PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صحيفه نور



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 [8] 9

afsanah82
07-30-2011, 02:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 46

پاسخ به نامه حجت‏الاسلام محمدى رى شهرى در مورد رسيدگى به اتهامات گروه مهدى هاشمى

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب حجت‏الاسلام آقاى رى شهرى وزير اطلاعات

با توجه به مسائلى كه تاكنون كشف و يا مورد سوءظن شده است و با توجه به جوسازى‏ها و اطلاعيه‏هايى كه با اسامى مختلف توسط افراد ضد انقلاب و منحرف و وابسته به مهدى هاشمى پخش گرديده است، كه نه تنها سوءظن را بيشتر مى‏كند كه خود دليل مستقلى است بر خط انحراف از انقلاب و اسلام، جناب عالى موظف هستيد به جميع جوانب اين امر با كمال دقت و انصاف رسيدگى نماييد و تمام افراد متهمى را كه از سران اين گروه محسوب مى‏شوند و نيز افراد ديگرى را كه در انتشار مسائل كذب و قضاياى ديگر دست داشته‏اند، تعقيب نماييد. و بديهى است كه اين امر چون مربوط به اسلام و انقلاب و امنيت كشور است، تحقيق آن منحصراً در اختيار وزارت اطلاعات كشور مى‏باشد.

بايد تأكيد كنم كه همه در پيشگاه قضاوت اسلام مساوى بوده و نيز به همان اندازه كه اغماض از مجرمين گناه بزرگى است، تعرض نسبت به بى گناهان، از گناهان نابخشودنى است. خداوند تعالى را حاضر و ناظر بدانيد كه اين امر عبادتى است كه دامان بزرگانى را از اتهامات پاك و توطئه منحرفان را خنثى مى‏كند.

والسلام

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 47

تاريخ: 18/8/65

ديدار با گروهى از برادران ارتش، سپاه پاسداران و كميته‏هاى انقلاب اسلامى‏

در خارج بايد بدانند كه جمهورى اسلامى به كورى چشم ابرقدرت‏ها، تثبيت شده است‏

بسم الله الرحمن الرحيم

من از همه قواى مسلحه، چه ژاندارمرى، چه ارتش، چه سپاه پاسداران، چه كميته‏ها، چه بسيجى‏ها و سايرين بايد تشكر كنم كه با قدرت خود اين جمهورى اسلامى را تثبيت كردند. و دشمنان ما چه در داخل و چه در خارج بايد بدانند كه جمهورى اسلامى به كورى چشم ابرقدرت‏ها و به كورى چشم امثال منافقين و مخالفين با جمهورى اسلامى، تثبيت شده است و خللى انشاءالله در او وارد نخواهد شد.

آنچه من مى‏خواهم به آقايان عرض كنم اين است كه كراراً گفتم كه شما پيروزيد و كارى كه شما انجام مى‏دهيد، كارى است الهى، كارى است كه براى خداست و كوشش كنيد قصد خودتان را خالص كنيد براى خدا كه چه كشته بشويد و چه بكشيد، شما اهل نجات هستيد ولى كوشش كنيد كه قصد شما الهى باشد و بحمدالله هست. و من هر وقت كه چهره اينهايى كه دارند رو به جبهه‏ها مى‏روند ملاحظه مى‏كنم واقعاً از خودم خجالت مى‏كشم كه اينها به چه مقامى رسيده‏اند، به چه پايه‏اى از عرفان، چه پايه‏اى از معرفت رسيده‏اند كه اين طور با هيجان، اين طور براى خدا رو به جبهه‏ها مى‏روند.

و دشمنان ما بايد اين معنا را بدانند كه جمهورى اسلامى از اين به بعد، بلكه از اولى كه اين جمهورى رو به رشد رفت، جورى تثبيت شده است و جورى در دنيا الان به حسب واقع نمايش داده شده است كه وابستگى به هيچ كس ندارد، وابسته به ملت است، وابسته به قواى مسلحه است، اشخاص در اين امور دخالت ندارند.اين كه هى هر روز شهرت مى‏دهند كه چه شده است چه شده است، فلانى سكته كرده، فلانى در بستر مرگ است، فلانى، خوب! باشد، البته مرگ براى همه هست، براى ما هم هست، اما اين را بدانند كه شادى نكنند براى اين. اين يك امرى است كه واقع مى‏شود و شما خواهيد ديد انشاءالله كه جمهورى اسلامى باقى است چه ما باشيم، چه اشخاص باشند، چه نباشند. همين‏ها بودند كه شادى مى‏كردند /كه/ براى اين كه جمهورى را در يك جايى در آن مركز منفجر كردند و هفتاد هشتاد نفر از دوستان ما را، از بزرگان را از بين بردند، شادى مى‏كردند كه جمهورى از بين رفت، تمام شد ديگر. ديدند كه ابداً تمام نشد و مردم ريختند بدتر از اول، بالاتر از اول، ريختند در خيابان‏ها و چه‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 48

كردند.

جنگ يك تكليف شرعى است كه مردم ادا مى‏كنند، من باشم ادا مى‏كنند، نباشم هم ادا مى‏كنند

حالا هم همين طور است، بيخود خودشان را معطل نكنند و همين طور اينهايى كه در اطراف خليج هستند بيخود خودشان را معطل نكنند و خودشان را فداى صدام نكنند، صدام رفتنى است، همين ممكن است كه انشاءالله به همين زودى او برود و على اى حال چه او رفتنى باشد چه نرفتنى باشد، ما يك تكليف داريم ادا مى‏كنيم، ملت ما، ارتش ما، سپاه ما و همه قواى مسلحه ما يك تكليف ادا مى‏كنند. اين مثل اين است كه گفته بشود كه اگر فلانى رفت و فلانى رفت، مردم نماز نمى‏خوانند، تكليف است، به رفتن كسى مردم دست از نمازشان برنمى‏دارند، به رفتن كسى نمازشان را، حج‏شان را دست از آن برنمى‏دارند. و قضيه جنگ امروز براى همه ما اهميتش بيشتر از فروع دين است. اين طور نيست كه جنگ مثل امر جنگى باشد كه ديگران با ديگران مى‏كنند. جنگى است كه اسلام دارد مى‏كند در مقابل كفر، اسلام دارد مى‏كند در مقابل نفاق و اين جنگ يك تكليف شرعى است كه مردم ادا مى‏كنند، من باشم ادا مى‏كنند، نباشم هم ادا مى‏كنند.

و اميدوارم انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد، سلامت بدهد و همه كسانى كه در اين راه براى خدا به رحمت ايزدى پيوستند و شهيد شدند، خداوند آنها را به رحمت خودش، به رحمت واسعه خودش غريق كند و در ضيافت خودش آنها را راه بدهد و كسان ديگرى هم كه معلول شدند يا مفقود شدند يا شايد صدمات ديگر برشان وارد شده، خداوند انشاءالله آنها را، هم صبر بدهد و هم شفا عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 49

تاريخ: 29/8/65

بيانات امام خمينى در جمع خانواده‏هاى شهدا، مفقودين و اسرا، جمعى از مسؤولين قضايى ارتش و مسؤولين اعزام بزرگ سپاه محمد (ص) و سرپرست بنياد شهيد به مناسبت ميلاد با سعادت رسول اكرم (ص) و ولادت امام جعفر صادق (ع)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

امروز كه از اعياد بسيار بزرگ اسلام است، به همه ملت‏هاى محروم اسلامى و همه مستضعفين جهان و ملت بزرگوار خودمان تبريك و تهنيت عرض مى‏كنم.

اين عيد بزرگ، سرمنشاء تمام بركات در عالم است و مركز وحدت مسلمين در جهان است. من نمى‏توانم راجع به بركات اين عيد، امروز با وقت كم عرضى بكنم. اميد است كه گويندگان و نويسندگان در اين امر اهتمام كنند و بركات تولد اين دو بزرگوار را گوشزد كنند. آنچه كه من امروز مى‏خواهم عرض كنم، اين است كه ما در روزى عيد گرفتيم كه از جهاتى ملت ايران بايد جشن بگيرند. يكى جهات پيروزى ملت ايران در جهان، در جبهه‏ها در پشت جبهه‏ها، در همه كشورهاى اسلامى و غيراسلامى و يك امر مهمى كه در اين روز بايد تبريك به همه عرض بكنم، اين انفجار عظيمى است كه در كاخ سياه واشينگتن رخ داد و اين رسوايى بسيار مهمى كه براى سران كشور امريكا پيدا شد. شما ملاحظه بكنيد و ببينيد كه در تمام دنيا، در سراسر جهان، مطبوعاتشان و رسانه‏هايشان و خطابه‏هايشان تمام متوجه اين معناست كه سرپوشى بگذارند بر اين رسوايى كه براى رئيس جمهور آمريكا پيش آمد. رئيس جمهور آمريكا در اين رسوايى بايد عزا بگيرد و كاخ سفيد مبدل به كاخ سياه بشود - گرچه هميشه بوده است - لكن اين متفرقه‏گويى و اضطرابى كه در كاخ سفيد پيدا شد و در طرفدارهاى آمريكا، حكايت از عظمت مسأله مى‏كند. يك مقام عالى رتبه - به قول خودشان - از آمريكا به طور قاچاق و با تذكره جعلى وارد ايران مى‏شود، در صورتى كه ايران نمى‏داند چى است، به مجردى كه وارد مى‏شود و معلوم مى‏شود كه اين از مقامات امريكاست، ايران او را در يك جايى تحت نظر قرار مى‏دهد و محبوس مى‏كند و تمام حركات او را تحت نظر قرار مى‏دهد و او با هر كس خواسته است ملاقات كند، ملاقات نمى‏كند.

آنى كه ادعا مى‏كند كه اگر من به شوروى رفته بودم، رئيس شوروى سه مرتبه ديدن من مى‏آمد، گمان مى‏كند اين جا هم شوروى است!. اين جا كشور اسلام است، اين جا نه كرملين قابل اين است كه ذكرى ازش بشود و نه كاخ سياه! اين جا كشور رسول خداست، اين جا كشور حضرت صادق است،

صحيفه نور ج 20 صفحه 50

اين جا پاسدارهاى ما شرافت دارند بر كاخ‏نشين‏ها، اين جا بسيجى‏هاى ما و امت ما شرافت دارند بر تمام كاخ نشين‏هاى عالم و همه كسانى كه ادعاى پوچ خودشان را مى‏كنند و گمان مى‏كنند كه بايد عالم پيش آنها خاضع باشد.

آنهايى كه مى‏گفتند ما چه مى‏كنيم و چه مى‏كنيم و قطع رابطه مى‏كنيم و از اين مسائل مى‏گفتند امروز معلوم شد كه با عجز و ناله در پيشگاه اين ملت آمده‏اند و مى‏خواهند كه رابطه برقرار كنند، مى‏خواهند عذر تقصير بخواهند و ملت ما قبول نمى‏كند. اين يك مسأله است، مسأله‏اى است كه از تمام پيروزى‏هاى شما بالاتر است. مسأله رئيس آمريكا با آن همه به قول خودش جلال و جبروت، كسى را از مقامات عالى بفرستد به اين جا كه با مقامات اين جا ملاقات كنند و هيچ يك از آنها حاضر به ملاقات نشود، اين مسأله بزرگى است كه دنيا را منفجر كرده است و بايد هم بكند. كاخ سفيد را به عزا نشانده است و بايد هم بنشاند. مسأله مسأله مهم است.

الان تسابق مى‏كنند تمام كشورهاى بزرگ براى رابطه پيدا كردن با ايران، اين چى است؟ اين افراد ايران است؟ اين جمعيت كثير ايران است؟ ايران جمعيتى ندارد در مقابل عالم. اين ايمان جوان‏هاى ماست، اين بركات رسول اكرم است، اين بركات امام صادق است. اين بركاتى است كه چشم دنيا را خيره كرده است و همه را مضطرب كرده. آنهايى كه گمان مى‏كردند كه با يك تشر ايران را مى‏توانند چه بكنند، گمان كردند كه حالا هم زمان قاجار است، حالا هم زمان پهلوى است كه مردم بيدار نبودند. امروز زمان بيدارى مردم ماست، زمان هشيارى و شكوفايى ايمان است در اين كشور و لهذا مى‏بينيد كه الان هر راديويى را باز كنيد از خارج، از هر گوشه عالم راجع به قضاياى آمريكا و راجع به خضوع او در مقابل ايران صحبت مى‏كنند و حرف‏ها را مى‏زنند. اضطراب در كلمات خود ريگان اين قدر هست. تناقض‏گويى، اضطراب هست كه انسان نمى‏تواند باور كند كه يك آدمى كه رئيس يك همچو كشورى هست و ادعايش آن قدر زياد است، اين قدر تناقض‏گويى، اين قدر اضطراب، اين قدر وحشت كه او را گرفته است، امروز يك چيز مهمى است. نه فقط او را، كرملين هم همين طور است، آنها هم مسابقه مى‏كنند با امريكا در رابطه با ايران.

امروز ايران بيدار شده است

چى است مسأله؟ چه شده است ايران؟ چه قصه‏اى در ايران واقع شده است كه سابق اگر چنانچه در زمان سلاطين سابق، در زمان قاجار، در زمان پهلوى اگر يك كلمه در آن جا مى‏گفتند اينها تمام كنار مى‏رفتند، اگر يك تشر مى‏زدند آنها خلع سلاح مى‏شدند، چه شده است كه حالا پاسدارهاى ما هم اعتنا به آنها نمى‏كنند؟ براى اين كه آن وقت مردم را خواب كرده بودند، تبليغات دامنه‏دار دشمن‏هاى اسلام، مردم را خواب كرده بودند، از هم جدا كرده بودند، شهرها از هم جدا بود، احزاب مختلفه همه با هم مختلف بودند، حكومت‏ها همه دست نشانده بودند، اما امروز مسأله اين نيست، امروز ايران بيدار شده است، امروز اسلام در ايران رواج پيدا كرده است، امروز حقيقت ايمان در ايران‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 51

شكوفا پيدا كرده است، اينها بركات ايمان است. غافل نباشيد از اين، بركات وحدت شما در تمام امور است. غافل از اين وحدت نباشيد، غافل از اين حظ الهى نباشيد. در عين حال انسان مى‏بيند كه در حالى كه كاخ كرملين به لرزه در آمده است و كاخ سياه سياهپوش شده است و مى‏خواهند توجيه كنند هى حرف‏هاى خودشان را و هى از اين ور و آن ور مى‏زنند كه توجيه كنند اين خطايى كه كردند و اين كسى را كه اين جا فرستادند و با رسوايى از اين جا بيرونش كردند، مى‏خواهند توجيه كنند، مع‏الاسف بعض از اشخاصى كه در خود ايران هستند توجه به مسائل يا ندارند يا متعمدند. اينها هم /به تبع آنها كارهاى/ به تبعيت از تبليغات آنها، آنها هم با همان لسان، اين جا تبليغ مى‏كنند.

چرا مى‏خواهيد بين سران كشور تفرقه ايجاد كنيد

من نمى‏خواهم در اين روز مبارك اسباب افسردگى اشخاص بشوم، لكن مى‏خواهم عرض كنم چرا اين قدر ما عقب افتاده هستيم؟ چرا ما بايد به واسطه اغراض نفسانيه اين قدر خودمان را ببازيم؟ چرا بايد وقتى كه دنيا به تزلزل درآمده است براى اين بى اعتنايى ايران به كاخ سفيد و سياه، چرا ما بايد توجيه كنيم مسائل آنها را؟ چرا ما بايد اين قدر غربزده باشيم يا شيطان زده؟ من هيچ توقع نداشتم از بعض اين اشخاص، ولو بعضى شان در نظر من پوچند لكن از بعضى از اين اشخاص كه سابقه دارند هيچ توقع نداشتم كه در اين زمان كه بايد فرياد بزنند سر امريكا، فرياد مى‏زنند سر مسؤولين ما! چه شده است؟ شماها چه‏تان است؟ چه كرديد شماها؟ شماها چرا بايد تحت تأثير تبليغات خارجى واقع بشويد يا تحت تأثيرات نفسانيت خودتان؟ در يك همچون مسأله مهمى كه بايد همه شما دست به هم بدهيد و ثابت كنيد به دنيا كه ما وحدت داريم، وحدت ما اين طور شده است و در روزى كه /روز/ هفته وحدت است چرا شماها مى‏خواهيد تفرقه ايجاد كنيد؟ چرا مى‏خواهيد بين سران كشور تفرقه ايجاد كنيد؟ چرا مى‏خواهيد دو دستگى ايجاد كنيد؟ چه شده است شما را؟ كجا داريد مى‏رويد؟ اين تذهبون؟ من نمى‏توانم كه آن طورى كه مى‏خواهم، با شما صحبت كنم و نمى‏خواهم در روز عيد رنجش براى شما پيدا كنم، لكن شما انصاف بدهيد كه در يك همچو وقتى، وقت يك همچو امورى است؟! وقت يك همچو تأييدى است از كاخ سفيد؟ وقت يك همچو تأييدى است از ريگان؟! لحن شما در آن چيزى كه به مجلس داديد، از لحن اسرائيل تندتر است، از لحن خود كاخ‏نشينان آن جا تندتر است. شما چه شده است اين طور شديد؟ شما كه اين طور نبوديد بعضى‏تان، من بعضى‏تان را مى‏شناسم، شما اين طور نبوديد.

من اميدوارم كه شما باز توجه كنيد به مسائل، توجه كنيد به دنيا، توجه كنيد به خودتان، توجه كنيد به قدرت خودتان، نشكنيد اين قدرت را، گرچه شماها نمى‏توانيد، لكن نبايد يك همچو كارى در ايران بشود. من نمى‏خواهم دل شما را بشكنم، لكن شما دل ملت ما را نشكنيد، شما دل مسؤولين ما را نشكنيد، شما هى تندرو و كندرو درست نكيند، دو دستگى ايجاد نكنيد، اين خلاف اسلام است، خلاف ديانت است، خلاف انصاف است، نكنيد اين كارها را.

صحيفه نور ج 20 صفحه 52

من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ملت ما سلامت و سعادت عنايت كند و دوستان ما را به خود بياورد و كسانى كه مى‏خواهند تفرقه ايجاد كنند، انشاءالله خدا هدايتشان كند و خداى تبارك و تعالى شر اشرار را از سر اين كشور كوتاه كند و اين عيد مبارك را بر همه مبارك‏تر كند و رزمنده‏هاى ما را در هر جا كه هستند با دل قوى به پيش ببرد و بدانند رزمندگان كه پيروزند و بدانند كه اين پيروزى كه اخيراً پيدا شد، از همه پيروزى‏ها در نظر دنيا بالاتر است و توجه كنند به اين كه با عنايت خدا به پيش بروند و سيلى آخر را بزنند.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 53

تاريخ: 26/9/65

پاسخ به نامه حجت‏الاسلام محمد على صدوقى در مورد بازسازى مناطق سيل زده يزد از محل وجوه بنياد صدوق‏

بسمه تعالى‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد على صدوقى دامت افاضاته‏

با تقدير و تشكر از مردم متدين يزد ايدكم الله تعالى كه به چنين عمل بسيار مهم خداپسندانه اقدام نموده‏اند و با طلب رحمت براى شهيد بزرگوار مرحوم صدوقى رحمةالله عليه و تقدير از زحمات ارزشمند جناب عالى در اين امر خطير، اميد است اهالى محترم ساير مناطق براى نجات جان افراد سيلزده هر چه بيشتر اقدام و در ساختن مساكن تخريب شده و ترميم خسارات وارده اقدام و موجب رضاى خداوند متعال و حضرت بقيةالله ارواحنا فداه را فراهم نمايند.

انشاءالله تعالى روحانيون معظم سراسر كشور دامت بركاتهم مردم را در اين امر حياتى تشويق و تجهيز فرمايند.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 54

تاريخ: 2/10/65

فرمان امام امت به هيأت عفو زندانيان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرات حجج اسلام، هيأت محترم عفو دامت افاضاتهم

بنا به گزارش واصله، بعضى از مسؤولين در مورد انحلال هيأت عفو كه مورد احترام و اطمينان اين جانب مى‏باشند، مطالبى نوشته‏اند كه واقعيت ندارد و چنين انحلالى صورت نگرفته است و حضرات آقايان بايد توجه داشته باشند اين گونه مسائلى كه موجب رنجش خاطر همگى ماست، نبايد سبب دلسردى در كارها باشد، زيرا شما براى خدا كار مى‏كنيد و او از شما راضى و خشنود است.

من به قوه قضاييه توصيه مى‏كنم كه با روى گشاده شما را در سراسر كشور يارى دهند و شما نيز همچون گذشته با احتياط و دقت به كارتان ادامه دهيد و بدانيد كه شما مورد تأييد اين جانب هستيد.

خداوند به همه ما اين توفيق را عنايت فرمايد كه هر چه بهتر بتوانيم به اسلام و مسلمين خدمت كنيم.

والسلام عليكم و رحمةالله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 55

تاريخ: 7/10/65

پيام امام به ملت، روحانيون و مسؤولين براى كمك رسانى به هموطنان سيل‏زده

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت ملت شريف و مقاوم ايران و حضرات حجج اسلام و ائمه محترم جمعه و جماعات و روحانيون معظم و مسؤولين ارجمند جمهورى اسلامى ايران

ضمن تشكر از كمك‏هاى بيدريغ و ايثارگرى‏هاى بى‏شائبه برادران و خواهران ايمانى و روحانيون معظم و دولت و مسؤولين متعهد و خدمتگزار در امر كمك رسانى به هموطنان سيلزده و سپاسگزارى از اعلام آمادگى‏هاى عموم حضرات محترم، از آن جا كه مسأله مهم و مشكل اساسى اين عزيزان در وضع كنونى، بازسازى خانه‏هاى ويران شده و تجديد بناى منازل آنان مى‏باشد، لازم است هر چه زودتر براى انجام اين امر مهم اقدام مؤثر و سريع صورت گيرد. و از آن جايى كه بعضى از روحانيون محترم و مردم شريف اقدام به اين امر كرده‏اند و نيز از آن جايى كه بنياد مسكن انقلاب اسلامى مورد تأييد اين جانب مى‏باشد و با تجربه و سابقه و تخصصى كه در اين كار دارد و آمادگى كامل خود را نيز براى انجام اين كار بزرگ اعلام نموده است، اميدوارم با هماهنگى كامل ميان تمامى آنهايى كه براى اين امر مهم كمر همت بسته‏اند، از هدر رفتن نيروها جلوگيرى شود تا به يارى خداى تعالى هر چه زودتر اين وظيفه بزرگ اسلامى و انسانى انجام پذيرد. و از نماينده محترم خود در بنياد مسكن جناب حجت‏الاسلام آقاى رسولى مى‏خواهم گزارش كارها را به اين جانب بدهند. موفقيت همگان را از پروردگار متعال مسألت مى‏نمايم.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 56

تاريخ: 5/11/65

ديدار با اعضاى شوراى مديريت حوزه علميه قم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من چنانچه سابقاً نيز گفته‏ام، راجع به حوزه علميه عقيده‏ام بر اين است كه بايد به آن بيشتر از همه چيز توجه كرد، چرا كه حوزه علميه اگر درست بشود، ايران درست مى‏شود و اگر خداى نخواسته در حوزه علميه فسادى به وجود آيد - ولو در دراز مدت - در سرتاسر ايران آن فساد پيدا مى‏شود و آنها كه هميشه در فكر بوده‏اند كه در حوزه علميه نفوذ كنند، به همين خاطر است. نفوذ آنها، نفوذ ظاهرى نيست كه معلوم باشد فلان آقا نفوذى است، چه بسا بيشتر از شما اظهار ديانت بكند، معذلك در موقع مناسب كارش را انجام دهد. اينها از مشكلات حوزه است و قضيه تحصيل هم بايد به نحوى باشد كه فقه سنتى فراموش نشود و آن چيزى كه تا به حال اسلام را نگه داشته است، همان فقه سنتى بوده است و همه همت‏ها بايد مصروف اين بشود كه فقه به همان وضعى كه بوده است محفوظ باشد. ممكن است اشخاصى بگويند كه بايد فقه تازه‏اى درست كرد، كه اين آغاز هلاكت حوزه است و روى آن بايد دقت بشود.

البته من همه شما آقايان را مى‏شناسم و از شما به خاطر زحمتتان در اين امر تشكر مى‏كنم، ولى بايد خيلى متوجه باشيد. در هر صورت آن چيزى كه براى حوزه‏ها خطر است، اين است كه ما اين فقه را به نحوى كه به دست ما رسيده است، به نسل آينده تحويل ندهيم. بايد همان طور كه مبانى اسلامى، مبانى فقهى را تحويل داده‏اند، ما هم به آينده‏ها تحويل بدهيم، كه اگر اين افراد در آينده نتوانستند كار خودشان را انجام بدهند، تقصير ما نباشد.

و ديگر اين كه اخلاق بايد در همه جا و در همه دروس مورد توجه قرار گيرد. و اعتقادم بر اين است كه بايد هر كس حوزه درسى بزرگ يا كوچكى دارد، يكى دو دقيقه مقدمتاً يا مؤخرتاً درس اخلاق بگويد كه طلاب با اخلاق اسلامى بار بيايند. و اجمالاً من از شما مطمئنم كه شما خوب كار مى‏كنيد و نظرات درستى داريد، لكن در هر كارى اشتباهاتى هم هست. گروه‏هاى مختلف به اين حوزه نظر دارند، چون در دراز مدت مى‏توانند كارهايى كه ما مى‏كنيم به هم بزنند. و اين كه شما در رابطه با سابقه افراد تحقيق مى‏كنيد، كار خوبى است، چرا كه اگر كسى قبل از انقلاب يا بعد از آن كجروى داشته است و الان مى‏گويد من توبه كرده‏ام، ممكن است اين توبه كردن مصلحتى باشد. بايد توجه داشت كه اين افراد حوزه را فاسد نكنند. و شما هميشه با حضرات مراجع و ساير بزرگان مشورت كنيد و از آنها نظر

صحيفه نور ج 20 صفحه 57

بخواهيد و من هم به شما دعا مى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 58

تاريخ: 10/11/65

موافقت با انتصاب سركار سرهنگ منصور ستارى به فرماندهى نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران

بسمه تعالى

با تقدير و تشكر از خدمات سركار سرهنگ هوشنگ صديق، با پيشنهاد مذكور موافقت مى‏شود.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 59

تاريخ: 16/11/65

پيام به مناسبت روز انقلاب اسلامى و شهادت در تجليل از ايثارگران شهيد، جانباز و مفقود در دهه مباركه فجر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

گرامى باد بر ملت بزرگ ايران و بر پيروان شاهد بزرگ، حضرت محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم وجود رادمردانى كه راه شهادت را برگزيده‏اند و در هجرت از زندگى عالم ادنى و جهان سفلى به وادى ايمن و ملكوت اعلا رسيده‏اند و در جستجوى حيات، سرچشمه را يافته‏اند و سيراب و سرمست از جرعه ارجعى الى ربك به رويت جمال و كشف رضايت حق نايل آمده‏اند و كفى بهم فخراً . و چه غافلند دنياپرستان و بيخبران كه ارزش شهادت را در صحيفه‏هاى طبيعت جستجو مى‏كنند و وصف آن را در سروده‏ها و حماسه و شعرها مى‏جويند و در كشف آن از هنر تخيل و كتاب تعقل مدد مى‏خواهند و حاشا كه حل اين معما جز به عشق ميسر نگردد كه بر ملت ما آسان شده است. و اينك ما شاهد آنيم كه سبكبالان عاشق شهادت بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاخته‏اند و در پيشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع به شهود و حضور رسيده‏اند و بر بسيط ارض، ثمرات رشادت‏ها و ايثارهاى خود را نظاره مى‏كنند كه از همت بلندشان جمهورى اسلامى ايران پايدار و انقلاب ما در اوج قله عزت و شرافت مشعل‏دار هدايت نسل‏هاى تشنه است و قطرات خونشان سيلابى عظيم و طوفانى سهمناك را برپا كرده است و اركان كاخ‏هاى ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه انداخته است و آنان را در عزا و ماتم از دست دادن ياران و نوكرانى چون محمدرضاخان و سادات‏هاو نميرى‏ها و نيز اقتدارها و افتخارات شيطانى خود سياهپوش كرده است و هنوز اول ماجراست و كابوس‏هاى ديگرى دارند و بايد خود را براى نابودى و مرگ جيره‏خوارانى چون صدام و دست نشاندگانى چون اسرائيل غاصب آماده كنند، كه اينها همه از بركات سحر شهيدان ماست و ما در انتظار رؤيت خورشيديم و به شهيدان بايد گفت اتيكم الله مالم يوت احداً من العالمين .

و مبارك باد بر خانواده‏هاى عزيز شهدا، مفقودين و اسرا و جانبازان و بر ملت ايران كه با استقامت و پايدارى و پايمردى خويش به بنيانى مرصوص مبدل گشته‏اند كه نه تهديد ابر قدرت‏ها آنان را به هراس مى‏افكند و نه از محاصره‏ها و كمبودها به فغان مى‏آيند و نه از خيانت و وحشيگرى‏هاى صدام ديوانه و افسار گسيخته رو به زوال، در زدن شهرها و ويران كردن خانه‏ها و مساجد و بيمارستان‏ها و مدارس خم به ابرو مى‏آورند و چون گذشته به راه خود كه همان راه اسلام عزيز و عزت و شرف و انسانيت است ادامه مى‏دهند و زندگى با عزت را در خيمه مقاومت صبر، بر حضور در

صحيفه نور ج 20 صفحه 60

كاخ‏هاى ذلت و نوكرى ابرقدرت‏ها و سازش و صلح تحميلى ترجيح مى‏دهند. و من افتخار مى‏كنم كه در ميان شما و در كنار شما هستم و در غم و مصيبت‏هاى شما كه مصيبت اسلام و مسلمين است شريك مى‏باشم.

عجبا! كه ديو صفتان عفلقى وقتى كه در صحنه‏هاى نبرد، آن همه شكست‏ها را متحمل شده‏اند و بزدلانه از روبروى شيرمردان ارتش اسلام پا به فرار گذاشته‏اند، براى جبران آن همه ناتوانى و عجز، ناجوانمردانه خانه‏ها و مدارس و بيمارستان‏ها و مساجد را بر سر اقشار بى‏دفاع مردم از طفل شيرخواره گرفته تا محصل دبستانى و دبيرستانى و از بيمار در بيمارستان‏ها تا پيرمردان و پيرزنان خراب مى‏كنند. آرى ملت عزيز ايران و خصوصاً مردم شهرهاى مورد تهاجم هوايى دشمن به خوبى لمس كرده‏اند كه دشمنان آنان راه پيشوايان و اعقاب شجره خبيثه بنى‏اميه و يزيدان عليهم لعنةالله را برگزيده‏اند و هدفى جز محو آثار رسالت و اثبات و تحكيم شعار پوسيده لا خبر جاء و لا وحى نزل را دنبال نمى‏كنند، چرا كه از يزيديان انتظارى جز اين نيست كه به حريم كشور اسلامى ما و به ملت پيرو امام زمان و حتى به خانه آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم (يعنى قم) تجاوز نمايند و از ملت دلاور مسلمان ايران هم انتظارى جز ادامه راه حسين و زينب نيست كه اين راه را انتخاب كرده‏اند. ملتى كه سالار شهيدان را پيشوا و ايثار و فداكارى را سلاح و شهادت را سبب جاودانگى خود مى‏داند از چه مى‏ترسد و با چه كسى جز خدا معامله مى‏كند؟!

و اينك من به همه عزيزانى كه خانه و كاشانه و جگر گوشگان خود را در اين حوادث و ميدان كارزار از دست داده‏اند، عرض مى‏كنم كه يقيناً شما احساس همدردى اين خدمتگزار و پدر پير خود را درك مى‏كنيد كه من ويرانى خانه‏هاى شما را ويرانى خانه خود و شهادت و جراحت عزيزان و فرزندان شما را شهادت و جراحت فرزندان خود مى‏دانم و با شما هستم و شما را به صبر و مقاومت سفارش مى‏كنم و اميدوارم كه ملت ايران با همان روح همبستگى و برادرى كه در همه مشكلات خود را ياور و غمخوار يكديگر مى‏دانند، در اين امتحان بزرگ الهى به يارى و كمك آسيب‏ديدگان بشتابند و با آغوش باز و محبت و اخوت در رفع مشكلات آنان كوشش كنند و همگام با دولت خدمتگزار كه با كمال فداكارى و پشتكار شب و روز مشغول امداد و برنامه‏ريزى هستند، به جنگ مشكلات بروند.

به هر حال قلم و بيان من عاجز است كه مقاومت عظيم و گسترده ميليون‏ها مسلمان شيفته خدمت و ايثار و شهادت را در اين كشور صاحب‏الزمان ارواحنا فداه ترسيم نمايد و از حماسه‏ها و رشادت‏ها و خيرات و بركات فرزندان معنوى كوثر، حضرت فاطمه سلام الله عليها سخن بگويد كه همه اينها از هنر اسلام و اهل بيت و از بركات پيروى امام عاشورا سرچشمه گرفته است. و ملت ما كمربندها را محكم بسته‏اند و از زن و مرد و پير و جوان همه و همه، به جز تعداد انگشت شمارى منافق خودفروخته جاسوس و ساير وابستگان به استكبار جهانى، در صحنه نبرد حق در برابر باطل ايستاده‏اند و بر يكديگر سبقت مى‏جويند و كدام سبقتى در مسير الى الله بالاتر از اين كه سيل‏زدگان محصور در فكر كمك به جبهه‏اند و رزمندگان در صحنه نبرد هم بضاعت مالى خود را به سيل زدگان‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 61

تقديم مى‏كنند. و كدام تحولى بالاتر از اين كه پدران و مادران و همسران شهيدان ما از فراق عزيزان خود شكوه نمى‏كنند ولى غبطه و حسرت دورى از قافله شهدا را بر زبان دارند، و چه كر و كورند آنان كه بعد از تجربه سال‏ها مقاومت و سرسختى اين ملت قهرمان هنوز هم بر حقايق و واقعيات پا مى‏نهند و به تجهيز صدام رو به احتضار و حزب عفلقى ادامه مى‏دهند كه در حقيقت خود و صدام را به گورشان نزديكتر و ملت ما را آبديده‏تر مى‏سازند و عزم آنان را براى سرعت بخشيدن به سقوط متجاوز جزم‏تر مى‏كنند.

ابرقدرت‏ها، از آمريكا كه در رأس همه مفاسد عالم است گرفته تا شوروى و فرانسه كه متأسفانه بيشترين امكانات تهاجم به شهرها را اعم از موشك و بمب و هواپيما در اختيار عراق گذارده‏اند، بايد بدانند كه با ادامه اين حمايت‏هاى علنى و تلويحى از صدام كينه يك ملت انقلابى و استوار و يك حكومت اسلامى و مردمى و صددرصد تثبيت شده و داراى هواداران بى‏شمار از مكتب‏ها و نژادها و مليت‏هاى مختلف در سرتاسر جهان را عليه خود برمى‏افروزند و مردم ما و ملت‏هاى جهان، آنان را در اين جنايت‏ها و خيانت‏ها سهيم مى‏دانند. و بايد تمامى قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها بدانند كه ما تا آخرين نفر و تا آخرين منزل و تا آخرين قطره خون براى اعلاى كلمه الله ايستاده‏ايم و بر خلاف ميل تمامى آنان، حكومت نه شرقى و نه غربى را در اكثر كشورهاى جهان پايه‏ريزى خواهيم نمود. و استكبار جهانى چه زود فراموش كرده است صحنه عظيم و تاريخى حضور مردم در روز قدس را كه اگر ده‏ها بار هم تكرار بشود، به يارى خداوند مردم ما همان مردمند و صحنه‏ها همان صحنه‏هاست.

من ضمن تشكر و تقدير فراوان از نيروهاى مردمى و بسيجيان جان بر كف و سپاهيان محمد و ارتش قدرتمند و مقاوم و سپاهيان قهرمان و دلاور و روحانيون و جهادگران و امدادگران و خبرنگاران و نيروهاى انتظامى كميته و شهربانى و ژاندارمرى و همه كسانى كه در پشت جبهه‏ها به تقويت و تدارك رزمندگان همت گماشته‏اند و نيز با تقدير و تشكر وافر از رزمندگان عمليات كربلاى 4 و 6 و خصوصاً كربلاى 5 كه واقعاً حماسه‏ها آفريدند و حيرت و تعجب همه جهانيان را برانگيخته‏اند و بر مستحكمترين دژها و موانع و مدرنترين سلاح‏ها يورش بردند و دلاورانه در مصاف با دشمن زبون جنگيدند و اميران و افسران و درجه‏داران و سربازان بى‏شمارى از دشمن را به اسارت گرفته‏اند و هم اكنون نيز به نبرد خود ادامه مى‏دهند و دل انبيا و پيامبر اسلام و مولاى خود حضرت صاحب‏الامر را شادمان ساخته‏اند. از همه جوانان غيور و اقشار برومند كشور اسلامى مى‏خواهم كه مثل هميشه به جبهه‏ها هجوم آورند و به سپاهيان حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه بپيوندند و نفس‏هاى آخر عمر صداميان را بگيرند كه دست نصرت حق با شماست و چنانچه تا به امروز و در همه صحنه‏ها از امدادهاى غيبى و عنايات ويژه خود شما را متنعم ساخته است، بعد از اين يار و ياورتان خواهد بود و شما را تنها نخواهد گذاشت و من هم در همه حالات به شما دعا مى‏كنم و شما را دوست مى‏دارم و اى كاش در كنار شما و در سنگر شما بودم. خداوندا! به ملت ما و رزمندگان لشكر اسلام و به مسؤولين و فرماندهان كه با دقت و نظم و سعه

صحيفه نور ج 20 صفحه 62

صدر و جلب رضايت حق به برنامه‏ريزى و هدايت امر جنگ مشغولند و به رزمندگان با اخلاص و با ايمان، از نيروى زمينى و هوايى و دريايى ارتش و سپاه و جنگ‏آوران بسيج كه اسلام و انقلاب و ميهن اسلامى خود را بيمه كرده‏اند و دست تجاوزگران را شكسته‏اند و به روحانيون عزيزى كه حوزه علم را به مكتب عشق مبدل ساخته و پيشاپيش ارتش اسلام، سينه‏ها را سپر كرده‏اند و به جهادگران بى‏سنگرى كه در سخت‏ترين شرايط به پاسدارى از حريم رزمندگان و تحكيم مواضع بى‏قرار آنان همت گمارده و با ايثار و فداكارى جان عزيزانمان را در سنگر و مواضع دفاعى حفظ كرده‏اند و به امدادگران و طبيبانى كه از خانه‏هاى امن خود به جبهه مى‏روند و پا به پاى خط شكنان به نجات مصدومين و مجروحين همت مى‏گمارند و يا ابدان مطهر شهيدان را حمل مى‏كنند و به دانشگاهيان و دانشجويان و متخصصين از ارگان‏ها و وزارتخانه‏ها كه در امور مختلف يار و مددكار ارتش اسلامند و به فيلمبرداران و خبرنگارانى كه در خط مقدم جبهه حماسه‏هاى بى‏نظير و جلوه‏هاى ملكوتى جنود خدا را به نمايش مى‏گذارند و ملت ايران و مردم جهان را در عصر حاضر و آيندگان را به فرهنگ دفاع مقدس خود و تاريخ انقلاب آشنا مى‏سازند و به همه پشتيبانان و مراكز پشتيبانى از جبهه، از كشاورزان در گوشه‏هاى دهات كه از ثمرات رنج خودمى‏گذرند، گرفته تا كارگران و مردم شهرها و بخش‏ها و اقشار گوناگون بازارى و ادارى و غيره كه با جان و مال و قول و فعل خود، رزمندگان را حمايت و دلگرم مى‏كنند نصرت و بركت و پيروزى و شرافت و عزت دنيا و آخرت كرامت فرما.

خداوندا! شهداى عزيز اين ملت را كه براى تو و براى اعتلاى دين تو جان باخته‏اند، در جوار اوليايت مخلد فرما و به بازماندگان آنان خصوصاً پدران و مادران و فرزندان و همسرانشان كه براى رضاى تو، فراق و دورى آنان را تحمل مى‏كنند و پرچم مبارزه آنان را بر دوش گرفته و به پيش مى‏روند، صبر و اجر كرامت كن و فرزندان آنان را براى رأفت و مهربانى بيشتر به مادران داغديده خود مهيا فرما و جانبازان عزيز و پيروز و سرافراز ما را شفا عنايت كن و مفقودين و اسرا، اين شيرمردان دربند را با سلامت و پيروزى به اوطان خود باز گردان و ما را خدمتگزار اين ملت و ملت را قدرشناس زحمات شهيدانمان گردان و شيرينى و حلاوت محبت و رضايت خود را به ما عنايت كن و دعاى خير حضرت بقيةالله ارواحنا فداه را شامل حالمان گردان و اين انقلاب را از خطر آفت‏ها و لغزش‏ها و از كيد كافران و منافقان و ملحدان حفظ فرما.

والسلام عليكم و رحمةالله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 68

تاريخ:15/12/65

پاسخ به نامه آقاى موسوى گرمارودى

بسمه تعالى

جناب آقاى موسوى گرمارودى ايده‏الله تعالى

همان گونه كه مرقوم داشتيد، جناب عالى پس از كشف انحراف بنى‏صدر چند مرتبه نزد اين جانب آمديد و اظهار داشتيد كه من مى‏خواهم از سمتى كه نزد بنى صدر دارم كناره‏گيرى كنم و اين جانب براى مصالحى كه در نظر داشتم، با نظر شما مخالفت كردم و شما را با اكراهى كه داشتيد، از كناره‏گيرى باز داشتم و شما را در اعمال مخالف او هيچ گاه شريك نمى‏دانم. انشاءالله تعالى موفق باشيد در خدمت به بندگان خداوند.

والسلام

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 69

تاريخ: 23/12/65

بيانات امام در جمع رئيس جمهور، رئيس مجلس ديوان عالى كشور و مسؤولان، كشورى و لشكرى در سالروز ولادت اميرمؤمنان حضرت على عليه السلام

اين موجود يك اعجازى است كه نمى‏شود در اطراف او آن كه هست صحبت كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين عيد سعيد را به همه مسلمين جهان و به ملت بزرگ خودمان و به همه مظلومان در طول تاريخ تبريك عرض مى‏كنم. اميدوارم خداوند در سايه عنايات حضرت ولى عصر و جد بزرگوارش حضرت رسول و حضرت امير سلام‏الله عليهما اين مملكت و ممالك اسلامى از شر اشرار مصون باشد. در باره حضرت امير سلام‏الله عليه اين قدر گفته شده است و نوشته شده است و باز هم حقش ادا نشده است. يعنى اين معجزه الهى تاكنون معلوم نشده است كه چه شخصيتى است. همه طوايف مختلفى كه در اسلام هستند و خصوصاً در شيعه مذهب‏ها، اين حضرت را به خودشان نسبت مى‏دهند. عرفا، حكما، فقها، فلاسفه و اقشار مختلفه حتى دراويش، صوفيه و حتى كسانى كه به اسلام اعتقاد ندارند از كلمات ايشان استشهاد مى‏كنند./الان در يعنى/ آن وقت كه من عراق بودم كه حزب عفلقى‏اى كه اصلاً اعتقاد به اسلام ندارد، بلكه مضاد با اوست، معذلك كلمات ايشان را در ديوارها برش استشهاد مى‏كردند و هر كسى به يك نحو از ايشان اسم مى‏برد. در زورخانه‏ها به عنوان يك پهلوان، در جنگ‏ها به عنوان يك جنگنده، در مدارس به عنوان يك ارزشمند فقيه و در هر جايى كه ملاحظه مى‏كنيد به نظر هر يك و هر طايفه‏اى حضرت يك وضعى دارد و همه آنها را از خودشان مى‏دانند، الا البته بعضى كه اصلاً اعتقادى به اسلام ندارند، لكن معذلك آنى كه بايد باشد اين معما حل نشده است و نخواهد شد. اين موجود يك اعجازى است كه نمى‏شود در اطراف او آن كه هست صحبت كرد، هر كس به اندازه فهم خودش و به اندازه نظرى كه دارد در اين باب صحبت كرده است و حضرت غير از اين معانى است. يعنى ما نمى‏توانيم به آن جايى كه بتوانيم از ايشان به آن جور كه هستند مدح كنيم. آن صفات متضاده كه در اشخاص نمى‏شود باشد، در ايشان هست. از همين جهت است كه اين صفات متضاده كه هست، اين كه هر كسى يك طرفش را گرفته است و خيال مى‏كند كه ايشان او است. كسى كه عارف مسلك است و در رأس عرفاى عالم واقع شده است، اين آدم در حكومت دخالت دارد، در صورتى كه عرفاى معروف اصلاً كناره‏گيرى مى‏كردند. كسى كه در جنگ‏ها آن طور

صحيفه نور ج 20 صفحه 70

فعاليت داشته است معذلك در زهد و تقوا و كناره‏گيرى از خلق آن طور بوده است. چون ابعاد مختلف درش بوده است. هر كسى يك بعدى از او را گرفته است و خيال كرده است كه بعد واقعى اين است و تاكنون آن بعدى كه ايشان دارند، آن بعد معنوى‏اى كه ايشان دارند براى كسى كشف نشده است مگر براى اشخاصى كه همطراز او هستند. از اين جهت در باره ايشان صحبت كردن از هر ترتيبى كه باشد، همه اين چيزها را دارد لكن آن كه هست نمى‏شود صحبت كرد، نمى‏توانيم ما صحبت كنيم و لهذا بايد غمض عين كنيم از صحبت در باره ايشان و از ايشان بخواهيم كه ما را هدايت كند و به آن راهى كه ايشان هستند، ما لااقل به بعضى‏اش برسيم.

اگر هواهاى نفسانى در كار باشد اين منجر به اختلاف مى‏شود

اما راجع به مسائلى كه مناسب است در اين روز گفتن، من كمى‏اش را عرض مى‏كنم. ما الان گرفتارى‏هاى زيادى داريم كه همه مى‏دانيد. و مى‏دانيد كه همه قدرت‏هايى كه هستند با ما مخالفند. يعنى قدرت‏ها دست به هم داده‏اند تا اسلام را كه مى‏بينيد در اين جاها يك نمونه‏اى ازش پيدا شده است بكوبند و نگذارند كه اسلام سر بلند كند. ما تكليفمان چى هست؟ در اين حالى كه همه با ما مخالفند، همه مى‏خواهند /ما/ همه ما را از بين ببرند، مى‏خواهند ما را برگردانند به آن حالى كه يك نفر فرض كنيد كه سفير يا مادون سفير يك كشورى بتواند همه اوضاع ايران را به هم بزند، ما را مى‏خواهند به آن حال برگردانند. تكليف ما در اين وقت چى است؟ خدا براى ما چه راهى معين كرده؟ باز ما بايد بنشينيم با هم مختلف باشيم؟ باز با هم نزاع كنيم؟ حالا من اين كه مى‏گويم نزاع، نه اين كه نزاعى هست و ليكن بايد جلوگيرى كنيم كه مبادا باشد. حالا فردا رسانه‏هاى گروهى نگويند كه فلانى گفته است كه نزاع هست و الان در ايران جنگ است. يكى از امورى كه آنها درصددند كه هميشه دامن به آن بزنند، همين كه در داخل ايران نزاع سر قدرت است. اينها باز نشناختند اسلام را، نشناختند ايران را، نشناختند متصديان امور در ايران را. خيال مى‏كنند كه يك دسته آن طرف ايستادند، يك دسته هم آن طرف ايستادند همه دارند تو سر هم مى‏زنند كه يكى مى‏خواهد قدرت را براى خودش، يكى مى‏خواهد قدرت را براى خودش، اين براى اين است كه نظر، نظر مادى است. وقتى نظر، نظر مادى شد همين طورها هست. اگر خداى نخواسته نظر مادى در بين ماها حاصل بشود و ما نسيان كنيم خداى تبارك و تعالى را به توجه به دنيا و مقامات، لاعلاج خواهد شد اختلاف. كسانى كه توجه به دنيا دارند، نمى‏شود اختلاف نداشته باشند، هر كسى براى خودش مى‏خواهد. آنهايى كه اختلاف ندارند، آنهايى هستند كه به دنيا اعتنا ندارند، آنهايى هستند كه ارزش را بهش توجه دارند، آنها بينشان اختلاف واقع نمى‏شود. اگر همه انبيا جمع بشوند و همه اوليا جمع بشوند، با هم اختلاف نمى‏كنند، يك كلمه اختلاف ندارند، لكن اگر دو تا كدخدا در يك ده باشد اختلاف پيدا مى‏كند، اگر دو عالم باشد (روحانى واقعاً) صد عالم روحانى باشد، ممكن نيست با هم اختلاف داشته باشند. اما اگر دو عالم باشد يا دو صورت عالم باشد كه بخواهد دكان درست كند براى خودش، شكى نيست كه با عالم ديگرى كه باز آن هم همين

صحيفه نور ج 20 صفحه 71

جور است اختلاف پيدا مى‏شود. و همين طور اگر چنانچه سران يك كشورى براى خدا كار بكنند، اينها اختلاف نخواهند پيدا كرد و بايد توجه كنند كه گمان نكنند كه مأمونند از اين كه به راه ابليس بروند. هيچ امرى يكدفعه نمى‏شود، به تدريج، يك قدم يك قدم انسان را مى‏كشانند به جهنم. از ابتدا نمى‏آيد نفس اماره انسان بگويد بيا برو جهنم، يا ابليس بگويد بيا برو جهنم، يا نفس اماره بگويد ياالله پاشويم دعوا راه بيندازيم، نخير. ابتدائاً از اول شروع مى‏شود يك قدم جلو مى‏رود آدم ازش غفلت مى‏كند، تبعيت مى‏كند، يك قدم ديگر جلو مى‏رود، يك وقت مى‏بيند كه سر از اين بيرون آورد كه با هم دارند اختلاف مى‏كنند. كه جلوى اين اختلافات را بگيريم؟ تكليف شرعى ما، تكليف عقلى ما، تكليف وجدانى ما اين نيست كه نگذاريم يك وقت خداى نخواسته بين اقشار اختلاف پيدا بشود؟ او به اين است كه هواهاى نفسانى كم بشود، غير از اين راهى ندارد. اگر هواهاى نفسانى در كار باشد، اين منجر به اختلاف مى‏شود، ولو اين كه هر مقدار هم يك نفرى آدمى باشد كه به ظواهر خيلى اعتقاد داشته باشد و خيلى هم دنبال ظواهر باشد، لكن وقتى كه در قلبش هواى نفسانى باشد قهراً آن هواى نفسانى او را دنبال مى كند. اين هواى نفسانى در همه هست /نمى‏شود/ تعرضش نمى‏شود كرد، لكن بعضى‏ها مهار مى‏كنند و بعضى‏ها مهار نمى‏كنند اين كه مى‏گويم در همه، يعنى همه مردم متعارف نه اولياى خدا -

همه توجه به اين داشته باشيد كه دنبال اختلاف نرويد

ما بايد فكر اين معنا باشيم كه در اين كشور يك وقت خداى نخواسته به تدريج اختلاف واقع نشود. همه پشتيبان هم باشيم. بنابر اين بگذاريم كه دندان روى جگر بگذاريم و هواى نفسانى را زير پا بگذاريم و با هم خوب بشويم. اگر در قلب هم يك چيزى هست كه الان نمى‏تواند يك آدمى جلويش را بگيرد، ولى در عمل قدرت دارد به اين كه جلويش را بگيرد، جلويش را بگيرد. امروز تأييد همه قشرها بر همه ما لازم است. ما بايد از مجلس طرفدارى بكنيم، مجلس هم بايد از همه ملت طرفدارى بكند. ما بايد طرفدار دولت باشيم، دولت هم بايد خدمت به ملت بكند. ما بايد به همه قوايى كه الان هستند تبعيت كنيم ازشان به اندازه‏اى كه بايد بكنيم و پشتيبانى كنيم ازشان به اندازه‏اى كه بايد بكنيم. آنها هم بايد از هم پشتيبانى بكنند. يك دسته بيايند بخواهند يك طرف بكشند، يك دسته هم يك طرف ديگر بكشند (در حالى كه نيست الان، اين طور دارند مى‏گويند) اگر خداى نخواسته يك جرقه‏اى پيدا بشود، خواهد دنيا اين را بزرگ كرد تا آن جايى كه بگويند ايران الان ديگر هيچ چيز درش نيست.

الان شما ملاحظه مى‏كنيد كه رسانه‏هاى گروهى تمام چيزهايى كه در ايران، چيزهاى خوبى كه در ايران هست، اگر صحبت كنند به طور برق‏آسا ازش مى‏گذرند و تهمت مى‏زنند و سر آن تهمت ايستادگى مى‏كنند. جنگ واقع مى‏شود، مى‏بينيد كه الان پيروزى‏هاى بزرگ واقع شده است، اين را همچو مى‏برندش و همين طور كنارش مى‏گذارند. اول كه اصل را ذكر نمى‏كنند، بعد هم اين، اين را

صحيفه نور ج 20 صفحه 72

گفت، آن هم او را گفت و تا حالا تأييدى ازش نشده. خبرگزارى‏هايشان مى‏آيند اين جا، آنهايى كه اغراض دارند يك چيزى انبار مى‏كنند و مى‏فرستند آن جا و آنها هم مى‏دانند كه اينها انبار كردند و فرستاده‏اند، معذلك مى‏گويند كه چيز است، ايران چه شده، چه شده، چه شده، دليل ما آن كسى است كه مخالف با ايران هست، آن مخالف با ايران اين طورى گفته، درست است لابد. اين براى اين است كه دنبال اين هستند كه يك چيزى از ما پيدا كنند و بزرگش كنند و ما را در داخل به هم بريزند. عقل ما و ديانت ما و اسلام و همه چيز اقتضا مى‏كند كه ما حالا وقتى بنا شد كه همه با ما بدند. با هم خوب بشويم، طرفدار هم باشيم. ارتش طرفدار سپاه باشد، سپاه طرفدار ارتش باشد و همه ارگان‏ها طرفدار هم باشند. اين نخواهد ارتش را از بين ببرد، آن نخواهد سپاه را از بين ببرد، آن نخواهد دولت را از بين ببرد، آن نخواهد قوه قضايى را از بين ببرد، همه بايد با هم باشند. اين يك تلكيف الهى شرعى است به عهده ما و به عهده همه ملت، البته /در موقع/ اگر خداى نخواسته يك وقت ما ببينيم كه مى‏خواهد يك همچو چيزى واقع بشود، تكليف شرعى مان اين است كه با هر ترتيبى كه مى‏شود جلويش را بگيريم ولو به افشا كردن، ولو به اين كه يك نفرى را قربانى كنيم براى يك ملت، يك دسته‏اى را قربانى كنيم براى يك ملت.

آدم يك وقت از خودش تعريف مى‏كند براى اين كه هدايت كند ديگران را، اين نفس رحمان است

من دارم به شما آقايان عرض مى‏كنم همه توجه به اين داشته باشيد كه دنبال اختلاف نرويد. فردا ممكن است كه انتخابات پيش بيايد، خوب! در موقع انتخابات البته صحبت‏ها خواهد شد، دنبال اين نرويد كه به هواى نفسانى خودتان براى خودتان درست كنيد. مى‏خواهد يك قضيه‏اى واقع بشود در ايران، دنبال اين نباشيد كه به نفع من باشد، آن يكى بگويد به نفع من باشد، اين مبدا اختلاف است. انبيا و اوليا و كسانى كه وارسته از دنيا هستند، اين معانى را ندارند. شما هم اگر تبعيت از انبيا داريد، تبعيت از اميرالمؤمنين سلام‏الله عليه داريد، بايد اين معنا را نداشته باشيد. اميرالمؤمنين سلام‏الله عليه تمام دنيا پيشش هيچ بوده، من گاهى فكر مى‏كردم كه حضرت امير و همين طور در بين انبيا هم همين طور، در بين ائمه هم همين طور گاهى از خودشان تعريف مى‏كنند، اين چيه؟ اين مبداش همانى است كه خداى تبارك و تعالى به آدم گفت، وادارش كرد به اين كه آن اسمايى را كه خدا به او تعليم كرده است امر بهش كرد كه بايد بگويى. اگر اين امر را نكرده بود آدم نمى‏گفت. اينها مأمورند كه چون مقام، مقام بزرگى است به مردم معرفى كنند اين مقام را براى تبعيت مردم، نه براى اين كه مى‏خواهند خودشان را چه بكنند. حضرت امير كه در بسيارى از جاها از خودش تعريف مى‏كند كه من اعتناى به دنيا ندارم، او مأمور است اين را بگويد، بهش هم سخت است اين. /به/ انبياى ديگر هم كه از خودشان يك چيزى صحبت مى‏كردند براى اين كه اين راه هدايت بوده است، نه براى اين كه براى خودشان بوده، راه هدايت به عالم غيب بوده. مثل يك طبيبى كه هيچ قواى نفس ندارد، لكن مى‏بيند كه اگر چنانچه طب

صحيفه نور ج 20 صفحه 73

خودش را نشان ندهد مردم به مرض مى‏افتند، به يك مرضى مى‏افتند، اين مجبور مى‏شود در عين حالى كه نمى‏خواهد از خودش تعريف كند، از طب خودش و اين كه من متخصص در اين امرم تعريف كند. دو جور تعريف داريم . يك وقت اين است كه آدم تعريف مى‏كند مى‏خواهد خودش را نشان بدهد، اين ابليس است. يك وقت اين است كه آدم تعريف مى‏كند مى‏خواهد خودش را نشان بدهد، اين ابليس است. يك وقت از خودش تعريف مى‏كند براى اين كه هدايت كند ديگران را، اين نفس رحمان است. حضرت امير كه مى‏فرمايد كه من، قسم مى‏خورد به اين كه اگر همه دنيا و چه را به من بدهند، من ظلم حتى به آن طور نمى‏كنم، اين وادار شده است از طرف خداى تبارك و تعالى به اين كه اين را بگويد تا مقام معلوم بشود. مردم تبعيت كنند، مثل همان طبيب مى‏ماند، نمى‏خواهد خودنمايى كند مثل امثال ماها كه اگر فرض كنيد يك شعرى بلد هستيم مى خواهيم خودنمايى كنيم كه من آنم كه شعر گفتم، اگر يك درسى خوانديم خودنمايى كنيم كه من آنم كه درس خواندم، او مى‏خواهد هدايت كند مردم را به راهى كه غير از اين نمى‏شود و لهذا در عين حالى كه برايش مشكل است، مى‏گويد. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در عينى كه برايش مشكل بود كه حضرت امير را معرفى كند و راه هدايت را به مردم بگويد، براى اين كه مى‏ديد ممكن است يك وقت اختلاف بشود، معذلك خدا الزامش كرد كه بايد بگويى، اگر نگويى كارى نكردى. اينها الزامى است. اين كه در لسان ائمه مى‏بينيد كه از خودشان تعريف مى‏كنند گاهى، اين يك الزامى است كه از طرف غيب /بر آن شده است/ بر آنها شده است كه بايد اين كار را بكنيد مردم طبيب را بشناسند. مردم يك ظاهرى مى‏بينند كه ظاهر اين و آن يكى مثل هم است، گاهى هم مى‏بينند كه خوب! اين آدم هم مى‏كشد، اين مامور است كه به آنها بفهماند كه اين آدمكشى چى است و راه هدايت اين است، مثل همان طبيب. اگر ما شمه‏اى از اين معنا پيدا بكنيم كه اگر هم معرفى مى‏خواهيم خودمان را بكنيم ما نبايد بكنيم البته، ما همچو مأموريتى نداريم، لكن اگر بخواهيم بكنيم براى اين باشد كه هدايت بشوند مردم، اگر ديديد براى خود است بدانيد كه دست شيطان در كار است. اگر ديديد كه يك وقتى ما مخالفت مى‏كنيم با رئيس جمهور، يا شما مخالفت مى‏كنيد بدانيد كه براى خدا نيست، دست ابليس در كار است. و همين طور اگر از دولت، اگر ما از دولتى كه الان دارد خدمت مى‏كند و خدمتش هم شايان است و مورد اعتماد است، ما بخواهيم تكذيب بكنيم، بدانيد كه دست شيطان در كار است، براى خدا نيست. اگر بخواهيم از ارتش بدگويى كنيم، بدانيد دست شيطان در كار است، از سپاه بكنيم بدانيد دست شيطان در كار است، دست الهى نيست. امروز شماييد و همه عالم دشمن شما، الا معدود ميزان را خود انسان در باطنش غالباً مى‏فهمد و اگر بخواهد بفهمد هم ميزان دارد. اين آدمى كه در رأس يك امرى واقع هست، پيش خودش يك وقت شايد فكر كند كه اگر اين امر دست آن يكى باشد، بهتر از من است، ببيند راضى هست واقعاً بين خودش و خداى خودش كه او باشد و خودش نباشد؟ اگر ديد راضى هست به اين امر، بداند كه يك چيزى از عالم غيب درش هست و اگر راضى نيست بداند كه عيب درش هست، نفسانيت درش هست. البته ما نمى‏توانيم از نفسانيت خودمان به طور

صحيفه نور ج 20 صفحه 74

مطلق جلوگيرى كنيم، ما همچو قدرتى نداريم، اما قدرت اين را داريم كه جلوى خودمان را بگيريم اظهار نكنيم. قدرت نداريم اگر با يك كسى واقعاً مخالفيم، مخالفت را در قلبمان هم نداشته باشيم، اما قدرت اين را داريم كه در مقام عمل، در مقام اظهار نكنيم اين كارها را. و ما امروز ملكف شرعى هستيم، تكليف الهى است كه اگر در دلمان /هم از بعضى مان/ بعضى مان از بعضى مان خوشش نمى‏آيد در مقام عمل، در مقام ذكر، در مقام تبليغ بر خلاف نفس خودش عمل بكند، اين يك امرى است كه قدرت دارد انسان، اگر آن را قدرت ندارد، لكن عمل را، فعل را قدرت دارد و لهذا خدا از انسان مؤاخذه مى‏كند. مؤاخذه نمى‏كند كه چرا در قلب تو اين واقع نشد، حالا نقص انسان، اما اين مؤاخذه اين طورى ندارد. اما مى‏توانستى در عين حالى كه خوش نيستى با اين، دوست ندارى، اين را ذكر نكنى، اين را قدرت دارى، نكردى معاقبى. و /ما/ امروز قضيه شخصى نيست كه يك كسى معصيت خدا را مى‏كند و معاقب است اين به اندازه شخصيت خودش و به اندازه حال خودش معاقب است. ما اگر امروز مخالفت با هم بكنيم، قضيه يك ملت در كار است، قضيه ملت‏هاى اسلامى در كار است، قضيه اسلام در كار است، قضيه ارزش‏هاى الهى در كار است، قضيه ملت‏هاى اسلامى در كار است، اين جرمش غير آن جرمى است كه كسى تو خانه‏اش نشسته، يك معصيتى مى‏كند، آن هم جرم است. اما كسى مخالفت بكند با يك كسى كه دارد خدمت به خلق مى‏كند اين غير آن جرمى است كه مخالفت بكند با يك شخصى كه در بين خانه خودش فرض كنيد كه در عائله خودش مى‏كند، آن هم جرم است. اما كسى مخالفت بكند با يك كسى كه دارد خدمت به خلق مى‏كند اين غير آن جرمى است كه مخالفت بكند با يك شخصى كه در بين خانه خودش فرض كنيد كه در عائله خودش مى‏كند، آن هم جرم است. اما اين جرم از آن جرم خيلى بالاتر است و اين يك چيزى است كه مشكل است خداى تبارك و تعالى انسان را ببخشد. امروز خيلى تكليف به عهده ماست، تكليف‏هاى شاق هم به عهده ماست. امروز شماييد و همه عالم دشمن شما الا معدود، البته بين ملت‏ها زياد هست /شما/ به شما توجه دارند. اما دولت‏ها معدودى هستند كه مخالف با شما نيستند، همه مخالفند. اگر ما هم بخواهيم خودمان با هم مخالفت كنيم، اين يك جرمى است كه تا ابد به عهده ما خواهد ماند و براى ما يك جرم ابدى ثابت خواهد شد، يك روسياهى ابدى پيش خداى تبارك و تعالى براى ما پيدا خواهد شد. حضرت امير سلام‏الله عليه در بسيارى از امورى كه برايش خيلى سخت بود، دندان روى جگر مى‏گذاشت و موافقت مى‏كرد براى مصالح كلى، براى مصالح اسلام. ما اگر تبعيت از او داريم بايد اين طور باشيم، اگر يك مقدار هم تبعيت داريم، يك مقدارى همين طور باشيم. در هر صورت آنى كه در يك همچو موقعى براى ما بايد خيلى مورد نظر باشد، اين كه الان دارند از اطراف دنبال اين مى‏روند كه ما را از باطن از بين ببرند، در داخل ما را خرد كنند، نتوانستند در خارج بكنند، نقشه‏ها همه نقش بر آب شد و از بين رفت لكن حالا الان اين نقشه، نقشه مهمى است كه مى‏خواهند در داخل، هى چيزهايى مى‏گويند در كجا چى واقع شده، معلوم شد چه شده است، كى با كى دعوا دارد، كى با كى چه دارد و اينها تأثير دارد اگر چنانچه توجه نكند انسان به خداى تبارك و تعالى، از خداى تبارك و تعالى در واقع نخواهد اين را كه انسان را از اين شرها نجات بدهد، ممكن است انسان در دام بيفتد. و ما بحمدالله امروز همه با هم خوب هستيم، انشاءالله و اميدوارم خداى تبارك و تعالى همه را

صحيفه نور ج 20 صفحه 75

تأييد كند و همه شما ديگرى را تأييد كنيد، همه ملت دولت را تأييد كند، دولت همه ملت را تأييد كند و مجلس و همين طور همه با هم باشند تا انشاءالله خداى تبارك و تعالى قدرت بدهد به همه و توجه كند به همه و اين ملت را از شر اشرار نجات بدهد.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 76

تاريخ: 1/1/66

پيام نوروزى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يا مقلب‏القلوب والابصار يا مدبرالليل و النهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال.

نوروز امسال يك خصوصياتى دارد كه براى آن خصوصيات مبارك است و من به ملاحظه آن خصوصيات به تمام مسلمين جهان و مظلومين جهان و ملت مجاهد و عزيز خودمان تبريك عرض مى‏كنم. بعض از آن خصوصيات اين است كه بحمدالله ما سالى را تجديد مى‏كنيم كه قبلش پيروزى‏هاى چشمگيرى بود كه همه مى‏دانند و اميدوارم كه خداوند در اين سال نو هم آن پيروزى‏هايى كه بايد عنايت بفرمايد، به ما عنايت بفرمايد. و از خصوصياتى كه كمتر اتفاق مى‏افتد، اين است كه امسال، اين سال نو بين دو عيد بزرگ واقع شده است بين سيزدهم و مبعث. مبعث كه مال بعثت ولى الله اعظم، ولى الله مطلق بالاصاله است و مولود كه باز عيد ولى الله بالتبع است و اين دو بزرگوار در عوالم غيب با هم بودند، متحد بودند و شهادت در اين عالم يكى مظهر آن غيب مطلق است در بعثت و يكى مظهر آن غيب مطلق است در امامت. امامت و بعثت دو امر هستند كه اينها به ظهور آن معنويت بزرگ عام است و آن ولايت است و به اين لحاظ اين عيد، اين روز بزرگ به واسطه محفوف بودنش به اين دو عيد بزرگ، اين عيد ملى هم مبارك است. و دنبال اين مطلب اين معنا را بايد عرض كنم كه ما واقع شديم در بين اين دو عيد كه يكى عيد ولادت حضرت امير و يكى عيد بعثت كه بزرگترين اعياد اسلامى است. و اين دو بزرگوار همان طورى كه در عالم غيب و غيب غيب با هم بودند و متحد بودند، در عالم هم كه آمدند، در اين دنيا هم كه آمدند اينها اخوت داشتند، برادرى داشتند و يك بودند و اين براى ما بايد عبرت باشد كه مايى كه الان در اين عيد، در اين روز نوروز واقع شديم، بين دو عيدى واقع شديم كه صاحبان آن دو عيد در همه نشئات با هم بودند و در اين نشئه هم برادر بودند. ما بايد از اين عبرت بگيريم كه ما هم برادرى خودمان را حفظ كنيم. تمام كسانى كه در اين كشور متصدى امور هستند، بايد برادرى خودشان را حفظ كنند و اخوتى كه بين آن دو بزرگوار بوده است ما تبعيت كنيم از آنها و اخوت داشته باشيم، همان طورى كه آنها در تمام ايام عمرشان در اين عالم در تمام اوقات با هم بودند و پشتيبان هم بودند و يكى به تبعيت آن ديگرى همه امور را محول به او كرد و همه امور را به تبعيت او بجا

صحيفه نور ج 20 صفحه 77

آورد و بااو بود و برادر او بود در همه امور، كسانى هم كه در اين كشور هستند، از هر قشر و از هر طايفه خصوصاً متصديان امور، اينها تبعيت كنند از اين بزرگوار در اين كه اخوت خودشان را حفظ كنند، برادر باشند خصوصاً در اين مقطع از زمانى كه اگر چنانچه يك خللى واقع بشود در برادرى اين آقايان، خلل به اسلام واقع مى‏شود و لهذا مسأله، مسأله مهمى است و ما در يك مقطع بزرگ و عظيمى واقع شديم و اگر چنانچه اخوت خودمان را حفظ كنيم و همين طور ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلحه از عشايرى و غيره، اينها هم اخوت خودشان را حفظ كنند، تبعيت كرديم از مولاهاى خودمان و به سعادت انشاءالله مى‏رسيم.

و اگر چنانچه يك وقت خداى نخواسته هواهاى نفسانى در كار بيايد و انسان تبعيت از هواى خودش بكند و بخواهد در مقابل هم جبهه‏گيرى بكند، خداى نخواسته اگر يك همچو امرى واقع بشود، بدانيد كه ما مخذول دنيا و آخرت خواهيم بود. و لهذا در اين عيد، در اين مقطع از زمان، در اين چيزى كه براى ما الان پيش آمده است و آن روزى كه روز نو است، سال نو است و محفوف به دو عيد بزرگ است، ما بايد از آنها تبعيت كنيم و اخوت خودمان را در همه جا حفظ كنيم و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه اين اخوت را بين همه ارگان‏ها، بين مجلسى‏ها و بين دولت، قوه قضايى و ساير مردم، بين همه قشرهاى ملت حفظ كند و ما آن تبعيت را از موالى خودمان بكنيم كه انشاءالله با سعادت از اين دنيا برويم. و مهم قضيه هواى نفس است، در همه امور آن چيزى كه انسان را به دام مى‏اندازد، هواى نفس انسان است و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه موفق كند اين مسلمين را، موفق كند اين سردمداران مسلمين را به اين كه توجه بكنند به اين كه كارهايى كه مى كنند از روى هواى نفس نباشد و خصوصاً در اين ملت ما كه بحمدالله تاكنون به اين وضع رسيده‏اند و اين پيروزى‏ها را پيدا كردند و البته شهيد دادند، البته معلول دادند، مفقود دادند و جوان‏هاى خودشان را از دست دادند لكن در عين حال با هم بودند و پشتيبان هم بودند، از اين به بعد هم پشتيبان هم باشند و برادر باشند با هم. و من اميدوارم اين روز نو به همه مبارك باشد، به همه قشرهاى ملت، به هر طايفه‏اى از طوايف ملت و اميدوارم كه كسانى كه تاكنون با اين جمهورى اسلامى، از كسانى كه مال خود ايران بودند و با جمهورى اسلامى به توهماتى مخالفت مى‏كردند، از اين به بعد از مخالفتشان دست بردارند و آن طورى كه رضاى خداست بجا بياورند. رضاى خدا امروز اين است كه اسلام پرتوش در همه جا باشد و اين تابع اين است كه شما در داخل، همه، همه قشرها، كسانى كه به خيالاتى مخالفت مى‏كنند يا مخالفت كردند و كسانى كه در خارج هستند و به خيالاتى مخالفت مى‏كنند، اينها بيدار بشوند، هشيار بشوند و هواهاى نفسانى را از دست بدهند، دست بردارند از هواهاى نفسانى. و خداوند انشاءالله همه قشرها را سعيد كند و موفق كند به اين خدمت به اسلام و به خدمت به ملت و مسلمين.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 63

تاريخ: 21/11/65

ديدار با گروهى ا زمسوولان كشور، اقشار ملت و ميهمانان خارجى دهه فجر به مناسبت سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من مقدم ميهمانان عزيزى كه از بلاد مختلف تشريف آوردند در اين كشور مظلوم، مقدم آنها را مباركباد عرض مى‏كنم و از خداوند تعالى مسالت مى‏كنم كه همه آنها و همه ملت‏هاى مستضعف جهان را در مقابل مستكبران پيروز فرمايد.

مسائل ما زباد است، من بعضى از مسائل را عرض مى‏كنم و اميدوارم كه آقايان كه در اطراف تشريف مى‏برند توجه به اين مسائل را به اهل ملت خودشان و به اشخاصى كه متعهد هستند، آنها را تذكر بدهند. صورت اعمال هميشه شبيه به هم است، ظاهر عمل از يك فاجر فاسد ظاهر بشود يا كافر ظاهر بشود و از يك مؤمن موحد يا از يك ولى خدا، ظاهر يكى است. شمشيرى كه ابن ملجم مى‏كشد و بهترين خلق الله را شهيد مى‏كند با شمشيرى كه بهترين خلق الله مى‏كشد و عدوالله را اعدام مى‏كند در صورت يكى است، شمشير است و قدرت عمل است و كشتن آن طرف يا شهيد كردن آن طرف. اما آنچه كه ممتاز مى‏كند اين دو عمل را از هم و همه اعمال صادره‏از بشر به واسطه او ممتاز مى‏شود آن عبارت از غايات اعمال است، انگيزه‏هاى اعمال است، اين شمشير براى چه كشيده شد و براى چه زده شد؟ اين ندا براى چى بلند شد و براى چى ختم شد؟ اگر شمشير براى خدا بلند بشود و براى خدا به پايين بيايد، اين انگيزه، انگيزه الهى است. ارزشمند است. اگر براى شيطان باشد، اين ابليسى است و ارزشمند نيست، اين در همه اعمال مردم است. در همه اعمال خصوصى انسان و در اعمال اجتماعى، سياسى، انقلابى است.

همه رژيم‏هاى دنيا كه در سر كار هستند، اينها اعمالشان اعمال دنيايى است

انقلابات در دنيا زياد واقع شده است و يك حكومت رفته است، حكومت ديگر آمده است، يك رژيم رفته، رژيم ديگر آمده است، ولى انقلاباتى كه آمده است بايد ديد انگيزه انقلاب چه بوده است و براى چه چيز انقلاب واقع شده و ثمره اين انقلاب چى هست و چه بوده. انقلاب فرانسه، شوروى، ساير انقلاباتى كه در عالم واقع شده است، يك انقلاباتى بوده است و يك رژيم‏ها تغيير كردند به رژيمى ديگر، حكومت تغيير كرده به حكومت ديگر، اما انگيزه، انگيزه مادى بوده است، انگيزه دنيايى

صحيفه نور ج 20 صفحه 64

بوده است. آن وقتى كه روسيه قيام مى‏كند و رژيم سابق را از بين مى‏برد، انگيزه‏اش اين بوده است كه اين دنيا دست من باشد نه دست او. الان هم كه همه رژيم‏هاى دنيا در سر كار هستند، اينها اعمالشان اعمال دنيايى است. ياكلون كما تاكل الانعام : مثل همان حيواناتى كه با هم جنگ مى‏كنند و يكى ديگرى را از بين مى‏برد، انگيزه يك انگيزه طبيعى است، يك انگيزه دنيايى است. اين دنيا را او مى‏خواهد براى خودش حفظ كند، آن هم مى‏خواهد براى خودش. قدرت را او براى خودش مى‏خواهد، آن هم براى خودش مى‏خواهد. اما انگيزه انبياء در انقلاباتشان، در قيامشان دنيا نبوده است، اگر دنيا را اصلاح كردند تبع بوده است، انگيزه الهى بوده است، براى خدا بوده و براى معارف الهى و براى بسط عدالت الهى در جامعه. آن انگيزه است كه اين انقلابات را از هم جدا مى‏كند. ما اين انقلابى كه كرديم و ملت ما كرد، اين را به حسب آن طورى كه از اول نداى او بلند شد و الان هم اين ندا بلند است، اين انقلاب براى اسلام بوده است نه براى كشور، نه براى ملت، نه براى به دست آوردن يك حكومت. براى اين كه اسلام را از شر ابرقدرت‏ها و جنايتكارهاى خارجى و از شر سليقه‏هاى كج داخلى داخل اسلامى نجات بدهد. اين انگيزه، انگيزه‏اى است كه اگر چنانچه در جوان‏هاى ما ملاحظه بفرماييد، در عموم ملت ملاحظه بفرماييد، البته استثنا دارد، در همه جا استثنا هست، در زمان رسول الله هم استثنا بود، هميشه اين استثناها هست، اما وقتى كه وجهه عمومى مردم را در اين حركت‏هايى كه دارند، در اين شور و شوقى كه دارند و رو به مرگ مى‏روند با شور و شوق، از هر كدام بپرسيد كه تو چرا دارى مى‏روى به جبهه، مى‏گويد: براى /اين كه/ خدا، براى اسلام، براى خدا، براى امر خداست. اما اگر فرض كنيد كه از يك سرباز روسى بپرسند كه تو براى جبهه مى‏روى چه كنى؟! او مى‏گويد مى‏خواهم اين كشور را به دست بياورم، مى‏خواهم قدرت خود را توسعه بدهم. در عالم هميشه همين طور است. ما بايد فكر اين معنا باشيم كه ما تلخى‏ها و شيرينى‏ها داشتيم. اما تلخى‏هايى كه داشتيم براى اين است كه ما معارفمان ناقص است. شما ملاحظه كنيد كه بهترين خلق‏الله در عصر خودش، حضرت سيدالشهداسلام‏الله عليه و بهترين جوانان بنى هاشم و اصحاب او شهيد شدند و از اين دنيا رفتند با شهادت، لكن وقتى كه در آن مجلس پليد يزيد صحبت مى‏شود، حضرت زينب سلام‏الله عليها قسم مى‏خورد كه ماراينا الا جميلا : رفتن يك انسان كامل، شهادت يك انسان كامل در نظر اولياء خدا جميل است، نه براى اين كه جنگ كرده و كشته شده، براى اين كه جنگ براى خدا بوده است، قيام براى خدا بوده است. اگر اين معنا را تزريق كنند، اين ميهمان‏هاى ما، اين ميهمان‏هاى عزيز ما در مملكت‏هايى كه مى‏روند به مردم بگويند كه جوان‏هاى ايران با اين انگيزه دارند خودشان را به جبهه مى‏رسانند و به شهادت، و شهادت را فوز عظيم مى‏دانند. اين شهادت فوز عظيم دانستن نه از باب اين است كه كشته شدن است، خوب! كشته شدن، طرف ما هم كشته مى‏شود، از باب اين است كه اين انگيزه براى اسلام است، وقتى انگيزه براى اسلام شد، ديگر لذت دارد نه غم، منتها ما چون ناقص هستيم و نرسيديم به آن مقامى كه بايد برسيم، از اين جهت تلخى داريم. ما البته تلخى‏ها داشتيم به حسب اين وضع روحى‏اى كه داريم، از ما اشخاص بزرگ شهيد شده

صحيفه نور ج 20 صفحه 65

است به دست اشخاص پليد و خانوارها، خانواده‏ها، اطفال اينها الان دارند كشته مى‏شوند و اين براى ما سخت است، براى ما دشوار است، لكن وقتى انگيزه را ملاحظه كنيم و غايات اعمال را ملاحظه كنيم و اگر بفهميم اين مقاصدى كه انبياء داشتند و آن كارهايى كه انبياء كردند و آن كارهايى كه در صدر اسلام واقع شده است، چه جور بوده است براى ما سهل مى‏شود. يعنى خوف از بين مى‏رود، تلخى مبدل به لذت مى‏شود، ناگوارى مبدل به گوارايى مى‏شود و هر چه طرف اين انگيزه پيش برويم و اين مطلب روحى را بر خودمان تزريق كنيم و با مجاهدت پيش برويم، اين اسباب اين مى‏شود كه هيچ تلخى ما در دنيا نبينيم مگر آن چيزى كه مخالف اسلام است. آنى كه مخالف اسلام است براى ما تلخ باشد و آن چيزى كه براى اسلام است، براى ما شيرين باشد. سعى كنيد كه انگيزه‏ها، انگيزه‏هاى الهى باشد شما مى‏بينيد با اين كه هر روز تقريباً ايران زده مى‏شود و عده كثيرى از بچه‏ها، از كودك‏ها، از زن‏هاى پير، از مردهاى پير، از مردم عادى، دارند خراب مى‏شود خانه‏ها به رويشان، معذلك از همان زير آوارها كه در مى‏آيند، حرفشان اين است كه ما بايد تا پيروزى جنگ كنيم، اين يك انگيزه‏اى است كه در اين جوان‏هاى ما پيدا شده است و اميد است كه در ما هم پيدا بشود. من واقعاً وقتى كه بعضى از اين جوان‏ها را مى‏بينم، بعضى از اين صحبت‏هاى جوان‏ها را مى‏شنوم، بعضى از اين شادى‏هاى آنها را مى‏بينم در جبهه‏ها، مى‏بينم كه جايى كه الان آتش است و هر روز آتشبازى است، اينها با سرافرازى و با عظمت روح و با شادى دارند پيش مى‏روند، من متحير مى‏شوم و از اين حسرت مى‏برم كه ما نرسيديم به يك همچو مقامى. سعى كنيد كه انگيزه‏ها، انگيزه‏هاى الهى باشد. سعى كنيد كه به مردم خودتان هر جا هستند، به كشورهاى خودتان هر جا هستند تزريق كنيد كه انگيزه‏هايشان الهى باشد، براى كشورگيرى نباشد، براى سلطه نباشد، براى دنيا نباشد، گمان نكنند كه دنيا يك چيزى است كه باقى مى‏ماند، چند روز مى‏ماند دست اين و از بين مى‏رود. آن چيزى كه باقى مى‏ماند آنى است كه لله تعالى است. ما عندكم ينفدو ما عندالله باق *. ما عندالله آن چيزهايى است كه انسان براى خدا مى‏كند، آنها باقى هست و آن چيزى كه پيش خود ما هست از دنيا و از جهاتى كه نفسانيت ما دارد، اينها از بين مى‏رود.

پس بنابراين شما مطالعه كنيد در حال اين كشور، در حال اين ملت و بگوييد اين ملت را و اين كشور را براى كشورهاى خودتان، شايد انشاءالله همين انگيزه‏ها پيدا بشود و از سلطه‏هاى خارجى كم بشود. و ما اميدواريم كه جوانان ما در اين اوقات همان طورى كه از اول بودند و با شادى به طرف جنگ مى‏رفتند و به طرف رساندن اسلام به پيروزى و خارج كردن اسلام از شر ابرقدرت‏هاى خارجى و سليقه‏هاى كج داخلى‏اى كه در داخل كشورهاى اسلامى هست، اينها براى شر اينها و از بين بردن اينها پيروز بشوند و برسند به جايى كه حكومت اسلامى توسعه پيدا كند در همه جا و عدل اسلامى در همه جا توسعه پيدا بكند و عدل اسلامى اين است كه همه حكومت‏هايى كه در دنيا هستند، روى موازين

صحيفه نور ج 20 صفحه 66

اسلامى حكومت بكنند. و ما اميدواريم كه اين امر به تدريج مهيا بشود براى آن وقتى كه آن عدل بزرگ اسلامى در روى زمين توسعه پيدا مى‏كند و حكومت ها، حكومت عدل مى‏شوند.

و من از خداى تبارك و تعالى براى پيروزى اسلام و براى كسانى كه به اسلام خدمت مى‏كنند و كسانى كه دنباله اسلام هستند، رحمت و مغفرت طلب مى‏كنم و از خداى تبارك و تعالى براى كسانى كه در راه اسلام شهيد شدند، يا معلول شدند، يا اسير شدند، براى آنها سلامت و خروج از سلطه قدرت‏ها دعا مى‏كنم و اميدوارم كه همه شما و همه آنها سلامت باشند و دنيا و آخرت شما انشاءالله اصلاح بشود.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 78

تاريخ: 8/1/66

ديدار با وزير بهداشت و درمان و آموزش پزشكى و مسؤولين پزشكى كشور در سالروز بعثت رسول اكرم (ص)

با بعثت پيامبر اكرم انقلاباتى حاصل شد كه قبل از او نبوده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد سعيد را كه بايد گفت بزرگترين اعياد اسلامى است، من به همه مسلمين جهان و مستضعفين جهان تبريك عرض مى‏كنم. قضيه بعثت، مسأله‏اى نيست كه ما بتوانيم در اطراف او صحبتى بكنيم. ما همين قدر مى‏دانيم كه با بعثت پيغمبر اكرم انقلاباتى حاصل شد و چيزهايى در دنيا حاصل شد /به تدريج/ كه قبل از او نبوده است. آن معارفى كه به بركت بعثت رسول اكرم در عالم پخش شد كسانى كه مطلعند كه اين معارف چى است و تا آن اندازه‏اى كه ماها مى‏توانيم ادارك بكنيم - مى‏بينيم كه از حد بشريت خارج است، اعجازى است فوق ادراك بشريت، از يك انسانى كه در جاهليت متولد شده است، در جاهليت بزرگ شده است و يك آدمى بوده است كه در يك محيطى پرورش يافته است كه اسمى از اين مسائل اصلاً نبوده در آن وقت. محيط آن جا اصلاً راجع به مسائل دنيا و به مسائل عرفان و فلسفه و ساير مسائل اصلاً آشنايى نداشتند و در تمام عمرش حضرت آن جا بوده، يك سفر مختصرى كرده است كه چند وقتى، يك چند روزى، سفر كرده و برگشته. آن وقت، وقتى كه بعثت حاصل شد، انسان مى‏بيند كه يك مطالبى پيش آورده است كه از حد بشريت خارج است. اين اعجازى است كه براى اهل نظر دليل بر نبوت پيغمبر است والا ايشان به خودش نمى‏توانست اين كار را بكند، نه تحصيلاتى داشت، حتى نوشتن را هم نمى‏دانست، مسائل، يك مسائل بزرگى است كه ما نمى‏توانيم در اطرافش صحبت كنيم و كشف هم نشده است، براى خود ايشان است و كسانى كه خاص الخالص ايشان هستند. مسائل اجتماعى در اسلام مى‏دانيد كه هست، همه جور مسائل هست و به درجه اعلا هست كه از عهده يك نفر آدمى كه در آن محيط زندگى كرده است، و يا در هر محيطى يك نفر آدم بتواند اين طور در دنيا همه چيز را بيابد كه مطابق عقل حالا باشد و آينده، اين يك امر اعجاز است، غير از اعجاز چيز ديگر نمى‏تواند باشد. فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود ما هم بايد از قضيه بعثت و آن بركات بعثت كه حاصل شده است، با اين كه آنى كه پيغمبر مى‏خواست حاصل نشده است حالا و بعدها هم نخواهد حاصل شد، آن مسائلى كه اوخواست كه

صحيفه نور ج 20 صفحه 79

مى خواهد، مردم چه بشوند، نه در زمان خودشان شد و نه بعد شد، و گرچه بعضى آخوندهاى دربارى مى‏گويند كه فلانى گفته است كه پيغمبر نتوانست بله! من عرض مى‏كنم پيغمبر نتوانست، اگر توانسته بود تو آخوند دربارى! حالا نبودى. همه مى‏دانيم كه در زمان پيغمبر وضع جورى بود كه پيغمبر حتى احكامى كه مى‏خواست بگويد، تقيه مى‏كرد حضرت، مسائلى كه مى‏خواست بگويد حضرت ملاحظه مى‏كرد و موفق نشد پيغمبر به آن چيزى كه مى‏خواست، آن چيزى كه دلخواهش بود /بعثت/ بعث كرد، همه چيز گفت، در رساندن مطلب هيچ قصورى نبود، اما در فهماندن مردم، آشنا كردن مردم به مسائل يك مسأله‏اى نبود كه از عهده كسى برآيد. (و لهذا مى‏بينيد فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود. بله، در زمان حضرت صاحب سلام‏الله عليه حكومت واحد مى‏شود، قدرت حكومت... عدالت يك عدالت اجتماعى در همه عالم مى‏آيد اما نه اين كه انسان‏ها بشوند يك انسان ديگر، انسان‏ها همان‏ها هستند كه يك دسته‏شان خوبند، يك دسته شان بد، منتها آنهايى كه بد هستند ديگر نمى‏توانند كه كارهاى خلاف بكنند) در هر صورت مسأله بعثت مسأله‏اى نيست كه ما حالا بتوانيم در اطرافش صحبت كنيم.

مجاهده در راه خدا مراتب دارد، يكى از مراتبش اين است كه انسان براى خدا مداوا كند

من بايد از شما آقايانى كه حاضر هستيد و كسانى كه غير حاضر هستند، از تمام اقشار ملت تشكر كنم كه يك ملت نمونه هستيد و اميد است كه اين ملت نمونه اسباب اين بشود كه انقلاباتى در ايران، در دنيا پيدا بشود زيادتر از آنى كه الان هست. از پزشكان من بايد تشكر كنم و عرض كنم بهشان كه خداى تبارك و تعالى مجاهدين در راه خودش را برايشان مقام بزرگ قائل است و مجاهد در راه خدا مراتب دارد. يكى از مراتبش هم اين است كه براى خدا انسان مداوا كند كسانى كه مبتلا هستند، خصوصاً در اين زمان و در اين وقتى كه ما واقع هستيم كه انصافاً كارهاى شما يك مجاهده در راه خداست منتها بايد توجه كنيد و مجاهده لله باشد، براى او باشد. وقتى براى او باشد، هميشگى مى‏شود. چيزهايى كه براى خداست، اينها دايم است هميشگى است. چيزهايى كه براى طبيعت و ماده است، خود ماده و طبيعت از بين مى‏رود، آنهايى كه براى اوست آنها هم از بين مى روند. شما پزشكان كه الان بايد گفت يكى از مجاهدين در راه خدا هستيد، توجه بكنيد كه اغراضتان يك اغراض مادى نباشد، اغراض الهى باشد. اغراض الهى داشتيد، مادى هم دنبالش هست، اما اين مادى ديگر الهى شده است كه دنبالش هست. اغراض مادى شديد، هر چه هم بگوييد براى خدا، درست نخواهد شد. عمده اين است كه اغراض را همه قشرهاى ملت‏دولت، مجلس همه غرض‏هاشان را غرض الهى كنند تا همه مسائل مسائل الهى بشود، آن وقت ما راه يافتيم به يك گوشه‏اى از آن چيزى كه انبيا مى‏خواستند.

صحيفه نور ج 20 صفحه 80

شما هم خودتان را عوض كنيد و با مردم راه برويد

شما مى‏بينيد كه ما الان مبتلا هستيم به چه چيزهايى در دنيا، بايد من و شما ترك تعجب كنيم از اين كه تحول در همه چيز واقع شده الا در قصرهاى اين قدرتمندان، دنيا عوض شده است اينها باز خيال مى‏كنند كه دنياى صد سال، صد و پنجاه سال پيش است. اينها باز نفهميده‏اند يا خودشان را به نفهمى مى‏زنند كه همه عالم عوض شده است، آفريقا عوض شده است، اروپا عوض شده است و همه آسيا عوض شده است، همه عوض شدند، همه عوض شدند الا اين سردمداران كه يا عوض نشده‏اند يا خودشان را مى زنند به اين كه ما عوض نشده‏ايم. و اينها خيال مى‏كنند كه مثلاً ايران باز مثل زمان قاجار و زمان پهلوى است كه اگر يك سفيرى از آنها بخواهد يك كارى را بكند، اينها جرأت نكنند مقابلش حرف بزنند، اگر يك قضيه‏اى بخواهد واقع بشود، به مجرد اين كه سفير فلان جا آمد گفت نه، تمام بشود. اينها نمى‏فهمند كه مسأله اين طور نيست و دنيا حالا اين نيست؟ دنيا حالا اين نيست كه شما هر چه آن جا نشستيد و گفتيد، اين عمل بشود. شما غايت امر بتوانيد كلاه خودتان را نگه داريد، دنبال اين نباشيد كه كلاه مردم را برداريد. اگر نفهميديد تا حالا كه دنيا چه خبر است، بايد گفت كه شما در رأس نفهم‏ها واقع هستيد. و اگر مى‏فهميد و خيال مى‏كنيد مردم ديگر نمى‏فهمند، اين هم باز يك اشتباه بزرگ است كه شما خيال مى‏كنيد مردم حالا، مردم زمان صد سال پيش از اينند، مردم زمان پنجاه سال پيش از اينند، نه، اين طور نيست، تغيير كرده است، تحول حاصل شده است، دنيا به هم خورده است، انقلاب پيدا شده است در دنيا و شما سرتان را زير برف كرده‏ايد و همان حرف‏هاى سابق را مى‏زنيد. اگر در خليج فارس چه بشود، تنگه هرمز چه باشد، ما چه مى‏كنيم! شما خيال مى‏كنيد كه حالا هم مثل سابق است كه در خليج فارس و در همه جا يك كلمه مى‏گفتيد تمام مى‏شد قضيه. حالا نيست مسأله اين طور، بفرماييد در خليج ببينيد چه خبر است. و لهذا يك روز مى‏گويند كه ما چه مى‏كنيم، يك روز بر مى‏گردند، يك روز مى‏گويند نگفتيم اين طور. در كاخ سفيد مسائل يك مسائلى است كه يكى‏شان مى‏گويد كه ما دخالت نظامى مى‏كنيم، يكى‏شان مى‏گويد ابداً همچو چيزى نبوده. اصلاً سر درگمند، نمى‏فهمند چه مى‏كنند وباز هم نشناخته‏اند مردم را، نشناخته‏اند دنيا را، دنيا عوض شده است، شما هم بايد خودتان را عوض كنيد، افكارتان را عوض كنيد. نمى‏شود حالا مثل سابق با ديكتاتورى يا به تبليغ به هم زد اوضاع را، يك كلمه شما بگوييد، خيال مى‏كنند همه بايد بگويند چشم، نمى‏گويند ديگر، مردم نيستند اين طور حالا و بايد شما هم خودتان را عوض كنيد و با مردم راه برويد، خيال نكنيد كه همه مردم بايد دست بسته در مقابل شما هيچ حرفى نزنند، امروز ايران ما اين طور است كه اگر چنانچه فرض كنيد كه يك رئيس جمهور آمريكا بيايد اين جا، مردم عادى اين جا حاضر برايشان نيستند بروند تماشايش كنند، اين طور نيست كه خيال كنيد كه اگر يك كسى بيايد، اين جا چه خواهد شد، چه مى‏شود اگر چه بشود. نخير، اين مسأله اين نيست، مردم عوض شده‏اند، يك جور ديگرى شده‏اند، اعتنايى به اين مسائل ندارند. نه ما، افريقايى‏ها هم ندارند، ساير جاها هم ندارند، فقط شماها هستيد! كه چند نفرى كه يك مسائلى دستتان است و يك قدرت‏هايى دستتان است و خيال مى‏كنيد كه اعمال

صحيفه نور ج 20 صفحه 81

نمى‏خواهيد بكنيد، مى‏خواهيد بگوييد كه ما اعمال مى‏كنيم و با همين كار تمام بشود، با اين كار تمام نمى‏شود، اعمال هم بكنيد نمى‏شود. شوروى فهميد كه در افغانستان، با اين كه كشور افغانستان آنهايى كه سر كار هستند با شوروى هستند و كمونيست در آن جا هست، معذلك اين عده‏اى كه مسلمان هستند در آن جا و اهل اسلام هستند همچو مجال را بر شوروى تنگ كرده‏اند كه الان نمى‏داند چه جورى از اين غائله بيرون برود. مثل ايران كه دولتش و ملتش و همه با هم هستند، فقط يك چند نفر انگشت شمارند كه تبع امريكا هستند، نمى‏فهمند كه خودشان چه مى‏گويند، يك چند نفر معدودى هستند كه اينها برخلاف هستند و من عقيده‏ام هست كه اينها هم بيايند و با مردم بشوند و خيال نكنند كه حالا سابق است و امريكا هر كارى دلش بخواهد بكند كه شما بترسيد از امريكا.

من اميدوارم كه خداوند توفيق بدهد به ملت‏هاى مظلوم دنيا كه در مقابل ظلم‏ها بايستد و نترسند، گمان نكنند كه اينها هر چه گفتند عمل مى‏كنند، اينها نه، اينها مى‏خواهند كه با همان تبليغات كار را انجام بدهند و از اين تبليغات هيچ وقت نترسيد و كشور ايران كه نمى‏ترسد، ببينيد كه ايستاده مقابل و افغانستان كه ريختند درش و آن طور فساد را درست كردند اين طور ايستاده است و آنها را مستاصل كرده و در لبنان بالاتر از آنها مى‏بينيد كه چه كرده‏اند و دنيا عوض شده است و /شما/ مسلمين توجه كنند و مظلومين توجه كنند كه /اين/ بايد خودشان را حفظ كنند و در مقابل ابرقدرت‏ها بايستند و اميدوارم خداوند همه را توفيق بدهد و به بركت اين عيد سعيد انشاءالله خداوند پيروز كند شما را، مملكت ما را همان طورى كه مستقل است به استقلال بيشتر برساند.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 82

تاريخ: 25/1/66

ديدار با خانواده‏هاى شهدا، مفقودين و اسرا، بازماندگان شهداى لبنان، سرپرست بنياد شهيد، وزير و مسؤولين وزارت كشور به مناسبت نيمه شعبان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ماه رمضان ماه نبوت است و ماه شعبان ماه امامت

عيد سعيد بر همه مسلمين جهان و مستضعفان مبارك باد. ما در ماه شعبان هستيم و چند روز ديگر در ماه رمضان واقع مى‏شويم. ماه رمضان، ماه نبوت است و ماه شعبان، ماه امامت. ماه رمضان، ليله‏القدر دارد و ماه شعبان، شب نيمه شعبان دارد كه تالى ليله‏القدر است. ماه رمضان مبارك است براى اين كه ليله‏القدر دارد و ماه شعبان مبارك است براى اين كه نيمه شعبان دارد. ماه رمضان مبارك است براى اين كه نزول وحى بر او شده است يا به عبارت ديگر معنويت رسول خدا وحى را نازل كرده است و ماه شعبان معظم است براى اين كه ماه ادامه همان معنويات ماه رمضان است. اين ماه مبارك رمضان جلوه ليله‏القدر است كه تمام حقايق و معانى در او جمع است و ماه شعبان، ماه امامان است كه ادامه همان است. در ماه مبارك رمضان، مقام رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به ولايت كلى الهى بالاصاله تمام بركات را در اين جهان بسط داده است و ماه شعبان كه ماه امامان است، به بركت ولايت مطلقه به تبع رسول الله همان معانى را ادامه مى‏دهد. پس ماه رمضان ماهى است كه تمام پرده‏ها را دريده است و وارد شده است جبرئيل امين بر رسول خدا و به عبارت ديگر وارد كرده است پيغمبر اكرم جبرئيل امين را در دنيا، و ماه شعبان، ماه ولايت است و همه اين معانى را ادامه مى‏دهد. ماه رمضان مبارك است كه قرآن بر او وارد شده است و ماه شعبان مبارك است كه ادعيه ائمه عليهم‏السلام در او وارد شده است. ماه مبارك رمضان كه قرآن را وارد كرده است، قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مايحتاج بشر است و ماه شعبان كه ماه امامان است، ادامه همان حقيقت است و همان معانى در تمام دوره‏ها.

آن چيزى كه در قرآن به طور اسرار هست، در ادعيه ائمه ما به طور اسرار هست. در دعاى شعبانيه مى‏خوانيم كه مى فرمايد، عرض مى‏كند به خدا: واجعلنى ممن ناديه فاجابك و لا حظته فصعق لجلا لسك فناجيته سراً و عمل لك جهراً . مسأله صعق را مى‏آورد در ميان، همان معنايى كه در قرآن كريم راجع به حضرت موسى مى‏گويد: فلما تجلى ربه للجبل و موسى در صعق واقع شد. اين ماه صعق است و اين هم ماهى است كه همان صعق را مى‏خواهد. اين ماه تجلى الهى است بر پيغمبر

صحيفه نور ج 20 صفحه 83

اكرم و اين ماه تجلى الهى به تبع پيغمبر اكرم بر امامان است. حضرت مهدى سلام‏الله عليه ابعاد مختلفه دارد كه آنچه كه براى بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست، چنانچه آنچه از قرآن و پيغمبر اكرم براى بشر معلوم شده است، بعض ابعاد آن معنويات است. معنوياتى در قرآن هست كه براى هيچ كس جز پيغمبر اكرم و كسانى كه شاگرد او هستند و از او استفاده كردند، كشف نشده است و بر ادعيه ما مسائلى هست كه همان طور است. همان طورى كه رسول اكرم به حسب واقع حاكم بر جميع موجودات است، حضرت مهدى همان طور حاكم بر جميع موجودات است. آن خاتم رسل است و اين خاتم ولايت، آن خاتم ولايت كلى بالاصاله است و اين خاتم ولايت كلى به تبعيت است. پس اين دو ماه، ماه‏هايى هستند كه بايد ما راجع به آنها احترام قائل بشويم و ادعيه‏اى كه بر اين ماه مبارك، ماه معظم شعبان وارد شده است و پس از آن در ماه مبارك رمضان وارد شده است بخوانيم و درش تدبر كنيم. مفسرانى كه اهل اين معانى هستند، ادعيه ائمه را تفسير كنند، مناجات شعبانيه از مناجات‏هايى است كه كم نظير است، مثل دعاى ابوحمزه كه از حضرت سجاد وارد شده است، آن هم كم نظير است و اين هم كم نظير است. دعاى كميل در شعبان وارد شده است و يكى از چيزهايى است كه ادعيه‏هايى است كه در پانزده شعبان، شب پانزده شعبان خوانده مى‏شود، مشتمل بر اسرارى است كه دست ما از آن كوتاه است. از ائمه هدى ادعيه‏اى وارد شده است كه مضامين آنها را بايد تأمل كرد و آنهايى كه اهل نظر هستند، اهل معرفت هستند در آنها شرح كنند، آنها را به مردم ارائه بدهند، اگر چه هيچ كس نمى‏تواند آن چيزى كه به حسب واقع هست شرح كند.

ماه رمضان را مهلت ندهيم به اين جنايتكار كه مجهز بشود

ما از اين مسأله بايد بگذريم و همان اكتفا كنيم به اين كه ما تابع هستيم و ما قائل به اين هستيم كه نور نبوت و نور امامت از صدر خلقت بوده است و تا آخر خواهد بود. در ماه مبارك جنگ بدر واقع شده است. اينهايى كه در هر بهانه‏اى مى‏خواهند مهلت براى صدام بگيرند، اخيراً هم باز متشبث شدند به اين كه در ماه مبارك آتش بس باشد، مهلت بدهيد به اين جنايتكار كه در ماه مبارك تجهيز كند خودش را و بعد از ماه مبارك بدتر از اول حمله كند! يك جنايتكارى كه از هيچ امرى از امور نمى‏گذرد و به هيچ قشرى از اقشار رحم نمى‏كند و به اهل كشور خودش هم رحم نمى‏كند و آنها را در تحت فشارها و كشتارها قرار مى‏دهد و دايماً درصدد فرصت است براى اين كه خودش را تحميل كند بر همه منطقه. آنهايى كه تبع امريكا هستند، آنها دعوت مى‏كنند ما را بر اين كه در ماه مبارك رمضان آتش بس. در سال قبل بود يا سال جلويى بود كه دست اندركارهاى عراق مى‏گفتند كه ماه حرام است، /در/ جنگ حرام است. اينها باز اين مطلب هم نفهميدند كه ماه رجب ماه حرام است نه ماه رمضان، ماه رمضان ماه جنگ است. ملت ما بايد متوجه باشند به دسيسه‏هاى قدرت‏هاى بزرگ كه در هر فرصتى دسيسه‏اى ايجاد مى‏كنند و ما بايد هشيار باشيم و گول اينها را نخوريم و ماه رمضان را مهلت ندهيم به اين جنايتكار كه مجهز بشود و باز به شرارت خودش ادامه بدهد. اين شخص الان در

صحيفه نور ج 20 صفحه 84

لب گودال است، لب گودال جهنم است و شما جوان‏ها و شما مردم بايد اين را ثابت كنيد در جهنم، الان هم جهنم محيط بر اوست، الان هم اين زندگى‏اى كه او مى‏كند زندگى جهنمى است و آن اخلاقى كه دارد اخلاق جهنميان است. برماست كه به هيچ يك از اين بوق‏هاى تبليغاتى و آنهايى كه تبع آنها هستند يا از زبان امريكا صحبت مى‏كنند يا اشتباه مى‏كنند در امور راجع به اين كه جنگ را بايد پايان داد، هيچ گوش ندهيد، جنگ پايان ممكن نيست بپذيرد الا به رفتن اين حزب فاسد انشاءالله.

و مرگ بر همه ظالم‏هاى دنيا، مرگ بر آنهايى كه دارند مردم را و ملت‏ها را مى‏چاپند و با تبليغات خودشان، خودشان را يك ملت يا يك دولت صلح طلب حساب مى‏كنند. اينها در حال مرگ هستند. آنى كه باقى است خداى تبارك و تعالى است، آن كه هست و هميشه هست، اوست و آن كه اهل سعادت است، آنى است كه تقوا داشته باشد، تبعيت داشته باشد از اسلام و تبعيت از اسلام اگر ما داريم، بايد هم دشمنان اسلام را سركوب كنيم تا آن اندازه‏اى كه مى‏توانيم و هم بايد بين دوستان خودمان محبت ايجاد كنيم.

وحدت را حفظ كنيد تا خداى تبارك و تعالى عنايتش را مستدام كند

آقاى محتشمى سلمه‏الله گفتند كه استاندارها در اين جا هستند يا جمعى از اشخاصى كه مسؤولين هستند. آقايان بايد، آقايان استاندارها بايد توجه كنند كه وحدت خودشان را و وحدت خودشان با ملت را حفظ كنند كه ما هر چه داريم، به بركت خدا و عنايت او از اين ملت داريم. آن كه شما را به اين مسند نشانده است، اگر مسند داشته باشيد ملت است، آن كه دست ظلم را از شما كوتاه كرده است و عدالت را مى‏خواهد اجرا كند همين ملت است، همين جوان‏هايى هستند كه الان در راه اسلام فداكارى مى‏كنند. بايد وحدت داشته باشيد تا حفظ بشويد، دسيسه‏ها براى ايجاد اختلاف است و شما توجه داشته باشيد كه يك كلمه اختلاف آميز از گناهان بزرگى است كه مشكل است خداى تبارك و تعالى بيامرزد، چه اين كلمه صادر بشود از دشمن‏هاى ما، چه اين كلمه صادر بشود از دوستان ما، چه از اشخاصى كه ادعاى قداست مى‏كنند و چه از اشخاصى كه اين ادعا را ندارند. يك كلمه اختلاف انگيز در يك همچو موقعى كه اسلام در معرض خطر كفر است، اين از گناهانى است كه نمى‏شود به اين زودى ازش گذشت. شما فردا وارد مى‏شويد بر خداى تبارك و تعالى و آن جا جواب بايد بدهيد. آنهايى كه ما را دعوت مى‏كنند به صلح و سازش، در محضر خدا هستند و جواب بايد بدهند. آنهايى كه ما را دعوت مى‏كنند به آتش بس، در محضر خدا هستند و جواب بايد بدهند. توجه كنيد به همه امور و وحدت را حفظ كنيد تا خداى تبارك و تعالى عنايتش را مستدام كند و شما را به سعادت برساند. و من اميدوارم كه اين ملت شريف سعادت دوچندان پيدا كند و اين رزمندگان معظم از هر صنفى كه هستند و از هر قشرى كه هستند، اينها مؤيد باشند به تأييدات الهى. و ملت ايران توجه بكند كه امروز روزى است كه بايد مجهز بشود تا اين جرثومه فساد را از بن در آورد. خداوند انشاءالله شما را توفيق بدهد و دشمنان شما را هدايت كند و اگر نشده‏اند، جزا بدهد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 85

تاريخ: 8/2/66

موافقت با پيشنهاد رئيس شورايعالى مبنى بر ترفيع ده تن از افسران ارتش جمهورى اسلامى ايران

موافقت مى‏شود.

اميد است انشاءالله تعالى با وحدت كلمه بين همه قواى رزمنده، مقاصد عاليه اسلام تحقق پيدا كند.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 86

تاريخ: 8/3/66

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان كشورى و لشكرى به مناسبت عيد سعيد فطر

ضيافت خدا در اين نشاه چشم‏پوشى از شهوات است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انشاءالله اميدوارم كه اين عيد سعيد به همه مسلمين و همه مظلومان جهان خصوصاً ملت شريف ايران مبارك باشد. من فكر مى‏كردم كه اين ضيافتى كه شما مؤمنين دعوت برش شديد كه ضيافت‏الله است، اين چى است. دعوت شديم به ضيافت‏الله و ضيافت‏الله در عالم ماده عبارت از اين است كه ما را پرهيز بدهد از تمام شهوات دنيوى، اين مرتبه مادى ضيافت‏الله است كه همه كسانى كه دعوت شدند به اين ضيافت بدانند كه ضيافت خدا در اين نشاه چشم‏پوشى از شهوات است و ترك آن چيزى كه قلب انسان، يعنى روح طبيعى انسان بهش مايل است آنها را بايد ترك كند، اين ضيافت خداست و اين ضيافت سايه ضيافت‏هايى است كه در طول عالم وجود تحقق دارد. منتها در عالم ماده به اين صورت است كه ترك شهوات طبيعى است، شهوات جسمانى است و در عالم مثال ترك شهوات خيالى است و در عالم بعد از مثال ترك شهوات عقلانى است، روحانى است. شهوت در هر جا به يك صورت تحقق دارد، در اين عالم به همين طورى كه مى‏دانيد و در عالم بعد از اين عالم، عالم مثال شهواتى كه انسان در عالم مثال دارد بالاتر از شهواتى است كه در عالم طبيعت دارد و جلوگيرى از آن هم مشكل‏تر است و ضيافت‏الله در آن جا اين است كه از آن شهوات انسان منصرف بشود، از شهوات نفسانى، آن شهوات نفسانى اى كه الان عالم گرفتارش هست، شهوات عقلانى هم كه بالاتر از اين شهوات است ضيافت‏الله در آن جا باز اين است كه از آن شهوات عقلانى هم بايد دست برداشت و /آنها هم/ در همه اين مراتب هم شيطان وارد است كه نگذارد شما در اين ضيافت‏الله استفاده كنيد، در عالم طبيعت نگذارد، در عالم خيال نگذارد در عالم عقل هم نگذارد و دست برداشتن از آن آمال عقلانى نيز مشكل تر از دست برداشتن از اين آمال ديگر است. آمال نفسانى كه پايين تر از آمال عقلانى است، عالم را به آتش كشيده. تمام اين جنگ و تمام اين نزاع‏هايى كه در عالم واقع مى‏شود چه در يك عائله واقع بشود يا در همه عالم كه آن هم يك عائله است تمام اينها از همين سركشى نفس است و ضيافت الله در آن جا كه ما دعوت بر آن هم شديم، اين است كه وارد بشويم در آن جا و ترك كنيم آن شهوات نفسانيه را و اين بسيار مشكل است، شهوات جسمانى آسانتر است تركش تا شهوات بالاتر تا برسد به شهوات نفسانى. تا آن آخر انسان مبتلاست به اين شهوات نفسانى و ضيافت‏الله هم در آن عالم اين

صحيفه نور ج 20 صفحه 87

است كه ما دعوت شديم كه دعوت بشويم كه ترك كنيم اينها را، اين جا ظل آن جاست و آن جا روح اين جاست و شهوات عقلانى هم كه در بسيارى در تمام عالم پرتو انداخته است اين بالاتر از شهوات روحانى و نفسانى و جسمانى است و ضيافت‏الله هم در آن جاست كه آن هم ترك بشود. ضيافت‏الله ترك اين چيزهاست، براى اين كه ضيافت، رفتن در حضور آن كسى است كه انسان را دعوت كرده است. خدا دعوت كرده است، ما هم در اثر اين، در دنبال اين دعوت وارد مى‏شويم در ضيافت. آيا ما در اين ماه رمضان، در اين ضيافت وارد شده‏ايم و ترك كرده‏ايم شهوات جسمانى را، فضلا از شهوات خيالى و شهوات نفسانى و شهوات عقلانى؟ اين ديگر هر كسى دست خودش است كه خيال كند ببيند چه كرده است. آيا در محضر حق تعالى كه دعوت كرده است ما را، ما رفته‏ايم در اين محضر؟ وارد شده‏ايم در اين محضر تا استفاده بكنيم يا وارد نشده‏ايم؟ در مسائل بالاتر از اين جا هم هست. اينها مراتبى است از آن ضيافت فوق اين ضيافات كه آن ضيافت اهل معرفت است. خدا همه را دعوت كرده است به اين ضيافت و اهل معرفت و كمل از اولياء در آن ضيافت وارد مى‏شوند و مى‏توانند، البته نادرى مى‏تواند از عهده برآيد. و فوق اين همه مقامات، آن جايى است كه ديگر ضيافتى در كار نيست، مضيفى و ميهمانى و مهماندارى و ضيافتى در كار نيست، آنچه در وهم تو نايد آن است كه اصل مسأله ديگر مى‏رسد به جايى كه ضيافتى در كار نيست.

توجه به حق تعالى طورى كه ديگر ضيافتى در كار نباشد مخصوص كمل اولياء است

و از جمله چيزهايى كه در ماه مبارك هست، قضيه ادعيه ماه مبارك است. انسان وقتى ادعيه ائمه عليهم‏السلام را مى‏بيند چه در ماه مبارك، چه در غير ماه مبارك، خوب! در ماه مبارك زياد است ادعيه. اگر نبود اين كه نهى شديم از مأيوس شدن از رحمت خدا، ما بايد وقتى آنها را مى‏بينيم بكلى مأيوس بشويم. اين امام سجاد است كه مناجات هايش را شما مى‏بينيد و مى‏بينيد چطور از معاصى مى‏ترسد. مسأله، مسأله بزرگتر از اين مسائلى است كه ما فكر مى‏كنيم، مسأله غير از اين مسائلى است كه در فكر ما يا در عقل عقلا يا در عرفان عرفا بيايد. مسأله‏اى است كه اولياء مى‏دانند چى است قضيه، آنها فهميدند تا آن اندازه‏اى كه بشر بايد بفهمد كه قضيه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتى ما هستيم و سر و كار ما با كيست. اينها به ما تعليم مى‏دهند و اين طور نيست كه دعا براى تعليم ما باشد، دعا براى خودشان بوده است، خودشان مى‏ترسيدند، از گناهان خودشان گريه مى‏كردند تا صبح، از پيغمبر گرفته تا امام عصر سلام‏الله عليه، همه از گناه مى‏ترسيدند، گناه آنها غير اينى است كه من و شما داريم، آنها يك عظمتى را ادراك مى‏كردند كه توجه به كثرت، از گناهان كبيره است پيش آنها. حضرت سجاد در يك شبش به حسب آن چيزى كه وارد شده تا صبح اللهم ارزقنا التجافى عن دارالغرور و الانا به الى دارالسرور والاستعداد للموت قبل حلول الفوت.مسأله، مسأله بزرگ است، آنها در مقابل عظمت خدا وقتى كه خودشان را حساب مى‏كنند مى‏بينند كه هيچ نيستند و هيچ ندارند،

صحيفه نور ج 20 صفحه 88

واقع مطلب همين است، جز او كسى نيست و چيزى نيست. وقتى كه توجه بكنند به عالم كثرت ولو به امر خدا اين است كه نسبت مى‏دهند به رسول خدا كه فرمود ليغان على قلبى فانى لاستغفرالله فى كل الامور سبعين مره. او غير از اين مسائلى بوده است كه پيش ماهاست. آنها در ضيافت بوده‏اند، در مافوق ضيافت هم بوده‏اند، در ضيافت بوده‏اند و از اين كه حضور در مقابل حق تعالى دارند و معذلك دارند مردم را دعوت مى‏كنند، از همين كدورت حاصل مى شده. توجه به مظاهر الهى، از غيب متوجه شدن به شهادت و به مظاهر الهى ولو همه‏اش الهى است، براى آنها همه الهى است لكن معذلك از آن جايى كه، از آن غيبى كه آنها مى‏خواهند كه كمال انقطاع اليك است وقتى كه توجه مى‏كنند به مظاهر، اين گناه بزرگ است، اين گناه نابخشودنى است، اين دار غرور است پيش حضرت سجاد، توجه به ملكوت دار غرور است، توجه به مافوق ملكوت هم دار غرور است، توجه به حق تعالى طورى كه ديگر ضيافتى در كار نباشد كه مخصوص كمل اولياء است آن جا ديگر ضيافت‏الله نيست در كار.

هواهاى نفسانى سرچشمه تمام مفاسدى است كه در عالم هست‏

خداوند به ما نصيب كند كه ما انكار نكنيم اين مسائل را، از جمله چيزهايى كه سد راه انسانيت است، انكار مقامات است، محصور كردن همه چيز را در اين چيزهايى كه خود ما مى‏فهميم، اگر يك كسى يك قدم بالاتر بگذارد ولو لفظاً اين از ديانت به نظر آنها خارج شده است. اين سد راه است، قدم اول يقظه است، انسان بايد بيدار بشود. ما همه الان در خوابيم. الناس نيام / وقتى/ اگر موت حاصل بشود براى انسان، آن وقت انتباه است ولى كو كه حاصل بشود! عمده اين است كه انسان اين مسائلى كه وارد شده است ملاحظه كند كه تمام آن چيزى كه در گفتار اهل معرفت علمى است، در ادعيه ما، فوق اوست. اگر انكار كرديد، انكار آنها را هم كرديد، انكار اقوال ائمه عليهم‏السلام را هم كرديد، ولو نمى‏دانيد و اين انكار سد راه انسان است، نمى‏گذارد انسان يك قدم بالا برود و اين مارب نفسانى و هواهاى نفسانى سرچشمه تمام مفاسدى است كه در عالم هست، اين مفاسدى كه دنيا را به آتش زده است و دنيا در آتش از دست آنها مى‏سوزد. لابد اخيراً شنيديد كه رئيس جمهور امريكا گفته است كه اين كشور ايران يا رژيم ايران وحشى هستند. اگر مقصود از وحشى اين است كه رام نيستند در مقابل آن چيزهايى كه شما مى‏خواهيد، گاوشيرده نيستند، اين را شما اسمش را وحشى مى‏گذاريد، بگذاريد و اگر واقعاً وحشى به آن معنايى كه شما به خيالتان است كه گفته‏اند، مى‏گوييد، بى حساب داريد حرف مى‏زنيد. وحشى آن است كه نمى‏گذارد مردم، زورمندها به او تعدى كنند يا وحشى آن است كه مى‏خواهد تعدى كند؟ بى‏حساب نبايد صحبت كرد. شما اگر چنانچه رفراندوم كنيد

صحيفه نور ج 20 صفحه 89

بين ملت‏هاى دنيا كه امروز وحشى‏ترين رژيم‏ها كى است، من گمانم اين است كه بين ملت‏ها اگر اتفاق آرا نباشد، اكثريت قاطع هست كه آمريكا. آن كسى كه از آن‏ور دنيا مى‏آيد به اين ور دنيا و تهديد مى‏كند كه من چه كنم و چه مى‏كنم، اين وحشى است يا آن كه مى‏گويد بابا بگذاريد ما سر جاى خودمان در كشور خودمان آزاد باشيم؟ در منطق آنها وحشى اين است كه رام آنها نباشد چنانچه تروريسم هم آن است كه تابع آنها باشد و لهذا ديديد كه عراق را تا آن وقتى كه رام نبود براى آمريكا در چيز تروريست‏ها حساب كردند، همچو كه رام شد او را از بين بردند، آن وقت به جاى او / جاى/ ديگرى را گذاشتند. بى‏حساب انسان اگر حساب كند اين طورى است، وقتى كه سرخود انسان بخواهد مسائل را بگويد اين است كه رؤساى جمهور دنيا الا معدودى آنها فكر مى كنند آنها فكر مى‏كنند / كه هر كس كه مصالح ما را در نظر گرفت و هر كس كه گاو شيرده ما شد، اين وحشى نيست. و اما آن كه سركشى كرد از اين فرمان، اين وحشى است!! اين منطق امثال ريگان است. و شما بايد، ملت‏هاى ضعيف بايد اين منطق را بكوبند، روى اين منطق است كه دارند عالم را مى‏چاپند، دارند مظلومين را زير پا له مى‏كنند، اگر يك قدرى سستى كنيد له مى‏شويد.

ملت ايران بايد به فكر باشد اگر لحظه‏اى سستى كند تا ابد له است

اينهايى كه مى‏گويند بايد سازش كرد، اينها مى‏فهمند كه ما اگر سازش كنيم، له مى‏شويم، اينها راضى‏اند به اين كه سازش بشود. اينها مى‏گويند مطيع باشيد، هر چه ما گفتيم عمل كنيد، خودتان ديگر قدغن است كه فكر كنيد، فكر خودتان را بايد غلاف كنيد. آنها مى‏خواهند كه آرامش حاصل بشود در دنيا، آرامش وقتى حاصل مى شود پيش آنها، كه همه تابع باشند. ملت‏ها بايد به فكر باشند، ملت ايران بايد به فكر باشد، اگر لحظه‏اى سستى كند تا ابد له است. الان كه صدام رو به جهنم دارد مى‏رود و انشاءالله خواهد رفت. وقت اين است كه شما جديت‏تان زيادتر بشود چه قواى مسلحه از هر صنف كه هستند و چه ملت و چه اين بسيج اگر مهلت بهش بدهيد هر روزى كه مهلت مى‏دهيد - او را تقويت مى‏كنند و كار مشكل‏تر مى‏شود. بايد مهلت بهش نداد، سستى نبايد كرد، مردم در اتصال به جبهه‏ها و جبهه‏ها در فعاليت. هر روزى كه تعويق بيفتد اين قصه مشكل‏تر مى‏شود و شما بايد فكر كنيد و نگذاريد كار مشكل بشود. به جاى اين كه مناقشات لفظى بين خودتان باشد رها كنيد، اين وقتش نمى‏گذرد، اگر باشد، همه را رها كنيد يكصدا دنبال اين باشيد كه نگذاريد ابرقدرت‏ها در كشور شما ديگر دخالت كنند. آنها الان مسابقه مى‏كنند در اين كه دخالت كنند در كشور مسلمين، در خليج، بايد نگذاشت. نترسيد از اين هياهو، هياهويى است كه مى‏كنند كه ما را با همان هياهو بترسانند. آنها هم خيال مى‏كنند كه ملت ايران از اين كه يك وقت طياره‏هاى آنها بيايند و بمباران كنند جايى را مى‏ترسند. امتحان خودشان را مردم داده‏اند، ملتى كه دنبال شهادت است، ملتى كه افرادش اين است كه

صحيفه نور ج 20 صفحه 90

دست و پايشان وقتى قطع مى‏شود، گله مى‏كنند كه خدايا! چطور؟ مگر ما لايق نبوديم كه جان ما را بگيرى. يك همچو ملتى را نترسانيد از اين كه ما چه مى‏كنيم؟ شما هر غلطى مى‏خواهيد بكنيد و نمى‏توانيد هم بكنيد، اين ابرقدرت‏ها مى‏خواهند به همه جا مسلط بشوند و اين بدبخت‏هاى خليج هم مثل كويت گرفتار اين وسوسه شده است، خيال مى‏كند كه اگر در دامن آمريكا برود خلاص مى شود، اين اشتباه است. آمريكا مى‏خواهد همه چيز شما را از بين ببرد و مسلط بر همه حيثيت ملت شما بشود، با همين بازى‏ها. توجه به عواقب امر خودتان بكنيد. شما فردا كه آمريكا دست از روى سرتان برداشت، باز ايران همراه هست، هستش! آن روزى هم كه دستش روى سر شماست، هستش، هيچ ترس از اين كه او چه مى‏كند ندارد. تا حالا هر چه كردند، هر چه خواستند كردند معذلك /هر چه خواستند كردند و/ ملت ما قوى‏تر شد. عمده اين است كه همه ملت همصدا باشند، مناقشات را دست بردارند، بگذارند براى بعد، وقت زياد است. امروز كه همه چيز همه شما، همه چيزتان خداى نخواسته اگر چنانچه غلبه‏اى پيدا بشود از يك قدرتى به باد مى‏رود، بايد راجع به اين چيزهاى جزيى كه اهميت ندارد، هى ننشينيد و بگوييد، هى بنويسيد، او بنويسد، او بگويد. بايد دست برداشت از اين چيزها، با هم باشيد تا اين شيطان‏ها را بيرون كنيد بعد، وقتى كه بيرون كرديد، بنشينيد خودتان هر كارى خواهيد بكنيد. هر چيزى وقتى دارد، امروز وقت مناقشات نيست، امروز وقت اين نيست كه يك دسته‏اى يك طرفى را بگيرند، يك دسته يك طرفى را بگيرند، يك دسته‏اى نصيحت كنند ما را كه شما بايد صلح بكنيد، اين مال ضعفاست، آن اشخاص ضعيفى كه هميشه در دام آمريكا بودند يا امثال اينها از اين مسائل مى‏گويند لكن ما تازه خارج شديم از اين دام، دوباره حاضر نيستيم وارد بشويم، ملت ما حاضر نيست به اين كه دوباره در اين دام وارد بشود، دوباره مستشارهاى آمريكا بيايد و هر حكومتى مى‏خواهد بكند. تا حالا ما را عقب نگه داشتند بس است اين مى‏خواهند باز هم نگه دارند، عقب تر ببرند؟

من دعا مى‏كنم از خداى متعال، مى‏خواهم كه خداوند ما را بيدار كند و خداوند دشمن‏هاى اسلام را اگر قابل اصلاح نيستند، از بين ببرد و ما را آشنا كند به وظايف همين عالم و به وظايف عالم‏هاى ديگر و ما را از اين ضيافت، يك حظى به قدرت خودش عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 91

تاريخ: 9/3/66

تلگرام به آيت الله گلپايگانى به مناسبت عيد سعيد فطر و بازگشت ايشان از مسافرت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت‏الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته - قم

پس از اهداء سلام و تحيت و تبريك عيد مبارك فطر، از بازگشت جناب عالى با سلامت و اميد سلامت هر چه بيشتر براى جناب عالى، خداوند جل و اعلى را شكرگزارم. اين جانب از ادعيه خالصانه براى سلامت وجود با بركت آن جناب غفلت نكرده و نمى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 93

تاريخ: 11/3/66

پاسخ به پيشنهاد حجج اسلام آقايان خامنه‏اى و هاشمى رفسنجانى در باره تعطيل و فعاليتهاى حزب جمهورى اسلامى

بسمه تعالى

جنابان حجج اسلام آقاى خامنه‏اى و آقاى هاشمى دام توفيقهما موافقت مى‏شود. لازم است تذكر دهم كه حضرات آقايان مؤسسين محترم حزب، مورد علاقه اين جانب مى‏باشند. اميدوارم همگى در اين موقع حساس با اتفاق و اتحاد در پيشبرد مقاصد عاليه اسلام و جمهورى اسلامى كوشا باشيد. ضمناً تذكر مى‏دهم كه اهانت به هر مسلمانى چه عضو حزب باشد يا نه، بر خلاف اسلام و تفرقه‏اندازى در اين موقع از بزرگترين گناهان است.

والسلام عليكم و رحمةالله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:42 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 9

تاريخ: 15/4/65

پيام تسليت به حجت الاسلام سيد على خامنه‏اى به مناسبت رحلت والد ايشان‏

بسمه تعالى‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج سيد على خامنه‏اى رئيس محترم جمهور دامت افاضاته‏

رحلت والد معظم جناب عالى كه عمرى با علم و تعهد و تقوا بسر بردند، موجب تأسف گرديد. اين مصيبت را به جناب عالى و اخوان محترم و خاندان جليل تسليت گفته، سلامت و موفقيت آن جناب را از خداى تعالى مسألت دارم.

والسلام عليكم و رحمةالله‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:42 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 10

تاريخ: 26/4/65

اجازه مصرف سهم مبارك امام (ع) براى احداث مدارس آموزش و پرورش‏

بسمه تعالى‏

چنانچه قبلاً هم تذكر داده‏ام، مقصود اين جانب اين است كه كسانى كه مجازند مقدارى از سهم مبارك امام (ع) را شخصاً در موارد مقرره شرعيه صرف كنند، از اين مقدار مجاز مى‏توانند به وزارت آموزش و پرورش كمك كنند تا وسايل آموزش و پرورش فرزندانشان بهتر فراهم شود. اميد است جناب آقاى وزير محترم آموزش و پرورش و ساير دست اندركاران در اين خدمت ارزنده موفق باشند.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 94

تاريخ: 13/3/66

بيانات امام در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

كوشش كنيد خدشه‏اى پيدا نشود در مجلس

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بنا ندارم كه امروز صحبت كنم، لكن دعا منافات ندارد با بنا. من هميشه دعاگوى همه اقشار ملت بوده‏ام خصوصاً آن جمعى كه ارزشمندند در اين نظام. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به شما آقايانى كه عمرتان را داريد صرف مى‏كنيد براى اسلام و پيشبرد اسلام، توفيق بيشتر عنايت كند و اميدوارم كه در اين مجلس و در مجلس‏هاى آتيه مسائل، مسائل اسلامى باشد و روش، روش اخلاقى و اسلامى.

البته من نبايد نصيحت كنم شما را، شما بحمدالله خودتان همه چيز را مى‏دانيد، لكن در اين زمان بايد فكر كنيد كه مجلس اگر يك خدشه پيدا بكند چه خواهد شد. كوشش كنيد خدشه‏اى پيدا نشود در مجلس، كوشش كنيد كه همان طورى كه اسلام اين مسائل را پيش آورده و ما در سايه اسلام توانستيم اين مسائل را حل كنيم، اين مسأله محفوظ بماند و همه چيز در سايه اسلام محفوظ بماند. البته من مشكلات مجلس را، مشكلات دولت را مى دانم، از اين جهت توقع ندارم كه همه امور همين طورى حل بشود لكن در عين حال چون اتكاء شما آقايان به خداى تبارك و تعالى است، اميدوارم كه خداوند هدايت كند شما را و راه حقيقى‏اى كه اسلام مى‏خواهد، شما در آن راه باشيد و خواهيد بود و اميدوارم كه هميشه كوشا باشيد در اين كه اين ملتى كه زير بار ظلم بوده است، از اين به بعد اين ملت سرفراز باشد و نمايندگان اينها كه خلاصه ملت و عصاره ملتند، سرفراز باشند و قويدل مشغول خدمت باشند.

ما مى‏خواهيم تكليفمان ادا بشود، دنبال اين نيستيم كه يك منصبى به دست بياوريم

اين هياهوها كه در عالم هست، اينها هميشه بوده است و هميشه هم خواهد بود لكن اين كه باقى است خداست و اعتماد به خدا، شما اين اعتماد را حفظ كنيد و مشكلات را با تدبيرهايى كه داريد حل كنيد و اميدوارم كه خداوند همه را تأييد كند - وقتى براى خدا باشد، تأييد مى‏كند. وقتى كار براى خدا باشد، ما چه پيروز بشويم و چه نشويم، (كارمان خداست براى) ما تكليف ادا كرديم، ما مى‏خواهيم

صحيفه نور ج 20 صفحه 95

تكليفمان ادا بشود، دنبال اين نيستيم كه يك منصبى به دست بياوريم، شماها نيستيد. و ما مى‏دانيم كه از عهده شكر خدا نمى‏توانيم به در بياييم. من خودم را عرض مى‏كنم، من شهادت مى‏دهم كه خودم تاكنون دو ركعت نماز براى خدا نخوانده‏ام، هر چه بوده براى نفس بوده. دليلش هم اين است كه اگر چنانچه جنت و نارى نباشد، آيا ما باز همان طور مشغول مى‏شويم به دعا يا خير؟ دعاى ما آنى كه هست براى اين است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كند و به ما روزى كند بهشت را و محترز كند از جهنم. آنى كه عنايت آمال ماست همين است والا براى خدا آن وقت معلوم مى‏شود كه اگر كليد بهشت و جهنم را به شما بدهند و بگويند كه شما مختاريد و هيچ كس از شما به جهنم نمى‏رود، هيچ كس از شما هم از بهشت محروم نيست، آن وقت آيا ما باز قيام مى‏كرديم به دفع شهوات؟ قيام مى‏كرديم به خواندن نماز؟ اينها پيش خود ماست. من خودم مى‏دانم كه نيست اين جور، نيستم اين طور. اميدوارم كه خداوند به شما توفيق بدهد، اتكال به خدايتان زياد بشود و هر چى داريد از خداست و از خدا بخواهيد و من دعاگوى شما هستم، در مواقعى كه وقت دعاست به شما دعا مى‏كنم و اميدوارم خداوند مستجاب كند.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 96

تاريخ: 25/3/66

انتصاب حجت الاسلام على فلاحيان به سمت دادستانى دادسراى ويژه روحانيت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى على فلاحيان دامت افاضاته

نظر به اهميت و لزوم حفظ شوون روحانيت و حوزه‏هاى علميه، جناب عالى را با حفظ سمت، به عنوان دادستان دادسراى ويژه روحانيت منصوب مى‏نمايم تا بر طبق موازين شرع مقدس، بر جرايم روحانى نمايان و دين به دنيا فروشان رسيدگى نماييد. ضمناً كليه دادگاه و دادسراها موظفند تا با ارسال پرونده‏هاى درخواستى كه در حدود اختيارات اين دادگاه و دادسراست به شما كمك نمايند.

از آن جا كه جناب عالى با فعاليت‏هاى ضدانقلاب در هر صورت و لباس آشنايى داريد، بجاست تا بدون در نظر گرفتن فشارهاى جانبى از طرف هر شخص و شخصيت به وظيفه خطير خود با كمال دقت و قاطعيت عمل نماييد و نيز خدا را حاضر و ناظر بدانيد و عدل و انصاف اسلامى را در تمام زمينه‏ها رعايت نماييد. خداوند به شما توفيق خدمت به اسلام و مسلمين و روحانيت را عطا فرمايد.

والسلام

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 97

تاريخ: 25/3/66

انتصاب حجت الاسلام على رازينى به سمت حاكم شرع دادگاه ويژه روحانيت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى على رازينى دامت افاضاته نظر به اهميت و لزوم حفظ شوون روحانيت و حوزه‏هاى علميه، جناب عالى را با حفظ سمت، به عنوان حاكم شرع دادگاه ويژه روحانيت منصوب مى‏نمايم تا بر طبق موازين شرع مقدس به جرايم روحانى نمايان رسيدگى نماييد. بديهى است كه شوراى عالى قضايى در زمينه صدور ابلاغ قضات دادگاه و دادسرا و تأمين نيرو و امكانات لازم كمال مساعدت را خواهد نمود. ضمناً كليه دادگاه‏ها و دادسراها موظفند تا پرونده‏هاى درخواستى كه در حدود اختيارات اين دادگاه و دادسراست را ارسال دارند. جناب عالى با كمال دقت و ظرافت و قاطعيت به وظيفه شرعى‏تان عمل نماييد و خداوند متعال را حاضر و ناظر دانسته و تحت تأثير هيچ كس و هيچ چيز قرار نگيريد.

از خداوند متعال موفقيت شما و ساير افرادى كه در اين مأموريت با شما همكارى مى‏نمايند را خواستارم.

والسلام

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 98

تاريخ: 2/4/66

تأييد اساسنامه كمتيه امداد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اعضاى محترم شوراى مركزى كميته امداد شما آقايان از انقلابيون اول نهضت اسلامى بوده‏ايد، زندان‏ها كشيده‏ايد و زجرها ديده‏ايد. اميدوارم براى هدف مقدسى كه داريد كه آن خدمت به محرومين جامعه است، توفيق بيشترى داشته باشيد. من به شما دعا مى‏كنم كه در مقابل زحماتى كه مى‏كشيد خداوند پاداش نيكويى به شما دهد. اساسنامه‏اى كه تنظيم كرده‏ايد، انشاءالله موجب رضاى خداوند است.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 99

تاريخ: 8/4/66

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس شوراى عالى قضايى

اگر فرض كنيم ما كارهايى را نتوانستيم انجام بدهيم، ما به وظيفه‏مان عمل مى‏كنيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هميشه دعاگوى همه اقشار ملت خصوصاً اينهايى كه خدمتگزار هستند و مشغول به خدمت هستند، هستم. البته آقاى رئيس ديوان عالى كشور مبالغه كرده‏اند، هر چه هست از اسلام است و از بركات وجود مبارك حضرت بقيه‏الله. ما، همه ما چيزى نيستيم. اميدوارم كه خداوند شما را توفيق بدهد و من دعا مى‏كنم به شما و مى‏دانم كه مشكل قضا يك مشكل بسيار دست بالايى است و به اين زودى‏ها هم قابل حل نيست ولى با همت آقايان، با وقت صرف كردن آقايان انشاءالله كه مشكلات قضا هم رفع مى‏شود. و اگر فرض كنيم كه نتوانستيم حل كنيم يا ما كارهايى را نتوانستيم انجام بدهيم، ما به وظيفه‏مان عمل مى‏كنيم. و خداى تبارك و تعالى از ما بيشتر از آنچه قدرت داريم، نمى‏خواهد. ما انشاءالله كه قدرت خودمان را صرف مى‏كنيم و شما آقايان هم وقت خودتان را صرف مى‏كنيد و قضا چون يك مسأله بسيار بسيار مشكل و مهمى است، بايد در ناملايمات تامل كنيد و تحمل كنيد و از خداى تبارك و تعالى بخواهيد كه شما را قدرت بدهد در اين كه حل كنيد قضايا را.

من از همه شما و از شوراى عالى قضايى ملتمس دعا هستم و تشكر به خدمتشان عرض مى‏كنم و اميدوارم خداوند تبارك و تعالى به شماها اجر بدهد و در يك همچو مقامى، زمانى كه ما گرفتار اين همه بليات هستيم، خودمان با هم مجتمع باشيم و همه اقشار ملت با هم باشند تا انشاءالله مسائل حل بشود.

انشاءالله خداوند به همه شما توفيق بدهد، به همه ملت ما توفيق بدهد كه خدمتگزار اسلام باشند و خدا دشمنان اسلام را، دشمنان اين جمهورى اسلامى را اگر هدايت نمى‏شوند، خودش به مقام خودش به آنها برسد.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 100

تاريخ: 9/4/66

پاسخ به استجازه دبيرخانه مركزى ائمه جمعه براى عدم دخالت ائمه جمعه در انتخابات‏

بسمه تعالى

با تشكر از زحمات ارزنده دبيرخانه ائمه جمعه و ائمه جمعه محترم بلاد و درخواست از محضر مقدس خداوند متعال براى توفيق هر چه بيشتر به همه نهادها و ملت شريف، موافقت مى‏شود.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 101

تاريخ: 10/4/66

پاسخ امام به نامه چهارتن از نمايندگان مجلس شوراى در مورد انتخابات

بسمه تعالى

با اين كه اين گونه سؤال‏ها اكنون زود است، معذلك بايد مردم را براى انتخابات آزاد گذاريم و نبايد كارى بكنيم كه فردى بر مردم تحميل شود. بحمدالله مردم ما داراى رشد دينى سياسى مطلوب مى‏باشند و خود، افراد متدين و درد مستضعفان چشيده و آگاه به مسائل دينى سياسى و همگام با محرومين را انتخاب خواهند كرد و در چنين اوضاعى هيچ فرد و گروهى و هيچ نهاد و سازمان و حزب و دفتر و تجمعى نمى‏تواند در حوزه انتخابات ديگران دخالت نمايد و براى غير حوزه خود، فرد يا افرادى را كانديدا نموده و از آنان تبليغ نمايد. در شرايط كنونى، اين جانب به هيچ وجه و به هيچ كس اجازه نمى‏دهم تا از سهم مبارك امام عليه‏السلام و يا از اموال دولت و اموال دفاتر و سازمان ها و مجامع و اموال عمومى خرج انتخابات كند. بايد مردم را براى شركت در انتخابات تشويق كرد. انشاءالله نظرم را در اين مورد بعداً اعلام خواهم كرد.

روحانيون محترم حوزه‏هاى انتخاباتى سعى كنند در حوزه خود از افراد و گروه‏هاى مسلمان كه در انتخابات كانديد شده و يا از كانديداهاى مورد علاقه خود طرفدارى مى‏كنند، چون پدرى مهربان باشند و آنان را با ديده محبت بنگرند.

از خداوند توفيق شما را خواستارم .

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 102

تاريخ /11/4/66

بيانات امام در جمع اعضاى مجلس خبرگان

دنبال اين برويد كه معارف اسلامى را در بين مردم تقويت كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من تشكر مى‏كنم از حضرات آقايان كه عنايت كردند و اين جا تشريف آوردند تا از نزديك خدمتشان برسيم و من دعاگوى همه هستم، خصوصاً اين نخبگانى كه از سراسر كشور بسيار مورد اهميت هستند. من نبايد به آقايان تذكر بدهم لكن براى اين كه صحبتى شده باشد، دو سه كلمه عرض مى‏كنم.

عرض من اين است كه تمام تشكيلاتى كه در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است و تمام چيزهايى كه انبيا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اولياء اسلام تا آخر دارند، معنويات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در رأس همه امور اين معنويات واقع است. تشكيل حكومت براى همين است. البته اقامه عدل است لكن غايت نهايى معرفى خداست و عرفان اسلام، در هيچ كتابى از كتب الهى و فلسفى مثل قرآن نيست كه حقايق معارف را به طور صريح در بعضى جاها و به طور كنايه بسيارى جاها فرموده است و آقايان بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه مردم را آشنا به معارف الهى كنند. اسلام بسيار غنى است هم از حيث جهات معنوى كه در رتبه عالى است، از جهت عرفانى كه بالاتر از آن است و هم غنى است از حيث تشكيلات ادارى. و البته آقايان مى‏دانند اين را، در عين حالى كه عنايت به طبيعت نبوده است و عمده هدايت به غيب بوده، معذلك مى‏بينيد كه قرآن در /بسيار از/ بعضى جاها برخلاف آن چيزى كه در بين مثلا هيأت دان‏هاى سابق بوده است، بر خلاف آنها مى‏گويد. قرآن اول كتابى است كه حركت زمين را بيان كرده با صراحت. جبال را فرمودند مثل ابرها حركت مى‏كنند، خيال نكنيد كه اينها جامدند، منتها چون سابق هيأت بطلميوس غلبه داشته است، بعضى از آقايان اين را تعبير كرده‏اند به حركت جوهرى و حال آن كه حركت جوهرى حركتى است مثل حركت سحاب نيست، هيچ ربطى به او ندارد. و همين طور در بسيارى از جاها قرآن شريف مسائلى فرموده‏اند كه در سابق نبوده است نظيرش، اصلش نبوده است. از اين جهت ما بايد عمده توجه‏مان به عرفان اسلامى باشد. اگر ملاحظه فرموده باشيد در آيات شريفه‏اى كه مربوط به معنويات و عرفان و عرض مى‏كنم كه سلوك و اين طور چيزها هست، در هيچ كتابى نظير قرآن نيست و هيچ كتابى سابقه ندارد كه اين طور عرفان داشته باشد، اين طور فلسفه داشته باشد منتها از باب اين كه ما

صحيفه نور ج 20 صفحه 103

عقب بوديم و عقب هم هستيم، نمى‏توانيم اين طورى كه قرآن شريف فرموده است، ما هم بتوانيم آن طور بگوييم. همين قدر مى‏دانيم كه بايد ما هم‏مان را صرف كنيم و آن قدرى كه استعداد داريم، قدرت داريم تا آن اندازه ما معارف اسلامى را به مردم بفهمانيم. معارف اسلامى بسيار غنى است، بسيار بزرگ است و بايد اين را فهماند. مثلا /همين/ در عين حالى كه توجه به ماديات نبوده است و عمده نظر روى معنويات است معذلك بر خلاف هيأت بطلميوس، قرآن مى‏گويد كه تمام ستاره‏ها /در زمين/ در آسمان پايين واقع شدند، در صورتى كه هيأت سابق اين طور نمى‏گفتند /آسمان پايين/ هر چه ستاره هست در آسمان پايين است و سبع سموات از اين جا معلوم مى‏شود كه غير آن سبع سمواتى است كه بطلميوسى‏ها گفته‏اند، آنها مى‏گويند كه هفت آسمان يكى‏اش كره كذا دارد، يكى كره كذا، يكى كره كذا و آن آخريش عبارت از آنى است كه ستاره‏ها را دارند. قرآن مى‏گويد كه نجوم در دنياى آسمان‏ها واقع شده است، تمام نجوم اين طور است. بنابراين آن چيزى كه ماوراى اينهاست مثلاً سماء دوم ما نمى‏دانيم چى است قصه‏اش، بالاترش هم ما نمى‏دانيم چى است. زينا السماء الدنيا بزينه‏الكواكب، اين آسمان پايين را تزيين به زينت كواكب كرده. در هر صورت آن چيزى كه من توصيه مى‏كنم به همه اهل علم و به همه آقايان، به همه دانشمندان اين كه دنبال اين برويد كه معارف اسلامى را در بين مردم تقويت كنيد كه رأس امور اين معارف اسلامى است و اگر او درست بشود همه كارها درست مى‏شود.

