PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صحيفه نور



صفحه ها : 1 2 3 [4] 5 6 7 8 9

afsanah82
07-26-2011, 11:33 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 46

تاريخ: 15/6/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم گرگان

كاش من هم مى‏توانستم پياده بيايم پيش شما بازديد كنم.

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هر چه را فراموش كنم، اين عواطف را فراموش نمى كنم، اين عواطف اين جوان‏هائى كه از راه‏هاى دور با پاى پياده آمده‏اند و با من ملاقات مى‏كنند. كاش من هم مى‏توانستم پياده بيايم پيش شما بازديد كنم لكن من دعاگوى شما هستم و خدمتگزار شما و ملت ايران، و از خداى تبارك و تعالى سعادت همه شما را مى‏خواهم. و آن چيزى كه براى من اعجاب آور است آن قضيه شكست طاغوت نيست، آن قضيه شكست شيطان است و تحول شما جوانها به يك انسانهاى متحول. در اين نهضت آن چيزى كه خيلى براى من مطرح است، اين تحولى است كه پيدا شد در ملت ما. در عرض يكى دو سال، يك تحولات روحى، يك تحولات فكرى پيدا شد كه اين تحولات روحى و فكرى مايه اميدوارى است و انشاء الله با همين تحول به پيش برويد و با همين تحول ايران را بسازيد و جمهورى اسلامى را با محتواى آن كه پياده شدن تمام احكام اسلام است، انشاءالله.

تحقق اسلام و محو آثار شرك و كفر با حفظ وحدت كلمه و نهضت‏

خداوند شماها را انشاءالله حفظ كند و شماها براى ايران باقى باشيد و حفظ كنيد اين نهضت را. خداوند همه تان را حفظ كند شما نهضت را حفظ كنيد و خداوند شما را. و اگر بخواهيد كه اسلام تحقق پيدا بكند، همه آثار شرك و كفر از اين مملكت از بين برود، بايد اين وحدت كلمه و اين نهضت را حفظ كنيد. و مهم اين است كه اين تحولى كه خداى تبارك و تعالى به قدرت تامه خودش در شما ايجاد كرده، قدرش را بدانيد و حفظش كنيد. اين يك معنائى است كه خدا ايجاد كرده است در شما و اين تحولى است كه خدا ايجاد كرده، اين همه زحمت و رنج مى‏بريد و با آغوش باز استقبال مى‏كنيد. اين يك تحول روحانى است يك معناى غيبى الهى است، قدرش را بدانيد و حفظ كنيد و خداوند به شما پيروزى خواهد داد. تا اين تحول هست شما پيروزيد انشاءالله همه موفق باشيد. همه مويد باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:33 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 47

تاريخ: 15/6/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده شهيد هادى فرخ‏نيا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما هر روز مواجه مى‏شويم با اين جناياتى كه از طرف بازمانده‏هاى رژيم سابق مى‏شود. ما هر روز بايد متاثر باشيم از اين مصيبت‏هائى كه بر ما و بر خواهران و برادران ما وارد مى‏شود لكن آنكه ما و شما را تسليت

مى‏دهد اينست كه اين كارها براى خدا بوده است و چيزى كه براى خداست محفوظ مى‏ماند. اسلام از اين شهدا زياد داشته است صدر اسلام پيغمبر اكرم شاهد شهداى بسيار بزرگ بوده است و حضرت امير سلام الله عليه، هم شهيد شد و هم شاهد شهداى بزرگ بود. بعد از او هم حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه، هم شهيد شد و هم شاهد شهداى بزرگ بود. اسلام هميشه از اين فدائى‏ها داشته است و قرآن كريم كه به همه ما و به همه بشر حق دارد سزاوار است كه ما در راه او فداكارى كنيم. من از خداى تبارك و تعالى رحمت براى آن شهيد طلب مى‏كنم و صبر و اجر براى ما در و عيال و ساير باز ماندگان او خداوند به شما صبر عنايت كند و اين شهيد را در نتيجه اعمال شما جزء شهيدانى كه فداكار در راه اسلام بوده‏اند ثبت كند. من به شما تسليت عرض مى‏كنم و شريك شما هستم در اين غم‏ها و در اين گرفتارى‏ها و اين بارى است كه روى دوش ما سنگينى مى‏كند. مهم اينست كه براى اسلام است. اميدوارم كه براى اسلام براى همه محفوظ بماند و فدائى‏ان ما، فدائى‏ان اسلام، در رديف شهداى درجه اول در صدر اسلام باشند. خداوند همه‏تان را حفظ كند، موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:33 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 48

تاريخ: 15/6/58

بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى واحد عباس‏آباد

حفاظت اين مملكت اسلامى با خود شماست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انشاءالله خداوند همه‏تان را حفظ كند و موفق باشيد. مملكت مال خودتان است، خانه خودتان هست و علاوه بر اين خانه اسلامى است، منزل اميد همه است مملكت اسلامى است و حفاظت اين مملكت اسلامى كه خانه شماست با خود شماست. اگر شما جوانها حفاظت نكنيد، ما به كى اميدوار باشيم؟ بايد به شماها اميدوار باشيم و من اميدم به اين است كه شما در صف جنگنده‏هاى اسلام كه در صدر اسلام در ركاب پيغمبر اكرم بودند شما اسمتان آنجا ثبت باشد. شما انشاءالله پيروز هستيد و كسى كه براى خدا كار بكند در هر حال پيروز است. همان منطقى كه در صدر اسلام لشكر اسلام داشتند كه ما اگر بكشيم بهشت مى رويم و اگر كشته شويم هم همين طور، اين منطق شما هم بايد باشد. انشاءالله موفق و مويد باشيد.

هرگونه اختلاف بر خلاف رضاى خدا و مسير اسلام است

خداوند همه‏تان را حفظ كند و اين نهضت را ادامه بدهيد، وحدت كلمه داشته باشيد. همه قواى انتظاميه هماهنگ باشند. اگر در اين روز خداى نخواسته بين پاسدارها و نظامى‏ها، آنها با اين ژاندارمرى‏ها يك وقت اختلاف بشود، بر خلاف رضاى خداست، بر خلاف مسير اسلام است. همه با هم هماهنگ باشيد و با هم به پيش برويد. و من اميدوارم كه پيروزى آخر كه آن عبارت از اين است كه در ايران اسلام به همه معنا تحقق پيدا بكند و انشاءالله سرايت بكند به ساير مملكت‏ها و مستضعفين همه بر مستكبرين پيروز مى‏شوند و خداوند همه شما را حفظ كند. همه موفق و مويد باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:34 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 49

تاريخ: 16/6/58

بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و علماى تبريز و نمايندگان عشاير داراب و گروهى از اعضاى جهادسازندگى

شكست روحانيت، شكست اسلام است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از اين جهت كه مجلس ما ممحض در روحانيين است و ما مى‏توانيم با روحانيون چيزهائى كه در اين مملكت اتفاق افتاده و بايد اتفاق بيفتد با صراحت عرض كنيم روحانيون در طول تاريخ مقدم بر ديگران در فعاليت بودند و قلم‏هاى فاسد، اين فعاليت روحانيون را سرپوش كرده است كه هيچ، شايد گاهى هم بر خلاف جلوه داده‏اند.از بعد از هجرت رسول اكرم (ص) و در طول زمان غيبت امام سلام الله عليه تا حالا آن كه حفظ كرده است اسلام را و حفظ كرده است ملت اسلامى را، اين طبقه روحانيون بوده‏اند. شماها بوديد كه مردم را حفظ كرديد و اسلام را به مردم معرفى كرديد و ملت اسلام را روشن كرديد و آن كسى كه با شماها دشمنى داشته باشد، او با اسلام دشمنى دارد و آنهائى كه مخالفت با شماها مى‏كنند، آنها اولا با اسلام مخالفند و چون شما را خادم اسلام مى‏دانند با شما مخالفند. اين چيزى كه پيش من طرح است اين است كه ما همه در يك رديف باشيم،من را از خودتان حساب بكنيد، مسأله طبقاتى نيست در كار، همه در يك صف واقع هستيم و بايد همه در اين صف،اين صف واحد خدمت كنيم. الان كه جمهورى اسلامى شده است (كه اميدوارم كه محتوايش هم تحقق پيدا بكند) اين چيزى كه بر دوش روحانيت است زيادتر از آن چيزى است كه بر دوش ديگران است، هميشه بوده لكن حالا زيادتر است. چشم‏ها دوخته شده است به اينكه ببينند روحانيون كه حالا يك قدرت ظاهرى دست‏شان آمده است چه مى‏كنند، با ملت چه مى‏كنند، آيا آنطور است كه قلم‏هاى مسموم مى‏گويد كه ما از ديكتاتورى پهلوى خارج شديم و به ديكتاتورى عبا و عمامه مبتلا شديم؟ اگر ما بهانه دست اينها بدهيم يكى راصد مى‏كنند و در خارج و داخل منتشر مى‏كنند. اگر در داخل هم يك قدرى ملاحظه بكنند، در خارج و در مجلات ممالك غربى و شرقى و اينها يك مطلب را صد مقابل مى‏كنند و ما را معرفى مى‏كنند به اينكه اينها تا قدرت دست‏شان نبود هى مى‏گفتند بايد آزادى باشد، چه باشد، حالائى كه قدرت دست‏شان آمده خودشان مشغول شده‏اند به اينكه با مردم بدرفتارى مى‏كنند. الان وظيفه شما آقايان روحانيون (وفقكم الله تعالى) يك وظيفه سنگينى است يعنى اينطور نيست كه مثل اشخاصى ديگر كه وظيفه شخصى دارند، همه وظيفه دارند كه خودشان را حفظ كنند و جهات اسلامى را مراعات كنند، لكن شما چون كه در رأس جامعه هستيد و سرپرست ارواح مردم هستيد، وظيفه‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 50

شما دو چندان است بلكه صد چندان است، يعنى همان قدرى كه پست شما يك پست شرافتمندى است و از همه بالاتر است، مسؤوليت‏تان هم يك مسؤوليت بزرگى است كه از همه مسؤوليت‏ها بالاتر است. اگر خداى نخواسته خطائى از بعضى افراد ما صادر بشود، اين را آنهايى كه با اسلام مخالفند پاى اسلام حساب مى‏كنند، نمى‏گويند زيد پايش را كج گذاشت، مى‏گويند روحانيت اين طورى است، مى‏گويند اسلام هم همين است.اين وظيفه بزرگى است كه الان به عهده ماست، حفاظت از حيثيت اسلام. الان كه جمهورى اسلامى شده است، حفاظت ما بايد بكنيم جمهورى اسلامى را و نگذاريم كه اجانب، دشمنان ما يك لكه ننگى به جمهورى اسلامى و اسلام وارد كنند، آن هم از ناحيه ما باشد ما و شما بايد با كمال دقت، با كمال دقت مواظب باشيم كه بر طبق موازين شرعيه عمل بكنيم. قدرت دست‏تان باشد، بر طبق موازين، نباشد، بر طبق موازين. ما امروز گرفتار اشخاصى هستيم كه مى‏خواهند نگذارند اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند، از اول ملاحظه كرديد كه مخالفت‏ها كردند با رفراندم كه مردم خودشان خواستند به جمهورى اسلامى راى بدهند، مخالفت‏هاشد، صندوق‏ها را آتش زدند، تحريم كردند بعضى‏ها، بعد كه شكست خوردند در اين سنگر، سنگرهاى بعد را باز مخالفت كردند. در اين مجلس خبرگان با مخالفت‏هاى زياد مواجه شديم، در اين جهت هم كه باز شكست خوردند شروع كردند به سمپاشى‏ها اين طرف و آن طرف كردن و ايجاد آشوب و اختلاف و اينها به اسم‏هاى مختلف و بعد هم كه قضيه مجلس شورا و قضيه رئيس جمهور پيش مى‏آيد باز شما مواجه هستيد با همين مخالفت‏ها،يك قدرى زيادتر. اگر چنانچه ما بهانه دست اينها بدهيم و اعمال ما برخلاف دستور عمل روحانيت باشد، اين پاى مطلق روحانيت و پاى اسلام تمام مى‏شود و لهذا يك مسؤوليت بزرگ الان ما گرفتار آن هستيم، يعنى همان قدرى كه شما شغل‏تان شريف است به اندازه شرافت شغل، مسؤوليت‏تان زياد است. همان طورى كه انبيا شغل‏شان بزرگ بود مسؤوليت‏شان بزرگ بود، منتها آنها از زير بار مسؤوليت در مى‏آمدند و مى‏توانستند و ماها بايد جديت كنيم كه آنقدرى كه مى‏توانيم توانايى خودمان را صرف كنيم در حفظ اسلام كه الان دست ما سپرده شده است. اين امانت بزرگى كه خداى تبارك و تعالى الان به دست ما داده است ما حفاظت كنيم اين را. شما اگر چنانچه به وظايف روحانى، وظايف روحانيت عمل بكنيد، قلوب مردم با شماست، مردم شما را مى‏خواهند و اگر خداى نخواسته يك خلافى از بعضى بشود، اين قلوبى كه متوجه به شما شده است ممكن است خداى نخواسته برگردد. برگشتن قلوب از شما، شكست روحانيت است شكست روحانيت، شكست اسلام است.

روحانى بايد خدمتگزار ارواح و قلوب مردم باشد

اسلام با اين سد بزرگ روحانيت تا حالا محفوظمان‏ده و اگر خداى نخواسته اين سد شكسته بشود، اسلام شكسته مى‏شود. از اين جهت وظيفه بسيار بزرگ است، وظيفه بسيار بزرگى به عهده ماست اختلافاتى كه در بلاد مختلفه من مى‏شنوم كه گاهى بين بعضى از مثلاً اشخاص هست، اشخاص روحانى هست بسيار ناراحت كننده است. اختلاف ما سر چه بكنيم؟ ما، ما به الاختلاف‏مان چه بايد

صحيفه نور ج 9 صفحه 51

باشد؟ اسلام را همه قبول داريم، قرآن را همه قبول داريم، ائمه هدى را همه قبول داريم، طريق را همه مى‏دانيم اين است، راه همين است، همه مخالفت كرديد با رژيم طاغوتى، همه موافقت كرديد با جمهورى اسلامى. اين اختلاف كه گاهى شنيده مى‏شود، انشاءالله صحيح نباشد اينهايى كه من مى‏شنوم لكن اگر خداى نخواسته يك اختلافى باشد، اين به ضرر هم طرفين منازعه و هم اسلام تمام مى‏شود. اينجور گمان نشود كه اگر من با شما مخالفت كردم، به ضرر شما تنهاست، به ضرر هر دويمان است، به ضرر روحانى مثلاً يك شهرى، به ضرر روحانيت آن شهر است، به ضرر مطلق روحانيت است، به ضرر اسلام است. بايد بسيار توجه داشت به اين معنا. اگر شما فرض كنيد كه در يك جايى كه تشريف داريد ديديد كه بعضى از اشخاص مخالف با بعضى هستند، خوب، ممكن است يك سوءتفاهمى باشد، ممكن است يك اشتباهاتى باشد، خود آقايان شهر و خود ائمه جماعت شهر و خود اهل منبر و خطباى شهر بروند پيش آقايان، از آقايان خواهش بكنند كه اختلاف نداشته باشند، رفيق باشند، برادر باشند،با هم باشند. همه مى‏خواهيد كه اسلام رشد بكند و ترقى.

همه ما در پناه اسلام هر چه داريم هست. ما چيزى نيستيم خودمان، هر چه هست اسلام است و ما در پناه اسلام اگر چيزى باشيم هستيم. اين اسلام را مابايد حفظش بكنيم و اين اختلافات جزئى اگر باشد، در نظر توده مردم ممكن است كه صحيح نباشد ولو - در نظر فرض كنيد كه زيدى كه با عمرو اختلاف مى‏كند، هر دويشان خودشان را محق مى‏دانند لكن باز هم كه محق مى‏دانند، چون انعكاسش در توده مردم يك انعكاس صحيحى نيست ممكن است موجب اين بشود كه مردم از روحانيت يك قدرى سرخورده بشوند و بگويند حالايى كه دست اينها هم افتاده است همين است كه مى‏بينيد. دارند مى‏گويند به ما اين را كه حالا هم كه جمهورى اسلامى شده اينها هم نتوانسته‏اند كارى بكنند، نمى‏توانند يك كارى انجام بدهند. در عين حالى كه اگر چنانچه روحانيت با هم باشند، همه كارها را خوب انجام مى‏دهند، بهتر از ديگران انجام مى‏دهند، براى اينكه اينها هر چه باشند علاقه به پست خودشان دارند، هر چه باشند، هر امام جماعتى به مسجد خودش علاقه دارد و هر خطيبى به منبر خودش علاقه دارد، بالاخره علاقه هست، علاقه طبيعى هست و مى‏خواهيم اينها محفوظ بماند. محفوظ ماندن به اين است كه اسلام بين مردم قدرت داشته باشد هر چه قدرت اسلام پيش مردم زيادتر باشد مسجدها بهتر مى‏شود و منبرها بهتر. يعنى اجتماع مسجد براى خداست و هر چه قدرت الهى، البته قدرت الهى هست. لكن هر چه قدرت احكام الهى در يك منطقه‏اى بيشتر باشد، مساجد آبادتر است و هر چه اين قدرت احكام بيشتر باشد، منابر رواجش بيشتر است. ما اگر اهل رواج مسجد و منبر هم باشيم بايد آن پشتيبان خودمان را، آن پشتوانه خودمان را كه عبارت از اسلام است، با كمال دقت حفظش بكنيم، نگذاريم كه اين قلم‏هاى مسمومى كه الان بر ضد اسلام قلمفرسايى مى‏خواهند بكنند يا مى‏كنند، در خارج، در داخل نگذاريم به آنها بهانه پيدا بشود برايشان. شما روحانى هستيد، روحانى بايد خدمتگزار ارواح مردم باشد، قلوب مردم را حفظ بكند. شماها ماموريد كه قلب‏هاى مردم راحفظ بكنيد. در آيه شريفه دو جا آمده است كه فاستقم كما امرت لكن در يك سوره فاستقم كما امرت است و در يك

صحيفه نور ج 9 صفحه 52

سوره فاستقم كما امرت و من تاب معك روايت شده است از پيغمبراكرم شيبتنى سوره هود لمكان هذه الامر در سوره شورا هم هست نفرمود سوره شورا، فرمود سوره هود، براى اينكه در سوره هود و من تاب معك است يعنى چون استقامت ملت را هم به عهده من گذاشته است كه مستقيم باش و هر كه با توست مستقيم باشد، اين من را پير كرد. الان استقامت ملت با شما روحانيون است، يعنى خطاب فاستقم كما امرت. يك نهضت حاصل شده، استقامت لازم دارد، يك جمهورى اسلامى تحقق پيدا كرده، استقامت در مقابل او لازم است بايد نگهش داريد و همه اشخاصى كه با شما هستند هم به عهده شماست كه استقامت‏شان را حفظ كنيد. اهل مسجديد، اهل مسجد را، امام جماعتيد، اهل مسجد را بايد استقامت‏شان را حفظ بكنيد، خطيب هستيد، مستمعين را بايد حفظ بكنيد. هر چه هستيد و در هر جا هستيد زمام امور مردم به دست شماهاست و پيغمبر اكرم مى‏فرمايد كه: شيبتنى سوره هود سوره پيرم كرد. سوره هود، براى اينكه استقامت امت را هم به عهده من گذاشته‏اند. اين يك چيز بزرگى است. استقامت هر مسجدى و اهل هر مسجدى به عهده امام مسجد است. استقامت هر شنونده‏اى به عهده گوينده است. گوينده‏ها بايد مستقيم باشند تا بتوانند مستقيم كنند. ائمه جماعت بايد مستقيم باشند تا بتوانند مستقيم كنند ديگران را. بنابراين ما بايد وظيفه خودمان كه بزرگترين وظيفه است بدانيم و بعد از اينكه مطلب‏مان حق است مستقيم باشيم در اين مطلب حق. اين اشكالى در كار نيست كه مطلب ما حق است، ما بحق هستيم، ما در مقابل باطل هستيم، رژيم شاهنشاهى باطل بود و شما در مقابل رژيم شاهنشاهى ايستاديد، پس شما حق هستيد، در مقابل باطل ايستاده‏ايد، استقامت مى‏خواهد، تا استقامت در كار نباشد، نمى‏توانيد به پيروزى نهايى برسيد.

هر كس در هر جا هست بايد همان محل خويش رادرست كند

ما بين راه هستيم الان، اينطور نيست كه ما صد در صد پيروز شديم. مايك سدى را شكستيم، شما شكستيد،قدرت ملت شكست، اسلام شكست، قرآن شكست، ماها چيزى نيستيم، ايمان مردم شكست اين سد را، اين سد شكسته شده، پشت سد وقتى كه وارد شديد ديديد كه همه چيز آشفته است، نه فقط دانشگاه آشفته است، دانشگاه شما هم آشفته است، منبرهايمان هم آشفته است، محراب‏هاى‏مان هم آشفته است ( عرض كردم چون خودمانى هستيم بايد بگويم) مجامع علمى‏مان هم آشفته است. پشت اين سد همه چيز را آشفته ديديم و بايد همه در سازندگى اين آشفتگى‏ها شركت كنيم. به عهده يكى گذاشتن يا يك جمعى گذاشتن يك امرى است كه نخواهد شد. اگر شما بخواهيد كه اين آشفتگى‏ها را به عهده دولت بگذاريد، به عهده مثلاً مراجع عظام بگذاريد نمى‏شود. هر كس در هر جا هست بايد همان محل خودش را درست كند. در يك اداره‏اى فرض كنيد كه صد نفر، دويست نفر هستند و پست‏هائى دارند، اگر اين كسى كه اين پست را دارد، بگويد كه اينها را آن رئيس اداره درست كند يا آن كسانى كه پست‏هاى ديگر دارند، اين درست نمى‏شود، اين بايد همان پستى را كه دارد اداره كند و صحيح اداره كند، آن يكى هم آنى كه دارد صحيح اداره كند، وقتى همه صحيح اداره كردند درست مى‏شود. وقتى بنا

صحيفه نور ج 9 صفحه 53

شد كه اهل منبر خوب انجام وظيفه كردند، اهل محراب خوب انجام وظيفه كردند و ساير قشرها هر كدام انجام وظيفه‏اى كه به عهده‏شان است خوب انجام دادند، كشاورزها خوب كشاورزى كردند، كارگرها خوب كارگرى كردند، كارخانه‏دارها خوب كارخانه‏دارى كردند، بر موازين اسلامى و بر موازين انسانى عمل كردند، يك مملكت عبارت از همين هاست. كارگرش و كارفرمايش عرض مى‏كنم و كارمندش و دولتش و ملتش و روحانيتش و بازارش و همه چيز وقتى اينها هر كدام به آن وظايفى كه خداى تبارك و تعالى محول كرد به آنها هر كدام در همان چيزى كه محول به آنهاست خوب عمل كردند، اين مملكت بعد از چندى همه‏اش درست مى‏شود. اگر بنا باشد كه ماها كنار برويم و بگوئيم كه بگذاريد دولت اين كار را بكند، دولت نمى‏تواند. دولت بخواهد بگويد كه ما كنار برويم و بگذار روحانيت اين كار را بكند، روحانيت هم نمى‏تواند، تنها تنها نمى‏شود يدالله مع الجماعه همه دست به دست هم اگر داديم مى‏توانيم كارى انجام بدهيم. اگر در همين پيروزى ابتدائى، اين قدم اول شما محول كرده بوديد، روحانيون محول كرده بودند كه خوب، بازاريان بروند شكست بدهند، بازاريان محول كرده بودند كه روحانيون بروند شكست بدهند، آنها محول كرده بودند كارگرها بروند، الان هم نه شما اينجا تشريف داشتيد و نه من. من يا نجف بودم يا فرانسه و شما هم در محل‏هاى خودتان گرفتار به سازمان امنيت بوديد. همه وقتى دست به هم داديد، مجتمع شديد مثل قطرهاى بارانى كه از يك قطره يك قطره هيچ كارى نمى‏آيد وقتى كه با هم مجتمع شدند يك سيل راه مى‏افتد، يك سيل عظيم راه مى‏افتد، يك سد بزرگ را مى‏شكند، اين انسان‏ها اينطور هستند، هر كدام يك ذره كار از آنها مى‏آيد، اگر بخواهد اين گروه خودش يك عمل مستقلى بكند، نمى‏تواند، وقتى گروه‏ها به هم متصل شدند و مجتمع شدند و مقصد هم مقصد الهى آن مهم اين بود كه در اين اجتماعات يك مقصد بود و آن خدا بود. اين يك تحول روحى بود كه در ملت به اذن خدا پيدا شد و رمز پيروزى ملت ما اين معنا بود كه همه حول و بر اسلام فرياد كردند، هركس چيزى را نچسبيد، آن يك چيزى را، آن يك چيزى را، حتى آنها هم كه حالا يك مخالفت‏هاى مى‏كنند آنها هم آنوقت مخالفت ديگر نمى‏كردند، مستهلك بودند در بين ملت. ملت ما مجتمع شدند در كلمه اسلام، در جمهورى اسلام، مجتمع شدند در اينكه ما اين سلسله فاسد را نمى‏خواهيم. اين مساله الهى بود، خدا خواست اين كار بشود و اين مساله الهى را مابايد حفظش كنيم. اين معنا كه همه باز توجه‏مان به اين باشد كه براى خدا انجام وظيفه بكنيم، هر كس در هر حال هست براى خدا و اين اجتماعى كه با اين اجتماع ما موفق شديم كه اين سد شكسته بشود اين را حفظش بكنيم اگر اين اجتماع و اين الهيتى كه در مردم پيدا شد و مقصد روحانى الهى كه در مردم پيدا شد آن محفوظ باشد، مادامى كه اين محفوظ هست شكست توى كار نيست. توجه كنيد كه اين از دست شما نرود. اين دو تا جهت، اجتماع ولله بودن و براى خدابودن، اين دو خاصيت مادامى كه در امت ما هست امت ما پيروز است و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه اين اجتماع محفوظ و اين الهيت محفوظ باشد و من از شما آقايان تشكر مى‏كنم كه تشريف آورديد و از نزديك ما با هم ملاقات كرديم و مسائلى كه بايد عرض كنيم عرض كرديم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:34 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 57

تاريخ: 17/6/58

پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت سالگرد 17 شهريور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خاطره تلخ 17 شهريور 57 و خاطره تلخ روزهاى بزرگى كه بر امت گذشت، ميوه شيرين سرنگونى كاخ‏هاى استبداد و استكبار و جايگزينى پرچم جمهورى عدل اسلامى را به بار آورد. مگر نه آن است كه دستور آموزنده كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا بايد سر مشق امت اسلامى باشد، قيام همگانى در هر روز و در هر سرزمين. عاشورا قيام عدالتخواهان با عددى قليل و ايمانى و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخ نشين و مستكبران غارتگر بود و دستور آن است كه اين برنامه سرلوحه زندگى امت در هر روز و در هر سرزمين باشد. روزهائى كه بر ما گذشت عاشوراى مكرر بود و ميدان‏ها و خيابان‏ها و كوى و بر زن‏هايى كه خون فرزندان اسلام در آن ريخت، كربلاى مكرر و اين دستور آموزنده، تكليفى است و مژده‏اى. تكليف از آن جهت كه مستضعفان اگر چه با عده‏اى قليل عليه مستكبران، گرچه با ساز و برگ مجهز و قدرت شيطانى عظيم، مامورند چونان سرور شهيدان قيام كنند. و مژده كه شهيدان ما را در شمار شهيدان كربلا قرار داده است، و مژده كه شهادت رمز پيروزى است. 17 شهريور مكرر عاشورا و ميدان شهدا مكرر كربلا و شهداى ما مكرر شهداى كربلا و مخالفان ملت ما مكرر يزيد و وابستگان او هستند. كربلا كاخ ستمگرى را با خون در هم كوبيد و كربلاى ما كاخ سلطنت شيطانى را فرو ريخت. اكنون وقت آن است كه ما كه وارثان اين خون‏ها هستيم و بازماندگان جوانان و شهداى به خون خفته هستيم از پاى ننشينيم تافداكارى آنان را به ثمر برسانيم با اراده مصمم و مشت محكم بقاياى رژيم ستمكار و توطئه‏گران جيره خوار شرق و غرب را در زير پاى شهداى فضيلت دفن كنيم.

غائله كردستان به دست مشتى از خدا بيخبر مزدور كه از اسلحه اجنبى برخوردار و از پشت مرزها الهام مى‏گرفت، با قيام دلاورانه قواى انتظامى و پاسداران انقلاب در هم پيچيد و سركردگان مفسد و وابسته به اجانب در گريزگاه‏ها پنهان و جوانان فريب خورده‏اى را به جاى گذاشتند. به طورى كه كرارا اعلام كرديم به جز سران جنايتكار و آنان كه در خيانت و جنايت با آنان شريك بودند، از ديگر جناح‏ها حتى گول خوردگانى كه در حزب دموكرات وارد شده‏اند، در صورتى كه سلاح‏هاى خود را به مقامات انتظامى بسپارند، با برادرى رفتار و عفو عمومى نموديم. اين اصل عمومى شامل قشرها و برادران كردستانى است. همه از پناهگاه‏ها بيرون بيايند و به برادران خود ملحق شوند و به زندگى

صحيفه نور ج 9 صفحه 58

عادى خود ادامه دهند. دولت جمهورى اسلامى در رفع گرفتارى‏هاى آنان و ترميم خرابى‏ها و سازندگى عقب‏مان‏دگى‏ها كوشا خواهد بود. برادران كرد من! به تبليغات وابستگان حزب دموكرات اعتناء نكنيد و در شهرها به حال عادى خود برگرديد و هيچ ترسى نه از ناحيه دولت و نه از ناحيه خرابكاران به دل راه ندهيد كه دولت دوستدار شما، و خرابكاران قدرت را از دست داده و مدفون شده و خواهند شد. از خداوند متعال رحمت و مغفرت براى شهداى اسلام و صبر و اجر براى بازماندگان آنان و سعادت و سلامت براى ملت بزرگ خواهانم.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:34 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 59

تاريخ: 17/6/58

بيانات امام خمينى به مناسبت 17 شهريور

انبيا مبعوثند به اينكه مردم را از ظلمت‏ها به نور خارج كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در قرآن كريم مى‏فرمايد كه ما موسى را فرستاديم به سوى قومش ان اخرج قومك من الظلمات الى النور و ذكرهم بايام الله دو تا ماموريت به حضرت موسى مى‏دهد خداى تبارك و تعالى. يكى اينكه مردم را از ظلمات خارج كن به نور و يك ماموريت ديگر اينكه ذكرهم بايام الله اينها را متذكر كن به ايام خدا.

همه انبيا مبعوثند به اينكه مردم را از ظلمت‏ها به نور خارج كنند. خداى تبارك و تعالى هم مى‏فرمايد كه الله ولى الذين آمنوايخرجهم من الظلمات‏الى النوروالذين كفروااولياءهم الطاغوت يخرجونهم من‏النور الى الظلمات طاغوت را در مقابل خودش قرار مى‏دهد، خداى تبارك و تعالى شغل طاغوت را هم بيان مى‏فرمايد. همانطورى كه خداوند ولى مومنين است و مومنين را از ظلمات، از همه انواع ظلمات و تيرگى‏ها به سوى نور مى‏برد، در مقابل، ولى كفار طاغوت است و آنها را از نور به ظلمات مى‏كشد.

ملت تا از غربزدگى بيرون نيايد استقلال پيدا نمى‏كند

اين دو مطلبى است مقابل هم. اخراج از ظلمات به نور، ظلمت‏هاو تاريكى‏ها را زدودن و به نور رساندن ملت. در مقابل، نورها را از بين بردن و مردم را به ظلمت كشيدن، اين شغل طاغوت است. آن هنوز هم امر خدا. تمام ناروادئى‏هاظلمات است، تمام عقب افتادگى‏ها ظلمت است، تمام توجه‏هاى به عالم طبيعت ظلمت است، همه غربزدگى‏ها ظلمت است. اينهائى كه توجهشان به غرب است، توجهشان به اجانب است، قبله‏شان غرب است، رو به غرب توجه دارند، اينها در ظلمات فرو رفته‏اند، اوليائشان هم طاغوت است.

ملت‏هاى شرقى كه به واسطه تبليغات داخل و خارج، به واسطه تعليمات عمال داخلى و خارجى، رو به غرب آورده‏اند و قبله آمالشان غرب است و خودشان را باخته‏اند و نمى‏شناسند خودشان را، مآثر و مفاخر خودشان را گم كرده‏اند و خودشان را باخته‏اند و گم كرده‏اند و به جاى آنها يك مغز غربى نشسته‏است، اينها اوليائشان طاغوت است و از نور به ظلمات وارد شده‏اند و همه‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 60

بدبختى‏هاى شرقى‏ها هم از آن جمله ماها، همه گرفتارى‏هاى ما و بدبختى‏هاى ما هم همين است كه خودمان را گم كرديم، يك كسى ديگر به جاى ما نشسته است و لهذا مى‏بينيد كه هر چيزى كه در ايران هست تا يك اسم غربى نداشته باشد رواج ندارد. داروخانه هم بايد اسم غربى داشته باشد، كارخانه‏هاى ما هم كه پارچه مى‏بافند بايد آن حاشيه‏اش خط غربى باشد، اسم غربى هم رويش بگذارند، خيابان‏هاى‏مان هم بايد يك اسم غربى داشته باشد، همه چيزمان بايد رنگ غربى داشته باشد، كتاب هم كه مى‏نويسند همين كتاب نويس‏ها، همين روشنفكرها بعضى‏شان كتاب هم كه مى‏نويسند يا يك اسم غربى روى آن مى‏گذارند يا مطالب را وقتى ذكر مى‏كنند استشهاد مى‏كنند به قول يك نفر غربى عيب هم اين است كه هم آنها غربزده هستند و هم ماها. اگر كتاب‏ها آن اسم‏ها را نداشته باشد، اگر فاستونى آن اسم را نداشته باشد، اگر دواخانه آن اسم را نداشته باشد كمتر به آن توجه مى‏شود. وقتى به كتاب زياد توجه مى‏شود كه از اول كه انسان وارد مى‏شود هى اصطلاح غربى ببيند، هى الفاظ غربى ببيند، الفاظ خودشان را فراموش كنند، لغت خودشان را فراموش كنند، مفاخر خودشان را بكلى فراموش كرده‏اند، دفن كرده‏اند و به جاى آن ديگران را نشانده‏اند. اينها همه ظلمت‏هائى است كه طاغوت ما را از نور به اين ظلمت‏ها خارج كرده است. همين طاغوت زمان‏هاى اخير، زمان‏هاى ما، همين‏ها دامن زدند به اين غربزدگى، هر چيزى را به غرب نسبت داده‏اند، هر مطلبى را از غرب گرفته‏اند. هر مفخرى را از غرب گرفتند و به خورد ما دادند. دانشگاه‏هاى ما هم در آن زمان دانشگاه‏هاى غربى بود، اقتصادمان هم غربى، فرهنگمان هم غربى، اصل خودمان را بكلى از ياد برديم و به جاى خودمان يك موجود غربى نشانديم. به مجرد اينكه يك كسى مريض مى‏شود مى‏گويند بايد برود انگلستان، بايد برود اروپا، با اينكه اطباء اينجا هم هست. در ذهن من اين است كه يكى از بستگان محمدرضا مخلوع، ملعون، لوزتين پيدا كرده بود، از اروپا براى او يك كسى كه عمل لوزه بكند آوردند در صورتى كه اطباى اينجا، عمل لوزه يك عمل آسانى است. اين چه مى‏فهماند به عالم كه يك كسى كه در راس يك مملكت به زور واقع شده و او را شناختند به اينكه شاه مملكت است، اين براى لوزتين هم طبيب قائل نباشد كه در ايران هست ، اين به طب ايران و به طبيب ايران چه لطمه وارد مى‏كند، چه خيانتى است اين به ملت ايران كه ملت ايران معرفى بشود به اينكه در سرتاسر كشور ما يك طبيبى كه لوزتين را بتواند عمل بكند نيست، از اين جهت از خارج مى‏آورند كه لوزتين را عمل كند. اين چقدر كمك مى‏كند به استعمار، چقدر كمك مى‏كند به غرب و چقدر حيثيت ملت ما را از بين مى‏برد. وقتى كه او اين كار را كرد مردم هم تا آن زمان همه آنها چشمشان به اين بود كه چه مى‏كند اين آدم، آنها وقتى كه مريض پيدا مى‏كردند حتى الامكان بايد بروند به خارج در صورتى كه اطباء ما داريم.

afsanah82
07-26-2011, 11:34 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 67

تاريخ: 17/6/58

بيانات امام خمينى در جمع علماى پاوه

ممانعت اشرار از اصلاح و باز سازى در كردستان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

هر چه كوتاهى شده است درباره اين مناطق شما و امثال شما و خصوصاً منطقه كردستان، اين براى همين اشرار و مفسدين است كه مجال ندادند تا دولت به بازسازى و رسيدگى برسد. براى اينكه اين مسائلى كه شما گفتيد و حتماً هست، براى اينكه اينها تحقق پيدا كند بايد يك منطقه آرام باشد، در يك منطقه‏اى كه اشرار دائماً آتش روشن مى‏كنند و حتى خود مردم را سركوب مى‏كنند و قواى انتظامى اگر بيايد با آنها جنگ مى‏كنند، در حال جنگ نمى‏شود كه شما توقع داشته باشيد كه مسائلى كه مربوط به منطقه است و بايد با آرامش تحقق پيدا كند، حل شود. شما گمان نكنيد كه دولت در فكر نيست، براى همه مناطق ايران و خصوصاً مناطقى كه در زمان رژيم سابق عقب افتاده بوده است، اينطور گمان نكنيد كه دولت نمى‏خواهد كارهاى آنجاها را عمل بكند، اشرار فرصت نمى‏دهند به كس، به اسم اينكه ما منافع خلق را مى‏خواهيم، فرصت نمى‏دهند كه كسى منافع خلق را تحقق بدهد، اينها مى‏خواهند منطقه را به هم بزنند تا دولت نتواند كارى بكند و باز همان مسائل سابق و همان عقب افتادگى‏هائى كه شماها و همه داشته‏اند تكرار بشود. انشاءالله اگر چنانچه شر اين اشرار كنده شد بكلى و انشاءالله مى‏شود، به اين مسائل رسيدگى مى‏شود و من راجع به مطلق علماى اهل سنت در هر جا باشند و خصوص علماى كردستان با دولت صحبت كردم و آنها همه وعده كردند كه همه قشرها را و علماى آنجا بالخصوص مورد عنايت واقع بشوند و رسيدگى بشود و همين طور البته مدرسه‏اى كه مدرسه قرآن است محترم است و بايد به آن رسيدگى شود و طلاب هم اگر چنانچه آنجا مجتمع شدند و مدرسه‏اى تأسيس شد، انشاءالله رسيدگى مى‏شود لكن شرط اين است كه بگذارند، شرط اين است كه محيط آرام باشد. آنها نمى‏گذارند كه محيط آرام باشد، آنها با اسم اينكه ما فدائى خلق هستيم و ما دموكرات هستيم و مى‏خواهيم آزادى در دنيا پيدا بشود، نمى‏گذارند مردم آزاد بشوند، مهلت نمى‏دهند به دولت كه يك فكرى بكند براى اينها، اينها كه از بين رفتند آن وقت قضاياى ديگر حل خواهد شد.

اولياى امور مشغول برنامه‏ريزى و اصلاحند

شما گمان نكنيد كه جاهاى ديگر عمل شده است و براى شما عمل نشده است، در حال‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 68

برنامه‏ريزى هستند، براى همه جا مشغولند لكن آنقدر رژيم سابق خرابكارى كرده است كه به اين زودى نمى‏شود اصلاحش كرد. انشاءالله بالخصوص راجع به مناطق شما كه الان هم يك بودجه خوبى برايش قرار داده شده و بعداً هم اگر چنانچه كسر آمد باز هم قرار داده مى‏شود و هيات‏هائى مى‏آيند براى رسيدگى و همه جهات انشاءالله ترميم مى‏شود. مهم اين است كه شما خودتان و همين طور علماى كردستان و همين طور جوان‏هاى شما آنها هم كمك كنند و ايستادگى كنند در مقابل اين اشرار و اين اشرار را خارج كنند، اين اشرار را بيرون كنند تا يك مجالى داده بشود كه انشاءالله كارها اصلاح بشود

سلام مرا به همه رفقاى خودتان و به همه علماى آنجا و به همه طبقات برسانيد و اطمينان بدهيد كه ما در فكر شما هستيم و اسلام براى همه است و ما همه در تحت لواى اسلام انشاءالله اميدوارم با رفاه و امنيت زندگى كنيم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:35 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 69

تاريخ: 17/6/58

فرمان امام خمينى در حجت الاسلام كروبى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته‏

بسمه تعالى

طبق اطلاع واصله در منطقه اليگودرز مشكلاتى پيش آمده كه با توجه به اطلاعات و سوابقى كه جنابعالى از منطقه داريد، مقتضى است مسافرتى به اليگودرز و همچنين ازنا و مناطق عشايرى آن حدود بنمائيد و در رفع مشكلات و ايجاد امنيت در آن منطقه به هر نحو صلاح مى‏دانيد با مشورت علماء اعلام منطقه و افراد ذيصلاح اقدام نمائيد و به امور مستضعفين و نيازمندى‏هاى ايشان از نظر عمران و آبادى و ساير احتياجاتشان رسيدگى كرده و از طريق كميته امداد و احياناً اگر احتياجى بود با تماس گرفتن با جناب آقاى نخست وزير و ساير وزرا و مقامات مربوطه در رفع نيازمندى‏هاى ايشان اقدام و كوشش كنيد. از خداى تعالى موفقيت جنابعالى را در اين راه خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:35 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 70

تاريخ: 17/6/58

فرمان امام خمينى به ثقه الاسلام امر اللهى

جناب مستطاب ثقه الاسلام حاج شيخ محمد حسن امراللهى دامت افاضاته‏

بسمه تعالى

بدين وسيله جنابعالى به سمت قاضى شرع در دادگاه‏هاى صنفى شهر تهران و شهرستان قم منصوب مى‏شويد كه به مراجعات و شكايات اصناف محترم كه در دادگاه‏هاى مزبور مطرح مى‏شود رسيدگى نموده و حكم شرعى امور را صادر و اجرا نمائيد. از خداى تعالى موفقيت جنابعالى را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:35 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 71

تاريخ: 18/6/58

بيانات امام خمينى در جمع كاركنان واحد بخش صداى جمهورى اسلامى ايران

تمام شهادت‏ها و ايثارگرى‏ها براى تحقق اسلام عزيز بود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من ميل دارم كه همه قشرهاى ملت، خصوصاً قشرهائى كه در خدمت دولت هستند، همه ادارات مختلفه و از همه بالاتر راديو و از آن بالاتر راديو و تلويزيون ميل دارم كه باورشان آمده باشد كه جمهورى اسلامى‏است. يك وقت انسان راى مى‏دهد به جمهورى اسلامى (كه رأى داديد) يك وقت هم هست كه محتواى جمهورى اسلامى را مطلع نيست، اين بايد مطلع بشود كه جمهورى اسلامى معنايش اين است كه رأى عموم يا اكثر، براى نظام و محتواى نظام اسلام و احكام اسلام، برنامه اسلام است، يك وقت اين را هم مى‏داند لكن باز باورش نيامده است كه بايد همه چيز اسلامى بشود. من ميل دارم كه همه باورشان آمده باشد كه اين نهضتى كه از اول تا آخرش قريب پانزده، شانزده سال طول كشيد و زحمت‏ها كشيده شد، خون‏ها داده شد و جوان‏ها از دست رفت، خانه‏ها از دست رفت، خانمان‏ها خراب شد و خصوصاً در اين يكى دو سال آخر كه همه شاهد بوديد كه چه شد، باورمان آمده باشد كه اين همه براى اسلام بود. هيچ من نمى‏توانم و هيچ عاقلى نمى‏تواند تصور كند كه بگويند ما خون‏هاى‏مان را داديم كه خربزه ارزان بشود، ما جوان‏هايمان را داديم كه خانه ارزان بشود. هيچ عاقلى جوانش را نمى‏دهد كه خانه ارزان گيرش بيايد. مردم همه چيزشان را براى جوان‏هاشان مى‏خواهند، براى خانمانشان مى‏خواهند. اين منطق، يك منطق باطلى است كه شايد كسانى انداخته باشند، مغرض‏ها انداخته باشند توى دهن مردم كه بگويند ما خون داديم كه مثلاً كشاورزيمان چه بشود، آدم خودش را به كشتن نمى‏دهد كه كشاورزيش چه بشود. چرا همان منطقى كه خود مردم در تمام طول مدت و خصوصا در اين آخر منطق‏شان بود آن را ذكر نمى‏كنند؟ همه ديديد كه تمام قشرها، خانم‏ها ريختند توى خيابان‏ها، جوان‏ها ريختند توى خيابان‏ها، در پشت بامها، در كوچه و برزن و همه جا فريادشان اين بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم و جمهورى اسلامى مى‏خواهيم. براى اسلام است كه انسان مى‏تواند جانش را بدهد. اولياى ما هم براى اسلام جان دادند، نه براى اقتصاد. اقتصاد قابل اين نيست كه انسان، آدم اقتصاد را براى خودش مى‏خواهد، خودش را به كشتن بدهد كه اقتصادش درست بشود! اين معقول نيست، يا جوان‏هايشان را بدهند كه نان ارزان گيرش بيايد! اين يك چيز معقولى نيست. آن كه معقول است و عمل شد و همه ديديم و همه ديديد اين است كه همانطورى كه در صدر اسلام، پيغمبر

صحيفه نور ج 9 صفحه 72

اسلام صلى الله عليه و آله و اولياى اسلام، همه چيزشان را فداى اسلام مى‏كردند، براى اينكه در اين فداكارى باخت نيست. آنهائى كه دم از اقتصاد مى‏زنند و زير بناى همه چيز را اقتصاد مى‏دانند، آنها از باب اينكه انسان را نمى‏دانند يعنى چه، خيال مى‏كنند كه انسان هم يك حيوانى است كه همان خورد و خوراك است منتها خورد و خوراك اين حيوان با حيوانات ديگر يك فرقى دارد، اين چلوكباب مى‏خورد، او كاه مى‏خورد، اما هر دو حيوانند. اينهائى كه زير بناى همه چيز را اقتصاد مى‏دانند اينها انسان را حيوان مى‏دانند، حيوان هم همه چيزش فداى اقتصادش است، زير بناى همه چيزش است، الاغ هم زير بناى همه چيزش اقتصادش است. اينها انسان را نشناختند اصلاً كه چه هست. ما بايد باورمان بيايد به اينكه مملكت ما همه چيزش را فدا مى‏خواست بكند براى اسلام. الان هم مى‏آيند به من مى‏گويند مكرر، دست جمعى، تنهائى كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم. معقول است كه بگويد من شهيد بشوم براى اينكه شكمم سير بشود؟! براى شكمش مى‏خواهد شهيد بشود؟! كسى معقول است كه تقاضاى شهادت بكند براى شكمش؟! همچو معقول نيست اين معنا تقاضاى شهادت، براى اينكه ادراك كرده است كه در شهادت موت نيست يك حيات جاويد است، براى حيات جاويد است، كه اين تقاضاى شهادت مى‏كند. زير بنا توحيد است، زير بنا عقايد حقه الهى است، نه زير بنا شكم باشد اينهائى كه اقتصاد را زير بنا مى‏دانند، اينها منحط كردند انسان را از حد انسانيت به حد يك حيوانى مثل ساير حيوانات.

تلاش رژيم طاغوت در تباه ساختن نيروهاى انسانى‏

من مى‏خواهم كه همه ما باورمان آمده باشد كه جمهورى اسلامى است و بايد همه چيز ما اسلامى بشود. ما از آن وضع سابق كه اخيراً پنجاه سالش را، پنجاه و چند سالش را من شاهدش بودم و شماها چندين سال، البته هيچ كدام پنجاه سال يادتان نيست، شماها چندين سالش را كه در زمان اين حكومت جائر بود، در نظر داريد كه همه وابستگى به غرب بود و به آمريكا بود و تلخى‏هايش را هم همه ديديد. ذائقه‏هاى شما باز از آن چيزها تلخ هست، حبس‏ها را، حالا خودتان هم حبس نرفتيد، دوستانتان رفتند، اهل ملتتان رفتند، حبس‏ها، زجرها، حتى گاهى براى من نقل كرده‏اند كه اينها نقلش هم مشكل است، بعضى‏ها را در تاوه سرخ مى‏كردند، مى‏گذاشتند روى تاوه آهنى برق را متصل مى‏كردند سرخش مى‏كردند. اين تلخى‏ها در ذائقه ما هست و شما، ما حالا بايد باورمان بيايد كه آن بساط طاغوت بايد بر چيده بشود. همان رأس و رده بالا برود و باقى‏اش باقى بماند، اين باز به مقصد نرسيديم. همه جا، در همه وزارتخانه‏ها، در همه ادارات، در بازار، در همه جا بايد جورى بشود كه وقتى كه يك كسى وارد شد ببينيد كه وارد شده در يك مملكت اسلامى، همه چيزش اسلامى است، نه كم فروشى در اينجاست، نه گرانفروشى و اجحاف هست در آن، نه دروغ هست، نه تقلب هست، نه اين كاغذ بازى‏هاى ادارى هست، نه آن مجلات با آن عكس‏ها و با آن تبليغات كه جوان‏هاى ما را به تباهى كشيدند و نه آن بساطى كه در راديو و تلويزيون بود و شماها ديديد. مقصد آنهائى كه اينها را پيش آورده بودند، در همه جاها كه

صحيفه نور ج 9 صفحه 73

شما قدم مى‏گذاشتيد در آن يك چيز نمايان بود كه اشخاص عميق آن يكى را مى‏فهميدند و آنكه نگذارند جوان‏هاى ما رشد كنند، جوان‏هاى ما را بار بياورند به طورى كه در قيد اين نباشد كه مملكتش چه در آن مى‏گذرد. اگر يك كسى عادت كرد كه اين مجلات را كه ديديد با آن عكس‏ها و با آن مسائل، آن سينماها را كه ديديد كه با آن بساط و امثال ذلك و آن تلويزيون آن وقت و آن راديوى آن وقت و آن مدارس آن وقت و آن كنار دريا رفتن‏هاى آن وقت و آن مراكز فحشاى آن وقت، همه اينها در يك مطلب شريك بودند و آن اينكه جوان‏هاى ما را بى‏تفاوت كنند راجع به مسائل خودشان. يك جوانى كه عادت كرد كه هر روز برود يا هر شب برود در سينما و آنطور مسائل را ببيند، اين ديگر فكرش نمى‏رود دنبال اينكه نفت ما را كه مى‏خورد، كجا مى‏رود اين نفت، اين ثروت ما كجا مى‏رود، اصلاً تو فكرش نمى‏آيد اين. اين همان مثل آدم هروئينى مى‏ماند. يك آدم هروئينى اصلش فكرش دنبال اين نيست كه چه مى‏گذرد. او همه‏اش دنبال اين است كه چه وقت، وقت هروئين مى‏شود يا وقت استعمال ترياك. آن كسى كه عادت كرد كه برود در اين مراكز فحشا، تمام هم و غمش همان مراكز فحشاست، حالا چه مى‏گذرد در اين مملكت، چه به سرش دارد مى‏آيد پيشش مطرح نيست، دنبال اين مطلب نيست. تمام اين مسائلى كه در اين پنجاه سال اخير اينها پيش آوردند و خصوصاً در زمان اين دومى كه از اولى بدتر بود، تمام اين مسائل ديكته‏اى بود كه شده بود براى اينكه جوان‏هاى ما را بى‏تفاوت كنند، هر چه سرشان مى‏آيد به من چه ربطى دارد. آن كه مى‏رود در دريا با مثلاً چه، با هم آنجا بازى مى‏كنند، اينها ديگر فكر اينكه مسائل روز چه هست، دولت‏ها چه مى‏كنند، اين مرد خائن چه به سر ما آورد، اصلاً فكر اين در ذهن‏شان نمى‏آيد. اين روشن‏فكرها و نويسنده‏ها و آزاديخواه‏ها (نه همه‏شان، بسيارشان) يا توجه به اين ندارند كه اين برنامه‏ها و آزاد گذاشتن اين جوان‏ها و اين دخترها و اين پسرها براى اينكه هر كارى دلشان مى‏خواهد بكنند، اين چه به سر اين مملكت مى‏آورد، يا توجه ندارند، يا مى‏دانند و اجير هستند، دنبال همان هستند فرياد مى‏زنند اى آزادى ازبين رفت، اى آزادى. خوب آزادى از بين رفت، چه شد؟ شرابخانه‏ها محدود شده يا گرفته شده، مراكز فحشا را جلويش را گرفتند (حالا تمامش هم باز معلوم نيست، من نمى‏دانم حالا پاكسازى شده يا نه) ديگر نمى‏گذارند اين دختر و پسر تو دريا بروند لخت بشوند با هم چه بكنند. اينها آزادى را اين مى‏دانند و همان آزادى مى‏دانند كه از غرب ديكته شد براى ما، نه پيش خودشان، پيش خودشان اگر اينطور بود، اين ترقيات مادى را نمى‏كردند. ديكته شده براى ممالك استعمارى اين نحو آزادى‏ها، اين آزاديها، آزادى‏هاى وارداتى است و اين بى‏انصاف‏هاى طرفدار به قول خودشان حقوق بشر و اين بى‏انصاف‏هاى به قول خودشان نويسنده (همه‏شان را نمى‏گويم، بعضى‏شان) و اين بى‏انصاف‏هاى آزاديخواه اين نحو آزادى را براى ما تبليغ مى‏كنند و تأكيد مى‏كنند، آزاديى كه مملكت ما را به تباهى مى‏كشد. مملكت، مملكت است به جوانش، به نيروى انسانيش. چيزى كه نيروى انسانى را به باد بدهد، مملكت را به باد مى‏دهد. اگر ي

afsanah82
07-26-2011, 11:35 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 77

تاريخ: 18/6/58

فرمان مام خمينى به ثقه الاسلام برقعى

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد رضا برقعى دامت افاضاته‏

بسم الله الرحمن الر حيم‏

پيرو درخواست مكرر آقايان محترم، ايرانيان مقيم قطر، مقتضى است جنابعالى مسافرتى به آنجا نموده و به وضع منطقه از نزديك رسيدگى نموده و چنانچه مصلحت ديديد، مدتى در آنجا اقامت نموده و مانند مسافرت‏هاى قبلى كه به آن منطقه كرده‏ايد در رفع مشكلات مذهبى اهالى سعى كافى مبذول داريد. اميد است آقايان محترم نيز با جنابعالى همكارى‏هاى لازم را بنمايند از خداى تعالى موفقيت همگان را در پيروزى اسلام و مسلمين خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:35 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 78

تاريخ: 18/6/58

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان عشاير بختيارى مسجد سليمان و جهاد سازندگى يزد

برنامه بوده است كه ملت ما را با هر وسيله‏اى كه مى‏توانستند عقب نگه دارند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

برنامه اين بوده است كه ملت ما را با هر وسيله‏اى كه مى‏توانستند عقب نگه دارند، مراكزى كه ذخائر ما زير زمينى هست، روى زمينش اهالى همان جا هم به فقر و مسكنت زندگى كنند، مراكز تعليمى ما را طورى بكنند كه جوان‏هاى ما از تعليم صحيح بهره بردارى نكنند و وضع كشاورزى ما را آنطورى كه ديديد به اسم اصلاحات به آن فساد بكشند، همه نيروهاى انسانى ما را هدر بدهند. اينها يك برنامه‏اى بوده است كه مأمور اجرا بودند و اين پدر و خصوصاً اين پسر خوب هم اجرا كردند، مطابق دلخواه ارباب‏ها عمل كردند و اينكه در آن كتاب نوشته است مأموريت براى وطنم، اين كلمه صحيح است اما مأمور از جانب آمريكا و ديگران بوده است براى اينكه نگذارد اين وطن، وطن باشد و شما گمان نكنيد كه فقط در مسجد سليمان و در بختيارى و در عشاير و آنجا اين مسائل هست، اين عقب افتادگى در همه جا هست بعضى از شهرها را كه بسيارى از سران آن شهرها سر سپرده بودند، آنها را يك قدرى رسيدگى كردند و بعضى هم كه نمى‏شده است كه رسيدگى نكنند كرده‏اند لكن در همان شهرها هم وقتى اطرافش را ملاحظه كنيد همين مشكلات هست. شما تشريف ببريد تهران و آن زاغه نشين‏هاى تهران و آن محله‏هائى كه در حاشيه شهر واقع شده است ملاحظه كنيد، قطعا خواهيد فهميد كه وضع آن حاشيه نشين‏هاى شهر كه از جاهاى ديگر آمدند اينجا ساكن شدند و به واسطه همان اصلاحات ارضى اينها مجبور شدند حركت كنند، بدتر از وضع مسجد سليمان و وضع بختيارى‏هاست. خيال نكنيد كه آنجاها شهرها همه كارهايشان درست است و فقط مسجد سليمان يا امثال او اينطور است، همان زاغه نشين‏هاى تهران كه من نجف كه بودم صورت محله‏هايشان را پيش من آوردند، گمان مى‏كنم حدود سى محله نوشته بودند محله‏هاى اسم برده بودند كه فلان محله در كجا، فلان در كجا، فلان در كجا، فلان‏ها حصير نشينند، فلان‏ها زاغه نشينند، اينها هم هيچ يك از اين چيزهائى كه مربوط به يك شهرى است ندارند، نه آب دارند، نه برق دارند، نه اسفالت دارند. اينها آب را هم بايد از آن گودال‏ها، پله‏هاى زيادى را طى بكنند و بيايند لب خيابان تا برسند به يك شير آبى و آب ببرند براى بچه هايشان. هر چندين نفرشان در يك سوراخى كه نمى‏شود اسمش را خانه گذاشت، يا يك چيزى درست كرده‏اند يك حصيرى درست كرده‏اند اين طورى زندگى مى‏كنند. و اين مساله‏اى است كه در

صحيفه نور ج 9 صفحه 79

بسيارى از جاهاى مملكت هست و از اطراف هم اين عشايراطراف اينجا مى‏آيند همين حرف‏هائى كه شما مى‏زنيد كه ندارد هيچى آنها هم مى‏گويند. منتها هر كسى محيط خودش را اطلاع دارد و از محيطهاى ديگر بى‏اطلاع است، خيال مى‏كند جاهاى ديگر درست شده اينجا نشده. نخير، بنابر اين بوده است كه ذخائر ما را ببرند و خود ما در يك مملكت غنى‏اى، يك مملكتى كه داراى همه چيز است گرسنه به سر ببريم.

و من اميدوارم كه با اين تحولى كه الان شده است و دست آنها كوتاه شده است و دست چپاولگران كوتاه شده است و ملت ايران قيام كرد و جبارها را خارج كرد و اين چيزهائى هم كه حالا هست اينها هم از بين خواهند رفت و مملكت هم مال خودتان خواهد شد و دولت هم اسلامى است و اول برنامه‏اش اين است كه از روستاها و از آنجا شروع كنند به اصلاحات و مشغول هم هستند لكن اينقدر پريشانى زياد است و اينقدر آشفتگى زياد است كه اينها در عين حالى كه همه مشغولند، نمى‏توانند برسند به اين زودى، اين البته بايد با يك مهلتى باشد و مسلماً انشاءالله خواهد كه ميسر شد خصوصاً براى مراكزى كه نفت زير پايشان است، اين مراكزى كه اين ذخيره زير پايشان است و اينها رويش نشسته‏اند گرسنگى مى‏خورند، البته بايد اينجاها همه درست بشود و در صدد هم هستند، آقاى مدنى هم مورد رضايت ماست، اميدوارم كه ايشان هم فعاليت‏هايشان را ادامه بدهند، دولت هم كمك بكند و مسائل انشاءالله حل بشود.

مابايد فكر اين باشيم كه اسلام جريان پيدا كند

مهم اين است كه ما اين چيزى كه بايد پيش همه برادرهاى ما مطرح باشد اين نباشد كه هر چه هست مربوط به همين ماديات و همين طبيعيات باشد، بايد ما فكر اين باشيم كه اسلام جريان پيدا كند. اگر اسلام در اين مملكت، احكام اسلام در اين مملكت پياده بشود، همه جهات مادى و معنوى تأمين خواهد شد. اسلام برنامه‏اش است كه مابين فقير و غنى و نمى‏دانم كرد و ترك و لر و اينها فرق نگذارد، همه برادر و همه برابر و براى همه است و شما باز همين نهضتى را كه داريد، نهضت اسلامى با همان نيت اسلامى و نهضت اسلاميش ادامه بدهيد و اميدوارم كه موفق بشويم به اينكه اين جمهورى اسلامى را آنطورى كه اسلام مى‏خواهد ما پياده كنيم و اگر چنانچه آنطور بشود، مطمئن باشيد كه براى همه قشرها رفاه هست، هم دراينجا و هم در آن طرف.

خداوند انشاءالله به شما سلامت و سعادت بدهد و همه‏تان با هم دوست و رفيق و همه كمك هم باشيد و كمك دولت باشيد. دولت ديگر از خودتان است، فاصله نيست ما بين شما و مابين دولت، و ماموران دولت هم مى‏دانند كه جمهورى اسلامى است، ديگر آن تحميلاتى كه آنوقت‏ها هر كس مى‏رفت در هر جا، مامور مى‏شد در هر جا به مردم تحميل مى‏كرد، ديگر در جمهورى اسلامى‏نيست اينطور. همه برادر با هم و همه با هم اين نهضت را پيش ببريد و به سعادت و سلامت انشاءالله برسيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:35 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 80

تاريخ: 18/6/58

فرمان امام خمينى به ثقة الاسلام محمدى گلپايگانى

بسمه تعالى‏

جناب مستطاب ثقه الاسلام آقاى حاج شيخ غلامحسين محمدى گلپايگانى دامت افاضاته، طومارى به امضاء گروه بسيارى از كارمندان و پرسنل محترم نيروى هوائى پايگاه اصفهان واصل گرديد كه در خواست كرده بودند جنابعالى كماكان در آن پايگاه بمانيد و به ارشاد و تبليغ و رفع مشكلات اجتماعى و دينى آنان اشتغال داشته باشيد. با توجه به وضع حساس كنونى و سابقه و آشنايى جنابعالى با محيط مذكور مقتضى است دعوت آقايان محترم را بپذيريد. اميد است پرسنل محترم نيز از همكارى‏هاى لازم در راه پيشبرد اهداف عاليه اسلام با جنابعالى دريغ ننموده و قدردانى كنند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:36 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 81

تاريخ: 19/6/58

پيام امام خمينى به مناسبت در گذشت آيت الله طالقانى

انالله وانا اليه راجعون و فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

عمر طولانى اين عيب را دارد كه هر روز عزيزى را از دست مى‏دهد و به سوگ شخصيتى مى‏نشيند و در غم برادرى فرو مى‏رود. مجاهد عظيم الشان و برادر بسيار عزيز، حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى طالقانى از بين ما رفت و به ابديت پيوست و به ملا اعلى با اجداد گرامش محشور شد. براى آن بزرگوار، سعادت و راحت و و براى ما و امت ما تأسف و تاثر و اندوه. آقاى طالقانى يك عمر در جهاد و روشنگرى و ارشاد گذراند. او يك شخصيتى بود كه از حبسى به حبس و از رنجى به رنج ديگر در رفت و آمد بود و هيچ گاه در جهاد بزرگ خود سستى و سردى نداشت من انتظار نداشتم كه بمانم و دوستان عزيز و پر ارج خودم را يكى پس از ديگرى از دست بدهم. او براى اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گوياى او چون شمشير مالك اشتر بود، برنده بود و كوبنده. مرگ او زود رس بود و عمر او با بركت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او كه در راس پرهيزكاران بود و بر روان خودش كه بازوى تواناى اسلام. من به امت اسلام و ملت ايران و عائله ارجمند و بازماندگان او اين ضايعه بزرگ را تسليت مى‏دهم. رحمت بر او و بر همه مجاهدان راه حق‏

والسلام على عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:36 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 82

تاريخ: 20/6/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم سرپل ذهاب و سران عشاير

اين معنائى كه ما در فكرش هستيم، اين است كه اسلام در ايران حكومت كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انشاءالله همه موفق بشوند، اين از بركات اين نهضت است كه ما همه با هم مجتمعيم. اين از بركات اين نهضت اسلامى است كه برادرهاى اسلامى را با هم زير يك سقف مجتمع كرده است و مسائلى كه مورد حاجت است انشاءالله مورد بحث قرار بگيرد و آقايان بايد بدانند كه اين معنائى را كه ما در فكرش هستيم و با همت همه قشرهاى ملت اميدواريم كه تحقق پيدا بكند، آن اين است كه اسلام در ايران حكومت كند. حكومت، حكومت خدا باشد و از آن كارهايى كه طاغوت مى‏كرد و عمال طاغوت مى‏كردند و گرفتارى‏هائى كه براى ملت ما از دست آنها پيدا شد انشاءالله با همت همه جوان‏هاى ملت ما آنها تمام بشود و همه جا بيرق اسلام باشد. يعنى طورى باشد كه ما اگر در نخست وزيرى برويم ببينيم كه آنجا اسلام است و اگر در ساير وزارتخانه‏ها برويم ببينيم آنجا اوضاع، اوضاع اسلامى است و اگر در عشاير برويم ببينيم آنجا هم اوضاع، اوضاع اسلامى است و اگر در بازار برويم ببينيم بازار هم اوضاعش اسلامى است. اگر چنانچه اسلام به معناى خودش آنطورى كه خداى تبارك و تعالى وحى فرموده است به پيغمبر اكرم، آنطور تحقق پيدا بكند، همه مردم در زير پرچم اسلام در رفاه و سعادت هستند، نه همان سعادت اين عالم، سعادت اين عالم و سعادت آن عالم‏

با هوشيارى و وحدت، دست توطئه‏گران و مفسدين را از كشور قطع كنيد

و ما از خدا مى‏خواهيم كه يك همچو سعادتى به ما بدهد كه ما بتوانيم اين خدمتى را كه بنا داريم انجام بدهيم قدرت داشته باشيم كه انجام بدهيم و اين قدرت هم در وقتى است كه ملت با ما باشد. اگر ملت با ماباشد، ما مى‏توانيم به واسطه قدرت ملت كارها را انجام بدهيم، چنانچه ديديد كه چون ملت همراه با هم بودند يك همچو قدرت‏هاى بزرگى را از بين بردند. حالا هم كه وقت اين است كه اين مفسده‏ها از بين بروند و پاكسازى بشوند و آن بازمانده‏هاى آنها از بين بروند، باز محتاج به اين است كه ملت همراه باشند والان توطئه‏ها زياد در كار هست كه بين برادرها را از هم جدا كنند، هر جا به يك صورت، آنجاهايى كه مراكز مثلاً شهرهاى بزرگ است به صورت حزب و نمى‏دانم كذا و در جاهايى كه مرز است و برادرهاى اهل سنت ما آنجا هستند به اينكه سنى‏ها و شيعه‏ها چه مى‏خواهند،

صحيفه نور ج 9 صفحه 83

اين دو تا طايفه را كه هر دو مسلمند به جان هم بريزند. در عين حالى كه شايد همه شما بدانيد كه در كردستان يك دسته‏اى كه وابسته به خارج بودند و آنطورى كه از رفت و آمدهايشان كشف شده است و گفته‏اند به ما، اينها از وابسته‏هاى هم رژيم سابق هستند و هم رفت و آمد دارند با صهيونيست‏ها، با اسرائيل روابط دارند و هم با بعضى از ممالك ديگرى كه اجنبى هستند و اينها غائله در كردستان درست كرده‏اند به طورى كه مردم كردستان از دست آنها به عذاب بودند، دولت فرستاد و اين مفسدين را اين مقدارى كه مى‏شد دستگير يا سركوب كرد و يك مقدارش هم فرار كردند، بعدش در خارج آنهائى كه عمال اجانب هستند بنا كردند چيز نوشتن كه دولت ايران يا فلانى همه مردم ايران را بر ضد كردها، بر ضد اهل سنت بسيج كرده است و حال آنكه ما فرستاديم براى كمك به برادرهايى كه گرفتار بودند. بايد هوشيار بود در اين مواقع كه اين اشخاصى كه مى‏خواهند فساد كنند، مى‏خواهند بين برادرها جدايى بيندازند، اينها نظرى ندارند جز اينكه ديدند كه منافعى كه از اينجا مى‏بردند خودشان و ارباب‏هاى‏شان در خطر افتاده است و دستشان دارد كوتاه مى‏شود، مى‏خواهند كه دوباره آن مسائل را پيش بياورند و دوباره همان‏ها را به ما مسلط كنند و همه زندگى اين مردم را به هم بزنند. و در طول تاريخ همه اين عشاير، همه اين مرزنشين‏ها در فشار اين طاغوت‏ها بودند، برايشان هيچ زندگى هم درست نكرده‏اند، حالا هم مى‏خواهند مهلت ندهند كه دولت كه مى‏خواهد رسيدگى بكند، اينها مهلت ندهند كه دولت يك همچو كارى بكند تا اينكه دوباره آشفتگى پيدا بشود، دوباره آن مسائل برگردد. بايد امروز همه مابيدار باشيم و متوجه باشيم به توطئه‏هاى اينها. انشاءالله اين توطئه‏ها از بين برود. انشاءالله مملكت آرام بشود و شما هم بدانيد كه سرلوحه برنامه اين دولت اين است كه ابتدا از مستمندان شروع كنند، از مرزها شروع كنند به تعمير و رفع حوائجى كه تا حالا نبوده است از قبيل برق و نمى‏دانم آسفالت و آب و امثال ذلك كه من مى‏دانم در بسيارى از جاها اينها نيست يا كمياب است.

دولت در صدد است و انشاءالله عمل خواهد كرد. خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد. در پاسخ به سخنان يكى از عشاير در مورد كمبودهاى مناطق كردنشين، امام فرمودند: همه اين مطلب كه گفتيد صحيح است لكن دولت هم در فكر هست كه همه اينها را بكند. حتى راجع به علماى اهل سنت كه من كراراً به وزير معارف گفتم (وزير علوم) كه اينها بايد به طور شايسته با آنها همراهى بشود و بناست هم كه صورت را از همه آنجاهائى كه در ايران است بردارند و انشاءالله عمل بشود و مى‏شود انشاءالله. و همين طورى كه اين گرفتارى‏هائى كه گفتيد، اينها هم بايد بشود لكن مى‏دانيد كه الان همه جا به هم ريخته است. بعد از انقلاب هميشه يك به هم ريختگى‏هائى هست خصوصاً كه همه اينها، اينها ارث‏هايى است كه از دولت سابق ما برديم، در جمهورى اسلامى كه پنج ماه، شش ماه از عمرش مى‏گذرد اين مسائل در آن پيش نيامده، اين مسائل از سابق بوده و اين بايد جبران بكند و يك بچه شش، هفت ماهه است الان جمهورى ما، اين بايد يك قدرى به آن مهلت بدهند، يك قدرى اين اغتشاشاتى كه اين مفسدين درست كردند اينها يك قدرى كم بشود و آنوقت رسيدگى

صحيفه نور ج 9 صفحه 84

كامل بشود. حالا هم در صدد هستند براى هر ناحيه‏اى، براى هر استانى پول نفت را قرار دادند و درصددند كه برسانند و مى‏رسانند و من هم تأكيد مى‏كنم به اينكه زود برسانند. انشاءالله اميدوارم به زودى اينها، گرفتارى‏ها رفع بشود و عمده اين است كه شما به حرف اين مفسدين گوش ندهيد، اينها مى‏خواهند نگذارند، در عين حال كه دولت هم بودجه براى اين تصويب كرده است، براى هر استانى بودجه تصويب كرده براى همين امور، ساختن حمام، ساختن عرض كنم آسفالت‏ها، مدارس، همه اين چيزها را درصدد هستند كه انجام بدهند لكن شرطش اين است كه منطقه آرام باشد، يك منطقه غيرآرام و جنگى را نمى‏شود عمل بكنند، بخواهند يك منطقه‏اى كه در جنگ هستند حالا بيايند حمام بسازند، نمى‏شود اين، اين يك قدرى بايد آرامش پيدا بشود و انشاءالله پيدا مى‏شود و اين امور انشاءالله درست مى‏شود. براى روحانى هم بايد با آقايان مدرسين، اين جوان‏ها، صحبت بكنيد، هر چه به نظر شما شد، خوب شما خودتان تشريف داريد آنجا كه اگر كمبودى داريد و من اميدوارم به زودى اين گرفتارى‏ها رفع بشود. ممكن است آن يك نفر روحانى كه شما مى‏بريد اينجا مثلاً با آقاى منتظرى هم بحث بشود، آقاى منتظرى كسى را تعيين كنند براى اين كارها.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:36 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 85

تاريخ: 21/6/58

مصاحبه اوريانا فالاچى با امام خمينى

سوال: من قبل از هر چيز مرگ مرحوم طالقانى را به شما تسليت عرض مى‏كنم.

جواب: انشاءالله موفق باشند، تشكر مى‏كنم از تسليت ايشان‏

سوال: اميدوارم حضرت امام به سوالاتى كه من مى‏كنم كه شايد بعضى‏ها به ظاهر مسخره بيايد و بعضى‏ها ناراحت كننده باشد، ولى اميدوارم كه با صبر و حوصله‏اى كه من در ايشان مى‏بينم به سادگى جواب بدهند.

جواب: بگوييد كه اگر سوال‏ها بخواهد زياد باشد من وقت ندارم و محدود باشد، يك چند سوالى باشد عيب ندارد. سوال‏ها را انتخاب كنيد و آن سوالى كه مهم است بكنيد براى اينكه زياد طول مى‏كشد.

سوال: حضرت امام خمينى! ايران در دست شماست و حرف‏هاى شما كاملاً مورد قبول است و حرف‏هاى شما قانون مى‏شود در اين كشور و حالت اجرائى پيدا مى‏كند. در مملكت بعضى‏ها هستند كه فكر مى‏كنند در اين كشور آزادى نيست حضرتتان چه مى‏فرماييد؟

جواب: بگوييد كه ايران در دست من نيست، در دست ملت است و ملت هم كسى كه خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد، با آزادى مطلق به او ممكن است رو بياورد. و شما ملاحظه كرديد در فوت مرحوم آقاى طالقانى سر نيزه‏اى نبود، زورى نبود، مردم با آزادى ريختند در خيابان‏ها و همه ايران منقلب شد. اين نه اين است كه آزادى بدون قانون وجود داشته باشد، آن آزادى نيست، منتها آزادى است كه مردم روى محبت و عشقشان و روى يك مبادى و مبادى الهى به بعضى اشخاص كه اينها را مى‏شناختند به اينكه الهى هستند روى مى‏آورند و اين آزادگى است.

صحيفه نور ج 9 صفحه 86

سوال: آنطورى كه از بياناتتان در قم در گذشته نه نزديك، خيلى دور فرموده‏ايد و حقيقتى بوده، آن مدرن شدن يك انسان اين است كه بتواند آزاد بينديشد و آزاد تصميم بگيرد وآزاد انتخاب بكند. چطور امكان دارد، الان در كشور كمونيست‏ها و ساير اقليت‏ها چه سياسى و چه مذهبى و چه ملى نمى‏توانند آزادانه اظهار بيان بكنند و اظهار انديشه بكنند.

جواب: بگوييد شما اول خيال كرديد كه مساله اى را، بعد علتش را مى‏پرسيد. در مملكت ما آزادى انديشه هست، آزادى قلم هست، آزادى بيان هست ولى آزادى توطئه و آزادى فساد كارى نيست. شما اگر توقع داريد كه ما بگذاريم بر ما توطئه كنند و مملكت ما را به هرج و مرج بكشند، به فساد بكشند و مقصودشان از آزادى اين است، در هيچ جاى دنيا همچو آزادى نيست. و اگر آزادى انديشه است، آزادى بيان است، اين آقاى بنى صدر مطلعند و ما مطلعيم كه ايشان دعوت مى‏كردند همين كمونيست‏ها را و همان اشخاصى كه غير ما فكر مى‏كردند، دعوت مى‏كنند كه بياييد صحبت‏هاى‏تان را بكنيد و ما پنج ماه بيشتر بلكه به طور مطلق به اينها آزادى داديم، يعنى آزاد بودند كه هر چه مى‏خواهند، حتى الانش هم هر كارى كردند، لكن اخيراً كه ما مطلع شديم كه با الهام از رژيم سابق و با الهام از اجانب و كسانى كه مى‏خواهند به تباهى بكشند، توطئه كردند، خرابكارى كردند، خرمن‏ها را آتش زدند، صندوق‏هاى آراء را آتش زدند و با تفنگ و اسلحه آن رفتار را كردند، قضاياى اطراف كردستان را همان‏ها پيش آوردند و ساير قضايا هم آنها اگر ما سستى كنيم پيش مى‏آورند. اگر آزادى، آزادى بيان و عقيده و انديشه است، آزادى هست و بوده است. اين چيزى كه جلويش گرفته شده است، اين است كه در ممالك ديگر آنجا كه انقلاب شد و صددرصد ادعاى آزادى مى‏كردند، بعد از انقلاب مطلقاً جلوگيرى كردند از كسانى كه توطئه مى‏كردند، ما پنج ماه است و بيشتر است مهلت داديم به آنها تا اينكه بر مردم ثابت شد، به دنيا ثابت شد به اينكه قضيه، قضيه آزادى بيان نيست، قضيه، قضيه آزادى توطئه است. اين آزادى توطئه را هيچ كس، هيچ جا به هيچ كس نمى‏تواند بدهد.

سوال: البته اين سوالاتى است كه قبلا مى‏دانيد كه معمولا خبرنگارها از شما مى‏كردند، پس چه دليلى بود كه مثلاً روزنامه‏هاى مخالف مخصوصا آيندگان بسته بشود؟

جواب: روزنامه آيندگان همان بود كه با دشمن‏هاى ما روابط داشت، توطئه بود در كار و با صهيونيست‏ها روابط داشت، از آنها الهام مى‏گرفت و بر ضد منافع مملكت و كشور مى‏نوشت و در تمام آن روزنامه‏هائى كه توطئه‏گر بودند و مى‏خواستند رژيم سابق را دوباره برگردانند به اينجا، اين روزنامه‏ها جلوشان گرفته شد تا بفهمند به اينكه چطورند اينها و بعد

صحيفه نور ج 9 صفحه 87

از اينكه فهميدند هر كدام كه چيز نيستند، نه، آزاد باشند. همه روزنامه هائى كه بودند، به اعتبار اينكه دادستان آنطورى كه فهميده است اينها توطئه‏گر بودند و مفسد بودند و اينها الهام از شاه و از دستگاه صهيونيست‏ها مى‏گرفتند، از اين جهت اينها را توقيف كردند موقتاً، تا اينكه رسيدگى كنند. اين خلاف آزادى نيست، اين جلوگيرى از توطئه است كه همه دنيا بوده است كه جلوى اين توطئه را بگيرند.

سوال: حضرت امام! اينهائى كه الان دم از مخالفت مى‏زنند، عده‏اى هستند كه اكثرشان مبارزه كرده‏اند و زجر كشيده‏اند و ضد رژيم گذشته بودند. چطور امكان دارد كه فضا و حق وجود به چپى كه اين همه مبارزه و رنج كشيده، نداد؟

جواب: امكان ندارد، حتى يكى‏شان نه مبارزه كرده‏اند، نه رنج كشيده‏اند، همه از دولت و از رنج‏هاى اين ملت ما استفاده برده‏اند و بر ضد ملت ما قلمفرسائى كرده‏اند. سوال: منظورم گروه‏هاى سياسى‏اند مثلاً احزاب توده، مثلاً فدائيان، مجاهدين.

جواب: و احزاب هم همين طور، آنها هم خلاف آزاديشان اگر توطئه گر نباشند، حالا عملى كه بر خلاف آزادى باشد نكرده‏اند و نشده است و اما اينكه مى‏گوييد آنها رنج كشيده‏اند و در اين باره فعاليت كرده‏اند، اين معلوم مى‏شود كه درست از اوضاع ما مطلع نيستيد. آنها كه رنج كشيده‏اند اين توده مردمند كه رنج كشيده‏اند آنها يك عده‏اى‏شان درخارج بوده‏اند و حالا آمده‏اند در داخل و مى‏خواهند استفاده بكنند بدون رنجش. يك دسته هم اينجا بودند و در پناهگاه‏ها يا در خانه‏ها بودند و بعد از اينكه ملت رنج‏ها را كشيد و خون داد و همه كارها را كرد، اينها آمدند و دارند استفاده مى‏برند و معذلك كسى جلو اينها را نگرفته است و آزادى دارند.

سوال: منظور من بيشتر روى چپى‏هائى است كه درزندان هم بوده‏اند، يا به دست شاه شكنجه شدند.

جواب: در اين نهضت ما دخالت نداشتند، در نهضت ما هيچ يك از اينها، بلكه مخالف بودند. همين چهار تا هم كه الان برخلاف ما دارند فعاليت مى‏كنند، آنها يك مسلك خاصى داشتند و روى مسلك خاصشان هستند. نهضت ما يك نهضت اسلامى بود كه چپى با آن مخالف است و مخالفت او هم با ما بيشتر است از مخالفت شاه و آنها هم توطئه‏گر هستند و مى‏خواهند همان مسائل را، كه من نظرم اين است كه چپى‏هاى ساختگى‏اند، نه چپى‏هاى واقعى و ساخت‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 88

امريكا هم هستند. بنابراين اينطور نيست كه شما خيال كرديد كه چپى‏ها يك دسته‏اى هستند كه در نهضت ما دخالت داشتند. نهضت ما هيچ دخالتى آنها نداشتند، البته آنهابراى مقصد خودشان هر چه بوده اينجا و آنجائى كرده‏اند و يك كارهائى انجام داده‏اند و هيچ ربطى به نهضت ما ندارد. نهضت ما هيچ ارتباطى با چپى‏ها ندارد و چپى‏ها هم هيچ خدمتى به نهضت ما نكرده‏اند و هر چه كرده‏اند كار شكنى و خلاف بوده است، حالا هم توطئه‏گرى از چپى‏ها است و اين چپى‏هاى ساختگى‏اند، نه چپى‏هاى واقعى.

سوال: حضرت امام! مى‏شود بيان كنيد كه اين ملت براى آزادى مبارزه كرده يا براى اسلام؟

جواب: براى اسلام جنگيده، لكن محتواى اسلام همه آن معانى است كه در عالم به خيال خودشان بوده كه مى‏گويند دموكراسى. اسلام همه اين واقعيت‏ها را دارد و ملت ما هم براى همه اين واقعيات جنگيده‏اند و لكن در رأسش خود اسلام است و اسلام همه اين را دارد. سوال: يك تعريف ساده از آزادى بيان كنيد.

جواب: آزادى يك مسأله‏اى نيست كه تعريف داشته باشد. مردم عقيده‏شان آزاد است، كسى الزامشان نمى‏كند كه شما بايد حتماً اين عقيده را داشته باشيد، كسى الزام به شما نمى‏كند كه حتماً بايد اين راه را برويد، كسى الزام به شما نمى‏كند كه بايد اين را انتخاب كنى، كسى الزامتان نمى‏كند كه در كجا مسكن داشته باشى يا در آنجا چه شغلى را انتخاب كنى. آزادى يك چيز واضحى است.

سوال: حضرت امام! شما چرا از اول روى يك كلمه‏اى خط كشيديد و آن دموكراتيك است كه رويش خط كشيديد و فرموديد جمهورى اسلامى نه يك كلمه بيشتر و نه يك كلمه كمتر. اين كلمه كه اين قدر عزيز است، براى ما عزيز است و شما خطش زديد و در كشور الان باز در اين باره صحبت مى‏كنند.

جواب: بله اين مسائلى دارد، يك مسأله اين است كه اين توهم، اين را در ذهن مى‏آورد كه اسلام محتوايش خالى است از اين، لذا احتياج به اين است كه يك قيدى پهلويش بياورند و اين براى ما بسيار حزن انگيز است كه در محتواى يك چيزى كه همه چيزها به طريق بالاترش و مهمترش در آن هست، حالا ما بيائى‏م بگوئيم كه ما اسلام مى‏خواهيم و ما با اسلاممان دموكراسى باشد. اسلام همه چيز است. مثل اين است كه شما بگوئيد كه ما اسلام را

صحيفه نور ج 9 صفحه 89

مى‏خواهيم و مى‏خواهيم كه به خدا هم اعتقاد داشته باشيم، ولى به شرط اينكه به خدا هم معتقد باشيم. اين براى ما خيلى ناراحت كننده است كه كسى يك همچو خيالى داشته باشد، اين اولاً، و ثانياً اين كلمه دموكراسى كه پيش شما اين قدر عزيز است يك مفهوم مبينى ندارد ارسطو يك جور معنى كرده، شوروى يك جور معنى كرده، سرمايه‏دارها يك جور معنى كرده و ما در قانون اساسيمان نمى‏توانيم يك لفظ مبهمى كه هر كس براى خودش يك معنى كرده است، آن را بگذاريم، به جاى آن اسلام را گذاشتيم كه اسلام مبين مى‏كند حد وسط چيست، اين مخالف با هيچ چيزى نيست ولى آنهائى كه نفهميده‏اند اسلام را، خارجى‏ها كه با اسلام كار ندارند، آنها كه در داخل هستند و اسلام را نمى‏دانند چه رژيمى است، چه حالى دارد، از اين جهت يك امكان به خيالشان دارد. من حالا براى شما مثال مى‏زنم از اين آزادى و دموكراسى يك چيزى كه تاريخ مى‏گويد و آن قضيه حضرت امير سلام الله عليه است كه در وقتى كه رئيس و خليفه رسول الله بود و دامنه اين رياست عمليش و سياستش از حجاز تا مصر و تمام تقريباً بسيارى از آسيا، يك مقدارى حتى اروپا داشت، همين شخص كه رئيس يك همچو مملكت وسيعى بود و داراى همچو قدرتى بود و قاضى را هم خود خليفه رسول الله تعيين مى‏كرد، وقتى يك اختلافى بين آن رئيس و يك يهودى حاصل شد قاضى دعوت كرد او را به اينكه بيايد جواب بدهد او هم رفت در محضر قاضى نشست، قاضى خواست به او احترام بكند، گفت نه يك نفر قاضى بايد احترام از هيچ كس نكند و ما عل السواء بايد باشيم و بعد هم كه قاضى حكم بر خلاف او كرد، او تصديق و قبول كرد.

afsanah82
07-26-2011, 11:36 AM

previos page menu page next page


امام: اين مايه فساد است، فساد را بايد برداشت تا ديگران اصلاح بشوند. اين ديگر مسائلى فرعى است.

مترجم: مى‏گويند يك زن هيجده ساله را كه آبستن بوده اين را به عنوان اينكه زنا كرده اعدام كردند.

امام: دروغ است، نمى‏شود، در اسلام نيست. اين جزء همان‏هاست كه به ما نسبت مى‏دهند. فالاچى: اين روزنامه‏ها بودند كه درباره آن نوشتند. امام: بى اطلاعم. ما چه مى‏دانيم حالا چه شده، وقتى به محكمه رفته است محكمه حكم كرده است.

فالاچى: اين چادر، آيا صحيح است كه اين زن‏ها خود را در زير چادر مخفى كنند؟ اين زن‏ها در انقلاب شركت كردند، كشته دادند، زندان رفتند، مبارزه كردند. اين چادر هم يك رسم از قديم‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 96

مانده‏اى است، حالا ديگر دنيا هم عوض شده، حالا اين صحيح است كه مثلاً اينها خودشان را مخفى كنند؟

امام: اولا اينكه اين يك اختيارى است براى آنها، خودشان اختيار كردند. شما چه حقى داريد كه اختيار را از دستشان بگيريد؟ ما اعلام مى‏كنيم به زن‏ها كه هر كس چادر مى‏خواهد يا هر كس پوشش اسلامى، بيايد بيرون، از سى و پنج ميليون جمعيت ما سى و سه ميليونش بيرون مى‏آيد. شما چه حقى داريد كه جلو اينها را بگيريد؟ اين چه ديكتاتورى است كه شما نسبت به زن‏ها داريد؟ و ثانياً اينكه ما يك پوشش خاصى را نمى‏گوييم، براى حدود زن‏هايى كه به سن و سال شما رسيده‏اند هيچ چيزى نيست. ما زن‏هاى جوانى كه وقتى ايشان آرايش مى‏كنند و مى‏آيند يك فوج را دنبال خودشان مى‏كشند، اينها را داريم جلوشان را مى‏گيريم، شما هم دلتان نسوزد. من ديگر بلند شوم، شما هم دلتان نسوزد. ( خطاب به مترجم) شما بگوييد اينها را به ايشان.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:37 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 97

تاريخ: 21/6/58

پيام امام خمينى به آيت الله منتظرى

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى منتظرى دامت افاضاته‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مرحوم مجاهد بزرگوار آقاى طالقانى پس از عمرى مجاهدت و پاسدارى از اسلام به رحمت خداوند پيوست و ما را سوگوار كرد. تكليف پاسدارى از اسلام به عهده همه ماست و من شما را كه مجاهدى بزرگوار و فقيهى عاليقدر مى‏دانم براى دژ محكمى كه آن فقيد سعيد پاسدار آن بود انتخاب و منصوب نمودم. نماز جمعه كه نمايشى از قدرت سياسى و اجتماعى اسلام است بايد هر چه شكوهمندتر و پر محتواتر اقامه شود. ملت ما گمان نكنند كه نماز جمعه يك نماز عادى است، نماز جمعه با شكوهمندى كه دارد براى نهضت كوتاه عمر ما يك پشتوانه محكم و در پيشبرد انقلاب اسلامى ما عامل مؤثر و بزرگى است.

ملت عظيم و عزيز با شركت خود بايد اين سنگر اسلامى را هر چه عظيم تر و بلند پايه‏تر حفظ نمايند تا به بركت آن توطئه‏هاى خائنانه و دسيسه‏هاى مفسدان خنثى شود. از خداوند تعالى دوام نهضت و عظمت اسلام را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:37 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 98

تاريخ: 21/6/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهيب از اعضاى جهاد سازندگى قزوين، اعضاى حزب جمهورى اسلامى‏و اعضاى صندوق ذخيره ولى عصر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

نهضت براى اسلام است و شهادت هم براى اسلام و آنچه كه براى اسلام است شرف است و عزت است و من اميدوارم كه شهداى ما به شهداى كربلا ملحق بشوند و بازماندگان آنها، خداوند به آنها صبر عنايت كند و به شما برادرها و همه ما قدرت مقاومت. در مقابل مشكلات بايد مقاومت به خرج داد. اگر بنا باشد كه ما در مشكلات عقب نشينى و سستى كنيم، نهضت ما نمى‏تواند پيش برود لكن در مقابل مشكلات بايد مردانه قيام و مردانه مقاومت كرد. شماها، زن و مردتان، شجاعانه قيام كرديد و دست اجانب را كوتاه كرديد و دست چپاولگرها را از خزائن مملكت‏تان كوتاه كرديد و شجاعانه بايد به پيش برويد و مقاومت كنيد. همانطورى كه ايمان، ايمان به خدا در قلب‏ها بود و شما را آن ايمان به خدا هدايت كرد و حس مقاومت به شما داد و خداوند ايجاد رعب در آنها كرد و با قدرت شيطانى كه داشتند، شكست خوردند . اين ايمان را حفظ كنيد تا اين نهضت جلو برود. توجه به خدا داشته باشيد، ايمان به خدا. همانطورى كه در صدر اسلام يك جمعيت‏هاى كم و بى‏سازمان بر يك قدرت‏هاى بسيار بزرگ با همه سازمان‏ها كه داشتند، قدرت ايمان اين جمعيت كم را بر آن جمعيت‏هاى بزرگ با همه ساز و برگى كه داشتند غلبه داد و در ايران هم همان نظير صدر اسلام قضيه واقع شد كه شماها با ساز و برگ كم در مقابل يك قدرت بسيار بزرگ كه مجهز به همه جهازات جنگى بودند قيام كرديد و خداوند با شما همراهى كرد و اين قدرت بزرگ را شكست، از حالا به بعد با همين قدرت ايمان بايد پيش برويد. پيام من به همه دوستان، به همه احباء، به همه جوان‏هاى برومند زن و مرد اين است كه اين قدرت ايمان را حفظ كنيد..... حق با شماست و شما ايمان به خدا داريد. خداوند پشتيبان است و كسى كه خداوند پشتيبان او باشد، از هيچ چيز هراس ندارد شهادت براى ما فيض عظيمى‏است و جوان‏هاى ما شهادت را آرزو دارند و ملتى كه شهادت را آرزو دارد پيروز است و شما ملت پيروزيد انشاء الله.

خداوند انشاء الله همه شما را سعادتمند كند هم در دنيا و هم در آخرت.

و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:37 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 99

تاريخ: 22/6/58

بيانات امام خمينى در جمع بانوان دانش پژوه مركز آموزشى دارالزهراء همايونشهر

موقع شناسى يكى از امورى است كه در رشد هر جامعه اى دخالت زياد دارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من چند تا كلمه بايد بگويم. اول از شما خانم‏هاى محترم معذرت مى‏خواهم كه در يك جائى كه گرم است و شما در زحمت هستيد، الان ما با شما مواجه هستيم. رشد فكرى هر جامعه‏اى اقتضا مى‏كند كه انسان در هر مرحله‏اى كه واقع است همان مرحله را توجه به آن داشته باشد و افراد هم و گروه‏ها هم در هر حالى كه هستند و هر گروهى كه هستند، همان وضعى كه در آن گروه هست به آن توجه داشته باشند. فكر كردن به آن چيزى كه در گذشته است و گذشته است و آن چيزى كه بعدها خواهد آمد، از جهتى خوب است و از جهتى انسان را از اين مقصدى كه دارد باز مى‏دارد. ما اگر الان همه توجهمان را منصرف كنيم به اينكه ما چه كرديم و چه كرديم پيروز شديم و همه توجهمان را به آتيه دور منعطف كنيم، از آن چيزى كه الان وقتش است، اذهان‏مان منصرف مى‏شود، چنانكه گروه‏هاى مختلفى كه هستند و هر گروهى براى يك كارى هستند، اگر چنانچه توجه كنند به كارهاى گروه‏هاى ديگر، از كارى كه خودشان دارند، منحرف مى‏شوند. ما الان چيزى كه بالفعل محل حاجتمان است اين را بايد به آن توجه كنيم، نه به آتيه خيلى فكر كنيم و نه به گذشته، گذشته الحمدلله تا حالا خوب گذشته است و اميدوارم كه آتيه هم انشاء الله خوب بشود لكن شرط اينكه آتيه خوب بشود اين است كه حال خوب بشود يعنى هر قدمى كه بر مى‏داريم همان قدم را ببينيم چطور بايد برداريم و كجا بايد بگذاريم. الان ما مبتلا به قانون اساسى هستيم و خبرگان اين قانون اساسى، آنهائى كه بايد اين قانون اساسى را تصويب كنند، هر كس هر نظرى در قانون اساسى دارد، الان بايد اين نظر را بدهد و ننشيند تا اينكه ديگران نظر بدهند براى او هم شما بانوان محترم و هم ساير طبقات، چه از طبقات روحانى باشند يا از طبقات ديگر، نبايد مهلت بدهند به ديگران كه آنها نظر بدهند و ما بنشينيم صبر بكنيم ببينيم چه خواهد شد. تكليف فعلى ما اين است كه نظرهايى كه داريم در قانون اساسى آنها را بنويسيم و به آن محلى كه بايد داد كه مجلس سناست بدهيم و در مطبوعات هم اگر خواستيم، بنويسيم و آن چيزى كه مهمتر از اين است، اين است كه آن اشخاصى كه مى‏خواهيم براى نظر كردن به قانون اساسى و تشخيص دادن اينكه اين قانون موافق با اسلام است، موافق با صلاح ملت است، آن اشخاص را بايد در نظر بگيريم و انتخاب كنيم كه مبادا يك وقت اشخاصى كه بر خلاف مسير اين نهضت هستند، اعتقاد به اين نهضت

صحيفه نور ج 9 صفحه 100

ندارند، توجه به اسلام و مصالحى كه در اسلام است ندارند، يك وقت انتخاب نشوند و اينها نروند سراغ اينكه قانون اساسى را براى ما تنظيم كنند. پس الان ما اين قدم را نبايد فكر كنيم كه ما آن هستيم كه چه كرديم و نبايد فكر كنيم كه بعدها چه خواهيم كرد، بايد فكر كنيم كه حالا بايد چه بكنيم. رشد فكرى هر قومى اين است كه بشناسند مقام را و بفهمند چه وقت بايد چه كرد. بسيارى از انحرافات كه براى انسان پيدا مى‏شود اين است كه موقع شناس نباشد و يك مطالبى كه حالا بايد طرح بشود آن را طرح نكند، يك مطالبى كه حالا وقتش نيست، طرح بكند، شما الان بايد همه‏تان و تمام ملت از زن و مرد، از كوچك و بزرگ، از روحانى تا دانشگاهى همه بايد در فكر حال باشيد كه اين قدمى كه الان مى‏خواهيد برداريد، صحيح برداريد و قدم‏هاى بعد در موقع خودش. الان ما نبايد به فكر اين باشيم كه ما مثلاً مدارس‏مان چطور است، كشاورزى‏مان چطوراست، ماكارخانه‏هاى‏مان چطور است، اينها الان وقتش نيست، الان همه افكار بايد متوجه به اين باشد كه قانون اساسى‏مان چه جورى است، نظر بدهيم و باز تمام افكارمان متوجه به اين باشد. كه چه اشخاصى را ما براى تنظيم قانون اساسى و تصويب قانون اساسى بايد تعيين بكنيم. اين قدم الان قدم فعلى محل حاجت است و حرف‏هاى ديگر و كارهاى ديگر و همه اينها بى موقع است موقع‏شناسى يكى از امورى است كه در رشد هر جامعه‏اى دخالت زياد دارد.

هميشه بانوان در نهضت پيشقدم بودند

و من اميدوارم كه شما بانوان كه هميشه در اين نهضت پيشقدم بوديد و هدايت كرديد تقريبا شما بانوان ديگران را و ديگران نظر به اينكه شماها پيشقدم شديد، بيشتر قوت پيدا كردند، انشاء الله موفق باشيد، سلامت باشيد، سعادتمند باشيد و همين طور كه تا حالا با وحدت كلمه و قدرت و قوه ايمان تا اينجا رسيديد از اينجا به بعد هم قدم به قدم كه احتياج دارد اسلام به وجود همه، همه ملت قدم به قدم پيش برويم تا انشاء الله تمام مطالب موافق اسلام عمل بشود. سلام بر همه‏تان باد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:37 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 101

تاريخ: 22/6/58

بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم

دعوت اسلامى به آنجا رسيد كه تمام اقشار ملت لبيك گفتند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما به پيروزى از انبيا عظام سلام الله عليهم از صفر شروع كرديم، انبيا عليه السلام براى دعوت و قيام بر ضد طاغوت از صفر شروع مى‏كردند و دعوت‏هاى بزرگ آنها از واحد واحد شروع مى‏شد تا گروه گروه جمع مى‏شدند. آن روزى كه ما دعوت بر ضد طاغوت را شروع كرديم، صفر بوديم، گروه‏هاى مسلمين و اقشار ملت ما در اختناق عظيم بودند و جرات نفس كشيدن نداشتند. ما از صفر شروع كرديم و به دعوت اسلامى مردم را خوانديم و اين قطره واحد قطره‏ها شد و قطره‏ها سيل و سيل دريا. اين درياى بزرگ با قدرت ايمان در مقابل تمام قدرت‏هائى كه بر ضد اسلام و بر ضد انقلاب بودند در هم شكست. دعوت اسلامى ما به آنجا رسيد كه تمام اقشار ملت لبيك گفتند، از دانشگاهى، بازارى، دهقان، كارگر، نظامى، ارتشى به ما پيوستند چون دعوت، دعوت الهى بود، دعوت براى خدا بود، قيام قيام اسلامى بود، مردم به اسلام علاقه داشتند و دارند، به آنجا رسيد كه الان در همين محضر گروه‏هاى مختلف از بلاد مختلف برادروار با هم مجتمع و همه پشتيبانى خودشان را از نهضت اسلامى و از جمهورى اسلامى ملت ما در تمام اقشارى كه دارد، از مركز تا آخرين نقطه مرزها يكدل و يك جهت از پيروزى اسلام خوشحال و پشتيبانى خودشان را اعلام مى‏كنند و ما با پشتيبانى ملت بزرگ اسلام به پيش مى‏رويم و دست جنايتكاران را قطع كرديم و ريشه‏هاى گنديده آنها را قطع خواهيم كرد. اين قدرت اسلام است، اين قدرت ايمان ملت است، اين بيدارى ملت است كه در سايه قرآن كريم و تعليمات اسلام بپا خاسته است. مستضعفين بپا خاسته‏اند و مقابل مستكبرين ايستاده‏اند، چنانكه در طول تاريخ انبياء با مستضعفين بپا خاستند و با مستكبرين مبارزه كردند و آنها را شكست دادند. ملت مستضعف ما به تبعيت از تعليمات اسلام و قرآن كريم، دعوت اسلامى را لبيك گفت و هر چه رنج و زحمت ديد مصمم‏تر شد و هر چه شهيد داد مصمم‏تر شد.

شهادت عزت و حيات ابدى است

امروز كه براى تسليت در مرگ يكى از عزيزان ما و در ترور يك نفر دانشمند اينجا مجتمع شده‏ايد، آگاهانه، مصممانه اراده داريد كه بر ضد طاغوت و استعمار و استكبار مبارزه را ادامه بدهيد.

صحيفه نور ج 9 صفحه 102

برادران من! خواهران من! عزيزان من! مصمم باشيد، از ترور نترسيد، از شهادت نترسيد و نمى‏ترسيد. شهادت عزت ابدى است، حيات ابدى است. آنها از شهادت بترسند و از مردن بترسند كه مردن را تمام مى‏دانند و انسان را فانى، ما كه انسان را باقى مى‏دانيم و حيات جاودانه را بهتر از اين حيات مادى مى‏دانيم، براى چه بترسيم. من از همه طوايف مختلفى كه در اينجا از عشاير، از نظاميان، از بانوان، از فرهنگيان كه در اينجا مجتمع هستند، از تمام آنها تشكر مى‏كنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:37 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 103

تاريخ 22/6/58

بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و علماى منطقه 10 تهران‏

همه مجتمع‏اند به يك مقصد كه آن مقصد اسلام است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما گرفتارى‏هايمان يكى دو تا الان نيست، گرفتارى خيلى زياد است و تقريبا بايد گفت كه دستجات مختلف هماهنگ نشده‏اند در صورتى كه آنكه لازم است هماهنگى است. اين نه تنها در مثلاً دولت و ملت بلكه خود گروه‏هاى ملى هم باز هماهنگ نشده‏اند يعنى آن هماهنگى كه بود كم كم دارد از دست مى‏رود و همين طور در خود قشر خودمانى و آقايان خودشان در حال انقلاب يك حال خوبى پيدا شده بود يعنى البته هر انقلابى اينطور است يك وحدت كلمه‏اى و توجه خاص به مقصد، همه مجتمع‏اند به يك مقصد كه آن مقصد اسلامى بود و دفع شر اجانب (شاه سابق و امثال ذلك) هماهنگى خوبى بود و با همان هماهنگى اين مسائل ابتدائى حل شد يعنى يك مطلبى كه در دنيا كسى احتمالش را نمى‏داد و در اينجا هم اكثرا يا همه احتمال اينكه يك همچو قضيه‏اى واقع بشود و يك ملتى كه دست خالى دارد، اين غلبه بكند به يك قدرت‏هائى كه نه فقط قدرت شيطانى خود دستگاه بلكه همه قدرت‏ها و نه فقط قدرت آمريكا و مثلاً امثال آن بلكه قدرت‏هاى خود دولت‏هاى اسلامى همه اينها پشتيبانى مى‏كردند منتها بعضى به صراحت و بعضى به طور ديگر، در عين حال اين هماهنگى كه در بين ملت و بين قشرهاى روحانى همه پيدا شد بر اين مشكلات بسيار عظيم غلبه كرد و تا اينجا آمد، تا اينجا كه رفع شر آنها شد به حسب مهم اگر هم باشد، يك چيز با اهميتى ديگر نيست و اينها هم رفع مى‏شود انشاء الله.

تبليغات مسموم به منظور منعزل ساختن روحانيت از امور سياسى و اجتماعى

و آن چيزى كه مهم است در نظر من و وظيفه ماست و سنگينى‏اش بيشتر به عهده خود روحانيون است و آن اين است كه جمهورى، اسلامى است همه هم راى داده‏اند كه جمهورى اسلامى، در جمهورى اسلامى اگر يك وقت خداى نخواسته بر خلاف موازين عملى بشود، به طورى كه خداى نخواسته يك وقت جبهه و وجهه اين جمهورى مشوه در خارج جلوه كند خصوصا كه دشمن‏هاى اسلام و دشمن‏هاى روحانيت زيادند و در صدد اين هستند كه يك مطلبى ببينند و اين مطلب را بزرگش كنند و بزرگتر كنند تا اينكه بلكه اين اسلاميت را هم به مردم خارج چيز بكنند كه جمهورى اسلامى هم همين است مثل نظام شاهنشاهى مى‏ماند، چنانچه خوب، الان - اقلام - قلم‏هاى خارجى‏ها الان مدت‏هاست

صحيفه نور ج 9 صفحه 104

كه به كار افتاده است و همين مسائل را ديكتاتورى عمامه و عبا و قبا و اين بدتر از آن ديكتاتورى است البته ما نمى‏توانيم كارى بكنيم كه آنها براى ما چيزى ننويسند و نگويند مگر اينكه تسليم بشويم و همه چيزهائى كه داريم تسليم‏شان كنيم اما بعد از اينكه آنها را ما خلع كرديم همه چيزشان را و دستشان را از مخازن ملت كوتاه كرديم ديگر نبايد ما خيال اين معنا را بكنيم كه آنها ديگر صحبتى نكنند، آنها صحبت مى‏كنند، هر كارى هم ما بكنيم آنها اشكالاتشان را مى‏كنند و حرف‏هايشان را مى‏زنند لكن مهم اين است كه ما بهانه دست ندهيم. ما يك گرفتارى با خود ملت داريم يك گرفتارى هم با خارجى‏ها. در بين خود ملت هم اشخاص زيادى هستند كه از اينكه الان روحانيون يك كارهاى جزئى دستشان آمده است ناراحتند، اينها بسياريشان مى‏گويند كه روحانيت برود مسجد نمازش را بخواند و برود سراغ كارش كارها دست ما باشد من از حبس كه بنا بود بيايم، آمدند گفتند كه شما بيائيد آن اتاق برويد، يك اتاق بسيار بزرگى و مجللى بود ما رفتيم آنجا ديديم كه آن رئيس سازمان آنوقت كه حالا هم كشتندش حسن پاكروان آنجاست و مولوى ايشان شروع كرد صحبت كردن كه سياست يك امرى است كه دروغ گفتن است، خدعه كردن است، فريب دادن است، از اين چيزها الفاظ جور كرد و آخرش هم گفت پدر سوختگى است و اين را شما بگذاريد براى ما. من به او گفتم كه اين خوب مال شما هست، به اين معنا اگر سياست است خوب شما، مال شماست. اين همين را برداشتند در روزنامه‏ها نوشتند كه ما تفاهم كرديم با فلانى در اينكه در سياست دخالت نكند و من هم وقتى آمدم بالاى منبر گفتم كه مطلب اين بود اينها الان مى‏خواهند بگويند كه سياست، يك همچو مسائلى است و علما اعلام (كه نبايد خدعه بكنند، نبايد فريب بدهند، نبايد چه) اينها تشريف ببرند مسجد و عبايشان را سرشان بكشند بروند مسجد و نماز بخوانند و خوب مثلاً دو تا مساله شرعى در همان حدود مسائل شرعى را براى مردم بگويند و برگردند منزلشان خيلى هم محترم هستند و ما هم به آنها احترام قائل مى‏شويم و مملكت را واگذار كنند به ما، آنها اهلش نيستند و ما هستيم كه مملكت را بايد اداره بكنيم. اين منطق اينهاست به حسب واقعش و بسيارى از اينها از اسلام مى‏ترسند و از شماها هم كه مى‏ترسند به عنوان اينكه شما هم مبين اسلام هستيد و مى‏خواهيد كه اسلام را در خارج محقق كنيد. اينها قبل از اينكه اين نهضت پيدا بشود به طور علمى مى‏ترسيدند خارج و داخل همه‏شان از اسلام و از كسانى كه وابسته به اسلامند كه در راسش شما هم هستيد، از اين جهت كوشش كردند در اينكه همه اديان را در نظر مردم كوچك كنند و برسند به اسلام و اسلام را همرديف كنند با آن، در نظر توده‏هاى مردم اسلام را مشوه نمايش بدهند، اديان به طور كلى مى‏گويند، مى‏گفتند اديان افيون جامعه است. منظورشان هم اين بود كه اديان آمده‏اند، اديان را اين قلدرها و سرمايه دارها و سلاطين و روسا درست كرده‏اند براى اينكه مردم را خوابشان كنند مثل افيونى كه به مردم مى‏دهند تخدير مى‏شوند، مردم را تخدير كنند، تا اينكه آنها هم مال مردم را بخورند و اينها در خواب باشند. اديان را اينطور نمايش مى‏دادند. آخوندها را هم، اينها دربارى هستند، اينها انگليسى هستند، خود انگليسى‏ها اينطور القا مى‏كردند كه بگويند انگليسى‏اند، اينها دربارى هستند، اين آخوندها چه هستند. اين را، قصه را من مكرر گفته‏ام من و آقاى حائرى، آقا مرتضى حائرى

صحيفه نور ج 9 صفحه 105

و آقاى حائرى اخويشان، آقاى حاج آقا مهدى در اتوبوس بوديم نمى‏دانم در چند سال پيش از اين و از يك جائى مى‏آمديم طرف جنوب شهر و آنجاها در آن اتوبوس يك عده‏اى بودند يكيشان شروع كرد صحبت كردن گفت كه من مدت‏ها بود كه اين هيكل‏ها را نديده بودم (آن زمانى بود كه زمان قدرت رضا شاه شايد آخرهاى رضا شاه حالا يادم نيست درست) گفت من مدت‏ها بود اين هيكل‏ها را نديده بودم. (مقصودش ما سه نفر معمم بوديم) اينها را انگليسى‏ها درست كرده‏اند در نجف وقم جمعشان كرده‏اند و اينها از عمال آنها هستند. يك شرح اين طورى. ما هم صحبتى نكرديم، سكوت كرديم. وضع اينطور بود و هست. حالا هم كه مى‏خواهند شما را چيز بكنند كه يك جورى بكنند كه از زندگى روز و از احتياجات مسلمين منعزل كنند، شما برويد سراغ يك كارهاى ديگر و آن قاطر چموش لگد زن، از آن ما مقصود آنها اين است و ممكن است كه ما يك وقتى خداى نخواسته به آنها فرصت بدهيم، به آنها بهانه بدهيم، اين بهانه اسباب اين بشود كه آنها با قلم‏هايشان شروع كنند بر ضد شماها نوشتن، گفتن و مهم همان است كه اينها نمى‏خواهند كه اسلام در خارج تحقق پيدا بكند، از اسلام مى‏ترسند خصوصا حالا كه به مشاهده ديدند. يك وقتى همان قضيه، قضيه علمى بود و آن مسائل را كه پيش مى‏آوردند و تبليغات سوئى كه مى‏كردند براى همان مساله علمى‏اش بود كه مى‏گفتند اگر اسلام پيدا بشود، چه مى‏شود، اگر روحانيون قدرت پيدا كنند چه خواهد شد. در اين نهضت اينها بالعيان ديدند كه مساله همين است كه اسلام همچو قدرتى دارد كه با دست خالى بر قدرت‏هاى بزرگ غلبه مى‏كند و روحانيون هم همچو مردمى هستند كه اين ملت پشت سرشان ايستاده و هر كارى مى‏خواهند، هرامرى مى‏كنند عمل مى‏كنند، حالا كه بالعيان اين مطلب را مشاهده كردند حالا خوفشان صد چندان شده است و دست و پا مى‏زنند به اينكه شماها را آلوده بكنند و پيش ملت باز شماها را يك طورى بكنند كه مردم از شما روگردان بشوند و شما را هم بگويند كه اينها تا حالا چيزى دستشان نبود حالا كه دستشان آمده اينها هم همان‏ها هستند مطلب اينها اين است كه بگويند اين روحانيون تا حالا كارى دستشان نبود حالا هم كه كار دستشان آمده است اينها هم همان مسائل هست و همان كارها را دارند انجام مى‏دهند. اگر يك قدم كج گذاشته بشود، اين يك قدم كج را صد مقابل اينها عرضه مى‏كنند و در كتابشان يا در مقالاتشان يا در روزنامه‏هايشان مى‏نويسند و در خارج بيشتر و در داخل هم كه ديروز يكى از خبرنگارهائى كه مى‏خواست يك كتابى بنويسد مدتى بود كه به من يك نفر از آقايان پيشنهاد مى‏كرد كه اين بيايد اينجا و شما را ببيند و صحبت بكنيد با او و مسائل را بگوئيد اين مى‏خواهد كتاب بنويسد (خارجى بود، زن هم بود) و اين مسائلى از شما سوال مى‏كند و جواب دهيد و از جمله حرف‏هايى كه زد اين بود كه من وقتى شما را دارم مى‏بينم، مى‏بينم كه يك آدم آرامى هستيد، به نظر نمى‏آيد كه شما يك آدم چه‏اى باشيد لكن در خارج شما را يك طور ديگرى دارند معرفى مى‏كنند. خوب البته من اين را مى‏دانستم كه خارج مى‏گويند هيتلر است. همين امروز هم براى من يكى عكسى آورده‏اند هيتلر ايستاده و دستهايش را كمرش زده يك عده‏اى هم سر، اينطور عكس انداخته‏اند من هم آن بالا شمشير را كشيده‏ام براى اينكه گردن‏ها را بزنم. من به ايشان گفتم خوب من اينها را كه شنيده ام، شنيده‏ام كه‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 106

گفته‏اند كه فلانى امر كرده است كه پستان‏هاى زن‏ها را ببرند، شما هم كه حالا اينجا هستيد خوب برويد توى مردم اين را بپرسيد از مردم كه چه هست قصه بعد به او گفتم كه ما گفت شما راجع به اينكه آنها اينجور مى‏نويسند متاسف نيستيد؟ گفتم از جهتى من متاسفم و آن اينكه چرا بايد يك انسانى كه بايد انسانيت داشته باشد اينقدر انحراف داشته باشد كه يك چيزى كه هيچ نيست، اين براى منافعش آنطور چيزها بنويسد، از اين جهت البته تاسف است و اسلام آمده است براى اينكه همه مردم را ارشاد كند، ارشاد به راه راست كند و از اينكه مردم اينطور هستند من البته متاسفم اما از يك طرف ديگر ما توقع بايد نداشته باشيم كه براى ما اينها را ننويسند براى اينكه ما دست آنها را از منافعشان كوتاه كرديم آنها چشمشان دوخته شده بود به منافع اينجا و ماها، آقايان ملت ايران دستشان را كوتاه كردند، وقتى دستشان را كوتاه كردند ما ديگر توقع نداشته باشيم كه آنها مدح ما را بكنند. آنها بايد بگويند، هر چه مى‏خواهند بگويند ما بايد راه خودمان را برويم.

حيثيت روحانيت الان بستگى به اعمال ما دارد

مقصود من از اين اطاله كلام اين است كه عرض كنم كه همانطورى كه مقام شما و پست شما يك پست شرافتمند بزرگى است، مسؤوليتتان هم يك مسؤوليت بزرگى است. به همان اندازه كه مقام شما بالاست مسؤوليتتان هم زياد است. اگر يك وقتى مثلاً فرض بفرمائيد يك كميته‏اى تحت نظر بعضى از آقايان باشد و در آنجا يك شخص نابابى باشد و يك كارى انجام بدهد كه بر خلاف باشد آنهائى كه مى‏خواهند مناقشه بكنند با ما، نمى‏گويند كه يك شخص نابابى در اين كميته بود، آقا خودش خوب است اما آن شخص ناباب اين كار را كرد مى‏گويند آخوندها اين كار را كردند. آنها به آخوند نسبت مى‏دهند نمى‏گويند كه اين كميته اينطور است مى‏گويند آخوند است، اينطور است حيثيت روحانيت الان بسته به‏اعمال ما، هميشه بود. اما حالا بيشتر است، هميشه در زمان طاغوت بود، ما هم هيچ كاره بوديم شما هم هيچ كاره بوديد و تحت فشار ظلم بوديد و مظلوم محبوب است، مظلوميت محبوبيت مى‏آورد. حالائى كه جمهورى شده اسلام و اسلامى و رژيم طاغوتى از بين رفته و رژيم اسلامى انسانى بناست باشد و شما هم متصدى يك امورى هستيد براى اينكه كمك بكنيد به اين نهضت و بحمدالله با كمك اين طبقه است كه اين كارها دارد انجام مى‏گيرد. الان آنطور نيست كه اگر يك كارى آنوقت مى‏شد مردم از باب اينكه شما مظلوم باشيد مظلوم بوديد و محبوب شده بوديد مردم مناقشه نمى‏كردند، اما امروز آن وضع ديگر نيست، امروز مناقشه مى‏كنند. اگر يك كميته‏اى كه بعضى از آقايان مثلاً در آن رياست دارند يك نفرى در آنجا يك كار خلافى بكند، كميته را مطلقا و چون با اهل علم مخالفند، اهل علمى كه در آن كميته هست بالخصوص او را و سرايت مى‏دهند به همه مااصلا آخوند اين طورى هست، آخوند جماعت اصلش اين طور است، شلوغكار است، اينها الان يك چيزى دستشان افتاد بنا كردند شلوغ كردن، اين جماعت اصلا اين طورى هستند!! مردم هم وقتى تبليغات زياد بشود مردم هم خيلى‏ها باورشان مى‏آيد. من شاهد بودم در زمان رضاخان و شايد هيچ يك از شماها

صحيفه نور ج 9 صفحه 107

يادتان نباشد من يادم است آن مسائل يعنى از اولى كه آمد و كودتا كرد تا حالا همه مسائل را من شاهد بودم تبليغاتى كه اينها كردند در ملت تاثير كرده بود با اينكه مى‏ديدند كه اينها چه جنايتى مى‏كنند ولى تبليغاتشان قوى بود و در بعضى از قشرهاى ملت هم تاثير كرد. اين قصه را من كرارا گفتم و چون در قلب من يك امر ناراحت كننده‏اى بود حالا هم عرض مى‏كنم مرحوم شيخ عباس تهرانى رحمه الله تعالى ايشان فرمودند كه من از اراك مى‏خواستم بيايم قم، رفتم كه اتومبيلى سوار بشوم كرايه كنم و بيايم، آن شوفر اتومبيل گفت كه ما عهد كرده‏ايم دو طايفه را سوار اتومبيل نكنيم يكى آخوندها را، يكى هم فواحش را. اين وضع ما بود در زمان آن پدر، زمان پسر را همه يادتان هست كه چه بود و چه شد خوب حالا الحمدالله پدرش كه رفت و خودش هم كه رفت آنها ديگر برگشت ندارند لكن ما بايد توجه به اين معنا بكنيم كه حيثيت روحانيت و حيثيت اسلام الان بسته به كارهاى ماست. اگر ما كارمان يك كار صحيح مطابق با قواعد اسلام باشد هم حفظ روحانيت مى‏شود هم حفظ اسلام و اگر خداى نخواسته از ما ببينند كه باز مخالفت‏ها شروع شد و باز اين بكش آن طرف و آن بكش آن طرف و اين كميته چه بكن، آن كميته چه، يك همچو مسائلى اگر از ما ديدند روحانيت حيثيتش را از دست مى‏دهد و با از دست دادن روحانيت حيثيت خود را، اسلام عقب نشينى مى‏كند. اينكه روحانيت را تا اينجا آورده همين طبقه بود مردم هم تبع همين هستند الان بسته به اعمال ماست يعنى مسؤوليتى كه الان به عهده ماست در اين زمان بيش از مسؤوليتى است كه به روحانيت زمان طاغوت بود و بيش از مسؤوليتى است كه به روحانيت در زمان‏هاى سابق بوده زمان‏هاى سابق اينطور مسائل اصلا مطرح نبود، مردم بودند و روحانيت بود و احكام خدا و اينها گاهى هم يك خان يك جائى چه مى‏كرده يا يك سلطانى جائى، اما اين مسائلى كه حالا طرح است نبوده اصلا حالا دنيا شده مثل يك عائله واحده، يك كلمه كه اينجا گفته مى‏شود فردا در همه ايران و آنجا هم كه موج‏هاى راديو و تلويزيون برود همه جا منعكس مى‏شود، در همه دهات و قصبات در همه خارج و داخل منعكس مى‏شود. ما اگر چنانچه به وظيفه اسلامى خودمان، روحانى خودمان عمل بكنيم، حيثيت روحانيت در يك همچو مقطع زمانى محفوظ مى‏ماند و بيمه مى‏شود، براى بعد هم اگر در اين انقلاب ما پيروزى معنوى پيدا بكنيم اين پيروزى معنوى باقى مى‏ماند و اگر خداى نخواسته در اين انقلاب ما پيروزى نداشته باشيم و حيثيت خودمان را از دست بدهيم بايد ديگر كنار برويم و فاتحه روحانيت را بخوانيم و دنبال آن فاتحه اسلام براى مدت طولانى، از اين جهت ما آنقدرى كه وظيفه داريم و آقايان وظيفه دارند بايد كوشش كنند كه هم خودشان را و هم آن كميته‏هائى كه در تحت نظارت آقايان هست و هم آن پاسدارهائى كه در تحت نظارت آقايان هست كوشش كنند كه همه اينها را به فرم اسلام در مى‏آورند، هر كس بيايد كميته را ببيند، مثل اينكه در يك مسجد رفته و همه چيزش اسلامى است، هر كس پاسبان را ببيند يك مرد مسلم متعهد ببيند اگر ما بتوانيم يك همچو كارى بكنيم كه اين كميته‏هايمان را و اين پاسدارهايمان را بتوانيم تهذيب كنيم، بتوانيم تربيت بكنيم، نصيحت بكنيم و مواظبت از روحيات آنها بكنيم و اينها را خوب تربيت بكنيم، در اين نهضت پيروزيم و پيروزى انشاءالله دائمى است و اسلام هم روسفيد از

صحيفه نور ج 9 صفحه 108

- روسفيد كه هست - روسفيد در مى‏آيد از آب.

ما بايد حيثيت اسلام و روحانيت را حفظ كنيم

بنابراين ما وظيفه داريم الان يعنى وظيفه الهى، شرعى، وجدانى و انصافى بر اين داريم كه ما بايد از خودمان شروع بكنيم و از خودمان كه شروع كرديم به آن چيزهائى كه مربوط به ما هست، به آن دستگاه‏هائى كه مربوط به ما هست به آنها هم سرايت بدهيم و در نظرمان اين باشد كه تربيت كنيم جامعه‏اى كه 2500 سال در آن ظلم و ظلمات به سر برده و 50 و چند سال به اين ظلمات وحشتناك و جوان‏هاى ما را همچنان منقلب كرده بودند كه نسبت به شما يك نحوه ديگر فكر مى‏كردند، چنانچه شما هم نسبت به آنها يك طور ديگر فكر مى‏كرديد و هر دو فكر، فكرهاى وارداتى تبليغاتى بود، هم آنطورى كه دانشگاه درباره شماها فكر مى‏كرد يك مشت آخوند كه همين حرف ها و هم اين طورى كه شما نسبت به دانشگاه كه همچو به طور مطلق يك دسته فكلى نمى‏دانم كذا اين هر دو تبليغات بود كه جدا كنند طبقه جوانى كه بعدها بايد مقدرات يك مملكت را در دست بگيرد از شما جدا كنند. اصلا برنامه اين است كه شما را از طبقه فعال جوان جدا بكنند يعنى طبقه‏اى كه روشن هستند و مرجع امور خواهند شد و شما را هم از آنها و آنها را هم از شما و دو قوه‏اى كه دو قوه مفكره يك ملت هست، اينها را مقابل هم قرار بدهند تا كارهايشان همه خنثى بشود، نه دانشگاهى بتواند كار خودش را انجام بدهد كار صحيح و نه شما بتوانيد كار صحيح. شما را در مقابل هم قرار بدهند و خودشان هر كارى مى‏خواهند بكنند و ما راجع به آن قضاياى آنها بى تفاوت باشيم خودمان تو سر هم بزنيم. اين يك برنامه اى بوده است كه اينها داشته‏اند و علاوه بر هزار جور برنامه‏اى كه داشتند و ديگر من نمى‏توانم حالا عرض بكنم، حالا آن مقدارى كه من در اين مجلس مقتضى است و حالا هم خدمت آقايان رسيدم همين مقدار است كه ماها بايد حفظ كنيم اين حيثيت روحانيت و حيثيت اسلام را و به همه رفقايتان بايد بگوئيد كه مسؤوليت زياد است امروز غير سابق است امروز خيلى وقت حساس است امروز خيلى وقت حساس خطرناكى است براى همه ما. حالا من اميدوارم كه انشاءالله چه بشود. مسائلى هم كه آقا گفتند صحيح است لكن بايد تنبه داد. آن غرض ندارد اما اشتباه دارد. به او هم گفتند زياد هم به او گفته‏اند كه اشتباه كردى و تنبه البته لازم دارد كه يك همچو اشتباهاتى نشود و من ممكن است كه امروز صحبت اگر عصر در چيز كردند بگويم كه وضع، وضع روحانيت چه است و بايد چه كرد و آنهائى كه مى‏خواهند روحانيت را يك لطمه‏اى وارد كنند چه كاره‏اند آنها. اين ممكن است كه من انشاءالله امروز عصرى كه در مدرسه فيضيه اجتماع هست يك صحبت‏هائى كه به صلاح اسلام و مسلمين است عرض بكنم انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند و موفق و مويد باشيد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:37 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 109

تاريخ: 22/6/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان فرهنگى و مربيان قرآن كاشمر

مطلب اصلى ما اسلام است كه بايد به آن تحقق بدهيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مرحوم آقاى طالقانى رفتند و روسفيد رفتند. ايشان بايد گفت يك عمر تقريبا خدمت كردند و جهاد كردند و رفتند و ما بايد ببينيم كه چه بكنيم تا ما هم روسفيد برويم. ما همه در اين نهضت سهيم هستيم و شما خانم‏ها سهم بزرگ داريد يعنى آمدن شما خانم‏ها به خيابان‏ها و ميدان‏هاى مبارزه موجب اين شد كه مردها هم قوه پيدا بكنند، تقويت بشوند، روحيه آنها هم با آمدن شما تقويت بشود. شما سهم بزرگى در اين نهضت داريد لكن در نيمه راه هستيم الان، بيشتر راه مانده است. ما فقط رفتن محمدرضا و كوتاهى دست اجانب مقصد اعلايمان نبود، آن مقدمه بود يعنى اينها يك خارى بودند بين راه كه بايد اين خارها از بين راه برداشته بشود تا ما بتوانيم آن مقصدى كه مقصد اصلى است به آن برسيم و آن مطلبى را كه مطلب اصلى ماست و اصلى اسلام است به آن تحقق بدهيم. ما همه راى به جمهورى اسلامى داديم شما هم داديد راى، راى تنها كافى نيست راى همين قدر است كه رسما الان مملكت ايران رژيمش جمهورى اسلامى است لكن وقتى به حسب واقع جمهورى اسلامى مى‏شود كه شما خانم‏ها به وظيفه‏تان عمل كنيد و اين آقايان هم به وظيفه‏شان و همه ما خودمان را وظيفه‏دار و مكلف بدانيم.

بايد اين فرم غربى برگردد به يك فرم اسلام

يك مملكتى كه پس از رفتن خرابكارها يك مملكت جنگزده است، يك مملكت غربزده است، يك مملكتى است كه همه چيز ما را عقب رانده‏اند و همه جهت ما را شكست داده‏اند و حيثيت ملى ما را گرفتند از دست ما و فرهنگش، اقتصادش، همه چيزش درهم و برهم است، اين به يك كلمه رئيس جمهورى اسلامى درست نمى‏شود. با رفتن دزدها و چپاولگرها هم درست نمى‏شود فعاليت مى‏خواهد. الان ما مكلفيم كه براى جبران اين خساراتى كه به مملكت ما وارد شده است، چه خسارت‏هاى معنوى كه جوان‏هاى ما را اعم از زن و مرد به واسطه تبليغات فاسدى كه كرده بودند از آن وضعى كه بايد داشته باشند آنها را عقب زده‏اند و چه خسارات مادى كه مملكت ما را به فقر كشانده‏اند، به اسم اصلاحات ارضى بيچاره كردند كشاورزهاى ما را و مملكت را به تباهى كشيدند و چه مدارس و

صحيفه نور ج 9 صفحه 110

فرهنگ ما كه عقب نگه داشتند نگذاشتند كه يك فرهنگ صحيح باشد، مترقى باشد. اين آشفتگى‏ها بايد به دست ما و شما، به دست ملت و دولت، تنها هيچ كدام نمى‏توانند اين كارها را درست بكنند. اگر خانم‏ها خيال كردند كه كنار بروند و مردها اين كارها را انجام بدهند و يا مردها خيال كنند كه كنار بروند و خانم‏ها اين كار را انجام بدهند يا هر دو خيال بكنند دولت انجام بدهد و يا هر سه خيال كنند روحانيت انجام بدهد، اين خيال، خيال صحيحى نيست براى اينكه كارها اينقدر آشفته است، گرفتارى‏ها اينقدر زياد است كه هر شخصى بايد در هر محلى هست تكليفى كه دارد اين است كه آنجا را خوب بسازد. اگر شما در محلى هستيد كه در آنجا مثلاً بايد تعليم و تربيت خانم كوچولوها را بكنيد بايد خوب تربيت كنيد، اگر در جائى هستيد كه در آنجا تبليغ بايد بكنيد، بايد تبليغاتتان، تبليغات صحيح باشد و هر قشرى در هر جا هست بايد همان پستى را كه دارد خوب عمل بكند.

اگر در وزارتخانه است، آنجا پشت هر ميزى كه نشسته تكليفى را كه دارد نسبت به آن وضعى كه دارد، خوب عمل كند. اگر در ادارات ديگر هست، هر اداره‏اى كه هست كارى كه انجام مى‏دهد صحيح انجام بدهد كه وضع سابق كه همه چيز را در هم كرده بود و ادارات ما را اداراتى كرده بود كه قابل ذكر نيست، وزارتخانه‏ها همين طور و ساير قشرها همين طور و جوان‏هاى ما را به طورى تربيت كرده بودند كه تعهد ديگر نداشتند نسبت به گرفتارى‏هائى كه برايشان پيش مى‏آمد، اينها بايد در هر محلى كه هست، محول به هر كسى كه هست يا بر هر گروهى كه هست، اينها بايد هر كسى در محل خودش، هر گروهى در محل خودش، هر كسى در پست خودش انجام وظيفه زمان جمهورى اسلامى بكند. يعنى بايد اين فرم غربى برگردد به يك فرم اسلامى. تا حالا ما همه چيزمان را تقريبا بايد بگوئيم غربى بود، همه چيز غربى بود. حالا بايد بعد از اينكه ما دست آنها را كوتاه كرديم اينطور نباشد كه باز دنبال آنها باشيم، همه چيزهاى خودمان را فراموش بكنيم و دنباله رو غرب يا دنباله رو شرق باشيم. بايد ما توجه داشته باشيم كه ما خودمان كى هستيم و چى هستيم و مملكت ما احتياج به چى دارد و به كى دارد. اگر ما اين وابستگى‏هاى معنوى را، اين وابستگى‏هائى كه جوان‏هاى ما را و دانشگاه ما را و همه چيز ما را به صورت غربى در آورده بود، اينها را اگر برگردانيم به حال خودش، و پيدا كرديم خودمان را، مى‏توانيم يك ملت مستقل باشيم و يك ملت آزاد باشيم، پيوند به غير نداشته باشيم و خودمان سر پاى خودمان بايستيم و كارهاى خودمان را خودمان انجام بدهيم و اما اگر چنانچه از اين معنا غفلت بشود و باز همان خيالات و همان بساط غرب در اينجا باشد اميد اينكه بتوانيم ما مستقل باشيم و بتوانيم آزاد باشيم، آزاد فكر بكنيم، آزاد عمل بكنيم، اين اميد ديگر نيست. بر همه ماست كه از اين غربزدگى بيرون بياييم، افكارمان را عوض بكنيم، اعمالمان را عوض بكنيم، وضعيت فرهنگمان عوض بشود، وضعيت دادگسترى‏مان عوض بشود. همه اينها سوغات غرب است. اين دادگسترى ما به اين ترتيبى كه بود در زمان طاغوت، اين يك سوغاتى بود از غرب آمده بود بايد تغيير بكند و يك وضع ديگرى پيدا بكند. و همين طور فرهنگمان هم همان طور بود. تمام چيزهائى هم كه وسيله قرار داده بودند براى اينكه جوان‏هاى ما را تباه كنند، همه اينها سوغات‏هاى غرب بود يعنى بنابراين بود كه وسايلى تهيه بكنند كه

صحيفه نور ج 9 صفحه 111

هم زن‏ها را و هم مردها را تباه بكنند نگذارند يك رشد انسانى پيدا بكنند. همه وسايل را تهيه كرده بودند براى همين مقصد. در سينما مى‏رفتند، وضع سينما را جورى قرار داده بودند كه تباه مى‏كرد. در هر جا كه مى‏رفتند همين مسائل بود. ما بايد خودمان را تغيير بدهيم تا اينكه بتوانيم سرپاى خودمان بايستيم و بفهميم كه ما شرقى هستيم و ما در اسلام هستيم و برنامه ما اسلام است. انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند و همه را موفق كند به اينكه به اين مملكت خدمت بكنيد كه مملكت الان مال خود شماست و خود شما موظفيد كه او را حفظ بكنيد.

سلام بر همه شما باشد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:38 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 112

تاريخ: 23/6/58

بيانات امام خمينى در جمع خانواده آيت الله طالقانى

مكلفيم كه مردم را دعوت كنيم به راه مستقيم، به همان صراط الله‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون

نمى‏دانم من بايد به شما تسليت بدهم و يا شما بايد به من، يا هر دو به هم. من به شما تسليت بدهم كه يك پدر بزرگى را از دست داده‏ايد و شما به من كه يك برادر عزيزى را از دست داده‏ام و همه به ملت كه يك خدمتگزارى را ملت از دست داده و همه به اسلام كه يك مجاهدى را از دست داده است لكن ما از خدا هستيم و از آنجا آمديم و به آنجا بر مى‏گرديم انا لله ما از خدائيم، مال خدائيم، ما چيزى نداريم خودمان، هر چه هست از اوست و به سوى او مى‏رويم و بايد ببينيم چطور از آنجا آمديم و چطور در اينجا هستيم و چطور به آنجا مى‏رويم آيا در اينجا كه هستيم، در اينجا كه هستيم در خدمت حق تعالى در خدمت خلقيم، مجاهده مى‏كنيم در راه خدا،به صراط مستقيم، ربوبيت مشى مى‏كنيم يا انحراف داريم؟ اگر انحراف داشته باشيم، چه به چپ و چه به راست، چه طرف چپ كه تعبير به مغضوب عليهم شده است و چه طرف راست كه تعبير به ضالين شده است در مقابل طريق مستقيم و صراط مستقيم، اگر از اين راه مستقيم رفتيم، از اينجا كه حركت كرديم راه مستقيم باشد، منحرف نباشد، شرقى نباشيم غربى نباشيم، مستقيم باشيم، يمين و شمال نباشد در كار، مستقيم حركت كنيم از اينجا به لانهايت، سعادتمنديم و ملتى را سعادتمند كرديم و اگر چنانچه خداى نخواسته انحراف به چپ، انحراف به راست، انحراف به يمين، انحراف به يسار باشد، منحرف هستيم و اگر چنانچه در بين ملت يك مقامى داشته باشيم، ملتى را منحرف مى‏كنيم.

مرحوم آقاى طالقانى مستقيم بود، مستقيم فكر مى‏كرد، مستقيم عمل مى كردانحراف به چپ و راست نداشت، نه غربزده بود و نه شرق زده اسلام زده بود، دنبال تعليمات اسلام بود و براى يك ملت مفيد بود و رفتنش ضايعه است لكن او پيوست به آنجايى كه براى او تهيه شده است ، مقامى كه براى او تهيه شده است و ما بايد فكر اين باشيم كه ماهم مستقيم باشيم. اگرمستقيم باشيم و ملت را دعوت به استقامت كنيم از اين غربزدگى كه در طول تاريخ و خصوصا در اين پنجاه و چند سال ما را به آن طرف كشيدند، از آن طرف ما را كشيدند طرف شرق، از آن طرف ما را كشيدند طرف غرب و ما را ازخود بيخود كردند، جوان‏هاى ما را تهى كردند از آنكه بايد باشند. ما مكلفيم همه‏مان، مكلفيم همه آقايان و

صحيفه نور ج 9 صفحه 113

همه خانم‏هاى محترم، مكلفيم كه مردم را دعوت كنيم به راه مستقيم، به همان صراط الله، راه الله كه راه مستقيم است و از انحراف‏ها جلوگيرى كنيم. نه منحرف به آن طرف باشيم كه ديكتاتورى به تمام معنا است و نه منحرف به غرب باشيم كه ظلم و ستم و به اسم حقوق بشر، بردن همه حقوق بشر است. مكتب‏هائى كه در دنيا هست غير از مكتب‏هاى توحيدى، اينها مكتب‏هائى هستند انحرافى كه آن اشخاصى كه اين مكتب‏ها را درست كرده‏اند، آنها براى يك مقصدى و توطئه‏اى درست كرده‏اند، براى به دام انداختن جوان‏هاى غافل. آنهائى كه دعوى مى‏كردند به اين كه ما براى ملت هستيم، خدمتگزار ملت‏ها هستيم، برادريم با مردم، با لفظ برادرى و قارداشى از هم تعبير مى‏كردند، شايد بعضى از شما يادتان باشد يا هيچ كدامتان كه وقتى كه سران كشورها بناشد بيايند به ايران و آنجا يك اجتماعى داشته باشند، وقتى كه چرچيل آمد، آنطور كه آنوقت معروف شد و نقل كرده‏اند، آمد به فرودگاه و با يك تاكسى رفت به محل خودش، وقتى كه رئيس جمهور آمريكا آمد آن هم با يك ترتيب لكن وقتى استالين آمد طياره‏اى كه او را حمل مى‏كرد، گاو هم همراهش آوردند كه مبادا يك شيرى از اين طرف‏ها ناسالم باشد. با يك تشريفات زياد، در عين حال كه او آنطور با سلطنت و فوق سلطنت زندگى مى‏كرد و از قرارى كه به ما گفته‏اند كالسكه طلا هم داشته است و من اطلاع ندارم لكن آنهايى كه مشاهد من بود، سربازهاى آمريكا كه اينجا بودند و سربازهاى انگلستان كه اينجا بودند، براى‏شان خيلى چيزها از آنجا مى‏آوردند حتى آنطور كه در ذهن من است ليموى ساييده شده، پودرش را مى‏آوردند، لباس براى‏شان مى‏آوردند ولى آنكه من خودم مشاهدش بودم، بين اينجا و مشهد ما سوار - چيز بوديم - اتومبيل بوديم مى‏رفتيم - اتوبوس بوديم اين سربازهاى روسى كه به آنان اينطور فهمانده بودند كه ما برادريم با آنها، فرقى ما بين ما و شما نيست، اينها براى يك سيگار گدايى مى‏كردند، از اين مردم، مسافرين.

بازى مى‏دهند جوان‏هاى ما را، هر دو دسته بازى مى‏دهند، هم غرب ما را بازى مى‏دهد، ملعبه كردند ما را، هم غرب ما را ملعبه كرده هم شرق ما را ملعبه كرده است و تا اين گول خوردن‏ها هست، تا اين غربزدگى و شرق زدگى در ملت ما هست، هيچ اميدى به اصلاح نيست. ما بايد اول تمام همتمان را صرف كنيم كه خودمان را از اين وابستگى فكرى بيرون بياوريم. ما فكرهاى‏مان وابسته است، ما فرهنگمان وابسته است. ما بايد سعى كنيم از اين فرهنگ وابسته خارج بكنيم خودمان را، چه فرهنگ آن طرف كه همه‏اش فساد و چه فرهنگ اين طرف كه همه فساد است يعنى همه‏اش براى به دام انداختن ماهاست، به دام انداختن بشر است.

رفتار حاكمان صدر اسلام رسواگر مدعيان خلق و حقوق بشر

ما تا اين راه مستقيمى كه راه انسانيت است، راه اسلام است و از حكومت‏هايش ما فرق را مى‏فهميم، آنوقتى كه اسلام به دست ماها نيفتاده بود كه مثل يك پوستين اين طرف، آن طرف باشد آن وقتى كه اسلام صريح بود، زمان خود پيغمبر (ص) و زمان على ابن ابيطالب (سلام الله عليه) شما وقتى

صحيفه نور ج 9 صفحه 114

آنوقت را ملاحظه كنيد و سران قوم را در آنوقت، سردارهاى اسلام را در آنوقت، آن كه در راس واقع شده بود به حسب نظم مملكتى، وقتى كه ملاحظه بكنيد چه جور زندگى مى‏كردند، وضع خودشان چه جور بود، آن كه پيغمبر اسلام بود در يك مسجدى كه نه مثل اين مسجد ماها، مساجدى كه حالا هست، يك مسجدى كه شايد حصيرهم نداشتند، يك ديوار يك مترى آنقدرى تقريبا بوده است و با اين چيزهاى، چوب‏هاى خرما يك جائيش را سقف زده بودند. مسجد، آن مسجد و اطاق‏ها، يك دانه اطاق براى يك عده بود وقتى كه نشسته بودند (در مسجد مى‏نشستند با اصحابشان) كسى كه از خارج مى‏آمد نمى‏فهميد اينها كدام يكى پيغمبرند و كدام يكى ديگرانند، پرسيد كدام يكى شما او هستيد. اينطور مى‏نشستند، مثل، مثل سايرين حتى يك همچو پتوئى نبوده است كه زيرشان بيندازند كه يك امتيازى در كار باشد و آن كه حضرت امير (سلام الله عليه) است و تاريخش را همه مى‏دانيم، همان روزى كه بيعت كردند با حضرت امير و راى دادند به ايشان، همان روز وقتى فارغ شد از اين قضيه بيل و كلنگش را برداشت رفت پى كار. كار مى‏كرد، يك جا رفت آنجا سراغ كارش. يك همچو حكومتى، خودش كار مى‏كرد. اين حكومت يك حكومتى است كه اگر بگويد ما برادر هستيم، راست مى‏گويد يعنى يك برادرى است كه از برادر ديگرش، از ساير برادرهاى ديگرش در زندگى پائين‏تر است. حضرت امير سر آن آنطور كه در تاريخ است آن چيزى كه تويش آرد جو درست كرده بود براى اينكه از آرد جو ميل مى‏فرمود سرش را مهر زده بود كه مبادا دخترهايش به واسطه عطوفتى كه به او دارند يك روغنى، يك چيزى داخلش بكنند، مثلاً چيزى كه تغيير مزه داشته باشد. زندگى اين زندگى بود و مى‏فرمود كه من مى‏ترسم كه در آن طرف مملكت نمى‏دانم كجا، يك كسى باشد كه گرسنه باشد، نان نداشته باشد و من مى‏خواهم همانطور باشم اين حكومت يك حكومتى است كه مى‏تواند حاكم بگويد كه ما با ديگران برادر هستيم، ما همه هستيم، همه با هميم، با اينكه وضعش كمتر از ديگران است. يك پوستى داشتند كه شب زير خودش و عيالش حضرت زهرا مى‏انداختند مى‏خوابيدند روى آن، روز همين پوست را يك قدرى علف مى‏ريختند براى شترشان. اين زندگى بود. اين حكومت‏هائى كه ادعا مى‏كنند كه ما براى خلق هستيم، براى چه هستيم، وضع خودشان را بروند ببينند، وضع خلقشان را هم بروند ببينند آنهائى كه مى‏گويند كه ما براى حقوق بشر چه و مجلس حقوق بشر درست كرديم، از اين حرف‏ها، ببينند اينها با بشر چه جور رفتار كردند، كجا حق بشر را به او دادند. يكى از بشرها ما بوديم ديگر، ما هم يك دسته‏اى بشر هستيم، پنجاه و چند سال است كه ماها يادمان است، همه حقوق ما را از بين بردند، همه چيزمان را از بين بردند همين‏هايى كه دعوى مى‏كنند حقوق بشر، همين‏ها فوج، فوج بشر را مى‏كشند و فرياد مى‏زنند حقوق بشر. وقتى در ايران نصيرى را مى‏كشند يا هويدا را مى‏كشند، هياهو بلند مى‏كنند چرا كشتيد، اين جز اين است كه مى‏خواهند ماها را اغفال كنند و نهضت ما را بدنام كنند؟ اينها بشر را نمى‏شناسند، چه تا حقوق بشر را. اينها براى بشر وضعى قائل، حيثيتى قائل نيستند اينها هر چه در نظرشان است همان جهت اقتصاد است و جهت چاپيدن مردم، چيز ديگرى نيست در كار، زير بنا اقتصاد است، زير بناست. همه چيز از آنجا پيدا شده است كه كسى اطلاع ندارد انسان

صحيفه نور ج 9 صفحه 116

چيست، يك همچو چيزى هم مى‏گويد.

مرگ علماى اسلام ضايعه است، نه شكست

در هر صورت گرفتارى‏هاى كشور ما زياد است و ما احتياج داشتيم به يك شخصى مثل اقاى طالقانى لكن اينطور نيست كه ما وقتى آقاى طالقانى بروند، شكست خورده باشيم. اسلام است، پيغمبر هم رفت اما وقتى وحى آمد كه اگر پيغمبر كشته بشود يا بميرد، شما برمى‏گرديد از دينتان؟ اسلام هم پيغمبرش هم مى‏رود، امامش هم مى‏رود، عالمش هم مى‏رود، همه مى‏روند و مملكت ما الان بحمدالله تعالى و اميدوارم كه يك بيدارى براى قشرهاى مملكت ما پيدا شده و كشور ما پيدا شده ملت ما يك بيدارى پيدا كردند كه خودشان دارند مى‏روند، خودشان ديگر بيدار شدند، ديگر خودشان راه مى‏روند. و ما اميداريم كه انشاء الله خداوند آن خدمتگزار را رحمت كند و همه ما را هم خدمتگزار قرار بدهد و ملت ما را هم از اين بيدارتر كند كه راه را بروند و من تسليت به خانم‏ها اول و به آقايان ثانيا عرض مى‏كنم و من بدانيد كه شريكم در اين مصيبت. خداوند همه ما را در اين راه مستقيم هدايت كند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:38 AM

previos page menu page next page


تاريخ: 23/6/58

بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم در مدرسه فيضه‏

ما احترام به هر كس بگذاريم براى خدا بايد باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انااليه راجعون

ما برادرى را از دست داديم و ملت ما پدرى را و اسلام مجاهدى را، همه در سوگ هستيم و متاثر از اين مصيبت بزرگ...، خداوند او را غريق رحمت و شما را بردبار و صبور بفرمايد. آقاى طالقانى پس از سال‏هاى طولانى خدمت و رنج و نگرانى و مجاهدت از بين ما رفت و با اجداد طاهرينش انشاء الله محشور شد. ما بايد از وقايعى كه رخ مى‏دهد عبرت‏هايى بگيريم و تعليم‏هايى و تنبه به بعضى مسائل پيدا كنيم. آقاى طالقانى چرا در مرگ او اين انقلاب و اين انفجار در مملكت ما و در ساير ممالك حاصل شد؟ مگر چه بود كه اين انفجار حاصل شد؟ ما اوصاف او را و ابعاد او را تحليل مى‏كنيم و بعد خود ملت را ميزان قرار مى‏دهيم. ما در تحليلات نبايد توى يك اتاق سربسته بنشينيم و فكر كنيم و قلم به دست بگيريم و به خيال خودمان تحليل كنيم، ما بايد مطالعه در حال ملت بكنيم ببينيم ملت چرا به آقاى طالقانى اين احترام را گذاشت؟ چه بود در او و انگيزه ملت چه بود؟ آقاى طالقانى ابعاد مختلفه‏اى را داشت، اولاد پيغمبر بود، عالم بود، خدمتگزار بود، متفكر بود، مفسر قرآن بود، انسان متعهد بود، مخالف با رژيم بود، مخالف با چپ و راست بود، كدام يك از اين ابعادى كه آقاى طالقانى داشت اينطور مردم را برانگيخت و اينطور در سوگ نشاند همه طبقات را، هر يك از اين اوصاف به تنهايى در خيلى هست و همچو مطلبى رخ نمى‏دهد، آنچه كه ما از حال ملت و فرياد ملت مى‏توانيم بفهميم دو سه مطلب مهم است كه آن مطالب موجب اين انفجار ملت ما و اين تاثرات فوق العاده ملت ما شد: يكى اين روح مقاومت و مخالفت با دستگاه ظلم، از اول جوانى تا وقتى كه به دار بقا به اجداد طاهرينش ملحق شد، انگيزه او مخالفت با جباران و ستمكاران و چپاولگران بود، هيچ وقت از پاى ننشست و دنبال همين معنا، حبس‏هاى متعدد، هر گاهى از حبس به حبس ديگر منتقل مى‏شد. ملتى كه با يك رژيم مخالف است، ملتى كه از دست رژيم طاغوتى رنج كشيده است، ملتى كه همه بدبختى خودش را از اين رژيم طاغوتى و از ارباب‏هاى او مى‏داند اگر ببيند يك كسى با اين رژيم با تمام قوايى كه دارد چه در حال جوانى و قوه جوانى و چه در حال پيرى و ضعف پيرى مقاومت كرده، مخالفت كرده است، رنج برده است در اين مخالفت و مقاومت، حبس رفته است، تبعيد رفته است، اهانت شده است،

صحيفه نور ج 9 صفحه 117

شايد شكنجه شده است، يك ملتى كه ببيند يك كسى با دشمن او، با كسى كه تمام حيثيت ملى و دينى او را از بين برده است اين‏طور مخالفت مى‏كند، اين ملت از او قدردانى مى‏كند يعنى اين قدردانى از خدمتگزار خودش است. طالقانى خدمتگزار ملت بود و ملت از خدمتگزار خودش قدردانى مى‏كند لكن اين تمام انگيزه نبود، اين مقاومت در بعضى از اشخاص ديگر هم بود و هست لكن براى آنها مردم متاثر و متاسف، اما اين انفجار حاصل نشد. مقاومت و مخالفت با دستگاه جبار را ضم به اين بكنيد كه اين روحانى است و اين كار را مى‏كند. يك روحانى، يك شخصى كه به واسطه روحانيتش در بين مردم محبوبيت دارد، وقتى خدمتگزارى او را هم كه مشاهده كنند اين انفجار حاصل مى‏شود. شما آنوقت كه ايشان را دفن مى‏كردند، در تلويزيون ديديد، شعارهاى مردم را مى‏شنيديد، شعار چه بود؟ انگيزه مردم از شعارشان پيدا مى‏شود. توى اتاق‏هاى در بسته نويسنده‏ها ننشينند براى خودشان وجه درست كنند، انگيزه درست كنند.

انگيزه‏هاى علمى و توهمى غير از انگيزه‏هاى واقعى محسوس است. چه مى‏گفتند مردم؟ چه شعار مى‏دادند؟ اى نايب پيغمبر ما جاى تو خالى. اين نفس مردم بود، به عنوان نايب پيغمبر اين را مى‏شناختند لكن نايب پيغمبر، هم در جهات معنوى و هم در مقاومت، در مخالفت با دستگاه ظلم. نيابت، هم در مقابله با ظلم، مخالفت با جباران، مقاومت در مقابل ستمكاران و هم در روحيات، معنويات، اما انگيزه، اى نايب پيغمبر ما بود. شما ديديد كه آن بيل و كلنگى كه قبر ايشان را كنده بودند و با او خاك را بيرون آورده بودند و مردم با آن بيل و كلنگ چه مى‏كردند، عشق بازى مى‏كردند، مى‏بوسيدند، حمله مى‏كردند، بعضى به بعض و اين بيل و كلنگ را مى‏بوسيدند، چرا مى‏بوسيدند؟ بيل و كلنگ كه بوسيدنى نيست، براى اينكه آقاى طالقانى يك مرد دموكراتى بود بيل و كلنگش را مى‏بوسيدند؟! به همان انگيزه‏اى كه ضريح ائمه اطهار و بزرگان ما را مى‏بوسند همان انگيزه مردم را وادار كرد كه بيل و كلنگش را ببوسند، براى روشنفكريش نبود، براى اين بود كه اين را نايب پيغمبر خودشان مى‏دانستند. اين حضرت معصومه را دختر امام خودشان مى‏دانند كه آستانش را مى‏بوسند، آستانه هم يك خرده طلاست، يك خرده آهن است، اين آهن و طلا را چرا مى‏بوسند؟ خيلى آهن و طلا توى دنيا هست، خوب ليره هم دستشان مى‏آيد، هيچ وقت مى‏بوسند؟ اين انگيزه علاقه مردم به مبادى است. چرا حجرالاسود را مى‏بوسيد و لمس مى‏كنيد و به او تبرك مى‏جوئيد؟ چرا دور يك خانه سنگى و گلى ميليون‏ها مردم هر سال مى‏روند و طواف مى‏كنند؟ چرا؟ انگيزه، انگيزه الهى است. هر چه مربوط به دستگاه خدا باشد احترام دارد. شما اين پوستى كه با او جلد كلام الله را درست كرده‏اند مى‏بوسيد و به چشم مى‏گذاريد، خوب پوست است، چرا؟ براى اينكه در جوف اين كلام خداست. همه چيز براى خداست. ما احترام هم به هركس بگذاريم براى خدا بايد باشد. ملت ما اين بيل و كلنگى را كه چند روز پيش از اين مى‏بوسيدند، به انگيزه اين بود كه نايب پيغمبر ماست، خودشان هم فرياد مى‏زدند كه اى نايب پيغمبر ما جاى تو خالى چرا اين قدرت را مى‏خواهيد از دست بدهيد؟ چرا اينقدر كم سليقه و بد سليقه هستيد؟ چرا اين جوان‏هايى كه مى‏خواهند يك خدمتى به مملكتشان و خودشان بكنند از

صحيفه نور ج 9 صفحه 118

يك همچو قدرتى استفاده نمى‏كنند؟ نمى‏بينند اين قدرت را. نمى‏بينند كه يك پيرمرد هفتاد و چند ساله‏اى كه هيچ قدرت بر اينكه يك فعاليت سياسى داشته باشد به آن معنا ندارد، ضعف پيرى او را گرفته است، نقاهت دارد، وقتى از دست مردم مى‏رود يك همچو انقلابى در ايران و در ساير كشورها و مورد تحير غرب و شرق مى‏شود؟! اين قدرت را چرا مى‏خواهيد از دست بدهيد؟ چرا هى مى‏شكنيد اين قدرت را؟ چرا هر چيزى كه مى‏شود از دوش اسلام بر مى‏داريد، مى‏خواهيد رويش يك عنوان غربى بگذاريد؟

اى ملت! اى روشنفكران! اى متفكران! از اين قدرت استفاده كنيد. اين قدرت بود كه طاغوت را تا جهنم راند، شماها كه نمى‏توانستيد. چرا هر روز اين مظاهر الهيت و قدرت خدائى را مى‏بينيد و بيدار نمى‏شويد؟ اين مرض چه مرضى است كه بعضى از اين روشنفكران ما دارند؟ همه آنها را نمى‏گويم، بعضى‏شان، بعضى‏شان، اين چه مرضى است كه اينها دارند كه وقتى يك ملت در سرتاسر ايران به سر و سينه‏اش مى‏كوبد و به عنوان نايب پيغمبر، يك كسى را ياد مى‏كند، وقتى مى‏خواهند بنويسند مى‏گويند كه آقاى طالقانى يك مرد روشنفكرى بود از اين جهت مردم، تو هم روشنفكر هستى، چطور مردم برايت فاتحه نمى‏خوانند؟ اين قدرت را از دست ندهيد آقا. كسانى كه علاقه به كشورشان دارند، علاقه به ملتشان دارند، مى‏خواهند مقابله كنند با دشمن خودشان، مى‏خواهند نگذارند باز يك رژيم چپاولگر بيايد، اگر عقل دارند از اين قدرت استفاده كنند، بيايند متصل بشوند به اين درياى مواج، من نصيحتشان مى‏كنم. فردا دانشگاه‏ها باز مى‏شود و باز يك دسته‏اى كه خودشان را روشنفكر مى‏دانند و خودشان را براى اسلام و براى ملت چه مى‏دانند و خدمتگزار مى‏دانند، باز مى‏ريزند و نمى‏گذارند كه انگيزه‏هاى ملت به آنطورى كه هست شكوفا بشود. دوست‏هاى ما هم متوجه نيستند، آنها هم (سعدى از دست دوستان فرياد) دوستانمان هم ملتفت نيستند كه نبايد اين قدرت را از دست بدهند. اين يك قدرت الهى است يدالله مع الجماعه . مى‏توانيد انكار كنيد اين را كه آقاى طالقانى فوت شده است؟ مى‏توانيد انكار كنيد كه در دنبال فوتش يك انفجار حاصل شده است؟ مى‏توانيد انكار كنيد كه اين انفجار از خود متن ملت پيدا شده است بدون اينكه من و تو او را تبليغ كنيم؟ مى‏توانيد انكار كنيد كه متن ملت فرياد مى‏زند كه اى نايب پيغمبر ما جاى تو خالى؟ كجا چنين انكار مى‏كنيد؟ قدرت ملت را مى‏توانيد انكار بكنيد؟ اين قدرت ملت است، متصل بشويد به اين قدرت. اى قطره‏ها به دريا متصل بشويد تا محفوظ باشيد والا مستهلك و از بين مى‏رويد. اى افكار كوتاه بيدار بشويد، خودتان را متصل كنيد به اين دريا، درياى الوهيت، درياى نبوت، درياى قرآن كريم.

اين دژ بزرگ اسلام و روحانيت، هر دوى آن مورد نفرت اجانب است‏

از اين غرب زدگى‏ها بيرون بيائيد، آقا شما پنجاه و چند سال است اين غربزدگى‏ها همه مصيبت‏ها را به شما وارد كرده، به خود بيائيد، يك قدرى به اسلام فكر كنيد، نشكنيد اين سد بزرگى كه قدرت‏هاى بزرگ را شكست، نمى‏توانيد هم بشكنيد (عرض خودمى برى و چه مى‏كنى) نمى‏توانيد

صحيفه نور ج 9 صفحه 119

بشكنيد، هر چه هم بخواهيد نمى‏شود آقا، ملت علاقه به خدا دارد، با آنهايى كه خدا را انكار دارند ملت ما معارض است، ملت علاقه به روحانيت دارد، نايب امام مى‏داند اينها را، نايب پيغمبر مى‏داند اينها را. براى طالقانى اى نايب پيغمبر ما، علت علت را خودش نقل مى‏كند، اينكه من تو سرم مى‏زنم براى اين است كه نايب پيغمبر رفته‏است، نه براى اين است كه يك دموكرات رفته است، نه براى اين است كه يك روشفنكر رفته است، براى اينكه نايب پيغمبر رفته. شما مطالعه در حال ملت بكنيد، ننشينيد تو خانه‏هايتان و پيش خودتان انگيزه فكرى و هر چه هم مى‏توانيد بر خلاف آن چيزى كه مسير ملت است هى بنويسيد، بنويسند. اين هم فايده‏اى ندارد لكن چرا متصل نمى‏شويد به اين ملت، چرا آنى كه هست نمى‏گوئيد. هى آخوند مرتجع، آخوند مرتجع، همين است كه تزريق به شما كرده‏اند، دشمنان اسلام تزريق به شما كرده‏اند آخوند مرتجع تا شما را از آخوند جدا مى‏كنند. همين قلم‏هايى كه آخوند را مرتجع مى‏دانند و مى‏نويسند يا ادراك ندارد و مطالعه در حال آخوند نكرده است و يا غرض دارد و قلم او اجير است، اجرت مى‏گيرد و مى‏نويسد. اين عراق را آخوند نجات داد از انگلستان، از توى حلقوم انگلستان آخوند بيرون آورد، آميرزا محمد تقى شيرازى سلام الله عليه از توى حلقوم انگلستان بيرون كشيد، آخوند مرتجع است يا تو؟ آن نصف سطر ميرزاى شيرازى رضوان الله عليه مملكت ما را از تو حلقوم خارجى‏ها بيرون كشيد اليوم استعمال دخانيات حرام است، معارضه باامام زمان است اين يك كلمه يك ملت را وادار كرد كه مخالفت كنند. چرا اين قدرت را مى‏شكنيد؟ آخر آدم باشيد. اين آخوند بود كه در عراق به جبهه رفت و به جنگ رفت و اسير شد. همين مرحوم آقاى خوانسارى رضوان الله عليه، مرحوم آقاى آسيد محمد تقى خوانسارى يكى از اشخاصى است كه در جبهه رفت و جنگ كرد و اسير شد، مدت‏ها هم اسير بود. اين قدرت را نشكنيد، صلاح نيست، صلاح ملت نيست، صلاح كشور نيست كه يك قدرتى كه در مقابل قدرت بزرگ مشتش را گره مى‏كند و آنها را از صحنه بيرون مى‏كند حالا اجر او را تحويلش بدهيد و يك همچو قدرتى را بشكنيد. اين دژ بزرگ اسلام و اين دژ بزرگ روحانيت، هر دوى آن مورد نفرت اجانب است، هم اسلام را باآن دشمن هستند براى اينكه از اسلام بدى ديده‏اند، اسلام نمى‏گذارد كه اينها مخازن ما را از بين ببرند و هم روحانيت را معارض خودشان مى‏دانند و اين را مى‏خواهند بشكنند. رضاخان كه آمد تمام نظرش به اين بود كه اين قدرت آخوند را بشكند، تمام نظرش اين بود لكن مامور بود لكن مامور معذور نه، مامورى بود كه معذور هم نبود. تمام قوايش را صرف اين كرد كه اين لباس را از تن اينها بيرون بياورد. ما در آن مدرسه دارالشفا، من حجره آنجا داشتم، در آن بحبوحه فشار به ملت، فشار به روحانيت، در آنجا ما يك حجره‏اى داشتيم، رفقاى ما در مواقعى كه از كارهاشان فارغ مى‏شدند آنجا مى‏آمدند مجتمع مى‏شدند، يك روز يك نفر كارآگاه آمد در حجره و بعد آمد توى حجره نشست گفت كه بنابراين است كه در تمام ايران شش نفر معمم باشد خوب بنايى بود كه از اين عمامه‏ها اينها مى‏ترسيدند، چرا؟ براى اينكه اين عمامه توى مردم به عنوان نايب پيغمبر ما جاى تو خالى است بودند، مردم از اينها حرف مى‏شنيدند، از اين مسجدها مى‏ترسيدند. اخيرا براى هر مسجد يك سرهنگ يك سرهنگ باز نشسته گذاشته بودند

صحيفه نور ج 9 صفحه 120

مامور مسجد، براى اينكه از اين مساجد مى‏ترسيدند. آنها كوشش كردند كه اين لباس را از تن روحانيت بيرون بياورند و روحانيت را خلع كنند از آن پستى كه دارند و بحمدالله نتوانسته‏اند. حالا نوبت شما شده، حالا نوبت اين شده است كه شما هى هر كدامتان يك نقى بزنيد به روحانيت، يك روحانيتى كه اينهمه خدمت به ملت كرده و نجات داده چندين مرتبه از مهلكه اين ملت را. حالا آقايان آمده‏اند با قلم‏هايشان و با قدم‏هايشان و با كلماتشان از اين روحانيت انتقاد مى‏كنند. من نمى‏خواهم بگويم سرتاسر هر كه عمامه دارد كذاست، نايب الامام است، نيست همچو حرفى، نيست، لكن آنها كه مى‏شكنند، بدها را نمى‏شكنند، اينها با خوب‏ها بدند با بدها خوبند. بدهايى كه هم پست آنها هستند و هم راى آنها هستند و در خدمت دستگاه هستند و بودند، با اينها بدى ندارند، اينها با آنهايى كه خوبند، بدند، اينها با طالقانى بدند. من مى‏گويم كه اين قدرت را همچو يك كاسه نكنيد و بشكنيد آن را، اين يك قدرت الهى است كه از آن استفاده كنيد.

هم روحانى بايد با دانشگاهى دوست و برادر باشد و هم دانشگاهى با روحانى

من به آقايان روحانيين هم كرارا گفته‏ام، حالا هم عرض مى‏كنم كه اولا مسؤوليت شما زياد است، مسؤوليت بزرگى به عهده شماست. اين ملت كه همه دارند مى‏گويند نايب الامام و نايب پيغمبر، اگر خداى نخواسته از شما يك انحرافى ببينند، اين روحانيت را مى‏شكنند. روحانيت اگر شكسته بشود، اسلام شكسته شده است. روحانيت اسلام را نگه داشت. اگر اين شكسته بشود، اسلام شكسته مى‏شود، اگر در اين مقطع زمان به دست ما شكسته بشود، ما خيانت به اسلام و قرآن كرديم. خودتان رابپائيد متوجه باشيد، اعمالتان را با اسلام تطبيق بدهيد، اگر كسانى در بين شما خداى نخواسته انحراف دارند، از صف خودتان خارج كنيد و نصيحت ديگر، كه به آنها مى‏كنم و كرده‏ام اينكه اين قدرت دانشگاهى و طبقه جوان را حفظ كنيد، در مقابل او نايستيد، همه اهل يك ملتيد، همه اهل يك كشور و خانه هستيد، اين خانه خودتان را هر دوتان حفظ كنيد مقدرات مملكت شما بعد از چندى به عهده اين دانشگاه‏هاست، اينها وزير و نمى‏دانم چه خواهند شد، اينها را حفظشان كنيد. همانطورى كه به آنها عرض مى‏كنم كه اين قدرت را از دست ندهند به شما عرض مى‏كنم كه اين قدرت را از دست ندهيد، برادر باشيد، با هم باشيد. به دانشگاهى‏ها عرض مى‏كنم كه اينقدر گروه گروه نشويد، شما دشمن داريد، در مقابل دشمن بايد مجهز بشويد، مجهز شدن به اين است كه با هم يك گروه با وحدت كلمه، اگر شما يك گروه بشويد، جوان‏هاى معتقد مسلم ما كه بحمدالله اكثر دانشگاه را در قبضه دارند اگر اينها هى گروه گروه نشوند و با هم مجتمع بشوند، چهار تا آدمى كه معوج و منحرف است، يا به اينها ملحق مى‏شود كه انشاء الله ملحق بشود و يا گورش را گم مى‏كند و مى‏رود. شما منتظر اين نشويد كه دولت بيايد جلو بگيرد يا ملت بيايد جلو بگيرد، خودتان با اجتماع خودتان بدون اينكه دعوايى راه بيندازيد، بدون اينكه درگيرى در كار باشد، با اجتماع خودتان، با وحدت كلمه خودتان جلوى اين توطئه‏ها را بگيريد. فردا دانشگاه باز مى‏شود، جلو بگيريد از اين توطئه‏ها. توطئه گرها دشمن شما هستند، دشمن

صحيفه نور ج 9 صفحه 121

ملت شما هستند. هم روحانى بايد با دانشگاهى دوست و برادر باشد و هم دانشگاهى با روحانى، تا اين دو قدرت، دو قدرت مفكره، متفكر بتوانند مملكت خودشان را حفظ كنند. (وقت گذشت) خداوند انشاء الله شما را هدايت كند و ما را. خداوند خدمتگزاران به ملت را رحمت كند. و مرحوم آقاى طالقانى را به رحمت خودش غريق كند و همه ما را سعادت و سلامت و مملكت ما را استقلال و آزادى بدهد.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:38 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 129

تاريخ: 24/6/58

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان، اساتيد و دانشگاهيان شيراز و روساى ادارات آموزش و پرورش استان فارس

لزوم وحدت و دورى از اختلاف جهت اخراج اخلاگران از صحنه‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين نهضت تمام بشود و دسته‏هائى بروند در دبيرستان‏ها و در دانشگاه خصوصا دانشگاه‏ها - در هر جائى كه محل آموزش و پرورش و اينهاست، يك دسته‏هائى البته خواهند مزاحمت ايجاد كرد و از تهران و از جاهاى ديگر هم مراجعه شده راجع به اينكه بايد چه بكنيم. آنها در فكر هستند كه يك ترتيبى بدهند، لكن مهم اين است كه اينها در اين جمعيتى كه اخلالگرند در اقليت واقعند، اكثر كه اينطور نيستند كه اخلالگر باشند و اين جمعيت اكثر بايد از اختلافاتى كه خودشان، اگر در بينشان هست دست بردارند و با اجتماع خودشان بدون اينكه يك درگيرى، يك اختلاف عملى بشود، با اجتماع خودشان آنها را از صحنه خارج كنند كه نتوانند آنها فعاليت بكنند. مهم اين است كه خود كسانى كه در دانشگاه‏ها هستند، در مواردى هستند كه آموزش و پرورش هست در آن، چه اساتيد و چه جوان‏هايى كه آنجا هستند، اينها خودشان به طور معقولى جلوگيرى بكنند چون اينها حرفى ندارند، اخلالگرها حرفى ندارند همان فقط مى‏خواهند اخلال كنند. اگر هر كدام چيزى شد جلويش بروند بگويند خوب شما چه حرفى داريد، حرفت را بزن خواهيد فهميد كه حرفى ندارند، فقط حرف همه‏شان اين است كه اخلال كنند، نگذارند يك كارى انجام بگيرد و اين مهمش دست خود دانشگاهى‏ها و دانشسراها و خود اساتيد و غير اساتيد هست كه در اين امر كمك كنند. ما هم انشاء الله يك اقدامى مى‏كنيم و دولت هم بنا دارد كه يك كارهائى بكند. من اينها را نگاه مى‏كنم ببينم اينها چه هست و بايد چه كرد.

سخنان يكى از حضار خطاب به امام: ما مى‏گوييم اگر حقوق متقابل شاگرد و معلم كه تقريبا ده ميليون نفر در سطح سرتاسر مملكت مى‏شوند، از لحاظ اسلام براى ما روشن بشود، هر كس، چه دانش آموز و چه معلم خواست از اين مسير منحرف بشود، ما شديدا در مقابلش مى‏ايستيم. يعنى اگر حقوق متقابل دانش آموز و معلم از ديدگاه اسلام براى ما روشن بشود كه لطف بكنيد پيامى در اين زمينه بفرستيد، هر كس خواست از اين مسير منحرف بشود...

صحيفه نور ج 9 صفحه 130

امام: من هم، من هم مى‏خواهم شما را مستعد اين بكنم كه اگر ما يك وقتى يك چيزى نوشتيم و منتشر كرديم شما مستعد باشيد كه مهم خود شما هستيد. ما نصيحت مى‏كنيم آنها را و اگر چنانچه خداى نخواسته يك وقتى ديديم كه توطئه مى‏كنند، يك جور ديگر با آنها رفتار مى‏كنيم لكن مهم اين است كه در دانشگاه‏ها خود آقايان، خود دانشجوها، خود معلمين، خود آنها، اينهائى كه هستند، در آنجا خودشان با هم، ديگر خودشان اختلاف نداشته باشند.

در هر جائى اگر چنانچه خود جمعيتى كه همه اسلامى‏اند و اكثريت هم اينطور هستند و منحرفين در اقليت واقع شده‏اند، بين خودشان اگر چنانچه اختلافى نباشد، آنها را زود از بين مى‏برند. عمده اين است كه گاهى بين خودشان اختلاف است، اختلاف بين خودشان اسباب مى‏شود كه آنها نفوذ كنند و نگذارند كارى انجام گيرد.

شما سعى كنيد در اينكه بين خود ، در هر مدرسه‏اى يا در هر دانشگاهى، بين خود جمعيت‏هاى متعهد و مسلم ديگر اختلاف نباشد، گروه گروه نشوند كه هر كدام يك چيزى بشوند. گروه هستند اما در اصل مطلب كه بايد تحصيل بشود، بايد موازين، موازين اسلامى باشد، بايد اخلاق و عرض كنم اينها تهذيب بشود، اينها در يك مسائل مشتركى با هم باشند، حالا به هر حال يك اختلاف سليقه‏اى هم دارند، خارج از اين باشد كه همه با هم بايد جلوى يك مفسده‏اى را بگيرند.

اين مثل را برايتان عرض كنم. اين بختيارى كه آن وقت خيلى هم قدرتمند بودند اينها دو طايفه بودند، من مى‏دانستم اين را يك طايفه ايلخانى بودند و يك جمعيتى داشتند، يك طايفه هم حاجى ايلخانى‏ها بودند و آنها هم يك جمعيتى داشتند، اينها هم غالباً با هم بد بودند، مخالف بودند. من شنيده‏ام كه اگر يك دشمنى براى يكى از اينها پيدا مى‏شد، اين دو جنبه و جهت مخالف با هم مجتمع مى‏شدند اين دشمن‏ها را بيرون مى‏كردند، بعد كه آن بيرون رفت برمى‏گشتند به حال اختلاف خودشان. يك مسأله عقلائى است كه شما وقتى كه همه‏تان مسلمان هستيد، همه‏تان بنا داريد كه اين نهضت انشاء الله اسلامى پيش برود، اكثريت با شماست، يعنى يك اكثريت قاطع با شماست، لكن اختلافات اسباب اين نشود كه حتى اختلاف با هم داشته باشيد در مقابل آنها، اگر متحد در مقابل آن تيپى كه دشمن اصل انقلاب و دشمن اصل اسلام است، در مقابل آنها مجتمع باشيد، آنها هيچ كارى از آنها ديگر برنمى‏آيد. ولى مهم اين است كه با هم اجتماع داشته باشيد، خودتان با هم اجتماع داشته باشيد. آنها هم بتوانيد نصيحت‏شان كنيد، بتوانيد وادارشان بكنيد كه ساكت باشند. اگر نتوانستيد و نكردند، البته يك طورى ديگر با آنها رفتار مى‏شود. (در اينجا يكى از حاضرين در مورد نقش تفرقه‏انگيز روحانى‏نماها مطالبى بيان داشت.

امام: خوب، حالا آن هم، آن هم يك دردى است كه آن هم انشاء الله خداوند هدايت‏شان كند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:39 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 122

تاريخ: 23/6/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى حزب جمهورى اسلامى و گروهى از نمايندگان مجلس خبرگان

همه با هم تفاهم داشته باشيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در اين نوشته اين است كه شما ازمشكلات مملكت بحث كرده‏ايد و اما راه حل اين است كه همه با هم تفاهم داشته باشيد، دولت با شوراى انقلاب، شما با حزب جمهورى اسلامى، و اگر بشود با حزب‏هاى ديگر بتوانيد تفاهم بكنيد و درگيرى واقع نشود بين مثلاً دولت و حزب و يا دولت و شورا، يا مثلاً راديو تلويزيون و ديگران. در يك وقتى كه الان درگيرى‏ها صددرصد مضر است، يعنى ما الان احتياج داريم به اينكه يك آرامشى باشد و يك تفاهمى باشد، مشكلات شك ندارم كه زياد است و شك ندارم كه به اين زودى رفع شدنى نيست، يعنى شما بخواهيد يك راديو تلويزيون كه پنجاه و چند سال در خدمت رژيم فاسد بوده و افرادى كه در او بوده است از آن سنخ كه جور كرده‏اند و از آن سنخ بودند، حالا يكدفعه اينها تبديل بشوند به يك اشخاص مومنى، اشخاص مسلمانى كه فكرشان فكر اسلامى و ملى باشد، اين يك مطلبى است كه آرزويش هست، اما به اين زودى درست نمى‏شود. چنانچه دولت هم بخواهيد كه در ظرف مدت كم بتواند اين كارها را انجام بدهد اين هم نمى‏شود، يا اجزاء دولت بخواهيد كه صددرصد در طريق ما باشد اين هم نيست. من از آنان مى‏بينم اشخاصى كه در اين راه نيستند، لكن علاج اين نيست كه ما يك درگيرى حالا ايجاد كنيم و يك مثلاً به هم زدن اوضاع و برويم سراغ دولت و هى افراد را بگوئيم كه اين كنار برود و آن كنار برود و آن ديگرى كنار برود. برويم سراغ تلويزيون و بگوئيم كه بايد امروز اين عوض بشود و فردا دوباره يكى ديگر بيايد، يك دسته با او مخالف باشند او هم عوض بشود، و همين طور ساير قشرها.

به نظر من مى‏رسد كه امروز بايد ما كوشش كنيم كه حتى الامكان اشكالات وارد را هم يك قدرى غمض عين بكنيم تا اينكه يك استقرارى پيدا بكنيم، تا اينكه مجلس خبرگان كارشان انشاءالله به همت آقايان زودتر تمام بشود و برويم سراغ مجلس شورا درست بكنيم و محول بشود كار به ملت و به نمايندگان ملت، و كارها انشاء الله با محول شدن به ملت و به اشخاصى كه متعهد هستند و توانستيم و توانستند كه يك منتخباتى داشته باشيد كه آنها صددرصد انشاء الله اسلامى و ملى و متفكر و همه جهات در آنان جمع باشد، آنوقت انشاء الله با آنها كارها انشاء الله اصلاح بشود. حالا ما بخواهيم كه اوضاع را حفظ بكنيم و هى هر روز به هم بزنيم و هر كس از آنوقت تا حالا

صحيفه نور ج 9 صفحه 123

- و از آن وقت تا حالا - من ديدم كه هر كس آمده توى كار و در راس كارى شده، يك عده‏اى فورا آمده‏اند به اينكه اين چطور مثلاً آقايان بعد از تفتيش و تفحص زياد يك نفر را براى ستاد ارتش رئيس درست كردند، به مجرد اينكه او را گذاشتند، يك عده شروع كرده‏اند كه اين چه و چه و چه، نمى‏شود كه ما تا چهار نفر گذاشتيم بگويند نه، آنى كه انتخاب شده كنار بگذاريم و يكى ديگر بياوريم، باز يك دسته ديگر بيايند و بگويند اين چطور، اين اسباب اين مى‏شود كه كارى نتوانيم انجام بدهيم بايد ما الان يك قدرى دست به عصا راه برويم، نه تضعيف كنيم دولت را به طورى كه بعضى از آقايان همت گماشته‏اند به اينكه مثلاً تضعيف كنند و از بين ببرند دولت را، هر فردى در دولت هست، يك دفعه مى‏بينيم مى‏گويند كه اين آنى است كه از همه خيانتكارتر بوده، اين آنى است كه از همه جنايتكارتر بوده، و اينطور حرف‏ها كه گاهى وقت‏ها به واسطه يك سوء نيتى است لكن به واسطه سوء تشخيص است واقع مى‏شود. و شورا مثلاً كه ما افرادش را مى شناسيم و مى‏دانيم چه اشخاصى هستند وانهائى كه نمى‏شناسند به طور اجمال و كلى انتقاد مى‏كنند، شورائى كه هيچ معلوم نيست چه جورى است و فلان مجلس خبرگانى كه با راى مردم حاصل شده است و همه مى‏دانند كه اين مجلس يك مجلس معمولى نبوده است، هيچ كس تحميل نكرده، خود مردم اشخاصى را انتخاب كرده‏اند. منتها فرض كنيد كه حزب جمهورى هم كانديد داشته، دنيا هم اينطور است كه كانديد دارند احزاب، احزاب ديگر هم كانديد داشتند، حالا شكست خوردند، آنها كه شكست خوردند مى‏گويند خوب، چرا ما نيستيم خوب شما در ملت وجهه نداشتيد كه كانديد بشويد. كسى كه نيامده جلو راى مردم را بگيرد، شماها جلو راى مردم را مى‏گرفتيد والا حزب جمهورى اسلامى كه جلو مردم را نمى‏گرفت كه راى به او ندهيد، به من بدهيد نه، اينها خودشان را چه كردند كه ما در جبهه كذا هستيم. خوب، بسيار خوب، حالا ما فرض مى‏كنيم راست باشد، دروغ است اين، اما راست فرضش مى‏كنيم، اگر فرض كنيد كه يك طائفه‏اى گفت كه ما با آقاى بهشتى رفيق هستيم، آقاى بهشتى هم در بين مردم وجاهت داشت و به واسطه وجاهتش مردم به او راى دادند، اين خلاف واقعيتى است، اين يك زورى است در كار، يا مردم خودشان اينجور تشخيص داده‏اند و عمل كردند. الان هم كه كه مى‏بينيد در مجلس خبرگان هر كس از هر طرف مى‏رود يك چيزى مى‏گويد. و آن چيزى كه رويهمرفته هست راجع به مجلس خبرگان و راجع به حزب جمهورى اسلامى و راجع به همه اينها، آن خوفى است كه عده زيادى در اسلام دارند، اينهامى‏ترسند مبادا يك وقت نظام اسلامى پيدا بشود كه ما نتوانيم ديگر هر كارى كه دلمان مى‏خواهد بكنيم و هر طورى كه دلمان مى‏خواهد بشود. مساله به نظر من اينطور است كه رويهمرفته وقتى حرف‏ها را گوش مى‏كنيد مى‏بينيد كه ناراحتند از اينكه يك عده كه آمده‏اند در مجلس خبرگان، اينها هستند كه مى‏خواهند اسلام را سر پا كنند و براى جمهورى اسلامى قانون را بنويسند، اينها از اين ناراحتند، مى‏گويند خوب، چرا ما نيستيم خوب، شما را انتخاب نكردند، يكى دو تا كه از شما را انتخاب كردند آن هم با خيانت انتخاب كردند. اينها ملت نيستند درست كرده‏اند، بازى درست كرده‏اند، قاسملو را ملت انتخاب كردند؟ يا خود كردها هم با او مخالفند، خوب او سرنيزه داشت و همه جور اسبابى داشت

صحيفه نور ج 9 صفحه 124

خودش را معرفى كردو كاش هم كه آمده بود، نيامد، من خيال داشتم كه بيايد، همين جا نگهش دارم يك ماهى يا بيشتر.

اينها خوفشان از اسلام است و از آن نظامى كه آقايان بنا دارند، انشاء الله موفق خواهند شد، يك نظام اسلامى مى‏خواهند درست بكنند كه اين چپاول‏ها نباشد، اين غارتگرى‏ها نباشد، اين غربزدگى‏ها نباشد و اين انحرافات نباشد.

چون آخوند خدمتگزار اسلام است مردم از آنها حمايت مى‏كنند

و همه ناراحتى‏ها اين است آخوند چطور است. به آخوندش خيلى كار ندارند، اگر آخوند هم مثل خود آنها بود، هيچ كارى به او نداشتند، لكن از آخوند مى‏فهمند كه اين دارد اسلام را پياده مى‏كند، از اين جهت مى‏گويند چرا در مجلس خبرگان همه آخوندند، خوب براى اينكه يك مملكت اسلامى است، مردم ببينند احكام اسلام دارد اجرا مى‏شود هر آخوندى كه در آنجا نيست، آخوندهاى منتخبى هستند كه مردم انتخابشان كردند و آوردند آنجا براى اينكه جمهورى اسلامى را مى‏خواهند درست بكنند، بلى اگر مى‏خواستند يك جمهورى غربى درست بكنند، آنوقت يك افراد ديگرى بايد باشند، آنوقت يك آخوند هم اصلش نبايد باشد، آخوند را بايد كنار گذاشت. اما ما كه مى‏خواهيم جمهورى اسلامى و قانون براى جمهورى اسلامى درست كنيم برويم از اروپا افراد پيدا بكنيم، برويم از آنهائى كه طرفدار اروپا و طرفدار غرب هستند، طرفدار كمونيست‏ها هستند از آنها يك افرادى پيدا بكنيم، آقايان بروند آنها را پيدا بكنند كه ناراحت نشوند اين آقايان، خوب آقايان هم اگر پيدا مى‏كردند و معرفى مى‏كردند و ملت مى‏فهميد كه اين برخلاف مسير اسلام است،از آقايان هم انصراف پيدا مى‏كردند، آقايان عقد اخوتى مردم نيستند. مردم به عنوان اينكه اينها اسلامى هستند و معرف اسلام هستند، همه ما اين طورى هستيم، به عنوانى كه ما يك آدمى هستيم خدمتگزار به اسلام، مردم ما را مى‏پذيرند والا چشم و ابروى سياهى كه ما نداريم كه مردم براى خاطر او ما را بپذيرند. اينها مى‏دانند كه ماها خدمتگزار هستيم به آنها و خدمتگزارها را مردم علاقه دارند

اين آقايانى كه براى آقاى طالقانى اينقدر اظهار چيز كردند، اين واقعا براى اين است كه آن آقا نوشته است كه چون دموكراسى بود از اين جهت اينقدر مردم احترام گذاشتند، آن چيزها را كه مردم مى‏بوسيدند كه با آنها قبرش را كنده بودند، آن براى اين بود كه ايشان يك مردى بود دموكرات بود، اينجورى بود؟! يا نه، اين يك روحانى بود و مردم روحانى را مظهر نبوت مى‏دانند و مظهر امامت مى‏دانند و بايد ببينيم مردم چه مى‏گويند ما يك وقت اين است كه مى‏رويم توى اتاق نشينيم و هر چه دلمان مى‏خواهد مى‏نويسيم، اين براى خاطر اين بود، اين براى خاطر آن بود. يك وقت مى‏خواهيم ببينيم كه اين مردم كه انقلاب كردند و همچو اظهار مصيبت كردند چه چيزمى گفتند، جز اين بود كه مى‏گفتند، اى سيد ما، سرور ما، جاى تو خالى، اى نايب پيغمبر ما جاى تو خالى است. آنها به عنوان نايب پيغمبر مى‏شناختند ايشان را، از اين جهت آن كلنگ را مى‏بوسيدند، مثل آن است كه ضريح

صحيفه نور ج 9 صفحه 125

حضرت معصومه را مى‏بوسند. اين به طلا و نقره و به آهن علاقه نيست، اين يك اظهار علاقه‏اى است نسبت به خدا و نسبت به پيغمبر و نسبت به امام، به اينها. اينها از اين مسائل خوفشان بايد باشد. يك سيد پيرمرد وقتى توى اين جمعيت مى‏رود اينطور مى‏شود و هزار از حزب دموكرات اگر از بين برود، مردم شادى مى‏كنند اين خوف دارد از اينها، و ما هم نبايد آنها را تاييدشان كنيم براى اينكه آنها مى‏خواهند يك جائى داشته باشند و دست و پا مى‏زنند كه يك فكرى براى خودشان بكنند ولكن ما بايد فكر اين معنى باشيم كه اين ملت ما از چه ضربه ديده تا حالا و بايد با چه عصائى حالا راه برود آن ضربه‏ها را نخورد. ما پنجاه و چند سال است كه ضربه خورديم از اجانب خورديم از گرايش به اجانب، از اينكه همه چيز ما توجه به آنجا داشته، ما ضربه را خورديم، حالا باز ما تكرار بكنيم آن ضربه‏ها را، تكرار بكنيم آن مسير را يا نه.

آنها كه اعتقاد ندارند مكتب ما مترقى‏ترين است، تجربه كنند

ما بايد منقلب كنيم مسير را به يك انقلاب ديگرى، لااقل آنهائى هم كه اعتقاد ندارند كه مكتب ما مترقى‏ترين مكتب است خوب تجربه كنند، پنجاه سال آن طرف را تجربه كرده‏اند، پنج سال هم اين طرف را تجربه كنند، آنوقت اگر اين طرف هم همانجورى‏هائى كه در كار آمد و همان قلدرى‏ها، و همان آدمكشى‏ها، همان غارتگرى‏ها، در اين طرف هم اگر بود، آنوقت بيايند بگويند هر دوتان كنار، يك فكر ديگرى بايد كرد. اما بى تجربه و بدون اينكه اينها بفهمند كه حالا بنا چيست، حالا از افراد اينها بشناسند، افرادى كه در آن رژيم و افرادى كه در اين رژيم هست. يك وقت اين است كه اين فرد قاطع نمى‏دانم خيلى نمى‏تواند كار بكند يك مساله است، يك وقت اين است كه بگوئيد نه اين فرد همان كارهاى رژيم سابق از دزدى، از غارتگرى، از خيانتگرى، از خدمت به اجانب مى‏كرد، اينها هم بروند همان كار را بكنند، گمان ندارم يك همچو حرفى بخواهند بزنند انصاف باشد، اين خلاف انصاف است.

ما افراد را مى‏شناسيم، افرادى كه در شوراى انقلاب هستند، آنها را مى‏دانيم كجاها هستند، افرادى كه در دولت هستند به استثناء يكى، بعضى‏شان خوب مى‏دانيم اينها خيانتكار به آن معنا كه همانطور كه رژيم، هى به ما مى‏گويند كه فرقى نكرده است. اين انصاف است كه ما بگوئيم كه اين رژيم با سابق فرق نكرده. آنى كه همان مردم را غارت مى‏كرد و كتك هم مى‏زد و غارت مى‏كرد، مالش را مى‏برد و داغش هم مى‏كرد، حالائى كه نه حبسى براى مردم عادى و براى غير جنايتكارها هست و نه چپاولگرى هست، نه خوردنى هست، حالا اگر فرض كنيد يك جا هم يك كسى دزدى بكند اين هم باز از ارث رژيم سابق است والا رژيم اسلامى اگر پيش بيايد، ديگر دست اينها بريده مى‏شود. و مهم قضيه اين است كه از شماها مى‏ترسند براى همين خاصيت، براى اسلام است همه مخالفت‏هاى با روحانيت هم براى اسلام، نه براى روحانى، و آنها چيزى نيست خودش مستقل. همه مخالفت‏ها براى اين است كه اسلام را اينها مخالفت با منافع خودشان، مخالف آنهايى كه اينها برايشان

صحيفه نور ج 9 صفحه 126

فكر دارند كار بكنند و آنها هم اينها را وادار به اين عمل‏ها مى‏كنند، اينها هم مى‏بينند كه با آمدن اسلام احساس كرده‏اند كه اسلام قدرت دارد، آن يك مساله‏اى بود كه ديگر احساس كردند كه اسلام همچو قدرتى داشت كه رژيم سابق با آنهمه قدرت و باآنهمه پناهگاه كه به ما دائما فشار مى‏آمد در پاريس كه بود دائما از طرف آمريكا فشار مى‏آوردند شما با اينها اينطور نكنيد، بعد از رفتن شاه هم با بختيار چه نكنيد، اينها چطورند، بگذاريد تا كارها انجام بگيرد حالا. خوب، حالا هم مى‏بينند كه اينهمه قدرت‏هاشان را روى هم گذاشته‏اند و يك جبهه ملت، ما هم با نداشتن هيچ چيز، يك طرف جبهه، لكن فريادش اسلام بود.

حالا آنى كه آنها مى‏خواستند نگهدارند نتوانستند نگهدارند و حالا خارج فهميدند، عينا فهميدند كه يك قدرت است اين، و اين قدرت ممكن است كه تا آخر هم نگذارد ديگر دست اينها باز بشود در اين مملكت باز بشود انشاء الله، از اين جهت مى‏ترسند بايد هم بترسند، چاره‏اى هم ندارند. در خارج هم آنهمه فعاليت مى‏شود و آنهمه چيزها نوشته مى‏شود خوب براى همين است كه مى‏ترسند از اين قضيه و چه. ديروز آن زنى كه آمده بود اينجا و مصاحبه‏اى با من كرد و يكى از حرف‏هايش اين بود كه شما را مى‏بينم كه يك چهره آرامى داريد ولى در خارج يك طور ديگر شما را معرفى كرده‏اند، اين شما را ناراحت نمى‏كند، گفتم از جهتى چرا و آن اين است كه چرا بايد انسان اينطور باشد كه براى مقاصد خودش يك مسائل خلاف واقع بگويد. خوب آنها گفتند كه خمينى وادار كرده است كه پستان‏هاى زن‏ها را ببرند، حالا هم شما آمديد اينجا، برويد توى مردم بپرسيد كه آيا تا حالا پستانى بريده شده است تااينكه آمرش يك كسى باشد. به او نگفتم لكن واقع اين است. مى‏گويند شيطان را خواب ديدند با يك صورت خوبى، گفتند خوب اين غير آن است كه به ما ارائه دادند، گفت قلم دست دشمن است. مساله اين است، ديروز هم ورقه‏اى آورده‏اند اينجا گفتند اين هيتلر است، هيتلر آن طرف دستش را پشتش زده و دارد اينطور نگاه مى‏كند، از من هم كاريكاتورى زده‏اند و يك شمشيرى كشيده‏اند و يك عده هم سر، جمجمه‏ها هم آنجا هست كه اينها همه آنهائى است كه من سرهايشان را بريده‏ام، و ما هم نبايد توقع داشته باشيم كه اينها براى ما خوب بگويند، معلوم مى‏شود ما خيانتكاريم. آن روزى كه، من آنوقت‏ها مى‏گفتم كه نمى‏فهمد اين دستگاه، براى سقوط من اين است كه آنها شروع كنند به تعريف كردن، آنها هر روز فحاشى مى‏كنند، اين غلط است. هر چه فحاشى بكنيد اين مردم مى‏گويند كه اين مخالف آنهاست. اگر شروع كرده بودند به تعريف كردن، چه كردن و احترام كردن و اينها، ما كم‏كم تمام مى‏شديم كارمان خراب مى‏شد. اگر چنانچه آمريكا از ما تعريف كند و روزنامه‏ها از ما تعريف كنند، آنوقت است كه بايد مردم بگويند كه اين چه است قضيه، قضيه‏اى است كه دارند تعريف مى‏كنند. البته بايد از ما تكذيب كنند و از شماها هم بايد تكذيب كنند، جمهورى اسلام را هم بايد تكذيب بكنند. در هر صورت اينها خوفشان برداشته از اين نظامى كه اميد است انشاء الله، اميد است انشاء الله اين نظام در خارج تحقق پيدا كند، از اين خوفشان برداشته، يك دسته خيانتكار خوفشان برداشته، يك دسته آدم سالم، لكن توجه ندارند به اينكه مساله اينطورها نيست، مساله اين است كه اگر فقيه رادر شوراى

afsanah82
07-26-2011, 11:39 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 131

تاريخ: 24/6/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام حافظ اسد رئيس جمهور سوريه

حضرت حافظ اسد رئيس جمهورى عربى سوريه‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تلگرام تسليت آن حضرت را به مناسبت در گذشت اسف‏انگيز برادر مجاهد حجت الاسلام و المسلمين آقاى سيد محمود طالقانى طاب ثراه دريافت داشتم. آنچه مسلم است نام آن فقيد سعيد به لحاظ خدمات ارزنده‏اى كه به اسلام و مسلمين نموده‏اند و همچنين به خاطر مبارزات مداوم و مستمر آن مرحوم عليه جور و ستم و استبداد و استعمار شرق و غرب، در تاريخ آزاديخواهان و طالبان حق و عدالت ثبت خواهد شد. ضمن سپاس و آرزوى سعادت و سلامت براى آن حضرت، رفاه و تعالى ملت برادر سوريه و نصرت و سعادت عموم مسلمانان جهان را تحت لواى اسلام عزيز از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:41 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 132

تاريخ: 24/6/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام ياسر عرفات

مجاهد محترم حضرت ياسر عرفات رئيس كميته اجرائى سازمان آزاديبخش فلسطين‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تلگرام تسليت جنابعالى به مناسبت درگذشت حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى سيد محمود طالقانى طاب ثراه را دريافت داشتم، موجب تسلى گرديد. نام آن مرحوم به خاطر خدماتى كه به اسلام كرده و به لحاظ مبارزات پيگيرش با ظلم و با استبداد و ديكتاتورى شرق و غرب در تاريخ مجاهدان راه حق و آزادى ثبت باشد. جا دارد ضمن سپاسگزارى از تلگرام تسليت جنابعالى، در گذشت آن مرحوم را به حضرتعالى كه خود از پيشگامان مبارزه در راه حق هستيد، تسليت بگويم. آمرزش خداوندى را براى آن مرحوم و مزيد توفيق مبارزه در راه احقاق حقوق برادران مسلمان فلسطين را براى جنابعالى از درگاه باريتعالى مسئلت مى‏نمايم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:41 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 133

تاريخ: 24/6/58

بيانات امام خمينى در جمه گروهى از اعضاى شوراى انقلاب و سازمان مقاوت فلسطين

مسلمين بايد بر عليه ستمگران يد واحده باشند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از آقاى ابو عمار و از ايشان تشكر مى‏كنم. گر چه اين مصيبت براى ما ناگوار و سنگين بود لكن ما بايد در مقابل مصيبت و مشكلات مقاوم باشيم و با مقاومت انشاءالله مشكلات را رفع كنيم. و من از خداوند مى‏خواهم كه براى ما حس مقاومت عنايت كند و همين طور براى برادران ما در فلسطين و در لبنان، با همه مصيبت‏هائى كه مواجه هستند، اميدواريم كه با مقاومتى كه آقايان دارند و ابوعمار دارد بر مشكلات فائق بشوند و امور مسلمين انشاءالله اصلاح بشود.

سلام و تحيت من را به ابوعمار برسانيد و از قول من به ايشان بگوئيد كه مشكلات شما مشكلات ماست، چنانكه مشكلات ما مشكلات شماست. و مسلمين بايد يد واحده باشند بر ضد همه ستمگران و اميدوارم كه با وحدت كلمه بين ما و شما كه بحمدالله حاصل است و با وحدت كلمه بين ساير قشرهاى مسلم و خصوصاً دولت‏هاى اسلامى موجب بشود كه گرفتارى‏هاى ما و گرفتارى شما و گرفتارى ساير مسلمين رفع بشود.

منشاء گرفتارى‏هاى مسلمين‏

ما مى‏دانيم و مسلمين هم، بلكه مهم دولت‏هاى اسلامى هم، همه دانند كه آنچه به ما مى‏رسد و رسيده است از دو مشكل است: يكى مشكل بين خود دولت‏هاست كه مع‏الاسف تاكنون نتوانسته‏اند اين مشكل را حل بكنند و آن مشكل اختلاف بين خودشان است و آنكه مى‏دانند منشاء همه گرفتارى‏هاى مسلمين اين اختلافات است و ما هم قريب به بيست سال است كه در اين موضوع هى سفارش كرديم، گفتيم، نوشتيم، دعوت كرديم سران دولت‏ها را بر اين اتحاد، لكن مع‏الاسف تاكنون حاصل نشده است و مشكل دوم مشكل دولت‏هابا ملت‏هاست كه دولت هاباملت‏ها طورى رفتار كردند كه ملت پشتيبان آنها نيستند. مشكلاتى كه براى دولت‏ها پيدا مى‏شود و بايد به دست ملت‏ها اين مشكلات رفع بشود، براى تفاهمى كه بين آنها نيست، اگر ملت‏ها دامن نزنند به مشكلات دولت‏ها، لااقل بى‏تفاوت هستند. و من اين مطلب را شايد كراراً گفتم كه خوب است دولت‏ها از دولت سابق ما و دولت فعلى ما عبرت بگيرند. دولت سابق در رژيم طاغوتى اگر مشكلى براى آن پيدا مى‏شد، ملت يا بر

صحيفه نور ج 9 صفحه 134

مشكلات او مى‏افزود و يا بى تفاوت بود.

كوشش و پشتيبانى ملت در حل غائله كردستان‏

و الان دولت ما به اعتبار اينكه دولت اسلامى است و بناى اينكه به ملت ستم بكند ندارد، مشكلات او را ملت رفع مى‏كند. شما ديديد كه يك مشكل بزرگى براى ما در كردستان پيدا شد و به مجرد اينكه اعلام شد كه همچو مشكلى است، از تمام ايران ملت پشتيبانى كردند و بناى حركت به طرف كردستان براى رفع غائله را داشتند كه ما به واسطه اينكه به زحمت نيفتند و مطمئن بوديم كه قواى انتظامى تواند حل بكند، از آنها خواهش كرديم كه صبر داشته باشند. و من مى‏دانم كه روزى كه براى ما مشكلى پيدا بشود، ملت ما در رفع آن كوشش خواهند كرد و اعلام موافقتشان را با ما كردند. اگر دولت‏ها هم با ملت خودشان اينطور رفتار كنند، براى مملكت اسلامى مشكلى باقى نمى‏ماند و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه ما همه را بيدار كند و اين مشكلات رفع بشود تا اينكه از دست جنايتكاران تاريخ ما مستخلص بشويم.

دعا مى‏كنيم كه خداوند قضاياى فلسطين را حل بكند به طورى كه منفعت مسلمين در آن باشد. من از شما و ابو عمار متشكرم. دعا مى‏كنم به همه شما و دعا را وظيفه اسلامى مى‏دانم و اميدوارم خداوند حل همه مشكلات را به دست خودش بكند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:41 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 135

تاريخ: 25/6/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى مجتمع آموزشى طيبه پيراسته لنگرود

جدائى دين از سياست، توطئه ابر قدرت‏ها

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلا تشكر مى‏كنم از خانم‏ها كه از راه دور آمدند و براى تسليت، من هم به آنها تسليت عرض مى‏كنم. آنچه كه در اين نهضت مطرح است اين است كه ما وضعيت نهضت را بفهميم و مقصد از جمهورى اسلامى را آگاهانه تعقيب كنيم تاكنون رژيم طاغوتى تمام احكام اسلام را در همه كشور و در كادرهاى آموزشى و غير آموزشى، در وزارتخانه‏ها و ادارات، در ارتش و در ساير جاها بر خلاف اسلام سير داده بود. دستور اصلاً اين بود كه نگذارند اسلام در ايران به معنائى كه دارد تحقق پيدا بكند، براى اينكه خارجى‏هائى كه مى‏خواستند از ما استفاده ببرند و بى‏زحمت هم استفاده ببرند، اينها تبليغاتشان و طرحشان اين بود كه اسلام را نگذارند ظهور پيدا بكند، آن مقدارى كه كارى به استفاده‏هاى آنها ندارد، آن مقدار را مضايقه نداشتند لكن آن بعدهاى ديگرى كه با استفاده آنها مخالف بود، آنها را اصلاً مى‏خواستند نگذارند تحقق پيدا بكند. اينها كوشش داشتند به اينكه اين معنا را به باور همه بياورند كه دين از سياست جداست. ديانت يك احكامى است كه بروند نمازى بخوانند و چند تا از اين مسائلى كه هيچ ربطى به اين چيزهائى كه آنها مى‏خواهند نداشته باشد، بگويند و برگردند مشغول كارشان بشوند. آنها مشغول چپاولگرى باشند و مشغول ظلم و جور و قشرهائى كه دينى هستند، اينها مشغول به اعمال ديانتى خودشان باشند، كارى نداشته باشند كه چه مى‏گذرد بر اين مملكت، كار نداشته باشند كه خارجى‏ها چه به سر اين مملكت آورند. برنامه دولت‏ها در زمان طاغوت اين بود و دامن زده بودند بر اينكه نگذارند روحانيون در سياست دخالت بكنند و شايد بسيارى از خود روحانيون هم باورشان آمده بود كه نبايد در امور سياسى دخالت كنند، و بسيارى از جوان‏هاى ما هم باورشان بكنند آمده بود كه نبايد اينها در امور سياسى دخالت بكند، حتى از قرارى كه گفتند يكى از همين افراد فاسد وابسته، در همين چند روز، در يك جائى به اين صورت گفته بود كه مى‏خواهيم قد است روحانيون محفوظ باشد، اينها دخالت در امور مملكتى نكنند تا قداستشان محفوظ باشد. اين يك شيوه‏اى است كه غربى‏ها به كار بردند و وابستگان آنها هم از آنها تقليد كردند به اسم اينكه قداست اينها محفوظ باشد، يعنى اينها همان بروند توى مسجدها و دعا بخوانند تا قداستشان محفوظ باشد و كارى به مملكت و كارى به دولت و كارى به مجلس و كارى به ديگر قشرهايى كه بايد باشد نداشته باشند، اينها را بگذارند براى‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 136

چپاولگرها و دعا و ذكر خودشان را بگويند و كارى نداشته باشند. اين يك برنامه‏اى است كه ريخته شده است و ريخته شده بوده است در سال‏هاى طولانى، و در زمان اين پدر و پسر دامن زياد زده شده است، اين حرف آنهاست.

