكانى را با غرور و شادى بيان نكنيد كه اينها در برابر هدف شما به قدرى ناچيزند كه تمامى دنيا در مقايسه با آخرت.
پدران و مادران و همسران و خويشاوندان شهدا، اسرا، مفقودين و معلولين ما توجه داشته باشند كه هيچ چيزى از آنچه فرزندان آنان به دست آوردهاند كم نشده است. فرزندان شما در كنار پيامبر اكرم و ائمه اطهارند، پيروزى و شكست براى آنها فرقى ندارد. امروز روز هدايت نسلهاى آينده است، كمربندهاتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است. امروز روزى است كه خدا اين گونه خواسته است و ديروز خدا آن گونه خواسته بود و فردا انشاءالله روز پيروزى جنود حق خواهد بود، ولى خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعيم و ما تابع امر خداييم و به همين دليل طالب شهادتيم و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غير خدا نمى رويم. البته براى اداى تكليف همه ما موظفيم كه كارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترين وجه و با درايت و دقت انجام دهيم.
صحيفه نور ج 20 صفحه 237
همه مىدانند كه ما شروع كننده جنگ نبودهايم، ما براى حفظ موجوديت اسلام در جهان تنها از خود دفاع كردهايم و اين ملت مظلوم ايران است كه همواره مورد حمله جهانخواران بوده است، و استكبار از همه كمينگاههاى سياسى و نظامى و فرهنگى و اقتصادى خود به ما حمله كرده است. انقلاب اسلامى ما تاكنون كمينگاه شيطان و دام صيادان را به ملتها نشان داده است. جهانخواران و سرمايهداران و وابستگان آنان توقع دارند كه ما شكسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره كنيم و هشدار ندهيم، و حال آن كه اين وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامى ماست كه در سراسر جهان صلا زنيم كه اى خواب رفتگان! اى غفلت زدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانههاى گرگ، منزل گرفتهايد. برخيزيد كه اين جا جاى خواب نيست! و نيز فرياد كشيم! سريعاً قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست! آمريكا و شوروى در كمين نشستهاند و تا نابودى كاملتان از شما دست بر نخواهند داشت. راستى اگر بسيج جهانى مسلمين تشكيل شده بود، كسى جرات اين همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم داشت؟
امروز يكى از افتخارات بزرگ ملت ما اين است كه در برابر بزرگترين نمايش قدرت و آرايش ناوهاى جنگى آمريكا و اروپا در خليج فارس صف آرايى نمود. و اين جانب به نظامهاى آمريكايى و اروپايى اخطار مىكنم كه تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفتهايد از خليج فارس بيرون رويد، و هميشه اين گونه نيست كه هواپيماهاى مسافربرى ما توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود، كه ممكن است فرزندان انقلاب ناوهاى جنگى شما را به قعر آبهاى خليج فارس بفرستند.
به دولتها و حكومتهاى منطقه خصوصاً به عربستان و كويت مىگويم كه همه شما در ماجراجويىها و جناياتى كه آمريكا مىآفريند شريك جرم خواهيد بود، و ما تا به حال از اين كه همه منطقه در كام آتش و خون و بىثباتى كامل غوطهور نشود، دست به عملى نزدهايم، ولى حركات جنونآميز ريگان مطمئناً حوادث غير منتظره و عواقب خطرناكى را بر همه تحميل مىكند. شما اطمينان داشته باشيد كه در اين برگ جديد بازندهايد، خودتان و كشور و مردم اسلامى را در برابر آمريكا اين قدر ذليل و ناتوان نكنيد، اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد.
بحمدالله از بركت انقلاب اسلامى ايران دريچههاى نور و اميد به روى همه مسلمانان جهان باز شده است و مىرود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودى را بر سر همه مستكبران فرو ريزد. نكته مهمى كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم، اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كى و تا كجا ما را تحمل مىكنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويتها و ارزشهاى معنوى و الهى مان نمى شناسند، به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما بر نمى دارند مگر اين كه شما را از دينتان برگردانند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيستها و آمريكا و شوروى در تعقيبمان خواهند بود تا هويت دينى و شرافت مكتبىمان را لكهدار نمايند. بعضى مغرضين ما را به اعمال سياسى نفرت و كينهتوزى در مجامع جهانى توصيف و مورد شماتت قرار مىدهند و با دلسوزىهاى
صحيفه نور ج 20 صفحه 238
بى مورد و اعتراضهاى كودكانه مىگويند: جمهورى اسلامى سبب دشمنىها شده است و از چشم غرب و شرق و اياديشان افتاده است، كه چه خوب است اين سوال پاسخ داده شود كه ملتهاى جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ايران در چه زمانى نزد غربىها و شرقىها احترام و اعتبار داشتهاند كه امروز بى اعتبار شدهاند!
آرى اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامى و انقلابى خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين عليهمالسلام را با دستهاى خود ويران نمايد، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بىفرهنگ به رسميت بشناسند ولى در همان حدى كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها ولى و قيم باشند ما جيرهخوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران با هويت ايرانى اسلامى بلكه ايرانى كه شناسنامهاش را آمريكا و شوروى صادر كند، ايرانى كه ارابه سياست آمريكا يا شوروى را بكشد و امروز همه مصيبت و عزاى آمريكا و شوروى و غرب در اين است كه نه تنها ملت ايران از تحتالحمايگى آنان خارج شده است كه ديگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مىكند. كنترل و حذف سلاحهاى مخرب از جهان اگر با حقيقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملتهاست، ولى اين نيز يك فريب قديمى است و اين همان چيزى است كه اخيراً از گفتههاى سران آمريكا و شوروى و نوشتههاى سياسيون آنها آشكار گرديده است كه مراودات اخير سران شرق و غرب به خاطر مهار بيشتر جهان سوم و در حقيقت جلوگيرى از نفوذ پابرهنهها و محرومين در جهان مالكيتهاى بى حد و مرز سرمايهداران است. ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامى انسانى با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود و آقايى و سرورى محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشيد قدرتهاى شرق و غرب همان مظاهر بى محتواى دنياى مادى اند كه در برابر خلود و جاودانگى دنياى ارزشهاى معنوى قابل ذكر نمى باشند.
من به صراحت اعلام مىكنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايهگذارى نمىكند و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاهطلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامهريزى كنيم، ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم. ما اعلام مىكنيم كه جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و كشور ايران به عنوان يك دژ نظامى و آسيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تأمين و آنان را به مبانى عقيدتى و تربيتى اسلام و همچنين به اصول و روشهاى مبارزه عليه نظامهاى كفر و شرك آشنا مىسازد.
و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسأله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و
صحيفه نور ج 20 صفحه 239
مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مىديدم ولى به واسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلاً خوددارى مىكنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مىدانم، و خدا مىداند كه اگر نبود انگيزهاى كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شود، هرگز راضى به اين عمل نمى بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود، اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم، و مسلم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود.
من در اين جا از همه فرزندان عزيزم در جبهههاى آتش و خون كه از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و كوشش نمودهاند، تشكر و قدردانى مى كنم و همه ملت ايران را به هشيارى و صبر و مقاومت دعوت مىكنم. در آينده ممكن است افرادى آگاهانه يا از روى ناآگاهى در ميان مردم اين مسأله را مطرح نمايند كه ثمره خونها و شهادتها و ايثارها چه شد! اينها يقيناً از عوالم غيب و از فلسفه شهادت بى خبرند و نمى دانند كسى كه فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است، حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جايگاه رفيع آن لطمهاى وارد نمى سازد. و ما براى درك كامل ارزش و راه شهيدانمان فاصله طولانى را بايد بپيماييم و در گذر زمان و تاريخ انقلاب و آيندگان آن را جستجو نماييم. مسلم خون شهيدان، انقلاب و اسلام را بيمه كرده است! خون شهيدان براى ابد درس مقاومت به جهانيان داده است و خدا مىداند كه راه و رسم شهادت كورشدنى نيست و اين ملتها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود. و همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور، جان و سر باختند! خوشا به حال آنهايى كه اين گوهرها را در دامن خود پروراندند!
خداوندا! اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا! كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نيازمند به مشعل شهادت، تو خود اين چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانوادههاى معظم شهدا و بعداً به حال من كه هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيدهام و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مىكنم. و بدا به حال آنانى كه در اين قافله نبودند، بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بى تفاوت و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند.
آرى! ديروز روز امتحان الهى بود كه گذشت و فردا امتحان ديگرى است كه پيش مىآيد و همه ما نيز روز محاسبه بزرگترى را در پيش رو داريم، آنهايى كه در اين چند سال مبارزه و جنگ به هر
صحيفه نور ج 20 صفحه 240
دليلى از اداى اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كردهاند، مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفتهاند و خسارت و زيان و ضرر بزرگى كردهاند كه حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد، كه من مجدداً به همه مردم و مسؤولين عرض مىكنم كه حساب اين گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارند اين مدعيان بى هنر امروز و قاعدين كوتهنظر ديروز به صحنهها برگردند.
من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مىكنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد، نگذاريد پيش كسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند. اكيداً به ملت عزيز ايران سفارش مىكنم كه هشيار و مراقب باشيد. قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ايران به معناى حل مسأله جنگ نيست، با اعلام اين تصميم حربه تبليغات جهانخواران عليه ما كند شده است. ولى دورنماى حوادث را نمى توان به طور قطع و جدى پيش بينى نمود و هنوز دشمن از شرارتها دست بر نداشته است و چه بسا با بهانهجويىها به همان شيوههاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما بايد براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهيا باشيم و ملت ما هم نبايد فعلاً مسأله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام مىكنيم كه هدف ما تاكتيك جديد در ادامه جنگ نيست، چه بسا دشمنان بخواهند با همين بهانهها حملات خود را دنبال كنند، نيروهاى نظامى ما هرگز نبايد از كيد و مكر دشمنان غافل بمانند، در هر شرايطى بايد بنيه دفاعى كشور در بهترين وضعيت باشد. مردم ما كه در طول سالهاى جنگ و مبارزه ابعاد كينه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس كردهاند، بايد خطر تهاجم جهانخواران در شيوهها و شكلهاى مختلف را جدىتر بدانند، و فعلاً چون گذشته تمامى نظاميان اعم از ارتش و سپاه و بسيج در جبههها براى دفاع در برابر شيطنت استكبار و عراق به مأموريتهاى خود ادامه دهند. در صورتى كه اين مرحله از حادثه انقلاب را با همان شكل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذارديم براى بعد از آن و سازندگى كشور و سياست كل نظام و انقلاب تذكراتى دارم كه در وقت مناسب خواهم گفت. ولى در مقطع كنونى به طور جد از همه گويندگان و دستاندركاران و مسؤولين كشور و مديران رسانهها و مطبوعات مىخواهم كه خود را از معركهها و معركهآفرينىها دور كنند و مواظب باشند كه ناخودآگاه آلت دست افكار و انديشههاى تند نگردند و با سعه صدر در كنار يكديگر مترصد اوضاع دشمنان باشند.
دراين روزها ممكن است بسيارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايدها و نبايدها كنند - كه هر چند اين مسأله به خودى خود يك ارزش بسيار زيباست - اما اكنون وقت پرداختن به آن نيست. چه بسا آنهايى كه تا ديروز در برابر اين نظام جبههگيرى كرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حكومت جمهورى اسلامى ايران از صلح و صلحطلبى به ظاهر دم مىزدند، امروز نيز با همان هدف سخنان فريبنده ديگرى را مطرح نمايند و جيرهخواران استكبار همانها كه تا ديروز در زير نقاب دروغين صلح خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو كرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملىگراهاى بى فرهنگ براى از بين بردن خون شهداى عزيز و نابودى
صحيفه نور ج 20 صفحه 241
عزت و افتخار مردم تبليغات مسموم خويش را آغاز نمايند كه انشاءالله ملت عزيز ما با بصيرت و هشيارى جواب همه فتنهها را خواهد داد.
من باز مىگويم كه قبول اين مسأله براى من از زهر كشندهتر است ولى راضى به رضاى خدايم و براى رضايت او اين جرعه را نوشيدم. و نكتهاى كه تذكر آن لازم است اين است كه در قبول اين قطعنامه فقط مسؤولين كشور ايران به اتكاء خود تصميم گرفتهاند و كسى و كشورى در اين امر مداخله نداشته است.
مردم عزيز و شريف ايران! من فرد فرد شما را چون فرزندان خويش مىدانم و شما مىدانيد كه من به شما عشق مىورزم و شما را مىشناسم، شما هم مرا مىشناسيد، در شرايط كنونى آنچه موجب امر شد، تكليف الهىام بود. شما مىدانيد كه من با شما پيمان بسته بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفس بجنگيم، اما تصميم امروز فقط براى تشخيص مصلحت بود و تنها به اميد رحمت و رضاى او از هر آنچه گذشتم و اگر آبرويى داشتهام با خدا معامله كردهام.
عزيزانم! شما مىدانيد كه تلاش كردهام كه راحتى خود را بر رضايت حق و راحتى شما مقدم ندارم. خداوندا! تو مىدانى كه ما سر سازش با كفر را نداريم. خداوندا! تو مىدانى كه استكبار و آمريكاى جهانخوار گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بيداد، همه تكيهگاه ما تويى و ما تنهاى تنهاييم و غير از تو كسى را نمى شناسيم و غير از تو نخواستهايم كه كسى را بشناسيم، ما را يارى كن كه تو بهترين يارى كنندگانى. خداوندا! تلخى اين روزها را به شيرينى فرج حضرت بقيهالله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - و رسيدن به خودت جبران فرما.
فرزندان انقلابىام! اى كسانى كه لحظهاى حاضر نيستيد كه از غرور مقدستان دست برداريد! شما بدانيد كه لحظهلحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مىگذرد. مىدانم كه به شما سخت گذرد ولى مگر به پدر پير شما سخت نمىگذرد؟ مىدانم كه شهات شيرينتر از عسل در پيش شماست، مگر براى اين خادمتان اين گونه نيست؟ ولى تحمل كنيد كه خدا با صابران است، بغض و كينه انقلابى تان را در سينهها نگه داريد، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگريد و بدانيد كه پيروزى از آن شماست. و تأكيد مىكنم كه گمان نكنيد كه من در جريان كار جنگ و مسؤولان آن نيستم. مسؤولين مورد اعتماد من مىباشند، آنها را از اين تصميمى كه گرفتهاند شماتت نكنيد كه براى آنان نيز چنين پيشنهادى سخت و ناگوار بوده است، كه انشاءالله خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضايت خود فرمايد.
من در اين جا به جوانان عزيز كشورمان، به اين سرمايهها و ذخيرههاى عظيم الهى و به اين گلهاى معطر و نوشكفته جهان اسلام سفارش مىكنم كه قدر و قيمت لحظات شيرين زندگى خود را بدانيد و خودتان را براى يك مبارزه علمى و عملى بزرگ تا رسيدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده كنيد. و من به همه مسؤولين و دستاندركاران سفارش مىكنم كه به هر شكل ممكن وسايل ارتقاء اخلاقى و اعتقادى و علمى و هنرى جوانان را فراهم سازيد و آنان را تا مرز رسيدن به بهترين ارزشها
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 249
تاريخ: 23/5/67
پاسخ امام خمينى به نامه يكى از خواهران طلبه و مادر يك شهيد
بسمه تعالى
فرزند عزيزم خانم حاجيه شمسى نورانى
نامه پراحساس شما را خواندم. از شما و افرادى مانند شما نمىدانم چگونه بايد قدردانى كرد. من كه در مقابل اين همه محبت و صفا غير از تشكر و دعا كارى نمىتوانم انجام بدهم.
دستبندت را برايت مىفرستم تا از جانب من هديهاى باشد براى تو و معادل آن را با نذر حقوق ششماههات را من خود به جبهه مىفرستم.
از قول من به فرزندان عزيزت، اين عزيزان ملت شريف ايران سلام گرمم را برسان. خدا يار و نگهدارت باد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-30-2011, 03:07 PM
previos page menu page
صحيفه نور ج 20 صفحه 250
تاريخ: 8/6/67
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت
ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
ما اولاً تشكر مىكنيم از هيأت دولت و ملت ايران كه در اين ايام جنگ با اين كه خيلى تحت فشار بودند، با قدرت و با حفظ عظمت اسلام كارها را به خوبى انجام دادند تا اين خار سر راه شكسته شد. و ما امروز بايد بعض مسائل را عرض كنيم؛ من جمله اين كه ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است، ما بايد حساب كنيم كه در حال جنگيم، براى اين كه دشمن ما - چه دشمنهاى بزرگ از قبيل آمريكا و شوروى و چه آنهايى كه اذناب آنها هستند از قبيل صدام و امثال اينها - اينها چون با اسلام مخالف هستند و ديدند كه اسلام امروز در دنيا يك قدرت بزرگى شده است در مقابل آنها، از اين جهت آنها دائماً مشغول نقشهكشى هستند و ما نبايد از اين مسأله غفلت كنيم. هم بايد مردم مهيا باشند، قواى مسلحه مهيا باشند، مردمى كه بايد به جبهه بروند و جبههها را پر كنند، تعقيب كنند اين مطلب را و سستى نكنند. دشمن ما دشمنى است كه رو نقشه، با نقشه كار مىكند.
قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند
الان ممكن است كه در ايران منتشر كند كه خوب! ديگر مسأله تمام شد و چه شد و مردم را سست كنند. و حال اين كه اين مسأله تمام نشده است، اينها هميشه دنبال اين هستند كه كارهاى خودشان را انجام بدهند ولو به دست ملتها يا دولتها. در ايران چون نمىتوانند اين كار را بكنند، نه ملت با آنهاست نه دولت، از اين جهت يك راههاى ديگرى كه دارند دنبال مىكنند، از اين جهت ما بايد بيدار باشيم، جبههها بايد پر باشد، ما خودمان را در حال جنگ بدانيم. مىبينيد كه به هيچ چيز از امور اعتنا ندارند، امروز مىگويند جنگ، فردا همان جنگ را صلح مىكنند؛ باز فردا جنگ شروع مىكنند، از اين جهت قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند براى اين امر، اين يك مسأله است.
هيأت تشخيص مصلت بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند
مسأله ديگر اين مسأله بازسازى است كه بسيار مهم است. در بازسازى اگر بخواهد ملت سر خود كار بكند، فساد ايجاد مىشود؛ اگر بخواهد دولت مستقل اجرا كند، قدرت ندارد. بايد مردم
صحيفه نور ج 20 صفحه 251
همراهى كنند و هر چه قدرت دارند براى اين امر مهم به ميدان بياورند، لكن با نظارت دولت. و راجع به اين كه كجا مقدم، كجا مؤخر، اين بالاخره صحبت پيش مىآيد و آن طورى كه صلاح است اين است كه هيأت تشخيص مصلحت باشد مركب از سران كشور و نخست وزير و تشخيص بدهند، تشخيص مصلحت بدهند كه كجا بايد اول باشد، كجا بايد بعد باشد، وضعش بايد چه جور باشد، مردم خودشان داخل باشند لكن مستقل نباشند و دولت بايد به مردم مجال بدهد به اين كه در كارها داخل بشوند، و مردم هم بايد به دولت مجال بدهند كه با تأنى و نقشهكشى اين كار مهم را انجام بدهند، ممكن است دستهايى در كار باشند كه بخواهند در همين مقوله هم راجع به بازسازى هم شلوغ كنند و فساد ايجاد كنند، اين را بايد خيلى متوجه باشند و اين همان هيأت تشخيص مصلحت كه مركب از سران كشور است، آنها بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند. چنانچه حالا كه بعد از جنگ است مردم بايد در كارهاى تجارى آزاد باشند لكن با نظارت دولت كه يك وقت خداى نخواسته دوباره از آن چيزهايى كه از خارج مىآورند و آن چيزهاى فاسدى كه مىآورند دوباره شروع نكنند. دولت اجازه بدهد مردم از خارج چيز بياورند، تجارت كنند، لكن نظارت داشته باشد كه فساد ايجاد نشود. اين هم يك مطلبى است كه مهم است و بايد خيلى در آن چيز كرد.
نبايد توهم كنيم كه بايد همه كارها زودى درست بشود
و باز مسائلى هست كه تمامش مربوط به آن است كه ما بايد بيدار باشيم در اين امور، نبايد كه توهم كنيم كه بايد همه آن كارها زودى درست بشود. الان ممكن است كه يك عدهاى بيفتند توى مردم... اشخاصى كه مخالف با ما هستند، هستند، زيادند الان هم هستند كه خوب! جنگ تمام شد، يا الله زود تمام كنيد! مطلب يك مطلبى نيست كه به زودى تمام بشود، مطلبى است كه هشت سال كوبيدند، شهرهاى ما را از بين بردند، اين بايد اقلاً همان قدرى كه آنها كردند ما دنبال كنيم كه انشاءالله تا چند سال بتوانيم اين كار را انجام بدهيم. مردم ننشينند گوش كنند به حرف اشخاص كه زود بايد درست بشود، فوراً بايد همه چيز درست بشود. نه، نمىتوانند، مسألهاى است كه نمىشود اين را، هم در اين امر بايد خيلى دقيق باشند و هم در مهيا بودن راجع به جنگ.
و من اميدوارم كه خداوند تأييد كند شما را، همان طور كه تا حالا تأييد كرده است. ما تا حالا با تأييدات الهى پيش رفتيم، بنابراين كار مهم اتكال به خداى تبارك و تعالى است، تا حالا هر چه شده به دست او بوده، از حالا هم تا آخر به دست اوست و ما هم تابع هستيم كه كارهايى كه ايشان مىگويد عمل كنيم. و شما هم متوجه به اين معنا باشيم كه اتكالتان را به خدا زياد كنيد و توجهتان را به خدا زياد كنيد. و ما چيزى نيستيم، ما هيچ هستيم، آن كه هست اوست و آن كه كار مىكند اوست. و من هم كه وظيفهام دعاست، من دعا مىكنم راجع به همه شما و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه به همه شما توفيق بدهد، به همه شما سلامت
صحيفه نور ج 20 صفحه 252
بدهد، به ملت ايران توفيق و سلامت بدهد. خداوند دشمنان اسلام را نابود كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page
afsanah82
08-01-2011, 12:45 PM
بيست و يك
menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 3
تاريخ: 8/6/67
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت
ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
ما اولا تشكر مىكنيم از هيات دولت و ملت ايران كه در اين ايام جنگ با اين كه خيلى تحت فشار بودند، با قدرت و با حفظ عظمت اسلام كارها را به خوبى انجام دادند تا اين خار سر راه شكسته شد. و ما امروز بايد بعض مسائل را عرض كنيم. من جمله اين كه ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است، ما بايد حساب كنيم كه در حال جنگيم، براى اين كه دشمن ما چه دشمنهاى بزرگ از قبيل امريكا و شوروى و چه آنهايى كه اذناب آنها هستند از قبيل صدام و امثال اينها اينها چون با اسلام مخالف هستند و ديدند كه اسلام امروز در دنيا يك قدرت بزرگى شده است در مقابل آنها، از اين جهت آنها دائماً مشغول نقشهكشى هستند و ما نبايد از اين مساله غفلت كنيم. هم بايد مردم مهيا باشند، قواى مسلحه مهيا باشند، مردمى كه بايد به جبهه بروند و جبههها را پر كنند، تعقيب كنند اين مطلب را و سستى نكنند. دشمن ما دشمنى است كه رو نقشه، با نقشه كار مىكند.
قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند
الان ممكن است كه در ايران منتشر كنند كه خوب! ديگر مساله تمام شد و چه شد و مردم را سست كنند. و حال اين كه اين مساله تمام نشده است، اينها هميشه دنبال اين هستند كه كارهاى خودشان را انجام بدهند ولو به دست ملتها يا دولتها. در ايران چون نمىتوانند اين كار را بكنند، نه ملت با آنهاست نه دولت، از اين جهت يك راههاى ديگرى كه دارند دنبال مىكنند، از اين جهت ما بايد بيدار باشيم، جبههها بايد پر باشد، ما خودمان را در حال جنگ بدانيم. مىبينيد كه به هيچ چيز از امور اعتنا ندارند، امروز مىگويند جنگ، فردا همان جنگ را صلح مىكنند. باز فردا جنگ شروع مىكنند، از اين جهت قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند براى اين امر، اين يك مساله است.
هيات تشخيص مصلحت بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند
مساله ديگر اين مساله بازسازى است كه بسيار مهم است. در بازسازى اگر بخواهد ملت سرخود كار بكند، فساد ايجاد مىشود. اگر بخواهد دولت مستقل اجرا كند، قدرت ندارد. بايد مردم
صحيفه نور ج 21 صفحه 4
همراهى كنند و هر چه قدرت دارند براى اين امر مهم به ميدان بياورند، لكن با نظارت دولت. و راجع به اين كه كجا مقدم، كجا موخر، اين بالاخره صحبت پيش مىآيد و آن طورى كه صلاح است اين است كه هيات تشخيص مصلحت باشد مركب از سران كشور و نخست وزير و تشخيص بدهند، تشخيص مصلحت بدهند كه كجا بايد اول باشد، كجا بايد بعد باشد، وضعش بايد چه جور باشد، مردم خودشان داخل باشند لكن مستقل نباشند و دولت بايد به مردم مجال بدهد به اين كه در كارها داخل بشوند، و مردم هم بايد به دولت مجال بدهند كه با تأنى و نقشهكشى اين كار مهم را انجام بدهند. ممكن است دستهايى در كار باشند كه بخواهند در همين مقوله هم راجع به بازسازى هم شلوغ كنند و فساد ايجاد كنند، اين را بايد خيلى متوجه باشند و اين همان هيات تشخيص مصلحت كه مركب از سران كشور است، آنها بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند. چنانچه حالا كه بعد از جنگ است مردم بايد در كارهاى تجارى آزاد باشند لكن با نظارت دولت كه يك وقت خداى نخواسته دوباره از آن چيزهايى كه از خارج مىآوردند و آن چيزهاى فاسدى كه مىآوردند دوباره شروع نكنند. دولت اجازه بدهد مردم از خارج چيز بياورند، تجارت كنند، لكن نظارت داشته باشد كه فساد ايجاد نشود. اين هم يك مطلبى است كه مهم است و بايد خيلى در آن چيز كرد.
نبايد توهم كنيم كه بايد همه كارها زودى درست بشود و باز مسائلى هست كه تمامش مربوط به اين است كه ما بايد بيدار باشيم در اين امور، نبايد كه توهم كنيم كه بايد همه آن كارها زودى درست بشود. الان ممكن است كه يك عدهاى بيفتند توى مردم...* اشخاصى كه مخالف با ما هستند، هستند، زيادند الان هم هستند كه خوب! جنگ تمام شد، يا الله زود تمام كنيد! مطلب يك مطلبى نيست كه به زودى تمام بشود، مطلبى است كه هشت سال كوبيدند، شهرهاى ما را از بين بردند، اين بايد اقلاً همان قدرى كه آنها كردند ما دنبال كنيم كه انشاء الله تا چند سال بتوانيم اين كار را انجام بدهيم. مردم ننشينند گوش كنند به حرف اشخاص كه زود بايد درست بشود، فوراً بايد همه چيز درست بشود نه، نمىتوانند، مسالهاى است كه نمىشود اين را، هم در اين امر بايد خيلى دقيق باشند و هم در مهيا بودن راجع به جنگ.
و من اميدوارم كه خداوند تأييد كند شما را، همان طور كه تا حالاكرده است. ما تا حالا با تاييدات الهى پيش رفتيم، بنابراين كار مهم اتكال به خداى تبارك و تعالى است، تا حالا هر چه شده به دست او بوده، از حالا هم تا آخر به دست اوست و ما هم تابع هستيم كه كارهايى كه ايشان مىگويد عمل كنيم. و شما هم متوجه به اين معنا باشيد كه اتكالتان را به خدا زياد كنيد و توجهتان را به خدا زياد كنيد. و ما چيزى نيستيم، ما هيچ هستيم، آن كه هست اوست و آن كه كار مىكند اوست. و من هم كه وظيفهام دعاست، من دعا مىكنم راجع به همه شما و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه به همه شما توفيق
صحيفه نور ج 21 صفحه 5
بدهد، به همه شما سلامت بدهد، به ملت ايران توفيق و سلامت بدهد. خداوند دشمنان اسلام را نابود كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:45 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 7
تاريخ: 14/6/67
پيام امام خمينى خطاب به علما و مردم پاكستان به مناسبت اربعين شهادت علامه عارف حسين حسينى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام و ملت بزرگوار پاكستان ايدهم الله تعالى
پيامها و تلگرافات تبريك و تسليت شما در رابطه با شهادت جناب حجت الاسلام آقاى سيد عارف حسين حسينى، اين يار وفادار اسلام و انقلاب و مدافع محرومان و مستضعفان و اين فرزند راستين سيد و سالار شهيدان حضرت ابى عبدالله الحسين عليهالسلام واصل گرديد. گرچه اين حادثه بزرگ قلوب مسلمانان و خصوصاً روحانيت متعهد اسلام را جريحهدار نمود ولى مسالهاى دور از انتظار ما و ملتهاى جهان و خصوصاً ملت بزرگوار پاكستان كه خود طعم تلخ استعمار را چشيده است و با مبارزه و جهاد و شهادت استقلال خويش را به دست آورده است، نبود. درد آشنايان جوامع اسلامى، همانان كه با محرومان و پابرهنگان ميثاق خون بستهاند بايد توجه كنند كه در آغاز راه مبارزهاند و براى شكستن سدهاى استعمار و استثمار و رسيدن به اسلام ناب محمدى راه طولانى اى در پيش دارند و براى امثال علامه عارف حسين حسينى بشارتى بالاتر از اين نبوده است كه از محراب عبادت حق، عروج خونين «ارجعى الى ربك» خويش را نظاره كنند و جرعه وصل يار را از شهد شهادت بياشامد و شاهد وصول هزاران تشنه عدالت به سرچشمه نور گردد. بزرگترين فرق روحانيت و علماى متعهد اسلام با روحانى نماها در همين است كه علماى مبارز اسلام هميشه هدف تيرهاى زهرآگين جهانخواران بودهاند و اولين تيرهاى حادثه، قلب آنان را نشانه رفته است. ولى روحانى نماها در كنف حمايت زرپرستان دنيا طلب، مروج باطل يا ثناگوى ظلمه و مويد آنان بودهاند. تا به حال يك آخوند دربارى يا يك روحانى وهابى را نديدهايم كه در برابر ظلم و شرك و كفر، خصوصاً در مقابل شوروى متجاوز و آمريكاى جهانخوار ايستاده باشد. همان گونه كه يك روحانى وارسته عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را نديدهايم كه براى يارى پابرهنگان زمين، لحظهاى آرام و قرار داشته باشد و تا سر منزل جانان عليه كفر و شرك مبارزه نكرده باشد و عارف حسينى اين گونه بود. و ملتهاى اسلامى حتماً دليل اين واقعه را دريافتهاند كه چرا در ايران «مطهرى» ها و «بهشتى» ها و شهداى محراب و ساير روحانيون عزيز و در عراق «صدر» ها و «حكيم» ها و در لبنان «راغب حرب» ها و «كريم» ها و در پاكستان «عارف حسينى» ها و در تمامىكشورها روحانيون
صحيفه نور ج 21 صفحه 8
درد آشناى اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - هدف توطئه و ترور مىشوند.
ملت شريف و مسلمان پاكستان كه بحق ملتى انقلابى و وفادار به ارزشهاى اسلامى بودهاند و با ما رابطه ديرينه گرم انقلابى، عقيدتى و فرهنگى دارند، بايد تفكر اين شخصيت شهيد را زنده نگه دارند و نگذارند شيطان زادگان جلوى رشد اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم را بگيرند.
امروز استكبار شرق و غرب چون از رويارويى مستقيم با جهان اسلام عاجز مانده است، راه ترور و از ميان بردن شخصيتهاى دينى و سياسى را از يك طرف و نفوذ و گسترش فرهنگ اسلام آمريكايى را از طرف ديگر به آزمايش گذاشتهاند. اى كاش همه تجاوزات جهانخواران همانند تجاوز شوروى به كشور مسلمان و قهرمان پرور افغانستان علنى و رودررو بود تا مسلمانان ابهت و اقتدار دروغين غاصبين را در هم مىشكستند. ولى راه مبارزه با اسلام آمريكايى از پيچيدگى خاصى برخوردار است كه تمامى زواياى آن بايد براى مسلمانان پابرهنه روشن گردد كه متاسفانه هنوز براى بسيارى از ملتهاى اسلامى مرز بين اسلام آمريكايى و اسلام ناب محمدى و اسلام پابرهنگان و محرومان و اسلام مقدس نماهاى متحجر و سرمايهداران خدانشناس و مرفهين بى درد كاملاً مشخص نشده است. و روشن ساختن اين حقيقت كه ممكن نيست در يك مكتب و در يك آيين، دو تفكر متضاد و رودررو وجود داشته باشد، از واجبات سياسى بسيار مهمى است كه اگر اين كار توسط حوزههاى علميه صورت پذيرفته بود، به احتمال بسيار زياد سيد عزيز ما عارف حسينى در بين ما بود.
وظيفه همه علماست كه با روشن كردن اين دو تفكر، اسلام عزيز را از ايادى شرق و غرب نجات دهند. البته خون اين شهيدان عزيز تمامى خاك و خاشاكها را از مسير اعتلاى ارزشهاى معنوى ريشهكن مىسازد و همه مروجين باطل را به دريا مىريزد. ولى نبايد از اين مساله غفلت كنيم كه امروز روز آماده باش همه دشمنان اسلام است، روز بيدار باش همه جهانخواران است. آن روزى كه استعمار شرق و غرب مسلمانان را خواب كرده بود و بر مركب مراد سوار بود، از خطر بزرگ و بالقوهاى به نام اسلام و قرآن سخن مىگفت. و اما امروز كه شوروى و آمريكا به دنبال انقلاب مقدس اسلامى ايران صدها ضربه سياسى، نظامى و فرهنگى خوردهاند و در همه جاى عالم زنگ خطر اسلام عليه منافع حياتى شان به صدا در آمده است، بايد با دقت تمام كيد و فريب استكبار شرق و غرب را شناخت و خنثى نمود.
ملتهاى مسلمان بايد اصل را بر دشمنى و فريب ابرقدرتها با خود بگذارند، مگر اين كه خلاف عينى و عملى آن را مشاهده و لمس و باور نمايند. ما به حبل ولايت خدا و پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام چنگ زدهايم و جداً بايد از هر آنچه غير رضايت آنان است، متنفر و بيگانه باشيم و از اين بيگانگى هم بر خود فخر و مباهات كنيم.
شهادت جناب حجت الاسلام آقاى سيد عارف حسين حسينى را به روحانيون متعهد اسلام و خانواده محترم اين شهيد و ملت مسلمان پاكستان تبريك و تسليت عرض نموده و به همه برادران و
صحيفه نور ج 21 صفحه 9
خواهران مسلمان خود در آن كشور اطمينان مىدهم كه ايران اسلامى در كنار شما و به عنوان يارى امين و سنگرى محكم از شرافت، استقلال، عزت و اعتبار اسلامىتان دفاع خواهد نمود.
اين جانب فرزند عزيزى را از دست دادهام. خداوند تعالى به همه ما توفيق تحمل مصايب و توان ادامه راه پرفروغ شهيدان را بيشتر از پيش كرامت فرمايد و توطئه و مكر ستمگران را به خودشان برگرداند و ملت پركرامت اسلام را در مسير جهاد و شهادت ثابت قدم نگه دارد.
والسلام على عباد الله الصالحين
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:45 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 6
تاريخ: 13/6/67
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام خامنهاى رئيس جمهورى و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در مورد حدود تعزيرات شرعى و حكومتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد على خامنهاى دامت افاضاته
با اهداى سلام و دعاى خير براى اعضاى محترم مجمع تشخيص مصلحت، در اين زمان كه بحمدالله تعالى كار جنگ بدين جا رسيده است، اين جانب حق تعزيرات حكومتى را لغو نمودم.
حدود تعزيرات، چه شرعى و چه حكومتى حق فقهاى جامع الشرايط است، ولى براى جلوگيرى از فساد لازم است مجمع تشخيص مصلحت، تشخيص مصالح را در اجرا و عدم اجرا داده و به نحوى كه مصلحت را تشخيص مىدهند عمل كنند. انشاءالله موفق باشيد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:46 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 11
تاريخ: 15/6/67
نامه امام خمينى در پى استعفاى مهندس ميرحسين موسوى نخست وزير
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى موسوى نخست وزير محترم
نامه استعفاى شما باعث تعجب شد، حق اين بود كه اگر تصميم بدين كار داشتيد لااقل من و يا مسوولين رده بالاى نظام را در جريان مىگذاشتيد. در زمانى كه مردم حزب الله براى يارى اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه مىبرند، چه وقت گله و استعفا است!
شما در سنگر نخست وزيرى در چارچوب اسلام و قانون اساسى به خدمت خود ادامه دهيد، در صورتى كه نسبت به بعضى از وزرا به توافق نمىرسيد، چون گذشته عمل مىشود. اين حق قانونى مجلس است كه به هر وزيرى كه مايل بود راى دهد.
تعزيرات از اين پس در اختيار مجمع تشخيص مصلحت است كه اگر صلاح بداند به هر ميزان كه مايل باشد در اختيار دولت قرار خواهد داد. همه بايد به خدا پناه بريم و در مواقع عصبانيت دست به كارهايى نزنيم كه دشمنان اسلام از آن سوء استفاده كنند.
مردم ما از اين گونه مسايل در طول انقلاب زياد ديدهاند، اين حركات هيچ تاثيرى در خطوط اصيل و اساسى انقلاب اسلامى ايران نخواهد داشت. از آن جا كه من به شما علاقهمندم انشاءالله عندالملاقات مسايلى است كه گوشزد مىنمايم.
والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:46 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 15
تاريخ: 19/6/67
پاسخ به دو استفتاء در مورد شطرنج و خريد و فروش آلات موسيقى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته
1- از آنجا كه آلات لهو و لعب استفادههاى مشروع از قبيل نواختن سرودها را دارد آيا خريد و فروش آن بىاشكال است.
امام خمينى: خريد و فروش آلات مشتركه به قصد منافع محلله آن اشكال ندارد.
2 اگر شطرنج آلات قمار بودن خود را به طور كلى از دست داده باشد و چون امروز تنها به عنوان يك ورزش فكرى از آن استفاده گردد بازى با آن چه صورتى دارد؟
امام خمينى: بر فرض مذكور اگر برد و باختى در بين نباشد اشكال ندارد.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 17
تاريخ: 20/6/67
پاسخ به نامه نماينده زرند كرمان در مورد آقاى محتشمى وزير كشور
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى محتشمى - ايدهالله تعالى - از دوستان قديمى من و فردى متدين، متعهد و مبارز است كه با هوشى سياسىاى كه دارد هميشه خدمتگزارى خوب براى اسلام و ايران بوده است. مقصود من از نامه به هيات وزيران آقاى محتشمى نيست.
انشاءالله آقايان در مسائلى كه مىخواهند به كسى نسبت دهند، دقت كافى نمايند و جهات شرعى را نيز مراعات نمايند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 18
تاريخ: 26/6/67
پيام امام خمينى خطاب به فرماندهان و مسئوولين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شركت كننده در مجمع بزرگ فرماندهان سپاه
بسمه تعالى
فرزندان عزيزم، فرماندهان و مسؤولان محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامى! در پايان قريب هشت سال دفاع مقدسى كه منتهى به استقلال و تماميت ارضى كشور و شكست طرحهاى توسعه طلبانه دشمنان انقلاب اسلامىمان گرديد، نمىدانم با چه بيانى احساسات و علاقه خويش را به شما سربازان گمنام و سرداران دلاورى كه طوفان خشم اين امت حزب الله از سينه صحنه كارزار شما جوشيده است، بيان نمايم. در نزد موحدين و سالكان طريقت، سخن از اجر و پاداش دنيايى، اسائه ادب به منزلت و مقام آنان است و دنيا با همه زرق و برقها و اعتباراتش به مراتب كوچكتر از آن است كه بخواهد پاداش و ترفيع مجاهدان فى سبيل الله گردد. و مجاهد فى سبيل الله بزرگتر از آن است كه گوهر زيباى عمل خود را به عيار زخارف دنيا محك بزند.
اما من كه وظيفهام دعاگويى و سپاس و تشكر از همه سپاهيان و بسيجيان و ارتشيان است، بايد به همه نيروهاى مسلح كشور و به شما اطمينان بدهم كه تا زنده هستم و تا رمق در جسم و جان دارم، از حمايت و دعاى خير براى شما دريغ نخواهم كرد و شما را از بهترين عزيزان و همراهان خود مىدانم و همان گونه كه در ايام جنگ در كنار شما بودهام و شايد يكايك شما محبت و ارادتم را به خود احساس كردهايد، بعد از اين نيز چنين خواهم بود.
شما آينه مجسم مظلوميتها و رشادتهاى اين ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاريخ مصور انقلابيد، شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمين و سپر حوادث اين كشوريد، شما يادگاران و همسنگران و فرماندهان و مسؤولان بيدار دلانى بودهايد كه امروز در قرارگاه محضر حق ماوا گزيدهاند، و از آن جا كه من بين خودم و شما فاصلهاى نمىبينم و سخن دل شما همه عاشقان انقلاب اسلامى را پيش از اين كه به كاغذ و قلم كشيده شود درك مىنمايم، تصور مىكنم كه شما به خاطر آن غرور مقدس و آن روح پرحماسهاى كه سالها در ميدانهاى نبرد و در هنگامه آتش و خون و از دل صخرههاى صعب مشكلات در فضاى سرد و گرم حوادث آبديده شده است و همه ذرات وجودتان با شجاعت و بىقرارى عجين گرديده، از سكون و آرامش رنج ببريد و دلتان در همان حال و هواى خيمه جنگ بتپد و چه بسا از خود بپرسيد كه در شرايط صلح چه نيازى به
صحيفه نور ج 21 صفحه 19
وجود ماست، كه اين هم از بركات معنويت و تحول در كشور ماست كه پس از هشت سال دفاع مقدس در خود احساس خستگى نمىكنيد. ولى من به طور جد و اكيد مىگويم كه انقلاب و جمهورى اسلامى و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه بحق از بزرگترين سنگرهاى دفاع از ارزشهاى الهى نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود يكايك شما نيازمند است، چه صلح باشد و چه جنگ.
من باز تاكيد مىكنم كه ما در سياست خود براى رسيدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شوراى امنيت جدى هستيم و هرگز پيشقدم در تضعيف آن نخواهيم بود ولى آثار كارشكنى را در سياست و رفتار نظامى عراق مشاهده مىكنيم كه بعيد به نظر نمىرسد كه دست بعضى از قدرتها و ابرقدرتها در اين قضايا پنهان باشد و چه بسا صداميان بخواهند بخت سياه و تيرهگون خود را مجدداً آزمايش كنند.
در هر حال ما بايد آماده و مهيا باشيم. روزهاى حساس و تعيين كنندهاى در پيش رو داريم و انقلاب اسلامى هنوز سالها و ماههاى تعيين كننده ديگر در پيش خواهد داشت كه واجب است پيش كسوتان جهاد و شهادت در همه صحنهها حاضر و آماده باشند و از كيد و مكر جهانخواران و آمريكا و شوروى غافل نمانند و حتى در شرايط بازسازى نيروهاى مسلح بايد بزرگترين توجه ما به بازسازى نيروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامى و دفاعى به كليه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا كه در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوتها و ضعفها و طرحها و برنامهها و در حقيقت ترسيم استراتژى دفاع همه جانبه نبوده است. ولى در شرايط عادى بايد با سعه صدر و به دور از حب و بغضها به اين مسايل پرداخت و از همه اندوختهها و تجربهها و استعدادها و طرحها استفاده نمود و در جذب هر چه بيشتر نيروهاى مومن به انقلاب همت گماشت و تجارب را به ديگران منتقل ساخت و در تجهيز كليه آحاد و افراد اين كشور بر اساس اصول و فرمول خاص دفاع همه جانبه و تا رسيدن به تشكل واقعى و حقيقى بسيج و ارتش بيست ميليونى كوشش نمود و در كنار اين مسووليت بزرگ و پيروى از خطوط كلى سياست نظامى كشور بايد همان محافل انس و نورانيت و برادرى و وحدتى كه در ميدانهاى نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوى كه ميان شما و روحانيون عزيز برقرار بود، به مجامع داخلى و به همه محيطهاى سياسى و اجتماعى و نظامى كشانده شود و تا انقلاب اسلامى ما از خطر آفتها و تفرقهها و بى تفاوتىها محافظت گردد. و مبادا كه اين سرمايههاى عظيمى كه محصول سالها تجربه و تلاش در عسرتها و فراز و نشيبها بوده است، در مسير زندگى روزمره به فراموشى سپرده شود.
من به شما دعا مىكنم و عزت و سعادت دنيا و آخرتتان را از پيشگاه مقدس مسالت دارم. انشاءالله در لواى عنايت پروردگار و در ظل توجه حضرت بقيهالله ارواحنا فداه پايدار و سرفراز باشيد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 21
تاريخ 28/6/67
پاسخ به نامه حجت الاسلام ناطق نورى در مورد حجت الاسلام محتشمى وزير كشور
جناب حجتالاسلام آقاى ناطق نورى دامت افاضاته
بسمه تعالى
با سلام، در جمهورى اسلامى جز در مواردى نادر كه اسلام و حيثيت نظام در خطر باشد، آن هم با تشخيص موضوع از طرف كارشناسان دانا، هيچ كس نمىتواند راى خود را بر ديگرى تحميل كند و خدا آن روز را هم نياورد.
من تمام سعى خود را مىنمايم كه با نسبت مطلبى به من، كسى مظلوم نگردد. من شما را هم فردى متدين، متعهد، مبارز و داراى هوش سياسى مىدانم. براى من شما و آقاى محتشمى فرقى ندارد. من هر دوى شما و همين طور همه دستاندركاران صديق نظام و تمامى افرادى كه چون شما قلبشان براى اسلام و ايران مىطپد را فرزندان اسلام و انقلاب مىدانم.
همه بايد سعى كنيم تا روح وحدت و پاكى را بر محيط كارمان حاكم گردانيم، تا بتوانيم تمامى قدرتها و ابرقدرتها را به زانو درآوريم. بايد تلاش كنيم زهد و قدس اسلام ناب محمدى را از زنگارهاى تقدس مابى و تحجرگرايى اسلام آمريكايى جدا كرده و به مردم مستضعفمان نشان دهيم. ما اگر توانستيم نظامى بر پايههاى نه شرقى نه غربى واقعى و اسلام پاك منزه از ريا و خدعه و فريب را معرفى نماييم، انقلاب پيروز شده است. توفيق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم و رحمهالله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 23
تاريخ 28/6/67
پاسخ به پيشنهاد سرپرست بنياد 15 خرداد مبنى بر ادامه كار احداث سد قم زير نظر بنياد و وزارت نيرو
جناب حجتالاسلام آقاى صانعى دامت افاضاته
بسمه تعالى
با توجه به محروميت مردم قم و زحمات آنان در طول مبارزه با طاغوت، سرعت عمل در بناى سد 15 خرداد ضرورى به نظر مىرسد. با تشكر از تمامى افرادى كه در مورد سد مذكور زحمت كشيده و مىكشند، با پيشنهاد جناب عالى كه هميشه مورد اعتماد و اطمينان اين جانب بوده و مىباشيد و هميشه تلاش نمودهايد تا در جهت رفاه مردم محروم و مظلوم يار و غمخوار آنان باشيد، موافقت مىنمايم.
مسوولان و دستاندركاران بنياد پربركت پانزدهم خرداد بايد با فداكارى و پشتكار در اتمام سد و كارهاى خير ديگر تلاش پيگير داشته باشند.
انشاءالله مسوولين كشور كمك لازم را در اين زمينه خواهند نمود. لازم مىدانم از زحمات باارزش جهاد تشكر و قدردانى نمايم.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 25
تاريخ 28/6/67
پاسخ به نامه حجت الاسلام مهدى كروبى سرپرست بنياد شهيد انقلاب اسلامى درباره مسايل فرهنگى و تحصيلى فرزندان شاهد
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
گزارش مشروح مسايل فرهنگى و تحصيلى فرزندان عزيز شاهد واصل گرديد. از تلاش مسوولين و صاحب نظرانى كه به اين امر مهم اهتمام نموده و در راه بارور شدن و شكوفايى استعدادهاى سرشار نونهالان و جوانان برنامهريزى كردهاند، تشكر مىنمايم.
از اين كه نوشتهايد فرزندان عزيز شهدا و مفقودين و جانبازان و اسرا با جديت و عشق و علاقه درس مىخوانند، موجب غرور و شادمانى است. سلام گرم و محبت خالصانهام را به اين سرمايههاى گرانبهاى انقلاب، اين يادگاران معلمين جاويد دانشگاه عشق و شهادت ابلاغ نماييد و از قول من به آنان بگوييد كه من با تمام وجود به شما عشق مىورزم و شما را از دل و جان دوست دارم و علاقهمندم كه فردفرد شما عالم و متخصصى متعهد براى اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم و مبارزى سرسخت عليه اسلام آمريكايى و مرفهين و پرچمدار وفادارى براى ايثارگران و شهيدان خود باشيد و بتوانيد با چراغ علم و عمل و تقوا، ظلمت نفاق و كج فكرىها و تحجرها و مقدس مابىها را از دامن اسلام بزداييد.
كارنامه نورانى شهادت و جانبازى عزيزان شما، گواه صادقى بر كسب بالاترين امتيازات و مدارج تحصيلى معنوى آنان است كه با مهر رضايت خدا امضا شده است و كارنامه شما در گرو تلاش و مجاهدت شما است. زندگى در دنياى امروز، زندگى در مدرسه اراده است و سعادت و شقاوت هر انسانى به اراده همان انسان رقم مىخورد. اگر بخواهيد عزيز و سربلند باشيد، بايد از سرمايههاى عمر و استعدادهاى جوانى استفاده كنيد. با اراده و عزم راسخ خود به طرف علم و عمل و كسب دانش و بينش حركت نماييد كه زندگى زير چتر علم و آگاهى آن قدر شيرين و انس با كتاب و قلم و اندوختهها آن قدر خاطرهآفرين و پايدار است كه همه تلخىها و ناكامىهاى ديگر را از ياد مىبرد.
بشريت با همه پيشرفتهايش در علوم و فنون هنوز در گهواره طفوليت دانش است و تا رسيدن به بلوغ كامل راه طولانى در پيش است.
اميدوارم ملت هاى اسلامى و ملت بزرگ ايران با يك تحرك فرهنگى گسترده بتوانند مسلمانان را
صحيفه نور ج 21 صفحه 26
از فقر و تنگناى علمى درآورند. توصيه مجدد و اكيد من به همه دستاندركاران و مسوولين كشور اين است كه بيشتر از گذشته به امور فرهنگى اين عزيزان توجه نمايند. من هديهاى جز دعاى خير براى فرزندان شاهدان هميشه تاريخ، خصوصاً آنهايى كه در تحصيل جزء شاگردان ممتاز شناخته شدهاند ندارم.
اميدوارم خداوند عطش علمآموزى را در آنان زياد و سينههاشان را درياى معارف خود گرداند و تعهد عمل را به آنان كرامت نمايد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 28
تاريخ 28/6/67
پاسخ به نامه آيت الله آذرى قمى درباره نحوه ادامه همكارى ايشان با جامعه مدرسين و روزنامه رسالت
جناب حجتالاسلام آقاى آذرى قمى دامت افاضاته
بسمه تعالى
با سلام و دعا، من هميشه علاقهمند بوده و هستم و هرگز در ذهنم نيست كه خداى ناكرده جناب عالى كارى بر خلاف اسلام بنماييد. شما از چهرههاى فاضل و مبارز و دلسوخته انقلاب مىباشيد. شما با نوشتن مطالب و مقالات خوب در تلاشيد تا مردم را به راه صحيح راهنمايى نماييد.
من در مورد روزنامه رسالت و جامعه محترم مدرسين ايدهمالله تعالى حرفى نمىتوانم بزنم، هر طور خود و جامعه صلاح دانستيد عمل كنيد. اگر در اين زمينهها حرفى زدهام و يا چيزى نوشتهام آن گونه كه مصلحت تشخيص دادهام عمل كردهام. خداوند جناب عالى را براى يارى اسلام و مسلمين حفظ فرمايد.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 30
تاريخ 30/6/67
پيام امام خمينى در تجليل از هنرمندان متعهد
بسم الله الرحمن الرحيم
خون پاك صدها هنرمند فرزانه در جبهههاى عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمايه زوال ناپذير آن گونه هنرى است كه بايد به تناسب عظمت و زيبايى انقلاب اسلامى، هميشه مشام جان زيباپسند طالبان جمال حق را معطر كند.
تنها هنرى مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم اسلام ائمه هدى عليهمالسلام اسلام فقراء دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرمآور محروميتها باشد. هنرى زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايهدارى مدرن و كمونيسم خونآشام و نابود كننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگى، اسلام مرفهين بى درد و در يك كلمه اسلام امريكايى باشد. هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سياسى، نظامى است. هنر در عرفان اسلامى ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسيم تلخكامى گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جايگاه واقعى خود تصوير زالو صفتانى است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا لذت مىبرند. تنها به هنرى بايد پرداخت كه راه ستيز با جهانخواران شرق و غرب و در رأس آنان امريكا و شوروى را بياموزد.
هنرمندان ما تنها زمانى مىتوانند بىدغدغه كولهبار مسووليت و امانتشان را زمين بگذارند كه مطمئن باشند مردمشان بدون اتكاء به غير، تنها و تنها در چارچوب مكتبشان به حيات جاويدان رسيدهاند و هنرمندان ما در جبهههاى دفاع مقدسمان اين گونه بودند تا به ملا اعلا شتافتند و براى خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگيدند و در راه پيروزى اسلام عزيز تمام مدعيان هنر بىدرد را رسوا نمودند. خدايشان در جوار رحمت خويش محشورشان گرداند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 34
تاريخ 2/7/67
پاسخ به نامه حجت الاسلام قديرى در مورد شطرنج و آلات موسيقى
جناب حجتالاسلام آقاى قديرى دامت افاضاته
بسمه تعالى
پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سوال و جواب، اين جانب لازم است از برداشت جناب عالى از اخبار و احكام الهى اظهار تاسف كنم. بنابر نوشته جناب عالى زكات تنها براى مصارف فقرا و ساير امورى است كه ذكرش رفته است و اكنون كه مصارف به صدها مقابل آن رسيده است راهى نيست و رهان در سبق و رمايه مختص است به تير و كمان و اسب دوانى و امثال آن كه در جنگهاى سابق به كار گرفته مىشده است و امروز هم تنها در همان موارد است. و انفال كه بر شيعيان تحليل شده است، امروز هم شيعيان مىتوانند بدون هيچ مانعى با ماشينهاى كذايى جنگلها را از بين ببرند و آنچه را كه باعث حفظ و سلامت محيط زيست است را نابود كنند و جان ميليونها انسان را به خطر بيندازند و هيچ كس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدى كه در خيابان كشىها براى حل معضل ترافيك و حفظ جان هزاران نفر مورد احتياج است، نبايد تخريب گردد و امثال آن. و بالجمله آن گونه كه جناب عالى از اخبار و روايات برداشت داريد، تمدن جديد بكلى بايد از بين برود و مردم كوخنشين بوده و يا براى هميشه در صحراها زندگى نمايند.
و اما راجع به دو سوال، يكى بازى با شطرنج در صورتى كه از آلت قمار بودن بكلى خارج شده باشد، بايد عرض كنم كه شما مراجعه كنيد به كتاب جامع المدارك مرحوم آيتالله آقاى حاج سيد احمد خونسارى كه بازى با شطرنج را بدون رهن جايز مىداند و در تمام ادله خدشه مىكند، در صورتى كه مقام احتياط و تقواى ايشان و نيز مقام علميت و دقت نظرشان معلوم است. اما اين كه نوشتهايد از كجا سائل به دست آورده كه شطرنج بكلى آلت قمار نيست، اين از شما عجيب است، چون سوالها و جوابها فرض است و بنابراين آنچه را من جواب دادهام در فرض مذكور است كه اشكالى متوجه نيست و در صورت عدم احراز بايد بازى نكنند. و عجيبتر آن كه نوشتهايد چرا به جاى قصد حرام نباشد، قصد حلال نوشته شده؟ گويى عمل شخص متوجه و قاصد بدون قصد هم مىشود، در اين صورت قصد حلال مساوق است با نبودن قصد حرام.
و اما در قضيه خريد و فروش آلات مشتركه براى مقصد حلال، اشتباه بزرگى كردهايد كه گمان كردهايد خريد و فروش براى منفعت حلال، يعنى استفاده حرام كردن و اين بر خلاف آنچه نوشته شده است
صحيفه نور ج 21 صفحه 35
مىباشد. البته در اين زمينهها مسايل زيادى است كه حال و وقت من اجازه تعقيب آنها را ندارد. از جناب عالى كه فرد تحصيلكرده و زحمت كشيدهاى مىباشيد، توقع نبود كه اين گونه برداشت كرده و آن را به اسلام نسبت دهيد. شما خود مىدانيد كه من به شما علاقه داشته و شما را مفيد مىدانم، ولى شما را نصيحت پدرانه مىكنم كه سعى كنيد تنها خدا را در نظر بگيريد و تحت تاثير مقدس نماها و آخوندهاى بى سواد واقع نشويد، چرا كه اگر بنا است با اعلام و نشر حكم خدا به مقام و موقعيتمان نزد مقدس نماهاى احمق و آخوندهاى بى سواد صدمهاى بخورد، بگذاريد هر چه بيشتر بخورد. از خداوند متعال توفيق جناب عالى را در خدمت به اسلام و مسلمين چون گذشته خواهانم.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 32
تاريخ 1/7/67
پيام امام خمينى در تجليل از خانوادههاى معظم شهدا و ايثارگران
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوندا! همه چيز تويى و غير از تو همه هيچ. خداوندا! تو عزيزى و غير از تو همه ذليل. خداوندا! تو غنىاى و غير از تو همه فقير.
هفته جنگ امسال حال و هواى ديگرى دارد و پس از سالها دفاع مقدس، يارى دين خدا صورت ديگرى به خود گرفته است. آمادگى جنگى ضرورت بيشترى يافته است و دشمنان خدا و خلق خدا آنى غافل نيستند و در كمين نشستهاند تا آنچه را خدايى است نابود كنند.
خانوادههاى شهدا تا هميشه تاريخ، اين مشعلداران راه اوليا، افتخار روشنايى طرق الى الله را به عهده گرفتهاند. مجروحين و معلولين، خود چراغ هدايتى شدهاند كه در گوشه گوشه اين مرز و بوم به دين باوران، راه رسيدن به سعادت آخرت را نشان مىدهند، راه رسيدن به خداى كعبه را. اسرار در چنگال دژخيمان خود سرود آزادىاند و احرار جهان آنان را زمزمه مىكنند. مفقودين عزيز، محور درياى بيكران خداوندىاند و فقراى ذاتى دنياى دون در حسرت مقام والايشان در حيرتند. از شهدا كه نمىشود چيزى گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانهشان و در شادى و صولشان عند ربهم يرزقون اند و از نفوس مطمئنهاى هستند كه مورد خطاب فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى پروردگارند. اين جا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسيمش بر خود مىشكافد. والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 36
تاريخ 11/7/67
پاسخ به نامه رؤساى سه قوه و نخست وزير در مورد كسب تكليف براى بازسازى كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
بر هيچ يك از مردم و مسوولين پوشيده نيست كه دوام و قوام جمهورى اسلامى ايران بر پايه سياست نه شرقى و نه غربى استوار است و عدول از اين سياست، خيانت به اسلام و مسلمين و باعث زوال عزت و اعتبار و استقلال كشور و ملت قهرمان ايران خواهد بود.
جمهورى اسلامى ايران نبايد تحت هيچ شرايطى از اصول و آرمانهاى مقدس و الهى خود دست بردارد. انشاءالله مردم سلحشور ايران كينه و خشم انقلابى و مقدس خويش را در سينهها نگه داشته و شعلههاى ستم سوز آن را عليه شوروى جنايتكار و آمريكاى جهانخوار و اذناب آنان به كار خواهند گرفت تا به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم بر بام همه عالم قد برافرازد و مستضعفان و پابرهنگان و صالحان، وارثان زمين گردند.
در مساله بازسازى و سازندگى من اطمينان دارم كه شخصيتهاى رده بالاى نظام و مسوولين محترم و نيز مردم وفادار و انقلابى كشورمان چون گذشته هرگز قبول نمىكنند كه نيل به اين هدف به قيمت وابستگى ايران اسلامى به شرق و يا غرب تمام شود. اخيراً دستهاى پنهان و آشكار غرب و شرق به منظور ايجاد شكاف و اختلاف ميان طرفداران انقلاب اسلامى به حيله جديدى متوسل شدهاند كه مسوولين عزيز و رده بالاى كشورمان و نيز شخصيت ها و چهرههايى از مجلس و دولت و روحانيون را به تفكر و گرايشات وابستگى و همچنين عدول از مواضع گذشته و نهايتا به شرق گرايى يا غرب گرايى متهم نمايند و موذيانه با طرح مسائلى از اين قبيل كه فلان شخصيت نظام جمهورى اسلامى راست گرا و يا ميانهرو و يا سازشكار و غرب گراست و يا فلان مسوول تندرو و انقلابى شده است كه نتيجتاً اعتماد مردم را به دستاندركاران نظام سلب نمايند كه به يارى خداوند و با رشد و آگاهى مردم بازار اين گونه القائات در اين مملكت كساد و مشتريان آن اندك بودهاند و بر مردم ثابت است كسانى كه سالها و بارها چه قبل و چه بعد از انقلاب امتحان خود را در تعهد به اسلام و انقلاب دادهاند و در اين راه به پاى چوبههاى دار رفته و زندانها كشيده و ترور گشتهاند و سلامت خود را از دست دادهاند و تحت شكنجههاى شاه براى استقلال و آزادى مبارزه كردهاند، يقيناً دلشان به حال انقلاب و ثمرات آن نه تنها كمتر از ديگران نسوخته كه بيشتر مىسوزد و مسير ارزشى و الهى و پركرامت خويش را به هيچ وجه عوض نمىكنند.
صحيفه نور ج 21 صفحه 37
و من از باب وظيفه به مردم و فرزندان پرشور انقلابىام مىگويم كه مبادا بدون در نظر گرفتن محذورات سياسى و شرايط بسيار پيچيده و حساس كشور به طرح سوالها و اشكالاتى رو آوريد كه بازگو كردن و تحليل واقعى قضايا توسط مسوولين دلسوز نظام باعث كشف اسرار مملكت شده و براى نظام مساله آفرين گردد و نه تنها گرهاى را باز نكند كه بر مشكلات نيز بيفزايد.
من سياست داخلى و خارجى كشور را به دقت ملاحظه مىكنم و تا زندهام نخواهم گذاشت مسير سياست واقعى ما عوض شود و مسوولين نيز چيزى غير از اين نمىخواهند و انتظارى غير از اين از آنان نمىرود. من به بعضى از مسوولين هشدار مىدهم كه به شدت بايد مراقب بود كه خداى نكرده آب به آسياب دشمنان نريزيم و آنان را با اقوال و جبههگيرىهايمان شادمان نگردانيم. به مسوولين و دستاندركاران در هر رده نيز مىگويم كه شرعاً بر همه شما واجب است كه همت كنيد تا آخرين رگ و ريشههاى وابستگى اين كشور به بيگانگان را در هر زمينهاى قطع نماييد كه انشاءالله خواهيد كرد و اگر مصلحت نظام و اسلام سكوت است، دردمندانه سكوت كنيد كه اجر سكوت براى پيشبرد اهداف نظام و اسلام به مراتب بيشتر از دفاع از اتهام وابستگى است.
همان گونه كه قبلاً گفتهام سياست بازسازى و تشخيص و تعيين اولويت در امر بازسازى مراكز آسيب ديده كشور به عهده سران محترم و متعهد سه قوه و آقاى نخست وزير است ولى بايد توجه داشت كه با در نظر گرفتن حجم عظيم كار و ضرورت تسريع در تعيين خط مشى بازسازى و سازندگى، حتماً از نظرات كارشناسان و صاحب نظران خصوصاً هيات دولت و وزرا و كميسيونهاى مربوطه مجلس شوراى اسلامى كه چهرههاى دلسوز و متعهد و مطلع در آنها فراوانند و نيز از مسوولين هر امرى استفاده نمايند چرا كه آنان نيز به خوبى دريافتهاند كه بازسازى و سازندگى جز از طريق تعاون و همفكرى ميسر نيست. و اين كشور متعلق به اسلام و همه ملت ايران است و همان گونه كه در جنگ همه در كنار هم بودند، در صلح و سازندگى هم بايد در كنار يكديگر باشند كه انشاءالله مراكز علمى و دانشگاهى نيز در اين مساله بزرگ سهيم خواهند بود.
لازم به تذكر است كه وزير و يا مسوول مربوطه نيز در تصميم گيرى نهايى سران و نخست وزير صاحب راى مىباشند.
اما نكاتى كه در بازسازى و سازندگى توجه به آن ضرورى است:
1 - با اين كه اطمينان داريم كه خانوادههاى معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين هيچ گاه راضى نشده و نمىشوند كه در برابر ايثار عزيزانشان كه فقط به خاطر خدا و رسيدن به كمال بوده است سخن از رفاه و ماديات به ميان آيد و همت آنان بلندتر از اين مقولههاست، ولى بر دستاندركاران نظام است كه همه ذوق و استعداد و توان خود را در هر چه بهتر رسيدن به امور معنوى و مادى و ارزشى و فرهنگى اين يادگاران هدايت و نور به كار گيرند و از خدمت بى شائبه و بى منت به آنان دريغ نكنند كه هر چه انقلاب اسلامى ايران دارد از بركت مجاهدت شهدا و ايثارگران است. من مىدانم كه بسيارى از خانوادههاى عزيز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين به خاطر مناعت طبع و بزرگوارى و
صحيفه نور ج 21 صفحه 38
اخلاق كريمه خود در مصايب و مشكلات زندگى به مسوولين مراجعه نكردهاند و با مراجعهشان به حداقل بوده است. و همه نيز مىدانيم كه اكثريت اين قشر و رزمندگان عزيز اسلام از طبقات محروم كمدرآمد بودند و مرفهين كمتر دل براى انقلاب سوختند، ولى وظيفه ماست كه در حد توان و مقدورات قدرشناس زحمات آنان باشيم و من ميل ندارم كه اين قدرشناسى فقط در حد تعريف و تمجيد ظاهرى خلاصه شود بلكه بايد در همه نوع امتيازات اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى به آنان بها داده شود و ضرورتى نمىبينيم كه به اين عزيزان سفارش و نصيحت كنم و رسالت بزرگ حفظ امانت خونهاى مقدس شهيدان را بازگو نمايم كه بحمدالله تا به حال خانوادههاى شهدا و اسرا و مفقودين و جانبازان خود حافظ و نگهبان ارزش شهادت و ايثار بودهاند و بعد از اين نيز به يارى خدا پاسدار آن خواهند بود.
2 - با قبول و اجراى صلح كسى تصور نكند كه ما از تقويت بنيه دفاعى و نظامى كشور و توسعه و گسترش صنايع تسليحاتى بى نياز شدهايم، بلكه توسعه و تكامل صنايع و ابزار مربوط به قدرت دفاعى كشور از اهداف اصولى و اوليه بازسازى است و ما با توجه به ماهيت انقلابمان در هر زمان و هر ساعت احتمال تجاوز را مجدداً از سوى ابرقدرتها و نوكرانشان بايد جدى بگيريم.
3 - توجه به بازسازى مراكز صنعتى نبايد كوچكترين خللى بر ضرورت رسيدن به امر خودكفايى كشاورزى وارد آورد، بلكه اولويت و تقدم اين امر بايد محفوظ بماند و مسوولين بيشتر از گذشته خود را مكلف به اجراى آن سازند و در امر احياى اراضى و مهار آبها و ايجاد سدها و تشويق كشاورزان و دامداران و استفادهء هر چه بيشتر از نعمتهاى بيكران الهى در طبيعت تلاش نمايند كه مطمئناً خودكفايى در كشاورزى مقدمهاى است براى استقلال و خودكفايى در زمينههاى ديگر.
4 - مهمترين عامل در كسب خودكفايى و بازسازى توسعه مراكز علمى و تحقيقات و تمركز و هدايت امكانات و تشويق كامل و همه جانبه مخترعين و مكتشفين و نيروهاى متعهد و متخصصى است كه شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاك نگرش انحصارى علم به غرب و شرق درآمده و نشان دادهاند كه مىتوانند كشور را روى پاى خود نگه دارند. انشاءالله اين استعدادها در پيچ و خم كوچههاى ادارهها خسته و ناتوان نشوند.
5 - برنامهريزى در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم توام با حفظ شعاير و ارزشهاى كامل اسلامى و پرهيز از تنگ نظرىها و افراط گرايىها و نيز مبارزه با فرهنگ مصرفى كه بزرگترين آفت يك جامعه انقلابى است و تشويق به توليدات داخلى و برنامهريزى در جهت توسعه صادرات و گسترش مبادى صدور كالا و خروج از تكيه به صادرات نفت و نيز آزادى واردات و صادرات و به طور كلى تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قيمت.
6 - رعايت اصول ايمنى و حفاظتى مراكز و صنايع و ايجاد پناهگاههاى جمعى براى مردم و كارگران كه اين اختصاص به زمان جنگ ندارد بلكه طريقه احتياط در هر شرايط است.
7 - استفاده از نيروهاى عظيم مردمى در بازسازى و سازندگى و بها دادن به مؤمنين انقلاب
صحيفه نور ج 21 صفحه 39
خصوصاً جبهه رفتهها و توسعه حضور مردم در كشاورزى و صنعت و تجارت و بازسازى شهرهاى تخريب شده و شكستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمكن و مرفه و بسط آن به تودههاى مردم و جامعه.
8 - حفظ و نگهدارى تركيب يك يا چند شهر خراب شده در جنگ به منظور ترسيم علنى تجاوز دشمنان عليه انقلاب و كشورمان و نشان دادن قدرت دفاع و مقاومت قهرمانانه ملت كه آيندگان فقط به اسناد و نوشتهها بسنده نكنند. البته اين كار با رضايت كامل صاحبان املاك و با ايجاد شهرهاى مجاور بايد انجام شود.
9 - تاكيد بر حفظ ارزشها و شؤون اخلاقى و اجتماعى و نيز سالمسازى اجتماعات كه گروهى از خدا بى خبر و فرصت طلب تصور نكنند كه مردم در برابر نيات پليد آنان بىتفاوتند.
انشاءالله خداوند همه را از شر نفس اماره و شر دشمنان محافظت فرمايد و به همه شرح صدر و تدبير در امور و اخلاص در عمل و ايثار در خدمت به خلق مرحمت كند. احمد به صورت آزاد بهتر مىتواند به اسلام و مردم كشور خدمت نمايد و تنها در جلسات شركت مىكند تا گزارش مسايل سريعتر به اين جانب برسد.
والسلام على من اتبع الهدى
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 41
تاريخ 12/7/67
پاسخ به نامه دوم حجت الاسلام والمسلمين قديرى
جناب حجتالاسلام آقاى قديرى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و دعاى خير و آرزوى موفقيت براى شما در پياده كردن احكام اسلام. نامه اول شما و جواب من در حال و هواى مدرسه و درس و بحث بود و الا من شما را مجتهد و صاحب نظر در فقه مىدانم و هميشه از خدا خواستهام كه شما جوانان بتوانيد معضلات كشور در زمينههاى مختلف را حل كنيد.
من شما را يكى از دوستان قديمى و خوب خود مىدانم و زحمات شما را در درس بحث و كمكهاى شما را در تمام زمينهها فراموش نمىكنم. ما بايد سعى كنيم تا حصارهاى جهل و خرافه را شكسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله برسيم و امروز غريبترين چيزها در دنيا همين اسلام است و نجات آن قربانى مىخواهد و دعا كنيد من نيز يكى از قربانىهاى آن گردم. خداوند جناب عالى را تأييد فرمايد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 42
تاريخ 6/8/67
پيام تسليت به مناسبت رحلت آيت الله سيد روح الله خاتمى
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
اسلام و ايران يكى از پرفروغترين چهرههاى تقوا و خلوص و ايمان خود را از دست داد. برادر عزيزم خاتمى زنده دل، چهره تابناك مبارزات خستگى ناپذير روحانيت روشن ضمير در دهههاى اخير اين مرز و بوم بود. او روشنفكرى متدين و مجتهدى بزرگوار و از خوبان امينى بود كه اگر نتوان گفت بى نظير، مسلماً كم نظير بود.
او با گوشت و پوست خود مبارزه را مىفهميد و سختىهاى آن را چون شربتى گوارا مىنوشيد. او يار و پناه محرومان بود. او يك عمر با تحجر و واپسگرايى جنگيد و يكى از طرفداران بى بديل اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم در عصر فريب و خودپرستى بود. او پاك زيست و پاك مرد و پاك در جوار رحمت رباش آرميد. اين ضايعه دردناك را به مردم ايران خصوصاً به اهالى متدين استان يزد و به خانواده مكرمش و فرزندان متدينش و فرزند فاضل، باتقوا و متعهدمان جناب حجتالاسلام آقاى حاج سيد محمد خاتمى وزير محترم ارشاد اسلامى تسليت عرض مىنمايم. خداوند او را غريق رحمت خويش گرداند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 46
تاريخ 10/8/67
رهنمودهاى امام خمينى مبنى بر تحكيم برادرى در پاسخ به نامه حجت الاسلام حاج شيخ محمد على انصارى دربارهى اختلاف نظرهاى موجود فيمابين دو جريان عقيدتى - سياسى وفادار به انقلاب و اسلام
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد على انصارى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
نامه شما را مطالعه كردم، مسالهاى را طرح كردهايد كه پاسخ به آن كمى طولانى مىگردد ولى از آن جا كه من به شما علاقهمندم، شما را مردى متدين و دانا البته كمى احساساتى مىدانم و از محبتهاى بى دريغت نسبت به من هميشه ممنونم. به عنوان نصيحت به شما و امثال شما كه تعدادشان هم كم نيست مسائلى را تذكر مىدهم:
كتابهاى فقهاء بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سليقهها و برداشتها در زمينههاى مختلف نظامى، فرهنگى و سياسى و اقتصادى و عبادى، تا آن جا كه در مسائلى كه ادعاى اجماع شده است قول و يا اقوال مخالف وجود دارد و حتى در مسائل اجماعى هم ممكن است قول خلاف پيدا شود، از اختلاف اخبارىها و اصولىها بگذريم. از آن جا كه در گذشته اين اختلافات در محيط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در كتابهاى علمى آن هم عربى ضبط مىگرديد، قهراً تودههاى مردم از آن بى خبر بودند و اگر با خبر هم مىشدند، تعقيب اين مسائل برايشان جاذبهاى نداشت. حال آيا مىتوان تصور نمود كه چون فقها با يكديگر اختلاف نظر داشتهاند نعوذبالله خلاف حق و خلاف دين خدا عمل كردهاند؟ هرگز. اما امروز با كمال خوشحالى به مناسبت انقلاب اسلامى حرفهاى فقها و صاحب نظران به راديو و تلويزيون و روزنامهها كشيده شده است، چرا كه نياز عملى به اين بحثها و مسائل است. مثلاً در مساله مالكيت و محدوده آن، در مساله زمين و تقسيمبندى آن، در انفال و ثروتهاى عمومى، در مسائل پيچيده پول و ارز و بانكدارى، در ماليات، در تجارت داخلى و خارجى، در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن، در حدود و ديات، در قوانين مدنى، در مسائل فرهنگى و برخورد با هنر به معناى اعم. چون عكاسى، نقاشى، مجسمهسازى، موسيقى، تئاتر، سينما، خوشنويسى و غيره، در حفظ محيط زيست و سالمسازى طبيعت و جلوگيرى از قطع درختها حتى در منازل و املاك اشخاص، در مسائل اطعمه و اشربه، در جلوگيرى از مواليد در صورت ضرورت و يا تعيين فواصل در مواليد، در حل معضلات طبى همچون پيوند اعضاى بدن انسان و غير به انسانهاى ديگر، در مساله معادن زيرزمينى و روزمينى و ملى، تغيير موضوعات حرام و حلال و توسيع و تضييق (1)بعضى از احكام در
صحيفه نور ج 21 صفحه 47
ازمنه و امكنه مختلف، در مسائل حقوقى و حقوق بينالمللى و تطبيق آن با احكام اسلام، نقش سازنده زن در جامعه اسلامى و نقش تخريبى آن در جوامع فاسد و غيراسلامى، حدود آزادى فردى و اجتماعى، برخورد با كفر و شرك و التقاط و بلوك تابع كفر و شرك، چگونگى انجام فرايض در سير هوايى و فضايى و حركت بر خلاف جهت حركت زمين يا موافق آن با سرعتى بيش از سرعت آن و يا در صعود مستقيم و خنثى كردن جاذبه زمين و مهمتر از همه اينها، ترسيم و تعيين حاكميت ولايت فقيه در حكومت و جامعه كه همه اينها گوشهاى از هزاران مساله مورد ابتلاى مردم و حكومت است كه فقهاى بزرگ در مورد آنها بحث كردهاند و نظراتشان با يكديگر مختلف است و اگر بعضى از مسائل در زمانهاى گذشته مطرح نبوده است و يا موضوع نداشته است، فقها امروز بايد براى آن فكرى بنمايند.
لذا در حكومت اسلامى هميشه بايد باب اجتهاد باز باشد و طبيعت انقلاب و نظام همواره اقتضا مىكند كه نظرات اجتهادى فقهى در زمينههاى مختلف ولو مخالف با يكديگر آزادانه عرضه شود و كسى توان و حق جلوگيرى از آن را ندارد ولى مهم شناخت درست حكومت و جامعه است كه بر اساس آن نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامهريزى كند كه وحدت رويه و عمل ضرورى است و همين جا است كه اجتهاد مصطلح در حوزهها كافى نمىباشد بلكه يك فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخيص دهد و يا نتواند افراد صالح و مفيد را از افراد ناصالح تشخيص دهد و به طور كلى در زمينه اجتماعى و سياسى فاقد بينش صحيح و قدرت تصميم گيرى باشد، اين فرد در مسايل اجتماعى و حكومتى مجتهد نيست و نمىتواند زمام جامعه را به دست گيرد. اما شما بايد توجه داشته باشيد تا زمانى كه اختلاف و موضع گيرىها در حريم مسائل مذكور است، ترديدى متوجه انقلاب نيست. اختلاف اگر زيربنايى و اصولى شد، موجب سستى نظام مىشود و اين مساله روشن است كه بين افراد و جناحهاى موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سياسى است ولو اين كه شكل عقيدتى به آن داده شود، چرا كه همه در اصول با هم مشتركند و به همين خاطر است كه من آنان رامىنمايم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان براى كشور و مردم مىسوزد و هر كدام براى رشد اسلام و خدمت به مسلمين طرح و نظرى دارند كه به عقيده خود موجب رستگارى است. اكثريت قاطع هر دو جريان مىخواهند كشورشان مستقل باشد، هر دو مىخواهند سيطره و شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خيابان را از سر مردم كم كنند، هر دو مىخواهند كارمندان شريف و كارگران و كشاورزان متدين و كسبه صادق بازار و خيابان زندگى پاك و سالمى داشته باشند، هر دو مىخواهند دزدى و ارتشاء در دستگاههاى دولتى و خصوصى نباشد، هر دو مىخواهند ايران اسلامى از نظر اقتصادى به صورتى رشد نمايد كه بازارهاى جهان را از آن خود كند، هر دو مىخواهند اوضاع فرهنگى و علمى ايران به گونهاى باشد كه دانشجويان و محققان از تمام جهان به سوى مراكز تربيتى و علمى
صحيفه نور ج 21 صفحه 48
و هنرى ايران هجوم آورند، هر دو مىخواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلاف بر سر چيست؟ اختلاف بر سر اين است كه هر دو عقيدهشان است كه راه خود باعث رسيدن به اين همه است. ولى هر دو بايد كاملا متوجه باشند كه موضع گيرىها بايد به گونهاى باشد كه در عين حفظ اصول اسلام براى هميشه تاريخ، حافظ خشم و كينه انقلابى خود و مردم عليه سرمايهدارى غرب و در رأس آن آمريكاى جهانخوار و كمونيسم و سوسياليزم بينالملل و در رأس آن شوروى متجاوز باشند.
هر دو جريان بايد با تمام وجود تلاش كنند كه ذرهاى از سياست نه شرقى و نه غربى جمهورى اسلامى عدول نشود كه اگر ذرهاى از آن عدول شود، آن را با شمشير عدالت اسلامى راست كنند. هر دو گروه بايد توجه كنند كه دشمنان بزرگ مشترك دارند كه به هيچ يك از آن دو جريان رحم نمىكنند. دو جريان با كمال دوستى مراقب امريكاى جهانخوار و شوروى خائن به امت اسلامى باشند. هر دو جريان بايد مردم را هوشيار كنند كه درست است كه امريكاى حيلهگر دشمن شماره يك آنها است ولى فرزندان عزيز آنان زير بمب و موشك شوروى شهيد گشتهاند. هر دو جريان از حيلهگرىهاى اين دو ديو استعمارگر غافل نشوند و بدانند كه امريكا و شوروى به خون اسلام و استقلالشان تشنهاند.
خداوندا! تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جريان بگويم گفتم، حال خود دانند. البته يك چيز مهم ديگر هم ممكن است موجب اختلاف گردد كه همه بايد از شر آن به خدا پناه ببريم كه آن حب نفس است كه اين ديگر اين جريان و آن جريان نمىشناسد. رئيس جمهور و رئيس مجلس و نخست وزير، وكيل، وزير و قاضى و شوراى عالى قضايى و شوراى نگهبان، سازمان تبليغات و دفتر تبليغات، نظامى و غيرنظامى، روحانى و غيرروحانى، دانشجو، غيردانشجو، زن و مرد نمىشناسد و تنها يك راه براى مبارزه با آن وجود دارد و آن رياضت است، بگذريم.