اگر انسان حقيقتاً مومن به معارف اسلامى باشد ديگر اختلاف پيدا نخواهد شد

اگر انسان معارف اسلامى را داشته باشد و حقيقتاً مومن به معارف اسلامى باشد، ديگر اختلاف پيدا نخواهد شد بين دستجات، اختلاف اساسى. البته رايى هست اما اختلاف اساسى كه بخواهد اين دسته، دسته ديگر را محكوم كند يا فرض كنيد كه توهين كند آن دسته، دسته ديگر را، اين براى اين است كه ما ضعيفيم در ايمان. اگر ما قوى در ايمان بوديم، شما ملاحظه مى‏كنيد اگر همه انبيا در يك روز جمع بودند هيچ همچو اختلافاتى نداشتند. خوب! البته ما اين طور نيست كه بتوانيم اختلافات آرا را رفع كنيم، اختلافات آرا هست و بايد هم باشد اما آن چيزى كه لازم است اين است كه به مردم، به دستجات مختلف، به همه ائمه جمعه، ائمه جماعات، روحانيون سراسر كشور و ساير قشرها اين معنا توصيه بشود كه در سر يك چيزهايى كه مربوط به نفسانيت است نزاع نكنند و اين طور نيست كه بعضى نزاع‏ها مربوط /به نفسانى/ به اسلام باشد، به خدا باشد. براى خدا انسان نمى‏شود اهانت كند به مومن، براى خدا انسان نمى‏شود كه كشف ستر مومن بكند، اينها همه براى اين است كه نفسيت انسان اين جورى است.

و /من/ اميدواريم كه ما همه موفق بشويم كه اين پرده را، اين حجاب را برداريم. خداوند انشاءالله همه آقايان را حفظ كند، سالم نگه دارد و در خدمتشان مستدام نگه دارد و همه الحمدلله خدمتگزار اسلام هستند و همه متوجه به مسائل.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 104

تاريخ: 16/4/66

موافقت با شرايط پيشنهادى وزير اطلاعات

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با تشكر از زحمات اعضاء محترم وزارت اطلاعات، اين سربازان گمنام امام زمان - عجل الله تعالى فرجه كه در جنگ با ايادى استكبار در داخل كشور صدمات بسيار ديده‏اند و از طعن و لعن ضد انقلاب و اغفال شده‏ها نرنجيده و وظيفه اسلامى ميهنى خود را انجام مى‏دهند، با شرايط وزير محترم اطلاعات آقاى رى شهرى موافقت مى‏نمايم و انشاءالله خداوند به همه شما توفيق بيشتر عنايت فرمايد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 105

تاريخ: 20/4/66

انتصاب حجت الاسلام محمد رضا ناصرى يزدى به امامت جمعه شهر كرد

بسمه تعالى

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد رضا ناصرى يزدى دامت افاضاته

بر حسب درخواست اهالى محترم شهركرد ايدهم الله تعالى، بدين وسيله جناب عالى را به سمت امام جمعه شهركرد منصوب مى‏نمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى اين فريضه الهى، مردم را نسبت به وظايف خطير و حساسى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند آشنا ساخته و از تفرقه و اختلاف كه مهمترين عامل نفوذ دشمنان مى‏باشد، بر حذر داريد. ضمناً جناب عالى از طرف اين جانب نمايندگى داريد در آن استان در مورد اخذ وجوه شرعيه و رسيدگى به امور مذهبى و حل مشكلات دينى مردم، كه اميد است با همكارى علماء اعلام و اهالى محترم محل بتوانيد وظايف محوله را به نحو احسن انجام دهيد.

والسلام عليكم و رحمةالله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 106

تاريخ: 5/5/66

ديدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

هم وحدت را حفظ كنيد و هم اخلاص را

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من چند كلمه دعا مى‏كنم به شما، من هميشه دعاگوى شماها هستم. از خداى تبارك و تعالى مسالت مى‏كنم كه شما را در كارهايتان موفق كند و اسلام را به دست شما، به دست دوستان شما، به دست رفقاى شما، به دست همه قواى مسلحه، اسلام را /پيشبرد كند/ پيش ببرد و كفر را ساقط كند. البته مى‏دانيد كه زمينه سقوط كفر را خدا دارد فراهم مى‏كند و از ما نيست اين چيزها، شما هم بايد اين را از خودتان ندانيد. اين خداى تبارك و تعالى است كه به شما قدرت داده است و خداى تبارك و تعالى است كه شما را همت داده است و هر تيرى كه رها مى‏كنيد، با دست شما خداى تبارك و تعالى كار را انجام مى‏دهد چنانچه تا حالا تجربه كرديد.

من دعاى شما، دعاى به همه شما را بر خودم لازم مى‏دانم و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه شما را موفق كند و از شما تشكر مى‏كنم كه مشغول خدمت به اسلام هستيد و تقاضا دارم كه وحدت خودتان را حفظ كنيد و اخلاص‏تان را، هم وحدت را حفظ كنيد و هم اخلاص را، هم خودتان را چيزى ندانيد و هم قدرت خداى تبارك به دست شما انشاءالله اجرا بشود و شرط اين است كه همه با هم، تمام قوا با هم باشيد و اميدوارم كه خداوند به همه شما سلامت، صحت و توفيق و پيروزى عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 126

نجات دهيم. البته تا پياده كردن تمامى احكام و مقررات اسلامى و عمل كامل در همه سطوح جامعه راه زيادى در پيش داريم ولى به يارى خداوند همچنان به تلاش و كوشش خود ادامه مى‏دهيم و در عمل به همه غرب زدگان و شرق زدگان و خودباختگانى كه از مطرح كردن شعار اسلام و اعتماد به قرآن كريم واهمه داشته‏اند، نشان مى‏دهيم كه چگونه مى‏توان جامعه را از سرچشمه‏هاى معرفت كتاب خدا و هدايت اسلام عزيز سيراب نمود، كه بحمدالله همه اينها از بركات و ورود علما در مسائل سياسى و استنباط احكام در مسائل مستحدثه بوده است، كه روحانيت كشور ايران فقط به خطابه و وعظ و ذكر مسائل روزمره اكتفا ننموده است و با دخالت در مهمترين مسائل سياسى كشور خود و جهان توانسته است قدرت مديريت روحانيت اسلام را به نمايش بگذارد و اتمام حجتى براى همه قائلين به سكوت و سازشكاران بى‏تعهد و علم‏فروشان بى‏عمل باشد و تعجب است كه چگونه بسيارى از علما و روحانيون كشورها و بلاد اسلامى از نقش عظيم و رسالت الهى و تاريخى خود در اين عصرى كه بشريت تشنه معنويت و احكام نورانى اسلام است غافلند و عطش ملت‏ها را درك نمى‏كنند، از التهاب و گرايش جوامع بشرى به ارزش‏هاى وحى بى‏خبرند و قدرت و نفوذ معنوى خود را دست كم گرفته‏اند، كه در همين شرايط پر زرق و برق حاكميت علوم و تمدن مادى بر نسل معاصر، علما و خطبا و ائمه جمعه بلاد و روشنفكران اسلامى با وحدت و انسجام و احساس مسؤوليت و عمل به وظيفه سنگين هدايت و رهبرى مردم، مى‏توانند دنيا را در قبضه نفوذ و حاكميت قرآن درآورند و جلوى اين همه فساد و استثمار و حقارت مسلمين را بگيرند و از لانه كردن شياطين كوچك و بزرگ و خصوصاً آمريكا در ممالك اسلامى جلوگيرى كنند و به جاى نوشتن و گفتن لاطائلات و كلمات تفرقه انگيز و مدح و ثناى سلاطين جور و بدبين كردن مستضعفان به مسائل اسلام و ايجاد نفاق در صفوف مسلمين به تحقيق و نشر احكام نورانى اسلام همت بگمارند و با استفاده از اين درياى بيكران ملت‏هاى اسلامى، هم عزت خود را و هم اعتبار امت محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - را پايدار نمايند.

آيا براى علماى كشورهاى اسلامى ننگ‏آور نيست كه با داشتن قرآن كريم و احكام نورانى اسلام و سنت پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - و ائمه معصومين - عليهم السلام - احكام و مقررات كفر در ممالك اسلامى تحت نفوذ آنان پياده شود و تصميمات ديكته شده صاحبان زر و زور و تزوير و مخالفان واقعى اسلام اجرا گردد و سياست گذاران كرملين با واشنگتن دستورالعمل براى ممالك اسلامى صادر كنند؟ علماى بلاد و كشورهاى اسلامى بايد راجع به حل مشكلات و معضلات مسملين و خروج آنان از سيطره قدرت حكومت‏هاى جور با يكديگر به بحث و مشورت و تبادل نظر بپردازند و براى حفظ منافع مسلمين سينه‏ها را سپر كنند و جلوى تهاجم فرهنگ‏هاى مبتذل شرق و غرب را كه به نابودى نسل و حرث ملت‏ها منتهى شده است را بگيرند، و به مردم كشورهاى خود آثار سوء و نتايج خودباختگى در مقابل زرق و برق غرب و شرق را بازگو نمايند و به مردم و به دولت‏ها خطر استعمار نو و شيطنت ابرقدرت‏ها كه جنگ و مسلمان كشى در جهان به راه انداخته‏اند، گوشزد كنند.

صحيفه نور ج 20 صفحه 127

من مجدداً تاكيد مى‏كنم كه دنيا امروز تشنه حقايق و احكام نورانى اسلام است و حجت الهى بر همه علما و روحانيون تمام گرديده است، چرا كه وقتى جوانان كشورهاى اسلامى براى دفاع از مقدسات دينى خود تا سرحد شهادت پيش رفته‏اند و براى بيرون كردن متجاوزان، خود را به درياى حوادث و بلازده‏اند و زندان‏ها و شكنجه‏ها را به جان خريده‏اند و همچون مسلمانان شجاع و مبارز و عزيزان حزب‏الله لبنان و ساير كشورها مقاومت كرده‏اند و به جهاد عليه متجاوزان برخاسته‏اند، چه حجتى بالاتر از اين و چه بهانه‏اى براى سكوت و مماشات و در خانه نشستن و تقيه كردن‏هاى بى‏مورد مانده است؟

علما و روحانيت متعهد اسلام اگر دير عمل كنند، كار از كارگذرد. البته ما درد تنهايى بعض از علما و متعهدينى كه در شهرها و كشورهايشان در محاصره سرنيزه‏ها و فشار تهديدها و حكم‏هاى نامشروع علماى سوء و دربارى گرفتار آمده‏اند احساس مى‏كنيم ولى به همه اين عزيزان كه در فشار جباران مى‏باشند، موعظه خدا را يادآور مى‏شويم كه ان تقوموالله مثنى و فرادى ثم تتفكرواً براى خدا قيام كنيد و از تنهايى و غربت نهراسيد، مساجد بهترين سنگرها و جمعه و جماعات مناسب‏ترين ميدان تشكل و بيان مصالح مسلمين مى‏باشند. امروز دولت‏ها و سرسپردگان ابرقدرت‏ها اگر چه به جنگ جدى با مسلمانان برخاسته‏اند و همچون دولت هند ملسمانان بى‏گناه و بى‏پناه و آزاده را قتل عام مى‏كنند ولى هرگز جرات و قدرت تعطيل مساجد و معابد مسلمين را براى هميشه ندارند و نور عشق و معرفت ميليون مسلمان را نمى‏توانند خاموش كنند. در عين حال اگر آنان مساجد و محافل مذهبى و سياسى علماى اسلام را به تعطيلى بكشانند و حتى علماى اسلام را در ملاء عام بدار كشند، خود دليل مظلوميت اسلام و موجب توجه بيشتر مسلمانان به روحانيت و پيروى از آنان مى‏شود. مگر نه اين است كه خداوند از علما پيمان گرفته است كه در برابر ستم ستمكاران و ظلم جنايت پيشگان ساكت و آرام نمانند؟ مگر نه اين است كه علما حجت پيامبران و معصومين بر زمين هستند؟ پس بايد علما و روشنفكران و محققان به داد اسلام برسند و اسلام را از غربتى كه دامنگيرش شده است نجات دهند و بيش از اين ذلت و حقارت را تحمل نكنند و بت سيادت تحميلى جهانخواران را بشكنند و با بصيرت و سياست چهره منور و پر اقتدار خود را آشكار سازند و در اين راستا، دو چهره‏ها و روحانى‏نمايان و دين به دنيافروشان و قيل و قال كنندگان را از خود و از كسوت خود برانند و اجازه ندهند كه علماى سوء و تملق گويان ظلمه و ستمگران، خود را به جاى پيشوايان و رهبران معنوى امت‏هاى اسلامى بر مردم تحميل كنند و از منزلت و موقعيت معنوى علماى اسلام سوء استفاده كنند. روحانيون متعهد اسلام بايد از خطر عظيمى كه از ناحيه علماى مزور و سوء و آخوندهاى دربارى متوجه جوامع اسلامى شده است سخن بگويند، چرا كه اين بى‏خبران هستند كه حكومت جابران و ظلم سران وابسته را توجيه و مظلومين را از استيفاى حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسيق و كفر مبارزان و آزاديخواهان

صحيفه نور ج 20 صفحه 128

در راه خدا حكم مى‏دهند، كه خداوند همه ملت‏هاى اسلامى را از شرور و ظلمت اين نااهلان و دين فروشان نجات دهد.

و يكى از مسائل بسيار مهمى كه به عهده علما و فقها و روحانيت است، مقابله جدى با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادى شرق و غرب و مبارزه با سياست‏هاى اقتصاد سرمايه‏دارى و اشتراكى در جامعه است، هر چند كه اين بليه دامنگير همه ملت‏هاى جهان گرديده است و عملاً بردگى جديدى بر همه ملت‏ها تحميل شده و اكثريت جوامع بشرى در زندگى روزمره خود به اربابان زر و زور پيوند خورده‏اند و حق تصميم‏گيرى در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و على رغم منابع سرشار طبيعت و سرزمين‏هاى حاصلخيز جهان و آب‏ها و درياها و جنگل‏ها و ذخاير، به فقر و درماندگى گرفتار آمده‏اند و كمونيست‏ها و زراندوزان و سرمايه‏داران با ايجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حيات و ابتكار عمل را از عامه مردم سلب كرده‏اند و با ايجاد مراكز انحصارى و چندمليتى، عملاً نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته و همه راه‏هاى صدور و استخراج و توزيع و عرضه و تقاضا و حتى نرخ‏گذارى و بانكدارى را به خود منتهى نموده‏اند و با القاى تفكرات و تحقيقات خودساخته، به توده‏هاى محروم باورانده‏اند كه بايد تحت نفوذ ما زندگى كرده والا راهى براى ادامه حيات پابرهنه‏ها، جز به تن دادن به فقر باقى نمانده است و اين مقتضاى خلقت و جامعه انسانى است كه اكثريت قريب به اتفاق گرسنگان در حسرت يك لقمه نان بسوزند و بميرند و گروهى اندك هم از پرخورى و اسراف و تعيش جانشان به لب آيد. به هر حال اين مصيبتى است كه جهانخواران بر بشريت تحميل كرده‏اند و كشورهاى اسلامى به واسطه ضعف مديريت‏ها و وابستگى، به وضعيتى اسف بار گرفتار شده‏اند كه اين به عهده علماى اسلام و محققين و كارشناسان اسلامى است كه براى جايگزين كردن سيستم ناصحيح اقتصاد حاكم بر جهان اسلام، طرح و برنامه‏هاى سازنده و در برگيرنده منافع محرومين و پابرهنه‏ها را ارائه دهند و جهان مستضعفين و مسلمين را از تنگنا و فقر معيشت به درآورند. البته پياده كردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه‏هاى اقتصادى آن و مقابله با اقتصاد بيمار سرمايه‏دارى غرب و اشتراكى شرق، بدون حاكميت همه جانبه اسلام ميسر نيست و ريشه‏كن شدن آثار سوء و مخرب آن چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حكومت اسلامى همچون جمهورى اسلامى ايران نيازمند به زمان باشد، ولى ارائه طرح‏ها و اصولاً تبيين جهت‏گيرى اقتصاد اسلام در راستاى حفظ منافع محرومين و گسترش مشاركت عمومى آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترين هديه و بشارت آزادى انسان از اسارت فقر و تهيدستى به شمار مى‏رود و بيان اين حقيقت كه صاحبان مال و منال در حكومت اسلام هيچ امتياز و برترى‏اى از اين جهت بر فقر اندازند و ابداً اولويتى به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلم راه شكوفايى و پرورش استعدادهاى خفته و سركوب شده پابرهنگان را فراهم مى‏كند. و تذكر اين مطلب كه ثروتمندان هرگز به خاطر تمكن مالى خود نبايد در حكومت و حكمرانان و اداره‏كنندگان كشور اسلامى نفوذ كنند و مال و ثروت خود را به بهانه فخرفروشى و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتكشان افكار و خواسته‏هاى خود را

صحيفه نور ج 20 صفحه 129

تحميل كنند، اين خود بزرگترين عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرايش آنان به اخلاق كريمه و ارزش‏هاى متعالى و فرار از تملق‏گويى‏ها مى‏گردد و حتى بعض ثروتمندان را از اين كه تصور كنند كه مال و امكاناتشان دليل اعتبار آنان در پيشگاه خداست متنبه مى‏كند.

خلاصه كلام اين كه بيان اين واقعيت كه در حكومت اسلامى بهاى بيشتر و فزون‏تر از آن كسى است كه تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مديران و كارگزاران و رهبران و روحانيون نظام و حكومت عدل مؤظفند كه با فقرا و مستمندان و پابرهنه‏ها بيشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمكنين و مرفهين، و در كنار مستمندان و پابرهنه‏ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگى است كه نصيب اولياء شده و عملاً به شبهات و القائات خاتمه مى‏دهد، كه بحمدالله در جمهورى اسلامى ايران، اساس اين تفكر و بينش در حال پياده شدن است.

و همچنين مسؤولين محترم كشور ايران على رغم محاصرات شديد اقتصادى و كمبود درآمدها، تمامى كوشش و تلاش خود را صرف فقرزدايى جامعه كرده‏اند و همه آرمان و آرزوى ملت و دولت و مسؤولين كشور ماست كه روزى فقر و تهيدستى در جامعه ما رخت بربندد و مردم عزيز و صبور و غيرتمند كشور از رفاه در زندگى مادى و معنوى برخوردار باشند. خدا نياورد آن روزى را كه سياست ما و سياست مسؤولين كشور ما پشت كردن به دفاع از محرومين و روآوردن به حمايت از سرمايه‏دارها گردد و اغنياء و ثروتمندان از اعتبار و عنايت بيشترى برخوردار بشوند. معاذالله كه اين با سيره و روش انبياء و اميرالمؤمنين و ائمه معصومين - عليهم‏السلام - سازگار نيست، دامن حرمت و پاك روحانيت از آن منزه است، تا ابد هم بايد منزه باشد و اين از افتخارات و بركات كشور و انقلاب و روحانيت ماست كه به حمايت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده كرده است. از آن جا كه محروميت زدايى، عقيده و راه و رسم زندگى ماست، جهانخواران در اين مورد هم ما را آرام نگذاشته‏اند و براى ناتوان ساختن دولت و دست‏اندركاران كشور ما حلقه‏هاى محاصره را تنگ‏تر كرده‏اند و بغض و كينه و ترس و وحشت خود را در اين حركت مردمى و تاريخى تا مرز هزاران توطئه سياسى - اقتصادى ظاهر ساخته‏اند و بدون شك جهانخواران به همان ميزان كه از شهادت طلبى و ساير ارزش‏هاى ايثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرايش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمايت از پابرهنگان در هراسند و مسلم هر قدر كشور ما به طرف فقرزدايى و دفاع از محرومان حركت كند، اميد جهانخواران از ما منقطع و گرايش ملت‏هاى جهان به اسلام زيادتر مى‏شود و روحانيت عزيز بايد به اين اصل توجه عميق داشته باشند و افتخار تاريخى و بيش از هزار ساله پناهگاهى محرومان را براى خود حفظ كنند و به ساير مسؤولين و مردم توصيه نمايند كه ما نبايد گرايش و توجه بى‏شائبه محرومين را به انقلاب و حمايت بى‏دريغ آنان را از اسلام فراموش كنيم و بدون جواب بگذاريم.

البته پرواضح است كه همه اقشار كشور ما در انقلاب سهيم و شريكند و همه براى خدا و انجام

صحيفه نور ج 20 صفحه 130

وظيفه الهى خود وارد صحنه‏ها شده‏اند و مقصد خداست و هرگز آمال بلند و الهى خود را به مسائل مادى آلوده نمى‏كنند و با كمبودها از ميدان بدر نمى‏روند، چرا كه كسى كه براى خدا جان و مال فدا مى‏كند به خاطر شكم و دنيا از پا در نمى‏آيد، ولى وظيفه ما و همه دست‏اندركاران است كه به اين مردم خدمت كنيم و در غم و شادى و مشكلات آنان شريك باشيم كه گمان نمى‏كنم عبادتى بالاتر از خدمت به محرومين وجود داشته باشد. راستى وقتى كه پابرهنه‏ها و گودنشينان و طبقات كم درآمد جامعه ما امتحان و تقيد خود را به احكام اسلامى تا سر حد قربانى نمودن چندين عزيز و جوان و بذل همه هستى خود داده‏اند و در همه صحنه‏ها بوده‏اند - و انشاءالله خواهند بود - و سر و جان را در راه خدا مى‏دهند، چرا ما از خدمت به اين بندگان خالص حق و اين رادمردان شجاع تاريخ بشريت افتخار نكنيم! ما مجدداً مى‏گوييم كه يك موى سر اين كوخ‏نشينان و شهيد دادگان به همه كاخ و كاخ‏نشينان جهان شرف و برترى دارد.

و آخرين نكته‏اى كه در اين جا ضمن تشكر از علماء و روحانيون و دولت خدمتگزار حامى محرومان بايد از باب تذكر عرض كنم و بر آن تأكيد نمايم، مسأله ساده زيستى و زهدگرايى علماء و روحانيت متعهد اسلام است كه من متواضعانه و به عنوان يك پدر پير از همه فرزندان و عزيزان روحانى خود مى‏خواهم كه در زمانى كه خداوند بر علما و روحانيون منت نهاده است و اداره كشور بزرگ و تبليغ رسالت انبياء را به آنان محول فرموده است، از زى روحانى خود خارج نشوند و از گرايش به تجملات و زرق و برق دنيا كه دون شأن روحانيت و اعتبار نظام جمهورى اسلامى ايران است، پرهيز كنند و بر حذر باشند كه هيچ آفت و خطرى براى روحانيت و براى دنيا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حركت در مسير دنيا نيست كه بحمدالله روحانيت متعهد اسلام امتحان زهدگرايى خود را داده است، ولى چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانيت بعد از اين براى خدشه‏دار كردن چهره اين مشعل‏داران هدايت و نور دست به كار شوند و با كمترين سوژه‏اى به اعتبار آنان لطمه وارد آورند كه انشاءالله موفق نمى‏شوند.

و اما زائران محترم ايرانى كه انصافاً شخصيت و شعور و رشد سياسى و اجتماعى خود را در مراسم حج سال‏هاى گذشته به نمايش گذارده‏اند و باعث حفظ آبرو و اعتبار جمهورى اسلامى ايران شده‏اند، امسال نيز علاوه بر دقت و توجه به اعمال و واجبات حج و استفاده از اين نعمت بزرگ تشرف به مكه مكرمه و مدينه منوره و زيارت خانه خدا و مرقد پاك نبى اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - و بقيع و تشرف به جوار تربت مطهر حضرت زهرا - سلام‏الله عليها - و ائمه معصومين - عليهم‏السلام - در راهپيمايى كوبنده برائت با هماهنگى و انسجام كامل در صفوف و شعارها و برنامه‏ها شركت نمايند و از بركات اين اجتماع مقدس عبادى - سياسى كه نشان دهنده اقتدار مسلمين و كشور عزيز و اسلامى ايران است بهره‏مند شوند و با برخوردهاى اخلاقى و سالم و سازنده در تمام مراسم حج و خصوصاً در مسير راهپيمايى با مردم ساير كشورها و يا مأمورين كشور عربستان سعودى، آنان را به ضرورت حضور در اين اجتماعات دعوت كنند و از هر گونه اعمال سليقه‏هاى شخصى و

صحيفه نور ج 20 صفحه 131

كارهاى خودسرانه‏اى كه خداى ناكرده موجب هتك احترام اين اجتماع عظيم شود خوددارى كنند و از درگيرى و اهانت و جدال احتراز نمايند، هر چند كه زائران محترم با آگاهى كامل نقشه‏ها و توطئه‏ها را خنثى مى‏كنند ولى چه بسا افرادى به منظور بر هم زدن شكوه و جلوه اجتماعات حج و مخدوش كردن چهره انقلاب به كارهاى بدون حساب خودسرانه دست بزنند. البته بعيد به نظر مى‏رسد كه دولت يا مأمورين عربستان كه ميزبان زائران خانه خدا و حرم پيغمبر اكرمند، از اين نمايش قدرت اسلام و مسلمين در برابر كفر و ابتكار عملى سياسى ملت ما كه به خاطر سربلندى جهان اسلام و مسلمين مى‏باشد جلوگيرى كنند. در هر حال زائران ايرانى به نقش و رسالت خود در تمامى مراحل حج توجه كنند كه تمامى اعمال و رفتار آنان با دقت مورد توجه و نظر دوستان و دشمنان انقلاب ماست، دشمنان انقلاب درصدد دست يافتن به سوژه‏اى ولو مختصر جهت تخريب قداست و اعتبار الهى مردم كشور ما مى‏باشند و دوستان و طرفداران انقلاب مشتاق آشنايى با روش و سيره و خصوصيات اين ملتى كه آوازه نام و نشانش - به يارى خداوند - در سراسر عالم طنين افكنده است، گرديده‏اند. و حج بهترين ميعادگاه معارفه ملت‏هاى اسلامى است كه مسلمانان با برادران و خواهران دينى و اسلامى خود از سراسر جهان آشنا مى‏شوند و در آن خانه‏اى كه متعلق به تمام جوامع اسلامى و پيروان ابراهيم حنيف است، گرد هم مى‏آيند و با كنار گذاردن تشخص‏ها و رنگ‏ها و مليت‏ها و نژادها به سرزمين و خانه اولين خود رجعت مى‏كنند و با مراعات اخلاق كريمه اسلامى و اجتناب از مجادلات و تجملات، صفاى اخوت اسلامى و دورنماى تشكل امت محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - را در سراسر جهان به نمايش مى‏گذارند.

زايران محترم كشور ايران، ارزش دستاوردهاى معنوى و سياسى جمهورى اسلامى ايران را در برخورد با ساير مسلمانان بهتر درك مى‏كنند و با توجه و اطلاع از گرفتارى‏ها و مشكلاتى كه به اشكال مختلف بر ملت‏هاى اسلامى تحميل شده است، به ابعاد عظمت انقلاب و عنايات خاصه حق تعالى و توجه امام زمان - ارواحنا فداه - به اين ملت بيشتر پى مى‏برند و قدر بركات اين انقلاب را بيشتر از گذشته مى‏دانند و از كار و تلاش مسؤولين محترم و دولت خدمتگزار كه شب و روز خود را وقف خدمت نموده‏اند، مطلع مى‏گردند و از تحولى كه در جوانان و اقشار ديگر ملت به وجود آمده است و آنان را به بهشت صلابت و عفت و حيا و شرافت و آزادى و جهاد رهنمون شده‏اند، خدا را سپاس مى‏گزارند.

خداوندا! اين نعمت‏هاى بزرگ را از ما و ملت ما نگير. خداوندا! ما را به ارزش بركات خود بيشتر آشنا فرما. خداوندا! بر بندگى ما و خلوص ما و اظهار عجز و ذلت ما در برابر خودت بيفزا. خداوندا! به ما توكل و صبر و مقاومت و رضا و توفيق جلب عنايت خود كرامت فرما و در مسير خدمت به بندگانت ما را تا مرز قربانى خود و فرزندان و هستى‏مان همراهى و مدد بنما.

زائران محترم مبادا كه از احساس رشد و عظمت انقلاب خود در برابر مسلمانان ديگر كشورها به غرور و عجب گرفتار شوند و خداى نخواسته به اعمال و رفتار مسلمانان به ديده اهانت و تحقير

صحيفه نور ج 20 صفحه 132

بنگرند و از همدلى و انس با دوستان خدا در مكه مكرمه محروم شوند و از شكر اين نعم بزرگ الهى، كه تواضع در برابر مسلمانان و مستضعفان و برادران دينى است، غافل بمانند. در كنار خانه خدا و مرقد پيامبر اكرم - صلى الله عليه و آله وسلم - بيعت‏ها و پيوندهاى دوستى و ارتباط آينده را با مسلمانان محكم كنند و حديث انقلاب و لطف خدا را به آنان بازگو نمايند. و از جانب من و همه ملت ايران به همه مسلمانان اطمينان بدهيد كه جمهورى اسلامى ايران پشتيبان شما و حامى مبارزات و برنامه‏هاى اسلامى شماست و در هر سنگرى عليه متجاوزان در كنار شما ايستاده است و از حقوق گذشته و امروز و آينده شما انشاءالله دفاع خواهد كرد و به آنان بگوييد كه اقتدار و اعتبار جمهورى اسلامى ايران متعلق به همه ملت‏هاى اسلامى است و دفاع از ملت قهرمان و دلاور ايران در حقيقت دفاع از همه ملت‏هاى تحت ستم است و ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاى اسلامى مى‏شكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور انقلاب راستين و بيان احكام محمدى (ص) است، به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مى‏دهيم و به يارى خدا راه را براى ظهور منجى مصلح كل و امامت مطلق حق امام زمان - ارواحنا فداه - هموار مى‏كنيم.

و از نكاتى كه حجاج محترم بايد به آن توجه كنند، اين كه مكه معظمه و مشاهد مشرفه آينه حوادث بزرگ نهضت انبيا و اسلام و رسالت پيامبر اكرم است، به جاى، جاى اين سرزمين محل نزول و اجلال انبياء بزرگ و جبرئيل امين و يادآور رنج‏ها و مصيبت‏هاى چندين ساله‏اى است كه پيامبر اكرم (ص) در راه اسلام و بشريت متحمل شده‏اند و حضور در اين مشاهد مشرفه و امكنه مقدسه و در نظر گرفتن شرايط سخت و طاقت فرساى بعثت پيامبر، ما را به مسؤوليت و حفظ دستاوردهاى اين نهضت و رسالت الهى بيشتر آشنا مى‏كند، كه واقعاً پيامبر اكرم - صلى الله عليه - و ائمه هدى در چه غربت‏هايى براى دين حق و امحاء باطل، استقامت و ايستادگى نموده‏اند و از تهمت‏ها و اهانت‏ها و زخم زبان‏هاى ابولهب‏ها و ابوجهل‏ها و ابوسفيان نهراسيده‏اند و در عين حال شديدترين محاصره‏هاى اقتصادى در شعب ابى طالب، به راه خود ادامه داده‏اند و تسليم نشدند و سپس با تحمل هجرت‏ها و مرارت‏ها در مسير دعوت حق و ابلاغ پيام خدا و حضور در جنگ‏هاى پياپى و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و كارشكنى‏ها به هدايت و رشد همت گماشته‏اند كه دل صخره‏ها و سنگ‏ها و بيابان‏ها و كوه‏ها و كوچه‏ها و بازارهاى مكه و مدينه پر است از هنگامه پيام رسالت آنان كه اگر آنها به زبان و به سخن مى‏آمدند و از راز و رمز تحقق فاستقم كما امرت پرده برمى‏داشتند، زائران بيت‏الله الحرام در مى‏يافتند رسول خدا براى هدايت ما و بهشتى شدن مسلمانان چه كشيده‏اند و مسؤوليت پيروان او چقدر سنگين است. و ملت شهيد داده ايران اگر چه در طول دوران مبارزه و جنگ و حوادث ديگر انقلاب مظلوميت‏ها و درد و رنجهاى فراوان ديده است و جوانان و عزيزان گرانقدرى را تقديم راه خدا كرده است ولى يقيناً وسعت مظلوميت‏ها و سختى‏هايى كه بر پيشوايان ما رفته است، به مراتب بالاتر از مسائل ماست. حجاج محترم سلام خالصانه ملت عزيز و مسؤولين پرتلاش و خانواده‏هاى معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين را به پيشگاه مقدس پيامبر رحمت -

صحيفه نور ج 20 صفحه 133

صلى الله عليه و آله و سلم - و اهل بيت هدا - عليهم‏السلام - ابلاغ كنيد و ملتمسانه و عاجزانه از آنان تفقد و رحمت بيشتر براى اين پيروان صادق خود خواسته و پيروزى ملت ما را در جنگ بر كفر جهانى از خدا بخواهند و از اين فرصت مناسب در دعا كردن به همه مسلمانان و رفع گرفتارى‏ها استفاده كنند.

خداوندا! اگر هيچ كس نداند تو خود مى‏دانى كه ما براى برپايى پرچم دين تو قيام كرده‏ايم و براى برپايى عدل و داد در پيروى از رسول تو در مقابل شرق و غرب ايستاده‏ايم و در پيمودن اين راه لحظه‏اى درنگ نمى‏كنيم. خداوندا! تو مى‏دانى كه فرزندان اين سرزمين در كنار پدران و مادران خود براى عزت دين تو به شهادت مى‏رسند و با لبى خندان و دلى پر از شوق و اميد به جوار رحمت بى‏انتهاى تو بال و پر مى‏كشند. خداوندا! تو مى‏دانى كه امت رسول تو در اين مملكت مواجه با همه توطئه‏هاست و ايادى شيطان در داخل و خارج او را آرام نمى‏گذارند و تلاش‏ها هر روز براى در تنگنا و مضيقه قرار دادن اين ملت در امور اقتصاد فزون‏تر مى‏شود.

خداوندا! تو مى‏دانى مردم ما مشكلات را به جان و دل خريده‏اند و از هيچ كس غير تو ترس و بيم ندارند و تمام زجرها و دردها را تحمل مى‏كنند، همه پيروزى‏ها را از آن تو و به عنايت تو مى‏دانند، پس ما را به عنايت دوباره خود همراهى نما و دل‏هاى ملت ما را به نصر و پيروزى خود اميدوارتر ساز و رزمندگان جبهه ما را به مدد غيبى و جنود مخفى خود غالب و پيروز گردان و توان و صبر و استقامت ما را در تحمل سختى‏ها و مشكلات افزون نما و نعمت رضايت در شكست و پيروزى را به ما ارزانى فرما و دل مردم ما را كه براى دين تو شهيد، مفقود، مجروح و اسير داده‏اند و سختى هجران عزيزان را به عشق لقاء و رضاى تو تحمل كرده‏اند، شادمان فرما و همه ما را در مسير بندگى خود عاشق و درد آشنا فرما و شهيدان ما را از كوثر زلال ولايت خود و رسول اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - و ائمه هدى - عليهم صلوات الله - سيراب نما و انقلاب اسلامى ما را به انقلاب مصلح كل متصل فرما. انك ولى النعم.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 109

تاريخ: 6/5/66

پيام برائت به زائرين بيت الله الحرام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

و من يخرج من بيته مهاجراً الى الله و رسوله ثم يدركه الموت فقط وقع اجره على الله الحمدلله على الائه والصلوه والسلام على انبيائه سيما خاتمهم و افضلهم و على اوليائه و خاصه عباده سيما خاتمهم و قائمهم ارواح العالمين لمقدمه الفداء.

قلم‏ها و زبان‏ها و گفتارها و نوشتارها عاجز است از شكر نعمت‏هاى بى‏پايانى كه نصيب عالميان شده و مى‏شود. خالقى كه با جلوه سراسر نورانى خود، عوالم غيب و شهادت و سر و علن را به نعمت وجود آراسته و به بركت برگزيدگانش به ما رسانده كه: الله نورالسموات والارض و با ظهور جميلش پرده از جمالش برافكنده كه هوالاول والاخر والظاهر والباطن و به كتب مقدس آسمانى‏اش كه از حضرت غيب بر انبيائش از صفى الله تا خليل الله و از خليل الله تا حبيب الله صلوات الله و سلامه عليهم و سلم نازل فرموده، راه وصول به كمالات و فناى در كمال مطلق را تعليم فرموده و سلوك الى الله را گوشزد كرده چون كريمه و من يخرج من بيته مهاجراًالى الله و طريق برخورد با مومنين و دوستان خود و ملحدين و مستكبرين و دشمنان خويش را آموخته: محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم . و هزاران شكر كه ما را از امت خاتم‏النبيين محمد مصطفى صلى‏الله عليه و آله و سلم قرار داد، افضل و اشرف موجودات و از پيروان قرآن مجيد، اعظم و اشرف كتب مقدسه و صورت كتبيه حضرت غيب مستجمع جميع كمالات به صورت وحدت جميعه و ضمانت حفظ و صيانت آن را از دستبرد شياطين انس و جن فرموده انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ، قرآنى كه نه يك حرف بر آن افزوده شده و نه يك حرف كاسته. كتاب كريمى كه ما را از برخورد انبياء معظم الهى با مستكبرين جهان و جهانخواران طول تاريخ آگاه نموده و از طريقه حضرت خاتم‏الرسل صلى الله عليه و آله و سلم با مشركان و زورگويان و كفار و در رأس آنان منافقان، مطلع كرده و اين برخورد، جاويدان و براى هر عصرى و هر مصرى است.

در اين كتاب جاويد مى‏بينيم كه فرموده قل ان كان اباوكم و ابناوكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون كسادها و مساكن ترضونها احب اليكم من الله و رسوله و جهاد فى سبيله فتربصوا حتى ياتى الله بامره والله لا يهدى القوم الفاسقين . خطاب به مصلحت انديشان و سازشكاران و متاسفان براى شهادت جوانان و از دست رفتن مال‏ها و جان‏ها و خسارت‏هاى ديگر

صحيفه نور ج 20 صفحه 110

وارد شده و جالب آن كه بعد از حب خداى تعالى و رسول اكرم صلى الله عليه و آله در بين تمام احكام الهى، جهاد فى سبيل الله را ذكر فرموده و تنبه داده كه جهاد فى سبيل الله در راس تمام احكام است كه آن حافظ اصول است و تذكر داده كه در صورت قعود از جهاد، منتظر عواقب آن باشيد، از ذلت و اسارت و برباد رفتن ارزش‏هاى اسلامى و انسانى و نيز از همان چيزها كه خوف آن را داشتيد از قتل عام صغير و كبير و اسارت ازواج و عشيره. و بديهى است كه همه اينها پيامد ترك جهاد، خصوصاً جهاد دفاعى است كه ما اكنون گرفتار آن هستيم و اشاره به اين امر است آيه كريمه فليحذرالذين يخالفون عن امر ربه ان تصيبهم فتنه او يصيبهم عذاب اليم . و كدام فتنه و بليه بالاتر از آنچه دشمنان اسلام، خصوصاً در اين زمان براى برچيدن اساس اسلام و برپا كردن حكومت‏هايى مثل ستمشاهى و برگرداندن مستشاران غارتگر و بر باد رفتن حرث و نسل ملت و بر سر كشور و ملت ايران، آن آيد كه بر سر كشور عراق و ملت مظلوم آن در اين چند سال آمد.

و حمد و شكر بى‏پايان بر ذات مقدس ربوبيت كه با تربيت‏هاى معنوى خود ملت ايران را از غرقاب فساد شتمشاهى نجات بخشيده و راه و رسم زمين مستقل در پناه بيرق شكوهمند اسلام را به آنان آموخت و امروز در جهان كشورى نيست جز ايران كه در دخالت ابرقدرت‏ها پيراسته باشد و سرنوشت خويش را خود بر اساس اسلام عزيز تعيين كند و دست به سينه اغيار زند و خداوند بر ما منت نهاده كه در سايه اين ملت زندگى مى‏كنيم. و شكر بى پايان بر عنايات حق جل و علا كه در آستان عزيمت حجاج محترم ايرانى به سوى معبد عشق و مرقد معشوق و هجرت به سوى خداى تعالى و رسول معظمش - صلى الله عليه و آله و سلم - نداى اسلام بر اقصا بلاد جهان طنين افكنده و بيرق معنوى اسلام در اقطار عالم به اهتزاز در آمده و چشم‏هاى جهانيان به سوى كشور ولى الله اعظم - ارواحنا لمقدمه الفداء - دوخته شده و به رغم بدخواهان و منحرفان كه كوس رسوايى شان بر سر بازارها زده شده و بر خلاف خواب‏هاى خرگوشى آنان كه وعده سقوط جمهورى اسلامى را در سه ماه با يك سال به خود و اربابان خود مى‏داند، امروز پس از سال‏ها، كشور عزيز اسلامى ايران از هميشه پايدارتر و ملت عظيم آن سرافرازتر و قواى مسلحه آن پرقدرت‏تر و جوانان و سالمندان آن مصمم‏تر و حوزه‏هاى مقدس علميه آن در سايه مراجع معظم و علماء اعلام كثرالله امثالهم پر شورتر و پيوند حوزه‏ها و دانشگاه‏ها استوارتر و قواى سه گانه آن فعال‏تر و جهات سياسى، فرهنگى و نظامى آن رو به رشدتر. و دشمنان آن كه در حقيقت دشمنان اسلام و استقلال كشور هستند ضعيف‏تر و زبون‏تر و كاخ‏هاى مستكبران لرزان‏تر و رسوايى كاخ سياه بر ملاتر و پريشان گويى و دلهره كاخ نشينان افزون‏تر و سردرگمى رسانه‏هاى گروهى جهان - كه انعكاس سردرگمى كاخ نشينان - واضح‏تر گرديده است، لازم است در اين جوى كه پيش آمده است، مسلمين و مستضعفان جهان آگاهانه از آن استفاده كرده و جميع فرق مسلمين و مستضعفان دست در دست هم داده و خودشان را از قيد اسارت ابرقدرت‏ها خارج

صحيفه نور ج 20 صفحه 111

نمايند. اينك تذكراتى را عرض مى‏كنم:

1 - اعلان برائت از مشركان كه از اركان توحيدى و واجبات سياسى حج است، بايد در ايام حج به صورت تظاهرات و راهپيمايى باصلابت و شكوه هر چه بيشتر و بهتر برگزار شود و حجاج محترم ايرانى و غير ايرانى با هماهنگى كامل با مسؤولين حج و نماينده اين جانب، جناب حجت‏الاسلام آقاى كروبى در كليه مراسم شركت نمايند و فرياد كوبنده برائت از مشركان و ملحدان استكبار جهانى و در رأس آنان آمريكاى جنايتكار را در كنار خانه توحيد طنين اندازند و از ابراز بغض و كينه خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل نشوند. مگر تحقق ديانت جز اعلام محبت و وفادارى نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا كه خلوص عشق موحدين جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسر شود و كدام خانه‏اى سزاوارتر از كعبه و خانه امن و طهارت والناس كه در آن به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگى و يا دون صفتى و نامردمى است عملاً و قولاً پشت شود و در تجديد ميثاق الست بربكم بت آلهه‏ها و اربابان متفرقون شكسته شود و خاطره مهم‏ترين و بزرگترين حركت سياسى پيامبر (ص) در و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر زنده بماند و تكرار شود، چرا كه سنت پيامبر (ص) و اعلان برائت كهنه شدنى نيست و نه تنها اعلان برائت به ايام و مراسم حج منحصر نشود، كه بايد مسلمانان فضاى سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملى نسبت به دشمنان خدا لبريز كنند و به وسوسه خناسان و شبهات ترديد آفرينان و متحجرين و منحرفين گوش فرا ندهند و لحظه‏اى از اين آهنگ مقدس توحيدى و جهان شمولى اسلام، غفلت نكنند كه مسلماً جهانخواران و دشمنان ملت‏ها، بعد از اين آرام و قرار نخواهند داشت و به حيله‏ها و تزويرها و چهره‏هاى گوناگون متمسك مى‏شوند و روحانى نماها و آخوندهاى دربارى و اجير شدگان سلاطين و ملى‏گراها و منافقين به فلسفه‏ها و تفسيرها و برداشت‏هاى غلط و منحرف روى مى‏آورند و براى خلع سلاح‏هاى مسلمانان و ضربه زدن به صلابت و ابهت و اقتدار امت محمد - صلى الله عليه و آله وسلم - به هر كارى دست مى‏زنند و چه بسا جاهلان متنسك بگويند كه قداست خانه حق و كعبه معظمه را به شعار و تظاهرات و راهپيمايى و اعلان برائت نبايد شكست و حج جاى عبادت و ذكر است نه ميدان صف آرايى و رزم و نيز چه بسا عالمان متهتك القا كنند كه مبارزه و برائت و جنگ و ستيز، كار دنياداران و دنياطلبان بوده است و ورود در مسائل سياسى، آن هم در ايام حج دون شأن روحانيون و علما مى‏باشد كه خود اين القائات نيز از سياست مخفى و تحريكات جهانخواران به شمار مى‏رود كه مسلمانان بايد با همه امكانات و وسايل لازم به مقابله جدى و دفاع از ارزش‏هاى الهى و منافع مسلمين برخيزند و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خويش را محكم و مستحكم نمايند و به اين بيخبران و دل مردگان و پيروان شياطين بيش از اين مجال حمله را به صفوف عقيده و عزت مسلمانان ندهند و از همه جا و همه سرزمين‏ها و خصوصاً از كعبه حق به جنود خدا متصل شوند و زائران عزيز، از بهترين و مقدس‏ترين سرزمين‏هاى عشق و شعور و جهاد به كعبه بالاترى رهسپار شوند و همچون سيد و سالار شهيدان حضرت ابى عبدالله الحسين

صحيفه نور ج 20 صفحه 112

- عليه السلام - از احرام حج به احرام حرب و از طواف كعبه و حرم به طواف صاحب بيت و از توضوء زمزم به غسل شهادت و خون رو آورند و به امتى شكست ناپذير و بنيانى مرصوص مبدل گردند كه نه ابر قدرت شرق ياراى مقابله آنان را داشته باشد نه غرب كه مسلماً روح و پيام حج چيز ديگرى غير از اين نخواهد بود كه مسلمانان، هم دستورالعمل جهاد با نفس را بگيرند و هم برنامه مبارزه با كفر و شرك را.

به هر حال اعلان برائت در حج، تجديد ميثاق مبارزه و تمرين تشكل مجاهدان براى ادامه نبرد با كفر و شرك و بت پرست‏هاست و به شعار هم خلاصه نمى‏شود كه سرآغاز علنى ساختن منشور مبارزه و سازماندهى جنود خداى تعالى در برابر جنود ابليس صفتان است و از اصول اوليه توحيد به شمار مى‏رود و اگر مسلمانان در خانه ناس و خانه خدا از دشمنان خدا اظهار برائت نكنند، پس در كجا مى‏توانند اظهار نمايند و اگر حرم و كعبه و مسجد و محراب، سنگر و پشتيبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبيا نيست، پس مامن و پناهگاه آنان در كجاست؟

خلاصه، اعلان برائت مرحله اول مبارزه و ادامه آن مراحل ديگر وظيفه ماست و در هر عصر و زمانى جلوه‏ها و شيوه‏ها و برنامه‏هاى متناسب خود را مى‏طلبد و بايد ديد كه در عصرى همانند امروز كه سران كفر و شرك همه موجوديت توحيد را به خطر انداخته‏اند و تمامى مظاهر ملى و فرهنگى و دينى و سياسى ملت‏ها را بازيچه هوس‏ها و شهوت‏ها نموده‏اند چه بايد كرد. آيا بايد در خانه‏ها نشست و با تحليل‏هاى غلط و اهانت به مقام و منزلت انسان‏ها و القاء روحيه ناتوانى و عجز در مسلمانان، عملاً شيطان و شيطان زادگان را تحمل كرد و جامعه را از وصول به خلوص كه غايت كمال و نهايت آمال است، منع كرد و تصور نمود كه مبارزه انبيا با بت و بت‏پرست‏ها منحصر به سنگ و چوب‏هاى بى‏جان بوده است و نعوذبالله پيامبرانى همچون ابراهيم در شكستن بت پيشقدم و اما در مصاف با ستمگران، صحنه مبارزه را ترك كرده‏اند؟ و حال آن كه تمام بت شكنى‏ها و مبارزات و جنگ‏هاى حضرت ابراهيم با نمروديان و ماه و خورشيد و ستاره‏پرستان مقدمه يك هجرت بزرگ و همه آن هجرت‏ها و تحمل سختى‏ها و سكونت در وادى غير ذى زرع و ساختن بيت و فديه اسماعيل مقدمه بعثت و رسالتى است كه در آن، ختم پيام‏آوران سخن اولين و آخرين بانيان و موسسان كعبه را تكرار مى‏كند و رسالت ابدى خود را با كلام ابدى اننى برى مما تشركون ابلاغ مى‏نمايد كه اگر غير از اين تحليل و تفسيرى ارائه دهيم، اصلاً در زمان معاصر، بت و بت پرستى وجود ندارد و راستى كدام انسان عاقلى است كه بت پرستى جديد و مدرن را در شكل‏ها و افسون‏ها و ترفندهاى ويژه خود نشناخته باشد و از سلطه‏اى كه بتخانه‏هايى چون كاخ سياه بر ممالك اسلامى و خون و ناموس مسلمين و جهان سوم پيدا كرده‏اند، خبر نداشته باشد.

امروز فرياد برائت ما از مشركان و كافران، فرياد از ستم ستمگران و فرياد امتى است كه جانشان از تجاوزات شرق و غرب و در رأس آنان آمريكا و اذناب آن به لب رسيده است و خانه و وطن و سرمايه‏اش به غارت رفته است. فرياد برائت ما، فرياد ملت مظلوم و ستم - ديده - كشيده افغانستان

صحيفه نور ج 20 صفحه 113

است و من متاسفم كه شوروى به تذكر و هشدار من در مورد افغانستان عمل ننمود و به اين كشور اسلامى حمله كرد. بارها گفته‏ام و اكنون نيز تذكر مى‏دهم كه ملت افغانستان را به حال خود رها كنيد، مردم افغانستان سرنوشت خودشان را تعيين نموده و استقلال واقعى خود را تضمين مى‏كنند و به ولايت كرملين با قيمومت آمريكا احتياجى ندارند و مسلم بعد از خروج نظاميان بيگانه از كشورشان، به سلطه ديگرى گردن نمى‏نهند و پاى آمريكا را اگر قصد دخالت و تجاوز در كشورشان كرده باشد، مى‏شكنند.

و نيز فرياد برائت ما فرياد مردم مسلمان آفريقاست، فرياد برادران و خواهران دينى ما كه به جرم سياه بودن تازيانه ستم سيه‏روزان بى‏فرهنگ نژادپرست را مى‏خورند.

فرياد برائت ما، فرياد برائت مردم لبنان و فلسطين و همه ملت‏ها و كشورهاى ديگرى است كه ابرقدرت هاى شرق و غرب، خصوصاً آمريكا و اسرائيل به آنان چشم طمع دوخته‏اند و سرمايه آنان را به غارت برده‏اند و نوكران و سرسپردگان خود را به آنان تحميل نموده‏اند و از فواصل هزاران كيلومتر راه به سرزمين‏هاى آنان چنگ انداخته و مرزهاى آبى و خاكى كشورشان را اشغال كرده‏اند.

فرياد برائت ما، فرياد برائت همه مردمانى است كه ديگر تحمل تفرعن آمريكا و حضور سلطه‏طلبانه آن را از دست داده‏اند و نمى‏خواهند صداى خشم و نفرتشان براى ابد در گلوهاى‏شان خاموش و افسرده بماند و اراده كرده‏اند كه آزاد زندگى كنند و آزاد بميرند و فريادگر نسل‏ها باشند.

فرياد برائت ما، فرياد دفاع از مكتب و حيثيات و نواميس، فرياد دفاع از منابع و ثروت‏ها و سرمايه‏ها، فرياد دردمندانه ملت‏هايى است كه خنجر كفر و نفاق قلب آنان را دريده است.

فرياد برائت ما، فرياد فقر و تهيدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنه‏هايى است كه حاصل عرق جبين و زحمات شبانه‏روزى آنان را، زراندوزان و دزدان بين‏المللى به يغما برده‏اند و حريصانه از خون دل ملت‏هاى فقير و كشاورزان و كارگران و زحمتكشان، به اسم سرمايه‏دارى و سوسياليزم و كمونيزم مكيده و شريان حيات اقتصاد جهان را به خود پيوند داده‏اند و مردم جهان را از رسيدن به كمترين حقوق حقه خود محروم نموده‏اند.

فرياد برائت ما، فرياد امتى است كه همه كفر و استكبار به مرگ او در كمين نشسته‏اند و همه تيرها و كمان‏ها و نيزه‏ها به طرف قرآن و عترت عظيم نشانه رفته‏اند و هيهات كه امت محمد - صلى الله عليه و آله وسلم - و سيراب شدگان كوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند و هيهات كه خمينى، در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم قرآن كريم و عترت رسول خدا و امت محمد - صلى الله عليه و آله و سلم - و پيروان ابراهيم حنيف ساكت و آرام بماند و يا نظاره‏گر صحنه‏هاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد. من خون و جان ناقابل خويش را براى اداى واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانان آماده نموده‏ام و در انتظار فوز عظيم شهادتم. قدرت و ابرقدرت‏ها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمينى يكه و تنها هم بماند به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستى است ادامه مى‏دهد و به يارى خدا در كنار بسيجيان جهان اسلام، اين پابرهنه‏هاى مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و

صحيفه نور ج 20 صفحه 114

سرسپردگانى كه به ستم و ظلم خويشتن اصرار مى‏نمايند سلب خواهد كرد. آرى شعار نه شرقى، نه غربى ما، شعار اصولى انقلاب اسلامى در جهان گرسنگان و مستضعفين بوده و ترسيم كننده سياست واقعى عدم تعهد كشورهاى اسلامى و كشورهايى است كه در آينده نزديك و به يارى خدا اسلام را به عنوان تنها مكتب نجاتبخش بشريت مى‏پذيرند و ذره‏اى هم از اين سياست عدول نخواهد شد و كشورهاى اسلامى و مردم مسلمان جهان نه بايد وابسته به غرب و اروپا و آمريكا و نه وابسته به شرق، شوروى كه انشاءالله، به خدا و رسول خدا و امام زمان وابسته است و به طور قطع و يقين، پشت كردن به اين سياست بين‏المللى اسلام، پشت كردن به آرمان مكتب اسلام و خيانت به رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - و ائمه هدى - عليهم السلام - است و نهايتاً مرگ كشور و ملت ما و تمامى كشورهاى اسلامى است و كسى گمان نكند كه اين شعار، شعار مقطعى است كه اين سياست، ملاك عمل ابدى مردم ما و جمهورى اسلامى ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است. چرا كه شرط ورود به صراط نعمت حق برائت و دورى از صراط گمراهان است كه در همه سطوح و جوامع اسلامى بايد پياده شود. مسلمانان بعد از شركت در راهپيمايى‏هاى برائت و اعلان همبستگى با ملت دلاور ايران، بايد به فكر رمى استعمار از كشورها و سرزمين‏هاى اسلامى خود باشند و براى بيرون راندن جنود ابليس و برچيدن پايگاه‏هاى نظامى شرق و غرب از كشورهاى خود تلاش بنمايند و نگذارند دنياخواران از امكانات آنان، در جهت منافع خود و ضربه زدن به كشورهاى اسلامى استفاده كنند كه اين بزرگترين ننگ و عار كشور و سران ممالك اسلامى است كه بيگانگان به مراكز سرى و نظامى مسلمانان راه پيدا كنند. مسلمانان از هياهو و طبل‏هاى توخالى تبليغات ظالمانه نهراسند كه كاخ‏ها و قدرت‏هاى نظامى و سياسى استكبار جهان، همانند لانه عنكبوت سست و در حال فروريختن است. مسلمانان جهان بايد به فكر تربيت و كنترل و اصلاح سران خودفروخته بعض كشورها باشند و آنان را با نصيحت يا تهديد از اين خواب گرانى كه هم خودشان و هم منافع ملت‏هاى اسلامى را به باد فنا مى‏دهد، بيدار نمايند و به اين سرسپردگان و نوكران هشدار بدهند و خودشان هم با بصيرت كامل از خطر منافقين و دلالان استكبار جهانى غافل نشوند و دست روى دست نگذارند و نظاره‏گر صحنه شكست اسلام و غارت سرمايه‏ها و منابع و نواميس مسلمين نباشند.

ملت‏هاى مسلمان بايد به فكر نجات فلسطين باشند و مراتب انزجار و تنفر خويش را از سازشكارى و مصالحه رهبران ننگين و خودفروخته‏اى كه به نام فلسطين، آرمان مردم سرزمين‏هاى غصب شده و مسلمانان اين خطه را به تباهى كشيده‏اند به دنيا اعلام و نگذارند اين خائنان بر سر ميز مذاكره‏ها و رفت و آمدها، حيثيت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطين خدشه‏دار كنند، كه اين انقلابى نماهاى كم شخصيت و خودفروخته به اسم آزادى قدس به آمريكا و اسرائيل متوسل شده‏اند.

صحيفه نور ج 20 صفحه 115

عجبا كه هر روز از فاجعه خونبار غصب فلسطين بيشتر مى‏گذرد، سكوت و سازش سران كشورهاى اسلامى و طرح مماشات با اسرائيل غاصب بيشتر و حتى از تبليغ و شعارهايى بيت‏المقدس هم خبرى به گوش نمى‏رسد و اگر دولت و مردم كشورى همانند ايران كه خود نيز در حالت دفع تجاوز و جنگ و محاصره است، به پشتيبانى از مردم فلسطين برخاسته و فرياد مى‏زند، او را محكوم مى‏كنند و حتى از اين كه يك روز هم به نام قدس برگزار شود، وحشت نموده‏اند. نكند كه اينان تصور كرده‏اند كه گذشت زمان، سيرت و صورت جنايت‏هاى اسرائيل و صهيونيزم را دگرگون ساخته است و گرگ‏هاى خون‏آشام صهيونيزم، از فكر تجاوز و غصب سرزمين‏هاى از نيل تا فرات دست برداشته‏اند. مسؤولين محترم كشور ايران و مردم ما و ملت‏هاى اسلامى از مبارزه با اين شجره خبيثه و ريشه‏كن كردن آن، دست نخواهند كشيد و به يارى خداوند تعالى از قطرات پراكنده پيروان اسلام و توان معنوى امت محمد - صلى الله عليه و آله وسلم - و امكانات كشورهاى اسلامى بايد استفاده كرد و با تشكيل هسته‏هاى مقاومت حزب الله در سراسر جهان اسرائيل را از گذشته جنايت بار خود پشيمان و سرزمين‏هاى غصب شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج كرد. من همان گونه كه بارها و در سال‏هاى گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار داده‏ام، مجدداً خطر فراگيرى غده چركين و سرطانى صهيونيزم را در كالبد كشورهاى اسلامى گوشزد مى‏كنم و حمايت بى‏دريغ خود و ملت و دولت و مسؤولين ايران را از تمامى مبارزات اسلامى ملت‏ها و جوانان غيور و مسلمان در راه آزادى قدس، اعلام مى‏نمايم و از جوانان عزيز لبنان كه موجب سرافرازى امت اسلام و خوارى و ذلت جهانخواران گرديده‏اند، تشكر مى‏كنم و براى موفقيت همه عزيزانى كه در داخل سرزمين‏هاى اشغالى و يا در كنار اين كشور غصب شده، با تكيه به سلاح ايمان و جهاد به اسرائيل و منافع آن ضربه مى‏زنند دعا مى‏كنم و اطمينان مى‏دهم كه ملت ايران، شما را تنها نخواهد گذاشت. به خداى تعالى توكل كنيد و از قدرت معنوى ملسمانان بهره بجوييد و با سلاح تقوا و جهاد و صبر و مقاومت بر دشمنان حمله ببريد كه ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم .

2 - از آن جا كه جنگ در رأس امور و برنامه‏هاى كشور ماست، جهانخواران در آستانه پيروزى قاطع ملت ايران بر نظام پوسيده و رو به زوال عفلقيان، تلاش گسترده‏اى را در جهت مشوه ساختن افكار عمومى جهانيان به كار گرفته‏اند تا بعد از آن همه تجاوزات و جنايات صداميان و سكوت مجامع بين‏المللى، ما را جنگ طلب معرفى نمايند. و چه بسا با اين حربه جديد، افراد ناآگاهى را تحت تأثير قرار داده باشند. لازم است براى روشن شدن افكار عمومى ملت‏هاى در بند و خصوصاً زائران محترم نكاتى را يادآور شوم.

دنيا از آغاز جنگ تاكنون و در تمام مراحل دفاعى ما، هيچ گاه با زبان عدالت و بى‏طرفى با ما سخن نگفته است. آن روزى كه صدام و حزب بعث از روى غرور و بى‏خردى به منظور ساقط نمودن نظام نوپاى جمهورى اسلامى ايران به كشور عزيزمان ايران حمله نموده و قراردادهاى بين‏المللى را پاره كرد و شخصاً تجاوزات هوايى و دريايى و زمينى ارتش را رهبرى مى‏نمود و نه تنها خانه‏هاى يك

صحيفه نور ج 20 صفحه 116

شهر و روستا، كه مراكز ده‏ها شهر و صدها روستا را با خاك يكسان مى‏كرد و كودكان معصوم ملت ما را در آغوش مادرانشان به شهادت مى‏رساند و تجاوزات و وحشى‏گرى‏ها را تا آن جا ادامه داد كه قلم از نوشتن و زبان از بيان آنان شرم مى‏كند و نيز در آن روزى كه صدام اولين جرقه و شعله‏هاى آتش جنگ را در خرمن امنيت همه كشورهاى اسلامى و خليج فارس برافروخت، هيچ كس از اين مدعيان صلح، جلوى آتش افروزى او را نگرفته و از امكانات و اهرم‏هاى فشار و قراردادهاى خود در جهت كنترل و مهار او بهره نجست و به دفاع از ملت مظلوم و ستمديده ايران و عراق برنخاست و به صدام - اين آغاز كننده جنگ - نگفت كه به كدام گناه و به چه جرمى ملت ايران بايد كشته شوند! و به كدام گناه ميليون‏ها زن و مرد و پير و جوان آواره شوند و يا خانه و كاشانه‏شان ويران گردد! و به كدام جرم و گناه حاصل زحمات ده‏ها ساله تلاش و سرمايه‏گذارى يك ملت در صنايع و كارخانجات و مزارع و كشتزارها سوخته و برباد برود! آيا جرم ما، ايرانى بودن ماست، جرم ما فارسى بودن ماست، جرم ما اختلافات و تنازعات گذشته مرزى ماست؟ خير، چنين نيست. امروز همه مى‏دانند جرم واقعى ما از ديد جهانخواران و متجاوزان، دفاع از اسلام و رسميت دادن به حكومت جمهورى اسلامى به جاى نظام طاغوت ستمشاهى است، جرم و گناه ما احياء سنت پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - و عمل به دستورات قرآن كريم و اعلان وحدت مسلمانان اعم از شيعه و سنى، براى مقابله با توطئه كفر جهانى و پشتيبانى از ملت محروم فلسطين و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائيل در ايران و اعلان جنگ با اين غده سرطانى و صهيونيزم جهانى و مبارزه با نژادپرستى و دفاع از مردم محروم آفريقا و لغو قراردادهاى بردگى رژيم كثيف پهلوى با آمريكاى جهانخوار بوده است. و نزد جهانخواران و نوكران بى‏اراده آنان چه گناهى بالاتر از اين كه كسى از اسلام و حاكميت آن سخن بگويد و مسلمانان را به عزت و استقلال و ايستادگى در مقابل ستم متجاوزان دعوت كند.

ما به اين نكته نه فقط در جنگ تحميلى، كه از روز نخست شروع مبارزه و از پانزده خرداد تا بيست و دوم بهمن رسيده‏ايم و به خوبى دريافته‏ايم كه براى هدف بزرگ و آرمانى اسلامى - الهى بايد بهاى سنگينى پرداخت نماييم و شهداى گرانقدرى را تقديم كنيم و جهانخواران ما را راحت و آرام نخواهند گذاشت و با استفاده از ايادى داخلى و خارجى‏شان به ما شبيخون زده و خون عزيزان ما را بر بستر كوچه‏ها و خيابان‏ها و مرزهايمان جارى مى‏كنند و همين گونه شد وقتى كه فرياد اسلامخواهى مردم كشور ما در پانزده خرداد به گوش آمريكا رسيد و وقتى كه براى اولين بار غرور آمريكا و اقتدار و ابرقدرتى او در اعتراض به مصونيت كارگرانش در ايران شكسته شد و آمريكا متوجه اقتدار و رهبرى علما و روحانيت اسلام و عزم جزم و اراده پولادين ملت ايران براى كسب آزادى و استقلال و رسيدن به نظام عدل اسلامى گرديد، به نوكر بى اراده و وطن‏فروش و فرومايه خود محمدرضا خان دستور داد كه صداى اسلامخواهى ملت ما را خاموش كند و از او پيمان گرفت تا همه افرادى كه در برابر آمريكا قد علم كرده‏اند را نابود كند و همه ديديم كه اين خائنان و سرسپردگان در اين ماموريت شوم لحظه‏اى درنگ ننمودند و به نام ماموريت و آزادى و رسيدن به دروازه تمدن بزرگ، از كشته‏هاى اين ملت‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 117

پشته‏ها ساختند و در و ديوار كشور ما را از فيضيه گرفته تا دانشگاه و از دانشگاه تا كوچه و بازار و خيابان و از خيابان تا مسجد و محراب به خون عزيزان و جوانان تكبيرگوى پير و خدا و رسول خدا (ص)، رنگين كردند و در شرايطى كه جلادان رژيم ستمشاهى پر و بال و برگ و شاخه شجره طيبه آزادى را مى‏شكستند، همه جهانخواران در يك اقدام هماهنگ تبليغاتى و بين‏المللى شاه را متمدن و مترقى، و آزادى طلبان و مسلمانان را مرتجع و خواسته‏هاى اسلامى آنان را ارتجاع سياه معرفى كردند و در ادامه همان سياست سركوب بود كه در كربلاى خون رنگ ايران جنايات يزيديان را ده‏ها بار در عاشوراها و تاسوعاها تكرار نمودند و مملكت ما را به جزيره آرام و ثبات آمريكا و به قبرستان و خرابه اين ملت مبدل ساختند كه من در روز ورود به كشور عزيز ايران در بهشت زهرا گفتم كه شاه مملكت ما را ويران و قبرستان‏هاى آن را آباد نمود و الان نيز همان سخن را تكرار مى‏كنم كه شاه كشور ما را ويران و قبرستان‏ها را آباد كرد ولى شاه كه بود و به دستور چه كسى عمل مى‏كرد؟ كه اگر او به تنهايى و به فكر فاسد و تبهكار خود عمل مى‏كرد چه بسا قضايا بعد از رفتن او خاتمه مى‏يافت. ولى چه كسى است كه نداند شاه نوكر و مامور آمريكا و تمامى شهيدان و عزيزان ما، خون بها و قربانيانى بودند كه به خاطر آزادى از آنان گرفته شد و كار او ماموريتى بوده است كه براى اربابان خود به انجام رسانيد و تا توانست انتقام آمريكا را از اسلام و مسلمين گرفت ولى كارگزار اصلى ماجرا يعنى خود آمريكا در پشت صحنه باقى مانده بود، آمريكايى كه از اسلام راستين مى‏ترسيد و از قيام منتهى به حكومت عدل واهمه داشت.

آمريكا به تصور اين كه ملى گراها و منافقين و ديگر وابستگان چپ و راست او به زودى پاشنه سياست انقلاب و حاكميت نظام و اداره كشور را به نفع او به حركت در مى‏آورند چند روزى سياست خوف و رجاء را در پيش گرفت و به طرح و اجراى كودتا و اعمال سياست فشار و ترويج چهره‏هاى وابسته خود و نيز به ترور شخصيت انقلاب و انقلابيون واقعى كشور پرداخت كه خداوند مجدداً بر ما منت نهاد و در صحنه حماسى تسخير لانه جاسوسان، مردم ايران برائت مجدد خويش را از آمريكا و اذناب آن اعلام نمودند، كه دوباره آمريكا همان تيغى كه به دست محمدرضا خان سپرده بود در كف صدام اين زنگى مست نهاد. صدام چه كرد؟ آيا صدام همان كارى را كه شاه قبل از انقلاب انجام داده بود انجام نداد؟ شاه قبرستان‏هاى ما را از سروهاى بلند آزادى پر نساخت؟ آيا صدام كه از قدرت برتر و مانور بيشترى برخوردار بود غير از اين كرد؟ آيا شاه كشورمان را به آمريكا نفروخته بود؟ آيا صدام براى فروختن ايران به آمريكا به صورت ديگرى عمل نكرد؟ گفتم كه خرابى‏هاى شاه را اگر مهلت مان دهند با تلاش همه دست‏اندركاران و ملت شريف در بيست سال هم نمى‏توانيم آباد كنيم. آيا خرابى‏هاى صدام را مى‏شود در كمتر از بيست سال آباد نمود؟ مردم شريف ايران و مسلمانان و آزادى خواهان تمامى جهان بايد بدانند كه اگر بخواهند بدون گرايش به چپ و راست و مستقل از هر قدرت و ابرقدرتى روى پاى خويش بايستند، بايد بهاى بسيار گران استقلال و آزادى را بپردازند.

تجربه انقلاب اسلامى در ايران، با خون بهاى هزاران شهيد و مجروح و خراب شدن منزل‏ها و

صحيفه نور ج 20 صفحه 118

به آتش كشيده شدن خرمن‏هاى كشاورزان و كشته شدن تعداد بسيارى در بمب گذارى‏ها و اسير شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخيمان بعث عراق و هزاران گونه تهديد و فشار اقتصادى و جانى به دست آمده است. ملت ايران تجربه پيروزى بر كفر جهانى را در خراب شدن منازل خود بر سر كودكان در خواب به دست آورده و با فداكارى‏ها و مجاهدات، انقلاب و كشور خود را بيمه نموده است. و ما به تمام جهان تجربه‏هايمان را صادر مى‏كنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچكترين چشمداشتى، به مبارزان راه حق انتقال مى‏دهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربه‏ها، جز شكوفه‏هاى پيروزى و استقلال و پياده شدن احكام اسلام براى ملت‏هاى دربند نيست. روشنفكران اسلامى همگى با علم و آگاهى بايد راه پر فراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايه‏دارى و كمونيزم را بپيمايند و تمام آزاديخواهان بايد با روشن بينى و روشن‏گرى، راه سيلى زدن بر گونه ابرقدرت‏ها و قدرت‏ها، خصوصاً آمريكا را بر مردم سيلى خورده كشورهاى اسلامى و جهان سوم ترسيم كنند. من با اطمينان مى‏گويم اسلام ابرقدرت‏ها را به خاك مذلت مى‏نشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يكى پس از ديگرى بر طرف و سنگرهاى كليدى جهان را فتح خواهد كرد.

ملت شريف ايران توجه داشته باشيد كه كارى كه شما مردان و زنان انجام داده‏ايد آن قدر گران بها و پر قيمت است كه اگر صدها بار ايران با خاك يكسان شود و دوباره با فكر و تلاش فرزندان عزيز شما ساخته گردد، نه تنها ضررى نكرده‏ايد، كه سود زيستن در كنار اولياءالله را برده‏ايد و در جهان ابدى شده‏ايد و دنيا بر شما رشك خواهد برد، خوشا به حالتان!

من به تمام دنيا با قاطعيت اعلام مى‏كنم كه اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دين ما بايستند، ما در مقابل همه دنياى آنان خواهيم ايستاد و تا نابودى تمام آنان از پاى نخواهيم نشست، با همه آزاد مى‏شويم و يا به آزادى بزرگترى كه شهادت است مى‏رسيم و همانگونه كه در تنهايى و غربت و بدون كمك و رضايت احدى از كشورها و سازمان‏ها و تشكيلات جهانى، انقلاب را به پيروزى رسانديم، و همان گونه كه در جنگ نيز مظلومانه‏تر از انقلاب جنگيديم و بدون كمك حتى يك كشور خارجى متجاوزان را شكست داديم، به يارى خدا باقيمانده راه پرنشيب و فراز را با اتكاء به خدا، تنها خواهيم پيمود و به وظيفه خويش عمل خواهيم كرد، يا دست يكديگر را در شادى پيروزى جهان اسلام در كل گيتى مى‏فشاريم و يا همه به حيات ابدى و شهادت روى مى‏آوريم و از مرگ شرافتمندانه استقبال مى‏كنيم ولى در هر حال پيروزى و موفقيت با ماست و دعا را هم فراموش نمى‏كنيم.

خداوندا! بر ما منت بنه و انقلاب اسلامى ما را مقدمه فروريختن كاخ‏هاى ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان. و همه ملت‏ها را از ثمرات و بركات وراثت و امامت مستضعفان و پابرهنگان برخوردار فرما.

حال با اين مقدمه‏ها قضاوت در جنگ با خود مسلمانان است كه تعقل و انديشه كنند كه ما در مسير چه هدف و آرمانى مورد تهاجم قرار گرفته‏ايم و شهيدان گرانقدرى را به پيشگاه مقدس حق تقديم كرده‏ايم و صدام پليد چه نياتى از تهاجم خود در سر پرورانده است و دنيا نيز به چه انگيزه‏اى به‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 119

حمايت ضمنى و علنى از او برخاسته است و تا امروز هم متجاوزين در تنگناى تسليحات و امكانات نظامى و اقتصادى و سياسى نبوده‏اند و دنيا هر روز به بهانه‏اى آنان را به بهترين و مدرن‏ترين سلاح‏ها مسلح نموده است ولى از دادن امكاناتى كه حق مسلم ملت ماست و حتى پول آنها را گرفته‏اند خوددارى نموده‏اند، ولى با تمام اين احوال ما افتخار مى‏كنيم كه در اين نبرد طولانى و نابرابر فقط با تكيه بر سلاح ايمان و توكل بر خداى بزرگ و دعاى بقيه‏الله - عجل الله تعالى فرجه - و اعتماد به نفس و همت دلاور مردان و شير زنان صحنه كارزار به پيروزى رسيده‏ايم و خدا را سپاس مى‏گزاريم كه منت هيچ قدرت و كشور و ابرقدرتى در جنگ، بر گردن ما نيست و مردم كارآزموده و متوكل ما با استعانت از ذات مقدس كبريا يكه و تنها و مظلومانه بر مشكلات بسيارى از طرح و عمليات و بسيج و آموزش نيروها تا نياز تسليحاتى كشورمان فائق آمده‏اند. و علاوه بر موفقيت‏هاى اعجاز گونه‏اى كه در صحنه‏هاى دفاع از كشور اسلامى و بيرون راندن متجاوزين از هزاران كيلومتر، به تحولات شگرف صنعتى از قبيل راه اندازى كارخانجات و دگرگونى در خطوط توليد و ساختن و اختراع ده‏ها وسايل پيشرفته و مدرن نظامى، آن هم بدون حضور هيچ مستشارى و بدون هيچ گونه كمك خارجى، دست يافته‏ايم، و هم اكنون كه به مرز پيروزى مطلق رسيده‏ايم و قدم‏هاى آخرمان را برمى‏داريم، صداى ناآشناى صلح‏طلبى آن هم از كام ستمگران و جنگ افروزان به گوش مى‏رسد و در جهان غوغا به راه انداخته و عزا و ماتم صلح طلبى برپا نموده است و مدافع آزادى و امنيت انسان‏ها شده و براى خون جوانان و سرمايه‏هاى مادى و معنوى در كشور ايران و عراق مرثيه سرايى مى‏كنند. راستى چه شده است كه استكبار جهانى و در رأس آن آمريكا اين قدر طرفدار ملت ها شده است و جنگ افروزان و آتش بباران معركه‏ها و جلادان قرن به شرف انسانيت و همزيستى مسالمت آميز اعتقاد پيدا كرده‏اند و از عطش سيراب ناشدنى و خصلت خونخوارى خود كه طبيعت فرهنگ سرمايه‏دارى و كمونيزم است، منصرف شده‏اند و شمشيرها و خنجرها و قداره‏هاى فرو رفته در قلب و جگر ملت‏ها را به غلاف كشيده‏اند! آيا اين حقيقت است يا فريب و آيا اين همان جلوه‏هاى ديگر شبيخون‏ها و بى انصافى‏هايى نيست كه روزى سكوت را مصلحت خويش مى‏ديد و امروز صلح طلبى را؟ آيا به راستى از اين طريق جهانخواران نمى‏خواهند از ضربه آخر ما جلوگيرى كنند و براى حفظ منافع خويش سياست جنگ و صلح جهانى را به تصميمات و فكرهاى پوسيده و شيطانى خود گره بزنند و عملاً جان و مال و مملكت و امنيت ملل عالم را به قبضه قدرت خود در آورند كه به طور قطع و يقين، علت و فلسفه سماجت و اصرار جهانخواران در تحميل صلح بر ملت ايران، نشات گرفته از همين تفكر است. و از همه اينها كه بگذريم اين مسأله كه چه كسى خواهان صلح واقعى و چه كسى جنگ طلب است خود اول بحث ماست.

آيا واقعاً صدام از گذشته‏ها و كرده‏ها و تجاوزات و ظلم‏ها و ستم‏هاى خود پشيمان شده است و اظهار ندامت مى‏كند و از خيانتى كه به ملت‏ها و كشورهاى اسلامى و در جهت تضعيف بنيه دفاعى ملل

صحيفه نور ج 20 صفحه 120

اسلامى نموده است عذر تقصير مى‏خواهد؟ آيا صلح طلبى صدام از روى دلسوزى و تنبه و آگاهى اوست و اصلاً با اين همه جنايت و غارتگرى ها، براى صدام وجدان و شعور و عاطفه‏اى مى‏توان تصور كرد، با اين كه اين افعى زخم خورده به خاطر استيصال و درماندگى خود به طناب صلح‏طلبى چسبيده است؟ و عجبا كه بعض مدعيان عقل و سياست و دورانديشى چگونه طرح مى‏دهند و با تحريف آيات كتاب خدا و استناد به سنت پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - مسير عزت و كرامت مسلمين را دگرگون و مردم ما را از شرافت جهاد بر حذر دارند، كه خداوند را سپاس مى‏گزاريم كه به ملت ايران آگاهى و رشد مرحمت فرموده است كه نه تنها تحت تأثير اين القائات نرفته و نمى‏رود، بلكه اين موضع گيرى‏هاى ناشيانه و بچه‏گانه را دليل كمبود و ضعف مبانى فكرى و عقيدتى صاحبان اين تحليل دانسته و به آن لبخند تمسخر مى‏زند. كدام انسان عاقلى است كه با وجود همه شرايط مناسب و مقدمات لازم و فدا كردن هزاران قربانى بزرگ، از نبرد با دشمن رو به احتضار مكتب و جامعه و كشور خود چشم‏پوشى نموده و به او مهلت توان دوباره دهد تا در موقع مناسب به كشور ما حمله كند؟ آيا رياست چند روزه دنيا ارزش اين همه خفت و زبونى را دارد؟ دنيا در شروع تجاوز به ما پيشنهاد نمود كه براى جلوگيرى از تهاجم بيشتر به كشورتان، حاكميت و خواسته‏هاى صدام را بپذيرد و به زورگويى صداميان گردن نهيد و امروز هم در راستاى همان سياست‏ها و در زير بمباران مناطق مسكونى و حمله شيميايى و حمله به نفت كش‏ها و هواپيماى غيرنظامى و قطارهاى مسافربرى به زبان ديگرى ما را به پذيرش حكومت زور و تجاوز صداميان دعوت مى‏كند. و اين را ديگر همه آگاهان جهان درك كرده‏اند كه نه تنها صدام از خلق و خوى سبعيت و درندگى ذره‏اى عدول ننموده است كه متأسفانه با حمايت جهانخواران و يا سكوت سازمان‏ها و مراكز بين‏المللى به گرگ زخم برداشته‏اى بدل شده است و مى‏رود تا شعله‏هاى آتش و جنگ را در كشورهاى منطقه و خصوصاً خليج فارس بر افروزد.

و من با وجود چنين شرايطى به همه سران كشورهاى خليج فارس و همه ابرقدرت هاى شرق و غرب و خصوصاً آمريكا و شوروى هشدار مى‏دهم و آنان را از دخالت و ماجراجويى و تصميمات عجولانه برحذر مى‏دارم و به ملت آمريكا از اين كه عنان عقل و اراده خويش را در مهمترين مسائل سياسى و بين‏المللى و نظامى به دست افرادى چون ريگان بسپارد نصيحت مى‏كنم. چرا كه ريگان در كارها و خصوصاً در مسائل سياسى و و تصميم‏گيرى‏ها ناتوان شده است و به كمك عقلاً و انديشمندان نيازمند شده است كه مردم آمريكا را به ورطه سقوط نكشاند. من به سران كشورهاى خليج فارس سفارش مى‏كنم كه به خاطر يك عنصر ورشكسته سياسى، نظامى اقتصادى بيش از اين خود و مردم كشورتان را تحقير نكنيد و با توسل به دامن آمريكا ضعف و ناتوانى خود را برملا نسازيد و از گرگ‏ها و درنده‏ها براى شبانى و حفظ منافع خود استمداد نطلبيده ابرقدرت‏ها آن لحظه‏اى كه منافع شان اقتضا كند شما و قديمى‏ترين وفاداران و دوستان خود را قربانى مى‏كنند و پيش آنان دوستى و دشمنى و نوكرى و صداقت ارزش و مفهومى ندارد، آنان منافع خود را ملاك قرار داده‏اند و به صراحت و در

صحيفه نور ج 20 صفحه 121

همه جا از آن سخن مى‏گويند. چه خوب است كه بعض سران سرسپرده كشورهاى اسلامى به اربابان و خدايان زر و زور و تزوير خود، اين نكته را جدى گوشزد كنند كه اين قدر از منافع خود در خليج فارس سخن نگويند، براى اين كه همين مسأله موجب حساسيت شديد مردم منطقه است كه آمريكا و فرانسه و انگليس چه منافعى در آب‏هاى خليج فارس دارند كه تا پاى دخالت نظامى و جنگ هم مى‏خواهند آن را حفظ كنند؟ البته سياست ما در مورد خليج فارس از اول تاكنون صريح و روشن بوده است. جمهورى اسلامى ايران به امنيت در خليج فارس اهميت زيادى مى‏دهد و به همين دليل و على رغم فراهم بودن همه نوع امكانات دريايى و هوايى و زمينى در بستن تنگه هرمز و صدمه وارد كردن به كشتى‏ها و نفت كش‏ها و منافع و مراكز صدور نفت و پالايشگاه‏ها و بنادر منطقه تا به حال از سياست صبر و انتظار و جلوگيرى از گسترش جنگ پيروى نموده است و فقط در حد نشان دادن مقدار كمى از قدرت و حضور و توانايى خود و مقابله به مثل وارد عمل گرديده است. و دنيا به اين حقيقت رسيده است كه ناامنى در خليج فارس فقط به ضرر ايران تمام نمى‏شود، بلكه قوى‏ترين قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها هم اگر مثل آمريكا تمامى امكانات هوايى و دريايى و جاسوسى - خبرى خود و هم پيمانان خود در منطقه را بسيج كنند، كه حتى يك كشتى را بدون خطر اسكورت و حفاظت نمايند، از اين خطر و ضرر مصون نخواهند ماند و در اين گرداب ناامنى غرق مى‏شوند و على رغم آن همه مقدمات و تمهيدات و جار و جنجال‏هايى كه در جهان آمريكا بر پا نموده است و ده‏ها خبرنگار و فيلمبردار را به منطقه گسيل داشته‏اند تا خبر موفقيت نقشه‏هاى شوم آمريكا را مخابره كنند، خداوند زمينه رسوايى و زبونى آمريكا را به دست غيب خود فراهم مى‏آورد و اقتدار معنوى پرچم لااله الاالله را بر پرچم كفر به نمايش مى‏گذارد و دل بندگان خالص خويش را شادمان مى‏سازد و چه بهتر كه آمريكا و ريگان از مسير سياست مين گذارى شده خليج فارس كه كوس رسوايى آنان را در جهان به صدا در آورده است مجدداً عبور نكند و بر مركب غرور و جهلى كه تا به حال ده‏ها بار صاحب خود را بر زمين كوبانيده است، سوار نشود و لااقل شبح قدرت و قدرت نمايى خود را پيش نوكران خود مثل كويت حفظ كند و بيش از اين آنان را از شكست و خفت خود شرمسار و سرافكنده نسازد و مطمئن باشند كه ادامه جولان در خليج فارس منطقه را به كانون خطر و بحران ناخواسته عليه خود آنان سوق مى‏دهد. و دنيا اگر خودش را آماده بحران نفت و به هم خوردن همه معادلات اقتصادى و تجارى و صنعتى كرده است، ما هم آماده‏ايم و كمربندها را محكم بسته‏ايم و همه چيز براى عمليات آماده است. و حتماً آمريكا بايد به اين نكته برسد كه دخالت نظامى در خليج فارس صرفاً يك آزمايش نيست كه يك دام بزرگ و يك بازى خطرناك است و ما و همه مسلمانان منطقه خليج فارس، حضور نظامى ابرقدرت‏ها را نقشه و مقدمه تهاجم و حمله به ممالك اسلامى و كشور جمهورى اسلامى ايران و در ادامه حمايت از صدام تلقى مى‏كنيم. مسلمانان جهان با همراهى نظام جمهورى اسلامى ايران عزم خود را جزم كنند تا دندان‏هاى آمريكا را در دهانش خرد كنند و نظاره‏گر شكوفايى گل آزادى و توحيد و امامت جهانى نبى اكرم باشند.

البته لازم است اين نكته را براى چندمين بار به سران كشورهاى اسلامى حاشيه خليج فارس

صحيفه نور ج 20 صفحه 122

بازگو كنم كه القاء شبهه و بزرگ جلوه دادن خطر اسلام و انقلاب و جمهورى اسلامى ايران براى كشورهاى منطقه همان ترفند قديم و جديد جهانخواران بوده و است، كه از اين طريق از پيدايش جو تفاهم و همكارى مسالمت‏آميز جلوگيرى نمايند و احساس نياز كشورها را به شرق و غرب تشديد كنند. جمهورى اسلامى ايران مايل است بر اساس حفظ وحدت و حمايت از منافع كشورها و ملت‏هاى اسلامى آنان را در مشكلات يارى نمايد و در بروز حوادث تحميلى سياسى - نظامى از ناحيه استكبار جهانى با قدرت و نفوذ خود آنها را رفع و در جهت كنترل و نفى سلطه سياسى شرق و غرب برنامه‏اى دقيق و قوى ارائه دهد، ولى ما مطمئنيم كه با وجود صدام و حزب عفلقى عراق اين مسأله به كندى پيش مى‏رود، چرا كه به همان ميزانى كه ابرقدرت‏ها از ائتلاف و وحدت ملت‏هاى اسلامى واهمه دارند، صدام نيز از همكارى ايران با كشورهاى اسلامى در هراس است. به هر حال اصرار ما در نبرد، تا رفتن صدام و حزب كثيف عراق و رسيدن به شرايط بر حق و عادلانه ديگرمان يك تكليف شرعى و واجب الهى است كه از آن هرگز تخطى نمى‏كنيم كه انشاءالله با تحقق آن، در كنار كشورهاى اسلامى، سياستى محكم و بنيادين براى همه كشورها و ملت‏هاى اسلامى پايه‏ريزى شده است و در پرتو آن منافع مردم از آفت و خطر مهاجمين و متجاسرين محفوظ خواهد ماند و همه كسانى كه به فكر تجاوز به حريم كشورهاى اسلامى شده‏اند از سرنوشت صداميان عبرت مى‏گيرند و خودشان را به خشم و غضب ملت‏ها گرفتار نخواهند ساخت.

امروز بدون شك سرنوشت همه امت‏ها و كشورهاى اسلامى به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است. جمهورى اسلامى ايران در مرحله‏اى است كه پيروزى آن به حساب پيروزى همه مسلمانان و خداى نخواسته شكست آن، به ناكامى و شكست و تحقير همه مومنان مى‏انجامد و رها كردن يك ملت و يك كشور و يك مكتب بزرگ در نيمه راه پيروزى، خيانت به آرمان بشريت و رسول خداست، لذا تب جنگ در كشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و انشاءالله تا رسيدن به اين هدف فاصله چندانى نمانده است. و خدا را سپاس مى‏گزاريم كه ملت و دولت و مسؤولين ارتش و سپاه و بسيج و نيروهاى مردمى و همه اقشار دلاور كشورمان در آمادگى كامل به سر مى‏برند و همه اهل جنگ و هنرآفرينان مدرسه عشق و شهادتند و به خوبى از پس توطئه‏هاى استكبار و ايادى جاسوس و منافق آنان برآمده‏اند و مى‏روند كه به يارى خداوند بزرگ آخرين معابر پيروزى را باز كنند و علاوه بر حضور برتر خود در خليج فارس و جزاير و سواحل و مناطق غرب و جنوب، هم اكنون نيز به سازماندهى و بسيج و تشكل مردم ستمديده عراق پرداخته‏اند كه اين از مهمترين خواسته‏ها و هدف‏هاى ما بوده است، چرا كه از اول جنگ به صراحت اعلام كرده‏ايم كه ايران حتى به يك وجب از خاك عراق چشم ندوخته است و مردم عراق در تصميم‏گيرى و انتخاب حكومت خود آزادند و چه بهتر آن كه قبل از سقوط حاكميت مطلق بعث عراق، به دست رزمندگان دلاور اسلام در جبهه‏هاى نبرد،

صحيفه نور ج 20 صفحه 123

حكومت دلخواه و مورد نظر خود را انتخاب كنند كه بحمدالله طليعه اين حركت بزرگ آشكار شده است و همه ابرقدرت و حاميان رژيم رو به زوال بعث مطمئن باشند كه بين‏المللى كردن درگيرى‏ها در جنگ و ايجاد جو فشار و جريانات ساختگى سياسى، تبليغاتى و ديپلماسى عليه جمهورى اسلامى ايران در جهان و دخالت‏هاى نظامى و غيرنظامى در خليج فارس و بزرگ نمايى مشكلات و اختلاف تراشى و ارائه تحليل‏هاى كور و بى ثمر، ما را از هدف سرنگونى صدام و حزب بعث عراق و تنبيه متجاوز باز نخواهد داشت و به لطف خدا تمامى فشارها و محاصره‏هاى جهانى را براى نيل به اين هدف بزرگ تحمل مى‏كنيم و از جنگ كردن در راه خدا خسته نمى‏شويم. و اين ملت بزرگ ايران است كه با قامتى استوار بر بام بلند شهادت و ايثار ايستاده است و هر روز نشاط و تحرك و فرياد او براى ادامه راه بيشتر مى‏شود. البته ممكن است غرب زده‏ها و بزدلان و همان‏ها كه نه در روزهاى آغازين در ميدان دفاع بوده‏اند و نه تا به امروز به حمايت از حماسه‏آفرينان و وطن بانان خدمتى كرده‏اند و نه در آينده لياقت حضور در جنود و سربازان خدا را خواهند يافت، براى خوش خدمتى به اربابان و دل گرم نمودن آنان از خستگى و بن بست در جنگ تحميلى، داد سخن دهند و به خيال خام خود افكار را از جنگ منحرف نمايند و احياناً آنها كه در خارج از مرزها نشسته‏اند باورشان بيايد كه مردم و مسؤولين و ارتش و سپاه و بسيج از جنگ و ادامه آن خسته شده‏اند و يا در ميان آنان بر سر جنگ اختلاف افتاده است. و حال آن كه به لطف خدا در حاكميت جمهورى اسلامى ما اختلافى بر سر مواضع اصولى، سياسى و اعتقادى وجود ندارد و همه مصمم‏اند تا توحيد ناب را در بين‏الملل اسلامى پياده نموده و سر خصم را به سنگ بكوبانند، تا در آينده‏اى نه چندان دور به پيروزى اسلام در جهان برسند.

الحمدلله اين كشور رسول خدا (ص) امروز ميليون‏ها جوان داوطلب جنگ و شهادت در خود پرورانده است و دل و ديدگان ملت ما را جز رضايت حق چيزى بر نخواهد كرد و به همين جهت از بذل مال و جان و فرزندان خويش در راه خدا لذت مى‏برند و ملاك ارزش و برترى در نزد آنان تقوا و سبقت در جهاد گرديده است و از تفرعن‏ها و خودنمايى‏هاى جاهليت قديم و جديد متنفرند و من خودم را خادم يك چنين ملتى مى‏دانم و به اين خدمت افتخار مى‏كنم و همه اين بركات معنوى را از توجه پيامبر رحمه‏للعالمين و خاتم‏المرسلين (ص) مى‏دانم و مردم و جوانان كشورهاى اسلامى را به كشف و شناخت و ايجاد روابط گرم و برادرانه با اين عصاره‏هاى فضيلت و تقوا دعوت نموده و در اين فرصت به همه مسوولان كشورمان تذكر مى‏دهم كه در تقدم ملاك ها، هيچ ارزش و ملاكى مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نيست و همين تقدم ارزشى و الهى بايد معيار انتخاب و امتياز دادن به افراد و استفاده از امكانات و تصدى مسؤوليت‏ها و اداره كشور و بالاخره جايگزين همه سنت‏ها و امتيازات غلط مادى و نفسانى بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، كه خدا اين امتياز را به آنان عنايت فرموده است و صرف امتياز لفظى و عرفى كفايت نمى‏كند، كه بايد هم در متن قوانين و مقررات و هم در متن عمل و عقيده و روش و منش جامعه پياده شود و مصلحت زجركشيده‏ها

صحيفه نور ج 20 صفحه 124

و جبهه رفته‏ها و شهيد و اسير و مفقود و مجروح داده‏ها و در يك كلام، مصلحت پابرهنه‏ها و گودنشين‏ها و مستضعفين بر مصلحت قاعدين در منازل و مناسك و متمكنين و مرفهين گريزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سينه به سينه شرافت و اعتبار پيشتازان اين نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و بايد سعى شود تا از راه رسيده‏ها و دين به دنيا فروشان، چهره كفرزدايى و فقرستيزى روشن انقلاب ما را خدشه‏دار نكنند و لكه ننگ دفاع از مرفهين بى‏خبر از خدا را بر دامن مسؤولين نچسبانند و آنهايى كه در خانه‏هاى مجلل، راحت و بى‏درد آرميده‏اند و فارغ از همه رنج‏ها و مصيبت‏هاى جان فرساى ستون محكم انقلاب و پابرهنه‏هاى محروم، تنها ناظر حوادث بوده‏اند و حتى از دور هم دستى بر آتش نگرفته‏اند، نبايد به مسؤوليت‏هاى كليدى تكيه كنند، كه اگر به آن جا راه پيدا كنند چه بسا انقلاب را يك شبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند، چرا كه اينها هرگز عمق راه طى شده را نديده‏اند و فرق و سينه شكافته نظام و ملت را به دست از خدا بى‏خبران مشاهده نكرده‏اند و از همه زجرها و غربت‏هاى مبارزان و التهاب و بى‏قرارى مجاهدان كه براى مرگ و نابودى ظلم بيگانگان دل به درياى بلا زده‏اند، غافل و بى‏خبرند.

3 - روحانيون و مديران و مسؤولين محترم كاروان‏ها و حج با توجه به مسؤوليت خطيرى كه در اداره و توجيه زائران محترم پذيرفته‏اند و با در نظر گرفتن شرايط استثنايى كشور جمهورى اسلامى ايران بايد تمام همت و تلاش خود را در برگزارى صحيح و منظم حج به كار گيرند و با سعه صدر و به دور از هر گونه توقع و منتى زائران محترم بيت‏الله را در آموزش و تعليم مناسك و مسائل حج همراهى نمايند و متناسب با حضور قشرهاى مختلف اعم از بى‏سواد و باسواد براى آنان برنامه ريزى كنند و از نقش سازنده خود و تأثير بزرگى كه حج براى هميشه در سرنوشت انسان مى‏گذارد غافل نشوند، چرا كه در آن فضا و شرايط معنوى همه دل‏ها براى تحول و پذيرفتن حق آماده است، لذا از اعمال نظرهاى شخصى در امور حج و خصوصاً در مسائل و مناسك جداً خوددارى شود و مسائل حج را با علم و يقين و در موارد ضرورت با مراجعه به اشخاص مطلع و يا منابع فقهى آن بيان فرمايند، چرا كه در اعمال و مناسك حج مسائل جديد و مورد ابتلاء فراوان است و خداى نا كرده بيان ناقص و غلط مسائل، موجب بطلان عمل و گرفتارى حجاج محترم و عسر و حرج مى‏گردد.

روحانيون عزيز در عين حالى كه مسائل را به طور واضح و دقيق بيان مى‏كنند ولى از مشكل تراشى و حالت‏هاى وسواس گونه‏اى كه زائران را در شك و ترديد و احتياطهاى بى‏مورد قرار مى‏دهد خوددارى كنند، چرا كه وسواس در برنامه و مراسم و عبادت‏ها و ادعيه موجب كسالت و بى‏توجهى در واجبات مى‏شود. و يكى از فرصت‏هاى بسيار مناسب و مغتنم براى روحانيون، ارتباط با صاحب نظران و انديشمندان و علماى كشورهاى اسلامى است. هر چند كه استكبار جهانى، يا سران بعض كشورهاى اسلامى به شدت از اين نوع ملاقات‏ها و رابطه‏ها بيمناك و از آن جلوگيرى و مراقبت

صحيفه نور ج 20 صفحه 125

مى‏نمايند، ولى برنامه‏ريزى سالم و استفاده كردن از اين موقعيت مناسب براى تبادل افكار و انديشه‏ها و پيدا كردن راه حل براى معضلات جوامع اسلامى از خواسته‏هاى جمهورى اسلامى ايران بوده است و در اين فرصت مغتنم، روحانيون معظم و مسؤولين تبليغات حج براى انتقال تجارب انقلاب و ارائه خط مشى‏هاى سياسى در پرتو احكام قرآن و نقش عظيم روحانيت اسلام در رهبرى مردم و جامعه، نقش كارسازى بايد ايفا بنمايند.

متأسفانه نه تنها مردم كشورها، بلكه روحانيون ممالك اسلامى اكثراً از كارآيى و نقش سازنده و تعيين كننده خود در مسائل روز و سياست‏هاى بين‏المللى بى خبر هستند و متاثر از القائات و برداشت‏هاى مادى، تصور مى‏كنند كه در عصر تمدن و تكنيك و صنعت و تحولات علمى و پيشرفت‏هاى مادى، نفوذ روحانيت كم شده است و نعوذبالله اسلام از اداره كشورها عاجز مانده است، كه بحمدالله پيروزى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى روحانيت، خلاف اين تصورات را ثابت نمود و على رغم همه كارشكنى‏ها و سنگ اندازى‏ها و توطئه‏هاى شرق و غرب و حسادت و كينه‏توزى ايادى آنان توانمندى و اقتدار روحانيت اسلام آشكار گرديد. كه من از تمامى علما و متفكرين و دانشمندان اسلامى سراسر جهان دعوت مى‏كنم كه در فرصت‏هاى مناسب به كشور عزيز اسلامى ايران سفر كنند و در وضع گذشته اين مملكت كه نظام شاهنشاهى آن را به مملكتى غرب زده و تهى از ارزش‏هاى اسلامى مبدل ساخته بود و ايران مى‏رفت تا پايگاهى براى اسلام زدايى و محو آثار رسالت گردد و از تاريخ تا فرهنگ و همه مظاهر اسلام نابود شود، فكر نمايند و همچنين به بررسى وضعيت كنونى بپردازند كه اساس قوانين و مقررات اين كشور را وحى و اسلام معين نموده است و تمامى مظاهر كفر و شرك و معاصى علنى حتى المقدور برچيده شده و على رغم همه نغمه‏هاى شوم التقاطى‏ها و چپ‏ها و راست‏ها و ملى‏گراها كه در روزهاى اول پيروزى انقلاب و براى قبضه نمودن قدرت و تفكر ملت ايران از حلقوم آنان برمى خاست، خداوند بر ما منت نهاد كه توطئه آنان كشف و در تمامى كشور ما قوانين و برنامه‏هاى اسلامى در حال پياده شدن است و از ميدان‏هاى نبرد و كارزار گرفته تا مراكز تحقيقات علمى، دانشگاه‏ها و حوزه‏ها و از مجالس قانونگذارى و تدوين همه مقررات كشورى و لشكرى تا قوه مجريه كه دست‏اندر كار حل و فصل بزرگترين مسائل ادارى و اجرايى يك كشور بزرگ و در حال جنگ و محاصره و با جمعيتى متجاوز از پنجاه ميليون نفر است و از قوه قضاييه كه مسؤوليت اجراى حدود و احكام الهى و در حقيقت بار سنگين تامين امنيت جان و نواميس و اموال و شخصيت يك جامعه انقلابى را به عهده دارد تا فرماندهى قواى نظامى و انتظامى كه مسؤوليت امنيت مرزها و داخل كشور و خنثى نمودن صدها توطئه رنگارنگ به عهده آنان است و بايد جلوى تخريب و جنايات منافقين و ضدانقلاب و اشاعه فحشا و منكرات و دزدى‏ها و قتل‏ها و مواد مخدر را بگيرند، كه همه اينها با رهبرى روحانيت متعهد و به بركت احكام نورانى اسلام و كتاب آسمانى پيامبر اكرم حضرت محمد بن عبدالله - صلى الله عليه و آله و سلم - و پيروى از ائمه هدا - عليهم السلام - اداره مى‏شود و خدا را سپاس مى‏نهيم كه با تكيه بر آيات وحى و كتاب خدا توانسته‏ايم كشورمان را از وابستگى‏ها


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 138

تاريخ: 22/5/66

انتصاب حجت‏الاسلام سراج الدين موسوى به نمايندگى امام در كميته انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

فرزندان عزيزم، فرماندهان و مسؤولين و اعضاى دلاور كميته‏هاى انقلاب اسلامى سراسر كشور ايدهم الله تعالى.

كميته‏هاى انقلاب اسلامى اين نهاد انقلابى و برگزيده از متن مردم مسلمان كه در روزهاى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى شكل گرفت و بعد از پيروزى بلافاصله هسته‏هاى مقاومت را در سراسر كشور تشكيل داد و حافظ اسلام و انقلاب گرديد، مسلمانان را شاد و دشمنان اسلام و كشور را ذليل كرد. اين جانب از زحمات اعضاى دلير و رشيد پاسداران كميته‏ها تشكر مى‏كنم.

از آن جا كه خواسته‏ايد نماينده‏اى در آن نهاد تعيين نمايم. جناب حجت‏الاسلام آقاى سراج‏الدين موسوى ايده‏الله تعالى فرمانده كميته‏هاى انقلاب اسلامى كه از افراد با سابقه و سختى كشيده قبل و بعد از انقلاب مى‏باشد را به نمايندگى از جانب خود در آن نهاد منصوب مى‏نمايم. توفيق ايشان و تمامى پاسداران شجاع كميته‏هاى انقلاب اسلامى را از خداوند متعال خواستارم.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 134

تاريخ: 12/5/66

پيام به حجت‏الاسلام كروبى درباره فاجعه خونين مكه

بسم الله الرحمن الرحيم‏

والذين هاجروا فى سبيل الله ثم قتلوا او ماتوا ليرزقنهم الله رزقاً حسناً و ان الله لهو خيرالرازقين جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته

پيام استقامت و مظلوميت شما و زائران عزيزتر از جانمان را از كنار كعبه مظلوم و حرم خون‏آلود خدا شنيدم. سلام خالصانه اين جانب و همه ملت ايران را به همه عزيزانى كه در كنار خانه خود و حرم امن خدا مورد تهاجم و گستاخى اجيرشدگان شيطان بزرگ، يعنى آمريكاى جنايتكار قرار گرفته‏اند، ابلاغ كنيد. اين حادثه بزرگ نه تنها احساسات و عواطف ملت ايران را كه يقيناً دل همه آزادگان جهان و ملت‏هاى اسلامى را جريحه‏دار و متألم ساخته است ولى براى ملت بزرگ و قهرمانى همچون مردم عزيز كشورمان كه تجربه چندين ساله انقلاب را ديده‏اند و نقاب از چهره‏ها و نيرنگ‏هاى ايادى آمريكا چون شاه و صدام را در حمله به عزاداران حسينى و آتش زدن قرآن‏ها و مساجد برداشته‏اند، اين حوادث غير مترقبه و شگفت‏آور نيست كه دوباره دست كثيف آمريكا و اسرائيل از آستين رياكاران و سردمداران كشور عربستان و خائنين به حرمين شريفين به درآيد و قلب بهترين مسلمانان و عزيزان و ميهمانان خدا را نشانه رود و مدعيان سقايت حاج و عمارت مسجدالحرام، خيابان‏ها و كوچه‏هاى مكه را از خون مسلمانان سيراب كنند.

ما در عين حال كه شديداً متأثر و عزادار از اين قتل عام بى‏سابقه امت محمد - صلى الله عليه و آله و سلم - و پيروان ابراهيم حنيف و عاملين به قرآن كريم گرديده‏ايم ولى خداوند بزرگ را سپاس مى‏گزاريم كه دشمنان ما و مخالفين سياست اسلامى ما را از كم عقلان و بى‏خردان قرار داده است، چرا كه خودشان هم درك نمى‏كنند كه حركت‏هاى كورشان سبب قوت و تبليغ انقلاب ما و معرف مظلوميت ملت ما گرديده است و در هر مرحله‏اى سبب ارتقاء مكتب و كشورمان را فراهم كرده‏اند كه اگر از صدها وسيله تبليغاتى استفاده مى‏كرديم و اگر هزاران مبلغ و روحانى را به اقطار عالم مى‏فرستاديم تا مرز واقعى بين اسلام راستين و اسلام آمريكايى و فرق بين حكومت عدل و حكومت سرسپردگان مدعى حمايت از اسلام را مشخص كنيم، به صورتى چنين زيبا نمى‏توانستيم و اگر مى‏خواستيم پرده از چهره كريه دست نشاندگان آمريكا برداريم و ثابت كنيم كه فرقى بين محمدرضا خان و صدام آمريكايى و سران حكومت مرتجع عربستان در اسلام زدايى و مخالفتشان با

صحيفه نور ج 20 صفحه 135

قرآن نيست و همه نوكر آمريكا هستند و مأمور خراب كردن مسجد و محراب و مسؤول خاموش نمودن شعله فرياد حق طلبانه ملت‏ها، باز به اين زيبايى ميسر نمى‏گرديد، و همچنين اگر مى‏خواستيم به جهان اسلام ثابت كنيم كه كليدداران كنونى كعبه لياقت ميزبانى سربازان و ميهمانان خدا را ندارند و جز تأمين آمريكا و اسرائيل و تقديم منافع كشورشان به آنان كارى از دستشان برنمى‏آيد، بدين خوبى نمى‏توانستيم بيان كنيم و اگر مى‏خواستيم به دنيا ثابت كنيم كه حكومت آل سعود، اين وهابى‏هاى پست بى‏خبر از خدا به سان خنجرند كه هميشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‏اند، به اين اندازه كه كارگزاران ناشى و بى‏اراده حاكميت سعودى در اين قساوت و بيرحمى عمل كرده‏اند، موفق نمى‏شديم و حقا كه اين وارثان ابى سفيان و ابى‏لهب و اين رهروان راه يزيد روى آنان و اسلاف خويش را سفيد كرده‏اند.

جمهورى اسلامى ايران الحمدلله در ميان زائران خانه حق از مليت‏ها و نژادها و كشورها و حتى در خود عربستان طرفداران بسيار زياد و دوستان صادق و وفادارى پيدا نموده است كه براى گواه و شهادت حقانيت ما و معرفى ابعاد قتل عام خونبار مسلمانان به دست خادم‏الحرمين و انتقال حقايق تلخ روز حادثه به مردم جهان ما را يارى دهند. و چه بهتر كه بلافاصله و در حالى كه اجساد عزيزان ما بر زمين افتاده‏اند، صدام و حسين اردنى و حسن مراكشى به حمايت از جنايت آل سعود اعلام همبستگى نمايند، گويى عربستان سنگر بزرگى را فتح كرده است و در كشتن صدها زن و مرد بيدفاع مسلمان و به رگبار مسلسل بستن آنان و عبور از روى اجساد مطهر آنان به پيروزى نظامى بزرگى نايل آمده است كه به يكديگر تبريك مى‏گويند و حال آن كه جهان در اين ماتم نشسته و دل پيامبر خاتم شكسته است. و چه كسى است كه نداند توسل به زور و سرنيزه و لشكركشى در برابر زائران خانه حق و تهيه آن همه مقدمات و توسل به بهانه‏هاى پوچ براى درگيرى با زنان و مردان و جانبازان و مادران و همسران شهيدان چيزى جز استيصال و خشم و ضعف آمريكا و عجز و نااميدى سرسپردگان آنان نخواهد بود. يقيناً آمريكا و عربستان از شرايط خلع سلاح مسلمانان در حرم خدا و احترام مؤمنين به احكام قرآن و پرهيز از جدال در كنار خانه خدا سوء استفاده كرده‏اند و با وسايل از پيش فراهم شده و نقشه‏هاى دقيق روبه صفتانه به صفوف شيرمردان و شيرزنان ما حمله نموده‏اند و آنان را غافلگير كرده‏اند. حكومت سعودى مطمئن باشد كه آمريكا لكه ننگى بر دامنش نهاده است كه تا قيام قيامت هم با آب زمزم و كوثر پاك نمى‏شود و خونى كه از دل اقيانوس بزرگ ملت ما بر سرزمين حجاز جارى شده است، زمزم هدايتى براى تشنگان سياست ناب اسلام گرديده است كه ملت‏ها و نسل‏هاى آينده از آن سيراب و ستمكاران در آن غرق و هلاك مى‏شوند و ما همه اين جنايت‏ها را به حساب آمريكا گذاشته‏ايم و به يارى خدا و در موقع مناسب به حساب آنان خواهيم رسيد و انتقام فرزندان ابراهيم را از نمرودها و شياطين و قارون‏ها خواهيم گرفت و مجدداً تأكيد مى‏كنم كه اينها بهاى گران حاكميت نه شرقى و نه غربى و استقلال و آزادى و اسلام خواهى ماست.

و اينك از فرصت استفاده كرده به يكى از آيات كتاب كريم اشاره مى‏كنم آن جا كه فرموده‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 136

است: اجعلتم سقايه الحاج و عمارة المسجد الحرام كمن امن بالله واليوم الاخر و جاهد فى سبيل الله لا يستوون عندالله والله لا يهدى القوم الظالمين. گويى آيه كريمه در همين عصر نازل شده و گويى براى آل سعود و امثال آل سعود در طول تاريخ و براى ملت مجاهد بزرگ ايران و حجاج بيت‏الله الحرام در عصر حاضر و امثال آنان در همه اعصار آمده است. خداوند تعالى مى‏فرمايد: شما كوردلان آب‏رسانى به حجاج و تعمير مسجدالحرام را با ارزش آنانى كه ايمان به خدا و به روز جزا آورده و در راه خدا مجاهده مى‏كنند، مساوى قرار داده‏ايد، حاشا كه اينان با شما مساوى نيستند و خداوند ستمگران را هدايت نمى‏كند. آيا سعودى‏ها و امثال آنان در طول تاريخ ارزش خود را براى تهيه آب در مواقف حج و زرق و برق تعميرات مسجدالحرام را با ارزش‏هاى مسلمانانى به خداوند و روز جزا ايمان دارند و با نثار خون خود و جوانان مجاهد خود در راه خدا و براى دفع دشمنان خدا از حريم اسلام و حرم خداوند تعالى به پا خاسته‏اند مقايسه نكرده‏اند و سعودى‏هاى عصر حاضر، پا را فراتر از آن نگذاشته و بر مسلمانان افتخار نمى‏كنند و با مجاهدان راه خدا آن نمى‏كنند كه روى آمريكاى جهانخوار و ارباب خود را سفيد كرده است. و جالب توجه اين كه خداوند در اين آيه ايمان به خدا و روز جزا را ذكر فرموده و از ميان تمام ارزش‏هاى اسلامى و انسانى مجاهده در راه خدا را با دشمنان خدا و بشريت انتخاب كرده است و در اين انتخاب به همه مسلمانان تعليم فرموده است كه ارزش جهاد فوق همه ارزش‏هاست. و آيا خداوند با ذكر والله لايهدى القوم الظالمين نمى‏خواهد بفرمايد خداوند سعودى‏هاى عصر را و تمام اعصار تاريخ را ستمگرانى بيش نمى‏داند كه قابل هدايت نيستند و خداوند آنان را هدايت نمى‏فرمايد. آيا ستمكارى بر حق و خلق و بر رسول خدا و امت بزرگوار حضرت رسول خاتم، بالاتر از آنچه آل سعود با كعبه و حرم امن الهى و با زائران مجاهد آن كه همه چيز و همه كس خود را در راه دوست و آرمان اسلام تقديم كردند، مى‏توان تصور كرد؟ آيا جرم اين مجاهدان كه به فرمان خداوند تعالى نداى برائت از مشركين را انجام داده‏اند، جز برائت از خدايان آل سعود و سعودى‏هاى عصر حاضر و شاه حسين و شاه حسن و مبارك نامبارك و صدام عفلقى است؟ آيا سكوت در مقابل اين ستمگرى‏ها كه در طول تاريخ سابقه نداشته است، چيزى جز رضاى به اين جرم و شركت در ظلم و ستم ظالمين و ستمگران است؟ و در هر صورت آل سعود براى تصدى امور كعبه و حج لياقت نداشته و علما و مسلمانان و روشنفكران بايد چاره‏اى بينديشند. زائران شريف ايرانى امسال پيام انقلاب و برائت خود را با خونشان به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقديم شهداى بزرگ به پيشگاه مقدس حق از سازندگان و بانيان سياست نه شرقى و نه غربى كعبه خداوند گشته‏اند و ملت بزرگ ايران نيز با تجليل گسترده خود از شهدا و شركت ميليونى خود در راهپيمايى و اعلان برائت از كفر خصوصاً آل سعود به وظيفه انقلابى و الهى خود عمل نموده‏اند كه در اين جا لازم است از حضور گسترده آنان و همه اقشار و خواهران و برادران تشكر كنم. اكنون نوبت زائران ديگر كشورها و خصوصاً علما و روشنفكران و گويندگان است كه پيام مظلوميت ما را به جهان ابلاغ كنند. انشاءالله زائران محترم ايرانى با مقاومت و صبر بقيه اعمال خود را به اتمام برسانند و با گام‏هاى محكم‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 137

و دلى آرام و قلبى سرشار از رضايت و لبى خندان، شادى پيروزى خون بر شمشير و شهادت در كنار خانه خدا را جشن بگيرند و افرادى كه به مدينه منوره مشرف مى‏شوند، سلام شهيدان به خون خفته كعبه و مجروحين خانه امن را به رسول خدا و ائمه هدى عليهم‏السلام ابلاغ كنند و اين موفقيت بزرگ را به محضرشان تبريك بگويند و به راه خود با صلابت و اطمينان ادامه دهند و مشكلاتى كه آمريكا و عربستان بر آنان تحميل نموده‏اند به حساب خدا و دفاع از پيامبر بگذارند و از اين كه خداوند هديه‏ها و قربانيان هاجروار و اسماعيل گونه اين ملت بزرگ را در كنار خانه خود پذيرفته است سپاسگزار و شاكر باشند كه انشاءالله خداوند شهداى بزرگ ما را با شهداى صدر اسلام محشور و به بازماندگان آنان صبر و اجر و به مصدومين و مجروحين شفا عنايت فرمايد و شر متجاوزان را به خودشان باز گرداند و آنان را به عقوبت خود كيفر دهد.

از خداوند مسألت مى‏كنم كه از اين زمان كه همه كفر و همه شرك دست به دست هم داده‏اند و تصميم و عزم خود را براى شكست امت اسلام جزم كرده‏اند و همه ضربه‏ها را بر عليه ما به كار گرفته‏اند، خود ما را در حصار محكم خود و در لواى مرحمت و لطف خود حفاظت فرمايد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 148

تاريخ: 18/6/66

پاسخ امام خمينى به نامه حجت‏الاسلام كروبى در مورد كسب اجازه از امام جهت ادامه كار رسيدگى به امور حجاج

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته

پس از تشكر از مقاومت اسلامى و وصف ناپذير حجاج مظلوم و محترم بيت‏الله الحرام در مقابل هجوم آل سعود، اين روسياهان تاريخ و عمال چشم و گوش بسته آمريكاى جهانخوار و نيز تشكر از مقاومت متعهدانه و شجاعانه جناب عالى كه با وجود گرفتارى در چنگال خون‏آشام آل سعود با پيام‏ها و مصاحبه‏هاى آتشين، پرده از روى چهره كريه اين جنايتكاران تاريخ برداشته و كوس رسوايى فراموش ناشدنى امريكاى جنايتكار و عمال خبيث آن را در عالم به صدا درآورديد، جناب عالى را كه بحمدالله در صف اول مجاهدان اسلام بوده و هستيد، چون سال‏هاى گذشته به نمايندگى از طرف خود به سرپرستى حجاج بيت‏الله الحرام منصوب مى‏نمايم.

جنايت تاريخى شكستن احترام حرم امن الهى كه دل مسلمانان متعهد جهان را آتش زد چيزى نيست كه تا ابد بشود آن را فراموش كرد و يا ساكت بود.

در اين جا لازم مى‏دانم كه از زحمات تمامى دست‏اندركاران و مسؤولين حج و از جناب حجت‏الاسلام آقاى امام جمارانى دامت افاضاته كه با تعهد و مقاومت خود موجب سرافزازى جمهورى اسلامى ايران گرديده‏اند و باعث شادى روح شهدا شده‏اند، تشكر كرده و توفيق هر چه بيشتر همه را در خدمت به اسلام و احكام نورانى آن از خداوند خواستارم و براى شهداى گرانقدر مكه خونين‏مان كه با اهدا خون خود پرچم سرخ توحيد، رسالت و امامت را در آسمان و زمين به اهتزاز درآوردند، طلب رحمت و مغفرت نموده و براى بازماندگان آنان كه افتخار بزرگى نصيب‏شان شده است، صبر واجر مسالت مى‏نمايد.

والسلام عليكم و رحمةالله‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 139

تاريخ: 23/5/66

ديدار با مسؤولين و پرسنل جهاد سازندگى به مناسبت عيد غدير خم‏

آيا حضرت امير براى خاطر اين كه توجه به اين دنيا دارد اين قدر فرياد مى زند؟!

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبل از اين كه وارد صحبت بشوم لازم است كه از اين جهاد سازندگى تشكر كنم. از من دعا مى‏آيد و من دعا مى‏كنم، دعا به شما كه عمرتان را صرف براى اسلام و مسلمين مى‏كنيد و شما هم از هيچ كس پاداش نخواهيد الا از خدا و هيچ كس هم نمى تواند به شما پاداش بدهد - پاداشى كه حق شماست - مگر خداى تبارك و تعالى. من از خداى تبارك و تعالى در اين روز سعيد خواستارم كه تمام كسانى كه خدمتگزار هستند به اين جمهورى اسلامى و تمام كسانى كه جانشان را صرف مى‏كنند، مالشان را صرف مى‏كنند، پشتيبانى مى‏كنند از اينها، خداوند آنها را به سعادت كامل برساند.

من تبريك اين عيد مبارك را به همه مسلمين جهان، مستضعفين جهان و خصوصاً ايران مظلوم عرض مى‏كنم. من واقعاً نمى‏دانم راجع به حضرت امير از كجا شروع كنم، مسأله بغرنجى است، مسأله‏اى نيست كه انسان بتواند بفهمد اين همه ناله‏هايى كه ايشان مى‏زده است، سر در چاه مى‏كرده ناله مى‏كرده، هر جا مى‏رسيده ناله مى‏كرده، اين دعاهايى كه از ايشان وارد شده است كه در آن، آن همه ناله است، اينها چى است؟ آيا حضرت امير - سلام‏الله عليه - براى خاطر اين كه توجه به اين دنيا دارد و از مرتبه وحدت به سوى كثرت آمده است اين قدر فرياد مى‏زند؟ آيا توجه به كثرت موجب اين همه فرياد ايشان هست؟ آيا در آن ناله‏هاى شب و در آن چاه‏ها كه ايشان ناله مى‏زده است و در آن مواردى كه ايشان با خداى تبارك و تعالى مناجات مى‏كرده است راجع به اين معنا بوده است؟ راجع به اين بوده است كه خدايا! مرا از جوار خودت برگرداندى به عالم كثرت و همان حرفى كه رسول اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمودند، از ايشان نقل شده است كه: يغان على قلبى و انى لاستغفرالله فى كل يوم سبعين مره . اين يغان على قلبى يعنى /من/ همين طورى يك كدورت حاصل مى‏شده يا همين رجوع به كثرت كدورت بوده؟ توجه به اين عالم طبيعت با اين كه در نظر آنها جلوه خداست معذلك از آن جلوه باطنى و از آن مرتبه غير حضرت الوهيت آنها را واداشته است، از اين جهت ناله مى‏زدند. اين مسأله‏اى است كه ما نمى‏توانيم ادراكش را بكنيم. ما خيال مى‏كنيم كه اين حرف‏هايى كه فلاسفه مى‏گويند، اين حرف‏هايى كه عرفاى علمى مى‏گويند، اين حرف‏هايى كه حكما مى‏گويند، اينها نمونه‏اى از اين مسائل است. نمونه‏اى از آن مسائلى است كه براى ولى اعظم، ولى الله اعظم و براى اولياء

صحيفه نور ج 20 صفحه 140

بزرگ خدا حاصل شده است هست، اينها هم مسايل علمى است، عرفان علمى، فلسفه علمى و حكمت علمى، اينها علمى است غير آن معنايى است كه بايد باشد. يافتن، مسأله ديگرى است و غرق شدن در آن مسايل، مسأله بالاتر و محو شدن در همه مسائل، مرتبه بالاتر و صعق از برايشان حاصل مى‏شده است اين از بالاتر و رجوع از آن جا براى آنها مشكل بوده است، دردناك بوده است. هيچ دردى بالاتر از اين نبوده است كه از آن مرتبه غيب، از آن جايى كه لقاء خداست بدون اين كه كسى در كار باشد، بدون اين كه خودشان هم در كار باشند، از آن جا وقتى برگشت مى‏كنند به اين عالم، خوب اين خيلى سخت است برايشان. اين مسأله در همه اولياء خدا بوده است از حضرت آدم تا رسول خدا و اين يك مطلبى است كه ماها نمى‏توانيم ادراك كنيم، ما جز اين كه همين چيزهايى كه مربوط به همين عالم است، همه‏اش طبيعى است، حتى عرفان هم طبيعى است، حتى حكمت هم طبيعى است و حتى فلسفه هم طبيعى است، همه اينها يك امور طبيعى است، ما در همين حدود، آنى كه غايت آمال عارفين بوده همين بوده است، عارفين علمى، اين غير آنى است كه آنها ادراك مى‏كردند، ما در باره او چه مى‏توانيم بگوييم؟

ما گله‏اى نداريم كه چون قيام كرده‏ايم براى اقامه عدل، سيلى بخوريم‏

البته وقتى رجوع به كثرت هم مى‏كردند، مصيبت‏هايى كه برشان و بر مسلمين وارد مى‏شده است آن هم كمرشكن بوده، آنها همه مصائب را داشته‏اند، منتها مصائب معنويشان غلبه داشته است بر همه چيزها، رجوعشان از عالم صعق، صحو، از عالم محو به عالم صحو، اين رجوع برايشان مشكل بوده است، دردناك بوده. اما وقتى رجوع كردند، آنها چون مظهر رحمت خدا هستند مى‏خواهند همه مردم سعادتمند باشند. وقتى مى‏بينيد كه مردم اين طور هستند، مردم دارند دسته دسته به جهنم مى‏روند، دسته به دسته براى خودشان جهنم تهيه مى‏كنند، آنها از اين رنج مى‏برند. حتى...(4) براى اين كه كفار هم به جهنم مى‏روند آنها رنج ببرند، آنها رحمت هستند. يا وقتى ملاحظه مى‏كند كه حكومت عدل مى‏خواهد تشكيل بدهد، آن وقت براى حكومت عدل آن قدر رنج مى برد و آن قدر سيلى مى‏خورد، اين هم رنج دارد، نه از باب اين كه براى خودش، براى اين كه مى‏خواهد مردم را به عدالت برساند و مردم زير بار نمى روند. اين چيزى است كه از صدر عالم تا آخر هست، هر كس قيام كرد براى اقامه عدل سيلى خورد. ابراهيم خليل‏الله چون قيام كرد براى عدالت، سيلى خورد و او را به آتش انداختند، از صدر عالم تا حالا تاوان اين چيزهايى كه براى عدالت، براى حكومت عدل بوده است، اين تاوان را پرداخته‏اند و بايد هم بپردازند، هر وقت به يك نحو. ما فرض مى‏كنيم اينى كه گفته مى‏شود، گفته شده است غلط و بر خلاف واقع كه بعض انبيا قيام براى اقامه عدل نكردند، همان موعظه كردند، همان صحبت كردند. ما فرض مى‏كنيم كه اين حرف، جنگ نكردند، ما فرض مى‏كنيم صحيح باشد، اما

صحيفه نور ج 20 صفحه 141

شما ملاحظه كنيد مقدس‏ترين چيزهايى كه براى كفار بوده است، بت بوده‏اند. اگر يك كسى تنهايى بدون اين كه وحشت بكند، خداى نخواسته بيايد اين جا و به خدا جسارت بكند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته؟ اگر به خدا سب كند، به رسول خدا سب كند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته؟ اين تنهايى قيام كرده بر ضد مسلمين. اگر ابراهيم خليل‏الله ما فرض كنيم هيچ كارى نكرده جز اين كه عصايش را كشيده و بت‏ها را شكسته - مقدس‏ترين چيزى كه پيش بت‏پرست‏ها بوده آن بوده - اين قيام بر ضد آنها نيست؟ اين قيام مسلحانه نيست؟ اين بالاتر از قيام مسلحانه نيست؟ /شما/ اگر چنانچه لشكرهايى مسلحانه به شما قيام كند، براى شما، عليه شما قيام كنند، ما بين او و مابين آن كه مسلحانه قيام نكرده اما آمده علناً لعن مى‏كند به مقدسات شما، شما او را بدتر مى‏دانيد يا اين؟ هيچ شك ندارد كه مسلم اين را بدتر مى‏داند، آنها هم همين طور بودند. بنابراين، اين حرف غلط كه حضرت عيسى سلام‏الله عليه همين موعظه كرده و نصيحت كرده يا حضرت موسى همان مقدار كارهاى مختصر را كرده. حالا بعضى‏شان كه خوب قيام كردند، ولى اين مسأله مسأله‏اى بوده است كه در تمام ايام، در تمام دنيا از صدر عالم تا حالا بوده و تا آخر هم خواهد بود كه هركس قيام كرد براى اين كه عدالت ايجاد كند، حكومت عدل ايجاد كند، سيلى خورده. پس ما گله‏اى نداريم كه چون قيام كرديم براى اقامه عدل، براى حكومت عدل، براى حكومت اسلامى، سيلى بخوريم، ما بايد زيادتر سيلى بخوريم، آن وقت يك نحو بوده حالا نحو ديگرى بوده اما در اين كه تاوان را بايد پس بدهيم مثل هم است. ابراهيم خليل‏الله تاوان را پس داد، موساى كليم‏الله داد و رسول خدا داد و اميرالمؤمنين آن همه شدت كشيد و ائمه ما آن قدر سختى كشيدند براى اين كه آنها همه در نظر داشتند كه حكومت عدل ايجاد كنند. اگر فقط حضرت ابراهيم مى‏آمد و دعا مى‏كرد و ذكر مى‏كرد، اين ديگر تو آتشش نمى‏انداختند. اگر حضرت رسول سلام‏الله عليه فقط آن وقت كه در مكه بود، فقط دعا مى‏خواند، بيش از اين نبود، اما او با اين چيزهايى كه پيش آنها شريف بود، پيش آنها عظمت داشت مبارزه مى‏كرد، از اين جهت باهاش مخالفت مى‏كردند و اگر هر كس بنشيند همان دعا بكند، هيچ كس كاريش ندارد. اگر مسلمان‏ها هم بنشينند دست دراز كنند طرف خدا، خدايا! رحمت كن كى را، لعنت كن كى را و چى را، هيچ كس كارشان ندارد اما اين خلاف سيره انبياست، خلاف شيوه انبياست. همه سيلى خوردند ما هم داريم سيلى مى‏خوريم و اين سيلى‏اى است كه به اسلام مى‏خورد، به ما نيست. اين سيلى‏اى است كه از صدر عالم تا حالا به مقدسات انبيا خورده است، به شخص نبوده، مسأله شخص نبوده، مسأله مكتب بوده، به مكتبشان سيلى زدند و حالا چون عالم به هم متصل شده و ديگر يك جاى معينى نيست، همه جا مثل همين حالا، الان شايد حرف من را خيلى جاها بشنوند، هر كه گوش كند. حالا اين طورى است كه عالم شده يك محله، يك مسجد، يك همچو جايى. از اين جهت الان وقتى كه شما قيام كنيد و ببينيد كه شما قيام كرديد بر ضد تمام مقدسات آنها، مقدسات آنها چى است؟ دنياست. مى‏خواهد نفوذ پيدا كند، نمى‏گذاريد، آن مقدساتش بوده، شما بر ضد مقدسات آنها قيام كرديد. مى‏خواهد او جمع‏آورى مال بكند، شما به ضدش قيام كرديد، مال حرام را مى‏گوييد نبايد جمع كند. هر چه آنها مقدس مى‏دانند چون مربوط به دنياست شما هم مكتبتان اقتضا

صحيفه نور ج 20 صفحه 142

كرده است كه مقابل آنها بايستيد و بايد سيلى بخوريد، چاره‏اى نيست. بايد همه سيلى بخوريم، اين سيلى‏اى است كه اسلام دارد مى‏خورد.

رسانه‏هاى گروهى و آمريكا هر چه داد و فرياد بكنند فايده ندارد

و بحمدالله الان برق اين مسائل در همه جاى دنيا جلوه كرده است و هر چه مى‏خواهند داد و فرياد بزنند رسانه‏هاى گروه و آمريكا و هر جا بخواهند هر چه داد و فرياد بكنند و هر چه غلط كارى بكنند، فايده ندارد. همين كار خلافى كه در مكه كردند، اين كار الان در همه جاى دنيا موجش برآمده است، لكن راديو اسرائيل البته با ما بايد مخالفت كند، نمى‏شود، آن هم از همان سنخ است. حكومت‏هاى جائر همه بايد با ما مخالفت كنند، تبليغات عالم، رسانه‏هاى گروه عالم همه بايد با ما ضديت بكنند، ما اگر اين كار را نكنند خلاف مى‏دانيم /خلاف/ بايد بگوييم خلاف كردند. من سابق يك وقتى مى‏گفتم كه اگر اينها بخواهند من را مفتضح كنند، تعريف كنند. اين كه بدگويى مى‏كنيد، بيشتر مردم توجه مى‏كنند براى اين كه شما اگر دستتان را به دريا هم بزنيد نجس مى‏شود. شما اگر تعريف از من بكنيد مردم همه مخالفت مى‏كنند، اما خداى تبارك و تعالى خواسته است كه اينها دشمنى كنند تا اين كه مردم مجهز بشوند.

و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به همه ما توفيق بدهد كه ما در معارف اسلامى وارد بشويم، ما ادراك كنيم آن ادعيه‏اى كه ائمه خدا كردند، اينها چه مى‏گويند، با خدا چى صحبت مى‏كنند، ببينيم چى است قصه‏شان، خدا ما را آشنا كند با آن مسائل. خداوند انشاءالله اسلام را خودش تقويت كند و وعده كرده است و وعده را انجاز كند.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 143

تاريخ: 1/6/66

ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت‏

ما جز يك خدمتگزارى كه باز هم توفيقش از اوست چيزى نيستيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما خداى تبارك و تعالى را شكر مى‏كنيم كه با اين همه مشكلاتى كه براى جمهورى اسلامى پيش آوردند و پيش خواهند آورد، جز ذات مقدس او پناهى نداريم، هر چه هست از اوست و هر چه خواهد شد هم از اوست و ما جز يك خدمتگزارى كه باز هم توفيقش از اوست، چيزى نيستيم. /هم/ بايد همه ما توجه داشته باشيم به اين كه ما خودمان چيزى نيستيم، هر چه هست اوست. اگر عنايات او نبود ما هيچ بوديم، چنانچه از ازل هم هيچ بوديم و بعدها هم از حيث حيثيت خودمان هيچيم، منتها ما هيچ‏ها اشتباه داريم، خيال مى‏كنيم ما هم يك چيزى هستيم و اين يك حجابى است بين ما كه اميدوارم خداى تبارك و تعالى اين حجاب را بردارد و ما بفهميم كى هستيم، اللهم ارنى الاشياء كما هو . ارنى الاشياء كما هو ؛ يعنى به حسب احتمال قوى اين كه، آن كه هستند كه صرف تعلق به او هستند، او را نشان بدهد، كه اگر او را نشان بدهد معرفت خدا حاصل مى‏شود و اگر آن چيزى كه ما همه در حجاب هستيم، آن حجاب برداشته بشود، معلوم مى‏شود كه غير از او كسى نيست و چيزى نيست و همه اشكالات در حجابى است كه ما داريم، گمان مى‏كنيم چيزى هستيم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ما توفيق معرفت عنايت كند و توفيق خدمت به خلق‏الله.

اين دولت و اقشارى كه مربوط به دولت هستند در عين حالى كه محرومترين قشرها هستند، با اخلاص ترين قشرها هستند

البته من از مشكلات دولت، از مشكلات كارمندان دولت، از مشكلات همه قشرهايى كه در بين دولت كار مى‏كنند، آگاهم، چنانچه شماها بهتر آگاهيد و من مى‏دانم كه اين دولت و اين اقشارى كه مربوط به دولت هستند در عين حالى كه محرومترين قشرها هستند، با اخلاص‏ترين قشرها هستند و در عين حالى كه با يك زندگى درويشانه مى‏گذرانند، بحمدالله قدرت معنوى دارند و هر چه زندگى زيادتر بشود، قدرت روحى كمتر مى‏شود. اين /را/ مسلم است هر قدمى كه دنيا براى آدم برمى‏دارد، انسان عقب مى‏گيرد، آنهايى كه در كاخ‏هاى بسيار مجلل زندگى مى‏كنند، نگرانى‏شان بيشتر از آنى هست كه درويش‏اند و در محله‏ها زندگى مى‏كنند، پس ما از اين جهت هم /كه/ شكرگزار هستيم كه ما را در لباس‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 144

درويش‏ها درآورده است - نه درويش به معناى اصطلاحى، درويش واقعى - و ما خدمت به خدا و خدمت به خلق خدا را وظيفه خودمان مى‏دانيم و همه را هم از او مى‏دانيم و مشكلات را هم انشاءالله پشت سر مى‏گذاريم و همان طورى كه تاكنون ايستادگى كرديم، همه ايستادگى كردند در مقابل همه مشكلات، از اين به بعد هم /در همه/ بين همه مشكلات ايستادگى خواهند كرد و من هم دعا مى‏كنم كه خداوند به شما توفيق بدهد.

و اشخاصى كه خارج ايستادند و اشكال مى‏كنند، از باب اين كه خودشان در گود نيستند اشكال كردن يك چيز آسانى است اما حل اشكال مشكل است خوب! البته اشخاص خارج نشستند، مى‏گويند: چرا چه شد؟ چرا نشد؟ چرا بايد بشود؟ چرا فلان كار بايد بشود؟ بايد بكنند، لكن وارد نيستند ببينند كه مشكلات چى هست. در يك همچو زمانى كه دولت و ايران مبتلاى به همه گرفتارى‏هايى كه مى‏بينيد هستند و همه دولت‏ها، همه جهان به استثناى ملت‏هايشان در صدد محو جمهورى اسلامى هستند. يعنى در صدد محو اسلام هستند، در عين حال خداى تبارك و تعالى تأييد كرده است و ما استقامت كرديم، مقاومت كرديم، بعدها هم خواهيم كرد انشاءالله.

اگر ما از مسأله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر از همه كسانى كه به ما بدى كردند بگذريم، نمى توانيم از مسأله حجاز بگذريم

و آن چيزى كه من امروز خيال دارم عرض كنم قضيه اسفبارى است كه در مكه اتفاق افتاد. ما از اول قيام - انشاءالله - براى خدا و براى نجات ملت، شهدا خيلى داشتيم، چه قبل از اين كه انقلاب واقع بشود - در زمان ستمشاهى - شهداى بزرگ داشتيم و چه بعدش كه مى‏بينيد /كه داشتيم/ شهداى بسيار ارزشمند داشتيم، لكن مسأله حجاز، مسأله ديگرى است، غير مسائل است، ما آن وقت هر چه بوده اين كه كتك مى‏خورديم يا گاهى مى‏زديم، گاهى‏خورديم بعد هم همين طور، ما شهدا خيلى داديم و در همه جا شهيد داديم. در زمان رضاشاه آن همه رنج هر كس يادش است مى‏داند چه خبر بود، در زمان محمد رضا هم كه همه يادتان است چه بساطى داشتيم، چه داشتند و چه شهدايى در آن وقت داديم و چه شهدايى در بين اين وقت‏ها. لكن همه قضيه شهادت بود، قضيه بزرگ بود لكن قضيه، قضيه مسأله حجاز نبود، مسأله قدس مسأله بزرگى است، روز قدس هم ديديد كه چه، اما روز قدس مسأله‏اى است و روز جمعه خونين مكه مسأله ديگرى است. روز قدس ما براى اين كه نجات بدهيم قدس را از دست غاصب، لكن آنها اين طور نبود كه قدس را توهين بهش بكنند، از بين ببرند. آنها هم مدعى بودند ما قدس را مى‏خواهيم و چه مى‏كنيم. البته نبايد قدس دست آنها باشد اما اين طور نبود كه روز قدس ما براى خاطر اين كه اسلام آن طور صدمه ديده، ما براى خاطر اين كه قدس كه بايد دست صاحبانش باشد، غاصب آمده غصب كرده. در اين انفجارها كه حاصل شد، در اين ترورها كه شد بسيار عزيزان بزرگى را ما از دست داديم كه هر خاك پاى آنها بر اين كاخ‏نشينان ارزشش بيشتر بود - اگر آنها ارزشى داشتند كه ندارند - لكن همه اين بود كه ما كتك مى‏خوريم و مى‏زنيم، در جنگ با

صحيفه نور ج 20 صفحه 145

صدام هم كه تحميل به ما كردند، ما خيلى از دست داديم! شهيد از دست داديم، خيلى ضرر برديم لكن ما ضرر برديم، مسأله، مسأله حجاز نيست. مسأله حجاز مسأله‏اى است كه ما باز خواب هستيم، دنيا هم باز خواب است كه چه شد. مسأله حجاز، مسأله بزرگترين مقامات قدس اسلامى و دنيايى شكسته شد، كعبه احترامش پيش ما تنها نيست، پيش مسلمين تنها نيست، كعبه را همه ملل محترم مى‏شمرند. همه مللى كه به دين چيز دارند. كعبه، كعبه‏اى است كه از زمان اول خلقت بوده است و همه انبيا در او خدمتگزار بودند. شكستن كعبه مسأله‏اى نيست كه بشود ازش همين طورى گذشت. اگر ما از مسأله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر ما از همه كسانى كه به ما بدى كردند بگذريم، نمى‏توانيم از مسأله حجاز بگذريم، مسأله حجاز يك باب ديگرى است غير مسأله چيزهاى ديگر.

و آنچه لازم است زنده نگه‏داشتن اين روز است، آن روزى كه اين خيانت شد به اسلام. و الان ماه محرم نزديك مى‏شود، ماه محرم براى ما خيلى عزا هست لكن سيدالشهدا سلام‏الله عليه هم فدا شد براى اين كه در مكه نماند كه نبادا به ساحت قدس مكه جسارت بشود، همه فداى مكه هستند. مكه جايى است كه همه انبيا خدمتگزار او بودند و حالا گرفتار شده مكه به دست يك دسته اشخاص ملحد كه اصلاً نمى فهمند بايد چه بكنند و نمى فهميدند و نمى دانند چه تحميلى برشان شد و /مسلمين/ يك ننگى هست الان براى همه مسلمين دنيا كه مكه، محل قدس الهى، محلى كه مقدس ترين مقامات الهى است اين طور شكسته بشود و مسلمان‏ها نشسته باشند تماشا كنند. مسلمان‏ها خودشان تكليف خودشان را مى‏دانند. مسأله را بايد زنده نگه داشت، در ماه محرم تمام كسانى كه منبر مى‏روند، واعظ هستند، نوحه‏خوان هستند، تمام دستجات بايد در رأس امورشان اين مسأله قرار داده شود. سيدالشهدا براى اين بود شهادتش، براى اين بود كه اقامه بشود عدل الهى، اقامه بشود خانه خدا، محفوظ باشد خانه خدا و در يك زمان ما كه همه نشستيم و تماشا مى‏كنيم، ما تماشاچى هستيم؟ چه بايد بكنيم؟

البته اين معنا را من تذكر بدهم كه معنى اين كه ما بايد با اين مسأله برخورد داشته باشيم، اين نيست كه كسانى كه الان در اين جا از سعودى‏ها هستند يا از ساير، از كويت، از جاهاى ديگر اينها را ما كارى داشته باشيم، اينها در پناه ما هستند بايد محفوظ باشند و اين جوان‏هاى ما البته حسن نيت دارند، لكن من بهشان عرض مى‏كنم كه در بين شما ممكن است اشخاصى باشند كه حسن نيت نداشته باشند، بخواهند مملكت ايران را، بخواهند دولت ايران را آلوده كنند. شما متوجه باشيد كه اينها چيزى نيستند كه ما به اينها كار داشته باشيم، چون مسأله بالاتر از اين مسائل است و بايد ما با همه قوايى كه داريم، مسلمين با همه قوايى كه دارند و دنيا، آنهايى كه به خدا اعتقاد دارند، با همه قوايى كه دارند، بايد با اين مسأله محاربه كنند، به هر طورى كه خودشان صلاح مى‏دانند. اين ننگ را نبايد ما به گور ببريم كه ما بوديم ديديم در حضور ما بزرگترين جنايت واقع شد و حالا هم آنها طلبكار هستند از ما.