اسلام دينى است عبادى كه همه چيزش سياست است حتى عبادتش‏

حرف ما اين است كه نه روحانى تنها، همه قشرها بايد در سياست دخالت بكنند. سياست يك ارثى نيست كه مال دولت باشد يا مال مجلس باشد يا مال افراد خاصى باشد، سياست معنايش همين وضع آن چيزهايى كه در يك كشورى مى‏گذرد از حيث اداره آن كشور، همه اهالى اين كشور در اين معنا حق دارند. خانم‏ها حق دارند در سياست دخالت بكنند، تكليف‏شان اين است، روحانيون هم حق دارند در سياست دخالت بكنند، تكليف آنهاست. دين اسلام يك دين سياسى است كه همه چيزش سياست است حتى عبادتش. شما ملاحظه كنيد همين نماز جمعه‏اى كه در زمان طاغوت نمى‏شد درست بجا بياورند، گاهى آهسته در داخل يك مسجدى نماز را مى‏خواندند، در صورتى كه وضع نماز جمعه اين نبود، وضع نماز جمعه اين است كه حالا انجام مى‏گيرد و انجام گرفت چند هفته و مع‏الاسف آقاى طالقانى فوت شدند و بحمدالله به جاى ايشان يك فرد بسيار ارزنده‏اى است، ملاى متعهدى است، ايشان هم حبس‏ها ديده است، زجرها كشيده است و پخته شده است در اين امور. نماز جمعه يك اجتماع سياسى در عين حالى كه عبادت است. در خطبه نماز جمعه بايد مسائل سياسى روز طرح بشود، گرفتارى‏هاى مسلمان طرح بشود، در نماز جماعت هم اينطور است. نماز جماعت، اجتماع مردم در يك محلى، اين براى اين است كه اينها مطلع بشوند از حال مملكت خودشان، مطلع بشوند از حال برادرهاى خودشان، گرفتارى‏هاشان را اطلاع پيدا بكنند و رفع بكنند. اجتماع در مكه، آن اجتماع عظيم در جاهاى مختلف، هى اجتماع، اجتماع در منا، اجتماع درعرفات، اجتماع در مشعر، اجتماع در مكه، اجتماع در مدينه، اجتماع، اجتماع از همه قشرهاى ممالك اسلامى، همه مسلمين، كسانى كه استطاعت دارند و مشرف مى‏شوند، اينها همه يك امور سياسى است، هر كدام به مقدار شعاع خودش يك جا، يك شهر است، يك ده است، جماعاتى كه در اين شهر و ده است، مجمع سياسى است به اندازه خودش.

در صدر اسلام مسجد مركز تبليغ احكام سياسى اسلامى بود

مع الاسف ما استفاده نتوانستيم بكنيم از اين اجتماعاتمان، نه از آن اجتماعات بزرگمان و نه از اين اجتماعات كوچكمان، اين براى اين بود كه تبليغات اسباب اين شده بود كه مسجدى‏ها را در آن مسجد محصور كرده بود. مسجد مركز تبليغ است. در صدر اسلام از همين مسجدها جيش ها، ارتش‏ها راه مى‏افتاده، مركز تبليغ احكام سياسى اسلامى بوده مسجد، هر وقت يك گرفتارى پيدا مى‏شد صدا مى‏كردند كه الصلوه بالجماعه اجتماع مى‏كردند، اين گرفتارى را طرح كردند، صحبت‏ها را

صحيفه نور ج 9 صفحه 137

afsanah82
07-26-2011, 11:41 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 140

تاريخ: 25/6/58

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام لاهوتى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى لاهوتى دامت افاضاته سرپرست سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ايران به موجب اين حكم به شما ابلاغ گردد كه لازم است در تمام جلسات شوراى عالى هماهنگى و تصميم‏گيرى سپاه پاسداران شركت نموده و نظارت مستقيم داشته باشيد و گزارش كار سپاه را هر هفته به اطلاع اينجانب برسانيد. لازم به تذكر است كه بيش از پيش بايد به اخلاق اسلامى سپاه توجه شود تا سپاه از هر جهت مظهر كامل سرباز اسلام باشد. توفيق و تأييد جنابعالى را در ارشاد و هدايت سپاه كه بيش از هر چيز مورد نظر است، از خداوند متعال خواستار است.

والسلام‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:42 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 141

تاريخ: 25/6/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى گروه اعزامى جمعيت شير و خورشيد (سابق) به كردستان

اطاعت از حكومت اسلامى، وظيفه اسلامى و وجدانى است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما بايد همانطورى كه ملاحظه كرديد كه با كمك همه قشرهاى دولت اين پيروزى معجزه‏آسا را به دست آورديم، كمك همگى بود كه توانست يك همچو اعجازى را بكند و توجه به مبادى، حالا هم كه باز بين راه هستيم و احتياج داريم به اينكه از قدرت‏هائى كه هست استفاده كنيم، بايد گمان نكنيم كه مطلب گذشته است. اينها كه استفاده از اين مملكت كردند و چشم طمع‏شان باز و از اينجا نبريده است، اينها در صددند كه كارشكنى‏هائى بكنند و هر چه بتوانند نگذارند يك مملكت آرامى، يك مملكتى كه خودش، خودش را اداره كند و خودكفا باشد، نگذارند كه يك همچو چيزى پيش بيايد و لهذا اين توطئه را كه مى‏بينيد پيش مى‏آورند، كردستان را به آن صورت درست كردند و محتمل است كه باز هم جاهاى ديگر را، و ما بايد با توجه به اين معنا كه ما بين راه هستيم و باز گرفتارى داريم، همه‏مان كمك كنيم.

معنى كمك اين نيست كه شمائى كه مامور شير و خورشيد سرخ هستيد يك كار ديگر انجام بدهيد، معنى‏اش اين است كه آن كارى كه به دست شماست خوب انجام بدهيد. در حكومت غيراسلامى و طاغوتى وجدان شما خيلى همراه نبود كه اطاعت از آنها بكنيد، اگر هم اطاعت شده، اطاعتى بوده است كه اطاعت الزامى بوده، لكن حالا كه متبدل شده است و يك حكومت اسلامى ملى است كه از خودتان است، ديگر يك چيزى نيست كه تحميلى باشد و يك دستگاهى نيست كه دستگاه ظلم و جور و اين طور چيزها باشد، بايد يك وظيفه اسلامى وجدانى را ما احساس بكنيم كه با آن وظيفه اسلامى و با آن وظيفه انسانى، كارها را خوب انجام بدهيد.

تحول روحى ملت، موجب طمانينه است و من دلخوشم به اينكه يك همچو تحولى در ايران، در همه قشرها شده است. الان در همين قضيه جهاد سازندگى، خوب، انسان مى‏بيند كه از همه جا اشخاصى كه تحصيل كرده‏اند. خصوصاً خانم‏ها، اينها همين امروز هم در مصاحبه‏اى كه بود، من گوش كردم ديدم كه مى‏گويد ما از اول آفتاب مى‏رويم سراغ كار تا غروب. اين يك مسأله‏اى است كه يك تحولى است پيدا شده است، يعنى با

صحيفه نور ج 9 صفحه 142

اشتياق و احساس اينكه بايد براى مردم كار بكنيم مشغولند و مسلماً در شما هم همين معنا هست. شكى نيست كه حالا ديگر با اينكه يك الزامى عرض مى‏كنم يك اجبارى، اينها نيست، خودتان داوطلبيد و مشكلاتى اگر هست، خودتان مشكلات را رفع مى‏كنيد. بنابراين آن چيزى كه مايه دلخوشى ماست اين است كه اين تحول اسلامى كه با دست خدا پيدا شده است و كسى نمى‏توانست يك همچو تحولى ايجاد كند خصوصاً تحولات روحى كه از امريكا يك عده‏اى جوان چند وقت پيش از اين آمدند كه، ما آمديم براى همين جهاد سازندگى و برويم به دهات، من به آنها گفتم خوب، من مى‏دانم كه شماها اهل اينكه بتوانيد به يك قدرتى درو بكنيد يا بنائى بكنيد يا چه، همچو چيزى را، همچو قدرتى نداريد، لكن متوجه باشيد كه كار شما چه كار ارزنده‏اى است، شما وقتى كه از آمريكا آمديد و رفتيد در روستاى فلان و مردم ديدند كه يك دسته از جوان تحصيل كرده آمريكا كه شايد بعضى‏شان هم مهندس، بعضى‏شان دكتر باشند آمده‏اند درو مى‏خواهند بكنند، اين يك روحيه بزرگى به مردم اعطا مى‏كند كه آن رعيتى كه امروز يك جريب را مثلاً درو مى‏كرده، فردا دو جريب را درو مى‏كند. اين، قدرت مى‏دهد، خيال نكنيد، خيال نكنيد كه ما كارمان كم است، كار شما از حيث معنويت خيلى زياد است. وقتى اين رعيت‏ها كه تا حالا هر چه ديده بودند، هى يك سربازى يا يك ژاندار مى‏برود و اذيت كند، همين را ديده بودند، يا اخاذى كند، حالابينند كه يك دكترى، يك مهندسى، يك محصلى مى‏رود، چه از مركز اينجا، چه از خارج مى‏رود و به اينها كمك مى‏كند، اينها تاكنون به چشم‏شان نخورده بود كه يك دسته از خانم‏هائى كه در شهرستان زندگى مى‏كردند، اينها بروند توى اين جمعيت‏هائى كه دارند درو كنند همراه آنها درو بكنند، همچو چيزى به چشممان نخورده بود، به خيالشان نمى‏آمد، حالا وقتى كه مى‏بينند يك همچو حس انسانى پيدا شده است و اين در سايه اسلام پيدا شده و قدرت‏هاى ظاهرى نمى‏تواند يك همچو تحولى را بدهد، تحول اسلامى و انسانى است، اين آنها را همچو دلخوش مى‏كند كه كارهاشان را و قدرتشان را چند مقابل مى‏كند بنابراين يك تحول انسانى و يك تحول روحى حاصل شده است كه اين موجب طمانينه انسان است. موجب اطمينان است.

من اميدوارم كه اين محفوظ بماند و ملت ما همين طور زنده كه حالا زنده هستند زنده بمانند و اين مملكت را با اين زندگى، با اين هوشيارى مملكت را به پيش ببرند، به طورى كه افراد خودشان ديگر راه خودشان را پيدا كرده باشند كه فقدان با اشخاص هيچ خللى وارد نشود. خداوند انشاءالله شما را حفظ كند، مويد، منصور و مشكلات را رفع كند. البته مشكلاتى در دولت هست، مشكلاتى هست الان زياد و اينها بايد با همت همه رفع بشود و من اميدوارم كه انشاءالله رفع بشود.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:42 AM
previos page menu page next page

صحيفه نور ج 9 صفحه 143

تاريخ: 26/6/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى گروه فرهنگى و تربيتى انقلاب اسلامى و اعضاى خانواده‏هاى شهداى انقلاب‏

آتيه روشن و نورانى ايران به بركت تحول روحى ملت

بسم الله الرحمن الرحيم‏

هم سرودى كه خوانديد دلپذير بود و مؤثر و راهنما و هم مسائلى كه طرح كرديد. بايد بگويم كه شما خودتان پيشاپيش راه را رفتيد و مجالى براى اينكه من صحبتى بكنم خيلى نمانده است و من به همين جهت دلخوشم كه ملت ما خودش راه را پيدا كرده و دارد راه را مى‏رود. اين تحول روحى كه در ملت پيدا شده است و در شما جوان‏ها، مردها،زن‏ها پيدا شده است، اين موجب اميدوارى است و من اميدوارم كه اين راه را ما به آسانى، مشكلاتمان كم باشد، به آسانى اين راه را طى بكنيم. وقتى يك جامعه متحول شد از آن صورتى كه در زمان طاغوت بود به يك صورت اسلامى، به يك صورت انسانى، اين كارهائى كه شما انجام مى‏دهيد انسانى است، اسلامى است و از روى رضا و رغبت عمل مى‏كنيد، با اشتياق عمل مى‏كنيد. اين يك تحول روحى است، يك تحقق روحانى است كه بايد ما اميدوار به آن باشيم و اميدوار هستيم و اميد است كه آتيه بسيار روشنى را در ايران ببينيم و شما انشاءالله بهترش را ببينيد.

سركوبى روحانيت و دانشگاه گامى مؤثر در جهت وابستگى به اجانب‏

اينها كه گفتيد كه نقص دارد، فرهنگمان نقص دارد، كجامان نقص ندارد؟ كوشش كردند كه نگذارند اين مملكت، نگذارند اين كشور يك رشد انسانى بكند، يك رشد اقتصادى بكند، يك رشد فرهنگى بكند، يك رشد نظامى بكند. در طول تاريخ و در اين پنجاه و چند سال اخير مأموريت داشتند اينها براى اينكه ما را عقب نگه دارند، نگذارند كه يك دانشگاهى داشته باشيم، نگذارند كه يك دبيرستان صحيح داشته باشيم. يك ماموريتى بود كه آن مراكزى كه از آن مراكز ممكن است كه انسان‏هاى آگاه پيدا بشوند آن مراكز را نگذارند رشد بكند.

رضاخان، اولى كه وارد شد البته با صورت اسلامى وارد شد و در مجالس تعزيه‏دارى و در مجالس روضه و در تكيه‏ها در ماه محرم راه مى‏افتاد دور، تكيه‏ها هم مى‏رفت. ابتدا اين طورى با اين اسلحه پيش آمد، بعد از اينكه قدرتش محكم شد و توانا شد، شروع كرد به كارهائى كه مأمور بود، در رأس مأموريتش كوبيدن روحانيون بود. اين مدرسه فيضيه كه ملاحظه كنيد كه آنوقت‏ها تمام

صحيفه نور ج 9 صفحه 144

حجراتش طلبه داشت، دو تا طلبه يا سه تا طلبه داشت، روز هيچ نمى‏توانستند تو حجره‏ها بمانند، قبل از آفتاب حركت كردند تو باغات، باغهاى شهر و اواخر شب مى‏آمدند براى اينكه كارآگاه‏ها و پاسبان‏ها و اينها مى‏آمدند اينها را مى‏بردند كه لباسشان را تغيير بدهند. حمله‏ها شد به اين طايفه. دانشگاه را نمى‏توانستند آن وقت روى اينكه مثلاً از دنيا يك چيزى داشتند، نمى‏توانستند به آن ترتيب حمله كنند به آن، آن وقت از راه تبليغات و از راه تعليمات برخلاف مسلك صحيح پيش آمدند و برنامه‏هاى استعمارى داشتند. اين دو قدرت را اينها اعتقادشان اين بود كه اگر اينها قوه پيدا بكنند، ممكن است كه ساير ملت هم دنبال اينها بيايند و نگذارند كارها انجام بگيرد و لهذا در رأس برنامه كوبيدن روحانيت بود و كوبيدن دانشگاهى‏ها.

اغفال مردم و نابودى اقتصاد مملكت از طريق سالوسى و ادعاى ديانت‏

در زمان اين دومى هم كه دنبال اين معنا بود كه با سالوسى ابتدا تا كارها را انجام بدهد و معلم‏هائى هم در اين باب داشت، شروع كرد سالوسى از جهاتى، يكى راجع به اينكه خودش را به ديانت مى‏بست، قرآن چاپ كرد، هر چند وقت يك دفعه مى‏رفت در حرم حضرت رضا و مى‏ايستاد و نماز مى‏خواند و زيارت مى‏كرد. اين يك راه بود. يك راه ديگر هم كه براى طبقات ديگر پيش گرفته بود اين بود كه ما مى‏خواهيم اين مملكت را به تمدن بزرگ برسانيم. كتاب مأموريت براى وطنم را يكى ديگر نوشته و به ايشان نسبت داده. خودش اهل نوشتن نبود، وقتش را هم نداشت. اين هم يك دامى بود براى اينكه مردم را غافل كند از اينكه دارد همه چيزشان را از بين مى‏برد. از اين طرف اينكه ما مى‏خواهيم براى ملت چه بكنيم، و مى‏خواهيم مملكت را صنعتى‏اش كنيم. مى‏گويند كه كلاغ مى‏گويند كه مثل كبك مى‏خواست راه برود راه رفتن خودش هم يادش رفت. اين نمى‏خواست اصلاً مثل كبك راه برود، مى‏خواست بازى بدهد مردم را. در صدد بودند اينها كه مردم را اغفال كنند، سر خوش كنند به اينكه ما مملكت‏مان بعدها صنعتى مى‏شود و بعد از يكى دو سال ديگر ما در، ادعا بود ديگر، بعد از يكى دو سال ديگر ما مى‏رسيم به همان ابر قدرت‏ها، مى‏شويم مثل ژاپن!! ژاپنى كه الان به آمريكا تنه مى‏زند و صنعتش در خود آمريكا جلو از آمريكاست، اينها مى‏گفتند ما مى‏شويم مثل ژاپن!! چه كردند؟ آن چيزى كه در ايران لازم بود باشد و اقتصاد ايران به او بستگى داشت كه عبارت از كشاورزى بود، از بين رفت. كشاورزى را به صورت اينكه ما مى‏خواهيم، به اسم اينكه ما مى‏خواهيم صنعتى كنيم مملكت را، اول كشاورزيش را از بين بردند. كشاورزى كه از بين رفت اشكالاتى پيدا شد. يكى اينكه ما شديم براى آمريكا يك بازارى براى خريد كالاهاى امريكا، يعنى گندم‏ها و ساير حبوباتى را كه آنها زيادى داشتند و بايد بريزند به دريا يا بسوزانند، به ما به قيمت اعلا مى‏فروختند و پول ما را مى‏گرفتند. يكى ديگر اينكه اين كشاورزها را از اطراف ايران كوچ داد، اين طرح را آورد اطراف تهران و اطراف شهرهاى ديگر، بيشترش در تهران. اين همه محله‏هائى كه در تهران درست شده، محله گودال‏ها و محله نمى‏دانم چه و حصيرها و اين خانه‏هاى حصيرى و اين خانه‏هاى چه، اين‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 145

بيچاره‏هائى كه در محل خودشان كشاورز بودند، كشاورزى را از بين بردند به اسم اينكه مى‏خواهيم، مى‏خواهيم ما ارباب رعيتى را برداريم، همه بشوند ارباب ما هم چقدر غافل، ملت ما هم چقدر حالا يا غافل بود يا خوب، سرنيزه بود، چه، همه دهقان، اين بيچاره‏هائى كه الان اطراف تهران هستند، هر ده نفرشان توى سوراخى هستند. آنى كه خانه دارد، خانه‏شان را نمى‏دانم شما ديديد يا نه، من در تلويزيون يك دفعه، دو دفعه ديدم كه خوب، اسباب تأسف است يك سوراخى است، يك عده‏اى بچه و بزرگ از تويش بيرون مى‏آيد. اينها دهقان‏هائى است كه ايشان مى‏خواست دهقانشان كند و زندگيشان را بكلى به هم زد. مملكت ما را از حيث كشاورزى كه مى‏توانست خودكفا باشد بلكه صادر كند، مملكت ما از حيث كشاورزى يك مملكت غنى است اگر كشاورزى صحيح در اين مملكت بشود ممكن است آذربايجان كافى باشد براى همه مملكت، باقيش بايد صادر بشود، يا خراسان براى همه مملكت كافى باشد و بايد باقيش صادر بشود.

ما الان در زمان ايشان، نمى‏دانم شما در روزنامه‏ها گاهى ديديد يا نه، خيلى افتخار مى‏كردند كه ما چند صد، مثلاً هزار چيز خريديم. اين افتخارشان اين بود كه ما گندم خريديم، جو خريديم. يك مملكت را از اين جهت ساقط كرده‏اند و فرياد هم مى‏زدند كه ما همچو هستيم كه گندم و جو را از آمريكا خريديم و امسال گرسنگى نمى‏ميريم. اينطور اينها وارد شدند، هم آن قوه‏هاى، قدرت‏هاى انسانى را در اين مملكت متوقف كردند و يا عقب راندند. من در پاريس كه بودم از جاهاى مختلف، ممالك مختلف پيش من زياد مى‏آمدند منجمله آلمان كه خوب نزديك بود، اينهائى كه در اين چيز اتمى بودند و در آنجا كار مى‏كردند از طرف ايران، اينها هم آمدند پيش من گفتند كه اين كارى كه ما انجام مى‏دهيم اولا مضر براى ايران است، ثانياً نمى‏گذارند ما بفهميم، مى‏خواهند نگه دارند به يك سطحى كه نتوانيم بفهميم، اگر هم درست بشود براى ايران مضر است. يك همچو طرح‏هائى بود، جوان‏ها را ببرند در خارج نگذارند، الان، حالا الانش كه من خيلى اطلاع ندارم، در زمان ايشان اين جوان‏هاى ما كه مى‏رفتند در آمريكا و اروپا و پخش شده بودند در آنجا همه جا را پركرده بودند (از قرارى كه براى ما نقل كردند) ديپلم‏هائى كه آنها مى‏دادند، تصديق‏هائى كه آنها به جوان‏هاى ما مى‏دادند غير از آن تصديق‏هائى بود كه به خودشان مى‏دادند. جوان‏هاى ما را زود به آنها يك تصديق مى‏دادند (نخوانده ملا) مال خودشان را دقت مى‏كردند. اين طور به من كراراً شايد گفته باشند. براى چه، براى اينكه نگذارند اين رشد بكند، اين قدرت را نگذارند پيدا بشود، از اين قدرت آنها مى‏ترسيدند. همانطورى كه از آخوند اينها مى‏ترسيدند، از دانشگاهى هم مى‏ترسند. اين دو تا را مى‏خواهند كنار بگذارند. ملت هم اگر اين دو قدرت را نداشته باشد نمى‏تواند جلو برود و اينها با اين دو قدرت مخالفند.

تبليغ بر آزادى زن و مرد، حقه‏اى پليد به منظور شيوع فحشا و استثمار جوانان
حالا الحمدلله يك تحولى در مملكت ما پيدا شده، يعنى وقتى كه ملاحظه مى‏كنيد خانم‏ها را از آن وضعى كه سابق مى‏خواستند برايشان پيش بياورند به اسم اينكه آزاد زنان و آزاد - مردان فهميدند

صحيفه نور ج 9 صفحه 146

همه‏اش حقه است و بازى. نه مردها آزاد بودند در زمان ايشان، نه زن‏ها و نه مطبوعات و نه راديو و نه هيچى. آزادى در كار نبود. اسم، صحبتش و تبليغاتش زياد بود. آن آزادى هم كه آنها مى‏خواستند براى مملكت ما (حالا هم بعضى از نويسنده‏هاى ما پيشنهاد همان را دارند) آن آزادى است كه هم جوان‏هاى پسر ما را و هم جوان‏هاى دختر ما را به تباهى مى‏كشد. آن آزادى را آنها مى‏خواهند كه من از اين تعبير مى‏كنم به آزادى وارداتى، آزادى استعمارى، يعنى يك آزادى كه در ممالكى كه مى‏خواهند وابسته به غير باشد اين آزادى‏ها را سوغات مى‏آورند، هروئين آزاد، مثلاً مشروبات هم آزاد، محل فساد كه مى‏دانيد آن طورى كه مى‏گفتند از تهران تا آخر شميران صدها محل فساد به بدترين فسادها، آن هم آزاد. اينها آزاد اما قلم نه، بيان هم نه، اينها آزاد نه. آن آزادى كه آنها مى‏گفتند و هى آزاد آزاد مى‏كردند اين معنا بود كه مشروب فروشى بيشتر از كتابفروشى باشد و مراكز فحشا بيشتر از مراكز علم باشد، جوان‏هاى ما را بكشند به آن مراكز فحشا. جوان است و اول جوانى است وقتى راه باز باشد و تبليغات باشد و آسان كنند كار را برايشان، كشيده مى‏شوند به آن طرف. وقتى يك جمعيت كه بايد براى مملكت‏شان فاعل باشند، مؤثر باشند، اين را كشيدند به طرف فحشا، اين ديگر نمى‏تواند، اين مغز عادت كرده به فحشا، فكر بكند كه نفت ما را كى مى‏برد، به فكرش نمى‏آيد هيچ وقت و اينها مى‏خواهند اينطور باشد.

بحمدالله آنى كه حالا به ما مژده مى‏دهد همين تحولى است كه پيدا شده، يعنى جوان‏ها از آنطرف كشيدند به خيابان‏ها و فرياد زدند بر ضد استعمار و بر ضد ديكتاتورى. حالا هم رشد همچو شده است كه مشغولند خودشان به طور خودكار، بدون اينكه تبليغاتى لازم داشته باشد به طور خودكار مشغولند به اينكه تربيت كنند بچه‏ها را. تربيت كنيد اين بچه‏ها را به تربيت انسانى، تربيت اسلامى كه همان تربيت انسانى است. اگر اين مملكت مسلمان بشود، تربيت، تربيت اسلامى باشد، هيچ قدرتى نمى‏تواند مقابلش بايستد. چنانچه ديديد كه اين قدرت كه شكست داد اين قدرت بزرگ را، همين قدرت ايمان بود، همين بود كه فرياد مى‏كردند كه شهادت مى‏خواهيم. حالا هم دارند هى مى‏گويند زن‏ها هم مى‏گويند، مردها هم مى‏گويند. اين قدرت بود كه جلوى اين فسادها را گرفت و شكست داد اينها را. اين قدرت را حفظش كنيد.

منطق روحانيت رسيدن به خودكفائى و مخالفت با بى بند و بارى است‏

اگر بخواهيد مملكت‏تان يك مملكتى باشد از خودتان باشد، كشورتان يك كشور سالم باشد، يك كشور مفيد باشد، خودكفا باشد، بايد از اين سوغاتى‏هائى كه غرب براى ما فرستادند و مى‏فرستند، ما اين معنا را گفته بشود كه ما با صنعت خارجى‏ها يا علم مربوط به صنعتشان مخالفيم، ابداً مخالف نيستم، ما با اين آزادى‏هائى كه از غرب مى‏آيند و اينها هم دامن به آن مى‏زنند و آزادى وارداتى است با اين مخالفيم، اينكه جوان‏هاى ما را رو به تباهى مى‏كشيد و به تباهى مى‏كشد. ما با صنعت مخالف نيستيم، ما با هيچى مخالف نيستيم. اصلاً سر تمدن، ما مى‏گوئيم كلاه سر ما مى‏گذارند، غربى و شرقى

صحيفه نور ج 9 صفحه 147

كلاه سر ما مى‏گذاريد كه ما مى‏خواهيم به شما تعليمات بدهيم مى‏خواهند ما را نگه دارند، متوقف كنند، مى‏خواهند ما را محتاج به مستشار بكنند. نظاممان مستشار داشته باشد، فرهنگمان هم مستشار داشته باشد و همه چيزمان مستشار داشته باشد. مستشار هم نه اينكه بيايند به ما تعليم و تربيت ياد بدهند، بيايند ما را تا يك حدودى نگه دارند، ما با اين مخالفيم روحانيت با ترقى مخالف نيست، با ترقى محمدرضائى مخالف است، با اين تمدن، دروازه تمدن مخالف است، اين دروازه تمدنى كه همه چيز ما را به باد داد. با اين آزادى آزاد زنان و آزاد مردانى كه ايشان مى‏گويند، مخالفند، نه با آزادى. آزادى سر جاى خودش اما بى بند و بارى؟ آزادى يعنى هر كه دلش مى‏خواهد هر كارى بكند!! مى‏خواهند هروئين بكشند، به شما چه!! مى‏خواهند قمار كنند!! مى‏خواهند كارهاى زشت بكنند!! با اين مخالف است روحانيت، نه با آزادى بيان، نه با آزادى قلم، نه با آزادى گفتار، نه با روشنگرى‏ها، نه با صنعت. شما صنعت درست كنيد، كى مخالف باشد؟ اما يك قضيه ذوب آهن را حالا چندين سال است كه اينها درست كردند حالا هم مى‏گويند باز اگر بخواهيم كه ضرر ندهيم، چند سال ديگر لازم است كه كار بكنيم تا ضرر نكنيم والا در هر ماه چقدر ميليون ضرر ما داريم مى‏كنيم. ما ضرر مى‏بريم در اينها. ما چشممان از اينها بدى ديده است. آن چيزهائى هم كه عرضه مى‏كنند، به صورت خوب عرضه مى‏كنند، ما از باب اينكه آدمى هستيم كه مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد مى‏ترسد، ما از آن قبيل هستيم، ما از اين پيشنهادهاى اينها مى‏ترسيم براى اينكه ما از اينها بدى ديديم. ما نديديم هيچ وقت اينها بخواهند ما را تربيت كنند، ما را مثلاً صنعت ياد ما بدهند. صنعتشان اين است كه داريد مى‏بينيد كه ذوب آهنشان حالا تا چند سال ديگر آيا بشود، آيا نشود. حالا ماهى چقدر، چند ميليون، چند، چقدر ميليون (كه من حالا يادم نيست) ضرر دارد مى‏دهد. زراعتمان را از آن طرف از بين بردند، فرهنگ را از آن بين بردند، ارتش را وابسته كردند، همه چيز را در هم ريختند و اموال هم هر چه توانستند جواهر و هر چه توانستند بار كردند و رفتند و فرار كردند.

afsanah82
07-26-2011, 11:42 AM
previos page menu page next page

صحيفه نور ج 9 صفحه 149

تاريخ: 26/6/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران كميته مركزى و اعضاى خانواده‏هاى شهداى انقلاب اسلامى

جنت لقاءالله بالاترين پاداش خادمين اسلام است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من نمى‏دانم با چه بيانى از اين جوان‏هائى كه در طول اين مدت فداكارى كردند تشكر كنم آنقدرى كه مى‏توانم عرض كنم اين است كه اين مطلب براى خداست و ما هم از خدا هستيم انالله و به سوى او هم مى‏رويم، دير و زود خواهيم رفت و چه بهتر كه در اين راهى كه داريم قهرا به آن طرف مى‏رويم با يك توشه باشد و آن توشه، توشه توحيد است، توشه خدمت به اسلام است. من نمى‏توانم براى خدمتگزارى جوانى كه براى خدمتگزارى به اسلام شب تا صبح، شب زنده‏دارى مى‏كند، در حال خطر واقع مى‏شود، مجاهده مى‏كند، ارزش براى اين‏مان مى‏توانيم حساب بكنيم كه چه ارزش اين چقدر است، اجرت اين چقد راست مگر غير از خدا مى‏تواند كسى به اين اعمال پاداش بدهد؟ مگر طبيعت و زينت‏هاى طبيعت پاداش يك موجودى است كه براى خدا قيام كرده است و براى خدا خودش را به خطر انداخته است؟ آن چيزى كه دل ما را خوش مى‏كند اين است كه براى شما پيش خداى تبارك و تعالى يك حسابى باز است والا ما نمى‏توانيم از شماها تشكر كنيم يا خداى نخواسته به شما اجر بدهيم. ما همچو قدرتى نداريم، آنچه هست اين است شما از خدا هستيد، براى خدا هم خواهيد بود و خدا هم اجر شما را مى‏دهد. اجرى كه خدا مى‏دهد، آن ارزش دارد، ارزش عمل شما آن است كه خدا به شما مى‏دهد، ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه جنت، آن جنتى كه لقاء خداست، جنتى كه لقاء دوستان خداست، آن براى شما كافى است و از آن كه گذشت، ديگر در عالم طبيعت نمى‏شود براى اعمالى كه براى خداست يك چيزى قرار داد او هر چه مربوط به عالم طبيعت است مادون آن چيزى است كه براى خداست. پيشبرد و پيروزى نهضت با اتصال و عنايت قلوب به درياى رحمت الهى و شما براى خدا قيام كرديد و براى خدا هم مجاهده كرديد و براى خدا انشاءالله تا آخر مجاهده مى‏كنيد و اين نهضت را به پيروزى مى‏رسانيد براى خدا باز. و اين لله بودن شما را به پيروزى رساند والا با يك همچو قدرت شيطانى و قدرت‏هاى ديگرى كه دنبال او بودند، اصرار مى‏كردند، تشر مى‏زدند، تهديد مى‏كردند، شما جوان‏ها ايستاديد، قدرت ايمان بود كه شما را جلو برد، نه قدرت طبيعت و

صحيفه نور ج 9 صفحه 150

مادى، از حيث ماديت آنها به ما طرف نسبت نبودند. اين كه دنيا را به تحير واداشته است و حساب‏ها را همه خطا از كار در آورده است اين است كه چطور يك ملتى كه نه ساز و برگ دارد، نه نظام، نظامى در كار نبود كه، فكرى در اين باب نبود كه ما بخواهيم يك فكر نظامى بكنيم، يك نيروى نظامى داشته باشيم، نه نظامى ما داشتيم و نه ساز و برگ مقابله با آنها. شما خيال مى‏كنيد كه اگر نبود اراده خدا كه منصرف كرد اينها را از اينكه مقابله كنند و نبود آن كه رعب در بسيارى از آنها ايجاد كرد، اينها با يك شب مى‏توانستند همه تهران را خراب كنند، همه چيز دستشان بود، همه مراكزى كه يك نفر آدم را كه گوشش مى‏جنبيد همه را بمباران كنند، نه اينكه براى خدا نكردند، خدا اذهان اينها را همچو منصرف كرد و دل‏هاى اينها را همچو پر از خوف كرد كه دست به آن آلاتى كه بايد بزنند نزدند. اين يكى از معجزاتى بود كه در اين قضيه واقع شد و معجزه ديگر همين توطئه‏اى بود كه براى كودتا در همان شب‏هاى آخر كه ما در تهران بوديم اينها ديده بودند و قبلش توطئه اين بود كه حكومت نظامى را روز هم اعلام بكنند ما هم هيچ خبر از هيچ نداشتيم. اعلام بكنند مردم توى خيابان‏ها نيايند، قواى انتظامى هم تمام را بگيرند، تمام خيابان‏ها و اينها را قواى انتظامى و آلاتى كه آنها دارند، تانك‏ها را بياورند مستقر كنند و بنابراين بود كه در همان شب بريزند و هر كس را كه احتمال بدهند كه اين يك مثلاً چيزى هست، از بين ببرند و بعد هم چه بكنند، ما هم هيچ اطلاع نداشتيم من حيث لايحتسب قضايا واقع شد كه مثلاً گفته شد كه بشكنيد اين اعتصاب را، اين نظام را، اين حكومت نظامى را، خوب، مردم شكستند و آنها نتوانستند كه بياورند چيزشان بكنند، بعد آن درگيرى‏ها پيدا شد مرحوم قرنى، خدا رحمتش كند، اينجا بود به من گفت كه مقاتله بين، جنگ ما بين مردم و قواى دولتى در آن شب سه ساعت و نيم بود. با سه ساعت و نيم دست‏هاى خالى بر تانك و توپ و مسلسل و اينها غلبه كرد. اين غلبه، غلبه الهى بود يعنى نظر خدا بود. اين نظر خدا را حفظش بكنيد، خودتان را متصل كنيد به آن درياى بى پايان الوهيت، قلب‏هايتان را متصل كنيد به مبداء خير، همه چيز از اوست، او كس همه كس است، همه پيروزى‏ها با اراده او حاصل مى‏شود، همه خوبى‏ها با اراده او تحقق پيدا مى‏كند، هر چه بدى هست از ماست و هر چه خوبى است از اوست. خودتان را به او متصل كنيد. آن قطره‏هاى ضعيفى ما هستيم بلكه لاشى‏ءايم، هيچيم، اما اگر متصل بشويم به آن درياى رحمت الهى، همه چيز مى‏شويم، قدرت پيدا مى‏كنيم.

روحيه شهادت طلبى، رحمت و امانتى الهى است‏

صدر اسلام هم يك دسته از اعرابى كه نه نظامى داشتند و نه پرورش نظامى شده بودند و نه ساز و برگى داشتند، آنها از شما دستورى‏تر بودند، هر چندتايشان يك شمشيرى با يك چيز خرمابند، بندشان بود ليف‏هاى خرما، هر چند تايشان هم يك اسبى و يك شترى. وضع اين طورى بود عدد هم بسيار كم، تمام لشكر اسلام سى هزار بود و روم‏ها كه، رومى‏ها كه آمدند با اسلام مواجه شدند پيشقر اول آنها شصت هزار تا بود، همه لشكر اسلام سى هزار، به حسب تاريخ پيشقر اول آنها شصت هزار بود

صحيفه نور ج 9 صفحه 151

دنبالش هشتصد هزار تا، يا هفتصد هزار. يكى از سرداران اسلام گفت كه ما اگر چنانچه بخواهيم به طور عادى با اينها مقابله كنيم، اينها هم طليعه‏شان كه همان پيشقراولشان باشد در مقابل ما هستند، ما بايد يك كارى بكنيم كه اينها را بترسانيم، سى نفر همراه من بيايد ما مى‏رويم با آنها جنگ مى‏كنيم، با اين شصت هزار تا جنگ مى‏كنيم، باشد؟ گفتند آخر نمى‏شود چون، بالاخره چك و چك كردند تا قبول كرد كه شصت نفر باشند، شصت تا يك نفرى شبيخون زدند به آنها، شكستشان دادند. شصت هزار جمعيت را شصت نفر مومن، شصت نفر كه براى خدا داشت كار مى‏كرد اين طليعه را شكست دادند، اسباب اين شد كه اين سى هزار جمعيت بر روم غلبه كرد، بر ايران هم كه غلبه كرد، در صورتى كه آنها همه چيز داشتند، آنها يراق‏هاى اسب‏هايشان از قرارى كه گفتند طلا بوده است لكن ايمان نداشتند، ميانشان تهى بود، هر چه بود يك صورت بود، هر چه بود يك ساز و برگ بود اما ميان تهى بود، اين روحيه در آنها نبود كه ما اگر بكشيم هم بهشت مى‏رويم، اگر كشته بشويم هم بهشت مى‏رويم، اين روحيه در آنها نبود، در اينها بود و اين روحيه غلبه كرد و من مطمئنم به اينكه شما پيروز مى‏شويد انشاءالله براى اينكه يك همچو روحيه‏اى امروز من در بين ملتمان مى‏بينم، يك دفعه و دو دفعه نبوده است، از نجف تا اينجا مواجه شدم من باجوان‏هاى زيبا، جوان‏هائى كه اول جوانى‏شان است و اينها يكى‏شان آمد در نجف، آمد جلو من نشست بنا كرد قسم دادن من را كه شما، قسم، قسم داد كه من شهيد بشوم، بعدا كه ما در اينجا آمديم زن اين تقاضا را كرده، جوان‏ها اين تقاضا كرده‏اند، زنى كه بچه‏هايش را از دست داده است باز مى‏گويد كه من يكى دو تا دارم اين هم مى‏دهم، اين روحيه، روحيه‏اى است كه اطمينان براى ما مى‏آورد. اين بر همه تانك‏هاى عالم مقدم است، يعنى پيروز مى‏شويد. اين روحيه، روحيه‏اى است كه خداى تبارك و تعالى انعام كرده است، مرحمت كرده است، اين مرحمت الهى را حفظ كنيد، اين امانت است، اين را كوشش كنيد محفوظ بماند. مادامى كه اين روحيه الهى، اين هديه الهى در بين شماها هست از هيچ نترسيد، نگرانى هيچ وقت نداشته باشيد، به فكر اين نباشيد كه چرا به ما احسنت نگفتند، چرا به ما اجر ندادند، چرا به ما مثلاً همراهى نكردند. خدا همراه شماست، امام زمان سلام الله عليه دعاگوى شماست، از چه ما مى‏ترسيم؟ ما چرا بترسيم؟ مائى كه راهمان راه خداست، مائى كه در مقابل اين قدرت شيطانى كه همه چيز ما را، اسلام ما را، جوانان ما را، همه چيز ما را از بين برد، قيام كرديم، از چه بترسيم؟ از اين بترسيم كه كشته مى‏شويم؟ خوب، بشويم، جوان‏هاى ما همه كشته شدند. از اين مى‏ترسيم كه غلبه بكنند؟ غلبه هم بكنند ما ترس نداريم براى اينكه ما حقيم وقتى حق هستيم غالب هم بشويم ما حق هستيم، مغلوب هم بشويم ما حق هستيم و انشاءالله غالب مى‏شويم. مطمئن باشيد، دلتان را به اين مبداء خير متصل كنيد، با خدا مناجات كنيد. اين شب‏هائى كه در اين تاريكى‏ها اسلحه‏ها به دوش است و در اين تاريكى‏ها راه مى‏رويد دلتان را به آن مبدا متوجه كنيد، متصل بشويد به آن درياى بزرگ رحمت و از هيچ چيز ديگر باك نداشته باشيد، از هيچ كس توقع نداشته باشيد، نظرتان هم به هيچ كسى نباشد و غير از آن يك قدرت هم هيچ چيزى نشناسيد. همه اوست، همه هر چه هست آنجاست. خداوند

صحيفه نور ج 9 صفحه 152

انشاءالله به شما اطمينان عنايت كند، ايمان كامل عنايت كند، و شماها را در شمار شهداى كربلا محسوب كند و همه ما را موفق كند كه اين وظيفه‏اى كه الان به دوش همه‏مان هست اين وظيفه را بتوانيم خوب عمل كنيم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

previos page menu page next page

afsanah82
07-26-2011, 11:42 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 153

تاريخ: 27/6/58

بيانات امام خمينى در جمع رؤسا و سرپرست‏هاى ادارات آموزش و پرورش تهران و شهرستانها

تكرار و تلقين، يك روش موثر قرآنى براى تربيت انسان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من مطالبى كه مى‏خواهم عرض كنم، مطالب تازه‏اى نيست، شما هم اين مطالب را مى‏دانيد لكن در گرفتارى‏ها، هر كس گرفتار است، بايد گرفتارى خودش را تكرار كند. ممكن است در اين تكرارها گاهى يك وضعى پيش بيايد كه به واسطه آن وضع تاثيراتى داشته باشد. شما مى‏دانيد كه قرآن كتاب معجزه است و در عين حال در قرآن راجع به مسائل، تكرار زياد است، البته در هر تكرارى مسائلى طرح شده است اما براى اينكه براى رشد مردم قرآن آمده است و براى انسان سازى، مسائلى كه براى ساختمان انسان است نمى‏شود يك دفعه بگويند و از آن رد بشوند، بايد هى بخوانند، توى گوشش مكرر كنند. تلقين است، تلقين با يك دفعه درست نمى‏شود، بايد اگر بخواهيد يك بچه‏اى را شما تربيت بكنيد، بايد يك مساله را چندين دفعه با چند زبان، با چند وضع به او بخوانيد، مطلب يكى باشد لكن طرز بيانش اينها به طورى كه در قلب او نقش ببندد.

به تباهى كشانيدن نسل جوان طبق نقشه‏هاى دقيق استعمار

مسائلى كه من مكررا عرض كردم و حالا هم تكرار است اين است كه گرفتارى ما در طول تاريخ و خصوصا در اين پنجاه و چند سال اخير اين بود كه آنى كه به ميدان ما آمده بود، آگاهانه آمده بود، طرح ريزى شده بود، برنامه داشت، همين طور خود به خود واقع نمى‏شد و هر جا را شما ملاحظه كنيد اگر درست مطالعه بشود، انسان مى‏بيند كه يك برنامه خاصى است براى يك مقصد خاص. از اولى كه رضا شاه آمد، رضاخان آمد و آن كودتا را كرد (كه شايد شماها يادتان نباشد، اكثرا يادتان نيست شايد بين شما كسى باشد يادش باشد، لكن من يادم هست و شاهد قضايا بودم) از اول، به تدريج البته، نه يكدفعه، آنوقتى كه آمد ابتدا شروع كرد همان مقدس بازى‏ها كه پسرش در مى‏آورد و سالوسى را آن هم شروع كرد. مثلاً در يك محرمى من يادم است كه گفتند كه همه تكاياى تهران را اين رفته ديدن كرده، شركت كرده در عزا و خودشان هم روضه داشتند و مسائل تبليغى و همه اينها را داشتند تا كم كم وقتى مستقر شد، پايش محكم شد آنوقت آن صورت ديگرش را نشان داد، تمام مجالس روضه و وعظ و خطابه را در تمام سطح ايران قدغن كرد. در قم مجلس اين طورى بود كه آقاى صدوقى يك مجلس

صحيفه نور ج 9 صفحه 154

داشتند قبل از اذان صبح شروع مى‏شد، اوايل اذان تمام بود، آن هم چند نفر و احتمال مى‏دهم كه آن را هم آمدند جلويش را گرفتند. تمام چيزهايى كه مربوط به ديانت بود شروع كرد آنها را يكى يكى جلويش را گرفت، شروع كرد با شدت با روحانيت عمل كرد به طورى كه من در مدرسه فيضيه آنوقت يك درسى مى‏گفتم، يك عده چند نفرى بودند، يك روز كه رفتم يك نفر بود اين شخص گفت كه اين آقايان همه فرار كردند رفتند به باغات. طلبه‏هاى مدرسه هم قبل از آفتاب آنطور كه مى‏گفتند فرار مى‏كردند به باغات مى‏رفتند و آخر شب آنوقت‏ها مى‏آمدند و بنابراين بود كه اين لباس بكلى خلع بشود و آنها اين جبهه را در زمان او محكم جلوگيرى كردند. در دانشگاه‏ها كه بعدها هم باز در زمان اين بدتر از او شد، اينطور عمل نكردند كه يك جور، با شيطنت بيشتر و اخيرا هم در حوزه‏هاى ما باز با يك شيطنت ديگر. در دانشگاه‏ها دنبال اين بودند كه آنهائى كه مى‏خواهند بچه‏ها را تربيت كنند، اشخاصى باشند كه تربيتى كه مى‏كنند تربيت نباشد، عقب راندن باشد و از حيث اخلاق هم تربيت اخلاقى نباشد به آن معنائى كه ما مى‏گوئيم، تربيت اسلامى توى كار نباشد، بلكه تبليغاتى باشد كه اين جوان‏هاى ما را تباه كند. (برنامه آنكه از رويهمرفته مسائل كه حالا آدم بخواهد بگويد، يك محتاج به يك كتابى است) برنامه اين بود كه اين دو قشرى كه ممكن بود كه براى يك مملكت مفيد باشد و ممكن بود كه ديگر قشرها هم دنبال اين باشند، اين دو قشر را نگذارند كه به كار خودشان به طورى كه شايسته است انجام وظيفه كنند. در طرف روحانيت از باب اينكه اختيار معلم و متعلم به آن وضع دست آنها نبود، اينجا به يك جور ديگر رفتار كردند، به خلع لباس و به فشار و به بردن سربازخانه‏ها و امثال ذلك كه شكست بدهند حوزه‏ها را، و در قشر فرهنگ كه اختيارات را دست‏شان گرفته بودند مى‏خواستند كه باز، اين فرهنگ را يك فرهنگ دلخواه خودشان بلكه دلخواه آنهائى كه مى‏خواهند استفاده از ما بكنند قرار بدهند و اين دو تا قوه‏اى كه به منزله قوه مفكره جامعه است از آنها بگيرند و تباه كنند و كسى پيدا نشود كه اگر همه چيز ما را بردند، يك صحبتى بكند يا يك چيزى بنويسد.

رويهمرفته اگر ملاحظه كنيد، از همه كارهائى كه در آن زمان انجام مى‏گرفت در زمان اين پدر و پسر (در زمان پسر شايد بيشتر) در يك معنا مشترك بود و آنكه جوان‏ها را بكشند به غير آنطورى كه بايد تربيت بشوند. اينطور نيست كه ما همچو ساده تصور بكنيم كه بدون نقشه قضيه اينطور بشود كه آنقدر مشروب خانه در سرتاسر ايران باز باشد، و اينقدر مراكز فساد در همه جا و خصوصا تهران كه به وضع وحشتناكى مراكز فساد، هر جورى كه جوان مى‏پذيرد براى آن فراهم كنند و دامن بزنند. نمى‏توانيم ما باورمان بيايد كه اين مجله‏ها و اين مطبوعات، اين مجله‏هائى كه هم جوان وقتى چشمش بيفتد به آن و هم وقتى بخواند، جوان است و به تباهى كشيده مى‏شود، اين بدون اينكه نقشه‏اى باشد و اينها من باب اتفاق اينجور شده باشد. مساله اينها نيست. يك طرحى بوده است كه جوان‏هاى ما را، آنهائى كه مى‏خواهند، مى‏توانند تربيت كنند، آنها را يك جورى كنند كه نتوانند، ازشان قدرت تربيت را بگيرند، يا اشخاصى را كه خودشان مى‏خواهند، در دانشگاه‏ها و در دبيرستان و آنجا بگذارند به آنطورى كه مى‏خواهند تربيت كنند و از آن طرف تمام راه‏هاى تعيش را به روى جوان‏ها باز كنند كه هر

صحيفه نور ج 9 صفحه 155

ساعتى كه اين بخواهد يك عيش و نوشى بكند برايش فراهم باشد، آسان باشد و دامن هم به آن بزنند و تبليغات هم بكنند و عرض كنم اعلام هم بكنند و اينها را بكشند به طرف آن. نتيجه چى مى‏شد؟ نتيجه اين مى‏شد كه اين نسل جوانى كه بايد براى اين كشور مفيد باشد، اين نسل جوان بى تفاوت باشد نسبت به مسائل جدى. يك مغزى كه دنيال اين رفت كه موسيقى گوش كند (موسيقى كه الان هم قلم‏ها هست كه خير، موسيقى يك چيزى مثلاً تربيتى است) يك مغزى كه دنبال اين رفت كه موسيقى گوش كند و عادت به اين كرد، اين مغز مريض مى‏شود، اين نمى‏تواند فكر اين بكند كه كشورش به چه حال دارد مى‏گذرد، چه مى‏گذرد در آن، ديگر دنبال اين نيست، مثل يك آدم هروئينى مى‏ماند. اينهائى كه عاديات هست كه انسان به آن عادت مى‏كند منجمله همين‏هائى كه، مثلاً سينماهائى كه اينها درست كرده بودند، تاترهائى كه اينها درست كرده بودند، اينها تمام يك نقشه‏اى بوده است كه ما را، جوان‏هاى ما را نگذارند به مسائل روزشان، به مسائل جديشان فكر بكنند، توى ذهن‏شان هم نيايد همچو فكرى، همه چيز هم براى آنها فراهم كردند، همه جور هم فراهم كردند. خوب جوان هم وقت جوانى‏اش است و وقتى عيش و نوش برايش فراهم باشد كشيده مى‏شود به آنجا. اينهمه نقشه‏ها اين بود كه از آن طرف نيروهائى كه مى‏توانند تربيت كنند جوان‏ها را، يا از بين ببرند يا لااقل محدودش كنند و يك طورش كنند كه روى همان مسائل آنها فكرها به كار بيفتد و از آن طرف باز به اين قانع نشدند، جوان‏ها را از راه‏هاى ديگر، باز كردن مراكز فساد و فحشا و همه چيز، اينها را به تباهى بكشند با صورت‏هاى مختلف، با وضع‏هاى مختلف، با برنامه‏هاى مختلف كه همه شركت در اين معنا داشتند كه ما از آن چيزى كه هستيم تهى بشويم، مغزهاى ما از آنى كه هست تهى بشود، به جاى مغز آدم جدى يك مغز لهو و لعبى جايش بنشيند، يا يك مغز غربى جايش بنشيند. آن مقدار از آزادى كه براى مملكت ما در اين زمان‏ها بود، اين آزادى‏هاى تباهى‏آور بود، آزادند كه شرب خمر كنند، آزادند قمار كنند، آزادند لب دريا زن و مرد با هم بريزند به جان هم، آزادند كه در اين مراكز فساد بروند، اينها آزادند. آنهائى كه آزاد نبود، آزاد نيستند كه يك قلم بر خلاف آنها و بنا به مصلحت مملكت بنويسند، آزاد نيستند يك كلمه راجع به او بگويند. اين آزاد زنان وآزاد مردان، درست مى‏گفت اما آزادى چى بود؟ آن بود كه آنها مى‏خواستند كه من از آن تعبير مى‏كنم به آزادى وارداتى، آزادى استعمارى. اينها نقشه بوده است، نه اين است كه همين طورى، مغز خود اين پدر و پسر هم آنقدرها كار نمى‏كرد كه بتواند اين چيزها را درست كنند اينها يك چيزهائى بوده است كه مفكرها، آنهائى كه در اين امور نقشه دارند، در اين امور تحصيل كردند، اينها طرح مى‏كردند و چى مى‏كردند، آنوقت يك كسى هم براى اين كتاب مى‏نوشت اسمش را هم مى‏گذاشت مثلاً تمدن بزرگ اسم چى و آن لاطائل‏ها را مى‏نوشت براى اغفال ما و براى اينكه مردم را خيال كند كه نه الحمدلله ما ديگر، اگر يكى، دو سال ديگر ايشان باشند، ديگر اينجا مى‏شود ژاپن، ديگر مملكت ما مى‏شود ژاپن كه ادعايش هم همين بود كه ما به همين زودى، همين زودى ما جزو ابرقدرت‏ها مى‏شويم. اين مغز خود اين كار نمى‏كرد، نقشه‏اى بود كه آنها مى‏دادند و چى مى‏دادند و آنهائى كه اطراف بودند و - عرض مى‏كنم كه - داشتند در اطراف و آنها هم براى او مى‏نوشتند و

صحيفه نور ج 9 صفحه 156

براى او مى‏گفتند و ترويج مى‏كردند.

بروز يك تحول روحى به دست خداوند تعالى براى نجات ملت ايران

اين اجمالى است از اين تفسير پنجاه سال كه موفق هم خوب شدند و جوان‏هاى ما را هم خوب تباه كردند و اگر چنانچه به اين منوال مى‏رفت، بايد ما ديگر مايوس باشيم از همه چيز، لكن خداوند خواست كه به داد اين مملكت برسد. اين خواست خدا بود و يك قدرت مافوق‏الطبيعه، هيچ قدرتى نمى‏توانست يك همچو كارى را، يك همچو چيزى كه در ظرف پنجاه و چند سال اقلا و به حسب واقع در طول تاريخ، اين مملكت را به يك جور ديگر درست كرده بودند، اين مرد و زن را يك جور ديگرى درستشان كرده بودند و تربيت كرده بودند، همچو تحولى كه الان هر جا برويد مى‏بينيد كه انسان‏هايش غير آن انسان‏هايند كه بودند. همين جوان‏هايى كه آنوقت كشيده مى‏شدند طرف شميران و آن قضاياى شميران، حالا كشيده مى‏شوند طرف جاهائى كه جهاد سازندگى است، همين، همين جوان‏ها، همان زن‏هائى كه آن وقت كه هيچ بى تفاوت بودند راجع به كشور خودشان، راجع به همه چيز، همين‏ها هم وارد شدند در ميدان و ديديم كه خوب هم مى‏توانند انجام وظيفه بكنند.

اين يك تحول روحى بود كه با دست تبارك و تعالى و اراده خداى تبارك و تعالى براى نجات ملت ما آمد و ما متحول شديم از يك صورتى كه آنطور بود، به يك صورت ديگرى. از آمريكا يك عده جوان چند روز، چند وقت پيش از اين آمده بودند كه ما آمديم براى جهاد سازندگى. اين يك تحولى است، جوان در امريكا براى عرض بكنم كه بيايد از آنجا راه بيفتد كه برود توى دهات اينجا براى جهاد سازندگى. من به آنها گفتم كه شما (البته، هم آنها، هم شماها، فرق ندارد البته شما نمى‏توانيد مثل رعيت‏ها برويد و كار بكنيد و شما يك جور ديگر زندگى كرديد اما اين را بدانيد كه وقتى اين رعيت، اين كشاورز ديد از آمريكا يك عده محصل، يك عده مهندس، يك عده دكتر آمدند توى صحرا مثلاً كجا مشغول شدند به درو، اين قدرت فوق‏العاده‏اى به آنها مى‏دهد يعنى آنها اميدوار مى‏شوند به مملكت خودشان، اميدوار مى‏شوند به عرض مى‏كنم كه نظام خودشان. آن قدرتى كه آنها دارند و فرض كنيد در يك روز پنج ساعت، شش ساعت كار مى‏كنند، اينكه شما حالا آمديد و رفتيد و آنها چشمشان به شما افتاد، ده ساعت كار مى‏كنند. آنى كه يك جريب زمين را درو مى‏كرد حالا دو جريب زمين را درو مى‏كند، ضميمه كنيد به اينكه وقتى چشم اين كشاورزها بيفتد كه يك عده زن از توى خانه‏هايشان در آمدند (كسانى كه خوب هيچ وقت اهل اين كار نبودند كه بروند در جهاد سازندگى و بروند با رعيت‏ها شركت كنند در چيز) وقتى كه ببينند اينها كه يك همچو جمعيتى زن‏ها آمدند برايشان دارند كمك مى‏كنند، اين ارزشش پيش آنها خيلى زياد است، واقع ارزش هم زياد است ولو كارش كم است، نمى‏تواند يك زن يك كار مثبت زيادى انجام بدهد لكن ارزش زياد است. كارهائى كه الان مى‏شود، كارهاى ارزش دارى است. در نظر من بسيار بعضى از اين كارها ارزش دار است ولو كم باشد ارزشش زياد است يعنى كم‏كم اين اسباب اين مى‏شود كه زياد بشود اين و موج پيدا

صحيفه نور ج 9 صفحه 157

بكند و سرتاسر كشور را بگيرد.

امدادهاى غيبى الهى عاملى جهت پيروزى

شما كه به فكر اين هستيد و بوديد به اينكه الان يك فعاليت فرهنگى مثبت انجام بدهيد، شما مواجه هستيد با يك فرهنگى كه فرهنگ خودتان نبوده است. فرهنگ غير، تحميل به ما بوده است. وقتى مواجه با اين هستيد و حالا به فكر اين معنا افتاديد كه ما فرهنگ غير را كنار بگذاريم و فرهنگ خودمان را شروع بكنيم اين خودش يك تحولى است، يك چيزى است كه خدا اين كار را انجام داده است و من از باب اينكه كارها دارد به يك وضع غير عادى انجام مى‏گيرد، اگر ما اين قدرت را، ملت، ملت ما اين قدرت را شكست داد، اين يك امر عادى نبود كه ما حساب كنيم كه يك امر عادى بود - و ما جمع شديم يك ما مگر مى‏توانستيم؟ اين يك امر مهمى كه خداوند براى ملت ما انجام داد اين بود كه همه اين سران را منصرف كرد از اينكه با فشار عمل كنند. شما خيال كرديد كه اگر اينها مى‏خواستند با فشار عمل كنند و طياره‏ها را از بالا و عرض مى‏كنم كه چيزهاى ديگر را از پائين و قواى انتظامى و كذا، ما مى‏توانستيم به اين زودى كارمان را انجام بدهيم؟ اگر هم مى‏شد مثل افغانستان مى‏شد كه حالا آن بيچاره‏ها مبتلا هستند. اما كار يك كارى بود كه بزرگترها ترسيدند، خدا نصر، گاهى نصر به رعب است. در اسلام اينطور بوده است كه گاهى پيغمبر اسلام را نصر مى‏داد خدا به اينكه طرف مقابل مى‏ترسيد، شايد توى ذهنشان مى‏آمد كه اين عرب‏ها ما را مى‏خورند.اين اينطور بود، اينطور به نظرشان وحشتناك مى‏آمد، يك وقت مى‏ديدى كه يك گروه زيادى در مقابل چند نفر كه اينطور اعتقادها نسبت به آنها پيدا كرده بودند فرار مى‏كردند. اين نصر به رعب بود، در ذهنشان القاء مى‏شد به اينكه خوب ملت ما را چه مى‏كند؟ همين جا اينطور بود، اين بزرگ‏هايشان ترسيدند و اين ترسيدن يك نصرتى بود كه خدا به ما مرحمت فرمود. دنبال اين معنا، اين ملحق شدن همه دستجاتى كه مال آنها بود به ما، اين يك امر عادى نبود كه يك وقت ما ديديم كه نيروى زمينى و نيروى هوائى و نيروى نمى‏دانم چى و همه اينها متصل شدند يك وقت به خود مردم و كار را آسان كرد. نتوانستند، آنطورى كه به ما گفتند، بختيار وقتى كه مى‏خواسته برود امر كرده بوده كه بمباران كنند تهران را، به او گوش نكردند و در اين آخرى كه يك بناى كودتا داشتند و بعد به ما اطلاع دادند، آنوقتى كه روز، حكومت نظامى را اعلام كردند، ما اطلاعى نداشتيم از چيزى، بعد به ما اطلاع دادند كه اين براى اين بود كه مردم در خيابان‏ها نباشند، قوا در آنجا جاگير بشود يعنى همه قواى انتظاميه با جهازاتشان بيايند و خيابان‏ها را بگيرند و شب بناى بر اين داشتند كه آنكه از روز حكومت نظامى درست كردند شبش كودتا كنند و هر كس را احتمال بدهند كه يك حرفى بزند، بكشند. اين هم خدا خواست، ما هيچ اطلاع از هيچ جا نداشتيم، اين هم خدا خواست كه يك همچو صحبت پيش آمد كه نه اعتنا نكنيد به اين و بيائيد بيرون و مردم آمدند بيرون، آن خنثى شد. آن نقشه‏اى كه آنها داشتند كه خلوت بشود و تانك‏هايشان را بياورند مستقر بكنند و مجهز بشوند براى كار، اين هم خنثى شد، اين هم يك كار غيبى

صحيفه نور ج 9 صفحه 158

بود، يك كار الهى بود، هيچ كار بشر اينها نبوده، همه يك كارهائى بود كه بر خلاف عادت واقع شد.

مسؤوليت سنگين و شريف تعليم و تربيت، تداوم رسالت انبيا جهت هدايت انسان

و من اميدوارم كه با كوشش شماها نسبت به آن وضعى كه داريد، يعنى شماها يك شغل بسيار شريفى داريد، يعنى شغل آدم سازى، يعنى شغل انبيا، همه انبيا از اول تا آخر يك كار داشتند و آنكه آدم درست كنند، براى آدم سازى آمده بودند، براى هدايت آمده بودند اين شغل را الان شما داريد كه شغل انبياست چنانچه شغلى هم كه آقايان دارند همين شغل است همان مقدارى كه شغل شريف شماست و شغل انبياست، مسؤوليت‏تان زياد است و مسؤوليت انبياست منتها انبيا مسوول بودند و با قدرتى كه داشتند انجام دادند وظايفشان را و ما هم بايد تبعيت كنيم و آنقدرى كه مى‏توانيم، آقايان در محيط خودشان، شما در محيط خودتان اين شغلى كه آدم سازى است، آدم سازى كنيد، متبدل كنيد اين جوان‏هائى كه متوجه شدند كه هر چه هست از بيرون مى‏آيد براى ما، از بيرون مى‏آيد اما آنهائى مى‏آيد كه تباه مى‏كند ما را. آنها هيچ وقت يك مطلبى كه براى ما فايده داشته باشد، هيچ وقت اين را به ما نمى‏دهند، آنها هر كارى بكنند يك كارى انجام مى‏دهند كه براى ما مفيد نباشد يا مضر باشد. اين بايد در فرهنگ توجه به آن داشته باشيد و كوشش بشود كه خودتان را پيدا كنيد. ما گم كرديم خودمان را، ما تمام مفاخر شرقى را كنار گذاشتيم و هى رفتيم سراغ مفاخر غرب، آن هم نه آنى كه آنها دارند، آنى كه به ما مى‏دهند. اگر آنى كه آنها داشتند بسيار خوب، آنها در جهات طبيعى جلو هستند اما آنى كه به ما تحويل مى‏دهند، آن مستشارى كه مى‏آيد اينجا مى‏خواهد فرض كنيد فرهنگ ما را درست كند، اين نمى‏خواهد براى ما فرهنگ درست كند، اين مى‏خواهد يك فرهنگ غربى براى ما درست كند كه در خدمت غرب باشد. آن مستشارى هم كه مى‏آيد نظامى را مى‏خواهد درست كند آن هم به - يك نظامى مى‏خواهد درست كند كه در خدمت اسلام باشد؟! در خدمت مسلمين؟! در خدمت ملت باشد؟! آن مى‏خواهد يك چيزى درست بكند كه اگر همه چيز ما را هم بردند يا مويد باشد، يا كار نداشته باشد. هر چه از غرب براى ما مى‏آيد، يا از شرق براى ما مى‏آيد كه سوغات براى ما مى‏آورند آنهائى است كه ما را تباه كرده است و مى‏كند.

ما با تربيت و فرهنگ استعمارى مخالفيم، نه با علوم و مظاهر تمدن‏

ما مخالف با ترقيات نيستيم. يكى از تبليغاتى كه بعد از زمان همين محمدرضا از آن اوايل كه وقتى ديد در قم يك شورشى شد، يك جنبشى شد، اين در صحبت‏هايش كرد كه اين آخوندها با همه مظاهر تمدن بدند، اينها مى‏گويند ما الاغ سوارى مى‏خواهيم. در يكى از نطق‏هايش بود كه من در دنبال او اين صحبت را كردم كه تو اين حرف را كه دارى مى‏زنى همين وقتى است كه بعضى مراجع ما با طياره رفتند به مشهد، چطور تو مى‏گويى ما الاغ سوارى مى‏خواهيم؟ ترويج مى‏كردند يعنى تبليغ مى‏كردند براى اينكه اين فعاليتى كه ممكن است اين طايفه داشته باشند فلج كنند و آن فعاليت كه ممكن

صحيفه نور ج 9 صفحه 159

است جوان‏ها داشته باشند فلج بكنند و آن فعاليتى كه ممكن است معلمين و - عرض مى‏كنم كه - دانش آموزها داشته باشند فلج كنند. حالا كه مادر يك همچو مقطع از زمان واقع شديم كه آنها بحمدالله رفتند، ديگر تمام شد كارشان، جهنم انشاءالله رفتند. حالا كه نوبت به شما رسيده است و شما سرپرستى مى‏خواهيد بكنيد از فرهنگ، بايد حالا توجه‏تان در اين باشد كه آنى كه آنها به ما مى‏خواهند تحويل بدهند تحويل نگيريد، خودتان كار انجام بدهيد. نمى‏گويم من تمدن آنها را تحويل نگيريد، آنى كه آنها مى‏خواهند به ما بدهند تمدن نيست. آن، آنى است كه تباه مى‏كند ما را، آن همان تمدنى است كه دروازه تمدن به ما مى‏داد، آن همان است. چه بود؟ هر جايش برويد خراب است. الان بيچاره دولت چه بكند؟ اين سد شكسته، پشت اين سد همه چيز خراب است. خوب، نمى‏توانند انجام بدهند، اين بايد با كمك همه قشرها انجام بگيرد، يعنى هر كس مشغول هر كارى هست آن كار را خوب انجام بدهد. من نمى‏گويم شما بايد برويد مثلاً يك اداره ماليه را درست بكنيد، نه اين درست نمى‏شود، شما بايد در فرهنگ كه هستيد، فرهنگ را خوب انجام بدهيد، وظيفه هر شخص، وظيفه خودش را در آن پستى كه دارد خوب انجام بدهد و دو چشمى هم مواظب اين باشد كه كلاه غربى سرش نرود، ما بازى خور هستيم.

كلمه اسلام جامع تمامى ارزش‏هاى انسان ساز

يكى از خبرنگارها آمد گفت كه (همين چند روز پيش از اين) در يك مصاحبه گفت كه شما چرا مى‏گوئيد كه جمهورى اسلامى و حتى دموكراتيكش هم از پهلويش بر مى‏داريد؟ گفتم اولا اينكه (آنكه به او گفتم) اولا اينكه اين دموكراتيك و دموكراسى تفسيرهاى مختلف شده است، ارسطو يك جور تفسير كرده است، الان هم كه ما هستيم، غربى‏هاى سابق يك جور تفسير مى‏كردند، غربى‏هاى لاحق يك جور، شوروى يك جور تفسير مى‏كند. ما وقتى يك قانون مى‏خواهيم بنويسيم، بايد صريح باشد و معلوم. يك لفظ مشتركى كه هر كس يك جورى به يك طرف مى‏كشدش، ما نمى‏توانيم استعمالش كنيم و ثانيا - ما اين را ديگر به شما - عرض مى‏كنم كه - ما مثل مار گزيده‏اى كه از افسار، از ريسمان سفيد و سياه مى‏ترسد است، ما مار گزيده هستيم، ما از غرب بد ديديم، تباه كردند ما را اينها، حالا ما باز بيائيم همان لفظى كه غربى دلش مى‏خواهد، تحميل به ما بكند، ما مى‏ترسيم از اين. ما خودمان لفظ داريم چه داعى داريم به اينكه برويم و ثالثا به او گفتم اين را كه ما ناراحت مى‏شويم از اينكه خيال بشود كه اسلام ندارد چيزى، تهى است از دموكراتيك به اصطلاح شما، از دموكراسى به اصطلاح شما، بهترش را دارد. ما وقتى اسلام را گفتيم، همه چيز در آن هست، آنى كه ما مى‏خواهيم هست در آن، آنى كه ملت مى‏خواهد هست در آن. اين قيد گذاشتن معنايش اين است كه اين اسلام تهى است از اين، ما مى‏خواهيم يك چيزى هم پهلويش بگذاريم. و ما ناراحت مى‏شويم از اينكه شما خيال كنيد كه ما نداريم چيزى و بايد حتما از خارج وارد بكنيم آنى كه از خارج وارد مى‏كنند آنهائى است كه براى ما مضر است و آنهائى هم، بيچاره‏هائى هم كه مبتلاى به اين مرض هستند و قلم را دست‏شان مى‏گيرند و هى مى‏نويسند، هى

صحيفه نور ج 9 صفحه 160

مى‏نويسند، هى مى‏نويسند، اينها هم مريض شده‏اند از بس كه به آنها تزريق شده است. از بچگى رفتند به خارج، آنجا و در آن محيط بزرگ شدند، نه آن محيطى كه آنها هستند، يك محيطى كه براى ما تهيه شده است. بدبختى اين است كه ما در خارج هم كه مى‏رويم در يك محيطى كه آنها تربيت مى‏شوند آنطور نيست براى ما، حتى آن ديپلم‏هايى كه به ما مى‏دهند، غير از آنى است كه به آنها مى‏دهند، آن درسى كه به ما مى‏دهند، فرق دارد با آنكه مى‏دهند. درسى كه به ما مى‏دهند درس استعمارى است، درس ممالك استعمارى است، ديپلمش هم ديپلم مملكت استعمارى است. براى ما يك جور ديگر وضع هست و براى خودشان يك وضع ديگرى. اين بيچاره‏ها در آنجا در يك محيط استعمارى يعنى جائى كه براى استعمار مى‏خواهند افراد را تربيت كنند رفتند به آنجا و حالا اگر تحصيل هم كرده باشند، اين طورى. اگر هم مثل بسيارى‏شان كه تحصيل هم نكردند فقط رفتند رود سن آب شنا بكنند (به ما مى‏گفتند كه فرات، به آنها مى‏گفتند رود سن) اينها حالا آمدند اينجا نشستند و توى اطاق‏هايشان نشستند و خوب يك مقاله‏اى كه بايد بنويسند، توى روزنامه هم يك مقاله‏اى را بنويسند يك اسمى هم پيدا بكنند. هى از اين چيزها بر مى‏دارند مى‏نويسند، از همان حرف‏هائى كه ياد گرفتند و ديكته كردند و به آنها دادند، نمى‏گذارند كه اين ملت به حال خودش باشد، خودش را پيدا بكند، بفهمد كه خودش جزو عالم است، اين طرف دنيا و اين شرق هم جزو يك ممالك مترقى بوده است و ما به اين حال رسانديم آن را و غربى‏ها ما را به اين حال رساندند. كتاب شيخ الرئيس حالا هم شايد در دانشگاه‏هاى آنها تدريس مى‏شود، استفاده از آن مى‏شود. ما آن چيزى كه داشتيم كنار گذاشتيم، آن چيزى هم كه آنها داشتند نتوانستيم پيدا بكنيم. يك لى فروش از كار در آمديم، يك چيزى كه نه شرقى نه غربى و نه اسلامى و نه اروپائى، هيچى، بله شرقى هستيم، به معناى همان شرقى استعمارى. غربى هم هستيم، به همان غربى استعمارى. از اين بايد بيرون بيائيم. مادامى كه اين مرض را ما داريم، اين مرض نمى‏گذارد يك حال صحتى براى ما پيدا بشود، از اين مرض بايد بيرون بيائيم ما در سهم خودمان، آقايان در سهم خودشان، شما هم در سهم خودتان كه كارتان حساس و مسؤوليت زياد. تربيت، يك تربيت صحيح بايد بشود، برنامه‏ها يك برنامه‏هاى صحيح بايد بشود و ما با همه علوم و با همه ترقيات موافقيم الا آنهائى كه با اسم ترقى آوردند اينجا، به اسم آزادى آوردند اينجا براى تباه كردن ما، ما آنش را مخالف هستيم.

انشاء الله خداوند همه شما را حفظ كند، موفق باشيد، حالايى كه مملكت مال خودتان است و انشاء الله تا آخر هم مال خودتان است. اين جوان ها، جوان‏هايى، بچه‏هائى كه پيش شما، اين جوان‏هايى كه مى‏آيند، اينها فرزندان شما هستند يك تربيت با محبت و همانطورى كه فرزند خودتان رامى‏خواهيد تربيت بكنيد، اينها را هم همانطور انشاء الله تربيت كنيد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:42 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 161

تاريخ: 27/6/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از علما و نمايندگان مردم تبريز

آذربايجان، حامى هميشگى اسلام و كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما مى‏دانيم كه آذربايجان هميشه در اين مسائل پيشقدم بوده است، از قبل از مشروطيت و در خود مشروطيت و بعدها. و علماى آذربايجان در اين مسائل رنج ديده‏اند و ما شاهد تبعيد مرحوم آقاى انگجى و مرحوم آقا ميرزا صادق آقا بوديم و همين جا هم خدمتشان رسيده‏ايم بعد از اين هم كه از تبعيد برگشتند و مرحوم آقا ميرزا صادق آقا اينجا ماندند تا آخر هم ما اينجا خدمتشان مى‏رسيديم. اين مساله هم مسلم است كه آذربايجان با آن غيرتى كه دارند و معروف به اين معنا هستند آنها و با آن ديانت سختى كه دارند آنها هميشه در مقابل چيزهائى كه كشور ما را تهديد مى‏كرده است يا خداى نخواسته ديانت ما را، اينها هميشه كوشا بوده‏اند و حالا هم باز اميد ما به همه ملت است و خصوص آذربايجان.

انحراف ملت علاقه‏مند به اسلام از هيچ طريقى ميسر نيست

و من اميدوارم كه همين طور كه ديديد كه وقتى ملتى يك چيزى را خواست كسى نمى‏تواند مخالفت كند، ملت ما خواست كه خانواده پهلوى و شاهنشاهى غير قانونى و غير اسلامى نباشد و همه قدرت‏ها دنبال اين بودند كه باشد و نتوانستند براى اينكه ملت يك چيزى را مى‏خواهد. ايران خانه ملت است، ملت خانه‏اش مى‏خواهد كه اينطور باشد، نمى‏تواند كسى مخالفت كند. من در صحبت‏هايم گاهى گفته‏ام كه ما بر فرض اينكه، نمى‏شود اينطور كه يك قدرتى بيايد و ايران را خداى نخواسته بگيرد، فرض مى‏كنيم اين طورى، لكن تجربه شده است كه هر قدرتى كه رفته است و يك ناحيه‏اى را گرفته است، بعد حل شده است و آنجا، اگر شوروى هم يك وقتى بخواهد بيايد و آمريكا هم يك وقتى بخواهد بيايد، با قوائى كه دارند و ما نداريم در مقابلشان و بخواهند بيايند و مملكت ما را بگيرند، ما بعد از چندى غلبه خواهيم كرد، يا آنها را در خودمان حل مى‏كنيم و مسلمانشان مى‏كنيم و يا اگر مسلمان هم نيستند، نمى‏توانند ديگر بمانند. يك مملكتى كه همه افرادش مسلمانند و علاقه‏مند به اسلام هستند، نمى‏شود اينها را منحرف كرد، اين قلم‏ها نمى‏توانند منحرف كنند مملكت ما را و ملت ما را. اين نوشته‏ها و اين نطق‏ها و اين كارهاى خلاف و اين قيام مثلاً دموكرات و اين حرف‏ها، يك مملكتى كه همه افرادش مسلمانند الا يك مقدار كمى، يك مملكتى كه در رفراندمش شما ديديد كه تمام آنها يك

صحيفه نور ج 9 صفحه 162

طرف شدند مقابل مسلمان‏ها، مسلمان‏ها 98، يك قدرى بيشتر يا 99، در صورتى كه اينها روى اسلاميت‏شان فشارى به كسى نياوردند و - عرض مى‏كنم كه - الزامى نكردند و آزادى بود و آنها خرابكارى هم كردند و تحريم هم كردند و - عرض مى‏كنم كه - سوزاندند هم باز بعضى از صندوق‏ها را، در عين حال تقريبا 98 و چند، اين طرف بودند و يك عده كمى، يك و چند آن طرف بودند. يك همچو مملكتى كه 98 يا بيشترش مسلمانند، علاقه دارند به اسلام، علاقه دارند به كشور اسلامى، علاقه دارند به ملت خودشان، اين را نمى‏شود هيچ وقت با اين حرف‏ها و با اين قلم‏ها، اينها بيخود خودشان را معطل كرده‏اند، اين نمى‏شود، نشدنى است. پيروزى شما بيمه شد پيش خدا و خداوند انشاء الله كه اين حالى كه، تحولى كه براى ملت ما پيدا شد كه همه علاقه‏مند به يك مطلب و آن اينكه جمهورى اسلامى بشود، اين ديگر نتواند كسى جلويش را بگيرد.

ميزان برترى در اسلام بر اساس تقوا و اطاعت خداست

و من به وسيله شما به همه برادرهاى آذربايجانى سلام مى‏رسانم و بدانند كه ما دعا مى‏گوئيم و ابدا پيش ما مطرح نيست زبان، مطرح نيست عرض مى‏كنم ناحيه و اين حرف‏ها، حرف‏هاى غير اسلامى است، طاغوتى است. اسلام آمده است براى همه بشر و مى‏خواهد همه بشر را وارد كند در سعادت. در قرآن كه به پيغمبر اكرم مى‏فرمايد كه تو چرا اينقدر غصه مى‏خورى براى اينهائى كه مسلمان نمى‏شوند، پيغمبر غصه مى‏خورد براى كفار، كفار كه نمى‏آيند. در يك جنگى كه يك دسته‏اى را اسير كرده بودند و بسته بودند و مى‏آوردند، فرمود كه ببين، ما با زنجير مى‏خواهيم اينها را به بهشت ببريم، اينها را ما اسير كرديم، آورديم آدمشان كنيم و بفرستيمشان به بهشت. پيغمبر و همين طور ساير پيغمبرهاى آسمانى اصلاً بنايشان بر اين است كه همه بشر را سعادتمند كنند، هيچ نظرى ندارند كه يك ناحيه‏اى باشد و يك ناحيه ديگر، در عين حالى كه خوب پيغمبر اكرم عرب است و عربستانى است لكن مى‏فرمايد هيچ عربى بر هيچ عجمى تفوق ندارد و هيچ عجمى هم بر هيچ عربى. ميزان، اطاعت خداست و تقواست. وقتى اين طورى باشد خوب همه ما برادر هستيم و همه ما چه هستيم و با همه بشر ما خوب هستيم و مى‏خواهيم اصلاًح بشوند. منتها يك دسته‏اى هستند كه در مقابل يك همچو مطلبى كه اسلام مى‏خواهد همه را اصلاًح بكند، قيام مى‏كنند و آدمكشى مى‏كنند اينها، در مقابل آنها اسلام هم با قوت و قدرت مى‏ايستد و نابودشان مى‏كند و از بين مى‏بردشان. مثل يك غده سرطان كه بايد عمل كرد و بيرونش كرد و الا فاسد مى‏كند، اين اشخاص كه در آنجا شلوغ كردند و مسلمان‏ها و ارتش و اينها رفتند و آنها را از بين بردند، اينها همان غده سرطانى بودند كه اگر اينها را مى‏گذاشتند فردا مى‏آمدند آذربايجان را چه مى‏كردند و پس فردا مى‏رفتند جاهاى ديگر و سيستان و همه جا را خراب مى‏كردند. اينها را بايد از بين برد اما برادرها برادر هستند. و من دعاگوى شما هستم و خدمتگزار همه شما هستم. خداوند همه شماها را انشاء الله حفظ بكند، موفق و مويد باشيد و سلام مرا به همه آقايان برسانيد.

والسلام عليكم


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:42 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 163

تاريخ: 28/6/58

بيانات امام خمينى در جمع عشاير استان آذربايجان شرقى و كاركنان اداره دارائى كرمان.

محمدرضا و آمريكا مانع بودند از اينكه نيروهاى انسانى ما رشد بكنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از همه آقايان و خواهرها تشكر مى‏كنم كه از راه‏هاى دور آمده‏اند زحمت كشيده‏اند و در اين اطاق محقر با ما ملاقات كرده‏اند تا اينكه بعضى مطالب كه حالا بايد تنبه بدهم و مكررا در همه جلساتى كه شده است عرض كردم حالا هم عرض مى‏كنم. مقصد ما از اين نهضت دو چيز بود كه يكى از آن اصلى و يكى فرعى، يكى مقدمه و يكى هم مقصد. مقدمه اين بود كه يك گروه‏ها، يك اشخاص، اشخاص وابسته، اينها مانع بودند از اينكه اين مملكت سروسامان پيدا بكند. كه در راس آنها از داخلى‏ها محمدرضا بود و از خارج هم آمريكا، ديگران هم بودند لكن اين دو تا بيشتر، اينها مانع بودند از اينكه نيروهاى انسانى ما رشد بكنند، اينها نمى‏گذاشتند كه فرهنگ ما يك فرهنگ صحيح باشد (آنها با نقشه و اين هم كه بى چون و چرا سرسپردگى داشت با آنها، هر چه آنها مى‏گفتند عمل مى‏كرد) و نگذارند به اينكه اين مملكت يك سر و سامانى خودش داشته باشد. مقصد آنها اين بود كه اينجا را يك بازارى براى آمريكا درست كنند و همه چيزش وابسته به آنجا باشد و اين آدم هم از باب اينكه مى‏خواست خودش را حفظ كند و مى‏ديد كه حفظش به اين است كه تبعيت كند از آنها، بى چون و چرا تسليم آنها بود.

رمز پيروزى ما وحدت كلمه قشرهاى مختلف و ايمان بود

الحمدلله اين مقدمه كه عبارت از برداشتن مانع از سر راه ملت بود با زحمت ملت، همراهى همه قشرها اين انجام گرفت و در اين دو چيز موثر بود، در اين پيروزى كه نصيب ملت ما شد دو چيز موثر بود، يكى كه از همه چيز بالاتر است اينكه مقصد همه مقصد الهى بود، انگيزه اسلام بود. مى‏ديديم كه در شعارهايشان، در فريادهايشان شعارهاى اسلامى بود، فريادهاى الله اكبر . مقصد اين بود كه آنها را كه مخالف اسلام مى‏دانستند بروند كنار و بعد از آن انشاء الله آن مقصد حقيقى كه آن مقدمه اين است تحقق پيدا بكند. پس يك جهت، جهت اين بود كه همه‏تان فريادتان اين بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم و شاهنشاهى و اينها را نمى‏خواهيم. جهت ديگرش هم كه به تبع آن آمده بود وحدت همه قشرها بود يعنى ملت سرتاسر اين كشور بپا خاستند و با هم مقاصد خودشان را

صحيفه نور ج 9 صفحه 164

كنار گذاشتند مطالبى كه مال شخص بود كنار گذاشتند و همه به يك مقصد متوجه شدند. پس رمز پيروزى ما وحدت كلمه قشرهاى مختلف و ايمان بود، ايمان به خداى تبارك و تعالى. با اين رمز شما پيروز شديد و پيروزيى كه معجزه‏آسا بود، نه پيروزى يك پيروزى آسانى، يك پيروزى كه بشود حساب كرد، يعنى پيروزيى بود كه جز با اراده خداى تبارك و تعالى هيچ امكان تحقق نداشت.

مخالفين ما و شما، دشمن‏هاى ملت همه جور ابزار جنگى در دستشان بود، قدرت در دستشان بود، تانك‏ها دست آنها، توپ‏ها دست آنها، مسلسل‏ها دست آنها و نظامى‏ها هم دست آنها، همه چيز دستشان بود، از آن طرف پشتيبانى همه جانبه هم از آنها مى‏شد. آمريكا، شوروى، انگلستان، همه پشتيبانى مى‏كردند، بلكه دولت‏هاى اسلامى، دولت‏هاى اسلامى هم پشتيبانى مى‏كردند. تمام ابزار جنگى كه آنها داشتند و تمام پشتيبانى‏هاى ابر قدرت‏ها و قدرت‏هاى بعدى، اينها همه بودند لكن بايد بگويم خداى تبارك و تعالى همه حربه‏ها را كند كرد يعنى اينها مى‏توانستند كه در يك روز با اين قوه‏هائى كه دارند سركوب كنند ملت را، تهران را به خاك و خون بكشند، مى‏توانستند لكن حربه‏هايشان كند شد يعنى خدا خواست كه سران اينها خوف در دلشان افتد. تتمه آنها هم يك دسته‏شان كه ايمان داشتند ملحق شدند به ملت، يك دسته ديگر هم مى‏ترسيدند خداوند گاهى اسلام را با همين نصر، به رعب نصرت مى‏داده اسلام را در صدر اسلام به اينكه دشمن‏ها را ترساندند. از يك گروه كم، دشمن‏هاى داراى همه ساز و برگها مى‏ترسيدند. اين ترس اسباب آن مى‏شد كه شكست بخورند. اينها اگر نترسيده بودند، اگر خداوند تبارك و تعالى در دل اينها آن ترس را نينداخته بود، ممكن بود كه در يك روز همه ما را از بين ببرند، برايشان امكان داشت لكن همچو شد كه استعمال اسلحه نتوانستند بكنند، يعنى هيچ بمباران نكردند اينها، تهران را اينها مى‏توانستند بكنند، امر هم گاهى كرده بودند بالائى‏ها، پائينى‏ها نشنيدند امرشان را. اين يك نصرتى بود كه خدا به ما داد كه ما كه هيچ نداشتيم يعنى نه نظامى بوديم و نه ملت ما نظامى بود، كه اينها مشق نظامى نكرده بودند، اينها مدرسه نظام نرفته بودند و هيچ ابزار جنگى هم نداشتيم، هر چه بود دست دشمن بود، هم نظام را آنها داشتند و قدرت نظامى داشتند، تحصيلات نظامى داشتند و اينها و ما نداشتيم و هم همه ابزار دست آنها بود و ما نداشتيم. مى‏توانستند اينها آب و برق را از تهران يا از شهرستان‏ها ببرند، شما را در تشنگى بگذارند. خداوند منصرفشان كرد، كارى كرد خدا كه آن چيزهائى كه، حربه‏هائى كه دست آنها بود استعمال نتوانستند بكنند، حالا از خوف بود، انصراف بود، هر چه بود اين پيروزى شما مهمش اين معنا بود كه دشمن را يا به خوف يا به انصراف از كار انداخته بود. و لهذا در آن شبى كه اينها بنا بود كه، بنا داشتند كه كودتا كنند، همان شب‏هاى آخرى كه ما در تهران بوديم و اينها مى‏خواستند كودتا كنند و بعدها ما فهميديم، همان وقت كه اعلام حكومت نظامى در روز كردند كه حكومت نظامى روز هم بايد مردم بيرون نيايند بعد ما فهميديم كه اينها بناى بر اين داشتند كه حكومت نظامى بكنند در روز و تانك‏ها و توپ‏ها همه را بياورند مستقر كنند در خيابان‏ها و شب وارد بشوند و همه اشخاصى كه احتمال مى‏دادند كه با آنها مخالف باشند بكشند. خدا اين را هم خنثى كرد به اينكه يك جورى شد كه مردم اطاعت

صحيفه نور ج 9 صفحه 165

نكردند و روز هم بيرون آمدند، همه ريختند بيرون اينها يك چيزهايى بود كه با دست غيب انجام گرفت و شما را پيروز كرد.

ما الان در بين راه هستيم يعنى - مانع - را برداشتيم مانع ديگر اينها، اين ريشه‏هاى گنديده نمى‏توانند ديگر مانع بشوند. مانع از سر راه برداشته شده است لكن حالا ساختن مى‏خواهد و پاكسازى مى‏خواهد. من مى‏دانم كه نه در ادارات طرف شما، نه ادارات طرف آن آقايان، همه جا الان يك مخلوطى از صحيح هست. الان مملكت ما يك مخلوطى هست از اشخاص صحيح و اشخاصى كه صحيح و غير صحيح نيستند لكن خودشان را به صحت زده‏اند. پيشتر كه آن ورق بوده است دنبال او بوده‏اند، حالا كه ديده‏اند قدرت اين طرف است حالا آمده‏اند به اين صورت در آمده‏اند. اين معلوم است كه الان يك مملكت مخلوطى الان دست ما هست و انشاء الله اين كار درست خواهد شد. اين مساله طرحش انشاء الله ريخته مى‏شود كه تصفيه عمومى بشوند اما يك قدرى، يك قدرى بايد صبر كرد. يعنى ما الان يك قانونى نداريم كه مملكتمان يك قانون رسمى، البته قانون ما اسلام است لكن به حسب رسميات دنيا خوب، يك چيزى هم بايد نوشته شود بر همان اساس اسلام. يك رئيس جمهور نداريم ما الان، يك مجلس شوراى ملى نداريم الان. اينها را بايد انشاء الله درست بكنيم و آن طرح هم كه بايد در همه قشرها طورى بشود كه اشخاص صالح مشغول كار باشند، اشخاصى هم كه ناصالح بوده‏اند و حالا ديگر صالح شدند و يا فرض كنيد توبه كرده‏اند آنها هم باشند و در هر جا كسانى كه كارشكنى مى‏كنند و موذى هستند و ناصالح هستند و توبه هم نمى‏كنند و قابل اين حرف‏ها نيستند آنها كنار بروند يا اگر مجرم هستند به جرمشان رسيدگى بشود. اينها البته بايد بشود لكن يك قدرى بايد به تدريج بشود. مهم اين است كه شما اين دو تا خاصيتى كه شما را تا اينجا آورده حفظش كنيد يعنى همانطورى كه در وقت انقلاب هيچ يك از شما آنوقت كه مى‏آمديد به توى خيابان‏ها و مى‏رفتيد به پشت بام‏ها و مى‏رفتيد جلوى توپ و تانك‏ها، هيچ كدام به فكر اين نبوديد كه مثلاً فرض كنيد اگر اهل اداره هستيد حقوقتان كم است، هيچ ابدا اين مطرح نبود آن روز، اگر اهل مثلاً زراعت هستيد، زراعتتان امسال خشك شده است يا خوب نيست اين در آن حال هيچ كس به فكر اين مسائل نبود، همه يك فكر داشتند و آن اينكه اين دشمن بايد برود و به جاى او يك مملكت، يك كشور اسلامى صحيح باشد. بعد از هر انقلابى اين امور كم كم رو به ضعف مى‏رود لكن بايد بعد از انقلاب رو به ضعف برود. ما حالا در حال انقلاب هستيم يعنى ما الان همانطورى كه در اول محتاج بوديم به اينكه هم شعار بدهيم و هم راهپيمائى كنيم و هم اعتصاب كنيم و همه كارهايى را كه بايد بكنيم حالا هم باز بايد در مواقعى كه لازم است براى اينكه نهضت را ما به پيش ببريم آن مسائل باز هر وقت لازم شد بكنيم‏

اگر كشور شما يك كشور اسلامى شد هيچ خوفى به دلتان راه ندهيد

نگذاريم اين انقلابى كه حاصل شده و اين نهضتى كه حاصل شده و آن چيزى كه ما را پيروز كرده، نگذاريم سست بشود. اين توجه به مقصد كه عبارت از اين است كه اسلام بايد در اين مملكت

صحيفه نور ج 9 صفحه 166

حكمفرما باشد، اين بايد در ذهن ما تا آخر باشد. تا آخر، همانطورى كه تا آخر ماانشاء الله مسلم هستيم، تا آخر هم طرز ما و طرح ما اين باشد كه بايد اين مملكت، مملكت اسلامى باشد، اين وزارتخانه‏ها بايد اسلامى باشد، اين ادارات بايد اسلامى باشد، اين بازار بايد اسلامى باشد، اين كشاورزى و نمى‏دانم كارگرى و همه اينها بايداسلامى باشد. و اگر اسلامى باشند از هيچ نبايد بترسيد. اگر مملكت شما، اگر كشور شما يك كشور اسلامى شد هيچ خوفى به دلتان راه ندهيد براى اينكه اسلام غمخوار همه است اسلام غمخوار بشر است، نه همين غمخوار شما. اسلام آمده است روى غمخواريى كه به بشر دارد اينكه بشر را از اين اعوجاج‏ها و از اين انحراف‏ها و از اين امورى كه براى خود بشر تباهى مى‏آورد نجات بدهد، براى نجات ملت‏ها، همه ملت‏ها. پيغمبر اسلام غصه مى‏خوردند براى مردم، براى كفار كه اينها چرا مسلمان نمى‏شوند، چرا اينها هدايت نمى‏شوند. اسلام را از آن نترسيد و اگر اسلام تحقق پيدا بكند همه آمال و آرزوى همه شماها در اينجا و در آنجا، نه فقط اينجا، آنجا هم هست، هم اينجا و هم آنجا، همه اينها تحقق پيدا مى‏كند. اسلام همه ترقيات و همه صنعت‏ها را قبول دارد، با تباهى‏ها مخالف است، با آن چيزهائى كه تباه مى‏كند جوان‏هاى ما را، مملكت ما را، با آنها مخالف است اما با همه ترقيات، همه تمدن‏ها موافق است. اسلام وابستگى شما را و ما خودمان را به ديگران منكر است، مى‏گويد نبايد صنعت ما وابسته باشد، نبايد زراعت ما وابسته باشد، نبايد ادارات ما وابسته باشد، نبايد اقتصاد ما وابسته باشد، نبايد فرهنگ ما وابسته به غير باشد، نبايد مستشارها بيايند ما را اداره كنند. خودمان، ما خودمان را اداره مى‏كنيم. نبايد نظام ما را مستشارهاى آمريكائى بيايند درست بكنند. آنها كه نمى‏خواهند درست بكنند، آنها مى‏خواهند خراب بكنند. مستشارهاى آمريكا نمى‏خواهند كه ما را تعليم بدهند مى‏خواهند نگذارند ما تعليم بگيريم، ما را متوقف كنند، دانشگاه‏هاى ما را نمى‏گذارند كه درست طورى كه بايد، اداره بشود. دانشگاه وابسته است، دانشگاه وابسته شد بايد تا آخر همين باشد كه هى دستش در از باشد. وابستگى فكرى را بيرون بياوريم، خودمان را از وابستگى فكرى بيرون بياوريم كه فكرهايمان اين نباشد كه ما چيزى خودمان نداريم، هر چه هست آنجاست. اين معنا كه با تبليغات به ما تحميل شده است، تبليغات دامنه دارى كه در چند قرن كردند و اخيرا زياد شده است، به ما تحميل شده است كه خودتان هيچ چيز نيستيد و هر چه هست آن شرق و غرب است. به جوان‏هاى ما اين را تحميل كردند. اين جوان‏هاى ما، اين جوان‏هاى گول خورده ما خودشان را گم كردند. الان خودشان، خودشان نيستند مغز اينها شده يك مغز يا شرقى يا يك مغز غربى، بيش از اين نمى‏توانند ادارك كنند، نمى‏توانند بفهمند كه ما هم خودمان كشورى هستيم، ما هم خودمان بايد استقلالى داشته باشيم و ما خودمان هم فرهنگى بايد داشته باشيم و فرهنگ ما فرهنگ غنى است، نمى‏توانند اينها ادارك كنند و اين براى اين است كه اينقدر، از بچه اينقدرى كه توى جامعه آمده است و در ظرف اين پنجاه سال و پنجاه و چند سالى كه ما شاهدش بوديم اين بچه كوچك تا آن آخر تمام تعليم و تربيت، تعليم و تربيت فرهنگ خارجى بوده، فرهنگ از خودمان نبوده است تعليم و تربيت اين بوده، وابستگى بوده. مغزهاى اين بچه‏هاى ما را از كوچكى وابسته تربيت كرده‏اند تا رسيده‏اند به جوان‏ها كه حالا

صحيفه نور ج 9 صفحه 167

مى‏بينيد كه همين جوان‏ها نمى‏توانند تفكر كنند كه ماخودمان آدميم، مى‏گويند حتما بايد يا وابسته به مثلاً فلان مملكت باشيم يا وابسته به فلان مملكت.

شما روشنفكرها رشد نداريد كه نمى‏توانيد اسلام را ادراك كنيد

اول چيزى كه بر ملت لازم است و بر دانشگاه‏ها لازم است و بر دانشكده‏ها لازم است و بر همه ملت لازم است اين است كه اين مغزى كه حالا شده است يك مغز اروپائى يا يك مغز شرقى، اين مغز را بر مى‏دارند يك مغز انسان خودمانى، انسانى ايرانى اسلامى، همانطور كه آنها شستشو كردند مغزهاى ما را، مغزهاى بچه‏هاى ما را و به جاى مغز خودشان مغز ديگرى را نشاندند، ما هم حالا عكس العمل نشان بدهيم و شستشو كنيم مغز خودمان و بچه‏هاى خودمان را و يك مغز اسلامى - انسانى جايش بنشانيم تا از اين وابستگى فرهنگى و وابستگى فكرى بيرون بيائيم. اگر ما از وابستگى فكرى بيرون بيائيم، همه وابستگى‏ها تمام مى‏شود. اينكه ما وابسته شديم، در اقتصاد وابسته هستيم، در عرض مى‏كنم كه فرهنگ وابسته هستيم، در همه چيز وابسته هستيم مبدا اين همين است كه در فكر وابسته هستيم. فكرمان نمى‏تواند بكشد اين را كه ما خودمان هم فرهنگ داريم، خودمان هم فرهنگمان غنى است، خودمان هم همه چيز داريم، يك مملكت غنى ما داريم، يك مملكتى داريم كه براى صدو پنجاه ميليون جمعيت مهياست كه اداره بكند. مع الاسف ماسى و چند ميليون هستيم و زندگيمان تباه و اين طورى است براى اينكه آنها كشاندند به اينطور، آنها مى‏خواستند نگذارند كه شما استفاده فرهنگى خودتان را بكنيد، استفاده اقتصادى خودتان را بكنيد. همه چيزمان را به هم زدند تا اينكه دست ما هميشه دراز باشد، يك دستمان طرف آمريكا دراز باشد، يك دستمان طرف شوروى دراز باشد، از اين بخواهيم و از آن بخواهيم. همه هستى ما را آنها ببرند و ما نفهميم، بلكه بسيارى از ما به اينكه دست آنها حالا كوتاه شده ناراحت بشوند، حتى از آنهائى كه مدعى روشنفكرى هستند. اين براى اين است كه فكر اين روشنفكر (همه را نمى‏گويم، بسياريشان) فكر اين الان ديگر فكر يك انسان شرقى نيست، فكر يك انسان اروپائى است. مغزش اين است، قلمش، قلم اروپائى است. اين نمى‏تواند يك كسى كه فكرش اروپائى است، فكر بكند كه ما خودمان هم يك چيزى هستيم، ما خودمان آدم هستيم. از خود آدميت خودمان را اينها منكرند، مى گويند ما، ما چيزى نيستيم، ما نرسيديم باز با آنجا. كجا نرسيديد؟ ما باز قابل اين نيستيم كه آزادى داشته باشيم اين منطق شاه بود. اخيرا هم كارتر مى‏گفت زود بوده است كه به اينها آزادى داده‏اند. او خيال مى‏كرد اصلاً آزادى - كه داده‏اند تا زود بوده است و آزادى زياد داده‏اند. اينهمه مردم فرياد مى‏كردند كه آقا به ما آزادى بدهيد، آن مرديكه مى‏گفت كه آزادى زياد به اينها داده‏اند كه اينطور شده‏اند، وقت اين نبود كه به اينها آزادى بدهند. خود اينها مى‏گفتند كه باز حالا نشده وقت اين، اصلاً ايرانى رشد ندارد كه يك كسى را تعيين كند براى وكالت. اين منطق است، منطق حالاست كه باز ايرانى‏ها رشد ندارند، خودشان نمى‏توانند سرنوشت خودشان را تعيين بكنند. چطور ايرانى‏ها رشد ندارند در صورتى كه دشمنان خودشان را، ابر قدرت‏ها را، همين زن‏ها و همين

صحيفه نور ج 9 صفحه 168

مردها ريختند و مثل زباله بيرون كردند از ايران؟ چطور اينها رشد ندارند؟ شما رشد نداريد كه رشد اينها را نمى‏توانيد ادراك كنيد. شما رشد نداريد كه نمى‏توانيد اسلام را ادراك كنيد كه اسلام بود كه زن و مرد را ريخت توى خيابان و مقابل تانك و توپ و آنهمه قدرت و همه را ريخت توى جهنم فرستاد. شماها رشد نداريد كه نمى‏توانيد بفهميد اين را، نه اينكه ملت ما رشد ندارد. ملت ما خيلى هم رشد دارد، خيلى هم ادارك دارد، خوب هم مى‏فهمد. ملت ما اگر رشد نداشت اينقدر تظاهر مى‏كرد براى يك پيرمرد هفتاد و چند ساله كه خدمتگزار او بود؟ اين رشد است، اين ادراك اين است كه آن كسى كه خدمتگزار است بايد به او ارج گذاشت، بايد از او تقدير كرد. آقاى طالقانى را كه شما از او تقدير كرديد براى اينكه يك عالم عامل، يك عالمى كه به درد مردم مى‏رسيد، نه يك روشنفكر و نه يك آدم، يك شخص مثلاً دموكرات. مردم دموكرات نمى‏دانند چى است آنها هم كه مى‏دانند، مى‏فهمند كه غلط است. اين به عنوان اينكه يك عالمى بود كه به درد مردم مى‏رسيد، رنج كشيده بود براى اين مردم، حبس رفته بود براى اين مردم، خدمت كرده بود به اين مردم، رشد مردم اقتضا مى‏كرد كه از اين احترام كنند. حالا نويسنده‏ها هر چه مى‏خواهند بگويند، مردم با آن رشد خودشان ريختند به خيابان‏ها و به سر وسينه خودشان زدند و گفتند كه اين عالم و اين نايب پيغمبر مااز دنيا رفته است حالا روشنفكر هر چه مى‏خواهد بنشيند بگويد كه اين چون مثلاً در فلان جبهه بود و چون در فلان مردم آن جبهه را اصلاً نمى‏شناسند تا اين در آن جبهه چون بود از اين جهت احترام كردند. مردم اينقدر توى سر خودشان زدند، خوب، رئيس آن جبهه‏ها بميرند ببينيم كه هيچ كس فاتحه مى‏خواند برايشان. اين براى اسلام بود. مردم هياهوشان براى خداست. اينهمه خون دادند مردم براى اين بود كه مثلاً در ايران فقط چه چيز ارزان بشود؟! چه چيز گران بشود؟! براى خدا مردم اين خون را مى‏دهند. مگر عقلشان را شيطان برده است كه بيخودى خون خودشان را بدهند. آنها براى خداست. همانطورى كه انبيا براى خدا زحمت مى‏كشيدند، ملت ما براى خدا، شهادت مى‏خواهند ملت ما.ملت ما مى‏آيند مى‏گويند دعا كنيد كه ما شهيد بشويم براى اينكه شهادت را فوز مى‏دانند. شهادت را همانطورى كه اسلام فرموده است كه كسى كه شهيد مى‏شود در آنجا چه خواهد بود، چه خواهد بود. اينها رشد دارند. خيال نكنند اين آقايانى كه چهار روز رفتند به نمى‏دانم خارج و معلوم هم نيست كه درس خوانده باشند رشد مال آنهاست. و اين ملت ما با آن صراحت ذاتى خودشان، با آن روشنى فكر خودشان، با آنكه وابسته نشده اين افكارشان به افكار غير و غرب، با همان تز، با همان وضع دارند پيش مى‏روند و فكر مى‏كنند و باهمان وضع وكيل تعيين مى‏كنند و با همان وضع بعد رئيس جمهور تعيين مى‏كنند و با همان وضع باز وكلاى داراالشورى تعيين مى‏كنند. حالا اين نويسنده‏ها هر چه دلشان بخواهند بگويند. ديگر جاى اينها نيست توى اين مملكت مگر خودشان را اصلاًح كنند. اگر اينها برگردند، پيوند پيدا كنند به همين توده مردم، به همين توده زحمتكش و به همين توده بازارى و فرهنگى و عرض بكنم كه جاهاى ديگرى و دبستانى و بعد دبيرستانى و فرهنگستانى و همه اينها و اين چيزها، اگر اتصال به اينها پيدا بكنند، آنها هم مثل ساير برادرها بر حسب مقاماتى كه دارند از اين فرهنگ استفاده مى‏كنند و

afsanah82
07-26-2011, 11:42 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 170

تاريخ: 28/6/58

بيانات امام خمينى در جمع پرسنل پايگاه شكارى اصفهان‏

مخالفت با ولايت فقيه، تكذيب ائمه و اسلام است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از همه طبقات ملت و همه قواى انتظامى تشكر مى‏كنم. من از اين گروه كه از اصفهان آمدند، از قواى انتظامى تقدير و تشكرمى كنم. امروز همه قشرها و خصوصا قواى انتظامى بايد بدانند كه مملكت مال خودشان است كشور ما از دست خائنين نجات پيدا كرد، كشور ما از دست اجانب و آنهائى كه مى‏خواستند همه چيز ما را به باد بدهند نجات پيدا كرد. من به همه ملت، به همه قواى انتظامى اطمينان مى‏دهم كه امر دولت اسلامى اگر با نظارت فقيه و ولايت فقيه باشد، آسيبى بر اين مملكت نخواهد وارد شد. گويندگان و نويسندگان نترسند از حكومت اسلامى و نترسند از ولايت فقيه. ولايت فقيه كه آنطور كه اسلام مقرر فرموده است وائمه ما نصب فرموده‏اند به كسى صدمه وارد نمى‏كند، ديكتاتورى بوجود نمى‏آورد، كارى كه بر خلاف مصالح مملكت است انجام نمى‏دهد، كارهائى كه بخواهد دولت يا رئيس جمهورى يا كس ديگر بر خلاف مسير ملت و بر خلاف مصالح كشور انجام دهد، فقيه كنترل مى‏كند، جلوگيرى مى‏كند. شما از اسلام نترسيد، از فقيه نترسيد، از ولايت فقيه نترسيد. شما هم مسير همين ملت را طى كنيد و با ملت باشيد، حساب خودتان را از ملت جدا نكنيد، ننشينيد پيش خودتان طرح بريزيد و پيش خودتان برنامه درست كنيد. شما بايد دنبال ملت باشيد، بايد هوادار ملت باشيد. شما اينقدر اشكال به برنامه اسلامى نكنيد. شمايى كه از اسلام هستيد لكن از اسلام درست اطلاع نداريد، مسلم هستيد لكن از احكام درست مطلع نيستيد، شيعه هستيد لكن از احكام ائمه عليهم السلام درست مطلع نيستيد، اينقدر كارشكنى نكنيد. ملت راى داده است به جمهورى اسلامى، همه بايد تبعيت كنيد، اگر تبعيت نكنيد محو خواهيد شد. بر خلاف مسير ملت، برخلاف مسير اسلام راهى را پيش نگيريد، گمان نكنيد كه آن طرحى را كه اسلام داده است موجب نابودى اسلام مى‏شود. اين منطق، منطق آدم ناآگاه است. نگوئيد ما ولايت فقيه را قبول داريم، لكن با ولايت فقيه اسلام تباه مى‏شود. اين معنايش تكذيب ائمه است، تكذيب اسلام است و شما من حيث لايشعر اين حرف را مى‏زنيد، بيائيد دنبال ملت كه همه با هم به جمهورى اسلامى راى داده‏اند و در مقابل آنها يك عده، يك عده بسيار معدود، يك از صد، يك و نيم از صد با اينكه همه قواى خودشان را جمع كردند راى خلاف دادند. شما تبعيت بكنيد از اكثريت قريب به اتفاق ملت، تبعيت بكنيد از اسلام، تبعيت بكنيد از قرآن

صحيفه نور ج 9 صفحه 171

كريم، تبعيت بكنيد از پيغمبر اسلام. مخالفت نكنيد اينقدر، از مجلس خبرگان كنارگيرى نكنيد. اين كناره‏گيرى از ملت است، كناره گيرى از اسلام است. كارشكنى نكنيد براى مجلس خبرگان، كه اين بر خلاف مسير ملت است، بر خلاف مسير اسلام است. خودتان را پيش ملت مفتضح نكنيد - شما بايد از شما كار صحيح انجام بگيرد، وقتى ملت شما را برخلاف مسير خود دانست طرد مى‏كند. آگاهانه عمل كنيد، آگاهانه حرف بزنيد، آگاهانه راى بدهيد، بدون توجه، بدون ادراك، بدون فهم راى ندهيد.

لزوم تسريع در فعاليت‏ها و مصوبات مجلس خبرگان

من از مجلس خبرگان مى‏خواهم كه اينقدر معطل نكنند مردم را، البته بايد بررسى بشود، لكن معطلى نشود، اشخاص بيخود معطل نكنند مجلس را، ما مى‏خواهيم كه زودتر اين مسائل انجام بگيرد و مجلس شوراى ملى انشاء الله برقرار بشود و رئيس جمهور برقرار بشود و مسائل، مسائل ملى و مسائل به دست خود ملت حل بشود. آقايان زودتر كار خودشان را انجام بدهند و آنهائى كه گمان مى‏كنند كه با اسم روشنفكرى بايد مخالفت بكنند با امورى كه روشنفكرها، غربى‏ها قبول ندارند، خطا مى‏كنند. خداوند خطاكاران را رحمت كند، خداوند از سر گناه اشخاصى كه خطاكار هستند برگردد، خداوند به شما دوستان و همه ملت ايران سلامت و سعادت و عزت و عظمت عنايت كند، خداوند اسلام را قدرت و عظمت بدهد و دست جنايتكاران را از كشور ما كوتاه كند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:43 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 172

تاريخ: 29/6/58

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام جعفرى ورامينى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد جعفرى ورامينى دامت افاضاته‏

بسمه تعالى

با توجه به سابقه و اطلاعاتى كه جنابعالى نسبت به منطقه خرم‏آباد و لرستان داريد مقتضى است مسافرتى بدانجا نموده و از نزديك به مشكلات كميته و نيازمندى اهالى رسيدگى كنيد و با كمك علماى اعلام و افراد ذيصلاح در امنيت محل و در رفع مشكلات اقدام نمائيد و چنانچه براى رفع نيازمندى ايشان احتياجى بود، از طريق كميته امداد تهران و احيانا با تماس گرفتن با جناب نخست وزير و ساير وزرا و مقامات مربوطه اقدام كنيد. از خداى تعالى موفقيت جنابعالى را خواستارم. روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:43 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 173

تاريخ: 29/6/58

بيانات امام خمينى در جمع خواهران انجمن اسلامى تربت حيدريه‏

انقلاب ايران ضايعاتش نسبت به انقلابات ديگر كم بوده است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يك صحبت سر كمبودها و اشكالات و جهاتى است كه نه تنها شما به آن مبتلا هستيد، سرتاسر كشور تقريبا اين ابتلا هست. بعد از هر انقلاب هم نبايد انتظار اين داشت كه تا اين انقلاب آن چپاولگرها را بيرون كرد، يكدفعه پشت آن ديوار يك گلستانى باشد. اينها كوشش كردند در طول مدت خصوصا در اين پنجاه سال، پنجاه و چند سال، كه همه نيروهاى انسانى و غير انسانى را از بين ببرند. و قلم و قدم و مطبوعات و همه اينها در خدمتشان بود، راديو و راديو تلويزيون و سينماها و همه چيز در خدمتشان بود براى اينكه جوان‏هاى ما را به تباهى بكشند و مملكت ما را از هستى ساقط كنند و يك چند روزى خودشان به عيش و عشرت بپردازند. و بعد از يك همچو انقلابى كه آنها را كنار زديد، توقع نداشته باشيد كه فورا همه چيز مطابق دلخواهتان عمل بشود. اين بايد با تدريج بشود. بعضى از انقلاب‏ها در صورتى كه امكاناتشان بسيار زياد بوده است مثل انقلاب اكتبر بعد از قريب شصت و چند سال باز هم نتوانستند اصلاًح كنند هم را، و باز هم ديكتاتورى و فشار رفتار مى‏كنند. انقلاب ايران بحمدالله از تمام انقلاب‏هايى كه در دنيا واقع شده است بهتر است و اين را بايد انقلاب سفيد اسمش را گذاشت، نه آن انقلابى كه محمدرضا مى‏گفت. يعنى انقلابى است كه ضايعاتش كم بوده ولو خوب، داشته است، زياد هم ضايعات داشت اما ضايعات نسبت به انقلابات ديگر بسيار كم بوده است و آن چيزهايى كه به دست آمده بسيار زياد، يعنى قدرتى را كه هيچ تصور نمى‏شد كه شكسته بشود، اين انقلاب شكست.

اين يك قدرت الهى بود كه غلبه كرد بر جنود شيطانى‏

و البته محتاج است حالا به قدم‏هاى مثبت براى سازندگى و بايد به تدريج و به كمك همه انشاء الله تحقق پيدابكند و اينكه مى‏گوئيد نيرو بگيريم، كدام نيرويى در دنيا از اين نيروى شما بزرگتر بود؟ كدام نيرويى مى‏توانست بدون اينكه ساز و برگ داشته باشد، بدون اينكه يك نظام داشته باشد بر همه آنهائى كه همه ساز و برگ‏ها را داشتند و همه نظام‏ها را داشتند و به همه جور مسلح بودند و ورزيده؟ شما خانم‏ها نه نظام رفته بوديد و نه ساز و برگ نظامى داشتيد، برادرهاى ما هم همين طور، آنها هم‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 174

نداشتند. اين قدرت چه قدرتى بود كه همه آنها را شكست؟ اين يك قدرت نورانى بود، اسلامى بود، يك قدرت الهى بود كه غلبه كرد بر جنود شيطان. شما چرا بايد سست بشويد؟ شما يك قوه خارق العاده داريد كه با آن قوه يك سدى را شكستيد كه تمام دنيا را به حيرت انداختيد و هيچ احتمال اينكه اين سد را بتواند كسى بشكند نبود. بايد شما هر وقت مى‏آيد يك سستى درتان پيدا بشود، ملاحظه اين را كه پشتوانه شما خداست، اين را ملاحظه كنيد. و با آن نيروى ايمان است كه شما توانستيد نهضت را تا اينجا برسانيد و اين نيروى ايمانى را بايد حفظ بكنيد و هيچ وقت مايوس نشويد و هيچ وقت سستى به خودتان راه ندهيد، كه ياس و سستى و اينها از جنود شيطان است. هميشه اميدوار باشيد. هميشه اطمينان قلب داشته باشيد. شماها پيروزيد. وقتى براى اسلام يك نهضتى باشد، يك قيامى، قيام الهى باشد، قيام اسلامى باشد. اين قيام اسلامى خواه ناخواه پيروز است. و بحمدالله براى اقشار ملت ما يك تحولى پيدا شد كه اين تحول اعجاب آور بود كه يك جمعيتى كه در فكر هيچ اين مسائل نبودند، در ظرف مدت كوتاهى از بچه و بزرگ و دانشگاهى و غير دانشگاهى و بازارى و كارگر همه به فكر اين افتادند كه بايد اين امور را اصلاًح كرد. وقتى يك ملتى به فكر يك مطلبى باشند درست مى‏شود. البته با تدريج درست مى‏شود، مهم اين است كه ما هر كدام وظيفه براى خودمان بدانيم يعنى من كه يك طلبه هستم، اينجا براى خودم وظيفه بدانم كه آنقدرى كه مى‏توانم خدمت بكنم، شما خواهرها هم كه در محل خودتان هستيد، وظيفه بدانيد كه يك مملكتى را آشفته است و خراب كردند و از بين بردند، خودتان با همتتان اين مملكت را بسازيد و تربيت كنيد.

فرهنگ ما، فرهنگ غنى است‏

مهم اين است كه اين اشخاصى كه از مسائل دورند، از مسائل روز دورند، از مسائل اسلامى دورند، اسلام را نشناخته‏اند، اينها آگاه بشوند اينها را تربيت بكنيد. بالاتر فاجعه‏اى كه براى اين ملت اتفاق افتاده است در اين ظرف‏هاى طولانى اين است كه فكرشان عوض شده است، يك فكرى شده است، فكر غربى شده. فكرشان، توجهشان همه به اين است كه ما خودمان چيزى نداريم، از خارج بايد بيايد. اينها بايد علاج بشود، به آنها فهمانده بشود كه ما خودمان همه چيز داريم، غرب به ما محتاج است، نه ما به او. اين احتياج است كه آنها را وادار مى‏كند كه با همه قوا طرفدارى از محمدرضا بكنند براى اينكه مى‏بينند محتاج به او هستند، محتاج به اين هستند كه به اين مملكت تسلط پيدا بكنند و ذخاير اين مملكت را ببرند. مملكت ما يك مملكت غنى‏اى است و يك مملكتى است كه همه چيز خودش را مى‏تواند اداره بكند، وسعتش وسعتى است كه براى (از قرارى كه احتمال مى‏دهند) براى صدوپنجاه ميليون جمعيت كافى است و ذخايرش ذخاير بسيار ارزنده است و اميدوارم كه ذخاير انسانيش هم رشد پيدابكند وانسان‏ها انسان‏هاى رشيد بشوند. آنهايى كه، خواهرهايى كه تاكنون داخل در مسائل روز نبودند، در مسائل داخل بشوند. قشرهائى كه فكر نمى‏كردند در اين امور، به فكر بيفتند، اشخاصى كه باقلم و قدم خودشان غربى فكر مى‏كردند و دعوت به غرب مى‏كردند، به خود

صحيفه نور ج 9 صفحه 175

بيايند و دعوت بكنند به آن چيزهايى كه ما داريم. ما همه چيز داريم، فرهنگ ما، فرهنگ غنى است، مملكت ما، مملكت غنى است، منتها نگذاشتند كه اين امور تحقق پيدا بكند.

اول مهذب بشويد و بعد جوان را تربيت كنيد

و حالا كه بحمدالله مملكت از خودتان است، ديگر دست آنها كوتاه شد و اميدواريم تا آخر كوتاه باشد، خودتان به فكر باشيد كه همه چيزتان را اصلاح كنيد. اول خودتان را اصلاح بكنيد. اول مهذب بشويد و تعليمات اسلامى را كه براى آدم سازى است. آن تعليمات را عمل به آن بكنيد و بعد هم جوان‏ها را، بچه‏ها را تربيت كنيد كه ما بعد از يك مدتى متحول بشويم به يك انسان‏هائى كه اسلام مى‏خواهد، نه يك انسان‏هايى كه استعمار مى‏خواهد. انشاء الله خداوند همه‏تان را توفيق بدهد موفق كند و اين مسائلى را كه گفتيد، اينطور نيست كه در نظر نباشد، در نظر هست و بايد به تدريج درست بشود و ما سفارش هم به همه اينها كرده‏ايم و سفارش هم مى‏كنيم و آنها هم مدعى هستند كه ما مشغول كار هستيم و مى‏توانيم، منتها يك قدرى كارها زياد است، مشكل است و آنها هم حق دارند البته، بسيار كار زياد و مشكل، و اميدواريم كه كليه امور حل بشود و مشكلات حل بشود و هيچ وقت به خودتان ياس راه ندهيد و شما يك پيروزى پيدا كرديد كه دنيا را به حيرت انداختيد. يك همچو قدرتى كه يك همچو پيروزى پيدا كرده، هيچ نبايد به خودش ياس نشان دهد. شما با همين قدرت ايمان خودتان انشاء الله همه امور كشور خودتان رااصلاح بكنيد. خداوند انشاء الله همه‏تان را حفظ كند. و من، هم دعا گوى همه شما هستم و هم خدمتگزار.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:43 AM
previos page menu page next page

صحيفه نور ج 9 صفحه 176

تاريخ: 29/6/58

پيام امام خمينى در مورد وظائف حجاج‏

جناب حجه الاسلام آقاى حاج شيخ محى الدين انوارى و جناب حجه‏الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى دامت افاضاتهما

بسم الله الرحمن الرحيم‏

چون ايام برگزارى يكى از فرايض بزرگ اسلامى با محتواى عظيم انسانى، روحانى، سياسى، اجتماعى يعنى فريضه حج بيت الله الحرام نزديك است و لازم است در آستانه برقرارى جمهورى اسلامى با انقلاب شكوهمند ملت شريف ايران اين فريضه مقدسه از آثار طاغوت پاكسازى و به اسلام راستين برگردد، به اين جهت شما را به عنوان سرپرست حجاج بيت الله الحرام تعيين نموده كه با مشورت با مقامات صالحه هياتى از افراد صالح و متعهد و با ايمان انتخاب و با همكارى آنان كليه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهيد كه انشاء الله تعالى در حكومت جمهورى اسلامى اين فريضه مقدسه با محتواى معنوى خود تحقق يابد و لازم است در اين موضوع تذكراتى داده شود:

1- لازم است به حضرات آقايان علما و روحانيون محترم كاروان‏ها تذكر دهيد كه قبل از حركت مجالسى تشكيل دهند و حجاج محترم را با مسائل شرعى و وظائف انسانى آشنا كنند.

2- عموم برادران و خواهران اسلامى بايد توجه داشته باشند كه يكى از مهمات فلسفه حج ايجاد تفاهم و تحكيم برادرى بين مسلمين است و بر دانشمندان و معممين لازم است مسايل اساسى سياسى و اجتماعى خود را با ديگر برادران در ميان گذارند و در رفع آن طرح‏هائى تهيه كنند تا آنان در برگشت به كشورهاى خود آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند.

3- در اين سال كه ايران در آستانه جمهورى اسلامى است و به واسطه تبليغات نارواى اجانب ممكن است مسلمين بلاد از عمق نهضت اسلامى ايران مطلع نباشند، لازم است آقايان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسايل ممكن اين نهضت مقدس را معرفى نمايند و مقصد مسلمانان ايران را كه همان برقرارى حكومت اسلامى تحت پرچم اسلام و هدايت قرآن كريم و پيغمبر مكرم اسلام است گوشزد نمايند كه برادران اسلامى ما بدانند ما به جز اسلام و برقرارى حكومت عدل اسلامى فكر نمى‏كنيم‏

4- لازم است برادران ايرانى و شيعيان ساير كشورها از اعمال جاهلانه كه موجب تفرق صفوف مسلمين است احتراز كنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد تشكيل

صحيفه نور ج 9 صفحه 177

نماز جماعات در منازل و گذاشتن بلندگوهاى مخالف رويه اجتناب نمايند و از افتادن روى قبور مطهره و كارهائى كه گاهى مخالف شرع است جدا اجتناب كنند.

5- نيابت از سعى براى نماز طواف صحيح نيست، بايد هر كس خودش به هر نحو مى‏تواند نماز بخواند و مجزاست از گرفتن نايب و مزاحمت به نمازگزاران اجتناب نمايند.

6- طواف را به نحو متعارف كه همه حجاج به جا مى‏آورند، به جا مى‏آورند و از كارهائى كه اشخاص جاهل مى‏كنند احتراز شود و مطلقا از كارهائى كه موجب وهن مذهب است بايد احتراز شود.

7- در وقوفين، متابعت از حكم قضات اهل سنت لازم و مجزاست، اگر چه قطع به خلاف داشته باشيد.

8- در اين سال كه به واسطه انقلاب اسلامى به برادران و خواهران ما صدمات و ضررهاى بسيار از حكومت طاغوتى رسيده است و بسيارى از معلولين از حوادث انقلاب، احتياج مبرم به كمك دارند مقتضى است كسانى كه مى‏خواهند حج استحبابى به جا آورند، هزينه آن را صرف در احتياج برادران و خواهران خود كنند كه ثواب آن نزد خداى تعالى بسيار بر حج استحبابى ترجيح دارد و نيز كسانى كه به عنوان سوغات مصارف ناروا مى‏نمايند يا تشريفات و مهمانى‏هاى خارج از رويه در وقت برگشت از حج مى‏نمايند مقتضى است اين نحو هزينه‏ها را صرف احتياج برادران و خواهران عليل و مستمند خود نمايند كه خداوند تعالى به آنان اجر و بركت عنايت فرمايد. از خداوند تعالى عظمت اسلام و سعادت ملت مسلمان را خواستار و موفقيت همگان را در كوشش براى به ثمر رسيدن نهضت مقدس اميدواريم.

والسلام عليكم و على جميع المومنين ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى

previos page menu page next page

afsanah82
07-26-2011, 11:43 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 178

تاريخ: 30/6/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن‏هاى اسلامى دانشگاه‏هاى سراسر كشور

انجمن‏هاى اسلامى، وظائف اسلامى را عمل كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من در باب دانشگاه‏ها بنا دارم در وقتى كه بناست دانشگاه‏ها باز بشود، مسائلى را بگويم انشاء الله آنجا مفصلش را بيان مى‏كنم ولى حالا شما آقايان كه از انجمن‏هاى اسلامى و نماينده انجمن‏هاى اسلامى هستيد، لابد عدد مسلمان‏ها در دانشگاه‏ها بيشتر از ديگران است، ديگران در اقليت واقعند، يعنى آنهائى كه منحرفند. اينكه حالا با شما كه دانشگاه اسلامى هستيد و انجمن دانشگاه‏هاى اسلامى و دانشجويان اسلامى دانشگاه هستيد، عرض مى‏كنم، يك جهت راجع به اينكه خود انجمن‏ها وظايف اسلامى را عمل كنند. از ما نمى‏پذيرند كه ما اسلامى هستيم مگر خودمان به اسلام عمل بكنيم، نه اينكه فقط بگوييم ما اسلامى هستيم، چنانچه جمهورى اسلامى از ما پذيرفته نيست مگر اينكه محتوايش هم اسلامى باشد. ما همين بگوييم ما در يك مملكتى هستيم كه جمهورى اسلامى است، لكن هر جايش دست بگذاريم اسلامى نباشد، اين پذيرفته نيست، اين يك لفظ بى معناست، همين طور انجمن‏ها، هر جا كه باشد. خوب الان انجمن‏هاى اسلامى زياد است، هم انجمن‏هاى اسلامى در دانشگاه‏ها زياد است و هم جاهاى ديگر، شايد در بسيارى از ادارات هم انجمن اسلامى دارند. اول وظيفه اين است كه اين اشخاصى كه انجمن اسلامى را تشكيل مى‏دهند خودشان راهشان همان راه اسلام باشد، عملشان عمل اسلامى باشد، اخلاقشان اخلاق اسلامى باشد، خودشان را ساخته باشند و بسازند، اگر ساخته هستند كه انشاء الله موفق بشوند كه ساخته‏تر بشوند و اگر ساخته نيستند، جديت كنند كه خودشان را بسازند يعنى همه چيزشان را تطبيق بدهند با احكام اسلام و بينش از احكام اسلام به همه ابعادش هم تا آن حدودى كه برايشان ممكن است پيدا بكنند، اسلام براى چه آمده است ، چه مى‏خواهد بگويد، اين چه جور مكتبى هست، تميز بدهند بين مكتب اسلام با ساير مكتب‏هايى كه ادعاها را دارند و واقعيت‏ها را ندارند، آنوقت مشغول فعاليت بشوند و فعاليت‏هاى اسلامى، كه در دانشگاه‏ها كه از ساير جاها حساستر است، يعنى از دانشگاه‏ها بايد انسان‏ها درست بشوند و بعد هم مقدرات مملكت ما به دست همين‏هاست كه از دانشگاه‏ها بيرون مى‏آيند و چنانچه مى‏دانيد چون مقدرات مملكت دست جوان‏هائى است كه بعد از دانشگاه كه بيرون آمدند ديگر مشغول فعاليت مى‏شوند و مملكت دست اينهاست، از اين جهت است كه آنهائى كه مى‏خواهند مملكت ما به يك سروسامانى نرسد روى دانشگاه حساسيت

صحيفه نور ج 9 صفحه 179

دارند و دانشگاه را نمى‏خواهند كه يك دانشگاه مفيد براى جامعه مملكت ما باشد. اين يك مطلبى است كه بايد خيلى با هوشيارى در آن دقت بشود كه مبادا ما بگوييم انجمن اسلامى وكذا و رخنه كنند در ما و همين انجمن اسلامى به اسم انجمن اسلامى منحرفش كنند: اينها يك شياطينى هستند كه يعنى خارجى‏ها، آنهائى كه مى‏خواهند كه همه چيز ما را ببرند و دانشگاهى نباشد تا بتواند مقابلشان بايستد دانشگاه، روحانى نباشد تا بتواند مقابلشان بايستد) ممكن است در همين انجمن‏هاى اسلامى هم عمالشان رخنه بكنند و منحرف بكنند، با اسم اسلام مسائل ديگر را پيش بياورند. اين بايد خيلى كسانى كه در اين انجمن‏ها وارد هستند هوشيار باشند كه ديگران نفوذ نكنند و آنها متحرك به حركت ديگران نباشند. در خيلى از جاها همين طور دارد مى‏شود و شده است و سابقا هم بوده است كه با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلك، چيزهايى كه مربوط به اسلام نبوده بلكه بر خلاف مسير اسلام بوده است، تحويل جامعه مى‏دادند. اين يك مساله‏اى است كه تا اين را با تمام قوا و تمام هوشيارى خودتان در مسائلى كه مى‏خواهيد طرح بكنيد، درست مطالعه نكنيد و رسيدگى نكنيد و افرادى كه به شما مى‏خواهند متصل بشوند، درست شناسايى نكنيد و ندانيد چه جورى است، سابقه‏اش را تا ندانيد، افراد را بايد خيلى در آن دقت بكنيد، چه بسا افرادى هستند كه اينها به حسب ظواهرشان و بر حسب ادعاهايشان از شما بيشتر ادعاى مسلمانى مى‏كنند و از شما هم بيشتر فرض كنيد آدابش را بجا مى‏آورند لكن وقتى به حالشان مطالعه مى‏كنيد مى‏بينيد كه رويه‏شان با رويه شما فرق دارد، آن اسلامى كه آنها مى‏گويند غير از اين اسلامى است كه اسلام مى‏گويند. در بين اينها هست يك همچو اشخاصى ولهذا اين اشخاصى را كه مى‏خواهيد در انجمن خودتان وارد كنيد اشخاصى باشد كه بشناسيد آنها را، سوابقشان را مطلع باشيد كه چه جور اشخاصى هستند، چه رويه‏اى دارند، چه مقاصدى دارند، تا آنوقت بتوانيد يك انجمن اسلامى كه حقيقتا اسلامى باشد و به درد خور جامعه ما و مهذب دانشگاه و اينها باشد البته كار مشكل است، اگر تمام دانشگاه‏هاى ايران بخواهند يك همچو كارى انجام بگيرد، انجام گرفتنش مشكل است لكن مشكلات را بايد تحمل كرد. كسانى كه بخواهند يك كارى انجام بدهند، يك كار مثبتى انجام بدهند، يك خدمتى بكنند، آن هم يك همچو خدمت ارزنده بزرگى بخواهند بكنند، بخواهند در سرتاسر كشور دانشگاه‏هايش را اصلاح بكنند، از افراد فاسد تصفيه بكنند، كار مشكل است لكن چون يك كار بسيار ارزنده‏اى است، مشكلات بايد تحمل بشود. هميشه كارهاى ارزنده اشكالاتش شايد بيشتر باشد از كارهاى ديگر. از اين جهت بايد توجه به اين معنا باشد كه سفارش مى‏كنم به همه انجمن‏هاى اسلامى كه در سرتاسر كشور هست و مى‏خواهند شروع به فعاليت بكنند و چند روز ديگر هم اول باز شدن دانشگاه‏ها هست، بايد اين توجهات باشد. اولا خود افراد، افراد متعهد باشند، افراد صددرصد اسلامى باشند، مواظب به كارهاى خودشان و اعمال خودشان باشند، بهانه دست آنها ندهند كه تويى كه ادعا مى‏كنى اسلامى هست، مثلاً اعمالت اسلامى نيست، اخلاقت اسلامى نيست. اين اول، بايد انسان از خودش شروع كند، كسى كه مى‏خواهد يك جامعه‏اى را تهذيب كند، تا خودش مهذب نباشد، نمى‏تواند. گروهى هم كه مى‏خواهند يك مركزى را مهذب كنند

صحيفه نور ج 9 صفحه 180

و اسلامى كنند تا خودشان ابتدائاً مهياى براى اين كار نشده باشند و ابتدائا خودشان را اصلاح نكرده باشند، نمى‏توانند ديگران را اصلاح كنند، آدمى كه خودش مرتكب مثلاً مسائلى است كه بر خلاف اسلام است نمى‏تواند به ديگرى بگويد تو برو اين كار را انجام بده. خوب حرف اين است كه تو خودت چرا نمى‏كنى؟ و آنكه مهم است، همين قضيه‏اى است كه عرض كردم كه ممكن است در بين اين انجمن‏ها يك اشخاص با صورت اسلامى، با جهات اسلامى وارد بشوند لكن مسيرشان مسير شما نباشد، بخواهند منحرف كنند و آنوقت كم كم آنها انحراف را از خودشان سرايت به بعضى بدهند و باز در مقابل شما يك گروهى درست كنند كه شما مى‏خواهيد اسلام را درست كنيد، آنها با اسم اسلام و صورت اسلام مى‏خواهند يك چيز ديگر را درست كنند و اين نمى‏شود الا اينكه شناسائى بشوند افرادى كه در انجمن‏ها وارد مى‏شوند، معلوم باشد كى هست اين، سوابقش چه بوده، پدر و مادرش چه كسى هستند، كجا زندگى كرده، تحصيلاتش چه هست، چه رشته‏هايى دارد، اينها همه بررسى بشود، مطالعه بشود تا آن وقت يك انجمن مهذبى باشد و بتواند كا رمثبت، كار اسلامى مثبت، كارى كه به درد مملكتتان بخورد انجام بدهد.

با اصلاح انسان، تمامى عالم اصلاح مى‏گردد

اين كارى كه شما داريد بسيار ارزنده است، بسيار ارزشمند است، همه اديان براى همين مسأله آمده‏اند كه درست كنند، انسان‏ها را درست كنند، اصلاً موضوع بحث انبيا، انسان است همه انبيا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است به چيز ديگر هيچ فكر نمى‏كنند، به انسان فكر مى‏كنند براى اينكه همه عالم هم خلاصه‏اش همين انسان است. انسان يك موجودى است، خلاصه همه موجودات عالم است، از همه موجودات عالم يك چيزى در انسان هست و يك زياده هم دارد، انسان اگر درست بشود، همه چيز عالم درست مى‏شود. اگر اين انبيا مؤفق شده بودند كه آن برنامه‏اى كه دارند كه انسان‏سازى باشد اگر مؤفق به اين معنا شده بودند، الان عالم يك عالم ديگرى بود و اوضاع يك اوضاع غير اين اوضاعى است كه الان ما ملاحظه مى‏كنيم، لكن خوب مؤفق نشدند، به واسطه كارشكنى‏هائى كه شد و بعد از آنها شد. و از اين جهت چون اداره عالم را تقريباً غير انسان‏ها مى‏كنند، از اين جهت آنكه انبيا مى‏خواستند نشده است. اين كارى كه شما مى‏كنيد هم يك شعبه‏اى از همان كار است، كار انبياست كه مى‏خواهيد كه انسان درست كنيد، مى‏خواهيد دانشگاهتان، افرادى كه انسان باشند بيرون بدهيد، همينى كه ديگران مى‏خواهند نگذارند. آنقدرى كه اينها از انسان مى‏ترسند، اين خارجى‏ها آنقدرى كه از انسان‏ها مى‏ترسند از چيز ديگر نمى‏ترسند. همه عالم دست آنهاست اما اگر چهار تا انسان در يك جايى پيدا بشود، زندگى آنها را تباه مى‏كند و لهذا كوشش مى‏كنند كه در اين مملكت‏هائى كه مى‏خواهند از آن استفاده كنند، انسان در آن پيدا نشود. كوشش مى‏كردند كه، از زمان رضاخان كه من همه آن را يادم هست، كوشش مى‏كردند كه در مجلس شوراى ملى انسان نباشد در سر تا سر اداره و نمى‏دانم وزارتخانه‏ها و اينها، يك انسان مهذبى كه اسلامى باشد و كار از او بيايد، نباشد و لهذا تقريباً همه‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 181

مجلس‏ها اين طورى بوده (تقريباً نه تحقيقاً، بودند بعضى از افراد صحيح و همان‏ها اسباب زحمت شدند).

اينها (شرق و غرب) از جمهورى اسلامى مى‏ترسند

الان هم همان مسائل هست، يعنى آنها باز هم چشم طمعشان به اينجاهاست، آن ذخايرى كه ممالك شرق دارد، ايران دارد، نمى‏گذارد آنها راحت باشند، خصوصاً كه ايران وضعيت جغرافيائياش هم يك وضعيت حساسى است. آنها دست بر نمى‏دارند از ايران، نه از طرف شرقى‏ها و نه از طرف غربى‏ها، و با هر كوششى كه دارند مى‏خواهند نگذارند كه اين مملكت سر و سامان پيدا بكند. همه شلوغى‏هائى كه الان درست مى‏كنند با دست آنها دارد درست مى‏شود همه جا آشفتگى‏هائى كه پيدا مى‏شود با دست آنها درست مى‏شود و پيدا مى‏شود كه نگذارند يك آرامشى بشود و يك سامانى پيدا كند مملكت. شما ملاحظه كرديد كه در قبل از اينكه شاه برود و بعد هم وارث خبيثش برود، فعاليت زياد در اين بود كه نگه دارند او را، نرود، بعد از اينكه حالا او رفت و تمام شد، فعاليت زياد بود كه جمهورى اسلامى درست نشود. از جمهورى اسلامى اينها مى‏ترسند، نه از جمهوريش، از اسلامش. آنهائى كه قلم‏هايشان يا تابع آنها بود يا از باب اينكه خودشان توجه نداشتند و غربزده شده بودند، شروع كردند نوشتن به اينكه ديگر اسلام را مى‏خواهد چه كند همان جمهورى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد، آخرش هم ديگر راضى شده بودند به اينكه جمهورى اسلامى دموكراتيك باشد. اينهااز اسلام مى‏ترسند و از رژيم اسلامى مى‏ترسند، حالا كه ضربه خورده‏اند از اسلام يعنى رژيم را مسلمان‏ها با كلمه اسلام از بين بردند ديگرانى كه حالا آمده و سر اين سفره مى‏خواهند بنشينند اينها دخالت نداشتند، آنهائى كه دخالت داشتند همين مستضعفين بودند كه در خيابان و در بازار وزن و مردشان ريختند و جلوى تانك و توپ و مسلسل و اينها رفتند و كار را انجام دادند. حالا انجام گرفت، يكدفعه ما ديديم از اروپا و آمريكا و از گوشه و كنار خود مملكت كسانى كه آن وقت طرفدار بودند حالا شدند انقلابى و شدند مخالف رژيم و هر جا باشد هر كس مى‏آيد اينجا مى‏گويد ما در سال‏هاى سابق مخالف رژيم بوديم و ما چيزها ديديم (خيال مى‏كنند كه من از كره مريخ آمده‏ام و نمى‏دانم، هيچ اطلاع ندارم كه اينها چه بوده‏اند) يك وقتى بود كه همه شاهنشاهى بودند، همه چه فرمان ايزد چه فرمان شاه بود، آنوقت كه باد به بيرق او مى‏خورد اينها زير آن بيرق سينه مى‏زدند، حالا كه آن بيرق خوابيده است و يك بيرق اسلامى بلند شده است. و اميدوارم كه اين بيرق و اين پرچم باقى باشد حالا آمده‏اند زير اين پرچم سينه مى‏زنند منتها بعضى‏شان شيطنت هم دارند، زير اين پرچم بر خلاف پرچم عمل مى‏كنند، بعضى‏ها همان استفاده مى‏خواهند، آنها ضررشان كمتر است، آنهايى كه همان مى‏خواهند كه يك بهره‏اى داشته باشند، آنها ضررشان كمتر است. خوب بهره‏شان هم مى‏برند اما ضرر كم دارند اما يك دسته‏اى هستند كه اينها يا معوجند و ادراكشان ناقص است و يا اينكه نه، ادراكاتشان هم خوب است و از روى نقشه كار مى‏كنند و ديگران به آنها گفته‏اند اين كارها را بايد

صحيفه نور ج 9 صفحه 182

بكنيد و مى‏كنند، اينها البته خطرناكند.

اينها البته خطرناكند. اينها مى‏خواهند روحانيون فقط مشغول مسجد و محراب باشند و به سياست دخالت نكنند

اين طايفه الان هستند كه حالا هم وقتى كه صحبت مى‏شود، مى‏نويسند، چه مى‏كنند، هى كوشش مى‏كنند كه اسلام نباشد، آن چيزهايى كه مال اسلام است هى كوشش مى‏كنند با زبان‏هاى مختلف، گاهى به دلسوزى در قضيه ولايت فقيه كه اين چند روز چيز شده است، خوب اينها ديدند كه يك كار خطرناكى است براى آنها براى اينكه يك حكومت اسلامى دارد درست مى‏شود اينها هم نمى‏خواهند اين را. گوينده‏شان گاهى مى‏گويد كه بگذاريد كه روحانيون قداستشان را حفظ بكنند، قداست روحانيون كه اينها مى‏گويند، معنايش اين است كه بگذاريد روحانيون مشغول مسجد و محراب همين مقدار در همين حدود باشند و سياست را به امپراطور واگذار كنيد. اين يك تزى است كه مسجد مال پاپ، سياست مال امپراطور. اينها هم مى‏گويند مسجدها مال شماست، برويد تو مسجدتان نماز بخوانيد، درس هم مى‏خواهيد بگوئيد، درس هم بگوئيد هيچ مانعى ندارد اما در يك حدودى نه اينكه تو مسجد برويد و سنگر بگيريد براى ما، يا توى مدرسه برويد و براى ما ايجاد زحمت بكنيد. نه، آن نه، همان مقدارى كه قداست شما محفوظ باشد، بگويند يك آدم مقدس، يك آدم خوب مهذبى است، يك آدمى است كه اگر نفتش را هم ببرند حرفى نمى‏زند و مى‏گويد بردند مال دنيا چه ارزشى دارد. اينها اينجور قداست را مى‏خواهند و نمى‏دانند كه اسلام

afsanah82
07-26-2011, 11:43 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 185

تاريخ: 31/6/58

پيام امام خمينى در آستانه بازگشائى دانشگاه‏ها و مدارس كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام بر دانش و دانشگاه و دانشگاهيانى كه چراغ راه هدايت و راهنمائى ملت به سوى تعالى و سعادت و فضل و فضيلت مى‏باشند. سلام بر جوانان برومندى كه با سلاح علم در سرفرازى و اعتلا كشور، كشور عزيز اسلامى كوشا و در رسيدن به هدف‏هاى انسانى اسلامى از هيچ زحمت و كوشش دريغ ندارند. سلام بر دانشجويان و استادانى كه در سال‏هاى طولانى اختناق با محروميت‏ها و شكنجه‏ها و ناراحتى‏هاى روحى و جسمى مواجه و با شجاعت و شهامت در مقابل استبدادها و قلدرى‏ها ايستاده و تسليم قدرت‏هاى شيطانى نشده‏اند. سلام بر عزيزانى كه در نهضت اسلامى و انقلاب بزرگ ملت در سخت‏ترين شرايط از محرومين و مستضعفين دفاع و از تهاجم و يورش جنود ابليسى به مراكز علم و ادب نهراسيده و با آنان بافداكارى مقابله كردند و سلام به همه قشرهاى دانشجو، از اطفال دبستانى كه با تهاجم به دبستان‏ها از پاى در آمدند و جوانان دبيرستانى و دانشمندان و استادان و دانشجويان دانشگاهى سراسر كشور كه مكان‏هاى علمى مقدس خود را به صورت دژهايى مستحكم و سنگرهاى شكست‏ناپذير در آورده و از استقلال و آزادى ميهن عزيز خود دفاع نموده و سنگرهاى شيطانى را با پشتيبانى اين ملت بزرگ در هم شكسته و دشمن خونخوار را دفع كردند. اكنون اى خواهران و برادران و فرزندان عزيز اسلام كه با باز شدن دانشگاه‏ها و دبيرستان‏ها و دبستان‏ها در موضع حساس سرنوشت‏سازى هستيد و دشمنان اسلام و غارتگران كشور با توطئه‏ها و نيرنگ‏ها مى‏خواهند در اين سنگر عظيم كه اميد ملت و مركز سرنوشت يك كشور است رخنه نموده و با اعمال خود شما را از راه خود كه راه حق و راه محرومين و مستضعفين است منحرف و با اخلالگرى در مراكز علم شما را از هدف باز دارند. لازم مى‏دانم نكاتى چند را با شما عزيزان در ميان گذارم ، باشد كه قسمتى از دين خود را به اسلام و طبقه محروم و شما عزيزان ادا نمايم و از زير بخشى از مسؤوليت‏هاى خود نزد خالق و خلق بيرون آيم: 1- همانطور كه كراراً تذكر داده‏ام بزرگترين وابستگى ملت مستضعف به ابر قدرت‏ها و مستكبرين وابستگى فكرى و درونى است كه ساير وابستگى‏ها از آن سرچشمه مى‏گيرد و تا استقلال فكرى براى ملتى حاصل نشود، استقلال در ابعاد ديگر حاصل نخواهد شد. و براى به دست آوردن

صحيفه نور ج 9 صفحه 186

استقلال فكرى و بيرون رفتن از زندان وابستگى، خود و مفاخر و مآثر ملى و فرهنگى خود را دريابيد. بزرگترين فاجعه براى ملت ما اين وابستگى فكرى است كه گمان مى‏كنند همه چيز از غرب و ما در همه ابعاد فقير هستيم و بايد از خارج وارد كنيم. شما استادان و فرهنگيان و دانشجويان و دانشمندان دانشگاه‏ها و دانشسراها و نويسندگان و روشنفكران و دانشمندان معظم بايد كوشش كنيد و مغزها را از اين وابستگى فكرى شستشو دهيد و با اين خدمت بزرگ و ارزنده ملت و كشور خود را نجات دهيد.

2- در آغاز باز شدن دانشگاه و دانشسراها، دبيرستان‏ها و دبستان‏ها ممكن است اشخاصى يا گروه‏هايى بخواهند با اسم‏هايى تبليغاتى فريبنده در كار دانشگاه اخلال كنند و از رفتن سر كلاس‏ها جلوگيرى نمايند. عزيزان دانشگاهى و محصلين ساير مدارس با بى‏اعتنائى و سردى با آنان مواجه شوند و توطئه آنان را خنثى نمايند و بدانند كه از اول انقلاب تاكنون، هم اينان بودند كه از مسير ملت جدا و در مسير طاغوت و از انقلاب اسلامى بر كنار يا برضد آن فعاليت مى‏كردند، هم اينان بودند كه از رفراندم مى‏خواستند جلوگيرى كنند و هم اينانند كه از رأى اكثريت قريب به اتفاق ملت سر پيچى مى‏كنند. اينان با ملت و مصالح كشور مخالف و وابسته به شرق و غرب و رژيم سابق هستند. به تبليغات آنان گوش فرا ندهيد و از آنان احتراز كنيد همانند احتراز از طاغوت و رژيم طاغوتى.

3- آنچه كراراً تذكر داده‏ام و رمز پيروزى است اتحاد گروه‏هاى دانشجويى و تشكيل يك گروه اسلامى ملى است در مقابل منحرفان كه كوشش دارند تفرقه بيفكنند و شما جوانان عزيز را كه اميد كشور هستيد و سعادت و ترقى ميهن بسته به فعاليت شماست به تباهى بكشند و نگذارند در راه تعالى كشور قدم برداريد و به علم و ادب كه مايه پيشرفت و رهايى از استعمار و استثمار نو و كهنه است اشتغال پيدا كنيد و بايد بدانيد اختلاف و تفرقه سرچشمه تمام بدبختى‏ها و اسارت‏هاست. ممكن است عناصر فاسدى در دانشگاه و ساير مدارس در بين جوانانمان نفوذ كنند و با برنامه‏اى حساب شده تفرقه‏افكنى كنند، لازم است با هوشيارى آنان را شناسايى كنيد و بشناسانيد كه جوانان عزيز ما از توطئه آنان مطلع شوند و در راه خنثى نمودن آن كوشا شوند.

4- بايد كوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشته‏هاى مختلفه، اساس فعاليت جوانان دانشجوى عزيز ما باشد كه نيازمنديهاى ميهن به دست خود آنها بر آورده و كشور ما با كوشش شما خودكفا شود. مع الاسف در دوران گذشته اساس بر آن بود كه ما را در هر چيز وابسته كنند و با ملت ما آن كنند كه دستش براى هر چيز پيش ديگران دراز باشد. شما عزيزان كوشش كنيد كه از اين وابستگى بيرون آييد و احتياجات كشور خودتان را برآوريد و از نيروى انسانى و ايمانى خودتان غافل نباشيد و از اتكال به اجانب بپرهيزيد و استقلال خود را در تمام ابعاد بيمه كنيد و از هياهوى غرب و غربزدگان نهراسيد كه خدواند متعال با شماست.

5- اسلام دين مستند به برهان و متكى به منطق است و از آزادى بيان و قلم نمى‏هراسد و از طرح مطلب‏هاى ديگر كه انحراف آنها در محيط خود آن مكتب‏ها ثابت و در پيش دانشمندان خودشان شكست خورده هستند، باكى ندارد. شما دانشجويان محترم نبايد با پيروان مكتب‏هاى ديگر با خشونت‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 187

و شدت رفتار و درگيرى و هياهو راه بيندازيد كه مى‏دانم نخواهيد كرد و خود با آنان به بحث و گفتگو برخيزيد و از دانشمندان اسلامى دعوت كنيد با آنان در بحث بنشينند تا تهى بودن دست آنان ثابت شود و اگر آنان با جنجال و هياهو با شما مواجه شدند از آنان اعراض كنيد و با خونسردى بگذريد كه يكى از نقشه‏هاى آنها آن است كه شما را به درگيرى بكشند و از آن استفاده، استفاده‏هاى غير مشروع كنند. ما با آزادى و منطق، موافق ولى اگر توطئه و خرابكارى باشد، تكليف ديگرى داريم و از خداوند متعال خواستارم كه كار به آنجا نكشد.

6- يكى از مسائل بسيار مهم در تمام دستگاه‏ها خصوصاً دانشگاهها و دبيرستان‏ها تغييرات بنيادى در برنامه‏ها و خصوصاً برنامه‏هاى تحصيلى و روش آموزش و پرورش است كه دستگاه فرهنگ ما از غربزدگى و از آموزش‏هاى استعمارى نجات يابد.

اجانب خصوصاً آمريكا در نيم قرن اخير كوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامه‏هاى فرهنگى و علمى و ادبى ما را از محتواى اسلامى انسانى ملى خود خالى و به جاى آن فرهنگ استعمارى و استبدادى بنشانند. فرهنگ زمان طاغوت، كشور ما را تا لب پرتگاه سقوط كشاند و خداوند تعالى به داد اين كشور اسلامى رسيد ولى بدون تغييرات صحيح بنيادى و تحول فرهنگى و علمى امكان تحول فكرى و روحى نيست و بايد با كوشش همه جانبه از طرف دولت و رؤساى دانشگاه‏ها و فرهنگيان و جوانان دانشجو به مقصود نزديك شويم و انشاء الله تعالى از پيوستگى و وابستگى نجات پيدا كنيم و كشور عزيزمان را نجات دهيم.

7- از مسائل مهم كه مقدمه اصلاحات است پاكسازى همه مراكز خصوصاً مراكز فرهنگى و علمى است و بايد با شوراهايى مركب از اشخاص دانشمند متعهد و مؤمن به انقلاب و پشتيبانى رؤسا و استادان و معلمان و دانشجويان مراكز علمى و تربيتى از عناصر فاسده و خدمتگزاران و سرسپردگان به رژيم سابق تصفيه شوند. اين مراكز بايد از سر سپردگان بكلى تصفيه شوند زيرا تا اين عناصر كه به طور خودكار در خدمت اجانب هستند، در سطح وسيع كشور خصوص مراكز علمى و تربيتى تصفيه نشوند، نخواهيم توانست از استقلال فكرى و درونى نجات پيدا كنيم و در نتيجه نخواهيم توانست در هيچ يك از ابعاد انسانى خود و اسلامى خود مستقل باشيم.

8- مراكز علمى و فرهنگى قديم و جديد و روحانيون و دانشمندان فرهنگى و طلاب علوم دينيه و دانشجويان دانشگاه‏ها و دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفكر جامعه هستند و از نقشه‏هاى اجانب، كوشش در جدايى اين دو قطب و تفرقه‏اندازى بين اين دو مركز حساس آدم‏ساز بوده و هست. جدا كردن اين دو مركز، در مقابل يكديگر قرار دادن آنها را اينها را در مقابل هم قرار دادن و در نتيجه خنثى كردن فعاليت آنان در مقابل استعمار و استثمارگران از بزرگترين فاجعه‏هاى عصر حاضر است. فاجعه‏اى كه ما و كشور ما را تا آخر به تباهى و نسل جوان ما را كه از ارزنده‏ترين مخازن كشور است به فساد مى‏كشد. اين توطئه شيطانى طاغوتى را كه اكنون قشرهاى ملت و خصوصاً دانشمندان بيدار بدان توجه كرده‏اند، بايد با كار بردن تمام تدبير و توان خنثى كرد و راه تفاهم مكتب‏هاى ديگر با خشونت‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 188

سريعتر و سريعتر باز نمود و با وحدت اين دو قطب، اين دو قطب متفكر، كشور عزيز به رشد واقعى و ترقى و تعالى حقيقى مى‏رسد. علما و دانشمندان اين دو مركز لازم است كوشش كنند در پيوند دادن اين دو قشر عزيز و بايد بدانند كه نه دانشگاهى بدون روحانى مى‏تواند به استقلال برسد و نه روحانى بدون دانشگاهى. عزيزان من! اگر اسلام را مى‏خواهيد و كشور را، به فرمان خداوند متعال گوش فرا دهيد و اطاعت كنيد كه مى‏فرمايد: اطيعواالله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ريحكم اختلاف و نزاع شماها را به شكست مى‏كشد و قدرت را از شما سلب مى‏كند و رنگ و بوى شما را در جوامع بشرى مى‏برد. واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا از خداوند تعالى توفيق همگان را در به ثمر رساندن جمهورى اسلامى و بپا داشتن عدل و قسط خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:43 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 189

تاريخ: 1/7/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ناشران اسلامى

نشر معارف اسلامى خدمت بسيار بزرگى است كه شما مى‏توانيد بكنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خط مشى را اسلام معين كرده است و ما تابع اسلام هستيم و آن اين است نشرياتى كه شما مى‏خواهيد اقدام بر چاپ آن بكنيد، بايد اسلامى باشد و منزه از انحرافات و البته اين تشخيص با يك هياتى بايد باشد، آقايان مثلاً هياتى را تعيين بكنند كه در اين امور وارد باشند و كتاب‏ها وقتى كه بناست نشر بشود، به نظر آقايان برسد و آن آقايان وقتى كه تصويب كردند مانعى ندارد و مخالف با اسلام هم نبود آن وقت نشر بدهند. چون ممكن است كه يك وقت يك كتابى چند سطرش اسلامى باشد و در خلالش يك مسائلى غير اسلامى باشد، ابتدائش يك جور باشد بعدش يك انحرافاتى داشته باشد و شما كه مى‏خواهيد براى اسلام خدمت كنيد خداى نخواسته اين اسباب اين بشود كه برخلاف مسير اسلامى باشد و لهذا بايد كتاب‏ها تحت نظر اهل علم باشد، اهل علم مطلع بر اين مطلب‏هاى انحرافى و آنها مطالعه كنند و وقتى اين كتابى كه مى‏خواهيد نشرش بدهيد، وقتى مطالعه كردند آنها، تصديق كنند كه اين نشرش مانع ندارد بعد نشر بدهند. و البته اين خدمت بسيار بزرگى است كه به اسلام شما مى‏توانيد بكنيد و آن نشر معارف اسلامى، نشر احكام اسلام، نشر حقايق اسلام، نشر مكتب اسلام و كتبى كه اين نحو هستند، نشرش بسيار خوب و انشاء الله شما ماجور هستيد در اين امر، لكن با اين وضع بايد باشد، با اين وضعى كه عرض كردم كه مصون باشد از اينكه يك وقت خداى نخواسته شما مى‏خواهيد يك كار خيرى بخواهيد بكنيد، با دست خود شما يك كار خلافى انجام بگيرد. اين بايد با يك كنترل شديدى از طرف يك هياتى چند نفرى كه خودتان تعيين بكنيد و مورد تصديق مثلاً اهل علم تهران باشد، باشد، آنوقت آنها، آن چند نفر بررسى كنند و شما هم مشغول باشيد و انشاء الله خداوند حفظ كند شما را و من هم دعاگوى همه‏تان هستم انشاء الله. و مسؤوليت شما بسيار سنگين است و كار شما بسيار با ارزش و مسؤوليت هم زياد پر ارزش است براى اينكه نشر احكام خداست، نشر مكتب الهى است، مسؤوليت زياد است براى اينكه بايد طورى انجام بگيرد كه خداى نخواسته يك وقت لغزش در آن نباشد و كتابى كه مثلاً غير اسلامى و انحرافى باشد در آن نباشد و اين البته بايد يك دسته‏اى، يك جمعى اين كار را انجام بدهند. انشاء الله خداوند تأييدتان كند.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:43 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 190

تاريخ: 1/7/58

بيانات امام خمينى در جمع دانش‏آموزان دبستان فيض قم

معلمين در تربيت اسلامى انسانى كودكان كوشا باشند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من امروز كه روز اول تحصيل است و روز اول باز شدن مدارس است پيش اين اطفال كوچك دبستانى آمده‏ام كه اينها به فطرت نزديكترند كل مولود يولد على الفطره ثم ان ابواه يهود انه وينصرانه و يمجسانه چون بچه‏ها جديد العهد به ملكوت هستند، آن كدورت‏هائى كه از طبيعت عايد انسان مى‏شود و آن كدورت‏هائى كه از دولت طاغوتى نصيب ماشد، اينها از او دور بودند.

جوانان ما را نگذاشتند تربيت انسانى بشوند. اين كودك‏ها كه الان در پيش من هستند و با فشار به دامن من هجوم مى‏آورند مورد علاقه من هستند، بچه‏هاى‏منند، عزيزان‏منند، به ملكوت نزديكترند، از آلودگى‏هاى طبيعت دورند و من اميدوارم كه معلم‏هاى اين بچه‏ها و اين كودك‏ها در تربيت انسانى اسلامى اينها كوشا باشند و از آن تعليمات سوئى كه در سابق بود مبرا باشند.

معلمان مدارس در هر جا هستند عنايت‏شان به اين كودك‏ها بيشتر باشد كه اين كودك‏ها اميد آتيه مملكت ما هستند و از اين كودك‏هاى امروز، انسان‏ها و دانشمندان فردا درست مى‏شود. اينها هستند كه در آتيه مملكت ما را اداره مى‏كنند و پس از ما اينها بايد استقلال مملكت و آزادى را حفظ كنند. معلمان از اين كودك‏هاى نورس قدردانى كنند و اين كودك‏هاى نورس را كه آلوده نيستند به آن چيزهائى كه ما بزرگ‏ها آلوده هستيم، نگذارند آلوده شوند.

اسلام تمام آزادى‏ها و استقلال‏ها را بيمه مى‏كند

تربيت‏ها، تربيت دينى باشد. اسلام تمام آزادى‏ها و استقلال‏ها را بيمه مى‏كند و بچه كوچك ما را اگر اسلامى بار بياوريد، استقلال و آزادى مملكت شما بيمه خواهد شد. از اين كودك‏ها قدردانى كنيد و از اين عواطف كودكانه آنها من تشكر مى‏كنم.

من اينها را دوست مى‏دارم همانطور كه شما عزيزان خودتان را دوست مى‏داريد. اينها همه عزيزان من هستند و نور چشم من هستند و در آتيه اميد من به اينهاست. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت اين قشر كودكان را كه مايه سرفرازى ما در آتيه بايد بشوند تشكر مى‏كنم و به همه دعا مى‏كنم. خداوند اين غنچه نزديك به شكوفا را در تربيت اسلامى شكوفا كند. خداوند اين بچه‏هاى

صحيفه نور ج 9 صفحه 191

لطيف ظريف انسانى را در پناه خود حفظ كند و نور فطرت آنها را شكوفا كند.

من بيش از اين طول كلام نمى‏دهم كه اين بچه‏ها در اين فشار ناراحت هستند و در آفتاب از گرما ناراحت مى‏شوند.

خداوند همه شما را سعادتمند كند. خداوند مملكت ما را به وجود شما مستقل كند.

والسلام عليكم و على عبادالله الصالحين


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:44 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 192

تاريخ: 2/7/58

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏

مسؤوليت عظيم ما حفظ مكتب و چهره اسلام است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما و شما دو مسؤوليت داريم: يك مسؤوليت كوچك و يك مسؤوليت بزرگ مسؤوليت كوچك، حفظ كشور و حفظ نظام و پيشبرد نهضت و رعايت جهات نظمى و تربيتى افراد، كه اين مهم است لكن كوچكتر از آن دومى است. دوم، حفظ مكتب و چهره اسلام. ما اگر چنانچه در آن امر اول پيش ببريم، البته پيشبرد بزرگ است و اگر شكست هم بخوريم شكستش هم بزرگ، لكن با حفظ چهره اسلام و حفظ مكتب، شكست آخرى براى ما نيست، شكست همان در فعاليت‏هاى نظامى و فعاليت‏هاى انتظامى است. اگر چنانچه چهره اسلام را ما حفظ بكنيم و در آن شكست نخوريم، براى ما در عاقبت پيروزى است. شما وقتى ملاحظه كنيد، از زمان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و زمان خلافت حضرت امير سلام الله عليه جنگ‏هاى زيادى شده است و جنگ‏ها همه جنگ‏هاى اسلامى، براى تربيت جامعه بودند، يك جنگ ما در اسلام نداريم كه از اين مطلب كه براى ساختن جامعه باشد و جلوگيرى كردن از كسانى كه نمى‏خواهند بگذارند جامعه ترقى بكند، در اسلام نداريم يك همچو جنگى. پيغمبر اسلام جنگ‏هاى متعددى كردند و در بعضى از جنگ شكست خوردند، در عين حالى كه شكست خوردند مكتبشان شكست نخورد، مكتب محفوظ بود. حضرت امير سلام الله عليه در بعضى از جنگ‏ها شكست خوردند حتى در جنگ با معاويه بالاخره شكست با ايشان بود، آنها با حيله و با همين طور ايشان را شكست دادند، معذلك چون مكتب محفوظ بود، شكست نخورد بلكه پيروز شد در آخر. الان پيروزى او معلوم است، همه ملت‏هاى اسلامى به او توجه دارند و معاويه را قبلاً اگر بعضى از برادرهاى اهل سنت ما نمى‏خواستند راجع به معاويه مثلاً چيزى بگويند، لكن حالا ديگر معلوم نيست اينطور باشد، معاويه ديگر اينقدر رسوا شده است كه مسلمين، ديگر او را قبول ندارند. پس در عين حالى كه در جنگ صفين امير المؤمنين بالاخره شكست خورد، لكن پيروز شد براى اينكه مكتب محفوظ بود و معاويه هم ماهيتش معلوم شد، براى آن اشخاصى كه نمى‏دانستند ماهيتش معلوم شد، منكشف شد. و همين طور حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه، خوب، در كربلا تشريف آوردند و جنگ بين يك عده كم با يك گروه‏هاى زياد منتهى به قتل ايشان و اسارت اهل بيت ايشان و به شكست منتهى شد، لكن در عين حال يزيد را شكست داد. اين يزيد در دنيا مفتضح شد به طورى كه ديگر نشد باقى‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 193

بماند او، براى اينكه مكتب محفوظ بود، مكتب، مكتب توحيدى و اسلامى بود و اسلام محفوظ بود، از اين جهت شكستى نبود. الان ما در يك وضعى واقع هستيم كه براى ما سرد و راهى ما واقع شده‏ايم كه ممكن است كه خداى نخواسته ما در مكتبمان شكست بخوريم. اگر فرض بكنيد كه ما در اين مبارزه‏اى كه ملت ما با محمدرضا بلكه با همه كشورهايى كه با او همراه بودند، در اين مبارزه ما فرض كنيم كه خداى نخواسته ملت ما شكست خورده بود، اين يك شكستى بود كه دنبالش باز پيروزى بود و اگر هم شكست خورده بوديم به نظر من خيلى غصه نداشت براى اينكه ما مكتبمان محفوظ بود و با محفوظ بودن مكتب بالاخره حق بر باطل غلبه مى‏كند. اما ما الان سر يك دوراهى واقع شده‏ايم كه ممكن است با دست ما اسلام آن چهره زيبائى كه دارد، در پيش كشورهاى خارجى يا دشمن‏هاى داخلى، آن چهره‏اش به طور ديگرى نمايش پيدا بكند كه مكتب ما شكست بخورد. آنهائى كه ما هميشه مى‏گفتيم مكاتبشان انحرافى است و اسلام است كه مى‏تواند يك مكتبى داشته باشد كه بسازد جمعيت‏ها را و گروه‏ها و ملت‏ها را بسازد و اسلام مكتب انسان ساز است، انسان‏ها را از قوه به فعليت مى‏آورد، اين حرف‏ها را ما مى‏زديم و مى‏زنيم، خوف اين است كه اگر چنانچه در اعمال ما يك نحوى مشاهده بشود كه بر خلاف آنى است كه ما ادعا مى‏كنيم، دشمن‏هاى ما پاى ما حساب نكنند، پاى اسلام حساب كنند، بگويند پاسدارهاى اسلامى، ملاهاى اسلام، نظامى اسلامى اينطور عمل مى‏كنند. پى بهانه هستند آنها كه يك خلاف ببينند و آن خلاف را علم كنند با اضافاتى صد چندان و به خيال خودشان ما را معرفى كنند در جوامع به اينكه جمهورى اسلامى كه اينها مى‏گفتند، اينطور بود كه الان مردم از گرفتارى آن رژيم سابق خلاص شده‏اند و به گرفتارى اين رژيم افتاده‏اند. الان دارند اين حرف‏ها را مى‏زنند در عين حالى كه بهانه‏هايشان كم است، در عين حالى كه در اين انقلابى كه ملت ايران كرد از همه انقلاب‏هاى دنيا آرامتر و سفيد بود، يك انقلاب سفيد بايد اسمش را گذاشت، نه مثل انقلاب محمدرضا، يعنى آنقدرى كه ما از دست داديم چند صد مقابل آن به دست آورديم، لكن نه آنى كه مى‏خواهيم، آنى كه مى‏خواهيم باز به دستمان نيامده است، آنى كه به دست آورديم اين است كه موانع را از سر راه به طور عمده برداشتيم، يك مقدارى هم هست لكن اگر چنانچه ما امروز يك كارى بكنيم كه گفته بشود كه آن وقت رژيم سلطنتى بود و اين كارها را مى‏كرد، حالا هم كه جمهورى اسلامى است و اسلام است و دم از قرآن مى‏زنند و دم از اسلام مى‏زنند و دم از ايمان مى‏زنند، حالا هم همان است منتها لفظش فرق كرده است، معنا همان معناست لكن الفاظ تغيير كرده است، به جاى رژيم سلطنتى رژيم جمهورى گفته شده است لكن عمل همان عمل است و برنامه همان برنامه، اين يك مسؤوليت بزرگى است گردن من و آقا هست، گردن آقا و شماها هم هست و گردن همه ملت، يعنى هر كس الان در پوشش جمهورى اسلامى هست، اين مسؤوليت را دارد. مسؤوليت، مسؤوليت شخص نيست، اگر مسؤوليت شخص بود چيزى نبود، اگر مسؤوليت آقا بود چيزى نبود. فرض كنيد كه آقاى لاهوتى هم متهم بشوند يا من متهم بشوم و يا آقاى ابو شريف متهم بشوند، اين چيزى نيست. مسأله اتهام مكتب است، مكتب ما را اينها متهم مى‏خواهند بكنند، به اشخاص كار ندارند. آنها آن چيزى را كه بر خلاف مقصدشان بوده

afsanah82
07-26-2011, 11:44 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 197

تاريخ: 2/7/58

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام مهرى‏

جناب مستطاب حجت الاسلام حاج سيد عباس مهرى دامت افاضاته‏

بسمه تعالى

اميد است وجود شريف از بليات محفوظ و به انجام وظايف الهى مشغول باشيد، ضمناً با توجه به وضع زمان و احتياج مسلمانان به آشنائى با مسائل روز و اطلاع از وضع همديگر و اجتماعات با شكوهتر لازم است جنابعالى در كويت اقامه نماز جمعه نموده و بدين وسيله جنابعالى به اقامه اين فريضه الهى منصوب مى‏شويد. اميد است مؤمنين محترم نيز از اين فرصت استفاده كرده و با اجتماع بيشتر و هر چه با شكوهتر از همكارى در برگزارى و شركت در مراسم نماز جمعه دريغ ننمايند. از خداوند تعالى مؤفقيت همگان را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:44 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 198

تاريخ: 3/7/58

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آيت اللهى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سيد حسن آيت اللهى دامت افاضاته‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اميد است وجود شريف از بليات محفوظ و به انجام وظايف دينى و اجتماعى مشغول و مؤفق باشيد. ضمناً طومارى با امضاهاى بسيار از طرف اهالى محترم جهرم و اصل گرديد كه در خواست شده بود جنابعالى كماكان در جهرم نماز جمعه را اقامه كنيد. مقتضى است دعوت آقايان را بپذيريد و اينجانب جنابعالى را به اقامه نماز جمعه مأمور و منصوب مى‏نمايم كه انشاء الله تعالى ضمن اقامه نماز، اهالى محترم منطقه را در خطبه به وظايف حساس و خطيرى كه در اين برهه از زمان دارند آشنا و آگاه سازيد. از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:44 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 199

تاريخ: 4/7/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت فاطميون تهران

رژيم‏هاى سلطنتى گذشته، مانع تحقق اسلام واقعى بودند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تفاوت ما بين رژيم پهلوى با رژيم‏هاى سابق و دولت اموى و عباسى اين بود كه همه اينها در يك معنى مشترك بودند و آن اينكه نمى‏خواستند اسلام آنطورى كه هست تحقق پيدا بكند، هم بنى‏اميه اين مطلب را مى‏خواستند، اسلام را به حسب ظاهر قبول داشتند و در راه او هم كارهائى مى‏كردند و جماعت جمعه همان سلاطين‏شان به جا مى‏آوردند، هم بنى‏اميه، هم بنى عباس، لكن نمى‏خواستند آن اسلامى كه پيغمبر اكرم (ص) فرمود و اهل بيت آن را مى‏شناختند، نمى‏خواستند اين تحقق پيدا بكند براى اينكه آن اسلام او بود كه خود پيغمبر و اميرالمؤمنين سلام الله عليه رأس آن بودند و زندگى‏شان آن بود.

اينها مى‏ديدند كه اگر اسلام را به آن نحو بخواهند ارائه بدهند، آنطورى كه اهل بيت خواستند ارائه بدهند، نمى‏توانند ديگر كاخ داشته باشند و آن وسائل، و مردم در كوخ‏ها باشند و اينها در آن كاخ‏ها و با عظمت باشند كه بعد از اينكه بعضى‏شان مردند طلاهايشان را با كلنگ شكستند و تقسيم كردند. اسلام يك همچون عنوان سرمايه‏دارى به آن معنا كه هست نمى‏پذيرد، اسلام قواعد دارد، اينها هم نمى‏خواستند اينطور باشد، يعنى طبق قواعد، لكن غير از اين رژيم اخير هم سلاطين كه همه‏شان سر تا پايشان فاسد بوده و گمان ندارم در تمامشان بتوانيد پيدا كنيد كه به اندازه دو نفر، سه نفر پيدا بكنيد كه اينها يك اشخاص صحيحى بودند، آنهائى هم كه معروف به جنت مكان هستند، آنها هم دوزخ مكان بودند، همان‏ها بودند كه پسر خودشان را كور كردند براى اينكه مبادا چه بشود و همان كه معروف به انوشيروان عادل است وقتى ظلم‏هايش را تاريخ مى‏گويد روى تاريخ را سياه كرده. لكن تا قبل از اين رژيم اخير، آن رژيم‏هاى بنى اميه و بنى عباس و رژيم‏هاى سلطنتى غالباً اسلام را به حسب ظاهر پذيرفته و به حسب واقع نمى‏خواستند آنطور باشد، لكن براى خودشان همه را مى‏خواستند، هر چيزى را مى‏خواستند براى خودشان، مى‏خواستند كه مملكت اسلامى را گسترش بدهند براى اينكه نفوذشان زياد بشود، كشور گشائى بكنند كه نفوذخودشان زياد بشود، هر چه مى‏خواستند، مى‏خواستند براى خودشان و دار و دسته خودشان باشد.

صحيفه نور ج 9 صفحه 200

مورد هدف قرار دادن روحانيون از سوى رژيم جهت مخالفت با اسلام بود

لكن اين رژيم فاسد، ما را براى ديگران مى‏خواست. از اول كه رضاخان آمد و من هم يادم هست و از اولش در مسائل بودم تا حالا، اولى كه آمد و ابتدائا با سالوسى رفتار كرد، وقتى كه مستقر شد اول هدف اسلام بود، لكن نمى‏گفت هدف را، آن قرار داد كه اسلام نباشد (البته به تعليم ديگران، تعليم خارج) لكن از روحانيين شروع كرد، از مجالس وعظ و خطابه و روضه جلوگيرى كرد. از اينجا شروع كردند كه بلكه مؤفق بشوند اساس، اساسى كه خارجى‏ها از آن مى‏ترسيدند از بين ببرند، آنها مطالعات دامنه‏دار دارند نسبت به شرق و نسبت به ايران ما مطالعات دامنه‏دار دارند، هم نسبت به ذخائرى كه ايران دارد اينها نقشه بردارى كرده‏اند و مطلعند، بهتر از خود ايرانى‏ها مى‏دانند كجا چه هست و هم مطالعات دامنه‏دارى شايد بيشتر از آن مطالعات نسبت به گروه‏هاى مردم كردند. عشاير را مطالعه كردند كه ببينند اينها چه جور مقاصد دارند، چه جور مى‏شود اينها را به دام انداخت، طوايفى كه در شهرستان‏ها بودند و جز عشاير نبودند اينها را با چه مى‏شود همراه كرد كه همان مقصد مشترك كه اسلام نباشد، اينها را با هم همصدا كرد و بدون اينكه اسمش را بياورند واقعيتش باشد. در زمان رضاخان كه من شاهد مسائل بودم طورى كرده بودند كه شاعرش، نويسنده‏اش، گوينده‏اش، همه بر ضد روحانيت بودند. آن شعرا و گويندگان خودشان بودند نه گويندگان مردم، شاعرش مى‏گفت، كه نمى‏خواهم شعرش را بخوانم، كه تا آخوند و قجر در اين مملكت هست اين ننگ را كشوردارا به كجا خواهد برد، آخوند را ننگ مى‏دانستند، قجر هم كه با او دشمن بودند. يك جلسه‏اى درست كرده بودند اينها، من شنيدم همان وقت‏ها يك مجلس نمايش مى‏دادند فتح اعراب را كه ايران را فتح كرده بود، در آن مجلس نمايش دادند و عرب‏هائى كه مثلاً پا برهنه بودند و با آن وضعى كه بوده نمايش دادند واينكه كاخ‏هاى آن را از آنها گرفته‏اند در آنجا، دستمال‏ها بيرون آمد براى گريه كه اسلام غلبه كرد بر اينها، الان هم كه من و شما اينجا نشسته‏ايم همچو فكرهائى هست كه متاسفند از اينكه اسلام بر مليت غلبه كرده، اسلام را كارى با او ندارند، مخالف با او هستند. الان هم در نويسنده‏هاى ما، در گوينده‏هاى ما و در روشنفكرهاى ما، در غربزده‏هاى ما، اين معنى هست كه اسلام را نمى‏خواهند و آنها كه راست نمى‏گويند مليت را مى‏خواهند، وقتى هم از مليتشان مى‏خواهند اسم ببرند، از همين شاه‏ها اسم مى‏برند، از همين شاه‏هائى كه همه‏شان در تاريخ معلوم است كه چكاره بودند. از اولى كه رضاخان آمد، بعد از اينكه مستقر شد، البته اولش خيلى هم روضه مى‏گرفت، هم روضه مى‏رفت و هم تكيه‏ها، همه را رفت يك مرتبه در يك محرمى گفتند همه تكيه‏ها را رفته بود، بعد كه بازى داد ملت راو ملت ماهم صفاى نفس دارند زود بازى مى‏خورند، بعد كه بازى داد ملت را، آنوقت آن چهره‏اش را نشان داد، تمام روضه‏ها را سرتاسر مملكت قدغن كرد و بر معممين آن كرد كه نمى‏توانست يك نفر معمم ظاهر بشود توى خيابان، بعضى از محترمين معممين كه نمى‏خواهم اسمش را ببرم، بردند در كلانترى و همانجا با چاقو عبا و قبايش را بريدند به شكل اينكه كت و شلوار بايد باشد و رهايش كردند و معممين را قدغن كرده بودند كه شوفرها هم سوارشان مى‏كردند، بعضى از شوفرها هم خوش رقصى مى‏كردند مقصد

صحيفه نور ج 9 صفحه 201

آخوند نبود، مقصد اسلام بود اينها را مى‏ديدند كه تا اينها هستند اسلام را نمى‏شود از بين برد، بايد اينها را از بين برد بعدش اسلام را، اسلام منهاى روحانيت همين تز است، حالا گوينده‏اش ملتفت نيست و يا ملتفت است و مغرض.

مجالس روضه است كه مردم را تهييج مى‏كند كه به همه چيز حاضرند

اين مطلبى كه الان القا كرده‏اند به جوان‏هاى ما كه تا كى گريه و تا كى روضه و اينها، بيائيد تظاهر كنيم، اينها نمى‏فهمند روضه چيست و اين اساس تا حالا سر كى نگه داشته شده است، اين را نمى‏دانند و نمى‏شود هم بهشان بفهمانند.

اينها نمى‏فهمند كه اين روضه و اين گريه آدم ساز است، انسان درست مى‏كند، اين مجالس روضه، اين مجالس عزاى سيدالشهدا و آن تبليغات بر ضد ظلم، اين تبليغ بر ضد طاغوت است، بيان ظلمى كه به مظلوم شده تا آخر بايد باشد. همين در عين حالى كه جوانهايشان كه كشته شدند و برايشان فرياد مى‏زنند و چه مى‏كنند، لكن بازى خوردند و مى‏گويند آن جوان‏ها را از ياد ببريد براى اينكه آنهائى كه به اينها تلقين مى‏كنند اساس را سيدالشهدا مى‏دانند، اساسى كه همه چيز را تا حالا نگه داشته او بوده، پيغمبر (ص) هم فرمود كه انا من حسين يعنى ديانت را او نگه مى‏دارد و اين فداكارى، ديانت اسلام را نگه داشته است و ما بايد نگهش داريم. اين جوان توجه ندارند، البته يك دسته‏اند و تزريق به اينها شده از اشخاص كه مى‏خواهند نباشد. اينها از اساس مى‏خواهند روضه را از بين ببرند كه روضه خوانى است كه عواطف مردم را همچو تهييج مى‏كند كه بر همه چيز حاضرند. وقتى مردم ديدند كه سيدالشهدا جوان‏هايش را آنطور قطعه قطعه كردند و آنطور جوان‏هاى خودش را داد، براى مردم آسان مى‏شود كه جوان بدهند و ما با اين حس شهادت دوستى اين معنى را ملت ما پيش برد و رمز همين معنائى بود كه از كربلا منعكس شد به همه جهاتى كه ما داشتيم، به همه ملت ما، و همه آرزوى شهادت مى‏كردند، همان شهادتى كه سيدش سيدالشهدا بود و اينها نمى‏فهمند كه اينجاست كه نگه داشته است، آنهائى كه مى‏فهمند تزريق مى‏كنند و ديگران را گول مى‏زنند.

آنهائى كه به ضد روحانيت حرف مى‏زنند، قلمفرسائى مى‏كنند و حالا بيشتر براى اينكه مى‏بينند كه اين روحانيت است كه اسلام را نگه داشته و اين اسلام است كه با منافع آنها مخالف است، اين اسلامى است كه طرفدار مستضعفين است، (و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين) وعده فرموده و عمل خواهد كرد. اين طبقه‏اى كه آن بالانشين‏ها پست مى‏شمردند، مى‏گفتند طبقه پائين، منطق مستكبرين همين بود كه استكبار و تكبر مى‏فروختند بر جامعه، ملت ما را طبقه پائين حساب مى‏كردند، بالا كى بود؟ آقاى آريامهر و دستجات خودش، آنها بودند و همه شما را و همه ما را و همه ملت را حساب نمى‏آوردند، چيزى نيستند اينها، قضيه استضعاف اين است، نه اينكه خدا مى‏فرمايد ضعفا، ضعفانه مستضعفين يعنى آنهائى كه قدرت دارند، قدرت ايمان دارند و آنها نمى‏فهمند و اينها را مستضعف حساب مى‏كنند، مى‏گويند اينها ضعيفند. آنهائى كه اينها را جزء ضعفا

صحيفه نور ج 9 صفحه 202

مى‏شمارند نه اينكه ضعفا هستند، بعضى‏ها اين كلمه را چون نفهميده‏اند، مستضعف را نفهميده‏اند مى‏گويند كه خوب، چرا ما بايد مستضعف باشيم آنها ما را حساب مى‏كنند مستضعف وضعيف، نه اينكه شما ضعيفيد، شما قوه ايمان داريد، شما آن بوديد كه يك همچو قدرتى را با مشت عقب زديد و به جهنم فرستاديد. قوت ايمان در شماست و حس شهادت خواهى كه جوان‏ها مكرر اين معنا را مى‏خواهند، زن‏ها مكرر مى‏گويند به اينكه فلان جوان، فلان جوان از من رفته دو تا ديگر هست، اين هم مى‏دهم برود.اين حس بود، اين حس شهادت خواهى، فداكارى بود كه يك ملتى كه هيچ نداشت بر طاغوت غلبه پيدا كرد.

همه روز بايد ملت ما مقابل ظلم بايستد

اساس را بايد حفظ بكنيم، اساس، اسلام است و جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى، بايد كوشش كنيد تا حفظ شود، اين مجالس و مجامع اسلامى را بايد حفظ كرد، هر دو جهت بايد باشد نه آنطورى كه سابق بود و اصلش كارى به دستگاه ظلم نداشتند آن هم با يك تبليغاتى كه شده بود، نه آنكه ما بيائيم نمازمان را بخوانيم و برويم سراغ كارمان توى خانه‏مان بنشينيم و اهل منبر هم بروند و چهار تا كلمه روضه بخوانند و اگر بشود چهار تا كلمه اخلاق هم بگويند و بروند در خانه‏هاشان بنشينند، بايد در مقابل ظلم، در مقابل ستم بايستند. اين كلمه (كل يوم عاشورا وكل ارض كربلا) يك كلمه بزرگى است كه اشتباهى از او مى‏فهمند، آنها خيال مى‏كنند كه يعنى آنها خيال مى‏كنند كه يعنى هر روز بايد گريه كرد لكن اين محتوايش غير از اين است. كربلا چه كرد، ارض كربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى كرد، همه زمين‏ها بايد اينطور باشند، نقش كربلا اين بود كه سيدالشهدا سلام الله عليه با چند نفر جنگ كرد، عدد معدود آمدند كربلا و ايستادند در مقابل ظلم يزيد و در مقابل دولت جبار، در مقابل امپراطور زمان ايستادند و فداكارى كردند و كشته شدند، ولكن ظلم را قبول نكردند و شكست دادند يزيد را، همه جابايد اينطور باشد، و همه روز هم بايد اينطور باشد، همه روز بايد ملت ما اين معنا را داشته باشد كه امروز روز عاشور است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم كربلاست و بايد نقش كربلا را ما پياده كنيم، انحصار به يك زمين ندارد، انحصار به يك افراد نمى‏شود، قضيه كربلا منحصر به يك جمعيت هفتاد و چند نفرى و يك زمين كربلا نبوده، همه زمين‏ها بايد اين نقش را ايفا كنند و همه روزها، غفلت نكنند ملت‏ها از اينكه بايد هميشه مقابل ظلم بايستند. در بعضى روايات كه من حالا نمى‏دانم صحت و سقمش را، هست كه يكى از چيزهاى مستحب اين است كه مومنين در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهيا، نه اينكه اسلحه را بگذارند كنار و بنشينند منتظر، اسلحه داشته باشند براى اينكه با ظلم مقابله كنند، با جور مقابله كنند. تكليف است، نهى از منكر است، به همه ما تكليف است كه بايد مقابله كنيم با اين دستگاه‏هاى ظالم خصوصاً دستگاه‏هائى كه با اساس مخالفند.

صحيفه نور ج 9 صفحه 203

ما ملت و مليت را در سايه تعاليم اسلام قبول داريم

اگر يك دستگاهى بود كه مثلاً سلاطين سابق كه مى‏خواستند براى خودشان يك چيز مى‏كردند، ولى با اساسش معلوم نبود كه مخالف باشند، اما يك دستگاهى كه با اساس مخالف است، نمى‏خواهد اسلام باشد، نمى‏خواهد مجالس اسلامى باشد، مى‏خواهد هميشه چيزهائى باشد مربوط به غير اسلام ولو ملت باشد، مليت باشد، ما ملت را در سايه تعاليم اسلام قبول داريم و ملت، ملت ايران است و ما براى ملت همه جور فداكارى مى‏كنيم اما در سايه اسلام است نه اينكه همه‏اش مليت و همه‏اش گبريت است، مليت حدودش حدود اسلام است و اسلام هم تاييد مى‏كند او را. مليت اسلام را بايد حفظ كرد، دفاع از ممالك اسلامى جزء واجبات است نه اينكه ما اسلامش را كنار بگذاريم و بنشينيم فرياد مليت بزنيم و پان‏ايرانيسم.

اسلام سياست است و سياست، خدعه و فريب نيست‏

در هر صورت نقشه يك مطالعاتى كه اينها كرده‏اند طولانى و مخازن ما را به دست آوردند كه ما چقدر داريم و تا چه وقت به اينها پس بدهيم و از ما بگيرند و همه ملت‏ها و اقشارى كه ما داريم و همه قطرها را مطالعه كرده‏اند در اين معنا كه ديده‏اند ما اگر بخواهيم اين مخازن را از آنها بگيريم و اين مملكت و اين كشور را از اينكه پايگاه خودمان براى كارهاى نظامى، تا اسلام زنده است نمى‏شود، بايد اسلام را سر بريد حالا اگر مى‏شود توى دامن خود مردم، و اين را كردند و خيلى هم توفيق حاصل كردند. يك روزى بود كه اگر يك ملائى راجع به مطلب سياسى يك كلمه مى‏گفت، مى‏گفتند اين آخوند سياسى شده بيندازش دور، شايد به نماز او هم نمى‏رفتند، اين چه بود؟ اين روى نقشه‏اى بود كه آخوند را از سياست كنار بگذارند، اسلام را كنار بگذارند و سياست هم كنار و عليحده، آنها هم كارهاى خودشان را انجام بدهند و مخازن ما را ببرند و مملكت ما را تحت سلطه قرار بدهند آخوند هم برود توى خانه آخوند هم برود توى خانه‏اش بنشيند و حمد و سوره بخواند، خيلى هم كار بكند، يك چند كلمه مسائل اخلاقى را براى مردم بگويد، اين نقشه‏اى بود كه مى‏خواستند اسلام را كنار بگذارند از سياست، سياست دست آنها و اسلام هم بر كنار.

پاكروان به من گفت در همان روز آخرى كه ديگر از همانجا از حبس به حصر ما را آوردند (حبس دوم) گفت كه سياست دروغ گفتن است، خدعه است، فريب است و كلمه‏اش هم اين بود كه پدر سوختگى است، همين جا مى‏خواست پدر سوختگى كند يعنى مى‏خواست كلاه سر من بگذارد، به من گفت، به اين معنا كه شما مى‏گوئيد ما هيچ وقت همچو سياستى را نخواستيم، خدعه و فريب و از اين چيزها، بعد آمد بيرون و منتشر كرد در روزنامه كه ما تفاهم كرديم و فلان و اينكه دخالت در سياست نكند، من هم بالاى منبر گفتم كه ايشان اين را گفت، من هم اين را گفتم كه بيخود گفته، آنها مى‏خواهند كه ماها با همين خدعه و فريب كه سياست، خدعه است، شما نكند از سياست كنار برويد، سياست خدعه نيست، سياست يك حقيقتى است، سياست يك چيزى است كه مملكت را اداره مى‏كند، خدعه

صحيفه نور ج 9 صفحه 204

و فريب و اينها نيست، اينها همه‏اش خطاست. اسلام سياست است، طبيعت سياست است، خدعه و فريب نيست. اين نماز جمعه يك نماز جمعه سياسى است. يك اجتماعى سياسى است كه مع‏الاسف در سال‏هاى طولانى از دست ما رفته بود و مورد طعن ديگران هم شده بود. اين اجتماع حج از امور بسيار سياسى اسلام است كه تمام طبقات مستطيع كه هر جاى ايران اسلامى هستند، هر جاى ممالك اسلامى هستند جمع بشوند در هر سال در يك محلى، چند تا مجتمع شان بكنند، بنشينند مطالبشان را بگويند، بنشينند رفع اشكالاتشان را بكنند.

يك همچو مجلس‏هائى كه اسلام درست كرد مثل حج، هيچ قدرتى نمى‏تواند درست كند، هيچ قدرتى، همه ممالك اسلامى و سران ممالك اسلامى جمع بشوند كه نيم ميليون جمعيت را يك جائى ببرند، نخواهند مؤفق شد، با خرج‏هاى فلان‏ها، تبليغات فلان. خداى تبارك و تعالى با كلمه ولله على الناس حج البيت با يك كلمه مردم را فرستاده به آنجا، اجتماعات را فراهم كرده است. مع الاسف استفاده كرد، اجتماعات هست استفاده كرد، وقتى هم كاروان‏هاى ما در آنجا رفت همه استفاده‏هايش را آريامهر مى‏كرد، براى اوشان و شوون او را در آنجا مى‏گفتند در صورتى كه اين اجتماعات، اجتماعات سياسى است، اجتماعى است، بايد در اين اجتماعات گويندگان، نويسندگان همه بلاد مسلمين در آنجا مسائل اسلام را، مسائل بلاد مسلمين، گرفتارى كه دارند، مسلمين از دست كى گرفتارى دارند و آن بايد چه بكند، دولتهائى كه با مسلمين چه مى‏كنند با او چه بكند، كوشش كنند در وحدت كلمه، كوشش كنند در اينكه مطلب را همه يكى قرار بدهند، اعتصام (بحبل الله) سرمشق است براى همه، خداى تبارك و تعالى فراهم كرده اسبابش را، و ما مسلمين نمى‏توانيم از آن استفاده كنيم، بيعرضه هستيم، او فراهم كرده همه را، سالى يك دفعه حج، آن كنگره عظيمى كه در دنيا سابقه ندارد لكن مى‏روند آنجا و كار مثبتى انجام نمى‏دهند، از اول هم مى‏روند، فكر اينند كه سوغاتى چقدر بگيرند، فكر آنى كه بايد باشند نيستند، اعمالشان را بجا مى‏آورند، بعدش هم هيچ كلمه اى راجع به گرفتارى‏هاى مسلمين و گرفتارى‏هاى اسلام، اين گرفتارى‏هائى كه همه دول اسلامى الان مبتلا به آن هستند، فكر اين نيستند.

اين نهضت عظيم را كه مورد توجه دنياست حفظ كنيد

و انشاءالله اگر اسلام يك ظهورى پيدا كرد، يك نمايش واقعيتش داد، اميدوارم كه جمع هم درست بشود. بايد اين نهضت را حفظش كنيد. شما با دست خالى يك امپراطورى بزرگ دنيا را شكست داديد. الان به ما مى‏گويند كه اينها ملتفت نيستند كه چه كردند، خارج مى‏فهمد، خارج كه مى‏رويم عظمت اين نهضت و عظمت اين فداكارى ايران در خارج منعكس است، هر كه از خارج مى‏آيد و از هر جا مى‏آيد، همين چند روز هم يك چند نفرى، يك نفرى از بيرون آمده بود، از بنگلادش هم چند نفرى آمده بودند، اينها مى‏گويند كه همه توجهات دنيا الان به ايران است، همه توجهات الان به ايران است، ايران سرمشق همه مسلمين شده است و بايد بشود. انشاءالله اين را حفظش كنيد كه ماها

صحيفه نور ج 9 صفحه 205

هيچ نيستيم، هيچ براى خودتان يك چيزى خيال نكنيد كه هستيد، نه من و نه تو، نه هيچ كس، هيچ نيستيم، هر چه هست خداى تبارك و تعالى است، اوست كه شما را غلبه داد، الله اكبر، شما را غلبه داد و با مشت خالى همه چيز را درهم شكستيد. اين ايمان، اسباب اين معنا شد، اين توجه به خدا اسباب اين شد كه بچه كوچك و پيرمرد هشتاد ساله و زن‏هاى محترمه و مردهاى عزيز همه را به بيرون ريخت و مقابل يك دستگاه ظلم قرار داد. اين اسلام بود، اسلام همه چيز دست اوست و ما هيچ نيستيم، اين را حفظش كنيد، اين اسلام و اين نهضت را با اسلاميتش حفظ كنيد. خداوند انشاءالله شماها را حفظ كند براى نگهدارى اين نهضت و تا اين نهضت هست از هيچ نترسيدو اصلاً ترس در دل خود راه ندهيد. اين حرف‏هائى كه كردستان چه شد و بلوچستان چه، اينها همه حرف است، آنها هم برادر ما هستند و آنها هم برادر هستند و آنها هم مفسدين را بيرون مى‏كنند و هيچ وقت به دلتان راه ندهيد كه مائى كه آن قدرت عظيم را درهم شكستيم حالا از يك حزب مثلاً دموكرات و از چهار تا جوان مثلاً فاسد بترسيم، هيچ اصلاً اين حرفها نيست مملكت شما بحمدالله بيمه شده و خداوند با شماست به شرط اينكه شما هم به وظيفه‏تان عمل كنيد، شما وفاى به عهدتان بكنيد، خداوند هم وفا مى‏كند، شما توجه به اسلام داشته باشيد و آنطورى كه اسلام گفته به او عمل بكنيد، خداوند هم پشتيبان شماست. خداوند انشاءالله به شما صحت و سلامت و عظمت و قدرت عنايت كند و من هم دعاگوى همه‏تان هستم و خدمتگزار همه‏

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:44 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 206

تاريخ: 4/7/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان سازمان پارس‏

اين پيشرفتى كه ملت ايران كرد مرهون آن تحولى بود كه در نفوس پيدا شد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آيه‏اى كه تلاوت كرديد ان الله لا يغير مابقوم حتى يغيرواما بانفسهم ، ما يك واقعيتى است و دستور. واقعيت به اين معنا كه تغييراتى در يك ملتى و در يك قومى حاصل بشود، اين منشاء يك تغييرات تكوينى، تغييرات جهانى، تغييرات موسمى مى‏شود و دستور است به اينكه تغييراتى كه شما مى‏دهيد، تغييراتى باشد كه آن تغييرات دنبالش يك تغييراتى به نفع شما باشد. شما ملاحظه كرديد كه اين پيشرفتى كه ملت ايران كرد مرهون آن تغييرى بود، تحولى بود كه در نفوس پيدا شد. ما يك قوم بوديم، ملت ما يك قومى بودند كه به واسطه تغييرات سوئى كه در طول تاريخ شده بود و به واسطه سلطه همه جانبه اجانب و دست نشاندگان اجانب به يك صورتى در آمده بود كه اين صورت، پذيرش اين رژيم سابق را مى‏كرد، يعنى يك تغيير حالاتى به واسطه آن تبليغات فاسدى كه شده بود، در ملت ما حاصل شده بود كه به واسطه اين تغيير و تحول، پذيرش ظلم و رژيم ستمگر و طاغوت و بستگان به طاغوت و ارباب‏هاى طاغوت را فراهم مى‏كرد. تغييرى بود كه از فطرت سالم انسانى متحول شده بود به يك انسان غير سالم، مريض، افراد مريض شده بودند. قلم‏ها، قلم‏هائى بود كه بر ضد مصالح ملت و بروفق مصالح طاغوت به كار مى‏رفت و نطق‏ها و قلم‏ها و قدم و گفتار و كردار، همه طورى بود كه از آن فطرت تغيير كرده بود. وقتى از آن فطرت تغيير كرد، آنوقت يك تغييرات كلى هم حاصل شد و آن سلطه اجانب بود.

خداوند قومى را تغيير نمى‏دهد مگر آن قوم خودش را تغيير دهد

وبحمدالله در اين نهضت تغيير و تحول از آن طرف شد يعنى يك ملت تحت فشار كه در طول تاريخ با اين فشار خوگرفته بود و پذيرفته بود اين ظلم و پذيرفته بود اين چپاولگرى را، در يك مدت كوتاهى متحول شد به يك ملت كه پذيرش هيچ يك از اين ظلم‏ها را ديگر نداشت يعنى اين ملت همچو طغيانى كرد بر خلاف دستگاه ظلم كه از آن بچه كوچكش تا آن خواهرهاى محترمه و برادرها، جوان و پير، داراى هر شغلى كه بودند از همه چيز دست برداشتند و ريختند در خيابان‏ها و در كوچه‏ها و فرياد زدند ما نمى‏خواهيم اين رژيم را، و فرياد الله اكبر و اينكه اين رژيم را نمى‏خواهيم. پس قوم ما

صحيفه نور ج 9 صفحه 207

يك تحولى پيدا كرد، تغييرى پيدا كرد، تا اين تغيير حاصل نشده بود، تغيير نفسانى حاصل نشده بود، اين قوم مورد تغيير واقعى كه رفتن يك رژيم طاغوتى و آمدن يك رژيمى كه اسلامى باشد، اين معنا حاصل نمى‏شود. پس خداى تبارك و تعالى تغيير نمى‏دهد مگر اينكه ما خودمان تغيير بدهيم خودمان را. اگر خودمان تغيير داديم در جانب پذيرش ظلم، يك ظالم به ما مسلط مى‏شود، اين طبيعى است و اگر چنانچه خودمان را تغيير داديم براى دفاع از كشور خودمان، دفاع از چپاولگرى، دفاع از ظلم و ستمگرى، خداوند اسبابش را فراهم مى‏كند، چنانچه ديديد. يعنى هم آن طرفش را ما ديديم، هم اين طرفش را. اگر آن طرفش را ديديم كه سال‏هاى طولانى همه قشرهاى ملت در زحمت بودند و تحت فشار ظلم بودند و آن اين بود كه از آن فطرت اصلى كه فطرت الله بود بيرون آمده بودند و يك فطرت ديگرى به خودشان راه داده بودند و تربيت ديگرى پيدا كرده بود. نفوسشان كه آماده شده بود براى پذيرش هر چه تو سرى خوردن، هر كس هر جابيايد توسرمان بزند هيچ نزنيم و بى تفاوت باشيم، مستشار از آمريكا مى‏آيد بپذيريم، هر چه مى‏شود پذيرش كنيم، حالت پذيرش داشته باشيم، هر كه دستش را بلند كند سرمان را زيرش بگيريم يا صورتمان را بگيريم بزند. اين يك حالتى بود كه به واسطه تحت فشار بودن طولانى و تبليغاتى كه از اين طرف و آن طرف شده است كه همه چيز شما بايد كنار برود و همه چيز امريكا بايد روى كار بيايد، اين اسباب اين شده بود كه خداوند تغيير داده بود موافق تغييرى كه شما در فطرتتان داده بوديد، آن هم تغيير داده بود. وقتى كه ملت ما بيدار شد و به بركت اسلام بيدار شد و خودش را تغيير داد، متحول شد، يعنى آن كسى كه از يك پاسبان مى‏ترسيد مقابل آمريكا ايستاد، آن كسى كه يك پاسبان وقتى مى‏آمد توى بازارش مى‏گفت ببند، مى‏بستند، بيرق بزنيد، مى‏زدند، هيچ براى خودشان قائل نبودند كه يك چون و چرائى بكنند، ريختند توى خيابان و گفتند كه مرگ بر اين شاه. اين تحول روحى بود. اين تحول: ما بانفسكم . ان الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم تغيير را ديديد ما با نفس خودمان را، يعنى آن حال پذيرش متبدل شد به حال عدم پذيرش، يك حال اينكه زير بار اين ظلم ديگر نمى‏خواهيم برويم. اينطور كه شد، تاييد كرد خداى تبارك و تعالى.