اگر آقايان از اين ديدگاه كه همه مىخواهند نظام و اسلام را پشتيبانى كنند به مسائل بنگرند، بسيارى از معضلات و حيرتها برطرف مىگردد ولى اين بدان معنا نيست كه همه افراد تابع محض يك جريان باشند. با اين ديد گفتهام كه انتقاد سازنده معنايش مخالفت نبوده و تشكل جديد مفهومش اختلاف نيست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه مىشود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدايت دو جريان مىشود. هيچ كس نبايد خود را مطلق و مبراى از انتقاد ببيند. البته انتقاد غير از برخورد خطى و جريانى است. اگر در اين نظام كسى يا گروهى خداى ناكرده بى جهت در فكر حذف يا تخريب ديگران برآيد و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پيش از آن كه به رقيب يا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد كرده است. در هر حال يكى از كارهايى كه يقيناً رضايت خداوند متعال در آن است، تاليف قلوب و تلاش جهت زدودن كدورتها و نزديك ساختن مواضع خدمت به يكديگر است. بايد از واسطههايى كه فقط كارشان القاء بدبينى نسبت به جناح مقابل است، پرهيز نمود. شما آن قدر دشمنان مشترك داريد كه بايد با همه توان در برابر آنان بايستيد، لكن اگر ديديد كسى از اصول تخطى مىكند، در برابرش قاطعانه بايستيد. البته مىدانيد كه
صحيفه نور ج 21 صفحه 49
دولت و مجلس و گردانندگان بالاى نظام هرگز اصول و داربستها را نشكستهاند و از آن عدول نكردهاند. براى من روشن است كه در نهاد هر دو جريان اعتقاد و عشق به خدا و خدمت به خلق نهفته است. با تبادل افكار و انديشههاى سازنده مسير رقابتها را از آلودگى و انحراف و افراط و تفريط بايد پاك نمود. من باز سفارش مىكنم كشور ما در مرحله بازسازى و سازندگى به تفكر و به وحدت و برادرى نياز دارد. خداوند به همه كسانى كه دلشان براى احياى اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم و نابودى اسلام امريكايى مىطپد، توفيق عنايت فرمايد و شما و همه را در كنف عنايت و حمايت خويش محافظت فرمايد و انشاءالله از انصار اسلام و محرومين باشيد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 50
تاريخ 13/8/67
انتصاب حجت الاسلام حاج شيخ محمد على صدوقى به سمت نماينده امام و امام جمعه يزد
جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد على صدوقى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
با تاثر عميق از ارتحال عالم بزرگوار مرحوم حجتالاسلام والمسلمين آقاى خاتمى رضوان الله تعالى عليه جناب عالى را كه فرزند سومين شهيد محراب، مرد علم و عمل، صدوقى عزيز رحمهالله عليه مىباشيد و خود فردى با كفايت، متدين و مدبر هستيد، به سمت نماينده خويش و امام جمعه يزد منصوب مىنمايم و با شناختى كه از شما دارم انشاءالله در رفع نيازمندىها و مشكلات آن ديار موفق خواهيد بود و مردم شريف و متدين يزد را به وظايف اسلامىشان آشنا نموده و چون گذشته به آنان در زمينههاى مختلف خدمت خواهيد كرد. اميدوارم اهالى يزد عموماً و روحانيون و علماى اعلام آن استان و نهادهاى انقلابى همكارىهاى لازم را در برگزارى هر چه باشكوهتر اين فريضه وحدتآفرين و دشمن شكن انجام دهند.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:49 PM
previos page menu page next page
روحالله الموسوى الخمينى
صحيفه نور ج 21 صفحه 51
پاسخ به نامه يك اسير در بند رژيم عراق
بسمه تعالى
فرزند بسيار عزيزم! از نامه دلسوزانه شما بسيار متاثر گرديدم، من ناراحتى شما عزيزان در بند را احساس مىكنم، شما هم ناراحتى پدرتان را كه فرزندان عزيزش دور از وطن هستند، احساس كنيد.
عزيزان من سيد و مولاى همه ما حضرت موسى بن جعفر بيش از همه شماها و ماها در رنج و گوشه زندان به سر بردند براى اسلام عزيز. شما صبر كنيد خداوند فرج را ان شاءالله تعالى نزديك مىنمايد و پدر پير شما را با ديدن شما شاد مىفرمايد. به همه عزيزان در بند سلام مرا برسانيد. من از دعاى خير فراموشتان نمىكنم. خداحافظ شما باشد. پدرپيرت (خ)
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 52
تاريخ 2/9/67
پيام امام خمينى در آستانه ى سالگرد بسيج مستضعفين
بسم الله الرحمن الرحيم
تشكيل بسيج در نظام جمهورى اسلامى ايران يقيناً از بركات و الطاف جليه خداوند تعالى بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامى ايران ارزانى شد.
در حوادث گوناگون پس از پيروزى انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههاى فراوانى كه با ايثار و خلوص و فداكارى و شهادت طلبى، كشور و انقلاب را بيمه كردند. ولى حقيقتاً اگر بخواهيم مصداق كاملى از ايثار و خلوص و فداكارى و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهيم، چه كسى سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهند بود! بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پرثمرى است كه شكوفههاى آن بوى بهار وصل و طراوات يقين حديث عشق مىدهد. بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامى است كه پيروانش بر گلدستههاى رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سر دادهاند. بسيج ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامى است كه تربيت يافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بى نشانى گرفتهاند. بسيج لشكر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را كه همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضاء نمودهاند.
من همواره به خلوص و صفاى بسيجيان غبطه مىخورم و از خدا مىخواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند، چرا كه در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجىام. من مجدداً به همه ملت بزرگوار ايران و مسوولين عرض مىكنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترين سادهانديشى اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصاً آمريكا و شوروى از ما و اسلام عزيز دست برداشتهاند لحظهاى نبايد از كيد دشمنان غافل بمانيم، در نهاد و سرشت آمريكا و شوروى كينه و دشمنى با اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - موج مىزند بايد براى شكستن، امواج طوفانها و فتنهها و جلوگيرى از سيل آفتها به سلاح پولادين صبر و ايمان مسلح شويم. ملتى كه در خط اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - و مخالف با استكبار و پول پرستى و تحجرگرايى و مقدس نمايى است، بايد همه افرادش بسيجى باشند و فنون نظامى و دفاعى لازم را بدانند، چرا كه در هنگامه خطر ملتى سربلند و جاويد است كه اكثريت آن آمادگى لازم رزمى را داشته باشد.
خلاصه كلام، اگر بر كشورى نداى دلنشين تفكر بسيجى طنين اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الا هر لحظه بايد منتظر حادثه باشيم.
صحيفه نور ج 21 صفحه 53
بسيج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد. امروز يكى از ضرورىترين تشكلها، بسيج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دينى و دانشجويان دانشگاهها بايد با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند، فرزندان بسيجىام در اين مراكز، پاسدار اصول تغيير ناپذير نه شرقى و نه غربى باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلى بيشتر به اتحاد و يگانگى احتياج دارند. فرزندان انقلاب به هيچ وجه نگذارند ايادى آمريكا و شوروى در آن دو محل حساس نفوذ كنند. تنها با بسيج است كه اين مهم انجام مىپذيرد. و مسائل اعتقادى بسيجيان به عهده اين دو پاسگاه علمى است. حوزه علميه و دانشگاه بايد چهارچوبهاى اصيل اسلام ناب محمدى را در اختيار تمامى اعضاء بسيج قرار دهند. بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامى باشند و اين شدنى است، چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامى نيست، بايد هستههاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد. شما در جنگ تحميلى نشان داديد كه با مديريت صحيح و خوب مىتوان اسلام را فاتح جهان نمود. شما بايد بدانيد كه كارتان به پايان نرسيده است، انقلاب اسلامى در جهان نيازمند فداكارىهاى شماست؟ مسؤولين تنها با پشتوانه شماست كه مىتوانند به تمامى تشنگان حقيقت و صداقت اثبات كنند كه بدون آمريكا و شوروى مىشود به زندگى مسالمتآميز توأم با صلح و آزادى رسيد. حضور شما در صحنهها موجب مىشود كه ريشه ضدانقلاب در تمامى ابعاد از بيخ و بن قطع گردد.
من دست يكايك شما پيشگامان رهايى را مىبوسم و مىدانم كه اگر مسؤولين نظام اسلامى از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهى خواهند سوخت. بار ديگر تاكيد مىكنم كه غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليونى، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانى را به دنبال خواهد داشت. من از تمامى بسيجيان خصوصاً از فرماندهان عزيز آن تشكر مىكنم و از دعاى خير براى اين فرزندان با وفاى اسلام غفلت نخواهم نمود. خداوند شهداى عزيز و گمنام بسيج را كه به نعمت همجوارى اهل بيت - عليهمالسلام - مغتنم و جانبازان عزيز را شفا و اسرا و مفقودين عزيز را سالماً به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوكت اين نهاد مقدس و مردمى كه پيروان اسلام عزيز و حضرت بقيهالله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء هستند بيفزايد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 54
تاريخ: 2/9/67
انتصاب حجت الاسلام ابراهيم فاضل فردوسى به سمت نماينده امام و امام جمعه بوشهر
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ ابراهيم فاضل فردوسى دامت افاضاته با تشكر و قدردانى از زحمات چند ساله جناب حجتالاسلام آقاى مدنى دامت افاضاته كه اكنون ايشان به خاطر گرفتارىهاى شخصى از امامت جمعه بوشهر استعفا دادهاند، جناب عالى را به سمت امام جمعه بوشهر و نماينده خود در آن استان منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى نماز پرصلابت جمعه، مردم را به وظايف اسلامى و انقلابى خود آشنا ساخته و به وحدت و همبستگى در برابر دشمنان اسلام دعوت نماييد. اميد است با همكارى اهالى محترم و نهادها و مسؤولين جمهورى اسلامى در آن شهر بتوانيد هر چه باشكوهتر نماز جمعه را برگزار نماييد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 55
تاريخ: 3/9/67
انتصاب آقاى مير حسين موسوى به مسؤول ايجاد تشكيلات و رسيدگى به امور جانبازان
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى مهندس ميرحسين موسوى نخست وزير محترم ايده الله تعالى
از آن جا كه چندى قبل جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى طى نامهاى درخواست نمودند كه براى رسيدگى هر چه بيشتر و بهتر به امور جانبازان و خانوادههاى شهدا، اداره امور جانبازان انقلاب اسلامى و جنگ تحميلى به نهاد يا تشكيلات ديگرى سپرده شود، اين جانب ضمن تقدير و تشكر فراوان از ايشان و از كليه مسؤولين و دستاندركاران بنياد شهيد انقلاب اسلامى و مركز پزشكى بنياد، خصوصاً سركار خانم كروبى كه در شرايط جنگ كمال ايثار و فداكارى را نسبت به اين عزيزان نمودهاند، جناب عالى را مسؤول اداره كليه امور جانبازان عزيز نمودم كه با استفاده از همكارى و تجربيات بنياد شهيد انقلاب اسلامى و جانبازان و نيز اختصاص بهترين امكانات بنياد مستضعفان به ايجاد تشكيلات جديدى در اين امر مقدس و بزرگ همت گماريد. و اميد است با درايت و تقوا و تعهدى كه در شما سراغ دارم به تمامىامور اين حماسهسازان و شهيدان زنده انقلاب رسيدگى كامل گردد. و بنياد شهيد انقلاب اسلامى نيز همچون گذشته با فراغت و امكانات بيشتر امور خانوادههاى معظم شهدا و مفقودين و اسرا را دنبال نمايد.
از آن جا كه ممكن است اين روزها افرادى بخواهند نسبت به دولت خدمتگزار شبهات و القائاتى در اذهان عامه به وجود آورند و زحمات بى شائبه و طاقتفرساى شما را خصوصاً در مسأله جنگ خدشهدار نمايند، لازم است كه اين نكته را تذكر دهم كه من همچون گذشته شما را فردى لايق و دلسوز براى انقلاب اسلامى مىدانم و زحمات شما را در دوران جنگ و تجهيز سپاهيان اسلام فراموش نمىكنم و الان نيز شما را تاييد و حمايت مىكنم.
از آن جا كه سران كشور و هيات مشورتى بازسازى كشور در چند روز آينده اصول و سياست بازسازى را به دولت ابلاغ مىنمايند، جناب عالى و اعضاى محترم هيات دولت بايد با قدرت و قاطعيت و با استقلال كامل به امر بازسازى كشور و ترميم خرابىها پرداخته و رسيدگى به محرومين را در صدر برنامههاى خود قرار دهيد و مردم عزيز و شريف ايران نيز كه همه چيز خود را در طبق اخلاص و بندگى خدا نهادهاند، توجه دارند كه تا رسيدن به استقلال واقعى راه طولانى پيش رو دارند و همه مىدانند كه با توجه به حجم عظيم خرابىها نبايد انتظار اصلاح و بازسازى سريع امور را داشت.
صحيفه نور ج 21 صفحه 56
ما هنوز در آغاز راه هستيم و سالها وقت لازم است كه با همت و تلاش همه دستاندركاران و مردم عزيز، ميهن اسلامىمان بازسازى شود و مشكلات برطرف گردد. چه بسا افراد مغرض و مخالف با انقلاب كه از هيچ راهى نتوانستهاند به اسلام و انقلاب لطمه وارد نمايند، امروز در قالب شعارها و بالا بردن سطح توقعات در مردم، بخواهند به هدفهاى شوم خود نايل شوند و با انگشت نهادن روى مشكلاتى كه نتيجه تحميل چندين ساله جنگ بوده است، مردم را نسبت به مسؤولين بدبين كنند و اين طور تبليغ نمايند كه بعد از قبول قطعنامه و نبودن جنگ، چرا مشكلات حل نمىشود؟ بايد به اين افراد گفت مگر اين كار به سادگى امكان پذير است؟ مگر كشور ما از محاصرهها بيرون آمده است؟ مگر همه مراكز آسيب ديده برق و سوخت و كارخانجات را يك روزه مىتوان راهاندازى نمود كه ما بگوييم ديروز جنگ بود، عذرها موجه ولى امروز كه جنگ نيست چرا كمبود است؟ البته اين سخنها از باب تذكر به مؤمنين است و الا مردم وفادار و انقلابى كشورمان براى به دست آوردن استقلال واقعى و رسيدن به خودكفايى، خيلى بيش از اينها آماده صبر و فداكارى هستند. و من مطمئنم كه ملت عزيز ايران يك لحظه استقلال و عزت خود را با هزار سال زندگى در ناز و نعمت ولى وابسته به اجانب و بيگانگان معاوضه نمىكند.
در خاتمه بار ديگر از زحمات دلسوزانه و مخلصانه دوست خوبم جناب حجتالاسلام آقاى كروبى تشكر مىنمايم و اميدوارم تمامىافرادى كه در خدمت معلولين جنگ تحميلى بودهاند، با صميميت با آقاى نخست وزير همكارى نمايند.
خداوند بزرگ به همه مسؤولين و دولت خدمتگزار و مردم شريف ايران، توفيق صبر و ايثار در راه اسلام را عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 59
تاريخ: 14/9/67
پيام به سمينار مسؤولين و اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى
بسم الله الرحمن الرحيم
زحمات بى وقفه جهاد، اين سنگرسازان بى سنگر در دفاع مقدسمان از جمله مسائلى است كه ترسيم آن در قالب الفاظ نمىگنجد، عشق جهاد در خدمت به اسلام و مردم، چشم دل عشاق خدمت به دين و مردم را روشن نموده است. شجاعت دليرمردان و شيرزنان جهادى مان در جهادمان عليه كفر و بيداد زبانزد خاص و عام است. وسعت دامنه گذشت و ايثار مردان و زنان جهاد، جنگ و صلح، بزرگ و كوچك، فقير و غنى اين مرز و بوم را فرا گرفته است. جهاد شمايل دنياى آزادى و استقلال در عرصه كار و تلاش و پيكار عليه فقر و تنگدستى و رذالت و ذلت است.
فرزندان عزيز جهادىام! به تنها چيزى كه بايد فكر كنيد به استوارى پايههاى اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - است. اسلامى كه غرب و در رأس آن آمريكاى جهانخوار و شرق در رأس آن شوروى جنايتكار را به خاك مذلت خواهد نشاند. اسلامى كه پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومين و فقراى جهانند و دشمنان آن ملحدان و كافران و سرمايهداران و پول پرستانند. اسلامى كه طرفداران واقعى آن هميشه از مال و قدرت بى بهره بودهاند و دشمنان حقيقى آن زراندوزان حيلهگر و قدرت مداران بازيگر و مقدس نمايان بى هنرند.
شما عزيزان با خدمات شايسته خود در پشت جبههها، چون جبههها، دل امام زمان - روحى له الفداء - را شاد كردهايد. اميدوارم از سياست صحنههاى سخت نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامى عبور كنيد كه اگر ايران را بر پايه استقلال واقعى پايهريزى نكنيم، هيچ كارى نكردهايم. چشم اميد من به شما سازندگان پرشور و نشاط اسلامىاست.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 61
تاريخ: 8/10/67
پيام به اعضاى مجمع تشخيص مصلحت
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حضرات آقايان اعضاى محترم مجمع تشخيص مصلحت دامت افاضاتهم با سلام و دعا و آرزوى موفقيت براى آن مجمع محترم از آن جا كه وضعيت جنگ به صورتى درآمده است كه هيچ مسألهاى آن چنان فوريتى ندارد كه بدون طرح در مجلس و نظارت شوراى محترم نگهبان، مستقيماً در آن مجمع طرح گردد، لازم ديدم نكاتى را متذكر شوم:
1 - آنچه تاكنون در مجمع تصويب شده است، مادام المصلحه به قوت خود باقى است.
2 - آنچه در دست تصويب است، اختيار آن با خود مجمع است كه در صورت صلاحديد تصويب مىنمايند.
3 - پس از آن، تنها در مواقعى كه بين مجلس و شوراى نگهبان اختلاف است، به همان صورتى كه در آئين نامه مصوب آن مجمع طرح شده بود عمل گردد.
البته ماده 5 به همان صورتى كه اصلاح كرده بودم - جلسه با 7 نفر رسميت پيدا مىكند - باقى باشد و ماده 10 بدين صورت اصلاح گردد: كلمه مجدداً حذف گردد و به جاى آن تنها يكبار گذارده شود.
تذكرى پدرانه به اعضاى عزيز شوراى نگهبان مىدهم كه خودشان قبل از اين گيرها، مصلحت نظام را در نظر بگيرند، چرا كه يكى از مسائل بسيار مهم در دنياى پرآشوب كنونى، نقش زمان و مكان در اجتهاد و نوع تصميمگيرىها است. حكومت، فلسفه عملى برخورد با شرك و كفر و معضلات داخلى و خارجى را تعيين مىكند. و اين بحثهاى طلبگى مدارس كه در چارچوب تئورىها است، نه تنها قابل حل نيست كه ما را به بن بستهايى مىكشاند كه منجر به نقض ظاهرى قانون اساسى مىگردد.
شما در عين اين كه بايد تمام توان خودتان را بگذاريد كه خلاف شرعى صورت نگيرد - و خدا آن روز را نياورد - بايد تمام سعى خودتان را بنماييد كه خداى ناكرده اسلام در پيچ و خمهاى اقتصادى، نظامى، اجتماعى و سياسى متهم به عدم قدرت اداره جهان نگردد. خداوند به همه اعضاى محترم مجمع تشخيص مصلحت توفيق دهد تا هر چه بهتر به اسلام خدمت كنيد.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 66
تاريخ: 11/10/67
پيام به گورباچف رهبر شوروى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى گورباچف صدر هيأت رئيسه اتحاد جماهير سوسياليستى شوروى با اميد خوشبختى و سعادت براى شما و ملت شوروى از آن جا كه پس از روى كار آمدن شما چنين احساس مىشود كه جناب عالى در تحليل حوادث سياسى جهان خصوصاً در رابطه با مسائل شوروى در دور جديدى از بازنگرى و تحول و برخورد قرار گرفتهايد و جسارت و گستاخى شما در برخورد با واقعيات جهان چه بسا منشاء تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلى حاكم بر جهان گردد، لازم ديدم نكاتى را يادآور شوم هر چند ممكن است حيطه تفكر و تصميمات جديد شما تنها روشى براى حل معضلات حزبى و در كنار آن حل پارهاى از مشكلات مردمتان باشد، ولى به همين اندازه هم شهامت تجديدنظر در مورد مكتبى كه ساليان سال فرزندان انقلابى جهان را در حصارهاى آهنين زندانى نموده بود، قابل ستايش است. و اگر به فراتر از اين مقدار فكر مىكنيد، اولين مسالهاى كه مطمئناً باعث موفقيت شما خواهد شد، اين است كه در سياست اسلاف خود داير بر خدازدايى و دين زدايى از جامعه كه تحقيقاً بزرگترين و بالاترين ضربه را بر پيكر مردم كشور شوروى وارد كرده است، تجديد نظر نماييد و بدانيد كه برخورد واقعى با قضاياى جهان جز از اين طريق ميسر نيست.
البته ممكن است از شيوههاى ناصحيح و عملكرد غلط قدرتمندان پيشين كمونيسم در زمينه اقتصاد، باغ سبز دنياى غرب رخ بنمايد ولى حقيقت جاى ديگرى است. شما اگر بخواهيد در اين مقطع تنها گرههاى كور اقتصادى سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن به كانون سرمايهدارى غرب حل كنيد، نه تنها دردى از جامعه خويش را دوا نكردهايد كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند. چرا كه امروز اگر ماركسيسم در روشهاى اقتصادى و اجتماعى به بن بست رسيده است، دنياى غرب هم در همين مسايل - البته به شكل ديگر - و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است.
جناب آقاى گورباچف!
بايد به حقيقت رو آورد: مشكل اصلى كشور شما مساله مالكيت و اقتصاد و آزادى نيست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست، همان مشكلى كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده و يا خواهد كشيد. مشكل اصلى شما مبارزه طولانى و بيهوده با خدا و مبدا هستى و آفرينش است.
صحيفه نور ج 21 صفحه 67
جناب آقاى گورباچف!
براى همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزههاى تاريخ سياسى جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسيسم جوابگوى هيچ نيازى از نيازهاى واقعى انسان نيست، چرا كه مكتبى است مادى و با ماديت نمىتوان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت كه اساسىترين درد جامعه بشرى در غرب و شرق است، به در آورد.
حضرت آقاى گورباچف!
ممكن است شما اثباتاً در بعضى جهات به ماركسيسم پشت نكرده باشيد و از اين پس هم در مصاحبهها، اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنيد، ولى خود مىدانيد كه ثبوتاً اين گونه نيست. رهبر چين اولين ضربه را به كمونيسم زد و شما دومين و على الظاهر آخرين ضربه را بر پيكر آن نواختيد. امروز ديگر چيزى به نام كمونيسم در جهان نداريم، ولى از شما جداً مىخواهم كه در شكستن ديوارهاى خيالات ماركسيسم، گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد. اميدوارم افتخار واقعى اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايههاى پوسيده هفتاد سال كژى جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد. امروز ديگر دولتهاى همسو با شما كه دلشان براى وطن و مردمشان مىطپد، هرگز حاضر نخواهند شد بيش از اين منابع زيرزمينى و روزمينى كشورشان را براى اثبات موفقيت كمونيسم - كه صداى شكستن استخوانهايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است - مصرف كنند.
آقاى گورباچف!
وقتى از گلدستههاى مساجد بعضى از جمهورىهاى شما پس از هفتاد سال بانگ الله اكبر و شهادت به رسالت حضرت ختمى مرتبت - صلى الله عليه و آله و سلم - به گوش رسيد، تمامى طرفداران اسلام ناب محمدى (ص) را از شوق به گريه انداخت. لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دو جهان بينى مادى و الهى بينديشيد. ماديون معيار شناخت در جهان بينى خويش را حس دانسته و چيزى را كه محسوس نباشد، از قلمرو علم بيرون مىدانند و هستى را همتاى ماده دانسته و چيزى را كه ماده ندارد، موجود نمىدانند. قهراً جهان غيب مانند وجود خداوند تعالى و وحى و نبوت و قيامت را يكسره افسانه مىدانند. در حالى كه معيار شناخت در جهان بينى الهى اعم از حس و عقل مىباشد و چيزى كه معقول باشد، داخل در قلمرو علم مىباشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستى اعم از غيب و شهادت است و چيزى كه ماده ندارد، مىتواند موجود باشد. و همان طور كه موجود مادى به مجرد استناد دارد، شناخت حسى نيز به شناخت عقلى متكى است.
قرآن مجيد اساس تفكر مادى را نقد مىكند و به آنان كه بر اين پندارند كه خدا نيست وگرنه ديده مىشد. لن نومن لك حتى نرى الله جهرة . مىفرمايد: لا تدركهالابصار و هو يدرك الابصار و هواللطيف الخبير . از قرآن عزيز و كريم و استدلالات آن در موارد وحى و نبوت و قيامت بگذريم كه از نظر شما اول بحث است. اصولاً ميل نداشتم شما را در پيچ و تاب مسائل فلاسفه بخصوص فلاسفه
صحيفه نور ج 21 صفحه 68
اسلامى بيندازم. فقط به يكى دو مثال ساده و فطرى و وجدانى كه سياسيون هم مىتوانند از آن بهرهاى ببرند، بسنده مىكنم: اين از بديهيات است كه ماده و جسم هر چه باشد از خود بى خبر است. يك مجسمه سنگى يا مجسمه مادى انسان، هر طرف آن از طرف ديگرش محجوب است، در صورتى كه به عيان مىبينيم كه انسان و حيوان از همه اطراف خود آگاه است. مىداند كجاست، در محيطش چه مىگذرد، در جهان چه غوغايى است. پس در حيوان و انسان چيز ديگرى است كه فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمىميرد و باقى است. انسان در فطرت خود هر كمالى را به طور مطلق مىخواهد و شما خوب مىدانيد كه انسان مىخواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هيچ قدرتى كه ناقص است، دل نبسته است. اگر عالم را در اختيار داشته باشد و گفته شود جهان ديگرى هم هست، قطرتاً مايل است آن جهان را هم در اختيار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگرى هم هست، فطرتاً مايل است آن علوم را هم بياموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق بايد باشد تا آدمى دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است كه همه به آن متوجهيم گرچه خود ندانيم. انسان مىخواهد به حق مطلق برسد تا فانى در خدا شود. اصولاً اشتياق به زندگى ابدى در نهاد هر انسانى نشانه وجود جهان جاويد و مصون از مرگ است.
اگر جناب عالى ميل داشته باشيد در اين زمينهها تحقيق كنيد، مىتوانيد دستور دهيد كه صاحبان اين گونه علوم علاوه بر كتب فلاسفه غرب، در اين زمينه به نوشتههاى فارابى و بوعلى سينا - رحمةالله عليهما - در حكمت مشاء مراجعه كنند تا روشن شود كه قانون عليت و معلوليت كه هر گونه شناختى بر آن استوار است، معقول است نه محسوس، و ادراك معانى كلى و نيز قوانين كلى كه هرگونه استدلال بر آن تكيه دارد، معقول است نه محسوس، و نيز به كتابهاى سهروردى - رحمةالله عليه - در حكمت اشراق مراجعه نموده و براى جناب عالى شرح كنند كه جسم و هر موجود مادى ديگر به نور صرف كه منزه از حس مىباشد، نيازمند است و ادراك شهودى ذات انسان از حقيقت خويش، مبرا از پديده حسى است. و از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدرالمتالهين - رضوان الله تعالى عليه و حشرهالله مع النبيين و الصالحين - مراجعه نمايند تا معلوم گردد كه حقيقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده و هر گونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد.
ديگر شما را خسته نمىكنم و از كتب عرفا و بخصوص محيى الدين بن عربى نام نمىبرم كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد مطلع گرديد، تنى چند از خبرگان تيزهوش خود را كه در اين گونه مسائل قوياً دست دارند، راهى قم گردانيد تا پس از چند سالى با توكل به خدا از عمق لطيف باريكتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند كه بدون اين سفر آگاهى از آن امكان ندارد.
جناب آقاى گورباچف!
اكنون بعد از ذكر اين مسائل و مقدمات از شما مىخواهم درباره اسلام به صورت جدى تحقيق و تفحص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما، كه به جهت ارزشهاى والا و جهان
صحيفه نور ج 21 صفحه 69
شمول اسلام است كه مىتواند وسيله راحتى و نجات همه ملتها باشد و گره مشكلات اساسى بشريت را بازگو نمايد. نگرش جدى به اسلام ممكن است شما را براى هميشه از مساله افغانستان و مسائلى از اين قبيل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان كشور خود دانسته و هميشه خود را در سرنوشت آنان شريك مىدانيم.
با آزادى نسبى مراسم مذهبى در بعضى از جمهورىهاى شوروى، نشان داديد كه ديگر اين گونه فكر نمىكنيد كه مذهب مخدر جامعه است. راستى مذهبى كه ايران را در مقابل ابرقدرتها چون كوه استوار كرده است، مخدر جامعه است؟! آيا مذهبى كه طالب اجراى عدالت در جهان و خواهان آزادى انسان از قيود مادى و معنوى است، مخدر جامعه است؟! آرى مذهبى كه وسيله شود تا سرمايههاى مادى و معنوى كشورهاى اسلامى و غير اسلامى در اختيار ابرقدرتها و قدرتها قرار گيرد و بر سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست جداست، مخدر جامعه است. ولى اين ديگر مذهب واقعى نيست بلكه مذهبى است كه مردم ما آن را مذهب امريكايى مىنامند.
در خاتمه صريحاً اعلام مىكنم كه جمهورى اسلامى ايران به عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتى مىتواند خلا اعتقادى نظام شما را پر نمايد و در هر صورت كشور ما همچون گذشته به حسن همجوارى و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم مىشمارد.
والسلام على من اتبع الهدى
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 70
تاريخ: 20/10/67
پيام به كاركنان صنعت نفت و ديگر بحشهاى صنعتى و توليدى در مورد بازسازى كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت بزرگ و شريف ايران، در دوران مبارزه و پيروزى انقلاب و نيز از آغاز جنگ تاكنون، شاهد صداقت و تلاش و مجاهدات كارگران عزيز و مسؤولين محترم صنايع و كارخانجات خصوصاً عزيزان شركت و صنعت نفت بوده است، كه به حق در حساسترين شرايط، شايستهترين خدمات را به انقلاب و ميهن اسلامىنمودهاند. ارزش مبارزه آنان با رژيم طاغوتى شاه در اعتصاب و بستن شيرهاى نفت به روى بيگانگان و وارد كردن ضربه قاطع بر آنان فراموش نخواهد شد. اما مهمتر از آن اين كه در طول جنگ تحميلى على رغم احتمال خطرات فراوان و بمبارانهاى مكرر مراكز صنعتى و نفتى، مسؤولين و كارگران متعهد و دلسوز انقلاب با تكيه بر ايمان به خداى بزرگ و اعتماد به نفس هيچ گونه سستىاى به خود راه نداده و با ارادهاى محكم آبروى انقلاب را حفظ نموده و اسلام و ايران را سرافراز نمودهاند و در سختترين مواقع و شرايط، توليد و صادرات نفت را در بالاترين حد نياز حفظ و علاوه بر ترميم مراكز آسيب ديده در اعماق آبها و دل درياها و بستر زمينها و قلل كوهها، به توسعه اين صنعت مهم و اكتشاف ادامه دادند كه براى بسيارى از صاحب نظران امور شگفتآور است، چرا كه در اوج حملات بى وقفه دشمنان حتى يك روز هم توليد و صادرات نفت اين كشور قطع نگرديد، اين نيست جز عنايت پروردگار و توجه حضرت بقية الله - ارواحنا فداه - و عشقى كه در دل اين عزيزان، همانند عشق بسيجيان به دفاع مقدس نهفته است.
من موارد متعددى از تلاش و مجاهدات اين هنرمندان عاشق را در گزارشات و تصاوير ديدهام. اطمينان دارم كه اگر عشق به خدا و مكتب نبود، هيچگاه آنان حاضر نمىشدند در مراكز و كارخانجات و پالايشگاههايى كه محاط به انواع خطرها و مملو از مواد آتش زا بودهاند، به كار خود ادامه دهند. آفرين بر شما كارگران و كارفرمايان و متفكرينى كه آتش دنيا را به خاطر جلب رضايت حق بر خود خريدند.
من ضمن تشكر از گردانندگان صنايع كشور خصوصاً صنعت نفت و گاز، از همه آنان مىخواهم كه با تلاش خود به دنيا ثابت كنند كه مىتوانند با فكر و تلاش خود چرخهاى اقتصادى كشور را به حركت درآورند و انشاءالله آنها با مژده راهاندازى كامل صنايع نفت و گاز و پتروشيمى - در آيندهاى نه چندان دور - چشم و دل مردم ايران را روشن و شاد خواهند كرد. شما با تلاش در اين امر مقدس به
صحيفه نور ج 21 صفحه 71
جهانيان ثابت خواهيد كرد كه فشارهاى اقتصادى پس از جنگ، ما را به هيچ كشورى وابسته نخواهد كرد. ضد انقلاب داخل و خارج و استعمار چپ و راست در تمامىزمينهها تبليغ مىكنند كه فشارهاى اقتصادى پس از جنگ، كمر نظام نوپاى اسلامى را خواهد شكست؛ بايد آنها اين آرزو را به گور ببرند. مردمى كه در زير بمبارانها و در تمامى مصايب خود را براى يك مبارزه طولانى آماده كردهاند، هرگز حاضر نيستند كوچكترين نرمشى در مقابل جهان استكبار داشته باشند. اين از بديهيات است كه نارسايىهاى پس از جنگ به سرعت برطرف نمىشود و چند سالى وقت لازم است تا كمبودها برطرف شود. عزيزانى كه در كارخانههاى وابسته به صنايع سبك و سنگين و نفت و گاز و معادن و نيرو و پست و تلگراف و تلفن و راه و ترابرى و ساير مراكز كار مىكنند، خدا را در نظر بگيرند و گوش به تبليغات دشمنان ندهند و استوار و مقاوم در راهاندازى چرخهاى اقتصادى و صنعتى كشور كوشش نمايند.
امروز دنيا اعمال ما و شما را زير ذرهبين گذاشته است تا ببيند چكارهايم و چقدر توان مقابله با مشكلات را داريم. امروز پدر پير شما خمينى از تمامىشما كارگران و صنعتگران و متخصصان مىخواهد كه با تمام قدرت مواظب باشيد كه دوباره مردم ما گرفتار ابرقدرتها و قدرتها نشوند. مشكلات پس از جنگ يكى پس از ديگرى رخ مىنماياند و نظام نوپاى ما انشاءالله در مقابل آنها چون كوه ايستاده است و مردم عزيز زير فشار چرخهاى زندگى و اقتصادى همان گونه كه تا به حال براى خدا و دين او مقاومت كردهاند، بعد از اين نيز با تمام توان استقامت مىكنند، و الا همه زحمات اين ساليان پر درد و اضطراب و افتخار از بين خواهد رفت. هشيارى مردم در وضع فعلى يكى از عوامل پيروزى آنان بر باطل است و مردم تصور نكنند ايادى نفوذى استكبار و آمريكا دست از شيطنت برداشتهاند، در هر جا و در هر مقولهاى احتمال حضور و كارشكنى آنان هست. بايد با دقت مراقب بود كه نكند دستى در كار باشد كه تبليغ كند جنگ تمام شد و وضع كشور فرق نكرد. مگر آثار جنگ ظرف يكى دو سال تمام مىشود؟ من دست و بازوى همه كسانى كه بى ادعا و مخلصانه در صدد استقلال و خودكفايى كشورند، مىبوسم. باز سفارش مىكنم كه به خدا متكى باشيد و براى هميشه زير بار شرق و غرب نرويد. مردم بايد تصميم خود را بگيرند. يا رفاه و مصرف گرايى يا تحمل سختى و استقلال. و اين مسأله ممكن است چند سالى طول بكشد ولى مردم ما يقيناً دومين راه را كه استقلال و شرافت و كرامت است، انتخاب خواهند كرد.
ضرورتى به گوشزد كردن اهميت نفت در معادلات جهان و اقتصاد بينالملل و نيز نقش عظيم صنعت نفت و انرژى را در كشورها و سياستها نمىبينم. انشاءالله مسؤولين امر با توجه كافى و بصيرت و دقت از اين گنجها و ذخاير سيال خدادادى پاسدارى نمايند و در توسعه و استفاده هر چه بيشتر و بهتر آنها تلاش نمايند و در تأمين نيازهاى جامعه و پابرهنگان و اولويت دادن به مناطق محروم موفق باشند. خداوند تعالى اين روحيه مقدس سربازى و فداكارى را در كليه كارگران و كارمندان و متخصصان تا رسيدن به استقلال و خودكفايى كامل حفظ فرمايد. خداوند شهداى عزيزشان را غريق الطاف و عنايت خود فرمايد و به جانبازان شفا
صحيفه نور ج 21 صفحه 72
دهد و مفقودين و اسرا را به وطن و آغوش خانوادههاى عزيز خويش برگرداند.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 74
تاريخ: 25/10/67
نامه به آقاى سيد حميد روحانى در مورد تدوين تاريخ انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى آسيد حميد روحانى (زيارتى) دامت افاضاته
با تشكر از زحمات جناب عالى در به ثمر رسيدن انقلاب اسلامى و تلاش قابل تقديرتان در تدوين تاريخ انقلاب اسلامى، اميدوارم بتوانيد با دقت تاريخ حماسهآفرين و پرحادثه انقلاب اسلامى بى نظير مردم قهرمان ايران را بدان گونه كه هست ثبت نماييد.
شما به عنوان يك مورخ بايد توجه داشته باشيد كه عهدهدار چه كار عظيمى شدهايد. اكثر مورخين تاريخ را آن گونه كه مايلند و يا بدان گونه كه دستور گرفتهاند مىنويسند، نه آن گونه كه اتفاق افتاده است. از اول مىدانند كه كتابشان بنا است به چه نتيجهاى برسد و در آخر به همان نتيجه هم مىرسند.
از شما مىخواهم هر چه مىتوانيد سعى و تلاش نماييد تا هدف قيام مردم را مشخص نماييد، چرا كه هميشه مورخين اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود و يا اربابانشان ذبح مىكنند. امروز هم چون هميشه تاريخ انقلابها، عدهاى به نوشتن تاريخ پرافتخار انقلاب اسلامىايران مشغولند كه سر در آخور غرب و شرق دارند. تاريخ جهان پر است از تحسين و دشنام عدهاى خاص له و يا عليه عدهاى ديگر و يا واقعهاى در خور بحث. اگر شما مىتوانستيد تاريخ را مستند به صدا و فيلم حاوى مطالب گوناگون انقلاب از زبان تودههاى مردم رنجديده كنيد، كارى خوب و شايسته در تاريخ ايران نمودهايد. بايد پايههاى تاريخ انقلاب اسلامىما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرتها و ابرقدرتها باشد.
شما بايد نشان دهيد كه چگونه مردم عليه ظلم و بيداد، تحجر و واپس گرايى قيام كردند و فكر اسلام ناب محمدى را جايگزين تفكر اسلام سلطنتى، اسلام سرمايهدارى، اسلام التقاط و در يك كلمه اسلام امريكايى كردند.
شما بايد نشان دهيد كه در جمود حوزههاى علميه آن زمان كه هر حركتى را متهم به حركت ماركسيستى و يا حركت انگليسى مىكردند، تنى چند از عالمان دينباور دست در دست مردم كوچه و بازار، مردم فقير و زجركشيده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پيروز بيرون آمدند.
شما بايد به روشنى ترسيم كنيد كه در سال 41، سال شروع انقلاب اسلامى و مبارزه روحانيت
صحيفه نور ج 21 صفحه 75
اصيل در مرگآباد تحجر و مقدس مابى چه ظلمها بر عدهاى روحانى پاكباخته رفت، چه نالههاى دردمندانه كردند، چه خوندلها خوردند، متهم به جاسوسى و بى دينى شدند ولى با توكل بر خداى بزرگ كمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسيدند و خود را به طوفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ايمان و كفر، علم و خرافه، روشن فكرى و تحجرگرايى سرافراز ولى غرقه به خون ياران و رفيقان خويش پيروز شدند.
حرف بسيار است ولى حال نوشتن بيش از اين را ندارم. خداوند به شما كه مورد علاقه من هستيد و خود از ستم كشيدههاى اين انقلابيد، توفيق بندگى دهد تا بتوانيد با در نظر گرفتن او، جل و علا واقعيتها را براى نسل آينده ثبت كنيد من به شما دعا مىكنم و از واحد فرهنگى بنياد شهيد تشكر مىكنم كه به شما كمك مىكند تا انشاءالله بتوانيد كارتان را به پايان برسانيد.
والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 76
تاريخ: 9/11/67
نامه به مدير عامل صدا و سيما در ارتباط با پخش يك برنامه توهينآميز از راديو
بسمه تعالى
آقاى محمد هاشمى مدير عامل صدا و سيماى جمهورى اسلامى
با كمال تأسف و تأثر روز گذشته (روز شنبه 8 بهمن) از صداى جمهورى اسلامى مطلبى در مورد الگوى زن پخش گرديده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد. فردى كه اين مطلب را پخش كرده است تعزير و اخراج مىگردد و دستاندركاران آن تعزير خواهند شد. در صورتى كه ثابت شود قصد توهين در كار بوده است، بلاشك فرد توهين كننده محكوم به اعدام است. اگر بار ديگر از اين گونه قضايا تكرار گردد، موجب تنبيه و توبيخ و مجازات شديد و جدى مسؤولين بالاى صدا و سيما خواهد شد. البته در تمامى زمينهها قوه قضاييه اقدام مىنمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 78
تاريخ: 9/11/67
نامه به رياست قوه قضاييه در مورد رسيدگى هر چه بيشتر و دقيقتر به امور قضايى و كمىها و كاستىها
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى رياست قوه قضاييه دامت افاضاته
با سلام و دعا براى شما و تمامى دستاندركاران قوه قضاييه و اميد موفقيت براى همه. شنيده مىشود كه مسائل و نصايح پدرانه پدر پيرتان موجب رنجش بعضى از دستاندركاران قضاء كشور شده است و آنان كه با فرهنگ حوزه سر و كار نداشتهاند، گمان بردهاند تلخى و شيرينى اين گونه بحثها و گوشزدها موجب شده است كه علاقه من به شما و ساير عزيزان شوراى عالى قضايى و دستاندركاران دستگاه قضاء كم شده است. اين گونه نيست، من شما را مردى صالح و متدين و از ياران خوب خود و انقلاب مىدانم و از شما و ساير اعضاء شوراى عالى قضايى كه مورد علاقه من هستيد مىخواهم تا هر چه بيشتر و بهتر و دقيقتر به امور قضايى رسيدگى نماييد و كمىها و كجىها را با جديت برطرف نماييد. انقلاب اسلامىما انقلاب خود شماهاست. من هم مانند شما در خدمت انقلاب هستم، در جمهورى اسلامى همه بايد با انتقادها و طرح اشكالها راه را براى سعادت جامعه باز كنند.
خداوند به جناب عالى و حجج اسلام آقايان دادستان كل كشور موسوى خوئينىها و اعضاء شوراى عالى قضايى مقتدايى و بجنوردى و همچنين آقاى مرعشى كه با موافقت اين جانب در جاى ديگرى تصميم دارند خدمت كنند، اجر و ثواب عنايت فرمايد و به همه نيرويى عطا فرمايد كه هر چه زودتر اشكالات بسيار قوه قضاييه را برطرف نمايند.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 80
تاريخ: 17/11/67
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آقاى سيد ساجد على نقوى (از علماى شيعه پاكستان)
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين والصلوه والسلام على محمد و آله الطاهرين و لعنهالله على اعدائهم اجمعين. و بعد جناب حجتالاسلام آقاى آسيد ساجد على نقوى دامت افاضاته از طرف اين جانب نمايندگى و وكالت دارند در تصدى امور حسبيه كه در زمان غيبت حضرت ولى عصر - ارواحنا فداه - از مختصات فقيه جامع الشرايط است و همچنين مجازند در اخذ وجوه شرعيه از قبيل مظالم عباد و زكوات و كفارات و صرف آنها در مصارف مقرره شرعيه و در مورد سهمين مباركين نيز مجازند در اخذ و صرف آن در مصارف خودشان به نحو اقتصاد و در مورد مازاد نيز مجازند نصف سهم مبارك امام عليهالسلام را در ترويج شريعت مقدسه صرف نموده و نصف سهم سادات را نيز به سادات مستحق بپردازند و مابقى را نزد اين جانب ارسال دارند. و اوصيه ايده الله تعالى بما اوصى به السلف الصالح من التجنب عن الهوى و ملازمه التقوى و رعايه الاحتياط فى امورالدين والدنيا والسلام عليه و رحمهالله و بركاته.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 81
تاريخ: 19/11/67
موافقت با پيشنهاد وزير اطلاعات در مورد عفو زندانيان گروهكى
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى رى شهرى وزير محترم اطلاعات دامت افاضاته
با پيشنهاد شما مبنى بر عفو عمومى زندانيان گروهكى موافقت مىشود و اميدوارم خانوادههاى محترم زندانيان گروهكى، فرزندان خود را نصيحت كنند تا دست به كارهايى نزنند كه موجب ناراحتى مجدد خود و خانوادههايشان گردد.
انشاءالله مسؤولين نظام اسلامى با مهربانى و برادرى با آنها برخورد نموده و با ايجاد تسهيلات شغلى موجب دلگرمى آنان گردند. از خداوند متعال مىخواهم راه هدايت و درستى را نصيب همه بفرمايد. والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 85
تاريخ: 24/11/67
انتصاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ رسول منتجبنيا به نمايندگى امام و رياست سازمان عقيدتى - سياسى شهربانى
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ رسول منتجبنيا دامت افاضاته
اين جانب از زحمات ارزشمند جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد مهدى موحدى كرمانى نماينده خود و مسؤول محترم عقيدتى - سياسى شهربانى جمهورى اسلامى ايران كه فردى فاضل و متدين و دلسوز اسلام و انقلاب مىباشند، تشكر مىنمايم. خدمات بسيار سودمند ايشان به تمامى پرسنل شهربانى قابل تقدير است.
از آنجا كه ايشان به علت كسالت قبلى خود استعفا نموده و درخواست كردهاند كه فردى ديگر اين كار را به عهده گيرد، جناب عالى كه فردى فاضل و مبارز و دلسوز اسلام و انقلاب مىباشيد را به نمايندگى از طرف خود و نيز به رياست عقيدتى - سياسى شهربانى جمهورى اسلامى ايران منصوب مىنمايم. اميدوارم جناب عالى همچون آقاى موحدى از تلاش در راه اسلام و خدمت به پرسنل عزيز شهربانى كوتاهى ننماييد. موفقيت شما را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 86
تاريخ: 25/11/67
پيام درباره انتشار كتاب كفرآميز آيات شيطانى
بسمه تعالى
انا لله و انا اليه راجعون
به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مىرسانم مؤلف كتاب آيات شيطانى - كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است - همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مىباشند. از مسلمانان غيور مىخواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعاً آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسى جرات نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است انشاءالله. ضمناً اگر كسى دسترسى به مولف كتاب دارد ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نمايد تا به جزاى اعمالش برسد.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 88
تاريخ: 3/12/67
پيام امام خمينى خطاب به مراجع اسلام، روحانيون سراسر كشور و... در مورد استراتژى آينده انقلاب و حكومت اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حضرات روحانيون سراسر كشور و مراجع بزرگوار اسلام، مدرسين گرام و طلاب عزيز حوزههاى علميه و ائمه محترم جمعه و جماعات دامت بركاتهم.
صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طيبه شهيدان خصوصاً شهداى عزيز حوزهها و روحانيت. درود بر حاملان امانت وحى و رسالت پاسداران شهيدى كه اركان عظمت و افتخار انقلاب اسلامى را بر دوش تعهد سرخ و خونين خويش حمل نمودهاند. سلام بر حماسهسازان هميشه جاويد روحانيت كه رساله علميه و علميه خود را به دم شهادت و مركب خون نوشتهاند و بر منبر هدايت و وعظ و خطابه ناس از شمع حياتشان گوهر شب چراغ ساختهاند. افتخار و آفرين بر شهداى حوزه و روحانيت كه در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بريدند و عقال تمنيات دنيا را از پاى حقيقت علم برگرفتند و سبكبالان به ميهمانى عرشيان رفتند و در مجمع ملكوتيان شعر حضور سرودهاند.
سلام بر آنان كه تا كشف حقيقت تفقه به پيش تاختند و براى قوم و ملت خود منذران صادقى شدند كه بندبند حديث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پيكرشان گواهى كرده است و حقاً از روحانيت راستين اسلام و تشيع جز اين انتظارى نمىرود كه در دعوت به حق و راه خونين مبارزه مردم خود، اولين قربانىها را بدهد و مهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان كه حلقه ذكر عارفان و دعاى سحر مناجاتيان حوزهها و روحانيت را درك كردهاند در خلسه حضورشان آرزويى جز شهادت نديدهاند و آنان از عطاياى حضرت حق در ميهمانى خلوص و تقرب جز عطيه شهادت نخواستهاند. البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسيدهاند. يكى چون من عمرى در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگى جز ورق و كتاب منيت نمىيابد و ديگرى در اول شب يلداى زندگى سينه سياه هوسها را دريده است و با سپيده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل كه هنوز از كتم عدمها به وجود نيامدهام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفى بكنم؟ من و امثال من از اين قافله فقط بانگ جرسى مىشنويم، بگذارم و بگذرم. ترديدى نيست كه حوزههاى علميه و علماى متعهد در طول تاريخ اسلام و تشيع مهمترين پايگاه محكم اسلام
صحيفه نور ج 21 صفحه 89
در برابر حملات و انحرافات و كجروى ها بودهاند. علماى بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نمودهاند تا مسايل حلال و حرام الهى را بدون دخل و تصرف ترويج نمايند.
اگر فقهاى عزيز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومى به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بيت - عليهمالسلام - به خورد تودهها داده بودند. جمعآورى و نگهدارى علوم قرآن و آثار و احاديث پيامبر بزرگوار و سنت و سيره معصومين - عليهمالسلام - و ثبت و تبويب و تنقيح آنان در شرايطى كه امكانات بسيار كم بوده است و سلاطين و ستمگران در محو آثار رسالت همه امكانات خود را به كار مىگرفتند، كار آسانى نبوده است كه بحمدالله امروز نتيجه آن زحمات را در آثار و كتب با بركتى همچون كتب اربعه و كتابهاى ديگر متقدمين و متاخرين از فقه و فلسفه، رياضيات و نجوم و اصول و كلام و حديث و رجال، تفسير و ادب و عرفان و لغت و تمامى رشتههاى متنوع علوم مشاهده مىكنيم. اگر ما نام اين همه زحمت و مرارت را جهاد فى سبيل الله نگذاريم، چه بايد بگذاريم؟
در بعد خدمات علمى حوزههاى علميه سخن بسيار است كه ذكر آن در اين مختصر نمىگنجد. بحمدالله حوزهها از نظر منابع و شيوههاى بحث و اجتهاد غنى و داراى ابتكار است. تصور نمىكنم براى بررسى عميق همه جانبه علوم اسلامى طريقهاى مناسبتر از شيوه علماى سلف يافت شود. تاريخ بيش از هزار ساله تحقيق و تتبع علماى راستين اسلام گواه بر ادعاى ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است. صدها سال است كه روحانيت اسلام تكيهگاه محرومان بوده است، هميشه مستضعفان از كوثر زلال معرفت فقهاى بزرگوار سيراب شدهاند. از مجاهدات علمى و فرهنگى آنان كه به حق از جهاتى افضل از دماء شهيدان است كه بگذريم، آنان در هر عصرى از اعصار براى دفاع از مقدسات دينى و ميهنى خود مرارتها و تلخىهايى متحمل شدهاند و همراه با تحمل اسارتها و تبعيدها، زندانها و اذيت وآزارها و زخم زبانها، شهداى گرانقدرى را به پيشگاه مقدس حق تقديم نمودهاند. شهداى روحانيت منحصر به شهداى مبارزه و جنگ در ايران نيستند، يقيناً رقم شهداى گمنام حوزهها و روحانيت كه در مسير نشر معارف و احكام الهى به دست مزدوران و نامردمان، غريبانه جان باختهاند زياد است.
در هر نهضت و انقلاب الهى و مردمى علماى اسلام اولين كسانى بودهاند كه بر تارك جبينشان خون و شهادت نقش بسته است. كدام انقلاب مردمى اسلامى را سراغ كنيم كه در آن حوزه و روحانيت پيش كسوت شهادت نبودهاند و بر بالاى دار نرفتهاند و اجساد مطهرشان بر سنگفرشهاى حوادث خونين به شهادت نايستاده است؟ در 15 خرداد و در حوادث قبل و بعد از پيروزى، شهداى اولين، از كدام قشر بودهاند؟ خدا را سپاس مىگذاريم كه از ديوارهاى فيضيه گرفته تا سلولهاى مخوف و انفرادى رژيم شاه و از كوچه و خيابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر كار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبههها و ميادين مين، خون پاك شهداى حوزه و روحانيت افق فقاهت را گلگون كرده است و در پايان افتخارآميز جنگ تحميلى نيز رقم شهدا و جانبازان و مفقودين حوزهها نسبت به قشرهاى ديگر زيادتر است. بيش از دوهزار و پانصد نفر از طلاب علوم دينيه در سراسر ايران در جنگ تحميلى
صحيفه نور ج 21 صفحه 90
شهيد شدهاند و اين رقم نشان مىدهد كه روحانيت براى دفاع از اسلام و كشور اسلامى ايران تا چه حد مهيا بوده است.
امروز نيز همچون گذشته شكارچيان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاكستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ايران و اراضى اشغالى به سراغ شيردلان روحانيت مخالف شرق و غرب و متكى به اصول اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم رفتهاند و از اين پس نيز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهانخواران عليه يك روحانى پاك باخته است. علماى اصيل اسلام هرگز زير بار سرمايهداران و پول پرستان و خوانين نرفتهاند و همواره اين شرافت را براى خود حفظ كردهاند و اين ظلم فاحشى است كه كسى بگويد دست روحانيت اصيل طرفدار اسلام ناب محمدى با سرمايهداران در يك كاسه است. و خداوند كسانى را كه اين گونه تبليغ كرده و يا چنين فكر مىكنند، نمىبخشد. روحانيت متعهد، به خون سرمايهداران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و رياضت درس خواندهاند و پس از كسب مقامات علمى و معنوى نيز به همان شيوه زاهدانه و با فقر و تهيدستى و عدم تعلق به تجملات دنيا زندگى كردهاند و هرگز زير بار منت و ذلت نرفتهاند. دقت و مطالعه در زندگى علماى سلف، حكايت از فقر و نهايتاً روح پر فتوت آنان براى كسب معارف مىكند كه چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصيل كردهاند و با قناعت و بزرگوارى زيستند.
در ترويج روحانيت و فقاهت نه زور سرنيزه بوده است، نه سرمايه پول پرستان و ثروتمندان بلكه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است كه مردم آنان را برگزيدهاند. مخالفت روحانيون با بعضى از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبى، خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود كه آنان با اختراعات و پديدهها برخورد احتياط آميز كنند. علماى راستين از بس كه دروغ و فريب از جهانخواران ديده بودند، به هيچ چيزى اطمينان نمىكردند و ابزارى از قبيل راديو و تلويزيون در نزدشان مقدمه ورود استعمار بود، لذا گاهى حكم به منع استفاده از آنها را مىدادند. آيا راديو و تلويزيون در كشورهايى چون ايران وسايلى نبودند تا فرهنگ غرب را به ارمغان آورند؟ و آيا رژيم گذشته از راديو و تلويزيون براى بى اعتبار كردن عقايد مذهبى و ناديده گرفتن آداب و رسوم ملى استفاده نمىنمود؟ به هر حال خصوصيات بزرگى چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگى به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسووليت در برابر تودهها، روحانيت را زنده و پايدار و محبوب ساخته است و چه عزتى بالاتر از اين كه روحانيت با كمى امكانات، تفكر اسلام ناب را بر سرزمين افكار و انديشه مسلمانان جارى ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حيات و معنويت هزاران محقق به شكوفه نشسته است. راستى اگر كسى فكر كند كه استعمار، روحانيت را با اين همه مجد و عظمت و نفوذ تعقيب نكرده و نمىكند، ساده انديشى نيست؟
مساله كتاب آيات شيطانى كارى حساب شده براى زدن ريشه دين و ديندارى و در رأس آن
صحيفه نور ج 21 صفحه 91
اسلام و روحانيت است. يقيناً اگر جهانخواران مىتوانستند، ريشه و نام روحانيت را مىسوختند ولى خداوند همواره حافظ و نگهبان اين مشعل مقدس بوده است و انشاء الله از اين پس نيز خواهد بود، به شرط آن كه حيله و مكر و فريب جهانخواران را بشناسيم. البته اين بدان معنا نيست كه ما از همه روحانيون دفاع كنيم، چرا كه روحانيون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم كم نبودند و نيستند. در حوزههاى علميه هستند افرادى كه عليه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعاليت دارند. امروز عدهاى با ژست تقدس مابى چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام مىزنند كه گويى وظيفهاى غير از اين ندارند. خطر تحجرگرايان و مقدس نمايان احمق در حوزههاى علميه كم نيست. طلاب عزيز لحظهاى از فكر اين مارهاى خوش خط و خال كوتاهى نكنند، اينها مروج اسلام آمريكايىاند و دشمن رسول الله. آيا در مقابل اين افعىها نبايد اتحاد طلاب عزيز حفظ شود؟
استكبار وقتى كه از نابودى مطلق روحانيت و حوزهها مأيوس شد، دو راه را براى ضربه زدن انتخاب نمود. يكى راه ارعاب و زور ديگرى راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر وقتى حربه ارعاب و تهديد چندان كارگر نشد، راههاى نفوذ تقويت گرديد. اولين و مهمترين حركت القاى شعار جدايى دين از سياست است كه متاسفانه اين حربه در حوزه و روحانيت تا اندازهاى كارگر شده است تا جايى كه دخالت در سياست دونشان فقيه و ورود در معركه سياسيون تهمت وابستگى به اجانب را به همراه مىآورد. يقيناً روحانيون مجاهد از نفوذ بيشتر زخم برداشتهاند. گمان نكنيد كه تهمت وابستگى و افتراء بى دينى را تنها اغيار به روحانيت زده است، هرگز ضربات روحانيت ناآگاه و آگاه وابسته به مراتب كارىتر از اغيار بوده و هست.
در شروع مبارزات اسلامى اگر مىخواستى بگويى شاه خائن است، بلافاصله جواب مىشنيدى كه شاه شيعه است! عدهاى مقدس نماى واپسگرا همه چيز را حرام مىدانستند و هيچ كس قدرت اين را نداشت كه در مقابل آنها قد علم كند. خون دلى كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختىهاى ديگران نخورده است. وقتى شعار جدايى دين از سياست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احكام فردى و عبادى شد و قهراً فقيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست و حكومت دخالت نمايد، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضيلت شد. به زعم بعض افراد، روحانيت زمانى قابل احترام و تكريم بود كه حماقت از سراپاى وجودش ببارد و الا عالم سياس و روحانى كاردان و زيرك، كاسهاى زير نيم كاسه داشت. و اين از مسايل رايج حوزهها بود كه هر كس كج راه مىرفت متدينتر بود. ياد گرفتن زبان خارجى كفر و فلسفه و عرفان گناه و شرك به شمار مىرفت. در مدرسه فيضيه فرزند خرد سالم مرحوم مصطفى از كوزهاى آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند، چرا كه من فلسفه مىگفتم. ترديدى ندارم اگر همين روند ادامه مىيافت، وضع روحانيت و حوزهها، وضع كليساهاى قرون وسطى مىشد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعى حوزهها را حفظ نمود.
علماى دين باور در همين حوزهها تربيت شدند و صفوف خويش را از ديگران جدا كردند. قيام
صحيفه نور ج 21 صفحه 92
بزرگ اسلامىمان نشات گرفته از همين بارقه است. البته هنوز حوزهها به هر دو تفكر آميختهاند و بايد مراقب بود كه تفكر جدايى دين از سياست از لايههاى تفكر اهل جمود به طلاب جوان سرايت نكند و يكى از مسايلى كه بايد براى طلاب جوان ترسيم شود، همين قضيه است كه چگونه در دوران وانفساى نفوذ مقدسين نافهم و ساده لوحان بى سواد، عدهاى كمر همت بستهاند و براى نجات اسلام و حوزه و روحانيت از جان و آبرو سرمايه گذاشتهاند. اوضاع مثل امروز نبود، هر كس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زير فشارها و تهديدهاى مقدس نماها از ميدان به در مىرفت. ترويج تفكر شاه سايه خداست و يا با گوشت و پوست نمىتوان در مقابل توپ و تانك ايستاد و اين كه ما مكلف به جهاد و مبارزه نيستيم و يا جواب خون مقتولين را چه كسى مىدهد و از همه شكننده تر، شعار گمراه كننده حكومت قبل از ظهور امام زمان عليهالسلام باطل است و هزاران «ان قلت» ديگر، مشكلات بزرگ و جانفرسايى بودند كه نمىشد با نصيحت و مبارزه منفى و تبليغات جلوى آنها را گرفت. تنها راه حل، مبارزه و ايثار و خون بود كه خداوند وسيلهاش را آماده نمود. علما و روحانيت متعهد سينه را براى مقابله با هر تير زهرآگينى كه به طرف اسلام شليك مىشد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند. اولين و مهمترين فصل خونين مبارزه در عاشوراى 15 خرداد رقم خورد. در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها اين بود مقابله را آسان مىنمود. بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودى گلوله حيله و مقدس مابى و تحجر بود. گلوله زخم زبان و نفاق و دورويى بود كه هزار بار بيشتر از باروت سرب جگر و جان را مىسوخت و مىدريد. در آن زمان روزى نبود كه حادثهاى نباشد، ايادى پنهان و آشكار آمريكا و شاه به شايعات و تهمتها متوسل شدند حتى نسبت تاركالصلوه و كمونيست و عامل انگليس به افرادى كه هدايت مبارزه را به عهده داشتند مىدادند. واقعاً روحانيت اصيل در تنهايى و اسارت خون مىگريست كه چگونه آمريكا و نوكرش پهلوى مىخواهند ريشه ديانت و اسلام را بركنند و عدهاى روحانى مقدس نماى ناآگاه يا بازى خورده و عدهاى وابسته كه چهرهشان بعد از پيروزى روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را هموار مىنمودند.
آن قدر كه اسلام از اين مقدسين روحانى نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت امير المومنين عليهالسلام كه در تاريخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بيش از اين تلخ نكنم. ولى طلاب جوان بايد بدانند كه پرونده تفكر اين گروه همچنان باز است و شيوه مقدس مابى و دين فروشى عوض شده است. شكست خوردگان ديروز، سياست بازان امروز شدهاند. آنها كه به خود اجازه ورود در امور سياست را نمىدادند، پشتيبان كسانى شدند كه تا براندازى نظام و كودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبريز با هماهنگى چپىها و سلطنت طلبان و تجزيه طلبان كردستان تنها يك نمونه است كه مىتوانيم ابراز كنيم كه در آن حادثه ناكام شدند ولى دست برنداشتند و از كودتاى نوژه سر برآوردند، باز خدا رسوايشان ساخت. دستهاى ديگر از روحانى نماهايى كه قبل از انقلاب دين را از سياست جدا مىدانستند و سر به آستانه دربار مىساييدند، يكمرتبه متدين شده و به روحانيون عزيز و شريفى كه براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و
صحيفه نور ج 21 صفحه 93
زندان و تبعيد كشيدند تهمت وهابيت و بدتر از وهابيت زدند. ديروز مقدس نماهاى بى شعور مىگفتند دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مىگويند مسوولين نظام كمونيست شدهاند! تا ديروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان براى ظهور امام زمان ارواحنا فداه را مفيد و راهگشا مىدانستند، امروز از اين كه در گوشهاى خلاف شرعى كه هرگز خواست مسوولين نيست رخ مىدهد، فرياد وا اسلاما سر مىدهند! ديروز حجتيهاىها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نيمه شعبان را به نفع شاه بشكنند، امروز انقلابىتر از انقلابيون شدهاند! ولايتىهاى ديروز كه در سكوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمين را ريختهاند در عمل پشت پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت را شكستهاند و عنوان ولايت برايشان جز تكسب و تعيش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را مىخورند! راستى اتهام آمريكايى و روسى و التقاطى، اتهام حلال كردن حرامها و حرام كردن حلالها، اتهام كشتن زنان آبستن و حليت قمار و موسيقى از چه كسانى صادر مىشود؟ از آدمهاى لامذهب يا از مقدس نماهاى متحجر و بى شعور؟ فرياد تحريم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهيدان و اظهار طعنها و كنايهها نسبت به مشروعيت نظام كار كيست؟ عوام يا خواص؟ خواص از چه گروهى؟ از به ظاهر معممين يا غير آن؟ بگذريم كه حرف بسيار است. همه اينها نتيجه نفوذ بيگانگان در جايگاه و در فرهنگ حوزههاست و برخورد واقعى هم با اين خطرات بسيار مشكل و پيچيده است.
از يك طرف وظيفه تبيين حقايق و واقعيات و اجراى حق و عدالت در حد توان و از طرف ديگر مراقبت از نيفتادن سوژهاى به دست دشمنان كار آسانى نيست.
با اين كه در كشور ما در اجراى عدالت بين روحانى و غير آن امتيازى نيست، ولى وقتى با متخلفى از روحانيت خوش سابقه يا بدسابقه برخورد شرعى و قانونى و جدى مىشود، فوراً باندها فرياد مىزنند كه چه نشستهايد جمهورى اسلامى مىخواهد آبروى روحانيت را ببرد. اگر احياناً كسى مستحق عفو بوده و بخشيده شود، تبليغ مىكنند كه نظام به روحانيت امتياز بيجا مىدهد.
مردم عزيز ايران بايد مواظب باشند كه دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفين از به اصطلاح روحانيون سوء استفاده نكنند و با موج آفرينى و تبليغات اذهان را نسبت به روحانيون متعهد بدبين ننمايند و اين را دليل عدالت نظام بدانند كه امتيازى براى هيچ كس قابل نيست و خدا مىداند كه شخصاً براى خود ذرهاى مصونيت و حق و امتياز قايل نيستم. اگر تخلفى از من هم سر زند مهياى مواخذهام. حال بحث اين است كه براى جلوگيرى از تكرار آن حوادث تلخ و رسيدن به اطمينان از قطع نفوذ بيگانگان در حوزهها چه بايد كرد؟ گرچه كار مشكل است ولى چاره چيست بايد فكرى كرد. اولين وظيفه شرعى و الهى آن است كه اتحاد و يكپارچگى طلاب و روحانيت انقلاب حفظ شود وگرنه شب تاريك در پيش است و بيم موج و گردابى چنين حايل.
امروز هيچ دليل شرعى و عقلى وجود ندارد كه اختلاف سليقهها و برداشتها و حتى ضعف
صحيفه نور ج 21 صفحه 94
مديريتها دليل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علماء متعهد گردد. ممكن است هر كس در فضاى ذهن و ايدههاى خود نسبت به عملكردها و مديريتها و سليقههاى ديگران و مسوولين انتقادى داشته باشد، ولى لحن و تعابير نبايد افكار جامعه و آيندگان را از مسير شناخت دشمنان واقعى و ابرقدرتها كه همه مشكلات و نارسايىها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسايل فرعى منحرف كند و خداى ناكرده همه ضعفها و مشكلات به حساب مديريت و مسوولين گذاشته شود و از آن تفسير انحصارطلبى گردد كه اين عمل كاملاً غير منصفانه است و اعتبار مسوولين نظام را از بين مىبرد و زمينه را براى ورود بى تفاوتها و بى دردها به صحنه انقلاب آماده مىكند.
من امروز بر اين عقيدهام كه مقتدرترين افراد در مصاف با آن همه توطئهها و خصومتها و جنگ افروزىهايى كه در جهان عليه انقلاب اسلامى است، معلوم نبود موفقيت بيشترى از افراد موجود به دست مىآوردند. در يك تحليل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پيروزى بايد عرض كنم كه انقلاب اسلامى ايران در اكثر اهداف و زمينهها موفق بوده است و به يارى خداوند بزرگ در هيچ زمينهاى مغلوب و شكست خورده نيستيم، حتى در جنگ پيروزى از آن ملت ما گرديد و دشمنان در تحميل آن همه خسارات چيزى به دست نياوردند.
البته اگر همه علل و اسباب را در اختيار داشتيم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاترى مىنگريستيم و مىرسيديم ولى اين بدان معنا نيست كه در هدف اساسى خود كه همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شدهايم. هر روز ما در جنگ بركتى داشتهايم كه در همه صحنهها از آن بهره جستهايم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهايم، ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهايم، ما در جنگ پرده از چهره تزوير جهانخواران كنار زديم، ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناختهايم، ما در جنگ به اين نتيجه رسيدهايم كه بايد روى پاى خودمان بايستيم، ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شكستيم، ما در جنگ ريشههاى انقلاب پربار اسلامىمان را محكم كرديم، ما در جنگ حس برادرى و وطن دوستى را در نهاد يكايك مردمان بارور كرديم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامى قدرتها و ابرقدرتها ساليان سال مىتوان مبارزه كرد، جنگ ما كمك به فتح افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد كه تمامى سردمداران نظامهاى فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت كنند، جنگ ما بيدارى پاكستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود كه صنايع نظامى ما از رشد آن چنانى برخوردار شد و از همه اينها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابى در پرتو جنگ تحقق يافت.
همه اينها از بركت خونهاى پاك شهداى عزيز هشت سال نبرد بود، همه اينها از تلاش مادران و پدران و مردم عزيز ايران در ده سال مبارزه با آمريكا و غرب و شوروى و شرق نشات گرفت. جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نيست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود و اين جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد. چه كوته نظرند آنهايى كه خيال مىكنند چون ما
صحيفه نور ج 21 صفحه 95
در جبهه به آرمان نهايى نرسيدهايم، پس شهادت و رشادت و ايثار و از خود گذشتگى و صلابت بىفايده است! در حالى كه صداى اسلام خواهى آفريقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام شناسى مردم در آمريكا و اروپا و آسيا و آفريقا يعنى در كل جهان از جنگ هشت ساله ماست.
من در اين جا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحليلهاى غلط اين روزها رسماً معذرت مىخواهم و از خداوند مىخواهم مرا در كنار شهداى جنگ تحميلى بپذيرد. ما در جنگ براى يك لحظه هم نادم و پشيمان از عملكرد خود نيستيم. راستى مگر فراموش كردهايم كه ما براى اداى تكليف جنگيدهايم و نتيجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز كه احساس كرد كه توان و تكليف جنگ دارد به وظيفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان كه تا لحظه آخر هم ترديد ننمودند، آن ساعتى هم كه مصلحت بقاى انقلاب را در قبول قطعنامه ديد و گردن نهاد، باز به وظيفه خود عمل كرده است! آيا از اين كه به وظيفه خود عمل كرده است نگران باشد؟ نبايد براى رضايت چند ليبرال خودفروخته در اظهارنظرها و ابراز عقيدهها به گونهاى غلط عمل كنيم كه حزبالله عزيز احساس كند جمهورى اسلامى دارد از مواضع اصولىاش عدول مىكند. تحليل اين مطلب كه جمهورى اسلامى ايران چيزى به دست نياورده و با ناموفق بوده است، آيا جز به سستى نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمىشود؟! تاخير در رسيدن به همه اهداف دليل نمىشود كه ما از اصول خود عدول كنيم. همه ما مامور به اداى تكليف و وظيفهايم نه مامور به نتيجه. اگر همه انبيا و معصومين عليهم السلام در زمان و مكان خود مكلف به نتيجه بودند، هرگز نمىبايست از فضاى بيشتر از توانايى عمل خود فراتر بروند و سخن بگويند و از اهداف كلى و بلندمدتى كه هرگز در حيات ظاهرى آنان جامه عمل نپوشيده است ذكرى به ميان آورند. در حالى كه به لطف خداوند بزرگ، ملت ما توانسته است در اكثر زمينههايى كه شعار داده است به موفقيت نايل شود. ما شعار سرنگونى رژيم شاه را در عمل نظاره كردهايم، ما شعار آزادى و استقلال را به عمل خود زينت بخشيدهايم، ما شعار مرگ بر آمريكا را در عمل جوانان پر شور و قهرمان و مسلمانان در تسخير لانه فساد و جاسوسى آمريكا تماشا كردهايم، ما همه شعارهايمان را با عمل محك زدهايم. البته معترفيم كه در مسير عمل، موانع زيادى به وجود آمده است كه مجبور شدهايم روشها و تاكتيكها را عوض نماييم. ما چرا خودمان و ملت و مسوولين كشورمان را دست كم بگيريم و همه عقل و تدبير امور را در تفكر ديگران خلاصه كنيم؟
من به طلاب عزيز هشدار مىدهم كه علاوه بر اين كه بايد مواظب القائات روحانى نماها و مقدس مابها باشند، از تجربه تلخ روى كار آمدن انقلابى نماها و به ظاهر عقلاى قوم كه هرگز با اصول و اهداف روحانيت آشتى نكردهاند عبرت بگيرند كه مبادا گذشته تفكر و خيانت آنان فراموش و دلسوزىهاى بى مورد و ساده انديشىها سبب مراجعت آنان به پستهاى كليدى و سرنوشت ساز نظام شود.
من امروز بعد از ده سال از پيروزى انقلاب اسلامى همچون گذشته اعتراف مىكنم كه بعض
صحيفه نور ج 21 صفحه 96
تصميمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه كشور به گروهى كه عقيده خالص و واقعى به اسلام ناب محمدى نداشتهاند، اشتباهى بوده است كه تلخى آثار آن به راحتى از ميان نمىرود، گرچه در آن موقع هم من شخصاً مايل به روى كار آمدن آنان نبودم ولى با صلاحديد و تاييد دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم كه آنان به چيزى كمتر از انحراف انقلاب از تمامى اصولش و حركت به سوى آمريكا جهانخوار قناعت نمىكنند در حالى كه در كارهاى ديگر نيز جز حرف و ادعا هنرى ندارند. امروز هيچ تاسفى نمىخوريم كه آنان در كنار ما نيستند چرا كه از اول هم نبودهاند. انقلاب به هيچ گروهى بدهكارى ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاى فراوان خود را به گروهها و ليبرالها مىخوريم، آغوش كشور و انقلاب هميشه براى پذيرفتن همه كسانى كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولى نه به قيمت طلبكارى آنان از همه اصول، كه چرا مرگ بر آمريكا گفتيد! چرا جنگ كرديد! چرا نسبت به منافقين و ضد انقلابيون حكم خدا را جارى مىكنيد؟ چرا شعار نه شرقى و نه غربى دادهايد؟ چرا لانه جاسوسى را اشغال كردهايم و صدها چراى ديگر. و نكته مهم در اين رابطه اين كه نبايد تحت تاثير ترحمهاى بيجا و بىمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفين و متحلفين نظام، به گونهاى تبليغ كنيم كه احكام خدا و حدود الهى زير سوال بروند. من بعض از اين موارد را نه تنها به سود كشور نمىدانم كه معتقدم دشمنان از آن بهره مىبرند، من به آنهايى كه دستشان به راديو تلويزيون و مطبوعات مىرسد و چه بسا حرفهاى ديگران را مىزنند صريحاً اعلام مىكنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقين اسلام اين مردم بى پناه را از بين ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقى و نه غربى عدول نخواهم كرد، تا من هستم دست ايادى آمريكا و شوروى را در تمام زمينهها كوتاه مىكنم و اطمينان كامل دارم كه تمامى مردم در اصول همچون گذشته پشتيبان نظام و انقلاب اسلامى خود هستند كه علاوه بر دهها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگى خود امسال نيز در راهپيمايى 22 بهمن حقيقت آمادگى كامل خويش را به جهانيان نشان دادند و واقعاً دشمنان انقلاب را شگفت زده كردند كه تا كجا حاضر به فداكارى اند. من در اين جا خود را شرمنده و كوچكتر از آن مىدانم كه زبان به وصف و تقدير از آنان بگشايم. خداوند پاداش عظيم اين همه اخلاص و رشد و بندگى را خواهد داد ولى به آنان كه ناآگاهانه مردم شريف و عزيز ما را متهم به روى گردانى از اصول و انقلاب و روحانيت مىكنند سفارش و نصيحت مىكنم كه در گفتار و كلمات و نوشتهها با دقت و مطالعه عمل كنند و برداشتها و تصورات نابجاى خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند. مساله ديگر اين كه امروز مقابله و تجزيه روحانيت انقلابى به سود كيست؟ دشمنان از ديرباز براى اختلاف افكنى ميان روحانيون آماده شدهاند. غفلت از آن، همه چيز را بر باد مىدهد. حال اختلاف به هر شكلى باشد، بدبينى شديد نسبت به مسوولين بالا باشد يا مرزبندى فقه سنتى و پويا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسين حوزه علميه با يكديگر هماهنگ نباشند، نمىتوان پيش بينى نمود كه موفقيت از آن كيست و اگر بر فرض محال حاكميت فكرى از آن روحانى نماها و متحجرين گردد روحانيت انقلاب جواب خدا
صحيفه نور ج 21 صفحه 97
و مردم را چه مىدهد.
انشاء الله در بين جامعه مدرسين و طلاب انقلابى اختلافى نيست، اگر باشد بر سر چيست؟ بر سر اصول يا بر سر سليقهها؟ آيا مدرسين محترم كه ستون محكم انقلاب در حوزههاى علميه بودهاند نعوذبالله به اسلام و انقلاب و مردم پشت كردهاند؟ مگر همانها نبودند كه در كوران مبارزه حكم به غيرقانونى بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند كه وقتى يك روحانى به ظاهر در منصب هر جمعيت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفى كردند؟ آيا مدرسين عزيز از جبهه و رزمندگان پشتيبانى ننمودند؟ اگر خداى ناكرده اينها شكسته شوند چه نيرويى جاى آنان را خواهد گرفت؟ و آيا ايادى استكبار، روحانى نماهايى را كه تا حد مرجعيت تقويت نموده است، يا فرد ديگرى را در حوزهها حاكم نمىكنند؟ و يا آنها كه در طوفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث كمرشكن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره كشور را خوردهاند و نه از شهادت عزيزان متاثر شدهاند و با خيالى راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بودهاند مىتوانند در آينده پشتوانه انقلاب اسلامى باشند؟ راستى شكست هر جناحى از علما و طلاب انقلابى و روحانيون و روحانيت مبارز و جامعه مدرسين، پيروزى چه جناحى و چه جريانى را تضمين مىكند؟ جناحى كه پيروز شود يقيناً روحانيت نيست و اگر آن جناح الزاماً به روحانيت رو آورد، راستى به سراغ كدام قشر و تفكر از روحانيت مىرود؟ خلاصه اختلاف به هر شكلى كوبنده است. وقتى نيروهاى مؤمن به انقلاب حتى به اسم فقه سنتى و فقه پويا به مرز جبهه بندى برسند آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبهه بندى نهايتاً معارضه پيش مىآورد. هر جناح براى حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعارى انتخاب مىكند، يكى متهم به طرفدارى از سرمايهدارى و ديگرى متهم به التقاطى مىشود كه من براى حفظ اعتدال جناحها هميشه تذكرات تلخ و شيرينى دادهام، چرا كه همه را فرزندان و عزيزان خود مىدانم البته هيچ گاه نگران مباحثات تند طلبگى در فروع و اصول فقه نبودهام ولى نگران تقابل و تعارض جناحهاى مؤمن به انقلابم كه مبادا منتهى به تقويت جناح رفاهطلب بى درد و نق بزن گردد.
نتيجه مىگيرم كه اگر روحانيون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دير بجنبند ابرقدرتها و نوكرانشان مسايل را به نفع خود خاتمه مىدهند. جامعه مدرسين بايد طلاب عزيز انقلابى و زحمت كشيده و كتك خورده و جبهه رفته را از خود بدانند. حتماً با آنان جلسه بگذارند و از طرحها و نظريات آنان استقبال نمايند و طلاب انقلابى هم مدرسين عزيز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با ديده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طيف بى عرضه و فرصت طلب و نق بزن يد واحده باشند و خود را براى ايثار و شهادت در راه هدايت مردم آمادهتر كنند. حال جامعه و مردم طالب حقيقت باشند مثل زمان ما كه حقاً مردم بيشتر از آنچه كه ما فكر مىكنيم وفادار به روحانيت بوده و خواهند بود يا نباشند مثل زمان معصومين عليهم السلام. اما مردم شريف ايران توجه داشته باشند كه نوعاً تبليغاتى كه عليه روحانيت انجام مىپذيرد به منظور نابودى روحانيت انقلاب است، ايادى شيطان در تنگناها و سختىها به سراغ مردم مىروند كه بگويند روحانيت مسبب مشكلات و نارسايى هاست. آن هم كدام روحانى،
صحيفه نور ج 21 صفحه 98
روحانى بى درد و بى مسووليت نه، بلكه روحانيتى كه در همه حوادث جلوتر از ديگران در معرض خطر بوده است. كسى مدعى آن نيست كه مردم و پابرهنهها مشكلى ندارند و همه امكانات در اختيار مردم است. مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر مىشود و كمبودها و نيازها رخ مىنمايد ولى من با يقين شهادت مىدهم كه اگر افرادى غير از روحانيت جلودار حركت انقلاب و تصميمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمريكا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامى و انقلابى چيزى بر ايمان نمانده بود.
لازم به يادآورى است كه ذكر شمهاى از وقايع انقلاب و روحانيت به معناى آن نيست كه طلاب و روحانيون عزيز در فرداى اين نوشته حركت تند و انقلابى بنمايند بلكه هدف علم و آگاهى به نكتههاست كه در انتخاب مسير با بصيرت حركت كنند و خطرها و گذرها و كمينگاهها را بهتر بشناسند. اما در مورد روش تحصيل و تحقيق حوزهها، اين جانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلف از آن را جايز نمىدانم. اجتهاد به همان سبك صحيح است ولى اين بدان معنا نيست كه فقه اسلام پويا نيست، زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند. مسالهاى كه در قديم داراى حكمى بوده است به ظاهر همان مساله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد و يك نظام ممكن است حكم جديدى پيدا كند، بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است، واقعاً موضوع جديدى شده است كه قهراً حكم جديدى مىطلبد. مجتهد بايد به مسايل زمان خود احاطه داشته باشد. براى مردم و جوانان و حتى عوام هم قابل قبول نيست كه مرجع و مجتهدش بگويد من در مسايل سياسى اظهارنظر نمىكنم. آشنايى به روش برخورد با حيلهها و تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان، داشتن بصيرت و ديد اقتصادى، اطلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان، شناخت سياستها و حتى سياسيون و فرمولهاى ديكته شده آنان و درك موقعيت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمايهدارى و كمونيزم كه در حقيقت استراتژى حكومت بر جهان را ترسيم مىكنند، از ويژگىهاى يك مجتهد جامع است. يك مجتهد بايد زيركى و هوش و فراست هدايت يك جامعه بزرگ اسلامى و حتى غير اسلامى را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدى كه در خور شان مجتهد است واقعاً مدير و مدبر باشد. حكومت در نظر مجتهد واقعى فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زواياى زندگى بشريت است، حكومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سياسى و نظامى و فرهنگى است، فقه تئورى واقعى و كامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.