صحيفه نور ج 20 صفحه 146

بعد بزرگتر مسأله حجاز همين است كه احترام يك محل مقدسى از بين رفت و مسلمين ساكت نخواهند نشست‏

اين توطئه بى‏اشكال يك توطئه سابقى بود هيچ اشكالى در اين نيست كه يك سابقه‏اى داشت اين توطئه. بنا داشتند بر اين كه اين امر واقع بشود، تحميل كرده بودند بر آل سعود احمق كه يك همچو كار احمقانه‏اى بكند و خودش را در تمام دنيا منحط كند، با اين كه منحط بود و منحط خواهد بود و ما واقعاً متحيريم كه بايد چه بكنيم؟ خداى تبارك و تعالى خانه خودش را حفظ مى كند. ان الله بيتا يحميه و خواهد سيلى را خورد از مسلمين، از مؤمنين، از حجازى‏ها. خود حجازى‏ها كه در اين امر وارد نبودند الا دستجاتى كه مربوط به اين حزب باطل و اين دولت باطل است. اين توطئه از سابق بود، هيچ سابقه نداشت كه در سال‏هاى سابق، قبل از اين كه حجاج بروند، ملك سعود براى من پيام بفرستد و از من تشكر كند كه شما گفتيد كه اين جا آرامش باشد و با ما چه بكنند و اينها، بنابراين نبود. امسال اين اتفاق افتاد، براى چى؟ براى چى ايشان براى من پيام فرستاد؟ براى اين كه بگويد كه من حسن نيت دارم، چه دارم، فلان، يا يك نمايشى بود. بهترين دليل بر اين كه اين مسأله، مسأله توطئه بود همان كيفيت عملشان بود. خودشان اقرار كردند به اين معنا، مى‏گويند كه ايرانى‏ها مى‏خواستند بيايند كعبه را آتش بزنند و قم را كعبه قرار بدهند - يك همچو حرف ابلهانه - خوب! معلوم مى‏شود از اول بنا داشتند /به/ اين كار را بكنند به بهانه اين كه ايرانى‏ها آمدند كعبه را خراب كنند، ما هم مهيا شديم پدرشان را درآوريم. قضيه كشته شدن نيست، قضيه هتك احترام است. مسأله حجاز /مسأله/ ابعاد مختلف دارد منتها بعد بزرگترش همين است كه احترام يك محل مقدسى از بين رفت و مسلمين ساكت نخواهند نشست. بعدها خواهد فهميد فهد و امثال فهد خواهد فهميد كه چه چيزى تحميلش كرده‏اند و چه قضيه‏اى واقع شد و مسلمين خودشان مى‏دانند تكليف خودشان را، حجازى‏ها هم مى‏دانند اين را، اگر اين كشتار كه در حرم واقع شده بود، اگر در طايف واقع مى‏شد، خوب! باز قابل تحمل بود براى اين كه طايف بود، كشتار بود فقط. ما كشته خيلى داريم، ما در جنگ‏ها كشته داريم، قبلش هم داشتيم، بعدها هم داريم. اگر در طايف واقع شده بود اين يك مسأله‏اى بود، مى‏گفتيم كشتند يك عده‏اى را، اما در حرم واقع شده، حرمى كه خدا از اول امنش قرار داده و الان حرم مغصوب است در دست اينها، از اول هم اين طور بود براى اين كه اينها چكاره‏اند كه آمدند خادم‏الحرمين - خائن‏الحرمين - شدند؟ كى اينها را خادم‏الحرمين قرار داده؟ با چه وجهى اينها اسم مملكت اسلامى را تغيير دادند از آنى كه بود، حجاز را مملكت سعودى قرار دادند، مملكت سعودى به چه مناسبت؟ اينها مسائلى است كه همه‏اش بغرنج است و ما نمى دانيم كه از اين عار چطور خارج بشويم. من واقعاً در مسائل خيلى تحمل داشتم. در مسائل جنگ، در همه اينها تحمل داشتم اما اين بى‏تحمل كرده من را، مسأله غير از اين مسائل است.

آنچه ما اميدواريم اين است كه خداى تبارك و تعالى با قدرت خودش حل كند. مسائل را و اميدواريم خداوند به همه ما توفيق بدهد كه در اين‏باره بى‏تفاوت نباشيم، در اين ماه محرم بى‏تفاوت‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 147

نباشند، مسلمين در دنيا بى‏تفاوت نباشند.

خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد و اميدوارم كه خدمتگزار باشيد به اين بندگان خدا كه مظلوم هستند و مظلوم بودند و حفظ كنيد اين شيوه خدمتگزارى به اينها را و بحمدالله شما خودتان از آن طبقه هستيد، از طبقه بالا نيستيد، يعنى از طبقه پايين، شما از طبقه ممتاز هستيد، آنهايى كه آن وقت‏ها متكفل حكومت بودند از طبقه‏اى بود كه ناچيز بودند و خداوند شما را موفق كند كه هميشه خدمتگزار باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 150

تاريخ: 31/6/66

پيام امام به مناسبت آغاز هشتمين سال جنگ تحميلى

بسم الله الرحمن الرحيم

و من يقاتل فى سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجراً عظيما

اين اجر عظيم كه به قلم با عظمت عظيم مطلق وعده داده شده است، چگونه آن را با فكر ناچيز بشر مى‏توان تحليل كرد. گويى اين اجر عظيم همان حب خداوند تعالى است كه در سوره مباركه صف آمده است: ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفاً كانهم بنيان مرصوص. محبوبيت نزد بارگاه احدى را كدام فيلسوف توانا يا عارف علمى بزرگ دانا مى‏تواند درك كند تا از آن سخن گويد و يا به سخن قلم در آورد؟ آيا اين حب نافله است كه در نتيجه تقرب به آن بنده خاكى پا بر سر ملك و ملكوت اعلا نهد و حق جل و علا با جاذبه غيبى خويش سمع و بصر و قلب او شود و آنچه بشنود يا ببيند يا ذوق عرفانى كند با سمع و بصر و قلب حق جل و علا باشد و نبيند جز به بصر حق و نشنود جز به سمع حق و نداند جز به علم حق و حجاب‏ها مرتفع شود و جهان را آنچه كه هست مشاهده كند كه اللهم ارنى الاشياء كماهى ياقرب فريضه است كه در آن شخص و شخصيت محو شود و صعق رخ دهد و خود و خودى از ميان برود و كثرت به تمام معنى رخت بربندد و نه چشمى باشد و نه گوشى و نه باطنى و نه ظاهرى. هوالاول و الاخر والظاهر والباطن . ديگر سبيل اللهى در كار نيست و اسم و رسمى بجا نمى‏ماند، اينان از خانه خارج شدند و موت آنان را ادراك نموده و قدم‏ها و قلم‏ها شكسته شده است. بارالها! اين وصف مجاهدان فى سبيل الله و اجر عظيم آنان است كه در صحنه‏هاى كارزار با دشمنان تو و دشمنان رسول معظم تو و دشمنان قرآن كريم تو به شهادت رسيده‏اند يا در اين راه پيروز گرديده‏اند و تو خود شاهدى كه در اين سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهداتى داشتيم كه به سوى تو و به سوى خانه امن تو كه از صدر خلقت تاكنون مامن هر موجودى بوده است هجرت كردند و در پيش چشمان حيرت زده مسلمانان كشورهاى جهان به دست پليد آمريكا كه از آستين آل سعود به در آمده است، به خاك و خون كشيده شدند و در آستانه عاشوراى ولى الله اعظم سلام‏الله عليه عاشورايى ديگر با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه امن تو در جمعه خونين پديد آوردند كه اى كاش نبودم تا آن ببينم و يا

صحيفه نور ج 20 صفحه 152

بشنوم، نه براى شهادت عزيزانى مجاهد و مهاجر، كه شهادت امرى است كه آرزوى عزيزان ما است و شهدى است آشنا براى زنان و مردان و كودكان ما كه در يورش‏هاى مغولانه صدام عفلقى شديدتر و فجيع‏تر آن را چشيده‏اند و ديده‏ايم، بلكه براى مصيبتى است كه نه تنها براى پيغمبر اسلام صلوات الله عليه - كه براى تمامى انبيا و مرسلين از آدم تا خاتم پيش آمد و به فرمان كاخ سياه به دست ناپاك آل سعود، اين شقى‏ترين جانيان عصر، بالاترين مقام قدس الهى شكسته شد. اگر در عاشوراى حسينى ولى خدا با يارانش در راه تو جنگيدند و شهيد شدند، در عاشوراى جمعه خونين مكه با تو و رسول تو و زائران ما، اين رسولان مكتب رسول تو كه به خاطر دين تو هيچ گونه وسيله‏اى حتى براى دفاع از خود نداشتند چنان كردند كه تنها از دست آمريكا، شيطان بزرگ و اذنابش ميسر بود. امريكا و دست نشاندگانش در اين كشتار سبعانه انتقام از اسلام عزيز و محبط وحى و محل امن خدا باز گرفتند. اسلامى كه در آينده‏اى نه چندان دور مكتب تمامى كشورهاى زير يوغ شرق و غرب مى گردد.

خداوندا! امروز تمامى قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها مصمم شده‏اند تا ريشه اسلام ناب رسول گرامى‏مان صلى الله عليه و آله و سلم را قطع كنند. بارالها! امروز صداميان با كينه‏اى كه از دين تو دارند، دست در دست تمامى شياطين جهان داده‏اند تا صداى اسلام محمدى را خاموش سازند. از تو مى‏خواهم تا ما را در راهت صبورتر و شكيبايى خانواده‏هاى عزيز و بزرگوار شهدا، جانبازان، مفقودين و اسرامان را بيشتر گردانى. پروردگارا! شهداى ما را با سيدالشهدا عليه‏السلام محشور فرما و جانبازان عزيز و مقتدر انقلاب اسلامى خودت را شفا عنايت فرما. اسرا و مفقودين ما را هر چه زودتر به اوطانشان بازگردان. خداوندا! به تمام ملت‏هاى اسلامى خصوصاً ملت شجاع و حماسه‏ساز ايران تحمل بيشتر فشارهاى نظامى استكبار از زمين و دريا و هوا و فشارهاى اقتصادى و سياسى روزافزون كانون‏هاى فساد را عنايت فرما. خداوندا! باطن دل‏هاى معتقدان به دين رسول اكرم (ص) را تنها از رضايت خود لبريز گردان.

انك مجيب الدعوات.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 153

تاريخ: 7/7/66

ديدار با ائمه جمعه سراسر كشور

يك حسنه در كار است و آن عبارت از اين است كه ما به مقام قرب خدا برسيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً از آقاى مشكينى گله كنم. ما آن قدرى كه گرفتار به نفس خودمان هستيم كافى است، ديگر مسائل نفرماييد كه انباشته بشود در نفوس ما و ما را به عقب برگرداند. شما دعا كنيد كه آدم بشويم، دعا كنيد كه حتى به همين ظواهر اسلام عمل بكنيم، ما كه دستمان به آن بواطن نمى رسد لااقل به اين ظواهر عمل بكنيم.

من زايد مى‏دانم كه در خدمت آقايان كه هستم مطلبى بگويم، من دعا مى‏كنم و بنايم هم بر اين است كه به دعا كفايت كنم. من دعا مى‏كنم كه خداوند تبارك و تعالى ما را از قيد و بند نفس اماره نجات بدهد. من عرض مى‏كنم كه خداوندا! ما گرفتار هستيم، گرفتار در دست خودمان هستيم، گرفتار به نفوس خودمان هستيم و گرفتار به نفوس خبيثه‏اى كه بر ضد اسلام و مسلمين عمل مى‏كند، ما را و همه را از اين گرفتارى نجات بده. خداوندا! تو فرمودى كه ما دعا كنيم و تو استجابت كنى، ربنا اتنا فى الدنيا حسنه و فى الاخره حسنه و من بايد عرض كنم كه احتمالاً حسنه اين نيست كه ما حسنه دنيا، مال و اموال تهيه كنيم، ما مقام تهيه كنيم. در اين آيه شريفه خيلى نكات هست ولى من حال گفتنش را ندارم ولى اجمالاً اين كه حسنه عبارت از اين است، حتى حسنه دنيا ربنا اتنا فى الدنيا حسنه ، حسنه در دنيا اين است كه انسان در هر قدمى كه بر مى‏دارد، در هر مقامى كه پيدا مى‏كند. در هر نعمتى از خداى تبارك و تعالى كه به او اعطا مى‏شود آنها را برگرداند به صاحبش. اگر مقام و دنيا هر چه پيش ما به ما اقبال كند، اگر ما به او اقبال كرديم اين حسنه نيست. روايات مختلفى كه در اين باب هست و تأليف شده است، مصاديقى را ذكر كردند اختلاف ندارند اين روايات، آنها مصاديق را ذكر مى‏كنند و لهذا مصاديق مختلفه در روايات ذكر شده است و در لسان مفسرين هم جهات مختلف گفته شده است. لكن آن چيزى كه من احتمال مى‏دهم حسنه، آن هم به طورى كه كانه يك حسنه در كار است، يك حسنه است كه اين حسنه در دنيا هست و حسنه واحد است بر آخرت و همه عبارت از اين است كه ما به مقام قرب خدا برسيم، ما بفهميم كه چه بكنيم. اگر مقامى ما را توجه به دنيا داد، به عالم ماده داد، اين حسنه نيست. اگر نماز بخوانيم براى رسيدن به يك ماربى ولو در آخرت، اين هم حسنه نيست. حسنه عبارت از اين است كه ما را برساند به آن جايى كه عقل ما نمى‏رسد.

صحيفه نور ج 20 صفحه 154

تمام قشرهاى ملت با هم باشند، پشتيبان هم باشند

شما آقايان توجه داريد و من نبايد عرض كنم كه ما امروز گرفتار هستيم به چه گرفتارى‏هايى. تمام تبليغات بر ضد ماست، تمام دنيا به ضد اسلام قيام كرده‏اند. ما بايد براى خاطر خدا، براى به دست آوردن حسنه خودمان با هم باشيم، تمام قشرهاى ملت با هم باشند، تمام علماى اعلام و تمام ائمه جمعه با هم باشند، پشتيبان هم باشند، پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند، پشتيبان قوه قضايى باشند، پشتيبان قوه اجرايى باشند، آنها خدمتگزار باشند به مردم و شما هم خدمتگزار. اينها بندگان خدا هستند، خدمت به بندگان خدا خدمت به خداست و خدمت به بندگان خدا امروز اين است كه همه مجتمعاً در صدد اين باشند كه با كلمه واحده از اسلام و مسلمين و خصوصاً از مستضعفان جهان و ملت شريف ايران پشتيبانى كنند. شما آقايان نفوذ كلمه داريد در بين مردم، شما، حرف شما در بين مردم گوش شنوا دارد، بايد مردم را دعوت كنيد به اين كه وحدت با هم داشته باشند، دعوت كنيد به اين كه پشتيبان هم باشند، پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند و اين طور نباشد كه هر كدام با ديگرى مخالفت كنند و انشاءالله نمى‏كنند هم، لكن شماها و همه ما بايد، موظف هستيم كه مردم را به همه اين مسائل دعوت كنيم.

تمام گرفتارى‏هايى كه در عالم هست از نقطه خود آدم است

اين دنيا از دست ما مى‏رود، نزديك و دور دارد، من زودتر و شما به تدريج، آن چيزى كه باقى مى‏ماند حسنه است، اين دنيا نيست، اين حسنه است، آنى كه انبيا هم دنبالش هستند و آن حسنه مطلقه عبارت از رسيدن به مقامى است كه ما نمى‏توانيم بفهميم. او باقى مى‏ماند و هر چى كه از ما باقى بماند حسنات است كه باقى مى‏ماند. البته ما از رحمت خدا مايوس نيستيم، ما ناقصيم لكن خداى تبارك و تعالى جبران مى‏كند، خداوند وعده فرموده است به ما رحمت را، رحمتش سعه دارد بر همه موجودات، لكن توجه به اين معنا لازم است كه انسان خودبين نباشد، توجه به خودش نداشته باشد، تمام گرفتارى‏هايى كه در عالم هست از همين نقطه است، از نقطه خود آدم است. اين خود آدم است كه گرفتار است و گرفتار مى‏كند، اين نفسيت انسان است كه دنيا را به فساد كشانده، دنيا را به هلاكت كشانده. و اميدواريم خداوند رحمتش را بر ما نازل كند و ما را از جمله رحمت شدگان حساب كند و ما را هدايت كند به صراط مستقيم آن طورى كه فرموده است و ما را از ضالين و مغضوبين قرار ندهد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 155

تاريخ: 3/8/66

پاسخ به استفتاء شوراى نگهبان در مورد مالكيت و استخراج معادن

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرات حجج اسلام آقايان فقهاى شوراى نگهبان دامه افاضاتهم‏

پس از اهداء سلام و تحيت، اصل مسأله تبعيت اعماق زمين و نيز هوا نسبت به املاك شخصى تا حدود احتياجات عرفى است مثلاً اگر كسى در خارج از محدوده منزل و يا زمين شخصى و يا وقفى كانالى زده و از زيرزمين آنها عبور كند يا تصرف نمايد، دارندگان منازل و زمين يا متوليان نمى‏توانند ادعايى بنمايند. يا اگر كسى بالاتر از مقدار متعارف بنايى ايجاد و يا رفت و آمد نمايد، هيچ يك از مالكين و يا متوليان حق جلوگيرى از او را ندارند و بالاخره تبعيت زمين شخصى به مقدار عرفى است و آلات جديده هيچ گونه دخالتى در تعيين مقدار عرفى ندارد ولى تبعيت كشور مقدار بسيار زياد است و دولت حق دارد تا از تصرف بيش از حق عرفى شخص و يا اشخاص جلوگيرى نمايد. بنابراين نفت و گاز و معادنى كه خارج از حدود عرفى املاك شخصى است، تابع املاك نمى‏باشد و اما اگر فرض كنيم معادن و نفت و گاز در حدود املاك شخصى است كه فرضى بى‏واقعيت است اين معادن چون ملى است و متعلق به ملت‏هاى حال و آينده است كه در طول زمان موجود مى‏گردند، از تبعيت املاك شخصيه خارج است و دولت اسلامى مى‏تواند آنها را استخراج كند ولى بايد قيمت املاك اشخاص و يا اجاره زمين تصرف شده را مانند ساير زمين‏ها بدون محاسبه معادن در قيمت و يا اجاره بپردازد و مالك نمى‏تواند از اين امر جلوگيرى نمايد. انشاءالله موفق و مويد باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 156

تاريخ: 19/8/66

بيانات امام در جمع رؤساى سه قوه، مسؤولين كشورى و لشكرى و جمعى از اعضاى خارجى كنفرانس وحدت اسلامى

هر كس كه بخواهد پيغمبر را بشناسد، قرآن را بايد بشناسد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من مطلب تازه‏اى ندارم و خودم را لايق نمى‏دانم كه راجع به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و حضرت صادق سلام‏الله عليه چيزى عرض كنم براى اين كه تو آن مرتبه نيستم كه بتوانم راجع به اين مسائل صحبتى بكنم، فقط مى‏خواهم عرض كنم به آقايان كه معرف رسول اكرم، قرآن است. همان طور كه خود رسول اكرم و حضرت صادق سلام‏الله عليه ولى الله اعظم جلوه تام حق تعالى هستند، قرآن هم همان طور است، قرآن هم جلوه نام خداى تعالى است. يعنى با همه اسماء و صفات تجلى كرده است و ولى الله اعظم و رسول اكرم را با آن اشراق‏هايى كه ما ازش اطلاع نداريم و با همه اسماء و صفات محقق كرده است و همين طور ولى الله اكرم حضرت صادق و ساير ائمه را، لكن معرف ايشان خود كتاب الهى است. يعنى هر كس هر چند در اين كتاب مقدس دقت كند و توجه داشته باشد بيشتر مطلع مى‏شود كه آورنده او كيست و چه جور آدمى است.

قرآن يك سفره‏اى است كه انداخته شده است براى همه طبقات، يعنى يك زبانى دارد كه اين زبان هم زبان عامه مردم است و هم زبان فلاسفه است و هم زبان عرفاى اصطلاحى است و هم زبان اهل معرفت به حسب واقع. در اين كتاب شريف، مسائلى هست كه مهمش مسائل معنوى است و رسول اكرم و ساير انبيا نيامدند كه اين جا حكومت تأسيس كنند، مقصد اعلا اين نيست. نيامدند كه اين جا عدالت ايجاد كنند، آن هم مقصد اعلا نيست، اينها همه مقدمه است. تمام زحمت كه اينها كشيدند چه از حضرت نوح گرفته، از حضرت ابراهيم گرفته تا آمده است اين جا، رسول اكرم رسيده است، تمام مشقت‏هايى كه كشيدند و كارهايى كه كردند، مقدمه يك مطلب است و او معرفى ذات مقدس حق. كتاب هاى آسمانى هم كه بالاترينش كتاب قرآن كريم است، تمام مقصدش همين است كه معرفى كند حق تعالى را با همه اسماء و صفاتى كه دارد. عامه مردم خيلى ازش چيز مى‏فهمند (اين كتاب را) و خواص هم مسائل بالاتر مى‏فهمند و اخص خواص هم مسائل فوق آن را مى‏فهمند، لكن انما يعرف الكتاب ما خوطب به هيچ كس نمى‏تواند بفهمد /آنى كه پيغمبر/ هر كس كه بخواهد پيغمبر را بشناسد قرآن را بايد بشناسد. و هيچ كس نمى‏تواند بشناسد و لهذا هيچ كس پيغمبر را هم نمى‏تواند بشناسد.

صحيفه نور ج 20 صفحه 157

معرف ايشان كتاب خودشان است و معرف حضرت صادق سلام‏الله عليه بعد از اين كه خود پيغمبر معرف است، خود وجودش معرف است، اين فقهى است كه با زبان ايشان بسط پيدا كرده است كه براى احتياج بشر از اول تا آخر هر مسأله‏اى پيش بيايد، مسائل مستحدثه، مسائلى كه بعدها خواهد پيش آمد كه حالا ما نمى‏دانيم، اين فقه از عهده جوابش بر مى‏آيد و هيچ احتياج ندارد به اين كه يك تاويل و تفسير باطلى بكنيم.

خود فقه، خود كتاب و سنت، خود فقهى كه اكثرش را حضرت صادق سلام‏الله عليه بيان فرموده است، اين فقه همه احتياجات صورى و معنوى و فلسفى و عرفانى همه بشر را در طول مدت الى يوم‏القيامه، اين محتوايش اين طور است، اينها معرفى است كه خود اينها معرف اين بزرگوارانند و ما نمى‏توانيم كه از آنها تعريفى بكنيم كه لايق آنها باشد.

ادعيه ائمه كتاب صاعد است

ادعيه ائمه هدى دعاهاى آنها، همان مسائلى را كه كتاب خدا دارد، دعاهاى آنها هم دارد با يك زبان ديگر. قرآن يك زبان دارد، يك نحو صحبت مى‏كند و همه مطالب را دارد منتها بسياريش در رمز است كه ما نمى‏توانيم بفهميم و ادعيه ائمه عليهم‏السلام يك وضع ديگرى دارد، به تعبير شيخ عارف و استاد ما، ادعيه كتاب صاعد است، قرآن صاعد. تعبير مى‏فرمود به اين كه قرآن كتاب نازل است كه از آن جا نزول كرده است و ادعيه ائمه كتاب صاعد است، همان قرآن است رو به بالا مى‏رود، جواب اوست تقريباً. كسى بخواهد بفهمد كه مقامات ائمه چى است، بايد رجوع كند به آثار آنها، آثار آنها ادعيه آنهاست، مهمش ادعيه آنهاست و خطابه‏هايى كه مى‏خواندند. مثل مناجات شعبانيه، مثل نهج‏البلاغه، مثل دعاى يوم‏العرفه و اينهايى كه انسان نمى‏داند كه چه بايد بگويد درباره آنها.

اگر چنانچه ائمه هدى فقط مسأله‏گو بودند، چكار داشتند بهشان اين ظالمين و مستكبرين؟

در هر صورت ما عاجزيم از اين كه شكر اين نعمت را بجا بياوريم كه ما اهل يك مذهبى هستيم كه از اين دو منبع هر دو استفاده مى‏كنيم. از منبع وحى و از منيع ولايت. و ساير فرق اين منبع دوم را كم دارند و ما شكر اين نعمت را نمى توانيم بجاى بياوريم و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهيم كه به ما توفيق بدهد كه بتوانيم شكر اين نعمت را بجا بياوريم و وقتى كه مفاد آيات شريفه را مى‏خوانيم يا سيره انبيا را ملاحظه مى‏كنيم، مى‏بينيم كه آنها تمامشان يكى از كارهايى كه البته مقصد نبوده لكن مقدمه بوده، اين بوده است كه عدالت را در دنيا ايجاد كنند. پيغمبر مى‏خواهد عدالت ايجاد كند تا بتواند آن مسائلى كه دارد كه آن مسائل، انسان مى‏خواهد درست كند، آن مسائل را طرح كند و از زمانى كه وحى

صحيفه نور ج 20 صفحه 158

براى پيغمبرها آمده است يكى از مسائل‏شان همين معنا بوده است كه معارضه مى‏كردند با كسانى كه ظلم داشتند، ظالم بودند، ستمگر بودند، خونخوار بودند و هر كدام به يك صورتى با آنها معارضه مى‏كردند و گمان نشود كه هيچ پيغمبرى تو خانه‏اش مى‏نشست و فقط يا دعا مى‏خواند و يا احكام مى‏گفته، خير اين طور نيست. احكام را مى‏گفتند دنبالش مى‏رفتند براى اجرا.

ابراهيم مسائل را مى‏گفت بعد هم بر مى‏داشت بت‏هايى كه آن وقت مثل اين بود كه يكى به خداى تبارك و تعالى در مذهب ما جسارت كند، اين طور معارضه مى‏كرد باهاشان. ولى مسائل را هم مى‏گفت، مقابله مى‏كرد با ستم، مقابله مى‏كرد با ظلم. اين معنايى كه به خورد ما داده بودند قدرت‏هاى مستكبر جهان كه نبايد ديانت در سياست دخالت بكند، اين از آن سياست‏هايى بوده است كه آنها داشتند براى عقب نگه داشتن مسلمين و براى اين كه نگذارند اينها معارضه كنند و لهذا اينها را وادار كردند، اين قدر تبليغ كردند كه در بين بسيارى از قشرها اين است كه آخوند /را/ به سياست چكار دارد؟ چكار دارى، تو برو دعايت را بخوان! حتى حضرت عيسى سلام‏الله عليه كه اين اشخاصى كه تابع او هستند خيال مى‏كنند كه حضرت عيسى فقط يك معنوياتى مى‏گفته است ايشان هم همين طور بوده، از اول بنا بوده بر اين كه معارضه كند. آن وقتى كه متولد شده، تازه متولد شده است مى‏گويد كه من كتاب آوردم. قرآن اين را نقل مى‏كند كه تازه متولد شده بوده، وقتى كه مادرش به واسطه آن تهمت‏هايى كه مى‏زدند، (يهود برش مى‏زدند) ناراحت بود همچو كه متولد شد گفت كه نه، غصه نخور، اگر كسى آمد پيشت باهات صحبت بكند، تو بگو كه من صائمم و صائم بوده لابد - و برويد از آن بچه بپرسيد. اينها آمدند، حضرت تازه متولد شده بود، آمدند بنا كردند به حضرت مريم حرف‏هاى نامربوط زدن، حضرت مريم هم اشاره كرد به او كه برويد آن جا، گفتند: ما چه جور با اين تكلم كنيم؟ بعد ايشان شروع كرد كه خدا به من كتاب داده است. ببينيد چى مى‏گويد، اين مسأله كتاب دادن معلوم مى‏شود يك مسائلى قبل از اين است كه ايشان متولد بشود /من را/ كتاب بهم داده، به من توصيه كرده چه بكنم، چه بكنم همان مسائل را مى‏گويد. يك همچو حضرت عيسايى نمى‏نشيند تو خانه و مسأله بگويد تا چه بشود. اگر مسأله مى‏خواست بگويد و مسأله‏گو بود، ديگر چرا دارش مى‏كشيدند؟! ديگر چرا اذيتش مى‏كردند؟!

و همين طور ساير انبيا و آن چيزى كه از همه مشهودتر است، حضرت رسول سلام‏الله عليه است كه آمد و تشكيل اداره داد، تشكيل حكومت داد. اين معنايش اين است كه كار دارند به حكومت، در سياست كار دارند. و تشكيل حكومت دادن جز اين است كه دخالت در سياست است و وارد شدن در عرصه سياست است؟ بنابراين، اين مسأله‏اى را كه در بين مسلمين همين طور تزريق كردند تا حتى بعض از خواص هم به اين معنا اعتقاد پيدا كردند كه شما برويد سراغ مسجد، ما هم مى‏رويم سراغ حكومت، اين براى اين بود كه اين طور به سر ما بياورند، اين طور به سر همه مسلمين بياورند كه داريد مشاهده مى‏كنيد.

مسلمين بايد بيدار بشوند، مسلمين از سيره انيبا و خصوصاً مسلمين از سيره پيغمبر اكرم بايد

صحيفه نور ج 20 صفحه 159

مطالعه كنند، ببينند چه كرده است و ما بايد تأسى كنيم. اگر پيغمبر آمده بود و فقط تو مسجد مدينه نشسته بود و قرآن را ذكر كرده بود و ديگر كارى هم نداشت، ما هم مى‏رفتيم همين كار را مى‏كرديم، ما تاسى مى‏كرديم. اما كسى كه آمده است، از همان اولى كه آمده است در مكه مشغول مبارزه بوده است يك نحوى غير از آن نحوى كه در مدينه ديگر مسلحانه بوده تا وقتى آمد مدينه، در مدينه كه آمد حكومت تشكيل داد، فرستاد، مبلغ فرستاد، حكومت فرستاد در همه جا، آن جايى كه دستش مى‏رسيد، مژده داد ايشان به مردم كه ما مى‏گيريم دنيا را، همه را از بين مى‏بريم. روم را از بين مى‏بريم، ايران را از بين مى‏بريم. يعنى از آن وضعى كه آنها دارند كه بت پرستى مى‏كنند يا آتش پرستى مى‏كنند، اين را از بين مى‏برند و الا احيا كردند همين مدت كوتاهى كه پيغمبر اكرم زندگى كرد، احيا كرد بشر را، مسلمين بايد تاسى كنند به او كه او چه كرد، ما هم بايد آن كار را بكنيم. او حكومت تشكيل داد ما هم بايد حكومت تشكيل بدهيم، او جنگ كرد ما هم بايد جنگ بكنيم، او دفاع كرد ما هم بايد دفاع كنيم. بنابراين، ما اگر تابع اين پيغمبر اكرم هستيم، اگر تابع ائمه هدى هستيم، ببينيم كه اينها در ايام حياتشان چه كردند، نشستند و مسأله گفتند؟ اگر چنانچه مسأله‏گو بودند چكار داشتند بهشان اين ظالمين و اين مستكبرين كه بكشندشان و حبس‏شان كنند و تبعيدشان كنند و ببرندشان به خارج و نگذارند كه كسى پيششان برود؟ در عين حالى كه همه اين مضيقه‏ها بوده، شما مى‏بينيد كه فقه چه جور دامنه‏اى دارد و چه جور دامنه‏هايى خواهد داشت و همه‏اش از كتاب و سنت است.

خداى تبارك و تعالى ما و شما را از شر اين مستكبرين نجات بدهد و ملت‏هاى ايران را، ملت‏هاى ديگران را، همه مسلمين را بيدار كند تا دماغ اين مستكبرين را به خاك بمالد و آنها را رسوا كند، همان طورى كه تاكنون رسوا كرده است.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 160

تاريخ: 21/8/66

پاسخ امام خمينى به نامه شوراى عالى پشتيبانى جنگ مبنى بر درخواست صدور فرمان معظم له براى تهيه عده و عده‏هاى لازم به منظور دفع تجاوز رژيم بعثى عراق

بسمه تعالى

شوراى عالى پشتيبانى جنگ اعزهم‏الله تعالى‏

واضح است و كراراً گفته شده است كه اين جنگ تحميلى در رأس امور واقع است و لازم است به همت همه اقشار كشور هر چه سريعتر با عنايات حق تعالى پيروزى به دست آيد. بنابراين آنچه كه شوراى عالى پشتيبانى جنگ و متخصصان امور جنگى ضرورت تشخيص داده‏اند بايد عمل شود و كوتاهى نگردد. در اين فرصت از تمام اقشار ملت خصوصاً علماى اعلام و ائمه جمعه و جماعات و خطباى محترم لازم است تشكر كنم كه با صرف جان و عزيزان و مال خود در راه مقاصد اسلام به طور شايسته عمل به وظيفه الهى نمودند و از ملت عظيم كه با راهپيمايى‏هاى اخير پشت جنايتكاران پليد خصوصاً آمريكا را لرزاند، با تمام وجود قدردانى بنمايم.

از خداوند تعالى قدرت هر چه بيشتر رزمندگان و پيروزى آنان و رحمت و سعادت شهدا و جانبازان و آزادى اسرا و صبر داغ ديدگان و سلامت و پشتكار دست اندركاران را طلب مى‏كنم.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 161

تاريخ: 28/8/66

ديدار با طلاب رزمى - تبليغى تيپ 83 امام جعفر صادق(ع)

شما مطمئن باشيد كه من در مواقعى كه احتمال مى‏دهم دعا مستجاب باشد به همه دعا مى‏كنم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من نمى‏دانم با چه زبانى، من نمى‏توانم احساساتى كه دارم نسبت به شماها و اخلاص و مودتى كه دارم نسبت به همه قشرهاى ملت و خصوصاً قشر روحانى با چه زبان ادا كنم. شما مطمئن باشيد كه من در مواقعى كه احتمال مى‏دهم دعا مستجاب باشد، به همه دعا مى‏كنم. و الان هم از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه شما را در راهى كه بوده‏ايد حفظ كند و خداوند دشمنان اسلام را هدايت كند و اگر نمى‏شوند، فانى كند.

اميدوارم كه همه شما آقايان و ساير قشرهاى ملت در كار خودتان مستقيم باشيد كه اين كار حق است. راه شما راه خداست و خداى تبارك و تعالى به شما نصرت عنايت مى‏كند. خداوندا! اينها بندگان تو هستند، اينها در حضور تو هستند، اينها براى اسلام تو خدمت مى‏كنند، اينها براى شكست كفار جانفشانى مى‏كنند، خداوندا! تو تأييدشان كن، حفظشان كن، سلامت‏شان بدار، عاقبت همه را ختم به خير كن.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 162

تاريخ: 10/9/66

پيام امام خمينى در پاسخ به پيام تبريك رئيس جمهور مالديو به مناسبت ميلاد حضرت رسول (ص)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آقاى مامون عبدالقيوم رئيس جمهور كشور مالديو

تلگراف تبريك آن جناب به مناسبت ميلاد مسعود پيامبر گرامى اسلام حضرت محمدبن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم واصل و موجب تشكر گرديد، متقابلاً اين عيد بزرگ را به آن جناب و ملت برادر كشورتان تبريك گفته، سعادت و موفقيت ملل اسلامى را در راه جهاد با دشمنان اسلام از خداى تعالى مسئلت دارم.

والسلام عليكم

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 163

تاريخ: 16/9/66

پاسخ به استفسار وزير كار و امور اجتماعى در مورد برقرارى شروط الزامى در واحدهاى توليدى و خدماتى

بسمه تعالى‏

در هر دو صورت، چه گذشته و چه حال دولت مى‏تواند شروط الزامى را مقرر نمايد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 165

تاريخ: 26/9/66

پاسخ حضرت امام به نظر خواهى دبير شوراى نگهبان پيرامون امكان استفاده از فتواى معظم له جهت اعمال شروطى در ازاى استفاده از خدمات و امكانات دولتى و عمومى

بسمه تعالى

دولت مى‏تواند در تمام مواردى كه مردم استفاده از امكانات و خدمات دولتى مى‏كنند با شروط اسلامى و حتى بدون شرط قيمت مورد استفاده از آنان بگيرد و اين جارى است در جميع مواردى كه تحت سلطه حكومت است و اختصاص به مواردى كه در نامه وزير كار ذكر شده است ندارد بلكه در انفال كه در زمان حكومت اسلامى امرش با حكومت است، مى‏تواند بدون شرط يا با شرط الزامى اين امر را اجرا كند و حضرات آقايان محترم به شايعاتى كه از طرف استفاده‏جويان بى‏بند و بار يا مخالفان با نظام جمهورى اسلامى پخش مى‏شود اعتنايى نكنند كه شايعات در هر امرى ممكن است.

والسلام عليكم و رحمةالله‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 166

تاريخ: 28/9/66

تقدير از كمك مالى خواهران مسلمان عراقى به جبهه‏هاى جنگ

بسمه تعالى‏

مبلغ بسيار ارزنده‏اى كه خانم‏هاى معظم عراقى، كه خداوند به آنها هر چه بيشتر توفيق خدمت به اسلام و رزمندگان عزيزى كه براى رفع شر قدرت‏ها و وابستگان پست آنان جانفشانى مى‏كنند، واصل شد. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه را خواهانم.

دعاگو - روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 168

تاريخ: 30/9/66

پاسخ امام به نامه مدير عامل و يكى از اعضاى شوراى سرپرستى صدا و سيما در مورد برنامه‏هاى تلويزيونى

بسمه تعالى‏

نظر نمودن به اين قبيل فيلم‏ها و نمايشنامه‏ها هيچ يك اشكال شرعى ندارد و بسيارى از آنها آموزنده است و پخش آنها نيز اشكالى ندارد و همين طور فيلم‏هاى ورزشى و آهنگ‏ها اكثراً بى‏اشكال است. گاهى خلاف به طور نادر ديده مى‏شود كه بايد بيشتر مواظبت كرد لكن دو نكته بايد مراعات شود: اول آن كه كسانى كه گريم مى‏كنند، بايد محرم باشند و اجنبى حرام است چنين كارى را انجام دهد. دوم آن كه بينندگان از روى شهوت نظر نكنند.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 170

تاريخ: 16/10/66

پاسخ به نامه رئيس جمهور پيرامون اختيارات حكومت اسلامى‏

بسمه تعالى‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى خامنه‏اى رئيس جمهور محترم جمهورى اسلامى دامت افاضاته‏

پس از اهداء سلام و تحيت، من ميل نداشتم كه در اين موقع حساس به مناقشات پرداخته شود و عقيده دارم كه در اين مواقع، سكوت بهترين طريقه است. و البته نبايد ماها گمان كنيم كه هر چه مى‏گوييم و مى‏كنيم كسى را حق اشكال نيست. اشكال بلكه تخطئه يك هديه الهى است براى رشد انسان‏ها، لكن صحيح ندانستم كه جواب مرقوم شريف و تقاضايى كه در آن شده بود را به سكوت برگزار كنم، لهذا آنچه را كه در نظر دارم به طور فشرده عرض مى كنم.

از بيانات جناب عالى در نماز جمعه اين طور ظاهر مى‏شود كه شما حكومت را كه به معناى ولايت مطلقه‏اى كه از جانب خدا به نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم واگذار شده و اهم احكام الهى است و بر جميع احكام فرعيه الهيه تقدم دارد، صحيح نمى‏دانيد و تعبير به آن كه اين جانب گفته‏ام حكومت در چارچوب احكام الهى داراى اختيار است، بكلى بر خلاف گفته‏هاى اين جانب است.

اگر اختيارات حكومت در چارچوب احكام فرعيه الهيه است، بايد عرض حكومت الهيه و ولايت مطلقه مفوضه به نبى اسلام صلى‏الله عليه و آله و سلم يك پديده بى‏معنى و محتوا باشد. اشاره مى‏كنم به پيامدهاى آن كه هيچ كس نمى‏تواند ملتزم به آنها باشد. مثلاً خيابان‏كشى‏ها كه مستلزم تصرف در منزلى است يا حريم آن است در چارچوب احكام فرعيه نيست، نظام وظيفه و اعزام الزامى به جبهه‏ها و جلوگيرى از ورود و خروج ارز و جلوگيرى از ورود يا خروج هر نحو كالا و منع احتكار در غير دو سه مورد و گمركات و ماليات و جلوگيرى از گران‏فروشى، قيمت‏گذارى و جلوگيرى از پخش مواد مخدر و منع اعتياد به هر نحو غير از مشروبات الكلى، حمل اسلحه به هر نوع كه باشد و صدها امثال آن كه از اختيارات دولت است بنابر تفسير شما خارج است و صدها امثال اينها. بايد عرض كنم حكومت كه شعبه‏اى از ولايت مطلقه رسول‏الله صلى الله عليه و آله و سلم است، يكى از احكام اوليه اسلام است و مقدم بر تمام احكام فرعيه حتى نماز و روزه و حج است. حاكم مى‏تواند مسجد يا منزلى را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند، حاكم مى‏تواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند و مسجدى كه ضرار باشد در صورتى كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند. حكومت مى‏تواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف

صحيفه نور ج 20 صفحه 171

مصالح كشور و اسلام باشد

يك جانبه لغو كند و مى‏تواند هر امرى را چه عبادى و يا غير عبادى /است/ كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامى كه چنين است جلوگيرى كند. حكومت مى‏تواند از حج كه از فرايض مهم الهى است، در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست موقتاً جلوگيرى كند.

آنچه گفته شده است تاكنون و يا گفته مى‏شود، ناشى از عدم شناخت ولايت مطلقه الهى است آنچه گفته شده است كه شايع است مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختيارات از بين خواهد رفت، صريحاً عرض مى‏كنم كه فرضاً چنين باشد اين از اختيارات حكومت است و بالاتر از آن هم مسائلى است كه مزاحمت نمى‏كنم. انشاءالله تعالى خداوند امثال جناب عالى را كه جز خدمت به اسلام نظرى نداريد، در پناه خود حفظ فرمايد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 173

تاريخ: 21/10/66

پاسخ امام به نامه حجت‏الاسلام خامنه‏اى رئيس جمهور در مورد مبانى فقهى ولايت فقيه‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى خامنه‏اى رئيس جمهور محترم جمهورى اسلامى دامت افاضاته، مرقوم شريف جناب عالى واصل و موجب خرسندى گرديد. اين جانب كه از سال‏هاى قبل از انقلاب با جناب عالى ارتباط نزديك داشته‏ام و همان ارتباط بحمدالله تعالى تاكنون باقى است، جناب عالى را يكى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مى‏دانم و شما را چون برادرى كه آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستيد و از مبانى فقهى مربوط به ولايت مطلقه فقيه جداً جانبدارى مى‏كنيد، مى‏دانم و در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستيد كه چون خورشيد روشنى مى‏دهيد. مع الاسف جمهورى اسلامى و سران محترم آن به جرم اسلام‏خواهى و بسط عدالت اسلامى در جهان مورد تاخت و تاز تبليغاتى جهانخواران شده‏اند و مثلاً اگر بگويند آفتاب روشن است، فردا تبليغات جهانى به شرح و تفصيل و توجيه و تحليل پرداخته و جمهورى اسلامى و ياران آن را به طورى محكوم مى‏كنند و چون آشنا به فقه اسلامى و به ملت فداكار اسلام و ايمان راسخ آنان نيستند، بسيارى از اوقات تبليغات آنان به نفع جمهورى اسلامى تمام مى‏شود.

و البته ما متوقع نيستيم كه با قيامى كه بر پايه اسلام عزيز نموديم و نه به شرق و غرب و عمال آنها گفته‏ايم، آنان به ما و شماها و به ملت عزيز جان بر كف ما بارك‏الله بگويند. و خوشبختانه اخيراً در همين موضوع حدود ولايت فقيه نويسندگان و گويندگان متعهد و آگاه به مسائل اسلامى، مسأله را در مجالس و روزنامه‏ها تا آن جا كه ديدم مورد بحث قرار داده كه من از تمامى آنان تشكر مى‏كنم و اميد است ائمه‏ى محترم جمعه و بويژه امثال جناب عالى كه در ميان مسائل دست توانا داريد، مسأله را تعقيب و در خطبه‏هاى نماز جمعه اذهان ناآگاهان را روشن و زبان دشمنان اسلام را قطع فرماييد. و جناب عالى و ملت بزرگوار خواهند ديد كه در اطراف همين نامه چه شيطنت‏ها و تحليل‏ها در رسانه‏هاى گروهى مخالفين اسلام و همدستان آنان خواهد صورت گرفت. در خاتمه سلامت و سعادت جناب عالى را از خداوند خواستار و اميد است امثال جناب عالى در مقاصد عاليه خود پيروز و سر بلند گرديد.

والسلام عليكم و رحمةالله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 174

تاريخ: 23/10/66

بيانات امام خمينى در ديدار با آيت الله صافى دبير شوراى نگهبان‏

بسمه تعالى

در اين ديدار امام امت با تشكر از زحمات شوراى نگهبان فرمودند:

ولايت فقيه و حكم حكومتى از احكام اوليه است، نهاد شوراى نگهبان هميشه مورد تأييد اين جانب است و به هيچ وجه تضعيف نشده و نخواهد شد. اين نهاد بايد هميشه با بيدارى و هوشيارى در خدمت به اسلام و مسلمين كوشا باشد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 176

تاريخ: 17/11/66

فرمان تشكيل مجمع تشخيص مصلحت نظام اسلامى در پاسخ به نامه مسؤولان مملكتى براى كسب تكليف در مورد تشخيص موضوع حكم حكومتى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

گرچه به نظر اين جانب پس از طى اين مراحل زير نظر كارشناسان كه در تشخيص اين امور مرجع هستند، احتياج به اين مرحله نيست، لكن براى غايت احتياط در صورتى كه بين مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد، مجمعى مركب از فقهاى محترم شوراى نگهبان و حضرات حجج اسلام خامنه‏اى، هاشمى، اردبيلى، توسلى، موسوى خوئينى‏ها و جناب آقاى ميرحسين موسوى و وزير مربوط براى تشخيص مصلحت نظام اسلامى تشكيل گردد. در صورت لزوم از كارشناسان ديگرى هم دعوت به عمل آيد و پس از مشورت‏هاى لازم رأى اكثريت اعضاى حاضر اين مجمع مورد عمل قرار گيرد. احمد در اين مجمع شركت مى‏نمايد تا گزارش جلسات به اين جانب سريعتر برسد.

حضرات آقايان توجه داشته باشند كه مصلحت نظام از امور مهمه‏اى است كه گاهى غفلت از آن موجب شكست اسلام عزيز مى‏گردد. امروز جهان اسلام، نظام جمهورى اسلامى ايران را تابلوى تمام نماى حل معضلات خويش مى‏دانند. مصلحت نظام و مردم از امور مهمه‏اى است كه مقاومت در مقابل آن ممكن است اسلام پابرهنگان زمين را در زمان‏هاى دور و نزديك زير سؤال برد و اسلام آمريكايى مستكبرين و متكبرين را با پشتوانه ميلياردها دلار توسط ايادى در داخل و خارج آنان پيروز گرداند.

از خداوند متعال مى‏خواهم تا در اين مرحله حساس آقايان را كمك فرمايد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 177

تاريخ: 21/11/66

بيانات امام در جمع گروهى از مسؤولان كشور، نمايندگان كشورهاى خارجى مقيم تهران و مهمانان خارجى دهه فجر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آنچه كه من مى‏خواهم عرض كنم بعد از اين كه تبريك اين دهه را بر همه مسلمان‏ها، به همه مظلومان تقديم مى‏كنم، اين است كه نبايد در ذهن كسى بيايد كه انقلاب مربوط به شخصى است. من بايد عرض كنم كه از باب اين كه يك فردى از افراد جامعه هستم، به همان مقدار اگر دخالت داشتم، دارم. آنچه هست از خداى تبارك و تعالى است، خداى تبارك و تعالى است كه اين ملت را منقلب كرد از يك حالى به حال ديگر. او مقلب‏القلوب است، اوست كه همه كارها و زمام همه امور در دست اوست و ما هيچ و هيچ اندر هيچ هستيم. عنايات اوست كه اين ملت را در حالى كه همه جهات شكست درش بود، طورى منقلب كرد كه بحمدالله پيروز شد و پيروزى از خداست. و من مكرر تجربه كردم در اين مدتى كه وارد اين امور بودم كه بسيارى از اوقات، ما يك كارى مى‏خواستيم بكنيم منحرف مى‏شديم به كار ديگر، بعد مى‏بينيم اين كار انحرافى درست بوده، اين نبود جز اين كه خداى تبارك و تعالى اين كارها را مى‏كرد. سفر مى‏رفتيم، مى‏ديديم كه اين ترتيبى كه ما قهراً پيش آمده است، اين ترتيب صلاح بوده است نه آنى كه ما خيال مى‏كرديم. در هر امرى از امور، من با تجربه ديدم كه ما خودمان فكرمان نمى‏رسد. آن كه افكار را در دست دارد حق تعالى است و او زمام امور را در همه امور به دست دارد و اين را بايد باور كنيم. ملت ما بايد اين مطلب را باور كند كه اگر در يك آن عنايات حق تعالى از عالم منصرف بشود، معدوم مى‏شود عالم. عالم هست به پشتوانه اراده حق تعالى، يك آن عنايت منصرف بشود، تمام ملك و ملكوت معدوم مى‏شود. دايماً اراده حق است كه حفظ كرده است، منتها ما جاهل هستيم نمى‏دانيم مطلب را. و عمده آن است كه تمام رنج‏هايى كه بر بشر وارد مى‏شود، از اين جهل است. اين جهل اگر مرتفع بشود، رنج‏ها مرتفع مى‏شود. اگر ببينيد انسان كه همه كار از اوست، ديگر رنجى در كار نيست. و اين يك مرتبه نازله از اولياست و آنها مراتب ديگرى دارند كه اسم و رسمى ندارد.

بايد ما توجه كنيم به اين كه يك گوشه‏اى از دنيا هستيم، يك جمعيت چند ميليونى كه نسبت به عالم آن قدر ما ضعيفيم، كم‏ايم، جمعيت كم است و بايد ما در همان لحظه اول با آن همه توطئه‏هايى كه بود از بين رفته باشيم، اين كه ما را نگه داشت خدا بود نه ما. آن كه شكست داد قدرت‏هاى بزرگ را و شكست مى‏دهد قدرت‏هاى بزرگ را خداست، چنانچه آن كه قدرت مى‏دهد اوست. قدرت‏هاى بزرگ

صحيفه نور ج 20 صفحه 178

نمى‏دانند كه اين قدرت خداست و رنج‏شان از همين معناست.

اگر ملت به همين وضع پيش برود مطمئن باشيد كه پرتوش همه عالم را خواهد گرفت

و ما بايد اين معنا را باور كنيم كه ما از عنايت حق است كه از هيچ به اين جا رسيديم و از عنايات حق است كه ما توانستيم اين مملكت را، يعنى ملت توانست، من كه چيزى نيستم، توانست اين ملت، اين ملت را از زير يوغ ستمشاهى و بدتر از او، يوغ آمريكا و شوروى و امثال اينها بيرون بياورد. سابقه ندارد كه يك ملتى سر پاى خودش بايستد و بگويد نه اين و نه آن، اين سابقه ندارد. هر كس متكى به يك جايى است، گرچه همه اتكاها به خداست و خودشان نمى‏فهمند لكن در فهم خودشان هر كسى متكى به يك جايى است. و ملت ما بحمدالله با عنايت حق تعالى و عنايت اولياى خداى تبارك و تعالى كه به آنها ايمان داد، به آنها قدرت داد، اين ملت دست رد به سينه همه زد و ايستاد و گفت استقلال را ما مى‏خواهيم، آزادى را ما مى‏خواهيم. و اگر به همين وضع پيش برود، مطمئن باشيد كه پرتوش همه عالم را خواهد گرفت.

و الان هم بحمدالله در همه عالم آن چيزى كه حرفش هست، ايران است. يك دسته‏اى فحاشى مى‏كنند، يك دسته‏اى خوب مى‏گويند. اين طرح كه در همه جا مطرح است دليل بر اين است كه يك قدرتى در كار است و الا اگر چيزى نبود فحش هم نمى‏خورد، چنانچه قبلاً اين طور بود كه تو سرش مى‏زدند، فحشش هم نمى‏دادند. اما الان كه مى‏بينيد كه همه عالم، همه تبليغات عالم بر ضد ماست و بسيارى از اينهايى كه به ضد ماست، خودشان نمى‏فهمند به نفع ماست. اگر شما، لابد ملاحظه فرموديد اين تبليغاتى كه مى‏كنند و اين حرف‏هايى كه مى‏زنند، بسياريش به نفع ما تمام مى‏شود و خودشان نمى‏فهمند و اين هم از عنايات خداست. عمده اين است كه ما بفهميم كه سرچشمه همه امور حق تعالى است و ما خودمان را يك وقت بازى ندهيم كه ما در يك كارى، انجام كار را ما داديم و منم، اين منم كه دارم اين كار را مى‏كنم. اگر اين كار يك وقت پيش آمد، شكست دنبالش است، شكست معنويش كه معلوم است، شكست صوريش هم مى‏شود.

ملت فلسطين بداند اگر يك قدم عقب بگذارد دوباره برمى‏گردد به آن حال اول

ولى من اميدوارم كه اين ملت به همين منوالى كه هستش و هر روز هم داد قدرتش زيادتر مى‏شود و هر روز هم دارد پيشرفتش زيادتر مى‏شود، اين ملت به پيش برود و دنيا انشاءالله برگردد به يك دنياى آزاد و از زير يوغ قدرتمندان بيرون برود و يك ملت آزادى، يك دنياى آزادى، مظلومان دنيا از زير ظلم ستمگران بيرون بروند و همه اينهايى كه طرفدارى دارند مى‏كنند از اين ملت‏هايى كه زير دستشان است، در حقيقت دارند پايمال مى‏كنند آنها را. اگر آمريكا از يك جايى يا از جاهايى تعريف مى‏كند، تعريف از خودش است، براى اين كه مى‏بيند همه مطيع او هستند. و اين كه از ما تكذيب مى‏كند

صحيفه نور ج 20 صفحه 179

و هر روز يك چيزى مى‏گويد، براى اين كه مى‏بيند كه اين ملت مطيع او نيست، او مى‏خواهد مطيع بشود. و شما بدانيد كه اگر يك كلمه اين ملت بر وفق رأى او حرف بزند، تمام اوضاع را او برمى‏گرداند به نفع اين ملت، در صورتى كه به نفعش واقعاً نيست. يعنى پايمال مى‏شود باز. و من اميدوارم كه همه ملت‏ها دست به هم بدهند و نگذارند كه اين قدرت‏ها دوباره به سر كار بيايند.

و امروز شما فلسطين را مى‏بينيد، بى‏استثنا من مى‏خواهم عرض كنم، بى‏استثنا بايد عرض كنم كه همه دست به هم دادند كه نگذارند كه ملت فلسطين اين راهى را كه الان پيش گرفته است، باقى باشد. يا به صورت دلسوزى براى فلسطين كه حيف! فلسطين دارد چه مى‏شود، چه مى‏شود، خوب است كه يك قدرى مثلاً مماشات كنند تا كار درست بشود و ملت فلسطين بداند كه اگر يك قدم عقب بگذارد راجع به همين معنايى را كه الان در دست دارد، دوباره بر مى‏گردد به آن حال اول. و الان فلسطين يهود را تقريباً دارد پايمال مى‏كند و اميدوارم كه بكند. و اگر اين معناى اسلامى را در دست بگيرد و به حرف كسانى كه خيرخواهى مى‏كنند به خيال خودشان يا به خيال خودشان نه، مى‏خواهند گول بزنند، كسانى كه مى‏گويند كه يك قدرى آتش بس باشد، يك پنج ماهى، يك چيزى آتش بس باشد، يك كسانى ديگر بيايند اين كار را بكنند، از اين حرف‏هايى كه مى‏دانيد همه، همه اينها براى اين است كه نگذارند كه اين فلسطين به اين كارى كه دست زده است اين كار را پيش ببرد مى‏خواهند ساكتش كنند، دوباره پايمالش كنند. نسبت به ما هم همين طور است، اگر چنانچه يك وقت ديديد كه يك روى خوشى نشان مى‏دهند، بدانيد كه اين روى خوش دليل بر اين است كه مى‏خواهند ما را پايمال كنند. هر وقت آنها روى خوش نشان دادند شما سخت‏تر بگيريد.

و من اميدوارم خداوند به بركات ائمه اطهار خصوصاً حضرت صاحب سلام‏الله عليه كه اين مملكت مال اوست، اين ملت كار خودش را پيش ببرد و همه آقايان، همه كسانى كه خدمتگزار هستند به اين ملت، انشاءالله تعالى آنها موفق باشند و منصور باشند.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 183

تاريخ: 9/12/66

ديدار با اعضاى شوراى مركزى حزب الله لبنان، سفراى جمهورى اسلامى ايران در سوريه و لبنان و معاون سياسى وزارت امور خارجه

اين درس را نبايد فراموش كنيم كه بايد در مقابل ابرقدرت‏ها مقاومت كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تجربه‏اى كه ما از دنيا در اين سال‏هاى طولانى داريم اين است كه مسلمان‏ها ولو اين كه يك عده كمى باشند وقتى در مقابل خصم خودشان مقاومت كنند، اگرچه خصم آنان ابرقدرت‏ها هم باشند پيروزند.

شما لبنان را ملاحظه كرديد كه همه ابرقدرت‏ها در آن جا جمع شده بودند، اما وقتى يك عده كم در مقابلشان ايستاد، آنها شكست خوردند.

شما مطلع نيستيد كه در زمان ستمشاهى در ايران چه خبر بود. در زمان قاجار، انگليسى‏ها بودند و چه‏ها كه نكردند. بعد از اين كه آنها از اين كشور رفتند و رضاخان رفت، زمان محمدرضاشاه، ايران مركز آمريكا و محل تاخت و تاز آنها شده بود و مصيبت بيشتر بود، چرا كه هم قواى آنها زياد بود و هم مردم اسلحه نداشتند و هم جوانان به فساد كشيده شده بودند، به صورتى كه نمى شود آن را تصور نمود. اما وقتى مردم ايران احساس كردند كه بايد خودشان در مقابل شاه و آمريكا مقاومت كنند، مقاومت كردند و سلطنت 2500 ساله را در هم كوبيدند و از بين بردند و اين معجزه‏اى بود كه در ايران به وقوع پيوست و اين درس را نبايد فراموش كنيم كه بايد در مقابل ابرقدرت‏ها مقاومت كرد.

بايد با تمام قوا و تا آخرين نفرمان مهيا شويم و در راه خدا جهاد كنيم‏

امروز همه قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها دست به دست يكديگر داده‏اند كه نگذارند فلسطينى‏هاى مسلمان به هدفشان برسند. حتى بسيارى از كسانى كه به ادعا نسبت به فلسطينى‏ها اظهار علاقه مى‏كنند، علاقه‏شان به اين نيست كه مسلمانان فلسطينى بر اسرائيل غلبه كنند و متأسفانه با سكوت و سازش و تماشا دست به هم داده‏اند كه نگذارند مسلمانان فلسطينى پيروز بشوند، چرا كه پيروزى آنان پيروزى اسلام است و آنها مى‏ترسند همان طورى كه اسلام در ايران پيروز شد و همه بساط آنها را بر هم زد و منافعشان را از بين برد، همين طور اگر در لبنان و فلسطين اسلام به پيروزى رسد، همه بساطشان را در هم پيچد. لذا همه شياطين مجتمعند كه نگذارند اسلام رشد كند و ما بايد اين معنا را در نظر داشته‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 184

باشيم كه با تمام قوا و تا آخرين نفرمان مهيا شويم و در راه خدا جهاد كنيم. دفاع از نواميس مسلمين و دفاع از بلاد مسلمين و دفاع از همه حيثيات مسلمين امرى است لازم و ما بايد خودمان را براى مقاصد الهى و دفاع از مسلمين مهيا كنيم. و خصوصاً در اين شرايطى كه فرزندان واقعى فلسطين اسلامى و لبنان اسلامى يعنى حزب‏الله و مسلمانان انقلابى سرزمين غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فرياد يا للمسلمين سر مى‏دهند، با تمام قدرت معنوى و مادى در مقابل اسرائيل و متجاوزين بايستيم و در مقابل آن همه سفاكى‏ها و ددمنشى مقاومت و پايمردى كنيم و به يارى آنان بشتابيم و سازشكاران را شناسايى و به مردم معرفى كنيم.

من اميدوارم شما موفق باشيد و مطمئن باشيد كه موفق مى‏شويد. جمهورى اسلامى ايران هم در كنار شما و در كنار همه مسلمانان، بلكه در كنار همه مستضعفان جهان خواهد بود. انشاءالله پيروز باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 185

تاريخ: 11/12/66

ديدار با خانواده‏هاى شهدا، مفقودين، اسرا و جانبازان شهرستان‏هاى قزوين، آبيك و... در سالروز ولادت اميرالمؤمنين على (ع)

حضرت امير سلام‏الله عليه حقيقتاً مظلوم است و مظلوم بوده حتى در بين شيعيان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد مبارك را به همه مسلمين جهان و مستضعفين و خصوصاً ملت ايران تبريك عرض مى‏كنم، از خداوند تعالى سلامت همه را خواستارم.

ما در تولد حضرت امير جهات معنويش /را از/ دست ما ازش كوتاه است. ما /نمى‏توانيم/ از اين جهات معنوى‏اى كه در ايشان بوده است حتى يك جمله موافق با واقع نمى‏توانيم عرض كنيم، لكن بعضى از جهات كه مربوط به خود جهت مادى است و جهات اجتماعى است، آن را مى‏شود گفت. شما ملاحظه كنيد كه يك نفر كه خليفه مسلمين است، زمامدار امور است، خليفه است، اين چه وضعى داشته است، در حالى كه خليفه است مى‏خواهد نماز جمعه بخواند، لباس زيادى ندارد، مى‏رود بالاى منبر، آن لباسى كه دارد حركت مى‏دهد - به حسب نقل - تا خشك بشود، دو تا لباس ندارد، يك كفشى را كه خودش وصله مى‏كرده است، كفاشى مى‏كرده است، ازش مى‏پرسند /مى‏گويد/، حضرت مى‏فرمايد كه اين كفش به نظر شما چقدر ارزش دارد، مى‏گويند: هيچ. مى‏گويد كه: امارت بر شما هم، خلافت هم، در نظر من مثل اين كفش و پايين‏تر از اين كفش است، مگر اين كه اقامت عدالت كنم. شما كجا سراغ داريد كه يك نفر خليفه باشد و وضعش اين طور باشد؟ حضرت امير سلام‏الله عليه حقيقتاً مظلوم است و مظلوم بوده است، حتى در بين شيعيان هم مظلوم است. وقتى مى‏خواهند تعريف كنند از حضرت امير، تعريف مى‏كنند به چيزهايى كه بر خلاف واقع است و توهين به حضرت است، مثلاً مى‏گويند كه انگشترش را كه مى‏خواسته هديه بدهد به فقير، قيمتش خراج شامات بوده است! آن كسى كه لباسش آن است، انگشتر مى‏پوشد كه قيمتش خراج باشد؟! اين يك دروغى است كه اگر روايت هم داشته باشد، دروغ است - در صورتى كه ندارد - وقتى مى‏خواهند معرفى كنند حضرت امير را، به اين جهات معرفى مى‏كنند، به همين جهات چيز. يا آنهايى كه عارف لفظى هستند - عرفان حقيقى كه كم است در دنيا - آنها هم وقتى كه مى‏خواهند از حضرت نقل كنند، يك حرف‏هاى درويشى نقل مى‏كنند. آنى كه هست واقعيتش را كه نمى‏دانند، و اين جهات ظاهرى هم كه حضرت داشته است براى جهالت‏هايى كه بوده است، منحرف كردند از واقعيتش، خيال كردند تعريف حضرت امير به اين است‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 186

كه انگشترش چقدر قيمت داشته باشد و مثلاً چه باشد. يك زندگى عجيب و غريبى براى حضرت امير.

شما خلافت در آن وقت يك وضع خاصى داشته است، خصوصاً آن خلفاى از معاويه به پايين، يك سلطنتى بوده است و /در همين عصر كه/ در همان عصر كه معاويه آن بساط سلطنتى را راه انداخته بود، حضرت امير مثل يك فعله مى‏رفت كار مى‏كرد، مثل يك عمله مى‏رفت كار مى‏كرد و آب راه مى‏انداخت و بعد همان جا مى‏گفت اين آب صدقه است. آب راه نمى‏انداخت براى خودش، وضع زندگى اين بوده است. ما اگر بخواهيم از ايشان تقليد كنيم نمى‏توانيم، حقيقتاً نمى‏توانيم تقليد كنيم، قدرت اين معنا را ما نداريم. اما خود ايشان هم فرمودند كه شما نمى‏توانيد، اما تقوا مى‏توانيد داشته باشيد. مى‏توانيد كه تقوا داشته باشيد، مى‏توانيد كه با خدا باشيد، توجه به خداى تبارك و تعالى داشته باشيد.

خيال مى‏كنند كه اگر موشك انداختند به ايران فوراً شكست مى‏خورد

و بحمدالله ملت ما امروز يك وضع خاصى دارد كه شايد در طول تاريخ نبوده. در همان تاريخى كه ائمه عليهم‏السلام بودند، خود رسول الله بوده‏است، حضرت امير بوده است، مردم اختلاف داشتند، مردم، همان‏هايى كه دور و بر خودشان بودند /از آنها/ وقتى مى‏خواستند ببرندشان جنگ، نمى‏رفتند. اما امروز وضعى شده است كه داوطلبند. اشتباهى كه اين غربى‏ها دارند و اين مخالفين ما دارند، اشتباه اين است كه خيال مى‏كنند كه وقتى كه كلمه موشك تو كار آمد، مردم ايران مى‏ترسند ديگر بعد چه بشوند. اين موشك‏ها را زدند و كشتند و چه كردند و مردم ايران سر جاى خودشان نشستند و مى‏خندند بهشان. شما مردم ايران را از موشك نترسانيد، مردم ايرانى كه شهادت را براى خودشان افتخار مى‏دانند و بسيارى از اوقاتى كه اين جا مى‏آيند انسان تعجب مى‏كند از وضع اينها كه جوانش فوت شده است، جوانش شهيد شده است، مى‏گويد باز هم مى‏خواهم، مى‏خواهم جوان دارم باز مى‏دهم. بچه كوچك، مى‏گويد انشاءالله بزرگ مى‏شود و شهيد بشود. يا زن‏ها مى‏بينيد كه چه وضعى دارند. اينها مردم را، اين مردمى كه طالب شهادتند از شهادت مى‏ترسانند! و اين يك اشتباهى است كه از باب اين كه نمى‏فهمند، اصلاً ادراك اين معنا را كه معنويات چى است، امثال صدام و اينها اصلاً نمى‏فهمند كه مسأله چى است. متوجه اين كه ايران چه وضعى دارد و مردم ايران چه وضعى دارند، اصلاً متوجه اين نيست، همين قدر خيال مى‏كند كه اگر موشك انداختند به ايران، فوراً شكست مى‏خورند. اين قويتر مى‏كند اينها را.

عمده اين است كه ما بايد حفظ كنيم ايمان و وحدت خودمان را

عمده اين است كه ما توجه داشته باشيم به اين كه حفظ كنيم ايمان خودمان را و وحدت خودمان را.اگر اين راه حفظ شد هيچ، از هيچى ديگر ترس ندارد. موشك بيايد، چه مى‏دانم هر كى مى‏خواهد بيايد و آمريكا بيايد، شوروى بيايد، هر كى مى‏خواهد بيايد، البته اين نكته از ذهن مردم ما

صحيفه نور ج 20 صفحه 187

خارج نمى‏شود كه وقتى ببينند كه آنهايى كه كمك مى‏كنند به صدام براى اين شرارت‏هايش، اين از ذهن مردم خارج نمى‏شود، توجه بهش دارند و آنهايى كه مى‏خواهند منافع خودشان محفوظ بشود، بايد توجه به اين داشته باشند كه منافعشان محفوظ اگر بخواهد باشد، بايد يك جورى عمل بكنند كه اين طورها نباشد و الا محفوظ نخواهد ماند. آن كسى كه كمك مى‏كند يا كمك مادى مى‏كند يا كمك نظامى مى‏كند، آنها هم خيال مى‏كنند كه ما از كمك‏هاى نظامى آنها، كمك‏هاى آنها مى‏ترسيم. نه، ترسى در كار نيست. براى اين كه يك ملتى است كه شهادت طلب است، حالا شهادت با موشك باشد يا با تانك باشد يا با توپ باشد يا با هر چه باشد. شهادت طلب است اين ملت. از اين نمى‏ترسد، اما فراموش هم نمى‏كند كه كى‏ها به اينها /به اينها/ دارند خدمت مى‏كنند، كى امر مى‏كند بهشان كه اين كارها را بكنيد، انگيزه آنها چى هست، آنهايى هم كه اينها وادار مى‏كنند، كى‏اند و كى به اينها كمك مى‏كند، كى موشك مى‏دهد، كى چى مى‏كند، اين از ذهن مردم ما بيرون نمى‏رود و بايد لذا توجه داشته باشند آنهايى كه اين كار را مى‏كنند. و من از خداى تبارك و تعالى مسألت مى‏كنم كه همه ما را در ايمان به خودش مستقر قرار بدهد و همه مسلمين را حفظ كند و از شر كفار همه مسلمان‏ها، همه مستضعفان جهان محفوظ باشند.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 188

تاريخ: 27/12/66

پاسخ به تلگرام تبريك فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت عمليات پيروزمند والفجر 10

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى محسن رضايى فرمانده محترم كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

از عنايات خداوند بزرگ و توجه رسول معظم او به اين ملت مقاوم و ايثارگر و رزمندگان سلحشور اسلام در پيروزى بزرگ و برق‏آساى والفجر 20 سپاسگزارم. به يقين اين هديه الهى از ختم اين سال پرحادثه، تحقق وعده ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم . از ثمره مقاومت بى‏نظير اين ملت بزرگ در برابر حملات بزدلانه عفلقيان در بمباران شهرهاست.

اخبار پيروزى‏ها و حماسه‏هاى دلاوران اسلام نه تنها دل ملت ما كه قلب همه مستضعفان و محرومان را شادمان نمود و صدام و عفلقيان و حاميان و اربابان او خصوصاً آمريكا و اسرائيل را عزادار كرد. سلام خالصانه مرا به همه فرماندهان عزيز و شجاع و رزمندگان ظفرمند پيروز سپاه و بسيج و ارتش و هوانيروز و نيروى هوايى و جهادگران دلاور و گمنام و امدادگران و كليه نيروهاى مردمى و كرد ابلاغ كنيد. و سلام و تشكر ملت ايران را به مردم شهرهاى آزاد شده عراقى كه بدون اين كه حتى يك گلوله هم به طرف آنان و شهرهاى آنان شليك شود، با آغوش باز و فرياد الله اكبر از رزمندگان ما استقبال نمودند، برسانيد و به آنها بگوييد كه مى‏بينيد صدام چگونه ديوانه‏وار شما و شهرهايتان را بمباران خوشه‏اى و شيميايى مى‏كند. و خواهيم ديد كه جهانخواران چگونه در تبليغات مسموم خود از كنار اين پيروزى‏هاى بزرگ و جنايات صداميان خواهند گذشت.

اين جانب با تشكر مجدد از ملت مقاوم ايران و رزمندگان عزيز از جوانان غيرتمند كشور سرافراز اسلامى ايران مى‏خواهم كه به جبهه‏ها عزيمت كنند و با تداوم عمليات خود مجال تجديد سازمان و تنفس عفلقيان شكست خورده و مستاصل را بگيرند. دست قدرت و نصرت بى‏انتهاى خداوند يار و ناصرتان باد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 189

تاريخ: 30/12/66

پيام به مناسبت سال نو

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل و النهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال.

خداوند اين سال جديد را بر همه مسلمان‏ها، بر ملت ما، بر همه مستضعفين جهان مبارك كند. و اين سال يك خصوصياتى دارد كه كم اتفاق مى‏افتد. و امروز در آستانه ولادت حضرت سيدالشهدا، كه ما بايد انگيزه قيام ايشان را ببينيم چى بود و مقصد ايشان چى بود و وضع زندگى ايشان و همه ائمه عليهم‏السلام چى بود، خصوصاً در ماه شعبان چه وضعى داشتند.

سيدالشهدا سلام‏الله عليه از همان روز اول كه قيام كردند براى اين امر، انگيزه‏شان اقامه عدل بود. فرمودند كه، مى‏بينيد كه معروف عمل بهش نمى‏شود و منكر بهش عمل مى‏شود. انگيزه اين است كه معروف را اقامه كند و منكر را از بين ببرد، انحرافات همه از منكرات است، جز خط مستقيم توحيد هر چه هست منكرات است، اينها بايد از بين برود، و ما كه تابع حضرت سيدالشهدا هستيم بايد ببينيم كه ايشان چه وضعى در زندگى داشت، قيامش، انگيزه‏اش نهى از منكر بود كه هر منكرى بايد از بين برود. من جمله قضيه حكومت /عدل/ جور، حكومت جور بايد از بين برود، از آن طرف وقتى كه مناجاتشان را مى‏بينيم، مناجاتى كه در ماه شعبان هست و من در نظر ندارم كه در هيچ يك از ادعيه گفته شده باشد كه ادعيه مال همه ائمه است. اين دعاى شعبان، مناجات شعبان مناجات همه ائمه است و در اين، مسائل بسيار هست، معارف بسيار هست و ادب اين كه انسان چه جور بايد با خداى تبارك و تعالى مناجات كند. ما غافليم از اين معانى كه وضع چى است. شايد بعضى از جهال ما هم اين طور اعتقاد دارند كه اين ادعيه وارد شده و اين چيزهايى كه از ائمه وارد شده است اينها تشريفات است. مى‏خواهند ما را باد بدهند و حال اين كه مسأله اين نيست /مسأله/ مسأله اين است كه در مقابل خدا ايستادند آنها، آنها مى‏دانند كه در /چه/ مقابل چه عظمتى ايستادند، آنها معرفت دارند به خداى تبارك و تعالى و مى‏دانند چه كنند و مناجات شعبانيه از مناجات‏هايى است كه اگر يك نفر انسان دلسوخته، يك عارف دلسوخته نه از اين عارف‏هاى لفظى بخواهد اين را شرح كند و شرح كند از براى ديگران، بسيار ارزشمند است و محتاج به شرح است، چنانچه همه ادعيه ائمه عليهم‏السلام.

شما /در مناجات حضرت/ در دعاى عرفه حضرت سيدالشهدا ملاحظه مى‏كنيد كه چه مسائلى در آن هست و ما ازش غافل هستيم. ماه شعبان اين خصوصيت را دارد كه الان /ما در آستانه/ عيد نوروز

صحيفه نور ج 20 صفحه 190

ما در آستانه ولادت حضرت سيدالشهداست و دنبال او و ولادت حضرت مهدى عليه‏السلام كه آن هم در 15 شعبان واقع شده است. بنابراين تقريباً بايد ما بگوييم كه يك حجتى است بر ما اين دو ولادت و /اين/ واقع شدن اين روز شريف و اين روز نوروز در يك همچو آستانه‏اى كه اين دو بزرگوار كه هر دو /اقامه عدل/ براى اقامه عدل هستند. سيدالشهدا سلام‏الله عليه كه همه عمرش را و همه زندگيش را براى رفع منكر و جلوگيرى از حكومت ظلم و جلوگيرى از مفاسدى كه حكومت‏ها در دنيا ايجاد كردند، تمام عمرش را صرف اين كرد و تمام زندگيش را صرف اين كرد كه اين حكومت، حكومت جور بسته بشود و از بين برود. معروف در كار باشد، منكرات از بين بروند. حضرت صاحب سلام‏الله عليه و ارواحنا فداه هم كه تشريف مى‏آورند براى همين معناست. تمام انبيا كه قيام كرده‏اند در عالم طبيعت - حالا معانى‏شان كه، معارف غيبيه‏شان را خدا مى‏داند ما نمى‏دانيم، اما در عالم طبيعت - وقتى زندگى اينها را مى‏بينيم از اول مقابله‏ى با طاغوت بوده است. بنابراين معنا بوده و اين بايد سرمشق بشود از براى مسلمان‏ها، كسانى كه واقعاً مسلمان هستند و واقعاً علاقه‏مند به اهل بيت عصمت هستند و به پيغمبر اسلام هستند و از هر مذهبى كه هستند، علاقه‏مند به آن مذهبشان هستند، بايد ببينند كه صاحب مذهب چه كرده است. موسى بن عمران چه كرد، در زندگيش چه كرد، حضرت ابراهيم در زندگيش چه كرد، تمام اينها قيام كردند در مقابل جور، در مقابل ظلم، همه قيامشان اين معنا بود. ما سرمشق بايد بگيريم از اينها و ما بايد قيام كنيم در مقابل ظلم. مسلمان بايد در مقابل جورها، در مقابل ظلم‏ها، در مقابل منكرات قيام كنند، همان طورى كه ملت شريف ايران بحمدالله قيام كرد و مى‏شود گفت كه اين انقلاب كه /در اين آيه/ در اين دعاى شريف واقع شده است يا مقلب القلوب ، در جوان‏هاى ما واقع شده است. اينها الان برگشتند از يك حالى به حال ديگرى و حال نويى پيدا كرده‏اند. و در اين ماه كه ماه شعبان است بايد ما توجه به اين معنا بكنيم كه ما بايد چه بكنيم، با اين طاغوت‏ها بايد چه بكنيم؟ بايد همان طورى كه سيدالشهدا سلام‏الله عليه تمام حيثيت خودش، جان خودش را و بچه‏هايش را، همه چيز را در صورتى كه مى‏دانست قضيه اين طور مى‏شود، كسى كه فرمايشات ايشان را از وقتى كه از مدينه بيرون آمدند و به مكه آمدند و از مكه آمدند بيرون حرف‏هاى ايشان را مى‏شنود همه را، مى‏بيند كه ايشان متوجه بوده است كه چه دارد مى‏كند، اين جور نبود كه آمده است ببيند كه، بلكه آمده بود حكومت هم مى‏خواست بگيرد، اصلاً براى اين معنا آمده بود و اين يك فخرى است و آنهايى كه خيال مى‏كنند كه حضرت سيدالشهدا براى حكومت نيامده، خير. اينها براى حكومت آمدند، براى اين كه بايد حكومت دست مثل سيدالشهدا باشد، مثل كسانى كه شيعه سيدالشهدا هستند باشد. اصل قيام انبياء از اول تا آخر اين بوده است. در طبيعت قيام انبياء - قيام مسلحانه يا غيرمسلحانه - در مقابل همه كسانى كه به جور داشتند مردم را از بين مى‏بردند باشد.

و ما امروز مبتلاى به اين معنا هستيم، مسلمان‏ها مبتلاى به اين معنا هستند، مسلمان‏ها مى‏بينند كه اين دولت‏هاى بزرگ، اين قدرت‏هاى بزرگ و اين كسانى كه اذناب آنها هستند، كسانى كه فرمانبر آنها هستند الان با مسلمين، با مردم، با مستضعفين، حتى با آن كسانى كه مال خودشان است چه مى‏كنند.

صحيفه نور ج 20 صفحه 191

تمام اينها ظاهر مى‏گويند كه ما اقامه عدل مى‏خواهيم بكنيم، اما چه عدلى؟ عدل امريكايى، عدل امريكايى يعنى چه؟ يعنى هر كس خاضع به من شد، آن يك چيزى است كه ما /بايد/ او را قبولش داريم، هر كس منافع مملكتش را به ما داد ما او را قبول داريم! از آن ور شوروى هم همين است، همه اين قدرت‏هاى بزرگ اين طورى هستند و ما بايد در مقابل تمام اينها بايستيم، همان طورى كه جوان‏هاى ما بحمدالله الان در جبهه‏ها اين پيروزى‏ها را، اين پيروزى‏هاى بزرگ را به دست آوردند، بايد تا آخر اين مطلب باشد، بايد هيچ درش سستى نشود تا وقتى كه انشاءالله علم را به دست صاحب علم بدهند. بنابراين عيد نوروز ما، يك عيد نوروزى است كه در يك وقتى واقع شده است كه حجت بر ماست و او اين است كه زندگى سيدالشهدا، زندگى حضرت صاحب سلام‏الله عليه، زندگى همه انبياء عالم، همه انبياء از اول، از آدم تا حالا همه‏شان اين معنا بوده است كه در مقابل جور حكومت عدل را مى‏خواستند درست كنند /حكومت/ و مع الاسف به قدرى به گوش ما خواندند، به قدرى به گوش ملت ما خواندند، به گوش ملت‏هاى ضعيف خواندند كه حكومت به شما چكار دارد، شما برو نمازت را بخوان، شما مسجدت را برو، همين! البته، ما اگر فقط مسجد برويم و دعا بكنيم و بعد هم دعا به عرض بكنم كه آن بزرگان چه بكنيم، همه با ما خوب مى‏شوند! اما وظيفه اين است كه ما برويم مسجد بنشينيم دعا بخوانيم يا وظيفه اين است كه ما بايد قيام بكنيم؟ وظيفه اين است كه ما همه بايد همه چيز خودمان را در راه اسلام فدا بكنيم، چنانچه اولياى ما اين كار را كردند. و امروز شما مى‏بينيد كه اين صدام را كه - بحمدالله - سيلى خورده است و الان محو اين سيلى است، الان نمى‏فهمد دارد چه مى‏كند. شما ببينيد كه اين همه پيروزى‏اى كه واقع شده، اصلاً اين انكار مى‏كند كه اين جا چيزى واقع شده، اين نمى‏فهمد كه فردا اين خبرنگارها، اين خارجى‏ها مى‏آيند مى‏روند آن جا مى‏بينند چه خبر است. اين يك همچو حيوانى است كه مملكت خودش را، افراد خودش را، اشخاصى كه مربوط به خودش هستند آنها را بمباران مى‏كند، بمباران شيميايى مى‏كند كه بايد پاسدارهاى ما به داد آنها برسند.

من بايد تشكر كنم از اين ملت، اين ملت شريف خودمان و خصوصاً از اين كسانى كه در جبهه‏ها مشغول هستند يا پشت جبهه‏ها مشغول به اين هستند كه آنها را كمك كنند، ما بايد تشكر كنيم از اينها و خصوصاً از اين جوان‏هايى كه همه چيزشان را در راه اسلام دادند. شما ملاحظه مى‏كنيد كه اشخاصى مى‏آيند اين جا، همه چيزشان را كانه دادند، معذلك مى‏گويند كاش كه ما يك بچه كوچكى كه داريم بزرگ بشود، برود جنگ بكند، اينها حجت بر ما هست، اينها حجت بر آن اشخاصى هست كه تو خانه نشستند و نق مى‏زنند، تو خانه نشستند و به مردم تزريق مى‏كنند كه نه، نرويد جايى، خدا انشاءالله بيدار كند اينها را، خداوند انشاءالله اشخاصى را كه مخالفت مى‏كنند يا از روى عمد يا از روى - عرض مى‏كنم - نفهمى مخالفت مى‏كنند، اينها را بيدار كند و اينها را در اين سال نو تجديد كند. و خداوند انشاءالله اين اسراى ما را، اين كسانى كه محبوب ما هستند، محبوب ملت ما هستند، اين معلولين را، اين اسرا را و اين تمام كسانى كه در آن جا در بند هستند، همه اينها را خداوند انشاءالله آزاد كند و ما را هم به وظيفه خودمان آشنا كند. و اى كاش كسى مى‏آمد و اين ادعيه ائمه عليهم‏السلام

صحيفه نور ج 20 صفحه 192

را ترجمه مى‏كرد، اين را شرح مى‏كرد، اين ادعيه خيلى محتاج به شرح است. و ما اگر اين ادعيه را بتوانيم يك اشخاص عارفى، عارف صحيح، دلسوخته پيدا بشود كه اينها را براى مردم تشريح بكند، همه چيز در اينها هست، در عين حالى كه دعاست. شما ادعيه حضرت سجاد را مى‏بينيد، دعاست اما چه مى‏كند در اين دعا! هم معنويات هست، هم قضيه حكومت هست، همه چيز هست، هم از بين بردن حكومت ظلم است، چنانچه سيره همه ائمه عليهم‏السلام بر اين بوده و ما به قدرى در گوشمان خواندند كه بابا برويد سراغ كارتان، كار نداشته باشيد به حكومت، كه حتى اشخاص كه آگاه هم بودند، اينها هم بازى خورده بودند. من بعضى از اشخاصى كه ازشان هيچ توقع نداشتم، در سابق چيز بودند، از همين امور چيزى بودند، داخل در اين مسائل ما بودند، لكن معذلك، اينها مى‏گفتند آخر ما چكار داريم به اين كار، حالا آنها مى‏خواهند اين كار را بكنند، اين كار آنهاست، ما كار ديگر داشته باشيم. اين يك همچو چيزى بود كه ما را بازى داده بودند و مردم الان بايد بدانند كه هر مطلبى را كه اين خارجى‏ها مى‏گويند تمام مطالب اين خارجى‏ها براى گول زدن ماهاست، گول زدن همه ماست. كسانى هم كه تابع آنها هستند مطالبى مى‏گويند، براى اين است كه ما را باز به دامن آنها بيندازند. و ما بايد بيدار باشيم و هشيار باشيم و هيچ وقت لغزش پيدا نكنيم. خداوند انشاءالله اين ملت را بيدار كند و بيدارتر. خداوند انشاءالله مردم ما را به سلامت، عزت برساند، به مقاصد خودشان، كه آن مقصد، مقصد اسلام است و كوتاه كردن دست تمام كسانى كه ظالم هستند. انشاءالله خداوند اين عيد را بر همه ما، بر همه مسلمين، بر همه مستضعفين مبارك كند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 193

تاريخ: 11/1/67

پيام به مناسبت انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در آستانه انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اسلامى هستيم. گمان نمى‏كنم كه نقش و اهميت انتخابات و مجلس شوراى اسلامى بر كسى پوشيده باشد. بحمدالله هر چه از عمر با بركت انقلاب شكوهمند اسلامى ما مى‏گذرد، مردم مسلمان و متعهد كشورمان به اهميت حضور و نقش تعيين كننده خود در تمامى صحنه‏هاى انقلاب آشناتر مى‏شوند و راز دوام و بقا و استحكام قيام الهى خود را بهتر كشف مى‏نمايند.

هم اكنون با توجه به آگاهى و شعور بالاى سياسى مردم خداجوى ايران، شايد ضرورتى به يادآورى اهميت شركت در انتخابات نباشد، ولى براى احتياط در اداى تكليف شرعى سياسى خود، نكاتى را متذكر مى‏شوم:

1 - از آغاز انقلاب تاكنون يكى از اهداف شوم و پليدى كه همواره مورد توجه استكبار جهانى و نوكران خارجى و داخلى آنان بوده است، دور كردن مردم از صحنه‏هاى انقلاب و گسستن پيوندهاى پولادين آنان با آرمان‏هاى اجتماعى - سياسى اسلام بوده است كه در راه تحقق آن به انواع حيله‏ها و ترفندهاى گوناگون متوسل شده‏اند كه بحمدالله سرشان به سنگ خورده است و ملت پيروز و سرافراز ايران با نمايش قدرت عظيم خود در حوادث گوناگون انقلاب، اين حقيقت و واقعيت را به اثبات رسانيده و نشان داده‏اند كه از درياى خروشان وحدت و انسجام آنان چيزى كم نشده و نخواهد شد و جهانخواران انشاءالله تا ابد حسرت گسستن اتحاد مقدس مردم ما را به گور خواهند برد.

بعيد به نظر نمى‏رسد كه در اين روزها يكى از اهداف شرارت‏هاى اخير صداميان در تهديد و ارعاب و ادامه بمباران‏ها و موشك باران مناطق مسكونى، علاوه بر سرپوش نهادن بر شكست‏هاى پياپى خود در صحنه‏هاى نبرد، رسيدن به اين هدف باشد كه حضور مردم را تحت‏الشعاع اين جنايات قرار دهند. از هم اكنون همه بايد مطمئن باشيم كه رسانه‏هاى استكبارى از عدم حضور مردم در صحنه انتخابات سخن‏ها خواهند گفت و با تحليل‏هاى موذيانه و القائات توأم با تهديد و ارعاب تلاش خواهند نمود ذهن‏ها را به مسائل ديگر معطوف نمايند، غافل از آن كه امت اسلامى ايران سال‏هاست نشان داده‏اند كه از اين هياهوها نمى‏ترسند و مقاوم و استوار در مقابل تمام ابرقدرت‏ها و قدرت‏ها مى‏ايستند و با يارى خداوند متعال ملت شريف ايران با حضور گسترده خود، انتخابات را در موعد مقرر و با

صحيفه نور ج 20 صفحه 194

قدرت و قاطعيت برگزار مى‏كنند و مطمئناً در زير موشك و بمب هم اگر قرار بگيرند، به پاى صندوق‏ها مى‏روند و به تكليف شرعى - الهى خود عمل خواهند نمود.

و اين جانب تحت هر شرايطى در انتخابات شركت مى‏كنم و انشاءالله دنيا خواهد ديد كه مردم عزيز ايران چگونه حماسه حضور گذشته خويش را در سراسر ميهن اسلامى تكرار خواهند كرد.

2 - همان طور كه بارها گفته‏ام مردم در انتخابات آزادند و احتياج به قيم ندارند و هيچ فرد و يا گروه و دسته‏اى حق تحميل فرد و يا افرادى را به مردم ندارند. جامعه اسلامى ايران كه با درايت و رشد سياسى خود جمهورى اسلامى و ارزش‏هاى والاى آن و حاكميت قوانين خدا را پذيرفته‏اند و به اين بيعت و اين پيمان بزرگ وفادار مانده‏اند، مسلم قدرت تشخيص و انتخاب كانديداى اصلح را دارند. البته مشورت در كارها از دستورات اسلامى است و مردم با متعهدين و معتمدين خويش مشورت نمايند و افراد و گروه‏ها و روحانيون در حد تذكرات قبلى در حوزه خود مى‏توانند كانديدا معرفى نمايند، ولى هيچ كس نبايد توقع داشته باشد كه ديگران اظهارنظر و اظهار وجود نكنند.

در هر حال مردم با بصيرت و درايت و تحقيق كانديداهايى را شناسايى كرده و به سوابق و روحيات و خصوصيات دينى - سياسى نامزدهاى انتخاباتى توجه نمايند. مردم شجاع ايران با دقت تمام به نمايندگانى رأى دهند كه متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسؤوليت كنند و طعم تلخ فقر را چشيده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمين، اسلام مستضعفين، اسلام رنجديدگان تاريخ، اسلام عارفان مبارزه‏جو، اسلام پاك‏طينتان عارف و در يك كلمه، مدافع اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - باشند و افرادى را كه طرفدار اسلام سرمايه‏دارى، اسلام مستكبرين، اسلام مرفهين بى‏درد، اسلام منافقين، اسلام راحت‏طلبان، اسلام فرصت‏طلبان و در يك كلمه، اسلام آمريكايى هستند، طرد نموده و به مردم معرفى نمايند و از آن جا كه مجلس خانه همه مردم و اميد مستضعفين است، در شرايط كنونى نبايد كسى انتظار داشته باشد كه حتماً نمايندگان بايد از گروه و صنف خاصى باشند. بايد توجه داشت كه هنوز خيلى از مسائل وجود دارد كه به نفع محرومين بايد حل و فصل شود و تميز بين كسانى كه در تفكر خود، خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرار داده‏اند، با ديگران كار مشكلى نيست.

3 - نصيحتى است از پدرى پير به تمامى نامزدهاى مجلس شوراى اسلامى كه سعى كنيد تبليغات انتخاباتى شما در چهارچوب تعاليم و اخلاق عاليه اسلام انجام شود و از كارهايى كه با شؤون اسلام منافات دارد، جلوگيرى گردد. بايد توجه داشت كه هدف از انتخاب در نهايت، حفظ اسلام است. اگر در تبليغات، حريم مسائل اسلامى رعايت نشود، چگونه منتخب حافظ اسلام مى‏شود. بايد سعى شود تا خداى ناكرده به كسى توهين نگردد و در صورتى كه رقيب انتخاباتى به مجلس راه يافت، به دوستى و برادرى - كه چيزى شيرين‏تر از آن نيست - لطمه‏اى نخورد.

ملت شهيدپرور ايران بدانند اين روزها روز امتحان الهى است، روز پرخاش عليه كسانى است كه با اسلام كينه ديرينه دارند، روز انتقام از كفر و نفاق است، روز فداكارى است، امروز روز

صحيفه نور ج 20 صفحه 195

عاشوراى حسينى است، امروز ايران كربلاست، حسينيان آماده باشيد: جهزوا انفسكم بالصلاح و السلاح . نهراسيد كه نمى‏هراسيد، كمربندهاتان را محكم كنيد. اى آزادگان و احرار به پا خيزيد! قدرت‏هاى بزرگ شرق و غرب مى‏خواهند شما را در زير چكمه‏ها و چنگال‏هاى كثيف و خونين خود خرد كنند كه حتى آخ هم نگوييد. امروز روز مقاومت است، چنان بر صدام و امريكا و استكبار غرب سيلى زنيد كه برق آن چشمان استكبار شرق را كور كند. امروز روز درنگ نيست، امروز روز صيقل انسانيت انسان‏هاست، روز جنگ است، روز احقاق حق است و حق را بايد گرفت و انتظار آن كه جهانخواران ما را يارى كنند بى‏حاصل است. امروز روز حضور در حجله جهاد و شهادت و ميدان نبرد است، روز نشاط عاشقان خداست، روز جشن و سرور عارفان الهى است، امروز روز نغمه‏سرايى فرشتگان در ستايش انسان‏هاى مجاهد ماست. درنگ امروز، فرداى اسارت بارى را به دنبال دارد. امروز بايد لباس محبت دنيا را از تن بيرون نمود و زره جهاد و مقاومت پوشيد و در افق طليعه فجر تا ظهور شمس به پيش تاخت و ضامن بقاى خون شهيدان بود.

فرزندانم! دشمن در بمباران شيميايى مناطق مسكونى، نهايت قساوت و درندگى خود را نشان داده است و با حمله شيميايى به مردم بى‏دفاع عراق حتى پايه‏هاى حمايت حاميان خود را سست نموده است. به سوى جبهه‏ها هجوم بريد تا ضربات پى در پى شما توان و امان او را بگيرد كه انشاءالله پيروز خواهيد شد.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 196

تاريخ: 14/1/67

بيانات امام خمينى در ديدار با مسؤولين وزارت پست و تلگراف به مناسبت نيمه شعبان

بعضى‏ها انتظار فرج را به اين مى‏دانند كه در مسجد بنشينند و دعا كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد سعيد انشاءالله بر همه مسلمين جهان، مستضعفان عالم و خصوصاً ملت ما مبارك باد. آنچه كه امروز مى‏خواهم به عرضتان برسانم برداشت‏هايى كه از انتظار فرج برداشته شده است، بعضى‏اش را من عرض مى‏كنم. بعضى‏ها انتظار فرج را به اين مى‏دانند كه در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان سلام‏الله عليه را از خدا بخواهند. اينها مردم صالحى هستند كه يك همچو اعتقادى دارند بلكه بعضى از آنها را كه من سابقاً مى‏شناختم بسيار مرد صالحى بود، يك اسبى هم خريده بود، يك شمشيرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب سلام‏الله عليه بود. اينها به تكاليف شرعى خودشان هم عمل مى‏كردند و نهى از منكر هم مى‏كردند و امر به معروف هم مى‏كردند لكن همين، ديگر غير از اين كارى /را/ ازشان نمى‏آمد و فكر اين مهم كه يك كارى بكنند نبودند. يك دسته ديگرى بودند كه انتظار فرج را مى‏گفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه مى‏گذرد، بر ملت‏ها چه مى‏گذرد، بر ملت ما چه مى‏گذرد، به اين چيزها ما كار نداشته باشيم. ما تكليف‏هاى خودمان را عمل مى‏كنيم، براى جلوگيرى از اين امور هم خود حضرت بيايند انشاءالله درست مى‏كنند. ديگر ما تكليفى نداريم، تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كارى به كار آنچه در دنيا مى‏گذرد يا در مملكت خودمان مى‏گذرد نداشته باشيم. اينها هم يك دسته‏اى، مردمى بودند كه صالح بودند.

آيا خلاف قرآن نيست كه ما ديگر معصيت كنيم تا حضرت صاحب بيايد؟

يك دسته‏اى مى‏گفتند كه خوب! بايد عالم پرمعصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهى از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كارى مى‏خواهند بكنند، گناه‏ها زياد بشود كه فرج نزديك بشود.

يك دسته‏اى از اين بالاتر بودند مى‏گفتند بايد دامن زد به گناه‏ها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت سلام‏الله عليه تشريف بياورند. اين هم يك دسته‏اى بودند كه البته در بين اين دسته منحرف‏هايى هم بودند، اشخاص ساده‏لوح هم بودند، منحرف‏هايى هم بودند كه براى‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 197

مقاصدى به اين دامن مى‏زدند.

يك دسته ديگرى بودند كه مى‏گفتند كه هر حكومتى اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهايى كه بازيگر نبودند مغرور بودند به بعض رواياتى كه وارد شده است بر اين امر كه هر علمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خيال كرده بودند كه نه، هر حكومتى باشد، در صورتى كه آن روايات كه هر كس علم بلند كند علم مهدى، به عنوان مهدويت بلند كند. حالا ما فرض مى‏كنيم كه يك همچو رواياتى باشد، آيا معنايش اين نيست كه ما تكليفمان ديگر ساقط است. يعنى خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نيست اين معنا كه ما ديگر معصيت بكنيم /تا پيغمبر بيايد/ تا حضرت صاحب بيايد! حضرت صاحب كه تشريف مى‏آورند براى چى مى‏آيند؟ براى اين كه گسترش بدهند عدالت را، براى اين كه حكومت را تقويت كنند، براى اين كه فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن دست از نهى از منكر برداريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براى اين كه حضرت بيايند، حضرت بيايند چه مى‏كنند؟ حضرت مى‏آيند مى‏خواهند همين كارها را بكنند. الان ديگر ما هيچ تكليفى نداريم؟ ديگر بشر تكليفى ندارد بلكه تكليفش اين است كه دعوت كند مردم را به فساد! به حسب رأى اين جمعيت كه بعضى‏شان بازيگرند و بعضى‏شان نادان، اين است كه ما بايد بنشينيم دعا كنيم به صدام، هر كسى نفرين به صدام كند خلاف امر كرده است، براى اين كه حضرت ديرآيند! و هر كسى دعا كند به صدام /اين/ براى اين كه اين فساد زياد مى‏كند، ما بايد دعاگوى آمريكا باشيم و دعاگوى شوروى باشيم و دعاگوى اذنابشان از قبيل صدام باشيم و امثال اينها تا اين كه اينها عالم را پر كنند از جور و ظلم و حضرت تشريف بياورند! بعد حضرت تشريف بياورند چه كنند؟ حضرت بيايند كه ظلم و جور را بردارند، همان كارى كه ما مى‏كنيم و ما دعا مى‏كنيم كه ظلم و جور باشد، حضرت مى‏خواهد همين را برش دارند. ما اگر دستمان مى‏رسيد قدرت داشتيم بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم، تكليف شرعى ماست منتها ما نمى‏توانيم. اينى كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مى‏كند از عدالت، نه شما دست برداريد از اين تكليفتان، نه اين كه شما ديگر تلكيف نداريد.

آنى كه مى‏گويد حكومت نباشد معنايش اين است كه هرج و مرج بشود

ما تكليف داريم كه، اينى كه مى‏گويد حكومت لازم نيست معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتى نباشد، نظام در يك مملكتى نباشد، آن طور فساد پر مى‏كند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست. آنى كه مى‏گويد حكومت نباشد معنايش اين است كه هرج و مرج بشود، همه هم را بكشند، همه به هم ظلم بكنند براى اين كه حضرت بيايد. حضرت بيايد چه كند؟ براى اين كه رفع كند اين را. اين يك آدم عاقل، يك آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سياستى اين كار را نكرده باشد كه بازى بدهد ماهارا كه ما كار به آنها نداشته باشيم، آنها بيايند هر كارى بخواهند انجام بدهند، اين بايد خيلى آدم نفهمى باشد.

صحيفه نور ج 20 صفحه 198

اما مسأله اين است كه دست سياست در كار بوده. همان طورى كه تزريق كرده بودند به ملت‏ها، به مسلمين، به ديگر اقشار جمعيت‏هاى دنيا كه سياست كار شماها نيست برويد سراغ كار خودتان و آن چيزى كه مربوط به سياست است بدهيد به دست امپراطورها. خوب! آنها از خدا مى‏خواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت و به دست ظلمه، دست آمريكا، دست شوروى، دست امثال اينها و آنهايى كه اذناب اينها هستند و اينها همه چيز ما را ببرند، همه چيز مسلمان‏ها را ببرند، همه چيز مستضعفان را ببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد! اين يك حرف ابلهانه است منتها چون دست سياست در كار بوده، اين اشخاص كافر را، اينها را بازى دادند و گفتند شما كار به سياست نداشته باشيد، حكومت مال ما، شما هم برويد در مسجدهايتان بايستيد نماز بخوانيد چكار داريد به اين كارها.

اينهايى كه مى‏گويند كه هر علمى بلند بشود /و هر حكومتى/ خيال كردند كه هر حكومتى باشد اين بر خلاف انتظار فرج است، اينها نمى‏فهمند چى دارند مى‏گويند. اينها تزريق كردند بهشان كه اين حرف‏ها را بزنند، نمى‏دانند دارند چى چى مى‏گويند. حكومت نبودن يعنى اين كه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، بر خلاف نص آيات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض مى‏كرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار مى‏زديم براى اين كه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتى بيايد كه نهى از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد، اين گونه روايت قابل عمل نيست و اين نفهم‏ها نمى‏دانند دارند چى مى‏گويند، هر حكومتى باشد حكومت چيز است. بلكه شنيدم بعضى از اشخاص گفته‏اند كه خوب با اين وضعى كه هست، الان در ايران هست، ديگر ما نبايد تهذيب اخلاق بكنيم /ديگر/ غلط است اين حرف ها، چيزى نيست ديگر حالا، حتماً بايد استاد اخلاق در يك محيطى باشد كه همه مردم فاسدند! شراب خانه‏ها همه بازند و عرض مى‏كنم كه جاهاى فساد همه بازند! اگر يك جايى باشد كه خوب باشد. آن جا ديگر تهذيب اخلاق لازم نيست! نمى‏شود! باطل است! اينها يك چيزهايى است كه...(5) اگر دست سياست در كار نبود ابلهانه بود، لكن آنها نمى‏فهمند دارند چى مى‏كنند، آنها مى‏خواهند ما را كنار بزنند.

بايد كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت سلام‏الله عليه‏

حالا البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمى‏توانيم بكنيم، اگر مى‏توانستيم مى‏كرديم اما چون نمى‏توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است، شما يك نقطه هستيد در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم، تكليفمان است. /قرآن و/ ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم. اما نمى‏توانيم بكنيم، چون نمى‏توانيم بكنيم بايد او بيايد تا بكند، اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 199

كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت سلام‏الله عليه. در هر صورت اين مصيبت‏هايى است كه به وارد شده است و سياستهاى خارجى دامن بهش زدند براى چاپيدن اينها و براى از بين بردن عزت مسلمين و باورشان هم آمده است خيلى‏ها، شايد الان هم بسيارى باور بكنند كه نه، حكومت نبايد باشد و زمان حضرت صاحب بايد بيايد حكومت. و هر حكومتى در غير زمان حضرت صاحب باطل است. يعنى هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بيايد درستش كند! ما درستش مى‏كنيم تا حضرت بيايد.

انشاءالله خداوند اصلاح كند اينها را و اميدواريم كه خداوند اين روز را بر همه ما، بر همه شما مبارك كند و دست ظالم‏ها را كوتاه كند و قدرت بدهد به ملت‏هاى مظلوم براى سركوب كردن اين ظالم‏ها.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 201

تاريخ: 20/1/67

پاسخ امام خمينى به نامه دكتر ولايتى در مورد انتشار اخبار و اظهارنظرهايى كه اصول سياست خارجى كشور در آنها مراعات نمى‏شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى دكتر ولايتى وزير محترم امور خارجه

من جناب عالى را مردى متدين و دلسوز انقلاب مى‏دانم و شما و دوستانمان در وزارت امور خارجه بايد تحمل انتقاد را - چه حق و چه ناحق - داشته باشيم. جو باز سياسى ايران انقلابى، بى‏تجربگى بعضى از مسؤولان، سبقت در رساندن سريع هر موضوعى به جامعه گرچه به ضرر مردم باشد، نه تنها كار وزارت امور خارجه را مشكل مى‏كند، كه در بعضى اوقات روى سياست‏هاى داخلى هم اثر نامطلوب مى‏گذارد. اين جانب به شما و تمامى خادمين به اسلام و ايران دعا مى‏كنم. اميدوارم چون گذشته در خدمتتان تنها خدا را منظور داريد. از خداوند متعال توفيق جناب عالى و ساير خدمتگزاران به اسلام را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمةالله‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 202

تاريخ: 22/1/67

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير ارشاد اسلامى و سرپرست سازمان حج و اوقاف و امور خيريه‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

امسال انشاءالله يكصد و پنجاه هزار نفر از ايران به حج مى‏روند و حجاج به وظيفه خود كه برائت از مشركين و آمريكا و اسرائيل است عمل مى‏كنند. ممكن نيست حجاج ما به حج بروند و دست به تظاهرات عليه استكبار جهانى نزنند. اصولاً برائت از مشركين از وظايف سياسى حج است و بدون آن، حج ما، حج نيست. آل سعود بدانند اگر غير از اين عمل كنند، در مقابل تمام مسلمين دنيا ايستاده‏اند و اگر صحيح و درست عمل كنند به نفع خودشان است.(6)


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 204

تاريخ: .../2/67

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آقاى محمد على انصارى

بسمه تعالى

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد على انصارى دامت افاضاته‏

جناب عالى كه فردى متدين و آگاه مى‏باشيد، به عنوان نماينده اين جانب با دو نفر از طرف شوراى محترم نگهبان و دو نفر از طرف وزير محترم كشور موظف مى‏باشيد تا به موارد ذيل عمل نموده و كار انتخابات تهران را به پايان برسانيد.

1 - آقايان بايد تمام تلاش خود را بنمايند تا انتخابات مرحله دوم در روز قدس صورت گيرد و مجلس سوم در وقت مقرر تشكيل گردد.

2 - هيأت نظارت شوراى محترم نگهبان موظف است كه از ابتدا تعداد صندوق‏هايى را كه از آنها شكايت شده است، مشخص نمايند.

3 - وزارت كشور موظف است تمامى صندوق هاى مورد شكايت را هم امروز به شوراى محترم نگهبان منتقل گرداند.

4 - وزارت كشور مى‏تواند افرادى را در موقع شمارش آرا بر سر صندوق‏ها بگمارد تا براى هيچ كس هيچ شبهه‏اى پيش نيايد.

5 - آرا نسبت به همه كانديداها شمارش شود نه كانديداهاى خاص. مسؤوليت حفظ صندوق‏هاى منتقل شده با شوراى نگهبان است. جناب عالى موظف مى باشيد تا مسائل را به اين جانب گزارش نماييد تا قوه قضاييه يا هر كس كه در راه پيشبرد كارها مانع ايجاد مى‏كنند، قاطعانه برخورد نمايد. خداوند همه را به راه راست هدايت فرمايد و از كيد شيطان نفس نجات دهد. والسلام

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 206

تاريخ 3/2/67

پاسخ امام خمينى به نامه حجت الاسلام حاج سيد احمد آقا در مورد گزارش رسيدگى به شكايات صندوقهاى انتخابات نمايندگان مجلس

بسمه تعالى

طبق آنچه ذكر شده است، بايد عمل شود و مسامحه جايز نيست. انشاءالله تعالى موفق و مؤيد باشند.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 207

تاريخ 12/2/67

فرمان امام خمينى به اعضاى شوراى نگهبان در مورد انتخابات

بسمه تعالى

اعضاى محترم شوراى نگهبان دامت افاضاتهم

با توجه به گزارشات مختلف و نيز رسيدگى و گزارش نماينده اين جانب در امر انتخابات، صحت آن محرز و آن را اعلام نماييد تا انتخابات در موعد مقرر (روز قدس) انجام گيرد و تصميم نهايى در مورد صندوق‏ها و آرا با رأى اكثريت نمايندگان محترم شوراى نگهبان و وزير محترم كشور و نماينده اين جانب است. و كسانى كه احتياط يا وسوسه در امر انتخابات مى كنند، بهتر است كمال احتياط را براى حفظ حيثيت جمهورى اسلامى و اسلام نمايند.

والسلام عليكم

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 208

تاريخ: 17/2/67

متن حكم امام خمينى به تيمسار سهرابى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تيمسار سرتيپ اسماعيل سهرابى

از زحمات شما در دوران رياست ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران تشكر و قدردانى مى‏شود. شايسته است كه با توجه به تجارب و معلوماتتان در امور نظامى از وجود جناب عالى در مشاورت نظامى شوراى عالى پشتيبانى جنگ استفاده به عمل آيد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 02:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 209

تاريخ: 17/2/67

انتصاب سرهنگ ستاد على شهبازى به رياست مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سركار سرهنگ ستاد على شهبازى

با توجه به شايستگى و تعهد دينى و انقلابى‏اى كه از شما گزارش شده است، به درجه سرتيپى مفتخر و به رياست ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران منصوب مى‏گرديد.

توفيق شما را در خدمت به اسلام و نظام جمهورى اسلامى از خداوند متعال مسألت مى‏نمايم.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 210

تاريخ: 27/2/67

بيانات امام خمينى در ديدار با مسؤولين كشورى و لشكرى و مردم حزب الله به مناسبت عيد سعيد فطر

ضيافت الهى همه‏اش ترك است، ترك شهوات

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلاً من بايد از ملت ايران، بعد از اين كه تبريك عيد را عرض مى‏كنم، تشكر كنم كه در صحنه‏ها خصوصاً در صحنه انتخابات خوب حاضر شدند و در عين حالى كه همه دست‏ها در اين بود كه اين انتخابات به طور شايسته و آرام عمل نشود، بحمدالله عمل شد و خداوند عيد مبارك را بر همه مبارك كند.

چيزى كه من مى‏خواهم عرض كنم، راجع به يك فقره از اين خطبه‏اى است كه رسول اكرم در ماه رمضان فرموده‏اند. يك جمله از او اين است كه خداوند شماها را مهمان كرده است، دعوت كرده است شما را به ضيافت، شماها در ماه مبارك مهمان خدا هستيد. مهماندار خداست و مخلوق مهمان او است. البته اين ضيافت نسبت به اولياء كمل الهى به آن نحوى نيست كه ما تخيل كنيم يا دست ما به او برسد. ما بايد حساب كنيم ببينيم كه اين ضيافت چى بوده است و ما چقدر راه يافتيم به اين ضيافت. در عين حالى كه همه عالم تحت رحمت الهى است و هر چه هست رحمت اوست و رحمت او به همه چيز واسعه است لكن باب ضيافت يك باب ديگر است، دعوت به ضيافت يك مسأله ديگرى است. اين ضيافت، همه‏اش ترك است. ترك شهوات از قبيل خوردنى‏ها، نوشيدنى‏ها و جهات ديگرى كه شهوات انسان اقتضا مى كند. خداوند دعوت كرده است ما را به اين كه شما بايد وارد بشويد در اين ميهمانخانه و اين ضيافت هم جز ترك، چيزى نيست. ترك هواها، ترك خودى‏ها، ترك منى‏ها، منيت‏ها، اينها همه در اين ميهمانخانه است و ما بايد حساب كنيم ببينيم كه آيا وارد شديم در اين ميهمانخانه يا اصلاً وارد نشديم، را همان دادند به اين ضيافتخانه يا نه، استفاده كرديم از اين ضيافت الهى يا نه. البته حساب امثال من با كرام‏الكاتبين است اما من به شما آقايان و هر كس كه اين كلمات مى‏رسد و خصوصاً طبقه جوان عرض مى‏كنم كه آيا در اين مهمانخانه رفتيد؟ استفاده كرديد؟ از شهوات خصوصاً شهوات معنوى چشم پوشيديد؟ يا اين كه مثل من هستيد؟

عيد مال كسى است كه در اين ضيافت راه يافته باشد

جوان‏ها متوجه باشند كه در جوانى مى‏شود اصلاح كرد انسان خودش را، هر مقدار انسان

صحيفه نور ج 20 صفحه 211

سنش زيادتر مى‏شود، اقبالش به دنيا بيشتر مى‏شود. جوان‏ها نزديكترند به ملكوت پيرها هر چه مى‏گذرد، هر چه بر عمرشان مى‏گذرد، هى اضافه مى‏شود يك چيزهايى كه آنها را از خدا دور مى‏كند. شماها در فكر باشيد كه /از اين ضيافت/ اگر از اين ضيافت درست بيرون آمديد آن وقت عيد داريد. عيد مال كسى است كه در اين ضيافت راه يافته باشد، استفاده كرده باشد از اين ضيافت. همان طورى كه شهوات ظاهرى را بايد ترك بكند، از شهوات باطنى كه بالاترين سد راه است براى انسان بايد از اينها جلوگيرى كند. تمام اين مفاسدى كه در عالم حاصل مى‏شود، براى اين است كه در اين ضيافت وارد نشده‏اند يا اگر وارد شده‏اند استفاده نكرده‏اند. خطاب به همه مردم است، همه دعوت شديد به ضيافت‏الله، همه مهمان خدا هستيد و مهمانى به ترك است. اگر ذره‏اى هواى نفس در انسان باشد، اين به مهمانى وارد نشده است يا اگر وارد شده است استفاده نكرده است. تمام اين جار و جنجال‏هايى كه در دنيا مى‏بينيد براى اين است كه استفاده از اين ضيافت نكرده‏اند، در اين مهمانى وارد نشده‏اند، دعوت خدا را قبول نكرده‏اند.

كوشش كنيد كه اين دعوت را لبيك بگوييد، راه به شما بدهند در اين جا و اگر چنانچه راه يافتيد مسائل حل است. اين كه مسائل ما حل نمى‏شود، براى اين كه در ضيافت خدا وارد نشديم، در ماه رمضان اصلاً وارد نشديم، يك ترك اكل و شربى كرديم لكن آن كه بايد بشود نشده است. اگر چنانچه هواهاى نفسانى بگذارد، انسان به حسب فطرت الهى است، فطرت فطرت‏الله است، همه هم توجه دارند به او، لكن اين توجه به دنيا كه توجه ثانوى است و اعوجاجى است، اين جلوگيرى مى‏كند از آن مسائلى كه بايد باشد. اگر مى‏بينيد در دنيا جنگ و جدال است و در بين شما هم خداى نخواسته نمونه‏اش هست، بدانيد كه در اين ضيافت وارد نشديد، ماه رمضان را ادارك نكرديد، اقبال كرده است به شما ماه رمضان. اقبل عليكم شهرالله اما شما او را ردش كرديد، پس زديد.

دشمن‏ها هميشه دنبال اين هستند كه ما را از داخل بپوسانند

در انتخابات در عين حالى كه بايد گفت انتخابات خوبى گذشت لكن شياطينى مى‏خواستند كه يك تخم نفاق بكارند. در جاهاى ديگر وقتى انتخابات مى‏شود، حزب‏ها و دست‏هاى خارجى مردم را مى‏كشند طرف خودشان و مردم را بازى مى‏دهند، صحبت‏هايى مى‏كنند كه همه‏اش براى اغفال مردم است. در انتخابات در عين حالى كه بسيار خوب انجام گرفت لكن دست‏هايى مى‏خواست ايجاد اختلاف كند، دو دستگى ايجاد كند و حال آن كه موفق نشدند بحمدالله. بايد شما متوجه باشيد به اين كه دشمن‏ها هميشه دنبال اين هستند كه ما را از داخل... ما را بپوسانند در داخل و اگر در اين ضيافت وارد شده باشيد دشمن‏ها دستشان كوتاه خواهد شد. وقتى حقيقت اين ضيافت را انسان مى‏بيند، مى‏بيند كه اگر انسان وارد اين ضيافت بشود، تمام اختلافات در دنيا حل مى‏شود. شياطين دنبال اين

صحيفه نور ج 20 صفحه 212

هستند كه ايجاد اختلاف كنند، دودستگى بگويند هست، لكن بحمدالله ملت ما و خصوصاً روحانيت ما اشخاصى هستند كه چهره‏شان نورانى است و در اين ماه مبارك هم در اين ضيافت انشاءالله وارد شده‏اند و آثارش هم بعد ظاهر مى‏شود كه همه با هم هستند، دو جبهه نيست.

اگر در يك ملتى اختلاف سليقه نباشد اين ناقص است

البته دو تفكر هست بايد هم باشد، دو رأى هست بايد هم باشد، سليقه‏هاى مختلف بايد باشد لكن سليقه‏هاى مختلف اسباب اين نمى‏شود كه انسان با هم خوب نباشد. من عرض كردم مثل طلبه‏ها كه با هم مباحثه مى‏كنند، آن وقتى كه مباحثه مى‏كردند جار و جنجال جورى بود كه انسان خيال مى‏كرد دشمن هم هستند، وقتى مباحثه تمام مى‏شد نشستند به دوستى كردن و انس. اگر در يك ملتى اختلاف سليقه نباشد، اين ناقص است. اگر در يك مجلسى اختلاف نباشد، اين مجلس ناقصى است. اختلاف بايد باشد، اختلاف سليقه، اختلاف رأى، مباحثه، جار و جنجال اينها بايد باشد لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته بشويم دشمن هم. بايد دو دسته باشيم در عين حالى كه اختلاف داريم، دوست هم باشيم. اگر در اين ماه مبارك، در اين ضيافت وارد شديم بايد بعد از ماه مبارك تا مدت‏ها آثارش باقى باشد.

ماه مبارك به منزله، يك /چيزى است/ ساعتى است كه كوكش بكنند و خودكار تا مدتى كه اين كوك است باشد. اين ماه مبارك بايد اين جور باشد كه مردم را تا ماه مبارك ديگر حفظ كند، بعد ماه مبارك ديگر بيايد از سر گرفته بشود و اين براى اين است كه بايد ما در اين ضيافت وارد شده باشيم و من اميدوارم كه وارد شده باشيم و همه آقايان با سلامت، صحت و خوشى اين سال را بگذرانند.

هر روزى كه بر اهل معصيت بگذرد جهنم‏شان بدتر و داغ‏تر مى‏شود

و من عقيده‏ام است بهترين دعا از براى امثال رئيس جمهورى امريكا و نوكرهاى او مثل صدام، بهترين دعاها دعاى اين است كه خدا مرگشان بدهد، اين دعا براى آنهاست. اگر مى‏خواهيد نفرين كنيد بگوييد خدا حفظشان كند. براى اين كه هر روزى كه بر امثال اينها مى‏گذرد، جهنم‏شان بدتر مى‏شود. جهنم مراتبش مثل خود مراتب انسان لايتناهاست. هر روزى كه بر اهل معصيت بگذرد، جهنم‏شان بدتر و داغ‏تر مى‏شود. پس دعاى براى اينها اگر بخواهيد بكنيد اين است كه خداوند اينها را مرگ بدهد تا اين كه اين جهنم به آن سختى نباشد برايشان و خداوند انشاءالله ما را هم بيدار كند، متوجه كند، متوجه كند كه ما چند روزى بيشتر نيستيم، منتها من زودتر و شما هم دنبالش ديگر، بعد از صد سال ديگر از اين بساط خبرى نيست. اينها همه گذراست و از بين مى‏رود، آن چيزى كه باقى مى‏ماند حركات خود انسان است. آن چيزى كه به انسان جهنم را مى‏رساند يا بهشت را مى‏رساند خود انسان است، از خارج نيست. انسان كه مرد شروع مى‏شود به يك عالم ديگرى كه خود انسان تهيه كرده، از خارج چيزى نمى‏آيد، هر چه هست از خود انسان است. كوشش كنيد كه انشاءالله اصلاح

صحيفه نور ج 20 صفحه 213

بكنيد در اين روز، در اين وقت، در اين سال‏ها خودتان را و خداوند انشاءالله به شما و همه اهالى اين كشور سلامت عنايت كند و همه شما انشاءالله در جوار خداى تبارك و تعالى و با دعاى حضرت صاحب سلام‏الله عليه و ارواحنا فداه همه شما انشاءالله موفق و مويد و به آرزوهاى صحيحى كه داريد كه آرزوى همه رسيدن به خداست و خودش هم نمى‏داند، همه توجهشان به اوست و خدا پرده‏ها را بردارد تا همه ببينيم او را.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 214

تاريخ: 7/3/67

پيام به مناسبت آغاز كار سومين دوره مجلس شوراى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از عنايت و توجه ذات مقدس حق تعالى سپاسگزاريم كه بار ديگر ملت شريف و عزيز ايران را به اداى يكى از بزرگترين فرايض سياسى و اجتماعى خود مفتخر نمود. و در اوج شرارت شيطان بزرگ و اذناب پليد او عليه انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ايران، توفيق بيعت مجدد با ميثاق‏هاى ازلى خود را به آنان كرامت فرمود. و به رغم بدخواهان، انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اسلامى با صحت و سلامت و در موعد برگزار گرديد، كه بحمدالله امروز ما شاهد افتتاح سومين دوره مجلس شوراى اسلامى هستيم. و من ضرورتى به ذكر حوادث زمان انتخابات و نيز حماسه‏هاى مردم عزيزمان در اين مورد نمى‏بينم و همچنين اهميت و نقش مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان در نظام كشور اسلامى ايران بر كسى پوشيده نيست. و انشاءالله نمايندگان محترم مجلس، سنگينى بار مسؤوليت و رسالت خود را در اين امر خطير احساس كرده و مى‏كنند و به خوبى دريافته‏اند كه نظام و مردم از آنان چه انتظارى دارند، كه بايد گفت مجموعه خواسته‏ها و انتظارات اسلامى مردم از مجلس، رفع گرفتارى‏ها و محروميت‏ها و دگرگونى در نظام پر پيچ و خم ادارى كشور، از انتظارات بحقى است كه بايد آنها را جدى گرفت. و نمايندگان محترم مجلس قبل از پرداختن به لوايح و تبصره‏ها و مواد غيرضرورى به فكر مسائل اصلى و كليدى كشور باشند و بر اساس اسلام عزيز در كميسيون‏ها با طرح قوانين و لوايح به سمتى حركت كنند كه مشكلات اساسى كشور مرتفع و سياست‏هاى زيربنايى كشور در امور فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى و سياسى در راستاى كمك به محرومين و رفع استضعاف، مدون و به مورد اجرا درآيد.

و امروز كشور و نظام و مديريت آن همچون گذشته نياز به شجاعت در حل مسائل و چه بسا وسوسه‏ها ما را از رسيدن به اهداف بزرگترى كه در پيش رو و در نظر داريم محروم كند، كه اميدوارم اين مجلس با هماهنگى و همدلى نمايندگان و نيز با همسويى و ارتباط قوى با مجريان و كارشناسان و همچنين با استفاده از نظريات و مشورت با شوراى محترم نگهبان، بتواند گام‏هاى بلندى در حل معضلات محرومين و پابرهنه‏ها بردارد و در تنگناها و موانع، از قدرت و قاطعيت و سرعت عمل مجمع تشخيص مصلحت كه پشتوانه عظيم و بابركت و پر ثمرى براى كشور ماست، بهره‏مند شود.

و اما چيزى كه از همه اينها مهمتر است، اين كه چه آنهايى كه به مجلس راه يافته‏اند و خادم

صحيفه نور ج 20 صفحه 215

منتخب شده‏اند و چه آنها كه به وظيفه خود عمل نموده‏اند ولى به مجلس راه نيافته‏اند و همچنين طرفداران هر دو گروه بايد بدانند كه همه اين امور اعتبارى و زودگذر است و همه در محضر حق هستيم و آنچه در صحيفه كردار ما ماندنى است اعمال و رفتار ما و آنچه موجب سعادت و جاودانگى ما مى‏شود، صفاى معنويت و ثمرات خلوص بندگى است، و ما هم نبايد خلوص عمل و جامعه اسلامى خودمان را به زنگار كدورت‏ها و اختلافات آلوده كنيم و رقابت‏هاى گذشته انتخاباتى هم هرگز نبايد موجبات تفرقه و جدايى را فراهم نمايد.

و من احتمال مى‏دهم كه عوامل و دست‏هاى ناپاكى بخواهند از رقابت‏هاى انتخاباتى در رسيدن به آرزوهاى خود استفاده كنند و با طرح مسائل پوچ و بى معنا دل‏ها را از يكديگر جدا سازند و يا با ترديد و ايجاد ذهنيت‏ها، صحت و سلامت انتخابات و نهايتاً مشروعيت مجلس را زير سؤال برند، كه در اين شرايط همه آحاد ملت ايران و همه روحانيون و دست‏اندركاران كشور بايد در كنار هم و دست در دست هم به راه مقدس خود ادامه دهند. و صاحبان قلم و سخن و مطبوعات نيز به طور جد مواظب نوشته‏ها و گفته‏هاى خود باشند و نمايندگان مجلس نيز به عدالت و عطوفت با يكديگر برخورد كنند و به مسائل دامن نزنند و خصوصاً در اعتبارنامه‏ها به مسائل شخصى و گروهى نپردازند و در نطق‏هاى قبل از دستور و غير آن به شخصيت و اعتبار نمايندگى مجلس توجه كنند و حرمت مجلس و نظام و اخلاق كريمه اسلامى را مقدم دارند و خلاصه كلام اين كه مجلس و نمايندگان بايد مويد وحدت و انسجام جامعه باشند و مسؤولين در كنار مردم و مردم همراه و پشتيبان مسؤولين به وظيفه خود عمل كنند و از بركات مادى و معنوى اتحاد مقدس خود بهره‏مند شوند و از صحنه‏ها كنار نروند، امروز شايد گناهى بالاتر از كناره‏گيرى نباشد و هيچ عذر و بهانه‏اى براى ترك صحنه انقلاب پذيرفته نمى‏شود.

و مردم عزيز ايران بعد از فراغت از انتخابات همچون گذشته به پشتيبانى مادى و معنوى خود از جبهه‏هاى نبرد و رزمندگان ادامه دهند و سپاهيان نور را حمايت نمايند و همه آنان و رزمندگان عزيز بدانند كه در هر صورت پيروزى با ماست و ما به اين مسأله يا تمام وجود معتقديم و از آغاز جنگ تاكنون بارها عنايات حق را ديده‏ايم. و ملت بزرگ ايران مطمئن باشند كه از آن روزى كه در اين راه مقدس قدم نهاده‏اند، چيزى را از دست نداده‏اند كه نگران حادثه باشند و ضررى نكرده‏اند كه از آن احساس غبن و پشيمانى كنند. همه سرمايه‏هاى آنان در پيشگاه مقدس حق تعالى باقى مانده است.

البته كشورى همانند ايران كه درصدد تحقق اهداف بلند اسلامى است، ممكن است فرازها و نشيب‏هايى داشته باشد همان گونه كه در صدر اسلام نيز چنين بوده است ولى براى يك ملت بزرگ هيچ پيروزى‏اى بالاتر از تصميم و عزم و اراده استوار آنان براى رسيدن به حق نيست كه بحمدالله خداوند آن را به مردم كشور ايران عنايت نموده است و ما به يارى خدا و با همت و اراده پولادين مردم در برابر همه مشكلات خواهيم ايستاد و همان گونه كه به بركت ايمان و توكل مردم و رزمندگان به پيروزى‏هاى بزرگ و معجزه‏آسايى رسيده‏ايم و هر روز موفقيت و امتحان جديدى بوده است، بعد از اين نيز به راه خود ادامه مى‏دهيم.

صحيفه نور ج 20 صفحه 216

رزمندگان عزيز و دلاور ما اعم از ارتش و سپاه و بسيج با تكيه بر ايمان و سلاح و اميد به نصرت حق و با حمايت بى شائبه مردم، به نبرد و دفاع مقدس خود ادامه دهند و عزم‏ها را جزم كنند و بر دشمن زبون بتازند و با همت خود افتخار نصرت و پيروزى را به ارمغان آورند كه سرنوشت جنگ در جبهه‏ها رقم مى‏خورد نه در ميدان مذاكره‏ها. و به يارى خداوند و دعاى خير حضرت بقيه‏الله ارواحنا فداه حرف آخرمان را با صداميان و جهانخواران در صحنه حماسه جهاد و شهادت مى‏زنيم و از خداوند نيز صبر و مدد مى‏طلبيم. خداوند يار و ناصر مجاهدان و رزمندگان ما باد.

والسلام عليكم و رحمةالله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:04 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 217

تاريخ: 12/3/67

انتصاب حجت الاسلام هاشمى رفسنجانى به سمت جانشينى فرمانده كل قوا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ على اكبرهاشمى رفسنجانى دامت افاضاته

با توجه به درگيرى روياروى آمريكاى جهانخوار عليه اسلام و ايران و هماهنگى غرب و شرق و ارتجاع منطقه در مبارزه با انقلاب اسلامى و جلوگيرى از پيروزى اسلام، به پيشنهاد رئيس جمهور محترم جناب حجت‏الاسلام آقاى خامنه‏اى دامت افاضاته، جناب عالى را با تمام اختيارات به جانشينى فرماندهى كل قوا منصوب مى‏نمايم و جناب عالى موظف به اجراى دستورات ذيل مى‏باشيد:

1 - ايجاد ستاد فرماندهى كل تا تهيه زمينه وحدت كامل

2 - هماهنگى كامل ارتش، سپاه، بسيج و نيروهاى انتظامى در تمامى زمينه‏هاى دفاع مقدس اسلام بديهى است انسجام و ادغام مورد قبول و صحيح ادارات و سازمان‏هاى مربوط و پشتيبانى كننده در هماهنگى نيروهاى مسلح، نقش اساسى را دارا خواهند بود.

3 - تمركز صنايع نظامى و تهيه مايحتاج دفاع مقدسمان و انسجام امكانات تعميراتى، پشتيبانى، فنى، مهندسى، رزمى، آموزشى و تحقيقاتى و نيز بسيج همه امكانات و ابزار در جهت اهداف مشخص از سوى فرماندهى كل

4 - سعى در استفاده هر چه بهتر از امكانات و نيروها و جلوگيرى از به كار گرفتن امكانات مادى و معنوى در غير موارد ضرورى و در همين راستا حذف يا ادغام سازمان‏ها و تشكيلات تكرارى و غير ضرورى

5 - تمركز امور تبليغى و فرهنگى نيروهاى مسلح در تمام زمينه‏ها

6 - استفاده درست و قاطع از قوانين دادگاه نظامى در زمان جنگ و تنبيه متخلف در هر رده

7 - بهره‏بردارى صحيح از كمك‏هاى مردمى در تمامى زمينه‏ها قواى قواى مقننه و اجراييه و قضاييه موظفند تمامى امكانات وسياست‏هاى خود را جهت نيازهاى جنگ به كار گيرند.

از مردم عزيز ايران و نيروهاى نظامى و انتظامى مى‏خواهم تا با صبر و شكيبايى انقلابى و با قدرت و استقامت در مقابل توطئه‏هاى استكبار جهانى ايستادگى نمايند و مطمئن باشند كه پيروزى از

صحيفه نور ج 20 صفحه 218

آن صابران است.

جهان امروز غرق در نامردمى‏ها و حيله‏هاست و شما ياران اسلام در اوج قداست و شرافت مى‏باشيد. من به همه شما دعا مى‏كنم، خداوند يار و پشتيبان مبارزان راه خدا باد.

توفيق جناب عالى را از خداى تعالى مسألت دارم.

والسلام عليكم و رحمةالله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 219

تاريخ: 17/3/67

پاسخ امام به نامه حجت الاسلام واعظ طبسى نماينده امام و توليت آستان قدس درباره حفظ اموال و موفوفات آستان قدس رضوى

بسمه تعالى

جناب حجت‏الاسلام آقاى طبسى توليت آستان قدس رضوى دامت افاضاته

با سلام و آرزوى موفقيت بيشتر براى شما. زحمات و تحمل سختى‏هاى شما قبل از انقلاب تا به ثمر رسيدن آن و تلاشتان بعد از انقلاب براى تثبيت نظام نوپاى جمهورى اسلامى بر كسى پوشيده نيست. جناب عالى از چهره‏هاى درخشان مديريت و انقلاب اسلامى در ايران و بخصوص در استان خراسان مى‏باشيد.

تمامى مسؤولان نظام اسلامى از جمله جناب عالى بايد موانع را از سر راه برداشته و با صبر و تدبير بدانگونه كه رضاى خداست پيش روند. شما در راه حق و شيرين كمك به مستضعفين و محرومين از هيچ كوششى فروگذار ننموده و نخواهيد نمود. و چون گذشته توجه داشته باشيد كه بايد بدون كوچكترين گذشتى به موقوفات حضرت امام رضا عليه‏السلام بدانگونه كه واقفين وقف كرده‏اند، عمل كنيد. من اميدوارم با هماهنگى شما و مسؤولان آن ديار مقدس، تمامى موقوفات ثامن‏الحجج عليه‏السلام به طور جدى حفظ گردد و مسؤولان ذيربط بايد كمك لازم را در هر موردى كه لازم داشته باشيد، بنمايند تا به كمك همه مسؤولان به فقرا و مستمندان خدمات بيشترى گردد و رضاى خداوند تحصيل شود. توفيق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 220

تاريخ: 23/3/67

نامه امام خمينى خطاب به نخست وزير و وزيران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى نخست وزير، آقايان وزرا ايدهم‏الله تعالى

مسأله‏اى را كه لازم ديدم تذكر بدهم، اين است كه قوام نظام اسلامى ايران بر اتحاد در روش و حركت در كليت سياست مورد قبول اسلام است. همگى بايد سعى كنيم هر حركتى اعم از سياسى، نظامى، اقتصادى و اجتماعى كه انجام مى‏دهيم، به آن كليت صدمه نزند. ترسيم كليت...از اصول اساسى قوانين اسلامى است كه هدايت فرد و جامعه را بر عهده دارد.

هر مسؤولى و هر متعهد به نظامى بايد سعى كند براى پيشبرد نظام در چهارچوب محدوده وظايفش عمل كند، كه در غير اين صورت احتمال پاشيدگى نظام جمهورى است. لذا اگر هر وزيرى دخالت در كار وزير ديگر نمايد كه حتى دخالت او باعث رشد كار گردد، مورد قبول نيست، چرا كه خروج از چهارچوب اختيارات ضررش بسيار بيشتر از رشد كار در نقطه‏اى ديگر است. روشن است كه مشورت و هماهنگى و همكارى مورد بحث نيست.

اين جانب گاهى به موضعگيرى‏هاى وزرا و نمايندگان در خارج از محدوده وظايفشان برخورد مى‏كنم كه متعجب مى‏شوم. از باب مسائل سياست خارجى كشور بر عهده وزير امور خارجه است. اگر آقايان اعتراضى دارند بايد برادرانه در هيأت دولت مطرح كنند. اگر به اعتراض جواب قانع كننده‏اى داده شد، كه چه بهتر و الا وزير امور خارجه است كه در چهارچوب سياست ترسيمى از رهبرى نظام و يا مجلس، تصميم گيرنده است. اين شيوه پسنديده‏اى نيست كه هر وزير و يا نماينده‏اى هر چه دلش خواست در مجامع عمومى بگويد.

آقايان وزرا! من به شما و به نمايندگان محترم نصيحت مى كنم كه سياست‏هاى يكديگر را تضعيف و يا تخريب نكنيد، كه اگر وحدت روش و حركت در نظام نوپاى اسلامى صدمه ببيند، نتايجى كه دنياى استكبار از اين برخوردها مى‏گيرد، بسيار شكننده است. كارى نكنيم كه دنيا فكر كند نظام اسلامى ايران با اين اختلاف سليقه‏ها و با اين ابراز اختلاف‏ها هيچ گاه راه ثبات را نخواهد پيمود. خداوند به تمامى شما توفيق خدمت به بندگان خوب خود را... ارزانى دهد.

والسلام‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 221

تاريخ: 4/4/67

انتصاب حجت الاسلام محمد يزدى به عضويت شوراى نگهبان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد يزدى دامت افاضاته

با تقدير از زحمات صادقانه جناب حجت‏الاسلام آقاى صافى دامت افاضاته طبق اصل 92 قانون اساسى، جناب عالى را كه از افراد متدين مورد وثوق و دردآشناى اسلام و انقلاب مى‏باشيد، به عنوان يكى از فقهاى شوراى نگهبان منصوب مى‏نمايم. توفيق بيشتر شما را در راه تأييد قوانين مورد رضايت خداوند و در جهت كمك به مستضعفين و محرومين جامعه اسلامى ايران خواستارم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:05 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 222

تاريخ: 13/4/67

پاسخ امام خمينى به پيام تسليت آيت الله منتظرى به مناسبت فاجعه سقوط هواپيماى مسافربرى توسط آمريكا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آيت‏الله آقاى منتظرى دامت افاضاته

پيام جناب عالى تسكينى بود بر آلام تمامى كسانى كه از شيطان بزرگ، آمريكاى حيله‏گر ضربه خورده‏اند. مردم آزاده جهان هميشه از ابرقدرت‏ها خصوصاً آمريكاى جنايتكار صدمه ديده‏اند و تا عزم خود را براى رويارويى با كفر و شرك جهانى و آمريكاى سلطه‏گر جزم ننمايند، هر روز شاهد جنايتى تازه خواهند بود.

مردم شريف ايران بايد توجه كنند كه امروز، روز مبارزه و جنگيدن با تمام شياطينى است كه حقوق حقه تمامى پابرهنگان جهان را صرف عيش و نوش و تهيه سلاح‏هايى مى‏نمايند كه براى هميشه حاكم دنياى گرسنگان باشند.

جنگ امروز ما، جنگ با عراق و اسرائيل نيست. جنگ ما، جنگ با عربستان و شيوخ خليج فارس نيست. جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراكش نيست. جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراكش نيست. جنگ ما، جنگ با ابرقدرت‏هاى شرق و غرب نيست. جنگ ما، جنگ مكتب ماست عليه تمامى ظلم و جور. جنگ ما جنگ اسلام است عليه تمامى نابرابرى‏هاى دنياى سرمايه‏دارى و كمونيزم. جنگ ما جنگ پابرهنگى عليه خوش گذرانى‏هاى مرفهين و حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى است. اين جنگ سلاح نمى شناسد، اين جنگ محصور در مرز و بوم نيست، اين جنگ خانه و كاشانه و شكست و تلخى كمبود و فقر و گرسنگى نمى داند. اين جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزش‏هاى اعتقادى انقلابى عليه دنياى كثيف زور و پول و خوش گذرانى است. جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت عليه نامردمى‏هاست.

رزمندگان ما در دنياى پاك اعتقاد و در جهان ايمان تنفس مى‏كنند و مسلمين جهان هم كه مى‏دانند جنگ بين استكبار و اسلام است، جهانخواران را آرام نخواهند گذاشت و ضربه‏هاى خود را بر همه كاخ‏نشينان وارد مى‏كنند.

جناب عالى كه يكى از ذخاير اين انقلاب مى‏باشيد، با پشتيبانى از آقاى هاشمى وقت خود را مصروف در ساختن دنيايى از كرامت و بزرگوارى نماييد. و مردم شريف ايران نيز بداند كه اين روزها دست‏هاى ناپاك شرق و غرب براى هدم اسلام و مسلمين در يكديگر گره خورده است، بايد نگذاريم

صحيفه نور ج 20 صفحه 223

كه تلاش فرزندان انقلابى مان در جبهه‏ها از بين برود. براى برپايى احكام اسلام عزيز دست اتحاد به يكديگر داده، محكم و استوار تا پيروزى اسلام حركت كنيم.

مسؤولين نظام بايد تمامى هم خود را در خدمت جنگ صرف كنند. اين روزها بايد تلاش كنيم تا تحولى عظيم در تمامى مسائلى كه مربوط به جنگ است به وجود آوريم. بايد همه براى جنگى تمام عيار عليه آمريكا و اذنابش به سوى جبهه رو كنيم. امروز ترديد به هر شكلى خيانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ، خيانت به رسول‏الله صلى الله عليه و آله و سلم است. اين جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه‏هاى نبرد، تقديم مى‏نمايم.

انفجار هواپيماى مسافربرى، زنگ خطرى است براى تمامى مسافرت‏هاى هوايى بايد با تمام وجود تلاش كنيم تا چنين صحنه‏هاى دردناكى پيش نيايد.

اين جانب به تمامى بستگان اين فاجعه تسليت عرض نموده و خود را در غم و اندوه از دست دادن عزيزانشان شريك مى‏دانم. من به جناب عالى و تمام كسانى كه براى رسيدن به هدف مقدس پيروزى اسلام تلاش مى‏نماييد، دعا مى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمةالله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 242

و نوآورى‏ها همراهى كنيد و روح استقلال و خودكفايى را در آنان زنده نگه داريد. مبادا اساتيد و معلمينى كه به وسيله معاشرت‏ها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را كه تازه از اسارت و استعمار رهيده‏اند، تحقير و سرزنش نمايند و خداى ناكرده از پيشرفت و استعداد خارجى‏ها بت بتراشند و روحيه پيروى و تقليد و گداصفتى را در ضمير جوانان تزريق نمايند، و به جاى اين كه گفته شود كه ديگران كجا رفتند و ما كجا هستيم، به هويت انسانى خود توجه كنند و روح توانايى و راه و رسم استقلال را زنده نگه دارند. ما در شرايط جنگ و محاصره توانسته‏ايم آن همه هنرآفرينى و اختراعات و پيشرفت‏ها داشته باشيم، انشاءالله در شرايط بهتر زمينه كافى براى رشد استعداد و تحقيقات را در همه امور فراهم مى‏سازيم. مبارزه علمى براى جوانان، زنده كردن روح جستجو و كشف واقعيت‏ها و حقيقت‏هاست، و اما مبارزه علمى آنان در بهترين صحنه‏هاى زندگى و جهاد و شهادت شكل گرفته است.

و نكته ديگرى كه از باب نهايت ارادت و علاقه‏ام به جوانان عرض مى‏كنم، اين است كه در مسير ارزش‏ها و معنويات از وجود روحانيت و علماء متعهد اسلام استفاده كنيد و هيچ‏گاه و تحت هيچ شرايطى خود را بى نياز از هدايت و همكارى آنان ندانيد. روحانيون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاريخ و در سخت‏ترين شرايط همواره با دلى پر از اميد و قلبى سرشار از عشق و محبت به تعليم و تربيت و هدايت نسل‏ها همت گماشته‏اند و هميشه پيشتاز و سپر بلاى مردم بوده‏اند. بر بالاى دار رفته‏اند و محروميت‏ها چشيده‏اند، زندان‏ها رفته‏اند و اسارت‏ها و تبعيدها ديده‏اند و بالاتر از همه آماج طعن‏ها و تهمت‏ها بوده‏اند، و در شرايطى كه بسيارى از روشنفكران در مبارزه با طاغوت به يأس و نااميدى رسيده بودند، روح اميد و حيات را به مردم برگرداندند و از حيثيت و اعتبار واقعى مردم دفاع نموده‏اند. و هم‏اكنون نيز در هر سنگرى از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع ديگر در كنار مردمند، و در هر حادثه غمبار و مصيبت‏آفرينى شهداء بزرگوارى را تقديم نموده‏اند.

در هيچ كشور و انقلابى جز انقلاب بعثت و رسالت و زندگى ائمه هدى - عليهم‏السلام - و انقلاب اسلامى ايران سراغ نداريم كه رهبران انقلاب آن قدر آماج حملات و كينه‏ها گردند، و اين به خاطر صداقت و امانتدارى‏اى است كه در وجود علماء متعهد اسلام متبلور است. مسؤوليت‏پذيرى در كشورى كه با محاصره‏ها و مشكلات اقتصادى و سياسى و نظامى مواجه است كار مشكلى است. البته روحانيون متعهد كشور ما بايد خودشان را براى فداكارى‏هاى بيشتر آماده كنند و در مواقع لزوم و ضرورت از آبرو و اعتبار خود براى حفظ آبروى اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده كنند، و جاى بسى سپاس و امتنان است كه ملت رشيد و دلاور ايران قدر خادمان واقعى خود را مى‏شناسند و فلسفه عشق و ارادت خود را به اين نهاد مقدس در يك كلمه خلاصه مى‏كند علما و روحانيون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقيده و هدف اسلامى ملت خيانت نكرده و نمى كنند، البته تذكر اين نكته لازم است كه در تمام نوشته‏ها و صحبت‏ها هر وقت نام روحانيت را به ميان آورده‏ام و از آنان قدردانى نموده‏ام، مقصودم علماء پاك و متعهد و مبارز است، كه در هر قشرى

صحيفه نور ج 20 صفحه 243

ناپاك و غير متعهد وجود دارد و روحانيون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاك ديگر بيشتر است، و هميشه اين دسته از روحانيون مورد لعن و نفرين خدا و رسول و مردم بوده‏اند و ضربات اصلى را به اين انقلاب، روحانيون وابسته و مقدس ماب و دين فروش زده‏اند و مى‏زنند و روحانيون متعهد ما همواره از اين بى فرهنگ‏ها متنفر و گريزان بوده‏اند.

من به صراحت مى‏گويم ملى‏گراها اگر بودند به راحتى در مشكلات و سختى‏ها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مى‏كردند. و براى اين كه خود را از فشارهاى روزمره سياسى برهانند، همه كاسه‏هاى صبر و مقاومت را يكجا مى‏شكستند و به همه ميثاق‏ها و تعهدات ملى و ميهنى ادعايى خود پشت پا مى‏زدند. كسى تصور نكند كه ما راه سازش با جهانخواران را نمى‏دانيم ولى هيهات كه خادمان اسلام به ملت خود خيانت كنند! البته ما مطمئنيم كه در همين شرايط نيز آنها كه با روحانيت اصيل كينه ديرينه دارند و عقده‏ها و حسادت‏هاى خود را نمى‏توانند پنهان سازند، آنان را به باد ناسزا گيرند. ولى در هر حال آن چيزى كه در سرنوشت روحانيت واقعى نيست، سازش و تسليم شدن در برابر كفر و شرك است كه اگر بندبند استخوان‏هايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعله‏هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى مان را در جلوى ديدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‏نامه كفر و شرك را امضا نمى‏كنيم.