اين تغيير نفوس را كه به توفيق الهى حاصل شده حفظ كنيد

شما ظالم را بيرون كرديد. اين حال را حفظ كنيد، الان متوجه باشيد اين حال حفظ بشود، يعنى اين تغييرى كه به سبب توفيق الهى حاصل شد و نفوس شما تغيير كرد به يك نفوسى كه شهادت را براى خودتان فوزدانيد و ذلت و تبعيت را براى خودتان ننگ مى‏دانيد، اين حال حفظ بشود. مادامى كه اين حال حفظ بشود خداوند همين را حفظش مى‏كند. اگر خداى نخواسته ما بانفس، ما دوباره برگردد به حال اول، باز دوباره حال اول مى‏شويم. اين يك سنت الهى است كه كارهائى كه مى‏شود، روى اسباب و مسببات است خداى تبارك و تعالى كار مى‏كند، اسباب و مسببات است.

وقتى كه شما خودتان مهيا شديد براى اينكه تحت بار ظلم برويد، ظالم پيدا مى‏شود، اين سبب

صحيفه نور ج 9 صفحه 208

مى‏شود كه ظالم پيدا بشود. هر چه بيشتر ما خضوع بكنيم براى ظالم، ظالم بيشتر فشار مى‏آورد. وقتى كه مهيا بشويم ما براى جلوگيرى از ظالم، ظالم عقب مى‏نشيند. هر چه زيادتر فشار بياوريم، او عقب تر مى‏نشيند. يك قدم كه شما كه عقب بنشينيد او جلو مى‏آيد، يك قدم شما جلو برويد او عقب مى‏رود. اين يك مطلبى بود، سنت الهى است و مطلبى بود كه با تجربه، خود شما ثابت كرديد كه شما وقتى قدم‏ها را برداشتيد طرف اينكه طاغوت نبايد باشد، رفت از بين، تمام شد، بساطشان را برچيدند و رفتند. و شما حالا بايد اين را حفظش بكنيد كه انشاءالله اين تتمه‏اى كه چيزى نيست، نيستند اينها. ديگر اين تتمه‏هائى است كه دنبال هر چيزى كه هست، انتقالى كه پيدا مى‏شود، نقلى كه پيدا مى‏شود، اين مسائل هست، اينها ديگر هيچ نگرانى ندارد.

خبرگزارى‏ها بايد امين باشند

آن چيزى كه مى‏خواستم راجع به اين خبرگزارى پارس بگويم، اين بود كه من گاهى وقت‏ها مى‏بينم در اين خبرگزارى پارس، خبرها همچو مثل اينكه با يك غرضى خبر داده مى‏شود. گاهى من اينطور مى‏بينم كه يك مطلب كوچكى را بزرگ نمايش مى‏دهند، تضعيف مى‏كنند، يك مطلبى كه نيست يا محتمل است نباشد، مطلب را مى‏گويند، چه مى‏كنند. اين بايد اصلاح بشود، خبرگزارى بايد خبرگزارى باشد، مطالب همانطور كه هست گفته بشود، نمى‏خواهند كه طرفدارى از يك طرف بكنند، يك چيزى را كوچك بكند، يك چيزى را بزرگ بكند و اينطور چيزها نبايد باشد. خبرگزارى‏ها بايد امين باشند در خبرگزارى و اگر توطئه‏گرى در خبرگزاريتان هست بايد تصفيه بشود، چاره نيست جز اينكه تصفيه بشود، وقتى تصفيه شد، انشاءالله چيزها هم درست مى‏شود. انشاءالله اميدوارم همه‏تان مؤفق باشيد، هم برادرهاى اهل سنت ما و هم شما مؤفق باشيد. همه با هم باشيم و اين حال روحى كه براى ملت ما پيدا شده است كه همه متوجه به خداى تبارك و تعالى، متوجه به اينكه مملكت يك مملكت اسلامى باشد، جمهورى يك جمهورى اسلامى باشد، اين حال را حفظ بكنيد تا خداوند دست ديگران را قطع بكند

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:45 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 209

تاريخ: 5/7/58

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مردم استان سيستان و بلوچستان‏

مقصد اين بود كه اسلام را از بين ببرند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از آقايان و حضرت آقاى كفعمى تشكر مى‏كنم كه از راه دور آمديد و زحمت كشيديد و در اين مجلس ممكن است كه مطالبى كه ما داريم و براى همه مناطق اين مطالب هست به وسيله ايشان و شما برادرها به اهالى محترم بلوچستان و سيستان ابلاغ كنيد. آن چيزى كه ما از اول نظر داشتيم يعنى ملت نظر داشت و ما هم به تبعيت ملت وارد عمل شديم، اين بود كه اين آشفتگى كه در ايران به چشم مى‏خورد و خطرى كه براى اسلام در نظر بود كه ممكن است تحقق پيدا بكند، ما را وادار كرد به اينكه با تبعيت از ملت ايران بر خلاف آن چيزهائى كه آنها آرزو داشتند و قدرت‏هاى بزرگ هم آنها را وادار كرده بودند براى تحقق آن مقابله كنند.

اين يك برنامه‏اى بوده است كه اجانب از سال‏هاى بسيار طولانى طرح ريزى كرده بودند براى اينكه مخازن ايران كه مخازن غنى‏اى است آنها ببرند و كسى نباشد در مقابل آنها ايستادگى كند و لهذا برنامه اين بود كه ملت ايران را يا اغفال كنند يا آنهائى كه اغفال نمى‏شوند از بين ببرند، اگر بتوانند حيثيت‏شان را در بين ملت از بين ببرند و اگر اين را مؤفق نشوند، خودشان را از بين ببرند براى اينكه اگر چنانچه آن طبقه‏اى كه مى‏توانند ملت را بيدار كنند به حال خودشان باشند و ملت را بيدار كنند، نمى‏گذارند كه اين مخازن بسيار بزرگى كه ملت دارد و بايد صرفه خودش بشود، به غارت ببرند و ملت ما گرسنه و بينوا باشند.

ولهذا مطلب اين بود كه آن نقطه اساسى كه آنها را براى خودشان خطر ديدند، آن نقطه اساسى از بين برود و آن اسلام بود، نقطه اساسى كه اين را براى خودشان خطر مى‏ديدند اسلام بود كه اگر اسلام را آنها از بين ببرند ديگر آسوده خاطر مى‏شوند و هر كارى بخواهند در اينجا مى‏كنند وسلطه خودشان را حفظ مى‏كنند و مملكت ايران را كه وضع جغرافيائى‏اش حساس است براى آنها و بعلاوه مخازن بسيار زياد دارد كه ما و خود ملت ايران باز اطلاع از آن ندارد، شايد بسياريش را بى اطلاع باشد و آنها مطلع هستند، اسلام را اگر چنانچه بتوانند شكست بدهند و از بين ببرند، آنوقت برايشان آسان مى‏شد كار راه اين بود كه، مقصد اين بود كه اسلام را از بين ببرند و راه اينكه اسلام را از بين ببرند اين بود كه روحانيت را از بين ببرند. اينها مى‏دانستند كه تا روحانيون هستند، اينها حفظ مى‏كنند اسلام را.

صحيفه نور ج 9 صفحه 210

نقشه، بردن اسلام و راهش، بردن روحانيت و جدا كردن ملت از روحانيون ولهذا با تبليغات دامنه دارى مشغول شدند و حالا هم مشغولند كه روحانيون رااز ملت جدا كنند، وقتى ملت از روحانيون جدا بشود و اينها پشتوانه نداشته باشند براى تبليغات خودشان، آنها به مقاصد خودشان مى‏رسند. و خود ملت به تنهايى نمى‏تواند كارى بكند، تا اتكال به اسلام نداشته باشد نمى تواند كارى انجام بدهد. اتكال به اسلام وقتى مى‏شود كه كسانى كه به اسلام دعوت مى‏كنند ، تمام مقاصدشان دعوت به اسلام است، آنها در كار باشند تا مردم را دعوت كنند و بسيج كنند. سابق اينها به طور علمى همچو مطلبى را ادراك كرده بودند كه اسلام وضعش جورى است كه اگر قوه پيدا بكند نمى‏گذارد ما به منافع‏مان برسيم و روحانيون هم آنها هستند كه اسلام را حفظش مى‏كنند، نگه مى‏دارند. لكن در اين نهضت اينها احساس كردند آنى كه آنوقت ادراك كرده بودند، آن وقت مسء له علمى بود، اين نهضت مطلب را عينى كرد يعنى ديدند اين را كه يك ملتى كه با راهنمايى علماى بلاد و ايمانى كه در خودشان بود اينها يك همچو امپراتورى غلط شيطانى و بزرگ را از بين بردند در صورتى كه همه قدرتها دنبال او بودند و خصوصا آمريكا و انگلستان بيشتر از ديگران طرفدار او بودند و تهديد مى‏كردند، سفارش مى‏كردند، التماس مى كردند كه شاه باشد و بعدش هم مى‏گفتند بختيار باشد. وقتى كه‏ديدند نمى شود خوب، ديدند كه چه شد و ملت نگذاشت اين قدرت ها در ايران باقى بماند و با همه كوششى كه آنها كردند و همه قدرتى كه در دست آنها بود و در دست ملت ما هعيچ قدرتى نبود بعلاوه يك انتظامى و نظمى هم در كار نبود كه مثلا مردم را به طور نظم وادار به كار بكند بلكه همين طورى به حول قوه الهى اين كار انجام گرفت اينها حالا فهميدند به اينكه يك قدرتى است در اين ملت و در ملتهاى اسلامى كه مى‏تواند اين قدرت با نداشتن اسلحه، با نداشتن تانك و توپ و جهازات جنگى يك قدرت بزرگى كه همه چيز را دارد از بين ببرد يعنى الان فهميدند اين قضيه اين طورى است يعنى شكست خورده اى هستند كه حالا در صدد اين هستند كه شكست خودشان را علاج بكنند. الان وقت اين است كه ملت ما با تمام هوشيارى توطئه‏هاى اينها را از بين ببرند. اين غائله‏اى كه در كردستان پيش آوردند اين طور نبود كه كردها مى‏خواستند يك غائله‏اى درست كنند، كردها نظرى به اين نداشتند، غائله‏اى بود كه اجانب، آنهايى كه مى‏خواهند ما را غارت كنند اين غائله را با آن اشخاصى كه همدست آنها در غارتگرى بودند مثل حزب دمكرات (سران حزب دمكرات البته) اين غائله را بوجود آوردند كه در آنجا يك برادر كشى‏اى بشود و يك چيزهايى بشود كه نگذارند اين ملتى كه پيش برده است نگذارند كه تا آخر برود. پيشبردش را و نهضت را تا آخر برساند. و اين خوف در طرفهاى شما هم هست، در بلوچستان و در سيستان هم هست و اين نقشه در آنجا هم هست. آنها باك از اين ندارند كه پنجاه هزار نفر آدم در اين قائله كشته شوند. اينها آنها هستند كه در ويتنام آنهمه آدم كشتند. دنبال مقاصد خودشان هستند، آدم پيش آنها اصلا مطرح نيست كه يك آدمى بشود. مثل اسلام نيست كه براى يك نفرش، اگر يك نفر كشته بشود مثل اينكه همه دنيا را كشتى. و من قتل نفسا فكان ما قتل الناس جميعا آنها آدم پيششان چيزى نيست، آنى كه پيششان مطرح است استفاده‏هاى مادى است. استفاده از مخازن اين بلاد است، استفاده از مكان اينجاست كه حساسيت دارد براى آنها،

صحيفه نور ج 9 صفحه 211

از آدم‏هايش اهميت نمى‏دهند صد هزار نفر، ده هزار نفر كشته بشوند، در هر جا مى‏خواهد باشد. اين طرحى كه در كردستان آنها داشتند محتمل است كه در بلوچستان و در سيستان و امثال اينجا هم مشغول بشوند و بخواهند كه يكوقت بين برادرها به اسم برادر شيعه و برادر سنى و حال آنكه ابدا مطرح نيست در اسلام يك همچو مطلبى كه مردم با هم فرق داشته باشند، گروه ها با هم فرق داشته باشند، اسلام براى همه است. اسلام آمده است تمام بشر را اصلاح كند، اين جور نيست كه اسلام براى مسلمين فقط باشد. اسلام آمده است همه مردم را يا ايها الناس مردم را دعوت مى‏كند براى اين است كه آدم بسازد، آمده است كه آدم را از ظلالت و از چنگ طاغوت بيرون بياورد و به هدايت برساند و همه چيزشان را، دنياشان را، آخرتشان را اصلاح بكند. اين بايد تمام دوستان سيستانى و بلوچستانى متوجه اين معنا باشند، چه برادرهاى شيعى ما و چه برادرهاى اهل سنت ما كه گول اين طور عناصر را نخورند، يعنى گولى كه كردستانى‏ها بعضى‏هاشان خوردند از اين حزب دمكرات، يكوقت با يك صورت ديگر اجانب آنجا يك چيزى درست نكنند كه جوانهاى ما را گول بزند و باز محتاج به اين بشود كه باز آنجا فرض كنيد كه خداى نخواسته بيايند آنجا براى سركوبى آنها و براى مردم اسباب زحمت درست بشود. اشكال سر اين است كه اين اشرار يك غائله‏اى درست مى‏كنند وقتى كه از اين طرف رفتند براى رفع اين قائله، خودشان فرار مى‏كنند و جوانهاى بيچاره را به دام مى‏اندازند و به گرفتارى مى‏اندازند. بايد با كمال هوشيارى، هم آقايان مردم را دعوت كنند به اين كه با هم برادر، همه با هم هستيم و هم شماها طرفين اين اشتباهاتى در كار نشود، نيايند بگويند كه خوب، در كردستان گفتند كه بنا دارند بيايند همه كردها را قتل عام بكنند و حال آنكه بنا بود بروند كردها را نجات بدهند، اينها كه راه افتاده‏اند براى اينكه بروند كردستان را تصفيه كنند، براى اينكه برادرهاى كرد ما در آنجا گرفتار اينها شده بودند، اينها رفتند آنها را نجات دادند و لهذا آن طور استقبال از اينها كردند و آن طور تقاضاى به اينكه اينها باشند در اين جا و الان هم تقاضا مى‏كنم كه در آنجا بايد ارتش باشد، ژاندارمرى باشد. ممكن است يك وقتى يك همچو چيزى هم در سيستان بيايند بگويند و مردم را گول بزنند به اين كه خوب بنا دارند كه اينها سيستان را فرض كنيد به آتش بكشند - بنا دارند - مگر سيستان غير مملكت ماست؟ مگر غير مملكت اسلامى است؟ مگر فرق است مابين قم و سيستان؟ مگر فرق است ما بين قم و بلوچستان؟ فرقى نيست بين اينها. اينها را توجه به آن داشته باشيد كه خداى نخواسته نبادا يك حيله‏اى بكنند اين شياطين و يا اضطرابى آنجا درست كنند و يك بساطى آنجا درست كنند و همان مسائل كردستان خداى نخواسته پيش بيايد. البته دولت قدرت دارد به اينكه همه جا نگذارد، اما ما نمى خواهيم به اين مطلب برسد كه قضيه قدرت نمايى نيست، قضيه دعوت به حق است، دعوت به اسلام است، دعوت به اين است كه مملكت اسلامى بشود، احكام طاغوتى همه از بين برود، اين عقب افتادگى‏هايى كه در زمان طاغوت، همه جا عقب افتاده است، شما خيال نكنيد، سيستان و بلوچستان شايد خيلى بهتر باشد از بسيارى از جاهاى ديگر كه مى‏آيند و شكايت مى‏كنند و هيچ ندارند. بنابر اين بود كه يك ملتى را فقير نگه دارند و همه مخازنشان را ببرند كه مخازن زير پايشان باشد و

صحيفه نور ج 9 صفحه 212

خودشان گرسنگى بخورند. اين بنا بر اين مطلب بود و اگر چنانچه انشاء الله دولت اسلامى آنطورى كه خدا و رسول مى‏خواهند درست بشود، همه گرفتاريها از بين مى‏رود و انشاء الله اميدواريم بشود همه گرفتاريها از بين مى‏رود و همه برادرها در كنار هم با آرامش زندگى صحيح مى‏كنند به طورى كه هم دنياشان و هم آخرتشان تامين بشود. انشاء الله خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند و من از شما باز تشكر و از آقاى كفعمى زيادتر تشكر - كه - اميدوارم كه در آنجا از فيوضات ايشان مستفيض بشويد و همه‏تان موفق و مويد باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:45 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 213

تاريخ: 5/7/58

بيانات امام خمينى در جمع علماى شرق تهران.

ما روحانيون، معممين بايد اسلام را آنطورى كه هست عرضه كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هر وقت چشمم به اين جمال‏هاى نورانى مى‏افتد و اين جنود رحمانى، مسرور مى‏شوم. من اميدوارم كه در اين وقتى كه ما و شما احتياج داريم به اينكه اسلام را آنطورى كه هست عرضه كنيم به عالم، شما مؤفق بشويد و همانطورى كه تا حالا مؤفق بوديد و تا حالا پيروزمند بحمدالله بوديد، از اين به بعد هم با طرح‏هائى كه خودتان مى‏دهيد و با اجتماعاتى كه خودتان داريد، پيروزمند از آب در آييد. من تمام نگرانيم اين است كه ما روحانيون، معممين كه بايد بر حسب وظائف الهى كه داريم پاسدار اسلام باشيم و اسلام را به آنطورى كه هست عرضه كنيم، من خوف اين را دارم كه آنهائى كه مى‏خواهند به ما مناقشه كنند و اگر ديده باشيد مناقشه مى‏كنند و اخيرا هم جزوه نوشته‏اند راجع به اين، يك وقت خداى نخواسته از طرف ما هم بهانه‏اى دست آنها داده بشود. حالا كه بهانه ندارند، مى‏گويند كه روحانيون استبداد مى‏كنند، روحانيون مى‏خواهند فرصت طلبى بكنند، روحانيون مى‏خواهند كه قبضه بكنند همه چيز حكومت را، روحانيون انحصار طلب هستند، قشر مذهبى انحصار طلب است و اين حرف‏هاى نامربوطى كه هر كس توى خانه مى‏نشيند و مى‏نويسد بدون اينكه نظر كنند كه روحانيون تا حالا چه كرده‏اند و حالا چه حالى هستند.

اين روحانيون بودند كه شما را از اين زاويه بيرون كشيدند

اينها غافل از اين هستند كه اين روحانيون بودند كه شما را از اين زاويه‏ها بيرون كشيدند، و الا شما مدفون بوديد، شما اشخاصى بوديد كه طرفدار رژيم بوديد و با صراحت بعضى از طرفداران شما گفتند كه رژيم باشد و يا اگر طرفدار هم نبوديد، جرات يك كلمه گفتن را نداشتيد، جرات اينكه قلم برداريد و يك مقاله بنويسيد و يك سطر بنويسيد نداشتيد. شما را رژيم سابق مدفون كرده بود، روحانيون شما را از زير خاك بيرون آوردند. اين روحانيونى كه شما حالا مى‏گوئيد انحصار طلبند، اينها شما را از انحصار بيرون آوردند،اينها حصر را برداشتند، نه اينكه منحصر كردند، حالا هم كه بيش از يك ميليون از مردم عادى و اشخاصى كه بسيارى‏شان زيادى و فقط بخور و بخواب هستند، در ادارات ما هم هستند، در سرتاسر كشور بشمريد و ببينيد اگر پنجاه نفر روحانى را در اداره ديديد،

صحيفه نور ج 9 صفحه 214

آنوقت بگوئيد انحصار طلب.

اين نهضت را با قدرت روحانيت و اسلام كه ملت ما اسلامى بودند و علاقه به اسلام و كاركنان اسلام داشتند به اينجا رساندند و شما به جاى اينكه تشكر كنيد از اينها كه شما را از خارج ايران به داخل كشاندند، شمائى كه در خارج ايران بعضى تان بسر مى‏برديد و جرات اينكه به مرز ايران وارد بشويد نداشتيد، زحمات ملت ما كه در راسش روحانيت بود شما را از خارج به داخل كشاند و شما را از زوايه‏ها بيرون آورد و شما را از سكوت به صحبت كشاند و قلم‏هاى شكسته شما را دوباره تجديد كرد. شما به جاى اينكه از اينها تشكر كنيد، از شما اجر و مزدى هيچ وقت نخواستند و منصبى و اداره‏اى هم اينها نمى‏خواهند و عوض اينكه قدردانى كنيد از اينها، مى‏گوئيد با اظهار تاسف كه مبادا يك وقتى بشود كه ملت ماكذا، ملت، آخر تو كى هستى كه ملت تو، ملت به تو چه كار دارد. ملت آنى است كه به جمهورى اسلامى نود و هشت و نيم، قريب نود و نه به جمهورى اسلامى راى داد كه شما مى‏گفتيد اسلامش نه، همين شماهائى كه حالا اين حرف‏ها را مى‏زنيد، آن وقت هم مى‏زديد شماى اسلام نهها، حرف‏ها مى‏زديد، همه قوايتان را روى هم گذاشتيد و يك در صد و يك قدرى بيشتر درصد، با اينكه خيانت هم كرديد، نود و هشت و مقدارى زيادترش مال توده مردم و مسلمانان بود، مال مذهبى‏ها بود، يعنى برد مذهب، و شما حالا از مذهب مى‏ترسيد. آخر شما چكاره هستيد كه مى‏گوئيد روحانيون... و مى‏ترسيم براى ملت. ملت ما آن ملتى است كه به مجلس خبرگان وقتى كه مى‏رسد، روحانى را تعيين مى‏كند، آنى كه نظير روحانى را فكر مى‏كند، الا نادر كه بازور و با فشار و تقلبشان است. شما ملت را هيچ حساب مى‏كنيد و بعد مى‏گوئيد ملت ما. ملت شما يعنى ملت ايران، اين است كه وقتى به او مى‏گوئيد كه وكيل بفرست به مجلس خبرگان، مى‏فهمد چه مى‏كند. مجلس خبرگان يك مجلسى است براى تشخيص و پياده كردن يك قانون كه با اسلام مخالف نباشد. ما جمهورى مى‏خواهيم كه، جمهورى مثلاً دموكراتيك نمى‏خواهيم، جمهورى غربى يا شرقى را نمى‏خواهيم، ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم. جمهورى اسلامى وقتى كه ما مى‏خواهيم، مردم مى‏فهمند كه كى را بايد براى تشخيص احكام اسلام توى مجلس ببرند. شما مى‏خواهيد كه مردم بيايند شما را تعيين كنند كه اسلام را معتقد نيستيد يا اگر داريد، يك اسلام خشك كه اصلش كار نداشته باشد به هيچ كارى، شما را بيايند و تعيين بكنند؟! ملت شما را تعيين كرد؟! ملت ما يعنى چه، شما كى هستيد كه ملت ما مى‏گوئيد. ملت آن است كه تعيين كرد سرنوشت خود را و قانون اساسى‏اش را داده دست يك عده ملا و مجتهد در مجلس، توچه اشكال دارى؟

مى‏گوئيد كه ما به زور بايد اين آقايان را كنار بگذاريم و يك دسته مثلاً دموكرات بياوريم توى كار، زورى كه نيست. شما مى‏خواهيد از قوانين عالم فرار كنيد؟ شما خوف چه داريد؟ شما خوف اين داريد كه ملت ما مبادا پيروز بشوند. خوب، ملت است اين آخر، تو و شمائى كه دم مى‏زنيد از اينكه دموكراسى، دموكراسى، دروغى از آن دم مى‏زنيد، كجاى دموكراسى به هم خورده است؟ تا حالا رفراندمش با زور سر نيزه بوده؟! مجلس خبرگانش با زور بوده، با سر نيزه بوده؟! علماء بلادش كه

صحيفه نور ج 9 صفحه 215

اينقدر زحمت كشيدند و آنوقت كه شما در خواب بوديد و يا آن بالاها نشسته بوديد و استفاده مى‏كرديد، از خود دولت طاغوتى هم استفاده مى‏كرديد و اينها توى زندان‏ها رنج مى‏بردند و در تبعيدگاه‏ها به آنها رنج مى‏دادند، اينها فرصت طلبند؟! شما كه حالا كه يك قدرى صاف شده راه افتاده‏ايد سر اين سفره، فرصت طلب نيستيد؟ چه ديكتاتورى، علماء اسلام كرده‏اند؟ كدام ديكتاتورى؟ خوب، نشان بدهيد بگوئيد فلان جا با زور، با فشار، با چه ديكتاتورى كرده‏اند. دادگاه‏هاى اسلام كه پيدا شده است، اين دادگاه‏ها آنهائى را كه محاكمه كرده‏اند، شما آنها را مى‏خواهيد تطهير كنيد كه مى‏گوئيد ديكتاتورى كردند يعنى آنها را با ديكتاتورى كشته‏اند؟ نصيرى و امثال نصيرى را كه شما قلم‏هاتان را برداشتيد و گريه مى‏كنيد براى نصيرى و براى هويدا و براى محمدرضا خان، آنوقت خودتان را ملى مى‏دانيد، آدم مى‏دانيد. ما اگر جلوگيرى از اين ملت نكنيم براى شما خطر همه چيز پيش مى‏آيد، ما جلوگيرى مى‏كنيم، ما ميل نداريم كه ملت ما خداى نخواسته يك وقت به كسى بخواهد زور بگويد و چه. ملت ما با آرامش، با آزادى، ملت ايران با آزادى، با آرامش راى داده يك عده‏اى را تعيين كرده براى اينكه قوانين اسلام را بررسى كنند كه اين قوانين مخالف با اسلام يك وقت نباشد، براى اينكه جمهورى اسلامى است. شما مى‏گوئيد كه آقايان بروند كنار كه ملت قرارشان داده؟! بروند كنار كه براى ملت ما چه بشود؟ ملت اينها را قرار داده، براى ملت ما چى است. شما بيائيد از اين ملت بپرسيد كه شما چى مى‏خواهيد، تا ثانيا بيايند باز همان صد، الا يكى‏شان يا يك و چندشان بگويند كه ما اسلام را مى‏خواهيم، ما قوانين اسلام را مى‏خواهيم.

ملت و روحانيت زحمت كشيده اند، ملى گرايان اعلام وجود كرده‏اند

آخر چرا در مقابل يك ملت نشسته‏ايد، چهار نفر نشسته‏ايد، چهار نفرى كه تا حالا نفس‏تان در نيامده حالا كه روحانيون اسباب اين شده‏اند كه شما نفس بكشيد، نفس بر ضد اينها مى‏كشيد، اين صحيح است؟ اين انصاف است؟ شما انصاف داريد كه اينهائى كه شما را از آن كنج‏ها بيرون آورده و ظاهر كردند حالا اعلام وجود كرده‏ايد؟ و هيچ كس هم به شما اشكال نكرده، اينها زحمت كشيده‏اند و شما اعلام وجود كرده‏ايد، ملت زحمت كشيده، اين دسته از مردم بوده‏اند كه ملت را دعوت كرده‏اند و ملت به عشق اسلام اين كار را كرده‏اند.

حالا شما از ملت مى‏ترسيد و از مذهب مى‏ترسيد و از انحصار طلبى مذهبى؟! چه انحصار طلبى كرده‏اند؟ مذهبيون كجا انحصار طلبى كرده‏اند؟ آنها كه همه شما را در يك ميليون و نيم و يا نزديك به اين، افرادى كه مشغول به كار هستند و كارهاى دولتى مى‏كنند، اينها كدامشان وارد شدند در مشاغل دولتى و بخواهند مشاغل دولتى را بگيرند؟ يك چندتاشان را براى نظارت به امرى كه مبادا فلان شخص فلان جا خلاف بكند دارند نظارت مى‏كنند و براى نظارت آنجا هستند.

چرا انسان بايد اينقدر بى انصاف باشد، اينقدر دشمن اسلام باشد، اينقدر دشمن روحانيون باشد. خوب، دولت سابق هم همين طور بود و به اسم اينكه ملت ما چه بشود و اسلام بايدچه بشود و چه

صحيفه نور ج 9 صفحه 216

بشود، همين روحانيون را كوبيد و همين مذهب را كوبيد و همين مذهبيون را. شما هم كه حالا آمديد و قلم‏هايتان روى كاغذ آمده همان حرف‏ها را داريد مى‏زنيد. اين راجع به آنها.

روحانيون براى حفظ حيثيت اسلام فرصت به دست قلمفرسايان ملى‏گرا ندهند

اما راجع به خودتان، شما آقايان و همه علماء اسلام، همه علماء ايران الان در يك وقت حساس واقع شديد كه اگر خداى نخواسته از يكى از جوان شما يك كار خلاف ببينند، همين آدم‏هائى كه نشسته‏اند آنجا و مواظبند كه مبادا اسلام پيروز بشود، همين‏ها شروع مى‏كنند به قلمفرسائى و شما را متهم ميكنند كه اينها اين كاره‏اند و از آن روز تا حالا منطق اينها اين است، از آن روز تا حالا ما گرفتار ديكتاتورى پهلوى بوديم، رژيم سلطنتى، از حالا به بعد گرفتار ديكتاتورى عبا و عمامه هستيم. شما كه تا حالا ديكتاتورى نكرديد، همه عالم مى‏دانند كه شماها فشار به كسى نياورديد كه به زور راى بده، همه عالم مى‏دانند كه شما فشار به كسى نياورديد كه اين آقا را مثلاً براى مجلس خبرگان مثلاً تعيين كن، مردم آزاد رفتند تعيين كردند، حالا كه اين طورى است و شما كارى انجام نداديد الا اينكه در هر دادگاهى يك قاضى روحانى هم بوده است و اين مجرمين را، آنهائى كه پنجاه سال اين مردم را داغ كردند و پدر اين مردم را در آوردند و جوان‏هاى ما را كشتند و امر به كشتن كردند، اين يك عده معدودى را اين روحانى كه در يك دادگاهى نظارت كرده يا حكم كرده است حالا با اينكه يك همچو قصه‏اى بوده است، اينها صدايشان در آمده و من مى‏دانم اصلاً اين رگ گبريت در اينها هست، رگ مليت، آن رگ هست باز. يعنى خونشان خون ملى به آن معنائى كه گبرها مى‏گويند هست (نه اين گبرها كه بسياريشان هم آدم‏هاى شريفى هستند، هيچ ضررى هم به ما ناحيه اين گبرها نمى‏رسد، آن گبرهاى سابق). اگر چنانچه خداى نخواسته از من و شما يك مطلب خلافى صادر بشود كه روى موازين اسلام نباشد، در كميته‏ها هستيد، در هر جا هستيد، بين پاسدارها، پاسدار هستيد، از اين مسائلى كه الان موجود است و بايد هم باشد، اگر خداى نخواسته از يكى از شما يك مطلبى را ببينند كه بر خلاف موازين بود، اينهائى كه غرض با شما دارند شروع مى‏كنند با تاخت و تاز و نه به شما، به روحانيت و نه به روحانيت، اسلام راهم مى‏كوبند به اينكه جمهورى اسلامى هم همان رژيم شاهنشاهى است با عوض شدن لفظ پس من و شما، همه ما، معممين و همه روحانيون، يك وظيفه شرعى الهى داريم براى حفظ حيثيت اسلام وحيثيت نهضت اسلامى. غير قضيه اين است كه يك كسى بگويد و بخواهد خودش آبروى خودش را از بين ببرد، آن هم برايش جايز نيست، آن هم حرام است، لكن اگر يك مطلبى از من و شما صادر بشود كه موجب اين بشود كه اينها روى اسلام حساب بكنند، اگر يك همچو كارى بشود اسباب اين شديم كه عمل را پاى اسلام حساب بكنند و پاى مطلق روحانيون حساب بكنند. اين اگر يك چنين كارى بشود، ما اسباب اين شديم كه اسلام را شكست داديم، روى اسلام به جور منكر نمايش داديم و اين يك مسأله مهمى است براى همه ما، من كه يك طلبه هستم و شما كه آقايان هستيد، همه‏مان در اين امر شركت داريم، در اينكه مشتركيم در اينكه بايد حفظ كنيم اين آبروى اسلام را و او به اين

صحيفه نور ج 9 صفحه 217

است كه قدم‏هاى خودمان را متوجه باشيم كجا بگذاريم، كارها چه جور انجام مى‏گيرد، قلم‏ها چه جور به كار مى‏افتد. خيال نكنيد كه امروز قضيه شما و من است، امروز قضيه اسلام است. يعنى ما در يك حالى الان واقع هستيم در يك وقت حساسى واقع هستيم كه امر داير بين اين است كه (خداى نخواسته، خداى نخواسته و نخواهد شد انشاء الله ) اسلام زير پاى ما دفن بشود و برود سراغ كارش. شما خيال نكنيد، اگر در اين نهضت خداى نخواسته روحانيت، اسلام شكست بخورد، شكستى است كه تا آخر ديگر شكست است و بين اينكه پيروز بشويد انشاء الله، و مى‏شويد و اسلام آنطورى كه هست در اين مملكت پياده كنيم تا همه بدانند اسلام چه است.

مكتب‏هاى به ظاهر مترقى در مقابل اسلام هيچ ندارند

اين را كرارا گفتم كه ما يك متاع خيلى ارزشمندى داريم و داشتيم، عرضه عرضه‏اش را نداشتيم، مثل يك كسى كه يك متاع بسيار خوبى دارد توى انبار، هم نمى‏تواند بيرونش بياورد و تا عرضه نكند، مشترى پيدا نمى‏كند.

ما يك متاع با ارزشى داريم كه همه اين مكتب‏هائى كه اسمش را مكتب مى‏گذارند در مقابلش هيچ ابدا ندارند و مع الاسف نتوانستيم عرضه‏اش كنيم، مدفون شد توى كتاب‏ها، بيرون نيامد مدفون شد پيش خود اهل علم و توى مغزهاى آنها، بيرون نيامد، نتوانستيم از اسلام استفاده آنطورى كه بايد باشد بكنيم و عرضه كنيم به عالم كه اين متاع ماست، ببينند متاع ما چيست اينها ترس اين را دارند كه اين متاع را ما بتوانيم عرضه كنيم.

شما اين را بدانيد، اينهائى كه الان به ضد روحانيت و به ضد اسلام و مذهب منتها با پوشش اينكه نخير مذهب چطور، چطور، به ضد اينها قلمفرسايى مى‏كنند و قيام مى‏كنند، اينها خوف اين را دارند كه يك وقتى بتوانيم ما عرضه كنيم اين متاع را به عالم. وقتى عرضه بكنيم، اينهائى كه دم از آن مسائل مى‏زدند كه واقعيت نداشت، اينها بايد بروند كنار، سراغ كارشان و يا ملحق بشوند به اين جمعيت و اينها كه استفاده جو بودند و نمى‏دانم كلاهبردار بودند و از اين مسائل، آنها هم بروند سراغ كارشان يا ملحق بشوند و برگردند. خوف اين را دارند كه مبادا اين متاع بزرگ عرضه بشود، اگر عرضه شد فقط ايران نيست، فقط ممالك اسلامى نيست، همه ممالك قبولش مى‏كنند. اگر ما يك همچو عرضه‏اى داشتيم كه آنطورى كه اسلام هست، در ايران ما درست بكنيم، الان همه خوف دارند از اين مطلب يعنى آنهائى كه نمى‏خواهند چپاولگرى‏شان دست به آن بخورد الان خوف دارند، چه اينهائى كه در اينجا هستند و خارج مرزند، اينها خوف دارند، اينها مى‏ترسند كه اگر اسلام آنطورى كه هست پياده بشود، نه اين... ديگر توى كار باشد و نه اين جمهورى. اينها خوف اين را دارند ولهذا نمى‏توانند تحمل كنند اين مطلبى كه در ايران واقع شده و ما بايد كوشش كنيم انشاء الله تا اين مطلب انشاء الله تحقق پيدا بكند و عرضه بشود و اين اسلام عملا در خارج تحقق پيدا بكند و من اميدوارم كه شما آقايان مؤفق باشيد همه در سايه پرچم اسلام.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:45 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 218

تاريخ: 5/7/58

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان كارگران و كاركنان شركت ملى نفت ايران‏

هر كس در هر مقامى اگر جنايتكار باشد محاكمه مى‏شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول بايد از كاركنان صنعت نفت و كارمندان آنجا كه در اين نهضت اسلامى خدمت كرده‏اند و كمك كرده‏اند و يك عضو حساس بودند در پيشبرد نهضت اسلامى تشكر كنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى بخواهم. البته من مى‏دانم كه آن مركزى كه شما هستيد حساسترين مراكز است براى ما و براى دولت. و نابسامانى‏هاى آنجا را به من رسانده‏اند و مدت‏هاست، و دنبال او بودند كه ديگر من اخيرا ديدم كه بايد آقاى اشراقى با هياتى بيايند و رسيدگى بكنند و آمدند و رسيدگى كردند و بعضى از مطالب را آنها هم به من گفتند و شما هم اگر مداركى داريد جمع بكنيد كه اين مدارك را به آقاى اشراقى بدهيد و كارهائى كه اين آدم مى‏گويند كرده است و من خيلى اطلاع ندارم و چيزهائى كه نبايد بكند كرده است، اينها را شما مداركش را جمع بكنيد تا ايشان محاكمه بشود انشاء الله.

البته ما هيچ نظر سوئى به كسى، به هيچ كسى نداريم. ما مى‏خواهيم كه مسائل ايران روى جهات اسلامى، روى مصالح كشورمان اداره بشود. مملكت، يك مملكت اسلامى، با حفظ مصالح مسلمين در مملكت اداره بشود. كسى بتواند اداره كند هر جا را، حرفى نيست كه باشد و اگر چنانچه بد اداره كردند، نقصى دارد يا خداى نخواسته خيانتى كرده است، آن هم اگر چنانچه دليلى داشت بر آن، محاكمه مى‏شود، محكمه حكم مى‏كند و شما متوجه باشيد و خاطر جمع باشيد كه اينطور نيست كه ما ناديده بگيريم شركت نفت را و زحمات شما را و دنبال اين تحقيقاًتى كه آقاى اشراقى كرده‏اند و اينها انشاءالله به دولت و به مقامات گزارش داده مى‏شود. باز گزارش تامش به من نرسيده است و اگر چنانچه ديديم كه يك خيانتى در كار بوده است و يك كارهاى بر خلافى، بر خلاف مصلحت مملكت، بر خلاف مصلحت اسلام بوده است البته دادگاه اسلام است و جدا محاكمه مى‏شود و به جزاى خودش مى‏رسد. شما راجع به اين معنا مطمئن باشيد كه هيچ اغماضى براى كسانى كه خلاف مى‏كنند هيچ اغماضى نمى‏شود، بايد رسيدگى بشود، اگر چنانچه او هم حرفى دارد بايد برود در محكمه بزند، شماها هم اگر چنانچه مطالبى داريد يكى را تعيين كنيد كه بهتر مطالب را مى‏تواند بگويد، در محكمه برود و مسائل را طرح بكند و اگر چنانچه خداى نخواسته يك خلافى شده، خلاف ديانتى انجام گرفته و

صحيفه نور ج 9 صفحه 219

خلاف مصلحت اسلام و مسلمين شده است،در شركت نفت يا توطئه‏هائى مثلاً هست (چنانچه گفته مى‏شود) اينها بايد رسيدگى بشود پس از رسيدگى، هر كس و هر مقامى باشد (نزيه كه يك آدم عادى است، قابل ذكر نيست) هر كس در هر مقامى باشد اگر جنايتكار باشد به محاكمه كشيده مى‏شود و به جزاى خودش مى‏رسد و اگر بى گناهيش ثابت بشود، خوب، جبران مى‏شود

انشاء الله كه مؤفق و مويد باشيد و مطمئن باشيد كه كارالان مال خودتان است، مملكت مال خودتان است، مثل سابق نيست كه ديگران ببرند بخورند. و من اميدوارم كه به زودى اين گرفتارى‏هائى كه هست البته مشكل است لكن انشاء الله رفع خواهد شد. انشاءالله خداوند همه شما را تاييد كند و مؤفق باشيد. من دعاگوى همه‏تان و خدمتگزار همه ملت و شماها هستم.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:45 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 220

تاريخ: 6/7/58

بيانات امام خمينى در جمع افسران و پرسنل نظامى سازمان اتكا

فرق بين نظام جمهورى اسلامى و نظام طاغوت‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هر وقت مواجه با امثال آقايان مى‏شوم لازم مى‏دانم كه بعضى مسائل لازم گفته بشود و به گروه‏هاى مختلف هم همين طور گفته‏ام. يك فرق مابين جمهورى اسلامى و نظام فاسد شاهنشاهى اين است كه در نظام شاهنشاهى از باب اينكه آنهائى كه در راس هستند، خيانتكار هستند، بر حسب نوع شايد كم پيدا بكنيد نباشد، اينها از ملت مى‏ترسند، براى خيانتى كه كرده‏اند از ملت خودشان مى‏ترسند، وقتى از ملت ترسيدند، براى اينكه حفاظت كنند خودشان را و صيانت كنند از مسير ملت، ارتش را طورى بار مى‏آورند كه در مقابل ملت بايستند. ملت و ارتش در آن نظام‏ها هميشه مقابل هم بودند، ارتش ايجاد رعب مى‏كرده در مردم و مردم هم تا آنجا كه مى‏توانستند، اگر مى‏توانستند كارشكنى مى‏كردند. اگر يك نفر از اينها مى‏خواست عبور كند از يك خيابان، مثلاً محمدرضا وقتى كه مى‏خواست عبور كند از يك خيابانى، قبل از اينكه عبور بكند، آن خيابان و خانه‏هاى آن خيابان و اطراف آنجا به توسط سازمان امنيت كنترل مى‏شد به طورى كه خانه‏ها بعضى خالى مى‏شد و اگر هم گاهى يك زنى در آن پيدا مى‏شد، در آنجا پاسدارى مى‏كردند تا اين شخص بيايد و از آنجا عبور كند.

اين براى اين است كه اين خوف را هميشه داشت كه مبادا ملت كه دشمن اوست او را ترور كند يا آسيبى به او برساند. ارتش و سازمان امنيت و ژاندامرى و شهربانى و تمام اينها در خدمت آن رژيم طاغوتى براى حفاظت خودش، افراد آنها را يك طور خاصى تربيت مى‏كرد كه با ملت به طور خشونت رفتار كند و از كسى اگر احتمال مى‏رود، نتواند به او بزنند، هميشه اين مطلب بوده است. اگر يك نظامى مى‏رفت توى بازار، اين وقتى كه وارد بازار مى‏شد اين دلش مى‏خواست كه به طور حكومت با مردم رفتار كند و هياهو راه بيندازد، مردم هم پشت به او مى‏كردند تنفر از او داشتند، از پاسبان‏ها هم همين طور، از سازمان امنيت ديگر بدتر، براى اينكه اخيرا از همه بدتر بود. اين وضع رژيم طاغوتى و ارتشى كه در خدمت او باشد و ژاندامرى و ساير قواى انتظامى كه در خدمت او باشد. وضع را اين طورى درست كرده بودند كه همه حافظ شاه باشند و مردم را بترسانند كه مبادا يك وقت به فكر يك كسى بيفتد كه مخالفتى بكند.

صحيفه نور ج 9 صفحه 221

كسى كه به نفع ملت‏ها و مسلمين كار مى‏كند از ملت ترسى ندارد

اما رژيم اسلامى آن است كه پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم كه در زمان خودشان در راس بودند به حسب اطلاع ما، در مسجد مى‏آمدند و مى‏نشستند با مردم و اشخاصى كه وارد مى‏شدند دور هم مى‏نشستند و همچو مى‏نشستند كه معلوم نبود كه كدام يك پيغمبر است، همين طور حلقه‏اى مى‏نشستند اينطور هم نبود كه صدر و ذيلى داشته باشد، يك پتوئى مثلاً افتاده باشد و تشكى و صندلى باشد و تخت و تاجى باشد، شايد مسجدشان حصير هم نداشت به اين معنائى كه مسجدهاى شما دارد و حتى اينطور نبوده، اگر هم بود و يك چيز مختصرى، مسجدشان ديوارش هم اندازه قامت يك آدم، شايد هم يك قدر هم كمتر بوده، به اندازه يك قامت. در بين مردم آنطور مى‏نشست كه وقتى از خارج يك كسى مى‏آمد و وارد نبود، بر حسب روايت اين طورى است كه مى‏گفت كدام يك از شما پيغمبر است، اينطور نبود كه در نشستن و آداب جورى باشد كه وقتى هر كس وارد مى‏شود بفهمد كه اين آريامهر است، اين حرف‏ها در كار نبود و اميرالمومنين سلام الله عليه آن روزى كه با او بيعت كردند، بيعت بر يك مملكتى كه چندين مقابل ايران بود، خود ايران هم جزئش بود كه آن وقت ايران هم جزء ممالك اسلامى بود، حجاز و مصر و بسيارى از جاهاى ديگر در حيطه او بود، همان روز كه بيعت كردند، بعد از بيعت بيل و كلنگش را برداشت ورفت سراغ يك كارى كه انجام بدهد. در بين مردم هم از مردم هيچ با كى نداشت براى اينكه مردم با او بد نبودند، خيانتى نكرده بود كه از مردم بترسد، او هر چه كرده بود به نفع خودش، به نفع مسلمين انجام داده وكسى كه به نفع مسلمين، به نفع ملت‏ها، ملت كارهائى را انجام مى‏دهد ديگر از ملت نمى‏ترسد، ملت پشتيبان اوست. شما ملاحظه بكنيد همين دو دوره‏اى كه همه‏مان ديده‏ايم منتها من زيادترش را ديده‏ام و شما كمترش را، در دوره سابق و اين دوره اگر يك مشكلى پيدا مى‏شد براى دولت سابق و شاه و وزير و دبير و همه و همگى فرياد مى‏زدند، مشكل حاصل شده، مردم چه مى‏كردند، آن كه مى‏توانست مى‏گفت خدا كند زيادتر بشود و اگر مى‏توانست كمك مى‏كرد براى زياد شدن مشكل، آن هم كه نمى‏توانست، بى تفاوت بود، كار نداشت به اين كارها،خوب جهنم كه براى تو مشكل پيدا شده، بهتر. شماها يادتان نيست وقتى كه اين سه مملكت هجوم كردند و ايران را گرفتند، من يادم هست و قم بودم، همه چيز مردم در خطر بود سه تا لشگر دشمن وارد شده بود، همه چيزشان در خطر بود، لكن آن روزى كه صدا در آمد كه رضاشاه را بيرونش كردند، مردم راحت شدند، مردم دعا كردند، به هم شايد تبريك مى‏گفتند. و من به اين دومى چيز كردم كه كارى نكن كه وقتى رفتى، مردم شادى كنند چنانچه با پدرت كردند، اين را ديگر خود شما ديديد، من نبودم اينجا كه وقتى ايشان رفت مردم چه كردند، خيابان‏ها را چراغانى كردند علاوه بر اينكه كمك نمى‏كردند اينطور بودند براى اينكه جبهه را يك جبهه مقابل قرار داده بود، مسأله ملت اصلاً مطرح نبود پيش اينها، هيچ كارى به ملت اينها نداشتند. اينها براى سركوبى ملت هر چه مى‏توانستند قواشان را صرف سركوبى ملت مى‏كردند، وقتى سركوبى ملت در راس مقاصدشان بود، خوب، ديگر نبايد توقع داشته باشند كه ملت با آنها چه مى‏كنند. در اين حكومت دوم كه باز تمام اسلامى نيست، باز يك نسيمى

صحيفه نور ج 9 صفحه 222

از اسلام است، يك نسيم جزئى از اسلام در ايران آمده است، شما ديديد كه وقتى قضيه كردستان پيش آمد چه كردند مردم از همه اطراف، نه نظامى تنها و نه پاسداران تنها با اقشار مردم، مردم كوچه و بازار، زن‏ها از اينجا آمده‏اند كه شما اجازه بدهيد ما برويم كردستان، گفتم نه، لازم نيست، شما برويد و اگر چنانچه آن وقت جلو گرفته نشده بود براى اينكه خوب، خيلى آنجا شلوغ نشود، شايد آنجا بسيار مى‏رفتند براى كمك كردن، منتها احتياج پيدا نشد، بحمدالله خود ارتش و پاسدارها حل كردند. اين براى چه بود؟ براى اينكه حالا مردم مى‏بينند كه اين حكومتشان نمى‏خواهد آزارشان بكند، نمى‏خواهد اذيتشان بكند، بيخودى كسى را نمى‏گيرد، خودش هم مى‏آيد توى مردم، نخست وزيرتان هم مى‏آيد توى مردم و راه رود و توى همين شلوغى‏ها مى‏آيد و مردم هم به او تنه مى‏زنند براى اينكه آن هم يكى از افراد است ديگر و مردم پشتيبانش هستند و آن روزى كه برايش و براى مملكت يك مشكلى پيدا بشود، مردم مملكت را از خودشان مى‏دانند، نمى‏گويند كه منافع ما را آنها مى‏برند، خوب خودشان هم جلو بگيرند، مى‏گويند منافع مال خودمان است، خودمان هم بايد حفاظت كنيم. براى ارتش و تمام قواى انتظاميه، اين بايد يك عبرت باشد، آن دو قطب را مطالعه كنند و عبرت بگيرند كه آنطور وقتى عمل مى‏شد مردم با آنها آنطور بودند، كارشكنى مى‏كردند، هر چى مى‏توانستند از زير بار بيرون مى‏رفتند و اگر مى‏توانستند كارشكنى مى‏كردند، در اين قطب مردم موافقند، همراهى مى‏كنند. اين جهاد سازندگى، شما خيال مى‏كنيد در آن وقت اگر بود اين جهاد سازندگى، هر چه فرياد مى‏كردند، مى‏گفتند غلط كردند. اين جهاد سازندگى با يك ندا، جهاد سازندگى اينطور شد كه از آمريكا مى‏آيند اينجا جوان‏ها، چند وقت پيش از اين آمدند و مى‏روند سراغ دهات اينجاها براى سازندگى و در تلويزيون لابد ديده‏ايد كه زن و مرد، زن‏هاى محترم، مردهاى محترم، اينها خودشان را الان از ملت مى‏دانند و مى‏روند با ملت و با برادرهاى خودشان مثل خانه خودشان كار مى‏كنند.

مردم تكليفشان را مى‏فهمند چيست و اين براى ما خيلى اميدوارى دارد

اينها يك مسائلى است كه ما بايد از آن عبرت بگيريم كه وقتى مسائل اسلامى شد، ملى شد، كار براى خود مردم شد، اينطور نبود كه بخواهند آقائى بفروشند، بخواهند قدرت بفروشند و قدرت نمائى كنند، ارتش بايد اين را بفهمد كه با قدرت نمائى نمى‏شود تا آخر يك مملكتى را اداره كرد، با تفاهم مى‏شود. وقتى مردم فهميدند كه ارتش مال خودشان است و در منافع خودشان دارد قدم بر مى‏دارد آنوقت گل مى‏ريزند سرشان، چنانچه ديديد ريختند و به آنان تظاهر مى‏كنند و شعار مى‏دهند اما وقتى ببينند كه هر جا پا بگذارند، اينها مى‏كوبند اينها را، بخواهد برود توى فرض كنيد كلانترى كه عرض حال بدهد، اين هم كه مى‏خواهد برود، دلش مى‏لرزد كه حالا برويم اينجا گرفتارى براى ما پيدا مى‏شود، اينطور بود ديگر. اينهائى كه پاسدار و پاسبان اسم خودشان گذاشته بودند، مردم را مى‏گويند اذيت مى‏كردند، جرم مى‏كردند و همين طور كسانى كه بايد پشتيبان ملت باشند، بر خلاف مسير ملت بودند. حالا كه همه‏شان بحمدالله خداوند انشاء الله همه شما را حفظ كند - در مسير ملت وارد شده‏اند و

صحيفه نور ج 9 صفحه 223

همراه با ملت هستند و خدمتگزار ملت هستند، ملت هم با آنها خدمت مى‏كند. خدمت، خدمت متقابل است، شما به آنها خدمت مى‏كنيد، آن هم به شما خدمت مى‏كند، اين يك عبرتى است براى همه ماها كه بفهميم برنامه بايد چى باشد.

در دولت اسلامى برادرى جايگزين دشمنى و خيانت مى‏شود

عرض كردم باز در ايران محتوايش تحقق پيدا نكرده، يك اسمى و يك كمى هم صورتش پيدا شده، حالا اينطور شده و اگر انشاء الله اسلام در ايران آنطورى كه خدا و رسول مى‏خواهند پياده بشود، آنوقت معلوم مى‏شود كه دولت اسلامى يعنى چه و دولت طاغوتى يعنى چه، آنوقت برادرى همه شما درست مستحكمتر مى‏شود و مملكت هم آبادتر مى‏شود و جنايت‏ها و خيانت‏ها از بين مى‏رود، برادرى‏ها شروع مى‏شود و من اميدوارم كه بشود اين و ما و شما بتوانيم باهم دست به دست هم بدهيم و همه پشتيبان هم و خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به خداى تبارك و تعالى براى درست كردن يك مملكتى و نجات دادن مملكت از دست دشمن‏ها، آنهائى كه الان هم باز چشم‏هاشان به اينجا دوخته شده است و منافع خودشان را مى‏بينند از دست رفته، چشم‏ها را به اينجا دوخته‏اند كه بلكه به خيال خودشان باز يك رژيمى نظير او يا بدتر از او را ايجاد كنند و من اميدوارم كه ديگر مؤفق نشوند.

همه قدرت اوست و ما در مقابل او هيچيم‏

و آن عمده اميد اين است كه يك ملت الان بيدارى پيدا كرده، ملت ما يك هوشيارى پيدا كرده كه حالا در هر جاى مملكت شما برويد بينيد مردم روشن هستند، مردم تكليف‏شان را مى‏فهمند چيست و اين خيلى اميدوارى براى ما دارد كه ديگر قيام به شخص و به اين آدم و آن ندارد. همه‏اش قيام به خداست، هميشه هست اينطور، هميشه اينطور است كه كار، كار الهى است، ديگران هيچ هستند، هيچ كس در مقابل آن قدرت هيچ ندارد و هر چه هست از اوست، همه قدرت‏ها قدرت اوست والا شما از كجا قدرت داريد، بشر چيست كه قدرت داشته باشد، بشر كه هيچ، هيچ كس، نه ملائكه مقربين، نه انبياء مرسلين، نه ساير، ديگر هيچ كس از خودش چيزى ندارد. هر چه هست از مبداء خير است و توجه به او داشته باشيد و متوجه باشيد كه پيروزى را از او ما داريم. و من اين را گفتم، تمام وسائلى كه كوبنده بود و با دو ساعت مى‏توانستند اين مملكت را بريزند به هم، خود او هم گفت كه من اگر بروم خراب مى‏كنم و مى‏روم، لكن خدا خواست كه يك رعبى كه در دل اينها افتاده كه ديگر گوش نكردند، بزرگ‏ها كه مى‏خواستند خرابكارى بكنند، اين يك كمكى بود كه خداى تبارك و تعالى به ملت ما كرد كه اينها به فكر اين نيفتادند كه توپ و تانك را بريزند و مردم را بكشند و تهران را خراب كنند و به هم بريزند و هر چه مى‏خواهد بشود، اگر هم يكدفعه نقشه را كشيدند كه در زمان بختيار اين نقشه كشيده شد. آن روزى كه اعلام حكومت نظامى - روز دادند. بعدها به ما گفتند بناى اين بود تانك‏ها و توپ‏ها را بياورند در خيابان‏ها و مستقر كنند و شبش بريزند و اشخاصى كه احتمال مى‏دهند كه مخالف

صحيفه نور ج 9 صفحه 224

با آنها باشند، آنها را از بين ببرند، آن را هم خدا خواست كه نشد. اينها يك چيزهائى بود كه خدا انجام داد، ماها چيزى نيستيم، هر چه بود او كرد، همه كارهاى او بود.

ذكر خدا قلب‏ها را مطمئن مى‏سازد

و توجه به او را از ياد نبريد، توجه به او منشا همه خيرات است براى دنياى شما، براى آخرت شما. به ذكر خدا مطمئن مى‏شود قلب‏ها الا بذكر الله تطمئن القلوب قلب‏ها اگر بخواهد مطمئن باشد كه بهترين نعمت اين است كه انسان مطمئن باشد. الان شما كه اينجا نشسته‏ايد، نه شما از من مى‏ترسيد، نه من از شما، برادريم همه، اين اطمينان است ديگر خوب، اين با آنوقت فرق دارد كه اگر يك اجتماعى در يك جائى مى‏شد همه دلشان لرزه داشت. خوب، ما حالا اينجا هستيم، بيرون برويم چه مى‏شود و حتما اگر يك اجتماع اين طورى در اينجا بود، بيرون كه مى‏رفتيد سرنوشت شما هم حبس بود و سرنوشت ماهم حبس. و اين الان يك نعمتى است كه خدا به ما داده كه همه مطمئنا برادروار پيش هم نشسته‏ايم، حرف‏هايمان را مى‏زنيم، اين را حفظش كنيد، توجه به خدا را حفظش كنيد. توجه به ملت را حفظ كنيد. خودتان را خدمتگزار بدانيد به بندگان خدا، بزرگى نفروشيد به اين مردم، اين مردم بزرگند، بنده خدا هستند، به اينها بزرگى نفروشيد، علو بر اينها نكنيد، خداوند دار آخرت را براى كسانى قرار داده است كه به مردم نه علوى كنند نه فساد بكنند، اصلاً اراده علو نمى‏كنند لا يريدون علوا ولا فسادا نه اراده مى‏كنند كه يك بزرگى كنند به مردم و بزرگى بفروشند و مستكبر باشند و نه مفسد باشند، كشورى را به فساد بكشانند چنانچه ديديد.

خداوند انشاء الله همه‏تان را حفظ كند و همه مؤفق باشيد و مشكلات همه انشاء الله رفع بشود و من هم دعاگوى شما هستم و هم خدمتگزار شما.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:45 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 225

تاريخ: 7/7/58

پيام امام خمينى به زائران بيت‏الله الحرام‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا

تحيت فراوان و درود بى پايان به جميع مسلمين جهان در مشارق ارض و مغارب آن. سلام گرم بر حجاج بيت الله الحرام وفقهم الله تعالى. قابل انكار و محتاج به تذكر نيست كه اسلام بزرگ، دين توحيد و شكننده شرك و كفر و بت پرستى‏ها و خود پرستى‏هاست، دين فطرت و رهائى بخش از قيد و بندهاى طبيعت و وسواس شياطين جن و انس در نهان و ظاهر است و دين سياست، مدن و راهنماى صراط مستقيم لاشرقيه و لاغربيه است. دينى است كه عباداتش توام با سياست و سياستش عبادت است.

اكنون كه مسلمين كشورهاى مختلف جهان به سوى كعبه آمال و حج بيت الله روى آورده و اين فريضه عظيم الهى و كنگره بزرگ اسلامى، در ايامى متبركه و در مكانى متبرك بر پا گرديده است، مسلمانان مبعوث از قبل خداوند تعالى، بايد علاوه بر محتواى عبادى از محتواى سياسى و اجتماعى آن بهره‏مند شوند و به صرف صورت قناعت نكنند. همه كس مى‏داند كه بر پا نمودن چنين كنگره عظيمى، براى هيچ مقامى و هيچ دولتى امكان پذير نيست و اين امر خداوند متعال است كه اين گردهمايى بزرگ را فراهم آورده، مع الاسف مسلمين در طول تاريخ نتوانستند از اين نيروى آسمانى و كنگره اسلامى استفاده شايانى به نفع اسلام و مسلمين بنمايند.

جهات سياسى زيادى در اجتماعات، جماعات و جمعات و خصوصاً اجتماع گرانبهاى حج مى‏باشد كه از آنجمله اطلاع بر گرفتارى‏هاى اساسى و سياسى اسلام و مسلمين است كه با گردهمايى روحانيون و روشنفكران و متعهدان زائر بيت الله الحرام ممكن است طرح و با مشورت از راه حل‏ها مطلع و در بازگشت به كشورهاى اسلامى در مجتمع‏هاى عمومى گزارش داده و در رفع آنها كوشا شوند و از جمله وظايف در اين اجتماع عظيم دعوت مردم و جوامع اسلامى به وحدت كلمه و رفع اختلافات بين طبقات مسلمين است كه خطبا و گويندگان و نويسندگان، در اين امر حياتى اقدام نمايند و كوشش كنند در بوجود آوردن جبهه مستضعفين كه با وحدت جبهه و وحدت كلمه و شعار لااله الا الله از تحت اسارت قدرت‏هاى شيطانى اجانب و استعمارگران و استثمارگران بيرون آيند و با اخوت اسلامى بر مشكلات غلبه پيدا كنند

صحيفه نور ج 9 صفحه 226

خواهران و برادران عزيز! در هر كشورى كه هستيد از حيثيت اسلامى و ملى خود دفاع كنيد و بى پروا در مقابل دشمنان خود يعنى امريكا و صهيونيزم بين المللى و ابر قدرت‏هاى شرق و غرب، بدون هيچ ملاحظه اى از ملت‏ها و كشورهاى اسلامى دفاع كنيد و مظالم دشمنان اسلام را بر ملا كنيد. برادران و خواهران مسلمان من! آگاهيد كه تمام منافع مادى و معنوى همگى ما را ابر قدرت‏هاى شرق و غرب مى‏برند و ما را در فقر و وابستگى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى قرار داده‏اند. به خود آئيد و شخصيت اسلامى خود را بيابيد. زير بار ظلم نرويد و هشيارانه نقشه‏هاى شوم جهانخواران بين المللى را كه در راس آن امريكاست افشا كنيد.

امروز قبله اول مسلمين، به دست اسرائيل اين غده سرطانى خاورميانه افتاده است، امروز برادران فلسطينى و لبنانى عزيز ما را با تمام قدرت مى‏كوبد و به خاك و خون مى‏كشد، امروز اسرائيل با تمام وسايل شيطانى تفرقه افكنى مى‏كند، بر هر مسلمانى لازم است كه خود را عليه اسرائيل مجهز كند. امروز كشورهاى آفريقائى مسلمان ما زير يوغ امريكا و ساير اجانب و سرسپردگان آنان دست و پا مى‏زنند.

امروز افريقاى مسلمان صداى فرياد مظلومانه خود را هر چه بيشتر بلند مى‏كند. فلسفه حج بايد جوابگوى اين فريادهاى مظلومانه باشد. گردش به دور خانه خدا نشان دهنده اين است كه به غير از خدا، گرد ديگرى نگرديد و رجم و عقبات، رجم شياطين انس و جن است شما با رجم، با خداى خود عهد كنيد تا شياطين انس و ابر قدرت را از كشورهاى اسلامى عزيز برانيد.

امروز جهان اسلام به دست امريكا گرفتار است. شما براى مسلمانان قاره‏هاى مختلف جهان پيامى از خداوند ببريد، پيامى كه به غير از خدا بردگى و بندگى هيچ كس را نداشته باشيد. اى مسلمانان جهان! واى پيروان مكتب توحيد! رمز تمام گرفتارى‏هاى كشورهاى اسلامى اختلاف كلمه و عدم هماهنگى است و رمز پيروزى وحدت كلمه و ايجاد هماهنگى است. خداوند تعالى در يك جمله بيان فرموده: و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا اعتصام به حبل الله، بيان هماهنگى جميع مسلمين است. همه براى اسلام و به سوى اسلام و براى مصالح مسلمين و گريز از تفرقه و جدائى و گروه‏گرائى كه اساس همه بدبختى‏ها و عقب افتادگى‏هاست. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و وحدت كلمه مسلمانان جهان را خواستارم.

والسلام على ائمه المسلمين و عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:45 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 227

تاريخ: 7/7/58

بيانات امام خمينى در جمع كاركنان ارتوپدى اصفهان و اعضاى خانواده‏هاى شهدا

بيدارى ملت مايه حفظ حيثيت اسلام و مسلمين‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ديروز جمعى از معلولين اينجابودند كه ما ازاين جهت كه مواجه شديم، موجب تاثر وتاسف. و امروز كه شمامى گوئيد كه چهار ميليون در ايران معلولين هست و اين معلولين انقلاب زياد هست و اين موجب تاسف بسيار ماست كه ما يك چنين جوانانى كه در اين انقلاب معلول داشتيم و عده كثيرى هم اشخاصى بودند كه از بين رفته اند، منتها در مقابل يك چنين ضايعات آنچنان چيزى كه به دست آورديم به نظر مى‏آيد كه بيشتر باشد، براى اينكه حيثيت اسلام و حيثيت ملت ايران داشت پايمال مى‏شد، كوشش داشتند به اينكه حيثيت اسلام را ساقط كنند و ملت ما را هم همين طور، و خداوند تعالى خواست كه اين عمل آنها بوجود نيايد وملت ما را بيدار كرد به طورى كه همه قشرها كوشش كردند و با همت همه قشرها، چه دانشگاهى، چه روحانى، چه كارمند، چه بازارى، چه ادارى، همه اينها كوشش كردند تا بحمدالله اين توطئه شيطانى و اين سد طاغوتى را شكستند.

چون امر براى خداست تحمل مصيبت آسان است‏

و من اميدوارم كه خداوند به ما و همه شما توفيق دهد كه اين خلل‏هائى كه در ايران پيدا شده است بتوانيم پركنيم و اين معلولين انشاء الله شفا پيدا بكنند و معالجاتى كه لازم است براى آنها انجام گيرد.

البته امثال شما كه در اين امر وارد هستيد و مواجه هم هستيد دائما با اين قشر معلولين و معلوم است كه روحيه شما متاثر مى‏شود از اينها، لكن كارتان اگر براى خدا باشد ارزنده است. اميدوارم به شماها سلامت و صحت بدهد كه در راه خير كوشا باشيد و همه نظرتان به اين باشد كه يك اشخاصى كه برادرهاى ما هستند، برادرهاى شما هستند و اينها در اين راه معلول شده‏اند، يا اينكه معلول بوده‏اند، اينها نجات پيدا بكنند و به آن اندازه كه مى‏توانيد به آنها خدمت بكنيد. اما راجع به آن تقاضائى كه داريد، ممكن است اين كاغذ پيش من است باشد تا من مطالعه كنم و مراجعه كنم انشاء الله بلكه انجام بگيرد انشاء الله و من از شما متشكرم و خداوند به همه شما صحت و عافيت عنايت كند.

صحيفه نور ج 9 صفحه 228

من به شما و ساير بازماندگان شهدا تسليت عرض مى‏كنم و شريك شما هستم در اين مصيبت‏ها و شريك ملت ايران در اين مصيبت‏هائى كه به آنان وارد شده است و مى‏شود. ولكن آن چيزى كه مصيبت‏ها را آسان مى‏كند اينست كه براى خداست و چون امر براى خداست بايد پشتيبانى از احكام خدا واز اسلام است، آسان مى‏شود همه امور. اولياء ماهم همه چيزشان را براى اسلام فدا مى‏كردند و فدا كردند - خداوند انشاء الله به شما صبر عنايت كند و آنها را رحمت كند.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:45 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 229

تاريخ: 8/7/58

بيانات امام خمينى در ديدار با كاركنان بنياد مستضعفان تهران‏

اشكالتراشان نمى‏خواهند اين نهضت اسلامى به ثمر برسد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مسائلى كه گفتيد و هست با توجه به مشكلاتى كه هست بايد توجه كنيد كه وظيفه شما بسيار مهم است و مسائلى كه شما با آن سر و كار داريد مربوط به همه مستضعفين و بيت المال مسلمين است و بايد خيلى دقت داشته باشيد و شما بايد نهايت دقت و كوشش را نشان بدهيد، و شمائى كه سر و كارتان با يك اموال زيادى است و از آن طرف هم با مستضعفين، و از طرفى هم چشم‏هائى دوخته شده است كه اين نهضت را هر طورى هست آلوده‏اش بكنند. يك وقت انسان سر و كارش با يك عده اشخاصى است كه يا آن طرف بودند و يا اشخاص مومن بودند. اينجا اگر يك وقت اشتباهى مى‏شد، اشخاص بى طرف و اشخاص مومن تنبه مى‏كردند كه يك همچو اشتباهى واقع شده، يك وقت سر و كار شما با يك اشخاص اشكالتراش است. اشخاصى هستند كه مى‏خواهند يك نقطه ضعفى پيدا بكنند و آن را دامن بزنند و زياد جلوه بدهند، آن هم نظر به شما ندارند، نظر به اشخاص ندارند، نظر به مكتب دارند. اينها الان اشخاصى هستند در ايران از خارج هم هدايت مى‏شوند كه نمى‏خواهند اين نهضت، اين مكتب اسلامى نمى‏خواهند آنطورى كه هست در خارج تحقق پيدا بكند براى اينكه با تحقق او همه آمال و آرزوى چپاولگر نقش بر آب مى‏شود. اينها در صددند كه از هر چيز اشكال بكنند. يك وقت رفراندم پيدا مى‏شود همه ملت مى‏روند و راى مى‏دهند، معذلك اينها اشكال مى‏كنند مثلاً به زور بوده و حال آنكه همه مردم در مرئى و منظرشان بوده كه زورى در كار نبوده و به اختيار خودشان بوده. حالا كه مجلس خبرگان است و مردم با علم و اختيار خودشان اشخاصى را تعيين كردند، ديديم كه دائما مشغولند كه اشكال بكنند و مجلس را مجلس درستى ندانند، و اين چيزهائى كه دائما كتابچه مى‏نويسند و گاهى مقاله مى‏نويسند و فردا هم كه مجلس شورا را ملت ما انشاء الله با آزادى تمام، تمام اشخاص صحيح و اسلامى را انتخاب مى‏كنند، باز اينهائى كه با اصل اسلام موافق نيستند و با اسلامى‏اش موافق نيستند باز مناقشه خواهند كرد، فردايش هم كه مثلاً رئيس جمهور تعيين بشود به آن اشكال خواهند كرد، همه اينها در اين مشترك است كه نمى‏خواهند يك نهضت اسلامى به ثمر برسد، از اسلام مى‏ترسند، اينها همه در اين معنا مشتركند. شما ديديد كه وقتى اعلام شد جمهورى اسلامى، صدا در آمد كه اى واى، اسلامى‏اش را مى‏خواهيد چه كنيد؟ نخير، جمهورى دموكراتيك. اينها از اسلامى‏اش مى‏ترسند، از

صحيفه نور ج 9 صفحه 230

جمهورى نمى‏ترسند، چون كه جمهورى خيلى جاها هست و از جمهورى دموكراتيك هم نمى‏ترسند، دموكراسى غربى كه وارد است، اينهااز اسلامى‏اش مى‏ترسند، حالا يا واقعا اسلام را نشناخته‏اند و آنطورى كه غربى‏ها با نقشه‏هاى شيطانى خودشان اسلام را بد معرفى كرده‏اند مع‏الاسف بسيارى از جوان‏هاى ما و غير جوان‏ها گول خورده يا خودشان اشخاصى هستند كه گول نخورده‏اند جزء همان تيپى هستند كه نقشه مى‏كشند كه اسلام را كنار بگذارند. امروز كه يافتند كه يك قدرتى هست در مملكت، آن قدرت اسلام است، آن را با لعيان يافتند، يك مملكتى كه با هيچ بر همه قدرت‏ها غلبه كرد منتها بين راه است مى‏خواهند نگذارند اين قدرت به ثمر برسد. حالا ديگر بدتر از اول است براى اينكه يك مار زخم خورده هستند، فهميدند كه يك قدرتى در ايران هست كه با آن قدرت، ملت ايران مى‏تواند ابر قدرت‏ها را كنار بگذارد و قدرت شيطانى را كنار بگذارد، حالا بيشتر در صدد اين هستند كه اين را بشكنند.

نظر ما اين است كه در همه بلاد حكومت اسلامى برقرار بشود

و ما لهذا همه‏مان الان مسؤوليت بزرگى به عهده‏مان است. من كه طلبه‏ام اينجا مسؤوليت دارم، شماها هم به اينكه مشغول به اين فعاليت خصوصاً اين فعاليت حساسى كه سر و كارش با ماليات است، مردم بيشتر توجه به آن دارند و زودتر مى‏توانند تهمت بزنند. همه ما در برهه اى از زمان كه امر دائر بين پيروزى نهضت و خداى نخواسته شكست، كه تا آخر مثلاً شكست باشد نه شكست محدود، الان ما واقع هستيم در يك دو راهى كه يا پيروزى تا آخر انشاء الله و يا خداى نخواسته شكست تاآخر. ولهذا هر كس در هر كارى كه دارد و هر شخص و هر گروه هر كارى كه دارند، بايد خودشان را متوجه اين معنا بكنند كه سر و كارشان با حيثيت اسلام است. آن هم قضيه، قضيه مستضعفين است. قضيه، قضيه بنياد است. قضيه، قضيه اسلام است. سر و كار با حيثيت اسلام است كه الان به دست اين ملت است. اگر اين توانست اين حيثيت را حفظش بكند و اين ادعائى كه همه كرده‏اند كه جمهورى اسلامى بتواند اين ادعا را به ثبوت برساند كه يك جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى است، پيروزى است تا آخر انشاء الله، تا آخر.

اگر چنانچه اسلام به آن معنائى كه هست در ايران تحقق پيدا بكند، مطمئن باشيد كه كشورها يكى پس از ديگرى همين رويه را پيدا مى‏كنند، نمونه‏هايش هست. الان هم همان كارهاى خلافى كه در ايران واقع مى‏شد در بعضى كشورهاى ديگر شروع كرده‏اند و مشغولند، از خوف اينكه مبادا از ايران به آنجاها سرايت بكند لكن بى خود دست و پا مى‏زنند، سرايت مى‏كند. يعنى الان هر طايفه‏اى كه مى‏آيند اينجا، از ملت‏شان وقتى ذكر مى‏كنند مى‏گويند توجه به ايران دارند و همين معنا را مى‏خواهند تحقق بدهند، در عراق، در كويت و مصر و در همه جا. اگر خوب اين نقش را بازى بكنيم و اسلام به آنطورى كه هست در ايران پياده‏اش بكنيم علاوه بر اينكه خودمان انشاء الله پيروز هستيم تا آخر هم پيروز هستيم انشاء الله، از ما به ساير ملت‏ها، كه نظر ما به اين است كه همه بلاد اسلامى باشد و حكومت اسلامى

صحيفه نور ج 9 صفحه 231

برقرار بشود و حكومت عدل اسلامى در همه جا مستقر بشود. اگر ما با هوشيارى، با امانت با علاقه همانطورى كه علاقه ما را به اينجا رسانده، علاقه قشرهاى مختلف ملت به اين نظام اسلامى يك علاقه الهى بود كه در قلب مردم تحقق پيدا كرد و با دست غيبى اين علاقه در عموم مردم پيدا شد به طورى كه از بچه‏هائى كه تازه زبان باز كرده‏اند تا پيرمردهائى كه لب گور نشسته‏اند اينها همه با هم همصدا بودند و اسلام را مى‏خواستند اين علاقه به اسلام ما را پيروز كرد. الان ما مكلفيم كه حفظ كنيم اين حيثيت را، اين علاقه را حفظ كنيم و در خودمان تقويت كنيم، بدانيم اين معنا را كه سر و كار ما با خداست، سر و كار ما با خداى تبارك و تعالى است، به دست اوست همه چيز و با دست او اجراء مى‏شود. اين معنا را در قلب خودمان تقويت كنيم و تلقين كنيم به خودمان كه غير از اراده او چيز ديگر نمى‏تواند حاكم باشد و اراده او بود كه ما را به پيروزى نيمه كاره رساند. اگر چنانچه ما حفظ بكنيم آن جهاتى را كه بايد حفظ بكنيم، انشاء الله اين اراده محفوظ خواهد ماند و ما را به پيروزى نهائى خواهد رساند و پيروزى نهائى اين است كه همه بلاد، همه مستضعفين بر همه مستكبرين پيروز بشوند انشاء الله.

راجع به كيفيت كار شما و وضعيت و چگونگى آن، اين چيزى نيست كه من بتوانم در آن نظرى بدهم و خود شما كه مشغول كار هستيد دقت كنيد و اگر مشكلاتى هم پيدا شد همان شوراى انقلابى هست و من هم دعاگوى شما هستم و خدمتگزار همه شما و همه ملت هستم و اميدوارم كه انشاء الله مؤفق و مويد باشيد و اين خدمت ارزنده را بدانيد يك ارزندگى زيادى پيش خداوند دارد خداوند تبارك و تعالى به مخلوق مستضعف نظر دارد و شما كه الان در خدمت يك همچو مخلوقى هستيد، يك همچو طايفه‏اى هستيد، به شما نظر دارد و اين را به طور شايسته، به طور دقيق عمل بكنيد و اجرش را هم از خدا بخواهيد. هيچ در نظرتان نباشد كه يك كسى به شما بگويد كه چه خوب عمل كرديد، يا يك كسى بگويد بد عمل كرديد نظر به اين باشد كه اين پيش خداى تبارك و تعالى مقبول باشد كه يك عبادتى است، عبادت پيش خدا مقبول باشد.

انشاء الله خداوند همه شما را حفظ كند و همه مؤفق باشيد و اين را ادامه بدهيد كه يك راه انسانى اسلامى است. و من از همه‏تان متشكرم به اينكه يك همچو زحمتى را متحمل مى‏شويد. لكن زحمتى است كه براى اسلام و براى خداست و انشاء الله خداوند همه‏تان را تاييد كند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:46 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 232

تاريخ: 8/7/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از خواهران معلم و محصلين مشهد، آمل، آبادان‏

خواهران در نهضت يك سهم بزرگ داشتند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از اين خانم كوچك اول بايد تشكر كنم و از چيزى كه خواندند تقدير كنم و از همه خواهران كه از اطراف آمدند و از خراسان آمدند، از آمل آمدند، از آبادان آمدند تشكر مى‏كنم و دعاگوى همه انشاء الله هستم.

ما بايد حساب اين مطلب را بكنيم كه آزادى كه اينها (شاه‏سابق) و اشخاصى كه الان هم در مسير او هستند، مى‏خواهند چه است و زن‏ها در غير زمان اين آدم چه نقشى داشتند و بعد از او چه نقشى و در زمان او چه. كسى كه تاريخ اين صد ساله را مطالعه كرده است، مى‏داند كه در جنبش‏هائى كه در ايران بوده است، جنبش‏هاى اصيلى كه در ايران بوده است قبل از اين دوره رژيم پهلوى، جنبش تنباكو، جنبش مشروطيت، زن‏ها همدوش با مردها فعاليت مى‏كردند، زن‏ها در جامعه بودند و با مردها راجع به امور سياسى و امور اجتماعى و گرفتارى‏هاى مملكت خودشان فعاليت مى‏كردند. همانطورى كه مردها آنوقت قيام مى‏كردند و قيام كردند براى اينكه قضيه تنباكو را كه همه چيز ما را به باد داده بود جلوگيرى از آن قرار داد بكنند، زن‏ها هم در آنوقت شريك بودند و در جنبش مشروطيت هم همانطور كه مردها فعاليت مى‏كردند زن‏ها هم فعاليت مى‏كردند. اين مال قبل از رژيم. بعد از سقوط اين و در حال سقوط و از نهضتى كه مسلمين كردند، ملت ما كردند، آنها را همه‏تان ملاحظه كرديد كه زن‏ها پيشقدم بودند، بلكه فعاليت زن‏ها در اين باب ارزشش بيشتر از فعاليت مردها بود براى اينكه همين خواهرها كه ريختند در خيابان‏ها و در مقابل توپ و تانك تظاهر كردند و مشت گره كردند، اينها مردها را قدرتشان را دو چندان كرد.

وقتى مردها ببينند كه خانم‏ها آمدند در مقابل توپ و تانك، آنها بيشتر اقدام مى‏كنند و ما ديديم كه اين خواهرها در اين نهضت يك سهم بسيار بزرگ داشتند و در طول اين نهضت تا حالا كه در غياب رژيم سابق است، مى‏بينيم كه خانم‏ها در همه مسائل شركت دارند، در قضيه پاكسازى، قضيه جهاد سازندگى، در همه اين امور فعالانه شركت مى‏كنند و آزادانه.اين مال آن زمان و اين زمان كه تقصيلش را شما مى‏دانيد و محتاج به بيان نيست.

صحيفه نور ج 9 صفحه 233

نوكران اجانب با اسم آزادى و دموكراسى معارضه با اسلام و مسلمين مى‏كنند

خوب، در زمان اين رژيم كه فرياد مى‏كردند كه آزاد زنان و آزاد مردان چه فعاليتى زن‏ها داشتند؟ فعاليتى كه ما از زن‏ها مى‏ديديم اين بود كه چندتايشان جمع بشوند بروند، با آن وضع فضيح بروند سرقبر رضاخان، آنجا تشكر كنند از اينكه ما را آزاد كرديد، چه جور آزاد كرد؟ چه كرد؟ فكر اين نيستند كه چه آزادى اينها به آنها اعطا كردند و تا چه اندازه اينها مى‏خواستند زن‏ها يا مردها آزاد باشند. بله، آنها يك آزادى را مى‏خواستند، حالا هم اين اشخاصى كه قلم دستشان است و بر ضد اسلام و بر ضد روحانيت چيز مى‏نويسند همين آزادى را مى‏خواهند و آن آزادى است كه ديكته شده است از غرب براى به فساد كشيدن جوان‏هاى ما. زن و مردشان را اينها مى‏خواهند كه آزاد باشند، زن‏ها براى اينكه در مجالس آنطورى كه تشكيل مى‏دادند و داشتند بروند، بروند آنجا و با آن وضع در حضور چشم‏هاى ناپاك مردها، آن وضع را درست كنند. اين نحو آزادى مى‏خواهند كه هم خواهرهاى ما را به فساد و تباهى بكشند و هم جوان‏هاى ما، مردهاى ما را به تباهى بكشند. اينها مى‏خواهند كه همه فحشا آزاد باشد، آزادى را در زمان ايشان كه آزادى زن و آزادى بود، كدام زن توانست راجع به مسائل روز يك كلمه بگويد و كدام مرد توانست كه راجع به گرفتارى‏هائى كه ملت ما از دست اجانب و از دست داخلى‏ها داشتند يك كلمه بنويسد؟ كدام مطبوعات ما آزاد بودند؟ كجا راديو و راديو تلويزيون آزاد بود؟ و مردم، جوان‏ها، دانشگاهى‏ها و طلاب علوم دينى كجا آزاد بودند؟ در اين پنجاه سال كه من شاهد قضايا بودم آزادى واقعى مفيد براى جامعه مسلوب بود، هيچ نداشتيم. يعنى زن‏ها آزاد نبودند كه راجع به مسائل جامعه فعاليت بكنند يا حرف بزنند راجع به گرفتارى‏هاى ملت، راجع به گرفتارى ملت به دست شرق و غرب، هيچ آزادى نبود، راجع به گرفتارى‏هاى ملت از دست دولت‏هاى دست نشانده يك كلمه آزاد نبودند كه صحبت كنند. پس ما سه قطعه از زمان را كه بعضى از آن را شما و همه‏اش را در تاريخ ثبت شده و مى‏شود، زمان سه قطعه، اين صد سال اخير سه قطعه دارد.

از اول صد سال تا زمان مشروطه و بعد از مشروطه تا زمان رضاخان يك قطعه حساب بكنيم و وضع آنوقت و آزادى زن‏ها در آنوقت و آزادى مردم در آنوقت با اينكه آنوقت هم حكومتش فاسد بود آن را حساب كنيم، يك قطعه هم از بعد از رفتن اين رژيم يا در حال شكست اين رژيم كه ديگر نمى‏توانست كارى بكند، تا حالا هم يك قطعه حساب بكنيم. يك قطعه هم در زمان رژيم، از زمانى كه رضاخان كودتا كرد تا زمانى كه رژيم از بين رفت، قدرتش از بين رفت. اين سه حال را ما ملاحظه مى‏كنيم و عرضه مى‏كنيم به اينهائى كه حالا هم براى اين رژيم يا نظير آن رژيم اشك مى‏ريزند و با اسم آزادى و با اسم دموكراسى معارضه با اسلام و مسلمين مى‏كنند. ما عرضه مى‏كنيم اين سه قطعه از زمان را با اينكه قطعه سابقش هم كه در زمان قاجاريه بود و آنها، آنوقت هم مرضى اسلام نبود لكن آنوقت قدرت مسلمين زيادتر بود و حكومت، آن قدرت و غلبه را بر روحانيون اسلام نداشت ضعيف بود قدرتش در مقابل روحانيون و در مقابل ملت، با آن زمانى كه رضاخان آمد و قدرت به او دادند و قدرت پيدا كرد و سركوب كرد هم روحانيون را و هم ساير ملت را تا وقتى كه اين آدم رو به ضعف رفت، زمان

صحيفه نور ج 9 صفحه 234

قدرت اين را با قدرت او تا آنوقتى كه اين رفت رو به ضعف و رو به شكست، اين هم يك قطعه‏اى از زمان، قطعه سومش از بعد از شكست اين و رو به شكست رفتن اين تا حالا. ما حساب بكنيم كه آن آزادى كه زن‏ها و مردها در آن دو قطعه جلو و عقب داشتند، آن آزادى بود يا اين قطعه‏اى كه از زمان كودتاى رضاخان تا زمان رو به شكست رفتن پسرش بود، اين آزادى بود. آزادى كه در سابق بر او و حالا دارند يك آزادى است كه نافع براى كشور خودشان، براى اسلام، براى مسلمين، براى ملت خودشان است يعنى اينها آزادند كه در اجتماعات داخل بشوند، داخل هم شدند و مى‏بينيد، آزادند كه خدمت كنند به مملكت، خدمت كردند و مى‏كنند و داريد مى‏بينيد، آزادند كه در مصالح مملكت حرف بزنند، اشكال بكنند به دولت، اشكال بكنند به مقامات دولتى و غير دولتى، چنانچه كه ديديد الان اشكال كردند، آزادند در اين مسائل اجتماعى، در اين مسائل اساسى كه مربوط به مصلحت كشور خودتان و ملت خودتان است، هيچ قيد و بندى در كار نيست، مى‏بينيد. شما يك جا بياوريد كه بخواهيد يك صحبتى بكنيد كه راجع به مصلحت مملكت است (نه توطئه باشد كه بعضى مى‏كردند) يك عملى بكنيد كه مربوط به مصالح خودتان و مصالح كشور است، و آمدند دستشان را گرفتند كنار زدند و سر نيزه آمده حكومت كرده، همچو چيزى پيدا نمى‏كنيد. سابق هم فعاليتى كه زن‏ها داشتند، فعاليتى كه در هر گرفتارى كه حالا من دوتايش را از آن اسم بردم كه قضيه تنباكو و مشروطيت كه بيشتر از چيزهاى ديگر بود لكن در همه گرفتارى‏ها زن‏ها جلو مى‏افتادند و همراه با مردها و مسائلى را كه مربوط به مملكت خودشان بود مى‏گفتند و فرياد مى‏زدند و انجام مى‏دادند مسائلشان را. شما هم ديديد كه در اين قضيه سوم كه شما حاضر قضيه بوديد و فاعل بوديد، فعال بوديد، هيچ گرفتارى، جلوگيرى در كار نبود كه شما را جلوگيرى كنند از اينكه اجتماع نكنيد، جلوگيرى كنند كه - عرض مى‏كنم كه - بيرون نرويد، در بين مردم نرويد، فرياد نزنيد، مظالم را نگوييد. با همين فعاليت شما و آزادى شما بود كه اين پيروزى براى ملت ما نصيب شد.

اما آن آزادى كه آنها مى‏خواستند و زمان رضاخان و پسرش مى‏خواستند و خصوصاً زمان دومى، آن آزادى نبود، آن تباه كردن ملت بود. آنجا هم شما آزادى را دو قسم كنيد، يك آزادى مطبوعات و راديو و تلويزيون و - عرض مى‏كنم كه - قلم‏ها و گفتارها و كتاب‏ها و اينها كه در راه مصلحت ملت و در راه مصلحت كشور انجام مى‏گرفت، تمام آنها سانسور بود، هيچ آزادى نبود براى اينكه گرفتارى ما از ناحيه خود دولت بود و ارباب‏هايش و اگر شما مى‏خواستيد يك صحبتى بكنيد، اول بايد بگوئيد كه رضاخان چه كرد و مسائلى - كه او - و خيانت‏هائى كه او كرده بود و جنايت‏هائى كه او كرده بود و خيانت‏هائى كه پسرش كرد، بايد اين را بگوئيد. يك كلمه آزاد نبوديد كه از اين مسائل بگوئيد، براى پليس هم شما نمى‏توانستيد كه يك كلمه انتقاد كنيد، يك كلمه انتقاد از دولت بكنيد، يك كلمه مطبوعات ما انتقاد از فرض كنيد كه ارتش بكند. هيچ همچو چيزى نبود، آزادى نافع كه براى مصلحت مملكت ما و كشور ما بود بكلى مسلوب بود، قلم‏ها را شكسته بودند، زبان‏ها را قطع كرده بودند و كسى حق اينكه يك كلمه صحبت بكند نداشت و بايد هر چه بگويند، هر چه در مطبوعات باشد، هر چه

afsanah82
07-26-2011, 11:46 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 237

تاريخ: 8/7/58

بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و رؤساى كاروان‏هاى حج

شما بايد از عهده يك مسؤوليت بزرگى بر آييد، مسؤوليت حيثيت اسلام‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من چند كلمه به طور اختصار به آقايان روحانيونى كه در كاروان هستند و به روساى كاروان‏ها عرض مى‏كنم. مطلب راجع به همه حجاج بيت الله الحرام هم هست و او اين است كه بايد آقايان متذكر باشند كه حج امسال غير از حج سال‏هاى سابق است. سال‏هاى سابق در اين سنين اخير، حجى بود كه با كاروان‏هاى طاغوتى و يا منتخبين از طرف طاغوت مى رفتند و در خدمت طاغوت بسيارى از آنها بودند و اگر چنانچه در آنجا چه از معممين و چه از روساى كاروان خطائى سر مى‏زد اين خطاى طاغوت بود، به اسلام لطمه‏اى وارد نمى‏كرد بلكه تحكيم اسلام بود. امسال همانطورى كه همه دستگاه‏ها متحول به دستگاه اسلامى بايد بشود، يكى از چيزهائى كه بسيار مهم است همين كاروان‏هاى حج است كه در امسال چشم‏ها دوخته شده است كه ببينند فرق امسال و سال‏هاى سابق چيست. آيا اينها كه ادعا مى‏كنند كه رژيم طاغوت رفته است و جمهورى اسلامى پيدا شده است، آيا اينهائى كه الان نمايندگان دولت هستند، منتخبين دولت اسلامى هستند، منتخبين علماء بلاد هستند، آيا آنها همانطورى كه اسم‏شان اقتضا مى‏كند، واقع‏شان هم آنطورند؟ اعمالشان مطابق با ادعاست؟ يا همان ادعاست كه جمهورى اسلامى و كاروان‏هاى حج منتخب از جمهورى اسلامى؟ امروز يك امرى است كه شما بايد از عهده يك مسؤوليت بزرگى بر آئيد، مسؤوليت حيثيت اسلام. اگر در زمان طاغوت يك معمم كارى انجام مى داد، مى‏گفتند كه طاغوتى است. امروز نمى‏گويند طاغوتى است، مى گويند اسلامى است. اگر خداى نخواسته شما در اين حجى كه مشرف مى‏شويد و در اين حج مواقعى كه در حضور مسلمين، همه مسلمين داريد، اگر وضع شما با وضع سابق در زمان طاغوت فرق نكند در عالم منعكس مى‏شود كه اسم جمهورى است و معنا رژيم طاغوتى. آبروى اسلام را ممكن است كه شما از بين ببريد و آبروى اسلام را ممكن است انشاء الله حفظ كنيد.

سفر حج سفر كسب نيست، سفر الى الله است‏

توجه داشته باشيد كه سفر حج سفر كسب نيست، سفر تحصيل دنيا نيست، سفر الى الله است. شما داريد به طرف خانه خدا مى‏رويد، تمام امورى كه داريد انجام مى‏دهيد به طور الوهيت بايد انجام

صحيفه نور ج 9 صفحه 238

بدهيد. سفرتان از اينجا كه شروع مى‏شود وفد الى الله است، سفر به سوى خداى تبارك و تعالى است. بايد همانطورى كه مسافرين الى الله مثل انبيا عليهم السلام و بزرگان از دين ما مسافرتشان الى الله در تمام زمان حياتشان بوده است و يك قدم تخلف نمى‏كردند از آن چيزى كه برنامه وصول الى الله بوده‏است، شماهم الان وفود الى الله داريد مى‏رويد. شما در آنجا كه مى‏رويد، در ميقات كه مى‏رويد لبيك به خدا مى‏گوئيد، يعنى تو دعوت كردى و ما اجابت. مبادا يك عملى انجام بدهيد كه خداى تبارك و تعالى بفرمايد كه خير، شما را من قبول ندارم براى اينكه شما اسلامى نيستيد. مبادا اين سفر را سفر تجارت قرار بدهيد و امور تجارى در اين سفر مطرح باشد پيش‏تان، چه آقايان اهل علم و چه كاروان‏ها و چه روساى كاروان‏ها و چه ساير حجاج، سفر، سفر الى الله است نه سفر به سوى دنيا، آلوده به دنيا بكنيد.

اين سفر الهى را شما مى‏رويد رجم شيطان مى‏كنيد. اگر چنانچه خداى نخواسته خودتان از جنود شيطان باشيد رجم خودتان را هم مى‏كنيد. شما بايد رحمان رحمان بشويد تا رجمتان رجم رحمان و جنود رحمان به شيطان باشد. شما وقوف مى‏كنيد در اين مواقف كريمه و وقوف در اين مواقف كريمه آلوده بشود به يك معصيتى، به يك خلافى، به يك چيزى كه علاوه بر اينكه پيش خدا آبرو از دست برود پيش دنيا آبروى اسلام دست برود. امروز آبروى اسلام بسته به وجود شماست كه مى‏رويد دستجمعى در اين مواقف كريمه و ساير مسلمين شما را مشاهده مى‏كنند. شما بايد الگو باشيد براى جمهورى اسلامى، چه روحانيون و چه روساى كاروان‏ها و چه سائر حجاج. امسال حج نمونه است، حج جمهورى اسلامى است نه حج رژيم طاغوتى. شرف زياد و مسؤوليت زيادتر است، مسؤوليت همه داريم در مقابل اسلام. امروز نه شما تنها، همه قشرهاى ملت، دولت، ملت، همه مسوولند در مقابل خداى تبارك و تعالى و در اسلام. با اينكه مدعى هستيم جمهورى اسلامى و رژيم طاغوتى رفت و به جاى او جمهورى اسلامى آمد، ما بايد اثبات كنيم اين مطلب را كه تغيير كرده است، تحول حاصل شده است در همه چيز. اگر بنا باشد كه در دولت كه مى‏رويم تحول نشده باشد، شما كه كاروان هستيد تحول نشده باشد، شما كه روحانى كاروان‏ها هستيد تحول پيدا نكرده باشيد، اگر اينطور باشد همان رژيم است و همان مسائل طاغوتى، منتها اسم را ما عوض كرديم. ما مى‏خواهيم انشاء الله محتوا عوض بشود، تغيير بشود رژيم طاغوتى به همه محتوا به رژيم انسانى اسلامى، به همه محتوا. بسيار بايد متوجه باشيد، از خودتان بسيار پاسبانى بكنيد اين سفر را سفر الى الله حساب بكنيد و بدانيد با اين سفر ممكن است كه شما يك آبروى بسيار زياد پيش خداى تبارك و تعالى پيدا كنيد، و ممكن است خداى نخواسته سقوط پيدا كنيد.

از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت و عزت همه شما را مى‏خواهم، و از خداى تبارك و تعالى عظمت اسلام و عزت اسلام و قدرت اسلام را مى‏خواهم.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:46 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 239

تاريخ: 9/7/58

فرمان امام خمينى به ثقة الاسلام سجادى‏

جناب مستطاب ثقه الاسلام سيد الاعلام آقاى آسيد محمد سجادى اصفهانى دامت افاضاته‏

بسمه تعالى

با توجه به سابقه‏اى كه جنابعالى از وضع اهالى جنگزده كشور لبنان داريد و به وضع آن منطقه آشنا هستيد، مقتضى است مسافرتى به آنجا نموده و از نزديك اوضاع مردم مستضعف منطقه را بررسى كرده و آشنا شويد و براى رسيدگى و كمك ايشان گزارش تهيه نمائيد تا انشاء الله تعالى از طريق دولت اقدامى در اين مورد بشود. از خداى تعالى قطع ايادى دشمنان را از كشورهاى اسلامى و موفقيت همگان در راه پيروزى اسلام خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:46 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 240

تاريخ: 9/7/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از فرماندهان نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى و خانواده‏هاى شهداى پاوه‏

اميدوارم نام اين شهدا در نامه‏اى كه اسم شهداى بدر و كربلا نوشته شده، ثبت شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

همانطورى كه در حديث وارد شده است كه كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا در جهات مختلفه‏اى كه اين عبارت افاده مى‏كند يك جهتش هم همين حزنى است كه براى ما تقريباً هر روز از مشاهده معلولين، مشاهده مادرهاى داغديده، پدرهاى فرزند از دست داده، برادرهاى برادر كشته شده و بالاخره شهدائى كه در راه اسلام از دست رفته‏اند براى ما هر روز يك روز عاشورا است و من نمى‏دانم چطور از شما برادرها و خواهرها كه عزيزان خودتان را كه عزيزان ما هم بودند از دست داديد، چطور تسليت بگويم و چطور عذرخواهى كنم. شما مى‏دانيد كه اسلام آنقدر عزيز است، آنقدر بزرگ است كه پيغمبر اسلام و اهل بيت آن بزرگوار، هستى خودشان را،همه چيز خودشان را در راه اسلام فدا كردند، ماهم كه پيرو آئين مقدس هستيم و پيرو پيغمبر اسلام و ائمه اسلام هستيم، اگر يك مقدارى فداكارى كنيم و در راه اسلام همانطور كه آنها فداكارى كردند، ما هم فداكارى كنيم، براى ما هر چند سخت باشد لكن يك آسايش فكرى است. من از شما آقايان و خانم كه از راه‏هاى دور و جاهاى مختلف كشور آمديد، من به شما تسليت مى‏گويم و از شما تشكر مى‏كنم و دعاگوى همه شما هستم و از خداى تبارك و تعالى براى شهدا رحمت و براى شماها سلامت و سعادت طلب مى‏كنم. اميدوارم كه اين شهدا، در نامه‏اى كه اسم شهداى بدر و كربلا نوشته مى‏شود اسم اينها نوشته شده باشد و براى شماها هم همانطور كه باز ماندگان كربلا واحد و امثال اينها بودند و اجر داشتند شماهم در شمار آنها نامتان به ثبت برسد و چون آقايان جمعيت‏تان هم زياد است من معذرت مى‏خواهم و بيشتر مزاحمتان نمى‏شوم. من دعاگوى همه شما هستم و همين طور خدمتگزار همه شما و اميدوارم كه خداوند دعاهاى همه ما را در حق همه مستجاب كند و خدمت‏هاى همه را براى اسلام بپذيرد.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:47 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 241

تاريخ: 10/7/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى به مناسبت سالروز هجرت ايشان از نجف اشرف به پاريس‏

خداوند در همه مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و با شما و با ملت ايران همراهى فرمود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من مختصرا قصه اى كه واقع شد عرض مى‏كنم. ما كه از تركيه وارد عراق شديم و بعدهم وارد نجف، از طرف دولت عراق كرارا آمدند و اظهار داشتند كه عراق مال شماست و هر جا باشد، هر جا بخواهيد هر كارى داشته باشيد انجام مى‏دهيم، تا دولت‏ها تغيير كرد، يكى پس از ديگرى تغيير كرد و منتهى شد به اين اواخر كه ما مقتضى ديديم بيشتر از آن مدت در عراق فعاليت بكنيم. كم‏كم دولت عراق به طور تدريج در صدد جلوگيرى شد.

ابتدا چند نفرى در منزل ما به عنوان حفاظت، شايعه هم درست مى‏كردند كه اشخاصى آمده‏اند براى ترور شما، بلكه يك دفعه گفتند پنجاه نفر آمده‏اند كه من گفتم آن متنش دليل بر دروغ بودن است براى آنكه ترور پنجاه نفرى هيچ وقت نمى‏شود، بايد يك نفر بيايد كم كم مامورها زياد شدند، باز هم همين كه ما مى‏خواهيم حفاظت كنيم لكن من از اول به بعضى دوستان مى‏گفتم قضيه حفاظت نيست، قضيه مراقبت از اين است كه ما چه مى‏كنيم.

كم كم از بغداد يك وقت رئيس امن آمد، او آدم ملايمى بود و صحبت‏هايش هم همه تعارف بود و اينكه شما هر كارى بخواهيد بكنيد مانعى ندارد و هر عملى انجام بدهيد مانعى ندارد و فلان، ايشان رفت و بعد از چند روز يك نفرى ديگرى آمد كه گفتند او مقدم است بر آن رئيس امن، ايشان به طور رسمى به ما گفت كه ما چون يك معاهداتى، تعهداتى با دولت ايران داريم از اين جهت نمى‏توانيم تحمل كنيم كه شما اينجا فعاليت مى‏كنيد و شايد امروز همان مقدار گفت و روز بعدش باز آمد و بيشتر و گفت كه نبايد شما چيزى بنويسيد يا در منبر صحبتى بكنيد يا نوارى پر كنيد و بفرستيد براى اينكه اين مخالف تعهدات ماست، من به او گفتم كه اين يك تكليف شرعى است كه به من متوجه است، من هم اعلاميه مى‏نويسم و هم در موقعش در منبر صحبت مى‏كنم و هم نوار پر مى‏كنم و به ايران مى‏فرستم و اين تكليف شرعى من است، شما هم هر تكليفى داريد عمل كنيد. بعد صحبت‏هائى كرد و چه بالاخره منتهى شد به اينكه من همچو علاقه‏اى به يك محلى ندارم من هر جايى كه بتوانم خدمت بكنم، آنجا خواهم رفت نجف پيش من مطرح نيست كه من آنجا بمانم. گفت كه شما هر جا برويد همين مسائل

صحيفه نور ج 9 صفحه 242

هست يعنى جلوگيرى مى‏شود. گفتم كه من (در صورتى كه هيچ در ذهن من اين نبوده، آنوقت هم نبود) مى‏روم خارج، من مى‏روم پاريس كه مملكتى است كه آن ديگر وابسته به ايران و مستعمره ايران نيست. البته ناراحت شد اما حرفى نزد. بعد آقاى دعائى هم بودند آنجا براى ترجمه آقاى دعائى كه الان سفير هم بعد من ديدم كه اينها بنا دارند كه با دوستانمان بدرفتارى كنند، گفته بودند (آقاى دعائى گفت به من) كه ما با خودش كارى نداريم. لكن ما آنهائى كه اطراف او هستند چه خواهيم كرد، چه خواهيم كرد. من خوف اين را داشتم كه به اينها صدمه‏اى وارد بشود. به آقاى دعائى گفتم كه شما براى من برويد، تذكره ببريد و ويزا بگيريد، البته قبلا هم يك دفعه ايشان برده بود پيش رئيس امن، ايشان با ناراحتى گفته بود كه شما مى‏خواهيد ما را با فلانى طرف بكنيد؟ نه، نمى‏دهيم، لكن اين دفعه ويزا دادند براى خروج و ما مى‏خواستيم به سوريه برويم كه آنجا اقامت كنيم لكن اول بنا گذاشتيم كويت برويم و از كويت كه دو، سه روز مانديم برويم به سوريه و هيچ هم در ذهن من اين نبود كه به فرانسه بروم. بنابراين گذاشتيم. بين الطلوعين يك روزى با هم ما تحت مراقبت مامورين آنجا، از در كه من بيرون آمدم آقاى يزدى را ديدم، آقاى يزدى از همان در كه من آمدم بيرون ديگر همراه ما بود تا حالا، بعد حركت كرديم طرف كويت و به سرحد كويت كه رسيديم، بعد از يك چند دقيقه‏اى كه مثل اينكه حالا روابط بود با ايران، چه بود، نمى‏دانم، گمانم اين است كه رابطه با ايران بود، آمد آن مامور و گفت كه نه، شما نمى‏توانيد برويد كويت. من گفتم به او بگوئيد كه خوب ما مى‏رويم از اينجا به فرودگاه، از آنجا مى‏رويم. گفت خير، شما از همين جاكه آمديد از همين جا بايد برگرديد. از همانجا برگشتيم ما آمديم به عراق و شب بصره بوديم و فردايش در بغداد و من در بصره بنابراين گذاشتم كه نروم به ساير بلاد اسلامى براى اينكه احتمال همين معنا را در آنجاها مى‏دادم، بنا گذاشتيم برويم فرانسه و بعد در همانجا هم يك حالا بصره بود يا بغداد يادم نيست) اعلاميه‏اى باز من نوشتم خطاب به ملت ايران، وضع رفتنمان، كيفيت رفتنمان را برايشان گفتم. ما هيچ بنا نداشتيم كه به پاريس برويم. مسائلى بود كه هيچ اراده ما در آن دخالت نداشت. هر چند بود و تا حالا هر چه هست و از اول هر چه بود، با اراده خدا بود. من هيچ براى خودم يك چيزى كه، عملى كه خودم كرده باشم، يك چيزى براى خودم قائل باشم نيستيم، براى شما هم قائل نيستم، هر چه هست از اوست، كارهائى كه مى‏شود كه ما اصلاً در ذهنمان نمى‏آمد كه اين كار مثلاً بايد بشود، مى‏شد و مى‏ديديم كه نتيجه دارد. در همين آخر كه مى‏آمديم تهران و آقايان هم به عنوان وزارت بودند، حكومت نظامى اعلام كردند، من اصلاً نمى‏دانستم كه اينهابراى چه حكومت نظامى اعلام كرده‏اند، بعد به ما گفتند، لكن به ذهنم آمد كه ما بشكنيم اين حكومت نظامى را. آنها روز اعلام كردند كه از ظهر به آن طرف حكومت نظامى و من نوشتم و شكسته شد و بعد ما فهميديم كه توطئه بوده است، اين حكومت نظامى براى اين بوده است كه بعدش مستقر بشوند در خيابان‏ها، نظامى‏ها و قوائى كه دارند و شب كودتا كنند و همه ماها و شماها را از بين ببرند. اين را هم خدا كرد، هيچ ما در ذهنمان يك مسأله‏اى نبود، ما به حسب آن عادت كه نبايد حكومت نظامى اينقدر باشد و مى‏دادم مخالفت كنند. ما در پاريس كه وارد شديم، البته دوستانمان آنجا آقايانى كه بودند همه به ما محبت

صحيفه نور ج 9 صفحه 243

كردند، منجمله آقاى حبيبى تشريف داشتند، آقاى بنى صدر بودند، آقاى قطب زاده بودند، آقاى يزدى كه همراهمان بودند و دوستانى كه در آنجا بودند و بعد هم در خود پاريس يك جائى بود كه من گفتم اينجا مناسب ما نيست، رفتيم به همان دهى كه نزديك بود، آنجا هم از اطراف كم كم هى آمدند، البته دولت فرانسه ابتدائا حالا چه جور بود، يك قدرى احتياط مى‏كرد لكن بعدش نه، به ما محبت كردند و ما مطالبمان را در پاريس بيشتر از آن مقدارى كه توقع داشتيم منتشر كرديم و گاهى خبرگزارى‏هاى آمريكا مى‏آمدند آنجا و ما صحبت مى‏كرديم و به من مى‏گفتند كه اين در تمام آمريكا و يك مقدارى هم در خارج آمريكا پخش مى‏شود.

ما مسائل ايران را، آنكه واقع بود در ايران، آن مسائلى كه بر ملت گذشت، آنجا گفتيم و قشرهاى مختلفى كه از دوستان و جوانان ايران در خارج بودند از همه اطراف هر روز تقريباً دسته‏اى، دسته‏هايى مى‏آمدند و آن هم اسباب باز تقويت ما بود، آنها هم فعاليت مى‏كردند، صحبت مى‏كردند، مجالس داشتند. ما اخيرا كه بنا گذاشتيم كه بيائيم به ايران، فعاليت‏هاى شديد شروع شد براى آنكه نيائيم ايران، البته قبلش هم از طرف دولت آمريكا و آنها خيلى پيغام‏ها مى‏دادند كه بعضى وقت‏ها خودشان مى‏آمدند، يك نفر مى‏آمد به عنوان مى‏گفت من بازرگانم، لكن معلوم بود كه يك مرد سياسى بود و صحبت‏ها مى‏كرد كه شما حالا نرويد به ايران، حالا زود است رفتن به ايران، نورس است الان، بعد هم كه پشتيبانى از شاه مى‏كردند زياد و بعد هم كه شاه رفت و شاه سابق رفت و بختيار وارث بحقش يعنى در جنايت جاى او بود، آنوقت هم فعاليت‏ها شروع شد به اينكه شما نيائيد به ايران، حتى از ايران كه به وسيله از كجا بود به وسيله دولت فرانسه براى ما آوردند خواندند كه شما حالا نيائيد ايران و اسباب چه هست و چه مى‏شود، اگر شما برويد به ايران حمام خون راه مى‏افتد و از اين حرف‏ها زياد زدند و اين اسباب اين شد كه من در ذهنم آمد كه رفتن ما به ايران براى اينها يك ضررى دارد. اگر چنانچه نفع داشت برايشان و مى‏توانستند كه ما وقتى رفتيم ايران فورا ما را توقيف كنند، اين حرف‏ها را نمى‏زدند مى‏گفتند بيائيد ايران. ما عازم شديم و آمديم و خداى تبارك و تعالى در همه مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و با شما و با ملت ايران همراهى فرمود و يكى از بزرگترين همراهى‏هائى كه خداى تبارك و تعالى با ملت ما كرد اين بود كه اينها را از مقابله جدى منصرف كرده. اگر اينها مى‏خواستند كه مثلاً مثل حالاى افغانستان رفتار مى‏كنند، خوب خيلى زياد ما ضايعه داشتيم كه بكوبند و بزنند و چه بكنند، حالا رعبى در دل بسياريشان افتاد يا چه شد كه انصراف حاصل شد و بحمدالله تا اينجا كه رسيده است خوب بوده است، ضايعه بوده است اما كم بوده است و آن چيزى كه ما دريافتيم زياد بوده است و من اميدوارم كه از اين به بعد هم با همت آقايان، آقاى بازرگان و آقايان وزراء كه من همه‏شان را علاقه دارم و اكثرشان را مى‏شناسم و اميدوارم كه همه دست به هم بدهند و اين بار را به منزل برسانند.

آمال ما اين است كه همه جا احكام اسلامى جارى باشد

و من از ملت ايران مى‏خواهم كه كمك كنند به اين نهضت، كمك كنند به اين دولت، امروز

صحيفه نور ج 9 صفحه 244

دولتى است كه خدمتگزار مردم است، مثل دولت‏هاى سابق نيست كه مى‏خواست تحميل به مردم بشود، خواست كه ذخائر مردم را به باد بدهد. اين دولتى است كه مى‏خواهد حفظ كند ذخائر ملت را، مى‏خواهد حيثيت ملت را حفظ كند و خواهد خدمت كند به ملت، البته در يك همچو موقع و انقلابى مخالفين هم زياد هستند مادامى كه آنهائى كه منافع خودشان را در خطر مى‏بينند وجيبشان رفته است، اينها زيادند و ريشه‏هائى هستند كه متفرق هستند در كشور و البته كارشكنى مى‏كنند و تبليغات سوء مى‏كنند لكن ملت بايد بداند كه انشاء الله ما پيروز هستيم و خواهيم مطلب را به آخر رساند و خواهيم مملكت را يك مملكت مستقل، آزاد، اسلامى متحقق كنيم و آمال ما اين است كه احكام اسلام در همه جا، در همه قشرها، در همه وزارتخانه‏ها، در همه مملكت هر جا كه هست، در بازارها، در كشاورزى‏ها، در دور و نزديك يك مملكت، همه جا احكام اسلامى جارى باشد و آقايان وزراء توجه دارند البته كه مملكت اسلامى است، نبايد در وزارتخانه‏ها يك چيزى كه بر خلاف اسلام است، بر خلاف مصالح مملكت است، خداى نخواسته عمل بشود، تصفيه بايد بشود اين وزارتخانه‏ها و اين مملكت و همه جا.

مادامى كه نيت ما خالص است و براى خداست، خداى تبارك و تعالى با ماست و پيروز خواهيم شد

و بايد انشاء الله با قدرت و با حسن نيت كه بحمدالله داريد، اين مملكت اداره بشود و انشاء الله مسائل حل بشود و مسلما مادامى كه نيت ما خالص است و براى خداست، خداى تبارك و تعالى با ماست و پيروز خواهيم شد، چنانچه در اين راه قدرت بزرگى كه در مقابل ما بود و پشتيبان او تمام قدرت‏ها اعم از ابرقدرت‏ها و غيره بودند لكن چون حسن نيت بود و مردم متحول شده بودند به آن مردمى كه در صدر اسلام بود، الان هم زن‏ها به من مى‏گويند، بعضى زن‏ها، كه شما دعا كنيد كه ما شهيد بشويم براى كردستان، بعضى از زن‏ها مى‏آمدند اينجا مى‏گفتند كه شما اجازه بدهيد ما برويم كردستان، برويم در آنجا جنگ بكنيم من گفتم نه، صلاح نيست، خود ملت، خود ارتش كار را انجام مى‏دهد. يامثلاً زن‏ها و مادرهائى كه بچه‏هايشان شهيد شده است مى‏گويند ما مفتخر هستيم و يكى دوتاى ديگر كه داريم اينها را هم مى‏خواهيم شهيد بشوند و دعا كنيد كه شهيد بشوند. اين يك تحولى بود كه، همان تحولى كه در صدر اسلام بين مسلمين حاصل شده بود كه شهادت را براى خودشان فوز مى‏دانستند و نمى‏ترسيدند از اينكه كشته بشوند، كشته شدن را شهادت مى‏دانستند، دنيا را راه عبور مى‏دانستند، عالم آخرت را مستقر و مقر انسانى مى‏دانستند. از اين جهت اين پيروزى ما مرهون همچو تحول روحى است كه در مردم پيدا شد و الا ما كه نه اسلحه داشتيم و نه نظام بود در كار و نه يك كارهائى داشتيم كه مطابق اصول جنگى و اينها باشد، فقط چيزى كه بود ايمان در مردم بود و بحمدالله وحدت كلمه و من مى‏خواهم از خداى تبارك و تعالى كه اين وحدت كلمه محفوظ بماند و انشاء الله تمام مشكلاتمان حل شود.

صحيفه نور ج 9 صفحه 245

اكنون كم كارى حرام است‏

و هم آقايان وزرا و خصوصاً وزير نفت زياد توجه داشته باشند كه در آن محلى كه هستند خيلى بايد با دقت عمل بكنند و بايد اشخاصى هم كه در آنجا هستند و كارگرانى كه در آنجا هستند و كارمندانى كه در آنجا هستند پشتيبانى كنند از ايشان. ايشان مردى است صادق و محتاط كه من در احتياط ايشان يك قدرى اشكال دارم لكن آدم درستى، محتاطى است و انشاء الله اميدوارم كه در آنجا به طور شايسته عمل بكنند و من از كارمندان و كارگران نفت مى‏خواهم كه پشتيبانى كنند، كار كنند براى مملكت و كم كارى نكنند، تعطيل نكنند، الان مملكت ديگر مال خودشان است، نفت از خودشان است، هدر نمى‏رود، به مصالح مملكت خرج مى‏شود، وقتى كه مال خودشد موظفيم كه همه‏مان خدمت بكنيم.

الان مملكت مثل عائله خود ما هست همانطورى كه ما براى عائله‏مان بايد با محبت عمل بكنيم، الان بايد ما براى مملكتمان با محبت، هم آقايان وزراء و هم مردم و هم كارگران و كارمندان و گاهى من مى‏شنوم كه در ادارات يك قدرى كم كارى هست، گاهى بيكارى هست و اين موجب تعجب من است. اگر چنانچه خداى نخواسته اينها از رژيم سابق هستند و مى‏خواهند براى آنها خدمت كنند، خوب موظفند آقايان كه آنها را يادداشت كنند اسم‏هايشان را و تصفيه كنند و اگر چنانچه اينطور نيست و خود مردم هستند و علاقه دارند به اسلام و علاقه دارند به مملكتشان، من نمى‏فهمم كسى علاقه داشته باشد به مملكتش و آنوقت از مملكتش اجر ببرد و عمل نكند. خوب يك اجرتى كه اينها مى‏گيرند در مقابل عمل است، اگر عمل كم بكنند حرام است اين اجرت، جايز نيست استفاده بكنند از اين. بنابراين آنهائى كه اعتقاد به اسلام، اعتقاد به مملكت خودشان، اعتقاد به اين نهضت دارند، آنها بايد عمل بكنند، بلكه زياد بكنند عملشان را كه جبران بكند اين چيزهايى كه در سابق بود و اين نقيصه‏هايى كه در سابق بود جبران بشود. كم كارى اصلش ديگر معنا ندارد، حالا بايد پركارتر بشوند، دو مقابل كار بكنند. شما مى‏بينيد كه ادارات، مى‏بينيد كه الان قشرهاى مختلفى مى‏روند حتى در بيابان‏ها خدمت مى‏كنند، مى‏روند در مدارس خدمت مى‏كنند، به ادارات هم بايد خدمت بكنند تا مزد و اجرتى كه مى‏گيرند اجرت مشروع باشد. من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همه ما را بيدار كند و همه ما را خدمتگزار اين ملت و همه ما را به سعادت و سلامت، اين راه را كه راه الى آخرت و الى الله است با سلامت طى بكنيم كه در وقتى كه در معرض حساب واقع مى‏شويم، حسابمان سالم باشد و آبروى ما در پيشگاه خدا و اولياى خدا نريزد. خدا همه شما را حفظ كند. و با سلامت و سعادت مشغول عمل باشيد.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:47 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 246

تاريخ: 11/7/58

بيانات امام خمينى در جمع پرسنل ژاندارمرى

عيد ملت مستضعف روزى است كه مستكبرين دفن شوند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

روز مباركى است. همه روز ما بعد از انقلاب و بعد از سرنگونى رژيم فاسد مبارك است. همه روز ملت ما عيد است و مبارك. روزهائى كه بر ملت ما گذشت همه ديديد و اين روزها كه همه قشرها هماغوش هم و برادرانه با هم هستند، مى‏بينيد. روزهائى كه بر ملت ما گذشت كه قواى طاغوتى با ملت مى‏كردند كه ديديد و امروز را مى‏بينيد كه قواى اسلامى در آغوش ملت و برابر ملت رژه مى‏روند و ملت ما براى آنها دست مى‏زنند، شادى مى‏كنند. عيد ملت مستضعف روزى است كه مستكبرين دفن شوند. عيد ملت ما روزى است كه ريشه‏هاى فسادى كه امروز در بعض از نقاط ايران هستند از بين بروند و مى‏روند. من امروز را به همه ملت و به همه قواى انتظامى و خصوص برادرانى كه امروز از ژاندامرى اينجا آمده‏اند تبريك عرض مى‏كنم و براى همه شما سعادت و سلامت مى‏خواهم.

اين بركت اسلام است كه شما را با هم پيوند داده است‏

احساس نمى‏كنيد كه امروز با آن روزهائى كه با ملت مواجه مى‏شديم و ملت شما را نمى‏پذيرفت فرق دارد؟ احساس نمى‏كنيد كه اين بركت اسلام است كه شما را با هم پيوند داده است؟ و من اميدوارم كه اين پيوند تا آخر برقرار باشد و شما ارتش اسلامى و ژاندارمرى اسلامى و قواى انتظامى اسلامى باشيد و هميشه در خدمت ملت و ملت پشتيبان شما. ملت ايران، ملت نجيبى است، ملت بزرگى است و ملت قدرتمندى است و از شما پشتيبانى مى‏كند و شما را برادر خود مى‏داند و ما همه را برادر خود مى‏دانيم و به همه خدمتگزار هستيم. ما از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهيم كه اين ملت ما را با همين شور و شعفى كه براى پيشبرد نهضت دارند نگه دارد و همه را با شور و شعف به سوى يك دولت اسلامى بزرگ و يك قدرت بزرگ اسلامى به پيش ببرد. خداوند ملت ما را به سعادت دنيا و آخرت برساند و همه را با همين قدرتى كه دارند به پيش ببرد و همه را خدمتگزار همه بكند و از خدمت‏هائى كه به اسلام و به كشور خود مى‏كنند، به همه قدرت و عظمت عنايت كند و اجر عنايت كند. خداوند همه شما را حفظ كند.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:47 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 247

تاريخ: 11/7/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان بى‏سيم مخابرات مركز تهران‏

حق پيروز است و مادامى كه در مسير حق باشيم پيروزيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

گفتيد حق پيروز است. حق پيروز است و مادامى كه در مسير حق باشيم پيروزيم. باطل منكوب است و مادامى كه در طريق باطل است منكوب خواهد بود. مواجهه حق و باطل در اين زمانى كه ما بوديم اين دو مطلب را ثابت كرد. ملت حق بود و مقابل ملت صفوف باطل. باطل مجهز به همه جهاز نظامى و جنگى و حق بدون اينكه از جهازات جنگى ظاهرى و از ساز و برگ جنگى برخوردار باشد، با مجهز بودنش به ايمان و حق پيروز شد، پس حق پيروز است. ما شاهد بوديم او را. شما حق بوديد كه فرياد مى‏كرديد ما اسلام را مى‏خواهيم و كفر و شرك و چپاولى و زورگوئى را نمى‏خواهيم. آنها باطل بودند و در مقابل شما ايستاده بودند و مى‏خواستند آن رژيم را حفظ كنند. هم قدرت‏هاى داخلى و هم قدرت‏هاى عظيم خارجى و هم وابستگان داخلى، چه از اهل قلم و بيان و چه از اهل عمل و ساز و برگ جنگى، معذلك ملت ما با قدرت الله اكبر بر اين ساز و برگ‏هاى بزرگ جنگى آنها غلبه كرد و پيروز شد و حق پيروز شد و هميشه حق پيروز است. لكن ما بايد فكر اين باشيم كه مسيرمان مسير حق باشد. ملت ما در يك جنبش اسلامى كه همه قشرها را گرفته بود، زن‏ها، مردها، بچه‏ها، بزرگ‏ها در خيابان ريختند و با نداى حق و اراده مصمم حق طلبى غلبه كردند بر باطل و پيروز شدند بر باطل. اگر اين مسير حق را حفظ بكنيد، ملت اين مسير را حفظ بكند پيروز خواهد بود، براى اينكه حق باشد حق هست، و اگر خداى نخواسته انحرافى از حق پيدا بشود، حق پيروز است، لكن ما حق نيستيم، قاعده حق پيروز است، صحيح است. موسى با يك عصا غلبه كرد بر فرعون و پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم با دست خالى با يك عده معدود، ساز و برگ هيچ چيز نداشتند، منزل هم نداشتند، يك عده‏اى بودند كه توى مسجد آنهائى كه اصحاب صفه يك دسته‏اى بودند كه از باب اينكه هيچ منزل نداشتند، هيچ چيز نداشتند آمدند همه با هم توى مسجد يك گوشه‏اى از مسجد را منزل قرار داده بودند و اصحاب صفه به ايشان مى‏گفتند. در جنگ‏ها وقتى كه اينها مى‏رفتند، هر چند نفرشان هم يك اسب و يك شتر داشتند، لكن حق بودند و حق پيروز است. همين عده معدود كم بر امپراطورى روم و ايران كه آنوقت تمام تقريباً، معمولاً تحت نفوذ اين دو امپراطورى بودند، غلبه كردند، شكست‏شان دادند، عده معدود كم، لكن حق بودند و ايمان داشتند با ايمان پيش بردند. مادامى كه ما حق باشيم پيروز هستيم.

صحيفه نور ج 9 صفحه 248

حق بودند به اين است كه ما همه چيزمان را اسلامى كنيم، عقائدمان عقائد اسلام باشد، ايمان را در قلبمان تقويت كنيم، اعمالمان را تطبيق بدهيم با اسلام، با قرآن و اخلاقمان را مهذب كنيم، تطبيق بدهيم با اسلام. اگر اينطور بشويم ما حقيم و حق هم پيروز است ولو اينكه در ميدان كشته بشويم، ولو اينكه عقب‏نشينى كنيم، لكن پيروزيم براى اينكه مكتب‏مان پيروز است، حق است و حق پيروز، مسيرتان مسير حق باشد.

اين تحول روحى كه در ملت پيدا شد، باعث پيروزى شد

امروز كه ملت ما بحمدالله قدرت‏هاى بزرگ را كنار زده و قدرت دست دولت و ملت آمده است كوشش كنيد دولت و هم ملت، هم دادگاه‏ها و هم پاسدارها و هم شهربانى‏ها و هم لشكرى‏ها و كشورى‏ها، ادارات، همه كه مسيرشان را مسير حق قرار بدهند تا پيروز بشوند. آن روزى كه ديديد ما خدا نخواسته رو به شكست رفتيم بدانيد كه از حق داريم كنار مى‏رويم. مادامى كه اين نهضت جلو رفت و همه با هم بدون اينكه نظر بكنند به اينكه چه دارند و چه عائد من مى‏شود و اداره‏ام چه جور اداره‏اى است، كسبم چه جور است، بدون نظر به اين و آن وقتى كه به خيابان‏ها ريختيد در مقابل تانك و توپ هيچ فكر اين نبوديد كه امشب وقتى بروم منزل رختخوابم چه جورى است، نمى‏رفتيد منزل يا شامم چه جورى است، شام هم نمى‏خورديد، در اين بوديد كه حق را غلبه بدهيد بر باطل و حق بوديد و غلبه داديد. حالا كه بحمدالله يك پيروزى نسبى دستتان آمده است و قدرت به دست شما آمده است بايد فكر اين باشيد كه حق را اجرا بكنيد. اگر قدرتمند در اين زمان بخواهد با قدرت خودش قدم بردارد، ملاحظه حق را نكند، اين باطل مى‏شود و باطل منكوب است در مقابل حق، فكر اين باشيد كه اين سنت تا اينجا كه آمده است با كلمه حق و با اراده حق، با تحولى كه در جوان‏هاى ما چه زن و چه مرد پيدا شد كه شهادت را آرزو مى‏كردند و حالا هم مى‏كنند، حالا هم بعضى از خانم‏ها مى‏آيند مى‏گويند كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم، بعضى از برادرها مى‏گويند كه دعا كنيد ما شهيد بشويم. اين تحول روحى و فكرى كه در ملت همه طبقاتش پيدا شد همه هم يك مطلب را دنبال كردند و آن جمهورى اسلامى، اين باعث پيروزى شد براى اينكه حق بود و حق پيروز است. اين را بايد حفظ كنيد. من كه اينجا نشستم و شما كه در ادارات يا در جاهاى ديگر هستيد و من از شما تشكر مى‏كنم كه وقتى كه پاريس بوديم اين مخابرات به ما خيلى كمك كردند، مطالب ما را در عين حالى كه آنوقت همه چيز تحت قدرت آنها بود و تحت كنترل بود، حتى آنوقتى كه تعطيل هم كرده بودند، آنها حرف‏هاى ما را رساندند به همه جامن خيلى از ايشان تشكر مى‏كنم و آنها سهم بزرگى در پيروزى ما داشتند و پيروزى خودشان، لكن بايد اين مطلب حفظ بشود. شما هر جا هستيد، ما هر جا هستيم آن كارى كه انجام مى‏دهيم، آن كار، كار حق باشد، دنبال حق برويم، دنبال اين نرويم كه يك كارى پيدا كنيم منفعتش زياد باشد، يك كارى بكنيم عنوانش زياد باشد، اين منفعت‏ها و اين عنوان‏ها همه اينها ازبين خواهد رفت، آنكه باقى مى‏ماند حق است كه باقى مى‏ماند. كارى بكنيد كه اين حق را حفظ بكنيد و اين

صحيفه نور ج 9 صفحه 249

نهضت را با اجتماع و با حق جلو ببريد. و من اميدوارم كه اين حق محفوظ بماند و همه شما مريد و مؤفق باشيد و اين نهضت را به جلو ببريد و پيروز كنيد انشاء الله خداوند همه شما را سلامت نگه دارد و حفظ كند و ما و شما را در راه حق هدايت كند.

و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:47 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 250

تاريخ: 12/7/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از نمايندگان مجلس خبرگان و پاسداران مسجد الحسين (ع)

شما نهضت اسلامى را يارى كرديد خدا هم شما را يارى كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من وقتى مواجه با اين چهره‏هاى اسلامى انسانى و خواستنى مى‏شوم احساس غرور مى‏كنم. من شما را همچو مى‏يابم كه براى اسلام در همه جا حاضر هستيد. آيه‏اى را كه آقا قرائت كردند: ان تنصرواالله ينصركم ويثبت اقدامكم اگر يارى بكنيد خدا را، يارى خدا يارى احكام خداست، يارى قرآن كريم است و يارى جمهورى اسلامى است، اگر چنانچه يارى كنيد خدا را، خدا هم شما را يارى مى‏كند، اين يك قضيه كه يارى مى‏كند و شما اين قضيه را در عين ديديد كه شما يارى كرديد اسلام را و يارى كرديد احكام اسلام و يارى كرديد نهضت اسلامى، جمهورى اسلامى را و خداوند يارى كرد شما را.

اگر يارى خداوند تعالى نبود، چطور امكان داشت شما بدون اسلحه، بدون ساز و برگ جنگى و بدون يك نظام غلبه كنيد به آنهائى كه خودشان همه چيز داشتند و همه قدرت‏ها در دست آنها بود و قدرت‏هاى شيطانى خارجى هم پشت سرشان ايستاده بود و تأييدشان مى‏كرد، لكن شما را خدا نصرت داد. آنهائى كه غفلت دارند از اين معنا كه يك اراده بزرگ در عالم هست و همه چيز تحت آن اراده هست، اينها برايشان اين معما حل نشدنى است. چطور شد كه يك ملت بدون هيچ ساز و برگ بر يك همچو قدرت‏هاى بزرگ غلبه كرد و همه را بيرون راند، اينها غافلند از اينكه يك اراده‏اى فوق همه اراده‏هاست و خداى تبارك و تعالى وعده كرده است به مردم اگر چنانچه نصرت كنيد خدا را، خداوند نصرت مى‏كند شما را. آنهائى كه به ماوراء طبيعت اعتقاد ندارند براى آنها اين مسائل معماست، اما براى ما كه قائل به يك همچو قدرتى هستيم و با برهان قوى ثابت كرديم يك همچو قدرتى را، هيچ معما نيست، معما پيشمانيست اين مسائل.

خداوند يارى كرد شما را، يارى خداوند كافى است، اگر يارى خداوند نبود، چطور در ظرف يك مدت كوتاهى يك ملتى كه هر كدام يك خيال خاصى براى خودشان داشتند، هر طبقه‏اى يك آمال و آرزو، يك برنامه اى داشتند يكدفعه همه مجتمع شدند در يك، اگر نصرت خدا نبود، چطور يك ملتى كه از يك پاسبان مى‏ترسيد، يك پاسبان اگر در بازار آمد اجازه به خودش نمى‏داد كه بگويد ما امروز مثلاً بيرق نمى‏زنيم براى او، يك همچو چيزى در ذهنشان نمى‏آمد، به خودش همچو اجازه‏اى

صحيفه نور ج 9 صفحه 251

نمى‏داد، اگر يارى خدا نبود، چطور همين ملت با همين وضع يكدفعه ريختند بيرون گفتند ما اصلاً سلطنت نمى‏خواهيم، سلطنت رژيم دو هزار و پانصد ساله ما نمى‏خواهيم، اين نصرت‏هاى خداست. شما شايد گاهى اختيار، خودتان نداشتيد، اگر نصرت خدا نبود، چطور ذهن اينها را منصرف كرد از اينكه مقابله با همه قدرت‏ها بكنند. اگر اينها با آن قدرتى كه دردست داشتند مقابله كردند و همانطور كه الان در افغانستان براى برادرهاى مسلمين، اينطور مسائل پيش است، اينها را خداى تبارك و تعالى منصرف كرد و يك رعبى در دلشان انداخت، يك انصرافى برايشان حاصل شد كه مقابله نكنند، مقابله هم بكنند مقابله‏هاى خيلى جدى نباشد، اين انصرافى بود كه خدا در قلب اينها ايجاد و رعبى بود كه ايجاد كرد، ترسيدند، يعنى يك قدرت بزرگ شيطانى از يك ملت بى‏ساز و برگ ترسيد و نتوانست مقاومت بكند.

اينها نصرت‏هاى الهى است كه به حسب نظر كسى كه يك قدرى تامل در اطراف قضايا بكند واضح است كه همه نصرت خدا بود، همه اين پيشرفت‏ها نصرت خدا بود. جمله دوم ويثبت اقدامكم شما توجه كنيد كه همين حالا شما با قدرت و قوه ايمان آمديد و نصرت خدا را كرديد، چنانچه خدا هم نصرت كرد شما را و پيش برديد، لكن اگر نصرت خدا بكنيد يك چيز ديگر هم دنبالش هست و آن اين است كه قدم‏هاى شما را ثابت نگه مى‏دارد. اگر چنانچه خداى نخواسته نصرت را شما فراموش كنيد و گمان كنيد مطلب تمام است، گذشت ديگر و برويد سراغ كارتان، هر كسى مشغول گرفتارى‏هاى خودش بشود و از آن نصرت الهى كه بايد بكند نصرت به اسلام و احكام اسلام غفلت كند، آن نصرت سابق چون كرديد، نصرت هم داد لكن اگر نصرت از آنجا قطع بشود، يعنى نصرت شما قطع بشود، قدم‏هاتان ديگر ثابت نمى‏ماند. بخواهيد قدم ثابت بماند، تعقيب كنيد به برنامه‏اى كه تاكنون داشتيد، تعقيب كنيد، ما بين راه هستيم.

آگاه باشيد كه توطئه‏گران مخالف اسلام وارد شوراها نشوند

الان ملاحظه بكنيد كه يك مسأله مشكلى كه پيش ما هست و بايد آگاه بشويد همه و آگاه كنيد همه را و علماء اسلام آگاه كنند همه را، قضيه شوراهاست. قضيه شوراها را يك امر سطحى و يك امر كوچك نشمريد. اين شوراها اختياراتى دارند كه به واسطه آن اختيارات توانند مسائل ما را ضايع كنند و مى‏توانند مسائل اسلامى را جلو ببرند. بدانيد كه الان دنبال اينكه اعلام اين شده است كه شوراهاى شهر را بايد تشكيل بدهند، دستجاتى كه مخالف با نهضت اسلام هستند و از اسلام ترسند، از احكام اسلام مى‏ترسند، اينها در صدد توطئه هستند كه يك افرادى را جا بزنند، افرادى كه از خودشان است، همفكر خودشان است جا بزنند به ملت و ملت را اغفال كنند براى رأى دادن به آنها.

روزى است كه امروز كه بايد هم علماء اسلام و هم مردم متفكر و هم همه طبقات و درست اين چشم‏هاشان را باز كنند و افرادى كه انتخاب مى‏كنند، افرادى كه شناسائى از قبل داشته باشند. هر كسى در هر شهرى هست افرادى را از سابق مى‏شناسد، در زمان رژيم افرادى را مى‏شناسد، مى‏داند

صحيفه نور ج 9 صفحه 252

اينها اهل توطئه نبودند، اسلامى بودند و روشن بودند در امور اسلامى و خائن نبودند، چپگرا نبودند، راستگرا نبودند، به صراط مستقيم اسلامى بودند، هر كس در هر شهرى هست افراد را بشناسد، از افرادى كه درست بشناسيد كه اينها چه مردمى هستند، چه اشخاص بازارى و چه اشخاص ادارى و چه اشخاص روحانى، هيچ فرق نمى‏كند، بايد بشناسيد كه اين آدم در اين مدتى كه زمان طاغوت بود، چكاره بود اين، اگر او را درست هر كسى در محيط خودش شناسائى كرد اشخاصى را، آنوقت علمائى كه آنجا هستند، در بلاد هستند و اشخاصى كه از بازارى‏ها و معتمدين بازار و عرض كنم اينها هستند، دانشگاهى‏ها، دانشجوها اين افراد را معرفى مى‏كنند به مردم. افراد بايد اولاً، مسلمان باشند و ثانياً، معتقد به نهضت باشند، امين باشند در كارهايشان، ايمان حقيقى داشته باشند، متعهد باشند نسبت به احكام اسلام، سوابق انحراف و سوء نداشته باشند. از روحانيون هم بايد تعيين بشود، از اهل بازار هم بايد باشد، از آن صنف‏هاى ديگر هم بايد باشد، لكن همه بايد در اين معنا شركت داشته باشند كه مسلم و البته آنهائى كه غير مسلم هستند براى خودشان شوراهائى ممكن است تعيين كنند، لكن مسلم و متعهد به اسلام، متعهد به اين نهضت، معتقد به اين نهضت، مخالف با طاغوت و انحراف چپ و راستى نداشته باشد، نه به طرف آنجور سرمايه‏دارى برود و نه چپ باشد، مستقيم و اسلامى، دلسوز براى اين ملت. اگر مسلمان باشد و متعهد باشد، آن براى ملت دلسوز است، خيانتكار نيست، با امانت كارش را انجام مى‏دهد. هر كارى بخواهد براى آن شهر خودش انجام بدهد، به مصلحت افراد آن شهر، به مصلحت خود آن شهر، به مصلحت اسلام عمل مى‏كند.

غفلت در انتخاب افراد، كشورى را به فساد مى‏كشد

و اگر خداى نخواسته در اين مسأله غفلت بكنيد، يا روحانيون غفلت بكنند، يا خطبا غفلت بكنند، يا فضلا غفلت بكنند، يا دانشگاهى‏هاى متعهد غفلت بكنند، يا بازارى‏ها غفلت بكنند، يا كشاورزان و كارگران غفلت بكنند و يك اشخاصى كه بر خلاف مسير ملت است، بر خلاف مسير اسلام است پيدا بشود، ممكن است كه يك شهرى را به فساد بكشد و ممكن است بعد از او يك مملكتى به فساد كشيده بشود. اگر غفلت بكنند از اين معنا و علماء بلاد غفلت بكنند از اين امر، اهل منبر غفلت بكنند، علمائى كه در اطراف هستند، اهل علم كه در اطراف هستند، دانشگاهى‏ها، دانشجوها همه غفلت از اين بكنند كه يك افرادى كه سرنوشت يك شهر را شما مى‏خواهيد به يك عده بدهيد، سرنوشت همه چيز شهر را به يك عده مى‏خواهيد بدهيد، بايد يك كسى باشد كه هم سررشته داشته باشد از امور و هم امين و معتقد به نهضت باشد. اين يكى از مسائل بزرگى است كه ما الان مواجه آن هستيم فعلاً و بعدش هم مسائل ديگرى پيش مى‏آيد و مابين راه هستيم الان، الان مسائلى پيش داريم كه يكى يكى بايد درست بشود و تا آن مسائل درست بشود، ما نرسيديم به آن مطلبى كه جمهورى اسلامى است.

صحيفه نور ج 9 صفحه 253

خبرگان نبايد تحت تاثير قلم‏ها و قدم‏هاى خلاف اسلام قرار بگيرند

الان شما ملاحظه كنيد كه در همين مجلس خبرگان كه آقايان اهل علم و علما وعده ديگرى هستند، بعض افراد هستند كه فكرشان فكر اسلامى نيست، يا اگر فكر اسلامى باشد، اسلام را درست نمى‏دانند چه است. اينها الان در مسائلى اشكال تراشى مى‏كنند ولو مواجه با اين است كه اكثريت مخالف با آنها هستند، لكن در عين حالى كه اكثريت مسلم و طرفدار اسلام و اسلام را مى‏دانند چه است، معذلك يكى، دو نفر وقتى كه در يك محلى باشند كه همه‏شان همچو هستند الا يكى دو نفر اشكال تراشى مى‏كنند و چوب لاى چرخ مى‏گذارند ولهذا من بايد به آقايان، هم به آقايان اهل خبره، مجلس خبره عرض مى‏كنم كه تحت تأثير قلم‏ها و قدم‏هائى كه برخلاف اسلام دارد برداشته مى‏شود، واقع نشويد، شما مسائل را آنطورى كه فهميديد كه براى اسلام است، اسلام را تقويت كنيد، خدا ناصر شماست خداوند يارى مى‏كند ان تنصروالله ينصركم ويثبت اقدامكم نصرت خدا بدهيد، خدا ناصر شماست.

مخالفين با ولايت فقيه در واقع با اسلام مخالفند

به حرف‏هاى آنهايى كه برخلاف مسير اسلام هستند و خودشان را روشنفكر حساب مى‏كنند و مى‏خواهند ولايت فقيه را قبول نكنند، گوش ندهيد. اگر چنانچه فقيه در كار نباشد، ولايت فقيه در كار نباشد، طاغوت است يا خدا يا طاغوت. يا خداست يا طاغوت، اگر به امر خدا نباشد، رئيس جمهور با نصب فقيه نباشد، غير مشروع است، وقتى غير مشروع شد، طاغوت است، اطاعت او، اطاعت طاغوت است، وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتى از بين مى‏رود كه به امر خداى تبارك و تعالى يك كسى نصب بشود. شما نترسيد از اين چهار نفر آدمى كه نمى‏فهمند اسلام چه است، نمى‏فهمند فقيه چه است، نمى‏فهمند كه ولايت فقيه يعنى چه. آنها خيال مى‏كنند كه يك فاجعه به جامعه است. آنها اسلام را فاجعه مى‏دانند نه ولايت فقيه را. آنها اسلام را فاجعه دانند، ولايت فقيه فاجعه نيست، ولايت فقيه تبع اسلام است.

afsanah82
07-26-2011, 11:47 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 256

تاريخ: 12/7/58

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان طايفه نقشبنديه كردستان و علماى آنها

واجب الهى است كه با هم براى ساختن ايران پيوسته باشيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما آقايان كه زحمت كشيديد و براى تفقد از من تشريف آورديد تشكر كنم. شما مى‏دانيد كه در ظرف پنجاه و چند سال حكومت اين سلسله به همه اقشار ملت چه گذشت، چه مصيبت‏هائى كه ملت ما از آن سلسله نديد و چه جناياتى كه اينها نكردند، چه خيانت‏هائى كه به بيت المال نكردند. اينها تمام خيانت‏ها و جنايت‏ها را به همه اقشار ملت كردند و ذخائر ما را برداشتند و فرار كردند. ما الان در يك وضعى واقع هستيم كه همه اوضاع ايران از اقتصاد تا فرهنگ، تا ارتش، همه چيزش در خطر و آشفته است. بر همه ما اقشار ملت در هر مقامى كه هستيم واجب است، واجب الهى است كه با هم پيوسته باشيم و با هم يكدست و يكدل و يك جهت براى ساختن ايران خراب. تاكنون ما دزدها را بيرون كرديم، قلدرى‏ها را ملت ايران شكست به قدرت ايمان و اسلام، الان وقت سازندگى است كه اهميتش بيشتر از آن قدم اول است و امروز است كه يك روز حساسى است كه بر ملت ايران مى‏گذرد و بر كشور ما كه بايد همه با هم همصدا بدون هيچ اختلاف و بدون هيچ اغراض شخصيه قيام كنيم و اين كشور از سر و از نو بسازيم.

بر شما مردم كردستان و علماء كردستان به حسب وظيفه ملى و شرعى است كه اگر چنانچه آنجا نغمه‏هائى از جهال و يا از مفسده جوها در اين امور بلند شد، بدانيد كه اين از حلقوم اجانب است. آنها مى‏خواهند اين اختلاف را ايجاد كنند تا باز برگردند به حال اول، منتها به فرم ديگر. بايد بيدار باشيد، بايد هوشيار باشيد، اسلام را در نظر بگيريد، قرآن را در نظر بگيريد، همه با هم به دست واحد و يد واحده، همه با هم قيام كنيد و اسلام را تقويت كنيد.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:48 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 257

تاريخ: 14/7/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اساتيد و كاركنان دانشگاه صنعتى شريف

تا وابستگى فكرى هست ما نمى‏توانيم استقلال پيدا كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

گرفتارى ما در اين وقت يك گرفتارى كوچكى نيست. آنها سعى كردند كه ترياك بدهند به اين ممالك شرقى و خصوصاً آنجاهائى كه ذخائر بيشتر دارند. اينها سعى كرده بودند كه همه چيزى كه از غرب وارد مى‏شود يك نوع خاصى باشد، فرهنگ استعمارى وارد كنند به ايران و آن را با تبليغات دامنه دارى كه همه شما مى‏دانيد عاشق آن بكنند، به اسم حقيقت و دموكراسى خاص به ممالك استعمارى و نيمه استعمارى وارد كنند و به اسم دموكراسى غربى بخورد ما بدهند، همه چيزهائى كه اينها به اسم ترقى و تعالى و آزادى و دموكراسى و فرهنگ وارد كرده‏اند، همه چيز اينها به طرز خاصى وارد شده است. اينطور نيست كه همين آزادى كه در ايران در زمان پدر و پسر در ايران وارد كردند، اين آزادى باشد كه در غرب هست، يا اين دموكراسى كه ادعا مى‏كنند و در ايران هم تعقيب كنند و حالا بازيخورده‏ها و يا غرض ورزها دامن به آن مى‏زنند، اين دموكراسى است كه در غرب پيش خود آنها هست، اينها همه وارداتى هستند يعنى آزادى كه براى ايران و براى ممالك شرقى آنها تحويل آنها دادند، عبارت از آزادى در امورى است كه موجب تباهى ملت ما و جوان‏هاى ما شده است.

شما ملاحظه كرديد زمان رضاخان را، آن زمان قبل او را يادتان نيست و زمان پسر خلفش كه از آن خبيث‏تر بود يادتان است كه آزادى كه براى ما آوردند و به ما به قول خودشان اعطاء كردند، آزادى در رفتن مراكز فساد، سينماها به آنطور كه خودشان درست كرده بودند، اينهمه مشروب فروشى‏هائى كه در سرتاسر ايران و خصوصاً بيشتر در مركز درست كرده بودند، قضاياى مطبوعات و راديو تلويزيون به آن معانى كه آنها هستند، آزادى مجلات با آن وضع انحراف كننده، تمام چيزهائى بوده است كه نقشه كشيدند و براى ممالكى كه خواهند تحت نفوذ خودشان يا استعمارى باشد يا نيمه استعمارى، استعمار نو باشد، همه اين چيزها را به طور مفيد درست كردند. در تمام اين مدت يك قلم آزاد نبود كه يك مطلبى كه به صلاح كشور است بنويسد و يك آدم قادرنبود يك خطابه، يك صحبت بكند و اظهار مصالح امور و مفاسد را بكند، يك روزنامه نبود كه در آن، آن مفسده‏هائى كه در ايران دارد واقع مى‏شود و آن چپاولگرى‏هائى كه در داخل و خارج دست به هم دادند و دارند مى‏كنند، بنويسد. راديو و تلويزيون هر وقت كه صحبت بود از چيزهاى ترقيات ايران و رسيدن به دروازه تمدن و آن مسائل كه ما

صحيفه نور ج 9 صفحه 258

را به تباهى مى‏كشد. آزادى كه وارد كردند آن نحو وارد كردند، آن نحو آزادى بود، نه آزادى به معناى واقعى. دموكراسى كه وارد مى‏كنند در اينجا همان قسم است، نه آن است كه واقعيتى داشته باشد كه واقعاً اينها بخواهند مملكت ما آزاد باشد و بخواهد يك نفر حكومت كند، حكومت مردم به مردم باشد، اصل اين مسائل پيش آنها مطرح نيست، آنى كه پيش آنها مطرح است اين است كه در كدام كشور ذخائر كه مى‏شود از آن چاپيد چقدر بيشتر از ديگرى دارد، يا مثلاً فلان كشور به سبب موقعيت جغرافيائى‏اش چطور است كه اگر او تحت سلطه ما باشد، مسائلى كه آنها مى‏خواهند كدام بهتر است براى آنها. مع الاسف نويسنده‏هاى ما، بعضى از روشنفكرهاى ما، بعضى از نويسنده‏هاى ما، بعضى از اشخاصى كه تحصيلكرده هستند، اينها هم يا اين است كه واقعاً از حرف‏ها و تبليغاتى كه در ظرف پنجاه سال اخير ياد شده است گول خوردند و غفلت دارند از مطلب و يا بعضى از آنها با علم واطلاع به اينكه مسأله اين طورى است دامن به آن مى‏زنند، يعنى اجير آنها هستند. لهذا مملكت ما الان يك مملكتى است كه اين طورى است دامن به آن مى‏زنند، يعنى اجير آنها هستند. لهذا مملكت ما الان يك مملكتى است كه اين طورى آن را درست كردند، به صورت يك غربزدگى، نه به معناى واقعى كه در غرب است، اينجور نيست كه يك چيزى كه در غرب است، از مسائل، از علوم، از اينها، عينش هم در اينجاست. اينها دانشگاه را مى‏خواهند تا يك حدود معينى جلو ببرند، آن هم محتواى اخلاقى در آن درست نباشد و محتواى دينى در آن نباشد، محتوايش علمى هم، علمى به آن معنائى كه پيش خودشان هست نباشد، نمى‏خواهند اينها كه در ايران يك طبيبى تربيت بشود كه آن طبيب بتواند يك كارى بكند، حتى آن طبيب‏هائى هم كه تا آن حدود تربيت شده‏اند، مردم را به اينها بدبين كردند. تمام حرف‏ها اين است كه تا يك كسى لوزه‏اش هم فرض كنيد كه درد مى‏گيرد، اين راه مى‏افتد براى انگلستان، راه مى‏افتد براى اروپا. از آن طرف تبليغ كردند كه شما هيچ نداريد، خودتان چيزى نيستيد، از آن طرف هم نگذاشتند كه ما اين استعدادهائى كه داريم و جوان‏هاى ما استعدادهائى كه دارند رشد كنند. از همه اطراف ما را وابسته كردند و تا اين وابستگى فكرى هست در ما كه همه نظرمان به اين است كه همه چيزمان را از غرب بايد بياوريم و هر وقت هم كه هر چيزى پيدامى كنيم غرب بايد اين را معالجه بكند، تا اين وابستگى هست ما نمى‏توانيم استقلال پيدا كنيم، هيچ نحو استقلالى حاصل نمى‏شود الا اينكه ما خودمان را بشناسيم. ما خودمان هم فرهنگ داريم خودمان هم همه چيز داريم و احتياج به غرب در اين امور نداريم و آنى كه به ما مى‏دهند، آن نيست كه واقعيت رشد آورى باشد، آن است كه ما را مى‏خواهند در يك حدى نگه دارند. همين اشخاصى كه در آلمان فرستاده اين را براى رسيدگى و براى تحصيل چيز اتمى، پيش من در پاريس كه بودم دستجاتشان مى‏آمدند و مى‏گفتند كه اين اولاً ديگى كه در اينجا دارند، طرح كردند درست كنند براى ايران، مضر است اگر درست بشود و ثانياً ماها كه آمديم اينجا، ما را نمى‏گذارند اصلاً بفهميم (خود اينها يك حرف ديگر داشتند) نمى‏گذارند تحصيل كنيم، نمى‏گذارند بفهميم. وضع اين طورى بوده است و هست. تا ما از اين فكر اينكه ما همه چيزمان از غير است و ما بايد وابسته باشيم، شما اگر شنيده باشيد يكى از آن گويندگانى كه يك وقت هم در سنا بود، شايد يك وقتى رئيس سنا بود، حالا من يادم نيست، اين يك آدم معروفى است در صدر مشروطيت، تا حالا هم، تا وقتى

صحيفه نور ج 9 صفحه 259

كه مرد هم جزء معاريف بود، اين گفته بود كه ما هيچ چيزمان درست نمى‏شود مگر همه چيزمان انگليسى باشد، تا ما همه چيزمان را به فرم انگلستان درست نكنيم، درست نمى‏شود. حالا اين آدم اينقدر بى‏شعور بوده است كه اين تبليغاتى كه كردند، در مغزش وارد شده است و اعتقادش اين معنا بوده است، يا اينكه از وابستگان انگلستان بوده است، مى‏خواسته است اين حرف‏ها را تبليغاتى كه مى‏كند، اين هم جزء تبليغاتش باشد. ما الان در يك وقتى واقع شديم كه جوان‏هايى كه به دست ما تحويل داده شده است، جوان‏هائى است كه همه فرم غربى داشته‏اند و بايد تعويض بشوند، مغزها بايد عوض بشوند. اقتصادمان عرض كنم فرهنگ‏مان، همه چيزمان از آنجا آمده بود، نه به آنطورى كه پيش خود آنهاست. شما وارد هستيد و مى‏دانيد كه اينهائى كه مى‏روند در خارج از ممالك شرقى براى تحصيل، آن ديپلمى كه به آنها مى‏دهند، يعنى اينها را زود به ايشان اجازه و جواز مى‏دهند، لكن آنهائى كه خودشان در ممالك خودشان هست اينطور نيست. كسى كه در آنجا ديپلم گرفته، ديپلم فرم شرقى گرفته، اجازه ندارد در آنجا مطب باز بكند، نبايد آنجا مطب باز بكند، او بايد بيايد ايران، در ايران يا در ساير ممالك شرقى مطب باز كند.

وضع اين طورى بوده است و ما را اين طورى بار آوردند. الان كه بيدار شده است بحمدالله مملكت و چشمش را باز كرده است به همه آشفتگى، به همه چيزهائى كه آشفته است، منتها خودتان مى‏بينيد، مى‏بينيد كه آنجا چقدر خرابى هست كه بهتر و بيشتر از ما اطلاع داريد، ديگران هم محيط خودشان را مى‏بينند كه همان گرفتارى‏ها و همان مسائل هست چنانچه در سطح مملكت برويد، راجع به اين بيچاره‏ها و اين مستمندها، هر كس از هر طرف، هر گروهى كه از هر طرف آمده است پيش من مى‏گويد كه هيچ كس مثل آنجائى كه ما هستيم عقب افتاده نيست. اين براى اينكه همان محل خودش را ديده و تبليغاتى كه شده است كه اين تمدن بزرگ، خيال مى‏كند كه خوب، به استثناء اينجا جاهاى ديگر همه تمدن بزرگ است. اين يكى هم همان محل خودش را ديده، آن يكى هم همان، همه جا اينطور است. من وقتى كه مى‏آيند اينجا و شكايت مى‏كنند كه نه ما آب داريم، نه آسفالت داريم، نه بهدارى داريم، نه چه داريم، مى‏گويم آقا شما برويد تهران يا قم زاغه‏نشين‏هاى تهران را ملاحظه كنيد ببينيد آنها بدتر است حالشان يا شما. بنابراين بوده است كه اين ممالك را ذخائرش را ببرند و خودشان عقب مانده و بعكس مفلس و بيچاره باقى بمانند. الان ما وارد شديم در اين مملكتى كه، يعنى اين ديوار بزرگ را شكستيد شما و رفتيد آن طرف ديوار مى‏بينيد هيچ نداريد و هر چيز داريد خراب است. اگر هم ما همين مسأله هيچ نداريم بود، بهتر مى‏توانستيم اداره‏اش كنيم تا خرابكارى مأمور خرابكارى بودند. درست نوشته است اين مرد كه مأموريت براى وطنم، صحيح است، اما چه مأموريتى، اين مأموريتى كه انجام داد، اينجور مأموريت داشت. الان شما آنطور آن طرف ديوار كه رفتيد هر جا برويد مى‏بينيد خراب است، وزارتخانه‏هايش خراب است، ادارات خراب است، فرهنگش خراب است، اقتصادش خراب است، همه چيزش ديگر.

صحيفه نور ج 9 صفحه 260

اينها مى‏ترسند كه مبادا احكام اسلام در ايران پياده شود

آن چيزى را كه از همه چيز بيشتر به آن توجه داشتند اين است كه ايمان مردم را از دستشان بگيرند. آنها از ايمان مى‏ترسند، از ايمان به خدا مى‏ترسند، از اسلام مى‏ترسند. شما ملاحظه كرديد كه وقتى صحبت جمهورى اسلامى شد، هياهو در آمد از همين نويسنده‏هاى به ظاهر مسلمان ما، از همين‏ها هياهو درآمد كه خوب ديگر اسلامش چيست، همان جمهورى. معلوم بود از اسلام مى‏ترسند، لازم نيست يك اسلامى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد، جمهورى دموكراتيك. دموكراتى به ما اعطا كردند، اين را مى‏خواهند اينها. اينها از آن چيزى كه مى‏ترسند اين است كه مبادا يك وقتى اسلام و احكام اسلام در ايران بيايد تا كلاه اينها پس معركه باشد، آنهائى كه انحراف دارند، اينها را نپذيرد اسلام چنانچه نمى‏پذيرد.

الان همه ما، همه شما و همه قشرهاى ملت مؤظف هستيم كه هر كدام در هر محلى كه هستيم آنجا را اصلاًحش كنيم و از همه بالاتر همين قضيه آموزش و پرورش و قضيه دانشگاه و قضيه تعليم و تربيت است كه ما در اين جهت از همه جا از همه جهات بيشتر احتياج داريم كه اصلاًح بشود. طرح بايد بدهيد، فكر بكنيد - عرض مى‏كنم مشورت بكنيد، اشخاصى كه علاقه دارند به اين كشور، اشخاصى كه وابسته نيستند به اين رژيم سابق و به شرق و غرب، اينها را جمع بكنيد و با هم مطالعه كنيد، طرح بدهيد تا انشاء الله عمل بشود و بلكه انشاء الله ما بتوانيم، البته يك برنامه طولانى، به اينجور نمى‏شود، بتواند اين را با يك برنامه طولانى متحول كند اين فرهنگ را به يك فرهنگ صحيح. اگر هست، يك علم صحيح باشد، نه اينجاست كه يك علمى براى ما آوردند كه ما را تا يك حدودى نگه دارند و باز به ما نشان ندهند. اين چيز را شما ببينيد، الان اينهمه چيزى كه از اين خارج خريدند، اينهمه توپ و تفنگ و طياره و كذا و كذا ميلياردها كه از خارج خريدند، ايران كسى نيست كه بفهمد استعمالش كند و يا نداريم كسى را، درست ما را تربيت نكردند، آنها نخواستند ما بفهميم كه اين فرض كنيد طياره‏اى كه فلان جور است، بايد چه جور به كارش انداخت، يا اسلحه‏هاى خاصى كه آنها دارند، بسيارى از آن اسلحه‏هاست كه اصلاً ايران نمى‏تواند، نه اينها، شرق نمى‏تواند، دست خودشان است اسرارش، اسرارش را به ما نمى‏گويند. پول را از ما گرفتند، ميلياردها پول از ما گرفتند، اينها را هم آوردند اينجا، ما هم نمى‏توانيم استعمال كنيم. براى چه آوردند؟ براى اينكه اگر يك وقتى يك جنگى واقع بشود بين خودشان و روسيه، پايگاه داشته باشند. اينجا، هم پول را آنها گرفتند، هم براى خودشان چيزى درست كردند. مصيبت‏ها يكى دو تا نيست. ما بايد،

afsanah82
07-26-2011, 11:50 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 263

تاريخ: 14/7/58

بيانات امام خمينى در جمع سرپرست و كاركنان راديو و تلويزيون

جمهورى اسلامى بايد محتوايش هم اسلامى باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خوب است كه حالا آقايان مجتمع‏اند و آقاى قطب‏زاده هم هستند. من كراراً اين مطلب را تذكر دادم كه جمهورى اسلامى يك لفظى نيست كه محتوا نداشته باشد يك لفظى است كه بايد محتوا داشته باشد و محتوايش هم اين است كه تمام دستگاه‏هاى دولتى و ملى و تمام قشرهاى كشور اسلامى بشود. اگر بنا شد مثلاً دادگسترى اسلامى نباشد، ماليه اسلامى نباشد، هر جا دست بگذاريد اسلامى نباشد اين شكست نهضت است و بدتر از اول است، براى اينكه با رژيم شاهنشاهى و طاغوتى خلاف اسلام بود، حالا با جمهورى اسلامى خلاف اسلام است و اين دو تا خيلى فرق دارد.

لزوم اسلامى بودن راديو تلويزيون به خاطر موقعيت حساس در جامعه‏

اگر مثلاً دستگاه تلويزيون، راديو، اينها يك نقصى داشته باشد، اين را ديگر نمى‏گويند رژيم طاغوتى كذا، اين را مى‏گويند كه جمهورى اسلامى كذا و آن وقت هم قضيه راديو تلويزيون فرق دارد با قضاياى ديگر. ممكن است در يك وزارتخانه يك مطلب خلافى باشد اگر ده سال ديگر هم مردم نفهمند، اما راديو تلويزيون اگر يك كار خلافى بشود و بخواهد يك چيزى باشد كه برخلاف شرع، برخلاف مسير ملت يك چيزى نمايش بشود يا گفته بشود، همان روز اول و ساعت اول همه كشور (الان كه همه جا راديو هست، تلويزيون شايد اكثر جاها باشد) سرتاسر كشور يكدفعه ملتفت مى‏شوند كه يك همچو مسأله‏اى است. از اين جهت اين دستگاه حساسترين دستگاهى است كه در مملكت‏مان بوده است، يعنى از حيث اينكه در راديو تلويزيون هم چشم مى‏بيند هم گوش مى‏شنود، آن هم در يك سطح وسيع همه جائى و راديو در خارج هم پخش مى‏شود و همه آنجاهائى كه موجش مى‏رود اطلاع بر او پيدا مى‏كنند و اگر خداى نخواسته اين دستگاه يك وقتى نقيصه داشته باشد يعنى بر مسير ملت نباشد، بر مسير اسلام نباشد، اين خطرش بيشتر از اين است كه وزارت فلان بر مسير اسلام نباشد. اين وقتى بر مسير اسلام نباشد، سرتاسر ايران و بسيارى از كشورها مى‏فهمند كه اين بر مسير اسلام نيست و براى آنهائى كه غرض دارند، منعكس مى‏كنند كه رژيم شاهنشاهى لفظاً رفته، معنا باز هست. باز قلم‏ها و قدم‏هائى كه خواهند اين رژيم را، اين نهضت را آلوده كنند و اشكال كنند، آنها به كار

صحيفه نور ج 9 صفحه 264

مى‏افتند و اگر يك مطلب باشد، يك مطلب را بزرگش مى‏كنند و چندين برابر و روى اساس تلويزيون نمى‏آيند صحبت كنند، روى اساس اسلام مى‏آيند صحبت مى‏كنند. اشكال، حالا اين است. در زمان طاغوت هر كارى هم كه واقع مى‏شد، هر چه هم خرابكارى بود كارى به اسلام نداشت. يك رژيم مخالف اسلام بود و كار خلاف اسلام مى‏كرد. رژيم خلاف اسلام كار خلاف اسلام مى‏كند. از اين جهت در آن وقت خطر كم بود و خطر متوجه به اسلام نبود، به جمهورى اسلامى نبود، اما امروز خطر متوجه به اسلام و به جمهورى اسلامى و اسلام است و لهذا يك وظيفه بزرگى به دوش ملت و همه ماست. اگر من يك كار خلافى بكنم، اگر شما يك كار خلافى بكنيد، هر كس كار خلافى بكند، اين خلاف در جمهورى اسلامى واقع مى‏شود و اگر يك دستگاهى به اين وسيعى و به اين حساسى يك كار خلاف اسلام بكند يا بر خلاف مسير ملت يك كارى انجام بدهد و يك برنامه‏اى انجام بدهد، اينها نمى‏آيند حساب بكنند به اينكه تلويزيون اينطور است، راديو اينطور است، حساب مى‏كنند كه جمهورى اسلامى اينطور است. بنابراين حيثيت اسلام، حيثيت جمهورى اسلامى بسته به اين دستگاه هاست، يكى‏اش هم دستگاه تلويزيون و راديو است كه بيشتر از جاهاى ديگر بستگى دارد. از اين جهت همه بايد سعى بكنيد و اولاً تفاهم حاصل بكنيد. در سطح راديو تلويزيون، اختلافات هميشه بر خلاف مسير اسلام است. اختلاف نكنيد با هم، يك دسته‏اى هستيد مسلمان و مى‏خواهيد كه خدمت بكنيد، اشكال تراشى به هم بكنيد، اين به او، او به او، و اسباب اين بشود كه يك وقت يك دستگاهى در او اختلاف حاصل بشود، خلافكارى حاصل بشود و به نتيجه نرسد، براى اينكه يك نتيجه عكس بشود تفاهم بكنيد، دستجات مسلمين هستيد، دستجاتى تفاهم داريد به حسب عقائد باهم مسيرتان يك مسير است. مختلف نيست مسيرتان، تفاهم كنيد و با هم برادرى كنيد و با برادرى و برابرى كارها را انجام بدهيد، وقتى همه با هم مجتمع باشيد و با برادرى بخواهيد كار را انجام بدهيد كار زود انجام مى‏گيرد و خوب انجام بدهيد، كار زود انجام مى‏گيرد و خوب انجام مى‏گيرد. اگر بنا باشد يك دسته‏اى از آن طرف بكشند يك دسته‏اى از آن طرف بكشند اختلاف بشود، نه كار انجام مى‏گيرد و نه اگر انجام بگيرد خوب انجام مى‏گيرد، خوب هم انجام نمى‏گيرد. بنابراين يكى از كارهاى مهم اين است كه دستگاه را يك دستگاه توحيدى كنيد و همه با هم مجتمع و براى خدا انجام بدهيد و اگر چنانچه يك افرادى هستند كه مى‏خواهند اخلال بكنند، مى‏خواهند خلاف مسير اسلام عمل بكنند، چه بكنند، آنها را بايد چه بكنند؟ تدريجاً بايد آنها را، به تدريج البته، بدون اينكه درگيرى حاصل بشود به تدريج اينها هم كنار بروند كه يك دستگاه اسلامى بشود و يك تبليغات اسلامى و يك دستگاهى باشد آموزنده براى مملكت، براى ملت. اين دستگاه‏ها را مى‏بينيد كه از بچه‏هاى كوچولو تا بزرگ‏ها و پيرمردها و پيرزن‏ها پايش مى‏نشينند و نگاه مى‏كنند، اين دستگاه اگر آموزنده باشد، اگر فيلم‏ها يا عرض مى‏كنم كه خطابه‏ها يا اخبار جورى باشد كه آموزنده باشد، اين بچه كوچولو هم از حالا تربيت مى‏شود، يك تربيت صحيح و اگر چنانچه خداى نخواسته يك خلافى در او باشد، آن بچه‏ها كه كوچكند، از اول تربيت فاسد مى‏شوند و اين هم به عهده شماست تربيتش. اين دستگاه يك چيزى است كه مثل سيارى

صحيفه نور ج 9 صفحه 265

مى‏ماند كه همه جا برود، منتها در يك وقت همه جا مى‏رود و همه هم گوش مى‏كنند. چون بچه‏ها علاقه دارند به نگاه كردن به اين عكس، نگاه به اين فيلم‏ها، آنها پايش نگاه مى‏كنند اگر فيلم يك فيلم آموزنده باشد، اين بچه‏ها تربيت مى‏شوند به تربيت صحيح و اگر يك فيلمى باشد كه برخلاف باشد و عرض مى‏كنم انحراف كننده باشد، بچه‏ها تربيت مى‏شوند به ترتيب انحرافى، بزرگ‏ها هم همين طور. بنابراين مسؤوليت است، الان مسؤوليت خدائى است، مسؤوليت اخلاقى است، مسؤوليت ملى است، همه مسؤوليت‏ها الان به عهده اين دستگاه است و انشاء الله اميدوارم كه با هم تفاهم كنيد، با هم دوستى و برادرى داشته باشيد، به نظر كينه به هم نگاه نكنيد - عرض مى‏كنم كه اشخاصى هم كه خداى نخواسته انحراف دارند، موعظه كنيد و انشاء الله برگردند، اگر يك وقت هم افرادى باشند كه ديگر قابل موعظه نيستند و قابل برگشتن نيستند، به تدريج اينها كنار گذاشته بشوند تا انشاءالله يك دستگاه صحيح، خوب، آموزنده و تربيت كننده باشد و آبروى اين نهضت محفوظ بماند به واسطه اعمال شما. خدا همه شما را انشاء الله توفيق بدهد، مؤفق باشيد. من هم براى همه دعاگو هستم و خدمتگزار همه شماهستم انشاء الله.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:50 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 266

تاريخ: 16/7/58

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان انستيتو تكنولوژى بابل

براى تحقق جمهورى اسلامى از اين به بعد هم در نهضت پيشقدم باشيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من توفيق و سلامت شما آقايان را كه از راه دور آمديد براى ملاقات، از خداوند تعالى مسئلت مى‏نمايم و مجاهدات جوان‏ها را، جوان‏هاى همه ايران و خصوص شما جوانان را تقدير مى‏كنم و اميدوارم كه اسم شما در دفتر امام زمان سلام الله عليه ثبت بشود و شما جزء مجاهدين اسلام باشيد. انشاء الله از اين به بعد هم در اين نهضت شركت داشته باشيد، در امورى كه براى اسلام پيش مى‏آيد پيشقدم باشيد. انشاء الله بشود كه يك دولت اسلامى و يك مملكت اسلامى به تمام معنا تحقق پيدا كند با دست شما جوان‏ها و همه در پناه اسلام به خير دنيا و آخرت برسيد. انشاء الله خداوند همه شما را توفيق عنايت كند.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:50 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 267

تاريخ: 16/7/58

پيام امام خمينى به سربازان و درجه‏داران

خدمت سربازان فداكار و عزيز و درجه‏داران و افسران محترم ايدهم الله تعالى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در اين موقع كه بحمدالله تعالى با فداكارى همه اقشار ملت بزرگ، پيروزى اعجاز آور نصيب ملت مسلمان ما گرديد با خواست خداوند تعالى از زير فشار استبداد و استعمار خارج شديم و مرحله جهادسازندگى است و كشور در اين وقت بيشتر محتاج فداكارى است، لازم است به شما طبقه عزيز مؤثر تذكر دهم كه شماها اكنون در خدمت اسلام بزرگ هستيد، خدمت شماها به كشور، خدمت به اسلام و قرآن كريم است و خدمت سربازى از عبادات است. لازم است اولاً افسران نسبت به ساير قشرهاى ارتش با كمال محبت و دوستى عمل كنند و درجه‏داران و سربازان از مافوق اطاعت نمايند و حفظ سلسله مراتب را بنمايند كه با انجام نظام، كارها به خوبى پيشرفت كند و سربازان عزيز براى دو ماه باقيمانده خدمت ناراحت نشوند و به خدمت خود در اين دو ماهه ادامه دهند كه موجب رضاى خداوند تعالى وامام عصر عجل الله فرجه الشريف است.

من انتظار دارم كه شما عزيزان به خدمت خود براى كشور عزيز اسلامى ادامه دهيد و موجب تزلزل در ارتش نشويد. از خداوند تعالى سعادت و سلامت شما عزيزان و عظمت كشور اسلامى را خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:51 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 268

تاريخ: 17/7/58

بيانات امام خمينيد در ديدار با پرسنل آموزشى نيروى زمينى

همه در آغوش هم با برادرى اين نهضت را به پيش ببريد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين روزها براى ملت مامبارك است و هر روز مبارك و اميد است مبارك‏تر بشود. مبارك براى اينكه بحمدالله بر قدرت‏هاى طاغوتى پيروز شديد و دست اجانب را از مملكت خودتان قطع كرديد و مبارك تر كه تا آخر قطع باشد و از آن مبارك‏تر اينكه جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى كه همه قشرهاى اسلامى باشد تحقق پيدا كند. يكى از مباركى‏ها اينست كه شما برادرها با برادرهاى ارتشى آموزشى برادرانه با هم ملاقات كنيد و براى آنها كف مى‏زنيد. اين امرى است كه در جمهورى اسلامى بايد انجام بگيرد و بايد همه در آغوش هم برابر هم با برادرى اين نهضت را به پيش ببريد و دست اجانب و عمال اجانب كه بعض از آنها الان هم مشغول توطئه هستند از كشور خودتان كوتاه كنيد. من از همه قشرهاى ملت و از ارتشى‏ها و اين جوانانى كه الان از اينجا رژه رفتند تشكر مى‏كنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم و از همه خواهم كه از آن چيزهائى كه در دل داشتيد دست برداريد و همه با هم برادر باشيد و در راه اسلام كوشش كنيد و اگر گرفتارى‏هائى هم هست براى افراد شما يا براى گروه‏هاى شما، اميد است كه انشاء الله با برقرارى حكومت عدل اسلامى تمام گرفتارى‏ها رفع بشود. كوشش كنيد در اينكه با هم باشيد و كوشش كنيد در اينكه خائنين را بشناسيد و طرد كنيد. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و من از همه شما تشكر مى‏كنم و به همه شما دعا مى‏كنم و خدمتگزار همه ملت و همه قشرهاى ملت هستم.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:51 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 269

تاريخ: 17/7/58

بيانات امام خمينى در جمع اولين گروه ورزشكاران باستانى و قهرمانان كشور

يكى از اهداف اسلام سرافرازى همه ملت‏هاى اسلامى است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

چه روزهاى خوشى مى‏گذرانيد، روزهائى كه دشمن را فرارى داديد و همه با هم مجتمع، ورزشگارها و پهلوان‏ها با ما، روحانيون با ساير طبقات، ارتشى‏ها با شما، شما با ارتشى‏ها، همه با هم مجتمع و يكصدا براى پيشبرد اهداف اسلام كه يكى از اهداف اسلام استقلال كشور، آزادى براى همه و سرافرازى همه ملت‏هاى اسلامى. اميدوارم كه شما پهلوانان براى ملتتان، براى كشورتان مفيد باشيد و با همت شما جوانان برومند و همت ساير اقشار ملت، اين نهضت اسلامى به پيش برود و يك مملكت مستقل و آزاد خالى از همه شياطين. مملكت روحانى كه همه شياطين از آن بيرون بروند و يا مؤمن بشوند اميدوارم كه اين اشخاصى كه از اسلام مى‏ترسند، از چى اسلام مى‏ترسند؟ از اين مى‏ترسند كه اسلام نتواند استقلال‏شان را حفظ بكند؟! خوب، اين اسلام بود كه مملكت را از چنگ اجانب و قدرت‏هاى بزرگ نجات داده، اسلامى كه توانست تمام قدرت‏هائى كه در عالم هست و پشتيبانى مى‏كردند از اين رژيم، اسلامى كه توانست تمام اينها را عقب بزند و شكست بدهد و مملكت خودش را از حلقوم اجانب كه در رأس آنها آمريكاست بيرون بكشد، نمى‏تواند حفظ بكند اين مملكت را؟! از اين مى‏ترسند كه از ملت سلب آزادى بشود؟! اسلامى كه آزادى را براى اين ملت هديه آورد، مى‏ترسند كه حالا كه هديه آورد دوباره بگيرد از ايشان؟! مى‏ترسند كه اسلام ذخائر ايران را به اجانب بدهد؟! اسلامى كه كوشش كرده است و ذخائر را حفظ كرده است براى ملت و چپاولگران را بيرون كرده است از اين مملكت، اينها مى‏ترسند كه ذخائر به باد برود؟! آنچه من مى‏فهمم اين است كه بعضى از اينها گول خوردند و بعضى از اينها هم توجه دارند و غرض دارند و آنها مى‏ترسند كه اسلام جيب اينها را نگذارد پرشود. از اين مى‏ترسند كه اسلام نگذارد كه اين چپاولگرى‏ها باقى بماند.

چپاولگرها نمى‏خواهند اسلام تحقق پيدا كند

اينها براى ملت، براى كشور دلسوز نيستند (البته من همه را نمى‏گويم، من بعضى از اينها را مى‏گويم، من آن منحرفين را مى‏گويم و آن وابسته‏هاى رژيم سابق را كه نمى‏خواهند اسلام تحقق پيدا بكند) مى‏خواهند اين وابستگى ما به خارج، به غرب و شرق باقى باشد چون در اين وابستگى‏ها اينها

صحيفه نور ج 9 صفحه 270

استفاده‏ها مى‏كردند. چنانچه ملاحظه كرديد در سايه رژيم سابق، چپاولگرها چپاول كردند و بعد از اينكه او رفت بسياريشان پول‏ها را هم برداشتند و رفتند و ميليون‏ها، ميلياردها پول از ايران رفت. اينها مى‏ترسند كه اگر اسلام با محتوايش تحقق پيدا بكند دست آنها ديگر كوتاه بشود و دست اربابانشان كوتاه بشود از اين چپاولگرى‏ها و به آمال خودشان نرسند. والا اگر براى ملت و براى كشور است، اسلام اين كشور را به ما برگرداند و قدرت اسلام بود، ايمان مردم بود كه اين پيروزى براى ماها حاصل شده و اسلام در طول تاريخ، آنوقت كه اسلام بوده است به كسى ضرر نمى‏زده است در حكومت على بن ابى‏طالب كى مى‏تواند بگويد كه ظلم بر او مى‏شد؟ كى مى‏تواند بگويد كه استقلال از دستش مى‏رود؟ كى مى‏تواند بگويد كه ذخائر ملت به باد مى‏رود؟ حكومتى كه رأسش على بن ابيطالب سلام الله عليه باشد كى مى‏تواند بگويد كه نقصى در حكومت است؟ كى تواند بگويد كه نمى‏تواند اداره بكند؟. ما مى‏خواهيم كه، مامى خواهيم يك مملكتى باشد كه در رأسش كسانى باشند كه شيعه على بن ابيطالب سلام الله عليه هستند و مسلم هستند، اسلام را به معناى واقعيش ادراك كردند و بر مملكت ما از مجلسش تا مجلس خبرگانش تا ارتشش تا بازارش تا پايگاه پهلوان‏هاى ما همه‏اش اسلامى باشد. اگر همه اسلامى باشند خوفى از چيزى نيست. مسلم كه نمى‏تواند به مسلم ديگر ضرربزند، مسلم برادر مسلم است. انما المومنون اخوه قرآن كريم عقد اخوت بين مسلمان‏ها انداخته است. برادر كه به برادر ضرر نمى‏رساند. اينها خوفشان اين است كه مبادا اسلام تحقق پيدا بكند و مبادا منافعشان از دستشان برود والا ملت ما اسلام را مى‏خواهند از باب اينكه از اسلام ضرر نمى‏بينند، اسلام بر منافع آنهاست. با تحقق اسلام همه قشرها در رفاه زندگى مى‏كنند و براى آخرتشان هم تهيه مى‏بينند. خداوند شما پهلوان‏هاى عزيز را براى ما حفظ كند و قدرت فوق قدرت به شما عنايت كند و انشاء الله قدرت روحى و قدرت باطنى پيدا بكنيد و مهذب بشويد چنانچه انشاء الله هستيد. خداوند همه‏تان را تأييد كند.

والسلام عليكم‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:51 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 271

تاريخ: 17/7/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ورزشكاران باستانى

عدم دقت در تعيين افراد شوراها خطر براى وجاهت اسلام است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خوشوقتم كه امروز با دو دسته از ورزشكارها و پهلوان‏ها مواجه شدم و چون آقايان از شهرهاى مختلف هستند من لازم مى‏دانم كه مسأله‏اى كه الان محل ابتلاء ماست با آقايان بگويم كه در شهرهاى خودشان كه رفتند تبليغ كنند، به برادران خودشان بگويند و آن مسأله شوراهاى شهر است. اين شوراها بايد باشد در شهرها، بعدهم در ساير نقاط انشاء الله تأسيس بشود اين شوراها سرنوشت هر شهرستانى، هر شهرى كه اين شوراها در آن هست باخود اين شوراهاست كه از طرف مردم تعيين بشوند افرادش. آن چيزى كه الان لازم است بر همه آقايان، بر همه شما جوانان، بزرگان و بر همه قشرهاى ملت، اين است كه چشم‏هايشان راباز كنند با مطالعه، با دقت، افرادى كه براى شوراها تعيين مى‏كنند صفات خاصى را داشته باشند. اول اينكه مومن باشند، مؤمن به اين نهضت باشند. جمهورى اسلامى را بخواهند، طرفدار مردم باشند، امين باشد، اسلامى باشند، شرقى و غربى نباشند، انحرافات مكتبى نداشته باشند تا آنكه كارهائى كه مى‏كنند براى نفع ملت، براى نفع خود شهرستان باشد. اگر چنانچه خداى نخواسته در امر كوتاهى بشود و شياطينى كه دوره مى‏افتند و مى‏خواهند افرادى را جا بزنند به مردم، آن افراد منحرف يك وقتى تعيين بشوند براى شوراهاى شهر، اين براى خود شهر خطر دارد، براى كشور خطر دارد - براى كشور خطر دارد براى اسلام خطر دارد. از اين جهت اين مسؤوليتى الان گردن همه ملت هست كه شما هم از همان ملت هستيد و بحمدالله پهلوان‏هاى ملت هستيد و بعدها هم پهلوانتر انشاءالله بشويد. اين مسؤوليت بزرگ است كه ما الان در يك وقتى واقع هستيم كه بسيارى از ريشه‏هاى رژيم فاسد سابق در بين مردم هستند و ممكن است كه خودشان را با ظاهرسازى جا بزنند، بايد شناسائى بشوند و هر شهر و شهرستانى كه ده، پانزده نفر مثلاً هستند آن عددى كه بايد تعيين بكنند در آنجا، بايد انتخاب بشوند، بايد اين شناسائى بشود. در بين روحانيون يك نفر هست، خوب هر كسى در شهرش مى‏داند كه كدام روحانى، كسى است كه صلاحيت دارد براى اين كار، دلسوز براى ملت است و از كسبه مثلاً از اصناف، از تجار، از كارگرها، از كشاورزها سابقه‏اش درست بايد مردم بدانند كه اين در زمان طاغوت چكاره بوده است و سوابقش، سوابق خانوادگيش چطور بوده است. اگر چنانچه دقت در اين نشود و مردم توجه به اين امر نكنند، مسؤولند پيش خدا. اگر

صحيفه نور ج 9 صفحه 272

فردا يك گرفتارى براى ملت به واسطه اينها پيش بيايد، ماها كه خواهيم تعيين كنيم افراد را، مسؤول هستيم. مسؤوليت ما بزرگ است. امروز وجاهت اسلام ممكن است در خطر باشد. اگر يك افراد نابابى در جمهورى اسلامى مقدرات يك شهرى را در دست بگيرند - بعد بعد كارهاى خلاف بكنند، علاوه بر اينكه براى خود آن شهر مضر است، وجهه جمهورى اسلام را بد نمايش مى‏دهد و آنهائى كه با شما و با ما و با اسلام غرض دارند، اينها مى‏خواهند كه يك افرادى باشند كه اين افراد هر چه مى‏توانند كار را از اسلام جداكنند، مطالب را از اسلام جدا كنند و شما و ما مى‏خواهيم كه هر چه كار مى‏شود كار اسلامى باشد. بنابراين آن چيزى كه شايد از فردا و پس فردا اين كانديدها معرفى بشوند، و شماها بايد رأى به كسى بدهيد كه اين در شوراى شهرستان باشد. خيال نكنيد كه شوراى شهر يك چيز آسانى است، يك چيز كمى است. شوراى شهر يعنى همه كارهاى شهر دست اينهاست، شهردارى راهم تعيين مى‏كند، كارهاى ديگر شهر را، همه را اينها انجام مى‏دهند و نظارت بر بازار، نظارت بر همه جا دارند، اينها اختياراتى دارند و ممكن است كه خداى نخواسته يك وقتى افراد ناباب تعيين بشود، رأى داده بشود به آنها و براى شهر مضر، براى اسلام هم مضر. بنابراين يك مسأله مهمى است كه بايد شما توجه به آن داشته باشيد و برسانيد به دوستان خودتان، به شهرستان‏هائى كه مى‏رويد به دوستانتان، به اهل علم آنجا برسانيد كه مردم آگاه بشوند و با آگاهى رأى بدهند. اين يك مطلبى بود كه الان مورد نظر است و لازم است انشاء الله عمل بشود. بعد ما يك مراحل ديگرى هم داريم كه در مورد خودش بايد از آن بحث بكنيم: يكى، يك قضيه مجلس شوراست كه در همه مقدرات مملكت بايد رأى بدهد، يكى هم رئيس جمهور است كه اينها هم ديگر بعد انشاء الله بشود.

پرورش دو قوه جسمانى و روحانى از وظائف ورزشكاران‏

و من اميدوارم كه اين مراحل را با همت همه قشرها و همت شما جوان‏ها اين مراحل را طى بكنيم و آنهائى كه مخالف با اين هستند همانطورى كه در رفراندم شكست خوردند، در اين مسائل هم باز شكست بخورند و پيروزى مال ملت اسلام باشد و خداوند همه شما را انشاء الله حفظ بكند. و همانطورى كه ايشان گفتند و خوب هم تشريح كردند و صحبت كردند، آن ورزشكارها دو وظيفه دارند: يك ورزش جسمانى براى قوه پيدا كردن و قدرت پيدا كردن. وقتى قدرت جسمانى پيداشد دفاع از مملكت توانند بكنند، دفاع در برابر مخالفينى كه مى‏خواهند به آنها حمله بكنند، مى‏توانند بكنند. و يكى هم پرورش روحانى كه اگر پرورش روحانى در انسان پيدا بشود آنوقت قدرت جسمانى‏اش هم مضاعف مى‏شود و شما كوشش كنيد كه آن قدرت را هم كه قدرت الهى است و قدرت هم به بركت اسلام و به بركت مولا اميرالمومنين سلام الله عليه در شما پيدا بشود كه يك مرد روحانى قوى و جسمانى قوى بشويد كه هم جانب روح‏تان قوى باشد و هم جانب جسم‏تان قوى باشد. من هم دعا به همه‏تان مى‏كنم و خدمتگزار همه‏تان هم هستم. خدا همه‏تان را انشاء الله حفظ كند.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:51 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 273

تاريخ: 17/7/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى حزب جمهورى اسلامى شهر ولى عصر

اين نهضت از بركت شما زاغه‏نشينان پيش رفت گفتيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

كه شما از زاغه نشين‏ها و از جمعيت اطراف شهر هستيد. يك دفعه از تلويزيون ديدم، بلكه شايد دو مرتبه راجع به اين جهت مشاهده كردم. يك دفعه‏اش كه مصاحبه مى‏كردند، پرسيد از آن مردمى كه چند تابچه از توى سوراخى بيرون آمدند، كه شما چه مى‏كنيد گفت كه ما صبح كه مى‏شود مى‏رويم تظاهرات.

اين نهضت از بركت شما زاغه‏نشين‏ها و امثال شما، يعنى اين طبقه محروم، به بركت شما پيش رفت نهضت. شما طبقه محروم، چه دانشگاهى و چه روحانى و چه زاغه‏نشين‏ها و كارگرها بوديد كه اينطور با وحدت كلمه و بانك الله اكبر پيش برديد. آنهائى كه بعد از پيش بردن شما به ميدان آمدند و همه‏شان انقلابى شدند، آنها را ملت مى‏شناسند ما هم بسيارى‏شان را مى‏شناسيم كه دخالتى در اين مسائل نداشتند. اينها، اشخاصى، بعضى‏شان يا با دستگاه سابق ساخته بودند، جيره خوار آنها بودند و ضد انقلاب بودند، يا در حال انقلاب هم در آن كنار نشسته بودند و تماشا مى‏كردند ببينند كى جلو مى‏برد، هر كه پيش برد بروند سراغ او. حالا ديدند كه شما طبقه محروم پيش برديد و بحمدالله اسلام پيروز شده است، همه مسلمان شدند، مسلمان دو آتشه. معذلك نمى‏توانند آن باطن ذاتشان رابروز ندهند، بروز مى‏دهند. گاهى كه ما اسلام را ديگر مى‏خواهيم چه كنيم، همان جمهورى باشد غافل از اينكه اسلام بود اينها از توى كارخانه‏ها، اين منزل‏ها بيرون كشيد بسيارى‏شان و اسلام بود كه اين پيروزى را آورد كه اقلاً آنها مى‏توانند نفس بكشند، قبلا نمى‏توانستند هيچ كارى بكنند. اينها حالا آمدند و در مقابل شماها ايستادند و در مقابل شماها ايستادند و در مقابل اسلام ايستادند و مى‏خواهند باز آن مسائل سابق را پيش بياورند. بايد شماها توجه داشته باشيد، اينهائى كه با جمهورى اسلامى مخالفت دارند، با قلم‏شان و با زبان‏شان آن مسائل را طرح مى‏كنند، بشناسيد كه يك وقت اينها اغفال نكنند شما را. اينهائى كه داد اين را مى‏زنند كه ما طرفدار مردم هستيم و طرفدار خلق هستيم، اينها همين‏ها هستند كه حاصل رنج جمعيتى را يك سال با يك كبريت آتش مى‏زنند و نمى‏گذارند كارخانه‏ها راه بيفتد. هر وقت هم راجع به يك كار، اصلاحى پيش مى‏آيد اينها مخالفت مى‏كنند. رفراندم را همين‏ها مخالفت كردند و بعضى‏شان تحريم كردند و كارشكنى كردند و بعد هم مجلس خبرگان را همين‏ها باز انتقاد كردند و

صحيفه نور ج 9 صفحه 274

مى‏كنند و مشغولند و بعد هم راجع به مجلس شورا كه پيش بيايد، راجع به رئيس جمهور پيش بيايد، همين‏ها هستند كه دست و پا مى‏كنند بلكه اسلام تحقق پيدا نكند براى اينكه اينها از اسلام مى‏ترسند. منافع آنها را كه خارجى تأمين مى‏كردند، اسلام نمى‏گذارد كه ديگر خارجى‏ها دست‏شان به ايران باز بشود انشاء الله. شماها بايد توجه داشته باشيد، همه ملت ما بايد توجه داشته باشند كه اين عناصرى كه برخلاف اسلام قلم برمى‏دارند و قدم بر مى‏دارند، اينها را بشناسند و اينها را نگذارند در صحنه موجب اغفال جوان‏هاى ما بشوند. انشاء الله خداوند شما را حفظ كند و شما طبقه جوان برومند زاغه‏نشين بر آن اشخاص كاخ‏نشين شرافت داريد و شما هستيد كه اسلام را حفظ كرديد و نهضت را پيش برديد و اميدوارم از اين به بعد هم شما باشيد كه تا آخر برسانيد اين نهضت را. خداوند همه شما را حفظ كند و من هم دعاگوى شما و هم خدمتگزار شما هستم.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:51 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 275

تاريخ: 17/7/58

فرمان امام خمينى به ثقة الاسلام ايمانى

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمين آقاى شيخ اسدالله ايمانى دامت افاضاته‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تلگراف و طومارى با امضاى زيادى از اهالى محترم كازرون و اصل گرديد كه تقاضا كرده بودند كه جنابعالى به كازرون برويد و كما فى السابق به ارشاد و تبليغ و اقامه نماز جمعه و جماعت اشتغال ورزيد و با توجه به وضع منطقه و حساسيت زمان، مقتضى است دعوت مردم را اجابت نموده و به آنجا برويد و ضمن وظايف مذهبى و اجتماعى، نماز جمعه را نيز اقامه كنيد و در تصدى امور حسبيه نيز از طرف اينجانب مجاز هستيد. اميد است اهالى محترم نيز قدردان وجود شريف جنابعالى بوده و از همكارى و مساعدت در پيشبرد اهداف عاليه اسلامى دريغ نورزند. از خداى تعالى ادامه توفيقات همگانى را خواستارم.

16 ذيقعده 99

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:51 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 276

تاريخ: 18/7/58

بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از اعضاى ستاد جهاد سازندگى شهرستان يزد

قصد دموكرات‏ها خدمت به اجانب و ايجاد فتنه و فساد است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول راجع به اين قضيه ناگوار كردستان چند كلمه عرض كنم. قضاياى كردستان نه اين است كه قابل حل نيست و نه اين است كه دولت يا ملت عجز دارند از اينكه اشرار را سركوب كنند، لكن براى اينكه ما ملت كرد را از خود مى‏دانيم چنانچه ملت كرد هم ماها را از خود مى‏داند، جدا نيستيم از هم، اگر بخواهيم با يك شدت زيادى رفتار كنيم، خوب، خوف اين است كه برادران كرد هم خيلى صدمه ببينند ولهذا ما خواهيم كه به طور متوسط، نه ملايمت و نه سختگيرى به طور سركوبى عمومى اين خائنين را سركوبى كنيم وانشاء الله مى‏شود اين. و اين را بدانيد كه اينها چيزى نيستند، اينها الان يك حال دفاعى به خودشان گرفتند، چريكى بسيار ناقص كه مى‏آيند چند نفر را مى‏كشند و فرار مى‏كنند توى جنگل‏ها وانشاء الله از اين جنگل‏ها هم كلكشان كنده مى‏شود و قواى دولتى و مجاهدين و همه يعنى آنهائى كه تتمه قواى دولتى هستند، اينها همه پيشروى مى‏كنند و انشاء الله سرحدات گرفته مى‏شود، بسته شود و راه اينكه به آنها كمك كنند، بسته مى‏شود. و من به ملت كرد اين مطلب را تذكر مى‏دهم كه در عين حالى كه ما تمام افراد را الا آن طبقه بالاى خائن را عفو كرديم مع الاسف ديده مى‏شود كه بعضى از اين افراد بازى خوردند از اين دموكرات‏ها و خيال مى‏كنند كه اينها براى آنها يك خدمتى مى‏خواهند بكنند. اينها بايد بدانند كه آنها جز خرابكارى كارى از آنها نمى‏آيد، ماهيت گروه‏ها آنطور نيست كه اينها بخواهند به ملت كرد خدمت بكنند. اينها روابطشان با اجانب، با صهيونيسم، با آمريكا، با رژيم سابق ثابت است و اينها دارند براى آنها كار مى‏كنند. آنها مى‏خواهند ملت كرد را تا آخر وابسته به خارج و تحت فشار سابق قرار بدهند و اگر بتوانند ايران هم همان كار را بكنند، يعنى تمام ايران را. بايد ملت كرد بيدار بشود و اينها را معرفى كند و خودش هم كمك كند به قواى دولتى تا اينها پاكسازى بشوند و نمى‏خواهيم يك شدتى و يك قدرت فوق‏العاده‏اى عمل بشود كه خداى نخواسته برادرهاى كرد ما هم زير پا بروند، والا براى ما اين معنا كه در يك روز و در دو روز حل كنيم اين قضايا را، تمام اينها را از بين ببريم، اين كارى ندارد، اما اين محظور هست كه برادرها و خواهرهاى آنها اگر جدا بشوند از آنها و آنها را از خودشان جدا بكنند كه آنها بروند بيرون شهرها، بروند در جنگل‏ها آنوقت جنگل‏ها را ممكن است كه ما با يكى دو روز

صحيفه نور ج 9 صفحه 277

تمام كنيم قضيه را.

در هر صورت بايد برادر كردمان برادران كرد ما متوجه باشند، كه اينها يك طايفه‏اى هستند اخلال مى‏خواهند بكنند، نه اينكه مى‏خواهند خدمت بكنند. همين‏ها هستند كه شماها را در فشار قرار دادند و همين‏ها هستند كه جوان‏هاى ايران را مى‏كشند و همين‏ها هستند كه خرمن را آتش مى‏زنند و همين‏ها هستند كه كارگرها را از كار باز مى‏دارند و مى خواهند اصل چرخ اقتصادى مملكت گردش نكند و قصد اينها خدمت به اجانب است و ايجاد فتنه و فساد است. انشاء الله اميدوارم كه به زودى قطع بشود اين ريشه‏ها.

اميدوارم كه با قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود

و اما جهاد سازندگى، من از همه برادرها و خواهرانى كه در اين راه مجاهده كردند و مى‏كنند و گاهى من در تلويزيون مى‏بينم كه اينها كارها انجام مى‏دهند و بسيار از اين جهت من خرسند مى‏شوم كه ببينم برادرها و خواهرها نسبت به طوايف ضعيف خدمتگزارى مى‏كنند و اين اسباب اين مى‏شود كه آنها را، قدرتشان را چند برابر كند، وقتى كه ببينند شماها مى‏رويد در آنجا برايشان كار مى‏كنيد آنها هم خودشان تشويق مى‏شوند به اينكه كارهاى زيادتر بكنند. و اميدوارم كه با همين قدرت كه قدرت اسلام است، يعنى آن قوه اسلام از اول همراه بوده است كه كارها را تا آنجا رسانده و بعدها هم انشاء الله خواهد رساند. اميدوارم كه با اين قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود و اين تحولى كه در جوان‏هاى ما، در خواهرها و برادرهاى ما حاصل شده است كه اينطور حس تعاون، حس خدمت به ملت، خدمت به اسلام پيدا شده است، اين خيلى اميدوار مى‏كند انسان را به اينكه با اين قدرت ايمانى كه الان در ملت ماهست وانشاء الله باقى مى‏ماند، همه كارها انجام بگيرد.

انتخاب افراد متعهد و مؤمن براى نمايندگى شوراهاى روستائى‏

اميدوارم كه آقايان در هر جا و در هر محلى كه هستند راجع به اين مسائلى كه الان پيش است، قضيه اين شوراها، جديت كنند كه مبادا يك افراد فاسدى در اين شوراها پيدا شود، براى اينكه اين شوراها تمام مقدرات يك شهرستان دست آنهاست و اگر خداى نخواسته يك اشخاص فاسد در اين شوراها پيدا بشود ممكن است كه شهرستان را، بلكه ايران، بلكه اسلام را به فساد بكشند. بايد درست متوجه باشيد و اشخاصى كه انتخاب مى‏كنيد سوابق‏شان رامطالعه كنيد، بدانيد خوب هر شهرى مى‏داند كه افراد معتمد، افراد صحيح كى‏ها هستند. در يك شهر، ده پانزده افرادى كه شناسا باشند از هر تيپى هستند، از هر جمعيتى كه هستند شناسائى كامل، در زمان سابق چه جور بودند، در زمان انقلاب چه جور بودند، از اول انقلاب تا حالا چه جور بودند و سوابق خانوادگى‏شان چه هست، عقائدشان چه هست ومقدار معلوماتشان چه هست. در هر شهرى بايد يك اشخاص مؤمن، معتقد، مؤمن به نهضت اسلامى، جمهورى اسلامى و منحرف نبودن به يكى از اين مكتب‏هاى فاسد انتخاب

صحيفه نور ج 9 صفحه 278

كنند تا انشاء الله مقدرات شهر را در دست بگيرند و كارها موافق صلاح شهرستان خودتان انشاء الله اجرا بكنيد.

و من از همه شما متشكر هستم و از اين حس تعاونتان خيلى حظ مى‏برم و خيلى ميل هم من خودم داشتم كه بروم يك دفعه در اين جهاد سازندگى من هم خدمت بكنم، اما خوب محظور اتم زياد است و خدمتى هم از من نمى‏آيد ديگر من خدمت همين است كه من دعا كنم به شما. انشاء الله خداوند همه شما را حفظ كند، مؤفق باشيد، مويد باشيد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:51 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 279

تاريخ: 18/7/58

بيانات امام خمينى در جمع خواهران مكتب توحيد

بيدار شدن از خواب غفلت وقيام لله كردن، از موعظه‏هاى خداوند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى وفرادى خداوند تعالى فرمايد كه به مردم ابلاغ كن كه من شما را به يك دعوت مى‏كنم، موعظه به يك چيز، واعظ خدا، واسطه رسول اكرم و ملت، همه ملت‏ها،همه مخلوق، طرف موعظه قهرا ماها هستيم و آن يك موعظه كه خداى تبارك و تعالى فرموده است و انبيا و اوليا و همين طور هم هست، اين يك موعظه اينست كه ان تقوموالله قيام كنيد و نهضت كنيد براى خدا.

اهل معرفت (شما طلبه هستيد، بايد با زبان طلبگى هم با شما عرض كنم) اهل معرفت مى‏گويند كه اول منزل سلوك يقظه است، يعنى بيدارى و به همين آيه تمسك مى‏كند. خواجه عبدالله انصارى از منازل الصالحين كه منازل اهل سلوك را ذكر مى‏كند اول منزل را منزل يقظه منزل بيدارى ذكر مى‏كند و اين آيه شريفه را هم شاهد مى‏آورد. خدا فرموده است كه ان تقوموالله ايشان تعبيرش اين است كه بيدار بشويد، بيدار شدن هم يك قسم از قيام است و تمام نهضت‏هائى كه در عالم واقع مى‏شود آن هم قيام است، قيام از خواب، قيام بعد از بيدارى. قيام از خواب براى ماها كه خواب هستيم و باز بيدار نشديم، ماها كه براى شكر طبيعت بيهوش هستيم، در خواب غفلت هستيم و چشم و گوشمان همه‏اش متوجه به عالم طبيعت است، موعظه خدا به حسب قول اين مرد سالك اين است كه يك موعظه هست و آن اينكه بيدار بشويد از اين غفلت و از اين خوابى كه سنگين است، خوابى كه طبيعت غلبه كرده است بر ما و ما را خواب كرده است اول قدم اين است كه ما بيدار بشويم توجه كنيم به اينكه عالم طبيعت چى هست و ما در عالم طبيعت به كجا مى‏رويم؟ در مسير هستيم همه؟ اين مسير به كجا منتهى مى شود؟ اين اول قدمى است كه براى كسانى كه سلوك الى الله كنند، اول قدم اين است كه بيدار بشوند غفلت را كنار بگذارند، توجه به معنويات بكنند، به ماوراء طبيعت بكنند. اين راه، يك راه طولانى است كه ما در اوائلش واقع هستيم و بايد سير بكنيم و تا آخر سير بكنيم. اگر در حال غفلت ما را سير دادند و ما بيدار شديم و راه رفتيم و راه را يافتيم و آن راهى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است راه مستقيم است، راه الى الله است، ما آن راه را طى كرديم از انحرافات كناره گرفتيم، توجه به خدا، توجه به احكام خدا كرديم. اين راهى كه قهرا ما را مى‏برند با قدم اختيار، آن مقدارى كه مربوط به‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 280

اختيار است طى كرديم، وقتى كه از اينجا منتقل شديم به عالم ديگر همه آنها سعادت، همه آنها نور و اين عالم‏دار ظلمت است ظلمات بعضها فوق بعض اگر ما تكليف خودمان را دانستيم و بيدار شديم و فهميديم كه بايد سير كنيم الى الله بايد مجاهده كنيم براى خدا، قيام كنيم براى خدا، قيام كنيم براى خدا، و در همه ابعادى كه هستيم و داريم با تكليف خودمان، تكليف‏هائى كه خداى تبارك و تعالى به وسيله انبيا براى ما بيان فرموده است عمل بكنيم، راه مستقيم را طى بكنيم منتهى بشويم به سعادت. يكى از قيام‏ها همان قيامى است كه ارباب سلوك مى‏گويند كه راجع به سير معنوى است. آيه را هم به حسب نظر آنها يا ناظر به آن است يا بعضى از مفاد آن است و يكى از چيزهائى كه ظاهر آيه است اين است كه نهضت‏هائى كه مى‏كنيد، قيام كه مى‏كنيد لله، باشد، ان تقوموالله. انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى يعنى خودتان هستيد، قيام كنيد لله جمعيت هم كه هستيد، گروه‏ها هم كه هستيد باز قيامتان لله باشد، فقط قيام نباشد اين قيام، را و اين نهضت را همه گروه‏هائى كه در عالم هستند، چه اشخاصى كه انحراف دارند و چه اشخاصى كه ندارند، يك نهضت‏هائى دارند، لكن آنكه مورد موعظه است و خداى تبارك و تعالى به آن يك چيز موعظه كرده است بشر را، اين است كه قيامتان لله باشد، آلوده نباشد.