هدف اساسى اين است كه ما چگونه مىخواهيم اصول محكم فقه را در عمل فرد و جامعه پياده كنيم و بتوانيم براى معضلات جواب داشته باشيم و همه ترس استكبار از همين مساله است كه فقه و اجتهاد جنبه عينى و عملى پيدا كند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد. راستى به چه علت است كه در پى اعلام حكم شرعى و اسلامى مورد اتفاق همه علما در مورد يك مزدور بيگانه اين قدر جهانخواران بر افروخته شدند و سران كفر و بازار مشترك و امثال آنان به تكاپو و تلاش مذبوحانه
صحيفه نور ج 21 صفحه 99
افتادهاند؟ غير از اين نيست كه سران استكبار از قدرت برخورد علمى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئههاى شوم آنان به هراس افتادهاند و اسلام امروز مسلمانان را يك مكتب بالنده و متحرك و پر حماسه مىدانند و از اين كه فضاى شرارت آنان محدود شده است و مزدبگيران آنان چون گذشته با اطمينان نمىتوانند عليه مقدسات قلم فرسايى كنند مضطرب شدهاند. من قبلاً نيز گفتهام همه توطئههاى جهانخواران عليه ما از جنگ تحميلى گرفته تا حصر اقتصادى و غيره براى اين بوده است كه ما نگوييم اسلام جوابگوى جامعه است و حتماً در مسايل و اقدامات خود از آنان مجوز بگيريم. ما نبايد غفلت بكنيم، واقعاً بايد به سمتى حركت نماييم كه انشاء الله تمام رگههاى وابستگى كشورمان از چنين دنياى متوحشى قطع شود.
استكبار غرب شايد تصور كرده است از اين كه اسم بازار مشترك و حصر اقتصادى را به ميان بياورد ما در جا مىزنيم و از اجراى حكم خداوند بزرگ صرف نظر مىنماييم. خيلى جالب و شگفتانگيز است كه اين به ظاهر متمدنين و متفكرين وقتى يك نويسنده مزدور با نيش قلم زهرآگين خود احساسات بيش از يك ميليارد انسان و مسلمان را جريحهدار مىكند و عدهاى در رابطه با آن شهيد مىشوند برايشان مهم نيست و اين فاجعه عين دموكراسى و تمدن است اما وقتى بحث اجراى حكم و عدالت به ميان مىآيد، نوحه رافت و انسان دوستى سر مىدهند. ما كينه دنياى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همين نكتهها به دست مىآوريم. قضيه آنان قضيه دفاع از يك فرد نيست، قضيه حمايت از جريان ضد اسلامى و ضد ارزشى است كه بنگاههاى صهيونيستى و انگليس و آمريكا به راه انداختهآند و با حماقت و عجله خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار دادهاند. البته ما بايد ببينيم كه بعض دولتها و حكومتهاى اسلامى چگونه با اين فاجعه بزرگ برخورد مىكنند. اين كه ديگر مساله عرب و عجم و فارس و ايران نيست بلكه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تاكنون و از امروز تا هميشه تاريخ است و نتيجه نفوذ بيگانگان در فرهنگ مكتب اسلام است كه اگر غفلت كنيم اين اول ماجراست و استعمار از اين مارهاى خطرناك و قلم به دستان اجير شده در آستين فراوان دارد.
ضرورتى نيست كه در چنين شرايطى ما به دنبال ايجاد روابط و مناسبات گسترده باشيم، چرا كه دشمنان ممكن است تصور كنند كه ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقهمند شديم كه از كنار اهانت به معتقدات و مقدسات دينى خود ساكت و آرام مىگذريم. آنان كه هنوز بر اين باورند و تحليل مىكنند كه بايد در سياست و اصول و ديپلماسى خود تجديدنظر نماييم و ما خامى كردهايم و اشتباهات گذشته را نبايد تكرار كنيم و معتقدند كه شعارهاى تند يا جنگ سبب بدبينى غرب و شرق نسبت به ما و نهايتاً انزواى كشور شده است و اگر ما واقع گرايانه عمل كنيم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مىكنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمين مىگذارند. اين يك نمونه است كه خدا مىخواست پس از انتشار كتاب كفرآميز آيات شيطانى در اين زمان اتفاق بيفتد و دنياى تفرعن و استكبار و بربريت چهره واقعى خود را در دشمنى ديرينهاش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده انديشى به در آييم و همه چيز را به
صحيفه نور ج 21 صفحه 100
حساب و اشتباه و سوء مديريت و بى تجربگى نگذاريم و با تمام وجود درك كنيم كه مساله اشتباه ما نيست، بلكه تعمد جهانخواران به نابودى اسلام و مسلمين است والا مساله فردى سلمان رشدى آن قدر برايشان مهم نيست كه همه صهيونيستها و استكبار پشت سر او قرار بگيرند.
روحانيون و مردم عزيز حزبالله و خانوادههاى محترم شهدا حواسشان را جمع كنند كه با اين تحليلها و افكار نادرست خون عزيزانشان پايمال نشود. ترس من اين است كه تحليل گران امروز ده سال ديگر بر كرسى قضاوت بنشينند و بگويند كه بايد ديد فتواى اسلامى و حكم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانين ديپلماسى بوده است يا خير؟ و نتيجهگيرى كنند كه چون بيان حكم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترك و كشورهاى غربى عليه ما موضع گرفتهآند، پس بايد خامى نكنيم و از كنار اهانت كنندگان به مقام مقدس پيامبر و اسلام و مكتب بگذريم! خلاصه كلام اين كه ما بايد بدون توجه به غرب حيلهگر و شرق متجاوز و فارغ از ديپلماسى حاكم بر جهان درصدد تحقق فقه عملى اسلام برآييم و الا مادامى كه فقه در كتابها و سينه علما مستور بماند، ضررى متوجه جهانخواران نيست و روحانيت تا در همه مسايل و مشكلات حضور فعال نداشته باشد، نمىتواند درك كند كه اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه كافى نيست. حوزهها و روحانيت بايد نبض تفكر و نياز آينده جامعه را هميشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهياى عكسالعمل مناسب باشند. چه بسا شيوههاى رايج اداره امور مردم در سالهاى آينده تغيير كند و جوامع بشرى براى حل مشكلات خود به مسايل جديد اسلام نياز پيدا كند. علماى بزرگوار اسلام از هم اكنون بايد براى اين موضوع فكرى كنند.
نكته آخرى كه توجه به آن لازم است اين كه روحانيون و علما و طلاب بايد كارهاى قضايى و اجرايى را براى خود يك امر مقدس و يك ارزش الهى بدانند و براى خود شخصيت و امتيازى قايل بشوند كه در حوزه ننشستهاند بلكه براى اجراى حكم خدا راحتى حوزه را رها كرده و مشغول به كارهاى حكومت اسلامى شدهاند. اگر طلبهاى منصب امامت جمعه و ارشاد مردم يا قضاوت در امور مسلمين را خالى ببيند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسووليت نپذيرد و يا دلش را فقط به هواى اجتهاد و درس خوش كند، در پيشگاه خداوند بزرگ يقيناً مواخذه مىشود و هرگز عذر او موجه نيست، ما اگر امروز به نظام خدمت نكنيم و استقبال بى سابقه مردم از روحانيت را ناديده بگيريم، هرگز فرصت و شرايط بهتر از اين را نخواهيم داشت. اميدوارم از نصايح و تذكرات مشفقانه اين پدر پير و اين خدمتگزار حقير خود دلگير نشده باشيد و در مظان استجابت دعا با انفاس قدسيه و با دلهاى منور خود برايم دعا و طلب مغفرت نماييد. من هم از ياد و دعاى خير براى روحانيت اصيل و حوزههاى علمى غفلت نمىكنم.
خداوندا! توان علما و روحانيت را در خدمت به دين خود افزون نما. خداوندا! حوزههاى علميه، اين سنگرهاى پاسدارى از فقاهت و اسلام ناب را تا ابد پابرجا بدار. خداوندا! شهداى روحانيت و حوزهها را از نعم بيكران و رزق حضور خويش بهرهمند فرما. خداوندا! به جانبازانشان
صحيفه نور ج 21 صفحه 101
شفا مرحمت كن و به خانوادههاى شهدايشان صبر و اجر مرحمت فرما. مفقودين و اسرايشان را هر چه زودتر به اوطانشان برگردان. خداوندا! ارزش خدمت و خدمتگزارى به دين خود و به مردم را در دل و ديدگان ما افزون و جاودانه نما «انك ولى النعم».
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 102
تاريخ: 4/12/67
فرمان به حجت الاسلام آقاى خامنهاى جهت رسيدگى به تحريف وقايع تاريخى در كتب درسى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى خامنهاى رياست شوراى عالى انقلاب فرهنگى دامت افاضاته
نامه جناب حجت الاسلام آقاى سيد حميد روحانى اخطارى است براى همه آنانى كه دلشان براى اسلام و انقلاب مىطپد. باعث تعجب و تاسف است كه نظام آموزشى كشور اسلامى ايران نسبتى به مرحوم بهبهانى رحمهالله عليه دهد كه حتى كسروى با آن سوابق ضد اسلامى درباره ايشان نمىدهد. كسروى ضد دين پس از تجليل از آقايان بهبهانى و طباطبايى، دستور بهبهانى و طباطبايى به مردم را در پناه بردن به سفارت يك دولت بيگانه، رد مىكند.
از حضرت عالى كه دلسوز اسلام و انقلاب هستيد، اكيداً مىخواهم مسوولى براى رسيدگى به اين امور گذاشته تا در تمام اين گونه موارد شما را در جريان بگذارد. ساير موارد نامه آقاى روحانى هم مورد مداقه است، گزارش كار را به اين جانب بدهيد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 104
تاريخ: 18/12/67
حكم انتصاب حجت الاسلام عبدالله نورى به سمت نماينده امام در سپاه پاسداران
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ عبدالله نورى دامت افاضاته با ياد و گراميداشت خاطره فداكارىهاى يكى از سرداران بزرگ نهضت اسلامى ايران مرحوم شهيد حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضلالله محلاتى كه از ياران با وفاى اين جانب و از سختى كشيدگان دوران مبارزات خونبار انقلاب اسلامى ايران و همچنين مردى صالح و فداكار و برادرى دلسوز براى پاسداران عزيز انقلاب اسلامى بود كه خدايش او را رحمت كند و در جوار خود پذيرايش گردد. و با تشكر از زحمات قائم مقام ايشان جناب حجت الاسلام آقاى عراقى كه فردى متدين و صالح كه در كوران جنگ و جهاد خدمات قابل تقديرى انجام داده است و انشاء الله از اين پس چون گذشته در خدمت اسلام و ايران و انقلاب اسلامى خواهند بود. اين جانب جناب عالى را كه فردى هستيد فاضل، متدين، مبارز، متقى و با فهم سياسى بسيار خوب و علاوه بر آن از خانواده محترم شهدا كه خود افتخارى است بزرگ مىباشيد به نمايندگى از جانب خود در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى منصوب مىنمايم. لازم است مسايلى را به شما و فرزندان عزيزم در سپاه گوشزد نمايم:
1 - وظايفى كه در قانون به عهده شما گذاشته شده است بايد دقيقاً مراعات گردد و شما به هيچ وجه نبايد از آن چشم پوشى كنيد، فرزندان سپاهىام نيز نبايد از قانون كوچكترين تخطى بنمايند.
2 - نمايندگى شما در سپاه پاسداران اعم از لشكرى و كشورى و وزارت سپاه مىباشد لذا كليه مسايل فرهنگى، عقيدتى سياسى و فكرى و فعاليتهاى تبليغاتى و انتشاراتى و حفاظت و اطلاعات و مسايل قانونى ديگر زير نظر شماست و شما بايد هدايت تمامى موارد مذكور را به عهده بگيريد.
3 - تمامى فرزندان عزيزم در سپاه اعم از فرماندهان و سايرين هماهنگىهاى لازم را با نماينده محترم اين جانب داشته و دارند و تخطى از آن با عكس العمل روبرو خواهد شد.
4 - از اين پس تأييد عزل و نصب فرماندهان سپاه پاسداران با شماست
5 - از آنجا كه شما نماينده اين جانب در جهاد سازندگى هم مىباشيد از خداوند متعال مىخواهم تا با هماهنگى سپاه و جهاد بتوانيد اين دو نهاد مقدس انقلاب را يار و همكار يكديگر نماييد تا بهتر بتوانند به اسلام و انقلاب و ايران خدمت كنند.
صحيفه نور ج 21 صفحه 105
توفيق و تأييد شما را از خداوند تعالى آرزومندم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 103
تاريخ: 7/12/67
پاسخ به پيام رهبر شوروى
امام: انشاء الله سلامت باشند، ولى به ايشان بگوييد كه من مىخواستم جلوى شما يك فضاى بزرگتر باز كنم.
در خاتمه حضرت امام فرمودند: من مىخواستم دريچهاى به دنياى بزرگ يعنى دنياى بعد از مرگ كه دنياى جاويد است را براى آقاى گورباچف باز نمايم و محور اصلى پيام من آن بود. اميدوارم بار ديگر ايشان در اين زمينه تلاش نمايند.
حضرت امام از خروج نيروهاى شوروى از افغانستان استقبال كردند و بر حسن همجوارى و توسعه مناسبات قوى در ابعاد مختلف در مقابله با شيطنتهاى غرب و خروج نيروهاى بيگانه از خليج فارس تاكيد و آرزو كردند تا مردم شوروى و ايران هميشه در صلح و آرامش زندگى كنند.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 106
تاريخ: 29/12/67
پيام به مناسبت سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل والنهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسنالحال.
تحويل حال الى الحسن الحال اين است كه انشاء الله در اين سال نو ما تغييرات روحى بدهيم، يعنى واقعاً تحول برايمان حاصل بشود و او به اين است كه همان طورى كه سيره انبيا از اول تا آخر بوده است كه جنگ و صلحشان براى خدا بوده است، هيچ پيغمبرى جنگ نكرد الا براى خدا و صلح نكرد الا براى خدا.
و امسال نوروز ما بين دو عيد واقع شده است يكى عيد سعيد ولادت حضرت امام حسين سلام الله عليه كه احيا كننده دين اسلام بود از صدر اسلام تا آخرالزمان و يكى هم عيد 15 شعبان ولى عصر ارواحنا له الفدا كه او تا ازل احيا مىكند دين خداى تبارك و تعالى را. و ما اميدواريم كه ملت ما در اين سال نو به طورى عمل بكند كه سيره انبيا بوده است، به طورى عمل بكند كه سيره اوليا بوده است و عمده اين است كه هواهاى نفس از بين برود، انسان در طول عمر مبتلاى به اين هواى نفس است كه محتاج به رياضت است و من كه گويندهام موفق نشدم به اين عمل و من اميدوارم كه ملت ايران و همه مسلمانان دنيا يك تحولى پيدا كنند در اين سال نو كه براى خدا كار كنند، براى سلطه خودشان نباشد، براى پيروزى خودشان نباشد، براى هواهاى نفسانى نباشد. و خداوند انشاء الله همه را توفيق بدهد كه در راه خداى تبارك و تعالى مجاهدت كنند و انشاء الله اين روز بر همه مبارك باشد و خداوند همه مسلمين را با هم متفق كند در مقابل كفر جهانى
والسلام عليكم و رحمهالله
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 107
تاريخ: 2/1/68
پيام به مهاجرين جنگ تحميلى به مناسبت نيمه شعبان
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت خواهران و برادران و فرزندان عزيز مهاجرين جنگ تحميلى ايدهمالله تعالى
با سلام و درود به پيشگاه مقدس مولود نيمه شعبان و آخرين ذخيره امامت حضرت بقيه الله ارواحنا فداه و يگانه دادگستر ابدى و بزرگ پرچمدار رهايى انسان از قيود ظلم و ستم استكبار، سلام بر او و سلام بر منتظران واقعى او، سلام بر غيبت و ظهور او و سلام بر آنان كه ظهورش را با حقيقت درك مىكنند و از جام هدايت و معرفت او لبريز مىشوند.
سلام بر ملت بزرگ ايران كه با فداكارى و ايثار و شهادت راه ظهورش را هموار مىكنند و سلام بر شما خواهران و برادران مهاجر كه بدون شك در جنگ تحميلى از كسانى هستيد كه صدمه فراوان روحى و جسمى و مالى خوردهايد. شما عزيزان در زمان يورش وحشيانه صدام پس از روزها دفاع قهرمانانه اضطراراً محل زندگى و راحتى خود را ترك نموده و حقيقتاً به زندگى پر مشقت در نقطهاى دور از خانه و كاشانه خويش تن دادهايد. شما مهاجرين عزيز جنگ تحميلى، لحظه لحظه جنگ و سختىهاى آن را درك كردهايد. انشاء الله جمهورى اسلامى در آيندهاى نه چندان دور شهرها و روستاهاى شما را بهتر از قبل در اختيار شما خواهد گذاشت، ولى بايد خود به كمك مسوولان آمده و در نوسازى و مهيا سازى شهر و روستاهاتان آنان را يارى نماييد. بحمد الله فرزندان خردسال آن روز شما، امروز جوانانى شدهاند كه مانند ساير برادران و خواهران خود از ميهن اسلامىشان دفاع خواهند كرد.
همه مىدانند كه تحمل هشت سال فشار و سختى فقط براى اسلام عزيز بوده است، لذا مسوولين بايد در دفاع از اسلام محكمتر از هميشه با تمام توان در مقابل تجاوز نظامى، سياسى و فرهنگى جهانخواران بايستند، چرا كه امروز دنياى استكبار خصوصاً غرب خطر رشد اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم را عليه منافع نامشروع خود درك كرده است.
امروز غرب و شرق به خوبى مىدانند كه تنها نيرويى كه مىتواند آنان را از صحنه خارج كند، اسلام است. آنها در اين ده سال انقلاب اسلامى ايران ضربات سختى از اسلام خوردهاند و تصميم گرفتهاند كه به هر وسيله ممكن آن را در ايران كه مركز اسلام ناب محمدى است نابود كنند. اگر بتوانند با نيروى نظامى، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بيگانه كردن ملت از اسلام و فرهنگ ملى
صحيفه نور ج 21 صفحه 108
خويش و اگر هيچ كدام از اينها نشد، ايادى خودفروخته خود از منافقين و ليبرالها و بىدينها را كه كشتن روحانيون و افراد بى گناه برايشان چون آب خوردن است، در منازل و مراكز ادارات نفوذ مىدهند كه شايد به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذىها بارها اعلام كردهاند كه حرف خود را از دهان ساده انديشان موجه مىزنند.
من بارها اعلام كردهام كه با هيچ كس در هر مرتبهاى كه باشد عقد اخوت نبستهام. چهارچوب دوستى من در درستى راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشه ناپذير سياست جمهورى اسلامى است. ما بايد مدافع افرادى باشيم كه منافقين سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بريدند. ما بايد دشمن سرسخت كسانى باشيم كه پروندههاى همكارى آنان با آمريكا از لانه جاسوسى بيرون آمد. ما بايد تمام عشقمان به خدا باشد نه تاريخ. كسانى كه از منافقين و ليبرالها دفاع مىكنند، پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهى ندارند. اگر ايادى بيگانه و ناآگاهان گول خورده كه بدون توجه بلندگوى ديگران شدهاند، از اين حركات دست بر ندارند، مردم ما آنها را بدون هيچ گونه گذشتى طرد خواهند كرد.
مسوولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت ارواحنا فداه - است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسايل اقتصادى و مادى اگر لحظهاى مسوولين را از وظيفهاى كه بر عهده دارند منصرف كند، خطرى بزرگ و خيانتى سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايند، ولى اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى اسلام است منصرف كند.
مردم عزيز ايران كه حقاً چهره منور تاريخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، بايد سعى كنند كه سختىها و فشارها را براى خدا پذيرا گردند تا مسوولان بالاى كشور به وظيفه اساسى شان كه نشر اسلام در جهان است برسند و از آنان بخواهند كه تنها برادرى و صميميت را در چهارچوب مصلحت اسلام و مسلمين در نظر بگيرند. چه كسى است كه نداند مردم عزيز ما در سختى هستند و گرانى و كمبود بر طبقه مستضعف فشار مىآورد، ولى هيچ كس هم نيست كه نداند پشت كردن به فرهنگ دنياى دون امروز و پايهريزى فرهنگى جديد بر مبناى اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامى با آمريكا و شوروى، فشار و سختى و شهادت و گرسنگى را به دنبال دارد و مردم ما اين راه را خود انتخاب كردهاند و بهاى آن را هم خواهند پرداخت و بر اين امر هم افتخار مىكنند، اين روشن است كه شكستن فرهنگ شرق و غرب بى شهادت ميسر نيست.
من بار ديگر از مسوولين بالاى نظام جمهورى اسلامى مىخواهم كه از هيچ كس و از هيچ چيز جز خداى بزرگ نترسند و كمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد عليه فساد و فحشاء سرمايهدارى غرب و پوچى و تجاوز كمونيزم نكشند كه ما هنوز در قدمهاى اول مبارزه جهانى خود عليه غرب و
صحيفه نور ج 21 صفحه 109
شرقيم.
مگر بيش از اين است كه ما ظاهراً از جهانخواران شكست مىخوريم و نابود مىشويم؟ مگر بيش از اين است كه ما را در دنيا به خشونت و تحجر معرفى مىكنند؟ مگر بيش از اين است كه با نفوذ ايادى قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمين را پايكوب مىكنند؟ مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلام ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبههاى دار ميروند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزبالله در جهان به اسارت گرفته مىشوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه اسلامى خود عمل كنيم.
امروز بيشتر از هر زمانى كينه و دشمنى استكبار عليه اسلام ناب محمدى برملا شده است، بسيج عمومى آنان در دفاع از يك خودفروخته و نويسنده مزدور گوياى اين واقعيت است و شايد آنان اين همه فضاحت و بى آبرويى شان را به خاطر رسيدن به هدف شوم خود پيش بينى نكرده بودند كه امروز با سرافكندگى و خوارى از كرده خود پشيمان و با ذلت مراجعه مىكنند.
احتمالاً قضيه مبارزه با حجاب زنان مسلمان در فضاى آموزشى، حركتى انحرافى براى كمرنگ كردن جلوه عظيم دفاع جهان اسلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مىباشد. گرچه خود اين واقعه هم از دردهايى است كه ملتهاى اسلامى گرفتار آن شدهاند كه چگونه در دنياى به اصطلاح آزاد، الزام زنان و دختران مسلمان به رفع حجاب عين دموكراسى است و فقط ما كه گفتهايم كسى كه به پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم توهين كند و اجماع فقهاء مسلمين فتوا به اعدام آن مىدهند، خلاف آزادى است! راستى چرا دنيا در برابر كسى كه اجازه ندهد تا دختران مسلمان به دلخواه خود با پوشش اسلامى در دانشگاهها درس بخوانند يا تدريس كنند، ساكت نشسته است؟ جز اين است كه تفسير و تاويل آزادى و استفاده از آن در اختيار كسانى است كه با اساس آزادى مقدس مخالفند؟ امروز خداوند ما را مسوول كرده است، نبايد غفلت نمود. امروز با جمود و سكون و سكوت بايد مبارزه كرد و شور و حال حركت انقلاب را پابرجا داشت. من باز مىگويم همه مسوولان نظام و مردم ايران بايد بدانند كه غرب و شرق تا شما را از هويت اسلامىتان به خيال خام خودشان بيرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شويد و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، هميشه با بصيرت و با چشمانى باز به دشمنان خيره شويد و آنان را آرام نگذاريد كه اگر آرام گذاريد، لحظهاى آرامتان نمىگذارند.
البته ما از زحمات وزارت امور خارجه قدردانى مىكنيم و آنها بايد با جديت به كار خود ادامه دهند كه انشاء الله در انجام وظيفه بزرگ الهى و سياسى خود موفق خواهند بود.
از خداوند متعال مىخواهم تا مهاجرين عزيزمان را هر چه زودتر به خانه و كاشانه خود برساند و تلخى غربتها و سختىها را به شيرينى مراجعت شان مبدل سازد.
در خاتمه لازم است از همه كسانى كه از مهاجرين عزيز جنگ تحميلى پذيرايى كرده و مىكنند و همچنين از مسوولين محترم بنياد مهاجرين كه زحمات زيادى متحمل شدهاند، تشكر و قدردانى
صحيفه نور ج 21 صفحه 110
نمايم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 112
تاريخ: 8/1/68
پاسخ به استعفاى آيت الله منتظرى از پست قائم مقامى رهبرى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاى منتظرى دامت افاضاته
با سلام و آرزوى موفقيت براى شما، همان طور كه نوشتهايد رهبرى نظام جمهورى اسلامى كار مشكل و مسووليت سنگين و خطيرى است كه تحملى بيش از طاقت شما مىخواهد و به همين جهت هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بوديم و در اين زمينه هر دو مثل هم فكر مىكرديم ولى خبرگان به اين نتيجه رسيده بودند و من هم نمىخواستم در محدوده قانونى آنها دخالت كنم. از اين كه عدم آمادگى خود را براى پست قائم مقامى رهبرى اعلام كردهايد، پس از قبول صميمانه از شما تشكر مىنمايم.
همه مىدانند كه شما حاصل عمر من بودهايد و من به شما شديداً علاقهمندم. براى اين كه اشتباهات گذشته تكرار نگردد به شما نصيحت مىكنم كه بيت خود را از افراد ناصالح پاك نماييد و از رفت و آمد مخالفين نظام كه به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامى خود را جا مىزنند، جداً جلوگيرى كنيد. من اين تذكر را در قضيه مهدى هاشمى هم به شما دادم.
من صلاح شما و انقلاب را در اين مىبينم كه شما فقيهى باشيد كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند. از پخش دروغهاى راديو بيگانه متاثر نباشيد، مردم ما شما را خوب مىشناسند و حيلههاى دشمن را هم خوب درك كردهاند كه با نسبت هر چيزى به مقامات ايران كينه خود را به اسلام نشان مىدهند.
طلاب عزيز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامهها و راديو و تلويزيون بايد براى مردم اين قضيه ساده را روشن كنند كه در اسلام مصلحت نظام از مسايلى است كه مقدم بر هر چيز است و همه بايد تابع آن باشيم.
جناب عالى انشاء الله با درس و بحث خود، حوزه و نظام را گرمى مىبخشيد.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 113
تاريخ: 14/1/68
انتصاب آيت الله جنتى به رياست سازمان تبليغات اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ احمد جنتى دامت افاضاته
به دنبال درخواست اعضاى محترم و بزرگوار شوراى عالى سازمان تبليغات مبنى بر اين كه براى پيشبرد بهتر كار، شخصى از طرف اين جانب به تنهايى مسوول آن سازمان گردد، جناب عالى را به مديريت و رياست آن سازمان منصوب مىنمايم.
روشن است شما كه از افراد متدين، خوب و با سابقه طولانى در مبارزات مىباشيد و عمرى را در حوزههاى علميه سپرى كردهايد، مىتوانيد خدمات ارزندهاى به اسلام و انقلاب بنماييد.
اميدوارم با تلاش پيگير و با استفاده از همه نيروهاى مؤمن به انقلاب و اسلام از عهده اين مهم برآييد. تبليغات كه همان شناساندن خوبىها و تشويق به انجام آن و ترسيم بدىها و نشان دادن راه گريز و منع از آن است، از اصول بسيار مهم اسلام عزيز است. انشاء الله در محدوده توانتان نقاط كور و مجهول را براى مردم شريف ايران و جهان اسلام باز و روشن نماييد و چهارچوب اسلام ناب محمدى كه در ترسيم قهر و خشم و كينه مقدس و انقلابى عليه سرمايهدارى غرب و كمونيزم متجاوز شرق است و نيز راه مبارزه عليه ريا و حيله و خدعه را به مردم و بخصوص جوانان سلحشورمان نشان دهيد.
اين مساله كه نظام در اهداف خود جدى است و با هيچ كس شوخى ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزشهاى اسلامى با هر كس در هر موقعيت قاطعانه برخورد مىنمايد، بايد به عنوان يك اصل خدشه ناپذير براى تمامى دست اندركاران و مردم تبليغ گردد.
توفيق جناب عالى و اعضاء معزز و محترم شوراى عالى سازمان تبليغات اسلامى و تمامى افراد اين سازمان را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 114
تاريخ: 19/1/68
فرمان به حجت الاسلام رحمانى مسؤول بسيج مستضعفين در مورد صرف كمكهاى مردمى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى رحمانى مسوول محترم بسيج مستضعفين دامت افاضاته
با تشكر از زحمات جناب عالى و تمامى خواهران و برادران بسيج و دست اندركاران كمكهاى مردمى به جبهههاى نبرد حق عليه باطل كه در روزهاى حماسه و جهاد با تلاش خود خدمات ارزشمندى را به اسلام و انقلاب و ايران نمودند. جناب عالى كه از مبارزين با سابقه و از دوستان خوب اين جانب مىباشيد، تلاش نماييد تا در طول شش ماه آنچه را در اختيار ستاد كمكهاى مردمى است در موارد مصرفش صرف نماييد و كار را به انجام رسانيد.
توفيق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 116
تاريخ: 26/1/68
نامه به نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و وزراء در مورد كنارهگيرى آيت الله منتظرى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت فرزندان عزيز، نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى و وزراء محترم دامت افاضاتهم
با سلام شنيدم در جريان امر حضرت آقاى منتظرى نيستيد و نمىدانيد قضيه از چه قرار است. همين قدر بدانيد كه پدر پيرتان بيش از دو سال است در اعلاميهها و پيغامها تمام تلاش خود را نموده است تا قضيه بدين جا ختم نگردد ولى متاسفانه موفق نشد. از طرف ديگر وظيفه شرعى اقتضا مىكرد تا تصميم لازم را براى حفظ نظام و اسلام بگيرد، لذا با دلى پر خون حاصل عمرم را براى مصلحت نظام و اسلام كنار گذاشتم.
انشاء الله خواهران و برادران در آينده تا اندازهاى روشن خواهند شد. سفارش اين موضوع لازم نيست كه دفاع از اسلام و نظام شوخى بردار نيست و در صورت تخطى، هر كس در هر موقعيت بلافاصله به مردم معرفى خواهد شد.
توفيق همگان را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 117
تاريخ: 28/1/68
پيام به مناسبت روز ارتش
بسم الله الرحمن الرحيم
بيست و نهم فروردين سالروز ارتش قهرمان و دلاور جمهورى اسلامى ايران بر ملت رشيد ايران و بر همه ارتشيان و نيروهاى مسلح كشور مبارك باد. افتخار و آفرين بر ارتشى كه در اوج تصميم جاودانه خود حصار تعبد طاغوت را شكست و برج و باروى رژيم سلطنت و حكومت دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهى را به آتش كشيد و خود را از قيود حاكميت ستمگران و مستشاران آمريكايى كه با هزاران آمال و آرزو براى منافعشان از ايران جزيره ثبات ساخته بودند، رهايى بخشيد. گرچه سران وابسته و خودفروخته ارتش تا آخرين لحظه حيات ننگين حكومت پهلوى تلاش فراوانى براى نجات تخت و تاج سلطنت نمودند، ولى تصميم شجاعانه پرسنل شريف ارتش اعم از افسران و درجهداران و سربازان آنچنان كوبنده و قاطع بود كه مجال تفكر و تصميم را از دشمنان خدا و خلق گرفت و پيوستن ارتش خصوصاً نيروى هوايى به صفوف الهى ملت، لحظه شادى بندگان خدا و ياس و نااميدى ستمگران گرديد كه آن روزها و ساعات شيرين و پر خاطره عشق ارتش به اسلام و ميهن اسلامى، هرگز از ياد ملت ايران نمىرود و حقاً نيروى هوايى سهم بيشترى ادا كرده است. پيوستن ارتش به مردم معرف ارزش واقعى ارتش و موجب كينهتوزى جهانخواران گرديد.
در آغاز پيروزى انقلاب اسلامى ايادى شرق و غرب و آنها كه صداقت و امانت و ديندارى و ميهن دارى ارتشيان را در حماسه پيروزى درك نكرده بودند، كمر به نابودى ارتش بستند و با شعارهاى به ظاهر انقلابى و فريبنده مصمم به انحلال آن و غارت سلاحها و نابودى امكانات دفاعى كشور شدند و چه بسا سادهلوحان نيز تحت تاثير القائات آنان راه اين هدف شوم را هموار نمودند كه خداوند متعال كشور و انقلاب اسلامى ما را از توطئه شوم آنان رهايى بخشيد و ارتش سرافراز ايران اسلامى همچون برق و صاعقه بر سر توطئهگران كه در گوشه و كنار مرزها خواب تجزيه ايران را در سر پرورانده بودند فرود آمد و كردستان و گنبد و تركمن صحرا گورستان كوردلان گرديد كه همه اينها از افتخارات تاريخى و فراموش ناشدنى ارتش قهرمان است.
و اما مهمتر از همه اينها حماسه هشت سال دفاع مقدس و مظلومانه ارتش و سپاه و نيروهاى انتظامى و مردمى است كه در حقيقت در برابر همه جهانخواران ايستادند و متجاوزينى كه به خود وعده
صحيفه نور ج 21 صفحه 118
فتح سه روزه خوزستان و سقوط تهران را داده بودند به باتلاق مرگ و هلاكت فرستاد، واقعاً ارتش و نيروهاى سپاهى و بسيجىها مظلومانه و با كمترين امكانات جنگيدند و برگهاى زرين افتخار و كرامت و شرافت و شهادت را به اسلام عزيز هديه نمودند. شجاعتها و رشادتهاى بى نظير نيروى هوايى و هوانيروز و خلبانان دلاور در نفوذ به اعماق خاك دشمن و رويارويى با مدرنترين امكانات اهدايى استكبار به صداميان و دفاع از حريم هوايى كشور نشانه تعهد، عشق و ايمان آنان به خدا و اسلام و ميهن اسلامى است. مهيا نگهداشتن و تعمير و بازسازى ادوات و ابزار پيچيده هواپيماها و رادارها و سلاحهاى ضد هوايى و موشكها و پدافند از كشور دليل مهارت و تخصص و ارزشهاى علمى والاى اين عزيزان است كه خداوند بر توان و ايمان آنان بيفزايد.
نيروى زمينى قهرمان كه در حقيقت در تمامى حوادث در نوك پيكان حملات ناجوانمردانه دشمنان بوده است، به حق چهره راستين و شكست ناپذير و استوار خويش در دفاع از مرزهاى گسترده كشورمان را نشان داد. حضور و آمادگى دفاعى در مرزهاى غرب و جنوب و شمال غرب با آن همه خصوصيات جغرافيايى و با سرما و گرماى طاقت فرساى مناطق، آن هم با كمبودها و محاصرهها كار آسانى نبوده است كه علاوه بر آن ارتش با هماهنگى سپاه و بسيج در اكثر صحنههاى رزم و پيكار توانست پشت سپاهيان كفر را در هم بشكند و سرزمينهاى مقدس و اشغال شده ميهن عزيزمان را از چنگال متجاوزان خارج نمايد و در عملياتهاى بزرگى همچون شكستن حصر آبادان و فتحالمبين و بيتالمقدس و دهها عمليات افتخارآفرين ديگر دوشادوش و همگام عزيزان سپاه و بسيج به فتوحات و افتخارات بزرگى نايل شود و هم اكنون نيز با كمال قدرت و صلابت از مرزها و پاسدارى و حراست نمايد و در برابر خطرات احتمالى در آمادگى كامل باشد.
نيروى دريايى نيز همچون ساير نيروها بحمد الله در آبهاى خليج فارس و مرزهاى آبى كشور در عرصه دفاع مقدس از كشور اسلامىمان چون نگينى درخشنده است و بر عرشه كشتى افتخار و صلابت خود استوار ايستاده است. رويارويى آنان با نيروى دريايى دشمن و آن همه افتخارات رزم و رشادت و شهادت و نيز كنترل و بازرسى كشتىهاى در خليج فارس و تنگه هرمز و مهمتر از همه نبرد قهرمانانه آنان در برابر آمريكاى متجاوز و حضور جدى آنان در آبهاى بينالمللى نشانه اقتدار و اعتبار اين نيروى بزرگ و سرافراز است و ملت ايران بايد به چنين ارتش مؤمن و وفادارى افتخار كند و نيروهاى مسلح و ارتش بزرگ ايران بايد بدانند كه همه اين افتخارات به بركت ايمان به خدا و دفاع از كشور امام زمان ارواحنا فداه و در سايه وحدت و انسجام و همدلى و برادرى با يكديگر و پشتيبانى مردم به دست آمده است و براى رسيدن به قله اين عزت و شوكت اسلامى، سرمايههاى فراوان و شهداء گرانقدرى تقديم راه خدا گرديده است و بايد تا آخر همين رويه و سياست. يعنى ايمان، وحدت و نظم، حفظ و تقويت گردد و نيروهاى مسلح كشور اعم از سپاه و ارتش در كنار يكديگر به سازندگى و رشد و تقويت بنيههاى دفاعى اسلام و كشور همت بگمارند. من تا آخر پشتيبان ارتش و سپاه و بسيج خواهم بود و تضعيف آنان را حرام مىدانم. من به
صحيفه نور ج 21 صفحه 119
عنوان فرمانده كل قوا به مسوولين و تصميم گيرندگان نيز دستور مىدهم كه در هيچ شرايطى از تقويت نيروهاى مسلح و بالا بردن آموزشهاى عقيدتى و نظامى و توسعه تخصصهاى لازم و خصوصاً حركت به طرف خودكفايى نظامى غفلت نكنند و اين كشور را براى دفاع از ارزشهاى اسلام ناب و محرومين و مستضعفين جهان در آمادگى كامل نگهدارند و مبادا توجه به برنامههاى ديگر موجب غفلت از اين امر حياتى گردد كه مطمئناً غفلت از تقويت بنيه دفاعى كشور، طمع تهاجم و تجاوز بيگانگان و نهايتاً تحميل جنگها و توطئهها را به دنبال مىآورد.
ارتش و ساير نيروهاى مسلح در دوران بازسازى بايد به اصل بازسازى معنوى و اعتقادى نيز توجه كافى داشته باشند، چرا كه همه در ميدان نبرد و كارزار آموخته و تجربه كردهاند كه معنويت و ايمان چقدر در پيروزىها و موفقيتها و بالا بردن توان و استقامت نيروها موثر است.
من با تشكر از زحمات روحانيون عزيز و مسوولين عقيدتى سياسى ارتش بخصوص نماينده خود جناب حجت الاسلام آقاى صفايى كه از چهرههاى مؤمن و خوب و صديق اين انقلاب است، تاكيد مىكنم كه به مسالهى آموزشهاى عقيدتى و اخلاقى بيشتر توجه شود.
دوران خدمت نظامى براى جوانان كشور بهترين فرصت و مناسبتى است كه نظام و ارتش و مسوولين عقيدتى سياسى مىتوانند از آن استفاده كنند و جوانان عزيز و غيور را با بهترين روشهاى دفاعى اعم از تجربى و علمى يا اعتقادى بارور سازند كه براى هميشه و تا آخر عمر سرباز و مدافع اسلام و ميهن اسلامى باشند.
در خاتمه ضمن تشكر از همه نيروهاى مسلح خصوصاً نيروهاى عزيز و مومن و فداكار ارتش، افسران، سربازان، درجهداران و كادرهاى مختلف ستادى و غير ستادى و فرماندهان عزيز، نمايندگان خود در ارتش و دفاتر مشاورت و همچنين وزارت دفاع و كليه سازمانها و مراكز تابعه ارتش، از پيشگاه مقدس پروردگار مىخواهم كه هر روز بر قدرت و شوكت و صلابت اين مدافعان راستين ميهن اسلامى بيفزايد و شهداء گرانقدر آنان را كه همه ما در زير سايه بركات آنان به نعمت امنيت و آزادى و استقلال رسيدهايم، با شهداء بزرگوار اسلام محشور فرمايد و به جانبازان عزيزشان شفا كرامت نمايد و مفقودين و اسراء بزرگوارشان را به اوطان خود برگرداند و به خانوادههاى معظم شهدا صبر و اجر مرحمت فرمايد.
در خاتمه توصيه موكد مىكنم به همه ملت بزرگ ايران به ويژه دست اندركاران در نظام مبارك جمهورى اسلامى و كسانى كه به نظام جمهورى اسلامى و اسلام عزيز دلبستگى دارند كه آنچه در اين سالهاى طولانى انقلاب پيش آمد از پيروزىهاى معجزه آسا در مقابل همه قدرتها و ابرقدرتها و صاحبان رسانههاى گروهى جهان كه كمر همت به محو جمهورى اسلامى و در حقيقت اسلام بزرگ بستهاند و بحمد الله ناكام ماندند، از بركات و عنايات خداوند تعالى و ايمان همه قشرهاى متعهد به مبادى اسلام بوده و بىشك از ادعيه مباركه حضرت بقيه الله صلوات الله و سلامه عليه و روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء برخوردار بوده و هست و بر همه ماها لازم است با تشكر از اين
صحيفه نور ج 21 صفحه 120
نعمت بزرگ، در حفظ اين عنايات كوشا باشيم.
والسلام على عبادالله الصالحين
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 12:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 121
تاريخ: 2/68
پاسخ به استفسار استاندار سمنان در رابطه با تأمين آب آشاميدنى مردم اين استان از چشمهها
بسمه تعالى
علماى اعلام و روحانيون محترم و ائمه جمعه معظم مجازند از طرف اين جانب در اين باب اقدام كنند و به هر نحوى مىتوانند آن را انجام دهند.
موفقيت همگان را از خداى تعالى مسالت دارم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
previos page menu page next page
:afd:
afsanah82
08-01-2011, 01:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 124
تاريخ: 6/2/68
پاسخ به آقاى عسگر اولادى در مورد صرف وجوه و امالى كه در اختيار ولى فقيه است
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى حبيبالله عسگر اولادى زيد توفيقه
با سلام، كليه وجوه و اموال مجهول المالك، بلاصاحب، ارث بلا وارث و اموالى كه بابت تخميس و خروج از ذمه و اجراى اصل 49 قانون اساسى و ديگر قوانين در اختيار ولى فقيه است، در اختيار جنابان آقايان حجج اسلام مهدى كروبى و حسن صانعى دامت افاضاتهما قرار مىگيرد. آقايان از طرف اين جانب وكيل مىباشند تا به هر گونه صلاح مىدانند در تمامىابعاد، فروش، نگهدارى و اداره آنها اقدام نمايند.
بديهى است اگر مايل باشند مىتوانند قسمتى از اين اختيارات را در اختيار وزارت امور اقتصادى و دارايى قرار دهند. از آقايان مىخواهم كه دقت كامل كنند تا كليه در آمدهاى حاصله را هر چه بهتر در موارد مقرره شرعيه صرف نمايند و در حد توان به بنياد شهيد، بنياد پانزده خرداد، بنياد مسكن، كميته امداد، سازمان بهزيستى، طرح شهيد رجايى و بنياد جانبازان انقلاب اسلامى و موارد ديگر مورد نظرشان كمك نمايند و در تمامى موارد، امور شرعيه به دقت مراعات گردد. توفيق جناب عالى و آقايان را در خدمت به خانواده شهدا، جانبازان و مفقودين و اسرا و مستضعفين آرزومنديم.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 126
تاريخ: 7/2/68
پاسخ به آيت الله مشكينى در مورد انتخابات حوزه علميه قم
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ على مشكينى دامت افاضاته
پس از سلام و آرزوى موفقيت، انشاءالله موفق و مؤيد باشيد. نامه جناب عالى در مورد انتخابات حوزه علميه قم رسيد، از جناب عالى و ساير دستاندركاران تشكر مىنمايم. شما از قول من به فرزندان انقلابىام بفرماييد كه تندروى عاقبت خوبى ندارد. اگر آنان جذب حضرات آقايان جامعه محترم مدرسين نشوند، در آينده گرفتار كسانى خواهند شد كه مروج اسلام آمريكايىاند.
من باز مىگويم اگر طلاب انقلابى و مدرسين طرفدار انقلاب هماهنگ كار نكنند، هر دو شكنندهاند. بايد تمام تلاش را نمود كه به اين نقطه مهم رسيد. آقايان به روشنى ديدند كه دشمن از نقاط ضعف چه ضربهاى به اسلام و روحانيت زد. مؤمن از يك سوراخ دو بار نبايد گزيده شود.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 122
تاريخ: 4/2/68
نامه به حجت الاسلام خامنهاى در مورد تدوين متمم قانون اساسى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى خامنهاى رياست محترم جمهورى اسلامى ايران دامت افاضاته از آن جا كه پس از كسب ده سال تجربه عينى و عملى از اداره كشور، اكثر مسؤولين و دستاندركاران و كارشناسان نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران بر اين عقيدهاند كه قانون اساسى با اين كه داراى نقاط قوت بسيار خوب و جاودانه است، داراى نقايص و اشكالاتى است كه در تدوين و تصويب آن به علت جو ملتهب ابتداى پيروزى انقلاب و عدم شناخت دقيق معضلات اجرايى جامعه، كمتر به آن توجه شده است، ولى خوشبختانه مساله تتميم قانون اساسى پس از يكى دو سال مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقايص آن يك ضرورت اجتناب ناپذير جامعه اسلامى و انقلابى ماست و چه بسا تاخير در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخى براى كشور و انقلاب گردد. و من نيز بنابر احساس تكليف شرعى و ملى خود از مدتها قبل در فكر حل آن بودهام كه جنگ و مسايل ديگر مانع از انجام آن مىگرديد.
اكنون كه به يارى خداوند بزرگ و دعاى خير حضرت بقيةالله روحى لهالفداء نظام اسلامى ايران راه سازندگى و رشد و تعالى همه جانبه خود را در پيش گرفته است، هيأتى را براى رسيدگى به اين امر مهم تعيين نمودم كه پس از بررسى و تدوين و تصويب موارد و اصولى كه ذكر مىشود، تأييد آن را به آراء عمومى مردم شريف و عزيز ايران بگذارند.
الف - حضرات حجج اسلام والمسلمين و آقايانى كه براى اين مهم در نظر گرفتهام:
1- آقاى مشكينى 2- آقاى طاهرى خرمآبادى 3- آقاى مؤمن 4- آقاىهاشمى رفسنجانى 5 - آقاى امينى 6- آقاى خامنهاى 7- آقاى موسوى (نخست وزير) 8 - آقاى حسن حبيبى 9 - آقاى موسوى اردبيلى 10- آقاى موسوى خوئينىها 11- آقاى محمدى گيلانى 12- آقاى خزعلى 13- آقاى يزدى 14- آقاى امامى كاشانى 15- آقاى جنتى 16- آقاى مهدوى كنى 17- آقاى آذرى قمى 18- آقاى توسلى 19- آقاى كروبى 20- آقاى عبدالله نورى كه آقايان محترم از مجلس خبرگان و قواى مقننه و اجراييه و قضاييه و مجمع تشخيص مصلحت و افراد ديگر و نيز پنج نفر از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى به انتخاب مجلس انتخاب شدهاند.
صحيفه نور ج 21 صفحه 123
ب- محدوده مسايل مورد بحث: 1 - رهبرى 2- تمركز در مديريت قوه مجريه 3- تمركز در مديريت قوه قضاييه 4- تمركز در مديريت صدا و سيما به صورتى كه قواى سه گانه در آن نظارت داشته باشند. 5 - تعداد نمايندگان مجلس شوراى اسلامى 6- مجمع تشخيص مصلحت براى حل معضلات نظام و مشورت رهبرى به صورتى كه قدرتى در عرض قواى ديگر نباشد 7- راه بازنگرى به قانون اساسى 8 - تغيير نام مجلس شوراى ملى به مجلس شوراى اسلامى.
ج - مدت براى اين كار حداكثر دو ماه است.
توفيق حضرات آقايان را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 129
تاريخ: 9/2/68
پاسخ به نامه حجت الاسلام حاج شيخ على مشكينى در مورد متمم قانون اساسى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت حجتالاسلام والمسلمين جناب آقاى حاج شيخ على مشكينى دامت افاضاته
پس از عرض سلام خواسته بوديد نظرم را در مورد متمم قانون اساسى بيان كنم. هر گونه آقايان صلاح دانستند عمل كنند، من دخالت نمىكنم. فقط در مورد رهبرى، ما كه نمىتوانيم نظام اسلامىمان را بدون سرپرست رها كنيم. بايد فردى را انتخاب كنيم كه از حيثيت اسلامىمان در جهان سياست و نيرنگ دفاع كند.
من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم كه شرط مرجعيت لازم نيست. مجتهد عادل مورد تأييد خبرگان محترم سراسر كشور كفايت مىكند. اگر مردم به خبرگان رأى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حكومتشان تعيين كنند، وقتى آنها هم فردى را تعيين كردند تا رهبرى را به عهده بگيرد، قهرى او مورد قبول مردم است. در اين صورت او ولى منتخب مردم مىشود و حكمش نافذ است.
در اصل قانون اساسى من اين را مىگفتم ولى دوستان در شرط مرجعيت پافشارى كردند، من هم قبول كردم. من در آن هنگام مىدانستم كه اين در آينده نه چندان دور قابل پياده شدن نيست. توفيق آقايان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 127
تاريخ: 7/2/68
پاسخ به گزارش حجت الاسلام مقتدايى در مورد وضع زندانيان
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى مقتدايى دامت افاضاته
با سلام از گزارشى كه در مورد وضع زندانيان داديد، تشكر مىنمايم. همه بايد سعى كنيم به صورتى حركت كنيم كه به احدى ظلم نشود. انشاءالله با تلاش خود اين مهم جامه عمل مىپوشد. از خداوند متعال توفيق و تأييد همه شما را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 169
تاريخ: 15/3/68
وصيت نامه سياسى - اللهى رهبر كبير انقلاب اسلامى و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: انى تارك فيكم الثقلين كتابالله و عترتى اهل بيتى فانهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض.
الحمدلله و سبحانك اللهم صل على محمد و آله مظاهر جمالك و جلالك و خزائن اسرار كتابك الذى تجلى فيهالاحديه بجميع اسمائك حتى المستاثر منها الذى لا يعلمه غيرك واللعن على ظالميهم اصل الشجره الخبيثه.
و بعد اينجانب مناسب مىدانم كه شمه كوتاه و قاصر در باب ثقلين تذكر دهم، نه از حيث مقامات غيبى و معنوى و عرفانى كه قلم مثل منى عاجز است از جسارت در مرتبهاى كه عرفان آن بر تمام دائره وجود از ملك تا ملكوت اعلى و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو نايد سنگين و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگويم ممتنع است. و نه از آنچه بر بشريت گذشته است از مهجور بودن از حقايق مقام والاى ثقل اكبر و ثقل كبير كه از هر چيز اكبر است جز ثقل اكبر كه اكبر مطلق است و نه از آنچه گذشته است بر اين دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتيان بازيگر كه شمارش آن براى مثل منى ميسر نيست با قصور اطلاع و وقت محدود، بلكه مناسب ديدم اشارهاى گذرا و بسيار كوتاه از آنچه بر اين دو ثقل گذشته است، بنمايم.
شايد جمله لن يفترقا حتى يردا على الحوض اشاره باشد بر اينكه بعد از وجود مقدس رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم هر چه بر يكى از اين دو گذشته است بر ديگرى گذشته است و مهجوريت هر يك مهجوريت ديگرى است تا آنگاه كه اين دو مهجور بر رسول خدا در حوض وارد شوند. و آيا اين حوض مقام اتصال كثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دريا است يا چيز ديگر كه به عقل و عرفان بشر راهى ندارد؟ و بايد گفت آن ستمى كه از طاغوتيان بر اين دو وديعه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم گذشته نه بر امت مسلمان بلكه بر بشريت گذشته است كه قلم از آن عاجز است.
صحيفه نور ج 21 صفحه 170
و ذكر اين نكته لازم است كه حديث ثقلين متواتر بين جميع مسلمين است و كتب اهل سنت از صحاح شش گانه تا كتب ديگر آنان با الفاظ مختلفه و موارد مكرره از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم - بطور متواتر نقل شده است و اين حديث شريف حجت قاطع است بر جميع بشر بويژه مسلمانان مذاهب مختلف و بايد همه مسلمانان كه حجت بر آنان تمام است جوابگوى آن باشند و اگر عذرى براى جاهلان بى خبر باشد براى علماء مذاهب نيست.
اكنون ببينيم چه گذشته است بر كتاب خدا، اين وديعه الهى و ما ترك پيامبر اسلام - صلى الله عليه و آله و سلم - مسائل اسف انگيزى كه بايد براى آن خون گريه كرد پس از شهادت حضرت على (ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتيان، قرآن كريم را وسيلهاى كردند براى حكومت هاى ضدقرآنى و مفسران حقيقى قرآن و آشنايان به حقايق را كه سراسر قرآن را از - پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم - دريافت كرده بودند و نداى انى تارك فيكم الثقلان در گوششان بود با بهانههاى مختلف و توطئههاى از پيش تهيه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقيقت قرآن را كه براى بشريت تا ورود به حوض، بزرگترين دستور زندگانى مادى و معنوى بود و هست، از صحنه خارج كردند و بر حكومت عدل الهى كه يكى از آرمانهاى اين كتاب مقدس بوده و هست خط بطلان كشيدند و انحراف از دين خدا و كتاب و سنت الهى را پايهگذارى كردند تا كار به جايى رسيد كه قلم از شرح آن شرمسار است. و هر چه اين بنيان كج به جلو آمد، كجىها و انحرافها افزون شد تا آنجا كه قرآن كريم را كه براى رشد جهانيان و نقطه جمع همه مسلمانان بلكه عائله بشرى از مقام شامخ احديت به كشف تام محمدى (ص) تنزل كرد كه بشريت را به آنچه بايد برسند، برساند و اين وليده علمالاسماء را از شر شياطين و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حكومت را به دست اولياءالله، - معصومين عليهم صلوات الاولين والاخرين - بسپارد تا آنان به هر كه صلاح بشريت است بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند كه گويى نقشى براى هدايت ندارد و كار به جايى رسيد كه نقش قرآن به دست حكومتهاى جائر و آخوندهاى خبيث بدتر از طاغوتيان وسيلهاى براى اقامه جور و فساد و توجيه ستمگران و معاندان حق تعالى شد و معالاسف به دست دشمنان توطئهگر و دوستان جاهل، قرآن اين كتاب سرنوشت ساز، نقشى جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنكه بايد وسيله جمع مسلمانان و بشريت و كتاب زندگى آنان باشد، وسيله تفرقه و اختلاف گرديد و يا به كلى از صحنه خارج شد، كه ديديم اگر كسى دم از حكومت اسلامى بر مىآورد و از سياست كه نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار - صلى الله عليه و آله و سلم - و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن مىگفت گويى بزرگترين معصيت را مرتكب شده و كلمه آخوند سياسى موازن با آخوند بىدين شده بود و اكنون نيز هست.
و اخيراً قدرتهاى شيطانى بزرگ به وسيله حكومتهاى منحرف خارج از تعليمات اسلامى كه خود را به دروغ به اسلام بستهاند، براى محو قرآن و تثبيت مقاصد شيطانى ابرقدرتها قرآن را با خط زيبا طبع مىكنند و به اطراف مىفرستند و با اين حيله شيطانى قرآن را از صحنه خارج مىكنند. ما همه
صحيفه نور ج 21 صفحه 171
ديديم قرآنى را كه محمدرضا خان پهلوى طبع كرد و عدهاى را اغفال كرد و بعض آخوندهاى بىخبر از مقاصد اسلامى هم مداح او بودند و مىبينيم كه ملك فهد هر سال مقدار زيادى از ثروتهاى بىپايان مردم را صرف طبع قرآن كريم و عمال تبليغات مذهب ضدقرآنى مىكند و وهابيت اين مذهب سراپا بىاساس و خرافاتى را ترويج مىكند و مردم و ملتهاى غافل را سوق به سوى ابرقدرتها مىدهد و از اسلام عزيز و قرآن كريم براى هدم اسلام و قرآن بهرهبردارى مىكند.
ما مفتخريم و ملت عزيز سر تاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پيرو مذهبى است كه مىخواهد حقايق قرآنى كه سراسر آن از وحدت بين مسلمين بلكه بشريت دم مىزند، از مقبرهها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترين نسخه نجات دهنده بشر از جميع قيودى كه بر پاى و دست و قلب و عقل او پيچيده است و او را به سوى فنا و نيستى و بردگى و بندگى طاغوتيان مىكشاند، نجات دهد. و ما مفتخريم كه پيرو مذهبى هستيم كه رسول خدا موسس آن به امر خداوند تعالى بوده و اميرالمومنين على بن ابى طالب اين بنده رها شده از تمام قيود، مامور رها كردن بشر از تمام اغلال و بردگىهاست.
ما مفتخريم كه كتاب نهجالبلاغه كه بعد از قرآن بزرگترين دستور زندگى مادى و معنوى و بالاترين كتاب رهايى بخش بشر است و دستورات معنوى و حكومتى آن بالاترين راه نجات است، از امام معصوم ما است.
ما مفتخريم كه ائمه معصومين از على بن ابى طالب گرفته تا منجى بشر حضرت مهدى صاحب زمان عليهم الاف التحيات والسلام كه به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.
ما مفتخريم كه ادعيه حيات بخش كه او را قرآن صاعد مىخوانند از ائمه معصومين ما است. ما به مناجات شعبانيه امامان و دعاى عرفات حسين بن على عليهماالسلام و صحيفه سجاديه اين زبور آل محمد و صحيفه فاطميه كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضيه است. از ما است.
ما مفتخريم كه باقرالعلوم بالاترين شخصيت تاريخ است و كسى جز خداى تعالى و رسول صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهمالسلام، مقام او را درك نكرده و نتوانند درك كرد، از ماست.
و ما مفتخريم كه مذهب ما جعفرى است كه فقه ما كه درياى بىپايان است يكى از آثار اوست و ما مفتخريم به همه ائمه معصومين عليهم صلوات الله و متعهد به پيروى آنانيم.
ما مفتخريم كه ائمه معصومين ما صلوات الله و سلامه عليهم در راه تعالى دين اسلام و در راه پياده كردن قرآن كريم كه تشكيل حكومت عدل يكى از ابعاد آن است در حبس و تبعيد بسر برده و عاقبت در راه براندازى حكومتهاى جائرانه و طاغوتيان زمان خود شهيد شدند. و ما امروز مفتخريم كه مىخواهيم مقاصد قرآن و سنت را پياده كنيم و اقشار مختلفه ملت ما در اين راه بزرگ
صحيفه نور ج 21 صفحه 172
سرنوشتساز سر از پا نشناخته جان و مال و عزيزان خود را نثار راه خدا
مىكنند.
ما مفتخريم كه بانوان و زنان پير و جوان و خورد و كلان در صحنههاى فرهنگى و اقتصادى و نظامىحاضر و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند. و آنان كه توان جنگ دارند در آموزش نظامىكه براى دفاع از اسلام و كشور اسلامى از واجبات مهم است شركت و از محروميتهايى كه توطئه دشمنان و ناآشنايى دوستان از احكام اسلام و قرآن بر آنها بلكه بر اسلام و مسلمانان تحميل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قيد خرافاتى كه دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى آخوندهاى بى اطلاع از مصالح مسلمين به وجود آورده بودند، خارج نمودهاند. و آنان كه توان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندى كه دل ملت را از شوق و شعف به لرزه در مىآورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب مىلرزاند، اشتغال دارند. و ما مكرر ديديم كه زنان بزرگوارى زينب گونه - عليها سلامالله - فرياد مىزنند كه فرزندان خود را از دست داده و در راه خداى تعالى و اسلام عزيز از همه چيز خود گذشته و مفتخرند به اين امر و مىدانند آنچه به دست آوردهاند بالاتر از جنات نعيم است چه رسد به متاع ناچيز دنيا، و ملت ما بلكه ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان مفتخرند به اين كه دشمنان آنان كه دشمنان خداى بزرگ و قرآن كريم و اسلام عزيزند، درندگانى هستند كه از هيچ جنايت و خيانتى براى مقاصد شوم جنايتكارانه خود دست نمىكشند و براى رسيدن به رياست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمىشناسند و درآنان آمريكا اين تروريست بالذات، دولتى است كه سرتاسر جهان را به آتش كشيده و هم پيمان او صهيونيست جهانى است كه براى رسيدن به مطامع خود جناياتى مرتكب مىشود كه قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند و خيال ابلهانه اسرائيل بزرگ، آنان را به هر جنايتى مىكشاند. و ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان مفتخرند كه دشمنان آنها حسين اردنى اين جنايت پيشه دورهگرد، و حسن و حسنى مبارك هم آخور با اسرائيل جنايتكارند و در راه خدمت به آمريكا و اسرائيل از هيچ خيانتى به ملتهاى خود روى گردان نيستند. و ما مفتخريم كه دشمن ما صدام عفلقى است كه دوست و دشمن او را به جنايتكارى و نقض حقوق بينالمللى و حقوق بشر مىشناسند و همه مىدانند كه خيانتكارى او به ملت مظلوم عراق و شيخنشينان خليج، كمتر از خيانت به ملت ايران نباشد و ما و ملتهاى مظلوم دنيا مفتخريم كه رسانههاى گروهى و دستگاههاى تبليغات جهانى، ما و همه مظلومان جهان را به هر جنايت و خيانتى كه ابرقدرتهاى جنايتكار دستور مىدهند، متهم مىكنند.
كدام افتخار بالاتر و والاتر از اين كه آمريكا با همه ادعاهايش و همه ساز و برگهاى جنگيش و آن همه دولتهاى سرسپردهاش و به دست داشتن ثروتهاى بى پايان ملتهاى مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانههاى گروهى در مقابل ملت غيور ايران و كشور حضرت بقيهالله - ارواحنا لمقدمه الفداء - آنچنان وامانده و رسوا شده است كه نمىداند به كه متوسل شود و رو به هر كس مىكند جواب رد مىشنود و اين نيست جز به مددهاى غيبى حضرت بارى تعالى - جلت عظمته - كه ملتها را بويژه ملت ايران اسلامى را بيدار نموده و از ظلمات ستمشاهى به نور اسلام هدايت نمود.
صحيفه نور ج 21 صفحه 173
من اكنون به ملتهاى شريف ستمديده و به ملت عزيز ايران توصيه مىكنم كه از اين راه مستقيم الهى كه نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر كافر وابسته است بلكه به صراطى كه خداوند به آنها نصيب فرموده است محكم و استوار و متعهد و پايدار، پاى بند بوده و لحظهاى از شكر اين نعمت غفلت نكرده و دستهاى ناپاك عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجى و چه عمال داخلى بدتر از خارجى، تزلزلى در نيت پاك و اراده آهنين آنان رخنه نكند و بدانند كه هر چه رسانههاى گروهى عالم و قدرتهاى شيطانى غرب و شرق اشتلم مىزنند دليل بر قدرت الهى آنان است و خداوند بزرگ سزاى آنان را هم در اين عالم و هم در عوالم ديگر خواهد داد انه ولى النعم و بيده ملكوت كل شىء و با كمال جد و عجز از ملتهاى مسلمان مىخواهم كه از ائمه اطهار و فرهنگ سياسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى اين بزرگ راهنمايان عالم بشريت به طور شايسته و به جان و دل و جان فشانى و نثار عزيزان پيروى كنند. از آن جمله دست از فقه سنتى كه بيانگر مكتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است چه احكام اوليه و چه ثانويه كه هر دو مكتب فقه اسلامى است، ذرهاى منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمىانحرافى مقدمه سقوط مذهب و احكام اسلامى و حكومت عدل الهى است و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت كه بيانگر سياسى نماز است هرگز غفلت نكنند كه اين نماز جمعه از بزرگترين عنايات حق تعالى بر جمهورى اسلامى ايران است و از آن جمله مراسم عزادارى ائمه اطهار و بويژه سيد مظلومان و سرور شهيدان حضرت ابى عبدالله الحسين صلوات وافر الهى و انبياء و ملائكه الله و صلحاء بر روح بزرگ حماسى او باد هيچ گاه غفلت نكنند.
و بدانند آنچه دستور ائمه - عليهمالسلام - براى بزرگداشت اين حماسه تاريخى اسلام است و آنچه لعن و نفرين بر ستمگران آل بيت است تمام فرياد قهرمانه ملتها است بر سردمداران ستم پيشه در طول تاريخ الى الابد. و مىدانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بنى اميه - لعنت الله عليهم - با آن كه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شدهاند فرياد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن اين فرياد ستم شكن است. و لازم است در نوحهها و اشعار مرثيه و اشعار ثناى از ائمه حق عليهم سلامالله به طور كوبنده فجايع و ستمگرىهاى ستمگران هر عصر و مصر يادآورى شود و در اين عصر كه عصر مظلوميت جهان اسلام به دست امريكا و شوروى و ساير وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود اين خائنين به حرم بزرگ الهى - لعنتالله و ملائكته و رسله عليهم - است به طور كوبنده يادآورى و لعن و نفرين شود. و همه بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين است اين مراسم سياسى است كه حافظ مليت مسلمين بويژه شيعيان ائمه اثنى عشر - عليهم صلواتالله و سلم.
و آنچه لازم است تذكر دهم آن است كه وصيت سياسى الهى اين جانب اختصاص به ملت عظيمالشان ايران ندارد بلكه توصيه به جميع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مىباشد.
از خداوند عزوجل عاجزانه خواهانم كه لحظهاى ما و ملت ما را به خود واگذار نكند و از
صحيفه نور ج 21 صفحه 174
عنايات غيبى خود به اين فرزندان اسلام و رزمندگان عزيز لحظهاى دريغ نفرمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
صحيفه نور ج 21 صفحه 175
بسمالله الرحمن الرحيم
اهميت انقلاب شكوهمند اسلامى كه دست آورد ميليونها انسان ارزشمند و هزاران شهيد جاويد آن و آسيب ديدگان عزيز، اين شهيدان زنده است و مورد اميد ميليونها مسلمانان و مستضعفان جهان است به قدرى است كه ارزيابى آن از عهده قلم و بيان والاتر و برتر است. اينجانب روحالله موسوى خمينى كه از كرم عظيم خداوند متعال با همه خطايا مأيوس نيستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگى به كرم كريم مطلق است به عنوان يك نفر طلبه حقير كه همچون ديگر برادران ايمانى اميد به اين انقلاب و بقاء دست آوردهاى آن و به ثمر رسيدن هر چه بيشتر آن دارم به عنوان وصيت به نسل حاضر و نسلهاى عزيز آينده مطالبى هر چند تكرارى عرض مىنمايم و از خداوند بخشاينده مىخواهم كه خلوص نيت در اين تذكرات عنايت فرمايد.
1- ما مىدانيم كه اين انقلاب بزرگ كه دست جهانخواران و ستمگران را از ايران بزرگ كوتاه كرد. با تأييدات غيبى الهى پيروز گرديد. اگر نبود دست تواناى خداوند امكان نداشت يك جمعيت سى و شش ميليونى با آن تبليغات ضد اسلامى و ضد روحانى، خصوص در اين صد سال اخير و با آن تفرقهافكنىهاى بى حساب قلمداران و زبان مردان در مطبوعات و سخنرانىها و مجالس و محافل ضداسلامى و ضدملى به صورت مليت و آن همه شعرها و بذلهگويىها و آن همه مراكز عياشى و فحشاء و قمار و مسكرات و مواد مخدره كه همه و همه براى كشيدن نسل جوان فعال كه بايد در راه پيشرفت و تعالى و ترقى ميهن عزيز خود فعاليت نمايند، به فساد و بى تفاوتى در پيش آمدهاى خائنانه كه به دست شاه فاسد و پدر بى فرهنگش و دولتها و مجالس فرمايشى كه از طرف سفارتخانههاى قدرتمندان بر ملت تحميل مىشد و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبيرستانها و مراكز آموزشى كه مقدرات كشور به دست آنان سپرده مىشد، با به كار گرفتن معلمان و استادان غرب زده يا شرق زده صد در صد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامى بلكه ملى صحيح، با نام مليت و ملى گرايى گرچه در بين آنان مردانى متعهد و دلسوز بودند لكن با اقليت فاحش آنان و در تنگنا قراردادنشان كار مثبتى نمىتوانستند انجام دهند و با اين همه و دهها مسائل ديگر از آن جمله به انزوا و عزلت كشيدن روحانيان و با قدرت تبليغات به انحراف فكرى كشيدن بسيارى از آنان، ممكن نبود اين ملت با اين وضعيت يكپارچه قيام كنند و در سرتاسر كشور با ايده واحد و فرياد الله اكبر و فداكارى هاى حيرتآور و معجزهآسا تمام قدرتهاى
صحيفه نور ج 21 صفحه 176
داخل و خارج را كنار زده و خود مقدرات كشور را به دست گيرد. بنابراين شك نبايد كرد كه انقلاب اسلامى ايران از همه انقلابها جداست، هم در پيدايش و هم در كيفيت مبارزه و هم در انگيزه انقلاب و قيام. و ترديد نيست كه اين يك تحفه الهى و هديه غيبى بوده كه از جانب خداوند منان بر اين ملت مظلوم غارت زده عنايت شده است.
2- اسلام و حكومت اسلامى پديده الهى است كه با به كار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنيا و آخرت به بالاترين وجه تأمين مىكند و قدرت آن دارد كه قلم سرخ بر ستمگرىها و چپاولگرىها و فسادها و تجاوزها بكشد و انسانها را به كمال مطلوب خود برساند و مكتبى است كه بر خلاف مكتبهاى غير توحيدى در تمام شؤون فردى و اجتماعى و مادى و معنوى و فرهنگى و سياسى و نظامى و اقتصادى دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته ولو بسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادى و معنوى نقش دارد فروگذار ننموده است و موانع و مشكلات سر راه تكامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها كوشيده است. اينك كه به توفيق و تأييد خداوند، جمهورى اسلامى با دست تواناى ملت متعهد پايهريزى شده و آنچه در اين حكومت اسلامى مطرح است اسلام و احكام مترقى آن است، بر ملت عظيمالشان ايران است كه در تحقق محتواى آن به جميع ابعاد و حفظ و حراست آن بكوشند كه حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است، كه انبياء عظام از آدم - عليهالسلام - تا خاتمالنبيين - صلى الله عليه و آله و سلم - در راه آن كوشش و فداكارى جانفرسا نمودهاند و هيچ مانعى آنان را از اين فريضه بزرگ باز نداشته و همچنين پس از آنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام عليهم صلواتالله - با كوششهاى توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن كوشيدهاند. و امروز بر ملت ايران خصوصاً و بر جميع مسلمانان عموماً واجب است اين امانت الهى را كه در ايران به طور رسمى اعلام شده و در مدتى كوتاه نتايج عظيمى به بار آورده با تمام توان حفظ نموده و در راه ايجاد مقتضيات بقاء آن و رفع موانع و مشكلات آن كوشش نمايند و اميد است كه پرتو نور آن بر تمام كشورهاى اسلامىتابيدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با يكديگر تفاهم در اين امر حياتى نمايند و دست ابرقدرتهاى عالم خوار و جنايتكاران تاريخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمديدگان جهان كوتاه نمايند.
اينجانب كه نفسهاى آخر عمر را مىكشم، به حسب وظيفه، شطرى از آنچه در حفظ و بقاء اين وديعه الهى دخالت دارد و شطرى از موانع و خطرهايى كه آن را تهديد مىكنند براى نسل حاضر و نسلهاى آينده عرض مىكنم و توفيق و تأييد همگان را از درگاه پروردگار عالميان خواهانم.
الف - بى ترديد رمز بقاء انقلاب اسلامى همان رمز پيروزى است و رمز پيروزى را ملت مىداند و نسلهاى آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلى آن انگيزه الهى و مقصد عالى حكومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براى همان انگيزه و مقصد.
اينجانب به همه نسلهاى حاضر و آينده وصيت مىكنم كه اگر بخواهيد اسلام و حكومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از كشورتان قطع شود، اين انگيزه الهى را
صحيفه نور ج 21 صفحه 177
كه خداوند تعالى در قرآن كريم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهيد و در مقابل اين انگيزه كه رمز پيروزى و بقاء آن است فراموشى هدف و تفرقه و اختلاف است. بى جهت نيست كه بوقهاى تبليغاتى در سراسر جهان و وليدههاى بومىآنان تمام توان خود را صرف شايعهها و دروغهاى تفرقهافكن نمودهاند و ميلياردها دلار براى آن صرف مىكنند. بىانگيزه نيست سفرهاى دائمى مخالفان جمهورى اسلامى به منطقه و مع الاسف در بين آنان از سردمداران و حكومتهاى بعض كشورهاى اسلامى كه جز به منافع شخصى خود فكر نمىكنند و چشم و گوش بسته تسليم امريكا هستند، ديده مىشود و بعض از روحانى نماها نيز به آنان ملحقند. امروز و در آتيه نيز آنچه براى ملت ايران و مسلمانان جهان بايد مطرح باشد و اهميت آن را در نظر گيرند، خنثى كردن تبليغات تفرقهافكن خانهبرانداز است. توصيه اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان بويژه در عصر حاضر آن است كه در مقابل اين توطئهها عكس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقان را مأيوس نمايند.
ب - از توطئههاى مهمى كه در قرن اخير، خصوصاً در دهههاى معاصر و بويژه پس از پيروزى انقلاب آشكارا به چشم مىخورد، تبليغات دامنهدار با ابعاد مختلف براى مأيوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداكار ايران از اسلام است. گاهى ناشيانه و با صراحت به اينكه احكام اسلام كه هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمىتواند در عصر حاضر كشورها را اداره كند يا آن كه اسلام يك دين ارتجاعى است و با هر نوآورى و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمىشود كشورها از تمدن جهانى و مظاهر آن كناره گيرند و امثال اين تبليغات ابلهانه و گاهى موذيانه و شيطنتآميز، به گونه طرفدارى از قداست اسلام كه اسلام و ديگر اديان الهى سر و كار دارند با معنويات و تهذيب نفوس و تحذير از مقامات دنيايى و دعوت به ترك دنيا و اشتغال به عبادات و اذكار و ادعيه كه انسان را به خداى تعالى نزديك و از دنيا دور مىكند و حكومت و سياست و سررشتهدارى بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوى است. چه اينها تمام براى تعمير دنيا است و آن مخالف مسلك انبياء عظام است و مع الاسف تبليغ به وجه دوم در بعض از روحانيان و متدينان بى خبر از اسلام تاثير گذاشته كه حتى دخالت در حكومت و سياست را به مثابه يك گناه و فسق مىدانستند و شايد بعضى بدانند و اين فاجعه بزرگى است كه اسلام مبتلاى به آن بود. گروه اول كه بايد گفت از حكومت و قانون و سياست يا اطلاع ندارند يا غرضمندانه خود را به بى اطلاعى مىزنند زيرا اجراء قوانين بر معيار قسط و عدل و جلوگيرى از ستمگران و حكومت جائرانه و بسط عدالت فردى و اجتماعى و منع از فساد و فحشاء و انواع كجروىها و آزادى بر معيار عقل و عدل و استقلال و خودكفايى و جلوگيرى از استعمار و استثمار و استعباد و حدود و قصاص و تعزيرات بر ميزان عدل براى جلوگيرى از فساد و تباهى يك جامعه و سياست و راه بردن جامعه به موازين عقل و عدل و انصاف و صدها از اين قبيل، چيزهايى نيست كه با مرور زمان در طول تاريخ بشر و زندگى اجتماعى كهنه شود. اين دعوى به مثابه آن است كه گفته شود قواعد عقلى و رياضى در قرن حاضر بايد عوض شود و به جاى آن قواعد ديگر نشانده شود.
صحيفه نور ج 21 صفحه 178
اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعى بايد جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل بايد جلوگيرى شود، امروز چون قرن اتم است آن روش كهنه شده و ادعاى آن كه اسلام با نوآوردها مخالف است، همان سان كه محمدرضا پهلوى مخلوع مىگفت كه اينان مىخواهند با چارپايان در اين عصر سفر كنند. يك اتهام ابلهانه بيش نيست. زيرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتكارات و صنعتهاى پيشرفته كه در پيشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هيچ گاه اسلام و هيچ مذهب توحيدى با آن مخالفت نكرده و نخواهد كرد، بلكه علم و صنعت مورد تاكيد اسلام و قرآن مجيد است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنى است كه بعضى روشنفكران حرفهاى مىگويند كه آزادى در تمام منكرات و فحشاء حتى هم جنس بازى و از اين قبيل، تمام اديان آسمانى و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند، گر چه غرب و شرق زدگان به تقليد كوركورانه آن را ترويج مىكنند. و اما طايفه دوم كه نقشه موذيانه دارند و اسلام را از حكومت و سياست جدا مىدانند، بايد به اين نادانان گفت كه قرآن كريم و سنت رسولالله صلى الله عليه و آله آن قدر كه در حكومت و سياست احكام دارند در ساير چيزها ندارند، بلكه بسيار از احكام عبادى اسلام، عبادى سياسى است كه غفلت از آنها اين مصيبتها را به بار آورده. پيغمبر اسلام (ص) تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومتهاى جهان لكن با انگيزه بسط عدالت اجتماعى، و خلفاء اول اسلامى حكومتهاى وسيع داشتهاند و حكومت على بن ابى طالب - عليهالسلام - نيز با همان انگيزه به طور وسيعتر و گستردهتر از واضحات تاريخ است و پس از آن به تدريج حكومت به اسم اسلام بوده و اكنون نيز مدعيان حكومت اسلامىبه پيروى از اسلام و رسول اكرم - صلى الله عليه و آله - بسيارند.
اينجانب در اين وصيتنامه با اشاره مىگذرم ولى اميد آن دارم كه نويسندگان و جامعه شناسان و تاريخ نويسان، مسلمانان را از اين اشتباه بيرون آورند. و آنچه گفته شده و مىشود كه انبياء عليهمالسلام به معنويات كار دارند و حكومت و سر رشتهدارى دنيايى مطرود است و انبياء و اولياء و بزرگان از آن احتراز مىكردند و ما نيز بايد چنين كنيم اشتباه تاسفآورى است كه نتايج آن به تباهى كشيدن ملتهاى اسلامىو باز كردن راه براى استعمارگران خونخوار است. زيرا آنچه مردود است حكومتهاى شيطانى و ديكتاتورى و ستمگرى است كه براى سلطهجويى و انگيزههاى منحرف و دنيايى كه از آن تحذير نمودهاند جمع آورى ثروت و مال و قدرت طلبى و طاغوت گرايى است و بالاخره دنيايى است كه انسان را از حق تعالى غافل كند. و اما حكومت حق براى نفع مستضعفان و جلوگيرى از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعى همان است كه مثل سليمان بن داود و پيامبر عظيمالشان اسلام - صلى الله عليه و آله - و اوصياء بزرگوارش براى آن كوشش مىكردند از بزرگترين واجبات و اقامه آن از والاترين عبادات است. چنانچه سياست سالم كه در اين حكومتها بوده از امور لازمه است. بايد ملت بيدار و هشيار ايران با ديد اسلامى اين توطئهها را خنثى نمايند و گويندگان و نويسندگان متعهد به كمك ملت برخيزند و دست شياطين توطئهگر را قطع نمايند.
ج - و از همين قماش توطئهها و شايد موذيانهتر، شايعههاى وسيع در سطح كشور و در
صحيفه نور ج 21 صفحه 179
شهرستانها بيشتر بر اين كه: جمهورى اسلامى هم كارى براى مردم انجام نداد. بيچاره مردم با آن شوق و شعف فداكارى كردند كه از رژيم ظالمانه طاغوت رهايى يابند، گرفتار يك رژيم بدتر شدند، مستكبران مستكبرتر و مستضعفان مستضعفشدند، زندان ها پر از جوانانى كه اميد آتيه كشور است، مىباشد و شكنجهها از رژيم سابق بدتر و غيرانسانىتر است. هر روز عدهاى را اعدام مىكنند به اسم اسلام، و اى كاش اسم اسلام روى اين جمهورى نمىگذاشتند، اين زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است، مردم در رنج و زحمت و گرانى سرسامآور غوطه مىخورند و سردمداران دارند اين رژيم را به رژيمى كمونيستى هدايت مىكنند اموال مردم مصادره مىشود و آزادى در هر چيز از ملت سلب شده و بسيارى ديگر از اين قبيل امور كه با نقشه اجرا مىشود. و دليل آن كه نقشه و توطئه در كار است آن كه هر چند روز يك امر در هر گوشه و كنار و در هر كوى و برزن سر زبانها مىافتد. در تاكسىها همين مطلب واحد و در اتوبوسها نيز همين و در اجتماعات چند نفره باز همين صحبت مىشود و يكى كه قدرى كهنه شد يكى ديگر معروف مىشود و مع الاسف بعض روحانيون كه از حيلههاى شيطانى بىخبرند با تماس يكى دو نفر از عوامل توطئه گمان مىكنند مطلب همان است و اساس مسأله آن است كه بسيارى از آنان كه اين مسائل را مىشنوند و باور مىكنند اطلاع از وضع دنيا و انقلابهاى جهان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتارىهاى عظيم اجتناب ناپذير آن ندارند، چنانچه اطلاع صحيح از تحولاتى كه همه به سود اسلام است ندارند و چشم بسته و بى خبر امثال اين مطالب را شنيد و خود نيز با غفلت يا عمد به آنان پيوستهاند.