علما و روحانيون انشاءالله به همه ابعاد و جوانب مسؤوليت خود آشنا هستند ولى از باب تذكر و تأكيد عرض مى‏كنم امروز كه بسيارى از جوانان و انديشمندان در فضاى آزاد كشور اسلامى‏مان احساس مى‏كنند كه مى‏توانند انديشه‏هاى خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامى بيان دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرف‏هاى آنان را بشنوند، و اگر بيراهه مى‏روند با بيانى آكنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آنها دهيد. و بايد به اين نكته توجه كنيد كه نمى‏شود عواطف و احساسات معنوى و عرفانى آنان را ناديده گرفت و فوراً انگ التقاط و انحراف بر نوشته‏هاشان زد و همه را يكباره به وادى ترديد و شك انداخت. اينها كه امروز اين‏گونه مسائل را عنوان مى‏كنند، مسلماً دلشان براى اسلام و هدايت مسلمانان مى‏طپد و الا داعى ندارند كه خود را با طرح اين مسائل به دردسر بيندازند. اينها معتقدند كه مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه‏اى است كه خود فكر مى‏كنند، به جاى پرخاش و كنار زدن آنها با پدرى و الفت با آنان برخورد كنيد. اگر قبول هم نكردند مأيوس نشويد، در غير اين صورت خداى ناكرده به دام ليبرال‏ها و ملى‏گراها و يا چپ و منافقين مى‏افتند و گناه اين كمتر از التقاط نيست. وقتى ما مى‏توانيم به آينده كشور و آينده‏سازان اميدوار شويم كه به آنان در مسائل گوناگون بها دهيم و از اشتباهات و خطاهاى كوچك آنان بگذريم و به همه شيوه‏ها و اصولى كه منتهى به تعليم و تربيت صحيح آنان مى‏شود، احاطه داشته باشيم. فرهنگ دانشگاه‏ها و مراكز غيرحوزه‏اى به صورتى است كه با تجربه و لمس واقعيت‏ها بيشتر عادت كرده است تا فرهنگ نظرى و فلسفى، بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصله‏ها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا ميدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسيع‏تر گردد.

صحيفه نور ج 20 صفحه 244

نكته ديگر اين كه من اكثر موفقيت‏هاى روحانيت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى در ارزش عملى و زهد آنان مى‏دانم و امروز هم اين ارزش نه تنها نبايد به فراموشى سپرده شود كه بايد بيشتر از گذشته به آن پرداخت. هيچ چيزى به زشتى دنياگرايى روحانيت نيست، و هيچ وسيله‏اى هم نمى‏تواند بدتر از دنياگرايى، روحانيت را آلوده كند، چه بسا دوستان نادان يا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزى‏هاى بى مورد مسير زهدگرايى آنان را منحرف سازند و گروهى نيز مغرضانه يا ناآگاهانه روحانيت را به طرفدارى از سرمايه‏دارى و سرمايه‏داران متهم نمايند. در اين شرايط حساس و سرنوشت‏سازى كه روحانيت در مصدر امور كشور است و خطر سوء استفاده ديگران از منزلت روحانيون متصور است، بايد به شدت مواظب حركات خود بود، چه بسا افرادى از سازمان‏ها و انجمن‏ها و تشكيلات سياسى و غير آنها با ظاهرى صددرصد اسلامى بخواهند به حيثيت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند و حتى علاوه بر تأمين منافع خود روحانيت را رو در روى يكديگر قرار دهند. البته آن چيزى كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان به در روند، حمايت از محرومين و پابرهنه‏هاست، چرا كه هر كسى از آن عدول كند از عدالت اجتماعى اسلام عدول كرده است. ما بايد تحت هر شرايطى خود را عهده‏دار اين مسؤوليت بزرگ بدانيم و در تحقق آن اگر كوتاهى بنماييم، خيانت به اسلام و مسلمين كرده‏ايم.

در خاتمه از پيشگاه مقدس پروردگار كه الطاف بيكران خود را بر اين ملت ارزانى داشته است تشكر و قدردانى مى‏كنم و از محضر مقدس بقيه‏الله - ارواحنا فداه - عاجزانه مى‏خواهيم كه ما را در مسير و هدفمان مدد و رهبرى فرمايد.

خداوند متعال به خانواده‏هاى شهدا صبر و اجر و به مجروحين و معلولين شفا عنايت فرمايد و اسرا و مفقودين را به وطن خويش بازگرداند، خداوندا! از تو مى‏خواهيم آنچه مصلحت اسلام و مسلمين است را براى ما مقدر فرمايى. انك قريب مجيب.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 245

تاريخ: 30/4/67

بيانات امام خمينى در ديدار با محسن رضايى فرمانده كل سپاه پاسداران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مسائل سياسى مربوط به جنگ را وزارت خارجه به عهده دارد، ولى مسائل جبهه‏ها را بايد نيروهاى نظامى و انتظامى و مردمى زير نظر ستاد فرماندهى كل قوا به عهده بگيرند.

همان طور كه قبلاً گفتيم ما با مردم خود با صداقت صحبت مى‏كنيم. ما در چهارچوب قطعنامه 598 به صلحى پايدار فكر مى‏كنيم و اين به هيچ وجه تاكتيك نيست، ولى سلحشوران ارتش اسلام بايد خود را آماده كنند كه اگر دشمن دست به حملاتى زد، جواب مناسبى به آن بدهند.

فرزندان انقلابى‏ام! توجه كنيد كه امروز روز حضور گسترده در جبهه‏هاست، فكر نكنيد كه ديگر جنگ تمام شده است، خود را مسلح به سلاح ايمان و جهاد كنيد، بر دشمن غدار رحم جايز نيست و اينها تمام حرف‏هايشان يك فريب است. ما خواستيم به دنيا ثابت كنيم كه صدام معتقد به مجامع بين‏المللى نيست و ما تا قبول قطعنامه از سوى عراق جواب دشمنان اسلام را در جبهه‏ها خواهيم داد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 247

تاريخ: 6/5/67

لوح دستخط امام خمينى به فرماندهان و خلبانان شجاع نيروى هوايى و هوانيروز

بسم الله الرحمن الرحيم‏

توسط تيمسار سرتيپ ستارى فرمانده محترم نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران و تيمسار سرتيپ دوم انصارى فرمانده هوانيروز ارتش جمهورى اسلامى ايران

خلبانان عزيز و قهرمان نيروى هوايى جمهورى اسلامى ايران و خلبانان دلير و شجاع هوانيروز

اينجانب از زحمات طاقت فرساى شما و تمامى افراد متعهد و دلسوزى كه به نحوى از انحاء در آمادگى‏هاى پروازها دست دارند، تشكر مى‏نمايم. شما در طول جنگ تحميلى بخصوص در شرايط حساس امروز از رزمندگان صحنه‏هاى نبرد و ميهن اسلامى مان با تمام توان دفاع نموده و مى‏نماييد.

شجاعت شما دل تمامى ميهن دوستان و اسلام باوران را شاد كرده است. شما در صحنه‏هاى سخت كارزار به دشمنان ميهن عزيزمان آموختيد كه ديگر خيال تعرض به كشورمان و مكتب حيات بخش هم ميهنانمان را ننمايند.

اينجانب دست يكايك شما را مى‏فشارم و از صميم جان به شما دعا مى‏كنم. خدا يار و نگهدارتان باد. به اميد پيروزى رزمندگان اسلام بر كفر جهانى.

و السلام عليكم و رحمةالله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 227

تاريخ: 29/4/67

پيام به مناسبت سالگرد كشتار خونين در مكه و قبول قطعنامه 598

بسم الله الرحمن الرحيم‏

لقد صدق‏الله رسوله الرءيا بالحق لتدخلن المسجد الحرام انشاءالله امنين.

على رغم گذشت يك سال از كشتار فجيع و بى‏رحمانه حجاج بى‏دفاع و زايران مومن و موحد به وسيله نوكران آمريكا و سفاكان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حيرتند. آل سعود با كشتن ميهمانان خدا و به خاك و خون كشيدن بهترين بندگان حق، نه تنها حرم را، كه جهان اسلام را آلوده به خون شهيدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.

مسلمانان جهان در سال گذشته براى اولين بار عيد قربان را با شهادت فرزندان ابراهيم عليه‏السلام كه ده‏ها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند در مسلخ عشق و در مناى رضايت حق جشن گرفتند، و بار ديگر آمريكا و آل سعود بر خلاف راه و رسم آزادگى، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهيد، از جانبازان بى پناه ما كشته‏ها گرفتند و در آخرين لحظات نيز با ناجوانمردى و قساوت بر پيكر نيمه‏جان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشكيده مظلومان ما تازيانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه كسانى و از چه گناهى؟ انتقام از كسانى كه از خانه خويش به سوى خانه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند! انتقام از كسانى كه سال‏ها كوله‏بار امانت و مبارزه را بر دوش كشيده بودند! انتقام از كسانى كه همچون ابراهيم عليه‏السلام از بت شكنى برمى گشتند! شاه را شكسته بودند! شوروى و آمريكا را شكسته بودند! كفر و نفاق را خرد كرده بودند! همان‏ها كه پس از طى آن همه راه‏ها با فرياد: اذن فى الناس بالحج ياتوك رجالا . پابرهنه و سربرهنه آمده بودند تا ابراهيم را خوشحال كنند، به ميهمانى خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدايند. و عطش خويش را در زلال مناسك حج بر طرف نمايند و با توانى بيشتر مسؤوليت پذير گردند و در سير و صيرورت ابدى خود نه تنها در ميقات حج، كه در ميقات عمل نيز لباس و حجاب پيوستگى و دلبستگى به دنيا را از تن به در آورند. همان‏ها كه براى نجات محرومان و بندگان خدا راحتى راحت طلبان را بر خود حرام و محرم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم كردند تا نه تنها بنده زر خريد آمريكا و شوروى نباشند كه زير بار هيچ كس جز خدا نروند. آمده بودند كه دوباره به محمد صلى الله عليه و آله و سلم بگويند كه از مبارزه خسته نشده‏اند و به خوبى مى‏دانند كه ابى سفيان و ابى لهب و ابى جهل براى انتقام در كمين نشسته‏اند و با خود مى‏گويند: مگر هنوز لات و

صحيفه نور ج 20 صفحه 228

هبل در كعبه‏اند؟ آرى، خطرناك تر از آن بت‏ها، اما در چهره و فريبى نو.

آنها مى‏دانند كه امروز حرم، حرم است اما نه براى ناس، كه براى آمريكا، و كسى كه به آمريكا لبيك نگويد و به خداى كعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زايرانى كه همه ذرات وجود و همه حركات و سكنات انقلابشان مناسك ابراهيم را زنده كرده است! و حقيقتاً مى‏رود تا فضاى كشور و زندگى خويش را با آواى دلنشين لبيك، اللهم لبيك معطر سازد.

آرى در منطق استكبار جهانى هر كه بخواهد برائت از كفر و شرك را پياده كند متهم به شرك خواهد شد، و مفتى‏ها و مفتى زادگان اين نوادگان بلعم باعورا ها به قتل و كفر او حكم خواهند داد. بالاخره در تاريخ اسلام مى‏بايست آن شمشير كفر و نفاقى كه در لباس دروغين احرام يزيديان و جيره خواران بنى اميه عليهم لعنه‏الله براى نابودى و قتل بهترين فرزندان راستين پيامبر اسلام يعنى حضرت ابى عبدالله الحسين عليه‏السلام و ياوران با وفاى او پنهان شده بود، مجدداً از لباس همان ميراث خواران بنى سفيان به درآيد و گلوى پاك و مطهر ياوران حسين عليه‏السلام را در آن هواى گرم، در كربلاى حجاز و در قتلگاه خرم پاره كند و همان اتهاماتى را كه يزيديان به فرزندان راستين اسلام زدند و آنان را خارجى و ملحد و مشرك و مهدورالدم معرفى كردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند كه انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمريكا و آل سعود برطرف خواهيم ساخت و داغ و حسرت حلاوت اين جنايت بزرگ را بر دلشان خواهيم نهاد، و با برپايى جشن پيروزى حق بر جنود كفر و نفاق و آزادى كعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهيم شد.

اما زايران كشورها كه يقيناً با كنترل و ارعاب دولت و حكومت‏هايشان به مكه سفر كرده‏اند، جاى دوستان و برادران و حاميان و همسنگران واقعى خود را در ميان خود خالى خواهند يافت. آل سعود براى پرده پوشى جنايات هولناك سال گذشته خود و همچنين توجيه صدعن سبيل‏الله و منع حجاج ايرانى از ورود به حج، زايران را زير بمباران شديد تبليغات خود قرار خواهد داد، و آخوندهاى دربارى و مفتى‏هاى خود فروخته لعنه‏الله عليهم در كشورهاى اسلامى خصوصاً حجاز توسط رسانه‏ها و مطبوعات دست به نمايش‏ها و سخنرانى‏ها زده و عرصه را بر تفكر و تحقيق زايران در باره فهم و درك فلسفه واقعى حج و نيز پى بردن به ماجراى از پيش طراحى شده شيطان بزرگ در قتل ميهمانان خدا، تنگ خواهند نمود و مسلم در چنين شرايطى رسالت زايران بسيار سنگين است. بزرگترين درد جوامع اسلامى اين است كه هنوز فلسفه واقعى بسيارى از احكام الهى را درك نكرده‏اند، و حج با آن همه راز و عظمتى كه دارد هنوز به صورت يك عبادت خشك و يك حركت بى حاصل و بى ثمر باقى مانده است.

يكى از وظايف بزرگ مسلمانان پى بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا براى هميشه بايد بخشى از امكانات مادى و معنوى خود را براى برپايى آن صرف كنند. چيزى كه تا به حال از ناحيه ناآگاهان و يا تحليل گران مغرض و يا جيره‏خواران به عنوان فلسفه حج ترسيم شده است، اين

صحيفه نور ج 20 صفحه 229

است كه حج يك عبادت دست جمعى و يك سفر زيارتى سياحتى است. به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد و با چه كيفيت در مقابل جهان سرمايه‏دارى و كمونيسم ايستاد! به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند! به حج چه كه بايد براى فشارهاى روحى و جسمى مسلمانان چاره‏انديشى نمود! به حج چه كه مسلمانان بايد به عنوان يك نيروى بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمايى كنند! به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومت‏هاى وابسته بشوراند، بلكه حج همان سفر تفريحى براى ديدار از قبله و مدينه است و بس! و حال آن كه حج براى نزديك شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حركات و اعمال و لفظها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك، انسان به خدا نمى رسد. حج كانون معارف الهى است كه از آن محتواى سياست اسلام را در تمامى زواياى زندگى بايد جستجو نمود، حج پيام‏آور و ايجاد و بناى جامعه‏اى به دور از رذايل مادى و معنوى است، حج تجلى و تكرار همه صحنه‏هاى عشق‏آفرين زندگى يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست، و مناسك حج مناسك زندگى است و از آن جا كه جامعه امت اسلامى از هر نژاد و مليتى بايد ابراهيمى شود تا به خيل امت محمد صلى الله عليه و آله و سلم پيوند خورد و يكى گردد و يد واحده شود، حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگى توحيدى است. حج عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مادى و معنوى مسلمانان است. حج بسان قرآن است كه همه از آن بهره‏مند مى‏شوند ولى انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت اسلامى اگر دل به درياى معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياست‏هاى اجتماعى آن نترسند. از صدف اين دريا، گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت، ولى چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد، كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است، و به همان اندازه‏اى كه آن كتاب زندگى و كمال و جمال در حجاب‏هاى خود ساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرا آفرينش در دل خروارها خاك كج فكرى‏هاى ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت و زندگى و فلسفه زندگى ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است، حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتى كه ميليون‏ها مسلمان هر سال به مكه مى‏روند و پا جاى پاى پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر مى‏گذارند، ولى هيچ كس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد عليهم‏السلام كه بودند و چه كردند، هدفشان چه بود، از ما چه خواسته‏اند؟ گويى به تنها چيزى كه فكر نمى شود به همين است. مسلم حج بى روح و بى تحرك و قيام، حج بى برائت، حج بى وحدت و حجى كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد، حج نيست، خلاصه همه مسلمانان بايد در تجديد حيات حج و قرآن كريم و باز گرداندن اين دو به صحنه‏هاى زندگى شان كوشش كنند و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسيرهاى صحيح و واقعى از فلسفه حج همه بافته‏ها و تافته‏هاى خرافاتى علماء دربارى را به دريا بريزند.

اما آنچه زايران عزيز بايد بدانند اين كه آمريكا و آل سعود حادثه مكه را يك مبارزه فرقه‏اى و نزاع قدرت ميان شيعه و سنى ترسيم نموده و ايران و رهبران آن را به عنوان كسانى كه هوس رسيدن به

صحيفه نور ج 20 صفحه 230

يك امپراطورى بزرگ را در سر مى‏پرورانند معرفى مى‏كنند، تا بسيارى از كسانى كه از مسير حوادث سياسى جهان اسلام و نقشه‏هاى شوم جهانخواران بى خبرند، تصور كنند كه فرياد برائت ما از مشركين و مبارزه ما براى كسب آزادى ملت‏ها و در مسير كسب قدرت سياسى مان و گسترش قلمرو جغرافياى حكومت اسلامى است. البته براى ما و همه انديشمندان و محققانى كه از نيات پليد تشكيلات آل سعود باخبرند، جاى تعجب نيست كه به ايران و حكومتى كه از بدو پيروزى تا به حال فرياد وحدت مسلمين را سر داده است و در همه حوادث جهان اسلام خود را شريك غم و شادى مسلمانان مى‏داند، تهمت افتراق و جدايى مسلمانان را بزنند، و يا بالاتر از آن، زايرانى را كه به عشق زيارت مرقد پيامبر و حرم امن الهى به حجاز رفته‏اند به لشكركشى و تشكل براى تصرف كعبه و آتش زدن حرم خدا و تخريب مدينه پيامبر متهم نمايند، و دليل و مدرك اين كار را حضور پاسداران و نظاميان و مسؤولين كشورمان در مراسم حج ذكر كنند، آرى، در منطق آل سعود نظامى و پاسدار كشور اسلامى بايد با حج بيگانه باشد، و اين گونه سفرها براى مسؤولين كشورى و لشكرى تعجب‏آور و توطئه‏انگيز مى‏شود، از نظر استكبار، مسؤولين كشورهاى اسلامى بايد به فرنگ بروند، آنها را به حج چه كار! دست نشاندگان آمريكا آتش زدن پرچم آمريكا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروى و آمريكا و اسرائيل را به حساب دشمنى با خدا و قرآن و پيامبر گذاشته‏اند و نيز مسؤولين و نظاميان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفى كرده‏اند.

واقعيت اين است كه دول استكبارى شرق و غرب و خصوصاً آمريكا و شوروى عملاً جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينه سياسى تقسيم كرده‏اند. در بخش آزاد جهان، اين ابرقدرت‏ها هستند كه هيچ مرز و حد و قانونى نمى شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگى ملت‏ها را امرى ضرورى و كاملاً توجيه شده و منطقى و منطبق با همه اصول و موازين خودساخته و بين‏المللى مى‏دانند. اما در بخش قرنطينه سياسى كه متأسفانه اكثر ملل ضعيف عالم و خصوصاً مسلمانان در آن محصور و زندانى شده‏اند، هيچ حق حيات و اظهار نظرى وجود ندارد، همه قوانين و مقررات و فرمول‏ها همان قوانين ديكته شده و دلخواه نظام‏هاى دست نشاندگان و در بر گيرنده منافع مستكبران خواهد بود و متأسفانه اكثر عوامل اجرايى اين بخش همان حاكمان تحميل شده يا پيروان خطوط كلى استكبارند كه حتى فرياد زدن از درد را نيز در درون اين حصارها و زنجيرها جرم و گناهى نابخشودنى مى‏دانند، و منافع جهانخواران ايجاب مى‏كند كه هيچ كس حق گفتن كلمه‏اى كه بوى تضعيف آنان را بدهد يا خواب راحت آنان را آشفته كند ندارد. و از آن جا كه مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بيان مصيبت‏هايى را كه حاكمان كشورشان بر آنها تحميل كرده‏اند را ندارند، بايد بتوانند در حرم امن الهى مصايب و دردهايشان را با كمال آزادى بيان كنند تا ساير مسلمانان براى رهايى آنان چاره‏اى بينديشند. لذا ما بر اين مطلب پافشارى و اصرار مى‏كنيم كه مسلمانان، حداقل در خانه خدا و حرم امن الهى، خود را از تمامى قيد و بندهاى ظالمان آزاد ببينند و در يك مانور بزرگ از چيزى كه از آن متنفرند اعلام برائت كنند و از هر وسيله‏اى براى رهايى خود استفاده نمايند.

صحيفه نور ج 20 صفحه 232

حكومت آل سعود مسؤوليت كنترل زايران خانه خدا را به عهده گرفته است و اين جاست كه با اطمينان مى‏گوييم كه حادثه مكه جداى از سياست اصولى جهانخواران در قلع و قمع مسلمانان آزاده نيست. ما با اعلام برائت از مشركين تصميم بر آزادى انرژى متراكم جهان اسلام داشته و داريم، و به يارى خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزى اين كار صورت خواهد گرفت. و انشاءالله روزى همه مسلمانان و دردمندان عليه ظالمين جهان فرياد زنند و اثبات كنند كه ابرقدرت‏ها و نوكران و جيره‏خوارانشان از منفورترين موجودات جهان هستند.

كشتار زايران خانه خدا توطئه‏اى براى حفظ سياست‏هاى استكبار و جلوگيرى از نفوذ اسلام ناب محمدى صلى‏الله عليه و آله و سلم است. و كارنامه سياه و ننگين حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكر نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.

پيامبر اسلام نيازى به مساجد اشرافى و مناره‏هاى تزييناتى ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است كه متأسفانه با سياست‏هاى غلط حاكمان دست نشانده به خاك مذلت نشسته‏اند. مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه‏هاى مسلمين را در طول حيات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زايران خانه خدا را فراموش مى‏كنند؟ مگر مسلمانان نمى بينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانون‏هاى فتنه و جاسوسى مبدل شده‏اند كه از يك طرف اسلام اشرافيت، اسلام ابوسفيان، اسلام ملاهاى كثيف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بى شعور حوزه‏هاى علمى و دانشگاهى اسلام ذلت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فريب و سازش و اسارت، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايه‏داران بر مظلومين و پابرهنه‏ها و در يك كلام اسلام آمريكايى را ترويج مى‏كنند و از طرف ديگر سر بر آستان سرور خويش، آمريكاى جهانخوار مى‏گذارند.

مسلمانان نمى دانند اين درد را به كجا ببرند كه آل سعود و خادم‏الحرمين به اسرائيل اطمينان مى‏دهد كه ما اسلحه خودمان را عليه شما به كار نمى بريم و براى اثبات حرف خود با ايران قطع رابطه مى‏كنند. واقعاً چقدر بايد رابطه سران كشورهاى اسلامى با صهيونيست‏ها گرم و صميمى شود تا در كنفرانس سران كشورهاى اسلامى مبارزه صورى و ظاهرى هم با اسرائيل از دستور كار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر اينها يك جو غيرت و حميت اسلامى و عربى داشتند، حاضر به يك چنين معامله كثيف سياسى و خودفروشى و وطن فروشى نمى شدند.

آيا اين حركات براى جهان اسلام شرم‏آور نيست؟ و تماشاچى شدن گناه و جرم نمى باشد؟ آيا از مسلمانان كسى نيست تا بپاخيزد و اين همه ننگ و عار را تحمل نكند؟ راستى ما بايد بنشينيم تا سران كشورهاى اسلامى احساسات يك ميليارد مسلمان را ناديده بگيرند و صحه بر آن همه فجايع صهيونيست‏ها بگذارند و دوباره مصر و امثال آنان را به صحنه بياورند؟ حال، مسلمانان باور مى‏كنند كه زايران ايرانى براى اشغال خانه خدا و حرم پيامبر قيام كرده‏اند و مى‏خواستند كعبه را دزديده به قم ببرند؟ اگر مسلمانان جهان باور كرده‏اند كه سران آنها دشمنان واقعى آمريكا و شوروى و اسرائيل هستند، تبليغات آنان هم در مورد ما را باور مى‏كنند.

صحيفه نور ج 20 صفحه 232

البته ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجى و بين‏الملل اسلامى مان بارها اعلام نموده‏ايم كه در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم، حال اگر نوكران آمريكا نام اين سياست را توسعه‏طلبى و تفكر تشكيل امپراطورى بزرگ مى‏گذارند، از آن باكى نداريم و استقبال مى‏كنيم. ما در صدد خشكانيدن ريشه‏هاى فاسد صهيونيزم، سرمايه‏دارى و كمونيزم در جهان هستيم، ما تصميم گرفته‏ايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ نظام‏هايى را كه بر اين سه پايه استوار گرديده‏اند نابود كنيم و نظام اسلام رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را در جهان استكبار ترويج نماييم، و دير يا زود ملت‏هاى در بند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باج‏خواهى و مصونيت كارگزاران آمريكايى حتى اگر با مبارزه قهرآميز هم شده باشد جلوگيرى مى‏كنيم. انشاءالله ما نخواهيم گذاشت از كعبه و حج، اين منبر بزرگى كه بر بلنداى بام انسانيت بايد صداى مظلومان را به همه عالم منعكس سازد و آواى توحيد را طنين اندازد، صداى سازش با آمريكا و شوروى و كفر و شرك نواخته شود. و از خدا مى‏خواهيم كه اين قدرت را به ما ارزانى دارد كه نه تنها از كعبه مسلمين كه از كليساهاى جهان نيز ناقوس مرگ آمريكا و شوروى را به صدا درآوريم. مسلمانان جهان و محرومين سراسر گيتى از اين برزخ بى انتهايى كه انقلاب اسلامى ما براى همه جهانخواران آفريده است، احساس غرور و آزادى كنند و آواى آزادى و آزادگى را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخم‏هاى خود مرهم گذارند، كه دوران بن بست و نااميدى و تنفس در منطقه كفر به سر آمده است و گلستان ملت‏ها رخ نموده است. و اميدوارم همه مسلمانان شكوفه‏هاى آزادى و نسيم عطر بهارى و طراوت گل‏هاى محبت و عشق و چشمه‏سار زلال جوشش اراده خويش را نظاره كنند، همه بايد از مرداب و باتلاق و سكوت و سكونى كه كارگزاران سياست آمريكا و شوروى بر آن تخم مرگ و اسارت پاشيده‏اند، به درآييم و به سوى دريايى كه زمزم از آن جوشيده است روانه شويم و پرده كعبه و حرم خدا را كه به دست نامحرمان نجس آمريكا و آمريكازاده‏ها آلوده شده است با اشك چشم خويش شستشو دهيم.

مسلمانان تمامى كشورهاى جهان! از آن جا كه شما در سلطه بيگانگان گرفتار مرگ تدريجى شده‏ايد بايد بر وحشت از مرگ غلبه كنيد و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبى كه حاضرند خطوط جبهه كفر را بشكنند استفاده نماييد، به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشيد بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايى از بردگى و يورش به دشمنان اسلام باشيد كه عزت و حيات در سايه مبارزه است و اولين گام در مبارزه، اراده است و پس از آن تصميم بر اين كه سيادت كفر و شرك جهانى خصوصاً آمريكا را بر خود حرام كنيد. ما در مكه باشيم يا نباشيم دل و روحمان با ابراهيم و در مكه است. دروازه‏هاى مدينه‏الرسول را به روى ما ببندند يا بگشايند، رشته محبتمان با پيامبر هرگز پاره و سست نمى شود، به سوى كعبه نماز مى‏گزاريم و به سوى كعبه مى‏ميريم. و خدا را سپاس مى‏گزاريم كه در ميثاقمان با خداى كعبه پايدار مانده‏ايم و پايه‏هاى برائت از مشركين را با خون هزاران هزار شهيد از عزيزانمان بنيان نهاده‏ايم و منتظر هم نمانده‏ايم كه حاكمان بى شخصيت بعض كشورهاى اسلامى و

صحيفه نور ج 20 صفحه 233

غيراسلامى از حركت ما پشتيبانى كنند. ما مظلومين هميشه تاريخ، محرومان و پابرهنگانيم، ما غير از خدا كسى را نداريم و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم بر نمى‏داريم. جمهورى اسلامى ايران از مسلمانان آزاده جهان كه على رغم اختناق سياسى حاكم بر آنها با ترتيب كنفرانس‏ها و مصاحبه‏ها و سخنرانى‏ها، پرده از اسرار جنايت بار آمريكا و آل سعود برداشتند و مظلوميت ما را به دنيا نشان دادند تشكر مى‏نمايد. مسلمانان بايد بدانند تا زمانى كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدم مى‏شود. و هر روز شيطان بزرگ يا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثه‏اى را به وجود مى‏آورند. راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اكنون اگر آمريكا يك كشور اسلامى را به بهانه حفظ منافع خويش با خاك يكسان كند، چه كسى جلوى او را خواهد گرفت؟ پس راهى جز مبارزه نمانده است و بايد چنگ و دندان ابرقدرت‏ها و خصوصاً آمريكا را شكست، و الزاماً يكى از دو راه را انتخاب نمود: يا شهادت يا پيروزى، كه در مكتب ما هر دوى آنها پيروزى است كه انشاءالله خداوند قدرت شكستن چهارچوب سياست‏هاى حاكم و ظالم جهانخواران و نيز جسارت ايجاد داربست‏هايى بر محور كرامت انسانى را به همه مسلمين عطا فرمايد و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوكت همراهى نمايد.

بعضى افراد تا قبل از حادثه تلخ و شيرين حج در سال گذشته، فلسفه اصرار جمهورى اسلامى ايران را بر راهپيمايى برائت از مشركين به خوبى درك نكرده بودند و از خود و ديگران سؤال مى‏كردند كه در سفر حج و در آن هواى گرم چه ضرورتى به راهپيمايى و فرياد مبارزه است و اگر هم فرياد برائت از مشركين هم سر داده شود، چه ضررى متوجه استكبار مى‏شود؟ و چه بسا افراد ساده‏دلى تصور مى‏كردند كه دنياى به اصطلاح متمدن جهانخواران نه تنها تاب تحمل اين گونه مسائل سياسى را خواهد داشت، كه به مخالفان خود حتى بيش از اين هم اجازه حيات و تظاهرات و راهپيمايى خواهند داد، و دليل اين مدعا اجازه راهپيمايى‏هايى است كه در كشورهاى به اصطلاح آزاد غرب داده مى‏شود. ولى اين مسأله بايد روشن باشد كه آن گونه راهپيمايى‏ها هيچ گونه ضررى براى ابرقدرت و قدرت‏ها ندارد. راهپيمايى مكه و مدينه است كه بسته شدن شيرهاى نفت عربستان را به دنبال دارد، راهپيمايى‏هاى برائت در مكه و مدينه است كه به نابودى سرسپردگان شوروى و آمريكا ختم مى‏شود، و درست به همين جهت است كه با كشتار دست جمعى زنان و مردان آزاده از آن جلوگيرى مى‏شود، و در پناه همين برائت از مشركين است كه حتى ساده دلان مى‏فهمند كه نبايد سر بر آستان شوروى و آمريكا نهاد. ملت عزيز و دلاور ايران مطمئن باشند كه حادثه مكه منشاء تحولات بزرگى در جهان اسلام زمينه مناسبى براى ريشه‏كن شدن نظام‏هاى فاسد كشورهاى اسلامى و طرد روحانى نماها خواهد بود. و با اين كه بيشتر از يك سال از حماسه برائت از مشركان نگذشته است، عطر خون‏هاى پاك شهداى عزيز ما در تمامى جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصى نقاط عالم مشاهده مى‏كنيم. حماسه مردم فلسطين يك پديده تصادفى نيست، آيا دنيا تصور مى‏كند كه اين حماسه را چه كسانى سروده‏اند و هم

صحيفه نور ج 20 صفحه 234

اكنون مردم فلسطين به چه آرمانى تكيه كرده‏اند كه بى محابا و با دست خالى در برابر حملات وحشيانه صهيونيست‏ها مقاومت مى‏كنند؟ آيا تنها آواى وطن گرايى است كه از وجود آنان دنيايى از صلابت آفريده است؟ آيا از درخت سياست بازان خودفروخته است كه بر دامن فلسطينيان ميوه استقامت و زيتون نور و اميد مى‏ريزد؟ اگر اين چنين بود، اينها كه سال‏هاست در كنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خورده‏اند! شكى نيست كه اين آواى الله اكبر است، اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه را و در بيت‏المقدس غاصبين را به نوميدى كشاند. و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج، دوشادوش خواهران و برادران ايرانى خود فرياد رساى آزادى قدس را سر داد و مرگ بر آمريكا، شوروى و اسرائيل گفت، و بر همان بستر شهادتى كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد، او نيز نثار خون و به رسم شهادت آرميد.آرى، فلسطينى راه گم كرده خود را از راه برائت ما يافت و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاى آهنين فرو ريخت و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد و چطور خواب بنى اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت، و دوباره كوكب دريه فلسطين از شجره مباركه لاشرقيه و لاغربيه ما برافروخت. و امروز به همان گونه كه فعاليت‏هاى وسيعى در سراسر جهان براى به سازش كشيدن ما با كفر و شرك در جريان است، براى خاموش كردن شعله‏هاى خشم ملت مسلمان فلسطين نيز به همان شكل ادامه دارد و اين تنها يك نمونه از پيشرفت انقلاب است. و حال آن كه معتقدين به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما اينها را سرمايه‏هاى بالقوه انقلاب خود تلقى مى‏كنيم، و هم آنهايى كه با مركب خون طومار حمايت از ما را امضا مى‏كنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبيك مى‏گويند و به يارى خداوند كنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت.

امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنه‏ها و مرفهين بى درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزيزانى كه در سراسر جهان كوله‏بار مبارزه را بر دوش گرفته‏اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نموده‏اند، مى‏بوسم و سلام و درودهاى خالصانه خود را به همه غنچه‏هاى آزادى و كمال نثار مى‏كنم و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مى‏كنم خداوند آثار و بركات معنويت شما را به جهان صادر نموده است، و قلب‏ها و چشمان پرفروغ شما كانون حمايت از محرومان شده است، و شراره كينه انقلابى‏تان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه مى‏دانيم كه كشور ما در حال جنگ و انقلاب، سختى‏ها و مشكلاتى را تحمل كرده و كسى مدعى آن نيست كه طبقات محروم و ضعيف و كم‏درآمد و خصوصاً اقشار كارمند و ادارى در تنگناى مسائل اقتصادى نيستند، ولى آن چيزى كه همه مردم ما فراتر از آن را فكر مى‏كنند، مسأله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ايران ثابت كرده‏اند كه تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شكست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت. ملت شريف ايران هميشه در مقابل شديدترين حملات تمامى جهان كفر عليه اصول انقلاب خويش مقاومت كرده است كه در اين جا مجال ذكر همه آنها نيست.

صحيفه نور ج 20 صفحه 235

آيا ملت دلاور ايران در مقابل جنايات متعدد آمريكا در خليج فارس اعم از حمايت نظامى و اطلاعاتى به عراق و حمله به سكوهاى نفتى و كشتى‏ها و قايق‏ها و سرنگونى هواپيماى مسافربرى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت ايران در جنگ ديپلماسى شرق و غرب عليه خود و ايجاد بازى‏هاى سياسى مجامع بين المللى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت شجاع ايران در مقابل جنگ اقتصادى، تبليغاتى، روانى و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشك باران مناطق مسكونى و بمباران‏هاى مكرر شيميايى عراق در ايران و حلبچه مقاومت نكرده است؟ آيا ملت عزيز ايران در مقابل توطئه منافقين و ليبرال‏ها و زراندوزى و احتكار سرمايه‏داران و حيله مقدس مابان مقاومت نكرده است؟ آيا همه اين حوادث و جريانات براى ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟ كه اگر نبود حضور مردم، هر يك از اين توطئه‏ها مى‏توانست به اصول نظام ضربه بزند كه خدا را سپاس مى‏گزاريم كه ملت ايران را موفق نمود تا با قامتى استوار به رسالت خود عمل كند و صحنه‏ها را ترك نگويد.

ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقى و راستين ارزش‏هاى اسلامى هستند، به خوبى دريافته‏اند كه مبارزه با رفاه‏طلبى سازگار نيست و آنها كه تصور مى‏كنند مبازره در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه‏دارى و رفاه‏طلبى منافات ندارد، با الفباى مبارزه بيگانه‏اند. و آنهايى هم كه تصور مى‏كنند سرمايه‏داران و مرفهان بى درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مى‏شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مى‏كنند، آب در هاون مى‏كوبند. بحث مبارزه و رفاه، بحث قيام و راحت طلبى، بحث دنياخواهى و آخرت جويى دو مقوله‏اى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند، و تتها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بى بضاعت، گردانندگان و بر پادارندگان واقعى انقلاب‏ها هستند. ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم. مسؤولين نظام ايران انقلابى بايد بدانند كه عده‏اى از خدابى خبر براى از بين بردن انقلاب، هر كس را كه بخواهد براى فقرا و مستمندان كار كند و راه اسلام و انقلاب را بپيمايد فوراً او را كمونيست و التقاطى مى‏خوانند. از اين اتهامات نبايد ترسيد، بايد خدا را در نظر داشت و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضايت خدا و كمك به فقرا به كار گرفت و از هيچ تهمتى نترسيد. آمريكا و استكبار در تمامى زمينه‏ها افرادى را براى شكست انقلاب اسلامى در آستين دارند. در حوزه‏ها و دانشگاه‏ها مقدس نماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كرده‏ام، اينان با تزويرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مى‏كنند، اينها با قيافه‏هاى حق به جانب و طرفدار دين و ولايت، همه را بى دين معرفى مى‏كنند، بايد از شر اينها به خدا پناه بريم. و همچنين كسانى ديگر كه بدون استثنا به هر چه روحانى و عالم است حمله مى‏كنند و اسلام آنها را اسلام آمريكايى معرفى مى‏نمايند، راهى بس خطرناك را مى‏پويند كه خداى ناكرده به شكست اسلام ناب محمدى منتهى مى‏شود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرين قطره خون دفاع خواهيم كرد.

امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ

صحيفه نور ج 20 صفحه 236

اسلامى رونق و زرق و برق كاخ‏هاى سفيد و سرخ را از بين خواهند برد، امروز خمينى آغوش و سينه خويش را براى تبرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپ‏ها و موشك‏هاى دشمنان باز كرده است، و همچون همه عاشقان شهادت، براى درك شهادت روزشمارى مى‏كند. جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمى شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادى مان، بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم، انشاءالله ملت بزرگ ايران با پشتيبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختى‏هاى جنگ را به شيرينى شكست دشمنان خدا در دنيا جبران مى‏كند، و چه شيرينى بالاتر از اين كه ملت بزرگ ايران مثل يك صاعقه بر سر آمريكا فرود آمده است! چه شيرينى بالاتر از اين كه ملت ايران سقوط اركان و كنگره‏هاى نظام ستمشاهى را نظاره كرده است و شيشه حيات آمريكا را در اين كشور شكسته است! و چه شيرينى بالاتر از اين كه مردم عزيزمان ريشه‏هاى نفاق و ملى گرايى و التقاط را خشكانيده‏اند! و انشاءالله شيرينى تمام ناشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشيد. نه تنها كسانى كه تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پيش رفته‏اند، بلكه آنهايى كه در پشت جبهه با نگاه محبت بار و با دعاى خير خود جبهه را تقويت نموده‏اند، از مقام عظيم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره برده‏اند. خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسين عليه‏السلام!

اذناب آمريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مسأله‏اى نيست كه بشود با پيروزى يا شكست در صحنه‏هاى نبرد مقايسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگى و سير و سلوك در عالم معنويت است، نبايد شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض شهادت فرزندان اسلام، تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد، تمامى اينها خيالات باطل ملى گراهاست و ما هدفمان بالاتر از آن است. ملى گراها تصور نمودند ما هدفمان پياده كردن اهداف بين‏الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است، ما مى‏گوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم، ما تصميم داريم پرچم لا اله الا الله را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم. پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسيجى‏ام! و اى نيروهاى مردمى! هرگز از دست دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مكانى را با غرور و شادى بيان نكنيد كه اينها در برابر هدف شما به قدرى ناچيزند كه تمامى دنيا در مقايسه با آخرت.

پدران و مادران و همسران و خويشاوندان شهدا، اسرا، مفقودين و معلولين ما توجه داشته باشند كه هيچ چيزى از آنچه فرزندان آنان به دست آورده‏اند كم نشده است. فرزندان شما در كنار پيامبر اكرم و ائمه اطهارند، پيروزى و شكست براى آنها فرقى ندارد. امروز روز هدايت نسل‏هاى آينده است، كمربندهاتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است. امروز روزى است كه خدا اين گونه خواسته است و ديروز خدا آن گونه خواسته بود و فردا انشاءالله روز پيروزى جنود حق خواهد بود، ولى خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعيم و ما تابع امر خداييم و به همين دليل طالب شهادتيم و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غير خدا نمى رويم. البته براى اداى تكليف همه ما موظفيم كه كارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترين وجه و با درايت و دقت انجام دهيم.

صحيفه نور ج 20 صفحه 237

همه مى‏دانند كه ما شروع كننده جنگ نبوده‏ايم، ما براى حفظ موجوديت اسلام در جهان تنها از خود دفاع كرده‏ايم و اين ملت مظلوم ايران است كه همواره مورد حمله جهانخواران بوده است، و استكبار از همه كمينگاه‏هاى سياسى و نظامى و فرهنگى و اقتصادى خود به ما حمله كرده است. انقلاب اسلامى ما تاكنون كمينگاه شيطان و دام صيادان را به ملت‏ها نشان داده است. جهانخواران و سرمايه‏داران و وابستگان آنان توقع دارند كه ما شكسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره كنيم و هشدار ندهيم، و حال آن كه اين وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامى ماست كه در سراسر جهان صلا زنيم كه اى خواب رفتگان! اى غفلت زدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانه‏هاى گرگ، منزل گرفته‏ايد. برخيزيد كه اين جا جاى خواب نيست! و نيز فرياد كشيم! سريعاً قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست! آمريكا و شوروى در كمين نشسته‏اند و تا نابودى كاملتان از شما دست بر نخواهند داشت. راستى اگر بسيج جهانى مسلمين تشكيل شده بود، كسى جرات اين همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم داشت؟

امروز يكى از افتخارات بزرگ ملت ما اين است كه در برابر بزرگترين نمايش قدرت و آرايش ناوهاى جنگى آمريكا و اروپا در خليج فارس صف آرايى نمود. و اين جانب به نظام‏هاى آمريكايى و اروپايى اخطار مى‏كنم كه تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفته‏ايد از خليج فارس بيرون رويد، و هميشه اين گونه نيست كه هواپيماهاى مسافربرى ما توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود، كه ممكن است فرزندان انقلاب ناوهاى جنگى شما را به قعر آب‏هاى خليج فارس بفرستند.

به دولت‏ها و حكومت‏هاى منطقه خصوصاً به عربستان و كويت مى‏گويم كه همه شما در ماجراجويى‏ها و جناياتى كه آمريكا مى‏آفريند شريك جرم خواهيد بود، و ما تا به حال از اين كه همه منطقه در كام آتش و خون و بى‏ثباتى كامل غوطه‏ور نشود، دست به عملى نزده‏ايم، ولى حركات جنون‏آميز ريگان مطمئناً حوادث غير منتظره و عواقب خطرناكى را بر همه تحميل مى‏كند. شما اطمينان داشته باشيد كه در اين برگ جديد بازنده‏ايد، خودتان و كشور و مردم اسلامى را در برابر آمريكا اين قدر ذليل و ناتوان نكنيد، اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد.

بحمدالله از بركت انقلاب اسلامى ايران دريچه‏هاى نور و اميد به روى همه مسلمانان جهان باز شده است و مى‏رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودى را بر سر همه مستكبران فرو ريزد. نكته مهمى كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم، اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كى و تا كجا ما را تحمل مى‏كنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويت‏ها و ارزش‏هاى معنوى و الهى مان نمى شناسند، به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما بر نمى دارند مگر اين كه شما را از دين‏تان برگردانند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيست‏ها و آمريكا و شوروى در تعقيب‏مان خواهند بود تا هويت دينى و شرافت مكتبى‏مان را لكه‏دار نمايند. بعضى مغرضين ما را به اعمال سياسى نفرت و كينه‏توزى در مجامع جهانى توصيف و مورد شماتت قرار مى‏دهند و با دلسوزى‏هاى

صحيفه نور ج 20 صفحه 238

بى مورد و اعتراض‏هاى كودكانه مى‏گويند: جمهورى اسلامى سبب دشمنى‏ها شده است و از چشم غرب و شرق و اياديشان افتاده است، كه چه خوب است اين سوال پاسخ داده شود كه ملت‏هاى جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ايران در چه زمانى نزد غربى‏ها و شرقى‏ها احترام و اعتبار داشته‏اند كه امروز بى اعتبار شده‏اند!

آرى اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامى و انقلابى خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين عليهم‏السلام را با دست‏هاى خود ويران نمايد، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بى‏فرهنگ به رسميت بشناسند ولى در همان حدى كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها ولى و قيم باشند ما جيره‏خوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران با هويت ايرانى اسلامى بلكه ايرانى كه شناسنامه‏اش را آمريكا و شوروى صادر كند، ايرانى كه ارابه سياست آمريكا يا شوروى را بكشد و امروز همه مصيبت و عزاى آمريكا و شوروى و غرب در اين است كه نه تنها ملت ايران از تحت‏الحمايگى آنان خارج شده است كه ديگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مى‏كند. كنترل و حذف سلاح‏هاى مخرب از جهان اگر با حقيقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملت‏هاست، ولى اين نيز يك فريب قديمى است و اين همان چيزى است كه اخيراً از گفته‏هاى سران آمريكا و شوروى و نوشته‏هاى سياسيون آنها آشكار گرديده است كه مراودات اخير سران شرق و غرب به خاطر مهار بيشتر جهان سوم و در حقيقت جلوگيرى از نفوذ پابرهنه‏ها و محرومين در جهان مالكيت‏هاى بى حد و مرز سرمايه‏داران است. ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامى انسانى با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود و آقايى و سرورى محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشيد قدرت‏هاى شرق و غرب همان مظاهر بى محتواى دنياى مادى اند كه در برابر خلود و جاودانگى دنياى ارزش‏هاى معنوى قابل ذكر نمى باشند.

من به صراحت اعلام مى‏كنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه‏گذارى نمى‏كند و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه‏طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامه‏ريزى كنيم، ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم. ما اعلام مى‏كنيم كه جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و كشور ايران به عنوان يك دژ نظامى و آسيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تأمين و آنان را به مبانى عقيدتى و تربيتى اسلام و همچنين به اصول و روش‏هاى مبارزه عليه نظام‏هاى كفر و شرك آشنا مى‏سازد.

و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسأله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و

صحيفه نور ج 20 صفحه 239

مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مى‏ديدم ولى به واسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلاً خوددارى مى‏كنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى‏دانم، و خدا مى‏داند كه اگر نبود انگيزه‏اى كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شود، هرگز راضى به اين عمل نمى بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود، اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم، و مسلم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود.

من در اين جا از همه فرزندان عزيزم در جبهه‏هاى آتش و خون كه از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و كوشش نموده‏اند، تشكر و قدردانى مى كنم و همه ملت ايران را به هشيارى و صبر و مقاومت دعوت مى‏كنم. در آينده ممكن است افرادى آگاهانه يا از روى ناآگاهى در ميان مردم اين مسأله را مطرح نمايند كه ثمره خون‏ها و شهادت‏ها و ايثارها چه شد! اينها يقيناً از عوالم غيب و از فلسفه شهادت بى خبرند و نمى دانند كسى كه فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است، حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جايگاه رفيع آن لطمه‏اى وارد نمى سازد. و ما براى درك كامل ارزش و راه شهيدانمان فاصله طولانى را بايد بپيماييم و در گذر زمان و تاريخ انقلاب و آيندگان آن را جستجو نماييم. مسلم خون شهيدان، انقلاب و اسلام را بيمه كرده است! خون شهيدان براى ابد درس مقاومت به جهانيان داده است و خدا مى‏داند كه راه و رسم شهادت كورشدنى نيست و اين ملت‏ها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود. و همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور، جان و سر باختند! خوشا به حال آنهايى كه اين گوهرها را در دامن خود پروراندند!

خداوندا! اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا! كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‏اند و نيازمند به مشعل شهادت، تو خود اين چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانواده‏هاى معظم شهدا و بعداً به حال من كه هنوز مانده‏ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيده‏ام و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مى‏كنم. و بدا به حال آنانى كه در اين قافله نبودند، بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بى تفاوت و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند.

آرى! ديروز روز امتحان الهى بود كه گذشت و فردا امتحان ديگرى است كه پيش مى‏آيد و همه ما نيز روز محاسبه بزرگترى را در پيش رو داريم، آنهايى كه در اين چند سال مبارزه و جنگ به هر

صحيفه نور ج 20 صفحه 240

دليلى از اداى اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كرده‏اند، مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفته‏اند و خسارت و زيان و ضرر بزرگى كرده‏اند كه حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد، كه من مجدداً به همه مردم و مسؤولين عرض مى‏كنم كه حساب اين گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارند اين مدعيان بى هنر امروز و قاعدين كوته‏نظر ديروز به صحنه‏ها برگردند.

من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مى‏كنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد، نگذاريد پيش كسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند. اكيداً به ملت عزيز ايران سفارش مى‏كنم كه هشيار و مراقب باشيد. قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ايران به معناى حل مسأله جنگ نيست، با اعلام اين تصميم حربه تبليغات جهانخواران عليه ما كند شده است. ولى دورنماى حوادث را نمى توان به طور قطع و جدى پيش بينى نمود و هنوز دشمن از شرارت‏ها دست بر نداشته است و چه بسا با بهانه‏جويى‏ها به همان شيوه‏هاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما بايد براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهيا باشيم و ملت ما هم نبايد فعلاً مسأله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام مى‏كنيم كه هدف ما تاكتيك جديد در ادامه جنگ نيست، چه بسا دشمنان بخواهند با همين بهانه‏ها حملات خود را دنبال كنند، نيروهاى نظامى ما هرگز نبايد از كيد و مكر دشمنان غافل بمانند، در هر شرايطى بايد بنيه دفاعى كشور در بهترين وضعيت باشد. مردم ما كه در طول سال‏هاى جنگ و مبارزه ابعاد كينه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس كرده‏اند، بايد خطر تهاجم جهانخواران در شيوه‏ها و شكل‏هاى مختلف را جدى‏تر بدانند، و فعلاً چون گذشته تمامى نظاميان اعم از ارتش و سپاه و بسيج در جبهه‏ها براى دفاع در برابر شيطنت استكبار و عراق به مأموريت‏هاى خود ادامه دهند. در صورتى كه اين مرحله از حادثه انقلاب را با همان شكل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذارديم براى بعد از آن و سازندگى كشور و سياست كل نظام و انقلاب تذكراتى دارم كه در وقت مناسب خواهم گفت. ولى در مقطع كنونى به طور جد از همه گويندگان و دست‏اندركاران و مسؤولين كشور و مديران رسانه‏ها و مطبوعات مى‏خواهم كه خود را از معركه‏ها و معركه‏آفرينى‏ها دور كنند و مواظب باشند كه ناخودآگاه آلت دست افكار و انديشه‏هاى تند نگردند و با سعه صدر در كنار يكديگر مترصد اوضاع دشمنان باشند.

دراين روزها ممكن است بسيارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايدها و نبايدها كنند - كه هر چند اين مسأله به خودى خود يك ارزش بسيار زيباست - اما اكنون وقت پرداختن به آن نيست. چه بسا آنهايى كه تا ديروز در برابر اين نظام جبهه‏گيرى كرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حكومت جمهورى اسلامى ايران از صلح و صلح‏طلبى به ظاهر دم مى‏زدند، امروز نيز با همان هدف سخنان فريبنده ديگرى را مطرح نمايند و جيره‏خواران استكبار همان‏ها كه تا ديروز در زير نقاب دروغين صلح خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو كرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملى‏گراهاى بى فرهنگ براى از بين بردن خون شهداى عزيز و نابودى

صحيفه نور ج 20 صفحه 241

عزت و افتخار مردم تبليغات مسموم خويش را آغاز نمايند كه انشاءالله ملت عزيز ما با بصيرت و هشيارى جواب همه فتنه‏ها را خواهد داد.

من باز مى‏گويم كه قبول اين مسأله براى من از زهر كشنده‏تر است ولى راضى به رضاى خدايم و براى رضايت او اين جرعه را نوشيدم. و نكته‏اى كه تذكر آن لازم است اين است كه در قبول اين قطعنامه فقط مسؤولين كشور ايران به اتكاء خود تصميم گرفته‏اند و كسى و كشورى در اين امر مداخله نداشته است.

مردم عزيز و شريف ايران! من فرد فرد شما را چون فرزندان خويش مى‏دانم و شما مى‏دانيد كه من به شما عشق مى‏ورزم و شما را مى‏شناسم، شما هم مرا مى‏شناسيد، در شرايط كنونى آنچه موجب امر شد، تكليف الهى‏ام بود. شما مى‏دانيد كه من با شما پيمان بسته بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفس بجنگيم، اما تصميم امروز فقط براى تشخيص مصلحت بود و تنها به اميد رحمت و رضاى او از هر آنچه گذشتم و اگر آبرويى داشته‏ام با خدا معامله كرده‏ام.

عزيزانم! شما مى‏دانيد كه تلاش كرده‏ام كه راحتى خود را بر رضايت حق و راحتى شما مقدم ندارم. خداوندا! تو مى‏دانى كه ما سر سازش با كفر را نداريم. خداوندا! تو مى‏دانى كه استكبار و آمريكاى جهانخوار گل‏هاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بيداد، همه تكيه‏گاه ما تويى و ما تنهاى تنهاييم و غير از تو كسى را نمى شناسيم و غير از تو نخواسته‏ايم كه كسى را بشناسيم، ما را يارى كن كه تو بهترين يارى كنندگانى. خداوندا! تلخى اين روزها را به شيرينى فرج حضرت بقيه‏الله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - و رسيدن به خودت جبران فرما.

فرزندان انقلابى‏ام! اى كسانى كه لحظه‏اى حاضر نيستيد كه از غرور مقدستان دست برداريد! شما بدانيد كه لحظه‏لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‏گذرد. مى‏دانم كه به شما سخت گذرد ولى مگر به پدر پير شما سخت نمى‏گذرد؟ مى‏دانم كه شهات شيرين‏تر از عسل در پيش شماست، مگر براى اين خادمتان اين گونه نيست؟ ولى تحمل كنيد كه خدا با صابران است، بغض و كينه انقلابى تان را در سينه‏ها نگه داريد، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگريد و بدانيد كه پيروزى از آن شماست. و تأكيد مى‏كنم كه گمان نكنيد كه من در جريان كار جنگ و مسؤولان آن نيستم. مسؤولين مورد اعتماد من مى‏باشند، آنها را از اين تصميمى كه گرفته‏اند شماتت نكنيد كه براى آنان نيز چنين پيشنهادى سخت و ناگوار بوده است، كه انشاءالله خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضايت خود فرمايد.

من در اين جا به جوانان عزيز كشورمان، به اين سرمايه‏ها و ذخيره‏هاى عظيم الهى و به اين گل‏هاى معطر و نوشكفته جهان اسلام سفارش مى‏كنم كه قدر و قيمت لحظات شيرين زندگى خود را بدانيد و خودتان را براى يك مبارزه علمى و عملى بزرگ تا رسيدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده كنيد. و من به همه مسؤولين و دست‏اندركاران سفارش مى‏كنم كه به هر شكل ممكن وسايل ارتقاء اخلاقى و اعتقادى و علمى و هنرى جوانان را فراهم سازيد و آنان را تا مرز رسيدن به بهترين ارزش‏ها


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 20 صفحه 249

تاريخ: 23/5/67

پاسخ امام خمينى به نامه يكى از خواهران طلبه و مادر يك شهيد

بسمه تعالى

فرزند عزيزم خانم حاجيه شمسى نورانى

نامه پراحساس شما را خواندم. از شما و افرادى مانند شما نمى‏دانم چگونه بايد قدردانى كرد. من كه در مقابل اين همه محبت و صفا غير از تشكر و دعا كارى نمى‏توانم انجام بدهم.

دستبندت را برايت مى‏فرستم تا از جانب من هديه‏اى باشد براى تو و معادل آن را با نذر حقوق ششماهه‏ات را من خود به جبهه مى‏فرستم.

از قول من به فرزندان عزيزت، اين عزيزان ملت شريف ايران سلام گرمم را برسان. خدا يار و نگهدارت باد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-30-2011, 03:07 PM

previos page menu page


صحيفه نور ج 20 صفحه 250

تاريخ: 8/6/67

بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت

ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است

بسم الله الرحمن الرحيم

ما اولاً تشكر مى‏كنيم از هيأت دولت و ملت ايران كه در اين ايام جنگ با اين كه خيلى تحت فشار بودند، با قدرت و با حفظ عظمت اسلام كارها را به خوبى انجام دادند تا اين خار سر راه شكسته شد. و ما امروز بايد بعض مسائل را عرض كنيم؛ من جمله اين كه ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است، ما بايد حساب كنيم كه در حال جنگيم، براى اين كه دشمن ما - چه دشمن‏هاى بزرگ از قبيل آمريكا و شوروى و چه آنهايى كه اذناب آنها هستند از قبيل صدام و امثال اينها - اينها چون با اسلام مخالف هستند و ديدند كه اسلام امروز در دنيا يك قدرت بزرگى شده است در مقابل آنها، از اين جهت آنها دائماً مشغول نقشه‏كشى هستند و ما نبايد از اين مسأله غفلت كنيم. هم بايد مردم مهيا باشند، قواى مسلحه مهيا باشند، مردمى كه بايد به جبهه بروند و جبهه‏ها را پر كنند، تعقيب كنند اين مطلب را و سستى نكنند. دشمن ما دشمنى است كه رو نقشه، با نقشه كار مى‏كند.

قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند

الان ممكن است كه در ايران منتشر كند كه خوب! ديگر مسأله تمام شد و چه شد و مردم را سست كنند. و حال اين كه اين مسأله تمام نشده است، اينها هميشه دنبال اين هستند كه كارهاى خودشان را انجام بدهند ولو به دست ملت‏ها يا دولت‏ها. در ايران چون نمى‏توانند اين كار را بكنند، نه ملت با آنهاست نه دولت، از اين جهت يك راه‏هاى ديگرى كه دارند دنبال مى‏كنند، از اين جهت ما بايد بيدار باشيم، جبهه‏ها بايد پر باشد، ما خودمان را در حال جنگ بدانيم. مى‏بينيد كه به هيچ چيز از امور اعتنا ندارند، امروز مى‏گويند جنگ، فردا همان جنگ را صلح مى‏كنند؛ باز فردا جنگ شروع مى‏كنند، از اين جهت قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند براى اين امر، اين يك مسأله است.

هيأت تشخيص مصلت بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند

مسأله ديگر اين مسأله بازسازى است كه بسيار مهم است. در بازسازى اگر بخواهد ملت سر خود كار بكند، فساد ايجاد مى‏شود؛ اگر بخواهد دولت مستقل اجرا كند، قدرت ندارد. بايد مردم

صحيفه نور ج 20 صفحه 251

همراهى كنند و هر چه قدرت دارند براى اين امر مهم به ميدان بياورند، لكن با نظارت دولت. و راجع به اين كه كجا مقدم، كجا مؤخر، اين بالاخره صحبت پيش مى‏آيد و آن طورى كه صلاح است اين است كه هيأت تشخيص مصلحت باشد مركب از سران كشور و نخست وزير و تشخيص بدهند، تشخيص مصلحت بدهند كه كجا بايد اول باشد، كجا بايد بعد باشد، وضعش بايد چه جور باشد، مردم خودشان داخل باشند لكن مستقل نباشند و دولت بايد به مردم مجال بدهد به اين كه در كارها داخل بشوند، و مردم هم بايد به دولت مجال بدهند كه با تأنى و نقشه‏كشى اين كار مهم را انجام بدهند، ممكن است دست‏هايى در كار باشند كه بخواهند در همين مقوله هم راجع به بازسازى هم شلوغ كنند و فساد ايجاد كنند، اين را بايد خيلى متوجه باشند و اين همان هيأت تشخيص مصلحت كه مركب از سران كشور است، آنها بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند. چنانچه حالا كه بعد از جنگ است مردم بايد در كارهاى تجارى آزاد باشند لكن با نظارت دولت كه يك وقت خداى نخواسته دوباره از آن چيزهايى كه از خارج مى‏آورند و آن چيزهاى فاسدى كه مى‏آورند دوباره شروع نكنند. دولت اجازه بدهد مردم از خارج چيز بياورند، تجارت كنند، لكن نظارت داشته باشد كه فساد ايجاد نشود. اين هم يك مطلبى است كه مهم است و بايد خيلى در آن چيز كرد.

نبايد توهم كنيم كه بايد همه كارها زودى درست بشود

و باز مسائلى هست كه تمامش مربوط به آن است كه ما بايد بيدار باشيم در اين امور، نبايد كه توهم كنيم كه بايد همه آن كارها زودى درست بشود. الان ممكن است كه يك عده‏اى بيفتند توى مردم... اشخاصى كه مخالف با ما هستند، هستند، زيادند الان هم هستند كه خوب! جنگ تمام شد، يا الله زود تمام كنيد! مطلب يك مطلبى نيست كه به زودى تمام بشود، مطلبى است كه هشت سال كوبيدند، شهرهاى ما را از بين بردند، اين بايد اقلاً همان قدرى كه آنها كردند ما دنبال كنيم كه انشاءالله تا چند سال بتوانيم اين كار را انجام بدهيم. مردم ننشينند گوش كنند به حرف اشخاص كه زود بايد درست بشود، فوراً بايد همه چيز درست بشود. نه، نمى‏توانند، مسأله‏اى است كه نمى‏شود اين را، هم در اين امر بايد خيلى دقيق باشند و هم در مهيا بودن راجع به جنگ.

و من اميدوارم كه خداوند تأييد كند شما را، همان طور كه تا حالا تأييد كرده است. ما تا حالا با تأييدات الهى پيش رفتيم، بنابراين كار مهم اتكال به خداى تبارك و تعالى است، تا حالا هر چه شده به دست او بوده، از حالا هم تا آخر به دست اوست و ما هم تابع هستيم كه كارهايى كه ايشان مى‏گويد عمل كنيم. و شما هم متوجه به اين معنا باشيم كه اتكالتان را به خدا زياد كنيد و توجه‏تان را به خدا زياد كنيد. و ما چيزى نيستيم، ما هيچ هستيم، آن كه هست اوست و آن كه كار مى‏كند اوست. و من هم كه وظيفه‏ام دعاست، من دعا مى‏كنم راجع به همه شما و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه به همه شما توفيق بدهد، به همه شما سلامت

صحيفه نور ج 20 صفحه 252

بدهد، به ملت ايران توفيق و سلامت بدهد. خداوند دشمنان اسلام را نابود كند.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page


afsanah82
08-01-2011, 12:45 PM
بيست و يك

menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 3

تاريخ: 8/6/67

بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت

ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما اولا تشكر مى‏كنيم از هيات دولت و ملت ايران كه در اين ايام جنگ با اين كه خيلى تحت فشار بودند، با قدرت و با حفظ عظمت اسلام كارها را به خوبى انجام دادند تا اين خار سر راه شكسته شد. و ما امروز بايد بعض مسائل را عرض كنيم. من جمله اين كه ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است، ما بايد حساب كنيم كه در حال جنگيم، براى اين كه دشمن ما چه دشمن‏هاى بزرگ از قبيل امريكا و شوروى و چه آنهايى كه اذناب آنها هستند از قبيل صدام و امثال اينها اينها چون با اسلام مخالف هستند و ديدند كه اسلام امروز در دنيا يك قدرت بزرگى شده است در مقابل آنها، از اين جهت آنها دائماً مشغول نقشه‏كشى هستند و ما نبايد از اين مساله غفلت كنيم. هم بايد مردم مهيا باشند، قواى مسلحه مهيا باشند، مردمى كه بايد به جبهه بروند و جبهه‏ها را پر كنند، تعقيب كنند اين مطلب را و سستى نكنند. دشمن ما دشمنى است كه رو نقشه، با نقشه كار مى‏كند.

قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند

الان ممكن است كه در ايران منتشر كنند كه خوب! ديگر مساله تمام شد و چه شد و مردم را سست كنند. و حال اين كه اين مساله تمام نشده است، اينها هميشه دنبال اين هستند كه كارهاى خودشان را انجام بدهند ولو به دست ملت‏ها يا دولت‏ها. در ايران چون نمى‏توانند اين كار را بكنند، نه ملت با آنهاست نه دولت، از اين جهت يك راه‏هاى ديگرى كه دارند دنبال مى‏كنند، از اين جهت ما بايد بيدار باشيم، جبهه‏ها بايد پر باشد، ما خودمان را در حال جنگ بدانيم. مى‏بينيد كه به هيچ چيز از امور اعتنا ندارند، امروز مى‏گويند جنگ، فردا همان جنگ را صلح مى‏كنند. باز فردا جنگ شروع مى‏كنند، از اين جهت قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند براى اين امر، اين يك مساله است.

هيات تشخيص مصلحت بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند

مساله ديگر اين مساله بازسازى است كه بسيار مهم است. در بازسازى اگر بخواهد ملت سرخود كار بكند، فساد ايجاد مى‏شود. اگر بخواهد دولت مستقل اجرا كند، قدرت ندارد. بايد مردم

صحيفه نور ج 21 صفحه 4

همراهى كنند و هر چه قدرت دارند براى اين امر مهم به ميدان بياورند، لكن با نظارت دولت. و راجع به اين كه كجا مقدم، كجا موخر، اين بالاخره صحبت پيش مى‏آيد و آن طورى كه صلاح است اين است كه هيات تشخيص مصلحت باشد مركب از سران كشور و نخست وزير و تشخيص بدهند، تشخيص مصلحت بدهند كه كجا بايد اول باشد، كجا بايد بعد باشد، وضعش بايد چه جور باشد، مردم خودشان داخل باشند لكن مستقل نباشند و دولت بايد به مردم مجال بدهد به اين كه در كارها داخل بشوند، و مردم هم بايد به دولت مجال بدهند كه با تأنى و نقشه‏كشى اين كار مهم را انجام بدهند. ممكن است دست‏هايى در كار باشند كه بخواهند در همين مقوله هم راجع به بازسازى هم شلوغ كنند و فساد ايجاد كنند، اين را بايد خيلى متوجه باشند و اين همان هيات تشخيص مصلحت كه مركب از سران كشور است، آنها بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند. چنانچه حالا كه بعد از جنگ است مردم بايد در كارهاى تجارى آزاد باشند لكن با نظارت دولت كه يك وقت خداى نخواسته دوباره از آن چيزهايى كه از خارج مى‏آوردند و آن چيزهاى فاسدى كه مى‏آوردند دوباره شروع نكنند. دولت اجازه بدهد مردم از خارج چيز بياورند، تجارت كنند، لكن نظارت داشته باشد كه فساد ايجاد نشود. اين هم يك مطلبى است كه مهم است و بايد خيلى در آن چيز كرد.

نبايد توهم كنيم كه بايد همه كارها زودى درست بشود و باز مسائلى هست كه تمامش مربوط به اين است كه ما بايد بيدار باشيم در اين امور، نبايد كه توهم كنيم كه بايد همه آن كارها زودى درست بشود. الان ممكن است كه يك عده‏اى بيفتند توى مردم...* اشخاصى كه مخالف با ما هستند، هستند، زيادند الان هم هستند كه خوب! جنگ تمام شد، يا الله زود تمام كنيد! مطلب يك مطلبى نيست كه به زودى تمام بشود، مطلبى است كه هشت سال كوبيدند، شهرهاى ما را از بين بردند، اين بايد اقلاً همان قدرى كه آنها كردند ما دنبال كنيم كه انشاء الله تا چند سال بتوانيم اين كار را انجام بدهيم. مردم ننشينند گوش كنند به حرف اشخاص كه زود بايد درست بشود، فوراً بايد همه چيز درست بشود نه، نمى‏توانند، مساله‏اى است كه نمى‏شود اين را، هم در اين امر بايد خيلى دقيق باشند و هم در مهيا بودن راجع به جنگ.

و من اميدوارم كه خداوند تأييد كند شما را، همان طور كه تا حالاكرده است. ما تا حالا با تاييدات الهى پيش رفتيم، بنابراين كار مهم اتكال به خداى تبارك و تعالى است، تا حالا هر چه شده به دست او بوده، از حالا هم تا آخر به دست اوست و ما هم تابع هستيم كه كارهايى كه ايشان مى‏گويد عمل كنيم. و شما هم متوجه به اين معنا باشيد كه اتكالتان را به خدا زياد كنيد و توجه‏تان را به خدا زياد كنيد. و ما چيزى نيستيم، ما هيچ هستيم، آن كه هست اوست و آن كه كار مى‏كند اوست. و من هم كه وظيفه‏ام دعاست، من دعا مى‏كنم راجع به همه شما و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه به همه شما توفيق

صحيفه نور ج 21 صفحه 5

بدهد، به همه شما سلامت بدهد، به ملت ايران توفيق و سلامت بدهد. خداوند دشمنان اسلام را نابود كند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 7

تاريخ: 14/6/67

پيام امام خمينى خطاب به علما و مردم پاكستان به مناسبت اربعين شهادت علامه عارف حسين حسينى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام و ملت بزرگوار پاكستان ايدهم الله تعالى

پيام‏ها و تلگرافات تبريك و تسليت شما در رابطه با شهادت جناب حجت الاسلام آقاى سيد عارف حسين حسينى، اين يار وفادار اسلام و انقلاب و مدافع محرومان و مستضعفان و اين فرزند راستين سيد و سالار شهيدان حضرت ابى عبدالله الحسين عليه‏السلام واصل گرديد. گرچه اين حادثه بزرگ قلوب مسلمانان و خصوصاً روحانيت متعهد اسلام را جريحه‏دار نمود ولى مساله‏اى دور از انتظار ما و ملت‏هاى جهان و خصوصاً ملت بزرگوار پاكستان كه خود طعم تلخ استعمار را چشيده است و با مبارزه و جهاد و شهادت استقلال خويش را به دست آورده است، نبود. درد آشنايان جوامع اسلامى، همانان كه با محرومان و پابرهنگان ميثاق خون بسته‏اند بايد توجه كنند كه در آغاز راه مبارزه‏اند و براى شكستن سدهاى استعمار و استثمار و رسيدن به اسلام ناب محمدى راه طولانى اى در پيش دارند و براى امثال علامه عارف حسين حسينى بشارتى بالاتر از اين نبوده است كه از محراب عبادت حق، عروج خونين «ارجعى الى ربك» خويش را نظاره كنند و جرعه وصل يار را از شهد شهادت بياشامد و شاهد وصول هزاران تشنه عدالت به سرچشمه نور گردد. بزرگترين فرق روحانيت و علماى متعهد اسلام با روحانى نماها در همين است كه علماى مبارز اسلام هميشه هدف تيرهاى زهرآگين جهانخواران بوده‏اند و اولين تيرهاى حادثه، قلب آنان را نشانه رفته است. ولى روحانى نماها در كنف حمايت زرپرستان دنيا طلب، مروج باطل يا ثناگوى ظلمه و مويد آنان بوده‏اند. تا به حال يك آخوند دربارى يا يك روحانى وهابى را نديده‏ايم كه در برابر ظلم و شرك و كفر، خصوصاً در مقابل شوروى متجاوز و آمريكاى جهانخوار ايستاده باشد. همان گونه كه يك روحانى وارسته عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را نديده‏ايم كه براى يارى پابرهنگان زمين، لحظه‏اى آرام و قرار داشته باشد و تا سر منزل جانان عليه كفر و شرك مبارزه نكرده باشد و عارف حسينى اين گونه بود. و ملت‏هاى اسلامى حتماً دليل اين واقعه را دريافته‏اند كه چرا در ايران «مطهرى» ها و «بهشتى» ها و شهداى محراب و ساير روحانيون عزيز و در عراق «صدر» ها و «حكيم» ها و در لبنان «راغب حرب» ها و «كريم» ها و در پاكستان «عارف حسينى» ها و در تمامى‏كشورها روحانيون‏

صحيفه نور ج 21 صفحه 8

درد آشناى اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - هدف توطئه و ترور مى‏شوند.

ملت شريف و مسلمان پاكستان كه بحق ملتى انقلابى و وفادار به ارزش‏هاى اسلامى بوده‏اند و با ما رابطه ديرينه گرم انقلابى، عقيدتى و فرهنگى دارند، بايد تفكر اين شخصيت شهيد را زنده نگه دارند و نگذارند شيطان زادگان جلوى رشد اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم را بگيرند.

امروز استكبار شرق و غرب چون از رويارويى مستقيم با جهان اسلام عاجز مانده است، راه ترور و از ميان بردن شخصيت‏هاى دينى و سياسى را از يك طرف و نفوذ و گسترش فرهنگ اسلام آمريكايى را از طرف ديگر به آزمايش گذاشته‏اند. اى كاش همه تجاوزات جهانخواران همانند تجاوز شوروى به كشور مسلمان و قهرمان پرور افغانستان علنى و رودررو بود تا مسلمانان ابهت و اقتدار دروغين غاصبين را در هم مى‏شكستند. ولى راه مبارزه با اسلام آمريكايى از پيچيدگى خاصى برخوردار است كه تمامى زواياى آن بايد براى مسلمانان پابرهنه روشن گردد كه متاسفانه هنوز براى بسيارى از ملت‏هاى اسلامى مرز بين اسلام آمريكايى و اسلام ناب محمدى و اسلام پابرهنگان و محرومان و اسلام مقدس نماهاى متحجر و سرمايه‏داران خدانشناس و مرفهين بى درد كاملاً مشخص نشده است. و روشن ساختن اين حقيقت كه ممكن نيست در يك مكتب و در يك آيين، دو تفكر متضاد و رودررو وجود داشته باشد، از واجبات سياسى بسيار مهمى است كه اگر اين كار توسط حوزه‏هاى علميه صورت پذيرفته بود، به احتمال بسيار زياد سيد عزيز ما عارف حسينى در بين ما بود.

وظيفه همه علماست كه با روشن كردن اين دو تفكر، اسلام عزيز را از ايادى شرق و غرب نجات دهند. البته خون اين شهيدان عزيز تمامى خاك و خاشاك‏ها را از مسير اعتلاى ارزش‏هاى معنوى ريشه‏كن مى‏سازد و همه مروجين باطل را به دريا مى‏ريزد. ولى نبايد از اين مساله غفلت كنيم كه امروز روز آماده باش همه دشمنان اسلام است، روز بيدار باش همه جهانخواران است. آن روزى كه استعمار شرق و غرب مسلمانان را خواب كرده بود و بر مركب مراد سوار بود، از خطر بزرگ و بالقوه‏اى به نام اسلام و قرآن سخن مى‏گفت. و اما امروز كه شوروى و آمريكا به دنبال انقلاب مقدس اسلامى ايران صدها ضربه سياسى، نظامى و فرهنگى خورده‏اند و در همه جاى عالم زنگ خطر اسلام عليه منافع حياتى شان به صدا در آمده است، بايد با دقت تمام كيد و فريب استكبار شرق و غرب را شناخت و خنثى نمود.

ملت‏هاى مسلمان بايد اصل را بر دشمنى و فريب ابرقدرت‏ها با خود بگذارند، مگر اين كه خلاف عينى و عملى آن را مشاهده و لمس و باور نمايند. ما به حبل ولايت خدا و پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام چنگ زده‏ايم و جداً بايد از هر آنچه غير رضايت آنان است، متنفر و بيگانه باشيم و از اين بيگانگى هم بر خود فخر و مباهات كنيم.

شهادت جناب حجت الاسلام آقاى سيد عارف حسين حسينى را به روحانيون متعهد اسلام و خانواده محترم اين شهيد و ملت مسلمان پاكستان تبريك و تسليت عرض نموده و به همه برادران و

صحيفه نور ج 21 صفحه 9

خواهران مسلمان خود در آن كشور اطمينان مى‏دهم كه ايران اسلامى در كنار شما و به عنوان يارى امين و سنگرى محكم از شرافت، استقلال، عزت و اعتبار اسلامى‏تان دفاع خواهد نمود.

اين جانب فرزند عزيزى را از دست داده‏ام. خداوند تعالى به همه ما توفيق تحمل مصايب و توان ادامه راه پرفروغ شهيدان را بيشتر از پيش كرامت فرمايد و توطئه و مكر ستمگران را به خودشان برگرداند و ملت پركرامت اسلام را در مسير جهاد و شهادت ثابت قدم نگه دارد.

والسلام على عباد الله الصالحين

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 6

تاريخ: 13/6/67

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام خامنه‏اى رئيس جمهورى و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در مورد حدود تعزيرات شرعى و حكومتى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد على خامنه‏اى دامت افاضاته

با اهداى سلام و دعاى خير براى اعضاى محترم مجمع تشخيص مصلحت، در اين زمان كه بحمدالله تعالى كار جنگ بدين جا رسيده است، اين جانب حق تعزيرات حكومتى را لغو نمودم.

حدود تعزيرات، چه شرعى و چه حكومتى حق فقهاى جامع الشرايط است، ولى براى جلوگيرى از فساد لازم است مجمع تشخيص مصلحت، تشخيص مصالح را در اجرا و عدم اجرا داده و به نحوى كه مصلحت را تشخيص مى‏دهند عمل كنند. انشاءالله موفق باشيد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 11

تاريخ: 15/6/67

نامه امام خمينى در پى استعفاى مهندس ميرحسين موسوى نخست وزير

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى موسوى نخست وزير محترم

نامه استعفاى شما باعث تعجب شد، حق اين بود كه اگر تصميم بدين كار داشتيد لااقل من و يا مسوولين رده بالاى نظام را در جريان مى‏گذاشتيد. در زمانى كه مردم حزب الله براى يارى اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه مى‏برند، چه وقت گله و استعفا است!

شما در سنگر نخست وزيرى در چارچوب اسلام و قانون اساسى به خدمت خود ادامه دهيد، در صورتى كه نسبت به بعضى از وزرا به توافق نمى‏رسيد، چون گذشته عمل مى‏شود. اين حق قانونى مجلس است كه به هر وزيرى كه مايل بود راى دهد.

تعزيرات از اين پس در اختيار مجمع تشخيص مصلحت است كه اگر صلاح بداند به هر ميزان كه مايل باشد در اختيار دولت قرار خواهد داد. همه بايد به خدا پناه بريم و در مواقع عصبانيت دست به كارهايى نزنيم كه دشمنان اسلام از آن سوء استفاده كنند.

مردم ما از اين گونه مسايل در طول انقلاب زياد ديده‏اند، اين حركات هيچ تاثيرى در خطوط اصيل و اساسى انقلاب اسلامى ايران نخواهد داشت. از آن جا كه من به شما علاقه‏مندم انشاءالله عندالملاقات مسايلى است كه گوشزد مى‏نمايم.

والسلام‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 15

تاريخ: 19/6/67

پاسخ به دو استفتاء در مورد شطرنج و خريد و فروش آلات موسيقى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته

1- از آنجا كه آلات لهو و لعب استفاده‏هاى مشروع از قبيل نواختن سرودها را دارد آيا خريد و فروش آن بى‏اشكال است.

امام خمينى: خريد و فروش آلات مشتركه به قصد منافع محلله آن اشكال ندارد.

2 اگر شطرنج آلات قمار بودن خود را به طور كلى از دست داده باشد و چون امروز تنها به عنوان يك ورزش فكرى از آن استفاده گردد بازى با آن چه صورتى دارد؟

امام خمينى: بر فرض مذكور اگر برد و باختى در بين نباشد اشكال ندارد.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 17

تاريخ: 20/6/67

پاسخ به نامه نماينده زرند كرمان در مورد آقاى محتشمى وزير كشور

بسمه تعالى

جناب حجت‏الاسلام آقاى محتشمى - ايده‏الله تعالى - از دوستان قديمى من و فردى متدين، متعهد و مبارز است كه با هوشى سياسى‏اى كه دارد هميشه خدمتگزارى خوب براى اسلام و ايران بوده است. مقصود من از نامه به هيات وزيران آقاى محتشمى نيست.

انشاءالله آقايان در مسائلى كه مى‏خواهند به كسى نسبت دهند، دقت كافى نمايند و جهات شرعى را نيز مراعات نمايند.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 18

تاريخ: 26/6/67

پيام امام خمينى خطاب به فرماندهان و مسئوولين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شركت كننده در مجمع بزرگ فرماندهان سپاه‏

بسمه تعالى

فرزندان عزيزم، فرماندهان و مسؤولان محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامى! در پايان قريب هشت سال دفاع مقدسى كه منتهى به استقلال و تماميت ارضى كشور و شكست طرح‏هاى توسعه طلبانه دشمنان انقلاب اسلامى‏مان گرديد، نمى‏دانم با چه بيانى احساسات و علاقه خويش را به شما سربازان گمنام و سرداران دلاورى كه طوفان خشم اين امت حزب الله از سينه صحنه كارزار شما جوشيده است، بيان نمايم. در نزد موحدين و سالكان طريقت، سخن از اجر و پاداش دنيايى، اسائه ادب به منزلت و مقام آنان است و دنيا با همه زرق و برق‏ها و اعتباراتش به مراتب كوچكتر از آن است كه بخواهد پاداش و ترفيع مجاهدان فى سبيل الله گردد. و مجاهد فى سبيل الله بزرگتر از آن است كه گوهر زيباى عمل خود را به عيار زخارف دنيا محك بزند.

اما من كه وظيفه‏ام دعاگويى و سپاس و تشكر از همه سپاهيان و بسيجيان و ارتشيان است، بايد به همه نيروهاى مسلح كشور و به شما اطمينان بدهم كه تا زنده هستم و تا رمق در جسم و جان دارم، از حمايت و دعاى خير براى شما دريغ نخواهم كرد و شما را از بهترين عزيزان و همراهان خود مى‏دانم و همان گونه كه در ايام جنگ در كنار شما بوده‏ام و شايد يكايك شما محبت و ارادتم را به خود احساس كرده‏ايد، بعد از اين نيز چنين خواهم بود.

شما آينه مجسم مظلوميت‏ها و رشادت‏هاى اين ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاريخ مصور انقلابيد، شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمين و سپر حوادث اين كشوريد، شما يادگاران و همسنگران و فرماندهان و مسؤولان بيدار دلانى بوده‏ايد كه امروز در قرارگاه محضر حق ماوا گزيده‏اند، و از آن جا كه من بين خودم و شما فاصله‏اى نمى‏بينم و سخن دل شما همه عاشقان انقلاب اسلامى را پيش از اين كه به كاغذ و قلم كشيده شود درك مى‏نمايم، تصور مى‏كنم كه شما به خاطر آن غرور مقدس و آن روح پرحماسه‏اى كه سال‏ها در ميدان‏هاى نبرد و در هنگامه آتش و خون و از دل صخره‏هاى صعب مشكلات در فضاى سرد و گرم حوادث آبديده شده است و همه ذرات وجودتان با شجاعت و بى‏قرارى عجين گرديده، از سكون و آرامش رنج ببريد و دلتان در همان حال و هواى خيمه جنگ بتپد و چه بسا از خود بپرسيد كه در شرايط صلح چه نيازى به

صحيفه نور ج 21 صفحه 19

وجود ماست، كه اين هم از بركات معنويت و تحول در كشور ماست كه پس از هشت سال دفاع مقدس در خود احساس خستگى نمى‏كنيد. ولى من به طور جد و اكيد مى‏گويم كه انقلاب و جمهورى اسلامى و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه بحق از بزرگترين سنگرهاى دفاع از ارزش‏هاى الهى نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود يكايك شما نيازمند است، چه صلح باشد و چه جنگ.

من باز تاكيد مى‏كنم كه ما در سياست خود براى رسيدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شوراى امنيت جدى هستيم و هرگز پيشقدم در تضعيف آن نخواهيم بود ولى آثار كارشكنى را در سياست و رفتار نظامى عراق مشاهده مى‏كنيم كه بعيد به نظر نمى‏رسد كه دست بعضى از قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها در اين قضايا پنهان باشد و چه بسا صداميان بخواهند بخت سياه و تيره‏گون خود را مجدداً آزمايش كنند.

در هر حال ما بايد آماده و مهيا باشيم. روزهاى حساس و تعيين كننده‏اى در پيش رو داريم و انقلاب اسلامى هنوز سال‏ها و ماه‏هاى تعيين كننده ديگر در پيش خواهد داشت كه واجب است پيش كسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه‏ها حاضر و آماده باشند و از كيد و مكر جهانخواران و آمريكا و شوروى غافل نمانند و حتى در شرايط بازسازى نيروهاى مسلح بايد بزرگترين توجه ما به بازسازى نيروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامى و دفاعى به كليه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا كه در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوت‏ها و ضعف‏ها و طرح‏ها و برنامه‏ها و در حقيقت ترسيم استراتژى دفاع همه جانبه نبوده است. ولى در شرايط عادى بايد با سعه صدر و به دور از حب و بغض‏ها به اين مسايل پرداخت و از همه اندوخته‏ها و تجربه‏ها و استعدادها و طرح‏ها استفاده نمود و در جذب هر چه بيشتر نيروهاى مومن به انقلاب همت گماشت و تجارب را به ديگران منتقل ساخت و در تجهيز كليه آحاد و افراد اين كشور بر اساس اصول و فرمول خاص دفاع همه جانبه و تا رسيدن به تشكل واقعى و حقيقى بسيج و ارتش بيست ميليونى كوشش نمود و در كنار اين مسووليت بزرگ و پيروى از خطوط كلى سياست نظامى كشور بايد همان محافل انس و نورانيت و برادرى و وحدتى كه در ميدان‏هاى نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوى كه ميان شما و روحانيون عزيز برقرار بود، به مجامع داخلى و به همه محيطهاى سياسى و اجتماعى و نظامى كشانده شود و تا انقلاب اسلامى ما از خطر آفت‏ها و تفرقه‏ها و بى تفاوتى‏ها محافظت گردد. و مبادا كه اين سرمايه‏هاى عظيمى كه محصول سال‏ها تجربه و تلاش در عسرت‏ها و فراز و نشيب‏ها بوده است، در مسير زندگى روزمره به فراموشى سپرده شود.

من به شما دعا مى‏كنم و عزت و سعادت دنيا و آخرتتان را از پيشگاه مقدس مسالت دارم. انشاءالله در لواى عنايت پروردگار و در ظل توجه حضرت بقيه‏الله ارواحنا فداه پايدار و سرفراز باشيد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 21

تاريخ 28/6/67

پاسخ به نامه حجت الاسلام ناطق نورى در مورد حجت الاسلام محتشمى وزير كشور

جناب حجت‏الاسلام آقاى ناطق نورى دامت افاضاته

بسمه تعالى

با سلام، در جمهورى اسلامى جز در مواردى نادر كه اسلام و حيثيت نظام در خطر باشد، آن هم با تشخيص موضوع از طرف كارشناسان دانا، هيچ كس نمى‏تواند راى خود را بر ديگرى تحميل كند و خدا آن روز را هم نياورد.

من تمام سعى خود را مى‏نمايم كه با نسبت مطلبى به من، كسى مظلوم نگردد. من شما را هم فردى متدين، متعهد، مبارز و داراى هوش سياسى مى‏دانم. براى من شما و آقاى محتشمى فرقى ندارد. من هر دوى شما و همين طور همه دست‏اندركاران صديق نظام و تمامى افرادى كه چون شما قلبشان براى اسلام و ايران مى‏طپد را فرزندان اسلام و انقلاب مى‏دانم.

همه بايد سعى كنيم تا روح وحدت و پاكى را بر محيط كارمان حاكم گردانيم، تا بتوانيم تمامى قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها را به زانو درآوريم. بايد تلاش كنيم زهد و قدس اسلام ناب محمدى را از زنگارهاى تقدس مابى و تحجرگرايى اسلام آمريكايى جدا كرده و به مردم مستضعفمان نشان دهيم. ما اگر توانستيم نظامى بر پايه‏هاى نه شرقى نه غربى واقعى و اسلام پاك منزه از ريا و خدعه و فريب را معرفى نماييم، انقلاب پيروز شده است. توفيق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 23

تاريخ 28/6/67

پاسخ به پيشنهاد سرپرست بنياد 15 خرداد مبنى بر ادامه كار احداث سد قم زير نظر بنياد و وزارت نيرو

جناب حجت‏الاسلام آقاى صانعى دامت افاضاته

بسمه تعالى

با توجه به محروميت مردم قم و زحمات آنان در طول مبارزه با طاغوت، سرعت عمل در بناى سد 15 خرداد ضرورى به نظر مى‏رسد. با تشكر از تمامى افرادى كه در مورد سد مذكور زحمت كشيده و مى‏كشند، با پيشنهاد جناب عالى كه هميشه مورد اعتماد و اطمينان اين جانب بوده و مى‏باشيد و هميشه تلاش نموده‏ايد تا در جهت رفاه مردم محروم و مظلوم يار و غمخوار آنان باشيد، موافقت مى‏نمايم.

مسوولان و دست‏اندركاران بنياد پربركت پانزدهم خرداد بايد با فداكارى و پشتكار در اتمام سد و كارهاى خير ديگر تلاش پيگير داشته باشند.

انشاءالله مسوولين كشور كمك لازم را در اين زمينه خواهند نمود. لازم مى‏دانم از زحمات باارزش جهاد تشكر و قدردانى نمايم.

والسلام عليكم‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 25

تاريخ 28/6/67

پاسخ به نامه حجت الاسلام مهدى كروبى سرپرست بنياد شهيد انقلاب اسلامى درباره مسايل فرهنگى و تحصيلى فرزندان شاهد

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

گزارش مشروح مسايل فرهنگى و تحصيلى فرزندان عزيز شاهد واصل گرديد. از تلاش مسوولين و صاحب نظرانى كه به اين امر مهم اهتمام نموده و در راه بارور شدن و شكوفايى استعدادهاى سرشار نونهالان و جوانان برنامه‏ريزى كرده‏اند، تشكر مى‏نمايم.

از اين كه نوشته‏ايد فرزندان عزيز شهدا و مفقودين و جانبازان و اسرا با جديت و عشق و علاقه درس مى‏خوانند، موجب غرور و شادمانى است. سلام گرم و محبت خالصانه‏ام را به اين سرمايه‏هاى گرانبهاى انقلاب، اين يادگاران معلمين جاويد دانشگاه عشق و شهادت ابلاغ نماييد و از قول من به آنان بگوييد كه من با تمام وجود به شما عشق مى‏ورزم و شما را از دل و جان دوست دارم و علاقه‏مندم كه فردفرد شما عالم و متخصصى متعهد براى اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم و مبارزى سرسخت عليه اسلام آمريكايى و مرفهين و پرچمدار وفادارى براى ايثارگران و شهيدان خود باشيد و بتوانيد با چراغ علم و عمل و تقوا، ظلمت نفاق و كج فكرى‏ها و تحجرها و مقدس مابى‏ها را از دامن اسلام بزداييد.

كارنامه نورانى شهادت و جانبازى عزيزان شما، گواه صادقى بر كسب بالاترين امتيازات و مدارج تحصيلى معنوى آنان است كه با مهر رضايت خدا امضا شده است و كارنامه شما در گرو تلاش و مجاهدت شما است. زندگى در دنياى امروز، زندگى در مدرسه اراده است و سعادت و شقاوت هر انسانى به اراده همان انسان رقم مى‏خورد. اگر بخواهيد عزيز و سربلند باشيد، بايد از سرمايه‏هاى عمر و استعدادهاى جوانى استفاده كنيد. با اراده و عزم راسخ خود به طرف علم و عمل و كسب دانش و بينش حركت نماييد كه زندگى زير چتر علم و آگاهى آن قدر شيرين و انس با كتاب و قلم و اندوخته‏ها آن قدر خاطره‏آفرين و پايدار است كه همه تلخى‏ها و ناكامى‏هاى ديگر را از ياد مى‏برد.

بشريت با همه پيشرفت‏هايش در علوم و فنون هنوز در گهواره طفوليت دانش است و تا رسيدن به بلوغ كامل راه طولانى در پيش است.

اميدوارم ملت هاى اسلامى و ملت بزرگ ايران با يك تحرك فرهنگى گسترده بتوانند مسلمانان را

صحيفه نور ج 21 صفحه 26

از فقر و تنگناى علمى درآورند. توصيه مجدد و اكيد من به همه دست‏اندركاران و مسوولين كشور اين است كه بيشتر از گذشته به امور فرهنگى اين عزيزان توجه نمايند. من هديه‏اى جز دعاى خير براى فرزندان شاهدان هميشه تاريخ، خصوصاً آنهايى كه در تحصيل جزء شاگردان ممتاز شناخته شده‏اند ندارم.

اميدوارم خداوند عطش علم‏آموزى را در آنان زياد و سينه‏هاشان را درياى معارف خود گرداند و تعهد عمل را به آنان كرامت نمايد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 28

تاريخ 28/6/67

پاسخ به نامه آيت الله آذرى قمى درباره نحوه ادامه همكارى ايشان با جامعه مدرسين و روزنامه رسالت

جناب حجت‏الاسلام آقاى آذرى قمى دامت افاضاته

بسمه تعالى

با سلام و دعا، من هميشه علاقه‏مند بوده و هستم و هرگز در ذهنم نيست كه خداى ناكرده جناب عالى كارى بر خلاف اسلام بنماييد. شما از چهره‏هاى فاضل و مبارز و دلسوخته انقلاب مى‏باشيد. شما با نوشتن مطالب و مقالات خوب در تلاشيد تا مردم را به راه صحيح راهنمايى نماييد.

من در مورد روزنامه رسالت و جامعه محترم مدرسين ايدهم‏الله تعالى حرفى نمى‏توانم بزنم، هر طور خود و جامعه صلاح دانستيد عمل كنيد. اگر در اين زمينه‏ها حرفى زده‏ام و يا چيزى نوشته‏ام آن گونه كه مصلحت تشخيص داده‏ام عمل كرده‏ام. خداوند جناب عالى را براى يارى اسلام و مسلمين حفظ فرمايد.

والسلام عليكم

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 30

تاريخ 30/6/67

پيام امام خمينى در تجليل از هنرمندان متعهد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خون پاك صدها هنرمند فرزانه در جبهه‏هاى عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمايه زوال ناپذير آن گونه هنرى است كه بايد به تناسب عظمت و زيبايى انقلاب اسلامى، هميشه مشام جان زيباپسند طالبان جمال حق را معطر كند.

تنها هنرى مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم اسلام ائمه هدى عليهم‏السلام اسلام فقراء دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم‏آور محروميت‏ها باشد. هنرى زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه‏دارى مدرن و كمونيسم خون‏آشام و نابود كننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگى، اسلام مرفهين بى درد و در يك كلمه اسلام امريكايى باشد. هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سياسى، نظامى است. هنر در عرفان اسلامى ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسيم تلخكامى گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جايگاه واقعى خود تصوير زالو صفتانى است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا لذت مى‏برند. تنها به هنرى بايد پرداخت كه راه ستيز با جهانخواران شرق و غرب و در رأس آنان امريكا و شوروى را بياموزد.

هنرمندان ما تنها زمانى مى‏توانند بى‏دغدغه كوله‏بار مسووليت و امانتشان را زمين بگذارند كه مطمئن باشند مردمشان بدون اتكاء به غير، تنها و تنها در چارچوب مكتبشان به حيات جاويدان رسيده‏اند و هنرمندان ما در جبهه‏هاى دفاع مقدسمان اين گونه بودند تا به ملا اعلا شتافتند و براى خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگيدند و در راه پيروزى اسلام عزيز تمام مدعيان هنر بى‏درد را رسوا نمودند. خدايشان در جوار رحمت خويش محشورشان گرداند.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 34

تاريخ 2/7/67

پاسخ به نامه حجت الاسلام قديرى در مورد شطرنج و آلات موسيقى

جناب حجت‏الاسلام آقاى قديرى دامت افاضاته‏

بسمه تعالى

پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سوال و جواب، اين جانب لازم است از برداشت جناب عالى از اخبار و احكام الهى اظهار تاسف كنم. بنابر نوشته جناب عالى زكات تنها براى مصارف فقرا و ساير امورى است كه ذكرش رفته است و اكنون كه مصارف به صدها مقابل آن رسيده است راهى نيست و رهان در سبق و رمايه مختص است به تير و كمان و اسب دوانى و امثال آن كه در جنگ‏هاى سابق به كار گرفته مى‏شده است و امروز هم تنها در همان موارد است. و انفال كه بر شيعيان تحليل شده است، امروز هم شيعيان مى‏توانند بدون هيچ مانعى با ماشين‏هاى كذايى جنگل‏ها را از بين ببرند و آنچه را كه باعث حفظ و سلامت محيط زيست است را نابود كنند و جان ميليون‏ها انسان را به خطر بيندازند و هيچ كس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدى كه در خيابان كشى‏ها براى حل معضل ترافيك و حفظ جان هزاران نفر مورد احتياج است، نبايد تخريب گردد و امثال آن. و بالجمله آن گونه كه جناب عالى از اخبار و روايات برداشت داريد، تمدن جديد بكلى بايد از بين برود و مردم كوخ‏نشين بوده و يا براى هميشه در صحراها زندگى نمايند.

و اما راجع به دو سوال، يكى بازى با شطرنج در صورتى كه از آلت قمار بودن بكلى خارج شده باشد، بايد عرض كنم كه شما مراجعه كنيد به كتاب جامع المدارك مرحوم آيت‏الله آقاى حاج سيد احمد خونسارى كه بازى با شطرنج را بدون رهن جايز مى‏داند و در تمام ادله خدشه مى‏كند، در صورتى كه مقام احتياط و تقواى ايشان و نيز مقام علميت و دقت نظرشان معلوم است. اما اين كه نوشته‏ايد از كجا سائل به دست آورده كه شطرنج بكلى آلت قمار نيست، اين از شما عجيب است، چون سوال‏ها و جواب‏ها فرض است و بنابراين آنچه را من جواب داده‏ام در فرض مذكور است كه اشكالى متوجه نيست و در صورت عدم احراز بايد بازى نكنند. و عجيب‏تر آن كه نوشته‏ايد چرا به جاى قصد حرام نباشد، قصد حلال نوشته شده؟ گويى عمل شخص متوجه و قاصد بدون قصد هم مى‏شود، در اين صورت قصد حلال مساوق است با نبودن قصد حرام.

و اما در قضيه خريد و فروش آلات مشتركه براى مقصد حلال، اشتباه بزرگى كرده‏ايد كه گمان كرده‏ايد خريد و فروش براى منفعت حلال، يعنى استفاده حرام كردن و اين بر خلاف آنچه نوشته شده است‏

صحيفه نور ج 21 صفحه 35

مى‏باشد. البته در اين زمينه‏ها مسايل زيادى است كه حال و وقت من اجازه تعقيب آنها را ندارد. از جناب عالى كه فرد تحصيلكرده و زحمت كشيده‏اى مى‏باشيد، توقع نبود كه اين گونه برداشت كرده و آن را به اسلام نسبت دهيد. شما خود مى‏دانيد كه من به شما علاقه داشته و شما را مفيد مى‏دانم، ولى شما را نصيحت پدرانه مى‏كنم كه سعى كنيد تنها خدا را در نظر بگيريد و تحت تاثير مقدس نماها و آخوندهاى بى سواد واقع نشويد، چرا كه اگر بنا است با اعلام و نشر حكم خدا به مقام و موقعيتمان نزد مقدس نماهاى احمق و آخوندهاى بى سواد صدمه‏اى بخورد، بگذاريد هر چه بيشتر بخورد. از خداوند متعال توفيق جناب عالى را در خدمت به اسلام و مسلمين چون گذشته خواهانم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 32

تاريخ 1/7/67

پيام امام خمينى در تجليل از خانواده‏هاى معظم شهدا و ايثارگران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خداوندا! همه چيز تويى و غير از تو همه هيچ. خداوندا! تو عزيزى و غير از تو همه ذليل. خداوندا! تو غنى‏اى و غير از تو همه فقير.

هفته جنگ امسال حال و هواى ديگرى دارد و پس از سال‏ها دفاع مقدس، يارى دين خدا صورت ديگرى به خود گرفته است. آمادگى جنگى ضرورت بيشترى يافته است و دشمنان خدا و خلق خدا آنى غافل نيستند و در كمين نشسته‏اند تا آنچه را خدايى است نابود كنند.

خانواده‏هاى شهدا تا هميشه تاريخ، اين مشعلداران راه اوليا، افتخار روشنايى طرق الى الله را به عهده گرفته‏اند. مجروحين و معلولين، خود چراغ هدايتى شده‏اند كه در گوشه گوشه اين مرز و بوم به دين باوران، راه رسيدن به سعادت آخرت را نشان مى‏دهند، راه رسيدن به خداى كعبه را. اسرار در چنگال دژخيمان خود سرود آزادى‏اند و احرار جهان آنان را زمزمه مى‏كنند. مفقودين عزيز، محور درياى بيكران خداوندى‏اند و فقراى ذاتى دنياى دون در حسرت مقام والايشان در حيرتند. از شهدا كه نمى‏شود چيزى گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانه‏شان و در شادى و صولشان عند ربهم يرزقون اند و از نفوس مطمئنه‏اى هستند كه مورد خطاب فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى پروردگارند. اين جا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسيمش بر خود مى‏شكافد. والسلام

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 36

تاريخ 11/7/67

پاسخ به نامه رؤساى سه قوه و نخست وزير در مورد كسب تكليف براى بازسازى كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بر هيچ يك از مردم و مسوولين پوشيده نيست كه دوام و قوام جمهورى اسلامى ايران بر پايه سياست نه شرقى و نه غربى استوار است و عدول از اين سياست، خيانت به اسلام و مسلمين و باعث زوال عزت و اعتبار و استقلال كشور و ملت قهرمان ايران خواهد بود.

جمهورى اسلامى ايران نبايد تحت هيچ شرايطى از اصول و آرمان‏هاى مقدس و الهى خود دست بردارد. انشاءالله مردم سلحشور ايران كينه و خشم انقلابى و مقدس خويش را در سينه‏ها نگه داشته و شعله‏هاى ستم سوز آن را عليه شوروى جنايتكار و آمريكاى جهانخوار و اذناب آنان به كار خواهند گرفت تا به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم بر بام همه عالم قد برافرازد و مستضعفان و پابرهنگان و صالحان، وارثان زمين گردند.

در مساله بازسازى و سازندگى من اطمينان دارم كه شخصيت‏هاى رده بالاى نظام و مسوولين محترم و نيز مردم وفادار و انقلابى كشورمان چون گذشته هرگز قبول نمى‏كنند كه نيل به اين هدف به قيمت وابستگى ايران اسلامى به شرق و يا غرب تمام شود. اخيراً دست‏هاى پنهان و آشكار غرب و شرق به منظور ايجاد شكاف و اختلاف ميان طرفداران انقلاب اسلامى به حيله جديدى متوسل شده‏اند كه مسوولين عزيز و رده بالاى كشورمان و نيز شخصيت ها و چهره‏هايى از مجلس و دولت و روحانيون را به تفكر و گرايشات وابستگى و همچنين عدول از مواضع گذشته و نهايتا به شرق گرايى يا غرب گرايى متهم نمايند و موذيانه با طرح مسائلى از اين قبيل كه فلان شخصيت نظام جمهورى اسلامى راست گرا و يا ميانه‏رو و يا سازشكار و غرب گراست و يا فلان مسوول تندرو و انقلابى شده است كه نتيجتاً اعتماد مردم را به دست‏اندركاران نظام سلب نمايند كه به يارى خداوند و با رشد و آگاهى مردم بازار اين گونه القائات در اين مملكت كساد و مشتريان آن اندك بوده‏اند و بر مردم ثابت است كسانى كه سال‏ها و بارها چه قبل و چه بعد از انقلاب امتحان خود را در تعهد به اسلام و انقلاب داده‏اند و در اين راه به پاى چوبه‏هاى دار رفته و زندان‏ها كشيده و ترور گشته‏اند و سلامت خود را از دست داده‏اند و تحت شكنجه‏هاى شاه براى استقلال و آزادى مبارزه كرده‏اند، يقيناً دلشان به حال انقلاب و ثمرات آن نه تنها كمتر از ديگران نسوخته كه بيشتر مى‏سوزد و مسير ارزشى و الهى و پركرامت خويش را به هيچ وجه عوض نمى‏كنند.

صحيفه نور ج 21 صفحه 37

و من از باب وظيفه به مردم و فرزندان پرشور انقلابى‏ام مى‏گويم كه مبادا بدون در نظر گرفتن محذورات سياسى و شرايط بسيار پيچيده و حساس كشور به طرح سوال‏ها و اشكالاتى رو آوريد كه بازگو كردن و تحليل واقعى قضايا توسط مسوولين دلسوز نظام باعث كشف اسرار مملكت شده و براى نظام مساله آفرين گردد و نه تنها گره‏اى را باز نكند كه بر مشكلات نيز بيفزايد.

من سياست داخلى و خارجى كشور را به دقت ملاحظه مى‏كنم و تا زنده‏ام نخواهم گذاشت مسير سياست واقعى ما عوض شود و مسوولين نيز چيزى غير از اين نمى‏خواهند و انتظارى غير از اين از آنان نمى‏رود. من به بعضى از مسوولين هشدار مى‏دهم كه به شدت بايد مراقب بود كه خداى نكرده آب به آسياب دشمنان نريزيم و آنان را با اقوال و جبهه‏گيرى‏هايمان شادمان نگردانيم. به مسوولين و دست‏اندركاران در هر رده نيز مى‏گويم كه شرعاً بر همه شما واجب است كه همت كنيد تا آخرين رگ و ريشه‏هاى وابستگى اين كشور به بيگانگان را در هر زمينه‏اى قطع نماييد كه انشاءالله خواهيد كرد و اگر مصلحت نظام و اسلام سكوت است، دردمندانه سكوت كنيد كه اجر سكوت براى پيشبرد اهداف نظام و اسلام به مراتب بيشتر از دفاع از اتهام وابستگى است.

همان گونه كه قبلاً گفته‏ام سياست بازسازى و تشخيص و تعيين اولويت در امر بازسازى مراكز آسيب ديده كشور به عهده سران محترم و متعهد سه قوه و آقاى نخست وزير است ولى بايد توجه داشت كه با در نظر گرفتن حجم عظيم كار و ضرورت تسريع در تعيين خط مشى بازسازى و سازندگى، حتماً از نظرات كارشناسان و صاحب نظران خصوصاً هيات دولت و وزرا و كميسيون‏هاى مربوطه مجلس شوراى اسلامى كه چهره‏هاى دلسوز و متعهد و مطلع در آنها فراوانند و نيز از مسوولين هر امرى استفاده نمايند چرا كه آنان نيز به خوبى دريافته‏اند كه بازسازى و سازندگى جز از طريق تعاون و همفكرى ميسر نيست. و اين كشور متعلق به اسلام و همه ملت ايران است و همان گونه كه در جنگ همه در كنار هم بودند، در صلح و سازندگى هم بايد در كنار يكديگر باشند كه انشاءالله مراكز علمى و دانشگاهى نيز در اين مساله بزرگ سهيم خواهند بود.

لازم به تذكر است كه وزير و يا مسوول مربوطه نيز در تصميم گيرى نهايى سران و نخست وزير صاحب راى مى‏باشند.

اما نكاتى كه در بازسازى و سازندگى توجه به آن ضرورى است:

1 - با اين كه اطمينان داريم كه خانواده‏هاى معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين هيچ گاه راضى نشده و نمى‏شوند كه در برابر ايثار عزيزانشان كه فقط به خاطر خدا و رسيدن به كمال بوده است سخن از رفاه و ماديات به ميان آيد و همت آنان بلندتر از اين مقوله‏هاست، ولى بر دست‏اندركاران نظام است كه همه ذوق و استعداد و توان خود را در هر چه بهتر رسيدن به امور معنوى و مادى و ارزشى و فرهنگى اين يادگاران هدايت و نور به كار گيرند و از خدمت بى شائبه و بى منت به آنان دريغ نكنند كه هر چه انقلاب اسلامى ايران دارد از بركت مجاهدت شهدا و ايثارگران است. من مى‏دانم كه بسيارى از خانواده‏هاى عزيز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين به خاطر مناعت طبع و بزرگوارى و

صحيفه نور ج 21 صفحه 38

اخلاق كريمه خود در مصايب و مشكلات زندگى به مسوولين مراجعه نكرده‏اند و با مراجعه‏شان به حداقل بوده است. و همه نيز مى‏دانيم كه اكثريت اين قشر و رزمندگان عزيز اسلام از طبقات محروم كم‏درآمد بودند و مرفهين كمتر دل براى انقلاب سوختند، ولى وظيفه ماست كه در حد توان و مقدورات قدرشناس زحمات آنان باشيم و من ميل ندارم كه اين قدرشناسى فقط در حد تعريف و تمجيد ظاهرى خلاصه شود بلكه بايد در همه نوع امتيازات اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى به آنان بها داده شود و ضرورتى نمى‏بينيم كه به اين عزيزان سفارش و نصيحت كنم و رسالت بزرگ حفظ امانت خون‏هاى مقدس شهيدان را بازگو نمايم كه بحمدالله تا به حال خانواده‏هاى شهدا و اسرا و مفقودين و جانبازان خود حافظ و نگهبان ارزش شهادت و ايثار بوده‏اند و بعد از اين نيز به يارى خدا پاسدار آن خواهند بود.

2 - با قبول و اجراى صلح كسى تصور نكند كه ما از تقويت بنيه دفاعى و نظامى كشور و توسعه و گسترش صنايع تسليحاتى بى نياز شده‏ايم، بلكه توسعه و تكامل صنايع و ابزار مربوط به قدرت دفاعى كشور از اهداف اصولى و اوليه بازسازى است و ما با توجه به ماهيت انقلابمان در هر زمان و هر ساعت احتمال تجاوز را مجدداً از سوى ابرقدرت‏ها و نوكرانشان بايد جدى بگيريم.

3 - توجه به بازسازى مراكز صنعتى نبايد كوچكترين خللى بر ضرورت رسيدن به امر خودكفايى كشاورزى وارد آورد، بلكه اولويت و تقدم اين امر بايد محفوظ بماند و مسوولين بيشتر از گذشته خود را مكلف به اجراى آن سازند و در امر احياى اراضى و مهار آب‏ها و ايجاد سدها و تشويق كشاورزان و دامداران و استفاده‏ء هر چه بيشتر از نعمتهاى بيكران الهى در طبيعت تلاش نمايند كه مطمئناً خودكفايى در كشاورزى مقدمه‏اى است براى استقلال و خودكفايى در زمينه‏هاى ديگر.

4 - مهمترين عامل در كسب خودكفايى و بازسازى توسعه مراكز علمى و تحقيقات و تمركز و هدايت امكانات و تشويق كامل و همه جانبه مخترعين و مكتشفين و نيروهاى متعهد و متخصصى است كه شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاك نگرش انحصارى علم به غرب و شرق درآمده و نشان داده‏اند كه مى‏توانند كشور را روى پاى خود نگه دارند. انشاءالله اين استعدادها در پيچ و خم كوچه‏هاى اداره‏ها خسته و ناتوان نشوند.

5 - برنامه‏ريزى در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم توام با حفظ شعاير و ارزش‏هاى كامل اسلامى و پرهيز از تنگ نظرى‏ها و افراط گرايى‏ها و نيز مبارزه با فرهنگ مصرفى كه بزرگترين آفت يك جامعه انقلابى است و تشويق به توليدات داخلى و برنامه‏ريزى در جهت توسعه صادرات و گسترش مبادى صدور كالا و خروج از تكيه به صادرات نفت و نيز آزادى واردات و صادرات و به طور كلى تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قيمت.

6 - رعايت اصول ايمنى و حفاظتى مراكز و صنايع و ايجاد پناهگاه‏هاى جمعى براى مردم و كارگران كه اين اختصاص به زمان جنگ ندارد بلكه طريقه احتياط در هر شرايط است.

7 - استفاده از نيروهاى عظيم مردمى در بازسازى و سازندگى و بها دادن به مؤمنين انقلاب

صحيفه نور ج 21 صفحه 39

خصوصاً جبهه رفته‏ها و توسعه حضور مردم در كشاورزى و صنعت و تجارت و بازسازى شهرهاى تخريب شده و شكستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمكن و مرفه و بسط آن به توده‏هاى مردم و جامعه.

8 - حفظ و نگهدارى تركيب يك يا چند شهر خراب شده در جنگ به منظور ترسيم علنى تجاوز دشمنان عليه انقلاب و كشورمان و نشان دادن قدرت دفاع و مقاومت قهرمانانه ملت كه آيندگان فقط به اسناد و نوشته‏ها بسنده نكنند. البته اين كار با رضايت كامل صاحبان املاك و با ايجاد شهرهاى مجاور بايد انجام شود.

9 - تاكيد بر حفظ ارزش‏ها و شؤون اخلاقى و اجتماعى و نيز سالم‏سازى اجتماعات كه گروهى از خدا بى خبر و فرصت طلب تصور نكنند كه مردم در برابر نيات پليد آنان بى‏تفاوتند.

انشاءالله خداوند همه را از شر نفس اماره و شر دشمنان محافظت فرمايد و به همه شرح صدر و تدبير در امور و اخلاص در عمل و ايثار در خدمت به خلق مرحمت كند. احمد به صورت آزاد بهتر مى‏تواند به اسلام و مردم كشور خدمت نمايد و تنها در جلسات شركت مى‏كند تا گزارش مسايل سريعتر به اين جانب برسد.

والسلام على من اتبع الهدى‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 41

تاريخ 12/7/67

پاسخ به نامه دوم حجت الاسلام والمسلمين قديرى

جناب حجت‏الاسلام آقاى قديرى دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با سلام و دعاى خير و آرزوى موفقيت براى شما در پياده كردن احكام اسلام. نامه اول شما و جواب من در حال و هواى مدرسه و درس و بحث بود و الا من شما را مجتهد و صاحب نظر در فقه مى‏دانم و هميشه از خدا خواسته‏ام كه شما جوانان بتوانيد معضلات كشور در زمينه‏هاى مختلف را حل كنيد.

من شما را يكى از دوستان قديمى و خوب خود مى‏دانم و زحمات شما را در درس بحث و كمك‏هاى شما را در تمام زمينه‏ها فراموش نمى‏كنم. ما بايد سعى كنيم تا حصارهاى جهل و خرافه را شكسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله برسيم و امروز غريب‏ترين چيزها در دنيا همين اسلام است و نجات آن قربانى مى‏خواهد و دعا كنيد من نيز يكى از قربانى‏هاى آن گردم. خداوند جناب عالى را تأييد فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 42

تاريخ 6/8/67

پيام تسليت به مناسبت رحلت آيت الله سيد روح الله خاتمى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون

اسلام و ايران يكى از پرفروغترين چهره‏هاى تقوا و خلوص و ايمان خود را از دست داد. برادر عزيزم خاتمى زنده دل، چهره تابناك مبارزات خستگى ناپذير روحانيت روشن ضمير در دهه‏هاى اخير اين مرز و بوم بود. او روشنفكرى متدين و مجتهدى بزرگوار و از خوبان امينى بود كه اگر نتوان گفت بى نظير، مسلماً كم نظير بود.

او با گوشت و پوست خود مبارزه را مى‏فهميد و سختى‏هاى آن را چون شربتى گوارا مى‏نوشيد. او يار و پناه محرومان بود. او يك عمر با تحجر و واپسگرايى جنگيد و يكى از طرفداران بى بديل اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم در عصر فريب و خودپرستى بود. او پاك زيست و پاك مرد و پاك در جوار رحمت رب‏اش آرميد. اين ضايعه دردناك را به مردم ايران خصوصاً به اهالى متدين استان يزد و به خانواده مكرمش و فرزندان متدينش و فرزند فاضل، باتقوا و متعهدمان جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج سيد محمد خاتمى وزير محترم ارشاد اسلامى تسليت عرض مى‏نمايم. خداوند او را غريق رحمت خويش گرداند.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 46

تاريخ 10/8/67

رهنمودهاى امام خمينى مبنى بر تحكيم برادرى در پاسخ به نامه حجت الاسلام حاج شيخ محمد على انصارى درباره‏ى اختلاف نظرهاى موجود فيمابين دو جريان عقيدتى - سياسى وفادار به انقلاب و اسلام

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد على انصارى دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

نامه شما را مطالعه كردم، مساله‏اى را طرح كرده‏ايد كه پاسخ به آن كمى طولانى مى‏گردد ولى از آن جا كه من به شما علاقه‏مندم، شما را مردى متدين و دانا البته كمى احساساتى مى‏دانم و از محبت‏هاى بى دريغت نسبت به من هميشه ممنونم. به عنوان نصيحت به شما و امثال شما كه تعدادشان هم كم نيست مسائلى را تذكر مى‏دهم:

كتاب‏هاى فقهاء بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سليقه‏ها و برداشت‏ها در زمينه‏هاى مختلف نظامى، فرهنگى و سياسى و اقتصادى و عبادى، تا آن جا كه در مسائلى كه ادعاى اجماع شده است قول و يا اقوال مخالف وجود دارد و حتى در مسائل اجماعى هم ممكن است قول خلاف پيدا شود، از اختلاف اخبارى‏ها و اصولى‏ها بگذريم. از آن جا كه در گذشته اين اختلافات در محيط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در كتاب‏هاى علمى آن هم عربى ضبط مى‏گرديد، قهراً توده‏هاى مردم از آن بى خبر بودند و اگر با خبر هم مى‏شدند، تعقيب اين مسائل برايشان جاذبه‏اى نداشت. حال آيا مى‏توان تصور نمود كه چون فقها با يكديگر اختلاف نظر داشته‏اند نعوذبالله خلاف حق و خلاف دين خدا عمل كرده‏اند؟ هرگز. اما امروز با كمال خوشحالى به مناسبت انقلاب اسلامى حرف‏هاى فقها و صاحب نظران به راديو و تلويزيون و روزنامه‏ها كشيده شده است، چرا كه نياز عملى به اين بحث‏ها و مسائل است. مثلاً در مساله مالكيت و محدوده آن، در مساله زمين و تقسيم‏بندى آن، در انفال و ثروت‏هاى عمومى، در مسائل پيچيده پول و ارز و بانكدارى، در ماليات، در تجارت داخلى و خارجى، در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن، در حدود و ديات، در قوانين مدنى، در مسائل فرهنگى و برخورد با هنر به معناى اعم. چون عكاسى، نقاشى، مجسمه‏سازى، موسيقى، تئاتر، سينما، خوشنويسى و غيره، در حفظ محيط زيست و سالم‏سازى طبيعت و جلوگيرى از قطع درخت‏ها حتى در منازل و املاك اشخاص، در مسائل اطعمه و اشربه، در جلوگيرى از مواليد در صورت ضرورت و يا تعيين فواصل در مواليد، در حل معضلات طبى همچون پيوند اعضاى بدن انسان و غير به انسان‏هاى ديگر، در مساله معادن زيرزمينى و روزمينى و ملى، تغيير موضوعات حرام و حلال و توسيع و تضييق (1)بعضى از احكام در

صحيفه نور ج 21 صفحه 47

ازمنه و امكنه مختلف، در مسائل حقوقى و حقوق بين‏المللى و تطبيق آن با احكام اسلام، نقش سازنده زن در جامعه اسلامى و نقش تخريبى آن در جوامع فاسد و غيراسلامى، حدود آزادى فردى و اجتماعى، برخورد با كفر و شرك و التقاط و بلوك تابع كفر و شرك، چگونگى انجام فرايض در سير هوايى و فضايى و حركت بر خلاف جهت حركت زمين يا موافق آن با سرعتى بيش از سرعت آن و يا در صعود مستقيم و خنثى كردن جاذبه زمين و مهمتر از همه اينها، ترسيم و تعيين حاكميت ولايت فقيه در حكومت و جامعه كه همه اينها گوشه‏اى از هزاران مساله مورد ابتلاى مردم و حكومت است كه فقهاى بزرگ در مورد آنها بحث كرده‏اند و نظراتشان با يكديگر مختلف است و اگر بعضى از مسائل در زمان‏هاى گذشته مطرح نبوده است و يا موضوع نداشته است، فقها امروز بايد براى آن فكرى بنمايند.

لذا در حكومت اسلامى هميشه بايد باب اجتهاد باز باشد و طبيعت انقلاب و نظام همواره اقتضا مى‏كند كه نظرات اجتهادى فقهى در زمينه‏هاى مختلف ولو مخالف با يكديگر آزادانه عرضه شود و كسى توان و حق جلوگيرى از آن را ندارد ولى مهم شناخت درست حكومت و جامعه است كه بر اساس آن نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامه‏ريزى كند كه وحدت رويه و عمل ضرورى است و همين جا است كه اجتهاد مصطلح در حوزه‏ها كافى نمى‏باشد بلكه يك فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه‏ها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخيص دهد و يا نتواند افراد صالح و مفيد را از افراد ناصالح تشخيص دهد و به طور كلى در زمينه اجتماعى و سياسى فاقد بينش صحيح و قدرت تصميم گيرى باشد، اين فرد در مسايل اجتماعى و حكومتى مجتهد نيست و نمى‏تواند زمام جامعه را به دست گيرد. اما شما بايد توجه داشته باشيد تا زمانى كه اختلاف و موضع گيرى‏ها در حريم مسائل مذكور است، ترديدى متوجه انقلاب نيست. اختلاف اگر زيربنايى و اصولى شد، موجب سستى نظام مى‏شود و اين مساله روشن است كه بين افراد و جناح‏هاى موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سياسى است ولو اين كه شكل عقيدتى به آن داده شود، چرا كه همه در اصول با هم مشتركند و به همين خاطر است كه من آنان رامى‏نمايم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان براى كشور و مردم مى‏سوزد و هر كدام براى رشد اسلام و خدمت به مسلمين طرح و نظرى دارند كه به عقيده خود موجب رستگارى است. اكثريت قاطع هر دو جريان مى‏خواهند كشورشان مستقل باشد، هر دو مى‏خواهند سيطره و شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خيابان را از سر مردم كم كنند، هر دو مى‏خواهند كارمندان شريف و كارگران و كشاورزان متدين و كسبه صادق بازار و خيابان زندگى پاك و سالمى داشته باشند، هر دو مى‏خواهند دزدى و ارتشاء در دستگاه‏هاى دولتى و خصوصى نباشد، هر دو مى‏خواهند ايران اسلامى از نظر اقتصادى به صورتى رشد نمايد كه بازارهاى جهان را از آن خود كند، هر دو مى‏خواهند اوضاع فرهنگى و علمى ايران به گونه‏اى باشد كه دانشجويان و محققان از تمام جهان به سوى مراكز تربيتى و علمى

صحيفه نور ج 21 صفحه 48

و هنرى ايران هجوم آورند، هر دو مى‏خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلاف بر سر چيست؟ اختلاف بر سر اين است كه هر دو عقيده‏شان است كه راه خود باعث رسيدن به اين همه است. ولى هر دو بايد كاملا متوجه باشند كه موضع گيرى‏ها بايد به گونه‏اى باشد كه در عين حفظ اصول اسلام براى هميشه تاريخ، حافظ خشم و كينه انقلابى خود و مردم عليه سرمايه‏دارى غرب و در رأس آن آمريكاى جهانخوار و كمونيسم و سوسياليزم بين‏الملل و در رأس آن شوروى متجاوز باشند.

هر دو جريان بايد با تمام وجود تلاش كنند كه ذره‏اى از سياست نه شرقى و نه غربى جمهورى اسلامى عدول نشود كه اگر ذره‏اى از آن عدول شود، آن را با شمشير عدالت اسلامى راست كنند. هر دو گروه بايد توجه كنند كه دشمنان بزرگ مشترك دارند كه به هيچ يك از آن دو جريان رحم نمى‏كنند. دو جريان با كمال دوستى مراقب امريكاى جهانخوار و شوروى خائن به امت اسلامى باشند. هر دو جريان بايد مردم را هوشيار كنند كه درست است كه امريكاى حيله‏گر دشمن شماره يك آنها است ولى فرزندان عزيز آنان زير بمب و موشك شوروى شهيد گشته‏اند. هر دو جريان از حيله‏گرى‏هاى اين دو ديو استعمارگر غافل نشوند و بدانند كه امريكا و شوروى به خون اسلام و استقلالشان تشنه‏اند.

خداوندا! تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جريان بگويم گفتم، حال خود دانند. البته يك چيز مهم ديگر هم ممكن است موجب اختلاف گردد كه همه بايد از شر آن به خدا پناه ببريم كه آن حب نفس است كه اين ديگر اين جريان و آن جريان نمى‏شناسد. رئيس جمهور و رئيس مجلس و نخست وزير، وكيل، وزير و قاضى و شوراى عالى قضايى و شوراى نگهبان، سازمان تبليغات و دفتر تبليغات، نظامى و غيرنظامى، روحانى و غيرروحانى، دانشجو، غيردانشجو، زن و مرد نمى‏شناسد و تنها يك راه براى مبارزه با آن وجود دارد و آن رياضت است، بگذريم.

اگر آقايان از اين ديدگاه كه همه مى‏خواهند نظام و اسلام را پشتيبانى كنند به مسائل بنگرند، بسيارى از معضلات و حيرت‏ها برطرف مى‏گردد ولى اين بدان معنا نيست كه همه افراد تابع محض يك جريان باشند. با اين ديد گفته‏ام كه انتقاد سازنده معنايش مخالفت نبوده و تشكل جديد مفهومش اختلاف نيست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه مى‏شود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدايت دو جريان مى‏شود. هيچ كس نبايد خود را مطلق و مبراى از انتقاد ببيند. البته انتقاد غير از برخورد خطى و جريانى است. اگر در اين نظام كسى يا گروهى خداى ناكرده بى جهت در فكر حذف يا تخريب ديگران برآيد و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پيش از آن كه به رقيب يا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد كرده است. در هر حال يكى از كارهايى كه يقيناً رضايت خداوند متعال در آن است، تاليف قلوب و تلاش جهت زدودن كدورت‏ها و نزديك ساختن مواضع خدمت به يكديگر است. بايد از واسطه‏هايى كه فقط كارشان القاء بدبينى نسبت به جناح مقابل است، پرهيز نمود. شما آن قدر دشمنان مشترك داريد كه بايد با همه توان در برابر آنان بايستيد، لكن اگر ديديد كسى از اصول تخطى مى‏كند، در برابرش قاطعانه بايستيد. البته مى‏دانيد كه

صحيفه نور ج 21 صفحه 49

دولت و مجلس و گردانندگان بالاى نظام هرگز اصول و داربست‏ها را نشكسته‏اند و از آن عدول نكرده‏اند. براى من روشن است كه در نهاد هر دو جريان اعتقاد و عشق به خدا و خدمت به خلق نهفته است. با تبادل افكار و انديشه‏هاى سازنده مسير رقابت‏ها را از آلودگى و انحراف و افراط و تفريط بايد پاك نمود. من باز سفارش مى‏كنم كشور ما در مرحله بازسازى و سازندگى به تفكر و به وحدت و برادرى نياز دارد. خداوند به همه كسانى كه دلشان براى احياى اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم و نابودى اسلام امريكايى مى‏طپد، توفيق عنايت فرمايد و شما و همه را در كنف عنايت و حمايت خويش محافظت فرمايد و انشاءالله از انصار اسلام و محرومين باشيد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 50

تاريخ 13/8/67

انتصاب حجت الاسلام حاج شيخ محمد على صدوقى به سمت نماينده امام و امام جمعه يزد

جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد على صدوقى دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با تاثر عميق از ارتحال عالم بزرگوار مرحوم حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى خاتمى رضوان الله تعالى عليه جناب عالى را كه فرزند سومين شهيد محراب، مرد علم و عمل، صدوقى عزيز رحمه‏الله عليه مى‏باشيد و خود فردى با كفايت، متدين و مدبر هستيد، به سمت نماينده خويش و امام جمعه يزد منصوب مى‏نمايم و با شناختى كه از شما دارم انشاءالله در رفع نيازمندى‏ها و مشكلات آن ديار موفق خواهيد بود و مردم شريف و متدين يزد را به وظايف اسلامى‏شان آشنا نموده و چون گذشته به آنان در زمينه‏هاى مختلف خدمت خواهيد كرد. اميدوارم اهالى يزد عموماً و روحانيون و علماى اعلام آن استان و نهادهاى انقلابى همكارى‏هاى لازم را در برگزارى هر چه باشكوهتر اين فريضه وحدت‏آفرين و دشمن شكن انجام دهند.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:49 PM

previos page menu page next page


روح‏الله الموسوى الخمينى

صحيفه نور ج 21 صفحه 51

پاسخ به نامه يك اسير در بند رژيم عراق

بسمه تعالى

فرزند بسيار عزيزم! از نامه دلسوزانه شما بسيار متاثر گرديدم، من ناراحتى شما عزيزان در بند را احساس مى‏كنم، شما هم ناراحتى پدرتان را كه فرزندان عزيزش دور از وطن هستند، احساس كنيد.

عزيزان من سيد و مولاى همه ما حضرت موسى بن جعفر بيش از همه شماها و ماها در رنج و گوشه زندان به سر بردند براى اسلام عزيز. شما صبر كنيد خداوند فرج را ان شاءالله تعالى نزديك مى‏نمايد و پدر پير شما را با ديدن شما شاد مى‏فرمايد. به همه عزيزان در بند سلام مرا برسانيد. من از دعاى خير فراموشتان نمى‏كنم. خداحافظ شما باشد. پدرپيرت (خ)


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 52

تاريخ 2/9/67

پيام امام خمينى در آستانه ى سالگرد بسيج مستضعفين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تشكيل بسيج در نظام جمهورى اسلامى ايران يقيناً از بركات و الطاف جليه خداوند تعالى بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامى ايران ارزانى شد.

در حوادث گوناگون پس از پيروزى انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروه‏هاى فراوانى كه با ايثار و خلوص و فداكارى و شهادت طلبى، كشور و انقلاب را بيمه كردند. ولى حقيقتاً اگر بخواهيم مصداق كاملى از ايثار و خلوص و فداكارى و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهيم، چه كسى سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهند بود! بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پرثمرى است كه شكوفه‏هاى آن بوى بهار وصل و طراوات يقين حديث عشق مى‏دهد. بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامى است كه پيروانش بر گلدسته‏هاى رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده‏اند. بسيج ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامى است كه تربيت يافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بى نشانى گرفته‏اند. بسيج لشكر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را كه همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضاء نموده‏اند.

من همواره به خلوص و صفاى بسيجيان غبطه مى‏خورم و از خدا مى‏خواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند، چرا كه در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجى‏ام. من مجدداً به همه ملت بزرگوار ايران و مسوولين عرض مى‏كنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترين ساده‏انديشى اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصاً آمريكا و شوروى از ما و اسلام عزيز دست برداشته‏اند لحظه‏اى نبايد از كيد دشمنان غافل بمانيم، در نهاد و سرشت آمريكا و شوروى كينه و دشمنى با اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - موج مى‏زند بايد براى شكستن، امواج طوفان‏ها و فتنه‏ها و جلوگيرى از سيل آفت‏ها به سلاح پولادين صبر و ايمان مسلح شويم. ملتى كه در خط اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - و مخالف با استكبار و پول پرستى و تحجرگرايى و مقدس نمايى است، بايد همه افرادش بسيجى باشند و فنون نظامى و دفاعى لازم را بدانند، چرا كه در هنگامه خطر ملتى سربلند و جاويد است كه اكثريت آن آمادگى لازم رزمى را داشته باشد.

خلاصه كلام، اگر بر كشورى نداى دلنشين تفكر بسيجى طنين اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الا هر لحظه بايد منتظر حادثه باشيم.

صحيفه نور ج 21 صفحه 53

بسيج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد. امروز يكى از ضرورى‏ترين تشكل‏ها، بسيج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دينى و دانشجويان دانشگاه‏ها بايد با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند، فرزندان بسيجى‏ام در اين مراكز، پاسدار اصول تغيير ناپذير نه شرقى و نه غربى باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلى بيشتر به اتحاد و يگانگى احتياج دارند. فرزندان انقلاب به هيچ وجه نگذارند ايادى آمريكا و شوروى در آن دو محل حساس نفوذ كنند. تنها با بسيج است كه اين مهم انجام مى‏پذيرد. و مسائل اعتقادى بسيجيان به عهده اين دو پاسگاه علمى است. حوزه علميه و دانشگاه بايد چهارچوب‏هاى اصيل اسلام ناب محمدى را در اختيار تمامى اعضاء بسيج قرار دهند. بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامى باشند و اين شدنى است، چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامى نيست، بايد هسته‏هاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد. شما در جنگ تحميلى نشان داديد كه با مديريت صحيح و خوب مى‏توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما بايد بدانيد كه كارتان به پايان نرسيده است، انقلاب اسلامى در جهان نيازمند فداكارى‏هاى شماست؟ مسؤولين تنها با پشتوانه شماست كه مى‏توانند به تمامى تشنگان حقيقت و صداقت اثبات كنند كه بدون آمريكا و شوروى مى‏شود به زندگى مسالمت‏آميز توأم با صلح و آزادى رسيد. حضور شما در صحنه‏ها موجب مى‏شود كه ريشه ضدانقلاب در تمامى ابعاد از بيخ و بن قطع گردد.

من دست يكايك شما پيشگامان رهايى را مى‏بوسم و مى‏دانم كه اگر مسؤولين نظام اسلامى از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهى خواهند سوخت. بار ديگر تاكيد مى‏كنم كه غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليونى، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانى را به دنبال خواهد داشت. من از تمامى بسيجيان خصوصاً از فرماندهان عزيز آن تشكر مى‏كنم و از دعاى خير براى اين فرزندان با وفاى اسلام غفلت نخواهم نمود. خداوند شهداى عزيز و گمنام بسيج را كه به نعمت همجوارى اهل بيت - عليهم‏السلام - مغتنم و جانبازان عزيز را شفا و اسرا و مفقودين عزيز را سالماً به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوكت اين نهاد مقدس و مردمى كه پيروان اسلام عزيز و حضرت بقيه‏الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء هستند بيفزايد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 54

تاريخ: 2/9/67

انتصاب حجت الاسلام ابراهيم فاضل فردوسى به سمت نماينده امام و امام جمعه بوشهر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ ابراهيم فاضل فردوسى دامت افاضاته با تشكر و قدردانى از زحمات چند ساله جناب حجت‏الاسلام آقاى مدنى دامت افاضاته كه اكنون ايشان به خاطر گرفتارى‏هاى شخصى از امامت جمعه بوشهر استعفا داده‏اند، جناب عالى را به سمت امام جمعه بوشهر و نماينده خود در آن استان منصوب مى‏نمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى نماز پرصلابت جمعه، مردم را به وظايف اسلامى و انقلابى خود آشنا ساخته و به وحدت و همبستگى در برابر دشمنان اسلام دعوت نماييد. اميد است با همكارى اهالى محترم و نهادها و مسؤولين جمهورى اسلامى در آن شهر بتوانيد هر چه باشكوه‏تر نماز جمعه را برگزار نماييد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 55

تاريخ: 3/9/67

انتصاب آقاى مير حسين موسوى به مسؤول ايجاد تشكيلات و رسيدگى به امور جانبازان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى مهندس ميرحسين موسوى نخست وزير محترم ايده الله تعالى

از آن جا كه چندى قبل جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى طى نامه‏اى درخواست نمودند كه براى رسيدگى هر چه بيشتر و بهتر به امور جانبازان و خانواده‏هاى شهدا، اداره امور جانبازان انقلاب اسلامى و جنگ تحميلى به نهاد يا تشكيلات ديگرى سپرده شود، اين جانب ضمن تقدير و تشكر فراوان از ايشان و از كليه مسؤولين و دست‏اندركاران بنياد شهيد انقلاب اسلامى و مركز پزشكى بنياد، خصوصاً سركار خانم كروبى كه در شرايط جنگ كمال ايثار و فداكارى را نسبت به اين عزيزان نموده‏اند، جناب عالى را مسؤول اداره كليه امور جانبازان عزيز نمودم كه با استفاده از همكارى و تجربيات بنياد شهيد انقلاب اسلامى و جانبازان و نيز اختصاص بهترين امكانات بنياد مستضعفان به ايجاد تشكيلات جديدى در اين امر مقدس و بزرگ همت گماريد. و اميد است با درايت و تقوا و تعهدى كه در شما سراغ دارم به تمامى‏امور اين حماسه‏سازان و شهيدان زنده انقلاب رسيدگى كامل گردد. و بنياد شهيد انقلاب اسلامى نيز همچون گذشته با فراغت و امكانات بيشتر امور خانواده‏هاى معظم شهدا و مفقودين و اسرا را دنبال نمايد.

از آن جا كه ممكن است اين روزها افرادى بخواهند نسبت به دولت خدمتگزار شبهات و القائاتى در اذهان عامه به وجود آورند و زحمات بى شائبه و طاقت‏فرساى شما را خصوصاً در مسأله جنگ خدشه‏دار نمايند، لازم است كه اين نكته را تذكر دهم كه من همچون گذشته شما را فردى لايق و دلسوز براى انقلاب اسلامى مى‏دانم و زحمات شما را در دوران جنگ و تجهيز سپاهيان اسلام فراموش نمى‏كنم و الان نيز شما را تاييد و حمايت مى‏كنم.

از آن جا كه سران كشور و هيات مشورتى بازسازى كشور در چند روز آينده اصول و سياست بازسازى را به دولت ابلاغ مى‏نمايند، جناب عالى و اعضاى محترم هيات دولت بايد با قدرت و قاطعيت و با استقلال كامل به امر بازسازى كشور و ترميم خرابى‏ها پرداخته و رسيدگى به محرومين را در صدر برنامه‏هاى خود قرار دهيد و مردم عزيز و شريف ايران نيز كه همه چيز خود را در طبق اخلاص و بندگى خدا نهاده‏اند، توجه دارند كه تا رسيدن به استقلال واقعى راه طولانى پيش رو دارند و همه مى‏دانند كه با توجه به حجم عظيم خرابى‏ها نبايد انتظار اصلاح و بازسازى سريع امور را داشت.

صحيفه نور ج 21 صفحه 56

ما هنوز در آغاز راه هستيم و سال‏ها وقت لازم است كه با همت و تلاش همه دست‏اندركاران و مردم عزيز، ميهن اسلامى‏مان بازسازى شود و مشكلات برطرف گردد. چه بسا افراد مغرض و مخالف با انقلاب كه از هيچ راهى نتوانسته‏اند به اسلام و انقلاب لطمه وارد نمايند، امروز در قالب شعارها و بالا بردن سطح توقعات در مردم، بخواهند به هدف‏هاى شوم خود نايل شوند و با انگشت نهادن روى مشكلاتى كه نتيجه تحميل چندين ساله جنگ بوده است، مردم را نسبت به مسؤولين بدبين كنند و اين طور تبليغ نمايند كه بعد از قبول قطعنامه و نبودن جنگ، چرا مشكلات حل نمى‏شود؟ بايد به اين افراد گفت مگر اين كار به سادگى امكان پذير است؟ مگر كشور ما از محاصره‏ها بيرون آمده است؟ مگر همه مراكز آسيب ديده برق و سوخت و كارخانجات را يك روزه مى‏توان راه‏اندازى نمود كه ما بگوييم ديروز جنگ بود، عذرها موجه ولى امروز كه جنگ نيست چرا كمبود است؟ البته اين سخن‏ها از باب تذكر به مؤمنين است و الا مردم وفادار و انقلابى كشورمان براى به دست آوردن استقلال واقعى و رسيدن به خودكفايى، خيلى بيش از اينها آماده صبر و فداكارى هستند. و من مطمئنم كه ملت عزيز ايران يك لحظه استقلال و عزت خود را با هزار سال زندگى در ناز و نعمت ولى وابسته به اجانب و بيگانگان معاوضه نمى‏كند.

در خاتمه بار ديگر از زحمات دلسوزانه و مخلصانه دوست خوبم جناب حجت‏الاسلام آقاى كروبى تشكر مى‏نمايم و اميدوارم تمامى‏افرادى كه در خدمت معلولين جنگ تحميلى بوده‏اند، با صميميت با آقاى نخست وزير همكارى نمايند.

خداوند بزرگ به همه مسؤولين و دولت خدمتگزار و مردم شريف ايران، توفيق صبر و ايثار در راه اسلام را عنايت فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 59

تاريخ: 14/9/67

پيام به سمينار مسؤولين و اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

زحمات بى وقفه جهاد، اين سنگرسازان بى سنگر در دفاع مقدسمان از جمله مسائلى است كه ترسيم آن در قالب الفاظ نمى‏گنجد، عشق جهاد در خدمت به اسلام و مردم، چشم دل عشاق خدمت به دين و مردم را روشن نموده است. شجاعت دليرمردان و شيرزنان جهادى مان در جهادمان عليه كفر و بيداد زبانزد خاص و عام است. وسعت دامنه گذشت و ايثار مردان و زنان جهاد، جنگ و صلح، بزرگ و كوچك، فقير و غنى اين مرز و بوم را فرا گرفته است. جهاد شمايل دنياى آزادى و استقلال در عرصه كار و تلاش و پيكار عليه فقر و تنگدستى و رذالت و ذلت است.

فرزندان عزيز جهادى‏ام! به تنها چيزى كه بايد فكر كنيد به استوارى پايه‏هاى اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - است. اسلامى كه غرب و در رأس آن آمريكاى جهانخوار و شرق در رأس آن شوروى جنايتكار را به خاك مذلت خواهد نشاند. اسلامى كه پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومين و فقراى جهانند و دشمنان آن ملحدان و كافران و سرمايه‏داران و پول پرستانند. اسلامى كه طرفداران واقعى آن هميشه از مال و قدرت بى بهره بوده‏اند و دشمنان حقيقى آن زراندوزان حيله‏گر و قدرت مداران بازيگر و مقدس نمايان بى هنرند.

شما عزيزان با خدمات شايسته خود در پشت جبهه‏ها، چون جبهه‏ها، دل امام زمان - روحى له الفداء - را شاد كرده‏ايد. اميدوارم از سياست صحنه‏هاى سخت نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامى عبور كنيد كه اگر ايران را بر پايه استقلال واقعى پايه‏ريزى نكنيم، هيچ كارى نكرده‏ايم. چشم اميد من به شما سازندگان پرشور و نشاط اسلامى‏است.

والسلام عليكم

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 61

تاريخ: 8/10/67

پيام به اعضاى مجمع تشخيص مصلحت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت حضرات آقايان اعضاى محترم مجمع تشخيص مصلحت دامت افاضاتهم با سلام و دعا و آرزوى موفقيت براى آن مجمع محترم از آن جا كه وضعيت جنگ به صورتى درآمده است كه هيچ مسأله‏اى آن چنان فوريتى ندارد كه بدون طرح در مجلس و نظارت شوراى محترم نگهبان، مستقيماً در آن مجمع طرح گردد، لازم ديدم نكاتى را متذكر شوم:

1 - آنچه تاكنون در مجمع تصويب شده است، مادام المصلحه به قوت خود باقى است.

2 - آنچه در دست تصويب است، اختيار آن با خود مجمع است كه در صورت صلاحديد تصويب مى‏نمايند.

3 - پس از آن، تنها در مواقعى كه بين مجلس و شوراى نگهبان اختلاف است، به همان صورتى كه در آئين نامه مصوب آن مجمع طرح شده بود عمل گردد.

البته ماده 5 به همان صورتى كه اصلاح كرده بودم - جلسه با 7 نفر رسميت پيدا مى‏كند - باقى باشد و ماده 10 بدين صورت اصلاح گردد: كلمه مجدداً حذف گردد و به جاى آن تنها يكبار گذارده شود.