شركت بانوان در نهضت عامل تشجيع مردها

الان اين نهضتى كه شمادر پيش داريد و بايد تشكر كنيم از خانم‏ها كه در اين نهضت يك قدم راسخى داشتيد و يك كمك بزرگى به ملت كردند و اين خانم بودند وقتى كه به خيابان‏ها و كوچه‏ها ريختند و فرياد زدند، تشييع كردند، تشجيع كردند مردها را و قدرت‏هاى آنها را چند مقابل كردند، لهذا علاوه بر اينكه خودتان قدرتمندى كرديد، ديگران را هم قدرتمند كرديد. چنانچه در اين جهاد سازندگى كه گاهى وقت‏ها مى‏بينيم خانم‏ها رفتند و مشغول شدند. خوب، البته از خانم‏ها ساخته نيست كه مثل يك رعيتى، مثل اشخاصى كه ورزيده‏اند در امور كار كنند، لكن همان رفتنشان در بين آن رعايا و بين اين كشاورزان، همان رفتن و اشتغال پيدا كردن به همان مقدارى كه مى‏توانند، اين باعث مى‏شود كه قدرت آنها چند مقابل بشود. وقتى آنها ببينند كه از شهرها خانم‏هاى محصل، خانم‏هاى محترم آمدند و در دهات مشغول كمك هستند به برادرهاى خودشان، قدرت آنها چند مقابل مى‏شود و اين يك عمل بسيار ارزنده‏اى است ولو عمل خودش به حسب حجمش كوچك باشد، لكن حجم معنوى خيلى زياد است.

چنانچه آمدن و رفتن محصلين مدارس مرد هم در بين همين رعيت‏ها و در بين كشاورزها آن هم يك قدرتى به آنها مى‏دهد وقتى ببينند كه همه قشرها پشتيبان هستند، از اين پشتيبانى آنها قدرتشان خيلى زياد خواهد شد. آن چيزى كه حجم عمل را زياد مى‏كند ولو حجم ماديش كم است، و آن لله بودن و اخلاص است.

يك عمل ممكن است به حسب حجم ماديش بسيار كم باشد، لكن به حسب معنا از همه اعمال

صحيفه نور ج 9 صفحه 281

از اكثر اعمال حجم معنويش زيادتر باشد لا اله الا الله يك كلمه، چند عبارت، يك كلمه‏اى است، لكن عظمتش بر تمام اذكار يا همه يا اكثر از كار زيادتر و حجم معنويش از همه بيشتر است. فعال وقتى كه اخلاص همراهش باشد، اخلاص به منزله روح عمل است.

همانطورى كه انسان به اين حجم مادى انسان نيست، اين حجم مادى را ساير چيزها هم، حيوانات، بسيارى از حيوانات هم بيشتر اين حجم را از انسان دارند آنكه اسباب امتياز انسان است از ساير حيوانات آن جهت معنويت انسان است، آن جهت روح انسان است. روح مهذب، روحى كه تربيت شده باشد به تربيت‏هاى الهى آن ارزش انسان را زياد مى‏كند و حجم معنوى را بالا مى‏برد.

اول معنويت‏تان را و بعد نهضت را تقويت كنيد.

كوشش كنيد كه آن حجم زياد بشود كوشش كنيد كه معنويتتان بر مادياتتان غلبه كند در خلال تحصيل، درخلال زحمت كشيدن، در تحصيل علوم. خداوند همه شما را مؤفق كند، كوشش كنيد مهذب باشيد، عمل كنيد به آن چيزى كه شما را به او دعوت كردند، اخلاقتان را، آدابتان را، معنوياتتان را تقويت كنيد به طورى كه يك انسانى باشيد كه به همه عالم محبت داشته باشيد.

پيغمبر اكرم اينطور بوده است كه حتى كفار را هم وقتى كه ملاحظه مى‏فرمود كه اينها مسلم نمى‏شوند، غصه مى‏خورد بر آنها كه چرا اينها بايد مسلم نشوند و بعد به آن شقاوت‏ها و به آن عذاب‏ها برسند. كوشش كنيد كه با خواهران خودتان، با برادران خودتان با محبت باشيد، علاقه‏مند باشيد. كوشش كنيد اين نهضت را همه با هم به پيش ببريد كه اگر اين نهضت به آخر برسد انشاء الله مؤفق بشويم و بشويد كه اسلام در ايران تحقق پيدا بكند و مملكت ايران از آن گرفتارى‏هائى كه داشت بيرون برود، يك مملكت اسلامى به تمام معنا بشود، اين مملكت الگو خواهد شد از براى ممالك اسلامى ديگر، بلكه براى همه ممالك كوشش كنيد كه اين نهضت را تقويت كنيد وانشاء الله به آخر برسانيد و تمام احكام اسلام زنده بشود، عصر، عصرى باشد كه احكام اسلام تجديد و زنده بشود با كوشش شماها.

خداوند همه شماها را حفظ كند و سلامت باشيد، سعادتمند باشيد، به علم و تقوى آراسته بشويد.

والسلام عليكم ورحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:52 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 282

تاريخ: 19/7/58

بيانات امام خمينى در ديدار با علما و روحانيون منطقه تجريش

لزوم بيدارى و هوشيارى برادران كرد در معرفى خائنين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قضيه اين پاسدارهاى شهيد اگر چه تالم‏آور است و اين تالم براى اين است كه چرا بايد جامعه اينقدر منحط باشد و افراد اينقدر زبون باشند و از خدا بيخبر كه اينطور جنايات را انجام بدهند، در صورتى كه اسلام براى همه است و اسلام در نفع جامعه مستضعفين است، لكن مع الاسف اينها باز اسلام را نفهميده‏اند، نه اسلام را فهميدند و نه مستضعفين را. توجه داريد كه در اين حال كه آن قضايا، قضاياى اسف‏انگيزى است لكن حكايت مى‏كند از ضعف آنها، شما گمان نكنيد كه اين كارهاى آنها دليل بر اين است كه يك كارى انجام مى‏دهند. مثل يك دزدهائى مى‏مانند كه قايم شدند، يك جائى مخفى شدند كه كار اساسى نمى‏توانند انجام بدهند و شكست خوردند، شكست فاحش خوردند و سرانشان فرار كردند و يك عده‏اى‏شان هم كه هستند همين مثل دزدهائى مى‏مانند كه به طور ناگهان مى‏زنند و تتمه‏شان هم در خواهند رفت انشاء الله. و ملت ما بايد همانطورى كه تاكنون پيش آمده است از حالا به بعد هم پيش برود و قوى باشد. ملتى كه با مشت محكم تو دهن امپراطورها، تو دهن ابر قدرت زد، براى يك همچو كارهاى جزئى كه يك دسته دزد و يك دسته قاچاقچى انجام مى‏دهند، هيچ ابداً خوفى به خودتان راه ندهيد. اينها چنانچه ملاحظه اين معنا نبود كه كردستان برادرهاى ما هستند و اگر بخواهيم شدت عمل انجام بدهيم ممكن است اين برادرها، خداى نخواسته يك صدماتى ببينند، اگر اين ملاحظه نبود در دو روز اينها كلكشان كنده مى‏شد، لكن مع الاسف چون مخلوط به مردم هستند، از اين جهت نمى‏شد اين شدت عمل را چيز داد مگر اينكه اينها پناهنده بشوند به كوه‏ها و پناهنده بشوند به جنگل‏ها كه آن وقت بود عمل با آنها عمل مى‏شد. لكن بايد برادران كرد متوجه باشند كه اينها خائن هستند، اينها مى‏خواهند مملكت را مثل زمان سابق به دست چپاولگرها بدهند. بايد اينها بيدار باشند و نگذارند اينها رشد بكنند و نگذارند كه اينها خرابكارى كنند. اينها را معرفى بكنند تا اينكه قواى دولتى اينها را اخذ كند و به سزايشان برساند. خداوند انشاء الله اسلام و مسلمين را از شر اين فاسدها نجات بدهد.

صحيفه نور ج 9 صفحه 283

عمل به موازين شرعى الهى از وظايف سنگين نهادهاى انقلابى‏

و اما راجع به مسائل خودتان. البته با مرور زمان اين بار را همه به مقصد برسانيد و مهم اين است كه در هر جا هر كميته‏اى هست، در هر جا پاسدار هست و در هر جا هر دادگاه انقلابى هست چون اينها به اسم اسلام است، الان به اسم جمهورى اسلام است، از اين جهت وظيفه مهم براى آقايان علما كه در رأس هستند و هم براى پاسدارهاى محترم كه برادر هستند و هم براى دادگاه‏ها و كميته‏ها يك وظيفه سنگين اسلامى است. اگر حالا در يك همچو موقعى كه همه چيز بايد اسلامى باشد و در خارج و داخل جمهورى اسلامى ثبت شده است، اگر چنانچه حالا خداى نخواسته يك چيزى واقع بشود از بعض كميته‏ها، از بعض دادگاه‏ها، از بعض پاسدارها و اينها، خصوصاً اگر چنانچه خداى نخواسته از بعض مثلاً كسانى كه ملبس به لباس روحانيت هستند، اين يك بهانه‏اى دست دشمن‏ها مى‏دهد كه اسلام را با آن بهانه و با اين ترتيب يك طور ديگرى معرفى كنند. الان در مطبوعات خارجى به واسطه همين اجانبى كه مى‏خواستند ببرند از اينجا و منافعشان در خطر است وانشاء الله ديگر به دست آنها نخواهد رسيد، اينها مشغول يك تبليغاتى شدند، مشغول يك حرف‏هاى باطلى شدند و گاهى راجع به اعدام‏هائى كه شده است مثلاً اشكال مى‏كنند، گاهى راجع به مسائل ديگر. البته آنها بايد صدايشان در آيد لكن ما نبايد بهانه دست آنها بدهيم ما بايد روى موازين الهى، موازين شرعى عمل كنيم. امروز از يكى از آقايان علماء شيراز يك كاغذى براى من آمد كه من حالا مطالعه كردم و ايشان راجع به اين حدودى كه در مناطق مختلف جارى مى‏شد ايشان شكايت داشتند كه اين حدود موافق موازين عمل نمى‏شود و تخلفات مى‏شود، از اين جهت خوب است كه بگذارند اين را وقتى كه‏يك موازين شرعى پيدا بشود و آنوقت اجرا بشود ممكن است كه الان بر خلاف موازين شرعى اجرا بشود از اين جهت خوب است كه يك توقفى بشود كه مبادا خداى نخواسته حدود بر خلاف آن چيزى كه شارع مقدس فرموده است عمل بشود. البته حدود بايد در نظر، تحت نظر مجتهد عادل انجام بگيرد و با آن موازينى كه شارع مقدس فرموده است، كه شايد آن موازين اگر ملاحظه بشود كم اتفاق مى‏افتد كه ثابت بشود. يك خيانتى از قبيل مثلاً فرض بفرمائيد زنا كه چهار نفر عادل شهادت بدهند من ديدم كالميل فى المكحله و چطور ممكن است كه يك همچو امرى ثابت بشود و اگر به اقرار رسيد بايست چهار دفعه اقرار بكند آن هم قاضى موعظه‏اش بكند كه تو اگر اقرار بكنى حد جارى مى‏شود، شايد اشتباهى مى‏كنى. يك جورى كه شارع مى‏خواهد يك همچو مسائلى چه نشود - واقع نشود. آنكه تا يك مطلبى مى‏شود، تا يك تهمتى زده مى‏شود يك وقتى خداى نخواسته دست به يك همچو اعمالى زده بشود، اين برخلاف رضايت خداست و بر خلاف مسير اسلام است، بر خلاف نهضت است و موجب اين مى‏شود كه آبروى نهضت از بين برود، موجب اين مى‏شود كه خداى نخواسته اسلام يك طور ديگرى جلوه بكند و آن اينكه اسلام آنطور كه بيان فرموده است و حدود را تعيين كرده، با آن شرائط كم اتفاق مى‏افتد كه ثابت بشود همان وقت هم بايد تحت نظر مجتهد عادل باشد، هرج و مرج نباشد كه هر كه در هر گوشه يك چيزى درست كرده است حدود جارى بكند، حدود را نمى‏توانند جارى بكنند و چيز بشود. اينها بايد

صحيفه نور ج 9 صفحه 284

مراعات بشود كه مبادا خداى نخواسته چهره اسلام خداى نخواسته به جور ديگر جلوه بكند، دشمن‏هاى ما چهره اسلام را طور ديگرى جلوه بدهند. اينها از امورى است كه بايد مراعات بشود، بسيار مراعات بشود. مؤظفيم همه مان. الان يك وقتى است كه در يك حالى ما هستيم كه اسلام بين اين است، درست جلوه بكند، كه اگر درست جلوه كند اميد اين هست كه همه رو به او بياورند. اگر ما نتوانيم يك همچو كارى انجام بدهيم و خداى نخواسته يك طور ديگر بشود، خوب شكست خورديم و شكست، شكست هميشگى است، نه شكست موقت. اگر ما حالا نتوانيم يك كارى انجام بدهيم ديگر هيچ وقت نمى‏توانيم.

خداوند انشاء الله همه شما را مؤفق كند و من از همه‏تان متشكرم و دعاگوى همه و خدمتگزار همه هستم.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:52 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 9 صفحه 285

تاريخ: 20/7/58

بيانات امام خمينى در جمع دادستان‏ها و حكام شرع دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى

مسأله قضاوت، يك مسأله بسيار خطيرى است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول به طور كلى عرض كنم كه مسأله قضاوت يك مسئله بسيار خطيرى است و شماها كه قاضى هستيد بسيار برايتان خطرناك است، اگر ملاحظه روايات را كرده باشيد مى‏بينيد كه مسأله چقدر مشكل است، شما با اعراض مردم، با جان مردم، با اموال مردم سر و كار داريد و اگر چنانچه خداى نخواسته به طور دقيق به طور شايسته عمل نشود، علاوه بر مسؤوليت شرعيه نسبت به اصل قضيه يك مسؤوليت بزرگترى هم هست و آن اين است كه شما قاضى در جمهورى اسلامى هستيد و ممكن است كه جمهورى اسلامى در خطر بيفتد يعنى وجهه‏اش يك وجهه ناشايسته‏اى بشود. شما مى‏دانيد كه الان اشخاص مختلف با اغراض شيطانى در صدد اين هستند كه اين چهره اسلامى جمهورى را مشوه كنند. يكى از راه مشوه شدن همين دادگاه‏هاست كه اگر خداى نخواسته در دادگاه‏ها يك امر بر خلافى واقع بشود اين فقط به دادگاه صدمه نمى‏زند، به جمهورى فقط صدمه نمى‏زند، به اسلام ضربه مى‏زند، صدمه، صدمه به اسلام است، اگر چنانچه صدمه به اشخاص بود ولو آن هم صحيح نبود اما باز مطلبى بود، اما وقتى كه شما مواجهيد با اينكه در كارهايتان يا وجهه اسلام را، وجهه نورانى، آنطور كه هست جلوه بدهيد يا خداى نخواسته بر خلاف آنطورى كه اسلام هست جلوه بدهيد، آنوقت دشمن‏ها هم دامن بزنند به آن و بگويند كه خوب، يك وقتى ما گرفتار زمان رژيم سابق بوديم حالا هم گرفتار عبا و عمامه هستيم. البته آنها، شما هر چه هم كار خوب بكنيد حرفشان را مى‏زنند، لكن بهانه دست دادن مسأله ديگر است. ما از اينكه آنها صحبتى بكنند، چيزى بنويسند، از آتش باكى نداريم، اينها بايد البته به حسب چيز خودشان مصالح خودشان كه همان مصالح شيطانى است و از دستشان رفته است آن چيزهايى كه از آن استفاده مى‏كردند، البته بايد آنها صدايشان در آيد، چه آنهائى كه در داخل هستند و چه آنهائى كه در خارج هستند، البته آنها خواهند اين صحبت‏ها را كرد، لكن يك وقت صحبتى است بى پايه، يك وقت يك چيزى دستشان ما دهيم كه وقتى يك چيز دست آنها آمد ديگر به آن هر طورى كه دلشان بخواهد زيادش مى‏كنند، قطرش را زياد مى‏كنند، كيفيتش را زياد مى‏كنند. حالا كه شما يك دسته از مردم جانى را كه همه مردم مى‏دانستند اينها جنايتكارند، به سزايشان رسانديد، حالا آن اشخاصى كه در خارج هستند و آن طرفدارهاى آنها، اين‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 286

صحبت‏هايى كه ديديد، مى‏كنند و ما توقع اين را هم نداريم كه كسانى كه همه چيزشان را از دست داده‏اند با ما به طور مصالحه عمل بكنند هيچ همچو توقعى نيست. البته بايد از نصيرى، اينها حمايت كنند و از هويدا حمايت كنند و از محمدرضا حمايت كنند از باب اينكه اينها اشخاصى بودند كه راه چپاولگرى را به اينها نشان داده بودند و اينها هم كمك بودند براى آنها و آنها هم كمك بودند براى اينها و چپاول مى‏كردند. ما توقع اين را نداشته باشيم كه اينها براى نصيرى نوحه سرايى نكنند يا براى هويدا يا براى امثال اينها، لكن ما يك وظيفه خطيرى داريم كه بايد يك چيزى دست آنها ندهيم يك مطلب خلافى واقع نشود در اين دادگاه‏ها و با دست مثلاً قضات يا خداى نخواسته آقايان، يا خداى نخواسته دادستان‏ها، يا پاسبان‏ها، يا امثال اينها كه همه اينها الان عضو جمهورى اسلامى هستند. عضو جمهورى اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد. مسأله قضا هم كه مى‏دانيد چقدر مسأله مهمى است در شرع و سر و كار شما با چه چيزهايى هست كه همه حيثيت آن اشخاص در دست شماست، بايد البته با كمال احتياط و با كمال قدرت، هم احتياط بايد در كار باشد، هم قدرت بايد در كار باشد، كسى كه مجرم است بايد به جزاى خودش برسد و توصيه از احدى قبول نبايد بشود. من اين را كراراً گفته‏ام اگر از من توصيه براى كسى آمد، از دفتر من براى كسى توصيه آمد، از كسانى كه به من مربوطند، توصيه آمد بزنيد به ديوار. قاضى نبايد تحت تأثير كسى باشد، قاضى، آزاد است و بايد در محيط آزاد عمل بكند. توصيه‏ها را هيچ به آن اعتنا نكنيد، اگر يك وقت توصيه بحقى است كه خوب، آنوقت شما البته بايد توصيه بحق را رسيدگى بكنيد يا چه، بر فرض كه توصيه هم نشود بايد رسيدگى بكنيد. اگر خداى نخواسته يك توصيه‏اى است كه ناحق است هيچ نبايد به آن اعتنا كرد. در هر صورت قاضى مستقل است و خودش بايد نظر بدهد، لكن خدا را شاهد ببيند، اين قلمى كه دست مى‏گيرد، اين قلمى است كه ممكن است كه آبروى يك مسلمى را از بين ببرد. و ممكن است احقاق حقى بكند و همين طور در همه امور بايد خداى تبارك و تعالى را ناظر، حاضر ببينيد. در قضيه جرم‏هائى كه مى‏شود البته آنهائى كه مربوط به دادگاه‏هاى انقلاب است آن امور انقلابى است كه تشخيص‏اش را شماها خودتان مى‏دانيد. يك امور ديگرى هست مثل كذب‏هائى كه مى‏شود كه در شرع حد دارد اينها ثبوتش بسيار مشكل است مثلاً در باب زنا چهار نفر آدم عادل شهادت بدهد... خداى تبارك و تعالى خواسته است كه اين امور زود كشف نشود، هم حفظ حيثيت اشخاص بشود ولو به حسب واقع هم گناهكارند و هم حفظ جهات در جامعه بشود يا اگر اقرار بكند يك دفعه اقرارش را اعتنا به آن نكنند، نصحيتش كنند به او بگويند اگر چنانچه اين ثابت بشود تو چه خواهى شد، تو خواهى رذل شد، تو خواهى مقتول شد. بعد مهلت به او بدهند. ثانياً اگر آمد و اقرار كرد باز ثانياً توصيه به او بكنند كه... نكن، اين كار درست نيست، فلان. و اگر باز چنانچه آمد اقرار كرد آنوقت وقت اين است كه حد بزند آن هم حاكم شرع، مجتهد عادل. آن طور نباشد كه از اطراف به ما هجوم بياورند كه به طور هرج و مرج واقع بشود. يكى از علماى شيراز، علماى محترم شيراز به من كاغذ نوشت، ديروز، پريروز بود نوشته بود كه در اين دادگاه‏ها و در اين چيزها راجع به اين مسائل مثل مسائل فحشا خيلى زود حد زده مى‏شود و ملاحظه

صحيفه نور ج 9 صفحه 287

حدود و جهات شرعى‏اش نمى‏شود و شما يك فكرى بكنيد. خوب، حالا كه آقايان تشريف دارند اينجا بهترين موقعيت حالاست كه ما بگوئيم كه اينطور امور را سرسرى نگيريد يا از باب اينكه اين امور مربوط به انقلاب نيست گوش نكنيد به حرف و كنار برويد، هيچ كارى به آن نداشته باشيد يا اگر مبتلا شديد روى موازين شرع به آن طورى كه شارع مقدس فرموده است، نه اينكه حالا چون انقلاب است ما هر كس را دلمان خواست بزنيم، هر كس را دلمان خواست شلاق بزنيم، هر كس را دلمان خواست حبس بكنيم، هر كس را دلمان خواست خداى نخواسته اعدام بكنيم. مسأله اينها نيست، مسأله اعزاض مسلمين است بايد حفظ بشود اين اعراض... به اينكه يكى آمده مى‏گويد كه فلان، فلان كار را كرد خوب، اولاً اين عادل است كه اين را مى‏گويد؟ بيست نفر هم باشند بگويند اعتنا نمى‏شود كرد، بايد عادل باشد، روى موازين شرع عدالت داشته باشد تا اينكه از او شهادت قبول بشود والا فرض كنيد ده نفر از آدم‏هاى غيرثابت العداله، يك وقت اين است كه شهرت همچو هست كه، اما يك همچو شهرتى امكان ندارد. راجع به دزدى كه رفته است سرگردنه كرده آنجا ممكن است يك وقت شهرت پيدا بكند، اما راجع به اين فحشائى كه بسيار در جاهاى مختلف اين كار انجام بگيرد اينها همچو شهرتى حاصل نمى‏شود كه علم پيدا بشود. باقى مى‏ماند شهادت شهود يا اقرار خودش. اقرار خودش هم در بسيارى از اينها يك دفعه فايده ندارد بايد مكرر بشود بعد از اينكه نصيحت بشود كه بخواهيم برگردد، آن حد جارى نشود حتى‏الامكان. همچو نباشد كه خداى نخواسته هر كه هر كارى كرد فوراً يا هر كه هر چه شنيد فوراً پاسبان برود در خانه‏اش و چه بكند. پاسبان‏ها نبايد بروند خانه مردم مگر با دستورى كه از طرف دادستان، از طرف دادگاه صادر مى‏شود، روى موازين شرعيه، رفتن در حرز مردم خلاف شرع است، اهانت كردن به يك آدمى ولو اين آدم هم خودش يك آدم مخالف مثلاً چه باشد باز حق اهانت نيست اين حق است كه جزايش را به او بدهند ديگر اهانت چرا به او بكنند؟ رفتن منزل، به خانواده‏اش تعرض كردن، به بچه‏هايش تعرض كردن اينها امورى است كه نبايد بشود. ما مى‏خواهيم اسلام باشد، ما نبايد يك كارى بكنيم كه بگويند كه دادگاه‏ها در زمان طاغوت هم اين كارها را نمى‏كردند. خوب، به ما مى‏گويند اين حرف‏ها را ما چه مى‏دانيم. بايد شما آقايان علاج بكنيد مسأله را، اگر نمى‏توانيد علاج بكنيد، علاج بكنيد بالا، الزامى نداريد كه قاضى باشيد اگر مى‏توانيد روى موازين قضا، روى موازين اسلام عمل بكنيد، بالا، الزامى نداريد كه قاضى باشيد اگر مى‏توانيد روى موازين قضا، روى موازين اسلام عمل بكنيد، بايد بكنيد اگر چنانچه نمى‏توانيد واقعاً مى‏بينيد كه معذور دارد، نمى‏شود عرض مى‏كنم كه قدرت نداريد برويد جلو گيريد خوب، مى‏توانيد كنار برويد. در هر صورت مسأله، مسأله مهم است نه از باب اينكه خود قضا مهم، خودش بسيار مهم است اما قضا يك وقت در يك محيطى است نداريم اشخاصى كه بخواهند صدمه به اصل اسلام بزنند آنجا بايد بگوئيم قضا بسيار مهم است و قاضى بايد چه باشد و اينها. يك وقت وضع وضعى است كه صدمه به اسلام مى‏خواهند بزنند، اين ديگر چند برابر مى‏شود اهميتش، بايد همه چه قضات، چه دادستان‏ها، چه عرض مى‏كنم پاسبان‏ها، چه پاسدارها و چه كميته‏ها همه اينها بايد روى موازين شرع عمل بكنند، البته پاسدار حق ندارد بدون

صحيفه نور ج 9 صفحه 288

اينكه قاضى يا فرض كنيد دادستان اجازه به او بدهد كارى بكند وقتى هم به او اجازه، امر كرد بايد انجام بدهد، حق ندارد تخلف بكند، هرج و مرج نبايد باشد حالا، حالا كه ما انقلاب كرديم بايد هرج و مرجى باشيم! خوب، انقلاب كرديم، انقلاب كه نبايد هرج و مرج باشد، انقلاب روى موازين اسلام بايد باشد، نبايد ما يك كلمه انقلاب بگذاريم و هر كارى دلمان مى‏خواهد بكنيم بگوئيم كه انقلابى است، انقلابى، انقلابى يعنى چه؟ مگر اسلام عوض مى‏شود در انقلاب؟ اسلام همان اسلام است. شما يك قدرت طاغوتى را كنار گذاشتيد حالا مى‏گويى اسلام را مى‏خواهيد پياده بكنيد، احكام اسلام را مى‏خواهيد پياده بكنيد. بايد با تمام احتياطات لازم، با تمام دقت‏هاى لازم در اين امور بررسى بشود يك وقت يك بيگناهى خداى نخواسته عرض مى‏كنم كه يك مقاصدى كه يك كسى ممكن است داشته باشد بيايد تهمت به او بزند، خداى نخواسته يك آدم بيگناهى چى بشود. و امروز هم اين طورى كه ملاحظه مى‏كنيد روز تهمت است، اين وضع من نمى‏دانم چه جور شده است كه هر كه به هر كس دلش مى‏خواهد هر چى مى‏گويد، نمى‏داند كه تهمت زدن به مومن جزايش چى هست پيش خدا، نمى‏داند غيبت كردن از مؤمن چى هست، نمى‏داند كه هتك حرمت مؤمن، هتك حرمت الله است، اينها را نمى‏دانند، هر كه هر چه دلش مى‏خواهد حالا به هر كس، نه به يك نفر، نه به دو نفر به اشخاصى متقى تهمت مى‏زنند. خوب، البته يك دسته هم هستند كه مى‏خواهند تهمت بزنند، اينها از يك اشخاصى ترس دارند، خوف دارند. ما اولى كه آمديم در اينجا و اينها خيال كردند كه ما اين اشخاص را، بعض اين اشخاص را نمى‏شناسيم شروع كردند راجع به چند نفرى كه بيست سال من با آنها آشنا بودم، مثل آقاى دكتر يزدى، آقاى بنى صدر، آقاى قطب‏زاده اينهائى كه من بيست سال با آنها آشنا بودم و اينها بيست سال در خارج خدمت كردند، به ضد اينها، به ضد رژيم عمل كردند به مجرد اينكه اينها آمدند فوراً هى كاغذ مى‏آمد كه اينها امريكا هستند، اينها اصلاً مگر فارسى هم بلدند؟ نسبت به آقاى يزدى مى‏گويند مگر فارسى بلد است اين؟! اينكه آمريكائى است. آخر چرا بايد اينطور انسان باشد. حالا از اينها يك قدرى سست شده، حالا افتادند به جان يك قشر ديگر. يك نفر آدمى را كه من بيست و چند سال است از نزديك مى‏شناسم، او پيش من درس خوانده، با من معاشر بوده، من همه چيزش را مى‏دانم، حالا افتادند به جان مثل آقاى دكتر بهشتى. آقاى دكتر بهشتى را از او مى‏ترسند اينها براى اينكه يك فرد لايقى است و اينها نمى‏خواهند اينطور افراد باشند، مى‏خواهند يكى يكى، نوبت همه‏تان شايد برسد، يكى يكى هر كس را يك جائى ببينند يك كارى انجام مى‏دهد مى‏خواهند او را هتكش بكنند يا او را ساقطش بكنند. الان، امروز آمدند به من گفتند كه نسبت به ايشان خيلى چى مى‏شود، ايشان من بيست و چند سال است، بيست و چند سال است كه من ايشان را از نزديك مى‏شناسم، اينها خيال كردند اينها از خارج آمدند و حالا من تازه اينها را ديدم و اينها نمى‏دانم اينها كى هستند. من مى‏شناسم اينها را، مردم متقى هستند اينها، مردمى هستند كه براى اسلام كار از آنها مى‏آيد. خوب، اين مردمى كه براى اسلام كار از آنها مى‏آيد يكى يكى را كنار بگذارم، كنار بگذارند و همه را خلع سلاح بكنند آن وقت كى ديگر باقى مى‏ماند؟ الان هر كس كه در دولت باشد به او مى‏گويند، هر كس كه در شورا

صحيفه نور ج 9 صفحه 289

باشد به او مى‏گويند، هر كس كه در - عرض مى‏كنم كه چيزها باشد دادگاه‏ها باشد برايش مى‏گويند. رايج شده است يك همچو مطلبى كه بى‏خود براى اشخاص يك مطالبى را مى‏گويند، بيجا براى اشخاص يك چيزهائى مى‏گويند، بايد يك احتراز بكنند. من نمى‏دانم اين مردم چه مردمى هستند. و مع‏الاسف در بين جوان‏هاى ما هم اشخاصى هستد زود باور، به مجرد اينكه مى‏گويند فلانى بله، امريكايى است، مى‏بينيم كه يك عده از جوان‏ها هم باورشان مى‏آيد آمريكايى است. فلانى انگليسى است فلان اصلاً خود برنامه خود امريكايى‏ها و انگليسى‏ها اين است كه مردم را، اشخاص صحيح را به اسم انگليسى و به اسم امريكايى ضايعش كنند چون مى‏دانند خودشان ضايع هستند، مى‏دانند ملت پيش آنها چه جور هست به اسم انگليسى بودن. يك مطلبى بود كه از سى سال، چهل سال پيش از اين من يادم است كه آخوندها را وقتى مى‏خواستند، روحانيون را مى‏خواستند طرد كنند مى‏گفتند اينها انگليسى‏اند. خود آنها تزريق مى‏كردند كه بگويند انگليسى‏اند براى ضايع كردن. الان هم امريكايى بيشتر هست در كار. الان هم اشخاص صحيح را خود آنها تزريق مى‏كنند يا عمال آنها تزريق مى‏كنند كه بگوئيد اين امريكايى است، مع‏الاسف بعضى از اشخاص هم كه حسن نيت دارند، سوء نيت ندارند باورشان مى‏آيد و آنها هم مى‏گويند اين مطلب را بدون اينكه بررسى بكنند، يك كسى را كه من سى سال است مى‏شناسم. مثلاً همين آقاى دكتر يزدى و آقاى دكتر بهشتى را در يك جايى من ديدم نوشته است كه اينها پيش فلانى رفتند و خواستند كه بختيار را ايشان چه بكند. اما آقاى دكتر يزدى كه هميشه مخالف بختيار بود كه من در آنجا بودم. آقاى دكتر بهشتى يك دفعه آمده پيش من راجع به بختيار يك كلمه نگفته. خوب، چرا بايد مسلمان اينطور باشد؟ چرا بايد يك مسلمى را، من از باب اينكه من ميل نداشتم اشخاص را اسم ببرم لكن وظيفه من مى‏بينم كه يك كسى را كه مى‏خواهند هتكش كنند، يك كسى را كه مى‏خواهند ضايعش كنند براى اينكه نتواند خدمت بكند، اسلام، من وظيفه شرعى مى‏دانم كه يك وقتى دفاع بكنم از يك مسلمانى كه به درد ما مى‏خورد، به درد اسلام مى‏خورد و خدمت كرده است، بيست سال پيش هم خدمت كرده حالا بخواهند اين را - عرض مى كنم - تضييعش كنند و چى بكنند. فردا به شما هم مى‏گويند، به آنها هم مى گويند فلان تا كى نوبت ما هم برسد. مسأله اين طورى است، مى‏خواهند اينها اصلاً خلع سلاح كنند ما را، يكى يكى كنار بروند، كنار بروند، كنار بروند چه بمانند؟ آنها بمانند كه مفسدند و فاسد هستند. اينها بايد ملاحظه بشوند - من - ملت ايران بايد بدانند اينها را كه يك اشخاص مفسدى آمدند، جوان‏هاى دانشگاهى بدانند اين معنا را كه اينهايى كه در دانشگاه مى‏آيند تبليغات سوءى مى‏كنند و از اشخاص مثلاً محترم آبروريزى مى‏كنند اينها نظر سوء دارند، اينها مى‏خواهند اين نهضت به آخر نرسد، اينها مى‏خواهند كه همان مسائل برگردد. بايد دانشگاهى‏ها به آن توجه بكنند و ساير قشرهاى ملت بايد توجه به اين معانى بكنند. من اميدوارم كه نتوانند اين قشرهاى فاسد يك صدمه اساسى به نهضت ما بزنند و با جديت آقايان همه، روحانيون، ساير طبقات و اين دادگاه‏ها و اين دادستانى‏ها و اينها، اين مسائل حل بشود و اسلام انشاء الله آن طورى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد در خارج تحقق پيذا بكند. اين كلمه را من بگويم خداى‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 290

متعال مى‏داند كه من نسبت به آخوندهاى فاسد آنقدر شديد هستم كه نسبت به ساير مردم نيستم. ساواكى ها پيش من محترم‏تر است از آخوندهاى فاسد و خداى تعالى و خداى متعال مى‏داند اين قضيه را كه قضيه دادگاه ويژه اگر باشد براى اين نيست كه دفاع باشد، براى اين است كه يك دسته اشخاص فاسد مى‏خواهند اشخاص آبرومند را از بين ببرند و اينكه آقايان طرح كرده‏اند كه در محيط خود اينها باشد براى اينكه خودشان هم مى‏شناسند اينها را والا ما ابدا ظر نداريم به اينكه اينها فرق داشته باشند با سايرين. خير، فرق دارد فرق اين است كه شيطنت ملعنت‏شان بيشتر از ديگران است. آن قدر صدمه‏اى كه اسلام از يك آخوند فاسد مى‏خورد از محمد رضا نمى‏خورد. در روايات هست كه آخوند فاسد و ملاى فاسد در جهنم از بوى تعفنش - مردم - اهل جهنم در عذاب هستند. در اين دنيا از بوى تعفن بعض از آخوندهاى فاسد دنيا در عذاب است. ما طر فدارى از عمامه نمى‏كنيم، ما طرفدارى از اسلام مى‏كنيم. اين اسلام پيش شما باشد معظم هستيد و پيش هر كس باشد معظم است و عمل نكردن به اسلام و خيانت كردن به اسلام معمم باشد بدتر است از آن كسى كه غير معمم باشد براى اينكه ضررش به اسلام بيشتر از ديگران است. اما قضيه اينكه يك مطلبى باسد نيست، مى‏خواهند هم همان دادگاه‏هاى عمومى باشد هيچ فرقى به حال ما ندارد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:52 AM

previos page menu page


صحيفه نور ج 9 صفحه 291

تاريخ: 20/7/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن خيريه بانوان اصفهان

خواهران در نهضت پيشوا و موجب قدرت بودند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آمدن بانوان محترم، خواهرهاى عزيز براى ملاقات من، تشكر مى‏كنم و خوش آمد عرض مى‏كنم و سعادت و سلامت همه شما را، همه ملت ايران را از خداوند تعالى مسئلت مى‏كنم. شما خواهران در اين نهضت سهم بسزائى داشتيد و در همه جا كمك كرديد و پيشوا بوديد نسبت به مردها و موجب قدرت شديد نسبت به آنها، از اين جهت هم تشكر كنم و چون در بين راه هستيم و باز مراحلى هست كه اين مراحل باز بايد طى بشود، من اميدوارم كه باز شما تتمه اين راه را با قدرت و با ايمان طى بكنيد تا اينكه نهضت ما كه نهضت اسلامى است به آخر برسد و اسلام آنطور كه خواست خداى تبارك و تعالى است، در ايران و در ساير مناطق پياده بشود. راه مستقيم الهى انسان را از نقص به كمال مى‏برد در رأس همه امور تربيت انسانى است براى همه انبيا، براى تربيت مردم كه اشخاصى كه در قوه دارند چيزهائى را، انبيا آمدند كه اين قوه‏ها را بالفعل كنند، انسان بالقوه انسان بالفعل بشود، استقامت داشته باشد در كارها، در عقائد، و به صراط مستقيم كنند. شما خواهران، آنى كه متكفل بچه‏هاست توجه كنند كه بچه‏ها را تربيت انسانى بكند و آن كه متكفل يك جمعيت است، آن جمعيت را به راه خدا و صراط مستقيم بكند. اين راه مستقيم الهى است كه مى‏تواند انسان را از نقص رو به كمال ببرد، از ظلمات به نور برساند. خداى تبارك و تعالى مردم را دعوت كرده است كه از ظلمت‏ها به سوى نور بروند و در ظلمات باقى نمانند. كارهائى كه انحرافى است ظلمات است، اخلاق زشت ظلمت است، اعمال زشت ظلمت است. نور آن است كه خداوند دعوت به او كرده است و اسلام هدايت به او.

اصل امر به معروف و نهى از منكر جهت اصلاح جامعه‏

كوشش كنيد كه احكام اسلام را، هم عمل كنيد و هم وادار كنيد كه ديگران عمل كنند. همانطورى كه هر شخص و هر فردى موظف است كه خودش را اصلاح كند، مؤظف است كه ديگران را هم اصلاح كند. اصل امر به معروف و نهى از منكر براى همين است كه جامعه را اصلاح كند. جامعه

صحيفه نور ج 9 صفحه 292

ما در زمان اين طاغوت رو به فساد رفته بود، رو به تباهى رفته بود و مهم اين بود كه جوان‏هاى ما را، چه جوان‏هاى مرد و چه جوان‏هاى زن، اينها را رو به تباهى كشيدند و در اين پنجاه سال، تمام تبهكارى بود. الان كه بحمدالله آن رژيم هم، رژيم منحط از بين رفت و انشاء الله ديگر مثل آنها برگشت ندارند. اميدواريم كه همه چيزمان را اسلامى كنيم و تربيت تربيت تربيت‏هاى اسلامى باشد و تربيت‏هاى انسانى باشد، حركات و سكنات منطبق بر قواعد اسلامى باشد.

اگر بخواهيد مملكت خودتان، كشور خودتان مستقل باشد، اگر بخواهيد از زير قيد گرفتارى اجانب بيرون بيائيد، بايد متشبث به اسلام بشويد. اسلام بود و اين صداهاى الله اكبر كه شما را به پيروزى رساند. من اميدوارم كه باز اين صداها محفوظ باشد و اين علاقه‏هائى كه به اسلام هست محفوظ بماند و به آن حدى كه بايد برسيم، برسيم و مملكت ما سعادتمند باشد.

راجع به بنگاهى كه داريد (معلولين) من راجع به مستضعفين اجازه سهم امام تاكنون نداده ام، لكن به اين مؤسسه كه شما ذكر مى‏كنيد، من اجازه دادم كه در اصفهان كسانى بخواهند از بابت سهم امام به اين مؤسسه كمك كنند، به اين معلولين كمك كنند مجاز هستند. انشاء الله خداوند همه شما را سعادتمند كند و همه ما را خدمتگزار اسلام و خدمتگزار به ميهن عزيز.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته‏


previos page menu page


afsanah82
07-26-2011, 11:53 AM
جلد دهم

menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 1

تاريخ سخنرانى: 20/7/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن خيريه بانوان اصفهان

خواهران در نهضت پيشوا و موجب قدرت بودند

بسم الله الرحمن الرحيم

از آمدن بانوان محترم، خواهرهاى عزيز براى ملاقات من، تشكر مى‏كنم و خوش آمد عرض مى‏كنم و سعادت و سلامت همه شما را، همه ملت ايران را از خداوند تعالى مسئلت مى‏كنم. شما خواهران در اين نهضت سهم بسزائى داشتيد و در همه جا كمك كرديد و پيشوا بوديد نسبت به مردها و موجب قدرت شديد نسبت به آنها، از اين جهت هم تشكر مى‏كنم.

و چون در بين راه هستيم و باز مراحلى هست كه اين مراحل باز بايد طى بشود، من اميدوارم كه باز شما تتمه اين راه را با قدرت و با ايمان طى بكنيد تا اينكه نهضت ما كه نهضت اسلامى است به آخر برسد و اسلام آنطور كه خواست خداى تبارك و تعالى است، در ايران و در ساير مناطق پياده بشود.

راه مستقيم الهى انسانى را از نقص به كمال مى‏برد

در رأس همه امور تربيت انسانى است براى همه انبيا، براى تربيت مردم كه اشخاصى كه در قوه دارند چيزهائى را، انبيا آمدند كه اين قوه‏ها را بالفعل كنند، انسان بالقوه انسان بالفعل بشود، استقامت داشته باشد در كارها، در عقائد، و به صراط مستقيم كنند. شما خواهران، آنى كه متكفل بچه‏هاست توجه كنند كه بچه‏ها را تربيت انسانى بكند و آن كه متكفل يك جمعيت است، آن جمعيت را به راه خدا و صراط مستقيم بكند. اين راه مستقيم الهى است كه مى‏تواند انسان را از نقص رو به كمال ببرد، از ظلمات به نور برساند. خداى تبارك و تعالى مردم را دعوت كرده است كه از ظلمت‏ها به سوى نور بروند و در ظلمات باقى نمانند. كارهائى كه انحرافى است ظلمات است، اخلاق زشت ظلمت است، اعمال زشت ظلمت است. نور آن است كه خداوند دعوت به او كرده است و اسلام هدايت به او.

اصل امر به معروف و نهى از منكر جهت اصلاح جامعه

كوشش كنيد كه احكام اسلام را، هم عمل كنيد و هم وادار كنيد كه ديگران عمل كنند. همانطورى كه هر شخص و هر فردى موظف است كه خودش را اصلاح كند، موظف است كه ديگران را هم اصلاح كند. اصل امر به معروف و نهى از منكر براى همين است كه جامعه را اصلاح كند. جامعه

صحيفه نور ج 10 صفحه 2

ما در زمان اين طاغوت رو به فساد رفته بود، رو به تباهى رفته بود و مهم اين بود كه جوان‏هاى ما را، چه جوان‏هاى مرد و چه جوان‏هاى زن، اينها را رو به تباهى كشيدند و در اين پنجاه سال، تمام تبهكارى بود. الان كه بحمدالله آن رژيم هم، رژيم منحط از بين رفت و انشاء الله ديگر مثل آنها برگشت ندارند. اميدواريم كه همه چيزمان را اسلامى كنيم و تربيت - تربيت - تربيت‏هاى اسلامى باشد و تربيت‏هاى انسانى باشد، حركات و سكنات منطبق بر قواعد اسلامى باشد.

اگر بخواهيد مملكت خودتان، كشور خودتان مستقل باشد، اگر بخواهيد از زير قيد گرفتارى‏هاى اجانب بيرون بيائيد، بايد متشبث به اسلام بشويد. اسلام بود و اين صداهاى الله اكبر كه شما را به پيروزى رساند. من اميدوارم كه باز اين صداها محفوظ باشد و اين علاقه‏هائى كه به اسلام هست محفوظ بماند و به آن حدى كه بايد برسيم، برسيم و مملكت ما سعادتمند باشد.

راجع به بنگاهى كه داريد (معلولين) من راجع به مستضعفين اجازه سهم امام تاكنون نداده‏ام، لكن به اين موسسه كه شما ذكر مى‏كنيد، من اجازه دادم كه در اصفهان كسانى بخواهند از بابت سهم امام به اين موسسه كمك كنند، به اين معلولين كمك كنند مجاز هستند.

انشاء الله خداوند همه شما را سعادتمند كند و همه ما را خدمتگزار اسلام و خدمتگزار به ميهن عزيز.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:53 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 3

تاريخ: 21/7/58

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام قوچانى

جناب مستطاب حجة الاسلام آقاى حاج شيخ رمضانعلى قوچانى دامت افاضاته

بسمه تعالى‏

طومارى به امضاء جمع زيادى از جامعه روحانيت و اهالى محترم قوچان واصل گرديد كه درخواست نموده‏اند جنابعالى جهت ارشاد و تبليغ و رسيدگى به امور مذهبى و اقامه نماز جماعت و رفع نياز دينى بدانجا برويد و در آنجا بمانيد و با توجه به وضع زمان و آشنايى جنابعالى به محل، مقتضى است دعوت آقايان محترم را پذيرفته و ضمن انجام وظايف مذهبى، اهالى را به اتحاد و يگانگى دعوت كنيد.

اميد است اهالى محل نيز قدردان وجود شريف بوده و از همكارى‏هاى لازمه در پيشبرد اهداف عاليه اسلام دريغ نورزند. از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:54 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور جلد 10 صفحه 4

تاريخ سخنرانى: 21/7/58

فرمان امام خمينى به آيت الله مدنى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب سيد العلماء الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج سيد اسد الله مدنى دامت افاضاته به قرار گزارشاتى كه از شهرستان همدان مى‏رسد آشفتگى‏هائى در سطح شهر موجود و بيم آن مى‏رود كه گروه‏هاى منحرف اسلامى اختلافات و انحرافاتى نمايند كه با نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى مخالف باشد لهذا جنابعالى با آنكه در مجلس خبرگان نماينده هستيد عجالتاً به مدت ده روز يا دو هفته به همدان تشريف ببريد و اوضاع منطقه را بررسى نمائيد و احوال و فعاليت‏هاى منحرفين را از نزديك سخت مورد مراقبت قرار دهيد و انشاء الله تعالى پس از برگزارى مجلس خبرگان مدتى طولانى براى بررسى اوضاع و سامان دادن به اوضاع آشفته به همدان تشريف برده و به مسائل مربوطه و امور شرعيه و گرفتارى شهر و منطقه مربوط به آن رسيدگى و اصلاح فرمائيد.

جنابعالى كه به شايستگى علمى و عملى موصوف هستيد منصوب به امامت جمعه در شهر همدان مى‏باشيد و چون امامت جمعه از مناصب مربوط به ولى امر است كسى بدون نصب نمى‏تواند تصدى كند و نيز جنابعالى مجازيد در تعين قاضى شرع براى دادگاه‏هاى شهر و حومه.

اهالى محترم و مؤمن انقلاب موظفند از معظم له پشتيبانى قاطع كرده و وجود محترم ايشان را غنيمت شمارند. جناب ايشان وكيل اينجانب در اخذ وجوه شرعيه و صرف در موارد مقرره هستند. اهالى محترم وجوه شرعيه خود را به ايشان بدهند كه مورد قبول است.

والسلام على عباد الله الصالحين و رحمه الله و بر كاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:54 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 5

تاريخ: 22/7/58

گفتگوى امام خمينى با ابوجهاد عضو سازمان مقاومت فلسطين

بسم الله الرحمن الرحيم

امام: آقاى ابوعمار چگونه است؟

ابوجهاد: الحمدلله، در جو مبارزه قرار دارند و پيوسته از جائى به جاى ديگر سير انقلابى دارند.

امام: اميدوارم كه انشاءالله به زودى در قدس مستقر شوند.

ابوجهاد: انشاءالله ما اميدواريم قدس از جاهائى باشد كه به زودى بتوانيم از شما در آنجا استقبال به عمل آوريم.

امام: قدس مال همه مسلمانان است.

ابوجهاد: انشاءالله و اين آرزوى همه ماست كه با پيگيرى و مقاومت مى‏توان به اين آرزو رسيد. عزم راسخ مسلمين و ايمانشان ما را به موفقيت خواهد رساند.

امام: و با وحدت كلمه مسلمان‏ها و خصوصا سران آنها. اما اين گرفتارى‏هائى كه در اين مدت طولانى براى برادرهاى ما در قدس پيدا شده است، در اثر سهل‏انگارى روساى اعراب بوده است. و من بيش از بيست سال در خطابه‏هايم، در گفتارم به اينها توصيه كردم، به سران دولت‏ها كه اين اختلافات محلى جزئى را كنار بگذارند و براى اسلام و براى پيشبرد اهداف اسلام باهم همفكرى كنند و با هم اتحاد داشته باشند. و من بايد بگويم كه اظهار خجلت مى‏كنم كه در مقابل بيش از صد ميليون جمعيت عرب و صد ميليون جمعيت مسلم، هشتاد ميليون تقريبا جمعيت مسلم، يك عده معدودى بيايند و در مقابل اينها آنطور كارها را بكنند و اين هم نمى‏شود عذر باشد كه پشتيبان آمريكاست، براى اينكه آمريكا پشتيبان شاه هم بود، لكن وقتى كه يك ملت اجتماع كردند بر يك مطالبى، نه قدرت شيطانى شاه توانست مقاومت كند نه پشتيبانى

صحيفه نور ج 10 صفحه 6

ابر قدرت‏ها، بلكه مطلق قدرت‏ها اگر اتحاد پيدا بكنند، جمعيت عرب و سران مهم اين جمعيت‏ها اگر اتحاد پيدا بكنند، شكى نيست كه نه امريكا مى‏تواند در مقابل‏شان كارى انجام بدهد و نه ديگر قدرت‏ها. و اين مع‏الاسف مطلبى است كه مشكل است كه تحقق پيدا كند، لكن من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه يك همچو مشكلى را با قدرت خودش حل كند. و اضافه كنيد به اينكه در عين حال كه ملت ما نه اسلحه داشت و نه تربيت نظامى و آنها مجهز به همه جهازات بودند و آن انتظامات هم داشتند و مجهز به جهاز نظامى بودند، معذلك چون شعب واحد بودند و قوه واحده بودند و مهمتر اينكه استناد به خداى تبارك و تعالى داشتند و با فرياد الله اكبر زن و مرد و بچه و بزرگ پيش رفتند به طورى كه همه قدرت‏ها در هم شكسته شد. و دولت‏هاى اسلامى مجهز به جهازات هستند، معذلك در مقابل يك همچو عنصرى قيام نمى‏كنند، بلكه بعضى از آنها خيانت هم بكنند. خداوند انشاءالله آنها را بيدار كند و مسلمين را پيروز.

ما چون مبتلاى به مشكلاتى شبيه به مشكلات شما هستيم مى‏دانيم كه وضع شما و مشكلات شما چيست. ما الان مبتلا هستيم به نظير همين مشكلات مثل مشكلاتى كه در كردستان ايجاد كردند و دول خارجى به وسيله عمال‏شان در خوزستان براى ما آنهمه اشكالات ايجاد كردند كه ما باز مبتلاى به آن هستيم و در سيستان و بلوچستان هم ممكن است كه ايجاد اين مشكلات را بكنند.

البته جهاد براى خداى تبارك و تعالى مشكلات دارد. بيشتر از اين مشكلات، مشكلاتى بود كه پيغمبر اكرم در صدر اسلام داشت و مسلمين داشتند، لكن چون قدرت ايمان داشتند توانستند كه اسلام را قبل از گذشت نيم قرن، در تقريبا تمام آن كره كه آنوقت معموره بود مستقر كنند و شما با تمام مشكلات كه داريد يك مطلب داريد و آن اينكه ايمان با شماست و شما استناد به خدا داشته باشيد و اين استناد به خدا تمام مشكلات را انشاءالله حل خواهد كرد. مشكلات زياد است لكن اراده مصمم ملت و مهمتر استناد به خداى تبارك و تعالى مشكلات را آسان مى‏كند. و ما هم اميدواريم كه همه مشكلات شما رفع بشود. و باز از خدا مى‏خواهيم كه ما را متوجه به خداى تبارك و تعالى بكند، و هم مشكلات شما رفع بشود. و باز از خدا مى‏خواهيم كه شما را بيشتر از پيش متوجه به قدرت لايزال الهى بكند و با استناد به خداى تبارك و تعالى باكى نيست و نصر با شماست انشاالله و با ما. و البته هر مسلمى بايد با مسلم ديگر برادر باشد و با مشكلات سهيم باشد و ما هم با شما سهيم هستيم در اين مشكلات چنانچه سابقا بوديم من راجع به مشكلات مادى هم بعضى اقدامات كردم. و من اميدوارم كه ما بتوانيم هم مشكلات معنوى و هم مادى را به خواست خداى تبارك و تعالى، هم از شما و هم از خودمان، با هم رفع بكنيم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:54 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 7

تاريخ: 26/7/58

بيانات امام خمينى در ديدار با سفير الجزاير

بسم الله الرحمن الرحيم

از عواطف شما متشكرم. ما اين نهضت را يك نهضت ايرانى نمى‏دانيم، بلكه نهضت اسلامى و نهضت مستضعفين در مقابل مستكبرين است.

ما با شما در اين نهضت نيز شريك هستيم. اميدوارم كه حكومت مستضعفين بر ضد مستكبرين تحقق پذيرد و اسلام با آن محتواى مترقى كه دارد در همه جا پياده شود و تمام ملت‏ها بيدار شوند و براى اسلام قيام كنند و نيز دولت‏هاى اسلامى با هم وحدت كلمه داشته باشند و براى اسلام و تحت لواى اسلام براى رفع گرفتارى‏هاى ملت‏هاى ضعيف از دست شرق و غرب كوشش كنند. خداى تبارك و تعالى قادر است كه مشكلات را رفع نمايد. ما در عين حالى كه گرفتار مشكلات فراوانى هستيم، لكن اعتماد به خداى تبارك و تعالى داريم و اميدواريم كه تمام مشكلات و گرفتارى‏هاى ما و ساير مسلمين با كمك خداوند حل بشود ملت برادر ما الجزاير، با عزت و سلامت بر مشكلات خود غلبه كند.

سفير الجزاير: ما در يك مقطع تاريخى ملت ايران قرار گرفته‏ايم، درك مى‏كنيم كه بايد به مبارزه ادامه داد و ما در خدمت شما هستيم، نه يك خدمت كلاسيك، بلكه متعهد به خدمت شما و به ملت ايران و اسلام مى‏باشيم.

امام فرمود: من به شما اطمينان مى‏دهم كه مبارزه در راه خدا همراه با موفقيت است و دعاى ما هم همين است كه توجه به خدا را فراموش نكنيم.

سفير الجزاير گفت: ما زياد به زيارت شما مى‏آئيم تا احترامات و سلام رهبران و ملت مسلمان الجزاير را خدمت شما و ملت مبارز ايران ابلاغ نمائيم. ما در ايران و در ميان شما زندگى كرده و وضع را درك مى‏كنيم. اميدواريم اين انقلاب كه يك انقلاب اسلامى و قرآنى است به رهبرى شما تحقق يابد و تا پيروزى كامل ادامه پيدا كند. البته اين آرزوى هر مسلمانى است در هر لحظه. دنيا و تمام مسلمانان واقعى دنباله‏رو راه و گام‏هاى مثبت شما مى‏باشند، گام‏هائى كه هميشه به نفع ملت‏هاى مسلمان برداشته شده و مى‏شود.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:54 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 8

تاريخ: 28/7/58

بيانات امام خمينى در جمع روشندلان

انسان، با بصيرت انسان است نه با بصر

بسم الله الرحمن الرحيم

من از شما روشندلان تشكر مى‏كنم كه تشريف آورديد از نزديك شما را ببينم. و من روى اسلامى نورانى شما را مى‏بينم و به شما مژده مى‏دهم كه خداى تبارك و تعالى يار شماست، يار همه است و از خداى تبارك و تعالى توفيق و سعادت شما را خواستارم. و اين معنا را بايد بدانيد كه انسان به روح انسان است، انسان به بصيرت، بصيرت قلبى انسان است. اين آلات ظاهرى، آلاتى است كه وسيله است و اينها از بين رفتنى است. آنچه باقى مى‏ماند روح انسان است و آنچه در انسان سعادت را ايجاد مى‏كند بصيرت انسان است. و من اميدوارم كه شماها بصيرت به طور كامل داشته باشيد و خداى تبارك و تعالى به شما توفيق و سعادت عنايت كند.

تلاش بى‏ثمر مغرضين و شايعه‏سازان به منظور متوقف ساختن نهضت‏

و چيزى كه مى‏خواهم به شما آقايان عرض بكنم اين است كه ما امروز مبتلا هستيم به يك شايعه‏هائى كه روى آن شايعه‏ها مى‏خواهند اين نهضت را نگذارند تحقق پيدا كند. يكى از شايعه‏ها كه شايعه‏سازان نشرش مى‏دهند و گاهى براى ما مى‏نويس

afsanah82
07-26-2011, 11:55 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 11

تاريخ: 29/7/58

بيانات امام خمينى در جمع شوراى پنج نفرى صدا و سيماى جمهورى اسلامى

اگر اين دستگاه (راديو و تلويزيون) اصلاح بشود، اميد است يك مملكت اصلاح شود

بسم الله الرحمن الرحيم

دستگاه راديو تلويزيون چنانچه من كرارا گفته‏ام، يك دستگاهى است كه حساسترين دستگاه‏هاى تبليغاتى هر كشورى است كه هم از از طريق بصر و هم از طريق سمع از آن مردم استفاده مى‏كنند و آنطورى كه به راديو و تلويزيون - به تلويزيون - توجه مى‏كنند مردم، به هيچ دستگاهى آنطور توجه نمى‏كنند، از دستگاه كوچكى كه براى بچه‏ها گذارده تا آن برنامه‏هايى كه براى ديگران.

اگر اين دستگاه اصلاح بشود و برنامه‏هاى آن برنامه‏هاى اصلاحى باشد، اميد است كه يك مملكت اصلاح بشود و اگر اين دستگاه يك دستگاهى باشد كه نظير زمان همان طاغوت باشد، مردم به همان حال باقى مى‏مانند. از وظائف مهمى كه اين شورا دارد كه در آنجا اعضا محترمشان مجتمعند و آقاى موسوى هم كه ما از سوابقشان اطلاع داريم و مى‏شناسيم ايشان را، هستند، وظيفه مهم اين است كه مراقبت بشود از اين دستگاه به طورى كه محتوايش يك محتواى جمهورى اسلامى باشد.

تحقق جمهورى اسلامى در گرو اسلامى شدن مراكز ملى و دولتى‏

ما بخواهيم يك جمهورى اسلامى در ايران محقق بشود، همين كه ما بگوئيم جمهورى اسلامى، راى بدهيم به جمهورى اسلامى، كار تمام نيست، بايد دستگاه‏هاى اطلاعاتيش، روزنامه‏هايش، راديو، تلويزيون، ادارات، تمام مراكز دولتى و تمام مراكز ملى، بازار، در صحرا، در داخل، در كارخانه‏ها، بايد طورى بشود كه هر كسى وارد اينجا شد، خودش را احساس كند كه وارد شده است در يك دستگاهى كه از اسلام آنجا خبر هست اثر هست از اسلام، بايد قدم اسلام در همه اين دستگاه‏ها باشد و آن چيزهائى كه برخلاف موازين اسلامى است، برخلاف جمهورى اسلامى است كه همه بر خلاف مصالح ملت است، اگر باشد، اينها بايد از بين برود. مثلا در تلويزيون يك قضايا، قضاياى فيلم‏هاست، اين فيلم‏هابايد يك فيلمهاى آموزنده باشد. فيلم‏هائى كه وقتى نگاه كنند جوان‏هاى ما، منحرف بشوند، اينها را بايد از آن احتراز كرد.

اگر چنانچه يك وقتى اشخاصى در آنجا باشند كه بخواهند يك همچو اعمالى را انجام بدهند،

صحيفه نور ج 10 صفحه 12

اگر نصيحت مى‏شود بكنيد، نصيحت كنيد اگر نه تصفيه بايد بشود. يك مسووليت بزرگى است مسووليت شما، و آن اين است كه يا اين جمهورى اسلامى را به جلو مى‏رانيد به واسطه تبليغاتتان، به واسطه نمايش‏هايى كه در آنجا داده مى‏شود، فيلم‏هائى كه در آنجا داده مى‏شود و يا به عقب مى‏رانيد، اين خيلى مسووليت بزرگى است. ما تا بخواهيم اين كاركن‏هاى هر جا را، كارمندهاى هر جا را، تا بخواهيم كه به آنها بفهمانيم كه ما نبايد همه چيزمان تقليد از غرب باشد، اين طولانى است.

اينها گمان مى‏كنند كه وقتى كه در راديو تلويزيون مثلا آمريكا يك جورى بود، انگلستان يك طورى بود، ما هم بايد از آنها تقليد بكنيم، هر چه آنها كردند، ما بكنيم. چنانچه اين يك مساله‏اى است كه تقريبا ما مواجه با آن هستيم و در همه جا كه گمان مى‏كنند كه بايد فرم ممالك ما هم، فرم آنجا باشد تا ما بخواهيم اين فرم را تغيير بدهيم و بفهمانيم به همه قشرها كه نبايد اينطور باشد و ما خودمان بايد در افكارمان، در آرائمان مستقل باشيم، اين طولانى است.

بايد اشخاصى كه متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى باشند، در راس كارها قرار دهيد

الان شما موظفيد كه همه اين كسانى كه در اين كارها هستند و راس كار هستند در تلويزيون (البته بنگاه بزرگى است) مراقبت كنيد كه يك اشخاصى كه متعهد باشند و به اسلام و معتقد به جمهورى اسلامى باشند و بدانند كه جمهورى اسلامى يعنى چه، محتوايش بايد اسلامى باشد، بايد آنها را در راس كارها قرار بدهيد در سرتاسر ايران، در همه جا و برنامه‏هايتان، آنهائى كه گفتنى است گويندگانى پيدا بكنيد و خيلى‏ها حاضرند كه بيايند آنجا صحبت بكنند از اشخاص فاضل و دانشمند، از علما و اشخاص منورالفكر، اشخاص هر طبقه‏اى بيايند صحبت بكنند و از آنها استفاده بكنيد و بايد هم اين كار بشود.

و آنچه راجع به ديدنى‏هاست و فيلم‏هاست توجه كنيد كه فيلم‏ها يك فيلمهاى انحرافى نباشد، فيلم‏هايى نباشد كه مثلا فرض كنيد كه يك منظره‏هائى كه سابقا بود و انحرافات براى جوان‏هاى ما ايجاد مى‏كرد، نباشد. ما اگر اين جوان‏هايمان را و اين بچه‏هايمان را، حتى آنچه كه براى بچه‏ها نمايش داده مى‏شود بايد يك جورى باشد كه اين بچه از اول يك طورى بار بيايد كه مستقل باشد در فكر، مستقيم باشد و متعهد بار بيايد و همين طور فيلم‏هاى بالاتر بايد خيلى توجه به آن بشود كه رسيدگى بكنيد، نظارت بكنيد، نگذاريد دست اشخاصى كه متعهد نيستند. اگر پيدا شدند اشخاص، بايد به آنها حالى كنيد، اگر نمى‏شود، تصفيه كنيد و اين يك امر ضرورى و لازم است.

سرتاسر اين مملكت، فريادشان اين بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم‏

و از مسائلى كه لازم است من تذكر بدهم، اين است كه اين انقلابى كه در ايران حاصل شد، اين انقلاب پيروزيش در اثر دو مطلب بود: يك مطلب مهمش كه از همه مطالب بالاتر بود اين بود كه مردم

صحيفه نور ج 10 صفحه 13

با اسلام پيش رفتند، يعنى سرتاسر اين مملكت فريادشان، فرياد اين بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم. از آن رژيم سابق كه يك رژيم فاسد بود، مردم بدى ديدند در طول عمرشان، جوان‏هاى ما در تمام عمرشان از آنوقت كه چشم باز كردند، بدى ديدند و اين رژيم را فاسد مى‏دانستند، و از آن طرف مسلمان بودند، به اسلام عقيده داشتند. از اين جهت - فريادها - ما هر مطلبى را از يك ملتى بخواهيم اخذ بكنيم، بايد ببينيم كه زبان ملت چيست تا بفهميم كه اين ملت چه مى‏خواهد، خودمان بخواهيم حكم بكنيم، بايد ببينيم كه زبان ملت چيست تا بفهميم كه اين ملت چه مى‏خواهد، خودمان بخواهيم حكم بكنيم كه اين ملت ما فلان چيز را مى‏خواهد، اين حرف غلطى است، حرف صحيح اين است كه ما مطالعه كنيم در حال ملت، گوش بدهيم به صداى ملت ببينيم چه مى‏خواهد؟ يك ملتى كه همه فرياد مى‏زنند كه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، نه شرقى و نه غربى، جمهورى اسلامى ما ديگر حق نداريم كه بنشينيم بگوئيم كه نه، اين ملتى كه قيام كرده‏اند، براى اين قيام كرده‏اند كه دموكراسى باشد، در اسلام همه چيز هست به معناى سالمش، اما ما مى‏بينيم كه همه مردم دارند مى‏گويند كه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، ما حق نداريم كه تاويل كنيم و بنشينيم خودمان هر چه دلمان مى‏خواهد بگوئيم كه نخير، مردم كه اين حرف‏ها را دارند مى‏زنند، يك چيز ديگر را ما گردنشان بگذاريم. اين خلاف واقع است.

امر دومى كه بود، اين بود كه همه قشرها با هم متحد شدند، در اين مساله همه متحد بودند، اگر يك اشخاصى هم بودند كه يك انحرافى داشتند، در اين شورى كه مردم داشتند، آنها ساكت بودند، كارشكنى نمى‏كردند، همه با هم مجتمعا عمل كردند و پيش رفتند و همه با هم اسلام را مى‏خواستند، اين دو تا مطلب اساس پيروزى اين مملكت بود. و

هوشيارى در مقابل اعمال آلوده خائنين به اسلام و مملكت‏

و اگر چنانچه ما خيال كنيم كه الان ما تا آخر مساله را حل كرده‏ايم يك خيال باطل است. ما الان اگر اوائل راه نباشيم، بين راه هستيم، باز نرسيده‏ايم به آن مقصدى كه داريم. خوب مقصد بزرگ ما اين بود كه اينهائى كه تصرف در مملكت ما داشتند، مستشارانشان در مملكت ما كار مى‏كردند، همه چيز ما را آنها نظارت مى‏كردند، دستور از آنجا صادر مى‏شد و دولت‏ها عمل مى‏كردند، خود محمدرضا اين را اقرار كرد كه از سفارتخانه‏ها تعيين مى‏كردند كه وكلائى باشند و ما هم عمل مى‏كرديم، منتها اين را كه گفت، مى‏خواست بگويد كه نه، حالا ديگر ما اينطور نيستيم، در عين حالى كه پدرش را اينطورى معرفى مى‏كرد، خودش هم در اوائل امر، خودش را اينجورى معرفى مى‏كرد، لكن اينكه گفت، روى ناشيگرى كرد، روى اين نظر گفت كه مى‏خواست حالا بگويد كه من ديگر حالا آنطور نيستم و بعد هم كه همه فهميدند كه در زمان اين بسيار بدتر بود وابستگيش به خارج از زمان پدرش، اين وابستگى كه اين داشت، بسيار زيادتر بود از آن وابستگى‏هائى كه او داشت، او هم وابسته بود نه به اندازه اين. و آنى كه براى ما همه چيز را آورد، اين دو مطلب بود: اسلام، وحدت كلمه. مع‏الاسف بعد از اينكه اين انقلاب اين قدم اول را برداشت و پيروز شد و اين سد را شكستش، اين اشخاصى كه آن وقت هم مخالف

صحيفه نور ج 10 صفحه 14

بودند، لكن حرف نمى‏زدند و آن اشخاصى كه تحت تاثير تبليغات سوء غربى‏ها و اينها واقع شدند، اينها شروع كردند يك جبهه‏هائى درست كردن، جبهه‏هاى مختلف، در صورتى كه صلاح نبود، صلاح اين بود كه جبهه‏ها همه با هم باشند تا اينكه ما اين مساله را وقتى كه به آخر رسانديم آنوقت هر جبهه‏اى دلش بخواهد عليحده، هر حزبى بخواهد عليحده، هر چيزى عليحده. اما به اين زودى كه ما باز در بين راه هستيم بيائيم متفرق بشويم، اين صحيح نبوده است، لكن خوب، شده است.

و الان در آذربايجان شما گمان نكنيد كه ملت آذربايجان از اسلام رويش را برگردانده، آنها هميشه توجه به اسلام داشتند، هميشه متوجه به مصالح كشور بودند، هميشه پيشقدم بوده است آذربايجان، هميشه خون جوانانش را داده‏اند براى اسلام، اينجور نيست كه حالا گفته بشود كه نه ديگر آذربايجانى ديگر كارى به اسلام ندارد، پشت كرده به اسلام و دولت اسلام را دارد مى‏شكند، آذربايجانى رفته است و تلويزيون را گرفته است، رفته است و استاندار را بيرون كرده است. اين كارهائى است كه مسلمان نمى‏كند، اين كارهائى است كه اشخاصى مى‏كنند كه توطئه‏گرند و از امريكا دستور مى‏گيرند يا از جاهاى ديگر دستور مى‏گيرند. ملت آذربايجان همچو كارى نمى‏كند و لهذا آنها فرياد مى‏كنند كه ما اسلام را مى‏خواهيم.

ما احتمال اين معنا را كه ملت آذربايجان يك چنين كارى بكند آنهم نسبت بدهند به يك كسى كه خودش مى‏گويد دروغ است اين حرف‏ها، در راديوهايشان بخوانند به اينكه لشگر هم به ما پيوست، قواى انتظامى به ما پيوست، اين مساله همان مسائلى است كه يك مملكت ديگرى است كه به ما پيوست، اين از حلقوم كسى بيرون مى‏آيد كه اصلا به اسلام اعتقاد ندارد، از حلقوم كسى بر مى‏آيد كه خائن به اين مملكت است. اينهائى كه رفتند الان تلويزيون را گرفتند و به خيال خودشان يك فتحى كردند، اينها همان دست نشانده‏هائى هستند كه پرونده‏هاى بعضى‏شان موجود است. بايد آذربايجانيها توجه داشته باشند، يك وقتى تحت تاثير واقع نشوند كه خداى نخواسته براى آذربايجانى يك لكه ننگى بشود تا ابد كه آذربايجانى كه هميشه طرفدار اسلام بود، حالا اينها به اسم اينكه ما مثلا چه مى‏خواهيم و چه مى‏خواهيم، بر خلاف مصالح اسلام، بر خلاف دولت اسلام. اين مساله، قيام بر ضد اسلام است، قيام بر ضد دولت اسلام است.

ما نمى‏خواهيم كه خونريزى بشود، ما نمى‏خواهيم كه برادركشى بشود والا اين پوسيده‏ها كه نمى‏توانند اين كارها را انجام بدهند. ما اگر يك روز بگوئيم به مردم، خود مردم آذربايجان كار را اصلاح مى‏كنند، لكن بايد ملتفت باشند، لااقل پشت كنند به اين اشخاص. و بايد اين مطلب را برادرهاى آذربايجانى ما، برادرهاى كردستانى ما، برادر بلوچستانى ما عرض مى‏كنم سيستانى ما، هر كجا كه هستند، بختيارى‏ها، همه جا بايد اين معنا را بدانند كه يك مملكتى مال خودتان است، خودتان بايد اداره‏اش كنيد. تا حالا مال شما نبود اين مملكت، هيچ چيز دست شما نبود، همه چيز دست ديگران بود.

حالا كه اين زحمت‏ها كشيده شده است اين خون‏ها ريخته شده است، اين نابسامانى‏ها براى

صحيفه نور ج 10 صفحه 15

يك مملكت پيدا شده، حالا مى‏خواهيم بگوئيم دست خود شما بايد باشد، حالا يك دسته مغرض يك دسته انگل هستند، اينها آمده‏اند و ميدان افتاده‏اند و هر جا يك فسادى ايجاد مى‏كنند. بايد اهالى هر منطقه‏اى خودش توجه به اين داشته باشد كه آلوده‏اش نكنند اينها، يك وقت خداى نخواسته هر جا يك صدائى بلند بشود و هر جا يك مساله‏اى، غائله‏اى درست بشود و نتوانند ديگر اصلاحش بكنند.

در هر صورت بايد توجه به اين معنا داشت و يكى از وظائف تلويزيون و راديو اين است كه مسائل را آنطورى كه هست، به مردم بفهمانند كه مسائل چيست، اصلا از كى صدا دارد بلند مى‏شود. اعلام كردند كه گروه فرقان هم به ما متصل شده چريك‏هاى خلق هم به ما متصل شد. گروه فرقان كى‏اند؟ چريك‏هاى خلق كى‏اند؟ هر آدمى و هر گروهى را بايد از رفقايش فهميد كه كى‏ها هستند تا بفهميم اينجا چكار هستند. آن كس كه مى‏گويد گروه فرقان به ما گرايش پيدا كرد، چريك‏هاى خلق به ما متصل شد، اين همان است مقصدش، همان‏ها هستند، اينهايى كه اينها را دارند اداره مى‏كنند، همان قضايا همان‏ها هستند، همان‏هايند كه روابطشان با غير، الان بعضى‏شان معلوم شده است. بازى نخورند برادرهاى ما، توجه داشته باشند كه هيچ مسلمانى با اين امر موافق نيست، هيچ ملائى با اين امر موافق نيست، هيچ مرجعى با اين امر موافق نيست و هرگز همچو چيزى را به مراجع نسبت ندهند، كه آنها موافق نيستند با يك مساله خلاف اسلامى.

قيام بر ضد حكومت اسلامى در حكم كفر است

قيام بر ضد حكومت اسلام، خلاف ضرورى اسلام است، خلاف اسلام است بالضروره. حكومت الان حكومت اسلامى است. قيام كردن بر خلاف حكومت اسلامى، جزايش جزاى بزرگى است. اين را نمى‏شود بگوئيم كه يك ملائى عقيده‏اش اين است كه بايد بر خلاف حكومت اسلامى قيام كرد. همچو چيزى محال است كه يك ملائى بگويد، يك ملائى عقيده داشته باشد به اين معنا كه بر خلاف اسلام بايد عمل كرد، بايد شكست اسلام را. اينها نسبت مى‏دهند به بعضى از مراجع اين مسائل را. دروغ است اين حرف‏ها، هرگز نخواهند گفت. قيام بر ضد حكومت اسلامى در حكم كفر است، بالاتر از همه معاصى است، همان بود كه معاويه قيام مى‏كرد، حضرت امير قتلش را واجب مى‏دانست قيام بر ضد حكومت اسلامى يك چيز آسانى نيست و اينها الان قيام كرده‏اند بر ضد حكومت اسلامى. در هر صورت من اميدوارم كه سر عقل بيايند همه و از اين مفسده‏ها دست بردارند و همه علما بلاد، اينها را نصيحت كنند. مراجع اينجا، مراجع جاهاى ديگر، علما بلاد اينها را نصيحت كنند كه دست از اين كارهاى خلاف بردارند، بر ضد حكومت اسلامى قيام نكنند، خيال نكنند كه نمى‏شود آنها را دفع كرد، ما نمى‏خواهيم، ما نمى‏خواهيم كه يك برادركشى در ايران بشود، چنانچه در كردستان هم نخواستيم و نمى‏خواهيم و دلمان مى‏خواهد كه با آرامش و با صحت درست بشود.

در هر صورت يكى از وظائف راديو و تلويزيون اين است كه مسائل را آنطورى كه هست پخش بكنند. اختيار را دست اشخاصى كه مى‏خواهند مسائل را معوج، كج و معوج عرضه بكنند، اختيار را

صحيفه نور ج 10 صفحه 16

دست آنها نبايد آقايان بدهند و بايد درست توجه كنند و راديو تلويزيون سرتاسر مملكت را همچو كنند كه همه‏اش محتوا، محتواى اسلامى، موافق مصالح كشور، موافق مصالح اسلام. امروزى كه ما با يك همچو قدرت بزرگى مواجه هستيم و آنها پى توطئه‏ها مى‏گردند، از خارج، از داخل، حالا مبادا يك وقتى ملت ما غفلت از اين دشمن عظيم بكند، از اين دشمن شيطان بكند و مشغول بشود به اين كارهائى كه در يك وقت فرصت هم مى‏شود اين كارها را بكنيد. در يك همچو موقعيتى كه ما هستيم، هر ندائى كه بر خلاف پيدا بشود، هر ندائى كه موجب تضعيف بشود، اين ندا از كفر است و اين ندا از زندقه است و بايد ملت ما توجه به آن داشته باشد.

خداوند همه شما را موفق كند كه حالا كه اين دستگاه در شوراى شما هست، به خوبى انجام وظيفه بدهيد و همه برنامه‏هاتان را رسيدگى كنيد كه از چيزهائى كه بر خلاف اسلام است، برخلاف مصالح اسلام است، اجتناب بشود.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:55 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 17

تاريخ: 29/7/58

بيانات امام در ديدار با كاركنان بخش زبانهاى خارجى راديو تلويزيون

راديو تلويزيون حساسترين دستگاه كشور است‏

بسم الله الرحمن الرحيم

من كرارا به آقايانى كه از راديو تلويزيون اينجا آمدند تذكر دادم كه اين دستگاهى كه شماها اداره مى‏كنيد حساسترين دستگاهى است كه در اين كشور است.

ساير رسانه‏ها از قبيل مطبوعات و اينها موثرند، لكن در يك قشر خاصى، اولا تيراژشان آنقدر زياد نيست كه به همه كشور و به همه افراد برسد و ثانيا بسيارى از افراد كشور ما هستند كه سواد ندارند تا بتوانند استفاده كنند، لكن از آن طرف تا آمده است كه روزنامه‏ها به دست اشخاصى كه دور هستند برسد باز دو سه روزى، دو روزى طول مى‏كشد. اما راديو يك دستگاهى است كه همه قشرهاى ملت و همه افراد چه باسواد و چه بيسواد از آن استفاده مى‏كنند و راديو تلويزيون علاوه بر اينكه جهت سمعى دارد استفاده سمعى، استفاده بصرى هم دارد و الان هم وضع طورى است كه در همه دهات كشور ما، بلكه ساير همه كشورها هم در دهات كوچكش هم، اين راديو و تلويزيون هست، مثل سابق نيست كه به يك دسته‏اى منحصر باشد، اشخاصى هم كه مثلا ضعيف هستند از حيث ماديات، معذلك كوشش مى‏كنند كه از مخارج خودشان كاهش بدهند و يك راديو بخرند در صورتيكه شايد بسيارشان هم تلويزيون هم داشته باشند و شما هر حرفى را كه منعكس كنيد در راديو، همان آن، به همه كشور و به همه جاهائى كه موج راديو مى‏رسد، همان آن، مى‏رسد و اگر اين دستگاه يك دستگاه صحيح باشد، اين مى‏تواند يك خدمت بسيار بزرگى بالاتر از همه خدمت‏ها به مملكت بكند.

هيچ واعظى نمى‏تواند حرف خودش را جز در آن چهار ديوارى كه او هست (اگر راديو نباشد) نمى‏تواند برساند و هيچ گوينده‏اى نمى‏تواند حرفش را بيش از آن جائى كه محيط خودش هست يا حالا بلندگو هم كه هست يكقدرى زيادتر، اما اين دستگاه دستگاهى است كه حرفها را تا اعماق دهات و شهرستان‏ها و خارج و اينها مى‏رساند. اگر يك دستگاهى باشد كه آموزنده باشد، دستگاهى باشد كه تربيت كننده باشد، مسائل كشور را به آنطورى كه هست طرح كند، مشكلات را به آنطورى كه هست بگويد، از انحرافات پرهيز كنند، از آن اشخاصى كه توطئه بر ضد اسلام دارند، بر ضد كشور دارند و با گفتارشان اگر در راديو واقع بشود، مردم را منحرف مى‏كند و كشور را به تباهى مى‏كشد، اگر چنانچه از آنهم احتراز بكنند كه هم در جانب برنامه‏هائى كه مى‏خواهند پخش بكنند دقت بكنند كه چه

صحيفه نور ج 10 صفحه 18

برنامه‏هائى باشند و هم در جانب احتراز از آن چيزهائى كه مضر به حال كشور است مضر به حال ملت است و موجب تباهى كشور مى‏شود، اگر چنانچه از آنها احتراز بكنند خدمت بزرگى است كه به كشور خودشان و به ملت خودشان و به اسلام مى‏توانند بكنند. اگر خداى نخواسته از آن طرف واقع بشوند مثل آن دستگاه در زمان طاغوت كه در خدمت او بود و همه دستگاه‏ها انحراف در آن باشد، عكس‏هائى كه جوان‏ها را به تباهى مى‏كشد، برنامه‏هائى كه بر ضد نهضت اسلامى مردم ماست، برنامه‏هائى كه بر ضد انقلاب اسلامى است كه اين جوان‏هاى ما خونشان را در راهش دادند، اگر خداى نخواسته يكوقت اين دستگاه يك همچو كارهائى را بكند، يك خيانت بسيار بزرگى است كه از همه دستگاه‏ها، خيانت اين اثرش بيشتر است.

اصلاح راديو تلويزيون اصلاح جامعه است‏

بنابراين اصلاح اين دستگاه‏ها، اصلاح جامعه است و فساد اگر در اين دستگاه‏ها واقع بشود، فساد جامعه است. مسووليت بسيار بزرگ است، مسووليت شماها بسيار بزرگ است، خصوصا شماهائى كه به زبان‏هاى مختلف دنيا پخش مى‏كنيد مسائل را، مى‏توانيد كه مسائلى را كه خارج پخش مى‏كنيد طورى باشد كه به اين نهضت، به اسلام، به كشور خدمت بكند و مى‏شود هم خداى نخواسته يك مسائلى باشد كه در خارج كه منعكس بشود اسلام را يك جور ديگرى، نهضت را يك جور ديگرى تحقير بكند، خوب مع‏الاسف ما الان در وضعى واقع هستيم كه دشمن‏هاى ما از همه اطراف براى اينكه منافعشان به خطر افتاده است يا دستشان از منافع ما كوتاه شده است اينها از همه اطراف كوشش دارند كه به هر طورى شده است، يك تشنجى ايجاد كنند مثلا يكى از مسائلى كه خوب اخيرا به آن مبتلا هستيد و هستيم مسائل كردستان است در كردستان اشخاصى كه منحرف هستند، مى‏روند و تبليغات مى‏كنند كه اينها اصلا كردها را مى‏خواهند نباشند. اينها مى‏خواهند - به - كردها را، همه را مى‏خواهند از بين ببرند - تبليغات مختلفى - آن اشخاصى تبليغ مى‏كنند كه با، نه كرد رفيق هستند و نه ترك و نه فارس اينها عمال خارج هستند و براى آنها مى‏خواهند كار بكنند.

اسلام مرز ندارد

ما كرارا عرض كرديم به همه برادرهاى كردمان كه آمدند اينجا، برادرهاى بلوچمان كه آمدند اينجا كه اسلام اينطور مرزهائى كه در ساير مسلك‏ها هست، ندارد اسلام با صراحت مى‏گويد كه آنى كه پيش خدا كرامت دارد، آدم متقى است، آدمى است كه روشش صحيح باشد، تقوا داشته باشد، فاسد نباشد، مفسد نباشد و نسبت به همه عرب و عجم و كرد و ترك و اينها بطور على‏السوا به همه نظر دارد. همانطورى كه خداى تبارك و تعالى در ايجاد يك طايفه با طايفه ديگرى فرق ندارد، همه را نعمت - ايجاد - داده است و همه را نعمتهائى در دستشان گذاشته است كه خودشان بايد فعاليت، البته موادش را گذاشته است، فرق نگذاشته است بين اين ناحيه كه كرد مى‏نشيند، آن ناحيه كه ترك

صحيفه نور ج 10 صفحه 19

مى‏نشيند آن ناحيه كه عرب است، آن ناحيه عجم است، اين حرف‏ها در كار نيست.

پيغمبر اكرم (ص) در عين حالى كه خودشان عرب بودند، از ايشان نقل مى‏كنند كه فرموده‏اند كه فخرى بر عرب و از عرب بر عجم نيست و از عجم بر عرب نيست، هيچكدام به ديگرى تفوقى ندارد، همه آنها از يك پدرند و از يك مادرند و على‏السوا هستند، در عين حالى كه اسلام اين معنا را مى‏گويد، جمهورى اسلامى هم همين معنا را مى‏خواهد پياده بكند، ما همين معنا را در راس برنامه‏هايمان هست معذلك خوب، تبليغات مى‏كنند، در خارج ايران به يك جور تبليغ مى‏كنند، در داخل ايران به يك جور تبليغ مى‏كنند، در خارج ماها را يك ديكتاتورى كه مثل هيتلر يا بدتر از هيتلر معرفى مى‏كنند كه اين يك آدمى است كه پستان‏هاى زن‏ها را داده بريده‏اند، خوب البته آنها تبليغ مى‏كنند - اما اين خوب - كردستان كه پيش ماست، اينجا هم كه در آغوش ماست، پيش ماست، اينجا هم مع‏الاسف تبليغ مى‏كنند و يكدسته‏اى از مردم ساده باور مى‏كنند.

تبليغات مفسدين در كردستان‏

ما برادر همه هستيم، آنها برادر ما هستند، آنها حمله مى‏كنند و برادرها را مى‏كشند، از اين طرف مى‏روند براى دفاع از اين كردستان كه نگذارند كه مفسدين كه از خارج الان دارند هم فوج فوج مى‏آيند و هم اسلحه مى‏فرستند و هم مبلغ مى‏فرستند و هم چريك درست مى‏كنند و مى‏فرستند و مى‏خواهند يك منطقه را به آتش بكشند، از اين طرف وقتى كه مى‏روند براى دفع آنها، تبليغات مى‏كنند به اينكه اينها اصلا مى‏خواهند جوان‏هاى كرد را بكشند - اينها - خود آنها مى‏ريزند مى‏كشند، وقتى اينها دفاع از آنها مى‏كنند، همان معنائى كه خودشان كردند، گردن اين طرف مى‏گذارند.

در بيمارستان‏ها آنطور فضاحت آنها در آوردند و اينها رفتند جلوگيرى كردند، عين همين معنا را به اينطرف نسبت دادند، همين ديروز چند تا ورقه با امضاى چريكهاى فدائى خلق اينجا پيش آوردند كه اينها را منتشر كردند در آنجا چه چيزهائى را نسبت دادند به جمهورى اسلامى، چه حرف‏هايى نسبت دادند، خوب جمهورى اسلام، اگر اسلام نباشد كه ديگر جمهورى اسلام معنا ندارد. ما همه فريادمان و همه ملت‏مان فريادشان اين بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم.

رفع نابسامانى‏هاى كشور با اجراى احكام اسلام

ما هم الان تمام كوششمان اينست كه احكام اسلام را پياده كنيم، مى‏خواهيم تفاوت ما بين طبقات را كه يكى مثلا كرد است در كردستان است به او نرسيدند سابق، آن يكى فرض كنيد كه جاى ديگر است به او نرسيدند سابق و آقا مى‏گويند كه كردستان از همه جا عقب‏تر است و من اين را كرارا عرض كردم كه شما كردستان را فقط اطلاع داريد - كه شما - بختيارى‏ها هم كه پيش ما مى‏آيند، مى‏گويند كه بختيارى از همه جا عقب مانده‏تر است براى اينكه آنها همان محيط را ديدند، بلوچى هم وقتى كه مى‏آيد، مى‏گويند از همه عقب افتاده‏تر و گرسنه‏تر و بيچاره‏تر بلوچها هستند براى اينكه آنها

صحيفه نور ج 10 صفحه 20

هم همين جا را ديدند.

تبليغات آنها به گوششان خورده، آنى كه وجدانا ديدند كه كردستان هيچ برايش كارى انجام گرفته نشده است، نه بيمارستان دارد، نه اسفالت دارند، نه چه دارد، خيال مى‏كنند كه فقط اينجا ندارد، جاهاى ديگر همه آن تبليغات را كه كردند، همه را درست كردند، اينجا را نكردند، بلوچ‏ها هم خيال مى‏كنند كه اين تبليغاتى كه شده است و آنى كه خودشان به چشم مى‏بينند، عينا مى‏بينند، مى‏بينند كه اينها خوب با هم مخالف است، مى‏گويند پس جاهاى ديگر درست است و حال آنكه در مدتى كه ما به ايران آمديم و طوائف مختلفه آمدند اينجا و همه اين مسائل را گفتند، من گفتم، درست شما مى‏گوئيد براى اينكه يك چيزى آدم با چشمش مى‏بيند، يك چيزى را مى‏شنود، شما گوش‏هايتان پر شده از تبليغاتى كه تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ گوش‏ها را پر كرده، از آنطرف مى‏بينيد كه خوب، اينجا كه نيست، خيال مى‏كنيد كه همينجا نيست، ديگر جاها تمدن بزرگ رسيده، آنها هم خيال مى‏كنند همه جا هست الا اينجا، وقتى بگرديم مى‏بينيم هيچ جائى، خوب از تهران، تهران كه پايتخت است شما برويد تهران در اين زاغه‏ها ببينيد كه كردها و عرض كنم بلوچ‏ها كارشان بدتر است يا اين زاغه‏نشين‏هاى اطراف تهران، اينهائى كه الان در حاشيه تهران هستند، من اينها را گاهى وقت‏ها در تلويزيون مى‏بينم خانه‏شان را نشان مى‏دهند، سوراخ‏هائى كه از اين سوراخ‏ها بيرون مى‏آيند، بچه‏هاشان، زندگيشان را، اينها را من بايد بگويم خيلى بدتر از كردستان، خيلى بدتر از بلوچستان، در حاشيه تهران هستند. آقا بنابراين بود كه اين مملكت را اينطورى بزرگ كنند نگذارند اصلا يك رشدى بكند، اصلا بنابراين بود كه ما ذخائر زير پايمان را آنها ببرند، ذخائر ما را ببرند و ملت ما خودشان گرسنگى بخورند، خودشان بدبختى بكشند. شما گمان نكنيد كه كردستان بدتر از همه جاست، بلوچستان از كردستان مى‏گويند بدتر است، بلوچ مى‏گويد بلوچستان بدتر، شما مى‏گوييد كردستان بدتر، هر دو درست مى‏گوييد براى اينكه مى‏بينيد قضايا را مى‏گوئيد، مى‏بينيد از بدتر كه چيزى نمى‏شد و من كه اطراف تهران را از نجف كه بودم به من هى اطلاع دادند، اينجا هم كه آمدم در تلويزيون چند دفعه تا حالا ديدم، ديگر زندگى از اين بدتر؟ بايد چه بگوييم اسمش را؟ يك سوراخ آدم مى‏بيند كه يك مرد آمد بيرون، يك زن آمد بيرون، چند تا بچه آمدند، يك سوراخ، اصلا بنا بر اين بوده است كه اينطور بكنند و حالا هم بنا بر اين است كه نگذارند اين نهضت به ثمر برسد، برنامه‏هائى كه در اسلام هست پياده بشود، چه كنند كه نمى‏گذارند، مى‏روند در هر جا كه ببينند چند تا گوش هست، آنها به آن مى‏خوانند به اينكه، نه اين اسلام بدتر از سابق، اينها همان مسائل است - اسمش - اسم رويش گذاشتند، اينها ديكتاتورتر هستند از ديگران، ديكتاتورى عمامه بدتر از ديكتاتورى كذا، كدام ديكتاتورى؟ خوب من يك عمامه‏اى هستم، كدام از ما، چه ديكتاتورى؟ همه آقايان ديدند كه دارند ترويج مى‏كنند، البته اينها - مى‏خواهند - چيزهائى كه داشتند از دستشان رفته و مى‏خواهند تبليغ كنند بر ضد ما.

صحيفه نور ج 10 صفحه 21

آنان كه بر ضد ما تبليغ مى‏كنند، از اسلام مى‏ترسند

مع‏الاسف برادرهائى كه در عراق هم هستند به گوششان همين مسائل فرو رفته است از بس كه در چيزهاى عراق، در روزنامه‏هاى عراق، همين امروز يك آقائى كه از عراق آمده بود به من گفت كه اينقدر در روزنامه‏ها به ايران تاخت مى‏كنند و به انقلاب ايران تاخت مى‏كنند و انقلاب ايران را مثلاً انقلاب غير اسلامى مى‏دانند، انقلاب فاشيستى مى‏دانند، از اين مسائل اينها مى‏گويند، شايد بسيارى از برادرهاى عراقى ما باورشان بيايد، لكن برنامه اين است كه نگذارند، ترسيدند از اينكه نبادا اسلام تحقق پيدا كند، آنها از اسلام مى‏ترسند، اينهائى كه تمام ذخائر شما را به چپاول بردند و هر چه هم اينجا جواهر داشت و ارز داشت، هر چه داشت بار كردند و بيرون رفتند، اينها مى‏ترسند، اتباع اينها مى‏ترسند، اينهائى كه عرض مى‏كنم كه دارند اين آشوب‏ها را مى‏كنند، مى‏ترسند كه نبادا يكوقت اسلام تحقق پيدا كند و كلاه اينها پس معركه باشد.

از برنامه‏هاى انحرافى پرهيز كنيد

آقا من دارم عرض مى‏كنم، به كردها عرض مى‏كنم، به ترك‏ها عرض مى‏كنم، به بلوچ‏ها عرض مى‏كنم، به همه قشرها عرض مى‏كنم گول اين حرف‏هائى كه اينها مى‏زنند نخوريد. بگذاريد اين خونى كه از جوان‏هاى ما رفته است به ثمر برسد، كارى نكنيد كه تمام خون‏ها هدر برود و ما باز گرديم به رژيمى كه يا مثل آن رژيم شاهنشاهى يا بدتر از او بيايد و حكومت كند اينجا باز كردستانش تا آخر عقب و بلوچستانش تا آخر عقب، همه جا عقب. بايد همه بنشينيد، با هم فكر كنيد، توجه كنيد، گول اين حرف‏هائى كه اينها مى‏آيند مى‏زنند نخوريد، اينها هستند كه، همين‏هائى كه هى مى‏گويند خلق، خلق، براى خلق عرض مى‏كنم كه دارند نوحه‏سرائى مى‏كنند، خوب همين‏هايند كه خرمن‏ها را از آتش مى‏زنند! همين‏هايند كه يك كشاورزى، يك عمر براى خودش، يك سال زحمت مى‏كشد يك خرمن درست مى‏كند كه نان بچه‏هايش را بدهد، يك كبريت مى‏زنند آتشش مى‏زنند، همين‏ها مى‏گويند ما براى خلق داريم چه مى‏كنيم و چه مى‏كنيم، گول اينها را نخوريد.

و من از همه شما تقاضا دارم به اينكه برنامه‏هايتان را اصلاح كنيد، برنامه‏هائى باشد كه مفيد باشد براى جامعه، برنامه‏هائى باشد كه مسائل و مشكلات جامعه را بگويد، از برنامه‏هاى انحرافى پرهيز بكنيد. گاهى من مى‏بينم كه در راديو هست چيزهائى كه انحرافى است و مع‏الاسف آن انحرافى را چند دفعه مى‏گذارند و آن چيزى كه صحيح است يا نمى‏گذارند و يا منحرفش مى‏كنند و مى‏گذارند. خوب اين يك خيانت بزرگى است ما چه بايد، چقدر بايد به اينها بگوئيم، من كراراً گفتم كه شما بايد خدمت بكنيد به اين دستگاه، به اين كشور - نه اينكه كشور - نه اينكه يك اشخاص منحرفى را در آنجا راه بدهيد كه برنامه‏هاى انحرافى را اگر يك كسى يك صحبت انحرافى بكند، مكرر، مكرر تمامش مى‏گذارند، در راديو مى‏گذارند، در اين راديو و تلويزيون هم مى‏گذارند همين كه يك مساله انحرافى شد در راديو مى‏گذارند، در تلويزيون هم مى‏گذارند، اگر يك كسى جواب اين انحراف را

صحيفه نور ج 10 صفحه 22

بدهد يا نمى‏گذارند اصلاً و يا اگر بگذارند بطور انحراف مى‏گذارند.

ضد انقلاب مى‏خواهد كردستان را از ايران جدا كند

اين مصيبت‏هائى است كه ما الان به آن مبتلا هستيم، من مصيبت‏هاى زياد دارم و لكن نمى‏توانم همه مصيبت‏هايم را بگويم شما فكر بكنيد، شما توجه بكنيد، اينها مى‏خواهند كردستان را از ايران اصلاً كنار بگذارند و ببرند سراغ يك چيزهاى ديگرى نمى‏خواهند خدمت به شماها بكنند. قصد خدمت نيست، قصد اين است كه ايران را تكه‏تكه بكنند، بعد همه يك كودتا درست كنند و تمامش كنند و همه‏اش تحت نظر ديگران و همان برنامه‏هاى سابق و همان بساط سابق را مى‏خواهند درست بكنند. بيدار بشويد، ملت ما بايد بيدار بشود، ملتى كه توانست با توانائى خودش و با مشت محكم خودش توى دهن تمام قدرتمندها زد، اين ملت قدرتمند است، لكن بايد وحدتش را حفظش بكند، اگر وحدتش را حفظ كند قدرتمند است يعنى خدا همراه او است. اگر شما وحدتتان را حفظ كنيد يدالله مع‏الجماعه ، با جماعت شما خدا هست و شما، همه را از بين خواهيد برد. نترسيد از اين هياهوى اينها، اين چهار تا از اشخاص منحرف هستند كه مى‏شود بزودى اينها را از بين برد.

ما نمى‏خواهيم برادركشى بشود

من اين را گفتم قبلاً كه قضيه كردستان اگر نبود، اختلاط اينها با برادرهاى كرد كه اگر بخواهند يكوقتى اينها از بين ببرند، بسيارى از زن و بچه كرد از بين مى‏رود اينها يك روز، ده روز، چند روز از بين مى‏رفتند. لكن ما چه بكنيم، اينها حالا مختلط شدند و جمعيتشان در بين جمعيت اينها مختلط است. اگر بخواهند خداى نخواسته يك كارى بكنند، خوب همه افراد از بين مى‏روند و ما نمى‏خواهيم يك چنين چيزى بشود. ما مى‏خواهيم كردها محفوظ بمانند. مسلمان‏ها را ما مى‏خواهيم حفظشان بكنيم و اينها مع‏الاسف چون مختلط با آنهاست، ما دستمان الان بسته است كه نمى‏توانيم بطور قاطع عمل بكنيم والا كارى ندارد اينها را از بين بردن. از اطراف ايلات، بعضى ايلات و عشاير به من مى‏نويسند كه شما بگوئيد ما مى‏رويم كار را انجام مى‏دهيم و من چه بكنم؟ خوب ما به ايلات بگوئيم برويد بجنگيد، يكوقت يك جنگ برادركشى بشود؟ ما نمى‏خواهيم اين كار بشود، خود كردستان بايد اينها را تصفيه بكند. راهشان ندهد توى دهاتشان، راهشان ندهد توى شهرستانهاشان، خودشان بايد اين كار را بكنند، نگذارند كه يكوقتى خداى نخواسته ديگر كارد به استخوان برسد و يك كشتارى بشود كه ديگر تر و خشك خداى نخواسته با هم بسوزد. بايد خودشان جلوگيرى كنند، خودشان اين اشخاص را معرفى كنند. ما گفتيم كه غير از يك چند نفر از اين سران كه ديگر خيانتكار و آدمكش - و اين - هستند، تمامشان مورد عفو هستند، تمامشان برادرهاى ما هستند، آنها هم كه در حزب دموكرات هستند، برادرهاى ما هستند، بيايند برگردند به آغوش ملت، بيايند با خود ملت بشوند، شلوغى نكنند، اينقدر كارهاى خلاف نكنند، اينقدر گمان نكنند كه نمى‏شود اينها را از بين برد، نمى‏خواهيم كه يكوقت

صحيفه نور ج 10 صفحه 23

خداى نخواسته در بين آنها اشخاصى كه گناه ندارند، زن و بچه مردم كرد كه از خود ما هستند، به منزله اولاد ما هستند، ما نمى‏خواهيم كه صدمه به آنها وارد بشود والا كارى ندارد كه اينها را از بين بردن هم ارتش قوى است، هم ژاندارمرى قوى است و هم سپاه پاسداران. اين سپاه پاسداران از اطراف يكوقتى اگر صحبت بشود، از اطراف مى‏ريزند و كار را تصفيه مى‏كنند.

ما نمى‏خواهيم كه برادركشى بشود، ما مى‏خواهيم با مسالمت، با ملايمت، با برادرى كارها درست بشود، شما اين عده فاسدى كه نمى‏گذارند زندگى شما زندگى صحيح باشد و مى‏خواهند كردستان را به خون بكشند، بعد هم هر جا توانستند شما خودتان اينها را تصفيه كنيد، نگذارند كه كسى ديگر بيايد و تصفيه كند. خودتان، جوان‏هاى محترم خودشان، جوان‏هاى برومند خودتان تصفيه كنيد اينها را.

خداوند انشاالله همه شما را حفظ كند، موفق باشيد، مويد باشيد و باز هم تكرار مى‏كنم كه برنامه‏هايتان را برنامه‏هاى خوب قرار بدهيد، برنامه‏هاى (پلتيك) قرار بدهيد، درست با زبان (پلتيك) مسائل را بگوئيد براى آنها، اين مفاسدى كه در آنجا هست، آن اشخاصى كه در آنجا مفسده‏جو هستند، مسائل، مسائل مفسده هستند، اينها را بگيريد و معرفى كنيد، اينها نمى‏خواهند كه آرامش در اين مملكت پيدا بشود. به زبان‏هاى خارجى اگر چنانچه پخش مى‏كنيد بگوئيد مسائل ايران را مسائل ايران، مسائلى نيست كه مثلاً يك مسائلى باشد كه بخواهند مردم را زير بار ستم مثلاً چه بكنند، همين چند وقتى بود كه باز اسلام تحقق پيدا نكرده است، مهلت نمى‏دهند كه برنامه‏هاى اسلامى تحقق پيدا بكند، مگر مى‏شود يك جايى را اصلاح كرد وقتى شلوغ است و بهم ريخته، وقتى جنگ است در يك جايى كه نمى‏شود رفت خانه ساخت، نمى‏شود رفت اسفالت كرد، نمى‏شود رفت مريضخانه درست كرد، خوب نمى‏گذارند اينها، اينها را بيرون كنيد از مناطق خودتان، آنوقت ببينيد چه خواهد شد در اينجا و همينطور ساير مناطق، شما هم كه هر كدامتان برنامه‏هاى خارجى داريد، مسائل ايران را درست آنطورى كه هست بگوئيد، مطالبى كه آنها در روزنامه‏هايشان مى‏نويسند، مطالبى كه آنها در راديوهايشان مى‏گويند بفهمانيد به مردم خارج كه اينها دروغ دارند مى‏گويند، اينها همان عمال ساواكى سابق يا از اجانب هستند، از ابرقدرت‏ها هستند كه مى‏خواهند كه مملكت ما به همان حال باشد و اينها همه چيز آن را ببرند، از اين جهت اينطور تبليغات را مى‏كند.

انشاالله خداوند همه‏تان را تاييد كند و مؤيد و موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:55 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 24

تاريخ: 29/7/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهداى سردشت

همه انسان‏ها رفتنى هستند، چه بهتر كه در راه خدا فدا شوند

بسم الله الرحمن الرحيم

من به همه شهدائى كه در راه اسلام جان خودشان را فدا كردند، سلام مى‏فرستم و از خداى تبارك و تعالى براى همه رحمت و آمرزش از خدا طلب مى‏كنم و به همه بازماندگان آنها تسليت عرض مى‏كنم و من شريكم در غم همه و من خدمتگزار به همه هستم و دعاگو.

البته مصيبت براى بازماندگان زياد است، لكن چون در راه خداست و شما خودتان را با صاحب شرع، با ولى اعظم، با رسول اكرم (ص) در بين آنها خودتان را وارد كرديد، آنها هم عزيزان خودشان را در راه اسلام داده‏اند و شما هم عزيزان خودتان را داده‏ايد و خواهرها هم همين طور. و آن چيزى كه آسان مى‏كند مصيبت‏ها را، اين است كه همه انسان‏ها رفتنى هستند و همه ماها رفتنى هستيم و چه بهتر كه در راه خدا فدا بشويم و فدا شدند آنهائى كه رفتند به جوار رحمت خدا.

با وحدت كلمه و قدرت ايمان، بدون توجه به تبليغات دشمنان به پيش برويد

و من اميدوارم كه اين نهضت تا اينجا كه آمده است و با همت جوان‏هاى برومند ما و با همت ملت بزرگ ما به اينجا رسيده است، از اين به بعد هم با همت آنها، اين راه را طى بكنيم و انشاالله اسلام به آنطورى كه هست، به آن مترقى كه هست در ايران تحقق پيدا بكند. مى‏دانيد كه دشمن‏هاى اسلام الان به دست و پا افتاده‏اند كه نگذارند اسلام تحقق پيدا بكند. در كردستان آنهمه غائله را درست كردند و اينها دشمن‏هاى اسلامند كه آنجا غائله‏هارا درست كرده‏اند و عزيزان ما را كشته‏اند و در عين حال در نوشته‏هايشان نسبت مى‏دهند به جمهورى اسلامى كه جمهورى اسلامى اينها را كشته است و كردستان را مى‏خواهد قتل عام مثلاً بكند.

اينها تبليغاتى است كه بر ضد جمهورى اسلامى مى‏شود و برادرهاى ما نبايد گوش كنند به اين تبليغات و بايد همانطورى كه با قدرتمندى پيش رفته‏اند، از اين به بعد هم با همان قدرت، قدرت ايمان، قدرت اسلام، با وحدت كلمه، همه با هم انشاالله با وحدت كلمه، با وحدت اسلام اين راه را طى بكنيم. از اين حرف‏هائى كه اينها مى‏زنند و از اين دست و پائى كه الان اينها مى‏زنند هيچ وحشتى نيست، هيچ كارى اينها نمى‏توانند انجام بدهند. البته يك شلوغ كارى‏هائى مى‏كنند، يك زحمت‏هائى توليد

صحيفه نور ج 10 صفحه 25

مى‏كنند، لكن آنها مى‏خواهند باز رژيم سابق را يا شبيه او را برگردانند و اين آرزوئى است كه به گور خواهند برد.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را خواستارم و رحمت براى شهدا و سعادت و عافيت و اجر براى شما از خداوند تبارك و تعالى مى‏خواهم و من خدمتگزار همه‏تان هستم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:55 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 26

تاريخ: 30/7/58

بيانات امام خمينى در جمع علماى غرب تهران

هدف اصلى مخالفت‏ها و توطئه‏هاى دشمنان، از بين بردن اسلام است‏

بسم الله الرحمن الرحيم

من بايد از آقايان تشكر كنم كه تشريف آورده‏اند و از نزديك - يك - با هم ملاقات مى‏كنيم و مسائلى كه داريم طرح مى‏كنيم، شما فرموديد و ما هم بعضى عرائض را عرض مى‏كنيم.

من مى‏دانم كه شما آقايان و ساير اهل علم هميشه از اول، از اول نهضت تا حالا در اين نهضت شركت داشتيد و مردم را شماها واداشتيد به عمل و از اين به بعد هم اميد به شماست و اميدوارم كه از اين به بعد هم موفق باشيد براى خدمت به اسلام. چيزى كه الان هست، تشكلى كه اهل باطل دارند باهم پيدا مى‏كنند. كسانى كه سابق با هم متفرق بودند و در اين مدت‏ها كنار بودند، دخالت نداشتند در اين نهضت، نشسته بودند كنار منتظر فرصت بودند و حالا فرصت به دستشان آمده است، قلم‏هايشان آزاد شده است و گفتارشان آزاد شده است، مجالسشان آزاد شده است. متفرقات اهل باطل با هم دارند مجتمع مى‏شوند و مجتمعات اهل حق دارند خداى نخواسته از هم متفرق مى‏شوند.

ما بايد آن اشخاصى كه، گروه‏هائى كه در مسير اسلام نيستند، در مسير نهضت اسلامى نيستند، در مسير ملت نيستند، آنها را از مقالاتشان، از گفتارشان، از كردارشان بشناسيم و شما كه بحمدالله زمام امت اسلام در دستتان هست، روحانيون كه زمامدار امور اسلامى هستند، وفادار به نهضت هستند، متعهد هستند، آنها را به مردم، مردم را توجه بدهند به اين تشكل‏ها، تشكل‏هائى كه مشغولند شياطين و مجالس درست مى‏كنند و حرف‏ها مى‏زنند اينها از يك مطلب مى‏ترسند و آن اسلام است. مخالفين ما از اسلام مى‏ترسند. هر چه وابسته به اسلام است، اينها اگر از آنها انتقاد مى‏كنند، آن نقطه اصلى كه آنها مى‏خواهند حمله كنند خود اسلام است. همانطورى كه در زمان اين پدر و پسر خبيث، از اسلام چون خارجى‏ها مى‏ترسيدند، اينها را وادار كردند كه با اسلام مخالفت كنند، لكن در پوشش اينكه با روحانيت مخالفت كنند، با منبر مخالفت كنند، با محراب مخالفت كنند، مجالس را قدغن كنند. در اين پوشش‏ها، اسلام نقطه نظر بود، براى اينكه آنها از شما اگر بترسند، براى اينكه شما كارمند اسلام هستيد، شما طرفدار اسلام هستيد. از اين جهت مخالفتشان با شما مخالفت با اسلام است. تشكلات آنها الان همان نحوى كه در سابق بوده است و آنها با قلدرى عمل مى‏كردند، حالا اينها با تشكل و با قلم‏هاى زهر آگين و صحبت‏هاى انحرافى مشغول شده‏اند. آنها سابق با سر نيزه اهل علم را،

صحيفه نور ج 10 صفحه 27

اهل تقوا را، مومنين را مى‏كوبيدند، با سر نيزه مجالس وعظ و خطابه را، مجالس عزادارى بر شهدا را مى‏كوبيدند، اينها با قلم. قلم اينها همان سر نيزه سابق است، آن سرنيزه به صورت قلم در آمده ساواك به منزله، به صورت يك گروه‏هاى ديگر در آمده و مقصد همان مقصد است. بايد بيدار بشود ملت ما.

به صورت‏هاى مختلف با اسلام مخالفت مى‏كنند، در مجلس خبرگان به مجرد اينكه صحبت ولايت فقيه شد، شروع كردند به مخالفت حتى در آخر، در اين اخيراً، در همين دو روز سه روز پيش از اين، در يكى از مجالسشان اين منحرفين (اينهائى كه از اسلام هيچ اطلاعى ندارند، اينهايى كه مخالف با اسلام هستند) در مجلسشان گفتند كه اين مجلس خبرگان بايد منحل بشود و ديگران هم دست زدند براى آن تظاهر كردند. اينها از مجلس خبرگان مى‏ترسند براى اينكه مجلس خبرگان مى‏خواهند ولايت فقيه را اثبات كنند، مجلس خبرگان مى‏خواهند تصويب كنند آن چيزى را كه خداى تبارك و تعالى فرموده است و اينها از او مى‏ترسند. اينها خيال مى‏كنند كه اگر چنانچه ولايت فقيه پيش بيايد، قضيه قلدرى پيش مى‏آيد و ديكتاتورى پيش مى‏آيد، در صورتى كه در اسلام اين حرف‏ها نيست. خير، اينها حرف مى‏زنند، اينكه مى‏گويند كه ديكتاتورى پيش مى‏آيد، نه اين است كه ندانند اينطور نيست، لكن اينها از اسلام متنفرند. اينها بايد بفهمند اين را كه تا اين محراب و منبر هست و تا اين خطابه‏خوان‏ها و اين اسلام و مسلمين و اين بازار اسلام و اين جوانان مسلمان هستند، نمى‏توانند كارى بكنند. اينها بايد بفهمند اين را كه در خدمت رژيم سابق يا در خدمت ارباب‏هاى رژيم سابق دارند كار مى‏كنند، اگر فهميده هستند، از روى فهم مى‏كنند، خائن هستند و اگر چنانچه از روى بى‏اطلاعى و جهالت هست، جاهل هستند.

ولايت فقيه همان ولايت رسول الله است‏

قضيه ولايت فقيه يك چيزى نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد. ولايت فقيه يك چيزى است كه خداى تبارك و تعالى درست كرده است، همان ولايت رسول الله است و اينها از ولايت رسول الله هم مى‏ترسند. شما بدانيد كه اگر امام زمان سلام الله عليه حالا بيايد، باز اين قلم‏ها مخالفند با او و آنها هم بدانند كه قلم‏هاى آنها نمى‏تواند مسير ملت ما را منحرف كنند. آنها بايد بفهمند اينكه ملت ما بيدار شده است و مسائلى كه شما طرح مى‏كنيد ملت مى‏فهمد، متوجه مى‏شود، دست و پا نزنيد، خودتان را به ملت ملحق كنيد، بيائيد در آغوش ملت. قلم‏هاى شما از تفنگ‏هاى آن دموكرات‏ها به اسلام بيشتر ضرر دارد. نطق‏هاى شما به اسلام ضررش بيشتر از آن توپ‏هائى است كه آنها به جوانان ما مى‏بندند و تفنگ‏هائى كه آنها مى‏بندند، ضررش به اسلام بيشتر است براى اينكه آنجا دشمن معلوم است و شما به صورت‏هاى مخفى به ميدان مى‏آييد. قلم‏هاى شما از سر نيزه‏هاى رضاخان بدتر است براى اسلام و شما مضرتر هستيد از رضاشاه و محمدرضا براى اسلام براى اينكه آنها معلوم بود مخالف هستند و مردم مى‏شناختند آنها را مخالفت مى‏كردند با آنها، مقاومت مى‏كردند. شما در پوشش اسلام، در پوشش طرفدارى از خلق مسلمان بر خلاف اسلام داريد عمل مى‏كنيد. ملت شما را

صحيفه نور ج 10 صفحه 28

مى‏شناسد و شما نمى‏توانيد اين نهضتى را كه به دست ملت بپا شده است و اين نهضتى را كه با خون جوان‏هاى ما و با آنهمه زجر و با آنهمه زحمت و با آنهمه كارهائى كه انجام دادند آنها و مقاومت كردند اينها، اين نهضت را به اينجا رساندند، شما نمى‏توانيد، كوچكتر از آن هستيد كه اين نهضت را منحرف كنيد، بيخود كوشش نكنيد. اگر همه ملت مجتمع شدند كه ما نمى‏خواهيم مجلس خبرگان را، خوب آنها گفته‏اند، خودشان هم مى‏توانند برگردند، اما شما چكاره هستيد؟ شما چند نفر آدم كه يكى‏تان مى‏گويد و باقى‏تان هم دست مى‏زند. اينها همان‏هائى است كه در زمان رضاخان هم، در زمان محمدرضا هم يكى مى‏گفت و باقى دست مى‏زدند، شماها نمى‏توانيد در مقابل ملت بايستيد، شما راى نداشتيد، هيچ يك از شما وارد نشده است در اين مجلس خبرگان، اگر وارد شده هم، يكى دو تاى منحرف وارد شده است كه كارى از او نمى‏آيد، از اين جهت است كه شما وحشت‏تان برداشته است. مگر شما نمى‏توانيد كه مجلس خبرگانى كه ملت با آن آراء زياد اين مجلس را درست كرده، با يك كلمه‏اى كه شما مى‏گوئيد ما مى‏گوئيم كه منحل باشد مگر با اين حرف‏ها شما مى‏توانيد، مگر شما قابل آدم هستيد. اگر چنانچه ولايت فقيه بشود، ديگر همه قدرت‏ها دست فقيه مى‏آيد پس بنابراين عزا بايد بگيريد.

اينها اگر همه قدرت‏ها دست رئيس جمهور مثلاً كذايى بيايد، هيچ حرفى ندارند، همه قدرت‏ها دست رئيس جمهور باشد. اگر همه قدرت‏ها دست يك نخست وزير مثلاً منحرفى بيايد، آن هم حرفى به آن ندارند، اما اگر قدرت، نه آن قدرتى كه قدرت شيطانى است، اينكه نظارت بر امور مملكت است كه مبادا معوج بشود، باز هم با راى ملت، باز هم راى ملت است كه آن اشخاص را يا آن هيات‏هائى را كه مثلاً مى‏خواهند درست بكنند، با راى ملت درست مى‏شود، با اكثريت. شماها در اقليت هستيد، نشسته‏ايد آنجا با قلم مى‏خواهيد حكومت كنيد بر اكثريت. شماها قلدر هستيد، او با سر نيزه حكومت مى‏كرد، شما با قلم خواهيد حكومت كنيد و سر نيزه او شكست، قلم شما هم مى‏شكند. بيدار باشيد آقايان و بيدار باشند ملت ما كه اين منحرف‏ها در كنار نشسته‏اند و با هم دارند مجتمع مى‏شوند و مى‏خواهند ملت ما را منحرف كنند و نهضت ما را اينها خيال دارند سركوب كنند ولكن بدانيد كه نمى‏توانند و همه آنها با تمام طوائفشان يك عده معدودند كه در قضيه رفراندوم معلوم شد چى هستند. مردم همان مردمند، بيخود اينها زحمت به خودشان ندهند. ملت همان ملت است، بازار همان بازار است، دانشگاه همان دانشگاه است، مدارس علمى همان مدارس علمى است، خطباء ما همان خطبا هستند، علماء بلاد ما همان علماء بلاد هستند، هيچ تزلزلى در آنها حاصل نشده است. گمان نكنيد كه اين حرف‏هاى شما تزلزل، بلكه تصميم را زيادتر مى‏كند، قوت مى‏دهد به اينهائى كه براى اسلام مى‏خواهند كار بكنند. هر چه شما قدم بر خلاف اسلام برداريد، اين جمعيت مصمم‏تر مى‏شود. بيخود آبروى خودتان را نبريد. بيخود هى مقاله ننويسيد، بيخود هى صحبت نكنيد، زحمت به خودتان ندهيد، ملت همان ملت است و راه هم همان راه است و دارند مى‏روند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 29

ولايت فقيه ضد ديكتاتورى است، نه ديكتاتورى‏

شما از ولايت فقيه نترسيد، فقيه نمى‏خواهد به مردم زورگوئى كند. اگر يك فقيهى بخواهد زورگوئى كند، اين فقيه ديگر ولايت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حكومت مى‏كند. پيغمبر اكرم هم تابع قانون بود تابع قانون الهى، توانست تخلف بكند. خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه اگر چنانچه يك چيزى بر خلاف آن چيزى كه من مى‏گويم تو بگوئى من ترا اخذ مى‏كنم و وتينت را قطع مى‏كنم، به پيغمبر مى‏فرمايد. اگر پيغمبر يك شخص ديكتاتور بود و يك شخصى بود كه از او مى‏ترسيدند كه مبادا يك وقت همه قدرت‏ها كه دست او آمد ديكتاتورى بكند، اگر او شخص ديكتاتور بود، آنوقت فقيه هم مى‏تواند باشد. اگر اميرالمومنين سلام الله عليه يك آدم ديكتاتورى بود، آنوقت فقيه هم مى‏تواند ديكتاتور باشد. ديكتاتورى در كار نيست، مى‏خواهيم جلوى ديكتاتور را بگيريم. ولايت فقيه ولايت بر امور است كه نگذارد اين امور از مجارى خودش بيرون برود، نظارت كند بر مجلس، بر رئيس جمهور كه مبادا يك پاى خطائى بردارد، نظارت كند بر نخست وزير كه مبادا يك كار خطائى بكند، نظارت كند بر همه دستگاه‏ها، بر ارتش كه مبادا يك كار خلافى بكند. جلو ديكتاتورى را ما مى‏خواهيم بگيريم، نمى‏خواهيم ديكتاتورى باشد، مى‏خواهيم ضد ديكتاتورى باشد، ولايت فقيه ضد ديكتاتورى است نه ديكتاتورى. چرا اينقدر به دست و پا افتاده‏ايد و همه‏تان خودتان را پريشان مى‏كنيد بيخود؟ هر چه هم پريشان بشويد و هر چه هم بنويسيد، كارى از شما نمى‏آيد. من صلاحتان را مى‏بينم كه دست برداريد از اين حرف‏ها و از اين توطئه‏ها و از اين غلط كارى‏ها. برگرديد به دامن همين ملت، همانطورى كه توصيه به دموكرات‏ها كردم به شما هم مى‏كنم و شما و آنها را مثل هم مى‏دانم منتها شما ضررتان بيشتر از آنهاست.

من توصيه مى‏كنم به شماها اينقدر اجتماع نكنيد و اينقدر حرف نزنيد. هر روزى يك چيزى درست كنيد و هر روز يك كاغذ بنويسيد و هر روز يك نشريه‏اى بدهيد، نه، اينها غلط است، اينها اسباب اين مى‏شود كه نهضت ما خداى نخواسته اگر (اگر، والا شما كوچكتر از آن هستيد) اگر اين نهضت خداى نخواسته به ثمر نرسد، تمام شماها، آنهايى كه البته پيوسته به خارجى‏ها هستند و پيوسته به رژيم هستند، آنها در صف بالا مى‏نشينند و باز پارك‏ها و باز بساط را درست مى‏كنند، اما ملت ما چه مى‏شود حالش؟ اين ملت ضعيفى كه دو هزار و پانصد سال زير يوغ آنها بوده كه شما برايشان مرثيه خوانى مى‏كنيد و پنجاه سال زير يوغ اين پدر و پسر، پنجاه و چند سال زير يوغ اين پدر و پسر بودند كه شما حالا داريد طرفدارى از آنها مى‏كنيد، منتها با صورت و طرفدارى از تزشان مى‏كنيد، طرفدارى از مقصدشان مى‏كنيد، اين ملت ما حالش چه مى‏شود؟ اين مملكت ما حالش چه مى‏شود؟ اين اسلام حالش چه مى‏شود؟ شما داريد كمك مى‏كنيد به دشمن‏هاى كشور ما، به دشمن‏هاى ملت ما و خودتان يا ملتفت نيستيد يا از روى التفات مى‏كنيد، بعضى‏تان از روى التفات است، بعضى‏تان هم التفات نداريد به مساله. اينقدر هياهو درست نكنيد.

هر چند روزى كه يك اجتماعى مى‏شود يكى مى‏ايستد صحبت مى‏كند، يا نوار مى‏گويد و هر چه

صحيفه نور ج 10 صفحه 30

مى‏گويد همه‏اش خلاف واقع، مى‏گويند كه فلانى را اصلاً هيچ كسى ملاقات نمى‏كند. اين فلانى كه از صبح (من را مى‏گويند) كه از صبح كه بيدار مى‏شوم تا ظهر اينهمه جمعيت كه شما بيرونش را مى‏بينيد، آن حياطش را مى‏بينيد، اينجايش را مى‏بينيد و حالا هم شما همه مجتمع هستيد، قبلاً اين طايفه‏اى كه عليل بودند، بودند پيش من و قبلش هم يك عده‏اى، بعد هم يك عده‏اى تا ظهر هم همين طور، مى‏گويند ايشان، كسى با او ملاقات نمى‏كند. مقصود اينها اين است كه نگذارند يك نضجى پيدا كند اين، مايوس كنند مردم را. خير هيچ راهى ديگر، راهى بر فلانى نيست حتى ديشب از قرارى كه گفتند، يكى از گويندگان كه البته سوء نيت ندارد، لكن سوء ادراك دارد، يكى از گوينده‏ها در مسجد امام گفته است كه فلانى را هيچ اصلش نمى‏شود ديگر ملاقات كرد. الان، الان من ملاقات با شما ندارم؟! و قبل از اين هم نداشتم؟! و بعد از اين هم ندارم؟! - عرض مى‏كنم - ملاقات هيچ ما نداريم؟! با مردم هم همين مى‏گويند كه فلانى را نمى‏گذارند با او ملاقات كنند. آن آقايى كه هر روزى كه فرصت پيدا كند، صحبت مى‏كند، آن هم همين طور دنبال اينكه فقط يك راه، يك كانال هست براى فلانى، يك چند نفرى هستند كه همان‏ها مى‏توانند، اما ساير مردم اصلش راهى ندارند. اين جمعيت، مردم نيستند؟! و اين اطاق كه هر ساعت پر مى‏شود از جمعيت، از زن، از مرد و همه طوائف مختلف، اينها همه‏اش موهومات است؟! واقعيت ندارد؟! اين فرمايشات آنها صحيح است كه يك مطلب است. اينها مى‏خواهند كه مردم را بترسانند، تضعيف كنند از آن طرف من را تضعيف كنند و روحانيت را تضعيف كنند، از آن طرف مردم را تضعيف كنند. مردم را نمى‏توانند تضعيف كنند، مردم همان مردم هستند من هم تضعيفم اشكالى ندارد و من چهار روز ديگر مى‏ميرم و همه شما هستيد و همه شما پيش مى‏بريد، اين حرف نيست.

در هر صورت بيدار بشويد آقايان، توجه داشته باشيد دشمن‏ها در صدد هستند و قلم‏ها در صدد هستند، قدم‏ها در صدد هستند، زبان‏ها در صدد هستند، اغفال مى‏خواهند بكنند مردم را، ملت را، بيدار باشيد و گول اينها را نخوريد و توجه به مسائل بكنيد، مسائل را درست حل بكنيد.

نقش مجالس سوگوارى و گريه بر شهيد در زنده نگه داشتن قيام كربلا و حفظ اسلام‏

و اما قضيه‏اى كه آقا فرمودند راجع به منبر و راجع به محراب، اين را من باز هم گفته‏ام (اگر سانسور نشود، و اگر سانسور بشود، ممكن است من يك كار ديگر بكنم) اسلام را تا حالائى كه شما مى‏بينيد، اينجا ما نشسته‏ايم، سيدالشهدا زنده نگه داشته است. سيدالشهدا سلام الله عليه تمام اين چيز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و منال، هر چه بود، هر چه داشت (مال و منال كه نداشت)، هر چه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و براى تقويت اسلام، مخالفت با ظلم، قيام كرد، مخالف با امپراطورى آن روز كه از امپراطورى‏هاى اينجا زيادتر بود، قيام كرد در مقابل او با يك عده قليل و با اين عده قليل در عين حالى كه شهيد شد غلبه كرد، غلبه كرد بر اين دستگاه ظلم و شكست داد آنها را.

صحيفه نور ج 10 صفحه 31

ما كه دنبال او هستيم و مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق سلام الله عليه و به سفارش ائمه هدى عليهم‏السلام، ما بپا مى‏كنيم اين مجالس عزا را، ما همان مساله را داريم مى‏گوييم، مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمكاران، ما زنده نگه داشتيم، خطباى ما زنده نگه داشتند قضيه كربلا را و زنده نگه داشتند قضيه مقابله يك دسته (يك دسته كوچك اما با ايمان بزرگ) در مقابل يك رژيم طاغوتى بزرگ. گريه كردن بر شهيد، نگه داشتن، زنده نگه داشتن نهضت است. اينكه در روايت هست كه كسى كه گريه بكند يا بگرياند يا به صورت گريه‏دار خودش را بكند، اين جزايش بهشت است، اين براى اين است كه حتى آنى كه با صورت گريه‏دار خودش را چيز مى‏كند، صورتش را يك حال حزن به خودش مى‏دهد و صورت گريه‏دار به خودش مى‏دهد، اين نهضت را دارد حفظ مى‏كند، اين نهضت امام حسين سلام الله عليه را حفظ مى‏كند. ملت ما را اين مجالس حفظ كرده. بيخود نبود كه رضاخان، مامورين ساواك رضاخان، تمام مجالس عزا را قدغن كردند، اين همين طورى نبود. رضاخان همچو نبود كه اصل مخالف با اين مسائل بشود. رضاخان مامور بود، مامور بود به اينكه آنهائى كه كارشناس بودند، آنهائى كه ملتفت بودند مسائل را، دشمن‏هاى ما كه مطالعه كرده بودند در حال ملت‏ها و مطالعه كرده بودند در حال ملت شيعه، مى‏ديدند آنها كه تا اين مجالس هست و تا اين نوحه‏سرائى‏هاى بر مظلوم هست و تا آن افشاگرى ظالم هست، نمى‏توانند برسند به مقاصد خودشان. زمان رضاخان قدغن كردند به طورى كه تمام مجالس در ايران قدغن شد، كارهاى خودشان را انجام دادند، دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند كه اينها تبليغات خودشان را بكنند و آنها تبليغات را از آن طرف شروع كردند و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمدرضا هم به همين معنا منتها با فرم ديگر، به فرم ديگر، نه با آنطور سر نيزه به يك جور ديگر اين طايفه را مى‏خواستند كنار بگذارند، حالا هم همان‏ها، منتها جوان‏هاى ما را بازى مى‏دهند، همان مساله است، همان مساله زمان رضاخان است كه مجالس را او قدغن كرد.

حالا يك دسته‏اى آمدند مى‏گويند كه نه، ديگر روضه نخوانيد. نمى‏فهمند اينها كه روضه يعنى چه، اينها ماهيت اين عزادارى را نمى‏دانند چيست. نمى‏دانند كه اين نهضت امام حسين آمده تا اينجا، تا اين نهضت را درست كرده، اين تابع، اين يك شعاعى است از آن نهضت، نمى‏دانند كه گريه كردن بر عزاى امام حسين، زنده نگه داشتن همين معنا كه يك جمعيت كمى در مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد. دستور است اين، دستور عمل امام حسين سلام الله عليه، دستور است براى همه: كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را. امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد، مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد و نه گفت هر روز بايد در هر جا اين نه محفوظ بماند و اين مجالسى كه هست، مجالسى است كه دنبال همين است كه اين نه را محفوظ بدارد. بچه‏ها و جوان‏هاى ما خيال نكنند كه مساله، مساله ملت گريه است، اين را ديگران القاء كردند به شماها كه بگوئيد ملت گريه. آنها از همين گريه‏ها مى‏ترسند براى اينكه گريه‏اى است كه گريه بر مظلوم است،

صحيفه نور ج 10 صفحه 32

فرياد مقابل ظالم است، دسته‏هائى كه بيرون مى‏آيند، مقابل ظالم هستند، قيام كرده‏اند. اينها را بايد حفظ كنيد، اينها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود، اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين قلمفرساها، بازيتان ندهند اين اشخاصى كه با اسماء مختلفه و با مرام‏هاى انحرافى مى‏خواهند همه چيز را از دستتان بگيرند و اينها مى‏بينند كه اين مجالس، مجالس روضه، ذكر مصائب مظلوم و ذكر جنايات ظالم در هر عصرى مقابل ظالم قرار مى‏دهد. اينها ملتفت نيستند كه اينها خدمت دارند مى‏كنند به اين كشور، خدمت دارند مى‏كنند به اسلام، توجه ندارند جوان‏هاى ما. بازى اين بزرگ‏ها را نخوريد، اينها خيانتكارند، اينهايى كه تزريق مى‏كنند به شما ملت گريه، ملت گريه، اينها خيانت مى‏كنند. بزرگ‏هايشان و ارباب‏هايشان از اين گريه‏ها مى‏ترسند، دليلش اين است كه رضاخان آمد همه اينها را برد از بين و مامور بود. دليلش اين است كه رضاخان آخرش كه رفت، انگلستان در راديوى دهلى اعلام كرد كه ما اين را آورديم، حالا هم برديم، راست هم مى‏گفتند. آورده بودند براى سركوب كردن اسلام و يكى از راه‏هايش همين بود كه اين مجالس را از دست شما بگيرند. جوان‏هاى ما خيال نكنند كه دارند يك خدمتى مى‏كنند مى‏روند توى مجلس، اگر صحبت عزا بشود، مى‏گويند نه، اين را نگو، غلط است اين حرف، بايد اين را بگويد، بايد اين ظلم‏ها را بگويد تا مردم بفهمند كه چه گذشته آن وقت و بايد هر روز اين كار بشود، اين جنبه سياسى دارد، جنبه اجتماعى دارد.

قلمفرسائى مغرضين بر عليه روحانيت، اين طليعه‏داران آزادى

بازى نخوريد از اين حرف‏هاى نامربوطى كه مى‏زنند و از هر طرف حمله كرده‏اند به اينكه اسلام را از بين ببرند و از هر طرف حمله كرده‏اند به اينكه اين نهضت را از بين ببرند، گاهى روحانيتش را از بين مى‏برند، گاهى چه. اين روحانيون بودند كه شما را آزاد كردند، حالا قلم‏هايتان را به ضد روحانيون قلمفرسائى مى‏كنيد؟! شما كجا بوديد آنوقتى كه روحانيون حبس مى‏رفتند؟ آنوقتى كه پاى روحانى ما را اره كردند. شما كجا بوديد؟ آنوقتى كه با روغن پاى روحانى ما را سوزاندند، شما كجا بوديد؟ حالا سر درآورديد و حرف مى‏زنيد و - نمى‏دانم - به ولايت فقيه اشكال مى‏كنيد؟ - نمى‏دانم - مجلس را مى‏خواهيد منحل بكنيد؟ مگر شما قدرت اين را داريد؟ توى دهنتان مى‏زنم من. دست برداريد از اين حرف‏ها، از اين مزخرفات، وارد بشويد در جرگه اسلام، وارد بشويد در جرگه مسلمين بگذاريد كه اين مملكت سر و سامان پيدا بكند. او در كردستان، دموكرات در كردستان خلاف مى‏كند، آقايان در تهران. بس است ديگر، كفايت كرد.

خداوند همه شمارا انشاءالله مويد و منصور و نهضت را به پيش ببريد. از هيچ چيز نترسيد، هيچ خوف به خودتان راه ندهيد. تا اتكال به خدا داريد، تا اسلام را سرمشق خودتان قراردهيد، كسى نمى‏تواند به شما تعدى كند. خداوند همه‏تان را انشاءالله حفظ كند. موفق باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:55 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 33

تاريخ: 1/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اهالى مسجد ارباب تهران

اين آقايان روشنفكر كه حالا در اقليت واقع شده‏اند، مى‏خواهند بگويند راى اكثريت ميزان نيست!

بسم الله الرحمن الرحيم

انسان بايد به تدريج تجربه پيدا كند. ما قبل از انقلاب نمى‏دانستيم كه بعد از انقلاب چه خواهد شد، تجربه نداشتيم. حالا كه انقلاب شده است مى‏بينيم كه يكى از ثمرات انقلاب هرج و مرج شده است، هر كس هر چه دلش مى‏خواهد مى‏گويد، هر كس هر عملى را كه مى‏خواهد انجام مى‏دهد و ابدا در فكر اين نيستند كه آيا اين حرفى كه مى‏زنند در مسير ملت است، آنكه ملت خواسته بود و راى مثبت به او داد يعنى راى اكثريت قاطع كه تمام مخالفين وقتى يك طرف شدند و ملت هم يك طرف، صد، صدى نود و هشت ملت راى داشتند و دو، تمام مخالفين، و ملت ما با فرياد و با راى، راى به جمهورى اسلامى داد. جمهورى كه ملت ما مى‏خواهد اين است كه محتواى اين جمهورى احكام اسلام باشد و تمام مملكت روى احكام اسلام اداره بشود و آنچه كه خداى تبارك و تعالى فرموده است به وسيله پيغمبر اكرم و به ما رسيده است به وسيله ائمه اطهار، آنها تحقق پيدا بكند. حالا كه راى مردم دادند و تمام كارها با نظر مردم انجام گرفته است، مى‏بينيم كه گروه‏هاى مختلفى پيدا شده‏اند و هر كس هر جور دلش مى‏خواهد صحبت مى‏كند، وقتى هم كه از آنها سوال بكنند، برهانش اين است كه انقلاب شده است و چون انقلاب شده است ديگر بايد همه انقلابى باشند و معنى انقلابى اين است كه ديگر موازين ندارد و ميزان عقلى، ميزان انسانى و ميزان اسلامى در كار نيست. نطق‏ها مى‏شود، كاغذها نوشته مى‏شود، قلم‏ها به كار افتاده است در گوشه و كنار كشور و هر كس هر چه به نظرش مى‏آيد مى‏نويسد و مى‏خواهد تحميل كند به يك ملت سى و چند ميليونى. همين آقايانى كه فرياد مى‏زنند كه بايد دموكراسى باشد، بايد آزادى باشد، همين آقايان مى‏نشينند دور هم و يك چيزى پيش خودشان مى‏گويند و مى‏خواهند تحميل كنند به يك ملت سى و چند ميليونى. مثلاً مجلس خبرگان با اكثريت ملت رفته است و مشغول كار است حالا مى‏بينيم كه يك دسته چند نفرى دور هم جمع مى‏شوند و مى‏گويند مجلس خبرگان بايد منحل بشود.

من نمى‏دانم كه اين آقايان بايد منحل بشود چكاره‏اند كه مى‏گويند بايد منحل بشود. براى چه منحل بشود؟ براى اينكه اين آقايان اهل علم هستند؟! براى اينكه آقايان به اسلام عقيده دارند و احكام

صحيفه نور ج 10 صفحه 34

اسلام را دارند جمع مى‏كنند؟! چون گفتند كه ولايت فقيه بايد باشد و نظارت فقيه بايد باشد؟! اينها از نظارت فقيه در امور مى‏ترسند، مى‏گويند قدرتمند مى‏شود فقيه، وقتى قدرتمند شد هرج و مرج مى‏شود و - عرض مى‏كنم كه - از آن مسائل كه مى‏گويند، لكن مضايقه ندارند كه مثلاً يك قدرتى دست نخست وزير باشد، يك قدرتى دست رئيس جمهور باشد لكن معمم نباشد، غربى باشد، هر چه مى‏خواهد باشد. منطق تقريبا به حسب واقع اين، لكن صورت يك صورت ديگر است. ما مى‏گوئيم كه شما مى‏توانيد كه، يك اقليت ده نفر، صد نفر، هزار نفرى مى‏تواند كه حالا بگويد ملت راى داده است به جمهورى اسلامى، لكن بايد جمهورى باشد، نه اسلامى؟ اين بايد يعنى چه؟ بايد اين كار بشود، اين بايد، اين صد نفر، هزار نفر چكاره‏اند كه در مقابل يك ملت بايد مى‏گويند؟ مجلس خبرگان را مردم تعيين كردند، تهران بيش از دو ميليون به مرحوم آقاى طالقانى راى دادند، بيش از دو ميليون به آقاى منتظرى راى دادند، قريب دو ميليون به ديگران راى دادند يك ميليون و چقدر به ديگران راى دادند، اكثريت آوردند، در شهرهاى ديگر اكثريت آوردند، اكثريت قاطع آوردند و ديگران در اقليت بودند، حالا كه در اقليت واقع شدند، اين آقايان روشنفكر و اين آقايانى كه ادعاى دموكراسى مى‏كنند، حالا كه در اقليت واقع شدند، مى‏خواهند كه بگويند نه، راى اكثريت ميزان نيست، بايد منحل بشود.

من مى‏پرسم از اين آقايان كه چرا بايد منحل بشود، چه شده است؟ چطور شما بايد مى‏گوئيد؟ شمائى كه مدعى اين هستيد كه بايد آزادى باشد، شما مى‏گوئيد راى آزاد ندادند مردم؟! شما مى‏گوئيد كه مردم آزاد نبودند در راى و راى درست ندادند؟!

فرض اين است كه از اول شما اين مطلب را نگفتيد آن وقتى كه مردم راى دادند و همه مردم هم ديدند كه راى آزاد مردم دادند اينها خيال مى‏كنند كه اگر مجلس منحل بشود، مجلس ديگر نمى‏خواهيم يا دوباره از سر بايد انتخاب بشود. اگر صد مرتبه انتخابات بشود مردم علمايشان را انتخاب مى‏كنند صد مرتبه، اگر صد مرتبه انحلال پيدا كند مجلس و دوباره مردم چيز باشند، مردم اشخاصى كه متدينند و اشخاصى كه شناخته شده‏اند و اشخاصى كه - عرض مى‏كنم كه - غربزده نيستند و اشخاصى كه توجه به اسلام دارند، اينها را تعيين مى‏كنند. شما باورتان بيايد كه اينطور نيست كه شما خيال مى‏كنيد كه اگر چنانچه منحل بشود، اولا انحلال نمى‏شود، كسى حق ندارد، خود ملت حق دارند، و ثانيا اگر منحل بشود يك وقت بگوئيد كه خوب، ما قانون ديگر نمى‏خواهيم، بس است، خوب، شما حق يك همچو چيزى نداريد. يك وقت مى‏گوئيد كه قانون مى‏خواهيم، قانون هم ملت بايد تعيين كند. مجلس موسسان باشد. ملت متدينين را، علمايشان را، متدينين‏شان را تعيين مى‏كند. و كلاهم، وكلاء دارالشورا هم باشد، باز همين طور است. شماها بايد عزا بگيريد براى اينكه نه در مجلس خيلى راه داريد و نه در مجلس موسسان خيلى راه داريد و نه در جاهاى ديگر راه داريد و علتش اين است كه يك ملتى است فرياد زده است كه ما اسلام را مى‏خواهيم و دنبال اين است كه اسلام را به دست بياورد، وقتى دنبال اين است كه اسلام را به دست بياورد، صد دفعه هم كه شما آن را به هم بزنيد (با اينكه نمى‏توانيد به هم بزنيد) صد دفعه هم كه آن را به هم بزنيد باز مردم مى‏گويند همان اسلام. بله، مى‏توانيد شما تبليغ كنيد كه

صحيفه نور ج 10 صفحه 35

يك وقتى مردم از اسلام برگردند، همه ملت برگردند آنوقت دست شما مى‏افتد، اما مادامى كه مردم فرياد مى‏زنند كه ما اسلام را مى‏خواهيم، هر روز هم دارند باز داد مى‏كنند كه ما اسلام و جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، مادامى كه اين مساله هست، ديگر نمى‏شود اين را تغييرش داد و معنا ندارد كه يك اقليتى بخواهد تحميل كند به يك اكثريتى، اين خلاف دموكراسى است كه شما به او عقيده داريد، خلاف آزادى است، خلاف همه انسانيت است بخواهند يك عده معدودى كه اقليت هستند تحميل كنند بر يك عده، اين همان است كه زمان رضاخان هم بود كه يك عده معدودى بودند و با سر نيزه تحميل كردند بر ملت يك چيزها را، حالا سر نيزه تبديل شده است به منطق و تبديل شده است - عرض مى‏كنم - به قلم و تبديل شده است به توطئه و اينها، و اينطور مى‏خواهند كه به مردم اغفال كنند، تحميل كنند، چيز بشود، آن هيچ نيست.

نصيحتى به مخالفين براى بازگشت به مسير ملت و پرهيز از توطئه و هرج و مرج

من اعتقادم اين است كه آقايان بايد فكر بكنند، آقايانى كه علاقه مى‏گويند داريم به اسلام، علاقه مى‏گويند داريم به ملت، علاقه داريم به كشور، بايد فكر بكنند، بايد در همين مسيرى كه اين سيل دارد مى‏رود، خودشان را وادار كنند، اگر بخواهند برخلاف آن مسير بروند سيل آنها را خواهد برد از بين. اينها بر همان مسير ملت راه بروند و خيال نكنند كه اين ملت نمى‏فهمد چيزى، نخير، ملت بهتر از ماها مى‏فهمد، همانطور راه خودش را پيدا كرده و دارد مى‏رود و آن معنايى كه شما خيال كرديد كه اينها تحصيل نكرده‏اند، تحصيل اگر كدورت در ذهن‏ها و در قلوب اشخاص بياورد، معلوم نيست كه آن تحصيل‏هائى كه شما مى‏گوئيد، يك هدايتى بكند. مردم هدايت شدند و هدايت كردند مردم را، الان هم همه مطلع هستند كه چه مى‏خواهند بگويند. يك وقت مى‏گوئيد نمى‏دانند چه مى‏خواهند. آخر مردم مطلعند كه چه مى‏خواهند. اگر چنانچه ولايت فقيه را كه معنايش اين است كه آنى كه خداى تبارك و تعالى براى نظارت در امور و تعيين مراكز قدرت مشخص كرده آن عبارت از فقيه جامع‏الشرائط است، اگر همين را شما به رفراندم ملت بگذاريد، همان رايى كه او آورد، اين راى را هم خواهد آورد. مردم همين را مى‏خواهند، مردم آن چيزى كه خدا مى‏خواهد، آن چيزى كه پيغمبر خدا فرموده، مى‏خواهند. بيخود دست و پا مى‏كنند، بايد به مسير ملت بيايند و اگر واقعاً علاقه‏مندند كه اين مملكت يك مملكت صحيحى بشود بگذارند يك آرامشى پيدا بشود، بگذارند كه يك آرامشى پيدا بشود، توطئه در اطراف نشود، توطئه در مركز، در كردستان و در ساير جاها نشود تا يك آرامشى پيدا بشود، وقتى كه اين آرامش پيدا شد آنوقت همه چيز ملت به جاى خودش هست، همه چيز ملت درست مى‏شود، دست اجانب كوتاه مى‏شود و نمى‏گذارند ديگر برگردند. اما الان يك دسته در تهران توطئه كنند، يك دسته در بلوچستان توطئه كنند، هر دسته در يك جائى ممكن است يك وقتى به اينطور چيزها يك نهضت خداى نخواسته شكست بخورد و اگر شكست بخورد همه چيزمان از بين خواهد رفت. همه با هم باشيد، همه ملت باشيد، همه دست به دست هم بدهيد، همانطورى كه از اول هم اين نهضت را آنهائى كه شركت

صحيفه نور ج 10 صفحه 36

داشتند، نهضت را رساندند تا اينجا، باز هم با هم باشيد تا اين نهضت انشاالله به ثمر برسد و انشاالله آن چيزى را كه خدا و رسول خدا مى‏خواهد و آن چيزى را كه قرآن مجيد مى‏خواهد، اين چيزها عملى بشود و اين صلاح دين و دنياى همه ملت است و صلاح همه مملكت است. و هيچ وقت خيال نكنيد كه ديكتاتورى در اسلام است، يا ديكتاتورى در روحانيت است، يا ديكتاتورى در اينطور چيزها، ابدا اين حرف‏ها در كار نيست، ديكتاتورى در كار نيست. شماها ديكتاتورى نكنيد، ملت ما ديكتاتور نيستند، ملت ما هم ديكتاتور نيستند، علماء ما هم ديكتاتور نيستند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:55 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 37

تاريخ: 1/8/58

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشكده افسرى و فرماندهان ارتش جمهورى اسلامى

ارتش، اساس و ركن استقلال يك كشور است‏

بسم الله الرحمن الرحيم

شما مى‏دانيد كه ارتش اساس و ركن استقلال يك كشور است. اگر ارتش اصلاح بشود، استقلال كشور حفظ مى‏شود و اگر خداى نخواسته در ارتش يك فسادى، يك فسادى باشد، استقلال كشور به خطر مى‏افتد. و مى‏دانيد كه امروز افرادى كه ناصالح هستند و افراد چپ، افراد وابسته به رژيم سابق در همه جا نفوذ دارند ولا محاله در ارتش هم هستند و اگر اينها بمانند در ارتش، ممكن است كه ريشه بكنند، ممكن است توطئه بكنند و خداى نخواسته يك وقت يك ارتش را به فساد بكشند.

با تصفيه و اصلاح ارتش، استقلال كشور حفظ مى‏شود

بنابراين تصفيه ارتش از مسائل بسيار مهم است كه با تصفيه ارتش حفظ استقلال كشور مى‏شود و شما موظفيد به اينكه استقلال كشورتان را حفظ كنيد و موظفيد به اينكه انشاالله تصفيه بكنيد و افرادى كه مى‏دانيد كه نالايق هستند، مى‏دانيد كه فاسد هستند، مى‏دانيد كه مفسده جو هستند، اينها را از خودتان، از بين خودتان خارج كنيد، تصفيه كنيد، يك ارتش مستقل اسلامى - انسانى كه در خدمت كشور و در خدمت ملت و در خدمت اسلام باشد.

شما مى‏دانيد كه سابق، بنا بر اين بود كه ارتش را در مقابل قرار بدهند. اين نكته‏اش اين بود كه چون سران بالا خيانتكار بودند و از ملت‏ها مى‏ترسيدند، چون از ملت مى‏ترسيدند، علاج را اين مى‏ديدند كه بايد با ملت مقابله كنند. از اين جهت قواى انتظامى را و بالاتر قواى ساواك را در مقابل ملت قرار داده بودند براى ايجاد رعب. مردم وقتى كه اين لباس را مى‏ديدند به وحشت مى‏افتادند، وقتى اسم ساواك را مى‏شنيدند وحشت مى‏كردند. اگر يك مشكلى براى كشور پيش مى‏آمد، اگر دامن نمى‏زدند به آن، (به آن مشكل) لكن همراهى نمى‏كردند، بى‏تفاوت بودند براى اينكه مى‏ديدند كه اينها مقابل هم هستند، تربيت اينطور شده است كه تمام قواى انتظامى و دولتى در مقابل ملت باشند.

بحمدالله آن طرز فكر رفت و به جاى او طرز فكر ديگر آمد و حالا مهم است اين مطلب كه شماها حفظ كنيد اين معنا را كه با ملت پيوندتان پيوند برادرى باشد، آنطورى نباشد كه از شما بترسند، اينطور باشد كه شما را با آغوش باز بپذيرند. الان مى‏بينيد كه هر جا كه شما برويد، مردم به شما اظهار

صحيفه نور ج 10 صفحه 38

بشاشت مى‏كنند، شعار مى‏دهند براى شما، در صورتى كه سابق فرار مى‏كردند. اين را نبايد حفظ كرد، چنانچه در بين خودتان كه من افسر ارشد هستم، من افسر هستم ديگران به ديگران ظلم بكنند، خداى نخواسته اين طرز نباشد. همه مراتب بايد محفوظ باشد، اطاعت بايد بشود اما برادرى هم بايد باشد، اطاعت فرزندى از پدر باشد. شما با زيردستان خودتان خوشرفتارى كنيد و آنها احساس كنند كه شما مسائل آنها را مى‏خواهيد، آنها را دوست داريد، آنها از خود شما هستند، پيوند شما هستند. وقتى اينطور شد، يك ارتش، ارتشى اسلامى مى‏شود. ملت هم با ارتش اسلام دوست است، رفيق است، پشتيبان است. و همه با هم برادر باشيد و همه با هم در خدمت اسلام و در خدمت كشورتان و اميدوارم كه ديگر آن مسائل سابق و چپاول سابق، آن زورگوئى‏هاى سابق برنگردد، همه با هم برادرانه زندگى كنيم و همه با هم برادرانه حفظ كشورمان بكنيم. من دعاگوى همه‏تان هستم، خدمتگزار همه هستم خداوند همه‏تان را انشاءالله حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:55 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 44

تاريخ: 2/8/58

بيانات امام خمينى در جمع افسران فارغ‏التحصيل‏

افسران ارشد با زيردستان خود همان كنند كه پيغمبر (ص) مى‏فرمود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايان توجه دارند كه انتقال پيدا كردند از ارتش طاغوتى به ارتش الهى. توجه دارند كه رژيم تبهكار سلطنتى مبدل شد به رژيم جمهورى اسلامى كه عدل در او سرلوحه تمام برنامه‏هاست. توجه دارند كه حالا كه ارتش اسلامى است وظائفشان با آن وقت كه ارتش، ارتش طاغوتى بود فرق دارد. همانطورى كه موظفند سلسله مراتب را حفظ كنند، بزرگترها، صاحب منصب‏ها و افسرهاى ارشد موظفند كه با ساير طبقات به طور سلامت و به طور اسلاميت رفتار بكنند و گمان نكنند سربازان كه حالا كه انقلاب شد ما بايد اطاعت نكنيم. اسلام اطاعت فقيه را واجب دانسته است و من امر مى‏كنم به شما كه اطاعت كنيد از مافوق‏هاى خود و حفظ نظام را بكنيد و من سفارش مى‏كنم به افسرهاى ارشد و ديگر افسرها كه مراعات اسلامى خودشان را بكنند و با زير دستان همان كنند كه پيغمبر اسلام با زيردستان مى‏فرمود و امير المومنين سلام الله عليه.

توجه به اسلام، ضامن استقلال مملكت

الان شما در آغوش اسلام هستيد و برادر با همه مسلمين و همه در آغوش اسلام هستيم و بايد وظائف اسلامى را عمل كنيم، همچو نباشد كه فقط اسم جمهورى اسلامى باشد، اسم ارتش اسلام باشد، ولى معنا و محتوا آنطور نباشد. برادرها! اگر بخواهيد استقلال مملكت خودتان را حفظ كنيد و اگر بخواهيد از تحت يوغ ابرقدرت‏ها تا آخر خارج بشويد به اسلام توجه كنيد و به احكام اسلام سر فرود آوريد. اسلام براى شما و براى ما و براى ملت ما تمام آزادى‏ها و استقلال را فراهم مى‏كند و در سايه اسلام ما مى‏توانيم مملكت خودمان را حفظ كنيم. شما ديديد كه ملت ما با نداشتن ابزار جنگى، لكن داشتن ايمان بر تمام ابرقدرت‏ها كه پشتيبانى مى‏كردند از رژيم سابق غلبه كردند و اين نبود جز اتكال به اسلام و اتكال به قرآن كريم.

اكنون كه لشكر اسلام هستيد، در خدمت اسلام باشيد

و من اميدوارم كه شما برنامه‏تان، برنامه اسلامى باشد، در زندگانى شخصى در زندگانى نظامى،

صحيفه نور ج 10 صفحه 45

در برخورد با ملت. برخوردهاى سابق، برخوردهاى دشمنى بود، ملت ما با ارتش آشتى نداشت، براى اينكه آنها را وادار مى‏كردند به اينكه به ملت ظلم كنند و ملت هم وادار مى‏شد به اينكه به آنها پشت كند. لكن اكنون كه شما لشگر اسلام هستيد، ارتش اسلام هستيد، ملت پشتيبان شماست و شما هم بايد پشتيبان ملت باشيد. مرزهاى خودتان را بايد حفظ كنيد، مرزدارى كنيد. بايد نظم را حفظ كنيد، سلسله مراتب بايد حفظ بشود و تمام شما در خدمت اسلام و همه ما در خدمت اسلام و من در خدمت همه شما. سلام بر همه شما و درود الهى بر همه ملت.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:56 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 46

تاريخ: 3/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل پايگاه نيروى هوائى آذربايجان شرقى

با حفظ وحدت و اتكال به اسلام نهضت را پيش ببريد

بسم الله الرحمن الرحيم

من از شما تشكر مى‏كنم كه از نزديك آمديد با هم ملاقات كنيم، ملاقات برادرانه و ذكر گرفتارى‏هائى كه داريم، البته مطمئن باشيد كه گرفتارى‏ها يك انگيزه اساسى كه جلوى اين نهضت را بگيرد ندارد. آن نهضتى كه نهضت ملتى كه ابرقدرت‏ها را از پا درآورد و به عقب كشاند نمى‏شود كه با شرارت بعضى اشرار و بعضى باقيمانده‏هاى رژيم سابق يا دست نشانده‏هاى امريكا و صهيونيسم بتوانند بر اين نهضت غلبه كنند. غلبه با شماست. شما همانطور كه با كمك ملت و وارد شدن در صف ملت بر مشكلات بزرگ غلبه كرديد، انشاءالله از اين به بعد هم با حفظ وحدت خودتان و با اتكال به اسلام و احكام اسلام اين مقصد را به پيش خواهيد برد و من اميدوارم كه يك مملكت اسلامى كه در هر جا شما برويد اسلام را ببنيد و هر جا قدم رسول الله را ببينيد و همه‏مان با هم در هر جاى مملكت برويم رفاه ملت را ببينيم و عظمت مملكت را، عظمت كشورهاى اسلامى را ببينيم، انشاءالله اميد است متحقق شود. خداى تبارك و تعالى با شماست.

تكليف اقشار ملت در رفع و بازسازى خرابى‏ها و عقب‏ماندگى‏هاى حاصل از رژيم شاهنشاهى

البته تكليف‏هائى است، الان بر ما و شما و همه ملت هست. ما الان در بين راه هستيم سد بزرگ را شكستيم، لكن فسادهائى كه آنها به جا گذاشتند و گرفتارى‏هائى كه آنها به جا گذاشتند بازمانده است. خرابى‏ها مانده است، آشفتگى‏ها مانده است، عقب‏ماندگى‏ها مانده است، ما وارث يك مملكتى هستيم كه در پنجاه و چند سال تحت فشار امريكا و انگلستان و ساير ممالك ابرقدرت بوده است و به صورت خرابه‏اى در آمده است كه همه چيزش عقب مانده است و بالاتر از همه نيروى انسانيش عقب مانده است، نگذاشتند كه رشد بكند، نيروى انسانى را نگذاشتند كه اسلام آن كارهائى را كه مى‏خواهد بكند، از اين جهت ما يك مملكتى هستيم كه جنگزده هستيم، مملكتى هستيم كه پنجاه سال فساد در آن بوده است، فسادزده هستيم و بايد با همت همه قشرها اين فسادها از بين برود و همه با هم دست به هم بدهيم و اين بار را به محل خودش برسانيد و اين نهضت را ثمر بخش كنيد. و تكليف همه ما

صحيفه نور ج 10 صفحه 47

اين است كه همه در هر محلى كه هستيم به تكليف خودشان عمل بكنند، تكاليف شخصى، تكاليف اجتماعى و تكاليف سياسى، شما كه در ارتش هستيد (و اميدوارم كه نيروى شما هر روز بيشتر بشود) شما در آنجا مشغول باشيد براى اصلاح امور.

نيروهاى نظامى بايد اسلامى شوند

ارتش اساس يك مملكت است، حافظ يك مملكت است و اگر ارتش، اسلامى و فكرش اسلامى بشود، مملكت را به كمال مطلوب مى‏رساند. شما حافظ حدود كشور هستيد و كسى كه حافظ حدود كشور اسلامى است بايد خودش هم اسلامى باشد. بايد در پادگان‏هاى شما اسلام حكومت كند، بايد شما اسلامى باشيد. بايد تمام نيروهائى كه هست، چه نيروهاى نظامى و چه نيروهاى ديگر، همه بايد اسلامى بشوند. جمهورى اسلامى بايد محتوايش تحقق پيدا بكند و اگر محتوا تحقق پيدا بكند، ديگر دست همه اجانب از شما كوتاه است.

از تشبثات و تبليغات ضد انقلابيون نهراسيد

توجه داشته باشيد اين قدرتى كه داشتيد حفظ بكنيد، وحدت كلمه را حفظ بكنيد، با هم باشيد، همه گرفتارى‏هايى كه بعد از هر انقلاب است، خيلى به نظر نياوريد. بعد از هر انقلاب البته گرفتارى‏هاى زيادى است خصوصاً يك انقلابى كه وارث يك مملكتى است كه پنجاه سال كوبيدند آن مملكت را و همه چيزش را از بين بردند. شما وارث يك همچو مملكتى هستيد. بعد از هر انقلابى يك بيمارى در ملت‏ها پيدا مى‏شود و بحمدالله اين انقلاب ما از همه انقلاب‏هائى كه تاكنون اتفاق افتاده است پاكتر و صافتر و بايد اين را انقلاب سفيد اسمش را گذاشت و من اميدوارم كه چون انقلاب اسلامى بوده است و براى اسلام بوده است و با فرياد الله اكبر اين انقلاب به پيروزى رسيد، خداى تبارك و تعالى با ما باشد و انشاءالله هست و خداى تبارك و تعالى پشتيبان شما و پشتيبان ما پشتيبان ملت‏هاى اسلامى، پشتيبان ملت ايران باشد و همه با هم به پيش برويد و گرفتارى‏ها را انشاءالله رفع كنيد قدرتمند باشيد. هيچ از اين حرف‏هائى كه زده مى‏شود، از اين قلمفرسائى‏هائى كه مى‏شود و از اين چيزهائى كه در مثلاً بعض مكتوبات گفته مى‏شود كه ايران حالا شلوغ شده و چطور است، خصوصاً چيزهاى خارجى هيچ از اينها نترسيد، هيچ خبرى نيست. قدرت دست خودتان است و مملكت هم دست خودتان است. اين چهار نفر و چند نفرى هم كه مفسده مى‏كنند، اينها هم به قبرستان فرستاده مى‏شوند. شما انشاءالله باقى هستيد و باقى بمانيد انشاءالله. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:56 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 48

تاريخ: 3/8/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شهرستان بابل

آشوب ضدانقلابيون سدى براى انجام اقدامات عمرانى در كشور

بسم الله الرحمن الرحيم

من اين چيزهائى كه شما خوانديد، نه اينكه دفعه اول بوده كه مى‏شنوم، ما از اول كه اين انقلاب بحمدالله به آن پيروزى نسبى رسيد و سى و پنج ميليون جمعيت از حبس‏ها بيرون آمدند و بيرون ريختند، و بعد از آنى كه از آن جهت هجمه‏اى بيرون آمدند، به فكر خودشان افتادند و توجه‏شان از نهضت كم شد و به فكر گرفتارى‏ها افتادند، تقريبا هر روز چندين مرتبه يا در كاغذها مى‏خوانيد يا در صحبت‏ها مى‏شنويد. نه اين است كه ما غافل باشيم از اين مسائل، اين مسائل معلوم است و شما مى‏دانيد كه اقلا حالا ما وقتى صرفنظر از دو هزار و پانصد سال بكنيم، در اين پنجاه و چند سال برنامه اين بوده است كه وضعيت ايران - آشوب - به آشوب بكشند، به تباهى بكشند، يعنى همه چيز ما را از بين ببرند. كشاورزى را كه خود شما مطلع بر آن هستيد مى‏بينيد كه چه به روزش آوردند به اسم اصلاحات و همه چيز را، همه جا را عقب مانده نگه داشتند كه الان كه از هر جا كه مى‏آيند مى‏گويند، هر گروهى كه مى‏آيند مى‏گويند كه اينجائى كه ما هستيم از همه جا بدتر است. از كردستان همين حرف را مى‏زنند، از بختيارى همين حرف را مى‏زنند، از بلوچستان همين را مى‏گويند، از خوزستان همين را مى‏گويند و اين براى اين است كه در همه جا اين حرف‏ها هست. اين عقب‏افتادگى‏ها و نگه داشتن مردم را در فقر و فاقه و بردن ذخاير ملت و دادن به دشمن‏هاى اسلام به طور رايگان، تقريبا اين مساله، مسائل را پيش آورده است و مسائل هم بيشتر از اينهاست كه شما مى‏گوئيد. شما يك مقدارش را البته گفتيد، لكن مى‏دانيد كه بيشتر از اينهاست، لكن به مملكتى كه اولا جمعيت سى و پنج ميليونى يكدفعه از اختناق بيرون آمد و آزاد شده، اين تقريبا بعد از آزادى، همه براى خودشان حق قائلند كه در همه مسائل دخالت كنند و بايد هم بكنند. خوب، مسائل، مسائل خودشان است، لكن بايد فكر اين هم بكنند كه آيا اين مسائل كه ذكر مى‏شود، همه‏اش قابل حل است به اين زودى‏ها؟ اين خانه ندارى مردم، اين فقر و فلاكت مردم، اين زاغه‏نشينى مردم، اين عقب‏ماندگى اقتصاد، اين فاسد شدن رژيم، كار كردن و - عرض مى‏كنم - كشاورزى و امثال ذلك، اينها قابل اين است كه يك دولتى، يك جمعى مثلاً بتوانند اين را به اين زودى‏ها به حال اول، يعنى نه به حال اول، به حال صحيح برگردانند؟ اين البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم كه شما مى‏بينيد كه مهلت نمى‏دهند به دولت، مهلت نمى‏دهند به ما كه بتوانيم با يك فراغى

صحيفه نور ج 10 صفحه 49

فكر اين مسائل را درست بكنيم، آشوب بپا مى‏كنند. خوب، در يك كردستانى كه آشوب هست، زد و خورد هست و دائما فتنه‏گرى هست، مى‏شود در آنجا حالا اسفالت بكنند؟ در نظر بگيرند آسفالتش بكنند؟ جنگ است در يك حال جنگ نمى‏شود كه اسفالت كرد، نمى‏شود كه خانه سازى كرد، نمى‏شود كه كارهاى عمرانى كرد و در يك حالى كه دامن دارند مى‏زنند به اينكه مردم را مايوس كنند از اين مسائل، باز مردم را مى‏خواهند كنار بگذارند، مايوس بكنند تا اينكه آن قدرتى كه مى‏تواند كارها را انجام بدهد و آن قدرت ملت است متشتت بشود و مايوس بشود و نتواند كار بكند، بايد همه اين امور را در نظر گرفت.

پوچى شايعات مفسده جويان‏

اين مسائل كه گفتيد بسياريش در دست مطالعه است كه انجام بدهند. همين ديروز كه بعضى از آقايان اينجا بودند، راجع به همين، بعضى از مسائل كه گفتيد، با من صحبت كردند و - عرض مى‏كنم كه - بناست كه مطالعه كنند و عمل بكنند. شما خيال نكنيد كه به فكر ما نيستيم. - ما - مى‏بينيد كه الان همه اينجا هستند و مسائل خودشان را مى‏گويند و بعد از شما هم باز يك دسته ديگر هستند، بعد از آنها هم باز يك دسته ديگر هستند و ما بايد بالاى پشت‏بام برويم با مردم تماس بگيريم، پائين و اينجا و در عين حال مى‏بينيد كه آنهائى كه مى‏خواهند مفسده كنند مى‏گويند كه فلانى اصلاً كسى با او ملاقات نمى‏كند. الان شما كه اينجا هستيد، آنها نشسته‏اند با قلم خودشان مى‏گويند كه با فلانى كسى ملاقات نمى‏كند، يك كانال دارد و آن هم مثلاً بعض از اهل علم هست. در صورتى كه من از صبح كه پا مى‏شوم (كه شما مى‏دانيد خوب، من سنم هشتاد سال است) از صبح كه پا مى‏شوم تا ظهر كه گاهى وقت‏ها نماز ظهرم يك قدرى هم عقب مى‏افتد، با مردم مختلف، با اشخاص مختلف، با زن‏ها، با مردها، با اهل علم، با غير اهل علم طوايف مختلف با من صحبت مى‏كنند و حرف‏هايشان را مى‏زنند، همانطور كه شما داريد مى‏گوييد، شما حرف‏هايتان را زديد. اينها كه مى‏گويند كه فلانى كسى با او ملاقات نمى‏كند نظرشان اين است كه به مردم حالى كنند كه فلانى نمى‏تواند كار بكند براى اينكه هيچ اطلاعى از هيچ جا ندارد، براى اينكه هيچ اطلاعى از جائى ندارد نمى‏تواند يك كارى انجام بدهد. در صورتى كه من از همه جاها مطلعم. الان مسائلى كه آقا راجع به كردستان مى‏گفتند، من مطلع بودم، آن مسائل را بيشترش را مطلع بوديم.

اسلام، خطرى براى مستكبران و رباخواران‏

و مسائلى كه الان شما چيز كرديد، مسائلى است كه مكرر صحبت شده است، عرض مى‏كنم كه در فكر هستيم و شما مطمئن باشيد كه اسلام براى مستضعفين است. من اشخاصى كه سرمايه‏دارها بودند، اشخاصى كه - عرض مى‏كنم كه - كارخانه‏دارها بودند، مكرر اينجا، جمعيت‏شان گاهى آمدند اينجا، من با آنها صحبت كردم گفتم به اينكه نمى‏شود اينطور كه يك دسته‏اى آنطور زندگى بكنند و

صحيفه نور ج 10 صفحه 50

آنطور حتى براى سگ‏هايشان اتومبيل داشته باشند و يك دسته ديگر توى اين زاغه‏ها باشند كه هر ده نفرشان يك سوراخى، اصلاً قابل تحمل نيست. و من اعلام خطر كردم به آنها گفتم اگر خداى نخواسته يك وقت مردم، در متن اسلام انفجار پيدا بشود، يك وقت اين است كه در زمان طاغوت يك چيزى واقع مى‏شد، خوب، مى‏گفتند طاغوت است و ماها هم به آنها مى‏گفتيم كه انشاءالله اسلام اگر تحقق پيدا كند، كارها انشاءالله درست مى‏شود و حالا هم همان معنا را مى‏گوييم، يك وقت اين است كه در اسلام خداى نخواسته يك ياسى پيدا بشود براى خاطر اينكه ما هم نتوانيم اين اشخاص فاسد را بكشيم يك قدرى پايين و اين مستضعفين را يك قدرى بالا و به هم نزديكشان بكنيم، اگر يك انفجارى پيدا بشود با ياس از اسلام، هيچ قدرتى نمى‏تواند خاموشش كند و اين خطرى است براى اين طبقه‏اى كه به فكر نيستند. من به آنها نصيحت كردم، حالا هم به همه كسانى كه داراى اموال زياد هستند نصيحت مى‏كنم كه شما فكر بكنيد، بدانيد كه اگر خداى نخواسته اين جمعيت مايوس بشوند، انفجار در آنها پيدا بشود، همه شما، همه ما از بين خواهيم رفت. بايد فكرى بنشينيد بكنيد خودتان، خودتان فكر بكنيد، البته آنها فكر نكنند، ما فكر مى‏كنيم، اينطور نيست كه ما فكر نكنيم، ما با وجوه شرعيه، با ولايت الهيه با آنها عمل مى‏كنيم. من در نجف هم كه بودم، در صحبتى كه، مصاحبه‏اى كه از لوموند آمدند كردند گفتم به آنها كه ما وضعمان چه جورى است. خودمان آنهائى كه داراى كذا و كذا هستند به حساب مى‏كشيم و حساب‏هايشان را رسيدگى مى‏كنيم و اسلام اينطور نيست كه همچو اجازه بدهد كه اين دسته آنطور، آن دسته آنطور، اين ابدا اسلام همچو اجازه‏اى را نداده. اينها بايد حساب‏هايشان كشيده بشود، اينها اصلاً حساب نداشتند با اسلام، رباخوارها بايد حسابشان كشيده بشود در موقعش، البته حالا هم مى‏كنند اما بايد به طور صحيح بشود. در هر صورت شما متوجه باشيد به اينكه ما مى‏دانيم اين گرفتارى‏ها را و من مى‏دانم كه در بعض از جاها. و اما راجع به اينكه گفتيد هماهنگ نيستند اين دادگاه‏ها، همين معنا در چند روز پيش از اين، در قم يك اجتماعى از همه اينها شد و همه را دعوت كردند و يك وضع هماهنگى را پيشنهاد كردند، و انشاءالله اين هم درست خواهد شد و ما مى‏دانيم كه خوب بعضى از اشخاص هستند و حتى بعضى از معممين هستند كه درست عمل نمى‏كنند و ما بايد البته با تدريج آنها را اصلاح بكنيم. درست خواهد شد، مطمئن باشيد.

شما بوديد كه با مشت خالى اين دولت قوى را، اين قدرت شيطانى را شكستيد و به جهنم فرستاديد. شما حالا از چه مى‏ترسيد؟ از چهار تا دموكرات كه ترس ندارد و چهار تا دزد. اينها دزدهائى هستند كه من يادم هست، شما شايد هيچ كدام يادتان نباشد كه دزدها مى‏آمدند، حتى در خمين كه ما بوديم، وقتى ريختند كه مى‏خواستند خمين را بگيرند منتها مردم جلوگيرى كردند، اينها هر روز سر گردنه‏ها بودند و دزدى مى‏كردند. ولى در يك مدتى دزدى‏ها همه متمركز شد در يك جا و او در پيش رضاخان و پسرش، همه دزدى‏ها را متمركز كردند در يك جا، جلو گرفتند از ساير دزدها اما دزدى‏ها را خودشان كردند. حالا آنها رفتند و يك قدرى بر آنها آزادى پيدا شده و چهار تا دزد هم دزدى مى‏كند. از اين چهار تا دزد چه كسى بايد بترسد؟ هيچ كس از اين چهار تا دزد نمى‏ترسد. اينها اصلاح مى‏شود،

صحيفه نور ج 10 صفحه 51

درست مى‏شود.

برترى انقلاب ايران در مقايسه با ساير انقلابات به دليل ماهيت اسلامى آن است‏

شما اگر ملاحظه كنيد آن انقلاباتى كه در ساير جاها و كشور پيدا شده، انقلابات، انقلابى كه در شوروى پيدا شده است، شصت و چند سال از آن مى‏گذرد الان هم نابسامان است، الان هم در آن فساد هست. ميليون‏ها آدم را اينها مى‏كشتند در اين انقلابات، ميليون‏ها آدم. الان يك انقلاب‏هاى جزئى كه واقع مى‏شود مى‏گويند - كشتارش - دو ميليون جمعيت كشته شده. اين انقلاب ايران از باب اينكه انقلاب اسلامى بود، يك انقلابى بود كه وقتى آنها كه بر انقلاب تسلط پيدا كردند اعتقاد به اسلام داشتند، نمى‏ريختند بيخودى مردم را قتل عام بكنند، اين انقلاب بهترين انقلاب‏هائى است كه تاكنون واقع شده است. البته كشتار هم داشته است، لكن كم بوده زياد نبوده، از آن طرف هم اشخاصى كه در مركز فساد بودند، اشخاصى كه چندين سال مردم را به آتش كشيدند، چندين سال قتل عام كردند، اينها هم به سزاى خودشان يك مقدارى رسيدند هم فرار كردند وليكن از همه انقلاب‏هائى كه در عالم پيدا شده است اين انقلاب اسلامى ايران براى خاطر اينكه اسلامى بوده از همه بهتر است و يك انقلاب صحيح است، يك انقلاب اسلامى است. و لهذا بعد از انقلاب يك آزادى مطلقى به همه داده شد. شما خيال مى‏كنيد در انقلابات ديگر آزادى مى‏دهند؟ آزادى به مردم نمى‏دادند. بعد از انقلاب تمام مطبوعات را جلويش مى‏گرفتند، تمام مجالس را جلويش مى‏گرفتند، همه دستجات را جلويش مى‏گرفتند، همه را به طور اختناق جلويش مى‏گرفتند به اسم اينكه انقلاب، در انقلاب بايد اين چيزها بشود، لكن اين انقلاب اسلامى جلوى هيچ طايفه‏اى را نگرفته، جلوى هيچ قلمى را نگرفت. چند ماه كه معلوم شد كه مى‏خواهند توطئه كنند، توطئه‏گرهائى كه بر ضد اسلام مى‏خواستند توطئه بكنند، يك چند نفرى را جلويشان را گرفتند كه نه، چه بكنيد. حالا هم يك قلم‏هاى فاسد باز مى‏گويند چرا جلوى فلان مجله، چرا فلان مجله، نمى‏دانند اينها، خوب، آن مجله، روزنامه كذا تمام چيزش از اسرائيل بوده است. اينها مى‏خواهند كه، توقع اين را دارند كه اسرائيل هم كه در اينجا مى‏خواهد توطئه كند نبايد جلويش را گرفت، بايد آزاد كرد قلم را. قلم آزاد، قلمى است كه توطئه‏گر نباشد. قلمى آزاد است، روزنامه‏اى آزاد است كه نخواهد اين ملت را به عقب و به تباهى بكشد. اين قلم‏ها همان سرنيزه سابق است كه مى‏خواهند ملت را به تباهى بكشند اينها. البته ملت تحمل نمى‏كند كه جوان‏هايشان داده، حالا چهار نفر پشت ميزنشين و بالانشين بنشينند و طرح بدهند و درست بكنند و بگويند كه قلم آزاد نيست، چه آزاد نيست. كدام قلم‏ها آزاد نيست؟ قلم‏هاى فاسد آزاد نبايد باشد. الان هم فاسدهاشان خيلى‏هايشان آزادند منجمله همين قلم‏هائى كه مى‏گويند چرا آزاد نمى‏گذاريد، اينها هم توطئه‏گر هستند.

afsanah82
07-26-2011, 11:56 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 55

تاريخ: 4/8/58

بيانات امام خمينى در ميان جمعى از دبيران عضو انجمن اسلامى آذربايجان شرقى

راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است

بسم الله الرحمن الرحيم

آنچه كه بعد از انقلاب بر شما معلمين و بر همه قشرهايى كه سمت تعليم و تربيت را دارند وظيفه است و لازم، اينكه اين مغزهائى كه در طول پنجاه و چند سال حكومت جائرانه و سلطه اجانب بايد بگوئيم غربزده شدند، نجات بدهيد، اگر بخواهيد ملت شما نجات پيدا بكند. نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاه‏ها بايد طرح بشود. مادامى كه ما پيوستگى مغزى داريم به خارج و اجانب، هيچ يك از اين گرفتارى‏هايى كه شمرديد، نمى‏توانيم از زيرش فرار كنيم. راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است و نجات جوان‏هاى ما از اين وابستگى به غرب، غرب بسيار چيزهاى مفيدى دارد كه براى خودش نگه داشته و يك قدرى از آنها را صادر كرده است با بسيارى از جنايت‏ها به ممالك شرق. آن چيزى كه آنها به اسم علم صادر مى‏كنند، به اسم فرهنگ صادر مى‏كنند، به اسم ترقى و تعالى صادر مى‏كنند آن غير از آنى است كه پيش خودشان است. آنها براى ممالك شرقى يك طور ديگرى فكر مى‏كنند. اگر ملاحظه كرده باشيد، همين چند روز، قبل، چند هفته قبل در يكى از روزنامه‏ها يا مجلات نوشته بود كه فلان دواها، فلان قسم از دواها در آمريكا ممنوع است لكن براى جهان سوم صدورش مانع ندارد، اطبائى كه در خارج مى‏روند و تحصيل مى‏كنند و داراى جواز مى‏شوند، ديپلم مى‏شوند و اين كارهايشان را تمام مى‏كنند، بسيارى از آنها را اجازه اينكه در خود آن كشور طبابت كنند نمى‏دهند، مى‏گويند برويد در مملكت خودتان طبابت كنيد. كيفيت تحصيلى كه جوان‏هاى ما مى‏روند به آنجا تحصيل مى‏كنند و به خيال خودشان براى ترقى مى‏روند، كيفيت تحصيل صحيح نيست يعنى آنها اين معنا، اين چيزهائى كه نفع دارد براى همه به اختيار ما نمى‏گذارند. اگر چنانچه يك تعليمى هم بكنند، يك تعليم جزئى است و بايد بگوئيم تعليم استعمارى. همه چيز ما را وابسته به خودشان در عين حال مى‏كنند و به ما هم چيزى نمى‏دهند. ما الان در همه چيز به گمان همه يك نحو وابستگى داريم كه بالاتر از همه، وابستگى افكار است. افكار جوان‏هاى ما، پيرمردهاى ما، تحصيلكرده‏هاى ما، روشنفكرهاى ما، بسيارى از اين افكار وابسته به غرب است، وابسته به آمريكاست و لهذا حتى آنهائى كه سوءنيت ندارند و خيال مى‏كنند مى‏خواهند خدمت بكنند به مملكت خودشان، از باب اينكه راه را درست نمى‏دانند و باورشان آمده است كه ما بايد همه چيز را از غرب بگيريم، اين وابستگى را دارند و اين

صحيفه نور ج 10 صفحه 56

وابستگى سرمنشاء همه رابستگى‏هاست كه ما داريم. اگر ما وابستگى فرهنگى را داشته باشيم دنبالش وابستگى اقتصادى هم هست، وابستگى اجتماعى هم هست، سياسى هم هست، همه اينها هست.

مفهوم آزادى و اختناق در قاموس رژيم سابق و غربزدگان

شما معلم‏ها و همه اساتيد، توجه كنيد به اين معنا كه غرب به ما چيزى نمى‏دهد كه مفيد باشد. دارد چيز مفيد، اما به ما نمى‏دهد، صادر نمى‏كند، آنى كه - به ما صادر - براى ما صادر مى‏كند آن چيزهايى است كه مملكتهاى ما را به تباهى مى‏كشد. آزادى صادر مى‏كند، اما آزادى براى اينكه هر كه هر فحشائى را مى‏خواهد بكند آزاد است. مع‏الاسف اينهائى هم كه در ايران هستند و آزادى‏طلب هستند باز وقتى كه مى‏بينيد يك چيزى كه براى مملكت ما تباهى داشته است و جلويش را گرفتند آنها فريادشان در آمده است كه اختناق است. اختناق اين است كه قلم‏هائى كه بخواهند به نفع يك كشورى، به نفع كشور شما، به نفع اسلام شما، به نفع ملت شما به كار برود، جلويش را بگيرد. اگر چنانچه يك چيزى كه بر ضرر جامعه ما هست، بر ضرر نهضت ما هست، بر ضرر كشور ما هست، توطئه در كار باشد جلويش را بگيرند اين اسمش اختناق نيست، اين اسمش جلوگيرى از فساد است. اين دو تا را بايد، اين دو مرز را از هم جدا كرد. جلوگيرى از فساد، آزاد قرار ندادن جوان‏ها را به اينكه در اين مراكز فحشا وارد بشوند، هروئينى بشوند، ترياكى بشوند، به فحشا وارد بشوند، قمار باز بشوند و امثال ذلك، جلوگيرى از اينها اسمش جلوگيرى از آزادى نيست و اسمش اختناق نيست، اسمش عمل كردن به نفع خود جوان‏هاست. در طول اين مدتى كه اين سلسله خبيث در ايران حكومت كردند، يك چيزهائى آزاد بودند، هر كه هر كارى دلش بخواهد بكند - كه - دخالت در امور مملكتى و دخالت در سرنوشت خود كشور نباشد، هر كارى بخواهند بكنند، دامن هم به آن مى‏زدند. مراكز فحشا در شهرهاى بزرگ و خصوصاً در تهران از همه جا بيشتر و از مراكز صلاح بسيار بيشتر بود. مى‏گفتند كه مشروب فروشى بيشتر از كتابفروشى است. مراكز قمار، مراكزى كه مهيا مى‏كردند براى اينكه بچه‏ها را به فحشا بكشند، دخترها و پسرها را به فحشا بكشند، اينها آزاد، دامن هم به آن مى‏زدند، وسائل هم برايش فراهم مى‏كردند، تبليغات هم از همه طرف مى‏كردند، از تلويزيون تبليغ مى‏كردند، از راديو تبليغ مى‏كردند، از مجلات - چيز مى‏كردند - از روزنامه‏ها تبليغ مى‏كردند. گفته‏هايشان اينطور بود، نطق‏هايشان اينطور بود، اين تبليغات آزاد بود و جوان‏هاى ما را فاسد كرد لكن يك قلم كه بتواند يك كلمه راجع به گرفتارى‏هاى ملت بنويسد آزاد نبود. يك زبان كه بتواند يك كلمه راجع به مقدرات مملكتش صحبت بكند آزاد نبود. يك كلمه بر خلاف آن چيزى كه آنها دلشان مى‏خواست از كسى صادر مى‏شد، سرنوشتى به دست ساواك بود و به آن بساط. آنها آزادى را در يك جبهه نگه داشته بودند و فرياد هم مى‏زدند: آزاد زنان و آزاد مردان همين‏ها بودند مقصودشان كه اينها آزادند هر كارى كه مى‏خواهند بكنند، به هر مركز فحشائى مى‏خواهند بروند. اختناق در يك جبهه ديگر بود، براى قلم‏هائى كه اگر مى‏خواست كسى يك كلمه راجع به مصالح مملكت بنويسد، راجع به مصالح اسلام بنويسد،

صحيفه نور ج 10 صفحه 57

اينها آزاد نبود و اختناق بود. الان هم كه ملاحظه مى‏كنيد، بعضى از قلم‏ها همين جور، همين طور دارند مشق مى‏كنند، وقتى كه يك توطئه‏گرى را، يك توطئه‏گرهائى را كه فسادشان براى ملت ثابت است جلويشان را مى‏گيرند، فريادشان در مى‏آيد كه اى كذا و كذا! اگر جلوى يك فحشائى را بخواهند بگيرند باز هم صداى اين آقايان در مى‏آيد كه آزادى نيست لكن اگر كسى بخواهد يك عملى بكند كه براى كشورش مفيد است، براى آتيه كشورش مفيد است، بيمه مى‏كند استقلال كشور را، صدايشان در مى‏آيد كه چرا بايد اينطور بشود. مى‏خواهند سانسور كنند. اشخاصى هستند كه سانسورچى هستند با قلم‏هاى خودشان، منتها زورشان نمى‏رسد كه با عمل بروند جلو بگيرند، با قلم‏هاى خودشان مى‏خواهند سانسور كنند حتى مجلس خبرگان را مى‏خواهند سانسور كنند، انتقاد مى‏كنند، وقتى ريشه انتقاد را بررسى بكنيد مى‏بينيد كه ريشه انتقاد برمى‏گردد به اينكه اگر اين درست بشود، بر خلاف امپرياليسم است، برخلاف مقاصد آنهاست. ريشه اين است لكن در لفظ جور ديگر جلوه مى‏دهند. الان ما گرفتار يك همچو مسائل هستيم و جوان‏هاى ما هم گرفتار، اين وابستگى به غرب را دارند. ما بايد همه دست به دست هم بدهيم و اين گرفتارى را بيرون كنيم. غرب را فراموش كنيد.

روابط ما با آمريكا و شوروى، مثل رابطه بره با گرگ است

من فكر مى‏كردم كه اگر ما بتوانيم يك ديوارى مثل ديوار چين بين شرق و غرب بكشيم، بين ممالك اسلامى و چه بكشيم، ديوار زمينى و هوايى كه مملكت ما از دست آنها نجات پيدا كند و حتى ترقياتشان را هم ما عذرش را بخواهيم به نفع ما بيشتر است، حتى آنهائى كه - به اسم - ترقى به ما مى‏دهند - به اسم - شما ملاحظه كرديد كه در زمان محمدرضا، اين خائن بدبخت كه حالا نمى‏دانم آيا صحيح است كه مى‏خواهد به جهنم برود باز توطئه است اين الان در دست بررسى است، در زمان اين چقدر از ذخاير اين مملكت براى خريد يك ابزارهاى جنگى كه خود ايرانى‏ها نمى‏توانند استعمالش كنند چقدر ذخاير ما، بودجه اين مملكت صرف شد براى خريدن اينها، چيزهائى كه به درد ما نمى‏خورد و براى پايگاه درست كردن براى آمريكا بود. نفت ما را، ثروت ما را دادند، در مقابلش به ما چه دادند؟ به ما اين معنا را دادند كه پايگاه براى امريكا درست كردند. عوض پول نفتى كه از ما گرفتند، نفت را از ما گرفتند عوضش يك اسلحه‏هائى، يك چيزهائى كه ما خودمان نتوانيم استعمال كنيم و محتاج به كارشناس باشيم و مستشار باشيم و امثال ذلك و به درد خود آنها بخورد، پايگاه، خود آنها درست كنند در اين مملكت و از پول ما براى خودشان پايگاه درست كنند. وارد كردن چيزهاى مترقى آنها اينطورى است، براى خودشان است. شما تصور نكنيد كه اينها براى ما و براى صلاح ما يك قدم بردارند. هر كه اين را تصور بكند اين جاهل است، كه اينها بخواهند ممالك شرق يك قدم رو به ترقى برود. اينها نمى‏خواهند. ممالك شرق بايد فكر خودشان باشند، نسيان كنند غرب را و خودشان مشغول بشوند به اصلاح حالشان. اگر ما مى‏توانستيم كه بكلى منقطع بشويم از اينها، اجازه مى‏داد اين مسائل كه بكلى منقطع بشويم از اينها، به صلاحمان بود. خيال نكنيد كه روابط ما با امريكا و روابط ما با - نمى‏دانم -

صحيفه نور ج 10 صفحه 58

شوروى و روابط ما با اينها يك چيزى است كه براى ما يك صلاحى دارد. اين مثل رابطه بره با گرگ است. رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندى براى بره نيست. اينها مى‏خواهند از ما بدوشند. اينها نمى‏خواهند به ما چيزى بدهند. اينها اعلام مى‏كنند كه اين دوا در آنجا قدغن است، در شرق بفروشيد. به حال ما چه فكرى مى‏كنند اينها؟ آن دوائى كه آنجا قدغن است، دوائى است كه مضر است لابد، تا قدغن كردند، اگر مضر نباشد كه قدغن نمى‏كنند، اين بايد آنجا فروش برود. آنها چه فكر مى‏كنند در حال شرق و در حال دنياى سوم؟ اينها چه فكرى مى‏كنند؟ اينها را چه جورى تصور مى‏كنند؟ همين‏هائى هستند كه براى حقوق بشر و نمى‏دانم براى حتى حقوق حيوانات مجامع دارند اما همه‏اش اين مجامع، مجامع براى حفظ حقوق خودشان با اسم حقوق بشر، حقوق خودشان را حفظ مى‏كنند و حقوق ما را پايمال مى‏كنند. اينكه مى‏گويند حقوق حيوانات هم بايد باشد، طرفدارى از حتى حيوانات، يك طايفه‏اى مى‏گويند طرفدارى از حيوانات كه در ويتنام هزارها مردم را در ساير شهرها هزارها، صدها ميليون مردم را به آتش مى‏كشند!! يك طايفه‏اى قضيه حقوق بشر را مى‏گويند كه اين بشر را پايمال كردند و ما مع‏الاسف باورمان مى‏آيد از اين مسائل و گويندگان ما از همين حقوق بشر و از همين‏ها پشتيبانى مى‏كنند. حقوق بشر را اسلام مى‏تواند پايه‏گذارى كند كه سرانش مثل على ابن ابيطالب است، نه كسانى كه بشر را مى‏خورند و اسم حقوق بشر رويش مى‏گذارند. شرق بايد بيدار بشود از اين خوابى كه او را كردند، از اين غفلتى كه آنها ايجاد كردند در ما بايد بيدار بشويم. اگر بيدار نشويم ما طعمه آنها خواهيم بود. بايد دانشگاه‏ها بيدار بشوند، بايد از همين دبستان تا آخر دانشگاه از اين افكار غربزده تهى بشوند و شرق روى پاى خودش بايستد. اگر شرق روى پاى خودش نايستد، باز وابسته باشد، وابسته فكرى عمده است، خيال كند كه همه چيزى از اوست، تا يكى مريض مى‏شود به اطباء اينجا رجوع نمى‏كنند فورا بايد برود امريكا يا بايد برود انگلستان، نمى‏شود اينجا، با اينكه يك دسته از اطباء كه آمدند اينجا من گفتم كه شماها، دانشگاه‏هاى ما چه كردند تا حالا كه حالا وقتى كه يك مريضى مى‏شود بايد بروند آنجا. مى‏گفتند ما مى‏توانيم معالجه كنيم لكن مردم اينجور شدند. اين افكار، افكارى است كه مملكت ما را به تباهى دارد مى‏كشد كه همه چيز ما از آنجا بيايد و همه چيز ما بايد وابسته به آنجا باشد. حالا چون اتومبيل ما از آنجاست و برق ما هم نمى‏دانم چه و زهر مار ما از آنجاست پس بايد فرهنگ ما از آنجا باشد، پس بايد همه چيز ما از آنجا باشد. آقا بدانيد كه اينها براى ما هيچ صلاحى نمى‏خواهند، اينها كوشش مى‏كنند كه ما از حيوانات پست‏تر باشيم، اينها كوشش مى‏كنند كه ما يا اشخاصى بار بيائيم غربزده، براى آنها كار بكنيم و اگر نه بمانيم در اين حال عقب‏افتادگى و ببرند آنها همه چيز ما را. شرق بايد بيدار بشود، بايد حساب خودش را از غرب جدا كند، تا آنقدر كه مى‏تواند. اگر مى‏توانست بايد تا آخر جدا كند، حالا كه نمى‏شود، تا آنقدر كه مى‏تواند بايد جدا كند لااقل فرهنگش را نجات بدهد.

صحيفه نور ج 10 صفحه 59

اى فدائيان خلق! شما از كجا اسلحه آورديد؟

جوان‏هاى ما را نجات بدهيد. دولت‏ها موظفند جوان‏هاى ما را نجات بدهند دانشگاه‏ها موظفند اين جوان‏ها را نجات بدهند. مع‏الاسف افرادى كه از خود آنها، وابسته به آنها، وابسته به امريكا و امثال اينهاست، الان در بين دانشگاه‏ها موجود، در بين دانشسراها موجود، در صحراها موجود، در كردستان موجود، در بلوچستان موجود، اينها اشخاصى هستند كه از آنها ارتزاق مى‏كنند و براى آنها خدمت مى‏كنند والا جوان‏ها پول از كجا آوردند كه يك وقت بگويند به دو هزار نفر، سه هزار نفر كارمند، نفرى چقدر ما مى‏دهيم كه كار نكنند. پولشان كجا بود؟ از كجا آمده اين پول؟ اينها كه پول ندارند خودشان. اينها از آنجا دارد برايشان مى‏آيد. اين اسلحه‏هائى كه الان در كردستان به كار مى‏رود از كجاست؟ اگر اينها خودشانند، واقعاً مردمى هستند كه براى مملكت خودشان دارند خدمت مى‏كنند، اسلحه‏ها را بايد بپرسيم از آنها كه شما از كجا آورديد. اى فدائيان خلق! شما از كجا اسلحه آورديد؟ شما وقتى كردستان فساد هست مى‏رويد به كردستان، حالا كه كردستان مى‏بينيد كه نمى‏توانيد عمل بكنيد از قرارى كه مى‏گويند راه افتادند راه افتادند طرف رشت و آن حدود انزلى و آنجا. اسلحه را از كجا، پول را از كجا مى‏آوريد شما؟ جز اين است كه از خارج است؟ از هر خارجى وقتى كه جوان‏هاى ما استفاده بكنند خائنند. از هر خارجى، پول از خارج بگيرند براى فلج كردن مملكت، اسلحه بگيرند براى فلج كردن مملكت، بالاترين خيانت اين است. معذلك خودشان را روشنفكر و از آن طرف مردم را مى‏كشند، از آن طرف منتشر مى‏كنند كه جمهورى اسلامى دارد كرد را مى‏كشد. جمهورى اسلامى مى‏خواهد كرد را نجات بدهد از دست شما، نمى‏خواهد كه كرد را بكشد. اينها گرفتارى‏هاست و گرفتارى زيادتر از اين است لكن من به شما مژده مى‏دهم كه ما پيروز هستيم من به شما مژده مى‏دهم كه اين حالى كه ملت ما الان پيدا كرده است و اين حال بيداريى كه ملت ما پيدا كرده است، نتوانند آنها پيروز بشوند و خود شما خواهيد پيروز شد. با قدرت فكر و تصميم، با قوه به پيش برويد كه شما پيروزيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:56 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 60

تاريخ: 5/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران سميرم و اعضاى جهاد سازندگى اصفهان

توطئه اجانب و عمالش در تضعيف نيروهاى دفاعى كشور

بسم الله الرحمن الرحيم

من اميدوارم كه اين جوان‏هاى برومند ما بتوانند آن خدمت شايسته‏اى كه بايد، به اسلام و كشور خودشان هست بكنند. و من اميدوارم كه با نيروى اسلامى وزير پناه اسلام بتوانيم به مشكلاتى كه هست غلبه كنيم. عشاير ايران در زمان سابق يكى از پشتيبان‏هاى كشور بودند كه به واسطه سلطه اين رژيم و دستيارى اجانب اينها را يكى بعد از ديگرى تضعيف كردند. اين عشاير بودند كه مى‏توانستند در مقابل اينكه ديگران بخواهند تجاوز كنند به كشور خودشان، جلوگير باشند، لكن پدر اين محمد رضا، رضاخان كه آمد، دستور اين را ظاهراً داشت كه اين عشاير را تضعيف كند. البته بعضى از خان‏هايى كه در آن وقت بودند تعديات داشتند، لكن رضا خان از اين باب تضعيف كرد آنها را بلكه شايد دستوراتى داشت كه نباشند اين كسانى كه مى‏توانند از كشور خودشان دفاع كنند و نمى‏گذارند به ديگران تجاوز كنند، يك دستور هم اين بوده است كه عشاير را از بين ببرند. آنها همه قدرت‏هائى كه احتمال مى دادند كه در مقابل اجانب ايستادگى كنند، شكستند، قدرت روحانيت را شكستند، قدرت عشاير را شكستند و هر جائى كه مى‏شد، مى‏توانستند، اينها را از بين بردند، اينها را از بين بردند و كوچ دادند.

از اين جهت يك خيانتى به ايران كردند و حالا كه دست اينها كوتاه شده است بايد عشاير ايران به وظائف ملى خودشان عمل كنند. و طورى نكنند كه گفته بشود كه حالا كه رژيم رفته است اينها به جان مردم افتادند. بايد اين جهت خيلى مراعات بشود كه همه جهات اسلامى باشد.

كوشش در خودكفائى كشاورزى گامى به سوى رهائى از سلطه ابرقدرت‏ها

يك كشورى كه الان مال خودتان شده است، اين است كه زراعت، الان يك زراعت است. فصل زراعت پائيزى است،اين زراعت را كوشش كنيد كه به طور شايسته انجام دهند. ما اگر چنانچه زراعت خودمان، كشاورزى خودمان نتواند كفاف براى خودمان باشد، دستمان دراز باشد پيش امريكا و امثال امريكا براى ارزاقمان، وابسته خواهيم بود، نمى‏توانيم كارى انجام بدهيم، آنوقت در جهات سياسى هم بايد وابسته بشويم. بايد شماهائى كه، مردمى كه مسوول كشاورزى بودند، باز هم مشغول باشند و كسانى كه پيشتر به واسطه مشكلاتى كه برايشان ايجاد شده بود نمى‏توانستند عمل بكنند، حالا

صحيفه نور ج 10 صفحه 61

عمل كنند، دولت هم لازم است كه پشتيبانى كند از كشاورزها، همراهى كند با آنها، هم آنها مشغول باشند، هم دولت، تا اينكه راجع به كشاورزى كه يكى از امور مهمه مملكت ماست و ما بايد صادر كنيم محصولات خودمان را به خارج، اينطور نباشد كه ما باز هم هى گرفتار باشيم، دستمان پيش خارجى‏ها دراز باشد براى اينكه نان به ما بدهند.

اين براى - يك مملكتى اولا به - مملكت اسلامى عار است كه دستش را دراز كند طرف امريكا كه شما نان ما را بدهيد، حالا بفروشيد به ما، اين يك عارى است براى ما. ما بايد خود كفا بشويم در همه چيز، منجمله در قضيه كشاورزى. ايران مملكتى است كه كشاورزى او بايد كشاورزى غنى اى باشد. ايران مى‏تواند كه يكى از استان‏هايش مال خودش را كفاف بدهد و مابقى صادر بشود. چرا بايد ايران محتاج باشد به غير؟ اينها اين كار را كردند. به اسم اصلاحات ارضى، بكلى كشاورزى را از بين بردند و مملكت ما را به تباهى كشيدند. حالا با خود شماهاست، با خود كشاورزهاست كه كارى بكنند، مسامحه نكنند، مملكت مال خود شما الان شده است، مملكت مال خودتان است، خودتان بايد آبادش بكنيد.

يك باب، باب كشاورزى است كه بايد كشاورزى به طور شايسته عمل بشود و در طرف شما كه مناطق كشاورزى است و در هر منطقه‏اى، ايران تمام مناطقش تقريبا مناطق كشاورزى است و در همه مناطق كه زمين دارند و صلاحيت دارد زمين‏ها از براى كشاورزى، كشاورزى بكنند. در جهات اسلامى و شرعيش البته حفظ بكنند و كشاورزى بكنند تا انشاءالله از اين جهت مستغنى شويم.

وظيفه كارگران و كارمندان دولت در اصلاح كارخانه‏ها و وزارتخانه‏ها

باز يكى از گرفتارى‏هائى كه هست قضيه كارگرهاست كه در كارخانه‏ها يك قدرى اخلال مى‏شود، كم كارى مى‏شود، بيكارى مى‏شود. اين كارخانه‏ها مال خودتان است، حالا بايد شما هم، كسانى كه در كارخانه‏ها هستند، آنها هم كارى بكنند، بلكه كار را زيادتر بكننند از سابق تا جبران بشود. چنانچه يكى از مشكلات و چيزهائى كه هست، قضيه كارمندهاى دولت است. كارمندهاى دولت هم از قرارى كه اطلاع به ما مى‏دهند كارى نمى‏كنند، كم كارى مى‏كنند، اين تشريفات طاغوتى، باز هست اينها غلط است، اينها بايد همه تبديل بشود و در صدد برآيند كه اصلاح بكنند. وزارتخانه ها در صدد برآيند كه هر كدام خودش را اصلاح بكنند. تا كى بايد ما در قيد و بند اين مسائل طاغوتى باشيم. يك مطلبى كه دولت تصويب هم مى كند، وقتى كه گرفتار كاغذبازى‏ها مى‏شود باز تا مدتى اين گرفتارى وجود دارد و اين شكايات مكرر دارد براى ما مى‏آيد. در هر روز شايد شكايت بيايد از دولت، از كارمندها، از ادارات، از اينها. اينها بايد اصلاح بشود. نمى‏دانم كى مى‏خواهند اصلاح بكنند اين امور را.

لزوم پاكسازى منحرفين از تلويزيون

در هر صورت من از شماها متشكرم و از اين مادرها و برادرها كه در جهاد سازندگى هستند و

صحيفه نور ج 10 صفحه 62

زحمت كشيدند خيلى تشكر مى‏كنم. من وقتى كه در تلويزيون اين جهاد سازندگى را ارائه مى‏دهند، البته آنطورى كه بايد ارائه نمى‏دهند، دست‏هائى در تلويزيون هست كه انحراف پيدا مى‏شود در آن و مثل اينكه مديران تلويزيون درست نمى‏توانند برسند به مسائل، دست‏هائى فاسد هست كه بسيارى از كارها و بسيارى از چيزهائى كه در تلويزيون هست چيزهاى انحرافى است. بسيارى از شعارهائى كه در تلويزيون هست، اشعارى كه در آنجا مى‏خوانند، چيزهائى كه در آنجا مى‏كنند از همين گروه‏هاى انحرافى است. اينها بايد اصلاح بشود. تا كى بايد باز تلويزيون ما تابع مسائلى باشد كه همه‏اش انحرافى است؟ يك مساله انحرافى را چند دفعه د ر تلويزيون گويند، اظهار مى‏كنند، آن مصاحبه چى، مى‏رود مصاحبه كند، توى دهان مى‏گذارد چيزهائى را كه براى ناراحتى مردم است، چند دفعه تكرار مى‏كند يك مطلب را، كه از آنها يك اقرارى بگيرد هر كه آنجا هم كه مى‏گويد حالمان خوب است آن باز اصرار مى‏كند به اينكه مردم را وحشت بيندازد كه كارها هيچ كه خوب نيست، همه جهات فاسد است. اينها را بايد بريزيد بيرون از تلويزيون. اگر نمى‏توانند، من بفرستم بكنند اين كار را. چرا اين مسامحه اين همه دارد مى‏شود و در همه جا دارد مسامحه مى‏شود و ما نمى‏دانيم بايد چه بكنيم با اين وضعى كه هست. همه شان اهل مسامحه هستند، همه شان اهل اين هستند كه مى‏خواهند براى خودشان يك مساله‏اى درست بكنند كه مبادا يك قلمى بر خلافشان گفته بشود. بايد يك جورى عمل بكنند كه موافق رضاى خدا باشد، موافق مسير ملت باشد. بايد اين امور اصلاح بشود. اگر اين امور اصلاح نشود، ما عقب افتاده مى‏مانيم. و جهاد سازندگى را در عين حال بعضى از جاهايش كه مى‏بينيم خيلى خوشحال مى‏شويم.