اينجانب توصيه مىكنم كه قبل از مطالعه وضعيت كنونى جهان و مقايسه بين انقلاب اسلامى ايران با ساير انقلابات و قبل از آشنايى با وضعيت كشورها و ملتهايى كه در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه مىگذشته است و قبل از توجه به گرفتارىهاى اين كشور طاغوت زده از ناحيه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا كه در طول چپاولگرىهايشان براى اين دولت به ارث گذاشتهاند، از وابستگىهاى عظيم خانمان سوز تا اوضاع وزارتخانهها وادارات و اقتصاد و ارتش و مراكز عياشى و مغازههاى مسكرات فروشى و ايجاد بى بندوبارى در تمام شؤون زندگى و اوضاع تعليم و تربيت و اوضاع دبيرستانها و دانشگاهها و اوضاع سينماها و عشرتكدهها و وضعيت جوانها و زنها و وضعيت روحانيون و متدينين و آزادى خواهان متعهد و بانوان عفيف ستمديده و مساجد در زمان طاغوت و رسيدگى به پرونده اعدام شدگان و محكومان به حبس و رسيدگى به زندانها و كيفيت عملكرد متصديان و رسيدگى به مال سرمايهداران و زمين خواران بزرگ و محتكران و گرانفروشان و رسيدگى به دادگسترىها و دادگاههاى انقلاب و مقايسه با وضع سابق دادگسترى و قضات و رسيدگى به حال نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و اعضاى دولت و استاندارها و ساير مأمورين كه در اين زمان آمدهاند و مقايسه با زمان سابق و رسيدگى به عملكرد دولت و جهادسازندگى در روستاهاى محروم از همه مواهب حتى آب آشاميدنى و درمانگاه و مقايسه با طول رژيم سابق با در نظر گرفتن گرفتارى به جنگ تحميلى و پيامدهاى آن از قبيل آوارگان ميليونى و خانوادههاى شهدا و آسيب ديدگان
صحيفه نور ج 21 صفحه 180
در جنگ و آوارگان ميليونى افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادى و توطئههاى پى در پى آمريكا و وابستگان خارج و داخلش، اضافه كنيد فقدان مبلغ آشنا به مسائل به مقدار احتياج و قاضى شرع و هرج و مرجهايى كه از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و حتى دوستان نادان در دست اجراست و دهها مسايل ديگر. تقاضا اين است كه قبل از آشنايى به مسايل به اشكال تراشى و انتقاد كوبنده و فحاشى برنخيزيد و به حال اين اسلام غريب كه پس از صدها سال ستمگرى قلدرها و جهل تودهها امروز طفلى تازهپا و وليدهئى است محفوف به دشمنهاى خارج و داخل رحم كنيد و شما اشكال تراشان به فكر بنشينيد كه آيا بهتر نيست به جاى سركوبى به اصلاح و كمك بكوشيد و به جاى طرفدارى از منافقان و ستمگران و سرمايهداران و محتكران بى انصاف از خدا بى خبر، طرفدار مظلومان و ستمديدگان و محرومان باشيد و به جاى گروههاى آشوب گر و تروريستهاى مفسد و طرفدارى غيرمستقيم از آنان توجهى به ترورشدگان از روحانيون مظلوم تا خدمت گزاران متعهد مظلوم داشته باشيد؟
اينجانب هيچ گاه نگفته و نمىگويم كه امروز در اين جمهورى به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل مىشود و اشخاصى از روى جهالت و عقده و بى انضباطى بر خلاف مقررات اسلام عمل نمىكنند، لكن عرض مىكنم كه قوه مقننه و قضاييه و اجراييه با زحمات جانفرسا كوشش در اسلامى كردن اين كشور مىكنند و ملت دهها ميليونى نيز طرفدار و مددكار آنان هستند و اگر اين اقليت اشكال تراش و كارشكن به كمك بشتابند، تحقق اين آمال آسانتر و سريعتر خواهد بود و اگر خداى نخواسته اينان به خود نيايند، چون توده ميليونى بيدار شده و متوجه مسايل است و در صحنه حاضر است، آمال انسانى اسلامى به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشمگير خواهد پوشيد و كجروان و اشكال تراشان در مقابل اين سيل خروشان نخواهند توانست مقاومت كنند. من با جرات مدعى هستم كه ملت ايران و توده ميليونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله - صلى الله عليه و آله - و كوفه و عراق در عهد اميرالمومنين و حسين بن على - صلوات الله و سلامه عليهما مىباشند. آن حجاز كه در عهد رسول الله - صلى الله عليه و آله - مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمىكردند و با بهانههايى به جبهه نمىرفتند كه خداوند تعالى در سوره توبه با آياتى آنها را توبيخ فرموده و وعده عذاب داده است. و آن قدر به ايشان دروغ بستند كه به حسب نقل در منبر به آنان نفرين فرمودند و آن اهل عراق و كوفه كه با اميرالمؤمنين آن قدر بدرفتارى كردند و از اطاعتش سر باز زدند كه شكايات آن حضرت از آنان در كتب نقل و تاريخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سيدالشهداء - عليهالسلام - آن شد كه شد و آنان كه در شهادت دست آلوده نكردند يا گريختند از معركه و يا نشستند تا آن جنايت تاريخ واقع شد. اما امروز مىبينيم كه ملت ايران از قواى مسلح نظامىو انتظامىو سپاه و بسيج تا قواى مردمىاز عشاير و داوطلبان و از قواى در جبههها و مردم پشت جبههها با كمال شوق و اشتياق چه فداكارىها مىكنند و چه حماسهها مىآفرينند. و مىبينيم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمكهاى ارزنده مىكنند. و مىبينيم كه بازماندگان شهدا و آسيب ديدگان
صحيفه نور ج 21 صفحه 181
جنگ و متعلقان آنان با چهرههاى حماسهآفرين و گفتار و كردارى مشتاقانه و اطمينان بخش با ما و شما روبرو مىشوند و اينها همه از عشق و علاقه و ايمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حيات جاويدان. در صورتى كه نه در محضر مبارك رسول اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - هستند و نه در محضر امام معصوم - صلوات عليه. و انگيزه آنان ايمان و اطمينان به غيب است. و اين رمز موفقيت و پيروزى در ابعاد مختلف است و اسلام بايد افتخار كند كه چنين فرزندانى تربيت نموده و ما همه مفتخريم كه در چنين عصرى و در پيشگاه چنين ملتى مىباشيم.
و اينجانب در اينجا يك وصيت به اشخاصى كه به انگيزه مختلف با جمهورى اسلامى مخالفت مىكنند و به جوانان، چه دختران و چه پسرانى كه مورد بهرهبردارى منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شدهاند، مىنمايم كه بى طرفانه و با فكر آزاد به قضاوت بنشينيد و تبليغات آنان كه مىخواهند جمهورى اسلامى ساقط شود و كيفيت عمل آنان و رفتارشان با تودههاى محروم و گروهها و دولتهايى كه از آنان پشتيبانى كرده و مىكنند و گروهها و اشخاصى كه در داخل به آنان پيوسته و از آنان پشتيبانى مىكنند و اخلاق و رفتارشان در بين خود و هوادارانشان و تغيير موضعهايشان در پيشامدهاى مختلف را با دقت و بدون هواى نفس بررسى كنيد. و مطالعه كنيد حالات آنان كه در اين جمهورى اسلامى به دست منافقان و منحرفان شهيد شدند. و ارزيابى كنيد بين آنان و دشمنانشان. نوارهاى اين شهيدان تا حدى در دست، و نوارهاى مخالفان شايد در دست شماها باشد. ببينيد كدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند.
برادران! شما اين اوراق را قبل از مرگ من نمىخوانيد. ممكن است پس از من بخوانيد. در آن وقت من نزد شما نيستم كه بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براى كسب مقام و قدرتى با قلبهاى جوان شما بازى كنم. من براى آن كه شما جوانان شايستهاى هستيد علاقه دارم كه جوانى خود را در راه خداوند و اسلام عزيز و جمهورى اسلامى صرف كنيد، تا سعادت هر دو جهان را دريابيد. و از خداوند غفور مىخواهم كه شما را به راه مستقيم انسانيت هدايت كند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نيز در خلوتها از خداوند همين را بخواهيد، كه اوهادى و رحمان است.
و يك وصيت به ملت شريف ايران و ساير ملتهاى مبتلا به حكومتهاى فاسد و دربند قدرتهاى بزرگ مىكنم.
اما به ملت عزيز ايران توصيه مىكنم كه نعمتى كه با جهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آورديد، همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و از آن حفاظت و پاسدارى نماييد و در راه آن كه نعمتى عظيم، الهى و امانت بزرگ خداوندى است كوشش كنيد و از مشكلاتى كه در اين صراط مستقيم پيش مىآيد، نهراسيد كه ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم . و در مشكلات دولت جمهورى اسلامى با جان و دل شريك و در رفع آنها كوشا باشيد و دولت و مجلس را از خود بدانيد و چون محبوبى گرامىاز آن نگهدارى كنيد. و به مجلس و دولت و دستاندركاران توصيه مىنمايم كه قدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگزارى به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و
صحيفه نور ج 21 صفحه 182
ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياء نعم همه هستند و جمهورى اسلامى رهآورد آنان و با فداكارىهاى آنان تحقق پيدا كرد و بقاء آن نيز مرهون خدمات آنان است، فروگزار نكنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد و حكومتهاى طاغوتى را كه چپاولگرانى بى فرهنگ و زورگويانى تهى مغز بودند و هستند را هميشه محكوم نماييد، البته با اعمال انسانى كه شايسته براى يك حكومت اسلامى است.
و اما به ملتهاى اسلامى توصيه مىكنم كه از حكومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ايران الگو بگيريد و حكومتهاى جائر خود را در صورتى كه به خواست ملتها كه خواست ملت ايران است، سر فرود نياوردند، با تمام قدرت به جاى خود بنشانيد كه مايه بدبختى مسلمانان، حكومتهاى وابسته به شرق و غرب مىباشند. و اكيداً توصيه مىكنم كه به بوقهاى تبليغاتى مخالفان اسلام و جمهورى اسلامى گوش فرا ندهيد كه همه كوشش دارند كه اسلام را از صحنه بيرون كنند كه منافع ابرقدرتها تأمين شود.
د - از نقشههاى شيطانى قدرتهاى بزرگ استعمار و استثمارگر كه سالهاى طولانى در دست اجراء است و در كشور ايران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشهاى مختلف دنبالهگيرى شد، به انزواكشاندن روحانيت است كه در زمان رضاخان با فشار و سركوبى و خلع لباس و حبس و تبعيد و هتك حرمات و اعدام و امثال آن و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهاى ديگر كه يكى از آنها ايجاد عداوت بين دانشگاهيان و روحانيان بود، كه تبليغات وسيعى در اين زمينه شد و مع الاسف به واسطه بى خبرى هر دو قشر از توطئه شيطانى ابرقدرتها نتيجه چشمگيرى گرفته شد. از يك طرف از دبستانها تا دانشگاهها كوشش شد كه معلمان و دبيران و اساتيد و رؤساى دانشگاهها از بين غرب زدگان يا شرق زدگان و منحرفان از اسلام و ساير اديان انتخاب و به كار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقليت قرار گيرند كه قشر مؤثر را، كه در آتيه حكومت را به دست مىگيرند، از كودكى تا نوجوانى و تا جوانى طورى تربيت كنند كه از اديان مطلقاً و اسلام بخصوص و از وابستگان به اديان خصوصاً روحانيون و مبلغان متنفر باشند. و اينان را عمال انگليس در آن زمان و طرفدار سرمايهداران و زمين خواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالى در بعد از آن معرفى مىنمودند. و از طرف ديگر با تبليغات سوء روحانيون و مبلغان و متدينان را از دانشگاه و دانشگاهيان ترسانيده و همه را به بى دينى و بى بند و بارى و مخالفت با مظاهر اسلام و اديان متهم مىنمودند. نتيجه آن كه دولتمردان مخالف اديان و اسلام و روحانيون و متدينان باشند، و تودههاى مردم كه علاقه به دين و روحانى دارند مخالف دولت و حكومت و هر چه متعلق به آن است باشند. و اختلاف عميق بين دولت و ملت و دانشگاهى و روحانى راه را براى چپاولگران آنچنان باز كند كه تمام شؤون كشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخاير ملت در جيب آنان سرازير شود، چنانچه ديديد به سر اين ملت مظلوم چه آمد و مىرفت كه چه آيد.
اكنون كه به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت، از روحانى و دانشگاهى تا بازارى و
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:02 PM
previos page menu page
و وصيت من به نويسندگان و گويندگان و روشنفكران و اشكال تراشان و صاحب عقدگان آن است كه به جاى آن كه وقت خود را در خلاف مسير جمهورى اسلامى صرف كنيد و هر چه توان داريد در بدبينى و بدخواهى و بدگويى از مجلس و دولت و ساير خدمتگزاران به كار بريد و با اين عمل كشور خود را به سوى ابرقدرتها سوق دهيد، با خداى خود يك شب خلوت كنيد و اگر به خداوند عقيده نداريد با وجدان خود خلوت كنيد و انگيزه باطنى خود را كه بسيار مىشود خود انسانها از آن بى خبرند، بررسى كنيد. ببينيد آيا يا كدام معيار و با چه انصاف خون اين جوانان قلم قلم شده را در جبههها و در شهرها ناديده مىگيريد و با ملتى كه مىخواهد از زير بار ستمگران و غارتگران خارجى و داخلى خارج شود و استقلال و آزادى را با جان خود و فرزندان عزيز خود به دست آورده و با فداكارى مىخواهد آن را حفظ كند، به جنگ اعصاب برخاستهايد، و به اختلاف انگيزى و توطئهها خائنانه دامن مىزنيد و راه را براى مستكبران و ستمگران باز مىكنيد؟ آيا بهتر نيست كه با فكر و و قلم و بيان خود دولت و مجلس و ملت را راهنمايى براى حفظ ميهن خود نماييد؟ آيا سزاوار نيست كه به اين ملت مظلوم محروم كمك كنيد و با يارى خود حكومت اسلامى را استقرار دهيد؟ آيا اين مجلس و رئيس جمهور و دولت و قوه قضايى را از آنچه در زمان رژيم سابق بود بدتر مىدانيد؟ آيا از ياد بردهايد ستمهايى كه آن رژيم لعنتى بر اين ملت مظلوم بى پناه روا مىداشت؟ آيا نمىدانيد كه كشور اسلامى در آن زمان يك پايگاه نظامى براى امريكا بود و با آن عمل يك مستعمره مىكردند و از مجلس تا دولت و قواى نظامى در قبضه آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با اين ملت و ذخاير آن چه مىكردند؟ آيا اشاعه فحشاء در سراسر كشور و مراكز فساد از عشرتكدهها و قمارخانهها و ميخانهها و مغازههاى مشروب فروشى و سينماها و ديگر مراكز كه هر يك براى تباه كردن نسل جوان عاملى بزرگ بود در خاطرتان محو شده؟ آيا رسانههاى گروهى و مجلات سراسر فساد انگيز و روزنامههاى آن رژيم را به دست فراموشى سپردهايد؟
و اكنون كه از آن بازارهاى فساد اثرى نيست، براى آن كه در چند دادگاه يا چند جوان كه شايد اكثر از گروههاى منحرف نفوذ كرده و براى بدنام نمودن اسلام و جمهورى اسلامى كارهاى انحرافى انجام مىدهند و كشتن عدهاى كه مفسد فى الارض هستند و قيام بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى مىكنند، شما را به فرياد در آورده و با كسانى كه با صراحت اسلام را محكوم مىكنند و بر ضد آن قيام مسلحانه يا قيام با قلم و زبان كه اسفناكتر از قيام مسلحانه است نمودهاند، پيوند مىكنيد و دست برادرى مىدهيد و آنان را كه خداوند مهدورالدم فرموده نور چشم مىخوانيد و در كنار بازيگرانى كه فاجعه 14 اسفند را برپا كردند و جوانان بى گناه را با ضرب و شتم كوبيدند، نشسته و تماشاگر معركه مىشويد، يك عمل اسلامى و اخلاقى است و عمل دولت و قوه قضاييه كه معاندين و منحرفين و
صحيفه نور ج 21 صفحه 200
ملحدين را به جزاى اعمال خويش مىرسانند شما را به فرياد در آورده و داد مظلوميت مىزنيد؟ من براى شما برادران كه از سوابقتان تا حدى مطلع و علاقه مند به بعضى از شما هستم، متاسف هستم، نه براى آنان كه اشرارى بودند در لباس خيرخواهى و گرگهايى در پوشش چوپان و بازيگرانى بودند كه همه را به باد بازى و مسخره گرفته و در صدد تباه كردن كشور و ملت و خدمتگزارى به يكى از دو قطب چپاولگر بودند.
آنان كه با دست پليد خود جوانان و مردان ارزشمند و علماى مربى جامعه را شهيد نمودند و به كودكان مظلوم مسلمانان رحم نكردند، خود را در جامعه رسوا و در پيشگاه خداوند قهار مخذول نمودند و راه بازگشت ندارند كه شيطان نفس اماره بر آنان حكومت مىكند. لكن شما برادران مؤمن با دولت و مجلس كه كوشش دارد خدمت به محرومين و مظلومين و برادران سر و پا برهنه و از همه مواهب زندگى محروم نمايد، چرا كمك نمىكنيد و شكايت داريد؟ آيا مقدار خدمت دولت و بنيادهاى جمهورى را با اين گرفتارىها و نابسامانىها كه لازمه هر انقلاب است و جنگ تحميلى با آن همه خسارت و ميليونها آواره خارجى و داخلى و كارشكنىهاى بيرون از حد را در اين مدت كوتاه مقايسه با كارهاى عمرانى رژيم سابق نمودهايد؟ آيا نمىدانيد كه كارهاى عمرانى آن زمان اختصاص داشت تقريباً به شهرها آن هم به علامت مرفه و فقراء و مردمان محروم از آن امور بهره ناچيز داشته يا نداشتند و دولت فعلى و بنيادهاى اسلامى براى اين طايفه محروم با جان و دل خدمت مىكنند. شما مؤمنان هم پشتيبان دولت باشيد تا كارها زود انجام گيرد و در محضر پروردگار كه خواه ناخواه خواهيد رفت با نشان خدمتگزارى به بندگان او برويد. اين مقدار بريده شده را خودم انجام دادم.
س - يكى از امورى كه لازم به توصيه و تذكر است، آن است كه اسلام نه با سرمايهدارى ظالمانه و بى حساب و محروم كننده تودههاى تحت ستم و مظلوم موافق است، بلكه آن را بطور جدى در كتاب و سنت محكوم مىكند و مخالف عدالت اجتماعى مىداند. گرچه بعض كج فهمان بى اطلاع از رژيم حكومت اسلامى و از مسايل سياسى حاكم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طورى وانمود كردهاند و باز هم دست بر نداشتهاند كه اسلام طرفدار بى مرز و حد سرمايهدارى و مالكيت است و با اين شيوه كه با فهم كج خويش از اسلام برداشت نمودهاند، چهره نورانى اسلام را پوشانيده و راه را براى مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده كه به اسلام بتازند و آن را رژيمى چون رژيم سرمايهدارى غرب مثل رژيم امريكا و انگلستان و ديگر چپاولگران غرب به حساب آورند و با اتكال به قول و فعل اين نادانان يا غرضمندانه و يا ابلهانه بدون مراجعه به اسلام شناسان واقعى، با اسلام به معارضه برخاستهاند و نه رژيمى مانند رژيم كمونيسم و ماركسيسم لنينيسم است كه با مالكيت فردى مخالف و قائل به اشتراك مىباشند با اختلاف زيادى كه دورههاى قديم تاكنون حتى اشتراك در زن و همجنس بازى بوده و يك ديكتاتورى و استبداد كوبنده در بر داشته، بلكه اسلام يك رژيم معتدل با شناخت مالكيت و احترام به آن به نحو محدود در پيدا شدن مالكيت و مصرف كه اگر بحق به آن عمل شود، چرخهاى اقتصاد سالم به راه مىافتد و عدالت اجتماعى كه لازمه يك رژيم سالم است تحقق مىيابد.
صحيفه نور ج 21 صفحه 201
در اينجا نيز يك دسته با كج فهمىها و بى اطلاعى از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دسته اول قرار گرفته و گاهى با تمسك به بعض آيات يا جملات نهجالبلاغه اسلام را موافق با مكتبهاى انحرافى ماركس و امثال او معرفى نمودهاند و توجه به ساير آيات و فقرات نهجالبلاعه ننموده و سرخود، به فهم قاصر خود، به پا خاسته و مذهب اشتراكى را تعقيب مىكنند و از كفر و ديكتاتورى و اختناق كوبنده كه ارزشهاى انسانى را ناديده گرفته و يك حزب اقليت با تودههاى انسانى مثل حيوانات عمل مىكنند، حمايت مىكنند.
وصيت من به مجلس و شوراى نگهبان و دولت و رئيس جمهور و شوراى قضايى آن است كه در مقابل احكام خداوند متعال خاضع بوده و تحت تاثير تبليغات بى محتواى قطب ظالم چپاولگر سرمايهدارى و قطب ملحد اشتراكى و كمونيستى واقع نشويد و به مالكيت و سرمايههاى مشروع با حدود اسلامى احترام گذاريد و به ملت اطمينان دهيد تا سرمايهها و فعاليتهاى سازنده به كار افتند و دولت و كشور را به خودكفايى و صنايع سبك و سنگين برسانند. و به ثروتمندان و پول داران مشروع وصيت مىكنم كه ثروتهاى عادلانه خود را به كار اندازيد و به فعاليت سازنده در مزارع و روستاها و كارخانهها برخيزيد كه اين خود عبادتى ارزشمند است.
و به همه در كوشش براى رفاه طبقات محروم وصيت مىكنم كه خير دنيا و آخرت شماها رسيدگى به حال محرومان جامعه است كه در طول تاريخ ستمشاهى و خان خانى در رنج و زحمت بودهاند. و چه نيكو است كه طبقات تمكن دار به طور داوطلب براى زاغه و چپر نشينان مسكن و رفاه تهيه كنند و مطمئن باشند كه خير دنيا و آخرت در آن است و از انصاف به دور است كه يكى بى خانمان و يكى داراى آپارتمانها باشد.
ع - وصيت اينجانب به آن طايفه از روحانيون و روحانى نماها كه با انگيزههاى مختلف با جمهورى اسلامى و نهادهاى آن مخالفت مىكنند و وقت خود را وقف براندازى آن مىنمايند و با مخالفان توطئهگر و بازيگران سياسى كمك و گاهى به طورى كه نقل مىشود با پولهاى گزافى كه از سرمايهداران بى خبر از خدا دريافت براى اين مقصد مىكنند كمكهاى كلان مىنمايند آن است كه شماها طرفى از اين غلط كارىها تاكنون نبسته و بعد از اين هم گمان ندارم ببنديد. بهتر آن است كه اگر براى دنيا به اين عمل دست زدهايد و خداوند نخواهد گذاشت كه شما به مقصد شوم خود برسيد، تا در توبه باز است از پيشگاه خداوند عذر بخواهيد و با ملت مستمند مظلوم هم صدا شويد و از جمهورى اسلامى كه با فداكارىهاى ملت به دست آمده حمايت كنيد كه خير دنيا و آخرت در آن است. گرچه گمان ندارم كه موفق به توبه شويد و اما به آن دسته كه از روى بعض اشتباهات با بعض خطاها چه عمدى و چه غير عمدى كه از اشخاص مختلف يا گروهها صادر شده و مخالف با احكام اسلام بوده است با اصل جمهورى اسلامى و حكومت آن مخالفت شديد مىكنند و براى خدا در براندازى آن فعاليت مىنمايند و با تصور خودشان اين جمهورى از رژيم سلطنتى بدتر يا مثل آن است، با نيت صادق در خلوت تفكر كنند و از روى انصاف مقايسه نمايند با حكومت و رژيم سابق و باز توجه نمايند كه در
صحيفه نور ج 21 صفحه 202
انقلابهاى دنيا هرج و مرجها و غلط روىها و فرصت طلبىها غير قابل اجتناب است و شما اگر توجه نماييد و گرفتارىهاى اين جمهورى را در نظر بگيريد از قبيل توطئهها و تبليغات دروغين و حمله مسلحانه خارج مرز و داخل و نفوذ غير قابل اجتناب گروههايى از مفسدان و مخالفان اسلام در تمام ارگانهاى دولتى به قصد ناراضى كردن ملت از اسلام و حكومت اسلامى و تازه كار بودن اكثر يا بسيارى از متصديان امور و پخش شايعات دروغين از كسانى كه از استفادههاى كلان غير مشروع بازمانده يا استفاده آنان كم شده و كمبود چشمگير قضات شرع و گرفتارىهاى اقتصادى كمرشكن و اشكالات عظيم در تصفيه و تهذيب متصديان چند ميليونى و كمبود مردمان صالح كاردان و متخصص و دهها گرفتارى ديگر كه تا انسان وارد گود نباشد از آنها بى خبر است. و از طرفى اشخاص غرضمند سلطنت طلب سرمايهدار هنگفت كه با رباخوارى و سودجويى و با اخراج ارز و گرانفروشى به حد سرسامآور و قاچاق و احتكار، مستمندان و محرومان جامعه را تا حد هلاكت در فشار قرار داده و جامعه را به فساد مىكشند، نزد شما آقايان به شكايت و فريب كارى آمده و گاهى هم براى باور آوردن و خود را مسلمان خالص نشان دادن، به عنوان سهم مبلغى مىدهند و اشك تمساح مىريزند و شما را عصبانى كرده به مخالفت بر مىانگيزانند، كه بسيارى از آنان با استفادههاى نامشروع خون مردم را مىمكند و اقتصاد كشور را به شكست مىكشند. اينجانب نصيحت متواضعانه برادرانه ميكنم كه آقايان محترم تحت تاثير اين گونه شايعه سازىها قرار نگيرند و براى خدا و حفظ اسلام اين جمهورى را تقويت نمايند و بايد بدانند كه اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد و به جاى آن يك رژيم اسلامى دلخواه بقيه الله روحى فداه يا مطيع امر شما آقايان تحقق نخواهد پيدا كرد. بلكه يك رژيم دلخواه يكى از دو قطب قدرت به حكومت مىرسد و محرومان جهان كه به اسلام و حكومت اسلامى روى آورده و دل باختهاند مأيوس مىشوند و اسلام براى هميشه منزوى خواهد شد و شماها روزى از كردار خود پشيمان مىشويد كه كار گذشته و ديگر پشيمانى سودى ندارد و شما آقايان اگر توقع داريد كه در يك شب همه امور بر طبق اسلام و احكام خداوند تعالى متحول شود، يك اشتباه است و در تمام طول تاريخ بشر چنين معجزهاى روى نداده است و نخواهد داد.
و آن روزى كه انشاء الله تعالى مصلح كل ظهور نمايد، گمان نكنيد كه يك معجزه شود و يك روزه عالم اصلاح شود. بلكه با كوششها و فداكاريها، ستمكاران سركوب و منزوى مىشوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامىهاى منحرف آن است كه براى ظهور آن بزرگوار بايد كوشش در تحقق كفر و ظلم كرد تا عالم را ظلم فرا گيرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فانالله و انا اليه راجعون .
ف - وصيت من به همه مسلمانان و مستضعفان جهان اين است كه شماها نبايد بنشينيد و منتظر آن باشيد كه حكام و دست اندركاران كشورتان يا قدرتهاى خارجى بيايند و براى شما استقلال و آزادى را تحفه بياورند. ما و شماها لااقل در اين صد سال اخير كه به تدريج پاى قدرتهاى بزرگ جهانخوار به همه كشورهاى اسلامى و ساير كشورهاى كوچك باز شده است، مشاهده كرديم با تاريخهاى صحيح براى ما بازگو كردند كه هيچ يك از دول حاكم بر اين كشورها در فكر آزادى و
صحيفه نور ج 21 صفحه 203
استقلال و رفاه ملتهاى خود نبوده و نيستند، بلكه اكثريت قريب به اتفاق آنان يا خود به ستمگرى اختناق ملت خود پرداخته و هر چه كردهاند براى منافع شخصى يا گروهى نموده يا براى رفاه قشر مرفه و بالانشين بوده و طبقات مظلوم كوخ و كپرنشين از همه مواهب زندگى حتى مثل آب و نان و قوت لايموت محروم بوده و آن بدبختان را براى منافع قشر مرفه و عياش به كار گرفتهاند و يا آن كه دست نشاندگان قدرتهاى بزرگ بودهاند كه براى وابسته كردن كشورها و ملتها هر چه توان داشتهاند به كار گرفته و با حيلههاى مختلف كشورها را بازارى براى شرق و غرب درست كرده و منافع آنان را تأمين نمودهاند و ملتها را عقب مانده و مصرفى بار آوردند و اكنون نيز با اين نقشه در حركتند.
و شما اى مستضعفان جهان و اى كشورهاى اسلامى و مسلمانان جهان به پا خيزيد و حق را با چنگ و دندان بگيريد و از هياهوى تبليغاتى ابرقدرتها و عمال سر سپرده آنان نترسيد و حكام جنايتكار كه دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزيز تسليم مىكنند از كشور خود برانيد و خود و طبقات خدمتگزار متعهد زمام امور را به دست گيريد و همه در زير پرچم پر افتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخيزيد و به سوى يك دولت اسلامى با جمهورىهاى آزاد و مستقل به پيش رويد كه با تحقق آن همه مستكبران جهان را به جاى خود خواهيد نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهيد رساند. به اميد آن روز كه خداوند تعالى وعده فرموده است.
ص - يك مرتبه ديگر در خاتمه اين وصيتنامه به ملت شريف ايران وصيت مىكنم كه در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداكارىها و جان نثارىها و محروميتها مناسب حجم بزرگى مقصود و ارزشمندى و علو رتبه آن است. آنچه كه شما ملت شريف و مجاهد براى آن به پا خاستيد و دنبال مىكنيد و براى آن جان و مال نثار كرده و مىكنيد والاترين و بالاترين و ارزشمندترين مقصدى است و مقصودى است كه از صدر عالم در ازل و از پس اين جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد و آن مكتب الوهيت به معنى وسيع آن و ايده توحيد با ابعاد رفيع آن است كه اساس خلقت و غايت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غيب و شهود است، و آن در مكتب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم به تمام معنى و درجات و ابعاد متجلى شده و كوشش تمام انبياء عظام عليهمالسلام و اولياء معظم - سلام الله عليهم براى تحقق آن بوده و راهيابى به كمال مطلق و جلال و جمال بى نهايت جز با آن ميسر نگردد، آن است كه خاكيان را بر ملكوتيان و برتر از آنان شرافت داده و آنچه براى خاكيان از سير در آن حاصل مىشود، براى هيچ موجودى در سراسر خلقت در سر و علن حاصل نشود. شما اى ملت مجاهد! در زير پرچمى مىرويد كه در سراسر جهان مادى و معنوى در اهتزاز است. بيابيد آن را يا نيابيد، شما راهى را مىرويد كه تنها راه تمام انبياء - عليهم سلام الله - و يكتا راه سعادت مطلق است. در اين انگيزه است كه همه اولياء شهادت را در راه آن به آغوش مىكشند و مرگ سرخ را احلى من العسل مىدانند و جوانان شما در جبههها جرعهاى از آن را نوشيده و به وجد آمدهاند
صحيفه نور ج 21 صفحه 204
و در مادران و خواهران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ما بايد به حق بگوييم يا ليتنا كنا معكم فنفوز فوزاً عظيماً. گوارا باد بر آنان آن نسيم دل آرا و آن جلوه شورانگيز و بايد بدانيم كه طرفى از اين جلوه در كشتزارهاى سوزان و در كارخانههاى توانفرسا و در كارگاهها و در مراكز صنعت و اختراع و ابداع و در ملت، به طور اكثريت در بازارها و خيابانها و روستاها و همه كسانى كه متصدى اين امور براى اسلام و جمهورى اسلامى و پيشرفت و خودكفايى كشور به خدمتى اشتغال دارند، جلوهگر است و تا اين روح تعاون و تعهد در جامعه برقرار است، كشور عزيز از آسيب دهر انشاء الله تعالى مصون است. و بحمد الله تعالى حوزههاى علميه و دانشگاهها و جوانان عزيز مراكز علم و تربيت از اين نفحه الهى غيبى برخوردارند و اين مراكز دربست در اختيار آنان است و به اميد خدا دست تبهكاران و منحرفان از آنها كوتاه.
و وصيت من به همه، آن است كه با ياد خداى متعال به سوى خودشناسى و خودكفايى و استقلال با همه ابعادش به پيش رويد و بى ترديد دست خدا با شما است، اگر شما در خدمت او باشيد و براى ترقى و تعالى كشور اسلامى به روح تعاون ادامه دهيد. و اين جانب با آنچه در ملت عزيز از بيدارى و هوشيارى و تعهد و فداكارى و روح مقاومت و صلابت در راه حق مىبينم و اميد آن دارم كه به فضل خداوند متعال اين معانى انسانى به اعقاب ملت منتقل شود و نسلاً بعد نسل بر آن افزوده گردد.
با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوى جايگاه ابدى سفر مىكنم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمان و رحيم مىخواهم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصور و تقصير بپذيرد و از ملت اميدوارم كه عذرم را در كوتاهىها و قصور و تقصيرها بپذيرند و با قدرت و تصميم اراده به پيش روند و بدانند كه با رفتن يك خدمتگزار در سد آهنين ملت خللى حاصل نخواهد شد كه خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند و الله نگهدار اين ملت و مظلومان جهان است.
والسلام عليكم و على عباد الله الصالحين و رحمه الله و بركاته
26 بهمن 1361/1 جمادى الاول 1403
روحالله الموسوى الخمينى
صحيفه نور ج 21 صفحه 205
بسمه تعالى
اين وصيت نامه را پس از مرگ من احمد خمينى براى مردم بخواند و در صورت عذر، رئيس محترم جمهور يا رئيس محترم شوراى اسلامى يا رئيس محترم ديوان عالى كشور، اين زحمت را بپذيرند و در صورت عذر، يكى از فقهاء محترم نگهبان اين زحمت را قبول نمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
صحيفه نور ج 21 صفحه 206
بسمه تعالى
در زير اين وصيت نامه 29 صفحهاى و مقدمه چند مطلب را تذكر مىدهم:
(1) اكنون كه من حاضرم، بعض نسبتهاى بىواقعيت به من داده مىشود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض مىكنم آنچه به من نسبت داده شده يا مىشود مورد تصديق نيست مگر آن كه صداى من يا خط و امضاء من باشد با تصديق كارشناسان، يا در سيماى جمهورى اسلامى چيزى گفته باشم.
(2) اشخاصى در حال حيوة من ادعا نمودهاند كه اعلاميههاى اينجانب را مىنوشتهاند. اين مطلب را شديداً تكذيب مىكنم. تاكنون هيچ اعلاميهاى را غير شخص خودم تهيه كسى نكرده است.
(3) از قرار مذكور بعضىها ادعا كردهاند كه رفتن من به پاريس به وسيله آنان بوده. اين دروغ است. من پس از برگرداندنم از كويت با مشورت احمد، پاريس را انتخاب نمودم، زيرا در كشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود. آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاريس اين احتمال نبود.
(4) من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوس و اسلام نمايى بعضى افراد ذكرى از آنان كرده و تمجيدى نمودهام كه بعد فهميدم از دغل بازى آنان اغفال شدهام. آن تمجيدها در حالى بود كه خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مىنماياندند و نبايد از آن مسايل سوء استفاده شود. و ميزان در هر كس حال فعلى او است.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page
afsanah82
08-01-2011, 01:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 183
كارگر و كشاورز و ساير قشرها، بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرتها را شكستند و كشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصيه اينجانب آن است كه نسل حاضر و آينده غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومند عزيز هر چه بيشتر با روحانيان و طلاب علوم اسلامى پيوند دوستى و تفاهم را محكمتر و استوارتر سازند و از نقشهها و توطئههاى دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آن كه فرد يا افرادى را ديدند كه با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بين آنان افكند او را ارشاد و نصيحت نمايند و اگر تاثير نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارند توطئه ريشه دواند كه سرچشمه را به آسانى مىتوان گرفت و مخصوصاً اگر در اساتيد كسى پيدا شد كه مىخواهد انحراف ايجاد كند او را ارشاد و اگر نشد از خود و كلاس خود طرد كنند. و اين توصيه بيشتر متوجه روحانيون و محصلين علوم دينى است و توطئهها در دانشگاهها از عمق ويژهاى برخوردار است و هر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه هستند بايد مواظب توطئهها باشند.
ه - از جمله نقشهها كه مع الاسف تاثير بزرگى در كشورها و كشور عزيزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زيادى به جا مانده، بيگانه نمودن كشورهاى استعمار زده از خويش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است، به طورى كه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هيچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبلهگاه عالم دانستند و وابستگى به يكى از دو قطب را از فرايض غيرقابل اجتناب معرفى نمودند. و قصه اين امر غمانگيز طولانى و ضربههايى كه از آنان خورده و اكنون نيز مىخوريم كشنده و كوبنده است. و غمانگيزتر اين كه آنان ملتهاى ستمديده زير سلطه را در همه چيز عقب نگه داشته و كشورهايى مصرفى بار آوردند و به قدرى ما را از پيشرفتهاى خود و قدرتهاى شيطانيشان ترساندهاند كه جرأت دست زدن به هيچ ابتكارى نداريم و همه چيز خود را تسليم آنان كرده و سرنوشت خود و كشورهاى خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطيع فرمان هستيم و اين پوچى و تهى مغزى مصنوعى موجب شده كه در هيچ امرى به فكر و دانش خود اتكاء نكنيم و كوركورانه از شرق و غرب تقليد نماييم، بلكه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتكار اگر داشتيم، نويسندگان و گويندگان غرب و شرق زده بى فرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فكر و قدرت بومى ما را سركوب و مأيوس نموده و مىنمايند و رسوم و آداب اجنبى را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترويج كرده و با مداحى و ثناجويى آنها را به خورد ملتها داده و مىدهند. فى المثل اگر در كتاب يا نوشته يا گفتارى چند واژه فرنگى باشد بدون توجه به محتواى آن با اعجاب پذيرفته و گوينده و نويسنده آن را دانشمند و روشنفكر به حساب مىآورند و از گهواره تا قبر به هر چه بنگريم اگر با واژه غربى و شرقى اسمگذارى شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پيشرفتگى محسوب و اگر واژههاى بومىخودى به كار رود مطرود و كهنه و واپس زده خواهد بود. كودكان ما اگر نام غربى داشته باشند مفتخر و اگر نام خودى دارند سر به زير و عقب افتادهاند. خيابانها، كوچهها، مغازهها، شركتها، داروخانهها، كتابخانهها، پارچهها و ديگر متاعها، هر چند در داخل تهيه شده، بايد نام خارجى داشته باشد تا مردم از آن راضى و به آن اقبال
صحيفه نور ج 21 صفحه 184
كنند. فرنگ ما بى از سرتاپا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شؤون زندگى موجب افتخار و سربلندى و تمدن و پيشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودى، كهنه پرستى و عقب افتادگى است. در هر مرض و كسالتى ولو جزيى و قابل علاج در داخل، بايد به خارج رفت و دكترها و اطباء دانشمند خود را محكوم و مأيوس كرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و آمريكا و مسكو افتخارى پرارزش و رفتن به حج و ساير اماكن متبركه كهنهپرستى و عقب ماندگى است، بى اعتنايى به آنچه مربوط به مذهب و معنويات است از نشانههاى روشنفكرى و تمدن و در مقابل تعهد به اين امور نشانه عقب ماندگى و كهنه پرستى است.
اينجانب نمىگويم ما خود همه چيز داريم. معلوم است ما را در طول تاريخ نه چندان دور خصوصاً و در سدههاى اخير از هر پيشرفتى محروم كردهاند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوى خصوصاً مراكز تبليغاتى عليه دستاوردهاى خودى و نيز خود كوچك ديدنها و يا ناچيز ديدنها، ما را از هر فعاليتى براى پيشرفت محروم كرد. وارد كردن كالاها از هر قماش و سرگرم كردن بانوان و مردان خصوصاً طبقه جوان به اقسام اجناس وارداتى از قبيل ابزار آرايش و تزئينات و تجملات و بازىهاى كودكانه و به مسابقه كشاندن خانوادهها و مصرفى بار آوردن هر چه بيشتر كه خود داستانهاى غمانگيز دارد و سرگرم كردن و به تباهى كشاندن جوانها كه عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراكز فحشاء و عشرتكدهها و دهها از اين مصائب حساب شده براى عقب نگهداشتن كشورهاست. من وصيت دلسوزانه و خادمانه مىكنم به ملت عزيز كه اكنون كه تا حدود بسيار چشمگيرى از بسيارى از اين دامها نجات يافته و نسل محروم حاضر به فعاليت و ابتكار برخاسته و ديديم كه بسيارى از كارخانهها و وسائل پيشرفته مثل هواپيماها و ديگر چيزها كه گمان نمىرفت متخصصين ايران قادر به راه انداختن كارخانهها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوى غرب يا شرق دراز كرده بوديم كه متخصصين آنان اينها را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادى و جنگ تحميلى خود جوانان عزيز ما قطعات محل احتياج را ساخته و با قيمتهاى ارزانتر عرضه كرده و رفع احتياج نمودند و ثابت كردند كه اگر بخواهيم مىتوانيم.
بايد هشيار و بيدار و مراقب باشيد كه سياست بازان پيوسته به غرب و شرق با وسوسههاى شيطانى شما را به سوى اين چپاولگران بينالمللى نكشند و با اراده مصمم و فعاليت و پشت كار خود به رفع وابستگىها قيام كنيد و بدانيد كه نژاد آريا و عرب از نژاد اروپا و امريكا و شوروى كم ندارد و اگر خودى خود را بيابد و يأس را از خود دور كند و چشم داشت به غير خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همه كار و ساختن همه چيز را دارد و آنچه انسانهاى شبيه به اينان به آن رسيدهاند، شما هم خواهيد رسيد. به شرط اتكال به خداوند تعالى و اتكاء به نفس و قطع وابستگى به ديگران و تحمل سختىها براى رسيدن به زندگى شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب. و بر دولتها و دستاندركاران است، چه در نسل حاضر و چه در نسلهاى آينده، كه از متخصصين خود قدردانى كنند و آنان را با كمكهاى مادى و معنوى تشويق به كار نمايند و از ورود كالاهاى مصرف ساز و
صحيفه نور ج 21 صفحه 185
خانهبرانداز جلوگيرى نمايند و به آنچه دارند بسازند. تا خود همه چيز بسازند. و از جوانان، دختران و پسران مىخواهم كه استقلال و آزادى و ارزشهاى انسانى را ولو با تحمل زحمت و رنج، فداى تجملات و عشرتها و بى بند و بارىها و حضور در مراكز فحشاء كه از طرف غرب و عمال بى وطن به شما عرضه مىشود نكنند. كه آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهى شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگى كشيدنتان و مصرفى نمودن ملت و كشورتان به چيز ديگر فكر نمىكنند و مىخواهند با اين وسايل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان نيمه وحشى، نگهدارند.
و - از توطئههاى بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و كراراً تذكر دادهام، به دست گرفتن مراكز تعليم و تربيت خصوصاً دانشگاهها است كه مقدرات كشورها در دست محصولات آنها است. روش آنان با روحانيون و مدارس علوم اسلامى فرق دارد با روشى كه در دانشگاهها و دبيرستانها دارند، نقشه آنان برداشتن روحانيون از سر راه و منزوى كردن آنان است، يا با سركوبى و خشونت و هتاكى كه در زمان رضاخان عمل شد ولى نتيجه معكوس گرفته شد، يا با تبليغات و تهمتها و نقشههاى شيطانى براى جدا كردن قشر تحصيل كرده و به اصطلاح روشنفكر كه اين هم در زمان رضاخان عمل مىشد و در رديف فشار و سركوبى بود و در زمان محمدرضا ادامه يافت بدون خشونت ولى موذيانه. و اما در دانشگاه، نقشه آن است كه جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهاى خودى منحرف كنند و به سوى شرق يا غرب بكشانند و دولتمردان را از بين اينان انتخاب و بر سرنوشت كشورها حكومت دهند تا به دست آنها هر چه مىخواهند انجام دهند. اينان كشور را به غارت زدگى و غرب زدگى بكشانند و قشر روحانى با انزوا و منفوريت و شكست قادر بر جلوگيرى نباشد. و اين بهترين راه است براى عقب نگهداشتن و غارت كردن كشورهاى تحت سلطه، زيرا براى ابرقدرتها بى زحمت و بى خرج و در جوامع ملى بى سروصدا هر چه هست به جيب آنان مىريزد. پس اكنون كه دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاكسازى است بر همه ما لازم است با متصديان كمك كنيم و براى هميشه نگذاريم دانشگاهها به انحراف كشيده شود و هر جا انحرافى به چشم مىخورد با اقدام سريع به رفع آن كوشيم و اين امر حياتى بايد در مرحله اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گيرد كه نجات دانشگاه از انحراف، نجات كشور و ملت است.
و اينجانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله اول و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحله دوم و به دولتمردان و روشنفكران دلسوز براى كشور و در مرحله بعد وصيت مىكنم كه در اين امر مهم كه كشورتان را از آسيب نگه مىدارد با جان و دل كوشش كنيد و دانشگاهها را به نسل بعد بسپريد. و به همه نسلهاى مسلسل توصيه مىكنم كه براى نجات خود و كشور عزيز و اسلام آدمساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرق زدگى حفظ و پاسدارى كنيد، و با اين عمل انسانى اسلامى خود دست قدرتهاى بزرگ را از كشور قطع و آنان را نااميد نماييد. خدايتان پشتيبان و نگهدار باد.
ز از مهمات امور تعهد وكلاى مجلس شوراى اسلامى است. ما ديديم كه اسلام و كشور
صحيفه نور ج 21 صفحه 186
ايران چه صدمات بسيار غمانگيزى از مجلس شوراى غير صالح و منحرف، از بعد از مشروطه تا عصر رژيم جنايتكار پهلوى و از هر زمان بدتر و خطرناكتر در اين رژيم تحميلى فاسد خورد و چه مصيبتها و خسارتهاى جانفرسا از اين جنايتكاران بى ارزش و نوكرمآب به كشور و ملت وارد شد. در اين پنجاه سال يك اكثريت قلابى منحرف در مقابل يك اقليت مظلوم موجب شد كه هر چه انگلستان و شوروى و اخيراً آمريكا خواستند با دست همين منحرفان از خدا بى خبر انجام دهند و كشور را به تباهى و نيستى كشانند. از بعد از مشروطه هيچ گاه تقريباً به مواد مهم قانون اساسى عمل نشد. قبل از رضاخان با تصدى غرب زدگان و مشتى خان و زمين خواران و در زمان رژيم پهلوى به دست آن رژيم سفاك و وابستگان و حلقه به گوشان آن.
اكنون كه با عنايت پروردگار و همت ملت عظيمالشأن سرنوشت كشور به دست مردم افتاد و وكلاء از خود مردم و يا انتخاب خودشان بدون دخالت دولت و خانهاى ولايات به مجلس شوراى اسلامى راه يافتند و اميد است كه با تعهد آنان به اسلام و مصالح كشور جلوگيرى از هر انحراف بشود، وصيت اينجانب به ملت در حال و آتيه آن است كه با اراده مصمم خود و تعهد خود به احكام اسلام و مصالح كشور در هر دوره از انتخابات وكلاء داراى تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى كه غالباً بين متوسطين جامعه و محرومين مىباشند و غير منحرف از صراط مستقيم به سوى غرب يا شرق و بدون گرايش به مكتبهاى انحرافى و اشخاص تحصيل كرده و مطلع بر مسايل روز و سياستهاى اسلامىبه مجلس بفرستند. و به جامعه محترم روحانيت خصوصاً مراجع معظم وصيت مىكنم كه خود را در مسائل جامعه خصوصاً مثل انتخاب رئيس جمهور و وكلاء مجلس كنار نكشند و بى تفاوت نباشند. همه ديديد و نسل آتيه خواهد شنيد كه دست سياست بازان پيرو شرق و غرب، روحانيون را كه اساس مشروطيت را با زحمات و رنجها بنيان گذاشتند از صحنه خارج كردند و روحانيون نيز بازى سياستبازان را خورده و دخالت در امور كشور و مسلمين را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غرب زدگان سپردند و به سر مشروطيت و قانون اساسى و كشور و اسلام آن آوردند كه جبرانش احتياج به زمان طولانى دارد.
اكنون كه بحمدالله تعالى موانع رفع گرديده و فضاى آزاد براى دخالت همه طبقات پيش آمده است، هيچ عذرى باقى نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنى، مسامحه در امر مسلمين است. هر كس به مقدار توانش و حيطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و ميهن باشد و با جديت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب يا شرق زدگان و منحرفان از مكتب بزرگ اسلام جلوگيرى نمايند و بدانند كه مخالفين اسلام و كشورهاى اسلامى كه همان ابرقدرتان چپاولگر بينالمللى هستند با تدريج و ظرافت در كشور ما و كشورهاى اسلامىديگر رخنه و با دست افراد خود ملتها، كشورها را به دام استثمار مىكشانند. بايد با هوشيارى مراقب باشيد و با احساس اولين قدم نفوذى به مقابله برخيزيد و به آنان مهلت ندهيد. خدايتان يار و نگهدار باشد.
و از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى در اين عصر و عصرهاى آينده مىخواهم كه اگر خداى
صحيفه نور ج 21 صفحه 187
نخواسته عناصر منحرفى با دسيسه و بازى سياسى وكالت خود را به مردم تحميل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد كنند و نگذارند حتى يك عنصر خرابكار وابسته به مجلس راه يابد. و به اقليتهاى مذهبى رسمى وصيت مىكنم كه از دورههاى رژيم پهلوى عبرت بگيرند و وكلاء خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهورى اسلامى و غير وابسته به قدرتهاى جهان خوار و بدون گرايش به مكتبهاى الحادى و انحرافى و التقاطى انتخاب نمايند. و از همه نمايندگان خواستارم كه با كمال حسن نيت و برادرى با هم مجلسان خود رفتار و همه كوشا باشند كه قوانين خداى نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احكام آسمانى آن وفادار باشيد تا به سعادت دنيا و آخرت نائل آييد. و از شوراى محترم نگهبان مىخواهم و توصيه مىكنم، چه در نسل حاضر و چه در نسلهاى آينده، كه با كمال دقت و قدرت وظايف اسلامى و ملى خود را ايفاء و تحت تاثير هيچ قدرتى واقع نشوند و از قوانين مخالف با شرع مطهر و قانون اساسى بدون هيچ ملاحظه جلوگيرى نمايند و با ملاحظه ضرورات كشور كه گاهى با احكام ثانويه و گاهى به ولايت فقيه بايد اجراء شود و توجه نمايند.
و وصيت من به ملت شريف آن است كه در تمام انتخابات رئيس جمهور و چه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و چه انتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر، در صحنه باشند و اشخاصى كه انتخاب مىكنند روى ضوابطى باشد كه اعتبار مىشود، مثلاً در انتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر توجه كنند كه اگر مسامحه نمايند و خبرگان را روى موازين شرعيه و قانون انتخاب نكنند چه بسا كه خساراتى به اسلام و كشور وارد شود كه جبران پذير نباشد و در اين صورت همه در پيشگاه خداوند متعال مسوول مىباشند. از اين قرار عدم دخالت ملت، از مراجع و علماء بزرگ تا طبقه بازارى و كشاورز و كارگر و كارمند، همه و همه مسوول سرنوشت كشور و اسلام مىباشند چه در نسل حاضر و چه در نسلهاى آتيه. و چه بسا كه در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه، گناهى باشد كه در رأس گناهان كبيره است.
پس علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد و الا كار از دست همه خارج خواهد شد و اين حقيقتى است كه بعد از مشروطه لمس نمودهايد و نمودهايم. چه هيچ علاجى بالاتر و والاتر از آن نيست كه ملت در سرتاسر كشور در كارهايى كه محول به اوست بر طبق ضوابط اسلامى و قانون اساسى انجام دهد و در تعيين رئيس جمهور و وكلاء مجلس با طبقه تحصيل كرده متعهد و روشنفكر با اطلاع از مجارى امور و غير وابسته به كشورهاى قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوى و تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى مشورت كرده و با علماء و روحانيون با تقوى و متعهد به جمهورى اسلامى نيز مشورت نموده و توجه داشته باشند رئيس جمهور و وكلاء مجلس از طبقهاى باشند كه محروميت و مظلوميت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند نه از سرمايهداران و زمينخواران و صدرنشينان مرفه و غرق در لذات و شهوات كه تلخى محروميت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمىتوانند بفهمند.
و بايد بدانيم كه اگر رئيس جمهور و نمايندگان مجلس شايسته و متعهد به اسلام و دلسوز براى
صحيفه نور ج 21 صفحه 188
كشور و ملت باشند، بسيارى از مشكلات پيش نمىآيد و مشكلاتى اگر باشد. رفع مىشود و همين معنى در انتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر با ويژگى خاص بايد در نظر گرفته شود كه اگر خبرگان كه با انتخاب ملت تعيين مىشوند از روى كمال دقت و يا مشورت با مراجع عظام هر عصر و علماء بزرگ سرتاسر كشور و متدينين و دانشمندان متعهد به مجلس خبرگان بروند بسيارى از مهمات و مشكلات به واسطه تعيين شايستهترين و متعهدترين شخصيتها براى رهبرى يا شوراى رهبرى پيش نخواهد آمد، يا با شايستگى رفع خواهد شد. و با نظر به اصل يكصد و نهم و يكصد و دهم قانون اساسى، وظيفه سنگين ملت در تعيين خبرگان و نمايندگان در تعيين رهبر يا شوراى رهبرى روشن خواهد شد كه اندك مسامحه در انتخاب، چه آسيبى به اسلام و كشور و جمهورى اسلامى وارد خواهد كرد كه احتمال آن كه در سطح بالاى از اهميت است براى آنان تكليف الهى ايجاد مىكند.
و وصيت اينجانب به رهبر و شوراى رهبرى در اين عصر كه عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمهورى اسلامى و در حقيقت به اسلام است در پوشش جمهورى اسلامى و در عصرهاى آينده آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى و محرومان و مستضعفان بنمايند و گمان ننمايند كه رهبرى فى نفسه براى آنان تحفهاى است و مقام والايى، بلكه وظيفه سنگين و خطرناكى است كه لغزش در آن اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد ننگ ابدى در اين دنيا و آتش غضب خداى قهار در جهان ديگر در پى دارد. از خداوند منان هادى با تضرع و ابتهال مىخواهم كه ما و شما را از اين امتحان خطرناك با روى سفيد در حضرت خود بپذيرد و نجات دهد و اين خطر قدرى خفيفتر براى روساء جمهور حال و آينده و دولتها و دست اندركاران به حسب درجات در مسووليتها نيز هست كه بايد خداى متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارك او بدانند. خداوند متعال راهگشاى آنان باشد.
ح - از مهمات امور مساله قضاوت است كه سر و كار آن با جان و مال و ناموس مردم است. وصيت اينجانب به رهبر و شوراى رهبرى اين است كه در تعيين عاليترين مقام قضايى كه در عهده دارند، كوشش كنند كه اشخاص متعهد سابقهدار و صاحب نظر در امور شرعى و اسلامى و در سياست را نصب نمايند و از شوراى عالى قضايى مىخواهم امر قضاوت را كه در رژيم سابق به وضع اسفناك و غمانگيزى در آمده بود، با جديت سر و سامان دهند و دست كسانى كه با جان و مال مردم بازى مىكنند و آنچه نزد آنان مطرح نيست عدالت اسلامى است، از اين كرسى پر اهميت كوتاه كنند و با پشتكار و جديت بتدريج دادگسترى را متحول نمايند و قضات داراى شرايطى كه انشاء الله با جديت حوزههاى علميه مخصوصاً حوزه مباركه علميه قم تربيت و تعليم مىشوند و معرفى مىگردند، به جاى قضاتى كه شرايط مقرره اسلامى را ندارند، نصب گردند كه انشاء الله تعالى به زودى قضاوت اسلامى در سراسر كشور جريان پيدا كند. و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آينده وصيت مىكنم كه با در نظر گرفتن احاديثى كه از معصومين صلوات الله عليهم در اهميت قضا و خطر عظيمى كه قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه در باره قضاوت به غير حق وارد شده است، اين امر خطير را تصدى نمايند و
صحيفه نور ج 21 صفحه 189
نگذارند اين مقام به غير اهلش سپرده شود و كسانى كه اهل هستند از تصدى اين امر سرباز نزنند و به اشخاص غير اهل ميدان ندهند و بدانند كه همان طور كه خطر اين مقام بزرگ است، اجر و فضل و ثواب آن نيز بزرگ است و مىدانند كه تصدى قضا براى اهلش واجب كفايى است.
ط - وصيت اينجانب به حوزههاى مقدسه علميه آن است كه كراراً عرض نمودهام كه در اين زمان كه مخالفين اسلام و جمهورى اسلامى كمر به براندازى اسلام بستهاند و از هر راه ممكن براى اين مقصد شيطانى كوشش مىنمايند و يكى از راههاى با اهميت براى مقصد شوم آنان و خطرناك براى اسلام و حوزههاى اسلامى ، نفوذ دادن افراد منحرف و تبهكار در حوزههاى علميه است كه خطر بزرگ كوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزهها با اعمال ناشايسته و اخلاق و روش انحرافى است و خطر بسيار عظيم آن در درازمدت به مقامات بالا رسيدن يك يا چند نفر شياد كه با آگاهى بر علوم اسلامى و جازدن، خود را در بين تودهها و قشرهاى مردم پاكدل و علاقهمند نمودن آنان را به خويش و ضربه مهلك زدن به حوزههاى اسلامى و اسلام عزيز و كشور در موقع مناسب مىباشد و مىدانيم كه قدرتهاى بزرگ چپاولگر در ميان جامعهها افرادى به صورتهاى مختلف از ملى گراها و روشنفكران مصنوعى و روحانى نمايان كه اگر مجال يابند از همه پرخطرتر و آسيب رسان ترند، ذخيره دارند كه گاهى سى چهل سال با مشى اسلامى و مقدس مابى با پان ايرانيسم و وطن پرستى و حيلههاى ديگر با صبر و بردبارى در ميان ملتها زيست مىكنند و در موقع مناسب ماموريت خود را انجام مىدهند. و ملت عزيز ما در اين مدت كوتاه پس از پيروزى انقلاب نمونههايى از قبيل مجاهد خلق و فدايى خلق و تودهاىها و ديگر عناوين ديدهاند و لازم است همه با هوشيارى اين قسم توطئه را خنثى نمايند و از همه لازمتر حوزههاى علميه است كه تنظيم و تصفيه آن با مدرسين محترم و افاضل سابقهدار است با تأييد مراجع وقت و شايد تز نظم در پى بى نظمى است، از القائات شوم همين نقشهريزان و توطئهگران باشد. در هر صورت وصيت اينجانب آن است كه در همه اعصار خصوصاً در عصر حاضر كه نقشهها و توطئهها سرعت و قوت گرفته است، قيام براى نظام دادن به حوزهها لازم و ضرورى است كه علما و مدرسين و افاضل عظيمالشان صرف وقت نموده و با برنامه دقيق صحيح حوزهها را و خصوصاً حوزه علميه قم ساير حوزههاى بزرگ و بااهميت را در اين مقطع از زمان از آسيب حفظ نمايند. و لازم است علما و مدرسين محترم نگذارند در درسهايى كه مربوط به فقاهت است، و حوزههاى فقهى و اصولى از طريقه مشايخ معظم كه تنها راه براى حفظ فقه اسلامى است منحرف شوند و كوشش نمايند كه هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتكار و تحقيقها افزوده شود و فقه سنتى كه ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن اركان تحقيق و تدقيق است محفوظ بماند و تحقيقات بر تحقيقات اضافه گردد و البته در رشتههاى ديگر علوم به مناسبت احتياجات كشور و اسلام برنامههايى تهيه خواهد شد و رجالى در آن رشته تربيت بايد شود. و از بالاترين و والاترين حوزههايى كه لازم است به طور همگانى مورد تعليم و تعلم قرار گيرد علوم معنوى اسلامى از قبيل علم اخلاق و تهذيب نفس و سير و سلوك الى الله رزقناالله و اياكم ، كه جهاد اكبر مىباشد.
صحيفه نور ج 21 صفحه 190
ى - از امورى كه اصلاح و تصفيه و مراقبت از آن لازم است، قوه اجراييه است. گاهى ممكن است كه قوانين مترقى و مفيد به حال جامعه از مجلس بگذرد و شوراى نگهبان آن را تنفيذ كند و وزير مسوول هم ابلاغ نمايد لكن به دست مجريان غير صالح كه افتاد آن را مسخ كنند و بر خلاف مقررات يا با كاغذبازىها يا پيچ و خمها كه به آن عادت كردهاند يا عمداً براى نگران نمودن مردم عمل كنند كه به تدريج و مسامحه غائله ايجاد مىكند.
وصيت اينجانب به وزراء مسوول در عصر حاضر و در عصرهاى ديگر آن است كه علاوه بر آن كه شماها و كارمندان وزارتخانهها بودجهاى كه از آن ارتزاق مىكنيد مال ملت، و بايد همه خدمتگزار ملت و خصوصاً مستضعفان باشيد و ايجاد زحمت براى مردم و مخالف وظيفه عمل كردن حرام و خداى نخواسته گاهى موجب غضب الهى مىشود. همه شما به پشتيبانى ملت احتياج داريد. با پشتيبانى مردم خصوصاً طبقات محروم بود كه پيروزى حاصل شد و دست ستمشاهى از كشور و ذخاير آن كوتاه گرديد و اگر روزى از پشتيبانى آنان محروم شويد، شماها كنار گذاشته مىشويد و همچون رژيم شاهنشاهى ستمكار، به جاى شما، ستم پيشگان پستها را اشغال مىنمايند. بنابراين حقيقت ملموس، بايد كوشش در جلب نظر ملت بنماييد و از رفتار غير اسلامى انسانى احتراز نماييد. و در همين انگيزه به وزراء كشور در طول تاريخ آينده توصيه مىكنم كه در انتخاب استاندارها دقت كنند. اشخاص لايق، متدين، متعهد، عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمايند تا آرامش در كشور هر چه بيشتر حكمفرما باشد. و بايد دانست كه گرچه تمام وزيران وزارتخانهها مسووليت در اسلامى كردن و تنظيم امور محل مسووليت خود دارند، لكن بعضى از آنها ويژگى خاص دارند، مثل وزارت خارجه كه مسووليت سفارتخانهها را در خارج از كشور دارد. اينجانب از ابتداى پيروزى به وزراى خارجه راجع به طاغوت زدگى سفارتخانهها و تحول آنها به سفارتخانههاى مناسب با جمهورى اسلامى توصيههايى نمودم، لكن بعض آنان يا نخواستند يا نتوانستند عمل مثبتى انجام دهند و اكنون كه سه سال از پيروزى مىگذرد اگر چه وزير خارجه كنونى اقدام به اين امر نموده است و اميد است با پشتكار و صرف وقت اين امر مهم انجام گيرد. و وصيت من به وزراى خارجه در اين زمان و زمانهاى بعد آن است كه مسووليت شما بسيار زياد است، چه در اصلاح و تحول وزراتخانه و سفارتخانه و چه در سياست خارجى، حفظ استقلال و منافع كشور و روابط حسنه با دولتهايى كه قصد دخالت در امور كشور ما را ندارند و از هر امرى كه شائبه وابستگى با همه ابعادى كه دارد به طور قاطع احتراز نماييد و بايد بدانيد كه وابستگى در بعض امور هر چند ممكن است ظاهر فريبندهاى داشته باشد يا منفعت و فايدهاى در حال داشته باشد، لكن در نتيجه، ريشه كشور را به تباهى خواهد كشيد و كوشش داشته باشيد در بهتر كردن روابط با كشورهاى اسلامى و در بيدار كردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد كنيد كه خداوند با شما است.
و وصيت من به ملتهاى كشورهاى اسلامى است كه انتظار نداشته باشيد كه از خارج كسى به شما در رسيدن به هدف كه آن اسلام و پياده كردن احكام اسلام است كمك كند، خود بايد به اين امر
صحيفه نور ج 21 صفحه 191
حياتى كه آزادى و استقلال را تحقق مىبخشد، قيام كنيد. و علماى اعلام و خطباى محترم كشورهاى اسلامى دولتها را دعوت كنند كه از وابستگى به قدرتهاى بزرگ خارجى خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند، در اين صورت پيروزى را در آغوش خواهند كشيد و نيز ملتها را دعوت به وحدت كنند و از نژادپرستى كه مخالف دستور اسلام است، بپرهيزند و با برادران ايمانى خود در هر كشورى و با هر نژادى كه هستند، دست برادرى دهند كه اسلام بزرگ آنان را برادر، خوانده و اگر اين برادرى ايمانى با همت دولتها و ملتها و با خداوند متعال روزى تحقق يابد، خواهيد ديد كه بزرگترين قدرت جهان را مسلمين تشكيل مىدهند. به اميد روزى كه با خواست پروردگار عالم اين برادرى و برابرى حاصل شود.
و وصيت اينجانب به وزارت ارشاد در همه اعصار خصوصاً عصر حاضر كه ويژگى خاص دارد، آن است كه براى تبليغ حق مقابل باطل و ارائه چهره حقيقى جمهورى اسلامى كوشش كنند. ما اكنون در اين زمان كه دست ابرقدرتها را از كشور خود كوتاه كرديم، مورد تهاجم تبليغاتى تمام رسانههاى گروهى وابسته به قدرتهاى بزرگ هستيم. چه دروغها و تهمتها كه گويندگان و نويسندگان وابسته به ابرقدرتها به اين جمهورى اسلامى نوپا نزده و نمىزنند. مع الاسف اكثر دولتهاى منطقه اسلامى كه به حكم اسلام بايد دست اخوت به ما دهند، به عداوت با ما و اسلام برخاستهاند و همه در خدمت جهانخواران از هر طرف به ما هجوم آوردهاند و قدرت تبليغاتى ما بسيار ضعيف و ناتوان است و مىدانيد كه امروز جهان روى تبليغات مىچرخد، و با كمال تاسف، نويسندگان به اصطلاح روشنفكر كه به سوى يكى از دو قطب گرايش دارند به جاى آن كه در فكر استقلال و آزادى كشور و ملت خود باشند، خودخواهىها و فرصت طلبىها و انحصار جويىها به آنان مجال نمىدهد كه لحظهاى تفكر نمايند و مصالح كشور و ملت خود را در نظر بگيرند و مقايسه بين آزادى و استقلال را در اين جمهورى با رژيم ستمگر سابق نمايند و زندگى شرافتمندانه ارزنده را توام با بعض آنچه را كه وابستگى و نوكرمابى و ثنا جويى و مداحى از جرثومههاى فساد و معادن ظلم و فحشاء بسنجند و از تهمتها و نارواها به اين جمهورى تازه تولد يافته دست بكشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضد طاغوتيان و ستم پيشگان زبانها و قلمها را به كار بگيرند.
و مساله تبليغ تنها به عهده وزارت ارشاد نيست، بلكه وظيفه همه دانشمندان و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان است. بايد وزارت خارجه كوشش كند تا سفارتخانهها نشريات تبليغى داشته باشند و چهره نورانى اسلام را براى جهانيان روشن نمايند كه اگر اين چهره با آن جمال جميل كه قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت كرده از زير نقاب مخالفان اسلام و كج فهمىهاى دوستان خودنمايى نمايد، اسلام جهان گير خواهد شد و پرچم پر افتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد. چه مصيبت بار و غمانگيز است كه مسلمانان متاعى دارند كه از صدر عالم تا نهايت آن نظير ندارد، نتوانستهاند اين گوهر گرانبها را كه هر انسانى به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه كنند، بلكه خود
صحيفه نور ج 21 صفحه 192
نيز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهى از آن فراريند.
ك - از امور بسيار بااهميت و سرنوشت ساز مساله مراكز تعليم و تربيت از كودكستانها تا دانشگاهها است كه به واسطه اهميت فوق العادهاش تكرار نموده و با اشاره مىگذرم. بايد ملت غارت شده بدانند كه در نيم قران اخير آن آنچه به ايران و اسلام ضربه مهلك زده است، قسمت عمدهاش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و مراكز تعليم و تربيت ديگر با برنامههاى اسلامى و ملى در راه منافع كشور به تعليم و تهذيب و تربيت كودكان و نوجوانان و جوانان جريان داشتند، هرگز ميهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امريكا و شوروى فرو نمىرفت و هرگز قراردادهاى خانه خراب كن بر ملت محروم غارت زده تحميل نمىشد و هرگز پاى مستشاران خارجى به ايران باز نمىشد و هرگز ذخاير ايران و طلاى سياه اين ملت رنج ديده در جيب قدرتهاى شيطانى ريخته نمىشد و هرگز دودمان پهلوى و وابستههاى به آن، اموال ملت را نمىتوانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پاركها و ويلاها بر روى اجساد مظلومان بنا كنند و بانكهاى خارج را از دسترنج اين مظلومان پر كنند و صرف عياشى و هرزگى خود و بستگان خود نمايند. اگر مجلس و دولت و قوه قضاييه و ساير ارگانها از دانشگاههاى اسلامى و ملى سرچشمه مىگرفت، ملت ما امروز گرفتار مشكلات خانه برانداز نبود و اگر شخصيتهاى پاكدامن با گرايش اسلامى و ملى به معناى صحيحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام مىكند، از دانشگاهها به مراكز قواى سه گانه راه مىيافت، امروز ما غير امروز و ميهن ما غير اين ميهن و محرومان ما از قيد محروميت رها و بساط ظلم و ستمشاهى و مراكز فحشاء و اعتياد و عشرتكدهها كه هر يك براى تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده كافى بود درهم پيچيده و اين ارث كشور بر باد ده و انسان برانداز، به ملت نرسيده بود و دانشگاهها اگر اسلامى انسانى و ملى بود، مىتوانست صدها و هزارها مدرس به جامعه تحويل دهد. لكن چه غمانگيز و اسفبار است كه دانشگاهها و دبيرستانها به دست كسانى داده مىشد و عزيزان ما به دست كسانى تعليم و تربيت مىديدند كه جز اقليت مظلوم محرومى همه از غرب زدگان و شرق زدگان با برنامه و نقشه ديكته شده در دانشگاهها كرسى داشتند و ناچار جوانان عزيز و مظلوم ما در دامن اين گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به كرسىهاى قانون گذارى و حكومت و قضاوت تكيه مىكردند و بر وفق دستور آنان يعنى رژيم ستمگر پهلوى عمل مىكردند. اكنون بحمدالله تعالى دانشگاه از چنگال جنايتكاران خارج شده و بر ملت و دولت جمهورى اسلامى است در همه اعصار كه نگذارند عناصر فاسد داراى مكتبهاى انحرافى يا گرايش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و ساير مراكز تعليم و تربيت نفوذ كنند و از قدم اول جلوگيرى نمايند تا مشكل پيش نيايد و اختيار از دست نرود. و وصيت اينجانب به جوانان عزيز دانشسراها و دبيرستانها و دانشگاهها آن است كه خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قيام نمايند تا استقلال و آزادى خود و كشور و ملت خودشان مصون باشد.
ل - قواى مسلح از ارتش و سپاه و ژاندارمرى و شهربانى تا كميتهها و بسيج و عشائر ويژگى خاص دارند. اينان كه بازوان قوى و قدرتمند جمهورى اسلامى مىباشند و نگهبان سرحدات و راهها و
صحيفه نور ج 21 صفحه 193
شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنيت و آرامش بخشان به ملت مىباشند، مىبايست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس باشند و لازم است توجه داشته باشند كه در دنيا آنچه كه مورد بهره بردارى براى قدرتهاى بزرگ و سياستهاى مخرب بيشتر از هر چيز و هر گروهى است، قواى مسلح است. قواى مسلح است كه با بازىهاى سياسى، كودتاها و تغيير حكومتها و رژيمها به دست آنان واقع مىشود و سودجويان دغل بعض سران آنان را مىخرند و با دست آنان و توطئههاى فرماندهان بازى خورده كشورها را به دست مىگيرند و ملتهاى مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادى را از كشورها سلب مىكنند. و اگر فرماندهان پاكدامن متصدى امر باشند، هرگز براى دشمنان كشورها امكان كودتا يا اشغال يك كشور پيش نمىآيد و يا اگر احياناً پيش آيد به دست فرماندهان متعهد شكسته و ناكام خواهد ماند.
و در ايران نيز كه اين معجزه عصر به دست ملت انجام گرفت، قواى مسلح متعهد و فرماندهان پاك و ميهن دوست سهم بسزايى داشتند و امروز كه جنگ لعنتى و تحميلى صدام تكريتى به امر و كمك امريكا و ساير قدرتها پس از نزديك به دو سال با شكست سياسى و نظامى ارتش متجاوز بعث و پشتيبانان قدرتمند و وابستگان به آنان روبرو است، باز قواى مسلح نظامى و انتظامى و سپاهى و مردمى با پشتيبانى بى دريغ ملت در جبههها و پشت جبههها اين افتخار بزرگ را آفريدند و ايران را سرافراز نمودند و نيز شرارتها و توطئههاى داخلى را كه به دست عروسكهاى وابسته به غرب و شرق براى براندازى جمهورى اسلامى بسيج شده بودند، با دست تواناى جوانان كميتهها و پاسداران، بسيج و شهربانى و با كمك ملت غيرتمند درهم شكسته شد. و همين جوانان فداكار عزيزند كه شبها بيدارند تا خانوادهها با آرامش استراحت كنند. خدايشان يار و مددكار باد.
پس وصيت برادرانه من در اين قدمهاى آخرين عمر بر قواى مسلح به طور عموم آن است كه اى عزيزان كه به اسلام عشق مىورزيد و با عشق لقاءالله به فداكارى در جبههها و در سطح كشور به كار ارزشمند خود ادامه مىدهيد، بيدار باشيد و هشيار كه بازيگران سياسى و سياستمداران حرفهاى غرب و شرق زده و دستهاى مرموز جنايتكاران پشت پرده، لبه تيز سلاح خيانت و جنايتكارشان از هر سو و بيشتر از هر گروه متوجه به شما عزيزان است و مىخواهند از شما عزيزان كه با جانفشانى خود انقلاب را پيروز نموديد و اسلام را زنده كرديد، بهرهگيرى كرده و جمهورى اسلامى را براندازند و شما را با اسم اسلام و خدمت به ميهن و ملت از اسلام و ملت جدا كرده به دامن يكى از دو قطب جهانخوار بيندازند و بر زحمات و فداكارىهاى شما با حيلههاى سياسى و ظاهرهاى به صورت اسلامى و ملى خط بطلان بكشند.
وصيت اكيد من به قواى مسلح آن است كه همان طور كه از مقررات نظام، عدم دخول نظامى در احزاب و گروهها و جبههها است، به آن عمل نمايند و قواى مسلح مطلقاً، چه نظامى و انتظامى و پاسدار و بسيج و غير اينها، در هيچ حزب و گروهى وارد نشده و خود را از بازىهاى سياسى دور نگهدارند. در اين صورت مىتوانند قدرت نظامى خود را حفظ و از اختلافات درون گروهى مصون
صحيفه نور ج 21 صفحه 194
باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمايند و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شوراى دفاع و مجلس شوراى اسلامى ، وظيفه شرعى و ميهنى آنان است كه اگر قواى مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، بر خلاف مصالح اسلام و كشور بخواهند عملى انجام دهند يا در احزاب وارد شوند كه بى اشكال به تباهى كشيده مىشوند و يا در بازىهاى سياسى وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند و بر رهبر و شوراى رهبرى است كه با قاطعيت از اين امر جلوگيرى نمايد تا كشور از آسيب در امان باشد. و من به همه نيروهاى مسلح در اين پايان زندگى خاكى وصيت مشفقانه مىكنم كه از اسلام كه يگانه مكتب استقلال و آزاديخواهى است و خداوند متعال همه را با نور هدايت آن به مقام والاى انسانى دعوت، مىكند، چنانچه امروز وفاداريد، در وفادارى استقامت كنيد كه شما را و كشور و ملت شما را از ننگ وابستگىها و پيوستگيها به قدرتهايى كه شما را جز براى بردگى خويش نمىخواهند و كشور و ملت عزيزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زير بار ننگين ستم پذيرى نگه ميدارند، نجات مىدهد. و زندگى انسانى شرافتمندانه را ولو با مشكلات، بر زندگانى ننگين بردگى اجانب ول با رفاه حيوانى ترجيح دهيد و بدانيد مادام كه در احتياجات صنايع پيشرفته، دست خود را پيش ديگران دراز كنيد و به دريوزگى عمر را بگذرانيد، قدرت ابتكار و پيشرفت در اختراعات در شما شكوفا نخواهد شد. و به خوبى و عينيت ديديد كه در اين مدت كوتاه پس از تحريم اقتصادى همانها كه از ساختن هر چيز خود را عاجز مىديدند و از راه انداختن كارخانهها آنان را مأيوس مىنمودند، افكار خود را به كار بستند و بسيارى از احتياجات ارتش و كارخانهها را خود رفع نمودند. و اين جنگ و تحريم اقتصادى و اخراج كارشناسان خارجى، تحفهاى الهى بود كه ما از آن غافل بوديم. اكنون اگر دولت و ارتش كالاهاى جهانخواران را خود تحريم كنند و به كوشش و سعى در راه ابتكار بيفزايند، اميد است كه كشور خودكفا شود و از دريوزگى از دشمن نجات يابد.
و هم در اينجا بايد بيفزايم كه احتياج ما پس از اين همه عقب ماندگى مصنوعى به صنعتهاى بزرگ كشورهاى خارجى حقيقتى است انكارناپذير، و اين به آن معنى نيست كه ما بايد در علوم پيشرفته به يكى از دو قطب وابسته شويم. دولت و ارتش بايد كوشش كنند كه دانشجويان متعهد را در كشورهايى كه صنايع بزرگ پيشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نيستند، بفرستند و از فرستادن به امريكا و شوروى و كشورهاى ديگر كه در مسير اين دو قطب هستند، احتراز كنند، مگر انشاء الله روزى برسد كه اين دو قدرت به اشتباه خود پى برند و در مسير انسانيت و انسان دوستى و احترام به حقوق ديگران واقع شوند، يا انشاء الله مستضعفان جهان و ملتهاى بيدار و مسلمانان متعهد آنان را به جاى خود نشانند. به اميد چنين روزى.
م - راديو تلويزيون و مطبوعات و سينماها و تئاترها از ابزارهاى موثر تباهى و تخدير ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در اين صد سال اخير بويژه نيمه دوم آن چه نقشههاى بزرگى از اين ابزار، چه در تبليغ ضد اسلام و ضد روحانيت خدمتگزار و چه در تبليغ استعمارگران غرب و شرق
صحيفه نور ج 21 صفحه 195
كشيده شد و از آنها براى درست كردن بازار كالاها خصوصاً تجملى و تزئينى از هر قماش، از تقليد در ساختمانها و تزئينات و تجملات آنها و تقليد در اجناس نوشيدنى و پوشيدنى و در فرم آنها استفاده كردند، به طورى كه افتخار بزرگ فرنگى ماب بودن در تمام شؤون زندگى از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بويژه در خانمهاى مرفه يا نيمه مرفه بود و در آداب معاشرت و كيفيت حرف زدن و به كار بردن لغات غربى در گفتار و نوشتار به صورتى بود كه فهم آن براى بيشتر مردم غير ممكن و براى هم رديفان نيز مشكل مىنمود. فيلم هاى تلويزيون از فرآوردههاى غرب يا شرق بود كه طبقه جوان زن و مرد را از مسير عادى زندگى و كار و صنعت و توليد و دانش منحرف و به سوى بى خبرى از خويش و شخصيت خود و يا بدبينى و بدگمانى به همه چيز خود و كشور خود حتى فرهنگ و ادب و ماثر پر ارزش كه بسيارى از آن با دست خيانتكار سودجويان به كتابخانهها و موزههاى غرب و شرق منتقل گرديده است.
مجلهها با مقالهها و عكسهاى افتضاح بار و اسف انگيز و روزنامهها با مسابقات در مقالات ضد فرهنگى خويش و ضد اسلامى، با افتخار، مردم بويژه طبقه جوان موثر را به سوى غرب يا شرق هدايت مىكردند. اضافه كنيد بر آن تبليغ دامنهدار در ترويج مراكز فساد و عشرتكدهها و مراكز قمار و لاتار و مغازههاى فروش كالاهاى تجملاتى و اسباب آرايش و بازيها و مشروبات الكلى بويژه آنچه از غرب وارد مىشد و در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن ديگر، عروسكها و اسباب بازىها و كالاهاى تجملى وارد مىشد و صدها چيزهايى كه امثال من از آنها بى اطلاع هستيم و اگر خداى نخواسته عمر رژيم سرسپرده و خانمان برانداز پهلوى ادامه پيدا مىكرد، چيزى نمىگذشت كه جوانان برومند ما، اين فرزندان اسلام و ميهن كه چشم اميد ملت به آنها است، با انواع دسيسهها و نقشههاى شيطانى به دست رژيم فاسد و رسانههاى گروهى و روشنفكران غرب و شرق گرا از دست ملت و دامن اسلام رخت بر مىبستند يا جوانى خود را در مراكز فساد تباه مىكردند و يا به خدمت قدرتهاى جهانخوار در آمده و كشور را به تباهى مىكشاندند. خداوند متعال به ما و آنان منت گذاشت و همه را از شر مفسدين و غارتگران نجات داد.
اكنون وصيت من به مجلس شوراى اسلامى در حال و آينده و رئيس جمهور و روساى جمهور مابعد و به شوراى نگهبان و شوارى قضايى و دولت در هر زمان آن است كه نگذارند اين دستگاههاى خبرى و مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند و بايد همه بدانيم كه آزادى به شكل غربى آن كه موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مىشود، از نظر اسلام و عقل محكوم است و تبليغات و مقالات و سخنرانىها و كتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومى و مصالح كشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگيرى شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسير ملت و كشور اسلامى و مخالف با حيثيت جمهورى اسلامى است، به طور قاطع اگر جلوگيرى نشود، همه مسوول مىباشند، و مردم و جوانان حزب اللهى اگر برخورد به يكى از امور مذكور نمودند، به دستگاههاى مربوطه رجوع كنند و
صحيفه نور ج 21 صفحه 196
اگر آنان كوتاهى نمودند، خودشان مكلف به جلوگيرى هستند. خداوند تعالى مددكار همه باشد.