تذكرى پدرانه به اعضاى عزيز شوراى نگهبان مى‏دهم كه خودشان قبل از اين گيرها، مصلحت نظام را در نظر بگيرند، چرا كه يكى از مسائل بسيار مهم در دنياى پرآشوب كنونى، نقش زمان و مكان در اجتهاد و نوع تصميم‏گيرى‏ها است. حكومت، فلسفه عملى برخورد با شرك و كفر و معضلات داخلى و خارجى را تعيين مى‏كند. و اين بحث‏هاى طلبگى مدارس كه در چارچوب تئورى‏ها است، نه تنها قابل حل نيست كه ما را به بن بست‏هايى مى‏كشاند كه منجر به نقض ظاهرى قانون اساسى مى‏گردد.

شما در عين اين كه بايد تمام توان خودتان را بگذاريد كه خلاف شرعى صورت نگيرد - و خدا آن روز را نياورد - بايد تمام سعى خودتان را بنماييد كه خداى ناكرده اسلام در پيچ و خم‏هاى اقتصادى، نظامى، اجتماعى و سياسى متهم به عدم قدرت اداره جهان نگردد. خداوند به همه اعضاى محترم مجمع تشخيص مصلحت توفيق دهد تا هر چه بهتر به اسلام خدمت كنيد.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 66

تاريخ: 11/10/67

پيام به گورباچف رهبر شوروى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى گورباچف صدر هيأت رئيسه اتحاد جماهير سوسياليستى شوروى با اميد خوشبختى و سعادت براى شما و ملت شوروى از آن جا كه پس از روى كار آمدن شما چنين احساس مى‏شود كه جناب عالى در تحليل حوادث سياسى جهان خصوصاً در رابطه با مسائل شوروى در دور جديدى از بازنگرى و تحول و برخورد قرار گرفته‏ايد و جسارت و گستاخى شما در برخورد با واقعيات جهان چه بسا منشاء تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلى حاكم بر جهان گردد، لازم ديدم نكاتى را يادآور شوم هر چند ممكن است حيطه تفكر و تصميمات جديد شما تنها روشى براى حل معضلات حزبى و در كنار آن حل پاره‏اى از مشكلات مردمتان باشد، ولى به همين اندازه هم شهامت تجديدنظر در مورد مكتبى كه ساليان سال فرزندان انقلابى جهان را در حصارهاى آهنين زندانى نموده بود، قابل ستايش است. و اگر به فراتر از اين مقدار فكر مى‏كنيد، اولين مساله‏اى كه مطمئناً باعث موفقيت شما خواهد شد، اين است كه در سياست اسلاف خود داير بر خدازدايى و دين زدايى از جامعه كه تحقيقاً بزرگترين و بالاترين ضربه را بر پيكر مردم كشور شوروى وارد كرده است، تجديد نظر نماييد و بدانيد كه برخورد واقعى با قضاياى جهان جز از اين طريق ميسر نيست.

البته ممكن است از شيوه‏هاى ناصحيح و عملكرد غلط قدرتمندان پيشين كمونيسم در زمينه اقتصاد، باغ سبز دنياى غرب رخ بنمايد ولى حقيقت جاى ديگرى است. شما اگر بخواهيد در اين مقطع تنها گره‏هاى كور اقتصادى سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن به كانون سرمايه‏دارى غرب حل كنيد، نه تنها دردى از جامعه خويش را دوا نكرده‏ايد كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند. چرا كه امروز اگر ماركسيسم در روش‏هاى اقتصادى و اجتماعى به بن بست رسيده است، دنياى غرب هم در همين مسايل - البته به شكل ديگر - و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است.

جناب آقاى گورباچف!

بايد به حقيقت رو آورد: مشكل اصلى كشور شما مساله مالكيت و اقتصاد و آزادى نيست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست، همان مشكلى كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده و يا خواهد كشيد. مشكل اصلى شما مبارزه طولانى و بيهوده با خدا و مبدا هستى و آفرينش است.

صحيفه نور ج 21 صفحه 67

جناب آقاى گورباچف!

براى همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه‏هاى تاريخ سياسى جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسيسم جوابگوى هيچ نيازى از نيازهاى واقعى انسان نيست، چرا كه مكتبى است مادى و با ماديت نمى‏توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت كه اساسى‏ترين درد جامعه بشرى در غرب و شرق است، به در آورد.

حضرت آقاى گورباچف!

ممكن است شما اثباتاً در بعضى جهات به ماركسيسم پشت نكرده باشيد و از اين پس هم در مصاحبه‏ها، اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنيد، ولى خود مى‏دانيد كه ثبوتاً اين گونه نيست. رهبر چين اولين ضربه را به كمونيسم زد و شما دومين و على الظاهر آخرين ضربه را بر پيكر آن نواختيد. امروز ديگر چيزى به نام كمونيسم در جهان نداريم، ولى از شما جداً مى‏خواهم كه در شكستن ديوارهاى خيالات ماركسيسم، گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد. اميدوارم افتخار واقعى اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايه‏هاى پوسيده هفتاد سال كژى جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد. امروز ديگر دولت‏هاى همسو با شما كه دلشان براى وطن و مردمشان مى‏طپد، هرگز حاضر نخواهند شد بيش از اين منابع زيرزمينى و روزمينى كشورشان را براى اثبات موفقيت كمونيسم - كه صداى شكستن استخوان‏هايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است - مصرف كنند.

آقاى گورباچف!

وقتى از گلدسته‏هاى مساجد بعضى از جمهورى‏هاى شما پس از هفتاد سال بانگ الله اكبر و شهادت به رسالت حضرت ختمى مرتبت - صلى الله عليه و آله و سلم - به گوش رسيد، تمامى طرفداران اسلام ناب محمدى (ص) را از شوق به گريه انداخت. لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دو جهان بينى مادى و الهى بينديشيد. ماديون معيار شناخت در جهان بينى خويش را حس دانسته و چيزى را كه محسوس نباشد، از قلمرو علم بيرون مى‏دانند و هستى را همتاى ماده دانسته و چيزى را كه ماده ندارد، موجود نمى‏دانند. قهراً جهان غيب مانند وجود خداوند تعالى و وحى و نبوت و قيامت را يكسره افسانه مى‏دانند. در حالى كه معيار شناخت در جهان بينى الهى اعم از حس و عقل مى‏باشد و چيزى كه معقول باشد، داخل در قلمرو علم مى‏باشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستى اعم از غيب و شهادت است و چيزى كه ماده ندارد، مى‏تواند موجود باشد. و همان طور كه موجود مادى به مجرد استناد دارد، شناخت حسى نيز به شناخت عقلى متكى است.

قرآن مجيد اساس تفكر مادى را نقد مى‏كند و به آنان كه بر اين پندارند كه خدا نيست وگرنه ديده مى‏شد. لن نومن لك حتى نرى الله جهرة . مى‏فرمايد: لا تدركه‏الابصار و هو يدرك الابصار و هواللطيف الخبير . از قرآن عزيز و كريم و استدلالات آن در موارد وحى و نبوت و قيامت بگذريم كه از نظر شما اول بحث است. اصولاً ميل نداشتم شما را در پيچ و تاب مسائل فلاسفه بخصوص فلاسفه‏

صحيفه نور ج 21 صفحه 68

اسلامى بيندازم. فقط به يكى دو مثال ساده و فطرى و وجدانى كه سياسيون هم مى‏توانند از آن بهره‏اى ببرند، بسنده مى‏كنم: اين از بديهيات است كه ماده و جسم هر چه باشد از خود بى خبر است. يك مجسمه سنگى يا مجسمه مادى انسان، هر طرف آن از طرف ديگرش محجوب است، در صورتى كه به عيان مى‏بينيم كه انسان و حيوان از همه اطراف خود آگاه است. مى‏داند كجاست، در محيطش چه مى‏گذرد، در جهان چه غوغايى است. پس در حيوان و انسان چيز ديگرى است كه فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمى‏ميرد و باقى است. انسان در فطرت خود هر كمالى را به طور مطلق مى‏خواهد و شما خوب مى‏دانيد كه انسان مى‏خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هيچ قدرتى كه ناقص است، دل نبسته است. اگر عالم را در اختيار داشته باشد و گفته شود جهان ديگرى هم هست، قطرتاً مايل است آن جهان را هم در اختيار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگرى هم هست، فطرتاً مايل است آن علوم را هم بياموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق بايد باشد تا آدمى دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است كه همه به آن متوجهيم گرچه خود ندانيم. انسان مى‏خواهد به حق مطلق برسد تا فانى در خدا شود. اصولاً اشتياق به زندگى ابدى در نهاد هر انسانى نشانه وجود جهان جاويد و مصون از مرگ است.

اگر جناب عالى ميل داشته باشيد در اين زمينه‏ها تحقيق كنيد، مى‏توانيد دستور دهيد كه صاحبان اين گونه علوم علاوه بر كتب فلاسفه غرب، در اين زمينه به نوشته‏هاى فارابى و بوعلى سينا - رحمةالله عليهما - در حكمت مشاء مراجعه كنند تا روشن شود كه قانون عليت و معلوليت كه هر گونه شناختى بر آن استوار است، معقول است نه محسوس، و ادراك معانى كلى و نيز قوانين كلى كه هرگونه استدلال بر آن تكيه دارد، معقول است نه محسوس، و نيز به كتاب‏هاى سهروردى - رحمةالله عليه - در حكمت اشراق مراجعه نموده و براى جناب عالى شرح كنند كه جسم و هر موجود مادى ديگر به نور صرف كه منزه از حس مى‏باشد، نيازمند است و ادراك شهودى ذات انسان از حقيقت خويش، مبرا از پديده حسى است. و از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدرالمتالهين - رضوان الله تعالى عليه و حشره‏الله مع النبيين و الصالحين - مراجعه نمايند تا معلوم گردد كه حقيقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده و هر گونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد.

ديگر شما را خسته نمى‏كنم و از كتب عرفا و بخصوص محيى الدين بن عربى نام نمى‏برم كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد مطلع گرديد، تنى چند از خبرگان تيزهوش خود را كه در اين گونه مسائل قوياً دست دارند، راهى قم گردانيد تا پس از چند سالى با توكل به خدا از عمق لطيف باريكتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند كه بدون اين سفر آگاهى از آن امكان ندارد.

جناب آقاى گورباچف!

اكنون بعد از ذكر اين مسائل و مقدمات از شما مى‏خواهم درباره اسلام به صورت جدى تحقيق و تفحص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما، كه به جهت ارزش‏هاى والا و جهان‏

صحيفه نور ج 21 صفحه 69

شمول اسلام است كه مى‏تواند وسيله راحتى و نجات همه ملت‏ها باشد و گره مشكلات اساسى بشريت را بازگو نمايد. نگرش جدى به اسلام ممكن است شما را براى هميشه از مساله افغانستان و مسائلى از اين قبيل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان كشور خود دانسته و هميشه خود را در سرنوشت آنان شريك مى‏دانيم.

با آزادى نسبى مراسم مذهبى در بعضى از جمهورى‏هاى شوروى، نشان داديد كه ديگر اين گونه فكر نمى‏كنيد كه مذهب مخدر جامعه است. راستى مذهبى كه ايران را در مقابل ابرقدرت‏ها چون كوه استوار كرده است، مخدر جامعه است؟! آيا مذهبى كه طالب اجراى عدالت در جهان و خواهان آزادى انسان از قيود مادى و معنوى است، مخدر جامعه است؟! آرى مذهبى كه وسيله شود تا سرمايه‏هاى مادى و معنوى كشورهاى اسلامى و غير اسلامى در اختيار ابرقدرت‏ها و قدرت‏ها قرار گيرد و بر سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست جداست، مخدر جامعه است. ولى اين ديگر مذهب واقعى نيست بلكه مذهبى است كه مردم ما آن را مذهب امريكايى مى‏نامند.

در خاتمه صريحاً اعلام مى‏كنم كه جمهورى اسلامى ايران به عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتى مى‏تواند خلا اعتقادى نظام شما را پر نمايد و در هر صورت كشور ما همچون گذشته به حسن همجوارى و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم مى‏شمارد.

والسلام على من اتبع الهدى

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 70

تاريخ: 20/10/67

پيام به كاركنان صنعت نفت و ديگر بحش‏هاى صنعتى و توليدى در مورد بازسازى كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت بزرگ و شريف ايران، در دوران مبارزه و پيروزى انقلاب و نيز از آغاز جنگ تاكنون، شاهد صداقت و تلاش و مجاهدات كارگران عزيز و مسؤولين محترم صنايع و كارخانجات خصوصاً عزيزان شركت و صنعت نفت بوده است، كه به حق در حساسترين شرايط، شايسته‏ترين خدمات را به انقلاب و ميهن اسلامى‏نموده‏اند. ارزش مبارزه آنان با رژيم طاغوتى شاه در اعتصاب و بستن شيرهاى نفت به روى بيگانگان و وارد كردن ضربه قاطع بر آنان فراموش نخواهد شد. اما مهمتر از آن اين كه در طول جنگ تحميلى على رغم احتمال خطرات فراوان و بمباران‏هاى مكرر مراكز صنعتى و نفتى، مسؤولين و كارگران متعهد و دلسوز انقلاب با تكيه بر ايمان به خداى بزرگ و اعتماد به نفس هيچ گونه سستى‏اى به خود راه نداده و با اراده‏اى محكم آبروى انقلاب را حفظ نموده و اسلام و ايران را سرافراز نموده‏اند و در سخت‏ترين مواقع و شرايط، توليد و صادرات نفت را در بالاترين حد نياز حفظ و علاوه بر ترميم مراكز آسيب ديده در اعماق آب‏ها و دل درياها و بستر زمين‏ها و قلل كوه‏ها، به توسعه اين صنعت مهم و اكتشاف ادامه دادند كه براى بسيارى از صاحب نظران امور شگفت‏آور است، چرا كه در اوج حملات بى وقفه دشمنان حتى يك روز هم توليد و صادرات نفت اين كشور قطع نگرديد، اين نيست جز عنايت پروردگار و توجه حضرت بقية الله - ارواحنا فداه - و عشقى كه در دل اين عزيزان، همانند عشق بسيجيان به دفاع مقدس نهفته است.

من موارد متعددى از تلاش و مجاهدات اين هنرمندان عاشق را در گزارشات و تصاوير ديده‏ام. اطمينان دارم كه اگر عشق به خدا و مكتب نبود، هيچ‏گاه آنان حاضر نمى‏شدند در مراكز و كارخانجات و پالايشگاه‏هايى كه محاط به انواع خطرها و مملو از مواد آتش زا بوده‏اند، به كار خود ادامه دهند. آفرين بر شما كارگران و كارفرمايان و متفكرينى كه آتش دنيا را به خاطر جلب رضايت حق بر خود خريدند.

من ضمن تشكر از گردانندگان صنايع كشور خصوصاً صنعت نفت و گاز، از همه آنان مى‏خواهم كه با تلاش خود به دنيا ثابت كنند كه مى‏توانند با فكر و تلاش خود چرخ‏هاى اقتصادى كشور را به حركت درآورند و انشاءالله آنها با مژده راه‏اندازى كامل صنايع نفت و گاز و پتروشيمى - در آينده‏اى نه چندان دور - چشم و دل مردم ايران را روشن و شاد خواهند كرد. شما با تلاش در اين امر مقدس به

صحيفه نور ج 21 صفحه 71

جهانيان ثابت خواهيد كرد كه فشارهاى اقتصادى پس از جنگ، ما را به هيچ كشورى وابسته نخواهد كرد. ضد انقلاب داخل و خارج و استعمار چپ و راست در تمامى‏زمينه‏ها تبليغ مى‏كنند كه فشارهاى اقتصادى پس از جنگ، كمر نظام نوپاى اسلامى را خواهد شكست؛ بايد آنها اين آرزو را به گور ببرند. مردمى كه در زير بمباران‏ها و در تمامى مصايب خود را براى يك مبارزه طولانى آماده كرده‏اند، هرگز حاضر نيستند كوچكترين نرمشى در مقابل جهان استكبار داشته باشند. اين از بديهيات است كه نارسايى‏هاى پس از جنگ به سرعت برطرف نمى‏شود و چند سالى وقت لازم است تا كمبودها برطرف شود. عزيزانى كه در كارخانه‏هاى وابسته به صنايع سبك و سنگين و نفت و گاز و معادن و نيرو و پست و تلگراف و تلفن و راه و ترابرى و ساير مراكز كار مى‏كنند، خدا را در نظر بگيرند و گوش به تبليغات دشمنان ندهند و استوار و مقاوم در راه‏اندازى چرخ‏هاى اقتصادى و صنعتى كشور كوشش نمايند.

امروز دنيا اعمال ما و شما را زير ذره‏بين گذاشته است تا ببيند چكاره‏ايم و چقدر توان مقابله با مشكلات را داريم. امروز پدر پير شما خمينى از تمامى‏شما كارگران و صنعتگران و متخصصان مى‏خواهد كه با تمام قدرت مواظب باشيد كه دوباره مردم ما گرفتار ابرقدرت‏ها و قدرت‏ها نشوند. مشكلات پس از جنگ يكى پس از ديگرى رخ مى‏نماياند و نظام نوپاى ما انشاءالله در مقابل آنها چون كوه ايستاده است و مردم عزيز زير فشار چرخ‏هاى زندگى و اقتصادى همان گونه كه تا به حال براى خدا و دين او مقاومت كرده‏اند، بعد از اين نيز با تمام توان استقامت مى‏كنند، و الا همه زحمات اين ساليان پر درد و اضطراب و افتخار از بين خواهد رفت. هشيارى مردم در وضع فعلى يكى از عوامل پيروزى آنان بر باطل است و مردم تصور نكنند ايادى نفوذى استكبار و آمريكا دست از شيطنت برداشته‏اند، در هر جا و در هر مقوله‏اى احتمال حضور و كارشكنى آنان هست. بايد با دقت مراقب بود كه نكند دستى در كار باشد كه تبليغ كند جنگ تمام شد و وضع كشور فرق نكرد. مگر آثار جنگ ظرف يكى دو سال تمام مى‏شود؟ من دست و بازوى همه كسانى كه بى ادعا و مخلصانه در صدد استقلال و خودكفايى كشورند، مى‏بوسم. باز سفارش مى‏كنم كه به خدا متكى باشيد و براى هميشه زير بار شرق و غرب نرويد. مردم بايد تصميم خود را بگيرند. يا رفاه و مصرف گرايى يا تحمل سختى و استقلال. و اين مسأله ممكن است چند سالى طول بكشد ولى مردم ما يقيناً دومين راه را كه استقلال و شرافت و كرامت است، انتخاب خواهند كرد.

ضرورتى به گوشزد كردن اهميت نفت در معادلات جهان و اقتصاد بين‏الملل و نيز نقش عظيم صنعت نفت و انرژى را در كشورها و سياست‏ها نمى‏بينم. انشاءالله مسؤولين امر با توجه كافى و بصيرت و دقت از اين گنج‏ها و ذخاير سيال خدادادى پاسدارى نمايند و در توسعه و استفاده هر چه بيشتر و بهتر آنها تلاش نمايند و در تأمين نيازهاى جامعه و پابرهنگان و اولويت دادن به مناطق محروم موفق باشند. خداوند تعالى اين روحيه مقدس سربازى و فداكارى را در كليه كارگران و كارمندان و متخصصان تا رسيدن به استقلال و خودكفايى كامل حفظ فرمايد. خداوند شهداى عزيزشان را غريق الطاف و عنايت خود فرمايد و به جانبازان شفا

صحيفه نور ج 21 صفحه 72

دهد و مفقودين و اسرا را به وطن و آغوش خانواده‏هاى عزيز خويش برگرداند.

والسلام عليكم و رحمه‏الله‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 74

تاريخ: 25/10/67

نامه به آقاى سيد حميد روحانى در مورد تدوين تاريخ انقلاب اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى آسيد حميد روحانى (زيارتى) دامت افاضاته

با تشكر از زحمات جناب عالى در به ثمر رسيدن انقلاب اسلامى و تلاش قابل تقديرتان در تدوين تاريخ انقلاب اسلامى، اميدوارم بتوانيد با دقت تاريخ حماسه‏آفرين و پرحادثه انقلاب اسلامى بى نظير مردم قهرمان ايران را بدان گونه كه هست ثبت نماييد.

شما به عنوان يك مورخ بايد توجه داشته باشيد كه عهده‏دار چه كار عظيمى شده‏ايد. اكثر مورخين تاريخ را آن گونه كه مايلند و يا بدان گونه كه دستور گرفته‏اند مى‏نويسند، نه آن گونه كه اتفاق افتاده است. از اول مى‏دانند كه كتابشان بنا است به چه نتيجه‏اى برسد و در آخر به همان نتيجه هم مى‏رسند.

از شما مى‏خواهم هر چه مى‏توانيد سعى و تلاش نماييد تا هدف قيام مردم را مشخص نماييد، چرا كه هميشه مورخين اهداف انقلاب‏ها را در مسلخ اغراض خود و يا اربابانشان ذبح مى‏كنند. امروز هم چون هميشه تاريخ انقلاب‏ها، عده‏اى به نوشتن تاريخ پرافتخار انقلاب اسلامى‏ايران مشغولند كه سر در آخور غرب و شرق دارند. تاريخ جهان پر است از تحسين و دشنام عده‏اى خاص له و يا عليه عده‏اى ديگر و يا واقعه‏اى در خور بحث. اگر شما مى‏توانستيد تاريخ را مستند به صدا و فيلم حاوى مطالب گوناگون انقلاب از زبان توده‏هاى مردم رنجديده كنيد، كارى خوب و شايسته در تاريخ ايران نموده‏ايد. بايد پايه‏هاى تاريخ انقلاب اسلامى‏ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها باشد.

شما بايد نشان دهيد كه چگونه مردم عليه ظلم و بيداد، تحجر و واپس گرايى قيام كردند و فكر اسلام ناب محمدى را جايگزين تفكر اسلام سلطنتى، اسلام سرمايه‏دارى، اسلام التقاط و در يك كلمه اسلام امريكايى كردند.

شما بايد نشان دهيد كه در جمود حوزه‏هاى علميه آن زمان كه هر حركتى را متهم به حركت ماركسيستى و يا حركت انگليسى مى‏كردند، تنى چند از عالمان دين‏باور دست در دست مردم كوچه و بازار، مردم فقير و زجركشيده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پيروز بيرون آمدند.

شما بايد به روشنى ترسيم كنيد كه در سال 41، سال شروع انقلاب اسلامى و مبارزه روحانيت

صحيفه نور ج 21 صفحه 75

اصيل در مرگ‏آباد تحجر و مقدس مابى چه ظلم‏ها بر عده‏اى روحانى پاكباخته رفت، چه ناله‏هاى دردمندانه كردند، چه خون‏دل‏ها خوردند، متهم به جاسوسى و بى دينى شدند ولى با توكل بر خداى بزرگ كمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسيدند و خود را به طوفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ايمان و كفر، علم و خرافه، روشن فكرى و تحجرگرايى سرافراز ولى غرقه به خون ياران و رفيقان خويش پيروز شدند.

حرف بسيار است ولى حال نوشتن بيش از اين را ندارم. خداوند به شما كه مورد علاقه من هستيد و خود از ستم كشيده‏هاى اين انقلابيد، توفيق بندگى دهد تا بتوانيد با در نظر گرفتن او، جل و علا واقعيت‏ها را براى نسل آينده ثبت كنيد من به شما دعا مى‏كنم و از واحد فرهنگى بنياد شهيد تشكر مى‏كنم كه به شما كمك مى‏كند تا انشاءالله بتوانيد كارتان را به پايان برسانيد.

والسلام‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 76

تاريخ: 9/11/67

نامه به مدير عامل صدا و سيما در ارتباط با پخش يك برنامه توهين‏آميز از راديو

بسمه تعالى

آقاى محمد هاشمى مدير عامل صدا و سيماى جمهورى اسلامى‏

با كمال تأسف و تأثر روز گذشته (روز شنبه 8 بهمن) از صداى جمهورى اسلامى مطلبى در مورد الگوى زن پخش گرديده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد. فردى كه اين مطلب را پخش كرده است تعزير و اخراج مى‏گردد و دست‏اندركاران آن تعزير خواهند شد. در صورتى كه ثابت شود قصد توهين در كار بوده است، بلاشك فرد توهين كننده محكوم به اعدام است. اگر بار ديگر از اين گونه قضايا تكرار گردد، موجب تنبيه و توبيخ و مجازات شديد و جدى مسؤولين بالاى صدا و سيما خواهد شد. البته در تمامى زمينه‏ها قوه قضاييه اقدام مى‏نمايد.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 78

تاريخ: 9/11/67

نامه به رياست قوه قضاييه در مورد رسيدگى هر چه بيشتر و دقيقتر به امور قضايى و كمى‏ها و كاستى‏ها

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى رياست قوه قضاييه دامت افاضاته

با سلام و دعا براى شما و تمامى دست‏اندركاران قوه قضاييه و اميد موفقيت براى همه. شنيده مى‏شود كه مسائل و نصايح پدرانه پدر پيرتان موجب رنجش بعضى از دست‏اندركاران قضاء كشور شده است و آنان كه با فرهنگ حوزه سر و كار نداشته‏اند، گمان برده‏اند تلخى و شيرينى اين گونه بحث‏ها و گوشزدها موجب شده است كه علاقه من به شما و ساير عزيزان شوراى عالى قضايى و دست‏اندركاران دستگاه قضاء كم شده است. اين گونه نيست، من شما را مردى صالح و متدين و از ياران خوب خود و انقلاب مى‏دانم و از شما و ساير اعضاء شوراى عالى قضايى كه مورد علاقه من هستيد مى‏خواهم تا هر چه بيشتر و بهتر و دقيقتر به امور قضايى رسيدگى نماييد و كمى‏ها و كجى‏ها را با جديت برطرف نماييد. انقلاب اسلامى‏ما انقلاب خود شماهاست. من هم مانند شما در خدمت انقلاب هستم، در جمهورى اسلامى همه بايد با انتقادها و طرح اشكال‏ها راه را براى سعادت جامعه باز كنند.

خداوند به جناب عالى و حجج اسلام آقايان دادستان كل كشور موسوى خوئينى‏ها و اعضاء شوراى عالى قضايى مقتدايى و بجنوردى و همچنين آقاى مرعشى كه با موافقت اين جانب در جاى ديگرى تصميم دارند خدمت كنند، اجر و ثواب عنايت فرمايد و به همه نيرويى عطا فرمايد كه هر چه زودتر اشكالات بسيار قوه قضاييه را برطرف نمايند.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 80

تاريخ: 17/11/67

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آقاى سيد ساجد على نقوى (از علماى شيعه پاكستان)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

الحمدلله رب العالمين والصلوه والسلام على محمد و آله الطاهرين و لعنه‏الله على اعدائهم اجمعين. و بعد جناب حجت‏الاسلام آقاى آسيد ساجد على نقوى دامت افاضاته از طرف اين جانب نمايندگى و وكالت دارند در تصدى امور حسبيه كه در زمان غيبت حضرت ولى عصر - ارواحنا فداه - از مختصات فقيه جامع الشرايط است و همچنين مجازند در اخذ وجوه شرعيه از قبيل مظالم عباد و زكوات و كفارات و صرف آنها در مصارف مقرره شرعيه و در مورد سهمين مباركين نيز مجازند در اخذ و صرف آن در مصارف خودشان به نحو اقتصاد و در مورد مازاد نيز مجازند نصف سهم مبارك امام عليه‏السلام را در ترويج شريعت مقدسه صرف نموده و نصف سهم سادات را نيز به سادات مستحق بپردازند و مابقى را نزد اين جانب ارسال دارند. و اوصيه ايده الله تعالى بما اوصى به السلف الصالح من التجنب عن الهوى و ملازمه التقوى و رعايه الاحتياط فى امورالدين والدنيا والسلام عليه و رحمه‏الله و بركاته.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 81

تاريخ: 19/11/67

موافقت با پيشنهاد وزير اطلاعات در مورد عفو زندانيان گروهكى

بسمه تعالى

جناب حجت‏الاسلام آقاى رى شهرى وزير محترم اطلاعات دامت افاضاته

با پيشنهاد شما مبنى بر عفو عمومى زندانيان گروهكى موافقت مى‏شود و اميدوارم خانواده‏هاى محترم زندانيان گروهكى، فرزندان خود را نصيحت كنند تا دست به كارهايى نزنند كه موجب ناراحتى مجدد خود و خانواده‏هايشان گردد.

انشاءالله مسؤولين نظام اسلامى با مهربانى و برادرى با آنها برخورد نموده و با ايجاد تسهيلات شغلى موجب دلگرمى آنان گردند. از خداوند متعال مى‏خواهم راه هدايت و درستى را نصيب همه بفرمايد. والسلام عليكم‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 85

تاريخ: 24/11/67

انتصاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ رسول منتجب‏نيا به نمايندگى امام و رياست سازمان عقيدتى - سياسى شهربانى

بسمه تعالى

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ رسول منتجب‏نيا دامت افاضاته‏

اين جانب از زحمات ارزشمند جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد مهدى موحدى كرمانى نماينده خود و مسؤول محترم عقيدتى - سياسى شهربانى جمهورى اسلامى ايران كه فردى فاضل و متدين و دلسوز اسلام و انقلاب مى‏باشند، تشكر مى‏نمايم. خدمات بسيار سودمند ايشان به تمامى پرسنل شهربانى قابل تقدير است.

از آنجا كه ايشان به علت كسالت قبلى خود استعفا نموده و درخواست كرده‏اند كه فردى ديگر اين كار را به عهده گيرد، جناب عالى كه فردى فاضل و مبارز و دلسوز اسلام و انقلاب مى‏باشيد را به نمايندگى از طرف خود و نيز به رياست عقيدتى - سياسى شهربانى جمهورى اسلامى ايران منصوب مى‏نمايم. اميدوارم جناب عالى همچون آقاى موحدى از تلاش در راه اسلام و خدمت به پرسنل عزيز شهربانى كوتاهى ننماييد. موفقيت شما را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 86

تاريخ: 25/11/67

پيام درباره انتشار كتاب كفرآميز آيات شيطانى

بسمه تعالى

انا لله و انا اليه راجعون

به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مى‏رسانم مؤلف كتاب آيات شيطانى - كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است - همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مى‏باشند. از مسلمانان غيور مى‏خواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعاً آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسى جرات نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است انشاءالله. ضمناً اگر كسى دسترسى به مولف كتاب دارد ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نمايد تا به جزاى اعمالش برسد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 88

تاريخ: 3/12/67

پيام امام خمينى خطاب به مراجع اسلام، روحانيون سراسر كشور و... در مورد استراتژى آينده انقلاب و حكومت اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت حضرات روحانيون سراسر كشور و مراجع بزرگوار اسلام، مدرسين گرام و طلاب عزيز حوزه‏هاى علميه و ائمه محترم جمعه و جماعات دامت بركاتهم.

صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طيبه شهيدان خصوصاً شهداى عزيز حوزه‏ها و روحانيت. درود بر حاملان امانت وحى و رسالت پاسداران شهيدى كه اركان عظمت و افتخار انقلاب اسلامى را بر دوش تعهد سرخ و خونين خويش حمل نموده‏اند. سلام بر حماسه‏سازان هميشه جاويد روحانيت كه رساله علميه و علميه خود را به دم شهادت و مركب خون نوشته‏اند و بر منبر هدايت و وعظ و خطابه ناس از شمع حياتشان گوهر شب چراغ ساخته‏اند. افتخار و آفرين بر شهداى حوزه و روحانيت كه در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بريدند و عقال تمنيات دنيا را از پاى حقيقت علم برگرفتند و سبكبالان به ميهمانى عرشيان رفتند و در مجمع ملكوتيان شعر حضور سروده‏اند.

سلام بر آنان كه تا كشف حقيقت تفقه به پيش تاختند و براى قوم و ملت خود منذران صادقى شدند كه بندبند حديث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پيكرشان گواهى كرده است و حقاً از روحانيت راستين اسلام و تشيع جز اين انتظارى نمى‏رود كه در دعوت به حق و راه خونين مبارزه مردم خود، اولين قربانى‏ها را بدهد و مهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان كه حلقه ذكر عارفان و دعاى سحر مناجاتيان حوزه‏ها و روحانيت را درك كرده‏اند در خلسه حضورشان آرزويى جز شهادت نديده‏اند و آنان از عطاياى حضرت حق در ميهمانى خلوص و تقرب جز عطيه شهادت نخواسته‏اند. البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسيده‏اند. يكى چون من عمرى در ظلمات حصارها و حجاب‏ها مانده است و در خانه عمل و زندگى جز ورق و كتاب منيت نمى‏يابد و ديگرى در اول شب يلداى زندگى سينه سياه هوس‏ها را دريده است و با سپيده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل كه هنوز از كتم عدم‏ها به وجود نيامده‏ام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفى بكنم؟ من و امثال من از اين قافله فقط بانگ جرسى مى‏شنويم، بگذارم و بگذرم. ترديدى نيست كه حوزه‏هاى علميه و علماى متعهد در طول تاريخ اسلام و تشيع مهمترين پايگاه محكم اسلام

صحيفه نور ج 21 صفحه 89

در برابر حملات و انحرافات و كجروى ها بوده‏اند. علماى بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده‏اند تا مسايل حلال و حرام الهى را بدون دخل و تصرف ترويج نمايند.

اگر فقهاى عزيز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومى به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بيت - عليهم‏السلام - به خورد توده‏ها داده بودند. جمع‏آورى و نگهدارى علوم قرآن و آثار و احاديث پيامبر بزرگوار و سنت و سيره معصومين - عليهم‏السلام - و ثبت و تبويب و تنقيح آنان در شرايطى كه امكانات بسيار كم بوده است و سلاطين و ستمگران در محو آثار رسالت همه امكانات خود را به كار مى‏گرفتند، كار آسانى نبوده است كه بحمدالله امروز نتيجه آن زحمات را در آثار و كتب با بركتى همچون كتب اربعه و كتاب‏هاى ديگر متقدمين و متاخرين از فقه و فلسفه، رياضيات و نجوم و اصول و كلام و حديث و رجال، تفسير و ادب و عرفان و لغت و تمامى رشته‏هاى متنوع علوم مشاهده مى‏كنيم. اگر ما نام اين همه زحمت و مرارت را جهاد فى سبيل الله نگذاريم، چه بايد بگذاريم؟

در بعد خدمات علمى حوزه‏هاى علميه سخن بسيار است كه ذكر آن در اين مختصر نمى‏گنجد. بحمدالله حوزه‏ها از نظر منابع و شيوه‏هاى بحث و اجتهاد غنى و داراى ابتكار است. تصور نمى‏كنم براى بررسى عميق همه جانبه علوم اسلامى طريقه‏اى مناسب‏تر از شيوه علماى سلف يافت شود. تاريخ بيش از هزار ساله تحقيق و تتبع علماى راستين اسلام گواه بر ادعاى ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است. صدها سال است كه روحانيت اسلام تكيه‏گاه محرومان بوده است، هميشه مستضعفان از كوثر زلال معرفت فقهاى بزرگوار سيراب شده‏اند. از مجاهدات علمى و فرهنگى آنان كه به حق از جهاتى افضل از دماء شهيدان است كه بگذريم، آنان در هر عصرى از اعصار براى دفاع از مقدسات دينى و ميهنى خود مرارت‏ها و تلخى‏هايى متحمل شده‏اند و همراه با تحمل اسارت‏ها و تبعيدها، زندان‏ها و اذيت وآزارها و زخم زبان‏ها، شهداى گرانقدرى را به پيشگاه مقدس حق تقديم نموده‏اند. شهداى روحانيت منحصر به شهداى مبارزه و جنگ در ايران نيستند، يقيناً رقم شهداى گمنام حوزه‏ها و روحانيت كه در مسير نشر معارف و احكام الهى به دست مزدوران و نامردمان، غريبانه جان باخته‏اند زياد است.

در هر نهضت و انقلاب الهى و مردمى علماى اسلام اولين كسانى بوده‏اند كه بر تارك جبين‏شان خون و شهادت نقش بسته است. كدام انقلاب مردمى اسلامى را سراغ كنيم كه در آن حوزه و روحانيت پيش كسوت شهادت نبوده‏اند و بر بالاى دار نرفته‏اند و اجساد مطهرشان بر سنگفرش‏هاى حوادث خونين به شهادت نايستاده است؟ در 15 خرداد و در حوادث قبل و بعد از پيروزى، شهداى اولين، از كدام قشر بوده‏اند؟ خدا را سپاس مى‏گذاريم كه از ديوارهاى فيضيه گرفته تا سلول‏هاى مخوف و انفرادى رژيم شاه و از كوچه و خيابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر كار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه‏ها و ميادين مين، خون پاك شهداى حوزه و روحانيت افق فقاهت را گلگون كرده است و در پايان افتخارآميز جنگ تحميلى نيز رقم شهدا و جانبازان و مفقودين حوزه‏ها نسبت به قشرهاى ديگر زيادتر است. بيش از دوهزار و پانصد نفر از طلاب علوم دينيه در سراسر ايران در جنگ تحميلى

صحيفه نور ج 21 صفحه 90

شهيد شده‏اند و اين رقم نشان مى‏دهد كه روحانيت براى دفاع از اسلام و كشور اسلامى ايران تا چه حد مهيا بوده است.

امروز نيز همچون گذشته شكارچيان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاكستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ايران و اراضى اشغالى به سراغ شيردلان روحانيت مخالف شرق و غرب و متكى به اصول اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم رفته‏اند و از اين پس نيز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهانخواران عليه يك روحانى پاك باخته است. علماى اصيل اسلام هرگز زير بار سرمايه‏داران و پول پرستان و خوانين نرفته‏اند و همواره اين شرافت را براى خود حفظ كرده‏اند و اين ظلم فاحشى است كه كسى بگويد دست روحانيت اصيل طرفدار اسلام ناب محمدى با سرمايه‏داران در يك كاسه است. و خداوند كسانى را كه اين گونه تبليغ كرده و يا چنين فكر مى‏كنند، نمى‏بخشد. روحانيت متعهد، به خون سرمايه‏داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و رياضت درس خوانده‏اند و پس از كسب مقامات علمى و معنوى نيز به همان شيوه زاهدانه و با فقر و تهيدستى و عدم تعلق به تجملات دنيا زندگى كرده‏اند و هرگز زير بار منت و ذلت نرفته‏اند. دقت و مطالعه در زندگى علماى سلف، حكايت از فقر و نهايتاً روح پر فتوت آنان براى كسب معارف مى‏كند كه چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصيل كرده‏اند و با قناعت و بزرگوارى زيستند.

در ترويج روحانيت و فقاهت نه زور سرنيزه بوده است، نه سرمايه پول پرستان و ثروتمندان بلكه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است كه مردم آنان را برگزيده‏اند. مخالفت روحانيون با بعضى از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبى، خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود كه آنان با اختراعات و پديده‏ها برخورد احتياط آميز كنند. علماى راستين از بس كه دروغ و فريب از جهانخواران ديده بودند، به هيچ چيزى اطمينان نمى‏كردند و ابزارى از قبيل راديو و تلويزيون در نزدشان مقدمه ورود استعمار بود، لذا گاهى حكم به منع استفاده از آنها را مى‏دادند. آيا راديو و تلويزيون در كشورهايى چون ايران وسايلى نبودند تا فرهنگ غرب را به ارمغان آورند؟ و آيا رژيم گذشته از راديو و تلويزيون براى بى اعتبار كردن عقايد مذهبى و ناديده گرفتن آداب و رسوم ملى استفاده نمى‏نمود؟ به هر حال خصوصيات بزرگى چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگى به قدرت‏ها و مهمتر از همه احساس مسووليت در برابر توده‏ها، روحانيت را زنده و پايدار و محبوب ساخته است و چه عزتى بالاتر از اين كه روحانيت با كمى امكانات، تفكر اسلام ناب را بر سرزمين افكار و انديشه مسلمانان جارى ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حيات و معنويت هزاران محقق به شكوفه نشسته است. راستى اگر كسى فكر كند كه استعمار، روحانيت را با اين همه مجد و عظمت و نفوذ تعقيب نكرده و نمى‏كند، ساده انديشى نيست؟

مساله كتاب آيات شيطانى كارى حساب شده براى زدن ريشه دين و ديندارى و در رأس آن

صحيفه نور ج 21 صفحه 91

اسلام و روحانيت است. يقيناً اگر جهانخواران مى‏توانستند، ريشه و نام روحانيت را مى‏سوختند ولى خداوند همواره حافظ و نگهبان اين مشعل مقدس بوده است و انشاء الله از اين پس نيز خواهد بود، به شرط آن كه حيله و مكر و فريب جهانخواران را بشناسيم. البته اين بدان معنا نيست كه ما از همه روحانيون دفاع كنيم، چرا كه روحانيون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم كم نبودند و نيستند. در حوزه‏هاى علميه هستند افرادى كه عليه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعاليت دارند. امروز عده‏اى با ژست تقدس مابى چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام مى‏زنند كه گويى وظيفه‏اى غير از اين ندارند. خطر تحجرگرايان و مقدس نمايان احمق در حوزه‏هاى علميه كم نيست. طلاب عزيز لحظه‏اى از فكر اين مارهاى خوش خط و خال كوتاهى نكنند، اينها مروج اسلام آمريكايى‏اند و دشمن رسول الله. آيا در مقابل اين افعى‏ها نبايد اتحاد طلاب عزيز حفظ شود؟

استكبار وقتى كه از نابودى مطلق روحانيت و حوزه‏ها مأيوس شد، دو راه را براى ضربه زدن انتخاب نمود. يكى راه ارعاب و زور ديگرى راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر وقتى حربه ارعاب و تهديد چندان كارگر نشد، راه‏هاى نفوذ تقويت گرديد. اولين و مهمترين حركت القاى شعار جدايى دين از سياست است كه متاسفانه اين حربه در حوزه و روحانيت تا اندازه‏اى كارگر شده است تا جايى كه دخالت در سياست دون‏شان فقيه و ورود در معركه سياسيون تهمت وابستگى به اجانب را به همراه مى‏آورد. يقيناً روحانيون مجاهد از نفوذ بيشتر زخم برداشته‏اند. گمان نكنيد كه تهمت وابستگى و افتراء بى دينى را تنها اغيار به روحانيت زده است، هرگز ضربات روحانيت ناآگاه و آگاه وابسته به مراتب كارى‏تر از اغيار بوده و هست.

در شروع مبارزات اسلامى اگر مى‏خواستى بگويى شاه خائن است، بلافاصله جواب مى‏شنيدى كه شاه شيعه است! عده‏اى مقدس نماى واپسگرا همه چيز را حرام مى‏دانستند و هيچ كس قدرت اين را نداشت كه در مقابل آنها قد علم كند. خون دلى كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختى‏هاى ديگران نخورده است. وقتى شعار جدايى دين از سياست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احكام فردى و عبادى شد و قهراً فقيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست و حكومت دخالت نمايد، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضيلت شد. به زعم بعض افراد، روحانيت زمانى قابل احترام و تكريم بود كه حماقت از سراپاى وجودش ببارد و الا عالم سياس و روحانى كاردان و زيرك، كاسه‏اى زير نيم كاسه داشت. و اين از مسايل رايج حوزه‏ها بود كه هر كس كج راه مى‏رفت متدين‏تر بود. ياد گرفتن زبان خارجى كفر و فلسفه و عرفان گناه و شرك به شمار مى‏رفت. در مدرسه فيضيه فرزند خرد سالم مرحوم مصطفى از كوزه‏اى آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند، چرا كه من فلسفه مى‏گفتم. ترديدى ندارم اگر همين روند ادامه مى‏يافت، وضع روحانيت و حوزه‏ها، وضع كليساهاى قرون وسطى مى‏شد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعى حوزه‏ها را حفظ نمود.

علماى دين باور در همين حوزه‏ها تربيت شدند و صفوف خويش را از ديگران جدا كردند. قيام‏

صحيفه نور ج 21 صفحه 92

بزرگ اسلامى‏مان نشات گرفته از همين بارقه است. البته هنوز حوزه‏ها به هر دو تفكر آميخته‏اند و بايد مراقب بود كه تفكر جدايى دين از سياست از لايه‏هاى تفكر اهل جمود به طلاب جوان سرايت نكند و يكى از مسايلى كه بايد براى طلاب جوان ترسيم شود، همين قضيه است كه چگونه در دوران وانفساى نفوذ مقدسين نافهم و ساده لوحان بى سواد، عده‏اى كمر همت بسته‏اند و براى نجات اسلام و حوزه و روحانيت از جان و آبرو سرمايه گذاشته‏اند. اوضاع مثل امروز نبود، هر كس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زير فشارها و تهديدهاى مقدس نماها از ميدان به در مى‏رفت. ترويج تفكر شاه سايه خداست و يا با گوشت و پوست نمى‏توان در مقابل توپ و تانك ايستاد و اين كه ما مكلف به جهاد و مبارزه نيستيم و يا جواب خون مقتولين را چه كسى مى‏دهد و از همه شكننده تر، شعار گمراه كننده حكومت قبل از ظهور امام زمان عليه‏السلام باطل است و هزاران «ان قلت» ديگر، مشكلات بزرگ و جانفرسايى بودند كه نمى‏شد با نصيحت و مبارزه منفى و تبليغات جلوى آنها را گرفت. تنها راه حل، مبارزه و ايثار و خون بود كه خداوند وسيله‏اش را آماده نمود. علما و روحانيت متعهد سينه را براى مقابله با هر تير زهرآگينى كه به طرف اسلام شليك مى‏شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند. اولين و مهمترين فصل خونين مبارزه در عاشوراى 15 خرداد رقم خورد. در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها اين بود مقابله را آسان مى‏نمود. بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودى گلوله حيله و مقدس مابى و تحجر بود. گلوله زخم زبان و نفاق و دورويى بود كه هزار بار بيشتر از باروت سرب جگر و جان را مى‏سوخت و مى‏دريد. در آن زمان روزى نبود كه حادثه‏اى نباشد، ايادى پنهان و آشكار آمريكا و شاه به شايعات و تهمت‏ها متوسل شدند حتى نسبت تارك‏الصلوه و كمونيست و عامل انگليس به افرادى كه هدايت مبارزه را به عهده داشتند مى‏دادند. واقعاً روحانيت اصيل در تنهايى و اسارت خون مى‏گريست كه چگونه آمريكا و نوكرش پهلوى مى‏خواهند ريشه ديانت و اسلام را بركنند و عده‏اى روحانى مقدس نماى ناآگاه يا بازى خورده و عده‏اى وابسته كه چهره‏شان بعد از پيروزى روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را هموار مى‏نمودند.

آن قدر كه اسلام از اين مقدسين روحانى نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت امير المومنين عليه‏السلام كه در تاريخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه‏ها را بيش از اين تلخ نكنم. ولى طلاب جوان بايد بدانند كه پرونده تفكر اين گروه همچنان باز است و شيوه مقدس مابى و دين فروشى عوض شده است. شكست خوردگان ديروز، سياست بازان امروز شده‏اند. آنها كه به خود اجازه ورود در امور سياست را نمى‏دادند، پشتيبان كسانى شدند كه تا براندازى نظام و كودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبريز با هماهنگى چپى‏ها و سلطنت طلبان و تجزيه طلبان كردستان تنها يك نمونه است كه مى‏توانيم ابراز كنيم كه در آن حادثه ناكام شدند ولى دست برنداشتند و از كودتاى نوژه سر برآوردند، باز خدا رسوايشان ساخت. دسته‏اى ديگر از روحانى نماهايى كه قبل از انقلاب دين را از سياست جدا مى‏دانستند و سر به آستانه دربار مى‏ساييدند، يكمرتبه متدين شده و به روحانيون عزيز و شريفى كه براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و

صحيفه نور ج 21 صفحه 93

زندان و تبعيد كشيدند تهمت وهابيت و بدتر از وهابيت زدند. ديروز مقدس نماهاى بى شعور مى‏گفتند دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مى‏گويند مسوولين نظام كمونيست شده‏اند! تا ديروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان براى ظهور امام زمان ارواحنا فداه را مفيد و راهگشا مى‏دانستند، امروز از اين كه در گوشه‏اى خلاف شرعى كه هرگز خواست مسوولين نيست رخ مى‏دهد، فرياد وا اسلاما سر مى‏دهند! ديروز حجتيه‏اى‏ها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نيمه شعبان را به نفع شاه بشكنند، امروز انقلابى‏تر از انقلابيون شده‏اند! ولايتى‏هاى ديروز كه در سكوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمين را ريخته‏اند در عمل پشت پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت را شكسته‏اند و عنوان ولايت برايشان جز تكسب و تعيش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را مى‏خورند! راستى اتهام آمريكايى و روسى و التقاطى، اتهام حلال كردن حرام‏ها و حرام كردن حلال‏ها، اتهام كشتن زنان آبستن و حليت قمار و موسيقى از چه كسانى صادر مى‏شود؟ از آدم‏هاى لامذهب يا از مقدس نماهاى متحجر و بى شعور؟ فرياد تحريم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهيدان و اظهار طعن‏ها و كنايه‏ها نسبت به مشروعيت نظام كار كيست؟ عوام يا خواص؟ خواص از چه گروهى؟ از به ظاهر معممين يا غير آن؟ بگذريم كه حرف بسيار است. همه اينها نتيجه نفوذ بيگانگان در جايگاه و در فرهنگ حوزه‏هاست و برخورد واقعى هم با اين خطرات بسيار مشكل و پيچيده است.

از يك طرف وظيفه تبيين حقايق و واقعيات و اجراى حق و عدالت در حد توان و از طرف ديگر مراقبت از نيفتادن سوژه‏اى به دست دشمنان كار آسانى نيست.

با اين كه در كشور ما در اجراى عدالت بين روحانى و غير آن امتيازى نيست، ولى وقتى با متخلفى از روحانيت خوش سابقه يا بدسابقه برخورد شرعى و قانونى و جدى مى‏شود، فوراً باندها فرياد مى‏زنند كه چه نشسته‏ايد جمهورى اسلامى مى‏خواهد آبروى روحانيت را ببرد. اگر احياناً كسى مستحق عفو بوده و بخشيده شود، تبليغ مى‏كنند كه نظام به روحانيت امتياز بيجا مى‏دهد.

مردم عزيز ايران بايد مواظب باشند كه دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفين از به اصطلاح روحانيون سوء استفاده نكنند و با موج آفرينى و تبليغات اذهان را نسبت به روحانيون متعهد بدبين ننمايند و اين را دليل عدالت نظام بدانند كه امتيازى براى هيچ كس قابل نيست و خدا مى‏داند كه شخصاً براى خود ذره‏اى مصونيت و حق و امتياز قايل نيستم. اگر تخلفى از من هم سر زند مهياى مواخذه‏ام. حال بحث اين است كه براى جلوگيرى از تكرار آن حوادث تلخ و رسيدن به اطمينان از قطع نفوذ بيگانگان در حوزه‏ها چه بايد كرد؟ گرچه كار مشكل است ولى چاره چيست بايد فكرى كرد. اولين وظيفه شرعى و الهى آن است كه اتحاد و يكپارچگى طلاب و روحانيت انقلاب حفظ شود وگرنه شب تاريك در پيش است و بيم موج و گردابى چنين حايل.

امروز هيچ دليل شرعى و عقلى وجود ندارد كه اختلاف سليقه‏ها و برداشت‏ها و حتى ضعف‏

صحيفه نور ج 21 صفحه 94

مديريت‏ها دليل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علماء متعهد گردد. ممكن است هر كس در فضاى ذهن و ايده‏هاى خود نسبت به عملكردها و مديريت‏ها و سليقه‏هاى ديگران و مسوولين انتقادى داشته باشد، ولى لحن و تعابير نبايد افكار جامعه و آيندگان را از مسير شناخت دشمنان واقعى و ابرقدرت‏ها كه همه مشكلات و نارسايى‏ها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسايل فرعى منحرف كند و خداى ناكرده همه ضعف‏ها و مشكلات به حساب مديريت و مسوولين گذاشته شود و از آن تفسير انحصارطلبى گردد كه اين عمل كاملاً غير منصفانه است و اعتبار مسوولين نظام را از بين مى‏برد و زمينه را براى ورود بى تفاوت‏ها و بى دردها به صحنه انقلاب آماده مى‏كند.

من امروز بر اين عقيده‏ام كه مقتدرترين افراد در مصاف با آن همه توطئه‏ها و خصومت‏ها و جنگ افروزى‏هايى كه در جهان عليه انقلاب اسلامى است، معلوم نبود موفقيت بيشترى از افراد موجود به دست مى‏آوردند. در يك تحليل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پيروزى بايد عرض كنم كه انقلاب اسلامى ايران در اكثر اهداف و زمينه‏ها موفق بوده است و به يارى خداوند بزرگ در هيچ زمينه‏اى مغلوب و شكست خورده نيستيم، حتى در جنگ پيروزى از آن ملت ما گرديد و دشمنان در تحميل آن همه خسارات چيزى به دست نياوردند.

البته اگر همه علل و اسباب را در اختيار داشتيم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاترى مى‏نگريستيم و مى‏رسيديم ولى اين بدان معنا نيست كه در هدف اساسى خود كه همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده‏ايم. هر روز ما در جنگ بركتى داشته‏ايم كه در همه صحنه‏ها از آن بهره جسته‏ايم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده‏ايم، ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‏ايم، ما در جنگ پرده از چهره تزوير جهانخواران كنار زديم، ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناخته‏ايم، ما در جنگ به اين نتيجه رسيده‏ايم كه بايد روى پاى خودمان بايستيم، ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شكستيم، ما در جنگ ريشه‏هاى انقلاب پربار اسلامى‏مان را محكم كرديم، ما در جنگ حس برادرى و وطن دوستى را در نهاد يكايك مردمان بارور كرديم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامى قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها ساليان سال مى‏توان مبارزه كرد، جنگ ما كمك به فتح افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد كه تمامى سردمداران نظام‏هاى فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت كنند، جنگ ما بيدارى پاكستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود كه صنايع نظامى ما از رشد آن چنانى برخوردار شد و از همه اينها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابى در پرتو جنگ تحقق يافت.

همه اينها از بركت خون‏هاى پاك شهداى عزيز هشت سال نبرد بود، همه اينها از تلاش مادران و پدران و مردم عزيز ايران در ده سال مبارزه با آمريكا و غرب و شوروى و شرق نشات گرفت. جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نيست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود و اين جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد. چه كوته نظرند آنهايى كه خيال مى‏كنند چون ما

صحيفه نور ج 21 صفحه 95

در جبهه به آرمان نهايى نرسيده‏ايم، پس شهادت و رشادت و ايثار و از خود گذشتگى و صلابت بى‏فايده است! در حالى كه صداى اسلام خواهى آفريقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام شناسى مردم در آمريكا و اروپا و آسيا و آفريقا يعنى در كل جهان از جنگ هشت ساله ماست.

من در اين جا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحليل‏هاى غلط اين روزها رسماً معذرت مى‏خواهم و از خداوند مى‏خواهم مرا در كنار شهداى جنگ تحميلى بپذيرد. ما در جنگ براى يك لحظه هم نادم و پشيمان از عملكرد خود نيستيم. راستى مگر فراموش كرده‏ايم كه ما براى اداى تكليف جنگيده‏ايم و نتيجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز كه احساس كرد كه توان و تكليف جنگ دارد به وظيفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان كه تا لحظه آخر هم ترديد ننمودند، آن ساعتى هم كه مصلحت بقاى انقلاب را در قبول قطعنامه ديد و گردن نهاد، باز به وظيفه خود عمل كرده است! آيا از اين كه به وظيفه خود عمل كرده است نگران باشد؟ نبايد براى رضايت چند ليبرال خودفروخته در اظهارنظرها و ابراز عقيده‏ها به گونه‏اى غلط عمل كنيم كه حزب‏الله عزيز احساس كند جمهورى اسلامى دارد از مواضع اصولى‏اش عدول مى‏كند. تحليل اين مطلب كه جمهورى اسلامى ايران چيزى به دست نياورده و با ناموفق بوده است، آيا جز به سستى نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمى‏شود؟! تاخير در رسيدن به همه اهداف دليل نمى‏شود كه ما از اصول خود عدول كنيم. همه ما مامور به اداى تكليف و وظيفه‏ايم نه مامور به نتيجه. اگر همه انبيا و معصومين عليهم السلام در زمان و مكان خود مكلف به نتيجه بودند، هرگز نمى‏بايست از فضاى بيشتر از توانايى عمل خود فراتر بروند و سخن بگويند و از اهداف كلى و بلندمدتى كه هرگز در حيات ظاهرى آنان جامه عمل نپوشيده است ذكرى به ميان آورند. در حالى كه به لطف خداوند بزرگ، ملت ما توانسته است در اكثر زمينه‏هايى كه شعار داده است به موفقيت نايل شود. ما شعار سرنگونى رژيم شاه را در عمل نظاره كرده‏ايم، ما شعار آزادى و استقلال را به عمل خود زينت بخشيده‏ايم، ما شعار مرگ بر آمريكا را در عمل جوانان پر شور و قهرمان و مسلمانان در تسخير لانه فساد و جاسوسى آمريكا تماشا كرده‏ايم، ما همه شعارهايمان را با عمل محك زده‏ايم. البته معترفيم كه در مسير عمل، موانع زيادى به وجود آمده است كه مجبور شده‏ايم روش‏ها و تاكتيك‏ها را عوض نماييم. ما چرا خودمان و ملت و مسوولين كشورمان را دست كم بگيريم و همه عقل و تدبير امور را در تفكر ديگران خلاصه كنيم؟

من به طلاب عزيز هشدار مى‏دهم كه علاوه بر اين كه بايد مواظب القائات روحانى نماها و مقدس ماب‏ها باشند، از تجربه تلخ روى كار آمدن انقلابى نماها و به ظاهر عقلاى قوم كه هرگز با اصول و اهداف روحانيت آشتى نكرده‏اند عبرت بگيرند كه مبادا گذشته تفكر و خيانت آنان فراموش و دلسوزى‏هاى بى مورد و ساده انديشى‏ها سبب مراجعت آنان به پست‏هاى كليدى و سرنوشت ساز نظام شود.

من امروز بعد از ده سال از پيروزى انقلاب اسلامى همچون گذشته اعتراف مى‏كنم كه بعض

صحيفه نور ج 21 صفحه 96

تصميمات اول انقلاب در سپردن پست‏ها و امور مهمه كشور به گروهى كه عقيده خالص و واقعى به اسلام ناب محمدى نداشته‏اند، اشتباهى بوده است كه تلخى آثار آن به راحتى از ميان نمى‏رود، گرچه در آن موقع هم من شخصاً مايل به روى كار آمدن آنان نبودم ولى با صلاحديد و تاييد دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم كه آنان به چيزى كمتر از انحراف انقلاب از تمامى اصولش و حركت به سوى آمريكا جهانخوار قناعت نمى‏كنند در حالى كه در كارهاى ديگر نيز جز حرف و ادعا هنرى ندارند. امروز هيچ تاسفى نمى‏خوريم كه آنان در كنار ما نيستند چرا كه از اول هم نبوده‏اند. انقلاب به هيچ گروهى بدهكارى ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاى فراوان خود را به گروه‏ها و ليبرال‏ها مى‏خوريم، آغوش كشور و انقلاب هميشه براى پذيرفتن همه كسانى كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولى نه به قيمت طلبكارى آنان از همه اصول، كه چرا مرگ بر آمريكا گفتيد! چرا جنگ كرديد! چرا نسبت به منافقين و ضد انقلابيون حكم خدا را جارى مى‏كنيد؟ چرا شعار نه شرقى و نه غربى داده‏ايد؟ چرا لانه جاسوسى را اشغال كرده‏ايم و صدها چراى ديگر. و نكته مهم در اين رابطه اين كه نبايد تحت تاثير ترحم‏هاى بيجا و بى‏مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفين و متحلفين نظام، به گونه‏اى تبليغ كنيم كه احكام خدا و حدود الهى زير سوال بروند. من بعض از اين موارد را نه تنها به سود كشور نمى‏دانم كه معتقدم دشمنان از آن بهره مى‏برند، من به آنهايى كه دستشان به راديو تلويزيون و مطبوعات مى‏رسد و چه بسا حرف‏هاى ديگران را مى‏زنند صريحاً اعلام مى‏كنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرال‏ها بيفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرال‏ها بيفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقين اسلام اين مردم بى پناه را از بين ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقى و نه غربى عدول نخواهم كرد، تا من هستم دست ايادى آمريكا و شوروى را در تمام زمينه‏ها كوتاه مى‏كنم و اطمينان كامل دارم كه تمامى مردم در اصول همچون گذشته پشتيبان نظام و انقلاب اسلامى خود هستند كه علاوه بر ده‏ها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگى خود امسال نيز در راهپيمايى 22 بهمن حقيقت آمادگى كامل خويش را به جهانيان نشان دادند و واقعاً دشمنان انقلاب را شگفت زده كردند كه تا كجا حاضر به فداكارى اند. من در اين جا خود را شرمنده و كوچكتر از آن مى‏دانم كه زبان به وصف و تقدير از آنان بگشايم. خداوند پاداش عظيم اين همه اخلاص و رشد و بندگى را خواهد داد ولى به آنان كه ناآگاهانه مردم شريف و عزيز ما را متهم به روى گردانى از اصول و انقلاب و روحانيت مى‏كنند سفارش و نصيحت مى‏كنم كه در گفتار و كلمات و نوشته‏ها با دقت و مطالعه عمل كنند و برداشت‏ها و تصورات نابجاى خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند. مساله ديگر اين كه امروز مقابله و تجزيه روحانيت انقلابى به سود كيست؟ دشمنان از ديرباز براى اختلاف افكنى ميان روحانيون آماده شده‏اند. غفلت از آن، همه چيز را بر باد مى‏دهد. حال اختلاف به هر شكلى باشد، بدبينى شديد نسبت به مسوولين بالا باشد يا مرزبندى فقه سنتى و پويا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسين حوزه علميه با يكديگر هماهنگ نباشند، نمى‏توان پيش بينى نمود كه موفقيت از آن كيست و اگر بر فرض محال حاكميت فكرى از آن روحانى نماها و متحجرين گردد روحانيت انقلاب جواب خدا

صحيفه نور ج 21 صفحه 97

و مردم را چه مى‏دهد.

انشاء الله در بين جامعه مدرسين و طلاب انقلابى اختلافى نيست، اگر باشد بر سر چيست؟ بر سر اصول يا بر سر سليقه‏ها؟ آيا مدرسين محترم كه ستون محكم انقلاب در حوزه‏هاى علميه بوده‏اند نعوذبالله به اسلام و انقلاب و مردم پشت كرده‏اند؟ مگر همان‏ها نبودند كه در كوران مبارزه حكم به غيرقانونى بودن سلطنت دادند؟ مگر همان‏ها نبودند كه وقتى يك روحانى به ظاهر در منصب هر جمعيت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفى كردند؟ آيا مدرسين عزيز از جبهه و رزمندگان پشتيبانى ننمودند؟ اگر خداى ناكرده اينها شكسته شوند چه نيرويى جاى آنان را خواهد گرفت؟ و آيا ايادى استكبار، روحانى نماهايى را كه تا حد مرجعيت تقويت نموده است، يا فرد ديگرى را در حوزه‏ها حاكم نمى‏كنند؟ و يا آنها كه در طوفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث كمرشكن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره كشور را خورده‏اند و نه از شهادت عزيزان متاثر شده‏اند و با خيالى راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بوده‏اند مى‏توانند در آينده پشتوانه انقلاب اسلامى باشند؟ راستى شكست هر جناحى از علما و طلاب انقلابى و روحانيون و روحانيت مبارز و جامعه مدرسين، پيروزى چه جناحى و چه جريانى را تضمين مى‏كند؟ جناحى كه پيروز شود يقيناً روحانيت نيست و اگر آن جناح الزاماً به روحانيت رو آورد، راستى به سراغ كدام قشر و تفكر از روحانيت مى‏رود؟ خلاصه اختلاف به هر شكلى كوبنده است. وقتى نيروهاى مؤمن به انقلاب حتى به اسم فقه سنتى و فقه پويا به مرز جبهه بندى برسند آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبهه بندى نهايتاً معارضه پيش مى‏آورد. هر جناح براى حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعارى انتخاب مى‏كند، يكى متهم به طرفدارى از سرمايه‏دارى و ديگرى متهم به التقاطى مى‏شود كه من براى حفظ اعتدال جناح‏ها هميشه تذكرات تلخ و شيرينى داده‏ام، چرا كه همه را فرزندان و عزيزان خود مى‏دانم البته هيچ گاه نگران مباحثات تند طلبگى در فروع و اصول فقه نبوده‏ام ولى نگران تقابل و تعارض جناح‏هاى مؤمن به انقلابم كه مبادا منتهى به تقويت جناح رفاه‏طلب بى درد و نق بزن گردد.

نتيجه مى‏گيرم كه اگر روحانيون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دير بجنبند ابرقدرت‏ها و نوكرانشان مسايل را به نفع خود خاتمه مى‏دهند. جامعه مدرسين بايد طلاب عزيز انقلابى و زحمت كشيده و كتك خورده و جبهه رفته را از خود بدانند. حتماً با آنان جلسه بگذارند و از طرح‏ها و نظريات آنان استقبال نمايند و طلاب انقلابى هم مدرسين عزيز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با ديده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طيف بى عرضه و فرصت طلب و نق بزن يد واحده باشند و خود را براى ايثار و شهادت در راه هدايت مردم آماده‏تر كنند. حال جامعه و مردم طالب حقيقت باشند مثل زمان ما كه حقاً مردم بيشتر از آنچه كه ما فكر مى‏كنيم وفادار به روحانيت بوده و خواهند بود يا نباشند مثل زمان معصومين عليهم السلام. اما مردم شريف ايران توجه داشته باشند كه نوعاً تبليغاتى كه عليه روحانيت انجام مى‏پذيرد به منظور نابودى روحانيت انقلاب است، ايادى شيطان در تنگناها و سختى‏ها به سراغ مردم مى‏روند كه بگويند روحانيت مسبب مشكلات و نارسايى هاست. آن هم كدام روحانى،

صحيفه نور ج 21 صفحه 98

روحانى بى درد و بى مسووليت نه، بلكه روحانيتى كه در همه حوادث جلوتر از ديگران در معرض خطر بوده است. كسى مدعى آن نيست كه مردم و پابرهنه‏ها مشكلى ندارند و همه امكانات در اختيار مردم است. مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر مى‏شود و كمبودها و نيازها رخ مى‏نمايد ولى من با يقين شهادت مى‏دهم كه اگر افرادى غير از روحانيت جلودار حركت انقلاب و تصميمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمريكا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامى و انقلابى چيزى بر ايمان نمانده بود.

لازم به يادآورى است كه ذكر شمه‏اى از وقايع انقلاب و روحانيت به معناى آن نيست كه طلاب و روحانيون عزيز در فرداى اين نوشته حركت تند و انقلابى بنمايند بلكه هدف علم و آگاهى به نكته‏هاست كه در انتخاب مسير با بصيرت حركت كنند و خطرها و گذرها و كمين‏گاه‏ها را بهتر بشناسند. اما در مورد روش تحصيل و تحقيق حوزه‏ها، اين جانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلف از آن را جايز نمى‏دانم. اجتهاد به همان سبك صحيح است ولى اين بدان معنا نيست كه فقه اسلام پويا نيست، زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند. مساله‏اى كه در قديم داراى حكمى بوده است به ظاهر همان مساله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد و يك نظام ممكن است حكم جديدى پيدا كند، بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است، واقعاً موضوع جديدى شده است كه قهراً حكم جديدى مى‏طلبد. مجتهد بايد به مسايل زمان خود احاطه داشته باشد. براى مردم و جوانان و حتى عوام هم قابل قبول نيست كه مرجع و مجتهدش بگويد من در مسايل سياسى اظهارنظر نمى‏كنم. آشنايى به روش برخورد با حيله‏ها و تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان، داشتن بصيرت و ديد اقتصادى، اطلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان، شناخت سياست‏ها و حتى سياسيون و فرمول‏هاى ديكته شده آنان و درك موقعيت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمايه‏دارى و كمونيزم كه در حقيقت استراتژى حكومت بر جهان را ترسيم مى‏كنند، از ويژگى‏هاى يك مجتهد جامع است. يك مجتهد بايد زيركى و هوش و فراست هدايت يك جامعه بزرگ اسلامى و حتى غير اسلامى را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدى كه در خور شان مجتهد است واقعاً مدير و مدبر باشد. حكومت در نظر مجتهد واقعى فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زواياى زندگى بشريت است، حكومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سياسى و نظامى و فرهنگى است، فقه تئورى واقعى و كامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.

هدف اساسى اين است كه ما چگونه مى‏خواهيم اصول محكم فقه را در عمل فرد و جامعه پياده كنيم و بتوانيم براى معضلات جواب داشته باشيم و همه ترس استكبار از همين مساله است كه فقه و اجتهاد جنبه عينى و عملى پيدا كند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد. راستى به چه علت است كه در پى اعلام حكم شرعى و اسلامى مورد اتفاق همه علما در مورد يك مزدور بيگانه اين قدر جهانخواران بر افروخته شدند و سران كفر و بازار مشترك و امثال آنان به تكاپو و تلاش مذبوحانه

صحيفه نور ج 21 صفحه 99

افتاده‏اند؟ غير از اين نيست كه سران استكبار از قدرت برخورد علمى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئه‏هاى شوم آنان به هراس افتاده‏اند و اسلام امروز مسلمانان را يك مكتب بالنده و متحرك و پر حماسه مى‏دانند و از اين كه فضاى شرارت آنان محدود شده است و مزدبگيران آنان چون گذشته با اطمينان نمى‏توانند عليه مقدسات قلم فرسايى كنند مضطرب شده‏اند. من قبلاً نيز گفته‏ام همه توطئه‏هاى جهانخواران عليه ما از جنگ تحميلى گرفته تا حصر اقتصادى و غيره براى اين بوده است كه ما نگوييم اسلام جوابگوى جامعه است و حتماً در مسايل و اقدامات خود از آنان مجوز بگيريم. ما نبايد غفلت بكنيم، واقعاً بايد به سمتى حركت نماييم كه انشاء الله تمام رگه‏هاى وابستگى كشورمان از چنين دنياى متوحشى قطع شود.

استكبار غرب شايد تصور كرده است از اين كه اسم بازار مشترك و حصر اقتصادى را به ميان بياورد ما در جا مى‏زنيم و از اجراى حكم خداوند بزرگ صرف نظر مى‏نماييم. خيلى جالب و شگفت‏انگيز است كه اين به ظاهر متمدنين و متفكرين وقتى يك نويسنده مزدور با نيش قلم زهرآگين خود احساسات بيش از يك ميليارد انسان و مسلمان را جريحه‏دار مى‏كند و عده‏اى در رابطه با آن شهيد مى‏شوند برايشان مهم نيست و اين فاجعه عين دموكراسى و تمدن است اما وقتى بحث اجراى حكم و عدالت به ميان مى‏آيد، نوحه رافت و انسان دوستى سر مى‏دهند. ما كينه دنياى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همين نكته‏ها به دست مى‏آوريم. قضيه آنان قضيه دفاع از يك فرد نيست، قضيه حمايت از جريان ضد اسلامى و ضد ارزشى است كه بنگاه‏هاى صهيونيستى و انگليس و آمريكا به راه انداخته‏آند و با حماقت و عجله خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار داده‏اند. البته ما بايد ببينيم كه بعض دولت‏ها و حكومت‏هاى اسلامى چگونه با اين فاجعه بزرگ برخورد مى‏كنند. اين كه ديگر مساله عرب و عجم و فارس و ايران نيست بلكه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تاكنون و از امروز تا هميشه تاريخ است و نتيجه نفوذ بيگانگان در فرهنگ مكتب اسلام است كه اگر غفلت كنيم اين اول ماجراست و استعمار از اين مارهاى خطرناك و قلم به دستان اجير شده در آستين فراوان دارد.

ضرورتى نيست كه در چنين شرايطى ما به دنبال ايجاد روابط و مناسبات گسترده باشيم، چرا كه دشمنان ممكن است تصور كنند كه ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه‏مند شديم كه از كنار اهانت به معتقدات و مقدسات دينى خود ساكت و آرام مى‏گذريم. آنان كه هنوز بر اين باورند و تحليل مى‏كنند كه بايد در سياست و اصول و ديپلماسى خود تجديدنظر نماييم و ما خامى كرده‏ايم و اشتباهات گذشته را نبايد تكرار كنيم و معتقدند كه شعارهاى تند يا جنگ سبب بدبينى غرب و شرق نسبت به ما و نهايتاً انزواى كشور شده است و اگر ما واقع گرايانه عمل كنيم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مى‏كنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمين مى‏گذارند. اين يك نمونه است كه خدا مى‏خواست پس از انتشار كتاب كفرآميز آيات شيطانى در اين زمان اتفاق بيفتد و دنياى تفرعن و استكبار و بربريت چهره واقعى خود را در دشمنى ديرينه‏اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده انديشى به در آييم و همه چيز را به‏

صحيفه نور ج 21 صفحه 100

حساب و اشتباه و سوء مديريت و بى تجربگى نگذاريم و با تمام وجود درك كنيم كه مساله اشتباه ما نيست، بلكه تعمد جهانخواران به نابودى اسلام و مسلمين است والا مساله فردى سلمان رشدى آن قدر برايشان مهم نيست كه همه صهيونيست‏ها و استكبار پشت سر او قرار بگيرند.

روحانيون و مردم عزيز حزب‏الله و خانواده‏هاى محترم شهدا حواسشان را جمع كنند كه با اين تحليل‏ها و افكار نادرست خون عزيزانشان پايمال نشود. ترس من اين است كه تحليل گران امروز ده سال ديگر بر كرسى قضاوت بنشينند و بگويند كه بايد ديد فتواى اسلامى و حكم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانين ديپلماسى بوده است يا خير؟ و نتيجه‏گيرى كنند كه چون بيان حكم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترك و كشورهاى غربى عليه ما موضع گرفته‏آند، پس بايد خامى نكنيم و از كنار اهانت كنندگان به مقام مقدس پيامبر و اسلام و مكتب بگذريم! خلاصه كلام اين كه ما بايد بدون توجه به غرب حيله‏گر و شرق متجاوز و فارغ از ديپلماسى حاكم بر جهان درصدد تحقق فقه عملى اسلام برآييم و الا مادامى كه فقه در كتاب‏ها و سينه علما مستور بماند، ضررى متوجه جهانخواران نيست و روحانيت تا در همه مسايل و مشكلات حضور فعال نداشته باشد، نمى‏تواند درك كند كه اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه كافى نيست. حوزه‏ها و روحانيت بايد نبض تفكر و نياز آينده جامعه را هميشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهياى عكس‏العمل مناسب باشند. چه بسا شيوه‏هاى رايج اداره امور مردم در سال‏هاى آينده تغيير كند و جوامع بشرى براى حل مشكلات خود به مسايل جديد اسلام نياز پيدا كند. علماى بزرگوار اسلام از هم اكنون بايد براى اين موضوع فكرى كنند.

نكته آخرى كه توجه به آن لازم است اين كه روحانيون و علما و طلاب بايد كارهاى قضايى و اجرايى را براى خود يك امر مقدس و يك ارزش الهى بدانند و براى خود شخصيت و امتيازى قايل بشوند كه در حوزه ننشسته‏اند بلكه براى اجراى حكم خدا راحتى حوزه را رها كرده و مشغول به كارهاى حكومت اسلامى شده‏اند. اگر طلبه‏اى منصب امامت جمعه و ارشاد مردم يا قضاوت در امور مسلمين را خالى ببيند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسووليت نپذيرد و يا دلش را فقط به هواى اجتهاد و درس خوش كند، در پيشگاه خداوند بزرگ يقيناً مواخذه مى‏شود و هرگز عذر او موجه نيست، ما اگر امروز به نظام خدمت نكنيم و استقبال بى سابقه مردم از روحانيت را ناديده بگيريم، هرگز فرصت و شرايط بهتر از اين را نخواهيم داشت. اميدوارم از نصايح و تذكرات مشفقانه اين پدر پير و اين خدمتگزار حقير خود دلگير نشده باشيد و در مظان استجابت دعا با انفاس قدسيه و با دل‏هاى منور خود برايم دعا و طلب مغفرت نماييد. من هم از ياد و دعاى خير براى روحانيت اصيل و حوزه‏هاى علمى غفلت نمى‏كنم.

خداوندا! توان علما و روحانيت را در خدمت به دين خود افزون نما. خداوندا! حوزه‏هاى علميه، اين سنگرهاى پاسدارى از فقاهت و اسلام ناب را تا ابد پابرجا بدار. خداوندا! شهداى روحانيت و حوزه‏ها را از نعم بيكران و رزق حضور خويش بهره‏مند فرما. خداوندا! به جانبازانشان

صحيفه نور ج 21 صفحه 101

شفا مرحمت كن و به خانواده‏هاى شهدايشان صبر و اجر مرحمت فرما. مفقودين و اسرايشان را هر چه زودتر به اوطانشان برگردان. خداوندا! ارزش خدمت و خدمتگزارى به دين خود و به مردم را در دل و ديدگان ما افزون و جاودانه نما «انك ولى النعم».

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 102

تاريخ: 4/12/67

فرمان به حجت الاسلام آقاى خامنه‏اى جهت رسيدگى به تحريف وقايع تاريخى در كتب درسى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى خامنه‏اى رياست شوراى عالى انقلاب فرهنگى دامت افاضاته

نامه جناب حجت الاسلام آقاى سيد حميد روحانى اخطارى است براى همه آنانى كه دلشان براى اسلام و انقلاب مى‏طپد. باعث تعجب و تاسف است كه نظام آموزشى كشور اسلامى ايران نسبتى به مرحوم بهبهانى رحمه‏الله عليه دهد كه حتى كسروى با آن سوابق ضد اسلامى درباره ايشان نمى‏دهد. كسروى ضد دين پس از تجليل از آقايان بهبهانى و طباطبايى، دستور بهبهانى و طباطبايى به مردم را در پناه بردن به سفارت يك دولت بيگانه، رد مى‏كند.

از حضرت عالى كه دلسوز اسلام و انقلاب هستيد، اكيداً مى‏خواهم مسوولى براى رسيدگى به اين امور گذاشته تا در تمام اين گونه موارد شما را در جريان بگذارد. ساير موارد نامه آقاى روحانى هم مورد مداقه است، گزارش كار را به اين جانب بدهيد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 104

تاريخ: 18/12/67

حكم انتصاب حجت الاسلام عبدالله نورى به سمت نماينده امام در سپاه پاسداران

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ عبدالله نورى دامت افاضاته با ياد و گراميداشت خاطره فداكارى‏هاى يكى از سرداران بزرگ نهضت اسلامى ايران مرحوم شهيد حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل‏الله محلاتى كه از ياران با وفاى اين جانب و از سختى كشيدگان دوران مبارزات خونبار انقلاب اسلامى ايران و همچنين مردى صالح و فداكار و برادرى دلسوز براى پاسداران عزيز انقلاب اسلامى بود كه خدايش او را رحمت كند و در جوار خود پذيرايش گردد. و با تشكر از زحمات قائم مقام ايشان جناب حجت الاسلام آقاى عراقى كه فردى متدين و صالح كه در كوران جنگ و جهاد خدمات قابل تقديرى انجام داده است و انشاء الله از اين پس چون گذشته در خدمت اسلام و ايران و انقلاب اسلامى خواهند بود. اين جانب جناب عالى را كه فردى هستيد فاضل، متدين، مبارز، متقى و با فهم سياسى بسيار خوب و علاوه بر آن از خانواده محترم شهدا كه خود افتخارى است بزرگ مى‏باشيد به نمايندگى از جانب خود در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى منصوب مى‏نمايم. لازم است مسايلى را به شما و فرزندان عزيزم در سپاه گوشزد نمايم:

1 - وظايفى كه در قانون به عهده شما گذاشته شده است بايد دقيقاً مراعات گردد و شما به هيچ وجه نبايد از آن چشم پوشى كنيد، فرزندان سپاهى‏ام نيز نبايد از قانون كوچكترين تخطى بنمايند.

2 - نمايندگى شما در سپاه پاسداران اعم از لشكرى و كشورى و وزارت سپاه مى‏باشد لذا كليه مسايل فرهنگى، عقيدتى سياسى و فكرى و فعاليت‏هاى تبليغاتى و انتشاراتى و حفاظت و اطلاعات و مسايل قانونى ديگر زير نظر شماست و شما بايد هدايت تمامى موارد مذكور را به عهده بگيريد.

3 - تمامى فرزندان عزيزم در سپاه اعم از فرماندهان و سايرين هماهنگى‏هاى لازم را با نماينده محترم اين جانب داشته و دارند و تخطى از آن با عكس العمل روبرو خواهد شد.

4 - از اين پس تأييد عزل و نصب فرماندهان سپاه پاسداران با شماست‏

5 - از آنجا كه شما نماينده اين جانب در جهاد سازندگى هم مى‏باشيد از خداوند متعال مى‏خواهم تا با هماهنگى سپاه و جهاد بتوانيد اين دو نهاد مقدس انقلاب را يار و همكار يكديگر نماييد تا بهتر بتوانند به اسلام و انقلاب و ايران خدمت كنند.

صحيفه نور ج 21 صفحه 105

توفيق و تأييد شما را از خداوند تعالى آرزومندم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 103

تاريخ: 7/12/67

پاسخ به پيام رهبر شوروى

امام: انشاء الله سلامت باشند، ولى به ايشان بگوييد كه من مى‏خواستم جلوى شما يك فضاى بزرگتر باز كنم.

در خاتمه حضرت امام فرمودند: من مى‏خواستم دريچه‏اى به دنياى بزرگ يعنى دنياى بعد از مرگ كه دنياى جاويد است را براى آقاى گورباچف باز نمايم و محور اصلى پيام من آن بود. اميدوارم بار ديگر ايشان در اين زمينه تلاش نمايند.

حضرت امام از خروج نيروهاى شوروى از افغانستان استقبال كردند و بر حسن همجوارى و توسعه مناسبات قوى در ابعاد مختلف در مقابله با شيطنت‏هاى غرب و خروج نيروهاى بيگانه از خليج فارس تاكيد و آرزو كردند تا مردم شوروى و ايران هميشه در صلح و آرامش زندگى كنند.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 106

تاريخ: 29/12/67

پيام به مناسبت سال نو

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل والنهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن‏الحال.

تحويل حال الى الحسن الحال اين است كه انشاء الله در اين سال نو ما تغييرات روحى بدهيم، يعنى واقعاً تحول برايمان حاصل بشود و او به اين است كه همان طورى كه سيره انبيا از اول تا آخر بوده است كه جنگ و صلحشان براى خدا بوده است، هيچ پيغمبرى جنگ نكرد الا براى خدا و صلح نكرد الا براى خدا.

و امسال نوروز ما بين دو عيد واقع شده است يكى عيد سعيد ولادت حضرت امام حسين سلام الله عليه كه احيا كننده دين اسلام بود از صدر اسلام تا آخرالزمان و يكى هم عيد 15 شعبان ولى عصر ارواحنا له الفدا كه او تا ازل احيا مى‏كند دين خداى تبارك و تعالى را. و ما اميدواريم كه ملت ما در اين سال نو به طورى عمل بكند كه سيره انبيا بوده است، به طورى عمل بكند كه سيره اوليا بوده است و عمده اين است كه هواهاى نفس از بين برود، انسان در طول عمر مبتلاى به اين هواى نفس است كه محتاج به رياضت است و من كه گوينده‏ام موفق نشدم به اين عمل و من اميدوارم كه ملت ايران و همه مسلمانان دنيا يك تحولى پيدا كنند در اين سال نو كه براى خدا كار كنند، براى سلطه خودشان نباشد، براى پيروزى خودشان نباشد، براى هواهاى نفسانى نباشد. و خداوند انشاء الله همه را توفيق بدهد كه در راه خداى تبارك و تعالى مجاهدت كنند و انشاء الله اين روز بر همه مبارك باشد و خداوند همه مسلمين را با هم متفق كند در مقابل كفر جهانى

والسلام عليكم و رحمه‏الله


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 107

تاريخ: 2/1/68

پيام به مهاجرين جنگ تحميلى به مناسبت نيمه شعبان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت خواهران و برادران و فرزندان عزيز مهاجرين جنگ تحميلى ايدهم‏الله تعالى

با سلام و درود به پيشگاه مقدس مولود نيمه شعبان و آخرين ذخيره امامت حضرت بقيه الله ارواحنا فداه و يگانه دادگستر ابدى و بزرگ پرچمدار رهايى انسان از قيود ظلم و ستم استكبار، سلام بر او و سلام بر منتظران واقعى او، سلام بر غيبت و ظهور او و سلام بر آنان كه ظهورش را با حقيقت درك مى‏كنند و از جام هدايت و معرفت او لبريز مى‏شوند.

سلام بر ملت بزرگ ايران كه با فداكارى و ايثار و شهادت راه ظهورش را هموار مى‏كنند و سلام بر شما خواهران و برادران مهاجر كه بدون شك در جنگ تحميلى از كسانى هستيد كه صدمه فراوان روحى و جسمى و مالى خورده‏ايد. شما عزيزان در زمان يورش وحشيانه صدام پس از روزها دفاع قهرمانانه اضطراراً محل زندگى و راحتى خود را ترك نموده و حقيقتاً به زندگى پر مشقت در نقطه‏اى دور از خانه و كاشانه خويش تن داده‏ايد. شما مهاجرين عزيز جنگ تحميلى، لحظه لحظه جنگ و سختى‏هاى آن را درك كرده‏ايد. انشاء الله جمهورى اسلامى در آينده‏اى نه چندان دور شهرها و روستاهاى شما را بهتر از قبل در اختيار شما خواهد گذاشت، ولى بايد خود به كمك مسوولان آمده و در نوسازى و مهيا سازى شهر و روستاهاتان آنان را يارى نماييد. بحمد الله فرزندان خردسال آن روز شما، امروز جوانانى شده‏اند كه مانند ساير برادران و خواهران خود از ميهن اسلامى‏شان دفاع خواهند كرد.

همه مى‏دانند كه تحمل هشت سال فشار و سختى فقط براى اسلام عزيز بوده است، لذا مسوولين بايد در دفاع از اسلام محكمتر از هميشه با تمام توان در مقابل تجاوز نظامى، سياسى و فرهنگى جهانخواران بايستند، چرا كه امروز دنياى استكبار خصوصاً غرب خطر رشد اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم را عليه منافع نامشروع خود درك كرده است.

امروز غرب و شرق به خوبى مى‏دانند كه تنها نيرويى كه مى‏تواند آنان را از صحنه خارج كند، اسلام است. آنها در اين ده سال انقلاب اسلامى ايران ضربات سختى از اسلام خورده‏اند و تصميم گرفته‏اند كه به هر وسيله ممكن آن را در ايران كه مركز اسلام ناب محمدى است نابود كنند. اگر بتوانند با نيروى نظامى، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بيگانه كردن ملت از اسلام و فرهنگ ملى

صحيفه نور ج 21 صفحه 108

خويش و اگر هيچ كدام از اينها نشد، ايادى خودفروخته خود از منافقين و ليبرال‏ها و بى‏دين‏ها را كه كشتن روحانيون و افراد بى گناه برايشان چون آب خوردن است، در منازل و مراكز ادارات نفوذ مى‏دهند كه شايد به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذى‏ها بارها اعلام كرده‏اند كه حرف خود را از دهان ساده انديشان موجه مى‏زنند.

من بارها اعلام كرده‏ام كه با هيچ كس در هر مرتبه‏اى كه باشد عقد اخوت نبسته‏ام. چهارچوب دوستى من در درستى راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب‏الله اصل خدشه ناپذير سياست جمهورى اسلامى است. ما بايد مدافع افرادى باشيم كه منافقين سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بريدند. ما بايد دشمن سرسخت كسانى باشيم كه پرونده‏هاى همكارى آنان با آمريكا از لانه جاسوسى بيرون آمد. ما بايد تمام عشقمان به خدا باشد نه تاريخ. كسانى كه از منافقين و ليبرال‏ها دفاع مى‏كنند، پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهى ندارند. اگر ايادى بيگانه و ناآگاهان گول خورده كه بدون توجه بلندگوى ديگران شده‏اند، از اين حركات دست بر ندارند، مردم ما آنها را بدون هيچ گونه گذشتى طرد خواهند كرد.

مسوولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت ارواحنا فداه - است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسايل اقتصادى و مادى اگر لحظه‏اى مسوولين را از وظيفه‏اى كه بر عهده دارند منصرف كند، خطرى بزرگ و خيانتى سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايند، ولى اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى اسلام است منصرف كند.

مردم عزيز ايران كه حقاً چهره منور تاريخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، بايد سعى كنند كه سختى‏ها و فشارها را براى خدا پذيرا گردند تا مسوولان بالاى كشور به وظيفه اساسى شان كه نشر اسلام در جهان است برسند و از آنان بخواهند كه تنها برادرى و صميميت را در چهارچوب مصلحت اسلام و مسلمين در نظر بگيرند. چه كسى است كه نداند مردم عزيز ما در سختى هستند و گرانى و كمبود بر طبقه مستضعف فشار مى‏آورد، ولى هيچ كس هم نيست كه نداند پشت كردن به فرهنگ دنياى دون امروز و پايه‏ريزى فرهنگى جديد بر مبناى اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامى با آمريكا و شوروى، فشار و سختى و شهادت و گرسنگى را به دنبال دارد و مردم ما اين راه را خود انتخاب كرده‏اند و بهاى آن را هم خواهند پرداخت و بر اين امر هم افتخار مى‏كنند، اين روشن است كه شكستن فرهنگ شرق و غرب بى شهادت ميسر نيست.

من بار ديگر از مسوولين بالاى نظام جمهورى اسلامى مى‏خواهم كه از هيچ كس و از هيچ چيز جز خداى بزرگ نترسند و كمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد عليه فساد و فحشاء سرمايه‏دارى غرب و پوچى و تجاوز كمونيزم نكشند كه ما هنوز در قدم‏هاى اول مبارزه جهانى خود عليه غرب و

صحيفه نور ج 21 صفحه 109

شرقيم.

مگر بيش از اين است كه ما ظاهراً از جهانخواران شكست مى‏خوريم و نابود مى‏شويم؟ مگر بيش از اين است كه ما را در دنيا به خشونت و تحجر معرفى مى‏كنند؟ مگر بيش از اين است كه با نفوذ ايادى قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمين را پايكوب مى‏كنند؟ مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلام ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه‏هاى دار ميروند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب‏الله در جهان به اسارت گرفته مى‏شوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه اسلامى خود عمل كنيم.

امروز بيشتر از هر زمانى كينه و دشمنى استكبار عليه اسلام ناب محمدى برملا شده است، بسيج عمومى آنان در دفاع از يك خودفروخته و نويسنده مزدور گوياى اين واقعيت است و شايد آنان اين همه فضاحت و بى آبرويى شان را به خاطر رسيدن به هدف شوم خود پيش بينى نكرده بودند كه امروز با سرافكندگى و خوارى از كرده خود پشيمان و با ذلت مراجعه مى‏كنند.

احتمالاً قضيه مبارزه با حجاب زنان مسلمان در فضاى آموزشى، حركتى انحرافى براى كمرنگ كردن جلوه عظيم دفاع جهان اسلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى‏باشد. گرچه خود اين واقعه هم از دردهايى است كه ملت‏هاى اسلامى گرفتار آن شده‏اند كه چگونه در دنياى به اصطلاح آزاد، الزام زنان و دختران مسلمان به رفع حجاب عين دموكراسى است و فقط ما كه گفته‏ايم كسى كه به پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم توهين كند و اجماع فقهاء مسلمين فتوا به اعدام آن مى‏دهند، خلاف آزادى است! راستى چرا دنيا در برابر كسى كه اجازه ندهد تا دختران مسلمان به دلخواه خود با پوشش اسلامى در دانشگاه‏ها درس بخوانند يا تدريس كنند، ساكت نشسته است؟ جز اين است كه تفسير و تاويل آزادى و استفاده از آن در اختيار كسانى است كه با اساس آزادى مقدس مخالفند؟ امروز خداوند ما را مسوول كرده است، نبايد غفلت نمود. امروز با جمود و سكون و سكوت بايد مبارزه كرد و شور و حال حركت انقلاب را پابرجا داشت. من باز مى‏گويم همه مسوولان نظام و مردم ايران بايد بدانند كه غرب و شرق تا شما را از هويت اسلامى‏تان به خيال خام خودشان بيرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شويد و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، هميشه با بصيرت و با چشمانى باز به دشمنان خيره شويد و آنان را آرام نگذاريد كه اگر آرام گذاريد، لحظه‏اى آرامتان نمى‏گذارند.

البته ما از زحمات وزارت امور خارجه قدردانى مى‏كنيم و آنها بايد با جديت به كار خود ادامه دهند كه انشاء الله در انجام وظيفه بزرگ الهى و سياسى خود موفق خواهند بود.

از خداوند متعال مى‏خواهم تا مهاجرين عزيزمان را هر چه زودتر به خانه و كاشانه خود برساند و تلخى غربت‏ها و سختى‏ها را به شيرينى مراجعت شان مبدل سازد.

در خاتمه لازم است از همه كسانى كه از مهاجرين عزيز جنگ تحميلى پذيرايى كرده و مى‏كنند و همچنين از مسوولين محترم بنياد مهاجرين كه زحمات زيادى متحمل شده‏اند، تشكر و قدردانى‏

صحيفه نور ج 21 صفحه 110

نمايم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 112

تاريخ: 8/1/68

پاسخ به استعفاى آيت الله منتظرى از پست قائم مقامى رهبرى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاى منتظرى دامت افاضاته

با سلام و آرزوى موفقيت براى شما، همان طور كه نوشته‏ايد رهبرى نظام جمهورى اسلامى كار مشكل و مسووليت سنگين و خطيرى است كه تحملى بيش از طاقت شما مى‏خواهد و به همين جهت هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بوديم و در اين زمينه هر دو مثل هم فكر مى‏كرديم ولى خبرگان به اين نتيجه رسيده بودند و من هم نمى‏خواستم در محدوده قانونى آنها دخالت كنم. از اين كه عدم آمادگى خود را براى پست قائم مقامى رهبرى اعلام كرده‏ايد، پس از قبول صميمانه از شما تشكر مى‏نمايم.

همه مى‏دانند كه شما حاصل عمر من بوده‏ايد و من به شما شديداً علاقه‏مندم. براى اين كه اشتباهات گذشته تكرار نگردد به شما نصيحت مى‏كنم كه بيت خود را از افراد ناصالح پاك نماييد و از رفت و آمد مخالفين نظام كه به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامى خود را جا مى‏زنند، جداً جلوگيرى كنيد. من اين تذكر را در قضيه مهدى هاشمى هم به شما دادم.

من صلاح شما و انقلاب را در اين مى‏بينم كه شما فقيهى باشيد كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند. از پخش دروغ‏هاى راديو بيگانه متاثر نباشيد، مردم ما شما را خوب مى‏شناسند و حيله‏هاى دشمن را هم خوب درك كرده‏اند كه با نسبت هر چيزى به مقامات ايران كينه خود را به اسلام نشان مى‏دهند.

طلاب عزيز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه‏ها و راديو و تلويزيون بايد براى مردم اين قضيه ساده را روشن كنند كه در اسلام مصلحت نظام از مسايلى است كه مقدم بر هر چيز است و همه بايد تابع آن باشيم.

جناب عالى انشاء الله با درس و بحث خود، حوزه و نظام را گرمى مى‏بخشيد.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 113

تاريخ: 14/1/68

انتصاب آيت الله جنتى به رياست سازمان تبليغات اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ احمد جنتى دامت افاضاته

به دنبال درخواست اعضاى محترم و بزرگوار شوراى عالى سازمان تبليغات مبنى بر اين كه براى پيشبرد بهتر كار، شخصى از طرف اين جانب به تنهايى مسوول آن سازمان گردد، جناب عالى را به مديريت و رياست آن سازمان منصوب مى‏نمايم.

روشن است شما كه از افراد متدين، خوب و با سابقه طولانى در مبارزات مى‏باشيد و عمرى را در حوزه‏هاى علميه سپرى كرده‏ايد، مى‏توانيد خدمات ارزنده‏اى به اسلام و انقلاب بنماييد.

اميدوارم با تلاش پيگير و با استفاده از همه نيروهاى مؤمن به انقلاب و اسلام از عهده اين مهم برآييد. تبليغات كه همان شناساندن خوبى‏ها و تشويق به انجام آن و ترسيم بدى‏ها و نشان دادن راه گريز و منع از آن است، از اصول بسيار مهم اسلام عزيز است. انشاء الله در محدوده توانتان نقاط كور و مجهول را براى مردم شريف ايران و جهان اسلام باز و روشن نماييد و چهارچوب اسلام ناب محمدى كه در ترسيم قهر و خشم و كينه مقدس و انقلابى عليه سرمايه‏دارى غرب و كمونيزم متجاوز شرق است و نيز راه مبارزه عليه ريا و حيله و خدعه را به مردم و بخصوص جوانان سلحشورمان نشان دهيد.

اين مساله كه نظام در اهداف خود جدى است و با هيچ كس شوخى ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزش‏هاى اسلامى با هر كس در هر موقعيت قاطعانه برخورد مى‏نمايد، بايد به عنوان يك اصل خدشه ناپذير براى تمامى دست اندركاران و مردم تبليغ گردد.

توفيق جناب عالى و اعضاء معزز و محترم شوراى عالى سازمان تبليغات اسلامى و تمامى افراد اين سازمان را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 114

تاريخ: 19/1/68

فرمان به حجت الاسلام رحمانى مسؤول بسيج مستضعفين در مورد صرف كمك‏هاى مردمى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى رحمانى مسوول محترم بسيج مستضعفين دامت افاضاته

با تشكر از زحمات جناب عالى و تمامى خواهران و برادران بسيج و دست اندركاران كمك‏هاى مردمى به جبهه‏هاى نبرد حق عليه باطل كه در روزهاى حماسه و جهاد با تلاش خود خدمات ارزشمندى را به اسلام و انقلاب و ايران نمودند. جناب عالى كه از مبارزين با سابقه و از دوستان خوب اين جانب مى‏باشيد، تلاش نماييد تا در طول شش ماه آنچه را در اختيار ستاد كمك‏هاى مردمى است در موارد مصرفش صرف نماييد و كار را به انجام رسانيد.

توفيق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 116

تاريخ: 26/1/68

نامه به نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و وزراء در مورد كناره‏گيرى آيت الله منتظرى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت فرزندان عزيز، نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى و وزراء محترم دامت افاضاتهم

با سلام شنيدم در جريان امر حضرت آقاى منتظرى نيستيد و نمى‏دانيد قضيه از چه قرار است. همين قدر بدانيد كه پدر پيرتان بيش از دو سال است در اعلاميه‏ها و پيغام‏ها تمام تلاش خود را نموده است تا قضيه بدين جا ختم نگردد ولى متاسفانه موفق نشد. از طرف ديگر وظيفه شرعى اقتضا مى‏كرد تا تصميم لازم را براى حفظ نظام و اسلام بگيرد، لذا با دلى پر خون حاصل عمرم را براى مصلحت نظام و اسلام كنار گذاشتم.

انشاء الله خواهران و برادران در آينده تا اندازه‏اى روشن خواهند شد. سفارش اين موضوع لازم نيست كه دفاع از اسلام و نظام شوخى بردار نيست و در صورت تخطى، هر كس در هر موقعيت بلافاصله به مردم معرفى خواهد شد.

توفيق همگان را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 117

تاريخ: 28/1/68

پيام به مناسبت روز ارتش

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بيست و نهم فروردين سالروز ارتش قهرمان و دلاور جمهورى اسلامى ايران بر ملت رشيد ايران و بر همه ارتشيان و نيروهاى مسلح كشور مبارك باد. افتخار و آفرين بر ارتشى كه در اوج تصميم جاودانه خود حصار تعبد طاغوت را شكست و برج و باروى رژيم سلطنت و حكومت دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهى را به آتش كشيد و خود را از قيود حاكميت ستمگران و مستشاران آمريكايى كه با هزاران آمال و آرزو براى منافعشان از ايران جزيره ثبات ساخته بودند، رهايى بخشيد. گرچه سران وابسته و خودفروخته ارتش تا آخرين لحظه حيات ننگين حكومت پهلوى تلاش فراوانى براى نجات تخت و تاج سلطنت نمودند، ولى تصميم شجاعانه پرسنل شريف ارتش اعم از افسران و درجه‏داران و سربازان آنچنان كوبنده و قاطع بود كه مجال تفكر و تصميم را از دشمنان خدا و خلق گرفت و پيوستن ارتش خصوصاً نيروى هوايى به صفوف الهى ملت، لحظه شادى بندگان خدا و ياس و نااميدى ستمگران گرديد كه آن روزها و ساعات شيرين و پر خاطره عشق ارتش به اسلام و ميهن اسلامى، هرگز از ياد ملت ايران نمى‏رود و حقاً نيروى هوايى سهم بيشترى ادا كرده است. پيوستن ارتش به مردم معرف ارزش واقعى ارتش و موجب كينه‏توزى جهانخواران گرديد.

در آغاز پيروزى انقلاب اسلامى ايادى شرق و غرب و آنها كه صداقت و امانت و ديندارى و ميهن دارى ارتشيان را در حماسه پيروزى درك نكرده بودند، كمر به نابودى ارتش بستند و با شعارهاى به ظاهر انقلابى و فريبنده مصمم به انحلال آن و غارت سلاح‏ها و نابودى امكانات دفاعى كشور شدند و چه بسا ساده‏لوحان نيز تحت تاثير القائات آنان راه اين هدف شوم را هموار نمودند كه خداوند متعال كشور و انقلاب اسلامى ما را از توطئه شوم آنان رهايى بخشيد و ارتش سرافراز ايران اسلامى همچون برق و صاعقه بر سر توطئه‏گران كه در گوشه و كنار مرزها خواب تجزيه ايران را در سر پرورانده بودند فرود آمد و كردستان و گنبد و تركمن صحرا گورستان كوردلان گرديد كه همه اينها از افتخارات تاريخى و فراموش ناشدنى ارتش قهرمان است.

و اما مهمتر از همه اينها حماسه هشت سال دفاع مقدس و مظلومانه ارتش و سپاه و نيروهاى انتظامى و مردمى است كه در حقيقت در برابر همه جهانخواران ايستادند و متجاوزينى كه به خود وعده‏

صحيفه نور ج 21 صفحه 118

فتح سه روزه خوزستان و سقوط تهران را داده بودند به باتلاق مرگ و هلاكت فرستاد، واقعاً ارتش و نيروهاى سپاهى و بسيجى‏ها مظلومانه و با كمترين امكانات جنگيدند و برگ‏هاى زرين افتخار و كرامت و شرافت و شهادت را به اسلام عزيز هديه نمودند. شجاعت‏ها و رشادت‏هاى بى نظير نيروى هوايى و هوانيروز و خلبانان دلاور در نفوذ به اعماق خاك دشمن و رويارويى با مدرن‏ترين امكانات اهدايى استكبار به صداميان و دفاع از حريم هوايى كشور نشانه تعهد، عشق و ايمان آنان به خدا و اسلام و ميهن اسلامى است. مهيا نگهداشتن و تعمير و بازسازى ادوات و ابزار پيچيده هواپيماها و رادارها و سلاح‏هاى ضد هوايى و موشك‏ها و پدافند از كشور دليل مهارت و تخصص و ارزش‏هاى علمى والاى اين عزيزان است كه خداوند بر توان و ايمان آنان بيفزايد.

نيروى زمينى قهرمان كه در حقيقت در تمامى حوادث در نوك پيكان حملات ناجوانمردانه دشمنان بوده است، به حق چهره راستين و شكست ناپذير و استوار خويش در دفاع از مرزهاى گسترده كشورمان را نشان داد. حضور و آمادگى دفاعى در مرزهاى غرب و جنوب و شمال غرب با آن همه خصوصيات جغرافيايى و با سرما و گرماى طاقت فرساى مناطق، آن هم با كمبودها و محاصره‏ها كار آسانى نبوده است كه علاوه بر آن ارتش با هماهنگى سپاه و بسيج در اكثر صحنه‏هاى رزم و پيكار توانست پشت سپاهيان كفر را در هم بشكند و سرزمين‏هاى مقدس و اشغال شده ميهن عزيزمان را از چنگال متجاوزان خارج نمايد و در عمليات‏هاى بزرگى همچون شكستن حصر آبادان و فتح‏المبين و بيت‏المقدس و ده‏ها عمليات افتخارآفرين ديگر دوشادوش و همگام عزيزان سپاه و بسيج به فتوحات و افتخارات بزرگى نايل شود و هم اكنون نيز با كمال قدرت و صلابت از مرزها و پاسدارى و حراست نمايد و در برابر خطرات احتمالى در آمادگى كامل باشد.

نيروى دريايى نيز همچون ساير نيروها بحمد الله در آب‏هاى خليج فارس و مرزهاى آبى كشور در عرصه دفاع مقدس از كشور اسلامى‏مان چون نگينى درخشنده است و بر عرشه كشتى افتخار و صلابت خود استوار ايستاده است. رويارويى آنان با نيروى دريايى دشمن و آن همه افتخارات رزم و رشادت و شهادت و نيز كنترل و بازرسى كشتى‏هاى در خليج فارس و تنگه هرمز و مهمتر از همه نبرد قهرمانانه آنان در برابر آمريكاى متجاوز و حضور جدى آنان در آب‏هاى بين‏المللى نشانه اقتدار و اعتبار اين نيروى بزرگ و سرافراز است و ملت ايران بايد به چنين ارتش مؤمن و وفادارى افتخار كند و نيروهاى مسلح و ارتش بزرگ ايران بايد بدانند كه همه اين افتخارات به بركت ايمان به خدا و دفاع از كشور امام زمان ارواحنا فداه و در سايه وحدت و انسجام و همدلى و برادرى با يكديگر و پشتيبانى مردم به دست آمده است و براى رسيدن به قله اين عزت و شوكت اسلامى، سرمايه‏هاى فراوان و شهداء گرانقدرى تقديم راه خدا گرديده است و بايد تا آخر همين رويه و سياست. يعنى ايمان، وحدت و نظم، حفظ و تقويت گردد و نيروهاى مسلح كشور اعم از سپاه و ارتش در كنار يكديگر به سازندگى و رشد و تقويت بنيه‏هاى دفاعى اسلام و كشور همت بگمارند. من تا آخر پشتيبان ارتش و سپاه و بسيج خواهم بود و تضعيف آنان را حرام مى‏دانم. من به

صحيفه نور ج 21 صفحه 119

عنوان فرمانده كل قوا به مسوولين و تصميم گيرندگان نيز دستور مى‏دهم كه در هيچ شرايطى از تقويت نيروهاى مسلح و بالا بردن آموزش‏هاى عقيدتى و نظامى و توسعه تخصص‏هاى لازم و خصوصاً حركت به طرف خودكفايى نظامى غفلت نكنند و اين كشور را براى دفاع از ارزش‏هاى اسلام ناب و محرومين و مستضعفين جهان در آمادگى كامل نگهدارند و مبادا توجه به برنامه‏هاى ديگر موجب غفلت از اين امر حياتى گردد كه مطمئناً غفلت از تقويت بنيه دفاعى كشور، طمع تهاجم و تجاوز بيگانگان و نهايتاً تحميل جنگ‏ها و توطئه‏ها را به دنبال مى‏آورد.

ارتش و ساير نيروهاى مسلح در دوران بازسازى بايد به اصل بازسازى معنوى و اعتقادى نيز توجه كافى داشته باشند، چرا كه همه در ميدان نبرد و كارزار آموخته و تجربه كرده‏اند كه معنويت و ايمان چقدر در پيروزى‏ها و موفقيت‏ها و بالا بردن توان و استقامت نيروها موثر است.

من با تشكر از زحمات روحانيون عزيز و مسوولين عقيدتى سياسى ارتش بخصوص نماينده خود جناب حجت الاسلام آقاى صفايى كه از چهره‏هاى مؤمن و خوب و صديق اين انقلاب است، تاكيد مى‏كنم كه به مساله‏ى آموزش‏هاى عقيدتى و اخلاقى بيشتر توجه شود.

دوران خدمت نظامى براى جوانان كشور بهترين فرصت و مناسبتى است كه نظام و ارتش و مسوولين عقيدتى سياسى مى‏توانند از آن استفاده كنند و جوانان عزيز و غيور را با بهترين روش‏هاى دفاعى اعم از تجربى و علمى يا اعتقادى بارور سازند كه براى هميشه و تا آخر عمر سرباز و مدافع اسلام و ميهن اسلامى باشند.

در خاتمه ضمن تشكر از همه نيروهاى مسلح خصوصاً نيروهاى عزيز و مومن و فداكار ارتش، افسران، سربازان، درجه‏داران و كادرهاى مختلف ستادى و غير ستادى و فرماندهان عزيز، نمايندگان خود در ارتش و دفاتر مشاورت و همچنين وزارت دفاع و كليه سازمان‏ها و مراكز تابعه ارتش، از پيشگاه مقدس پروردگار مى‏خواهم كه هر روز بر قدرت و شوكت و صلابت اين مدافعان راستين ميهن اسلامى بيفزايد و شهداء گرانقدر آنان را كه همه ما در زير سايه بركات آنان به نعمت امنيت و آزادى و استقلال رسيده‏ايم، با شهداء بزرگوار اسلام محشور فرمايد و به جانبازان عزيزشان شفا كرامت نمايد و مفقودين و اسراء بزرگوارشان را به اوطان خود برگرداند و به خانواده‏هاى معظم شهدا صبر و اجر مرحمت فرمايد.

در خاتمه توصيه موكد مى‏كنم به همه ملت بزرگ ايران به ويژه دست اندركاران در نظام مبارك جمهورى اسلامى و كسانى كه به نظام جمهورى اسلامى و اسلام عزيز دلبستگى دارند كه آنچه در اين سال‏هاى طولانى انقلاب پيش آمد از پيروزى‏هاى معجزه آسا در مقابل همه قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها و صاحبان رسانه‏هاى گروهى جهان كه كمر همت به محو جمهورى اسلامى و در حقيقت اسلام بزرگ بسته‏اند و بحمد الله ناكام ماندند، از بركات و عنايات خداوند تعالى و ايمان همه قشرهاى متعهد به مبادى اسلام بوده و بى‏شك از ادعيه مباركه حضرت بقيه الله صلوات الله و سلامه عليه و روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء برخوردار بوده و هست و بر همه ماها لازم است با تشكر از اين

صحيفه نور ج 21 صفحه 120

نعمت بزرگ، در حفظ اين عنايات كوشا باشيم.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 12:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 121

تاريخ: 2/68

پاسخ به استفسار استاندار سمنان در رابطه با تأمين آب آشاميدنى مردم اين استان از چشمه‏ها

بسمه تعالى

علماى اعلام و روحانيون محترم و ائمه جمعه معظم مجازند از طرف اين جانب در اين باب اقدام كنند و به هر نحوى مى‏توانند آن را انجام دهند.

موفقيت همگان را از خداى تعالى مسالت دارم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته


previos page menu page next page
 :afd:

afsanah82
08-01-2011, 01:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 124

تاريخ: 6/2/68

پاسخ به آقاى عسگر اولادى در مورد صرف وجوه و امالى كه در اختيار ولى فقيه است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى حبيب‏الله عسگر اولادى زيد توفيقه‏

با سلام، كليه وجوه و اموال مجهول المالك، بلاصاحب، ارث بلا وارث و اموالى كه بابت تخميس و خروج از ذمه و اجراى اصل 49 قانون اساسى و ديگر قوانين در اختيار ولى فقيه است، در اختيار جنابان آقايان حجج اسلام مهدى كروبى و حسن صانعى دامت افاضاتهما قرار مى‏گيرد. آقايان از طرف اين جانب وكيل مى‏باشند تا به هر گونه صلاح مى‏دانند در تمامى‏ابعاد، فروش، نگهدارى و اداره آنها اقدام نمايند.

بديهى است اگر مايل باشند مى‏توانند قسمتى از اين اختيارات را در اختيار وزارت امور اقتصادى و دارايى قرار دهند. از آقايان مى‏خواهم كه دقت كامل كنند تا كليه در آمدهاى حاصله را هر چه بهتر در موارد مقرره شرعيه صرف نمايند و در حد توان به بنياد شهيد، بنياد پانزده خرداد، بنياد مسكن، كميته امداد، سازمان بهزيستى، طرح شهيد رجايى و بنياد جانبازان انقلاب اسلامى و موارد ديگر مورد نظرشان كمك نمايند و در تمامى موارد، امور شرعيه به دقت مراعات گردد. توفيق جناب عالى و آقايان را در خدمت به خانواده شهدا، جانبازان و مفقودين و اسرا و مستضعفين آرزومنديم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 126

تاريخ: 7/2/68

پاسخ به آيت الله مشكينى در مورد انتخابات حوزه علميه قم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ على مشكينى دامت افاضاته

پس از سلام و آرزوى موفقيت، انشاءالله موفق و مؤيد باشيد. نامه جناب عالى در مورد انتخابات حوزه علميه قم رسيد، از جناب عالى و ساير دست‏اندركاران تشكر مى‏نمايم. شما از قول من به فرزندان انقلابى‏ام بفرماييد كه تندروى عاقبت خوبى ندارد. اگر آنان جذب حضرات آقايان جامعه محترم مدرسين نشوند، در آينده گرفتار كسانى خواهند شد كه مروج اسلام آمريكايى‏اند.

من باز مى‏گويم اگر طلاب انقلابى و مدرسين طرفدار انقلاب هماهنگ كار نكنند، هر دو شكننده‏اند. بايد تمام تلاش را نمود كه به اين نقطه مهم رسيد. آقايان به روشنى ديدند كه دشمن از نقاط ضعف چه ضربه‏اى به اسلام و روحانيت زد. مؤمن از يك سوراخ دو بار نبايد گزيده شود.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 122

تاريخ: 4/2/68

نامه به حجت الاسلام خامنه‏اى در مورد تدوين متمم قانون اساسى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى خامنه‏اى رياست محترم جمهورى اسلامى ايران دامت افاضاته از آن جا كه پس از كسب ده سال تجربه عينى و عملى از اداره كشور، اكثر مسؤولين و دست‏اندركاران و كارشناسان نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران بر اين عقيده‏اند كه قانون اساسى با اين كه داراى نقاط قوت بسيار خوب و جاودانه است، داراى نقايص و اشكالاتى است كه در تدوين و تصويب آن به علت جو ملتهب ابتداى پيروزى انقلاب و عدم شناخت دقيق معضلات اجرايى جامعه، كمتر به آن توجه شده است، ولى خوشبختانه مساله تتميم قانون اساسى پس از يكى دو سال مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقايص آن يك ضرورت اجتناب ناپذير جامعه اسلامى و انقلابى ماست و چه بسا تاخير در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخى براى كشور و انقلاب گردد. و من نيز بنابر احساس تكليف شرعى و ملى خود از مدت‏ها قبل در فكر حل آن بوده‏ام كه جنگ و مسايل ديگر مانع از انجام آن مى‏گرديد.

اكنون كه به يارى خداوند بزرگ و دعاى خير حضرت بقيةالله روحى له‏الفداء نظام اسلامى ايران راه سازندگى و رشد و تعالى همه جانبه خود را در پيش گرفته است، هيأتى را براى رسيدگى به اين امر مهم تعيين نمودم كه پس از بررسى و تدوين و تصويب موارد و اصولى كه ذكر مى‏شود، تأييد آن را به آراء عمومى مردم شريف و عزيز ايران بگذارند.

الف - حضرات حجج اسلام والمسلمين و آقايانى كه براى اين مهم در نظر گرفته‏ام:

1- آقاى مشكينى 2- آقاى طاهرى خرم‏آبادى 3- آقاى مؤمن 4- آقاى‏هاشمى رفسنجانى 5 - آقاى امينى 6- آقاى خامنه‏اى 7- آقاى موسوى (نخست وزير) 8 - آقاى حسن حبيبى 9 - آقاى موسوى اردبيلى 10- آقاى موسوى خوئينى‏ها 11- آقاى محمدى گيلانى 12- آقاى خزعلى 13- آقاى يزدى 14- آقاى امامى كاشانى 15- آقاى جنتى 16- آقاى مهدوى كنى 17- آقاى آذرى قمى 18- آقاى توسلى 19- آقاى كروبى 20- آقاى عبدالله نورى كه آقايان محترم از مجلس خبرگان و قواى مقننه و اجراييه و قضاييه و مجمع تشخيص مصلحت و افراد ديگر و نيز پنج نفر از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى به انتخاب مجلس انتخاب شده‏اند.

صحيفه نور ج 21 صفحه 123

ب- محدوده مسايل مورد بحث: 1 - رهبرى 2- تمركز در مديريت قوه مجريه 3- تمركز در مديريت قوه قضاييه 4- تمركز در مديريت صدا و سيما به صورتى كه قواى سه گانه در آن نظارت داشته باشند. 5 - تعداد نمايندگان مجلس شوراى اسلامى 6- مجمع تشخيص مصلحت براى حل معضلات نظام و مشورت رهبرى به صورتى كه قدرتى در عرض قواى ديگر نباشد 7- راه بازنگرى به قانون اساسى 8 - تغيير نام مجلس شوراى ملى به مجلس شوراى اسلامى.

ج - مدت براى اين كار حداكثر دو ماه است.

توفيق حضرات آقايان را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 129

تاريخ: 9/2/68

پاسخ به نامه حجت الاسلام حاج شيخ على مشكينى در مورد متمم قانون اساسى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت حجت‏الاسلام والمسلمين جناب آقاى حاج شيخ على مشكينى دامت افاضاته‏

پس از عرض سلام خواسته بوديد نظرم را در مورد متمم قانون اساسى بيان كنم. هر گونه آقايان صلاح دانستند عمل كنند، من دخالت نمى‏كنم. فقط در مورد رهبرى، ما كه نمى‏توانيم نظام اسلامى‏مان را بدون سرپرست رها كنيم. بايد فردى را انتخاب كنيم كه از حيثيت اسلامى‏مان در جهان سياست و نيرنگ دفاع كند.

من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم كه شرط مرجعيت لازم نيست. مجتهد عادل مورد تأييد خبرگان محترم سراسر كشور كفايت مى‏كند. اگر مردم به خبرگان رأى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حكومتشان تعيين كنند، وقتى آنها هم فردى را تعيين كردند تا رهبرى را به عهده بگيرد، قهرى او مورد قبول مردم است. در اين صورت او ولى منتخب مردم مى‏شود و حكمش نافذ است.

در اصل قانون اساسى من اين را مى‏گفتم ولى دوستان در شرط مرجعيت پافشارى كردند، من هم قبول كردم. من در آن هنگام مى‏دانستم كه اين در آينده نه چندان دور قابل پياده شدن نيست. توفيق آقايان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 127

تاريخ: 7/2/68

پاسخ به گزارش حجت الاسلام مقتدايى در مورد وضع زندانيان

بسمه تعالى‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى مقتدايى دامت افاضاته

با سلام از گزارشى كه در مورد وضع زندانيان داديد، تشكر مى‏نمايم. همه بايد سعى كنيم به صورتى حركت كنيم كه به احدى ظلم نشود. انشاءالله با تلاش خود اين مهم جامه عمل مى‏پوشد. از خداوند متعال توفيق و تأييد همه شما را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 169

تاريخ: 15/3/68

وصيت نامه سياسى - اللهى رهبر كبير انقلاب اسلامى و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: انى تارك فيكم الثقلين كتاب‏الله و عترتى اهل بيتى فانهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض.

الحمدلله و سبحانك اللهم صل على محمد و آله مظاهر جمالك و جلالك و خزائن اسرار كتابك الذى تجلى فيه‏الاحديه بجميع اسمائك حتى المستاثر منها الذى لا يعلمه غيرك واللعن على ظالميهم اصل الشجره الخبيثه.

و بعد اينجانب مناسب مى‏دانم كه شمه كوتاه و قاصر در باب ثقلين تذكر دهم، نه از حيث مقامات غيبى و معنوى و عرفانى كه قلم مثل منى عاجز است از جسارت در مرتبه‏اى كه عرفان آن بر تمام دائره وجود از ملك تا ملكوت اعلى و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو نايد سنگين و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگويم ممتنع است. و نه از آنچه بر بشريت گذشته است از مهجور بودن از حقايق مقام والاى ثقل اكبر و ثقل كبير كه از هر چيز اكبر است جز ثقل اكبر كه اكبر مطلق است و نه از آنچه گذشته است بر اين دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتيان بازيگر كه شمارش آن براى مثل منى ميسر نيست با قصور اطلاع و وقت محدود، بلكه مناسب ديدم اشاره‏اى گذرا و بسيار كوتاه از آنچه بر اين دو ثقل گذشته است، بنمايم.

شايد جمله لن يفترقا حتى يردا على الحوض اشاره باشد بر اينكه بعد از وجود مقدس رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم هر چه بر يكى از اين دو گذشته است بر ديگرى گذشته است و مهجوريت هر يك مهجوريت ديگرى است تا آنگاه كه اين دو مهجور بر رسول خدا در حوض وارد شوند. و آيا اين حوض مقام اتصال كثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دريا است يا چيز ديگر كه به عقل و عرفان بشر راهى ندارد؟ و بايد گفت آن ستمى كه از طاغوتيان بر اين دو وديعه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم گذشته نه بر امت مسلمان بلكه بر بشريت گذشته است كه قلم از آن عاجز است.

صحيفه نور ج 21 صفحه 170

و ذكر اين نكته لازم است كه حديث ثقلين متواتر بين جميع مسلمين است و كتب اهل سنت از صحاح شش گانه تا كتب ديگر آنان با الفاظ مختلفه و موارد مكرره از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم - بطور متواتر نقل شده است و اين حديث شريف حجت قاطع است بر جميع بشر بويژه مسلمانان مذاهب مختلف و بايد همه مسلمانان كه حجت بر آنان تمام است جوابگوى آن باشند و اگر عذرى براى جاهلان بى خبر باشد براى علماء مذاهب نيست.

اكنون ببينيم چه گذشته است بر كتاب خدا، اين وديعه الهى و ما ترك پيامبر اسلام - صلى الله عليه و آله و سلم - مسائل اسف انگيزى كه بايد براى آن خون گريه كرد پس از شهادت حضرت على (ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتيان، قرآن كريم را وسيله‏اى كردند براى حكومت هاى ضدقرآنى و مفسران حقيقى قرآن و آشنايان به حقايق را كه سراسر قرآن را از - پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم - دريافت كرده بودند و نداى انى تارك فيكم الثقلان در گوششان بود با بهانه‏هاى مختلف و توطئه‏هاى از پيش تهيه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقيقت قرآن را كه براى بشريت تا ورود به حوض، بزرگترين دستور زندگانى مادى و معنوى بود و هست، از صحنه خارج كردند و بر حكومت عدل الهى كه يكى از آرمان‏هاى اين كتاب مقدس بوده و هست خط بطلان كشيدند و انحراف از دين خدا و كتاب و سنت الهى را پايه‏گذارى كردند تا كار به جايى رسيد كه قلم از شرح آن شرمسار است. و هر چه اين بنيان كج به جلو آمد، كجى‏ها و انحراف‏ها افزون شد تا آنجا كه قرآن كريم را كه براى رشد جهانيان و نقطه جمع همه مسلمانان بلكه عائله بشرى از مقام شامخ احديت به كشف تام محمدى (ص) تنزل كرد كه بشريت را به آنچه بايد برسند، برساند و اين وليده علم‏الاسماء را از شر شياطين و طاغوت‏ها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حكومت را به دست اولياءالله، - معصومين عليهم صلوات الاولين والاخرين - بسپارد تا آنان به هر كه صلاح بشريت است بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند كه گويى نقشى براى هدايت ندارد و كار به جايى رسيد كه نقش قرآن به دست حكومت‏هاى جائر و آخوندهاى خبيث بدتر از طاغوتيان وسيله‏اى براى اقامه جور و فساد و توجيه ستمگران و معاندان حق تعالى شد و مع‏الاسف به دست دشمنان توطئه‏گر و دوستان جاهل، قرآن اين كتاب سرنوشت ساز، نقشى جز در گورستان‏ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنكه بايد وسيله جمع مسلمانان و بشريت و كتاب زندگى آنان باشد، وسيله تفرقه و اختلاف گرديد و يا به كلى از صحنه خارج شد، كه ديديم اگر كسى دم از حكومت اسلامى بر مى‏آورد و از سياست كه نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار - صلى الله عليه و آله و سلم - و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن مى‏گفت گويى بزرگترين معصيت را مرتكب شده و كلمه آخوند سياسى موازن با آخوند بى‏دين شده بود و اكنون نيز هست.

و اخيراً قدرت‏هاى شيطانى بزرگ به وسيله حكومت‏هاى منحرف خارج از تعليمات اسلامى كه خود را به دروغ به اسلام بسته‏اند، براى محو قرآن و تثبيت مقاصد شيطانى ابرقدرت‏ها قرآن را با خط زيبا طبع مى‏كنند و به اطراف مى‏فرستند و با اين حيله شيطانى قرآن را از صحنه خارج مى‏كنند. ما همه

صحيفه نور ج 21 صفحه 171

ديديم قرآنى را كه محمدرضا خان پهلوى طبع كرد و عده‏اى را اغفال كرد و بعض آخوندهاى بى‏خبر از مقاصد اسلامى هم مداح او بودند و مى‏بينيم كه ملك فهد هر سال مقدار زيادى از ثروت‏هاى بى‏پايان مردم را صرف طبع قرآن كريم و عمال تبليغات مذهب ضدقرآنى مى‏كند و وهابيت اين مذهب سراپا بى‏اساس و خرافاتى را ترويج مى‏كند و مردم و ملت‏هاى غافل را سوق به سوى ابرقدرت‏ها مى‏دهد و از اسلام عزيز و قرآن كريم براى هدم اسلام و قرآن بهره‏بردارى مى‏كند.

ما مفتخريم و ملت عزيز سر تاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پيرو مذهبى است كه مى‏خواهد حقايق قرآنى كه سراسر آن از وحدت بين مسلمين بلكه بشريت دم مى‏زند، از مقبره‏ها و گورستان‏ها نجات داده و به عنوان بزرگترين نسخه نجات دهنده بشر از جميع قيودى كه بر پاى و دست و قلب و عقل او پيچيده است و او را به سوى فنا و نيستى و بردگى و بندگى طاغوتيان مى‏كشاند، نجات دهد. و ما مفتخريم كه پيرو مذهبى هستيم كه رسول خدا موسس آن به امر خداوند تعالى بوده و اميرالمومنين على بن ابى طالب اين بنده رها شده از تمام قيود، مامور رها كردن بشر از تمام اغلال و بردگى‏هاست.

ما مفتخريم كه كتاب نهج‏البلاغه كه بعد از قرآن بزرگترين دستور زندگى مادى و معنوى و بالاترين كتاب رهايى بخش بشر است و دستورات معنوى و حكومتى آن بالاترين راه نجات است، از امام معصوم ما است.

ما مفتخريم كه ائمه معصومين از على بن ابى طالب گرفته تا منجى بشر حضرت مهدى صاحب زمان عليهم الاف التحيات والسلام كه به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.

ما مفتخريم كه ادعيه حيات بخش كه او را قرآن صاعد مى‏خوانند از ائمه معصومين ما است. ما به مناجات شعبانيه امامان و دعاى عرفات حسين بن على عليهماالسلام و صحيفه سجاديه اين زبور آل محمد و صحيفه فاطميه كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضيه است. از ما است.

ما مفتخريم كه باقرالعلوم بالاترين شخصيت تاريخ است و كسى جز خداى تعالى و رسول صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم‏السلام، مقام او را درك نكرده و نتوانند درك كرد، از ماست.

و ما مفتخريم كه مذهب ما جعفرى است كه فقه ما كه درياى بى‏پايان است يكى از آثار اوست و ما مفتخريم به همه ائمه معصومين عليهم صلوات الله و متعهد به پيروى آنانيم.

ما مفتخريم كه ائمه معصومين ما صلوات الله و سلامه عليهم در راه تعالى دين اسلام و در راه پياده كردن قرآن كريم كه تشكيل حكومت عدل يكى از ابعاد آن است در حبس و تبعيد بسر برده و عاقبت در راه براندازى حكومت‏هاى جائرانه و طاغوتيان زمان خود شهيد شدند. و ما امروز مفتخريم كه مى‏خواهيم مقاصد قرآن و سنت را پياده كنيم و اقشار مختلفه ملت ما در اين راه بزرگ‏

صحيفه نور ج 21 صفحه 172

سرنوشت‏ساز سر از پا نشناخته جان و مال و عزيزان خود را نثار راه خدا

مى‏كنند.

ما مفتخريم كه بانوان و زنان پير و جوان و خورد و كلان در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى‏حاضر و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند. و آنان كه توان جنگ دارند در آموزش نظامى‏كه براى دفاع از اسلام و كشور اسلامى از واجبات مهم است شركت و از محروميت‏هايى كه توطئه دشمنان و ناآشنايى دوستان از احكام اسلام و قرآن بر آنها بلكه بر اسلام و مسلمانان تحميل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قيد خرافاتى كه دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى آخوندهاى بى اطلاع از مصالح مسلمين به وجود آورده بودند، خارج نموده‏اند. و آنان كه توان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندى كه دل ملت را از شوق و شعف به لرزه در مى‏آورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب مى‏لرزاند، اشتغال دارند. و ما مكرر ديديم كه زنان بزرگوارى زينب گونه - عليها سلام‏الله - فرياد مى‏زنند كه فرزندان خود را از دست داده و در راه خداى تعالى و اسلام عزيز از همه چيز خود گذشته و مفتخرند به اين امر و مى‏دانند آنچه به دست آورده‏اند بالاتر از جنات نعيم است چه رسد به متاع ناچيز دنيا، و ملت ما بلكه ملت‏هاى اسلامى و مستضعفان جهان مفتخرند به اين كه دشمنان آنان كه دشمنان خداى بزرگ و قرآن كريم و اسلام عزيزند، درندگانى هستند كه از هيچ جنايت و خيانتى براى مقاصد شوم جنايتكارانه خود دست نمى‏كشند و براى رسيدن به رياست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمى‏شناسند و درآنان آمريكا اين تروريست بالذات، دولتى است كه سرتاسر جهان را به آتش كشيده و هم پيمان او صهيونيست جهانى است كه براى رسيدن به مطامع خود جناياتى مرتكب مى‏شود كه قلم‏ها از نوشتن و زبان‏ها از گفتن آن شرم دارند و خيال ابلهانه اسرائيل بزرگ، آنان را به هر جنايتى مى‏كشاند. و ملت‏هاى اسلامى و مستضعفان جهان مفتخرند كه دشمنان آنها حسين اردنى اين جنايت پيشه دوره‏گرد، و حسن و حسنى مبارك هم آخور با اسرائيل جنايتكارند و در راه خدمت به آمريكا و اسرائيل از هيچ خيانتى به ملت‏هاى خود روى گردان نيستند. و ما مفتخريم كه دشمن ما صدام عفلقى است كه دوست و دشمن او را به جنايتكارى و نقض حقوق بين‏المللى و حقوق بشر مى‏شناسند و همه مى‏دانند كه خيانتكارى او به ملت مظلوم عراق و شيخ‏نشينان خليج، كمتر از خيانت به ملت ايران نباشد و ما و ملت‏هاى مظلوم دنيا مفتخريم كه رسانه‏هاى گروهى و دستگاه‏هاى تبليغات جهانى، ما و همه مظلومان جهان را به هر جنايت و خيانتى كه ابرقدرتهاى جنايتكار دستور مى‏دهند، متهم مى‏كنند.

كدام افتخار بالاتر و والاتر از اين كه آمريكا با همه ادعاهايش و همه ساز و برگهاى جنگيش و آن همه دولت‏هاى سرسپرده‏اش و به دست داشتن ثروت‏هاى بى پايان ملت‏هاى مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه‏هاى گروهى در مقابل ملت غيور ايران و كشور حضرت بقيه‏الله - ارواحنا لمقدمه الفداء - آنچنان وامانده و رسوا شده است كه نمى‏داند به كه متوسل شود و رو به هر كس مى‏كند جواب رد مى‏شنود و اين نيست جز به مددهاى غيبى حضرت بارى تعالى - جلت عظمته - كه ملت‏ها را بويژه ملت ايران اسلامى را بيدار نموده و از ظلمات ستمشاهى به نور اسلام هدايت نمود.

صحيفه نور ج 21 صفحه 173

من اكنون به ملتهاى شريف ستمديده و به ملت عزيز ايران توصيه مى‏كنم كه از اين راه مستقيم الهى كه نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر كافر وابسته است بلكه به صراطى كه خداوند به آنها نصيب فرموده است محكم و استوار و متعهد و پايدار، پاى بند بوده و لحظه‏اى از شكر اين نعمت غفلت نكرده و دست‏هاى ناپاك عمال ابرقدرت‏ها، چه عمال خارجى و چه عمال داخلى بدتر از خارجى، تزلزلى در نيت پاك و اراده آهنين آنان رخنه نكند و بدانند كه هر چه رسانه‏هاى گروهى عالم و قدرت‏هاى شيطانى غرب و شرق اشتلم مى‏زنند دليل بر قدرت الهى آنان است و خداوند بزرگ سزاى آنان را هم در اين عالم و هم در عوالم ديگر خواهد داد انه ولى النعم و بيده ملكوت كل شى‏ء و با كمال جد و عجز از ملت‏هاى مسلمان مى‏خواهم كه از ائمه اطهار و فرهنگ سياسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى اين بزرگ راهنمايان عالم بشريت به طور شايسته و به جان و دل و جان فشانى و نثار عزيزان پيروى كنند. از آن جمله دست از فقه سنتى كه بيانگر مكتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملت‏ها است چه احكام اوليه و چه ثانويه كه هر دو مكتب فقه اسلامى است، ذره‏اى منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمى‏انحرافى مقدمه سقوط مذهب و احكام اسلامى و حكومت عدل الهى است و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت كه بيانگر سياسى نماز است هرگز غفلت نكنند كه اين نماز جمعه از بزرگترين عنايات حق تعالى بر جمهورى اسلامى ايران است و از آن جمله مراسم عزادارى ائمه اطهار و بويژه سيد مظلومان و سرور شهيدان حضرت ابى عبدالله الحسين صلوات وافر الهى و انبياء و ملائكه الله و صلحاء بر روح بزرگ حماسى او باد هيچ گاه غفلت نكنند.

و بدانند آنچه دستور ائمه - عليهم‏السلام - براى بزرگداشت اين حماسه تاريخى اسلام است و آنچه لعن و نفرين بر ستمگران آل بيت است تمام فرياد قهرمانه ملت‏ها است بر سردمداران ستم پيشه در طول تاريخ الى الابد. و مى‏دانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بنى اميه - لعنت الله عليهم - با آن كه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده‏اند فرياد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن اين فرياد ستم شكن است. و لازم است در نوحه‏ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناى از ائمه حق عليهم سلام‏الله به طور كوبنده فجايع و ستمگرى‏هاى ستمگران هر عصر و مصر يادآورى شود و در اين عصر كه عصر مظلوميت جهان اسلام به دست امريكا و شوروى و ساير وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود اين خائنين به حرم بزرگ الهى - لعنت‏الله و ملائكته و رسله عليهم - است به طور كوبنده يادآورى و لعن و نفرين شود. و همه بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين است اين مراسم سياسى است كه حافظ مليت مسلمين بويژه شيعيان ائمه اثنى عشر - عليهم صلوات‏الله و سلم.

و آنچه لازم است تذكر دهم آن است كه وصيت سياسى الهى اين جانب اختصاص به ملت عظيم‏الشان ايران ندارد بلكه توصيه به جميع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مى‏باشد.

از خداوند عزوجل عاجزانه خواهانم كه لحظه‏اى ما و ملت ما را به خود واگذار نكند و از

صحيفه نور ج 21 صفحه 174

عنايات غيبى خود به اين فرزندان اسلام و رزمندگان عزيز لحظه‏اى دريغ نفرمايد.

روح‏الله الموسوى الخمينى

صحيفه نور ج 21 صفحه 175

بسم‏الله الرحمن الرحيم‏

اهميت انقلاب شكوهمند اسلامى كه دست آورد ميليون‏ها انسان ارزشمند و هزاران شهيد جاويد آن و آسيب ديدگان عزيز، اين شهيدان زنده است و مورد اميد ميليون‏ها مسلمانان و مستضعفان جهان است به قدرى است كه ارزيابى آن از عهده قلم و بيان والاتر و برتر است. اينجانب روح‏الله موسوى خمينى كه از كرم عظيم خداوند متعال با همه خطايا مأيوس نيستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگى به كرم كريم مطلق است به عنوان يك نفر طلبه حقير كه همچون ديگر برادران ايمانى اميد به اين انقلاب و بقاء دست آوردهاى آن و به ثمر رسيدن هر چه بيشتر آن دارم به عنوان وصيت به نسل حاضر و نسل‏هاى عزيز آينده مطالبى هر چند تكرارى عرض مى‏نمايم و از خداوند بخشاينده مى‏خواهم كه خلوص نيت در اين تذكرات عنايت فرمايد.

1- ما مى‏دانيم كه اين انقلاب بزرگ كه دست جهانخواران و ستمگران را از ايران بزرگ كوتاه كرد. با تأييدات غيبى الهى پيروز گرديد. اگر نبود دست تواناى خداوند امكان نداشت يك جمعيت سى و شش ميليونى با آن تبليغات ضد اسلامى و ضد روحانى، خصوص در اين صد سال اخير و با آن تفرقه‏افكنى‏هاى بى حساب قلم‏داران و زبان مردان در مطبوعات و سخنرانى‏ها و مجالس و محافل ضداسلامى و ضدملى به صورت مليت و آن همه شعرها و بذله‏گويى‏ها و آن همه مراكز عياشى و فحشاء و قمار و مسكرات و مواد مخدره كه همه و همه براى كشيدن نسل جوان فعال كه بايد در راه پيشرفت و تعالى و ترقى ميهن عزيز خود فعاليت نمايند، به فساد و بى تفاوتى در پيش آمدهاى خائنانه كه به دست شاه فاسد و پدر بى فرهنگش و دولت‏ها و مجالس فرمايشى كه از طرف سفارتخانه‏هاى قدرتمندان بر ملت تحميل مى‏شد و از همه بدتر وضع دانشگاه‏ها و دبيرستان‏ها و مراكز آموزشى كه مقدرات كشور به دست آنان سپرده مى‏شد، با به كار گرفتن معلمان و استادان غرب زده يا شرق زده صد در صد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامى بلكه ملى صحيح، با نام مليت و ملى گرايى گرچه در بين آنان مردانى متعهد و دلسوز بودند لكن با اقليت فاحش آنان و در تنگنا قراردادنشان كار مثبتى نمى‏توانستند انجام دهند و با اين همه و ده‏ها مسائل ديگر از آن جمله به انزوا و عزلت كشيدن روحانيان و با قدرت تبليغات به انحراف فكرى كشيدن بسيارى از آنان، ممكن نبود اين ملت با اين وضعيت يكپارچه قيام كنند و در سرتاسر كشور با ايده واحد و فرياد الله اكبر و فداكارى هاى حيرت‏آور و معجزه‏آسا تمام قدرت‏هاى

صحيفه نور ج 21 صفحه 176

داخل و خارج را كنار زده و خود مقدرات كشور را به دست گيرد. بنابراين شك نبايد كرد كه انقلاب اسلامى ايران از همه انقلاب‏ها جداست، هم در پيدايش و هم در كيفيت مبارزه و هم در انگيزه انقلاب و قيام. و ترديد نيست كه اين يك تحفه الهى و هديه غيبى بوده كه از جانب خداوند منان بر اين ملت مظلوم غارت زده عنايت شده است.

2- اسلام و حكومت اسلامى پديده الهى است كه با به كار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنيا و آخرت به بالاترين وجه تأمين مى‏كند و قدرت آن دارد كه قلم سرخ بر ستمگرى‏ها و چپاولگرى‏ها و فسادها و تجاوزها بكشد و انسان‏ها را به كمال مطلوب خود برساند و مكتبى است كه بر خلاف مكتب‏هاى غير توحيدى در تمام شؤون فردى و اجتماعى و مادى و معنوى و فرهنگى و سياسى و نظامى و اقتصادى دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته ولو بسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادى و معنوى نقش دارد فروگذار ننموده است و موانع و مشكلات سر راه تكامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها كوشيده است. اينك كه به توفيق و تأييد خداوند، جمهورى اسلامى با دست تواناى ملت متعهد پايه‏ريزى شده و آنچه در اين حكومت اسلامى مطرح است اسلام و احكام مترقى آن است، بر ملت عظيم‏الشان ايران است كه در تحقق محتواى آن به جميع ابعاد و حفظ و حراست آن بكوشند كه حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است، كه انبياء عظام از آدم - عليه‏السلام - تا خاتم‏النبيين - صلى الله عليه و آله و سلم - در راه آن كوشش و فداكارى جانفرسا نموده‏اند و هيچ مانعى آنان را از اين فريضه بزرگ باز نداشته و همچنين پس از آنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام عليهم صلوات‏الله - با كوشش‏هاى توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن كوشيده‏اند. و امروز بر ملت ايران خصوصاً و بر جميع مسلمانان عموماً واجب است اين امانت الهى را كه در ايران به طور رسمى اعلام شده و در مدتى كوتاه نتايج عظيمى به بار آورده با تمام توان حفظ نموده و در راه ايجاد مقتضيات بقاء آن و رفع موانع و مشكلات آن كوشش نمايند و اميد است كه پرتو نور آن بر تمام كشورهاى اسلامى‏تابيدن گرفته و تمام دولت‏ها و ملت‏ها با يكديگر تفاهم در اين امر حياتى نمايند و دست ابرقدرت‏هاى عالم خوار و جنايتكاران تاريخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمديدگان جهان كوتاه نمايند.

اينجانب كه نفس‏هاى آخر عمر را مى‏كشم، به حسب وظيفه، شطرى از آنچه در حفظ و بقاء اين وديعه الهى دخالت دارد و شطرى از موانع و خطرهايى كه آن را تهديد مى‏كنند براى نسل حاضر و نسل‏هاى آينده عرض مى‏كنم و توفيق و تأييد همگان را از درگاه پروردگار عالميان خواهانم.

الف - بى ترديد رمز بقاء انقلاب اسلامى همان رمز پيروزى است و رمز پيروزى را ملت مى‏داند و نسل‏هاى آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلى آن انگيزه الهى و مقصد عالى حكومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براى همان انگيزه و مقصد.

اينجانب به همه نسل‏هاى حاضر و آينده وصيت مى‏كنم كه اگر بخواهيد اسلام و حكومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از كشورتان قطع شود، اين انگيزه الهى را

صحيفه نور ج 21 صفحه 177

كه خداوند تعالى در قرآن كريم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهيد و در مقابل اين انگيزه كه رمز پيروزى و بقاء آن است فراموشى هدف و تفرقه و اختلاف است. بى جهت نيست كه بوق‏هاى تبليغاتى در سراسر جهان و وليده‏هاى بومى‏آنان تمام توان خود را صرف شايعه‏ها و دروغ‏هاى تفرقه‏افكن نموده‏اند و ميلياردها دلار براى آن صرف مى‏كنند. بى‏انگيزه نيست سفرهاى دائمى مخالفان جمهورى اسلامى به منطقه و مع الاسف در بين آنان از سردمداران و حكومت‏هاى بعض كشورهاى اسلامى كه جز به منافع شخصى خود فكر نمى‏كنند و چشم و گوش بسته تسليم امريكا هستند، ديده مى‏شود و بعض از روحانى نماها نيز به آنان ملحقند. امروز و در آتيه نيز آنچه براى ملت ايران و مسلمانان جهان بايد مطرح باشد و اهميت آن را در نظر گيرند، خنثى كردن تبليغات تفرقه‏افكن خانه‏برانداز است. توصيه اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان بويژه در عصر حاضر آن است كه در مقابل اين توطئه‏ها عكس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقان را مأيوس نمايند.