ملت، با وحدت و اتكال به خدا در اصلاح امور كشور بكوشند

و من اميدوارم كه خود ملت هيچ اتكال به قواى ديگر نكند، خود ملت مشغول بشوند به اصلاح كارهايشان و اميدوارم كه با وحدت كلمه ملت و با پشتكارشان كارها اصلاح بشود و مملكت ما سر و سامان پيدا كند و مطمئن باشيد كه اين وضعى كه الان داريد كه خانم‏هائى كه مثلاً بايد در شهرها باشند و به رفاه - به قول آن سابقى‏ها باشند - حالا مى‏روند از دهات و از جهاد سازندگى وارد مى‏شوند مهندسين مى‏روند، اطبا مى‏روند، تحصيلكرده‏ها مى‏روند، اين همدردى كه پيدا شده است در بين ملت ما، اسباب اطمينان است كه انشاءالله مسائل حل بشود و ما بر همه مشكلات غلبه كنيم و انشاءالله اطمينان داشته باشيد كه شما پيروز هستيد. همه مسائل به دست خودتان حل مى‏شود و من اميدوارم كه كردستان هم به دست شما جوان‏ها و به دست پاسدارها و به دست ارتش و ژاندارمرى و اينها چيزهايش حل بشود. اين مسائل چيزى نيست و با قدرت پيش برويد. خداوند همه شما را حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:56 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 63

تاريخ: 6/8/58

بيانات امام خمينى در جمع مسوولان جهاد سازندگى قم

قم، شهر هميشه پيشقدم در امور نهضت

بسم الله الرحمن الرحيم

من در اين حالى كه هستم و ملاحظه مى‏فرمائيد، كمتر موفق شدم كه برادرهاى قمى خودم را از نزديك ببينم و آن علاقه‏اى كه من به اين جوان‏ها دارم، البته به همه جوان‏ها لكن قم كه محل خود ماست و م ما سوابق زياد با اين آقايان داريم، علاقه خودم را به آنها تقديم كنم، اين مساله بايد براى همه ملت، توجه به آن بشود كه امروز كه اين مملكت به دست تواناى شماها (و مبدا آن از قم بود) به دست شما افتاده است و كشور مثل خانه خود شما هست بايد خود صاحبخانه‏ها به فكر خانه‏هايشان باشند. صاحبخانه‏ها ملت هستند و خصوصاً اين طبقه‏اى كه كار مى‏كنند، اين طبقه‏اى كه زحمت مى‏كشند براى ملت خودشان و اين خانه‏اى كه الان مخروبه بوده است و به دست شماها افتاده است بايد خودتان به فكر آن باشيد. قم هميشه پيشقدم در امور بوده است و حالا هم آقا، آقازاده خودم مسائل را گفتند و زحمت‏هاى شما و فعاليت‏هاى شما را در امور مختلف شهرستان خودتان گفتند، بايد تشكر كنم، هم از آقا و هم از همه آقايانى كه شركت كردند در اين امور و مى‏كنند. بايد همه استان‏ها و شهرستان‏ها و روستاها، يك دست با هم مشغول بشوند براى ساختن.

قطع وابستگى از شرق و غرب به شرط فعاليت همه جانبه اقشار

من اين را باز هم گفتم به بعضى از گروه‏ها كه انسان خجلت مى‏كشد كه يك كشورى كه بايد صادر كند و صادركننده باشد دستش را پيش آمريكا، اين دشمن ملت و دشمن بشريت دراز كند و از او كمك بخواهد و او هم كمك را همين طورى به ما نمى‏دهد. آنها روى مقاصد خودشان اگر بخواهند كمك بكنند كمك به خودشان هست، نه كمك به ما و اين بايد ما اين عار را از كشور خودمان بزدائيم. به فعاليت جوانها، به فعاليت قشرهاى مختلف، كشاورزى مان را بايد همچو تقويت بكنيم كه بعد از يكى دو سال صادر كننده باشيم، ديگران از ما بخواهند نه ما از آنها. مى‏دانيد كه اگر چنانچه ما احتياج داشته باشيم در ارزاقمان به خارج، اين وابستگى براى ما اسباب اين مى‏شود كه در امور سياسى هم وابسته باشيم، و ما بايد وابستگى‏مان را از اجانب و از غرب و شرق قطع كنيم. اگر ما بخواهيم كه مملكتمان يك مملكت مستقل آزاد مال خودمان باشد، بايد در اين امورى كه مربوط به

صحيفه نور ج 10 صفحه 64

اقتصاد است، مربوط به فرهنگ است، مربوط به امور ديگر كشور است خودمان فعاليت كنيم و ننشينيم ديگران انجام بدهند. دولت هم مثل خود شما يكى از افراد اين مملكت است، آن هم به اندازه قدرتش بايد همراهى كند لكن ما نبايد بنشينيم كه دولت همراهى بكند و اگر او نكند ما كارى نكنيم. شما الان مى‏بينيد كه به طورى كه آقا فرمودند آنقدر كار پيش برديد با همت خودتان بدون اينكه به شما يك كمك صحيحى كرده باشند، حالا از اين به بعد هم همه ملت اينطور بايد باشد. بايد همه دست به دست هم بدهند و اين بار را به منزل برسانند.

اغفال يك ملت رشيد و متحول، رويائى است باطل

شما مى‏بينيد كه الان توطئه‏ها باز در كار است و امريكا كه دشمن شماره اول بشر و ماست باز اين شخص خائن را با بهانه اينكه مريض است برده است امريكا و ما نمى‏دانيم كه آيا صحيح مى‏گويند يا نه، بلكه بعضى اطبائى كه در آنجا بودند و مطالعه بعضى پرونده‏ها را كردند گفتند مرض اين مرضى نيست كه احتياج به آمدن آمريكا باشد، او در همانجا هم كه بود مى‏شد كه همانجا باشد و معالجه كند. از اين معلوم مى‏شود كه يك توطئه اى در كار است، البته ديگر محمد رضا قابل اينكه يك آدمى بشود و بتواند يك نفسى بكشد اين نيست لكن اين را آلت قرار مى‏دهند. اين قدرتمندها و شياطين اين را آلت قرار مى‏دهند براى اينكه با آليت اين، يك فعاليت‏هاى ديگرى بكنند و بك تيپ‏هاى ديگرى و قشرهاى ديگرى برايشان خدمتگزارى بكنند لكن بايد اين مطلب را بدانند كه شما ديگر دستتان كوتاه شد از ايران، ديگر شما نمى‏توانيد دوباره همان مسائلى را كه براى بدبختى اين ملت پيش آورديد پيش بياوريد. ملتى است كه خودش ديگر بپاخواسته است و همه تكليف خودشان را مى‏دانند. اين تحولى كه الان در ملت پيدا شده است كه يك نمونه‏اش شما جوان‏هاى عزيز من هستيد كه مشغول اينطور فعاليت‏ها هستيد، زن‏ها مشغول فعاليت هستند، مردها مشغول فعاليت هستند، جوان‏ها همه مشغول فعاليت هستند، اين تحول ديگر طورى است كه پشتوانه اين كشور است. آنوقت اينها مى‏توانستند رخنه بكنند به اينجا كه اين تحول حاصل نشده بود، اين بينائى براى ملت ما حاصل نشده بود. حالائى كه از هر فردى بپرسى كه دشمن تو كيست مى‏گويد دشمن من غرب و شرق است و امريكا هم در درجه اول است، صهيونيست هم در درجه اول است اين را ديگر نمى‏توانيد شما اغفال بكنيد، اين ملت را نمى‏توانيد اغفال بكنيد. بيخود متشبث شديد كه يك جنازه‏اى را ببريد در كشور خودتان و او را بخواهيد آلت دست قرار بدهيد. البته ما اعتراض داريم به اينكه دشمن ما را و جنايتكار درجه اول را به ملت ما خيانتكار بزرگ را بردند و ما از آنها مطالبه مى‏كنيم كه بايد اين را به ما تحويل بدهند. ما از او طلبكار هستيم، ما خزائن مان پيش اينهاست، بانك‏هاى خارجى از پول‏هاى ملت ما كه به وسيله شخص او و اتباع او ذخيره شده است الان موجود است و ما آنها را لازم داريم و بايد براى ملت خودمان اخذ بكنيم و امريكائى كه ادعا مى‏كند كه ما در اين نهضتى كه بوده است ما هم حالا خوشحال هستيم، اين حرف‏هائى است كه مى‏زنند والا در حالى كه نهضت بود، همين آمريكا، من كه پاريس بودم كراراً

صحيفه نور ج 10 صفحه 65

فرستادند به اينكه شما شاه را حالا كاريش نداشته باشيد، بگذازيد باشد چه بعد هم بختيار را. در عين حالى كه اينطور بوده است حالا آن آمريكا هم انقلابى شده است!!

اشكالتراشيهاى بيمورد دليلى روشن بر عدم رشد سياسى

همانطورى كه حالا ملاحظه مى‏كنيد كه هر كس مى‏آيد اينجا اشخاصى كه من مى‏شناسم آنها را چه جور اشخاصى هستند، مى‏آيند اينجا ادعا مى‏كنند كه ما در زمان سابق چه فعاليت‏ها كرديم و چه مجاهده‏ها كرديم و چه زجرها كشيديم، در صورتى كه من مى‏دانم كه در زمان سابق آنها در رفاه بودند و هيچ فعاليتى هم نكردند، اگر هم فعاليت كرده باشند فعاليت‏هائى بوده است كه برخلاف مسير ملت بوده. حالا اين يك مساله‏اى است كه ديگر رسم شده و چون ديدند كه يك سيل خروشانى در حركت است و اگر چنانچه بخواهند خلاف اين را بگويند اين سيل آنها را مى‏برد، البته بعضى از آنها باز هم يك حرف‏هائى مى‏زنند و من ميل دارم كه اين همه اين روشنفكرهاى به اصطلاح و همه اين دانشگاه و روساى دانشگاه و معلمين دانشگاه و اساتيد دانشگاه و همه اين قشرها، من ميل دارم كه اينها همه به فكر اين مملكت باشند، هى به فكر اينكه اشكال بكنند و بنشينند هى اشكال به اين، اشكال به دادگاه‏ها و اشكال به پاسبان‏ها و اشكال به پاسدارها و اشكال به دولت و اينها، اين كاشف از اين است كه ما باز رشد سياسى نداريم. اگر يك ملتى رشد سياسى داشته باشد، آن روزى كه مى‏بينيد كه از چنگال اين گرگ‏ها، اين ملت نجات پيدا كردند و ممكن است كه آن ريشه‏هاى پوسيده باز به هم پيوند بكنند و اسباب زحمت بشوند براى اين ملت، بايد همه اينها با هم دست به هم بدهند، ديگر آن ننشيند توى منزلش با الفاظش يا قلمش يا با مقاله‏اش مطالبى بگويد كه برخلاف مسير ملت است، اين دليل بر اين است كه ما رشد نداريم، هر چه هم روشنفكر باشيم لكن رشد سياسى يك مساله ديگر است. هر چه هم عالم باشيم لكن رشد سياسى يك باب ديگر است. ما اگر رشد سياسى داشته باشيم حالا يك كشورى كه از خودمان شده و مى‏توانيم در اين كشور زندگى صحيح بكنيم، زندگى انسانى بكنيم، زندگى آزاد و مستقل بكنيم، نبايد همه گروه گروه بشويم كه در ظرف مثلاً چند ماه دويست گروه با اسماء مختلف و با حرف‏هاى مختلف و باز همان مسائلى كه در صدر مشروطيت براى شكستن آن قدرت‏هائى كه آن وقت مجتمع شده بودند باز حالا دوباره مشغول شدند و آن وقت هم با حزب بازى و احزاب متعدد و اينها و مع الاسف احزاب هم كه در اين ممالك پيدا مى‏شود همه مخالف با هم و همه توى سر هم مى‏زنند. نبايد حالا مردم يك همچو كارى را بكنند. اقشار ملت ما بايد همه دست به هم بدهند و اين مملكت را نجات بدهند نه اينكه حالا بنشينند هر چه مى‏خواهند به دولت حمله بكنند، هر چه خواهند به ملت حمله بكنند، هر چه مى‏خواهند به مجلس خبرگان حمله بكنند، هر چه بخواهند به كميته‏ها و هر چه بخواهند به پاسدارها و سپاه پاسداران و هر چه بخواهند به اينها حمله بكنند و تضعيف بكنند. امروز تضعيف ملت و پاسدار و اين قشرى كه الان مشغول خدمت هستند، خيانت به اين مملكت است. بايد ما دست برداريم از اين افكارى كه داشتيم و داريم كه ما هر چه دلمان مى‏خواهد

صحيفه نور ج 10 صفحه 66

بنويسيم چون خوب مى‏نويسم فكر اين نباشم كه چه چيز مى‏نويسم گاهى نويسنده‏ها اينطورى هستند، نويسنده‏اند، خوب چيز مى‏نويسند لكن چيز خوب نمى‏نويسند، يك مساله مضر به مملكت را خيلى قشنگ و آب و تاب‏دار و طورى كه پسند مثلاً بعضى جوان‏ها باشد نويسند لكن محتوايش مضر به مملكت.

دعوت از روشنفكر نمايان و مدعيان خلق به حركت در مسير ملت‏

آقايان! به خود بيائيد نويسنده‏هاى ما! گوينده‏هاى ما روشنفكرهاى ما! اين مملكت حالا از خودتان هست، بنشينيد همه دست به دست هم بدهيد، با اين قشرهائى كه مشغول فعاليت هستند شما هم فعاليت كنيد. اين بيچاره‏هائى كه خانه مى‏سازند، حمام مى‏سازند، مسجد مى‏سازند، داروخانه درست مى‏كنند و امثال ذلك كه حالا آقا شرح يك مختصرش را فرمودند، خوب شما هم بنشينيد كمك بكنيد. نمى‏توانيد برويد حمام بسازيد، لااقل حمام را خراب نكنيد، نمى‏توانيد برويد در بين كشاورزها درو بكنيد، لااقل با قلم‏هاى خودتان اين دروگرهاى ما را اذيت نكنيد. من متاسفم واقعاً كه مى‏بينم يك اشخاصى كه ممكن است به درد يك مملكتى بخورند دارند يك كارهائى مى‏كنند كه اگر چنانچه انشاءالله اين نهضت پيش ببرد و پيش مى‏برد (مطمئن باشيد كه شماها پيروز هستيد و متكى به خدا چون هستيد خداوند با شماست) من متاسفم كه اگر اين مملكت آنطورى كه ما مى‏خواهيم پيش ببرد، آن آنوقت اينها ديگر به درد ما بايد بگوئيم نمى‏خورند براى اينكه كسى كه در بين انقلاب با انقلاب مخالفت مى‏كند، كسى كه در بين انقلاب شروع مى‏كند چيزهائى را گفتن كه در امريكا عمال صهيونيسم مى‏گويند (اينها نيستند، من نمى‏گويم اينها عمال او هستند، نفهمند بعضى‏شان همان حرف‏هائى كه آنجا مى‏زنند، اينها مى‏زنند) خوب وقتى اين انقلاب به آخر رسيد ديگر جاى شما را نمى‏گذارند در اين مملكت باشد و ما ميل داريم شما كار بكنيد توى اين مملكت چرا خودتان را در بين ملت ضايع مى‏كنيد؟ چرا خودتان را از ملت جدا مى‏كنيد؟ چرا يك نهضتى كه تا اين اندازه جلو رفته است شما كارى مى‏كنيد كه خداى نخواسته اين توقف بكند يا يك قدرى ديرتر به مقصد برسد؟ به مقصد مى‏رسد لكن ممكن است كه حرف‏هاى شما ديرتر اينها را به مقصد برساند چرا هر روز يك كارى مى‏كنيد كه جوان‏هاى غافل از شما متاثر بشوند و بروند در دانشگاه و نمى‏دانم بروند در خيابان‏ها و اين كارها را بكنند كه خلاف مسير ملت است؟ آخر فكرى بكنيد شما، بنشينيد همه‏تان با هم جلسه كنيد، فكر بكنيد. هى ننشينيد و بنويسيد و بر خلاف مسير ملت هم بنويسيد. من همين امروز يك روزنامه معوجى كه پيش من آمد ديدم، سرتاسر ديشب يك قدرش را نگاه كردم، البته حالش را هم نداشتم بخوانم. سرتاسر يك روزنامه‏اى با اينكه خودش را مثلاً گويد كه ما با خلق، كذا هستيم سرتاسرش همه چيزهائى است كه برخلاف مسير ملت است، آخر چرا بايد اينطور باشد؟ چرا شمائى كه مدعى هستيد كه ما با ملت موافقيم، مدعى هستيد كه ما خدمت براى ملت كنيم، چرا بايد روزنامه شما اينطور تحريك آميز باشد؟ چرا روزنامه شما بايد اينطور باشد كه جوان‏هاى ما را منحرف كند؟

صحيفه نور ج 10 صفحه 67

يك قدر فكر بكنيد، يك قدر توجه بكنيد، به خود بيائيد.

من از شما قمى‏ها هميشه متشكر بودم و حالا هم متشكرم و براى شما و براى همه ملت دعا مى‏كنم. خداوند انشاءالله شمارا حفظ كند. همه ما را در پناه امام زمان سلام‏الله عليه حفظ كند و خدمتگزار به اين مملكت قرار بدهد. همه را تاييد كند انشاءالله.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:56 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 68

تاريخ: 6/8/58

بيانات امام خمينى با نمايندگى دانش‏آموزان تبريز و اعضاى جهاد سازندگى فيروزآباد

انقلاب ايران بهترين انقلابى بوده است كه در دنيا تا كنون پيدا شده است

بسم الله الرحمن الرحيم

من اول تشكر كنم از همه خواهرها و برادرها كه از راه‏هاى دور آمده‏اند و در اين اطاق كوچك ملاقات كنند و مطالب خودشان را بگويند تا آنجائى كه من هم مى‏توانم مطالبى به آنها عرض كنم. من مطلعم از اينكه گرفتارى زياد است و مطلعم از اينكه در همه جا آشفتگى‏ها هست و البته اينطور آشفتگى‏ها دنبال يك انقلاب بزرگ هست و بحمدالله آشفتگى‏هائى كه در ايران پس از انقلاب هست، خيلى زياد نيست، چشمگير نيست، موجب خوف نيست، لكن هست، اسباب زحمت هست. خيلى انقلاب‏ها را اگر ملاحظه كرده باشيد بعد از گذشتن سال‏هاى طولانى، باز هم آرامش در مملكت‏ها نيست و در دنبال سر بعضى انقلابات، تمام احزاب را از فعاليت باز داشته‏اند، تمام روزنامه‏ها را توقيف كرده اند، تمام اجتماعات را منع كرده‏اند به اسم اينكه انقلاب است و انقلاب معنايش اين است كه هيچ كس حق هيچ نفس كشيدن را ندارد، اما شما ملاحظه كرديد كه انقلاب ايران، همان روز انقلاب، همه گروه‏ها را فرصت داد، همه روزنامه‏ها را اجازه داد، همه اجتماعات را اجازه داد فعاليت كردند، چند ماه هم فعاليت كردند تا آنكه به ملت ثابت شد كه بعضى از جناح‏ها مخالف مسير ملت هستند و به ضد انقلاب عمل مى‏كنند و توطئه‏ها دارند، از آنها بعضى‏شان جلوگيرى شد و مشغول بررسى هستند. بايد گفت كه انقلاب ايران در ايران بهترين انقلابى بوده است كه در دنيا تا كنون پيدا شده است و نكته‏اش هم اين است كه ملت مسلمان، انقلاب كردند. انقلاب، مربوط به حزبى مثلاً فرض كنيد نبوده است، مربوط به يك فرض كنيد كودتائى نبوده است، مربوط به يك كودتائى فرض كنيد از طرف نظامى نبوده است، يا از طرف حزب، بلكه مال خود ملت بوده است و خود ملت قيام كرده است و خود ملت پيش برده است و طرف را شكست داده است و ملت هم ملت اسلامى بوده است از اين جهت كه ملت يك ملت مسلم بوده است بى‏جهت نمى‏خواسته است كه اشخاصى را بكشد، اشخاصى را حبس كند، اشخاصى را منع كند از فعاليت، هيچ ابداً نظر به اين معانى نبوده است. از اين جهت يك انقلاب بسيار آرامى بوده است، ولو اينكه الان مفسده جوها كارشكنى‏هايى مى‏كنند، لكن خوب اينها اشخاصى هستند كه ضد انقلاب هستند و ريشه دار هم نيستند، فعاليت‏هاشان يك فعاليت‏هاى سطحى است كه اصلاح مى‏شود انشاءالله.

صحيفه نور ج 10 صفحه 69

همه قشرها بايد كمك بكنند تا اين مملكت را نجات بدهند

و شما دانيد كه يك مملكت اينطور خرابى كه براى شما گذاشته‏اند كه همه جايش آشفتگى بود و خرابى بود و عقب ماندگى بود، اين بخواهد اصلاح بشود، به طريق عادى يك زمان طولانى مى‏خواهد اصلاح بشود، آنها همه چيز را خراب كردند و بالاتر از همه چيز كه خراب كردند دانشگاه و مراكز تحصيل بود، اينها از دانشگاه‏ها از باب اينكه مى‏ترسند كه در دانشگاه اشخاص صحيح تربيت بشود و مقابلشان بايستد نمى‏گذاشتند دانشگاه‏ها آنطورى كه بايد، مشغول كار بشوند و تحت نظر خودشان اداره مى‏شد و تحت نظر خودشان اين تعليمات به آن قدرى كه مفيد به خودشان بود بود فعاليت‏هايمان به همان حد بود و روى اين اصل نيروى انسانى ما را نگذاشتند كه ترقى بكند و رشد بكند و حالا كه مجالى اگر بگذارند پيدا بشود بايد از سر شروع كنند. طرح برنامه‏هائى براى فرهنگ و اصلاح فرهنگ و تصفيه از اشخاصى كه باز هم در فرهنگ يا در جاهاى ديگر هست كه اين همه بايد با تدريج درست بشود، فوراً نمى‏شود پشت سر انقلاب اين كارها درست بشود. كارهائى است كه بايد با تدريج درست بشود. خوب، انشاءالله اميدواريم كه درست بشود. وقتى يك مجلس شورا با خود ملت، با راى خود ملت انشاءالله تحقق پيداكرد و يك حكومت مستقر و مستمرى به وسيله مجلس درست شد. بسيارى از كارها آنوقت اصلاح مى‏شود، لكن البته مهلت مى‏خواهد، نمى‏شود، يك آدم كه ممكن است يك سرمابخورد وبه چند دقيقه سرما خوردن مريض مى‏شود اين را بخواهند صحيحش كنند گاهى يك ماه، دو ماه طول مى‏كشد اين چند دقيقه‏اى كه اين سرما خورده جبران كند. يك مملكتى كه دو هزار و پانصد سال زير ظلم اين رژيم سلطنتى بوده و آنقدرى كه ما شاهد بوديم، پنجاه و چند سال زير ستم بوده است و همه اشخاص دولت‏هاى بزرگ در او تصرف داشتند در همه چيزش و همه چيزش را آشفته كردند و البته بايد با يك مدت طولانى اصلاح بشود، لكن اميد است كه اصلاح بشود. بحمدالله ما الان همه جا وقتى كه برويد مى‏بينيد كه همه توجه به اسلام دارند و توجه به اينكه بايد از زير بار ظلم بيرون بروند، از زير بار اجانب خارج بشوند، اين مطلبى شده است كه عمومى شده، بچه‏هاى كوچك هم مى‏گويند، پيرمردهاى افتاده هم مى‏گويند، جوان‏ها هم كه بايد بگويند، بحمدالله اين روشنى و اين بيدارى كه براى ملت ما حاصل شده است اميد بخش است. همانطورى كه شما ملت با نداشتن تجهيزاتى غلبه كرديد بر اين قدرت‏هاى بزرگ كه همه قدرت‏ها دنبالش بودند، حكومت‏هاى اسلامى هم دنبالش بودند، لكن ملت وقتى يك چيزى را خواست، نتوانستند حفظش بكنند، با قدرت ملت حفظش بكنند. با قدرت ملت و با توجه ملت به اسلام و خداى تبارك و تعالى اين سد بزرگ را شكستند و من اميدوارم كه اين ملت و با همين بيدارى و يك قدرى اغماض كردن از مشكلات، يك قدرى توجه به اينكه كار بايد با تدريج انجام بگيرد، كار بايد با يك قدرى حوصله، يك قدرى صبر، يك قدرى توجه به اينكه، مشكلات كم نيست زياد است ، نبايد هر قشرى فكر اين بكنند كه يك مشكلاتى ما داريم چرا الان درست شود، اين اسباب اين شود كه نتوانند آنهائى كه مى‏خواهند رفع مشكلات را بكنند. نتوانند رفع بكنند. و لهذا من از همه قشرها، خصوصاً از جوان‏هاى دانشگاهى و

صحيفه نور ج 10 صفحه 70

دانشسرائى و محصلين و اينها خواهش مى‏كنم يك قدرى توجه داشته باشند به اينكه آلت دست، يك وقت واقع نشوند كه با يك طورى كه خود ماها هم، خود شماها هم نمى‏توانيد مطلع بشويد كه چه است، همچو مطلب را درست مى‏كنند كه حتى اعتقاد كنند كه نه الان بايد اعتصاب كرد، الان بايد ريخت در خيابان، اگر نريزيم در خيابان، چه خواهد شد. شما بدانيد كه هر چه آرامتر باشد مملكت، بهتر مى‏شود اصلاحش كرد، در يك محيطى كه توى خيابان بريزند به جان هم نمى‏شود اقتصادش را درست كرد، نمى‏شود دانشگاهش را درست كرد، وقتى محيط آرام باشد، توجه بكنيد كه بايد آرام بشود، محصلين سر كلاس بروند، مشغول كارشان بشوند، معلمين مشغول كارشان بشوند، اساتيد مشغول كارشان بشوند، زارع مشغول كارش بشود، كارگر مشغول كارش بشود، آرامش در يك مملكتى پيدا بشود، آنوقت كسانى كه مى‏خواهند خدمت بكنند، اين را مى‏توانند خدمت بكنند، اما اگر آرامش نباشد، مثلاً فرض كنيد كه كردستان اين اشخاص فاسد ريختند و به همش زدند، خوب، كردستان نمى‏شود با اينكه به هم خورده است آسفالت بشود، يك جائى كه جنگ با هم مى‏كنند، آسفالت معنا ندارد يا مريضخانه درست بشود اين بايد آرامش پيدا بشود، تا بتوانند آنهائى كه مى‏روند براى اصلاح، اصلاح بكنند. مثلاً آقايان كه در جهاد سازندگى رفتند و خداوند همه‏شان را حفظ كند يك همچو كار بزرگى را مشغول شده اند و يك همچو فداكارى مى‏كنند جوان‏ها، مى‏روند در جهاد سازندگى، كار بسيار با ارزش است، لكن اگر يك وقتى فرض كنيد در آنجا هم آمدند يك شلوغكارى كردند، يك كارى كردند، يك كار انجام بشود، خوب، محيط وقتى به هم خورده بشود، آنها هم نمى‏توانند كارشان را انجام بدهند. ما به همه ملت بايد عرض بكنيم كه ملت بايد بداند كه الان مملكت مال خودش است، يك مملكتى كه مال خودش است بايد آرامش را خودش حفظ بكند تا آنهائى كه مشغولند كار را انجام بدهند، بتوانند مجال پيدا كنند كه انجام بدهند. اگر اين آرامش محل درست نشود كارها درست نمى‏شود. به هم ريختن مثلاً فرض كنيد كه دانشگاه‏ها، ريختن در خيابان‏ها، نرفتن سر كلاس‏ها كار را درست نمى‏كند، كار وقتى درست مى‏شود كه اينها مطالبى كه دارند، بگويند، به آرامش بگويند تا رسيدگى بشود به آن مطالب و انشاء الله به آرامش عمل بشود به آن. شما خيال نكنيد كه دولت يك دولتى است كه مى‏خواهد كارشكنى بكند، خودش خواهد خيانت بكند، اين حرف‏ها نيست در كار، خوب اين اشخاص معلوم است اشخاصى‏اند كه مى‏خواهند كار انجام بدهند، البته كار، كار بزرگى است و به اين زودى نمى‏توانند انجام بدهند، كار كارى است كه يك قشر نمى‏تواند انجام بدهد. اگر همه ملت با هم دست به دست هم ندهند و كمك نكنند به هم، نمى‏شود انجام داد، بايد كمك كرد، كشاورزها كمكشان به اين است كه كشاورزيشان را زياد بكنند، ما اگر كشاورزيمان طورى نشود كه خودمان براى خودمان نتوانيم وسيله معاش را تهيه كنيم و دستمان پيش امريكا باشد كه نان ما را بده خوب، اين پيوستگى است به آنها و آنها هر روز جلويش گرفتن، ما ناچاريم كه تحميل هر چه بكنند، قبول كنيم از آنها تا اينكه نان به ما بدهند، در صورتى كه آنها به ما خيانت خواهند كرد، بايد فداكارى بكنيم كه در معاشمان احتياج به كسى نداشته باشيم و به قدرت اين كشاورزهاست. الان وقت اين است كه فعاليت

صحيفه نور ج 10 صفحه 71

بكنند، از آن طرف دولت همراهى بكند و كمك بكند و رفع گرفتارى‏ها را بكند از آن طرف هم آنها مشغول فعاليت بشوند و كشاورزيشان را توسعه بدهند. خوب، شما ديديد كه در اين سال گذشته كه يك قدرى توسعه دادند، خوب، خيلى فرق كرد با سال‏هاى قبل و من اميدوارم به اينكه اين كشاورزها روز به روز رو به رشد بروند، به طورى كه ما صادر كننده باشيم مملكت ما يك مملكتى است كه مى‏تواند صادر كننده باشد، زمين دارد، آب دارد و همه چيز دارد، مخازن همه جور دارد و ما مى‏توانيم كه در اين امور صادر كننده باشيم، ما بايد صادر كننده باشيم، ما نبايد دستمان دراز باشد به پيش غير كه به ما گندم بدهيد، جو بدهيد در صورتى كه مملكت ما بايد صادر كند، بايد همه دست به هم بدهند كمك بكنند و همين جهاد سازندگى كمك بزرگى است كه اينها در همه چيز كمك بايد بشود كه همه قشرها بايد كمك بكنند تا اين مملكت را نجات بدهند. يك مملكتى كه بخواهيد از خودتان باشد و ديگر نتوانند در آن دخالت كنند، اول بايد آن چيزى كه مربوط به ارزاق خودمان است كه احتياج از حيث رزق ما به ديگران نداشته باشيم، نان ما را ديگران ندهند. براى ما عيب است كه ما بنشينيم و نانمان را ديگران بگويند كه ما به شما مى‏دهيم، ما به شما نمى‏دهيم، ما به شما نمى‏دهيم بايد خودمان تهيه كنيم و اين به اين است كه كشاورزى را توسعه بدهيم. اگر قبلاً كم كارى مى‏كردند، حالا زيادتر كار بكنند. اشخاص كمك كنند به آنها و دولت كمك شايان به آنها بكند و از همه اطراف كمك بشود تا اين كشاورزى به خوبى راه بيفتد. وقتى كه راه افتاد، ما احتياجمان را از غير در جهت اقتصاد بريده بشود، آنوقت در همه كارها مى‏توانيم با آنها مقابله كنيم و چه بكنيم، الان هم الحمدالله مى‏توانيم در هر صورت همه قشرها الان موظفند كه كوشش كنند براى حفظ آرامش و فعاليت كنند، بيكار ننشينند، فعاليت بكنند، كار بكنند، تا اينكه مملكت خودشان را نجات بدهند.

شرق يك فرهنگ اسلامى دارد كه مترقى‏ترين فرهنگ است

و همين طور اين دانشگاه‏ها بايد يك دانشگاه‏هائى باشد كه ما ديگر احتياج به خارج پيدا نكنيم كه دستمان در آنوقتى كه مى‏خواهند يك كسى را معالجه كنند به ديگران دراز كنيم كه برويد آنجا معالجه كنيد، بايد دانشگاه‏هاى ما و همه قشرها كارى بكنند كه لااقل ما محتاج به غير نباشيم، اينطور نباشد كه اگر يكى مريض بشود، بگويند اينجا نمى‏شود معالجه‏اش كرد، اينطور نباشد كه اگر يك گرفتارى بشود، بگويد نه، نمى‏شود ديگر درستش كرد، خودمان سر پاى خودمان بايستيم، شرق بايد سر پاى خودش بايستد، اگر شرق بخواهد باز وابستگى فكرى داشته باشد به آنها و گمان كند كه همه چيز از آنجا بايد بيايد، بايد تا آخر وابسته باشد. شرق يك فرهنگ اسلامى دارد كه بلندترين، مترقى‏ترين فرهنگ است، با اين فرهنگ اسلامى بايد تمام احتياجاتش را اصلاح كند و دستش را پيش غرب دراز نكند، پيش اين غرب و از غرب بخواهد، خودش بايد درست بكند، سابق اينطور بوده است كه كتب طبى شرق در اروپا رفته است، اروپا را طبيب كرده و آن طبيب‏هاى بزرگ را درست كرده، كتب شرق بوده است، كتاب شيخ الرئيس بوده، كتب رازى بوده است و اينها كار كردند، حالا چه شده

صحيفه نور ج 10 صفحه 72

است كه ما حالا بايد بعد از اينكه تمدن از شرق طرف غرب رفته است شرق تمدن را صادر كرده به غرب، حالا ما به واسطه يك كارهاى ناشايسته اى بايد عقب افتاده باشيم و دستمان را طرف غرب دراز كنيم بايد شرق سرپاى خودش بايستد و خودش را بيابد، تبليغات زياد اسباب اين شده است كه شرق خودش را گم كرده، خودمان را گم كرديم، هر چيز صحبت مى‏شود گويد بايد شما ببينيد اسمائى كه در اينجا متعارف بود مى‏گذاشتند، داروخانه اسمش اروپائى باشد خيابان هم بايد اسم يكى از اروپائى‏ها يا امريكائى‏ها تويش باشد، هر جا مى‏رفتى بايد اين باشد. اجناس هم كه درست مى‏كردند، خود ايران جنس مى‏بافت بايد اين كنارش خط انگليسى باشد، يا خط لاتين باشد و بگويند از انگلستان آمده است اين، گم كرديم ما خودمان را، بايد پيدا كنيم خودمان را، خودمان را بايد از همه اين خيابان‏ها، از همه اين داروخانه‏ها، از همه اين موسسات، اين اسماء نحس خارجى‏ها زدوده بشود تا اينكه كم كم افكار متوجه خودمان بشود كه ما خودمان دارا هستيم اينجا، فرهنگ دارد شرق، فرهنگ غنى دارد، كسى كه فرهنگ غنى دارد چرا برود سراغ ديگران و از ديگران بخواهد فرهنگ را بگيرد و ديگران هم به ما فرهنگ نمى‏دهند نا فرهنگى مى‏دهند، ديگران به ما نخواهند يك مطلبى كه به درد ما بخورد به ما بدهند آنها چيزهائى كه به درد خودشان مى‏خورد به ما دهند، شواهد زياد است در اينكه هر چه به درد خودشان مى‏خورده است اينجا فرستادند در صورتى كه آن چيزها ممكن است تباه كند ما را، بايد اگر ما بخواهيم استقلال پيدا كنيم - گم كرديم ما خودمان را - بايد از اين غربزدگى بيرون برويم، خيال نكنيم همه چيز آنجاست و ما هيچ نداريم، خير، ما همه چيز داريم و فرهنگمان فرهنگ غنى است، بايد پيدايش كنيم اين فرهنگ را. خوب، بالاخره هر كارى مبدائى لازم دارد و ابتدائى لازم دارد الان ابتدا اين است كه ما بايد برويم دنبال اينكه همه چيز از خود ما باشد انشاءالله خداوند همه‏تان را تاييد كند، هميشه موفق كند و گرفتارى‏ها را رفع كند و همه مسائل را به قدرت خودش حل بكند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:57 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 73

تاريخ: 6/8/58

پيام امام خمينى به شوراى انقلاب جمهورى اسلامى به مناسبت آغاز قرن 15 هجرى

بسم الله الرحمن الرحيم

شوراى انقلاب جمهورى اسلامى

در آستانه فرا رسيدن يكهزار و چهار صدمين سال هجرت پر بركت حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله و سلم كه سر لوحه نهضت انقلابى اسلامى تحت راهنمائى قرآن كريم و رهبرى انسان ساز والاترين مرد جهان است، مقتضى است با همكارى ملت و دولت براى بزرگداشت اين قرن عظيم و پر بركت برنامه‏هاى انقلابى برپا داريد.

قرن گذشته گر چه براى ملت عزيز ما و براى اسلام و كشور مصيبت بار بود، لكن نهضت اسلامى ايران در اواخر اين قرن، سرنوشت امت اسلام را در قرن آتى دگرگون خواهد نمود. اميد واثق كه شرق در بند و خصوصاً كشورهاى اسلامى، در زير پرچم توحيد به مبارزات خود براى استقلال و آزادى ادامه داده تا از چنگ غرب و شرق توطئه گر نجات پيدا كنند و اين قرن، قرن نورانى كشورهاى اسلامى باشد. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:57 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 74

تاريخ: 7/8/58

بيانات امام خمينى در ديدار با اعضاى انجمن اسلامى دانشجويان مدرسه عالى ترجمه مفيدى

ما بايد خودمان را پيدا كنيم تا بتوانيم سر پاى خودمان بايستيم

بسم الله الرحمن الرحيم

مثل كشور ما مثل بيمارى است كه لااقل پنجاه و چند سال بيمارى كشيده است و همه قشرها به بيمارى او دامن زدند و الان از بار قشرهائى كه دامن به بيمارى او مى‏زدند فارغ شده است لكن بيمار است. از بيمارى كه پنجاه و چند سال به بيمارى او كمك كردند و خائنين دامن زدند، نبايد متوقع بود كه به مجرد اينكه دامن زن‏ها خارج شدند بيمار فوراً صحيح بشود. اين بيمارى كه در جامعه ما از غرب پيدا شده است، از ممالك خارجى كه مى‏خواستند ما را همه چيزمان را ببرند، اين بيمارى غربى را توقع نداشته باشيد كه با هشت ماه يا با هشت سال يا با بيست سال اين بيمارى رفع بشود. اينهايى كه در دانشگاه‏ها هستند بعضى‏شان البته پنجاه سال اينها از غرب به مغزهاى آنها بيمارى تزريق شده و تربيت شدند اينها به همان تربيت‏هاى غربى و آنها اينها را آماده كردند براى اينكه جوان‏هاى مارا آنطورى بار بياورند. شما بخواهيد كه فوراً اين بيمارها سالم بشوند يا اين بيمارها را كنار بگذاريد و سالم پيدا بكنيد، اين توقع غير معقولى است. من مى‏دانم كه در همه قشرها و خصوصاً در مراكز تعليم و تربيت كه بيشتر خارجى‏ها عنايت داشتند به نگهدارى آنها در يك سطح معينى يا منحرف كردن آنهيا از آن راهى كه بايد بروند آنقدرى كه به دانشگاه‏ها آنها عنايت داشتند كه نگذارند رشد بكند بلكه آنها را به مسير ديگرى ببرند، به راه ديگرى ببرند، شايد به جاهاى ديگر اينقدرها عنايت نداشتند. در يك همچو مسيرى كه آنها عمال خودشان را وادار كردند و جوان‏هاى ما را به مسير ديگرى بردند، شما متوقع نباشيد كه فوراً آنها از آن مسير برگردند و به مسير ملت بيايند. لكن مايوس نباشيد، ملت راه خودش را پيدا كرده است، شما جوان‏ها راه خودتان را پيدا كرديد.

اگر امروز نشود تصفيه، فردا تصفيه مى‏شود، ناچار از اين تصفيه است يعنى يك ملتى كه فهميده مرضش چيست، ابتداى هر چيزى فهم اين است كه گرفتارى چيست. در اين پنجاه سال ما را از اينكه بفهميم گرفتارى ما چيست اغفال كرده بودند ما آن ميكروب‏هاى فاسد را و مفسد را براى خودمان درمان مى‏دانستيم. ما آنهايى كه ما را به تباهى مى‏كشيدند براى خودمان معالج مى‏دانستيم. ما را اينطور درست كرده بودند، اين تبليغات دامنه‏دارشان به ما اينطور حالى كرده بودند كه شمابايد هر چه كه مى‏خواهيد، هر تمدنى كه خواهيد، هر فرهنگى مى‏خواهيد، از غرب بايد، به دست خودتان نداريد.

صحيفه نور ج 10 صفحه 75

به اين افكار پوسيده‏اى كه اينها تزريق كردند به وسيله قلم‏هاى فاسد و به وسيله گفتارهاى منحرف كننده و اينها ما را همچوبار آوردند و جوان‏هاى ما را همچو بار آوردند كه آنكه زهر مهلك براى جامعه ما بود، خيال كند دواى دردش است. الان هم همين فاسدها بعضى از همين فاسدها در جامعه ما هستند، در همه جا هستند، در دانشگاه هم هست، در همه جاى مملكت ما هست و توقع اين را نداشته باشيد كه يك درد پنجاه و چند ساله، يك چند روزه و چند ساعت و چند وقت و چند ماه و چند سال معالجه بشود. شما ملاحظه كنيد، يك كسى كه يك ربع ساعت سرماخوردگى برايش پيش مى‏آيد يك ماه گاهى احتياج به معالجه دارد و يك جامعه‏اى كه 2500 سال زير يوغ اشخاص بوده است كه براى خودشان مى‏خواستند جاه و مقام درست كنند و ظلمشان بر جامعه همه طرف بوده است و آنكه ما يادمان است پنجاه و چند سال بدترين اوقات را مملكت ما گذارند، بدترين اوقات تاريخ ما بود يعنى از همه اطراف به ما هجوم آورده بودند، به مملكت ما هجوم آورده بودند، همه قشرها را بعد از مطالعه در خدمت گرفته بودند و ما را از خودمان بكلى تهى كرده بودند.

بايد ما، نه ما تنها، شرق بايد شرق خودش را كه گم كرده پيدا كند. اينها با تبليغات خودشان ما را همچو به غرب برگرداندند و غربزده كردند كه همه چيز خودمان را، همه مفاخر خودمان را يادمان رفت، براى خودمان ديگر چيزى قائل نيستيم. همين چند روز پيش از اين يك آقايى كه من او را نمى‏شناسمش آمد اينجا نشست همچو تند تند هى شروع كرد گفتن كه آقا ما محتاجيم به آنها، محتاجيم به آنها، ما از آنها بايد همه چيز بگيريم، من اصلاً جوابش را ندادم لكن يك همچو مغزهايى است. ما تا نفهميم كه محتاج به آنها نيستيم، نفهميم كه آنها محتاج به ما هستند، نه ما محتاج به آنها، نمى‏توانيم اصلاح بشويم. شرق همه چيز دارد فرهنگش از فرهنگ غرب بهتر است فرهنگ غرب از شرق رفته است همه چيزش از غرب بهتر است فقط تهى‏اش كردند از خودش، فقط تبليغات دامنه‏دارى كه به وسيله نوكرهاى اينها كه الان هم موجودند در مملكت ما، الان هم با صورت‏هاى مختلف در مملكت ما موجودند و مع الاسف اشخاصى دامن مى‏زنند به اينكه. اينها را بزرگ كنند، اينها ما را از خودمان تهى كردند به طورى كه ما خيال مى‏كنيم هر چيز هست از آنجاست. ما تا خودمان را پيدا نكنيم، تا شرق خودش را پيدا نكند، تا آن گمشده پيدا نشود، نمى‏توانيم سر پاى خودمان بايستيم. بايد از مغزهاى ما اسم غرب زدوده شود. در مقابل آنوقت كه هر خيابانى كه مى‏خواستند بيشتر ترويجش كنند خيابان روزولت، خيابان نمى‏دانم زهر مار هى از آنها هر دواخانه‏اى كه مى‏خواستند بيشتر مشترى پيدا كند يك اسم خارجى رويش مى‏گذاشتند. هر دوائى را كه مى‏خواستند دوا را خودشان درست مى‏كردند لكن مى‏خواستند ترويج بشود، يك اسمى از آنها رويش مى‏گذاشتند. هر پارچه‏اى را كه مى‏بافتند، اصفهان پارچه مى‏بافت لكن اسم آنها را رويش مى‏گذاشت. ما همه چيزمان را باختيم. حالا دزدها را بيرون كرديم اما خودمان را پيدا نكرديم بايد خودمان را پيدا كنيم. شرق بايد در غرب را ببندد، در غرب را به روى خودش ببندد. تا غرب راه به اينجا دارد شما به استقلال خودتان رسيد و تا اين غربزده‏هايى كه در همه جا موجودند از اين مملكت نروند يا اصلاح نشوند شما به

صحيفه نور ج 10 صفحه 76

استقلال نخواهيد رسيد، اينها نمى‏گذارند. ما بايد خودمان را پيدا كنيم تا بتوانيم سر پاى خودمان بايستيم و بفهميم ما هم موجودى هستيم.

تمام گرفتارى‏هاى مسلمين از امريكاست

غرب به ما يك چيزى كه مفيد به حال ما باشد نخواهد داد و نداده است غرب هر چه به اين طرف فرستاده آنهائى بوده كه براى خودش مفيد بوده است حالا مضر به حال ما باشد يا نباشد مطرح نيست. من اين را مكرر گفته‏ام و از بس متاثر شده‏ام اين را باز مكرر مى‏كنم كه در چند روز پيش از اين، چند وقت پيش از اين در مجله، در روزنامه خواندم كه دواهايى در امريكا قدغن شده است كه استعمال بكنند آنجا، لكن مجازند كه به دنياى ثالث بفرستند. شما ببينيد اينها چه نظرى به ما مى‏كنند ما را مثل يك موجود زنده شايد فرض نمى‏كنند، و الله براى هر موجود زنده هم انسان اينطور حاضر نيست كه يك دوايى كه مضر است، بفرستد كه به حيوان بدهد. شما ببينيد كه ما با چه موجوداتى مقابل هستيم، با چه موجودات كثيفى در آمريكا ما مواجه هستيم. آمريكا (ملت را نمى‏گويم دولت را مى‏گويم) دولت‏هاى ابر قدرت با ما چه معامله مى‏كنند و ما باز خاضع آنها هستيم باز براى آنها كار مى‏كنيم. بشكند قلم‏هايى كه براى اينها دارد كار مى‏كند و بشكند زبان‏ها و ببرد زبان‏هايى كه به نفع اينها دارد صحبت مى‏كند و باز ملت را مى‏خواهد تباه كند. شما فكر كنيد كه دوايى كه آنجا نبايد استعمال بشود، بفرستند به دنياى ثالث، بفرستند پيش ما، جهنم، ما هر چه به سرمان آمد از اين دواها مانعى ندارد، آنها پولش را بگيرند. از اول همين بوده است، چيزهايى كه به حال ما مفيد باشد به ما ندادند. آقا، تمام گرفتارى‏هاى شرق از اين اجانب است، از اين غرب است، از اين آمريكاست. الان تمام گرفتارى ما از آمريكاست. تمام گرفتارى مسلمين از آمريكاست، از اين آمريكايى است كه صهيونيسم را آنطور تقويت كرده است و آنطور دارد تقويت كند و برادران ما را فوج فوج مى‏كشند.

تا فكر شما مستقل نباشد كشور شما مستقل نمى‏شود

ما تا تمام حيثيت خودمان را نفهميم، نفهميم كه چى بوديم، ما در تاريخ چه بوده و چه هستيم، چه داريم، تا اينها را نفهميم استقلال نمى‏توانيم پيدا بكنيم. تا فكر شما مستقل نباشد، كشور شما مستقل نمى‏شود. برويد دنبال اينكه فكرتان را مستقل كنيد. دانشگاه‏ها بروند دنبال اينكه جوان‏هاى ما را مستقل بجا بياورند، تربيت كنند كه بفهمند خودشان يك فرهنگ دارند، يك فرهنگ بزرگ دارند، بفهمند كه فرهنگ از اينجا صادر شده است به خارج، بفهمند كه ما هم يك چيزى در عالم هستيم و ما خودمان مى‏خواهيم خودمان را اداره كنيم.

بايد اينطور تربيت بشود حالا، بايد تصفيه بشود از اين مغزهاى پوسيده‏اى كه عاشق آمريكا هستند و عاشق غرب هستند، بايد تصفيه بشود از اين موجودات، بايد ادارات ما تصفيه شود از آن خائن‏هايى كه الان هم به نفع رژيم سابق يا كم عمل مى‏كنند و يا عمل نمى‏كنند و يا ضدش را عمل

صحيفه نور ج 10 صفحه 77

مى‏كنند. تصفيه مى‏خواهد اين مملكت و البته تصفيه وقت مى‏خواهد، بايد بشود اما يك دفعه نمى‏شود. تكليف ما چيست؟ تكليف هر يك از ما و هر يك از افراد ملت اين است كه آن كارى را كه مى‏كند خوب انجام دهد. شما متوقع اين نباشيد كه استاد چه جور هست آن را هم بايد دنبالش باشيد اما نايستيد به اينكه او عمل خوب بكند، خوب، اول عمل خوب را بكن. اول خودمان، از خودمان شروع بشود تا برسد به جامعه‏مان. اصلاح از اول بايد از خود آدم شروع بشود تا برساند به اينكه ديگرى را اصلاحش كند. خوب كار بكنيد، جدى كار بكنيد. كشاورزانمان جدى كار بكنند، كارگرانمان جدى كار بكنند، گول اينهايى كه مى‏خواهند ما را دوباره برگردانند به حال سابق، به حال اينكه وابسته، همه چيزمان وابسته به خارج باشد گول اينها را نخورند، گول تبليغات اينها را نخورند. تكليف ما اين است كه اولا هر كارى كه محول به ماست خوب انجام دهيم. محصليد خوب تحصيل كنيد، معلميد خوب تعليم كنيد، استاديد خوب استادى كنيد، كارگريد خوب كار كنيد، كشاورزيد خوب كشاورزى كنيد، ملائيد خوب ملائى‏ات را بكن، هر چى هستى همان كارى كه به تو محول است او را خوب انجام بده. اگر يك ملتى يك چنين هوشيارى برايش پيدا شد كه هر كه، هر شخصى كار خودش را خوب انجام بدهد، يك ملت اصلاح مى‏شود زود هم اصلاح مى‏شود.

اما اگر من بنشينم براى اينكه يكى ديگر كار بكند، شما بنشينيد كه من كار بكنم، من بنشينم شما كار بكنيد، نه من كار انجام مى‏دهم نه شما انجام مى‏دهيد. منتظر نباشيد ديگران براى شما كار بكنند اين انتظارى بود كه ما منتظر باشيم آمريكا براى ما دلسوزى بكند، منتظر باشيم كه آمريكا به ما اسلحه بدهد. اسلحه‏هايى به ما دادند كه به دردمان نمى‏خورد و به ضرر ما بود. قراردادهايى با ما كردند كه همه قراردادهايشان به ضرر ما بود يا اكثرش. آنها براى ما كار نمى‏كنند. ننشينيد ديگران براى شما كار بكنند، خودتان كار كنيد. ملت خودش كار بكند، هم خودش عملى را كه مى‏خواهد انجام بدهد خوب انجام دهد وهم به رفيقش بگويد خوب انجام دهد، هم به جامعه. كلكم راع و كلكم مسئول همين است. همه مسووليم در مقابل ملت و مسووليم در مقابل خودمان. خودم را اصلاح كنم ديگران را هم اصلاح كنم، به هر مقدارى كه مى‏توانيد، باز ننشينيد به اينكه من اهل منبر نيستم نمى‏توانم يك جامعه اى را دعوت كنم، من اهل خطابه نيستم نخير، شما همان مقدارى كه مى‏توانيد خودت عمل بكن، به رفيقت هم به همان زبانى كه دارى بگو كه خوب عمل كن، او هم خودش عمل كند به رفيقش بگويد. اگر يك همچو حسى در يك مملكت پيدا شد، مملكت زود اصلاح شود كه ما ننشينيم كه ديگران براى ما كار بكنند، ما ننشينيم كه از غرب براى ما وارد بشود، ما خودمان كار بكنيم و خودمان كارهايمان را انجام بدهيم و غرب را فراموش كنيم. خداوند انشاءالله همه شمارا حفظ كند و موفق و مويد و به پيش برويد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 11:57 AM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 78

تاريخ: 7/8/58

استفتاء گروهى از زنان مبارز ايران از محضر امام خمينى در مورد طلاق گرفتن زنان‏

بسم الله الرحمن الرحيم

حضور مقدس رهبر انقلاب اسلامى ايران امام خمينى دام ظله

مساله اختيار طلاق به دست مرد، موجب ناراحتى و تشويش خاطر گروهى از زنان مبارز ايران شده است و گمان مى‏كنند كه ديگر به هيچ وجه حق طلاق ندارند و از اين موضوع افرادى سوء استفاده كرده و مى‏كنند. نظر جنابعالى راجع به اين مساله چيست؟

پاسخ امام خمينى به اين استفتاء:

بسم الله الرحمن الرحيم

براى زنان محترم، شارع مقدس راه سهل معين فرموده است تا خودشان زمام طلاق را به دست گيرند. به اين معنى كه در ضمن عقد و نكاح اگر شرط كنند كه وكيل باشند در طلاق، به صورت مطلق يعنى هر موقعى كه دلشان خواست طلاق بگيرند و يا به صورت مشروط، يعنى اگر مرد بدرفتارى كرد يا مثلاً زن ديگرى گرفت، زن وكيل باشد كه خود را طلاق دهد، ديگر هيچ اشكالى براى خانم‏ها پيش نمى‏آيد و مى‏توانند خود را طلاق دهند. از خداوند متعال توفيق بانوان و دختران محترم را خواستارم. اميد است تحت تاثير مخالفين اسلام و انقلاب اسلامى واقع نشويد كه اسلام براى همه مفيد مى‏باشد.

روح الله الموسوى الخمينى.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:33 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 79

تاريخ: 8/8/58

پيام امام خمينى به مناسبت بيست و پنجمين سالگرد استقلال الجزاير

بسم الله الرحمن الرحيم

در آغاز بيست و پنج سال رهائى كشور عزيز الجزاير از تحت سلطه جابرانه استعمارگران متمدن نما، درود و تحيات خود و ملت شريف ايران را نثار آنان نموده و به ملت برادر خويش صميمانه تبريك عرض مى‏نمايم. ملت ما تلخى سلطه اجانب و مفتخواران نفتخوار مخصوصاً آمريكا را چشيده و غم شما برادران را احساس نموده است و به حسب اخوت ايمانى در غم و شادى ملت شريف الجزاير و ساير ملت‏هاى عزيز اسلامى شريكند. من اميدوارم كه مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر گرفتارى‏هاى خود و منشاء آن را به درستى بررسى كنند و با اتحاد همه جانبه و اتكال به اسلام و در زير پرچم پر افتخار آن از قيد و بندهاى استعمارگران رهائى يابند. مسلمين كه در آستان اين قرن، دردهاى جانفرساى خود را يافته و از قدرت‏هاى شيطانى بزرگ جز گرفتارى‏هاى گوناگون و چپاولگرى‏ها و جنايات چيزى نديده‏اند بايد با به هم پيوستگى صميمانه و توجه به خداوند بزرگ و اسلام عزيز به فكر چاره برآيند. چاره و يا مقدمه اساسى، آن است كه ملت‏هاى مسلمان و دولت‏ها اگر ملى هستند كوشش كنند تا وابستگى فكرى خود را از غرب بزدايند و فرهنگ و اصالت خود را بيابند و فرهنگ مترقى اسلام را كه الهام از روحى الهى مى‏باشد بشناسند و بشناسانند. شرق و آفريقاى عزيز، اين قاره‏اى كه با نهضت اسلامى ملى و قيام خونين مردم دلاور الجزاير از خواب‏گران بيرون آمد و كشورى بعد از كشور ديگر، خود را از چنگال آمريكا و كشورهاى استعمارگر ديگر نجات داد بايد روى پاى خودشان بايستند و شديداً با فرهنگ صادارتى مبارزه كنند. كشورهاى آفريقا و آسيا و ساير كشورهاى در بند در قاره‏هاى ديگر بايد بدانند كه آنچه از غرب و شرق توطئه‏گر و استعمارى و از آمريكاى متجاوز بر كشورهاى ستم كشيده صادر شود، تباهى و فساد آن قابل مقايسه با صلاح آن نيست. تمام كشورهاى اسلامى چون ايران بنا به وظيفه اسلامى خويش بايد از كشورهاى در حال رشد و مبارزه با استعمار مادى و معنوى پشتيبانى كنند. كشورهاى اسلامى بايد در مقابل اسرائيل اشغالگر كه اكثر گرفتاريهاى كشورهاى اسلامى به دست آن است موضع خصمانه داشته باشند و با تمام نيرو از آرمان فلسطينى و لبنان عزيز دفاع كنند. كشورهاى اسلامى بايد از سازمان‏هاى آزاديبخش سراسر جهان دفاع كنند ما توطئه مصر و آمريكا و اسرائيل را براى درهم كوبيدن نهضت بزرگ مردم مبارز فلسطين شديداً محكوم مى‏كنيم. سران و نمانيدگان كشورهائى كه در الجزاير عزيز جمع شده ايد! بيائيد

صحيفه نور ج 10 صفحه 80

متحد شويم و دست جنايتكاران چپ و راست را كه در راس آن آمريكاست قطع نموده و اسرائيل را از ريشه بركنيم و حق مردم فلسطين را به خودشان بسپاريم. از خداوند متعال بيدارى مسلمين و اتحاد كلمه آنان و عظمت كشورهاى اسلامى را خواستارم.

والسلام عليكم و على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 81

تاريخ:8/8/58

بيانات امام خمينى در ديدار با گروه امداد تهران

ما از اول هم اميدمان به نيروى انسانى الهى ملت بوده است

بسم الله الرحمن الرحيم

از زحمت‏هائى كه شمرديد و فعاليت‏هائى كه در منطقه خودتان انجام داديد من تشكر مى‏كنم و خداوند تعالى اجر به شما خواهد داد. بايد ما بدانيم كه خود ما بايد مشغول فعاليت باشيم. خود ملت در هر جا كه هست بايد به خرابى‏هائى كه در طول شاهنشاهى و در طول اين پنجاه و چند سال براى مملكت ما پيش آمده است خود ملت بايد قيام كند، قيام براى خدا و قيام براى بندگان خدا. شما منتظر اين نباشيد كه اين ادارات، اين استاندارى‏ها و امثال اينها براى شما كار بكنند، اينها بسيارشان همان مغزهاى فاسد رژيم سابقند بسيارى از اينها اگر كار شكنى نكنند، كمك نمى‏كنند و ما نبايد بنشينيم كه اين مغزهاى فاسد به ما كمك كنند. ما جوان‏هاى خودمان بحمدالله زياد و تحول بزرگى كه در مملكت ما حاصل شده است و جوان‏هاى ما را كه بسيارى در مراكز غير مشروع بوده‏اند كشانده است در خدمتگزارى به خلق و خدمتگزارى به خداى تبارك و تعالى، بايد ما از نيروى اين جوان‏ها استمداد كنيم. ما از اول هم اميدمان به ملت و جوان‏هاى برومند ملت بود. ما هميشه توجه‏مان به خود ملت، به نيروى انسانى الهى ملت بوده است و با استمداد از همين طبقه كارگر، طبقه تحصيلكرده جوان، بازارى‏ها، از همين طبقات به قول آنها طبقات پائين و به قول من طبقات بالا استفاده كرديم. اينها بودند كه نهضت را به اينجا رساندند و اينها هستند كه مى‏توانند به پيش ببرند، اينها بودند كه در آنوقت كه نهضت كرده بودند، ننشستند كه فلان استاندار با آنها همراهى كند يا فلان اداره با آنها همراهى كند اينها خودشان قيام كردند و بسيارى از ادارات و كارمندان ادارات هم كمك كردند لكن در بين اينها اقشارى هستند، افرادى هستند كه الان هم مشغول كارشكنى هستند و اينكه مى‏بينيد كه به شما كمك نمى‏كنند اين روى همان طرز فكرى است كه اينها در آن رژيم طاغوتى داشتند كه آن طرز فكر را به اين زودى نمى‏توانيم ما عوض كنيم.

اين مغزهاى پوسيده را بگذار فرار كنند

اين ملت ما در طول پنجاه سال يك طرز فكرى در آن پيدا شده است، يك وضعى در دماغش پيدا شده است كه به اين زودى نمى‏شود عوضش كرد. آنهائى كه در خدمت رژيم بودند و چندين سال

صحيفه نور ج 10 صفحه 82

خدمت كردند به آنها و الان هم خدمتگزار به اجانب هستند و الان هم آرزوى اين را كنند كه باز آن رژيم و يا فاسدتر از او برگردد كه اينها باز كاخ‏نشين بشوند و ملت ما حتى كوخ هم پيدا نكند، اينها الان هم در صدد هستند، اينها چند تايشان، چند نفرشان كه در همين چند روز اجتماع كرده بودند در يك جائى، افسرده بودند براى اينكه - قهر - در ايران اشخاصى را اعدام كردند، همان معنائى را كه آمريكائى‏ها آنجا مى‏گفتند اينها در ايران و در يك محضر محترم مى‏گفتند كه اين اعدام‏ها اسباب اين مى‏شود كه ما ديگر حيثيتمان را در دنيا از دست بدهيم ما يك حيثيتى در زمان محمد رضا داشته‏ايم حالا داريم از دست مى‏دهيم!! ما خيلى حيثيت داشتيم؟ كدام حيثيت را شماها داريد پيش خارج كه حالا مى‏خواهيد از دست بدهيد؟ ما جنايتكارهايمان را بگذاريم راه بروند در بين مردم و مادرها و پدرهائى كه بچه‏هايشان را كشته‏اند، براى اينكه شما دلتان مى‏خواهد كه در خارج به شما تبريك بگويند؟ شما اينقدر مغزهاى خودتان را باخته‏ايد كه خيال مى‏كنيد كه اگر چند تا جنايتكار را مثلاً اعدام كنند و چند تا جنايتكار را تاديب كنند، حيثيت ما از بين مى‏رود. شما چه حيثيتى داريد در دنيا كه از بين برود؟ دنيا شما را به چه حيثيتى قبول كرده است؟ دنيائى كه آمريكايش اينطورى است كه دوا را مى‏گويد كه در اينجا صرف نكنيد و بفرستيد در دنياى ثالث، در دنياى سوم. دوائى كه آنجا به مردمش نمى‏دهند از باب اينكه ضرر دارد، مى‏گويند بفرستيد به دنياى سوم، شما اين حيثيت را در دنيا داريد و ما مى‏خواهيم اين حيثيت را كه شما داريد از بين ببريم، يك حيثيت انسانى براى شما پيدا كنيم. شما اينقدر گريه نكنيد براى اين خائن‏ها كه كشته شدند از قبيل نصيرى و امثال ذلك مى‏گوئيد مغزها فرار مى‏كنند، اين مغزهاى پوسيده بگذار فرار كنند، اين مغزهائى كه براى اجانب كار كردند، اين مغزهائى كه جزء سازمان امنيت بودند بگذار فرار كنند. شما براى آنها خيلى افسرده نباشيد، اين مغزها بايد فرار كنند، البته الان مى‏بينيد كه اين مغزها، مى‏بينيد كه نمى‏توانند در اينجا به آن استفاده‏هائى كه مى‏كردند استفاده كنند حالا از اينجا فرار مى‏كنند دنبال همان معانى كه دلشان مى‏خواهد مى‏روند. مگر هر مغزى كه علم به قول شما در آن بود اين مغز شريف است؟ احمدى هم در زمان رضاخان دكتر بود، لكن دكترى بود كه با آمپول خودش مرگ بر مردم تزريق مى‏كرد. احمدى را شايد اكثر شما اسمش را هم نشنيده باشيد، اما ما بوديم در آن زمان كه مامور اين بود كه به مليين، به اشخاصى كه اظهار مخالفت با ديكتاتورى مى‏كردند آمپول مرگ تزريق مى‏كرد. آن هم يك مغزى بود. حالا اگر يك همچو مغزى از ايران فرار كرد، ما بنشينيم غصه بخوريم كه مغز فرار كرده؟ شماها چطور اينطور تشخيص مى‏دهيد كه اين مغزهائى كه رفته‏اند پيش ارباب‏هايشان، اين مغزهائى كه مجتمع شده‏اند در انگلستان و بر ضد ايران دارند تبانى مى‏كنند و تظاهر مى‏كنند، اين مغزهائى كه دنبال بختيار دارند جمع مى‏شوند و بختيار و اينها را انگلستان پناه داده و در زير پناه سر نيزه انگلستان دارند زندگى مى‏كنند، ما براى اينها بنشينيم اظهار تأسف بكنيم؟ يا اين مغزهائى كه به آمريكا فرار كردند براى اينكه بروند آنجا پولهائى كه در اينجا جمع كرده‏اند آنجا خرج بكنند، ما براى اينها بايد اظهار تأسف بكنيم؟ فكرهايتان را عوض كنيد، افكارى كه پنجاه سال در مغزهاى شما جمع شده است و اصلاً تشخيص نمى‏توانيد بدهيد به واسطه آن افكار مابين

صحيفه نور ج 10 صفحه 83

صحيح و غير صحيح را.عوض كنيد خودتان را. ما بايد اين مملكت را عوض كنيم، اين افكار را عوض كنيم. دانشگاه ما بايد عوض بشود، از اين افكار عوض بشود. اين مغزهائى كه بچه‏هاى ما را سى سال، چهل سال به تباهى كشيدند بگذار فرار كنند، يك مغزهائى صحيح بيايند روى كار. حالا كه مى‏خواهند تصفيه كنند و اشخاصى خيرمند مى‏خواهند تصفيه بكنند، شما نشسته‏ايد غصه مى‏خوريد كه چرا تصفيه مى‏كنند، غصه مى‏خوريد كه چرا اعدام مى‏كنند. كى‏ها را اعدام كردند؟ براى كى غصه مى‏خوريد؟ اى اساتيد دانشگاه (يعنى بعضى‏شان) براى كى غصه مى‏خوريد؟ براى نصيرى نشسته‏ايد نوحه‏سرائى مى‏كنيد؟! براى هويدا نوحه‏سرائى مى‏كنيد؟! براى كى؟ بعد هم مى‏گويند كه يك بچه دوازده ساله را اعدام كرده‏اند. خوب اينهمه آنهائى كه با ما مخالفند مى‏گويند، آن مخالفين مى‏گويند من هم امر كرده‏ام كه پستان زن‏ها را ببرند؟ آنها مى‏گويند كه يك بچه دوازده ساله را، آنها مى‏گويند يك زن حامله را، والا نه بچه دوازده ساله اعدام مى‏شود و نه زن حامله اعدام مى‏شود. اين چه حرف‏هائى است كه شما مى‏زنيد؟ چرا كمك مى‏كنيد به استعمار؟ چرا كمك مى كنيد به رژيم شاهنشاهى؟

اى مغزهاى پوسيده! اى انسان‏هاى از بين رفته! بيدار بشويد يك قدرى چرا اينطور بحث مى‏كنيد؟ چرا اسلام را تخطئه مى‏كنيد؟ چه شده شما را كه اسلام را تخطئه مى‏كنيد؟ جوان‏هاى ما بيدار بشويد. اى جوان‏هاى برومند! اى خواهران ما! اى برادران ما! بيدار بشويد. اى شمائى كه با دست شما نهضت به اينجا رسيد، و اين آقايان كه حالا اشكال مى‏كنند، در كنار نشسته بودند و يا كمك مى‏كردند و يا بى‏تفاوت بودند و حالا آمده‏اند در ميدان، اى جوان‏هائى كه در مقابل توپ و تانك رفتيد، اى خواهرهائى كه جوان‏هاى خودتان را از دست داديد و خودتان هم در بين مردم تظاهر كرديد و الله اكبر گفتيد، حفظ كنيد خودتان را، نهضت خودتان را حفظ كنيد، ننشينيد ديگران براى شما كار بكنند اينها براى شما كار نمى‏كنند همانطور كه اجانب كار نمى‏كنند اينها هم كار نمى‏كنند.

بايد ادارات تصفيه بشود، بايد فرهنگ تصفيه بشود، بايد دانشگاه‏ها تصفيه بشود، بايد به دست اشخاصى بيفتد كه پيوندش با رضاخان پهلوى و با محمدرضاخان پهلوى در سال‏هاى طولانى نبود. اينهائى كه با آنها پيوند دارند نمى‏توانند در اين مملكت، مملكت ما را اداره كنند، اينها بايد تصفيه بشوند، دولت بايد تصفيه كند اينها را. اتكال به قدرت خودتان بكنيد همانطورى كه مى‏بينيد خودتان اينهمه كار را انجام داديد و مى‏گوئيد استاندار ما همراهى نمى‏كند و شايد بعضى وقت‏ها هم كارشكنى بكند، ابدا اعتنا به همراهى او نكنيد و خودتان كار بكنيد، اتكال به قدرت الهى، همانطور كه از اول نظرتان به اين نبود كه اين قشرهاى بالا با شما كمك بكنند و نكردند و كارشكنى هم شايد كردند، همين طور حالائى كه به سازندگى رسيديد خودتان سازنده باشيد خودتان دنبال مطالب خودتان برويد.

مملكت مال زاغه‏نشينان است‏

ملت خودش بايد قيام كند مملكت مال شما است، اين مغزها فرار مى‏كنند و مملكت مال شماست، اينها ارزها را برداشتند و فرار كردند و حالا هم دارند يكى يكى فرار مى‏كنند و مى‏بينند ديگر

صحيفه نور ج 10 صفحه 84

اينجا جاى دزدى نيست. مملكت مال خود شماست، مال جوان‏هاى ماست. مملكت مال زاغه‏نشينان اطراف تهران است كه من خدا مى‏داند براى اينها غصه مى‏خورم و براى اينها تا حالا فكرى نشده. مملكت مال اينهاست نهضت را اينها پيش برده‏اند. در يكى از روزهائى كه تلويزيون نشان مى‏داد اطراف تهران را و يكى از او پرسيد كه شما چه مى‏كرديد، مى‏گفت كه (يك مرد پيرمردى تقريبا بود، با يك عده از يك سوراخى بيرون آمد، از يك جائى كه جاى انسان نبود بيرون آمد) گفت ما صبح كه مى‏شود مى‏رويم به تظاهر، زندگيشان اين بود و صبح مى‏رفتند تظاهر، مى‏رفتند كمك مى‏كردند به ملت. ما مرهون اينها هستيم ما زندگى‏مان را اينها اداره مى‏كنند، اينها اداره كردند و اين جمعيت و امثال اين جمعيت. جوان‏ها، جوان‏هاى دانشگاهى، جوان‏هاى ادارى آنهائى كه پيوند با ملت داشتند، بازارى، كشاورز، كارگر، همه اينها، آن طبقه بالا به ما كارى نداشتند حالا هم كارشكنى مى‏كنند و همه چيز مى‏خواهند، مى‏گويند مغزها فرار كردند. بگذار فرار كنند، جهنم كه فرار كردند اين مغزها، مغزهاى علمى نبودند اين مغزها، مغزهاى خيانتكار بودند والا كسى از مملكت خودش فرار مى‏كند به آمريكا؟! از مملكت خودش فرار مى‏كند به انگلستان و زير سايه انگلستان مى‏خواهد زندگى بكند؟! پيوند مى‏كند با بختيار و امثال بختيار كه مملكت ما را به تباهى كشيدند؟! اين مغزها بگذار كه فرار بكنند، بهتر كه فرار مى‏كنند، غصه نخوريد براى اينها، براى اينها كه كشته شده‏اند غصه نخوريد اينقدرها. برادرها خودتان بيدار باشيد كه اين مغزهايى كه دارند فرار مى‏كنند اين مغزهاست كه شما را به تباهى كشيده‏اند، اين مغزهاست كه نگذاشتند جوان‏هاى ما تحصيل كامل بكنند، اينها بايد هم بروند، بايد هم فرار كنند، ديگر جاى زندگى براى آنها نيست براى اينكه يك ملت بيدارند، يك ملت بيدار نمى‏گذارد كه شما هر كدامتان هر كارى مى‏خواهيد بكنيد.

ما مغزهاى سازنده را مى‏خواهيم، نه مغزهاى فاسد را

بايد خودتان، خودتان را اداره كنيد، بايد همه‏مان به ميدان بيائيم و خودمان، فكر اينكه يك استاندارى يك كارى بكند، يك كارى كسى بكند، اين را اتكال به آنها نكنيد، خودتان همانطورى كه مى‏گوئيد، الحمدالله الان يك تحولى حاصل شده است كه همه طبقات، مهندسش مى‏آيد كار مى‏كند، دكترش مى‏آيد كار مى‏كند. اينهائى كه حالا مغزهاى انسانى دارند، اينها كه مغزهائى ندارند كه فرار كنند. آقا مغزهائى كه فرار مى‏كنند، ما هم يك مغزهائى داريم كه - دارد توى - با اينكه مغز علمى هستند دارند به مردم كمك مى‏كنند، دارند مى‏روند درو مى‏كنند، اين مغزها را ما مى‏خواهيم، نه آن مغزهائى كه حالا كه برايشان تعيش حاصل نيست فرار كنند. چرا به خود نمى‏آيند اينها؟ چرا اينها نمى‏فهمند مقدار خودشان را و مقدار مملكت ما را؟ ما اين مغزهائى را مى‏خواهيم كه در عين حالى كه دكتر است؟ در عين حالى كه مهندس است مى‏رود در جهاد سازندگى و جهاد سازندگى را راه مى‏اندازد. ما اين مغزها را مى‏خواهيم كه از آمريكا پا مى‏شود مى‏آيد اينجا مى‏گويد من آمده‏ام براى كمك، نه از اينجا پا بشود فرار كند از اينجا، اين مغزهاى فرار به درد ما نمى‏خورد بگذار فرار كنند. اگر شما هم

صحيفه نور ج 10 صفحه 85

مى‏دانيد كه در اينجا جايتان نيست شما هم فرار كنيد، راه باز است. مملكت ما آدم مى‏خواهد حالا، نه مغزهائى كه مى‏روند زير پناه انگلستان و زير پناه آمريكا. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و من وقتى شماها را، اين چهره‏هاى انسانى، نورانى، خدمتگزار را مى‏بينم مباهات مى‏كنم به اينكه مملكت ما اينطور است.

دنيا الان نظرش به مملكت ماست، نه به آن طبقه، به شما، نه به آن طبقاتى كه سابق هم سر همه كارها بودند و الان هم شما مى‏گوئيد كه اتومبيل‏هايشان، بچه‏هايشان را مى‏برند به آنجا، به مدرسه و از همين اتومبيل‏ها هست و به ما نمى‏دهند براى جهاد سازندگى. دنيا به شما نظر دارند، نه به اين اتومبيل سوارها، نه به اينهائى كه در كاخ مى‏نشينند. كوخ‏نشين‏ها هستند كه مؤونه اين مملكت و سرمايه اين مملكت است، نه آن كاخ‏نشين‏ها. خداوند اين كوخ‏نشين‏ها را براى ما حفظ كند و خداوند اين مسلمين كه تعهد دارند براى اسلام، اين جوان‏هائى كه خدمت دارند مى‏كنند به كشور خودشان، خدمت دارند مى‏كنند به اسلام، خداوند براى ما حفظ كند. خداوند همه شما را، خواهرها را، برادرها را حفظ كند و قدرت عنايت كند. مطمئن باشيد كه با اين روحيه‏اى كه داريد پيروز هستيد و نمى‏تواند كسى بر شما غلبه كند و شما بر همه غلبه خواهيد كرد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 86

تاريخ: 9/8/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهداى پانزده خرداد سال 42 و شهداى حوادث بندر انزلى

قيام پانزده خرداد نقطه عطفى در تاريخ و مبداء نهضت ما

بسم الله الرحمن الرحيم

پانزده خرداد كه ما مردان با اراده‏اى را از دست داديم و جوانانى از دست ملت ما رفت، نقطه عطفى در تاريخ و مبدا اين نهضت است. آنها كه در پانزده خرداد قيام كردند، قيام مردانه كردند و در مقابل دژخيمان نه گفتند و به شهادت رسيدند، آنها مبدا اين نهضت عظيم شدند. من از خداى تبارك و تعالى براى آنها رحمت استدعا مى‏كنم و براى بازماندگان آنها سلامت و صبر و سعادت. همين قيام‏ها بود كه امروز مى‏بينيد در يك مجلس گروه‏هاى مختلف مجتمع مى‏شوند با مقصد واحد. همين قيام‏ها بود كه مابين دانشگاه و مدارس قديمى ما را جوش داد و مابين قشرهاى مختلف را جوش داد به طورى كه همه با حال وحدت و با وحدت اراده، با وحدت مقصد اين راه را طى كردند و تا آنجا رساندند و به اين نحو كه ملت ما الان زنده است و راه خودش را يافته است اين راه را هم طى خواهد كرد و نهضت را به ثمرهاى انسانى - اسلامى خواهد رساند. اين خواهرهائى كه از بعض نعمت‏ها، از نعمت گوش و زبان محروم هستند و الان آمدند اينجا، اين خود اسباب اميدوارى است كه همه قشرها مجتمع هستند در اين مقصد الهى، خداوند آنها را حفظ كند و به سعادت برساند.

اينها (روشنفكرنماها) اشخاصى هستند كه آزادى را در آن چيزهائى كه تباهى مى‏آورد، مى‏دانند

من اميدوارم كه اين قشرهاى مختلفى كه هست، همه توجه داشته باشند كه اين توطئه‏هائى كه الان در بين هست با توجه خودشان خنثى كنند. شما ديديد و خانم‏هاى به قول خودشان روشنفكر ديدند كه يك دروغى در تهران منتشر كردند و اين خانم‏ها بدون اينكه رسيدگى كنند به خيابان‏ها مى‏خواستند بريزند در صورتى كه اصلاً يك همچو قانونى كه آنها خيال مى‏كردند مطرح نبود، معذلك، مع‏الاسف اين روشنفكرها معلوم شد كه اينقدر بى‏توجه به مسائل روز هستند و به مسائلى كه مربوط به سرنوشت‏شان هست كه مطالبى كه در راديو، در راديو و تلويزيون، در مطبوعات منتشر شده است اينها نگاه نكردند و فقط به نوشته بعض اشخاص مفسد نگاه كردند و بدون توجه خواستند ترتيب اثر بدهند. اينها توطئه نيست؟ اينها كشف از يك توطئه فاسد نيست كه يك مساله‏اى كه اصلاً مطرح نشده

صحيفه نور ج 10 صفحه 87

است نسبت بدهند كه گذشت در قانون اساسى كه زن هيچ حقى ندارد؟ در صورتى كه اصلا مطرح نشده است و از امورى نيست كه مربوط به قانون اساسى باشد. بيدار نمى‏شوند اين جوان‏هاى ما؟ اين جوان‏هاى زن و مرد ما بيدار نمى‏شوند كه يك همچو توطئه‏هائى در كار هست؟ توجه نمى‏كنند كه يك دروغ را كه بعد از يك روز كشف مى‏شود معذلك آنها منتشر مى‏كنند و از جهالت اشخاص بهره‏بردارى مى‏كنند؟ به كجا بايد گفت كه شمائى كه اينقدر به قول خودتان دانشمند و روشنفكر هستيد، به يك قانونى كه سرنوشت شما بستگى به آن دارد اينقدر بى‏عنايت هستيد كه نه روزنامه را نگاه كرديد، نه راديو گوش كرديد، نه راديو تلويزيون را. و همين‏طور بى‏جهت اسباب اين شد كه ما را سرشكسته كنيد كه روشنفكرهاى ما اينطور مردم هستند، اينطور جمعيت هستند كه تحت تاثير يك دروغى كه بعد از يكى دو روز فاش مى‏شود واقع مى‏شوند و خودشان اينقدر بى‏اطلاعند كه از گزارش‏ها و از چيزهائى كه مى‏گذرد در مملكت‏شان هيچ توجه ندارند، هيچ اطلاعى ندارند. خودتان را اصلاح كنيد، توجه كنيد به سرنوشتهاى خودتان. اينهايى كه اين دروغ‏ها را پخش مى‏كنند اينها براى شما نمى‏خواهند يك سعادتى ايجاد كنند، اينها همان‏ها هستند كه با اسم آزادمردان و آزادزنان شما را و همه جوان‏هاى ما را به تباهى كشيدند. اينها اشخاصى هستند كه آزادى را در آن چيزهائى كه تباهى مى‏آورد مى‏دانند، و اما آن چيزهائى كه تباهى ندارد، آن چيزهائى كه براى سرنوشت ملت است در آن چيزها آزادى نمى‏دهند. اينها همان طائفه هستند و اينها مى‏خواهند همان مسائل را پيش بياورند و از چيزهائى كه اينها منتشر مى‏كنند، شما توجه داشته باشيد. اسلام براى همه شماست.

ولايت فقيه براى شما يك هديه الهى است‏

اين معنا كه از من قبلاً سوال شده است و جواب دادم كه طلاق در صورتى كه در ضمن عقد با مرد (وقتى كه مى‏خواهند عقد كنند) شرط بكنند و در ضمن عقد اين شرط بشود كه - طلاق - وكيل در طلاق خودش يا مطلق. يا در شرائطى يك سوالى پيش آورده است به اينكه اين زن‏هائى كه حالا تحت زوجيت هستند چه؟ اين ولايت فقيه را مخالفت مى‏كنند در صورتى كه نمى‏دانند از شؤون فقيه هست كه اگر چنانچه يك مردى با زن خودش رفتارش بد باشد او را اولا نصيحت كند و ثانيا تأديب كند و اگر ديد نمى‏شود اجراء طلاق كند. شما موافقت كنيد با اين ولايت فقيه. ولايت فقيه براى مسلمين يك هديه‏اى است كه خداى تبارك و تعالى داده است. منجمله همين معنائى كه شما سؤال كرديد و طرح كرديد كه زن‏هائى كه الان شوهر دارند اگر چنانچه گرفتارى‏هائى داشته باشند چه بايد بكنند؟ آنها رجوع مى‏كنند به آنجائى كه فقيه است، به مجلسى كه در آن فقيه است به دادگاهى كه در آن فقيه است و فقيه رسيدگى مى‏كند و اگر چنانچه صحيح باشد، شوهر را تاديب مى‏كند، شوهر را وادار مى‏كند به اينكه درست عمل كند و اگر چنانچه نكرد طلاق مى‏دهد. ولايت دارد براى اين امر كه اگر چنانچه به فساد مى‏كشد، يك زندگى به فساد كشيده مى‏شود طلاق مى‏دهد و طلاق اگر چه در دست مرد است لكن فقيه در جائى كه مصلحت اسلام را ديد، مصلحت مسلمين را ديد و در جائى كه ديد نمى‏شود

صحيفه نور ج 10 صفحه 88

به غير اين، طلاق بدهد اين ولايت فقيه هست. ولايت فقيه براى شما يك هديه الهى است. در هر صورت ما الان گرفتار يك مشت اشخاصى مختلف‏السليقه و مختلف‏العقيده‏اى كه - همه در اين معنائى كه - همه در اين معنا كه نخواهند اين مملكت به سر و سامان برسد شريكند، در عقائد مختلفند، بعض گروه‏هاشان با بعض گروه‏هاى ديگر دشمن هم هستند لكن در يك چيز موافقند و آن اينكه مخالف با اسلام، مخالفت با آن چيزى كه همه ملت ما به آن راى دادند، در اين، اينها موافقند يعنى در باطل خودشان اتفاق دارند. شماها در حق خودتان مجتمع باشيد اين باطلها نمى‏توانند كارى بكنند شماها توجه داشته باشيد كه اسلام براى شما، براى ما، براى همه، براى همه بشر مفيد است. اسلام يك طرحى است كه براى مستضعفين بيشتر از ديگران مفيد است و براى همه مفيد است. از اسلام نترسيد و نترسانيد مردم را. شماهائى كه قلم دستتان مى‏گيريد و هر چه دلتان مى‏خواهد مى‏نويسيد، يا هر چه دلتان مى‏خواهد صحبت مى‏كنيد، شماها اسلام را بى‏اطلاع از آن هستيد، شما يك كلمه اسلامى شنيديد، گاهى هم يك كتابى خوانديد كه نويسنده‏اش هم از اسلام اطلاع صحيحى نداشته است، بدون اطلاع از اسلام، بدون اطلاع از فلسفه احكام اسلام، شماها سمپاشى مى‏كنيد و معلوم هم نيست كه واقعا مقصدتان اين باشد كه يك كار صحيحى انجام بدهيد، منتها اشتباه بكنيد. نخير، من خيلى احتمال مى‏دهم كه بسيارى از اينها، نه همه، بسيارى از اينها اشخاصى باشند كه حالا كه ديدند آن رژيم به هم خورده است و آن - چيزهائى كه - منافعى كه آنها در آن رژيم مى‏بردند و آنقدر فاصله‏اى كه مابين آنها و مابين مردم بوده است، در طرح اسلامى آنطور نمى‏تواند مطرح باشد، اينها حالا به دست و پا افتادند كه بلكه نگذارند اين نهضت پيش برود. شما ملاحظه كرديد كه قدم به قدم مخالفت كردند، آن روز كه نهضت بود همين در تهران و در ساير جاها، هى مخالفت‏ها بود و دست و پا مى‏زدند به اينكه (همين داخلى‏ها، خارجى‏ها كه سر جاى خودشان دست و پا مى‏زدند) به اينكه شاه را نگه دارند، وقتى كه شاه رفت دست و پا مى‏زدند به اينكه بختيار را نگه دارند، توى خيابان‏ها راه مى‏افتادند و قانون اساسى مى‏گفتند. قانون اساسى معنايش حفظ شاهنشاهى است و آنها قانون اساسى را براى شاهنشاهى‏اش مى‏خواستند نه ساير مسائلش. وقتى كه بختيار هم رفت، دنبالش باز هى صحبت قانون اساسى بود، مى‏خواستند حفظش كنند. من كه در پاريس بودم مى‏آمدند آنجا پيغام مى‏دادند، خودشان مى‏آمدند كه بگذاريد كه اين شوراى سلطنتى باقى باشد و با شوراى سلطنتى يك كارهائى بكنيد بعد ما كارهائى بكنيم بعد چه. خوب من مى‏دانستم اينها يا نمى‏فهمند مطلب را يا مقصدشان اين است كه همان مسائل حفظ بشود. شوراى سلطنتى را ما فرض كنيد قبول كنيم معنايش اين است كه سلطنت را قبول كرديم والا شوراى سلطنتى با - چيز - شاه است، هر وقتى بخواهد كنارش مى‏گذارد. اين معنايش اين است كه ما خود شاه را قبول داريم. مى‏آمدند بعضى از همين روشنفكرها و بعضى از همين اشخاصى كه حالا انقلابى شدند، همين‏ها مى‏آمدند مى‏خواستند ما را اغفال كنند يا خودشان هم نمى‏فهميدند، كه شما كارى بكنيد كه اين شوراى سلطنتى باقى باشد در صورتى كه آن كه رئيس شوراى سلطنتى بود آمد پاريس من گفتم تا استعفاء نكردى من با تو ملاقات هم نمى‏كنم، استعفا هم كرد او. ولى معذلك از

صحيفه نور ج 10 صفحه 89

اينجا هى مى‏آمدند هى مى‏گفتند هى چه. - اين - آن قدم هم كه از بين رفت و ملت ما بحمدالله پيروز شد، بعد در هر قدم مخالفت واقع مى‏شد، در رفراندمش باز مخالفت مى‏كردند، در مجلس خبرگانش، در انتخاباتش باز مخالفت مى‏كردند، حالا هم با مجلس خبرگان مخالفت مى‏كنند، بعد هم با مجلس شورا مخالفت خواهند كرد، بعد هم با رئيس جمهورى مخالفت خواهند كرد. اين مخالفت‏ها همين طور سلسله مراتب محفوظ است براى اينكه با اساس مخالفند چون با اساس مخالفند. اينها فروع آن اساس است، و با آن مخالفت مى‏كنند. لكن بايد بدانند كه اين دست و پا زدن‏ها ديگر فايده ندارد. ما هيچ وقت از اين دست و پا زدن‏هاى شما نمى‏ترسيم. ما مى‏دانيم كه شماها ديگر كارى از شما نمى‏آيد، اين نويسندگى از شما مى‏آيد و يك گفتن از شما مى‏آيد، خوب هر چه مى‏خواهيد بنويسيد و هر چه مى‏خواهيد بگوئيد، لكن شما بيدار بشويد، شما بفهميد كه بايد در مسير اين راه برويد. دنياتان هم در مسير اين ملت است، اگر شما دنياتان هم بخواهيد اداره بشود، يك سيلى راه افتاده، برخلاف مسير اين سيل هلاكت مى‏آورد. شما بخواهيد برخلاف مسير اين ملت كه مسير اسلام است، برخلاف مسير اينجا، اين سيل خروشانى كه اين سلسله خبيثه را و آن رژيم شاهنشاهى را به هم كوبيد شما چهار نفر بخواهيد مقاومت بكنيد و مقابلش بايستيد، شما را اين سيل مى‏برد. براى دنياى خودتان هم (اگر اهل دنيا هستيد) براى دنياى خودتان فكر بكنيد. اينقدر مخالفت نكنيد با ملتى كه جوان‏هايش و همه چيزش در راه اين نهضت داده و در راه اسلام داده و شماها هيچ كاره بوديد. اگر مخالفت هم نمى‏كرديد كارى به اين كارها نداشتيد، نشسته بوديد تو منازل خودتان و كاخ‏هاى خودتان و مشغول تعيش خودتان بوديد، حالا آمديد و باز مخالفت با اين ملت مى‏كنيد. اين صلاح خودتان نيست، صلاح دنياتان نيست، صلاح دين‏تان نيست. بيائيد با اين سيل همراه بشويد تا اينكه بتوانيم ما اين نهضت را تام و تمام به آخر برسانيم و به زودى انشاءالله، گر چه مخالفت‏هاى شما اسباب اين نمى‏شود كه اين سيل خروشان توقف كند، لكن براى ما يك عيبى است كه بگويند اين اشخاصى كه مثلا داراى كذا و علم كذا و كذا هستند اينها با ملت خودشان مخالفت دارند مى‏كنند، اين اشخاصى كه مدعى اين هستند كه بايد دموكراسى باشد و آن حرف‏هائى كه مى‏زنند، همين اشخاص با حكومت ملت دارند مخالفت مى‏كنند، با همين ملتى كه نود و هشت و بيشتر درصد مردم راى داشتند، با اينها دارند مخالفت مى‏كنند، با همين مجلس خبرگانى كه با آراء عمومى آنطور تعيين شدند، حالا اينها دارند باز مخالفت مى‏كنند، اينها اصلا اطلاعى ندارند كه قضيه ولايت فقيه چى هست، اصلا از سر و ته ولايت فقيه سر در نمى‏آورند كه اصلا چى چى هست، در عين حالى كه سر در نمى‏آوردند مى‏نشينند مى‏گويند اگر بنا باشد كه ولايت فقيه بشود ديكتاتورى مى‏شود، كذا مى‏شود. مگر اميرالمؤمنين كه ولى امور مردم بود ديكتاتورى بود، مگر خود پيغمبر كه ولايت داشت ديكتاتور بود. مگر بگويند كه ولايت براى پيغمبر هم نيست، پيغمبر هم مثل ساير مردم، و از اينها بعيد نيست اين را بگويند، لكن جرات نمى‏كنند بگويند. ديكتاتورى كدام است، در اسلام همچو چيزى مطرح نيست، اسلام ديكتاتور را محكوم مى‏كند، اسلام يك نفر فقيه بخواهد اگر ديكتاتورى بكند از ولايت ساقطش مى‏كند. چطور ديكتاتورى مى‏گوئيد مى‏كند اسلام و اين حرف‏ها را

صحيفه نور ج 10 صفحه 90

مى‏زنيد. اگر مى‏دانيد و مى‏گوئيد، چرا بايد در مخالف مسير ملت سير بكنيد و اين مسائل را بگوئيد. و اگر نمى‏دانيد، چرا انسان ندانسته يك حرفى را بزند همين بيخود بدون اينكه بفهمد چى هست مساله بيايد يك همچو مسائلى را بگويد.

انشاءالله من اميدوارم كه ما همه با هم، آنهائى كه از پانزده خرداد جوان دادند و سرپرست خودشان را از دست دادند و آنهائى كه الان مشغول به فعاليت هستند، همه باهم مقصد را طى بكنيم و به آن نقطه آخر پيروزى برسيم. خداوند همه‏تان را حفظ بكند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 91

تاريخ: 10/8/58

بيانات امام خمينى در جمع سفراى كشورهاى اسلامى

عيد مسلمين وقتى است كه مسلمين استقلالشان را به دست بياورند

بسم الله الرحمن الرحيم

من اين عيد بزرگ اسلامى را به همه ملت بزرگ اسلام تبريك عرض مى‏كنم و اميدوارم كه عيدها برملت هاى اسلامى مبارك و سعيد باشد و از شما آقايان تشكر مى‏كنم كه تشريف آورديد تا از نزديك ما با شما مطالبمان را در ميان بگذاريم. عيد مسلمين وقتى سعيد و مبارك هست كه مسلمين خودشان استقلالشان را و مجدشان را، آن مجدى كه در صدر اسلام براى مسلمين بود به دست بياورند. مادامى كه مسلمين در اين حال هستند، در حال تفرق و تشتت، و در حالى كه همه چيزشان پيوسته به غير است، هيچ روزى براى آنها مبارك نيست. مبارك آن روزى است كه دست اجانب از ممالك ما، از ممالك اسلامى كوتاه شود و مسلمين روى پاى خودشان بايستند و امور مملكتشان را خودشان به دست بياورند.

من نمى‏دانم كه اين مشكلاتى كه هم دولت‏هاى اسلامى و هم ملت‏هاى اسلامى به آن توجه دارند، چه وقت بايد حل بشود. يك مشكل، مشكل بين ملت‏ها و دولت‏هاى آنها. از مشكلات بزرگى كه مسلمين به آن گرفتار هستند مشكلى است كه بين ملت‏ها و دولت‏هاست، هر دولتى با ملت خودش. و مشكل ديگر اشكالى است كه بين دولت‏هاى اسلام است، بعضى‏ها با بعضى. مشكل دولت‏ها و ملت‏ها اين است كه دولت‏ها باز خودشان را نشناختند و ملت خودشان را نشناختند، اينها باز گمان مى‏كنند كه بايد فرمانفرمائى كنند و ملت بايد كوركورانه اطاعت. مادامى كه اين مشكل هست كه دولت‏ها مى‏خواهند فرمانفرمائى كنند و براى خاطر اين فرمانفرمائى سركوبى كنند ملتهاى خودشان را، اين مشكل نخواهد رفع شد و اگر اين مشكل رفع نشود، مشكل‏هاى اساسى ما كه گرفتارى ماست به دست ابرقدرت‏ها، حل نخواهد شد و مادامى كه دولت‏ها باز تكاليف خودشان را ندانند، مشكل را مى‏دانند، مى‏دانند كه اين اختلافاتى كه بين خودشان هست موجب گرفتارى‏ها و نابسامانى‏هاى ممالكشان هست، لكن به واسطه بعضى از مسائل يا اغراض يا خيانت بعضى از جناح‏ها اين مشكل را حل نمى‏كنند، تا كى ما بايد گرفتار اين مشكلات باشيم و وابسته به غرب و شرق؟ كى مى‏خواهيم، كى دولت‏هاى اسلامى مى‏خواهند بيدار بشوند؟ و كى دولت‏هاى اسلامى با ملت‏هاى خودشان آنطور كه در صدر اسلام بين دولت‏هاى اسلامى و اسلام و ممالك خودشان و كشور خودشان و ملت خودشان بوده است، تا كى ما

صحيفه نور ج 10 صفحه 92

مى‏خواهيم جدا باشيم از ملت؟

اسلام مى‏خواهد كه دولت‏ها خدمتگزار ملت‏ها باشند

شما ملاحظه بكنيد اين دو حالى را كه ملت ما داشتند، يك حال، حال زمان رژيم شاهنشاهى از اول شاهنشاهى تا آخر و خصوصاً در اين پنجاه و چند سال كه من تمامش را يادم هست و شايد شماها يادتان نباشد لكن خوب بعضى‏اش را ادراك كرديد، مقايسه با آن زمان، با زمانى كه ملت ما غلبه كرد بر همه قدرت‏ها و اين سد بزرگ را شكست، مقايسه ما بين اين دو حال را بكنيد و حكومت‏ها هم مقايسه كنند در بين اين دو حال و ببينند بايد چه بكنند. در حالى كه رژيم سابق بود، ملت از دولت جدا بود، نه جداى بى‏تفاوت، جدائى كه در مقابل هم ايستاده بودند. دولت و شاه مخلوع تمام همش را بر سركوبى ملت قرار داده بود و با تمام قدرت ملت را مى‏كوبيد، حبس مى‏كرد، زجر مى‏كرد، اعدام مى‏كرد و اجازه نفس كشيدن نمى‏داد، ملت هم با او مخالفت داشت و اگر مشكلى براى دولت پيدا مى‏شد اگر ملت بر آن مشكل اضافه نمى‏كرد از آن مشكل هم چيزى را كسر نمى‏كرد، معاونت نمى‏كرد، بلكه اگر چنانچه شكست مى‏خورد دولت، ملت خوشحال بود و اگر دولت يا شاه غلبه مى‏كرد، ملت متأثر بود، ما ديديم و شما هم شنيديد و من هم بعضى‏اش را شنيدم و بعضى‏اش را ديدم، رضاخان در اينجا حكومت كرد، حكومت جائرانه و غيرقانونى و با ملت آن كرد كه تاريخ ثبت خواهد كرد. آن روزى كه كشورهاى اجانب هجوم آوردند و كشور ما را گرفتند و همه چيز ما در معرض خطر بود لكن من شاهد بودم كه وقتى كه رضاخان از ايران بيرون رفت و بيرونش كردند، ملت ما، در عين حالى كه آنقدر ناراحت بود از آمدن اجانب، خوشحال شد، اين را يك هديه آسمانى مى‏دانست. من به پسر بى‏رشد او سفارش دادم كه نكن كارى كه مثل پدرت وقتى اگر از بين بروى مردم شادى بكنند. نشنيد و بعد وقتى كه رفت ملت ما شادى‏ها كردند، در خيابان‏ها شادى‏هاى زياد كردند. اين دولتى كه با ملت خودش مخالف هست، و حالا را ملاحظه كنيد دولتى كه در مقابل ملت نايستاده است. ملت هر روز نمى‏ترسند كه مامورين دولت بريزند و بگيرند و ببرند و حبس كنند و آزار بدهند آنها را. الان ملت طورى است كه اگر براى دولت مشكلى پيدا بشود خود ملت پيشقدم مى‏شوند براى رفع اشكال. الان كه دولت نمى‏تواند اين گرفتارى‏هايى كه ملت ما پيدا كرده است به واسطه رژيم سابق، نمى‏تواند همه اطراف او را حل بكند، ملت ما ريختند و در همه قشرها دارند كمك مى‏كنند. همين امروز قبل از آمدن آقايان - كه جهاد سازندگى - اشخاصى كه در جهاد سازندگى در خود قم مشغول فعاليت هستند، آمدند پيش من و فعاليت‏هائى كه خودشان كرده بودند، بدون اينكه از دولت هم كمكى باشد، براى من شمردند كه بسيار زياد بود، چقدر ساختمان و چقدر درو كردن گندم‏ها و زراعت‏ها براى كشاورزها و چقدر حمام و چقدر بهدارى و امثال اينها. اين ملتى كه كشور خودش را از خودش مى‏داند و دولت خودش را هم از خودش مى‏داند، وقتى كه كشور از خودش شد و دولت از خودش، نه دولت احساس اين را مى‏كند كه بايد با سرنيزه با ملت رفتار كند و نه ملت مى‏ترسد كه دولت همچو كارى بكند و

صحيفه نور ج 10 صفحه 93

احساس اين را مى‏كند كه اجنبى است و اگر خدمت به او كند، خدمت به اجنبى است. شما اين دو حال را ملاحظه كنيد، آن حال، حالى بود كه ملت از دولت جدا بود و اين حالى است كه ملت از دولت جدا نيست اين حال همانى است كه اسلام مى‏خواهد كه دولت‏ها خدمتگزار ملت‏ها باشند مشكله بزرگ ما مسلمين اين است كه مع‏الاسف بايد بگويم ما رشدمان كم است، رشد سياسى‏مان كم است. ما باز گمان مى‏كنيم كه با سرنيزه و با فشار و با سازمان امنيت و با ارتش مى‏شود كه يك ملتى را اصلاح كرد و يك مملكتى را استقلالش را به دست آورد، ما باز اينطور فكر كنيم، دولت‏هاى ما باز فكر اين هستند كه ملت خودشان را با هر طورى كه هست سركوبى كنند. اين مشكل كى بايد رفع بشود؟ و اين دولت‏ها كى به خود بيايند كه با ملت‏هاى خودشان، با ملت‏هايى كه شما كه زندگى مى‏كنيد براى زحمت‏هايى است كه آنها دارند مى‏كشند، با ملت‏هاى خودتان دوست باشيد و آنها پشتيبان شما و شما خدمتگزار آنها اگر ملت‏ها احساس بكنند كه دولت‏ها براى پشتيبانى و خدمت به آنها آمدند هيچ اشكال نيست كه آنها هم در خدمت حاضرند و بيشتر حاضرند، اين مشكله را به دست خود دولت‏هاست كه حل بكنند و مع‏الاسف نمى‏كنند. اين يكى از مشكلات ماست كه تا اين مشكل حل نشود اميد اينكه ما بتوانيم با ابرقدرت‏ها مخالفت كنيم و بتوانيم آنها را از ممالك خودمان بيرون كنيم، نيست.

مشكل دوم هم كه مثل همين مشكل است، مشكل دولت‏هاست با هم، چرا بايد دولت‏هاى اسلامى با هم اينطور باشند كه هر كدام به طرف ديگر بكشند؟ چرا بايد يك كشورهائى كه داراى همه چيز هستند و داراى همه جور قدرت هستند، اسرائيل با آن عده كم بيايد و به آنها اينطور حكمفرمائى كند؟ چرا بايد اينطور باشد؟ جز اين است كه ملت‏ها از هم جدا و دولت‏ها جدا و دولت‏ها از هم جدا و يك ميليارد جمعيت، يك ميليارد جمعيت مسلمين با همه تجهيزاتى كه دارند نشسته‏اند و اسرائيل آن جنايات را به لبنان مى‏كند و به فلسطين مى‏كند و آنها نشسته‏اند و تماشا مى‏كنند؟ تماشاگر هستند؟ آنقدر صداى برادرهاى ما از آنجا بلند است و ما گوش مى‏كنيم و نشستيم تماشاگر هستيم. كى ما بايد قدرت خودمان را بيابيم؟

ما بايد با سلاح ايمان با قدرت‏ها مقابله كنيم

شما مى‏دانيد، در تاريخ ديديد كه مسلمين صدر اسلام با يك عده كم اما مجتمع و با ايمان غلبه كردند، در ظرف كمتر از نيم قرن بر تقريبا معموره آنوقت غلبه كردند براى اينكه با هم بودند و اسلحه ايمان دست آنها بود. كى ما مى‏خواهيم اين اسلحه ايمان را كه كنار گذاشته شده است به دست بگيريم و با اين قدرت‏ها با اسلحه ايمان مقابله كنيم؟ شما ديديد كه يك ملتى كه عددش كم و هيچ اسلحه نداشت و هيچ ابزار جنگى نداشت و هيچ نظاميگرى نداشت ابزار ايمان داشت و با ابزار ايمان غلبه كرد بر يك قدرت شيطانى كه همه قدرت‏ها دنبال او بودند، نه همان ابرقدرت‏ها، همه قدرت‏ها دنبال او بودند. اين قدرت ايمان بود كه يك مشت مردم را كه هيچ نداشتند غلبه داد، اين همان قدرتى بود كه در صدر اسلام با يك ابزار كم و يك عدد كم غلبه كردند بر روم با آن بساط. بر امپراطورى

صحيفه نور ج 10 صفحه 94

ايران با آنهمه ابزار و با آن چيز، آنها تهى بودند از ايمان و اينها دست پر بودند در ايمان، غلبه كردند. كى ما مى‏خواهيم، مسلمين كى مى‏خواهند از اين خواب بيدار بشوند؟ و كى مى‏خواهند كه مشكلات بين خودشان را رفع بكنند؟ تا مشكلات بين خودتان رفع نشود، تا - مشكل بين - مشكلات بين دولت‏ها و ملت‏هاى خودشان رفع نشود و مشكلات بين خود دولت‏ها رفع نشود، اميد اينكه شما بتوانيد مجد خودتان را به دست بياوريد، نداشته باشيد. ما از سال‏هاى طولانى در اين مطلب هى گفتيم و هى نوشتيم و هى گفتيم و آنها هم شنيدند و تماشاگر بودند. خداوند انشاءالله ما مسلمين را بيدار كند و ما مسلمين را به وظايف اسلامى خودمان، به وظايف الهى خودمان آشنا كند و خداوند انشاءالله يك توفيقى بدهد كه ما عيدهايمان عيد باشد، نه عيدهايمان عيدى باشد كه ما گرفتار ابرقدرت‏ها هستيم، عيدهاى‏مان عيد باشد. خداوند همه شما را تاييد كند و همه ممالك اسلامى را تقويت كند و ايمان به همه ما بدهد و توجه به مشكلات و رفع كردن مشكلات.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 97

تاريخ: 10/8/58

پيام امام خمينى به مناسبت سيزده آبان (روز دانش آموز)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

روز سيزده آبان، روز هجوم وحشيانه رژيم منحوس به دانشگاه و كشتار دسته جمعى دانشجويان عزيز ماست.

رژيم مخالف با تمام مظاهر تمدن و پيشرفت كشور، يك روز به مدرسه فيضيه و مدارس علوم اسلامى در سراسر ايران حمله‏ور مى‏شد و يك روز به دانشگاه تهران و مدارس و دانشگاه‏هاى سراسر ايران، اين مراكز دانش و دانشمندان. اكنون كه سالروز حمله به دانشگاه است، براى پيوستگى بيشتر لازم است روحانيون عزيز قم و تهران و ساير شهرستان‏هاى نزديك به تهران در مراسمى كه در دانشگاه تهران است، شركت نمايند و همچنين روحانيون تمام شهرهاى ايران در دانشگاه هر نقطه از ايران كه بدين مناسبت مجلس بزرگداشتى برقرار كرده‏اند، شركت نمايند و با حضور در دانشگاه‏هاى سراسر ايران و پيوستن به دانش‏آموزان و دانشجويان و استادان عزيز، توطئه‏هاى جدائى افكنانه بين اين دو نيروى مترقى را خنثى كنند.

دشمنان ما در هر فرصت خصوصا در اين روز از هيچ توطئه‏اى دست‏بردار نيستند و با هر وسيله ممكن مى‏خواهند آرامش را از ملت عزيز سلب كنند.

بر دانش آموزان، دانشگاهيان و محصلين علوم دينيه است كه با قدرت تمام حملات خود را عليه امريكا و اسرائيل گسترش داده و آمريكا را وادار به استرداد اين شاه مخلوع جنايتكار نمايند و اين توطئه بزرگ را بار ديگر شديدا محكوم كنند. بر دانش آموزان، دانشگاهيان و محصلين علوم دينيه است كه با تمام نيرو وحدت خويش را حفظ و از انقلاب اسلامى خود طرفدارى نمايند و بر ملت است كه از اين دو جناح عزيز با تمام قدرت پشتيبانى كنند. دست خدا به همراه همگى باد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى‏الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 98

تاريخ: 11/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانش آموزان مدارس تهران

همه مسائل پيش من مى‏آيد، من بى‏اطلاع از مسائل نيستم‏

بسم الله الرحمن الرحيم

اينطور نيست كه من مطلع نباشم، افراد و گروه‏ها مرتب مى‏آيند و وضع مناطق خودشان را مى‏گويند و نامه مى‏دهند، اين اجتماعات بيرونى و اين اجتماعات داخلى و از اين مسائلى كه شما گفتيد، من اكثرش مطلعم. اينكه مى‏گوئيد روزنامه‏ها را نمى‏دهند، من، روزنامه‏ها پيش خودم مى‏آيد خلاصه‏اش هم پيش من مى‏آيد هم از ناحيه ارتش، هم از ناحيه ژاندارمرى، هم از ناحيه وزارت ارشاد مسائلى مى‏آيد پيش من، من بى‏اطلاع نيستم. اينكه مى‏گوئيد كه نمى‏گذارند به شما برسد، روى همين حرفى است كه اشخاص غرضمند گفته‏اند و مع‏الاسف شما هم با آن ذهن صافتان باور مى‏كنيد، باور كرديد اما مى‏بينيد كه شما اينجا هستيد و از صبح تا حالا دستجات مختلف در همين اطاق بودند و در اين محل جمعيت‏هاى زياد كاغذهاشان را مى‏دهند و منتها اكثر كاغذها چيزهائى است كه به من ارتباط ندارد.

مقابله ملت ايران با تمام قدرتها

شما مثل اينكه از انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است، كم توجهش كرديد و انقلاب مثل يك تبديل مثلاً نخست‏وزيرى يا يك رئيس جمهور مى‏دانيد شما مى‏دانيد كه اين انقلاب ايران يك انقلاب نمونه است، از حيث اينكه انقلاب‏هائى كه در دنيا بوده است و در اين صد سال اخير زياد هم بوده است، آنها با يك كودتاى نظامى بسيارى از اوقات واقع مى‏شده است يك قدرت شيطانى مى‏رفته است، يك قدرت شيطانى ديگر جايش مى‏آمده است. به مجرد اينكه انقلاب مى‏شده است و اين كودتا تحقق پيدا مى‏كرده است، دست و دهان و قلم همه را مى‏شكستند. در همين چند روز كه ملاحظه مى‏كنيد يك انقلابى در يكى از ممالك واقع شده است و دنبالش به طورى كه رسانه‏ها مى‏گفتند تمام مطبوعات تعطيل، تمام فعاليت‏هاى سياسى تعطيل، تمام احزاب تعطيل و خفقان براى همه. و باز انقلاباتى كه در دنيا شده است مثل انقلاب اكتبر، انقلاب فرانسه، اينها در سال‏هاى طولانى، تا سال‏هاى طولانى اين دنبالش زحمت‏ها، قحطى‏ها و كشتارهاى چند ميليونى. همين شوروى‏ها كه حالا اينقدر هو بلند كرده كه شصت و چند سال است انقلاب كردند و انقلاب هم در عين حالى نظامى بوده است معذلك باز

صحيفه نور ج 10 صفحه 99

استقرار ندارد، قتلى كه در آنجا واقع شده، آنقدر كشتارى كه در آنجا واقع شده است قابل احصاء نيست. انقلابى كه در ايران واقع شده است اكثر مردم نمى‏دانند چه شده است، نمى‏دانند مقابله كى با كى بوده است، اطلاع ندارند كه اين انقلاب بى‏نظير است. يك جمعيت سى و چند ميليونى دست خالى بدون ابزار جنگ و بدون اينكه نظاميگرى داشته باشند، اينها براى خاطر توجه‏شان به اسلام، توجه‏شان به ديانت، آنها حركت كردند و نهضت كردند و چه كردند.

تمام قدرت‏هائى كه، تقريبا تمام قدرت‏هاى بزرگ و كوچك همه مخالف بودند، شوروى مخالف بود، انگلستان مخالف بود، در راس آنها آمريكا مخالف بود، دول غربى همه مخالف بودند، بعضى اظهار موافقت مى‏كردند، آنها براى اينكه كم‏كم ديده بودند كه دارد جلو مى‏رود، و الا مخالف ايران بودند. ملت ايران بود با همه رژيم‏ها، مقابله ايران بود با تمام قدرت‏ها.

يك همچو انقلابى كه همه قدرت‏هائى كه چشم طمعشان به اين مملكت دوختند، دستشان از منافع زيادى كه از اين مملكت مى‏بردند بريده شده است، بازار از دستشان گرفته شده است، نفت از دستشان گرفته شده است، گاز از دستشان گرفته شده است، منابع زيرزمينى و روزمينى ازشان گرفته شده است و اينها الان همه در مقابل اينها ايستادند و همه توطئه مى‏كنند. شما در يك همچو انقلابى توقع داريد كه به مجرد اينكه اين انقلاب واقع شد، مثل اينكه نخست‏وزيرى را تغيير دادند يا رئيس جمهورى را تغيير دادند. اينها، بايد همه اين امور درست باشد. يك نخست وزيرى تغيير كرده؟ اما توجه نمى‏كنيد كه قضيه اين حرف‏ها نبوده است، قضيه مقابله يك عده بى‏سلاح با تمام قدرت‏هائى كه در عالم روابط داشتند با اينجا، چشم داشتند به اينجا، همين دول عربى كه مى‏گوئيد، همين‏ها مخالف بودند، عراق مخالف بود، كويت مخالف بود - عرض مى‏كنم كه - يمن بود، مصر بود، چه، چه... و آمريكا و انگليس و همه‏شان، فرانسه بود، همه مخالف بودند، آنوقت يك انقلاب و همه اينها را عقب زده با اينكه اكثر اينها يا بيشتر از اينها و با بسيارى از اينها منافع داشتند اينجا و حالا چشمشان را هم باز نمى‏توانند بپوشند از منافعشان. آمريكا نمى‏تواند چشم از منافعش بپوشد، انگلستان هم نمى‏تواند، سايرين هم نمى‏توانند، آنوقت شما مى‏فرمائيد كه هيچ قضيه‏اى تا حالا تحقق پيدا نكرده است و هيچ چيز درست نشده است، عوض نشده است، در صورتى كه اين چيزهائى كه شمرديد، بسياريش درست شده منتها عرضه نشده است. شايد من هم خيال مى‏كردم گاهى كه خوب، چه مى‏كردند، گاهى وقتى عرضه مى‏كنند مى‏بينيد كه يك دولت هشت ماهه با اين ترتيب، با اينكه وضع آشفته است از همه جهت، يعنى بعد از اينكه ملت ما پيروزى را تحصيل كرد، پشت ديوارى كه شكست، يك خرابه‏اى هم گذاشته بودند اسمش ايران بود. سى و پنج ميليون جمعيت كه همه در حبس بودند، شما، براى حتى اين خانم‏ها همچو ساده نبود كه يك وقت اينجا جمع بشويد، براى ما امكان نداشت. اگر براى همچو حرف‏هائى راجع به اجتماع خودمان، راجع به سياست، راجع به اجتماع، راجع به مملكت مى‏خواستيد بگوئيد، امكان نداشت برايتان كه بيائيد اينجا بنشينيد و آسوده و راحت مقاله خودتان را بخوانيد و مقصد خودتان را طرح بكنيد. شما اينها را كم نگيريد، كم حساب نكنيد. شما نمى‏دانيد كه الان در چه حالى

صحيفه نور ج 10 صفحه 100

هستيد، پنج سال پيش از اين در چه حالى بوديد. شما نمى‏دانيد كه مملكت ما سى و پنج ميليون حبسى، از حبس بيرون رفته. اگر صد نفر حبسى را، در حبس را باز كنند، يكدفعه بگوئيد بيائيد بيرون، خراب مى‏كنند، براى اينكه ديگر يك آشفتگى اين است كه خرابكارى مى‏كنند.

سى و پنج ميليون جمعيت كه در همه جايش سازمان امنيت و ساير قواى انتظامى و دولتى در همه جا مردم را به سيخ كشيده بود، يا حبس، يا نفس نكشيدن، يك روزنامه نداشت كه يك كلمه بتواند بنويسد، اگر بخواهد بنويسد يك كلمه، در راديو تلويزيون امكان نداشت كه جز مدح آريامهر چيز ديگرى بگويند. تمام رسانه‏ها، رسانه بود كه براى آنها داشتند فرياد مى‏زدند و تبليغات مى‏كردند. امكان نداشت كه يك نفر بتواند يك اجتماعى داشته باشد، يك راهپمائى امكان نداشت. در تمام آن مدت امكان نداشت براى كسى كه يك پانصد نفر جمع كند و راه بروند، بر فرضى كه بخواهند يك مطلب صحيحى هم بگويند، برسد آنجائى كه در مقابل دولت بخواهند يك مطلبى را بگويند، هيچ امكان نداشت برايشان. اين مطلب را شما هم كم حساب مى‏كنيد كه در پنج سال پيش از اين نفس‏ها همه قطع شده بود، قدم‏ها و قلم‏ها همه شكسته شده بود، مطبوعات همه در اختناق بودند، مردم همه در گرفتارى بودند، جوان‏ها در حبس بودند، مردم، سياسيون نفس‏شان قطع شده بود، روحانيون امكان نداشت برايشان يك مطلبى را در منابر بگويند، امكان نداشت برايشان يك مساله مربوط به جامعه را بگويند. الان همه اين مسائل يكدفعه حل شد، يكدفعه همه سر بلند كردند و ديدند و ديدند كه بيرون حبسند و آزاد، آزادى بعد از اختناق و حبس پنجاه ساله، امكان ندارد كه دنبالش آن تقاضاهاى سى و پنج ميليونى نباشد، همه تقاضاها هم اين است كه شما نمى‏كنيد، هى به من مى‏گويند. خوب - من - مگر من همه كاره‏ام، من يك طلبه هستم، هستم اينجا منتها من نصيحت مى‏كنم، اينها هم كه ملاحظه مى‏كنيد از دولت و از قواى مردمى كه اطراف هستند، همه مشغولند. شما نمى‏دانيد كه چقدر خانه درست شده است در اين دهات و در اين اطراف، چقدر اسفالت كردند، خود مردم يا دولت چند مدرسه درست كردند. همه اينها درست شده است.

همه بايد براى هم كار بكنند

اما يك مملكتى اينطور دست شما داده است، درست شدنش، سى و پنج، پنجاه سال خراب كردند، اگر در اين دو هزار و پانصد سال، پنجاه سال، تيشه برداشتند و بيل و كلنگ برداشتند و خراب كردند، مملكتى كه پنجاه سال خراب شده است نمى‏شود هشت ماه، شما هر چه دلتان بخواهد توى سينى بگذارند جلويتان و تعارفتان بكنند، خودتان بايد خدمت بكنيد، شما خودتان را كنار نگذاريد و بگوئيد نكردند. بگوئيد نكرديم. ما بايد بگوئيم چه كرديم. مگر اين مملكت مال وزير است، مگر مملكت مال امير است، مگر مملكت مال روحانى است، مملكت مال همه است، همه بايد بگوئيم چه كرديم، ننشينيد هى بگوئيد چه كردند، آنها هم مثل شما مى‏مانند مثل سابق نيست كه يك هيأت حاكمه‏اى باشد كه همه چيز بايد دست او باشد و شما هم قدرت نداشته باشيد كه كارى بكنيد و هيچ حرفى نزنيد همه

صحيفه نور ج 10 صفحه 101

منافع هم تو جيب او برود. سابق اينطور بود كه هر چه منفعت تو جيب هيأت حاكمه مى‏رفت و بستگان او، وقتى اينطور بود خوب مردم بايد بگويند شما همه منافع را مى‏بريد و هيچ كارى هم براى ما نمى‏كنيد جز خرابى، منتها جرات نمى‏كردند بگويند، مساله اينطور بود ولى جرات نمى‏كرد نفس بكشد. حالا كه اين مملكت مال همه شده است، يك هيات حاكمه بخواهد هر چه دست مى‏آيد بگذارد جيبش، ما نداريم، شما خيال كنيد اينها يك كدامشان يك شاهى استفاده نامشروع داشته باشد، نيست در كار - كارشان هست - خودشان مردم صالحى هستند منتها نبايد ما بنشينيم همه‏مان، خانم‏ها و آقايان - عرض كنم - جوان‏ها، پيرمردها بنشينند بگويند كه براى ما چه كردند. مگر آنها با شما فرقى دارند كه براى شما، شما براى آنها چه كرديد. همه بايد براى هم كار كنند. همانطورى كه آنها موظفند كه كار بكنند، شما هم موظفيد كه كار بكنيد براى مردم، من هم موظفم كار بكنم. يك مملكتى است مال همه‏تان، مال يك دسته خاصى نيست كه شما بگوئيد كه اين كه منافعش مى‏برد پس چرا كار نمى‏كند. منافع مال همه است، مضارش هم مال همه است، مملكت هم مال همه است، اما توقع نداشته باشيد كه يك بچه ششماهه، هشتماهه، ده ماهه اين بتواند كارهاى فلاسفه را بكند. اين مملكت ما الان مثل يك بچه هفت هشتماهه مى‏ماند كه تازه تولد شده با همه دردها، با همه رنج‏ها، با همه بيمارى‏ها يك همچو مملكتى كه مثل يك طفل هشتماهه مبتلا به تمام بيمارى‏ها خصوصا بيمارى‏هاى بعد از انقلاب زياد است، بسيار سخت است. شما يكى‏تان يك روز بيائيد اينجا بنشينيد و ببينيد اين افرادى كه مى‏آيند اينجا چه مى‏گويند، چه مى‏خواهند. فلان مرد مى‏گويد كه من زن ندارم براى من يك زن، فلان دختر مى‏نويسد كه من يك شوهر مى‏خواهم. خيلى از كاغذها از اين سنخ حرف‏هاست، از اين سنخ حرف‏ها كه اينهائى كه مى‏آيند اينجا دست‏هاشان، شما يك وقت بيائيد تماشا كنيد ببينيد كه خيلى از اينها دست‏شان بلند است و يك پاكت دست‏شان است آنوقت شما خيال مى‏كنيد كه اين يك پاكت راجع به يك مسائل سياسى و يك مسائل اساسى است و اينها را كه ما نمى‏گيريم، اطلاع بر جائى نداريم. الان تو اين اطاقى كه من نشستم آن يك جاى بزرگى است كه براى كاغذ است، آن كاغذهائى كه آمده است و ما ديديم كه چه مى‏خواهند، چه مى‏گويند اينها الان اينطورى هست كه هر كه هر گرفتارى دارد، خيال مى‏كند، خوب ما انقلاب كرديم كه زمين چطور بشود، ما انقلاب كرديم شوهر داشته باشيم، ما انقلاب كرديم چه بشود - نمى‏دانستيم - ما انقلاب كرديم، حالا كه انقلاب كرديم خودتان درست كنيد. به ما چه زحمت كشيدند، خود ملت زحمت كشيده و خودشان انقلاب كردند و خودشان اين جرثومه فساد را از اينجا بيرون كردند. الان خودتان هستيد، خودتان چرا، به من چكار دارد كه به من مراجعه كنيد. من هم مثل يكى از شما، من هم مثل شما هستم، الحمدلله نعمت جوانى هم داريد و قدرت هم داريد من آنش را هم ندارم و دولت هم مثل شما مى‏ماند، شما دولت را - يك چيزى هست - يك چيز ديگرى حساب نكنيد، آن هم يك قدرت محدود دارد، يك اشخاص محدود. اينها الان وقتى كه كار يك نفر را مى‏خواهند عوض كنند مدت‏ها بايد بگردند، فكر كنند كه چه باشد، سابقه‏اش بايد چه باشد. مثل سابق نيست كه همه معلوم بشود كه چه مردمى هستند، مردم جرارى

صحيفه نور ج 10 صفحه 102

هستند كه معلوم مى‏شود، آنها هم همان مردم جرار مى‏خواستند سر كار بگذارند و مى‏گذاشتند. حالا مى‏خواهند يك آدمى باشد كه مسلم باشد، متدين باشد، امين باشد، تمايل به راست و چپ نداشته باشد شرائط دارد براى پيدا كردن يك نفرى كه چه بكند و ندارند آن را من مى‏دانم كه الان در ادارات خيلى هست اشخاصى كه ناباب هستند، اين اداره بخواهند اين را برش دارند، كسى نيست كه اينجا بنشيند اين كار را درست كند معذلك دارند تصفيه مى‏كنند، مشغولند، بسيار هم از اينها بيرون كردند، بسيار هم از اينها تغيير داده شده است لكن شما توقع‏تان زياد نباشد. آقا ما به شما بگوئيم كه شما براى ما چه كرديد، ما اينقدر زحمت كشيديم حبس رفتيم، شما هم حبس رفتيد ما هم حبس رفتيم، چرا شما به ما مى‏گوئيد كه براى ما چه شده، ما به شما مى‏گوئيم چه مى‏كنيد، براى ما چه كرديد. فرقى نمى‏كند، همه‏مان بايد بگوئيم كه ما بايد چه بكنيم بايد چه بكنيم بگوئيد. اما بايد چه بكنيد شما، شما بايد كارى بكنيد كه اين صداها هى كم بشود. اگر بخواهيد مملكت‏تان را درست بكنند، با آرامش بايد درست كنند. اگر يكى جائى تظاهر و دعواست نمى‏شود اسفالتش كرد. اگر يك مدرسه‏اى كه صبح وارد مى‏شويد مى‏بينيد كه يك دسته از آن ور ريخته، يك دسته از آن ور ريخته، تو سر هم مى‏زنند نمى‏شود تو اين مدرسه درس خواند، نمى‏شود هم اصلاحش كرد. نمى‏شود بگوئيد شما، آموزش و پرورش چرا كار نمى‏كند. خوب نمى‏گذارند.

عمال رژيم منحوس شاهنشاهى نمى‏گذارند براى كردها كارى انجام بگيرد

اين كردستانى كه الان مى‏بينيد كه به اين خرابى است، يك دسته از همين انگل‏ها و از همين‏هائى كه مربوط به رژيم منحوس شاهنشاهى است يا مربوط به چپ و راست، يا همه راست (چپى‏ها فعلا دخالت و اينها نمى‏توانند داشته باشند، الان آمريكائى به صورت چپ و راست) خوب اينها نمى‏گذارند كه براى كردها يك كارى انجام بگيرد. بودجه برايشان تعيين كردند اما خوب يك مملكتى كه وقتى كه يك فوج از آنجا راه مى‏رود و با تفنگ مى‏زنند، مى‏توانند بروند آنجا آسفالت كنند، مثلا بروند مدرسه بسازند، مى‏توانند بروند آنجا حمام و دبيرستان و آن چيزهائى كه احتياج دارند؟ خوب نمى‏شود اين. كوشش كنيد كه اين منحرف‏هائى كه هى تضعيف مى‏كنند شماها را هيچ كارى نشده، هيچ كارى نشده الان تضعيف شماست. خيلى كار تاكنون شده، يعنى من بايد بگويم به شما كه اين هشت ماهى كه اينها كار كردند در يك همچو محيطى ...... كه كار تمام است در يك همچو محيطى، با همچو وضعى، با همچو كارشكنى‏هائى، خيلى كار شده منتها اين كارها عرضه نشد به مردم كه بگويند چقدر كار كرديم. همين ديروز كه آمدند اينجا يك دسته‏اى كه مال قم بودند، اينجا وقتى كه خواندند راجع به كارهائى كه كردند، راجع به حمام‏ها، راجع به - عرض مى‏كنم - اسفالت‏ها و راجع به خانه‏سازى‏ها و امثال ذلك، شمردند زيادش صفحه بزرگى بود كه نوشته و قبل از آن هم راجع به همين جهاد - چيز - بنياد مستضعفين، شما خيال مى‏كنيد بنياد مستضعفين چيزى در آن نشده، نه چيز خيلى زياد شده منتها زيادتر از آن بايد بشود. مستضعفين تقريبا جندين ميليونند، چندين ميليون

صحيفه نور ج 10 صفحه 103

اشخاصى هستند كه ضعيفند و همه هم از رژيم سابق به ارث برده شده. همه اينها كه مى‏بينيد كه مثلا خانه ندارند، زندگى‏شان درست نيست، اسفالت ندارند، اينها كه در انقلاب اينجور نشده، اين در رژيم سابق اينها شده. در رژيم سابق جرات نمى‏كردند، آب نداريم، به حبس مى‏بردندشان اگر مى‏گفتيد اسفالت نداريم، كتك‏شان مى‏زدند. حالا ديگر نه كتك است، نه حبس و نه زجر، هيچ اين حرف‏ها نيست در كار وقتى نيست همه صداشان در مى‏آيد، تمام مستضعفين صداشان در مى‏آيد كه نه آب داريم و نه برق داريم. خوب از شما مى‏پرسم خوب شمائى كه نه آب داريد نه برق، تازه اين كار شده؟ مى‏گويند نه، ما از سى سال چهل سال اينجور بوده. خوب از اول اينجور بوده، اينها هم كه دارند مى‏سازند. اگر بگويند هيچ كارى كردند، نخير! خيلى كار كردند. اينقدرها لوله‏كشى كردند آب بردند و آب رساندند، اينقدر جاده‏ها را ساختند، در هر جا كه برويد اين مسائل هست، خانه‏ها زياد ساخته شده، اما براى چند ميليون جمعيت به اين زودى درست نمى‏شود آنها هم قبول دارند، البته خيلى از چيزها مانده است، اما نه اين است كه كارى نكردند، تا حالا هيچ كارى نشده، انقلاب شده مثل اول. اگر انقلاب نشده بود و مثل اول بود كه شما اينجا ننشسته بوديد، اگر شما اينجا آمده بوديد، وقتى بيرون مى‏رفتيد جايتان حبس بود. انقلاب شده مثل اول يعنى چه؟ اينها تضعيف مى‏كنند روحيه شما را. شما قوى باشيد، قدرتمند باشيد، با همان قدرتى كه همچو سد بزرگى را شكستيد، جلو برويد، درست مى‏شود مملكت‏تان، نترسيد از اين حرف‏ها يك دسته‏اى ماندند از اين دسته‏هائى كه مثل دزدها، دزدها هم هستند كه سر گردنه مى‏روند دزدى مى‏كنند، من خودم اطلاع دارم، از آنوقت‏هائى كه در زمان احمد شاه يادم هست ما مبتلا بوديم به دزدها، مبتلا بوديم به اين اشخاصى كه مى‏آمدند مثل رجبعلى و مثل نايب حسين كاشى و مثل آن ميرزا علينقى‏ها و آنها كه شما حالا اسم‏شان را هم نشنيديد، اينها مى‏رفتند غارت مى‏كردند، دهاتى كه ما در آن بوديم غارت مى‏كردند. كاشان، اصل حكومت در كاشان نمى‏توانست كارى بكند، همه‏اش اين غارتگرها بودند، غارتگرها آنجا غارت مى‏كردند، همه كارها را انجام مى‏دادند، تا زمان رضاشاه همه غارت‏ها را منحصر كردند به يك غارتگر، همه را سركوب مى‏كردند، يك غارتگر جاى همه نشست و آن غارت مى‏كرد. پيشتر غارتگرها متعدد بودند بعدش همه سركوبى شدند، آن هم به - چيزى - كه دستورى كه از خارج داشتند، همه را سركوبى كردند و متمركز شد قوا در يك نفر كه آن هم غارتگر بود. شما خيال نكنيد كه كارى نشده. نه خيلى كار شده، معجزه شده، اعجاز شده. اين فريادى كه اينجا مى‏بينيد امكان نداشت كه سابق يك كسى بيايد و يك صدائى بكند. مى‏بينيد آزادى، نعمت آزادى از همه چيزهاى دنيا بيشتر است. شما الان طورى هستيد كه مى‏آئيد منزلتان فكر اين نيستيد كه خوب اينجا هستيم، مبادا سازمان امنيت بيايد مثلاً برادرم را بگيرد، پدرم را بگيرد، شوهرم را بگيرد - عرض مى‏كنم - آنطور چيزها، اين خوف‏ها را داشتيد. حالا راحت مى‏خوابيد نه سازمان امنيت مى‏آيد و كسى را بگيرد و نه دولت مى‏فرستد كسى را بگيرد و نه چى و دزدها را دولت گرفته، آن غارتگرها را، آنهائى كه شما را اذيت كردند در طول تاريخ، آنها را دارند خوب يكى يكى مى‏گيرند، بعضى‏شان را به جزايشان مى‏رسانند بعضى‏شان را نمى‏رسانند. اما شما

صحيفه نور ج 10 صفحه 104

باورتان نيايد كه به شما مى‏گويند كه هى چه شد، چه شد، چه شد اين حرف‏هائى است كه همين كسانى كه مربوط به رژيم سابق هستند اين حرف‏ها را مى‏زنند براى اينكه به شما بگويند كه اصلاً اسلام هم مثل آنها. نمى‏دانند كه بركت اسلام بود كه دزدها را از اين مملكت بيرون كرد، از بركت اسلام است كه اين آزادى الان هست، بركت اسلام بود كه بعد از انقلاب همچو آزاد كردند همه را، تمام مطبوعات آزاد شد، منتها بعدش ديدند كه، پنج، شش ماه كه گذشت، ديدند كه اين مطبوعات وابسته به اسرائيل است بعضى‏شان، بعضى‏شان دارند توطئه مى‏كنند بر ضد مملكت، خوب روى يك قواعدى نباشد كه رسيدگى بشود و هر كدام كه اينطور هستند جلوشان گرفته بشود. كه هيچ انقلابى در دنيا نمى‏توانيد پيدا كنيد مثل انقلاب ايران كه بعد از انقلاب ابدا گرفتارى در كار نبود و آزادى مطلق بود، اجتماعات آزاد بود و حزب‏ها همه آزاد بود و مردم همه‏شان بطور آزادى مسائلشان را مى‏گفتند مطالبى كه داشتند مى‏كردند، انتقادات مى‏كردند. اين معنا هم كه گفتيد كه به شما مطالب را نمى‏رسانند، اين هم از جمله حرف‏هائى است كه اينها مى‏زنند براى اينكه بفهمانند به مردم كه من يك آدم بى‏اطلاعى هستم، وقتى من يك آدم بى‏اطلاعى هستم نمى‏توانم حرفم يك حرف صحيحى باشد. من بى‏اطلاع نيستم. تا شما الان آمديد چقدر حرف زديد پيش من نشستيد حرفتان را زديد، آن هم يك كسى او را نمى‏بيند. صبح و ظهر و شب و همه وقت هستم، منتها از صبح تا ظهرش بنا بود كه اجتماعات باشد و بعدش من را يك قدرى آزاد بگذارند. اين وقت آزادى من است كه الان شما داريد مى‏بينيد. انشاءالله كه همه‏تان موفق باشيد. من به همه دعا مى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 105

تاريخ: 11/8/58

بيانات امام خمينى در ديدار با دانشجويان دانشكده علوم و ادبيات

تبليغات دامنه‏دار اجانب در وابسته نمودن شرق به كشورهاى غربى

بسم الله الرحمن الرحيم

من يك جمله با آقايان صحبت كنم، بعد هم، ما بايد زحمت بكشيم تا در همه جناح‏ها خودكفا باشيم. امكان ندارد كه استقلال به دست بيايد، قبل از اينكه استقلال اقتصادى داشته باشيم. اگر ما بنا باشد كه در اقتصاد احتياج داشته باشيم، در چيزهاى ديگر هم وابسته خواهيم شد و همين طور اگر در فرهنگ ما وابستگى داشته باشيم، در اساس مسائل وابستگى پيدا مى‏كنيم.

مع‏الاسف تبليغاتى كه در طول تاريخ بايد بگوئيم شده است از آنوقتى كه اين خارجى‏ها راه پيدا كردند به كشورهاى شرقى، تبليغاتى كه شده است اسباب اين شده است كه شرقى‏ها اين گمان را پيدا كردند كه هر چه كمال است در غرب است و اين اسباب اين شده است كه خودشان را بكلى در مقابل غرب و در مقابل شرقى كه نظير اوست و در مقابل آمريكا و اينها باختند خودشان را شرقيين. در هر جناحى كه مى‏رويد مى‏بينيد كه در آن جناح صحبت هى از غرب است، صحبت هى از خارج است.

اگر يك دوائى در اينجا، در خود ايران هم پيدا بشود، باز به عشق دواى خارج به خورد ايرانى‏ها مى‏دهند. اگر يك پارچه خوبى هم ايران خودش تهيه كند و ببافد، باز بايد با اسم فاستونى انگليسى به مردم بفروشند. هر چيزى را كه شما برويد سراغش مى‏بينيد كه هى صحبت از اين است كه - بايد ما از آنها - بايد از آنجا بيايد. از گويندگان سابق كه حالا مرده است و آنوقت يا بعضى وقت‏ها رئيس مجلس بود يا در مجلس سنا بود گفته بود كه نه، ما اصلش بايد همه چيزمان را انگليسى كنيم. آن از خدمتگزارهاى انگليس بود. اين معنا كه با تبليغات دامنه‏دار وابسته‏هاى به آنها و خود آنها در ايران منتشر شده است، اسباب اين شده است كه ما ديگر به خودمان اعتماد نكنيم، استنادمان به خارج باشد، استقلال فكرى و مغزى نداشته باشيم.

اگر شما بخواهيد استقلال و آزادى واقعى پيدا بكنيد، بايد كارى كنيد كه در همه چيز خودكفا باشيد

اگر ما بخواهيم مستقل باشيم، بايد از همه جهات خودمان را مستغنى كنيم و از حالا در صددش برآئيم از حالا بايد، حالائى كه مملكت شده است مال خودتان و دست اجانب كوتاه شده است و اميد

صحيفه نور ج 10 صفحه 106

است تا آخر كوتاه باشد و اين خيانتكارها هم رفتند و اين ريشه‏هاى گنديده‏شان مانده است.

ما بايد اين مملكت كه مال خومان شده است حالا، مثل خانه خودمان بايد خدمت كنيم و از الان در صدد اين برآييم كه خودمان را مستغنى كنيم از اين غرب و شرق. شما اين را بدانيد كه غرب و شرق به ما بلكه به غرب و شرق آن بالاها و به اين شرقى كه ما در آن زندگى مى‏كنيم، به ممالك اسلامى، اينها هيچ ابدا يك منفعت صحيحى نمى‏دهند، هر چه به ما بدهند چيزهائى است كه يا به درد خودشان ديگر نمى‏خورد و به ما مى‏دهند و يا اينكه به صورت، يك چيزى را مى‏دهند كه به درد ما ديگر نخورد.

اگر چنانچه به ما از علوم خودشان فرض كنيد يك چيزى بدهند، يك چيزى كه به درد ما درست نخورد مى‏دهند. اگر اين جوان‏هاى ما بروند در آنجا، در مدارس آنجا تحصيل كنند، آن تحصيلى را - كه به جوان‏هاى - و آن علمى را كه به جوان‏هاى ما ياد مى‏دهند، اين در آن مدارس استعمارى است. مدارس خودشان، آن مدارسى كه براى خودشان است، غير آن مدارسى است كه براى دنياى سوم است. آنها دنياى سوم را يك چيز ديگر مى‏دانند، براى انسان دنياى سوم اصلش چيزى قائل نيستند، اصلش براى انسان‏هاى دنياى سوم هيچ حيثيتى قائل نيستند بلكه شايد حيواناتى كه در آنجا زندگى مى‏كنند عنايت آنها به آنها بيشتر از انسانى است كه در اينجا زندگى مى‏كند، دوائى كه در آنجا استعمالش ممنوع است در اينجا استعمالش مجاز است، مى‏فرستند در دنياى سوم، طبيبى كه در آنجا طبابتش ممنوع است، مى‏فرستند او را اينجا و اينجا طبابتش مجاز.

اين طبيب‏هائى كه آنجا درس مى‏خوانند، آنها را - اجازه - بسيارى‏شان را اجازه اين نمى‏دهند كه در آنجائى كه تصديق هم به او دادند و ديپلم هم به او دادند، همه تصديق‏ها را دادند به او اما مشروط به اين است كه تو بروى در محل خودت طبابت بكنى، اينجا حق ندارى طبابت بكنى، براى اينكه وضع آن چيزى كه براى ممالك به نظر آنها استعمارى، براى دنياى سوم كه برايش هيچ حيثيت قائل نيستند، همه چيزهائى كه آنها براى خودشان مى‏خواهند براى ما نمى‏خواهند، براى ما يك چيز ديگر مى‏دهند. اين را من سابق هم گفتم كه ما در پاريس كه بوديم، از اين جوان‏هائى كه در آلمان مشغول تحصيل بودند آمدند پيش ما و گفتند كه ما در اينجا كه تحصيل مى‏كنيم، نمى‏گذارند ما بالا برويم، در يك حد معينى ما را نگاه مى‏دارند نمى‏گذارند كه ما مرتبه بالا برويم. مع الاسف در همين دانشگاه‏هاى ما هم راه پيدا كرده بودند و نمى‏گذاشتند آن رشدى كه بايد جوان‏هاى ما ببينند بكنند و بعضى از اين اساتيد دانشگاه و اينها وابسته بودند و مامور بودند به اينكه نگذارند اينها يك رشد صحيحى بكنند. اگر شما بخواهيد استقلال پيدا بكنيد و آزادى حقيقى پيدا بكنيد، بايد كارى بكنيد كه در همه چيز خودكفا باشيد، مستغنى باشيد. كشاورز بايد كارى بكند كه ديگر ما احتياج گندمى به خارج نداشته باشيم، دانشگاهى بايد كارى بكند كه ما در طبابت ديگر احتياج به خارج نداشته باشيم، در مهندسى احتياج به خارج نداشته باشيم.

رژيم منحوس پهلوى عامل عقب‏ماندگى كشور

اين بى‏انصاف‏ها در آن رژيم سابق آنطور مى‏خواستند ما را عقب مانده نمايش بدهند و به

صحيفه نور ج 10 صفحه 107

خودمان حالى كنند كه اسفالت هم وقتى مى‏خواستند بكنند از خارج مى‏آوردند، اگر مى‏خواستند جاده‏سازى بكنند، يك اسفالت بكنند، يك بنائى درست كنند، يك راهى درست كنند، هر چه، مى‏گفتند متخصص بايد از خارج باشد. نه اينكه اينجا نبود، هست اينجا، لكن اينها مى‏خواستند جورى بكنند كه ما همه چيزمان را ببازيم و وابسته به غير باشيم. هر چيزى را اينها مى‏گفتند بايد ما از خارج وارد كنيم. هى با فلان شركت، با فلان شركت خارجى، با فلان شركت خارجى پيمان و چيز مى‏بستند و راهسازى را به آنها مى‏دادند و راهسازها يا كنار بايد بنشينند، عمله‏ها بايد يك چيز جزئى بكنند و مهندسين آنها با حقوق‏هاى فلان و فلان آقائى و فرمانفرمائى بر ما حكومت بكنند و ما را يك دسته، مملكت ما را يك دسته وابسته بكنند و عمله و پائين و اينطور نمايش مى‏دادند و هر چه از خارج مى‏آمد، يك مهندسى از خارج مى‏آمد، يك مهندسى از خارج مى‏آوردند كه مهندسين خود شما بهتر از آنها بود لكن او را مى‏آوردند با صد هزار تومان يا كمتر يا بيشتر مى‏آوردند به او مى‏دادند و اينهائى كه از او هم بهتر بودند زير دست او قرار مى‏گرفتند.

وضع مملكت ما در اين مدت و خصوصاً در اين پنجاه سال اخير يك همچو وضعى شده بود و ما بايد از اين، خارج كنيم خودمان را. ما اگر بخواهيم كه يك مملكت مستقل باشيم بايد همه چيز، در همه چيزمان جديت كنيم كه خودكفا باشيم، مريض ما ديگر خارج نرود، چيزهائى كه ما خودمان مى‏توانيم درست كنيم خودمان درست كنيم و هر چيز را مى‏توانيد در صدد برآئيد. وقتى انسان باشد مى‏تواند درست كند، مى‏تواند همچو كارى را بكند لكن وضع را اينطورى به بار آورده بودند كه ما باورمان آمده بود كه چيزى نداريم، ما چيزى نمى‏دانيم بايد ما از خارج بگيريم، بايد همه چيز از خارج بگيريم. و اگر واقعاً اينطورى است كه يك مصيبتى است و اگر اينطور نيست و ما را اينطور تربيت كردند كه باورمان بيايد، اين هم يك مصيبت ديگرى است.

بايد دانشگاه افرادى را تربيت كند كه احتياج را از خارج سلب كند

بايد دانشگاه جديت كند به اينكه افرادى را همچو بار بياورد كه، همچو تربيت و تعليم بكند كه احتياج را از خارج سلب كند، طبيبش طبيب خودمان باشد و ما احتياج نداشته باشيم به طبيب خارج يا رفتن به خارج، وقتى مى‏خواهد يك لوزه‏اى عمل كند، در رژيم سابق لوزه يكى از بچه‏هايش - نمى‏دانم - يا از بستگانش مى‏خواست عمل كند از اروپا مى‏آورد كه لوزه‏اش را عمل كنند.

يك همچو وضعى را مى‏خواستند به ما و به دنيا اينطور نمايش بدهند كه ما يك طبيب لوزه عمل كن نداريم، اينطور مى‏خواستند ما را در خارج نمايش بدهند يا مامور بودند كه اينطور بكنند كه ما را يك مردمى كه اصلاً هيچ از هيچ چيز اطلاع نداريم، مملكت ما اسفالت هم نمى‏تواند درست كند، يك راهسازى هم نمى‏تواند بكند، مملكت ما يك بنا هم نمى‏تواند درست كند. بناهاى شهر، همين مدرسه فيضيه كه ملاحظه مى‏كنيد و در اين درى كه از مدرسه فيضيه وارد مى‏شوند به صحن، يك حاشيه‏اى آن بالا دارد با يك نقشى (آنوقت‏ها كه من ديدم، حالا كه مدت‏هاست من نديده‏ام) تا آخر

صحيفه نور ج 10 صفحه 108

كاشيكارى، آنوقت كه ما قم بوديم در سى سال، چهل سال پيش كه ما اينجا بوديم و نرفته بوديم بيرون، اين بساط نبود. براى من نقل كرده بودند كه يكى از متخصصين خارجى آمدند و اين را ديدند گفتند اين ديگر قابل اين نيست كه كسى بتواند مثل اين درست كند براى اينكه اين رنگ‏آميزى كه در آن شده، هر يك از اين رنگ‏ها يك مقدار حرارت خاصى مى‏خواست و چون اين مقدار حرارت خاص مى‏خواهد كه زياديش مى‏برد و كمى‏اش نمى‏رساند او را و اينها پهلوى هم كه اينها را كه گذاشتند، اينها اينطورى هست، نمى‏توانيم ديگر ما درست كنيم. اساتيد ما اينطور بودند، بناهاى ما، كاشيكارى ما اينطور بوده كه آنها تصديق مى‏كردند كه ما نداريم مثل اين را. طب ما را در اروپا تا حالا هم شايد طب ابوعلى را و رازى را، حالا هم شايد تدريس بكنند. مع‏الاسف ما آنها را كنار گذاشتيم، مفاخر خودمان را كنار گذاشتيم چسبيديم به آنها. تا ما از اين وابستگى درنيائيم، اميد اينكه براى ما يك استقلال صحيحى، يك مملكتى كه بتوانيم به آن بگوئيم كه يك مملكت مستقل است نبايد داشته باشيم.

شما جوان‏ها، شمايى كه جوان‏ها را تربيت كنيد در صدد اين باشيد كه اولا مغزهاى ما را، آنها را از اين چيزى كه پر كردند از آنها، اين مغزهائى كه پر شده است از اينكه مغز شرقى را برداشتند جايش مغز غربى گذاشتند، شستشو كنيد و به آنها حالى كنيد كه شما خودتان مفاخر داشتيد، خودتان فرهنگ داريد، خودتان همه چيز داريد. به آنها حالى كنيد كه بايد خودتان هر كارى بكنيد. ما اگر خودمان يك امر ناقص هم داشته باشيم، بهتر از اين است كه پيش دشمن‏مان دست دراز كنيم و يك امر كامل از آنها بگيريم. من متأسفم از اينكه ما پيش دشمن‏هامان بايد برويم و اظهار احتياج بكنيم. اگر باز احتياج به يك ممالكى بود كه دوست بودند به ما، خوب، روابط دوستانه بود اما ممالكى كه امروز الان ملاحظه مى‏كنيد در انگلستان بختيار دشمن ايران را آنجا بردند و زير پرچم خودشان حفظ كردند و - پليس - آنجا در حمايت پليس آنجا حفظ مى‏شود و بر ضد ايران مقاله مى‏نويسد و حرف مى‏زند و اجتماعات درست مى‏كند و اينها و اگر جوان‏هاى ما بخواهند يك چيزى بگويند، پليس آنجا جلوشان را مى‏گيرد و آن دشمن شماره يك ما را بردند در امريكا به اسم اينكه معالجه كنند (حالا يا معالجه مى‏خواهند بكنند يا به اسم معالجه) بردند براى اينكه توطئه كنند. ما باز دست‏مان دراز كنيم پيش آمريكا بگوئيم گندم بده، يا پيش انگلستان بگوئيم چه بده؟!.

استقلال با وابستگى جمع نمى‏شود

من متأسفم واقعاً و همه متأسفند كه ما بايد احتياج داشته باشيم به دشمن‏هاى خودمان. ما بايد خودكفا باشيم. اين را بايد كشاورزى‏مان را همچو درست بكنيم، همه دست به هم بدهند، كشاورزها، دولت، اشخاصى ديگر كه اين كشاورزى به حدى برسد كه ما بتوانيم صادر بكنيم مملكت ما صادر كننده بوده است و حالا ما گرفتار اين معنا شديم.

صحيفه نور ج 10 صفحه 109

مملكت ما يك آذربايجانش اگر چنانچه درست كشاورزى بشود، يك خراسانش اگر درست كشاورزى بشود برايمان كافى است، مابقى‏اش بايد صادر بكنيم. مع‏الاسف با اسم اصلاحات ارضيه ما را به اين روز نشاندند كه مى‏بينيد و چيزهاى ديگر ما هم همين‏طور. همه چيزمان بايد مستقل بشود. استقلال با وابستگى جمع نمى‏شود. و ما فرهنگمان وابسته بشود استقلال نداريم، اقتصادمان وابسته بشود استقلال نداريم. اول بايد آن مطلب را درستش كرد، استقلال فرهنگى، استقلال اقتصادى اول بايد او را درستش كرد تا ما بتوانيم اسم خودمان را يك مملكت بگذاريم، يك مملكت مستقل بگذاريم.

اصلاح و اداره امور مملكت با تعليم و تربيت صحيح نسل آينده‏

و من اميدوارم كه جوان‏هاى ما، اساتيد ما، اساتيد دانشگاه ما، همه نويسندگان ما، روشنفكرهاى ما همه بيدار بشوند، متوجه بشوند كه غفلت‏ها شده است، تا حالا اغفال‏ها ما را كردند، مغزهاى ما را عوض كردند. بايد همه دست به هم بدهيم، نويسنده كمك كند به اين نهضت، گوينده كمك كند به اين نهضت، روزنامه‏ها كمك كنند به اين نهضت، نه اينكه روزنامه‏ها را آدم ببيند، بعض روزنامه‏ها را گاهى من مى‏بينم (به غير اين معروف‏ها) بعضى از آنها سر تا ته آن چيزهائى است كه به حال اين ملت مضر است. در بين همين روزنامه‏ها هم باز پيدا مى‏شود اگر بخواهد يك، البته يك دسته‏اى هستند نمى‏خواهند، يك دسته منافعشان را به اين ديدند كه غربى‏ها به اينجا حكومت بكنند يا امثال اين خائن‏ها بيايند سر كار، آنها نمى‏خواهند.

اما آنهائى كه اينطور نيستند، آن دسته از نويسنده‏ها و روشنفكرها، از اساتيد دانشگاه، از معلمين، از سايرين كه اينطور نيستند و جوان‏ها كه باز اينطور بلا اشكال نيستند، براى اينكه آنها در رژيم سابق كارى نداشتند تا آنطور بشوند، بايد فكر اين معنا باشند كه ما خودمان انسانيم، ما خودمان فرهنگ داريم، ما خودمان مى‏توانيم تربيت و تعليم كنيم و مى‏توانيم كار انجام بدهيم و مشغول بشويم. حالا اول وقت است، اولى است كه دست اين جنايتكارها كوتاه شده است از مملكت ما، آنها هم كه ما را چاپيدند آنها هم حالا دستشان كوتاه شده، ما به فكر اين باشيم كه خودمان را درست بكنيم. اول مطلب اين است كه جوان‏هاى ما درست بشوند، اين جوان‏هائى كه در آتيه بايد اين مملكت را حفظ كنند، اين مملكت را اداره بكنند، اينها بايد درست تربيت بشوند و اصلاح بشوند.

خداوند همه شما را انشاءالله توفيق بدهد و همه ما را، خواهرها را، برادرها را توفيق بدهد كه خدمتگزار اين مملكت باشيم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 110

تاريخ: 11/8/58

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيت الله قاضى طباطبايى

بسم الله الرحمن الرحيم

انالله و انا اليه راجعون

با كمال تاسف ضايعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد محمد على قاضى طباطبائى رحمه الله عليه را به عموم مسلمانان متعهد و علماى اعلام مجاهد و مردم غيور مجاهد آذربايجان و خصوص بازماندگان اين شهيد سعيد تسليت عرض و از خداوند متعال صبر انقلابى براى مجاهدين راه حق و اسلام خواستارم.

ملت عزيز برومند ايران و آذربايجانيان غيرتمند عزيز بايد در اين مصيبت‏هاى بزرگ كه نشانه شكست حتمى دشمنان اسلام و كشور و عجز و ناتوانى و خود باختگى آنان است، هر چه بيشتر مصمم و در راه هدف اعلاى اسلام و قرآن مجيد بر مجاهدات خود افزوده و از پاى ننشينيد تا احقاق حق مستضعفين از جباران زمان بنمايند. عزيزان من در انقلابى كه ابر قدرت‏ها را به عقب رانده و راه چپاولگرى آنان را از كشور بزرگ بسته است، اين ضايعات و ضايعات بالاتر اجتناب ناپذير است. ما بايد از كنار اين وقايع با تصميم و عزم و خونسردى بگذريم و به راه خود كه راه جهاد فى سبيل الله است، ادامه دهيم. شهادت در راه خداوند، زندگى افتخار آميز ابدى و چراغ هدايت براى ملت‏هاست.

ملت‏هاى مسلمان از فداكارى مجاهدين ما در راه استقلال و آزادى و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگيرند و با پيوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشكنند، به پيش به سوى آزادگى و زندگى انسانى بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و رحمت و مغفرت براى شهداى راه حق و شهيد سعيد طباطبائى خواستارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 111

تاريخ: 11/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از زندانيان سياسى رژيم گذشته‏

سعادت از آن كسانى است كه تكليف خويش را ادا كردند

بسم الله الرحمن الرحيم

آنچه بود گذشت و سعادت را آنها بردند كه تكليف خودشان را ادا كردند، چه در حبس چه در زير شكنجه و چه بيرون از حبس. بايد مهيا باشيد براى مصيبت‏ها، يكى بعد از ديگرى. شما يك انقلابى كرديد و يك سدى را شكستيد كه در دنيا نظيرش كم يا نبوده است، منتظر نباشيد كه بعد از شكستن اين سد و كوتاه شدن دست ابرقدرت‏ها از خزائن شما و رفتن خائنين از اين كشور و كوتاه شدن دست استفاده جوها همين طور به اين سادگى مطلب بگذرد.

به دنبال شهادت مردان بزرگ بايد اراده‏ها مصمم تر گردد

ما بايد مهيا باشيم كه باز شهيد بدهيم. چنانچه ديروز، ديشب يكى را داديم، مرحوم آقاى قاضى رحمه الله به شهادت رسيد و قبل از او هم بوده است و بعد از او هم خواهد بود، لكن اين شهادت‏ها اراده‏هاى شماها را بايد مصمم تر كند. شما در يك راهى قدم بر مى‏داريد كه در اين راه شهادت‏هاى بسيار از مردان بزرگ واقع شده. راه اسلام است، براى اسلام قيام كرديد و براى حق قيام كرديد و كسى كه براى حق قيام كند، براى اسلام قيام كند، همه چيز بايد پيش او سهل و آسان باشد. شهادت يك هديه‏اى است از جانب خداى تبارك و تعالى براى آن كسانى كه لايق هستند و دنبال هر شهادتى بايد تصميم‏ها قوى‏تر بشود و بفهمانيد به اينهائى كه اينطور كارهاى ناجوانمردانه كنند كه ديگر نمى‏توانند با يك همچو كارهائى اعاده بدهند آن مسائل سابق را، بلكه اين نحو كشتن كه به طور ناگهانى و دزدكى مى‏كشند اين دليل بر شكست آنها است. اگر اينها قدرتى داشتند در ميدان مى‏آمدند، تا آن وقتى كه يك قدرتى داشتند در ميدان بودند و شما هم در ميدان و ملت ما آنها را عقب زد، ديگر اين آشفتگى‏هاى جزئى و اين دست و پازدن‏هائى كه گاهى يك كسى را به شهادت مى‏رسانند، گاهى يك دزدى كنند، سرگردنه‏ها دزدى مى‏كنند، اين دغلبازى‏ها دليل بر اين است كه اينها ديگر مايوس هستند و شكست خورده هستند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 112

براى پياده كردن محتواى مترقى اسلام، مردانه در ميدان باقى بمانيد

شما هم قويدل باشيد و از اين شهادت‏ها هيچ ابدا باكى نداشته باشيد و مردانه همانطورى كه تا حالا قيام كرديد و نهضت كرديد و اين سد عظيم را شكستيد، مردانه در ميدان باقى باشيد و جلو ببريد اين نهضت را تا اينكه انشاءالله اسلام با آن محتواى مترقى‏اش پياده بشود و مملكت ما يك مملكت اسلامى به تمام معنا بشود يعنى تمام قشرهايش اسلامى بشود يعنى هم دولت يك دولت اسلامى باشد هم وزارتخانه‏ها يك وزارتخانه‏هاى اسلامى باشد، هم ادارات، ادارات اسلامى باشد هم استاندارى‏ها استاندارى‏هاى اسلامى باشد، هم بازار و دانشگاه و امثال ذلك.

بايد ما كوشش كنيم براى اين مقصد بزرگ يعنى اين مقصدى كه انبيا دنبال اين مقصد بودند و تا آخر هم دنبال اين مقصد بودند و به پيش رفتند، ماها بايد به تبعيت از انبياء خدا، به تبعيت اولياء خدا اين مكتب را به پيش ببريم و انشاءالله اين مملكت را يك الگوئى قرار بدهيم از براى ساير كشورهاى اسلامى و بلكه ساير كشورهائى كه مستضعفين گرفتار مستكبرين هستند و اميدوارم كه موفق بشويد.

در انجام كارها توجه‏تان به خدا باشد كه عمل براى خدا باخت ندارد

شما در اين كارهائى كه انجام مى‏دهيد، چه در جهاد سازندگى، چه در پاسدارى و چه در دادگاه‏ها و هر جا هستيد، ادارات، توجه‏تان به خدا باشد. كى كمك به من مى‏كند كى نمى‏كند خيلى مطرح نباشد پشتيبان. شما داريد يك عمل انسانى - اسلامى براى خدا انجام مى‏دهيد، توانستيد انجام بدهيد كه به آن نتيجه هم رسيديد، اگر نتوانستيد هم انجام بدهيد باز شما برد داريد، براى اينكه پيش خداست، مطلب الهى است. كسانى كه براى خدا كار مى‏كنند هيچ وقت باخت در آن نيست آنهائى كه براى دنيا كار مى‏كنند باخت دارند كه اگر نرسيدند خوب، باختند و عمرشان هم هدر دادند، اگر برسند هم باخت دارند لكن آنهايى كه براى خدا قيام مى‏كنند، اطاعت امر خدا را مى‏خواهند بكنند، نهضت براى خدا، قيام براى خدا، عمل براى خدا، اين هيچ وقت شكست ندارد. در ظاهر هم اگر خيال بشود كه ما نتوانستيم عمل بدهيم پس شكست خورده‏ايم، به حسب واقعش شكستى نخورديم، براى اينكه ما براى خدا كار كرديم و كسى كه براى خدا كار بكند همين دنيا نيست قضيه، جاهاى ديگر ما داريم، برد آنجا است. البته دولت مكلف است، استاندارها مكلف هستند كه همراهى كنند و اين جهاد سازندگى كه جوان‏ها مشغول هستند يا ساير كارهائى را كه جوان‏ها مشغول هستند، به قدر احتياجى دارند، احتياجات آنان را برآورند به مقدارى كه مى‏توانند. دولت مسامحه نشود و آنها هم بايد عمل بكنند. يعنى همه ما موظفيم به اينكه يك كشوررى كه از گلوى استعمار بيرون كشيديم، حالا خودمان اداره‏اش كنيم به طورى كه ديگر محتاج به آنها نباشيم. اين احتياج به دشمن تلخترين چيزهائى است كه در ذائقه انسان بايد باشد يك وقت انسان احتياج دارد به برادرهاى خودش، اينهم خوب نيست لكن يك وقت احتياج داشته باشد به دشمن خودش، يعنى آنى كه در طول تاريخ ما را استضعاف كرده، در طول تاريخ به ما خيانت كرده، جنايت كرده است، حالا ما محتاج به او باشيم در ارزاقمان، دستمان را پيشش دراز

صحيفه نور ج 10 صفحه 113

كنيم كه گندم بده، دستمان را پيشش دراز كرديم كه مستشار بده، اين به نظر انسان تلخترين چيزهائى است كه در ذائقه انسان بايد باشد كه پيش دشمنش، پيش آنكه همه چيزش را از بين برده، دست دراز كند كه به من ارزاق ما را بده. بايد ملت ما اين تحول را پيدا كند كه عارش بيايد كه به آمريكا بگويد گندم به ما بده يا مستشار به ما بده، خودش بايد دنبال كار خودش باشد، خودش بايد قيام كند و حوائج خودش را برآورد.

همه اقشار ملت قيام كنند براى رسيدن به خودكفائى و رفع حوائج خويشتن

همه بايد با هم كمك بكنيم، يعنى ملت، همه قشرهاى ملت بايد در صدد اين باشند كه خود كفا باشند، محتاج نباشند. آنوقت قشر كشاورز، كشاورزيش بايد توسعه بدهد و زياد توسعه بدهد. الحمدلله در اين سال توسعه پيدا كرده بود بلكه در جائى ديدم كه راجع به قم و اطراف قم بود كه چهار مقابل قم و اطراف قم زياد شده است امسال از سال‏هاى سابق. ما اميدواريم كه سال‏هاى بعد زياد جورى بشود كه ما صادر كننده باشيم و آنها محتاج به ما باشند، نه جورى باشد كه ما پيش كسانى كه به ما آنطور رنج دادند برويم و بگوئيم شما به ما گندم بدهيد. بعدش هم بايد در همه امور اينطور باشد.

اگر يك مملكتى بخواهد مستقل باشد، اول شرط اين است كه احتياج نداشته باشد به غير اگر احتياج داشت كه نمى‏تواند مستقل باشد، احتياج خودش يك وابستگى است. اگر يك روزى آن كسى كه ما به او محتاج فرض كنيد باشيم، يك روزى جلويش را بگيرد، خوب ما بايد تسليمش بشويم. ما بايد كارى بكنيم كه مستقل بخواهيم بشويم، كارى بكنيم كه محتاج نباشيم. اين هم به اينكه دانشگاهى بنايش را بر اين بگذارد در دانشگاه خودش كارى بكند كه آن مقدارى كه مملكت خودش محتاج است بتواند آن مقدار را درست بكند. اطبا، عار است براى يك مملكتى كه خارج از طب او استفاده كرده، حالا هم هر كس هر چيز مى‏شود از اينجا پا شود و برود به لندن پيش دشمن‏هاى ما، پيش آن كه الان دشمن ما را در آنجا دارد حفاظت مى‏كند، آمريكا، پيش آن كه دشمن بزرگ ما را دارد حمايت مى‏كند و پشتيبانى از او مى‏كند و توطئه گرى مى‏كند. عار است براى ما كه مريض‏هاى ما بروند در يك چنين مملكتى كه آنطور هستند. ما بايد اطباءمان هم در خود مملكت ما تربيت بشوند هى مايوس نباشند از اينكه ما نمى‏توانيم اينقدر خودشان را نبازند. خوب پيش هم هى مى‏گفتند: خوب نمى‏شود با اين قدرت‏ها، نمى‏شود با اين قدرت‏ها در افتاد، بيائيد بسازيم، بيائيد بسازيم لكن شما ديديد وقتى ملت خواست شد. وقتى يك ملتى يك چيزى را مى‏خواهد بشود، خدا همراهش است. همانطورى كه آن وقت مى‏گفتند نمى‏شود اين قدرت را به هم زد و شما عمل كرديد و شد، حالا هم كه مى‏گويند ما نمى‏توانيم مثلا خود كفا بشويم راجع به چيزها، خير مى‏توانيم و بايد همت كنيم و بشويم. بايد طبيب از خود ما باشد، مهندس از خود ما باشد، همه چيز از خود ما باشد، احتياج به اين نداشته باشيم كه ما از خارج وارد كنيم، مغز از خارج وارد كنيم، ما خودمان بايد داراى مغز صحيح باشيم. اين مغزهائى هم كه مى‏گذارند مى‏روند، اينها هم به درد ما نمى‏خورند. خودتان بايد حالا از اول بسازيدخودتان را براى

صحيفه نور ج 10 صفحه 114

اينكه كشور خودتان را خودتان اداره بكنيد خيلى هم دنبال اين نباشيد كه حالائى كه داريد كار مى‏كنيد خير بايد حتما همه ادارات هم با شما همراهى كنند، شما براى خدا كار بكنيد البته آنها بايد اين كار را بكنند لكن اگر يك وقتى يك لنگى پيدا شد هيچ ابداً خوف به خودتان راه ندهيد و ياس به خودتان راه ندهيد. خودتان قدرتمنديد، خودتان مى‏توانيد عمل بكنيد.

كوشش كنيد كه كارتان براى خدا باشد

من اميدوارم كه خداوند همه شما را توفيق بدهد و همه ما را توفيق بدهد كه براى خدا كار بكنيم تا شكست در آن نباشد. اين از همه توفيق‏ها بالاتر است كه ما خودمان طورى بكنيم كه كارهايمان براى او باشد. خدمت به ملت خدمت به او است. خدمت به مملكت خود شما خدمت به خداست. مملكت، مملكت خداست. خدمت كردن براى اينكه ما محتاج به اجانب نباشيم، اين خدمت بزرگى است، خدمت الهى است، براى خداست اين. كوشش كنيد كه كارتان براى خدا باشد وقتى براى خدا باشد از هيچ چيز باك نداشته باشيد، خدا همراه شماست و كسى كه خدا همراهش است از هيچ نبايد باك داشته باشد.

اميدوارم كه خداوند همه شما را تاييد كند و موفق باشيد و اگر مطالبى هم هست ممكن است بنويسيد چون من وقت اينكه حالا بنشينم يك مدتى صحبت كنم ندارم.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 115

تاريخ: 11/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان عربستان سعودى مقيم ايران

نهضت اسلام نمى‏تواند محصور در يك كشور باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مع الاسف آقايان وقتى آمدند كه ظهر است و من وقتى ندارم لكن چند كلمه عرض كنم. اين نهضت ايران نهضت مخصوص به خودش نبوده و نيست، براى اينكه اسلام مال طائفه خاصى نيست، اسلام براى بشر آمده است، نه براى مسلمين و نه براى ايران. انبياء مبعوثند بر انسان‏ها و پيغمبر اسلام مبعوث بود بر انسان‏ها، خطاب به ناس يا ايها الناس و ما كه نهضت كرديم براى اسلام نهضت كرديم. جمهورى، جمهورى اسلامى است. نهضت براى اسلام نمى‏تواند محصور باشد در يك كشور و تواند محصور باشد در حتى كشوررهاى اسلامى نهضت براى اسلام همان دنباله نهضت انبياست. نهضت انبيا براى يك محل نبوده است، پيغمبر اكرم اهل عربستان است لكن دعوتش مال عربستان نبوده، محصور نبوده به عربستان، دعوتش مال همه عالم است.

براى مناديان حقوق بشر سياست و موجوديت شان مطرح است، نه جان انسان‏ها

انبيا آمدند كه انسان را بسازند. انسان يك موجودى است در ابتدا مثل ساير حيوانات است، اگر رشد بكند يك موجود روحانى مى‏شود كه بالاتر از ملائكه الله مى‏شود و اگر طرف فساد برود يك موجودى است كه از همه حيوانات پست‏تر است الان شما در اين انسان‏هائى كه در دنيا هستند و ادعاى انسانيت مى‏كنند، ادعاى طرفدارى از بشر مى‏كنند، ادعاى حمايت از حيوانات مى‏كنند، شما الان اين اشخاص را كه بك همچو ادعاهايى دارند ملاحظه مى‏كنيد، كه گمان ندارم در تمام حيوانات يك حيوانى به درندگى اينها پيدا بشود، يك حيوانى كه، يك موجودى كه تمام اين بشر و بشريت را براى نفع خودش مى‏خواهد، ميليون‏ها آدم را مى كشد براى اينكه يك نفعى ببرد. حيوانات اگر چنانچه حيوانخوار باشند، به اندازه شكم شان وقتى سير شدند رها مى‏كنند، و عده ديگر سراغ كار، اما اين انسانى كه انسان كه از حيوانات است و بدترين حيوان است براى يك منفعت جزئى حاضر است كه فوج فوج اين انسان‏ها را بكشد، انسان‏هاى ديگرى، آنهائى كه سر راه نفع او ايستاده‏اند يا لااقل به نفع او عمل نمى‏كنند، اين انسان‏ها پيش آنها اصلا موجوديت شان مطرح نيست. آنها حاضرند كه چند صد هزار، چند صد ميليون جمعيت را بكشند تا اينكه يك جائى را براى سياست خودشان

afsanah82
07-26-2011, 12:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 118

تاريخ: 12/8/58

بيانات امام خمينى در جمع ورزشكاران و گروهى از اهالى مردم قزوين

لزوم احساس مسووليت و هميارى كليه اقشار ملت در آباد ساختن‏كشور طاغوت زده

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من خوشحالم كه با شما ورزشكارهاى عزيز، ورزشكارهائى كه براى ملت ما پشتوانه هستيد، امروز مواجه هستم. من به شما دعا مى‏كنم، به همه ملت و به شما ورزشكارها كه قدرت جسمى و انشاءالله قدرت روحى هم داريد. البته مشكلات هست و مشكلات دنبال هر انقلابى اجتناب ناپذير است لكن مشكلاتى نيست كه نشود جبران كرد، مشكلاتى است كه با يك فرصتى قابل جبران است لكن بايد اين احساس در ملت ما باشد كه بعد از آنكه طاغوت رفت، يعنى قدرتى كه هر چه مى‏خواست براى خودش مى‏خواست و همه ثروت ما و ذخائر ما را به نفع خودش و ارباب‏هاى خودش چپاول كرد، بعد از رفتن يك همچو طاغوتى كشور به دست خود شما افتاده است، يعنى مال شماست، هر جائى ديگر مال خود اهالى آنجاست، بايد اهالى هر ناحيه‏اى، اهالى هر شهرستانى، اهالى هر روستائى كوشش كند براى ساختن همان جائى كه هستند. اگر همه دست به هم ندهيد و همه قشرها كمك نكنيد، به اين زودى نمى‏شود اين كشور را كه پنجاه سال اقلاً درخرابيش كوشيده شده است آباد كرد.

تبليغات مفسده جويانه شياطين با سمپاشى و ايجاد ياس در ميان مردم‏

الان دست‏هائى، قلم‏هائى، زبان هائى در كار است كه ملت ما را مايوس كند، اشكالاتى مى‏تراشند و نقل مى كنند و مى‏نويسند و مى‏گويند. همه‏اش براى اين است كه روح ياس در شما، در جوان‏هاى ما، در قشرهاى ملت ما ايجاد كنند. اگر روح ياس پيدا بشود در يك جامعه‏اى، آن جامعه سست مى‏شود و اگر سست شد، نمى‏تواند به پيروزى برسد. آنها هم چون به حسب شناخت روانشناسى خود به اينجا رسيده‏اند كه بايد اين ملت را مايوس كرد، هر چه بشود، هى مى‏گويند هيچ نشد. همين كه تبليغات و بوق‏هاى تبليغاتى‏شان در صدد اين است كه بگويند خوب، انقلاب شد و هيچ كارى نشد، اين براى اين است كه شما را از اين انقلاب مايوس كنند. اين يك مطلبى است كه شياطين الهام به اينها كرده‏اند كه اين ملتى كه با عزم راسخ خودش يك همچو قدرت بزرگى را شكست در صورتى كه هيچ در دستش نبود و با ايمان راسخ خودش و اجتماع و وحدت كلمه اين سد را شكست، آنها يك همچو قدرتى از كشور ما و جوان‏هاى ما ديدند و اين خوف درشان پيدا شد كه اگر اينطور

صحيفه نور ج 10 صفحه 119

پيش برود، ديگر امكان ندارد كه آنها بتوانند باز آن چپاولگرى خودشان را اعاده بدهند، پس چه بكنند؟ از طريق‏هاى مختلف شروع كردند به سمپاشى، هر جا توانستند عملاً هم خرابكارى كردند مثل كردستان، خوزستان، اينجاها عملاً هم مشغول به فساد و مفسده شدند، چنانچه مى‏دانيد اخيراً هم جنايت بزرگى كردند و عده‏اى را از سربازها به شهادت رساندند و همين طور باز جنايت دومى را كه اشاره كرديد كه مرحوم آقاى قاضى طباطبائى رحمه الله كه از دوستان سابق من هستند و سوابق دارم با ايشان، ايشان حبس‏ها رفته است، مجاهدات كرده، تبعيدها شده است، آنها اينطور اشخاص را يكى يكى ترور مى‏كنند و منظور اين است كه مايوس كنند شما را، آنجا هم كه عملاً دست به كار توانند بشوند، شروع مى‏كنند با تبليغات.

شرح خدمات و تحولاتى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به وقوع پيوسته است

هر روز ما مشاهد اين مطلب هستيم كه يك دسته‏اى مى‏آيند اينجا شكايت مى‏كنند كه مثلاً فرض كنيد كه در بلد ما، در طرف‏هاى ما كارهائى نشده است و پيشرفت‏هائى نكرده‏اند و گاهى هم به طور كلى مى‏گويند كه اين انقلاب شد اما چيزى به دست نيامد. از اين جهت من بايد به شما عرض بكنم كه انقلاب هشتماهه - حدود هشت ماه است على‏الظاهر - بايد شما ببينيد كه در اين انقلاب هشتماهه بايد چى به دست ما بيايد، چه آمده است تا شكايت از آنهائى كه نيامده است بكنيم. آمده‏ها را هيچ اصلاً اين نويسنده‏ها توجه به آن نمى‏كنند، يعنى توجه دارند لكن براى ايجاد روح ياس در مردم آنها را اصلاً ذكر نمى‏كنند، هى از آن چيزهائى كه بايد بشود و حالا نشده، هى آن را به رخ مى‏كشند و آن چيزهائى كه شده اصلاً از آن ذكرى نمى‏كنند، هى مى‏گويند چه شده. حالا من عرض مى‏كنم كه آن چيزى كه به تصديق همه ملت شده است و آن اينكه دزدها را بيرون كرد، اشخاصى كه سرمايه‏هاى اين مملكت را مى‏دزديدند و به خارج بردند و نفت ما را، گاز ما را و ساير معادن را به خارج مى‏فرستادند در ازايش هم چيز مختصرى مى‏گرفتند آن هم براى خودشان، به ملت كارى نداشتند، خوب، اين كار شده است. اين را كسى مى‏تواند بگويد كه اين كار نشده است و محمد رضا باز مشغول به خرابكارى است يا آمريكا باز در ايران مستشار دارد و مشغول به بردن و خوردن است؟ يك همچو كار بزرگى كه سابقه در دنيا ندارد كه يك ملت بدون هيچ ساز و برگى مثل آمريكا كه اينجا را در حلقومش بلعيده بود، از حلقومش بيرون كشيدند، اين را هيچ ذكر نمى‏كنند كه يك همچو كارى شده است. مى‏توانند بگويند نشده است؟ نمى‏توانند بگويند، اما اصلاً اين را هيچ حرفش را نمى‏زنند، حرف نمى‏زنند كه ما امروز يك وضعيتى داريم كه مملكتمان دست خودمان است. شما اين آزادى كه الان داريد شما مى‏توانستيد در پنج سال پيش از اين، پيش من بيائيد؟ اگر يك همچو اجتماعى قاچاقى مى‏آمد بيرون، سرنوشتش جز اين بود كه بايد برود حبس؟ خوب، اين يك نعمتى نيست كه براى ما حاصل شده است كه حالا ما با هم كه سال‏هاى طولانى شايد هيچ وقت هم ما خدمت شما نرسيده باشيم حالا در يك مجلس نشسته‏ايم با هم صحبت مى‏كنيم، مسائل كشورمان را، مسائل مملكتمان را داريم مى‏گوئيم؟ اين كار شده

صحيفه نور ج 10 صفحه 120

است، اين شده‏ها را اصلاً ذكرى از آن كنند، گويند انقلاب چه كرده، انقلاب اسلامى چه كرده است. اين انقلاب اسلامى براى خاطر اسلامى بودنش با انقلاب‏هائى كه در دنيا واقع شده است، فرق‏ها دارد. يك فرقش اين است كه در انقلاب‏هائى كه مى‏شده در كودتاهائى كه مى‏شده (همين چند روز كودتائى كه شده است در يك جائى، تمام مطبوعات و تمام احزاب و تمام اجتماعات را قدغن كردند) انقلاباتى كه شده است گاهى يك ميليون، دو ميليون جمعيت كشته شده است. بعد از انقلاب كشتار دستجمعى مى‏شود. اين انقلاب، اسلامى چون بود، هيچ بعد از انقلاب كشتارى كه مردم را بكشند و مثلاً اينهايى كه حالا غلبه كرده‏اند، مردم چون غلبه خود ملت بود، آن هم ملت اسلامى، آن هم با اسم اسلام. دنبال اين نه مطبوعات قدغن شد و نه اجتماعات قدغن شد و نه احزاب قدغن شد، تا چند ماه بعد بعضى‏ها را ديدند مشغول توطئه اند، الان هم مشغولند، بعضى‏ها را ديدند كه از خارج چيز اخذ مى‏كنند و دارند توطئه مى‏كنند، بعضى مجلات اينطورى و بعضى مطبوعات اينطورى را دادگاه جلو گرفت براى اينكه ملت را داشت به تباهى مى‏كشيد اما باز همه مطبوعات هستند سر جايشان، احزاب هم هستند سرجايشان و درهاى اين مملكت هم باز به همه جا. اين يك نعمتى است كه ما از اسلام داريم و از اين انقلاب اسلامى، نعمت بزرگ آزادى. شما الان ديگر نمى‏ترسيد از اينكه سازمان امنيت شب بيايد بهانه بگيرد، شما را بگيرد ببرد و حبس كند و اصلاً معلوم نشود كه چه شد. چقدر جوان‏هاى ما در حبس رفتند كه معلوم نشد چه شد. آنهائى كه معلوم شد و ماها مطلع از آن هستيم چقدر زياد هست و چقدر جوان‏هاى برومند ما را كشتند و چه كردند، اما عده كثيرى اصلاً اطلاع از آنها حاصل نمى‏شد. عده زيادى را اينها آنطورى كه آنوقت‏ها كه حمله مى‏كردند به هر طرف، مى‏گفتند نشاندند آنها را توى هليكوپتر يا چى، مى‏برند بالاى دريا باز مى‏كنند و مى‏ريزند آنجا. اينها حالا هست ديگر؟ اينها از آثار اين انقلاب نيست؟! اين بى انصاف‏ها كه مى‏گويند كه انقلاب شد و چيزى نشد، اينها را نمى‏بينند؟ كورند اينها؟ يا مى‏بينند و خائنند؟ اشكالتراشى‏هاى ديگر كه برق، آب، خرابى، چه، چه، چه. خوب، اولاً ما به آنها مى‏گوئيم كه اينها در انقلاب حاصل شده يا از اول بوده؟ آيا آنهائى كه آسفالت نداشتند، آنهائى كه آب آشاميدنى نداشتند، آنهائى كه بهدارى نداشتند، آنهائى كه حمام نداشتند، اين از چيزهائى است كه در انقلاب اين نادارى حاصل شده است يا نداشتند؟ قبلاً نداشتند. ما از هر كس مى‏پرسيم كه خوب، شما كه اسفالت مى‏گوئيد نداريم، از كى ندارى؟ مى‏گويند از اول هيچ براى ما آسفالت درست نكرده‏اند. راست هم مى‏گويند. خوب، آنها نكردند و خراب گذاشتند و رفتند، از ناحيه انقلاب اين ضرر وارد نشده منتها شما مى‏گوئيد بايد انقلاب اين كار را بكند. انقلاب مال همه شماست، انقلاب را همه شما كرديد، مملكت هم مال همه شماست. همه بايد كمك بكنيد، دولت هم يكى است، ننشستيم ما به اينكه همه كارها را دولت بكند. آن كارهائى كه شده است كه از ناحيه‏هاى مختلف باز مى‏آيند به ما مى‏گويند كه فلان كارها شده است، چقدر عمارت ساخته شده، چقدر خانه براى مستضعفين ساخته شده، چقدر زمين‏ها آسفالت شده است، چقدر زمين‏ها را درو كرده‏اند، چقدر اين جهاد سازندگى خدمت كرده، اينها را هيچ ذكر كنند، اينها را جزء اينكه چيزى نشده ذكر مى‏كنند. همين پريروز از

صحيفه نور ج 10 صفحه 121

جهاد سازندگى قم آمدند پيش من و آنها گفتند كه الان در تمام اطراف قم و چيزهائى كه مربوط به قم است ديگر ما نقيصه نداريم، همه را درست كرديم. اينها را هيچ ذكر نمى‏كنند. چقدر حمام، چقدر اسفالت، چقدر عرض بكنم كه درو، چقدر فلان، اينها را اصلاً ذكر نمى‏كنند. اين بركتى كه از ناحيه انقلاب پيدا شده است كه خود ملت مشغولند، اين احساسى كه در ملت ما پيدا شده است كه بايد تعاون كند، بايد اعانت كند، اين از بركات اين انقلاب است، اينها را اصلا ذكر نمى‏كنند مى‏گويند چى شده، هيچى نشده، اما فرض كنيد كه يك نفر آدم يا چند نفر آدم حالا داراى قرض هستند، داراى نمى‏دانم چى هستند، مى‏گويند خوب، بعد از انقلاب قرض ما ادا نشده. مگر انقلاب كه مى‏شود بايد قرض‏ها ادا بشود؟ بتوانند، ادا مى‏كنند. اگر بتوانند قرض هم ادا مى‏كنند اما اين بهانه‏گيرى‏ها براى اين است كه شماها را، جوان‏هاى ما را مايوس كنند، اگر مايوس كردند جوان‏هاى ما، اين نهضت پيش نرود. كار زياد شده است و خدمت به مملكت زياد شده است و اين خدمت‏هايى كه شمردم در راس همه خدمت‏هاست. بالاترين خدمت بيرون كردن اين دزدها از مملكت بود كه شده است اين، اين را انقلاب كرده، نشده يعنى چى؟ چه چيز نشده؟ اينها مى‏گويند كه باز سازمان امنيت ما داريم؟! باز اويسى و نمى‏دانم كذا هستند سر كار؟! نصيرى و امثال اينها؟! خوب، همه اينها از بين رفتند، كى اين كار را كرد؟ ملت اين كار را كرد براى انقلاب اسلامى‏اش، اين انقلاب است كه اين كارها را انجام داده است و مشغولند الان به كار، هم ملت مشغول است و هم دولت مشغول است. اين جهاد سازندگى كه مى‏روند براى خدمت به مردم، گاهى وقت‏ها من در تلويزيون مى‏بينم خيلى من خوشحال مى‏شوم از اين روحيه اينها، البته اين خانم‏هاى ضعيف البنيه البته نمى‏توانند بروند يك زمين بزرگى را درو بكنند لكن حضور آنها در اين مزرعه‏ها موجب اين مى‏شود كه اين، خود صاحبان آنجا تقويت مى‏شوند و كارهاشان دو چندان مى‏شود. اين دكترها و مهندسين و تحصيلكرده‏ها و اينها كه وارد مى‏شوند در يك جائى مشغول مى‏شوند به ساختمان يك چيزى و مشغول مى‏شوند به كار يك چيزى، اينها اسباب اين مى‏شود كه خود آن اهالى آنجا هم به كار واداشته مى‏شوند. كار زياد شد، اينها كارهائى است كه در سطح مملكت دارد مى‏شود و شده است لكن اين بى انصاف‏ها مى‏خواهند مايوس كنند شما را، ايجاد ياس كنند تا اينكه به واسطه ايجاد ياس هى كم كم دست بردارند از كار و بگويند كه كارى نشده. خوب، تبليغات تاثير دارد در انسان، خوب، تبليغ، تبليغ كه كارى نشده، اين كارهائى كه شده را آدم يادش مى‏رود.

توصيه به ملت در حفظ كيان مملكت و هدم اخلالگران

شما قوى باشيد چنانچه هستيد، شما ورزشكاريد و ورزشكارها قويند و مومن. ايمانتان را حفظ كنيد و از اين حرف‏هائى كه اينها مى‏زنند و گفتگوهائى كه مى‏كنند ابداً خوف به خودتان راه ندهيد و توجه به اين داشته باشيد كه مملكت مال خود شماست و مال خودتان را خودتان بايد حفظ بكنيد و كسانى كه در هر جا هستند بايد مملكت را به عنوان اينكه مال خودشان است خودشان حفظ بكنند و

صحيفه نور ج 10 صفحه 122

اينهائى كه شلوغكارى مى‏كنند بايد به آنها يا بى اعتنائى كرد يا مشت توى دهانشان زد و از بين برد اينها را تا مملكت آرامش پيدا كند و با آرامش، آنوقت ساختن حسابى نهائى خواهد شد. مادامى كه آرامش در يك مملكتى نباشد و شلوغكارها و آن اشخاصى كه ريزه خوار آن رژيم سابق بودند و خدمتگزار به آن رژيم سابق بودند مشغول شدند به اينكه شلوغكارى بكنند و نگذارند آرامش پيدا بشود، وقتى آرامش نباشد نمى‏شود سازندگى صحيح بشود. در يك شهرى كه آرامش نيست نمى‏شود در آن شهر ديگر ساختمان بشود و در آن شهر آسفالت بشود يا در آن ناحيه آسفالت بشود بايد آرامش حفظ بشود تا به دنبال اين كارها بروند و من اميد وارم كه شماها با قدرت جسمى و روحى كه داريد در اين نهضت پيش برويد و ابداً به خودتان هيچ ياس راه ندهيد كه ياس از جنود شيطان است. يكى از جنود شيطان ياس است و اين شياطين كه دارند ياس ايجاد مى‏كنند اينها هم از جنود شيطانى هستند و شما ياس به خودتان راه ندهيد، اميدوار باشيد، پشتوانه شما خداى تبارك و تعالى است و مملكت، مملكت امام زمان است و شما انشاءالله پيروز خواهيد بود. و به خدا خداوند شما ورزشكارها را و اهالى قزوين را كه سوابق دارند و سوابق دينى دارند، خداوند همه را حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 123

تاريخ: 12/8/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميته‏ها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى استان خراسان

هراس منحرفين از تحقق اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

عتبه بوسى مولا على ابن موسى (ع) از آرزوهاى من است. كراراً هم از خراسان اظهار لطف كردند آقايان و دعوت كردند و من اگر فرصتى پيدا بكنم، آرزو دارم كه بيايم خدمت ايشان و خدمت همه ملت خودم خراسان، لكن شما مى‏دانيد كه الان من گرفتارى‏هائى دارم و در يك اجتماعات بزرگى هم براى من ميسور نيست كه رفت و آمد كنم، از اين جهت عجالتاً، موقتاً معذور هستم و اميدوارم كه دعا بفرمائيد من موفق بشوم به يك همچو توفيق بزرگ.

اسلام يك خار بزرگى شده است در چشم اشخاصى كه از اول نمى‏توانستند اسلام را ببينند، منتها قبل از انقلاب از باب اينكه دولت طاغوت بود، قلم‏ها و قدم‏ها و گفتارها به اسلام خيلى توجه نداشت، حالا كه دولت طاغوت منقرض شد و تا آخر برگشت ندارد و رژيم جمهورى اسلامى شد، اينهائى كه اسلام مثل استخوانى در گلوى آنهاست در صدد برآمدند كه نگذارند اين حقيقت تحقق پيدا بكند. تمام اين اختلافاتى كه مى‏بينيد با شماها دارند، با كميته‏ها دارند، با دادگاه‏هاى انقلاب دارند، با روحانيون دارند و با پاسدارها دارند، اساسش اختلاف با اسلام است. آنهائى كه نمى‏توانند بشنوند اسم اسلام را، حالا مى بينند كه اسلام پيش آمده است و انشاءالله با مختواى خودش تحقق پيدا مى‏كند، آنها را خوف بر داشته است كه اگر اين حقيقت تحقق پيدا كند، شياطين طرد خواهند شد. از اين جهت با تمام قوائى كه دارند، با اسماء مختلف، با اسم اسلام، با اسم خدمتگزارى به مردم، با اسم فدائى خلق، با اسم‏هاى مختلف، اينها به ميدان آمدند، يعنى به ميدان خدا آمده‏اند و اينها نمى‏فهمند به اينكه اگر همه اينها مجتمع بشوند و براى ملت خدمت بكنند، زود اين ملت و اين كشور به نتيجه كه خواهد مى‏رسد، و اگر همه اينها مخالفت بكنند مخالفت شان به جائى نمى‏رسد، لكن مشكلاتى ايجاد مى‏كند. اگر در كردستان اين مشكلات را ايجاد نكرده بودند، حالا مثل ساير جاها آرام بود و توانستند مسلمين كه در آنجا هستند، دولت و ملت، آنجا را آباد كنند لكن آنها كه نمى‏خواهند اين آرامش پيدا بشود و حقيقت مطلب اين است كه اسلام را نمى‏خواهند، در آنجا به يك طورى فتنه‏گرى مى‏كنند و در هر مركزى با يك اسمى. همان‏ها باز اسلام را نمى‏خواهند، بعضى‏شان هم اگر اسلام را بخواهند يك اسلام وارونه مى‏خواهند. آن اسلامى كه اسلام پيغمبر اكرم است و آن اسلامى كه به وحى الهى آمده‏

صحيفه نور ج 10 صفحه 124

است، وحى را هم در آن تصرف مى‏كنند و به صورت ديگر در مى‏آورند.

اشاعه ماديت، هدف شوم منحرفين در برداشت مغرضانه از اسلام

من كراراً اين مطلب را در نجف هم گفتم و اينجا هم گاهى گفته‏ام كه ما در يك مدتى گرفتار بوديم به يك قشر از مردم و به قشرى از اهل علم كه اينها اسلام را از آن طرف نگاه كردند. عرفا اسلام را قبول داشتند لكن تمام مسائل را برمى گرداندند به آن معانى عرفانى، مسائل روز قائل نبودند و حتى اگر روايتى يا آيه‏اى در جهاد مى‏آمد آنها همان جهاد نفس را مى‏گفتند هست و اسلام را با يك صورت ديگرى غير از آن صورت واقعى كه جامع است، جامع همه اطراف است نظر مى‏كردند. من گفتم ما يك مدت‏هائى مبتلاى به آنها بوديم كه البته مردم صالحى بودند لكن اسلام را با يك صورت مى‏ديدند، يك بعد اسلام را نظر مى‏كردند. و يك مدتى اخيراً ما مبتلا شديم به يك عده‏اى كه اينها عكس آنها هستند، تمام معنويات را اينها به ماديات برمى گردانند. مى‏گويند مسلميم، لكن نه توحيدشان توحيد اسلامى است و نه بعثت‏شان بعثت اسلامى است و نه نبوت‏شان نبوت اسلامى است و نه امامت‏شان و نه معادشان، همه‏اش بر خلاف اسلام است، نه اينكه تازه، يعنى ده سال، پانزده سال است پيدا شده‏اند. در وقتى كه اوائل شايد حوزه علميه قم بود، بعضى از همين سنخ آدم‏ها كه معمم بودند يك روزى آمدند بعضى‏شان پيش من و گفتند كه اينطور فهميدم كه معاد همين عالم است، جزا هم همين عالم است. اين آدم‏ها بودند، از سابق هم بودند، حالا زياد شدند. من نجف كه بودم يك آدمى آمد از طرف يك گروهى و بيشتر از بيست روز، بعضى‏ها مى‏گويند بيست و چهار روز آنجا ماند، هر روز هم آمد پيش من، من يك ساعت يا بيشتر به او مهلت دادم كه صحبت كرد، تمام صحبتش هم از قرآن بود و نهج‏البلاغه، تمام صحبتش، من سوءظن به او پيدا كردم و يادم آمد قصه‏اى كه مرحوم سيد عبدالمجيد همدانى داشته است كه نقل مى‏كنند كه يك نفر يهودى آمده بود پيش ايشان و مسلمان شده بود، بعد از يك چند وقتى ايشان ديده بود ايشان خيلى مسلمان شده خواسته بودش، گفته بود تو من را مى‏شناسى؟ گفت بله شما از علمائيد. مى‏دانيد كه من مثلاً اولاد پيغمبر هستم؟ مى‏دانيد كه من پدرانم مسلمان بودند؟ (اينهمه چه، چه) حالا هم عالم هستم در اين جمعيت؟ بله همه اينها را مى‏دانم. خودت را هم مى‏شناسى؟ بله، يهودى زاده‏ام. همه پدرهايت يهودى بودند خودت هم يهودى و تازه مسلمان شدى، من يك معمائى پيشم هست و او اين است كه چطور تو از من بيشتر مسلمان شدى، چه شده است كه تو اظهار اسلامت بيشتر از آنى است كه ما هستيم. شنيدم كه بعد رفته و ديگر ايشان را نديده بود. معلوم شد حيله‏اى بوده براى يك كارهائى. از اين حيله‏ها هست. من ديدم كه اين خيلى مسلمان شده و تمام حرفش از اسلام و نهج‏البلاغه و فلان و در خلال حرف‏هايش ديدم كه روى اعوجاج دارد مسائل را، حرف‏هائى را مى‏زند. من هيچ حرف با او نزدم، جوابش را ندادم، فقط گوش كردم كه بفهمم چه آدمى است، فقط يك كلمه‏اى كه او گفت كه ما مى‏خواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم قيام مسلحانه حالا وقتش نيست، براى اينكه نيروى خودتان را از بين مى‏بريد و كارى ازتان نمى‏آيد. يك دسته‏اى از اينها كه حالا شما

صحيفه نور ج 10 صفحه 125

مى بينيد كه اظهار اسلام مى كنند، از شما هم بيشتر دارند اظهار اسلام مى‏كنند، از اين سنخ جمعيت هستند كه اسلام را اگر هم بخواهند، نه آن اسلامى است كه پيغمبر اكرم فرموده است، يك چيز ديگرى، وارونه‏اش مى‏خواهند بكنند به يك صورت ديگرى، در ارتش همه چيزش را مى‏خواهند وارونه كنند. در بين اين افراد خيلى از اينها هستند كه بسيار اسم اسلام را مى‏برند و بسيار هم دلسوزى براى اسلام مى‏كنند، اما اگر دلسوزى بكنند، براى آن اسلام خودشان، نه براى اسلام ما. بعضى ديگر هم هستند كه اصلاً نه، اعتقادى به اسلام هم ندارند چنانچه به اين انقلاب هم اعتقادى نداشتند ولى حالا صد در صد اسلامى شدند و انقلابى. حالا شما توانيد يك كسى را پيدا كنيد كه بگويد من انقلابى نيستم . همه هم مى‏گويند ما از اول بوديم. الان همه اينهائى كه مى‏آيند، مى‏گويند ما حبس‏ها رفتيم، چه كرديم، مخالفت‏ها كرديم در زمان طاغوت. حالا ديگر اسم آن رژيم پيش آنها هم طاغوت شده است در صورتى كه در دلشان اين نيست. اينها الان از اسلام مى‏ترسند، سخت هم مى‏ترسند، در صورتى كه اسلام براى همه خوب است، لكن اينها وحشت‏شان زد، البته براى خيانتكار، اسلام هم خوب نيست، هيچ دين توحيدى براى اسلام خوب نيست، اسلام مخالف با خيانت‏هاست، مخالف با اين است كه اين جوان‏هاى ما را به تباهى بكشند به اسم اسلام يا به اسم ترقى و تعالى و اين مملكت ما را به آنطور كه ديديد كشيدند، به اسم تمدن بزرگ. اينها هم كه مى‏گويند اسلام، نظير تمدن بزرگ آن مردك است كه با اسم تمدن بزرگ مملكت ما را به اينجا رسانيد كه الان همه جمع شدند و نمى‏توانند اصلاحش كنند. اينها هم با اسم اسلام مى‏خواهند بكلى اسلام را كنار بگذارند و يك چيز مادى جاى او بگذارند كه همه چيزش مادى باشد. به اسم اسلام، ترويج ماديت را مى‏كنند بعضى‏شان. ما بايد يك اسلامى كه براى همه خوب است، اين اسلامى كه هم معنويات دارد، معنوياتش بالاترين معنويات است، مادياتش هم سالم ترين ماديات، بيايند در همين با ما، همراه با مسلمان‏ها، همراه با جوان‏ها، همراه با اين روحانيون عزيزى كه همه چيزشان را الان گذاشتند براى همين كار اين آقائى نيست كه مى‏بينند. يك وقتى است كه بايد رفت، وظيفه است.

لزوم بقاى كميته‏ها و دادگاه‏هاى انقلاب جهت حفظ نظام كشور

اين كميته‏ها بايد باشد. غلط مى‏كند كسى كه مى‏گويد كميته نه. كميته‏ها اگر نباشند، پاسدارها اگر نباشند، اين دادگاه‏ها اگر نباشند، كى مى‏تواند اين مملكت را اداره كند؟ كى اداره كرد اين مملكت را آن روزى كه اين مردك رفت و آشفته شد همه چيز؟ همين روحانيون اطراف همه ولايات و اين جوان‏هائى كه براى خدا قيام كرده بودند و اين مردم متعهدى كه براى خدا قيام كرده بودند، اينها آمدند و همه جا را دست گرفتند، و درست كردند آشفتگى‏ها را. اگر نبودند، حالا هيچ كس نبود، هيچى نبود. حق ندارد كسى نسبت به اينها يك تعدى بكند و يك فرمانفرمائى. اين كميته‏ها بايد باشند، اين پاسدارها بايد باشند، اين دادگاه انقلاب بايد باشند. دادگسترى غلط مى‏كند كه به اينها حرفى‏زند. دادگسترى روى موازين خودش برود، آن هم موازين غلطى كه بايد اصلاح بشود. اين بعضى از اين‏

صحيفه نور ج 10 صفحه 126

روساى دادگسترى از همان طاغوتند كه بايد گم بشوند بروند سراغ كار خودشان، نبايد بنشينند و حكمفرمائى كنند و به دادگاه‏هاى ما يا به سپاه پاسداران ما يا به اهل علم ما كه در كميته‏ها هستند حرفى بزنند. غلط مى‏كنند اينها، اينهائى كه بايد بروند گم بشوند از اين مملكت، حالا آمدند نسبت به اشخاص دارند حرف مى‏زنند. همين طور اشخاص ديگرى كه در استان‏ها هستند، در جاهاى ديگر هستند، اينها نمى‏توانند و نبايد يك وقتى اهانت كنند راجع به مسلمان‏ها، راجع به اين اهل علمى كه مشغول براى خدمت به اين خلق هستند، براى پاسدارها كه مشغول خدمت هستند، براى كميته ها كه مشغول خدمت هستند، براى دادگاه‏ها كه مشغول خدمت هستند. اگر اينها نباشند، كه تو نمى‏توانى هى حرف مفت بزنى. اينها اصلاً كارى كردند كه مجال دادند به شما كه مى‏توانيد حرف بزنيد و هر چه دلتان هم مى خواهد بگوئيد.

قدرتمند باشيد، شما خراسانى‏ها قدرتمند هم هستيد الحمدلله و قدرتمند باشيد. شما يك پناهگاه داريد، پناهگاه اسلامى و آن بقعه مطهر على ابن موسى (ع) است كه كسى كه يك همچو پناهگاهى دارد اين قدرتمند است. كميته‏ها قدرتمند باشند، دادگاه‏ها قدرتمند باشند، علمائى كه در آنجا در كميته‏ها هستند قدرتمند باشند، اعتنا نكنند به اين حرف‏هاى مفتى كه بعضى‏ها كه مخالف با اين انقلاب هستتند و اسلام در چشم‏شان مثل خارى فرو رفته است، اعتنا به اينها نكنند. البته من راجع به بعض مسائل هم با دولت باز صحبت خواهم كرد و اميدوارم كه با قدرت و قوه و ايمان همانطورى كه تا اينجا آمديد و همه چيز را رفتند آنها، تمام شد، اين ريشه‏هاى گنديده هم زير خاك گندند، اگر يك وقت هم بخواهند بيرون بيايند قيچى‏شان مى‏كنند تمام مى‏شود. انشاءالله خداوند شما را حفظ كند، موفق باشيد. من دعاگوى همه هستم و شما احتمال اين را بدهيد كه اگر به من بگويند كه خدمتگزار، بهتر از اين است كه بگويند رهبر. رهبرى مطرح نيست، خدمتگزارى مطرح است. اسلام ما را موظف كرده كه خدمت كنيم، خدمتگزارى مطرح است. ما همه با هم، همه مجتمعاً با هم دست به دست هم، از پاسدارهاى عزيز تا اهل علم عزيز، تا اهل منبر عزيز، تا اهل كميته‏ها، تا اهل همه، ما همه ملت با هم. يك مملكتى است مال همه، يك مملكتى مال همه است، همه موظفيم اين مملكت را خودمان اداره بكنيم. حال ديگر مال خودمان، منافع مملكت ما را ديگر امريكا نمى‏تواند ببرد، منافع مال خودتان است، مملكت هم مال خودتان، خودمان بايد زحمت بكشيم و كشت بكنيم و منافعش مال خود ملت ما باشد. انشاءالله خداوند تاييدتان كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 127

تاريخ: 13/8/58

بيانات امام خمينى در جمع دانش‏آموزان و دانشجويان در دبيرستان حكيم نظامى قم به مناسبت روز دانش‏آموز

تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من امروز آمده‏ام در ميان شما دانشجويان عزيز به دو منظور: يكى بزرگداشت روز شهادت جوان‏هاى عزيز در دانشگاه در اثر هجوم وحشيانه مامورين جبار و يكى براى پيوند بين قشر روحانى و قشر دانشگاهى و دانشجويان، من اين پيوند را تبريك عرض مى‏كنم به روحانيون و تبريك عرض مى‏كنم به دانشگاهيان. من آمده‏ام تا پيوند خدمتگزارى خودم را به شما عزيزان عرضه كنم كه تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم، خدمتگزار ملت‏هاى اسلامى، خدمتگزار ملت بزرگ ايران، خدمتگزار دانشگاهيان و روحانيون، خدمتگزار همه قشرهاى كشور و همه قشرهاى كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان.