ن - نصيحت و وصيت من به گروهها و گروهكها و اشخاصى كه در ضديت با ملت و جمهورى اسلامى و اسلام فعاليت مىكنند، اول به سران آنان در خارج و داخل، آن است كه تجربه طولانى به هر راهى كه اقدام كرديد و به هر توطئهاى كه دست زديد و به هر كشور و مقامى كه توسل پيدا كرديد، به شماها كه خود را عالم و عاقل مىدانيد، بايد آموخته باشد كه مسير يك ملت فداكار را نمىشود با دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغ پردازىهاى بى سر و پا و غير حساب شده منحرف كرد و هرگز هيچ حكومت و دولتى را نمىتوان با اين شيوههاى غير انسانى و غيرمنطقى ساقط نمود، بويژه ملتى مثل ايران را كه از بچههاى خوردسالش تا پيرزنها و پيرمردهاى بزرگسالش، در راه هدف و جمهورى اسلامى و قرآن و مذهب جان فشانى و فداكارى مىكنند. شماها كه مىدانيد (و اگر ندانيد بسيار سادهلوحانه فكر مىكنيد) كه ملت با شما نيست و ارتش با شماها دشمن است و اگر فرض بكنيد با شما بودند و دوست شما بودند، حركات ناشيانه شما و جناياتى كه با تحريك شما رخ داد، آنان را از شما جدا كرد و جز دشمن تراشى كار ديگرى نتوانستيد بكنيد. من وصيت خيرخواهانه در اين آخر عمر به شما مىكنم كه اولاً با اين ملت طاغوت زده رنج كشيده كه پس از دو هزار و پانصد سال ستمشاهى با فدا دادن بهترين فرزندان و جوانانش خود را از زير بار ستم جنايتكارانى همچون رژيم پهلوى و جهانخواران شرق و غرب نجات داده، به جنگ و ستيز برخاستهايد، چطور وجدان يك انسان هر چه پليد باشد راضى مىشود براى احتمال رسيدن به يك مقام، يا ميهن خود و ملت خود اين گونه رفتار كند و به كوچك و بزرگ آنها رحم نكند؟ من به شما نصيحت مىكنم دست از اين كارهاى بى فايده و غير عاقلانه برداريد و گول جهانخواران را نخوريد و در هر جا هستيد اگر به جنايتى دست نزديد، به ميهن خود و دامن اسلام برگرديد و توبه كنيد كه خداوند ارحم الراحمين است و جمهورى اسلامى و ملت از شما انشاء الله مىگذرند و اگر دست به جنايتى زديد كه حكم خداوند تكليف شما را معين كرده، باز از نيمه راه برگشته و توبه كنيد و اگر شهامت داريد، تن به مجازات داده و با اين عمل، خود را از عذاب اليم خداوند نجات دهيد و الا در هر جا هستيد عمر خود را بيش از اين هدر ندهيد و به كار ديگر مشغول شويد كه صلاح در آن است.
و بعد به هواداران داخلى و خارجى آنان وصيت مىكنم كه با چه انگيزه جوانى خود را براى آنان كه اكنون ثابت است كه براى قدرتمندان جهانخوار خدمت مىكنند و از نقشههاى آنها پيروى مىكنند و ندانسته به دام آنها افتادهاند به هدر مىدهيد؟ و با ملت خود در راه چه كسى جفا مىكنيد؟ شما بازى خوردگان دست آنها هستيد و اگر در ايران هستيد، به عيان مشاهده مىكنيد كه تودههاى ميليونى به جمهورى اسلامى وفادار و براى آن فداكارند و به عيان مىبينيد كه حكومت و رژيم فعلى با جان و دل در خدمت خلق و مستمندان هستند و آنان كه به دروغ ادعاى خلقى بودن و مجاهد و فدايى براى خلق مىكنند، با خلق خدا به دشمنى برخاسته و شما پسران و دختران ساده دل را براى مقاصد خود و مقاصد يكى از دو قطب قدرت جهانخوار به بازى گرفته و خود يا در آغوش يكى از دو قطب جنايتكار
صحيفه نور ج 21 صفحه 197
به خوش گذرانى مشغول و يا در داخل به خانههاى مجلل تيمى با زندگى اشرافى نظير منازل جنايتكارانى بدبخت به جنايت خود ادامه مىدهند و شما جوانان را به كام مرگ مىفرستند.
نصيحت مشفقانه من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است كه از راه اشتباه بر گرديد و با محرومين جامعه كه با جان و دل به جمهورى اسلامى خدمت مىكنند، متحد شويد و براى ايران مستقل و آزاد فعاليت نماييد تا كشور و ملت از شر مخالفين نجات پيدا كند و همه با هم به زندگى شرافتمندانه ادامه دهيد. تا چه وقت و براى چه گوش به فرمان اشخاصى هستيد كه جز به نفع شخصى خود فكر نمىكنند و در آغوش و پناه ابرقدرتهها با ملت خود در ستيز هستيد و شما را فداى مقاصد شوم و قدرت طلبى خويش مىنمايند؟ شما در اين سالهاى پيروزى انقلاب ديديد كه ادعاهاى آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقط براى فريب جوانان صاف دل است و مىدانيد كه شما قدرتى در مقابل سيل خروشان ملت نداريد و كارهايتان جز به ضرر خودتان و تباهى عمرتان نتيجهاى ندارد. من تكليف خود را كه هدايت است اداء كردم و اميد است به اين نصيحت كه پس از مرگ من به شما مىرسد و شائبه قدرت طلبى در آن نيست گوش فرا دهيد و خود را از عذاب اليم الهى نجات دهيد. خداوند منان شما را هدايت فرمايد و صراط مستقيم را به شما بنمايد.
وصيت من به چپ گرايان مثل كمونيستها و چريكهاى فدايى خلق و ديگر گروهها متمايل به چپ، آن است كه شماها بدون بررسى صحيح از مكتبها و مكتب اسلام نزد كسانى كه از مكتبها و خصوص اسلام اطلاع صحيح دارند، با چه انگيزه خودتان را راضى كرديد به مكتبى كه امروز در دنيا شكست خورده رو آوريد. و چه شد كه دل خود را به چند ايسم كه محتواى آنها پيش اهل تحقيق پوچ است، خوش كردهايد و شما را چه انگيزهاى وادار كرده كه مىخواهيد كشور خود را به دامن شوروى يا چين بكشيد و با ملت خود به اسم توده دوستى به جنگ برخاسته يا به توطئههايى براى نفع اجنبى به ضد كشور خود و تودههاى ستمديده دست زديد؟ شما مىبينيد كه از اول پيدايش كمونيسم مدعيان آن ديكتاتورترين و قدرت طلب و انحصار طلبترين حكومتهاى جهان بوده و هستند. چه ملتهايى زير دست و پاى شوروى مدعى طرفدار تودهها خورد شدند و از هستى ساقط گرديدند. ملت روسيه، مسلمانان و غير مسلمانان، تاكنون در زير فشار ديكتاتورى حزب كمونيست دست و پا مىزنند و از هر گونه آزادى محروم و در اختناق بالاتر از اختناقهاى ديكتاتورهاى جهان بسر مىبرند. استالين، كه يكى از چهرههاى به اصطلاح درخشان حزب بود ورود و خروجش را و تشريفات آن و اشرافيت او را ديديم. اكنون كه شما فريب خوردگان در عشق آن رژيم جان مىدهيد مردم مظلوم شوروى و ديگر اقمار او چون افغانستان از ستمگرىهاى آنان جان مىسپارند و آنگاه شما كه مدعى طرفدارى از خلق هستيد، بر اين خلق محروم در هر جا كه دستتان رسيده چه جناياتى انجام داديد و با اهالى شريف آمل كه آنان را به غلط طرفدار پروپا قرص خود معرفى مىكرديد و عده بسيارى را به فريب به جنگ مردم و دولت فرستاديد و به كشتن داديد. چه جنايتها كه نكرديد. و شما طرفدار خلق محروم مىخواهيد خلق مظلوم و محروم ايران را به دست ديكتاتورى شوروى دهيد و چنين خيانتى را با سرپوش فدايى خلق و
صحيفه نور ج 21 صفحه 198
طرفدار محرومين در حال اجرا هستيد. منتهى حزب توده و رفقاى آنان با توطئه و زير ماسك طرفدارى از جمهورى اسلامى و ديگر گروهها با اسلحه و ترور و انفجار.
من به شما احزاب و گروهها، چه آنان كه به چپ گرايى معروف گرچه بعضى شواهد و قراين دلالت دارد كه اينان كمونيست امريكايى هستند و چه آنان كه از غرب ارتزاق مىكنند و الهام مىگيرند و چه آنها كه با اسم خودمختارى و طرفدارى از كرد و بلوچ دست به اسلحه برده و مردم محروم كردستان و ديگر جاها را از هستى ساقط نموده و مانع از خدمتهاى فرهنگى و بهداشتى و اقتصادى و بازسازى دولت جمهورى در آن استانها مىشوند، مثل حزب دموكرات و كومله وصيت مىكنم كه به ملت بپيوندند و تاكنون تجربه كردهاند كه كارى جز بدبخت كردن اهالى آن مناطق نكردهاند و نمىتوانند بكنند. پس مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است كه با دولت تشريك مساعى نموده و از ياغى گرى و خدمت به بيگانگان و خيانت به ميهن خود دست بردارند و به ساختن كشور بپردازند و مطمئن باشند كه اسلام براى آنان، هم از قطب جنايتكار غرب و هم از قطب ديكتاتور شرق بهتر است و آرزوهاى انسانى خلق را بهتر انجام مىدهد.
و وصيت من به گروههاى مسلمان كه از روى اشتباه به غرب و احياناً به شرق تمايل نشان مىدهند و از منافقان كه اكنون خيانتشان معلوم شد، گاهى طرفدارى مىكردند و به مخالفان بدخواهان اسلام از روى خطا و اشتباه گاهى لعن مىكردند و طعن مىزدند، آن است كه بر سر اشتباه خود پافشارى نكنند و با شهامت اسلامى به خطاى خود اعتراف و با دولت و مجلس و ملت مظلوم براى رضاى خداوند هم صدا و هم مسير شده و اين مستضعفان تاريخ را از شر مستكبران نجات دهيد و كلام مرحوم مدرس، آن روحانى متعهد پاك سيرت و پاك انديشه، را به خاطر بسپاريد كه در مجلس افسرده آن روز گفت: اكنون كه بايد از بين برويم، چرا با دست خود برويم؟. من هم امروز به ياد آن شهيد راه خدا به شما برادران مؤمن عرض مىكنم اگر ما با دست جنايتكار آمريكا و شوروى از صفحه روزگار محو شويم و با خون سرخ شرافتمندانه با خداى خويش ملاقات كنيم، بهتر از آن است كه در زير پرچم ارتش سرخ شرق و سياه غرب زندگى اشرافى مرفه داشته باشيم. و اين سيره و طريقه انبياء عظام و ائمه مسلمين و بزرگان دين مبين بوده است و ما بايد از آن تبعيت كنيم و بايد به خود بباورانيم كه اگر يك ملت بخواهند بدون وابستگىها زندگى كنند، مىتوانند و قدرتمندان جهان بر يك ملت نمىتوانند خلاف ايده آنان را تحميل كنند. از افغانستان عبرت بايد گرفت با آن كه دولت غاصب و احزاب چپى با شوروى بوده و هستند تاكنون نتوانستهاند تودههاى مردم را سركوب نمايند
علاوه بر اين، اكنون ملتهاى محروم جهان بيدار شدهاند و طولى نخواهد كشيد كه اين بيدارىها به قيام و نهضت و انقلاب انجاميده و خود را از تحت سلطه ستمگران مستكبر نجات خواهند داد و شما مسلمانان پاى بند به ارزشهاى اسلامى مىبينيد كه جدايى و انقطاع از شرق و غرب بركات خود را دارد، نشان مىدهد و مغزهاى متفكر بومى به كار افتاده و به سوى خودكفايى پيشروى مىكند و آنچه كارشناسان خائن غربى و شرقى براى ملت ما محال جلوه مىدادند، امروز به طور چشم گيرى با
صحيفه نور ج 21 صفحه 199
دست و فكر ملت انجام گرفته و انشاء الله تعالى در دراز مدت انجام خواهد گرفت و صد افسوس كه اين انقلاب دير تحقق پيدا كرد و لااقل در اول سلطنت جابرانه كثيف محمدرضا تحقق نيافت و اگر شده بود، ايران غارت زده غير از اين ايران بود.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:03 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 130
تاريخ: 17/2/68
پاسخ به گزارش شوراى مديريت و دبيرخانه جامعه مدرسين حوزه علميه قم
بسم الله الرحمن الرحيم
شوراى مديريت حوزه علميه قم دامت افاضاته
با سلام و دعا براى شما عزيزان، زحمات شما عزيزان چيزى نيست كه بر كسى پوشيده باشد. انشاءالله با كمك همه دستاندركاران امور حوزه موفق شويد پاسخگوى سؤالات جهان اسلام شويد.
اين مسأله نبايد فراموش شود كه به هيچ وجه از اركان محكم فقه و اصول رايج در حوزهها نبايد تخطى شود. البته در عين اين كه از اجتهاد جواهرى به صورتى محكم و استوار ترويج مىشود، از محاسن روشهاى جديد و علوم مورد احتياج حوزههاى اسلامى استفاده گردد. بار ديگر به فرزندان خوب و انقلابىام سفارش مىكنم كه شوراى مديريت حوزه علميه قم مورد تأييد اين جانب مىباشند، سعى كنند تندروى نكنند كه تندروى باعث شكست خودشان مىگردد. بايد طلاب جوان، اساتيد محترم حوزه را كه در خدمت انقلاب و اسلام و علوم اسلامىمىباشند يارى كنند تا آنان بتوانند به هدفهاى مهم تعليم و تربيت برسند. شوراى مديريت و اساتيد عزيز هم توجه داشته باشند كه بدون طلاب انقلابى به هيچ يك از خواستههاى مشروع خود نخواهند رسيد، طلاب انقلابى و مبارز، پيشتازان انقلاب اصيل اسلامىمان مىباشند، چهره گلگون و روشن فيضيههاى ايران در جهان اسلام مرهون زندانها و شكنجههاى اين عزيزان است.
اين مسأله بايد در نظر گرفته شود كه شوراى مديريت حوزه علميه قم از خدا مىخواهند كارى كنند كه طلاب عزيز در فراگيرى علم و دانش با مشكلات روبرو نشوند، اگر در بعضى جهات بدين نتيجه نمىرسند، لابد در حد توانشان نيست. شعار هميشه از آن كسانى است كه وارد گود اجرا نيستند.
از خداوند متعال توفيق سروران و سربازان علوم اسلامىرا خواستارم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:06 PM
جلدبيست و دو
menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 1
در جمع علماى اعلام و حجج اسلام در نجف اشرف
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
بنده مىخواستم امروز مباحثه بكنم لكن ديروز دو نفر از آقايان آمدند و مطالبى گفتند كه موجب تاسف شد و لازم شد كه من يك تذكراتى به آقايان عرض بكنم. حتى بعضى - گفتند در پرده گفتند - كه اگر يك جلوگيرى نشود، ممكن است كه يك اختلاف شديد و يك زدوخورد راه بيفتد در بعضى موارد. و من نمىدانم كه اين اختلافات سر چى است؟ سر دنيا هست؟ شما كه دنيا نداشتيد. ما و شما كه دنيا نداريم كه سر دنيا اين اختلافات را داشته باشيم. همه زندگىهاى ما را كه روى هم بريزند آن همسر يك زندگى اشخاص مرفه نيست. براى امر خيلى مبتذل و خيلى پيش پا افتاده آيا لازم است كه آقايان قيام بكنند و با هم جبههبندى كنند؟ و خوف اين برود كه سه دسته از آقايان در بعضى موارد بريزند به جان هم؟ شما احتمال نمىدهيد كه يك دستى در كار باشد براى اينكه اين حوزهها را مفتضح كند، از اين مفتضحتر؟ شما احتمال نمىدهيد كه دشمن دنبال اين مطلب باشد و دست داشته باشد در اين مسايل به طورى كه شما ملتفت نشويد از پشت يك حجابى باشد با آن زرنگىهايى كه اينها دارند و سياستى كه اينها دارند و خدعهها و فريبى كه اينها دارند يك دستى دنبال اين مطلب باشد، دست ناپاكى و بخواهد شما را در جامعه مفتضح كند و بعد از افتضاح از بين ببرد و مردم تشكر كنند بر اينكه اين آخوندها از بين رفتند، احتمال اين معنا نمىرود؟ به صورت ديانت به صورت - عرض مىكنم كه - مقدسى، به صورت ظاهرالصلاح اشخاصى وارد بشوند در بين شما، يا اشخاصى اشخاص ديگرى را كه از خود شما هستند اغفال كنند و اين اغفال شدهها در بين شما بيايند و يك مطالبى را پخش بكنند كه به واسطه اين مطالب يك مفسدههايى پيدا بشود علاوه بر اين مفسدههايى كه در حوزهها انسان مىبيند.
ما عددمان اصلش چند تاست؟ / ما/ عدد ما كه الان در نجف هستيم و در اعتاب مقدسه ديگر و در ايران و در ساير ممالكى كه حوزه شيعه هست، شما عددتان چند تاست؟ به/ يك/ بيست هزار مىرسد عدد شما؟ حوزههاى ما به بيست هزار، ما فرض مىكنيم شما دويست هزار جمعيت باشيد از آخوند ده و غير ده و اينها، دويست هزار جمعيت شما باشيد، اين دويست هزار جمعيت اگر چنانچه با
صحيفه نور ج 22 صفحه 2
هم بودند و اجتماع داشتند و همان طورى كه اسلام دعوت كرده است اينها هم تبعيت مىكردند از آنها خيلى كار بر مىآمد، لكن دويست هزار نفرى كه، اگر نگويم دويست هزار راى، آراى متشتت و مختلف دارند هر كسى، هر جبههاى به قول شما يك راى مستقلى دارد كه روى آن راى جبهههاى ديگر را مىكوبد اگر بنا شد جمعيت ما اين طور شد كه در داخل خودمان ما يكديگر را مفتضح كرديم، پيرمردمان پيرمرد را، جوانمان جوان را، جوانمان پيرمرد را، پيرمردمان جوان را مفتضح كرديم و يك دستهايى هم در دنبال قضيه بود كه علاوه بر اين مفسدهاى كه هست و انسان مىبيند، يك آشوبى در حوزهها به پا كند به اسم جبهه كذا و جبهه كذا و دنبال اين آشوب يك نتيجههايى، آنهايى كه مىخواهند اين حوزهها نباشند و اينها را مضر به حال خودشان مىدانند، آنها يك نتايجى ببرند و با اين نتيجه ملت هم به شما اظهار تاسف نكند، بگويد اينها وضعشان اين بود كه ديديد و وضعشان اين است كه مىبينيد.
من متاسفم كه يك نفر جوان از اروپا آمده بود اينجا و يكى دو دفعه با من ملاقات كرد و شايد/ هفت هشت روز/ پنج شش روز، هفت هشت روز، يك همچو چيزى، خيلى كم اينجا بود، به يكى از آقايان گفته بود - به من صحبتى نكرد - به يكى از آقايان گفته بود كه خوب شد كه من كه آخوندزادهام آمدم نجف، اگر يك كس ديگرى مىآمد و اين وضع را مىديد چه مىكرد؟ من نمىدانم كه در اين چند روز، در اين چهار پنج روز يك نفر، يك نفر آدم محصل خارجى كه از سنخ ما هم نيست ولو پدرش از سنخ ماست خودش از صنف ما هم نيست، اين در اين حوزه مباركه چى ديده است؟ با چه اشخاصى تماس پيدا كرده، اينها چه مطالبى به اين آدم گفتند كه بايد اظهار تاسف كند. يك نفر آدم محصل جديد، اظهار تاسف كند از اينكه چرا وضع نجف اين طور است. اگر يك دستهايى در كار باشد و شما را همان دستها وادار كند كه من از جبهه كذا و زيد از جبهه كذا و آن از جبهه كذا، حتى در يك مدرسه شما با هم جبههبندى كنيد و خداى نخواسته اگر راست باشد اين مطلب، يك وقتى يك انفجارى در يك مدرسه پيدا بشود و از آن مدرسه هم به مدرسه ديگر سرايت كند و از آن طايفه هم به طايفه ديگر سرايت كند و دستهاى ناپاكى هم اينها را دامن بزند و اين آتش را روشن كند، علاوه بر اينكه در دنيا ما كاذب مىشويم و نجف ساقط مىشود، نه من و شما تنها، يك حوزه هزار ساله دينى ساقط مىشود، يك اشخاص عالم متدين كه بحمدالله باز فراوانند، اينها هم در جامعه ساقط مىشوند، علاوه بر اين ما جواب خدا را چه بدهيم.
عالم اگر خداى نخواسته منحرف شد، يك امت را منحرف مىكند
اينكه در روايات ما هست كه اهل جهنم متاذى مىشوند از بوى عالمى كه به علمش عمل نكند، اين براى چيست كه عالم وضعش اين طور است؟ اين براى اين است كه فرق است ما بين عالم و غير عالم، از جهاتى فرق است. عالم اگر خداى نخواسته منحرف شد، يك امت را ممكن است منحرف بكند من خودم ديدم اين مطلب را كه در بعضى از شهرستانهايى كه در ايام تابستان ما مىرفتيم، بعضى از شهرستانها را من مىديدم كه اينها بسيار مادب به آداب شرع جامعه آنجا، مودب به آداب
صحيفه نور ج 22 صفحه 3
هستند مثل محلات كه آنوقتها اين جور بود، انسان وقتى ملاحظه مىكرد مىديد كه عالم خوبى دارد چند تا ملاى متدين خوب اگر در يك جامعهاى، در يك شهرى چند نفر ملاى متوجه به ديانت، عاقل و عامل به علم خودش باشد، لازم نيست موعظه كند اصلا خود وجود او موعظه است. ما اشخاصى را ديديم كه وجودشان در انسان تاثير مىكرد. ملاهايى يك وقتى در قم بود كه خود وجودشان، اصل انسان وقتى نگاه مىكرد به او، همان نگاه موعظه بود از آن طرف ما الان مىبينيم كه، تهران را كه من يك قدرى اطلاع دارم - محلات مختلف تهران فرق دارد - يك گوشه مىبينيد كه يك آدم منحرف آنجا معمم است يا امام جماعت شده است، يك طايفهاى را منحرف كرده است. اين گندش چقدر است؟ همان گند است كه آنجا به مشام مىرسد يك گندى است كه ما در دنيا تهيه مىكنيم، نه يكى، يك گندى را به ما اضافه بكنند، اين گند خود ماست. هر چه در عالم آخرت واقع مىشود، يك چيزى است كه از اينجا ما تهيه كردهايم و وارد مىكنيم در عالم آخرت. به ما يك چيزى خارج از عملمان نمىدهند، اعمال ماست اينها. وقتى بنا شد كه يك عالمى مفسده جو باشد و يك حوزه را در معرض خطر قرار بدهد، اين گندش يك حوزه را، بلكه يك امت را مىگيرد و همين گند است كه الان شامه ما درست نمىتواند ادراك كند، وقتى كه در جهنم رفتيم خداى نخواسته، آنجا ادراك مىكند شمها و اين گندى كه از اين عالم بلند شده است و در دنيا اين طور كرده، آنجا مردم را متأذى مىكند. و در همين روايت است كه اشد الناس حسره آنهايى هستند كه دعوت مىكنند اشخاص را به صلاح و خير و آنها استجابت مىكنند و عمل مىكنند به قول اين آدم و آنها در بهشت مىروند. آن وقت خود اين آدم عالمى است كه به علم خودش عمل نمىكند و در جهنم مىرود. آن شايد مىبيند آنها را كه آن بقال بود كه به واسطه ارشاد من و به واسطه امر و نهى من الان وارد شده است در....... و اين منم كه به واسطه اينكه عمل نكردم به علم خودم وارد شدم در اين. اين چقدر حسرت دارد. وظايف عالم خيلى زياد است. همان طورى كه آن همه تعريف از براى عالم شده است در روايات كريمه، در قرآن هم تعريف شده است. وظايفى كه در روايات شريفه ما وارد شده است مراجعه بفرماييد، كتاب كافى را مراجعه بفرماييد، كتاب وسايل را، آن ابوابى كه معد براى اين چيزهاست، مراجعه بفرماييد، اصول كافى خصوصا در اين مساله، در اين مسايل مراجعه بفرماييد كه آن وظايفى كه از براى ملاهاست، آن وظايفى كه از براى اهل علم هست، آن آدابى كه از براى مفيد و مستفيد هست. آقا اين اصطلاحات، خدا مىداند كه اين اصطلاحات يك... به عهده ماست، خدا مىداند كه اين اصطلاحات هر چه زيادتر شد اگر تهذيبى در كار نباشد، به ضرر دنيا و آخرت جامعه مسلمين تمام مىشود. اصطلاحات اثرى ندارد. علم توحيد اگر چنانچه ... نباشد آن هواى نفس، همان علم توحيد براى انسان و بال خواهد شد. چه بسا اشخاصى كه عالم به علم توحيد بودند و منحرف كردند خلايقى را، اشخاصى را منحرف كردند، و حال اينكه عالم به علم توحيد بودند. چه بسا اشخاصى كه
صحيفه نور ج 22 صفحه 4
همين اطلاعات شما را بهتر مىدانستند لكن از باب اينكه انحراف داشتند وقتى كه وارد شدند در يك جامعه، منحرف كردند يك جامعه را از امورى كه بايد مواظبت بشود و نكته اين است كه عالم وضعش اين طورى است/ اين است كه ساير مردم/ اصلاً وضع اين جور شده، اگر، يك بقالى يك خلافى بكند، مردم مىگويند فلان بقال آدم بدى است، يك عطارى، يك ادارى، يك كذا، اين طور مىگويند لكن اگر يك آخوندى يك كارى را بكند، مىگويند آخوندها كذا/ اين/ نمىگويند كه، آخوند را تجزيه و تحليل نمىكنند كه در بين آخوند، خوب، اينها هم بشرند، دو طايفه هستند، يك طايفهشان مردم صالحى هستند يك طايفهشان هم مردم - نعوذبالله - غير صالحى هستند، اينجا تجزيه نمىكنند. اينجا اگر من يك كار بدى بكنم، مىگويند آخوندها كذا هستند. اين لطمهاش به اسلام وارد مىشود اين لطمهاش به حوزههاى ديانتى وارد مىشود، اين لطمهاش به احكام اسلام وارد مىشود. اگر چنانچه شما خودتان حذف كنيد خودتان را و خود جامعههاى علمى به جان هم بيفتند و هم را حذف كنند و فحش بدهند و تفسيق بكنند و تكفير بكنند و - عرض بكنم - هياهو درست كنند و امثال ذلك، اگر ما خودمان را بشكنيم و خودمان را از بين ببريم، در جامعه ديگر از قول ما اسلام قوت نمىگيرد. ما نمىتوانيم پخش اسلام بكنيم.
اين امانت است در دست ما آقا، خداى تبارك و تعالى دينش را امانتاً در دست ما الان اشخاصى كه در اينجا هستيم، اشخاصى كه در جاهاى ديگر هستند امانت گذاشته خدا اين ديانت را، خيانت به اين امانت نكنيد. اين جبههبندىها خيانت است. مگر شما از دو دين هستيد؟ مگر مذهب شما شعب مختلفه دارد؟ مگر ملاهاى شما هر كدام به يك دينى دعوت مىكنند؟ جبههبندى يعنى چه؟ اين دنبال آن ملا، آن دنبال آن ملا اينها غلط است، اينها كفر است، اينها از كباير، از اعظم كباير است، اگر چنانچه اين.... در آن مترتب بشود، نكنيد اينطور. اين اختلافات جزيىتر، يك مطالب خيلى غير ارزنده است، خيلى مبتذل، از جهت مادى حساب كنند هيچ نيست. مگر آقايان به شما چى مىدهند، پول سيگارتان را من در يك روزنامهاى، مجلهاى - كجا يادم نيست الان - يك وقتى ديدم كه بودجهاى را كه پاپ براى آن كشيشى كه در واشنگتن دارد، آن بودجهاى كه براى همان كشيشى كه در واشنگتن است، آنوقت من يادم است كه حساب كردم حساب كرديم ديديم شد/ قلم/ يك قلمى بود كه از تمام بودجهاى كه حوزههاى شيعه دارند بيشتر بود. شما چيزى نداريد كه سر آن دعوا كنيد، سر ديانت است ديانت هم كه دعوا ندارد. الحمدلله ديانت داريد، اما ديانت كه دعوا ندارد. سر همه اينها به دنيا بر مىگردد. انسان خودش را بازى مىدهد كه من در فلان جبهه كه واقع شدم تكليف شرعى اقتضا مىكند. تكليف شرعى اقتضا مىكند كه انسان اهانت كند به مسلمين؟ اهانت كند به ملا؟ اهانت كند به - عرض مىكنم كه - همجنس خودش؟! اين تكليف شرعى است؟! دنياست آقا اينها، هواهاى نفس است.
انسان اگر چنانچه در خلال تحصيلى كه مشغول تحصيل است يك قدم هم براى تهذيب نفس
صحيفه نور ج 22 صفحه 5
بردارد، اين حوزهها فاقد شدند اين مطالب را نيست الان كسى كه همهاش... هم نمىگويند، همهاش آن اشخاصى كه حالا هم يك حوزه تهذيبى داشته باشند، يك حوزه اخلاقى داشته باشند، يك حوزه موعظهاى داشته باشند، يك دستهاى ناپاك اينها را ساقط كرده، يعنى اين حوزهها را ساقط كردهاى آقا! فلانى اهل منبر است. فلانى خوب اهل منبر باشد، حضرت امير هم اهل منبر بود. اينها براى اين است كه اين حوزهها از اين معنوياتى كه دارند ساقط بشوند، ماديات هم كه ندارند، يك آبرويى هم كه در جامعه دارند كه دولتها از اين آبرويى كه اينها در جامعه دارند مىترسند، از من و جناب عالى كه نمىترسند، من و شما كه قدرتى نداريم. اگر از يك آخوندى، از يك مرجعى بترسند، نه از دعاى او مىترسند و نه از نفرين او مىترسند، كى آنها اعتقاد به دعا و نفرين دارند؟ آنها از ملتها مىترسند مىترسند كه اگر اهانتى به فلان بكنند، ملتها بر آنها چه بشود. اگر ما به جان هم بيفتيم و من آن را تكفير كنم، او من را تكفير كند، هر دومان ساقط بشويم. خوب در بين ملتها هم، ملت هم از دست ما مىرود، چنانچه رفته است حالا، يك مقدار كمىاش مانده، باقىاش از بين رفته. همهاش، وقتى كه انسان مىشنود از اشخاص هى اشكال بر اين است كه آخوندها اين جورند و اين جورند. در خصوص نجف يك زوايدى هست كه در ساير جاها نيست، اين از مختصات نجف است. حوزه، حوزه قديمى هزار ساله است. ديگر حوزهها، حوزههاى جديد هستند. حوزه در جوار حضرت امير واقع شده است. ديگران در جوار حضرت امير نيستند. خوب، ما بايد يك قدرى مطالعه كنيم در وضع زندگى اين مرد بزرگ. ما ادعا مىكنيم شيعه هستيم، چه شيعهاى؟! خوب آن زهد دارد، من كه ندارم، باز شيعهام؟! او تقوا دارد، ما نداريم، باز شيعه هستيم؟! او وضع زندگىاش چطور است، ما نداريم، باز هم شيعه هستيم.... آخر شيعه بايد يك مشايعتى از او كرده باشد، يك تبعيتى از او كرده باشد تا شيعه باشد من مىترسم كه وقتى رسيد به اينجايى كه موت آمد براى ما، ما از اين، از اين مذهب شيعه و از اين اسلام و از/ اين/ اينها اصل خارج بشويم و خداى نخواسته از اين دنيا برويم. اگر بنا باشد كه اعمال ما اين طور باشد كه وضع زندگى ما، وضع اعمال ما اين نحو باشد كه انسان ملاحظه مىكند، بترسيد از اينكه خداى نخواسته در آخر عمر وقتى كه چيز شد در يك روايتى هست كه وقتى كه نفس به اينجا رسيد يا نفس به اينجا رسيد (و اشاره به حلقوم كرد) عالم ديگر برايش توبه نيست براى اينكه در آيه شريفه فرموده است كه آنهايى كه عمل مىكنند به جهالتين، آنها برايشان توبه است. وقتى كه عالم حالا كه مهلت دارد، توبه مىتواند بكند، اما به شما سند دادند كه از اين مجلس مىتوانيد بيرون برويد؟ شايد صاعقه آمد. سندى ندادند كه، به شما سند دادند كه تا فردا زنده هستيد؟ شايد نبوديد. به ما سند دادهاند كه تا ده سال ديگر زنده هستيم؟ خوب، شايد نبوديم. اگر جوانها به فكر نباشند و به فكر نيفتند، ما به پيرى رسيدهايم و مصيبت را مىدانيم آقا من كه حالا آمدم به شما عرض مىكنم، نه اينكه خود من يك آدمى هستم، آدم شدن، مرحوم آقاى آشيخ مىگفت
صحيفه نور ج 22 صفحه 6
محال است، من عرض كردم كه سنم يك قدرى از شما زيادتر است و شما وقتى به سراغ منبر مىآييد اينجا، حرف من را گوش كنيد، از اين جهت به شما عرض مىكنم، تا جوان هستيد مىتوانيد يك كارى انجام بدهيد، ريشههاى فساد در قلب جوان ضعيف است. هر چه بزرگ شد، آن روايت را ملاحظه كرديد، من سابقا ديدم كه قلب انسان نقطه سفيد است بعد كه / چيز مىكند/ گناه مىكند نقطه سياهى پيدا مىشود كه هر چه گناه زياد بشود سياهىاش سياهتر مىشود. اين جوان قلبش لطيف است، ملكوتى است لكن وقتى كه وارد شد در اين جامعهها، وارد شد در اين چيزها كمكم خداى نخواسته اطلاعات پيدا مىكند، دائماً يك كارى مىكند، يك شب و روزى از او نمىگذرد الا اينكه يك كار- نعوذ بالله - خلافى مىكند. خوب، آن يك نقطه سودا در قلبش پيدا مىشود، نه در اين قلب، در آن قلبى كه نفسانى و روحانى است، كمكم اين نقطه سياه زياد مىشود. وقتى كه به پيرى رسيد و قلبش سياه شده است او نمىتواند به اين زودىها آن قلب را برگرداند به حال اول لكن شما جوانها مىتوانيد، قدرت داريد، قدرت جوانى داريد. از اين طرف قدرت جوانى داريد، از آن طرف اين امور در شما ضعيف است الان. هر چه سن شما اضافه بشود و هر قدمى كه برداريد و برداريم به - روى - به طرف آخرت، آن چيزهايى كه منافى است با سعادت انسان، زياد مىشود، قدرت هم كم مىشود. به سن پيرى كه رسيد نمىتواند ديگر، از او نمىآيد توبه. خوب، توبه يك امرى نيست كه انسان بالفظ اتوب الىالله كارش درست بشود. ندامت است، اين ندامت به اين زودىها نمىآيد براى اشخاصى كه پنجاه سال غيبت كرده، پنجاه سال فحش داده، او ديگر سقوط كرده در كفر و غيبت او نمىتواند، او تا آخر عمر مبتلاست. اما جوانها كه گاهى اتفاق مىافتد، و نگذاريد اتفاق بيفتد، اگر يك مجلسى ديديد كه غيبت مىكنند، در يك روايتى مثل اينكه هست كه حضرت مىفرمايد پاشو از اين مجلس، مىگويد نمىشود، گفت اگر به پدرت فحش مىداد پا نمىشدى كه جلو بگيرى؟ پا مىشدى ديگر. مثل اينكه همچو روايتى هست. نگذاريد غيبت بشود. «السامع احد المغتابين اين جور نيست كه او غيبت مىكند، منى هم كه گوش مىكنماحد المغتابين هستم. نگذاريد كه اين مفسدهها پيدا بشود، خودتان را نصيحت كنيد. آقا شما چند نفر جوانيد كه عمرتان را گذاشتيد روى اين كار، در صورتى كه اين كار براى شما يك منابع سرشارى ندارد، جوانىتان را داريد تلف مىكنيد، اگر چنانچه اين جوانى را در راه خدا بدهيد و در راه خدا تلف بكنيد تلف نشده، براى شما باقى است. اگر چنانچه خداى نخواسته شما هم مثل ساير اهل دنيا باشيد، جوانى از دستتان برود، آنها دنيا را دارند، شما جوانى را داديد دنيا را هم نداريد، خسرالدنيا و الاخره . خوب، اينها دنيا را لااقل دارند. اگر بنا شد كه حب دنيا و حب نفس در ما همچو غلبه كند كه نگذارد حقايق را ببينيم، نگذارد واقعيات را ملاحظه كنيم، سر راه هدايت ما بشود، كمكم زياد بشود اين معنا تا آنجايى كه گفته مىشود كه شيطان ايمان را مىخواهد، همه وسايل براى اين است كه ايمان را از انسان بگيرد، اين آخر امر ايمان را از دست ما بگيرد، كسى سند ندارد كه من ايمانم همين طور صاف، زيرا شايد مستودع باشد.
من بايد جديت كنم، شما بايد جديت كنيد، مهذب كنيد خودتان را، موظفيد علاوه بر تهذيب
صحيفه نور ج 22 صفحه 7
خودتان، رفقايتان را هم مهذب كنيد، اين جرم شما مثل جرم سايرين نيست. در روايت است.... اگر چنانچه عالم ارتكاب يك معصيتى بكند، اين جامعه را فاسد مىكند اذا فسد العالم فسد العالم . اين يك مطلب واضحى است كه هر مقدارى كه شعاع وجودى آن عالم است همان مقدار فاسد مىكند. الان عالمهايى پيدا مىشود كه در، فرض كنيد كه يك جايى، در تهران، در جاهاى ديگر پيدا مىشود كه همان جا كه هستند يك محله را به گند زدهاند. خوب گند اين آخوند در آنجا يك محله را برده، در جهنم هم گندش را همه مىشنوند، اذيت مىكند همه را. وظيفه نداريم؟! آقا! اين قرآن، اين قرآن كريم پيش ما امانت است، ما وظيفه نداريم حفظ اين قرآن كريم را بكنيم. حفظ اين احكام اسلام را ما وظيفه نداريم بكنيم؟! وظيفه ما همان است كه يك مطالب اصولى را بحث كنيم و تا آخر، بعد از پنجاه سال كه مطالب اصولى هم خيلى درست شده است وقتى كه اخلاقش را - عرض مىكنم كه - آدابش را، آداب دينىاش را اينها، اينها نيست اين طور. بايد از اول اين مطلب را شما در نظر داشته باشيد، شما جوانيد، مىتوانيد، از اول هر قدمى كه براى علم برمىداريد همان قدر يك قدم هم براى تقوا برداريد، براى تهذيب نفس برداريد، براى اينكه هواى نفس را كم كنيد برداريد.
اين دسته بندىها فسق است، حوزه را ضايع مىكند
براى چى شما نزاع با هم داريد؟ آخر چهتان است؟ چه دشمنىاى با هم داريد شما؟ هر كدام از يك بلدى هستيد، همهتان هم اهل علم هستيد و همهتان هم انشاء الله خوب هستيد. چرا بايد اين طور باشد كه بگويند كه آقايان اگر چنانچه يك صحبتى نشود، اگر چنانچه يك موعظهاى نشود، ممكن است يك انفجارى حاصل بشود، ممكن است كه/ به هم/ به جان هم بيفتند. آخر چرا، سر چى شما دعوا داريد؟ شما خيال مىكنيد دعواى شما، دعواى بين دو نفر پهلوان است؟ دعواى شما پيش خدا اعظم از همه معاصى است /براى اينكه يك/ از بسيارى معاصى است براى اينكه يك جامعه را شما به گند مىزنيد، يك نجف را شما ساقط مىكنيد در نظر مردم. نجف اگر ساقط شد ديانت اسلام ساقط است. شما بايد /با/ وقتى كه وارد اينجا مىشويد، وقتى اينجا هستيد و از اينجا مىخواهيد برويد در يك شهر ديگرى، بايد مردم آن شهر از علم شما، از اخلاق شما، از - عرض مىكنم كه - اعمال شما، از همه اينها بايد استفاده كنند و موعظه گيرند. شما خيال نكنيد تا آخر عمر بتوانيد با رياكارى كارتان را درست كنيد كه/ بيخود/ من همه كارها را مىكنم ولى مىروم آنجا با ريا. نمىتوانيد، بالاخره كشف مىشود فساد. خوب، فرض كنيد توانستيد، چند سال عمر مىكنيد؟ چند سال با ريا و با تزوير و با خدعه و با فحش به مردم زندگى مىكنيد؟ صد و بيست سال؟ و حال اينكه صد و بيست ساله در بين ما نيست. مگر در بين مردم هم خيلى، خيلى، خيلى كماند. حالا ما فرض مىكنيم صد و بيست سال، شما صد و بيست سال با خدعه و فريب توانستيد يك زندگى، چه زندگىاى؟ چه زندگىاى؟ يك زندگى طلبگى،
صحيفه نور ج 22 صفحه 8
يك زندگى مبتذل، ما فرض مىكنيم يك زندگى مثل هارون الرشيد، اينطور فرض مىكنيم كه يك زندگىاى شما بعد از صد و بيست سال عمر مىكنيد و يك زندگىاى پيدا مىكنيد مثل هارون الرشيد. صد و بيست سال در مقابل غيرمتناهى چه نسبتى دارد؟ بعدش غير متناهى معذبيد اگر چنانچه به ديانت اسلام اعتقاد داريد. اگر اعتقاد انسان باقى ماند و اين طور چيزها، خوب فشارها وارد مىكند، خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به بندگان خودش، عقل داده به اينها- عرض مىكنم كه - قوه اينكه بتواند خودشان را تهذيب كنند داده است، اكتفا به اين نكرده، انبيا فرستاده است، كتاب فرستاده است، اوليا فرستاده است، مهذبين فرستاده است. اگر اينها تاثير نكرد باز فشارهايى در دنيا به آنها وارد مىكند. اينها عناياتى است كه از طرف حق تعالى است كه فشار بر آنها وارد مىكند، يوغ و خناق بر آنها وارد مىكند، حبسشان مىبرد و - عرض مىكنم كه - جلويشان را در امور مىگيرند، عمامهشان را بر مىدارند، هزار اهانتها مىكنند اينها همه عناياتى است كه خدا بر شماها دارد و ما خودمان نمىفهميم كه اينها عنايت است. اگر چنانچه با اين هم آدم نشد، در مرضها فشارها بر او وارد مىشود، اگر در آنجا هم نشد، عندالنزع فشار زياد بر او وارد مىشود، اگر آن هم نشد آن مهالك و آن عقباتى كه در كار هست، در آن عقبات، در برازخ و در آن عقبات بر او چيز واقع مىشود، اگر نشد در قيامت بر او يك فشارهايى وارد مىشود، براى اينكه جهنم نرود. لكن اگر نشد، چطور؟ اخرالدواء الكى خدا نكند به او برسد. در روايتى هست كه يلبثون فيه احقابا اين مال اشخاصى است كه اهل - عرض مىكنم كه - هدايت هستند يعنى اشخاصى هستند كه ديانتشان محفوظ است، براى من و جنابعالى، آنوقت هر حقباش چند هزار سال. آقا شما الان يك سنگ گرمى را نمىتوانيد دستتان بگيريد، آتش است، بترسيد از آتش، اين آتشها را از حوزهها بيرون كنيد، از قلبهايتان اين اختلافات را بيرون بكنيد، مهذب كنيد خودتان را. شما مىخواهيد وارد بشويد در يك جامعهاى، تهذيب كنيد آنها را. از شما كه تهذيب بر نمىآيد، كسى كه خودش را نتواند اداره كند ديگران را مىتواند؟ اين دستهبندىها غلط است، اين دستهبندىها فسق است، حوزهها را ضايع مىكند اين كارها، دست برداريد از اين لوطىگرىها.
من همهاش، خيلى خوف از اين مطلب دارم كه يك اشخاصى در بين اين جمعيتها پيدا مىشود، پيدا شده باشد، ممكن هم هست كه توى اينجا، توى مدرسهها نباشد، توى مدرسهها ممكن است اصل نباشد و همه اشخاص مهذب و خوب باشند لكن او به وسائط، وسائط به واسطه، واسطه به واسطه برسد به آنكه تكليف شرعى درست كنند. تكليف شرعى من اين است كه بايد /از/ چه بكنم، تكليف شرعى او هم اين است كه بايد چه بكند. با اين تكليف شرعى يك فسادى در حوزه نجف ايجاد بكنند. آنها از آدم مىترسند، مىخواهند اين آدمها ساقط بشوند. آنها مىخواهند آدمها را ساقط كنند، آن دستها بيايد حوزهها را اين طور كند كه اگر يك جوانى كه براى آتيه اسلام مفيد هست يا اشخاصى
صحيفه نور ج 22 صفحه 9
براى آتيه اسلام مفيد هستند، اينها ساقط بشوند در جمعيت كه نتوانند ديگر فايده بدهند به اسلام و مسلمين. شما بايد فايده بدهيد به اسلام و الا يك موجود بىفايدهاى كه در اينجا باشد و نه درس بخواند، نه درس بدهد، نه هيچ، اين چه اثرى دارد؟ اينها اگر چنانچه تحصيل كردهاند، چه كردهاند آنهايى كه در اينجا هيچ كارى ندارند، خوب، بروند مشغول كار بشوند، مشغول تهذيب مردم بشوند. شما جوانها بايد خودتان را مهيا كنيد براى آتيه، آتيه شما بدتر از آتيه ماست، ما آتيهمان تمام شد ديگر، من چند سال ديگر هستم؟ من هفتاد سالم است، از ما تمام شد، ما اين نفسهاى آخر هستيم چند روز ديگر مىگذرد و تمام مىشود. شما براى آتيه اسلام بايد به درد بخوريد، آتيه شما يك آتيه بدى است. بايد مجهز بشويد، دستهاى دشمنهاى كثير براى شما هست از هر طبقه، مجهز بشويد، تهذيب كنيد خودتان را آقا، اخلاقتان را تهذيب كنيد، حب دنيا را از دلتان بيرون كنيد، اين دنياى ناداشته. آنها حب دنيا دارند، دنيايش را هم دارند، من و شما حبش را داريم، آن مفسدهاش را داريم، آن مصلحتش را نداريم، خودش را نداريم، حبش را داريم. «حب الدنيا راس كل خطيئه» ماذئبان ضاريان... غنم هذا من الاوله و هذا من الاخره ظاهرا از حب نفس است، از حب دنياست يك همچو چيزهايى. آن، حالا اگر با اين تعبير هم نباشد، واقع مطلب همين است. دين اسلام، دين ما را از بين مىبرد اين حب نفس، اين حب جاه، اين حب مسند اينها دين را از بين مىبرد، يك قدرى فكر كنيد كه اين حب را از دلتان بيرون بكنيد. چيزى نيست. آخر اين صحيح نيست كه اينها حب دنيا داشته باشند آن هم اين دنيا.
من تكليفم اين بود كه امروز به آقايان اين مطالب را عرض بكنم و آن مقدارى كه از قبل من است ابلاغ بكنم به آقايان كه آقايان خيلى توجه داشته باشند اين نحوه كارها كه انجام مىگيرد يا بنا دارند انجام بدهند يا امثال ذلك، اينها به ضرر آبروى خودشان تنها تمام نمىشود، به ضرر ابروى يك جامعه تمام مىشود، به ضرر آبروى ملت تمام مىشود، به اسلام تمام مىشود، و شما خيلى مسئوليد در اين باب اگر چنانچه جلوى مفاسد را نگيريد. دست برداريد از اين طور اختلافات جزيى و امثال اين اختلافات جزيى كه خيلى مبتذل است، مبتذل، خودمان اين را نمىفهميم چقدر مبتذليم. ما يك اشخاصى هستيم كه دنيا را راس خودمان كرديم حب نفس ما...
menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 12
پاسخ به نامه يكى از افاضل حوزه علميه قم
بسم الله الرحمن الرحيم
به عرض عالى مىرساند: مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج محترم بود، موجب تشكر گرديد. سلامت و توفيق جناب عالى را خواستار است. حالت اين جانب بحمدالله بد نيست، لكن براى حوزه علميه قم نگران هستم. خوف آن است كه اگر غيبت اين جانب طولانى شود، آقايان فضلا تزلزلى پيدا كنند. از خداوند اصلاح امور را خواستارم. جناب عالى به حضرات افاضل ايدهم الله تعالى تذكر دهيد كه اين جانب كمال ميل دارم كه بين آنها باشم و در شادى و غم آنها شريك باشم. فضلا و اعلام قم كه حقاً وفادارى خود را اثبات فرمودند، مايه اميد اين جانب مىباشند و چشم من به وجود آنها روشن است. در اول وقت رفع منع، به خواست خداوند تعالى خود را در بين آنها خواهم ديد.
مطلب ديگر كه لازم است جناب عالى به هر وسيله كه صلاح مىدانيد ابلاغ فرماييد در قم و تهران و جاهاى ديگر، قضيه عدم وصول تلگرافات است از ايران. روز اول و دوم ورود، مقدارى تلگراف واصل شد، الا نادرى كه يا آدرس مجهول بود يا امضا معلوم نبود، پس از آن ناگهان نامه و تلگراف قطع شد و معلوم شد جلوگيرى شده است، از بعضى شهرستانها هم خبر منع رسيد. ممكن است منظور آنها اين باشد كه ايجاد نگرانى نمايند. جناب عالى و ساير موالى محترم، اين نكته را تذكر دهيد و ابلاغ فرماييد كه تلگرافات اگر نرسيد به اين سبب بوده.
مطالبى كه مرقوم شده بود، ملاحظه شد. از خداوند تعالى توفيق اعتصام در امور را خواهانم. از جناب عالى و ساير آقايان ملتمس دعاى خير براى حسن عاقبت هستم. صورت تلگرافى كه فرستاده بوديد ملاحظه شد، لكن اصلش نرسيده. از آقايان مدرسين و فضلا متشكرم و توفيق و تاييد همه را از خداوند تعالى خواستارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 11
پاسخ به نامه يكى از دانشجويان خارج از كشور
اخيراً در ايران شايع كرده بودند كه اينجانب اجازه ندادم نماينده دانشجويان مقيم اروپا را كه براى ملاقات من آمده بودند، ملاقات حاصل شود. و نيز جمعى كه به نمايندگى از مسلمين مقيم اروپا آمدهاند، بدون ملاقات برگشتهاند و از اين قبيل مطالب، با آنكه مطلب، خلاف واقع بوده است و ممكن است اين نحو شايعات از دستگاه باشد براى نگران نمودن جوانان دانشگاهى و ايجاد شكاف بين اينجانب و آنها، خوب است رفع اين سوء تفاهم را خود آقايان دانشجويان مقيم اروپا بنمايند، چون دستگاه از اين نحو امور استفاده مىكند.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 14
پاسخ به نامه شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى
بسمه تعالى
به عرض مىرساند: مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج محترم بود، موجب تشكر گرديد. شرحى راجع به اوضاع اظهار نگرانى نموده بوديد، با آنكه حق با شما است لكن اگر انسان در اين اوضاع و احوال قيام به وظيفه كند و موفق به خدمت شود نگرانى ندارد. نگرانى آنجاست كه به خدمت قيام نكند و از وظيفه - خداى نخواسته - شانه خالى كند.
اميد است ان شاءالله خداوند تعالى به امثال جناب عالى توفيق عنايت فرمايد كه در مقابل همه ناراحتىها و ناگوارىها محكم بايستيد و از پيش آمدها هر چه باشد مايوس نشويد. خداوند تعالى با شما است و با عمل به وظيفه تاييد خواهد فرمود و بر فرض شكست صورى، فتح نهايى با اهل تقوا و عامل به وظيفه است. اين ارعاد و ابراق و فتح باب ظلم حاكى از ضعف است (وانما يحتاج الى الظلم الضعيف) . جناب عالى در امور جاريه نگران نباشيد و ضعف به خودتان راه ندهيد، انشاءالله اين امور موقتى است وامد آن سر خواهد آمد.
اما راجع به مسائلى كه مرقوم شده بود، راجع به رايو در صورتى كه به هيچوجه استفاده محرم از آن نشود، خريد و فروشش جايز است و اما استفادههاى محلله مانع ندارد. راجع به ريش به همان احتياط باقى هستم. راجع به دولت، مالك مىدانم. و اگر مطالبى از اين جانب مسموع شد بىمراجعه به خود من قبول نفرماييد چون اخيراً گويا افتراهايى بسته مىشود و اين آخرين دشمنى است. از جناب عالى رجاى دعاى خير دارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 17
پاسخ به نامه آقاى ابوجهاد
بسم الله الرحمن الرحيم
برادر محترم جناب آقاى ابوجهاد عضو كميته مركزى الفتح و عضو شوراى فرماندهى كل نيروهاى عاصفه ايدهالله تعالى
مرقوم شريف واصل، از اظهار همدردى با ملت مظلوم ايران و احساس مسووليت اسلامى در شركت با خواستههاى مشروع آنان كمال تشكر حاصل، از خداوند تعالى توفيق جناب عالى و ساير برادران اسلامى فلسطين را كه در راه احقاق حق قيام نمودهاند خواستارم.
من اميدوارم كه نهضت اسلامى ايران كه با ابعاد گستردهاش بىسابقه در طول تاريخ است، در كنار برادران مسلمان فلسطين به آرمانهاى انسانى و اسلامى خود برسند و بيرق ظلم و جنايت را براى هميشه سرنگون و پرچم با عظمت اسلام را در اهتزاز در آورند و همزمان با آن برادران ما دست جنايتكار اسرائيل و جرثومه فساد را قطع و پرچم پيروزى را برفراز مسجد اقصى برقرار نمايند.
اين جانب در طول مبارزات با شاه جانى اسرائيل را محكوم و يكى از مواد مخالفت با شاه را كمك به اسرائيل دشمن اسلام و انسانيت قرار دادم. ملت بزرگ ايران كه در طول تاريخ از نظام منحط شاهنشاهى رنج برده و در پنجاه و چند سال سلطنت غير قانونى سلسله پهلوى در زير چكمه دژخيمان آن خرد شده و تمام مخازن و ثروت كشورش به دست جنايتكار شاه به باد فنا رفته و با طرحهاى خائنانه نفتخواران مفتخوار هر چه بيشتر به عقب رانده شده است، اكنون به خواست خداوند متعال به پاخاسته، و در طول و عرض مملكت با يك اراده مصمم، نابودى نظام شاهنشاهى را خواستار و حكومت جمهورى اسلامى را به جاى آن خواهانند و خواست آنان كه آزادى و استقلال و برقرارى حكومت عدل است، امرى است كه سرلوحه حقوق بشر و مورد تاييد جوامع انسانى است و بالاتر آنكه موافق رضاى خداى بزرگ است، اميد پيروزى نهايى در آن زياد است. و بر انسانهايى كه به فطرت اصلى خود باقى هستند كمك به آنان طبيعى است.
من از اينكه نهضت انقلابى آزاديبخش الفتح امكانات خود را در اختيار ما قرار داده و در نجات ملت مسلمان ما از دست تبهكار غارتگران بينالمللى و وابستگان آنان كوشا است، تشكر مىكنم و دست آنان را برادرانه مىفشارم. من به حكم اخوت اسلامى از آنان به طور جد مىخواهم كه از كمك به فرقههاى وابسته به چپ و راست كه عامل بدبختىهاى مستضعفين مىباشند، خوددارى كنند و از
صحيفه نور ج 22 صفحه 18
كمكهاى تبليغاتى و غير آن به برادران مسلم خود مضايقه ننمايند. ما در صورت دست يافتن به قدرت از نهضت مقدس شما پشتيبانى مىكنيم و اكنون نيز نفت را كه مايه حيات اسرائيل غاصب است و شاه با دست خيانتكار خود براى ادامه جنگ با مسلمين به روى آنها گشود، قطع نموديم. ما در صورت تشكيل جمهورى اسلامى از يهوديان ايرانى كه به فلسطين هجرت كرده و در شرايط تبعيض بسيار ناگوارى تحت استثمار يهوديان اروپايى و امريكايى به سر مىبرند دعوت خواهيم كرد كه به وطن خود برگردند و آزادنه و محترمانه به زندگى خود ادامه دهند و از تعدياتى كه در زمان حكومتهاى جور بر آنان شده مصون خواهند بود.
من از مردم مسلمان و شيعيان جنوب لبنان كه در راه استقلال و آزادى كشور خود و در دفاع از ملت مظلوم فلسطين كوشش مىكنند و با تظاهرات خود در روز تاسوعا همبستگى خود را با ملت مسلمان و ستمديده ايران اعلام نمودند، تشكر مىكنم و اميدوارم با اراده مصمم خود به مبارزه عليه اسرائيل، دشمن اسلام و مسلمين ادامه داده همگام با نهضت اصيل و اسلامى برادران مسلمان خود در ايران و فلسطين همه غاصبين و استعمارگران را از كشور خود رانده و به خرابكارى و قتل و غارت آنان خاتمه دهند. عظمت اسلام و مسلمين را از خداوند تعالى خواستار و قطع ايادى اجانب را اميدوارم. درود من بر شما سرباز اسلام. توفيق و تاييد شما را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 19
پاسخ به نامه پر احساس كودك يازده سالهاى كه پس اندازش را به جبهههاى جمگ تحميلى هديه كرده است
بسمه تعالى
فرزندم عزيزم ! وجهى را كه فرستاده بوديد براى جبههها واصل شد. خيلى از روحيه شما عزيز خوشحال شدم ولى من خواهش مىكنم اين وجه را خودتان صرف كنيد. من به جاى شما خدمت به جبهه انشاءالله مىكنم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 20
تلگراف به شاه
بسم الله الرحمن الرحيم
حضور مبارك اعليحضرت همايونى
تلگراف مبنى بر آنكه اعليحضرت بيش از هر كس در حفظ شعاير مذهبى كوشا هستند و تلگراف اين جانب را براى دولت ارسال داشتند و توفيق اين جانب را در ترويج مقررات اسلامى و هدايت عوام خواستار شدند، موجب تشكر گرديد. البته ملت مسلمان ايران از اعليحضرت همين انتظار را دارند. فرموده اعليحضرت موافق است با آنچه از پيغمبر اسلام - صلى الله عليه وآله به ما رسيده (اذا ظهرت البدع فى امتى فليظهر العالم علمه فمن لم يفعل فعليه لعنهالله) البته شغل روحانى، ارشاد و هدايت ملت است. معالاسف با آنكه به آقاى اسدالله علم در اين بدعتى كه مىخواهد در اسلام بگذارد تنبه دادم و مفاسدش را گوشزد كردم، ايشان نه به امر خداوند قاهر گردن نهادند و نه به قانون اساسى و قانون مجلس اعتنا نمودند و نه امر ملوكانه را اطاعت كردند و نه به نصيحت علماى اسلام توجه نمودند و نه به خواست ملت مسلمان كه طومارها و تلگرافات و مكاتيب بسيار آنها از اقطار كشور نزد اين جانب و علماى اعلام قم و تهران موجود است وقعى گذاشتند و نه به اجتماعات انبوه قم و تهران و ساير شهرستانها و ارشاد مفيد خطباى اسلام احترامى قائل شدند.
آقاى علم از نشر افكار عمومى در مطبوعات و انعكاس تلگرافات مسلمين و اظهار تظلم آنها به اعليحضرت و علماى ملت جلوگيرى كرده و مىكند و بر خلاف قانون اساسى مطبوعات كشور را مختنق كرده و به وسيله مامورين در اطراف مملكت، ملت مسلمان را كه مىخواهند عرض حال خود را به اعليحضرت و علماى ملت برسانند، ارعاب و تهديد مىكند. آقاى علم تخلف خود را از قانون اسلام و قانون اساسى اعلام و بر ملا نموده. آقاى اسدالله علم گمان كرده با تبديل كردن قسم به قرآن مجيد، را به كتاب آسمانى ممكن است قرآن كريم را از رسميت انداخت و (اوستا) و (انجيل) و بعض كتب ضاله را قرين آن يا به جاى آن قرار داد. اين شخص تخلف از قانون اساسى را به بهانه الزامات بينالمللى شعار خود دانسته با آنكه الزامات بينالمللى مربوط به مذهب و قانون اساسى نيست. تشبث به الزامات بينالمللى براى سركوبى قرآن كريم و اسلام و قانون اساسى و ملت جرم بزرگ و ذنب لايغفر است.
اين جانب به حكم خيرخواهى براى ملت اسلام، اعليحضرت را متوجه مىكنم به اينكه اطمينان
صحيفه نور ج 22 صفحه 21
نفرماييد به عناصرى كه با چاپلوسى و اظهار چاكرى و خانهزادى مىخواهند تمام كارهاى خلاف دين و قانون را كرده و به اعليحضرت نسبت دهند و قانون اساسى را كه ضامن اساسى مليت و سلطنت است، با تصويبنامههاى خائنانه و غلط از اعتبار بيندازند تا نقشههاى شوم دشمنان اسلام و ملت را عملى كنند.انتظار ملت مسلمان آن است كه با امر اكيد آقاى علم را ملزم فرماييد از قانون اسلام و قانون اساسى تبعيت كند و از جسارتى كه به ساحت مقدس قرآن كريم نموده استغفار نمايد و الا ناگزيرم در نامه سرگشاده به اعليحضرت مطالب ديگرى را تذكر دهم. از خداوند تعالى استقلال ممالك اسلامى و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مسألت مىنمايم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 23
تاريخ: 27/2/1340
حكم انتصاب ثقه الاسلام آقاى صادق احسانبخش در مورد انجام امور حسبيه و شرعيه
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين والصلوه والسلام على محمد و آله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين.
و بعد جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام، الخطيب المحترم آقاى آقا شيخ صادق احسان بخش - دامت افاضاته و كثرالله امثاله - كه مدتى عمر شريف خود را مصروف در تحصيل فضل و كمال نمودند و اكنون نيز از مروجين محترم و افاضل معظم هستند، از طرف حقير مجازند در تصدى امور حسبيه و شرعيه كه تصدى آن در عصر غيبت ولى امر و ناموس دهر (عجل الله فرجه الشريف و جعلنا الله فداه) از مختصات فقيه جامع الشرايط است، پس از براى ايشان است تصدى امور مذكوره با رعايت احتياط. و نيز جناب ايشان مجازند در اخذ سهمين مباركين و ايصال سهم سادات را به محل مقرر آن و صرف سهم مبارك امام عليه السلام را در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد در صورت احتياج و صرف يك ثلث از بقيه را در ترويج ديانت مقدسه اسلام و علو كلمه حق و ايصال دو ثلث ديگر را نزد حقير براى صرف در حوزه علميه.
و اوصيه ايده الله تعالى: (بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التمسك بعروه الاحتياط و ارجو من جنابه ان لاينسانى من صالح دعواته) .
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 25
تاريخ: 15/3/1340
فرمان به ثقه الاسلام آقاى صادق خلخالى
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين والصلوه والسلام على محمد وآله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين.
و بعد جناب مستطاب قدوه الاعلام و ملاذالانام و ثقهالاسلام آقاى آقا شيخ صادق خلخالى - دامت افاضاته و كثرالله تعالى امثاله - كه مدتها عمر شريف را در تحصيل علوم شرعيه و فضايل نفسانيه صرف نمودهاند و بحمدالله به كمال علم و فضل نايل گرديدهاند، از قبل حقير مجازند در تصدى امور حسبيه و شرعيه كه تصدى آن در عصر غيبت ولى امر - عجل الله فرجه الشريف - از مختصات فقيه جامع الشرايط است: (فله التصدى لما ذكر مع مراعات الاحتياط) و نيز جناب ايشان مجازند در اخذ سهم مبارك امام - عليه السلام - و صرف در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد و صرف ثلث از بقيه را در ترويج ديانت مقدسه و ايصال دو ثلث ديگر را نزد حقير براى صرف در حوزه مباركه علميه. واوصيه ايده الله تعالى: (بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التجنب عن الهوى والتمسك بعروه الاحتياط فى الدين و الدنيا و ارجو منه ان لاينسانى من صالح دعواته والسلام عليه و على اخواننا المومنين و رحمه الله و بركاته) .
روح الله الموسوى خمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 26
تاريخ: 1341
پاسخ به مصاحبه علم نخست وزير رژيم پهلوى
بسم الله الرحمن الرحيم
به نظر اينجانب مصاحبه آقاى نخست وزير به هيچ وجه ارزش قانونى نداشت و نظر اينجانب را تامين ننمود زيرا چيزى كه در هيات دولت به صورت تصويبنامه در آمد، مصاحبه و درج در مطبوعات تاثيرى در آن ندارد و آن تصويبنامه بر فرض قانونى بودنش به قوت خود باقى است و اما نكاتى كه در تلگراف آقاى نخست وزير به آقايان علماء اعلام قم بود خيلى جالب است:
1 - راجع به حلف به كتاب آسمانى مىنويسد مراد قرآن مجيد است، البته ما اين تفسير را از شخص ايشان براى تبرئه خودشان از هتك به قرآن كريم، به حكم اسلام پذيرفتيم لكن تفسير ايشان از تصويبنامه به هيچ وجه ارزش قانونى ندارد و تصويب كتاب آسمانى به اطلاق خود كه شامل ساير كتب منحرفه و ضاله است، در نظر آنها به قوت خود باقى است و نقش آقاى نخست وزير اغفال مردم است و همان خطر كه براى قرآن مجيد پيش آمده است به واسطه اين تصويبنامه مخالف شرع و قانون، به دست خيانتكاران به دين و مملكت به قوت خود باقى است و هيچ مسلمانى نمىتواند قرآن مجيد را در معرض خطر ببيند و سهل انگارى كند.
2 - آنچه ايشان نوشتهاند كه در مجلس اقليتهاى مذهبى به كتاب خودشان قسم ياد مىكردند، اشتباه است و هيچ گاه كتاب منسوب به زردشت و ساير كتب منحرفه را در مجلس نمىآوردند، صورت قسمنامه نيز شاهد است كه تمام وكلا به يك نحو قسم ياد مىكردند.
3 - به اينكه نوشتهاند در مملكت اسلام انتخاب كننده و انتخاب شونده مسلمان است، ربطى به مفاد تصويبنامه ندارد و وعده اصلاح، الزامآور نيست و به هيچ وجه ارزش قانونى ندارد و ما را قانع نمىكند و اگر فرضا آقاى علم بنويسد اين سه امر كه در تصويبنامه مذكور است لغو است، باز ارزش قانونى ندارد زيرا چيزى كه در هيات وزيران تصويب شد، به الغاى آقاى نخست وزير لغو نمىشود و به قوت خود باقى است، بنابراين خطر بزرگى كه براى اسلام و استقلال و كيان مملكت به واسطه اين تصويبنامه كه شايد به دست جاسوسان يهود و صهيونيستها تهيه شده براى نابودى استقلال و بهم زدن اقتصاد مملكت، به قوت خود به نظر دولت آقاى علم باقى است و دولت خود را ذيحق مىداند كه به آن عمل كند، هر چند مخالف قانون شرع يا قانون اساسى باشد يا برخلاف احساسات دينى و ملى بيست ميليون جمعيت ايران يا تمام مسلمين باشد زيرا تا در هيات وزيران تجديد نظر به عمل نيايد و
صحيفه نور ج 22 صفحه 27
اصلاح نشود، به قوت خود باقى است و اينجانب در تعجب هستم كه چرا آقايان وزرا زير بار اين مسووليت بزرگ قانونى مىروند و اقدام به تجديد نظر نمىكنند و نمىخواهند خود را در نزد ملتهاى بزرگ، متمدن و ملت خود را سربلند كنند. خضوع در مقابل مذهب و قانون، تجديد نظر در تصويبنامهها و تسليم مذهب و قانون شدن، علامت شهادت و تمدن است و موافق نزاكت بينالمللى است و سرپيچى از قانون و سرسختى در مقابل خواست ملت، از عادات قرون وسطى و خلاف نزاكت است. و خوب است وزراى يك مملكت كهنسال حاضر نشوند چنين معرفى شوند و عقب افتادگى و عدم رشد يك ملت بزرگ را ثابت كنند. با اعمال خلاف مذهب و قوانين، منع شديد مطبوعات در تمام كشور، جلوگيرى از انعكاس اين نهضت بزرگ ملى و قانونى بىسابقه يا كم سابقه، كه يك ملت براى دفاع از مذهب و قانون اساسى قيام نموده و در تمام كشور هماهنگ شدهاند، براى يك دولت مدعى تمدن، ننگ است، و ما احساس خجلت و سرشكستگى مىكنيم در ميان خبرگزارىها و سفارتخانههاى خارجى، و ما ملت ايران را از اين گونه اعمال قرون وسطائى تبرئه مىكنيم و تمام گناه را از معدودى تطميع شده يا تهديد شده مىدانيم. اشخاص شريف به مذهب مقدس خود و به قانون اساسى احترام مىگذارند و از كارهائى كه براى ملت و استقلال مملكت خطر دارد، اجتناب مىكنند.
اينجانب حسب وظيفه شرعيه به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مىكنم، قرآن كريم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملكت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهيونيستهاست كه در ايران به حزب بهائى ظاهر شدند و مدتى نخواهد گذشت كه با اين سكوت مرگبار مسلمين، تمام اقتصاد اين مملكت را با تاييد عمال خود قبضه مىكنند و ملت مسلمان را از هستى در تمام شوون ساقط مىكنند. تلويزيون ايران پايگاه جاسوسى يهود است و دولتها ناظر آن هستند و از آن تاييد مىكنند. ملت مسلمان تا رفع اين خطرها نشود، سكوت نمىكند و اگر كسى سكوت كند در پيشگاه خداوند قاهر، مسوول و در اين عالم محكوم به زوال است.
4 - آنچه آقاى نخست وزير راجع به انتخاب زنها تلگراف نمودهاند، محل تعجب است، مىگويند اين انتخاب، مشابهت انتخاب شهردارىهاست كه دخالت زنها در آن تصويب شد و اعتراض نشد، اولا انجمنهاى ايالتى و ولايتى قانون مستقل دارد و زنها در آن قانون مستثنى هستند، آقاى نخست وزير قانون مجلس را نسبت به خود انجمنهاى ايالتى و ولايتى ناديده گرفته و به مشابه آن تشبث كردهاند و خوب است خود ايشان اين را هر تفسير كنند و ثانياً به طورى كه مطلعين مىگويند، قانون شهردارىها از مجلس نگذشته و در بعض كميسيونهاى مجلس وارد شده و فرضاً كه گذشته باشد ربطى به انجمنهاى ايالتى ندارد و ثالثاً اگر چيزى از مجلس گذشت و مخالف قانون اساسى بود، ارزش قانونى ندارد و اين امر از هر مجلسى بگذرد مطرود و وكلاى آن قابل تعقيب هستند.
5 - نوشتهاند كه اين موضوع عرفى است، اگر منظور آن است كه مربوط به حكم شرع نيست، بسيار عجب است زيرا تمام موضوعات عرفيه در شرع حكم دارد و اين آقايان از قوانين اسلام اطلاع ندارند و از حقوق اسلامى بىخبرند، حكم اين موضوع عرفى را از علماء اسلام بايد پرسيد.
صحيفه نور ج 22 صفحه 28
6 - آنچه اخيراً نوشتهاند كه اگر حرام مىدانيد بايد به مجلس رجوع كنيد، البته در موقعش به مجلس تذكر خواهند داد لكن بايد به آقاى نخست وزير بگويم هيچ مجلسى و هيچ مقامى نمىتواند برخلاف شرع اسلام و مذهب جعفرى، تصويبى كند يا قانونى بگذراند، رجوع نمائيد به اصل دوم متمم قانون اساسى. بحمدالله ملت مسلمان و علماى اسلام زنده و پاينده هستند و هر دست خيانتكارى كه به اساس اسلام و نواميس مسلمين دراز شود قطع مىكنند. والله غالب على امره
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 29
تاريخ: 17/7/1341
تگراف به شاه
بسم الله الرحمن الرحيم
حضور مبارك اعليحضرت همايونى
پس از اهداى تحيت و دعا، به طورى كه در روزنامهها منتشر است، دولت در انجمنهاى ايالتى و ولايتى، اسلام را در راى دهندگان و منتخبين شرط نكرده و به زنها حق راى داده است و اين امر موجب نگرانى علماى اعلام و ساير طبقات مسلمين است. بر خاطر همايونى مكشوف است كه صلاح مملكت در حفظ احكام دين مبين اسلام و آرامش قلوب است. مستدعى است امر فرماييد مطالبى را كه مخالف ديانت مقدسه و مذهب رسمى مملكت است از برنامههاى دولتى و حزبى حذف نمايند تا موجب دعاگويى ملت مسلمان شود.
الداعى روح الله الموسوى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:09 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 30
تاريخ: 28/7/1341
تلگراف به اسدالله علم
بسم الله الرحمن الرحيم
تهران - جناب آقاى اسدالله علم نخست وزير ايران!
در تعطيل طولانى مجلسين ديده مىشود كه دولت اقداماتى را در نظر دارد كه مخالف شرع اقدس و مباين صريح قانون اساسى است، مطمئن باشيد تخلف از قوانين اسلام و قانون اساسى و قوانين موضوعه مجلس شورا براى شخص جناب عالى و دولت ايجاد مسووليت شديد در پيشگاه مقدس خداوند قادر قاهر و نزد ملت مسلمان و قانون خواهد كرد. ورود زنها به مجلسين و انجمنهاى ايالتى و ولايتى و شهردارى مخالف قوانين محكم اسلام كه تشخيص آن به نص قانون اساسى، محول به علماى اعلام و مراجع فتواست و براى ديگران حق دخالت نيست و فقهاى اسلام و مراجع مسلمين به حرمت آن فتوا داده و مىدهند، در اين صورت حق راى دادن به زنها و انتخاب آنها در همه مراحل، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسى است و نيز قانون مجلس شورا مصوب و موشح ربيع الثانى 1325 قمرى حق انتخاب شدن و انتخاب كردن را در انجمنهاى ايالتى و ولايتى و شهردارى از زنها سلب كرده است، مراجعه كنيد به مواد هفت و نه قانون انجمنهاى ايالتى و ولايتى و پانزده و هفده قانون انجمن بلديه (شهردارى)، در اين صورت چنين حقى به آنها دادن، تخلف از قانون است و نيز الغاى شرط اسلام در انتخاب كننده و انتخاب شونده كه در قانون مذكور قيد كرده و تبديل قسم به قرآن مجيد را به كتاب آسمانى، تخلف از قانون مذكور است و خطرهاى بزرگى براى اسلام و استقلال مملكت دارد كه يا غفلتاً يا خداى نخواسته عمداً اقدام به اين امر شده است. اكنون كه اعليحضرت در خواست علماى اعلام را به دولت ارجاع فرمودهاند و مسووليت به دولت شما متوجه است، انتظار ميرود به تبعيت از قوانين محكم اسلام و قوانين مملكتى، اصلاح اين امر را به اسرع وقت نماييد و مراقبت كنيد كه نظاير آن تكرار نشود و اگر ابهامى در نظر جناب عالى است، مشرف به آستانه قم شويد تا هر گونه ابهامى حضوراً رفع شود و مطالبى كه به صلاح مملكت است و نوشتنى نيست تذكر داده شود.
در خاتمه يادآور مىشود كه علماى اعلام ايران و اعتاب مقدسه و ساير مسلمين در امور مخالفه با شرع مطاع ساكت نخواهند ماند و به حول و قوه خداوند تعالى امور مخالفه با اسلام رسميت نخواهد پيدا كرد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:09 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 32
تاريخ: 13/8/1343
نامه به شهيد حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد مصطفى خمينى
نور چشم محترم آقا مصطفى ايده الله تعالى و وفقه لمرضاته
بحمدالله تعالى وله الشكر كه قبل از ظهر روز چهارشنبه وارد آنكارا تركيه شدم به سلامت، هواى اين جا بهتر از قم است، شماها از جهت من نگران نباشيد، حالم خوب است و نگرانى بحمدالله نيست، خداوند ان شاءالله خير مقدر فرمايد. آنچه لازم است تذكر دهم علاوه بر آن كه به جميع خويشاوندان و بستگان پس از ابلاغ سلام، سفارش كنيد به صبر جميل و عدم فزع، به هيچ وجه تشبث نكنيد. خداوند تعالى آنچه مقدر فرموده واقع خواهد شد. آنچه لازم است به شما تذكر دهم آن است كه اگر رضاى خداوند تعالى و رضاى مرا مىخواهيد با مادر و خواهران و برادر و بستگان مطلقاً حسن رفتار نماييد. همه محتاج به حسن سلوك شما هستند. تقاضا مىكنم به همه خوش رفتارى نماييد. وقت حركت گفته شد كه اگر ميل داريد، خانواده بيايند مانع ندارد، اين جا هم تكرار شد، لكن با كمال ميلى كه به ملاقات همه دارم راضى نيستم بيايند و بياييد زيرا به شماها و ايشان بد مىگذرد در محل غربت. براى من وسايل راحت فراهم خواهد شد ان شاءالله تعالى. لازم است چيزهايى را كه مىنويسم بدهيد بياورند، بنا است از شما بيايند بگيرند و بياورند. آنچه يادم است مىنويسم و اگر چيزى را فراموش كردم شما بفرستيد، كتاب مفاتيح ، صحيفه سجاديه، مكاسب و حواشى ، لباس از عبا و پيراهن و غيره. (قيچى ناخنگير، قيچى اصلاح) (لازم نيست) مهر و جانماز، انگشترها اين جا است. حوله هم بفرستيد. براى اين ماه وجه پيش آقاى... است بگيريد شهريه را بدهيد، براى تتمه زغال هم بگيريد.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:09 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 34
تاريخ: 13/8/1343
تلگراف به شهيد حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد مصطفى خمينى
نور چشمى، آقا مصطفى خمينى! ايران - قم
با سلامت وارد آنكاراى تركيه شدم، به هيچ وجه نگران نباشيد، حالم خوب و راحت هستم.
خمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:09 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 36
تاريخ: 19/8/1343
نامه به شهيد حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد مصطفى خمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله على السراء والضراء والسلام على محمد واله الطاهرين.
و بعد نور چشم محترم كه مورد وثوق اين جانب است وكيل است از طرف حقير در كليه امورم. آنچه از وجوه از قبيل سهمين مباركين مطالب هستم، به ايشان بدهند براى تأمين شهريه طلاب محترم. و وكيل هستند در اخذ و دستگردان سهمين مباركين و هر نحو وجهى كه بايد به من برسد و در اعطا به محال مقرر خود. و وصى اين جانب هستند و وصيت نامهام در يكى از دفاتر موجود است. قضاى چندين سال صوم به عهده دارم احتياطاً و دو سه سال هم نماز احتياط كنند. كتب من از مصطفى است اثاثيه خانه مطلقاً از مادر مصطفى است. بقيه وصيت نامهام عمل شود. مراد از نور چشمى كه در صدر ورقه نوشتهام فرزند بزرگم آقا مصطفى خمينى - ايده الله تعالى - است و اوصيه بتقوى الله و اطاعه امره و ارجومنه الدعاء فى الحيوة و الوفاة .
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:10 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 42
تاريخ: 23/8/1343
نامه به شهيد حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد مصطفى خمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
نور چشم محترم مصطفى خمينى ايده الله تعالى و اعزه
من اكنون در بورسا تركيه بحمدالله با سلامت زندگى مىكنم و حالم خوب است، نگران من نباشيد. آنچه مقدر است از جانب خداى تعالى جميل و مورد تشكر است. قبلاً تلگرافى كردم و كاغذى نوشتم شما به وسيله سازمان از سلامت خودتان مطلعم نماييد و در صورت موافقت آنها كتاب مكاسب و حواشى آن را با وسيله و حاشيه و وسائل را بفرستيد، اگر عباى زمستانى را هم بفرستيد با چند پيراهن و شلوار بد نيست. لازم به تذكر نيست كه بايد با مادر و متعلقين با كمال مهربانى و عطوفت رفتار نماييد، مخصوصاً خدمت كنيد به مادر كه رضاى خداى تعالى در آن است. هواى اين جا از ايران بهتر است. در هر صورت براى من به هيچ وجه نگران نباشيد و راضى نيستم به هيچ وجه تشبث به هيچ كس نماييد. خداوند تبارك و تعالى حاكم است و نعم الحكم. وصيت من همان است كه در وصيتنامه نوشتم: اثاث منزل همه مال مادر است، كتب همه مال شماست، براى من پس از فوت چند (10) سال روزه و دو سه سال نماز استيجار نماييد. از خداوند تعالى توفيق شما و تاييدتان را خواستارم.
روح الله الموسوى خمينى
به همه متعلقين خصوصاً مادر سلام برسانيد، هيچ نگران من نباشيد حالم خوب است.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:10 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 44
تاريخ: 3/10/1343
نامه به مرحوم حجت الاسلام آقاى خلخالى
بسمه تعالى
حجت الاسلام آقاى خلخالى دامت افاضاته به عرض عالى مىرساند ان شاءالله مزاج شريف خالى از نقاهت است از قرار مسموع مكه مشرف شده بوديد، ان شاءالله زيارات شما مقبول است. حالت اين جانب بحمدالله سلامت است و چند روزى است در اسلامبول هستم، امروز حركت مىكنم به بورسا. جناب عالى و ساير دوستان نگران نباشيد، آنچه خداوند تعالى مقرر فرموده صلاح است و از آن متشكرم. خدمت حضرت حجت الاسلام آقاى لواسانى اگر تا رسيدن مكتوب عتبات هستند، سلام مىرسانم. از جناب عالى تقاضاى دعاى خير براى حسن عاقبت دارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:10 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 46
تاريخ: 15/12/1343
نامه خطاب به همسرشان
خدمت مخدره محترمه والده مصطفى ابقاهاالله و صبرها - سلام مىرساند.