ب - از توطئه‏هاى مهمى كه در قرن اخير، خصوصاً در دهه‏هاى معاصر و بويژه پس از پيروزى انقلاب آشكارا به چشم مى‏خورد، تبليغات دامنه‏دار با ابعاد مختلف براى مأيوس نمودن ملت‏ها و خصوص ملت فداكار ايران از اسلام است. گاهى ناشيانه و با صراحت به اينكه احكام اسلام كه هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمى‏تواند در عصر حاضر كشورها را اداره كند يا آن كه اسلام يك دين ارتجاعى است و با هر نوآورى و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمى‏شود كشورها از تمدن جهانى و مظاهر آن كناره گيرند و امثال اين تبليغات ابلهانه و گاهى موذيانه و شيطنت‏آميز، به گونه طرفدارى از قداست اسلام كه اسلام و ديگر اديان الهى سر و كار دارند با معنويات و تهذيب نفوس و تحذير از مقامات دنيايى و دعوت به ترك دنيا و اشتغال به عبادات و اذكار و ادعيه كه انسان را به خداى تعالى نزديك و از دنيا دور مى‏كند و حكومت و سياست و سررشته‏دارى بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوى است. چه اينها تمام براى تعمير دنيا است و آن مخالف مسلك انبياء عظام است و مع الاسف تبليغ به وجه دوم در بعض از روحانيان و متدينان بى خبر از اسلام تاثير گذاشته كه حتى دخالت در حكومت و سياست را به مثابه يك گناه و فسق مى‏دانستند و شايد بعضى بدانند و اين فاجعه بزرگى است كه اسلام مبتلاى به آن بود. گروه اول كه بايد گفت از حكومت و قانون و سياست يا اطلاع ندارند يا غرضمندانه خود را به بى اطلاعى مى‏زنند زيرا اجراء قوانين بر معيار قسط و عدل و جلوگيرى از ستمگران و حكومت جائرانه و بسط عدالت فردى و اجتماعى و منع از فساد و فحشاء و انواع كجروى‏ها و آزادى بر معيار عقل و عدل و استقلال و خودكفايى و جلوگيرى از استعمار و استثمار و استعباد و حدود و قصاص و تعزيرات بر ميزان عدل براى جلوگيرى از فساد و تباهى يك جامعه و سياست و راه بردن جامعه به موازين عقل و عدل و انصاف و صدها از اين قبيل، چيزهايى نيست كه با مرور زمان در طول تاريخ بشر و زندگى اجتماعى كهنه شود. اين دعوى به مثابه آن است كه گفته شود قواعد عقلى و رياضى در قرن حاضر بايد عوض شود و به جاى آن قواعد ديگر نشانده شود.

صحيفه نور ج 21 صفحه 178

اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعى بايد جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل بايد جلوگيرى شود، امروز چون قرن اتم است آن روش كهنه شده و ادعاى آن كه اسلام با نوآوردها مخالف است، همان سان كه محمدرضا پهلوى مخلوع مى‏گفت كه اينان مى‏خواهند با چارپايان در اين عصر سفر كنند. يك اتهام ابلهانه بيش نيست. زيرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتكارات و صنعت‏هاى پيشرفته كه در پيشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هيچ گاه اسلام و هيچ مذهب توحيدى با آن مخالفت نكرده و نخواهد كرد، بلكه علم و صنعت مورد تاكيد اسلام و قرآن مجيد است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنى است كه بعضى روشنفكران حرفه‏اى مى‏گويند كه آزادى در تمام منكرات و فحشاء حتى هم جنس بازى و از اين قبيل، تمام اديان آسمانى و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند، گر چه غرب و شرق زدگان به تقليد كوركورانه آن را ترويج مى‏كنند. و اما طايفه دوم كه نقشه موذيانه دارند و اسلام را از حكومت و سياست جدا مى‏دانند، بايد به اين نادانان گفت كه قرآن كريم و سنت رسول‏الله صلى الله عليه و آله آن قدر كه در حكومت و سياست احكام دارند در ساير چيزها ندارند، بلكه بسيار از احكام عبادى اسلام، عبادى سياسى است كه غفلت از آنها اين مصيبت‏ها را به بار آورده. پيغمبر اسلام (ص) تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومت‏هاى جهان لكن با انگيزه بسط عدالت اجتماعى، و خلفاء اول اسلامى حكومت‏هاى وسيع داشته‏اند و حكومت على بن ابى طالب - عليه‏السلام - نيز با همان انگيزه به طور وسيعتر و گسترده‏تر از واضحات تاريخ است و پس از آن به تدريج حكومت به اسم اسلام بوده و اكنون نيز مدعيان حكومت اسلامى‏به پيروى از اسلام و رسول اكرم - صلى الله عليه و آله - بسيارند.

اينجانب در اين وصيتنامه با اشاره مى‏گذرم ولى اميد آن دارم كه نويسندگان و جامعه شناسان و تاريخ نويسان، مسلمانان را از اين اشتباه بيرون آورند. و آنچه گفته شده و مى‏شود كه انبياء عليهم‏السلام به معنويات كار دارند و حكومت و سر رشته‏دارى دنيايى مطرود است و انبياء و اولياء و بزرگان از آن احتراز مى‏كردند و ما نيز بايد چنين كنيم اشتباه تاسف‏آورى است كه نتايج آن به تباهى كشيدن ملت‏هاى اسلامى‏و باز كردن راه براى استعمارگران خونخوار است. زيرا آنچه مردود است حكومت‏هاى شيطانى و ديكتاتورى و ستمگرى است كه براى سلطه‏جويى و انگيزه‏هاى منحرف و دنيايى كه از آن تحذير نموده‏اند جمع آورى ثروت و مال و قدرت طلبى و طاغوت گرايى است و بالاخره دنيايى است كه انسان را از حق تعالى غافل كند. و اما حكومت حق براى نفع مستضعفان و جلوگيرى از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعى همان است كه مثل سليمان بن داود و پيامبر عظيم‏الشان اسلام - صلى الله عليه و آله - و اوصياء بزرگوارش براى آن كوشش مى‏كردند از بزرگترين واجبات و اقامه آن از والاترين عبادات است. چنانچه سياست سالم كه در اين حكومت‏ها بوده از امور لازمه است. بايد ملت بيدار و هشيار ايران با ديد اسلامى اين توطئه‏ها را خنثى نمايند و گويندگان و نويسندگان متعهد به كمك ملت برخيزند و دست شياطين توطئه‏گر را قطع نمايند.

ج - و از همين قماش توطئه‏ها و شايد موذيانه‏تر، شايعه‏هاى وسيع در سطح كشور و در

صحيفه نور ج 21 صفحه 179

شهرستان‏ها بيشتر بر اين كه: جمهورى اسلامى هم كارى براى مردم انجام نداد. بيچاره مردم با آن شوق و شعف فداكارى كردند كه از رژيم ظالمانه طاغوت رهايى يابند، گرفتار يك رژيم بدتر شدند، مستكبران مستكبرتر و مستضعفان مستضعف‏شدند، زندان ها پر از جوانانى كه اميد آتيه كشور است، مى‏باشد و شكنجه‏ها از رژيم سابق بدتر و غيرانسانى‏تر است. هر روز عده‏اى را اعدام مى‏كنند به اسم اسلام، و اى كاش اسم اسلام روى اين جمهورى نمى‏گذاشتند، اين زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است، مردم در رنج و زحمت و گرانى سرسام‏آور غوطه مى‏خورند و سردمداران دارند اين رژيم را به رژيمى كمونيستى هدايت مى‏كنند اموال مردم مصادره مى‏شود و آزادى در هر چيز از ملت سلب شده و بسيارى ديگر از اين قبيل امور كه با نقشه اجرا مى‏شود. و دليل آن كه نقشه و توطئه در كار است آن كه هر چند روز يك امر در هر گوشه و كنار و در هر كوى و برزن سر زبان‏ها مى‏افتد. در تاكسى‏ها همين مطلب واحد و در اتوبوس‏ها نيز همين و در اجتماعات چند نفره باز همين صحبت مى‏شود و يكى كه قدرى كهنه شد يكى ديگر معروف مى‏شود و مع الاسف بعض روحانيون كه از حيله‏هاى شيطانى بى‏خبرند با تماس يكى دو نفر از عوامل توطئه گمان مى‏كنند مطلب همان است و اساس مسأله آن است كه بسيارى از آنان كه اين مسائل را مى‏شنوند و باور مى‏كنند اطلاع از وضع دنيا و انقلاب‏هاى جهان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتارى‏هاى عظيم اجتناب ناپذير آن ندارند، چنانچه اطلاع صحيح از تحولاتى كه همه به سود اسلام است ندارند و چشم بسته و بى خبر امثال اين مطالب را شنيد و خود نيز با غفلت يا عمد به آنان پيوسته‏اند.

اينجانب توصيه مى‏كنم كه قبل از مطالعه وضعيت كنونى جهان و مقايسه بين انقلاب اسلامى ايران با ساير انقلابات و قبل از آشنايى با وضعيت كشورها و ملت‏هايى كه در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه مى‏گذشته است و قبل از توجه به گرفتارى‏هاى اين كشور طاغوت زده از ناحيه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا كه در طول چپاولگرى‏هايشان براى اين دولت به ارث گذاشته‏اند، از وابستگى‏هاى عظيم خانمان سوز تا اوضاع وزارتخانه‏ها وادارات و اقتصاد و ارتش و مراكز عياشى و مغازه‏هاى مسكرات فروشى و ايجاد بى بندوبارى در تمام شؤون زندگى و اوضاع تعليم و تربيت و اوضاع دبيرستان‏ها و دانشگاه‏ها و اوضاع سينماها و عشرتكده‏ها و وضعيت جوان‏ها و زن‏ها و وضعيت روحانيون و متدينين و آزادى خواهان متعهد و بانوان عفيف ستمديده و مساجد در زمان طاغوت و رسيدگى به پرونده اعدام شدگان و محكومان به حبس و رسيدگى به زندان‏ها و كيفيت عملكرد متصديان و رسيدگى به مال سرمايه‏داران و زمين خواران بزرگ و محتكران و گرانفروشان و رسيدگى به دادگسترى‏ها و دادگاه‏هاى انقلاب و مقايسه با وضع سابق دادگسترى و قضات و رسيدگى به حال نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و اعضاى دولت و استاندارها و ساير مأمورين كه در اين زمان آمده‏اند و مقايسه با زمان سابق و رسيدگى به عملكرد دولت و جهادسازندگى در روستاهاى محروم از همه مواهب حتى آب آشاميدنى و درمانگاه و مقايسه با طول رژيم سابق با در نظر گرفتن گرفتارى به جنگ تحميلى و پيامدهاى آن از قبيل آوارگان ميليونى و خانواده‏هاى شهدا و آسيب ديدگان

صحيفه نور ج 21 صفحه 180

در جنگ و آوارگان ميليونى افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادى و توطئه‏هاى پى در پى آمريكا و وابستگان خارج و داخلش، اضافه كنيد فقدان مبلغ آشنا به مسائل به مقدار احتياج و قاضى شرع و هرج و مرج‏هايى كه از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و حتى دوستان نادان در دست اجراست و ده‏ها مسايل ديگر. تقاضا اين است كه قبل از آشنايى به مسايل به اشكال تراشى و انتقاد كوبنده و فحاشى برنخيزيد و به حال اين اسلام غريب كه پس از صدها سال ستمگرى قلدرها و جهل توده‏ها امروز طفلى تازه‏پا و وليده‏ئى است محفوف به دشمن‏هاى خارج و داخل رحم كنيد و شما اشكال تراشان به فكر بنشينيد كه آيا بهتر نيست به جاى سركوبى به اصلاح و كمك بكوشيد و به جاى طرفدارى از منافقان و ستمگران و سرمايه‏داران و محتكران بى انصاف از خدا بى خبر، طرفدار مظلومان و ستمديدگان و محرومان باشيد و به جاى گروه‏هاى آشوب گر و تروريست‏هاى مفسد و طرفدارى غيرمستقيم از آنان توجهى به ترورشدگان از روحانيون مظلوم تا خدمت گزاران متعهد مظلوم داشته باشيد؟

اينجانب هيچ گاه نگفته و نمى‏گويم كه امروز در اين جمهورى به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل مى‏شود و اشخاصى از روى جهالت و عقده و بى انضباطى بر خلاف مقررات اسلام عمل نمى‏كنند، لكن عرض مى‏كنم كه قوه مقننه و قضاييه و اجراييه با زحمات جانفرسا كوشش در اسلامى كردن اين كشور مى‏كنند و ملت ده‏ها ميليونى نيز طرفدار و مددكار آنان هستند و اگر اين اقليت اشكال تراش و كارشكن به كمك بشتابند، تحقق اين آمال آسان‏تر و سريع‏تر خواهد بود و اگر خداى نخواسته اينان به خود نيايند، چون توده ميليونى بيدار شده و متوجه مسايل است و در صحنه حاضر است، آمال انسانى اسلامى به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشم‏گير خواهد پوشيد و كجروان و اشكال تراشان در مقابل اين سيل خروشان نخواهند توانست مقاومت كنند. من با جرات مدعى هستم كه ملت ايران و توده ميليونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله - صلى الله عليه و آله - و كوفه و عراق در عهد اميرالمومنين و حسين بن على - صلوات الله و سلامه عليهما مى‏باشند. آن حجاز كه در عهد رسول الله - صلى الله عليه و آله - مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمى‏كردند و با بهانه‏هايى به جبهه نمى‏رفتند كه خداوند تعالى در سوره توبه با آياتى آنها را توبيخ فرموده و وعده عذاب داده است. و آن قدر به ايشان دروغ بستند كه به حسب نقل در منبر به آنان نفرين فرمودند و آن اهل عراق و كوفه كه با اميرالمؤمنين آن قدر بدرفتارى كردند و از اطاعتش سر باز زدند كه شكايات آن حضرت از آنان در كتب نقل و تاريخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سيدالشهداء - عليه‏السلام - آن شد كه شد و آنان كه در شهادت دست آلوده نكردند يا گريختند از معركه و يا نشستند تا آن جنايت تاريخ واقع شد. اما امروز مى‏بينيم كه ملت ايران از قواى مسلح نظامى‏و انتظامى‏و سپاه و بسيج تا قواى مردمى‏از عشاير و داوطلبان و از قواى در جبهه‏ها و مردم پشت جبهه‏ها با كمال شوق و اشتياق چه فداكارى‏ها مى‏كنند و چه حماسه‏ها مى‏آفرينند. و مى‏بينيم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمك‏هاى ارزنده مى‏كنند. و مى‏بينيم كه بازماندگان شهدا و آسيب ديدگان

صحيفه نور ج 21 صفحه 181

جنگ و متعلقان آنان با چهره‏هاى حماسه‏آفرين و گفتار و كردارى مشتاقانه و اطمينان بخش با ما و شما روبرو مى‏شوند و اينها همه از عشق و علاقه و ايمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حيات جاويدان. در صورتى كه نه در محضر مبارك رسول اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - هستند و نه در محضر امام معصوم - صلوات عليه. و انگيزه آنان ايمان و اطمينان به غيب است. و اين رمز موفقيت و پيروزى در ابعاد مختلف است و اسلام بايد افتخار كند كه چنين فرزندانى تربيت نموده و ما همه مفتخريم كه در چنين عصرى و در پيشگاه چنين ملتى مى‏باشيم.

و اينجانب در اينجا يك وصيت به اشخاصى كه به انگيزه مختلف با جمهورى اسلامى مخالفت مى‏كنند و به جوانان، چه دختران و چه پسرانى كه مورد بهره‏بردارى منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده‏اند، مى‏نمايم كه بى طرفانه و با فكر آزاد به قضاوت بنشينيد و تبليغات آنان كه مى‏خواهند جمهورى اسلامى ساقط شود و كيفيت عمل آنان و رفتارشان با توده‏هاى محروم و گروه‏ها و دولت‏هايى كه از آنان پشتيبانى كرده و مى‏كنند و گروه‏ها و اشخاصى كه در داخل به آنان پيوسته و از آنان پشتيبانى مى‏كنند و اخلاق و رفتارشان در بين خود و هوادارانشان و تغيير موضع‏هايشان در پيشامدهاى مختلف را با دقت و بدون هواى نفس بررسى كنيد. و مطالعه كنيد حالات آنان كه در اين جمهورى اسلامى به دست منافقان و منحرفان شهيد شدند. و ارزيابى كنيد بين آنان و دشمنانشان. نوارهاى اين شهيدان تا حدى در دست، و نوارهاى مخالفان شايد در دست شماها باشد. ببينيد كدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند.

برادران! شما اين اوراق را قبل از مرگ من نمى‏خوانيد. ممكن است پس از من بخوانيد. در آن وقت من نزد شما نيستم كه بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براى كسب مقام و قدرتى با قلب‏هاى جوان شما بازى كنم. من براى آن كه شما جوانان شايسته‏اى هستيد علاقه دارم كه جوانى خود را در راه خداوند و اسلام عزيز و جمهورى اسلامى صرف كنيد، تا سعادت هر دو جهان را دريابيد. و از خداوند غفور مى‏خواهم كه شما را به راه مستقيم انسانيت هدايت كند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نيز در خلوت‏ها از خداوند همين را بخواهيد، كه اوهادى و رحمان است.

و يك وصيت به ملت شريف ايران و ساير ملت‏هاى مبتلا به حكومت‏هاى فاسد و دربند قدرت‏هاى بزرگ مى‏كنم.

اما به ملت عزيز ايران توصيه مى‏كنم كه نعمتى كه با جهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آورديد، همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و از آن حفاظت و پاسدارى نماييد و در راه آن كه نعمتى عظيم، الهى و امانت بزرگ خداوندى است كوشش كنيد و از مشكلاتى كه در اين صراط مستقيم پيش مى‏آيد، نهراسيد كه ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم . و در مشكلات دولت جمهورى اسلامى با جان و دل شريك و در رفع آنها كوشا باشيد و دولت و مجلس را از خود بدانيد و چون محبوبى گرامى‏از آن نگهدارى كنيد. و به مجلس و دولت و دست‏اندركاران توصيه مى‏نمايم كه قدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگزارى به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و

صحيفه نور ج 21 صفحه 182

ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياء نعم همه هستند و جمهورى اسلامى ره‏آورد آنان و با فداكارى‏هاى آنان تحقق پيدا كرد و بقاء آن نيز مرهون خدمات آنان است، فروگزار نكنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد و حكومت‏هاى طاغوتى را كه چپاولگرانى بى فرهنگ و زورگويانى تهى مغز بودند و هستند را هميشه محكوم نماييد، البته با اعمال انسانى كه شايسته براى يك حكومت اسلامى است.

و اما به ملت‏هاى اسلامى توصيه مى‏كنم كه از حكومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ايران الگو بگيريد و حكومت‏هاى جائر خود را در صورتى كه به خواست ملتها كه خواست ملت ايران است، سر فرود نياوردند، با تمام قدرت به جاى خود بنشانيد كه مايه بدبختى مسلمانان، حكومت‏هاى وابسته به شرق و غرب مى‏باشند. و اكيداً توصيه مى‏كنم كه به بوق‏هاى تبليغاتى مخالفان اسلام و جمهورى اسلامى گوش فرا ندهيد كه همه كوشش دارند كه اسلام را از صحنه بيرون كنند كه منافع ابرقدرت‏ها تأمين شود.

د - از نقشه‏هاى شيطانى قدرت‏هاى بزرگ استعمار و استثمارگر كه سال‏هاى طولانى در دست اجراء است و در كشور ايران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روش‏هاى مختلف دنباله‏گيرى شد، به انزواكشاندن روحانيت است كه در زمان رضاخان با فشار و سركوبى و خلع لباس و حبس و تبعيد و هتك حرمات و اعدام و امثال آن و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهاى ديگر كه يكى از آنها ايجاد عداوت بين دانشگاهيان و روحانيان بود، كه تبليغات وسيعى در اين زمينه شد و مع الاسف به واسطه بى خبرى هر دو قشر از توطئه شيطانى ابرقدرت‏ها نتيجه چشم‏گيرى گرفته شد. از يك طرف از دبستانها تا دانشگاه‏ها كوشش شد كه معلمان و دبيران و اساتيد و رؤساى دانشگاه‏ها از بين غرب زدگان يا شرق زدگان و منحرفان از اسلام و ساير اديان انتخاب و به كار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقليت قرار گيرند كه قشر مؤثر را، كه در آتيه حكومت را به دست مى‏گيرند، از كودكى تا نوجوانى و تا جوانى طورى تربيت كنند كه از اديان مطلقاً و اسلام بخصوص و از وابستگان به اديان خصوصاً روحانيون و مبلغان متنفر باشند. و اينان را عمال انگليس در آن زمان و طرفدار سرمايه‏داران و زمين خواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالى در بعد از آن معرفى مى‏نمودند. و از طرف ديگر با تبليغات سوء روحانيون و مبلغان و متدينان را از دانشگاه و دانشگاهيان ترسانيده و همه را به بى دينى و بى بند و بارى و مخالفت با مظاهر اسلام و اديان متهم مى‏نمودند. نتيجه آن كه دولتمردان مخالف اديان و اسلام و روحانيون و متدينان باشند، و توده‏هاى مردم كه علاقه به دين و روحانى دارند مخالف دولت و حكومت و هر چه متعلق به آن است باشند. و اختلاف عميق بين دولت و ملت و دانشگاهى و روحانى راه را براى چپاولگران آنچنان باز كند كه تمام شؤون كشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخاير ملت در جيب آنان سرازير شود، چنانچه ديديد به سر اين ملت مظلوم چه آمد و مى‏رفت كه چه آيد.

اكنون كه به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت، از روحانى و دانشگاهى تا بازارى و


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:02 PM

previos page menu page


و وصيت من به نويسندگان و گويندگان و روشنفكران و اشكال تراشان و صاحب عقدگان آن است كه به جاى آن كه وقت خود را در خلاف مسير جمهورى اسلامى صرف كنيد و هر چه توان داريد در بدبينى و بدخواهى و بدگويى از مجلس و دولت و ساير خدمتگزاران به كار بريد و با اين عمل كشور خود را به سوى ابرقدرت‏ها سوق دهيد، با خداى خود يك شب خلوت كنيد و اگر به خداوند عقيده نداريد با وجدان خود خلوت كنيد و انگيزه باطنى خود را كه بسيار مى‏شود خود انسان‏ها از آن بى خبرند، بررسى كنيد. ببينيد آيا يا كدام معيار و با چه انصاف خون اين جوانان قلم قلم شده را در جبهه‏ها و در شهرها ناديده مى‏گيريد و با ملتى كه مى‏خواهد از زير بار ستمگران و غارتگران خارجى و داخلى خارج شود و استقلال و آزادى را با جان خود و فرزندان عزيز خود به دست آورده و با فداكارى مى‏خواهد آن را حفظ كند، به جنگ اعصاب برخاسته‏ايد، و به اختلاف انگيزى و توطئه‏ها خائنانه دامن مى‏زنيد و راه را براى مستكبران و ستمگران باز مى‏كنيد؟ آيا بهتر نيست كه با فكر و و قلم و بيان خود دولت و مجلس و ملت را راهنمايى براى حفظ ميهن خود نماييد؟ آيا سزاوار نيست كه به اين ملت مظلوم محروم كمك كنيد و با يارى خود حكومت اسلامى را استقرار دهيد؟ آيا اين مجلس و رئيس جمهور و دولت و قوه قضايى را از آنچه در زمان رژيم سابق بود بدتر مى‏دانيد؟ آيا از ياد برده‏ايد ستم‏هايى كه آن رژيم لعنتى بر اين ملت مظلوم بى پناه روا مى‏داشت؟ آيا نمى‏دانيد كه كشور اسلامى در آن زمان يك پايگاه نظامى براى امريكا بود و با آن عمل يك مستعمره مى‏كردند و از مجلس تا دولت و قواى نظامى در قبضه آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با اين ملت و ذخاير آن چه مى‏كردند؟ آيا اشاعه فحشاء در سراسر كشور و مراكز فساد از عشرتكده‏ها و قمارخانه‏ها و ميخانه‏ها و مغازه‏هاى مشروب فروشى و سينماها و ديگر مراكز كه هر يك براى تباه كردن نسل جوان عاملى بزرگ بود در خاطرتان محو شده؟ آيا رسانه‏هاى گروهى و مجلات سراسر فساد انگيز و روزنامه‏هاى آن رژيم را به دست فراموشى سپرده‏ايد؟

و اكنون كه از آن بازارهاى فساد اثرى نيست، براى آن كه در چند دادگاه يا چند جوان كه شايد اكثر از گروه‏هاى منحرف نفوذ كرده و براى بدنام نمودن اسلام و جمهورى اسلامى كارهاى انحرافى انجام مى‏دهند و كشتن عده‏اى كه مفسد فى الارض هستند و قيام بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى مى‏كنند، شما را به فرياد در آورده و با كسانى كه با صراحت اسلام را محكوم مى‏كنند و بر ضد آن قيام مسلحانه يا قيام با قلم و زبان كه اسفناك‏تر از قيام مسلحانه است نموده‏اند، پيوند مى‏كنيد و دست برادرى مى‏دهيد و آنان را كه خداوند مهدورالدم فرموده نور چشم مى‏خوانيد و در كنار بازيگرانى كه فاجعه 14 اسفند را برپا كردند و جوانان بى گناه را با ضرب و شتم كوبيدند، نشسته و تماشاگر معركه مى‏شويد، يك عمل اسلامى و اخلاقى است و عمل دولت و قوه قضاييه كه معاندين و منحرفين و

صحيفه نور ج 21 صفحه 200

ملحدين را به جزاى اعمال خويش مى‏رسانند شما را به فرياد در آورده و داد مظلوميت مى‏زنيد؟ من براى شما برادران كه از سوابقتان تا حدى مطلع و علاقه مند به بعضى از شما هستم، متاسف هستم، نه براى آنان كه اشرارى بودند در لباس خيرخواهى و گرگ‏هايى در پوشش چوپان و بازيگرانى بودند كه همه را به باد بازى و مسخره گرفته و در صدد تباه كردن كشور و ملت و خدمتگزارى به يكى از دو قطب چپاولگر بودند.

آنان كه با دست پليد خود جوانان و مردان ارزشمند و علماى مربى جامعه را شهيد نمودند و به كودكان مظلوم مسلمانان رحم نكردند، خود را در جامعه رسوا و در پيشگاه خداوند قهار مخذول نمودند و راه بازگشت ندارند كه شيطان نفس اماره بر آنان حكومت مى‏كند. لكن شما برادران مؤمن با دولت و مجلس كه كوشش دارد خدمت به محرومين و مظلومين و برادران سر و پا برهنه و از همه مواهب زندگى محروم نمايد، چرا كمك نمى‏كنيد و شكايت داريد؟ آيا مقدار خدمت دولت و بنيادهاى جمهورى را با اين گرفتارى‏ها و نابسامانى‏ها كه لازمه هر انقلاب است و جنگ تحميلى با آن همه خسارت و ميليون‏ها آواره خارجى و داخلى و كارشكنى‏هاى بيرون از حد را در اين مدت كوتاه مقايسه با كارهاى عمرانى رژيم سابق نموده‏ايد؟ آيا نمى‏دانيد كه كارهاى عمرانى آن زمان اختصاص داشت تقريباً به شهرها آن هم به علامت مرفه و فقراء و مردمان محروم از آن امور بهره ناچيز داشته يا نداشتند و دولت فعلى و بنيادهاى اسلامى براى اين طايفه محروم با جان و دل خدمت مى‏كنند. شما مؤمنان هم پشتيبان دولت باشيد تا كارها زود انجام گيرد و در محضر پروردگار كه خواه ناخواه خواهيد رفت با نشان خدمتگزارى به بندگان او برويد. اين مقدار بريده شده را خودم انجام دادم.

س - يكى از امورى كه لازم به توصيه و تذكر است، آن است كه اسلام نه با سرمايه‏دارى ظالمانه و بى حساب و محروم كننده توده‏هاى تحت ستم و مظلوم موافق است، بلكه آن را بطور جدى در كتاب و سنت محكوم مى‏كند و مخالف عدالت اجتماعى مى‏داند. گرچه بعض كج فهمان بى اطلاع از رژيم حكومت اسلامى و از مسايل سياسى حاكم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طورى وانمود كرده‏اند و باز هم دست بر نداشته‏اند كه اسلام طرفدار بى مرز و حد سرمايه‏دارى و مالكيت است و با اين شيوه كه با فهم كج خويش از اسلام برداشت نموده‏اند، چهره نورانى اسلام را پوشانيده و راه را براى مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده كه به اسلام بتازند و آن را رژيمى چون رژيم سرمايه‏دارى غرب مثل رژيم امريكا و انگلستان و ديگر چپاولگران غرب به حساب آورند و با اتكال به قول و فعل اين نادانان يا غرضمندانه و يا ابلهانه بدون مراجعه به اسلام شناسان واقعى، با اسلام به معارضه برخاسته‏اند و نه رژيمى مانند رژيم كمونيسم و ماركسيسم لنينيسم است كه با مالكيت فردى مخالف و قائل به اشتراك مى‏باشند با اختلاف زيادى كه دوره‏هاى قديم تاكنون حتى اشتراك در زن و همجنس بازى بوده و يك ديكتاتورى و استبداد كوبنده در بر داشته، بلكه اسلام يك رژيم معتدل با شناخت مالكيت و احترام به آن به نحو محدود در پيدا شدن مالكيت و مصرف كه اگر بحق به آن عمل شود، چرخهاى اقتصاد سالم به راه مى‏افتد و عدالت اجتماعى كه لازمه يك رژيم سالم است تحقق مى‏يابد.

صحيفه نور ج 21 صفحه 201

در اينجا نيز يك دسته با كج فهمى‏ها و بى اطلاعى از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دسته اول قرار گرفته و گاهى با تمسك به بعض آيات يا جملات نهج‏البلاغه اسلام را موافق با مكتب‏هاى انحرافى ماركس و امثال او معرفى نموده‏اند و توجه به ساير آيات و فقرات نهج‏البلاعه ننموده و سرخود، به فهم قاصر خود، به پا خاسته و مذهب اشتراكى را تعقيب مى‏كنند و از كفر و ديكتاتورى و اختناق كوبنده كه ارزش‏هاى انسانى را ناديده گرفته و يك حزب اقليت با توده‏هاى انسانى مثل حيوانات عمل مى‏كنند، حمايت مى‏كنند.

وصيت من به مجلس و شوراى نگهبان و دولت و رئيس جمهور و شوراى قضايى آن است كه در مقابل احكام خداوند متعال خاضع بوده و تحت تاثير تبليغات بى محتواى قطب ظالم چپاولگر سرمايه‏دارى و قطب ملحد اشتراكى و كمونيستى واقع نشويد و به مالكيت و سرمايه‏هاى مشروع با حدود اسلامى احترام گذاريد و به ملت اطمينان دهيد تا سرمايه‏ها و فعاليت‏هاى سازنده به كار افتند و دولت و كشور را به خودكفايى و صنايع سبك و سنگين برسانند. و به ثروتمندان و پول داران مشروع وصيت مى‏كنم كه ثروتهاى عادلانه خود را به كار اندازيد و به فعاليت سازنده در مزارع و روستاها و كارخانه‏ها برخيزيد كه اين خود عبادتى ارزشمند است.

و به همه در كوشش براى رفاه طبقات محروم وصيت مى‏كنم كه خير دنيا و آخرت شماها رسيدگى به حال محرومان جامعه است كه در طول تاريخ ستمشاهى و خان خانى در رنج و زحمت بوده‏اند. و چه نيكو است كه طبقات تمكن دار به طور داوطلب براى زاغه و چپر نشينان مسكن و رفاه تهيه كنند و مطمئن باشند كه خير دنيا و آخرت در آن است و از انصاف به دور است كه يكى بى خانمان و يكى داراى آپارتمانها باشد.

ع - وصيت اينجانب به آن طايفه از روحانيون و روحانى نماها كه با انگيزه‏هاى مختلف با جمهورى اسلامى و نهادهاى آن مخالفت مى‏كنند و وقت خود را وقف براندازى آن مى‏نمايند و با مخالفان توطئه‏گر و بازيگران سياسى كمك و گاهى به طورى كه نقل مى‏شود با پول‏هاى گزافى كه از سرمايه‏داران بى خبر از خدا دريافت براى اين مقصد مى‏كنند كمك‏هاى كلان مى‏نمايند آن است كه شماها طرفى از اين غلط كارى‏ها تاكنون نبسته و بعد از اين هم گمان ندارم ببنديد. بهتر آن است كه اگر براى دنيا به اين عمل دست زده‏ايد و خداوند نخواهد گذاشت كه شما به مقصد شوم خود برسيد، تا در توبه باز است از پيشگاه خداوند عذر بخواهيد و با ملت مستمند مظلوم هم صدا شويد و از جمهورى اسلامى كه با فداكارى‏هاى ملت به دست آمده حمايت كنيد كه خير دنيا و آخرت در آن است. گرچه گمان ندارم كه موفق به توبه شويد و اما به آن دسته كه از روى بعض اشتباهات با بعض خطاها چه عمدى و چه غير عمدى كه از اشخاص مختلف يا گروه‏ها صادر شده و مخالف با احكام اسلام بوده است با اصل جمهورى اسلامى و حكومت آن مخالفت شديد مى‏كنند و براى خدا در براندازى آن فعاليت مى‏نمايند و با تصور خودشان اين جمهورى از رژيم سلطنتى بدتر يا مثل آن است، با نيت صادق در خلوت تفكر كنند و از روى انصاف مقايسه نمايند با حكومت و رژيم سابق و باز توجه نمايند كه در

صحيفه نور ج 21 صفحه 202

انقلاب‏هاى دنيا هرج و مرجها و غلط روى‏ها و فرصت طلبى‏ها غير قابل اجتناب است و شما اگر توجه نماييد و گرفتارى‏هاى اين جمهورى را در نظر بگيريد از قبيل توطئه‏ها و تبليغات دروغين و حمله مسلحانه خارج مرز و داخل و نفوذ غير قابل اجتناب گروه‏هايى از مفسدان و مخالفان اسلام در تمام ارگان‏هاى دولتى به قصد ناراضى كردن ملت از اسلام و حكومت اسلامى و تازه كار بودن اكثر يا بسيارى از متصديان امور و پخش شايعات دروغين از كسانى كه از استفاده‏هاى كلان غير مشروع بازمانده يا استفاده آنان كم شده و كمبود چشم‏گير قضات شرع و گرفتارى‏هاى اقتصادى كمرشكن و اشكالات عظيم در تصفيه و تهذيب متصديان چند ميليونى و كمبود مردمان صالح كاردان و متخصص و ده‏ها گرفتارى ديگر كه تا انسان وارد گود نباشد از آنها بى خبر است. و از طرفى اشخاص غرضمند سلطنت طلب سرمايه‏دار هنگفت كه با رباخوارى و سودجويى و با اخراج ارز و گرانفروشى به حد سرسام‏آور و قاچاق و احتكار، مستمندان و محرومان جامعه را تا حد هلاكت در فشار قرار داده و جامعه را به فساد مى‏كشند، نزد شما آقايان به شكايت و فريب كارى آمده و گاهى هم براى باور آوردن و خود را مسلمان خالص نشان دادن، به عنوان سهم مبلغى مى‏دهند و اشك تمساح مى‏ريزند و شما را عصبانى كرده به مخالفت بر مى‏انگيزانند، كه بسيارى از آنان با استفاده‏هاى نامشروع خون مردم را مى‏مكند و اقتصاد كشور را به شكست مى‏كشند. اينجانب نصيحت متواضعانه برادرانه ميكنم كه آقايان محترم تحت تاثير اين گونه شايعه سازى‏ها قرار نگيرند و براى خدا و حفظ اسلام اين جمهورى را تقويت نمايند و بايد بدانند كه اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد و به جاى آن يك رژيم اسلامى دلخواه بقيه الله روحى فداه يا مطيع امر شما آقايان تحقق نخواهد پيدا كرد. بلكه يك رژيم دلخواه يكى از دو قطب قدرت به حكومت مى‏رسد و محرومان جهان كه به اسلام و حكومت اسلامى روى آورده و دل باخته‏اند مأيوس مى‏شوند و اسلام براى هميشه منزوى خواهد شد و شماها روزى از كردار خود پشيمان مى‏شويد كه كار گذشته و ديگر پشيمانى سودى ندارد و شما آقايان اگر توقع داريد كه در يك شب همه امور بر طبق اسلام و احكام خداوند تعالى متحول شود، يك اشتباه است و در تمام طول تاريخ بشر چنين معجزه‏اى روى نداده است و نخواهد داد.

و آن روزى كه انشاء الله تعالى مصلح كل ظهور نمايد، گمان نكنيد كه يك معجزه شود و يك روزه عالم اصلاح شود. بلكه با كوشش‏ها و فداكاريها، ستمكاران سركوب و منزوى مى‏شوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامى‏هاى منحرف آن است كه براى ظهور آن بزرگوار بايد كوشش در تحقق كفر و ظلم كرد تا عالم را ظلم فرا گيرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فانالله و انا اليه راجعون .

ف - وصيت من به همه مسلمانان و مستضعفان جهان اين است كه شماها نبايد بنشينيد و منتظر آن باشيد كه حكام و دست اندركاران كشورتان يا قدرت‏هاى خارجى بيايند و براى شما استقلال و آزادى را تحفه بياورند. ما و شماها لااقل در اين صد سال اخير كه به تدريج پاى قدرت‏هاى بزرگ جهانخوار به همه كشورهاى اسلامى و ساير كشورهاى كوچك باز شده است، مشاهده كرديم با تاريخ‏هاى صحيح براى ما بازگو كردند كه هيچ يك از دول حاكم بر اين كشورها در فكر آزادى و

صحيفه نور ج 21 صفحه 203

استقلال و رفاه ملتهاى خود نبوده و نيستند، بلكه اكثريت قريب به اتفاق آنان يا خود به ستمگرى اختناق ملت خود پرداخته و هر چه كرده‏اند براى منافع شخصى يا گروهى نموده يا براى رفاه قشر مرفه و بالانشين بوده و طبقات مظلوم كوخ و كپرنشين از همه مواهب زندگى حتى مثل آب و نان و قوت لايموت محروم بوده و آن بدبختان را براى منافع قشر مرفه و عياش به كار گرفته‏اند و يا آن كه دست نشاندگان قدرت‏هاى بزرگ بوده‏اند كه براى وابسته كردن كشورها و ملت‏ها هر چه توان داشته‏اند به كار گرفته و با حيله‏هاى مختلف كشورها را بازارى براى شرق و غرب درست كرده و منافع آنان را تأمين نموده‏اند و ملت‏ها را عقب مانده و مصرفى بار آوردند و اكنون نيز با اين نقشه در حركتند.

و شما اى مستضعفان جهان و اى كشورهاى اسلامى و مسلمانان جهان به پا خيزيد و حق را با چنگ و دندان بگيريد و از هياهوى تبليغاتى ابرقدرت‏ها و عمال سر سپرده آنان نترسيد و حكام جنايتكار كه دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزيز تسليم مى‏كنند از كشور خود برانيد و خود و طبقات خدمتگزار متعهد زمام امور را به دست گيريد و همه در زير پرچم پر افتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخيزيد و به سوى يك دولت اسلامى با جمهورى‏هاى آزاد و مستقل به پيش رويد كه با تحقق آن همه مستكبران جهان را به جاى خود خواهيد نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهيد رساند. به اميد آن روز كه خداوند تعالى وعده فرموده است.

ص - يك مرتبه ديگر در خاتمه اين وصيتنامه به ملت شريف ايران وصيت مى‏كنم كه در جهان حجم تحمل زحمت‏ها و رنج‏ها و فداكارى‏ها و جان نثارى‏ها و محروميت‏ها مناسب حجم بزرگى مقصود و ارزشمندى و علو رتبه آن است. آنچه كه شما ملت شريف و مجاهد براى آن به پا خاستيد و دنبال مى‏كنيد و براى آن جان و مال نثار كرده و مى‏كنيد والاترين و بالاترين و ارزشمندترين مقصدى است و مقصودى است كه از صدر عالم در ازل و از پس اين جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد و آن مكتب الوهيت به معنى وسيع آن و ايده توحيد با ابعاد رفيع آن است كه اساس خلقت و غايت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غيب و شهود است، و آن در مكتب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم به تمام معنى و درجات و ابعاد متجلى شده و كوشش تمام انبياء عظام عليهم‏السلام و اولياء معظم - سلام الله عليهم براى تحقق آن بوده و راه‏يابى به كمال مطلق و جلال و جمال بى نهايت جز با آن ميسر نگردد، آن است كه خاكيان را بر ملكوتيان و برتر از آنان شرافت داده و آنچه براى خاكيان از سير در آن حاصل مى‏شود، براى هيچ موجودى در سراسر خلقت در سر و علن حاصل نشود. شما اى ملت مجاهد! در زير پرچمى مى‏رويد كه در سراسر جهان مادى و معنوى در اهتزاز است. بيابيد آن را يا نيابيد، شما راهى را مى‏رويد كه تنها راه تمام انبياء - عليهم سلام الله - و يكتا راه سعادت مطلق است. در اين انگيزه است كه همه اولياء شهادت را در راه آن به آغوش مى‏كشند و مرگ سرخ را احلى من العسل مى‏دانند و جوانان شما در جبهه‏ها جرعه‏اى از آن را نوشيده و به وجد آمده‏اند

صحيفه نور ج 21 صفحه 204

و در مادران و خواهران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ما بايد به حق بگوييم يا ليتنا كنا معكم فنفوز فوزاً عظيماً. گوارا باد بر آنان آن نسيم دل آرا و آن جلوه شورانگيز و بايد بدانيم كه طرفى از اين جلوه در كشتزارهاى سوزان و در كارخانه‏هاى توانفرسا و در كارگاه‏ها و در مراكز صنعت و اختراع و ابداع و در ملت، به طور اكثريت در بازارها و خيابان‏ها و روستاها و همه كسانى كه متصدى اين امور براى اسلام و جمهورى اسلامى و پيشرفت و خودكفايى كشور به خدمتى اشتغال دارند، جلوه‏گر است و تا اين روح تعاون و تعهد در جامعه برقرار است، كشور عزيز از آسيب دهر انشاء الله تعالى مصون است. و بحمد الله تعالى حوزه‏هاى علميه و دانشگاه‏ها و جوانان عزيز مراكز علم و تربيت از اين نفحه الهى غيبى برخوردارند و اين مراكز دربست در اختيار آنان است و به اميد خدا دست تبهكاران و منحرفان از آنها كوتاه.

و وصيت من به همه، آن است كه با ياد خداى متعال به سوى خودشناسى و خودكفايى و استقلال با همه ابعادش به پيش رويد و بى ترديد دست خدا با شما است، اگر شما در خدمت او باشيد و براى ترقى و تعالى كشور اسلامى به روح تعاون ادامه دهيد. و اين جانب با آنچه در ملت عزيز از بيدارى و هوشيارى و تعهد و فداكارى و روح مقاومت و صلابت در راه حق مى‏بينم و اميد آن دارم كه به فضل خداوند متعال اين معانى انسانى به اعقاب ملت منتقل شود و نسلاً بعد نسل بر آن افزوده گردد.

با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوى جايگاه ابدى سفر مى‏كنم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمان و رحيم مى‏خواهم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصور و تقصير بپذيرد و از ملت اميدوارم كه عذرم را در كوتاهى‏ها و قصور و تقصيرها بپذيرند و با قدرت و تصميم اراده به پيش روند و بدانند كه با رفتن يك خدمتگزار در سد آهنين ملت خللى حاصل نخواهد شد كه خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند و الله نگهدار اين ملت و مظلومان جهان است.

والسلام عليكم و على عباد الله الصالحين و رحمه الله و بركاته

26 بهمن 1361/1 جمادى الاول 1403

روح‏الله الموسوى الخمينى

صحيفه نور ج 21 صفحه 205

بسمه تعالى

اين وصيت نامه را پس از مرگ من احمد خمينى براى مردم بخواند و در صورت عذر، رئيس محترم جمهور يا رئيس محترم شوراى اسلامى يا رئيس محترم ديوان عالى كشور، اين زحمت را بپذيرند و در صورت عذر، يكى از فقهاء محترم نگهبان اين زحمت را قبول نمايد.

روح‏الله الموسوى الخمينى

صحيفه نور ج 21 صفحه 206

بسمه تعالى

در زير اين وصيت نامه 29 صفحه‏اى و مقدمه چند مطلب را تذكر مى‏دهم:

(1) اكنون كه من حاضرم، بعض نسبت‏هاى بى‏واقعيت به من داده مى‏شود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض مى‏كنم آنچه به من نسبت داده شده يا مى‏شود مورد تصديق نيست مگر آن كه صداى من يا خط و امضاء من باشد با تصديق كارشناسان، يا در سيماى جمهورى اسلامى چيزى گفته باشم.

(2) اشخاصى در حال حيوة من ادعا نموده‏اند كه اعلاميه‏هاى اينجانب را مى‏نوشته‏اند. اين مطلب را شديداً تكذيب مى‏كنم. تاكنون هيچ اعلاميه‏اى را غير شخص خودم تهيه كسى نكرده است.

(3) از قرار مذكور بعضى‏ها ادعا كرده‏اند كه رفتن من به پاريس به وسيله آنان بوده. اين دروغ است. من پس از برگرداندنم از كويت با مشورت احمد، پاريس را انتخاب نمودم، زيرا در كشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود. آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاريس اين احتمال نبود.

(4) من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوس و اسلام نمايى بعضى افراد ذكرى از آنان كرده و تمجيدى نموده‏ام كه بعد فهميدم از دغل بازى آنان اغفال شده‏ام. آن تمجيدها در حالى بود كه خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مى‏نماياندند و نبايد از آن مسايل سوء استفاده شود. و ميزان در هر كس حال فعلى او است.

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page


afsanah82
08-01-2011, 01:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 183

كارگر و كشاورز و ساير قشرها، بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرت‏ها را شكستند و كشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصيه اينجانب آن است كه نسل حاضر و آينده غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومند عزيز هر چه بيشتر با روحانيان و طلاب علوم اسلامى پيوند دوستى و تفاهم را محكم‏تر و استوارتر سازند و از نقشه‏ها و توطئه‏هاى دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آن كه فرد يا افرادى را ديدند كه با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بين آنان افكند او را ارشاد و نصيحت نمايند و اگر تاثير نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارند توطئه ريشه دواند كه سرچشمه را به آسانى مى‏توان گرفت و مخصوصاً اگر در اساتيد كسى پيدا شد كه مى‏خواهد انحراف ايجاد كند او را ارشاد و اگر نشد از خود و كلاس خود طرد كنند. و اين توصيه بيشتر متوجه روحانيون و محصلين علوم دينى است و توطئه‏ها در دانشگاه‏ها از عمق ويژه‏اى برخوردار است و هر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه هستند بايد مواظب توطئه‏ها باشند.

ه - از جمله نقشه‏ها كه مع الاسف تاثير بزرگى در كشورها و كشور عزيزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زيادى به جا مانده، بيگانه نمودن كشورهاى استعمار زده از خويش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است، به طورى كه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هيچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله‏گاه عالم دانستند و وابستگى به يكى از دو قطب را از فرايض غيرقابل اجتناب معرفى نمودند. و قصه اين امر غم‏انگيز طولانى و ضربه‏هايى كه از آنان خورده و اكنون نيز مى‏خوريم كشنده و كوبنده است. و غم‏انگيزتر اين كه آنان ملت‏هاى ستمديده زير سلطه را در همه چيز عقب نگه داشته و كشورهايى مصرفى بار آوردند و به قدرى ما را از پيشرفت‏هاى خود و قدرت‏هاى شيطانيشان ترسانده‏اند كه جرأت دست زدن به هيچ ابتكارى نداريم و همه چيز خود را تسليم آنان كرده و سرنوشت خود و كشورهاى خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطيع فرمان هستيم و اين پوچى و تهى مغزى مصنوعى موجب شده كه در هيچ امرى به فكر و دانش خود اتكاء نكنيم و كوركورانه از شرق و غرب تقليد نماييم، بلكه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتكار اگر داشتيم، نويسندگان و گويندگان غرب و شرق زده بى فرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فكر و قدرت بومى ما را سركوب و مأيوس نموده و مى‏نمايند و رسوم و آداب اجنبى را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترويج كرده و با مداحى و ثناجويى آنها را به خورد ملت‏ها داده و مى‏دهند. فى المثل اگر در كتاب يا نوشته يا گفتارى چند واژه فرنگى باشد بدون توجه به محتواى آن با اعجاب پذيرفته و گوينده و نويسنده آن را دانشمند و روشنفكر به حساب مى‏آورند و از گهواره تا قبر به هر چه بنگريم اگر با واژه غربى و شرقى اسم‏گذارى شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پيشرفتگى محسوب و اگر واژه‏هاى بومى‏خودى به كار رود مطرود و كهنه و واپس زده خواهد بود. كودكان ما اگر نام غربى داشته باشند مفتخر و اگر نام خودى دارند سر به زير و عقب افتاده‏اند. خيابان‏ها، كوچه‏ها، مغازه‏ها، شركت‏ها، داروخانه‏ها، كتابخانه‏ها، پارچه‏ها و ديگر متاع‏ها، هر چند در داخل تهيه شده، بايد نام خارجى داشته باشد تا مردم از آن راضى و به آن اقبال

صحيفه نور ج 21 صفحه 184

كنند. فرنگ ما بى از سرتاپا و در تمام نشست و برخاست‏ها و در معاشرت‏ها و تمام شؤون زندگى موجب افتخار و سربلندى و تمدن و پيشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودى، كهنه پرستى و عقب افتادگى است. در هر مرض و كسالتى ولو جزيى و قابل علاج در داخل، بايد به خارج رفت و دكترها و اطباء دانشمند خود را محكوم و مأيوس كرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و آمريكا و مسكو افتخارى پرارزش و رفتن به حج و ساير اماكن متبركه كهنه‏پرستى و عقب ماندگى است، بى اعتنايى به آنچه مربوط به مذهب و معنويات است از نشانه‏هاى روشنفكرى و تمدن و در مقابل تعهد به اين امور نشانه عقب ماندگى و كهنه پرستى است.

اينجانب نمى‏گويم ما خود همه چيز داريم. معلوم است ما را در طول تاريخ نه چندان دور خصوصاً و در سده‏هاى اخير از هر پيشرفتى محروم كرده‏اند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوى خصوصاً مراكز تبليغاتى عليه دستاوردهاى خودى و نيز خود كوچك ديدن‏ها و يا ناچيز ديدن‏ها، ما را از هر فعاليتى براى پيشرفت محروم كرد. وارد كردن كالاها از هر قماش و سرگرم كردن بانوان و مردان خصوصاً طبقه جوان به اقسام اجناس وارداتى از قبيل ابزار آرايش و تزئينات و تجملات و بازى‏هاى كودكانه و به مسابقه كشاندن خانواده‏ها و مصرفى بار آوردن هر چه بيشتر كه خود داستان‏هاى غم‏انگيز دارد و سرگرم كردن و به تباهى كشاندن جوان‏ها كه عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراكز فحشاء و عشرتكده‏ها و ده‏ها از اين مصائب حساب شده براى عقب نگهداشتن كشورهاست. من وصيت دلسوزانه و خادمانه مى‏كنم به ملت عزيز كه اكنون كه تا حدود بسيار چشم‏گيرى از بسيارى از اين دام‏ها نجات يافته و نسل محروم حاضر به فعاليت و ابتكار برخاسته و ديديم كه بسيارى از كارخانه‏ها و وسائل پيشرفته مثل هواپيماها و ديگر چيزها كه گمان نمى‏رفت متخصصين ايران قادر به راه انداختن كارخانه‏ها و امثال آن باشند و همه دست‏ها را به سوى غرب يا شرق دراز كرده بوديم كه متخصصين آنان اينها را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادى و جنگ تحميلى خود جوانان عزيز ما قطعات محل احتياج را ساخته و با قيمت‏هاى ارزانتر عرضه كرده و رفع احتياج نمودند و ثابت كردند كه اگر بخواهيم مى‏توانيم.

بايد هشيار و بيدار و مراقب باشيد كه سياست بازان پيوسته به غرب و شرق با وسوسه‏هاى شيطانى شما را به سوى اين چپاولگران بين‏المللى نكشند و با اراده مصمم و فعاليت و پشت كار خود به رفع وابستگى‏ها قيام كنيد و بدانيد كه نژاد آريا و عرب از نژاد اروپا و امريكا و شوروى كم ندارد و اگر خودى خود را بيابد و يأس را از خود دور كند و چشم داشت به غير خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همه كار و ساختن همه چيز را دارد و آنچه انسان‏هاى شبيه به اينان به آن رسيده‏اند، شما هم خواهيد رسيد. به شرط اتكال به خداوند تعالى و اتكاء به نفس و قطع وابستگى به ديگران و تحمل سختى‏ها براى رسيدن به زندگى شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب. و بر دولت‏ها و دست‏اندركاران است، چه در نسل حاضر و چه در نسل‏هاى آينده، كه از متخصصين خود قدردانى كنند و آنان را با كمك‏هاى مادى و معنوى تشويق به كار نمايند و از ورود كالاهاى مصرف ساز و

صحيفه نور ج 21 صفحه 185

خانه‏برانداز جلوگيرى نمايند و به آنچه دارند بسازند. تا خود همه چيز بسازند. و از جوانان، دختران و پسران مى‏خواهم كه استقلال و آزادى و ارزش‏هاى انسانى را ولو با تحمل زحمت و رنج، فداى تجملات و عشرت‏ها و بى بند و بارى‏ها و حضور در مراكز فحشاء كه از طرف غرب و عمال بى وطن به شما عرضه مى‏شود نكنند. كه آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهى شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگى كشيدنتان و مصرفى نمودن ملت و كشورتان به چيز ديگر فكر نمى‏كنند و مى‏خواهند با اين وسايل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان نيمه وحشى، نگهدارند.

و - از توطئه‏هاى بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و كراراً تذكر داده‏ام، به دست گرفتن مراكز تعليم و تربيت خصوصاً دانشگاه‏ها است كه مقدرات كشورها در دست محصولات آنها است. روش آنان با روحانيون و مدارس علوم اسلامى فرق دارد با روشى كه در دانشگاه‏ها و دبيرستان‏ها دارند، نقشه آنان برداشتن روحانيون از سر راه و منزوى كردن آنان است، يا با سركوبى و خشونت و هتاكى كه در زمان رضاخان عمل شد ولى نتيجه معكوس گرفته شد، يا با تبليغات و تهمت‏ها و نقشه‏هاى شيطانى براى جدا كردن قشر تحصيل كرده و به اصطلاح روشنفكر كه اين هم در زمان رضاخان عمل مى‏شد و در رديف فشار و سركوبى بود و در زمان محمدرضا ادامه يافت بدون خشونت ولى موذيانه. و اما در دانشگاه، نقشه آن است كه جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزش‏هاى خودى منحرف كنند و به سوى شرق يا غرب بكشانند و دولتمردان را از بين اينان انتخاب و بر سرنوشت كشورها حكومت دهند تا به دست آنها هر چه مى‏خواهند انجام دهند. اينان كشور را به غارت زدگى و غرب زدگى بكشانند و قشر روحانى با انزوا و منفوريت و شكست قادر بر جلوگيرى نباشد. و اين بهترين راه است براى عقب نگهداشتن و غارت كردن كشورهاى تحت سلطه، زيرا براى ابرقدرت‏ها بى زحمت و بى خرج و در جوامع ملى بى سروصدا هر چه هست به جيب آنان مى‏ريزد. پس اكنون كه دانشگاه‏ها و دانشسراها در دست اصلاح و پاكسازى است بر همه ما لازم است با متصديان كمك كنيم و براى هميشه نگذاريم دانشگاه‏ها به انحراف كشيده شود و هر جا انحرافى به چشم مى‏خورد با اقدام سريع به رفع آن كوشيم و اين امر حياتى بايد در مرحله اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاه‏ها و دانشسراها انجام گيرد كه نجات دانشگاه از انحراف، نجات كشور و ملت است.

و اينجانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله اول و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحله دوم و به دولتمردان و روشنفكران دلسوز براى كشور و در مرحله بعد وصيت مى‏كنم كه در اين امر مهم كه كشورتان را از آسيب نگه مى‏دارد با جان و دل كوشش كنيد و دانشگاه‏ها را به نسل بعد بسپريد. و به همه نسل‏هاى مسلسل توصيه مى‏كنم كه براى نجات خود و كشور عزيز و اسلام آدم‏ساز، دانشگاه‏ها را از انحراف و غرب و شرق زدگى حفظ و پاسدارى كنيد، و با اين عمل انسانى اسلامى خود دست قدرت‏هاى بزرگ را از كشور قطع و آنان را نااميد نماييد. خدايتان پشتيبان و نگهدار باد.

ز از مهمات امور تعهد وكلاى مجلس شوراى اسلامى است. ما ديديم كه اسلام و كشور

صحيفه نور ج 21 صفحه 186

ايران چه صدمات بسيار غم‏انگيزى از مجلس شوراى غير صالح و منحرف، از بعد از مشروطه تا عصر رژيم جنايتكار پهلوى و از هر زمان بدتر و خطرناكتر در اين رژيم تحميلى فاسد خورد و چه مصيبت‏ها و خسارت‏هاى جانفرسا از اين جنايتكاران بى ارزش و نوكرمآب به كشور و ملت وارد شد. در اين پنجاه سال يك اكثريت قلابى منحرف در مقابل يك اقليت مظلوم موجب شد كه هر چه انگلستان و شوروى و اخيراً آمريكا خواستند با دست همين منحرفان از خدا بى خبر انجام دهند و كشور را به تباهى و نيستى كشانند. از بعد از مشروطه هيچ گاه تقريباً به مواد مهم قانون اساسى عمل نشد. قبل از رضاخان با تصدى غرب زدگان و مشتى خان و زمين خواران و در زمان رژيم پهلوى به دست آن رژيم سفاك و وابستگان و حلقه به گوشان آن.

اكنون كه با عنايت پروردگار و همت ملت عظيم‏الشأن سرنوشت كشور به دست مردم افتاد و وكلاء از خود مردم و يا انتخاب خودشان بدون دخالت دولت و خان‏هاى ولايات به مجلس شوراى اسلامى راه يافتند و اميد است كه با تعهد آنان به اسلام و مصالح كشور جلوگيرى از هر انحراف بشود، وصيت اينجانب به ملت در حال و آتيه آن است كه با اراده مصمم خود و تعهد خود به احكام اسلام و مصالح كشور در هر دوره از انتخابات وكلاء داراى تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى كه غالباً بين متوسطين جامعه و محرومين مى‏باشند و غير منحرف از صراط مستقيم به سوى غرب يا شرق و بدون گرايش به مكتب‏هاى انحرافى و اشخاص تحصيل كرده و مطلع بر مسايل روز و سياست‏هاى اسلامى‏به مجلس بفرستند. و به جامعه محترم روحانيت خصوصاً مراجع معظم وصيت مى‏كنم كه خود را در مسائل جامعه خصوصاً مثل انتخاب رئيس جمهور و وكلاء مجلس كنار نكشند و بى تفاوت نباشند. همه ديديد و نسل آتيه خواهد شنيد كه دست سياست بازان پيرو شرق و غرب، روحانيون را كه اساس مشروطيت را با زحمات و رنجها بنيان گذاشتند از صحنه خارج كردند و روحانيون نيز بازى سياست‏بازان را خورده و دخالت در امور كشور و مسلمين را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غرب زدگان سپردند و به سر مشروطيت و قانون اساسى و كشور و اسلام آن آوردند كه جبرانش احتياج به زمان طولانى دارد.

اكنون كه بحمدالله تعالى موانع رفع گرديده و فضاى آزاد براى دخالت همه طبقات پيش آمده است، هيچ عذرى باقى نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنى، مسامحه در امر مسلمين است. هر كس به مقدار توانش و حيطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و ميهن باشد و با جديت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب يا شرق زدگان و منحرفان از مكتب بزرگ اسلام جلوگيرى نمايند و بدانند كه مخالفين اسلام و كشورهاى اسلامى كه همان ابرقدرتان چپاولگر بين‏المللى هستند با تدريج و ظرافت در كشور ما و كشورهاى اسلامى‏ديگر رخنه و با دست افراد خود ملت‏ها، كشورها را به دام استثمار مى‏كشانند. بايد با هوشيارى مراقب باشيد و با احساس اولين قدم نفوذى به مقابله برخيزيد و به آنان مهلت ندهيد. خدايتان يار و نگهدار باشد.

و از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى در اين عصر و عصرهاى آينده مى‏خواهم كه اگر خداى

صحيفه نور ج 21 صفحه 187

نخواسته عناصر منحرفى با دسيسه و بازى سياسى وكالت خود را به مردم تحميل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد كنند و نگذارند حتى يك عنصر خرابكار وابسته به مجلس راه يابد. و به اقليت‏هاى مذهبى رسمى وصيت مى‏كنم كه از دوره‏هاى رژيم پهلوى عبرت بگيرند و وكلاء خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهورى اسلامى و غير وابسته به قدرت‏هاى جهان خوار و بدون گرايش به مكتب‏هاى الحادى و انحرافى و التقاطى انتخاب نمايند. و از همه نمايندگان خواستارم كه با كمال حسن نيت و برادرى با هم مجلسان خود رفتار و همه كوشا باشند كه قوانين خداى نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احكام آسمانى آن وفادار باشيد تا به سعادت دنيا و آخرت نائل آييد. و از شوراى محترم نگهبان مى‏خواهم و توصيه مى‏كنم، چه در نسل حاضر و چه در نسل‏هاى آينده، كه با كمال دقت و قدرت وظايف اسلامى و ملى خود را ايفاء و تحت تاثير هيچ قدرتى واقع نشوند و از قوانين مخالف با شرع مطهر و قانون اساسى بدون هيچ ملاحظه جلوگيرى نمايند و با ملاحظه ضرورات كشور كه گاهى با احكام ثانويه و گاهى به ولايت فقيه بايد اجراء شود و توجه نمايند.

و وصيت من به ملت شريف آن است كه در تمام انتخابات رئيس جمهور و چه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و چه انتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر، در صحنه باشند و اشخاصى كه انتخاب مى‏كنند روى ضوابطى باشد كه اعتبار مى‏شود، مثلاً در انتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر توجه كنند كه اگر مسامحه نمايند و خبرگان را روى موازين شرعيه و قانون انتخاب نكنند چه بسا كه خساراتى به اسلام و كشور وارد شود كه جبران پذير نباشد و در اين صورت همه در پيشگاه خداوند متعال مسوول مى‏باشند. از اين قرار عدم دخالت ملت، از مراجع و علماء بزرگ تا طبقه بازارى و كشاورز و كارگر و كارمند، همه و همه مسوول سرنوشت كشور و اسلام مى‏باشند چه در نسل حاضر و چه در نسل‏هاى آتيه. و چه بسا كه در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه، گناهى باشد كه در رأس گناهان كبيره است.

پس علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد و الا كار از دست همه خارج خواهد شد و اين حقيقتى است كه بعد از مشروطه لمس نموده‏ايد و نموده‏ايم. چه هيچ علاجى بالاتر و والاتر از آن نيست كه ملت در سرتاسر كشور در كارهايى كه محول به اوست بر طبق ضوابط اسلامى و قانون اساسى انجام دهد و در تعيين رئيس جمهور و وكلاء مجلس با طبقه تحصيل كرده متعهد و روشنفكر با اطلاع از مجارى امور و غير وابسته به كشورهاى قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوى و تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى مشورت كرده و با علماء و روحانيون با تقوى و متعهد به جمهورى اسلامى نيز مشورت نموده و توجه داشته باشند رئيس جمهور و وكلاء مجلس از طبقه‏اى باشند كه محروميت و مظلوميت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند نه از سرمايه‏داران و زمين‏خواران و صدرنشينان مرفه و غرق در لذات و شهوات كه تلخى محروميت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمى‏توانند بفهمند.

و بايد بدانيم كه اگر رئيس جمهور و نمايندگان مجلس شايسته و متعهد به اسلام و دلسوز براى

صحيفه نور ج 21 صفحه 188

كشور و ملت باشند، بسيارى از مشكلات پيش نمى‏آيد و مشكلاتى اگر باشد. رفع مى‏شود و همين معنى در انتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر با ويژگى خاص بايد در نظر گرفته شود كه اگر خبرگان كه با انتخاب ملت تعيين مى‏شوند از روى كمال دقت و يا مشورت با مراجع عظام هر عصر و علماء بزرگ سرتاسر كشور و متدينين و دانشمندان متعهد به مجلس خبرگان بروند بسيارى از مهمات و مشكلات به واسطه تعيين شايسته‏ترين و متعهدترين شخصيت‏ها براى رهبرى يا شوراى رهبرى پيش نخواهد آمد، يا با شايستگى رفع خواهد شد. و با نظر به اصل يكصد و نهم و يكصد و دهم قانون اساسى، وظيفه سنگين ملت در تعيين خبرگان و نمايندگان در تعيين رهبر يا شوراى رهبرى روشن خواهد شد كه اندك مسامحه در انتخاب، چه آسيبى به اسلام و كشور و جمهورى اسلامى وارد خواهد كرد كه احتمال آن كه در سطح بالاى از اهميت است براى آنان تكليف الهى ايجاد مى‏كند.

و وصيت اينجانب به رهبر و شوراى رهبرى در اين عصر كه عصر تهاجم ابرقدرت‏ها و وابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمهورى اسلامى و در حقيقت به اسلام است در پوشش جمهورى اسلامى و در عصرهاى آينده آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى و محرومان و مستضعفان بنمايند و گمان ننمايند كه رهبرى فى نفسه براى آنان تحفه‏اى است و مقام والايى، بلكه وظيفه سنگين و خطرناكى است كه لغزش در آن اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد ننگ ابدى در اين دنيا و آتش غضب خداى قهار در جهان ديگر در پى دارد. از خداوند منان هادى با تضرع و ابتهال مى‏خواهم كه ما و شما را از اين امتحان خطرناك با روى سفيد در حضرت خود بپذيرد و نجات دهد و اين خطر قدرى خفيف‏تر براى روساء جمهور حال و آينده و دولت‏ها و دست اندركاران به حسب درجات در مسووليت‏ها نيز هست كه بايد خداى متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارك او بدانند. خداوند متعال راهگشاى آنان باشد.

ح - از مهمات امور مساله قضاوت است كه سر و كار آن با جان و مال و ناموس مردم است. وصيت اينجانب به رهبر و شوراى رهبرى اين است كه در تعيين عاليترين مقام قضايى كه در عهده دارند، كوشش كنند كه اشخاص متعهد سابقه‏دار و صاحب نظر در امور شرعى و اسلامى و در سياست را نصب نمايند و از شوراى عالى قضايى مى‏خواهم امر قضاوت را كه در رژيم سابق به وضع اسفناك و غم‏انگيزى در آمده بود، با جديت سر و سامان دهند و دست كسانى كه با جان و مال مردم بازى مى‏كنند و آنچه نزد آنان مطرح نيست عدالت اسلامى است، از اين كرسى پر اهميت كوتاه كنند و با پشتكار و جديت بتدريج دادگسترى را متحول نمايند و قضات داراى شرايطى كه انشاء الله با جديت حوزه‏هاى علميه مخصوصاً حوزه مباركه علميه قم تربيت و تعليم مى‏شوند و معرفى مى‏گردند، به جاى قضاتى كه شرايط مقرره اسلامى را ندارند، نصب گردند كه انشاء الله تعالى به زودى قضاوت اسلامى در سراسر كشور جريان پيدا كند. و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آينده وصيت مى‏كنم كه با در نظر گرفتن احاديثى كه از معصومين صلوات الله عليهم در اهميت قضا و خطر عظيمى كه قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه در باره قضاوت به غير حق وارد شده است، اين امر خطير را تصدى نمايند و

صحيفه نور ج 21 صفحه 189

نگذارند اين مقام به غير اهلش سپرده شود و كسانى كه اهل هستند از تصدى اين امر سرباز نزنند و به اشخاص غير اهل ميدان ندهند و بدانند كه همان طور كه خطر اين مقام بزرگ است، اجر و فضل و ثواب آن نيز بزرگ است و مى‏دانند كه تصدى قضا براى اهلش واجب كفايى است.

ط - وصيت اينجانب به حوزه‏هاى مقدسه علميه آن است كه كراراً عرض نموده‏ام كه در اين زمان كه مخالفين اسلام و جمهورى اسلامى كمر به براندازى اسلام بسته‏اند و از هر راه ممكن براى اين مقصد شيطانى كوشش مى‏نمايند و يكى از راه‏هاى با اهميت براى مقصد شوم آنان و خطرناك براى اسلام و حوزه‏هاى اسلامى ، نفوذ دادن افراد منحرف و تبهكار در حوزه‏هاى علميه است كه خطر بزرگ كوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه‏ها با اعمال ناشايسته و اخلاق و روش انحرافى است و خطر بسيار عظيم آن در درازمدت به مقامات بالا رسيدن يك يا چند نفر شياد كه با آگاهى بر علوم اسلامى و جازدن، خود را در بين توده‏ها و قشرهاى مردم پاكدل و علاقه‏مند نمودن آنان را به خويش و ضربه مهلك زدن به حوزه‏هاى اسلامى و اسلام عزيز و كشور در موقع مناسب مى‏باشد و مى‏دانيم كه قدرت‏هاى بزرگ چپاولگر در ميان جامعه‏ها افرادى به صورت‏هاى مختلف از ملى گراها و روشنفكران مصنوعى و روحانى نمايان كه اگر مجال يابند از همه پرخطرتر و آسيب رسان ترند، ذخيره دارند كه گاهى سى چهل سال با مشى اسلامى و مقدس مابى با پان ايرانيسم و وطن پرستى و حيله‏هاى ديگر با صبر و بردبارى در ميان ملتها زيست مى‏كنند و در موقع مناسب ماموريت خود را انجام مى‏دهند. و ملت عزيز ما در اين مدت كوتاه پس از پيروزى انقلاب نمونه‏هايى از قبيل مجاهد خلق و فدايى خلق و توده‏اى‏ها و ديگر عناوين ديده‏اند و لازم است همه با هوشيارى اين قسم توطئه را خنثى نمايند و از همه لازم‏تر حوزه‏هاى علميه است كه تنظيم و تصفيه آن با مدرسين محترم و افاضل سابقه‏دار است با تأييد مراجع وقت و شايد تز نظم در پى بى نظمى است، از القائات شوم همين نقشه‏ريزان و توطئه‏گران باشد. در هر صورت وصيت اينجانب آن است كه در همه اعصار خصوصاً در عصر حاضر كه نقشه‏ها و توطئه‏ها سرعت و قوت گرفته است، قيام براى نظام دادن به حوزه‏ها لازم و ضرورى است كه علما و مدرسين و افاضل عظيم‏الشان صرف وقت نموده و با برنامه دقيق صحيح حوزه‏ها را و خصوصاً حوزه علميه قم ساير حوزه‏هاى بزرگ و بااهميت را در اين مقطع از زمان از آسيب حفظ نمايند. و لازم است علما و مدرسين محترم نگذارند در درس‏هايى كه مربوط به فقاهت است، و حوزه‏هاى فقهى و اصولى از طريقه مشايخ معظم كه تنها راه براى حفظ فقه اسلامى است منحرف شوند و كوشش نمايند كه هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتكار و تحقيق‏ها افزوده شود و فقه سنتى كه ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن اركان تحقيق و تدقيق است محفوظ بماند و تحقيقات بر تحقيقات اضافه گردد و البته در رشته‏هاى ديگر علوم به مناسبت احتياجات كشور و اسلام برنامه‏هايى تهيه خواهد شد و رجالى در آن رشته تربيت بايد شود. و از بالاترين و والاترين حوزه‏هايى كه لازم است به طور همگانى مورد تعليم و تعلم قرار گيرد علوم معنوى اسلامى از قبيل علم اخلاق و تهذيب نفس و سير و سلوك الى الله رزقناالله و اياكم ، كه جهاد اكبر مى‏باشد.

صحيفه نور ج 21 صفحه 190

ى - از امورى كه اصلاح و تصفيه و مراقبت از آن لازم است، قوه اجراييه است. گاهى ممكن است كه قوانين مترقى و مفيد به حال جامعه از مجلس بگذرد و شوراى نگهبان آن را تنفيذ كند و وزير مسوول هم ابلاغ نمايد لكن به دست مجريان غير صالح كه افتاد آن را مسخ كنند و بر خلاف مقررات يا با كاغذبازى‏ها يا پيچ و خم‏ها كه به آن عادت كرده‏اند يا عمداً براى نگران نمودن مردم عمل كنند كه به تدريج و مسامحه غائله ايجاد مى‏كند.

وصيت اينجانب به وزراء مسوول در عصر حاضر و در عصرهاى ديگر آن است كه علاوه بر آن كه شماها و كارمندان وزارتخانه‏ها بودجه‏اى كه از آن ارتزاق مى‏كنيد مال ملت، و بايد همه خدمتگزار ملت و خصوصاً مستضعفان باشيد و ايجاد زحمت براى مردم و مخالف وظيفه عمل كردن حرام و خداى نخواسته گاهى موجب غضب الهى مى‏شود. همه شما به پشتيبانى ملت احتياج داريد. با پشتيبانى مردم خصوصاً طبقات محروم بود كه پيروزى حاصل شد و دست ستم‏شاهى از كشور و ذخاير آن كوتاه گرديد و اگر روزى از پشتيبانى آنان محروم شويد، شماها كنار گذاشته مى‏شويد و همچون رژيم شاهنشاهى ستمكار، به جاى شما، ستم پيشگان پستها را اشغال مى‏نمايند. بنابراين حقيقت ملموس، بايد كوشش در جلب نظر ملت بنماييد و از رفتار غير اسلامى انسانى احتراز نماييد. و در همين انگيزه به وزراء كشور در طول تاريخ آينده توصيه مى‏كنم كه در انتخاب استاندارها دقت كنند. اشخاص لايق، متدين، متعهد، عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمايند تا آرامش در كشور هر چه بيشتر حكمفرما باشد. و بايد دانست كه گرچه تمام وزيران وزارتخانه‏ها مسووليت در اسلامى كردن و تنظيم امور محل مسووليت خود دارند، لكن بعضى از آنها ويژگى خاص دارند، مثل وزارت خارجه كه مسووليت سفارتخانه‏ها را در خارج از كشور دارد. اينجانب از ابتداى پيروزى به وزراى خارجه راجع به طاغوت زدگى سفارتخانه‏ها و تحول آنها به سفارتخانه‏هاى مناسب با جمهورى اسلامى توصيه‏هايى نمودم، لكن بعض آنان يا نخواستند يا نتوانستند عمل مثبتى انجام دهند و اكنون كه سه سال از پيروزى مى‏گذرد اگر چه وزير خارجه كنونى اقدام به اين امر نموده است و اميد است با پشتكار و صرف وقت اين امر مهم انجام گيرد. و وصيت من به وزراى خارجه در اين زمان و زمان‏هاى بعد آن است كه مسووليت شما بسيار زياد است، چه در اصلاح و تحول وزراتخانه و سفارتخانه و چه در سياست خارجى، حفظ استقلال و منافع كشور و روابط حسنه با دولت‏هايى كه قصد دخالت در امور كشور ما را ندارند و از هر امرى كه شائبه وابستگى با همه ابعادى كه دارد به طور قاطع احتراز نماييد و بايد بدانيد كه وابستگى در بعض امور هر چند ممكن است ظاهر فريبنده‏اى داشته باشد يا منفعت و فايده‏اى در حال داشته باشد، لكن در نتيجه، ريشه كشور را به تباهى خواهد كشيد و كوشش داشته باشيد در بهتر كردن روابط با كشورهاى اسلامى و در بيدار كردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد كنيد كه خداوند با شما است.

و وصيت من به ملت‏هاى كشورهاى اسلامى است كه انتظار نداشته باشيد كه از خارج كسى به شما در رسيدن به هدف كه آن اسلام و پياده كردن احكام اسلام است كمك كند، خود بايد به اين امر

صحيفه نور ج 21 صفحه 191

حياتى كه آزادى و استقلال را تحقق مى‏بخشد، قيام كنيد. و علماى اعلام و خطباى محترم كشورهاى اسلامى دولت‏ها را دعوت كنند كه از وابستگى به قدرت‏هاى بزرگ خارجى خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند، در اين صورت پيروزى را در آغوش خواهند كشيد و نيز ملت‏ها را دعوت به وحدت كنند و از نژادپرستى كه مخالف دستور اسلام است، بپرهيزند و با برادران ايمانى خود در هر كشورى و با هر نژادى كه هستند، دست برادرى دهند كه اسلام بزرگ آنان را برادر، خوانده و اگر اين برادرى ايمانى با همت دولت‏ها و ملت‏ها و با خداوند متعال روزى تحقق يابد، خواهيد ديد كه بزرگترين قدرت جهان را مسلمين تشكيل مى‏دهند. به اميد روزى كه با خواست پروردگار عالم اين برادرى و برابرى حاصل شود.

و وصيت اينجانب به وزارت ارشاد در همه اعصار خصوصاً عصر حاضر كه ويژگى خاص دارد، آن است كه براى تبليغ حق مقابل باطل و ارائه چهره حقيقى جمهورى اسلامى كوشش كنند. ما اكنون در اين زمان كه دست ابرقدرت‏ها را از كشور خود كوتاه كرديم، مورد تهاجم تبليغاتى تمام رسانه‏هاى گروهى وابسته به قدرت‏هاى بزرگ هستيم. چه دروغ‏ها و تهمت‏ها كه گويندگان و نويسندگان وابسته به ابرقدرت‏ها به اين جمهورى اسلامى نوپا نزده و نمى‏زنند. مع الاسف اكثر دولت‏هاى منطقه اسلامى كه به حكم اسلام بايد دست اخوت به ما دهند، به عداوت با ما و اسلام برخاسته‏اند و همه در خدمت جهانخواران از هر طرف به ما هجوم آورده‏اند و قدرت تبليغاتى ما بسيار ضعيف و ناتوان است و مى‏دانيد كه امروز جهان روى تبليغات مى‏چرخد، و با كمال تاسف، نويسندگان به اصطلاح روشنفكر كه به سوى يكى از دو قطب گرايش دارند به جاى آن كه در فكر استقلال و آزادى كشور و ملت خود باشند، خودخواهى‏ها و فرصت طلبى‏ها و انحصار جويى‏ها به آنان مجال نمى‏دهد كه لحظه‏اى تفكر نمايند و مصالح كشور و ملت خود را در نظر بگيرند و مقايسه بين آزادى و استقلال را در اين جمهورى با رژيم ستمگر سابق نمايند و زندگى شرافتمندانه ارزنده را توام با بعض آنچه را كه وابستگى و نوكرمابى و ثنا جويى و مداحى از جرثومه‏هاى فساد و معادن ظلم و فحشاء بسنجند و از تهمت‏ها و نارواها به اين جمهورى تازه تولد يافته دست بكشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضد طاغوتيان و ستم پيشگان زبان‏ها و قلم‏ها را به كار بگيرند.

و مساله تبليغ تنها به عهده وزارت ارشاد نيست، بلكه وظيفه همه دانشمندان و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان است. بايد وزارت خارجه كوشش كند تا سفارتخانه‏ها نشريات تبليغى داشته باشند و چهره نورانى اسلام را براى جهانيان روشن نمايند كه اگر اين چهره با آن جمال جميل كه قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت كرده از زير نقاب مخالفان اسلام و كج فهمى‏هاى دوستان خودنمايى نمايد، اسلام جهان گير خواهد شد و پرچم پر افتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد. چه مصيبت بار و غم‏انگيز است كه مسلمانان متاعى دارند كه از صدر عالم تا نهايت آن نظير ندارد، نتوانسته‏اند اين گوهر گرانبها را كه هر انسانى به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه كنند، بلكه خود

صحيفه نور ج 21 صفحه 192

نيز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهى از آن فراريند.

ك - از امور بسيار بااهميت و سرنوشت ساز مساله مراكز تعليم و تربيت از كودكستان‏ها تا دانشگاه‏ها است كه به واسطه اهميت فوق العاده‏اش تكرار نموده و با اشاره مى‏گذرم. بايد ملت غارت شده بدانند كه در نيم قران اخير آن آنچه به ايران و اسلام ضربه مهلك زده است، قسمت عمده‏اش از دانشگاه‏ها بوده است. اگر دانشگاه‏ها و مراكز تعليم و تربيت ديگر با برنامه‏هاى اسلامى و ملى در راه منافع كشور به تعليم و تهذيب و تربيت كودكان و نوجوانان و جوانان جريان داشتند، هرگز ميهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امريكا و شوروى فرو نمى‏رفت و هرگز قراردادهاى خانه خراب كن بر ملت محروم غارت زده تحميل نمى‏شد و هرگز پاى مستشاران خارجى به ايران باز نمى‏شد و هرگز ذخاير ايران و طلاى سياه اين ملت رنج ديده در جيب قدرت‏هاى شيطانى ريخته نمى‏شد و هرگز دودمان پهلوى و وابسته‏هاى به آن، اموال ملت را نمى‏توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پارك‏ها و ويلاها بر روى اجساد مظلومان بنا كنند و بانك‏هاى خارج را از دسترنج اين مظلومان پر كنند و صرف عياشى و هرزگى خود و بستگان خود نمايند. اگر مجلس و دولت و قوه قضاييه و ساير ارگان‏ها از دانشگاه‏هاى اسلامى و ملى سرچشمه مى‏گرفت، ملت ما امروز گرفتار مشكلات خانه برانداز نبود و اگر شخصيت‏هاى پاكدامن با گرايش اسلامى و ملى به معناى صحيحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام مى‏كند، از دانشگاه‏ها به مراكز قواى سه گانه راه مى‏يافت، امروز ما غير امروز و ميهن ما غير اين ميهن و محرومان ما از قيد محروميت رها و بساط ظلم و ستمشاهى و مراكز فحشاء و اعتياد و عشرتكده‏ها كه هر يك براى تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده كافى بود درهم پيچيده و اين ارث كشور بر باد ده و انسان برانداز، به ملت نرسيده بود و دانشگاه‏ها اگر اسلامى انسانى و ملى بود، مى‏توانست صدها و هزارها مدرس به جامعه تحويل دهد. لكن چه غم‏انگيز و اسفبار است كه دانشگاه‏ها و دبيرستان‏ها به دست كسانى داده مى‏شد و عزيزان ما به دست كسانى تعليم و تربيت مى‏ديدند كه جز اقليت مظلوم محرومى همه از غرب زدگان و شرق زدگان با برنامه و نقشه ديكته شده در دانشگاه‏ها كرسى داشتند و ناچار جوانان عزيز و مظلوم ما در دامن اين گرگان وابسته به ابرقدرت‏ها بزرگ شده و به كرسى‏هاى قانون گذارى و حكومت و قضاوت تكيه مى‏كردند و بر وفق دستور آنان يعنى رژيم ستمگر پهلوى عمل مى‏كردند. اكنون بحمدالله تعالى دانشگاه از چنگال جنايتكاران خارج شده و بر ملت و دولت جمهورى اسلامى است در همه اعصار كه نگذارند عناصر فاسد داراى مكتب‏هاى انحرافى يا گرايش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه‏ها و ساير مراكز تعليم و تربيت نفوذ كنند و از قدم اول جلوگيرى نمايند تا مشكل پيش نيايد و اختيار از دست نرود. و وصيت اينجانب به جوانان عزيز دانشسراها و دبيرستان‏ها و دانشگاه‏ها آن است كه خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قيام نمايند تا استقلال و آزادى خود و كشور و ملت خودشان مصون باشد.

ل - قواى مسلح از ارتش و سپاه و ژاندارمرى و شهربانى تا كميته‏ها و بسيج و عشائر ويژگى خاص دارند. اينان كه بازوان قوى و قدرتمند جمهورى اسلامى مى‏باشند و نگهبان سرحدات و راه‏ها و

صحيفه نور ج 21 صفحه 193

شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنيت و آرامش بخشان به ملت مى‏باشند، مى‏بايست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس باشند و لازم است توجه داشته باشند كه در دنيا آنچه كه مورد بهره بردارى براى قدرت‏هاى بزرگ و سياست‏هاى مخرب بيشتر از هر چيز و هر گروهى است، قواى مسلح است. قواى مسلح است كه با بازى‏هاى سياسى، كودتاها و تغيير حكومت‏ها و رژيم‏ها به دست آنان واقع مى‏شود و سودجويان دغل بعض سران آنان را مى‏خرند و با دست آنان و توطئه‏هاى فرماندهان بازى خورده كشورها را به دست مى‏گيرند و ملت‏هاى مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادى را از كشورها سلب مى‏كنند. و اگر فرماندهان پاكدامن متصدى امر باشند، هرگز براى دشمنان كشورها امكان كودتا يا اشغال يك كشور پيش نمى‏آيد و يا اگر احياناً پيش آيد به دست فرماندهان متعهد شكسته و ناكام خواهد ماند.

و در ايران نيز كه اين معجزه عصر به دست ملت انجام گرفت، قواى مسلح متعهد و فرماندهان پاك و ميهن دوست سهم بسزايى داشتند و امروز كه جنگ لعنتى و تحميلى صدام تكريتى به امر و كمك امريكا و ساير قدرت‏ها پس از نزديك به دو سال با شكست سياسى و نظامى ارتش متجاوز بعث و پشتيبانان قدرتمند و وابستگان به آنان روبرو است، باز قواى مسلح نظامى و انتظامى و سپاهى و مردمى با پشتيبانى بى دريغ ملت در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها اين افتخار بزرگ را آفريدند و ايران را سرافراز نمودند و نيز شرارت‏ها و توطئه‏هاى داخلى را كه به دست عروسك‏هاى وابسته به غرب و شرق براى براندازى جمهورى اسلامى بسيج شده بودند، با دست تواناى جوانان كميته‏ها و پاسداران، بسيج و شهربانى و با كمك ملت غيرتمند درهم شكسته شد. و همين جوانان فداكار عزيزند كه شب‏ها بيدارند تا خانواده‏ها با آرامش استراحت كنند. خدايشان يار و مددكار باد.

پس وصيت برادرانه من در اين قدم‏هاى آخرين عمر بر قواى مسلح به طور عموم آن است كه اى عزيزان كه به اسلام عشق مى‏ورزيد و با عشق لقاءالله به فداكارى در جبهه‏ها و در سطح كشور به كار ارزشمند خود ادامه مى‏دهيد، بيدار باشيد و هشيار كه بازيگران سياسى و سياستمداران حرفه‏اى غرب و شرق زده و دست‏هاى مرموز جنايتكاران پشت پرده، لبه تيز سلاح خيانت و جنايتكارشان از هر سو و بيشتر از هر گروه متوجه به شما عزيزان است و مى‏خواهند از شما عزيزان كه با جانفشانى خود انقلاب را پيروز نموديد و اسلام را زنده كرديد، بهره‏گيرى كرده و جمهورى اسلامى را براندازند و شما را با اسم اسلام و خدمت به ميهن و ملت از اسلام و ملت جدا كرده به دامن يكى از دو قطب جهانخوار بيندازند و بر زحمات و فداكارى‏هاى شما با حيله‏هاى سياسى و ظاهرهاى به صورت اسلامى و ملى خط بطلان بكشند.

وصيت اكيد من به قواى مسلح آن است كه همان طور كه از مقررات نظام، عدم دخول نظامى در احزاب و گروه‏ها و جبهه‏ها است، به آن عمل نمايند و قواى مسلح مطلقاً، چه نظامى و انتظامى و پاسدار و بسيج و غير اينها، در هيچ حزب و گروهى وارد نشده و خود را از بازى‏هاى سياسى دور نگهدارند. در اين صورت مى‏توانند قدرت نظامى خود را حفظ و از اختلافات درون گروهى مصون

صحيفه نور ج 21 صفحه 194

باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمايند و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شوراى دفاع و مجلس شوراى اسلامى ، وظيفه شرعى و ميهنى آنان است كه اگر قواى مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، بر خلاف مصالح اسلام و كشور بخواهند عملى انجام دهند يا در احزاب وارد شوند كه بى اشكال به تباهى كشيده مى‏شوند و يا در بازى‏هاى سياسى وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند و بر رهبر و شوراى رهبرى است كه با قاطعيت از اين امر جلوگيرى نمايد تا كشور از آسيب در امان باشد. و من به همه نيروهاى مسلح در اين پايان زندگى خاكى وصيت مشفقانه مى‏كنم كه از اسلام كه يگانه مكتب استقلال و آزاديخواهى است و خداوند متعال همه را با نور هدايت آن به مقام والاى انسانى دعوت، مى‏كند، چنانچه امروز وفاداريد، در وفادارى استقامت كنيد كه شما را و كشور و ملت شما را از ننگ وابستگى‏ها و پيوستگيها به قدرت‏هايى كه شما را جز براى بردگى خويش نمى‏خواهند و كشور و ملت عزيزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زير بار ننگين ستم پذيرى نگه ميدارند، نجات مى‏دهد. و زندگى انسانى شرافتمندانه را ولو با مشكلات، بر زندگانى ننگين بردگى اجانب ول با رفاه حيوانى ترجيح دهيد و بدانيد مادام كه در احتياجات صنايع پيشرفته، دست خود را پيش ديگران دراز كنيد و به دريوزگى عمر را بگذرانيد، قدرت ابتكار و پيشرفت در اختراعات در شما شكوفا نخواهد شد. و به خوبى و عينيت ديديد كه در اين مدت كوتاه پس از تحريم اقتصادى همان‏ها كه از ساختن هر چيز خود را عاجز مى‏ديدند و از راه انداختن كارخانه‏ها آنان را مأيوس مى‏نمودند، افكار خود را به كار بستند و بسيارى از احتياجات ارتش و كارخانه‏ها را خود رفع نمودند. و اين جنگ و تحريم اقتصادى و اخراج كارشناسان خارجى، تحفه‏اى الهى بود كه ما از آن غافل بوديم. اكنون اگر دولت و ارتش كالاهاى جهانخواران را خود تحريم كنند و به كوشش و سعى در راه ابتكار بيفزايند، اميد است كه كشور خودكفا شود و از دريوزگى از دشمن نجات يابد.

و هم در اينجا بايد بيفزايم كه احتياج ما پس از اين همه عقب ماندگى مصنوعى به صنعت‏هاى بزرگ كشورهاى خارجى حقيقتى است انكارناپذير، و اين به آن معنى نيست كه ما بايد در علوم پيشرفته به يكى از دو قطب وابسته شويم. دولت و ارتش بايد كوشش كنند كه دانشجويان متعهد را در كشورهايى كه صنايع بزرگ پيشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نيستند، بفرستند و از فرستادن به امريكا و شوروى و كشورهاى ديگر كه در مسير اين دو قطب هستند، احتراز كنند، مگر انشاء الله روزى برسد كه اين دو قدرت به اشتباه خود پى برند و در مسير انسانيت و انسان دوستى و احترام به حقوق ديگران واقع شوند، يا انشاء الله مستضعفان جهان و ملت‏هاى بيدار و مسلمانان متعهد آنان را به جاى خود نشانند. به اميد چنين روزى.

م - راديو تلويزيون و مطبوعات و سينماها و تئاترها از ابزارهاى موثر تباهى و تخدير ملت‏ها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در اين صد سال اخير بويژه نيمه دوم آن چه نقشه‏هاى بزرگى از اين ابزار، چه در تبليغ ضد اسلام و ضد روحانيت خدمتگزار و چه در تبليغ استعمارگران غرب و شرق

صحيفه نور ج 21 صفحه 195

كشيده شد و از آنها براى درست كردن بازار كالاها خصوصاً تجملى و تزئينى از هر قماش، از تقليد در ساختمان‏ها و تزئينات و تجملات آنها و تقليد در اجناس نوشيدنى و پوشيدنى و در فرم آنها استفاده كردند، به طورى كه افتخار بزرگ فرنگى ماب بودن در تمام شؤون زندگى از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بويژه در خانم‏هاى مرفه يا نيمه مرفه بود و در آداب معاشرت و كيفيت حرف زدن و به كار بردن لغات غربى در گفتار و نوشتار به صورتى بود كه فهم آن براى بيشتر مردم غير ممكن و براى هم رديفان نيز مشكل مى‏نمود. فيلم هاى تلويزيون از فرآورده‏هاى غرب يا شرق بود كه طبقه جوان زن و مرد را از مسير عادى زندگى و كار و صنعت و توليد و دانش منحرف و به سوى بى خبرى از خويش و شخصيت خود و يا بدبينى و بدگمانى به همه چيز خود و كشور خود حتى فرهنگ و ادب و ماثر پر ارزش كه بسيارى از آن با دست خيانتكار سودجويان به كتابخانه‏ها و موزه‏هاى غرب و شرق منتقل گرديده است.

مجله‏ها با مقاله‏ها و عكس‏هاى افتضاح بار و اسف انگيز و روزنامه‏ها با مسابقات در مقالات ضد فرهنگى خويش و ضد اسلامى، با افتخار، مردم بويژه طبقه جوان موثر را به سوى غرب يا شرق هدايت مى‏كردند. اضافه كنيد بر آن تبليغ دامنه‏دار در ترويج مراكز فساد و عشرتكده‏ها و مراكز قمار و لاتار و مغازه‏هاى فروش كالاهاى تجملاتى و اسباب آرايش و بازيها و مشروبات الكلى بويژه آنچه از غرب وارد مى‏شد و در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن ديگر، عروسك‏ها و اسباب بازى‏ها و كالاهاى تجملى وارد مى‏شد و صدها چيزهايى كه امثال من از آنها بى اطلاع هستيم و اگر خداى نخواسته عمر رژيم سرسپرده و خانمان برانداز پهلوى ادامه پيدا مى‏كرد، چيزى نمى‏گذشت كه جوانان برومند ما، اين فرزندان اسلام و ميهن كه چشم اميد ملت به آنها است، با انواع دسيسه‏ها و نقشه‏هاى شيطانى به دست رژيم فاسد و رسانه‏هاى گروهى و روشنفكران غرب و شرق گرا از دست ملت و دامن اسلام رخت بر مى‏بستند يا جوانى خود را در مراكز فساد تباه مى‏كردند و يا به خدمت قدرت‏هاى جهانخوار در آمده و كشور را به تباهى مى‏كشاندند. خداوند متعال به ما و آنان منت گذاشت و همه را از شر مفسدين و غارتگران نجات داد.

اكنون وصيت من به مجلس شوراى اسلامى در حال و آينده و رئيس جمهور و روساى جمهور مابعد و به شوراى نگهبان و شوارى قضايى و دولت در هر زمان آن است كه نگذارند اين دستگاه‏هاى خبرى و مطبوعات و مجله‏ها از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند و بايد همه بدانيم كه آزادى به شكل غربى آن كه موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مى‏شود، از نظر اسلام و عقل محكوم است و تبليغات و مقالات و سخنرانى‏ها و كتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومى و مصالح كشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگيرى شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسير ملت و كشور اسلامى و مخالف با حيثيت جمهورى اسلامى است، به طور قاطع اگر جلوگيرى نشود، همه مسوول مى‏باشند، و مردم و جوانان حزب اللهى اگر برخورد به يكى از امور مذكور نمودند، به دستگاه‏هاى مربوطه رجوع كنند و

صحيفه نور ج 21 صفحه 196

اگر آنان كوتاهى نمودند، خودشان مكلف به جلوگيرى هستند. خداوند تعالى مددكار همه باشد.

ن - نصيحت و وصيت من به گروه‏ها و گروهك‏ها و اشخاصى كه در ضديت با ملت و جمهورى اسلامى و اسلام فعاليت مى‏كنند، اول به سران آنان در خارج و داخل، آن است كه تجربه طولانى به هر راهى كه اقدام كرديد و به هر توطئه‏اى كه دست زديد و به هر كشور و مقامى كه توسل پيدا كرديد، به شماها كه خود را عالم و عاقل مى‏دانيد، بايد آموخته باشد كه مسير يك ملت فداكار را نمى‏شود با دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغ پردازى‏هاى بى سر و پا و غير حساب شده منحرف كرد و هرگز هيچ حكومت و دولتى را نمى‏توان با اين شيوه‏هاى غير انسانى و غيرمنطقى ساقط نمود، بويژه ملتى مثل ايران را كه از بچه‏هاى خوردسالش تا پيرزن‏ها و پيرمردهاى بزرگسالش، در راه هدف و جمهورى اسلامى و قرآن و مذهب جان فشانى و فداكارى مى‏كنند. شماها كه مى‏دانيد (و اگر ندانيد بسيار ساده‏لوحانه فكر مى‏كنيد) كه ملت با شما نيست و ارتش با شماها دشمن است و اگر فرض بكنيد با شما بودند و دوست شما بودند، حركات ناشيانه شما و جناياتى كه با تحريك شما رخ داد، آنان را از شما جدا كرد و جز دشمن تراشى كار ديگرى نتوانستيد بكنيد. من وصيت خيرخواهانه در اين آخر عمر به شما مى‏كنم كه اولاً با اين ملت طاغوت زده رنج كشيده كه پس از دو هزار و پانصد سال ستمشاهى با فدا دادن بهترين فرزندان و جوانانش خود را از زير بار ستم جنايتكارانى همچون رژيم پهلوى و جهانخواران شرق و غرب نجات داده، به جنگ و ستيز برخاسته‏ايد، چطور وجدان يك انسان هر چه پليد باشد راضى مى‏شود براى احتمال رسيدن به يك مقام، يا ميهن خود و ملت خود اين گونه رفتار كند و به كوچك و بزرگ آنها رحم نكند؟ من به شما نصيحت مى‏كنم دست از اين كارهاى بى فايده و غير عاقلانه برداريد و گول جهانخواران را نخوريد و در هر جا هستيد اگر به جنايتى دست نزديد، به ميهن خود و دامن اسلام برگرديد و توبه كنيد كه خداوند ارحم الراحمين است و جمهورى اسلامى و ملت از شما انشاء الله مى‏گذرند و اگر دست به جنايتى زديد كه حكم خداوند تكليف شما را معين كرده، باز از نيمه راه برگشته و توبه كنيد و اگر شهامت داريد، تن به مجازات داده و با اين عمل، خود را از عذاب اليم خداوند نجات دهيد و الا در هر جا هستيد عمر خود را بيش از اين هدر ندهيد و به كار ديگر مشغول شويد كه صلاح در آن است.

و بعد به هواداران داخلى و خارجى آنان وصيت مى‏كنم كه با چه انگيزه جوانى خود را براى آنان كه اكنون ثابت است كه براى قدرتمندان جهانخوار خدمت مى‏كنند و از نقشه‏هاى آنها پيروى مى‏كنند و ندانسته به دام آنها افتاده‏اند به هدر مى‏دهيد؟ و با ملت خود در راه چه كسى جفا مى‏كنيد؟ شما بازى خوردگان دست آنها هستيد و اگر در ايران هستيد، به عيان مشاهده مى‏كنيد كه توده‏هاى ميليونى به جمهورى اسلامى وفادار و براى آن فداكارند و به عيان مى‏بينيد كه حكومت و رژيم فعلى با جان و دل در خدمت خلق و مستمندان هستند و آنان كه به دروغ ادعاى خلقى بودن و مجاهد و فدايى براى خلق مى‏كنند، با خلق خدا به دشمنى برخاسته و شما پسران و دختران ساده دل را براى مقاصد خود و مقاصد يكى از دو قطب قدرت جهانخوار به بازى گرفته و خود يا در آغوش يكى از دو قطب جنايتكار

صحيفه نور ج 21 صفحه 197

به خوش گذرانى مشغول و يا در داخل به خانه‏هاى مجلل تيمى با زندگى اشرافى نظير منازل جنايتكارانى بدبخت به جنايت خود ادامه مى‏دهند و شما جوانان را به كام مرگ مى‏فرستند.

نصيحت مشفقانه من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است كه از راه اشتباه بر گرديد و با محرومين جامعه كه با جان و دل به جمهورى اسلامى خدمت مى‏كنند، متحد شويد و براى ايران مستقل و آزاد فعاليت نماييد تا كشور و ملت از شر مخالفين نجات پيدا كند و همه با هم به زندگى شرافتمندانه ادامه دهيد. تا چه وقت و براى چه گوش به فرمان اشخاصى هستيد كه جز به نفع شخصى خود فكر نمى‏كنند و در آغوش و پناه ابرقدرته‏ها با ملت خود در ستيز هستيد و شما را فداى مقاصد شوم و قدرت طلبى خويش مى‏نمايند؟ شما در اين سال‏هاى پيروزى انقلاب ديديد كه ادعاهاى آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقط براى فريب جوانان صاف دل است و مى‏دانيد كه شما قدرتى در مقابل سيل خروشان ملت نداريد و كارهايتان جز به ضرر خودتان و تباهى عمرتان نتيجه‏اى ندارد. من تكليف خود را كه هدايت است اداء كردم و اميد است به اين نصيحت كه پس از مرگ من به شما مى‏رسد و شائبه قدرت طلبى در آن نيست گوش فرا دهيد و خود را از عذاب اليم الهى نجات دهيد. خداوند منان شما را هدايت فرمايد و صراط مستقيم را به شما بنمايد.

وصيت من به چپ گرايان مثل كمونيست‏ها و چريك‏هاى فدايى خلق و ديگر گروه‏ها متمايل به چپ، آن است كه شماها بدون بررسى صحيح از مكتبها و مكتب اسلام نزد كسانى كه از مكتب‏ها و خصوص اسلام اطلاع صحيح دارند، با چه انگيزه خودتان را راضى كرديد به مكتبى كه امروز در دنيا شكست خورده رو آوريد. و چه شد كه دل خود را به چند ايسم كه محتواى آنها پيش اهل تحقيق پوچ است، خوش كرده‏ايد و شما را چه انگيزه‏اى وادار كرده كه مى‏خواهيد كشور خود را به دامن شوروى يا چين بكشيد و با ملت خود به اسم توده دوستى به جنگ برخاسته يا به توطئه‏هايى براى نفع اجنبى به ضد كشور خود و توده‏هاى ستمديده دست زديد؟ شما مى‏بينيد كه از اول پيدايش كمونيسم مدعيان آن ديكتاتورترين و قدرت طلب و انحصار طلب‏ترين حكومت‏هاى جهان بوده و هستند. چه ملت‏هايى زير دست و پاى شوروى مدعى طرفدار توده‏ها خورد شدند و از هستى ساقط گرديدند. ملت روسيه، مسلمانان و غير مسلمانان، تاكنون در زير فشار ديكتاتورى حزب كمونيست دست و پا مى‏زنند و از هر گونه آزادى محروم و در اختناق بالاتر از اختناقهاى ديكتاتورهاى جهان بسر مى‏برند. استالين، كه يكى از چهره‏هاى به اصطلاح درخشان حزب بود ورود و خروجش را و تشريفات آن و اشرافيت او را ديديم. اكنون كه شما فريب خوردگان در عشق آن رژيم جان مى‏دهيد مردم مظلوم شوروى و ديگر اقمار او چون افغانستان از ستمگرى‏هاى آنان جان مى‏سپارند و آنگاه شما كه مدعى طرفدارى از خلق هستيد، بر اين خلق محروم در هر جا كه دستتان رسيده چه جناياتى انجام داديد و با اهالى شريف آمل كه آنان را به غلط طرفدار پروپا قرص خود معرفى مى‏كرديد و عده بسيارى را به فريب به جنگ مردم و دولت فرستاديد و به كشتن داديد. چه جنايت‏ها كه نكرديد. و شما طرفدار خلق محروم مى‏خواهيد خلق مظلوم و محروم ايران را به دست ديكتاتورى شوروى دهيد و چنين خيانتى را با سرپوش فدايى خلق و

صحيفه نور ج 21 صفحه 198

طرفدار محرومين در حال اجرا هستيد. منتهى حزب توده و رفقاى آنان با توطئه و زير ماسك طرفدارى از جمهورى اسلامى و ديگر گروه‏ها با اسلحه و ترور و انفجار.

من به شما احزاب و گروه‏ها، چه آنان كه به چپ گرايى معروف گرچه بعضى شواهد و قراين دلالت دارد كه اينان كمونيست امريكايى هستند و چه آنان كه از غرب ارتزاق مى‏كنند و الهام مى‏گيرند و چه آنها كه با اسم خودمختارى و طرفدارى از كرد و بلوچ دست به اسلحه برده و مردم محروم كردستان و ديگر جاها را از هستى ساقط نموده و مانع از خدمت‏هاى فرهنگى و بهداشتى و اقتصادى و بازسازى دولت جمهورى در آن استان‏ها مى‏شوند، مثل حزب دموكرات و كومله وصيت مى‏كنم كه به ملت بپيوندند و تاكنون تجربه كرده‏اند كه كارى جز بدبخت كردن اهالى آن مناطق نكرده‏اند و نمى‏توانند بكنند. پس مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است كه با دولت تشريك مساعى نموده و از ياغى گرى و خدمت به بيگانگان و خيانت به ميهن خود دست بردارند و به ساختن كشور بپردازند و مطمئن باشند كه اسلام براى آنان، هم از قطب جنايتكار غرب و هم از قطب ديكتاتور شرق بهتر است و آرزوهاى انسانى خلق را بهتر انجام مى‏دهد.

و وصيت من به گروه‏هاى مسلمان كه از روى اشتباه به غرب و احياناً به شرق تمايل نشان مى‏دهند و از منافقان كه اكنون خيانتشان معلوم شد، گاهى طرفدارى مى‏كردند و به مخالفان بدخواهان اسلام از روى خطا و اشتباه گاهى لعن مى‏كردند و طعن مى‏زدند، آن است كه بر سر اشتباه خود پافشارى نكنند و با شهامت اسلامى به خطاى خود اعتراف و با دولت و مجلس و ملت مظلوم براى رضاى خداوند هم صدا و هم مسير شده و اين مستضعفان تاريخ را از شر مستكبران نجات دهيد و كلام مرحوم مدرس، آن روحانى متعهد پاك سيرت و پاك انديشه، را به خاطر بسپاريد كه در مجلس افسرده آن روز گفت: اكنون كه بايد از بين برويم، چرا با دست خود برويم؟. من هم امروز به ياد آن شهيد راه خدا به شما برادران مؤمن عرض مى‏كنم اگر ما با دست جنايتكار آمريكا و شوروى از صفحه روزگار محو شويم و با خون سرخ شرافتمندانه با خداى خويش ملاقات كنيم، بهتر از آن است كه در زير پرچم ارتش سرخ شرق و سياه غرب زندگى اشرافى مرفه داشته باشيم. و اين سيره و طريقه انبياء عظام و ائمه مسلمين و بزرگان دين مبين بوده است و ما بايد از آن تبعيت كنيم و بايد به خود بباورانيم كه اگر يك ملت بخواهند بدون وابستگى‏ها زندگى كنند، مى‏توانند و قدرتمندان جهان بر يك ملت نمى‏توانند خلاف ايده آنان را تحميل كنند. از افغانستان عبرت بايد گرفت با آن كه دولت غاصب و احزاب چپى با شوروى بوده و هستند تاكنون نتوانسته‏اند توده‏هاى مردم را سركوب نمايند

علاوه بر اين، اكنون ملت‏هاى محروم جهان بيدار شده‏اند و طولى نخواهد كشيد كه اين بيدارى‏ها به قيام و نهضت و انقلاب انجاميده و خود را از تحت سلطه ستمگران مستكبر نجات خواهند داد و شما مسلمانان پاى بند به ارزش‏هاى اسلامى مى‏بينيد كه جدايى و انقطاع از شرق و غرب بركات خود را دارد، نشان مى‏دهد و مغزهاى متفكر بومى به كار افتاده و به سوى خودكفايى پيشروى مى‏كند و آنچه كارشناسان خائن غربى و شرقى براى ملت ما محال جلوه مى‏دادند، امروز به طور چشم گيرى با

صحيفه نور ج 21 صفحه 199

دست و فكر ملت انجام گرفته و انشاء الله تعالى در دراز مدت انجام خواهد گرفت و صد افسوس كه اين انقلاب دير تحقق پيدا كرد و لااقل در اول سلطنت جابرانه كثيف محمدرضا تحقق نيافت و اگر شده بود، ايران غارت زده غير از اين ايران بود.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:03 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 21 صفحه 130

تاريخ: 17/2/68

پاسخ به گزارش شوراى مديريت و دبيرخانه جامعه مدرسين حوزه علميه قم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شوراى مديريت حوزه علميه قم دامت افاضاته‏

با سلام و دعا براى شما عزيزان، زحمات شما عزيزان چيزى نيست كه بر كسى پوشيده باشد. انشاءالله با كمك همه دست‏اندركاران امور حوزه موفق شويد پاسخگوى سؤالات جهان اسلام شويد.

اين مسأله نبايد فراموش شود كه به هيچ وجه از اركان محكم فقه و اصول رايج در حوزه‏ها نبايد تخطى شود. البته در عين اين كه از اجتهاد جواهرى به صورتى محكم و استوار ترويج مى‏شود، از محاسن روش‏هاى جديد و علوم مورد احتياج حوزه‏هاى اسلامى استفاده گردد. بار ديگر به فرزندان خوب و انقلابى‏ام سفارش مى‏كنم كه شوراى مديريت حوزه علميه قم مورد تأييد اين جانب مى‏باشند، سعى كنند تندروى نكنند كه تندروى باعث شكست خودشان مى‏گردد. بايد طلاب جوان، اساتيد محترم حوزه را كه در خدمت انقلاب و اسلام و علوم اسلامى‏مى‏باشند يارى كنند تا آنان بتوانند به هدف‏هاى مهم تعليم و تربيت برسند. شوراى مديريت و اساتيد عزيز هم توجه داشته باشند كه بدون طلاب انقلابى به هيچ يك از خواسته‏هاى مشروع خود نخواهند رسيد، طلاب انقلابى و مبارز، پيشتازان انقلاب اصيل اسلامى‏مان مى‏باشند، چهره گلگون و روشن فيضيه‏هاى ايران در جهان اسلام مرهون زندان‏ها و شكنجه‏هاى اين عزيزان است.

اين مسأله بايد در نظر گرفته شود كه شوراى مديريت حوزه علميه قم از خدا مى‏خواهند كارى كنند كه طلاب عزيز در فراگيرى علم و دانش با مشكلات روبرو نشوند، اگر در بعضى جهات بدين نتيجه نمى‏رسند، لابد در حد توانشان نيست. شعار هميشه از آن كسانى است كه وارد گود اجرا نيستند.

از خداوند متعال توفيق سروران و سربازان علوم اسلامى‏را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:06 PM
جلدبيست و دو

menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 1

در جمع علماى اعلام و حجج اسلام در نجف اشرف

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

بنده مى‏خواستم امروز مباحثه بكنم لكن ديروز دو نفر از آقايان آمدند و مطالبى گفتند كه موجب تاسف شد و لازم شد كه من يك تذكراتى به آقايان عرض بكنم. حتى بعضى - گفتند در پرده گفتند - كه اگر يك جلوگيرى نشود، ممكن است كه يك اختلاف شديد و يك زدوخورد راه بيفتد در بعضى موارد. و من نمى‏دانم كه اين اختلافات سر چى است؟ سر دنيا هست؟ شما كه دنيا نداشتيد. ما و شما كه دنيا نداريم كه سر دنيا اين اختلافات را داشته باشيم. همه زندگى‏هاى ما را كه روى هم بريزند آن همسر يك زندگى اشخاص مرفه نيست. براى امر خيلى مبتذل و خيلى پيش پا افتاده آيا لازم است كه آقايان قيام بكنند و با هم جبهه‏بندى كنند؟ و خوف اين برود كه سه دسته از آقايان در بعضى موارد بريزند به جان هم؟ شما احتمال نمى‏دهيد كه يك دستى در كار باشد براى اينكه اين حوزه‏ها را مفتضح كند، از اين مفتضح‏تر؟ شما احتمال نمى‏دهيد كه دشمن دنبال اين مطلب باشد و دست داشته باشد در اين مسايل به طورى كه شما ملتفت نشويد از پشت يك حجابى باشد با آن زرنگى‏هايى كه اينها دارند و سياستى كه اينها دارند و خدعه‏ها و فريبى كه اينها دارند يك دستى دنبال اين مطلب باشد، دست ناپاكى و بخواهد شما را در جامعه مفتضح كند و بعد از افتضاح از بين ببرد و مردم تشكر كنند بر اينكه اين آخوندها از بين رفتند، احتمال اين معنا نمى‏رود؟ به صورت ديانت به صورت - عرض مى‏كنم كه - مقدسى، به صورت ظاهرالصلاح اشخاصى وارد بشوند در بين شما، يا اشخاصى اشخاص ديگرى را كه از خود شما هستند اغفال كنند و اين اغفال شده‏ها در بين شما بيايند و يك مطالبى را پخش بكنند كه به واسطه اين مطالب يك مفسده‏هايى پيدا بشود علاوه بر اين مفسده‏هايى كه در حوزه‏ها انسان مى‏بيند.

ما عددمان اصلش چند تاست؟ / ما/ عدد ما كه الان در نجف هستيم و در اعتاب مقدسه ديگر و در ايران و در ساير ممالكى كه حوزه شيعه هست، شما عددتان چند تاست؟ به/ يك/ بيست هزار مى‏رسد عدد شما؟ حوزه‏هاى ما به بيست هزار، ما فرض مى‏كنيم شما دويست هزار جمعيت باشيد از آخوند ده و غير ده و اينها، دويست هزار جمعيت شما باشيد، اين دويست هزار جمعيت اگر چنانچه با

صحيفه نور ج 22 صفحه 2

هم بودند و اجتماع داشتند و همان طورى كه اسلام دعوت كرده است اينها هم تبعيت مى‏كردند از آنها خيلى كار بر مى‏آمد، لكن دويست هزار نفرى كه، اگر نگويم دويست هزار راى، آراى متشتت و مختلف دارند هر كسى، هر جبهه‏اى به قول شما يك راى مستقلى دارد كه روى آن راى جبهه‏هاى ديگر را مى‏كوبد اگر بنا شد جمعيت ما اين طور شد كه در داخل خودمان ما يكديگر را مفتضح كرديم، پيرمردمان پيرمرد را، جوانمان جوان را، جوانمان پيرمرد را، پيرمردمان جوان را مفتضح كرديم و يك دست‏هايى هم در دنبال قضيه بود كه علاوه بر اين مفسده‏اى كه هست و انسان مى‏بيند، يك آشوبى در حوزه‏ها به پا كند به اسم جبهه كذا و جبهه كذا و دنبال اين آشوب يك نتيجه‏هايى، آنهايى كه مى‏خواهند اين حوزه‏ها نباشند و اينها را مضر به حال خودشان مى‏دانند، آنها يك نتايجى ببرند و با اين نتيجه ملت هم به شما اظهار تاسف نكند، بگويد اينها وضعشان اين بود كه ديديد و وضعشان اين است كه مى‏بينيد.

من متاسفم كه يك نفر جوان از اروپا آمده بود اينجا و يكى دو دفعه با من ملاقات كرد و شايد/ هفت هشت روز/ پنج شش روز، هفت هشت روز، يك همچو چيزى، خيلى كم اينجا بود، به يكى از آقايان گفته بود - به من صحبتى نكرد - به يكى از آقايان گفته بود كه خوب شد كه من كه آخوندزاده‏ام آمدم نجف، اگر يك كس ديگرى مى‏آمد و اين وضع را مى‏ديد چه مى‏كرد؟ من نمى‏دانم كه در اين چند روز، در اين چهار پنج روز يك نفر، يك نفر آدم محصل خارجى كه از سنخ ما هم نيست ولو پدرش از سنخ ماست خودش از صنف ما هم نيست، اين در اين حوزه مباركه چى ديده است؟ با چه اشخاصى تماس پيدا كرده، اينها چه مطالبى به اين آدم گفتند كه بايد اظهار تاسف كند. يك نفر آدم محصل جديد، اظهار تاسف كند از اينكه چرا وضع نجف اين طور است. اگر يك دست‏هايى در كار باشد و شما را همان دست‏ها وادار كند كه من از جبهه كذا و زيد از جبهه كذا و آن از جبهه كذا، حتى در يك مدرسه شما با هم جبهه‏بندى كنيد و خداى نخواسته اگر راست باشد اين مطلب، يك وقتى يك انفجارى در يك مدرسه پيدا بشود و از آن مدرسه هم به مدرسه ديگر سرايت كند و از آن طايفه هم به طايفه ديگر سرايت كند و دست‏هاى ناپاكى هم اينها را دامن بزند و اين آتش را روشن كند، علاوه بر اينكه در دنيا ما كاذب مى‏شويم و نجف ساقط مى‏شود، نه من و شما تنها، يك حوزه هزار ساله دينى ساقط مى‏شود، يك اشخاص عالم متدين كه بحمدالله باز فراوانند، اينها هم در جامعه ساقط مى‏شوند، علاوه بر اين ما جواب خدا را چه بدهيم.

عالم اگر خداى نخواسته منحرف شد، يك امت را منحرف مى‏كند

اينكه در روايات ما هست كه اهل جهنم متاذى مى‏شوند از بوى عالمى كه به علمش عمل نكند، اين براى چيست كه عالم وضعش اين طور است؟ اين براى اين است كه فرق است ما بين عالم و غير عالم، از جهاتى فرق است. عالم اگر خداى نخواسته منحرف شد، يك امت را ممكن است منحرف بكند من خودم ديدم اين مطلب را كه در بعضى از شهرستان‏هايى كه در ايام تابستان ما مى‏رفتيم، بعضى از شهرستان‏ها را من مى‏ديدم كه اينها بسيار مادب به آداب شرع جامعه آنجا، مودب به آداب‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 3

هستند مثل محلات كه آنوقت‏ها اين جور بود، انسان وقتى ملاحظه مى‏كرد مى‏ديد كه عالم خوبى دارد چند تا ملاى متدين خوب اگر در يك جامعه‏اى، در يك شهرى چند نفر ملاى متوجه به ديانت، عاقل و عامل به علم خودش باشد، لازم نيست موعظه كند اصلا خود وجود او موعظه است. ما اشخاصى را ديديم كه وجودشان در انسان تاثير مى‏كرد. ملاهايى يك وقتى در قم بود كه خود وجودشان، اصل انسان وقتى نگاه مى‏كرد به او، همان نگاه موعظه بود از آن طرف ما الان مى‏بينيم كه، تهران را كه من يك قدرى اطلاع دارم - محلات مختلف تهران فرق دارد - يك گوشه مى‏بينيد كه يك آدم منحرف آنجا معمم است يا امام جماعت شده است، يك طايفه‏اى را منحرف كرده است. اين گندش چقدر است؟ همان گند است كه آنجا به مشام مى‏رسد يك گندى است كه ما در دنيا تهيه مى‏كنيم، نه يكى، يك گندى را به ما اضافه بكنند، اين گند خود ماست. هر چه در عالم آخرت واقع مى‏شود، يك چيزى است كه از اينجا ما تهيه كرده‏ايم و وارد مى‏كنيم در عالم آخرت. به ما يك چيزى خارج از عملمان نمى‏دهند، اعمال ماست اينها. وقتى بنا شد كه يك عالمى مفسده جو باشد و يك حوزه را در معرض خطر قرار بدهد، اين گندش يك حوزه را، بلكه يك امت را مى‏گيرد و همين گند است كه الان شامه ما درست نمى‏تواند ادراك كند، وقتى كه در جهنم رفتيم خداى نخواسته، آنجا ادراك مى‏كند شم‏ها و اين گندى كه از اين عالم بلند شده است و در دنيا اين طور كرده، آنجا مردم را متأذى مى‏كند. و در همين روايت است كه اشد الناس حسره آنهايى هستند كه دعوت مى‏كنند اشخاص را به صلاح و خير و آنها استجابت مى‏كنند و عمل مى‏كنند به قول اين آدم و آنها در بهشت مى‏روند. آن وقت خود اين آدم عالمى است كه به علم خودش عمل نمى‏كند و در جهنم مى‏رود. آن شايد مى‏بيند آنها را كه آن بقال بود كه به واسطه ارشاد من و به واسطه امر و نهى من الان وارد شده است در....... و اين منم كه به واسطه اينكه عمل نكردم به علم خودم وارد شدم در اين. اين چقدر حسرت دارد. وظايف عالم خيلى زياد است. همان طورى كه آن همه تعريف از براى عالم شده است در روايات كريمه، در قرآن هم تعريف شده است. وظايفى كه در روايات شريفه ما وارد شده است مراجعه بفرماييد، كتاب كافى را مراجعه بفرماييد، كتاب وسايل را، آن ابوابى كه معد براى اين چيزهاست، مراجعه بفرماييد، اصول كافى خصوصا در اين مساله، در اين مسايل مراجعه بفرماييد كه آن وظايفى كه از براى ملاهاست، آن وظايفى كه از براى اهل علم هست، آن آدابى كه از براى مفيد و مستفيد هست. آقا اين اصطلاحات، خدا مى‏داند كه اين اصطلاحات يك... به عهده ماست، خدا مى‏داند كه اين اصطلاحات هر چه زيادتر شد اگر تهذيبى در كار نباشد، به ضرر دنيا و آخرت جامعه مسلمين تمام مى‏شود. اصطلاحات اثرى ندارد. علم توحيد اگر چنانچه ... نباشد آن هواى نفس، همان علم توحيد براى انسان و بال خواهد شد. چه بسا اشخاصى كه عالم به علم توحيد بودند و منحرف كردند خلايقى را، اشخاصى را منحرف كردند، و حال اينكه عالم به علم توحيد بودند. چه بسا اشخاصى كه‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 4

همين اطلاعات شما را بهتر مى‏دانستند لكن از باب اينكه انحراف داشتند وقتى كه وارد شدند در يك جامعه، منحرف كردند يك جامعه را از امورى كه بايد مواظبت بشود و نكته اين است كه عالم وضعش اين طورى است/ اين است كه ساير مردم/ اصلاً وضع اين جور شده، اگر، يك بقالى يك خلافى بكند، مردم مى‏گويند فلان بقال آدم بدى است، يك عطارى، يك ادارى، يك كذا، اين طور مى‏گويند لكن اگر يك آخوندى يك كارى را بكند، مى‏گويند آخوندها كذا/ اين/ نمى‏گويند كه، آخوند را تجزيه و تحليل نمى‏كنند كه در بين آخوند، خوب، اينها هم بشرند، دو طايفه هستند، يك طايفه‏شان مردم صالحى هستند يك طايفه‏شان هم مردم - نعوذبالله - غير صالحى هستند، اينجا تجزيه نمى‏كنند. اينجا اگر من يك كار بدى بكنم، مى‏گويند آخوندها كذا هستند. اين لطمه‏اش به اسلام وارد مى‏شود اين لطمه‏اش به حوزه‏هاى ديانتى وارد مى‏شود، اين لطمه‏اش به احكام اسلام وارد مى‏شود. اگر چنانچه شما خودتان حذف كنيد خودتان را و خود جامعه‏هاى علمى به جان هم بيفتند و هم را حذف كنند و فحش بدهند و تفسيق بكنند و تكفير بكنند و - عرض بكنم - هياهو درست كنند و امثال ذلك، اگر ما خودمان را بشكنيم و خودمان را از بين ببريم، در جامعه ديگر از قول ما اسلام قوت نمى‏گيرد. ما نمى‏توانيم پخش اسلام بكنيم.

اين امانت است در دست ما آقا، خداى تبارك و تعالى دينش را امانتاً در دست ما الان اشخاصى كه در اينجا هستيم، اشخاصى كه در جاهاى ديگر هستند امانت گذاشته خدا اين ديانت را، خيانت به اين امانت نكنيد. اين جبهه‏بندى‏ها خيانت است. مگر شما از دو دين هستيد؟ مگر مذهب شما شعب مختلفه دارد؟ مگر ملاهاى شما هر كدام به يك دينى دعوت مى‏كنند؟ جبهه‏بندى يعنى چه؟ اين دنبال آن ملا، آن دنبال آن ملا اينها غلط است، اينها كفر است، اينها از كباير، از اعظم كباير است، اگر چنانچه اين.... در آن مترتب بشود، نكنيد اينطور. اين اختلافات جزيى‏تر، يك مطالب خيلى غير ارزنده است، خيلى مبتذل، از جهت مادى حساب كنند هيچ نيست. مگر آقايان به شما چى مى‏دهند، پول سيگارتان را من در يك روزنامه‏اى، مجله‏اى - كجا يادم نيست الان - يك وقتى ديدم كه بودجه‏اى را كه پاپ براى آن كشيشى كه در واشنگتن دارد، آن بودجه‏اى كه براى همان كشيشى كه در واشنگتن است، آنوقت من يادم است كه حساب كردم حساب كرديم ديديم شد/ قلم/ يك قلمى بود كه از تمام بودجه‏اى كه حوزه‏هاى شيعه دارند بيشتر بود. شما چيزى نداريد كه سر آن دعوا كنيد، سر ديانت است ديانت هم كه دعوا ندارد. الحمدلله ديانت داريد، اما ديانت كه دعوا ندارد. سر همه اينها به دنيا بر مى‏گردد. انسان خودش را بازى مى‏دهد كه من در فلان جبهه كه واقع شدم تكليف شرعى اقتضا مى‏كند. تكليف شرعى اقتضا مى‏كند كه انسان اهانت كند به مسلمين؟ اهانت كند به ملا؟ اهانت كند به - عرض مى‏كنم كه - همجنس خودش؟! اين تكليف شرعى است؟! دنياست آقا اينها، هواهاى نفس است.

انسان اگر چنانچه در خلال تحصيلى كه مشغول تحصيل است يك قدم هم براى تهذيب نفس‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 5

بردارد، اين حوزه‏ها فاقد شدند اين مطالب را نيست الان كسى كه همه‏اش... هم نمى‏گويند، همه‏اش آن اشخاصى كه حالا هم يك حوزه تهذيبى داشته باشند، يك حوزه اخلاقى داشته باشند، يك حوزه موعظه‏اى داشته باشند، يك دست‏هاى ناپاك اينها را ساقط كرده، يعنى اين حوزه‏ها را ساقط كردهاى آقا! فلانى اهل منبر است. فلانى خوب اهل منبر باشد، حضرت امير هم اهل منبر بود. اينها براى اين است كه اين حوزه‏ها از اين معنوياتى كه دارند ساقط بشوند، ماديات هم كه ندارند، يك آبرويى هم كه در جامعه دارند كه دولت‏ها از اين آبرويى كه اينها در جامعه دارند مى‏ترسند، از من و جناب عالى كه نمى‏ترسند، من و شما كه قدرتى نداريم. اگر از يك آخوندى، از يك مرجعى بترسند، نه از دعاى او مى‏ترسند و نه از نفرين او مى‏ترسند، كى آنها اعتقاد به دعا و نفرين دارند؟ آنها از ملتها مى‏ترسند مى‏ترسند كه اگر اهانتى به فلان بكنند، ملت‏ها بر آنها چه بشود. اگر ما به جان هم بيفتيم و من آن را تكفير كنم، او من را تكفير كند، هر دومان ساقط بشويم. خوب در بين ملتها هم، ملت هم از دست ما مى‏رود، چنانچه رفته است حالا، يك مقدار كمى‏اش مانده، باقى‏اش از بين رفته. همه‏اش، وقتى كه انسان مى‏شنود از اشخاص هى اشكال بر اين است كه آخوندها اين جورند و اين جورند. در خصوص نجف يك زوايدى هست كه در ساير جاها نيست، اين از مختصات نجف است. حوزه، حوزه قديمى هزار ساله است. ديگر حوزه‏ها، حوزه‏هاى جديد هستند. حوزه در جوار حضرت امير واقع شده است. ديگران در جوار حضرت امير نيستند. خوب، ما بايد يك قدرى مطالعه كنيم در وضع زندگى اين مرد بزرگ. ما ادعا مى‏كنيم شيعه هستيم، چه شيعه‏اى؟! خوب آن زهد دارد، من كه ندارم، باز شيعه‏ام؟! او تقوا دارد، ما نداريم، باز شيعه هستيم؟! او وضع زندگى‏اش چطور است، ما نداريم، باز هم شيعه هستيم.... آخر شيعه بايد يك مشايعتى از او كرده باشد، يك تبعيتى از او كرده باشد تا شيعه باشد من مى‏ترسم كه وقتى رسيد به اينجايى كه موت آمد براى ما، ما از اين، از اين مذهب شيعه و از اين اسلام و از/ اين/ اينها اصل خارج بشويم و خداى نخواسته از اين دنيا برويم. اگر بنا باشد كه اعمال ما اين طور باشد كه وضع زندگى ما، وضع اعمال ما اين نحو باشد كه انسان ملاحظه مى‏كند، بترسيد از اينكه خداى نخواسته در آخر عمر وقتى كه چيز شد در يك روايتى هست كه وقتى كه نفس به اينجا رسيد يا نفس به اينجا رسيد (و اشاره به حلقوم كرد) عالم ديگر برايش توبه نيست براى اينكه در آيه شريفه فرموده است كه آنهايى كه عمل مى‏كنند به جهالتين، آنها برايشان توبه است. وقتى كه عالم حالا كه مهلت دارد، توبه مى‏تواند بكند، اما به شما سند دادند كه از اين مجلس مى‏توانيد بيرون برويد؟ شايد صاعقه آمد. سندى ندادند كه، به شما سند دادند كه تا فردا زنده هستيد؟ شايد نبوديد. به ما سند داده‏اند كه تا ده سال ديگر زنده هستيم؟ خوب، شايد نبوديم. اگر جوان‏ها به فكر نباشند و به فكر نيفتند، ما به پيرى رسيده‏ايم و مصيبت را مى‏دانيم آقا من كه حالا آمدم به شما عرض مى‏كنم، نه اينكه خود من يك آدمى هستم، آدم شدن، مرحوم آقاى آشيخ مى‏گفت‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 6

محال است، من عرض كردم كه سنم يك قدرى از شما زيادتر است و شما وقتى به سراغ منبر مى‏آييد اينجا، حرف من را گوش كنيد، از اين جهت به شما عرض مى‏كنم، تا جوان هستيد مى‏توانيد يك كارى انجام بدهيد، ريشه‏هاى فساد در قلب جوان ضعيف است. هر چه بزرگ شد، آن روايت را ملاحظه كرديد، من سابقا ديدم كه قلب انسان نقطه سفيد است بعد كه / چيز مى‏كند/ گناه مى‏كند نقطه سياهى پيدا مى‏شود كه هر چه گناه زياد بشود سياهى‏اش سياهتر مى‏شود. اين جوان قلبش لطيف است، ملكوتى است لكن وقتى كه وارد شد در اين جامعه‏ها، وارد شد در اين چيزها كم‏كم خداى نخواسته اطلاعات پيدا مى‏كند، دائماً يك كارى مى‏كند، يك شب و روزى از او نمى‏گذرد الا اينكه يك كار- نعوذ بالله - خلافى مى‏كند. خوب، آن يك نقطه سودا در قلبش پيدا مى‏شود، نه در اين قلب، در آن قلبى كه نفسانى و روحانى است، كم‏كم اين نقطه سياه زياد مى‏شود. وقتى كه به پيرى رسيد و قلبش سياه شده است او نمى‏تواند به اين زودى‏ها آن قلب را برگرداند به حال اول لكن شما جوان‏ها مى‏توانيد، قدرت داريد، قدرت جوانى داريد. از اين طرف قدرت جوانى داريد، از آن طرف اين امور در شما ضعيف است الان. هر چه سن شما اضافه بشود و هر قدمى كه برداريد و برداريم به - روى - به طرف آخرت، آن چيزهايى كه منافى است با سعادت انسان، زياد مى‏شود، قدرت هم كم مى‏شود. به سن پيرى كه رسيد نمى‏تواند ديگر، از او نمى‏آيد توبه. خوب، توبه يك امرى نيست كه انسان بالفظ اتوب الى‏الله كارش درست بشود. ندامت است، اين ندامت به اين زودى‏ها نمى‏آيد براى اشخاصى كه پنجاه سال غيبت كرده، پنجاه سال فحش داده، او ديگر سقوط كرده در كفر و غيبت او نمى‏تواند، او تا آخر عمر مبتلاست. اما جوان‏ها كه گاهى اتفاق مى‏افتد، و نگذاريد اتفاق بيفتد، اگر يك مجلسى ديديد كه غيبت مى‏كنند، در يك روايتى مثل اينكه هست كه حضرت مى‏فرمايد پاشو از اين مجلس، مى‏گويد نمى‏شود، گفت اگر به پدرت فحش مى‏داد پا نمى‏شدى كه جلو بگيرى؟ پا مى‏شدى ديگر. مثل اينكه همچو روايتى هست. نگذاريد غيبت بشود. «السامع احد المغتابين اين جور نيست كه او غيبت مى‏كند، منى هم كه گوش مى‏كنماحد المغتابين هستم. نگذاريد كه اين مفسده‏ها پيدا بشود، خودتان را نصيحت كنيد. آقا شما چند نفر جوانيد كه عمرتان را گذاشتيد روى اين كار، در صورتى كه اين كار براى شما يك منابع سرشارى ندارد، جوانى‏تان را داريد تلف مى‏كنيد، اگر چنانچه اين جوانى را در راه خدا بدهيد و در راه خدا تلف بكنيد تلف نشده، براى شما باقى است. اگر چنانچه خداى نخواسته شما هم مثل ساير اهل دنيا باشيد، جوانى از دست‏تان برود، آنها دنيا را دارند، شما جوانى را داديد دنيا را هم نداريد، خسرالدنيا و الاخره . خوب، اينها دنيا را لااقل دارند. اگر بنا شد كه حب دنيا و حب نفس در ما همچو غلبه كند كه نگذارد حقايق را ببينيم، نگذارد واقعيات را ملاحظه كنيم، سر راه هدايت ما بشود، كم‏كم زياد بشود اين معنا تا آنجايى كه گفته مى‏شود كه شيطان ايمان را مى‏خواهد، همه وسايل براى اين است كه ايمان را از انسان بگيرد، اين آخر امر ايمان را از دست ما بگيرد، كسى سند ندارد كه من ايمانم همين طور صاف، زيرا شايد مستودع باشد.

من بايد جديت كنم، شما بايد جديت كنيد، مهذب كنيد خودتان را، موظفيد علاوه بر تهذيب‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 7

خودتان، رفقايتان را هم مهذب كنيد، اين جرم شما مثل جرم سايرين نيست. در روايت است.... اگر چنانچه عالم ارتكاب يك معصيتى بكند، اين جامعه را فاسد مى‏كند اذا فسد العالم فسد العالم . اين يك مطلب واضحى است كه هر مقدارى كه شعاع وجودى آن عالم است همان مقدار فاسد مى‏كند. الان عالمهايى پيدا مى‏شود كه در، فرض كنيد كه يك جايى، در تهران، در جاهاى ديگر پيدا مى‏شود كه همان جا كه هستند يك محله را به گند زده‏اند. خوب گند اين آخوند در آنجا يك محله را برده، در جهنم هم گندش را همه مى‏شنوند، اذيت مى‏كند همه را. وظيفه نداريم؟! آقا! اين قرآن، اين قرآن كريم پيش ما امانت است، ما وظيفه نداريم حفظ اين قرآن كريم را بكنيم. حفظ اين احكام اسلام را ما وظيفه نداريم بكنيم؟! وظيفه ما همان است كه يك مطالب اصولى را بحث كنيم و تا آخر، بعد از پنجاه سال كه مطالب اصولى هم خيلى درست شده است وقتى كه اخلاقش را - عرض مى‏كنم كه - آدابش را، آداب دينى‏اش را اينها، اينها نيست اين طور. بايد از اول اين مطلب را شما در نظر داشته باشيد، شما جوانيد، مى‏توانيد، از اول هر قدمى كه براى علم برمى‏داريد همان قدر يك قدم هم براى تقوا برداريد، براى تهذيب نفس برداريد، براى اينكه هواى نفس را كم كنيد برداريد.

اين دسته بندى‏ها فسق است، حوزه را ضايع مى‏كند

براى چى شما نزاع با هم داريد؟ آخر چه‏تان است؟ چه دشمنى‏اى با هم داريد شما؟ هر كدام از يك بلدى هستيد، همه‏تان هم اهل علم هستيد و همه‏تان هم انشاء الله خوب هستيد. چرا بايد اين طور باشد كه بگويند كه آقايان اگر چنانچه يك صحبتى نشود، اگر چنانچه يك موعظه‏اى نشود، ممكن است يك انفجارى حاصل بشود، ممكن است كه/ به هم/ به جان هم بيفتند. آخر چرا، سر چى شما دعوا داريد؟ شما خيال مى‏كنيد دعواى شما، دعواى بين دو نفر پهلوان است؟ دعواى شما پيش خدا اعظم از همه معاصى است /براى اينكه يك/ از بسيارى معاصى است براى اينكه يك جامعه را شما به گند مى‏زنيد، يك نجف را شما ساقط مى‏كنيد در نظر مردم. نجف اگر ساقط شد ديانت اسلام ساقط است. شما بايد /با/ وقتى كه وارد اينجا مى‏شويد، وقتى اينجا هستيد و از اينجا مى‏خواهيد برويد در يك شهر ديگرى، بايد مردم آن شهر از علم شما، از اخلاق شما، از - عرض مى‏كنم كه - اعمال شما، از همه اينها بايد استفاده كنند و موعظه گيرند. شما خيال نكنيد تا آخر عمر بتوانيد با رياكارى كارتان را درست كنيد كه/ بيخود/ من همه كارها را مى‏كنم ولى مى‏روم آنجا با ريا. نمى‏توانيد، بالاخره كشف مى‏شود فساد. خوب، فرض كنيد توانستيد، چند سال عمر مى‏كنيد؟ چند سال با ريا و با تزوير و با خدعه و با فحش به مردم زندگى مى‏كنيد؟ صد و بيست سال؟ و حال اينكه صد و بيست ساله در بين ما نيست. مگر در بين مردم هم خيلى، خيلى، خيلى كم‏اند. حالا ما فرض مى‏كنيم صد و بيست سال، شما صد و بيست سال با خدعه و فريب توانستيد يك زندگى، چه زندگى‏اى؟ چه زندگى‏اى؟ يك زندگى طلبگى،

صحيفه نور ج 22 صفحه 8

يك زندگى مبتذل، ما فرض مى‏كنيم يك زندگى مثل هارون الرشيد، اينطور فرض مى‏كنيم كه يك زندگى‏اى شما بعد از صد و بيست سال عمر مى‏كنيد و يك زندگى‏اى پيدا مى‏كنيد مثل هارون الرشيد. صد و بيست سال در مقابل غيرمتناهى چه نسبتى دارد؟ بعدش غير متناهى معذبيد اگر چنانچه به ديانت اسلام اعتقاد داريد. اگر اعتقاد انسان باقى ماند و اين طور چيزها، خوب فشارها وارد مى‏كند، خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به بندگان خودش، عقل داده به اينها- عرض مى‏كنم كه - قوه اينكه بتواند خودشان را تهذيب كنند داده است، اكتفا به اين نكرده، انبيا فرستاده است، كتاب فرستاده است، اوليا فرستاده است، مهذبين فرستاده است. اگر اينها تاثير نكرد باز فشارهايى در دنيا به آنها وارد مى‏كند. اينها عناياتى است كه از طرف حق تعالى است كه فشار بر آنها وارد مى‏كند، يوغ و خناق بر آنها وارد مى‏كند، حبس‏شان مى‏برد و - عرض مى‏كنم كه - جلويشان را در امور مى‏گيرند، عمامه‏شان را بر مى‏دارند، هزار اهانت‏ها مى‏كنند اينها همه عناياتى است كه خدا بر شماها دارد و ما خودمان نمى‏فهميم كه اينها عنايت است. اگر چنانچه با اين هم آدم نشد، در مرض‏ها فشارها بر او وارد مى‏شود، اگر در آنجا هم نشد، عندالنزع فشار زياد بر او وارد مى‏شود، اگر آن هم نشد آن مهالك و آن عقباتى كه در كار هست، در آن عقبات، در برازخ و در آن عقبات بر او چيز واقع مى‏شود، اگر نشد در قيامت بر او يك فشارهايى وارد مى‏شود، براى اينكه جهنم نرود. لكن اگر نشد، چطور؟ اخرالدواء الكى خدا نكند به او برسد. در روايتى هست كه يلبثون فيه احقابا اين مال اشخاصى است كه اهل - عرض مى‏كنم كه - هدايت هستند يعنى اشخاصى هستند كه ديانتشان محفوظ است، براى من و جنابعالى، آنوقت هر حقب‏اش چند هزار سال. آقا شما الان يك سنگ گرمى را نمى‏توانيد دستتان بگيريد، آتش است، بترسيد از آتش، اين آتش‏ها را از حوزه‏ها بيرون كنيد، از قلب‏هايتان اين اختلافات را بيرون بكنيد، مهذب كنيد خودتان را. شما مى‏خواهيد وارد بشويد در يك جامعه‏اى، تهذيب كنيد آنها را. از شما كه تهذيب بر نمى‏آيد، كسى كه خودش را نتواند اداره كند ديگران را مى‏تواند؟ اين دسته‏بندى‏ها غلط است، اين دسته‏بندى‏ها فسق است، حوزه‏ها را ضايع مى‏كند اين كارها، دست برداريد از اين لوطى‏گرى‏ها.

من همه‏اش، خيلى خوف از اين مطلب دارم كه يك اشخاصى در بين اين جمعيت‏ها پيدا مى‏شود، پيدا شده باشد، ممكن هم هست كه توى اينجا، توى مدرسه‏ها نباشد، توى مدرسه‏ها ممكن است اصل نباشد و همه اشخاص مهذب و خوب باشند لكن او به وسائط، وسائط به واسطه، واسطه به واسطه برسد به آنكه تكليف شرعى درست كنند. تكليف شرعى من اين است كه بايد /از/ چه بكنم، تكليف شرعى او هم اين است كه بايد چه بكند. با اين تكليف شرعى يك فسادى در حوزه نجف ايجاد بكنند. آنها از آدم مى‏ترسند، مى‏خواهند اين آدمها ساقط بشوند. آنها مى‏خواهند آدمها را ساقط كنند، آن دست‏ها بيايد حوزه‏ها را اين طور كند كه اگر يك جوانى كه براى آتيه اسلام مفيد هست يا اشخاصى

صحيفه نور ج 22 صفحه 9

براى آتيه اسلام مفيد هستند، اينها ساقط بشوند در جمعيت كه نتوانند ديگر فايده بدهند به اسلام و مسلمين. شما بايد فايده بدهيد به اسلام و الا يك موجود بى‏فايده‏اى كه در اينجا باشد و نه درس بخواند، نه درس بدهد، نه هيچ، اين چه اثرى دارد؟ اينها اگر چنانچه تحصيل كرده‏اند، چه كرده‏اند آنهايى كه در اينجا هيچ كارى ندارند، خوب، بروند مشغول كار بشوند، مشغول تهذيب مردم بشوند. شما جوان‏ها بايد خودتان را مهيا كنيد براى آتيه، آتيه شما بدتر از آتيه ماست، ما آتيه‏مان تمام شد ديگر، من چند سال ديگر هستم؟ من هفتاد سالم است، از ما تمام شد، ما اين نفس‏هاى آخر هستيم چند روز ديگر مى‏گذرد و تمام مى‏شود. شما براى آتيه اسلام بايد به درد بخوريد، آتيه شما يك آتيه بدى است. بايد مجهز بشويد، دست‏هاى دشمن‏هاى كثير براى شما هست از هر طبقه، مجهز بشويد، تهذيب كنيد خودتان را آقا، اخلاقتان را تهذيب كنيد، حب دنيا را از دلتان بيرون كنيد، اين دنياى ناداشته. آنها حب دنيا دارند، دنيايش را هم دارند، من و شما حبش را داريم، آن مفسده‏اش را داريم، آن مصلحتش را نداريم، خودش را نداريم، حبش را داريم. «حب الدنيا راس كل خطيئه» ماذئبان ضاريان... غنم هذا من الاوله و هذا من الاخره ظاهرا از حب نفس است، از حب دنياست يك همچو چيزهايى. آن، حالا اگر با اين تعبير هم نباشد، واقع مطلب همين است. دين اسلام، دين ما را از بين مى‏برد اين حب نفس، اين حب جاه، اين حب مسند اينها دين را از بين مى‏برد، يك قدرى فكر كنيد كه اين حب را از دلتان بيرون بكنيد. چيزى نيست. آخر اين صحيح نيست كه اينها حب دنيا داشته باشند آن هم اين دنيا.

من تكليفم اين بود كه امروز به آقايان اين مطالب را عرض بكنم و آن مقدارى كه از قبل من است ابلاغ بكنم به آقايان كه آقايان خيلى توجه داشته باشند اين نحوه كارها كه انجام مى‏گيرد يا بنا دارند انجام بدهند يا امثال ذلك، اينها به ضرر آبروى خودشان تنها تمام نمى‏شود، به ضرر ابروى يك جامعه تمام مى‏شود، به ضرر آبروى ملت تمام مى‏شود، به اسلام تمام مى‏شود، و شما خيلى مسئوليد در اين باب اگر چنانچه جلوى مفاسد را نگيريد. دست برداريد از اين طور اختلافات جزيى و امثال اين اختلافات جزيى كه خيلى مبتذل است، مبتذل، خودمان اين را نمى‏فهميم چقدر مبتذليم. ما يك اشخاصى هستيم كه دنيا را راس خودمان كرديم حب نفس ما...


menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 12

پاسخ به نامه يكى از افاضل حوزه علميه قم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

به عرض عالى مى‏رساند: مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج محترم بود، موجب تشكر گرديد. سلامت و توفيق جناب عالى را خواستار است. حالت اين جانب بحمدالله بد نيست، لكن براى حوزه علميه قم نگران هستم. خوف آن است كه اگر غيبت اين جانب طولانى شود، آقايان فضلا تزلزلى پيدا كنند. از خداوند اصلاح امور را خواستارم. جناب عالى به حضرات افاضل ايدهم الله تعالى تذكر دهيد كه اين جانب كمال ميل دارم كه بين آنها باشم و در شادى و غم آنها شريك باشم. فضلا و اعلام قم كه حقاً وفادارى خود را اثبات فرمودند، مايه اميد اين جانب مى‏باشند و چشم من به وجود آنها روشن است. در اول وقت رفع منع، به خواست خداوند تعالى خود را در بين آنها خواهم ديد.