همه گروه‏ها در يك معنى مجتمع شوند و آن حفظ كشور و كيان اسلام است

يك پيوند بايد بين اين دو قشر مترقى و اين دو مغز متفكر باشد، يعنى روحانيون عزيز و دانشگاهيان عزيز و يك پيوند بايد بين روشنفكران، نويسندگان، تمام كسانى كه منور الفكر هستند، با قشرهاى ملت، با اين دو قشرى كه قبلاً ذكر كردم باشد، برادران ما در هر جا كه هستند و به هر شغل كه اشتغال دارند و به هر لباس كه هستند و به هر مرتبه‏اى كه از دانش و علم هستند بايد بدانند كه اگر چنانچه با هم اجتماع نداشته باشند، اجتماع فكرى نداشته باشند، براى اين ملت مستضعف خدمتگزار نباشند، براى اين كشور اسلامى خدمتگزار نباشند، كار اين كشور و بار اين كشور به منزل مشكل رسد، مى‏رسد لكن مشكل مى‏رسد و اگر چنانچه اين قشرهاى متفرق، اين گروه‏هاى متفرق، اين آراء متفرق، اين مسلك‏هاى متعدد در يك معنا با هم مجتمع بشوند و آن حفظ كشور و حفظ كيان اسلام، با تحقق يك همچو معنا ما به مقاصد عاليه اسلامى كه همان مقاصد عاليه ملت‏ها و همان مقاصد مستضعفين است به زودى خواهيم رسيد.

مقصد ما، استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى است

ما اينهمه جوان داديم، در دانشگاه‏ها جوان داديم، در مدرسه‏هاى قديمى جوان داديم، در مدارس‏

صحيفه نور ج 10 صفحه 128

علمى و اسلامى و فرهنگ جوان داديم، در خيابان‏ها و بازارها و كوچه‏ها شهيد داديم كه به مقصد برسيم، براى مقصد بود و آن مقصد همان بود كه ملت ما فرياد كشيدند و آن را خواستند: استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى.

برادرهاى عزيز من، برادرهاى روشنفكر، برادران نويسنده و صاحب قلم، برادران دانشگاهى، دانشجويان محترم، روحانيون معظم، بازاريان محترم، كارگران عزيز، كارمندان محترم بيائيد به هم بپيونديد، بيائيد تمام قلم‏ها و تمام قدم‏ها و تمام گفتار ما بر منافع اين قشر مستضعف باشد، نگذاريد خون اين شهيدان هدر برود، نگذاريد زاغه‏نشينان ما باز ادامه بدهند به زاغه‏نشينى، نگذاريد ابر قدرت‏ها باز به طمع بلعيدن ما بيفتند، نگذاريد توطئه‏هاى ابر قدرت‏ها و خائنين رشد پيدا كنند.اى قشرهاى روشنفكر واى قشرهاى نويسنده، قلم‏ها و گفتار خودتان را در راه اين مستضعفين صرف كنيد، اى دانشمندان ما، اى دانشجويان ما،اى فرهنگيان ما،دانشگاهيان ما، اجتماعات خودتان را براى راه اين مستضفين تقويت كنيد، شما بوديد كه اينهمه خدمت كرديد و اينهمه خون داديد و اينهمه حبس رفتيد و اينمه زجر كشيديد براى خلاصى از يوغ دشمنان، خلاصى از چپاولگرى چپاولگران، نگذاريد زحمات خودتان هدر برود، قلم‏ها را در راه خدمت به اين خلق به كار بيندازيد، گفتار را در راه خدمت به مستضعفين و اعمال را در خدمت به مستضعفين.

با وحدت، اعجاز بزرگ تاريخ يعنى شكست همه ابرقدرت‏ها را ايجاد كرديد

اى دوستان من!اى برادران من! از تفرقه بپرهيزيد و همانطور كه امروز روز پيوند روحانى و دانشگاهى و دانشجويان است، ادامه بدهيد به اين پيوند و روشنفكران و نويسندگان، تمام قشرها به اين دو پيوند عزيز بپيوندند. شما ديديد با پيوند قشرهاى مختلف اعجاز بزرگ تاريخ را ايجاد كرديد و آن شكست همه ابرقدرت‏ها بود، امروز آنها از كار ننشسته و مشغول توطئه هستند، شما را به روى هم بازى مى‏دادند، وا مى‏دارند و از اجتماع باز مى‏دارند، هر قشر شما با قشر ديگر تفرقه افكنى مى‏كنند، آنها بين اقشار تفرقه افكنى مى‏كنند، كمك نكنيد به اين تفرقه افكنى‏ها كه اين، كمك به دشمنان كشور است، به دشمنان اسلام است انتقاد اينقدر نكنيد بدون جهت، بهانه‏گيرى نكنيد بدون جهت كه اين به نفع دشمنان ماست. هر روز نگوئيد انقلاب شد و هيچ نشد اين خيانت به ملت است. ملت همه چيز داد و بزرگترين چيز را به دست آورد و آن آزادى و كوتاهى دست دشمنان و براى همين فرياد مى‏كرد و اين را به دست آورد، نگوئيد چيزى نشد، شد و معجزه شد، آنهائى كه مى‏گويند نشد، براى تضعيف روحيه ملت است، براى سست كردن اراده ملت است، اين دانسته يا ندانسته خدمت به استعمار است، اين دانسته يا ندانسته خدمت به رژيم منحط شاهنشاهى است. كارهاى بزرگى شد، كارهاى معجزه آسا، شكست طاغوت، شكست ابرقدرت‏ها، امروز مملكت ما مستقل است احدى در او تصرف نمى‏تواند بكند و اجازه نمى‏دهيم كه چپ و راست در اين مملكت دخالتى بكند، اجازه دهيم كه ذخائر ما را به چپاول ببرند، از اين چيز بهتر چه مى‏خواستيد از يك انقلاب؟ همان كه ملت مى‏خواست، آزادى را

صحيفه نور ج 10 صفحه 129

مى‏خواست، حاصل است، همه الان آزاد نشسته‏ايد و در همه جا آزاد مجتمع هستيد و در پنج سال پيش هيچ توانستيد يك همچو اجتماعى را ايجاد كنيد. آزاديد، اين چيزى بود كه ملت مى‏خواست و شد، مستقل هستيد، هيچ قدرتى به شماتواند حكومت كند، مستقل هستيد و اين مطلبى است كه شد، اين چيزى است كه ملت مى‏خواست و شد. رژيم را ساقط كرديد و جمهورى اسلامى را ايجاد كرديد و اين امرى است كه شد، اين سه مطلب را ملت ما مى‏خواست و هر سه مطلب شد.

اشكال تراشى براى تضعيف ملت است

اى كوتاه فهمان! اى خيانتگران! اينقدر تزوير نكنيد كه چه شد، همان كه ملت مى‏خواست شد. ملت ما براى شكم قيام نكرده بود، ملت ما براى اين امور منحط قيام نكرده بود، ملت ما براى آنچه قيام كرده بود، شد، چطور مى‏گوئيد نشد؟ و از اين به بعد هم تمام خواست‏هاى دست دوم ملت انجام خواهد گرفت. و نه قدرت‏هاى خارجى و نه توطئه‏هاى داخلى و نه قلم‏ها و نه گفتارها نمى‏تواند جلوگيرى كند از اين سيل خروشان. برادران من بدانيد كه اين مسائلى را كه طرح مى‏كنند و اين اشكالاتى كه مى‏تراشند همه براى تضعيف شماست، همه براى اين است كه شما را مايوس كنند، مى‏خواهند شما را از اسلام مايوس كنند، آنهائى كه منافع خودشان را از دست داده‏اند يا در خطر مى‏بينند خواهند شما را مايوس كنند، مى‏خواهند شما را از قدرت خودتان مايوس كنند تا سست بشويد و آنها به مقاصد خودشان برسند لكن بايد بدانند كه ملت ما ديگر نه سست خواهد شد و نه شما ديگر به مقاصد خودتان مى‏رسيد.

اى ملت عزيز، قوى باش كه پشتيبان تو خداست

اين اشخاصى كه طرفدارى مى‏كنند از قدرت‏هاى بزرگ ولو به واسطه تضعيف ملت، اينها هستند كه فرانسه‏شان آنطور است كه بختيار را پناه داده است و جوانان ما را به حبس كشيده و آمريكايشان آن است كه جرثومه فساد را در پناه خودش دارد حفظ مى‏كند اگر دست برندارند از اين شيطنت‏ها، اگر او بختيار را بخواهد حفظ بكند و او محمد رضاى مخلوع را، ما با آنها به طور ديگر معامله مى‏كنيم، ما نخواهيم گذاشت كه توطئه‏هاى آنها به ثمر برسد و ما با وضع ديگر با آنها معامله خواهيم كرد، ملت ما براى همه چيز حاضر است، توطئه‏ها را مى‏شكنيم و اين جرثومه‏هاى فساد را يا اصلاح مى‏كنيم و يا طرد.اى ملت عزيز! قوى باش كه پشتيبان تو خداست، با اراده مصمم به پيش برو كه نگهدار تو خداست، تو براى خدا و براى جمهورى اسلامى قيام كردى، قويدل باش كه پيروز خواهى شد.

خداوند انشاءالله جوان‏ها را براى ما حفظ كند، همه طبقات را براى ما حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 130

تاريخ: 13/8/58

بيانات امام خمينى در جمع مسوولين امور تربيتى نواحى نوزده‏گانه و دانش‏آموزان مدارس تهران‏

قيام ملت ايران جهت مطالبه حق و آزادى و استقلال بود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما برادرها و خواهرها چه فكر مى‏كنيد راجع به امور انقلاب و چه تزريقاتى به شما مى كنند راجع به اين نهضت؟ من بايد به شما عرض بكنم كه نهضت ما با پيروزى آمده است و با پيروزى جلو مى‏رود و هيچ‏نگران اين معنا نباشيد براى اينكه يك ملتى وقتى كه يك مطلبى را خواست آن هم مطلبى كه حق است، حق ملت‏هاست، يك ملتى كه تمام قشرهايش نهضت كرد و بپا خاست و اين قيام هم قيامى بود كه حق خودش را مطالبه كرد، آزادى را مطالبه مى‏كرد، استقلال را مطالبه مى‏كرد و چون مسلم است جمهورى اسلامى را، يك همچو ملت بپاخاسته براى مطالبه حق خودش، همين اسباب اين شد كه نتوانستند. اين ابرقدرت ها سال‏هاى دراز اين حق را از اين ملت سلب كرده بودند و آزادى به هيچ وجه نبود، استقلال نبود، رژيم، رژيم غير قانونى سلطنتى بود، نتوانستند كه حفظ كنند آن رژيم را و نتوانستند آن اختناقى كه سابق بود و سابقه داشت در اين مملكت، باز نگهش دارند و نتوانستند وابستگى ما را به غير حفظ كنند.

توطئه دشمنان جهت مايوس نمودن ملت از انقلاب اسلامى

ما الان مستقليم، مملكت مال خود شماست، نه شرق، نه غرب، نه قدرت‏هاى بزرگ، هيچ كدام تصرف در اينجا ندارند و توانند داشته باشند. با همان قدرتى كه شما بيرونشان كرديد، با همان قدرت حفظ مى‏كنيد استقلال خودتان را، حفظ مى‏كنيد اين آزادى خودتان را، حفظ مى‏كنيد رژيم حاضر كه جمهورى اسلامى است. هيچ نگرانى نداشته باشيد، من به شما اطمينان مى‏دهم كه با اين روحيه‏اى كه در ملت ما پيدا شده است و با اين قيام مردانه‏اى كه ملت ما كرد، شكست داد قدرت‏هاى بزرگ جهانى را، قضيه، قضيه محمد رضا تنها نبود، قضيه، قضيه آمريكا بود، شوروى بود، انگلستان بود، قضيه اينها هم نبود، قضيه همه ممالك، دولت‏هائى كه يك روابطى با اينجا داشتند، همه دولت‏ها مخالفت مى‏كردند، منتها بعضى‏ها به صراحت مخالفت مى كردند و بعضى‏ها به كنايه. در عين حال كه شما يك طرف بوديد همه قدرت‏ها يك طرف و نبايد به حسب حساب‏هائى كه اين حسابگرها كنند، نبايد ما پيروز بشويم، نبايد اين سد را ما بشكنيم براى اينكه ما چه دستمان بود، حالا چهار تا

صحيفه نور ج 10 صفحه 131

تفنگ شما مى‏بينيد دستتان است اينها از غنائم جنگى است، شما قبل از اين دستتان چيزى نبود، آنها تا دندان مسلح بودند، همه چيز داشتند و شما با دست خالى لكن با قلب پر از ايمان، قلب‏هاى نورانى پر از ايمان و فريادهاى الله اكبر، در مقابل فرياد الله اكبر نمى‏تواند كسى بايستد. يك ملت سرتاسر، يك بچه اينقدرى كه تازه زبان باز كرده، با ساير مردم هم صدا الله اكبر و مرگ بر شاه، اين سيل خروشان خراب كرد همه سدهائى كه در مقابل شما بسته بودند و الان شما پيروز هستيد منتها آنها حالا به دست و پا افتادند كه ناراضى درست كنند در صورتى كه شما از اين پيروزى خودتان راضى هستيد، شما همان‏ها را كه مى‏خواستيد دستتان آمد. اين فريادها چه بود؟! اين بود، آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى، الان دست شماست. چطور اين خانه خراب‏ها مى‏گويند چيزى گير ما نيامده، اينهائى كه خواهند شما را باز مايوس كنند، سست كنند، اينها مى‏گويند چيزى نشده است. مگر ملت چه مى‏خواست كه بشود. شما هيچ وقت صدا، فرياد كرديد كه نان مى‏خواهيم؟! فرياد كرديد منزل مى‏خواهيم كى همچو فريادى؟ همه‏تان با هم جمع شديد، زن و مرد، بچه و بزرگ فرياد كرديد آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى. همانى كه ملت ما خواست دستش آمد، چطور اينها مى‏گويند كه جمهورى اسلامى، انقلاب شد چيزى دست ما نيامد. مگر انقلاب براى چه شده بود. انقلاب براى اين سه تا مقصد، سه تا مطلب بود كه اساس مطلب است. آقا شما آزادى را كم چيزى فرض مى‏كنيد. از بالاترين نعمت‏هائى كه در عالم هست آزادى انسان است. انسان حاضر است همه چيزش را فداى آزادى خودش بكند. اين حبس سى و پنج ميليونى شكست و شما آزاد شديد. انقلاب شما كارى ازش نيامد؟ اينها اينطور تحقير مى‏كنند ملت ما را، اين نويسنده‏هاى ما اينطور تحقير مى‏كنند ملت را كه ملت انقلاب كرد چيزى گيرش نيامد.

خائنين تلاش مى‏كنند براى اينكه مردم را بازى بدهند

ملت هر چه خواست گيرش آمد. ملت گندم نمى‏خواست، آن هم گيرش مى‏آيد، اما هيچ كس فرياد كرد در اين فريادها - كه ما فرياد كنند - كه ما گندم مى‏خواهيم؟ فرياد كرد كه ما خانه مى‏خواهيم؟ ما اجاره خانه مى خواهيم؟ ما منفعت مى‏خواهيم؟ اينها اصلاً مطرح نبود پيش ملت ما، ملت ما هر چيزى كه خواست به تمام عيار گيرش آمده، البته رژيم جمهورى اسلامى آمده است، لكن خوب، بايد محتوايش هم به تدريج گير بيايد. هيچ از اين صحبت‏هائى كه اين گوينده‏ها مى‏كنند، از اين مقالاتى كه اين نويسنده‏ها مى‏نويسند و از اين شب نامه‏هائى كه اين چپى‏ها منتشر مى‏كنند هر روز منتشر امروز شايد هفت، هشت‏تايش پيش من آمد، اين خانه خراب‏ها مى‏گويند كه حالا بدتر از زمان محمد رضا شد، براى اينكه الان زندانى سياسى بيشتر از آن وقت‏ها، سرتاته بگرديد اگر يك زندانى سياسى آدم پيدا كرديد كه توى حبس باشد، بله، زندانى سياسى به آن معنا كه مى‏خواهد اين مملكت را به عقب براند، هست در حبس‏هاشان از همان رژيم سابق، از همان رژيم سابق باز هم هست، اما آنى كه آن وقت بود، با اينى كه حالاست مقايسه بكنيد، آنى كه آن وقت بود، بهترين فرزندهاى اسلام و بهترين

صحيفه نور ج 10 صفحه 132

فرزندهاى ايران زير شكنجه بودند و زير ظلم بودند و در حبس بودند و حالا بدترين خيانتكارها آنجا هستند. اينها فكر نمى‏كنند، مى‏دانند اما براى اينكه مردم را بازى بدهند، جوان‏هاى ما را بازى بدهند اين را نويسند كه حالا هم با آن وقت فرقى نكرده، آن وقت زندانى سياسى داشتيم حالا هم زندانيان سياسى. اولاً دروغ مى‏گويند كه اين سرتاسر مملكت پر زندانى، خوب، حالا كه مى‏گوئيم كه صحيح، اما كى‏ها آن وقت زندان بودند، كى‏ها حالا زندان هستند، آن وقت امثال طالقانى و امثال اينها زندان بودند، حالا امثال نصيرى زندان است. حالا فرقى نكرده با آن وقت؟! حالائى كه تمام آزادگان از زير بند ستم بيرون آمدند و آزادند الان، الان همه مان با هم آزادانه نشستيم صحبت مى‏كنيم كه پيشتر امكان نداشت بر ايمان، اينها آزاد، خائن‏ها در حبس، آن وقت خادم‏ها به ملت، خادم‏هاى به انسانيت، به اسلام در زندان بودند، خائن‏ها بيرون بودند اشتلم مى‏كردند، حالا خادم‏هاى ملت، دوست‏هاى ملت، خدمتگزارهاى به ملت بيرون هستند، خيانتكارها، آن هم يك مشتشان، خيانتكارها بيش از اينهاست بسيارشان فرار كردند، بسياريشان هم اين زيرها گم شدند و بسياريشان هم خودشان را جا زدند كه اينها بايد به تدريج درست بشود. پس فرقى مابين آنوقت و حالا نيست؟! در نظر توى بى‏اطلاع از همه چى يا بااطلاع و خائن فرق نيست. تو فرقى مابين طالقانى و نصيرى چون نمى‏گذارى، از اين جهت نصيرى در حبس باشد يا طالقانى، پيشت فرق نمى‏كند بلكه بعكس است، تو مى‏خواهى او آزاد باشد و او در حبس باشد. حالا كه امثال اينها بيرون آمدند و دارند - و دارند - خدمت مى‏كنند و امثال آن خيانتكارها يا فرار كردند يا چيز كردند، اين فرق كرده است. البته جنابعالى و امثال شما و امثال شب‏نامه‏نويس‏ها و امثال آنهائى كه مى‏خواهند باز رژيم سابق را يا امثال او را به ميدان بياورند، به اين معنا مى‏گوئيد فرقى نكرده شما، البته پيش شما هم باز فرق كرده، شما متأسفيد از اينكه اين جمعيت خدمتگزار بيرون بيايند و آن جمعيت در حبس باشند، براى اين حبسى حالا دارد فرياد مى‏زند كه اى حبسى‏هاى ما چه، اى حبسى‏هاى ما چه. اين حبسى‏هائى كه الان هستند، اين آقاى نويسنده‏اى كه به يك گروهى هستند، نمى‏دانم چه گروهى، زهر مارى هستند، اين اظهار تأسف مى‏كند بر اينهائى كه حالا در زندان هستند مثل اظهار تأسف امريكا بر قتل نصيرى و هويدا و امثال اينها. البته همه از اين سنخ هستند همه چون باهمند، برادرها! با هم باشيد، جوان‏ها خواهرها! عزيزان من! همه‏تان با هم باشيد. اين حرف‏هائى كه اينها مى‏زنند درست تامل كنيد در آن كه اساس چه است كه مى‏گويند چيزى نشده است، مى‏گويند آنجا هم حالا حبسى هست، اين اساس مطلب درد اينها ببينيد چه است، نمى‏فهمند اينها كه آنى كه ملت مى‏خواهد، شد. نشد يعنى چه؟ يعنى حالا باز رژيم سلطنتى است؟ حالا باز امريكا در اينجا حكومت مى‏كند؟ حالا باز مستشارهاى آمريكا در اينجا حكومت مى‏كنند؟ حالا باز ما در توى حبس و تبعيد - عرض مى‏كنم - اينها هستيم؟ حالا مملكت ما مال خودمان نيست، ديگران مى‏برند؟ حالا باز آن ظالم‏هائى كه آنقدر ستم به ما مى‏كردند باز مشغول همان كارها هستند؟ اينها نيست در كار، همه چيز تحقق پيدا كرد يعنى آنى كه ملت مى‏خواست، ما خواست ملت را از فريادش بايد بفهميم، خواست ملت، يعنى همه ملت خواستشان اين بود كه داد مى‏زدند، خواستشان اين بود كه - مى‏توانستند -

صحيفه نور ج 10 صفحه 133

مى‏گفتند، فرياد مى‏زدند روز و شب در پشت بام‏ها و در توى خيابان‏ها به فرياد مى‏نشستند و فرياد مى‏كردند، سر تا ته فريادشان هر چه بپرسيد جز اين سه تا كلمه نبود، ما در هيچ يك از اين فريادها نشنيديم كه خانه ما مثلاً خانه خوبى نيست، حتى اين زاغه‏نشين‏ها به فكر اين نبودند كه توى زاغه نشستند، تمام نظر، تمام خواست، اين سه تا مطلب بود و اين سه تا مطلب تمامش حاصل است.

لزوم تحول فرهنگى در همه شؤون كشور براى نيل به پيروزى نهائى‏

چطور جمهورى، انقلاب واقع شد و هيچ چيز نشد؟ انقلاب براى آن كه واقع شد، شد، انقلاب براى چيزهاى ديگر نبود، براى اين بود. بله، جمهورى اسلامى شده است اما محتوايش الان محتاج به يك زمانى است كه اسلامى بشود. شما توقع داريد كه دو هزار و پانصد سال تعليمات غلط، حالا ما از آن دو هزار و پانصد سال و اينها را گذاشتيم، پنجاه سال در مرئى و منظر ما بود، شما توقع داريد كه يك جمعيتى كه پنجاه سال جوان‏هايش با اين تبليغات بزرگ شدند، بچه‏ها از سن كوچكى كه چشمشان را باز كردند تا وقتى كه به دانشگاه رفتند، تا وقتى كه به بازار رفتند، تا وقتى كه به كارگرى رفتند، به دهقانى رفتند، هى در گوششان خواندند كه تمدن بزرگ و آريامهر كذا، و يك رژيمى كه تمام اداراتش اداراتى بود كه برخلاف مصالح كشور بود، از همه‏اش، حتى هر جايش بگرديد، مصالح كشور مطرح نبود، مصالح خود آنها يا مثلاً فرض كنيد كه ارباب‏ها. اگر دانش به ما مى‏خواستند به جوان‏هاى ما دانش بياموزند، يك دانش استعمارى مى‏آوردند، اگر تعليم و تربيت بود، تعليم و تربيتى بود كه به نفع آنها باشد، تعليم و تربيتى كه به نفع خود كشور باشد، در كار نبود. شماها توقع داريد كه اينها كه پنجاه سال در اين اداره كار خلاف كردند، فورا متبدل بشود يك شيطان به يك ملائكه؟ امكان ندارد، تدريج لازم دارد، بخواهند اينها را، ادارات را خالى كنند از اين جمعيتى كه اينقدر تربيت شدند، خوب، اداره نمى‏شود، اين بايد به تدريج هى فرد خوب پيدا بشود جاى اين بگذارند، فرد بد را بگذارند كنار بايد بشود، هيچ چاره ندارند. اگر مملكت بخواهد يك مملكت مستقل براى خودتان باشد، بايد اين تحولات حاصل بشود، يك فرهنگ استعمارى برگردد به يك فرهنگ استقلال، مستقل. همه چيز بايد عوض بشود، مغزهاى استعمارى برگردد به يك مغزهاى مستقل، تا اين نشود، ما نمى‏توانيم به آن پيروزى نهائى برسيم. به اين پيروزى رسيديم كه اين پيروزى يعنى آنى كه ملت خواست اولش بود و از دلش فرياد مى‏كرد، به او رسيد، خدا به او داد، لكن خوب، تتمه دارد. حالا خواست‏هاى ثانى هست، خواست‏هاى ثانى اين است كه همه ادارات ما اسلامى باشد - بشود - بازار ما يك بازار اسلامى باشد، در كشاورزى كه مى‏رويم، ببينيم كه اسلامى است، در ادارات مى‏رويم در كارخانه‏ها مى‏رويم، هر جا برويم ببينيم كه قدم اسلام در آنجاست. خواست دوم هر مسلمانى است - و تو نگويد، اگر صحبتش نكند او خواست است، - هر مسلمانى مى‏خواهد كه اسلام كه يك مذهب مترقى است و ابعادش تمام اينجاها را مى‏گيرد به همان تربيت و تعليم اسلامى كه با آن تربيت و تعليم انسانى يك جوان‏هائى رشد بكنند، يك ملتى رشد بكند و به آن تربيت تمام چيزهايش درست مى‏شود، ديگر از

صحيفه نور ج 10 صفحه 134

استعمار بوئى پيدا نخواهد شد، از استعمار بوئى نخواهد شد، از استعمار بوئى نخواهد بود، از اين اشتباهاتى كه مى‏شود و از اين غلطاندازى‏هائى كه مى‏شود و از اين كاغذ بازى‏هائى كه مى‏شود و از اين رفتن توى عدليه، در اين گير و بندى‏هاى عدليه، از اينها هيچ اسمى نخواهد بود. اين خواست ماست، خواست ملت است لكن خواست دومى است كه اولش حاصل شد، آنى كه ايستاد و گفت مى‏خواهم، او شد. بيخود اين را مى‏گويند كه انقلاب شد و چيزى نشد، مى‏دانند هم، بعضى از اينها شياطينند مى‏دانند، لكن مى‏خواهند اينطورى بگويند براى اينكه شماها را، مردم را سست كنند. جوان‏هاى ما بايد متوجه اين معنا باشند كه اين شياطين را بشناسند و اين وسوسه‏ها، وسوسه‏هاى خناس است، اينها را بشناسند و به خدا پناه ببرند از وسواس خناس كه در رأسشان آمريكاست و اذناب او تا برسد به آنهائى كه در بين قشرهاى ما هم از اذنابشان موجود است.

خداوند همه شما را انشاءالله حفظ كند، موفق باشيد، مؤيد باشيد و همه با هم باشيد و من هم به خدمتگزارى قبول كنيد كه من خدمتگزار هستم و تا آخر خدمتگزارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 135

تاريخ: 14/8/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان اصفهان

محكوم كردن اقدامات اسلامى - انقلابى با استفاده از انگ ارتجاع‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

چاره نيست كه ما تحمل كنيم برچسب ارتجاع را. ما ارتجاعى هستيم كه دست خائنان را از مملكت قطع كرديم و ما ارتجاعيون آزادى را به مملكت برگردانديم و ما ارتجاعيون استقلال را به مملكت خودمان برگردانديم و ما ارتجاعيون دزدها را كه بر ذخائر ما سلطه داشتند، از مملكت خودمان خارج كرديم و ما ارتجاعيون آزادى به همه قشرها داديم و بعد از اينكه توطئه معلوم شد، از بعضى دادگاه‏ها به واسطه توطئه‏اى كه شده بود، نگذاشتند توطئه را انجام بدهند. ما بايد تحمل كنيم اين مسائل را و بايد هم از همين‏هايى كه در ايران هستند و به اسم روشنفكر يا به اسم نويسنده و امثال ذلك هستند و خرابكار هستند، اين برچسب‏ها را قبول كنيم.

شرايط مالكيت مشروع و چگونگى مصادره اموال طبق موازين شرعى‏

مسائل اسلام مسائلى نيست كه الان بشود در يك مجلسى يا چند مجلس مسائل اقتصاديش را، مسائل اجتماعى‏اش را، مسائل سياسى‏اش را طرح كرد. مساله مالكيت به يك معنا، مالكيت هم مشروع، هم مشروط، محترم است، لكن معنا اين نيست كه هر كس هر كارى مى‏خواهد بكند و مالكيت از هر جا مى‏خواهد پيدا بشود. مشروع بودن معنايش اين است كه روى موازين شرعى باشد، ربا در كار نباشد، مال مردم استثمار بى‏جهت نباشد. اگر به من نسبت دادند كه حد و مرزى ندارد، اگر مقصودشان اين است كه حد و مرزى ندارد يعنى نه قيدى دارد و نه حدى دارد، اين غلط نسبت دادند. من نمى‏دانم اين كسى كه گفتيد نسبت داده است، چه كسى است و چرا نسبت داده است؟ مالكيت در صورتى كه مشروع باشد، روى موازين باشد، محترم است، چه ما مرتجع باشيم، چه نباشيم، و مالكيت غير مشروع محترم نيست. اينهائى كه اندوخته كردند و هيچ حسابى نداشتند و هيچ موازينى نداشتند، مال‏هاى مردم را اينها اندوخته كردند، مال‏هاى مردم مصادره بايد بشود لكن اين معنا بايد معلوم بشود كه مصادره اموال روى موازين ادارى، روى موازين قانونى بايد باشد، اگر بنا باشد كه هر كس برسد، بريزد و مصادره كند، اين هرج و مرج است، هرج و مرج نبايد - در يك مملكتى، حالا كه شما انقلاب كرديد پس بايد هرج و مرج هم باشد؟ - هرج و مرج نبايد باشد، بايد روى موازين باشد. دادگاه‏هاى

صحيفه نور ج 10 صفحه 136

انقلاب هستند، وقتى كه مراجعه كنيد به آنها، كه اين سرمايه‏ها كه اينها پيدا كردند، آنها كردند، از غيرمشروع بوده، آن رسيدگى مى‏كند، اگر چنانچه غير مشروع بوده مصادره مى‏كنند اما به مجرد اينكه فرض كنيد كه كسى بگويد كه مال زاغه‏نشين‏هاست، ما هم حالا مى‏گوييم كه مملكت اولى هست به زاغه‏نشين‏ها تا ديگران، اما معنايش اين نيست كه الان زاغه‏نشينان بريزند و مردم را از خانه‏شان بيرون كنند يا بگيرند جاها را معنايش اين است كه روى موازين بايد عمل بشود به طورى كه زاغه‏نشين‏ها هم - عرض بكنم كه - خانه‏نشين بشوند و مرفه باشند. در هر صورت ملاحظه اين معنا بايد بشود كه الان از هر جوى استفاده مى‏كنند اين اشخاصى كه دشمن با شما هستند، از هر تربيتى، از هر جوى استفاده و استفاده‏ها مى‏كنند. يكى‏اش همين است كه بريزند مردم را به هم، آنها بريزند بگيرند و آنها بريزند اخراج كنند و اين خودش يك اغتشاشى مى‏شود. موازين بايد داشته باشد، اسلام اينطور نيست كه هرج و مرج را بگويد كه نه، هرج و مرج جايز است، اسلام حدود دارد و بايد روى حدودش عمل بشود. اگر اشخاصى باشند كه مال مردم را بردند، هر كس نمى‏تواند برود مال را از او بگيرد كه اين مال مردم است، بايد روى موازين باشد، روى موازين قانونى باشد. يا فرض كنيد مالى يا زمينى يا آپارتمانى يا هتلى مال مردم باشد و يك كسى از مال مردم درست كرده باشد، اين هم بايد روى موازين قانونى باشد و به طور هرج و مرج نباشد. مساله مصادره، يك مساله است، مساله هرج و مرج، يك مساله ديگر.

آقايان بايد توجه داشته باشند كه به مجرد اينكه يك چيزى به گوششان خورد و مطلب را هم درست نفهميدند چيست، بريزند و بشكنند - و عرض بكنم - كه مصادره كنند و بعد هم اعلام كنند كه ما با قوه قهريه مقابله خواهيم كرد؟! خوب اين معنايش هرج و مرج است، همانى است كه مى‏خواهند يك عده‏اى كه اين مملكت اينطورى بشود، به هرج و مرج كشيده بشود، آرامش نباشد تا نتوانند مسائل را حل بكنند.

نصيحت به اقشار ملت در حفظ حدود و ثغور اسلام و جلوگيرى از هرج و مرج

شماها كوشش كنيد كه مسائل را روى موازين عمل بكنيد، شما كوشش كنيد كه آرامش محفوظ باشد و روى موازين پيش برود. وقتى كه آرامش شد و روى موازين پيش رفت، ظلم به كسى نخواهد شد و اما اگر بنا باشد كه روى موازين نباشد، اين بالاخره وقتى دست يك دسته اشخاص جوان افتاد كه آدم‏هاى خوبى هستند، بين آنها هم يك دسته اشخاص مفسد افتادند، اين كم‏كم مى‏رسد به هرج و مرج و كم‏كم به زد و خورد و كم‏كم به كشت و كشتار و يك شهرى را، يك مملكتى را ناآرام مى‏كند وقتى ناآرام كرد ديگر نمى‏شود كارهاى اصلاحى را كرد. شما هميشه بايد توجه به اين بكنيد كارها اصلاحى باشد، نه كارها روى موازين فساد باشد. كار اصلاحى هم بايد روى آرامش باشد، نه اينكه هر كس هر كارى دلش مى‏خواهد بكند و بگويد كه ما انقلابى هستيم، حالا كه انقلابى هستيم ديگر نه دادگسترى و نه قوانين شرع و نه هيچ چيز ديگر در كار نيست، ما خودمان هر كارى دلمان مى‏خواهد بكنيم. نخير مساله اينطور نيست، در هيچ حكومتى، در حكومت على بن ابى‏طالب هم اينجور نبوده كه

صحيفه نور ج 10 صفحه 137

هرج و مرج باشد، هر كس هر كارى دلش بخواهد بكند. اگر يك كار خلاف مى‏كرد، حضرت امير مى‏آورد و حدش مى‏زد. اينطور است مسأله.

شما خيال نكنيد كه حالائى كه انقلاب شده پس ما هر كارى دلمان مى‏خواهد بكنيم. ضد انقلابى‏ها جزء شماها مى‏شوند، شما هم نمى‏شناسيد آنها را، تحريك هم مى‏كنند، مى‏ريزيد مى‏شكنيد و يك مملكت را اينطورى نمايش مى‏دهيد كه اينجا هرج و مرج است، يك مملكت هرج و مرجى است، هر كس هر كارى دلش مى‏خواهد بكند، هر كس هم هر خانه‏اى را مى‏خواهد بگيرد و هر هتلى را هم مى‏خواهد بگيرد. اينها صحيح نيست، اينها را من نصيحت مى‏كنم به شما كه متوجه باشيد كه كارى نكنيد كه دنيا به ما بگويند يك دسته وحشى جمع شدند در شهرها و در ايران و هر كارى هر كسى دلش مى‏خواهد مى‏كند، نه موازين قانونى هست، نه موازين شرعى هست، نه رجوع به دادگاه‏ها هست، نه رسيدگى هست و هر كس، هر كى را تشخيص داد به اينكه فرض كنيد كه ناباب است، بدون اينكه مراجعه به مواردش بكند، خودش برود عمل بكند. يك همچو چيزى حكومت جنگل است. كارى نكنيد كه ايران را متهم كنند به اينكه حكومت جنگل دارند، حكومت وحشيگرى دارند. بايد شما الان همه جهات را حفظ كنيد و بيشتر آداب اسلامى را بايد حفظ بكنيد. آداب اسلامى اين است كه هر كسى موظف بداند خودش را به اينكه حفظ حدود و ثغور را بكند، نه اينكه هركس هر كارى، هر كميته‏اى دلش مى‏خواهد هر كارى بكند، از او بپرسند چرا، مى‏گويد انقلاب است. هر پاسدارى هر كارى دلش مى‏خواهد بكند از او بپرسند، مى‏گويد اين انقلاب است. هر جوانى هر كارى مى‏خواهد بكند، بگويد انقلاب است، معنايش اين است كه اصلاً انقلاب آن هم انقلاب اسلامى هرج و مرج است، انقلاب اسلامى حكومت جنگل است. اين غلط است بايد موازين داشته باشد، روى موازينش، همانطورى كه ديديد مال بسيارى از اين اشخاصى كه ثابت شده است كه اينها اموال‏شان، اموال غير مشروع بوده است، مصادره شده است و به بيت‏المال برگشته است، آنجا هم همين طور است. اگر چنانچه شما اطلاعاتى داريد به اينكه اين آدم مال مردم را مصادره كرده، بايد برويد بگوئيد و چيز بكنيد تا ثابت بشود كه روى موازين نبوده و اينها البته يك مساله ديگر هم هست و آن اين است كه حساب آنها كشيده خواهد شد ولى با يك صبر، با يك حوصله حساب اين سرمايه‏دارهايى كه بزرگند و معلوم است كه اين سرمايه‏دارها روى مشروعيت به اين زيادى نمى‏شود، اينها را حسابشان را مى‏كشند و آن مقدارى را كه غير مشروع است، ازشان مصادره مى‏كنند. اما نه معنايش اين است كه شما بگوئيد كه حالائى كه بنا شد چه باشد پس تا يك هتلى ما ديديم از يك كسى است، بريزيم و بگيريم، ديگر هيچ موازين نداشته باشد. بايد موازين داشته باشد نه اينكه هر كسى هر كارى دلش مى‏خواهد بكند و هر كس هر طورى عمل بكند و اسمش هم اين است كه انقلاب است. انقلاب اسلامى معنايش اين است كه متحول شده است يك مملكت طاغوتى كه هر كس مى‏خواست ظلم بكند، مى‏كرد به اتكال سرنيزه، مبدل شده است به يك مملكت اسلامى كه روى موازين اسلامى عمل مى‏شود. موازين اسلامى اين است كه اگر فرض كنيد كه يك كسى جرمى كرده است، خودش نمى‏تواند برود آن جرم را عوض كند،

صحيفه نور ج 10 صفحه 138

بايد برود به محكمه، محكمه عرض حال بدهد اثبات بكند، وقتى كه ثابت شد، كار را بكند. يا فرض كنيد كه يك مالى را غير مشروع مى‏داند از كسى يا طلبى از كسى دارد، مال غير مشروعى دست كسى هست، بايد برود به محكمه عرض بكند به اينكه مساله اينطورى است كه اين آدم اموالش چطور است، آنها تحقيق بكنند، محاكم هم تحقيق بكنند، اگر چنانچه اموال چى هست مصادره بكنند.

اين يك عرضى است كه مى‏كنم كه اگر شما بخواهيد مملكت‏تان استقلال داشته باشد، آزادى در آن باشد، مملكت، يك مملكت اسلامى باشد، اول چيزى كه بر همه ما لازم است اين است كه از هرج و مرج جلوگيرى بكنيم. نبايد هر كس صبح از خواب بلند شد، هر كارى دلش بخواهد بكند. اين معنايش اين است كه اصلاً حد و مرزى براى هيچ چيز نيست و اين غلط است و بايد از آن جلوگيرى بشود و خود جوان‏ها و خود اشخاص كه متعهد به اسلام هستند، اينها بايد جلوگيرى بكنند از اين معانى و شما بدانيد كه اشخاصى كه با اسم اسلام توى شما وارد مى‏شوند، با اسم تعهد به انقلاب توى شما وارد مى‏شوند و آنها مى‏خواهند نگذارند اين انقلاب به ثمر برسد، يك كارهايى را انجام مى‏دهند، يك درگيرى‏ها را درست مى‏كنند، يك تظاهرات درست مى‏كنند - عرض مى‏كنم - مدارس را به هم مى‏زنند، همه جهات را به هم مى‏زنند براى اينكه مقصد خودشان كه عبارت از آن است كه ارجاع بشود باز همان مسائل اول، آن عمل بشود. شماها با يك هوشيارى، با توجه بايد اين كار را بكنيد.

دخل و تصرف در حدود مالكيت‏ها از اختيارات ولى فقيه است

اسلام با مستمندان بيشتر آشنايى دارد تا با آن اشخاصى كه چه هستند. اين اشخاص هم اموالشان همانطورى كه گفتيد اين اموال بسيار مجتمع اينها از راه مشروع نيست، اسلام اينطور اموال را به رسميت نمى‏شناسد و در اسلام اموال مشروع و محدود به حدودى است و زائد بر اين معنا ما اگر فرض بكنيم كه يك كسى اموالى هم دارد، خوب اموالش هم مشروع است، لكن اموال طورى است كه حاكم شرع، فقيه، ولى امر تشخيص داد كه اين به اينقدر كه هست نبايد اينقدر باشد، براى مصالح مسلمين مى‏تواند غصب كند و تصرف كند و يكى از چيزهايى كه مترتب بر ولايت فقيه است و مع‏الاسف اين روشنفكرهاى ما نمى‏فهمند كه ولايت فقيه يعنى چه، يكى‏اش هم تحديد اين امور است. مالكيت را در عين حال كه شارع مقدس محترم شمرده است، لكن ولى امر مى‏تواند همين مالكيت محدودى كه ببيند خلاف صلاح مسلمين و اسلام است، همين مالكيت مشروع را محدودش كند به يك حد معينى و با حكم فقيه از او مصادره بشود.

انشاءالله خداوند همه شما را محترم و معظم كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 139

تاريخ: 14/8/58

بيانات امام خمينى در جمع كاركنان بيمه مركزى ايران

اينها مى‏خواهند شايعه درست كنند و روحيه شما را تضعيف كنند

بسم الله الرحمن الرحيم

در يك روايتى است كه رسول خدا كه مبعوث شد، آن شيطان بزرگ فرياد كرد و شيطان‏ها را دور خودش جمع كرد و اينكه مشكل شد كار بر ما. در اين انقلاب شيطان بزرگ كه آمريكاست شياطين را با فرياد دور خودش دارد جمع مى‏كند و چه بچه شيطان‏هائى كه در ايران هستند و چه شيطان‏هائى كه در خارج هستند، جمع كرده است و هياهو به راه انداخته است.

شما مى‏دانيد كه ايران در مدت حكومت اين دو خبيث كه حكومتشان هم برخلاف قانون بود، يك برهه‏اى از زمان گرفتار انگلستان بود و بعد هم گرفتار آمريكا يعنى عمده‏اش آمريكا. رضاخان را انگليس‏ها آوردند و مامورش كردند براى ما و محمدرضا را متفقين كه آمدند ايران (به حسب گفته خودش) صلاح ديدند كه محمدرضا باشد. البته آنها صلاح ملت را كه نمى‏ديدند صلاح خودشان را مى‏ديدند. در طول اين مدت هم گرفتارى‏هاى همه جانبه ملت ما را، چه زن‏ها و چه مردها همه مى‏دانيد، شايد بسياريش را يادتان نباشد كه من يادم است كه اينها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شكل، به اسم كشف حجاب چه كارها كردند، چه پرده‏ها دريدند از اين مملكت، چه زورگوئى‏ها كردند و چه بچه‏ها سقط شد در اثر حمله‏هايى كه اينها مى‏كردند به زن‏ها كه چادر را از سرشان بكشند. آن زمان گذشت با تلخى و همان متفقينى كه اين را آورده بودند يعنى انگليس‏ها كه آورده بودند، همان‏ها او را از اينجا بردند و اعلام هم كردند. راديوى دهلى آنوقت دست اينها بود، اعلام كردند كه ما اين را آورديم و بعد كه خيانت كرد، برديم. و بعد هم جواهراتى كه جمع كرد و چمدان‏ها را بست و برد و در كشتى گذاشت كه همراهش ببرد، بين راه آنطورى كه يكى از همراهانش نقل كرده بودند، بين راه يك كشتى مخصوص حمل دواب آوردند متصل كردند به آن كشتى رضاخان را آنجايى كه جايش بايد باشد، آنجا بردند و او گفته بود كه چمدان‏ها، گفتند چمدان‏ها بعد مى‏آيد. او را بردند به آن جزيره و چمدان‏ها را هم آنها بردند و خوردند. بعد نوبت غارتگرى به اين دومى رسيد كه آن را اكثرا يادتان است، يعنى اواخرش را كه همه يادتان است، از اولش هم بسياريتان يادتان است كه اينها چه كردند و چه جناياتى در اين مملكت كردند با چه اسماء فريبنده. مع‏الاسف از اين تبليغات همه جانبه‏اى كه اينها كردند بعضى از افراد باورشان آمده است و بعضى‏ها هم كه شريك جرمند با آنها و حالا هم مشغول فعاليت هستند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 140

اينها همان شياطينى هستند كه حالا به فرياد آمريكا مشغول انجام عمل هستند، مشغول شيطنت هستند و بايد ملت ما با هوشيارى، با بيدارى اين توطئه‏ها را خنثى كند. و مهم توطئه‏ها اين دروغ پراكنى‏هائى كه، شايعه‏سازى‏هائى است كه الان متعارف است، شايعه‏هاى زياد براى تضعيف روحيه ملت، فرض كنيد كه چند تا دزد در يك جايى چند نفر را مى‏كشند، يكوقت مى‏بينيم كه خبر مى‏رسد كه صد نفر را كجا كشتند، 25 نفر را سر بريدند، در خبر دومش چهارصد نفر آنها را كشتند و حال آنكه اينها نبوده است. اينها مى‏خواهند شايعه درست كنند براى تضعيف. تمام پاسگاه‏ها از بين رفت، تمام چه شد همه‏اش براى اين است كه يك شيطنتى بكنند و تضعيف كنند روحيه شما را، روحيه ما را. از جمله حرف‏هايى كه هى زده مى‏شود و هى پراكنده مى‏شود از اطراف كه يك انقلابى شده است اما چيزى نشده است فقط يك انقلابى شده است و از فرم شاهنشاهى به فرم آخوندى برگشته است اصلاً چيزى نشد.

جوان‏هاى ما بايد با تمام قدرت اين توطئه‏ها را از بين ببرند

اين يك مطلبى است كه من ديروز هم باز گفته‏ام، حالا هم عرض مى‏كنم كه آنكه ملت مى‏خواسته همه آن شده است. چه ملت مى‏خواست؟ ملت آن فرياد كه مى‏كرد چه مى‏گفت؟ نمى‏گفت كه آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى؟ كدام يكيش نشده است؟ الان آزادى هست، به طورى كه من و شما مى‏توانيم اينجا بنشينيم صحبت كنيم، پنج سال پيش از اين مى‏توانستيم؟ استقلال هست. الان اين بساطى كه آمريكا درآورده است و اين هياهويى كه اين شيطان بزرگ فرياد مى‏زند و شياطين را دور خودش جمع مى‏كند اين، براى اين است كه دستش كوتاه شده است، دستش از ذخاير ما، از منافعى كه در اينجا داشت كوتاه شده است و ترس اين را دارد كه ديگر تا آخر اين كوتاهى باشد، از اين جهت توطئه مى‏كند و آن مركزى هم كه جوان‏هاى ما رفتند گرفتند آنطور كه اطلاع دادند مركز جاسوسى و مركز توطئه بوده است. آمريكا توقع دارد كه شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پايگاهى هم اينجا براى توطئه درست كنند و جوان‏هاى ما بنشينند و تماشا كنند؟! باز ريشه‏هاى فاسد به فعاليت افتاده بودند كه ما هم يك دخالتى بكنيم و جوان‏ها را بگوئيم كه شما بيرون بيائيد از - چيز - آنجائى كه رفتند. جوان‏ها يك كارى كردند براى اينكه ديدند، خوب ناراحت كردند اين جوان‏ها را، يك شاهى كه در طول 50 سال اين مملكت را به غارت كشيده است و به چپاول برده است و داده است و داده خوردند و خودش خورده است و بالاتر از اين آنقدر قتل نفس كرده است، كشتار عمومى كرده است، پانزده خرداد آنطورى كه معلوم شد، پانزده هزار نفر كشته شده است در روز پانزده خرداد و از آنوقت تا حالا شايد صد هزار نفر ما مقتول داشته‏ايم و چند صد هزار نفر ما معلول داشته‏ايم كه ما هر روز مواجه با اين معلول‏ها هستيم. الان به من گفتند كه معلولينى كه در اينجا هستند معلولين يك دسته‏اى از اينهاست، بسيارى از اينها همان معلولين زمان اين انقلاب است و به دست آنها شده. گفتند كه روز عيد غدير خم جلسه‏اى دارند شما هم بيائيد، البته من هم مى‏روم آنجا. توقع دارند كه يك كسى كه پنجاه سال به اين ملت آنطور كرده است و حالا آمريكا با يك بهانه بيخود او را برده است نگه داشته است در پناه

صحيفه نور ج 10 صفحه 141

خودش و برايش وسائل آرامش تهيه كرده است و به اسم مريض بودن يا به واقع مريض بودن (فرقى نمى‏كند) او را برده در آنجا و نگه داشته و جوان‏هاى ما كه آنجا اظهار مخالفت مى‏كنند، آنها را يا متفرق مى‏كنند يا حبس مى‏كنند، به همين دو، سه روز كه در اين مجسمه آزادى كه يك دروغ شاخدارى است در آمريكا آزادى، جوان‏هاى ما رفتند به آنجا متوسل شدند و يك پارچه بستند به آنجا كه شاه را بايد بدهيد، پليس رفته و آنها را متفرق كرده و چند نفر از آنها را گرفته است. توقع اين هست كه جانى دست اول ما را ببرند آنجا نگه دارند و حمايت از او بكنند و اينجا هم مركز توطئه درست كنند و مركز پخش چيزهايى كه توطئه‏گرى است درست بكنند - و تربيت - نمى‏دانم همه چيزهايى كه مى‏خواهند بكنند و ملت ما و جوان‏هاى ما و جوان‏هاى دانشگاهى ما و جوان‏هاى روحانى ما بنشينند تماشا كنند تا خون اين صدهزار نفر تقريبا (يا كمتر يا بيشتر) هدر برود براى اينكه احترامى قائل بشوند به آقاى كارتر و امثال اينها!! توطئه‏ها نبايد باشد. البته اگر توطئه نبود، اگر اين خرابكارى‏ها نبود، اگر آن كار فاسد نبود، همه مردم آزادند در اينجا موجود باشند، اما وقتى توطئه است در كار، وقتى كه آنطور كارهاى فاسد انجام مى‏گيرد، ناراحت مى‏كند جوان‏هاى ما را، جوان‏ها توقع دارند در اين دنيا كه مملكتشان كه آنقدر برايش زحمت كشيدند، دستشان باشد. وقتى مى‏بينند توطئه است كه مى‏خواهند كه دوباره برگردد به حال سابق و دوباره همه چيزشان به باد برود، نمى‏توانند بنشينند. توقع نبايد باشد كه اينها بنشينند تماشا كنند و آنها چپاولگرى‏هايشان را كردند حالا توطئه‏هاشان را بكنند و رشد پيدا بكند اين توطئه و چه بشود جوان‏هاى ما بايد با تمام توجه و با قدرت اين توطئه‏ها را از بين ببرند.

با انقلابى بزرگتر از انقلاب اول ريشه غارتگران را قطع خواهيم كرد

امروز روزى نيست كه ما بنشينيم و نگاه كنيم. امروز، حال از آنوقتى كه محمدرضا بود يكقدرى عميق‏تر است، بدتر است. آنوقت معلوم بود كه اين خائن ايستاده در مقابل ملت، ملت هم مى‏شناخت او را و مقابل ايستاده بود. امروز خيانت‏هاى زيرزمينى است، يك توطئه‏هاى زيرزمينى است كه توطئه‏هاى زير زمينى در همين سفارتخانه‏ها كه هست، دارد درست مى‏شود كه مهمش و عمده‏اش مال شيطان بزرگ است كه آمريكا باشد و نمى‏شود بنشينيد و آنها توطئه‏شان را بكنند. يك وقت ما بفهميم كه از بين رفت يك مملكتى و با حرف‏هاى نامربوط دموكراسى و امثال ذلك ما را اغفال كنند كه مملكت دموكراسى است و هر كسى حق دارد در اينجا بماند، هر كس حق دارد توطئه بكند. اين حرف‏هاى نامربوط را بايد كنار گذاشت و ملت ما همانطورى كه تا حالا پيش آمده، از اينجا به بعد هم بايد پيش برود و قطع كند دست اينها را و اگر چنانچه اينها آدم نشوند و شاه را كه خزائن ما را در برده است و در بانك‏ها مقادير بسيار زيادى كه ما حالا شايد بعضى از آن را مطلع باشيم در بانك‏ها سپرده است و همه مال ملت است، تا اين را برنگرداند و اگر اين را برنگردانند ما طورى ديگرى با آنها رفتار مى‏كنيم، با انگلستان هم طورى ديگر رفتار مى‏كنيم. اينها خيال نكنند كه همين طور نشستيم گوش مى‏كنيم كه هر غلطى اينها مى‏خواهند بكنند. نخير، اينطور نيست. مسأله، مسأله - باز - انقلاب است.

صحيفه نور ج 10 صفحه 142

يك انقلاب زيادتر از انقلاب اول خواهد شد. بايد سر جاى خودشان بنشينند و اين خائن را او برگرداند و آن خائن، بختيار خائن را هم او برگرداند. نه اينكه بختيار خائن را ببرند آنجا و بنشيند و توطئه كند و افراد دور خودش جمع كند و - عرض بكنم - روزنامه بنويسد و اطلاعات درست بكند و جوان‏هاى ما را دولت انگلستان توقيف كند و بگيرد براى خاطر اينكه تظاهر بر ضد شاه يا بر ضد بختيار كرده‏اند. اگر دست برندارند از اينها و اين جانى‏ها را تحويل ندهند يا لااقل بيرون نكنند از مملكت خودشان، ما تكليف ديگرى داريم و عمل مى‏كنيم به آن تكليف.

تضعيف روحيه ملت با نشر مطالب خلاف واقع به منظور شكست نهضت اسلامى

بايد به قدرت پيش برويم. اگر اظهار ضعف، اگر احساس اين را بكنند كه ما ضعيف شديم - احساس بكنند - اگر اين تضعيف‏هايى كه اين نويسنده‏هاى بى‏انصاف ما از اين ملت مى‏كنند، احساس بكنند اينها كه اين نوشته‏ها در ما تأثير كرده است، اين احساس را اگر بكنند، جرى خواهند شد و حمله خواهند كرد، كارهاى خودشان را بدتر خواهند كرد. احساس ضعف در خودتان نكنيد، هر چه اين نويسنده‏ها بنويسند كه چيزى نشده است و اين مملكت به همان حال سابق هست و همانطور در يك نوشته‏اى كه من پريروز ديدم نوشته است كه در رژيم سابق سياسيون در بند بودند، در حبس بودند، حالا هم سياسيون در حبسند، هيچ فرقى نكرده در رژيم سابق آن اختناق و كذا بود، حالا هم همانطور است. خوب اين براى اين است كه روحيه را تضعيف كنند. حالا ما حساب مى‏كنيم اين را، در رژيم سابق عده‏اى محبوس بودند، عده‏اى گرفتار بودند، حالا هم عده‏اى محبوسند، اين شك ندارد، اما چه كسانى هستند؟ در رژيم سابق جه كسانى حبس بودند و در رژيم حالا چه كسانى حبس هستند؟ چه گروهى در رژيم سابق اعدام مى‏شدند؟ - در رژيم حالا هم اعدام - ما ببينيم در رژيم سابق كى اعدام مى‏شد و در اين رژيم كى اعدام مى‏شود؟ اين را ديگر حساب نمى‏كنند اينها. سربسته مى‏گويند، كه خيال مى‏كنند جوان‏ها بازى مى‏خورند از اين حرف‏ها. در رژيم سابق آنهائى را كه مى‏كشتند، بهترين جوان‏هاى ما و متعهد و مسلم، براى اينكه مى‏گفتند كه خلاف نكنيد، مى‏گفتند كه مملكت ما را به باد ندهيد. علماى اسلام بودند. اين آقاى منتظرى مدت‏ها در حبس بود، آن مرحوم آقاى طالقانى مدت‏ها در حبس بود و امثال اينها زياد. آنهايى كه اعدام شدند چه اشخاصى اعدام شدند؟ مرحوم سعيدى اعدام شد و امثال اينها. از همين علمايى كه در همه اطراف اينها گرفتند و در بعضى وقت‏ها در حبس، اين آقاى لاهوتى كه الان در - چيز - پاسداران هست، ايشان مدت‏ها حبس بود و چه زجرهايى اين مرد ديده است و چه اهانت‏هايى ديده است. در تبعيد فضلاى اين حوزه، علماى اين حوزه، دانشمندهاى اين حوزه در تبعيد بودند، اين طرف، آن طرف اينها را مى‏بردند و تبعيد مى‏كردند. آنهايى كه حبس بودند در آنوقت اين صنف مردم بودند، آنها هم كه اعدام شدند آنجور اشخاص بودند، آنها هم كه تبعيد شدند، آنجور اشخاص بودند. حالا بيائيم اين طرف قضيه را ببينيم كه فرقى ما بين حالا و آنوقت نيست. اعدام شده است هويدا، نصيرى، اينها براى او دارند سينه مى‏زنند. اينهايى كه الان دارند مى‏نويسند كه فرقى نكرده، اينها

صحيفه نور ج 10 صفحه 143

همين‏هايى است كه در آمريكا صحبتش را مى‏كنند كه چرا؟ چرا؟ و آن بى‏انصاف‏هاى طرفدار حقوق بشر صدايش را درآوردند كه چرا اعدام مى‏شود. همان‏هائى كه در آنوقتى كه دارد مى‏نويسد چرا در ايران اعدام مى‏شود؟ در جاهاى زيادى از قبيل همين آمريكاى فاسد قتل عام دارد مى‏شود، يك كلمه راجع به آن نمى‏گويند، اما اين طرفش را كه هويدا را اعدام كردند يا نصيرى را اعدام كردند يا اين اشخاص فاسد را، صداى هياهوشان در آمده و اينها هم كه در اينجا و از عمال آنها هستند مى‏نويسند كه فرقى نكرده است، حالا هم اعدام هست، آنوقت هم اعدام بود. حبسى‏ها چه كسانى هستند؟ آنوقت چه كسى بودند؟ شما حالا يك دانه حبسى پيدا مى‏كنيد كه اين يك آدم صحيح باشد و حبس باشد؟ يك آدمى پيدا مى‏كنيد يك آدم متدين، يك آدم ملى يك آدم باشد؟ آنوقت كه حبس بودند، همه مليون حبس بودند - و همه عرض بكنم كه - امثال ذلك و حالا كى حبس هست؟ اينهايى كه جنايت زياد كردند و آنهمه جنايات را كردند اينها حبس هستند. آنوقت وضع حبس حالا را با اين جنايتكاران ببينيد، با وضع حبس آنوقت را با آن جنايتكاران. با آن مردم صحيح، وضع آنوقت آنطور بود، كه بايد از آنهايى كه حبس بودند بشنويد چى شده است. اينها را تا آن حدودى كه ما اطلاع داريم، كه مهمش تهران است، اشخاصى كه در آنجا هستند و مكررا ما هم سفارش كرده‏ايم، ابدا تعدى به كسى نمى‏كنند. از حبس‏ها، حبس‏هايى نيست كه نارضايتى داشته باشند، حبس هستند، اما اين بى‏انصاف‏ها مى‏نويسند كه در حبس بدتر مى‏گذرد از آنوقتى كه در آنجا در آن حبس‏ها، آن حبس‏ها پاى يكى از علماى ما را اره كردند (اينطورى كه نقل كرده‏اند) اين حبس‏هاى حالا بدتر از آن حبس‏ها هست؟! اينها همه همان شياطينى هستند كه به فرياد كارتر، دور خودش جمع شده است براى اينكه از اين، همانطور كه آن شيطان بزرگ از قرآن و اسلام مى‏ترسيد، حالا اينها هم از اين نهضت كه يك نهضت اسلامى است مى‏ترسند و دنبال همان شيطان بزرگ مشغول شيطنت هستند و تضعيف مى‏كنند روحيه ملت ما را. بايد ملت ما، جوان‏هاى برومند ما بايد با كمال قدرت پيش بروند و از اين توطئه‏ها اصلاً نترسند، اينها قابل آدم نيستند كه انسان ازشان بترسد و اين شلوغى‏ها هم كه گاهى وقت‏ها همين شياطين ايجاد مى‏كنند و همين طرفدارهاى اين فاسدها ايجاد مى‏كنند، اينها هم حلش اشكالى ندارد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 144

تاريخ: 14/8/58

بيانات امام خمينى در جمع شهرداران سراسر كشور

لزوم توجه به قشر مستضعف و منطقه غير مرفه

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من ميل دارم كه عمل ما بيشتر از قولمان باشد يا موافق با قولمان. الان شهرها و روستاهاى ايران و حتى شهر تهران گرفتار كمبودهائى بوده و هست و اين به عهده شهردارى ماست كه با كمك مردم اقدام كنند و شهرها و روستاهاى اطراف را آباد كنند و آنچه كه مهم است اين است كه آن قشر مستضعف بيشتر مورد نظر باشد، آن حاشيه‏هاى اطراف تهران، آن زاغه‏نشين‏ها و آن چادرنشين‏هاى اطراف تهران بيشتر مورد نظر باشند تا قسمت شمال شهر و در شهرهاى ديگر، روستاهاى ديگر توجه به اين قشر مستضعف از توجه بر قشر مرفه بيشتر باشد.

مع‏الوصف در رژيم سابق اين قشر اصلاً مورد عنايت نبود و اگر كارى مى‏كردند براى همان قشر مرفه مى‏كردند و لهذا در شمال تهران شهرى است غير از جنوب شهر است، اصلاً آنجا يك شهر ديگرى است اين هم يك شهرى ديگرى و اين غير مطابق بودن دو طبقه به اين شديدى، خداى نخواسته سبب مى‏شود انفجارى حاصل بشود كه كسى نتواند مهارش كند. شما شهردارى‏هاى محترم بايد توجه كنيد كه امروز شهرها و دهات و روستاها همه مال خود ملت است و در تصرف ديگرى نيست و حتى مال خود ملت شده. خود ملت و خود شهردارها كه از ملت هستند بايد در آباد كردن اين مملكت كوشش كنند خصوصاً آن طرف‏هائى كه خرابى داشته و به آنها نرسيده بودند. دهات و شهرهائى كه دو طرف دارند يك طرف مرفه و يك طرف غير مرفه شروع كنيد وقتى به درجه مرفه رسيد آنوقت يك كار اساسى شما كرديد. من اميدوارم خداوند همه شما را تاييد كند و در راه خدمت به اين كشور و خدمت به اسلام همه موفق باشيد و همه ما موفق باشيم در اين خدمت.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 145

تاريخ: 14/8/58

فرمان امام خمينى به ثقةالاسلام ركنى

بسمه تعالى‏

جناب مستطاب سيدالاعلام و ثقه‏الاسلام آقاى سيد محمد جواد ركنى حسينى دامت افاضاته

نامه‏اى از اهالى محترم بندر لنگه واصل گرديد كه درخواست كرده بودند جنابعالى در محل، اقامه نماز جمعه نماييد و با توجه به وضع زمان، مقتضى است دعوت آقايان را پذيرفته و بدين وسيله جنابعالى به امامت نماز جمعه منصوب مى‏شويد تا ضمن انجام اين فريضه الهى مردم را به وظائف خطيرى كه بخصوص در اين برهه از زمان دارند، آشنا سازيد. اميد است اهالى محترم نيز از اين فرصت استفاده نموده و با اجتماع بيشتر و بهتر در انجام اين فريضه بزرگ همكارى‏هاى لازمه را مبذول دارند.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 146

تاريخ: 15/8/58

فرمان امام خمينى به هيأت حسن نيت مأمور در كردستان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

هيأت حسن نيت مأمور در كردستان - سنندج

جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان به جهاتى از مقام نخست وزيرى استعفا نمودند و امور كشور محول شد به شوراى انقلاب. هيات حسن نيت لازم است به كار خود ادامه دهد و با شوراى انقلاب در تماس باشد. اميد، رفاه حال برادران كرد به طور شايسته فراهم شود.

روح الله الموسوى الخمينى.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 147

تاريخ: 15/8/58

فرمان امام خمينى به شوراى انقلاب در رابطه با استعفاى مهندس بازرگان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شوراى انقلاب جمهورى اسلامى

چون جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان با ذكر دلائلى براى معذور بودن از ادامه خدمت در تاريخ 14/8/58 از مقام نخست وزيرى استعفا نمودند، ضمن قدردانى از زحمات و خدمات طاقت فرساى ايشان در دوره انتقال و با اعتماد به ديانت و امانت و حسن نيت مشاراليه استعفا را قبول نمودم. شوراى انقلاب را مأمور نمودم براى رسيدگى و اداره امور كشور در حال انتقال، و نيز شورا در اجراى اين امور بدون مجال ماموريت دارد:

1 - تهيه مقدمات همه‏پرسى قانون اساسى

2 - تهيه مقدمات انتخابات مجلس شوراى ملى

3 - تهيه مقدمات تعيين رئيس جمهورى

لازم به تذكر است كه با اتكال به خداوند متعال و اعتماد به قدرت ملت عظيم‏الشأن، بايد امور محوله را خصوصاً آنچه مربوط به پاكسازى دستگاه‏هاى ادارى و رفاه حال طبقات مستضعف و بى‏خانمان است، به طور انقلابى و قاطع عمل نمايند.

روح الله الموسوى الخمينى.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 158

تاريخ: 16/8/58

پيام امام خمينى در رابطه با سفر دو تن از نمايندگان ويژه آمريكا

بسم الله الرحمن الرحيم

از قرار اطلاع نمايندگان ويژه كارتر در راه ايران هستند و تصميم دارند به قم آمده و با اينجانب ملاقات نمايند. لهذا لازم مى‏دانم متذكر شوم دولت امريكا كه با نگهدارى شاه، اعلام مخالفت آشكار با ايران را نموده است و از طرفى ديگر آنطور كه گفته شده است سفارت آمريكا در ايران محل جاسوسى دشمنان ما عليه نهضت مقدس اسلامى است، لذا ملاقات با من به هيچ وجه براى نمايندگان ويژه ممكن نيست و علاوه براين:

1 - اعضاى شوراى انقلاب اسلامى به هيچ وجه نبايد با آنان ملاقات نمايند.

2 - هيچ يك از مقامات مسؤول حق ملاقات با آنان را ندارند.

3 - اگر چنانچه آمريكا شاه مخلوع، اين دشمن شماره يك ملت عزيز ما را به ايران تحويل دهد و دست از جاسوسى برضد نهضت ما بردارد، راه مذاكره در موضوع بعضى از روابطى كه به نفع ملت است باز مى‏باشد.

روح الله الموسوى الخمينى.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 148

تاريخ: 16/8/58

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشكده اقتصاد دانشگاه اصفهان و گروه فنى عمران اعزامى به كردستان

مقصد توطئه‏گرها اين است كه جوانهاى ما را از راهى كه رفتند مايوس كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از مشكلاتى كه ما مواجه هستيم، همين استفاده توطئه‏گرها از احساسات جوان‏هاست، اين توطئه‏گرها كه ديدند شكست خورده‏اند و نمى‏توانند با ملت ما به مبارزه برخيزند، براى اينكه ملت ما يكپارچه در مقابل آن قدرت‏هاى بزرگ ايستاده و پيش برد، حالا درصدد اين برآمدند كه از اين احساسات پاك جوان‏هاى ما استفاده‏هائى به نفع خودشان بكنند و جوان‏هاى ما غافل از اين هستند. از جمله استفاده‏هائى كه اينها مى‏خواهند بكنند اين است كه: اين تحولى كه حاصل شد، اين انقلابى كه شد، اين هم چيزى نشد. اين را در سطح كشور با تبليغاتى كه آنها دارند، دارند منتشر مى‏كنند و مقصد آنها اين است كه جوان‏هاى ما را از آن راهى كه رفتند مايوس كنند. جوان‏هاى ما هم مع‏الاسف با تمام احساسات پاكى كه دارند (كه اميد ما به آنهاست) نمى‏نشينند حساب بكنند كه روى حساب با آنها صحبت بكنند. اينها مى‏گويند كه انقلاب شد و هيچ نشد، خوب جوابشان را شما جوان‏ها مى‏گوئيد كه آن اصولى كه اصل مقصد ملت بود، چه بود؟ تا ببينيم آن شده است يا نشده است. آن اصول را ما بايد يك قدم، چند قدم برگرديم جلو. آن روزى كه ملت ما در خيابان‏ها ريختند، از بانوان محترمه و جوان‏هاى محترم، ببينيم اينها چه مى‏خواستند، اينكه خواستند شده است يا نشده است؟ آنهائى كه مى‏خواستند، آنكه از سرتاسر كشور فريادش در خيابان و در كوچه‏ها و در مدارس و در همه جا بلند بود اين بود كه استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى اين سه تا كلمه سر زبان همه بود. آن روز هيچ فكر ديگر نداشتند جز اينكه اين رژيم را ساقطش كنند و تبديلش كنند به يك رژيم ديگرى و آزادى به دست بياورند، بعد از اختناق پنجاه و چند ساله (اگر نگوئيم دو هزار و پانصد ساله) و استقلال به دست بياورند كه ممالك ديگر آقائى اينجا نكنند و نيايند و ما را اسير خودشان بكنند. اصول مسائلى را كه ابتدائى، يعنى مسائل ابتدائى ملت ما بود اين سه تا بود. اينها كه مى‏گويند انقلاب شد و هيچى نشد، مى‏گويند اين اصولى كه اصول خواست دست اول ملت بود، اين نشده است؟ يعنى الان باز رژيم سلطنتى است؟ يعنى الان باز اختناق است؟ يعنى الان باز مشاورهاى اين دولت‏هاى بزرگ در اينجا مشغول كار هستند و مشغول فعاليت هستند و دولت ما يا ملت ما تحت سلطه آن‏هاست؟ خوب، اگر اينها را به شما بگويند، جوابش را شما خودتان مى‏دهيد كه نه اينها الان حاصل است اين آزادى است كه شما و ما را در اينجا

صحيفه نور ج 10 صفحه 149

جمع كرده است. شما پنج سال پيش از اين امكان براى‏تان داشت كه در يك همچو جلسه‏اى بنشينيد صحبت بكنيد؟ اين آزادى است كه شما در بيرون، در هر جا صحبت مى‏كنيد، انتقاد مى‏كنيد، از رژيم سابق انتفاد مى‏كنيد، از دولت لاحق انتقاد مى‏كنيد، اينها همه آزادى است، هيچ كس هم نمى‏آيد به شما بگويد كه نه انتقاد نكنيد. پس آزادى الان حاصل است براى ما. يكى از آن چيزهائى كه ملت ما فرياد مى‏كرد برايش، به دست آورده.

آمريكا هيچ غلطى نمى‏تواند بكند

استقلال هم اگر چنانچه آنها مى‏گويند كه الان آمريكا در اينجا دارد حكومت مى‏كند، شما مى‏بينيد كه الان مركز فساد امريكا را جوان‏ها رفته‏اند گرفته‏اند و آمريكائى‏هائى هم كه در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمريكا هم هيچ غلطى نمى‏تواند بكند و جوان‏ها مطمئن باشند كه آمريكا هيچ غلطى نمى‏تواند بكند. بيخود صحبت اينكه اگر دخالت نظامى، مگر آمريكا مى‏تواند دخالت نظامى در اين مملكت بكند؟ امكان برايش ندارد، تمام دنيا توجهشان الان به اينجاست. مگر امريكا مى‏تواند مقابل همه دنيا بايستد و دخالت نظامى بكند؟ غلط مى‏كند دخالت نظامى بكند. نترسيد، نترسانيد. هم اين تعبيرى كه جوان‏هاى ما از روى باز احساسات جوانى كردند كه اگر چنانچه آمريكا بخواهد دخالت نظامى بكند ما چه خواهيم كرد، اصلاً اين اگرش را هم نبايد بگويند. آمريكا عاجز از اين است كه دخالت نظامى در اينجا بكند اينها يك مسائلى در پيش‏شان است، يك مطالبى در پيش‏شان است كه روى آن مطالب گرفتارى‏هائى دارند، نمى‏توانند اين كارها را بكنند. اگر آنها مى‏توانستند دخالت نظامى بكنند، شاه را نگه مى‏داشتند. با تمام قدرتشان، قدرت‏هاى تبليغى چيز كردند كه نگهش دارند و ملت ما اعتنا نكرد به آن و نه تنها او، همه قدرت‏ها پشت سر هم ايستاده بودند كه نگه دارند شاه را و نتوانستند نگه دارند براى اينكه ملت يك چيزى را كه خواست نمى‏شود مقابل ملت بايستد كسى و چه بكند، هيچ ابدا. اين مطلب را اصلاً جوان‏هاى ما پيش نياوردند اين مطلب را كه دخالت نظامى. آنها هميشه دخالت‏هايشان دخالت‏هاى شيطنتى است، توطئه است. آنها اگر بخواهند يك كارى هم بكنند، وادار مى‏كنند جوان‏هاى ما را كه آنها تظاهر بكنند و در تظاهر عمال آنها بيايند درگيرى بكنند با اينها و يك غائله راه بيندازند كه ما نتوانيم يك محيط آزاد پيدا بكنيم، يك محيط آرام پيدا بكنيم و مسائلى را كه مى‏خواهيم طرح بكنيم و مى‏خواهيم ايجاد بكنيم، بتوانيم آنها از اين راه شيطنت‏ها پيش مى‏آيند. آنها شيطان‏هايشان را پيش همين جوان‏هاى صاف دل عزيز مى‏فرستند تبليغات مى‏كنند، مى‏نويسند به ديوار چه مى‏كنند، عده، عده، يك وقت مى‏بينيد كه يك عده جوان را راه انداختند توى خيابان‏ها به يك تظاهراتى، تظاهرات بحق لكن آنها از همين تظاهرات بحق مى‏خواهند استفاده ناحق بكنند.

همين قضيه‏اى كه الان قضيه روز است در دنيا، قضيه قبضه سفارت آمريكا يعنى نه سفارت، محل توطئه آمريكا كه جوان‏ها كشف كردند خيلى از چيزهايش را در همين قضيه ديشب به ما اطلاع

صحيفه نور ج 10 صفحه 150

دادند كه زمزمه است در تبريز و در تهران و در بعضى جاهاى ديگر كه يك تظاهراتى بكنند براى پشتيبانى از آقاى مهندس بازرگان خوب همين قضيه را آنها خواستند (حالا نمى‏دانم موفق بشوند يا نه) خواستند كه يك همچو چيزى درست بكنند بعد كم‏كم اين را بكشانند به يك جائى كه مثلاً سفارت عراق هست بريزند بشكنند، سفارت - فرض كنيد كه - افغانستان هست بريزند بشكنند كه مملكت ايران را مواجه كنند با همه ممالك. آن شياطين يك همچو نقشه‏هائى دارند. جوان‏هاى ما بايد بيدار بشوند كه تحت تاثير اينها واقع نشوند، اينها كه مى‏گويند تظاهر بكنيد. مگر آقاى بازرگان با شوراى انقلاب مخالفتى دارند؟ اينها همه، همه يك باب است منتها آقاى بازرگان يك قدرى خسته شده بودند، يك قدرى - عرض كنم - عذرهائى داشتند و گفتند كه حالا من كنار باشم، لكن نه اين است كه حالا ايشان كه كنار هست ديگر آقاى بازرگان دخالتى در امور ندارد، ايشان يكى از آن اشخاصى است كه مورد احترام همه است خيال نكنند كه يك بى‏احترامى به ايشان شده است، نخير مورد احترام است. و براى خاطر يك امرى كه ملت هم قبول دارند، نيفتند توى خيابان‏ها راه بيندازند يك چيزى كه آنها كه مى‏خواهند يك بازى درست كنند يك وقتى يكى را بزنند بكشند. يك دو تا شعار از، (شما اگر يادتان باشد من نبودم در اينجا لكن براى من نقل مى‏كردند) اين دستجاتى كه در قم آنوقت بر ضد رژيم سابق شعار مى‏دادند، اينها شعار آرام مى‏دادند، يكدفعه مى‏ديدند كه از اينجا يك كسى يك چيزى انداخت يك شيشه‏اى را شكست، يك بانكى را شكست، يك جائى را خراب كرد، گاهى يك آدمى را كشت مى‏ريختند به جان هم، يك كشتارى پيدا مى‏شد زياد. آنها روى حساب، هميشه روى نقشه حساب مى‏كنند و اينطور كارها را مى‏كنند. قضيه دخالت نظامى ابدا مطرح نيست، دخالت‏هاى توطئه‏گرى اينطورى يعنى از قواى خود ما استفاده مى‏كنند، قوه خودشان را از آن استفاده نمى‏كنند، در اين ممالك از قواى خود ما استفاده مى‏كنند خوب شما كردستان را ببينيد كه اينها از چه استفاده مى‏كنند، يك نفر سرباز آمريكائى نمى‏آيد آنجا يك كارى بكند، آنها با شيطنت استفاده مى كنند از خود اين افرادى كه يا وابسته هستند به آنها يا اعوجاج دارند، آنوقت اين دست دومى‏ها كه اعوجاج دارند، از ساده دلى بعضى از كردها استفاده مى‏كنند، با آنها يك - چيز - صحبت مى‏كنند منتشر مى‏كنند كه بنا دارند كه تمام كردستان را بكوبند. اين ارتش ايران كه رفته آنجا براى اينكه جلوگيرى كند از اينكه آنها دارند مى‏كشند و سر مى‏برند و اذيت مى‏كنند، فورا آنها دنبالش بر مى‏دارند مى‏نويسند كه ما مى‏خواهيم، يعنى دولت ايران مى‏خواهد كه كردها را بكوبد. آن رفته كه كردها را حفظ بكند اينها مى‏گويند رفته كردها را بكوبد.

بايد جوانهاى ما گول تبليغات فدائيان خلق را نخورند

اين اشخاصى كه هى فدائى خلق خودشان را معرفى مى‏كنند، من كه در اين چيزهائى كه براى پشتيبانى از اين جوان‏ها بود كه آنجا را گرفتند، به گوش من نخورد كه اينها پشتيبانى كرده باشند. اگر اينها آمريكائى نيستند، چطور پشتيبانى نكردند از اينها؟ اگر اينها مال شوروى هستند خودشان يا خير

صحيفه نور ج 10 صفحه 151

ملى هستند، آدمى كه ملى است با آمريكا خوب دشمن است همانطورى كه همه ملت ما دشمن است، همانطورى كه همه ملت ما دشمن شماره اول خودش را امروز آمريكا مى‏داند، براى اينكه دشمن شماره اول ما را برده است آمريكا نگه داشته است. آنوقت هم كه آن بود، دشمن شماره يك ما آنها بودند اينها اذناب آنها بودند، اينها كسانى بودند كه ماموريت داشتند براى وطنشان، يعنى ماموريت داشتند كه اين وطن را نگذارند كه يك قدم جلو برود. مائى كه و شمائى كه و ملت ما كه دشمن شماره يكش را آمريكا مى‏داند و حالا هم كه جوان‏ها رفتند آنجا را گرفتند ديدند كه مركز توطئه بوده آنجا، به گوش من نخورد كه از اين فدائيان خلق يك پشتيبانى از اينها شده باشد. از ساير گروه‏ها به گوشم خورد، حالا شايد بوده الان من نشنيده باشم و لكن شايد شماها شنيده باشيد، به گوش من نخورد. اگر اينها يك چيزى بر خلاف دولت بود يا بر خلاف اسلام بود يك قضيه‏اى واقع شده بود، اينها حالا مى‏ديديد كه چقدر به آن دامن مى‏زدند. يكى از نقشه‏ها همين است كه همين‏ها (همين الان در اين منزل من موجود است، يعنى تقريبا مى‏آورند براى من اينها را از طريق‏هائى) همين‏هائى كه با امضاء چريك‏هاى فدائى خلق است، همين‏ها دارند هى يك دروغ‏هائى را منتشر مى‏كنند كه نگذارند اين نهضت به چيزش برسد. منتشر مى‏كنند كه خوب در كردستان هيچ كارى نشد، هيچى، هيچى. شما الان خوانديد اينقدر كارها در عين حالى كه آنها نمى‏گذارند بشود، در عين حالى كه اگر بخواهد يك كارهائى اساسى‏تر بشود، محيط آرام لازم است. مى‏شود با اينكه در يك شهرى جنگ باشد بعد يك دسته‏اى بروند آسفالت كنند؟ خوب، نمى‏شود اين. الان شما اينقدر كارها را خوانديد كه در كردستان شده است و كرديد شماها، جوان‏ها (خدا حفظتان كند) اينها معذلك بدون اينكه يك حيائى داشته باشند مى‏گويند هيچ كارى نشده اصلش در آنجا، اصلاً همان قضيه‏اى بود كه بوده. در يكى از نوشته‏هايشان نوشته‏اند كه حبس‏هاى سياسى در زمان محمدرضا بوده است لكن حالا همانطور است يا بيشتر، حبسى سياسى. اينها فكر اين را نكردند كه آخر حبسى سياسى كه الان شما اسمش را مى‏گذاريد، حبس‏هاى سياسى بوده است كه در زمان محمدرضاخان آن كارها را مى‏كرده است؟ دزدها را شما حبسى سياسى حساب مى‏كنيد؟ آنهائى كه بر ضد اين مملكت و بر ضد اين ملت قيام كرده بودند و آن همه خيانت كرده بودند، آنها را جزء رجال سياسى شما حساب مى‏كنيد؟ نصيرى جزء رجال سياسى است؟ هويدا جزء رجال سياسى است يا جزء دزدها هستند اينها؟ شما چرا رجال سياسى را بدنام مى‏كنيد به اينكه اينها را اسمشان را رجال سياسى مى‏گذاريد؟ ساواكى‏ها جزء رجال سياسى هستند؟ آنى كه الان در حبس فعلى دادگاه‏هاى ما هست همين ساواكى‏ها هستند و همين خيانتكارها و همين اشخاصى كه يا كشته‏اند يا امر به كشتن كرده‏اند و يا زجر كرده‏اند جوان‏هاى ما را، آنطور كارها را با همه طبقات كردند. زمان رضا، محمدرضا كى حبس بود؟ چه طبقه‏اى حبس بودند؟ علما، دانشگاهى‏ها، رجال ملى، اينها حبس بودند. حالا كى حبس است؟ ساواكى‏ها. خوب، شما اگر ساواكى نيستيد، چطور اينها را رجال سياسى مى‏دانيد؟ شما چطور ساواكى‏ها را جزء رجال سياسى حساب مى‏كنيد؟ اگر شماها پيوندى با رژيم سابق نداريد، اگر شما جزء اجزاء ساواك نيستيد، اگر شما فعاليت براى ساواكى‏ها نمى‏كنيد، چطور

صحيفه نور ج 10 صفحه 152

ساواكى‏ها كه الان در حبسند در مقاله‏تان مى‏نويسيد كه رجال سياسى، حالا بيشتر از آنجا از زمان چيز حبسند؟ شما دزدها را جزء رجال سياسى مى‏آوريد؟ معلوم شد سياست شما غير آن سياستى است كه در نظر ملت ماست و مردم اصيل ماست.

اگر شما با آنها پيوند نداريد، چطور مى‏گوئيد كه آنوقت و حالا هر دو دسته رجال سياسى بودند كه اينها محبوس بودند. آنوقت وقتى كه ما حبس داشتيم، حبسى داشتيم مثل مرحوم طالقانى مثل آقاى منتظرى، مثل آقاى لاهوتى، از اهل علم كثيرى از اينها در حبس بودند و زجر كشيدند. يكى از ملاهاى محترم ما را پايش را در آنجا اره كرده بودند از قرارى كه براى ما گفتند از رجال سياسى طبقه غير ملاها هم خوب، اشخاصى محترمى بودند كه سال‏هاى طولانى در حبس بودند و سال‏هاى طولانى در زير شكنجه و زجر بودند براى اينكه مخالف بودند با آن رژيم. آنوقت اينها حبس بودند، حالا ساواكى‏ها حبس هستند. اين آقايانى كه اسم خودشان را چيز خلق، فدائى خلق گذاشتند مى‏گويند فرقى نكرده، خيال مى‏كنند حبس (خيال نمى‏كنند، مى‏خواهند اغفال كنند، خيال نمى‏كنند) كه نخير، حبس ميزان است، چه دزد را حبس بكنند و چه يك شخص امين را، فرقى ندارد، فرقى ندارد كه دزدها را حبس بكنند يا اشخاصى امين را حبس بكنند، فرقى ندارد كه چپاولگرها و آدمكش‏ها را حبس بكنند يا اشخاصى كه مى‏خواهند جلوگيرى از چپاولگرى بكنند حبس بكنند. اينها منطقشان اين است، بايد در مقابلشان جوان‏هاى ما گول نخورند از اين تبليغات فاسد. آمريكا اينطورى تبليغ مى‏كند، آمريكا نظامى مى‏آورد اينجا، آمريكا نويسنده مى‏آورد اينجا، امريكا گوينده مى‏آورد اينجا، آمريكا عمال خودش كه سال‏هاى طولانى آنها را تربيت كرده است مى‏فرستد اينجا كه اوضاع ما را بهم بزنند. آمريكا كردستان را آنطورى به هم مى‏زند، تهران را آنطور مغشوش مى‏كند و گاهى فرض كنيد كه دانشگاه‏ها را به هم مى‏زند و گاهى تو خيابان‏ها مى‏ريزند و چه مى‏كنند. و اين اينطور كار مى‏كند. امروز كه جوان‏هاى ما اين لانه فساد را گرفتند و در مقابل اينكه آنها بدترين خلق خدا را و بدترين جانى‏هاى ما را گرفتند آنجا بردند و نگه داشتند و پذيرائى از او مى‏كنند و مى‏خواهند معالجه‏اش بكنند و با اين بهانه‏هاى خلاف انسانى، امروز هم الان توطئه هست براى اينكه از حسن نيت جوان‏هاى ما، از صفاى سريره جوان‏هاى ما استفاده سوء بكنند فرض كنيد بيخ گوش آنها بخوانند كه خوب انگليس هم مثل آمريكا چه فرقى مى‏كند، بريزند آنجا را خراب كنند، خوب عراق هم مثل آنجا چه فرقى مى‏كند، بريزند آنجا را هم بگيرند، فرانسه هم مثل آنجا، كه ما را معرفى مى‏كنند كه نه تنها قضيه روى موازين نيست قضيه روى هرج و مرج است. اينها مى‏خواهند ما را معرفى كنند كه ما مملكتمان هرج و مرج و درهم و برهم و هر كه هر كارى دلش مى‏خواهد بكند، تا به دنيا بفهمانند به اينكه يك مملكتى است كه محتاج به قيم است، قيمش هم كى است؟ آقاى كارتر. خودش محتاج به قيم است كه اينقدر آدمكشى نكند. اينها جنون سياسى دارند، اينها جنون دارند كه اينقدر مردم را به كشتن مى‏دهند و اينقدر فساد مى‏كنند، اينها مجنونند، اينها بايد بروند در تيمارستان‏ها معالجه بشوند، مغزهاى اينها بايد معالجه بشود. اينها مى‏خواهند معرفى كنند ملت ما را كه يك ملت هرج و مرج‏طلب و يك ملتى هستند كه وحشى و چه.

صحيفه نور ج 10 صفحه 153

(يكى از الان يادم نيست كه كى بود كه) نقل كردند از او كه ما ايستاده بوديم در يكى از جاهائى كه تظاهرات اينها، ايرانى‏ها بود آنوقت كه زمان محمدرضا بود، يك آمريكائى هم پيش من ايستاده بود گفت ببين اين وحشى‏ها را، گفته بود، من به او گفتم اينها وحشى‏اند كه دارند حق خودشان را مى‏گيرند؟ اينها مى‏خواهند ما را اينطورى. ما آنوقت هم كه يك كلمه حقى مى‏گوئيم اينها ما را به وحشيگرى منتسب مى‏كنند. جوان‏هاى ما ملتفت باشند، توجه داشته باشند كه هر كسى هر چه مى‏گويد باور نكنند. يكى از چيزهاى بزرگى كه اينها دارند اين است كه سمپاشى كنند به طورى كه ما را از اين انقلاب مايوس كنند. اين يكى از كارهاى بزرگ اينهاست كه مى‏خواهند بكنند كه از اين انقلاب ملت ما مايوس بشوند و بگويند خوب كارى انجام نگرفته. اگر كارهاى دست اول است، كه عرض كردم همه‏اش انجام گرفته است كارهاى دست دوم هم چيزى است كه مشغول انجامش هستند. همين در دولت آقاى بازرگان چقدر كارها انجام گرفته، چقدر خانه‏سازى شده و بى‏انصاف‏ها مى‏گويند يك خانه ساخته نشده. در اين جهاد سازندگى چقدر خدمت كرد اين ملت به اين ملت خودش و به اين اشخاصى كه مشغول كشت و زرع بودند. چقدر شما الان خدمت‏ها شمرديد كه رفتيد همه جا هر چه نابسامانى بوده درستش كرديد، اينها باز مى‏گويند هيچى نشده. از آنطرف خودشان فعاليت مى‏كنند كه چيزى نشود، اين اشخاصى كه خودشان را معرفى مى‏كنند كه ما فدائى خلق هستيم، با يك كبريت آتش مى‏زنند حاصل عمر چندين نفر كشاورز را كه اين خرمن را تهيه كرده است، اين فدائى خلق يك كبريت مى‏زند اين را آتشش مى‏زند، اين فدائى خلق يك تفنگ مى‏زند، آن لوله نفت را سوراخ مى‏كند كه حاصل زحمت اين ملت از بين برود. آمريكا اگر كار مى‏كند اينطورى كار مى‏كند. آمريكا نظامى اينجا نمى‏فرستد آمريكا بدتر از نظامى اينجا مى‏فرستد. اينها بدتر از نظامى هستند، انسان با نظامى حال خودش را مى‏داند، نظامى مى‏آيد جلو ما هم مى‏رويم جلو، نظامى آمريكا اگر بيايد اينجا ما هم مى‏رويم جلو، من هم مى‏روم جلو، همه شما مى‏رويد جلو نظامى نمى‏فرستد او، خاطر جمع باشيد. از آمريكا هيچ نترسيد از اين توطئه‏هايش بترسيد، اينها را هم بايد خنثى كنيد. اين هم خود شما جوان‏ها بايد در دانشگاه هستيد اگر آمدند توى دانشگاه خواستند اخلال بكنند جلوشان را بگيريد، در كارخانه‏ها هستيد اگر آمدند آنجا جلويشان را بگيريد، در جهاد سازندگى هستيد اگر آمدند آنجا خواستند اخلال كنند جلوشان را بگيريد، هر جا هستيد جلوشان را بگيريد، نگذاريد اينها رشد پيدا بكنند. اينها الان نوكر شماره يك آن كسى است كه ما دشمن شماره يك حساب مى‏كنيم.

بايد با همت ملت يك انتخابات صحيحى بشود

انشاءالله خداوند همه شما را تأييد كند و موفق باشيد و اين معانى كه شما فرموديد، باز از ريشه همان است كه عرض كردم. شما توقع اين را نداشته باشيد كه يك مملكتى كه همه چيزش را آشفته كردند و فرار كردند، همه چيزش را، اقتصادش را از بين بردند، اينقدر قرض به عهده اين ملت گذاشتند و فرار كردند، همه چيز ما را اينها به هم زدند و فرار كردند، توقع اين را نداشته باشيد كه حالا

صحيفه نور ج 10 صفحه 154

انقلاب كه شد فوراً همه چيز سر جايش بيايد، اينها وقت لازم دارد، بايد يك دولت مستقرى با همت شماها، با همت ملت، يك انتخابات صحيحى بشود با همت ملت، ملت مى‏شناسند افراد صالح را، لازم نيست كه حالا يك چند سال هم ما درسشان بدهيم، نخير خودشان مى‏فهمند، اين ملت چيز مى‏فهمد، مى‏فهمد كى آدم صالح است كى آدم ناصالح، البته گاهى هم يك كسى خودش را جا مى‏زند اما اين گاهى است. هر كسى در هر شهرى كه هست طول اين بيست، سى سالى كه همراه با اين مردم بوده مى‏داند كه اينها كدام يكى‏شان از ريشه‏هاى آنهاست كدام يكى‏شان نيستند، مى‏فهمند كى بوده است كه در آنجا خوش رقصى كرده و كى بوده است كه نه، آنطور نبوده مخالف بوده و نتوانسته صحبت كند، مى‏شناسند. مردم آنى را بايد انتخاب بكنند كه مى‏شناسند كه به اين ملت خدمتگزار است و دلش براى اين طبقه ضعيف مى‏سوزد. ما نمى‏خواهيم يك مجلس اعيان درست كنيم. مجلس سنا را، مجلس اعيان به آن مى‏گويند، ما مى‏خواهيم اعيان را از بين ببريم، آدمشان كنيم آنها را، آن اعيانى كه در مجلس سنا نشستند و آنقدر خيانت به مملكت ما كردند آن مجلس را ما اصلاً بستيم درش را. مجلس شيوخ و مجلس اعيان و مجلس سنا، اينها يك دسته مفتخوارى بودند، پير مردهاى آخر عمرشان بعد از همه خيانت‏ها، پير مردهائى بودند كه آنجا مى‏رفتند جمع مى‏شدند و عرض مى‏كنم شايد رفيقش هم كه نشسته بود راجع به اينكه دوايش چه است يا غذايش چه است صحبت مى‏كرد و پول اين ملت را مى‏خورد. اين را درش را بستند، تمام شد ديگر، ما مجلس سنا نداريم، مجلس شورا داريم، مجلس شورا هم نمى‏خواهيم از طبقه بالا درست بشود، مجلس شورا مى‏خواهيم از آدم‏ها، آدم‏هائى كه متوجه‏اند به اينكه به اين ملت چه گذشته است در پنجاه و چند سال و در طول نظام شاهنشاهى و لااقل در اين مواردى، در اين مدتى كه ديده‏ايد خودتان، اين آدم‏هائى كه مى‏بينند اينطور بر اين ملت گذشته است اشخاص را هم مى‏شناسند در شهرهاى خودشان، در روستاهاى خودشان مى‏شناسند اينها را و ديدند اينها در طول اين مدت چه كرده‏اند، آنها كه مخفى آنوقت كار كردند علناً مردم را اذيت مى‏كردند، آن اشخاصى را بايد كنار بگذارند و يك اشخاصى كه امين هستند، اشخاصى كه معروف است پيش‏شان به امانت، به ديانت، به خدمت به مردم، آنها را تعيين مى‏كنند بايد هم تعيين بكنند. مجلس انشاءالله مستقر بشود، انشاءالله قانون اساسى‏مان به رأى گذاشته شود، تقريباً نزديك به تمام شدنش است به رأى گذاشته مى‏شود بعد از اينكه ما ملاحظه‏اش كرديم و تصديقش كرديم به رأى گذاشته مى‏شود.

ولايت فقيه اين قانون مترقى اسلام، خارى است در چشم دشمنان‏

ملت ما اگر بخواهند سردى بكنند، يكى از امورى كه توطئه در آن هست اين است كه راجع به اين قانون اساسى مردم را سرد كنند. از آنها بپرسيد خوب اين قانون اساسى كه شما مى‏گوئيد كه قانون است ارتجاعى، كدام يكى از اين موادش ارتجاعى است؟ اولى كه دست رويش گذارند، دست مى‏گذارند روى ولايت فقيه اول دست آنجا گذارند براى اينكه اين يك طرح اسلامى است و

صحيفه نور ج 10 صفحه 155

آنها از اسلام مى‏ترسند. آنها اسلام را ارتجاع مى‏دانند، آنها جرات نمى‏كنند به كلمه اسلام بگويند ارتجاعى است، مى‏گويند كه اينها مى‏خواهند مارا به 1400 سال پيش برگردانند. اين همان تعبير ديگر است منتها كلمه اسلام را نمى‏گويند. آنقدر به ولايت فقيه اثر مترقى بار است كه در ساير اين موادى كه شما ملاحظه مى‏كنيد، معلوم نيست مثل آنجا باشد يك نفر آدمى كه همه جهات اخلاقيش و ديانتى‏اش و ملى بودنش و علم و عملش ثابت است پيش ملت و خود ملت اين را تعيين مى‏كنند، اين نظارت مى‏كند بر اينكه مبادا خيانت بشود. همان رئيس جمهورى كه ملت خودشان تعيين مى‏كنند و انشاءالله ديگر از اين به بعد امين تعيين مى كنند، لكن معذلك براى محكم كارى يك فقيهى كه عمرش را صرف در اسلام كرده است و عمرش را براى اسلام خدمت كرده گذارند ببينند اين چه مى‏كند، مبادا يك وقت خلاف بكند. رئيس جمهور آتيه ما خلاف نمى‏كند لكن محكم كارى شده كه نگذارند اين خلاف بكند. روساى ارتش ما و ژاندارمرى ما و اين رؤساى درجه اول، ديگر از اين به بعد اشخاصى نيستند كه خيانت بكنند لكن محكم كارى شده است كه همين فقيه را ناظر قرار بدهند و هكذا آن موارد حساس را نظارت كند فقيه و تصرف مى‏كند فقيه و اين از امورى است كه مترقى ترين موادى است كه در قانون اساسى اينها چيز كردند و اينها دشمن‏ترين مواد پيش‏شان اين است. همين‏ها بودند كه فرياد مى‏كردند و مى‏نوشتند كه خوب ديگر اسلام را مى‏خواهد چه كند، خوب بگوئيد جمهورى، از اسلام مى ترسيدند خوب به جاى اسلام بگذاريد دمكراتيك، جمهورى دمكراتيك اينها نمى‏فهمند كه اين همه دموكراسى كه در عالم معروف است، كجاست؟ كدام مملكت را شما داريد؟ اين ابرقدرت‏ها كدام يكى‏شان به موازين دموكراسى عمل كرده اند؟ يك دموكراسى كه در هر جائى يك معنا دارد، در شوروى يك معنا دارد، در آمريكا يك معناى ديگر دارد، پيش ارسطو يك معنائى دارد، پيش حالا يك معناى ديگر دارد، ما مى‏گوئيم يك چيزى كه مجهول است و هر جا يك معنا از آن مى‏كنند ما نمى‏توانيم آن را در قانون اساسى مان بگذاريم كه بعد هر كسى دلش مى‏خواهد آنجورى درستش كند. ما مى‏گوئيم اسلام. اسلام هر جا يك معنا ندارد، اسلام يك معناست و همه مسلمان‏ها شناسند آن را. ما مى‏گوئيم جمهورى اسلامى، ملت ما هم جمهورى اسلامى را خواسته بود. همينى را كه ملت ما با تقريبا اتفاق كلمه (درصد دو، يك و نيم) مخالفت، اين مخالفت اسمش نيست همين كه ملت ما خواست و با اصطلاح آنها دموكراسى بودن اقتضاى اين را مى‏كرد با جمهورى اسلامى، از اسلامش مى‏ترسند، نه از جمهورى‏اش. حالا با مجلس خبرگانش قبل هم با انتخابات مجلس خبرگان مخالفت كردند و بعد هم با مجلس خبرگان مخالفت مى‏كردند و بعد هم خواهد آمد كه با مجلس شورا مخالفت خواهند كرد و بعد هم با اين رفراندمى كه براى قانون اساسى است خواهند مخالفت كرد. درد همين است كه چرا اسلام. اين دردشان است و ملت ما هم همه مقصد خودش را اسلام‏داند براى اينكه از اسلام مى‏بيند كه آن چيزى كه مى‏خواهد حاصل مى‏شود. اسلام، هم دنياست و هم آخرت. ملت ما اسلام را مى‏خواهد و اينها با ملت ما مخالفند براى خاطر اينكه اسلام را مى‏خواهد. اگر اين ملت مى‏گفت كه جمهورى فقط، اينها همه برايش سينه مى‏زدند و برايش تبريك مى‏گفتند، اما حالا كه كلمه اسلام آمده توى كار،

صحيفه نور ج 10 صفحه 156

نه با اين مخالفند، اين ارتجاعى است. اينها اسلام را ارتجاعى مى‏دانند، اينها خدا را مرتجع مى‏دانند يك همچو مرد مى‏اند. اگر اعتقاد به او داشته باشند (اعتقاد كه ندارند) اينها با پيغمبر اسلام بدترند تا با شماها، براى اينكه اساس را او گذاشته است. اين ارتجاعى بود كه شما ملت ارتجاعى، اين ارتجاعى بود كه دست خيانتكارها را از اين مملكت بريد و اينها اين را مساله ارتجاعى مى‏دانند. اين ارتجاعى بود كه شماها را به سرنوشت خودتان حاكم كرد. نمى‏دانم كى اينها مى‏خواهند بيدار بشوند و كى مى‏خواهند دست بردارند از اين مغلطه كارى‏هاى خودشان، از اين مخالفت‏هاى خودشان. من متأسفم كه يك جمعيتى كه بايد به اين مملكت خدمت بكنند، بايد الان قدردانى بكنند كه اين ملت خون خودش را داد و چپاولگرها را بيرون كرد و مفتخورها را دستشان را قطع كرد و آدمكش‏ها را بعضى شان را به جزاى خودشان رساند و بعضى‏شان را هم مى‏رساند انشاءالله، من متأسفم كه اينها نمى‏آيند ميدان با اين ملت موافقت كنند. ملتى كه همه چيزش را داده و حالا شما آزادانه نشسته‏ايد توى اتاق‏هاى‏تان و پاى‏تان را روى پاى خودتان اندازيد و بر خلاف اين ملت قلمفرسائى مى‏كنيد. انسان متأسف مى‏شود از اينكه اين چه افكارى است كه اينها دارند، هى ارتجاع، ارتجاع هر كلمه ارتجاع كه مى‏گويند اگر دلشان را بشكافيد، بر مى‏گردد به اينكه اسلام ارتجاعى است، منتها جرات نمى‏كنند بگويند. بعضى‏شان هم با صراحت يك كلمه‏اى گفتند و توبه كردند و بعدش و معلوم نيست كه توبه حقيقى هم باشد.

آمريكا با سرنيزه نمى‏آيد به ميدان شما، با قلم مى‏آيد

بيدار بشوند ملت و بيدار بشوند جوان‏هاى ما، توجه داشته باشند به اينكه آمريكا با سرنيزه نمى‏آيد به ميدان شما، با قلم مى‏آيد به ميدان شما، با قواى انتظامى نمى‏آيد به اينجا، با آن اشخاصى كه دارد و دارد اين امور را مى‏گرداند به دست آنها، با آنها مى‏آيد به ميدان ما، اينها را بايد توجه به آن داشته باشيد. آلت دست واقع نشويد. هى سردتان بكند كه هيچى نشد. همه چيز شده است شما اين چيز را چطور كم حساب مى‏كنيد كه يك قدرت شيطانى كه پشت سرش همه قدرت‏ها بودند، نه فقط قدرت‏هاى ابر قدرت و نه قدرت‏هاى دست دوم هم پشت سرش بودند، شما شكستيد او را، از اين بالاتر چه مى‏خواهيد؟ شما در دنيا يك آبروئى پيدا كرديد، يك عظمتى الان در دنيا پيدا كرديد كه كسى ندارد. اين را از بين نبريد براى خاطر اينكه مثلاً فرض كنيد فلان جا آسفالتش كم است (بااينكه مشغولند به همه كارها) چرا آسفالت نشده. مگر شما خون بچه‏هاى‏تان را داديد كه آسفالت عوضش بگيريد؟ مگر شما عوض مى‏خواستيد براى اين كار، آسفالت مى‏خواستيد مگر شما؟ شما براى خدا كار كرديد و براى خدا كسى كار مى‏كند از آسفالت بالاتر است، از همه چيز بالاتر است. ننشينيد و هى بگوئيد، هى هر روز بيائيد اينجا شكايت از امور بكنيد اين شكايت‏ها را بگذاريد براى بعد، حالا ما بين راهيم بايد اين قدرت را بشكنيم تا آخر، بايد اين توطئه را خفه كنيم و اين توطئه‏هاست كه شماها را وادار مى‏كند كه هى بيائيد بگوئيد كه هيچى نشده هيچى نشده، فلان جا نشده. ببينيد اينها چه مى‏گويند، چه شده، اينهاست كه شده. خدا انشاءالله شما را حفظ كند. همه‏تان را حفظ كند. انشاءالله خدا اين جوان‏هاى

صحيفه نور ج 10 صفحه 157

ما، اين جوان‏هاى ما كه مشغول بودند از اول تا حالا و فداكارى كردند براى ما، براى اسلام نگه دارد اينها را. من دعاگوى اينها هستم، من خدمتگزار اينها هستم. من اگر مى‏توانستم مى‏رفتم من هم مثل آنها خدمت‏كردم لكن خوب من يك پيرمردى هستم اينجا نشستم و جز يك زبان الكن چيزى ندارم. خداوند همه شما را حفظ كند و موفقتان كند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 159

تاريخ: 17/8/58

بيانات امام خمينى در جمع كارمندان و كاركنان شهردارى اهواز

غارت كشور پرثروت ما، سوغات تمدن بزرگ!

بسم الله الر حمن الرحيم

يكى از آثار اين نهضت اسلامى اين است كه قشرهاى مختلف با ما ملاقات مى‏كنند و مسائلى كه دارند آنها، طرح مى‏كنند و مسائلى هم كه ما داريم با آنها در ميان مى‏گذاريم. شما كه كارمندان شهردارى اهواز هستيد و حالا زحمات خودتان را، خدمات خودتان را در آنجا شرح داديد، اين موجب تشكر من است و خداى تبارك و تعالى به شما اجر خواهد داد انشاءالله. امروز كشور شما احتياج به خدمت دارد. شما مطلعيد كه كشورى براى شما گذاشتند كه شهرهايش هم مخروبه بوده است، تهران كه مركز است جنوبش آن است كه مى‏بينيد و حاشيه‏هايش و اين بيچاره‏هاى زاغه نشين و امثال اينها، آن است كه گاهى در تلويزيون مى بينيد و خودتان مطلعيد. بنابراين بوده است كه اين طبقه ضعيف، طبقه مستضعف، اينها به همين حال عقب ماندگى در هر جا هست باشند و ذخائر آنها به عياشى يك دسته و به دادن به مفت و رايگان از بين برود. اهواز با آن ذخيره خداداد، خوزستان با آن ثروت هنگفت بايد شهرش آنطور باشد، دهاتش بدتر. من يك وقتى كه، خيلى سال قبل از آنجا عبور كردم ديدم كه اين، در با راه آهن مى‏رفتيم نزديك بعضى از دهات، اين بچه‏ها و بزرگ‏ها و اينها هجوم مى‏آوردند طرف آنجائى كه ما عبور مى‏كرديم و مع‏الاسف همه به حالى بودند كه موجب تأثر بود، در جائى كه ثروتشان، ثروت خدا داد در زير پايشان بود، خودشان آنطور مستمند بودند، مملكتى كه ثروتش زياد بوده است، ذخاير زمينى‏اش الى ماشاءالله بوده است بايد باز به حال مخروبه باشد. اين تمدن بزرگ، اين را به ما، براى ما سوغات آورد كه همه چيزهاى ما را دادند به غير و خود ما را در يك مملكت پرثروت، يك مملكتى كه قابل است از براى اينكه صد و پنجاه ميليون جمعيت يا بيشتر در او زندگى مرفه داشته باشند، سى و چند ميليون جمعيت كه اكثرشان وضع‏شان وضع صحيح نيست، ثروت‏ها به جيب يك دسته مجتمع شده و به خارج منتقل شده و علاوه بر آن تمام ذخائر ما را دادند به خارجى‏ها و يك ثمن بخسى گرفتند، آن هم صرف مملكت نشد، خوردند و بردند حالا هم كه ملاحظه مى‏كنيد آن دشمن شماره يك شما را كه همه ثروت‏هاى ما را برده است و در بانك‏ها جمع كرده است، امريكا برده است در آنجا دارد لالائى براى او مى‏خواند و دارد از او پذيرائى مى‏كند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 160

مملكت را بايد خود ملت اداره كند

وضع اينطور بود و بحمدالله شما موانع را مرتفع كرديد. آنهائى را كه نمى‏گذاشتند كار انجام گيرد، مرتفع شدند. حالا ديگر دست خودمان است و بايد همت كنيد، براى ساختن يك كشورى كه خرابه بود، همت لازم دارد و مهم اين است كه افراد هر يك خودشان را مسؤول بدانند، هم مسوول خودشان بدانند، هم مسؤول كارهاى ديگران، مسؤول خودشان كه كارى كه به آنها محول شود مثل مثلاً شماها كه در شهردارى اهواز هستيد، هر كارى كه محول به هر فردى است، منتظر اين نشود كه يك كس ديگرى كارى بكند، اين بايد كار خودش را خوب انجام بدهد و اگر چنانچه ديد آن برادرش، آن رفيقش كارش را خوب انجام نمى‏دهد، مسؤول او هم هست بايد او را هدايت كنند. كلكم راع ، همه بايد مراعات بكنيد و همه تان هم مسؤوليد، همه ما مسؤولى يك مملكتى را بايد خود شما اداره كنيد، بايد خود ملت اداره كنند.

سمپاشى خدمتگزاران رژيم سابق براى مايوس كردن ملت از دولت اسلامى

و مع‏الاسف الان گروه هاى مختلفى با عقايد مختلفى كه بسيارشان خدمتگزاران همان رژيم سابق بودند يا خدمتگزارهاى خارجى‏ها هستند، اجنبى‏ها هستند، بين مردم در تمام قشر مملكت افتادند به طريق‏هاى مختلف، به راههاى مختلف سمپاشى مى‏كنند. يكى از چيزهائى كه اينها زياد صحبتش را مى كنند اين است كه براى مردم هيچ فكرى نشده است و هيچ كارى تا حالا انجام نگرفته است، در صورتى كه براى مردم هم خيلى كار شده است منتها ارائه نشده است و اين هم از خطاهائى است كه تا حالا واقع شده است كه كرديد زياد هم كار كرديد لكن تبليغات مى‏كنند كه هيچ كارى نمى‏كنند، تبليغات زياد مى‏كنند. در رژيم سابق عمده كارشان تبليغات بود، كار انجام نمى‏دادند، لكن هر دفعه كه شما راديو را گوش مى داديد كه تمدن بزرگ، تمدن بزرگ. حالا كار زياد مى‏كنند، خوب، شما الان داريد مى‏گوئيد كه ما شهر را چقدر برايش خدمت كرديم. ديروز هم يك دسته‏اى آمده بودند باز راجع به جاى ديگر، تقريبا بسيار مى‏آيند اينجا، گروه‏هائى كه خدمت كردند و كار كردند و در جهادسازندگى زياد كار انجام گرفته و الان خانه براى مستمندها زياد درست شده است، لكن تبليغات نمى‏شود، نشده است، بايد به ملت فهماند كه مشغول خدمت است، دستگاه‏هاى دولتى مثل سابق نيست، حالا مشغول خدمتند، البته همچو نيست كه رضايتبخش باشد به تمام معنا، پاكسازى لازم دارد، بدون پاكسازى نمى‏شود، يعنى هم وزاررتخانه‏ها، هم ادارات، همه جا پاكسازى مى‏خواهد بايد از عناصرى كه آن عناصر برخلاف ملت بودند و مردم خودشان شناسند آنها را، بايد از اين عناصر پاك بشود. مملكت اگر بخواهيد يك مملكتى باشد كه مستقل و آزاد براى خودتان باشد، در عين حالى كه پاكسازى لازم است و آنطورى كه بايد نشده است و حالا بناست بشود، من تأكيد راجع به اين كار زياد كردم، لكن عرضه تبليغات نداشتند، عرضه نكردند كار خودشان را كه ما اين كارها را كرديم، بايد عرضه كنيد كارهاتان را به ملت و بفهمانيد به ملت. اينها افتادند دنبال اين مطللب كه مايوس كنند ملت را از اين نظام جديد،

صحيفه نور ج 10 صفحه 161

بگويند حالا هيچ كارى نشده است، هيچ در آنوقت نبوده، حالا هم نيست. بايد شما با تبليغات خودتان، با عرضه خودتان كارهائى كه انجام مى‏دهيد، ملت ما بايد آن كارهائى كه انجام مى‏دهيد و ما مى‏بينيم كه مهندسين شان، اطبائشان، دكترهايشان مى‏آيند مى‏روند در همين جهاد سازندگى كار مى‏كنند براى مردم و سازندگى مى‏كنند، لكن چون عرضه نمى‏شود درست، آن دسته خائن، آن دسته‏اى كه براى ديگران كار مى‏كنند، افتادند به اينكه كارى نشده است، هيچ كارى نشده است اين رژيم هم مثل رژيم سابق است در صورتى كه هيچ شباهتى اين جمهورى اسلامى با رژيم سابق، هيچ شباهتى ندارد. در رژيم سابق كسى قدرت حرف زدن نداشت، كسى قدرت انتقاد نداشت، يك كلمه انتقاد با نابودى او تمام مى‏شد، يك قلم كه يك نصف سطر در انتقاد نوشت نابودش مى‏كردند. حالا راه انتقاد باز است، همه مى‏آيند انتقاد مى‏كنند، همه از دولت انتقاد مى‏كنند همه از هر چيزى كه صحيح نيست انتقاد مى‏كنند، ارشاد مى‏كنند، چطور حالا با آنوقت مثل هم است؟ سابق همه دارائى شما را مى‏بردند و عوضش اين كار آمريكا نفت ما را مى‏بردند و به جاى نفت، ازاء نفت، به ما اسلحه‏هايى مى‏دادند كه نتوان آن اسلحه‏ها را با آن اعمال كنيم. براى چه مى‏دادند، براى اينكه پايگاه درست كنند آنجا، عوض نفت ما براى خودشان پايگاه اينجا درست مى‏كردند، مستشاران اينجا حاكم بر ما بودند و ما يك مملكتى شده بوديم كه پايگاه براى آمريكا، و الان هم در خيلى جاها مى‏گويند هست اين پايگاه‏ها، نه اينكه آنها تصرف دارند، لكن جاهاشان هست. آن روز نفت ما مى‏رفت به مفت و مجان براى آمريكا و يك مقدارى هم كه مى‏خواستند عوض به ما بدهند، عوضش اسلحه بود و آن چيزهائى بود كه براى خودشان در اينجا فايده داشت، نه براى ما، اين اسلحه‏هايى كه آوردند، براى خودشان فايده داشت براى ما هيچ فايده‏اى نداشت. حالا در عين حالى كه باز يك سلطه حسابى پيدا نشده است، باز استقرار پيدا نكرده حكومت ما، در عين حال نفت ديگر آنطور رايگان نمى‏رود، براى هيچ جا رايگان نمى‏رود و مال خود شما هست، در ازاى نفت ديگر نمى‏توانند تحميل كنند كه بايد حتماً آهن پاره برداريد، براى ما پايگاه درست كنيد، اين هم از اين جهت، چطور فرقى نكرده است حالا با سابق؟ اين هم يك فرق. فرق‏هاى اساسى، آزادى، استقلال، فرق اساسى راجع به سازندگى هم كه معلوم است كه يك مملكت به اين و سيعى با آن خرابى با يك ماه، دو ماه، يك سال، دو سال نمى‏شود آن را برگرداند به بهشت برين، زحمت لازم دارد، خراب كردند اينها، پنجاه و چند سال كوشش كردند در خرابى اين مملكت به اسم آباد كردن و به اسم تمدن بزرگ، آباد كردن يك جائى كه پنجاه سال، پنجاه و چند سال به خرابيش كوشش شده است، به اين آسانى درست نمى‏شود. اين اشخاصى كه دور افتادند و پيش جوان‏هاى ما، از احساسات پاك جوان‏هاى ما استفاده غير صحيح مى‏كنند، اينها هر جا مى‏رسند مى‏گويند خوب، هيچ كارى نشده. كارهائى كه شده است يك كارهاى اعجاز آميز بوده است، اينها را اصلش صحبتش نمى‏كنند، كارهاى اعجازآميز كرده اين مملكت، كارهائى كرده است كه تمام حساب‏هاى حسابگرها را باطل كرده است معذلك اينها هيچ صحبتش نمى‏كنند، اگر يك جائى يك چيزى ببينند صد مقابلش مى‏كنند و منتشرش مى‏كنند.

afsanah82
07-26-2011, 12:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 168

تاريخ: 17/8/58

مصاحبه خبرنگاران شبكه راديو تلويزيون آلمان غربى با امام خمينى

سؤال: امام! شما كه كوشش مى‏كنيد جامعه‏اى برقرار كنيد كه نمونه ارزش‏هائى باشد كه در صدر اسلام ديده‏ايم، در زمان پيغمبر اسلام در مدينه و جامعه كوفه در زمان حضرت امير ديده شده است، شما تصور مى‏كنيد كه اين ارزش‏ها كه در آن جامعه بوده قابل انطباق با دنياى جديد قرن بيستم هست يا خير؟ و چگونه؟

جواب: بسم الله الرحمن الرحيم. ارزش‏ها در عالم در دو قسم است يك قسم ارزش‏هاى معنوى، از قبيل ارزش توحيد و جهاد مربوط به الوهيت و از قبيل عدالت اجتماعى، حكومت عدل و رفتار عادلانه حكومت‏ها با ملت‏ها و بسط عدالت اجتماعى در بين ملت‏هاو امثال اينها كه در صدر اسلام يا قبل از اسلام از آنوقتى كه انبيا مبعوث شدند وجود داشته و قابل تغيير نيست. عدالت معنايى نيست كه تغيير بكند، يك وقت صحيح و زمانى غير صحيح باشد. ارزش‏هاى معنوى ارزش‏هاى هميشگى هستند كه قبل از صنعتى شدن كشورها، ضمن و بعدا در آن نيز وجود داشته و دارد، عدالت ارتباطى به اين امور ندارد. قسم ديگر امورى است مادى كه به مقتضاى زمان فرق مى‏كند، در زمان سابق يك طور بوده است و بعد رو به ترقى رفته است تا به مرحله كنونى رسيده است و بعد از اين هم بالاتر خواهد رفت. آنچه ميزان حكومت و مربوط به اجتماع و سياست است ارزش‏هاى معنوى است. در صدر اسلام در دو زمان، دو بار حكومت اصيل اسلام محقق شد، يك زمان رسول الله ص و ديگر وقتى كه در كوفه على ابن ابيطالب سلام الله عليه حكومت مى‏كرد. در اين دو مورد بود كه ارزش‏هاى معنوى حكومت مى‏كرد. يعنى يك حكومت عدل برقرار و حاكم ذره‏اى از قانون تخلف نمى‏كرد. حكومت در اين دو زمان حكومت قانون بوده است و شايد ديگر هيچ وقت حاكميت قانون را بدانگونه سراغ نداشته باشد حكومت كه - كم - ولى امرش (كه حالا به سلطان يا رئيس جمهور تعبيرش مى‏كنند) در مقابل قانون با پائين‏ترين فردى كه در آنجا زندگى مى‏كنند على‏السواء باشد، در حكومت صدر اسلام اين معنى بوده است. حتى قضيه‏اى از حضرت امير در تاريخ است: در وقتى كه حضرت امير سلام الله عليه حاكم وقت و حكومتش از حجاز تا مصر و تا ايران و جاهاى بسيارى ديگر بسط داشت، قضات هم از طرف خودش تعيين

صحيفه نور ج 10 صفحه 169

مى‏شد، در يك قضيه‏اى كه ادعائى بود بين حضرت امير و يك نفر يمنى كه آن هم از اتباع همان مملكت بود قاضى حضرت امير را خواست، در صورتى كه قاضى دست نشانده خود او بود، و حضرت امير بر قاضى وارد شد و قاضى خواست به او احترام بگذارد، امام فرمود كه در قضا به يك فرد احترام نكنيد، بايد من و او على السواء باشيم، و بعد هم كه قاضى برضد حضرت امير حكم كرد، با روى گشاده قبول كرد.

اين حكومتى است كه در مقابل قانون همگى على السواء حاضرند، براى اينكه قانون اسلام قانون الهى است و همه در مقابل خداى تبارك و تعالى حاضرند، چه حاكم، چه محكوم، چه پيغمبر و چه امام و چه ساير مردم. ما حالا آرزوى اين را داريم كه حكومت ما شباهتى به حكومت صدر اسلام پيدا كند و اينطور نيست كه همچو قدرتى داشته باشيم كه بتوانيم همه محتواى حكومت اسلام را بلافاصله پياده كنيم، خصوصاً كه ما در زمانى زندگى مى‏كنيم كه اقلا پنجاه و چند سال اين مملكت محتوايش تغيير كرده است و همه چيزش منحط و غير اسلامى شده است. اگر بخواهيم تمام مغزهاى فاسد شده را به مغزهاى اسلامى و صالح برگردانيم، مدتى طولانى وقت لازم دارد اگر خدا بخواهد مى‏شود و اگر نخواهد بايد اين آرزو را به گور ببريم.

سوال: امام! در كردستان فعاليت‏هاى نظامى يك مقدارى شديد شده، چه راه حلى را در كردستان مى‏بينيد و به بحران كردستان چگونه مى‏نگريد؟

جواب: كردستان قضيه‏اى نيست كه بين ما و دولت ما و بين كردها باشد. كردها يا غير كردها و همه طوائفى كه در ايران زندگى مى‏كنند همگى در مقابل قانون على السواء هستند، در مقابل دولت على‏السواء هستند. هيچ فرقى بين كرد و ترك و لر و غيره نيست. ما حكومت اسلامى داريم مى‏گوئيم. حكومت اسلامى همان است كه در صدر اسلام بوده است كه همه طوائف در مقابل قانون على السواء بودند. ما الان مى‏خواهيم يك همچو معنائى را متحقق بكنيم كه تمام طوائف على السواء باشند. ما با كرد هيچ اختلافى نداريم، كردها هم با ما اختلافى ندارند. اينها كه قضيه كردستان را ايجاد كردند دسته‏اى هستند كه از خارج ارتزاق مى‏شوند و الهام مى‏گيرند كه از اين طرف يا از آن طرف، اكثرا از آمريكا، چنانكه بعضى نوشتجات هم كه اخيراً به دست آورده‏اند مويد آن است و معلوم شده كه در قضاياى خرمشهر و خوزستان و قضاياى كردستان آمريكا دست داشته است، اين مطلبى است كه آنها پيش آوردند. ما گرفتار اجانب هستيم همانطور كه تا حالا بوديم. مساله‏اى بين ما و كردها نيست كه محتاج به حل باشد. مساله ما و كردها همان مساله‏اى است كه بين ما و فارس‏ها است. فارس‏ها هم از ما مى‏خواهند كه امور شهرشان را خودشان اداره كنند و هيأتى را براى امور شهرشان تعيين

صحيفه نور ج 10 صفحه 170

كنند كه آباد بشود و برق و اسفالت و همه چيزشان درست بشود. اين همان چيزى است كه كردها، لرها و ترك‏ها هم مى‏خواهند، فرقى بين آنها نيست. اگر نبود كه ما براى خاطر كردها و زن و بچه‏هاى هموطنان خودمان فكر نمى‏كرديم، قضيه كردستان پيش ما چيزى نبود كه راه حلى لازم داشته باشد راه حل نظامى‏اش درست انجام مى‏شد بلكه اگر نظامى‏ها هم دخالت نمى‏كردند، خود افراد مملكت ايران مى‏رفتند. مكررا از ما خواستند كه بروند، عشاير و كسان ديگر خواستند كه براى اصلاح كارها به آنجا بروند و اين كارها را اصلاح بكنند، لكن ما نمى‏خواهيم برادركشى بشود. ما اميدواريم با توجه به كارى كه رفتند كردستان، قضيه با حسن تفاهم حل بشود و خود جمعيت كرد اشخاص خرابكار را كنار بگذارند تا تمام جهات حاصل بشود.

سوال: در اروپا تحركى جديد به چشم مى‏خورد و آن يك تحرك مذهبى است كه اين تحرك وجود نداشته، عموما پيروان كاتوليك يعنى كسانى كه به كاتوليك اعتقاد داشتند بوجود آوردند. اين تحرك را چگونه ارزيابى مى‏كنيد و نظرتان در مورد پاپ چگونه است؟

جواب: آن تحرك مذهبى از اين است كه مردم از اين پيشروى مادى سر خورده‏اند و ديدند كه تمام اين پيشرفت‏هائى كه شده است چيزهائى نيست كه براى بشر آرامش بياورد بلكه زندگى آنها را بيشتر تباه كرده است، بيشتر اين صنف‏ها به ضرر بشر بوده تا به نفع بشر. و آن چيزى كه بشر طالب است اين است كه به روحش آرامش بدهد و آن چيزى كه آرامش مى‏آورد مذهب است از اين جهت ممكن است كه جاهاى ديگر اين احساس را كرده باشند، چنانچه ممالك ما اين احساس را دارند كه تنها در سايه مذهب است كه بشر به آن آرامش روحى مطلوب مى‏رسد چرا كه در امور مادى اين آرامش نيست، يك تحركاتى است كه منافى با آن آرامش است كه بشر طالب است.

سوال: در خواست‏هاى شما نابودى كشور اسرائيل است، اگر اين منجر به نابودى اسرائيل شود و فلسطينى‏ها پيروز گردند، يهوديان چه سرنوشتى خواهند داشت؟

جواب: يهودى‏ها حسابشان از صهيونيست‏ها جداست. اگر چنانچه مسلمين بر صهيونيست‏ها غلبه پيدا بكنند، همان حالى را پيدا مى‏كنند كه شاه مخلوع پيدا كرد و اما با يهودى‏ها كارى ندارند، ملتى هستند مثل ساير ملل زندگى آنها انجام مى‏گيرد و تصرفى به آنها نيست.

سوال: حضرت امام! رابطه بين واشنگتن و تهران در حال حاضر خيلى بحرانى است و در حال مهيبى

صحيفه نور ج 10 صفحه 171

است (بخصوص بعد از اشغال سفارت امريكا توسط دانشجويان) به نظر شما اين روابط چگونه بايد باشد و با نظر به موقعيت شخص شما چيست؟

جواب: نظر من اين است كه تمام اين بحران‏ها را آمريكا ايجاد مى‏كند. مسلمين و ملت ما به حسب نظر اوليائشان، مابين ملت‏ها هيچ فرقى نمى‏گذارند، به اين معنا كه بخواهند با يكى عدالت و با يكى بى‏عدالتى بكنند، لكن آمريكاست كه نمى‏گذارد اين آرامش پيدا بشود. آمريكا، آن كسى كه پنجاه سال به اين مملكت خيانت كرد و به امر او جوان‏هاى ما دستجمعى در خيابان‏ها كشته شدند و علما و روشنفكران ما به حبس رفتند، كشته شدند، آواره شدند، تبعيد شدند، يك همچو موجودى را كه تمام ملت ما با او دشمن است آمريكا برد و در منزل خودش در جائى كه براى او مأمن درست كرده و نگاه مى‏دارد و او و عائله‏اش را احترام مى‏كند و با جوان‏هاى ما كه در آنجا اعتراض مى‏كنند با خشونت رفتار مى‏كنند، واكنش اين اعمال است كه ملت بريزند و اين كار را انجام بدهند و مسووليت آن از خود آمريكاست و سفارتى كه در ايران است يك توطئه‏هائى بود كه حالا كشف شده است و با وجود اين توطئه‏ها نمى‏شود گفت كه ملت بنشينند و نگاه كنند و آنها هر كارى كه مى‏خواهند بكنند. از اين جهت خود آمريكا منشاء اين امور است، منشاء كارهائى كه انجام گرفته است مى‏باشد و در مقابل آن كارهاى ناحقى است كه آمريكا ظرف چندين سال با ما كرده است و ما ديگر نمى‏توانيم كارهائى كه آنها مى‏خواهند انجام بدهند تحمل كنيم، از اين جهت بايد آمريكا بفهمد كه ديگر وقت آن ظلم‏ها گذشته است و بايد حساب كار خودش را بكند و اگر ما ديديم كه بيشتر از اين مى‏خواهد جلو برود، ما هم كارهائى داريم كه با ضرر آمريكا تمام خواهد شد.

سوال: امام! خيلى از شما متشكر هستيم. در حال حاضر نفتى كه صادر مى‏شود مقدار صدورش نسبت به سال‏هاى گذشته كمتر است، آيا اين وضع ثابت خواهد ماند، يا پائين‏تر خواهد رفت؟ يا بالاتر خواهد رفت؟

جواب: اين تابع صلاحديد دولت است. دولت هر طور صلاح بداند و هر چه مصلحت مملكت باشد انجام مى‏دهد. اگر مصلحت مملكت‏شان در پائين‏تر صادر كردن باشد، پائين‏تر مى‏آيد و اگر بالاتر برود، بالاتر مى‏رود.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 172

تاريخ: 18/8/58

فرمان امام خمينى به دادستان كل انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى دادستان كل انقلاب اسلامى ايران به مناسبت حلول عيد سعيد غدير مبداء نصب امامت امت، تمام كسانى كه در دادگاه‏هاى انقلابى جرم‏هاى آنان طورى بوده كه كمتر از دو سال محكوم به حبس شده‏اند مورد عفو قرار گيرند. دستور دهيد به پرونده‏هاى آنان به اسرع وقت رسيدگى و آنان را آزاد كنند. لازم است به شكرانه اين نعمت از خطاهاى خود در پيشگاه خداوند متعال توبه كنند.

روح الله الموسوى الخمينى.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 173

تاريخ: 18/8/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن تبليغات فرهنگ اسلامى و جمعيت شير و خوشيد (سابق) خرم آباد

عيد غدير روز نصب على (ع) شخصيت والاى تربيت يافته دامان پيامبر براى امامت‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من عيد سعيد را به همه مسلمين و بر ملت شريف ايران، به شما آقايان تبريك عرض مى‏كنم، عيدى كه در آن امامت ثبت شد و پيغمبر اسلام امام را براى امامت امت نصب كرد، چه شخصى را، چه شخصيتى را. شخصيت اين مرد بزرگ كه امام امت شد، شخصيتى است كه در اسلام و قبل از اسلام و بعدها هم كسى مثل او نمى‏تواند سراغ كند. يك موجودى كه امور متضاده را در خودش جمع كرده. كسى كه جنگجوست اهل عبادت نمى‏شود، كسى كه قوه بازو مى‏خواهد داشته باشد اهل زهد نمى‏تواند باشد، كسى كه شمشير مى‏كشد و اشخاصى را كه منحرفند درو مى‏كند، اين نمى‏تواند كه عاطفه و اهل عاطفه آنطور كه اين شخص داشت، باشد. اين شخصيت بزرگ امور متضاده را در خودش جمع كرده، در عين حالى كه روزها روزه، و شب به عبادت مشغول و گفته شده است كه شبى هزار مرتبه نماز مى‏خواند و در عين حالى كه غذاى او آنطورى كه در تاريخ ثبت شده است از نان و سركه و فوقش زيت يا نمك بيرون نبوده است، در عين حال قدرت بدنى، آنطور قدرت است كه، آنطورى كه در تاريخ است، آن درى را كه از خيبر ايشان كنده است و چندين زراع دور انداخته است، چهل نفر نمى‏توانستند بلندش كنند.

در شمشيرزنى، شمشيرهايش آنطور بوده است كه با يك ضربه از اين طرف كه مى‏زده دو نيم مى‏كرده است، از اين طرف مى‏زده دو نيم مى‏كرده، در صورتى كه آنهايى كه ضربه را مى‏خوردند خود آهنى داشتند، زره آهنى داشتند و گاهى هم دو تا زره به تنشان مى‏كردند. آدمى كه با نان و سركه زندگى مى‏كرده و بسيارى از روزها را روزه مى‏گرفته است و افطار را با چند لقمه نان و نمك يا نان و سركه افطار مى‏كرده است، جمع كرده است مابين آن زهد و اين قوت بازو و اين جمع بين دوامر متضاد است. آدمى كه جنگجوست به آنطور كه جنگجويان بزرگ را، دلاوران بزرگ را به هزيمت وا مى‏دارد و مى‏فرمايد اگر تمام عرب يك طرف باشند به من هجوم كنند، من پشت نمى‏كنم، اين آدم در عطوفت آنطور است كه وقتى يك خلخال از پاى يك زن يهودى ربوده‏اند مى‏فرمايد كه مرگ براى انسان آسان است (قريب به اين) آدمى كه در عرفان و علم ماوراء طبيعت آنطور است كه نهج البلاغه حكايت

صحيفه نور ج 10 صفحه 174

مى‏كند از مقام عرفانش، در عين حال شمشير مى‏كشد و كفار و اخلالگران را از دم شمشير مى‏گذراند. ما شيعه همچو اعجوبه معجزه‏آسا هستيم.

تداوم رسالت پيامبر و ائمه هدى در سايه ولايت فقيه

من مى‏گويم اگر چنانچه پيغمبر اسلام صلى الله عليه و اله و سلم غير از اين موجود تربيت نكرده بود، كافى بود برايش. اگر چنانچه پيغمبر اسلام مبعوث شده بود براى اينكه يك همچو موجودى را تحويل جامعه بدهد، اين كافى بود. يك همچو موجودى كه هيچ سراغ ندارد كسى و بعدها هم سراغ ندارد كسى، امروز روز نصب اوست به امامت امت. يك همچو موجودى امام امت است، البته كس ديگر به پاى او نخواهد رسيد و بعد از رسول اكرم كسى افضل از او در هيچ معنائى نيست و نخواهد بود. لكن در مراتب بعد هم كه بايد اين امت هدايت بشود، پيغمبر اكرم كه از دنيا مى‏خواست تشريف ببرد، تعيين جانشين و جانشين‏ها را تا زمان غيبت كرد و همان جانشين‏ها تعيين امام امت را هم كردند، به طور كلى اين امت را به خود وانگذاشتند كه متحير باشند، براى آنها امام تعيين كردند، رهبر تعيين كردند. تا ائمه هدى سلام الله عليهم بودند، آنها بودند و بعد فقها، آنهائى كه متعهدند، آنهائى كه اسلام شناسند، آنهائى كه زهد دارند، زاهدند، آنهائى كه اعراض از دنيا دارند، آنهائى كه توجه به زرق و برق دنيا ندارند، آنهائى كه دلسوز براى ملت، آنهائى كه ملت را مثل فرزندان خودشان مى‏دانند، آنها را تعيين كردند براى پاسدارى از اين امت.

ولايت فقيه حاكميت قانون الهى است، نه ديكتاتورى‏

مع‏الاسف اشخاصى كه اطلاع ندارند بر وضعيت برنامه‏هاى اسلام، گمان مى‏كنند كه اگر چنانچه ولايت فقيه در قانون اساسى بگذرد، اين اسباب ديكتاتورى مى‏شود، در صورتى كه ولايت فقيه است كه جلو ديكتاتورى را مى‏گيرد. اگر ولايت فقيه نباشد، ديكتاتورى مى‏شود. آن كه جلوگيرى مى‏كند از اينكه رئيس جمهور ديكتاتورى نكند، آن كه جلو مى‏گيرد از اينكه رئيس ارتش ديكتاتورى نكند، رئيس ژاندارمرى ديكتاتورى نكند، رئيس شهربانى ديكتاتورى نكند، نخست وزير ديكتاتورى نكند، آن فقيه است.

آن فقيهى كه براى امت تعيين شده است و امام امت قرار داده شده است، آن است كه مى‏خواهد اين ديكتاتورى‏ها را بشكند و همه را به زير بيرق اسلام و حكومت قانون بياورد. اسلام، حكومتش حكومت قانون است، يعنى قانون الهى، قانون قرآن و سنت است و حكومت، حكومت تابع قانون است، يعنى خود پيغمبر هم تابع قانون، خود اميرالمومنين هم تابع قانون، تخلف از قانون يك قدم نمى‏كردند و نمى‏توانستند بكنند.

خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه اگر چنانچه يك تخلفى بكنى، يك چيزى را به من نسبت بدهى، تو را اخذ مى‏كنم، و تينت را قطع مى‏كنم. اسلام ديكتاتورى ندارد، اسلام همه اش روى قوانين

صحيفه نور ج 10 صفحه 175

است و آن كسانى كه پاسدار اسلامند اگر بخواهند ديكتاتورى كنند، از پاسدارى ساقط مى‏شوند به حسب حكم اسلام.

نترسانند مردم را از اين قانون اساسى كه تصويب كردند عده كثيرى، عده‏اى از علماء اسلام و دانشمندان. شماها را اغفال نكنند به اينكه بگويند كه اين قانون دموكراسى نيست، ما اسلام را هم دموكراسى نمى‏دانيم. شما را اغفال نكنند اينها، كه قانون اساسى براى چند هفته، يك هفته، دو هفته ديگر به آراء عمومى گذاشته مى‏شود. شما را سرد نكنند از اينكه نرويد راى بدهيد. برويد راى بدهيد. بعد مى‏خوانند براى شما، قانون را منتشركنند، مختاريد در راى دادن، مى‏خواهيد قبول مى‏كنيد، نمى‏خواهيد رد مى‏كنيد، اگر رد كرديد باز درست‏تر نوشته مى‏شود و اگر قبول كرديد، راى بدهيد به آن. بى‏تفاوت نباشيد نسبت به آن چيزى كه سرنوشت شما به او وابسته است، اسلام شما به او بسته است. امروز آن چيزى كه بايد مطرح بشود، آن مسائل اساسى است، مساله قانون اساسى است، مساله رئيس جمهور است، مساله شوراست. بايد شما اين مطلب را توجه به آن داشته باشيد، منحرف از اين به هيچ وجه نشويد.

شما پنجاه سال يا بيشتر دندان روى جگر گذاشتيد براى اين نابسامانى‏ها، دو ماه ديگر دندان روى جگر بگذاريد. اين حرف‏ها كه منتشر مى‏كنند در اطراف كه فلان جا فلان قضيه واقع شده است، آسفالت نشده است، بيمارستان نداريم، طبيب صحيح نداريم، كشاورزيمان كذاست، تمام اينها براى اين است كه شماها را مايوس كنند از اين مسائلى كه در اول است و ما بايد اول آنها را درست كنيم و بعد سراغ كارهاى ديگر. شما را از اين منحرف كنند و متوجه كنند به آن مسائل فرعى، نظير اين مى‏ماند كه زلزله آمده باشد و اشخاصى را فرو گرفته باشد و بايد همه برويم سراغ نجات آنها، يك دسته بيفتند بگويند آب ما كم است يا زراعت ما كم است و شما را از آن راه باز دارند. الان مملكت يك وضعى دارد كه اين شيطنت‏هاى اطراف، دست‏هاى مختلف درصددند كه راه را منحرف كنند و نگذارند كه اين قانون اساسى بگذرد و دنبالش هم نگذارند كه مجلس شورا درست بشود و رياست جمهورى و اين مملكت متزلزل باشد و آنها توطئه بكنند و شما اغفال بشويد، شماها به راه‏هاى ديگر، راه‏هاى صحيح اما راه‏هاى دست دوم. تمامى مطالبى كه شما گفتيد صحيح است، نه منطقه شما، همه مناطق اينطورى است. يك مملكتى كه پنجاه سال كوشش كردند براى اينكه هم جوان‏هاى ما را عقب نگه دارند و هم فاسد كنند و هم مملكت ما را به هم بريزند، يك همچو مملكتى خيال نكنيد كه فقط خرم‏آبادش اينطور است، شما خرم آبادش را مى‏بينيد، كردستانش هم اينطور است، كردستانى هم همين حرف شما را مى‏زند، خوزستانى‏ها هم همين حرف شما را مى‏زنند، خراسانى‏ها هم همين حرف شما را مى‏زنند، اين زاغه‏نشينان اطراف تهران هم همين حرف شما را مى‏زنند كه از شما زندگى‏شان بسيار بدتر است، لكن مسائل، اين مسائل، مسائل دست دوم است. يك مملكتى الان در معرض اين است كه اين اشخاصى كه افتادند توى جمعيت‏ها و دارند افساد مى‏كنند، در معرض اين است كه نگذارند اين نهضت به آخر برسد يا لااقل معطلش كنند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 176

با قدرت پيش برويد، اين مسائل دست اول را نظر كنيد و با قوت و قدرت پيش ببريد و مطلب به آخر برسانيد. وقتى كه اصول مطلب تمام شد، اين بيمار محتاج به معالجه است، لكن بايد اول حياتش را حفظ كرد، بعد بيماريش را معالجه كرد. مملكت ما يك مملكتى است كه پنجاه سال كوشش شده است كه بيمار و بيمارترش كنند، لكن يك مسائل رؤوسى است كه اگر به او رسيدگى نشود، اين مريض مى‏ميرد و يك مسائل دست دوم است كه بعد از اينكه حفظ حيات او شد، آنوقت كوشش كنيم براى رفع بيمارى‏ها، رفع نابسامانى‏ها من به شما عرض مى‏كنم كه تمام اين مسائل كه شما طرح مى‏كنيد صحيح است، لكن مسائل دست دوم است. فرهنگ بايد بازسازى بشود، تصفيه بشود، ادارات بايد تصفيه بشوند، همه اينها بايد بشود، كشاورزى بايد تقويت بشود كه ما محتاج نباشيم به اينكه از دشمن‏هاى خودمان چيزى طلب كنيم، فرهنگ درست بشود، دانشگاه ما بايد درست بشود كه ما راجع به همه امور خودكفا بشويم، لكن آنها برنامه‏هاى دراز مدت است كه بايد با طول مدت اين انجام بگيرد. اين چيزى كه الان محل بحث ما هست و مورد احتياج همه ما هست، اين امرى است كه در راس امور واقع شده است، اين امرى است كه اساس مملكت شماست و او اين است كه برويد تمام افراد خودتان را، تمام ملت را آشنا كنيد به اينكه قانون اساسى را بايد به آن راى بدهيد و ملاحظه كنيد، راى بدهيد، البته آزاديد هر رايى دلتان مى‏خواهد بدهيد اما بى‏تفاوت نباشيد نسبت به سرنوشت مملكت خودتان، نسبت به اسلام، نسبت به ملت، نسبت به كشور بى‏تفاوت نباشيد، گوش نكنيد به اين حرف اينها كه قانون اساسى خوب نشده و محتوايش چه است. اينها تمام در نظر دارند كه نگذارند كه شما راى بدهيد به قانون اساسى و شما را بى‏تفاوت يا بدبين كنند. اينها آنهائى هستند كه طرز فكرشان اين است كه اسلام اصلاً عقب افتاده است. اينها طرز فكرشان اين است كه، عده زياديشان هم هستند كه اجيرند، اجرت مى‏گيرند براى اينطور كارها، براى اينكه بنويسند، براى اينكه بگويند، براى اينكه بروند اطراف و شلوغكارى كنند، تمام مطلبشان اين است كه شما ديديد كه در رفراندم راجع به جمهورى اسلامى كارشكنى مى‏كردند كه راى داده نشود، بعضى صندوق‏ها را سوزاندند و بعضى جاها را با تفنگ جلوگيرى كردند كه راى ندهند مردم. بعد از آنكه آنجا شكست خوردند، دنبال اين رفتند كه مردم راى ندهند راجع به وكلائى كه، خبرگانى كه مى‏خواهند ملاحظه كنند، دستشان از آن كوتاه شد، دنبال اين هستند كه مردم راى ندهند براى قانون اساسى، اينها همان مردمى‏اند كه با اساس مخالفند و شما اشخاصى هستيد كه بچه‏هايتان را، جوان‏هايتان را داديد براى اينكه اسلام را زنده بكنيد، شما تابع اميرالمومنين‏ايد، شما جوان‏هاتان را داديد براى اينكه اسلام را زنده بكنيد، نه تابع مكتب‏هاى انحرافى كه اصل اين مسائل را كار ندارند و كارى با آن ندارند.

بايد همه ما در اين زمانى كه احتياج دارد اسلام به شما جوان‏ها، پيغمبر اكرم به شما الان احتياج دارد، شما الان رفع كنيد اين احتياجش را. احتياج اين است كه بى‏تفاوت نباشيد نسبت به مملكت‏تان. احتياج اين است كه قانون اساسى، اساس مملكت شماست، بى‏تفاوت نباشيد كه برويد سراغ كارتان بنشينيد كه فرض كنيد كه مى‏خواهم يك خياطى بكنم، مى‏خواهم يك كار ديگرى بكنم، سرنوشت

صحيفه نور ج 10 صفحه 177

مملكت شماست، سرنوشت مذهب شماست، سرنوشت كشور شماست، سرنوشت ملت شماست، بى‏تفاوت نباشيد.

بايد همه شما دست به دست هم بدهيد، همانطورى كه تا حالا با اتحاد كلمه و با دست به دست دادن به هم تا اينجا رسانديد و دشمن‏هاى خودتان را كنار زديد و اين مفسده‏جوها را بيرون كرديد، از حالا به بعد هم با وحدت كلمه دست به دست بدهيد و اين بار را انشاءالله به منزل برسانيد. خداوند انشاءالله همه شما را تأييد كند. من دعاگوى شما هستم. من صلاح حال شما را مى‏خواهم و صلاح دين و دنياى شما اين است كه در اين برهه از زمان كه مسائل اصلى در كار است، راجع به مسائل ديگر كه حق است با شما. ولى وقتش يك قدرى زود است، در يك وقتى است كه مفسده‏جوها مى‏خواهند نگذارند كارها انجام بگيرد، يك قدرى آنجا را بايد مهلت بدهيد و همه در فكر اين مطلب هستند و انشاءالله موفق و مؤيد باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 178

تاريخ: 19/8/58

بيانات امام خمينى در ديدار با نماينده پاپ پل ششم

موضع‏گيرى سازشكارانه پاپ در برابر جنايات آمريكا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اگر در اين موقع حساس، مقامات ديگر تقاضاى ملاقات كرده بودند براى اين موضوع نمى‏پذيرفتم لكن مقام روحانيت ملت مسيح و پاپ اعظم احترامى دارند كه ما پذيرفتيم و اتفاقا خوشحال هم شدم از اينكه ايشان پيام فرستاده‏اند تا من مطلبى كه بايد به ايشان تذكر بدهم، تذكر بدهم. من و ملت ما، بلكه ملت‏هاى مستضعف جهان اعم از مسلمين و نصارى و غير آنها، يك نقطه ابهام پيش ماست كه من ميل دارم اين نقطه ابهام را تذكر بدهم. گوش 35 ميليون جمعيت ايران كه 50 سال است در زير يوغ استعمار و فشار خصوص آمريكا و اخيراً فشار خصوص آقاى كارتر هستند و گوش ميليون‏ها جمعيت مستضعف، انتظار نوازشى از مقام روحانيت پاپ داشت نوازش پدرانه‏اى كه لااقل استفسار از حال اين مستضعفين باشد و نسبت به مستكبرينى كه به اينها ظلم شده است و در زير فشار ظلم بودند، هشيارى داده شده باشد، ميانجيگرى شده باشد بين ملت‏هاى مستضعف و آن ابرقدرت‏ها كه خودشان را مسيحى معرفى مى‏كنند. و گوش، همچو نداى روحانيى را نشنيده است تا حالا. چه شده است كه ما 50 سال كشته داديم، كشته‏هاى دستجمعى، در حبس بوديم، حبس‏هاى غير انسانى كه بهترين افراد اين ملت را در آنجا شكنجه‏هاى غير انسانى مى‏دادند و يك ميانجيگرى در كار نبود و آقاى پاپ اعظم به فكر اين نيفتادند كه از اين ملت مستضعف پشتيبانى كنند يا لااقل ميانجيگرى كنند كه ايشان دست از سر اين مستضعفين بردارند. چه شد كه امروز كه ملت ما، جوان‏هاى ما كه سال‏هاى طولانى تحت فشار و تحت رنج بودند، رفته‏اند و اين چند نفرى كه در آن لانه جاسوسى بسر مى‏بردند و عامل توطئه و جاسوسى بر ضد ملت ما بودند بلكه بر ضد منطقه و قرائن و شواهد بر اين امر زياد است و بزرگتر شاهد اينكه تمام پرونده‏ها و چيزهائى كه در آنجا بوده است تا توانستند آنها را بدل به يك پودرى كردند كه قابل استفاده ديگر نيست. اگر اينها يك مسائل سفارتى بوده است احتياج به اين كار نبود، اگر يك مسائلى بود كه مربوط به توطئه‏هايى كه بر ضد ملت ماست نبود، اين محتاج به اين عمل نبود. حالا كه اين توطئه به ملت ما ثابت شده است و اين عملى كه اين جوان‏هاى ما انجام داده‏اند، تمام ملت، تمام قشرهاى ملت، الا بعضى منحرفين، در اينجا و در ساير ممالك ديگر از آن پشتيبانى كردند و اين خواست تمام ملت ما بوده است، نه يك خواست از روى هواى نفسانى، بلكه يك خواست انسانى

صحيفه نور ج 10 صفحه 179

بوده است كه توطئه‏ها معلوم بشود، توطئه‏هايى كه بر ضد بشر است، بر ضد كشورهاى ماست و بالخصوص بر ضد ايران است معلوم بشود و اين حق از براى ملت ما هست، سفارتخانه‏ها حق قانونى ندارند كه جاسوسى بكنند يا توطئه و اين مركز به حسب آنطورى كه كارشناس‏ها تاكنون توانسته‏اند بفهمند مركز جاسوسى و مركز توطئه بوده است. چه شد كه در اين وقت آقاى پاپ اعظم به فكر اين افتادند كه ما براى حس انساندوستى و ايشان براى حس انساندوستى به فكر افتادند كه اينها را باهاشان رفتار خوب بكنند و آزادشان بكنند؟ اما رفتار خوب، اسلام با دشمن‏هاى خودش هم رفتار خوب مى‏كند و با اينها هم، اين جوان‏ها كه اسلامى هستند تا آنقدر كه من شنيده‏ام رفتارشان، رفتار انسانى بوده است و نبايد هيچ نگرانى از اين باب داشته باشند.

جنايات و خيانت‏هاى رژيم پهلوى قابل شمارش نيست‏

و اما راجع به رهايى اينها، بايد ما ببينيم كه ما چه مى‏خواهيم و ملت ما چه مى‏خواهد. آن چيزى كه ملت ما مى‏خواهد آيا يك امر غير مشروع است يا يك امر انسانى است؟ آيا بشر دوستى وادار كرده است اين جوان‏هاى ما را كه بروند و اين مركز را بگيرند و نگذارند توطئه به ثمر برسد يا خلاف اين بشر دوستى است؟ آن چيزى كه ملت ما مى‏خواهد اين است كه اين ملت از اين آدم كه الان در آمريكا هست 37 سال تقريبا رنج ديده است، 37 سال اين به ملت ما خيانت كرده است و 37 سال ذخائر ما را به باد فنا داده است و 37 سال جوان‏هاى ما در تحت سلطه اينها زندگى انسانى نداشتند و 37 سال اختناق همه جانبه بر اين مملكت و بر اين ملت از طرف ايشان حكمفرما بوده است و با دست خود ايشان، به طورى كه اشخاص نقل مى‏كنند و با مباشرت در پانزده خرداد عده كثيرى را به قتل رسانده است و با امرا و از پانزده خرداد تاكنون ما شايد بيش از صدهزارنفر مقتول و صدها هزار نفر مجروح و معلول داريم. اين ملت با اينهمه رنجى كه كشيده است، حالا مى‏خواهد كه اين جانى برگردد و محاكمه به طور عدالت بشود، محاكمه بشود، اگر محكوم شد كه اموال ما را برده است، از او بگيرند. الان اموالى كه از مملكت ما به دست ايشان و كسانى كه مربوط به ايشان است، بانك‏هاى خارج را از امريكا گرفته تا ممالك غربى پر كرده است، در صورتى كه من خودم مى‏دانم و ملت ما هم آن كه به سن من است مشاهده كرده است و آن كه نيست، شنيده است و تاريخ براى او گفته است، ديگران براى او گفته‏اند كه پدر ايشان وقتى كه كودتا كرد هيچ نداشت، يك سرباز بود صفراليد وقتى كه سلطه پيدا كرد بر اين مملكت شروع كرد املاك مردم را به زور از آنها گرفتن. شمال مملكت ما، مازندران، بهترين املاك سر سبز ما با فشارهاى او و عمال او به قباله او به زور در آمده‏اند و بسيارى از كسانى كه مالك بودند يا از روحانينى كه در اين امر يك نظرى مى‏دادند اينها را مى‏گرفتند و به حبس مى‏بردند و گاهى مى‏كشتند و در زمان خود رضاشاه قتل عام مسجد گوهرشاد را من به خاطر دارم و كسانى كه به سن من هستند به خاطر دارند كه در مسجد و معبد مسلمين كه مركز اقامه نماز بود، عبادت خدا بود، اينها ريختند و يك عده از مظلومين كه براى دادخواهى آنجا مجتمع شده بودند، قتل عام كردند و از بين

صحيفه نور ج 10 صفحه 180

بردند. وقتى كه او از ايران بيرون رفت يعنى بيرونش كردند، جواهرات ايران را هر چه توانست در چمدان‏هاى زياد ريخت و از اينجا برد و در بين دريا انگليسى‏ها از او گرفتند و بردند و خوردند. تا زمان او به سر رسيد و نوبت به پسر رسيد كه همين پسر جانى را متفقين به ملت ما تحميل كردند، در صورتى كه ملت ما آن چيزهايى كه از پدر ديده بود، هيچ راضى به اين نبود كه پسر او را بپذيرد لكن تحميل كردند به ملت ما و اين تحميل اسباب اين شد كه هر چه آنها (براى خاطر اينكه او را به سلطنت رساندند) هر چه آنها بخواهند، اين دست بسته و چشم بسته در اختيار آنها بگذارد. در طول مدتى كه اين سلطنت داشت ما اگر بخواهيم بشماريم اصول خيانت‏هايى كه به ما كرده است، طولانى است و ما وقت اينكه بشماريم، نداريم لكن از نمونه‏هايى كه به اسم خدمت به كشور ما ايشان انجام داده است، اين ماموريت بوده است كه در ازاء نفتى كه از مملكت ما براى آمريكا خارج مى‏شده است، اسلحه مى‏گرفتند، مهمات مى‏گرفتند، در صورتى كه آن اسلحه و مهمات براى خودشان و براى پايگاه‏هاى خودشان بود و اين آدم نفت ما را داد و براى آنها پايگاه درست كرد به اسم پول نفت و در اين چند سال اخير و ده سال، پانزده سال اخير آنقدر اين جنايت كرد و آنقدر جوان‏هاى ما را كشت و آنقدر حبس‏هاى اينها پر بود از جوان‏هاى ما كه نمى‏توانيم بشماريم.

آقاى پاپ بايد كارتر را استيضاح كند

ما ميل داشتيم كه در طول اين مدت يكى از مقامات روحانى خارج و خصوص روحانى بزرگ نصارى يك تفقدى به حال اين ملت ضعيف شده باشد. من نمى‏توانم باور كنم كه واتيكان بيخبر بوده است از اين مسائل و نمى‏دانم اين نقطه ابهام را چه بكنم. اگر ملت ما از من پرسيد كه روحانيت مسيح موافق است بااين جناياتى كه اينها كردند من چه جواب به اينها بدهم؟ روحانيت مسيح كه مى‏داند كه قرآن كريم به طرفدارى از مسيح و طرفدارى از صديقه طاهره مريم برخاست و آن چيزى كه به خلاف واقع نسبت به آن طاهره مطهره مى‏دادند، تكذيب كرد و با صراحت تكذيب كرد و اينطور طرفدارى از عيسى مسيح كرد و باز طرفدارى از علماى نصارى، رهبانان و قسيسين نصارى در قرآن طرفدارى شده است، در عين حالى كه اسلام طرفدارى از مسيح و علماى مسيح كرده است در قرآن، ما ميل داشتيم كه گوش ما را يك وقت هم نغمه امثال آقاى پاپ نوازش بدهد و استفسار كند كه اين ملت چرا به اينطور مى‏گذراند و از كارتر بپرسد، استيضاح كند كه چرا يك همچو آدمى را شما مسلط كرديد بر اين ملت و الان هم بپرسد از كارتر كه چرا يك نفرى كه سى و چند سال جنايت كرده است، خيانت كرده است و جنايات و خيانات او مشهود است، چرا برديد آنجا و نگه داشتيد و باز در آنجا هم مى‏خواهيد توطئه بكنيد.

ما از دست و پا كردن كارتر هيچ تعجب نداريم براى اينكه او مردى است كه سياسى و نه به معناى سياست سالم، به معناى سياستى كه در نظر امثال كارتر است، به هر طور كه شده است براى منافع خودش، براى منافع شخصى يا منافع به تو هم اينكه منافع ملتش هست دست به هر جنايتى بزند و هر

صحيفه نور ج 10 صفحه 181

دست پايى كه دارد بكند براى اينكه اين اشخاصى كه الان پيش اين جوان‏هاى ما هستند و ممكن است از آنها يك مسائلى بعدها كشف بشود، مبادا كشف بشود. او بايد اين كار را بكند، لكن آقاى پاپ چرا؟ ايشان چرا اين كار را انجام مى‏دهند و واسطه مى‏شوند ما بين يك ملت مظلوم كه مى‏خواهد يك مقدارى از مظلمه‏هايى كه بر او شده است كشف كند و به مردم، به مستضعفين بفهماند كه راه ظلم اينها چه است و از چه راه اينها ظلم مى‏كنند و يك ظالم و يك كسى كه توطئه‏گر است، ما اگر چنانچه مى‏توانستيم در يك كشور ديگرى اين را محاكمه كنيم يعنى وسايل اينكه جنايات او را ما همه‏اش را در محكمه ببريم، اگر مى‏توانستيم پيشقدم مى‏شديم كه ايشان در يك كشور ديگرى محاكمه بشود لكن آن جرائمى كه اين كرده است و آن پرونده‏هايى كه ما داريم از او و آن شهودى كه هستند كه بالغ بر چندين ميليون شهود ما داريم كه اينها بهشان ظلم شده است، به كشاورزها ظلم شده است، به كارگرها ظلم شده است، به علماى دين ظلم شده است، به دانشگاهى‏ها ظلم شده است، اينها همه شاهدهاى ما هستند و ما نمى‏توانيم چندين ميليون جمعيت را يا شما بگوئيد بيست، بيشتر از بيست ميليون جمعيت را ما در خارج بيائيم براى اداى شهادت لكن ما براى اينكه احترامى به مقام پاپ گذاشته باشيم حاضريم كه ايشان را بياورند در مملكت ما و آقاى پاپ هم بفرستند نمايندگانى در اينجا هر كس هم مى‏خواهد نمايندگانى بفرستد در اينجا و يك دادگاهى كه هست و الان دعوت كرده است او را به دادخواهى، در حضور نمايندگان پاپ و نمايندگان هر كس، حتى نماينده بدترين دشمن ما كه عبارت از كارتر هست بيايند و محاكمه كنند اينها را و هر طورى كه محكمه حكم كرد ما همانطور، ملت ما حاضر است.

ما تابع آراء ملت هستيم‏

و آقاى پاپ اين را بداند كه مساله، مساله‏اى نيست كه من بتوانم بالشخصه حل كنم. ما بناى بر اين نداريم كه يك تحميلى به ملتمان بكنيم و اسلام به ما اجازه نداده است كه ديكتاتورى بكنيم ما تابع آراء ملت هستيم. ملت ما هر طورى راى داد ما هم از آنها تبعيت مى‏كنيم. ما حق نداريم، خداى تبارك و تعالى به ما حق نداده است، پيغمبر اسلام به ما حق نداده است كه ما به ملتمان يك چيزى را تحميل بكنيم. بله ممكن است گاهى وقت‏ها ما يك تقاضايى از آنها بكنيم، تقاضاى متواضعانه، تقاضايى كه خادم يك ملت از ملت مى‏كند لكن اساس اين است كه مساله دست من و امثال من نيست و دست ملت است و ملت پشتيبانى از اين كار را اعلام كرده است به طورى كه اگر اطلاع داشته باشيد راديوها كه اعلام مى‏كردند، كلياتش را كه اعلام مى‏كردند، انسان را خسته مى‏كردند كه اعلام‏هاى متعددى كه بود. در هر صورت مساله‏اى كه ما مى‏خواهيم، يك مساله انسانى است، يك مساله‏اى است كه بشر دوستى اقتضاى اين معنا را مى‏كند. ملت ما به اعتبار اينكه مسلم است، بشر دوست است و شما هم به اعتبار اينكه ملت مسيح هستيد، بايد تبعيت از مسيح بكنيد و بشر دوست باشيد به آنطورى كه حضرت مسيح بود و حس بشردوستى است كه ملت ما را وادار مى‏كند كه جنايات ايشان رسيدگى بشود. رسيدگى بشود كه معلوم بشود كه چه در دنيا ايشان را وادار به اين جنايات كرده‏است. مردم دنيا بفهمند دشمن

صحيفه نور ج 10 صفحه 182

بشر كى است و كى ايشان را وادار كرده است به اينكه تمام وقت خودش را صرف كند براى ظلم كردن به ما و براى جنابتكارى و براى بردن ذخائر ما، تا ملت‏ها، مردم عبرت بگيرند. بنابراين آقاى پاپ چه حكم مى‏كند؟ من از ايشان مى‏خواهم كه ايشان تماس بگيرند با كارتر كه كارتر به ايشان ملتجى شده است، تماس بگيرند و مسائل را درست بررسى كنند و اشخاصى را بفرستند مسائل را بررسى كنند، اينجا بررسى كنند، آنجا بررسى كنند. اگر واقعاً آقاى پاپ تشخيص دادند كه اينهمه ظلم‏هائى كه به ما شده است و اينهمه قتل‏عام‏هايى كه شده است و اينهمه ذخائرى كه از اين ملت ضعيف بردند، ملتى كه الان هم در كنار اين شهرها، حتى شهر تهران، نه خانه دارند و نه نان دارند و نه كار دارند، معذلك ذخائر ما انبار شده است در بانك‏هاى خارجى به دست ايشان، اگر واقعاً آقاى پاپ اين مطلب را صحيح مى‏داند، يك وقت اين است كه ايشان نشنيده است اين مطلب را، حالا ما به ايشان اعلام مى‏كنيم كه مساله اين است. اگر با اين ترتيب ايشان باز مى‏گويند كه بايد وسايل رفتن اينها را بدون اينكه آن آدم را تحويل بدهند به ما، بدون اينكه حاضر بشوند به اينكه محاكمه بشود او، باز هم ما بايد اين كار را بكنيم، اعلام بكنند و ما گمان نمى‏كنيم همچو اعلامى را ايشان بكنند براى اينكه ايشان حتما با اينطور جنايات مخالف است، هر انسانى با اينطور جنايات مخالف است.

در هر صورت ما حرف غير مشروع نداريم، حرفى داريم كه هر كجاى دنيا ببريد (الا پيش كارتر) حرف مقبول است، حرف صحيح است، جنايتكار ما را برديد نگه داريد، بدهيد دست ما، آن كه جوان‏هاى ما را كشته است، آن كه جوان‏هاى ما را در تاوه گذاشته و بو داده است، آن كه جوان‏هاى ما را پايشان را اره كرده است بدهيد دست ما، محاكمه‏اش مى‏كنيم، محاكمه به عدالت. بفرستيد نمايندگان را و ما با عدالت محاكمه مى‏كنيم. اگر ما خلاف گفتيم، ايشان را باز بياورند و بنشانند به تخت سلطنت و مردم هم تبعيت كنند و اگر چنانچه او خلاف گفته و آقاى كارتر خلاف مى‏گويد، شما آقاى كارتر را به حسب نفوذ معنوى كه داريد استيضاح كنيد. شما بدانيد كه اينها به اسم اينكه ما مسيحى هستيم، بر خلاف مسير مسيح رفتار مى‏كنند. اينها اغفال كرده‏اند بعضى از جناح‏ها را در مال خودشان و اين اگر به اسم نصارى، به اسم مسيحى‏ها، به اسم عيسى مسيح تمام بشود، اين مشوه مى‏كند روى ملت مسيح را.

آقاى پاپ بايد به فكر ملت مسيح باشد، به فكر همه ملت‏هاى مستضعف باشد، به فكر آبروى مسيحيين باشد. اينطور اشخاصى كه به اسم مسيح دارند يك همچو كارهاى خلاف مسير مسيح را انجام مى‏دهند - آقاى كارتر - بايد اعلام كنند، به ملت آمريكا اعلام كنند، به همه ملت مسيحيين اعلام كنند و جنايات اين را بشمارند و اينها را معرفى كنند به ملت‏ها، همانطورى كه ما نسبت به محمدرضا عمل كرديم كه اين را به مردم شناسانديم (مردم مى شناختند لكن تبليغات كرديم باز هم) شما هم اين كار را انجام بدهيد و ما در اين صورت از شما متشكر خواهيم بود و ما يك مظلمه است كه براى شما مى‏گوييم. ما به حكم اينكه مظلوم هستيم، پيش شما دادخواهى مى‏كنيم كه اين ملت مسيح را نجات بدهيد شما، ملت مسلم جاى خودش، شما ملت مسيح را نجات بدهيد. نجات به اين است كه اين اشخاصى كه در ممالك بزرگ به اسم مسيح و به اسم مسيحيت اين جنايات را مى‏كنند، اين براى مسيح عليه‏السلام

صحيفه نور ج 10 صفحه 183

خوب نيست و مسيحيين مشوه مى‏شود وجهه‏شان و من به شما آقاى پاپ عرض مى‏كنم كه اگر عيسى مسيح امروز بود كارتر را استيضاح مى‏كرد. اگر عيسى مسيح بود ما را از چنگال اين دشمن خلق و دشمن بشر نجات مى‏داد و شما نماينده ايشان هستيد و شما بايد همان كارى كه مسيح مى‏كند بكنيد.

آقاى كارتر ما را از مبارزه نترساند، ما اهل مبارزه هستيم‏

خداوند انشاءالله كه همه ما را آشنا كند به وظايف الهى، به وظايف دينى و همه ما طرفدار مظلومين باشيم و اميد است كه آقاى پاپ توجهى به حال اين ملت مظلوم بكند و ما را از اينكه نمى‏توانيم الان با اين وضع مسائل ايشان را بپذيريم معذور دارند. لكن مساله اولى كه ايشان گفتند، حاصل است. مساله‏اى كه با اينها خوشرفتارى بكنند اين مساله حاصل است و من ميل دارم كه شما كه نماينده آقاى پاپ هستيد برويد و ببينيد اينها را و آنها چه وضعى دارند، با آنها صحبت كنيد ببينيد كه آيا آنها يك وضع بدى دارند. هيچ ابدا از اين خوف نداشته باشيد كه اينها ناراحت باشند، ابدا ناراحت نيستند لكن خوب آقاى كارتر تشبثات زياد به همه اطراف كرده است، يك غريقى است كه به همه چيز تشبث كرده است، گاهى اضافه مى‏شود از يك جبهه‏اى كه دخالت نظامى، گاهى گفته مى‏شود كه محصور كنيد از حيث حصار اقتصادى، و مع‏الاسف يك نفر آدمى كه ايرانى خودش را مى‏داند و مى‏گويد من ايرانى هستم قبل از اينكه مسلمان باشم (در صورتى كه مسلمان بودنشان را نمى‏دانم، ايرانى بودنشان هم مى‏دانم نيست) دستور مى‏دهد يا تقاضا مى‏كند از كارتر كه محاصره اقتصادى بكن ايران را. ايرانى است، در انگلستان است، بختيار است مى‏گويد من ملى هستم. و من اين مطلبى را كه يك روزى گفتم، شاهدش امروز پيدا شد. يك روز گفتم كه اينها، اين ابرقدرت‏ها ممكن است كه 20 سال، 30 سال، يك كسى را در يك مقامى با يك وجهه‏اى حفظش كنند و نوكر آنها باشد لكن مامور باشد كه به جهت لباس ملى به خودش بپوشد، مثل بختيار كه خودش را به دكتر مصدق بسته است و ملى مى‏گويد هستم. بعد از اينكه اين مدت‏ها گذشت، آن روزى كه بايد از او استفاده كنند، بعد از 20 سال استفاده مى‏كنند. از ايشان هم كه سال‏هاى طولانى در جبهه ملى بود و مدعى مليت بود و مدعى اين بود كه من اول ايرانى هستم و دوم اسلام، با اينكه اين خودش كفر است معذلك آن روزى كه آنها مى‏خواستند اين عنصر به دردشان بخورد خورد و به جاى بدترين مخلوق خدا كه محمدرضا بود، به جاى او مشغول شد به آدمكشى و جنايت و دستور آدمكشى داد منتها از او اطاعت نكردند. او هم مى‏گفت كه اين ملت را به حصار اقتصادى بكشيد. و اين هر دو را من بايد بگويم ما نه از اقدام نظامى مى‏ترسيم و نه از محاصره اقتصادى. اما از او نمى‏ترسيم براى اينكه ما شيعه يك ائمه‏اى هستيم كه آنها شهادت را استقبال مى‏كردند، ملت ما هم امروز شهادت را استقبال مى‏كند. فرضا كه آقاى كارتر بتواند نظامى بياورد اينجا، با اينكه نمى‏تواند همچو كارى بكند، دخالت نظامى بكند، نمى‏تواند بكند، فرض مى‏كنيم كه خير، تفاهم كنند اين ابرقدرت‏ها كه به ايران نظامى بفرستند، ما 35 ميليون جمعيت داريم كه اينها بسياريشان، بسيار زيادشان، آرزوى شهادت مى‏كنند، ما با اين 35 ميليون به ميدان مى‏رويم بعد كه ما همه شهيد

صحيفه نور ج 10 صفحه 184

شديم خودتان با ايران هر كارى مى‏خواهيد بكنيد. از اين ما نمى‏ترسيم، ما مرد جنگيم، ما مرد مبارزه هستيم، ما جوان‏هايمان با مشت مبارزه كردند با تانك‏ها و توپ‏ها و مسلسل‏ها. ما را آقاى كارتر از مبارزه نترساند. ما اهل مبارزه هستيم ولو نداشته باشيم ابزار مبارزه، لكن بدن داريم در مقابل اينكه ما را بزنند و اين را عمل خواهيم كرد. و اما قضيه اقتصاد، ما يك ملتى هستيم كه به اين گرسنگى خوردن‏ها عادت كرده‏ايم، ما 35 سال يا 50 سال مى‏گوئيد ما در اين گرفتارى‏ها بوديم و عادت داريم به اين گرسنگى خوردن‏ها، ما روزه مى‏گيريم، ما يك وقت غذا مى‏خوريم. اگر بنا باشد كه آنها محاصره اقتصادى بكنند، فرضا كه بتوانند و همه ملت‏ها تبع ايشان بشوند و حال آنكه اين خيالى است خام و همچو چيزى تحقق پيدا نمى‏كند، فرضا كه تحقق پيدا بكند، ما همان جو و گندمى كه خودمان در مملكت خودمان كشت مى‏كنيم، اقتصاد مى‏كنيم و براى خودمان همان مقدار كافى است. ما در هر هفته يك روز گوشت مى‏خوريم، گوشت خوردن خيلى چيز خوبى هم نيست و يك وعده هم ممكن است غذا بخوريم. ما را از اين چيزها اينها نترسانند. اگر امر داير بشود بين اينكه آبروى ما حفظ بشود يا شكم ما سير بشود، ما ترجيح مى‏دهيم كه آبرويمان حفظ بشود، شكممان گرسنه باشد. و من از شما مى‏خواهم كه سلام من را به آقاى پاپ اعظم برسانيد و بگوئيد كه روى علاقه دينى كه ما به هم داريم، همه اهل توحيد هستيم، اهل خداشناسى هستيم، ما از شما مى‏خواهيم كه به اين ملت ضعيف كمك كنيد و نصيحت پدرانه به همه ابرقدرت‏ها بكنيد يا استيضاح كنيد آنها را.

والسلام


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 185

تاريخ: 20/8/58

فرمان امام خمينى به ثقة الاسلام مروى

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمين آقاى شيخ هادى مروى دامت افاضاته

با توجه به اختلافات و مشكلاتى كه در شهر بهبهان و مسجد سليمان موجود است و نظر به سوابقى كه جنابعالى از وضع منطقه داريد مقتضى است مسافرتى بدانجا نموده و از نزديك به آنها رسيدگى كنيد و در رفع آنها بكوشيد و اهالى محترم را از توطئه‏هاى دشمنان آگاه ساخته و به وظايف خطيرى كه در اين برهه از زمان دارند واقف سازيد و به اتحاد كلمه و پرهيز از هر نوع اختلاف و تفرقه دعوت نمائيد. از خداى تعالى دوام توفيقات جنابعالى را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 186

تاريخ: 21/8/58

بيانات امام خمينى در جمع پرسنل كلانترى بيست و يك تهران

لغزش در كارها به حساب جمهورى اسلامى ثبت مى‏شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما برادرها و جوان‏هاى برومند كه امروز عضو قواى انتظامى اسلام شده‏ايد، تشكر مى‏كنم و اميدوارم اين خدمت‏هائى كه مى‏كنيد مورد نظر خداى تبارك و تعالى باشد و در ساختن ايران به طورى كه دلخواه اسلام است موفق باشيد. اگر در دوره طاغوتى كارى مى‏كرديد ضررش به اسلام نبود براى اينكه در دوره طاغوت عمل مى‏شد، اما امروز كه در رژيم اسلامى هستيم و شما هم قواى اسلامى هستيد، كلانترى اسلامى هستيد، اگر خداى نخواسته يك لغزش براى ما و براى شما پيدا بشود به حساب جمهورى اسلامى ثبت مى‏شود و آنها كه با اين نهضت مخالفند دنبال اين هستند كه از ما و از شما و از جوان‏هاى ما يك لغزشى ببينند، لغزش را پاى جمهورى اسلامى حساب مى‏كنند و با هياهو و بوق و كرنا راجع به جمهورى اسلامى كارشكنى مى‏كنند. با پياده شدن اسلام يك حالت اطمينان براى ملت و كشور پيدا مى‏شود بنابراين وظيفه ما امروز بسيار سنگين است. وظيفه اين است كه همه با هم متحد و متفق بدون تحميل بر ملت و حكفرمائى و بدون كارشكنى بايد با هم برادروار اين راهى را كه تا اينجا آمده‏ايم انشاءالله به آخر برسانيم. من به شما برادرها مژده مى‏دهم كه اگر چنانچه برسيم به آنجائى كه محتواى اسلام در همه جاى اين مملكت پياده بشود يك حالت اطمينان براى ملت و كشور حاصل مى‏شود كه سرآمد همه خوبى‏هاست. انسان اگر چنانچه همه خوشى‏ها را داشته باشد لكن حال اطمينان نداشته باشد و متزلزل باشد، تمام آن خوشى‏ها تلخ مى‏شود. شما فرض كنيد كه در يك كشتى نشسته‏ايد و همه اسباب خوشى براى شما مهياست، يك وقت كشتى متزلزل بشود و احتمال غرق باشد ديگر هيچ خوشى براى شما ندارد همه‏اش تلخ مى‏شود. يك مملكت اگر چنانچه متزلزل باشد، باز خوف اين باشد كه ما گرفتار آمريكا بشويم، خوف اين باشد كه ما گرفتار ساير ابرقدرت‏ها بشويم، طمأنينه نباشد، استقلال روحى نباشد، پاى خود قيام نكنيم، اين خوشى‏ها ديگر لذتى ندارد و اگر چنانچه ما مطمئن باشيم كه مستقل هستيم و آقابالاسر نداريم و خوف اينكه آنها به ما هجوم كنند يا كارشكنى در كارهائى بكنند نداشته باشيم، اين طمأنينه روحى بهترين چيزى است كه براى انسان هست.

صحيفه نور ج 10 صفحه 187

من به شما مژده مى‏دهم كه انشاءالله اين طمانينه به زودى براى شما حاصل بشود. شما هيچ خوف نداشته باشيد اين كسانى كه به اين ملت خيانت كردند و رفتند، ديگر برگردند. اينها ديگر برگشت برايشان نيست و خوف اين را هم نداشته باشيد كه اين قدرت‏هائى كه چپاولگرى مى‏كردند در اين مملكت و مال ملت را خوردند و بردند و از بين بردند برگردند. خود ملت مواجه با يك نابسامانى‏هائى است و نبايد چنين خوفى به خودتان راه بدهيد. با قدرت اين راه را طى بكنيد. مردم را از خودتان و خودتان را از مردم بدانيد و آن چيزى كه من بايد به شما سفارش كنم اين است كه بايد مراكزى كه دست هر كس هست، مراكز دولتى كه دست ارتش، دست ژاندارمرى يا دست شماهاست، اين مراكز بايد مراكزى باشد كه اشخاصى كه در آن مراكز وارد مى‏شوند ببينند كه دارند در يك جائى وارد مى‏شوند كه آنجا مورد اطمينان آنهاست شما مى‏دانيد كه سابق اگر بيچاره‏اى مى‏خواست وارد كلانترى بشود، تا بيايد و برود چقدر ناراحتى روحى داشته، اين ناراحتى‏هاى روحى اسباب يك عقده‏هائى شده است كه بعد از اينكه آن رژيم هم ساقط شد تا اين عقده‏ها از بين برود طول مى‏كشد. بايد اعمال و رفتار شما با مردم خوب باشد. مردم را از خودتان بدانيد و خودتان را از مردم بدانيد. الان وضع اينطورى است كه شماها وقتى در آغوش مردم مى‏رويد با كمال خوشروئى و كمال رافت با شما رفتار مى‏كنند، براى شما شعار مى‏دهند، براى ارتش شعار مى‏دهند و اين بهترين چيزى است كه براى يك ملتى هست كه استقلال يك ملتى را حفظ مى‏كند كه همه قوا با هم باشند. آنطور نباشد كه ملت خودش را از مردم جدا ببيند، قواى انتظامى هم خودش را از مردم جدا ببيند. اين جدائى‏ها اسباب اين مى‏شود كه تزلزل پيدا بشود. و هر چه با هم مجتمع‏تر باشيد طمانينه بيشتر حاصل مى‏شود و به مقصود زودتر مى‏رسيد من اميدوارم كه همه ما تكليف خودمان را بدانيم و همه ما احساس كنيم كه ما در يك مملكتى با يك عده برادر داريم زندگى مى‏كنيم. انشاءالله همه‏تان موفق و سالم باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 188

تاريخ: 22/8/58

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام جنتى

بسمه تعالى‏

جناب مستطاب حجت الاسلام حاج شيخ احمد جنتى دامة افاضاته‏

پيرو درخواست‏هاى زيادى كه در مورد اقامه نماز جمعه در شهر اهواز از طرف اهالى محترم شده است، جنابعالى به امامت نماز جمعه در آن شهر منصوب مى‏شويد تا ضمن انجام اين فريضه بزرگ، مردم را در خطبه‏هاى نماز به وظايف خطيرى كه دارند آشنا سازيد و از توطئه‏هاى دشمنان اسلام و مملكت آگاه كنيد و به اتحاد و وحدت كلمه دعوت نماييد. اميد است اهالى محترم از اين فرصت استفاده نموده و به اجتماع بيشتر و هر چه باشكوهتر آنرا انجام دهند. از خداى تعالى توفيق همگان را در انجام وظايف الهى و عمل به دستورات اسلام خواستارم.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 189

تاريخ: 22/8/58

پيام امام خمينى به آيت الله شيرازى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت بركاته - مشهد مقدس

تلگرام جنابعالى از مكه معظمه در مورد پشتيبانى از عمل انقلابى دانشجويان مسلمان و مبارز ايران به مناسبت اشغال مركز جاسوسى آمريكا و اقدامات متعاقب آن موجب مسرت گرديد. تأييد جنابعالى و علماى اعلام و ساير اقشار ملت ايدهم الله تعالى از اين اقدام شجاعانه سبب دلگرمى و پايدارى همه مبارزان راه اسلام و نااميدى كامل دشمنان و نمايانگر اتحاد همكاران در راه رسيدن به پيروزى نهايى خواهد بود. سلامت و سعادت همگان را از خداى تعالى خواستارم.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 190

تاريخ: 23/8/58

فرمان امام خمينى به شوراى انقلاب در مورد كمك به زلزله‏زدگان استان خراسان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شوراى انقلاب جمهورى اسلامى

به طورى كه تاكنون اطلاع دادند، فاجعه زلزله خراسان مصيبت بزرگى به بار آورده است كه محتاج به سرعت عمل است. لازم است تمام سازمان‏ها و نيروهاى امدادى، با هماهنگى به كمك بشتابند و برادران و خواهران خود را نجات دهند. دستور به تمام سازمان‏ها دهيد به طور ضربتى عمل كنند و هماهنگى را مراعات نمايند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 192

تاريخ: 24/8/58

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس خبرگان

مردم بى‏تفاوت نباشند نسبت به سرنوشتشان، سرنوشت ما اين قانون اساسى است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آن يك كلمه‏اى كه مى‏خواهم عرض كنم اين است كه آقايان همانطور كه زحمت كشيدند اين مدت و بحمدالله تمام كردند اين خدمت را، در بلادشان كه مى‏روند، مردم را دعوت كنند به اينكه بى‏تفاوت نباشند راجع به آن چيزى كه سرنوشتشان است. سرنوشت ما اين قانون اساسى است، اگر بنا باشد كه مردم بى‏تفاوت باشند معنايش اين است كه به اسلام بى‏تفاوت، به سرنوشتشان بى‏تفاوت، به كشورشان بى‏تفاوت. و اين علاوه بر اينكه، انعكاسش در دنيا انعكاس بسيار ناجورى است، پيش اسلام و اولياء اسلام هم يك انعكاس بدى دارد. اين يك تكليفى است براى همه ما كه راجع به امورى كه مربوط به سرنوشت ملتمان، مربوط به اسلام است ما بى‏تفاوت نباشيم بلكه با تمام قوه كه داريم تعقيب كنيم كه انشاءالله مسائل تمام بشود و قانون تصويب بشود، نه همين كه اكثريت داشته باشند، اين اكثريتى كه رفراندوم داشت آن اكثريت را طالبيم. والا اكثريت كه معلوم است، اكثر مردم مسلمند و اكثر مردم اما ممكن است كه يك وقتى اين هياهوئى كه در اطراف اين مسائل شده است و اينهايى كه مى‏خواهند نگذارند اين نهضت به ثمر برسد، تبليغات سوء اين طرف و آن طرف، مع‏الاسف بعضى از خودمان هم بى‏توجه به مسائل باز راجع به قانون اساسى صحبتى مى‏كنند، اين صحيح نيست براى اينكه ملت اين آقايان را تعيين كرده است. ما حق نداريم كه چيزى كه خود ملت تعيين كرده است ماها دخالت بكنيم. ما تابع ملت هستيم، ملت اين آقايان را تعيين كرده است آقايان هم اين قانون را نوشته‏اند، تصويب كرده‏اند و آقايان هم اهل خبره هستند و آنطورى كه ملت مى‏خواستند اينها را تمام كردند. ديگر بعد از اين هى صحبت كردن از اينكه فلان ماده چطورى است، با غرب نمى‏سازد ما تا آمديم مغز اين آقايان را از غرب زدگى خارج كنيم، پشت هشتم ما شايد باشد، بشود اين كار. من نمى‏دانم آقايان از غرب چه ديده‏اند؟ در غرب جز غارت ملت‏هاى مظلوم و خيانت و جنايت خبرى نيست غرب همين است كه شما ملاحظه مى‏كنيد كه اينطور جنايات مى‏كنند. آنوقت آن كسى كه جانى مطلق است مى‏برند نگه مى‏دارند و پشتيبانى از او مى‏كنند. به حرف يك ملت مظلوم گوش نمى‏دهند،

صحيفه نور ج 10 صفحه 193

نمى‏گذارند كه شوراى امنيت تشكيل بشود. پول‏هاى ايران را مثل دزدهاى سرگردنه غارت مى‏كنند، توقيف مى‏كنند. غرب وضعش اين است و اين سازمان‏هائى هم كه درست كرده‏اند براى خودشان همه براى منفعت غرب است، هيچ براى مظلوم‏ها نيست. شما شايد در طول اين مجالسى كه اينها درست كرده‏اند يك جا پيدا نكنيد كه اگر آمريكا يا آن ديگران كه قدرت‏هاشان زياد است منافعش با يك مملكت ضعيفى تصادم پيدا بكند اينها يك كارى برايشان كرده باشند. الان چند وقت است كه لبنان مبتلا به اين سرطان است، اين مجلس‏ها چه كردند براى اين در طول اين مدتى كه ما گرفتار اين مسائل بوديم؟ در طول پنجاه و چند سال كه ما گرفتار اين مسائل و مصائب بوديم اين مجلس‏ها براى ما چه كردند؟ اينها همين است كه يك وقتى منافع بزرگ‏ها يك چيزى بكند، اينها برايش به نفع بزرگ‏ها فعاليت بكنند، حفظ بكنند و يك كلاهى هم سر ماها بگذارند كه يك همچون مجالسى هست و شوراهاى امنيت هست و سازمان ملل هست و اين يك چيزهائى است كه براى ماها درست كردند و ما را مى‏خواهند بازى بدهند و ما هم بازى مى‏خوريم، ما، اين آقايانى كه هى مى‏روند سراغ اينكه ببينيم چطور يك چيزى باشد پسند غرب باشد، پسند غرب اين است كه ما همه چيزمان را تقديمشان بكنيم و بى‏چون و چرا، اين پسند غرب است. اگر آقايان اين را مى‏خواهند اين پسند ملت ما نيست و اگر آقايان يك چيزى خيال مى‏كنند كه در غرب خبرى است بدانند كه در غرب خبرى نيست جز جنايت، جز خيانت. من ملتشان را نمى‏گويم، - اين دولت‏ها - كه الان غرب يعنى دولت‏هايشان. در هر صورت من خواهش مى‏كنم از اين آقايان، از اينهائى كه يا روشنفكرند يا خودشان را به روشنفكرى زده‏اند كه اينقدر با سرنوشت يك ملت بازى نكنند. الان شما مى‏دانيد مملكتتان ابتلاء به هزار جور مصيبت دارد، مواجه با قدرت بزرگى مثل آمريكاست. نبايد حالا ديگر دسته دسته هر كدام يك چيزى بگويند، برخلاف مسير ملت حرف‏ها بزنند - گفته بشود - امروز روزى است كه همه‏شان با هم بنشينند تفاهم كنند و دست به دست هم بدهند تا اين مصيبت‏ها رفع بشود. اگر ملى هستند براى خاطر ملتشان، اگر علاقه به اسلام دارند براى خاطر علاقه به اسلامشان و يك دسته‏اى هم معلوم بشود كه اينها چكاره هستند. - اينها، - خوب، هميشه در همه جا بوده است. در هر صورت آن چيزى كه الان لازم است براى همه ما اين است كه تعقيب كنيم و وادار كنيم اقشار مختلفه را، آقايان هر كدام از اهل هر بلدى هستند خطباى آنجا را، علماى آنجا را، روشنفكران آنجا را وادار كنند كه به مردم افهام كنند كه بى‏تفاوت نباشند كه ما وقتى بنا باشد رفراندم كنيم، ببينيم كه يك رفراندمى كه مورد قبول ماهاست نباشد. و اما قضايايى كه هست هيچ نبايد از اين قضايا ترسيد، ما اينقدر ابتلاء به اين قضايا داشتيم و بيشتر از اين مسائل و اين ملت ما، هى تا لب يك پرتگاهى رفته و آمده بيرون، حالا ديگر موضع ملت ما يك موضعى است كه اين مسائل ديگر نمى‏تواند متزلزلش كند، حالا هر چه مى‏خواهند فرياد برنند و پول‏هاى ما را نگذارند بيايد و نگذارند شوراى امنيت درست بشود. شوراى امنيت هم درست شده بود چيزى نبود اما حالا بفهمند دنيا كه مسائل اينطورى است و اين اشخاصى كه ادعاى اين را مى‏كنند كه براى حقوق بشر چه دارند، اين مسائل، اين مردم هستند، اين جمعيت هستند، ما با

صحيفه نور ج 10 صفحه 194

اينها ابتلاء داريم.

تمام امور به يد قدرتمند خداوند انجام مى‏پذيرد

من اميدوارم كه تا آخر با قدرت و با قوه و با اتكال به خداى تبارك و تعالى كه فوق همه قدرت‏هاست ما پيش ببريم. همانطورى كه با اتكال به خدا امور تاكنون خداى تبارك و تعالى كارها را انجام داده. ما خيلى از موارد مى‏بينيم كه يك چيزى عمل مى‏كنيم خودمان هم درست سر در نمى‏آوريم كه اين چه خواهد شد مى‏بينيم خوب پيش رفته است اين جز اين نبوده است كه خدا، بنابراين بوده است كه خداى تبارك و تعالى انجام اين مسائل را بدهد و ما اطمينان داريم به اينكه خداى تبارك و تعالى وقتى كه يك جمعيتى توجه به او داشتند مأيوسشان نمى‏كند و ما هم متوجه به خدا هستيم و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهيم كه اين مملكت را از اين مفسده‏ها نجات بدهد و اين مملكت را مستقر كند و اين حكومت را مستقر كند كه اين حكومت اسلامى است انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 195

تاريخ: 26/8/58

فرمان امام خمينى درباره آزادى زنان و سياهپوستان گروگان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى موسوى خوئينى‏ها و برادران و خواهران دانشجوى محترم ساكن در مركز جاسوسى آمريكا

مركز توطئه و جاسوسى به اسم سفارت آمريكا و اشخاصى كه در آن بر ضد نهضت اسلامى ما توطئه نموده‏اند، از احترام سياسى بين‏المللى برخوردار نيستند، تهديدات و تبليغات دامنه‏دار دولت امريكا به قدر پشيزى نزد ملت ما ارزش ندارد، نه تهديد نظامى او عاقلانه است و نه تهديد اقتصادى او واجد اهميت و كارتر يك اشتباه دارد و آن اينكه گمان مى‏كند همه دولتها چشم بسته به خدمت او ايستاده‏اند و اشتباه بزرگ به زودى براى خودش هم روشن خواهد شد و طليعه آن نيز مشهود است. ملت ايران به پا خاسته كه نگذارد اين لانه‏هاى جاسوسى در ايران به عمل ننگين خود ادامه دهند و تا استرداد محمد رضا پهلوى براى محاكمه و استرداد آنچه به يغما برده است، اين لانه جاسوسى و آن جاسوسان حرفه‏اى به حال خود باقى خواهند ماند. لكن براى آنكه اسلام براى زن‏ها حقوق ويژه‏اى قائل است و سياهپوستان، كه عمرى را تحت فشار و ظلم آمريكا به سر برده‏اند و شايد به طور الزام به ايران آمده باشند، نسبت به آنان در صورتى كه جاسوسى آنها ثابت نشده باشد، تخفيف دهيد. دانشجويان عزيز! سياهپوستان و زنانى كه جاسوسى آنان معلوم نيست، به وزارت امور خارجه تحويل دهيد كه فورا آنها را از ايران خارج نمايند. ملت شريف ايران اجازه آزادى بقيه را نمى‏دهد لذا ديگران در بازداشت هستند تا دولت آمريكا به خواست ملت عمل كند.

والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 196

تاريخ: 26/8/58

پيام امام خمينى به خواهران و برادران كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام بر خواهران و برادران كرد كه با وفادارى خود به اسلام و جمهورى اسلامى از توطئه خائنين به كشور جلوگيرى كرديد. گزارشات هيأت ويژه همانطور بود كه متوقع از برادران و خواهران كرد بود كه هرگز خود را از اسلام و ايران جدا نمى‏دانند و آنچه بدخواهان به آنان نسبت مى‏دهند، چيزى جز افساد و توطئه‏گرى نيست. اكنون من بايد به شما برادران و خواهران كرد و ساير برادران مطالبى را تذكر دهم:

1 - در اين موقع حساس كه ملت ما با چپاولگران كه در راس آنها آمريكا مواجه هست و براى احقاق حق خود و به دست آوردن ذخائر هنگفتى كه محمدرضا پهلوى به غارت برده و به محاكمه كشيدن اين جانى قيام نموده و همه قشرهاى ملت با هم در اين امر حياتى متحد و همصدا شده‏اند، برادران و خواهران كرد ما هر جا هستند بايد به طور اولويت در اين امر شركت كنند و با ساير خواهران و برادران هماهنگ شوند و لازم است از اختلافاتى كه بدخواهان ايجاد مى‏كنند به طور قاطع جلوگيرى كنند. برادران من! امروز هر اختلافى به نفع آمريكا و ديگر اجانب است. آنان هستند كه از اختلاف ما بهره‏گيرى مى‏كنند و ما را مى‏خواهند به اسارت بكشند. بپاخيزيد و توطئه‏گران را نصيحت كنيد و در صورت عدم قبول از خود برانيد و از مناطق خود بيرون كنيد، يا آنان را گرفته تسليم مقامات دولتى كنيد.

2 - اينجانب و همه ملت از ستم‏هائى كه به شما برادران كرد در طول حكومت استبدادى شده است و از تبعيض‏هائى كه بر خلاف اسلام بر شما روا داشته‏اند مطلع هستيم، لكن بايد بدانيد كه اين شما برادران نبوديد كه مورد ستم و ظلم واقع شديد، ساير برادران ترك و لر و عرب و بلوچ و فارس و تركمن هم با شماها شريك بوده‏اند و همه محروم بودند از آنچه شما محروم بوديد. شما اگر به زاغه‏نشينان و گودنشينان تهران توجه نمائيد، خواهيد ديد آنان از همه محرومترند. اينجانب مى‏دانم كه در حكومت موقت هم آنطور كه خواست شما و ملت است رسيدگى نشده لكن بايد بدانيد باز در اين امر همه برادران شما شريك مى‏باشند و دولت موقت با كمال جديت اشتغال به كار و سامان دادن بود ليكن آشفتگى‏ها به قدرى زياد است كه اصلاح محتاج به زمان است. و من اميدوارم كه براى همه ملت و

صحيفه نور ج 10 صفحه 197

براى شما برادران كرد وسائل رفاه حاصل شود. شما برادران مى‏دانيد كه نوسازى و عمران در محيطى كه آشفته است و مردم در امان نيستند، مشكل يا غيرممكن است. شما برادران غرب كوشش كنيد و آرامش را حفظ كنيد و بدانيد كه با آرامش كارها اصلاح مى‏شود و به صلاح شما و به صلاح اسلام و مسلمين است.

3 - از هيأت ويژه مى‏خواهم كه به مذاكرات خود با كمال حسن نيت ادامه دهند و با شخصيت‏هاى مذهبى و سياسى و ملى و ساير قشرها تماس بگيرند تا تأمين خواسته‏هاى آنان كه خواست ما نيز هست به طور دلخواه بشود و آرامش و امن كه از بزرگترين نعمت‏هاى الهى است در منطقه برقرار گردد و شما برادران كرد در كنار ساير برادران به طور رفاه و آسايش زندگى نموده و طمع اجانب براى هميشه از كشورمان قطع شود.

4 - اسلام بزرگ تمام تبعيض‏ها را محكوم نموده و براى هيچ گروهى ويژگى خاصى قرار نداده و تقوا و تعهد اسلام تنها كرامت انسانهاست و در پناه اسلام و جمهورى اسلامى، حق اداره امور داخلى و محلى و رفع هر گونه تبعيض فرهنگى و اقتصادى و سياسى متعلق به تمام قشرهاى ملت است منجمله برادران كرد كه دولت جمهورى اسلامى موظف و متعهد به تأمين آن در اسرع وقت مى‏باشد و مقررات و قوانين مربوط به آن به زودى انشاءالله تعالى تدوين مى‏شود.

5 - اخيراً باز نظر شريف علماء اعلام و مشايخ عظام و روشنفكران و ساير برادران عزيز در سراسر ايران را به موضع حساس امروز ايران و جبهه‏گيريهاى دشمنان ميهن و اسلام در مقابل ملت عزيز و تشبثات همه جانبه آنان براى سركوبى نهضت اسلامى و ملت معظم و براى اعاده سلطه همه جانبه بر كشور اسلامى ما جلب مى‏كنم. آيا در اين موقع تقاضاى متواضعانه اين خدمتگزار كه روزهاى آخر عمرش را مى‏گذراند بجا نيست؟

6 - خواهران و برادران هم ميهن در سراسر كشور! من دست خود را به پيش شما دراز مى‏كنم و از شما به خاطر خدا و اسلام و كشور عاجزانه مى‏خواهم كه تمام توان خود را براى نجات كشورتان به كار بريد و اسلحه‏هاى سرد و گرم يعنى قلم و بيان و مسلسل را از نشانه‏گيرى به روى يكديگر منحرف و به سوى دشمن‏هاى انسانيت كه در رأس آن امريكاست نشانه رويد.

بار الها! من مأموريت خود را كه نصيحت به ملت است به قدر توان ضعيف خود انجام دادم و تو اى خداى بزرگ با قدرت لايزال خود قلوب ملت ما را پيوند برادرانه عطا نما انك قريب مجيب ، سلام گرم من به ملت عزيز و برادران كرد و رحمت خداوند بر همه.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:40 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 198

تاريخ: 26/8/58

بيانات امام خمينى در ديدار با استاندار اصفهان و اعضاى بنياد مسكن انقلاب اسلامى شهرستان قم

عمل خلاف مقاصد اسلامى، ضرر به جمهورى اسلامى است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از اصفهان شكايات زياد هست حتى همين ديروز يا پريشب يك كاغذى از آقاى خادمى آمده بود و تعبير ايشان در آن كاغذ اين بود كه در اطراف اصفهان مشغول غارت كردن مردمند اين تعبير ايشان است.

آقايان هم يك دسته مى‏آيند اينجا، يك جمعيت زيادى آمدند اينجا، بعد هم نماينده ايشان آمدند اينجا، من گفتم كه من از وضع آنجاهائى كه مشغولند براى خدمت اطلاعى ندارم كه دقيقا بتوانم بگويم كه در كجا مطلب چه جور واقع مى‏شود، من گرفتاريم زياد است و نمى‏توانم هم به همه مسائل مطلع بشوم، لكن من وظيفه‏ام هست كه آقايان را متوجه كنم به اين مطلب و آن اين است كه امروز كه جمهورى اسلامى است و همه جناح‏ها در زير پرچم اسلام مشغول انجام وظيفه هستند اگر خداى نخواسته يك مطلبى برخلاف مقاصد اسلامى واقع بشود، اين نه اينكه ضرر به همان كسى كه اين كار را انجام مى‏دهد مى‏خورد، اين ضرر به مثلاً اگر در پاسبان‏ها اينطور، پاسدار اينطور باشد اين ضرر به اصل پاسدارهاى جمهورى اسلامى مى‏خورد، از آنجا هم يك قدم بالاتر مى‏رود، به جمهورى اسلامى لطمه وارد مى‏شود، از آنجا هم آنهائى كه با اسلام مخالفند مى‏گويند كه اين رژيم همان رژيم است، به مردم مى‏گويند ديديد، خوب از دست يك ظلمى شما رها شديد به دست يك ظلم ديگر يا ظالم ديگر مبتلا شديد. اين در آن زمان اگر هر چه براى‏مان واقع مى‏شد، بر ما واقع مى‏شد، بر اسلام واقع نمى‏شد، اسلام از آن نتيجه هم مى‏برد، لكن امروز كه جمهورى اسلامى است و به اسم اسلام هر كس مشغول كارى هست، اگر چنانچه يك خطائى واقع بشود، يك اشتباهى واقع بشود يا خداى نخواسته يك عمدى پيدا بشود، امروز پاى اسلام حساب مى‏شود، آنها هم كه بخواهند فضولى كنند و قلم‏هاى مسمومى كه در داخل و خارج الان مشغول توطئه هستند و مى‏بينند كه منابع خودشان و اربابانشان از دست رفته و بايد يك فكرى بكنند كه اوضاع را منقلب كنند، آنها مشغول اين هستند كه يك چيزى ببينند آن را اضافه كنند و آنقدر كه مى‏توانند باد بزنند به آن تا اين نهضت را لكه‏دار كنند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 199

لزوم رعايت موازين عدل اسلامى در همه كارها

از اين جهت وظيفه هر كسى كه در هر جا مشغول خدمتى است، در راس همه خدمت‏ها اين است كه موازين اسلامى را حفظ بكنند. اگر بنا شد كه مثلاً پاسدار اسلامى موازين اسلامى را حفظ نكند، اين مثل اين است كه روحانى اسلامى موازين اسلام را حفظ نكند. همانطورى كه اگر روحانى اسلامى موازين اسلامى را حفظ نكند، آن به اسلام صدمه وارد مى‏شود، اين هم وقتى الان شده است جزء دستگاه اسلام، جزو بنگاه اسلام، اگر بنا باشد كه يك وقت خداى نخواسته صداى مردم درآيد از اينها، بگويند كه اينها مثل سابق بودند، آنها هم كه غرض دارند همين مسائل مطبوعات خارجى و در بوق‏هاشان بلند كنند كه اينها دارند چه مى‏كنند و چه مى‏كنند و مسائل، مسائل كمونيستى است، نه مسائل اسلامى. آنوقت آنها هم بگويند كه اسلام هم اين است، فرقى ندارد، يك دسته هم كه خودشان را به اسم اسلام‏شناسى جا زدند، اينها هم همان مسائل را به اسم اسلام درست بكنند، اين پوسيدگى است كه از باطن براى نهضت پيدا مى‏شود كه شما هر چه ظاهرش را خيلى پر سر و صدا درست كنيد، تزيين كنيد، يك وقت مطلع مى‏شويد كه از باطنش پوسيد و رفت از بين. همانطور كه گفتم كه مثل يك خربزه مى‏ماند كه خيلى هم به آن خدمت بكنيد، خيلى هم كارهايش را درست بكنيد، لكن در باطنش يك كرمى است كه آن كرم دارد خرابش مى‏كند، بعد هم خربزه را مى‏كنيد مى‏بينيد خربزه كرم زده است. كارى نبايد بكنند، همه قشرهائى كه الان مشغول خدمتند، قشر روحانى كه مشغول خدمت است و مثلاً دادگاه‏ها و اينها، قشر پاسدارها، قشر نظامى‏ها، ارتشى‏ها، اينهائى كه همه الان در خدمت اسلام و براى اسلام مشغولند، اينها كارى نكنند كه ما به دست خودمان اسلام را از پا درآوريم، اسلام را در نظر خارج و داخل جورى جلوه بدهيم كه برخلاف آنى است كه هست، عدالت در كار نباشد، موازين در كار نباشد، يك برنامه اسلامى در كار نباشد، هرج و مرج و هر كى هر كارى دلش مى‏خواهد بكند. آنكه من به حسب كلى بايد بگويم و همه را تنبه بدهم اين است كه نبايد در هر امرى هى قدرت‏نمائى بشود. بايد همه قشرهائى كه مشغول براى خدمتند و خودشان هم مى‏گويند براى اسلام است، بايد گوششان به اين باشد كه اسلام چه مى‏گويد ما هم به تبع او باشيم. اما من چه مى‏فهمم و از اسلام خودم مى‏خواهم بفهمم، اين ميزان نيست. هر مسأله‏اى، هر مطلبى كارشناس دارد. اگر يك مريضى بگويد كه من چه كار دارم به نسخه، من خودم مى‏خواهم خودم را معالجه كنم، اين مى‏ميرد. مريض كه بخواهد سر خود، خودش را علاج كند اين منتهى به مردنش مى‏شود. اگر بنا باشد كه كارشناس‏هاى اسلام را ما كارى به آنها نداشته باشيم، آنهائى كه مى‏دانند به قواعد اسلام چه جور بايد عمل كرد، آنها را ما كارى نداشته باشيم، خودمان هر چه به نظرمان رسيد يا فرض كنيد كه آنهائى كه از خارج الهام مى‏گيرند، از كمونيست‏ها و از ماركسيست‏ها الهام مى‏گيرند، آنها هم نفوذ كنند در بين ما و هر طورى كه آنها مى‏خواهند عمل كنند، ما يك وقت بفهميم كه اسلام را مى‏خواهند با ماركسيستى منطبق كنند، اين است كه خطر براى اسلام دارد. اين خطر را بايد همه‏تان توجه كنيد به آن و با جديت اين خطر را رفعش بكنيد، شكست از دشمن اهميتى ندارد.