ان شاءالله تعالى شماها به سلامت و سعادت بسر بريد. اين جانب بحمدالله تعالى سالم هستم، هيچ نگرانى نداشته باشيد. خداوند تعالى آنچه مقدر فرموده است صلاح است و واقع خواهد شد. عسى ان تكرهوا شيئاً وهوخيرلكم مصطفى هم بحمدالله سلامت است، جاى هيچ نگرانى نيست فقط از اين كه از شماها بىاطلاعم، قدرى نگران هستم، همه را به خداى تبارك و تعالى مىسپارم. تمام بچهها و متعلقين آنها را سلام مىرسانم. اگر اين كاغذ رسيد، جواب زودتر بنويسيد و بفرستيد خدمت حضرت حجت الاسلام آقاى حاج آقا فضل الله خوانسارى، شايد ايشان بتوانند به وسيلهاى بفرستند. اگر جواب نوشتيد، تمام بچهها به خط خودشان يكى دو كلمه بنويسند. به متعلقه مصطفى سلام برسانيد و ايشان هم دو كلمه بنويسند. به حضرتين آقايان اخوان سلام مىرسانم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:10 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 48
تاريخ: 1344
نامه به دانشجويان
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حضرات دانشجويان عزيز اسلامى ايدهمالله تعالى
تلگراف محترم واصل و موجب تشكر شد. چون تلگراف اين جانب ممكن است نرسد - زيرا بسيارى از تلگرافات را نرساندهاند - به وسيله مكتوب مبادرت به جواب شد. اميد است خداوند تعالى به همه مسلمين خصوصاً شما دانشجويان عزيز كه سرمايه معنوى مملكت هستيد، توفيق خدمت به اسلام و كشور اسلام عنايت فرمايد و با كوشش و سعى همه دست اجانب را از اين كشور قطع فرمايد. شما جوانان محترم كوشش كنيد روح ايمان به خداى تعالى را در خود و ديگران تقويت نماييد كه در سايه آن از ممالك اسلامى بتوانيد دفاع كنيد و از اين وضع رقت بار خود و برادران خود را نجات دهيد.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:10 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 50
تاريخ: 2/8/1344
نامه به ثقةالاسلام آقاى محمد حسين انزابى
بسم تعالى
خدمت جناب مستطاب ثقةالاسلام خطيب محترم آقاى آقاشيخ محمد حسين انزابى دامت افاضاته
به عرض مىرساند: تلگراف جناب عالى كه حاوى تبريك ورود حقير به عتبات عاليات بود، موجب تشكر گرديد. و چون احتمال داده مىشد كه جواب تلگرافى را نرسانند، مبادرت به جواب كتبى شد. از خداى تعالى موفقيت آن جناب و عموم مروجين شريعت مقدسه را در اعلاء كلمه طيبه اسلام خواستار و ملتمس دعا هستم.
والسلام عليكم و رحمةالله
از قرار اطلاع تلگرافات حقير را نرساندند، چنانچه تلگرافاتى كه از ايران براى اين جانب شده است نوعاً نرساندند و اين معنى ظاهراً براى ايجاد نگرانى و تفرقه است. جناب عالى اين معنى را به هر نحو صلاح مىدانيد به حضرات آقايان و ديگران ابلاغ فرماييد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:11 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 54
تاريخ: 16/8/1344
نامه به آيت الله آقاى آخوند
بسمه تعالى
خدمت ذى شرافت جناب مستطاب آيت الله آقاى آخوند دامت بركاته
به عرض عالى مىرساند تلگراف شريف كه استفسار از حال حقير فرموده بوديد، موجب تشكر گرديد. و چون اطلاع رسيد كه تلگرافات حقير را نمىرسانند - چنانچه نوعاً تلگرافات ايران را به اين جانب نرساندهاند - لذا از جواب تلگرافى خوددارى شد. حال حقير بحمدالله وله الشكر خوب و اميد است خداى متعال از اين به بعد هم خير مقرر فرمايد. ادامه فيوضات حضرت عالى را خواستار و ملتمس دعاى خير هستم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:11 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 52
تاريخ: 8/8/1344
نامه به ثقةالاسلام آقاى مجدالدين مصباحى
بسمه تعالى
خدمت جناب مستطاب ثقةالاسلام آقاى آقا مجدالدين مصباحى دامت افاضاته.
به عرض مىرساند: تلگراف تبريك تشرف اين جانب به اعتاب مقدسه موجب تشكر گرديد. و چون اطلاع حاصل شد كه تلگرافات حقير را نمىرسانند - چنانچه نوعاً تلگرافات ايران را به اين جانب نرساندهاند - از جواب تلگرافى خوددارى شد. از خداى متعال دوام توفيقات جناب عالى را خواستار و ملتمس دعا هستم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:11 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 56
تاريخ: 2/9/1344
نامه به حضرت آيتالله آقاى بنى صدر
بسمه تعالى
حضرت آيت الله آقاى بنىصدر دامت بركاته
به عرض عالى مىرساند: مرقوم محترم كه حاكى از سلامت وجود مسعود و حاوى تفقد از اين جانب بود موجب تشكر گرديد. از قرار مسموع اخيراً عملى فرموديد و بحمدالله تعالى رفع نگرانى شده است، از خداوند تعالى سلامت و صحت و سعادت جناب مستطاب عالى را خواستار، حالت اين جانب بحمدالله سلامت است، از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم. از جناب مستطاب عالى رجاء دعاى خير براى حسن عاقبت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
مرقوم شده بود تلگراف فرموديد، غالب تلگرافات و مكاتيب را از قرار مسموع نرساندند، چنانچه تلگرافات اين جانب را نيز غالباً نرساندند. هر چه فكر كردم به خاطرم نيامد كه از جناب عالى تلگرافى رسيده باشد و به دفتر نيز مراجعه شد، چيزى نيافتم. لكن اگر تلگراف رسيده باشد، حتماً جواب دادهام و نرساندند.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:11 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 58
تاريخ: 14/9/1344
پاسخ به نامه جمعى از اهالى قم در مورد تهيه ذغال فقرا از سهم امام
بسم الله الرحمن الرحيم
اينجانب در وضع حاضر نمىتوانم به طورى كه مايل هستم خدمت به مستمندان محترم قم يا ساير بلاد بنمايم و با اطلاعى كه از حال مردم بىبضاعت بىپناه دارم براى فصل زمستان آنها نگران و متاثرم. از متمكنين محترم و اهالى خير خواه ملت ايران ايدهم الله تعالى تقاضا دارم كه در هر استان يا شهرستانى هستند در فكر مستمندان محترم محل خود باشند و راضى نشوند محترمين بىبضاعت و فقراى بىپناه از سرما و سختى معاش رنج ببرند. و از خصوص اهالى خير خواه تهران و قم تقاضاى كمك موثر براى تهيه ذغال براى فقراى محترم آن دو مركز مهم دارم. اميد است از عهده اين مسووليت بزرگ به خوبى برآيند و خداوند تعالى را كه به آنها تمكن عنايت فرموده ناظر و حاضر بدانند. و اگر از وجوه خيريه و تبرعيه تامين اين امر نشد، اهالى محترم و مومنين شريف جميع بلاد - ايدهم الله تعالى مجازند ثلث سهم مبارك امام - عليه الصلوه والسلام را در تحت نظارت علماى اعلام محل اعلى الله كلمتهم يا معتمدين محترم ايدهم الله به مصرف مذكور برسانند. از خداوند تعالى توفيق و تاييد عموم را خواستار و عظمت اسلام و مسلمين را اميدوارم.
والسلام عليهم وعلى عبادالله الصالحين ورحمه اللهو بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:13 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 59
تاريخ: 16/9/1344
نامه به علماى حوزه علميه قم
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت ذى شرافت حجج اسلام و علماى اعلام و مدرسين عظام و افاضل گرام حوزه علميه قم ادام الله ايام بركاتهم
مرقوم محترم سرگشاده حضرات آقايان واصل و موجب تشكر گرديد. رونوشت تلگرافى كه در بدو ورود اين جانب فرموده بوديد نرساندند، نيز واصل شد. از عواطف كريمه عموم ملت ايران و خصوص حوزههاى علميه، بالاخص حوزه مقدسه قم صانها الله عن الحدثان تشكر حاصل، اميد است ان شاءالله خدمت همه طبقات به ديانت مقدسه اسلام، منظور نظر مبارك ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف باشد. اين جانب از شدايدى كه در اين سنوات به ملت مسلمان ايران و خصوص اهل علم و متدينين وارد شده است، رنج مىبرم. از خداوند تعالى نصرت و توفيق و تاييد همگان را خواستار و عظمت اسلام و مسلمين را خواهانم. مرجو آن كه مشمول ادعيه خالصانه حضرات اعلام - اعلى الله كلمتهم - باشم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 60
تاريخ: 20/9/1344
پاسخ به طومار طلاب اصفهانى مقيم قم
بسم الله الرحمن الرحيم
بخدمت ذى شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام اصفهانى مقيم قم دامت افاضاتهم
مرقوم محترم آقايان كه حاوى تفقد از اين جانب و مشتمل برابر از عواطف كريمه بود، موجب تشكر گرديد. اميد است آقايان محترم و طبقه جوان از محصلين - ايدهم الله تعالى با توجه به ظايف سنگينى كه ان شاءالله در آتيه به عهده آنها خواهد آمد و حفظ و صيانت اسلام و مصالح مسلمين به دست آنها سپرده خواهد شد، هم از حال، خود را براى اين سنگر عظيم مجهز و مهيا فرمايند. و با مجاهده و تحكيم مبانى تقوا، حب دنيا و نفس را كه راس تمام خطيئات است از قلب خود خارج نمايند تا مشكلات زندگانى بر آنها آسان شود و شدايد در راه خدمت به حق تعالى و احكام مقدسه اسلام در ذايقه آنها شيرين گردد. رنجها و ناراحتىها و ستمهايى كه به حوزههاى اسلام و حضرات اعلام و ساير برادران متدين ما وارد شده، گرچه ناگوار و بر دوش اين جانب سنگينى مىكند، ليكن از جهاتى به نفع اسلام و مسلمين بود و رحمتها و الطاف الهيه بود كه ملت اسلام را بيدار و طريقه سلف صالح را تاحدى تجديد نمود. اين جانب در اين تبعيدگاه ثانوى در تحت قباب مطهره دعاگوى اسلام و مسلمين و حوزههاى علميه و طبقه جوان زحمتكش رنج ديده مىباشم.
والسلام عليكم و رحمهالله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 61
تاريخ: 22/9/1344
نامه به علماى آذربايجانى حوزه علميه قم
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت ذى شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام آذربايجانىهاى حوزه علميه قم دامت افاضاتهم
مرقوم محترم آقايان كه حاكى از عواطف كريمه و احساسات دينيه بود، موجب تشكر شد. بايد از تحمل مشاق و زحمات طاقت فرساى افاضل حوزههاى علميه عموماً و حوزه علميه قم بالاخص حضرات آقايان تشكر و تقدير كنم. اين دنيا چه خوش و چه ناخوش خواهد گذشت و همه به سوى دار جزا خواهيم رفت، چه بهتر كه عمر كوتاه در راه خدمت به اسلام و مسلمين صرف كنيم تا در پيشگاه مقدس حق تبارك و تعالى سرافراز و در سلك خدمتگزاران در آييم. و وظيفه شما طبقه فضلاى جوان كه در آتيه پاسداران احكام اسلام هستيد، سنگين است. هم اكنون خود را مجهز براى پاسدارى و به خدمت به اسلام و مسلمين فرماييد. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و علماى اسلام و عزت دارين شما افاضل معظم را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 62
تاريخ: 23/9/1344
نامه به علماى حوزه علميه اصفهان
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت ذى شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام حوزه علميه مباركه اصفهان دامت افاضاتهم مرقوم محترم آقايان كه در حال تبعيد اين جانب از تركيه به عراق مرقوم شده بود و حاكى از ابراز عواطف كريمه و تاثر از تبعيد اين جانب بود، موجب تشكر گرديد. اين تبعيدها و حبسها و زجرها كه براى دفاع از احكام مترقيه اسلام و دفع تسليط اجانب به بلاد مسلمين و جلوگيرى از دستبرد به استقلال و تماميت ارضى ممالك اسلامى، سيما مركز تشيع كه محط نظر مبارك امام عصر ارواحنا فداه است مىباشد، گوارا و موجب سرافرازى ملت مسلم است. حوزههاى مقدسه علميه و دانشگاههاى قديم و جديد و طبقه جوان ملتهاى بزرگ اسلام بايد خودشان را مجهز كنند براى عصرهاى تاريكى كه پيش بينى مىشود و اسلام محتاج به دفاع بيشترى است. اين دنيا با همه فريبندگى بر ما و شما خواهد گذشت، چه بهتر كه اين عمرهاى كوتاه و وقتهاى كم، صرف در خدمت به اسلام و مسلمين و استخلاص ممالك اسلامى از تحت فشار ظلم استعمار و استبداد گردد.
شما آقايان محترم با مجاهدات و تجنب از هواهاى باطل، حب دنيا را از دل بيرون نماييد تا شايسته خدمت به احكام نورانى آسمانى گرديد. اين جانب در هر جا باشم دعاگوى ملل اسلامى ولا سيما ملت بىپناه ايران هستم و اميد واثق دارم كه خداوند تعالى با عنايت خاصى كه به حوزههاى دينيه دارد، قطع يد اشرار را بفرمايد و ممالك اسلامى را از شرور محفوظ فرمايد.
والسلام عليكم ورحمه الله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 63
تاريخ: 23/9/1344
نامه به علماى شيرازى مقيم قم
بسم الله الرحمن الرحيم
مرقوم محترم آقايان كه حاوى عواطف كريمه بود، موجب تشكر گرديد. اين جانب از زحمات طاقت فرساى طوايف مختلف ملت مسلمان و خصوص حوزههاى مقدسه علميه بالاخص حضرات آقايان اعلام اعلى الله كلمتهم متشكرم. در اين عصر كه مع الاسف اجانب با سرعت و شدت پايگاههاى تبليغى و غير تبليغى را در ممالك اسلامى مستقر و محكم مىنمايند و با تبليغات ضد انسانى به دست مطبوعات و غير آن احكام مترقى اسلام را در انظار برخلاف واقع معرفى مىكنند و حوزههاى علميه و دينيه را كه يگانه پايگاه حفظ عظمت اسلام و استقلال ممالك اسلامى است و تنها سد جلوگيرى از تجاوز اجانب است در تحت فشار همه جانبه قرار دادهاند، وظيفه علماى اعلام و مبلغين عظام و افاضل گرام است كه در كمال پايدارى و استقامت از اسلام و حوزههاى دينى دفاع فرمايند و با تبليغات خود اسلام را به آن نحو كه هست، معرفى فرمايند. شما آقايان محترم كه در آتيه وظيفه سنگينى به خواست خداوند تعالى خواهيد داشت، لازم است خود را مجهز نماييد و براى اعلاى كلمه حق مهياى ناملايمات و سختىها شويد تا موجبات سرافرازى ملت مسلم و علماى اسلام را فراهم نماييد. از خداوند تعالى توفيق و تاييد كافه علماى اسلام و حضرات افاضل را خواستارم و عظمت اسلام و حوزههاى مقدسه دينيه را اميدوارم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 65
تاريخ: 24/9/1344
نامه به علماى حوزه علميه نجف آباد
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت ذى شرافت علماى اعلام و افاضل عظام شهرستان نجف آباد دامت بركاتهم
مرقوم محترم آقايان كه رونوشت تلگرافى بود كه مخابره نكرده بودند و حاوى عواطف كريمه نسبت به اين جانب بود، موجب تشكر گرديد. تبعيد اين جانب به تركيه و از آن جا به عراق موجب نگرانى نيست، چون در راه ايفاى وظيفه و براى دفاع از احكام اسلام و مصالح مسلمين و جلوگيرى از نفوذ اجانب به ممالك اسلامى و دفع ظلم و ستمكارى صورت گرفت. اميد است حضرات اعلام بيش از پيش خود را براى تفانى در راه احكام مقدسه اسلام و استقلال و تماميت ممالك اسلامى مهيا و مجهز فرمايند و از پيش آمدهاى ناگوار كه در راه حق و حقيقت براى آنها رخ مىدهد، هراس به خود راه ندهند. اين جانب در تحت قباب مطهره ائمه دين - عليهم صلوات الله و سلامه - توفيق عموم مسلمين و خصوص علماى اعلام و حماه اسلام را براى دفع فساد و قطع يد اجانب از بلاد اسلام از خداوند تعالى خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 67
تاريخ: 15/11/1344
نامه به شهيد ثقةالااسلام آقاى سعيدى
بسمه تعالى
به عرض مىرساند:
مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج شريف و از روى عرق سيادت و ديانت صادر شده بود، موجب تشكر گرديد. از زحمات جناب عالى متشكرم. مطالبى كه مرقوم شده بود چون جواب تفصيلى صلاح نيست، شرحى به آقاى علم الهدى اهوازى گفتم كه به جناب عالى تذكر دهند و اجمالش آن كه دستگاههاى خارجى از قبيل سازمان ملل و غيره جز اشخاص دست نشانده نيستند كه براى مصالح ممالك بزرگ و اغفال ممالك كوچك ايجاد شده است. و اشخاص سياسى از ممالك اسلامى كه در خارج زندگى مىكنند، تماس با آنها به صلاح روحانيت و اسلام نيست. و آنچه به من نسبت دادهاند كه قدرى تند روى شده است، همان طور كه حدس زدهايد دروغ است، من كارى نكردم كه تندروى باشد. از خداوند تعالى اميد عفو دارم در قصور و تقصير و از درگاه مقدسش توفيق خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم. از جناب عالى اميد دعاى خير دارم در حسن عاقبت.
والسلام عليكم
از اين كه تهران تشريف بردهايد از جهتى خوشوقت شدم چون مركز از هر جا بيشتر محتاج به علماى عاملين دارد. مساعى جميله جناب عالى مورد تقدير و تشكر است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 69
تاريخ: 27/2/1345
فرمان به ثقةالاسلام آقاى محمد يزدى
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و الصلوة والسلام على محمد و آله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين
و بعد جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقة الاسلام آقاى آقا شيخ محمد يزدى خطيب محترم دامت افاضاته از قبل اين جانب مجازند در امور حسبيه و شرعيه كه تصدى آن در عصر غيبت ولى امر عجل الله تعالى فرجه از مختصات فقيه جامع شرايط است. فله التصدى لما ذكر مع مراعات الاحتياط و نيز مجازند در اخذ وجوه شرعيه از قبيل زكوات و مجهول المالك و صرف آن در محل مقرر شرعى و نيز مجازند در اخذ سهم مبارك امام عليه السلام و صرف آن در اشاعه خودشان به نحو اقتصاد و صرف ثلث بقيه را در محل مقرر شرعى و ايصال دو ثلث ديگر را نزد حقير يا وكلاى حقير براى صرف در حوزههاى علميه.
و اوصيه ايده الله تعالى بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى والتجنب عن الهوى و التمسك بعروه الاحتياط فى الدين و الدنياوارجومنه ان لاينسانى من صالح دعواته والسلام عليه و على اخواننا المومنين و رحمه الله و بركاته .
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:15 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 71
تاريخ: 19/3/1345
نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى
بسمه تعالى خدمت جناب مستطاب سيدالعلماى الاعلام و ثقه الاسلام آقاى سعيد دامت افاضاته
مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج محترم و رفع خطر از آن بود، موجب تشكر گرديد. شرحى گله از اوضاع فرموده بوديد، اگر انسان به وظيفه الهيه موفق شود، نتيجه حاصل است، چه به نتيجه منظوره برسد يا نه. از امثال جناب عالى صبر و انتظار فرج مطلوب است و هيچ گاه از فضل الهى مايوس نباشيد. ان شاءالله تعالى فرج نزديك است. چه بسيار شود كه خداوند تعالى به واسطه عناياتى خاصه كه دارد، انسان را مبتلا مىكند به امورى كه قهراً توجه او را به ذات اقدس خود جلب كند و چه بسا كه رحمتها به صورت قهر و غضب جارى مىگردد. از خداوند تعالى بخواهيد كه ما را در راه وصول به مطالب الهيه ثابت نگه دارد و از گرفتارىها كه در راه هدف است، قلوب ما را محكمتر فرمايد و از رحمتهاى خاصه خود ما را بىبهره نفرمايد. طوبى للمسجونين و المحرومين و العاقبه للمتقين فاصبر كما صبر اولوالعزم .
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:15 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 73
تاريخ: 26/1/1346
نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى
بسمه تعالى
به عرض مىرساند مرقوم شريف كه حاكى از عواطف كريمه بود، موجب تشكر گرديد. سلامت و توفيق جناب عالى را خواستار است. اميد است ان شاءالله تعالى در محلى كه تشريف داريد وجود موثرى بوده و مورد استفاده عمومى قرار گيريد. آنچه مهم است آن است كه انسان با هر منطقى كه بتواند خدمت كند و اداى وظيفه نمايد كه پيش وجدان خود شرمنده نباشد، وصول به مقاصد و عدم آن بسته به اراده الهيه و به ما تكليفى نيست. و آنچه مسلم است اين جولهها پايان دارد و خداوند تعالى حفظ كيان اسلام را خواهد فرمود. از خداوند تعالى حسن عاقبت را خواستار است و از جناب عالى اميد دعاى خير دارم. والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:15 PM
به عرض مىرساند: مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج محترم و حاوى تفقد از اين جانب بود موجب تشكر گرديد، سلامت و توفيق جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است. پايدارى فضلاى محترم حوزه علميه قم و صبر بر شدايد طبقه جوان موجب كمال اميدوارى به بقاى عظمت آنهاست. قيام مردان حق از اعصار قبل از اسلام داريد و اسلام توام با مشكلات عظيمه بوده است كه گرفتارىهاى شما آقايان محترم و فشارهاى دستگاه جبار در قبال آنها سهل است معذلك با ملاحظه ظروف و مشكلات داخل و خارج بايد از اين پايدارى تشكر كنم. با اطمينان نفس به شما آقايان محترم وعده فرج قريب مىدهم. چه عمر من در اين آخر وقت به آن برسد يا نه. آتشى كه در كانون سينهها و قلبها روشن شده است، خاموش شدنى نيست يا لااقل به اين زودى خاموش نخواهد شد و ممكن است شماها شاهد انفجار عظيم آن باشيد. (ليهلك من هلك عن بينه و يحى من حى عن بينه.) مايوس نباشيد و به خود ياس را راه ندهيد، قوى باشيد و ديگران را تقويت كنيد و تواصى به صبر و تواصى به حق كنيد. خداوند با شما است.
afsanah82
08-01-2011, 01:15 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 77
تاريخ: 28/4/1346
نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى
بسمه تعالى
به عرض مىرساند مرقوم شريف و اصل، مرقوم سابق هم واصل و جواب دادم، اميد است ان شاءالله تعالى موفق و مويد باشيد. در موضوع رفتن جناب عالى به آبادان، در صورتى كه تشخيص مىدهيد وجود شما در آن جا مفيدتر براى ترويج احكام اسلام باشد، مانع ندارد. اميد است خداوند تعالى توفيق خدمت به همه ما عنايت فرمايد. از جناب عالى اميد دعاى خير دارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:16 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 78
تاريخ: 17/6/1346
در جمع روحانيون نجف
نقشه حكام تهران عميقتر از آن است كه ما تصور مىكنيم، نقشه آنان از بستن مدرسه فيضيه و به زندان كشيدن علما و طلاب، برهم زدن حوزه علميه قم و از بين بردن اسلام و روحانيت است. آنها نه اسلام را مىخواهند و نه روحانيت را، چون مىبينند با بودن روحانيت و اسلام نمىتوانند دستورات اربابان خود را در مملكت اجرا كنند و ايران را به كلى به خارج وابسته كنند. آنها با جشنهايى كه هر روز راه مىاندازند و سلاحهايى كه مرتب از اين و آن مىخرند، ولخرجىها و گشادبازىهايى كه هر روز مىكنند، مىخواهند ملت ايران را به فلاكت و ورشكستگى بكشانند و نعوذبالله گداى در خانه امريكا و اسرائيل سازند. ليكن مطمئن باشيد كه موفق نخواهند شد.
الحمدلله ملت بيدار است و روحانيت ايران هم به وظايف خود آشناست. روحانيت ايران را استعمار نتوانسته است خواب كند و فريب دهد و با اين بيدارى ان شاءالله دستهاى خائنين به اسلام و مملكت را قطع خواهند كرد. شما وظيفه داريد كه از هر راه ممكن برادران خود را در ايران يارى كنيد و در برابر مشكلاتى كه داريد صابر باشيد و استقامت كنيد. همين اظهار همدردى و پشتيبانى شما از ملت مظلوم ايران اثر دارد. خداوند ان شاءالله همه را از خواب غفلت بيدار كند....
والسلام عليكم
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:16 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 79
تاريخ: سال 1347
نامه به يكى از مقامات روحانى
بسمه تعالى
حضور محترم.... حال مزاجى بحمدالله اكنون خوبست، لكن اوضاع ايران خصوصاً و ساير بلاد مسلمين عموماً موجب تاسف است. با برنامه حساب شده براى كوبيدن اسلام به اسم اسلام پيش مىروند و اولياى امر يا غافلند يا خداى نخواسته بعضى از آنها تغافل مىكنند. تاسف در سازش است كه از اعمال بعض موثرين ظاهر مىشود، ولى اين امر نبايد موجب سستى و سردى آقايان فاضل و طبقهى جوان شود. خداوند تعالى با شماست و اين عربدهها ان شاءالله خفه خواهد شد.
بسمه تعالى والعصر ان الانسان لفى خسر الاالذين امنوا و عملوا الصالحات و تواصوابالحق وتواصوا بالصبر. آقايان افاضل در محافل خود تواصى به حق كنند و در راه حق تواصى به صبر كنند. من به شما اطمينان فيروزى مىدهم، اطمينان غلبه حق بر باطل مىدهم. با احساسات يك ملت نمىتوان مبارزه كرد، لكن مهم امتحان بارى تعالى است. والله (لتغربلن غربله) . ماها را در اين ديگ بزرگ طبيعت كه باطنش جهنم است ريخته و زير و بالا مىكنند و به غليان مىآورند تا جهنمىها ممتاز شوند. متوجه باشيد خداى نخواسته از جهنمىها نشويد. سازش با ظالم جهنمى، بزرگترين و بارزترين آثار جهنمى است، شماها از آنها نباشيد. از خداوند تعالى توفيق و تاييد همه شما را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:16 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 81
تاريخ: 5/3/1347
نامه به ثقه الاسلام آقاى يزدى
بسمه تعالى
خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقه الاسلام آقاى يزدى دامت افاضاته
مرقوم شريف و اصل، سلامت و توفيق جناب عالى را خواستار است، راجع به آقاى علمى كه در سيرجان تشريف دارند مجازند نصف وجوه را در آن جا صرف كنند و نصف ديگر را برسانند. راجع به مطلب ديگرى كه مرقوم شده بود تاكنون راه حل بى محذورى به نظر نرساندهاند و آنچه گفته شده است غير صحيح بوده، اميد است خداوند تعالى اصلاح فرمايد. اين جانب با علاقه زيادى كه به حوزه محترمه دارم و خدمت به آن جا را لازم مىدانم، مع ذلك راهى كه بتوان بىمزاحمت به آقايان انجام داد، نبوده است. (والى الله التكلان) از جناب عالى اميد دعاى خير دارم.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:16 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 83
تاريخ: 29/12/1347
نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى
بسمه تعالى
به عرض مىرساند دو طغرا مرقوم محترم كه يكى بىتاريخ بود و مشتمل بر تقاضاى اجازه براى آقاى حسينى و ديگرى مورخ 12/11/ بود و اصل، سلامت و سعادت جناب عالى را خواستار است.
از اوضاع شكايت نموده بوديد، آنچه مسلم است هر روز رو به وخامت است و با وضع خودمان اميدى نيست مگر به توجه غيبى ان شاءالله تعالى. لكن ما نبايد در اداى وظايف، منتظر نتيجه قطعيه باشيم، اگر در محضر مقدس حق تعالى عامل به وظيفه معرفى شويم، همين نتيجه است. از خداوند تعالى توفيق عمل به وظيفه را براى كافه مسلمين و خصوص اهل علم خواستار است. مرقوم شده بود (مىخواستم از مسجد اعراض كنم.) موجب تعجب است، انسان در پستى كه مشغول خدمت است، بايد با هر ناملايمى پايدار باشد.
در نظر دارم كه به يكى از آقايان ائمه در زمان فشار براى تغيير لباس گفتم، اگر شما را اجبار به تغيير لباس كنند، چه مىكنيد؟ گفتند در منزل مىنشينم و بيرون نمىآيم. گفتم اگر من را اجبار كنند و امام جماعت باشم، همان روز با لباس تازه مسجد مىروم. بايد پستها را نگه داشت و در وقت مقتضى با اعراض دسته جمعى طرف را كوبيد، مع الاسف نه آن را داريم و نه اين را. از خداوند تعالى توفيق و سعادت جناب عالى را خواستار است. اميد دعاى خير براى حسن عاقبت دارم.
اجازه را اتكالاً به معرفى حضرت آقاى طالقانى و جناب عالى فرستادم. اگر با معظم له ملاقات دست داد، سلام اين جانب را ابلاغ فرماييد. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:16 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 85
تاريخ: 3/5/1348
نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى
بسمه تعالى
خدمت جناب مستطاب سيدالاعلام و ثقه الاسلام آقاى سعيدى دامت افاضاته
مرقوم شريف و اصل، سلامت و سعادت جناب عالى را خواستار است. ورقه استفائات نيز واصل شد. اين جانب هر چه فكر مىكنم صلاح نمىدانم اين اوراق به اين نحو چاپ و منتشر شود، به جهاتى كه الان مقتضى نيست تذكر دهم جناب عالى از انتشار آنها به اين نحو خصوصاً با عبارت پشت صفحه ان شاءالله غمض عين مىنماييد.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:17 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 87
تاريخ: 4/6/1348
نامه به ثقه الاسلام آقاى محمد يزدى
بسمه تعالى
به عرض مىرساند مرقوم شريف مدتى است واصل شده، ولى فرستادن جواب را مستقيماً صلاح نمىدانستم. اينك كه مسافر مورد اطمينان پيدا شد، در صدد اظهار امتنان از تفقد جناب عالى برآمده، اميد است با سلامت و سعادت مقرون باشيد. اين جانب بحمدالله تعالى مزاجاً بد نيستم، اميد است از ادعيه خالصه آقايان وسايل آسايش روحى نيز فراهم شود. از اين كه جناب آقاى مسعودى در سيرجان رفتهاند و مورد استفاده واقع شدهاند مسرور شدم. اميد است خداوند به بركت انفاس آقايان، جوانان مسلمين را از شر مفاسد حفظ فرمايد. والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:17 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 91
تاريخ: 28/11/1348
نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى
بسمه تعالى
معروض مىدارد: مرقومات شريفه واصل، لكن مسافر براى جواب كمياب است. اينك تصديع مىدهد، مرقوم مفصل شما را مطالعه كردم، قبلاً هم تذكر دادم كه جناب عالى در اين اختلافات محلى وارد نشويد، شما مشغول كار خودتان باشيد، صلاح دين و دنياى شما نيست با اين نحو اشخاص طرف شويد. اين جانب نمىتوانم درباره اشخاص چيزى بنويسم، شما خودتان اهل تشخيص هستيد و مىدانيد اگر كسى ادعا كند كه فلانى به من ارجاع نموده، صحيح نيست. تاكنون در تهران به احدى ارجاع ننمودم و در غير تهران ايضاً. فقط همان سابق به يكى دو تا از مراجع كه اكنون مرحوم شدهاند، ارجاع نمودهام، سركار هيچ در اين موضوعات باور نكنيد و باز تكرار مىكنم در اين مشاجرات وارد نشويد تا بتوانيد به خدت خودتان به اسلام ادامه دهيد.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:17 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 93
تاريخ: /3/1349
نامه به اهالى محل مسجد امام موسى بن جعفر
بسمه تعالى
عموم مومنين محترم ساكن در محل مسجد مرحوم مبرور ثقه الاسلام آقاى حاج سيد محمد رضا سعيدى - رحمه الله عليه - مجازند در اين كه از سهم سادات عظام و سهم مبارك امام - عليه السلام - به مقدار مصارف متعارفه اقتصاديه به ورثه ايشان بپردازند و مقتضى است كمال توجه را به صغار آن مرحوم كه در راه اسلام و صلاح مسلمين مقتول گرديد، بنمايند. توفيق و تاييد همه را از خداوند تعالى خواستار است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:17 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 95
تاريخ: 19/3/1349
نامه به حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد احمد خمينى
بسمه تعالى
احمد عزيز!
ان شاءالله تعالى سلامت باشيد. حال من بحمدالله خوب است و كسالت مزاجى ندارم، البته كسالت روحى زياد است. لازم است تذكر دهم كه ممكن است در اين اوقات در آن جا مسايلى مربوط به مرجع طرح شود يا خداى نخواسته كشمكش بين جوانها شروع شود، شما و تمام دوستان اين جانب بايد از اين مسايل بركنار باشيد و يك كلمه دخالت نكنيد. چنانچه در اين جا نيز همين امر را سفارش دادهام، البته اثبات و نفىاى نبايد داشته باشيد.
تاييد و توفيق شما را خواستارم و از اين كه بحمدالله اشتغال داريد مسرورم و از مدرس شدن شما هم مشعوفم. خوب كارى است، از اول همان طور كه درس مىخوانى و مباحثه مىكنى تدريس هم بكن ولو براى يك نفر. ان شاءالله تعالى موفق باشيد.
والسلام
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:18 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 98
تاريخ: 1/6/1349
نامه به دانشجويان پارسى زبان امريكا و كانادا
بسمه تعالى
خدمت گروه دانشجويان پارسىزبان در آمريكا و كانادا
جزوهاى كه به ياد جنايات 15 خرداد و قتل عامى كه براى سركوبى ملت ايران در مقابل استعمار تهيه شده بود، ملاحظه كردم. گرچه به واسطه دورى شما از محل جرم، بعض مطالب نارسا و بعض با واقع تطبيق نداشت، لكن اصول مطالب صحيح بود.
15 خرداد از خاطرهها محو نخواهد شد و بايد در سالروز آن، هر چه بيشتر آن را زنده نگاه داشت. 15 خرداد كه مصادف با 12 محرم بود، سند زنده مخالفت شجاعانه ملت ايران در مقابل استبداد عمال اجانب و در قبال استعمار چپ و راست بود و از شعلههاى فروزان نهضت سيد مظلومان در مقابل دستگاه استبداد بنى اميه عليهماللعنه بود، فداكارى ملت شجاع و متدين ايران در سايه فداكارى حضرت سيدالشهدا عليه السلام - بود. بايد در پناه قضيه بزرگ عاشورا مصيبت جانسوز 12 محرم و 15 خرداد زنده و جاويد بماند. اين سند بزرگ را در قبال ادعاهاى پوچ دستگاه جبار كه ملت با ماست نبايد فراموش كرد. مسلمان نمىتواند موافق و معاون دستگاه ظلم و ستم باشد، دستگاهى كه احكام اسلام را يكى پس از ديگرى محو نموده و مىنمايد، آنها كه به اين دستگاه سر سپرده و پيوستهاند، مشتى آلوده به شهوات ننگين بيش نيستند و ملت نجيب ايران از آنها بيزار است، چنانچه اولياى خداوند از آنها بيزارند.
شما جوانان تحصيل كرده در هر جا هستيد وظايف خطيرى داريد وظيفه دفاع از اسلام كه به عهده هر فرد مسلم است، وظيفه دفاع از ميهن و استقلال آن كه از وظايف حتميه اسلامى است، وظيفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشرى، چه از ناحيه طرز حكومت و بسط عدالت آن و چه از ناحيه رفتار والى مسلمين با ملت و چه از كيفيت معامله والى با بيت المال مسلمين. شماها بايد معرفى كنيد اسلام را تا رژيمها و حكومتها بفهمند معنى حكومت و پاسدارى از ملت را، تا جوامع بشرى بدانند اسلام چه نحو حكومت مىخواهد، تا افكار غلطى كه به واسطه عمال استعمار به جوانهاى ما تحميل شده است، تغيير كند. بكوشيد و خود به احكام اسلام عمل كنيد و ديگران را وادار به عمل كنيد و پردههاى ضخيمى كه كج روان بر چهره نورانى اسلام افكندهاند برطرف كنيد. ان شاءالله تعالى خداوند به شما توفيق خواهد داد.
صحيفه نور ج 22 صفحه 99
در خاتمه بايد از كوششهاى شما جوانان و جوانهايى كه در ساير
كشورها، دور از ميهن به اسلام و ممالك اسلامى خدمت مىكنند، تقدير و تشكر كنم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
نامه شما در جوف يكى از جزوات به نظر من نرسيده بود، تازه آن را يكى از آقايان به من تسليم كرد.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:18 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 101
تاريخ: 19/6/1349
فرمان به ثقه الاسلام آقاى صادق خلخالى
بسمه تعالى
خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام آقاى خلخالى دامت افاضاته مرقوم شريف واصل گرديد، از تفقد از اين جانب متشكرم. راجع به مطالبى كه مرقوم شده است مهم آن كه قضيه شهريه است عمل شده است لكن دو محذور در كار است كه گمان ندارم ادامه پيدا كند، يكى جلوگيرى دستگاه است. مرقوم داشتهايد كسى داعى ندارد به اشاعه. دواعى زياد به اشاعه است. خواهيد متذكر شد به نرسيدن وجوهات، با اين وضع كه در كار است بعضى وكلاى اين جانب از خوف قبول وجه نمىكنند و اكثر قريب به اتفاق اشخاص مجاز، با اين كه بعضى از آنها وجوه خوب دريافت مىكنند لكن نمىرسانند و مال امام - عليه السلام - را مال خود مىدانند يا بالاتر، با اين وضع گمان ندارم بشود ادامه داد لكن عجالتاً براى امتحان عمل شد تا چه شود. راجع به زحمات آقايان طلاب ايدهمالله تعالى اميد است خداوند تعالى به آنها توفيق و تاييد عنايت فرمايد. راجع به خلخال، ان شاءالله لدى الاقتضا. از جناب عالى اميد دعاى خير دارم.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:18 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 103
تاريخ: 7/10/1349
نامه به حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد احمد خمينى
احمد عزيزم!
بسمه تعالى
مرقوم شما به وسيله آقاى على واصل شد. سلامت شماها را خواهانم. راجع به مطلبى كه مرقوم شده بود بايد بگويم يك پول جگرك سفره قلمكار نمىخواد. من اكنون نفسهاى آخر عمر را مىكشم و آنچه گرفتارى دارم كافى است و ميل ندارم بيشتر كنم. زيادى كار به كلى وضع زندگانى را مختل كرده است. اميد است ان شاءالله خداوند تعالى وسيله فراهم فرمايد كه بتوانم براى آخر عمر فكرى بكنم. فكرهاى شما بحمدالله تعالى جوان و سرشار از اميد است و با فكر خسته و فرسوده من جور در نمىآيد. آنچه از شما مىخواهم آن است كه با جديت مشغول درس و بحث و به هيچ وجه غفلت ننماييد و در خلال تحصيل به تهذيب اخلاق و تحكيم مبانى ديانت مقدسه كوشا باشيد، تا بخواهيد براى من فكر تشريفات و مشاورين و اصحاب باشيد، من رفتهام. از قرارى كه از تهران نوشتهاند معلوم نيست بتوانند به شهريه ادامه دهند، من هم حدس مىزدم لكن آقايان چون درست اطلاع ندارند پشت سر هم مىنويسند كه زياد كن، زياد كن. داداش دو روز سرماخوردگى داشت و تب مختصرى و بحمدالله رفع شد و امروز و ديروز درس بود و اين جا هم آمد، لكن دستش قدرى درد مىكند، ممكن است از اثر سرماخوردگى باشد و مهم نيست، ان شاءالله تعالى خوب مىشود. به همشيرهها و خانم خودتان سلام برسانيد. ان شاءالله سعيد و خوش باشيد.
پدرت
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:19 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 105
تاريخ: 19/10/1349
نامه در مورد وكالت حجت الاسلام آقاى حاج شيخ حسينعلى منتظرى براى اخذ و دستگردان نمودن وجوه شرعيه
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين والصلوه والسلام على محمد وآله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين. و بعد جناب مستطاب عمادالعلماءالاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج شيخ حسينعلى منتظرى دامت افاضاته وكيل اين جانب مىباشند دراخذ وجوه شرعيه از قبيل سهم مبارك امام عليه السلام و سهم سادات عظام و مجهول المالك و غيرها. كسانى كه مىخواهند وجوه شرعيه خود را به اين جانب برسانند، به وسيله ايشان بفرستند. اخذ ايشان و قبض رسيد ايشان به منزله اخذ و قبض رسيد اين جانب است. و نيز وكيل هستند در دستگردان نمودن وجوه شرعيه و امهال به قدرى كه صلاح دانستند و اخذ.
واوصيه ايده الله تعالى بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التجنب عن الهوى و التمسك وعروه الاحتياط فى الدين و الدنيا و ارجو من جنابه الدعاءوالنصيحه و السلام عليه وعلى عباد الله الصالحين و رحمه الله وبركاته .
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:20 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 107
تاريخ: 5/1/1350
پاسخ به نامه ثقة الاسلام آقاى محمد يزدى
خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام آقاى آقا شيخ محمد يزدى دامت افاضاته
بسمه تعالى
مرقوم شريف واصل، سلامت و توفيق جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است. اميد است ان شاءالله تعالى حوزه علميه قم و ساير مومنين از ارشاد و هدايت حناب عالى برخوردار باشند. آنچه اخيراً مورد تاسف اين جانب است اختلافاتى است كه نمىدانم با چه دستى در حوزه علميه قم و بين اهل منبر بلكه محراب حادث شده است و همين نحو بين اهل علم تهران و اهل منبر آن جا حادث شده است، همان نحو اختلافى كه بين علماى مسيحى در وقتى كه ممالك آنها را مىگرفتند حاصل شد.
امروز كه اصول احكام در دستبرد اجانب و نوكرهاى آنها است به جاى وحدت كلمه، اين نحو تفرق و توهين بعضى از بعضى و تكفير بعضى موجب كمال تاسف است و كاشف از عدم رشد جامعه است. امثال جناب عالى كوشش كنيد شايد موفق شويد آقايان را از اين خواب گران بيدار كنيد قبل از اينكه همه چيز آنها به باد رفته باشد، اگر نرفته باشد. (و الى الله تعالى المشتكى) .
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:20 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 109
تاريخ: 10/12/1350
نامه تسليت به شهيد حجت الاسلام آقاى مطهرى
خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و حجت الاسلام آقاى مطهرى دامت افاضاته
بسمه تعالى
به طورى كه از مكه معظمه اطلاع رسيد، مرحوم حجت الاسلام آقاى ابوى رحمه الله به رحمت ايزدى پيوستهاند. از خداوند تعالى علو درجات ايشان و صبر و اجر جناب عالى و ساير بستگان را خواستار است. به ايشان علاقه خاص داشتم. (اناانشاءالله تعالى اليه لاحقون) از جناب عالى دعاى خير دارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 111
تاريخ: 1/8/1355
پاسخ به نامه آقاى جلال الدين فارسى
جناب آقاى فارسى ايده الله تعالى
بسمه تعالى
مرقوم شريف واصل، توفيق و تاييد جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است. اميد است موفق به خدماتى كه شروع نموده ايد، شده و به اتمام برسانيد. زحمات جناب عالى ارزنده و موجب تقدير است.
راجع به مطالبى كه مرقوم شده است مع كمال الاسف از مسايل لبنان و عدم رشد سران مسلمين و خيانت بعضى از آنها اين جانب اگر در حال عادى بودم. ممكن بود بتوانم خدمتى كه تا اندازه سزاوار باشد بكنم ولى شايد جناب عالى تمام مطالب را مطلع نباشيد، ايادى وكلاء اين جانب تقريباً يا مقطوع با قريب به قطع است و آنچه به طور غير عادى مىرسد چيزى نيست كه بتوان با آن امرى به اين خطيرى را انجام داد و تبعيض براى من صلاح نيست. از خداوند تعالى اصلاح امور را خواستار است.
والسلام عليكم ورحمه الله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 114
تاريخ: 4/5/1356
نامه به اتحاديه انجمنهاى اسلامى دانشجويان در اروپا
اتحاديه انجمنهاى اسلامى دانشجويان در اروپا
بسم الله الرحمن الرحيم
مرقوم شريف واصل، نكته آن كه اين جانب خطاب به عموم نشريه دادم علاقه خاص به وحدت و همبستگى عموم مسلمين و خصوص طبقه جوان و دانشمندان عزيز در خارج و داخل كشور بوده است.
اين جانب از وفادارى انجمنهاى اسلامى در خارج از كشور و از طبقه جوان داخل و خارج كشور در اهداف اسلامى كه كفيل سعادت بشر در دنيا و آخرت و تا ابديت است متشكرم. نفاق مشتى اوباش و عمال اجانب نبايد آقايان را در مقصد عالى خود سست كند و مسلماً نخواهد كرد. اسلام با اين عناصر در طول تاريخ مواجه بوده و طبقه منافقين از صدراسلام تاكنون لكه ننگى بودهاند كه خواستهاند مسلمانان حقيقى را از راه حق با حيله و تظاهر به اسلام باز دارند.
هم اكنون در عصر ما تظاهر به اسلام براى محو احكام مترقى آن سرلوحه برنامه شاه ايران و دارودسته منفعت پرست او است و مع الاسف اين تظاهرات اسلام كش بهانه براى راحت طلبان سودجو است كه مىخواهند از زير بار مسووليت فرار كنند غافل از آن كه كيد آنها از نظر خداوند تعالى و بندگان بيدار متعهد مخفى نيست. با تظاهر به اسلام احكام اسلام را يكى پس از ديگرى پايمال مىكند تاريخ پر افتخار اسلام را محو و به جاى آن تاريخ ننگين ستمكاران و جباران را جايگزين مىكند. در ايران تظاهر به اسلام مىكند و در مصاحبه خارجى مىگويد مذهب هيچ نقشى در دولت ندارد. با سركار بودن اين عنصر ناپاك بايد مذهب نقشى نداشته باشد. اگر مذهب نقشى داشت كاخهاى اين عناصر چپاولچى را به سر آنها خراب مىكرد. اگر مذهب نقشى داشت اين رژيم فاسد خيانتكار به ملت و اسلام را بر مىچيد. اسلام در دولت تو نقشى ندارد كه تمام مخازن كشور را در اختيار دشمنان اسلام گذاشتهاى براى چند روز زندگى ننگين. مذهب نقشى ندارد كه از يك طرف كاخهاى آسمانخراش مشتى مفتخوار و در كنار آن كوخهاى محقر مساكين و فقرا و مومنين است. مذهب نقشى ندارد كه علماى محترم آن در حبس و شكنجه به سر مىبرند و فرزندان اسلام چه دانشگاهى و چه دانشجويان علوم اسلامى مود هتك و لطم و شكنجه واقع مىشوند. اگر مذهب نقشى داشت به مثل بستگان هيچ كاره تومجال نمىداد كه سلب آزادى از دوشيزگان دانشگاه و ساير مدارس كند. اگر اسلام نقشى
صحيفه نور ج 22 صفحه 115
داشت به مثل شماها مجال نمىداد كه زمزمه تغيير تعطيل جمعه مسلمين به تعطيل مسيحيان شود به عذر سودجويى.
تمام مصيبتهاى ما اين است كه در حكومت تو مذهب و اسلام نقشى ندارد. سرچشمه تمام مفاسد همين است، سلب استقلال كشور و به صورت مستعمره در آمدن آن، اختناق همه جانبه و گسترده در كشور، انباشته شدن زندانها از مردم آزاده، فقدان وسايل اوليه زندگى، چپاول رفتن مخازن كشور، قبضه نمودن اسرائيل بازار را و مجال ندادن به بازرگانان غير يهود همه و همه از آن است كه مذهب در نزد شاه و دولت او نقشى ندارد.
اكنون وظيفه شما طبقه روشنفكر و جوان و ساير طبقات ملت از هر نوع و در هر شغل آن است كه كوشش كنيد كه مذهب نقشى پيدا كند، با وحدت كلمه و كنار گذاشتن اختلافات موسمى و مبارزات منفى و در موقعش مثبت مىتوان مذهب را صاحب نقش كرد و مشتى محكم به دهان ياوهسرايان زد. از خداوند تعالى اصلاح امور مسلمين و توفيق خدمتگزاران به اسلام و مسلمين را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمهالله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 119
تاريخ: 16/9/1356
بسمه تعالى
به عرض مىرساند سلامت و توفيق جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است. اين جانب در اين حادثه لازم است از عموم آقايان كه محبت و عطوفت نمودهاند تشكر كنم، و چون براى هر يك ميسور نيست كه جداگانه و به نحو تفصيل عرض تشكر نمايم از جناب عالى كه در اين امر شريك هستيد، مستدعى است كه از حضراتى كه در مسجد ارگ مجلس داشتند و از قرار مذكور تلگراف نمودهاند از قبل اين جانب به طور تلفنى يا هر نحو مقتضى مىدانيد تشكر كنيد. من گرچه تشكر عرض نمودهام، لكن به خصوص آن آقايان محترم، چه روحانيون اعلام و چه خطبا و چه دانشمندان و مهندسين و دكترها و غير هم لازم است اظهار امتنان و تشكر نمايم. و چون جناب عالى با همه روابط داريد و راه را خوب مىدانيد زحمت افزا مىشوم. از خداوند سلامت و سعادت همه را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
(مخاطب مشخص نيست)
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 121
تاريخ: 10/12/1356
پاسخ به نامه ثقة الاسلام آقاى صادق خلخالى
خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقه الاسلام آقاى آقاشيخ صادق خلخالى دامت افاضاته
بسمه تعالى
پس از سلام و تحيت مرقوم شما را كه تنبهاتى عاقلانه و رندانه داشت مطالعه كردم، گمان نكيند غفلت دارم و آنچه تاييد مىكنم از روى اغماض از گذشته است. آنچه من اطلاع خصوصى دارم و نگفتهام، شما هم مطلع نيستيد، لكن بايد رعايت صلاح تا حدودى كه مخالف مصالح عامه نباشد بشود. در غالب نوشتهها و گفتهها، در قشرهاى مختلف، آنچه مورد نظرشان است انحراف اذهان از مجرم واقعى است. بيچاره آنها كه ملزم به عمل هستند و متهم به خودسرى، بيچاره آنها كه به مقدار كفاف قتل عام نكردهاند بايد محاكمه شوند و از درجه و شغل بر كنار. آن منطق دستگاه و اين مطالب اينها مويد همان كانه يك دست همه را اداره مىكند. من حالم مقتضى نيست كه بيش از اين تصديع دهم، الان در حال تب و سرماخوردگى هستم ولى مهم نيست. من شما را و شماها را فراموش نمىكنم و نمىتوانم فراموش كنم. از خداوند تعالى اصلاح امور را خواهانم.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 123
تاريخ: 2/1/1357
پيام به مناسبت اوضاع اسفناك لبنان
بسم الله الرحمن الرحيم
اوضاع اسفناك لبنان و مصيبتهاى وارده بر برادران ايمانى مظلوم ما در ناحيه جنوب آن موجب كمال تاثر و تالم است. اكنون دهها هزار لشكر جرار جنايت پيشه اسرائيل، اين جرثومه فساد با اسلحهها و توپها و تانكها و هواپيماها بر اراضى جنوب مركز برادران ايمانى ما مسلط و اهالى مظلوم را از منازل خود رانده و خانههاى آنها را خراب و مزارع را به آتش كشيده و دول اسلامى غالباً در مقابل اين جنايات بى تفاوت و احياناً كمك كار به جنايات و يا به نشست و برخاست و مذاكرات بى نتيجه سرگرم هستند و مجاهدين شجاع فلسطين را كه مردانه در مقابل اسرائيل مقاومت مىنمايند تنها گذاشته و شايد اين نمايشگر توطئهاى بين ابرقدرتها باشد.
اكنون برادران ما و فرزندان بى پناهشان در آتش مىسوزند و مواجه با خطرهاى بسيار هستند. لازم است مسلمين خير انديش خصوصاً اهالى محترم ايران كه در خيرات پيشقدم هستند در اين امر حياتى به اسرع وقت در نجات آوارگان بى پناه به پا خيزند و با هر وسيله ممكن به كمك آنها بشتابند و با احساس مسووليت در پيشگاه خداوند تعالى از هيچ گونه مساعدت محترمانه دريغ نكنند و اگر بخواهند از سهم مبارك امام عليه السلام مصرف آوارگان و جنگزدگان كنند، مجازند تا ثلث صرف نمايند. اميد است سران دول اسلامى و خصوص دولتهاى عربى با وحدت كلمه در دفع اسرائيل اين ماده فساد كوشش كنند و اگر مسامحه كنند، خوف آن است كه خداى نخواسته اين جريان در ساير كشورهاى مشابه عمل شود. از خداوند متعال قطع ايادى اجانب و هواداران آنها را خواستار و استقلال دول اسلامى را خواهانم.
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 125
تاريخ: 31/2/1357
پاسخ به نامه آقاى جلال الدين فارسى
بسمه تعالى
پس از اهداى سلام و تحيت مرقوم شريف واصل سلامت و توفيق جناب عالى را خواستار است. اگر ممكن مىشد با همت و نظارت جناب عالى و يا به مباشرت شما جزوههاى مختصرى نوشته شود در موضوع انحراف مكاتب مضره و طبع و نشر شود بين جوانان ايران و خارج و عرب و عجم خيلى به موقع است. و اين جانب در صورت عمل در هزينه آن كمك مىكنم ان شاءالله. كتابهايى كه مرقوم شده است من به اطمينان به صحت نظر شما مختصر وجهى فرستادم چون از وجوه شرعيه است لذا بايد در خدمت مكتب اسلام باشد. از جناب عالى اميد دعاى خير دارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 127
تاريخ: 24/7/1357
پاسخ به نامه جلال الدين فارسى در مورد تعيين محل اقامت
بسمه تعالى،
پس از اهداء سلام و تحيت مرقوم شريف واصل توفيق و سلامت جناب عالى را خواستارم. در موضوعى كه مرقوم شده بود اين جانب بنا دارم در صورت اقتضا حتى الامكان در سوريه اقامت نمايم و بناست يكى از دوستان همين چند روز بيايد براى ارزيابى اين موضوع و مذاكره ممكن است با جناب عالى هم ملاقات كند و مشورت در لبنان محذوراتى دارد كه تاملجاً نشوم نمىروم. از عواطف جناب عالى تشكر مىكنم و از خداوند تعالى اصلاح امور را خواستار هستم.
والسلام عليكم ورحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 128
تاريخ: 28/7/1357
در جمع گروهى از ايرانيان در پاريس
قيام ريشهدار و بىسابقه ملت ايران به منظور احياى احكام اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
در حال حاضر چند تا از اين اشخاصى كه همه اميد زندگىشان را در راه خدا دادهاند، جوان هاشان را دادهاند، رنجها را كشيدهاند و من مواجه بشوم با اين صورتهاى انسانى، جز اينكه گاهى خودم يك احساس حقارتى بكنم، نمىتوانم چيز ديگرى بگويم. من هميشه اين مطلب را در ذهنم بوده است كه در مقابل ملت ايران كه الان همه چيزشان را در راه اسلام مىدهند و در مقابل اين ذهنم بوده است كه در مقابل ملت ايران كه الان همه چيزشان را در راه اسلام مىدهند و در مقابل اين صورتهاى جوان از دست داده من خدمتى نكردهام، نتوانستهام دينم را به اين... اشخاصى كه براى خدا قيام كردند، نتوانستهام دينى به اينها ادا كنم، جز اينكه در پيشگاه حق تعالى عذر تقصير بخواهم كه ما همه بندگان او هستيم، همه تسليم در مقابل اراده او هستيم، همه جان نثار احكام مقدس او هستيم و ملت ايران امروز براى همين معنا كه اسلام را زنده كند و احكام اسلام را زنده كند، قيام كرده است و قيامى كرده است كه در تاريخ اسلام و در تاريخ ايران سابقه ندارد يك همچو قيام ريشه دارى و اساس دارى.
پيوند تمامى جناحهاى ايران از الطاف خداوند تبارك و تعالى
هم ابعاد اين قيام همه قشرها را گرفته است، اختصاص به يك دستهاى... دستهاى ديگرى ندارد. سابق ايام اگر چنانچه يك قيامى مىشد، مثلاً يك نهضتى بود، روحانيون مثلاً چيزند، جناحهاى سياسى يا از طرف جناحهاى سياسى بود، جناحهاى ديگر خارج بودند يا بازارها يك امرى را مىخواستند انجام بدهند، جناحهاى ديگر بىتفاوت بودند. امام امروز با دست خداوند تبارك و تعالى، با اراده حق تعالى، ايران تمام جناحهايش با هم پيوند كردهاند؛ جناحهاى سياسى، جناحهاى - عرض كنم - روحانى، بازارى، بچههاى دبستانى و / مردهاى / جوانهاى دانشگاهى، دبيرستانى همه باهم به راه افتادهاند و قيام كردهاند و همه يك مطلب را مىخواهند. يك همچنين قيامى سابقه ندارد در تاريخ كه تمام قشرها روبه يك جهت باشند. همه يك مطلب را كارش داشته باشند، فريادشان همه بلند باشد
صحيفه نور ج 22 صفحه 129
و بگويند كه ماآزادى مى خواهيم، ما استقلال مى خواهيم مقدمه آزادى/ استقلالى/ استقلال، اينكه اين سلسله خبيثهاى كه ما را هميشه از اولى كه روى كار آمده تا حالا جز اينكه براى ايران و براى اسلام ضرر داشته باشد، كارى نكرده است، اين را ما نمىخواهيم. همه باهم، بچههاى كوچك الان وقتى كه اين بچه ها از دبستان خارج مىشوند يا از دبيرستان خارج مىشوند، توى خيابانها كه راه مىافتند و بروند منزلهايشان، شعارشان، شعار مرگ بر شاه است و اين يك مسالهاى نيست كه/ ما/ دست بشر بتواند اين طور مردم را با هم مجتمع كند و همه قشرها با هم به يك راه بروند اين يك دست غيبى الهى است كه بايد ما به آن اميدوار باشيم.
فرياد استقلال طلبانه مردم در نفى ارزشهاى طاغوتى و اقدامات استعمارگران
و من اميدوارم به اينكه اين اجتماع كه مثل سيل راه افتاده است هر چه در مقابلش هست، اينها را بكند و از بين ببرد. هر قوهاى كه باشد، با... ملت وقتيكه قيام كرد و مطلبش هم مطلبى بود كه حق بود، يعنى بر هر يك از جوامع بشر اين مطلب را عرضه بدارند، همه حق مىدهند به آنها، مىگويند شما چه مىخواهيد به اعتصابات را راه انداختهايد؟ چه مىخواهيد كه جوانهايتان را داريد مىدهيد، چه مىخواهيد كه روحانيونتان را در محبس مىكنند، تبعيد مىكنند؟ چه كارى داريد كه سياسيونتان را مىگيرند، حبس مىكنند وبازارىهايتان را زجر مىدهند، شكنجه مىدهند؟ چه مىخواهيد كه اين قدر فرياد مىزنيد؟ مىگويند كه ما مىخواهيم اسير نباشيم تحت قدرتهاى بزرگ. ما مىخواهيم كه مملكت خودمان، مال خودمان باشد و مملكت خودمان را خودمان اداره بكنيم. ما مىخواهيم آزاد باشيم، نه مثل آزادى كه شاه به ما مىدهد، اين آزادى كه شاه به ما مىدهد، اين براى خودش خوب است، براى عاء له خودش خوب است اين جور آزادى. اين آزادى كه او مىدهد مثل اين... آشتى كه دولت مىكند، خوب همه اش خونريزى است، آزادى همه اش حبس است، همه اش زجر است.، اينها همه با هم دست به هم دادهاند و با يكصدا دارند صدا مىكنند كه ما آزادى و استقلال مىخواهيم. ما نمىخواهيم كه وقتى مىرويم سراغ... وقتى كه مىرويم سراغ.... امريكايىها بيايند ادارهاش بكنند/ مستشاران آمريكايى/ تحت نظارت مستشاران امريكايى باشند، يك ارتش انگل درست كنند، يك ارتشى كه مال ايران را صرف در راه او بكنند و او تحت نظارت و تربيت مستشاران امريكايى براى امريكايىها بخواهد كار بكند. وقتى كه نظامش را مىبينيد يك همچو نظامى است، وقتى كه اصل آقاى شاهش را مىبينيد، او را هم متفقين اينجا گذاشتهاند. خودش مىگويد كه متفقين صلاح ديدند كه من باشم. پدرش را هم كه انگليسها گذاشتند، راديو دهلى هم اعلام كرد اين مطلب را در رابطه با جنگ... راديو دهلى اعلام كرد اين مطلب را كه ما رضا شاه را آورديم و بعد خيانت به ما كرد و مىبريمش، بردنش به جزيره موريس و به جهنم فرستادنش.
صحيفه نور ج 22 صفحه 130
وقتى كه فرهنگش را ملاحظه مىكنيم، مىبينيم كه اين فرهنگ، فرهنگ استعمارى است، يعنى فرمايشى است، يعنى مامور كردهاند. ايشان مىگويد كه كتابى نوشته است: ماموريت وطنم درست مىگويد كه براى وطنش ماموريت دارد، از طرف امريكايىها ماموريت دارد. اما ماموريت دارد اين وطن را، اين جوانهاى وطن را ضايع بكند، اينها را عقب بنشاند، مملكت را به حال عقب ماندگى نگه بدارد كه در آن رشد حاصل نشود. در طبقه جوان رشد حاصل نشود كه در مقابل امريكا بايستند و بگويد: آقا چه مى گوييد به جان ما. فرهنگش را كه ملاحظه مىكنيد، مىبينيد كه ما چقدرها سال است كه مدرسه داريم، هفتاد سال تقريبا / از دارالفنون/ عمر دارالفنون مىگذرد تقريبا و چقدر سالهاست كه ما دانشگاه داريم/ اينها/ و حالايك لوزتين كه مىخواهد شاه عمل كند و بچه شاه عمل بكند، از آمريكا يا از جاى ديگر باز طبيب مىآورند و هر كسى قدرتى داشته باشد مىرود خارح عمل مىكند. اگر چنانچه يك مريضى باشد، او را در خارج مرضش را معالجه مىكنند. پس معلوم مىشود كه ما نداشتيم. ما دانشگاه نداريم، اگر ما داشتيم كه بايد خودمان اداره كنيم خودمان را، ما بايد طبيب از خودمان باشد. وقتى هم كه مىخواهند يك بنايى را درست كنند، يك سدى درست كنند، حتى يك اسفالتى بكنند، حتى يك جادهاى بكشند باز هم كارشناسهاى خارجى. اگر ما كارشناس داريم پس چرا از خارج مىآورى؟ اگر داريم و مىآورى خيانت مىكنى. به اينها محول نمىكنى، خيانت مىكنى اگر نداريم هم خيانت كرديد، براى اينكه به ملت ما خيانت كرديد كه ما بعد از اين همه سال حالا باز بايد يك بنايى كه درست مىكنيم، سدى كه درست مىكنيم يك محلى كه مىخواهيم براى چيزى درست بكنيم، بايد باز از خارج بياوريم، از امريكا و يا از اروپا كارشناس بياوريم. به هر چيزش كه شما نگاه بكنيد، مىبينيد كه لنگ است. به اقتصادش نگاه كنيد مصيبت است. الان احتياج مملكت ايران به خواربار در يازده ماه يا يازده ماه، اين طور كه كارشناسان مىگويند يا يازده ماه و روز احتياج به خارج دارد، يعنى يا سى روز يا سى و سه روز ايران مىتواند كه اداره بكند زراعتش يا كشتش، زراعتش اداره بكند ايران را، مابقى زايد بر سى روز يا سى و سه روز را بايد از خارج بياورند و مىبينيد كه دارند از خارج مىآورند. اصلاحات ارضى آقا به اينجا منتهى شد كه يك بازارى درست كرد براى آمريكا كه آمريكا چيزهايى كه بايد بريزد دور به ايران بفروشد. نفت ما را كه دارند اين طور مىبرند، بعد از سى سال ديگر (به قول شاه) بعد از سى سال ديگر تمام مىشود نفت. نه اينكه نفت تمام مىشود، نخير تمام دارند مىكنند، دارند با اين لولههاى بزرگ كه به اندازه اين اطاق شايد بعضىهايشان بزرگىاش باشد، به اندازه قامت انسان زيادتر بلنديش دورش هست، هيكلش هست، دارند با زور نفتهاى ما را در مىآورند و مىفرستند طرف امريكا، عوضش هم كه بايد به ما بدهند، عوضش هم اسلحهاى را كه مىخواهد امريكا بيايد در ايران پايگاه داشته باشد در مقابل شوروى، بايد يك چيزى هم به ايران بدهد، اگر چنانچه اجازهاش... نبايد اجازه بدهند. لكن حالا اين خيانت را كردند و خواستند اجازه بدهند.
صحيفه نور ج 22 صفحه 131
بايد يك چيزى هم بدهد به ما كه بيايد پايگاه درست بكند. نفت ما را مىگيرد پايگاه درست مىكند براى خودش، عوض به ما مىدهد؟ عوض يعنى پايگاه درست كردن براى آمريكا يا آن اسلحههاى بزرگ؟! حتى از ممالك ديگر، فرانسه مىخرند آن چيزهاى بسيار گران قيمت را كه به درد ما نمىخورد، به عوضش نفت را دارند مىبرند، طيارههاى 350 ميليون دلارى، 350 ميليون دلارى در ايران مىخواهند بياورند.
شما به هر چيزى كه در مملكت ايران فكر بكنيد، اين آدم كه از پدرش بدتر است كه پدرش از شمر هم بدتر بود، اين آدم هر چه را ملاحظه مىكنيد به ما ضرر زده، از مذهب گرفته تا سياست ما گرفته تا مسايل اجتماعى گرفته تا مسايل اقتصادى گرفته تا مسايل فرهنگى گرفته، تا مسايل نظامى گرفته، اين خيانتكار است. / ما مى گوييم كه/، ملت ما مىگويند كه مرگ بر اين سلطنت، سلطنت خيانتكار و ما اين سلطنت خيانتكار نمىخواهيم. اصلش سلطنت از اول خيانتكار بوده، خوبهايشان هم بد بودند، آنهايى كه شما يا مردم به واسطه تبليغات برايشان دعا مىكنند، آنها هم خبيث بودهاند، آنها ديگر بدتر از اينها هستند.
منطق ملت تحقق يك رژيم عدالت پيشه است
منطق ما اين است كه ما يك حكومتى مىخواهيم كه اين به حال ملت ما دلسوز باشد. ما يك رژيمى را مىخواهيم كه رژيم عدالت باشد و در همه رژيمهايى كه ما مطالعه بكنيم جز رژيم اسلام جز حكومت اسلامى، حكومتى نيست كه عدالت داشته باشد. همه براى خودشان است، منتها يك دستهاى هستند كه ملايمترند و يك دستهاى تندروترند. مملكت ما از آنهاست كه با تندى و با سرعت مىخواهد اين مملكت را خراب بكند. شما بدانيد كه اگر اين شخص باقى باشد،- خداى نخواسته - و اگر اين رژيم منحوس اين مرد باقى باشد، اگر اين هيات حاكمى كه به ما حكومت كرده است باقى باشد، براى نسل آينده ما جز فقر هيچ چيز نيست، براى اينكه نفتش را مىدهند و تمام مىكنند، گازش هم كه دارند به شوروى مىدهند و تمام مىكنند، مراتعش را، جنگلهايش را، همه اينها را كه به اين و او دادهاند و از بين بردهاند زراعتش هم كه اصلا ديگر ما زراعتى نداريم كه جوابده اين جمعيت باشد. بعد از /يك/ سى سال ديگر اين مملكت هيچ منابع ثروت ندارد. اگر اين رژيم سركار باشد، منابع ثروت شما به كلى از بين خواهد رفت. فرياد ما، فرياد روحانيون، فرياد سياسيون، فرياد آنهايى كه دلشان به حال اين مملكت مىسوزد اين است كه اين مملكت را بگذاريد كه براى نسل آتيه باقى باشد بتوانند در آن زندگى كنند/ اينها /در يك قرن بعد، يعنى سى سال بعد ديگر نمىشود در اين مملكت زندگى كرد براى اينكه همه چيزهايش را به باد فنا دادند و خراب دارند مىكنند. ايشان گفته است كه من اگر بنا شد - در يكى از مصاحبههايى كه كرده است - شاه گفته است كه اگر من بنا شد بروم، مملكت را يك تل خاك مىكنم و مىروم. تو حالا كه هستى از يك تل خاك بدترش كردى، تو ديگر چيزى براى ما باقى نگذاشتى. اين شاه براى ما چيزى ديگر نگذاشته و آمريكا بايد از او كمك كند، بايد پشتيبان او باشد براى
صحيفه نور ج 22 صفحه 132
اينكه بهتر از اين نوكر كى، كه همه مملكت ما را دارد تقديم مىكند، در ازايش پايگاه براى او درست مىكند، هم عوضش / را / در جيب خودش مىرود، هم معوضش در جيب خودش مىرود، هم نفت در جيبش مىرود، هم عوض نفت براى خودش پايگاه اينجا درست مىكند. بهتر از اين چه نوكرى مىخواست باشد؟ البته بايد بگويد كه شاه آزادى خوب داده است و - عرض مىكنم - يك مملكت مترقى دارد درست مىكند به منطق آقاى كاتر. آزادى عبارت از كشتارهايى است كه الان در ايران دارد مىشود كه هر روز دنبال هم دارد واقع مىشود و ترقى اجتماعى عبارت از همينهاست كه نصيب ما شده است و همه ابعادش، ابعاد از هم ريخته است. بله براى شما خيلى كار خوبى شده و لقمه چربى است براى خارجىها، الان نفت شرق و خصوصاً نفت ايران و حجاز اينها لقمه چربى است براى / البته بايد پشتيبانى خودش را اعلام بكند. شوروى هم بايد پشتيبانى خودش را اعلام بكند براى اينكه گاز را دارد مىبرد. منافع دارند اينها.
خواست بحق مردم، قطع يد غارتگران از منابع و ذخاير ايران
صداى مردم كه در آمده مىگويند كه مىخواهيم اين منابع را كه داريم به طور عقلايى، به طور صحيح استخراج بشود و به طور صحيح فروش برود. ما نمىخواهيم كه نفت را توى جيب خودمان كنيم يا ببريم. ما مىخواهيم نفت را بفروشيم، اما نمىخواهيم غارت بشود. ما نفتمان را مىخواهيم بفروشيم، هر مملكتى بهتر خريد آن نفت را به او بدهيم و پول از او بگيريم، ارز بگيريم، نه آهنپاره بگيريم. نه طياره كه به درد ما نمىخورد بگيريم. پول را بگيريم و صرف اين ملت بكنيم، ملتى كه آب ندارد. آقا شما ملاحظه تهران را نكنيد يا نمىدانم بالاى شهرهاى تهران را / يك / شما قدرى اطراف تهران سوار شويد بگرديد، يك قدر اين چادرنشينها، اين زاغه نشينها را ملاحظه كنيد ببينيد اينها چه زندگى دارند. همين تهران كه پايتخت است و چى هست و به دروازه تمدن نزديكتر است، شما يك روز برويد بگرديد يك وقت صرف كنيد... برويد بگرديد اطراف تهران ببينيد در چند جاى تهران يك محلههايى درست شده است كه اينها / با / كه خيلى خوب درست كرده باشند، يك خانه گلى، خودشان باهم دست به هم دادهاند، يك خانه گلى درست كردهاند براى يك عائلهاى. اينها چرا اينجا جمع شدهاند؟ براى اصلاحات ارضى. اصلاحات ارضى كه كردند، مردم در دهات خودشان نتوانستند بمانند، به هم خورد اوضاعشان، نتوانستند در آنجا بمانند، هجوم كردند طرف شهرستانها كه بيشترشان طرف تهران آمدند و اين بيچارهها حالا آمدهاند در تهران در يك زندگى بسيار ناگوار و سخت زندگى مىكنند. همهشان هم / چه / جوانى نيستند كه بتوانند حالا كه يك حمالى بكنند، بتوانند يك چرخى را پيدا كنند و دور بگردند و چيزى بفروشند. بسيارشان پيرمردند، پيرزنند، بيچارهاند، ضعيفند و اينها دارند در اين زاغهها زندگى مىكنند. قريب به بيشتر از سى مورد براى من نوشته بودند - كه من الان نوشتهاش
صحيفه نور ج 22 صفحه 133
هم پيشم نيست و حافظهاش را هم كه ندارم - قريب سى مورد يا بيشتر، زياد محلههايى است كه در تهران هست از اين بيچارهها در طرف... چند تا در طرف چى، چند تا در بالاى شهر حتى در آن محلههاى بالاى شهر درآنجاها همه هست. آنها براى خاطر اصلاحات ارضى از آنجا كوچ كردهاند و آمدهاند اينجا و يك زندگى بيچارگى، آب ندارند، برق ندارند، اينها چيزهايى نيست كه آنها نداشته باشند. در همين تهران در محلههاى ديگر هم برق ندارند، چند جايش تاريك است. آب ندارند، برق ندارند، زندگى هيچى ندارند، اينها در يك گودالهاى بسيار گودى بعضىشان زندگى مىكنند كه آب را بايد بروند از آن بالاها كوزهها بردارند بياورند. اين زندگى است كه اينها براى اينها درست كردند؟! در دهاتى كه يك قدرى دورتر است، من خودم سروكار دارم با آن كسانى كه اهل آن دهات هستند كه مىآيند از من اذن مىگيرند يك قدر پول ما بدهيم، يك قدرى خودشان از خودشان بگذارند، مىگويد كه يك فرسخ راه است بين آنجايى كه اين انبارى كه آب هست تا آنجايى كه، اين دهى كه آن بيچاره هست يك فرسخ راه بايد بروند آب بياورند براى خوردن. آنوقت پول مىگيرند و يك آب انبار درست مىكنند كه بارانها بيايد در آنجا جمع بشود و آنها در وقتى كه باران نيست از اين آب استفاده كنند.
شما نگاه نكنيد به اين اتومبيلهايى كه 4 نفر در تهران سوار مىشوند و چه مىكنند. نه يك دسته شان از خود آنها هستند، يك دستهشان هم ... شما ساير شهرهاى ايران، ساير دهات ايران، آنجاهاى خود تهران در اين زاغهها، يك نظرى به اينها بكنيد، ببينيد چه مىگذرد بر اين ملت. يك ملتى كه اين طور دارد بر او مىگذرد، يك نفتى كه بايد اين ملت را اداره كند و اگر چنانچه و به طور امانت، يك هيات حاكمه امين ما داشتيم و به طور امانت اين را خرج و صرف مىكردند و مىفروختند و مىگرفتند و خرج اين ملت مىكردند، نبايد ملت اين طور باشد. فرياد ما به اين است كه چرا بايد اين طور باشد كه يك دسته بيچارهاى اين طور زندگى كنند، يك دسته هم براى ويلا پنج ميليون دلار بالاخره اين را هم نوشته بودند پنج ميليون دلار براى گلكارى تزيينات، گلكارى ويلاى يكى از خواهرهاى شاه خرج شده. ازكجا آوردهاند؟ رضا شاه با دست خالى آمد و كودتا كرد، املاك مردم را هم به زور گرفت و بعد هم املاك را، يك مقدارش را رد كردند. از كجا آوردهاند؟ اين بنياد پهلوى از كجا، از كجا دارد اداره مىشود؟ از همين اينها از همين پول ملت. اين ملت بايد نفتش را اين طور از دستش بگيرند و ساير چيزهايش را ازش بگيرند و خودش آن طور زندگى بكند و يك دسته هم آن طور زندگى بكنند، اين طور بچاپند اين ملت را.
همه مكلفيد كه تا آخرين نفس بر عليه دستگاه ظلم تبليغ و افشاگرى كنيد
فرياد من اين است كه نبايد اين طور چاپيدنها باشد. بايد اين رژيم به كلى تبديل بشود. ما تا آن
صحيفه نور ج 22 صفحه 134
وقت كه نفس داريم مىگوييم و آن وقتى كه نفسمان قطع شد، خوب ديگر عذر داريم پيش خداوند تبارك و تعالى. شما هم مكلفيد آقا! يك ملت است، مصالح يك ملت است، مصالح اسلام است، شما هم مكلفيد، كه هر چه مىتوانيد تبليغات كنيد به ضد اينها، يعنى مسايل حقيقى واقعى ايران را بگوييد، آنى كه مىگذرد بر اين ملت شما بگوييد، آنى كه در دانشگاهها مىگذرد، آنى كه در دانشسراها مىگذرد، آنى كه در دبستانها حتى مىگذرد، دختر كوچولوها را كشتند امسال، نوبت رسيد به اين دختر بچههاى هفت هشت ساله. آنچه كه در زندانهاى ايران مىگذرد، آنچه كه در ايران كه خودش زندان است مىگذرد، اينها را به اين اشخاصى كه آشنا هستيد شما در اينجا، مدارس اينجا ميرويد، در - عرض مىكنم كه - جوامع اينها هستيد، به اينها هر كدامتان موظف هستيد بگوييد. اگر احيانا شما به 10 نفر، 20 نفر از اينها مطالب ايران را بگوييد يك موجى پيدا مىشود، باز خدمتى است اينها دارند جانشان را مىدهند، خدمت مىكنند به شماها، شماها هم بايد تبليغات بكنيد، شما بايد حرف بزنيد اينجا مىتوانيد در مطبوعات اينها طرح بكنيد، حرفهايتان را مصاحبه مىتوانيد بكنيد، مصاحبه بكنيد و بگوييد حرفهايتان را. مثل من نيستيد كه ممنوع المصاحبه بشويد، بگوييد حرفهايتان را.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه تان را مىخواهم و من اميدوارم كه انشاء الله اين سيلى كه از جمعيت ايران به يك طرف متوجه شده است و با عقيده من به دست خدا پيدا شده است اين و بشر نمىتواند اين طور كار را بكند من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم و اميدوارم كه اين سيل خروشان ، اين هرزهها و علف هرزهها را ببرد به كنار و مملكتتان براى خودتان بشود و خودتان اداره كنيد مملكتتان را. انشاء الله همهتان موفق باشيد، مويد باشيد. و من عذر مىخواهم از اينكه حال مزاجى اقتضاء نمىكند كه اينجا بنشينم با شما صحبت كنم.
والسلام
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 135
تاريخ: 10/8/1357
در ديدار با گروهى از ايرانيان در حومه پاريس
يك وجود مطلق روحيه مردم را فعال و قوى و متحرك كرده است
بسم الله الرحمن الرحيم
بنا ندارم كه... يك جهت راجع به... و يك جهت مربوط به... اين روزها، ملت... من گمان ندارم كه در هيچ جا... داشته باشم
اين مدت هم... ملت، اين قيامى كه ملتها كرده است و اين روحى كه دارد، اين قيام كه حالا مسأله اقتصادى رسيده است، در طول تاريخ ما نداريم كه در تاريخ ايران در تاريخ بشرى هم كه يك ملتى اين طور هوشيار شده باشد، يك وقتى كه بازار يك شهر را مىخواستند ببندند، همه... كم كم رسيد به اينجا كه... وقتى كه يك حادثهاى پيش مىآمد و علما... مىكردند.
... هر امر جزيى يا بهانه جزيى كه به دست مردم مىآيد، بازارها را تعطيل مىكنند، قم نه، همه شهرها، سرتاسر ايران وضع اين طور شده است كه بازار ايران كه يك بازار به اصطلاح اينها... بازار تهران يك بازار سياسى است، الان به وضع...
تعطيل ايران به خصوص بازارش، بازار كسبش آنطور شده است و اين مردمى كه آن وقت براى تعطيل يك روز ناگوار بود بر ايشان، حالا اگر به آنها بگويند باز كنيد ناراحت مىشوند. الان گاهى وقتها شكايت كردند از اين كه مثلا فلان آقا گفته است كه...
مردم نارحت مىشدند يا اگر يك سفارشى مىشد كه مثلا ديگر تعطيل بس است، در حين اينكه داشتند باز مىكردند سفارش مىشد مىبستند. وضع مردم، يك وضع خودكار شده است. يعنى يك وجود مطلق روحيه مردم را به درجهاى فعال و قوى و متحرك كرده است كه حالا ديگر از اينكه برويد سر اصل كارتان ناراحت مىشوند و ... اين جاست. از اين طرف اگر يك وقتى، يك خونى از دماغ يك كسى بيرون مىآمد يك ضربى به كسى وارد مىشد اين مصيبت بود، اين ديگر فرصت همه كار... فرضاً اگر يك نفر مثلا كشته بشود اين مصيبت بود، حالاوضع به اين جا رسيده است كه همين
صحيفه نور ج 22 صفحه 136
ديشب من كاغذى داشتم، دريافت كردم از يك مادرى كه نوشته است... كه من پنج تا، يا چهار تا از اولادم... كشته شدهاند، و اظهار افتخار مىكرد و گفت من هم خودم چه خانوادهام همينطور عادى شده است آنجا چند تا كشته دادهاند... يك مسأله عادى شده است... پيدا شده است... و مساله، مساله مبارزه كنونى به يك وضع عادى طبيعى الان در ايران در آمده است. نه در يك شهر و دو شهر. شما در روزنامهها شايد تمام مطلب را ننويسند، راديو هم تمام مطلب را... البته لكن حالا آن مقدار نيمهاى را كه مىگويند... راديوهاى خارجى مىرسد، مىبينيد كه هر وقت كه راديو را باز مىكنيد كه اخبار مىگويد، اخبارش همينهاست كه بيست و چند شهر... كشته شده است، فلان ده، حالا رسيده است به دهات ... چند هزار نفر اعتصاب كردند، اين مسايل سياسى كه آن وقت اسمش نبود و اصلا اعتصاب صحبتش نبود سابقاً صحبت اين كه اعتصاب صورت بگيرد، اصلا نمىفهميدند مردم اعتصاب يعنى چه، الان اعتصاب هم به يك صورت عادى در آمده است كه ملت ايران شهرش اعتصاب مىپذيرد كه، پنج هزار نفر همه برادران همه... اعتصاب كردن يا اخيراً اعتصاب كارگرها در شركت نفت... قضيه نفت خدا تأييدشان كند، ... آنوقت در ذهنم بود كه به آنها بنويسند نفت خودشان را پس بگيرند، نگذاريد بخورند،... مىكنند، لكن خوددارى مىكنند. اين الان يك مطلب صحيحى است، الان اعتصاباتى كه در ايران پيدا شده است، اعتصاب در مدارس، اعتصاب در كارگرها، اعتصاب در هواپيمايى اعصاب در همه اينها الان در اعتصاب هستند، اعتصابى كه سابقا اگر مىگفتند اعتصاب، نمىدانستند اعصاب چى، چى هست، حالابه طور خودكار بدون اين كه حالايك كسى، / به ايشان/ دعوتشان بكند، خودكار مردم اعتصاب مىكنند.