مطلب ديگر كه لازم است جناب عالى به هر وسيله كه صلاح مى‏دانيد ابلاغ فرماييد در قم و تهران و جاهاى ديگر، قضيه عدم وصول تلگرافات است از ايران. روز اول و دوم ورود، مقدارى تلگراف واصل شد، الا نادرى كه يا آدرس مجهول بود يا امضا معلوم نبود، پس از آن ناگهان نامه و تلگراف قطع شد و معلوم شد جلوگيرى شده است، از بعضى شهرستان‏ها هم خبر منع رسيد. ممكن است منظور آنها اين باشد كه ايجاد نگرانى نمايند. جناب عالى و ساير موالى محترم، اين نكته را تذكر دهيد و ابلاغ فرماييد كه تلگرافات اگر نرسيد به اين سبب بوده.

مطالبى كه مرقوم شده بود، ملاحظه شد. از خداوند تعالى توفيق اعتصام در امور را خواهانم. از جناب عالى و ساير آقايان ملتمس دعاى خير براى حسن عاقبت هستم. صورت تلگرافى كه فرستاده بوديد ملاحظه شد، لكن اصلش نرسيده. از آقايان مدرسين و فضلا متشكرم و توفيق و تاييد همه را از خداوند تعالى خواستارم.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 11

پاسخ به نامه يكى از دانشجويان خارج از كشور

اخيراً در ايران شايع كرده بودند كه اينجانب اجازه ندادم نماينده دانشجويان مقيم اروپا را كه براى ملاقات من آمده بودند، ملاقات حاصل شود. و نيز جمعى كه به نمايندگى از مسلمين مقيم اروپا آمده‏اند، بدون ملاقات برگشته‏اند و از اين قبيل مطالب، با آنكه مطلب، خلاف واقع بوده است و ممكن است اين نحو شايعات از دستگاه باشد براى نگران نمودن جوانان دانشگاهى و ايجاد شكاف بين اينجانب و آنها، خوب است رفع اين سوء تفاهم را خود آقايان دانشجويان مقيم اروپا بنمايند، چون دستگاه از اين نحو امور استفاده مى‏كند.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 14

پاسخ به نامه شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى

بسمه تعالى‏

به عرض مى‏رساند: مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج محترم بود، موجب تشكر گرديد. شرحى راجع به اوضاع اظهار نگرانى نموده بوديد، با آنكه حق با شما است لكن اگر انسان در اين اوضاع و احوال قيام به وظيفه كند و موفق به خدمت شود نگرانى ندارد. نگرانى آنجاست كه به خدمت قيام نكند و از وظيفه - خداى نخواسته - شانه خالى كند.

اميد است ان شاءالله خداوند تعالى به امثال جناب عالى توفيق عنايت فرمايد كه در مقابل همه ناراحتى‏ها و ناگوارى‏ها محكم بايستيد و از پيش آمدها هر چه باشد مايوس نشويد. خداوند تعالى با شما است و با عمل به وظيفه تاييد خواهد فرمود و بر فرض شكست صورى، فتح نهايى با اهل تقوا و عامل به وظيفه است. اين ارعاد و ابراق و فتح باب ظلم حاكى از ضعف است (وانما يحتاج الى الظلم الضعيف) . جناب عالى در امور جاريه نگران نباشيد و ضعف به خودتان راه ندهيد، انشاءالله اين امور موقتى است وامد آن سر خواهد آمد.

اما راجع به مسائلى كه مرقوم شده بود، راجع به رايو در صورتى كه به هيچ‏وجه استفاده محرم از آن نشود، خريد و فروشش جايز است و اما استفاده‏هاى محلله مانع ندارد. راجع به ريش به همان احتياط باقى هستم. راجع به دولت، مالك مى‏دانم. و اگر مطالبى از اين جانب مسموع شد بى‏مراجعه به خود من قبول نفرماييد چون اخيراً گويا افتراهايى بسته مى‏شود و اين آخرين دشمنى است. از جناب عالى رجاى دعاى خير دارم.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 17

پاسخ به نامه آقاى ابوجهاد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

برادر محترم جناب آقاى ابوجهاد عضو كميته مركزى الفتح و عضو شوراى فرماندهى كل نيروهاى عاصفه ايده‏الله تعالى‏

مرقوم شريف واصل، از اظهار همدردى با ملت مظلوم ايران و احساس مسووليت اسلامى در شركت با خواسته‏هاى مشروع آنان كمال تشكر حاصل، از خداوند تعالى توفيق جناب عالى و ساير برادران اسلامى فلسطين را كه در راه احقاق حق قيام نموده‏اند خواستارم.

من اميدوارم كه نهضت اسلامى ايران كه با ابعاد گسترده‏اش بى‏سابقه در طول تاريخ است، در كنار برادران مسلمان فلسطين به آرمان‏هاى انسانى و اسلامى خود برسند و بيرق ظلم و جنايت را براى هميشه سرنگون و پرچم با عظمت اسلام را در اهتزاز در آورند و همزمان با آن برادران ما دست جنايتكار اسرائيل و جرثومه فساد را قطع و پرچم پيروزى را برفراز مسجد اقصى برقرار نمايند.

اين جانب در طول مبارزات با شاه جانى اسرائيل را محكوم و يكى از مواد مخالفت با شاه را كمك به اسرائيل دشمن اسلام و انسانيت قرار دادم. ملت بزرگ ايران كه در طول تاريخ از نظام منحط شاهنشاهى رنج برده و در پنجاه و چند سال سلطنت غير قانونى سلسله پهلوى در زير چكمه دژخيمان آن خرد شده و تمام مخازن و ثروت كشورش به دست جنايتكار شاه به باد فنا رفته و با طرح‏هاى خائنانه نفتخواران مفتخوار هر چه بيشتر به عقب رانده شده است، اكنون به خواست خداوند متعال به پاخاسته، و در طول و عرض مملكت با يك اراده مصمم، نابودى نظام شاهنشاهى را خواستار و حكومت جمهورى اسلامى را به جاى آن خواهانند و خواست آنان كه آزادى و استقلال و برقرارى حكومت عدل است، امرى است كه سرلوحه حقوق بشر و مورد تاييد جوامع انسانى است و بالاتر آنكه موافق رضاى خداى بزرگ است، اميد پيروزى نهايى در آن زياد است. و بر انسان‏هايى كه به فطرت اصلى خود باقى هستند كمك به آنان طبيعى است.

من از اينكه نهضت انقلابى آزاديبخش الفتح امكانات خود را در اختيار ما قرار داده و در نجات ملت مسلمان ما از دست تبهكار غارتگران بين‏المللى و وابستگان آنان كوشا است، تشكر مى‏كنم و دست آنان را برادرانه مى‏فشارم. من به حكم اخوت اسلامى از آنان به طور جد مى‏خواهم كه از كمك به فرقه‏هاى وابسته به چپ و راست كه عامل بدبختى‏هاى مستضعفين مى‏باشند، خوددارى كنند و از

صحيفه نور ج 22 صفحه 18

كمك‏هاى تبليغاتى و غير آن به برادران مسلم خود مضايقه ننمايند. ما در صورت دست يافتن به قدرت از نهضت مقدس شما پشتيبانى مى‏كنيم و اكنون نيز نفت را كه مايه حيات اسرائيل غاصب است و شاه با دست خيانتكار خود براى ادامه جنگ با مسلمين به روى آنها گشود، قطع نموديم. ما در صورت تشكيل جمهورى اسلامى از يهوديان ايرانى كه به فلسطين هجرت كرده و در شرايط تبعيض بسيار ناگوارى تحت استثمار يهوديان اروپايى و امريكايى به سر مى‏برند دعوت خواهيم كرد كه به وطن خود برگردند و آزادنه و محترمانه به زندگى خود ادامه دهند و از تعدياتى كه در زمان حكومت‏هاى جور بر آنان شده مصون خواهند بود.

من از مردم مسلمان و شيعيان جنوب لبنان كه در راه استقلال و آزادى كشور خود و در دفاع از ملت مظلوم فلسطين كوشش مى‏كنند و با تظاهرات خود در روز تاسوعا همبستگى خود را با ملت مسلمان و ستمديده ايران اعلام نمودند، تشكر مى‏كنم و اميدوارم با اراده مصمم خود به مبارزه عليه اسرائيل، دشمن اسلام و مسلمين ادامه داده همگام با نهضت اصيل و اسلامى برادران مسلمان خود در ايران و فلسطين همه غاصبين و استعمارگران را از كشور خود رانده و به خرابكارى و قتل و غارت آنان خاتمه دهند. عظمت اسلام و مسلمين را از خداوند تعالى خواستار و قطع ايادى اجانب را اميدوارم. درود من بر شما سرباز اسلام. توفيق و تاييد شما را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 19

پاسخ به نامه پر احساس كودك يازده ساله‏اى كه پس اندازش را به جبهه‏هاى جمگ تحميلى هديه كرده است‏

بسمه تعالى

فرزندم عزيزم ! وجهى را كه فرستاده بوديد براى جبهه‏ها واصل شد. خيلى از روحيه شما عزيز خوشحال شدم ولى من خواهش مى‏كنم اين وجه را خودتان صرف كنيد. من به جاى شما خدمت به جبهه انشاءالله مى‏كنم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 20

تلگراف به شاه

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضور مبارك اعليحضرت همايونى‏

تلگراف مبنى بر آنكه اعليحضرت بيش از هر كس در حفظ شعاير مذهبى كوشا هستند و تلگراف اين جانب را براى دولت ارسال داشتند و توفيق اين جانب را در ترويج مقررات اسلامى و هدايت عوام خواستار شدند، موجب تشكر گرديد. البته ملت مسلمان ايران از اعليحضرت همين انتظار را دارند. فرموده اعليحضرت موافق است با آنچه از پيغمبر اسلام - صلى الله عليه وآله به ما رسيده (اذا ظهرت البدع فى امتى فليظهر العالم علمه فمن لم يفعل فعليه لعنه‏الله) البته شغل روحانى، ارشاد و هدايت ملت است. مع‏الاسف با آنكه به آقاى اسدالله علم در اين بدعتى كه مى‏خواهد در اسلام بگذارد تنبه دادم و مفاسدش را گوشزد كردم، ايشان نه به امر خداوند قاهر گردن نهادند و نه به قانون اساسى و قانون مجلس اعتنا نمودند و نه امر ملوكانه را اطاعت كردند و نه به نصيحت علماى اسلام توجه نمودند و نه به خواست ملت مسلمان كه طومارها و تلگرافات و مكاتيب بسيار آنها از اقطار كشور نزد اين جانب و علماى اعلام قم و تهران موجود است وقعى گذاشتند و نه به اجتماعات انبوه قم و تهران و ساير شهرستان‏ها و ارشاد مفيد خطباى اسلام احترامى قائل شدند.

آقاى علم از نشر افكار عمومى در مطبوعات و انعكاس تلگرافات مسلمين و اظهار تظلم آنها به اعليحضرت و علماى ملت جلوگيرى كرده و مى‏كند و بر خلاف قانون اساسى مطبوعات كشور را مختنق كرده و به وسيله مامورين در اطراف مملكت، ملت مسلمان را كه مى‏خواهند عرض حال خود را به اعليحضرت و علماى ملت برسانند، ارعاب و تهديد مى‏كند. آقاى علم تخلف خود را از قانون اسلام و قانون اساسى اعلام و بر ملا نموده. آقاى اسدالله علم گمان كرده با تبديل كردن قسم به قرآن مجيد، را به كتاب آسمانى ممكن است قرآن كريم را از رسميت انداخت و (اوستا) و (انجيل) و بعض كتب ضاله را قرين آن يا به جاى آن قرار داد. اين شخص تخلف از قانون اساسى را به بهانه الزامات بين‏المللى شعار خود دانسته با آنكه الزامات بين‏المللى مربوط به مذهب و قانون اساسى نيست. تشبث به الزامات بين‏المللى براى سركوبى قرآن كريم و اسلام و قانون اساسى و ملت جرم بزرگ و ذنب لايغفر است.

اين جانب به حكم خيرخواهى براى ملت اسلام، اعليحضرت را متوجه مى‏كنم به اينكه اطمينان

صحيفه نور ج 22 صفحه 21

نفرماييد به عناصرى كه با چاپلوسى و اظهار چاكرى و خانه‏زادى مى‏خواهند تمام كارهاى خلاف دين و قانون را كرده و به اعليحضرت نسبت دهند و قانون اساسى را كه ضامن اساسى مليت و سلطنت است، با تصويبنامه‏هاى خائنانه و غلط از اعتبار بيندازند تا نقشه‏هاى شوم دشمنان اسلام و ملت را عملى كنند.انتظار ملت مسلمان آن است كه با امر اكيد آقاى علم را ملزم فرماييد از قانون اسلام و قانون اساسى تبعيت كند و از جسارتى كه به ساحت مقدس قرآن كريم نموده استغفار نمايد و الا ناگزيرم در نامه سرگشاده به اعليحضرت مطالب ديگرى را تذكر دهم. از خداوند تعالى استقلال ممالك اسلامى و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مسألت مى‏نمايم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 23

تاريخ: 27/2/1340

حكم انتصاب ثقه الاسلام آقاى صادق احسان‏بخش در مورد انجام امور حسبيه و شرعيه

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين والصلوه والسلام على محمد و آله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين.

و بعد جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام، الخطيب المحترم آقاى آقا شيخ صادق احسان بخش - دامت افاضاته و كثرالله امثاله - كه مدتى عمر شريف خود را مصروف در تحصيل فضل و كمال نمودند و اكنون نيز از مروجين محترم و افاضل معظم هستند، از طرف حقير مجازند در تصدى امور حسبيه و شرعيه كه تصدى آن در عصر غيبت ولى امر و ناموس دهر (عجل الله فرجه الشريف و جعلنا الله فداه) از مختصات فقيه جامع الشرايط است، پس از براى ايشان است تصدى امور مذكوره با رعايت احتياط. و نيز جناب ايشان مجازند در اخذ سهمين مباركين و ايصال سهم سادات را به محل مقرر آن و صرف سهم مبارك امام عليه السلام را در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد در صورت احتياج و صرف يك ثلث از بقيه را در ترويج ديانت مقدسه اسلام و علو كلمه حق و ايصال دو ثلث ديگر را نزد حقير براى صرف در حوزه علميه.

و اوصيه ايده الله تعالى: (بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التمسك بعروه الاحتياط و ارجو من جنابه ان لاينسانى من صالح دعواته) .

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 25

تاريخ: 15/3/1340

فرمان به ثقه الاسلام آقاى صادق خلخالى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

الحمدلله رب العالمين والصلوه والسلام على محمد وآله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين.

و بعد جناب مستطاب قدوه الاعلام و ملاذالانام و ثقه‏الاسلام آقاى آقا شيخ صادق خلخالى - دامت افاضاته و كثرالله تعالى امثاله - كه مدت‏ها عمر شريف را در تحصيل علوم شرعيه و فضايل نفسانيه صرف نموده‏اند و بحمدالله به كمال علم و فضل نايل گرديده‏اند، از قبل حقير مجازند در تصدى امور حسبيه و شرعيه كه تصدى آن در عصر غيبت ولى امر - عجل الله فرجه الشريف - از مختصات فقيه جامع الشرايط است: (فله التصدى لما ذكر مع مراعات الاحتياط) و نيز جناب ايشان مجازند در اخذ سهم مبارك امام - عليه السلام - و صرف در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد و صرف ثلث از بقيه را در ترويج ديانت مقدسه و ايصال دو ثلث ديگر را نزد حقير براى صرف در حوزه مباركه علميه. واوصيه ايده الله تعالى: (بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التجنب عن الهوى والتمسك بعروه الاحتياط فى الدين و الدنيا و ارجو منه ان لاينسانى من صالح دعواته والسلام عليه و على اخواننا المومنين و رحمه الله و بركاته) .

روح الله الموسوى خمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 26

تاريخ: 1341

پاسخ به مصاحبه علم نخست وزير رژيم پهلوى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

به نظر اينجانب مصاحبه آقاى نخست وزير به هيچ وجه ارزش قانونى نداشت و نظر اينجانب را تامين ننمود زيرا چيزى كه در هيات دولت به صورت تصويبنامه در آمد، مصاحبه و درج در مطبوعات تاثيرى در آن ندارد و آن تصويبنامه بر فرض قانونى بودنش به قوت خود باقى است و اما نكاتى كه در تلگراف آقاى نخست وزير به آقايان علماء اعلام قم بود خيلى جالب است:

1 - راجع به حلف به كتاب آسمانى مى‏نويسد مراد قرآن مجيد است، البته ما اين تفسير را از شخص ايشان براى تبرئه خودشان از هتك به قرآن كريم، به حكم اسلام پذيرفتيم لكن تفسير ايشان از تصويبنامه به هيچ وجه ارزش قانونى ندارد و تصويب كتاب آسمانى به اطلاق خود كه شامل ساير كتب منحرفه و ضاله است، در نظر آنها به قوت خود باقى است و نقش آقاى نخست وزير اغفال مردم است و همان خطر كه براى قرآن مجيد پيش آمده است به واسطه اين تصويبنامه مخالف شرع و قانون، به دست خيانتكاران به دين و مملكت به قوت خود باقى است و هيچ مسلمانى نمى‏تواند قرآن مجيد را در معرض خطر ببيند و سهل انگارى كند.

2 - آنچه ايشان نوشته‏اند كه در مجلس اقليت‏هاى مذهبى به كتاب خودشان قسم ياد مى‏كردند، اشتباه است و هيچ گاه كتاب منسوب به زردشت و ساير كتب منحرفه را در مجلس نمى‏آوردند، صورت قسم‏نامه نيز شاهد است كه تمام وكلا به يك نحو قسم ياد مى‏كردند.

3 - به اينكه نوشته‏اند در مملكت اسلام انتخاب كننده و انتخاب شونده مسلمان است، ربطى به مفاد تصويبنامه ندارد و وعده اصلاح، الزام‏آور نيست و به هيچ وجه ارزش قانونى ندارد و ما را قانع نمى‏كند و اگر فرضا آقاى علم بنويسد اين سه امر كه در تصويبنامه مذكور است لغو است، باز ارزش قانونى ندارد زيرا چيزى كه در هيات وزيران تصويب شد، به الغاى آقاى نخست وزير لغو نمى‏شود و به قوت خود باقى است، بنابراين خطر بزرگى كه براى اسلام و استقلال و كيان مملكت به واسطه اين تصويبنامه كه شايد به دست جاسوسان يهود و صهيونيست‏ها تهيه شده براى نابودى استقلال و بهم زدن اقتصاد مملكت، به قوت خود به نظر دولت آقاى علم باقى است و دولت خود را ذيحق مى‏داند كه به آن عمل كند، هر چند مخالف قانون شرع يا قانون اساسى باشد يا برخلاف احساسات دينى و ملى بيست ميليون جمعيت ايران يا تمام مسلمين باشد زيرا تا در هيات وزيران تجديد نظر به عمل نيايد و

صحيفه نور ج 22 صفحه 27

اصلاح نشود، به قوت خود باقى است و اينجانب در تعجب هستم كه چرا آقايان وزرا زير بار اين مسووليت بزرگ قانونى مى‏روند و اقدام به تجديد نظر نمى‏كنند و نمى‏خواهند خود را در نزد ملت‏هاى بزرگ، متمدن و ملت خود را سربلند كنند. خضوع در مقابل مذهب و قانون، تجديد نظر در تصويبنامه‏ها و تسليم مذهب و قانون شدن، علامت شهادت و تمدن است و موافق نزاكت بين‏المللى است و سرپيچى از قانون و سرسختى در مقابل خواست ملت، از عادات قرون وسطى و خلاف نزاكت است. و خوب است وزراى يك مملكت كهنسال حاضر نشوند چنين معرفى شوند و عقب افتادگى و عدم رشد يك ملت بزرگ را ثابت كنند. با اعمال خلاف مذهب و قوانين، منع شديد مطبوعات در تمام كشور، جلوگيرى از انعكاس اين نهضت بزرگ ملى و قانونى بى‏سابقه يا كم سابقه، كه يك ملت براى دفاع از مذهب و قانون اساسى قيام نموده و در تمام كشور هماهنگ شده‏اند، براى يك دولت مدعى تمدن، ننگ است، و ما احساس خجلت و سرشكستگى مى‏كنيم در ميان خبرگزارى‏ها و سفارتخانه‏هاى خارجى، و ما ملت ايران را از اين گونه اعمال قرون وسطائى تبرئه مى‏كنيم و تمام گناه را از معدودى تطميع شده يا تهديد شده مى‏دانيم. اشخاص شريف به مذهب مقدس خود و به قانون اساسى احترام مى‏گذارند و از كارهائى كه براى ملت و استقلال مملكت خطر دارد، اجتناب مى‏كنند.

اينجانب حسب وظيفه شرعيه به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مى‏كنم، قرآن كريم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملكت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهيونيست‏هاست كه در ايران به حزب بهائى ظاهر شدند و مدتى نخواهد گذشت كه با اين سكوت مرگبار مسلمين، تمام اقتصاد اين مملكت را با تاييد عمال خود قبضه مى‏كنند و ملت مسلمان را از هستى در تمام شوون ساقط مى‏كنند. تلويزيون ايران پايگاه جاسوسى يهود است و دولت‏ها ناظر آن هستند و از آن تاييد مى‏كنند. ملت مسلمان تا رفع اين خطرها نشود، سكوت نمى‏كند و اگر كسى سكوت كند در پيشگاه خداوند قاهر، مسوول و در اين عالم محكوم به زوال است.

4 - آنچه آقاى نخست وزير راجع به انتخاب زن‏ها تلگراف نموده‏اند، محل تعجب است، مى‏گويند اين انتخاب، مشابهت انتخاب شهردارى‏هاست كه دخالت زن‏ها در آن تصويب شد و اعتراض نشد، اولا انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى قانون مستقل دارد و زن‏ها در آن قانون مستثنى هستند، آقاى نخست وزير قانون مجلس را نسبت به خود انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى ناديده گرفته و به مشابه آن تشبث كرده‏اند و خوب است خود ايشان اين را هر تفسير كنند و ثانياً به طورى كه مطلعين مى‏گويند، قانون شهردارى‏ها از مجلس نگذشته و در بعض كميسيون‏هاى مجلس وارد شده و فرضاً كه گذشته باشد ربطى به انجمن‏هاى ايالتى ندارد و ثالثاً اگر چيزى از مجلس گذشت و مخالف قانون اساسى بود، ارزش قانونى ندارد و اين امر از هر مجلسى بگذرد مطرود و وكلاى آن قابل تعقيب هستند.

5 - نوشته‏اند كه اين موضوع عرفى است، اگر منظور آن است كه مربوط به حكم شرع نيست، بسيار عجب است زيرا تمام موضوعات عرفيه در شرع حكم دارد و اين آقايان از قوانين اسلام اطلاع ندارند و از حقوق اسلامى بى‏خبرند، حكم اين موضوع عرفى را از علماء اسلام بايد پرسيد.

صحيفه نور ج 22 صفحه 28

6 - آنچه اخيراً نوشته‏اند كه اگر حرام مى‏دانيد بايد به مجلس رجوع كنيد، البته در موقعش به مجلس تذكر خواهند داد لكن بايد به آقاى نخست وزير بگويم هيچ مجلسى و هيچ مقامى نمى‏تواند برخلاف شرع اسلام و مذهب جعفرى، تصويبى كند يا قانونى بگذراند، رجوع نمائيد به اصل دوم متمم قانون اساسى. بحمدالله ملت مسلمان و علماى اسلام زنده و پاينده هستند و هر دست خيانتكارى كه به اساس اسلام و نواميس مسلمين دراز شود قطع مى‏كنند. والله غالب على امره

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 29

تاريخ: 17/7/1341

تگراف به شاه‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضور مبارك اعليحضرت همايونى‏

پس از اهداى تحيت و دعا، به طورى كه در روزنامه‏ها منتشر است، دولت در انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى، اسلام را در راى دهندگان و منتخبين شرط نكرده و به زن‏ها حق راى داده است و اين امر موجب نگرانى علماى اعلام و ساير طبقات مسلمين است. بر خاطر همايونى مكشوف است كه صلاح مملكت در حفظ احكام دين مبين اسلام و آرامش قلوب است. مستدعى است امر فرماييد مطالبى را كه مخالف ديانت مقدسه و مذهب رسمى مملكت است از برنامه‏هاى دولتى و حزبى حذف نمايند تا موجب دعاگويى ملت مسلمان شود.

الداعى روح الله الموسوى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 30

تاريخ: 28/7/1341

تلگراف به اسدالله علم‏

بسم الله الرحمن الرحيم

تهران - جناب آقاى اسدالله علم نخست وزير ايران!

در تعطيل طولانى مجلسين ديده مى‏شود كه دولت اقداماتى را در نظر دارد كه مخالف شرع اقدس و مباين صريح قانون اساسى است، مطمئن باشيد تخلف از قوانين اسلام و قانون اساسى و قوانين موضوعه مجلس شورا براى شخص جناب عالى و دولت ايجاد مسووليت شديد در پيشگاه مقدس خداوند قادر قاهر و نزد ملت مسلمان و قانون خواهد كرد. ورود زن‏ها به مجلسين و انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى و شهردارى مخالف قوانين محكم اسلام كه تشخيص آن به نص قانون اساسى، محول به علماى اعلام و مراجع فتواست و براى ديگران حق دخالت نيست و فقهاى اسلام و مراجع مسلمين به حرمت آن فتوا داده و مى‏دهند، در اين صورت حق راى دادن به زن‏ها و انتخاب آنها در همه مراحل، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسى است و نيز قانون مجلس شورا مصوب و موشح ربيع الثانى 1325 قمرى حق انتخاب شدن و انتخاب كردن را در انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى و شهردارى از زن‏ها سلب كرده است، مراجعه كنيد به مواد هفت و نه قانون انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى و پانزده و هفده قانون انجمن بلديه (شهردارى)، در اين صورت چنين حقى به آنها دادن، تخلف از قانون است و نيز الغاى شرط اسلام در انتخاب كننده و انتخاب شونده كه در قانون مذكور قيد كرده و تبديل قسم به قرآن مجيد را به كتاب آسمانى، تخلف از قانون مذكور است و خطرهاى بزرگى براى اسلام و استقلال مملكت دارد كه يا غفلتاً يا خداى نخواسته عمداً اقدام به اين امر شده است. اكنون كه اعليحضرت در خواست علماى اعلام را به دولت ارجاع فرموده‏اند و مسووليت به دولت شما متوجه است، انتظار ميرود به تبعيت از قوانين محكم اسلام و قوانين مملكتى، اصلاح اين امر را به اسرع وقت نماييد و مراقبت كنيد كه نظاير آن تكرار نشود و اگر ابهامى در نظر جناب عالى است، مشرف به آستانه قم شويد تا هر گونه ابهامى حضوراً رفع شود و مطالبى كه به صلاح مملكت است و نوشتنى نيست تذكر داده شود.

در خاتمه يادآور مى‏شود كه علماى اعلام ايران و اعتاب مقدسه و ساير مسلمين در امور مخالفه با شرع مطاع ساكت نخواهند ماند و به حول و قوه خداوند تعالى امور مخالفه با اسلام رسميت نخواهد پيدا كرد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 32

تاريخ: 13/8/1343

نامه به شهيد حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد مصطفى خمينى

نور چشم محترم آقا مصطفى ايده الله تعالى و وفقه لمرضاته‏

بحمدالله تعالى وله الشكر كه قبل از ظهر روز چهارشنبه وارد آنكارا تركيه شدم به سلامت، هواى اين جا بهتر از قم است، شماها از جهت من نگران نباشيد، حالم خوب است و نگرانى بحمدالله نيست، خداوند ان شاءالله خير مقدر فرمايد. آنچه لازم است تذكر دهم علاوه بر آن كه به جميع خويشاوندان و بستگان پس از ابلاغ سلام، سفارش كنيد به صبر جميل و عدم فزع، به هيچ وجه تشبث نكنيد. خداوند تعالى آنچه مقدر فرموده واقع خواهد شد. آنچه لازم است به شما تذكر دهم آن است كه اگر رضاى خداوند تعالى و رضاى مرا مى‏خواهيد با مادر و خواهران و برادر و بستگان مطلقاً حسن رفتار نماييد. همه محتاج به حسن سلوك شما هستند. تقاضا مى‏كنم به همه خوش رفتارى نماييد. وقت حركت گفته شد كه اگر ميل داريد، خانواده بيايند مانع ندارد، اين جا هم تكرار شد، لكن با كمال ميلى كه به ملاقات همه دارم راضى نيستم بيايند و بياييد زيرا به شماها و ايشان بد مى‏گذرد در محل غربت. براى من وسايل راحت فراهم خواهد شد ان شاءالله تعالى. لازم است چيزهايى را كه مى‏نويسم بدهيد بياورند، بنا است از شما بيايند بگيرند و بياورند. آنچه يادم است مى‏نويسم و اگر چيزى را فراموش كردم شما بفرستيد، كتاب مفاتيح ، صحيفه سجاديه، مكاسب و حواشى ، لباس از عبا و پيراهن و غيره. (قيچى ناخن‏گير، قيچى اصلاح) (لازم نيست) مهر و جانماز، انگشترها اين جا است. حوله هم بفرستيد. براى اين ماه وجه پيش آقاى... است بگيريد شهريه را بدهيد، براى تتمه زغال هم بگيريد.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 34

تاريخ: 13/8/1343

تلگراف به شهيد حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد مصطفى خمينى

نور چشمى، آقا مصطفى خمينى! ايران - قم

با سلامت وارد آنكاراى تركيه شدم، به هيچ وجه نگران نباشيد، حالم خوب و راحت هستم.

خمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 36

تاريخ: 19/8/1343

نامه به شهيد حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد مصطفى خمينى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

الحمدلله على السراء والضراء والسلام على محمد واله الطاهرين.

و بعد نور چشم محترم كه مورد وثوق اين جانب است وكيل است از طرف حقير در كليه امورم. آنچه از وجوه از قبيل سهمين مباركين مطالب هستم، به ايشان بدهند براى تأمين شهريه طلاب محترم. و وكيل هستند در اخذ و دستگردان سهمين مباركين و هر نحو وجهى كه بايد به من برسد و در اعطا به محال مقرر خود. و وصى اين جانب هستند و وصيت نامه‏ام در يكى از دفاتر موجود است. قضاى چندين سال صوم به عهده دارم احتياطاً و دو سه سال هم نماز احتياط كنند. كتب من از مصطفى است اثاثيه خانه مطلقاً از مادر مصطفى است. بقيه وصيت نامه‏ام عمل شود. مراد از نور چشمى كه در صدر ورقه نوشته‏ام فرزند بزرگم آقا مصطفى خمينى - ايده الله تعالى - است و اوصيه بتقوى الله و اطاعه امره و ارجومنه الدعاء فى الحيوة و الوفاة .

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 42

تاريخ: 23/8/1343

نامه به شهيد حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد مصطفى خمينى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

نور چشم محترم مصطفى خمينى ايده الله تعالى و اعزه

من اكنون در بورسا تركيه بحمدالله با سلامت زندگى مى‏كنم و حالم خوب است، نگران من نباشيد. آنچه مقدر است از جانب خداى تعالى جميل و مورد تشكر است. قبلاً تلگرافى كردم و كاغذى نوشتم شما به وسيله سازمان از سلامت خودتان مطلعم نماييد و در صورت موافقت آنها كتاب مكاسب و حواشى آن را با وسيله و حاشيه و وسائل را بفرستيد، اگر عباى زمستانى را هم بفرستيد با چند پيراهن و شلوار بد نيست. لازم به تذكر نيست كه بايد با مادر و متعلقين با كمال مهربانى و عطوفت رفتار نماييد، مخصوصاً خدمت كنيد به مادر كه رضاى خداى تعالى در آن است. هواى اين جا از ايران بهتر است. در هر صورت براى من به هيچ وجه نگران نباشيد و راضى نيستم به هيچ وجه تشبث به هيچ كس نماييد. خداوند تبارك و تعالى حاكم است و نعم الحكم. وصيت من همان است كه در وصيتنامه نوشتم: اثاث منزل همه مال مادر است، كتب همه مال شماست، براى من پس از فوت چند (10) سال روزه و دو سه سال نماز استيجار نماييد. از خداوند تعالى توفيق شما و تاييدتان را خواستارم.

روح الله الموسوى خمينى

به همه متعلقين خصوصاً مادر سلام برسانيد، هيچ نگران من نباشيد حالم خوب است.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 44

تاريخ: 3/10/1343

نامه به مرحوم حجت الاسلام آقاى خلخالى

بسمه تعالى

حجت الاسلام آقاى خلخالى دامت افاضاته به عرض عالى مى‏رساند ان شاءالله مزاج شريف خالى از نقاهت است از قرار مسموع مكه مشرف شده بوديد، ان شاءالله زيارات شما مقبول است. حالت اين جانب بحمدالله سلامت است و چند روزى است در اسلامبول هستم، امروز حركت مى‏كنم به بورسا. جناب عالى و ساير دوستان نگران نباشيد، آنچه خداوند تعالى مقرر فرموده صلاح است و از آن متشكرم. خدمت حضرت حجت الاسلام آقاى لواسانى اگر تا رسيدن مكتوب عتبات هستند، سلام مى‏رسانم. از جناب عالى تقاضاى دعاى خير براى حسن عاقبت دارم.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 46

تاريخ: 15/12/1343

نامه خطاب به همسرشان

خدمت مخدره محترمه والده مصطفى ابقاهاالله و صبرها - سلام مى‏رساند.

ان شاءالله تعالى شماها به سلامت و سعادت بسر بريد. اين جانب بحمدالله تعالى سالم هستم، هيچ نگرانى نداشته باشيد. خداوند تعالى آنچه مقدر فرموده است صلاح است و واقع خواهد شد. عسى ان تكرهوا شيئاً وهوخيرلكم مصطفى هم بحمدالله سلامت است، جاى هيچ نگرانى نيست فقط از اين كه از شماها بى‏اطلاعم، قدرى نگران هستم، همه را به خداى تبارك و تعالى مى‏سپارم. تمام بچه‏ها و متعلقين آنها را سلام مى‏رسانم. اگر اين كاغذ رسيد، جواب زودتر بنويسيد و بفرستيد خدمت حضرت حجت الاسلام آقاى حاج آقا فضل الله خوانسارى، شايد ايشان بتوانند به وسيله‏اى بفرستند. اگر جواب نوشتيد، تمام بچه‏ها به خط خودشان يكى دو كلمه بنويسند. به متعلقه مصطفى سلام برسانيد و ايشان هم دو كلمه بنويسند. به حضرتين آقايان اخوان سلام مى‏رسانم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 48

تاريخ: 1344

نامه به دانشجويان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت حضرات دانشجويان عزيز اسلامى ايدهم‏الله تعالى

تلگراف محترم واصل و موجب تشكر شد. چون تلگراف اين جانب ممكن است نرسد - زيرا بسيارى از تلگرافات را نرسانده‏اند - به وسيله مكتوب مبادرت به جواب شد. اميد است خداوند تعالى به همه مسلمين خصوصاً شما دانشجويان عزيز كه سرمايه معنوى مملكت هستيد، توفيق خدمت به اسلام و كشور اسلام عنايت فرمايد و با كوشش و سعى همه دست اجانب را از اين كشور قطع فرمايد. شما جوانان محترم كوشش كنيد روح ايمان به خداى تعالى را در خود و ديگران تقويت نماييد كه در سايه آن از ممالك اسلامى بتوانيد دفاع كنيد و از اين وضع رقت بار خود و برادران خود را نجات دهيد.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 50

تاريخ: 2/8/1344

نامه به ثقةالاسلام آقاى محمد حسين انزابى

بسم تعالى

خدمت جناب مستطاب ثقةالاسلام خطيب محترم آقاى آقاشيخ محمد حسين انزابى دامت افاضاته

به عرض مى‏رساند: تلگراف جناب عالى كه حاوى تبريك ورود حقير به عتبات عاليات بود، موجب تشكر گرديد. و چون احتمال داده مى‏شد كه جواب تلگرافى را نرسانند، مبادرت به جواب كتبى شد. از خداى تعالى موفقيت آن جناب و عموم مروجين شريعت مقدسه را در اعلاء كلمه طيبه اسلام خواستار و ملتمس دعا هستم.

والسلام عليكم و رحمةالله

از قرار اطلاع تلگرافات حقير را نرساندند، چنانچه تلگرافاتى كه از ايران براى اين جانب شده است نوعاً نرساندند و اين معنى ظاهراً براى ايجاد نگرانى و تفرقه است. جناب عالى اين معنى را به هر نحو صلاح مى‏دانيد به حضرات آقايان و ديگران ابلاغ فرماييد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 54

تاريخ: 16/8/1344

نامه به آيت الله آقاى آخوند

بسمه تعالى

خدمت ذى شرافت جناب مستطاب آيت الله آقاى آخوند دامت بركاته‏

به عرض عالى مى‏رساند تلگراف شريف كه استفسار از حال حقير فرموده بوديد، موجب تشكر گرديد. و چون اطلاع رسيد كه تلگرافات حقير را نمى‏رسانند - چنانچه نوعاً تلگرافات ايران را به اين جانب نرسانده‏اند - لذا از جواب تلگرافى خوددارى شد. حال حقير بحمدالله وله الشكر خوب و اميد است خداى متعال از اين به بعد هم خير مقرر فرمايد. ادامه فيوضات حضرت عالى را خواستار و ملتمس دعاى خير هستم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 52

تاريخ: 8/8/1344

نامه به ثقةالاسلام آقاى مجدالدين مصباحى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب ثقةالاسلام آقاى آقا مجدالدين مصباحى دامت افاضاته.

به عرض مى‏رساند: تلگراف تبريك تشرف اين جانب به اعتاب مقدسه موجب تشكر گرديد. و چون اطلاع حاصل شد كه تلگرافات حقير را نمى‏رسانند - چنانچه نوعاً تلگرافات ايران را به اين جانب نرسانده‏اند - از جواب تلگرافى خوددارى شد. از خداى متعال دوام توفيقات جناب عالى را خواستار و ملتمس دعا هستم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 56

تاريخ: 2/9/1344

نامه به حضرت آيت‏الله آقاى بنى صدر

بسمه تعالى

حضرت آيت الله آقاى بنى‏صدر دامت بركاته

به عرض عالى مى‏رساند: مرقوم محترم كه حاكى از سلامت وجود مسعود و حاوى تفقد از اين جانب بود موجب تشكر گرديد. از قرار مسموع اخيراً عملى فرموديد و بحمدالله تعالى رفع نگرانى شده است، از خداوند تعالى سلامت و صحت و سعادت جناب مستطاب عالى را خواستار، حالت اين جانب بحمدالله سلامت است، از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم. از جناب مستطاب عالى رجاء دعاى خير براى حسن عاقبت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى

مرقوم شده بود تلگراف فرموديد، غالب تلگرافات و مكاتيب را از قرار مسموع نرساندند، چنانچه تلگرافات اين جانب را نيز غالباً نرساندند. هر چه فكر كردم به خاطرم نيامد كه از جناب عالى تلگرافى رسيده باشد و به دفتر نيز مراجعه شد، چيزى نيافتم. لكن اگر تلگراف رسيده باشد، حتماً جواب داده‏ام و نرساندند.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 58

تاريخ: 14/9/1344

پاسخ به نامه جمعى از اهالى قم در مورد تهيه ذغال فقرا از سهم امام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اينجانب در وضع حاضر نمى‏توانم به طورى كه مايل هستم خدمت به مستمندان محترم قم يا ساير بلاد بنمايم و با اطلاعى كه از حال مردم بى‏بضاعت بى‏پناه دارم براى فصل زمستان آنها نگران و متاثرم. از متمكنين محترم و اهالى خير خواه ملت ايران ايدهم الله تعالى تقاضا دارم كه در هر استان يا شهرستانى هستند در فكر مستمندان محترم محل خود باشند و راضى نشوند محترمين بى‏بضاعت و فقراى بى‏پناه از سرما و سختى معاش رنج ببرند. و از خصوص اهالى خير خواه تهران و قم تقاضاى كمك موثر براى تهيه ذغال براى فقراى محترم آن دو مركز مهم دارم. اميد است از عهده اين مسووليت بزرگ به خوبى برآيند و خداوند تعالى را كه به آنها تمكن عنايت فرموده ناظر و حاضر بدانند. و اگر از وجوه خيريه و تبرعيه تامين اين امر نشد، اهالى محترم و مومنين شريف جميع بلاد - ايدهم الله تعالى مجازند ثلث سهم مبارك امام - عليه الصلوه والسلام را در تحت نظارت علماى اعلام محل اعلى الله كلمتهم يا معتمدين محترم ايدهم الله به مصرف مذكور برسانند. از خداوند تعالى توفيق و تاييد عموم را خواستار و عظمت اسلام و مسلمين را اميدوارم.

والسلام عليهم وعلى عبادالله الصالحين ورحمه الله‏و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 59

تاريخ: 16/9/1344

نامه به علماى حوزه علميه قم

بسم الله الرحمن الرحيم

خدمت ذى شرافت حجج اسلام و علماى اعلام و مدرسين عظام و افاضل گرام حوزه علميه قم ادام الله ايام بركاتهم

مرقوم محترم سرگشاده حضرات آقايان واصل و موجب تشكر گرديد. رونوشت تلگرافى كه در بدو ورود اين جانب فرموده بوديد نرساندند، نيز واصل شد. از عواطف كريمه عموم ملت ايران و خصوص حوزه‏هاى علميه، بالاخص حوزه مقدسه قم صانها الله عن الحدثان تشكر حاصل، اميد است ان شاءالله خدمت همه طبقات به ديانت مقدسه اسلام، منظور نظر مبارك ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف باشد. اين جانب از شدايدى كه در اين سنوات به ملت مسلمان ايران و خصوص اهل علم و متدينين وارد شده است، رنج مى‏برم. از خداوند تعالى نصرت و توفيق و تاييد همگان را خواستار و عظمت اسلام و مسلمين را خواهانم. مرجو آن كه مشمول ادعيه خالصانه حضرات اعلام - اعلى الله كلمتهم - باشم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 60

تاريخ: 20/9/1344

پاسخ به طومار طلاب اصفهانى مقيم قم

بسم الله الرحمن الرحيم

بخدمت ذى شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام اصفهانى مقيم قم دامت افاضاتهم

مرقوم محترم آقايان كه حاوى تفقد از اين جانب و مشتمل برابر از عواطف كريمه بود، موجب تشكر گرديد. اميد است آقايان محترم و طبقه جوان از محصلين - ايدهم الله تعالى با توجه به ظايف سنگينى كه ان شاءالله در آتيه به عهده آنها خواهد آمد و حفظ و صيانت اسلام و مصالح مسلمين به دست آنها سپرده خواهد شد، هم از حال، خود را براى اين سنگر عظيم مجهز و مهيا فرمايند. و با مجاهده و تحكيم مبانى تقوا، حب دنيا و نفس را كه راس تمام خطيئات است از قلب خود خارج نمايند تا مشكلات زندگانى بر آنها آسان شود و شدايد در راه خدمت به حق تعالى و احكام مقدسه اسلام در ذايقه آنها شيرين گردد. رنج‏ها و ناراحتى‏ها و ستم‏هايى كه به حوزه‏هاى اسلام و حضرات اعلام و ساير برادران متدين ما وارد شده، گرچه ناگوار و بر دوش اين جانب سنگينى مى‏كند، ليكن از جهاتى به نفع اسلام و مسلمين بود و رحمت‏ها و الطاف الهيه بود كه ملت اسلام را بيدار و طريقه سلف صالح را تاحدى تجديد نمود. اين جانب در اين تبعيدگاه ثانوى در تحت قباب مطهره دعاگوى اسلام و مسلمين و حوزه‏هاى علميه و طبقه جوان زحمتكش رنج ديده مى‏باشم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 61

تاريخ: 22/9/1344

نامه به علماى آذربايجانى حوزه علميه قم

بسم الله الرحمن الرحيم

خدمت ذى شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام آذربايجانى‏هاى حوزه علميه قم دامت افاضاتهم

مرقوم محترم آقايان كه حاكى از عواطف كريمه و احساسات دينيه بود، موجب تشكر شد. بايد از تحمل مشاق و زحمات طاقت فرساى افاضل حوزه‏هاى علميه عموماً و حوزه علميه قم بالاخص حضرات آقايان تشكر و تقدير كنم. اين دنيا چه خوش و چه ناخوش خواهد گذشت و همه به سوى دار جزا خواهيم رفت، چه بهتر كه عمر كوتاه در راه خدمت به اسلام و مسلمين صرف كنيم تا در پيشگاه مقدس حق تبارك و تعالى سرافراز و در سلك خدمتگزاران در آييم. و وظيفه شما طبقه فضلاى جوان كه در آتيه پاسداران احكام اسلام هستيد، سنگين است. هم اكنون خود را مجهز براى پاسدارى و به خدمت به اسلام و مسلمين فرماييد. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و علماى اسلام و عزت دارين شما افاضل معظم را خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 62

تاريخ: 23/9/1344

نامه به علماى حوزه علميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت ذى شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام حوزه علميه مباركه اصفهان دامت افاضاتهم مرقوم محترم آقايان كه در حال تبعيد اين جانب از تركيه به عراق مرقوم شده بود و حاكى از ابراز عواطف كريمه و تاثر از تبعيد اين جانب بود، موجب تشكر گرديد. اين تبعيدها و حبس‏ها و زجرها كه براى دفاع از احكام مترقيه اسلام و دفع تسليط اجانب به بلاد مسلمين و جلوگيرى از دستبرد به استقلال و تماميت ارضى ممالك اسلامى، سيما مركز تشيع كه محط نظر مبارك امام عصر ارواحنا فداه است مى‏باشد، گوارا و موجب سرافرازى ملت مسلم است. حوزه‏هاى مقدسه علميه و دانشگاه‏هاى قديم و جديد و طبقه جوان ملت‏هاى بزرگ اسلام بايد خودشان را مجهز كنند براى عصرهاى تاريكى كه پيش بينى مى‏شود و اسلام محتاج به دفاع بيشترى است. اين دنيا با همه فريبندگى بر ما و شما خواهد گذشت، چه بهتر كه اين عمرهاى كوتاه و وقت‏هاى كم، صرف در خدمت به اسلام و مسلمين و استخلاص ممالك اسلامى از تحت فشار ظلم استعمار و استبداد گردد.

شما آقايان محترم با مجاهدات و تجنب از هواهاى باطل، حب دنيا را از دل بيرون نماييد تا شايسته خدمت به احكام نورانى آسمانى گرديد. اين جانب در هر جا باشم دعاگوى ملل اسلامى ولا سيما ملت بى‏پناه ايران هستم و اميد واثق دارم كه خداوند تعالى با عنايت خاصى كه به حوزه‏هاى دينيه دارد، قطع يد اشرار را بفرمايد و ممالك اسلامى را از شرور محفوظ فرمايد.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 63

تاريخ: 23/9/1344

نامه به علماى شيرازى مقيم قم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مرقوم محترم آقايان كه حاوى عواطف كريمه بود، موجب تشكر گرديد. اين جانب از زحمات طاقت فرساى طوايف مختلف ملت مسلمان و خصوص حوزه‏هاى مقدسه علميه بالاخص حضرات آقايان اعلام اعلى الله كلمتهم متشكرم. در اين عصر كه مع الاسف اجانب با سرعت و شدت پايگاه‏هاى تبليغى و غير تبليغى را در ممالك اسلامى مستقر و محكم مى‏نمايند و با تبليغات ضد انسانى به دست مطبوعات و غير آن احكام مترقى اسلام را در انظار برخلاف واقع معرفى مى‏كنند و حوزه‏هاى علميه و دينيه را كه يگانه پايگاه حفظ عظمت اسلام و استقلال ممالك اسلامى است و تنها سد جلوگيرى از تجاوز اجانب است در تحت فشار همه جانبه قرار داده‏اند، وظيفه علماى اعلام و مبلغين عظام و افاضل گرام است كه در كمال پايدارى و استقامت از اسلام و حوزه‏هاى دينى دفاع فرمايند و با تبليغات خود اسلام را به آن نحو كه هست، معرفى فرمايند. شما آقايان محترم كه در آتيه وظيفه سنگينى به خواست خداوند تعالى خواهيد داشت، لازم است خود را مجهز نماييد و براى اعلاى كلمه حق مهياى ناملايمات و سختى‏ها شويد تا موجبات سرافرازى ملت مسلم و علماى اسلام را فراهم نماييد. از خداوند تعالى توفيق و تاييد كافه علماى اسلام و حضرات افاضل را خواستارم و عظمت اسلام و حوزه‏هاى مقدسه دينيه را اميدوارم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 65

تاريخ: 24/9/1344

نامه به علماى حوزه علميه نجف آباد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت ذى شرافت علماى اعلام و افاضل عظام شهرستان نجف آباد دامت بركاتهم

مرقوم محترم آقايان كه رونوشت تلگرافى بود كه مخابره نكرده بودند و حاوى عواطف كريمه نسبت به اين جانب بود، موجب تشكر گرديد. تبعيد اين جانب به تركيه و از آن جا به عراق موجب نگرانى نيست، چون در راه ايفاى وظيفه و براى دفاع از احكام اسلام و مصالح مسلمين و جلوگيرى از نفوذ اجانب به ممالك اسلامى و دفع ظلم و ستمكارى صورت گرفت. اميد است حضرات اعلام بيش از پيش خود را براى تفانى در راه احكام مقدسه اسلام و استقلال و تماميت ممالك اسلامى مهيا و مجهز فرمايند و از پيش آمدهاى ناگوار كه در راه حق و حقيقت براى آنها رخ مى‏دهد، هراس به خود راه ندهند. اين جانب در تحت قباب مطهره ائمه دين - عليهم صلوات الله و سلامه - توفيق عموم مسلمين و خصوص علماى اعلام و حماه اسلام را براى دفع فساد و قطع يد اجانب از بلاد اسلام از خداوند تعالى خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 67

تاريخ: 15/11/1344

نامه به شهيد ثقةالااسلام آقاى سعيدى

بسمه تعالى

به عرض مى‏رساند:

مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج شريف و از روى عرق سيادت و ديانت صادر شده بود، موجب تشكر گرديد. از زحمات جناب عالى متشكرم. مطالبى كه مرقوم شده بود چون جواب تفصيلى صلاح نيست، شرحى به آقاى علم الهدى اهوازى گفتم كه به جناب عالى تذكر دهند و اجمالش آن كه دستگاه‏هاى خارجى از قبيل سازمان ملل و غيره جز اشخاص دست نشانده نيستند كه براى مصالح ممالك بزرگ و اغفال ممالك كوچك ايجاد شده است. و اشخاص سياسى از ممالك اسلامى كه در خارج زندگى مى‏كنند، تماس با آنها به صلاح روحانيت و اسلام نيست. و آنچه به من نسبت داده‏اند كه قدرى تند روى شده است، همان طور كه حدس زده‏ايد دروغ است، من كارى نكردم كه تندروى باشد. از خداوند تعالى اميد عفو دارم در قصور و تقصير و از درگاه مقدسش توفيق خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم. از جناب عالى اميد دعاى خير دارم در حسن عاقبت.

والسلام عليكم

از اين كه تهران تشريف برده‏ايد از جهتى خوشوقت شدم چون مركز از هر جا بيشتر محتاج به علماى عاملين دارد. مساعى جميله جناب عالى مورد تقدير و تشكر است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 69

تاريخ: 27/2/1345

فرمان به ثقةالاسلام آقاى محمد يزدى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

الحمدلله رب العالمين و الصلوة والسلام على محمد و آله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين

و بعد جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقة الاسلام آقاى آقا شيخ محمد يزدى خطيب محترم دامت افاضاته از قبل اين جانب مجازند در امور حسبيه و شرعيه كه تصدى آن در عصر غيبت ولى امر عجل الله تعالى فرجه از مختصات فقيه جامع شرايط است. فله التصدى لما ذكر مع مراعات الاحتياط و نيز مجازند در اخذ وجوه شرعيه از قبيل زكوات و مجهول المالك و صرف آن در محل مقرر شرعى و نيز مجازند در اخذ سهم مبارك امام عليه السلام و صرف آن در اشاعه خودشان به نحو اقتصاد و صرف ثلث بقيه را در محل مقرر شرعى و ايصال دو ثلث ديگر را نزد حقير يا وكلاى حقير براى صرف در حوزه‏هاى علميه.

و اوصيه ايده الله تعالى بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى والتجنب عن الهوى و التمسك بعروه الاحتياط فى الدين و الدنياوارجومنه ان لاينسانى من صالح دعواته والسلام عليه و على اخواننا المومنين و رحمه الله و بركاته .

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:15 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 71

تاريخ: 19/3/1345

نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى

بسمه تعالى خدمت جناب مستطاب سيدالعلماى الاعلام و ثقه الاسلام آقاى سعيد دامت افاضاته‏

مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج محترم و رفع خطر از آن بود، موجب تشكر گرديد. شرحى گله از اوضاع فرموده بوديد، اگر انسان به وظيفه الهيه موفق شود، نتيجه حاصل است، چه به نتيجه منظوره برسد يا نه. از امثال جناب عالى صبر و انتظار فرج مطلوب است و هيچ گاه از فضل الهى مايوس نباشيد. ان شاءالله تعالى فرج نزديك است. چه بسيار شود كه خداوند تعالى به واسطه عناياتى خاصه كه دارد، انسان را مبتلا مى‏كند به امورى كه قهراً توجه او را به ذات اقدس خود جلب كند و چه بسا كه رحمت‏ها به صورت قهر و غضب جارى مى‏گردد. از خداوند تعالى بخواهيد كه ما را در راه وصول به مطالب الهيه ثابت نگه دارد و از گرفتارى‏ها كه در راه هدف است، قلوب ما را محكم‏تر فرمايد و از رحمت‏هاى خاصه خود ما را بى‏بهره نفرمايد. طوبى للمسجونين و المحرومين و العاقبه للمتقين فاصبر كما صبر اولوالعزم .

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:15 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 73

تاريخ: 26/1/1346

نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى

بسمه تعالى‏

به عرض مى‏رساند مرقوم شريف كه حاكى از عواطف كريمه بود، موجب تشكر گرديد. سلامت و توفيق جناب عالى را خواستار است. اميد است ان شاءالله تعالى در محلى كه تشريف داريد وجود موثرى بوده و مورد استفاده عمومى قرار گيريد. آنچه مهم است آن است كه انسان با هر منطقى كه بتواند خدمت كند و اداى وظيفه نمايد كه پيش وجدان خود شرمنده نباشد، وصول به مقاصد و عدم آن بسته به اراده الهيه و به ما تكليفى نيست. و آنچه مسلم است اين جوله‏ها پايان دارد و خداوند تعالى حفظ كيان اسلام را خواهد فرمود. از خداوند تعالى حسن عاقبت را خواستار است و از جناب عالى اميد دعاى خير دارم. والسلام عليكم‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:15 PM
به عرض مى‏رساند: مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج محترم و حاوى تفقد از اين جانب بود موجب تشكر گرديد، سلامت و توفيق جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است. پايدارى فضلاى محترم حوزه علميه قم و صبر بر شدايد طبقه جوان موجب كمال اميدوارى به بقاى عظمت آنهاست. قيام مردان حق از اعصار قبل از اسلام داريد و اسلام توام با مشكلات عظيمه بوده است كه گرفتارى‏هاى شما آقايان محترم و فشارهاى دستگاه جبار در قبال آنها سهل است مع‏ذلك با ملاحظه ظروف و مشكلات داخل و خارج بايد از اين پايدارى تشكر كنم. با اطمينان نفس به شما آقايان محترم وعده فرج قريب مى‏دهم. چه عمر من در اين آخر وقت به آن برسد يا نه. آتشى كه در كانون سينه‏ها و قلب‏ها روشن شده است، خاموش شدنى نيست يا لااقل به اين زودى خاموش نخواهد شد و ممكن است شماها شاهد انفجار عظيم آن باشيد. (ليهلك من هلك عن بينه و يحى من حى عن بينه.) مايوس نباشيد و به خود ياس را راه ندهيد، قوى باشيد و ديگران را تقويت كنيد و تواصى به صبر و تواصى به حق كنيد. خداوند با شما است.

afsanah82
08-01-2011, 01:15 PM
previos page menu page next page

صحيفه نور ج 22 صفحه 77

تاريخ: 28/4/1346

نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى

بسمه تعالى‏

به عرض مى‏رساند مرقوم شريف و اصل، مرقوم سابق هم واصل و جواب دادم، اميد است ان شاءالله تعالى موفق و مويد باشيد. در موضوع رفتن جناب عالى به آبادان، در صورتى كه تشخيص مى‏دهيد وجود شما در آن جا مفيدتر براى ترويج احكام اسلام باشد، مانع ندارد. اميد است خداوند تعالى توفيق خدمت به همه ما عنايت فرمايد. از جناب عالى اميد دعاى خير دارم.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى

previos page menu page next page

afsanah82
08-01-2011, 01:16 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 78

تاريخ: 17/6/1346

در جمع روحانيون نجف

نقشه حكام تهران عميق‏تر از آن است كه ما تصور مى‏كنيم، نقشه آنان از بستن مدرسه فيضيه و به زندان كشيدن علما و طلاب، برهم زدن حوزه علميه قم و از بين بردن اسلام و روحانيت است. آنها نه اسلام را مى‏خواهند و نه روحانيت را، چون مى‏بينند با بودن روحانيت و اسلام نمى‏توانند دستورات اربابان خود را در مملكت اجرا كنند و ايران را به كلى به خارج وابسته كنند. آنها با جشن‏هايى كه هر روز راه مى‏اندازند و سلاح‏هايى كه مرتب از اين و آن مى‏خرند، ولخرجى‏ها و گشادبازى‏هايى كه هر روز مى‏كنند، مى‏خواهند ملت ايران را به فلاكت و ورشكستگى بكشانند و نعوذبالله گداى در خانه امريكا و اسرائيل سازند. ليكن مطمئن باشيد كه موفق نخواهند شد.

الحمدلله ملت بيدار است و روحانيت ايران هم به وظايف خود آشناست. روحانيت ايران را استعمار نتوانسته است خواب كند و فريب دهد و با اين بيدارى ان شاءالله دست‏هاى خائنين به اسلام و مملكت را قطع خواهند كرد. شما وظيفه داريد كه از هر راه ممكن برادران خود را در ايران يارى كنيد و در برابر مشكلاتى كه داريد صابر باشيد و استقامت كنيد. همين اظهار همدردى و پشتيبانى شما از ملت مظلوم ايران اثر دارد. خداوند ان شاءالله همه را از خواب غفلت بيدار كند....

والسلام عليكم


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:16 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 79

تاريخ: سال 1347

نامه به يكى از مقامات روحانى

بسمه تعالى

حضور محترم.... حال مزاجى بحمدالله اكنون خوبست، لكن اوضاع ايران خصوصاً و ساير بلاد مسلمين عموماً موجب تاسف است. با برنامه حساب شده براى كوبيدن اسلام به اسم اسلام پيش مى‏روند و اولياى امر يا غافلند يا خداى نخواسته بعضى از آنها تغافل مى‏كنند. تاسف در سازش است كه از اعمال بعض موثرين ظاهر مى‏شود، ولى اين امر نبايد موجب سستى و سردى آقايان فاضل و طبقه‏ى جوان شود. خداوند تعالى با شماست و اين عربده‏ها ان شاءالله خفه خواهد شد.

بسمه تعالى والعصر ان الانسان لفى خسر الاالذين امنوا و عملوا الصالحات و تواصوابالحق وتواصوا بالصبر. آقايان افاضل در محافل خود تواصى به حق كنند و در راه حق تواصى به صبر كنند. من به شما اطمينان فيروزى مى‏دهم، اطمينان غلبه حق بر باطل مى‏دهم. با احساسات يك ملت نمى‏توان مبارزه كرد، لكن مهم امتحان بارى تعالى است. والله (لتغربلن غربله) . ماها را در اين ديگ بزرگ طبيعت كه باطنش جهنم است ريخته و زير و بالا مى‏كنند و به غليان مى‏آورند تا جهنمى‏ها ممتاز شوند. متوجه باشيد خداى نخواسته از جهنمى‏ها نشويد. سازش با ظالم جهنمى، بزرگترين و بارزترين آثار جهنمى است، شماها از آنها نباشيد. از خداوند تعالى توفيق و تاييد همه شما را خواهانم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:16 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 81

تاريخ: 5/3/1347

نامه به ثقه الاسلام آقاى يزدى

بسمه تعالى‏

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقه الاسلام آقاى يزدى دامت افاضاته‏

مرقوم شريف و اصل، سلامت و توفيق جناب عالى را خواستار است، راجع به آقاى علمى كه در سيرجان تشريف دارند مجازند نصف وجوه را در آن جا صرف كنند و نصف ديگر را برسانند. راجع به مطلب ديگرى كه مرقوم شده بود تاكنون راه حل بى محذورى به نظر نرسانده‏اند و آنچه گفته شده است غير صحيح بوده، اميد است خداوند تعالى اصلاح فرمايد. اين جانب با علاقه زيادى كه به حوزه محترمه دارم و خدمت به آن جا را لازم مى‏دانم، مع ذلك راهى كه بتوان بى‏مزاحمت به آقايان انجام داد، نبوده است. (والى الله التكلان) از جناب عالى اميد دعاى خير دارم.

والسلام عليكم


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:16 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 83

تاريخ: 29/12/1347

نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى

بسمه تعالى‏

به عرض مى‏رساند دو طغرا مرقوم محترم كه يكى بى‏تاريخ بود و مشتمل بر تقاضاى اجازه براى آقاى حسينى و ديگرى مورخ 12/11/ بود و اصل، سلامت و سعادت جناب عالى را خواستار است.

از اوضاع شكايت نموده بوديد، آنچه مسلم است هر روز رو به وخامت است و با وضع خودمان اميدى نيست مگر به توجه غيبى ان شاءالله تعالى. لكن ما نبايد در اداى وظايف، منتظر نتيجه قطعيه باشيم، اگر در محضر مقدس حق تعالى عامل به وظيفه معرفى شويم، همين نتيجه است. از خداوند تعالى توفيق عمل به وظيفه را براى كافه مسلمين و خصوص اهل علم خواستار است. مرقوم شده بود (مى‏خواستم از مسجد اعراض كنم.) موجب تعجب است، انسان در پستى كه مشغول خدمت است، بايد با هر ناملايمى پايدار باشد.

در نظر دارم كه به يكى از آقايان ائمه در زمان فشار براى تغيير لباس گفتم، اگر شما را اجبار به تغيير لباس كنند، چه مى‏كنيد؟ گفتند در منزل مى‏نشينم و بيرون نمى‏آيم. گفتم اگر من را اجبار كنند و امام جماعت باشم، همان روز با لباس تازه مسجد مى‏روم. بايد پست‏ها را نگه داشت و در وقت مقتضى با اعراض دسته جمعى طرف را كوبيد، مع الاسف نه آن را داريم و نه اين را. از خداوند تعالى توفيق و سعادت جناب عالى را خواستار است. اميد دعاى خير براى حسن عاقبت دارم.

اجازه را اتكالاً به معرفى حضرت آقاى طالقانى و جناب عالى فرستادم. اگر با معظم له ملاقات دست داد، سلام اين جانب را ابلاغ فرماييد. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:16 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 85

تاريخ: 3/5/1348

نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى

بسمه تعالى‏

خدمت جناب مستطاب سيدالاعلام و ثقه الاسلام آقاى سعيدى دامت افاضاته‏

مرقوم شريف و اصل، سلامت و سعادت جناب عالى را خواستار است. ورقه استفائات نيز واصل شد. اين جانب هر چه فكر مى‏كنم صلاح نمى‏دانم اين اوراق به اين نحو چاپ و منتشر شود، به جهاتى كه الان مقتضى نيست تذكر دهم جناب عالى از انتشار آنها به اين نحو خصوصاً با عبارت پشت صفحه ان شاءالله غمض عين مى‏نماييد.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 87

تاريخ: 4/6/1348

نامه به ثقه الاسلام آقاى محمد يزدى

بسمه تعالى‏

به عرض مى‏رساند مرقوم شريف مدتى است واصل شده، ولى فرستادن جواب را مستقيماً صلاح نمى‏دانستم. اينك كه مسافر مورد اطمينان پيدا شد، در صدد اظهار امتنان از تفقد جناب عالى برآمده، اميد است با سلامت و سعادت مقرون باشيد. اين جانب بحمدالله تعالى مزاجاً بد نيستم، اميد است از ادعيه خالصه آقايان وسايل آسايش روحى نيز فراهم شود. از اين كه جناب آقاى مسعودى در سيرجان رفته‏اند و مورد استفاده واقع شده‏اند مسرور شدم. اميد است خداوند به بركت انفاس آقايان، جوانان مسلمين را از شر مفاسد حفظ فرمايد. والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 91

تاريخ: 28/11/1348

نامه به شهيد ثقه الاسلام آقاى سعيدى

بسمه تعالى

معروض مى‏دارد: مرقومات شريفه واصل، لكن مسافر براى جواب كمياب است. اينك تصديع مى‏دهد، مرقوم مفصل شما را مطالعه كردم، قبلاً هم تذكر دادم كه جناب عالى در اين اختلافات محلى وارد نشويد، شما مشغول كار خودتان باشيد، صلاح دين و دنياى شما نيست با اين نحو اشخاص طرف شويد. اين جانب نمى‏توانم درباره اشخاص چيزى بنويسم، شما خودتان اهل تشخيص هستيد و مى‏دانيد اگر كسى ادعا كند كه فلانى به من ارجاع نموده، صحيح نيست. تاكنون در تهران به احدى ارجاع ننمودم و در غير تهران ايضاً. فقط همان سابق به يكى دو تا از مراجع كه اكنون مرحوم شده‏اند، ارجاع نموده‏ام، سركار هيچ در اين موضوعات باور نكنيد و باز تكرار مى‏كنم در اين مشاجرات وارد نشويد تا بتوانيد به خدت خودتان به اسلام ادامه دهيد.

والسلام عليكم


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 93

تاريخ: /3/1349

نامه به اهالى محل مسجد امام موسى بن جعفر

بسمه تعالى‏

عموم مومنين محترم ساكن در محل مسجد مرحوم مبرور ثقه الاسلام آقاى حاج سيد محمد رضا سعيدى - رحمه الله عليه - مجازند در اين كه از سهم سادات عظام و سهم مبارك امام - عليه السلام - به مقدار مصارف متعارفه اقتصاديه به ورثه ايشان بپردازند و مقتضى است كمال توجه را به صغار آن مرحوم كه در راه اسلام و صلاح مسلمين مقتول گرديد، بنمايند. توفيق و تاييد همه را از خداوند تعالى خواستار است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 95

تاريخ: 19/3/1349

نامه به حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد احمد خمينى

بسمه تعالى‏

احمد عزيز!

ان شاءالله تعالى سلامت باشيد. حال من بحمدالله خوب است و كسالت مزاجى ندارم، البته كسالت روحى زياد است. لازم است تذكر دهم كه ممكن است در اين اوقات در آن جا مسايلى مربوط به مرجع طرح شود يا خداى نخواسته كشمكش بين جوان‏ها شروع شود، شما و تمام دوستان اين جانب بايد از اين مسايل بركنار باشيد و يك كلمه دخالت نكنيد. چنانچه در اين جا نيز همين امر را سفارش داده‏ام، البته اثبات و نفى‏اى نبايد داشته باشيد.

تاييد و توفيق شما را خواستارم و از اين كه بحمدالله اشتغال داريد مسرورم و از مدرس شدن شما هم مشعوفم. خوب كارى است، از اول همان طور كه درس مى‏خوانى و مباحثه مى‏كنى تدريس هم بكن ولو براى يك نفر. ان شاءالله تعالى موفق باشيد.

والسلام


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 98

تاريخ: 1/6/1349

نامه به دانشجويان پارسى زبان امريكا و كانادا

بسمه تعالى‏

خدمت گروه دانشجويان پارسى‏زبان در آمريكا و كانادا

جزوه‏اى كه به ياد جنايات 15 خرداد و قتل عامى كه براى سركوبى ملت ايران در مقابل استعمار تهيه شده بود، ملاحظه كردم. گرچه به واسطه دورى شما از محل جرم، بعض مطالب نارسا و بعض با واقع تطبيق نداشت، لكن اصول مطالب صحيح بود.

15 خرداد از خاطره‏ها محو نخواهد شد و بايد در سالروز آن، هر چه بيشتر آن را زنده نگاه داشت. 15 خرداد كه مصادف با 12 محرم بود، سند زنده مخالفت شجاعانه ملت ايران در مقابل استبداد عمال اجانب و در قبال استعمار چپ و راست بود و از شعله‏هاى فروزان نهضت سيد مظلومان در مقابل دستگاه استبداد بنى اميه عليهم‏اللعنه بود، فداكارى ملت شجاع و متدين ايران در سايه فداكارى حضرت سيدالشهدا عليه السلام - بود. بايد در پناه قضيه بزرگ عاشورا مصيبت جانسوز 12 محرم و 15 خرداد زنده و جاويد بماند. اين سند بزرگ را در قبال ادعاهاى پوچ دستگاه جبار كه ملت با ماست نبايد فراموش كرد. مسلمان نمى‏تواند موافق و معاون دستگاه ظلم و ستم باشد، دستگاهى كه احكام اسلام را يكى پس از ديگرى محو نموده و مى‏نمايد، آنها كه به اين دستگاه سر سپرده و پيوسته‏اند، مشتى آلوده به شهوات ننگين بيش نيستند و ملت نجيب ايران از آنها بيزار است، چنانچه اولياى خداوند از آنها بيزارند.

شما جوانان تحصيل كرده در هر جا هستيد وظايف خطيرى داريد وظيفه دفاع از اسلام كه به عهده هر فرد مسلم است، وظيفه دفاع از ميهن و استقلال آن كه از وظايف حتميه اسلامى است، وظيفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشرى، چه از ناحيه طرز حكومت و بسط عدالت آن و چه از ناحيه رفتار والى مسلمين با ملت و چه از كيفيت معامله والى با بيت المال مسلمين. شماها بايد معرفى كنيد اسلام را تا رژيم‏ها و حكومت‏ها بفهمند معنى حكومت و پاسدارى از ملت را، تا جوامع بشرى بدانند اسلام چه نحو حكومت مى‏خواهد، تا افكار غلطى كه به واسطه عمال استعمار به جوان‏هاى ما تحميل شده است، تغيير كند. بكوشيد و خود به احكام اسلام عمل كنيد و ديگران را وادار به عمل كنيد و پرده‏هاى ضخيمى كه كج روان بر چهره نورانى اسلام افكنده‏اند برطرف كنيد. ان شاءالله تعالى خداوند به شما توفيق خواهد داد.

صحيفه نور ج 22 صفحه 99

در خاتمه بايد از كوشش‏هاى شما جوانان و جوان‏هايى كه در ساير

كشورها، دور از ميهن به اسلام و ممالك اسلامى خدمت مى‏كنند، تقدير و تشكر كنم.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى

نامه شما در جوف يكى از جزوات به نظر من نرسيده بود، تازه آن را يكى از آقايان به من تسليم كرد.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 101

تاريخ: 19/6/1349

فرمان به ثقه الاسلام آقاى صادق خلخالى

بسمه تعالى‏

خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام آقاى خلخالى دامت افاضاته مرقوم شريف واصل گرديد، از تفقد از اين جانب متشكرم. راجع به مطالبى كه مرقوم شده است مهم آن كه قضيه شهريه است عمل شده است لكن دو محذور در كار است كه گمان ندارم ادامه پيدا كند، يكى جلوگيرى دستگاه است. مرقوم داشته‏ايد كسى داعى ندارد به اشاعه. دواعى زياد به اشاعه است. خواهيد متذكر شد به نرسيدن وجوهات، با اين وضع كه در كار است بعضى وكلاى اين جانب از خوف قبول وجه نمى‏كنند و اكثر قريب به اتفاق اشخاص مجاز، با اين كه بعضى از آنها وجوه خوب دريافت مى‏كنند لكن نمى‏رسانند و مال امام - عليه السلام - را مال خود مى‏دانند يا بالاتر، با اين وضع گمان ندارم بشود ادامه داد لكن عجالتاً براى امتحان عمل شد تا چه شود. راجع به زحمات آقايان طلاب ايدهم‏الله تعالى اميد است خداوند تعالى به آنها توفيق و تاييد عنايت فرمايد. راجع به خلخال، ان شاءالله لدى الاقتضا. از جناب عالى اميد دعاى خير دارم.

والسلام عليكم


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 103

تاريخ: 7/10/1349

نامه به حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد احمد خمينى

احمد عزيزم!

بسمه تعالى

مرقوم شما به وسيله آقاى على واصل شد. سلامت شماها را خواهانم. راجع به مطلبى كه مرقوم شده بود بايد بگويم يك پول جگرك سفره قلمكار نمى‏خواد. من اكنون نفس‏هاى آخر عمر را مى‏كشم و آنچه گرفتارى دارم كافى است و ميل ندارم بيشتر كنم. زيادى كار به كلى وضع زندگانى را مختل كرده است. اميد است ان شاءالله خداوند تعالى وسيله فراهم فرمايد كه بتوانم براى آخر عمر فكرى بكنم. فكرهاى شما بحمدالله تعالى جوان و سرشار از اميد است و با فكر خسته و فرسوده من جور در نمى‏آيد. آنچه از شما مى‏خواهم آن است كه با جديت مشغول درس و بحث و به هيچ وجه غفلت ننماييد و در خلال تحصيل به تهذيب اخلاق و تحكيم مبانى ديانت مقدسه كوشا باشيد، تا بخواهيد براى من فكر تشريفات و مشاورين و اصحاب باشيد، من رفته‏ام. از قرارى كه از تهران نوشته‏اند معلوم نيست بتوانند به شهريه ادامه دهند، من هم حدس مى‏زدم لكن آقايان چون درست اطلاع ندارند پشت سر هم مى‏نويسند كه زياد كن، زياد كن. داداش دو روز سرماخوردگى داشت و تب مختصرى و بحمدالله رفع شد و امروز و ديروز درس بود و اين جا هم آمد، لكن دستش قدرى درد مى‏كند، ممكن است از اثر سرماخوردگى باشد و مهم نيست، ان شاءالله تعالى خوب مى‏شود. به همشيره‏ها و خانم خودتان سلام برسانيد. ان شاءالله سعيد و خوش باشيد.

پدرت‏


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 105

تاريخ: 19/10/1349

نامه در مورد وكالت حجت الاسلام آقاى حاج شيخ حسينعلى منتظرى براى اخذ و دستگردان نمودن وجوه شرعيه

بسم الله الرحمن الرحيم‏

الحمدلله رب العالمين والصلوه والسلام على محمد وآله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين. و بعد جناب مستطاب عمادالعلماءالاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج شيخ حسينعلى منتظرى دامت افاضاته وكيل اين جانب مى‏باشند دراخذ وجوه شرعيه از قبيل سهم مبارك امام عليه السلام و سهم سادات عظام و مجهول المالك و غيرها. كسانى كه مى‏خواهند وجوه شرعيه خود را به اين جانب برسانند، به وسيله ايشان بفرستند. اخذ ايشان و قبض رسيد ايشان به منزله اخذ و قبض رسيد اين جانب است. و نيز وكيل هستند در دستگردان نمودن وجوه شرعيه و امهال به قدرى كه صلاح دانستند و اخذ.

واوصيه ايده الله تعالى بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التجنب عن الهوى و التمسك وعروه الاحتياط فى الدين و الدنيا و ارجو من جنابه الدعاءوالنصيحه و السلام عليه وعلى عباد الله الصالحين و رحمه الله وبركاته .

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:20 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 107

تاريخ: 5/1/1350

پاسخ به نامه ثقة الاسلام آقاى محمد يزدى

خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام آقاى آقا شيخ محمد يزدى دامت افاضاته

بسمه تعالى

مرقوم شريف واصل، سلامت و توفيق جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است. اميد است ان شاءالله تعالى حوزه علميه قم و ساير مومنين از ارشاد و هدايت حناب عالى برخوردار باشند. آنچه اخيراً مورد تاسف اين جانب است اختلافاتى است كه نمى‏دانم با چه دستى در حوزه علميه قم و بين اهل منبر بلكه محراب حادث شده است و همين نحو بين اهل علم تهران و اهل منبر آن جا حادث شده است، همان نحو اختلافى كه بين علماى مسيحى در وقتى كه ممالك آنها را مى‏گرفتند حاصل شد.

امروز كه اصول احكام در دستبرد اجانب و نوكرهاى آنها است به جاى وحدت كلمه، اين نحو تفرق و توهين بعضى از بعضى و تكفير بعضى موجب كمال تاسف است و كاشف از عدم رشد جامعه است. امثال جناب عالى كوشش كنيد شايد موفق شويد آقايان را از اين خواب گران بيدار كنيد قبل از اينكه همه چيز آنها به باد رفته باشد، اگر نرفته باشد. (و الى الله تعالى المشتكى) .

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:20 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 109

تاريخ: 10/12/1350

نامه تسليت به شهيد حجت الاسلام آقاى مطهرى

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و حجت الاسلام آقاى مطهرى دامت افاضاته‏

بسمه تعالى‏

به طورى كه از مكه معظمه اطلاع رسيد، مرحوم حجت الاسلام آقاى ابوى رحمه الله به رحمت ايزدى پيوسته‏اند. از خداوند تعالى علو درجات ايشان و صبر و اجر جناب عالى و ساير بستگان را خواستار است. به ايشان علاقه خاص داشتم. (اناانشاءالله تعالى اليه لاحقون) از جناب عالى دعاى خير دارم.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 111

تاريخ: 1/8/1355

پاسخ به نامه آقاى جلال الدين فارسى

جناب آقاى فارسى ايده الله تعالى

بسمه تعالى

مرقوم شريف واصل، توفيق و تاييد جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است. اميد است موفق به خدماتى كه شروع نموده ايد، شده و به اتمام برسانيد. زحمات جناب عالى ارزنده و موجب تقدير است.

راجع به مطالبى كه مرقوم شده است مع كمال الاسف از مسايل لبنان و عدم رشد سران مسلمين و خيانت بعضى از آنها اين جانب اگر در حال عادى بودم. ممكن بود بتوانم خدمتى كه تا اندازه سزاوار باشد بكنم ولى شايد جناب عالى تمام مطالب را مطلع نباشيد، ايادى وكلاء اين جانب تقريباً يا مقطوع با قريب به قطع است و آنچه به طور غير عادى مى‏رسد چيزى نيست كه بتوان با آن امرى به اين خطيرى را انجام داد و تبعيض براى من صلاح نيست. از خداوند تعالى اصلاح امور را خواستار است.

والسلام عليكم ورحمه الله‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 114

تاريخ: 4/5/1356

نامه به اتحاديه انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان در اروپا

اتحاديه انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان در اروپا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مرقوم شريف واصل، نكته آن كه اين جانب خطاب به عموم نشريه دادم علاقه خاص به وحدت و همبستگى عموم مسلمين و خصوص طبقه جوان و دانشمندان عزيز در خارج و داخل كشور بوده است.

اين جانب از وفادارى انجمن‏هاى اسلامى در خارج از كشور و از طبقه جوان داخل و خارج كشور در اهداف اسلامى كه كفيل سعادت بشر در دنيا و آخرت و تا ابديت است متشكرم. نفاق مشتى اوباش و عمال اجانب نبايد آقايان را در مقصد عالى خود سست كند و مسلماً نخواهد كرد. اسلام با اين عناصر در طول تاريخ مواجه بوده و طبقه منافقين از صدراسلام تاكنون لكه ننگى بوده‏اند كه خواسته‏اند مسلمانان حقيقى را از راه حق با حيله و تظاهر به اسلام باز دارند.

هم اكنون در عصر ما تظاهر به اسلام براى محو احكام مترقى آن سرلوحه برنامه شاه ايران و دارودسته منفعت پرست او است و مع الاسف اين تظاهرات اسلام كش بهانه براى راحت طلبان سودجو است كه مى‏خواهند از زير بار مسووليت فرار كنند غافل از آن كه كيد آنها از نظر خداوند تعالى و بندگان بيدار متعهد مخفى نيست. با تظاهر به اسلام احكام اسلام را يكى پس از ديگرى پايمال مى‏كند تاريخ پر افتخار اسلام را محو و به جاى آن تاريخ ننگين ستمكاران و جباران را جايگزين مى‏كند. در ايران تظاهر به اسلام مى‏كند و در مصاحبه خارجى مى‏گويد مذهب هيچ نقشى در دولت ندارد. با سركار بودن اين عنصر ناپاك بايد مذهب نقشى نداشته باشد. اگر مذهب نقشى داشت كاخ‏هاى اين عناصر چپاولچى را به سر آنها خراب مى‏كرد. اگر مذهب نقشى داشت اين رژيم فاسد خيانتكار به ملت و اسلام را بر مى‏چيد. اسلام در دولت تو نقشى ندارد كه تمام مخازن كشور را در اختيار دشمنان اسلام گذاشته‏اى براى چند روز زندگى ننگين. مذهب نقشى ندارد كه از يك طرف كاخ‏هاى آسمانخراش مشتى مفتخوار و در كنار آن كوخ‏هاى محقر مساكين و فقرا و مومنين است. مذهب نقشى ندارد كه علماى محترم آن در حبس و شكنجه به سر مى‏برند و فرزندان اسلام چه دانشگاهى و چه دانشجويان علوم اسلامى مود هتك و لطم و شكنجه واقع مى‏شوند. اگر مذهب نقشى داشت به مثل بستگان هيچ كاره تومجال نمى‏داد كه سلب آزادى از دوشيزگان دانشگاه و ساير مدارس كند. اگر اسلام نقشى

صحيفه نور ج 22 صفحه 115

داشت به مثل شماها مجال نمى‏داد كه زمزمه تغيير تعطيل جمعه مسلمين به تعطيل مسيحيان شود به عذر سودجويى.

تمام مصيبت‏هاى ما اين است كه در حكومت تو مذهب و اسلام نقشى ندارد. سرچشمه تمام مفاسد همين است، سلب استقلال كشور و به صورت مستعمره در آمدن آن، اختناق همه جانبه و گسترده در كشور، انباشته شدن زندان‏ها از مردم آزاده، فقدان وسايل اوليه زندگى، چپاول رفتن مخازن كشور، قبضه نمودن اسرائيل بازار را و مجال ندادن به بازرگانان غير يهود همه و همه از آن است كه مذهب در نزد شاه و دولت او نقشى ندارد.

اكنون وظيفه شما طبقه روشنفكر و جوان و ساير طبقات ملت از هر نوع و در هر شغل آن است كه كوشش كنيد كه مذهب نقشى پيدا كند، با وحدت كلمه و كنار گذاشتن اختلافات موسمى و مبارزات منفى و در موقعش مثبت مى‏توان مذهب را صاحب نقش كرد و مشتى محكم به دهان ياوه‏سرايان زد. از خداوند تعالى اصلاح امور مسلمين و توفيق خدمتگزاران به اسلام و مسلمين را خواهانم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 119

تاريخ: 16/9/1356

بسمه تعالى‏

به عرض مى‏رساند سلامت و توفيق جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است. اين جانب در اين حادثه لازم است از عموم آقايان كه محبت و عطوفت نموده‏اند تشكر كنم، و چون براى هر يك ميسور نيست كه جداگانه و به نحو تفصيل عرض تشكر نمايم از جناب عالى كه در اين امر شريك هستيد، مستدعى است كه از حضراتى كه در مسجد ارگ مجلس داشتند و از قرار مذكور تلگراف نموده‏اند از قبل اين جانب به طور تلفنى يا هر نحو مقتضى مى‏دانيد تشكر كنيد. من گرچه تشكر عرض نموده‏ام، لكن به خصوص آن آقايان محترم، چه روحانيون اعلام و چه خطبا و چه دانشمندان و مهندسين و دكترها و غير هم لازم است اظهار امتنان و تشكر نمايم. و چون جناب عالى با همه روابط داريد و راه را خوب مى‏دانيد زحمت افزا مى‏شوم. از خداوند سلامت و سعادت همه را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى

(مخاطب مشخص نيست)


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 121

تاريخ: 10/12/1356

پاسخ به نامه ثقة الاسلام آقاى صادق خلخالى

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقه الاسلام آقاى آقاشيخ صادق خلخالى دامت افاضاته

بسمه تعالى‏

پس از سلام و تحيت مرقوم شما را كه تنبهاتى عاقلانه و رندانه داشت مطالعه كردم، گمان نكيند غفلت دارم و آنچه تاييد مى‏كنم از روى اغماض از گذشته است. آنچه من اطلاع خصوصى دارم و نگفته‏ام، شما هم مطلع نيستيد، لكن بايد رعايت صلاح تا حدودى كه مخالف مصالح عامه نباشد بشود. در غالب نوشته‏ها و گفته‏ها، در قشرهاى مختلف، آنچه مورد نظرشان است انحراف اذهان از مجرم واقعى است. بيچاره آنها كه ملزم به عمل هستند و متهم به خودسرى، بيچاره آنها كه به مقدار كفاف قتل عام نكرده‏اند بايد محاكمه شوند و از درجه و شغل بر كنار. آن منطق دستگاه و اين مطالب اينها مويد همان كانه يك دست همه را اداره مى‏كند. من حالم مقتضى نيست كه بيش از اين تصديع دهم، الان در حال تب و سرماخوردگى هستم ولى مهم نيست. من شما را و شماها را فراموش نمى‏كنم و نمى‏توانم فراموش كنم. از خداوند تعالى اصلاح امور را خواهانم.

والسلام عليكم


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 123

تاريخ: 2/1/1357

پيام به مناسبت اوضاع اسفناك لبنان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اوضاع اسفناك لبنان و مصيبت‏هاى وارده بر برادران ايمانى مظلوم ما در ناحيه جنوب آن موجب كمال تاثر و تالم است. اكنون ده‏ها هزار لشكر جرار جنايت پيشه اسرائيل، اين جرثومه فساد با اسلحه‏ها و توپ‏ها و تانك‏ها و هواپيماها بر اراضى جنوب مركز برادران ايمانى ما مسلط و اهالى مظلوم را از منازل خود رانده و خانه‏هاى آنها را خراب و مزارع را به آتش كشيده و دول اسلامى غالباً در مقابل اين جنايات بى تفاوت و احياناً كمك كار به جنايات و يا به نشست و برخاست و مذاكرات بى نتيجه سرگرم هستند و مجاهدين شجاع فلسطين را كه مردانه در مقابل اسرائيل مقاومت مى‏نمايند تنها گذاشته و شايد اين نمايشگر توطئه‏اى بين ابرقدرت‏ها باشد.

اكنون برادران ما و فرزندان بى پناهشان در آتش مى‏سوزند و مواجه با خطرهاى بسيار هستند. لازم است مسلمين خير انديش خصوصاً اهالى محترم ايران كه در خيرات پيشقدم هستند در اين امر حياتى به اسرع وقت در نجات آوارگان بى پناه به پا خيزند و با هر وسيله ممكن به كمك آنها بشتابند و با احساس مسووليت در پيشگاه خداوند تعالى از هيچ گونه مساعدت محترمانه دريغ نكنند و اگر بخواهند از سهم مبارك امام عليه السلام مصرف آوارگان و جنگزدگان كنند، مجازند تا ثلث صرف نمايند. اميد است سران دول اسلامى و خصوص دولت‏هاى عربى با وحدت كلمه در دفع اسرائيل اين ماده فساد كوشش كنند و اگر مسامحه كنند، خوف آن است كه خداى نخواسته اين جريان در ساير كشورهاى مشابه عمل شود. از خداوند متعال قطع ايادى اجانب و هواداران آنها را خواستار و استقلال دول اسلامى را خواهانم.

والسلام على من اتبع الهدى

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 125

تاريخ: 31/2/1357

پاسخ به نامه آقاى جلال الدين فارسى

بسمه تعالى

پس از اهداى سلام و تحيت مرقوم شريف واصل سلامت و توفيق جناب عالى را خواستار است. اگر ممكن مى‏شد با همت و نظارت جناب عالى و يا به مباشرت شما جزوه‏هاى مختصرى نوشته شود در موضوع انحراف مكاتب مضره و طبع و نشر شود بين جوانان ايران و خارج و عرب و عجم خيلى به موقع است. و اين جانب در صورت عمل در هزينه آن كمك مى‏كنم ان شاءالله. كتاب‏هايى كه مرقوم شده است من به اطمينان به صحت نظر شما مختصر وجهى فرستادم چون از وجوه شرعيه است لذا بايد در خدمت مكتب اسلام باشد. از جناب عالى اميد دعاى خير دارم.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 127

تاريخ: 24/7/1357

پاسخ به نامه جلال الدين فارسى در مورد تعيين محل اقامت‏

بسمه تعالى،

پس از اهداء سلام و تحيت مرقوم شريف واصل توفيق و سلامت جناب عالى را خواستارم. در موضوعى كه مرقوم شده بود اين جانب بنا دارم در صورت اقتضا حتى الامكان در سوريه اقامت نمايم و بناست يكى از دوستان همين چند روز بيايد براى ارزيابى اين موضوع و مذاكره ممكن است با جناب عالى هم ملاقات كند و مشورت در لبنان محذوراتى دارد كه تاملجاً نشوم نمى‏روم. از عواطف جناب عالى تشكر مى‏كنم و از خداوند تعالى اصلاح امور را خواستار هستم.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 128

تاريخ: 28/7/1357

در جمع گروهى از ايرانيان در پاريس

قيام ريشه‏دار و بى‏سابقه ملت ايران به منظور احياى احكام اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم

در حال حاضر چند تا از اين اشخاصى كه همه اميد زندگى‏شان را در راه خدا داده‏اند، جوان هاشان را داده‏اند، رنج‏ها را كشيده‏اند و من مواجه بشوم با اين صورت‏هاى انسانى، جز اينكه گاهى خودم يك احساس حقارتى بكنم، نمى‏توانم چيز ديگرى بگويم. من هميشه اين مطلب را در ذهنم بوده است كه در مقابل ملت ايران كه الان همه چيزشان را در راه اسلام مى‏دهند و در مقابل اين ذهنم بوده است كه در مقابل ملت ايران كه الان همه چيزشان را در راه اسلام مى‏دهند و در مقابل اين صورت‏هاى جوان از دست داده من خدمتى نكرده‏ام، نتوانسته‏ام دينم را به اين... اشخاصى كه براى خدا قيام كردند، نتوانسته‏ام دينى به اينها ادا كنم، جز اينكه در پيشگاه حق تعالى عذر تقصير بخواهم كه ما همه بندگان او هستيم، همه تسليم در مقابل اراده او هستيم، همه جان نثار احكام مقدس او هستيم و ملت ايران امروز براى همين معنا كه اسلام را زنده كند و احكام اسلام را زنده كند، قيام كرده است و قيامى كرده است كه در تاريخ اسلام و در تاريخ ايران سابقه ندارد يك همچو قيام ريشه دارى و اساس دارى.

پيوند تمامى جناح‏هاى ايران از الطاف خداوند تبارك و تعالى

هم ابعاد اين قيام همه قشرها را گرفته است، اختصاص به يك دسته‏اى... دسته‏اى ديگرى ندارد. سابق ايام اگر چنانچه يك قيامى مى‏شد، مثلاً يك نهضتى بود، روحانيون مثلاً چيزند، جناح‏هاى سياسى يا از طرف جناح‏هاى سياسى بود، جناح‏هاى ديگر خارج بودند يا بازارها يك امرى را مى‏خواستند انجام بدهند، جناح‏هاى ديگر بى‏تفاوت بودند. امام امروز با دست خداوند تبارك و تعالى، با اراده حق تعالى، ايران تمام جناح‏هايش با هم پيوند كرده‏اند؛ جناح‏هاى سياسى، جناح‏هاى - عرض كنم - روحانى، بازارى، بچه‏هاى دبستانى و / مردهاى / جوان‏هاى دانشگاهى، دبيرستانى همه باهم به راه افتاده‏اند و قيام كرده‏اند و همه يك مطلب را مى‏خواهند. يك همچنين قيامى سابقه ندارد در تاريخ كه تمام قشرها روبه يك جهت باشند. همه يك مطلب را كارش داشته باشند، فريادشان همه بلند باشد

صحيفه نور ج 22 صفحه 129

و بگويند كه ماآزادى مى خواهيم، ما استقلال مى خواهيم مقدمه آزادى/ استقلالى/ استقلال، اينكه اين سلسله خبيثه‏اى كه ما را هميشه از اولى كه روى كار آمده تا حالا جز اينكه براى ايران و براى اسلام ضرر داشته باشد، كارى نكرده است، اين را ما نمى‏خواهيم. همه باهم، بچه‏هاى كوچك الان وقتى كه اين بچه ها از دبستان خارج مى‏شوند يا از دبيرستان خارج مى‏شوند، توى خيابان‏ها كه راه مى‏افتند و بروند منزل‏هايشان، شعارشان، شعار مرگ بر شاه است و اين يك مساله‏اى نيست كه/ ما/ دست بشر بتواند اين طور مردم را با هم مجتمع كند و همه قشرها با هم به يك راه بروند اين يك دست غيبى الهى است كه بايد ما به آن اميدوار باشيم.

فرياد استقلال طلبانه مردم در نفى ارزش‏هاى طاغوتى و اقدامات استعمارگران

و من اميدوارم به اينكه اين اجتماع كه مثل سيل راه افتاده است هر چه در مقابلش هست، اينها را بكند و از بين ببرد. هر قوه‏اى كه باشد، با... ملت وقتيكه قيام كرد و مطلبش هم مطلبى بود كه حق بود، يعنى بر هر يك از جوامع بشر اين مطلب را عرضه بدارند، همه حق مى‏دهند به آنها، مى‏گويند شما چه مى‏خواهيد به اعتصابات را راه انداخته‏ايد؟ چه مى‏خواهيد كه جوانهايتان را داريد مى‏دهيد، چه مى‏خواهيد كه روحانيونتان را در محبس مى‏كنند، تبعيد مى‏كنند؟ چه كارى داريد كه سياسيونتان را مى‏گيرند، حبس مى‏كنند وبازارى‏هايتان را زجر مى‏دهند، شكنجه مى‏دهند؟ چه مى‏خواهيد كه اين قدر فرياد مى‏زنيد؟ مى‏گويند كه ما مى‏خواهيم اسير نباشيم تحت قدرت‏هاى بزرگ. ما مى‏خواهيم كه مملكت خودمان، مال خودمان باشد و مملكت خودمان را خودمان اداره بكنيم. ما مى‏خواهيم آزاد باشيم، نه مثل آزادى كه شاه به ما مى‏دهد، اين آزادى كه شاه به ما مى‏دهد، اين براى خودش خوب است، براى عاء له خودش خوب است اين جور آزادى. اين آزادى كه او مى‏دهد مثل اين... آشتى كه دولت مى‏كند، خوب همه اش خونريزى است، آزادى همه اش حبس است، همه اش زجر است.، اينها همه با هم دست به هم داده‏اند و با يكصدا دارند صدا مى‏كنند كه ما آزادى و استقلال مى‏خواهيم. ما نمى‏خواهيم كه وقتى مى‏رويم سراغ... وقتى كه مى‏رويم سراغ.... امريكايى‏ها بيايند اداره‏اش بكنند/ مستشاران آمريكايى/ تحت نظارت مستشاران امريكايى باشند، يك ارتش انگل درست كنند، يك ارتشى كه مال ايران را صرف در راه او بكنند و او تحت نظارت و تربيت مستشاران امريكايى براى امريكايى‏ها بخواهد كار بكند. وقتى كه نظامش را مى‏بينيد يك همچو نظامى است، وقتى كه اصل آقاى شاهش را مى‏بينيد، او را هم متفقين اينجا گذاشته‏اند. خودش مى‏گويد كه متفقين صلاح ديدند كه من باشم. پدرش را هم كه انگليس‏ها گذاشتند، راديو دهلى هم اعلام كرد اين مطلب را در رابطه با جنگ... راديو دهلى اعلام كرد اين مطلب را كه ما رضا شاه را آورديم و بعد خيانت به ما كرد و مى‏بريمش، بردنش به جزيره موريس و به جهنم فرستادنش.

صحيفه نور ج 22 صفحه 130

وقتى كه فرهنگش را ملاحظه مى‏كنيم، مى‏بينيم كه اين فرهنگ، فرهنگ استعمارى است، يعنى فرمايشى است، يعنى مامور كرده‏اند. ايشان مى‏گويد كه كتابى نوشته است: ماموريت وطنم درست مى‏گويد كه براى وطنش ماموريت دارد، از طرف امريكايى‏ها ماموريت دارد. اما ماموريت دارد اين وطن را، اين جوان‏هاى وطن را ضايع بكند، اينها را عقب بنشاند، مملكت را به حال عقب ماندگى نگه بدارد كه در آن رشد حاصل نشود. در طبقه جوان رشد حاصل نشود كه در مقابل امريكا بايستند و بگويد: آقا چه مى گوييد به جان ما. فرهنگش را كه ملاحظه مى‏كنيد، مى‏بينيد كه ما چقدرها سال است كه مدرسه داريم، هفتاد سال تقريبا / از دارالفنون/ عمر دارالفنون مى‏گذرد تقريبا و چقدر سالهاست كه ما دانشگاه داريم/ اينها/ و حالايك لوزتين كه مى‏خواهد شاه عمل كند و بچه شاه عمل بكند، از آمريكا يا از جاى ديگر باز طبيب مى‏آورند و هر كسى قدرتى داشته باشد مى‏رود خارح عمل مى‏كند. اگر چنانچه يك مريضى باشد، او را در خارج مرضش را معالجه مى‏كنند. پس معلوم مى‏شود كه ما نداشتيم. ما دانشگاه نداريم، اگر ما داشتيم كه بايد خودمان اداره كنيم خودمان را، ما بايد طبيب از خودمان باشد. وقتى هم كه مى‏خواهند يك بنايى را درست كنند، يك سدى درست كنند، حتى يك اسفالتى بكنند، حتى يك جاده‏اى بكشند باز هم كارشناس‏هاى خارجى. اگر ما كارشناس داريم پس چرا از خارج مى‏آورى؟ اگر داريم و مى‏آورى خيانت مى‏كنى. به اينها محول نمى‏كنى، خيانت مى‏كنى اگر نداريم هم خيانت كرديد، براى اينكه به ملت ما خيانت كرديد كه ما بعد از اين همه سال حالا باز بايد يك بنايى كه درست مى‏كنيم، سدى كه درست مى‏كنيم يك محلى كه مى‏خواهيم براى چيزى درست بكنيم، بايد باز از خارج بياوريم، از امريكا و يا از اروپا كارشناس بياوريم. به هر چيزش كه شما نگاه بكنيد، مى‏بينيد كه لنگ است. به اقتصادش نگاه كنيد مصيبت است. الان احتياج مملكت ايران به خواربار در يازده ماه يا يازده ماه، اين طور كه كارشناسان مى‏گويند يا يازده ماه و روز احتياج به خارج دارد، يعنى يا سى روز يا سى و سه روز ايران مى‏تواند كه اداره بكند زراعتش يا كشتش، زراعتش اداره بكند ايران را، مابقى زايد بر سى روز يا سى و سه روز را بايد از خارج بياورند و مى‏بينيد كه دارند از خارج مى‏آورند. اصلاحات ارضى آقا به اينجا منتهى شد كه يك بازارى درست كرد براى آمريكا كه آمريكا چيزهايى كه بايد بريزد دور به ايران بفروشد. نفت ما را كه دارند اين طور مى‏برند، بعد از سى سال ديگر (به قول شاه) بعد از سى سال ديگر تمام مى‏شود نفت. نه اينكه نفت تمام مى‏شود، نخير تمام دارند مى‏كنند، دارند با اين لوله‏هاى بزرگ كه به اندازه اين اطاق شايد بعضى‏هايشان بزرگى‏اش باشد، به اندازه قامت انسان زيادتر بلنديش دورش هست، هيكلش هست، دارند با زور نفت‏هاى ما را در مى‏آورند و مى‏فرستند طرف امريكا، عوضش هم كه بايد به ما بدهند، عوضش هم اسلحه‏اى را كه مى‏خواهد امريكا بيايد در ايران پايگاه داشته باشد در مقابل شوروى، بايد يك چيزى هم به ايران بدهد، اگر چنانچه اجازه‏اش... نبايد اجازه بدهند. لكن حالا اين خيانت را كردند و خواستند اجازه بدهند.

صحيفه نور ج 22 صفحه 131

بايد يك چيزى هم بدهد به ما كه بيايد پايگاه درست بكند. نفت ما را مى‏گيرد پايگاه درست مى‏كند براى خودش، عوض به ما مى‏دهد؟ عوض يعنى پايگاه درست كردن براى آمريكا يا آن اسلحه‏هاى بزرگ؟! حتى از ممالك ديگر، فرانسه مى‏خرند آن چيزهاى بسيار گران قيمت را كه به درد ما نمى‏خورد، به عوضش نفت را دارند مى‏برند، طياره‏هاى 350 ميليون دلارى، 350 ميليون دلارى در ايران مى‏خواهند بياورند.

شما به هر چيزى كه در مملكت ايران فكر بكنيد، اين آدم كه از پدرش بدتر است كه پدرش از شمر هم بدتر بود، اين آدم هر چه را ملاحظه مى‏كنيد به ما ضرر زده، از مذهب گرفته تا سياست ما گرفته تا مسايل اجتماعى گرفته تا مسايل اقتصادى گرفته تا مسايل فرهنگى گرفته، تا مسايل نظامى گرفته، اين خيانتكار است. / ما مى گوييم كه/، ملت ما مى‏گويند كه مرگ بر اين سلطنت، سلطنت خيانتكار و ما اين سلطنت خيانتكار نمى‏خواهيم. اصلش سلطنت از اول خيانتكار بوده، خوب‏هايشان هم بد بودند، آنهايى كه شما يا مردم به واسطه تبليغات برايشان دعا مى‏كنند، آنها هم خبيث بوده‏اند، آنها ديگر بدتر از اينها هستند.

منطق ملت تحقق يك رژيم عدالت پيشه است

منطق ما اين است كه ما يك حكومتى مى‏خواهيم كه اين به حال ملت ما دلسوز باشد. ما يك رژيمى را مى‏خواهيم كه رژيم عدالت باشد و در همه رژيم‏هايى كه ما مطالعه بكنيم جز رژيم اسلام جز حكومت اسلامى، حكومتى نيست كه عدالت داشته باشد. همه براى خودشان است، منتها يك دسته‏اى هستند كه ملايمترند و يك دسته‏اى تندروترند. مملكت ما از آنهاست كه با تندى و با سرعت مى‏خواهد اين مملكت را خراب بكند. شما بدانيد كه اگر اين شخص باقى باشد،- خداى نخواسته - و اگر اين رژيم منحوس اين مرد باقى باشد، اگر اين هيات حاكمى كه به ما حكومت كرده است باقى باشد، براى نسل آينده ما جز فقر هيچ چيز نيست، براى اينكه نفتش را مى‏دهند و تمام مى‏كنند، گازش هم كه دارند به شوروى مى‏دهند و تمام مى‏كنند، مراتعش را، جنگل‏هايش را، همه اينها را كه به اين و او داده‏اند و از بين برده‏اند زراعتش هم كه اصلا ديگر ما زراعتى نداريم كه جوابده اين جمعيت باشد. بعد از /يك/ سى سال ديگر اين مملكت هيچ منابع ثروت ندارد. اگر اين رژيم سركار باشد، منابع ثروت شما به كلى از بين خواهد رفت. فرياد ما، فرياد روحانيون، فرياد سياسيون، فرياد آنهايى كه دلشان به حال اين مملكت مى‏سوزد اين است كه اين مملكت را بگذاريد كه براى نسل آتيه باقى باشد بتوانند در آن زندگى كنند/ اينها /در يك قرن بعد، يعنى سى سال بعد ديگر نمى‏شود در اين مملكت زندگى كرد براى اينكه همه چيزهايش را به باد فنا دادند و خراب دارند مى‏كنند. ايشان گفته است كه من اگر بنا شد - در يكى از مصاحبه‏هايى كه كرده است - شاه گفته است كه اگر من بنا شد بروم، مملكت را يك تل خاك مى‏كنم و مى‏روم. تو حالا كه هستى از يك تل خاك بدترش كردى، تو ديگر چيزى براى ما باقى نگذاشتى. اين شاه براى ما چيزى ديگر نگذاشته و آمريكا بايد از او كمك كند، بايد پشتيبان او باشد براى

صحيفه نور ج 22 صفحه 132

اينكه بهتر از اين نوكر كى، كه همه مملكت ما را دارد تقديم مى‏كند، در ازايش پايگاه براى او درست مى‏كند، هم عوضش / را / در جيب خودش مى‏رود، هم معوضش در جيب خودش مى‏رود، هم نفت در جيبش مى‏رود، هم عوض نفت براى خودش پايگاه اينجا درست مى‏كند. بهتر از اين چه نوكرى مى‏خواست باشد؟ البته بايد بگويد كه شاه آزادى خوب داده است و - عرض مى‏كنم - يك مملكت مترقى دارد درست مى‏كند به منطق آقاى كاتر. آزادى عبارت از كشتارهايى است كه الان در ايران دارد مى‏شود كه هر روز دنبال هم دارد واقع مى‏شود و ترقى اجتماعى عبارت از همين‏هاست كه نصيب ما شده است و همه ابعادش، ابعاد از هم ريخته است. بله براى شما خيلى كار خوبى شده و لقمه چربى است براى خارجى‏ها، الان نفت شرق و خصوصاً نفت ايران و حجاز اينها لقمه چربى است براى / البته بايد پشتيبانى خودش را اعلام بكند. شوروى هم بايد پشتيبانى خودش را اعلام بكند براى اينكه گاز را دارد مى‏برد. منافع دارند اينها.

خواست بحق مردم، قطع يد غارتگران از منابع و ذخاير ايران

صداى مردم كه در آمده مى‏گويند كه مى‏خواهيم اين منابع را كه داريم به طور عقلايى، به طور صحيح استخراج بشود و به طور صحيح فروش برود. ما نمى‏خواهيم كه نفت را توى جيب خودمان كنيم يا ببريم. ما مى‏خواهيم نفت را بفروشيم، اما نمى‏خواهيم غارت بشود. ما نفتمان را مى‏خواهيم بفروشيم، هر مملكتى بهتر خريد آن نفت را به او بدهيم و پول از او بگيريم، ارز بگيريم، نه آهنپاره بگيريم. نه طياره كه به درد ما نمى‏خورد بگيريم. پول را بگيريم و صرف اين ملت بكنيم، ملتى كه آب ندارد. آقا شما ملاحظه تهران را نكنيد يا نمى‏دانم بالاى شهرهاى تهران را / يك / شما قدرى اطراف تهران سوار شويد بگرديد، يك قدر اين چادرنشين‏ها، اين زاغه نشين‏ها را ملاحظه كنيد ببينيد اينها چه زندگى دارند. همين تهران كه پايتخت است و چى هست و به دروازه تمدن نزديكتر است، شما يك روز برويد بگرديد يك وقت صرف كنيد... برويد بگرديد اطراف تهران ببينيد در چند جاى تهران يك محله‏هايى درست شده است كه اينها / با / كه خيلى خوب درست كرده باشند، يك خانه گلى، خودشان باهم دست به هم داده‏اند، يك خانه گلى درست كرده‏اند براى يك عائله‏اى. اينها چرا اينجا جمع شده‏اند؟ براى اصلاحات ارضى. اصلاحات ارضى كه كردند، مردم در دهات خودشان نتوانستند بمانند، به هم خورد اوضاعشان، نتوانستند در آنجا بمانند، هجوم كردند طرف شهرستان‏ها كه بيشترشان طرف تهران آمدند و اين بيچاره‏ها حالا آمده‏اند در تهران در يك زندگى بسيار ناگوار و سخت زندگى مى‏كنند. همه‏شان هم / چه / جوانى نيستند كه بتوانند حالا كه يك حمالى بكنند، بتوانند يك چرخى را پيدا كنند و دور بگردند و چيزى بفروشند. بسيارشان پيرمردند، پيرزنند، بيچاره‏اند، ضعيفند و اينها دارند در اين زاغه‏ها زندگى مى‏كنند. قريب به بيشتر از سى مورد براى من نوشته بودند - كه من الان نوشته‏اش

صحيفه نور ج 22 صفحه 133

هم پيشم نيست و حافظه‏اش را هم كه ندارم - قريب سى مورد يا بيشتر، زياد محله‏هايى است كه در تهران هست از اين بيچاره‏ها در طرف... چند تا در طرف چى، چند تا در بالاى شهر حتى در آن محله‏هاى بالاى شهر درآنجاها همه هست. آنها براى خاطر اصلاحات ارضى از آنجا كوچ كرده‏اند و آمده‏اند اينجا و يك زندگى بيچارگى، آب ندارند، برق ندارند، اينها چيزهايى نيست كه آنها نداشته باشند. در همين تهران در محله‏هاى ديگر هم برق ندارند، چند جايش تاريك است. آب ندارند، برق ندارند، زندگى هيچى ندارند، اينها در يك گودال‏هاى بسيار گودى بعضى‏شان زندگى مى‏كنند كه آب را بايد بروند از آن بالاها كوزه‏ها بردارند بياورند. اين زندگى است كه اينها براى اينها درست كردند؟! در دهاتى كه يك قدرى دورتر است، من خودم سروكار دارم با آن كسانى كه اهل آن دهات هستند كه مى‏آيند از من اذن مى‏گيرند يك قدر پول ما بدهيم، يك قدرى خودشان از خودشان بگذارند، مى‏گويد كه يك فرسخ راه است بين آنجايى كه اين انبارى كه آب هست تا آنجايى كه، اين دهى كه آن بيچاره هست يك فرسخ راه بايد بروند آب بياورند براى خوردن. آنوقت پول مى‏گيرند و يك آب انبار درست مى‏كنند كه باران‏ها بيايد در آنجا جمع بشود و آنها در وقتى كه باران نيست از اين آب استفاده كنند.

شما نگاه نكنيد به اين اتومبيل‏هايى كه 4 نفر در تهران سوار مى‏شوند و چه مى‏كنند. نه يك دسته شان از خود آنها هستند، يك دسته‏شان هم ... شما ساير شهرهاى ايران، ساير دهات ايران، آنجاهاى خود تهران در اين زاغه‏ها، يك نظرى به اينها بكنيد، ببينيد چه مى‏گذرد بر اين ملت. يك ملتى كه اين طور دارد بر او مى‏گذرد، يك نفتى كه بايد اين ملت را اداره كند و اگر چنانچه و به طور امانت، يك هيات حاكمه امين ما داشتيم و به طور امانت اين را خرج و صرف مى‏كردند و مى‏فروختند و مى‏گرفتند و خرج اين ملت مى‏كردند، نبايد ملت اين طور باشد. فرياد ما به اين است كه چرا بايد اين طور باشد كه يك دسته بيچاره‏اى اين طور زندگى كنند، يك دسته هم براى ويلا پنج ميليون دلار بالاخره اين را هم نوشته بودند پنج ميليون دلار براى گلكارى تزيينات، گلكارى ويلاى يكى از خواهرهاى شاه خرج شده. ازكجا آورده‏اند؟ رضا شاه با دست خالى آمد و كودتا كرد، املاك مردم را هم به زور گرفت و بعد هم املاك را، يك مقدارش را رد كردند. از كجا آورده‏اند؟ اين بنياد پهلوى از كجا، از كجا دارد اداره مى‏شود؟ از همين اينها از همين پول ملت. اين ملت بايد نفتش را اين طور از دستش بگيرند و ساير چيزهايش را ازش بگيرند و خودش آن طور زندگى بكند و يك دسته هم آن طور زندگى بكنند، اين طور بچاپند اين ملت را.

همه مكلفيد كه تا آخرين نفس بر عليه دستگاه ظلم تبليغ و افشاگرى كنيد

فرياد من اين است كه نبايد اين طور چاپيدن‏ها باشد. بايد اين رژيم به كلى تبديل بشود. ما تا آن‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 134

وقت كه نفس داريم مى‏گوييم و آن وقتى كه نفسمان قطع شد، خوب ديگر عذر داريم پيش خداوند تبارك و تعالى. شما هم مكلفيد آقا! يك ملت است، مصالح يك ملت است، مصالح اسلام است، شما هم مكلفيد، كه هر چه مى‏توانيد تبليغات كنيد به ضد اينها، يعنى مسايل حقيقى واقعى ايران را بگوييد، آنى كه مى‏گذرد بر اين ملت شما بگوييد، آنى كه در دانشگاه‏ها مى‏گذرد، آنى كه در دانشسراها مى‏گذرد، آنى كه در دبستانها حتى مى‏گذرد، دختر كوچولوها را كشتند امسال، نوبت رسيد به اين دختر بچه‏هاى هفت هشت ساله. آنچه كه در زندان‏هاى ايران مى‏گذرد، آنچه كه در ايران كه خودش زندان است مى‏گذرد، اينها را به اين اشخاصى كه آشنا هستيد شما در اينجا، مدارس اينجا ميرويد، در - عرض مى‏كنم كه - جوامع اينها هستيد، به اينها هر كدامتان موظف هستيد بگوييد. اگر احيانا شما به 10 نفر، 20 نفر از اينها مطالب ايران را بگوييد يك موجى پيدا مى‏شود، باز خدمتى است اينها دارند جانشان را مى‏دهند، خدمت مى‏كنند به شماها، شماها هم بايد تبليغات بكنيد، شما بايد حرف بزنيد اينجا مى‏توانيد در مطبوعات اينها طرح بكنيد، حرف‏هايتان را مصاحبه مى‏توانيد بكنيد، مصاحبه بكنيد و بگوييد حرف‏هايتان را. مثل من نيستيد كه ممنوع المصاحبه بشويد، بگوييد حرف‏هايتان را.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه تان را مى‏خواهم و من اميدوارم كه انشاء الله اين سيلى كه از جمعيت ايران به يك طرف متوجه شده است و با عقيده من به دست خدا پيدا شده است اين و بشر نمى‏تواند اين طور كار را بكند من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم و اميدوارم كه اين سيل خروشان ، اين هرزه‏ها و علف هرزه‏ها را ببرد به كنار و مملكت‏تان براى خودتان بشود و خودتان اداره كنيد مملكت‏تان را. انشاء الله همه‏تان موفق باشيد، مويد باشيد. و من عذر مى‏خواهم از اينكه حال مزاجى اقتضاء نمى‏كند كه اينجا بنشينم با شما صحبت كنم.

والسلام


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 135

تاريخ: 10/8/1357

در ديدار با گروهى از ايرانيان در حومه پاريس

يك وجود مطلق روحيه مردم را فعال و قوى و متحرك كرده است

بسم الله الرحمن الرحيم

بنا ندارم كه... يك جهت راجع به... و يك جهت مربوط به... اين روزها، ملت... من گمان ندارم كه در هيچ جا... داشته باشم

اين مدت هم... ملت، اين قيامى كه ملت‏ها كرده است و اين روحى كه دارد، اين قيام كه حالا مسأله اقتصادى رسيده است، در طول تاريخ ما نداريم كه در تاريخ ايران در تاريخ بشرى هم كه يك ملتى اين طور هوشيار شده باشد، يك وقتى كه بازار يك شهر را مى‏خواستند ببندند، همه... كم كم رسيد به اينجا كه... وقتى كه يك حادثه‏اى پيش مى‏آمد و علما... مى‏كردند.

... هر امر جزيى يا بهانه جزيى كه به دست مردم مى‏آيد، بازارها را تعطيل مى‏كنند، قم نه، همه شهرها، سرتاسر ايران وضع اين طور شده است كه بازار ايران كه يك بازار به اصطلاح اينها... بازار تهران يك بازار سياسى است، الان به وضع...

تعطيل ايران به خصوص بازارش، بازار كسبش آنطور شده است و اين مردمى كه آن وقت براى تعطيل يك روز ناگوار بود بر ايشان، حالا اگر به آنها بگويند باز كنيد ناراحت مى‏شوند. الان گاهى وقت‏ها شكايت كردند از اين كه مثلا فلان آقا گفته است كه...

مردم نارحت مى‏شدند يا اگر يك سفارشى مى‏شد كه مثلا ديگر تعطيل بس است، در حين اينكه داشتند باز مى‏كردند سفارش مى‏شد مى‏بستند. وضع مردم، يك وضع خودكار شده است. يعنى يك وجود مطلق روحيه مردم را به درجه‏اى فعال و قوى و متحرك كرده است كه حالا ديگر از اينكه برويد سر اصل كارتان ناراحت مى‏شوند و ... اين جاست. از اين طرف اگر يك وقتى، يك خونى از دماغ يك كسى بيرون مى‏آمد يك ضربى به كسى وارد مى‏شد اين مصيبت بود، اين ديگر فرصت همه كار... فرضاً اگر يك نفر مثلا كشته بشود اين مصيبت بود، حالاوضع به اين جا رسيده است كه همين‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 136

ديشب من كاغذى داشتم، دريافت كردم از يك مادرى كه نوشته است... كه من پنج تا، يا چهار تا از اولادم... كشته شده‏اند، و اظهار افتخار مى‏كرد و گفت من هم خودم چه خانواده‏ام همينطور عادى شده است آنجا چند تا كشته داده‏اند... يك مسأله عادى شده است... پيدا شده است... و مساله، مساله مبارزه كنونى به يك وضع عادى طبيعى الان در ايران در آمده است. نه در يك شهر و دو شهر. شما در روزنامه‏ها شايد تمام مطلب را ننويسند، راديو هم تمام مطلب را... البته لكن حالا آن مقدار نيمه‏اى را كه مى‏گويند... راديوهاى خارجى مى‏رسد، مى‏بينيد كه هر وقت كه راديو را باز مى‏كنيد كه اخبار مى‏گويد، اخبارش همين‏هاست كه بيست و چند شهر... كشته شده است، فلان ده، حالا رسيده است به دهات ... چند هزار نفر اعتصاب كردند، اين مسايل سياسى كه آن وقت اسمش نبود و اصلا اعتصاب صحبتش نبود سابقاً صحبت اين كه اعتصاب صورت بگيرد، اصلا نمى‏فهميدند مردم اعتصاب يعنى چه، الان اعتصاب هم به يك صورت عادى در آمده است كه ملت ايران شهرش اعتصاب مى‏پذيرد كه، پنج هزار نفر همه برادران همه... اعتصاب كردن يا اخيراً اعتصاب كارگرها در شركت نفت... قضيه نفت خدا تأييدشان كند، ... آنوقت در ذهنم بود كه به آنها بنويسند نفت خودشان را پس بگيرند، نگذاريد بخورند،... مى‏كنند، لكن خوددارى مى‏كنند. اين الان يك مطلب صحيحى است، الان اعتصاباتى كه در ايران پيدا شده است، اعتصاب در مدارس، اعتصاب در كارگرها، اعتصاب در هواپيمايى اعصاب در همه اينها الان در اعتصاب هستند، اعتصابى كه سابقا اگر مى‏گفتند اعتصاب، نمى‏دانستند اعصاب چى، چى هست، حالابه طور خودكار بدون اين كه حالايك كسى، / به ايشان/ دعوتشان بكند، خودكار مردم اعتصاب مى‏كنند.

و دولت خيال مى‏كرد كه مى‏تواند اينها را، اعتصابات براى اينكه مزدمان كم است درست كند، خودشان اعلام مى‏كنند، اول اينكه ... اعتصابات شده بود اين حرف را مى‏زند از خراسان به من پيغام داده بودند يك دسته‏اى كه يادم نيست كدام دسته بودند ... دروغ است، اينها اعتصاب سياسى است. حالا هم دارند اعلام مى‏كنند كه اعتصاباتى كه ما مى‏كنيم، براى اين است كه زندانيان سياسى بيرون بيايند و حكومت نظامى لغو بشود و اين خارجى‏هايى كه ريختند به جان اين ملت و به جان سرمايه اين ملت، اينها هم بيرون بروند. اين قلم آخرش، يك قلم ارزشدارى است، اين تقاضاى آخرش تقاضاى ارزشدارى است، نمى‏گويند اينها...، صد هزار يا چهل و پنج هزار يا پنجاه هزار يا شصت هزار ، اين طورها... به اصطلاح كه از اين امريكايى... آمده‏اند... لكن با حقوق هاى بسيار گزاف. الان اعتصاب، همين طور مبارزه، خونين، همين طور بستن بازارها، خيابان‏ها و تظاهر و بيرون آمدن و - عرض كنم كه - مرده باد گفتن و اظهار تنفر از دستگاه جبار كردن، به يك صورت عادى بيرون آمده است.

در چند سال پيش از اين اگر در هر يك از اين بازارهاى ايران يك پاسبان مى‏رفت و امر مى‏كرد كه دكان‏ها بالاش بايد بيرق باشد، بيرق مثلا چه باشد، امروز چهارم آبان است مثلا آبان يك ماه منحوسى است، اگر چنانچه يك پاسبان وارد مى‏شد در بازار و به آنها مى‏گفت كه بايد بيرق كذا بزنيد، هيچ تخلف نمى‏شد، كسى مخيله‏اش نمى‏آمد كه با پاسبان مى‏شود مخالفت كرد، هيچ در ذهن مردم وارد نمى‏شد كه با پاسبان بشود يك مخالفتى كرد، همه... يك پاسبان مى‏آمد سرتاسر بازار

صحيفه نور ج 22 صفحه 137

تهران، بازار قم، بازار شيراز و امر مى‏كرد به اينكه ببنديد... بيرق بزنيد... چراغان بكنيد، مى‏كردند. حالا قضيه اينكه به حكومت نظامى سرنيزه و حكومت طاغوت، حكومت كذا، ابدا مردم ديگر اعتناء نمى‏كنند. ما حكومت نظامى‏هاى سابق را ديديم، حكومت نظامى سابق همچو كه مى‏گفتند فلان جا حكومت نظامى شد، ديگر جرأت داشت كسى مخالفت با حكومت نظامى بكند؟! با پاسبان نمى‏كردند با حكومت نظامى بكنند؟ الان شما ملاحظه مى‏كنيد حكومت نظامى در چند شهر ايران هست و هيچ كدام اعتنا نمى‏كنند، مى‏ريزند بيرون و فرياد، و آنها هم از اينكه حالا ديگر تعرض شديد بكنند، يك قدرى عقب نشينى كردند، زياد عقب نشينى كردند.

الان ملت، بچه دوازده ساله‏اش مقابل پاسبان مى‏ايستد، مى‏گويد مرگ بر شاه

اين وضع ملت ماست، مقايسه بايد كرد بين اين ملت قبل از اين نهضت و حالا مقايسه 30 سال پيش از اين با حالا، كه ملت ما تا چه حدود رشد سياسى كرده است، رشد دينى، سياسى - دينى. آن وقت به آن وضع بود كه براى هيچ امرى دخالت براى خودش قايل نبود، كه به ما چه ربط دارد، مملكت خودش است... ملت از خودش است ، اينها همه از خودش است، حالا از خودش است هر كار... اين يك منطقى بين توده مردم كه لااقل الا بعضى خيلى نادر، كه آنها هم حرف نمى‏توانستند بزنند اما منطق‏شان... نمى‏توانستند بگويند، توده مردم منطق‏شان اين بود كه شاه است... مملكتش است، رعيتش است، اين منطقى بود، شايد همه‏تان يادتان باشد در 20 سال، 30 سال پيش از مسأله اين طور بود كه منطق توده ملت مستضعف ما به واسطه خو كردن بر اين قلدريها و ديكتاتوريها هى تو سرى زدند و اينها عادت كردند به تو سرى خوردن. يك ملتى اگر چند سال، 2500 سال، 2500 سال يك ملتى زير لگد اينها بوده است، يك ملتى كه 2500 سال زير اين پرچم كثيف بوده، شاهنشاهى كثيف‏ترين رژيم‏هاى دنيا و اشخاص دنيا، اين ملت عادت كرده. به اينكه خودش را زير دست و پاى اينها، هر كارى مى‏كنند وا بدهد و هيچ ابدا آه هم نگويد، حق قايل باشد مملكت خودش است، رعيت خودش است، اين منطق بود آن وقت در مخيله محمدرضا خان خطور نمى‏كرد كه يك روزى كسى بگويد كه شاه چرا اين جور كرد. چرا يعنى چه؟ يعنى اول شخص ايران - فرض كنيد اگر نخست وزير باشد - جرأت اين معنايى كه يك كلمه چرا بگويد... وقتى كه در يك اجتماعى، زمان آن نخست وزير 13، 14 ساله، در يك اجتماعى، كسى گفته بود كه شخص اول مملكت، به او برخورده بود، اول، معنايش اين است كه يك شخص ديگرى هم در اين مملكت هست كه اسمش دوم است، چرا گفتى شخص اول مملكت؟ مگر ما يك شخص ديگرى هم داريم كه شخص اولى باشد؟ اين شخصيت اعليحضرت، هيچ كس اينجا نيست، يعنى ما شخصى نداريم كه شخص دوم باشد و بگوييد شخص اول، اينها به اين صورت داشتند مردم را عادت مى‏دادند و عادت مى‏دادند و عادت كرده بودند به اين معنا كه چه فرمان ايزد، چه فرمان شاه. شاه، همان فرمانش، فرمان ايزد است، فرقى نيست مابين فرمان ايزد و فرمان شاه. يك كلمه‏اى هم، كه اين كلمه، كلمه صحيحى بود، به طور غلط معنا كرده بودند كه السلطانه ظل الله را غلطى معنا كرده بودند كه سايه،

صحيفه نور ج 22 صفحه 138

سايه هر شخصى هيچ از خودش ندارد، هر چه دارد، حركتى اگر باشد، از آن كسى است كه صاحب... از ديگرى است، يك نفر آدمى كه يك جايى دارد راه مى‏رود يا دارد حركت مى‏كند، سايه‏اش خود سايه همين طورى حركت نمى‏كند، حركتش به حركت اين آدم است، يعنى هر جورى كه شخص... حركت بدهد، حركت سايه هم همين طورى حركت مى‏كند، راه برود، سايه هم دنبالش است، بنشيند، سايه هم... خودش چيزى ندارد، هر چه دارد از اوست. سلطان ظل الله، فاتحه همه سلاطين را خوانده كه اينها سلطان نيستند، آنكه ظل الله نباشد، آنكه براى خودش يك چيزى قايل باشد، يك حركتى بر خلاف حركت امر الهى بكند، او ظل الله نيست، او مستقل است، او خودش يك چيزى است، پيغمبر اكرم ظل الله است، براى اينكه از خودش هيچ نيست، همان وحى يوحى است، تابع وحى است، تابع امر خداست، نهى خداست/ حركت / به حركت او، به تحريك او حركت مى كند، هر جنگى كه بكند با وحى الهى مى كند، خودش يك آمال و آرزوى نفسانى ندارد كه روى اين آمال و آرزوى نفسانى يك كارى انجام بدهد حضرت امير - سلام الله عليه - منقول است از ايشان كه وقتى با آن عمر بن عبدود بود كه مقاتله مى‏كردند، وقتى كه او را شكست... و به زمين زد او جسارتى كرد به حضرت تفى انداخت، حضرت پا شدند، نقل است كه ايشان پا شدند و رفتند بعد برگشتند و سرش را كندند، كسى سوال كرد، گفتند چون آن وقت يك كارى با من كرد، من خوف اين را مثلا داشتم كه آن معصيتى در كار باشد، در آن كار كار بايد الهى باشد، اين- ظل الله - او كلمه صحيح را كه فاتحه همه سلاطين، فاتحه همه قلدرها و ثروتمندان را مى‏خواند و تكليف مؤمنين و مسلمين را با سلاطين، سلاطين جور تعيين مى‏كند اين هم غلط... معنا كرده بودند و به خورد مردم داده بودند كه ظل الله است كه باظل الله چه مى‏توانيم بكنيم، چه فرمان ايزد، چه فرمان شاه. اين غلط كارى‏ها و اين - عرض مى‏كنم كه - جور و ستم‏ها و اين خيانت‏ها را به طورى كرده بودند كه يك ملتى عادت به آن كرده بود اگر وقت نمى‏شد،...... عادتش بود، كه چه شد، مثلا چه شد كه اين نشد. الآن ملت به جايى رسيده است كه بچه دوازده ساله‏اش مقابل پاسبان مى‏ايستد ، در قم در جاى ديگر مى‏گويد كه مرگ بر شاه، اين خودش را مى‏خواهد نشنيده بگيرد، گفت به به چرا اينقدر... و آن شعارى كه مى‏داد... مطلب اين طور شده است الآن كه يك مسأله عادى شده است الان بين ملت ما. قضيه مرگبر شاه يك مسأله عادى، بچه تازه زبان باز كرده و با اين كلمه، زبان باز كرده، چه كلمه مباركى است.

هيچ دستى نمى‏تواند اين جور يك ملتى را تغيير بدهد، اين دست خداست

اين راجع به ملت، كه ملت ما به بركت اين نهضت خودش، نهضت جوشيده است از متن ملت جوشيده و بيرون آمده، نمى‏تواند كسى بگويد كه مال من است، هيچ كس حق ندارد.... هر كس بگويد كه اين مكال من است و مال آن نيست، هيچ دستى نمى‏تواند اين جور ملتى را تغيير بدهد، خداست اين كار كرده است، اين دست خداست، هيچ قدرتى نمى‏تواند در ظرف، مى‏شود گفت يك سال و چند ماه يك سال و چقدر، براى اين كه قبلش يك قدرى همين طور تدريجى بود كار و باز زشد نكرده بود. در ظرف يك‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 139

يك سال و چند ماه اوج، از تحول و تبديلى كه در مملكت ما، در ملت ما حاصل شده است، كه راه صد سال رفته، يعنى 2500 سال را زير پا گذاشته و مالانده، نمى‏شود كه با دست زيد و عمر باشد. اين نمى‏شود، نمى‏شود گفت كه روحانيون اين كار را كرده‏اند، نمى‏شود گفت مردم بازار اين كار را كرده است. خير، دست خداست و از متن بطن توده است، اين به امر خدا، و لهذا اميد بخش است. چون الهى است، اميد بخش است. الان وضع ملت ما يك همچو وضعى شده است كه درست بر عكس آن وضعى كه در سابق داشت كه طبيعى اين شده بود كه بايد، بايد اين كار را بكنند، بايد از شاه، از نمى‏دانم پاسبان و از صاحب منصب، اينها... احترام كرده بود بايد چه كرد، بايد كتك خورد و حرف نزد، بايد ماليات ظلمى را داد و حرف نزد، بايد فحش خورد و صدا در نياورد، حالا رسيده است به تحول، اين جور تحول به بركت امر الهى و جوشش از متن ملت، به آنجا رسيده است كه طبيعى شده است كه مرگ بر اين سلطنت... اين طبيعى شده الان، بچه‏اى كه تازه زبان باز كرده فقط، من همين چند روز داشتم يك بچه كوچولو كه مربوط به ما بود... همين مساله بود، يعنى.... نسبت به بچه اى كه تازه زبان باز كرده اين را مى‏گويد يك مساله طبيعى شده الان. پس ما تا حالا آن خدمتى كه اين ملت به خودش كرده است، اين عنايتى كه ذات مقدس حق تعالى به اين ملت كرده، خيال نكنيد كه بعضى از اين اشخاصى كه از خود دستگاه.... وسوسه مى‏شوند. خوب، چى چى شد... آن خونريزى‏ها چه كرد، چه شد اين نهضت، چه كار كرد، اين تضعيف و... چى چى شد، خوب چى چى بود... ببينيد چى بود و چى شد يك ملتى كه همه‏اش ذلت و پريشانى و سكوت در مقابل ظلم، الان در مقابل ظلم مثل يك كوه ايستاده است و با مشتش، با سرنيزه دعوا مى‏كند. چى مى‏خواهيد بشود از اين بالاتر، كه يك ملتى جوان‏هايش را جلوى تانك و توپ مى‏برد، كشته مى‏شود بعد هم مى‏گويد كه فدايى دادم خيلى خوب، بسيار خوب، باقيش را هم حاضرم، مى‏خواهد چى بشود؟ بهتر از اين چى، يك تحول بالاتر از اين پيشرفت، بالاتر از اين پيشرفت معنوى، بالاتر از اين چيست كه يك ملتى، آن حالش در ظرف يك سال، يك سال و يك ماه تبديل شده به يك حال ديگرى، به يك چيز اين طورى، اين راجع به ملت و وضع ملت كه مشابه نمى‏توانيد پيدا كنيد كه اين طور در همه جا، در جاهايى كه در طول عمرشان يك روز تعطيل براى اين امور نكرده بودند، در بعضى شهرهايى كه در طول حياتشان يك روز در اين امور دخالت نكرده بودند و اگر يكى دخالت مى‏كرد، مى‏گفتند كه اين آقا سياسى است. اگر يك كسى در يك امر از امور زندگى اين مردم، مقابل دولت مى‏ايستاد مقابل مثلا چى مى‏ايستاد، اين را به مارك سياسى مى‏زدند ديگر بايد برود در خانه‏اش منزوى بشود براى اينكه اين سياسى است. اين منطق مردم شده بود به واسطه تبليغات شومى كه كرده بودند در طول تاريخ كه مردم را عادت بدهند به اين وضع زندگى و به كتك خوردن و منابعشان را بردن و باز خودشان هم همراهى كردن.

اين يك خدمتى است كه در طول تاريخ سابقه ندارد كه به اين ملت شده است اين خدمت و اين ملت، اين تحول را پيدا كرده است، نبايد گفت چى شده است، خيلى شده است، خيلى... ما بر فرض اينكه اين طور باشد كه نه، هيچ كار ديگر نتوانيم بكنيم تا اينجا همه ما را بگيرند خفه كنند و هيچ

صحيفه نور ج 22 صفحه 140

كارى هم نتوانيم بكنيم لكن تا اينجا كه شده ارزش داشته، يعنى اين فداكارى كه ملت ايران كرده است ، و اين تحولى كه پيدا كرده و دنبال اين و همراه اين ارزش داشته است كه صدها نفر، هزارها نفر كشته بدهد، فدايى بدهد يك همچو روحيه‏اى درست بكند، يك روحيه زنده‏اى كه الان شما خيال نكنيد ديگر نمى‏توانيد تحميل كنند بر شما آن ظلم‏هايى را كه مى‏كردند، ديگر گذشت / ديگر/ تحمل ظلم‏ها، ديگر نمى‏توانند اينها پاسبان را بفرستند در بازار و بگويند... اين ديگر گذشت... در اكثر سطرها علامت سه نقطه گذاشته شده كه بيانگر كلمات يا عباراتى است كه به هنگام پياده كردن نوار مفهوم نشده است.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 141

تاريخ: 18/8/1357

در ديدار با گروهى از جوانان دختر و پسر فرانسوى علاقمند به اسلام

مترجم: عده‏اى از جوانان فرانسوى هستند كه به اسلام علاقه شديدى پيدا كرده‏اند. در اين دسته گلى كه به شما تقديم داشتند، مى‏گويند كه حضور شما باعث علاقه بيشتر به اسلام شده است.

امام خمينى: من اميدوارم كه حكومت اسلامى در ايران تشكيل بشود و مزايايى كه در حكومت اسلام هست بر بشر روشن بشود، تا بشريت بفهمد كه اين اسلام چه دينى است و روابط بين حكومت و ملت‏ها چه روابطى است و در طرح اجراى عدالت چه نحوى است و شخص اول مملكت با رعيت چه جور فرقى دارد در زندگى. اگر چنانچه بعضى از مزاياى اسلام را بفهمند، اميد اين هست كه همه رو به اسلام بياورند، حكومت اسلام و شخص اول كه خليفه است بر مسلمين و به منزله سلطان است نسبت به مسلمين، زندگى عاديش از افراد طبقه سه پايين‏تر و با مردم، با همان طبقه فقرا هم درجه در زندگى هستند و عدالت اجتماعى و عدالتهايى كه اجرا مى‏كند اسلام... تمام طبقات، سابقه در بشر ندارد. حكومت اسلام مثل حكومتهاى ديگر از قبيل سلاطين، از قبيل رؤساى جمهورى نيست. حاكم اسلام، حاكمى است كه در بين مردم، در همان مسجد كوچك مدينه مى‏آمد جلوس مى‏كرد و آنهايى كه مقدرات مملكت دستشان بود مثل ساير طبقات مردم، در مسجد اجتماع مى‏كردند و طورى بود اجتماعشان كه كسى كه از خارج مى‏آمد، نمى‏فهميد كه كى رئيس مملكت است و كى صاحب منصب است و كى از فقرا است، لباس همان لباس فقرا و... فقراى، و در اجراى عدالت طورى بود كه اگر چنانچه يك نفر از پايين‏ترين افراد ملت، بر شخص اول مملكت، بر سلطان، بر رعيت ادعايى داشت و پيش قاضى مى‏رفت، قاضى شخص اول مملكت را احضار مى‏كرد و او هم حاضر مى‏شد و اگر چنانچه حكم بر خلاف او مى‏كرد، تسليم بود.

و مع الاسف اسلام بر بشر، حتى بر خود مسلمين، مزاياى اسلام محفوظ و دست ستمكارها و نفتخوارها نگذاشته است كه اسلام به آن طورى كه هست، پيش مردم روشن بشود. اگر چنانچه اسلام به آن طورى كه هست پياده بشود و اجرا بشود، اميد اين را داريم كه تمام بشر در تحت لواى اسلام بيرون بيايد، تمام مكتب ها شكست بخورد، معالاسف نگذاشتند كه اسلام را بشناسند مردم. گاهى اسلام را به صورت وصف ارتجاع تعبير كردند و گاهى به خشونت تعبير كردند و گاهى به اينكه چيزى كه در هزار و چند سال پيش از اين بوده است، حالا نمى‏تواند اداره كند. تمام اينها تبليغات است و

صحيفه نور ج 22 صفحه 142

شواهد زنده در متن اسلام است كه اين مسايل اين طور نيست كه مبلغين ساير ملل براى اسلام گفته‏اند، ما مى‏خواهيم اسلام را لااقل حكومتش را، به يك نحوى كه شباهت داشته باشد به اسلام اجرا بكنيم تا معنى دموكراسى را به آن طورى كه هست بفهمند و بشر بداند كه دموكراسى كه در اسلام هست، با اين دموكراسى معروف اصطلاحى كه دولتها و رؤساى جمهورى و سلاطين ادعا مى‏كنند، بسيار فرق دارد.

سوال: حضرت آيت الله! استدعا مى‏كنم كه در مورد قوانين الهى و دستورات الهى و طبيعت اين دستورات يك توضيحاتى براى ما بدهيد.

امام خمينى: قوانين الهى طورى نيست كه بشود با اين مجالس درباره آن ولو اجمالا توضيح داد، لكن نمونه كوچكى را اينجا من اظهار مى‏كنم. قوانين اسلام يك قوانين است كه براى اشخاص است، فرد فرد بشر، روابطى كه هر فرد بشر با خدا دارد، روابطى كه هر فرد بشر با پيغمبر اسلام دارد، با حكومت دارد، روابطى را كه هر فرد با فرد ديگر بايد داشته باشد، روابطى كه هر فرد با غير ملت خودش بايد داشته باشد، كليه روابطى كه امكان دارد بين يك بشر با افراد ديگر بشر يا جوامع بشرى باشد، در اسلام مطرح است و حكم دارد. اين احكام، بسيارى راجع به روابط بشر با خداست. همان طور كه حضرت مسيح - سلام الله عليه - آن طورى كه حالا به حسب مذهب مسيح معلوم است، همين بعد از بشريت را تحت نظر آورده است، فقط روابط ما بين خدا و خالق را ملحوظ داشته است، در اسلام به طور كامل اين مطلب حكم دارد، احكام بسيار زياد دارد و علاوه بر اين، روابط ديگرى هست و احكام ديگرى هست كه اين احكام راجع به افراد است و كيفيت از اولى كه باز متولد نشده است يك فرد، يك احكام براى... تولد يك فرد صحيح، سالم و مهذب و در حالى كه ازدواج حاصل مى‏شود بين شوهر و زن و قبل از ازدواج براى انتخاب همسر و در زمان ازدواج و در زمان معاشرت زوجين باهم، در زمان حمل، در زمان شير دادن بچه، زمانى كه بچه در دامان مادر بايد تربيت بشود، زمانى كه پيش معلمهاى اول تربيت بشود، تمام اينها در اسلام حكم دارد و براى تربيت يك بشر قوانين دارد و علاوه بر اينها مذهب اسلام مثل مذهب مسيح نيست كه راجع به حكومت و راجع به اداره مملكت دستورى نداشته باشد، يا اگر داشته باشد به مسيحيين نرسيده باشد. اسلام حكومت دارد و حكومتش همان نحوى كه حكومتهاى ديگرى هست و تشكيلات دارد لكن تشكيلاتى كه تمامش بر مبناى عدالت است، روابط حكومت با رعيت، با اصناف رعيت، روابط رعيت با حكومت، روابط حكومت با مذاهب اقليت، روابط مردم جامعه با اقليت‏ها، روابط حكومت با حكومتهاى ديگر روابط خود جامعه اسلامى با جوامع ديگر، تمام اينها قوانين دارد و من نمى‏توانم قوانين اسلام را اين جا براى شما تشريح كنم، حتى اجمالش را. انشاء الله اگر چنانچه به شما خداوند توفيق عنايت كند و وارد اسلام بشويد، به تدريج اين مسائل را هر كدام اهلش باشيد خواهيد فهميد.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 143

تاريخ: 20/8/1357

مصاحبه خبرنگار روزنامه انگليسى ابزرور

س: حضرت آيت الله اخيراً فرموده‏اند كه اميدوارند بدون نياز به جنگ مسلحانه، مبارزات كنونى موفقيت‏آميز باشد و هنوز وقت آن نرسيده كه مردم اسلحه به دست بگيرند. آيا در جريانات اخير كه ارتش قدرت را در دست گرفته، خطر يك جنگ داخلى افزايش پيدا نكرده؟ يا اين خطر كاهش يافته است؟

ج: اگر چه ارتش با شدت هر چه تمامتر وارد ميدان شده است، لكن احتمال اين هست كه همين شدت عمل موجب نزديكى پيروزى ملت باشد. و با اين شدت‏ها نمى‏شود يك ملت را كه همه افرادش به پا خاسته‏اند ساكت كرد. و اميد فتح الان بيشتر است.

س: چه اشتباهاتى شاه مرتكب شده كه بايد هر چه زودتر برطرف شود؟

ج: اشتباهات شاه يكى دو تا نيست تا بتوانيم الان ذكر كنيد. لكن در جمله كلام اينكه از اول كه شاه روى كار آمده است و سلسله پهلوى به سلطنت رسيده‏اند قانونى نبوده است و بر خلاف نص قانون اساسى بوده است و تاكنون هم هر چه كرده‏اند خيانت و جنايت بوده است، بنابراين آنها بايد بروند. شاه ما را به ورشكستگى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى كشانده است. آيا هر يك از اينها كافى نيست كه ملت او را عزل كند؟

س: موضع و نظر حضرت عالى در مورد مدرنيزه كردن كشور چيست؟

ج: اين مسأله‏اى است كه وقتى مملكت اسلامى تشكيل شد، به دست كارشناسان بايد انجام شود. البته نه به اسمى كه شاه ادعا مى‏كند.