صحيفه نور ج 10 صفحه 200

اگر آمريكا بريزد و ما را از بين ببرد، من به نظرم خيلى چيزى نيست، البته عظيم است اما از او عظيمتر شكست در مكتب است. شما مكتبى كه داريد، جورى عمل به آن بكنيم، نمايشش بدهيم كه در خارج ملت‏ها، و قلم‏هايمان به آن باد بزنند - عرض مى‏كنم - هياهو درست كنند و مكتب ما را شكست بدهند كه ما نتوانستيم يا مكتب اسلام هم همين است كه آنها مى گويند. خوب الان يك دسته‏اى هستند كه اينطور تأويل و تفسير مى‏كنند و اسلام را مى‏خواهند بدنام كنند، اينها نمى‏دانند كه آن چيزى كه نمى‏دانند، اين است كه در اروپا شكست خوده آن مسأله و تفاله‏اى كه در اروپا كنارش ريختند، در خارج كنارش ريختند، اينها آمدند حالا در ايران و - عرض مى‏كنم - در ممالك اسلامى مى‏خواهند يك سر و صورتى به آن بدهند. حالا كه نمى‏دانند اين را، اينها چون مطلع از اسلام و از برنامه‏هاى اسلام و از وضع اسلام نيستند، خودسر هر كدام هر كار دلشان مى‏خواهد بكنند. از هر كدام بپرسيد كه چه، مى‏گويد خوب ما انقلاب كرديم، خيال مى‏كنند انقلاب كرديم يعنى هرج و مرج باشد. انقلاب كه هرج و مرج نيست. البته لازمه هر انقلابى يك مفاسدى هست، اما آنهائى كه متعهد هستند به اين انقلاب و اعتقادشان اين است كه منقلب كرديم يك رژيم ظالم را به يك رژيم عادل، بايد همه قشرها روى موازين عدل اسلامى رفتار كنند و هر كس خودش سر خود نباشد كه هر چه دلش بخواهد بكند.

حالا من به عده‏اى كه حالا آمده بودند و از رؤساى پاسدارها بودند، اينجا بودند، به آنها گفتم كه بروند در تهران و با آن آقايانى كه آنجا هستند يك جلسه‏اى قرار بدهند و مشورتى بكنند و يك راهى درست كنند كه همه جا روى يك موازين عقلائى و روى موازين اسلامى عمل بشود و اگر چنانچه اينطور عمل بشود، من اميدوارم كه انشاءالله پيروز بشويم و همه را، همه كارهامان اصلاح بشود.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 201

تاريخ: 27/8/58

مصاحبه خبرنگار سى. بى. اس امريكا با امام خمينى

مترجم: حضرت آيت الله! آقاى مك فار است از تلويزيون (سى بى اس) يكى از سه تا تلويزيون امريكا، برنامه‏اى دارند تحت عنوان شصت دقيقه كه هر هفته روز يكشنبه پخش مى‏شود و اين برنامه يكى از پربيننده‏ترين برنامه‏ها و در عين حال يكى از مورد اعتمادترين برنامه‏ها از نظر امريكائى‏ها هست، استدعا كردند از حضورتان سوالاتى بكنند در مورد وقايع اخيرى كه در اين جريانات از سفارت امريكا هستند.

امام: بله مانعى ندارد اما من از ايشان تقاضا مى‏كنم كه تحريف نكنند بعضى از اشخاصى كه آمدند اينجا مصاحبه كردند، حرف‏هاى ما را تحريف كردند، بعضى دروغ‏ها هم اضافه كردند و اين خلاف آداب خبرنگارى است و من از شما تقاضا دارم كه حرف‏ها درست بدون كم و زياد بدون تحريف بدون دخالت خودتان در مسائل پخش بشود.

مترجم: به عرض‏تان مى‏رساند حضرت آيت الله كه اطمينان داشته باشيد و ايشان يقين دارند كه بعد از اينكه اين مصاحبه پخش شد در امريكا حضرتعالى خيلى از نتيجه‏اش خوشحال خواهيد بود، تشكر مى‏كنند از پذيرششان كه حضرتعالى و اظهار اميدوارى مى‏كنند كه انشاءالله سرماخوردگى رفع شده باشد، رفع كسالت شده باشد. استنباط ايشان اين است كه حضرتعالى سوالات را رعايت فرموديد سوالاتى را كه مى‏خواند خدمتتان، خيلى مهم هست تنها مساله اين است كه احتمالا در رابطه با جواب‏هاى حضرت آيت الله ايشان سوالاتى در همان رابطه خواهند كرد ولى در اصل سوال‏ها همين هست و آن سوالاتى كه احتمالا در آن رابطه چيز بشود فقط به اصطلاح ارتباط پيدا مى‏كند با سوالاتى كه قبلاً گذاشتند و بستگى به جواب حضرتعالى، ممكن است سوالات به اصطلاح براى توضيح بيشتر، ولى اطمينان مى‏دهند كه واقعاً اين مصاحبه در سرتاسر دنيا تاثير خواهد گذاشت و ايشان خودشان اهميتش را تشخيص مى‏دهند.

سوال: آيا حضرتعالى هنوز مى‏فرمائيد كه اگر شاه به ايران باز نگردد گروگان‏هاى آمريكائى آزاد

صحيفه نور ج 10 صفحه 202

نخواهند شد؟

جواب: بسم الله الرحمن الرحيم. اين مساله مربوط به ملت است. سى و پنج ميليون ملت ما خواستشان اين است و بايد ما بررسى كنيم راجع به اينكه چرا ملت ما مى‏خواهد كه شاه بيايد و تا نيايد دست از اين گروگان‏ها برداشته نخواهد شد و چرا كارتر اينقدر اصرار دارد كه شاه را نگه دارد اما راجع به اينكه چرا ملت ما اصرار دارد، قضيه اين نيست كه شاه بيايد ايران. ملت ما شاه را كه دشمن خودش مى‏داند مى‏خواهد چه بكند، يك تحفه‏اى نيست براى ملت ما كه بخواهد او را در موزه نگه دارد، بلكه مطلب اين است كه دو جهت هست كه ملت ما مى‏خواهند شاه بيايد و ما اصرار داريم، كه اين دو جهت يكيش اهميتش بيشتر از ديگرى است. يك جهت راجع به اينكه ما ملتى هستيم كه الان اقتصادمان خيلى قوى نيست و دارائى‏هاى ايران بسيار در دست شاه مخلوع و بستگان اوست و اين در بانك‏هاى امريكا و ساير كشورها متمركز است. و اينها همه مال ملت است و اينكه ما اصرار داريم شاه را بياوريم براى اين است كه معلوم بشود كه اين اموال فقرا كه در دست اينها و عمال اينها هست در كجاها هست و بايد برگردد به ملت. و مطلبى كه اهميتش بيشتر از اين است، اين است كه ما مى‏خواهيم او بيايد و ما ريشه اين جناياتى كه اين شخص در طول سى و هفت سال تقريبا به ايران كرده است و اين خيانت‏هائى كه به ايران كرده است و اين آدم‏كشى‏هاى دستجمعى كه كرده است ما به دست بياوريم كه اين با امر كى بوده. يك انسان، يك آدم كه مى‏خواهد در يك مملكتى حكومت كند بى‏جهت اينقدر جنايت نمى‏كند. اين عامل اشخاصى بوده است. خود ايشان هم مى‏گويد من مامور بودم براى وطنم. ما مى‏خواهيم آن آمر را پيدا بكنيم كه آن كه امر كرده است كه ايشان در وطنش اينهمه جنايت بكند اين كيست و چه اشخاصى هستند؟ از اين جهت ملت ما اصرار دارد به اينكه اين آدم بيايد و اين دو مطلب ثابت بشود و در محاكمه، محكمه هر جور حكم كرد عمل بشود. و اما اينكه كارتر اصرار دارد به اينكه ايشان نيايد بايد ما ببينيم كه اين از باب اين است كه آقاى كارتر بشر دوست است و حس انساندوستى اين آقا، اين آقاى كارتر او را وادار كرده است كه اينقدر اصرار بكند و در مقابل ملت‏هاى اسلامى بايستد و ارعاب بكند و آنهمه مطالب پيش بيايد و منطقه را به خطر بيندازد، اين براى اين است كه يك آدمى است انساندوست و براى انساندوستى - كه - اين نحو مى‏كند؟ ما در آقاى كارتر اين انساندوستى را سراغ نداريم براى اينكه از اعمال ايشان معلوم است كه ايشان اين حس را ندارند. كسى كه يك جانى را در حفظ خودش و حمايت خودش به عنوان انساندوستى نگه مى‏دارد نبايد در ممالك بسيار، اينقدر جنايت‏ها را و اينقدر آدم‏كشى‏ها را علت باشد. اين آدم انساندوست نيست و حس انساندوستى اين چيز را نكرده است. اگر در ايشان حس انساندوستى بود، سى و پنج ميليون انسان‏هايى كه در ايران بودند كه يكى‏شان

صحيفه نور ج 10 صفحه 203

هم محمدرضا بود و همه از يك ملت و از يك كشور هستند، چه شد كه در ظرف سى و هفت سال آنهمه جنايات بر ما شد و اخيراً با دست اين شخص آنهمه كشتار مى‏شد و در حكومت آقاى كارتر بود و ايشان ابدا حس انساندوستى‏شان اسباب اين نشد كه يك تقاضائى لااقل از اين شخص بكند كه نكن اين كار را، بلكه آنطور كه ما مى‏دانيم ايشان علاوه بر اينكه تقاضا نكرده‏اند تهييج هم كرده‏اند. و اما اينكه اصرار دارند و از جهت انسان دوستى معلوم شد نيست، معلوم مى‏شود براى اين است كه اسرار او فاش نشود، اسرار روساى آمريكا فاش نشود. ما با بودن شاه در اينجا اسرار شخص كارتر و اسرار اسلاف او را فاش خواهيم كرد و به ملت آمريكا ارائه خواهيم كرد و ملت آمريكا مى‏فهمد كه گرفتار چه روساى جمهورى هستند كه ملتشان را به تباهى كشيده است و آبروى ملتشان را در بين مسلمين از بين برده است. ما براى اين مى‏خواهيم كه بيايد ايشان براى اين جهت مى‏خواهد كه نيايد. اين اصرار او به نيامدن براى اينكه خوف اين را دارد كه اسرار فاش بشود و ايشان ديگر نتوانند در مملكت خودشان يك زندگى صحيح داشته باشند و ديگر رياست جمهورى ايشان هم فاتحه‏اش خوانده بشود و مملكت امريكا هم اگر مطلع بشود از مسائل و مطلع بشود از مصائب ما و مطلع بشود و رسانه‏هاى گروهى به آنها بفهمانند كه در اين مملكت چه گذشته است و اينها از دست روساى جمهور آمريكا و ديگر روساى ابرقدرت، بر ما گذشته است اگر يك همچو احساسى را بكنند اين طرفدارى از كارتر را نمى‏كنند و من هم احتمال اين را مى‏دهم كه طرفدارى از كارتر يك قشر از اشخاصى است كه تحت نظر خود آنها هستند نظير آن طرفدارى‏هايى كه در اينجا از شاه مى‏شد، از شاه مخلوع مى‏شد كه وقتى كه مثلاً رئيس جمهور آمريكا مى‏آمد به ايران عده كثيرى را مى‏بردند به استقبال به اسم ملت، در صورتى كه ملت هرگز از اين امور اطلاع صحيح نداشت و هرگز حاضر نبود كه استقبال بكند از شاه يا از مهمان‏هاى شاه لكن آنها عده زيادى داشتند كه اين كارها را انجام مى‏دادند. من احتمال مى‏دهم كه آقاى كارتر هم عدد زيادى از قبيل سازمان امنيت و اشخاصى كه مربوط به خودش است داشته باشد و آنها به دانشجوهاى ما در خارج اين اهانت‏ها را مى‏كنند و اين سختى‏ها را مى‏گيرند و خود آقاى كارتر هم كه آقاى انساندوستى است دانشجوهاى ما كه براى تحصيل علم آنجا رفتند، در آنجا آنطور با آنها رفتار مى‏كند و وادار مى‏كند كه آنها را اذيت كنند، وادار مى‏كند كه سگ به جان آنها بيندازند و آنطور جنايات را بكنند. اين آقاى انساندوست وضعش اين است و ما كه يك ملت مظلومى هستيم ما مى‏خواهيم كه آن كسى كه به ما خيانت كرده است خودش و اساس كارها معلوم بشود.

سوال: ولى اين جواب اين نيست كه آيا به اصطلاح اسرا آزاد خواهند شد يا نه؟ و ايشان آن جواب را مى‏خواهند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 204

جواب: جواب شد، براى اينكه اسرا يعنى ملت نمى‏گذارد، ملت ما مى‏خواهد و نمى‏شود غير از اين ما برخلاف ملت نمى‏توانيم عمل بكنيم.

سوال: آيا اين اسرا بنابراين همين جا خواهند ماند براى هميشه؟

جواب: خواهند بود تا شاه بيايد. اختيار اين اسرا در دست كارتر است. اين اسرا را مى‏تواند كارتر اينجا آزاد كند مادامى كه بفرستد مجرم ما را به ما تحويل بدهد و ما هم اسرا را.

سوال: و تنها در آن صورت است كه شاه برگردانده بشود، در غير اين صورت و لا غير؟

جواب: نه خير اينقدر بخواهد سوال كند بيشتر از يك سوال را جواب نمى‏دهم. نه خير بگوييد من وقت ندارم. ما بايد، بيشتر از اين وقت ندارم سوال كنيد جوابتان را بدهم.

سوال: البته من نظرم اين است كه فقط مشخص بشود و هيچ جسارت خاصى ندارم.

جواب: مشخص است ديگر صحبتى نيست. مشخص است ديگر، نه وقت نيست، طولانى نمى‏شود. من اينطور كه طولانى مى‏خواهد صحبت كند حالم مقتضى نيست و آنوقت جواب‏هاى ديگرش مى‏ماند. اگر ميل دارند همين يك جواب را بحث كنند.

سوال: حضرت آيت الله، آقاى كارتر مى‏گويد كه، دولت ايران را متهم به عمليات تروريستى مى‏كند و مصرا مى‏گويد كه اگر خداى ناخواسته چنانچه صدمه‏اى به اين اسرا وارد بشود رژيم شما مسؤول اين مساله خواهد بود.

جواب: ملت سى و پنج ميليونى تروريست هستند؟! از آقاى كارتر بايد پرسيد كه تشخيص شما در مسائل سياسى هم همين طور است كه يك ملت سى و پنج ميليونى كه همه پشتيبانى از اينها كردند باز شما مى‏گوئيد تروريست هستند! من ديدم كلامى كه از ايشان صادر شده است. مع‏الاسف كلام عاقلانه‏اى نبوده است كه اينها دانشجو نيستند اينها لات هستند، اينها تروريستند. شما دانشجوها با لات در منطق شما يكى هستند؟! لات‏ها و اراذل با دانشجوها را شما در منطقتان يكى مى‏دانيد؟! توهين به دانشجوها در سراسر كشورهاى عالم نيست اين مطلب؟ ملت ما را شما تروريست مى‏دانيد؟ تشخيص شما در مسائل سياسى هم همين طور است كه ملت ما را تروريست بدانيد؟! شما مطمئن باشيد كه ملت ما مسلم است و مسلم

صحيفه نور ج 10 صفحه 205

تروريست نيست و با اينها با كمال رأفت عمل مى‏كند، بهتر است از معامله شما با دانشجوهاى ما در خارج كشور كه آنطور شما داريد عمل مى‏كنيد. آيا عمل شما تروريستى است كه دانشجوهاى ما را آنطور اذيت مى‏كنند و سگ‏ها را به جان آنها مى‏ريزند، يا نگهدارى اينها در يك محفظه‏اى كه محل خودشان بوده است و همه جور آسايش برايشان فراهم است و آمدند ديدند و ما اجازه داديم كه هر روز بروند آنها را ببينند؟ اين عمل تروريستى است يا اين عمل انسانى است؟ و اعمالى كه امثال شماها انجام مى‏دهيد يك اعمالى است كه شبيه به اعمال تروريستى است.

سوال: حضرت امام، آقاى سادات رئيس جمهور مصر كه يك مرد بسيار مذهبى و يك مسلمان هست مى‏گفتند كه (با عرض معذرت از جسارت) كه گفته ايشان نيست اينكه شما آبروى اسلام را مى‏بريد. در واقع ايشان جسارتش را به حدى رسانده كه حضرت امام را يك مرد ديوانه توصيف كرده، ممكن است استدعا بكنم كه حضرتعالى نظرتان را در مورد اين اظهارات آقاى سادات بفرمائيد؟

جواب: اسلامى كه پيش انور سادات هست غير از اسلامى است كه پيش مسلمين هست. اسلام انور سادات با مخالفت نص قرآن مى‏سازد. قرآن كريم نصش هست كه با دشمن‏هاى اسلام دوستى نكنيد و ايشان با كارتر و بگين دوستى كردند برخلاف مسلمين. معلوم مى‏شود كه الفاظ در نظر شما هم يك معانى ديگرى پيدا كرده است كه او را مذهبى متعهد به اسلام مى‏دانيد و او را يك مسلم صحيح مى‏دانيد. در قرآن كريم هست كسانى كه با دشمن‏هاى اسلام دوستى مى‏كنند اينها مسلم نيستند. آقاى سادات ادعاى اسلام مى‏كند لكن با دشمن‏هاى اسلام به مسلمين حمله مى‏كند. آقاى سادات مى‏داند كه در جنوب لبنان از دست اسرائيل چه مى‏گذرد و بر فلسطين از دست اين جانى چه مى‏گذرد و او با او دوستى مى‏كند و باز خودش را مسلم مى‏داند. كارهاى ايشان را بايد با معيارهاى اسلامى سنجيد تا ببينيم كه آيا آبروى اسلام را ايشان حفظ كردند و كارهاى ملت ما را بايد با معيارهاى اسلامى سنجيد تا ببينيم به اسلام خيانت كردند، آبروى اسلام را بردند. كارهاى آقاى سادات همين‏هاست كه گفتم و امثال اينها، حتى ملت خودش هم با او موافق نيستند و مسلمين هم او را محكوم كردند. و اما كارهاى ما از اين قبيل است كه ما يك ملتى بوديم در تحت فشار آمريكا و ديگر ابرقدرت‏ها، استقلال ما از دست رفته بود، آزادى ما از دست رفته بود، ذخائر ما به باد رفته بود و ما قيام كرديم، براى اينكه آزادى خودمان را به دست بياوريم، قيام كرديم براى اينكه استقلال خودمان را به دست بياوريم. آيا آقاى سادات قيام براى حفظ استقلال، قيام براى حفظ اسلام، قيام براى تحقق جمهورى اسلامى را برخلاف اسلام مى‏دانند؟! و آبروى اسلام را در خطر

صحيفه نور ج 10 صفحه 206

مى‏دانند كه يك ملتى جباران را از بين ببرد و رژيم شاهنشاهى را از بين ببرد و رژيم جمهورى اسلامى برقرار كند؟ آيا اين آبروى اسلام را از بين مى‏برد؟! آيا ما كه يك جانى را مى‏گوئيم بايد بيايد و محاكمه بشود، جانى كه به اسلام خيانت كرده است، به قرآن كريم خيانت كرده است، به ملت مسلم خيانت كرده است، آيا ما كه او را براى محاكمه مى‏خواهيم آبروى اسلام را برديم يا كسى كه مى‏گويد كه طياره من حاضر است براى پذيرفتن او و يك كسى كه خيانتكار به اسلام و مسلمين است شما پذيرايى مى‏كنيد، آيا شما خيانت به اسلام كرديد و آبروى اسلام را برديد يا ملت ما كه مى‏خواهند اين جانى را بياورند و محاكمه كنند و آن جناياتى كه كرده است و آن خيانت‏هائى كه كرده است فاش كنند؟ اين معلوم مى‏شود كه الفاظ اسلام و الفاظ خيانت، آن محتواى خودش را طور ديگرى پيش آقاى سادات هست، بنابراين اينها بايد تصحيح بشود، محتواى هر كلمه‏اى بايد به همان معناى خودش باشد.

سوال: بنابراين آيا سادات خائن به اسلام است؟

جواب: خيانت به اسلام و مسلمين كرده است. اينكه با كارتر و بگين در كمپ ديويد آن قرارداد را كرده است برخلاف مصالح مسلمين، اين خيانت به اسلام است. اينكه حمايت از خائن بر مسلمين مى‏كند خيانت به اسلام است. اينها همه خيانت به اسلام است و سادات خائن به اسلام است و من از ملت مصر مى‏خواهم كه اين خائن را بركنار كنند، چنانكه ما آن خائن را بركنار كرديم.

سوال: حضرت آيت الله، در ازاء آزادى اسراى زن و سياهانى كه دستور فرموديد، شما چه انتظارى از دولت آمريكا داريد؟

جواب: ما آزادى زن‏ها را و آزادى سياه‏ها را براى اين قائل شديم كه زن‏ها در اسلام يك احترام ويژه دارند و سياهپوستان هم تحت فشار آمريكا بودند و ظلم بر آنها شده است و آنها را ما آنطور مقصر نمى‏دانيم بلكه آنها شايد تحت فشار بودند كه اينجا آمدند و لهذا ما براى امتثال امر اسلام و خدا اين عمل را كرديم و انتظارى از آقاى كارتر نداريم و پاداشى نمى‏خواهيم، تمام مطلب ما اين است كه كارتر، اين خيانتكار را به ما پس بدهد و شخص مجرمى كه در يك مملكتى به يك ملتى جرم كرده است، در تمام قوانين دنيا اين است كه بايد پس داده بشود به خود آن مملكت و ايشان - بر تمام - برخلاف تمام موازين عقلى و عقلائى عمل مى‏كند.

سوال: حضرت آيت الله، به نظر ما يك مرد بسيار بسيار مهربان مى‏آييد، يك مرد مقدسى، چهره

صحيفه نور ج 10 صفحه 207

مقدسى داريد. خيلى قيافه حضرت آيت الله مردمى هست و من هم به عنوان يك انسان فقط آرزو مى‏كنم، دعا مى‏كنم كه خداى ناخواسته هيچگونه آسيبى به اصطلاح وارد نشود به روابط بين دو تا مملكت، چيز خارق‏العاده‏اى پيش نيايد.

سوال: حضرت امام آيا جنابعالى يا به طور كلى ايران در حال حاضر با امريكا در حال جنگ هستيد؟

جواب: جنگ مقصود چيست؟ اگر مقصود اين است كه نظامى‏هاى ما با نظاميهاى امريكا در حال جنگند، همچو چيزى نيست و اگر جنگ اعصاب است، آقاى كارتر جنگ اعصاب دارد پيش مى‏آورد و ما از همه جنگ‏ها هميشه گريزان هستيم و ما ملتى هستيم كه مسلم هستيم و سلم را براى همه ملت‏ها آرزو داريم، لكن آقاى كارتر نمى‏گذارند اين سلم باقى باشد. بقاء اين سلم براى ما و براى ملت آمريكا و براى ملت‏هاى منطقه به اين است كه آقاى كارتر اين انساندوستى‏شان را يك قدرى كنار بگذارند و شاه ........ كار نيست و ما با ملت امريكا ابدا خلافى نداريم، نزاعى نداريم، ملت امريكا هم مثل ساير ملت‏ها پيش ما هستند و ما در سلم هستيم با همه ملت‏ها، لكن اگر چنانچه يك وقت آقاى كارتر بخواهد يك عملى انجام بشود كه برسد به آن مسائل، ما از آن هم استقبال مى‏كنيم.

سوال: اگر حضرت آيت الله اينقدر اطمينان داشتيد كه سفارت امريكا يك لانه جاسوسى هست، چرا سفارت را تعطيل نفرموديد؟ چرا با امريكا قطع رابطه نفرموديد؟ چرا صبر كرديد تا يك گروه جوان‏هاى ايرانى بروند و اين كار را انجام بدهند، سفارت را تصرف بكنند؟

جواب: ما هرگز احتمال نمى‏داديم كه يك سفارت مركز جاسوسى باشد و جوان‏هاى ما اگر اين احتمال را دادند و رفتند آن غير از آنى است كه من احتمال بدهم، من احتمال اين مطلب را هرگز نمى‏دادم، من احتمال نمى‏دادم كه آقاى كارتر برخلاف همه موازين بين‏المللى عمل بكند و اينجا را مركز جاسوسى و مركز توطئه و مركز حكومت بر ملت قرار بدهد ما حالا بعد از اينكه جوان‏هاى ما رفتند و شايد آنها روى اين احتمالات رفته باشند كه من نمى‏دانم كه آنها روى چه احتمال رفتند و مورد تأييد همه ملت ما شده است، الان ما فهميديم اين مساله را و ما اين مركز جاسوسى را خواهيم بست و مادامى كه كارتر در رأس امور است معلوم نيست كه بتوانيم با دولت امريكا همكارى داشته باشيم.

سوال: ولى كارتر تا حداقل يك سال ديگر رئيس جمهور خواهد بود.

صحيفه نور ج 10 صفحه 208

جواب: خوب قضيه روابط مربوط به دولت است و ما هر وقت توانستيم كه صلاح ديديم كه روابط را به كلى قطع كنيم و دولت صلاح دانست اين كار خواهد شد.

سوال: آيا اين چيزى است كه مورد بررسى هست در حال حاضر، آيا اين قطع روابط يك چيزى است كه الان دارد روى آن فكر مى‏شود.

جواب: بررسى مى‏شود.

سؤال: اجازه مى‏فرمائيد دو تا از سوالاتى كه قبول فرموديد سوال كنند؟ در سال هزار و نهصد و هفتاد و شش ايشان از قرار با شاه مصاحبه‏اى كردند در كاخ نياوران و در آن مصاحبه براى شاه قمست‏هائى از روانشناسانى كه مال سازمان سيا بودند برايش خواندند، آنها اين مرد را خيلى زيرك ولى قدرت طلب و خطرناك بررسى كرده بودند، هفته گذشته روزنامه نيوزويك تايم با جسارت بسيار در اين مورد راجع به حضرت آيت الله نظر داد، نظر عده‏اى از شخصيتهاى مختلف را جويا شد، در واقع حضرت آيت الله يك روانشناسى گفت كه روحيه انتقام در وجود شما بسيار قوى است، ممكن است استدعا كنم در اين مورد توضيح بفرمائيد نظرتان را.

جواب: اين روانشناس‏ها حفظى صحبت مى‏كنند يا سياسى، حفظى بدون بررسى يا از روى سياست بحث‏ها را مى‏كنند. اما شاه را مى‏گفتند كه آدم باذكاوتى است، اگر ذكاوت داشت مبتلا نمى‏شد به اين ابتلايى كه الان مبتلا شده است و به نصيحت علماء اسلام گوش مى‏كرد، اينكه مبتلاى به اين بليات شد براى اين است كودن بود و ذهنش صاف بود، نه.

و اما آن جهت ديگر كه خودخواه و قدرت طلب و اينها بود، همين طور هست و شايد يك مقدار هم براى همين جهت بود كه ابتلائات پيدا كرد، و اما راجع به اينكه، انتقامجو هستيم، اين را بايد شما خودتان از اين ملت و از اين اجتماع ملت بر يك مطلب توجه داشته باشيد، آيا سى و پنج ميليون جمعيت ما همه انتقامجو هستند و از روى انتقامجوئى همچو قيامى كردند؟ يا سى و پنحج ميليون خودشان را خواستند از زير بار ظلم و ستم و چپاولگرى و اينها خارج بكنند؟

اين ملتى كه مى‏خواهند آزاد باشند، به كسى كه آزادى آنها را سلب كرده است با او مخالفت مى‏كنند اين در لغت شما و در لغت اين روانشناسان انتقامجوئى است؟ يك ملتى كه مى‏خواهند استقلال خودشان را به دست بياورند و در مقابل كسانى كه استقلال آنها را از آنها گرفته است قيام كردند، و نهضت كردند اين در لغت روانشناسان شما انتقامجوئى است؟

صحيفه نور ج 10 صفحه 209

ما چه انتقامجوئى داريم ما مى‏خواهيم كه اين شخص بيايد اينجا و ما جناياتى كه او كرده است اصولش و ريشه‏هايش را پيدا بكنيم و ملت‏هاى دنيا را خبردار بكنيم از اينكه دشمن بشريت چه اشخاصى هستند اين انتقامجويى نيست، بلكه اين يك امر انسانى است كه ملت قيام به او كرده و براى دفاع از خودشان قيام كردند، دفاع از مصالح يك مملكتى در لغت ما اسمش انتقامجوئى نيست ممكن است در لغت روانشناسان شما اسمش انتقامجوئى باشد و لغت‏ها جاى خودش را عوض كرده باشند.

سوال: حضرت امام اجازه مى‏فرمائيد كه ايشان بروند به سفارت سابق آمريكا و با گروگان‏ها صحبت بكنند و از سلامتيشان به اصطلاح و رفتار خوبى كه با آنها مى‏شود به دنيا بگويند.

جواب: مانعى ندارد خوب بروند آنجا جوان‏هاى آنجا هستند و آنها هم مانعى پيششان نيست كه كسى برود ببيند - آنها - ببينند آنها سالمند و حالشان خوب است و در رفاه هستند ابدا چيزى كه موجب گرفتارى آنها باشد نيست، فقط در يك محلى هستند كه حفاظت مى‏شوند و شما مطمئن باشيد كه آنها حفاظت مى‏شوند و ابدا آسيبى به آنها نخواهد وارد شد، اسلام اصلش با اين امور با اسير اسلام بسيار رفتار انسانى مى‏كند و او را از همه جهات حفظ مى‏كند و ما هم تابع اسلام هستيم و جوان‏هاى ما هم دانشجوهاى اسلامى هستند و به آنها حتما بدانيد كه رفتار خوب مى‏كند حتى من پسرم را گفتم كه بايد آن جهت را شما گوشزد كنيد و خودتان مشاهده كنيد و ايشان گفتند كه نه آنها حالشان خوب است و من اميدوارم كه تا آخر هم حال اينها خوب باشد و ابدا آسيبى به آنها وارد نشود و آنها از امريكا بخواهند و از كارتر بخواهند كه وسائل آزادى آنها را او فراهم كند، ملت ما يك امر مشروعى دارد، يك حرف مشروعى دارد اين حرف را قبول كنند، اينها هم آزاد خواهند شد.

سوال: اجازه مى‏فرمائيد بگويم فقط خودشان بروند، مى‏فرمائيد كه خودشان تنها بروند.

جواب: اين را بايد با آنها تفاهم كنند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 210

تاريخ: 28/8/58

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام نورى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقاى حاج ميرزا حسين نورى دامت افاضاته

با توجه به درخواست‏هائى كه از سوى دانشجويان اسلامى مقيم اروپا در مورد اعزام جنابعالى به اروپا شده است، مقتضى است جنابعالى با سوابقى كه داريد مسافرتى بدانجا بنمائيد و از نزديك يه وضع آنان و احتياجات و كمبودهائى كه دارند رسيدگى كنيد و در رفع آنها به هر نحو صلاح مى‏دانيد اقدام نمائيد و به وظيفه حساس و خطيرى كه در اين برهه از زمان دارند آنان را آشنا سازيد تا به يارى خداى تعالى توطئه‏هاى دشمنان اسلام و معاندين را خنثى نمايند و از راه انتشارات و سخنرانى‏ها و ديگر وسائل، جلوى تبليغات شوم آنها را بگيرند. از خداى تعالى موفقيت همگان را در اين راه خواستارم. سلام اينجانب را به عموم آنان ابلاغ نمائيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:41 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 211

تاريخ: 29/8/57

بيانات امام خمينى در ديدار با جمعى از روحانيون

محرم امسال، ماه مبارزه با ام الفساد قرن آمريكا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين ماه محرم با ماه محرم سابق فرق‏ها دارد، از جمله فرق‏ها اين است كه ما در ماه محرم سابق مواجه بوديم با دستگاه ستمكار پهلوى چون دستگاه شاخه‏اى از فساد ام الفساد بود و در اين ماه، در اين ماه محرم مواجه هستيم با ام الفساد، با آنهائى كه همه ملت‏هاى ضعيف را تحت سيطره خودشان قرار داده‏اند و در هر جا يك مامورى گذاشتند سر ملت‏ها براى چپاولگرى. بحمدالله در آن مبارزه با آن شاخه كثيف به همت ملت عزيز ما و همت شما آقايان اهل منبر و خطباى سراسر كشور و خصوصاً قم كه مبداء خيرات هميشه بوده است، بحمدالله ملت ما با اتكال به خداى تبارك و تعالى و وحدت كلمه پيروز شد.

كارتر و امثال او، توده‏هاى بزرگ ملت‏ها را، جزء جهان حساب نمى‏كنند

آقاى كارتر در يك كلامى گفته است كه اگر چنانچه اين اشخاص ديپلمات را كه در اين لانه جاسوسى هستند بخواهند بازداشت داشته باشند و آنها را محاكمه كنند خشم جهانيان برانگيخته مى‏شود. جهان در نظر اين مستكبرين غير جهان است. مستكبرين، جهان را از آن ديد خاص خود استكبارى و آن بيمارى روحى كه در آنها هست نگاه مى‏كنند و اين بيمارى موجب اين شده است كه توده‏هاى بزرگ ملت‏ها را اينها از جهان حساب نمى‏كنند. آقاى كارتر خودش و يك عده‏اى كه شايد تمام جمعيتشان را ما حساب بكنيم در تمام مملكت‏ها از اين قريب سه ميليارد جمعيت دنيا پنجاه هزار نيستند. آنهائى كه سران دولت‏هائى هستند كه ديگران را وادار به جور و تعدى مى‏كنند. اين ديد امثال ايشان اين است كه همه ملت‏ها، اينها چيزى نيستند، آنى كه جزء جهان است و جهان است عبارت است از يك عده معدودى امثال كارتر و دار و دسته او و آنهائى كه در ساير جاها هم مع‏الاسف جزء دار و دسته او شده‏اند، همه جهان را عبارت از اين مى‏دانند. اين ديد مستكبرين است كه ساير قشرهاى بزرگ ملت‏ها را آنهائى كه دريايى هستند كه كارتر و امثالش قطره است در مقابل آن درياها، آنها را اينها نمى‏بينند يعنى اين بيمارى، اسباب اين شده است كه آنها را نبينند، از اين جهت وقتى كه در اريكه رياست جمهور نشسته است و با آن ديد بيمارگونه نگاه مى‏كند و مى‏بيند كه چند تا وزير در فلان جا و

صحيفه نور ج 10 صفحه 212

چند تا مثلاً اشخاصى كه راجع به مجالس خودشان هست و اينها، يا در جاهاى ديگر عددى از اين وابسته‏ها ممكن است كه اينها خشمشان چه بشود، ايشان اينها را جهان حساب مى‏كند و مى‏گويد كه اگر چنانچه اين ديپلمات‏ها را (اينها را ديپلمات حساب مى‏كند) اينهائى كه جاسوسى‏شان به حسب شواهد ثابت شده است، اينها را ديپلمات حساب مى‏كند و جهان را هم عبارت از همان كه خودش بيند حساب مى‏كند. اين بيمارى تا يك اندازه‏اى هم در محمدرضا بود و همين بيمارى اسباب اين شد كه از بين رفت او. اين بيمارى كه خودش را ببيند و چند تا از اين تملق گوهايى كه اطرافش هستند و آن دلقك‏هائى كه دور و برش هستند، همين‏ها را ببيند و ملت را اصلاً به حساب نياورد، نفهمد كه هر مملكتى ملتش اساس هستند، دولت‏ها يك اقليتى هستند كه بايد براى خدمت اين ملت باشند و اينها فهمند كه دولت خدمتگزار ملت بايد باشد، نه حاكم بر ملت. اين بيمارى در آن آدم هم بود كه خودش را همه چيز مى‏دانست و خودش را فرمانفرما و خودش را همه ملت مى‏دانست ديگر براى ديگران اصلاً چيزى قائل نبود و همين اسباب اين شد كه به اين ملت اين خيانت‏ها را كرد، همه آن خيانات هم روى همين خيال بود كه نمى‏ديد كسى را كه بازخواست كند از ايشان، به نظرش نمى‏آمد كه يك قدرت ديگرى هم هست در مقابل سرنيزه و در مقابل مسلسل يك قدرت ديگرى هم هست و اين بيمارى اسباب اين شد كه او مشغول شد به آن جنايات، روى همان زمينه كه قدرتى غير از خودش نمى‏ديد و منتهى شد به اينكه ديديد و ديديم. ايشان هم همان بيمارى را يك قدرى بيشتر دارد براى اينكه اين بيمارى در هر چه قدرت زيادتر باشد اين بيمارى در آن زيادتر است.

پناه دادن اين مجرم (شاه) خودش يك شكست سياسى است براى كارتر، لكن نمى‏تواند بفهمد

در شكست شاه، آمريكا (يعنى دولت آمريكا، ما هر وقت از آمريكا صحبت بكنيم يا از جاى ديگرى، مگر اينكه اسم ببريم، ملتشان مراد نيست ما با ملت‏ها هيچ مقابله‏اى نداريم. ملت‏ها هم با ما مقابله ندارند، ملت آمريكا) در شكست محمدرضا يك شكست اقتصادى خورد و يك قدرى هم شكست سياسى و هر چه هم كوشش كرد آقاى كارتر براى اينكه محمدرضا را نگهدارد و اخيراً هم كراراً پيش ما فرستاد كه مثلاً ايشان باشد و فلان و بعد هم بختيار را مى‏خواست نگه دارد ولى نتوانست و شكست خورد. آن يك شكستى بود، گر چه بزرگ بود لكن در مقابل اين شكست دوم كه خواهد خورد كوچك است. پناه دادن يك نفرى كه مجرم است و قريب سى و چند سال مجرم بوده است و 35 ميليون جمعيت ما به مجرميت او شهادت مى‏دهند (يك عده‏اى ممكن است كه بدانند و شهادت ندهند) لكن 35 ميليون جمعيت دانند و صدها ميليون جمعيت ساير ممالك دنيا مى‏دانند كه اين آدمى مجرم بود، آدمى ستمكار بود، جنايتكار بود و اين ملت را آنقدر در جنايت كشيد و اين ملت را آنقدر محروم كرد و آنقدر حبس و تبعيد و كشتار كرد، پناه دادن اين، خودش يك شكست سياسى است در دنيا لكن بيمارى كه آقاى كارتر به آن مبتلاست اين را نمى‏تواند بفهمد و باقى گذاشتن اين‏

صحيفه نور ج 10 صفحه 213

اشخاصى كه جاسوس هستند و در اين لانه جاسوسى هستند و نفرستادن اين مجرم ملت ما را به ملت ما برنگرداندن، اين هم يك شكستى است كه از اين شكست دومى بالاتر است براى اينكه اگر ايشان نفرستند، ممكن است كه اينها محاكمه بشوند و اگر محاكمه بشوند، كارتر مى‏فهمد چه‏اش هست، چه خواهد شد.

ما روى موج‏هاى نفت نشسته‏ايم، و دنيا نفت مى‏خواهد

كارتر گاهى ما را از نظامى، گاهى ما را از جهات اقتصادى مى‏ترساند و خودش هم مى‏داند كه اين طبل ميان تهى است كه دارد مى‏زند و نه همچون عرضه نظامى دارد و نه از او گوش مى‏كنند. باز اين اشتباه روى همان بيمارى كه اين ابرقدرت‏ها دارند، اين باز يك اشتباهى است كه گمان مى‏كند كه تمام كشورها مثل يك انگشتر در دست اوست كه اگر يك وقت گفت كه مثلاً گندم نفروشيد به ايران، تمام كشورها دستشان را به سينه مى‏گذارند و تعظيم مى‏كنند و مى‏گويند چشم، و ايشان فهميد اين را كه حتى در كشور خودش هم از او اطاعت نكردند، وزير كشاورزى خودش هم گفت كه امرى است غير صحيح. و ما چه احتياجى داريم به گندم آمريكا، ما نفت داريم ما آن را داريم كه آن سياستمدار بزرگ انگلستان در زمان جنگ (چرچيل) وقتى كه مواجه بودند با آلمان و تقريبا از ترس اينكه حالا ديگر بايد شكست بخورند، وقتى كه آمد در ظاهر در مجلس انگلستان صحبت كرد و مصيبت‏هاى خودش را كه ما چه شديم، چه شديم، كجا شكست خورديم، آخرش گفت كه اما پيروزى مال آن است كه روى موج‏هاى نفت نشسته است. ما روى موج‏هاى نفت نشسته‏ايم. شما غارت كرديد ما را، نفت‏هاى ما را برديد در ازاى آن به ما تفنگ و توپ داديد، آن توپ و تفنگى كه و آن سلاح‏هايى كه براى خودتان بود، نه براى ما. ما نفت داريم، دنيا نفت مى‏خواهد، آمريكا را نمى‏خواهد دنيا. دنيا كارتر را نمى‏خواهد، دنيا نفت مى‏خواهد. ما كه نفت داريم، مملكت‏هاى ديگر به ما خضوع خواهند كرد، نه تو كه مى‏خواهى رياست جمهورى پيدا بكنى راهش را نمى‏دانى تمام دست و پاهاى اين براى اين است كه در بعد از اينكه اين دوره گذشت باز او را رئيس جمهور كنند لكن سوراخ دعا را گم كرد او خيال مى‏كرد كه اگر ارعاب كند مملكت ايران را و اگر بگويد ما حصار اقتصادى دور ايران مى‏كشيم و به اقتصاد ايران ضرر زنيم ملت ملت او براى او دست مى‏زنند و بعد هم چنين مى‏شود كه رئيس جمهور بشود لكن فهميد اين معنا را كه الان قشر بزرگى از ملت كه سياهپوست‏ها بودند از او جدا شدند. پانصد نفر از ملاهاى، روحانيون مسيحى سياهپوست برخلاف او چيز كردند. و براى ايران تظاهر كردند و بعد هم ديگران خواهند كرد جز آنى كه آنها را از جهان مى‏داند، بله آن عده، اگر جهان عبارت از آن عده‏اى است كه رفيق و دوست آقاى كارتر هستند، تمام جهان با اوست نه آمريكا و اما اگر جهان آنى است كه هست و به دوش مستضعفين است، جهان عبارت از مستضعفين هستند، اگر جهان عبارت از آن واقعيتى است كه هست، كه مستضعفين هستند كه جهان را اداره مى‏كنند و اين مستكبرين جز فساد ايجاد نمى‏كنند چيز ديگر، جهان اگر آن هست آن جهان با شما موافق نيست. آن جهان موافق نيست كه

صحيفه نور ج 10 صفحه 214

يك رئيس جمهورى كه ادعا مى‏كند كه من طرفدار حقوق بشر هستم، آنقدر بشر را به تباهى بكشد و آنقدر بكشد. يك كسى كه دعوى اين مى‏كند كه من حقوق بشر را حفظ مى‏كنم از او نمى‏پذيرند كه تويى كه مى‏گويى من حقوق بشر را حفظ مى‏كنم، ايران بشر هستند، ايرانى‏ها بشر هستند، چه شد كه در حكومت شما اين چند سال و در حكومت اسلاف شما پنجاه سال اين ملت اينهمه زجر ديدند و نه شما و نه اسلاف شما كه مدعى اين هستيد كه ما طرفدار حقوق بشر هستيم و نه مجلس‏هايى كه تاسيس كرديد، شماها براى اينكه ما را بازى بدهيد هيچ يك كلمه‏اى نگفتيد كه چرا محمدرضا اين كارها را مى‏كند بلكه طرفدارى كرديد از او، بلكه كوشش كرديد كه باقى بماند او. مضحك اين بود كه در آنوقتى كه شدت خفقان در ايران بود كارتر مى‏گفت كه آزادى زياد به ايران دادند از اين جهت اين صداها درآمده است!! مردم فرياد كه مى‏زنند مى‏گويند آزادى مى‏خواهيم چون آزادى‏شان زياد است!! اينها تخمه كردند از آزادى!! اين روى همان بيمارى است كه اينها دارند.

ملت از موضع بحق خود يك قدم به عقب نخواهد رفت

ايشان گمان نكند كه ما يك قدم عقب برويم راجع به اين مساله‏اى كه داريم و اين چيزى كه حق ماست در دنيا، همه دنيا مى‏دانند كه در همه قوانين بين‏المللى است كه مجرم بايد برگردد در همان محلى كه جرم كرده است و در آنجا محاكمه بشود. ما اين مجرم را از او خواهيم كه در اينجا محاكمه بشود. بله اگر مجرم ما را برگرداندند، اين خانه را هم كه ما مى‏بنديم، خانه جاسوسى اينجا ديگر قابل اين نيست كه يك سفارتخانه‏اى بشود، مگر اين بساط جاسوسى به هم بخورد و بخواهند يك سفارتخانه‏اى بشود، مگر اين بساط جاسوسى به هم بخورد و بخواهند يك سفارتخانه باشد، نه يك محل جاسوسى ممكن است، آن هم نه مسلم. ممكن است اگر او را برگرداندند و اين لانه جاسوسى را به هم زدند، روابطى كه براى ما نفع دارد محفوظ باشد و مادامى كه آن شخص در آنجا هست ما روابطمان را قطع نمى‏كنيم از باب اينكه بايد اينها را حفظشان كنيم. اينهايى كه الان بين ما هستند اينها جاسوس هستند، نه ديپلمات. معلوم شد كه ايشان باز با آن ديدى كه دارند و روى آن بيمارى روانى كه دارند و امثال اينها دارند، جاسوس‏ها را هم جزو ديپلمات‏ها مى‏دانند.اينها بايد خودشان را عوض كنند. اين سران كشورهايى كه با ملت‏هايشان آنطور رفتار مى‏كنند، با مستضعفين جهان آنطور رفتار مى‏كنند، اينها بايد افكارشان را عوض بكنند. اين افكار ديگر در دنيا خريدار ندارد، اين مال يك زمانى بود كه آنوقت باز مردم بيدار نشده بودند. مردم در همه جا الان چشم و گوششان را باز كرده‏اند. ما مى‏بينيم كه در ظرف اين چند سال و خصوصاً اين دو سال آخر كشور ما تحول در آن پيدا شده، يعنى افراد يك افراد ديگر شدند، افراد همان هستند لكن افكارشان يك افكار ديگر شده، عوض شده است اين افكار. همانطورى كه ملت‏ها تغيير و تحول پيدا كردند و اين ملت‏ها، آن ملت‏هاى خواب نيستند كه شما حكومت كنيد برشان و آنها تسليم محض باشند، شماها هم، اين سران كشورها اعم از آمريكا و غير آمريكا بايد خودشان را عوض بكنند، اگر خودشان را عوض نكنند، براى خودشان صلاح نيست و به تباهى كشيده مى‏شوند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 215

مادامى كه ما با هم اختلاف داريم، اين قدرت‏هاى بزرگ از ما استفاده مى‏كنند

اين را من گاهى با اشخاصى كه از خارج آمدند گفتم كه مشكل دولت‏ها يكى مشكله بين خودشان و ملت‏هايشان است. يك اشكال، اشكالى است كه بين ملت‏ها و دولت‏هاست كه دولت‏ها خودشان را فرمانفرما و ولى امر و همه چيز مى‏دانند و براى ملت هيچ قائل نيستند از اين جهت از پشتيبانى ملت محرومند. ما آن چيزى را كه مشهودمان بود همين خود ايران بود كه در ايران مادامى كه حكومت خودش را مسلط بر مردم، فرمانفرماى مردم مى‏دانست و شاهنشاه مى‏دانست و آريامهر مى‏دانست، ملت همراه او نبود. اگر ملت همراه او بود ممكن نبود كه از اينجا جاى ديگر برود. اين تحول پيدا كرد به يك حكومت ديگرى كه اين حكومت ديگر البته محتوايش تا حالا باز اسلامى نيست اما يك نسيمى از اسلام آمده، يك نسيمى آمده است همين مقدار كه يك نسيمى آمده است دولت‏ها خودشان را فرمانفرما ديگر نمى‏دانند، همچو نيست كه بفرستند و بگيرند و بزنند و حبس كنند، هيچ چنين چيزى نيست، وقتى كه آنها فرمانفرما نداشتند، ملت پشتيبانشان است. شما مى‏بينيد كه الان هر اشكالى كه براى دولت پيدا بشود ملت خودش پيشقدم است براى رفع آن. اگر اين دولت‏ها از آن بيمارى كه عرض كردم بيرون بيانيد و حل اين مشكل‏ها را بكنند، حالا من راجع به اين دولت‏هاى اسلامى مى‏گويم اين را، آن دولت‏هاى خارجى سر جاى خودشان، من براى اين دولت‏هاى اسلامى مى‏گويم كه اين دولت‏هاى اسلامى اين مشكله را رفع بكنند، اين مشكل كليدش دست خودشان است، عبرت بگيرند از ايران و وضع اين دو حال كه زمان محمدرضا و اين زمان. آن روز اگر يك مشكلى براى دولت پيدا مى‏شد ملت اگر اين مشكل را اضافه نمى‏كرد رفع هم نمى‏كرد، اگر مى‏توانست، اضافه‏اش هم مى‏كرد. امروز همين ملت اگر براى دولت يك پيشامدى بكند ملت خودش پيشقدم است. مى‏بينيم كه همان بيمارى كه محمدرضا به آن مبتلا بود و به طور زيادتر كارتر بر آن مبتلاست، آنها هم مبتلا هستند، آنها هم خودشان را مى‏بينند و يك دسته‏اى كه اقليتى هستند و به آنها چسبيده‏اند براى منافعشان، ملت خودشان را نمى‏بينند، اصلاً توجه ندارند كه ملت هم يك چيزى است. و لهذا برخلاف موازين اسلامى، برخلاف موازين عدل و انصاف هر چه ظلم مى‏توانند بكنند به اين مستضعفين بكنند جمع مى‏كنند و مى‏دهند به آن عده‏اى كه دوروبرشان جمع است. اگر مشكلى برايشان پيدا بشود، ابدا ملت با آنها همراه نيستند، پشت مى‏كنند ملت به آنها. اگر اين مشكله را حكومت‏ها رفع بكنند، حالشان خوب مى‏شود. و اگر مشكله بين خودشان هم رفع بكنند كه با هم اينقدر اختلافات نداشته باشند، از تحت يوغ اين ابرقدرت‏ها در مى‏آيند. مادامى كه ما با هم اختلاف داريم، اين قدرت‏هاى بزرگ استفاده از ما مى‏كنند. مسلمين اگر با هم مجتمع بشوند، حكومت‏ها با هم تفاهم كنند ملت‏ها تفاهم خواهند كرد، ملت‏ها مخالف نيستند با هم، حكومت‏ها نمى‏گذارند كه ملت‏ها با هم تفاهم كنند. اگر اين مشكله حكومت برداشته بشود از ممالك اسلامى، هيچ قدرتى بالاتر از قدرت اسلام نيست و مسلمين براى اينكه بيش از يك ميليارد جمعيت دارند با خزائن فراوان.

صحيفه نور ج 10 صفحه 216

رمز بقاى اسلام و پيروزى نهضت، حفظ سنگر مساجد و مراسم سوگوارى سيدالشهدا و روضه خوانى

ما حالا بيائيم سراغ تكليفمان در اين زمان كه مواجه هستيم با اين قدرت بزرگ و با آن توهماتى كه در ذهن اين آقا هست. ما بايد همانطورى كه در اين يك سال از محرم سال قبل و يك قدرى جلوترش تا آنوقتى كه سقوط كرد محمدرضا عمل كرديم، حالا هم همانطورى بايد باشيم. حالا بايد بيشتر قشرهاى مختلف ملت به هم پيوند كنند. آن روز ممكن بود كه يك دسته‏اى باشند كه مثلاً به خيالشان كه خوب شاه مملكت است (از اين حرف‏ها داشتند) شاه مملكت است خوب از خودمان است، ظل الله است، از اين مزخرفات. در صورتى كه ظل الله يك مساله‏اى است كه اگر اين صادر باشد از ائمه عليهم السلام براى حكومت‏ها كار را خيلى مشكل مى‏كند براى اينكه ظل، سايه، آن چيزى است كه از خودش هيچ ندارد، هر حركتى هست از ذى ظل است. ظل الله پيغمبر اعظم است كه از خودش هيچ نيست، هر چه هست وحى است، هر چه هست از خداى تبارك و تعالى است. اگر اين مطلب را كه وارد شده باشد كه السلطان ظل الله، فاتحه همه سلاطين عالم را مى‏خواند براى اينكه اينها ظل الله نيستند، اينها شيطانند. منتها اين منطق‏ها با اشتباهاتى هم بود در كار. حتى از يك معممى فاضل هم هست، كسى نقل كرد كه من در مكه بودم، در همين گيرودارهائى كه شايد همان سال قبل بوده، در همان گيرودارهاى ما، شماها، با اين شخص گفت من در مسجدالحرام نشسته بوديم رو به كعبه، گفتم كه خوب اينجا الان خوب است دعائى بكنيم گفت نه ما تكليف‏مان اين است كه عين آن به اين معنا كه دعا كنيم براى حفظ او ... خوب اين منطق‏ها گاهى بود اما اين منطق‏ها نسبت به قدرت‏هاى خارجى اگر هم باشد خيلى كمتر است. ديگر خيلى اشتباه بايد باشد يا خيلى خيانتكار انسان بايد باشد كه ملتش اگر با خارج هم، آن هم خارجى كه غير خودمان هست، خارجى كه معلوم نيست كه حالا آن هم خيلى به مبانى مذهبش هم عمل كه حتما نمى‏كند، خوب معلوم نيست اقتدايش هم خيلى باشد و با ملت ما مخالف است، در ملت ما باز قشرى باشد كه خلاف ملت باشد و موافق او، اين بايد خيلى كم باشد و لهذا در اين زمان بايد اين وحدت قوى‏تر باشد، اگر آنوقت هم يك نق و نقى بود، حالا ديگر نبايد باشد بايد همه دستجمعى با هم باشيم و اين راه را برويم و مطمئن باشيد كه پيروز خواهيد شد. حق پيروز است. حق پيروز است منتها ما رمز پيروزى را بايد پيدا بكنيم كه رمز پيروزى ما چه بوده است و رمز بقاى شيعه در اين طول زمان، از زمان اميرالمومنين سلام الله عليه تا حالا، در زمان‏هايى كه شيعه جمعيتش كم بوده است، ناچيز بوده است، حالا الحمدلله زياد است اما آنوقت كم بوده، نه اينكه زياد در مقابل ديگران، رمز بقاى اين مذهب و بقاء ممالك اسلامى، ممالك شيعى بايد ببينيم چه بوده است، ما آن رمز را بايد حفظش بكنيم.

يكى از رمزهاى بزرگى كه بالاترين رمز است قضيه سيدالشهدا است. سيدالشهدا سلام الله عليه مذهب را بيمه كرد. با عمل خودش اسلام را بيمه كرد، نگه داشت و آن نهضتى كه آن بزرگوار كرد و شكست داد ولو كشته شد لكن شكست داد بر اموى و بر ديگران، آن نهضت بايد حفظ بشود. اگر ما

صحيفه نور ج 10 صفحه 217

بخواهيم مملكتمان يك مملكت مستقلى باشد، يك مملكت آزادى باشد، بايد اين رمز را حفظ بكنيم، اين مجالسى كه در طول تاريخ برپا بوده است و با دستور ائمه عليهم‏السلام اين مجالس بوده است، خيال نكنند بعضى از اين جوان‏هاى ما كه اين مجالس، مجالسى بوده است كه گريه در آن بوده است، حالا ما بايد گريه ديگر نكنيم، اين يك اشتباهى است كه مى‏كنند. حضرت باقر سلام الله عليه (شما بهتر مى‏دانيد) حضرت باقر سلام الله عليه وقتى كه‏خواستند فوت كنند وصيت كردند كه ده سال ظاهرا كه در منا اجير كنند كسى را، كسانى را كه براى من گريه كنند. اين چه مبارزه‏اى است؟ حضرت باقر احتياج به گريه داشت؟ حضرت باقر مى‏خواست چه كند گريه را؟ آنوقت هم در منا چرا؟ ايام حج و منا. اين همين نقطه اساسى، سياسى، روانى، انسانى است كه ده سال در آنجا گريه كنند. خوب مردم مى‏آيند مى گويند چه خبر است چيست؟ مى‏گويند اين اينطور بود. اين توجه مى دهد نفوس مردم را به اين مكتب و ظالم را منهدم مى‏كند و مظلوم را قوى مى‏كند. ما جوان‏ها داديم. كربلا جوان‏ها داده، ما اين را بايد حفظش كنيم. اين نمى‏شود اينطور باشد شما خيال بكنيد كه گريه است، خير گريه نيست. يك مساله سياسى، روانى، اجتماعى است. اگر قضيه گريه است تباكايش ديگر چيست؟ تباكى مى‏خواهد. تباكى ديگر يك چيزى شد؟ اصلاً حضرت سيد الشهداء چه احتياجى به گريه دارد؟ ائمه اينقدر اصرار كردند به اينكه مجمع داشته باشيد، گريه بكنيد، چه بكنيد، براى اينكه اين حفظ مى‏كند اين كيان مذهب ما را. اين دستجاتى كه در ايام عاشورا راه مى‏افتند خيال نكنند كه ما اين را تبديل كنيم به راهپيمائى. راهپيمائى است خودش اما راهپيمائى با يك محتواى سياسى، همانطورى كه سابق بود بلكه بالاتر، همان سينه زنى، همان نوحه‏خوانى همان‏ها، همان‏ها رمز پيروزى ماست. در سرتاسر كشور مجلس روضه باشد، همه روضه بخوانند و همه گريه بكنند. از اين هماهنگ تر چه؟ شما در كجا سراغ داريد كه يك ملتى اينطور هماهنگ بشود؟ كى اينها را هماهنگ كرده؟ اينها را سيدالشهدا هماهنگ كرده است. در تمام كشورهاى اسلامى، ملت‏هاى اسلامى در روز عاشورا و تاسوعا و مثلاً هشتم و چندم، اين دستجات با آن عظمت (البته جهات غير شرعى اش بايد حساب بشود، بايد جهات شرعى محفوظ بماند) اين دستجات با آن عظمت، با آن محتوا همه جا، كى مى‏تواند يك همچنين اجتماعى درست كند؟ در كجاى عالم شما سراغ داريد كه اين مردم اينطور هماهنگ باشند، برويد هندوستان همين بساط، برويد پاكستان همين بساط، برويد اندونزى همين بساط، برويد عراق همين بساط، برويد افغانستان، هر جا برويد همين بساط، كى اينها را هماهنگ كرده؟ اين هماهنگى را از دست ندهيد. اين جوان‏ها را اغفال مى‏كنند. اين جوان‏هاى صاف دل ما، عزيز ما، صاف دل ما توجه به شيطنت اينهايى كه تزريق مى‏كنند، ندارند آنها ديگران تزريقشان مى‏كنند اينها هم تزريق به اينها مى‏كنند. يك وقت بود كه اين دست ناپاك اجنبى آمد و بين روحانيون و قشرهاى جوان را جدا كرد از هم. اين اساس داشت. اينطور نبود كه همين طور بيخود بيخودى باشد. هى تزريق كردند به ماها. به قشر ماها هى تزريق كردند كه اين فكلى‏ها چه، اين ريش تراش ها چه، اين فكلى‏ها چه. تزريق كردند به اينكه اين آخوندها را انگليس‏ها آورده اند. ماها را از هم جدا كردند، كى نفعش را برد؟ آنهائى كه

صحيفه نور ج 10 صفحه 218

مى‏خواستند نفت‏هاى ما را ببرند. آنهائى كه مى‏خواهند نفت ما را ببرند، اينطور ما را از هم جدا مى‏كنند، كنارمان مى‏گذارند و اين هماهنگى كه ما بايد داشته باشيم از بين مى‏رود وقتى كه از بين رفت اين هماهنگى هر چه دلشان خواست مى‏كنند و ما هم هيچ كارى نمى‏كنيم. امروز هم كه نزديك محرم است مى‏بينيم كه گفته مى‏شود (حالا اميدوارم كه صحيح نباشد) گفته مى‏شود كه بعضى از اين جوان‏هاى پاكدل ما بازى خورده‏اند اگر يك آقايى بخواهد مثلاً روضه بخواند مى‏گويند كه نه ديگر روضه لازم نيست. اينها ملتفت نيستند كه آنهايى كه با روضه مخالفند همان‏هايى بودند كه با روحانيت مخالف بودند و همان‏هايى بودند كه با دانشگاه مخالفند و همان‏ها هستند كه با كارگر مخالفند و همان‏هايى هستند كه با كشاورز مخالفند و همان‏ها هستند كه مى‏خواهند كه ما را بدوشند و ما را ذليل نگه دارند. اين هماهنگى كه در تمام ملت ما در قصه كربلا هست اين بزرگترين امر سياسى است در دنيا و بزرگترين امر روانى است در دنيا، تمام قلوب با هم متحد مى‏شوند. اگر خوب راهش ببريم، ما براى اين هماهنگى پيروز هستيم و قدر اين را بايد بدانيم و جوان‏هاى ما توجه به اين مسائل داشته باشند.

دست‏هائى الان در كار است كه مى‏خواهند يكى يكى اشخاص موثر را از بين ببرند

جوان‏هاى ما ملتفت اين معنا باشند كه دست‏هايى الان در كار است كه مى‏خواهند يكى يكى اشخاص موثر را از بين ببرند، يكى يكى مجالس را از بين ببرند، مساجد را، محتوايش را از بين ببرند. ما همين مساجد و همين روضه‏ها و همين روضه‏هاى هفتگى هم باز همين‏ها، همين‏ها توجه مردم را و همان هماهنگى را ايجاد مى‏كند. شما اگر دولت‏هاى ديگر بخواهند يك هماهنگى بين تمام قشرها پيدا كنند ميسر نيست بر ايشان، با صدها ميليارد تومان هم برايشان ميسر نيست ما را سيدالشهدا اينطور هماهنگ كرده. ما براى سيدالشهدايى كه اينطور هماهنگ كرده اظهار تاسف نكنيم، ما گريه نكنيم؟ همين گريه‏ها نگهداشته ما را. گول اين شياطينى كه مى‏خواهند اين حربه را از دست شما بگيرند گول اينها را نخورند جوان‏هاى ما، همين‏ها هست كه ماها را حفظ كرده، همين‏ها هست كه مملكت ما را حفظ كرده. تكليف آقايان است روضه بخوانند. تكليف مردم است دسته‏هاى شكوهمند بيرون بياورند، دسته‏هاى سينه زن شكوهمند. البته از چيزهائى كه برخلاف مثلاً چه هست از آنها پرهيز كنند اما دسته‏ها بيرون بيايند سينه بزنند، هر كارى كه مى‏كردند بكنند. اجتماعاتشان را حفظ كنند، اين اجتماعات است ما را نگهداشته، اين هماهنگى‏ها هست كه ما را نگهداشته. گولشان مى‏زنند اين جوان‏هاى عزيز صاف دل را. مى‏آيند توى گوشش مى‏خوانند، خوب ديگر گريه مى‏خواهيم چه كنيم؟ گريه مى‏خواهيم چه كنيم يعنى چه؟ ما تا ابد هم اگر براى سيدالشهدا گريه بكنيم، براى سيدالشهدا نفعى ندارد، براى ما نفع دارد. همين نفع دنيائيش را شما حساب كنيد، آخرتش سر جاى خودش. همين نفع دنيائيش را حساب كنيد و همين جهت روانى مطلب را كه قلوب را چطور به هم متصل مى‏كند. ما اين سنگر را نبايد از دست بدهيم و كسانى كه كوشش دارند كه اين سنگر را از ما بگيرند آنهايى كه از ما هستند و مردم صالحى هستند بازى خورده‏اند، پشت اينجا يك دست مرموز

صحيفه نور ج 10 صفحه 219

فاسد مفسدى هست كه مى‏خواهد ملت ما را به تباهى بكشد و ما بايد بيدار باشيم، ملت ما بايد بيدار باشد.

از مناقشات دست برداشته و تسليم راى ملت شويد

و كلمه آخرم اين است كه من از همه ملت مى‏خواهم، از همه قشرهاى ملت كه ما امروز مواجه با يك اجنبى هستيم، يك اجنبى كه مى‏خواهد اين مملكت ما را به غارت هر چه هست ببرد، ما كه الان مواجه با يك اجنبى هستيم، با يك كسى كه جاسوسى، مركز جاسوسيش براى همه ملت‏هاى مسلمين يا زيادتر از آنها مستضعفين در اينجا هم بوده است، ديگر ما نبايد بنشينيم و هى نق بزنيم من به او و شما به او و آن به او. نويسنده‏هاى ما! گوينده‏هاى ما! كانون‏هاى عرض مى‏كنم كه، كه هستند كانون‏هاى نويسنده! كانون‏هاى وكلاى چه! همه مملكت مال خودتان است، آقا نگهش داريد اين مملكت را، مملكت مال شماست، مى‏خواهند ببرند، بايد نگهش داريد. نگه داشتن به اين است كه هماهنگ بشويد. همين طورى كه مى‏بينيد اين درجه‏هايى كه شما اسمشان را مى‏گذاريد مثلا طبقه كذا طبقه پايين و من آنها را بالا مى‏دانم، ببينيد چطور هماهنگند، اينها الله اكبر مى‏گويند، برويد بگرديد، كاش فيلم از همه برمى‏داشتند بعد نشان مى‏دادند ببيند كى‏ها الله اكبر مى‏گويند. همين طبقه‏اند ما از اينها منت مى‏كشيم، من دست اينها را مى‏بوسم، ما مرهون همين طايفه هستيم كه امشب مى‏روند الله اكبر مى‏گويند و فردا راهپيمائى مى‏كنند. اينها را حفظ بكنيد ننشينيد شما و بنويسيد و بگوئيد و مناقشه بكنيد و چه.

اين مجلس خبرگانى كه همه ملت يك دسته‏اى را تعيين كرده‏اند، ديگر هر كس در محل خودش يك كسى را وكيل كرد، شمائى كه مى‏گوئيد دموكراسى، دموكراسى بهتر از اين چه كه شما پيدا كنيد كه در يك جايى يك كسى به روز گفته باشد تو راى بده، در تمام ايران پيدا بكنيد يك جايى كه الزام كرده باشد يك كسى را كه راى بده. حتى تبليغات هم كم شد ولى مردم مى‏شناختند اينها را، هر كسى اهل بلد خودش را مى‏شناخت و راى به او مى‏داده. با آن اكثريت قاطع كه پيدا كردند اينها، چرا ديگر مناقشه مى‏كنند؟ چرا بعدش هى چى گفتند مجلس خوب چيز، مجلس خوب. اين مجلسى است كه مردم مى‏خواهند، شما چكاره‏ايد؟ مجلسى كه مردم خودشان اشخاصى را فرستادند، وكيل كردند، اينها وكيل مردم بودند و وكيل مردم يك قانونى را يك قوانينى را چيز كردند و من تا آن اندازه كه نگاه كردم، بلكه شايد همه‏اش را نگاه كرده باشم انحراف اسلامى هيچ ندارد، هيچ ابدا شما آقايان و همه آقايان اهل منبر و همه خطبا و همه نويسنده‏ها و همه گوينده‏ها تاييد كنيد. عيب است كه ما بنشينيم هى چيز بكنيم تا قانون اساسى‏مان را نتوانيم درست بكنيم. اين قانون اساسى، قانون اساسى صحيحى است. راى بدهند به اين ديگر، الزامى نيست مى‏خواهند راى ندهند خودشان مى‏دانند. در اين جهت هم بايد آقايان بگويند به مردم، بيدار كنند مردم را در همه جا. اين آقايان طلابى كه از قم مى‏روند به جاهاى ديگر و براى ترويج، اينها هم بايد بگويند اين مطلب را و بمانند آنجا تا اين كار انجام بگيرد. همچنين روز دوازدهم‏

صحيفه نور ج 10 صفحه 220

است، چيزى نيست ديگر، خوب ايام عاشورا كه هستند، ديگر نگذارند روز بعد از عاشورا برگردند، بمانند آنجا مردم را بيدار كنند، هدايت كنند مردم را. نويسنده‏هاى ما همين طور، گوينده‏هاى ما همين طور. فرض كن حالا يك چيزى هم مخالف راى فلان فرض كنيد كه متجدد هست، خوب وقتى مردم راى دادند او هم بايد بگذرد از آن. مردم راى دادند آنها وكيل شدند و گذشتند مطلب خود را، ثابت كردند اين را حالا ما بايد بگذاريم به آراء خود مردم و خود مردم هر چه راى دادند. من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه آن محرم براى ما هديه آورد و مجرم فرعى را از بين برد، همين طور اين محرم هم براى ما هديه بياورد و مجرم اصلى ما را به جاى خودش بنشاند. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق و مويد باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:44 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 221

تاريخ: 30/8/58

پيام امام خمينى به مناسبت روز عرفه

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ولكم فى رسول الله اسوه حسنه

صلوات و سلام خداوند بر رسول خدا پيامبر عظيم‏الشان كه يك تنه قيام فرمود در مقابل بت‏پرستان و مستكبرين و پرچم توحيد را به نفع مستضعفين به اهتزاز درآورد و از قلت عده و عدد نهراسيد و با عده قليل بدون ساز و برگ جنگى كافى و با نيروى ايمان و قدرت تصميم بر سركشان و ستمكاران تاخت و نداى توحيد را در كمتر از نيم قرن بر بزرگترين معموره جهان به گوش جهانيان رسانيد.

همه شما اى زائران بزرگوار بيت الله الحرام كه از چهار سوى عالم به طرف خانه خدا، مركز توحيد و محل وحى و مقام ابراهيم و محمد، دو ابرمرد بت شكن و پرخاشگر بر مستكبرين، شتافتيد و خود به مواقف كريمه‏اى كه در عصر وحى زمين‏هائى خشك و كوهسارهائى بى‏آب و سبزه بود لكن محل هبوط ملائكه الله و هجوم جنودالله و توقف انبياء الله و عباد الله الصالحين بود رسانديد، حال بشناسيد اين مشاعر بزرگ را و مجهز شويد از مركز بت‏شكنى براى شكستن بت‏هاى بزرگ كه به صورت قدرت‏هاى شيطانى و چپاولگران آدمخوار درآمده‏اند و از اين قدرت‏هاى تهى از ايمان نهراسيد و با اتكال به خداى بزرگ در اين مواقف عظيمه پيمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرك و شيطنت ببنديد و از تفرق و تنازع بپرهيزيد و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم رنگ و بوى ايمان و اسلام كه اساس پيروزى و قدرت است با تنازع و دسته‏بندى‏هاى موافق با هواهاى نفسانيه و مخالف با دستور حق تعالى زدوده مى‏شود و اجتماع در حق و توحيد كلمه و كلمه توحيد كه سرچشمه عظمت امت اسلامى است، به پيروزى مى‏رسد.

اى مسلمانان جهان! شما را چه شد كه در صدر اسلام با عده بسيار كم قدرت‏هاى عظيم را شكستيد و امت بزرگ اسلامى انسانى ايجاد نموديد، اكنون با قريب يك ميليارد جمعيت و دارا بودن مخازن بزرگ كه بالاترين حربه است در مقابل دشمن. اينچنين ضعيف و زبون شديد؟ آيا مى‏دانيد كه تمام بدبختى‏هاى شما در تفرقه و اختلاف بين سران كشورهاى شما بالنتيجه بين خود شماست؟ از جاى برخيزيد و قرآن كريم را به دست گرفته و به فرمان خداى تعالى گردن نهيد و تا مجد و عظمت اسلام عزيز را اعاده كنيد بيائيد به يك موعظه خداوند گوش فرا دهيد، آنجا كه مى‏فرمايد: قل انما

صحيفه نور ج 10 صفحه 222

اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى و فرادى همه قيام كنيد و براى خدا قيام كنيد، قيام فرادى در مقابل جنود شيطانى باطن خودتان و قيام همگانى در مقابل قدرت‏هاى شيطانى اگر قيام و نهضت ما الهى و براى خدا باشد پيروز است.اى مسلمانان و اى مستضعفان عالم! دست به دست هم دهيد و به خداى بزرگ رو آوريد و به اسلام پناهنده شويد و عليه مستكبران و متجاوزان به حقوق ملت‏ها پرخاش كنيد. اى زائران خانه خدا! در مواقع مشاعر الهى به هم بپيونديد و از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمين و مستضعفان جهان را بخواهيد.

اى گويندگان! نويسندگان! در اجتماعات بزرگ، عرفات و مشعرومنا و مكه معظمه و مدينه منوره مسائل اجتماعى و سياسى مناطق خود را به گوش برادران ايمانى برسانيد و از هم طلب نصرت كنيد. اى زائران خانه خدا! توطئه‏هاى راست و چپ بخصوص آمريكاى چپاولگر و متجاوز و اسرائيل جنايتكار را به گوش عالميان برسانيد و از آنان استمداد كنيد و جنايات اين جنايتكاران را بشماريد و به خداوند متعال براى اصلاح حال مسلمين و قطع ايادى جنايتكاران التجاء پيدا كنيد. و من به خواست خداى قادر مژده نصرت و پيروزى به شماها مى‏دهم. انه على ذلك قادر والسلام على رسول الله و على ائمه المسلمين و على عبادالله الصالحين و رحمه الله و بركاته

ذى الحجه الحرام 1399

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 223

تاريخ: 3/9/58

بيانات امام خمينى در جمع افسران نيروهاى سه گانه ارتش جمهورى پاكستان در بازگشت از سفر حج

ما با همه ملت‏هاى مسلم برادريم و در شادى و غم آنها شريك هستيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

چه سعادتى داشتيد كه مشرف شديد به مكه معظمه مركز وحى و به مدينه منوره مركز رسالت. خداوند از شما برادران به طور شايسته اين زيارت‏ها را قبول فرمايد. ما با همه ملت‏هاى مسلم برادر هستيم و در شادى و غم آنها شريك هستيم و اميد اين را داريم كه آنها هم با غم‏ها و شادى‏هاى ما شريك باشند. امروز ملت ما مقابل است با قدرت شيطانى بزرگ كه در طول سيصد سال اين اجانب بر ما ملت‏ها، بر ملت‏هاى مسلمين، بر ملت‏هاى شرق حكومت‏هاى غير مشروع كرده‏اند و در طول پنجاه سال هم در حكومت اين رضاخان و محمدرضا به اين ملت با دست آنها ظلم و خيانت كردند و جنايات آنها اخيراً بالا گرفت و اين جنايات به پشتيبانى از ابرقدرت‏ها خصوصاً آمريكا بود، به طورى كه تحمل ديگر از اين ملت ما برداشته شد و به اتكاء به خداى كريم و اسلام، با وحدت كلمه نهضت كردند و نظام شاهنشاهى را كه يك نظام پوسيده غيرقانونى بود به هم زدند و جمهورى اسلامى را در اينجا برقرار كردند در اين حال كه ما مشغول هستيم براى سازندگى خرابى‏هائى كه در طول اين تسلط وحشت‏انگيز اجانب بر ما و تفاله‏هاى آنها كه در اين كشورها حكومت مى‏كردند، امروز مواجه شديم با دولت آمريكا و ما اميدواريم كه ملت‏هاى برادر ما، ملت‏هاى اسلامى كه همانطور كه ما گرفتار بوديم بر ظلم و تعدى اجانب، آنها هم گرفتار بودند، امروز كه ملت ما قيام كرده است آنها هم قيام كنند.

مسلمين بايد در مقابل ابرقدرت‏ها يد واحده باشند

و موجب خرسندى است كه پاكستان قيام كرده است و الان كه من روزنامه را تيترش را ديدم، ديدم كه نوشته است كه تمام پاكستان بر ضد آمريكا قيام كرده است و دانشگاه‏ها ظاهرا نوشته بود كه سه روز تعطيل شده است و اين يك مژده‏اى بر ملت مظلوم ما هست كه تنها نيست. مسلمين بايد با هم يد واحده باشند هم يد واحده على من سواه اينها بايد دست واحد باشند، مجتمع باشند، يك باشند، خودشان را از هم جدا ندانند، مرزها را اسباب جدائى قلب‏ها ندانند. مرزها جدا، قلب‏ها با هم. مسلمين داراى قدرت بسيار هستند و داراى خزائن بسيار، اگر چنانچه با هم مجتمع بشوند، اگر چنانچه مسلمين با هم اتحاد پيدا كنند، با حفظ مرزهاى خودشان، لكن قلب‏هايشان با هم متحد بشود، اينها جمعيت‏

صحيفه نور ج 10 صفحه 224

بسيار كثيرى هستند، يك ميليارد جمعيت شايد الان بيشتر باشند و خزائن بسيار دارند و احتياج به هيچ كشورى ندارند و همه كشورها تقريبا به آنها محتاج هستند. مع الاسف در اثر تبليغات سوئى كه در طول تاريخ شده است و مردم را از اين ابرقدرت‏ها ترسانده‏اند، تبليغات خود آن ابرقدرت‏ها اين بوده است كه ملت‏هاى ما را، ملت‏هاى شما را از اينها بترسانند، به طورى كه ما گمان بكنيم كه اين ابرقدرت‏ها آسيب پذير نيستند، اگر ملتى نفس بكشد، آنها نفسش را خفه مى‏كنند.

آمريكا در مقابل مسلمين نمى‏تواند خودنمائى كند

لكن ما ديديم كه اينها تبليغاتى بود كه صحيح نبود و قدرت‏هاى بزرگ هم با مقدرات يك مملكتى وقتى كه خود ملت با هم مجتع شدند و نمى‏توانند بازى بكنند. و ما اتكال به خدا داريم، اتكال به اسلام داريم، پشتيبان ما اسلام و خداست و اميد اين را داريم كه همه ملت‏هاى اسلامى به ما بپيوندند. اين نزاعى كه، مبارزه‏اى كه الان بين كفر و اسلام است، اين منازعه بين ما و آمريكا نيست، بين اسلام است و كفر، اگر چنانچه غلبه كنند خداى نخواسته اينها بر نهضت ما (كه نخواهند كرد) اين غلبه، غلبه بر اسلام است، غلبه بر مسلمين است. بايد همه مسلمين بدانند كه مقدرات ما الان تنها نيست كه بين وجود و عدم است، مقدرات اسلام، مقدرات همه مسلمين است، همه مسلمين در اين مساله با هم بايد شركت كنند كه اگر اين نهضت خداى نخواسته به سستى گرايد يا از بين برود حساب شرق و حساب تمام شرق و خصوصاً مسلمين خواهند به تباهى كشيد. من از همه ملتهاى اسلامى، از همه مسلمين، از همه ارتش‏هاى اسلامى، از همه قواى انتظامى اسلامى، از همه روساى جمهور ممالك اسلامى مى‏خواهم كه با اين نهضت ما همراه باشند. با اين مقابله‏اى كه ما بين كفر و اسلام است، نه ما بين ايران و آمريكا، ما بين تمام كفر و تمام اسلام است. مسلمين بپاخيزند، برخيزند و در اين معارضه پيروز شوند و پيروز خواهند شد و از اين طبل‏هاى ميان تهى نترسند، نترسند كه آمريكا يك قدرت بزرگ است، يك قدرت شيطانى است و مى‏تواند كه با يك روز همه را به هم بزند، اينها تبليغات است آمريكا نمى‏تواند اين كار را بكند، در مقابل مسلمين نمى‏تواند آمريكا خودنمائى كند. دنيا توجهش الان به اين مبارزه است، دنيا الان توجه به اين دارد كه در اين مبارزه چه خواهد شد و خود مملكت آمريكا در آن اختلاف واقع شده است، سياه‏هاى آمريكا كه در تحت ظلم آمريكا بودند الان آنها هم موافقت با ما دارند و ممكن است آنها هم قيام بكنند بايد مسلمين در يك چنين موقع حساسى كه ما مقابل ايستاديم در مقابل آمريكا و در مقابل دسايس شيطانى او، با ما موافقت كنند، با ما همراهى كنند، ما و خود را از هم بدانند، مملكت ايران را با ساير ممالك، با پاكستان، با عراق، با اندونزى، با تمام اين ممالك اسلامى يك بدانند و همه قيام كنند و همه تظاهر كنند در مقابل اين ظلمى كه اين شخص به ما دارد كند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 225

ملت ما شهادت را براى خود سعادت و شرف مى‏داند

يك نفر مجرمى كه پنجاه سال خانه‏هاى اين مملكت را سوزانده است، مردم اين مملكت را به حبس انداخته است، قتل‏هاى زياد، قتل‏عام‏هاى زياد كرده است و سنگفرش‏هاى خيابان ما را، اسفالت‏هاى خيابان ما را رنگين كرده است با خون جوان‏هاى ما، ذخائر ما را برداشته و دزديده و برده است، اينها برده‏اند پناه داده‏اند يك چنين مجرمى را و مخالف همه قوانين دنياست كه هر مجرمى كه در يك جائى جرم كرد بايد در محل خودش، در همان جائى كه جرم كرده محاكمه بشود. اينها با يك انگيزه‏هاى بچگانه اين را برده‏اند نگه داشتند و حالا هم كه مطالبه آنها را مى‏كنيم، ما را مى‏ترسانند از كشتى‏هايشان كه آمدند در آب‏هاى نزديك آب‏هاى خليج و از طياره‏هاشان و از اينها. ما از چه مى‏ترسيم؟ ما از طياره‏هاى اينها مى‏ترسيم؟ ما از كشتى‏هاى اينها مى‏ترسيم؟ ما اشخاصى هستيم كه در اين راه، شهادت را سعادت براى خودمان مى‏دانيم. ملت ما الان هم از من مى‏خواهند كه دعا كنم كه شهيد بشوند، ملتى كه شهادت را مى‏خواهند، او را از چه مى‏ترسانند؟ او را از مردن مى‏ترسانند؟ اينها شهادت را شرف خودشان مى‏دانند، آنها ما را از مردن مى‏ترسانند؟ مردن براى آنها ترس دارد كه قائل نيستند به ماوراء طبيعت. كسى كه خدا را مى‏شناسد، كسى كه قيامت را اطلاع دارد بر آن، كسى كه اعتقاد دارد به ماوراء طبيعت، اين از چه مى‏ترسد؟

آمريكا اشتباه مى‏كند، آقاى كارتر اشتباه مى‏كند كه خيال مى‏كند كه مى‏تواند يك چنين كارى بكند، دنيا نمى‏گذارد كه او چنين كارى بكند، خود ملت آمريكا نمى‏گذارد كه او اين كار را بكند. مگر يك كار آسانى است براى آمريكا كه بيايد و ملت ما را قتل عام كند. يك كارى نيست كه او بتواند اين كار را بكند. بر فرض اينكه بتواند، ملت ما با چنگ و دندان آنها را نابود خواهند كرد و جوان‏هاى ما الان اعلام كرده‏اند كه اگر اينها يك وقت بخواهند يك چنين كارى بكنند، سفارتخانه را با هر كس در آن هست منفجر مى‏كنيم و اگر يك همچو بشود ما نمى‏توانيم اين جوان‏هائى كه الان در غرور جوانى هستند و ظلم ديدند، ما نمى‏توانيم آنها را كنترل كنيم. ما نمى‏توانيم جلوى يك ملتى را كه پنجاه سال ظلم ديده است و پنجاه سال و بيش از سى و چند سال از يك آدمى ظلم ديده است، از يك آدمى قتل عام‏ها ديده است، برادرها را كشته‏اند، پدرها را كشته‏اند، زن‏ها و شوهرهايشان از بين رفته است، يك همچو ملتى را ما نمى‏توانيم كنترل كنيم كه اگر آمريكا بخواهد يك غلطى بكند، مردم بنشينند همين طور نگاه كنند كه آقا بيايند و چتربازهايشان بيايند و امتحان كنند، بيايند ببينند چطور مى‏توانند اين كار را بكنند؟ تمامشان را از بين خواهيم برد و خودمان هم كشته مى‏شويم، آنها را هم از بين مى‏بريم.

اگر ايران شكست بخورد مستضعفين شكست خورده‏اند

شما برادرها سلام مرا به ارتش خودتان برسانيد و از قول من به آنها بگوئيد كه برادرهاى شما در مقابل كفر گرفتار هستند، شما قيام كنيد، ارتش پاكستان قيام كند در مقابل يك همچو ظلمى كه الان

صحيفه نور ج 10 صفحه 226

دارد به برادرهايشان مى‏شود. يك همچو قيامى كه الان ما كرديم، در مقابل كفر است، اين نسبت به مقدرات شما هم تاثير دارد. كسى خيال نكند كه اگر ايران شكست بخورد، خودش باقى مى‏ماند. اگر ايران شكست بخورد شرق شكست خورده است. اگر ايران شكست بخورد مستضعفين شكست خورده‏اند. بايد همه با هم متحد، با هم قيام كنيم و اين جرثومه فساد را از تاريخ بيرون كنيم و لااقل از ممالك خودمان اينها را برانيم كه ديگر فكر اينكه بيايند در اينجا، مستشارهايشان بيايند در اينجا، مامورينشان بيايند در اينجا، چپاولگرانشان بيايند در اينجا و ما را چپاول كنند، اين فكر را از سر آنها بايد ما بيرون كنيم و بيرون مى‏كنيم اين فكر را از سرشان.

خداوند انشاءالله به شما همه برادرها سلامت بدهد، عزت بدهد، عافيت بدهد. خداوند اسلام را تقويت كند. خداوند لشكر مسلمين را تقويت كند. خداوند روساى مسلمين را كه علاقه‏مند به اسلام هستند، خدمت به مسلمين مى‏كنند، آنها را حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 227

تاريخ: 4/9/58

پيام امام خمينى به جنبش‏هاى آزاديبخش جهان

سازمان‏هاى آزاديبخش مجتمع در الجزاير

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تلگرام برادران محترم در پشتيبانى از ملت مظلوم ايران در قيام براى احقاق حق خود از دولت امريكا موجب تشكر گرديد. شما مى‏دانيد كه خيانتكارى كه در طول حكومتش ايران را به تباهى كشيده و ملت شريف ما را در عزاى فرزندان رشيد خود نشانده و ذخائر كشور ما را به تاراج برده است، اكنون در پناه دولت آمريكا به سر مى‏برد. از حقوق مسلم يك ملت است كه جانى تبهكار را به محاكمه دعوت كند و از حقوق مسلم بين المللى است كه تبهكار بايد در محل تبهكاريش محاكمه شود. آقاى كارتر با زور سرنيزه تمام حقوق انسانى را نقض مى‏كند و در مقابل ملتى كه مى‏خواهد حقوق خويش را مطالبه كند، به توطئه و ارعاب، دخالت نظامى و محاصره اقتصادى پرداخته است. در منطق آقاى كارتر جواب درخواست بحق يك ملت را بايد با قدرت و قواى نظامى داد و در اين منطق، منطق قرون وسطائى و حكومت جنگل بر تمام ارزش‏هاى انسانى و قوانين بين المللى حكومت دارد.

اين است منطق همه زورمندان و مستكبران در مقابل ملت‏ها و توده‏هاى ستمديده. قدرت‏هائى كه با تعليمات انسانى آسمانى مهار نشده است، چشم‏ها را كور و عقل‏ها را آفت زده مى‏كند. يكى از اشتباهات بزرگ آقاى كارتر و امثال او آن است كه عمق نهضت اسلامى عصر حاضر و نسل معاصر را نشناخته‏اند. آنان با افكار جنون آميز قدرتمندان و بيمارى روحى مستكبران به نهضت‏هاى معاصر و ملت‏هاى از قيد اسارت روحى رها شده مى‏نگرند و اين اشتباهى است فتنه انگيز. بايد ملت‏هاى اسلامى با وحدت ايمانى و قدرت الهى، آنان را براى هميشه از اين اشتباه بيرون آورند، بايد شرق و جميع مستضعفين و ابرقدرت‏ها و مستكبرين خود را بيابند و خود گمشده را پيدا كنند. آنان از اسارت تبليغات بلندگوهاى شيطانى بيرون آمده و قدرت خدائى توده‏اى خويش را دريابند و اينان به زبونى واقعى خود در مقابل ملت‏هاى بپا خاسته واقف شوند تا آرامش، دنيا را فرا گيرد و دست ستمگران از جنايات كوتاه شود. برادران شجاع من كه براى آزادى وطن‏هاى خود قيام كرده‏ايد، ملت‏هاى خود را هشدار دهيد و مغزها را از آثار تبليغات چند صد ساله و خود باختگى در مقابل غرب و مستكبرين شستشو دهيد و به نهضت ما كه نهضت اسلامى و مستضعفين است بپيونديد، كه امروز اسلام عزيز در مقابل كفر و منطق در برابر زور واقع شده است و نهضت ما اسلامى است قبل از آنكه ايرانى

صحيفه نور ج 10 صفحه 228

باشد، نهضت مستضعفين سراسر جهان است قبل از آنكه به منطقه‏اى خاص متعلق باشد. اى مسلمانان جهان! و اى مستضعفين بپا خاسته! و اى درياى بى‏پايان انسان‏ها! بپا خيزيد و از كيان اسلامى و ملى خويش دفاع كنيد. اسرائيل بيت‏المقدس را از مسلمين گرفت و با مسامحه دولت‏ها مواجه شد. اكنون چنانكه آثارش ظاهر شده است، امريكا و شاخه فاسد آن اسرائيل در صدد است كه مسجدالحرام و مسجدالنبى را قبضه كند. باز هم مسلمانان نشسته و تماشاگرند و بى‏تفاوت. برخيزيد و از اسلام و مركز وحى دفاع كنيد و از اين هياهوها نهراسيد كه امروز اسلام به شما محتاج است و شما در قبال خداوند متعال مسوول هستيد. به خداوند تعالى اتكال نمائيد و با وحدت كلمه به پيش رويد. ما به پيروى از اسلام بزرگ از جميع حمايت مى‏كنيم و از شما و هر سازمانى در جهان كه براى نجات كشور خويش بپا خاسته است پشتيبانى مى‏كنيم. ما از مبارزات برادران فلسطينى و مردم جنوب لبنان در مقابل اسرائيل غاصب كاملا پشتيبانى مى‏نمائيم و به خواست خداى تعالى بر دشمنان بشريت و اسلام پيروز خواهيم شد و اميد است كه نصر خدائى و فتح مسلمانان نزديك باشد. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 238

تاريخ: 6/9/58

بيانات امام خمينى در جمع پاسداران مركز تهران

در راس همه مسائل اسلامى ما، قضيه مواجهه با آمريكاست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما غافليد كه الان با امريكا كه مجهز به همه جهازهاى درجه اول دنياست يعنى يك قوه‏اى است كه در دنيا مقابل ندارد روبرو هستيد، اما ما مجهزيم به يك قدرت بالاتر از او و آن توجه به خدا و به اسلام است. ولى نبايد فراموش كنيم ما مواجهيم با يك چنين قدرت بزرگ كه علاوه بر قدرت تسليحاتى، قدرت‏هاى بزرگ شيطانى هم دارد كه الان در همه دنيا فعاليت و تبليغات مى‏كند و وادار مى‏كند ممالك ديگر را كه آنقدر كه بتوانند تجهيز كنند. از اين جهت من آن چيزى را كه به صلاح ملت و به صلاح اسلام است و به صلاح شماست بايد عرض كنم و آن اينكه تشنج صحيح نيست. قواى شما بايد الان همه مجتمع در يك راه باشد. قواى فكرى‏تان، قواى غير فكرى‏تان همه بايد در يك راه برود شما مى‏خواهيد براى اسلام خدمت بكنيد. الان در راس همه مسائل اسلامى ما، قضيه مواجهه با امريكاست. امروز اگر قواى ما از هم منفصل شوند، به نفع امريكاست و الان دشمن ما امريكاست و بايد تمام تجهيزات ما به طرف اين دشمن باشد. مبادا يك وقتى يك تبليغات سوئى بشود و نظرهاى ما تشتت پيدا كند و افكارمان افكار مختلف بشود و در نتيجه ما يك افكارى داشته باشيم و شما يك افكارى داشته باشيد و دستجات ديگر افكار ديگرى داشته باشند. بايد الان همه افكار يك چيز باشند. چطور در آن وقتى كه ما مواجه با اين قدرت شيطانى داخلى بوديم هيچ ديگر تشتتى در كار نبود، همه با هم يك فكر داشتيد و همه الله اكبر گفتيد و مقابله با يك چنين قدرتى مى‏كرديد. شما الان مى‏دانيد كه مقابله ما با يك قدرتى است كه قدرتش صدها برابر و بلكه زيادتر از آن قدرت قبلى است. شما امروز يك چنين حالى داريد و مملكت‏تان يك چنين حالى دارد. مملكت شما الان يك حالى دارد كه اگر دير بجنبيم، براى هميشه تا آخر از بين رفتيم. همه بايد يكصدا باشند. سروصداى امروز، فقط مقابله با امريكاست. امروز هر سروصدائى بلند بكنيد كه غير از اين مسير باشد، بدانيد كه بردش را آنها دارند. شما اين را بدانيد كه من به شماها علاقه دارم، به پاسدارها علاقه دارم، پاسدارها بودند كه مملكت ما را در چنين زمانى كه هيچ كس نمى‏توانست حفظ بكند، حفظ كردند. الان هم حفظ مى‏كنند، اين يك علاقه الهى است كه ما به شما داريم و اين را بدانيد كه يك مطلبى كه برخلاف صلاح شما باشد، برخلاف صلاح اسلام است و ما نخواهيم زد، لكن اگر يك مطلبى را من الان گفتم به شما كه

صحيفه نور ج 10 صفحه 239

بايد راه را چطورى رفت، بدانيد كه اين هم صلاح شماست و هم صلاح مملكت‏تان.

مملكت اسلامى بايد همه‏اش نظامى باشد بايد ما همه قواى‏مان را مجتمع كنيم براى نجات دادن يك كشور، بايد اگر مسائلى براى ما پيش بيايد هرچه هم سخت باشد تحمل كنيم. باز من تكرار مى‏كنم كه بدانيد شما با يك قدرتى مواجه هستيد كه اگر غفلت بشود، مملكت‏تان از بين مى‏رود، غفلت نبايد بكنيد. غفلت نكردن به اين است كه همه قوا را و هر چه فرياد داريد سر امريكا بكشيد، هر چه تظاهرات داريد بر ضد امريكا بكنيد. قواى خودتان را مجهز بكنيد و تعليمات نظامى پيدا كنيد و به دوستانتان تعليم دهيد، به همه اشخاصى كه همين طورى راه مى‏روند تعليمات نظامى بدهيد. مملكت اسلامى بايد همه‏اش نظامى باشد و تعليمات نظامى داشته باشد. يكى از ابواب فقه باب رمى است، باب تيراندازى است، آن وقت تيراندازى بوده، حالا هم تيراندازى هست به يك طور ديگرى.

در اسلام با اينكه رهان، يعنى يك چيزى را بگذارند براى چيزى كه نظير قماربازى مى‏شود حرام است، براى تيراندازى حرام نيست، براى اسب دوانى حرام نيست. سبق و رمايه يكى از مسائل فقه است براى اينكه براى همه افراد مستحب است كه سوارى را ياد بگيرند. حالا اتومبيل‏سوارى و رانندگى را ياد بگيرند و براى همه است كه تيراندازى را ياد بگيرند، فنون جنگى را ياد بگيرند. بايد ملت ما جوان‏هاى‏شان مجهز باشند به همين جهاز و علاوه بر جهاز دينى و ايمانى كه دارند مجهز به جهازهاى مادى و سلاحى هم باشند و ياد گرفته باشند. اينطور نباشد كه يك تفنگى كه دست‏شان آمد ندانند كه با آن چه كنند. بايد ياد بگيرند و ياد بدهند. جوان‏ها را يادشان بدهيد، همه جا بايد اينطور بشود كه يك مملكتى بعد از چند سالى كه بيست ميليون جوان دارد، بيست ميليون تفنگدار داشته باشد و بيست ميليون ارتش داشته باشد و يك چنين مملكتى آسيب‏پذير نيست و الان هم الحمدلله آسيب‏پذير نيست. الان هم ما پشتيبانمان خداست و ما براى او نهضت كرديم، براى پياده كردن دين او نهضت كرديم، و خدا با ماست و من اميدوارم كه شكست براى شما نباشد.

امروز بايد همه يك شعار بدهند

خداوند همه‏تان را حفظ كند و اين معنائى را كه عرض كردم توجه به آن داشته باشيد به رفقائى كه داريد، به دستجاتى كه هستند و هر جا كه هستند توجه بدهيد كه امروز يك روزى است كه همه با هم يك مطلب را بايد بگوئيم، همان كه الان شعار مردم شده. الان محرم است و همه دستجات بيرون مى‏آيند و دستجات بايد عزادارى بكنند. عزادارى مهم است، در ضمن عزادارى همان شعارهائى هم كه مى‏دهند، بدهند ولى عزاداريشان هم بايد باشد. خداوند همه شما را انشاءالله حفظ كند. من دعاگوى همه شما هستم.

والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 229

تاريخ: 5/9/58

مصاحبه خبرنگار ژاپنى با امام خمينى

خبرنگار ژاپنى: به نام تمام مردم ژاپن تشكر مى‏كنم كه اجازه داده‏ايد كه با شما مصاحبه كنيم. دفعه قبل، سال گذشته در نوفل لوشاتو بود كه با شما يك مصاحبه‏اى كرده‏ايم كه كوتاه بود. امسال را مى‏خواهيم با عمق بيشترى واقعيت ايران را به مردم ژاپن نشان بدهيم و متاسفانه شناخت كاملى از ايران نداريم.

سوال: مى‏گويند كه در مبارزه‏اى كه عليه امريكا شروع كرده‏ايد، در مورد ساير كشورها، شما ژاپن را در جمع اين متجاوزين مى‏بينيد يا تبعيضى قائل هستيد؟

جواب: بسم الله الرحمن الرحيم اول من راجع به آن حرفى كه ايشان زده‏اند كه ژاپنى‏ها اطلاع ندارند از اوضاع كشور ما، بايد يك كلمه بگويم كه چرا بايد ژاپنى‏ها اطلاع نداشته باشند و چرا بايد مطبوعات ژاپن و گروه تبليغاتى ژاپن يك چنين مهمى كه در دنيا واقع شده است و يك چنين ظلمى كه در طول پنجاه سال بيشتر به ما شده است و يك چنين تعدى كه دولت امريكا به ما روا داشته است، چرا نبايد در مطبوعات ژاپن، در گروه تبليغى ژاپن منعكس بشود تا مردم بى‏خبر باشند. اين را من بايد يك چنين احتمالى را بدهم كه دست امريكا در كار است كه نمى‏گذارد مسائل ما به دنيا برسد و مع الاسف به اين اعترافى كه شما كرديد كه ملت ژاپن اطلاع از مطالب ما ندارد، اين احتمال پيش مى‏آيد كه اين فعاليت در ژاپن هم بوده است كه نگذارند مسائل ما منعكس بشود و يا بالعكس منعكس بكنند. و اما راجع به سوالى كه كرديد راجع به ملت‏ها، حتى ملت امريكا و هر ملت ديگرى، ملت ما و ما هيچ ابدا مخالفتى با آنها نداريم و از آنها هم به ما ظلمى نشده است كه ما مخالفت با آنها داشته باشيم، مسائل روى دولت‏هاست. ما الان منتظر اين هستيم كه ببينيم دولت‏هاى اروپائى، دولت‏هاى آسيايى ژاپن در اين غصه‏اى كه ما داريم و اين مظلوميتى كه براى ماست و اين تعدياتى كه دولت امريكابر ما كرده است و اين خلاف قوانينى كه آقاى كارتر مى‏كند و يك نفر مجرم را پناه داده است و براى اينكه ما مطالبه آن مجرم را مى‏كنيم، اين هياهو را در عالم راه انداخته است و ما را تهديد به حصر اقتصادى يا دخالت نظامى مى‏كند، ما ببينيم كه دولت‏هاى اروپايى و آسيايى،

صحيفه نور ج 10 صفحه 230

دولت ژاپن در اين قضيه چه عملى خواهند كرد، آيا با مظلوم‏ها موافقند يا با ظالم؟ آيا با ما كه دادخواهى مى‏كنيم از همه عالم، در همه عالم دادخواهى خودمان را بلند مى‏كنيم و مع الاسف نمى‏گذارند كه صداى ما برسد به دولت‏ها، حالا ما ببينيم كه آيا ژاپن و امثال ژاپن در اين امتحانى كه براى همه پيش آمده است، مقابله يك ملت مظلوم كه همه چيزش را پنجاه سال بيشتر است برده از بين و يك دولت ظالم كه همه چيز ما را برده است، آيا دولت‏ها در اين باب چه مى‏كنند؟ ما در اينجا حسابمان با دولت‏ها جدا مى‏شود. در همين مبارزه، حساب ما با دولت‏ها معلوم مى‏شود كه دولت‏هائى كه طرفدارى ظلم بكنند پيش ما ممتازند از دولت‏هائى كه طرفدارى مظلوم را بكنند و اگر ژاپن هم در آن طرف واقع بشود، در صف ظالم‏ها واقع بشود، ما در صف مظلومين هستيم و با او هم موافقتى نداريم و اگر در صف مظلوم‏ها واقع بشود و كمك به مظلوم‏ها بكند، ما همانطور كه با ملت ژاپن هيچ مخالفتى نداريم با دولت هم نخواهيم مخالفت داشت.

سوال: از زمانى كه ما به ايران آمده‏ايم مى‏بينيم كه مردم ايران خيلى لطف دارند نسبت به ژاپنى‏ها و با محبت با آنها رفتار مى‏كنند، مى‏خواستيم بدانيم كه آيا شما ژاپن را در اردوگاه غرب قرار مى‏دهيد يا اينكه او را متمايز مى‏دانيد از غرب؟

جواب: من جواب را الان دادم كه ما با ملت ژاپن ابدا مخالفتى نداريم و با ملت امريكا هم مخالفتى نداريم، لكن آقاى كارتر دارند منعكس مى‏كنند در امريكا كه ملت ايران با ملت امريكا مخالف است و اين هم يكى از جناياتى است كه دارد واقع مى‏شود در تاريخ كه ما فرياد مى‏زنيم كه ما با آقاى كارتر مخالف هستيم براى اينكه او برده است جانى ما را و حمايت از او مى‏كند و او دارد منعكس مى‏كند كه ما با ملت امريكا مخالف هستيم و ملت امريكا را وادار مى‏كند كه از ما عصبانى بشوند و با ما مخالفت كنند، در صورتى كه اينطور نيست. ما الان هم فرياد مى‏زنيم كه ما با كارتر كه جانى ما را برده و حفظ كرده است و هياهو در دنيا به راه انداخته است و برخلاف واقع دارد مطالب را منعكس جلوه مى‏دهد و تحت تاثير اين قدرت‏هاى شيطانى صهيونيسم واقع شده است، ما از او فرياد مى‏زنيم. ما با ملت‏ها به هيچ وجه مخالفت نداريم بلكه ما با مظلوم‏ها كه ملت‏ها هم از طبقه مظلومين هستند موافق هستيم و با اشخاصى كه ظلم مى‏كنند، چه در مملكت خودشان و چه به ملت خودشان ظلم بكنند و چه به ملت‏هاى ضعيف ظلم بكنند، با آنها ما مخالف هستيم.

سوال: ايشان مى‏گويند كه كتاب شما را كه در فرانسه به اسم حكومت اسلامى درآمده است كه همان ولايت فقيه است، خوانده‏اند و در اين كتاب خوانده‏اند كه اسلام بايد مذهب عفو اغماض

صحيفه نور ج 10 صفحه 231

باشد، در حالى كه پرسشى كه از افكار عمومى در فرانسه شده نشان مى‏دهد كه 79 درصد مردم فكر مى‏كنند كه مبارزه شما بر ضد شاه انتقام‏گيرى شخصى شما بوده است، در اين‏باره نظرتان چيست؟

جواب: اين هم از مسائلى است كه ابرقدرت‏ها، قدرت‏هاى بزرگ براى ما پيش آورده‏اند، ملت‏ها به واسطه اعمال قدرت بزرگ قدرت‏ها اطلاع از مسائل ما پيدا نكردند. اگر اطلاع پيدا كرده بودند، راى آنها غير راى دولت‏ها بود. منطق ملت‏ها با منطق دولت‏ها فرق دارد وقتى دولت‏ها مسائل را وارونه برخلاف واقع جلوه مى‏دهند، البته ملت‏ها هم منحرف مى‏شود افكارشان. اينكه شما مى‏گوئيد كه در فرانسه يك چنين امرى واقع شده است و عفو و اغماضى كه در اسلام مطرح است آنها مبدل كردند به انتقامجويى، چنانچه آقاى كارتر هم اين مسائل را مى‏گويد و در ملت خودش منتشر كرده است، اينها براى اين است كه مسائل ما پيش مردم معلوم نيست، مطالب ما را اگر بدانند كه ما چه مى‏گوئيم و در مقابل ما چه منطقى است، ما مى‏گوئيم كه ما پنجاه سال مظلوم واقع شده‏ايم و تاريخ ما، تاريخ عالم اگر چنانچه ضبط كنند تاريخ ايران را، شاهد بر اين بوده است كه ما از زمانى كه رضاخان آمده است در ايران و او را انگليسى‏ها آوردند و تا اين وقتى كه محمدرضا بود كه او را امريكائى‏ها تاييد كردند و دنبال حرف‏هاى آنها بودند، ما در اين پنجاه سال همه چيزمان به باد رفته است. ما يك ملت مظلوم هستيم. در اين پنجاه سال، ذخايرمان كه بايد صرف مستمندان ما، زاغه‏نشينان ما بشود، برده شده است، به كاخ‏نشينان داده‏اند و ابرقدرت‏ها از آن استفاده كردند. ملت ما روى يك گنج بزرگى كه آن نفت است، نشسته‏اند و گرسنگى مى‏خورند و امريكا و امثال امريكا اين مخزن‏هاى ما را مى‏بردند، چپاول مى‏كردند در اين پنجاه سال و مى‏دادند به اشخاصى كه كاخ‏نشين هستند و قدرت طلب هستند و مى‏دادند به اجانب و در مقابلش براى اين ملت هيچ چيز نبود.

يك مطلب ما اين است كه ما مى‏گوئيم كه اين آدم كه الان امريكا او را نگه داشته است و از او حمايت مى‏كند و دنيا را متزلزل كرده است امريكا براى خاطر يك نفر جانى، ملت ما مى‏گويند كه اين جانى كه به ما آنقدر خسارت مالى وارد آورده است و خسارات جانى اين پدر و پسر براى ملت ما بار آورده‏اند، قتل عام‏هائى كه در زمان اين پدر و پسر واقع شده است و جوان‏هائى كه از ما تلف شده است، قبرستان‏هاى ما را اينها آباد كردند و خانه‏هاى ما را خراب و مملكت را خراب، مملكت ما ويرانه‏اى شده است به واسطه بودن اين شخص و پدرش در اين مملكت و حكومت كردن آنها و به دست حكومت‏هاى بزرگ اينها را به ما سلطه داده‏اند و ما اين مطلب را مى‏گوئيم كه ما يك ملت مظلوم هستيم كه همه چيز ما را اينها از بين برده‏اند و ما حالا اين مجرم خودمان را مى‏خواهيم بياوريم اينجا كه اين چيزهائى را كه از ما

صحيفه نور ج 10 صفحه 232

برده به بانك‏ها سپرده شده است، ما به دست بياوريم و ما آن جانى اصلى را پيدا بكنيم كه آن كسى كه اين آدم را وادار كرده است به اين كار و مامور كرده است و به ما مسلط كرده است، ما مى‏خواهيم اين آدم را پيدا بكنيم كه مخازن خودمان را كه برده است و در بانك‏ها هست، كشف بكنيم و بگيريم و اينهمه جمعيت كه از ما كشته است، ما نمى‏توانيم از او انتقام بگيريم تا اينكه كسى بگويد انتقامجويى است. يك نفر آدم در مقابل يك نفر آدم بايد قصاص بشود. يك نفر آدم كه از اول حكومتش تا حالا بيش از صد هزار جمعيت را از ما كشته است، ما چطور مى‏توانيم از او انتقام بگيريم تا اين منطق بيايد پيش كه شما مى‏خواهيد انتقام بگيريد. ما مى‏خواهيم اموالمان را از او پس بگيريم، ما مى‏خواهيم بيايد اينجا و معلوم بشود به مظلوم‏هاى دنيا كه ظالم اصلى كى هست، كيست كه دنيا را اينطور مشوش كرده، آنهائى كه اينها را مامور كرده‏اند، در حكومت‏هائى كه به دست آنها در اين مملكت‏هاى اسلامى و در ساير ممالكى كه حكومت‏هايشان دست نشانده اينها هست، ببينيم كه ظلم‏هائى كه شده است از چه راهى شده است و كى اين ظلم‏ها را كرده است و چه كسى وادار كرده است كه اين ظلم‏ها را بكنند. اين را اگر چنانچه منطق دولت‏ها اين است كه اين انتقامجويى است معلوم مى‏شود منطق آنها غير منطق مظلومان است، چنانچه هميشه اينطور بوده است كه منطق ظالم يك منطق بوده است و منطق مظلوم‏ها منطق ديگر بوده است. ما با منطق مظلوم‏ها داريم صحبت مى‏كنيم، نه با منطق ظالم‏ها.

ظالم‏ها البته از ما منافع ما را بردند و حالا كه يك نفر كار گذاشته شده است كه به آنها منفعتى نمى‏رسد آنها البته اين مسائل را طرح مى‏كنند و قضيه انتقامجويى والا اسلام تمامش عفو است، تمامش اين است كه كسانى كه خلاف مى‏كنند و البته مظلوم‏ها مى‏توانند كه از آنها چيز بگيرند، لكن اسلام مساله عفو است. لكن منطق آقاى كارتر و امثال آقاى كارتر غير از اين مطلب است. مائى كه يك نفر آدم را مى‏خواهيم كه بفهميم كه ريشه فساد، چه كسى است و به دنيا معرفى كنيم اين ريشه فساد را، تا اينكه فساد در دنيا از بين برود، مائى كه مى‏خواهيم يك نفر آدمى كه اموال ما را برده است بيايد اينجا و بگويد اموال شما كجاهاست، تا ما برويم سراغ اموالمان و اين ملتى كه گرسنگى مى‏خورد و اموالش در بانك‏هاى خارجى مانده است و آقاى كارتر هم جلوى اموال او را گرفته است و اين مظلوم‏ها را گرسنگى مى‏دهد، منطق ما اين است. اين را آقاى كارتر اسمش را انتقامجوئى مى‏گذارد و دولت‏هايى هم كه تابع او هستند آنها هم اسمش را انتقامجويى مى‏گذارند و در منطق مظلومين اين اسمش انتقامجويى نيست، اسمش اين است كه مى خواهند ملك خودشان را، مال خودشان را كه بايد صرف خودشان بشود، در بانك‏ها متمركز نشود و آقاى كارتر جلويش را نگيرند و بگذارند بيايد كه مردم زندگى بكنند در اينجا.

صحيفه نور ج 10 صفحه 233

سوال: حضرت امام به نظر بسيارى از ناظران از پيروزى انقلاب به اين سو، به نظر مى‏آيد كه نظم حكومت رو به انحطاط دارد، شما در اين‏باره چه فكر مى‏كنيد؟ جواب: اين منطق چپاولگر است. بايد ما مقايسه كنيم انقلاب اسلامى ايران را با انقلاب‏هائى كه در دنيا واقع شده است، ببينيم كه آيا انقلاب‏هائى كه در دنيا واقع شده است، به مجردى كه انقلاب شد و پيروز شد مردم نظم همه چيزها فورا برقرار شد يا اينكه اينطور نبوده است؟ ما به مجردى كه انقلاب واقع شد و پيروز شديم تمام راه‏ها باز بود بر دنيا، و تمام احزاب آزاد بودند و تمام جمعيت‏ها آزاد بودند و تا پنج ماه تمام اين امور آزاد بود و ايران هم مشغول زندگى خودش بود و نظمش برقرار بود و بى نظمى به اينكه آنطورى كه در مثل انقلاب اكتبر واقع شد، مثل انقلاب فرانسه واقع شد، اين قتل و غارت‏ها نبود در ايران و الان هم ايران نظمش محفوظ است و خود مردم حفظ مى كنند نظم را و اين فرقى است كه مابين انقلاب اسلامى با انقلاب‏هاى ديگر است. انقلاب اسلامى چون مردم مسلمان هستند، بدون اينكه يك ارتباطى بين حكومتى باشد كه بخواهد يك نظمى را ايجاد بكند، مردم نظم را ايجاد كردند. به مجردى كه انقلاب واقع شد و اوضاع آشفته شد، خود مردم اوضاع را به دست گرفتند و نظم را ايجاد كردند. و ما نظم را بعدها به طور كامل، خود ملت ايجاد مى‏كند. ملت ما موافق با حكومت اسلامى است، راى داده به حكومت اسلامى، راى قاطع قريب به اتفاق داده است به حكومت اسلامى و موظف مى‏داند ملت ما به قواعد اسلام عمل كند و يكى از قواعد اسلام حفظ نظم است، حفظ نظم را خود مردم دارند مى‏كنند و اين كه گفته مى‏شود كه حكومت دارد رو به انحطاط مى‏رود، نخير حكومت دارد رو به اعتلا مى‏رود، اشتباه مى‏كنند آنها. ما يك ملتى بوديم كه در تحت فشار ابرقدرت‏ها بوديم و الان از تحت فشار آنها بيرون آمديم و داريم به پيش مى‏رويم و اين اعتلاى ملت است. اعتلا به اين نيست كه شكم ما سير باشد، اعتلا به اين است كه ما مسلكمان را و مكتبمان را به پيش ببريم و ما بحمدالله داريم مكتب را پيش مى‏بريم و مكتبمان را گسترش خواهيم داد به همه ممالك اسلامى، بلكه در همه جا كه مستضعفين هستند و ما رو به اعتلا هستيم و بشر را رو به اعتلا مى‏خواهيم ببريم. چطور گفته مى‏شود كه ما رو به انحطاط هستيم؟ آنها خيال مى‏كنند كه انحطاط و اعتلا، سير شدن شكم است. انسان حيوان نيست، انسان هست. انسان كه بعد مسائل انسانى را بايد مراعات بكند، مملكت ما مسائل انسانى را دارد طرح مى‏كند، دارد رو به اعتلا مى‏رود، نه دارد رو به انحطاط مى‏رود، اينها همه از تبليغاتى است كه امثال كارتر مى‏كنند. و آنها منطق آنها، اعتلا اين است كه همه نفت‏ها را ما به آنها بدهيم خودمان بنشينيم اينجا و تماشا كنيم و انحطاط اين است كه ما نفتمان را از آنها بگيريم و تو دهانشان بزنيم. اگر اين انحطاط است ما منحطيم لكن اين انحطاط نيست، اين اعتلاست و ما مملكتمان را به پيش مى‏بريم و دست

صحيفه نور ج 10 صفحه 234

ظالم‏ها را كوتاه مى‏كنيم از مملكت و اجازه نمى‏دهيم كسى دخالت در مملكتمان بكند و اين اعتلاست، نه انحطاط.

سوال: حضرت امام در نوفل لوشاتو شما وعده كرديد كه نه تنها آزادى‏ها حفظ مى‏شوند، بلكه تعميم نيز مى‏يابند، در صورتى كه بعد از پيروزى انقلاب ديده‏ايم كه تظاهراتى بر ضد زنان شد و اقليت‏هاى قومى مثل كردها تحت فشار قرار گرفتند و روزنامه‏ها و احزاب سياسى ممنوع شد، آيا ممكن است اين تناقض‏هاى ظاهرى را براى ما روشن بفرماييد؟

جواب: اين هم از همان ريشه همان امورى است كه امثال كارتر پيش آوردند. بايد ديد كه اين تشنجاتى كه در ايران واقع مى‏شود، اين را چه كسى دارد ايجاد مى‏كند، قضيه كردستان را چه كسى دارد ايجاد مى‏كند و ايجاد كرده است؟ و چه كسى كوشش مى‏كند كه قضيه كردستان را خاتمه بدهد و برادران كرد را از آن ظلم‏هائى كه بر ايشان شده است نجات بدهد؟ ما كوشش داريم كه تمام قشرهاى ملتمان در رفاه باشند و همانطورى كه اسلام طرح كرده است هيچ يك از افراد ملتمان مظلوم واقع نشوند و هيچ يك از افرادمان ظلم نكنند اين يك مطلبى است اسلامى و ما در صدد همين معنا هستيم و ما از اول كه انقلابمان واقع شد تمام آزادى‏ها در ايران بود و مجالى به تمام دستجات ما داديم و هيچ ابداً جلوگيرى از هيچى نشد، لكن توطئه‏ها شروع شد. وقتى كه ديدند آزادند توطئه‏ها شروع شد، توطئه قلمى كه مى‏خواستند مسير ملت ما را منحرف كنند و اينها همان اشخاصى بودند كه جيره‏خوار شاه سابق يا جيره‏خوار امريكا و امثال امريكا بودند و مى‏خواستند كه نهضت ما را به تباهى بكشند و ما بعد از پنج ماه كه به همه فرصت داديم، توطئه‏گرها را پيدا كرديم، قلم‏هائى كه توطئه‏گر بودند و مى‏خواستند باز سلطه اجانب را بر مملكت ما مسلط كنند، آنها را گفتيم كه نبايد اين كار را بكنند و بايد محكمه ببيند كه آيا اينها چكاره هستند و ديديم كه بعد از اينكه بررسى شد، اينها از اسرائيل خيلى‏شان ارتزاق مى‏كردند و بلندگوى اسرائيل بودند، بلندگوى امريكا بودند منتها با صورت‏هاى ديگر و يك ملتى حق دارد كه كسى كه بخواهد ملتش را به تباهى بكشد و توطئه كند و باز همان مسائل سابق را براى او پيش بياورد، از آن جلوگيرى بكند و الا ملت ما طرفدار آزادى است، طرفدار همه جور آزادى است وليكن طرفدار توطئه نيست، طرفدار تباهى نيست.

زن‏هايى كه تظاهر كرده‏اند همان زن‏هايى بودند كه از تتمه آن مسائل بودند، آنهائى بودند كه شاه آنها را به عنوان آزاد زنان به ميدان آورده بود و آنها را به تباهى كشيده بود، آنها هم چون از اين وضعى كه آن تباهى آورد، آن آزادى‏هايى كه آنها مى‏خواستند، مى‏خواستند كه جوان‏ها آزاد باشند كه هر كارى مى‏خواهند بكنند و مى‏خواستند با تباهى‏ها هم آغوش باشند،

صحيفه نور ج 10 صفحه 235

مى‏خواستند كارهاى برخلاف عفت بكنند و مى‏ديدند كه اسلام با كارهاى خلاف عفت، با كارهائى كه مملكت را به تباهى مى‏كشد و ملت را به عقب مى‏راند موافق نيست، آنها بودند كه آمدند در خيابان‏ها و با آن صورت‏هايى كه مردم ديدند تظاهر كردند. والا جلوى آزادى هرگز گرفته نشده است و نمى‏شود و مردم آزادند، الا آنجائى كه بخواهند تباهى بكنند و بخواهند ملت را به عقب برانند.

سوال: مساله سفارت ايالات متحده، كشورهاى بسيارى را نگران كرده، فكر مى‏كنند گروگانگيرى يك سابقه خطرناكى خواهد شد، آيا شما واقعاً فكر مى‏كنيد كه با گرفتن اين 50 گروگان فشارى مى‏آوريد و در مقابل، شاه را مى‏گيريد؟

جواب: كشورها معلوم مى‏شود كه در نظر شما هم همان هست كه در نظر كارتر است. كشورها را اين ابرقدرت‏ها خيال مى‏كنند همان دستگاه دولتى است كه وقتى دستگاه دولتى از يك چيزى ناراضى شد، كشور ناراضى است. در صورتى كه دستگاه‏هاى دولتى نسبت به كشورها، نسبت به جمعيت‏هائى كه اساس كشورها بر آنهاست، يك قطره‏اى در مقابل درياست. بايد ديد كه اين عملى كه ما كرديم چه بوده است و اگر اين عمل منعكس بشود در دنيا به طور صحيح، ببينيم موافقين ما كيست، مخالفين ما كيست. آيا مظلوم‏ها در دنيا بيشتر است عددشان يا ظالم‏ها؟ وقتى كه مطالعه بكنند در حال همه كشورهاى دنيا مى‏بينيد كه اكثريت قاطع با مظلوم‏هاست، ظالم‏ها يك عدد قليلى هستند مجهز به جهاز شيطانى و مظلوم‏ها عدد كثيرى هستند و هميشه در طول تاريخ ظالم‏ها عدد محدود بودند و مظلوم‏ها عددهاى بسيار زياد اگر مراد شما از ناراحتى، ناراحتى ظالم‏هاست، مطلب صحيحى است براى اينكه ظالم‏ها با امثال خودشان رفيق هستند و هر كسى به آن جنسى كه دارد متمايل است، به اشباه خودش متمايل است. ظالم‏ها با ظالم‏ها هميشه هستند و اينها اقليت هستند. اگر مطلب ما بر دنيا منعكس بشود، آنى كه با آن مخالف است ظالم‏ها هستند كه اقليت دارند و آنى كه موافق است مظلومين هستند كه اكثريت قاطع دارند.

شما كه مى‏گوئيد كه ناراحت شدند و كشورها ناراحت شدند، همان منطق ابرقدرت‏ها را داريد تكرار مى‏كنيد و تحت تأثير حرف‏هاى ابرقدرت‏ها واقع شديد كه كشورها را عبارت از همان عده، همان پارك‏ها و همان عمارت‏هاى بزرگ و همان‏ها و همان كاخ نشين‏ها عبارت از ملت است و اين جمعيت كثير، بسيار كثيرى كه زاغه‏نشين هستند و خانه‏هاى گلى دارند، اينها اصلاً از كشور نيستند و از ملت نيستند. اگر اين مقصود است ما اينها را از هم جدا كنيم و مى‏گوئيم كه آنى كه از اين عمل ناراحت است، اين دسته كاخ‏نشين و ابرقدرت و سرنيزه به دست است و آن كه اگر مطلب ما را در دنيا منعكس بشود با ما موافقند، و آن ملت‏ها هستند،

صحيفه نور ج 10 صفحه 236

ملت‏ها كه مثل يك دريائى هستند و يك سيل‏هاى خروشان هستند، آنها با ما موافقند. ما مسائلمان، مسائل مظلومين است و موافق با طبقات مظلوم و آنها با ما موافقند، اگر ظالم‏ها بگذارند صداى ما به آنها برسد و اگر نگذاشتند يا منعكس جلوه دادند، اين مخالفت نيست، اين مخالف آن عملى است كه شده است كه ما از آن عمل برى هستيم. ما تمام مسائلمان، مسائل مظلوم است در مقابل ظالم، غارت شده است در مقابل غارتگر، كشته شده است در مقابل كشنده. اينها مسائل ماست و از اينها خارج نيست. ما مى‏خواهيم مملكتمان مال خودمان باشد، مستقل باشيم. ما مى‏خواهيم آزاد باشيم، مطبوعاتمان آزاد باشد، قلم‏هايمان آزاد باشد. ما مى‏خواهيم ذخائر مملكتمان خرج مملكتمان بشود، گرسنه‏ها را سير كنيم، برهنه‏ها را لباس بدهيم، بى خانه‏ها را خانمان‏دار كنيم. ظالم‏ها با اين منطق مخالفند، با اين مطلب كه لانه جاسوسى كه به اسم سفارت در ايران بوده است و جوان‏هاى ما لابد مطلع شدند بر اينكه مسائل جاسوسى در اينجاست و رفتند و آنجا را قبضه كردند، ظالم‏ها با اين مساله جاسوسى موافقند همه‏شان. ظالم‏ها همه مى‏خواهند كه مساله جاسوسى رواج پيدا بكند و لانه‏هاى جاسوسى در ممالك مظلوم باشد لكن منطق مظلوم غير از اين منطق است. منطق مظلوم كه اكثريت قاطع دنيا را تشكيل مى‏دهد اين است كه بايد هر مملكتى آزاد باشد، هر مملكتى مستقل باشد، هر مملكتى ذخائرش خرج خودش بشود. اين منطق مظلوم‏هاست. منطق ظالم‏ها اين است كه بايد اينها را غارت كرد، اينها آدم اصلاً نيستند. اين ابرقدرت‏ها ما را اصلاً آدم نمى‏دانند. مظلوم‏ها را در هر جا هست، در ممالك خودشان كه هست. مظلوم‏ها را جزء بشر حساب نمى‏كنند. حقوق بشر مى گويند، حقوق بشر يعنى حقوق ظالم‏ها، حقوق بشر يعنى اينكه حق دارند كه تمام نفت‏هاى ما را ببرند و در ازاء آن چيزى ندهند الا براى خودشان نفع داشته باشد، بايد همه اين ملت‏ها بى چون و چرا تحت قدرت آنها باشند و نفس نكشند. اينها منطق ظالم‏هاست كه اقليت هستند و اينها كه ناچار بايد آنها نگران باشند از اين امرى كه در ايران پيدا شده است بر اينكه همه ظالم‏ها را ما اعلام مى‏كنيم كه در خطر هستند و از بين خواهند رفت و مملكت‏ها، مملكت‏هاى مظلومين است و خداى تبارك و تعالى اراده فرموده است كه زمين را به اين مستضعفين بدهد و اين مستكبرين را از صحنه تاريخ خارج بكند و ما ابتداست كه قيام كرديم براى اين معنا و تمام ملت‏هاى مظلوم را پشتيبانى مى‏كنيم و تمام ملت‏هاى مظلوم بايد ظالم‏ها را از صفحه روزگار بيرون كنند و از تاريخ بيرون برانند. آن كه با ما مخالف است طبقه ظالم است و طبقه ظالم يك اقليت ناچيزى است و آنى كه با ما موافق است و اگر مطلب ما را بشنود بسيار خوشحال مى‏شود راجع به اين لانه جاسوسى، آن عبارت از طبقه مظلوم است. شما ببينيد كه الان در ممالكى كه دولت‏هايشان اگر اجازه به ايشان بدهند (الان هم كه اجازه ندادند دولت‏ها) در بسيارى از ممالك مظلوم‏ها موافقت خودشان را با ما اظهار كردند، تظاهرات كردند بر ضد امريكا، تظاهر كردند و ظالم‏ها نمى‏گذارند كه آنها تظاهر كنند، پليس نمى‏گذارد كه آنها تظاهر

صحيفه نور ج 10 صفحه 237

كنند. اگر اين سرنيزه برداشته بشود، تمام ممالكى كه مظلوم هستند و اكثريت قاطعى كه مظلومين هستند، اينها بر وفاق ما هستند و اين لانه جاسوسى را به منطق مظلومين اين است كه بايد بسته بشود و منطق ظالمين اين است كه بايد به حقوق خودشان برسند و اين ظالم‏ها هستند كى مى‏گويند حقى براى مظلومين نيست. اين دستگاه‏هايى كه براى حقوق بشر درست كردند، تمام دستگاه‏هايى است كه براى چپاول بشر است. اين دستگاه‏هاى شوارى امنيت كه با طمطراق اسمش را مى‏برند، ديشب بعد از اينكه اجازه داد آقاى كارتر به اينكه شوراى امنيت باشد، مى‏گويد كه فقط راجع به اين كسانى كه گرفتار هستند و گروگان هستند، فقط راجع به اينها، اما راجع به شاه نبايد شوراى امنيت دخالت بكند. اما راجع به چيزهائى كه آنها از ما برده‏اند، مظلوميتى كه براى ما واقع شده است و ظلمى كه بر ما شده است، اجازه ندارد شوراى امنيت دخالت بكند. شوراى امنيت را از اول تكليف آن را معين كرده‏اند كه بايد راجع به گروگان‏ها تو بحث بكنى و راجع به شاه نبايد تو بحث بكنى و راجع به اين مظلوميت‏هائى كه بر ما واقع شده و بر ملت ما واقع شده است نبايد دخالت بكنى. او مى‏داند كه اگر دخالت، دخالت صحيح باشد خودش گرفتار خواهد شد، خودش به آن سرنوشتى كه شاه پيدا كرده است خواهد گرفتار شد، از اين جهت از اول معلوم كرده است كه بايد اين نوكر مآب‏ها بنشينند و فقط گوش به فرمان آقاى كارتر بدهند كه ايشان اجازه بدهند كه فقط راجع به اين گروگان‏ها بحث بكنند. ما هرگز همچو بحثى را با آنها نمى‏كنيم و هرگز يك همچو شوراى امنيتى را پذيرفته نداريم و نخواهيم پذيرفت.والسلام


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 240

تاريخ: 6/9/58

پيام امام خمينى در رابطه با تشكيل شوراى امنيت براى رسيدگى به امر جاسوس‏هاى آمريكائى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين روزها زمزمه آن است كه شوراى امنيت براى رسيدگى به امر گروگان‏ها كه نزد ملت ما جاسوسى آنها ثابت است تشكيل شود. آقاى كارتر پس از مانور نظامى و سياسى راضى شده‏اند كه شوراى امنيت فقط براى رسيدگى به اين امر تشكيل شود، غافل از آنكه ملت ما مى‏دانند كه هر شورايى يا محكمه‏اى كه تحت نفوذ مستقيم آمريكا تشكيل شود، از اول راى آنان ديكته شده است و محكوميت ملت مظلوم ما مورد استقبال آنان است. ملت ما با شوراى امنيت فرمايشى كه از اول تكليف آن معلوم شده موافق نيست. رسيدگى به امر شاه مخلوع و امر جاسوسان در مركز جاسوسى جز در ايران امكان ندارد زيرا علائم و شواهد جرم در ايران است و قابل انتقال به غير از ايران نيست. ما قريب صدها هزار شهيد داديم و چندين ميليون شاهد و بيش از صدهزار معلول داريم كه امكان ندارد به خارج روند و عرضه شوند و شهادت دهند. علاوه بر پرونده‏هاى بسيارى كه در اينجا هست و رسيدگى به امر لانه جاسوسى بايد در همان محل به اصطلاح سفارت صورت گيرد زيرا شواهد جرم در همان محل است با توجه به مراتب فوق تشكيل هر محكمه يا شورائى بر خلاف موازين قضائى و از نظر ملت ما مردود است. ملت عزيز ما بايد بدانند كه در اين ميدان پيروز و به خواست خداوند تعالى و با اتكاء به قدرت اسلام و ايمان، نقشه‏هاى شوم قدرتمندان يكى پس از ديگر نقش برآب خواهند شد. من براى چندمين بار تكرار مى‏كنم كه در اين امر حياتى قشرهاى ملت با هر مسلكى كه دارند و با هر فكر سياسى يا مذهبى كه دارند لازم است وحدت خود را حفظ نموده و عليه جنايات بيشمار دولت امريكا موضعى خصمانه گرفته و اشكال تراشى و تفرقه اندازى كه به سود دشمنان كشور ماست، نباشد.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 241

تاريخ: 6/9/58

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام ربانى املشى

بسمه تعالى‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى ربانى املشى دامت افاضاته‏

با توجه با مشكلاتى كه در منطقه گيلان پيش آمده مقتضى است جنابعالى كه در منطقه هستيد مسافرتى به نقاط مختلف استان كرده و از نزديك مشكلات را بررسى كرده و با مشورت علماى اعلام محل جناب حجت الاسلام آقاى احسانبخش و آقايان محترم ديگر ايدهم الله تعالى در رفع آنها سعى كافى را مبذول داريد، اهالى محترم منطقه را با اتحاد كلمه و پرهيز از اختلاف و تفرقه در اين موقعيت حساس دعوت نمائيد. بديهى است كه سازمان‏هاى مختلف ديگر مانند سپاه پاسداران و ستاد جهاد سازندگى و گروه‏هاى ديگر نيز همكارى‏هاى لازمه را در اين مورد با جنابعالى خواهند داشت و از ارشاد و راهنمائى‏هاى آن جناب بهره‏مند خواهند شد از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 242

تاريخ: 7/9/58

پيام امام خمينى به ملت ايران پيرامون همه‏پرسى قانون اساسى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خواهران و برادران! محرم ماهى است كه به وسيله سيد مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شده و از توطئه عناصر فاسد و رژيم بنى اميه كه اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند رهائى بخشيد. اسلام از اول پيدايش، با خون شهيدان و مجاهدان آبيارى شد و به ثمر رسيد. اسلام در كشور ما مى‏رفت تا به تباهى كشيده شود كه با خون شهيدان ملت ما حيات خود را باز يافت.

در اين موقع كه بحمدالله تعالى قانون اساسى را نوشتند و به تصويب علماء اعلام و روشنفكران رسيد، عناصر توطئه‏گر كه با قدم و قلم مى‏خواستند جمهورى اسلامى تصويب نشود و راى نياورد، اينك مى‏خواهند به ثمر نرسد. قانون اساسى يكى از ثمرات عظيم، بلكه بزرگترين ثمره جمهورى اسلامى است و راى ندادن به آن به هدر دادن خون شهيدان ماست. مبادا تحت تاثير دشمنان اسلام رفته و از راى دادن و حضور در حوزه‏هاى راى‏گيرى خوددارى كنيد. اسلام بزرگتر از آن است كه به واسطه يك اشكالى قابل رفع از اساس آن صرف‏نظر نمائيد. اگر اشكالى باشد ممكن است در متمم كه در نظر گرفته‏اند رفع شود. عزيزان كرد و عرب و بلوچ و تركمن و ساير قشرهاى محترم! اسلام براى همه و به نفع همه است و جمهورى اسلامى انشاءالله تعالى تامين تمام نابسامانى‏ها را مى‏كند. عناصرى كه در اطراف از آن جمله مناطق كردنشين و مناطقى كه برادران اهل سنت هستند تبليغ مى‏كنند كه مانع از راى دادن به قانون اساسى شوند دوستان شما نيستند، دلسوز براى شما و كشور شما نيستند از اين تكليف شرعى شما را باز ندارند، شما را باز در مقابل برادران خود قرار ندهند.

اينجانب در روز اخذ آراء رأى مثبت دهم و از تمام برادران و خواهران عزيز خود از هر قشرى و در هر مسلكى هستند تقاضا مى‏كنم كه به اين قانون سرنوشت‏ساز رأى مثبت بدهند. عزيزان من! امروز كه ما در مقابل يك قدرت شيطانى قرار داريم، كشور ما را مى‏خواهند به تباهى بكشند، نگذاريد اساس جمهورى اسلامى سست شود و دشمنان اسلام دلشاد شوند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و توفيق همگان را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 243

تاريخ: 8/9/58

مصاحبه امام خمينى با پنج نفر از خبرنگاران مطبوعات اروپا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من آنچه از خبرنگارها انتظار دارم اين است كه مطالب من تصحيح نشود، همانطور كه من گفته‏ام بخواهند منتشر كنند، بى كم و زياد باشد، خودشان تصرف نكنند، عقايد خودشان را داخل نكنند در آن چيزى كه من گفته‏ام، تحت تاثير تبليغات سوء واقع نشوند، مسائل ايران را آنطورى كه من مى‏گويم، همانطور منعكس كنند.

سوال: ما از كشورهاى كوچك اروپائى مى‏آئيم كه ما هم در تحت فشار امپرياليسم امريكا هستيم و خيلى از شما تشكر مى‏كنيم كه وقت داديد و اين كشورها را مخاطب قرار داديد. بعد از حوادث اخير به نظر مى‏رسد مداخله امريكا در ايران به نام حفظ جان گروگان‏ها تهديدى جدى براى صلح جهانى خواهد بود. آيا حضرت امام تصور مى‏فرمايند كه امريكائيان حاضر به مواجهه با چنين خطرى براى محمدرضاى جنابتكار باشند يا آنها مقاصد ديگرى دارند؟

جواب: ممكن است كه آنها مقاصد ديگرى داشته باشند چون ما آنطور بشردوستى در كارتر و آنهائى كه مصادر امورند سراغ نداريم كه حس بشردوستى آنها را وادار كرده باشد كه محمدرضا را برنگردانند و دليل اين است كه اينها در همين موضوع هم اگر چنانچه بشر دوست بودند، اين معنا را نمى‏گفتند كه ما براى خاطر مثلاً چند تا بشر، 35 ميليون بشر را يا در محاصره اقتصادى مى گذاريم كه به خيال آنها، اينها از گرسنگى تلف بشوند، يا اينكه ما جنگ راه مى‏اندازيم كه مملكت خودشان و مملكت ما و بسيارى از ممالك ديگر به خاك و خون كشيده بشود. اينها به نظر مى‏آيد كه قضيه، قضيه انسان دوستى نيست. قضاياى ديگر در كار است كه يك احتمال كه شايد از احتمالات ديگر قوى‏تر باشد اين است كه آنها مى‏دانند كه به وسيله اين شخص فاسد، چه جرم‏هائى ارتكاب كرده‏اند، خودشان مطلع هستند از اين. شايد بسيارى از جرم‏هائى كه محمدرضا ارتكاب كرده است، غير از او و رؤساى جمهور اطلاع نداشته باشند، حتى شايد خود دستگاه دولتى هم، نه دولتى ما و نه دولتى آنها، شايد، و اين اسرارى باشد، اين حد جرائم اسرارى باشد پيش رئيس جمهور وقت و محمدرضا. آنچه به نظر

صحيفه نور ج 10 صفحه 244

مى‏رسد آقاى كارتر خوف اين معنا را دارد، وحشت زده شده الان كه اگر چنانچه محاكمه بشود محمدرضا و ما او را محاكمه بكنيم، علاوه بر جرائم خودش كه ثابت خواهد شد، جرائم ديگران كه روساى جمهور وقت بوده‏اند و خصوصاً آقاى كارتر كه در اخير رئيس جمهور بوده، جرائم آنها هم ثابت خواهد شد و همانطورى كه ما تقاضاى محاكمه محمدرضا را كرده‏ايم و مى‏كنيم و محاكمه انشاءالله خواهيم كرد، آنوقت تقاضاى محاكمه روساى جمهور را هم خواهيم كرد. آنهائى كه در اين جرائم شريك بوده‏اند، هر مقامى كه مى‏خواهد باشد، كارتر باشد يا نيكسون باشد يا جانسون باشد و يا هر كه باشد، ما تقاضاى اين را كنيم كه آنها را محاكمه كنند و خوفى كه الان كارتر دارد اين است، او خوف اين را دارد كه جرائمش ثابت بشود و ما تعقيب كنيم او را براى جرائم و شانس او در رياست جمهورى كه طمعش را دارد، از بين برود. از اين جهت به دست و پا افتاده است، به وسائل مختلف الان او دست و پا كند. شايد روزى نباشد كه يكى، دو تا، سه تا از وزارت خارجه ما براى ما اوراقى مى‏آيد كه از خارج آمده است، از ممالك مختلف كه آنها تشبث كرده‏اند و آنها سفارش اينكه اين گروگان‏ها را رها كنيد و يك قدرى مثلاً چه بكنيد و اين مسائل. بنابراين انگيزه‏اى كه آقاى كارتر دارند، ما شايد شك نداشته باشيم كه اين انگيزه، انگيزه انسان دوستى نيست، اين انگيزه، انگيزه اين است كه خوف دارد، او الان وحشتزده شده است و حق هم دارد كه وحشتزده بشود براى اينكه آدمى كه خائن هست، خائف است، مى‏ترسد و ايشان خيال كرده بود كه با يك مانورهائى كه پيش بياورد مى‏تواند در امريكا براى خودش يك مقامى تحصيل كند و تمام نظرش هم به اين است كه در دوره آتيه هم رئيس جمهور بشود، تمام نظر او اين است. اصل اين ابرقدرت‏ها، ما آنطورى كه تجربه بر ايمان ثابت شده است، اين قدرت‏هاى بزرگ، چه ابرقدرتها، چه قدرتهاى مادون آنها، اينها اصلش به اينكه به بشر نظر داشته باشند حتى به بشر مملكت خودشان، اينها سودجو هستند، خودشان را مى‏بينند، غير خودشان چيزى را نمى‏بينند و براى خودشان فعاليت مى‏كنند، حالا يك عده‏اى هم از مملكت خودشان به باد فنا برود، از ممالك ديگر به باد فنا برود، اينها شانس پيدا بكنند در رياست جمهور چند سال، ديگر عالم هر چه مى‏خواهد بشود، شده است. از اين جهت من احتمال اين را مى‏دهم. من يك قصه‏اى دارم در پاريس، يكى از مقامات بالا آمده بودند پيش من، آنجا صحبت از اينكه يك وقت در چين كه شلوغى واقع شده بوده است، چه شده بوده است كه، حالا تفصيل را خوب يادم نيست و خوف اين را داشتند كه سفارتشان را كه در چين هست آنجا چه بكنند، آن شخص گفته بود، براى من ترجمه كرده بودند، اينطور ترجمه كردند كه مى‏گويد كه ما افرادى كه از خودمان در آنجا بود، برايمان خيلى مطرح نيست، مبل‏ها مهم است، آنكه براى ما مهم است، آن مبل‏ها قيمتى بودند و ما خوف اين را داشتيم كه آن مبل‏ها از بين برود اما افراد بروند، بروند. اينطورى است مساله، آنهائى كه تربيت انسانى ندارند، آنهائى كه مهذب

صحيفه نور ج 10 صفحه 245

afsanah82
07-26-2011, 12:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 253

تاريخ: 9/9/58

مصاحبه خبرنگار روزنامه فرانسوى لوموند (اريك رولو) با امام خمينى

سوال: شما آمريكا را در حقيقت شديداً ناراحت كرده‏ايد و يا به زانو درآورده‏ايد، از لحاظ اخلاقى توهين به آنها كرده‏ايد، آيا زيادتر از اين تا به كجا مى‏خواهيد برويد؟ به كجا مى‏خواهيد برويد؟ به كجا بسط مى‏شود؟ آيا داخل جنگ مى‏شويد؟

جواب: بسم الله الرحمن الرحيم. ما اول بايد حساب ملت آمريكا را از دولت آمريكا جدا كنيم. ما به هيچ وجه مقابل با ملت آمريكا نيستيم. آقاى كارتر است كه به اين ناراحتى دامن مى‏زند از طريق جنگ اعصاب و ممكن است به دخالت نظامى منجر شود و ما به هيچ وجه ملت آمريكا را تحقير نكرده‏ايم. آقاى كارتر است كه دشمن ما و ملت را كه غارتگر ما و ملت است نگه داشته و در دنيا برخلاف واقع هياهو بپا كرده است. جوانان ما جاسوسان را نگه داشته‏اند تا ثابت كنند اينها چكاره‏اند.

سوال: افكار عمومى آمريكا ضربه خورده و گفته مى‏شود كارتر انتخاب ديگرى جز جنگ ندارد و حتى از بمباران قم و گروگانگيرى امام صحبت است، حضرتعالى چه فكر مى‏كنيد؟

جواب: اما راجع به ضربه به افكار عمومى آمريكا، اين اشتباه است. مسائل پيش عموم مردم نيست زيرا دولت آمريكا نمى‏گذارد اخبار صحيح به آنها برسد، فقط اين رويدادها به يك گروه معدودى رسيده است ممكن است آن عده‏اى كه طرفدار كارتر هستند يا جزء دستگاه او هستند يك ناراحتى‏هائى پيدا كنند لكن ملت آمريكا اينطور نيستند. ما اين حرف‏ها را زياد شنيده‏ايم. شاه سابق اگر يك كارى مى‏كرد كه ملت مخالف آن بود مى‏گفت كه ملت همه موافقند، حالا هم همين‏طور است. آقاى كارتر پيش ملتش طرد مى‏شود و آقاى كارتر بايد كارى غير از رياست جمهورى پيدا كند چون به طورى كه معلوم مى‏شود نمى‏تواند رياست كند. كسى كه اعصابش ضعيف است و براى يك امر جزئى هياهو راه مى‏اندازد، قابل اين نيست كه رئيس جمهور آمريكا شود و به ملت آمريكا حكومت كند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 254

سوال: رؤساى دولت‏هائى كه در تونس جمع بودند، به نفع ايران موضع نگرفتند (منظور كشورهاى عربى است) چگونه مى‏توانيد روى همبستگى اعراب حساب كنيد؟

جواب: ما اميدواريم همانطورى كه ملت‏هاى عرب با ما موافقند، دولت‏هاى عرب هم با ما موافق باشند و دولت‏هاى عرب اگر به مسائل ايران توجه كنند كه چه بوده و ما چه مى‏خواهيم، ما آزادى از همه قيد و بندهائى كه تا حالا گرفتارش بوديم مى خواهيم، ما مى‏خواهيم مستقل باشيم و منافع ممالك اسلامى به جيب ديگران نرود، اين چيزى نيست كه با ما مخالفت كنند. ممكن است بعضى از رؤساى مسلمين هم روى اشتباهات و تبليغاتى كه بر ايشان شده، يك اشتباهاتى كنند لكن من اميدوارم كه آنها از اشتباه بيرون بيايند و همه ممالك اسلامى با هم متحد بشوند و حساب خودشان را از حساب ابرقدرت‏هائى كه مى‏خواهند آنها را بچاپند، جدا كنند.

سوال: شما موضع دانشجويان ايرانى را تأييد كرديد، آيا نگهدارى گروگان‏ها با قوانين اسلامى مطابقت دارد، حتى در موقع جنگ؟

جواب: آنچه من به شما گفتم مثل اينكه اشتباه به شما رسيده و شايد باز اين اشتباه را دستگاه‏هاى تبليغات صهيونيستى كرده باشند. آنچه من گفتم اين بود كه ما نمى‏توانيم ملتى را كه اينقدر از آمريكا ضربه ديده، اگر چنانچه آمريكا شاه را نگه دارد و اين امر طولانى شود يا بخواهد مملكت ما را بمباران كند، ما نمى‏توانيم جوانان را كنترل كنيم. مردم ما پنجاه سال است كه از آمريكا ضربه خوده‏اند. ممكن است كه جوان‏هاى ما اينجاها را خودشان به هم بزنند. من اينطور گفتم، نه اينكه ما ابتدائاً اين كار را مى‏كنيم. الان هم آنها در كمال خوشى و آسايش هستند و تبليغات آقاى كارتر برخلاف اين است لكن واقع اين است. من فرستادم تحقيق كردم، به گروگان‏ها هيچ صدمه‏اى نرسيده است و اسلام با همه مردم دنيا مى‏خواهد با خوبى رفتار كند. بله، اسلام با كسانى كه توطئه‏گر هستند و بخواهند برخلاف مصالح مسلمين و مصالح بشر عملى بكنند با آنها هم سختگيرى مى‏كند.

سوال: درباره بحران كنونى ايران چه فكر مى‏كنيد؟

جواب: بحران كنونى ايران يك بحرانى نيست كه ما از آن خوفى داشته باشيم. اما راجع به اينكه يك وقتى جنگى پيش مى‏آيد، ولو اينكه يك مطلبى است از شيخ الرئيس بوعلى سينا نقل مى‏كنند كه گفته است من از گاو مى‏ترسم براى اينكه اسلحه دارد، عقل ندارد، حال اين ابرقدرت‏ها

صحيفه نور ج 10 صفحه 255

اسلحه دارند، مع‏الاسف عقل ندارند و آقاى كارتر هم ثابت كرد اين مطلب را، معذلك نخواهند گذاشت چنين كارى بكنند. ملت‏ها و دولت‏هاى بزرگ نمى‏گذارند كه چنين جنگى پيش بيايد. جنگ پيش آمده معنايش جنگ جهانى سوم است و همين ابرقدرت‏ها از اين جنگ مى‏ترسند. ما ابداً از اين مسائل ترسى نداريم براى اينكه وضعمان اين است كه مى‏بينيد، وضع ملتمان اين است كه مى‏بينيد. ما قائليم كه اگر از اين عالم رفتيم، به جاى بهترى منتقل مى‏شويم، اگر كسى از يك عالم بدى به يك جاى خوبى برود، از چه مى‏ترسد؟ ما هيچ ترسى نداريم، آنها بايد بترسند كه خيال مى‏كنند عالم ديگرى نيست، يا ظالم هستند و از رفتن به آن عالم ترس دارند. ما نه از آن بحران اقتصادى مى‏ترسيم، نه از جهات ديگر و ما بنا گذاشتيم كه خودمان بكاريم و خودمان هم زراعت را برداريم و محصولش را هم خودمان بخوريم و به كسى راه ندهيم تا بيايد منافعمان را ببرد، بنابراين بحرانى براى ما نيست. اروپا از اين مسائل و بحران‏ها مى‏ترسد و او هم حق دارد كه بترسد و جلوگيرى كند از اين مسائل دولت فرانسه جلوگيرى كند و ساير دولت‏ها جلوگيرى كنند و كارتر را سر عقل بياورند كه مجرم ما را به دست ما بدهد، همه مسائل حل مى‏شود

سوال: روحانيت شيعه هميشه در رأس مبارزات بوده است ولى آيا اين هم صحيح است كه روحانيت كه در جهان به اين پيچيدگى قادر به اداره مملكت نبوده، در كارهاى تكنيكى از غير روحانى استفاده نكنيم؟

جواب: اين هم جزء تبليغات سوئى است كه برضد روحانيت مى‏شود. آيا آقاى كارتر كه رئيس جمهور است همه كارها را خودش در آمريكا انجام مى‏دهد؟ نه، افرادى را وا مى‏دارد كه كارها را انجام دهند. روحانيت نمى‏خواهد خودش كارخانه راه بيندازد يا طياره ببرد. اينهائى كه مى‏گويند روحانيت بايد دخالت نداشته باشد، نمى‏فهمند يا مى‏فهمند و مردم را اغفال مى‏كنند، اين اشتباه است، روحانيت نظارت بر اوضاع دارد، كارها دست كارشناس‏هاى غير روحانى است. روحانيون نظارتى بر امور دارند كه غلطكارى نشود، يك وقت كودتا نشود، يك وقت ظلم به مردم نشود، روحانيت مى‏خواهد جلو غارتگرى و ستم و دزدى را بگيرد.

سوال: سوال آخرم اين است، اين مشكل به نظر مى‏رسد كه آمريكا بتواند شاه را پس بدهد و اگر اين راه حل نباشد، چه راه حلى به نظر شما مى‏رسد؟

جواب: ما سؤال مى‏كنيم كه چرا نمى‏تواند؟ چيزى كه موافق همه قوانين بين‏المللى است، در همه قوانين است كه اگر كسى به ملتى ظلم كرده، مال ملت را خورده است، مجرم است، بايد بيايد

صحيفه نور ج 10 صفحه 256

در همان محل محاكمه شود. آقاى كارتر در اين مورد لج كرده، معلوم مى‏شود ايشان يك آدم لجوجى هست يا اينكه نمى‏خواهد واقعيت مسائل را ادراك كند. مملكت خودش و مملكت ديگران و مملكت‏هاى عالم را به آتش مى‏كشد كه يك نفر آدم را آنجا چون رفيق و دوست سابقش بوده و جيبش را پر كرده، حالا دلش نمى‏خواهد او بيايد اينجا و محاكمه شود و مبادا معلوم شود كه جيب آقاى كارتر هم پر شده است و ما از او مطالبه كنيم، اين يك مسأله‏اى نيست كه نتواند اگر بخواهد روى قواعد عمل كند، مى‏تواند و كسى جلوى او را نمى‏گيرد، حتى همه مملكت خودش هم از او تشكر مى‏كنند كه آن بساط را به هم زده و اگر چنانچه شاه را پس ندهند، هر چه مى‏خواهد پيش آيد ما پافشارى مى‏كنيم و از هيچ چيز نمى‏ترسيم. شيخ الرئيس ولو اين كلمه را گفته لكن ما نمى‏ترسيم از اين اسلحه‏اى كه دست بى عقل است، ما نمى‏ترسيم براى اينكه ما نمى‏خواهيم به اين عالم خيلى عشق داشته باشيم براى اينكه اين عالم چيزى ندارد. اينجا جز گرسنگى خوردن، ظلم كشيدن، تو سرى خوردن از قدرت‏هاى بزرگ چيزى براى ملت ما نمانده است كه بترسيم يا ملت ما بترسند، ما تا همه جا حاضريم براى اين امر.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 257

تاريخ: 10/9/58

پيام امام خمينى به ملت ايران در رابطه با زلزله

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت شريف و خيرخواه ايران! خواهران وبرادران ارجمند! با آنكه مى‏دانم با احساس مسؤوليت و حس تعاونى كه در همه قشرهاى محترم است، براى نجات برادران و خواهران خود در اين فصل سرما به مناطق زلزله زده خواهيد رفت و با توان خود به مسلمانان و اطفال ناتوان كمك خواهيد كرد لكن اينجانب نيز با احساس تكليف از شما عزيزان مى‏خواهم كه فرصت را از دست نداده و به اين عبادت اسلامى و انسانى بشتابيد. راضى نشويد كه شما و اطفال عزيزتان در آسايش باشيد و خواهران و برادران و عزيزان آنان در رنج.

بدانيد كه اين حوادث دردناك جنبه آزمايش و امتحان نيز دارد. همانطور كه در زلزله قبل با آن همت بزرگ انسانى آنچنان به كمك شتافتيد كه در مدت كوتاهى زائد بر احتياجات اوليه اسباب رفاه آنان را فراهم كرديد، اميدوارم كه در اين ايام هم كه سرما بيشتر است همانطور عمل كنيد. اينجانب اجازه مى‏دهم كه از سهم امام(ع) و سادات محسوب نمائيد. از خداوند متعال توفيق و سعادت و سلامت همگان را خواستار و نجات برادران و خواهران را خواهانم.

والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته‏

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 258

تاريخ: 15/9/58

پيام امام خمينى در رابطه با پرهيز مردم از اختلاف

استقبال ملت از قانون اساسى، موجب يأس دشمنان اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت شريف و مبارز ايران ايدهم الله تعالى

در اين موقع حساس كه كشور عزيز و اسلام بزرگ روبرو با آمريكاى خونخوار است و لازم است همه قشرها با هم هماهنگ و همصدا در مقابل دشمن بزرگ بايستند و فرصت به دست عمال اجانب و ريشه‏هاى گنديده طرفداران رژيم سابق ندهند، مع الاسف گاهى شنيده شود كه اشخاصى بى خبر از عمق مسائل، تحت تأثير بدخواهان غائله بپا مى‏كنند و خداى نخواسته موجب اختلاف و شكاف مى‏شوند. من اكيدأ از همه ملت شريف مى‏خواهم كه از مطالبى كه باعث اختلاف و بهره‏بردارى دشمن است احتراز كنيد و به مراجع عظيم‏الشان و علماى اعلام احترام گذاريد. برادران بدانيد فاجعه‏اى كه در منزل حضرت آيت الله شريعتمدارى پيش آمد، به دست توطئه‏گران است كه بايد محكوم شود و توجه داشته باشند كه اين نحو امور را توطئه‏گران تكرار نكنند. من از همه قشرهاى جوان دانشگاهى و مدارس علوم دينيه و روشنفكران و دانشمندان و نويسندگان عاجزانه استدعا مى‏كنم در اين وقت حساس از هر گونه اختلاف دست برداشته و دشمن بزرگ را هدف قرار دهند. من امروز اين امر را تكليف شرعى الهى و وظيفه ملى مى‏دانم. از خداوند تعالى وحدت كلمه ملت و عظمت اسلام و مراجع عاليقدر و پيروزى ملت مسلمان را خواستارم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 259

تاريخ: 15/9/58

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس خبرگان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از آقايان كه در اين مدت براى قانون اساسى و براى مجلس خبرگان زحمت كشيديد، تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه خدمت شما به اسلام مورد نظر صاحبان اسلام باشد و موفق باشيد كه از اين به بعد هم همه با هم خدمت كنيم براى اسلام.

اين قانون اساسى كه تحت نظر علما و كارشناسان اسلام تهيه شده، موجب نگرانى بعضى اشخاص هست و من هيچ نگران نيستم. قانون اساسى صحيح است و اگر بعض طوائف خيال مى‏كنند كه آن چيزى كه آنها مى‏خواهند در قانون اساسى نيست، اين يك اشتباهى است و اين را بايد بدانند كه اسلام براى همه است و قانون اساسى همه دردها را انشاءالله دوا مى‏كند. و اميدواريم كه اگر فرض كنيد كه يك نقيصه‏اى در كار باشد، بعدها در مجلس شورا اين نقيصه رفع بشود. نگران نباشند هيچ يك از طوائف لكن توجه به يك مسأله داشته باشند و آن اين است كه قدم به قدم، از اول اين نهضت تا حالا مواجه با مخالفت دسته‏ها بوديم و الان كه از اين جهت هم مأيوس شدند، گمان مى‏كردند كه قانون اساسى مورد توجه مردم نيست. خيلى خوشحال شده بودند از اينكه در اين، راجع به شوراهاى شهر، مردم خيلى اقبال نكردند و آرزويشان اين بود كه در قانون اساسى هم مردم اقبال نداشته باشند، لكن ديدند كه اين قانون اساسى بهتر اقبال شد برايش، از اصل جمهورى اسلامى. حالا البته من درست به تحقيق نمى‏دانم نسبت چى است لكن تا حالا به ما گفتند نسبت از آن بالاتر است. حالا مأيوس شدند بعض طوائف، مى‏بينند خوب اين قدم هم برداشته شد.

امروز غائله به پا كردن، به نفع آمريكا و به ضرر اسلام است

ديگر چه بكنند؟ حالا افتادند به اينكه تظاهر كنند ما قانون اساسى را نمى‏خواهيم. با قلدرى يك حرف داشتند كه بگويند قانون فلان جا يك اشكالى دارد، بيائيد اين اشكال را مثلاً رفع كنيد. يك وقت اين است كه افتادند به قلدرى و يك دسته از اشخاص مغرض، از بستگان رژيم منحوس پهلوى، از بستگان امريكا افتادند ميان مردم، يك دسته اشخاص ساده لوح هم تحت تأثير واقع مى‏شوند و خيال مى‏كنند كه اينها يك نظر صحيحى دارند. در صورتى كه مسأله اينطور نيست، آنها نظر صحيح ندارند و

صحيفه نور ج 10 صفحه 260

اينها اول تا حالا قدم به قدم كه مخالفت كردند، حالا اين قدم هم برداشته شد و ديدند همه ملت تقريبأ موافق با قانون اساسى هستند، حالا مى‏خواهند با قلدرى كار را به پيش ببرند. يعنى خيال مى‏كنند كه در مقابل يك ملتى كه همه اين ريشه‏هاى فساد را دارد مى‏كند و كنده است، باز مى‏شود كه يك عده‏اى قلدرى كنند و بگويند كه ما نمى‏خواهيم اين را. چطور مى‏شود در مقابل يك ملت چند نفر بگويند ما نمى‏خواهيم؟ اختيار دست شما نيست كه بخواهيد يا نخواهيد. بخواهيد يا نخواهيد، اين قانون اساسى تصويب شد و مردم به آن رأى دادند، قريب به اتفاق به آن رأى دادند و ديگر دست و پا كردن صحيح نيست.

و من امروز به همه ملت، به همه طوائف، به همه ديگر گروه‏ها عرض مى‏كنم كه امروز شما مخالفتان امريكاست، مخالفتان دولت‏هاى بزرگ است. امروز مملكت شما مقابل با يك همچو قدرت‏هائى است.

شما اگر اسلام را قبول داريد، خوب مملكت اسلامى را هم بايد قبول داشته باشيد، و اسلام در خطر است. و اگر چنانچه ملى هستيد، خوب ملت شما در خطر است، كشور شما در خطر است. امروز بيائيد باز تظاهر كنيد و اين او را بزند و اينطور مسائل واقع بشود، نه امرى است كه عقل او را قبول بكند، برخلاف موازين عقلى است و برخلاف شرع است بلا اشكال و از گناهان كبيره است كه معلوم نيست كه اگر كسى الان اسلام را صدمه بزند اصلاً قابل اين باشد كه توبه‏اش هم حتى قبول بشود. بايد اشخاص روشن، اشخاص صحيح، اين ريشه‏هائى كه مى‏خواهند اين كارها را بكنند، اين فسادها را ايجاد كنند، غائله مى‏خواهند درست بكنند، اينها را نصيحت كنند، به اينها بگويند كه آخر شما مسلمان هستيد، چرا مسلمان بايد با اسلام مخالفت كند. شما نمى‏دانيد كه داريد با اسلام مخالفت مى‏كنيد، شما نمى‏دانيد كه اگر اختلاف بين خود ما واقع بشود نتيجه‏اش را امريكا مى‏برد و دولت‏هاى بزرگ. شما نمى‏فهميد اين را، يا مى‏فهميد و تعمد داريد. ملت حالا بايد موازين دستش باشد، كسانى كه امروز غائله ايجاد مى‏كنند، اختلاف ايجاد مى‏كنند اين كسان را بشناسند كه اينها عمل‏شان صحيح نيست و به اسم فلان آقا يك غائله ايجاد مى‏كنند، به اسم فلان شخص يك غائله ايجاد مى‏كنند. اينها نه مورد نظر فلان آقا و فلان انسان است، اينها يك اشخاصى هستند مى‏خواهند غائله ايجاد كنند و اين غائله هم به نفع آمريكا تمام مى‏شود، به ضرر اسلام تمام مى‏شود، مخالف شرع اسلام است، از گناهان بسيار بزرگ است. امروز اين اختلافات را از آن دست بردارند.

لزوم حفظ آرامش، جهت رفع گرفتارى‏ها

من اين را اعلام مى‏كنم كه اگر كسى به من سب بكند، فحش بدهد، عكس مرا پاره كند، احدى حق ندارد كه به او تعرض كند. حرام است تعرض كردن به كسى كه به من سب كند، به من فحش بدهد، عكس مرا پاره كند، مرا بزند، هر كارى بكند، احدى حق ندارد در اين وقتى كه ما گرفتار هستيم در اين

صحيفه نور ج 10 صفحه 261

مصيبت بزرگ، با او مقابله بكند تا اينكه به زد و خورد برسد و غائله ايجاد بشود. امروز آرامش ما مى‏خواهيم. غائله نگذاريد ايجاد بشود. بايد همه با هم دست به هم بدهيم و ايجاد غائله نشود و همه دست به هم بدهيد، آرامش خودتان را حفظ كنيد و همه توجه به اين داشته باشيد كه اين چيز، گرفتارى‏هائى كه براى ملت ما پيش آمده اين گرفتارى‏ها رفع بشود. اين را به همه مى‏گويم، به كردها عرض مى‏كنم، به بلوچ‏ها عرض مى‏كنم، به ترك‏ها عرض مى‏كنم، به فارس‏ها عرض مى‏كنم، به سيستانى‏ها عرض مى‏كنم، به بلوچستان‏ها عرض مى‏كنم، به عرب‏ها عرض مى‏كنم، به همه ملت‏ها عرض مى‏كنم كه امروز اسلام در مقابل كفر واقع شده قضيه ايران نيست قضيه اسلام است، اسلام امروز در مقابل كفر واقع شده. همه ملت‏ها بايد با ما موافقت كنند، همه اختلافاتشان را كنار بگذارند و با ما موافقت بكنند. سر يك امور جزئى چرا بايد با هم اختلاف بكنند؟ من ديشب شنيدم كه يك اختلافى اينجا واقع شد. خدا مى‏داند كه چقدر متاسفم از اين معنا كه يك عده جاهل، يك عده اشخاص كه بى‏اطلاع از مسائل و از ريشه‏هاى مسائل هستند، اين يك چيزى، يك كسى يك كارى مى‏كند يك كس ديگر مى‏زند او را. اشخاصى هستند مى‏خواهند غائله ايجاد كنند. در همان سابق هم اينطور بود كه يكى از خود سازمانى‏ها يكى را مى‏كشت مردم خيال مى‏كردند آن كشته شده است مى‏ريختند به هم، بعد غائله ايجاد مى‏شد. حالا ممكن است كه يكى كسى از همان ريشه‏هائى كه سابق بوده حالا باشد يك غائله ايجاد كند، يك كسى را بكشد، يك كسى را بزند، بعد اسباب اين بشود كه يك مملكتى به هم بريزد. اين كار برخلاف شرع است، برخلاف انسانيت است، برخلاف مليت است. دست از اين كارها بردارند، برخلاف انسانيت است. چرا اين كارها را مى كنند؟ چه شده است كه حالا شما به جان هم افتاديد؟ چرا بايد به جان هم بيفتيد؟

خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند و اين مملكت را از شر دشمنان انشاءالله حفظ كند و ما را بيدار كند از اين خواب.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 262

تاريخ: 16/9/58

بيانات امام خمينى در ديدار با نماينده كيم ايل سونگ رئيس جمهور كره شمالى

عمال آمريكا با چماق مى‏خواهند قانون اساسى را نقض كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از آقاى رئيس جمهور و همچنين از ملت كره تشكر مى‏كنم كه در يك همچو موضع حساسى كه كشور ما هست، آنها هم بر حسب خلق انسانيت طرفدارى از ما مى‏كردند. ما در طول پنجاه و چند سال گرفتار آمريكا و دولت‏هاى بزرگ بوديم و آلت فعلشان هم رضاخان و محمدرضا پهلوى بودند كه آنقدر به اين ملت فشار آوردند و آنقدر قتل و غارت كردند كه بالاخره ملت به جان آمد و با تمام قوا با نداشتن هيچ اسلحه در مقابل اسلحه‏هاى مدرن ايستادند و با قدرت ايمان پيش بردند. آمريكا از آن قدم اول با وضع ما مخالف بود، تا توانست براى حفظ شاه فعاليت كرد، دست و پا كرد، براى من پيام فرستاد و بعد از اينكه شاه بيرون رفت و بختيار آمد، باز كوشش مى‏كرد و تعقيب كردند كه بختيار باقى باشد. بعد از اينكه بختيار رفت، اينها مشغول فعاليت شدند براى اينكه نهضت ما به ثمر نرسد و قدم به قدم دنبال كردند. آنهائى كه دنبال او بودند، از عمال آمريكا بودند، از ريشه‏هاى فاسد رژيم سابق بودند، غائله‏ها بپا كردند كه از اول رفراندم براى جمهورى اسلام نشود و بعد كه در اين قدم شكست خوردند، قدم دوم پيش آمد و براى انتخابات مجلس خبرگان باز كارشكنى كردند عمال خبيث آمريكا و بعد كه در آن قضيه هم شكست خوردند، راجع به رفراندم قانون اساسى مشغول شدند به كارشكنى، صندوق‏ها را شكستند، مردم را بازداشتند از رأى دادن، ولى مردم ايران بحمدالله در اين قدم فاتح شدند و راى قريب صددرصد به اين قانون اساسى دادند. در عين حال كه بعد از اينكه مردم هم نمايندگانشان رفت و نمايندگانشان را تعيين كردند براى بررسى قانون اساسى و همان نمايندگان مردم بودند كه قانون اساسى را بررسى كردند و تصديق كردند و بعد هم به رفراندم گذاشته شد، مردم قريب به اتفاق راى دادند بر قانون اساسى معذلك آمريكا از پا ننشسته است و غائله‏ها بپا مى‏كند و عجيب اين است كه اشخاصى كه مدعى اين هستند كه روى اساس آزادى، روى اساس دموكراسى عمل مى‏كنند (و هيچ دموكراسى بالاتر از اين عملى كه ما انجام داديم كه دو مرتبه به آراء عمومى قرار داده شده است، نيست) معذلك حالا متوسل به چماق شده‏اند و با چماق مى‏خواهند قانون اساسى را نقض كنند و قانون اساسى را تغيير بدهند غافل از اينكه ملت همان ملتند و مردم همان مردمند و ايمان مردم همان ايمان مردم است. اگر صد دفعه اين قانون اساسى را بخواهند اصلاح بكنند، نمايندگان ملت باز

صحيفه نور ج 10 صفحه 263

نمايندگانى هستند كه علاقه به اسلام دارند، علاقه به كشور خودشان دارند و همين طورى كه اين قانون را اينها تصويب كردند آنها تصويب مى‏كنند و اگر چنانچه صد دفعه به رفراندم بگذارند، مردم همان مردم هستند، مسلمان‏ها همان مسلمان‏ها هستند، علاقه مردم به كشور، به اسلام همان علاقه است و باز همان راى را خواهند داد و اينها بيخود دست و پا مى‏كنند و شلوغكارى مى‏كنند. و اين آشوبى كه الان در آذربايجان بپا كردند اين هم با دست عمال آمريكا دارد انجام مى‏گيرد و مردم شريف آذربايجان بدانند كه عمال آمريكا هستند كه الان دست به كار هستند و وادار مى‏كنند مردم را به اين آشوب‏ها و به اينكه يك وقت منجر به برادركشى بشود.

آشوبى هم كه در قم انجام شد باز به دست همان‏ها بود و آنها بودند كه مى‏خواستند نگذارند قانون اساسى تصويب شود. حالا هم با قانون اساسى مخالفند. مخالفت با قانون اساسى مخالفت با اسلام است و شما بيدار باشيد، برادران آذربايجانى بيدار باشند كه امروز كه مواجه هستيم با يك همچو قدرتى و اسلام مواجه با كفر است و اسلام در خطر است، اينهائى كه آشوب دارند بپا مى‏كنند، در هر جاى از مملكت كه آشوب بپا بكنند، اينها اشخاصى هستند كه مخالف با اسلام هستند و مى‏خواهند كه اسلام متحقق نشود، جمهورى اسلامى متحقق نشود و بايد درست متوجه باشند. البته اگر چنانچه قانون اساسى يك اشتباهاتى فرض كنيد در آن بشود (با اينكه نشده است، لكن اگر هم باشد) بعدها كه مستقر شد حكومت اسلامى، جمهورى اسلامى مستقر شد، رئيس جمهورى تعيين شد، مجلس تحقق پيدا كرد، باز ممكن است كه رسيدگى بشود، اگر نقصى داشته باشد، باز نمايندگان مردم اين كار را بكنند. چماق‏كشى نمى‏تواند كارى را انجام بدهد، اشخاصى كه چماق دارند مى‏كشند و آشوب در آذربايجان بپا كرده‏اند، بعضى از آنها پرونده‏شان موجود است كه روابط با آمريكا دارند، مردم بازى نخورند از اينها.

ما مجلسى را قبول داريم كه ظلمهاى آمريكا را بررسى كند، نه اين مجالس فرمايشى‏

خداوند انشاءالله ملت ما را نجات بدهد از شر آمريكا. من اميدوارم كه اگر صداى ما به مردم عالم برسد، ملت‏ها همه موافقند، اگر ملت آمريكا هم بفهمند ما چه مى‏گوئيم و كارتر و امثال كارتر در مملكت ما چه كردند در عرض اين چندين سال، در عرض اين پنجاه سال چه كردند با اين مملكت ما، آنها هم با ما موافق مى‏شوند و ما اميدواريم كه در همين نزديكى كه پرونده‏هاى اينها تمام شود و پرونده‏هاى رؤساى جمهورى آمريكا درست تشكيل شود ما دولت آمريكا را با يك مجلسى از همه اشخاص حقوقدان مملكت‏ها، از همه فرستاده‏هاى دولت‏ها دعوت كنيم اينجا و بررسى كنند راجع به ظلم‏هائى كه آمريكا راجع به اين مملكت كرده است و ظلم‏هائى كه وسيله آمريكائى‏ها به اين مملكت شده است بررسى كنند تا معلوم بشود كه آمريكا چكاره است در دنيا و چه مى‏كند با ضعفا و چه مى‏كند با مردم و ما اميدواريم در آن قدم هم پيروز بشويم و ما آمريكا را محكوم كنيم. اين مجالسى كه اينها درست كرده‏اند و ما را محكوم كردند، اين از اول معلوم بود كه ما محكوم هستيم، براى اينكه مجلسى

صحيفه نور ج 10 صفحه 264

است به فرمايش خود كارتر تحقق پيدا مى‏كند و آنها تخلف از قول ابرقدرت‏ها نمى‏كنند، بنابراين آن مجالس پيش ما ابدا ارزش ندارد و هر چه محكوم كنند ما را، غلط مى‏كنند، محكوم كردند، غلط كردند، اشتباه كردند و ما اينهائى كه در اينجا هستند، اينها را ما از اجزاء سفارتخانه بودند، يك مطلبى بود كه ممكن بود حق با آنها باشد اما ما اينجا را نه سفارتخانه مى‏دانيم، اينجا مركز جاسوسى است و نه آن افرادى كه در آنجا هستند از سفرا و از اجزاء سفارتخانه مى‏دانيم و ديپلمات مى‏دانيم، هيچ اين حرف‏ها نيست، اينها همه جاسوس هستند و مجرم هستند و مجرمين بايد در خود اين مملكت رسيدگى به حالشان بشود و ما انشاءالله اين مجلس را تهيه مى‏كنيم براى رسيدگى به تمام اين اوضاع و از ملت‏ها دعوت مى‏كنيم كه نمايندگانشان را در اين مجلس بزرگ بفرستند و ما آمريكا را به او برسيم كه بايد چه بكنيم با او.

و من باز از همه ملت‏هائى كه با اين ملت ضعيف، با اين ملت مظلوم موافقت كردند، پشتيبانى كردند، تشكر مى‏كنم و از خداى تبارك توفيق همه انسان‏ها را، همه مستضعفين را مى‏خواهم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 265

تاريخ: 19/9/58

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان كرمانشاه (باختران)

پشتيبانى تمام قشرهاى ملت از اشغال سفارت‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من چهره‏هاى شما جوان‏ها را، چهره‏هاى ايمانى و نورانى شما دوستان عزيز را كه مى‏بينم كه شما از فرسخ‏ها دور آمديد براى اسلام، پشتيبانى از احكام قرآن، پياده آمديد، دانشجويان معظمى هستيد كه راه‏هاى دور را طى كرديد و پياده آمديد براى اظهار پشتيبانى از جمهورى اسلامى و از آنهائى كه در آن لانه جاسوسى براى افشاگرى خائنين هستند، بسيار تشكر مى‏كنم و دعا به شما مى‏كنم و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همه شما را موفق كند، همه سالم باشيد و همه اين راهى را كه تاكنون رفته‏ايد، باز دسته جمعى به آخر برسانيد و به پيروزى نهائى كه آرزوى همه ماست و به قطع كردن دست اجانب از كشورتان و قطع كردن دست دنباله‏هاى اجانب موفق بشويد. شما آقايان از راه‏هاى دور آمديد و پيام روستائيان، شهرستانى‏ها و دوستانى كه در بين راه بودند رسانديد كه آنها همه از اين راهى كه راه اسلام است پشتيبانى مى‏كنند.

اشخاصى كه مفسده مى‏كنند از آمريكا الهام مى‏گيرند

ساير قشرهاى ملت هم همينطور هستند، لكن مع‏الاسف در بين قشرهايى از مردم اشخاص مفسدى (اشخاصى كه الهام مى‏گيرند از آمريكا، از اجانب) هستند و مشغول مفسده هستند. لابد آقايان غائله‏اى كه بوجود آوردند در تبريز شنيده‏ايد، اينها تبريزى نيستند، اهل تبريز فكرشان اين فكر نيست كه با اسلام مبارزه كنند، تبريزى هميشه مثل ساير مسلمينى كه در ايران هستند، مى‏باشند. اينها كه اين غائله را به راه انداخته‏اند از خدمتگزارهاى اجانب هستند و پرونده بعضى از آنها هم در همين لانه جاسوسى پيدا شد از سران همين‏ها كه رفتند و راديو و تلويزيون تبريز را گرفتند و بعد هم بيرونشان كردند، پرونده بعضى از اينها پيدا شد كه مستقيما با آمريكا در رابطه بودند و از جاسوسان آنها بودند. امروز هم من شنيدم كه اينها رفته‏اند در دهات، دهات تبريز (بعد از آنكه اهالى محترم شهر تبريز ريختند و اينها را بيرون كردند) رفته‏اند در دهات و دهاتى‏ها را دارند بازى مى‏دهند و مى‏خواهند باز غائله ايجاد كنند و من به اهالى آذربايجان و به اهالى شهر تبريز، به مؤمنان متعهدى كه در ايران هستند، هر جا هستند و در آذربايجان، در هر نقطه هستند و به برادرانى كه در روستاها هستند، هشدار

صحيفه نور ج 10 صفحه 266

مى‏دهم، تذكر مى‏دهم كه اينهائى كه مى‏آيند بين شما و مى‏گويند كه فلانى حكم جهاد داده، اينها همه دروغ مى‏گويند. جهاد بر عليه اسلام؟ جهاد براى خاطر كارتر؟ شما بيائيد جهاد كنيد كه كارتر توفيق پيدا بكند و مملكتتان را بگيرد؟ اينهائى كه مى‏آيند اينها را مى‏گويند، اينها نوكرهاى سفارت هستند، بستگان سفارت هستند و اينها به محاكمه كشيده خواهند شد، اينها را دستگير خواهند كرد، خود آذربايجانى‏ها اينها را دستگير كنند تا محاكمه كنيم اينها را و اين دشمن‏هاى اسلام را، دشمن‏هاى ايران را به جزاى خودشان برسانيم. متوجه باشند روستائيان محترم، آنهائى كه در بلاد متفرق هستند و از تبريز بودند، از علماء تبريز سؤال كنند، وقتى كه مى‏آيند در تبريز، بروند از علماء سؤال كنند، دست به كارى نزنند كه اسباب اين بشود كه اسلام از دستتان برود يا اينكه كشتارى بشود. ما اگر بخواهيم اينها را با اسلحه از بين ببريم، همان خود تبريز اينها را از بين مى‏برد، اگر ما بگوئيم، لكن ما نمى‏خواهيم اينطور بشود، ما مى‏خواهيم آرامش باشد، ما مى‏خواهيم مملكتمان آرام باشد تا بتوانيم اصلاح كنيم همه را.

ما الان مواجه هستيم با يك دشمن بزرگى، در اين حالى كه ما متوجه و مواجه با يك دشمنى هستيم كه اساس اسلام را مى‏خواهد از بين ببرد، كشورمان را مى‏خواهد مثل سابق باز به دست بگيرد، يك مشتى از اراذل، يك مشتى از اشخاص از خدا بى‏خبر، يك مشت اشخاصى كه از خانه‏هايشان چيزهاى ننگ‏آور بيرون آمده است، ديگرانشان هم همينطور هستند، اينها آمدند در مقابل همه مسلمين به كمك كارتر و امثال كارتر فعاليت مى‏كنند. اهالى آذربايجان متوجه باشند، اهالى روستاهاى آذربايجان متوجه باشند، علماء آذربايجان توجه كنند، هدايت كنند، آنهايى كه در روستاها هستند، بفرستند اينها را هدايت كنند كه به دام اين اشخاصى كه مفسده هستند نيفتند. اينها اشخاصى هستند، آنها را بازى مى‏دهند، خيال مى‏كنند كه با يك كلمه‏اى كه گفتند و بازى دادند كارها درست مى‏شود. بايد اهالى محترم تبريز مجهز باشند براى جلوگيرى از اين مفسده‏ها و بايد خودشان جلوگيرى كنند، البته نبايد به غير آرامش باشد، بايد با آرامش باشد و خداى نخواسته يكوقت خونريزى نشود. در هر صورت شما از راه‏هاى دور مى‏آييد براى پشتيبانى، آذربايجانى‏ها قيام مى‏كنند براى پشتيبانى از اسلام، آنوقت يك گروهى بيخبر از خدا، بيخبر از اسلام، خائن به كشور ما، غائله مى‏خواهند بپا كنند، جمع شده بودند و حرف‏هاى نامربوط زده بودند تا غائله ايجاد كنند و جلوگيرى شد. رفتند آذربايجان غائله بپا كردند و حالا جلوگيرى شده است، حالا رفته‏اند در دهات مى‏خواهند غائله بپا كنند. خود دهاتى‏ها اينها را راه ندهند، اينها مفسد هستند، اينها فاسد هستند، اينها محاكمه بايد بشوند، گول نخورند از اينها.

با وحدت كلمه و اسلام امور را به پيش ببريم‏

الان بين راه هستيم، ما الان مواجه هستيم به يك قدرتى كه بايد

با وحدت كلمه، با اسلام پيش ببريم. اينها آمدند مى‏خواهند نگذارند و مى‏خواهند مانع بشوند از اينكه اسلام پيشرفت كند، اينها از اول مخالف اسلام بودند. اينها روزنامه‏هائى كه نوشتند، قاچاقى نوشتند و اعلاميه‏هائى كه قاچاقى

صحيفه نور ج 10 صفحه 267

دادند، همه‏اش برخلاف اسلام است. بايد اهالى محترم آذربايجان خصوصاً و اهالى همه ايران بيدار باشند و دسته جمعى با هم برخلاف اين دشمن بزرگ و مخالف اين دشمن بزرگ بپا خيزيم و انشاءالله پيروز بشويم و پيروز خواهيم شد.

ما از اين به بعد ديگر اجازه نخواهيم داد كه اجانب در مملكت ما بيايند و آقائى كنند به ما، ما خودمان هستيم، هر چه هم مى‏خواهند آنها فشار بياورند و نقشه بچينند براى اين كه محاصره اقتصادى بكنند، ما از محاصره اقتصادى باكى نداريم. علاوه، مگر دنيا تابع آقاى كارتر است كه وقتى كه بگويد بايد محاصره اقتصادى بشود، همه دنيا بگويند كه چشم، ما محاصره اقتصادى مى‏كنيم. اين از اشتباهاتى است كه اين ابرقدرت‏هاى خالى از عقل مى‏كنند كه خيال مى‏كنند كه حالائى كه من يك قدرتى دارم تمام مردم، تمام عالم تابع من هستند، حتى در مملكت خودشان هم در همان پست‏هاى وزارتشان هم با ايشان موافقت ندارند و ايشان را تقبيح مى‏كنند و ايشان را بايد از صحنه سياست خارج كنند.

آمريكا بايد كارتر را از صحنه سياست خارج كند

آمريكا بايد كارتر را از صحنه سياست خارج كند. كارتر بد سياستمدارى بود براى آمريكا، بد رئيس جمهورى بود براى آمريكا، آمريكا را بدنام كرد در دنيا، مسلمين را بر ضد امريكا مجهز كرد كارتر و اين كارتر لايق اين نيست كه رئيس جمهور آمريكا باشد. ملت آمريكا بايد بدانند كه كارتر را نبايد راى به او بدهند براى اينكه كارتر خيانت كرده است به آمريكا و الان مشغول خيانت به آمريكاست، مشغول دسيسه است و برخلاف مصالح آمريكا دارد عمل مى‏كند، چنانچه دانشمندان خود آمريكا اين مطلب را دارند مى‏گويند و بعدها هم خواهند گفت.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت شما جوان‏ها را، سلامت تمام اهالى ايران و مؤمنين را خواستارم و دعا مى‏كنم به شما، خدمتگزار شما هستم. خداوند همه شما را مؤفق كند. خداوند دشمنان شما را از بين ببرد و شما را پيروز كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 268

تاريخ: 20/9/58

فرمان امام خمينى به مسؤولين امر، كميته‏ها و سپاه پاسداران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شكايات زيادى از اطراف كشور شده است كه به اسم بعضى از كميته‏ها و دادگاه‏ها و به اسم بعضى از سپاهيان پاسدار، اشخاص شرور بدون جهت به منظور هرج و مرج به خانه‏هاى مردم مى‏ريزند و خانه و اموال مردم را مصادره مى‏كنند، زمين‏هاى مردم را مى‏گيرند و درخت‏ها و باغات سر سبز را قطع مى‏كنند و به كشاورزى صدمه وارد مى‏سازند. من به تمام مسؤولين امر، تمام كميته‏ها و دادگاه‏ها و سپاهيان پاسدار ابلاغ مى‏كنم كه با كمال قدرت و جديت از اين امور غيرمشروع جلوگيرى كنند. كشور اسلامى است و بايد به موازين اسلامى عمل شود. من در اين چند روز، هيأتى براى رسيدگى به امور به اطراف ايران اعزام خواهم كرد و كسانى كه برخلاف دستور اسلام تجاوز به مال و زمين‏هاى مردم مى‏كنند به مجازات خواهند رسيد. اهالى محترم كشور لازم است با مأمورين دولت و هيات ويژه كه خواهم فرستاد همراهى كنند، با تشريك مساعى دست اشرار را از اينگونه تجاوزات كوتاه نمايند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 269

تاريخ: 20/9/58

فرمان امام خمينى به دكتر ابراهيم يزدى

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب آقاى دكتر ابراهيم يزدى

شكايات بسيارى از استان‏هاى مختلف كشور رسيده است. جنابعالى كه مورد اعتماد اينجانب هستيد مأمور مى‏باشيد با هياتى كه به اينجانب معرفى خواهيد نمود به استان‏هاى كشور سركشى نموده و پس از رسيدگى به شكايات مردم از موارد اختلاف و اشخاص متخلف گزارشى تهيه نمائيد تا درباره آنان تصميم مقتضى گرفته شود تا در محاكم صالحه رسيدگى و متخلفين مجازات شوند. لازم است در هر نقطه با علماى اعلام و معتمدين محل تماس گرفته و با همكارى آنان مأموريت را انجام دهيد.

بديهى است تمام قشرهاى مختلف كشور در اين امر مهم از هيأت ويژه پشتيبانى مى‏نمايند و موضوعات مورد اختلاف را با اين هيات مطرح مى‏نمايند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 270

تاريخ: 21/9/58

بيانات امام خمينى در جمع خواهران و برادران كفن پوش از بابلسر

مقصود عمال آمريكا اين است كه ملت را از آن راهى كه مى‏رفت منحرف كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من نمى‏دانم از شما خواهران و برادران كه با اين حال، با كفن‏پوشى، براى پشتيبانى از اسلام و جمهورى اسلام تا اينجا آمديد چطور تشكر كنم. من دعاگوى همه شما هستم و همانطور خدمتگزار همه شما. مى‏دانيد كه در اين موقعى كه ما هستيم، حساسترين موقعى است كه در كشور ما مى‏گذرد، از آن طرف مواجهه ملت ما با قدرت بزرگ امريكا با همه وسائل تبليغاتى و وسائل جنگى كه دارد و از آن طرف ريشه‏هاى رژيم سابق و منحرفين از ديانت اسلام كه در گوشه و كنار مشغول فعاليت هستند و مى‏خواهند نگذارند اين جمهورى اسلامى به ثمر برسد.

اينكه گفتيد در آنجا، در بابلسر، براى رد قانون اساسى و اينها اعلاميه‏ها دادند، اينها همين‏ها هستند كه نمى‏خواهند اسلام در ايران تحقق پيدا بكند. اينها از اول دست و پا مى‏كردند كه اين شخص فاسد را نگه دارند و بعد هم دست و پا مى‏كردند كه رژيم سلطنتى را نگه دارند و بعد هم دست و پا مى‏كردند كه بختيار را نگه دارند و بعد هم دست و پا مى‏كردند كه قانون اساسى سابق را كه لازمه‏اش حفظ رژيم شاهنشاهى و رژيم سابق بود نگه دارند، در اين مراحل شكست خورد. به مجردى كه شكست خوردند صورت‏هاى خودشان را عوض كردند، در حال شكست شدند يك اشخاص ملى، يك اشخاص دينى و اسم‏ها را تغيير دادند. يك وقتى شاهنشاه و آن بساط را مى‏خواستند، بعد حرف‏ها تغيير كرد و اسم شد طاغوت. همين‏هائى كه، بعضى از همين‏هايى كه حالا مى‏گويند به رژيم سابق، طاغوت، طرفدار همين رژيم بودند و الان هم طرفدار رژيم و طرفدار آمريكا بعضى‏شان هستند، ملت ما در يك همچو موقع خطيرى كه مواجه است با امريكا و قاعده اين بود كه همه افراد ملت دست از همه مسائل بردارند و متوجه همين يك نقطه بشوند، اينها نمى‏دانند كه اگر چنانچه اين نهضت شكست بخورد و اين ملت در مقابل امريكا شكست بخورد، ديگر نه آذربايجانى مى‏ماند و نه ايرانى.

اين اشخاص كه در آذربايجان براى خدمت به آذربايجان دارند اين فعاليت‏ها را مى‏كنند و آن فسادها را مى‏كنند، آنها نمى‏دانند كه اگر مملكت ما به دست آنها بيفتد با اينها چه خواهند كرد، با اين ملت شريف ايران چه خواهند كرد، با آذربايجان چه خواهند كرد، با خوزستان چه خواهند كرد، با كردستان چه خواهند كرد، با سيستان چه خواهند كرد، با بلوچستان چه خواهند كرد، با تركمن صحرا

صحيفه نور ج 10 صفحه 271

چه خواهند كرد، اينها غافلند از اين معنا. ملت‏هاى شريف و توده‏هاى ملت شريف ما و ملت شريف ما و اين قشرهاى مختلف همه با جمهورى اسلامى موافقند و با امريكا مخالف، لكن با صورت‏هاى ديگرى، با ماسك‏هاى ديگرى اشخاص در بين آنها نفوذ مى‏كنند و آنها را اغفال مى‏كنند و در يك موقعى كه بايد ما همه با آرامش خاطر روبروى اين ديو بزرگ بايستيم و اين شيطان بزرگ، منحرف مى‏كنند ملت ما را از آن راهى كه دارد مى‏رود، راه ضلالت پيش‏شان مى‏گذارند، همين قدر مقصود اين است كه ملت را از آن راهى كه مى‏رفت منحرف كنند تا امريكا بتواند كارهايش را انجام بدهد. امريكا از اين وحدت كلمه ملت و از اينكه ملت ما به اينجا رسيده است كه جوان‏هاى غيور كفن پوش شدند، شهادت مى‏خواهند، از اين وحشت دارد و از شكست سياسى هم وحشت دارد و آن تابع اين است كه مهلت پيدا كنيم كه جرائم امريكا را و رؤساى جمهورى امريكا را، بخصوص اين رئيس جمهورى فعلى را، بر ملا كنيم، اينها از اين مطلب وحشت دارند، وحشت زده شدند اينها، لكن مى‏خواهند يك كارى بكنند كه ما را مشغول بكنند به يك امور ديگرى در داخل، مى‏خواهند اين نهضت را از داخل بپوسانند، مى‏خواهند اين نهضت را در داخل خودش اختلاف ايجاد كنند.

اين اشخاص كه فرياد مى‏زنند ما طرفدار خلق هستيم، مى‏خواهند شما را از مقصد اصلى (دشمنى با امريكا) منحرف كنند

غائله آذربايجان براى اين مقصد است و شواهد برايش هست كه براى همين مقصد است كه ملت ايران را مشغول به خودش بكنند و از امريكا و از دشمن‏هاى اصلى منحرف كنند، اذهان را متوجه كنند به آذربايجان، با اينكه آذربايجان قضيه مهمى نيست، آذربايجان يك دسته مفسدند و يك كارهائى كردند و ملت آذربايجان همچو چيزهائى را محكوم مى‏كنند، لكن اينها اشخاصى كه درست مطالب دستشان نيست، قشرهائى كه درست توجه به مطالب ندارند، اينها با تبليغات سوء خودشان، با طرفدارى از بعض اشخاصى كه خود آن آقا هم با آن مسائل موافق نيست، با اين مردم ساده را اغفال مى‏كنند و غائله درست مى‏كنند. هر روز در يك جائى غائله درست مى‏كنند و تمام مقصد اين است كه ملت ايران را از اين راهى كه دارد مى‏رود، از اين مواجهه‏اى كه الان پيدا شده است ما بين ملت ايران و آمريكا، از اين باز دارند. تمام كوشش‏هاى اين جمعيت‏ها اين است كه ما از اين توجهى كه الان پيدا كرديم و داريم، ساير مملكت‏ها را، حتى بعضى ممالك غربى را، متوجه به اين مقصد بكنيم و امريكا از اين باب وحشت زده شده است. مى‏خواهند ما را به خودمان مشغول كنند و غائله درست كنند، در همين جاها جار و جنجال پيدا بشود، حتى در قم جار و جنجال پيدا بشود، در آذربايجان جار و جنجال پيدا بشود، در كردستان بشود، در هر جا، و ما مشغول بشويم به خودمان و از دشمن غافل بشويم. بايد همه قشرهاى ملت بيدار بشوند، متوجه باشند كه گول اين اشخاصى كه فرياد مى‏زنند كه ما طرفدار خلق هستيم، ما فدائى خلق هستيم، آن اشخاصى كه رفتند و تلويزيون تبريز را گرفتند و ادارات دولتى را گرفتند، اينها اشخاص هستند كه مى‏خواهند شما را، ملت را از آن مقصد اصلى باز دارند، از آن

صحيفه نور ج 10 صفحه 272

مطلبى كه ما الان مى‏خواهيم امريكا را در تمام دنيا، رؤساى جمهورى، جمهورى امريكا را در تمام دنيا، آن چيزهائى، كارهائى را كه كردند، فاش بكنيم. اين يك مطلبى است كه براى آنها بسيار ناگوار است و ناچارند كه هى قشرها را وادارند در مقابل هم و بريزند به جان هم و بازى درست كنند، غائله درست كنند تا اينكه مجال ندهند به اينكه آن كار انجام بگيرد.

و ما بايد هوشيار باشيم. ملت ما بايد هوشيار باشند، توجه داشته باشند كه امروز كار مشكلتر است از آن روزى كه ما مواجه بوديم با محمدرضا. آن روز كه ما مواجه بوديم با محمدرضا، همه ملت دشمن خودشان را فرياد مى‏زدند كه نه، آنهائى هم كه دوست بودند با او آن وقت نمى‏توانستند اظهار كنند اما امروز ما مواجهيم با يك اشخاصى كه اينها داخل هستند، از خود ملت مى‏گويند هستيم و برخلاف مسير ملت دارند حركت مى‏كنند و تحريكات مى‏كنند، ما از تحريكاتشان مطلعيم.

ما امروز كارمان مشكل است از اين باب كه ما از يك طرف مواجهيم با امريكا و مى‏خواهيم حساب او را بكشيم كه ملت ما را چه كرده است. تا حالا يك طرف امريكا ايجاد كرده است يك دستجاتى را براى اينكه نگذارد اين كار بشود، همه مقصد اين است كه نگذارند اين دادگاهى كه ما از تمام ملت‏ها مى‏خواهيم در اينجا تشكيل بدهيم و امريكا را ببينيم، بررسى كنيم كه در اين چندين سال چه كرده است با اين ملت و اين ملت چه ديده است از او و خزائن اين ملت كجا رفته است، در جيب چه كسى رفته است. تمام اين حرف‏ها براى اين است كه نگذارند اين عمل بشود.

الان آنطورى كه به من اطلاع دادند، در خود تبريز و در اطراف تبريز هم پول دارند خرج مى‏كنند و هم دارند اسلحه توزيع مى‏كنند و اين ملت بيچاره غافل است از اين معنا كه دارند چه با او مى‏كنند. نمى‏دانيد كه اين اسلحه‏ها را مى‏دهند كه شما برخلاف اسلام قيام كنيد، اين پولها را مى‏دهند كه شما برخلاف اسلام حرف بزنيد، مبادى پولش هم به حسب احتمال معلوم است از كجاست. بيدار بشوند مردم، همه جا، شما كه از بابلسر، از شمال آمديد بيدار باشيد كه مبادا در آنجا يك همچو غائله‏اى پيدا كنند، حاصل بشود، مبادا مردم و جوان‏هاى ما تحت تأثير اين اوراقى كه اين خواهر گفتند كه در آنجا منتشر مى‏شود تحت تأثير آن واقع بشوند، مبادا خيال بكنند كه قانون اساسى، يك قانون اساسى، يك قانونى است كه ملى نيست، يك قانونى است كه اسلامى نيست. اين قانون را اشخاصى كه ملى بودند و اسلامى بودند، آنها اين قانون را تصويب كرده‏اند. آنهائى كه مى‏گويند اين قانون نيست، اينها برخلاف ملت دارند صحبت مى‏كنند، اينها مى‏خواهند اين ملت به مقصد خودش نرسد والا ملت اين را تصويب كرده است، بيدار بشويد، توجه داشته باشيد كه امروز روز اين نيست كه به اين صداهاى فاسد كه دائما مشغول بوق زدن هستند گوش بدهيد، امروز، روزى است كه با مشت‏هاى گره كرده در مقابل همه بايستيد و در مقابل امريكا بايستيد. و ما انشاءالله اميدواريم كه در همه اين سنگرها پيروز بشويم و در همه اين سنگرها اسلام پيروز بشود. خداوند ما را از شر كسانى كه برخلاف مسير اسلام دارند سير مى‏كنند نجات بدهد. خداوند ملت ما را از اشخاصى كه برخلاف مسير ملت دارند حركت مى‏كنند نجات بدهد.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 282

تاريخ: 22/9/58

فرمان امام خمينى به وزير امور خارجه

جناب آقاى قطب زاده، وزير امور خارجه ايران‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

لازم است هر چه زودتر يك هيات بين المللى بررسى با مشورت شوراى انقلاب تشكيل دهيد تا سياست تجاوزكارانه دولت آمريكا را در ايران، خصوصاً در طول حكومت شاه مخلوع خائن مورد بررسى قرار داده و در معرض افكار عمومى جهان قرار دهيد تا سازمان بين‏المللى كه زير نفوذ آمريكا ايران را به اصطلاح محكوم كرده‏اند، از جنايات دولت امريكا نسبت به مردم محروم ما آگاهى بيشترى پيدا كنند. همچنين براى مقابله با تبليغات سوء و تجاوزكارانه آمريكا در مورد گروگان‏ها در لانه جاسوسى آنها مى‏توانيد يك هيات مستقل بين‏المللى دعوت نمائيد تا از آنان ديدار كنند

والسلام

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 273

تاريخ: 21/9/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از جامعه پيشه‏وران اصفهان

تلاش و تبليغات دشمنان اسلام در ممانعت از تحقق و معرفى اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايانى كه تشريف آورديد متشكرم و آنطور كه ايشان تذكر دادند شما به رايگان در خدمت مردم بوديد كه فى‏الحقيقه خدمت به اسلام است. شما مى‏دانيد كه امروز كشور ما مبتلاى به چه امورى هست در حالى كه با يك قدرت بزرگى مثل امريكا مواجه هست، آنها هم همه طور دارند تبليغات مى‏كنند در خارج، تبليغات دامنه‏دار در مطبوعات خارجى، در مجالسى كه در خارج دارند، در اجتماعاتى كه دارند تبليغاتى به ضد كشور ما مى‏كنند، به ضد نهضت ما مى‏كنند و در داخل هم كه مطلع هستيد كه باز عمال آنها مشغولند از اسلام مى‏ترسند اينها تا حالا اسلام را اصلاً نمى‏دانستند چه هست، بعضى كه آمده بودند، از خارج آمده بودند گفتند در فلان جا اصلاً اسلام را نشنيده بودند، اصلاً اسم اسلام را نشنيده بودند، آنجائى هم كه اسم اسلام را شنيدند، معناى اسلام را نمى‏دانند. در ممالك خودمان هم كه اسلامى هستند، اسلام را يك نيمه‏اى از آن جزئى از آن را اطلاع دارند، اسلام را اطلاع ندارند، اسلام‏شناسان ما هم يك ورقى از اسلام را اطلاع دارند، اسلام به آنطورى كه هست نگذاشتند تا حالا ظهور پيدا بكند. كوشش‏هاى دائمى خلفاى بنى‏اميه، خلفاى بنى‏عباس، بعد هم خلفاى ديگر و سلاطين و سلاطين ايران بالخصوص و بعد هم در عصرهاى ما كه مطلع هستيد اين دودمان فاسد، اين پدر و پسر فاسد كوشش كردند به اينكه اسلام را نگذارند اصلاً ظهور پيدا بكند و اين عمده تبليغات خارجى بوده است دست‏هاى خارجى كه با مطالعات فهميده بودند كه اگر اسلام تحقق پيدا بكند دست آنها كوتاه مى‏شود، نگذاشتند كه اسلام به آنطورى كه هست تحقق پيدا بكند، اسلام را محصورش كردند در مدرسه‏ها و در مساجد آن هم، همان جهات عباديش كه اگر فرض كنيد از يك ملائى هم پرسيده مى‏شد، همان جهات عبادى را توجه به آن داشت آن جهات ديگر توجه به آن نشده بود، در كتاب‏ها هست اما در كتاب‏ها مدفون شده بود اسلام، كتاب هاى علمى ما همه ابواب اسلام در آن هست، همانطورى كه ابواب عبادات و وظائف عبادى هست ابواب حكومت و وظائف حكومت و جزائيات و قضاء و همه اينها، چيزهائى كه مربوط به حكومت است در كتاب‏هاى ما هست، لكن همانجا مدفون شده است، فقط توى كتاب است.

صحيفه نور ج 10 صفحه 274

دو تاويل ناقص و نادرست از قرآن

اسلامى كه آمده است براى اينكه در خارج يك وجود عينى پيدا بكند و مردم را در خارج تربيت بكند، تربيت همه جانبه در قطب‏هاى مختلف در بعدهاى مختلف يعنى آنطورى كه انسان هست. انسان اين هيكل موجود، اين جثه موجود و اين حواس موجودى كه ما احساسش مى‏كنيم، اين انسان نيست، به اين معنا حيوانات و انسان مثل هم هستند، همه مادى هستند، همه اين نحوه ادراكاتى منتها يك قدرى كم و زياد، يك بعد انسان عبارت از اين موجود فعلى كه داراى اين حواس و داراى خواص هست، بعدهاى ديگرش اصلاً به آن توجه نشده است و يا كم توجه شده است. مع‏الاسف ما در دو زمان مبتلاى به دو طائفه بوديم، در يك زمان ما مبتلا بوديم به يك جمعيتى كه قرآن را وقتى كه نگاه مى‏كردند و تفسير مى‏كردند، تاويل مى‏كردند، اصلاً راجع به آن جهت بعد ماديش، بعد دنيائيش توجه نداشتند، تمام را بر مى‏گرداندند به يك معنوياتى حتى قتال وقتى كه در قرآن واقع شده بود - قتال با مشركين - اينها قتال - با نفس - را تاويل به قتال با نفس مى‏كردند، چيزهائى كه مربوط به زندگى دنيائى بود تاويل مى كردند به معنويات.