و دولت خيال مىكرد كه مىتواند اينها را، اعتصابات براى اينكه مزدمان كم است درست كند، خودشان اعلام مىكنند، اول اينكه ... اعتصابات شده بود اين حرف را مىزند از خراسان به من پيغام داده بودند يك دستهاى كه يادم نيست كدام دسته بودند ... دروغ است، اينها اعتصاب سياسى است. حالا هم دارند اعلام مىكنند كه اعتصاباتى كه ما مىكنيم، براى اين است كه زندانيان سياسى بيرون بيايند و حكومت نظامى لغو بشود و اين خارجىهايى كه ريختند به جان اين ملت و به جان سرمايه اين ملت، اينها هم بيرون بروند. اين قلم آخرش، يك قلم ارزشدارى است، اين تقاضاى آخرش تقاضاى ارزشدارى است، نمىگويند اينها...، صد هزار يا چهل و پنج هزار يا پنجاه هزار يا شصت هزار ، اين طورها... به اصطلاح كه از اين امريكايى... آمدهاند... لكن با حقوق هاى بسيار گزاف. الان اعتصاب، همين طور مبارزه، خونين، همين طور بستن بازارها، خيابانها و تظاهر و بيرون آمدن و - عرض كنم كه - مرده باد گفتن و اظهار تنفر از دستگاه جبار كردن، به يك صورت عادى بيرون آمده است.
در چند سال پيش از اين اگر در هر يك از اين بازارهاى ايران يك پاسبان مىرفت و امر مىكرد كه دكانها بالاش بايد بيرق باشد، بيرق مثلا چه باشد، امروز چهارم آبان است مثلا آبان يك ماه منحوسى است، اگر چنانچه يك پاسبان وارد مىشد در بازار و به آنها مىگفت كه بايد بيرق كذا بزنيد، هيچ تخلف نمىشد، كسى مخيلهاش نمىآمد كه با پاسبان مىشود مخالفت كرد، هيچ در ذهن مردم وارد نمىشد كه با پاسبان بشود يك مخالفتى كرد، همه... يك پاسبان مىآمد سرتاسر بازار
صحيفه نور ج 22 صفحه 137
تهران، بازار قم، بازار شيراز و امر مىكرد به اينكه ببنديد... بيرق بزنيد... چراغان بكنيد، مىكردند. حالا قضيه اينكه به حكومت نظامى سرنيزه و حكومت طاغوت، حكومت كذا، ابدا مردم ديگر اعتناء نمىكنند. ما حكومت نظامىهاى سابق را ديديم، حكومت نظامى سابق همچو كه مىگفتند فلان جا حكومت نظامى شد، ديگر جرأت داشت كسى مخالفت با حكومت نظامى بكند؟! با پاسبان نمىكردند با حكومت نظامى بكنند؟ الان شما ملاحظه مىكنيد حكومت نظامى در چند شهر ايران هست و هيچ كدام اعتنا نمىكنند، مىريزند بيرون و فرياد، و آنها هم از اينكه حالا ديگر تعرض شديد بكنند، يك قدرى عقب نشينى كردند، زياد عقب نشينى كردند.
الان ملت، بچه دوازده سالهاش مقابل پاسبان مىايستد، مىگويد مرگ بر شاه
اين وضع ملت ماست، مقايسه بايد كرد بين اين ملت قبل از اين نهضت و حالا مقايسه 30 سال پيش از اين با حالا، كه ملت ما تا چه حدود رشد سياسى كرده است، رشد دينى، سياسى - دينى. آن وقت به آن وضع بود كه براى هيچ امرى دخالت براى خودش قايل نبود، كه به ما چه ربط دارد، مملكت خودش است... ملت از خودش است ، اينها همه از خودش است، حالا از خودش است هر كار... اين يك منطقى بين توده مردم كه لااقل الا بعضى خيلى نادر، كه آنها هم حرف نمىتوانستند بزنند اما منطقشان... نمىتوانستند بگويند، توده مردم منطقشان اين بود كه شاه است... مملكتش است، رعيتش است، اين منطقى بود، شايد همهتان يادتان باشد در 20 سال، 30 سال پيش از مسأله اين طور بود كه منطق توده ملت مستضعف ما به واسطه خو كردن بر اين قلدريها و ديكتاتوريها هى تو سرى زدند و اينها عادت كردند به تو سرى خوردن. يك ملتى اگر چند سال، 2500 سال، 2500 سال يك ملتى زير لگد اينها بوده است، يك ملتى كه 2500 سال زير اين پرچم كثيف بوده، شاهنشاهى كثيفترين رژيمهاى دنيا و اشخاص دنيا، اين ملت عادت كرده. به اينكه خودش را زير دست و پاى اينها، هر كارى مىكنند وا بدهد و هيچ ابدا آه هم نگويد، حق قايل باشد مملكت خودش است، رعيت خودش است، اين منطق بود آن وقت در مخيله محمدرضا خان خطور نمىكرد كه يك روزى كسى بگويد كه شاه چرا اين جور كرد. چرا يعنى چه؟ يعنى اول شخص ايران - فرض كنيد اگر نخست وزير باشد - جرأت اين معنايى كه يك كلمه چرا بگويد... وقتى كه در يك اجتماعى، زمان آن نخست وزير 13، 14 ساله، در يك اجتماعى، كسى گفته بود كه شخص اول مملكت، به او برخورده بود، اول، معنايش اين است كه يك شخص ديگرى هم در اين مملكت هست كه اسمش دوم است، چرا گفتى شخص اول مملكت؟ مگر ما يك شخص ديگرى هم داريم كه شخص اولى باشد؟ اين شخصيت اعليحضرت، هيچ كس اينجا نيست، يعنى ما شخصى نداريم كه شخص دوم باشد و بگوييد شخص اول، اينها به اين صورت داشتند مردم را عادت مىدادند و عادت مىدادند و عادت كرده بودند به اين معنا كه چه فرمان ايزد، چه فرمان شاه. شاه، همان فرمانش، فرمان ايزد است، فرقى نيست مابين فرمان ايزد و فرمان شاه. يك كلمهاى هم، كه اين كلمه، كلمه صحيحى بود، به طور غلط معنا كرده بودند كه السلطانه ظل الله را غلطى معنا كرده بودند كه سايه،
صحيفه نور ج 22 صفحه 138
سايه هر شخصى هيچ از خودش ندارد، هر چه دارد، حركتى اگر باشد، از آن كسى است كه صاحب... از ديگرى است، يك نفر آدمى كه يك جايى دارد راه مىرود يا دارد حركت مىكند، سايهاش خود سايه همين طورى حركت نمىكند، حركتش به حركت اين آدم است، يعنى هر جورى كه شخص... حركت بدهد، حركت سايه هم همين طورى حركت مىكند، راه برود، سايه هم دنبالش است، بنشيند، سايه هم... خودش چيزى ندارد، هر چه دارد از اوست. سلطان ظل الله، فاتحه همه سلاطين را خوانده كه اينها سلطان نيستند، آنكه ظل الله نباشد، آنكه براى خودش يك چيزى قايل باشد، يك حركتى بر خلاف حركت امر الهى بكند، او ظل الله نيست، او مستقل است، او خودش يك چيزى است، پيغمبر اكرم ظل الله است، براى اينكه از خودش هيچ نيست، همان وحى يوحى است، تابع وحى است، تابع امر خداست، نهى خداست/ حركت / به حركت او، به تحريك او حركت مى كند، هر جنگى كه بكند با وحى الهى مى كند، خودش يك آمال و آرزوى نفسانى ندارد كه روى اين آمال و آرزوى نفسانى يك كارى انجام بدهد حضرت امير - سلام الله عليه - منقول است از ايشان كه وقتى با آن عمر بن عبدود بود كه مقاتله مىكردند، وقتى كه او را شكست... و به زمين زد او جسارتى كرد به حضرت تفى انداخت، حضرت پا شدند، نقل است كه ايشان پا شدند و رفتند بعد برگشتند و سرش را كندند، كسى سوال كرد، گفتند چون آن وقت يك كارى با من كرد، من خوف اين را مثلا داشتم كه آن معصيتى در كار باشد، در آن كار كار بايد الهى باشد، اين- ظل الله - او كلمه صحيح را كه فاتحه همه سلاطين، فاتحه همه قلدرها و ثروتمندان را مىخواند و تكليف مؤمنين و مسلمين را با سلاطين، سلاطين جور تعيين مىكند اين هم غلط... معنا كرده بودند و به خورد مردم داده بودند كه ظل الله است كه باظل الله چه مىتوانيم بكنيم، چه فرمان ايزد، چه فرمان شاه. اين غلط كارىها و اين - عرض مىكنم كه - جور و ستمها و اين خيانتها را به طورى كرده بودند كه يك ملتى عادت به آن كرده بود اگر وقت نمىشد،...... عادتش بود، كه چه شد، مثلا چه شد كه اين نشد. الآن ملت به جايى رسيده است كه بچه دوازده سالهاش مقابل پاسبان مىايستد ، در قم در جاى ديگر مىگويد كه مرگ بر شاه، اين خودش را مىخواهد نشنيده بگيرد، گفت به به چرا اينقدر... و آن شعارى كه مىداد... مطلب اين طور شده است الآن كه يك مسأله عادى شده است الان بين ملت ما. قضيه مرگبر شاه يك مسأله عادى، بچه تازه زبان باز كرده و با اين كلمه، زبان باز كرده، چه كلمه مباركى است.
هيچ دستى نمىتواند اين جور يك ملتى را تغيير بدهد، اين دست خداست
اين راجع به ملت، كه ملت ما به بركت اين نهضت خودش، نهضت جوشيده است از متن ملت جوشيده و بيرون آمده، نمىتواند كسى بگويد كه مال من است، هيچ كس حق ندارد.... هر كس بگويد كه اين مكال من است و مال آن نيست، هيچ دستى نمىتواند اين جور ملتى را تغيير بدهد، خداست اين كار كرده است، اين دست خداست، هيچ قدرتى نمىتواند در ظرف، مىشود گفت يك سال و چند ماه يك سال و چقدر، براى اين كه قبلش يك قدرى همين طور تدريجى بود كار و باز زشد نكرده بود. در ظرف يك
صحيفه نور ج 22 صفحه 139
يك سال و چند ماه اوج، از تحول و تبديلى كه در مملكت ما، در ملت ما حاصل شده است، كه راه صد سال رفته، يعنى 2500 سال را زير پا گذاشته و مالانده، نمىشود كه با دست زيد و عمر باشد. اين نمىشود، نمىشود گفت كه روحانيون اين كار را كردهاند، نمىشود گفت مردم بازار اين كار را كرده است. خير، دست خداست و از متن بطن توده است، اين به امر خدا، و لهذا اميد بخش است. چون الهى است، اميد بخش است. الان وضع ملت ما يك همچو وضعى شده است كه درست بر عكس آن وضعى كه در سابق داشت كه طبيعى اين شده بود كه بايد، بايد اين كار را بكنند، بايد از شاه، از نمىدانم پاسبان و از صاحب منصب، اينها... احترام كرده بود بايد چه كرد، بايد كتك خورد و حرف نزد، بايد ماليات ظلمى را داد و حرف نزد، بايد فحش خورد و صدا در نياورد، حالا رسيده است به تحول، اين جور تحول به بركت امر الهى و جوشش از متن ملت، به آنجا رسيده است كه طبيعى شده است كه مرگ بر اين سلطنت... اين طبيعى شده الان، بچهاى كه تازه زبان باز كرده فقط، من همين چند روز داشتم يك بچه كوچولو كه مربوط به ما بود... همين مساله بود، يعنى.... نسبت به بچه اى كه تازه زبان باز كرده اين را مىگويد يك مساله طبيعى شده الان. پس ما تا حالا آن خدمتى كه اين ملت به خودش كرده است، اين عنايتى كه ذات مقدس حق تعالى به اين ملت كرده، خيال نكنيد كه بعضى از اين اشخاصى كه از خود دستگاه.... وسوسه مىشوند. خوب، چى چى شد... آن خونريزىها چه كرد، چه شد اين نهضت، چه كار كرد، اين تضعيف و... چى چى شد، خوب چى چى بود... ببينيد چى بود و چى شد يك ملتى كه همهاش ذلت و پريشانى و سكوت در مقابل ظلم، الان در مقابل ظلم مثل يك كوه ايستاده است و با مشتش، با سرنيزه دعوا مىكند. چى مىخواهيد بشود از اين بالاتر، كه يك ملتى جوانهايش را جلوى تانك و توپ مىبرد، كشته مىشود بعد هم مىگويد كه فدايى دادم خيلى خوب، بسيار خوب، باقيش را هم حاضرم، مىخواهد چى بشود؟ بهتر از اين چى، يك تحول بالاتر از اين پيشرفت، بالاتر از اين پيشرفت معنوى، بالاتر از اين چيست كه يك ملتى، آن حالش در ظرف يك سال، يك سال و يك ماه تبديل شده به يك حال ديگرى، به يك چيز اين طورى، اين راجع به ملت و وضع ملت كه مشابه نمىتوانيد پيدا كنيد كه اين طور در همه جا، در جاهايى كه در طول عمرشان يك روز تعطيل براى اين امور نكرده بودند، در بعضى شهرهايى كه در طول حياتشان يك روز در اين امور دخالت نكرده بودند و اگر يكى دخالت مىكرد، مىگفتند كه اين آقا سياسى است. اگر يك كسى در يك امر از امور زندگى اين مردم، مقابل دولت مىايستاد مقابل مثلا چى مىايستاد، اين را به مارك سياسى مىزدند ديگر بايد برود در خانهاش منزوى بشود براى اينكه اين سياسى است. اين منطق مردم شده بود به واسطه تبليغات شومى كه كرده بودند در طول تاريخ كه مردم را عادت بدهند به اين وضع زندگى و به كتك خوردن و منابعشان را بردن و باز خودشان هم همراهى كردن.
اين يك خدمتى است كه در طول تاريخ سابقه ندارد كه به اين ملت شده است اين خدمت و اين ملت، اين تحول را پيدا كرده است، نبايد گفت چى شده است، خيلى شده است، خيلى... ما بر فرض اينكه اين طور باشد كه نه، هيچ كار ديگر نتوانيم بكنيم تا اينجا همه ما را بگيرند خفه كنند و هيچ
صحيفه نور ج 22 صفحه 140
كارى هم نتوانيم بكنيم لكن تا اينجا كه شده ارزش داشته، يعنى اين فداكارى كه ملت ايران كرده است ، و اين تحولى كه پيدا كرده و دنبال اين و همراه اين ارزش داشته است كه صدها نفر، هزارها نفر كشته بدهد، فدايى بدهد يك همچو روحيهاى درست بكند، يك روحيه زندهاى كه الان شما خيال نكنيد ديگر نمىتوانيد تحميل كنند بر شما آن ظلمهايى را كه مىكردند، ديگر گذشت / ديگر/ تحمل ظلمها، ديگر نمىتوانند اينها پاسبان را بفرستند در بازار و بگويند... اين ديگر گذشت... در اكثر سطرها علامت سه نقطه گذاشته شده كه بيانگر كلمات يا عباراتى است كه به هنگام پياده كردن نوار مفهوم نشده است.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 141
تاريخ: 18/8/1357
در ديدار با گروهى از جوانان دختر و پسر فرانسوى علاقمند به اسلام
مترجم: عدهاى از جوانان فرانسوى هستند كه به اسلام علاقه شديدى پيدا كردهاند. در اين دسته گلى كه به شما تقديم داشتند، مىگويند كه حضور شما باعث علاقه بيشتر به اسلام شده است.
امام خمينى: من اميدوارم كه حكومت اسلامى در ايران تشكيل بشود و مزايايى كه در حكومت اسلام هست بر بشر روشن بشود، تا بشريت بفهمد كه اين اسلام چه دينى است و روابط بين حكومت و ملتها چه روابطى است و در طرح اجراى عدالت چه نحوى است و شخص اول مملكت با رعيت چه جور فرقى دارد در زندگى. اگر چنانچه بعضى از مزاياى اسلام را بفهمند، اميد اين هست كه همه رو به اسلام بياورند، حكومت اسلام و شخص اول كه خليفه است بر مسلمين و به منزله سلطان است نسبت به مسلمين، زندگى عاديش از افراد طبقه سه پايينتر و با مردم، با همان طبقه فقرا هم درجه در زندگى هستند و عدالت اجتماعى و عدالتهايى كه اجرا مىكند اسلام... تمام طبقات، سابقه در بشر ندارد. حكومت اسلام مثل حكومتهاى ديگر از قبيل سلاطين، از قبيل رؤساى جمهورى نيست. حاكم اسلام، حاكمى است كه در بين مردم، در همان مسجد كوچك مدينه مىآمد جلوس مىكرد و آنهايى كه مقدرات مملكت دستشان بود مثل ساير طبقات مردم، در مسجد اجتماع مىكردند و طورى بود اجتماعشان كه كسى كه از خارج مىآمد، نمىفهميد كه كى رئيس مملكت است و كى صاحب منصب است و كى از فقرا است، لباس همان لباس فقرا و... فقراى، و در اجراى عدالت طورى بود كه اگر چنانچه يك نفر از پايينترين افراد ملت، بر شخص اول مملكت، بر سلطان، بر رعيت ادعايى داشت و پيش قاضى مىرفت، قاضى شخص اول مملكت را احضار مىكرد و او هم حاضر مىشد و اگر چنانچه حكم بر خلاف او مىكرد، تسليم بود.
و مع الاسف اسلام بر بشر، حتى بر خود مسلمين، مزاياى اسلام محفوظ و دست ستمكارها و نفتخوارها نگذاشته است كه اسلام به آن طورى كه هست، پيش مردم روشن بشود. اگر چنانچه اسلام به آن طورى كه هست پياده بشود و اجرا بشود، اميد اين را داريم كه تمام بشر در تحت لواى اسلام بيرون بيايد، تمام مكتب ها شكست بخورد، معالاسف نگذاشتند كه اسلام را بشناسند مردم. گاهى اسلام را به صورت وصف ارتجاع تعبير كردند و گاهى به خشونت تعبير كردند و گاهى به اينكه چيزى كه در هزار و چند سال پيش از اين بوده است، حالا نمىتواند اداره كند. تمام اينها تبليغات است و
صحيفه نور ج 22 صفحه 142
شواهد زنده در متن اسلام است كه اين مسايل اين طور نيست كه مبلغين ساير ملل براى اسلام گفتهاند، ما مىخواهيم اسلام را لااقل حكومتش را، به يك نحوى كه شباهت داشته باشد به اسلام اجرا بكنيم تا معنى دموكراسى را به آن طورى كه هست بفهمند و بشر بداند كه دموكراسى كه در اسلام هست، با اين دموكراسى معروف اصطلاحى كه دولتها و رؤساى جمهورى و سلاطين ادعا مىكنند، بسيار فرق دارد.
سوال: حضرت آيت الله! استدعا مىكنم كه در مورد قوانين الهى و دستورات الهى و طبيعت اين دستورات يك توضيحاتى براى ما بدهيد.
امام خمينى: قوانين الهى طورى نيست كه بشود با اين مجالس درباره آن ولو اجمالا توضيح داد، لكن نمونه كوچكى را اينجا من اظهار مىكنم. قوانين اسلام يك قوانين است كه براى اشخاص است، فرد فرد بشر، روابطى كه هر فرد بشر با خدا دارد، روابطى كه هر فرد بشر با پيغمبر اسلام دارد، با حكومت دارد، روابطى را كه هر فرد با فرد ديگر بايد داشته باشد، روابطى كه هر فرد با غير ملت خودش بايد داشته باشد، كليه روابطى كه امكان دارد بين يك بشر با افراد ديگر بشر يا جوامع بشرى باشد، در اسلام مطرح است و حكم دارد. اين احكام، بسيارى راجع به روابط بشر با خداست. همان طور كه حضرت مسيح - سلام الله عليه - آن طورى كه حالا به حسب مذهب مسيح معلوم است، همين بعد از بشريت را تحت نظر آورده است، فقط روابط ما بين خدا و خالق را ملحوظ داشته است، در اسلام به طور كامل اين مطلب حكم دارد، احكام بسيار زياد دارد و علاوه بر اين، روابط ديگرى هست و احكام ديگرى هست كه اين احكام راجع به افراد است و كيفيت از اولى كه باز متولد نشده است يك فرد، يك احكام براى... تولد يك فرد صحيح، سالم و مهذب و در حالى كه ازدواج حاصل مىشود بين شوهر و زن و قبل از ازدواج براى انتخاب همسر و در زمان ازدواج و در زمان معاشرت زوجين باهم، در زمان حمل، در زمان شير دادن بچه، زمانى كه بچه در دامان مادر بايد تربيت بشود، زمانى كه پيش معلمهاى اول تربيت بشود، تمام اينها در اسلام حكم دارد و براى تربيت يك بشر قوانين دارد و علاوه بر اينها مذهب اسلام مثل مذهب مسيح نيست كه راجع به حكومت و راجع به اداره مملكت دستورى نداشته باشد، يا اگر داشته باشد به مسيحيين نرسيده باشد. اسلام حكومت دارد و حكومتش همان نحوى كه حكومتهاى ديگرى هست و تشكيلات دارد لكن تشكيلاتى كه تمامش بر مبناى عدالت است، روابط حكومت با رعيت، با اصناف رعيت، روابط رعيت با حكومت، روابط حكومت با مذاهب اقليت، روابط مردم جامعه با اقليتها، روابط حكومت با حكومتهاى ديگر روابط خود جامعه اسلامى با جوامع ديگر، تمام اينها قوانين دارد و من نمىتوانم قوانين اسلام را اين جا براى شما تشريح كنم، حتى اجمالش را. انشاء الله اگر چنانچه به شما خداوند توفيق عنايت كند و وارد اسلام بشويد، به تدريج اين مسائل را هر كدام اهلش باشيد خواهيد فهميد.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 143
تاريخ: 20/8/1357
مصاحبه خبرنگار روزنامه انگليسى ابزرور
س: حضرت آيت الله اخيراً فرمودهاند كه اميدوارند بدون نياز به جنگ مسلحانه، مبارزات كنونى موفقيتآميز باشد و هنوز وقت آن نرسيده كه مردم اسلحه به دست بگيرند. آيا در جريانات اخير كه ارتش قدرت را در دست گرفته، خطر يك جنگ داخلى افزايش پيدا نكرده؟ يا اين خطر كاهش يافته است؟
ج: اگر چه ارتش با شدت هر چه تمامتر وارد ميدان شده است، لكن احتمال اين هست كه همين شدت عمل موجب نزديكى پيروزى ملت باشد. و با اين شدتها نمىشود يك ملت را كه همه افرادش به پا خاستهاند ساكت كرد. و اميد فتح الان بيشتر است.
س: چه اشتباهاتى شاه مرتكب شده كه بايد هر چه زودتر برطرف شود؟
ج: اشتباهات شاه يكى دو تا نيست تا بتوانيم الان ذكر كنيد. لكن در جمله كلام اينكه از اول كه شاه روى كار آمده است و سلسله پهلوى به سلطنت رسيدهاند قانونى نبوده است و بر خلاف نص قانون اساسى بوده است و تاكنون هم هر چه كردهاند خيانت و جنايت بوده است، بنابراين آنها بايد بروند. شاه ما را به ورشكستگى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى كشانده است. آيا هر يك از اينها كافى نيست كه ملت او را عزل كند؟
س: موضع و نظر حضرت عالى در مورد مدرنيزه كردن كشور چيست؟
ج: اين مسألهاى است كه وقتى مملكت اسلامى تشكيل شد، به دست كارشناسان بايد انجام شود. البته نه به اسمى كه شاه ادعا مىكند.
س: آيا مذاكرات شما با آقاى سنجابى به عنوان رهبر جبهه ملى موفقيت آميز بوده است؟
ج: مطالبى كه من گفتم، آقاى دكتر سنجابى قبول كردند و بنابراين بود كه اعلام كنند. لكن الان ايشان هم بر اساس انچه اطلاع رسيده، گرفتار شدهاند.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 145
تاريخ: 4/9/1357
نامه به حضرات علماى اعلام و حجج اسلام و ساير طبقات و اهالى هندوستان
بسمه تعالى
خدمت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام و ساير طبقات و اهالى محترم هندوستان دامت اقامتهم و ايدهم الله تعالى
سلام بر شما و ساير برادران. لابد قضاياى ايران و مصيبتهايى كه بر اهالى آن جا از طرف سلسله پهلوى وارد شده و مىشود اجمالا شنيدهايد. آنچه بر اين ملت مظلوم مىگذرد به حدى نيست كه بتوانم تفصيل دهم. از اول كودتاى نحس رضاخان به دست دولت انگليس تاكنون، تمام ملت ايران در اختناق و رنج و درد به سر مىبرند، تمام ذخاير آنها را از قبيل نفت و غيره به طور غاصبانه به اجانب دادهاند و نفعى از آن به ملت فقير نرسيده و نمىرسد. كشتارهاى عمومى و دسته جمعى سالها است ادامه دارد. مساجد و معابد و حوزههاى علميه در حال تعطيل است. نظاميان شاه بر مال و جان ملت مسلط هستند.
بر شما ملت بزرگ است كه با اين ملت مظلوم همراهى و همدردى كنيد و دولت خود را وادار به همراهى نماييد. از خداوند تعالى اصلاح حال عموم را خواهانم.
و السلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 146
تاريخ: 5/9/1357
مصاحبه خبرنگار روزنامه دانماركى
س: نظرات و درخواستهاى سياسى شما در ايران امروز چيست؟
ج: نظر ما اين است كه دست خائنين به اين مملكت را كوتاه كنيم و درآمد مملكت را صرف محتاجان و فقراى آن و مصالح ملت كنيم و حكومت جائرانه پهلوى را بر هم زنيم و يك رژيم بر پايه عدالت و دموكراسى حقيقى كه ضامن آزادى و استقلال مملكت باشد به وجود بياوريم.
س: منظره آينده ايران را به چه ترتيب ملاحظه مىفرماييد؟
ج: ما اميدواريم كه قيام ملت به آنچه ملت مىخواهد كه حكومت اسلامى است منتهى شود و مىدانيم كه درآينده تحت لواى حكومت اسلامى، منافع ملت تامين مىگردد و آزادى و استقلال براى ملت و مملكت به ارمغان مىآورد.
س: حضرت آيت الله! در مطبوعات جهان مباحثى هست در مورد اين كه موضع شما نسبت به كمونيستها و ماركسيستها چيست؟
ج: برنامه ما در حكومت اسلامى مبنى بر توحيد است و آنها بر خلاف اين عقيده و ايدئولوژى هستند، بنابراين ما در يك جهت نمىتوانيم با آنها حركت كنيم.
س: آيا نظر حضرت آيت الله اين است كه نفت كشورتان را براى نسلهاى آينده دست نخورده نگه داريد و حفظ كنيد؟ و اگر چنين نظرى هست آيا به اين معنى است كه مايل هستيد صادرات نفت را متوقف كنيد؟
ج: خير، ما صادرات نفت را متوقف نمىكنيم و نسل حاضر احتياج به پول اين نفت دارد. آنچه را كه ما با آن مخالف هستيم و از آن جلوگيرى مىكنيم از تعدياتى است كه تا حال به ما، چه از جانب نفت و درآمد آن و چه از ناحيه ساير امور شده است. ما از اين زيادهروىها جلوگيرى مىكنيم و الا نفت را مىفروشيم و ارز مىگيريم. اختيار نفت و درآمد حاصل از آن با خود ماست.
س: حضرت آيت الله! شما آينده ايران را بين بلوك شرق (يعنى شوروى) و غربىها چگونه مىبينيد؟
ج: ملت ايران اجازه نمىدهد كه هيچ مملكتى در امور داخلى او دخالت كند و آزادى و استقلال خودش را حفظ مىكند و با تمام كشورها هم به طور احترام متقابل عمل خواهد كرد.
س: حضرت آيت الله! ما هميشه به افراد مسن احترام مىگذاريم، شما نقش خودتان را در نهايت در
صحيفه نور ج 22 صفحه 147
حكومت آينده ايران چگونه مىبينيد؟ و آيا فكر مىكنيد چه كسى حكومت جديد را كه مورد نظر شماست بايد رهبرى كند؟
ج: ما اشخاصى كه براى حكومت لايق باشند داريم و در آينده نزديكى معرفى خواهيم كرد و اينطور نيست كه گفته شده است كه اگر چنانچه شاه برود يك خلايى پيدا مىشود. البته من خودم بناى دخالت مستقيم در امور را ندارم، وقتى كه حكومت تأسيس گردد من سمت هدايت را دارم.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:24 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 148
تاريخ: 9/9/1357
مصاحبه خبرنگاران روزنامه لبنانى الهدف و راديو اطريش
س: حضرت آيت الله! وضعيت واقعى ايران را چگونه بررسى و ارزيابى مى فرماييد؟
ج: الان ايران در حال انقلاب است ، اعتصابات تمام قشرها را فرا گرفته است، حكومت نظامى شاه مشغول قتل و غارت است. از اطراف اشرار را تحريك مىكنند كه به شهرها بريزند و مردم را بكشند دانشگاههاى ما همه تعطيل است، مدارس دينى همه تعطيل است، وضع آشفته است و تمام اينها براى اين است كه ايران اين رژيم را نمىخواهد رژيمى كه پنجاه سال بر مردم حكومت جائرانه كرده است، پنجاه سال اختناق ايجاد كرده است و مردم را كشته است، مردم نمىخواهند و انشاء الله پيروز مىشوند.
س: حضرت آيت الله! موضع شما نسبت به ساير مخالفين شاه در ايران چيست؟
ج: ما با هر كسى كه با خواستهاى ملت ايران كه سقوط شاه و شاهنشاهى است موافق باشد موافقيم و با ما برادر است و اگر چنانچه با آن خواستها موافق نباشد، قهراً خائن به ملت است و ما با او نيستيم.
س: حكومت آيندهاى كه بتواند مورد تأييد و قبول حضرت عالى باشد چه تركيبى بايد داشته باشد؟
ج: حكومت جمهورى متكى به آراى عمومى و اسلامى، متكى به قانون اسلام، اين را جمهورى اسلامى مىگوييم و اين مورد نظر ماست.
س: موضع حضرت آيت الله نسبت به دو ابر قدرت روسيه و آمريكا چيست؟ و آيا تصور مىفرماييد كه خطر يك دخالت نظامى از طرف اينها به ايران در آينده وجود داشته باشد؟
ج: خير، چنين احتمالى را كه مورد نظر شماست نمىدهيم، چون الان هم چيزى در حد دخالت مستقيم نظامى آمريكا در ايران است. نظر ملت ايران اين است كه استقلال و آزادى پيدا كند، پس چگونه با دخالت اين دو ابرقدرت قضاياى ايران حل مىشود؟ البته ما با هر كشورى اگر در امور ما دخالت نكند و با ما به عدالت رفتار كند، ما هم با آنها به طور عدالت رفتار خواهيم كرد.
س: رابطه شما با دولتهاى عربى چگونه خواهد بود؟ به كدام طرف تمايل پيدا خواهيد كرد؟ به طرف دولتهاى عربى مترقى نظير ليبى، سوريه و عراق و يا به طرف دولتهاى معتدل نظير عربستان سعودى و مصر؟
صحيفه نور ج 22 صفحه 149
ج: دولتى كه ما ايجاد مىكنيم دولت اسلامى، جمهورى اسلامى است. و هر يك از آنها نزديكتر به جمهورى اسلامى باشند البته آنها نزديكتر به ما خواهند بود و هر كدام دورتر باشند، دورتر.
س: حكومت نظامى گفته است كه تصميم دارند كه قانون اساسى را با شريعت اسلام متناسب و تعديل كنند (دو روز پيش در روزنامههاى عربى منعكس شده بود) آيا حضرت آيت الله بر اين عقيده هستند كه رژيم شاه بتواند با اين برنامهها و با اين قدمهايى كه بر مىدارد، در جبهه مخالف خودش تأثير بگذارد و برخى از آنها را به خودش جلب نمايد؟
ج: اينها دروغ مىگويند. اگر راست مىگويند اول چيزى كه در قانون اساسى مخالف با اسلام است سلطنت شاه و اصل رژيم سلطنتى است. اگر آن برطرف شد و ساير قوانين اسلام را هم درست كردند و اين اشخاصى كه الان در راس واقع شدهاند رفتند، آن وقت تكليف را روشن مى كنيم
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:24 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 150
تاريخ: 24/9/1357
مصاحبه خبرنگار خبرگزارى فلسطينى وفا
س: مولانا الامام! بدون شك زندگى طولانى شما پر از تجربههاى مختلف و تغييرات و تحولاتى بوده است و اين سبب شده است كه امروز از موضع قوى با مسايل برخورد كنيد و خواستهها و نظرات خود را خيلى واضح بيان نماييد، مضافا براين كه ميليونها نفر از مردم ايران از رهبرى شما در مبارزه خود برخودارند. از حضورتان تقاضا داريم كه مهمترين مراحل اين تجربههاى تاريخى و آثار آنها را كه در خط امروزى مبارزه شما تبلور يافته است، بيان نماييد.
ج: پيش از بيان تجربيات دورانى كه من خودم شاهد آن بودهام تذكر و توضيح يك نكته لازم است و آن اينكه نهضت موجود ملت ايران، همچنان كه بارها گفتهام يك نهضت صد در صد اسلامى است و خط مشى و هدفها و راههاى آن از اسلام الهام مىگيرد. اگر ملت ايران حاضر به سازش با شاه نيست - كه يك فرد ظالم و جنايتكارى است - به اين دليل است كه اسلام اجازه نمىدهد كه ظالمى بر مردم حكومت كند ملت ايران با رژيم سلطنتى مخالف است، زيرا رژيمى است تحميلى كه هرگز متكى به آراى ملت نبوده و از اين جهت به شكل بنيادى، مخالف با اراده و خواست مردم است و خود را موظف به تامين هدفها و خواستههاى مردم نمىداند و حكومت چنين رژيمى، حكومت طاغوتى است و اسلام اطاعت از اين حكومت را بر مردم حرام كرده و مبارزه با حكومت طاغوتى را واجب شمرده است. و اين مبارزه، از ابراز تنفر از ظلم كه پايينترين مرتبه نهى از منكر است شروع شده تا قتال، و جنگ با دشمن ادامه دارد تا ظلم و ظالم از بين برود و حكومت عدل اسلامى مستقر گردد و اگر ملت ايران عليه تسلط اجانب مبارزه مىكند، باز هم از اسلام دستور مىگيرد، زيرا مردم مسلمان حق ندارند كه غير مسلمين را در امور خود دخالت بدهند كه مسلط بر سرنوشت آنان شوند و واجب است كه با اين تسلط، مبارزه اسلامى كنند تا جامعه استقلال خود را به دست بياورد. و نسبت به تجربههاى عمر خودم، ما مىبينيم كه رضاخان كه هيچ گونه صلاحيت حكومت را نداشت، به زور اجانب و برخلاف ميل ملت، بر مردم ايران تحميل شد و با روى كار آمدن رضاخان اين سه اصل اسلامى در امر حكومت پايمال شده: اول، اصل لزوم عدالت در حاكم اسلامى. و دوم، اصل آزادى مسلمين در راى به حاكم و تعيين سرنوشت خود. و سوم، اصل استقلال كشور اسلامى از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمين. و اگر در
صحيفه نور ج 22 صفحه 151
آن روز براى احياء اين سه اصل اسلامى اقدام شده بود، كار به اين جا نمىكشيد و ديدهايم كه رضاخان چه جناياتى نسبت به كشور اسلامى و ملت مسلمان ايران مرتكب شد. بعد از سقوط رضاخان، پسرش محمدرضاخان سركار آمد و برخلاف اصول سه گانه فوق، حكومت را در دست گرفت و در آن موقع هم قدرتى نداشت، از اين جهت به خواستههاى جزيى مردم كه پدرش ناديده گرفته بود تن داد و بعد كه مسلط شد، جناياتى مرتكب شد كه دست كم از پدرش نداشت. و در بيست و پنج سال پيش كه شاه ضعيف شد و فرار كرد، اگر مخالفين درآن روز به اين اصول سه گانه اسلامى توجه مىكردند و كار شاه را يكسره مىكردند، به اين جا نمىكشيد و ديديم كه شاه بعدا مسلط شد و در اين بيست و پنج سال و به خصوص در اين پانزده سال اخير جناياتى مرتكب شده است كه روى مغولان و چنگيزها را سفيد كرده است، كه ابعاد جناياتش در بيان نمىگنجد و از اين رو در اين مرحله حساس، ملت ايران تصميم گرفت است كه متكى به اسلام و با الهام از اصول مترقى اسلام، نهضت خود را به پيش برد و بر اساس قواعد و ضوابط اسلامى، جامعه خود را از نو بنا كند و هيچ گونه سازش و راه ميانه و امثال اين تو همات را نپذيرد.
س: در سال 1948 فلسطين غصب شد و با همكارى دولتهاى بزرگ استعمارى، خواب صهيونيستى تحقق يافت. اين فاجعه بر مردم ايران تأثيرى درآن زمان گذاشت و چه عكس العملى داشت؟
ج: بحق بايد گفت كه غصب فلسطين به دست اسرائيل متجاوز و با همكارى دولتهاى بزرگ استعمارى، براى همه مسلمين و نيز براى مسلمانان ايران فاجعه بود، فاجعه اى بسيار دردناك: و بايد گفت متجاوز اصلى در اين فاجعه همان دولتهاى استعمارى آن زمان بودند كه اين توطئه را عليه مسلمين در اين منطقه طرحريزى كردند. كشورهاى اسلامى ازدست ابرقدرتها مصيبتهاى زيادى ديدهاند و اين هم يكى از مصايب بزرگ بود، منتها به دست صهيونيستها. ملت ايران (نه شاه و دولت او) به دليل احساس عميق اسلامى خود از دست رفتن فلسطين را به مثابه از دست رفتن پارهاى از پيكر خود مىدانست و به همين دليل هميشه على رغم همكارى شاه و دولتهاى دست نشانده او با اسرائيل، عميقترين احساسات پاك خود را نثار مبارزين فلسطينى كرده است. من بيش از پانزده سال است كه مكرر به همكارى شاه و دولت او با اسرائيل اعتراض كردهام و چه بسيار از ايرانيان، از روحانى و غير روحانى به دليل اعتراض به تجاوز اسرائيل به زندان رفتهاند و شكنجه ديدهاند. و ما هميشه به عنوان يك وظيفه اسلامى تا حد امكان از فلسطين دفاع كردهايم و به خواست خدا هميشه در كنار ساير مسلمين به اين وظيفه الهى عمل خواهيم كرد.
س: بايد دانست كه تجربه مصدق به همه ثابت كرد علت شكست را جستجو نمايد و نتيجتاً گروههاى مختلف سياسى نشان داد كه بايد روش مبارزه را تغيير دهند. تقاضا داريم نتايجى را كه از اين تجربه گرفتهايد بيان نمائيد. آنچنان تجاربى كه شما را در ايجاد اطمينان و رابطه محكم با ملت يارى نمود.
صحيفه نور ج 22 صفحه 152
ج: من هميشه با روشهاى مسالمت آميز مخالفت كردهام. شاه به هيچ وجه نمىتواند و نبايد سلطنت كند.
س: همان طور كه مىدانيد، انقلاب فلسطين در اوايل ژانويه سال 1965 شروع شد و پس از شكست 1967، قدرت و گسترش يافت. آيا اخبار آن به ملت ايران مى رسيد؟ به چه وسيلهاى؟
ج: آرى، خبر مىرسيد به همان و سيلهاى كه به ساير كشورها مىرسيد. البته رژيم ايران سعى مىكرد كه اخبار جنگ مسلمانان با كفار را به نفع كفار گزارش كند و اين كار را هميشه كرده است و هميشه اعراب را مشتى مردمى كه مسايل را درست درك نمىكنند معرفى كرده است. رژيم، يكى از پشتيبانان بزرگ اسرائيل است. راديو ايران و وسايل ارتباط جمعى همه - چه آنها كه از خود رژيم است و چه آنها كه زير فشار رژيم بودند - به نفع اسرائيل كار مىكردند و اين ما بوديم كه از اول با تمام برنامهها مخالفت كرديم و اكنون نيز مىكنيم.
س: در دهه 1960 شاه چيزى به نام انقلاب سفيد براى اصلاحات ارضى و تغييرات اجتماعى اعلان كرد. تقاضا داريم حقيقت اين نمايشنامه را بيان نماييد. بخصوص اينكه بعضى از وسايل تبليغاتى مثل پارى ماچ اين روزها ادعا مىكنند كه يكى از علل انقلاب رجال دينى، حسادتشان نسبت به شاه به خاطر اين است كه زمينهاى ايشان را مصادره كرده است و نيز به خاطر اجراى اصول انقلاب سفيد است.
ج: شاه پس از سالها فكر و مشاوره با حاميان خارجىاش طرحى تهيه كرد كه هم بتواند ايران را به نفع خود و اربابانش غارت كند و هم به خيال خام خود، زمينه هر گونه انقلاب داخلى عليه خود را نابود كند. براى توجيه برنامههاى ضد ملى خود ابتدا موضوع اصلاحات ارضى را به ميان كشيد، به اين اميد كه دهقانان محروم و فقير ايران را به بهانه صاحب زمين شدن بفريبد و آنان را عليه مخالفين خود بسيج نمايد. البته اوج داستان غم انگيز شاه براى مردم ايران، اصلاحات ارضى بود، ولى مسأله آزادى زنان را هم به اين نقطه اوج به اصطلاح انقلاب خود اضافه كرد و ساير مواد به اصطلاح انقلاب سفيد، هر يك نيز در اين نمايش مبتذل نقش خاصى ايفا كردند. و اما نتيجه چه شد؟ نتيجه اين كه كشاورز ايرانى كه فقير و محروم و گرفتار چنگال مالكين بزرگ - كه همه از قماش خودشان بودند - بود، روز به روز بر فقرش افزوده شد و سرانجام براى لقمه نانى به شهرها روى آورد. شاه بلافاصله از اين بازار كار ارزان سوء استفاده كرد و به بهانه صنعتى كردن كشور، راه را براى سرمايه گذاران خارجى و داخلى در موسسات صنعتى هموار كرد و نيز همان مالكين بزرگ را مىبينيم كه امروز به صورت كارخانه داران بزرگ كه همه از وابستگان و سرسپردگان رژيم هستند ظاهر شدهاند. ديروز اگر كشاورزان ايرانى براى كوچكترين تخلف از دستور ارباب ظالم خود، به زير شلاق مىرفت و اموالش تاراج مىشد، امروز هم كارگران براى به دست آوردن حقوق حقه خود، زير فشار كارخانه داران به توسط مزدوران رژيم به گلوله بسته مىشوند و در بعضى از روستاها روستاييانى كه حاضر به مهاجرت نشدند، چون داراى
صحيفه نور ج 22 صفحه 153
زمين هاى نسبتاً مرغوبى بودهاند، از خانههايشان آواره كردند و زمينهاى مرغوب را به نفع دربار و سرسپردگان دربار تصاحب نمودند.
شاه براى ملت ايران دست به اصلاحات ارضى نزده است بلكه طراح اصلاحات ارضى يعنى آمريكا و ساير دول استعمار اقدام به اصلاحات كرده است. زير نتيجه اصلاحات ارضى يعنى آمريكا و ساير دول استعمارى اقدام به اصلاحات كرده است. زيرا نتيجه اصلاحات ارضى شاه اين شده است كه امروز در حدود نود در صد مواد غذايى ايران از خارج به خصوص از آمريكا تامين مىشود و نتايج خانمانسوز اصلاحات شاه به همين جا تمام نمىشود. مزدوران شاه گفتهاند كه علماى مذهبى به دليل اينكه اصلاحات ارضى زمينهاى آنان را از دستشان بيرون برده، عليه شاه قيام كردهاند. كدام زمين ها؟ كدام يك از علماى دينى از مالكين ايرانى بودهاند؟ زندگى علماى دينى كه با سادگى در حد مردم معمولى است، آيا نياز به زميندارى دارد؟ تمام دروغ هاى شاه و حاميانش براى ملت ايران روشن شده است. ابعاد خيانت شاه در زمينه مسايل اقتصادى به اين مسايل تمام نمىشود ، شاه از آزادى زنان صحبت مى كند، آزادى كدام زن؟! در ايران زنان با شخصيت كه خواستار حقوق انسانى خود هستند و اكثريت زنان را ايرانى تشكيل مىدهند، امروز همه عليه شاهند وسرنگونى او را خواستارند و همه آنان امروز مىدانند كه آزادى زن در منطق شاه يعنى به انحطاط كشانيدن زن از مقام انسانى او و در حد يك وسيله با او رفتار كردن. آزادى زن در منطق شاه، يعنى پر كردن زندانها از زنان ايرانى كه حاضر نيستند به پستىهاى اخلاقى شاهانه تن بدهند.
سوال: اين روزها ملاحظه مىشود كه يكى از شعارهايى كه مردم در خيابانهاى شهرهاى ايران مى دهند و همچنين خود شما مىدهيد، اين است كه كسانى كه مىكوشند سازش كنند، خاء ن هستند. تقاضا داريم محتواى اين شعار و عواقب آن را بيان نماييد.
جواب: سازش با شاه يعنى سازش با ظالمى خاء ن و سازش با چنين موجودى، پيداست كه خيانت به ملت ايران و اسلام است و اما راه حلهاى ميانه را قبلاً توضيح دادم كه چرا نمىپذيريم.
سوال : آيا ممكن است از چگونگى روابط بين خود و مقاومت فلسطين گفتگو كنيد؟ معروف است كه بين شاه و اسراءيل روابط آشكارى در ميدانهاى مختلف برقرار است و به خصوص اين كه شاه، اسراءيل را به نسبت زيادى از طريق ارسال نفت كمك مىكند. تقاضا داريم بعد از آزادى ايران از حكم شاه، روابط خود را با اسراءيل بيان نماييد.
جواب: همان طور كه قبلاً اشاره كردم، ما هميشه در حد امكانات و قدرتمان از برادران فلسطينى براى پايان دادن به تجاوز اسراءيل و آزاد كردن اراضى اسلامى از دست اسراءيل غاصب حمايت مىكنيم و هرگز كمترين كمكى به اسراءيل نخواهيم كرد.
سوال: درباره جمهورى اسلامى با يك برداشت عمو مىبگوييد كه روابط جمهورى اسلامى با دو كشور بزرگ چگونه است؟
جواب: جمهورى اسلامى به اين معنى است كه قانون كشور را قوانين اسلامى تشكيل مىدهد، ولى فرم حكومت اسلامى جمهورى است، به اين معنى كه متكى بر آراى عمومى است. و روابط ما با تمام
صحيفه نور ج 22 صفحه 154
كشورها بر اساس احترام متقابل به طورى كه نه به آنها ظلم مىكنيم و نه به آنها اجازه ظلم را مىدهيم.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:26 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 158
تاريخ: 3/10/1357
پاسخ به نامه آقاى ابوجهاد
جناب آقاى ابوجهاد ايده الله تعالى
بسم الله الرحمن الرحيم
پس از اهداء تحيت، عطف به مرقوم محترم تاريخ 10/12/1978، جناب آقاى جلال الدين فارسى - ايده الله تعالى - را براى آن امر معين نمودم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:26 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 159
تاريخ: 7/10/1357
مصاحبه خبرنگاران راديو مونت كارلو و 18 روزنامه جنوب فرانسه
س: رفتن شما به تأخير افتاد. تظاهرات ديروز با خشونت كوبيده شد و به نظر مىرسد كه رفتن شاه تعيين كننده نيست. آيا شما در استقرار حقوق اسلامى به ترديد افتادهايد؟
ج : آن طور كه ما در نظر داريم بايد شاه و رژيم سلطنتى و حكومت منصوب شاه تمام بروند و با استقرار حكومت اسلامى وضع تثبيت خواهد شد. آنچه وضع را متزلزل مىكند دولت و بعضى از ارتشيان دست نشانده اوست. من بارها گفتهام كه ارتش با ماست تمام اين خشونتها از تنى چند فرماندهان است كه ناچار با شكست روبرو هستند.
س: در محدوده يك جمهورى اسلامى قشون چه خواهد شد؟ آيا كماكان از مدرنترين وسايل برخوردار خواهد شد؟
ج: البته ما ارتش لازم داريم و با استقرار جمهورى اسلامى بايد ارتش قوى باشد اما به نفع مردم. ارتش بايد در خدمت ملت باشد و نه در خدمت اجانب و براى سركوبى ملت. تاكنون ارتش را طورى انتخاب كرده بودند كه كارش سركوبى ملت بود. تنى چند فرماندهان خائن به سود اجانب عمل مىكردند اينان كه كنار بروند ارتش در خدمت ملت در خواهد آمد و از مدرنترين وسايل برخوردار خواهد بود. البته از وسايل مدرنى كه به درد ارتش بخورد نه اينهايى كه فعلاً به درد مستشاران آمريكايى مىخورد و بس.
س: چه رفتارى در برار سرمايه گذارىهاى فرانسه و قراردادهايى كه با فرانسه امضا شده است اتخاذ خواهيد كرد؟
ج: اين امور راجع به دولت آينده است. البته قراردادهايى كه به نفع ملت باشد محترم و آنچه به ضرر ملت باشد ملغى خواهد شد. فكر نكنيد كه چون من در فرانسه هستم قدمى به نفع فرانسه كه به ضرر ملت خودمان باشد بردارم. فرانسه هم مثل ساير كشورهاست . من به مبارزه خود در هر كجا كه باشد ادامه مىدهم فرانسه و جاى ديگر ندارد. البته فعلاً از فرانسه شخصاً متشكرم.
س: آقاى تهرانى كه از شوراى سلطنت استعفا كرده است نمىتواند نقش واسطه مفيدى را ميان شما و ارتش و بختيار ايفا كند؟
ج: دولت بختيار دولت غيرقانونى و وساطت با او هيچ معنى ندارد و ارتش هم مقامى نيست كه بتوان
صحيفه نور ج 22 صفحه 160
با او وارد مذاكره شد و تفاهم نمود.
س: چرا پيشنهاد بختيار را درباره دادن امكان انتخاب به ملت ميان جمهورى اسلامى و يك رژيم ديگر قبول نمىكنيد؟
ج: بختيار غيرقانونى است و ملت با او مخالف است. او از نظر من يك فرد خائن است.
س: شما با اسرائيل مخالفيد و از ياسر عرفات حمايت مىكنيد. رفتار شما در بحران خاورميانه چه خواهد بود؟
ج: اين امور مربوط به دولت آتيه است و من فعلاً نمىتوانم در اين باره اظهار نظر كنم. البته به محض آمدن يك حكومت مردمى روى كار با اسرائيل قطع رابطه خواهيم كرد چون غاصب است.
س: آيا شما اين فرض را مورد بررسى قرار دادهايد كه خود مسؤوليت جمهورى اسلامى را بر عهده بگيريد؟ در چه حدود و با چه شرايطى ؟
ج : خير من مسؤوليت رياست جمهورى را به عهده نمىگيرم كار من هدايت آنهاست.
س : شما در پنجشنبه گذشته احتمال حوادث و خيمى را هنگام ورود خود به تهران داديد. حوادث ساعات اخير مويد اين بيم هست ؟
ج: تا اين رژيم هست و تا اين دولت غاصب سر كار است اين احتمالها را مىدهم. وقتى اين دولت برود اوضاع آرام مىشود. شخص من مطرح نيست. من از خدا مىخواهم تا در برابر ملتم به شهادت برسم و در كنار آنها كشته شوم. من بارها گفتهام كه من با يك شخص عادى يكى هستم. س: جمهورى اسلامى آن طور كه شما در نظر داريد بر پايه چند حزبى خواهد بود و آيا گرايشهاى مذهبى ديگر و غير مسلمان محترم شمرده خواهد شد؟
ج: همه احزاب در ايران آزاد خواهند بود مگر آنكه مخالف با مصالح ملت باشد در آن صورت از فعاليت آنها جلوگيرى مىشود لكن اظهار عقايد آزاد است. اقليتهاى مذهبى نيز همه محترم هستند و حقوق آنان در اسلام و جمهورى اسلامى محفوظ است.
س: هيچ كس نقش (سيا) را در استقرار رژيم شاه و نگاه داشتن و حفظ دولت بختيار انكار ندارد. در اين شرايط چگونه مىتوان مانع يك عمل نظامى قهرآميز تحت رهبرى آمريكا شد؟
ج: به همان ترتيب كه شاه از بين رفت اراده ملت بر همه مشكلات غلبه خواهد كردو ارتش غير از چند نفر از سران آن از مردمند و با ما هستند.
س: شما از حمايتهاى خارجى برخورداريد؟
ج: هيچ حمايتى از ما نشده است. گاهى لفظاً ظهار حمايت شده است لكن حمايت عملى به هيچ وجه وجود ندارد و ما محتاج هيچ حمايتى نيستيم. ملت ايران اراده كرده است تا پيروز شود و حتماً پيروز خواهد شد.
س: وقتى حكومت بختيار برود چه تدابير اقتصادى فورى بايد اتخاذ كرد؟
ج: براى نجات اقتصاد كشور ما علماى اقتصاد داريم. آنان را به كار وا مىداريم تا اولويتها را معين
صحيفه نور ج 22 صفحه 161
كنند. ما مىدانيم كه اقتصاد كشور منهدم شده است و بعد از پيروزى با بحرانهاى اقتصادى عظيمى روبرو هستيم چون شاه براى آرامش خيالى ايران پولى در بانكها نگذاشته است و افراد خائن پولهاى گزافى از كشور خارج كردهاند. ولى ما اشخاصى داريم كه مىتوانند راه حلها را بيابند و چون ملت همه از جمهورى اسلامى پشتيبانى مىكنند اميدواريم بتوانيم بر مشكلات غلبه كنيم و جهات مادى و معنوى خود را سامان بخشيم و به اميد خدا ايران را از نو بسازيم. ولى باز بايد اقرار كنم كه مشكلات بزرگ اقتصادى در پيش است.
س: آيا شما امشب مىرويد؟ چه خواهيد كرد اگر فرودگاه بسته باشد؟ گفته شده از راه ديگرى خواهيد رفت چه راهى ؟
ج: تا فرودگاه بسته باشد نخواهم رفت و به محض باز شدن خودم را به هم ميهنانم خواهم رساند تا در كنار آنان يا پيروز شوم و يا كشته.
س: بعضى مىگويند شما غرب را به لرزه در آوردهايد. آيا ما غربىها حق داريم از شما بترسيم ؟
ج: اما اينكه مىگوييد غرب به لرزه درآمده اگر از اين لحاظ است كه ما مطلب حقى گفتهايم و بدين مناسبت قلب مردم غرب را به لرزه انداخته است مايه ترس نيست مايه اميد است. غرب بايد اميدوار باشد كه ملتى براى گرفتن حق خود اينچنين قيام كرده است . بله ممكن است دولتهاى غربى كه احتمال مىدهند منافعشان به خطر افتاده است خوف داشته باشند لكن اگر با عدالت رفتار كنند خوفشان بيجاست ايران هم با آنان به عدالت رفتار خواهد كرد.
س: برخى از رسوم اسلا مىمانند حجاب اجبارى رها شده است آيا در جمهورى اسلامى از نو اجبارى خواهد شد؟
ج: حجاب به معناى متداول ميان ما كه اسمش حجاب اسلامى است با آزادى مخالفتى ندارد. اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد و ما آنان را دعوت مىكنيم كه به حجاب اسلامى رو آورند. و زنان شجاع ما ديگر از بلاهايى كه غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمدهاند و به اسلام پناهنده شدهاند.
س: منظور از قيمت عادلانه نفت چيست؟ و با چه معيارى تعيين مىگردد؟ همان قيمتى كه اوپك تعيين مىكند؟
ج: قيمتى است كه بر اساس تفاهم ميان دولت ما و دولتهاى ديگر برقرار مىشود به طورى كه نه به آنها اجحاف شود و نه به ما ما هرگز حاضر نيستيم زير عنوان اوپك منافعمان را غارت كنند.
س: به چه دليل دولت بختيار را غيرقانونى مىدانيد؟
ج: به دليل مخالفت همه مردم. بختيار را شاه نصب كرده است و مردم همه با شاه مخالفند و او را عزل كردهاند و در تظاهرات و راهپيمايىهاى مكرر اين معنى را ثابت كردهاند. دولت قانونى بايد از مردم و براى مردم باشد نه مخالف مردم.
س: ما غربيان مادى هستيم. بالاخره بر اين اساس با ما چگونه رفتار خواهد شد؟
صحيفه نور ج 22 صفحه 162
ج: من متأسفم كه شما غربىها معنويات را فداى ماديات كرديد و مصالح مادى را بر معنويات مقدم داشتيد همين امر موجب اين بدبختىهاست. آنچه بشر را مترقى مىكند معنويات است معنويات مىتواند بشر را سعادتمند كند و آرامش ايجاد كند ماديات است كه بشر را به جان هم انداخته. من توصيه مىكنم كه شما غربىها به معنويات توجه كنيد. شما مدعى هستيد كه مسيحى هستيد ببينيد سيره حضرت مسيح چه بوده است. سيره حضرت مسيح را روش خود قرار دهيد تا سعادت براى شما حاصل شود. ما مىخواهيم رژيمى ايجاد كنيم كه روش حضرت مسيح در آن مورد توجه است.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 155
تاريخ: 30/9/1357
مصاحبه خبرنگار مجله آمريكايى تايم
سوال: حضرت آيت الله! بعضى از مردم مىگويند شما به خاطر خصومت شخصى كه با شاه داريد حاضر به مذاكره و توافق با وى نيستيد. آيا يك چنين مسألهاى صحت دارد؟
جواب: مسألهاى است كه شاه گفته است، اساسى ندارد. من هيچ خصومت شخصى با كسى ندارم.
سوال: حضرت آيت الله! سياست يعنى پيدا كردن راه حلهاى ممكن اگر درست فهميده باشم موضع حضرت عالى اين است كه هيچ نوع مذاكرهاى با رژيم كنونى امكان پذير نيست، براى اين كه اين رژيم غير قانونى است، به نظر شما علت اين كه شما و پيروانتان در مذاكره با شاه براى يافتن يك راه حل سياسى در مورد بحران كنونى ايران و اجتناب از هرج و مرج بىميل هستيد چيست؟
جواب: علت اين است كه ما هرج و مرج را زير سر خود شاه ميدانيم، بنابر اين شاه نمىخواهد كه راه حل پيدا كند، شاه مىخواهد راه فرار از اين تنگنا و به دست آوردن قدرت پيدا بكند، پس با شاه مذاكرات معنى ندارد.
سوال: حضرت آيت الله! شما فرمودهايد كه علاقهاى به قدرت سياسى يا شركت در يك حكومت جديد را در ايران نداريد، بنابر اين در صورت رفتن شاه فكر مىفرماييد چه نوع حكومت سياسى در ايران استقرار خواهد يافت؟ آيا دولتى پارلمانى كه داراى نخست وزير باشد يا به چه صورت ديگرى، ممكن است توضيحات بيشترى بفرماييد ؟
جواب: اين حكومت، حكومت جمهورى اسلامى متكى به آراى عمومى است. در حكومت جمهورى مجلس تشكيل خواهد شد، بعد مجلس جزئيات نوع جمهورى و مسايل مربوط به آن را تعيين خواهد نمود.
سوال: آنهايى كه مورد نظر شما هستند چه كسانى هستند كه جمهورى اسلامى مورد نظر شما را رهبرى بكنند؟
جواب: اشخاصى هستند كه الان من نبايد معرفى شان بكنم .
سوال: در جمهورى اسلامى مورد نظر شما، نقش ارتش چگونه خواهد بود؟ ارتش چه نقشى را ايفا خواهد كرد؟
جواب: در جمهورى اسلامى ارتش هست، لكن ارتش وابسته نيست و ارتش به اندازهاى است كه احتياج
صحيفه نور ج 22 صفحه 156
كشور را رفع مى كند و كسانى كه به درد نمىخورند و فقط براى استفاده در لباس ارتش هستند حذف مىشوند، آنها زايد هستند لكن اصل ارنش به قوت خويش باقى است.
س: در جمهورى اسلامى به طور كلى سياست خارجى شما چگونه خواهد بود؟
ج: جمهورى اسلامى ما با تمام ممالك روابط حسنه و احترام متقابل قايل است، در صورتى كه آنها هم احترام متقابل قايل باشند.
س: آيا در جمهورى آينده اين را شما پيش بينى مىفرماييد كه كشور شما در روابط با ابرقدرتها بىطرف باشد يا بيشتر در اردوگاه غرب قرار بگيرد ؟
ج: خير. در هيچ اردوگاهى قرار نمىگيرد و بىطرفى خودش را حفظ خواهد كرد.
س: ترسى كه در بسيارى از كشورهاى غربى وجود دارد اين است كه در صورت استقرار جمهورى اسلامى با رفتن شاه، كشور ايران به دست روسها بيافتد و زير نفوذ آنها قرار بگيرد. آيا به نظر شما اين ترس بيمورد است؟
ج: ايران هرگز به دست روسها نمىافتد. همان مردمى كه با غرور اسلامىشان آمريكا را از ايران بيرون كردند با همان نيرو و غرور هرگز اجازه نخواهند داد شوروى و يا هر كشور اجنبى ديگرى در ايران نقوذ پيدا كند، اين از تبليغات شاه است
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 165
تاريخ: 20/10/1357
مصاحبه خبرنگار مجله آمريكايى تايم
س: آيا حضرت آيت الله هيچ گونه اقدامى قانونى عليه كشورى كه شاه را بپذيرد (به طور موقت يا به طوردائم ) خواهند كرد؟ مثل قطع نفت و غيره.
ج: خير. با دولتى كه او را بپذيرد دشمنى نداريم. ليكن شه را تعقيب قانونى مىكنيم.
س: آيا حضرت آيت الله نظرى راجع به آزادى مطبوعات تحت حكومت اسلامى دارند؟ آيا مطبوعات پس از رفتن شاه آزاد خواهند بود كه عقايد خود را ابراز دارند؟
ج: همه مطبوعات آزادند مگر اينكه مقالات مضر به حال كشور باشد. س: آيا حضرت عالى پس از رفتن شاه به طور موقت يا دائم به ايران باز خواهيدگشت ؟ و اصولاً برنامه حضرت آيت الله در اين زمينه چيست ؟
ج: من هر موقع صلاح بدانم به ايران مىروم اين بستگى به تصميم خودم دارد.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 164
تاريخ: 14/10/1357
تسليت به عائله مرحوم ثقه الاسلام آقاى عاشورى
خدمت عائله محترمه مرحوم ثقه الاسلام آقاى عاشورى رحمه الله عليه
بسمه تعالى
من از واقعه تأسفآور و مصيبت وارده بر شماها كه خودم هم شريك هستم متأثر هستم و به شما تسليت مىدهم. اميد است خداوند تعالى ايشان را رحمت و به شماها صبر و اجر عنايت فرمايد. و در پناه خود شماها را حفظ فرمايد.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 167
تاريخ: 24/10/1357
فرمان به حجت الاسلام آقاى حاج شيخ صادقى خلخالى
بسم الله الرحمن الرحيم
بعد الحمدوالصلوه جناب مستطاب عمادالاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج شيخ صادق خلخالى دامت افاضاته از قبل اين جانب مجازند در تصدى امور حسبيه و شرعيه كه در عصر غيبت امام عليه السلام از مختصات فقيه است و نيز مجازند در اخذ سهمين مباركين و صرف سهم سادات و نصف از سهم مبارك امام عليه السلام را در موارد مقرره و ايصال نصف ديگر را به اين جانب يا به وكيل معروف اين جانب در قم. و اوصيه ايده الله تعالى بما اوصى به السلف الصالح من التقوى و مخالفه الهوى و ارجو منه
الدعاء والنصيحه و السلام عليه و على عبادالله الصالحين.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 173
تاريخ: 26/10/1357
مصاحبه خبرنگار مجله آلمانى اشترن
س: حضرت آيت الله ! شما بنيادگذارى يك دولت اسلامى را در ايران اعلام فرمودهايد كه رياست آن را عهدهدار خواهيد شد. آيا اين دولت اسلامى بر اساس يك رژيم پارلمانى و از نوع رژيمهاى پارلمانى دنيا غرب خواهد بود يا يك نوع حكومت روحانى؟ و آيا مىخواهيد نقش رياست خود را با انتخابات و يا با مراجعه به آراى عمومى به تصويب برسانيد؟ در اين دولت اسلامى آيا احزاب سياسى روزنامهها و همچنين غير معتقدين به دين مىتوانند آزادانه احتمالاً عدم موافقت را با آن حضرت و سياستتان اظهار دارند؟
ج: من نمىخواهم رياست دولت را داشته باشم. و طرز حكومت حكومت جمهورى است و تكيه به آراى ملت. و قانون قوانين اسلام است و احزاب آزادند كه مخالفت با ما يا با هر چيزى بكنند مادامى كه اقداماتشان مضر به كشور نباشد.
س: قدرت حضرت عالى بر روى چه نيروى سياسى يا بر چه تشكيلات بنيادى ديگر اتكاء خواهد داشت ؟ تكيه شما مثلاً بر روى جبهه ملى است يا بر روى روحانيون ؟ قبلاً اظهار فرموده بوديد كه اينها فقها و اشخاص ديگرى هستند كه بايد به امور حكومت اشتغال يابند و آيا اين اصل به همان سان كه قبلاً فرمودهايد عمل خواهد شد؟
ج: من چنين چيزى نگفتهام كه روحانيون متكفل حكومت خواهند شد. روحانيون شغلشان چيز ديگرى است. نظارت بر قوانين البته به عهده روحانيون است و اتكاء روحانيون هم به ملت است نه به حزبى و من هم به ملت اتكاء دارم و به حزبى وابسته نيستم.
س: بنابر اين نقل قولهايى كه از جناب عالى در روزنامه هرالد تريبون آمريكايى منتشر شده نقل قول و پيام شما نيست ؟
ج: بسيارى از روزنامهها بر خلاف واقع چيز مىنويسند و من بايد تعجب كنم از اينكه چطور روزنامهها به خودشان اجازه مىدهند كه حرفهايى كه برخلاف واقع است و من نگفتهام و نكردهام نسبت دهند.
س: در چه هنگام و در چه شرايطى براى نخستين بار در خود احساس اين رسالت سياسى را فرمودهايد و چرا تودههاى ايرانى را بلافاصله پس از حوادث سال 163 از همان هنگام كه
صحيفه نور ج 22 صفحه 174
جناب عالى رهبر خلقى بوديد بسيج نفرموديد؟
ج؛ ما از اول براى اين كه مخالفت با رژيم داشته باشيم چون رژيم را قانونى نمىدانستيم درصدد بوديم ولكن به تدريج ملت بيدار شد. يك امرى نبودكه بتوان در همان اوايل اين كار را انجام داد. در اين مدت كم كم مردم بيدار شدند و از يك سال و نيم قبل به اين طرف اين آگاهى به اوج خود رسيد و منتهى به اين مسايل شد.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 168
تاريخ 25/10/1357
مصاحبه خبرنگار روزنامه سنگاپور، استريت تايمز
س: ممكن است لطفاً حساسات و عقايد خود را درباره و قايع اخير سياسى در ايران شرح دهيد؟ نظر شما درباره دولت تازه منصوب شده بختيار چيست ؟
ج: مقاومت مردم ايران در دنيا بىنظير است. مردم ايران براى از بين بردن استبداد جهنمى چنان دلاورانه مبارزه كردند كه موجب حيرت غرب و شرق شد مبارزات خونينى كه بالاخره به استقلال و آزادى منجر خواهد شد. مردم ايران خواستار برچيده شدن سلطنت دودمان پهلوى و نظام شاهنشاهى و ايجاد يك جمهورى اسلامى هستند. دولت اخير به هيچ وجه قانونيت ندارد چون از مجلسى راى اعتماد مىگيرد كه هرگز ملت ايران در آن نماينده ندارد. من بارها گفتهام كه هر حكومتى با بودن شاه محكوم است.
س: گزارش شده است كه آقاى بختيار فاصلهاش را با شما حفظ كرده است و پشتوانه شما را براى دولت جديدش نطلبيده است. تاكنون اظهارات او به رهبران مذهبى ايران عمدتاً اين پشتگرمى را داده است كه ايران به اسرائيل ديگر نفت نخواهد فروخت. شما موقعيت او يا دولتش را نسبت به خودتان و ديگر رهبران مذهبى كه ممكن است نظرات شما را در نظر نگيرند چگونه در نظر مىگيريد؟
ج: من و تمام مردم ايران دولت جديد را محكوم كردهايم آزادىهاى سطحى و ندادن نفت به اسرائيل براى انحراف اذهان از ماده فساد كه شاه و رژيم شاهنشاهى است مىباشد. اين حكومت چون مردم از آن پشتيبانى نمىكنند نمىتواند دوام بياورد.
س: اگر درست فهميده باشم شما و پيروانتان طرفدار رفتن شاه هستيد و تنها آينده ايران را در سايه بازگشت كامل حكومت الهى مىبينيد يعنى جمهورى اسلامى كه به وسيله رهبر مذهبى رهبرى مىشود. آيا شما به طور ايدهآل مىگوييد كه شما بايد جايگزين شاه در راس مملكت شويد و ايران با زمينههاى انسانىترى اداره گردد و به وسيله اصول اسلامى هدايت شود؟
ج: من و ساير روحانيون در حكومت پستى را اشفال نمىكنيم. وظيفه روحانيون ارشاد دولتهاست. و اما ما خواستار بركنارى شاه هستيم و مىخواهيم حكومت عدل اسلامى را جايگزين اين نظام فاسد گردانيم و پيروزى از آن ماست.
صيفحه نور جلد22 صفحه 169
س: حتى اگر شما اصول چنين حكومتى را پذيرفته باشيد نمىتوان گفت كه مسائلى در داخل نيروى مخالف فعلى يا چنين برداشتى از حكومت به وجود خواهد آمد. اين واقعيت دانستهاى است كه آيت الله شريعتمدارى على رغم شما نشان مىدهد كه دنباله رو اين اعتقاد است كه شاه بايد با موقعيت مشروط بر طبق قانون اساسى و مشروطه سلطنتى باشد و بارها گفته است كه شاه بايد باشد و سلطنت كند و اين نشان مىدهد كه شما شاه را نمىخواهيد و او طرفدار شاه است.
ج: شاه براى ابقاء خود دست به تبليغات در شرق و غرب زده است ولى ديگر سودى ندارد. ملت غيور و شجاع ايران او و دارو دستهاش را شكست خواهند داد. مردم شاه را نمىخواهند و او را يك جنايتكار و يك خائن مىدانند و هيچ كس نمىتواند با اين خواست مخالفت كند. تاريخ در آينده نزديك نشان مىدهد كه خواست ملت و خدا بر تمام خواستها حاكم است.
س: فرض كنيم شما موفق شديد بر شاه غلبه كنيد و همچنين موفق شديد كه نيروى مخالف كنونى را متحد كنيد. زودرس ترين سياستهاى اصلى اقتصادى و سياسى شما چه خواهد بود؟
ج: ما خواستار يك اقتصاد سالم و غير وابسته هستيم. شاه اقتصاد ايران را فلج كرده است و همه مخازن ما را دراختيار شرق و غرب بخصوص آمريكا قرار داده است ما با اين مبارزه كرده و هرگز اجازه نمىدهيم تا هستى ما را غارت كنند. ما در تمام زمينههاى اقتصادى يك انقلاب واقعى خواهيم كرد. امر كشاورزى در حكومت ما از اولويت خاصى برخوردار است براى اينكه شاه با اصلاحات ارضى آمريكايى خود كشاورزى ما را نابود كرد. در زمينه صنعت با ايجاد صنايع مادر از صنايع مونتاژ جلوگيرى به عمل مىآوريم. ايران كشورى مستقل است و داراى سياستى مستقل. دست شرق و غرب را از وطن خود كوتاه مىكنيم. تمام وابستگىهاى سياسى را از بين مىبريم و مردم را بر سرنوشتشان حاكم مىگردانيم و مردم را كه بيش از پنجاه سال است از همه گونه حقى در ايران محروم بودهاند آزاد مىگردانيم تا با كمال آزادگى به خواستهاى مشروع خود برسند. ولى منكر اين معنى نيستيم كه پس از پيروزى با بحرانهاى شديد اقتصادى مواجه خواهيم بود ولى به اميد خدا شكستهاى اقتصادى دوران پهلوى را جبران خواهيم كرد.
س: آيا تغييرى بنيادى در جهت رشد اخير اقتصادى ايران ديده خواهد شد؟ آيا تغييرى نسبت به موقعيت كمپانىهاى نفتى بزرگ خارجى خواهد بود؟
ج: تغييرات اساسى نسبت به كمپانىهاى نفتى را بايد متخصصين به عهده بگيرند. آنچه مىتوانم بگويم اين است كه تمام قراردادهايى كه به ضرر ملت ايران است چون از طرف شاه مخلوع و دولت غاصب و غير قانونى صورت گرفته است مورد قبول ما نخواهد بود.
س: آيا برگشت بيشترى به اقتصاد بازارى خواهد بود؟ يكى از بحرانهاى كنونى در ايران رد سياست اقتصادى وابسته كنونى است (وابسته به سرمايه داران غربى ) كه مخالف بازرگانان سنتى ايران است.
ج: اقتصاد ما يك اقتصاد مستقل و سالم و ملى است بر اساس تأمين اساسىترين نيازهاى مردم
صحيفه نور ج 22 صفحه 170
محروم و ستمديده ايران نه فقط يك اقتصاد مصرفى.
س: آيا شما فكر مىكنيد كه به زودى يك هرج و مرج اقتصادى در مملكت خواهد بود؟ حالا كه پمپهاى نفت بسته شده است و نان كمياب گرديده (زيرا سوخت براى تنورها كم است ) چه فكر مىكنيد؟ اولين اقدام در ايران چه بايد باشد؟
ج: با بودن شاه هرگز نفت به خارج صادر نخواهد شد. من هياتى را براى رسيدگى مصرف داخلى اعزام كردهام تا سوخت داخلى را تأمين كنند. ولى تا رفتن شاه اعتصاب شركت نفت به حال خود خواهد بود. اشكالاتى كه در كمبود نفت براى داخل ايجاد شده است به زودى برطرف خواهد شد.
س: آيا شما يك مخالفتى را عنوان مىكنيد كه نمونه يك دولت سوسياليستى براى ايران است يا دولت شما اصالت انسانى خواهد داشت بر پايه اصول مذهبى ؟
ج: دولت ما دولتى است اسلامى كه قوانين اسلامى را به اجرا در مىآورد. قوانين اسلام قوانين انسان ساز است و انسان را در مقام انسانى به اوج خود خواهد رساند و جوابگوى نيازهاى مادى نيز خواهد بود. س: اگر فرض شود كه شما در راس دولت قرار بگيريد روابط خود را با غرب چگونه پيش بينى مىكنيد؟
ج: من در حكومت آينده نقش هدايت را دارم. غرب و شرق براى ما فرقى ندارد. اصل منافع ملت ايران است كه بايد به بهترين وجه رعايت شود. اگر غرب و شرق احترامات لازمه را نسبت به ملت ايران رعايت نمايند ما هم به همان گونه با آنان رفتار خواهيم كرد.
س: آيا تغييرى در اتحاد شما با آمريكا رخ خواهد داد؟
ج: ما با ملت آمريكا روابط دوستانه داريم و با دولت آمريكا روابطى برقرار مىكنيم كه به نفع ملت ايران باشد.
س: آيا تغييرى در سياست ارتش اتفاق خواهد افتاد؟ آيا ايران ديگر تسليحات پيچيده نخواهد خريد آنچه كه تاكنون با پول نفت مىخريده است ؟
ج: هرگز ارتش ايران هيچ گاه احتياج به اسلحههاى كنونى ندارد. مستشاران نظامى آمريكايى بر ارتش ايران سيطره دارند. ما ارتشى مستقل تشكيل خواهيم داد و وزايدى را كه به درد ارتش و مملكت و مردم ايران نمىخورد حذف خواهيم نمود. ما نفت را به هر كشورى كه صلاح دانستيم مىفروشيم و در مقابل پول مىگيريم نه اسلحههايى كه اصالاً به درد ارتش ما نمىخورد و ارتش را دربست در اختيار بيگانه قرار دهد.
س: آيا فكر مىكنيد اين تغييرات در روابط شما با ساير كشورهاى عضو اوپك اثر نخواهد گذاشت؟
ج: متخصصين صالح جريانات مربوط به اوپك را مورد مطالعه قرار خواهند داد و بعد تصميم لازم را اتخاذ خواهند نمود. ما گول نامها و عناوين را نمىخوريم. هر چه به نفع ملت است آن دنبال
صحيفه نور ج 22 صفحه 171
مىشود.
س: آيا هيچ شانسى هست كه ايران جديد تحت الهام رهبرى شما نظرى به شوروى براى موازنه با آمريكا افكند؟
ج: هرگز. ما ايرانى مستقل بنا خواهيم كرد كه از زير يوغ آمريكا و شوروى بيرون آيد. شوروى اكنون گاز ايران را مىبرد و آمريكا نفت را. ما هرگز اجازه نمىدهيم كه اين دو ابرقدرت بر ايران سيطره پيدا كنند.
س: آيا هيچ نظرى راجع به حمايت بيدريغ آمريكا از شاه داريد؟ آيا شما تماماً دخالت آمريكا را در ايران رد خواهيد كرد؟ آيا شما در عوض كردن شاه به عنوان يك رئيس مملكت موفق خواهيد شد؟
ج: آمريكا تا حال از شاه دفاع كرده است و به همين جهت دشمن شماره يك ملت ايران است. ما دخالت آمريكا را در ايران محكوم مىكنيم. آمريكا براى اينكه در ايران پايگاه داشته باشد و منابع ما را به يغما ببرد هيچ كس را بهتر از شاه ندارد تا آنچه را كه آمريكا مىخواهد بكند و به همين دليل است كه از شاه دفاع مىكند. ما به اميد خدا ايران را مستقل خواهيم كرد. ملت ايران با مجاهدتهاى بيدريغ خود و كشته دادنهاى بيشمار خود بالاخره شاه را از ايران بيرون مىكند و نظام شاهنشاهى را برچيده و حكومت عدل اسلامى را جايگزين آن خواهد كرد.
س: دولت شما با مخالفانى از ارتش ايران كه همواره شاه را كمك كردهاند چگونه معامله خواهد كرد؟
ج: آن عده از ارتشيانى كه از شاه پشتيبانى كرده و دست به كشتار مردم بىپناه ايران زدهاند محاكمه شده و به جزاى اعمال خود خواهند رسيد.
س: اگر فرض شود دولت شما يا هر دولتى برخوردار از حمايت شما بر سركار آيد آيا هيچ اختناق سياسى وجود نخواهد داشت ؟ ساواك چه خواهد شد؟
ج: هرگز. آزادى به همه كس تا آنجا كه به ضرر ملت ايران نباشد داده خواهد شد و هيچ گونه اختناق براى مردم نخواهد بود. ساواك را منحل مىكنيم.
س: شما و پيروانتان چه مىخواهيد انجام دهيد؟ آيا يك كودتاى نظامى در ايران؟ آيا فكر مىكنيد كسانى مانند سرهنگ خسروداد بتواند يك كودتاى نظامى انجام دهد چنانچه شايع بوده است ؟
ج : من كراراً گفته و نوشتهام كه ما بعد از بيرون كردن شاه و دودمانش (البته اين در صورتى است كه شاه به دست مردم نيفتد والا او را در دادگاه آزاد محاكمه كرده و به سزاى اعمالش مىرسانيم) و برچيدن رژيم شاهنشاهى يك حكومت جمهورى اسلامى را به آراى عمومى مىگذاريم. در اين حكومت ايران آزاد خواهد شد و استقلال واقعى خود
صحيفه نور ج 22 صفحه 172
را بىمحابا جلوى گلوله قرار مىدهند. در كجاى دنيا مرد مىمثل مردم ايران مىتوان سراغ داد كه براى احقاق حق خود با دست خالى به جنگ آمريكا شوروى انگليس و ساير كشورهاى طرفدار شاه برود. حال خوب فهميديد كه چه مىخواهم بگويم. البته براى همه مردم جهان و حتى سياسيون ايران سخت است قبول اين معنا كه چگونه بدون اتكاء به شرق و غرب مىخواهيد پيروز شويد و به همه و حتى سياسيون ايران كه همگى گفتند و مىگويند شاه را اگر بتوانيم بيرون كنيم با رژيم نمىشود مخالفت كرد و به من همگى بدون استثناء مىگويند كه اولاً دست از مخالفت با رژيم شاهنشاهى بردار مخالفت با رژيم غير ممكن است. من همان حرفى را كه به آنها زدم به شما هم صريحاً مىگويم كه به اميد خدا پيروزى نزديك است من شاه را بيرون مىكنم رژيم شاهنشاهى را از بن خواهم كند و جمهورى اسلامى را جايگزين آن خواهم كرد. و اما كودتاى نظامى در مقابل اين ملت؟! نه به هيچ وجه اين گونه معانى مطرح نيست. اما كودتاى نظامى به نفع شاه اگر صورت گيرد دردى را دوا نمىكند چرا كه امروزه مردم در چنين كودتايى به سر مىبرند و با اين وصف مقاومت كردهاند باز مىگويم راهى جز بركنارى شاه و برچيده شدن نظام شاهنشاهى باقى نمانده است.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 175
تاريخ: 29/10/1357
مصاحبه تلويزيون فرانسه
سوال: از حضرت عالى تشكر بكنم به عنوان اين كه ما را قبول كرديد كه بياييم با شما مصاحبه كنيم. مخبر ما از تهران گزارش مىدهد كه ميليونها نفر در خيابانهاى تهران مشغول تظاهرات هستند. مىخواستيم ببينيم كه شما در جريان اين امر هستيد و نظرتان راجع به اين تظاهرات عظيمى كه در تهران وجود دارد چيست
جواب: تظاهرات در تهران تنها نيست در ساير بلاد ايران شهرستانهاى ايران هم هست و نظر من اين است كه براى چندمين بار رفراندم عمومى است به اين كه نه شاه را شاه سابق را - و نه حكومت او را و نه شوراى سلطنتى را ملت ايران نمىپذيرد. و ملت ايران حكومت اسلامى مىخواهد و همين راى عمومى است بر اين كه حكومت اسلامىرا طالب است و چيز ديگرى را غير از اين طالب نيست حكومت ديگرى را نمىپذيرد.
سوال: صحبت از شوراى سلطنت فرموديد آقاى تهرانى آمدند به اين جا كه مىخواهند با شما ملاقات بكنند و شما را ببينند. آيا شما مىخواهيد ايشان را ببينيد و تماسى با شوراى سلطنت داشته باشيد؟
جواب: من تماسى با شوراى سلطنت نمىتوانم داشته باشم. ايشان از من تقاضاى ملاقات كرد و گفتم به ايشان تذكر بدهند كه تا شما استعفا ندهيد از شوراى غير قانونى سلطنت و تا اين كه اعلام نكنيد كه اين استعفا براى اين است كه قانونى نيست من با شما ملاقات نخواهم كرد.