س: آيا مذاكرات شما با آقاى سنجابى به عنوان رهبر جبهه ملى موفقيت آميز بوده است؟

ج: مطالبى كه من گفتم، آقاى دكتر سنجابى قبول كردند و بنابراين بود كه اعلام كنند. لكن الان ايشان هم بر اساس انچه اطلاع رسيده، گرفتار شده‏اند.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 145

تاريخ: 4/9/1357

نامه به حضرات علماى اعلام و حجج اسلام و ساير طبقات و اهالى هندوستان

بسمه تعالى

خدمت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام و ساير طبقات و اهالى محترم هندوستان دامت اقامتهم و ايدهم الله تعالى

سلام بر شما و ساير برادران. لابد قضاياى ايران و مصيبت‏هايى كه بر اهالى آن جا از طرف سلسله پهلوى وارد شده و مى‏شود اجمالا شنيده‏ايد. آنچه بر اين ملت مظلوم مى‏گذرد به حدى نيست كه بتوانم تفصيل دهم. از اول كودتاى نحس رضاخان به دست دولت انگليس تاكنون، تمام ملت ايران در اختناق و رنج و درد به سر مى‏برند، تمام ذخاير آنها را از قبيل نفت و غيره به طور غاصبانه به اجانب داده‏اند و نفعى از آن به ملت فقير نرسيده و نمى‏رسد. كشتارهاى عمومى و دسته جمعى سال‏ها است ادامه دارد. مساجد و معابد و حوزه‏هاى علميه در حال تعطيل است. نظاميان شاه بر مال و جان ملت مسلط هستند.

بر شما ملت بزرگ است كه با اين ملت مظلوم همراهى و همدردى كنيد و دولت خود را وادار به همراهى نماييد. از خداوند تعالى اصلاح حال عموم را خواهانم.

و السلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 146

تاريخ: 5/9/1357

مصاحبه خبرنگار روزنامه دانماركى

س: نظرات و درخواست‏هاى سياسى شما در ايران امروز چيست؟

ج: نظر ما اين است كه دست خائنين به اين مملكت را كوتاه كنيم و درآمد مملكت را صرف محتاجان و فقراى آن و مصالح ملت كنيم و حكومت جائرانه پهلوى را بر هم زنيم و يك رژيم بر پايه عدالت و دموكراسى حقيقى كه ضامن آزادى و استقلال مملكت باشد به وجود بياوريم.

س: منظره آينده ايران را به چه ترتيب ملاحظه مى‏فرماييد؟

ج: ما اميدواريم كه قيام ملت به آنچه ملت مى‏خواهد كه حكومت اسلامى است منتهى شود و مى‏دانيم كه درآينده تحت لواى حكومت اسلامى، منافع ملت تامين مى‏گردد و آزادى و استقلال براى ملت و مملكت به ارمغان مى‏آورد.

س: حضرت آيت الله! در مطبوعات جهان مباحثى هست در مورد اين كه موضع شما نسبت به كمونيست‏ها و ماركسيست‏ها چيست؟

ج: برنامه ما در حكومت اسلامى مبنى بر توحيد است و آنها بر خلاف اين عقيده و ايدئولوژى هستند، بنابراين ما در يك جهت نمى‏توانيم با آنها حركت كنيم.

س: آيا نظر حضرت آيت الله اين است كه نفت كشورتان را براى نسل‏هاى آينده دست نخورده نگه داريد و حفظ كنيد؟ و اگر چنين نظرى هست آيا به اين معنى است كه مايل هستيد صادرات نفت را متوقف كنيد؟

ج: خير، ما صادرات نفت را متوقف نمى‏كنيم و نسل حاضر احتياج به پول اين نفت دارد. آنچه را كه ما با آن مخالف هستيم و از آن جلوگيرى مى‏كنيم از تعدياتى است كه تا حال به ما، چه از جانب نفت و درآمد آن و چه از ناحيه ساير امور شده است. ما از اين زياده‏روى‏ها جلوگيرى مى‏كنيم و الا نفت را مى‏فروشيم و ارز مى‏گيريم. اختيار نفت و درآمد حاصل از آن با خود ماست.

س: حضرت آيت الله! شما آينده ايران را بين بلوك شرق (يعنى شوروى) و غربى‏ها چگونه مى‏بينيد؟

ج: ملت ايران اجازه نمى‏دهد كه هيچ مملكتى در امور داخلى او دخالت كند و آزادى و استقلال خودش را حفظ مى‏كند و با تمام كشورها هم به طور احترام متقابل عمل خواهد كرد.

س: حضرت آيت الله! ما هميشه به افراد مسن احترام مى‏گذاريم، شما نقش خودتان را در نهايت در

صحيفه نور ج 22 صفحه 147

حكومت آينده ايران چگونه مى‏بينيد؟ و آيا فكر مى‏كنيد چه كسى حكومت جديد را كه مورد نظر شماست بايد رهبرى كند؟

ج: ما اشخاصى كه براى حكومت لايق باشند داريم و در آينده نزديكى معرفى خواهيم كرد و اينطور نيست كه گفته شده است كه اگر چنانچه شاه برود يك خلايى پيدا مى‏شود. البته من خودم بناى دخالت مستقيم در امور را ندارم، وقتى كه حكومت تأسيس گردد من سمت هدايت را دارم.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 148

تاريخ: 9/9/1357

مصاحبه خبرنگاران روزنامه لبنانى الهدف و راديو اطريش

س: حضرت آيت الله! وضعيت واقعى ايران را چگونه بررسى و ارزيابى مى فرماييد؟

ج: الان ايران در حال انقلاب است ، اعتصابات تمام قشرها را فرا گرفته است، حكومت نظامى شاه مشغول قتل و غارت است. از اطراف اشرار را تحريك مى‏كنند كه به شهرها بريزند و مردم را بكشند دانشگاه‏هاى ما همه تعطيل است، مدارس دينى همه تعطيل است، وضع آشفته است و تمام اينها براى اين است كه ايران اين رژيم را نمى‏خواهد رژيمى كه پنجاه سال بر مردم حكومت جائرانه كرده است، پنجاه سال اختناق ايجاد كرده است و مردم را كشته است، مردم نمى‏خواهند و انشاء الله پيروز مى‏شوند.

س: حضرت آيت الله! موضع شما نسبت به ساير مخالفين شاه در ايران چيست؟

ج: ما با هر كسى كه با خواست‏هاى ملت ايران كه سقوط شاه و شاهنشاهى است موافق باشد موافقيم و با ما برادر است و اگر چنانچه با آن خواست‏ها موافق نباشد، قهراً خائن به ملت است و ما با او نيستيم.

س: حكومت آينده‏اى كه بتواند مورد تأييد و قبول حضرت عالى باشد چه تركيبى بايد داشته باشد؟

ج: حكومت جمهورى متكى به آراى عمومى و اسلامى، متكى به قانون اسلام، اين را جمهورى اسلامى مى‏گوييم و اين مورد نظر ماست.

س: موضع حضرت آيت الله نسبت به دو ابر قدرت روسيه و آمريكا چيست؟ و آيا تصور مى‏فرماييد كه خطر يك دخالت نظامى از طرف اينها به ايران در آينده وجود داشته باشد؟

ج: خير، چنين احتمالى را كه مورد نظر شماست نمى‏دهيم، چون الان هم چيزى در حد دخالت مستقيم نظامى آمريكا در ايران است. نظر ملت ايران اين است كه استقلال و آزادى پيدا كند، پس چگونه با دخالت اين دو ابرقدرت قضاياى ايران حل مى‏شود؟ البته ما با هر كشورى اگر در امور ما دخالت نكند و با ما به عدالت رفتار كند، ما هم با آنها به طور عدالت رفتار خواهيم كرد.

س: رابطه شما با دولت‏هاى عربى چگونه خواهد بود؟ به كدام طرف تمايل پيدا خواهيد كرد؟ به طرف دولت‏هاى عربى مترقى نظير ليبى، سوريه و عراق و يا به طرف دولت‏هاى معتدل نظير عربستان سعودى و مصر؟

صحيفه نور ج 22 صفحه 149

ج: دولتى كه ما ايجاد مى‏كنيم دولت اسلامى، جمهورى اسلامى است. و هر يك از آنها نزديكتر به جمهورى اسلامى باشند البته آنها نزديكتر به ما خواهند بود و هر كدام دورتر باشند، دورتر.

س: حكومت نظامى گفته است كه تصميم دارند كه قانون اساسى را با شريعت اسلام متناسب و تعديل كنند (دو روز پيش در روزنامه‏هاى عربى منعكس شده بود) آيا حضرت آيت الله بر اين عقيده هستند كه رژيم شاه بتواند با اين برنامه‏ها و با اين قدم‏هايى كه بر مى‏دارد، در جبهه مخالف خودش تأثير بگذارد و برخى از آنها را به خودش جلب نمايد؟

ج: اينها دروغ مى‏گويند. اگر راست مى‏گويند اول چيزى كه در قانون اساسى مخالف با اسلام است سلطنت شاه و اصل رژيم سلطنتى است. اگر آن برطرف شد و ساير قوانين اسلام را هم درست كردند و اين اشخاصى كه الان در راس واقع شده‏اند رفتند، آن وقت تكليف را روشن مى كنيم‏


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 150

تاريخ: 24/9/1357

مصاحبه خبرنگار خبرگزارى فلسطينى وفا

س: مولانا الامام! بدون شك زندگى طولانى شما پر از تجربه‏هاى مختلف و تغييرات و تحولاتى بوده است و اين سبب شده است كه امروز از موضع قوى با مسايل برخورد كنيد و خواسته‏ها و نظرات خود را خيلى واضح بيان نماييد، مضافا براين كه ميليون‏ها نفر از مردم ايران از رهبرى شما در مبارزه خود برخودارند. از حضورتان تقاضا داريم كه مهمترين مراحل اين تجربه‏هاى تاريخى و آثار آنها را كه در خط امروزى مبارزه شما تبلور يافته است، بيان نماييد.

ج: پيش از بيان تجربيات دورانى كه من خودم شاهد آن بوده‏ام تذكر و توضيح يك نكته لازم است و آن اينكه نهضت موجود ملت ايران، همچنان كه بارها گفته‏ام يك نهضت صد در صد اسلامى است و خط مشى و هدف‏ها و راه‏هاى آن از اسلام الهام مى‏گيرد. اگر ملت ايران حاضر به سازش با شاه نيست - كه يك فرد ظالم و جنايتكارى است - به اين دليل است كه اسلام اجازه نمى‏دهد كه ظالمى بر مردم حكومت كند ملت ايران با رژيم سلطنتى مخالف است، زيرا رژيمى است تحميلى كه هرگز متكى به آراى ملت نبوده و از اين جهت به شكل بنيادى، مخالف با اراده و خواست مردم است و خود را موظف به تامين هدف‏ها و خواسته‏هاى مردم نمى‏داند و حكومت چنين رژيمى، حكومت طاغوتى است و اسلام اطاعت از اين حكومت را بر مردم حرام كرده و مبارزه با حكومت طاغوتى را واجب شمرده است. و اين مبارزه، از ابراز تنفر از ظلم كه پايين‏ترين مرتبه نهى از منكر است شروع شده تا قتال، و جنگ با دشمن ادامه دارد تا ظلم و ظالم از بين برود و حكومت عدل اسلامى مستقر گردد و اگر ملت ايران عليه تسلط اجانب مبارزه مى‏كند، باز هم از اسلام دستور مى‏گيرد، زيرا مردم مسلمان حق ندارند كه غير مسلمين را در امور خود دخالت بدهند كه مسلط بر سرنوشت آنان شوند و واجب است كه با اين تسلط، مبارزه اسلامى كنند تا جامعه استقلال خود را به دست بياورد. و نسبت به تجربه‏هاى عمر خودم، ما مى‏بينيم كه رضاخان كه هيچ گونه صلاحيت حكومت را نداشت، به زور اجانب و برخلاف ميل ملت، بر مردم ايران تحميل شد و با روى كار آمدن رضاخان اين سه اصل اسلامى در امر حكومت پايمال شده: اول، اصل لزوم عدالت در حاكم اسلامى. و دوم، اصل آزادى مسلمين در راى به حاكم و تعيين سرنوشت خود. و سوم، اصل استقلال كشور اسلامى از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمين. و اگر در

صحيفه نور ج 22 صفحه 151

آن روز براى احياء اين سه اصل اسلامى اقدام شده بود، كار به اين جا نمى‏كشيد و ديده‏ايم كه رضاخان چه جناياتى نسبت به كشور اسلامى و ملت مسلمان ايران مرتكب شد. بعد از سقوط رضاخان، پسرش محمدرضاخان سركار آمد و برخلاف اصول سه گانه فوق، حكومت را در دست گرفت و در آن موقع هم قدرتى نداشت، از اين جهت به خواسته‏هاى جزيى مردم كه پدرش ناديده گرفته بود تن داد و بعد كه مسلط شد، جناياتى مرتكب شد كه دست كم از پدرش نداشت. و در بيست و پنج سال پيش كه شاه ضعيف شد و فرار كرد، اگر مخالفين درآن روز به اين اصول سه گانه اسلامى توجه مى‏كردند و كار شاه را يكسره مى‏كردند، به اين جا نمى‏كشيد و ديديم كه شاه بعدا مسلط شد و در اين بيست و پنج سال و به خصوص در اين پانزده سال اخير جناياتى مرتكب شده است كه روى مغولان و چنگيزها را سفيد كرده است، كه ابعاد جناياتش در بيان نمى‏گنجد و از اين رو در اين مرحله حساس، ملت ايران تصميم گرفت است كه متكى به اسلام و با الهام از اصول مترقى اسلام، نهضت خود را به پيش برد و بر اساس قواعد و ضوابط اسلامى، جامعه خود را از نو بنا كند و هيچ گونه سازش و راه ميانه و امثال اين تو همات را نپذيرد.

س: در سال 1948 فلسطين غصب شد و با همكارى دولت‏هاى بزرگ استعمارى، خواب صهيونيستى تحقق يافت. اين فاجعه بر مردم ايران تأثيرى درآن زمان گذاشت و چه عكس العملى داشت؟

ج: بحق بايد گفت كه غصب فلسطين به دست اسرائيل متجاوز و با همكارى دولت‏هاى بزرگ استعمارى، براى همه مسلمين و نيز براى مسلمانان ايران فاجعه بود، فاجعه اى بسيار دردناك: و بايد گفت متجاوز اصلى در اين فاجعه همان دولت‏هاى استعمارى آن زمان بودند كه اين توطئه را عليه مسلمين در اين منطقه طرح‏ريزى كردند. كشورهاى اسلامى ازدست ابرقدرت‏ها مصيبت‏هاى زيادى ديده‏اند و اين هم يكى از مصايب بزرگ بود، منتها به دست صهيونيست‏ها. ملت ايران (نه شاه و دولت او) به دليل احساس عميق اسلامى خود از دست رفتن فلسطين را به مثابه از دست رفتن پاره‏اى از پيكر خود مى‏دانست و به همين دليل هميشه على رغم همكارى شاه و دولتهاى دست نشانده او با اسرائيل، عميق‏ترين احساسات پاك خود را نثار مبارزين فلسطينى كرده است. من بيش از پانزده سال است كه مكرر به همكارى شاه و دولت او با اسرائيل اعتراض كرده‏ام و چه بسيار از ايرانيان، از روحانى و غير روحانى به دليل اعتراض به تجاوز اسرائيل به زندان رفته‏اند و شكنجه ديده‏اند. و ما هميشه به عنوان يك وظيفه اسلامى تا حد امكان از فلسطين دفاع كرده‏ايم و به خواست خدا هميشه در كنار ساير مسلمين به اين وظيفه الهى عمل خواهيم كرد.

س: بايد دانست كه تجربه مصدق به همه ثابت كرد علت شكست را جستجو نمايد و نتيجتاً گروه‏هاى مختلف سياسى نشان داد كه بايد روش مبارزه را تغيير دهند. تقاضا داريم نتايجى را كه از اين تجربه گرفته‏ايد بيان نمائيد. آنچنان تجاربى كه شما را در ايجاد اطمينان و رابطه محكم با ملت يارى نمود.

صحيفه نور ج 22 صفحه 152

ج: من هميشه با روش‏هاى مسالمت آميز مخالفت كرده‏ام. شاه به هيچ وجه نمى‏تواند و نبايد سلطنت كند.

س: همان طور كه مى‏دانيد، انقلاب فلسطين در اوايل ژانويه سال 1965 شروع شد و پس از شكست 1967، قدرت و گسترش يافت. آيا اخبار آن به ملت ايران مى رسيد؟ به چه وسيله‏اى؟

ج: آرى، خبر مى‏رسيد به همان و سيله‏اى كه به ساير كشورها مى‏رسيد. البته رژيم ايران سعى مى‏كرد كه اخبار جنگ مسلمانان با كفار را به نفع كفار گزارش كند و اين كار را هميشه كرده است و هميشه اعراب را مشتى مردمى كه مسايل را درست درك نمى‏كنند معرفى كرده است. رژيم، يكى از پشتيبانان بزرگ اسرائيل است. راديو ايران و وسايل ارتباط جمعى همه - چه آنها كه از خود رژيم است و چه آنها كه زير فشار رژيم بودند - به نفع اسرائيل كار مى‏كردند و اين ما بوديم كه از اول با تمام برنامه‏ها مخالفت كرديم و اكنون نيز مى‏كنيم.

س: در دهه 1960 شاه چيزى به نام انقلاب سفيد براى اصلاحات ارضى و تغييرات اجتماعى اعلان كرد. تقاضا داريم حقيقت اين نمايشنامه را بيان نماييد. بخصوص اينكه بعضى از وسايل تبليغاتى مثل پارى ماچ اين روزها ادعا مى‏كنند كه يكى از علل انقلاب رجال دينى، حسادتشان نسبت به شاه به خاطر اين است كه زمين‏هاى ايشان را مصادره كرده است و نيز به خاطر اجراى اصول انقلاب سفيد است.

ج: شاه پس از سال‏ها فكر و مشاوره با حاميان خارجى‏اش طرحى تهيه كرد كه هم بتواند ايران را به نفع خود و اربابانش غارت كند و هم به خيال خام خود، زمينه هر گونه انقلاب داخلى عليه خود را نابود كند. براى توجيه برنامه‏هاى ضد ملى خود ابتدا موضوع اصلاحات ارضى را به ميان كشيد، به اين اميد كه دهقانان محروم و فقير ايران را به بهانه صاحب زمين شدن بفريبد و آنان را عليه مخالفين خود بسيج نمايد. البته اوج داستان غم انگيز شاه براى مردم ايران، اصلاحات ارضى بود، ولى مسأله آزادى زنان را هم به اين نقطه اوج به اصطلاح انقلاب خود اضافه كرد و ساير مواد به اصطلاح انقلاب سفيد، هر يك نيز در اين نمايش مبتذل نقش خاصى ايفا كردند. و اما نتيجه چه شد؟ نتيجه اين كه كشاورز ايرانى كه فقير و محروم و گرفتار چنگال مالكين بزرگ - كه همه از قماش خودشان بودند - بود، روز به روز بر فقرش افزوده شد و سرانجام براى لقمه نانى به شهرها روى آورد. شاه بلافاصله از اين بازار كار ارزان سوء استفاده كرد و به بهانه صنعتى كردن كشور، راه را براى سرمايه گذاران خارجى و داخلى در موسسات صنعتى هموار كرد و نيز همان مالكين بزرگ را مى‏بينيم كه امروز به صورت كارخانه داران بزرگ كه همه از وابستگان و سرسپردگان رژيم هستند ظاهر شده‏اند. ديروز اگر كشاورزان ايرانى براى كوچكترين تخلف از دستور ارباب ظالم خود، به زير شلاق مى‏رفت و اموالش تاراج مى‏شد، امروز هم كارگران براى به دست آوردن حقوق حقه خود، زير فشار كارخانه داران به توسط مزدوران رژيم به گلوله بسته مى‏شوند و در بعضى از روستاها روستاييانى كه حاضر به مهاجرت نشدند، چون داراى

صحيفه نور ج 22 صفحه 153

زمين هاى نسبتاً مرغوبى بوده‏اند، از خانه‏هايشان آواره كردند و زمين‏هاى مرغوب را به نفع دربار و سرسپردگان دربار تصاحب نمودند.

شاه براى ملت ايران دست به اصلاحات ارضى نزده است بلكه طراح اصلاحات ارضى يعنى آمريكا و ساير دول استعمار اقدام به اصلاحات كرده است. زير نتيجه اصلاحات ارضى يعنى آمريكا و ساير دول استعمارى اقدام به اصلاحات كرده است. زيرا نتيجه اصلاحات ارضى شاه اين شده است كه امروز در حدود نود در صد مواد غذايى ايران از خارج به خصوص از آمريكا تامين مى‏شود و نتايج خانمانسوز اصلاحات شاه به همين جا تمام نمى‏شود. مزدوران شاه گفته‏اند كه علماى مذهبى به دليل اينكه اصلاحات ارضى زمين‏هاى آنان را از دستشان بيرون برده، عليه شاه قيام كرده‏اند. كدام زمين ها؟ كدام يك از علماى دينى از مالكين ايرانى بوده‏اند؟ زندگى علماى دينى كه با سادگى در حد مردم معمولى است، آيا نياز به زميندارى دارد؟ تمام دروغ هاى شاه و حاميانش براى ملت ايران روشن شده است. ابعاد خيانت شاه در زمينه مسايل اقتصادى به اين مسايل تمام نمى‏شود ، شاه از آزادى زنان صحبت مى كند، آزادى كدام زن؟! در ايران زنان با شخصيت كه خواستار حقوق انسانى خود هستند و اكثريت زنان را ايرانى تشكيل مى‏دهند، امروز همه عليه شاهند وسرنگونى او را خواستارند و همه آنان امروز مى‏دانند كه آزادى زن در منطق شاه يعنى به انحطاط كشانيدن زن از مقام انسانى او و در حد يك وسيله با او رفتار كردن. آزادى زن در منطق شاه، يعنى پر كردن زندان‏ها از زنان ايرانى كه حاضر نيستند به پستى‏هاى اخلاقى شاهانه تن بدهند.

سوال: اين روزها ملاحظه مى‏شود كه يكى از شعارهايى كه مردم در خيابان‏هاى شهرهاى ايران مى دهند و همچنين خود شما مى‏دهيد، اين است كه كسانى كه مى‏كوشند سازش كنند، خاء ن هستند. تقاضا داريم محتواى اين شعار و عواقب آن را بيان نماييد.

جواب: سازش با شاه يعنى سازش با ظالمى خاء ن و سازش با چنين موجودى، پيداست كه خيانت به ملت ايران و اسلام است و اما راه حل‏هاى ميانه را قبلاً توضيح دادم كه چرا نمى‏پذيريم.

سوال : آيا ممكن است از چگونگى روابط بين خود و مقاومت فلسطين گفتگو كنيد؟ معروف است كه بين شاه و اسراءيل روابط آشكارى در ميدان‏هاى مختلف برقرار است و به خصوص اين كه شاه، اسراءيل را به نسبت زيادى از طريق ارسال نفت كمك مى‏كند. تقاضا داريم بعد از آزادى ايران از حكم شاه، روابط خود را با اسراءيل بيان نماييد.

جواب: همان طور كه قبلاً اشاره كردم، ما هميشه در حد امكانات و قدرتمان از برادران فلسطينى براى پايان دادن به تجاوز اسراءيل و آزاد كردن اراضى اسلامى از دست اسراءيل غاصب حمايت مى‏كنيم و هرگز كمترين كمكى به اسراءيل نخواهيم كرد.

سوال: درباره جمهورى اسلامى با يك برداشت عمو مى‏بگوييد كه روابط جمهورى اسلامى با دو كشور بزرگ چگونه است؟

جواب: جمهورى اسلامى به اين معنى است كه قانون كشور را قوانين اسلامى تشكيل مى‏دهد، ولى فرم حكومت اسلامى جمهورى است، به اين معنى كه متكى بر آراى عمومى است. و روابط ما با تمام‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 154

كشورها بر اساس احترام متقابل به طورى كه نه به آنها ظلم مى‏كنيم و نه به آنها اجازه ظلم را مى‏دهيم.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 158

تاريخ: 3/10/1357

پاسخ به نامه آقاى ابوجهاد

جناب آقاى ابوجهاد ايده الله تعالى‏

بسم الله الرحمن الرحيم

پس از اهداء تحيت، عطف به مرقوم محترم تاريخ 10/12/1978، جناب آقاى جلال الدين فارسى - ايده الله تعالى - را براى آن امر معين نمودم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 159

تاريخ: 7/10/1357

مصاحبه خبرنگاران راديو مونت كارلو و 18 روزنامه جنوب فرانسه

س: رفتن شما به تأخير افتاد. تظاهرات ديروز با خشونت كوبيده شد و به نظر مى‏رسد كه رفتن شاه تعيين كننده نيست. آيا شما در استقرار حقوق اسلامى به ترديد افتاده‏ايد؟

ج : آن طور كه ما در نظر داريم بايد شاه و رژيم سلطنتى و حكومت منصوب شاه تمام بروند و با استقرار حكومت اسلامى وضع تثبيت خواهد شد. آنچه وضع را متزلزل مى‏كند دولت و بعضى از ارتشيان دست نشانده اوست. من بارها گفته‏ام كه ارتش با ماست تمام اين خشونت‏ها از تنى چند فرماندهان است كه ناچار با شكست روبرو هستند.

س: در محدوده يك جمهورى اسلامى قشون چه خواهد شد؟ آيا كماكان از مدرنترين وسايل برخوردار خواهد شد؟

ج: البته ما ارتش لازم داريم و با استقرار جمهورى اسلامى بايد ارتش قوى باشد اما به نفع مردم. ارتش بايد در خدمت ملت باشد و نه در خدمت اجانب و براى سركوبى ملت. تاكنون ارتش را طورى انتخاب كرده بودند كه كارش سركوبى ملت بود. تنى چند فرماندهان خائن به سود اجانب عمل مى‏كردند اينان كه كنار بروند ارتش در خدمت ملت در خواهد آمد و از مدرنترين وسايل برخوردار خواهد بود. البته از وسايل مدرنى كه به درد ارتش بخورد نه اينهايى كه فعلاً به درد مستشاران آمريكايى مى‏خورد و بس.

س: چه رفتارى در برار سرمايه گذارى‏هاى فرانسه و قراردادهايى كه با فرانسه امضا شده است اتخاذ خواهيد كرد؟

ج: اين امور راجع به دولت آينده است. البته قراردادهايى كه به نفع ملت باشد محترم و آنچه به ضرر ملت باشد ملغى خواهد شد. فكر نكنيد كه چون من در فرانسه هستم قدمى به نفع فرانسه كه به ضرر ملت خودمان باشد بردارم. فرانسه هم مثل ساير كشورهاست . من به مبارزه خود در هر كجا كه باشد ادامه مى‏دهم فرانسه و جاى ديگر ندارد. البته فعلاً از فرانسه شخصاً متشكرم.

س: آقاى تهرانى كه از شوراى سلطنت استعفا كرده است نمى‏تواند نقش واسطه مفيدى را ميان شما و ارتش و بختيار ايفا كند؟

ج: دولت بختيار دولت غيرقانونى و وساطت با او هيچ معنى ندارد و ارتش هم مقامى نيست كه بتوان

صحيفه نور ج 22 صفحه 160

با او وارد مذاكره شد و تفاهم نمود.

س: چرا پيشنهاد بختيار را درباره دادن امكان انتخاب به ملت ميان جمهورى اسلامى و يك رژيم ديگر قبول نمى‏كنيد؟

ج: بختيار غيرقانونى است و ملت با او مخالف است. او از نظر من يك فرد خائن است.

س: شما با اسرائيل مخالفيد و از ياسر عرفات حمايت مى‏كنيد. رفتار شما در بحران خاورميانه چه خواهد بود؟

ج: اين امور مربوط به دولت آتيه است و من فعلاً نمى‏توانم در اين باره اظهار نظر كنم. البته به محض آمدن يك حكومت مردمى روى كار با اسرائيل قطع رابطه خواهيم كرد چون غاصب است.

س: آيا شما اين فرض را مورد بررسى قرار داده‏ايد كه خود مسؤوليت جمهورى اسلامى را بر عهده بگيريد؟ در چه حدود و با چه شرايطى ؟

ج : خير من مسؤوليت رياست جمهورى را به عهده نمى‏گيرم كار من هدايت آنهاست.

س : شما در پنجشنبه گذشته احتمال حوادث و خيمى را هنگام ورود خود به تهران داديد. حوادث ساعات اخير مويد اين بيم هست ؟

ج: تا اين رژيم هست و تا اين دولت غاصب سر كار است اين احتمال‏ها را مى‏دهم. وقتى اين دولت برود اوضاع آرام مى‏شود. شخص من مطرح نيست. من از خدا مى‏خواهم تا در برابر ملتم به شهادت برسم و در كنار آنها كشته شوم. من بارها گفته‏ام كه من با يك شخص عادى يكى هستم. س: جمهورى اسلامى آن طور كه شما در نظر داريد بر پايه چند حزبى خواهد بود و آيا گرايش‏هاى مذهبى ديگر و غير مسلمان محترم شمرده خواهد شد؟

ج: همه احزاب در ايران آزاد خواهند بود مگر آنكه مخالف با مصالح ملت باشد در آن صورت از فعاليت آنها جلوگيرى مى‏شود لكن اظهار عقايد آزاد است. اقليت‏هاى مذهبى نيز همه محترم هستند و حقوق آنان در اسلام و جمهورى اسلامى محفوظ است.

س: هيچ كس نقش (سيا) را در استقرار رژيم شاه و نگاه داشتن و حفظ دولت بختيار انكار ندارد. در اين شرايط چگونه مى‏توان مانع يك عمل نظامى قهرآميز تحت رهبرى آمريكا شد؟

ج: به همان ترتيب كه شاه از بين رفت اراده ملت بر همه مشكلات غلبه خواهد كردو ارتش غير از چند نفر از سران آن از مردمند و با ما هستند.

س: شما از حمايت‏هاى خارجى برخورداريد؟

ج: هيچ حمايتى از ما نشده است. گاهى لفظاً ظهار حمايت شده است لكن حمايت عملى به هيچ وجه وجود ندارد و ما محتاج هيچ حمايتى نيستيم. ملت ايران اراده كرده است تا پيروز شود و حتماً پيروز خواهد شد.

س: وقتى حكومت بختيار برود چه تدابير اقتصادى فورى بايد اتخاذ كرد؟

ج: براى نجات اقتصاد كشور ما علماى اقتصاد داريم. آنان را به كار وا مى‏داريم تا اولويت‏ها را معين

صحيفه نور ج 22 صفحه 161

كنند. ما مى‏دانيم كه اقتصاد كشور منهدم شده است و بعد از پيروزى با بحران‏هاى اقتصادى عظيمى روبرو هستيم چون شاه براى آرامش خيالى ايران پولى در بانك‏ها نگذاشته است و افراد خائن پول‏هاى گزافى از كشور خارج كرده‏اند. ولى ما اشخاصى داريم كه مى‏توانند راه حل‏ها را بيابند و چون ملت همه از جمهورى اسلامى پشتيبانى مى‏كنند اميدواريم بتوانيم بر مشكلات غلبه كنيم و جهات مادى و معنوى خود را سامان بخشيم و به اميد خدا ايران را از نو بسازيم. ولى باز بايد اقرار كنم كه مشكلات بزرگ اقتصادى در پيش است.

س: آيا شما امشب مى‏رويد؟ چه خواهيد كرد اگر فرودگاه بسته باشد؟ گفته شده از راه ديگرى خواهيد رفت چه راهى ؟

ج: تا فرودگاه بسته باشد نخواهم رفت و به محض باز شدن خودم را به هم ميهنانم خواهم رساند تا در كنار آنان يا پيروز شوم و يا كشته.

س: بعضى مى‏گويند شما غرب را به لرزه در آورده‏ايد. آيا ما غربى‏ها حق داريم از شما بترسيم ؟

ج: اما اينكه مى‏گوييد غرب به لرزه درآمده اگر از اين لحاظ است كه ما مطلب حقى گفته‏ايم و بدين مناسبت قلب مردم غرب را به لرزه انداخته است مايه ترس نيست مايه اميد است. غرب بايد اميدوار باشد كه ملتى براى گرفتن حق خود اينچنين قيام كرده است . بله ممكن است دولت‏هاى غربى كه احتمال مى‏دهند منافعشان به خطر افتاده است خوف داشته باشند لكن اگر با عدالت رفتار كنند خوفشان بيجاست ايران هم با آنان به عدالت رفتار خواهد كرد.

س: برخى از رسوم اسلا مى‏مانند حجاب اجبارى رها شده است آيا در جمهورى اسلامى از نو اجبارى خواهد شد؟

ج: حجاب به معناى متداول ميان ما كه اسمش حجاب اسلامى است با آزادى مخالفتى ندارد. اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد و ما آنان را دعوت مى‏كنيم كه به حجاب اسلامى رو آورند. و زنان شجاع ما ديگر از بلاهايى كه غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمده‏اند و به اسلام پناهنده شده‏اند.

س: منظور از قيمت عادلانه نفت چيست؟ و با چه معيارى تعيين مى‏گردد؟ همان قيمتى كه اوپك تعيين مى‏كند؟

ج: قيمتى است كه بر اساس تفاهم ميان دولت ما و دولت‏هاى ديگر برقرار مى‏شود به طورى كه نه به آنها اجحاف شود و نه به ما ما هرگز حاضر نيستيم زير عنوان اوپك منافعمان را غارت كنند.

س: به چه دليل دولت بختيار را غيرقانونى مى‏دانيد؟

ج: به دليل مخالفت همه مردم. بختيار را شاه نصب كرده است و مردم همه با شاه مخالفند و او را عزل كرده‏اند و در تظاهرات و راهپيمايى‏هاى مكرر اين معنى را ثابت كرده‏اند. دولت قانونى بايد از مردم و براى مردم باشد نه مخالف مردم.

س: ما غربيان مادى هستيم. بالاخره بر اين اساس با ما چگونه رفتار خواهد شد؟

صحيفه نور ج 22 صفحه 162

ج: من متأسفم كه شما غربى‏ها معنويات را فداى ماديات كرديد و مصالح مادى را بر معنويات مقدم داشتيد همين امر موجب اين بدبختى‏هاست. آنچه بشر را مترقى مى‏كند معنويات است معنويات مى‏تواند بشر را سعادتمند كند و آرامش ايجاد كند ماديات است كه بشر را به جان هم انداخته. من توصيه مى‏كنم كه شما غربى‏ها به معنويات توجه كنيد. شما مدعى هستيد كه مسيحى هستيد ببينيد سيره حضرت مسيح چه بوده است. سيره حضرت مسيح را روش خود قرار دهيد تا سعادت براى شما حاصل شود. ما مى‏خواهيم رژيمى ايجاد كنيم كه روش حضرت مسيح در آن مورد توجه است.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 155

تاريخ: 30/9/1357

مصاحبه خبرنگار مجله آمريكايى تايم

سوال: حضرت آيت الله! بعضى از مردم مى‏گويند شما به خاطر خصومت شخصى كه با شاه داريد حاضر به مذاكره و توافق با وى نيستيد. آيا يك چنين مسأله‏اى صحت دارد؟

جواب: مسأله‏اى است كه شاه گفته است، اساسى ندارد. من هيچ خصومت شخصى با كسى ندارم.

سوال: حضرت آيت الله! سياست يعنى پيدا كردن راه حل‏هاى ممكن اگر درست فهميده باشم موضع حضرت عالى اين است كه هيچ نوع مذاكره‏اى با رژيم كنونى امكان پذير نيست، براى اين كه اين رژيم غير قانونى است، به نظر شما علت اين كه شما و پيروانتان در مذاكره با شاه براى يافتن يك راه حل سياسى در مورد بحران كنونى ايران و اجتناب از هرج و مرج بى‏ميل هستيد چيست؟

جواب: علت اين است كه ما هرج و مرج را زير سر خود شاه ميدانيم، بنابر اين شاه نمى‏خواهد كه راه حل پيدا كند، شاه مى‏خواهد راه فرار از اين تنگنا و به دست آوردن قدرت پيدا بكند، پس با شاه مذاكرات معنى ندارد.

سوال: حضرت آيت الله! شما فرموده‏ايد كه علاقه‏اى به قدرت سياسى يا شركت در يك حكومت جديد را در ايران نداريد، بنابر اين در صورت رفتن شاه فكر مى‏فرماييد چه نوع حكومت سياسى در ايران استقرار خواهد يافت؟ آيا دولتى پارلمانى كه داراى نخست وزير باشد يا به چه صورت ديگرى، ممكن است توضيحات بيشترى بفرماييد ؟

جواب: اين حكومت، حكومت جمهورى اسلامى متكى به آراى عمومى است. در حكومت جمهورى مجلس تشكيل خواهد شد، بعد مجلس جزئيات نوع جمهورى و مسايل مربوط به آن را تعيين خواهد نمود.

سوال: آنهايى كه مورد نظر شما هستند چه كسانى هستند كه جمهورى اسلامى مورد نظر شما را رهبرى بكنند؟

جواب: اشخاصى هستند كه الان من نبايد معرفى شان بكنم .

سوال: در جمهورى اسلامى مورد نظر شما، نقش ارتش چگونه خواهد بود؟ ارتش چه نقشى را ايفا خواهد كرد؟

جواب: در جمهورى اسلامى ارتش هست، لكن ارتش وابسته نيست و ارتش به اندازه‏اى است كه احتياج‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 156

كشور را رفع مى كند و كسانى كه به درد نمى‏خورند و فقط براى استفاده در لباس ارتش هستند حذف مى‏شوند، آنها زايد هستند لكن اصل ارنش به قوت خويش باقى است.

س: در جمهورى اسلامى به طور كلى سياست خارجى شما چگونه خواهد بود؟

ج: جمهورى اسلامى ما با تمام ممالك روابط حسنه و احترام متقابل قايل است، در صورتى كه آنها هم احترام متقابل قايل باشند.

س: آيا در جمهورى آينده اين را شما پيش بينى مى‏فرماييد كه كشور شما در روابط با ابرقدرتها بى‏طرف باشد يا بيشتر در اردوگاه غرب قرار بگيرد ؟

ج: خير. در هيچ اردوگاهى قرار نمى‏گيرد و بى‏طرفى خودش را حفظ خواهد كرد.

س: ترسى كه در بسيارى از كشورهاى غربى وجود دارد اين است كه در صورت استقرار جمهورى اسلامى با رفتن شاه، كشور ايران به دست روسها بيافتد و زير نفوذ آنها قرار بگيرد. آيا به نظر شما اين ترس بيمورد است؟

ج: ايران هرگز به دست روسها نمى‏افتد. همان مردمى كه با غرور اسلامى‏شان آمريكا را از ايران بيرون كردند با همان نيرو و غرور هرگز اجازه نخواهند داد شوروى و يا هر كشور اجنبى ديگرى در ايران نقوذ پيدا كند، اين از تبليغات شاه است‏


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 165

تاريخ: 20/10/1357

مصاحبه خبرنگار مجله آمريكايى تايم

س: آيا حضرت آيت الله هيچ گونه اقدامى قانونى عليه كشورى كه شاه را بپذيرد (به طور موقت يا به طوردائم ) خواهند كرد؟ مثل قطع نفت و غيره.

ج: خير. با دولتى كه او را بپذيرد دشمنى نداريم. ليكن شه را تعقيب قانونى مى‏كنيم.

س: آيا حضرت آيت الله نظرى راجع به آزادى مطبوعات تحت حكومت اسلامى دارند؟ آيا مطبوعات پس از رفتن شاه آزاد خواهند بود كه عقايد خود را ابراز دارند؟

ج: همه مطبوعات آزادند مگر اينكه مقالات مضر به حال كشور باشد. س: آيا حضرت عالى پس از رفتن شاه به طور موقت يا دائم به ايران باز خواهيدگشت ؟ و اصولاً برنامه حضرت آيت الله در اين زمينه چيست ؟

ج: من هر موقع صلاح بدانم به ايران مى‏روم اين بستگى به تصميم خودم دارد.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 164

تاريخ: 14/10/1357

تسليت به عائله مرحوم ثقه الاسلام آقاى عاشورى

خدمت عائله محترمه مرحوم ثقه الاسلام آقاى عاشورى رحمه الله عليه‏

بسمه تعالى‏

من از واقعه تأسف‏آور و مصيبت وارده بر شماها كه خودم هم شريك هستم متأثر هستم و به شما تسليت مى‏دهم. اميد است خداوند تعالى ايشان را رحمت و به شماها صبر و اجر عنايت فرمايد. و در پناه خود شماها را حفظ فرمايد.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 167

تاريخ: 24/10/1357

فرمان به حجت الاسلام آقاى حاج شيخ صادقى خلخالى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بعد الحمدوالصلوه جناب مستطاب عمادالاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج شيخ صادق خلخالى دامت افاضاته از قبل اين جانب مجازند در تصدى امور حسبيه و شرعيه كه در عصر غيبت امام عليه السلام از مختصات فقيه است و نيز مجازند در اخذ سهمين مباركين و صرف سهم سادات و نصف از سهم مبارك امام عليه السلام را در موارد مقرره و ايصال نصف ديگر را به اين جانب يا به وكيل معروف اين جانب در قم. و اوصيه ايده الله تعالى بما اوصى به السلف الصالح من التقوى و مخالفه الهوى و ارجو منه‏

الدعاء والنصيحه و السلام عليه و على عبادالله الصالحين.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 173

تاريخ: 26/10/1357

مصاحبه خبرنگار مجله آلمانى اشترن

س: حضرت آيت الله ! شما بنيادگذارى يك دولت اسلامى را در ايران اعلام فرموده‏ايد كه رياست آن را عهده‏دار خواهيد شد. آيا اين دولت اسلامى بر اساس يك رژيم پارلمانى و از نوع رژيم‏هاى پارلمانى دنيا غرب خواهد بود يا يك نوع حكومت روحانى؟ و آيا مى‏خواهيد نقش رياست خود را با انتخابات و يا با مراجعه به آراى عمومى به تصويب برسانيد؟ در اين دولت اسلامى آيا احزاب سياسى روزنامه‏ها و همچنين غير معتقدين به دين مى‏توانند آزادانه احتمالاً عدم موافقت را با آن حضرت و سياست‏تان اظهار دارند؟

ج: من نمى‏خواهم رياست دولت را داشته باشم. و طرز حكومت حكومت جمهورى است و تكيه به آراى ملت. و قانون قوانين اسلام است و احزاب آزادند كه مخالفت با ما يا با هر چيزى بكنند مادامى كه اقداماتشان مضر به كشور نباشد.

س: قدرت حضرت عالى بر روى چه نيروى سياسى يا بر چه تشكيلات بنيادى ديگر اتكاء خواهد داشت ؟ تكيه شما مثلاً بر روى جبهه ملى است يا بر روى روحانيون ؟ قبلاً اظهار فرموده بوديد كه اينها فقها و اشخاص ديگرى هستند كه بايد به امور حكومت اشتغال يابند و آيا اين اصل به همان سان كه قبلاً فرموده‏ايد عمل خواهد شد؟

ج: من چنين چيزى نگفته‏ام كه روحانيون متكفل حكومت خواهند شد. روحانيون شغلشان چيز ديگرى است. نظارت بر قوانين البته به عهده روحانيون است و اتكاء روحانيون هم به ملت است نه به حزبى و من هم به ملت اتكاء دارم و به حزبى وابسته نيستم.

س: بنابر اين نقل قول‏هايى كه از جناب عالى در روزنامه هرالد تريبون آمريكايى منتشر شده نقل قول و پيام شما نيست ؟

ج: بسيارى از روزنامه‏ها بر خلاف واقع چيز مى‏نويسند و من بايد تعجب كنم از اينكه چطور روزنامه‏ها به خودشان اجازه مى‏دهند كه حرف‏هايى كه برخلاف واقع است و من نگفته‏ام و نكرده‏ام نسبت دهند.

س: در چه هنگام و در چه شرايطى براى نخستين بار در خود احساس اين رسالت سياسى را فرموده‏ايد و چرا توده‏هاى ايرانى را بلافاصله پس از حوادث سال 163 از همان هنگام كه

صحيفه نور ج 22 صفحه 174

جناب عالى رهبر خلقى بوديد بسيج نفرموديد؟

ج؛ ما از اول براى اين كه مخالفت با رژيم داشته باشيم چون رژيم را قانونى نمى‏دانستيم درصدد بوديم ولكن به تدريج ملت بيدار شد. يك امرى نبودكه بتوان در همان اوايل اين كار را انجام داد. در اين مدت كم كم مردم بيدار شدند و از يك سال و نيم قبل به اين طرف اين آگاهى به اوج خود رسيد و منتهى به اين مسايل شد.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 168

تاريخ 25/10/1357

مصاحبه خبرنگار روزنامه سنگاپور، استريت تايمز

س: ممكن است لطفاً حساسات و عقايد خود را درباره و قايع اخير سياسى در ايران شرح دهيد؟ نظر شما درباره دولت تازه منصوب شده بختيار چيست ؟

ج: مقاومت مردم ايران در دنيا بى‏نظير است. مردم ايران براى از بين بردن استبداد جهنمى چنان دلاورانه مبارزه كردند كه موجب حيرت غرب و شرق شد مبارزات خونينى كه بالاخره به استقلال و آزادى منجر خواهد شد. مردم ايران خواستار برچيده شدن سلطنت دودمان پهلوى و نظام شاهنشاهى و ايجاد يك جمهورى اسلامى هستند. دولت اخير به هيچ وجه قانونيت ندارد چون از مجلسى راى اعتماد مى‏گيرد كه هرگز ملت ايران در آن نماينده ندارد. من بارها گفته‏ام كه هر حكومتى با بودن شاه محكوم است.

س: گزارش شده است كه آقاى بختيار فاصله‏اش را با شما حفظ كرده است و پشتوانه شما را براى دولت جديدش نطلبيده است. تاكنون اظهارات او به رهبران مذهبى ايران عمدتاً اين پشتگرمى را داده است كه ايران به اسرائيل ديگر نفت نخواهد فروخت. شما موقعيت او يا دولتش را نسبت به خودتان و ديگر رهبران مذهبى كه ممكن است نظرات شما را در نظر نگيرند چگونه در نظر مى‏گيريد؟

ج: من و تمام مردم ايران دولت جديد را محكوم كرده‏ايم آزادى‏هاى سطحى و ندادن نفت به اسرائيل براى انحراف اذهان از ماده فساد كه شاه و رژيم شاهنشاهى است مى‏باشد. اين حكومت چون مردم از آن پشتيبانى نمى‏كنند نمى‏تواند دوام بياورد.

س: اگر درست فهميده باشم شما و پيروانتان طرفدار رفتن شاه هستيد و تنها آينده ايران را در سايه بازگشت كامل حكومت الهى مى‏بينيد يعنى جمهورى اسلامى كه به وسيله رهبر مذهبى رهبرى مى‏شود. آيا شما به طور ايده‏آل مى‏گوييد كه شما بايد جايگزين شاه در راس مملكت شويد و ايران با زمينه‏هاى انسانى‏ترى اداره گردد و به وسيله اصول اسلامى هدايت شود؟

ج: من و ساير روحانيون در حكومت پستى را اشفال نمى‏كنيم. وظيفه روحانيون ارشاد دولت‏هاست. و اما ما خواستار بركنارى شاه هستيم و مى‏خواهيم حكومت عدل اسلامى را جايگزين اين نظام فاسد گردانيم و پيروزى از آن ماست.

صيفحه نور جلد22 صفحه 169

س: حتى اگر شما اصول چنين حكومتى را پذيرفته باشيد نمى‏توان گفت كه مسائلى در داخل نيروى مخالف فعلى يا چنين برداشتى از حكومت به وجود خواهد آمد. اين واقعيت دانسته‏اى است كه آيت الله شريعتمدارى على رغم شما نشان مى‏دهد كه دنباله رو اين اعتقاد است كه شاه بايد با موقعيت مشروط بر طبق قانون اساسى و مشروطه سلطنتى باشد و بارها گفته است كه شاه بايد باشد و سلطنت كند و اين نشان مى‏دهد كه شما شاه را نمى‏خواهيد و او طرفدار شاه است.

ج: شاه براى ابقاء خود دست به تبليغات در شرق و غرب زده است ولى ديگر سودى ندارد. ملت غيور و شجاع ايران او و دارو دسته‏اش را شكست خواهند داد. مردم شاه را نمى‏خواهند و او را يك جنايتكار و يك خائن مى‏دانند و هيچ كس نمى‏تواند با اين خواست مخالفت كند. تاريخ در آينده نزديك نشان مى‏دهد كه خواست ملت و خدا بر تمام خواست‏ها حاكم است.

س: فرض كنيم شما موفق شديد بر شاه غلبه كنيد و همچنين موفق شديد كه نيروى مخالف كنونى را متحد كنيد. زودرس ترين سياست‏هاى اصلى اقتصادى و سياسى شما چه خواهد بود؟

ج: ما خواستار يك اقتصاد سالم و غير وابسته هستيم. شاه اقتصاد ايران را فلج كرده است و همه مخازن ما را دراختيار شرق و غرب بخصوص آمريكا قرار داده است ما با اين مبارزه كرده و هرگز اجازه نمى‏دهيم تا هستى ما را غارت كنند. ما در تمام زمينه‏هاى اقتصادى يك انقلاب واقعى خواهيم كرد. امر كشاورزى در حكومت ما از اولويت خاصى برخوردار است براى اينكه شاه با اصلاحات ارضى آمريكايى خود كشاورزى ما را نابود كرد. در زمينه صنعت با ايجاد صنايع مادر از صنايع مونتاژ جلوگيرى به عمل مى‏آوريم. ايران كشورى مستقل است و داراى سياستى مستقل. دست شرق و غرب را از وطن خود كوتاه مى‏كنيم. تمام وابستگى‏هاى سياسى را از بين مى‏بريم و مردم را بر سرنوشت‏شان حاكم مى‏گردانيم و مردم را كه بيش از پنجاه سال است از همه گونه حقى در ايران محروم بوده‏اند آزاد مى‏گردانيم تا با كمال آزادگى به خواست‏هاى مشروع خود برسند. ولى منكر اين معنى نيستيم كه پس از پيروزى با بحران‏هاى شديد اقتصادى مواجه خواهيم بود ولى به اميد خدا شكست‏هاى اقتصادى دوران پهلوى را جبران خواهيم كرد.

س: آيا تغييرى بنيادى در جهت رشد اخير اقتصادى ايران ديده خواهد شد؟ آيا تغييرى نسبت به موقعيت كمپانى‏هاى نفتى بزرگ خارجى خواهد بود؟

ج: تغييرات اساسى نسبت به كمپانى‏هاى نفتى را بايد متخصصين به عهده بگيرند. آنچه مى‏توانم بگويم اين است كه تمام قراردادهايى كه به ضرر ملت ايران است چون از طرف شاه مخلوع و دولت غاصب و غير قانونى صورت گرفته است مورد قبول ما نخواهد بود.

س: آيا برگشت بيشترى به اقتصاد بازارى خواهد بود؟ يكى از بحران‏هاى كنونى در ايران رد سياست اقتصادى وابسته كنونى است (وابسته به سرمايه داران غربى ) كه مخالف بازرگانان سنتى ايران است.

ج: اقتصاد ما يك اقتصاد مستقل و سالم و ملى است بر اساس تأمين اساسى‏ترين نيازهاى مردم‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 170

محروم و ستمديده ايران نه فقط يك اقتصاد مصرفى.

س: آيا شما فكر مى‏كنيد كه به زودى يك هرج و مرج اقتصادى در مملكت خواهد بود؟ حالا كه پمپ‏هاى نفت بسته شده است و نان كمياب گرديده (زيرا سوخت براى تنورها كم است ) چه فكر مى‏كنيد؟ اولين اقدام در ايران چه بايد باشد؟

ج: با بودن شاه هرگز نفت به خارج صادر نخواهد شد. من هياتى را براى رسيدگى مصرف داخلى اعزام كرده‏ام تا سوخت داخلى را تأمين كنند. ولى تا رفتن شاه اعتصاب شركت نفت به حال خود خواهد بود. اشكالاتى كه در كمبود نفت براى داخل ايجاد شده است به زودى برطرف خواهد شد.

س: آيا شما يك مخالفتى را عنوان مى‏كنيد كه نمونه يك دولت سوسياليستى براى ايران است يا دولت شما اصالت انسانى خواهد داشت بر پايه اصول مذهبى ؟

ج: دولت ما دولتى است اسلامى كه قوانين اسلامى را به اجرا در مى‏آورد. قوانين اسلام قوانين انسان ساز است و انسان را در مقام انسانى به اوج خود خواهد رساند و جوابگوى نيازهاى مادى نيز خواهد بود. س: اگر فرض شود كه شما در راس دولت قرار بگيريد روابط خود را با غرب چگونه پيش بينى مى‏كنيد؟

ج: من در حكومت آينده نقش هدايت را دارم. غرب و شرق براى ما فرقى ندارد. اصل منافع ملت ايران است كه بايد به بهترين وجه رعايت شود. اگر غرب و شرق احترامات لازمه را نسبت به ملت ايران رعايت نمايند ما هم به همان گونه با آنان رفتار خواهيم كرد.

س: آيا تغييرى در اتحاد شما با آمريكا رخ خواهد داد؟

ج: ما با ملت آمريكا روابط دوستانه داريم و با دولت آمريكا روابطى برقرار مى‏كنيم كه به نفع ملت ايران باشد.

س: آيا تغييرى در سياست ارتش اتفاق خواهد افتاد؟ آيا ايران ديگر تسليحات پيچيده نخواهد خريد آنچه كه تاكنون با پول نفت مى‏خريده است ؟

ج: هرگز ارتش ايران هيچ گاه احتياج به اسلحه‏هاى كنونى ندارد. مستشاران نظامى آمريكايى بر ارتش ايران سيطره دارند. ما ارتشى مستقل تشكيل خواهيم داد و وزايدى را كه به درد ارتش و مملكت و مردم ايران نمى‏خورد حذف خواهيم نمود. ما نفت را به هر كشورى كه صلاح دانستيم مى‏فروشيم و در مقابل پول مى‏گيريم نه اسلحه‏هايى كه اصالاً به درد ارتش ما نمى‏خورد و ارتش را دربست در اختيار بيگانه قرار دهد.

س: آيا فكر مى‏كنيد اين تغييرات در روابط شما با ساير كشورهاى عضو اوپك اثر نخواهد گذاشت؟

ج: متخصصين صالح جريانات مربوط به اوپك را مورد مطالعه قرار خواهند داد و بعد تصميم لازم را اتخاذ خواهند نمود. ما گول نام‏ها و عناوين را نمى‏خوريم. هر چه به نفع ملت است آن دنبال

صحيفه نور ج 22 صفحه 171

مى‏شود.

س: آيا هيچ شانسى هست كه ايران جديد تحت الهام رهبرى شما نظرى به شوروى براى موازنه با آمريكا افكند؟

ج: هرگز. ما ايرانى مستقل بنا خواهيم كرد كه از زير يوغ آمريكا و شوروى بيرون آيد. شوروى اكنون گاز ايران را مى‏برد و آمريكا نفت را. ما هرگز اجازه نمى‏دهيم كه اين دو ابرقدرت بر ايران سيطره پيدا كنند.

س: آيا هيچ نظرى راجع به حمايت بيدريغ آمريكا از شاه داريد؟ آيا شما تماماً دخالت آمريكا را در ايران رد خواهيد كرد؟ آيا شما در عوض كردن شاه به عنوان يك رئيس مملكت موفق خواهيد شد؟

ج: آمريكا تا حال از شاه دفاع كرده است و به همين جهت دشمن شماره يك ملت ايران است. ما دخالت آمريكا را در ايران محكوم مى‏كنيم. آمريكا براى اينكه در ايران پايگاه داشته باشد و منابع ما را به يغما ببرد هيچ كس را بهتر از شاه ندارد تا آنچه را كه آمريكا مى‏خواهد بكند و به همين دليل است كه از شاه دفاع مى‏كند. ما به اميد خدا ايران را مستقل خواهيم كرد. ملت ايران با مجاهدت‏هاى بيدريغ خود و كشته دادن‏هاى بيشمار خود بالاخره شاه را از ايران بيرون مى‏كند و نظام شاهنشاهى را برچيده و حكومت عدل اسلامى را جايگزين آن خواهد كرد.

س: دولت شما با مخالفانى از ارتش ايران كه همواره شاه را كمك كرده‏اند چگونه معامله خواهد كرد؟

ج: آن عده از ارتشيانى كه از شاه پشتيبانى كرده و دست به كشتار مردم بى‏پناه ايران زده‏اند محاكمه شده و به جزاى اعمال خود خواهند رسيد.

س: اگر فرض شود دولت شما يا هر دولتى برخوردار از حمايت شما بر سركار آيد آيا هيچ اختناق سياسى وجود نخواهد داشت ؟ ساواك چه خواهد شد؟

ج: هرگز. آزادى به همه كس تا آنجا كه به ضرر ملت ايران نباشد داده خواهد شد و هيچ گونه اختناق براى مردم نخواهد بود. ساواك را منحل مى‏كنيم.

س: شما و پيروانتان چه مى‏خواهيد انجام دهيد؟ آيا يك كودتاى نظامى در ايران؟ آيا فكر مى‏كنيد كسانى مانند سرهنگ خسروداد بتواند يك كودتاى نظامى انجام دهد چنانچه شايع بوده است ؟

ج : من كراراً گفته و نوشته‏ام كه ما بعد از بيرون كردن شاه و دودمانش (البته اين در صورتى است كه شاه به دست مردم نيفتد والا او را در دادگاه آزاد محاكمه كرده و به سزاى اعمالش مى‏رسانيم) و برچيدن رژيم شاهنشاهى يك حكومت جمهورى اسلامى را به آراى عمومى مى‏گذاريم. در اين حكومت ايران آزاد خواهد شد و استقلال واقعى خود

صحيفه نور ج 22 صفحه 172

را بى‏محابا جلوى گلوله قرار مى‏دهند. در كجاى دنيا مرد مى‏مثل مردم ايران مى‏توان سراغ داد كه براى احقاق حق خود با دست خالى به جنگ آمريكا شوروى انگليس و ساير كشورهاى طرفدار شاه برود. حال خوب فهميديد كه چه مى‏خواهم بگويم. البته براى همه مردم جهان و حتى سياسيون ايران سخت است قبول اين معنا كه چگونه بدون اتكاء به شرق و غرب مى‏خواهيد پيروز شويد و به همه و حتى سياسيون ايران كه همگى گفتند و مى‏گويند شاه را اگر بتوانيم بيرون كنيم با رژيم نمى‏شود مخالفت كرد و به من همگى بدون استثناء مى‏گويند كه اولاً دست از مخالفت با رژيم شاهنشاهى بردار مخالفت با رژيم غير ممكن است. من همان حرفى را كه به آنها زدم به شما هم صريحاً مى‏گويم كه به اميد خدا پيروزى نزديك است من شاه را بيرون مى‏كنم رژيم شاهنشاهى را از بن خواهم كند و جمهورى اسلامى را جايگزين آن خواهم كرد. و اما كودتاى نظامى در مقابل اين ملت؟! نه به هيچ وجه اين گونه معانى مطرح نيست. اما كودتاى نظامى به نفع شاه اگر صورت گيرد دردى را دوا نمى‏كند چرا كه امروزه مردم در چنين كودتايى به سر مى‏برند و با اين وصف مقاومت كرده‏اند باز مى‏گويم راهى جز بركنارى شاه و برچيده شدن نظام شاهنشاهى باقى نمانده است.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 175

تاريخ: 29/10/1357

مصاحبه تلويزيون فرانسه

سوال: از حضرت عالى تشكر بكنم به عنوان اين كه ما را قبول كرديد كه بياييم با شما مصاحبه كنيم. مخبر ما از تهران گزارش مى‏دهد كه ميليون‏ها نفر در خيابان‏هاى تهران مشغول تظاهرات هستند. مى‏خواستيم ببينيم كه شما در جريان اين امر هستيد و نظرتان راجع به اين تظاهرات عظيمى كه در تهران وجود دارد چيست

جواب: تظاهرات در تهران تنها نيست در ساير بلاد ايران شهرستان‏هاى ايران هم هست و نظر من اين است كه براى چندمين بار رفراندم عمومى است به اين كه نه شاه را شاه سابق را - و نه حكومت او را و نه شوراى سلطنتى را ملت ايران نمى‏پذيرد. و ملت ايران حكومت اسلامى مى‏خواهد و همين راى عمومى است بر اين كه حكومت اسلامى‏را طالب است و چيز ديگرى را غير از اين طالب نيست حكومت ديگرى را نمى‏پذيرد.

سوال: صحبت از شوراى سلطنت فرموديد آقاى تهرانى آمدند به اين جا كه مى‏خواهند با شما ملاقات بكنند و شما را ببينند. آيا شما مى‏خواهيد ايشان را ببينيد و تماسى با شوراى سلطنت داشته باشيد؟

جواب: من تماسى با شوراى سلطنت نمى‏توانم داشته باشم. ايشان از من تقاضاى ملاقات كرد و گفتم به ايشان تذكر بدهند كه تا شما استعفا ندهيد از شوراى غير قانونى سلطنت و تا اين كه اعلام نكنيد كه اين استعفا براى اين است كه قانونى نيست من با شما ملاقات نخواهم كرد.

سوال؛ همان طور كه فرموديد رفراندم عمومى مردم در ايران در جريان است و اين جمعيت كثيرى كه آن جا هستند مى‏خواهند كه شما برگرديد. تا به حال فرموديد كه هر موقعى كه وقتش برسد بر مى‏گردم. در چنين صورتى چه تصميمى خواهيد گرفت ؟

جواب: باز هم همان را تكرار مى‏كنم كه وقتى كه صلاح ديدم و رفتنم در آن جا اصلح بود خواهم رفت.

سوال: ما اطلاعاتى داريم كه اعتصاب غذا در بعضى از پادگان‏ها و در بعضى از واحدهاى نظامى صورت گرفته . آيا فكر مى‏كنيد كه اين علامت اين است كه ارتش شروع كرده به برگشتن به طرف شما؟

صحيفه نور ج 22 صفحه 176

جواب: ما اميدواريم كه ارتش به تمام اقشارش برگردد. البته قشرهايى از او رو به ملتند. لكن صلاح ارتش اين است كه همه برگردند به آغوش ملت و با شاهى كه كنار رفت و ديگر برگشت ندارد هيچ تماسى نداشته باشند و توهم نكنند كه بايد به شاه وفادار باشند. شاهى كه به ملت آنها خيانت كرد و اين همه جنايات به برادران آن‏ها وارد كرد و ارتش را به صورت يك وابسته در آورد و اقتصاد ملت ما را فلج كرد وزراعت ملت ما را از بين برد اين شاه قابل اين نيست كه به او توجه بشود و ارتش بايد ارتش ملت باشد و ما ارتش را از خودمان مى‏دانيم و اگر چند نفرى در آنها خيانتكارند حسابشان از سايرين خارج است. و ما اميدواريم كه همه آنها به آغوش ملت برگردند و از آنها ما پذيرايى خواهيم كرد.

سوال: براى مدت‏ها شما رفتن شاه را خواسته‏ايد حال كه او رفته مى‏خواهيد كه دوستان شما در ايران قدرت را به دست بگيرند به چه نوعى؟ به صورت قانونى يا به صورت فشار افكار عمومى با اين تظاهراتى كه دارند؟

جواب: فشار افكار عمومى همان قانون است. سلطنت در ايران به آراى مردم به خيال آنها آمده است و حال آن كه از اول هم نيامده بود. قانون ما اين است كه سلطنت بايد به آراى عمومى مستقر بشود و الان آراى عمومى خلع كرده است او را بلكه مكرر اعلام خلع او را كرده. بنابر اين ما همان فشار افكار عمومى كه قانون واقعاً همان است بايد قدرت را به دست بگيريم و حكومت را مستقر كنيم.

سوال: طبيعتاً در چنين شرايطى سوالات زيادى طرح مى‏شود و از جمله آن كه مى‏گويند كه شما آيت الله‏ها در ايران به همان اندازه كه شاه ثروتمند است ثروت داريد و احياناً از كشورهاى مختلف كمك مى‏گيريد. اين پشتيبانى از كشورهاى مختلف از كجاست و بعضى‏ها هم مى‏گويند كه به قدرت رسيدن شما برگشت به دوران گذشته است .

جواب: اما قضيه ثروتمند بودن روحانيين در ايران يك مطلب بسيار كذبى است كه واضح است فساد او. و اما اين كه از جاهاى ديگر پشتيبانى مى‏شود آن هم تكذيب مى‏كنم و ابداً از هيچ مملكتى از هيچ جايى به روحانيين ايران پشتيبانى نمى‏شود و كمك مالى نمى‏شود لكن مردم ايران علاقه دارند علاقه اسلامى دارند به روحانيين ايران و مردم ايران هر كمكى روحانيين بخواهند به آنها مى‏دهند و احتياج به كمك‏هاى خارجى ندارند.

سوال: قسمت دوم سوالم كه مربوط به گذشته يعنى به عقب برگرداندن است.

جواب: اين كه گفته مى‏شود كه ما مى‏خواهيم مملكت را به عقب برگردانيم اين مطلبى بوده است كه شاه براى اين كه دست و پا بزند و خلاص بشود از اين گرفتارى كه دارد منتشر كرده. ما با جميع آثار تمدن موافقيم و مايليم كه مملكت ما مجهز بشود به جميع آثار تمدن لكن نه به آن طور كه شاه عمل كرد. شاه تمام آثار تمدن را در ايران به يك آثار فاسد كننده مفسد درآورد سينماها را محل فساد درست كرد اخلاق جوان‏هاى ما را فاسد كرد مراكز فحشا را زياد

صحيفه نور ج 22 صفحه 177

كرد مراكزى كه جوان‏هاى ما را عادت به چيزهاى باطل مثل هروئين مى‏كند زياد كرد و ما با اينها مخالفيم. و اما با آثار تمدن و پيشروى به هيچ وجه مخالف نيستيم با پيشروى‏هاى شاه مخالفيم كه پيشروى‏هاى او ما را به عقب برگردانده و /ما/ حالا سال هاى طولانى بايد ايران زحمت بكشد تا اينكه ايران را به حالى برساند كه ترميم بكند اين فسادهايى كه شاه در ايران ايجاد كرده و اين خرابى‏هايى را كه به بارآورده.

سوال: اجازه بدهيد كه از طرف تلويزيون فرانسه از شما تشكر بكنم كه ما را اين جا خواستيد. آيا فكر مى‏كنيد آن روزى كه از اين جا برويد متأسف خواهيد بود از اين محل از اين مكان؟

جواب: / من / آن محل براى من هيچ مطرح نيست. من هر جا بتوانم خدمت بكنم به انسانيت خدمت بكنم به ملت خودم آن جا براى من خوب است. تا اين جا بتوانم خدمت بكنم علاقه دارم كه اين جا باشم وقتى اين جا نتوانم خدمت كنم علاقه‏اى به اين جا ندارم به آن جا دارم كه بتوانم خدمت بكنم.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 178

تاريخ: 15/11/1357

تلگرام به آيت الله شريعتمدارى

حضرت آيت الله آقاى شريعتمدارى دامت بركاته

بسمه تعالى

مرقوم شريف در تفقد از اين جانب واصل و موجب تشكر گرديد. سلامت و سعادت جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است. اميد است پس از چند روزى به زيارت حضرات آقايان نايل شوم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 179

تاريخ: 17/11/1357

تشكر پس از بازگشت به ايران

بسمه تعالى

اين جانب از كليه كسانى كه پس از بازگشت من به ايران به وسيله تلگراف نامه و مطبوعات تبريك گفته يا شكرگزارى و اظهار محبت وفادارى قدردانى و همبستگى كرده‏اند تشكر مى‏كنم و پيروزى همه را در غلبه بر دشمنان اسلام و مسلمين و برقرار ساختن جمهورى اسلامى از خداوند متعال خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 180

تاريخ: 19/11/1357

ديدار با نمايندگان بازارايان و كسبه

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ايشان فرمودند كه پانزده سال و من عرض مى‏كنم كه پنجاه و هفت هشت سال. رنج ملت ما از زمان رضاشاه شروع شد و كسانى كه آن زمان سياه را به خاطر دارند مى‏دانند كه رضاشاه به اين ملت چه كرد. رضاشاه به حسب آنچه در راديوى دهلى بود منصوب از طرف انگلستان بود براى سركوبى ملت ما. و بعد از رضاشاه محمدرضا از طرف قواى ثلاثه از طرف آمريكا و انگلستان و شوروى تحميل شد بر ما چنانچه در كتاب خودش اين مطلب را دارد كه آنها صلاح ديدند كه من باشم. البته آنها صلاح خودشان را ديدند براى اينكه نوكرى بهتر از او كه همه خز اين ملت ما را به آنها بدهد تسليم كند و مملكت ما را از حيث كشاورزى از حيث بازرگانى از همه چيزها عقب رانده كند و به نفع آنها بكند. البته آن‏ها او را مأمور كرده‏اند و خودش هم مى‏گويد مأموريت براى وطنم. اين مأموريت همان است. نه اينكه يك چيز ديگر بوده. و مى‏دانيد كه بعد از اين سال‏هاى رنج و عقده‏هايى كه ملت ما پيدا كرد به قيام همگانى ملت آن قدرت شيطانى عظيم و آن قدرت‏هاى بالاتر از همه قدرت‏ها كه قدرت‏هاى شيطانى است قدرت آمريكا قدرت شوروى قدرت چين انگلستان اينها همه پشتيبانى كرده‏اند از او لكن ملت وقتى كه يك مطلبى را خواست با مشت گره كرده در مقابل همه اينها ايستاد و همه را شكست داد. و من مى‏دانم كه بازار تهران مركز فعاليت سياسى - اسلامى هميشه بوده است. بازار تهران بود كه هميشه باعث مى‏شد كه كارهايى كه علما پيشنهاد مى‏كردند و يا كسانى كه دلسوز به اين مملكت بودند پيشنهاد مى‏كردند به پشتوانه بازار تهران و بازرگانان تهران اين امور انجام مى‏شد. و من بايد تشكر كنم از گروه اصناف و اشخاصى كه بازارى هستند به هر صورتى كه هستند من بايد از آنها تشكر كنم كه در اين نهضت سهم عظيمى آنها داشتند. و اگر چنانچه بازارهاى ايران نبود معلوم نبود كه ما بتوانيم به مقصد برسيم. اين پشتيبانى بازارهاى ايران و پشتيبانى ساير اصنافى كه ما داريم اين اسباب اين شد كه الحمدالله تاكنون به اين پيشرفت عظيم رسيده است ولى باز اول كار است و بايد تتمه اينها هم به قبرستان‏ها بروند و بعد از اين طرز يك حكومت اسلامى كه حكومت از جانب ملت باشد كه ملت تعيين كند او را مستند به ملت باشد ما در طول تاريخ ايران يك حكومت مستند به ملت نداشتيم زمان سلاطين سابق كه اصل ملت‏ها به حساب نمى‏آمدند و باب باب قلدرى بود. از زمان

صحيفه نور ج 22 صفحه 181

رضاشاه به اين ورهم كه ما اطلاع داريم و در مشاهدات ما بوده باز همين معنا بود. بنابر اين يك حكومت ملى يك سلطنت ملى يك انتخابات ملى در اين وطن نبوده است. از اينكه اين انتخابات و مجالس مجالس ملى نبوده است و دولت‏هاى ناشى از اين مجلس هم غيرقانونى است و مستند به آراى ملت نبوده است. آن شخص هم كه الان به جاى محمدرضا خان و به امر محمدرضاخان به مسند وزرات نشسته است ايشان هم كه ادعا مى‏كند من ملى هستم قانونى هستم نه قانونى هست و نه ملى هست. اما مدعى است براى اينكه احترام به اين ملت هيچ نمى‏گذارد احترام به اين فريادهايى كه الان هم در....* در بين خيابان‏ها هست نمى‏گذارد. و اما قانونى نيست براى اينكه منشاش مجالسى است كه آنها قانونى نيستند و خود ايشان قبل از اينكه به وزارت برسد تصديق داشت به اينكه مجلسين قانونى نيستند حالا كه به وزارت رسيده مى‏گويد كه قانونى هستند. البته اشخاصى كه اين طور باشند كه آن كه به نفع خودشان است يك جور است و آن كه به نفع خودشان نيست يك...*. اگر به نفع او شد قانونى است اگر به نفع ما شد غيرقانونى است. اين مسايلى است كه بازار با ما هميشه شريك بوده در اين مسايل و در اين پيشرفت‏ها. لكن آنچه بايد عرض كنم رمز اين تقدم و پيروزى وحدت كلمه بود اگر وحدت كلمه نبود اين پيروزى حاصل نمى‏شد.

شما مى‏بينيد كه الان از مركز تا هرجا برويد تمام مملكت با هم يك مطلب يك شعار دارند يك شعار آن هم شعار اسلامى شعار اينكه رژيم را ما نمى‏خواهيم سلطنت اين كشور را نمى‏خواهيم و حكومت اسلامى مى‏خواهيم حكومت عدل اسلامى مى‏خواهيم. اين وحدت كلمه كه در بين يك ملت حاصل شد آن وقت مى‏فهميم به اينكه اين قدرت‏هاى بزرگ با وحدت كلمه ملت نمى‏توانند كارى بكنند چنانچه ما ديديم اين معنا را و من اميدوارم كه اين وحدت كلمه تا آخر محفوظ بماند. و عرض مى‏كنم كه الان مملكت ما حساسترين زمان تاريخ را دارد مى‏گذراند يعنى تحول از طاغوت به حكم الله تحول از ظلم به عدل تحول از خيانت‏ها به امانت‏ها. اين حساسترين وقتى است كه ماالان در آن واقع هستيم و لهذا بر من كه يك طلبه هستم و بر شما آقايان كه بازرگانان هستيد و بر علماى اعلام و بر طلاب علوم دينيه و بر دانشگاهى‏ها بر كارگران بر اجزاى ادارات بر دهقانان بر همه اينها واجب است كه از اين نهضت پشتيبانى كنند. كه اگر چنانچه خداى نخواسته از اين پشتيبانى نشود تزلزلى در اين پيدا بشود تا ابد ما ديگر زير بار اينها هستيم فهميدند اينها كه آن چيزى كه قدرت دارد وحدت ملت و اسلام است تحت بيرق اسلام است كه اين قدرت حاصل شده است و مى‏تواند با ابرقدرت‏ها مقابله كند. اين معنا را كه فهميدند آنها درصد بر مى‏آيند كه اين قدرت را بكوبند و دنبال اين هستند كه علما را جدا كنند شما را از علما جدا كنند دانشگاه را از علما جدا كنند دانشگاه را از بازار جدا كنند همه اينها را با هم به‏هم بريزند كه اين وحدت كلمه از بين برود و بعد كارهاى خودشان را بكنند و بعيد هم ندانيد كه اينها همان رژيم سلطنتى را بخواهند حفظش كنند،

صحيفه نور ج 22 صفحه 182

گرچه اينها به نظر انسان نمى‏رسد كه يك چيز پوسيده‏اى را اينها بخواهند ولهذا ديديد كه محمدرضا وقتى كه پناه برد به اين كه دنبال او بود يعنى پشتيبانى از او مى‏كرد راهش نداد در مملكت خودش. آنها اين طورند كه هر وقت به منفعت‏شان باشد يك فردى را چه مى‏كنند. اين را بايد ما همه متنبه باشيم كه انشاءالله از حالا همان طورى كه تا حالا قدرت‏ها با هم بوده است پشتيبانى بوده است بازار از كارگرها كارگرها از بازار همه از علما علما از آنها پشتيبانى كردند و همه با هم صف واحد همه باهم فرياد كردند و همه با هم خواستند آن مسايل اسلامى و انسانيه را از حالا به بعد هم تا آخر نهضت انشاءالله باقى باشد تا اينكه به يك ايرانى كه مال خودمان باشد نه همه مخازنش را به اين و آن بدهند يك ايرانى كه زراعتش را خودمان بكنيم نه آنجايى كه زراعتش را اسرائيل بكند و زراعتش را هم از دست ما بگيرد و تمام بشود همه چيز. من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه شما را مى‏خواهم.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 183

تاريخ: 20/11/1357

نامه حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى‏

حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته‏

به عرض عالى مى‏رساند: مرقوم محترم كه حاكى از صحت مزاج شريف و حاوى تفقد و ابراز محبت نسبت به ورود حقير به كشور ايران بود و اصل و موجب كمال تشكر گرديد. اميد است انشاءالله تعالى با حفظ وحدت كلمه عموم مسلمانان تحت رهبرى آيات عظام و علماى اعلام دامت بركاتهم به پيروزى كامل نايل گردند. و در اين موقع حساس و تاريخى بتوانيم تا حدودى به وظيفه خود نسبت به شريعت مقدسه انجام وظيفه كنيم. خدماتى كه حضرت مستطاب عالى در طول مبارزات گذشته انجام داده‏ايد و شدايد و سختى‏هايى را كه تحمل كرده‏ايد فراموش نخواهد شد.

آنكه در مظان استجابت دعا اين جانب را از دعاى خير فراموش نفرماييد. از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 185

تاريخ: 25/11/1357

فرمان به حجت الاسلام آقاى شيخ عباس واعظ طبسى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى آقا شيخ عباس واعظ طبسى دامت افاضاته‏

پس از اهداء سلام و تحيت تا تعيين توليت براى آستان مقدس حضرت ثامن الائمه - صلوات الله و سلامه عليه و على ابائه الطاهرين - جناب عالى براى سرپرستى آن آستان مقدس منصوب هستيد. لازم است با كمال جديت و به طور دقيق حفاظت از متعلقات آن جا خصوصاً كتابخانه و خزينه و محتويات ضريح مقدس و موقوفات و ساير آنچه مربوط است به آن آستان مقدس بفرماييد و از حيف و ميل و ضياع اموال جلوگيرى نماييد. حضرات خدام محترم با جناب عالى در اين امر لازم تشريك مساعى خواهند نمود.

والسلام عليكم ورحمه الله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 186

تاريخ: 27/11/1357

پيام به كاركنان اعتصابى صنعت نفت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

به عموم كارمندان و كارگران شركت نفت پس از تشكر فراوان از آنان كه سهم مهمى در پيشرفت نهضت اسلامى داشته‏اند و با همت شجاعانه آنان پيروزى نصيب ملت بزرگ گرديد تذكر داده مى‏شود اكنون كه بحمدالله پيروزى حاصل است، مقتضى است اعتصاب خود را بشكنند و به سر كار خود بروند. اكنون اعتصاب برخلاف مسير انقلاب است و شكستن آن موافق صلاح ملت است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 187

تاريخ: 27/11/1357

پيام به ملت ايران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت شريف و مبارزه ايران! با تشكر فراوان از زحمات و تلاش‏هاى خستگى ناپذير شما در راه تحكيم حق و شكست باطل اين روزها مشاهده مى‏شود كه افراد و اشخاص متفرقه به خانه‏هاى مردم هجوم برده و احياناً باعث ناراحتى خانواده‏ها مى‏شوند. گرچه بسيارى از اين گونه افراد به خاطر سوابق سوء خود مستحق تنبيه و مجازاتند اما براى اين كه افراد بى‏گناه خانواده‏ها به زحمت نيفتند لازم دانستم كه از شما فرزندان عزيز بخواهم از اين به بعد بدون كسب اجازه از دولت قانونى به خانه هيچ كس حمله نكنيد و كسى را از پيش خود توقيف ننماييد. البته جنايتكاران و ظلمه كه دستشان به خون مردم و تجاوز به حقوق ملت آلوده است نبايد از كيفر معاف گردند. ولى كيفر مجرمان نبايد بدون نظم و حساب و توسط افراد غير مسوول انجام گيرد. شما مجرمان جنايتكار را شناسايى كنيد و به دولت موقت انقلاب اسلامى معرفى نماييد تا با دستور دولت اقدام به بازداشت و محاكمه شود. تاكيد مى‏كنم كه مطلب فوق حكم اسلامى است و تخلف جايز نيست.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 188

تاريخ: 28/11/1357

دستور العمل در مورد فعاليت‏هاى تجارى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اينك كه به خواست خداوند متعال و به همت و پيوستگى ملت شجاع و قهرمان ايران انقلاب اسلامى موفقيت‏هاى چشمگيرى به دست آورد لازم دانستم از كليه اعتصابيون محترم از روحانى دانشگاهى فرهنگى كارگر كارمندان بخش‏هاى مختلف دولتى و خصوصى دهقانان مطبوعات تجار و اصناف بازار تهران و شهرستان‏ها و عموم بازرگانان پيشه‏وران و صاحبان مشاغل - ايدهم الله تعالى - تشكر كنم.

زحمات فراوان و مشكلات زيادى كه در طول اين مدت تحمل كرديد مورد قدردانى اينجانب است. اعتصابات طولانى و سراسرى و همبستگى بى‏نظير شما به دنيا ثابت نمود كه حاصر نيستيد زير بار ديكتاتورى و ستم برويد و حاضر نيستيد اجانب در كشور شما دخالت نمايند و براى رسيدن به آرمان‏هاى اسلا مى‏از هيچ گونه فداكارى مضايقه نداريد. اكنون كه به يارى خداوند آماده شروع به كار و شكستن اعتصابات هستيد بايد به تذاكرات ذيل توجه نماييد: 1- تجار و كسبه و توليدكنندگان بايد از اجحاف و گرانفروشى و هر نوع سوءاستفاده از شرايط موجود خوددارى نمايند و سعى كنند قيمت‏ها كاملا" عادلانه و بر وفق موازين شرعى باشد. لازم است مساوات و برابرى اسلا مى‏را كاملا"در نظر گرفته نسبت به طلب‏هايى كه به صورت چك و يا سفته و يا هر نوع ديگر دارند مراعات لازم را بنمايند وبه بدهكاران مهلت كافى بدهند و از فشار آوردن به كسبه‏اى كه به خاطر اعتصابات طولانى متضرر شده‏اند خوددارى كنند و به آنان مهلت داده شود كه بتوانند به طوريكه فشار برآنها وارد نشود بدهكارى‏هاى خود را بدهند. من از تجار و بازرگانان انتظار دارم اين امر انسانى و اسلا مى‏را توجه نموده و عمل نمايند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 190

تاريخ: 1/12/1357

فرمان به حجت الاسلام آقاى فضل الله محلاتى

بسمه تعالى، جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى دامت افاضاته

به جناب عالى مأموريت داده مى‏شود كه به اتفاق آقايان حاج حبيب الله عسگر اولادى و حاج محسن لبانى - ايدهماالله - تعالى براى سرپرستى امور مربوط به صندوق تعاون اصناف پايتخت برويد و موجودى صندوق را تحويل گرفته و با صلاحديد آقايان محترم فوق الذكر به مصارف لازمه برسانيد. ادامه توفيقات همگان را در راه خدمت به اسلام و مسلمين از خداى تعالى خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 191

تاريخ: 5/12/1357

فرمان به حجت الاسلام آقاى صادق خلخالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ صادق خلخالى دامت افاضاته‏

به جناب عالى مأموريت داده مى‏شود تا در دادگاهى كه براى محاكمه متهمين و زندانيان تشكيل مى‏شود حضور به هم رسانده و پس از تماميت مقدمات محاكمه با موازين شرعيه حكم شرعى صادر كنيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 200

تاريخ: 9/12/1357

فرمان به ثقه الاسلام آقاى مقدم

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقه الاسلام آقاى آقا شيخ على مقدم دامت افاضاته به جناب عالى ماموريت داده مى‏شود كه به اتفاق آقايان محمد على نظام‏زاده و جناب آقاى حسين رضوانى دامت تاييد اتهما - به جزيره كيش برويد و املاك اختصاصى و ساختمان‏ها و ساير اموال شاه مخلوع و غاصب سابق و ديگر خاندان آنها را صورت بردارى كرده و نگهدارى كنيد تا بعداً به مصارف لازمه و مشروعه برسد.

از خداى تعالى دوام توفيقات جناب عالى و آقايان محترم را خواستارم. و ضمناً آنچه تاكنون در اين باب انجام داده‏ايد مورد رضايت بوده. انشاءالله موفق باشيد.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 192

تاريخ: 5/12/1357

در جمع اعضاى هيأت كويتى

اين تحول روحى تحفه‏اى است كه خداى تبارك و تعالى از عالم بالا براى ما به هديه فرستاد

اعوذبالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول از آقايانى كه زحمت كشيده‏اند و از كويت تشريف آورده‏اند اينجا براى تفقد از ملت ما و تفقد از من تشكر مى‏كنم. خداوند سعى همه شما را مشهود گرداند.

خداى تبارك و تعالى مقدراتى دارد كه ما سر او را نمى‏فهميم مگر بعد از زمان‏ها /ما/ بعد از آنكه به واسطه فشار دولت ايران و فشار محمدرضا شاه (شاه سابق) بر دولت عراق و محصور كردن آنها منزل ما را و رفت و آمدهايى كه بين ما و دولت عراق شد گفتگوهايى كه شد و ما به آنها اخطار كرديم كه يك مساله شرعى است يك وظيفه الهى است و من نمى‏توانم مساله الهى و وظيفه شرعى را به قول شماها ترك كنم من اين كارهايى كه در اينجا انجام مى‏دهم انجام مى‏دهم شما هم هر كارى داريد بكنيد. آنها از ما تقاضا مى‏كردند كه چون ما تعهداتى با دولت ايران داريم و اين كارهايى كه شما و اصحاب شما مى‏كنند مخالف آن تعهدات است ما نمى‏توانيم تحمل كنيم. من جواب دادم كه من كه تعهدى ندارم. شما تعهد داريد من يك تكليف شرعى دارم عمل مى‏كنم و به تعهد شما اعتنايى نمى‏كنم و هم در منابر خطابه مى‏خوانم و هم اعلاميه صادر مى‏كنم و هم نوار پر مى‏كنم و مى‏فرستم. اين تكليف من شما هم هر تكليفى داريد عمل كنيد. بعد از رفت و آمدها آن‏ها برادرهاى من كه جزء رفقاى نجف بودند آنها را ترساندند و به من رسيد كه گفتند كه ما با خودش مثلاً كار نداريم لكن شماها را چه خواهيم كرد. من ديدم كه خوب ممكن است كه يك وقتى گزندى به اين دوستان من برسد عازم حركتى شدم و آمدم به (البته تحت مراقبت دولت عراق) آمدم به سرحد كويت و در سرحد كويت هم همان فشارى كه در آنجا بر دولت عراق بود بر دولت كويت هم بود و آنها حتى اجازه اينكه ما عبور كنيم از اين ور شهر به آن ور شهر هم ندادند و من گله‏اى از هيچ كس ندارم آنها ملتزم بودند به واسطه قراردادهايشان عمل كنند و من نه به دولت عراق نه به دولت كويت گلايه‏اى ندارم. لكن خداى تبارك و تعالى تقديرى فرموده بود و ما غافل بوديم.

ما بنايمان بر اين بود كه از كويت بعد از دو سه روزى كه با آقايان ملاقات مى‏كنيم برويم به

صحيفه نور ج 22 صفحه 193

سوريه و آنجا كه يك اقامت طولانى بكنيم. لكن خداوند تقدير كرده بود كه بايد راه چيز ديگر باشد و ما نمى‏دانستيم كه اين تقدير به كجا منتهى مى‏شود. از آنجا برگشتيم به بصره و از آنجا هم به بغداد ما را بردند و من ملاحظه كردم كه ما اگر هر جا برويم از اين دول اسلامى همين مطلب است. به همين جهت تصميم گرفتيم كه بدون هيچ فكر سابق كه ما مى‏رويم به فرانسه در عين حالى كه مايل نبودم از دول اسلامى خارج بشوم لكن خداوند تقدير كرده بود كه مسايل در آنجا به طور وسيع در همه جاى دنيا پخش بشود و خبرنگارها از اطراف عالم هجوم كردند كه گاهى روزى چندين مصاحبه مى‏شد و خصوصاً از امريكا كه مصاحبه‏هايى با آنها شد و آنها از همان جا پخش كردند به سراسر آمريكا و به بعض از بلاد ديگر و ما هم مسايل ايران را در آن جا روشن كرديم به طورى كه بسيارى از ابهاماتى كه به واسطه تبليغات سوئى كه از طرف اجانب شده بود در آنجا رفع شد.

محمدرضا از قرارى كه به من گفته‏اند سالى صد ميليون دلار براى تبليغات گذاشته بودند و اين تبليغات دامنه‏دار در همه جا در همه جاى دنيا بوده است بر ضد ملت و روحانيت و اينها و...* بر خود و دارو دسته‏هاى او. و ما در اين چند وقتى كه در پاريس بوديم اين مسائل را تقريباً حل كرديم و اين مصاحبات و نوشته‏ها و اينها مسايل را بر مملكت‏هاى خارج ملت‏هاى خارج روشن كرد. كم كم به واسطه همين مسايل و به واسطه قدرتى كه خداوند بر ملت ايران عطا فرمود كه با قدرت ايمان وحدت كلمه قيام كردند و تقريباً يك سال بعد از اينكه از 15 خرداد يك قتل عام‏هايى شد و آنچه شد شد و ما به تركيه و به عراق تبعيد شديم تقريباً يك قدرى غفلت حاصل شد لكن عواملى پيدا شد كه در يك سال از يك سال و نيم تقريباً قبل اين عوامل باعث شد كه ايران به حركت آمد و دنبال اين حركت بود كه ما از عراق شروع كرديم و بعد آمديم و رفتيم فرانسه و از آنجا تعقيب كرديم. تمام مسايل كه واقع شد ما مرهون منت بعد از خداى تبارك و تعالى اين ملت ايران و خصوصاً طبقه مستمندان نه طبقه اشراف و اعيان و بالا دست‏ها ما مرهون آنها هستيم. آنهايى كه زن و مرد صغير و كبير در هر وقت كه اقتضا مى‏كرد در خيابان‏ها مى‏ريختند و هيچ در مقابل مسلسل‏ها ابا نداشتند سينه‏ها را باز مى‏كردند و مى‏گفتند (بزن). بايد بگويم كه گوشت و خون غلبه كرد بر تانك و مسلسل و اين قدرت خداى تبارك و تعالى بود.

من وقتى كه مطالعه از وضعيت ايران و گسترش اين مساله واحد مطلب واحد كه يك دولت اسلامى حق مى‏خواهيم وقتى كه من از اين گسترش /اين/ در همه بلاد از تهران تا آخرين مرزهاى ايران در هر طرف در هر ده در هر قريه من مطالعه اين را مى‏كردم اميدوار شدم كه مساله يك مساله الهى است نه يك مساله بشرى. بشر نمى‏تواند با هر چه باشد هر قدرت بيانى داشته باشد نمى‏تواند اين طور نفوذ بكند كه از اين بچه‏اى كه تازه زبان باز كرده است تا آن پيرمردى كه در مريضخانه خوابيده همه يك مطلب بگويند همه فرياد بزنند در خيابان‏ها شب و روز فرياد بزنند كه ما استقلال و

صحيفه نور ج 22 صفحه 194

آزادى مى‏خواهيم، رژيم سلطنتى نمى‏خواهيم و جمهورى اسلامى مى‏خواهيم. من اميدوار شدم از اين گسترش كه اين مساله مساله الهى است و خداى تبارك و تعالى در اين مساله پشتيبان است و پيروز خواهيم شد.

اين معنا را من از همان اوايلى كه يك قدرى انقلاب زياد شد و مردم هشيار و بيدار شدند خيلى اميدوار به آن بودم و بحمدالله شد لكن نبايد كسى بگويد كه من كردم. البته اشعارى كه آقا خواندند از نظر شعرى بسيار خوب بود لكن بايد عرض بكنم كه من كوچكتر از اين هستم كه اين طور مطالب گفته بشود. اين زاغه‏نشين‏ها بودند كه در خيابان‏ها فرياد كردند و خون دادند و جوان دادند و مادرهايى كه چهار تا بچه داشتند سه تا بچه‏هايشان رفته بود باز مى‏گفتند كه اين هم اگر برود براى خداست. آن چيزى كه براى من خيلى اميدوار كننده است اين روح تعاون و روح انسانيت و روح اسلاميت است كه در ملت ايران شكوفا شد اين تحولى كه در انسان‏ها پيدا شد از تحولى كه در اين رژيم پيدا شد بالاتر است.

يك روز بود كه اگر يك پاسبان مى‏آمد در بازار تهران كه بزرگترين بازار ايران است و مى‏گفت كه چهارم آبان است و بايد بازارها تعطيل بشوند يا بيرق بزنند احدى به خودش اجازه نمى‏داد كه مخالفت كند در ذهنش وارد نمى‏شد كه با پاسبان مگر مى‏شود مخالفت كرد. خداى تبارك و تعالى در مدت كمى همچو متحول كرد اين ارواح طيبه را همچو پشت ورو كرد اين نفوس قدسيه را كه در خيابان‏ها راه افتادند و فرياد كردند مرگ بر اين سلطنت پهلوى جلوى مسلسل‏ها جلوى تانك‏ها مى‏پريدند روى تانك‏ها و همان جا شعار مى‏دادند. اين تحول يك معجزه واضحى است كه در يك مدت كوتاهى براى يك ملت در همه اقشار اين تحول پيدا شد. هر جاى اين مملكت وقتى كه مى‏رفتى مردم مقابل قواى انتظاميه‏اى كه مامور بودند كه بكشند مردم را و درو كنند مردم را ابداً اعتنا نمى‏كردند و شعارهاى خودشان را شعارهاى اسلامى خودشان را مى‏دادند. اين تحول روحى اعجاب آور است اين تحول روحى باعث شد كه اين پيروزى از براى ملت ما حاصل شد. دعا كنيد كه خداوند اين تحول را در همه ملت‏هاى اسلام و مستضعفين پيش بياورد و خداى تبارك و تعالى مقدر مى‏فرمايد كه همه متحول بشويم. اين تحول روحى و اين انقلاب اسلامى تحفه‏اى كه خداى تبارك و تعالى از عالم بالا براى ملت مابه هديه فرستاد و بايد شكر خداى تبارك و تعالى را بكنيم و از عهده شكر بر نمى‏آييم. من بايد شكر اين نعمت را و شكر اين رحمت را و شكر اين محنت‏ها را كه ملت ايران كشيدند شكر اينها را بكنم و من از عهده بر نمى‏آيم. اينها بودند كه همه كارها را انجام دادند و خدا بود كه اينها را مويد كرد و قدرت خدا و قدرت ايمان ملت كه در اين اواخر شكوفا پيدا كرد اين قدرت بود كه با دست خدا يك سلطنت 2500 ساله را از ريشه كند، در صورتى كه پشت سر او امريكا ايستاده بود شوروى هم سراً بود و چين هم بود انگلستان هم بود تمام ابرقدرت‏ها پشت سر او ايستاده بودند و آن هم داراى همه سلاح‏هاى مدرن بود و ملت ما دست خالى بود تفنگ هم نداشت هيچ نداشت و لكن قدرت ايمان بود قدرت خدا بود. اين تعجب ندارد خداى تبارك و تعالى مقدر بفرمايد كه يك ملتى كه

صحيفه نور ج 22 صفحه 195

هيچ ندارد هيچ سلاحى ندارد همين سلاح ايمان دارد بر همه قدرت‏ها غلبه بكند.

شاه سابق پيغام داد كه مملكت را تسليم شما مى‏كنم و من فقط شاه باشم در صورت!!

اينها كم كم عقب نشستند ما در پاريس كه بوديم رفت و آمدهاى زياد /وسايل/ مخفى و بعضى وقت‏ها آشكار بود براى اينكه ما را وادار كند كه دست برداريم مى‏گفتند هر چه مى‏خواهيد مى‏دهيم هر كارى بخواهيد مى‏كنيم. خود شاه شاه سابق پيغام داد كه من مملكت را تسليم شما مى‏كنم و من همين شاه باشم در هر صورت و همه كارها در دست شما باشد و من به او اعتنا نكردم و اين قدرت الهى بود كه ما را كمك مى‏كرد. رفت و باز تتمه قدرت باقى مانده بود اينها باز كوشش كردند حتى به وسيله /جمهورى فرانسه/ رئيس جمهور فرانسه به من پيغام دادند كه شما حالا زود است بياييد (به طور دلسوزى مثلاً) از طرف آمريكا پيشنهاد كردند كه حالا شما چند وقتى بايد بمانيد حالا زودرس است رفتن شما. از طرفى ايران باز همين معنا را گفتند بعض افرادى كه از همين طوايف بودند باز همين پيشنهاد را مى‏كردند و همين پيشنهاد اسباب اين شد كه من قصد كردم بيايم هر چى مى‏خواهد بشود بشود. من فهميدم كه اين مساله يك مطلبى است آنها مى‏خواهند من را آنجا نگه دارند و از اينجا توطئه‏ها را تقويت كنند به طورى كه ديگر نتوانيم كارى كنيم و من اعلام كردم كه خواهم رفت. آنها بستند فرودگاه‏ها را همه فرودگاه‏ها را بستند. ما صبر كرديم گفتيم كه وقتى فرودگاه باز شد مى‏رويم باز بستند. باز گفتيم وقتى باز شد مى‏رويم خوب آنها بالاخره نمى‏شود تا آخر بسته باشد. ارعاب كردند از اين كارها. ما آمديم و وقتى كه وارد شديم البته مرهون عواطف ملت ايران هستيم كه از همه اطراف آمده بودند و البته...* بسيارى رفته بودند به واسطه اينكه....* لكن خود مردم تهران بودند.

و ما اينجا باز مبتلا شديم به يك حرف‏هايى كه بين ما و دولت...* مى‏كرد. ما اعتنائى نكرديم به حرف‏هايشان و نخست وزيرى خودمان تعيين كرديم گفتيم كه ما به واسطه ولايت شرعيه و به واسطه اينكه ملت به ما راى داده است ما شما را نخست وزير مى‏كنيم. /آنها هم/ دولت گفت كه ما اين نخست وزير را توقيف مى‏كنيم. خوب بكنيد يكى ديگر مى‏آيد. بعد باز ارعاب‏هايى چيزهايى شروع شد كه خير ما امر كرديم كه وزرا را به وزارتخانه‏ها راه ندهند و اتباع وزارتخانه‏ها هم اين را قبول كردند و راه نمى‏دادند. آنها بعد هم (البته رفتند يا نرفتند هم باز خيلى اطلاع ندارم) حتى تعبير رئيس دولت اين بود كه تا اين به طور شوخى اين نخست وزيرى به طور شوخى است ما كارى نداريم اول گفته بود توقيف مى‏كنيم حالا يك خرده عقب‏تر رفت و گفت تا شوخى است ما حرفى نداريم لكن اگر جدى بشود چه خواهيم كرد. ما كم كم گفتيم جدى بشود. امر منتهى شد به اينكه آن آدمى كه مى‏گفت كه توقيف مى‏كنيم و چه خواهيم كرد به واسطه خوى بيابانى كه داشت اين خوى بيابانى بود كه در شاهپور بختيار بود و من هم اين خوى بيابانى را مى‏دانستم كه ما با اينها ديرى است كه سوابق داريم و اينها در

صحيفه نور ج 22 صفحه 196

... قدرت‏ها داشتند. امر منتهى شد به اينكه ايشان جناياتى كرد كشتارى كرد امر به كشتارى كرد به حسب اقرار خودش كه در روزنامه‏ها منعكس مى‏شد كه با امر من است و ارتش كارى انجام نمى‏دهد الا به امر من. بعد او فرار كرد و ما اعلام مى‏كنيم كه ملت ايران و همه ملت‏ها كه در خارج هستند كه اين جانى را به ما تحويل بدهند. ايران هر جا پيدا كرد اين جانى را به ما تحويل بدهد و اين را اعلام خواهيم كرد و همين هم اعلام است و دوستان ما كه در خارج ايران هستند به آنها هم همين سفارش را مى‏كنيم كه او را هر جا پيدا كردند بگيرند و به ما اطلاع بدهند تا ما بخواهيم از آن دولتى كه آنجاست. و مطلب به آنجا رسيد كه آن آدمى كه آن قدرت عظيم را داشت ما با دست خالى و آنها با همه چيز با پشتيبانى دولت‏هاى ابرقدرت ما با دست خالى لكن پشتيبانى خداى تبارك و تعالى بود.

ما نمى‏توانيم خيانت‏هاى رژيم شاه را بشمريم

وضع اين آدم به آنجا رسيد كه الان هيچ يك از ممالك دنيا قبولش نمى‏كنند الان همان جايى كه هست همان رفيق شفيق خودش كه ملك حسن باشد /در/ همين ديشب يا پريشب در روزنامه ديدم كه او گفته ما او را به عنوان شاهى قبول نداريم و دولت‏هاى ديگر هم گفتند ما او را نمى‏پذيريم اخيراً مثل اينكه امريكا گفته است مى‏پذيريم. بپذيرند يا نپذيرند ما او را خواهيم آورد و خزائنى كه در خارج دارد و نمى‏دانيد آقا چه چيزهايى اينها چپاول كردند از ما و رفتند.

الان مملكتى كه در دست ماست مملكتى است كه از هم ريخته است همه چيزش را اينها خراب كردند و رفتند. اين نفت كه بايد به نفع ملت صرف بشود اين نفت را با اسم اينكه ما اسلحه مى‏دهيم بردند و اسلحه‏اى كه دادند اسلحه‏اى بود كه براى خود امريكا و پايگاه درست كردن...* نه اينكه اسلحه مال ماست /اسلحه/ ما نمى‏توانيم استعمال كنيم اين اسلحه‏ها را اين مال خود آمريكاست و در اينجا به عنوان اينكه پول نفت را ما داريم به اين اسلحه مى‏دهيم اينجا پايگاه درست كردند كه در مقابل شوروى اگر يك وقت جنگى شد پايگاه داشته باشد. اينطور خيانت‏ها اينها كردند. شايد اكثريت ملت اين مطلب را نداند خيال كند كه اينها اسلحه دادند منتها اسلحه به درد ما نمى‏خورد. البته آن هم خيانت بود كه نفت را بدهند اسلحه بخرند اسلحه‏اى كه به درد ما نمى‏خورد....* لكن مساله اين بود كه هم عوض را آنها بردند هم معوض را هر دو توى جيب آنها بود. اينكه بايد در اينجا اگر بخواهد پايگاه درست كند و برخلاف همه موازين دنيا بخواهد پايگاه درست كند بايد ميليون‏ها بيليون‏ها دلار به ما بدهد تا اجازه بدهيم كه در اينجا يك پايگاه درست كند او نفت ما را برد و پايگاه درست كرد /ملت ما اين طور/ خيانت‏هاى اينهااين طور بود ما نمى‏توانيم خيانت‏هاى اينها را بشمريم. خداى تبارك و تعالى احاطه دارد و بعدها هم كم كم اشخاصى كه مطلع بر اين مسايل هستند و بر همه مسايل هم مطلع نيستند بعدها هم كم كم كشف خواهد شد. در هر صورت تا اينجا رسيده است و الان پريشانى زيادى

صحيفه نور ج 22 صفحه 197

در اين مملكت به واسطه خيانت‏هايى كه اينها كردند هست. ارتش ما را اين را ارتش غير ملى و متكى بر غير تربيت كردند و اقتصاد ما را بكلى شكست دادند و ما الان در همه چيز محتاج به اينكه /از اينكه/ از خارج بياوريم. در صورتى كه مملكت ما اگر يك استانش درست كشت مى‏شد براى همه ما كفايت مى‏كرد ما صادر كننده بوديم و امروز همه چيزها را احتياج به خارج داريم دامدارى ما را از بين بردند. مراتع مارا مراتع بسيار غنى ما را كه /در/ وقتى آمده بودند از طرف ملكه انگلستان (اين طور كه نقل كردند) براى مطالعه آن چيزى آن مراتعى كه بنا بود به او بدهد گفته بودند غنى‏ترين مراتع دنياست براى دامدارى اين را دادند به ديگران. مراتع ما را ملى كردند يعنى از دست ملت گرفتند و دادند به اجانب جنگل‏هاى ما را ملى كردند وآنها را دادند به اجانب.

اگر كسى بخواهد آن جنايات و خياناتى كه اين سلسله كردند و خصوصاً اين دومى اين جنايات و خياناتى كه اين شخص بر ملت ما كرد بخواهد بنويسد و بگويد طولانى خواهد بود و من اميدوارم كه مطلعين آنهايى كه اطلاع بر اين مسايل دارند و كسى نداريم كه به همه مسايل مطلع باشد آن مقدارى كه مطلع هستند اميدوارم كه بنويسند و بگويند تا دنيا بداند ما چه ابتلايى داشتيم و الحمدلله امروز دست آنها و دست ارباب‏هايشان كوتاه شده است و اميدها هم بايد بريده شود. نبايد خيال كنند كه اگر چنانچه يك قدرى سستى پيدا شد ما باز خواهيم آمد. خير در ايران ديگر سستى پيدا نمى‏شود و ملت ما بيدار است و هشيار است و هشيار شد. بچه‏هاى كوچك ما هم الان بيدار شده‏اند و يك همچو ملتى را اگر چنانچه اتكاء به خدا بكنند كسى نمى‏تواند شكست بدهد چنانچه نتوانستند.

اتكال به خدا بكنيد تا جبرئيل امين با شما همراه باشد

و من از ملت خودم و از همه شما و از همه ملت‏هاى مسلم مى‏خواهم كه اتكال به خدا بكنيد در همه كارها اتكال به خدا بكنيد قدرت‏ها در مقابل قدرت خدا هيچ است قوه‏ها در مقابل قوه الهى نابود است. اتكال به خدا بكنيد غلبه به هر چيزى مى‏كنيد. پيغمبر اسلام با آنكه يك نفر بود در مقابل همه دشمن‏ها با اتكال به خدا غلبه كرد بر همه و وقتى وارد مكه شد (مكه‏اى كه او را آنقدر زجر داده بودند) وارد مكه شد پيروزمندانه با فتح با نصر وارد شد و دنيا را روشن كرد. نهضت رسول اكرم نهضت انسانى بود نهضت الهى بود مثل قدرت‏هاى ديگر نبود كه شيطانى است براى منافع شخصى يا براى دولتدارى قيام كردند و آدمكشى مى‏كنند. خير يك قدرت الهى دنبال اين بود تعليمات الهى بود كه ملت‏هايى كه به سنگ پرستى و بت پرستى و آتش پرستى و بدتر از اينها مبتلا بودند اينها را موحد كرد و نور توحيد و پرچم توحيد را بر همه ممالك اسلام سايه افكن كرد. براى اينكه اتكالش به خدا بود جبرئيل امين پشت سرش بود. شما هم اتكال به خدا كنيد تا جبرئيل امين پشت سر شما با شما همراه باشد فرشتگان با شما همراه باشند. من اميدوارم كه همه ملت‏هاى اسلام كه به واسطه تبليغاتى

صحيفه نور ج 22 صفحه 198

كه فعاليت‏هايى كه از اجانب شد و اينها را از هم متفرق كردند و مقابل هم قرار دادند بيدار بشوند و همه با هم بشوند يك دولت بزرگ اسلامى يك دولت زير پرچم لااله الاالله تشكيل بدهند و اين دولت بر همه دنيا غلبه بكند. خداوند همه شما را تاييد كند موفق باشيد مويد باشيد.

والسلام عليكم ورحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 201

تاريخ: 14/12/1357

پيام به دانشجويان مقيم خارج از كشور

بسمه تعالى

بدين وسيله از عموم آقايان محترم و دانشجويان عزيز مقيم خارج از كشور كه در دولت جابر سابق در حفظ اسناد سفارتخانه‏ها كوشش داشته‏اند تشكر مى‏كنم. اكنون با روى كار آمدن دولت موقت اسلامى جناب آقاى بازرگان لازم است انتصاب سفيران و اعضاى ديگر سفارتخانه‏ها با نظر وزارت امور خارجه همين دولت اسلامى صورت گيرد و آقايان محترم از آنها پشتيبانى كنند و چنانچه احياناً اشتباهى در انتصاب‏ها صورت گرفت مى‏توانند براى رفع آن با اين جانب يا با وزير امور خارجه تماس برقرار كنند. از خداى تعالى توفيق همگان را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 203

تاريخ: 15/12/1357

فرمان به آقاى حاج طرخانى

بسمه تعالى

جناب آقاى حاج على حاج طرخانى ايده الله تعالى جناب عالى به اتفاق آقايان حاج اسدالله عسكر اولادى و حاج حبيب‏الله شفيق ماموريت داريد كه آنچه از دارايى و مستغلات و زمين‏هاى كشاورزى و تاسيسات دامدارى به نام هژبر يزدانى مى‏باشد همه را در اختيار گرفته و حفاظت كنيد. و آنچه را ممكن است فروخته و به صورت نقد در آوريد و در حسابى به نام سه نفرى واريز نموده تا بعداً در مورد آن تصميمى اتخاذ شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 204

تاريخ: 19/12/1357

تلگراف تسليت به حجت الاسلام و المسلمين آقاى طالقانى

حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى طالقانى دامت افاضاته

پس از اهداى تحيت از مصيبت وارده به جناب عالى متاسفم. سلامت جناب عالى و غفران مرحومه محترمه را از خداوند متعال خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 205

تاريخ: 23/12/1357

فرمان انتصاب حجت الاسلام آقاى انوارى به امامت مسجد جامع نارمك

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محى‏الدين انوارى دامت بركاته همان طورى كه اهالى محترم نارمك طى طومار ارسالى درخواست نموده‏اند جناب عالى براى اقامه جماعت و نشر احكام مقدسه و انجام امور تبليغى در مسجد جامع نارمك بدان جا برويد. اميد است اهالى محترم نيز با شما همكارى نموده وظايف مذهبى و تبليغى را به نحو احسن انجام دهيد. از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمين و توفيقات همگان را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 206

تاريخ: 24/12/1357

پيام به مسلمانان تركيه

شما به همه سلام برسانيد بگوييد كه كار خودتان را تعقيب كنيد دلسرد نشويد. در اينجا هيچ نداشتيم اينها همه چيز داشتند ما به اينها غلبه كرديم. آنجا هستيد مأيوس نشويد اتكا به خدا بكنيد. و اتكا به ايمان بكنيد. وحدت كلمه پيدا بكنيد. جناح‏هايى را كه نزديك به شماست به خودتان متصل كنيد. خداوند انشاءالله كارها را انجام مى‏دهد.

والسلام


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 208

تاريخ: 1358

انتصاب حجت الاسلام آقاى محمد حسينى كاشانى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى سيد محمد حسينى كاشانى دامت افاضاته

بدين وسيله جناب عالى به سمت قاضى شرع در دادگاه انقلاب اسلامى شهر كازرون منصوب مى‏شويد كه در دادگاه حضور به هم رسانيده و به پرونده‏ها رسيدگى نموده و احكام شرعيه را اجرا نماييد. و چنانچه افرادى مستوجب عفو مورخ نيمه شعبان مى‏باشند آزاد نماييد. موفقيت جناب عالى را از خداى تعالى خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 209

تاريخ: 2/1/1358

ديدار با گروهى از پاسداران انقلاب اسلامى قم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اميد است كه شما پاسداران انقلاب و سربازان امام زمان سلام الله عليه باشيد و براى اسلام و اعتلاى قرآن زحمت بكشيد. تاكنون به مرحله‏اى رسيده‏ايم كه هنوز پيروزى كامل نيست و اميدوارم كه اين پيروزى را با همت شما به آخر برسانيم و از شما براى اسلام و قدرت اسلام و قرآن همراهى مى‏خواهم.

برادران من! توجه داشته باشيد ما هنوز پيروز حقيقى نشده‏ايم گمان پيروزى نبريد كه سستى مى‏آورد. وقتى گمان كرديد كه پيروز شده‏ايد رها مى‏كنيد و هر كدام به كار خود مشغول مى‏شويد. پيروزى باز حاصل نيست و دشمنان اسلام و كشور در كمين‏اند و اختلاف ايجاد مى‏كنند و توطئه دارند. همين امشب هم در روزنامه ديدم كه ساواكى‏ها توطئه كرده بودند و مى‏خواستند در ايام عيد فساد ايجاد كنند. شما خودتان را پيروز مطلق ندانيد پيروزى وقتى حاصل مى‏شود كه اين ريشه‏هاى گنديده هم از زير زمين بيرون بيايد و اين توطئه‏ها خنثى شود و آن با همت شما جوان‏ها جوان‏هايى كه تاكنون براى اسلام و قرآن شريف زحمت كشيده‏اند و پيش خداى تبارك و تعالى رو سفيد هستيد ميسر است.

از اين به بعد انشاءالله همه با هم مجتمع همه راى واحد همه با قدرت واحد اگر همه با هم باشيد اين بار را به آخر خواهيد رسانيد و اگر خداى نخواسته اختلافى بين قشرها پيدا بشود من ترس اين را دارم كه باز مسايل قبل اعاده شود. بايد اين رمز پيروزى را كه وحدت كلمه و اتكاى به قرآن مجيد است حفظ كنيم و همه با هم به پيش برويم و حكومت جمهورى اسلامى را در ايران مستقر كنيم و همه راى به جمهورى اسلامى بدهيم. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت شما و ملت ايران را خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 210

تاريخ: 5/1/1358

پيام به پاسداران انقلاب

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سربازان و پاسداران فداكار اسلام ايدهم الله تعالى

در اين سال نو از شما جوانان دلير و غيورى كه كابوس استعمار را به زانو در آورديد تقدير مى‏كنم از شما رزمندگان عزيز كه نهال آزادى را در اين مرزوبوم بارور كرديد تشكر مى‏كنم. موفقيت بيش از پيش شما را در راه رسيدن به پيروزى نهايى از خداى تعالى خواستارم. در اين موقع حساس كه باقيمانده دشمنان شكست خورده ما در كمين هستند اتحاد و برادرى خود را حفظ كنيد و از راه تفرقه و اختلاف مجال فعاليت مجدد را به دست دشمن ندهيد. من از دعاى خير به شما عزيزان غافل نيستم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 211

تاريخ: 7/1/1358

در جمع گروهى از پاسداران انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ان شاءالله تعالى موفق باشيد و جزء پاسداران اسلام باشيد و ما همه جزء خدمتگزاران اسلام هستيم. خداوند شما پاسداران را حفظ كند براى ما. خداوند عزيز ما را براى خودمان حفظ كند. انشاءالله تعالى شماها به سعادت برسيد.

ما تا حالا بعضى از راه را رفتيم و بسيار مشكلات باقى مانده است. شما خودتان را پيروز حساب نكنيد كه كسانى كه خود را پيروز حساب مى‏كنند سستى مى‏كنند. ما نيمه راه هستيم و دشمن در كمين ماست بايد وحدت خودمان را حفظ كنيم بايد با هم همين طور كه تا اينجا آمده‏ايم تا آخر برويم. اين نهضت را نگذاريد سرد بشود نگذاريد سست بشود. سستى و سردى در امروز احتمال اين را دارد كه ما را به شكست ببرد و اگر خداى نخواسته شكستى براى ملت حاصل بشود به نابودى اسلام تمام مى‏شود. همه با هم باشيد همه با هم دوست باشيد همه‏مان با هم جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما را و ملت ايران و همه ملتهاى مسلم را خواهانم. سلام بر شما و درود بر شما و همه جوانان ملت.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 212

تاريخ: 11/1/1358

نامه به حضرت آيت الله آقاى سيد على خامنه‏اى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقاى سيد على آقا خامنه‏اى دامت افاضاته

در طول پنجاه سال رژيم سفاك پهلوى هميشه برادران و خواهران منطقه سيستان و بلوچستان مورد ظلم و جور بوده‏اند لذا جناب عالى به آن منطقه رفته و به خواست‏هاى اهالى محترم آن مناطق رسيدگى نماييد و انتظارات مردم دلير آن ديار را براى اين جانب و اولياى امور گزارش دهيد.

خداوند به شما و اهالى شجاع آن مناطق توفيق عنايت فرمايد. ضمناً انقلاب اسلامى ايران را كه به خواست‏هاى آنان جواب مثبت داده است توضيح داده و آنان را به شركت در رفراندم تشويق نماييد.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 214

تاريخ: 12/1/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى مشكينى جهت رسيدگى به اوضاع محلى شهر اردبيل

بسمه تعالى

خدمت جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج ميرزا على مشكينى دامت افاضاته

مقتضى است جناب عالى براى سركشى كارهاى كميته‏ها و رسيدگى به اوضاع محلى به شهر اردبيل برويد و ضمن سرو سامان دادن به اوضاع مردم را به اتحاد و يگانگى دعوت نموده و از تفرقه و اختلاف برحذر داريد. ضمناً چنانچه قبل از جناب عالى هم آقايانى بدانجا رفته‏اند كه از طرف اين جانب نوشته داشته‏اند نمايندگى ايشان مانع ماموريت جناب عالى نخواهد بود و شما طبق همين دستور به وظيفه خود عمل نماييد. از خداى تعالى ادامه توفيقات آن جناب را خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 217

تاريخ: 18/1/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى محمد يزدى

بسمه تعالى‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد يزدى دامت افاضاته لازم است جناب عالى براى تنظيم امور و ارشاد و نصيحت اهالى و قضاوت شرعيه مسافرتى به شهرهاى سقز قهرمانشهر اسلام آباد ايلام و ديگر شهرهايى كه مسافرت بدان‏ها را در استان‏هاى غرب لازم تشخيص داديد برويد و ضمن انجام وظايف محوله مردم را به اتحاد و يگانگى دعوت نموده از اختلاف و تفرقه برحذر داريد و نسبت به وظيفه خطيرى كه در اين موقع حساس دارند آشنا سازيد. از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمين و موفقيت همگان را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 218

تاريخ: 19/1/1358

در ديدار با برادران مسلمان كشور صحرا

اينهايى كه شما گفتيد همه جرم‏هاى شاه است شاه اين جرم‏ها را در ايران بيشتر از آنجا داشته است. در اينحا تمام اسلحه‏هايى كه از پول خود اين مردم و تانك و توپ‏هايى كه از پول خود همين مردم تهيه كرده بود خودشان را به قتل رساند. ما جرايم او را مى‏دانيم و اين را هم كه شما مى‏گوييد جرايم حكومت اوست و الان حكومت حكومت او نيست كه شما مى‏گوييد. و اين تخريبى هم كه مى‏گوييد اگر سابقاً بوده البته با دست شاه بوده است و ما اين جرايم را مى‏دانيم و مى‏دانيم كه در خود ايران بيشتر از آنجا اين جرايم جارى بوده است. بحمدالله دست او كوتاه شد و ملت ما پيروز شدند و الان گرفتارى ملت ما زياد است و ما هم با همه مستضعفين كه در عالم هستند مصاحب هستيم و تمام مستكبرين را محكوم مى‏كنيم. و ما اگر چنانچه قدرت داشته باشيم تمام مستكبرين را از بين خواهيم برد. و من اميدوارم كه اين نهضت اسلامى ايران براى همه مستضعفين سرمشق باشد كه پيروزى را به دست بياورند. و اين رمزى كه در ايران باعث پيروزى شد عبارت از وحدت كلمه و اتكال به خداى تبارك و تعالى بود در همه ملت‏ها پيدا بشود و آنجا هم پيروز بشوند.

من از شما تشكر مى‏كنم كه به اينجا آمديد استفسار از حال ملت ما و ما مى‏كنيد و من هميشه دعا مى‏كنم براى همه مسلمين بلكه همه مستضعفين من اميدوارم كه شما هر جا كه باشيد كشور شما در رفاه باشد و آنها كه ظلم مى‏كنند از بين بروند. ما دعا مى‏كنيم و اميدواريم كه خداوند شما را تاييد بكند و خدا نصرت عنايت بفرمايد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 219

تاريخ: 21/1/1358

در جمع گروهى از بانوان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما بانوان محترم دوشيزگان عزيز خوش آمديد. شما بانوان در اينجا ثابت كرديد كه در پيشاپيش اين نهضت قدم برداشتيد. شما سهم بزرگى در نهضت اسلامى ما داريد. شما درآتيه براى مملكت ما پشتوانه هستيد. از شماست كه مردان و زنان بزرگ تربيت مى‏شود. در دامن شما مردان و بانوان بزرگ تربيت مى‏شود. شماها عزيز ملت هستيد پشتوانه ملت هستيد. شماها در تحصيل كوشش كنيد كه براى فضايل اخلاقى فضايل اعمالى مجهز شويد. شما براى آتيه مملكت ما جوانان نيرومند تربيت كنيد. دامان شما يك مدرسه‏اى است كه در آن بايد جوانان بزرگ تربيت بشود. شما فضايل تحصيل كنيد تا كودكان شما در دامان شما به فضيلت برسند.

من از خداى بزرگ سلامت و سعادت شما را خواهانم و اميدوارم كه دوشادوش مردان در قضيه مجلس موسسان و مجلس شوراى ملى راى بدهيد تا اينكه جمهورى اسلامى و قانون جمهورى اسلامى و مجلس شوراى جمهورى اسلامى تاسيس و ما به آنچه كه خواهان آن هستيم برسيم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 220

تاريخ: 26/1/1358

تلگرام به حجت الاسلام آقاى جواد غروى

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ جواد غروى عليارى دامت افاضاته

تلگراف تبريك جناب عالى در مورد پيروزى جمهورى اسلامى واصل و موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى موفقيت آن جناب را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 222

تاريخ: 1/2/1358

فرمان به ثقةالاسلام آقاى صادق احسان‏بخش

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقه الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ صادق احسان‏بخش دامت افاضاته‏

لازم است جنابعالى با همكارى و كمك جناب مستطاب ثقه‏الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد عبدالله ضيائى دامت افاضاته در شهرستان رشت و حومه به كار كميته‏ها رسيدگى و تصفيه كنيد و نسبت به مشكلات مالى كه دارند اقدام نموده ضمناً آنان را به اتحاد و يگانگى دعوت نموده از اختلاف و تفرقه برحذر داريد. و در تمام كارها با علماى اعلام محل دامت افاضاتهم مشورت و همكارى داشته باشيد. از خداى تعالى ادامه توفيقات همگان را خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 223

تاريخ: 7/2/1358

در ديدار با دانشجويان مدرسه عالى شميران‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلامت و سعادت ملت ايران و شما حاضرين در اين مجمع را و كسانى كه از شميران قدم رنجه كردند خواستارم. خداوند به همه شما توفيق و سلامت عنايت فرمايد. شما تمام قشرها در اين پيروزى اسلام سهيم هستيد و خداوند به همه شما اجر عنايت مى‏فرمايد. لكن بايد بدانيد كه ما باز مراحلى در پيش داريم و بايد به آن مراحل برسيم. و جمهورى اسلامى با محتواى واقعى خودش در ايران پياده شود.

الان گرچه اصل جمهورى تشكيل شده و الان رژيم ما رژيم جمهورى اسلامى‏است لكن به واسطه اينكه باز محتاج به يك فعاليت‏ها و محتاج به يك بررسى‏هايى است كه محتواى اسلام و جمهورى اسلامى و احكام اسلام در ايران بلكه ان شاءالله در سايركشورهاى اسلامى پياده شود. ما محتاج به شما هستيم محتاج به ملت محترم ايران هستيم محتاج به بانوان و مردان ايران هستيم. همه با هم بايد تشريك مساعى كنيم تا محتواى حقيقى احكام اسلام جريان پيدا كند.

و من از خداى تبارك و تعالى تقاضا دارم كه به شما و همه ملت ايران و همه ملت اسلام توفيق خدمت در راه اسلام و در راه كشورهاى اسلامى عنايت فرمايد. انشاءالله سلامت و سعادت در خور ملت ما باشد و همه سالم و سعادتمند باشند.

والسلام عليكم ورحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 224

تاريخ: 7/2/1358

در ديدار با كارگران چيت‏سازى تهران‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اسلام براى همه اقشار و براى همه بندگان خدا براى همه مستضعفين ارزش قايل است. براى همه كارگران و قشر كشاورزان ارزش بيشتر قايل است. كارگران و كشاورزان از اقشار با ارزش است كه اسلام به آنها توجه دارد. اينها كه مى‏خواهند بين كارگر و كشاورز تفرقه بيندازند مفسدين فى‏الارض هستند. اينها كشاورزى را نمى‏خواهند تحقق پيدا كند و كارخانه‏ها را نمى‏خواهند راه بيفتد براى اينكه اگر اينها راه بيفتد مملكت آرامش پيدا كند و دست خائنين كوتاه مى‏شود.

بيدار باشيد براردران كارگر كه اسلام در خدمت شماست نه اينها. اينها مخالفند اينها مى‏خواهند با آشوب‏هايى كه به پا مى‏كنند و هر روز به بهانه‏اى در بين اقشار مى‏افتند و آشوب مى‏كنند مى‏خواهند آرامش را از مملكت سلب كنند تا دست ديگران را باز كنند. اينها را در كارخانه‏هاى خود راه ندهيد كه چون موريانه‏اند و كارخانه‏هاى شما را از بين مى‏برند. خداوند كيد خائنين را فلج كند. خداوند اين دست خائنين را قطع كند. خداوند ملت مسلم را با اتحاد به پيش ببرد.


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 230

تاريخ: 21/2/1358

فرمان به حجج‏اسلام آقايان احسان‏بخش و ضيائى‏

بسمه تعالى،

جنابان مستطابان حجت‏السلام آقاى احسان‏بخش و حجت‏الاسلام آقاى ضيائى دامت افاضاتهما

لازم است آقايان محترم در معيت چند تن از معتمدين محل و با همكارى و نظارت آنان به اموال و نذورات متعلقه بقاع متبركه استان گيلان رسيدگى و ضبط و جمع‏آورى نماييد و آنچه را براى تعمير و بازسازى بقاع مزبور لازم است به مصرف برسانيد و مازاد آن را در امور مستضعفين محل به هر نحو كه مصلحت مى‏دانيد صرف كنيد. از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 225

تاريخ: 11/2/1358

پيام راديو تلويزيونى به مناسبت روز جهانى كارگر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اختصاص يك روز به كارگران شايد به لحاظ تشريفات و تعظيم باشد والا هر روز روز كارگرى است و كارگران است بلكه عالم از كار و كارگر تشكيل شده است. اينكه ما يك روز اختصاص بدهيم به كارگر مثل اين است كه يك روز را اختصاص بدهيم به نور يك روز را اختصاص بدهيم به خورشيد. هر روز نور هست و روز نور است هر روز روز خورشيد است لكن شايد اين براى يك تشريفاتى و تعظيمى باشد از اين جهت مضايقه نيست لكن اگر واقع‏بينى باشد كار و كارگر در تمام عوالم ماقبل طبيعت و عالم طبيعت و عوالم مابعدالطبيعه كار و كارگر همه جا است و تمام موجودات عالم چه موجودات قبل از طبيعت باشد و چه موجودات طبيعى باشد و چه موجودات بعد از طبيعت همه از كارگر پيدا شده است و كار نظير وجود است كه در همه شوون عالم دخالت دارد.

عالم موجود شده است از فعاليت خدا اجزاء عالم موجود شده است از فعاليت‏هايى كه بعضى موجودات دارند. هيچ موجودى را شما نمى‏توانيد سراغ كنيد الا اينكه كارگر و كار در او موجود است و خودش كار است. كارگرها هم كارند از كار پيدا شده‏اند.

ذرات موجودات در عالم در عالم طبيعت فعال هستند براى ايجاد همه موجوداتى كه در اين عالم است حتى جمادات حتى اشجار همه زنده‏اند همه كارگرند. كار احاطه دارد بر همه عوالم. از اول با كار عالم موجود شده است و كارگر مبدا همه موجودات است. حق تعالى مبدا كارگرى است و كارگر است فعال است. موجودات عالم غيب با فعاليت غيبى تحقق پيدا كرده‏اند كارگرند. موجودات عالم طبيعت هر جا كه شما ملاحظه كنيد هر قشرى از اقشار را كه ملاحظه كنيد چه موجوداتى كه به نظر ما در پست‏ترين مراتب وجودند مثل معادن و زمين‏ها و جمادات و چه آنهايى كه بعد از اين مرتبه موجودند مثل نباتات اشجار و چه آنهايى كه بعد از اينها موجودند مثل حيوانات و چه آن كه مافوق اينهاست مثل انسان همه جلوه كارند و همه كارگر كارگرها اينها را درست كرده‏اند. كارگرى بر همه موجودات احاطه دارد. در عالم مابعدالطبيعه /در/ جنت و نار هم از كار و كارگرى پيدا شده است. بهشت و دوزخ از كار انسان پيدا شده است. در كار انسان است كه يا عمل صالح است يا كار خوب است كه مبدا تحقق بهشت است يا اعمال غير صالح و فاسد است كه مبدا دوزخ است. نبايد ما

صحيفه نور ج 22 صفحه 226

اختصاص بدهيم يك روزى را به كارگر به اعتبار اينكه اين روز حظ كارگر همين روز است. بله مانع ندارد كه يك روزى را ما انتخاب كنيم براى كارگر كه بفهمانيم به عالم كه كار و كارگرى است كه همه چيز از اوست. كار مثل جلوه حق تعالى مى‏ماند كه در تمام موجودات سرايت كرده است. همه موجودات كار در آنها هست و با كار درست شده‏اند. همه ذرات وجود كارگرند حتى ذرات اتمى كه در اين عالم طبيعت هست اينها كارگر هستند با هشيارى همه ذرات عالم فعالند و هشيارند لكن ما گمان مى‏كنيم كه هشيار نيستند (و ان من شى‏ء الا يسبح بحمده و لكن لاتفقهون تسبيحهم) همه مسبح حقند همه كارگران حق هستند همه مطيع حق تعالى هستند و كار در همه جا هست و عالم سرتاسر روز كارگر است نه يك روز روز كارگرى است سرتاسر عالم روز كارگر است سرتاسر عالم كارگر است و سرتاسر عالم كار است يعنى ذرات وجودى كه انسان را و ديگر حيوانات را به اراده الله تعالى موجود مى‏كنند كارگرند و انسان كار است اثر كار آنهاست. تمام اين موجوداتى كه در عالم ملاحظه مى‏كنيد اثر كار فعالانه جنود الهى است. جندالله همه كارگر هستند. خداى تبارك و تعالى مبدا كار است.

ما اين روز را بزرگ مى‏شماريم از براى اينكه قرار داده‏اند اين روز را براى كارگر كارگر در اسلام وقتى كه در محيط محدودترى ملاحظه كنيم يعنى در اين موجود پايين در اين زمين در اين ستاره كوچك كه در مقابل عالم قدر محسوسى ندارد در مقابل عالم ماده قدر محسوسى ندارد يعنى عالم ماده پهناور است به قدرى كه تاكنون آنچه بشر فهميده است و كم فهميده است آن طور كه گفته مى‏شود بعضى ستاره‏ها هست كه نور آن به ما با شش بيليون يعنى شش ميليارد سال نور به ما مى‏رسد نورش و اين آن چيزى است كه تاكنون گفته مى‏شود كشف شده است و آن طرف را و مابعد او را خداى تبارك و تعالى مى‏داند. اين زمين در مقابل يك همچو سطح بزرگ يك چيز ناچيزى است بلكه خورشيد ما و تمام عائله خورشيد ما در مقابل عالم ذره غير محسوسى است و تمام عالم در مقابل عالم ماوراءالطبيعه ذره غيرمحسوسى است. تمام عالم ماده مثل يك نقطه مى‏ماند در مقابل عالم ماوراءطبيعت و تمام عالم ماوراءطبيعت چه ما قبل الطبيعه و چه مابعدالطبيعه در مقابل اراده الله قدر محسوسى ندارد.

الان كه ما بحث داريم راجع به اين ستاره كوچك و راجع به اين ستاره‏اى كه اصلاً قدر محسوسى در عالم ندارد و بحث داريم و راجع به كارگر به آن طوريكه ديگران فهميده‏اند صحبت داريم لابد بايد افق بحث را كوتاه كرد و نزديك به فهم كرد. اين كارگرهاى ما اشخاصى هستند كه مدير جامعه انسانيت هستند. اداره امور مملكت‏ها اداره امور كشورها به دست اينهاست به دست كشاورزان به دست كارگران كارخانه‏ها و دهقانان و كشاورزان اينها هستند كه اداره مى‏كنند مملكت‏ها را اداره مى‏كنند كشورها را و از اين جهت مدير اين عالم عالم طبيعت يعنى در اين نجمه كوچك در اين زمين كه يك ستاره كوچك است اداره امور اين زمين به دست كارگران است و دست اينهاست كه اداره مى‏كند و زنده مى‏كند اين عالم را زنده مى‏كند كشور را.بنابراين اينها

صحيفه نور ج 22 صفحه 227

عهده‏دار امر بزرگى هستند احترام زياد دارند لكن مسووليت زياد. هر كس بيشتر در عالم احترام دارد پيش خداى تبارك و تعالى احترام دارد و بيشتر منشا اثر است مسووليت او بيشتر است. كارگران ما چه طبقه دهقان و چه طبقه كارگران ساير كارخانه‏ها و ساير جاها تمام اعمالى كه تمام چيزهايى كه در كشور هست بركاتى كه در كشور هست مرهون وجود آنهاست و لهذا آنها بر همه مقدمند. لكن چيزهايى كه به عهده آنهاست مسووليت‏هايى كه به عهده آنهاست از همه مسووليت‏ها بالاتر است. اگر كشورى رو به رشد برود با دسصت شما كارگران عزيز رو به رشد مى‏رود و اگر كشورى رو به انحطاط برود باز هم با شماست كه رو به انحطاط مى‏رود. با كار نكردن يا كم كار كردن يا علاقه به كار نداشتن است كه رو به انحطاط مى‏رود. كشور امروز از شماست از كارگران است كشور مال شماست /كشور/ ديگر اجانب در آن دخالت ندارند ديگر اختناق‏ها نيست ديگر فشارها نيست ديگر چپاولى‏ها نيست. امروز كشور مال شماست و شما مسووليت آن را مستقيم داريد. اگر چنانچه در اين مسووليت كوشش نكنيد اگر چنانچه در اين امرى كه به عهده شماست كوشش نكنيد و آن دينى كه بر كشور خودتان بر اسلام داريد ادا نكنيد شما مسوول هستيد. و اگر چنانچه كوشش كنيد و چرخ‏هاى مملكت را به راه بيندازيد شما پيش خداى تبارك و تعالى بسيار ارجمند هستيد اسلام براى شما ارج زياد قايل است اسلام شما را خزان زمين مى‏داند شما خزانه‏دار زمين هستيد كه زمين را شما بايد آباد كنيد و از شماست كه آباد كنيد و براى خود شماست كه آباد كنيد. بايد اين مسووليت را آن طور كه مى‏دانيد آن طور كه مى‏خواهيد اين مسووليت را به عهده بگيريد و گوش به حرف كسانى كه مى‏خواهند نگذارند كه اين چرخ‏ها به راه بيفتد ندهيد. آنها به شما علاقه ندارند. اسلام عزيز است كه براى شما ارج قايل است و براى شما حق قايل است و حقوق شما را به شما رد خواهد كرد. بگذاريد اسلام تحقق پيدا بكند. بگذاريد ريشه‏هاى گنديده استبداد و استعمار فرو بريزد كنده بشود بگذاريد اشخاصى كه مى‏خواهند براى ديگران كار بكنند فلج بشوند. شما برادران ما هستيد شما عزيزان ما هستيد شما بايد اين مملكت را اداره بكنيد شما هستيد كه مى‏توانيد اين بار را به منزل برسانيد شما هستيد كه در كارخانه‏ها مى‏توانيد چرخ كارخانه‏ها را به جنبش در آوريد و به راه بيندازيد و مملكت را نجات بدهيد. شما دهقانان هستيد كه مى‏توانيد چرخ كشاورزى را به راه بيندازيد و فعاليت شماست كه كشاورزى را به طور صحيح مى‏تواند عملى كند. شما مى‏دانيد كه كشاورزى ما را به زمين زده‏اند از بين بردند. حالا بر شماست كه بعد از اينكه مملكت مال خود شما شده است و دست اجانب كوتاه شده است به كشاورزى خودتان ادامه بدهيد و مهلت بدهيد كه دولت به شما كمك بكند و مى‏كند كمك آنقدرى كه مى‏تواند كمك مى‏كند. شما برادران كارگر ما هستيد در كارخانه‏ها بگذاريد چرخ كارخانه‏ها به راه بيفتد تا اينكه اين مملكت آباد بشود براى همه براى شما براى همه. شما بگذاريد مهلت بدهيد كه اين كارخانه‏ها به راه بيفتد و چرخ مملكت به جنبش بيفتد و شما همه با ما برادر هستيد و ما همه در خدمت شما هستيم. شماييد كه مى‏توانيد مملكت را اداره كنيد و مى‏توانيد اين آشفتگى‏ها را از بين ببريد. شما مى‏دانيد كه اينها رفتند و آشفته كردند اين مملكت را. شما مى‏دانيد كه اينها چپاول

صحيفه نور ج 22 صفحه 228

كردند و رفتند و خزاين ما را تهى كردند و رفتند. حالا بايد همه ما با هم يك قشر تنها نه تمام همه با هم كوشش كنيم و اين‏چرخ‏هاى مملكت را راه بيندازيم تا اينكه مملكت ما سر و صورتى پيدا بكند. اسلام براى شما حقوق قايل هست حق همه را خواهد داد براى همه زن‏ها و مردهاى كارگر براى همه زن‏ها و مردان دهقان حق قايل است اسلام و آنها را عزيز مى‏شمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد كرد. شما بگذاريد كه اسلام تحقق پيدا بكند جمهورى اسلام با احكام نورانى اسلام تحقق پيدا بكند. نگذاريد اين اشخاصى كه مى‏خواهند نگذارند اين چرخ‏ها به راه بيفتد مى‏خواهند نگذارند كشاورزى ما تحقق پيدا بكند و كارخانه‏هاى ما به راه بيفتد شما نگذاريد اينها يك همچو فعاليت‏ها را بكنند و شما را اغفال كنند. آنها شما را مى‏خواهند اغفال كنند كه منافع اين مملكت را ببرند كه خزاين اين مملكت را ببرند كه آنهايى كه مى‏خواهند اين خزاين را ببرند دست آنها باز باشد. شما بايد مانع بشويد از اين معنا همه بايد مانع بشويم از اين معنا. من از خداى تبارك و تعالى صحت و سلامت همه ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادى اين ملت را خواستارم. همه با هم دهقان با ما و كارگر با ما و همه با هم به پيش.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 231

تاريخ: 23/2/1358

فرمان به دادستان دادگاه انقلاب اسلامى در مورد محدود شدن مجازات اعدام‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقاى دادستان دادگاه انقلاب اسلامى در غير از دو مورد زير:

1- كسى كه ثابت شود آدم كشته است‏

2- كسى كه فرمان كشتار عمومى داده است و يا مرتكب شكنجه‏اى شده كه منجر به مرگ شده باشد. هيچ دادگاهى حق ندارد حكم اعدام صادر كند و نبايد اشخاص در غير از دو مورد مذكور اعدام شوند. تخلف از اين امر جرم است و موجب ثبوت قصاص.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 233

تاريخ: 25/2/1358

پاسخ به نامه ثقةالاسلام آقاى صادق خلخالى‏

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه‏الاسلام آقاى آقاشيخ صادق خلخالى دامت افاضاته‏

به عرض مى‏رساند مرقوم شريف كه متضمن تفقد از اين جانب و مظهر عواطف كريمه دراين حادثه بود واصل و موجب تشكر گرديد. خداوند همه ما را توفيق خدمت بدهد. من نمى‏توانم عواطف شما بلكه نقش شما را در اين نهضت مقدس فراموش كنم. زحماتى كه شما در مواقع حساس در متن خطر كشيديد هيچ گاه فراموش نمى‏شود و چون انشاءالله تعالى براى رضاى حق تعالى و خدمت به اسلام بوده است در پيشگاه مقدس حق تعالى روسفيد خواهيد بود. و اميد است خداوند شما و ما را توفيق هر چه بيشتر در خدمت به حق و احكام نورانى اسلام عطا فرمايد.

اگر من احياناً در جواب مرقومات آقايان كوتاهى كنم بايد عفو فرمايند. من با حال ضعف و نقاهت و نگرانى‏هاى بسيار روزشمارى مى‏كنم. مستدعى است به جميع فضلا و مدرسين حوزه علميه كه اظهار لطف نموده‏اند از قبل اين جانب قدردانى و تشكر فرمايند و اين جانب را از دعاى خير براى حسن عاقبت فراموش ننمايند.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 234

تاريخ: 8/3/1358

پاسخ به تلگرام حضرت آيت‏اللَّه آقاى شيرازى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت‏الله آقاى شيرازى دامت بركاته - مشهد مقدس‏

تلگرام شريف واصل در اين موقع حساس كه دست‏هاى ناپاك مشغول توطئه عليه اسلام هستند حفظ وحدت كلمه و جديت در خنثى نمودن توطئه‏هاى خائنانه از اهم امور است. سلامت و توفيق جناب عالى را خواستار است.

خمينى‏


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 236

تاريخ: 10/3/1358

فرمان به ثقة الاسلام آقاى محمود دعائى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

الحمدالله رب العالمين والصلوه و السلام على محمد وآله الطاهرين ولعنه الله على اعدائهم اجمعين.

و بعد جناب مستطاب سيدالاعلام و ثقه الاسلام آقاى حاج سيدمحمود دعائى دامت افاضاته از قبل اين جانب مجازند در تصدى امور شرعيه كه در عصر غيبت ولى‏الله اعظم - عجل الله فرجه - از مختصات فقيه جامع الشرايط است مرجو آنكه مراعات كمال احتياط را بنمايند. و نيز مجازند در اخذ وجوه شرعيه و صرف آن در موارد مقرره و در فرض احتياج مجازند صرف نمايند در مصارف خودشان به مقدار اقتصاد.

و اوصيه ايده‏الله تعالى: (بالورع والاجتهاد والاحتياط فى الدين والدنيا وارجو منه الدعاء والنصيحه و السلام عليه وعلى عبادالله الصالحين). روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 237

تاريخ: 2/4/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى حاج ميرزا حسين نورى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج ميرزا حسين نورى دامت افاضاته‏

لازم است جناب عالى مسافرتى به كشورهاى اروپايى بنماييد و از نزديك با دانشجويان عزيز و برادران ايرانى آشنا شويد و نيازمنديها و مشكلات مذهبى آنها را بررسى نموده و در حدود امكاناتى كه در اختيار داريد در رفع آنها بكوشيد و به وظايف خطيرى كه در اين موقع حساس به عهده دارند آنها را آشنا سازيد و از تفرقه و اختلاف برحذر داريد و نسبت به تقويت معتقدات مذهبى ايشان در برابر دشمنان اسلام سعى كافى مبذول داريد و سلام اين جانب را به عموم آنان ابلاغ نماييد. از خداى تعالى ادامه توفيقات همگان را خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 238

تاريخ: 5/4/1358

در جمع پاسداران كميته‏هاى انقلاب اسلامى لرستان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خداوند شماها را سعادتمند كند در دنيا و در آخرت. شما مى‏دانيد كه امروز ايران احتياج دارد به كار و كارگر و زياد كاركردن، روز سازندگى است. اينها رفتند و مملكت خرابى گذاشتند كه در همه چيز احتياج به سازندگى دارد و اين سازندگى بايد به دست همه، همه جمعيت ايران واقع بشود. دولت تنها نمى‏تواند، روحانيون نمى‏توانند، قشر واحد نمى‏تواند، همه با هم بايد دست به هم بدهند و اين خرابه را بسازند.

الان شما در يك شركتى واقع شديد كه در آن شركت هم بايد به طور امانت، به طور ديانت عمل كنيد و همان طورى كه در اين نهضت پيشبرد كرديد، در نهضت مقابل جنود ابليس هم پيشبرد كنيد. جنودى كه ما را مى‏خواهد به فساد بكشاند، جنودى كه ما را مى‏خواهد به ظلم و به تاريكى بكشاند، در مقابل آنها هم بايد نهضت كرد، قيام كرد، هر كس مكلف است كه خودش را اصلاح كند قبل از اينكه ديگران رااصلاح بكند، همه موظفيم كه خودمان را اصلاح كنيم. امروز ايران محتاج است به اينكه مردهاى صالح در كارها دخالت كنند. هر جا هستيد بايد با صلاح و با سداد و با امانت و با ديانت مشغول كار باشيد. خداوند همه شما را تأييد كند و خداوند مملكت شما را مستقل كند و از شر شياطين حفظ كند.

البته مى‏دانيد كه الان هم شياطين در كارند كه بين كارگران، كارمندان، همه اقشار فساد ايجاد كنند، تفرقه ايجاد كنند، شما برادرها بيدار باشيد كه مبادا در بين شما بيايند و موجب تفرقه بشوند، اينها گمان كردند كه مى‏توانند با تفرقه آن حالات سابق را برگردانند، آن رژيم‏هاى فاسد را برگردانند ولى بحمد الله ديگر دير شده است و نخواهند توانست لكن آنها كوشش مى‏كنند كه تفرقه نفاق بين شماها بيندازند و زحمت ايجاد كنند و شما توجه داشته باشيد كه اگر يك همچنين اشخاصى در بين شماها آمدند، آنها را از بين خودتان دور كنيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
08-01-2011, 01:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 239

تاريخ: 11/4/1358

تأييد انتصاب حجت الاسلام آقاى فاضل اصفهانى جهت رسيدگى به اوضاع شهرستان قائن‏

بسمه تعالى

آنچه را حضرت حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى منتظرى - دامت بركاته - مرقوم فرموده‏اند، مورد تاييد است. انشاءالله موفق باشند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page