سوال؛ همان طور كه فرموديد رفراندم عمومى مردم در ايران در جريان است و اين جمعيت كثيرى كه آن جا هستند مىخواهند كه شما برگرديد. تا به حال فرموديد كه هر موقعى كه وقتش برسد بر مىگردم. در چنين صورتى چه تصميمى خواهيد گرفت ؟
جواب: باز هم همان را تكرار مىكنم كه وقتى كه صلاح ديدم و رفتنم در آن جا اصلح بود خواهم رفت.
سوال: ما اطلاعاتى داريم كه اعتصاب غذا در بعضى از پادگانها و در بعضى از واحدهاى نظامى صورت گرفته . آيا فكر مىكنيد كه اين علامت اين است كه ارتش شروع كرده به برگشتن به طرف شما؟
صحيفه نور ج 22 صفحه 176
جواب: ما اميدواريم كه ارتش به تمام اقشارش برگردد. البته قشرهايى از او رو به ملتند. لكن صلاح ارتش اين است كه همه برگردند به آغوش ملت و با شاهى كه كنار رفت و ديگر برگشت ندارد هيچ تماسى نداشته باشند و توهم نكنند كه بايد به شاه وفادار باشند. شاهى كه به ملت آنها خيانت كرد و اين همه جنايات به برادران آنها وارد كرد و ارتش را به صورت يك وابسته در آورد و اقتصاد ملت ما را فلج كرد وزراعت ملت ما را از بين برد اين شاه قابل اين نيست كه به او توجه بشود و ارتش بايد ارتش ملت باشد و ما ارتش را از خودمان مىدانيم و اگر چند نفرى در آنها خيانتكارند حسابشان از سايرين خارج است. و ما اميدواريم كه همه آنها به آغوش ملت برگردند و از آنها ما پذيرايى خواهيم كرد.
سوال: براى مدتها شما رفتن شاه را خواستهايد حال كه او رفته مىخواهيد كه دوستان شما در ايران قدرت را به دست بگيرند به چه نوعى؟ به صورت قانونى يا به صورت فشار افكار عمومى با اين تظاهراتى كه دارند؟
جواب: فشار افكار عمومى همان قانون است. سلطنت در ايران به آراى مردم به خيال آنها آمده است و حال آن كه از اول هم نيامده بود. قانون ما اين است كه سلطنت بايد به آراى عمومى مستقر بشود و الان آراى عمومى خلع كرده است او را بلكه مكرر اعلام خلع او را كرده. بنابر اين ما همان فشار افكار عمومى كه قانون واقعاً همان است بايد قدرت را به دست بگيريم و حكومت را مستقر كنيم.
سوال: طبيعتاً در چنين شرايطى سوالات زيادى طرح مىشود و از جمله آن كه مىگويند كه شما آيت اللهها در ايران به همان اندازه كه شاه ثروتمند است ثروت داريد و احياناً از كشورهاى مختلف كمك مىگيريد. اين پشتيبانى از كشورهاى مختلف از كجاست و بعضىها هم مىگويند كه به قدرت رسيدن شما برگشت به دوران گذشته است .
جواب: اما قضيه ثروتمند بودن روحانيين در ايران يك مطلب بسيار كذبى است كه واضح است فساد او. و اما اين كه از جاهاى ديگر پشتيبانى مىشود آن هم تكذيب مىكنم و ابداً از هيچ مملكتى از هيچ جايى به روحانيين ايران پشتيبانى نمىشود و كمك مالى نمىشود لكن مردم ايران علاقه دارند علاقه اسلامى دارند به روحانيين ايران و مردم ايران هر كمكى روحانيين بخواهند به آنها مىدهند و احتياج به كمكهاى خارجى ندارند.
سوال: قسمت دوم سوالم كه مربوط به گذشته يعنى به عقب برگرداندن است.
جواب: اين كه گفته مىشود كه ما مىخواهيم مملكت را به عقب برگردانيم اين مطلبى بوده است كه شاه براى اين كه دست و پا بزند و خلاص بشود از اين گرفتارى كه دارد منتشر كرده. ما با جميع آثار تمدن موافقيم و مايليم كه مملكت ما مجهز بشود به جميع آثار تمدن لكن نه به آن طور كه شاه عمل كرد. شاه تمام آثار تمدن را در ايران به يك آثار فاسد كننده مفسد درآورد سينماها را محل فساد درست كرد اخلاق جوانهاى ما را فاسد كرد مراكز فحشا را زياد
صحيفه نور ج 22 صفحه 177
كرد مراكزى كه جوانهاى ما را عادت به چيزهاى باطل مثل هروئين مىكند زياد كرد و ما با اينها مخالفيم. و اما با آثار تمدن و پيشروى به هيچ وجه مخالف نيستيم با پيشروىهاى شاه مخالفيم كه پيشروىهاى او ما را به عقب برگردانده و /ما/ حالا سال هاى طولانى بايد ايران زحمت بكشد تا اينكه ايران را به حالى برساند كه ترميم بكند اين فسادهايى كه شاه در ايران ايجاد كرده و اين خرابىهايى را كه به بارآورده.
سوال: اجازه بدهيد كه از طرف تلويزيون فرانسه از شما تشكر بكنم كه ما را اين جا خواستيد. آيا فكر مىكنيد آن روزى كه از اين جا برويد متأسف خواهيد بود از اين محل از اين مكان؟
جواب: / من / آن محل براى من هيچ مطرح نيست. من هر جا بتوانم خدمت بكنم به انسانيت خدمت بكنم به ملت خودم آن جا براى من خوب است. تا اين جا بتوانم خدمت بكنم علاقه دارم كه اين جا باشم وقتى اين جا نتوانم خدمت كنم علاقهاى به اين جا ندارم به آن جا دارم كه بتوانم خدمت بكنم.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 178
تاريخ: 15/11/1357
تلگرام به آيت الله شريعتمدارى
حضرت آيت الله آقاى شريعتمدارى دامت بركاته
بسمه تعالى
مرقوم شريف در تفقد از اين جانب واصل و موجب تشكر گرديد. سلامت و سعادت جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است. اميد است پس از چند روزى به زيارت حضرات آقايان نايل شوم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 179
تاريخ: 17/11/1357
تشكر پس از بازگشت به ايران
بسمه تعالى
اين جانب از كليه كسانى كه پس از بازگشت من به ايران به وسيله تلگراف نامه و مطبوعات تبريك گفته يا شكرگزارى و اظهار محبت وفادارى قدردانى و همبستگى كردهاند تشكر مىكنم و پيروزى همه را در غلبه بر دشمنان اسلام و مسلمين و برقرار ساختن جمهورى اسلامى از خداوند متعال خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 180
تاريخ: 19/11/1357
ديدار با نمايندگان بازارايان و كسبه
بسم الله الرحمن الرحيم
ايشان فرمودند كه پانزده سال و من عرض مىكنم كه پنجاه و هفت هشت سال. رنج ملت ما از زمان رضاشاه شروع شد و كسانى كه آن زمان سياه را به خاطر دارند مىدانند كه رضاشاه به اين ملت چه كرد. رضاشاه به حسب آنچه در راديوى دهلى بود منصوب از طرف انگلستان بود براى سركوبى ملت ما. و بعد از رضاشاه محمدرضا از طرف قواى ثلاثه از طرف آمريكا و انگلستان و شوروى تحميل شد بر ما چنانچه در كتاب خودش اين مطلب را دارد كه آنها صلاح ديدند كه من باشم. البته آنها صلاح خودشان را ديدند براى اينكه نوكرى بهتر از او كه همه خز اين ملت ما را به آنها بدهد تسليم كند و مملكت ما را از حيث كشاورزى از حيث بازرگانى از همه چيزها عقب رانده كند و به نفع آنها بكند. البته آنها او را مأمور كردهاند و خودش هم مىگويد مأموريت براى وطنم. اين مأموريت همان است. نه اينكه يك چيز ديگر بوده. و مىدانيد كه بعد از اين سالهاى رنج و عقدههايى كه ملت ما پيدا كرد به قيام همگانى ملت آن قدرت شيطانى عظيم و آن قدرتهاى بالاتر از همه قدرتها كه قدرتهاى شيطانى است قدرت آمريكا قدرت شوروى قدرت چين انگلستان اينها همه پشتيبانى كردهاند از او لكن ملت وقتى كه يك مطلبى را خواست با مشت گره كرده در مقابل همه اينها ايستاد و همه را شكست داد. و من مىدانم كه بازار تهران مركز فعاليت سياسى - اسلامى هميشه بوده است. بازار تهران بود كه هميشه باعث مىشد كه كارهايى كه علما پيشنهاد مىكردند و يا كسانى كه دلسوز به اين مملكت بودند پيشنهاد مىكردند به پشتوانه بازار تهران و بازرگانان تهران اين امور انجام مىشد. و من بايد تشكر كنم از گروه اصناف و اشخاصى كه بازارى هستند به هر صورتى كه هستند من بايد از آنها تشكر كنم كه در اين نهضت سهم عظيمى آنها داشتند. و اگر چنانچه بازارهاى ايران نبود معلوم نبود كه ما بتوانيم به مقصد برسيم. اين پشتيبانى بازارهاى ايران و پشتيبانى ساير اصنافى كه ما داريم اين اسباب اين شد كه الحمدالله تاكنون به اين پيشرفت عظيم رسيده است ولى باز اول كار است و بايد تتمه اينها هم به قبرستانها بروند و بعد از اين طرز يك حكومت اسلامى كه حكومت از جانب ملت باشد كه ملت تعيين كند او را مستند به ملت باشد ما در طول تاريخ ايران يك حكومت مستند به ملت نداشتيم زمان سلاطين سابق كه اصل ملتها به حساب نمىآمدند و باب باب قلدرى بود. از زمان
صحيفه نور ج 22 صفحه 181
رضاشاه به اين ورهم كه ما اطلاع داريم و در مشاهدات ما بوده باز همين معنا بود. بنابر اين يك حكومت ملى يك سلطنت ملى يك انتخابات ملى در اين وطن نبوده است. از اينكه اين انتخابات و مجالس مجالس ملى نبوده است و دولتهاى ناشى از اين مجلس هم غيرقانونى است و مستند به آراى ملت نبوده است. آن شخص هم كه الان به جاى محمدرضا خان و به امر محمدرضاخان به مسند وزرات نشسته است ايشان هم كه ادعا مىكند من ملى هستم قانونى هستم نه قانونى هست و نه ملى هست. اما مدعى است براى اينكه احترام به اين ملت هيچ نمىگذارد احترام به اين فريادهايى كه الان هم در....* در بين خيابانها هست نمىگذارد. و اما قانونى نيست براى اينكه منشاش مجالسى است كه آنها قانونى نيستند و خود ايشان قبل از اينكه به وزارت برسد تصديق داشت به اينكه مجلسين قانونى نيستند حالا كه به وزارت رسيده مىگويد كه قانونى هستند. البته اشخاصى كه اين طور باشند كه آن كه به نفع خودشان است يك جور است و آن كه به نفع خودشان نيست يك...*. اگر به نفع او شد قانونى است اگر به نفع ما شد غيرقانونى است. اين مسايلى است كه بازار با ما هميشه شريك بوده در اين مسايل و در اين پيشرفتها. لكن آنچه بايد عرض كنم رمز اين تقدم و پيروزى وحدت كلمه بود اگر وحدت كلمه نبود اين پيروزى حاصل نمىشد.
شما مىبينيد كه الان از مركز تا هرجا برويد تمام مملكت با هم يك مطلب يك شعار دارند يك شعار آن هم شعار اسلامى شعار اينكه رژيم را ما نمىخواهيم سلطنت اين كشور را نمىخواهيم و حكومت اسلامى مىخواهيم حكومت عدل اسلامى مىخواهيم. اين وحدت كلمه كه در بين يك ملت حاصل شد آن وقت مىفهميم به اينكه اين قدرتهاى بزرگ با وحدت كلمه ملت نمىتوانند كارى بكنند چنانچه ما ديديم اين معنا را و من اميدوارم كه اين وحدت كلمه تا آخر محفوظ بماند. و عرض مىكنم كه الان مملكت ما حساسترين زمان تاريخ را دارد مىگذراند يعنى تحول از طاغوت به حكم الله تحول از ظلم به عدل تحول از خيانتها به امانتها. اين حساسترين وقتى است كه ماالان در آن واقع هستيم و لهذا بر من كه يك طلبه هستم و بر شما آقايان كه بازرگانان هستيد و بر علماى اعلام و بر طلاب علوم دينيه و بر دانشگاهىها بر كارگران بر اجزاى ادارات بر دهقانان بر همه اينها واجب است كه از اين نهضت پشتيبانى كنند. كه اگر چنانچه خداى نخواسته از اين پشتيبانى نشود تزلزلى در اين پيدا بشود تا ابد ما ديگر زير بار اينها هستيم فهميدند اينها كه آن چيزى كه قدرت دارد وحدت ملت و اسلام است تحت بيرق اسلام است كه اين قدرت حاصل شده است و مىتواند با ابرقدرتها مقابله كند. اين معنا را كه فهميدند آنها درصد بر مىآيند كه اين قدرت را بكوبند و دنبال اين هستند كه علما را جدا كنند شما را از علما جدا كنند دانشگاه را از علما جدا كنند دانشگاه را از بازار جدا كنند همه اينها را با هم بههم بريزند كه اين وحدت كلمه از بين برود و بعد كارهاى خودشان را بكنند و بعيد هم ندانيد كه اينها همان رژيم سلطنتى را بخواهند حفظش كنند،
صحيفه نور ج 22 صفحه 182
گرچه اينها به نظر انسان نمىرسد كه يك چيز پوسيدهاى را اينها بخواهند ولهذا ديديد كه محمدرضا وقتى كه پناه برد به اين كه دنبال او بود يعنى پشتيبانى از او مىكرد راهش نداد در مملكت خودش. آنها اين طورند كه هر وقت به منفعتشان باشد يك فردى را چه مىكنند. اين را بايد ما همه متنبه باشيم كه انشاءالله از حالا همان طورى كه تا حالا قدرتها با هم بوده است پشتيبانى بوده است بازار از كارگرها كارگرها از بازار همه از علما علما از آنها پشتيبانى كردند و همه با هم صف واحد همه باهم فرياد كردند و همه با هم خواستند آن مسايل اسلامى و انسانيه را از حالا به بعد هم تا آخر نهضت انشاءالله باقى باشد تا اينكه به يك ايرانى كه مال خودمان باشد نه همه مخازنش را به اين و آن بدهند يك ايرانى كه زراعتش را خودمان بكنيم نه آنجايى كه زراعتش را اسرائيل بكند و زراعتش را هم از دست ما بگيرد و تمام بشود همه چيز. من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه شما را مىخواهم.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 183
تاريخ: 20/11/1357
نامه حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى
حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته
به عرض عالى مىرساند: مرقوم محترم كه حاكى از صحت مزاج شريف و حاوى تفقد و ابراز محبت نسبت به ورود حقير به كشور ايران بود و اصل و موجب كمال تشكر گرديد. اميد است انشاءالله تعالى با حفظ وحدت كلمه عموم مسلمانان تحت رهبرى آيات عظام و علماى اعلام دامت بركاتهم به پيروزى كامل نايل گردند. و در اين موقع حساس و تاريخى بتوانيم تا حدودى به وظيفه خود نسبت به شريعت مقدسه انجام وظيفه كنيم. خدماتى كه حضرت مستطاب عالى در طول مبارزات گذشته انجام دادهايد و شدايد و سختىهايى را كه تحمل كردهايد فراموش نخواهد شد.
آنكه در مظان استجابت دعا اين جانب را از دعاى خير فراموش نفرماييد. از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 185
تاريخ: 25/11/1357
فرمان به حجت الاسلام آقاى شيخ عباس واعظ طبسى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى آقا شيخ عباس واعظ طبسى دامت افاضاته
پس از اهداء سلام و تحيت تا تعيين توليت براى آستان مقدس حضرت ثامن الائمه - صلوات الله و سلامه عليه و على ابائه الطاهرين - جناب عالى براى سرپرستى آن آستان مقدس منصوب هستيد. لازم است با كمال جديت و به طور دقيق حفاظت از متعلقات آن جا خصوصاً كتابخانه و خزينه و محتويات ضريح مقدس و موقوفات و ساير آنچه مربوط است به آن آستان مقدس بفرماييد و از حيف و ميل و ضياع اموال جلوگيرى نماييد. حضرات خدام محترم با جناب عالى در اين امر لازم تشريك مساعى خواهند نمود.
والسلام عليكم ورحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 186
تاريخ: 27/11/1357
پيام به كاركنان اعتصابى صنعت نفت
بسم الله الرحمن الرحيم
به عموم كارمندان و كارگران شركت نفت پس از تشكر فراوان از آنان كه سهم مهمى در پيشرفت نهضت اسلامى داشتهاند و با همت شجاعانه آنان پيروزى نصيب ملت بزرگ گرديد تذكر داده مىشود اكنون كه بحمدالله پيروزى حاصل است، مقتضى است اعتصاب خود را بشكنند و به سر كار خود بروند. اكنون اعتصاب برخلاف مسير انقلاب است و شكستن آن موافق صلاح ملت است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 187
تاريخ: 27/11/1357
پيام به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت شريف و مبارزه ايران! با تشكر فراوان از زحمات و تلاشهاى خستگى ناپذير شما در راه تحكيم حق و شكست باطل اين روزها مشاهده مىشود كه افراد و اشخاص متفرقه به خانههاى مردم هجوم برده و احياناً باعث ناراحتى خانوادهها مىشوند. گرچه بسيارى از اين گونه افراد به خاطر سوابق سوء خود مستحق تنبيه و مجازاتند اما براى اين كه افراد بىگناه خانوادهها به زحمت نيفتند لازم دانستم كه از شما فرزندان عزيز بخواهم از اين به بعد بدون كسب اجازه از دولت قانونى به خانه هيچ كس حمله نكنيد و كسى را از پيش خود توقيف ننماييد. البته جنايتكاران و ظلمه كه دستشان به خون مردم و تجاوز به حقوق ملت آلوده است نبايد از كيفر معاف گردند. ولى كيفر مجرمان نبايد بدون نظم و حساب و توسط افراد غير مسوول انجام گيرد. شما مجرمان جنايتكار را شناسايى كنيد و به دولت موقت انقلاب اسلامى معرفى نماييد تا با دستور دولت اقدام به بازداشت و محاكمه شود. تاكيد مىكنم كه مطلب فوق حكم اسلامى است و تخلف جايز نيست.
والسلام عليكم ورحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 188
تاريخ: 28/11/1357
دستور العمل در مورد فعاليتهاى تجارى
بسم الله الرحمن الرحيم
اينك كه به خواست خداوند متعال و به همت و پيوستگى ملت شجاع و قهرمان ايران انقلاب اسلامى موفقيتهاى چشمگيرى به دست آورد لازم دانستم از كليه اعتصابيون محترم از روحانى دانشگاهى فرهنگى كارگر كارمندان بخشهاى مختلف دولتى و خصوصى دهقانان مطبوعات تجار و اصناف بازار تهران و شهرستانها و عموم بازرگانان پيشهوران و صاحبان مشاغل - ايدهم الله تعالى - تشكر كنم.
زحمات فراوان و مشكلات زيادى كه در طول اين مدت تحمل كرديد مورد قدردانى اينجانب است. اعتصابات طولانى و سراسرى و همبستگى بىنظير شما به دنيا ثابت نمود كه حاصر نيستيد زير بار ديكتاتورى و ستم برويد و حاضر نيستيد اجانب در كشور شما دخالت نمايند و براى رسيدن به آرمانهاى اسلا مىاز هيچ گونه فداكارى مضايقه نداريد. اكنون كه به يارى خداوند آماده شروع به كار و شكستن اعتصابات هستيد بايد به تذاكرات ذيل توجه نماييد: 1- تجار و كسبه و توليدكنندگان بايد از اجحاف و گرانفروشى و هر نوع سوءاستفاده از شرايط موجود خوددارى نمايند و سعى كنند قيمتها كاملا" عادلانه و بر وفق موازين شرعى باشد. لازم است مساوات و برابرى اسلا مىرا كاملا"در نظر گرفته نسبت به طلبهايى كه به صورت چك و يا سفته و يا هر نوع ديگر دارند مراعات لازم را بنمايند وبه بدهكاران مهلت كافى بدهند و از فشار آوردن به كسبهاى كه به خاطر اعتصابات طولانى متضرر شدهاند خوددارى كنند و به آنان مهلت داده شود كه بتوانند به طوريكه فشار برآنها وارد نشود بدهكارىهاى خود را بدهند. من از تجار و بازرگانان انتظار دارم اين امر انسانى و اسلا مىرا توجه نموده و عمل نمايند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 190
تاريخ: 1/12/1357
فرمان به حجت الاسلام آقاى فضل الله محلاتى
بسمه تعالى، جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى دامت افاضاته
به جناب عالى مأموريت داده مىشود كه به اتفاق آقايان حاج حبيب الله عسگر اولادى و حاج محسن لبانى - ايدهماالله - تعالى براى سرپرستى امور مربوط به صندوق تعاون اصناف پايتخت برويد و موجودى صندوق را تحويل گرفته و با صلاحديد آقايان محترم فوق الذكر به مصارف لازمه برسانيد. ادامه توفيقات همگان را در راه خدمت به اسلام و مسلمين از خداى تعالى خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 191
تاريخ: 5/12/1357
فرمان به حجت الاسلام آقاى صادق خلخالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ صادق خلخالى دامت افاضاته
به جناب عالى مأموريت داده مىشود تا در دادگاهى كه براى محاكمه متهمين و زندانيان تشكيل مىشود حضور به هم رسانده و پس از تماميت مقدمات محاكمه با موازين شرعيه حكم شرعى صادر كنيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 200
تاريخ: 9/12/1357
فرمان به ثقه الاسلام آقاى مقدم
بسمه تعالى
جناب مستطاب ثقه الاسلام آقاى آقا شيخ على مقدم دامت افاضاته به جناب عالى ماموريت داده مىشود كه به اتفاق آقايان محمد على نظامزاده و جناب آقاى حسين رضوانى دامت تاييد اتهما - به جزيره كيش برويد و املاك اختصاصى و ساختمانها و ساير اموال شاه مخلوع و غاصب سابق و ديگر خاندان آنها را صورت بردارى كرده و نگهدارى كنيد تا بعداً به مصارف لازمه و مشروعه برسد.
از خداى تعالى دوام توفيقات جناب عالى و آقايان محترم را خواستارم. و ضمناً آنچه تاكنون در اين باب انجام دادهايد مورد رضايت بوده. انشاءالله موفق باشيد.
والسلام عليكم ورحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 192
تاريخ: 5/12/1357
در جمع اعضاى هيأت كويتى
اين تحول روحى تحفهاى است كه خداى تبارك و تعالى از عالم بالا براى ما به هديه فرستاد
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من اول از آقايانى كه زحمت كشيدهاند و از كويت تشريف آوردهاند اينجا براى تفقد از ملت ما و تفقد از من تشكر مىكنم. خداوند سعى همه شما را مشهود گرداند.
خداى تبارك و تعالى مقدراتى دارد كه ما سر او را نمىفهميم مگر بعد از زمانها /ما/ بعد از آنكه به واسطه فشار دولت ايران و فشار محمدرضا شاه (شاه سابق) بر دولت عراق و محصور كردن آنها منزل ما را و رفت و آمدهايى كه بين ما و دولت عراق شد گفتگوهايى كه شد و ما به آنها اخطار كرديم كه يك مساله شرعى است يك وظيفه الهى است و من نمىتوانم مساله الهى و وظيفه شرعى را به قول شماها ترك كنم من اين كارهايى كه در اينجا انجام مىدهم انجام مىدهم شما هم هر كارى داريد بكنيد. آنها از ما تقاضا مىكردند كه چون ما تعهداتى با دولت ايران داريم و اين كارهايى كه شما و اصحاب شما مىكنند مخالف آن تعهدات است ما نمىتوانيم تحمل كنيم. من جواب دادم كه من كه تعهدى ندارم. شما تعهد داريد من يك تكليف شرعى دارم عمل مىكنم و به تعهد شما اعتنايى نمىكنم و هم در منابر خطابه مىخوانم و هم اعلاميه صادر مىكنم و هم نوار پر مىكنم و مىفرستم. اين تكليف من شما هم هر تكليفى داريد عمل كنيد. بعد از رفت و آمدها آنها برادرهاى من كه جزء رفقاى نجف بودند آنها را ترساندند و به من رسيد كه گفتند كه ما با خودش مثلاً كار نداريم لكن شماها را چه خواهيم كرد. من ديدم كه خوب ممكن است كه يك وقتى گزندى به اين دوستان من برسد عازم حركتى شدم و آمدم به (البته تحت مراقبت دولت عراق) آمدم به سرحد كويت و در سرحد كويت هم همان فشارى كه در آنجا بر دولت عراق بود بر دولت كويت هم بود و آنها حتى اجازه اينكه ما عبور كنيم از اين ور شهر به آن ور شهر هم ندادند و من گلهاى از هيچ كس ندارم آنها ملتزم بودند به واسطه قراردادهايشان عمل كنند و من نه به دولت عراق نه به دولت كويت گلايهاى ندارم. لكن خداى تبارك و تعالى تقديرى فرموده بود و ما غافل بوديم.
ما بنايمان بر اين بود كه از كويت بعد از دو سه روزى كه با آقايان ملاقات مىكنيم برويم به
صحيفه نور ج 22 صفحه 193
سوريه و آنجا كه يك اقامت طولانى بكنيم. لكن خداوند تقدير كرده بود كه بايد راه چيز ديگر باشد و ما نمىدانستيم كه اين تقدير به كجا منتهى مىشود. از آنجا برگشتيم به بصره و از آنجا هم به بغداد ما را بردند و من ملاحظه كردم كه ما اگر هر جا برويم از اين دول اسلامى همين مطلب است. به همين جهت تصميم گرفتيم كه بدون هيچ فكر سابق كه ما مىرويم به فرانسه در عين حالى كه مايل نبودم از دول اسلامى خارج بشوم لكن خداوند تقدير كرده بود كه مسايل در آنجا به طور وسيع در همه جاى دنيا پخش بشود و خبرنگارها از اطراف عالم هجوم كردند كه گاهى روزى چندين مصاحبه مىشد و خصوصاً از امريكا كه مصاحبههايى با آنها شد و آنها از همان جا پخش كردند به سراسر آمريكا و به بعض از بلاد ديگر و ما هم مسايل ايران را در آن جا روشن كرديم به طورى كه بسيارى از ابهاماتى كه به واسطه تبليغات سوئى كه از طرف اجانب شده بود در آنجا رفع شد.
محمدرضا از قرارى كه به من گفتهاند سالى صد ميليون دلار براى تبليغات گذاشته بودند و اين تبليغات دامنهدار در همه جا در همه جاى دنيا بوده است بر ضد ملت و روحانيت و اينها و...* بر خود و دارو دستههاى او. و ما در اين چند وقتى كه در پاريس بوديم اين مسائل را تقريباً حل كرديم و اين مصاحبات و نوشتهها و اينها مسايل را بر مملكتهاى خارج ملتهاى خارج روشن كرد. كم كم به واسطه همين مسايل و به واسطه قدرتى كه خداوند بر ملت ايران عطا فرمود كه با قدرت ايمان وحدت كلمه قيام كردند و تقريباً يك سال بعد از اينكه از 15 خرداد يك قتل عامهايى شد و آنچه شد شد و ما به تركيه و به عراق تبعيد شديم تقريباً يك قدرى غفلت حاصل شد لكن عواملى پيدا شد كه در يك سال از يك سال و نيم تقريباً قبل اين عوامل باعث شد كه ايران به حركت آمد و دنبال اين حركت بود كه ما از عراق شروع كرديم و بعد آمديم و رفتيم فرانسه و از آنجا تعقيب كرديم. تمام مسايل كه واقع شد ما مرهون منت بعد از خداى تبارك و تعالى اين ملت ايران و خصوصاً طبقه مستمندان نه طبقه اشراف و اعيان و بالا دستها ما مرهون آنها هستيم. آنهايى كه زن و مرد صغير و كبير در هر وقت كه اقتضا مىكرد در خيابانها مىريختند و هيچ در مقابل مسلسلها ابا نداشتند سينهها را باز مىكردند و مىگفتند (بزن). بايد بگويم كه گوشت و خون غلبه كرد بر تانك و مسلسل و اين قدرت خداى تبارك و تعالى بود.
من وقتى كه مطالعه از وضعيت ايران و گسترش اين مساله واحد مطلب واحد كه يك دولت اسلامى حق مىخواهيم وقتى كه من از اين گسترش /اين/ در همه بلاد از تهران تا آخرين مرزهاى ايران در هر طرف در هر ده در هر قريه من مطالعه اين را مىكردم اميدوار شدم كه مساله يك مساله الهى است نه يك مساله بشرى. بشر نمىتواند با هر چه باشد هر قدرت بيانى داشته باشد نمىتواند اين طور نفوذ بكند كه از اين بچهاى كه تازه زبان باز كرده است تا آن پيرمردى كه در مريضخانه خوابيده همه يك مطلب بگويند همه فرياد بزنند در خيابانها شب و روز فرياد بزنند كه ما استقلال و
صحيفه نور ج 22 صفحه 194
آزادى مىخواهيم، رژيم سلطنتى نمىخواهيم و جمهورى اسلامى مىخواهيم. من اميدوار شدم از اين گسترش كه اين مساله مساله الهى است و خداى تبارك و تعالى در اين مساله پشتيبان است و پيروز خواهيم شد.
اين معنا را من از همان اوايلى كه يك قدرى انقلاب زياد شد و مردم هشيار و بيدار شدند خيلى اميدوار به آن بودم و بحمدالله شد لكن نبايد كسى بگويد كه من كردم. البته اشعارى كه آقا خواندند از نظر شعرى بسيار خوب بود لكن بايد عرض بكنم كه من كوچكتر از اين هستم كه اين طور مطالب گفته بشود. اين زاغهنشينها بودند كه در خيابانها فرياد كردند و خون دادند و جوان دادند و مادرهايى كه چهار تا بچه داشتند سه تا بچههايشان رفته بود باز مىگفتند كه اين هم اگر برود براى خداست. آن چيزى كه براى من خيلى اميدوار كننده است اين روح تعاون و روح انسانيت و روح اسلاميت است كه در ملت ايران شكوفا شد اين تحولى كه در انسانها پيدا شد از تحولى كه در اين رژيم پيدا شد بالاتر است.
يك روز بود كه اگر يك پاسبان مىآمد در بازار تهران كه بزرگترين بازار ايران است و مىگفت كه چهارم آبان است و بايد بازارها تعطيل بشوند يا بيرق بزنند احدى به خودش اجازه نمىداد كه مخالفت كند در ذهنش وارد نمىشد كه با پاسبان مگر مىشود مخالفت كرد. خداى تبارك و تعالى در مدت كمى همچو متحول كرد اين ارواح طيبه را همچو پشت ورو كرد اين نفوس قدسيه را كه در خيابانها راه افتادند و فرياد كردند مرگ بر اين سلطنت پهلوى جلوى مسلسلها جلوى تانكها مىپريدند روى تانكها و همان جا شعار مىدادند. اين تحول يك معجزه واضحى است كه در يك مدت كوتاهى براى يك ملت در همه اقشار اين تحول پيدا شد. هر جاى اين مملكت وقتى كه مىرفتى مردم مقابل قواى انتظاميهاى كه مامور بودند كه بكشند مردم را و درو كنند مردم را ابداً اعتنا نمىكردند و شعارهاى خودشان را شعارهاى اسلامى خودشان را مىدادند. اين تحول روحى اعجاب آور است اين تحول روحى باعث شد كه اين پيروزى از براى ملت ما حاصل شد. دعا كنيد كه خداوند اين تحول را در همه ملتهاى اسلام و مستضعفين پيش بياورد و خداى تبارك و تعالى مقدر مىفرمايد كه همه متحول بشويم. اين تحول روحى و اين انقلاب اسلامى تحفهاى كه خداى تبارك و تعالى از عالم بالا براى ملت مابه هديه فرستاد و بايد شكر خداى تبارك و تعالى را بكنيم و از عهده شكر بر نمىآييم. من بايد شكر اين نعمت را و شكر اين رحمت را و شكر اين محنتها را كه ملت ايران كشيدند شكر اينها را بكنم و من از عهده بر نمىآيم. اينها بودند كه همه كارها را انجام دادند و خدا بود كه اينها را مويد كرد و قدرت خدا و قدرت ايمان ملت كه در اين اواخر شكوفا پيدا كرد اين قدرت بود كه با دست خدا يك سلطنت 2500 ساله را از ريشه كند، در صورتى كه پشت سر او امريكا ايستاده بود شوروى هم سراً بود و چين هم بود انگلستان هم بود تمام ابرقدرتها پشت سر او ايستاده بودند و آن هم داراى همه سلاحهاى مدرن بود و ملت ما دست خالى بود تفنگ هم نداشت هيچ نداشت و لكن قدرت ايمان بود قدرت خدا بود. اين تعجب ندارد خداى تبارك و تعالى مقدر بفرمايد كه يك ملتى كه
صحيفه نور ج 22 صفحه 195
هيچ ندارد هيچ سلاحى ندارد همين سلاح ايمان دارد بر همه قدرتها غلبه بكند.
شاه سابق پيغام داد كه مملكت را تسليم شما مىكنم و من فقط شاه باشم در صورت!!
اينها كم كم عقب نشستند ما در پاريس كه بوديم رفت و آمدهاى زياد /وسايل/ مخفى و بعضى وقتها آشكار بود براى اينكه ما را وادار كند كه دست برداريم مىگفتند هر چه مىخواهيد مىدهيم هر كارى بخواهيد مىكنيم. خود شاه شاه سابق پيغام داد كه من مملكت را تسليم شما مىكنم و من همين شاه باشم در هر صورت و همه كارها در دست شما باشد و من به او اعتنا نكردم و اين قدرت الهى بود كه ما را كمك مىكرد. رفت و باز تتمه قدرت باقى مانده بود اينها باز كوشش كردند حتى به وسيله /جمهورى فرانسه/ رئيس جمهور فرانسه به من پيغام دادند كه شما حالا زود است بياييد (به طور دلسوزى مثلاً) از طرف آمريكا پيشنهاد كردند كه حالا شما چند وقتى بايد بمانيد حالا زودرس است رفتن شما. از طرفى ايران باز همين معنا را گفتند بعض افرادى كه از همين طوايف بودند باز همين پيشنهاد را مىكردند و همين پيشنهاد اسباب اين شد كه من قصد كردم بيايم هر چى مىخواهد بشود بشود. من فهميدم كه اين مساله يك مطلبى است آنها مىخواهند من را آنجا نگه دارند و از اينجا توطئهها را تقويت كنند به طورى كه ديگر نتوانيم كارى كنيم و من اعلام كردم كه خواهم رفت. آنها بستند فرودگاهها را همه فرودگاهها را بستند. ما صبر كرديم گفتيم كه وقتى فرودگاه باز شد مىرويم باز بستند. باز گفتيم وقتى باز شد مىرويم خوب آنها بالاخره نمىشود تا آخر بسته باشد. ارعاب كردند از اين كارها. ما آمديم و وقتى كه وارد شديم البته مرهون عواطف ملت ايران هستيم كه از همه اطراف آمده بودند و البته...* بسيارى رفته بودند به واسطه اينكه....* لكن خود مردم تهران بودند.
و ما اينجا باز مبتلا شديم به يك حرفهايى كه بين ما و دولت...* مىكرد. ما اعتنائى نكرديم به حرفهايشان و نخست وزيرى خودمان تعيين كرديم گفتيم كه ما به واسطه ولايت شرعيه و به واسطه اينكه ملت به ما راى داده است ما شما را نخست وزير مىكنيم. /آنها هم/ دولت گفت كه ما اين نخست وزير را توقيف مىكنيم. خوب بكنيد يكى ديگر مىآيد. بعد باز ارعابهايى چيزهايى شروع شد كه خير ما امر كرديم كه وزرا را به وزارتخانهها راه ندهند و اتباع وزارتخانهها هم اين را قبول كردند و راه نمىدادند. آنها بعد هم (البته رفتند يا نرفتند هم باز خيلى اطلاع ندارم) حتى تعبير رئيس دولت اين بود كه تا اين به طور شوخى اين نخست وزيرى به طور شوخى است ما كارى نداريم اول گفته بود توقيف مىكنيم حالا يك خرده عقبتر رفت و گفت تا شوخى است ما حرفى نداريم لكن اگر جدى بشود چه خواهيم كرد. ما كم كم گفتيم جدى بشود. امر منتهى شد به اينكه آن آدمى كه مىگفت كه توقيف مىكنيم و چه خواهيم كرد به واسطه خوى بيابانى كه داشت اين خوى بيابانى بود كه در شاهپور بختيار بود و من هم اين خوى بيابانى را مىدانستم كه ما با اينها ديرى است كه سوابق داريم و اينها در
صحيفه نور ج 22 صفحه 196
... قدرتها داشتند. امر منتهى شد به اينكه ايشان جناياتى كرد كشتارى كرد امر به كشتارى كرد به حسب اقرار خودش كه در روزنامهها منعكس مىشد كه با امر من است و ارتش كارى انجام نمىدهد الا به امر من. بعد او فرار كرد و ما اعلام مىكنيم كه ملت ايران و همه ملتها كه در خارج هستند كه اين جانى را به ما تحويل بدهند. ايران هر جا پيدا كرد اين جانى را به ما تحويل بدهد و اين را اعلام خواهيم كرد و همين هم اعلام است و دوستان ما كه در خارج ايران هستند به آنها هم همين سفارش را مىكنيم كه او را هر جا پيدا كردند بگيرند و به ما اطلاع بدهند تا ما بخواهيم از آن دولتى كه آنجاست. و مطلب به آنجا رسيد كه آن آدمى كه آن قدرت عظيم را داشت ما با دست خالى و آنها با همه چيز با پشتيبانى دولتهاى ابرقدرت ما با دست خالى لكن پشتيبانى خداى تبارك و تعالى بود.
ما نمىتوانيم خيانتهاى رژيم شاه را بشمريم
وضع اين آدم به آنجا رسيد كه الان هيچ يك از ممالك دنيا قبولش نمىكنند الان همان جايى كه هست همان رفيق شفيق خودش كه ملك حسن باشد /در/ همين ديشب يا پريشب در روزنامه ديدم كه او گفته ما او را به عنوان شاهى قبول نداريم و دولتهاى ديگر هم گفتند ما او را نمىپذيريم اخيراً مثل اينكه امريكا گفته است مىپذيريم. بپذيرند يا نپذيرند ما او را خواهيم آورد و خزائنى كه در خارج دارد و نمىدانيد آقا چه چيزهايى اينها چپاول كردند از ما و رفتند.
الان مملكتى كه در دست ماست مملكتى است كه از هم ريخته است همه چيزش را اينها خراب كردند و رفتند. اين نفت كه بايد به نفع ملت صرف بشود اين نفت را با اسم اينكه ما اسلحه مىدهيم بردند و اسلحهاى كه دادند اسلحهاى بود كه براى خود امريكا و پايگاه درست كردن...* نه اينكه اسلحه مال ماست /اسلحه/ ما نمىتوانيم استعمال كنيم اين اسلحهها را اين مال خود آمريكاست و در اينجا به عنوان اينكه پول نفت را ما داريم به اين اسلحه مىدهيم اينجا پايگاه درست كردند كه در مقابل شوروى اگر يك وقت جنگى شد پايگاه داشته باشد. اينطور خيانتها اينها كردند. شايد اكثريت ملت اين مطلب را نداند خيال كند كه اينها اسلحه دادند منتها اسلحه به درد ما نمىخورد. البته آن هم خيانت بود كه نفت را بدهند اسلحه بخرند اسلحهاى كه به درد ما نمىخورد....* لكن مساله اين بود كه هم عوض را آنها بردند هم معوض را هر دو توى جيب آنها بود. اينكه بايد در اينجا اگر بخواهد پايگاه درست كند و برخلاف همه موازين دنيا بخواهد پايگاه درست كند بايد ميليونها بيليونها دلار به ما بدهد تا اجازه بدهيم كه در اينجا يك پايگاه درست كند او نفت ما را برد و پايگاه درست كرد /ملت ما اين طور/ خيانتهاى اينهااين طور بود ما نمىتوانيم خيانتهاى اينها را بشمريم. خداى تبارك و تعالى احاطه دارد و بعدها هم كم كم اشخاصى كه مطلع بر اين مسايل هستند و بر همه مسايل هم مطلع نيستند بعدها هم كم كم كشف خواهد شد. در هر صورت تا اينجا رسيده است و الان پريشانى زيادى
صحيفه نور ج 22 صفحه 197
در اين مملكت به واسطه خيانتهايى كه اينها كردند هست. ارتش ما را اين را ارتش غير ملى و متكى بر غير تربيت كردند و اقتصاد ما را بكلى شكست دادند و ما الان در همه چيز محتاج به اينكه /از اينكه/ از خارج بياوريم. در صورتى كه مملكت ما اگر يك استانش درست كشت مىشد براى همه ما كفايت مىكرد ما صادر كننده بوديم و امروز همه چيزها را احتياج به خارج داريم دامدارى ما را از بين بردند. مراتع مارا مراتع بسيار غنى ما را كه /در/ وقتى آمده بودند از طرف ملكه انگلستان (اين طور كه نقل كردند) براى مطالعه آن چيزى آن مراتعى كه بنا بود به او بدهد گفته بودند غنىترين مراتع دنياست براى دامدارى اين را دادند به ديگران. مراتع ما را ملى كردند يعنى از دست ملت گرفتند و دادند به اجانب جنگلهاى ما را ملى كردند وآنها را دادند به اجانب.
اگر كسى بخواهد آن جنايات و خياناتى كه اين سلسله كردند و خصوصاً اين دومى اين جنايات و خياناتى كه اين شخص بر ملت ما كرد بخواهد بنويسد و بگويد طولانى خواهد بود و من اميدوارم كه مطلعين آنهايى كه اطلاع بر اين مسايل دارند و كسى نداريم كه به همه مسايل مطلع باشد آن مقدارى كه مطلع هستند اميدوارم كه بنويسند و بگويند تا دنيا بداند ما چه ابتلايى داشتيم و الحمدلله امروز دست آنها و دست اربابهايشان كوتاه شده است و اميدها هم بايد بريده شود. نبايد خيال كنند كه اگر چنانچه يك قدرى سستى پيدا شد ما باز خواهيم آمد. خير در ايران ديگر سستى پيدا نمىشود و ملت ما بيدار است و هشيار است و هشيار شد. بچههاى كوچك ما هم الان بيدار شدهاند و يك همچو ملتى را اگر چنانچه اتكاء به خدا بكنند كسى نمىتواند شكست بدهد چنانچه نتوانستند.
اتكال به خدا بكنيد تا جبرئيل امين با شما همراه باشد
و من از ملت خودم و از همه شما و از همه ملتهاى مسلم مىخواهم كه اتكال به خدا بكنيد در همه كارها اتكال به خدا بكنيد قدرتها در مقابل قدرت خدا هيچ است قوهها در مقابل قوه الهى نابود است. اتكال به خدا بكنيد غلبه به هر چيزى مىكنيد. پيغمبر اسلام با آنكه يك نفر بود در مقابل همه دشمنها با اتكال به خدا غلبه كرد بر همه و وقتى وارد مكه شد (مكهاى كه او را آنقدر زجر داده بودند) وارد مكه شد پيروزمندانه با فتح با نصر وارد شد و دنيا را روشن كرد. نهضت رسول اكرم نهضت انسانى بود نهضت الهى بود مثل قدرتهاى ديگر نبود كه شيطانى است براى منافع شخصى يا براى دولتدارى قيام كردند و آدمكشى مىكنند. خير يك قدرت الهى دنبال اين بود تعليمات الهى بود كه ملتهايى كه به سنگ پرستى و بت پرستى و آتش پرستى و بدتر از اينها مبتلا بودند اينها را موحد كرد و نور توحيد و پرچم توحيد را بر همه ممالك اسلام سايه افكن كرد. براى اينكه اتكالش به خدا بود جبرئيل امين پشت سرش بود. شما هم اتكال به خدا كنيد تا جبرئيل امين پشت سر شما با شما همراه باشد فرشتگان با شما همراه باشند. من اميدوارم كه همه ملتهاى اسلام كه به واسطه تبليغاتى
صحيفه نور ج 22 صفحه 198
كه فعاليتهايى كه از اجانب شد و اينها را از هم متفرق كردند و مقابل هم قرار دادند بيدار بشوند و همه با هم بشوند يك دولت بزرگ اسلامى يك دولت زير پرچم لااله الاالله تشكيل بدهند و اين دولت بر همه دنيا غلبه بكند. خداوند همه شما را تاييد كند موفق باشيد مويد باشيد.
والسلام عليكم ورحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 201
تاريخ: 14/12/1357
پيام به دانشجويان مقيم خارج از كشور
بسمه تعالى
بدين وسيله از عموم آقايان محترم و دانشجويان عزيز مقيم خارج از كشور كه در دولت جابر سابق در حفظ اسناد سفارتخانهها كوشش داشتهاند تشكر مىكنم. اكنون با روى كار آمدن دولت موقت اسلامى جناب آقاى بازرگان لازم است انتصاب سفيران و اعضاى ديگر سفارتخانهها با نظر وزارت امور خارجه همين دولت اسلامى صورت گيرد و آقايان محترم از آنها پشتيبانى كنند و چنانچه احياناً اشتباهى در انتصابها صورت گرفت مىتوانند براى رفع آن با اين جانب يا با وزير امور خارجه تماس برقرار كنند. از خداى تعالى توفيق همگان را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 203
تاريخ: 15/12/1357
فرمان به آقاى حاج طرخانى
بسمه تعالى
جناب آقاى حاج على حاج طرخانى ايده الله تعالى جناب عالى به اتفاق آقايان حاج اسدالله عسكر اولادى و حاج حبيبالله شفيق ماموريت داريد كه آنچه از دارايى و مستغلات و زمينهاى كشاورزى و تاسيسات دامدارى به نام هژبر يزدانى مىباشد همه را در اختيار گرفته و حفاظت كنيد. و آنچه را ممكن است فروخته و به صورت نقد در آوريد و در حسابى به نام سه نفرى واريز نموده تا بعداً در مورد آن تصميمى اتخاذ شود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 204
تاريخ: 19/12/1357
تلگراف تسليت به حجت الاسلام و المسلمين آقاى طالقانى
حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى طالقانى دامت افاضاته
پس از اهداى تحيت از مصيبت وارده به جناب عالى متاسفم. سلامت جناب عالى و غفران مرحومه محترمه را از خداوند متعال خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 205
تاريخ: 23/12/1357
فرمان انتصاب حجت الاسلام آقاى انوارى به امامت مسجد جامع نارمك
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محىالدين انوارى دامت بركاته همان طورى كه اهالى محترم نارمك طى طومار ارسالى درخواست نمودهاند جناب عالى براى اقامه جماعت و نشر احكام مقدسه و انجام امور تبليغى در مسجد جامع نارمك بدان جا برويد. اميد است اهالى محترم نيز با شما همكارى نموده وظايف مذهبى و تبليغى را به نحو احسن انجام دهيد. از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمين و توفيقات همگان را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 206
تاريخ: 24/12/1357
پيام به مسلمانان تركيه
شما به همه سلام برسانيد بگوييد كه كار خودتان را تعقيب كنيد دلسرد نشويد. در اينجا هيچ نداشتيم اينها همه چيز داشتند ما به اينها غلبه كرديم. آنجا هستيد مأيوس نشويد اتكا به خدا بكنيد. و اتكا به ايمان بكنيد. وحدت كلمه پيدا بكنيد. جناحهايى را كه نزديك به شماست به خودتان متصل كنيد. خداوند انشاءالله كارها را انجام مىدهد.
والسلام
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 208
تاريخ: 1358
انتصاب حجت الاسلام آقاى محمد حسينى كاشانى
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى سيد محمد حسينى كاشانى دامت افاضاته
بدين وسيله جناب عالى به سمت قاضى شرع در دادگاه انقلاب اسلامى شهر كازرون منصوب مىشويد كه در دادگاه حضور به هم رسانيده و به پروندهها رسيدگى نموده و احكام شرعيه را اجرا نماييد. و چنانچه افرادى مستوجب عفو مورخ نيمه شعبان مىباشند آزاد نماييد. موفقيت جناب عالى را از خداى تعالى خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 209
تاريخ: 2/1/1358
ديدار با گروهى از پاسداران انقلاب اسلامى قم
بسم الله الرحمن الرحيم
اميد است كه شما پاسداران انقلاب و سربازان امام زمان سلام الله عليه باشيد و براى اسلام و اعتلاى قرآن زحمت بكشيد. تاكنون به مرحلهاى رسيدهايم كه هنوز پيروزى كامل نيست و اميدوارم كه اين پيروزى را با همت شما به آخر برسانيم و از شما براى اسلام و قدرت اسلام و قرآن همراهى مىخواهم.
برادران من! توجه داشته باشيد ما هنوز پيروز حقيقى نشدهايم گمان پيروزى نبريد كه سستى مىآورد. وقتى گمان كرديد كه پيروز شدهايد رها مىكنيد و هر كدام به كار خود مشغول مىشويد. پيروزى باز حاصل نيست و دشمنان اسلام و كشور در كميناند و اختلاف ايجاد مىكنند و توطئه دارند. همين امشب هم در روزنامه ديدم كه ساواكىها توطئه كرده بودند و مىخواستند در ايام عيد فساد ايجاد كنند. شما خودتان را پيروز مطلق ندانيد پيروزى وقتى حاصل مىشود كه اين ريشههاى گنديده هم از زير زمين بيرون بيايد و اين توطئهها خنثى شود و آن با همت شما جوانها جوانهايى كه تاكنون براى اسلام و قرآن شريف زحمت كشيدهاند و پيش خداى تبارك و تعالى رو سفيد هستيد ميسر است.
از اين به بعد انشاءالله همه با هم مجتمع همه راى واحد همه با قدرت واحد اگر همه با هم باشيد اين بار را به آخر خواهيد رسانيد و اگر خداى نخواسته اختلافى بين قشرها پيدا بشود من ترس اين را دارم كه باز مسايل قبل اعاده شود. بايد اين رمز پيروزى را كه وحدت كلمه و اتكاى به قرآن مجيد است حفظ كنيم و همه با هم به پيش برويم و حكومت جمهورى اسلامى را در ايران مستقر كنيم و همه راى به جمهورى اسلامى بدهيم. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت شما و ملت ايران را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 210
تاريخ: 5/1/1358
پيام به پاسداران انقلاب
بسم الله الرحمن الرحيم
سربازان و پاسداران فداكار اسلام ايدهم الله تعالى
در اين سال نو از شما جوانان دلير و غيورى كه كابوس استعمار را به زانو در آورديد تقدير مىكنم از شما رزمندگان عزيز كه نهال آزادى را در اين مرزوبوم بارور كرديد تشكر مىكنم. موفقيت بيش از پيش شما را در راه رسيدن به پيروزى نهايى از خداى تعالى خواستارم. در اين موقع حساس كه باقيمانده دشمنان شكست خورده ما در كمين هستند اتحاد و برادرى خود را حفظ كنيد و از راه تفرقه و اختلاف مجال فعاليت مجدد را به دست دشمن ندهيد. من از دعاى خير به شما عزيزان غافل نيستم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 211
تاريخ: 7/1/1358
در جمع گروهى از پاسداران انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
ان شاءالله تعالى موفق باشيد و جزء پاسداران اسلام باشيد و ما همه جزء خدمتگزاران اسلام هستيم. خداوند شما پاسداران را حفظ كند براى ما. خداوند عزيز ما را براى خودمان حفظ كند. انشاءالله تعالى شماها به سعادت برسيد.
ما تا حالا بعضى از راه را رفتيم و بسيار مشكلات باقى مانده است. شما خودتان را پيروز حساب نكنيد كه كسانى كه خود را پيروز حساب مىكنند سستى مىكنند. ما نيمه راه هستيم و دشمن در كمين ماست بايد وحدت خودمان را حفظ كنيم بايد با هم همين طور كه تا اينجا آمدهايم تا آخر برويم. اين نهضت را نگذاريد سرد بشود نگذاريد سست بشود. سستى و سردى در امروز احتمال اين را دارد كه ما را به شكست ببرد و اگر خداى نخواسته شكستى براى ملت حاصل بشود به نابودى اسلام تمام مىشود. همه با هم باشيد همه با هم دوست باشيد همهمان با هم جمهورى اسلامى را مىخواهيم.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما را و ملت ايران و همه ملتهاى مسلم را خواهانم. سلام بر شما و درود بر شما و همه جوانان ملت.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 212
تاريخ: 11/1/1358
نامه به حضرت آيت الله آقاى سيد على خامنهاى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى سيد على آقا خامنهاى دامت افاضاته
در طول پنجاه سال رژيم سفاك پهلوى هميشه برادران و خواهران منطقه سيستان و بلوچستان مورد ظلم و جور بودهاند لذا جناب عالى به آن منطقه رفته و به خواستهاى اهالى محترم آن مناطق رسيدگى نماييد و انتظارات مردم دلير آن ديار را براى اين جانب و اولياى امور گزارش دهيد.
خداوند به شما و اهالى شجاع آن مناطق توفيق عنايت فرمايد. ضمناً انقلاب اسلامى ايران را كه به خواستهاى آنان جواب مثبت داده است توضيح داده و آنان را به شركت در رفراندم تشويق نماييد.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 214
تاريخ: 12/1/1358
فرمان به حجت الاسلام آقاى مشكينى جهت رسيدگى به اوضاع محلى شهر اردبيل
بسمه تعالى
خدمت جناب حجتالاسلام آقاى حاج ميرزا على مشكينى دامت افاضاته
مقتضى است جناب عالى براى سركشى كارهاى كميتهها و رسيدگى به اوضاع محلى به شهر اردبيل برويد و ضمن سرو سامان دادن به اوضاع مردم را به اتحاد و يگانگى دعوت نموده و از تفرقه و اختلاف برحذر داريد. ضمناً چنانچه قبل از جناب عالى هم آقايانى بدانجا رفتهاند كه از طرف اين جانب نوشته داشتهاند نمايندگى ايشان مانع ماموريت جناب عالى نخواهد بود و شما طبق همين دستور به وظيفه خود عمل نماييد. از خداى تعالى ادامه توفيقات آن جناب را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 217
تاريخ: 18/1/1358
فرمان به حجت الاسلام آقاى محمد يزدى
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد يزدى دامت افاضاته لازم است جناب عالى براى تنظيم امور و ارشاد و نصيحت اهالى و قضاوت شرعيه مسافرتى به شهرهاى سقز قهرمانشهر اسلام آباد ايلام و ديگر شهرهايى كه مسافرت بدانها را در استانهاى غرب لازم تشخيص داديد برويد و ضمن انجام وظايف محوله مردم را به اتحاد و يگانگى دعوت نموده از اختلاف و تفرقه برحذر داريد و نسبت به وظيفه خطيرى كه در اين موقع حساس دارند آشنا سازيد. از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمين و موفقيت همگان را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 218
تاريخ: 19/1/1358
در ديدار با برادران مسلمان كشور صحرا
اينهايى كه شما گفتيد همه جرمهاى شاه است شاه اين جرمها را در ايران بيشتر از آنجا داشته است. در اينحا تمام اسلحههايى كه از پول خود اين مردم و تانك و توپهايى كه از پول خود همين مردم تهيه كرده بود خودشان را به قتل رساند. ما جرايم او را مىدانيم و اين را هم كه شما مىگوييد جرايم حكومت اوست و الان حكومت حكومت او نيست كه شما مىگوييد. و اين تخريبى هم كه مىگوييد اگر سابقاً بوده البته با دست شاه بوده است و ما اين جرايم را مىدانيم و مىدانيم كه در خود ايران بيشتر از آنجا اين جرايم جارى بوده است. بحمدالله دست او كوتاه شد و ملت ما پيروز شدند و الان گرفتارى ملت ما زياد است و ما هم با همه مستضعفين كه در عالم هستند مصاحب هستيم و تمام مستكبرين را محكوم مىكنيم. و ما اگر چنانچه قدرت داشته باشيم تمام مستكبرين را از بين خواهيم برد. و من اميدوارم كه اين نهضت اسلامى ايران براى همه مستضعفين سرمشق باشد كه پيروزى را به دست بياورند. و اين رمزى كه در ايران باعث پيروزى شد عبارت از وحدت كلمه و اتكال به خداى تبارك و تعالى بود در همه ملتها پيدا بشود و آنجا هم پيروز بشوند.
من از شما تشكر مىكنم كه به اينجا آمديد استفسار از حال ملت ما و ما مىكنيد و من هميشه دعا مىكنم براى همه مسلمين بلكه همه مستضعفين من اميدوارم كه شما هر جا كه باشيد كشور شما در رفاه باشد و آنها كه ظلم مىكنند از بين بروند. ما دعا مىكنيم و اميدواريم كه خداوند شما را تاييد بكند و خدا نصرت عنايت بفرمايد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 219
تاريخ: 21/1/1358
در جمع گروهى از بانوان
بسم الله الرحمن الرحيم
شما بانوان محترم دوشيزگان عزيز خوش آمديد. شما بانوان در اينجا ثابت كرديد كه در پيشاپيش اين نهضت قدم برداشتيد. شما سهم بزرگى در نهضت اسلامى ما داريد. شما درآتيه براى مملكت ما پشتوانه هستيد. از شماست كه مردان و زنان بزرگ تربيت مىشود. در دامن شما مردان و بانوان بزرگ تربيت مىشود. شماها عزيز ملت هستيد پشتوانه ملت هستيد. شماها در تحصيل كوشش كنيد كه براى فضايل اخلاقى فضايل اعمالى مجهز شويد. شما براى آتيه مملكت ما جوانان نيرومند تربيت كنيد. دامان شما يك مدرسهاى است كه در آن بايد جوانان بزرگ تربيت بشود. شما فضايل تحصيل كنيد تا كودكان شما در دامان شما به فضيلت برسند.
من از خداى بزرگ سلامت و سعادت شما را خواهانم و اميدوارم كه دوشادوش مردان در قضيه مجلس موسسان و مجلس شوراى ملى راى بدهيد تا اينكه جمهورى اسلامى و قانون جمهورى اسلامى و مجلس شوراى جمهورى اسلامى تاسيس و ما به آنچه كه خواهان آن هستيم برسيم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 220
تاريخ: 26/1/1358
تلگرام به حجت الاسلام آقاى جواد غروى
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ جواد غروى عليارى دامت افاضاته
تلگراف تبريك جناب عالى در مورد پيروزى جمهورى اسلامى واصل و موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى موفقيت آن جناب را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 222
تاريخ: 1/2/1358
فرمان به ثقةالاسلام آقاى صادق احسانبخش
بسمه تعالى
جناب مستطاب ثقه الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ صادق احسانبخش دامت افاضاته
لازم است جنابعالى با همكارى و كمك جناب مستطاب ثقهالاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد عبدالله ضيائى دامت افاضاته در شهرستان رشت و حومه به كار كميتهها رسيدگى و تصفيه كنيد و نسبت به مشكلات مالى كه دارند اقدام نموده ضمناً آنان را به اتحاد و يگانگى دعوت نموده از اختلاف و تفرقه برحذر داريد. و در تمام كارها با علماى اعلام محل دامت افاضاتهم مشورت و همكارى داشته باشيد. از خداى تعالى ادامه توفيقات همگان را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 223
تاريخ: 7/2/1358
در ديدار با دانشجويان مدرسه عالى شميران
بسم الله الرحمن الرحيم
سلامت و سعادت ملت ايران و شما حاضرين در اين مجمع را و كسانى كه از شميران قدم رنجه كردند خواستارم. خداوند به همه شما توفيق و سلامت عنايت فرمايد. شما تمام قشرها در اين پيروزى اسلام سهيم هستيد و خداوند به همه شما اجر عنايت مىفرمايد. لكن بايد بدانيد كه ما باز مراحلى در پيش داريم و بايد به آن مراحل برسيم. و جمهورى اسلامى با محتواى واقعى خودش در ايران پياده شود.
الان گرچه اصل جمهورى تشكيل شده و الان رژيم ما رژيم جمهورى اسلامىاست لكن به واسطه اينكه باز محتاج به يك فعاليتها و محتاج به يك بررسىهايى است كه محتواى اسلام و جمهورى اسلامى و احكام اسلام در ايران بلكه ان شاءالله در سايركشورهاى اسلامى پياده شود. ما محتاج به شما هستيم محتاج به ملت محترم ايران هستيم محتاج به بانوان و مردان ايران هستيم. همه با هم بايد تشريك مساعى كنيم تا محتواى حقيقى احكام اسلام جريان پيدا كند.
و من از خداى تبارك و تعالى تقاضا دارم كه به شما و همه ملت ايران و همه ملت اسلام توفيق خدمت در راه اسلام و در راه كشورهاى اسلامى عنايت فرمايد. انشاءالله سلامت و سعادت در خور ملت ما باشد و همه سالم و سعادتمند باشند.
والسلام عليكم ورحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 224
تاريخ: 7/2/1358
در ديدار با كارگران چيتسازى تهران
بسم الله الرحمن الرحيم
اسلام براى همه اقشار و براى همه بندگان خدا براى همه مستضعفين ارزش قايل است. براى همه كارگران و قشر كشاورزان ارزش بيشتر قايل است. كارگران و كشاورزان از اقشار با ارزش است كه اسلام به آنها توجه دارد. اينها كه مىخواهند بين كارگر و كشاورز تفرقه بيندازند مفسدين فىالارض هستند. اينها كشاورزى را نمىخواهند تحقق پيدا كند و كارخانهها را نمىخواهند راه بيفتد براى اينكه اگر اينها راه بيفتد مملكت آرامش پيدا كند و دست خائنين كوتاه مىشود.
بيدار باشيد براردران كارگر كه اسلام در خدمت شماست نه اينها. اينها مخالفند اينها مىخواهند با آشوبهايى كه به پا مىكنند و هر روز به بهانهاى در بين اقشار مىافتند و آشوب مىكنند مىخواهند آرامش را از مملكت سلب كنند تا دست ديگران را باز كنند. اينها را در كارخانههاى خود راه ندهيد كه چون موريانهاند و كارخانههاى شما را از بين مىبرند. خداوند كيد خائنين را فلج كند. خداوند اين دست خائنين را قطع كند. خداوند ملت مسلم را با اتحاد به پيش ببرد.
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 230
تاريخ: 21/2/1358
فرمان به حججاسلام آقايان احسانبخش و ضيائى
بسمه تعالى،
جنابان مستطابان حجتالسلام آقاى احسانبخش و حجتالاسلام آقاى ضيائى دامت افاضاتهما
لازم است آقايان محترم در معيت چند تن از معتمدين محل و با همكارى و نظارت آنان به اموال و نذورات متعلقه بقاع متبركه استان گيلان رسيدگى و ضبط و جمعآورى نماييد و آنچه را براى تعمير و بازسازى بقاع مزبور لازم است به مصرف برسانيد و مازاد آن را در امور مستضعفين محل به هر نحو كه مصلحت مىدانيد صرف كنيد. از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 225
تاريخ: 11/2/1358
پيام راديو تلويزيونى به مناسبت روز جهانى كارگر
بسم الله الرحمن الرحيم
اختصاص يك روز به كارگران شايد به لحاظ تشريفات و تعظيم باشد والا هر روز روز كارگرى است و كارگران است بلكه عالم از كار و كارگر تشكيل شده است. اينكه ما يك روز اختصاص بدهيم به كارگر مثل اين است كه يك روز را اختصاص بدهيم به نور يك روز را اختصاص بدهيم به خورشيد. هر روز نور هست و روز نور است هر روز روز خورشيد است لكن شايد اين براى يك تشريفاتى و تعظيمى باشد از اين جهت مضايقه نيست لكن اگر واقعبينى باشد كار و كارگر در تمام عوالم ماقبل طبيعت و عالم طبيعت و عوالم مابعدالطبيعه كار و كارگر همه جا است و تمام موجودات عالم چه موجودات قبل از طبيعت باشد و چه موجودات طبيعى باشد و چه موجودات بعد از طبيعت همه از كارگر پيدا شده است و كار نظير وجود است كه در همه شوون عالم دخالت دارد.
عالم موجود شده است از فعاليت خدا اجزاء عالم موجود شده است از فعاليتهايى كه بعضى موجودات دارند. هيچ موجودى را شما نمىتوانيد سراغ كنيد الا اينكه كارگر و كار در او موجود است و خودش كار است. كارگرها هم كارند از كار پيدا شدهاند.
ذرات موجودات در عالم در عالم طبيعت فعال هستند براى ايجاد همه موجوداتى كه در اين عالم است حتى جمادات حتى اشجار همه زندهاند همه كارگرند. كار احاطه دارد بر همه عوالم. از اول با كار عالم موجود شده است و كارگر مبدا همه موجودات است. حق تعالى مبدا كارگرى است و كارگر است فعال است. موجودات عالم غيب با فعاليت غيبى تحقق پيدا كردهاند كارگرند. موجودات عالم طبيعت هر جا كه شما ملاحظه كنيد هر قشرى از اقشار را كه ملاحظه كنيد چه موجوداتى كه به نظر ما در پستترين مراتب وجودند مثل معادن و زمينها و جمادات و چه آنهايى كه بعد از اين مرتبه موجودند مثل نباتات اشجار و چه آنهايى كه بعد از اينها موجودند مثل حيوانات و چه آن كه مافوق اينهاست مثل انسان همه جلوه كارند و همه كارگر كارگرها اينها را درست كردهاند. كارگرى بر همه موجودات احاطه دارد. در عالم مابعدالطبيعه /در/ جنت و نار هم از كار و كارگرى پيدا شده است. بهشت و دوزخ از كار انسان پيدا شده است. در كار انسان است كه يا عمل صالح است يا كار خوب است كه مبدا تحقق بهشت است يا اعمال غير صالح و فاسد است كه مبدا دوزخ است. نبايد ما
صحيفه نور ج 22 صفحه 226
اختصاص بدهيم يك روزى را به كارگر به اعتبار اينكه اين روز حظ كارگر همين روز است. بله مانع ندارد كه يك روزى را ما انتخاب كنيم براى كارگر كه بفهمانيم به عالم كه كار و كارگرى است كه همه چيز از اوست. كار مثل جلوه حق تعالى مىماند كه در تمام موجودات سرايت كرده است. همه موجودات كار در آنها هست و با كار درست شدهاند. همه ذرات وجود كارگرند حتى ذرات اتمى كه در اين عالم طبيعت هست اينها كارگر هستند با هشيارى همه ذرات عالم فعالند و هشيارند لكن ما گمان مىكنيم كه هشيار نيستند (و ان من شىء الا يسبح بحمده و لكن لاتفقهون تسبيحهم) همه مسبح حقند همه كارگران حق هستند همه مطيع حق تعالى هستند و كار در همه جا هست و عالم سرتاسر روز كارگر است نه يك روز روز كارگرى است سرتاسر عالم روز كارگر است سرتاسر عالم كارگر است و سرتاسر عالم كار است يعنى ذرات وجودى كه انسان را و ديگر حيوانات را به اراده الله تعالى موجود مىكنند كارگرند و انسان كار است اثر كار آنهاست. تمام اين موجوداتى كه در عالم ملاحظه مىكنيد اثر كار فعالانه جنود الهى است. جندالله همه كارگر هستند. خداى تبارك و تعالى مبدا كار است.
ما اين روز را بزرگ مىشماريم از براى اينكه قرار دادهاند اين روز را براى كارگر كارگر در اسلام وقتى كه در محيط محدودترى ملاحظه كنيم يعنى در اين موجود پايين در اين زمين در اين ستاره كوچك كه در مقابل عالم قدر محسوسى ندارد در مقابل عالم ماده قدر محسوسى ندارد يعنى عالم ماده پهناور است به قدرى كه تاكنون آنچه بشر فهميده است و كم فهميده است آن طور كه گفته مىشود بعضى ستارهها هست كه نور آن به ما با شش بيليون يعنى شش ميليارد سال نور به ما مىرسد نورش و اين آن چيزى است كه تاكنون گفته مىشود كشف شده است و آن طرف را و مابعد او را خداى تبارك و تعالى مىداند. اين زمين در مقابل يك همچو سطح بزرگ يك چيز ناچيزى است بلكه خورشيد ما و تمام عائله خورشيد ما در مقابل عالم ذره غير محسوسى است و تمام عالم در مقابل عالم ماوراءالطبيعه ذره غيرمحسوسى است. تمام عالم ماده مثل يك نقطه مىماند در مقابل عالم ماوراءطبيعت و تمام عالم ماوراءطبيعت چه ما قبل الطبيعه و چه مابعدالطبيعه در مقابل اراده الله قدر محسوسى ندارد.
الان كه ما بحث داريم راجع به اين ستاره كوچك و راجع به اين ستارهاى كه اصلاً قدر محسوسى در عالم ندارد و بحث داريم و راجع به كارگر به آن طوريكه ديگران فهميدهاند صحبت داريم لابد بايد افق بحث را كوتاه كرد و نزديك به فهم كرد. اين كارگرهاى ما اشخاصى هستند كه مدير جامعه انسانيت هستند. اداره امور مملكتها اداره امور كشورها به دست اينهاست به دست كشاورزان به دست كارگران كارخانهها و دهقانان و كشاورزان اينها هستند كه اداره مىكنند مملكتها را اداره مىكنند كشورها را و از اين جهت مدير اين عالم عالم طبيعت يعنى در اين نجمه كوچك در اين زمين كه يك ستاره كوچك است اداره امور اين زمين به دست كارگران است و دست اينهاست كه اداره مىكند و زنده مىكند اين عالم را زنده مىكند كشور را.بنابراين اينها
صحيفه نور ج 22 صفحه 227
عهدهدار امر بزرگى هستند احترام زياد دارند لكن مسووليت زياد. هر كس بيشتر در عالم احترام دارد پيش خداى تبارك و تعالى احترام دارد و بيشتر منشا اثر است مسووليت او بيشتر است. كارگران ما چه طبقه دهقان و چه طبقه كارگران ساير كارخانهها و ساير جاها تمام اعمالى كه تمام چيزهايى كه در كشور هست بركاتى كه در كشور هست مرهون وجود آنهاست و لهذا آنها بر همه مقدمند. لكن چيزهايى كه به عهده آنهاست مسووليتهايى كه به عهده آنهاست از همه مسووليتها بالاتر است. اگر كشورى رو به رشد برود با دسصت شما كارگران عزيز رو به رشد مىرود و اگر كشورى رو به انحطاط برود باز هم با شماست كه رو به انحطاط مىرود. با كار نكردن يا كم كار كردن يا علاقه به كار نداشتن است كه رو به انحطاط مىرود. كشور امروز از شماست از كارگران است كشور مال شماست /كشور/ ديگر اجانب در آن دخالت ندارند ديگر اختناقها نيست ديگر فشارها نيست ديگر چپاولىها نيست. امروز كشور مال شماست و شما مسووليت آن را مستقيم داريد. اگر چنانچه در اين مسووليت كوشش نكنيد اگر چنانچه در اين امرى كه به عهده شماست كوشش نكنيد و آن دينى كه بر كشور خودتان بر اسلام داريد ادا نكنيد شما مسوول هستيد. و اگر چنانچه كوشش كنيد و چرخهاى مملكت را به راه بيندازيد شما پيش خداى تبارك و تعالى بسيار ارجمند هستيد اسلام براى شما ارج زياد قايل است اسلام شما را خزان زمين مىداند شما خزانهدار زمين هستيد كه زمين را شما بايد آباد كنيد و از شماست كه آباد كنيد و براى خود شماست كه آباد كنيد. بايد اين مسووليت را آن طور كه مىدانيد آن طور كه مىخواهيد اين مسووليت را به عهده بگيريد و گوش به حرف كسانى كه مىخواهند نگذارند كه اين چرخها به راه بيفتد ندهيد. آنها به شما علاقه ندارند. اسلام عزيز است كه براى شما ارج قايل است و براى شما حق قايل است و حقوق شما را به شما رد خواهد كرد. بگذاريد اسلام تحقق پيدا بكند. بگذاريد ريشههاى گنديده استبداد و استعمار فرو بريزد كنده بشود بگذاريد اشخاصى كه مىخواهند براى ديگران كار بكنند فلج بشوند. شما برادران ما هستيد شما عزيزان ما هستيد شما بايد اين مملكت را اداره بكنيد شما هستيد كه مىتوانيد اين بار را به منزل برسانيد شما هستيد كه در كارخانهها مىتوانيد چرخ كارخانهها را به جنبش در آوريد و به راه بيندازيد و مملكت را نجات بدهيد. شما دهقانان هستيد كه مىتوانيد چرخ كشاورزى را به راه بيندازيد و فعاليت شماست كه كشاورزى را به طور صحيح مىتواند عملى كند. شما مىدانيد كه كشاورزى ما را به زمين زدهاند از بين بردند. حالا بر شماست كه بعد از اينكه مملكت مال خود شما شده است و دست اجانب كوتاه شده است به كشاورزى خودتان ادامه بدهيد و مهلت بدهيد كه دولت به شما كمك بكند و مىكند كمك آنقدرى كه مىتواند كمك مىكند. شما برادران كارگر ما هستيد در كارخانهها بگذاريد چرخ كارخانهها به راه بيفتد تا اينكه اين مملكت آباد بشود براى همه براى شما براى همه. شما بگذاريد مهلت بدهيد كه اين كارخانهها به راه بيفتد و چرخ مملكت به جنبش بيفتد و شما همه با ما برادر هستيد و ما همه در خدمت شما هستيم. شماييد كه مىتوانيد مملكت را اداره كنيد و مىتوانيد اين آشفتگىها را از بين ببريد. شما مىدانيد كه اينها رفتند و آشفته كردند اين مملكت را. شما مىدانيد كه اينها چپاول
صحيفه نور ج 22 صفحه 228
كردند و رفتند و خزاين ما را تهى كردند و رفتند. حالا بايد همه ما با هم يك قشر تنها نه تمام همه با هم كوشش كنيم و اينچرخهاى مملكت را راه بيندازيم تا اينكه مملكت ما سر و صورتى پيدا بكند. اسلام براى شما حقوق قايل هست حق همه را خواهد داد براى همه زنها و مردهاى كارگر براى همه زنها و مردان دهقان حق قايل است اسلام و آنها را عزيز مىشمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد كرد. شما بگذاريد كه اسلام تحقق پيدا بكند جمهورى اسلام با احكام نورانى اسلام تحقق پيدا بكند. نگذاريد اين اشخاصى كه مىخواهند نگذارند اين چرخها به راه بيفتد مىخواهند نگذارند كشاورزى ما تحقق پيدا بكند و كارخانههاى ما به راه بيفتد شما نگذاريد اينها يك همچو فعاليتها را بكنند و شما را اغفال كنند. آنها شما را مىخواهند اغفال كنند كه منافع اين مملكت را ببرند كه خزاين اين مملكت را ببرند كه آنهايى كه مىخواهند اين خزاين را ببرند دست آنها باز باشد. شما بايد مانع بشويد از اين معنا همه بايد مانع بشويم از اين معنا. من از خداى تبارك و تعالى صحت و سلامت همه ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادى اين ملت را خواستارم. همه با هم دهقان با ما و كارگر با ما و همه با هم به پيش.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 231
تاريخ: 23/2/1358
فرمان به دادستان دادگاه انقلاب اسلامى در مورد محدود شدن مجازات اعدام
بسم الله الرحمن الرحيم
آقاى دادستان دادگاه انقلاب اسلامى در غير از دو مورد زير:
1- كسى كه ثابت شود آدم كشته است
2- كسى كه فرمان كشتار عمومى داده است و يا مرتكب شكنجهاى شده كه منجر به مرگ شده باشد. هيچ دادگاهى حق ندارد حكم اعدام صادر كند و نبايد اشخاص در غير از دو مورد مذكور اعدام شوند. تخلف از اين امر جرم است و موجب ثبوت قصاص.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 233
تاريخ: 25/2/1358
پاسخ به نامه ثقةالاسلام آقاى صادق خلخالى
بسمه تعالى
خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقهالاسلام آقاى آقاشيخ صادق خلخالى دامت افاضاته
به عرض مىرساند مرقوم شريف كه متضمن تفقد از اين جانب و مظهر عواطف كريمه دراين حادثه بود واصل و موجب تشكر گرديد. خداوند همه ما را توفيق خدمت بدهد. من نمىتوانم عواطف شما بلكه نقش شما را در اين نهضت مقدس فراموش كنم. زحماتى كه شما در مواقع حساس در متن خطر كشيديد هيچ گاه فراموش نمىشود و چون انشاءالله تعالى براى رضاى حق تعالى و خدمت به اسلام بوده است در پيشگاه مقدس حق تعالى روسفيد خواهيد بود. و اميد است خداوند شما و ما را توفيق هر چه بيشتر در خدمت به حق و احكام نورانى اسلام عطا فرمايد.
اگر من احياناً در جواب مرقومات آقايان كوتاهى كنم بايد عفو فرمايند. من با حال ضعف و نقاهت و نگرانىهاى بسيار روزشمارى مىكنم. مستدعى است به جميع فضلا و مدرسين حوزه علميه كه اظهار لطف نمودهاند از قبل اين جانب قدردانى و تشكر فرمايند و اين جانب را از دعاى خير براى حسن عاقبت فراموش ننمايند.
والسلام عليكم ورحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 234
تاريخ: 8/3/1358
پاسخ به تلگرام حضرت آيتاللَّه آقاى شيرازى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيتالله آقاى شيرازى دامت بركاته - مشهد مقدس
تلگرام شريف واصل در اين موقع حساس كه دستهاى ناپاك مشغول توطئه عليه اسلام هستند حفظ وحدت كلمه و جديت در خنثى نمودن توطئههاى خائنانه از اهم امور است. سلامت و توفيق جناب عالى را خواستار است.
خمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 236
تاريخ: 10/3/1358
فرمان به ثقة الاسلام آقاى محمود دعائى
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدالله رب العالمين والصلوه و السلام على محمد وآله الطاهرين ولعنه الله على اعدائهم اجمعين.
و بعد جناب مستطاب سيدالاعلام و ثقه الاسلام آقاى حاج سيدمحمود دعائى دامت افاضاته از قبل اين جانب مجازند در تصدى امور شرعيه كه در عصر غيبت ولىالله اعظم - عجل الله فرجه - از مختصات فقيه جامع الشرايط است مرجو آنكه مراعات كمال احتياط را بنمايند. و نيز مجازند در اخذ وجوه شرعيه و صرف آن در موارد مقرره و در فرض احتياج مجازند صرف نمايند در مصارف خودشان به مقدار اقتصاد.
و اوصيه ايدهالله تعالى: (بالورع والاجتهاد والاحتياط فى الدين والدنيا وارجو منه الدعاء والنصيحه و السلام عليه وعلى عبادالله الصالحين). روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:41 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 237
تاريخ: 2/4/1358
فرمان به حجت الاسلام آقاى حاج ميرزا حسين نورى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج ميرزا حسين نورى دامت افاضاته
لازم است جناب عالى مسافرتى به كشورهاى اروپايى بنماييد و از نزديك با دانشجويان عزيز و برادران ايرانى آشنا شويد و نيازمنديها و مشكلات مذهبى آنها را بررسى نموده و در حدود امكاناتى كه در اختيار داريد در رفع آنها بكوشيد و به وظايف خطيرى كه در اين موقع حساس به عهده دارند آنها را آشنا سازيد و از تفرقه و اختلاف برحذر داريد و نسبت به تقويت معتقدات مذهبى ايشان در برابر دشمنان اسلام سعى كافى مبذول داريد و سلام اين جانب را به عموم آنان ابلاغ نماييد. از خداى تعالى ادامه توفيقات همگان را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:41 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 238
تاريخ: 5/4/1358
در جمع پاسداران كميتههاى انقلاب اسلامى لرستان
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند شماها را سعادتمند كند در دنيا و در آخرت. شما مىدانيد كه امروز ايران احتياج دارد به كار و كارگر و زياد كاركردن، روز سازندگى است. اينها رفتند و مملكت خرابى گذاشتند كه در همه چيز احتياج به سازندگى دارد و اين سازندگى بايد به دست همه، همه جمعيت ايران واقع بشود. دولت تنها نمىتواند، روحانيون نمىتوانند، قشر واحد نمىتواند، همه با هم بايد دست به هم بدهند و اين خرابه را بسازند.
الان شما در يك شركتى واقع شديد كه در آن شركت هم بايد به طور امانت، به طور ديانت عمل كنيد و همان طورى كه در اين نهضت پيشبرد كرديد، در نهضت مقابل جنود ابليس هم پيشبرد كنيد. جنودى كه ما را مىخواهد به فساد بكشاند، جنودى كه ما را مىخواهد به ظلم و به تاريكى بكشاند، در مقابل آنها هم بايد نهضت كرد، قيام كرد، هر كس مكلف است كه خودش را اصلاح كند قبل از اينكه ديگران رااصلاح بكند، همه موظفيم كه خودمان را اصلاح كنيم. امروز ايران محتاج است به اينكه مردهاى صالح در كارها دخالت كنند. هر جا هستيد بايد با صلاح و با سداد و با امانت و با ديانت مشغول كار باشيد. خداوند همه شما را تأييد كند و خداوند مملكت شما را مستقل كند و از شر شياطين حفظ كند.
البته مىدانيد كه الان هم شياطين در كارند كه بين كارگران، كارمندان، همه اقشار فساد ايجاد كنند، تفرقه ايجاد كنند، شما برادرها بيدار باشيد كه مبادا در بين شما بيايند و موجب تفرقه بشوند، اينها گمان كردند كه مىتوانند با تفرقه آن حالات سابق را برگردانند، آن رژيمهاى فاسد را برگردانند ولى بحمد الله ديگر دير شده است و نخواهند توانست لكن آنها كوشش مىكنند كه تفرقه نفاق بين شماها بيندازند و زحمت ايجاد كنند و شما توجه داشته باشيد كه اگر يك همچنين اشخاصى در بين شماها آمدند، آنها را از بين خودتان دور كنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
08-01-2011, 01:41 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 239
تاريخ: 11/4/1358
تأييد انتصاب حجت الاسلام آقاى فاضل اصفهانى جهت رسيدگى به اوضاع شهرستان قائن
بسمه تعالى
آنچه را حضرت حجتالاسلام والمسلمين آقاى منتظرى - دامت بركاته - مرقوم فرمودهاند، مورد تاييد است. انشاءالله موفق باشند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.