اينها يك بعد از قرآن را ادراك كرده بودند و آن بعد معنويش البته به طريق ناقص، آن بعد معنويش بود و همه جهات را به همين بعد بر مى‏گرداندند و ما بعدها مبتلا شديم يك عكس‏العملى در مقابل او كه فعلا الان هست و از مدتى پيش اين معنا تحقق پيدا كرده كه در مقابل آن طائفه‏اى كه قرآن را و احاديث را تاويل مى‏كردند به ماوراى طبيعت و به اين زندگى دنيا اصلاً توجه نداشتند، به حكومت اسلامى توجه نداشتند و به جهاتى كه مربوط به زندگى است توجه نداشتند، اين طائفه دوم عكس كردند، معنويات را فداى ماديات كردند آنها ماديات را فداى معنويات كرده بودند و اينها معنويات را فداى ماديات كردند، هر آيه‏اى كه دستشان مى‏رسد و بتوانند، تعبير مى‏كنند به يك امر دنيائى، كانه ماوراى دنيا چيزى نيست. آنها كانه در نظرشان ماوراى عالم غيب چيزى نبود. آنها در يك حدودى كه خودشان داشتند درست بود حرفشان، اينها اعتقادشان اين است يا مسائلى كه طرح مى‏كنند اين است كه ماوراى اين عالم خبرى نيست همه اين مسائل را فداى همين عالم مى‏كنند.

نيل به دموكراسى و ماديات، تاويل نادرستى از خواسته‏هاى ملت ايران‏

شما مى‏بينيد حتى در اعمالى كه از مردم صادر مى‏شود در اين نهضتى كه همه قشرها شريك بودند شما از مركز كه تهران است بگيريد برويد از آن طرف تا آخر، از آن طرف هم تا آخر، از آن طرف هم تا آخر، از آن طرف هم تا آخر، يك وقت تمام مردم راجع به يك مطلب قيام كردند همه با هم همصدا شدند، صدا چه بود؟ صدا اين بود كه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، ما اين رژيم را نمى‏خواهيم و ما اسلام را مى‏خواهيم. همه همصدا يك مطلب مى‏گفتند بچه كوچكى كه تازه رفته بود در دبستان يا قبل از آن هم بود همين مطلب را مى‏گفت، آن مريض پيرمردى هم كه در بيمارستان خوابيده بود او هم همين را مى‏گفت. پشت‏بام‏ها هم وقتى كه مى‏رفتيد همه‏اش الله اكبر بود واز اسلام بود. لكن اينها همين

صحيفه نور ج 10 صفحه 275

معنايى كه همه دارند مى‏گويند اسلام، مى‏گويند كه همه اينها دمكراسى فرياد مى‏كردند، در صورتى كه اكثرا اينها كلمه دموكراسى به گوششان نخورده بود و معناى دموكراسى فاسدى كه اينها مى‏گويند، اگر به ايشان مى‏گفتند اصلاً قبول نداشتند. اينها مى‏گفتند اسلام. اينها كه مى‏خواهند همه چيز را تاويل بكنند، حتى اقوال مردم كوچه و بازار را هم تاويل مى‏كنند به اينكه نه اينها كه فرياد مى‏كردند و خدا مى‏گفتند و پيغمبر مى‏گفتند - عرض مى‏كنم كه - جمهورى اسلامى مى‏گفتند، نه اينها او را نمى‏خواستند اينها مى‏خواستند همين زندگى ماديشان درست بشود. از اين تنگ آمده بودند كه معاششان درست نيست. آيا اين معقول براى كسى هست كه فرياد بزند براى شكمش و خودش را به كشتن بدهد؟! فرياد بزند براى شكمش و جوانش را بكشتن بدهد؟! اين اصلاً معقول است؟ اينهائى كه داوطلبانه در ميدان مى‏رفتند و مقابل توپ و تانك و مسلسل مى‏ايستادند و آن شياطين به آنها حمله مى‏كردند و اينها با مشت گره كرده به آنها حمله مى‏كردند و غلبه هم كردند، اينها براى اين بود كه يك خانه خوبى داشته باشند؟! براى اين بود كه مبل و ميزى داشته باشند؟! اصلاً تو ذهنشان آنوقت يك چنين چيزى بود يا خير؟ همه مى‏ديدند كه بايد ما برويم و اسلام را زنده كنيم. از حرف‏هاشان همين معنا بود، اعمالشان همين معنا بود، از ما دائما اين مطلب را حتى حالا مى‏خواهند كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم. آخر كسى دلش مى‏خواهد شهيد بشود براى شكم؟! كسى جوانش شهيد بشود براى اينكه يك خانه خوبى داشته باشد؟! يا مساله اين نيست، مساله يك عالم ديگرى است شهادت براى يك عالم ديگرى، آن شهادتى كه همه اولياء خدا، همه انبيا دنبالش بودند و بسيارى از اولياء ما به شهادت رسيدند، آن معنا را مى‏خواستند، مردم دنبال آن معنا هستند لكن حالا آنهائى كه هم قرآن را همه چيز آن را به دنيا بر مى‏گردانند، هم احاديث را، همه چيز آن را به دنيا بر مى‏گردانند، اينها حتى همين فريادهاى مردم را عوضى تاويل مى‏كنند. قرآن راجع به معارف دارد، راجع به توحيد دارد، راجع به نبوت دارد، راجع به عالم آخرت دارد، عوالمى كه هيچ كس نمى‏تواند اطلاع پيدا كند الا به وحى، همه چيز است قرآن، اسلام همه چيز است، اين مثل رژيم‏هاى حكومتى نيست، حكومت دارد، لكن رژيم، يك رژيم حكومتى نيست مثل حكومت مثلاً فرض كنيد كارترى يا محمد رضائى.

هدف انبيا و اديان الهى، نجات انسان از ظلمات به نور

اسلام وقتى هم كه جنگ مى‏كرد، جنگ كردنش مثل جنگ كردن‏هاى كشورگشاها نبوده است كه بخواهد يك كشورى را بگيرد. اسلام مى‏خواسته آدم درست كند. آدم‏هائى كه گرفتار بودند زير چنگال مشركين، زير چنگال ابرقدرت‏ها، اسلام و همه مكتب‏هاى توحيدى آمدند كه اين مردم را از اين قيد رها كنند، آزاد كنند از اين قيدهائى كه به قلوب اينها آنها انداختند و همه چيز آنها را تحت قيد و اسارت قرار دادند. اسلام براى آزادى از اسارت آمده، نه فقط اسارت مادى كه نفت ما را ببرند، پيش اسلام، نفت يك چيز، مطرح نيست، بايد حفظ بشود اما مقصد اسلام نفت نيست، مقصد اسلام خانه نيست، مقصد بالاتر دارد و همه چيز در آن هست يعنى اسلام همانطورى كه به جهات مادى اين عالم و

صحيفه نور ج 10 صفحه 276

جهات حكومتى اين عالم، قضاء اين عالم توجه دارد به جهات معنوى هم توجه دارد و توجه به جهات معنوى بالاتر از توجه به جهات مادى است. اسلام همه چيز است يعنى آمده است اسلام و همه مكتب‏هاى توحيدى آمده‏اند كه اين انسانى كه يك موجود مادى است ابتدائا مثل ساير موجودات مادى يعنى بعد از اينكه يك مراحلى سير كرده حالا رسيده است كه شده است يك موجودى مادى داراى چشم و گوش و حواس و خواص، ساير حيوانات هم همين را دارند، مكتب‏هاى الهى آمدند كه اين موجودى كه قابل اين است كه همه چيز بشود، انسان يك نسخه كوچكى هست از همه عالم، يعنى جثه كوچك، يك نسخه‏اى از همه عالم هست، يعنى انسان در آن همه چيزهائى كه در همه چيز هست، هست تمام عوالم غيب و شهود در انسان هست منتها يك مقداريش بالفعل است، يك مقداريش بالقوه است.

انبيا آمدند كه دست اين انسان را بگيرند، از اين چاه بيرون ببرندش، دست انسان را بگيرند از اين ظلمت‏ها بيرون ببرند و به نور برسانند الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور خدا اخراج مى‏كند به وسيله انبياء بوسيله تعليمات، تعليمات انبياء براى اين است كه اين ظلمت‏هايى كه در اطراف يك موجودى هجوم به آن آوردند از همه اطراف دست آن‏ها را بگيرد و از اين ظلمت‏ها بيرون بياورد. ما وقتى در همين وضع فعلى كه ملاحظه مى‏كنيم گرفتار يك ظلمت‏هايى هستيم غير از اين ظلمت‏هائى كه براى ما هست راجع به ماوراء طبيعت. در همين جا ما يك گرفتارى‏هائى داريم كه اينها ظلمات‏اند و انبياء آمدند كه ما را از اين نجات بدهند.

استعمار فكرى از نقشه‏هاى بزرگ ابرقدرت‏ها

در مقابل انبيا اين ابرقدرت‏هائى كه مى‏خواستند همه چيز ما را ببرند و ما صدامان در نيايد و نفهميم كه دارند مى‏برند، ندانيم كه دارند ما را لخت مى‏كنند، اينها آمدند نقشه‏ها كشيدند، يكى از نقشه‏هاى بزرگ اينها اين است كه مغزهاى ما را ازمان بدزدند و به جاى او يك مغز فرنگى بگذارند، كه ما را همچو فرنگى درست بكنند كه افكار ما افكار اين بشود كه هر چه ما داريم از آنجاست، استقلال فكرى را از ما بدزدند، دزديدند استقلال مغزى ما را، از ما دزديدند. ما الان يك جمعيت سى و پنج ميليونى و شرق يك جمعيت چند ميليونى، چند صد ميليونى همچو تعلق به غرب و به اين قدرت‏هاى بزرگ پيدا كرديم و همچو مغزهاى ما متوجه به غرب است كه وقتى در كارخانه‏هاى خودمان يك فاستونى را درست مى‏كنند به اسم انگليسى مى‏خواهند آبش كنند به طور لاتين آنجا مى‏نويسند و بعد هم مى‏گويند فاستونى انگليسى با اينكه فاستونى مال خودمان، مال اصفهان است لكن به اسم انگليسى است، چرا؟ - براى اينكه مشترى - مغز همه اينجور شد، مغز بازار و مغز، خريدار اينجور شده كه ما خودمان بلد نيستيم چيزى درست كنيم اين را بايد او درست كند. اين كه ما خودمان داريم از خودمان سلب مى‏كنيم. ما خيلى چيزها داريم كه آنجا ندارند، ما اين كاشى‏سازى‏هائى كه، اين كاشى‏هائى كه مى‏ساختند سابق، در اين مدرسه فيضيه اگر يكوقت رفتيد ملاحظه كنيد آن درى كه از مدرسه فيضيه مى‏خواهد وارد بشود به صحن مطهر حضرت معصومه يك كتيبه دارد، داشت. من حالا سى سال است

صحيفه نور ج 10 صفحه 277

نديدم او را، يك كتيبه آنجا دارد آن كتيبه را آنوقت كه ما در مدرسه بوديم گفتيد كه يك عده‏اى از كارشناس‏هاى خارج آمدند و اينها را بررسى كردند و گفتند اين را در هيچ جاى ديگر نمى‏توانند درست كنند براى اينكه اين مركب از چند جور چيزهائى هست، رنگ‏هائى هست كه هر كدامشان يك پخت خاص دارد كه اگر كم و زياد بشود فرق مى‏كند يكيش چند درجه حرارت مى‏خواهد يكيش چند درجه حرارت و اين را جورى اينها درست كردند، آنوقت كارشناس‏هاى ما و صناع ما طورى درست كردند كه اين چند جور حرارت را طورى درست كردند كه روى اينجا خراب نشده. آنها نقل كردند كه گفتند كه اين اصلاً قابل قيمت كردن نيست براى اينكه دنيا ديگر نمى‏تواند اين را درست كند.

ما چنان مغزمان تهى شد كه صنعت‏هاى خوبمان را دست ازش برداشتيم، صنعت‏هاى كاشيكارى، صنعت‏هاى منبت كارى، صنعت‏هاى قالى بافى، صنعت‏هاى زرى بافى، مخمل بافى اينها همه را هى كم‏كم با تبليغات متفرقه كه اين دولت‏هاى فاسد هم به آن دامن زدند و اين پدر و پسر هم به آن زيادتر دامن زدند يكى بعد از ديگرى فراموش شد، صنعت‏هاى ما هم فراموش شد براى اينكه ما را عاشق غرب كردند و تا يك فاستونى را به اسم فاستونى انگليسى ما نامگذارى نكنيم مشترى‏هامان نمى‏خرند. ما طبيب داريم در ايران لكن اگر بعضى از آقايان يادشان باشد، يكى از بستگان محمدرضا پهلوى مبتلا شده، همان كه نقل مى‏كردند، مبتلا شده بود به لوزتين، از خارج براى او طبيب آوردند عمل كنند. شما ببينيد كه اين عمل چه عملى است، چه خيانتى است به يك ملت اعلام به اينكه ما براى لوزتين هم طبيب نداريم و چنين تو سرى زدن به اطباء جراح‏هاى ما، چنين تو دهان زدن به اينهاست كه اينها را عقب رانده است، خودشان را هم گم كردند. من يك وقت كه بعضى اطباء آمده بودند اينجا و مى‏گفتم كه خوب شماها معلوم مى‏شود در اين مدت‏ها درس نخوانديد كه - ما - هر كه مريض مى‏شود مى‏خواهد اروپا برود، گفتند ما داريم، طبيب داريم، لكن وضع جورى شده است كه هر كس هر مرضى پيدا مى‏كند راه مى‏افتد براى خارج، اين براى چيست؟ براى اينكه مغز ما دزديده شده است و يك مغز ديگرى جاى آن گذاشته شده، مغز استعمارى. يك مغز استعمارى ما الان داريم و تا اين مغز استعمارى را ما عوض نكنيم يك مغز استقلالى جايش نگذاريم نمى‏توانيم اين مملكت را اداره كنيم، هر چه بخواهيد هم درست كنيد نمى‏شود. كوشش كنيد كه اين مغز عوض بشود، اساتيد دانشگاه ما كوشش كنند كه اين جوان‏هاى ما مغزهاشان عوض بشود يك مغز استقلالى باشد، نه استعمارى، و آن مغزى نباشد كه درست كردند براى ما و مغز خودمان را از ما گرفتند، مستقل باشند فرهنگ هم بايد اينطور باشد، اقتصاد هم بايد اينطور باشد.

اتكاء به خود، رمز استقلال‏

ما تا بناى بر اين نگذاريم كه خودمان هم يك آدمى هستيم براى خودمان مى‏توانيم كار كنيم، ما به آن نان جوى كه خودمان درست كنيم تا بناى بر اين نگذاريم كه همان نان جو را مى‏خوريم و از خارج نمى‏خواهيم، نمى‏توانيم درست كنيم كار را ما تا بناى بر اين نگذاريم كه همان منسوجاتى كه خودمان

صحيفه نور ج 10 صفحه 278

درست مى‏كنيم كافى‏مان هست منسوجات ما ترقى نمى‏كند و ما باز تابع غير بايد بشويم و دستمان پيش غير دراز بشود.

چقدر براى يك مملكتى عيب است و سرشكستگى كه دستش را دراز كند طرف امريكا كه گندم بده، كشكول گدائيش را باز كند پيش دشمنش و از او بخواهد كه رزقش را بدهد، چقدر براى ما سرشكستگى دارد. تا - بناى بر اين - اين ملت بناى بر اين نگذارد كه كشاورزيش را تقويت كند و بسازد به آنكه خودش به دست مى‏آورد، ما نمى‏توانيم استقلال پيدا كنيم. تا اين ملت بناى بر اين نگذارد كه ما بايد همه چيزمان از خودمان باشد، ما بايد قطع رابطه اقتصادى، رابطه فرهنگى از خارج بكنيم، فرهنگ از خود ما بايد باشد اقتصاد هم از خود ما بايد باشد، تا اين بنا در توده‏ها نباشد و تا اين مغزى كه انگلى است و استعمارى است عوض نشود و باورمان نيايد كه ما هم آدم هستيم، نمى‏توانيم استقلال پيدا كنيم. ما بايد كارى بكنيم كه خودمان را، همه قشرهاى ملت و همه جوانان ما باورشان بيايد كه ما هم آدميم. تبليغات چنان كرده است كه ما را از آدم بودن بيرون كرده است، باورمان آمده است كه آنها هر چه هست، هستند. اگر بخواهيم اين مملكت ما يك مملكت مستقلى باشد، محتاج به غير نباشد، بايد آن كشاورزش و آن كارگرش و آن كارمندش و همه قشرها بناى بر اين بگذارند كه ما خودمان يك موجودى هستيم، يك آدمى هستيم، مملكتمان هم يك مملكتى است، همه چيز هم دارد، يك مملكت غنى‏اى است. و چنان كردند كه ما بايد در آنجائى كه چاه‏هاى نفتمان هست گرسنگى بخوريم، آنجائى كه آب‏ها دارد هرز مى‏رود و زمين‏هاى سرشار هست كه همه چيز از آن مى‏شود ايجاد بشود، زمين‏ها افتاده باشد و آب‏ها هم هرز برود. اين يك كارهاى استعمارى بوده. يعنى مى‏خواستند در محيط نفت مردم گدا باشند تا كارگر ارزان باشد تا بتوانند استعمارشان بكنند. همه جا را، هر جا را با يك نقشه‏اى عقب نگه داشتند تا استفاده كنند.

استقلال فكرى شرط اول استقلال است

ما تا نفهميم اين مسائل را، توجه نكنيم به اين مسائل و خودمان را نيابيم، اين گمشده را پيدا نكنيم، اين مغزى كه گم شده است و به جاى او يك مغز ديگرى نشسته عوضش نكنيم نمى‏توانيم مستقل بشويم. استقلال مغزى شرط اول استقلال است. استقلال فكرى شرط اول استقلال است كه ما فكرهامان را عوض كنيم، از اين انگل بودن خودمان را در آوريم. بايد ما اگر بخواهيم، اگر همه، همه ملت ادراك اين معنا را كرده باشند كه همه چيز ما را اينها برده‏اند و ما آنها را بيرون كرده‏ايم، بايد خودمان خودمان را نگه داريم، اگر اين نشود، بعدها باز همان مسائل كم كم با تدريج (حوصله آنها زياد است) با تدريج همين مسائل سابق تحميل بر ما مى‏شود. و با دو چشم، يك دو چشم ديگر هم قرض نكنيم و نگاه نكنيم به اطراف خودمان و به مملكت و احتياجات خودمان، كم‏كم به تدريج اينها باز به ما تحميل مى‏كنند، همه چيز را به ما تحميل مى‏كنند، با دست خودمان به ما تحميل مى‏كنند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 279

فتاوى فقهاى اسلام، ضربه‏اى بر پيكر استعمار

الان كه مى‏بينيد اين آشوب‏ها را در اطراف مملكت راه انداخته‏اند همه‏اش براى اين است كه نگذارند شما به حال خودتان باشيد و آرامش در مملكت باشد و يك مملكت اسلامى درست بشود. اينها از اسلام مى‏ترسند ضربه ديدند اينها از اسلام، اينها چند دفعه از اسلام ضربه ديده‏اند، از يك فتواى فقيه ضربه ديده‏اند، از يك پيرمردى كه در كربلا بود و اسمش هم مرحوم آميرزا محمد تقى بود ضربه ديد انگلستان، بيرون كرد انگلستان را از آنجا، از عراق. اينها از اسلام و از ملاى اسلام و از كاسب اسلام و از دانشمند اسلامى ضربه ديدند، چون ضربه ديدند الان آنها توجه به اين دارند كه نگذارند اين كار انجام بگيرد، هر جا يك غائله درست مى‏كنند، هر جا، يك اسمى با يك چيزى يك غائله درست مى‏كنند يك وقت مى‏روند كردستان غائله درست مى‏كنند، يك وقت مى‏آيند به آذربايجان كه الان مبتلا به آن هستيم درست مى‏كنند، بعد هم جاى ديگر درست مى‏كنند، اينطور نيست كه دست بردارند. اينها يك منفعت بزرگى از دست داده‏اند و يك شكست سياسى خورده‏اند. كارتر در دنيا الان شكست خورده، شكست سياسى كارتر در اين قضيه‏اى كه طرح مى‏كنند و اينها خوب لابد شنيديد در روزنامه‏ها بود كه وزير خارجه‏اش را فرستاد دوره‏گردى، اين آقاى انساندوست، اين آقايى كه براى انساندوستى محمدرضاى جانى را برده آنجا نگهش داشته يا توطئه‏گرى را مى‏خواهد از آنجا شروع بكند. اين آدم انساندوست وزير خارجه‏اش را دوره‏گردى فرستاد براى اينكه ما را در اقتصاد در انزوا بنشاند و محاصره اقتصادى بكند. اين آقاى انساندوست همه دنيا را مى‏خواهد بسيج كند كه ما از گرسنگى بميريم، خيال هم مى‏كند كه مى‏تواند. مع‏الاسف - با اسف - كارتر كه اين وزير خارجه‏اش كه گرديد دور، كسى به او اعتنا نكرد دست رد به سينه‏اش زدند گفتند نمى‏شود و همان مملكت خودش هم - اين كه مى‏خواست - كه مى‏گفت كه بايد ما حصر اقتصادى بكنيم، همان در مملكت خودش هم مواجه شد با مخالفت، بعضى وزراء مملكتش هم مخالفت كردند. اين آقاى انساندوست كه به خاطر انساندوستى اين آدم را برده است و نگه داشته و ادعا مى‏كند كه ما انساندوستيم كه اين را نگه داشتيم، پنجاه هزار جوان ما را در امريكا و در آنجاها مى‏خواهد كه به يك بهانه‏اى بيرون كند، حتى كشتار هم داشتيم ما، سگ‏ها هم به جان جوان‏هاى ما انداختند و اخيراً باز اين بود كه قاضى كذا گفته است كه اين خلاف قانون است، نبايد بشود، اينجا هم شكست خورد، شكست اخلاقى، كه اخلاقى در كار نبود كه شكست بخورد. فاش شدن اينكه خلق اينها اين است، جا زدن خودشان را به اينكه ما يك انساندوست هستيم و هياهو در اطراف اينكه انساندوستى ما را وادار كرده است كه يك آدم مفلوكى را بياوريم اينجا معالجه كنيم!!

اين مشت باز شد كه مساله اين نيست - اين مشت باز شد كه مساله اين نيست - كه اين پنجاه نفر جاسوس را بخواهد نجات بدهد، اصلا مطرح نيست پيش اينها آدم، آن كه مطرح است پيش امثال آقاى كارتر، همان است كه اين دوره هم رئيس جمهور بشود، همه دست و پا كردنش براى اين است كه اين دوره هم باز رئيس جمهور بشود، بيش از اين اصلا ادراك نمى‏كند. انسان را اصلا اينها چيزى نمى‏دانند. اين آقايان انساندوست دواهائى كه مى‏خواهند بفهمند كه آيا مفيد است يا مضر است

صحيفه نور ج 10 صفحه 280

مى‏فرستند پيش ما، صادر مى‏كنند به شرق. همانطور كه اطباء يك موش را، يك خرگوش را براى بعضى دواها تجربه مى‏كنند و چكار مى‏كنند كه بفهمند كه اين دوا چه جورى است، اينها ماها را تجربه مى‏كنند.

وابستگى روشنفكران غربزده

اينها ماها را تجربه مى‏كنند و مع الاسف در بين اين روشنفكرهاى ما كه بعضى‏شان مطلبشان معلوم شد بين همين جزء شاخص‏ها همين آدمى بود كه معلوم شد چكاره است، مع‏الاسف همين‏ها باز از اينها تعريف مى‏كنند براى اينكه مغز عوض شده است. يك كسى كه پنجاه سال مغزش را آنها تربيت كرده‏اند و از مغز انسانى بيرونش كردند يك مغز غربى روى آن گذاشتند، اين هر چه هم كه ضربه از غرب به اين مملكتش بخورد، به اين كشورش بخورد باز از آنها تعريف مى‏كند، باز هم دنبال اين است كه برگرداند. الان بعضى از اين مفسدها كه از ايران بيرونشان كردند رفتند در آنجا در پناه انگلستان، آنجا رفتند توطئه‏گرى، براى اينكه باز برگردانند وضع را، باز همان مسائل را برگردانند مشغول توطئه هستند، اينجا هم روابط بينشان هست، از اينجا هم باز روابط هست، از اينجا روابط با امريكا هست، روابط اشخاص براى توطئه‏گرى با امريكا هست، با انگلستان هم هست.

مى‏خواهند (نقشه اين است) كه بعد از چند وقت ديگر همان مسائل را برگردانند، اينها هم خودشان را ملى مى‏دانند و خودشان را روشنفكر مى‏دانند و خودشان را نسبت به اين مملكت دلسوز مى‏دانند. ما بايد بيدار باشيم، ملت ما بايد چشم‏هايش را باز كند، دو تا چشم هم قرض كند با چهار تا چشم نظر كند كه اين اشخاصى كه مشغول اين كارها هستند، اينها چكاره‏اند، اينها كه مشغول اين توطئه‏ها هستند، اينها رفقاشان چه كسانى‏اند، چه كسى با اين معاشرت مى‏كند. بايد درست توجه بكنند و اگر درست توجه نكنند به تدريج ممكن است ما تحميلمان بشود همان مسائل، البته نمى‏شود به اين زودى.

تا ما خودمان را پيدا نكنيم، نمى‏توانيم مستقل بشويم‏

اما ما اگر چنانچه خودمان شعور سياسى نداشته باشيم، اسلام در اينجا اگر تحقق پيدا نكند، اگر مملكت ما يك مملكت اسلامى نشود كه براى استقلال، براى آزادى، آنطور طرح‏ها دارد و جايز نمى‏داند، حرام مى‏داند كه يك مسلمانى پيوند ببندد با يك غير مسلمانى كه مى‏خواهد بر او سلطه پيدا بكند، اگر اسلام را ما در اينجا توانستيم با دست همه شما آقايان، با دست همه ملت توانستيم كه اسلام را در اين مملكت پياده كنيم، اسلام همه چيز ما را بيمه مى‏كند. دنبال اين معنا باشيد، فقط به انشاءالله و بسم الله و دعا كفايت نكنيد، عمل كنيد، بايد عمل بكنيد، يعنى بايد در دانشگاه عمل بشود، در ادارات عمل بشود. فرم را از آن فرم فرنگى بيرون بكنيد، يك فرم شرقى روى آن بگذاريد، يك فرم انسانى روى آن بگذاريد، اسلامى روى آن بگذاريد، نترسند. يكى از مسائلى كه ما مبتلا هستيم اين است كه

صحيفه نور ج 10 صفحه 281

مى‏ترسند اينها كه اگر يك وقت بگويند كه ما خودمان هم يك چيزى هستيم، خوف دارند بگويند كه ما آدم هستيم. از مسائلى كه مبتلا ما به آن هستيم آدم عبارت از اين است كه چند تا كلمه مثلاً فرنگى ياد بگيرد و دو سه دفعه هم كه تو صحبت‏هايش مى‏شود، در هر چه كلمه‏اى يك كلمه فرنگى جايش بگذارد. شما نطق‏ها را ببينيد هر كس بيشتر الفاظ فرنگى در كلماتش باشد اين بسيار دانشمند است. دانشمندى را به اين مى‏دانند كه چند تا كلمه فرنگى در كلماتشان باشد. اين براى اين است كه نطق‏ها هم استعمارى است، خود، خودش آدم استعمارى شده است. شما برويد در امريكا آنهائى كه صحبت مى‏كنند ببينيد يك كلمه فارسى در تمام صحبت‏هايشان، در تمام كتاب‏هايشان اگر پيدا كرديد لكن ما كتاب وقتى مى‏نويسيم اسم هم كه مى‏گذارند اسمى باشد لغت فرنگى بگذارند، در بينشان تا چند تا اسم فرنگى با حروف لاتين هم جايش نگذارند فايده ندارد براى اينكه هم مشترى بيشتر پيدا مى‏شود هم آن آقا بيشتر معروف مى‏شود به اينكه اين آقا خيلى دانشمند است. يك چند تا ايسم بگذارد، ديگر تمام است و هر چه هم مطلبش، هر چه هم مطلبش تهى باشد از مغز با همين‏ها جبران مى‏شود. ما تا خودمان را پيدا نكنيم، لغت خودمان را استعمال نكنيم (نگوئيد كه لغت عربى هم از ما نيست. لغت عربى از ماست لغت عربى لغت اسلام است. اسلام از همه است. آن كه از ما نيست اين ايسم‏هايى است كه ما را به گرفتارى انداخته) تا - ما - نويسندگان ما از اين دام بيرون نروند، گويندگان ما از اين دام بيرون نرود، كتاب‏هاى ما تطهير نشود، خيابان‏هاى ما اسمائش تغيير نكند و اجناس ما را اسم كذايى روى آن نگذارند (دواها را خودشان درست مى‏كنند و اسم فرنگى روى آن مى‏گذارند) تا ما خودمان را پيدا نكنيم و مغزهايمان عوض نشود نمى‏توانيم مستقل بشويم، در هيچ چيز نمى‏توانيم مستقل بشويم. بايد ما از حالا بنا بر اين بگذاريم كه خودمان آدم باشيم، با لغت خودمان حرف بزنيم و با علم خودمان، من نمى‏گويم كه علم را از خارج ياد نگيريم، خوب - ما - عقب نگه داشتند ما را، آنها الان خيلى از ما جلو هستند ما را عقب نگه داشتند لكن من مى‏گويم كه از آنها خوب‏هايش را ياد بگيريد بدهايش را الغا كنيد، اينها بدها را به ما تعليم مى‏دهند خوب‏ها را نمى‏دهند. آقا مصيبت ما داريم. جوان‏هاى ما كه در آنجا مى‏روند، جوان‏ها را درس، درس استعمارى مى‏دهند طبشان هم استعمارى است نمى‏گذارند اينها ترقى بكنند. ما بايد از آنها اگر چنانچه چيز خوبى دارند بگيريم، مخالف نيستيم با اين لكن به فكر اين باشيم كه خودمان درست بكنيم به فكر اين باشيم كه خودمان داشته باشيم. خوب بعضى ممالك بودند كه اينها هم از غير مى‏گرفتند لكن بعد از آن كم‏كم خودشان بهتر از ديگران شدند. ژاپن اينطور بود، هندوستان اينطور بود خوب ما هم بايد درست كنيم و آن قدم اين است كه ما بفهميم كه خودمان هم مى‏توانيم، هم هستيم يك چيزى. و من اميدوارم كه آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مقرر فرموده است و آنطورى كه اسلام را به ما عرضه داشتند بتوانيم ملت مستضعفى كه آنها را در طول يا دو هزار و پانصد سال يا لااقل در اين پنجاه سالى كه ما شاهد آن بوديم ما را عقب نگه داشتند انشاءالله بتوانيم اسلام تحقق پيدا كند و ما خودمان براى خودمان باشيم و منافع مملكتمان براى خودمان باشد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 283

تاريخ: 23/9/58

بيانات امام خمينى به حجت‏الاسلام ربانى شيرازى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمين آقاى شيخ عبدالرحيم ربانى دامت افاضاته

با توجه به مشكلاتى كه در مناطق عشايرى فارس وجود دارد جنابعالى ماموريت داريد جهت بررسى اوضاع و رفع مشكلات به مناطق مزبور برويد و با مشورت و كمك آقايان معتمدين محل و افراد ذيصلاح سعى كافى در اين باره نمائيد و ساكنين مناطق را به اتحاد و يگانگى و پرهيز از اختلاف و تفرقه دعوت كنيد. بديهى است كه مقامات اجرائى نيز به وظيفه خود در پيروى از راهنمائى‏هاى آن جناب و همكارى‏هاى لازمه با شما عمل خواهند نمود. از خداى تعالى موفقيت جنابعالى را مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 12:49 PM

previos page menu page


صحيفه نور ج 10 صفحه 288

تاريخ: 24/9/58

فرمان امام خمينى به ثقةالاسلام منهاج

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقةالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ محمد منهاج دامت افاضاته

جنابعالى با سابقه‏اى كه در امر تبليغ داريد و با توجه به نياز شديدى كه مسلمانان جهان به تبليغ صحيح احكام مقدس اسلام دارند، مسافرتى به كشور استراليا نموده و اين وظيفه مهم اسلامى را در آن منطقه انجام دهيد.

اميد است ايرانيان مقيم آن كشور و ساير مسلمانان متعهد نيز در اين باب همكارى‏هاى لازمه را با جنابعالى بنمايند. از خداى تعالى موفقيت جنابعالى را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمة الله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page


afsanah82
07-26-2011, 02:16 PM
جلد يازدهم

menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 1

تاريخ: 24/9/58

فرمان امام خمينى به ثقةالاسلام منهاج‏

بسمه تعالى‏

جناب مستطاب ثقةالاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ محمد منهاج دامت افاضاته‏

جنابعالى با سابقه‏اى كه در امر تبليغ داريد و با توجه به نياز شديدى كه مسلمانان جهان به تبليغ صحيح احكام مقدس اسلام دارند، مسافرتى به كشور استراليا نموده و اين وظيفه مهم اسلامى را در آن منطقه انجام دهيد.

اميد است ايرانيان مقيم آن كشور و ساير مسلمانان متعهد نيز در اين باب همكارى‏هاى لازمه را با جنابعالى بنمايند. از خداى تعالى موفقيت جنابعالى را خواستارم.

و السلام عليكم و رحمةالله‏

روح الله الموسوى الخمينى


menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 2

تاريخ: 25/9/58

فرمان امام خمينى به آيت‏الله خزعلى‏

بسمه تعالى‏

جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ ابوالقاسم خزعلى دامت افاضاته‏

با توجه به مشكلاتى كه از نظر پاره‏اى اختلافات در منطقه خوزستان پديد آمده و با سابقه‏اى كه جنابعالى از وضع منطقه و آشنائى محل داريد، مقتضى است مسافرتى به مناطق مختلف خوزستان نموده و به مشكلات رسيدگى نموده و با مشورت افراد ذيصلاح و معتمد محلى در رفع آنها بكوشيد و اهالى محترم محل‏ها را به حساسيت وضع و وظيفه خطيرى كه از نظر حفظ وحدت در برابر توطئه دشمنان داخلى و خارجى دارند آگاه نمائيد. اميد است اهالى محترم نيز كمال همكارى را در مورد انجام وظايف محوله با جنابعالى بنمايند. از خداى تعالى موفقيت همگان را مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمةالله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 3

تاريخ: 25/9/58

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام خسروشاهى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى سيد هادى خسروشاهى دامت افاضاته‏

با توجه به سوابقى كه جنابعالى در امر تبليغات و مطبوعات داريد به نمايندگى از طرف اينجانب در وزارت ارشاد ملى در قسمت مطبوعات و تبليغات داخلى و خارجى و دايره روابط بين‏الملل اسلامى به وظيفه اسلامى و ملى خويش به بهترين وجه عمل نمائيد. از كارمندان محترم وزارت ارشاد ملى مى‏خواهيم تا با ايشان همكارى‏هاى لازم را بنمايند.

توفيق جنابعالى را از خداوند متعال خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 4

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى مسجد ابوالفضل تهران و ستاد تبليغات اسلامى شهرستان بابل‏

تمام حكومت‏هاى غير توحيدى، نظم و عدالت را براى سلطه جوئى مى‏خواهند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از خواهران و برادران محترم كه از تهران و از بابل تشريف آوردند كه از نزديك با هم صحبت كنيم متشكرم و از اينكه همه شماها چه خواهرها و چه برادرها مجهز هستيد براى خدمت به اسلام و جمهورى اسلام مباهات مى‏كنم. اسلام مال همه است، مال شخصى ... نيست اسلام مال همه بشر است نه مال مسلمين، اسلام آمده است تا بشر را از ضلالت به راه مستقيم هدايت ببرد، و اسلام مثل مكتب‏هاى ديگر نيست كه فقط براى يك حكومت مادى و دنيائى برنامه داشته باشد.

تمام حكومت‏هاى بشرى، تمام سيستم‏هاى غير توحيدى برنامه‏شان همين است كه در اينجا، در اين دنيا يك كارهائى بكنند، آنهائى كه فرض كنيد خوب هم هستند يك نظم دنيايى ايجاد كنند، و اكثراً كه منحرف هستند براى اين كار مى‏كنند كه سلطه جوئى كنند و ديگران را تحت سلطه خودشان بياورند و استثمار كنند.

الان شما نمى‏توانيد در تمام حكومت‏ها پيدا كنيد. يك حكومتى كه روى عدالت ولو در همين حيطه‏اى كه خودش دارد روى عدالت رفتار كند، كم است، كم مى‏توانيد سراغ كنيد يك حكومتى كه حكومت عدل باشد ولو راجع به نظم دنيا، ادعا زياد است، ادعاى اينكه مى‏خواهيم براى عدالت عمل بكنيم زياد است.

به اسم تمدن بزرگ، تمام مظاهر تمدن را در كشور از بين بردند

شما هم گوشتان پر شده است از اين حرف‏هائى كه محمدرضا مى‏گفت كه، عدالت اجتماعى، عدالت اجتماعى.

دائماً از عدالت اجتماعى و از ترقيات اين مملكت گوش ماها را و شماها را پر كرده بود، مملكت به دروازه تمدن بزرگ رسيده و يا همين چند وقت ديگر همه در تمدن بزرگ وارد مى‏شويم و ايران مى‏شود مثل يك ممالك پيشرفت كرده و ترقياتش چه خواهد شد، چه خواهد شد، ادعا زياد است، اما وقتى كه همين صاحب ادعائى كه مال اينجا بود معلوم شد حالش، فهميدند و فهميديم كه اين‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 5

آدم نه اينكه مى‏خواست اين ملت را به تمدن برساند، بلكه مى‏خواست اين ملت به عقب برگردد و نگذارد جلو برود يك قدم، مأمور اين كار بود و خدمتش هم تا بود خوب انجام داد، يعنى همه دستگاه‏ها را فلج كرد، شما ملاحظه كرديد كه چه هياهوئى اينها درست كردند، اينها براى اصلاحات ارضى چه بساطى در آوردند، در تمام مملكت براى اصلاحات ارضى برنامه اين بود، با اين اسم اصلاحات ارضى، كشاورزى را زمين بزنند كه ما الان براى گندممان هم محتاجيم به اينكه از كشورهاى ديگر وارد كنند، چه هياهوئى اينها درست كردند براى اينكه آزاد زنان و آزاد مردان، چه بساطى خودشان و آن انگل‏هائى كه در مجالس شورأى سلطنتى نه ملى و سنا، مأمورهاى سازمان امنيت و مأمورهاى خود اين شاه چه هياهوئى درست كردند، براى اينكه ديگر مملكت ما آزاد شده، آزاد زنان و آزاد مردان و شما در طول سلطنت اين پدر و پسر و خصوصاً پسر كه يك يادگار خلفى بود براى آن پدر و از او هم جلو افتاد، شما ديديد در طول تصدى اين دو تا جنايتكار، آزادى براى هيچ كس نبود، هيچ كس آزاد نبود كه يك كلمه حقى بگويد، آزادى در آن جهت بود كه آزاد كنند تا هر فحشائى بخواهند ايجاد كنند براى عقب راندن نيروى جوان‏هاى ما، اينها آنقدر كه به نيروى انسانى اين كشور ضرر زدند به آن ذخائر آنها ضرر نزدند. انسان‏ها را فلج كردند، جوان‏هاى ما را از بين بردند، جوان‏هاى ما كه بايد خدمت بكنند به اين كشور، كشاندند به يك جاهائى كه در آنجاها جز اينكه افكارشان فلج بشود و نتوانند خدمتى بكنند به اين مملكت، چيز ديگرى نبود.

تمام مراكز فحشا را اينها درش را باز كردند و با بوق و كرنا، ترويج كردند و كمك كردند كه اين جوان‏هاى ما بروند در اين مراكز فحشا و فلج بشوند. همانجا بايد دفن بشود جوانى‏شان، جوانى اين جوان‏هاى ما را، از آنها گرفتند، فلجشان كردند، اين خواهرهاى محترمى كه در دام اينها افتادند و در دام ترويج‏هاى آنها افتادند و در دام تبليغات آنها افتادند و از آن وظيفه انسانى‏شان سلب شدند، ملعبه دست جنايتكاران شدند، اين تأسفى براى اشخاصى كه غيرتمندند، اشخاصى كه خوى انسانى‏شان را از دست ندادند يك تأسفى هميشگى هست كه اين محترمات را اينها چه كردند به اسم آزادى.

با رفتن شاه و عمالش، ملت عزيز ما زنده شدند

و شما ديديد كه همچو كه اين ورق برگشت و اينها به همت همه قشرهاى ملت شكست خورده از اينجا رفتند، اين ملت عزيز ما چطور زنده شدند، چطور متبدل شدند به يك موجود ديگر. چطور همه‏شان مشغول شدند به خدمت. الان شما در هر جاى مملكت كه برويد بينيد كه مشغولند به خدمت كردن. جهاد سازندگى كسى نرفته الزامشان كند، خودشان داوطلب از توى مدارس، از توى جاهاى ديگر مى‏روند و خدمت مى‏كنند. همه جاى ايران وقتى مى‏رويم سپاه پاسداران هست، كسى ايجادشان نكرده، خودشان ايجاد شدند، هر جائى، هر محلى خود آن محل اقدام كردند، روحانى محل، معتمد محل، روشنفكر محل، اقدام كردند و سپاه درست كردند، كميته درست كردند، مردم خودشان مشغول خدمت به كشورشان شدند. البته من بايد راجع به اين موضوع، قبلاً هم عرض كنم، حالا هم بايد عرض كنم كه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 6

شما آقايان كه سپاه پاسدار هستيد، خداوند تأييدتان كند انشاءالله و تمام سپاه پاسداران و تمام دادگاه‏ها و تم

afsanah82
07-26-2011, 02:20 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 14

تاريخ: 25/9/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى پزشكان اصفهان‏

نخوت قدرتمندى در مغزهاى كوچك منجر به لگدمال كردن ملت مى‏شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از آقايان تشكر مى‏كنم كه زحمت كشيده‏اند آمده‏اند، خواهرها، برادرها، تا از نزديك يك مطالبى كه بايد گفته بشود، لااقل بعضى از آن گفته بشود. شما لابد امروز از راديو شنيديد كه شاه از امريكا رفت به جاى ديگر. اين اثر جرم و اين مجرم كه بايد بيايد و در اينجا محاكمه بشود تا ما پرده از روى جنايات امريكا يعنى رؤساى جمهور امريكا كه در طول اين مدت كه اين جانى در اينجا جنايت كرده، ريشه اصلى‏اش امريكا بوده، اين يك شاخه‏اى از آن ريشه بوده است، اينجا فاش كنيم، اينها گمان مى‏كنند كه شاه را از امريكا كه خارج كردند تمام شد قضيه، مثل اينكه وزير خارجه امريكا هم گفت كه حالا ببينيم كه عكس‏العمل ايران چه خواهد بود. اگر ايران تمام حرفش اين بود كه شاه چرا در امريكاست ديگر حالا تمام شده بود براى اينكه شاه در امريكا نيست اما قضيه اين است كه شاه، شاه مخلوع كه الان يك موجود مفلوكى است و به نظر من آن وقت كه در اريكه قدرت بود مفلوكتر بود، مفلوك از جهت ادراكات كه نمى‏توانست بفهمد وظيفه او با ملت چيست و ملت چه مقامى دارد در هر كشورى، اين معنا را ادراك نكرده بود، از اين جهت مفلوك بود و حالا هم مفلوك است چنانچه آقاى كارتر هم مفلوك است، آنهائى كه خودشان در اريكه قدرت نشستند و اين نخوت قدرتمندى در مغزهائى كه كوچكند، اين اسباب اين مى‏شود كه هر كارى كه مى‏خواهند انجام بدهند، هر چه دستشان مى‏رسد به او انجام بدهند، هر ظلمى كه مى‏توانند بكنند، هر ملتى را كه مى‏توانند زير پاى خودشان له كنند. اينها جزء مفلوك‏هاى عالم هستند براى اينكه قدرت روحى ندارند كه هر چه وارد در مغزشان مى‏شود بتوانند كنترلش كنند، همانطور كه آدم مفلوك نمى‏تواند يك راه صحيحى را پيش بگيرد، آدم عليل نمى‏تواند يك راه صحيحى را پيش بگيرد، آدم عليل نمى‏تواند يك راه صحيحى برود، آنهائى كه براى خاطر قدرتمندى، كوچك بودن مغز و قدرت زياد، در آن وارد شدند نمى‏توانند كنترل كنند خودشان را و حفظ كنند مغزشان را، اينها جزء مفلوك‏ها هستند. انبيا و اوليا كه هر چه وارد مى‏شد، هر چه قدرت در عالم وارد مى‏شد، در اينها هيچ، در آنها تأثيرى نمى‏كرد. آن كسى كه زمام يك مملكتى از حجاز گرفته تا مصر و اينجاها را، ايران و ساير جاها تحت سلطه او بود و قدرت جسمى و روحى خودش آنطور بود، مى‏بينيم از يكى از افراد پائين و متوسط متواضعتر است و اين قدرت‏ها ابداً در

صحيفه نور ج 11 صفحه 15

روح او تأثير نكرده براى اينكه روح اينقدر بزرگ است كه همه عالم را مى‏گيرد، يك روح مجردى كه از آن آلايش‏ها تجرد پيدا كرده است اينقدر وسيع است كه همه عالم مثل يك نقطه مى‏ماند در او، آنها لايق زمامداريند، اسلام آنها را زمامدار كرده است، وقتى هم كه دست به دامن آنها نمى‏رسد بايد آن اشخاص كه نزديكتر به آنها هستند از ساير افراد، آن اشخاص كه بهتر توانند هضم كنند قدرت‏ها را، كمتر قدرت مابى در كله آنها تأثير بكند، بايد زمامدار باشند، مع‏الاسف دستمان كوتاه است. امثال اينهائى كه تا يك رياست پيدا مى‏كنند، تا يك قدرت رياست پيداكنند، تا يك قدرت پيدا مى‏كنند، مثل حيوان‏هاى چموش شروع مى‏كنند به شرارت، اينها مفلوكند، همانطورى كه اينها الان اسم محمدرضا را گويند يك مريض مفلوكى كه، من مى‏گويم در آن زمان كه قدرتمند به نظر شما بود مفلوكتر بود از حالا، حالا هم شما مفلوكيد و همه قدرتمندهائى كه به واسطه يك قدرت نمى‏توانند خودشان را كنترل كنند و نمى‏توانند هضم كنند آن قدرتى كه بر ايشان وارد مى‏شود، اينها جزء همان مفلوك‏ها هستند و لهذا اين مفلوك‏ها هستند كه دور هم نشينند و به تبع اين مفلوك اصلى يك ملتى را محكوم مى‏كنند.

وجود لانه جاسوسى و افرادش براى ايجاد توطئه بود نه روابط سياسى‏

لابد اين را هم شنيديد كه لاهه ايران را محكوم كرد، حالا ديگر خواب به چشم ايرانى‏ها نمى‏آيد، لاهه محكوم كرد، اين لاهه مدت هاست، اين سازمان‏ها مدت هاست كه اسرائيل را در اين شرارت‏هايش محكوم كردند و هيچ اعتنا به آنها نكرد، هيچ غلطى هم آنها نكردند. ما كه مسأله‏مان يك مسأله حق است كه مى‏گوئيم كه بيائيد ببينيد كه اينجا اصلاً سفارتخانه نيست، شما مى‏گوئيد كه سفارتخانه بايد جزء احكامى كه كردند آقايان، سفارتخانه بايد به تصرف آمريكا داده بشود، ما مدعى هستيم كه اينجا سفارتخانه نيست، اصلش قضيه سفارت در كار نبوده و ما مدعى هستيم كه اين آدم‏هائى كه در اينجا بودند، اينها اجزاء سفارتخانه نبودند، به اسم سفارتخانه شما يك چيزى درست كرديد كه لانه جاسوسى است و بيايند ببينند كه آيا اين چيزهائى كه در اين سفارتخانه هست، اينها اسباب دست جاسوس‏هاست يا وسائلى است كه سفارتخانه لازم دارد؟ بيايند سفارتخانه‏هاى ديگر را ببينند، سفارتخانه ايران را در خارج ببينند كه آيا اين سفارتخانه ايران وضعش اينطور است كه اينجا هست و همين طور سفراى ايران در خارج؟ يا فرض كنيد اجزاء سفارتخانه‏ها را ببينيد كه آنها در آنجا يك همچو مسائلى ندارند و اگر يك وقتى مثلاً يا جاى ديگر در امريكا يك جائى را به اسم سفارتخانه، مركز توطئه و جاسوسى قرار بدهد، آقايان گويند كه خوب، شما چون كه يك اشخاصى بوديد ديپلمات، بيائيد، تشريف ببريد ديگر راه را باز كنند؟ و گر نه مسأله اين نيست، شما با اين حرف مى‏خواهيد كلاه سر عالم بگذاريد و وقت دير شده است و ديگر از شماها قبول نمى‏كنند، شما شاه را دك كرديد براى اينكه مشت‏تان باز نشود، ما محاكمه‏تان مى‏كنيم، در همين جا محاكمه رژيم اين پهلوى را و محاكمه رژيم جمهورى امريكا را، در اين مدتى كه به ما، اينطور جرم را نسبت به ما روا داشتند و اينطور توطئه‏ها را كردند، آنها گفتند كه، محكوم كردند ما را به اينكه سفارتخانه‏ها و سفارتخانه آمريكا

صحيفه نور ج 11 صفحه 16

بايد تحويل داده بشود و اين ديپلمات‏ها را با سفرا و اجزاء سفارتخانه بايد راه بيندازند، اينها بيايند به امريكا، ما مى‏گوئيم كه سفارتخانه نيست، اينجا شما سفارتخانه، ما گوئيم امريكا اصلاً سفارتخانه ندارد اينجا، ما مى‏گوئيم كه مأمور سياسى ندارد اينجا، اينها مأمورهاى امنيتى هستند نه مأمور سياسى، اينها از اجزاء امن امريكا هستند كه در اينجا بودند، اينها نيامدند براى اينكه بين ايران و امريكا را روابط سياسى ايجاد كنند، اينها آمدند آنجا و اين مركز مهم هم براى همين است كه در ايران توطئه كنند و حالا كه شكست خوردند بيشتر توطئه كنند، حالا كه آن شخص رفته و دست آنها هم از مملكت تا حدودى بريده شده است زيادتر مى‏خواهند توطئه كنند، ما اين معنا را مى‏گوئيم. ما اشخاصى را كه مى‏خواهيم دعوت كنيم در اينجا، از دانشمندهاى دنيا و از سياسيون دنيا و از كارشناس‏هاى دنيا، براى اين است كه بيايند تشخيص بدهند كه اين وضعى كه در اينجا بوده است و اين اشخاصى كه در اينجا مشغول كار بودند، اين وضع سفارتخانه است؟ اين وضعش وضع سفارتخانه است؟ اين يك مكانى است كه بايد اسمش را سفارتخانه گذاشت يا نه؟ و بيايند و ببينند اشخاص را و بررسى كنند از پرونده‏هائى كه اينها دارند و از پرونده‏هائى كه اينها دارند و از كارهائى كه آنجا انجام مى‏دهند، مى‏دادند، ببينند اين كارهاى سفارتخانه است يا كارهاى سفارتخانه نيست؟ پس شما يك موضوع غلطى را در لاهه، يك موضوع غلطى را حكم كرده، يك موضوعى را حكم كرده كه در اينجا نيست همچو موضوعى، او گفته است بايد سفارتخانه را تحويل بدهند، ما سفارتخانه امريكا اينجا نداريم، كجاست اين سفارتخانه؟ مى‏گويند كه بايد ديپلمات‏ها را رها كنند، ما نمى‏شناسيم ديپلماتى در اينجا، آنها كه نگفتند كه بايد مركز جاسوسى را، بايد يك مجلس ديگر بگويند، آنجا هم باز به اتفاق آراء بگويند كه مركز جاسوسى را بايد به امريكا تحويل بدهند و جاسوس را بايد رها بكنند، اگر اين را گفتند يك حكمى بر ضد ما هست، اما اينهايى كه گفتيد، حكمى بر ضد ما نيست براى اينكه ما كه مركز جاسوسى را گرفتيم نه سفارتخانه را، اصلاً ما هيچ سفارتخانه‏اى را نگرفتيم، امريكا سفارتخانه ندارد اينجا، اصلاً آقايان مى‏گويند كه سفارتخانه را بايد تحويل امريكا داد، نه، سفارتخانه ندارد تا ما تحويل بدهيم، آمريكا مأمورين سياسى ندارد اينجا، اينكه مى‏گويند بايد مأمورين سياسى را تحويل بدهيد، مأمورين سياسى كى هست، پيدا كنند تا ما تحويل بدهيم. ما مدعى هستيم كه اينها هيچ كدام مأمورين سياسى نيستند و مى‏گوئيم بفرستيد و ببينيد، قضيه را بررسى كنيد.

ما شاه و رؤساى جمهور امريكا را غيابى محاكمه مى‏كنيم‏

و ما مى‏آوريم بررسى مى‏كنيم اين مطلب را، محاكمه مى‏كنيم اينها را و محاكمه كنيم رؤساى جمهور را منتها محاكمه غيابى، دستمان به آنها نمى‏رسد، محاكمه غيابى آن مقدارى از پرونده‏هايشان كه در اينجا هست و آن مقدارى از جناياتشان كه بر ما در اينجا ثابت است كه اين مقدار، من مكرراً اين را گفتم، اينها يك كارهاى زير پرده‏اى داشتند كه غير از رئيس جمهور و شاه شايد كسى نمى‏دانسته آنها را، ما نمى‏توانيم پيدا كنيم آن مقدارى كه منعكس است در خارج، آن مقدارى كه در وزارتخانه‏هاى‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 17

ما منعكس است، آن مقدارى را ما مى‏خواهيم حالا بررسى بكنيم و پرونده‏هايشان را مشغول جمع‏آورى

afsanah82
07-26-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 25

تاريخ: 26/9/58

مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران مسلمان مقيم انگلستان و خبرنگاران آفريقائى و آسيائى‏

سوال: وضع اقليت‏ها در حكومت اسلامى چگونه است و آيا با داشتن اقليت‏هاى متعدد در كشور، حكومت به شكل فدرال در يك دولت مركزى با قدرت، ترجيح نخواهد داشت؟

جواب: بسم الله الرحمن الرحيم. اقليت‏ها يك وقت گفته مى‏شود به اقليت‏هاى مذهبى كه در ايران اين اقليت‏ها هست، آنها با ساير افراد ايران در همه چيز مشترك و حقوقشان به حسب قوانين داده مى‏شود و در حكومت اسلامى آنها در رفاه و آسايش و آزادى هستند و يك وقت گفته مى‏شود و مراد اين است كه طوايفى كه در ايران هستند مثل كرد و لر و ترك و فارس و بلوچ و امثال اينها، اين را البته من ميل ندارم كه اسمش را اقليت‏ها بگذارند براى اينكه اين كانه يك جدايى بين برادرها از آن فهميده مى‏شود و در اسلام همچو جدايى ابداً مطرح نيست، جدايى نيست ما بين دو تا مسلمى كه با دو زبان صحبت مى‏كنند، مسلمى كه عرب است، مسلمى كه عجم است. اين مسائل بسيار محتمل است كه از دست‏هايى كه مى‏خواهند ممالك اسلامى با هم وحدت پيدا نكنند پيش آمده است. قضيه عرب را پيش كشيده‏اند و عجم را، در داخل ممالك قضيه كرد را و عرب را، كرد را و فارس را، در مملكت ما قضيه كرد و عرب و لر و تركمن و بلوچ و امثال اينها را پيش كشيده‏اند مخالفين ما كه داراى مطالعات زيادى در اين مملكت‏ها هستند، اينها به آنجا رسيدند كه اگر چنانچه اسلام به آنطورى كه هست پياده بشود و آنطورى كه اسلام دعوت كرده است تحقق پيدا بكند، تمام اين قدرت‏هايى كه در عالم هستند، اينها منعزل مى‏شوند و قدرت بالاتر از همه قدرت‏ها به دست مسلمين كه جمعيتشان اكثر هم هست، ذخائرشان بيشتر هم هست مى‏افتد، از اين جهت در يك سطح وسيعى اينها بين عرب اين ناحيه، ترك آن ناحيه، فارس اين ناحيه، اينها جدايى مى‏خواهند بيندازند و لهذا بر خلاف منطق اسلام، اين مليت‏ها پان ايرانيسم، پان تركيسم، از اين ايسم درست مى‏كنند و مقصد آنها اين است كه اينجا اسلام و منطق اسلام نباشد و مليت‏ها را پيش بكشند و جدا كنند اسلام را، بعض طايفه‏اش را از طايفه ديگر، اقليت‏هاى مثلاً كرد و ترك و كذا، اصل قاعده‏اش اين است كه در ايران مطرح نباشد اينكه اين اقليتى است، آن يك اقليتى است، اين يك اكثريتى است. مگر اينها از هم جدا هستند؟ اخوت اسلامى‏شان مگر يكى نيست؟ و

صحيفه نور ج 11 صفحه 26

علاوه، من يك مطلب ديگرى هم بايد تذكر دهم و آن اينكه اين حرف را كه پيش آمده است، كردها گويند كه حق كردستان را بدهيد، فرض كنيد كه بلوچ هم مى‏گويند حق بلوچ را بدهيد و همين طور، اين براى اين است كه فرم حكومت‏هايى كه در ايران حكومت كردند يك حكومت ظالمانه بوده است و چون اين حكومت‏ها اكثراً يا دائماً از يك قشر بودند، فارس مثلاً بودند، از اين جهت به حوائجى كه بايد به كرد بدهند نمى‏دادند يا كم مى‏دادند، حاجت‏هاى بلوچ را بر نمى‏آوردند يا كم بر مى‏آوردند همين طور بختيارى و همين طور ساير قشرها. آنها رژيم‏هاى غير اسلامى بودند، رژيم شاهنشاهى يك رژيم طاغوتى غير اسلامى بود، از اين جهت اين اختلافات در بطن كشور پيدا شد و اين تبعيض‏ها هم مع‏الاسف پيدا شد.

اگر چنانچه حكومت اسلامى به آنطور كه خداى تبارك و تعالى مقرر فرموده است شرايط حاكم را، شرايط مامورين دولت را، كيفيت حكومت را آنطورى كه در اسلام مقرر است، همانطورى كه در صدر اسلام بود كه حكومت نسبت به تمام افراد به يك نظر و قانون نسبت به تمام افراد يك طور جريان دارد، حكومتى كه رئيس حكومت را به دادگاه مى‏خواهد و مى‏رود به دادگاه. در زمان على‏ابن‏ابيطالب سلام‏الله عليه كه اختلافى بين ايشان و يك نفر از افراد ذمى، يهودى پيدا شد، همان قاضى كه خود ايشان تعيين كرده بودند، احضار كرد حضرت را، حاكم وقت را احضار كرد، ولى امر وقت را احضار كرد ايشان هم رفتند، وقتى هم رفتند آنجا قاضى مى‏خواست يك احترامى بگذارد، حتى به اينكه كنيه - با كنيه - حضرت را ذكر كند، به حسب نقل اين است كه ايشان گفتند نه، قاضى بايد نسبت به همه على‏السوى باشد، نظرش يك جور باشد. از آداب قضاى اسلامى يكى اين است كه وقتى نگاه هم خواهد بكند به طرفين، يكى را بيشتر نگاه نكند از ديگرى، على‏السوى باشد، در نشستن جورى نباشد كه يكى بالاتر بنشيند، يكى پائين‏تر بنشيند. اگر يك همچو حكومت اسلامى كه در آرزوى ماست، آمال ماست، آمال اسلام است، آمال ائمه اسلام و خلفاى اسلام از اول بوده است، اگر يك همچو حكومتى پيدا بشود، من مطمئنم كه اين صحبت‏هاى حق من و حق تو از بين خواهد رفت براى اينكه همه يك روالند، همه يك جور حق دارند. حق ندارد حاكم و ولى امر در وقت، يك ناحيه را بيشتر به آن توجه بكند تا ناحيه ديگر، حق ندارد يك طرف از كشور را زيادتر از طرف ديگر كشور آباد كند، حق ندارد حتى يك جايى را كمتر از جاى ديگر فرض كنيد كه خيابان كشى كند يا اسفالت كند. اگر يك همچو حكومتى كه آرزوى ماست پيدا بشود، گمان نكنم كه نه كرد و نه ترك و نه فارس و نه عرب و نه سايرين اين مسائل را پيش بياورند. اين مسائل از اينجا پيش آمده است كه دولت‏ها اسلامى نبودند، اجحاف مى‏كردند. وقتى بين تهران و پاوه فرق نباشد، بين اصفهان با تركمن، محل تركمن فرقى نباشد در حكومت كردن، در قضاوت كردن، در اجراى قوانين، در اجراى برنامه‏ها،

صحيفه نور ج 11 صفحه 27

آنوقت چه نظرى ديگر هست به اينكه ما محل دست خودمان باشد يا دست آنها باشد. اين حرف‏ها از آنجا پيدا شده است كه ظلم شده است به آنها. حالا چون اين حرف‏ها پيدا شده است، خوب ناچار ما هم تا يك حكومت اسلامى به همان معنايى كه مى‏خواهيم پيش نيايد، براى اينكه آقايان خيال نكنند كه بناى بر اين است كه خير، يك حكومت مركزى هر كارى دلش مى‏خواهد بكند، با هر قشرى هر كارى مى‏خواهد بكند، ما هم بناى بر اين داريم كه امور هر طرفى، هر جايى، خود اهالى آنجا، خود آن كسانى كه در آنجا قرار داده مى‏شوند، امور آنجا را خود آنها راجع به - اين - امور تعمير و راجع به امور زراعت و راجع به امور مثلاً شهردارى و راجع به تعيين مثلاً بعض از اجزاء اينها خودشان تعيين كنند و - اين - من به همه دارم عرض مى‏كنم اين را، تا آنوقتى كه حكومت اسلامى آنطور كه دلمان مى‏خواهد حاصل نشده است، شما ميل داريد و ما هم تقديم مى‏كنيم ولى بدانيد آن روزى كه حكومت اسلامى پيدا شد، كردها هم مى‏گويند هر كه مى‏خواهد بيايد، فارس‏ها هم مى‏گويند هر كه مى‏خواهد حاكم بشود، عرب هم همين را مى‏گويد، همه همين را مى‏گويند. آيا در صدر اسلام اصلاً اين مطرح بوده است كه يك جايى خودشان براى خودشان تعيين كنند كسى را؟ نبوده، براى اينكه اجحاف نبوده. بنا نبوده است كه يك حاكمى وقتى كه حكومت كند، يك جايى را از جاى ديگر فرق بگذارد، مگر آنوقت كه انحراف پيدا شد، اگر يك همچو حكومتى ما فرض كنيم در يك كشورى پيدا شد كه نظر حاكم به حسب تكليف الهى، مكلف است به طور تكليف الهى، موظف است به حسب قانون كه همه اهل كشور را با يك نظر نگاه كند، تمام اهل كشور را برادر خودش بداند، در اجراى قانون ما بين حاكم و محكوم يك جور باشد، در پروژه‏هايى كه درست‏مى‏كنند براى تعميرات، براى هر چيزى، همه جا مثل هم باشد، به عدالت باشد، آيا آن روز هم باز فرض كنيد كه كردستان مى‏گويد كه براى ما خودمان چه باشد؟ آنها براى اينكه ناراحتى ديدند اين حرف را زنند. آن روزى كه حكومت اسلامى به آنطورى كه ما مى‏خواهيم، خدا خواهد، تحقق پيدا كند، همه برادر با هم هستند و كرد بيايد تهران حاكم باشد مانعى ندارد، فارس برود كردستان حاكم باشد، پيش آنها مانعى ندارد و همه اينها براى اين است كه اينها ناراحتى ديدند از حكومت‏هاى سابق، حكومت اسلام را نديدند چه جورى است، مسح‏اش نكردند حكومت اسلام را، حرفش شنيده شده است، بلكه حرفش هم اين آخرى شنيده شده لكن حرفش هم نبوده است. چون اين را احساس نكردند كه حكومت اسلامى چى هست، از اين جهت اين حرف‏ها پيش آمده است، ما هم حالا حرف‏هاى آنها را به آنطورى كه مخالف با استقلال كشور نباشد، مخالف با مصالح مملكت نباشد، مضايقه نداريم ما كه نمى‏خواهيم حكومت بكنيم، ما نظر به اين نداريم كه اجحاف بكنيم، حكومت بكنيم. اسلام حكومت طرح پيش‏اش نيست، اسلام اخوت است. آن صدر اسلام، آن شخص‏هاى اول هم با آخر آنها مثل هم بودند، يك طور زندگى مى‏كردند. خليفه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 28

ثانى وقتى كه در يك سفرى رفت براى يكى از كشورهايى كه تحت سلطه‏اش بود، نزديك آنجا كه رسيده بودند نوبت غلامش بود كه سوار بشود و خليفه پياده افسار را بگيرد، اينطور نقل كنند، وقتى وارد شهر شدند، اينطورى وارد شهر شدند خليفه افسار شتر را گرفته بود داشت مى‏برد و آن غلام هم سوار شتر شده بود. اگر يك همچو حكومتى پيدا بشود كه در صدر اسلام به واسطه قدرت اسلام و به واسطه قوه اسلام بوده است اين مسائل، ديگر كسى آرزوى اين را مى‏كند كه من از اهل خودم؟ اصلاً ديگر خودى باقى مى‏ماند كه خودم و اجنبى؟! بومى و اجنبى؟! اصلاً اين مسأله طرح مى‏شود در اسلام كه يكى بومى است يكى غير بومى؟! بومى و غير بومى ديگر در كار نيست، همه اسلام است و همه مسلمين‏اند و همه برادرند و همه مثل هم هستند، آن بيايد در اين شهر و اين برود در آن شهر، هيچ فرقى در اسلام نيست. در اسلام نه اينطور نژاد و تعصب نژادى هست و نه اختلافاتى كه در جاها و رژيم‏هاى ديگرى هست، هست. و من اميدوارم كه اگر چنانچه اسلام آنطور كه خواست اسلام است تحقق پيدا بكند، تمام اين حرف‏ها از بين برود - اساس - ببينند اساس نداشته است، آنوقت ما هم خجلت پيدا كنيم كه چرا ما گفتيم فارس و آن هم خجلت بكشد چرا گفتيم ترك. مگر ما مسلمان نيستيم؟ مگر ما اهل يك كشور نيستيم؟ اهل يك ملت نيستيم؟ برادر نيستيم؟ برادر كه ديگر نبايد بگويد كه من بومى هستم و تو غريبه. اينها براى اين است كه نشده تا حالا اسلام، نتوانستند تا حالا اسلام را متحقق‏اش كنند روى يك حكومت اسلامى، روى عدل اسلامى، روى برنامه اسلامى، تا نشده، خوب اين مسائل هست و ما هم همين مسائل را آنطور كه دلخواه همه ملت هست عمل مى‏كنيم. اختصاصى هم ندارد به كرد و ترك و عرض مى‏كنم كه بختيارى، همه جا همين جور است براى اينكه همه برادرند. بنابراين ديگر - مسأله - اين مسأله‏اى كه ايشان طرح كردند كه بهتر اين است كه - يك - مثل، مثلاً آلمان باشد و فدرال باشد، اصلاً اين صحبت پيش نمى‏آيد در اسلام. همه با همند، قضيه قدرت نيست كه، قدرت نمائى نيست در اسلام كه بخواهند قدرت به دست بياورند. حكومت اسلامى حكومتى نيست كه بخواهد قدرت به دست بياورد و اين قدرتش زيادتر باشد و آن قدرتش كمتر، يك حكومت خاصى است كه اگر پيدا شد آنوقت مى‏بينيد چى هست.

سؤال: گفته مى‏شود كه انقلاب اسلامى ايران به خارج هم صادر مى‏شود ولى بعضاً دولت‏هاى اسلامى موافق نيستند و حتى مخالف هم هستند ولى دنياى اسلام تأييد خودش را كرده، آيا به نظر حضرتعالى اين علامتى نيست براى ايجاد يك امت قوى اسلامى در سراسر جهان؟

جواب: ما اميد اين را داريم، اسلام براى يك كشور، براى چند كشور، براى يك طايفه، حتى براى مسلمين نيست، اسلام براى بشر آمده است، خطاب‏هاى اسلام يا ايها الناس است، گاهى يا

صحيفه نور ج 11 صفحه 29

ايها المؤمنين، والا يا ايها الناس است و همه بشر را اسلام مى‏خواهد زير پوشش عدل خودش قرار بدهد. حكومت‏ها مع‏الاسف توجه ندارند به اينكه در زير سايه اسلام، زير بيرق اسلام همه مسائل كشورهايشان حل مى‏شود. بعضى از اين حكومت‏ها هستند كه ترجيح مى‏دهند كه زير سلطه مثلاً كارتر باشند و به اسلام گرايش پيدا نكنند، براى اين است كه شناخت اسلام را ندارند، اينها از اولى كه متولد شدند، در يك محيط كه از اسلام خيلى خبر نبوده است زندگى كردند و بعد هم هر كدام توانستند رفتند به خارج، به اروپا به آمريكا و آنجا هم تحصيلاتشان را كردند و بيخبر از احكام اسلام و اسلام، حكومت اسلام به گوششان نخورده است تا بدانند چى هست، اگر هم يك وقت به گوششان خورده نتوانستند بفهمند كه حكومت اسلام چى هست و آيا اسلام اگر چنانچه به آنطورى كه هست تحقق پيدا بكند، اين آيا براى آنها ضرر دارد؟ اين مطلب اصلاً طرح نشده تا حالا پيششان كه بتوانند بفهمند كه اسلام برايشان مفيد است يا ضرر دارد. اگر اينها بفهمند اسلام را و بدانند كه اسلام براى همه‏شان مفيد است. بلكه اگر بشر بفهمد كه حكومت اسلام براى همه مفيد است، ما اميد اين را داريم كه همه گرايش پيدا بكنند به اسلام، حكومت‏ها هم گرايش پيدا بكنند.

الان حكومت‏ها از باب اينكه اجنبى هستند از ملت‏هايشان اكثراً، و توجه به ملت‏هايشان ندارند، بر خلاف موازين اسلام، ملت از حكومت جداست، حكومت از ملت جداست، حكومت‏ها بعضى‏ها از بعضى جدا هستند و دشمن با هم هستند، بر خلاف موازين اسلام اينها خيال اين معنا را مى‏كنند كه ما بايد قدرتمان در اينجا چه باشد كه يك قدرت ديگرى كه يك جاى ديگر است بكوبيم آن را. نمى‏دانند كه اسلام آمده است اين بت‏ها را بشكند، آمده است اين قدرت‏ها را بشكند، يك طرز حكومت الهى پيدا بشود كه براى همه مفيد باشد. اگر اين را حكومت‏ها هم ادراك بكنند، بفهمند كه اسلام وضعش چطورى است، به نظر مى‏رسد كه گرايش پيدا بكنند، بله، ممكن است كه يك كسى هم از بس هواى نفس دارد با عدالت هم مخالف باشد، نخواهد عدالت اصلش در دنيا پيدا بشود، چنانچه حريف ما الان در آمريكا اينطورى است كه با عدالت اصلش مخالف است، با حقوق بشر مخالف است، مى‏گويد حقوق بشر، ادعا زياد است لكن وقتى كه انسان بررسى مى‏كند در حالاتشان، بررسى كند در برنامه‏هايشان مى‏بيند كه آن قضيه سازمان حقوق بشر و - نمى‏دانم - شوراى امنيت و اينها يك چيزهايى است كه قدرتمندان درست كردند كه اين ضعفا را هر كارى مى‏خواهند بكنند - سرشان - و هر بلايى خواهند سرشان درآورند و بعد آنهايى كه آنجا نشسته‏اند به اسم حقوق بشر و چه، وقتى كه مطالبشان آنجا برود آنها را محكوم كنند و آنها را حاكم كنند. الان قضيه ايران مطرح هست و شما و همه، همه ملت‏ها بلكه دولت‏ها هم مى‏دانند اين را، مى‏دانند اين مطلب را كه به سر اين ملت از دست اين آدم خائن چه آمده است، با اين ملت اين چه كرده است، همه چيز اين ملت را از بين برده است، حالا رفته است در آنجا، برده‏اند او را

صحيفه نور ج 11 صفحه 30

در آنجا، يا براى توطئه يا براى معالجه پناه داده‏اند و ما از آنها مى‏خواهيم كه خوب، اين مجرم ماست، به حسب همه قوانين عالم، به حسب عقل، به حسب قوانين يك كسى كه به يك ملتى ظلم كرده و مال يك ملتى را از بين برده و هدر داده و تمام حيثيت يك ملت را از بين برده است، اين را بدهيد اينجا ما محاكمه‏اش مى‏خواهيم بكنيم. حالا ملاحظه خواهيد كرد كه هر جا كه يك جمعيتى باشد، يك سازمانى باشد، سازمان بين‏المللى نمى‏دانم شوراى امنيت، سازمان حقوق بشر، هر جايى يك همچو جمعيتى باشد، ما را محكوم مى‏كند. الان شما ملاحظه مى‏كنيد و همه ديدند و شواهد و پرونده‏ها بيرون آمده است كه اين محلى كه اسمش را گذاشته‏اند سفارت، اين اصلاً سفارت نبوده از اول معلوم شود سفارت نداشته‏اند اينها، يك جايى محل جاسوسى بوده است اسم سفارت هم رويش گذاشته‏اند. يك محل جاسوسى و يك عده‏اى كه شغل جاسوسى دارند در اينجا هستند، اشخاصى كه متخصص هستند در جاسوسى و در امثال ذلك اينجا هستند. حالا شما خواهيد ديد كه اين جاسوس‏ها را، همان اشخاصى كه در اينجا جمع شده‏اند و سازمان ملل را درست كرده‏اند و اجتماع در اين معنا و شوراى امنيت و اينها، راجع به اينها، اينها را به عنوان - يك - ديپلمات دارند جا مى‏زنند، آنها هم تاييدشان مى‏كنند و ما هم همه جا محكوم. ضعيف هميشه محكوم است. ضعيف محكوم سرنيزه است. محكوم قلم‏هايى هست كه اين قلم‏ها از سرنيزه بدتر است. محكوم اين است كه ابرقدرت‏ها هر چه دلشان مى‏خواهد بگويند و هر كارى مى‏خواهند سر اين ضعفاً، اين ممالك ضعيف بياورند و آنها هم صحه بگذارند. شما خواهيد در اين قصه ما، در اين مصيبت مملكت ما و ملت ما و ملت اسلام خواهيد ديد كه همه سازمان‏ها با ما مخالفت مى‏كنند. آن روزى كه خواستند كه وزير خارجه اينجا برود به آنجا براى نمى‏دانم چه، ما ديديم كه رفتن ايشان صحه گذاشتن به يك چيزى است كه بر خلاف مصلحت اسلام است، بر خلاف مصلحت مسلمين است، از اين جهت نگذاشتيم برود. اگر رفته بود، ما را محكوم مى‏كردند با دست خودمان، ما را محكوم مى‏كردند با كسى كه خود ما فرستاديم آنجا و ما نمى‏خواهيم. وقتى كه بناست ما محكوم باشيم چرا خودمان، خودمان را محكوم كنيم؟ بگذاريد دنيا بداند كه يك دسته ديگر، يك دسته ديگر را دارند محكوم مى‏كنند و يك سازمان‏هايى هم هست كه مال آنهاست، آنها حق و تو دارند و هر جايى كه بزرگ‏ها هر جايى كه بر خلاف مصلحت آنها باشد و تو مى‏كنند و ماها هيچ حقى نداريم جز اينكه مصيبت بكشيم و صدايمان در نيايد. بنابراين اينطور سازمان‏ها و اينطور بساط مسأله نيست كه ما بتوانيم قبولشان بكنيم و بتوانيم به آنجا يك نماينده‏اى بفرستيم و ما از اول اعلام مى‏كنيم كه به حسب نظر شوراى امنيت و سازمان بين‏المللى، ما محكوم هستيم. نظرهاى آنها ما را محكوم مى‏كند براى اينكه نظرهاى آنها همان نظر سرنيزه است، يك جا سرنيزه است و يك جا قلم است، اين قلم از سرنيزه بدتر است. بنابراين دانم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 31

حالا تتمه سؤال ايشان چه بود، لكن مصيبت‏هاى ما اينقدر است كه ما از جواب سوال‏ها هم يك وقت غفلت مى‏كنيم.

اين بود كه گويند آيا قدرت‏هاى اسلامى به هم پيوند دارند؟ ما اميد اين را داريم كه اين نهضت ايران روشن كند مسائل را به همه ملت‏ها و روشن كرده است نسبت به ملت‏ها. ملت‏ها الان با ما هستند، اگر سرنيزه را از اين ملت‏ها بردارند، از عراق بردارند، از نمى‏دانم تركيه بردارند، از جاهاى ديگر بردارند، همه يكصدا با ما موافقند. سرنيزه جلو را گرفته است منتها ايران سرنيزه را شكست، ايران ايستاد، ملت ضعيف ايستاد در مقابل قدرت‏هاى قوى و اين سرنيزه‏هاى اينها را شكست و خودشان را هم بيرون كرد. ملت‏هاى ديگر هم اگر بيدار بشوند، بتوانند كه دولت‏ها را همراه كنند، دولت‏ها نصايح ما را بشنوند كه با ملت‏ها يكى باشيد، ملت‏ها و دولت‏ها سر جا هستند و اسلام، همه با هم مى‏شوند و اگر نشنوند، همان سرنوشتى كه براى محمدرضا بود براى ديگران هم همين هست. يكى چهار روز زودتر، يكى چهار روز ديرتر و ما اميد اين را داريم كه يك قدرت اسلامى، قدرت عدل، قدرتى كه در پناه عدل باشد، نه در پناه سرنيزه، نه در پناه نمى‏دانم توپ و تانك، يك همچو قدرتى پيدا بشود و تمام بشر با هم باشند. به ما اين وعده را داده‏اند كه در يك وقتى كه امام زمان سلام الله عليه ظهور كند، اين اختلافات از بين مى‏رود و همه برادروار با هم هستند ديگر زورمند و عرض مى‏كنم كه زوركشى در كار نمى‏ماند. ما اميدواريم يك قدرى از اين مطلب را، يك ورقى از اين مطلب را بتوانيم آنقدرى كه قدرت داريم اجرا كنيم و ما اميدواريم كه ملت‏ها كه با ما هستند، دولت‏ها هم با ما بشوند و صلاح خودشان هم اين معناست كه با ما بشوند و اميدوار اين معنا هستيم انشاءالله.

سوال: شاه مخلوع گفته كه اگر قرار باشد او را محاكمه كنند، هفت نفر از آخرين روساى جمهور هم بايد محاكمه بشوند، از طرف ديگر مطبوعات غرب خواسته‏اند كه جريان استرداد شاه را يك حس انتقامجوئى تلقى كنند. لطفاً بفرماييد هدف از استرداد و محاكمه شاه مخلوع چيست؟

جواب: شاه اين يك كلمه‏اش درست است. ولو هيچ وقت بنا نداشت كه يك حرف حسابى بزند ولى اين يك كلمه‏اش درست است كه اگر ايشان محاكمه بشود، رؤساى جمهورى هم بايد محاكمه بشوند و ما قبل از محاكمه ايشان، محاكمه آنها را مى‏كنيم. البته ما همچو قدرتى نداريم كه بفرستيم و نيكسون را بياوريم اينجا يا كارتر را بياوريم اينجا، قدرت ما نداريم اما قدرت اين را داريم كه اينجا خودمان محاكمه‏اش كنيم، محاكمه غيابى، ما عده‏اى از اشخاصى كه كارشناسند، عده‏اى از اشخاصى كه قوانين بين‏المللى را مى‏دانند، اشخاص منصف، يك دادگاه بين المللى اينجا ما درست كنيم اگر بتوانيم (اگر گوش به حرفمان ندادند، خوب چه بكنيم) و محاكمه كنيم اينها را و اين متوقف به اين نيست كه شاه را محاكمه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 32

كنيم، اين حرفش هم اين تكه‏اش درست نيست كه "اگر من را محاكمه كنند"، نه، دو تا مجرم هستيد كه يكى‏تان از ديگرى مجرمتر يعنى آنى كه امر به تو كرده و الزام كرده تو را به اين كار، او پيش ما مجرمتر است، تو آلت فعل بودى، آنها فعل را به توسط تو، كارها را به توسط تو انجام دادند و ما آن مجرم بالاتر را عبارت از رؤساى جمهور مى‏دانيم و آنها را بايد محاكمه كنيم. اگر مى‏توانستيم، مى‏رفتيم همه‏شان را آورديم اينجا و مى‏نشانديم و از آنها محاكمه‏شان مى‏كرديم، محاكمه عدالت و اگر واقعاً اينها وجدان دارند، همانطورى كه قصه را براى شما نقل كردم كه يك قاضى كه از طرف خود حضرت امير تعيين شده بود، حضرت امير را احضار مى‏كند و آن هم مى‏رود، براى اينكه عدل است خواهند بروند، خلاف دين نمى‏خواهند كارى بكنند، اگر اينها وجدانشان بيدار باشد و منقلب نشده باشند از آن وجدان انسانى به يك وجدان ديگرى، ما اگر احضارشان كنيم كه ما مى‏خواهيم به طور عادلانه با شما رفتار كنيم، مى‏گوييد كه از خودمان هم باشد، از خودتان هم باشد، بيائيد اينجا ما محاكمه كنيم مى‏خواهيد هم، خود شما ما البته شاه را بايد اينجا محاكمه كنيم لكن مى‏خواهيد هم خود شما آنجا ما بفرستيم شما را محاكمه كنند. اگر وجدانشان بيدار باشد قبول مى‏كنند لكن ما همچو اميدى نداريم اما اين را ما مى‏توانيم كه در اينجا غياباً آنها را محاكمه كنيم و اين موقوف به اين هم نيست كه شاه را محاكمه كنيم، شاه بايد اينجا بيايد محاكمه بشود، براى اينكه جرم‏هاى او اينجا موجود است و ما آن جرم‏هاى موجود اينجا را نمى‏توانيم نقلش بدهيم به آنجا، جرم‏هاى آنها هم همين طور است كه اينجاست و قابل نقل نيست لكن ما به آنها نمى‏توانيم يك همچو تحميلى بكنيم، زورمان به آنها نمى‏رسد و اگر توانستيم آن يك مجمعى كه مى‏خواهيم، درست بكنيم براى محاكمه و براى اينكه بررسى كنند به اوضاع ما، به اين جناياتى كه به ما شده بررسى بشود ببينند ما چه مى‏گوييم و نمى‏گذارند كه صداى ما به دنيا برسد. حالا من هم نمى‏دانم كه شماها مى‏توانيد برسانيد يا توانيد، يا وقتى برويد آنجا نمى‏گذارند صداى ما را نمى‏گذارند به دنيا برسد. ملت امريكا اصلاً مطلع نيست كه ما چه مى‏گوييم، بعضى شايد اسم ايران را نشنيده باشند. وقتى كه اينطور باشد و نگذارند حرف ما به جامعه امريكا برسد، خوب آنوقت امريكايى‏ها خيال مى‏كنند كه ما يك دسته ديپلمات را گرفتيم اينجا و داريم هر روز هم كتكشان زنيم و سرنيزه هم بالايشان نگه داشتيم كه نمى‏گذاريم نفس بكشند و نمى‏گذاريم حمام بروند و نمى‏گذاريم غذا بخورند و از اين حرف‏هايى كه تبليغات آنها، قلم دست دشمن است. مى‏گويند كه شيطان را يك وقت كسى خواب ديد، ديد چه صورت خوشگلى دارد گفت آخر اين كه تو هستى با آنى كه به ما نشان مى‏دهند دوتاست، آن يك جور ديگر است، تو يك جور ديگرى، گفت قلم دست دشمن است. قلم الان قلم مطبوعات خارج، قلم دشمن‏هاست كه از سرنيزه‏ها براى بشر بدتر است. وقتى قلم دست آنهاست هر چه مى‏خواهند مى‏گويند. خوب، در يكى از حرف‏هايشان هم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 33

نوشته بودند كه خمينى پستان زن‏ها را دارد مى‏برد، شما الان نشستيد اينجا مى‏بينيد خمينى يك طلبه ضعيفى است اينجا نشسته با شما صحبت مى‏كند و مردم هم به او علاقه دارند چون نوكر خودشان هست، آدم به نوكرش، به خادمش علاقه دارد، نه پستانى بريده شده و نه كسى چيزى شده، اينها فقط ديدند كه هويدا را اينجا گرفتند و اعدامش كردند، هويدا را خيال كردند كه جامعه زن است و اين را كه اعدام كردند، پستان بريدن است!! نه، مسائل اين نيست، دست خود آنهاست هرچه دلشان مى‏خواهد بگويند. شما كه شاهد مسائل هستيد برويد شهادت خودتان را بدهيد كه وضع ما اينطورى است، نه ما مى‏خواهيم يك حكومتى داشته باشيم، اگر مى‏خواستيم حكومتى داشته باشيم كه اينطورى تو اين اتاق نبوديم، تو آن اتاق‏هايى بوديم كه آقاى كارتر بودند، تو آن عمارت‏هايى كه آنها هستند، كاخ سفيد بوديم. ما اين مسائل پيشمان مطرح نيست، ما مى‏خواهيم يك حكومت عدلى در دنيا پيدا بشود و اين مجرم‏هايى كه به ما جرم كردند و مال ما را، مال ملت ما را بردند و هدر دادند و نيروى انسانى ما را هدر دادند، اينها بيايند اينجا ما محاكمه‏شان كنيم و آقاى كارتر كه مايل نيست، با هر قميتى هست نمى‏گذارد كه شاه بيايد، حق دارد، اگر شايد من هم بودم همين كار را مى‏كردم براى اينكه يك كسى كه كليد جرمش را شاه مى‏تواند باز كند، چطور بگذارد بيايد اينجا؟ كليد جرم اين، جرم‏هاى اين و خيانت‏ها و جنايت‏هايى كه به ملت ما كردند دست اوست، اگر چنانچه او بيايد اينجا و از او بپرسند و عرض بكنم كه در بازپرسى بخواهد جواب بدهد، او هم آن مجرم اصلى را خواهد گفت، قبلاً هم گفته است، قبلاً هم خود همين آقاى محمدرضا گفته است كه اينها مى‏فرستادند و تعيين مى‏كردند وكلا را، آن ليستش را به ما مى‏دادند، وقتى ليست را به ما مى‏دادند ما تعيين مى‏كرديم همان‏ها را. خوب يك همچو جرم به اين بزرگى را اين قبلاً اقرار كرده، گفته اين معنا را كه اين هم جرم خودش و هم جرم رؤساى جمهور است، اينها يكى از جرم‏هاى كوچكش است كه ايشان گفته است و الا جرم‏ها اينقدر زياد است، پرونده‏ها اينقدر زياد است، مظلوم‏ها اينقدر در اينجا زيادند كه به اين زودى‏ها ما نمى‏توانيم نه جرم‏هاى آن را بشماريم و اين مظلومين را نمى‏توانيم كه تظلمشان را به دنيا برسانيم.

سوال: دانشجويانى كه سفارت را اشغال كرده‏اند خودشان را پيرو خط امام مى‏دانند، با وجود اين به نظر خارجى‏ها اين خود دانشجويان هستند كه سياست خارجى ايران را هدايت مى‏كنند، در اين‏باره حضرتعالى چه نظرى داريد؟ آقاى قطب زاده در اين مورد چه كارى انجام مى‏دهند؟

جواب: اگر مقصود اين است كه سياست خارجى را دارند اينها هدايت مى‏كنند، اين يك افترايى است كه مى‏زنيد به آنها، اينطور نيست و اگر مقصود اين است كه اين كارى را كه اينها مطلع شدند به اينكه اينجا محل جاسوسى بوده است و روى حس انسانيت خودشان براى حمايت‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 34

از مظلوم‏ها رفتند آنجا را گرفتند، اگر مقصود از سياست خارجى اين معناست كه اينها را گرفتند و حالا مى‏گويند كه بيائيد مجرم ما را بدهيد تا اينكه ما آنها را رها كنيم يا محاكمه‏شان بكنيم، اگر سياست اين است، آنها كردند و همه ملت هم موافقند، وزير خارجه و تمام ملت و دولت و همه با اين موافقند. چنانچه اگر چنانچه باز رسيده باشد فرياد اين ملت به آنها مى‏بينيد كه اقشار ملت هميشه دنبال اين قضيه هستند و اعلاميه‏هايشان و فريادهايشان و پياده روى‏هايشان و راهپيمائى همه دنبال تاييد اين مطلب است و چرا تاييد نكنند؟ براى اينكه يك جايى است كه محل توطئه است. مردم جوان‏هايشان را دادند، مردم خانه‏هايشان را سوزاندند، خراب كردند، همه چيزشان را دادند براى اينكه يك حكومت اسلامى پيدا بشود، حالا احساس مى‏كنند كه يك جايى درست شده است براى توطئه، روابط ما بين ريشه‏ها با دولت امريكا بلكه محل جاسوسى براى منطقه در اينجا هست. اصلاً ما اينجا را سفارتخانه نمى‏دانيم، ما اينها را اجزاى سفارتخانه نمى‏دانيم، اينجا جاسوسخانه است و آنها هم جاسوس هستند، اينهمه فريادى هم كه قشرهاى مختلفى كه در خارج هستند دارند مى‏زنند كه همه رأى به اين مى‏دهند كه اينها بايد رها بشوند براى اينكه اينها اشخاصى هستند، اجزاى سفارتخانه هستند، مامورين كذا هستند، ما همه اينها را منكر هستيم و مى‏گوييم بيائيد ببينيد، دعوت مى‏كنيم از اين قشرهاى مختلف كه بيائيد ببينيد كه وضع اينجا، وضع سفارتخانه است؟ سفارت ما را در امريكا ببينيد، سفارت امريكا را در اينجا ببينيد. سفارت ساير مملكت‏ها را ببينيد، سفارت ايشان هم ببينيد، ببينيد اين سفارتخانه اصل اسمش هست تا شماها مى‏گوييد سفارتخانه را گرفتيد؟ و اينها ديپلمات هستند كه شما مى‏گوييد كه ديپلمات‏ها را گرفتيد؟ يا نه اينجا محل جاسوسى است ليس الا، و اينها هم جاسوس هستند و اصلاً ربطى به سفارت و سفارتخانه ندارد. ادعاى ما اين است، اينها هم كه رفتند و آنجا را گرفتند نمى‏خواهند كه وزارت خارجه را اداره كنند، اينها در يك قضيه جزئيه و آنكه يك مجرم خودشان را يافتند و محل جرمش هم يافتند، رفتند گرفتند آنجا را، همه ما هم موافقيم با آنها.

سوال: اگر حكومت اسلامى بخواهد به اين ترتيبى كه هست پيش برود طبيعى است كه اكثريتى از كشورهاى جهان با او مخالف خواهند بود و جز با دشمنى رفتار نخواهند كرد، بنابراين اساس روابط خارجى شما و دوستانتان به چه شكل و است آيا شما به دوستانى نيازمند هستيد در روابط خارجى يا خير؟

جواب: اگر خارجى‏ها بتوانند بفهمند، ادراك كنند مسائل ما را، همانطور كه ملت‏ها وقتى ادراك كردند و ادراك كنند با ما موافقند، دولت‏ها هم اگر ادراك كنند كه ما چه مى‏گوييم با ما موافقند. اگر مقصود از روابط آن روابطى است كه تا حالا بين ايران و امريكا بوده است، در

صحيفه نور ج 11 صفحه 35

زمان شاه سابق بين ايران و امريكا بوده است، اين روابط نبوده است، اين يك آقايى بوده با نوكرش هر كارى مى‏خواسته، هر امرى كه مى‏كرده عمل مى‏كرده اگر مى‏گوييد ما اگر چنانچه بخواهيم اسلام را پيش ببريم ديگر نبايد نوكر باشيم. اگر نوكر نباشيم رابطه‏اش را با ما قطع مى‏كند، ما از خدا مى‏خواهيم كه رابطه قطع بشود. ما ذلت را نخواهيم پذيرفت براى خاطر اينكه يك رابطه با يك ابرقدرت داشته باشيم. شرافتى نيست رابطه داشتن با امثال امريكا، دولت امريكا يك شرافت انسانى مع الاسف الان ندارد كه ما بخواهيم به واسطه آن شرافت انسانى‏اش با آن رابطه داشته باشيم. دولت امريكا اين است كه داريد مى‏بينيد كه مظلوم را دارد در هر جا پيدا مى‏كند پوست مى‏كند، هر جا بتواند مى‏رود و بمب سرشان مى‏ريزد، هر چه بتواند ذخائر ملت‏ها را مى‏برد، ما بخواهيم روابط با اينها داشته باشيم؟ بهتر اين است كه ما با اينها روابط نداشته باشيم، بهتر اين است با آنهائى كه مى‏خواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشيم تا يك وقتى كه به خود بيايند و بفهمند شرق هم هست در عالم. آن روزى كه بفهمند كه شرق هم يك جايى هست كه تمدن از او پيش آنها رفته است و مع‏الاسف خود شرق هم خودش را گم كرده است، آن روز ما روابط ممكن است پيدا بكنيم، روابطى كه متقابل باشد با هم، متعادل باشد با هم و الا رابطه‏اى كه اينطور باشد كه سابق بود و آنطور باشد كه اينها دلشان خواهد، ما همچو رابطه‏اى را مى‏خواهيم چه بكنيم؟ چه فايده‏اى براى ما دارد كه رابطه داشته باشيم و آنوقت محلى كه بايد سفارت باشد اين وضع را داشته باشد؟ روابط ما اين است كه اجازه بدهيم سفارتخانه به اسم سفارتخانه محل جاسوسى درست بكنند و اين خون‏هايى كه ما داديم هدر برود و باز محمدرضا را بياورند اينجا!! چون خودش حالا مفلوك است، پسرش را!! يك نقشه‏اى كه مى‏گويند دارند اين است كه در خواب دارد آقاى كارتر براى خودش نقشه مى‏كشد كه با بختيار آنجاست و آن هم آنجا و بعضى از اشخاص هم اينجا و روابط هم اينجا دارند با آنها، مع‏الاسف تو مغزشان دارند يك همچو نقشه‏اى كشند، تخيلاتى مى‏كنند براى خودشان لكن مطلب از اينها گذشته است، ديگر حناى اينها رنگى ندارد. نه حناى آقاى كارتر رنگ دارد و نه حناى آنهايى كه در اينجا دلشان مى‏خواهد آنها بيايند و دوباره اينجا همان بساط پيدا بشود و همان قضايا تجديد بشود، اينها ديگر نمى‏شود. اگر رابطه‏اى مى‏گويند كه ما با دنيا رابطه داشته باشيم، رابطه متقابل و دوستى باشد، ما بايد با همه دنيا روابط داشته باشيم اگر اينطور رابطه باشد، ما هرگز نمى‏خواهيم كه رابطه با اينها داشته باشيم، نه با اينها، نه با هر كس كه بخواهد تحميل به ما بكند. دول اسلامى با ما روابط دارند آن هم تا حدى كه روى مصالح اسلامى، روى مصالح مسلمين باشد ما با آنها روابط داريم. ساير دول غير اسلامى هم هر كدامشان با ما بخواهند با عدالت رفتار بكنند، ما را به حساب بياورند، ما را بدانند كه يك ملت هستيم، يك دولت داريم، يك ملت هستيم، يك رژيم هست در اينجا، اين را بفهمند و از آن سوارى كه هستند

صحيفه نور ج 11 صفحه 36

پياده بشوند يك قدرى با هم راه برويم، اگر پياده شد آقاى كارتر از آن عرشى كه دارد آمد روى زمين نشست با ما زمين‏نشين‏ها تفاهم كرد، ما هم با او تفاهم مى‏كنيم و به استثناى اينكه بايد آن ظلم‏هايى كه به ما كرده است بايد جبران بكند. با ملت امريكا كه هيچ چيز نداريم، هيچ اختلافى نيست بين ملت‏ها با هم با دولت‏هايشان دولتى كه بعد پيش مى‏آيد، تفاهم كند با ما، اينطور نباشد كه من در كاخ سفيد نشستم و شما در كوخ نشستيد و كاخ نشين با كوخ نشين بايد ارباب و رعيت باشد اين اگر اين كلمه را بردارند و ما را همانطور كه هستيم، بفهمند، ادراك كنند ماها را، ما با آنها چرا رابطه‏اى نداشته باشيم؟ با دولت امريكا هم رابطه پيدا مى‏كنيم، با همه جا و اما اگر وضع اينطور باشد، ما مى‏خواهيم چه كنيم كه پيشقدم بشويم براى اينكه نوكرى كنيم؟! پيشقدم بشويم براى اينكه هم نوكرى كنيم هم همه چيزمان را تقديم كنيم؟! آنوقت نوكر كه مى‏گرفتند يك اجرتى به او دادند، اينها نوكر مى‏گيرند و همه چيزش را هم مى‏گيرند، ما خواهيم چه كنيم با اينها رابطه داشته باشيم؟ هيچ لازم نيست رابطه داشته باشيم.

سوال: بعد از تصويب قانون اساسى شكلى از حكومت كه مطرح شده دو شكل است، يكى اينكه يك حكومتى با استبداد روحانيت بر سر كار مى‏آيد و يا اينكه يك حكومتى كه روحانيت در آن نقش فرعى دارد روى كار مى‏آيد، اين دو تا شكلى است كه در جهان مطرح است، نظر حضرتعالى چيست در اين مورد؟

جواب: جهان، اسلام را نمى‏دانند يعنى چه. آن جهانى كه شما مى‏گوييد، يك جهان جاهل هست به اسلام، اينها نمى‏دانند كه حكومت اسلامى مى‏آيد براى اينكه ديكتاتورى نباشد، نه در شهر خودش، در مملكت خودش نباشد، در امريكا هم نباشد. حكومت اسلام يك حكومتى است كه براى از بين بردن ديكتاتورى مى‏آيد. آن كسى كه اسلام قرار داده براى حكومت، آن كسى است كه با ديكتاتورى به حسب مذهبش مخالف است، مذهبش حكم مى‏كند به اينكه ديكتاتورى نبايد باشد. اينها خيال مى‏كنند كه همچو كه گفتند فقيه عادل عالم مطلع بر موازين غير جائر ملتفت كذا، بايد فلان مقام را، قضاوت را تعيين كند، بايد اگر مردم تعيين كردند يك رئيسى را براى كشور، آن هم اجازه بدهد، اين مى‏شود ديكتاتورى!! اما اگر چنانچه يك نفر آدم ظالم جائر ديكتاتور همه چيز بيايد، نه اين ديكتاتورى نيست!! فرق فقط اين است كه معلوم مى‏شود با علم مخالفند، با عدالت مخالفند اينهايى كه با حكومت فقيه مخالفند. با اينكه الان هم در قانون اساسى كه درست كردند قضيه حكومتى نيست در كار، اصلاً اسلام حكومت ندارد، اسلام اينطور نيست يك حاكمى مثل آقاى هيتلر داشته باشد آنجا، مثل آقاى كارتر كه نظير هيتلر است داشته باشد آنجا و سركوبى كند همه را و بزند و بكوبد. اصلاً اين چيزها در

صحيفه نور ج 11 صفحه 37

اسلام مطرح نيست. اسلام كه فقيه عادل مطلع دلسوز براى ملت را قرار مى‏دهد كه اين نظارت كند يا فرض كنيد حكومت كند، براى اين است كه جلو بگيرد از غير عادل، غير عادل نيايد و مردم را بچاپد. از صدر اسلام تا حالا شما ملاحظه كنيد كه آن حكومت‏هاى صدر اسلام مثل على ابن ابيطالب سلام الله عليه چه جور بود، يك حكومت اسلامى روى عدالت، بعدش افتاد دست بنى اميه و بنى عباس و حكومت‏هاى جائر ديگر و شاهنشاهى و امثال ذلك. مسلمين آنجاها را هم گرفتند و بعد شاهنشاهى شد و نتوانستند مسلمين اسلام را درست پياده كنند و حكومت اسلامى را، نشد. اسلام غريب است الان، اسلام غريب است، همانطور كه غربا را نمى‏شناسند، يك غريبى وارد يك شهرى بشود مردمش نمى‏شناسند، اسلام الان غريب است توى ملت‏ها، نمى‏شناسند اسلام را. چون نمى‏شناسند اسلام را، احكام اسلام را هم نمى‏دانند، اسلام‏شناس‏هاى ما هم اسلام را نمى‏شناسند، نمى‏شناسند اين چى هست، وقتى نشناختند خيال كنند كه اگر چنانچه فقيه حكومت فقيه باشد، حكومت ديكتاتورى است و اگر چنانچه فقيه در كار نباشد، ديگر هر كه خواهد باشد، اگر شمر هم باشد اين آقايان اشكالى به آن ندارند فقط فقيه را بهش اشكال دارند. اشكال هم براى اين است كه از اسلام مى‏ترسند، از اسلام ترس دارند. اسلام نمى‏گذارد اين حيثيت فاسدها را باقى باشد. اينها ترسند از آن، بعضى‏ها هم گول خوردند بعضى‏ها متعمدند در اين امر، بعضى‏ها هم گول خوردند والا حكومت اسلامى مثل حكومت على ابن ابيطالب ديكتاتورى تويش نيست، حكومتى است كه به عدل است، حكومتى است كه زندگى خودش از زندگى ساير رعيت‏ها بدتر است، آنها نمى‏توانستند مثل او زندگى كنند، او نان جو هم سير نمى‏خورد، يك لقمه، دو تا لقمه برمى‏داشت با يك خرده نمك مى‏خورد. اين حكومت اصلاً مى‏تواند ديكتاتورى؟ ديكتاتورى براى چه بكند؟ عيش و عشرتى نيست تا اينكه بخواهد ديكتاتورى بكند براى او. حكمفرمايى اصلاً در اسلام نيست، حكمفرمايى اصلاً در كار نيست. پيغمبر اسلام كه راس مسلمين و اسلام بود وقتى كه در يك مجلسى نشسته بودند تو مسجد روى آن حصيرها (معلوم نيست حصير حسابى هم داشته باشد) آنجا نشسته بودند، دور هم كه نشسته بودند، عرب كه خارج بودند و نمى‏شناختند پيغمبر را مى‏آمدند مى‏گفتند كه كدام يكى محمد هستيد، نمى‏شناختند براى اينكه حتى يك همچون چيزى هم زير پيغمبر نبود. حالا ما اشراف هستيم. يك همچو حكومتى كه بنا باشد اينطورى باشد، يك خانه گلى داشته باشد، يك گليم هم حتى نداشته باشد، يك حكومتى كه يك پوست مى‏گويند داشته است كه روزها علوفه شترش را حضرت امير رويش مى‏ريخته، شب‏ها زير خودش و فاطمه مى‏انداخته و مى‏خوابيده رويش، اينكه ديكتاتورى نمى‏تواند باشد. اينهايى كه مى‏گويند ديكتاتورى، اسلام را نمى‏فهمند چى هست، فقيه اسلام را نمى‏دانند، خيال مى‏كنند ما، هر فقيه، هر فقيه، هر چه هم فاسد باشد اين حكومت، فقيه اگر پايش را اينطور بگذارد، اگر يك گناه صغيره هم بكند از ولايت ساقط

صحيفه نور ج 11 صفحه 38

است. مگر ولايت يك چيز آسانى است كه بدهند دست هر كس؟ اينها كه مى‏گويند كه ديكتاتورى پيش مى‏آيد نمى‏دانم اين مسائل پيش مى‏آيد، اينها نمى‏دانند كه حكومت اسلامى حكومت ديكتاتورى نيست. مذهب مقابل اينها ايستاده، اسلام مقابل ديكتاتورها ايستاده و ما مى‏خواهيم كه فقيه باشد كه جلوى ديكتاتورها را بگيرد، نگذارد رئيس جمهور ديكتاتورى كند، نگذارد نخست وزير ديكتاتورى كند، نگذارد رئيس مثلاً لشكر ديكتاتورى بكند، نگذارد رئيس ژاندارمرى ديكتاتورى بكند، نه اينكه بخواهيم ديكتاتورى درست كنيم، فقيه خواهد چه كند ديكتاتورى را؟! كسى كه زندگى، زندگى عادى دارد و نمى‏خواهد اين مسائل را، ديكتاتورى براى چه مى‏خواهد بكند؟ حكمفرمايى در كار نيست در اسلام، علاوه حالا در اين قانون اساسى كه اينقدر احتياط كارى هم شده، آقايان هم اينقدر احتياط كارى كرده‏اند كه يك دفعه مردم بيايند خودشان تعيين كنند يك خبره‏هايى را، اين ديكتاتورى است؟! اين خبره‏ها را يكى بيايد بگويد كه در يك شهرى از اين شهرها يك كسى فشار آورد روى مردم كه بياييد به اين شخص بدهيد، حتى تبليغات هم نشد، مردم اينها را مى‏شناختند، مردم دانستند اينها را. اگر صد دفعه ديگر ما بخواهيم خبرگان تعيين كنيم، يا خود اين آقايان تعيين مى‏شوند يا يكى مثل اينها. مردم با آزاد، من گمان ندارم در هيچ جاى دنيا اينطور واقع شده باشد، اينطور داده باشند، مردم اينطور عاشقانه رأى داده باشند به يك مطلبى، هم جمهورى اسلامى‏اش را آنطور عاشقانه رأى دادند و آنطور اكثريت. در زمان شاه سابق كه يادتان هست شما، اينها يك رفراندمى مى‏خواستند بكنند من از قم فرستادم ببينم كه وضعش چه جورى است، اينها آمدند گفتند بيش از 2000 نفر نمى‏توانند تهيه كنند معذلك گفتند "همه ملت" براى اينكه 6 ميليون رأى داد گفتند 6 ميليون راى، دروغ مى‏گفتند 6 ميليون‏دروغى را آنها مى‏گفتند همه ملت. حالا ما يك جا 20 ميليون رأى داشتيم، يك جا هم كه يك دسته‏اى نيامدند و قهر كردند از باب اينكه آنها هم نمى‏دانستند كه ما چه مى‏خواهيم بگوييم، قهر كردند رفتند كنار نشستند معذلك 16 ميليون جمعيت تقريباً رأى داد و 90 درصد مردم گفتند ما رأى مى‏دهيم الان هم بعدها آنها هم گله خواهند كرد كه چرا ما را نگذاشتند رأى بدهيم شايد آنها هم همين رأى را بدهند و باز بشود بيست و چند ميليون.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 39

تاريخ: 27/9/58

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت دكتر مفتح‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون‏

آنگاه كه منطق قرآن آن است كه ما از خدائيم و به سوى او مى‏رويم و مسير اسلام، بر شهادت در راه هدف است و اولياء خدا، عليهم السلام شهادت را يكى از ديگرى به ارث مى‏بردند و جوانان متعهد ما براى نيل شهادت در راه خدا درخواست دعا مى‏كرده و مى‏كنند، بدخواهان ما كه از همه جا وامانده دست به ترور وحشيانه مى‏زنند، ما را از چه مى‏ترسانند؟ آمريكا خود را دلخوش مى‏كند كه با ايجاد رعب در دل ملت كه سربازان قرآنند، مى‏تواند وقفه‏اى در مسير حق و عقب گردى از جهاد مقدس در راه خدا ايجاد كند، غافل از اينكه ترس از مرگ براى كسانى است كه دنيا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدى و جوار رحمت ايزدى بى‏خبرند اينان از كور دلى، صحنه‏هاى شورانگيز ملت عزيز و شجاع ما را در هر شهادتى، پس از شهادتى كه در پيش چشمان خيره آنان منعكس است نمى‏بينند. صم بكم عمى فهم لا يعقلون اينان مى‏بينند كه هزار و سيصد سال بيشتر از صحنه حماسه آفرين كربلا مى‏گذرد و هنوز خون شهيدان ما در جوش و ملت عزيز ما در حماسه و خروش است. جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقاى مفتح و دو نفر پاسداران عزيز اسلام رحمةالله عليهم به فيض شهادت رسيدند و به بارگاه ابديت بار يافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفريدند و آتش نهضت اسلامى را افروخته‏تر و جنبش قيام ملت را متحرك‏تر كردند. خدايشان در جوار رحمت واسعه خود بپذيرد و از نور عظمت خود بهره دهد. اميد بود از دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهره‏ها براى اسلام و پيشرفت نهضت برداشته شود و اميد است از شهادت امثال ايشان بهره‏ها برداريم. من شهادت را بر اين مردان برومند اسلام تبريك و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسليت مى‏دهم. سلام بر شهيدان راه حق.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 40

تاريخ: 27/9/58

بيانات امام خمينى در جمع معلولين انقلاب اسلامى‏

قدرتمندها مى‏خواهند باقى بمانند ولو اينكه همه قشرهاى مظلوم زير پايشان له بشوند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما اصرار داريم كه اين شخص جانى در ايران محاكمه بشود و محكمه‏اى براى جنايات امريكا در ايران بازرسى و تشكيل گردد. كراراً گفته‏ايم كه ما يك مداركى از جناياتى كه امريكا انجام داده، در اينجا داريم كه نمى‏توانيم مدارك اين جنايات را به آمريكا منتقل كنيم. علاوه بر اينكه مجالس و سازمان‏هائى كه در آنجا هست، همه در خدمت ابرقدرت‏ها مى‏باشد، علاوه بر اين، چطور اين همه معلول را، اين همه مادران داغديده را، اينهمه زنان جوان از دست داده را ما توانيم به امريكا ببريم و عرضه كنيم.

پرونده‏هاى آنان در اينجاست. ما نمى‏توانيم همه آن پرونده‏ها را به آنجا حمل كنيم. اصرار ما بر اين است و من وقتى كه اين اشخاصى را كه در اين راه معلول شده‏اند، يا در اين راه جوان‏هايشان از دست رفته است، مى‏بينم، دو احساس برايم پيدا شود. يكى احساس تاثر و تالم كه چرا بايد يك رژيم اينقدر از خدا بى‏خبر و اينقدر حيوان منش و سبع طبع باشد كه براى چند روز رياست، اينقدر جنايت بكند. چرا انسان اينقدر جنايتكار است؟ چرا انسان از همه حيوانات بدتر است و اينكه اين همه تعليمات الهى و انبيا از اول تا حالا نتوانسته است كه اين انسان‏هاى فاسد را تربيت كند، امثال محمدرضا و كارتر را به راه بياورد. كارتر دعا مى‏كند براى كى؟ مجبور مى‏كند تا ناقوس‏ها آهنگ بزنند براى كى؟ به خيال خودش براى به دست آوردن يك حيثيتى كه چهار سال ديگر هم جنايت بكند. به اسم اينكه يك بيمار را من نگهدارى مى‏كنم، به اسم اينكه من براى پنجاه نفر آمريكائى دارم ادعا مى‏كنم و وادار مى‏كنم به دعا. و حالا هم افتاده دنبال قشرهاى مختلف و در مدرسه‏ها مى‏روند و عزا مى‏گيرند و اين مسائل. اينهاست مسأله. مسأله همين است كه اين قدرتمندها خواهند با قدرت خودشان آن اندازه كه مى‏توانند، باقى بمانند، ولو اينكه همه قشرهاى مظلوم زير پايشان له بشوند. اينها ادعا مى‏كنند كه ما اين مفلوك را نگه داشتيم براى حفظ انساندوستى، و در عين حال فوج‏هائى از انسان‏ها را مى‏كشند يا وادار مى‏كنند به كشتن، در ويتنام اين كارها را كنند، در ايران كه ما خودمان شاهدش هستيم چه كرده‏اند. پشتيبانى از يك نفر كه جناياتش آنطور است و با دست آنها در اينجا جنايات را انجام داده است، يعنى پشتيبانش آنها بودند. پشتيبانى از يك كسى كه اينقدر جنايت كرده و

صحيفه نور ج 11 صفحه 41

براى ما اينقدر معلول گذاشته و آنقدر شهيد و آنقدر مادر داغديده به جاى گذاشته، اينها صحبت است كه انساندوستى به بشردوستى، تمام مقصد اين جنايتكارها رسيدن به يك نقطه است، قدرت. قدرت براى كوبيدن هر كسى كه در مقابل‏شان است و براى استفاده.

ما شاه مخلوع را باز از آمريكا مى‏خواهيم كه او را تحويل دهد

اينكه ما مى‏گوئيم بيايند اينجا را ببينند، براى اينكه در اينجا معلولين را ما چطور از داخل مريضخانه به آمريكا منتقل كنيم. ما خواهيم در اينجا عرضه بكنيم. ببريم آنها را در مريضخانه‏ها و در جاهائى كه معلولين آسايش مى‏كنند، نشان بدهيم كه اينها آثار جرم است، آثار جرم را به آنها نشان بدهيم و اينكه كارتر اصرار دارد كه شاه به ايران نيايد، تا مى‏توانست در آمريكا نگهش داشت و حالا او را به جاى ديگر برده است و از او نگهدارى مى‏كند، او هم مربوط به خودش است. همه براى اين است كه مبادا در اينجا بيايد و مسائلى در اينجا كشف بشود كه در زير پرده بوده است. مسائلى براى ملت آمريكا كشف بشود و بفهمند مستضعفين در دنيا با چه اشخاصى و با چه جنايتكارهايى مواجه هستند كه خودشان را به صورت يك آدم انساندوست خواهند در آورند و جا بزنند. به صورت يك كسى كه به تعليمات حضرت مسيح اعتقاد دارد و اهل اين است كه دعا بكند و برود به كليسا دعا بكند و وادار بكند اهل كليسا را برايش ناقوس بزنند در سرتاسر اروپا. براى اين است كه در آنجا خودش را جاى دهد. ما نظائر اين را خودمان ديديم.

ما ديديم كه رضاخان (البته اكثر شما يادتان نيست شايد بين شما يكى دو نفر باشند كه يادشان باشد) ديديم كه رضاخان راه مى‏افتاد دنبال اينكه برود اين روضه‏خوانى و آن تكيه و اين تكيه و حتى مى‏گفتند پياده مى‏رود آنجا. ما ديديم كه مجلس روضه بپا مى‏كند و خودش وارد مى‏شود و در مجلس روضه و همه اينها و بعد هم ديديم آن روزى كه قدرت پيدا كرد كه تمام مجلس روضه خوانى ما را تعطيل كرد. ما ديديم كه محمدرضا قرآن طبع و منتشر كرد و به اسم اسلام اين كارها را كرد و ديديم كه در سال يك دفعه به مشهد مشرف مى‏شد، در آنجا با كمال بى‏حيايى در مقابل حضرت رضا مى‏ايستاد و دلش آنجا نبود و براى اغفال ملت بود و ديديم كه هم اين جانى و هم آن جانى در ايران چه كردند و آنچه كه او اظهار اسلاميت مى‏كرد و در جوار حضرت رضا عليه السلام چه كرد و چه قتل عامى كه در مسجد گوهرشاد و معبد مسلمين و ديديم كه اين آدم كه اظهار مى‏كند من يك مسلمان هستم و اظهار مى‏كند كه من قرآن طبع كنم و متعهدم و قرآن قسم خوردم (در نطق‏هايش بود كه من قسم خوردم كه براى شيعه خدمت كنم) ما ديديم خدمت او به اين مملكت چه بوده است. علاوه بر اينهمه كشتار و اينهمه معلولين كه به جاى گذاشته‏اند، تمام حيثيت مملكت ما را از بين بردند و تمام ذخائر ما را از بين بردند. تمام قدرت‏هاى انسانى و نيروهاى جوان ما را عقب زد و نگذاشت ترقى كنند. ما كه مى‏گوئيم بايد اين جانى بيايد ايران و اينجا رسيدگى بشود، براى اينكه اموريست كه بايد اينجا معلوم بشود و ما شاه مخلوع را مى‏خواهيم، حتى از آنجا هم كه رفته است و اين را باز از آمريكا خواهيم كه او را تحويل دهد.

صحيفه نور ج 11 صفحه 42

امريكا او را از يك محلى به يك محل ديگرى كه باز مربوط به خودش است برده است.

مباهات مى‏كنيم به جوان‏هايى كه عصر اول اسلام را زنده كردند

در هر صورت، من از يك جهت متالم هستم براى اين برادرها و فرزندها و عزيزها، چه آنهائى كه اينجا هستند و چه آنهائى كه در مريضخانه هستند و در يك جهت هم من و همه مسلمان‏ها، مباهات مى‏كنيم به يك چنين جوان‏هائى. مباهات مى‏كنيم به جوان‏هايى كه عصر اول اسلام را زنده كردند. مباهات مى‏كنيم به افرادى كه صحنه كربلا را در ايران ايجاد كردند. همانطور كه آنها خدمت كرده‏اند و جان داده‏اند و از بين رفتند لكن اسلام را زنده كرده‏اند. جوان‏هاى ما هم معلول شده‏اند و جان داده‏اند و همه چيزشان را از دست داده‏اند و اسلام را زنده كردند. امروز غير از آن است كه پيشتر بوده. الان همه قشرهاى دنيا توجه‏شان به ايران است، جمهورى ايران. قشرهاى دنيا توجه‏شان به ايران است كه ايران چه خواهد شد. يك دسته خوف اين را دارند كه مبادا اين اسلام به ديگر جاها برود و دسته‏اى شوق اين را دارند كه اسلام به همه جا برود. اگر ملت‏هاى مستضعف غير اسلامى هم به خواسته‏هاى ما توجه بكنند، همه آنها عاشق اين هستند كه رژيمى كه در اينجا انشاءالله تحقق پيدا مى‏كند آنجاها هم تحقق پيدا بكند. و آنهايى كه خائن بودند و خواستند استفاده بكنند، از اين عدم تحقق اسلام در غياب اسلام مى‏خواستند استفاده بكنند، خوف اين را دارند كه مبادا يك همچو امرى تحقق پيدا كند. از آن جهت است. آقاى كارتر هم از اين اشخاصى است كه ترسد اسلام در ايران تحقق پيدا بكند. اگر اسلام تحقق پيدا كرد، آنها تا آخر منافعشان مدفون است. و من اميدوارم آقايان، آقايانى كه وحدت دارند و راهپيمائى كرده‏اند، براى اظهار وحدت حركت كردند و پياده آمدند اينجا و براى اين معلولين عزيزى كه من تاثر دارم براى آنها و براى خانم‏هاى محترمى كه تشريف آوردند، من تشكر مى‏كنم از همه و اميدوارم كه همه آنها در سلامت و صحت و خداوند شفا بدهد تمام معلولين ما را كه در سرتاسر ايران هستند. انشاءالله همه شما موفق و مويد باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 43

تاريخ: 28/9/58

بيانات امام خمينى در ميان جمعى از قهرمانان كشتى آزاد ايران در آسيا و اروپا و پهلوانان كشتى باستانى‏

وقتى كه جهاد معنوى باشد تا آن فرد آخر هم براى جهاد حاضر است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از آقايان ورزشكارها و ساير آقايان تشكر مى‏كنم كه گاهى تشريف مى‏آورند و ما را از كارهاى خودشان، از موفقيت‏هاى خودشان و از كارهائى كه در سطح بين المللى انجام داده‏اند و موفقيت‏هائى كه تحصيل كرده‏اند براى جمهورى اسلامى، تشكر مى‏كنم و دعا مى‏كنم كه انشاءالله هميشه موفق باشند و به دشمن‏هاى ما بفهمانند كه مردانى كه در ايران هستند، مرد مبارزه هستند و مرد مى‏دانند، مرد جهادند و اميدوارم كه خداوند شما را تاييد كند در اينوقتى كه مملكت ايران مبتلاست به اينطور مصيبت‏ها كه البته از يكطرف مصيبت است و از يكطرف هم سرفرازى براى يك ملت كه در راه هدف تا پاى جان ايستاده است و همه جوان‏هاى ما در اين راه مشترك هستند و بسيارى از آنها براى شهادت از من دعا مى‏خواهند و من دعاى پيروزى مى‏كنم براى آنها كه خداوند همه آنها را حفظ كند و همه شما جوان‏ها را براى كشور ما حفظ كند.

اميدوارم كه از اينجا به بعد هم كه مشكلات براى كشورتان زياد است و اين ريشه‏هاى فاسد الان در ايران هستند و چون مايوس شده‏اند، دست به يك همچو جناياتى مثل ترور شخصيت‏هاى محترم مى‏زنند و البته آنها خيال اين را دارند كه ما را و شما را سست كنند در اين جهاد اسلامى و اينها غافل از اين هستند كه وقتى كه جهاد براى خدا شد، براى اسلام شد، جهاد معنوى، جهادى است كه جهاد معنوى است، نه جهاد صورى و مادى، وقتى بنا شد كه جهاد معنوى باشد تا آن فرد آخر هم براى جهاد حاضر است.

و من از حماقت اينها هم تعجب مى‏كنم، اينها نمى‏خواهند كه يك فردى مثل آقاى مطهرى و مثل آقاى مفتح را از بين ببرند، اينها وسيله است براى اينكه نهضت را سست كنند حماقتشان اين است كه ديده‏اند اينها كه هر فردى را كه اينها ترور مى‏كنند مردم ايران براى نهضت بيشتر وارد ميدان مى‏شوند. اگر اينطور بود كه مثلاً آنوقتى كه مرحوم آقاى مطهرى را ترور كرده بودند، يك نيمى از مردم عقب نشينى كرده بودند، آنوقت براى نيم ديگرش هم مرحوم آقاى قاضى را مثلاً ترور مى‏كردند و مرحوم آقاى مفتح را و ديگران را. اما وقتى ديدند كه هر شخصى را كه اينها ترور كردند بازار نهضت گرمتر شد و مردم بيشتر به اين نهضت اقبال كردند، اين چه انگيزه‏اى دارد كه اينها به اين جنايت دست‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 44

مى‏زنند؟ اينها همه براى اين است كه خداى تبارك و تعالى اينها را كر و كور كرده است، اينها را از آن ادراك راه صحيح محروم كرده است يعنى خودشان اسباب محروميت را فراهم كردند. خودشان اسباب اين شدند كه عنايت خدا كه بايد همه قشرها را هدايت كند، اينها خودشان را محروم كردند و بعد از آنكه خودشان را محروم كردند كارهائى انجام مى‏دهند كه برخلاف مصلحت خودشان است.

امروز روزى نيست كه كسى اتكاء به سر نيزه بكند

شما ملاحظه كنيد اين آقاى كارتر براى رسيدن به مقام رياست جمهور دست و پا كنند لكن خدا او را كر و كور كرده است كه راه‏ها را اشتباهى دارد مى‏رود. اين اگر چنانچه همان وقتى كه ما اشتغال داشتيم به مخالفت با اين مرد، آنوقت كه ديد اين ديگر در حال سقوط است، ديد نمى‏تواند اين را نگهش دارد، اگر كمك كرده بود به ايران و اقبال كرده بود به ايران و تصديق كرده بود حرف‏هاى ايران را، برايش بهتر بود يا آن پافشارى كه آنوقت كرد براى حفظ او و آن پافشارى‏هائى كه كرد براى حفظ يادگار او بختيار و آن پافشارى‏هائى كه بعد كرد؟ آن بهتر بود براى رسيدن به آن مقام، يا اين؟ حالا رفت، آنها از بين رفتند، بعد بردن يك نفر آدم جانى را به امريكا و پناه دادن به اصطلاح خودش آنجا و پرستارى از يك مفلوك به اصطلاح آنها، اين بهتر بود براى او يا اينكه او را نبرند؟ جاى ديگر برود زندگى كند (خوب، بود جاى ديگر).

اينها از باب اين است كه كر و كور شده‏اند. يك كارى حالا، مثل اين بچه‏ها كه لج مى‏كنند، سر آن لجبازى مى‏كنند، حالا نتوانست او را نگه دارد، اين قدم دومى بود كه نتوانست نگه دارد اين مرد را در آمريكا و فرستاده است او را به يك جاى ديگر. خوب اين بهتر بود براى او كه باز سروصدا در دنيا راه بيندازد و در پاناما آنقدر تظاهر بر ضد اين مرد بكنند كه بر ضد آمريكاست، يا اينكه او را مى‏فرستاد اينجا و به عالم ثابت مى‏كرد كه من هم طرفدار مظلوم‏ها هستم، طرفدار آنها هستم كه غارت شده‏اند، نه طرفدار غارتگرها؟ خودش هم غارتگر است اما قاعده اين بود كه اگر عقلش سر جايش بود، قاعده و اين بود كه اگر كسى بخواهد راه خودش را، آنى كه خيالش هست پيش ببرد، اينها را پيش نياورد تا اينكه يك مملكت‏هائى برضد او تظاهرات در آنها واقع بشود.

امروز روزى نيست كه كسى اتكاء به سرنيزه بكند دنيا عوض شده، ملت‏ها يكى بعد از ديگرى دارند بيدار شوند، دارند از تحت سلطه استعمار بيرون مى‏روند. در يك چنين موقعى ديگر جاى صحبت اينكه ما مداخله نظامى مى‏كنيم، يك وقت بگويد مداخله نظامى مى‏كنيم، يك وقت بگويد نه ما مداخله نظامى نمى‏كنيم، همين طور مشوش هى صحبت كردن، براى همان است كه چشمشان باز است و كورند، نمى‏بينند اينها همانى است كه به چشم‏ها و گوش‏ها و عقل‏هاى آنها غل انداخته، نه از باب اينكه او ابتداء، خود آنها وسيله فراهم كرده‏اند تا غشاوت واقع شده است بر عقل‏هايشان و بر چشم‏هايشان و بر گوش‏هايشان اين يك كمكى است براى مستضعفين، اينطور راه را گم كردن يك كمكى است به مستضعفين. اگر قبل از اين قضايا يعنى قبل از اينكه اين مرد را ببرد به امريكا و

صحيفه نور ج 11 صفحه 45

به اصطلاح خودش بخواهد پرستارى از يك مفلوكى بكند، ما يك، بعضى از ممالك با ما متحد بودند، يعنى از ملت‏ها، حالا بسيارى از ملت‏ها با ما همراهند. نهضت ما دارد توسعه پيدا مى‏كند و مى‏رود توى ملت‏ها، ملت‏هائى كه، ببينند كه ملت ايران در مقابل يك قدرت بزرگ ايستاده و پيش برده، يك قدرت شيطانى را كه همه قدرت‏ها دنبالش بودند يك ملتى ايستاده و ايستادگى كرده و پيش برده، ساير ملت‏ها هم گرفتارند ديگر، آنها هم همين گرفتارى‏هائى كه ما داريم آنها دارند. مصر به دست سادات و جاهاى ديگر هم به دست ديگران. همه ملت‏ها مبتلاى به دولت‏هايشان هستند، آنها هم خواهند از زير اين بار بيرون بيايند. وقتى ديدند كه ايران قيام كرد و پيش برد، ولو كشته داد اما پيش برد و ديگران هم همين فكر در مغزشان پيدا مى‏شود، ملت‏هاى ديگر هم همين معنا را مى‏خواهند، آنها هم همين كار را خواهند كرد.

نهضت ملت ايران عظمت قدرتهاى بزرگ را شكست‏

شما بدانيد كه اين نهضت ملت ايران، اين عظمت قدرت‏هاى بزرگ كه با تبليغات تحميل كره بودند بر دماغ‏ها كه اصلاً نمى‏شود با انگلستان در افتاد، حالا هم ديگر اصلاً با امريكا نمى‏شود ديگر در افتاد، اين عظمت را شكست. يعنى شما ملت عزيز ايران، زن و مردتان ريختند در خيابان‏ها و با فرياد الله اكبر، اين عظمتى كه در قلوب اشخاص پيدا شده بود و ملت‏ها را وادار مى‏كرد كه ساكت باشند مبادا يكوقتى بربخورد به آنها، اين را شكست. ما در آن قضيه سابق هم كوشش مى‏كرديم كه اين معنا كه نمى‏شود با دولت در افتاد، اين را بشكنيم، نمى‏شود در مقابل قدرت‏ها نفس كشيد و باورانده بودند به ملت ما به طورى كه به خودشان حق نمى‏دادند، اگر يك پاسبانى مى‏آمد مى‏خواست يك چيزى تحميل كند، به خودشان حق نمى‏دادند كه در مقابلش يك كلمه‏اى بگويند، سكوت پرده انداخته بود، سايه انداخته بود به سر ملت ما. اين معنا كم كم شكسته شد، صداها در آمد، نهضت شما او را شكست و نهضت شما الان اين معنا را هم شكست در دنيا كه نمى‏شود در مقابل آمريكا، اول قدم اين است كه انسان "مى‏شود" و "نمى‏شود" را ارزيابى كند. اول قدم هر مبارزه‏اى ارزيابى اين است كه در اين مبارزه مى‏شود يا نمى‏شود و شما ثابت كرديد كه نه مى‏شود. مى‏شود با آمريكا هم طرف شد، مى‏شود كه لانه جاسوسى آمريكا هم تصرف كرد، مى‏شود جاسوس‏هاى آمريكائى را هم گرفت و نگه داشت و حفظ كرد شما اين را ثابت كرديد به دنيا. آن عظمتى كه از آنها به واسطه تبليغات زيادى كه داشتند، در دنيا سايه افكنده بود كه ابر قدرت است و كسى حق حرف زدن ندارد، آن شكست. معلوم شد نه، ملت‏ها مى‏توانند فرياد بزنند، مى‏توانند مرگ بر كارتر بگويند، فرياد هم الان دارند مى‏زنند، نه اينجا جاهاى ديگر هم، هندوستان هم همين است، ممالك خودشان هم، ممالك غربى هم همين است، امريكا هم همين است. امريكايى كه هى مى‏گفت ما با قدرت نظامى، هى ما را مى‏ترساند، اينها دنبال همان بودند كه سابق انجام مى‏دادند. سابق اگر چنانچه يك كلمه‏اى فرض كنيد كه در يك روزنامه‏اى از ايران واقع مى‏شد برضد انگلستان يا برضد آمريكا، با يك كلمه‏اى كه آنها به محمدرضا مى‏گفتند كه فضولى موقوف، جلويش را اينجا مى‏گرفت. اگر يك كارى مى‏خواستند انجام بدهند، مثلاً در فرض كنيد

صحيفه نور ج 11 صفحه 46

مجلس شوراى استعمارى غلط، همچو كه كشتى انگلستان مى‏آمد طرف ايران مسأله ختم بود با همان حركتش. همچو كه اطلاع مى‏رسيد كه كشتى انگلستان راه افتاده از آنجا به كجا، اينجا ديگر بايد حتماً تسليم شد. قراردادى اگر مى‏خواستند ببندند و اينها يكوقتى، در آنوقتى كه فرض كنيد يك سرسختى مى‏خواستند نشان بدهند، يك چيزى كه در سرحدات واقع مى‏شد، اين كافى بود براى اينكه در مركز اينها ديگر دست بردارند از مخالفت و موافقت كنند و تسليم بشوند. اينها چيزهائى بود كه اينها با بوق و كرنا، با راديوها، با تبليغات، تبليغاتى كه بسياريش هم در خود كشورها بود يعنى عمال آنها در خود اين كشورها تبليغات مى‏كردند برضد خود كشور، اينها به مردم همچو بزرگ نشان داده بودند مسائل را كه مردم خيال مى‏كردند كه اگر الان يك حرفى بزنيم، يكدفعه چتربازى‏هاى آمريكا مى‏آيند مى‏ريزند و ايران را خراب مى‏كنند. در همين قضيه اين را كراراً براى ما آمدند گفتند كه، مى‏نوشتند، از خارج هم مى‏نوشتند كه چتربازها بناست كه از بالا بيايند بالاى سرسفارت، از آن بالا يك دوائى بريزند و بيهوش كنند همه را و بيايند پائين و همه را ببرند و در قم هم مى‏خواهند بيايند و شما را بربايند، حتى بعضى آمده بودند به من مى‏گفتند كه شما نمانيد اينجا شب. خوب آقا اين شعر است كه اينها مى‏گويند. اين حرف‏هائى است كه در كتاب حسين كرد نويسند و مى‏نوشتند. اينها، اين حرف است كه مى‏زنند والا "چتر بازها مى‏آيند و همه را بيهوش مى‏كنند" اين همان حرف‏هايى بود كه "هى دوا مى‏زدند، همه چيزها بيهوش مى‏شدند" حرف‏هائى كه در الف ليل مى‏گويند. خواستند اينطورى ما را مثل سابق كه از اين حرف‏ها ترس داشتند، اينطورى ملت ما را بترسانند، غافل از اينكه مسائل اين نيست، اصلاً مداخله نظامى ديگر حالا در دنيا اصلاً شكست خورده است، صحبتش هم شكست خورده. اينها به اعتبار اينكه ما را در افكار باز عقب مانده مى‏دانستند اين حرف را مى‏زدند، بعد هم حالا مى‏گويند كه وقتى كه در آمريكا چيز كردند رأى گيرى كردند (حالا به آن اندازه‏اى كه خودشان مى‏دانند) امروز يا ديشب بود كه پنجاه و پنج درصد از جمعيت آمريكا با مداخله نظامى مخالفند. يك غلطى از اول مى‏كنند بعد مى‏خواهند عذرش را بخواهند حالا مى‏گويند ملت ما مخالف است. خوب ملت آنها موفق باشد بسم الله، مگر مى‏شود حالا در دنيا يك چنين كارهائى را كرد، اين حرف‏ها مال سابق بود، نه مال حالا، حالا دنيا يك چيز ديگر شده. حالا اگر صداى اينها در آيد در اينجا. شرق منفجر مى‏شود، نه شرق تنها، غرب هم منفجر مى‏شود. مگر مى‏شود حالا از اين كارها كرد بعد حالا از آنجا دست بردارند. نه مداخله نظامى نه از باب اينكه مثلاً فرض كنيد خوب ملت هم با آنها موافق نيست حتى گفته بودند كه اينها مى‏گويند كه اگر اينها را هم بكشند، مداخله نظامى نبايد بشود، اگر اين جاسوس‏ها را بكشند هم، مداخله نظامى نباشد. خوب اگر يك چنين حرفى راست باشد معلوم مى‏شود كه آنها به عقل آمده‏اند كه پنجاه نفر آدم جاسوس را فرضاً كشته (كه بنا ندارند حالا اينها را بكشند) پنجاه نفر را بكشند اسهل است از اينكه يك مملكتى، چند تا مملكت، خود آمريكا به خاك و خون كشيده بشود. اين معلوم مى‏شود يك خرده‏اى به عقل آمده‏اند از اول هم معلوم نبود كه اين خيال‏ها باشد. حالا ديگر چسبيده‏اند به اينكه ما خير، محاصره اقتصادى مى‏كنيم بسيار خوب محاصره‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 47

اقتصادى بكنيد ببينيم چه مى‏كنيد. اينها حرف است، محاصره مگر دنيا تابع آقاى كارتر، مگر همه دنيا مى‏خواهند زحمت بكشند كه آقاى كارتر بشود رئيس جمهور. سران كه مى‏شناسند هم را، سران ممالك هم را مى‏شناسند كه از چه قماشى هستند، مى‏دانند كه قضيه، قضيه ملت نيست. قضيه، قضيه اين است كه من مى‏خواهم چه بشوم او مى‏خواهد رئيس جمهور كجا بشود، او مى‏خواهد رئيس جمهور كجا بشود. اينها كه هم را مى‏شناسند مى‏دانند كه مسأله، مسأله اين نيست كه براى پنجاه تا مثلاً جاسوس خيلى دلشان سوخته يا براى فرض كنيد چه. اين را من كراراً گفته‏ام، ما در فرانسه كه بوديم يك نفر از اشخاص كه مى‏گفتند كه اين از طبقه بالاست (چه بود، من نمى‏دانم) از آنها مى‏آمدند زياد، راجع به همين مرديكه هم مى‏آمدند، گاهى هم از آمريكا پيغام مى‏آوردند، از رئيس جمهور آمريكا پيغام مى‏آوردند كه ما را سست كنند، اين در يك قضيه‏اى كه آمده بود و حرفش را نقل كردند، گفته بود كه يك قضيه‏اى در چين واقع شد كه سفارتخانه ما در خطر بود، ما راجع به افرادش هيچ ابداً نگرانى نداشتيم، افراد چيزى نيستند، راجع به مبلش ما نظر داشتيم، مبل‏هايش زياد قيمت داشت. اينها يك چنين قماش مردمى هستند كه مبل‏ها را اهميت مى‏دهند، نه آدم‏ها را. رئيس جمهور شدن پيش آقاى كارتر ارزش دارد، نه پنجاه نفر. اينها يك چيزهائى درست مى‏كنند براى اينكه آنجا براى خودشان يك راهى پيدا كنند و پيش ملت خودشان يك وجاهتى پيدا كنند و همانطور كه گفتم خدا كر و كورشان كرده كه هر راهى كه اينها بروند، برخلاف مصلحتشان است، هر طريقى كه بروند خلاف آن. بردند او را آنجا به خيال اينكه يك كارى بكنند، شكست خوردند، يعنى افكار مردم عوض شد، بعد لجاجت كردند در اينكه اين را تحويل بدهند، باز هم به ضرر خودشان شد. نتوانستند نگه دارند، فرستادند او را به پاناما. اين هم به ضرر خودشان. حالا اهالى پاناما دارند فرياد مى‏زنند در خيابان‏ها، چه مى‏كنند كه اين مرديكه را آورده‏اند اينجا چه كنند. خوب اين يك بنجلى است كه بايد بيخ ريش ما باشد، اينها اشتباه دارند اينها بايد بيايد در همين مملكت، بنجل از ماست، براى چه به پاناما برود؟ مردم پاناما را چرا اذيت مى‏كنند؟ خوب بفرستند او را محل خودمان، ما خودمان مى‏دانيم چه بكنيم.

محاكمه شاه مفلوك، محاكمه رؤساى جمهور آمريكاست‏

و عمده اين است كه خوف آنها نه براى اين آدم است، نه براى آن پنجاه تاست. اينها نيست. اينكه اصرار دارند كه اين مرديكه نيايد، براى اين است كه اگر اين بيايد و اينجا محاكمه بشود و محاكمه‏اش هم يك محاكمه همچو پنهانى و زير جلى نيست، محاكمه‏اى است كه با حضور اشخاص برجسته دنيا مى‏شود براى اينكه محاكمه يك آدم مفلوك نيست، محاكمه رؤساى جمهور است. همانطورى كه اين مرد گفته بود كه اگر من را محاكمه بخواهند بكنند، رئيس جمهور چند سال هم بايد محاكمه بكنند، چند نفر از اينها هم، صحيح است، اين محاكمه يك شخص نيست، يك آدم نيست، يك مفلوك نيست. ما هم او را نمى‏خواهيم براى اينكه يك آدم مفلوكى را چه بكنيم، ما مى‏خواهيم اين را

صحيفه نور ج 11 صفحه 48

بياوريم اينجا و در مقابل اين مستكبرين، مستضعفين تكليفشان را بدانند، مستضعفين دنيا يعنى مملكت آمريكا هم، ملت آمريكا هم تكليفش را با رؤساى جمهورش بفمهد كه اينها چه سنخ آدم‏هايى بودند كه به ما حكومت مى‏كردند. همانطورى كه ما اينجا فهميديم كه اينها چه سنخ آدم‏هائى بودند به ما حكومت مى‏كردند. فهميديم و خدا خواست كه قيام كرد ملت و خدا خواست كه اين را بيرونش كرد. مستضعفين دنيا بفهمند اينجا وقتى ما يك محاكمه‏اى راه انداختيم كه دنيا را شريك كرديم در اين محاكمه، از همه جا دعوت كرديم و در اينجا متفكرين دنيا، نويسندگان دنيا، سياسيون دنيا، شخصيات معتبر دنيا را از همه جا، حتى از آمريكا، از هر جا ما دعوت مى‏كنيم اينجا و اين آدم را اينجا محاكمه مى‏كنيم، يك محاكمه جار و جنجال دار تا معلوم بشود به همه دنيا، به همه مستضعفين كه اينها خودشان را جا زدند آنجا و با يك حرف‏هاى نامربوطى مى‏خواهند خودشان را تحميل كنند به ملت‏ها. ما به ملت‏ها بفهمانيم كه اينها لايق نيستند براى شما حكومت كنند، خودتان فكر كنيد. خودتان فكر كنيد بين خودتان، يك حكومتى كه دست خودتان باشد، نه اينكه كسى ارباب شما باشد. ما مقصدمان يك چنين مطلبى است، مقصدمان اين نيست كه يك نفر آدم بيايد اينجا و مثلاً چه بكند، نه. و همه خوف آقاى كارتر اين است كه مبادا يك چنين قصه‏اى پيش بيايد، پيش بينى يك چنين مسائلى مى‏كند. دست و پا مى‏كند، او را مى‏رود نگه مى‏دارد و بعد هم حالا جاى ديگر و بعدش حالا چه خواهد شد نمى‏دانم و ملت ايران بايد توجه داشته باشد كه يك ملتى است كه الان همه دنيا توجهشان به اينجاست. شما راديوهاى دنيا را، مطبوعات دنيا را ببينيد و در راس حرف‏هايشان همين مسائل ايران است الان.

ايجاد حكومت اسلامى آرزوى رسول اكرم همه مسلمين است‏

وقتى يك ملتى تحت توجه همه دنيا شد، بايد خودش را درست بفهمد، بفهمد كه پا را غلط نگذارد. اين خيانت‏هائى كه الان در ايران مى‏شود، در آذربايجان پيش آوردند، در بعضى جاهاى ديگر پيش آوردند. اين خيانت‏ها هم در نظر ملت‏ها منعكس بشود كه چيست. ملتى كه پا شده خودش خودش را اداره كند، از دست ابرقدرت‏ها مى‏خواهد خارج كند خودش را، چپاولگرى‏ها را مى‏خواهد قطع كند از مملكتش، باز از اهل خود مملكت بيايند و مخالفت كنند!! همه ملت‏ها توجه دارند كه چيست اين، خودش را در دنيا رسوا مى‏كند، همانطورى كه كارتر خودش را در دنيا رسوا كرد. اينهائى هم كه مى‏گويند ما اهل ايران هستيم و به ايران علاقه داريم، به ملت علاقه داريم و اينها، در يك وقتى كه ملت قيام كرده و قدرت‏ها را شكسته حالا مى‏خواهند يك حكومت ملى با دست خبرگان خودشان در اينجا تصويب بشود و چه بكند، همين‏هائى كه مى‏گويند ما از ملت هستيم و ما علاقه به ملت داريم، همين‏ها مخالفت مى‏كنند. دنيا مى‏فهمد كه اين قشر مخالف چه هستند، آنطورى كه شما فهميديد و ما فهميم، دنيا هم مى‏فهمد. كارى نيست كه فقط در آذربايجان ايجاد بشود و خداى نخواسته ملت آذربايجان را خدشه دار بكند، ملت آذربايجان خدشه‏دار نمى‏شوند همانطور كه ملت ايران، همه ملت‏هاى ما (يعنى‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 49

ملت‏ها نيست كه يك ملتند) همانطورى كه آذربايجان خدشه دار نمى‏شود و تهران خدشه‏دار نمى‏شود و كردستان خدشه‏دار نمى‏شود و بلوچستان خدشه‏دار نمى‏شود همه اينها خدشه‏دار نمى‏شوند، همانطور هم كه انظار دنيا متوجه است كه اين يك عده خائن اقليت چه چيزى مى‏گويند. اين يك عده اقليتى كه ايستاده‏اند در مقابل سى و پنج ميليون جمعيت و در آراء آرائشان را ديديد كه در رفراندم اول همه قوا را روى هم گذاشتند باز صدى هشتاد با ما بود. حالا با اينكه يك مقدارى را بازى دادند و قهر كردند حالا هم صدى نود باز رأى مثبت دادند. دنيا نظر مى‏كند كه اين آدم‏ها چه مى‏گويند در مقابل يك ملت. اين مردم چه مى‏گويند در مقابل ملتى كه همه ايستاده‏اند و هر روز فرياد دارند مى‏زنند كه (بعد از تصويبش هم دارند فرياد مى‏زنند) كه ما همين قانون اساسى را مى‏خواهيم؟ اين چند نفر آدم چه چيزى گويند در مقابل اين ملت؟ چه حرف حسابى دارند؟ چرا بايد اينها يك چنين فكر معوجى داشته باشند كه يك عده ياغيگرى كرده‏اند، يك چنين عده معدودى مى‏خواهند بر همه ملت ما حكومت كنند. مگر حكومت محمدرضا غير از اين معنا بود كه يك عده معدودى مى‏خواست ديگران را تحت سلطه قرار بدهد؟ حالا هم همين‏ها نظير او هستند. و از ريشه‏هاى او هستند چه مى‏گويند اينها در مقابل يك ملت كه زن و مردش خون دادند و بچه دادند و جوان دادند و يك حكومت اسلامى مى‏خواهند درست كنند؟ آقايان چه مى‏گويند در مقابل اسلام؟ چطور جواب اسلام را مى‏دهند؟ ملت بايد درست توجه كند، دشمن‏هاى خودش را در اين مسائل بشناسد كه چه قشرهائى با ملت دارند مخالفت مى‏كنند و دشمن هستند با ملت ما. بايد مردم بشناسند اينها را و من اميدوارم كه اين تحولى كه پيدا شده و اينكه هر قصه‏اى كه به نظر آنها اين است كه ما در اين قصه يك شكستى بخوريم، بيشتر صدا در مى‏آيد بيشتر مردم با هم منسجم مى‏شوند، من اميدوارم كه انشاءالله اين راه را تا آخر برويم آنى كه آرزوى همه مسلمين است، آنى كه آرزوى رسول اكرم است، آنكه آرزوى ائمه ما هست و آن ايجاد يك حكومت اسلامى، همه چيزى اسلامى باشد، من اميدوارم كه با دعاى همه شما و با توجه همه شما به خدا و با وحدت كلمه اين راه را به آخر برسانيم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 50

تاريخ: 28/9/58

متن مصاحبه امام خمينى با حسنين هيكل‏

حسنين هيكل: تا 3 روز ديگر يك سال از آخرين ديدار با شما در پاريس مى‏گذرد و در اين سال چيزهاى زيادى گذشت.

امام: بله، الحمدالله. انشاءالله ... اميدواريم از اين به بعد هم چيزهاى زيادى بگذرد.

سوال: در نظر شما مهمترين چيزى كه در سال گذشته رخ داد چه بود و چه توقعى داريد در سال آينده بگذرد؟

جواب: بسم الله الرحمن الرحيم: مهمترين چيزى كه در سال گذشته براى ملت ما حاصل شد، قطع ايادى ابرقدرت‏ها از كشور و قطع ظلمى كه بر اينها در سال‏هاى طولانى شد، آن بزرگتر چيزى بود كه بر ما گذشت و بزرگتر چيزى كه ما آرزو داريم اين است كه در اين سال انشاءالله ممالك اسلامى به ما متصل بشوند و ملت‏هاى مسلمين بيدار بشوند و متوجه به اين بشوند كه اين تبليغاتى كه ابرقدرت‏ها كردند و خودشان را آسيب ناپذير معرفى كردند، اينها حقيقت نداشته است. ديدند ملت‏ها كه ملت ما بزرگتر آسيب را به بزرگتر رژيم وارد كرد و الان هم مشغول است كه آسيب‏ها را پشت آسيب‏ها وارد كند و آن كه بت بزرگى كه براى دنيا درست كرده بودند، ملت ما شكست آن را و مى‏شكند. آرزوى بزرگ ما اين است كه ملت‏هاى ديگر هم با ما متصل بشوند و همانطور كه اسلام دستور داده است كه مؤمنين اخوه هستند، همان مسائل در پيش روى ملت‏ها باشد. البته من از دولت‏ها بايد بگويم مايوسم لكن ملت‏ها اينطور نيستند. ملت مصر يك حكم دارد و آقاى سادات هم يك حكم و همين طور ساير ملت‏ها نسبت به دولت‏ها. كمى از دولت‏ها هست كه اميدى به آنها هست والا اكثراً اميد بر آنها نيست و ما آرزوى بزرگمان اين است كه ملت‏ها اين معنايى كه در ايران واقع شد و ديدند آن چيزهايى كه به نظرشان امكان نداشت تحقق پيدا كرد، آنها هم توجه داشته باشند كه غيرممكن‏ها با اراده ملت‏ها، اراده‏اى كه تبع اراده خداست، اراده‏اى كه براى خداست، غير

صحيفه نور ج 11 صفحه 51

ممكن‏ها ممكن مى‏شود و محال‏ها واقع.

سوال: در سال گذشته چيزهاى زيادى رخ داد و چيزهاى زيادى هم شنيديم و الان كه من آمدم اينجا، مى‏بينم مشكلات زيادى در عين پيروزى‏هاى زياد در كشور ايران موجود است مثلاً اجانب، تبليغات، حمله تبليغاتى و حمله‏هاى ديگرى مى‏كنند و ممكن است كه يك وقت منجر به حمله نظامى هم بشود كما اينكه حمله‏هاى اقتصادى هم دارند به ايران و در آينده چيزهاى زيادى رخ خواهد داد. شما آيا براى آينده ممكن است من براى آينده سوالى بگيرم از شما كه شما چه در نظر داريد درباره روابط با آمريكا، مثلاً، من باب مثال در روابط با آمريكا و مثلاً درباره مسائل و مشكلات ديگرى كه متوجه ملت ايران و انقلاب ايران خواهد شد، شما چه در نظر داريد و مى‏خواهيد چه عملى انجام بدهيد؟ ديروز كارتر چيزى گفت كه شبيه به تهديد جنگ بود كه اين تهديد اول ايشان نيست.

جواب: پشت سر هر انقلابى در عالم اينطور آشفتگى‏ها هست و من بايد بگويم كه انقلاب ما انقلاب بزرگى بوده است و در حد خودش بالاترين انقلاب بوده است، با وضعى كه حاضر است و ما شاهد بوديم و پشت سر آن آشفتگى‏هايش ناچيز است. آنطورى كه انقلاب‏هاى ديگر بودند كه بعد از 50 سال، 60 سال، بعد از چند سال باز گرفتار هستند، ما آن گرفتارى‏ها را نداريم و مهم هم اين است كه انقلاب ما اسلامى است و ملى، ملت مسلم قيام كرده است براى اسلام و هر قيامى كه اينطور باشد پشت سرش آنطور خونريزى‏ها، آنطور وحشيگرى‏ها پيدا نمى‏شود. شما مطلع هستيد كه در اين انقلابات يك ميليون و يك ميليون و نيم مقتول داشتند. پس از پيروزى، فلان كسى كه پيروز شده است مى‏گويد من تا اين سيگار را كشيدم هر چه مى‏توانيد بكشيد و آنطورى كه الان براى من يعنى چند روز پيش از اين، صورت آوردند از ممالكى كه در آن يك انقلابى واقع شده و صورتى كه از حبسى‏ها دادند، از مقتولين و اينها دادند عددها، عددهاى زيادى مثل يك ميليون، يك ميليون و نيم، دو ميليون بود. و كشور ما بعد از اينكه انقلابش پيروز شد، يك نفر هم حتى بيگناه كشته نشد. آن اشخاصى كه در محكمه بردند و ثابت شده است به اينكه مفسد بوده‏اند و فساد ايجاد كرده‏اند و قتل عام‏ها كرده‏اند، امر به قتل عام‏ها كرده‏اند، آنها يك عده معدودى بودند كه بعد از اينكه محاكمه شدند به جزاى خودشان رسيدند. بعد از انقلاب ما، يك آزادى داده شد، تمام مرزها باز و تمام فرودگاه باز و تمام احزاب و تمام نويسندگان آزاد، در صورتى كه بعد از انقلاب، شما مى‏دانيد كه تمام اينها به روى دنيا بسته مى‏شود. انقلاب ما، غير از انقلاب جاهاى ديگر است. انقلاب وقتى متكى بر اسلام شد و ملت متعهد به اسلام بودند اين انقلاب نمى‏تواند آنطور خسارات را داشته باشد. ما هر چه خسارت ديديم در حالى بوده است كه با شاه، شاه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 52

مخلوع و دار و دسته او برخورد داشتيم و حالا هم هر چه مقتول هست آنهايى هستند كه آنها دارند جنايت مى‏كنند و باز هم ناچيز هست، چيزى نيست در نظر ما. اما قضيه تشرهاى آقاى كارتر، نمى‏دانم شما اين مثل را مى‏دانيد، من حيفم آيد كه مثل بزنم به شير، كه مى‏گويند وقتى كه مقابل يك دشمن مى‏ايستد هم فرياد مى‏زند هم از آن طرفش چيزى بيرون مى‏آيد و هم دمش را حركت مى‏دهد، فرياد مى‏زند براى اينكه طرف را بترساند، مى‏ترسد، از اين جهت از او چيزى هم صادر مى‏شود، دمش را حركت مى‏دهد براى اينكه ميانجى پيدا كند. آقاى كارتر را من حيفم مى‏آيد كه بگويم شير، لكن يك موجودى است كه همين كارها را دارد مى‏كند اين هياهو و اين فريادها و آن ترساندن ماها را از اقدام نظامى، دخالت نظامى، اينها كهنه شده است و لهذا يك دفعه يك چيزى مى‏گويد فوراً بعدش يك چيز ديگر مى‏گويد خلاف آن. اينها همان فريادهايى است كه آن حيوان زد براى اينكه بترساند طرفش را الان ملت‏هاى اسلامى و ملت‏هاى غير اسلامى هم توجه‏شان به اينجاست و دلهاى‏شان با ماست. شما اين را بدانيد كه اگر چنانچه سرنيزه سادات از روى مصر برداشته بشود، ملت مصر با ماست براى اينكه ما اسلام را مى‏خواهيم، مصر هم اسلام را مى‏خواهد. ما مى‏خواهيم يك حكومت اسلامى باشد، ملت مصر هم همين را مى‏خواهند. ما مى‏خواهيم يك ملت اسلامى باشد، ملت عراق هم همين را مى‏خواهند، ملت‏هاى ديگر هم، تركيه هم همين را مى‏خواهد. هر جا كه مسلم است ملتش مايل است كه يك رژيم اسلامى، يك رژيم عدل باشد بلكه اگر ما تبليغاتمان برسد به دنيا و ما به مردم دنيا حالى كنيم كه اسلام چه چيز است، اسلام اصلاً شناخته نشده است، تا حالا اصل اسلام شناخته نشده است، كسى نمى‏داند چيست تا حكومت مى‏گويند، به نظرتان حكومت محمدرضا مى‏آيد و سادات و كارتر، تا رژيم گفته مى‏شود، اين رژيم‏ها به نظرشان مى‏آيد. ما هر چه هم بخواهيم به آنها بفمانيم، تا نتوانيم درست پياده كنيم آن چيزى را كه موافق رضاى خدا و رسول خداست، نمى‏توانيم ادعا كنيم كه ما يك رژيم اسلامى داريم. ما الان در آستانه اين واقع شده‏ايم كه يك رژيم اسلامى متحقق بشود و انشاءالله متحقق بشود لكن اگر دنيا بفهمد كه اين اسلام چيست، حكومت اسلام چه جورى است، چه وضعى دارد، حاكم اسلام و رئيس اسلام با محكومين و با اشخاصى كه به آنها حكومت مى‏كند چه وضعى داشته اند، سردارهاى اسلام در صدر اسلام با مردم چه وضعى داشته‏اند، سردارى كه يك نفر آدم بازارى، صوفى به او فحاشى مى‏كند، نشناخته و بعد او راه مى‏افتد مى‏رود بعد به او مى‏گويند كه اين مالك اشتر ظاهراً بود كه اين مالك اشتر بود، فهميدى چه كردى؟ فهميده و مى‏دود دنبالش كه مى‏بيند رفته مسجد،مى‏گويد كه من آمدم مسجد دعا مى‏كنم براى تو. اين يك فرم حكومتى است كه دنيا نديده است يعنى تا حالا در دنيا نشده است پياده بشود. زمان حضرت امير و زمان پيغمبر اكرم و خلفا يك مقدارى، آنطورى كه مى‏خواستند يك مقدارى شد والا آنطورى كه آنها مى‏خواستند نشده است تا حالا. بعد از

صحيفه نور ج 11 صفحه 53

آن هم كه بنى اميه آمدند و بنى عباس آمدند و حكومت‏هاى ايرانى و نمى‏دانم بومى و اينها بودند كه ديگر بدتر شد مصيبت‏ها. ما اگر بتوانيم و شما نويسنده‏هايى كه مسؤول هستيد همه شما مسؤول هستيد، همه نويسندگان اسلام مسؤول هستند، همه گويندگان اسلام مسؤول هستند كه معرفى كنند اسلام را به مردم، حكومت اسلام را معرفى كنند به ملت‏هاى خودشان كه حكومت اين است وضعش، نه آنى كه محمدرضا داشت نه آنى كه سادات دارد و نه آنى كه ساير سران قوم دارند. آنها اصلش اجنبى است از اسلام، ربطى به اسلام ندارد. اگر ما معرفى كنيم اسلام را به دنيا، همه دنيا با ما موافق مى‏شوند، همه قلوب دنيا مى‏خواهند عدالت باشد، اينجور عدالتى كه در اسلام هست لكن خوب، ما يك اشخاص ملت ضعيفى هستيم، تبليغات نداريم در دنيا، دنيا برضد ما دارد تبليغات مى‏كند، همه قلم‏هاى خارج به ضد ماست، همه راديوهاى خارج تبليغات برخلاف ما مى‏كنند، معذلك يك معجزه است كه در عين حالى كه همه دارند برخلاف دارند عمل مى‏كنند باز هم اين قافله دارد جلو مى‏رود و جلوتر خواهد رفت. پس اين معنا كه شما مى‏گوئيد كه تشر زده آقاى كارتر و ما را خواسته بترساند، اين نظير همان تشرى است كه آن حيوان مى‏زند و ما هم بنا نداريم بترسيم، يك قومى مى‏ترسند كه بر ايشان مردن يك مسأله باشد. شما يك مقدارى باشيد توى اين مردم، همين‏هائى كه اينجا الان فرياد دارند مى‏زنند، يك مقدارى توى اينها باشيد ببينيد كه اينها منطقشان چيست؟ اينها مى‏گويند كه ما مى‏خواهيم كه شهيد بشويم. همين امروز كه در روزنامه من ديدم اين عيال مرحوم آقاى مفتح مى‏گويد كه ما افتخار مى‏كنيم كه يك شهيد داديم. يك مردمى كه بانوانش اينطور باشند كه به شهادت سرپرستشان آن هم يك چنين سرپرستى افتخار بكند و بسيارى از اين زن‏ها كه جوانشان را از دست دادند مى‏آيند پيش من مى‏گويند كه ما باز هم داريم، باز هم داريم كه تقديم كنيم، يك چنين ملتى را آقاى كارتر از نظامى مى‏ترساند؟ از نظامى بايد خودش را بترساند كه به آنطور اعتقاد ندارد و آنهائى كه دعا را مى‏خواهند وسيله رياست قرار بدهند، ناقوس را مى‏خواهند وسيله بلندگويشان باشد براى رياست. ما از چه مى‏ترسيم؟ مائى كه معتقديم كه از اينجا كه برويم به يك جاى بهتر مى‏رسيم چرا بايد بترسيم؟ پس ما از نظاميشان نمى‏ترسيم، ما مهيا هستيم، تا آن اندازه كه مى‏توانيم مقابله كنيم، اگر نتوانستيم شهيد مى‏شويم كارى نيست اين، اولياء ما هم همين طور بودند. لكن من به شما مى‏گويم كه اصلاً اين اسلحه پوسيده است، اين اسلحه اينكه ما مداخله نظامى مى‏كنيم يك اسلحه پوسيده‏اى است كه سابقاً اگر چنانچه يك چنين چيزى مى‏گفتند در ايران، خوفى بود اما ايران الان از اين چيزها خوفى ندارد و اين اسلحه پوسيده است، اصلاً اسلحه در دنيا پوسيده است، مسخره مى‏كند دنيا اين حرف را، اين حرفى كه ما مداخله نظامى مى‏كنيم، اين حرفى است كه دنيا مسخره‏اش مى‏كند لكن حالا اگر ديوانگى كردند و يك چنين كارى كردند ما هم حاضريم، ما ابائى از اين نداريم، البته ما حتى الامكان مى‏خواهيم كه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 54

بشر انسان باشد و مثل سباع به هم نريزند اما اگر سباعى به ما حمله كرد ما دفاع مى‏كنيم تا آن حد كه مى‏توانيم. اما قضيه اقتصادى و اينها اين هم از همانطور است، از همان قماش است كه كهنه شده اين اسلحه‏ها. آقاى كارتر خيال مى‏كند كه ماها از دنيا اصلاً بى‏خبر هستيم، هيچ اطلاعى از دنيا نداريم، ايشان را هم به آنطور حالا مى‏شناسيم كه ابرقدرت هست و داراى كذا و چقدر نمى‏دانم لشكر و چقدر سلاح و امثال ذلك و همه دنيا هم. ما عقيده مان مثلاً اين است كه تا ايشان بگويند كه "محاصره اقتصادى" در دنيا به روى ما بسته مى‏شود، اين هم از آن خيالاتى است كه ايشان كردند پيش خودشان، در آن كاخ سفيد قهوه خوردند و يا اگر مى‏خوردند و پاهايشان را روى هم انداختند اين فكر را كردند. ما پيشمان اين حرف‏ها مطرح نيست، ما اين را گفتيم كه ما خودمان از اين زمين خدا، روزى خودمان را در مى‏آوريم و علاوه كى گوش مى‏دهند مردم به اين حرف‏ها؟ دولت خودشان هم در يكى دو دفعه تا حالا دو، سه دفعه تا حالا گفته‏اند كه اين حرف صحيح نيست، محاصره اقتصادى صحيح نيست، بكلى نمى‏شود. ممالك ديگر هم كه تابع ايشان نيستند، بلى آقاى سادات تبعيت دارد، تابع است، او چشم و گوش بسته مثل شاه ما تسليم است و من چقدر بايد تاسف بخورم كه يكى كه در يك مملكت اسلامى دارد مى‏گويد "من راس اين مملكت هستم با دو نفر كه هر دو دشمن اسلام هستند، دشمن اسلام هستند نه دشمن يك طايفه اى، رژيم اسرائيل دشمن اسلام است نه دشمن ما، دشمن شما، كارتر برادر اوست اينها سر يك ميز بنشينند و با هم معاهده كنند بر ضد اسلام و ما بنشينيم گوش كنيم، ملت مصر هم بنشيند گوش كند، شما نويسنده‏ها هم بنشينيد گوش كنيد. اين چقدر تاسف دارد و چقدر من بايد متاسف باشم به اين وضع اينكه اينها يك چنين پيوندهايى دارند با دشمن‏هاى اسلام، با كسانى كه به روى مسلمين آتش كشيدند، اينها بنشينند با هم سر يك ميز و با هم قرارداد كنند برضد مسلمين و از آن بدتر اينكه هم مسلمين بنشينند نگاه كنند، دولت‏هاى اسلامى هم بنشينند نگاه كنند، ملت‏ها هم بنشينند نگاه كنند.

سوال: من يك چيزهايى دارم احساس مى‏كنم و مى‏بينم كه از داخل نهضت است، از داخل ايران است و از خارج نيست مثل قضاياى آذربايجان و اكراد و كردستان كه شكل مسلح گرفت و مثلاً قضيه دانشجويانى كه اين گروگان‏ها را گرفتند، اين از داخل ملت شروع شد. مثلاً آيا دولت ايران با اينها موافق بود و آيا با آنها همكارى مى‏كرد و دلش مى‏خواست يك چنين چيزى بشود؟ من مى‏خواهم رأى امام را ببينم درباره قضايائى كه در داخل كشور و از اندرون آن بروز مى‏كند و تراوش مى‏كند نه آن چيزى كه از خارج مى‏آيد اينها، چه نظرى شما داريد و چه تفسيرى بر اين قضايا داريد؟ حكومت‏هائى آمدند و رفتند، وزير خارجه‏اى آمد، وزير خارجه‏اى رفت، چيزهاى ديگرى هست احتمال مى‏دهم يك فشارهاى اقتصادى داخلى هم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 55

باشد كه ما اطلاع نداريم اين تغييراتى كه دارد مى‏شود. نظر امام، تفسير امام براى قضايا چيست؟ اينها از كجا مى‏شود اينجور چيزهائى؟

جواب: قضايائى كه در ايران واقع شده است اينها ريشه‏اش از خارج و يك مقدارى هم از ريشه‏هايى كه رژيم سابق دارند و طرفدارانشان است. امت اصيل، نه كرد و نه آذربايجانى با ما مواجه نيستند، البته يك تبليغاتى در كردستان همان اشخاص خارجى كردند كه خيال كردند كه يك تفرقه‏اى بين مثلاً اكراد و غير اكراد، بين اقليت‏هاى اينجا و غير آن هست و اين براى اين است كه اسلام را درست نمى‏گذارند ما معرفى كنيم. من اميد اين را دارم كه اگر اسلام آنطورى كه ما مى‏خواهيم در اينجا تحقق پيدا كند، پياده بشود، نه كرد و نه لر و نه ترك و نه ساير قشرها كه هستند هيچ يك از اينها اصلاً نخواهند كه خودشان عليحده باشند، عليحده بودن روى اين زمينه است كه يك دولت مركزى بخواهد بر آنها يك تحميلاتى بكند. مثل همين است كه اول هم گفتم كه تا گفته مى‏شود رژيم، دولت و اينها مردم توى ذهنشان همان رژيم سابق و همان دولت‏هاى سابق مى‏آيد كه در تهران نشسته بودند و تحميل مى‏كردند به همه قشرهاى ايران، زور مى‏گفتند و آنها را محروم مى‏كردند و تمام ذخائرشان را به ديگران مى‏دادند و در خوزستان مردم گرسنگى مى‏خوردند و نفت زير پايشان براى خارج صادر مى‏شد. اينها اگر حكومت اسلامى را ببينند و بدانند كه چه خواهيم كرد و چه ميل داريم انجام بدهيم، آن روزى كه حكومت اسلامى پيدا بشود تمام اين قشرهايى كه هستند اين مسائل از پيش آنها ديگر طرح نمى‏شود طرح اينكه ما مى‏خواهيم خودمان حكومتمان باشد، ما مى‏خواهيم شهردارى، خودمان باشد، اينها روى اين زمينه است كه از دولت‏هاى سابق ضربه خوردند، آن ضربه‏اى كه از دولت‏هاى سابق خوردند. تلخى كه در ذائقه همه قشرها هست اين اسباب اين شده است كه اينها خيال كنند كه اين حكومت اسلامى هم مثل حكومت شاهنشاهى است همانطورى كه حكومت شاهنشاهى همه ذخائر را مى‏برد و كردستان در حال فقر بود و عرض بكنم كه بيمارستان نداشتند و دانشگاه نداشتند و هيچ چيز فرض كنيد كه بلوچستان هم همين طور بختيارى هم همين طور، اينطور بود، الان هم كه مى‏شنوند حكومت، اصلاً در ذهنشان بيش از آن حكومتى كه در رژيم سابق بود، نمى‏آيد. از اين جهت اين حرف‏ها را مى‏زنند و ما هم گفتيم كه ما الان حرف‏هاى شما را همه را مى‏شنويم تا وقتى فهميديد حكومت چيست، وقتى گفتيد حكومت، ديگر خودتان حرفتان را پس مى‏گيريد و ما در داخل از خود ملت، از خود داخل چيزى نداريم. ملت همه‏شان با ما هستند آنهائى كه الان صدا در مى‏آورند در اين قشرها اينهايند كه از خارج الهام مى‏گيرند نه از داخل و آنها هم بسيارشان متوجه مسائل نيستند و بعضى‏شان هم البته كذا هستند و الا نه اين است كه ما، شما خيال كنيد كه در داخل ما يك مشكلاتى الان مواجه هستيم و مردم در داخل نمى‏گذارند چه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 56

بشود نه، مسائل اينطور نيست، البته يك قضيه كه واقع مى‏شود قلم‏هاى دشمن‏هاى ما به راه مى‏افتد و يك قضيه كوچكى را بزرگش مى‏كنند الى ماشاءالله. يك قضيه در آذربايجان مثلاً پيش مى‏آيد، قضيه جزيى كه قابل ذكر خيلى نبود، آذربايجان مخالفتى با اسلام نداشت، اين را در خارج بزرگش مى‏كنند و در راديوها سروصدا در مى‏آورند كه حكومت آذربايجان چه مى‏خواهد بشود و جمهورى آذربايجان چه و اين حرف‏ها نيست در كار، اين حرف‏ها اين تبليغات است همه‏اش، واقعيت ندارد. شما الان مى‏بينيد بازارهاى ايران باز است و هيچ خبرى نيست، همه جا صحيح و سالم و مثل آن نهضت‏ها و آن انقلابات نيست كه الان انقلابى باشد. ما انقلابمان باز يك سالش نشده است و انقلابى كه باز يك سال نشده است و پيروزى‏اش چند ماه است، شما متوقعيد كه تا اين سد شكسته شد تمام امور همچو آسوده و راحت يكه ..... خوب، يك سى و پنج ميليون حبسى از حبس بيرون آمدند، ما يك محبس داشتيم ايران اسمش بود، سى و پنج ميليون جمعيت هم توى آن محبوس بودند، اختناق‏ها بود و فشارها بود، يك دفعه يك سدى شكسته شد سى و پنج ميليون ريختند بيرون، شما مى‏خواهيد سى و پنج ميليون كه بيرون مى‏ريزند، تويشان هم يك عده‏اى هستند كه اينها جاهل هستند، يك عده‏اى هم هستند كه آنها ملهم از خارج هستند، شما مى‏خواهيد كه فوراً همه سروصداها بخوابد و اينها. شما خاطر جمع باشيد كه اين سروصداها چيزى نيست و يك چيزى كه پيش ما يك اهميتى داشته باشد نيست، اينها مثل سروصداهاى آقاى كارتر است، كه هيچ خبرى نيست در اينجا، دشمن‏هاى ما براى ما خبر خيال مى‏كنند مى‏خواهند درست بكنند و اما قضيه اينجايى كه شما اسمش را سفارت مى‏گذاريد و ما اسمش را جاسوسخانه مى‏گذاريم، اين قضيه را يك دسته از جوان‏هاى ما رفتند و آنجا را گرفتند و ديدند كه محل جاسوسى است اينجا، اصلاً يك سفارتخانه نيست، با اسم سفارتخانه يك محلى را درست كردند براى جاسوسى و توطئه منطقه نه توطئه تنها براى ايران، اينها هم كه ديدند در آنجا هستند، آنها هم جاسوس هستند، اصلاً مامور سياسى ما در ايران برايمان ثابت نيست كه يك مأمور سياسى آمريكا داشته باشد. امريكا ما را يك دولت سياسى نمى‏دانسته كه يك مامور سياسى بخواهند بفرستند. دولت اينجا هم آنوقتى كه بود، رژيمى كه بود نوكرش بود، هر كارى مى‏خواست مى‏كرد. مى‏خواست چه كند؟ يك ديپلمات بياورد اينجا، مگر مواجه بود با يك مملكتى كه مثل خودش بود؟ يك مملكتى بود كه در قبضه او بود و همه چيز آن دست او بود، اين ديگر ديپلمات نمى‏خواست، اين اينجا مى‏خواست كه يك مركزى درست بكند و عمده نظرش خارج بود، دشمنان خارجى او بود، عمده نظر آقاى كارتر در اين محل كه اين چيزها را درست مى‏كرد شوروى بود نه اينكه ايران برايش يك چيزى بوده خوب ايران در مشتش بود، كارى به او نبود، عمده نظر اين بود كه اينجا پايگاهى درست كنند، در مقابل يك قدرت بزرگى پايگاه نظامى درست كرده، پايگاه همه چيز و پايگاه‏

afsanah82
07-26-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 58

تاريخ: 29/9/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى قم‏

شماها امروز فرزندان رسول خدا هستيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

چقدر من از اين صورتهاى نورانى، ايمانى، اسلامى، خوشم مى‏آيد، (گريه حضار) چقدر من اين برادرها و فرزندانم را دوست دارم، (گريه حضار) شماها امروز فرزندان اسلام هستيد، شماها امروز فرزندان رسول خدا هستيد، خدمت به ديانت اسلام مى‏كنيد و در راه خدا قيام كرديد، پاسداران قرآن كريم هستيد، پاسداران اسلام مقدس هستيد، چه مجلس خوبى است اين مجلسى كه من شما برادرها را همچو مى‏يابم كه صادقانه براى اسلام خدمت مى‏كنيد، چه چهره‏هاى خوبى شما داريد و چه جوانهاى برومندى براى اسلام هستيد، اسلام عزيز به ما خيلى حق دارد و به شما خيلى حق دارد، اسلام عزيز در طول تاريخ مخفى بوده است بر ما، نگذاشتند كه اسلام را، آنطورى كه هست در معرض نمايش عمومى بگذاريم.

ترس دشمنان از اسلام است‏

دشمنهاى اسلام كوشش كردند كه بين برادرهاى اسلامى جدائى بياندازند و كوشش كردند كه تعليمات اسلامى را نگذارند به گوش برادرهاى مسلم برسد چون از اسلام مى‏ترسيدند و از اجتماع مسلمين هراس داشتند. آنها امروز كه ضربه خوردند، ضربه اسلامى خوردند، ديدند كه ملتى به پاس اسلام قيام كرده است و يك جمعيت‏هاى زيادى، جوانان برومندى، براى خدا پاسدارى دارند مى‏كنند، آنها ديدند كه اين ملت، اين پاسداران ملت آنها را به عقب راند و قدرت‏هاى آنها را شكست و دست‏هاى آنها را از مخازن ايران كوتاه كرد، امروز كه آنها ضربه ديدند حيله‏هاى آنها بيشتر به كار افتاده است، نوكرهاى آنها بيشتر مشغول حيله شدند، در اطراف ايران نوكرهاى اينها آشوب مى‏كنند، ملت ما بايد هشيار باشد و اتكال به خدا بكند و اين تتمه‏اى كه از آن ريشه‏هاى فساد بوده است از سر راه اسلام و قرآن بردارد.

پاسداران امروز مثل لشكرهاى صدر اسلام هستند

جوانان عزيز من، برومند باشيد، قدرتمند باشيد كه پشتوانه شما خداست، شما امروز مثل‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 59

لشكرهاى صدر اسلام هستيد، مثل آن است كه در ركاب رسول اكرم (ص) جنگ مى‏كنيد همان طور كه آنها با عده‏هايى قليل به اذن خدا بر عده‏هاى كثير، بر لشكرهاى كثير غلبه كردند، شما هم غلبه خواهيد كرد بر دشمن‏ها، هر چه بزرگ باشد، وقتى مقصد خدا باشد، مقصد اين باشد كه اسلام زنده بشود، مقصد اين باشد كه احكام اسلام در مملكت جارى بشود، مقصد كه الهى شد دنبالش پيروزى است.

به فيض الهى اعمال دشمن به نفع ما تمام مى‏شود

اين دست و پاهايى كه مى‏زنند اينها و كارهاى غير عقلائى كه مى‏كنند، مى‏بينيد كه به نفع ما تمام مى‏شود، به نفع شما تمام مى‏شود، ترور مى‏كنند به خيال اينكه ما را بترسانند، ملت ما را بترسانند، مى‏بينيد كه شجاعتشان افزون مى‏شود و فريادشان بيشتر و اجتماعاتشان بيشتر، اينها خداوند عقلشان را گرفته است كه كارهائى كه مى‏كنند بر ضرر خودشان تمام مى‏شود، كارهائى كه مى‏كنند به نفع ما باشد، شاه خائن را، شاه مخلوع را كه ملت ما عقب زده است با انهمه جرائمى كه براى اين ملت پيش آورده است و مرتكب شده است و با آنهمه جناياتى كه بر اين ملت كرده است، آنها به خيال توطئه، يا به هواى ديگرى او را مى‏برند پناه مى‏دهند، براى اينكه به ملت خودشان حالى كنند كه ما انساندوست هستيم، بر ضرر خودشان تمام مى‏شود. ملت‏ها بيدارند، مى‏دانند كه اين ابرقدرت‏ها چكاره‏اند، آنقدر پافشارى مى‏كنند و از اينطرف، ملت قدرتمند ما در مقابل ايستاده است كه مى‏بينند نمى‏شود او را نگه داشت در محل خودش، به اسم اينكه ما مى‏خواهيم او را بيرون كنيم مى‏برندش به يك جاى ديگرى كه باز تحت حمايت خودشان است، غافل از اينكه عقب نشينى باز اثرى ندارد و ملت ما آماده است براى اينكه تا آخر نهضت قيام خودش را حفظ كند، كارهائى كه اينها مى‏كنند كارهائى است كه به خيال خودشان، براى خودشان است، لكن ضرر خودشان در اوست.

شما امروز وقتى كه مطالعه كنيد، بشنويد قشرهاى مختلف ملت‏ها را، نه دولت‏ها، ملت‏هاى جهان الان به نفع شما هستند، دولت‏ها هر چه مى‏خواهند باشند، از دولت‏ها هم كم كم دارند به نفع شما مى‏شوند، در خود آمريكا هم ملت آمريكا كم كم بيدار مى‏شوند، خواهند شناخت اين ابرقدرت‏هائى كه تحميل مى‏كنند خودشان را بر ملت‏ها، قبلاً اينطور نبود كه ملت آمريكا با ما باشد، حالا بسيارى از آنها با ما شده‏اند، حالا وقتى كه خودشان اقرار كردند كه وقتى كه آراء ملت را شمارش كردند، به يك ارزيابى فهميدند كه پنجاه و پنج درصد اجازه نمى‏دهند كه آمريكا دخالت نظامى بكند و شايد اجازه ندهند كه دخالت اقتصادى بكند، حصر اقتصادى را كه او خيال مى‏كرد بر ضرر ملت ماست، ملت‏هاى ديگر همه از اين انتقاد كردند، بلكه بسيارى از دولت‏ها هم، ما مصمميم، ملت ما مصمم است كه اين راهى كه رفته است تا آخر برود، من در چهره‏هاى نورانى و دوست داشتنى شما كه نگاه مى‏كنم تصميم را مى‏فهمم، شما مصمميد، ما هم مصمميم، ما از نظامى آمريكا و از حصر اقتصادى‏اش هيچ باكى ندارم و گمان نكنيد كه موفق بشود و اجازه بدهد ملت آمريكا و مجلس آمريكا بر اينكه يك دخالت نظامى بكند، براى اينكه مى‏داند ملت آمريكا كه دخالت نظامى به ضرر ملت آمريكاست و به ضرر دولت‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 60

آمريكا است و از حصر اقتصادى هم ابداً خوفى نداشته باشيد، براى اينكه ملت‏هاى ديگر و دولت‏هاى ديگر تابع آمريكا نيستند، در دنيا به روى ما بسته نخواهد شد، ما خدا را داريم، در دنيا به روى ما بسته بشود، در رحمت خدا به روى ما باز است. ما براى خدا مى‏خواهيم اقدام كنيم، ما قيام كرديم براى خداى تبارك و تعالى، ما ديديم كه ظلم در اين مملكت هست، ما ديديم كه چپاولگرى در اين مملكت هست، ما ديديم كه مستكبران، مستضعفان را دارند از بين مى‏برند، قيام كرديم، ما براى خدا قيام كرديم، در همه اهالى ممالك هم به روى ما بسته بشود، در رحمت خدا به روى ما باز است و ما اتكال به رحمت خدا و اتكال به قدرت خدا مى‏كنيم و شما قدرتمند باشيد و به پيش برويد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 61

تاريخ: 29/9/58

بيانات امام خمينى در جمع راهپيمايان كفن پوش كورانده و دانش‏آموزان دبيرستان الفتح نهاوند

قيام براى خدا شكست ندارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از همه آقايان محترم، برادرهاى عزيزم كه از اطراف، پاى پياده آمديد تشكر مى‏كنيم. ملتى كه اينطور تحول پيدا كرده است كه در سرماى اين راه‏ها، با رنج، جوان‏هايش پياده مى‏آيند و غسل شهادت مى‏كنند و پيشقدم براى شهادت هستند، پيروزند. شما جوانان پيروزيد انشاءالله و آنها كه گمان مى‏كنند كه با يك ترورى، با يك راه انداختن ناراحتى‏هائى مى‏توانند اين ملت را از راه خودش منحرف كنند اشتباه مى‏كنند.

ملت ما بيدار شده است و قيام كرده است و قيام براى خدا، كسى كه قيام براى خدا كرده است اين شكست ندارد و كشته شدن بعضى افراد هر چه هم شخصيتى باشد، در روحيه ملت ما تأثير بد ندارد بلكه بيشتر تهييج مى‏كند. ملت ما ملتى است كه مى‏خواهد كار بكند، دانشجوئى كه براى خدا مى‏خواهد اين نهضت را برساند به آخر، كشاورزى كه براى خدا اين نهضت را به آخر برساند هر چه هم با او مقابله كنند، هر چند ناراحتى ايجاد كنند و هر چه هم جار و جنجال كنند دشمن‏هاشان، فايده براى آنها ندارند اينها بيشتر به ميدان مى‏آيند. عمده اين است كه راه، راه خداست و اسلام است و جوان‏هاى ما اين راه اسلامى را رفته‏اند و مثل سابق ديگر نيستند كه از يك تشر دولت، از يك پاسبان وحشت داشته باشند، اينها ديگر از هيچ چيز ترس ندارند، چنانچه در خيابان‏ها رفتند و در پشت بام‏ها رفتند و مقابله كردند با دشمن‏ها، مقابله كردند با توپ و تانك و پيش بردند و از اين به بعد هم انشاءالله پيش مى‏برند.

شما نهضت‏تان براى خدا بوده است‏

لكن دو شرط در پيشرفت هست. يك شرط اين است كه براى خدا باشد، اگر چنانچه يك قيامى براى خدا باشد خداى تبارك و تعالى كمك مى‏كند. از كمى جمعيت نترسيد، ولى بحمدالله جمعيت‏هاتان زياد است. در صدر اسلام يك جمعيت سى هزارى به دو تا امپراطورى كه به همه جهازهاى سلاحى مجهز بودند و يكى‏شان هفتصد هزار نفر يا هشتصد هزار نفر نظامى مجهز به جنگ آورده بود، اينها با سى هزار نفر غلبه كردند. يكى از سردارهاى اسلام آنوقت گفت كه شصت هزار نفر

صحيفه نور ج 11 صفحه 62

جلو آمدند پيشاهنگند از دشمن و دنبال آنها هم هشتصد يا هفتصد هزار نفر دشمن هست، ما اگر يك ضربه‏اى به اينها نزنيم اينها جرى مى‏شوند. اين سردار گفت كه سى نفر همراه من بيايد شب مى‏رويم و به اين شصت هزار نفر شبيخون مى‏زنيم، سى عدد. تمام لشگرش

afsanah82
07-26-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 65

تاريخ: 29/9/58

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشگاه شيراز

در اسلام و پيش من رهبرى مطرح نيست، برادرى مطرح است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

دانشجويان عزيزى كه پيشروان انقلاب بودند و انشاءالله كسانى هستند كه مقدرات كشور بعد از اين در دست آنهاست، دانشجويان عزيزى كه در اين انقلاب همدوش تمام برادران، در راه اسلام قدم برداشتند، خوش آمدند.

عزيزان من! در اسلام و پيش من رهبرى مطرح نيست، برادرى مطرح است. خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم ما را برادر خوانده است انما المومنون اخوه بزرگان اسلام ما هم در همين حالى كه رهبرانى معذور بودند، در عين حالى اين موضوع نزد آنان به اين معنا مطرح نبوده است. اميدوارم اين چند روزى كه در ميان شما هستم در خدمت شما باشم. ما همه در صف واحد، در صف برادران دينى، برادران اسلامى، برادران ايمانى براى آرمان‏هاى بزرگ اسلام بايد كوشش كنيم و به پيش برويم. اگر ما برادرى خودمان را حفظ كنيم و با حفظ برادرى و اتكال به خداى تبارك و تعالى در صف واحد پيش برويم، پيروزى نصيب ما خواهد بود. خداى تبارك و تعالى به مستضعفان وعده پيروزى داده است و نمونه‏هاى پيروزى نصيب مستضعفان يكى بعد از ديگرى پيدا مى‏شود. من اميدوارم اين نقطه عطفى از ايران به كليه ممالك اسلامى و به همه مستضعفان جهان پرتو افكن شود و شما جوانان و عزيزان ببينيد كه دولت اسلامى مبنايش بر اساس برادرى و محبت، اخوت و اينكه فردى بالا و پايين و يا طبقه‏اى فوق طبقه‏اى نباشد و نه بر اساس حاكم و محكوم را ادراك كنيد. اميد است با اين تحول و وضع روحى كه در جوان‏هاى عزيز ما ايجاد شده است و اين وحدت و توجهى كه قشرهاى ما به اسلام و احكام اسلام پيدا كرده‏اند ما به زودى پيروزى را ببينيم.

با اتكال به خدا و قرآن كريم به پيش برويد كه پيروزيد

فرزندان محترم! خواهران و برادران من! كوشش كنيد كه وحدتتان را حفظ كنيد. از اغراض جزئى كه تمامش با اغراض دنيويه و به كارهاى شيطانى بر مى‏گردد احتراز كنيد. امروز اسلام و قرآن در دست شماست و شما مى‏توانيد قرآن را ترويج كنيد و در همه قشرهاى دنيا پرچم اسلام را بالا ببريد و اگر خداى نخواسته در اين حالى كه در اثر قدرت ايمانى و وحدت كلمه يك نحو پيروزى پيدا شده‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 66

است، سستى پيدا بشود، اگر بخواهيم پيروز هم گرديم، راهمان طولانى خواهد شد. الان در همه جا توطئه‏ها در دست تحقق است و ريشه‏هاى گنديده با هم مجتمع مى‏شوند و شما عزيزان و دانشجويان و همه قشرهاى ملت بايد به هم بپيونديد. دست‏هاى كثيفى پيدا شده كه بين قشرهاى ملت جدايى ايجاد كنند تا از جدايى و افتراق ما بهره‏بردارى كنند. كوشش كنيد كه اين وحدت كلمه از دست نرود و مهم اينكه اتكال به خدا از دست نرود. به اتكال به خدا و قرآن كريم به پيش برويد كه پيروزيد. و من اميدوارم كه به زودى شما پيروزى را در آغوش بگيريد و اسلام اين رژيم عدل كه برنامه‏هايش تاكنون تحقق نيافته است با دست برومند جوانان ما، با دست برومند برادران و خواهران ما تحقق پيدا بكند. خداوند به همه شما نصرت عنايت كند و همه شما را در پناه اولياء اسلام حفظ كند. به پيش برويد و شياطين را برانيد.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 67

تاريخ: 30/9/58

فرمان امام خمينى به شوراى انقلاب در مورد دعوت از كشيش‏هاى متعهد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شوراى انقلاب اسلامى ايران‏

به مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد ميلاد مسيح پيامبر عظيم الشان عليهم السلام لازم است از چند كشيش متعهد و مسؤول دعوت به عمل آوريد تا امريكائيانى كه در اختيار دانشجويان مسلمان قرار دارند بتوانند مراسم مذهبى‏شان را با كمال آرامش انجام دهند. بديهى است به مناسبت موضع خاص كشيشان سياهپوست در مقابل جنايات آمريكا، آنان از اولويت خاصى برخوردارند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 71

تاريخ: 1/10/58

فرمان امام خمينى به تيمسار شادمهر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تيمسارهادى شادمهر

بنابر اصل قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، تيمسار به خدمت اعاده و به درجه سرلشكرى مفتخر و به رياست ستاد مشترك منصوب مى‏گرديد. از پرسنل ارتش جمهورى اسلامى ايران انتظار دارم كه براى اداره امور ارتش و پاسدارى از انقلاب و استقلال ايران در كمال صميميت، اخلاص و ايثار همكارى نمايند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 72

تاريخ: 1/10/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان تبريز

اتكال به ذات مقدس حق و اجتماع اقشار در زير يك پرچم از رموز پيروزى نهضت‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از شما دانشجويان عزيز كه از راه دور آمديد و از ساير گروه‏هائى كه آمده‏اند و در اين هواى سرد، در اين منزل محقر با من ملاقات كردند متشكرم. شما مى‏دانيد كه ما امروز در مقابل چه قدرتى واقع شده‏ايم، ما در قدم اول كه مقابل اين قدرت‏ها واقع بوديم، آن چيزى كه رمز پيروزى ما بود چه بود و از اين به بعد بايد چه باشد.

شما مى‏دانيد كه ما نه قدرت نظامى داشتيم و نه ملت ما تعليمات نظامى، شما جوانان عزيز مشغول تحصيل دانش بوديد و ساير قشرها هم مشغول كارهاى مخصوص خودشان بود روحانيون هم مشغول تحصيل علوم خودشان بودند، ما نداشتيم يك جمعيتى كه تعليمات نظامى ديده باشد و نه يك تجهيزاتى داشتيم لكن يك چيز داشتيم و دنبال آن يك چيز ديگر، عقيده به اسلام، ايمان به خدا، قيام براى خدا كه دنبال آن جمع شدن همه قشرها در زير بيرق اسلام بود. اين دو نيروى عظيم را ما داشتيم كه يكى اصيل و يكى دنبال او نيروى اصيل، نيروى ايمان، توجه به خدا، اتكال به ذات مقدس حق. از همه زبان‏ها ذكر خدا بيرون مى‏آمد، با الله اكبر جلو مى‏رفتند و دنبال اين مطلب اصيل همه قشرها با هم مجتمع شدند و همه اغراض كنار رفت يك صدا و آن اينكه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، اين يك صدا كه از حلقوم شما فرزندان اسلام در آمد و اين صداى اسلام بود. صداى ملكوت بود، صداى عالم غيب بود و اين صدا همچو اين ملت را منسجم كرد و همچو قدرتى به ملت داد كه با دست خالى بر قدرت‏هاى بزرگ غلبه كردند. از اين به بعد هم ما، احتياج به اين صداى ملكوتى الهى داريم و احتياج به اين انسجام.

اين كه همه يكصدا جمهورى اسلامى را مى‏خواستند، ضربه‏اى بود به آمريكا و رفقاى آمريكا

دشمن‏هاى ما مى‏خواهند اين دو چيز را از ما بگيرند ما را اول از هم جدا كنند، هر جائى يك صدائى درآورند. ملت اسلام كه به تبع اسلام، به تبع قرآن كريم بايد همه با هم باشند و متحد باشند و برادر باشند، مؤمنين سرتاسر دنيا برادرند به حسب حكم قرآن و برادرها برابرند و در شادى و غم هم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 73

مشتركند. در اسلام همين برادرى است كه مبداء همه خيرات است و اينها كه مى‏خواهند اين برادرى را از ما بگيرند غائله بپا مى‏كنند. برادرها را مى‏خواهند از هم با لهجه مختلف كنند، يك وقت هم غائله آذربايجان را به كار مى‏آورند كه آنجا هم فرياد مى‏زنند كه جمهورى آذربايجان، يعنى جمهورى آذربايجان جمهورى غير از جمهورى اسلام است، يعنى به حسب فهم آنها آذربايجان جدا از اسلام. اين هم توطئه است براى اينكه برادرها را از هم جدا كنند. اسلام، قرآن، عقد اخوت بين ما انداخته است المومنون اخوه مؤمنون، همه، نه ترك و نه فارس و نه عرب و نه عجم نه از چه، همه مؤمنين برادرند. اين قرآن است. اينها كه مى‏خواهند اين برادرها را از هم جدا كنند در هر جا با يك نغمه‏اى وارد مى‏شوند و اذهان صاف جوان‏ها را و اذهان صاف اشخاصى كه در روستاها هستند اينها را تبليغ مى‏كنند و برضد برادرهاى خودشان آنها را تجهيز مى‏كنند، اين دست آنهائى است كه تمام حيثيات اين مملكت را در طول تاريخ و خصوصاً در اين پنجاه سال از بين بردند و تمام غارتگرى‏ها را آنجا كردند و حالا چون از اين جهت مأيوس شدند دنبال اينطور توطئه‏ها برآمدند آنها فهميدند كه ضربه را از اخوت اسلامى كشور ما خوردند، اخوت اسلامى عملى. همه يك كلام مى‏گفتند، همه يك صدا درآوردند، همه الله اكبر مى‏گفتند، همه اتكال به خدا داشتند، همه جمهورى اسلامى مى‏خواستند. اين جهت كه همه با هم بودند و يكصدا جمهورى اسلامى مى‏خواستند، ضربه‏اى بود كه بر آمريكا و رفقاى آمريكا خورد. آنهائى كه تبع بودند. آنها الان يافته‏اند كه ضربه را از كجا خوردند، همان نقطه‏اى را كه از آن ضربه خوردند هدف قرار دادند، همان چيزى را كه موجب شكست آنها شده است حالا هدف قرار دادند، به همان موضعى كه شما پيروز شديد آنها حمله كردند. موضع پيروزى اتفاق كلمه بود وحدت بين آذربايجان و كردستان و بلوچستان و ايران، همه جا بود، همه جاى ايران بود و اتكال به خدا آن جهت را كه وحدت كلمه و طرح نبودن در انقلاب اينكه من از كدام طايفه‏ام، شما از كدام طايفه‏ايد، من چه مسلكى دارم، شما چه مسلكى داريد. اين در انقلاب، در ابتداى انقلاب كه همه با هم متوجه بوديد به اينكه آن سد شيطانى را بشكنيد آنوقت اين مسائل اصلاً طرح نبود، مسأله احتياجات هم طرح نبود مسأله اينكه ما امشب وقتى برويم منزل آيا شاممان چيست؟ منزلمان كجا است؟

رمز پيروزى نهضت گسستن از خود و پيوستن به خدا بود

شما شايد در تلويزيون ديده باشيد آن كنار شهر تهران كه اين زاغه‏نشينان هستند، خوب اينها معلوم است كه منازلشان چى هست و زندگى‏شان چى در تلويزيون كه نشان داد گفت شما چه مى‏كنيد روزها يا چه مى‏كرديد. گفت ما صبح كه مى‏شد زن و بچه‏مان را بر مى‏داشتيم براى تظاهرات مى‏رفتيم. اصلا به فكر اينكه من در اين زاغه زندگى مى‏كنم، به فكر اينكه من بچه‏هايم چه حالى دارند در اين فكر نبودند. شما هم در فكر اينكه ما گرفتارى مان چيست مدرسه مان چه گرفتارى داريم معلممان چه آدمى است، شما هم اين فكر را نمى‏كرديد. اين القاه افكار متعدد و پشت كردن بر خود و روكردن به خدا، حقيقت اين است كه ملت ما به خودش پشت كرد به خدا رو آورد، آن چيزهائى كه نفسش خواهش‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 74

داشت توجه به آن نداشت، همه توجهش به اين بود كه جمهورى اسلامى را ايجاد كند، اين توجه به خدا بود، از خود گذشته بود به خدا پيوسته بود. اين رمز بود، اين رمز، رمز پيروزى است. تا انسان به خود مشغول است نمى‏تواند كارى بكند براى اينكه خودها هستند، افراد هستند تا شما به خود مشغول هستيد برادرتان هم همين طور و من هم همين طور، برادرم همين طور، هر كدام يك آمال خاصى داريد، تا توجه به خود است اقبال به خود است و پشت به خدا، همه نكبت‏ها هست. در پيروزى شما عكس بود مطلب، از آمال خودتان دست برداشته بوديد، آنوقت اگر يك كسى به شما مى‏گفت كه شغل شما آيا خوبست، آيا دكانتان مثلاً چطور است شايد مسخره‏اش مى‏كرديد كه حالا وقت اين حرف نيست. پشت كرديد به آمال خودتان و رو كرديد به خدا. اين توجه به خدا و هجرت از خود به خدا كه بزرگترين هجرت‏هاست، هجرت از نفس به حق و از دنيا به عالم غيب شما را تقويت كرد، يعنى ديگر براى شما مطرح نبود كه من چند روز زنده بمانم اين هم مطرح نبود. جوان‏ها مى‏ديدند كه دارند تيراندازى مى‏كنند، مى‏ديدند كه تانك‏ها دارند مى‏آيند، مى‏ديدند كه مسلسل‏ها در كار است لكن حمله مى‏كردند. اين نيروى خدائى است، آن نيروى خدايى كه از اول اسلام را تقويت كرد همين است كه در شما پيدا شده بود: پشت به دنيا و رو به عالم غيب، پشت به انانيت خود و رو به رحمت الهى، قدرت الهى. اين را حفظش كنيد، اين نعمتى كه خدا به شما داد و شما را متحول كرد به يك ملت ديگرى شمائى كه از پاسبان مى‏ترسيديد از رژيم شاهنشاهى نترسيديد، شمائى كه از يك باتوم مى‏ترسيديد از مسلسل‏ها نترسيديد، اين نيروى خداست. اين نيروى خدائى را حفظش كنيد، حفظ به اين است كه باز توجه‏تان به آنجا باشد. اينقدر دنبال اين نباشيد كه ما خانه‏مان چه جور است و زندگى‏مان چه جور است و چه، دنبال آن شرافت انسانى باشيد، دنبال آن معنا باشيد كه شما را پيروز كرد. پيروزى بر دشمن آن هم يك همچو دشمنى كه همه چيز ما را مى‏خواهد از بين ببرد بالاترين چيزى است كه براى يك ملتى حاصل مى‏شود. ما اگر مى‏توانستيم هدايت مى‏كرديم آنها را، پيغمبرها آمده‏اند كه همه هدايت كنند، كفار را هدايت كنند، ما اگر قدرت داشتيم همه اينها را هدايت مى‏كرديم، لكن بعد از آنكه آنها به ما حمله بكنند ما با همان قدرت الهى كه آن سد را شكستيم اين سد هم مى‏شكنيم. ما كه در اين مبارزه، در اين مبارزه‏اى كه همه با هم متحد بودند به واسطه پشت كردن بر آمال خودمان و رو كردند به خداى تبارك و تعالى پيروز شديم حالا هم همين معنا را انشاءالله حفظ مى‏كنيم و با همين اسلحه پيش مى‏رويم. متوجه باشيد كه بر همين معنائى كه نكته و رمز پيروزى شما بود اينها حمله كردند. اگر در نظرتان باشد بعد از اينكه شما شكستيد اين سد شيطانى را و طرح كرديد جمهورى اسلامى را، دستجاتى پيدا شدند كه جمهورى، اسلامى‏اش را كنار بگذاريد، اين حمله به آن نقطه‏اى بود كه با آن نقطه، در آن نقطه شما پيروز شديد.

ترس و رعب از اسلام موجب مخالفت آشوبگران با جمهورى اسلامى‏

آن موضعى كه شما را پيروز كرد كه اسلام بود و جمهورى اسلامى حمله به او شد گفتند اسلامش نه همين اشخاصى كه اين كارها را دارند انجام مى‏دهند همين‏ها بعضى‏شان از همان‏ها بودند

صحيفه نور ج 11 صفحه 75

كه مى‏گفتند اسلامش نه، جمهورى بس است. جمهوريش را خوب پهلويش هم جمهورى دمكراتيك بگذاريد از اسلام كنار برويد هر چه اسمش را مى‏خواهيد بگذاريد هر اسمى مى‏گذاشتيد با آن مخالفت نمى‏كردند براى اينكه از آن ضربه نخورده بودند از جمهورى ضربه نخورده بودند، از جمهورى دمكراتيك ضربه نخورده بودند، از جمهورى اسلامى ضربه خورده بودند از الله اكبر ضربه خورده بودند. اينها مى‏گفتند الله اكبرش را بگذار كنار، قرآنش هم بگذار كنار در آنجا شما پيروز شديد گفتيد جمهورى اسلامى هيچ اين طرف و آن طرف نيست همين يك كلمه است مابقيش را نمى‏دانيم، جمهورى اسلامى، رأى داديد به جمهورى اسلامى، يك رأى بى‏سابقه در دنيا يك رأى تقريباً مى‏شود گفت كه اتفاق يكى درصد تا دو درصد كمتر، آنجا اينها شكست خوردند مى‏گفتند جمهورى اسلامى لازم نيست، جمهورى يا جمهورى دمكراتيك آنجا هم شكست خوردند، بعدش صحبت از قانون اساسى شد خواستند نگذارند اين قانون اساسى اصلش نوشته بشود. از اينجا شروع كردند كه بگذاريد تا مجلس مؤسسان پيدا بشود، مجلس مؤسسان يعنى چه؟ يعنى سيصد نفر در قشرهاى مختلف براى اينكه مى‏ديدند كه اگر سيصد نفر در ايران بخواهند اين كار را بكنند، ممكن است يك مقدارى از اين قاچاق‏ها هم تويش باشد. ما مى‏گفتيم نه، ما يك خبرگانى درست مى‏كنيم بعد مى‏گذاريم به آراء ملت. خبرگانش با آراء ملت و بعد از اينكه آن هم قبول كردند باقيش هم با آراء ملت، قانون اساسى‏اش هم با آراء ملت. اينجا هى ايراد مى‏گرفتند و همه ايراد براى همين معنا بود كه از اسلام مى‏ترسيدند و رمز پيروزى شما را اسلام ديده بودند و اينها مى‏خواستند كه نگذارند جمهورى اسلامى قانون اساسى اسلامى داشته باشد. از آن كه گذشت و رأى داديد و در بينش هم يكى دو تا از آن قاچاق‏ها پيدا شد، آنها مى‏خواستند در ششصد نفر عدد زياد پيدا بكنند كه كارشكنى بكنند لكن الحمدلله نشد. بعد كه خواستيد رأى بدهيد باز كارشكنى مى‏كردند، در رأى دادن هم كار شكنى مى‏كردند، اينقدر تبليغات كردند كه يك دسته از برادرهاى ما قهر كردند معذلك نود درصد رأى داديد، يك دموكراسى به اصطلاح آنها حالا ما به اصطلاح آنها مى‏گوئيم يك دموكراسى دو آتشه يعنى دو دفعه به رأى عمومى گذاشتن. يك دفعه خبرگان را خود ملت تعيين كرد، يك دفعه بعد از اينكه خبرگان تعيين شدند و به رأى ملت تعيين شدند خود قانون را رأى ملت تصويب كرد. در عالم يك چنين دموكراسى ما نداريم، در عالم ما نداريم كه تبليغات نشده كار انجام بگيرد، تبليغاتى نتوانستند بكنند، نكردند نگذاشتند.

پيشرفت شما در مقابل آن قدرت، اعجاز بود

از آن طرف البته تبليغات بود، يك همچو مطلبى كه در ايران اتفاق افتاد از آن معجزاتى است كه در صدر اسلام اتفاق مى‏افتاد مسائل اسلام و ايران در اين مدت مسائل اعجازى است، پيشرفت شما در مقابل آن قدرت اعجاز بود، توجه همه ملت به يك نقطه، بچه كوچولو كه تازه زبان درآورده با آن پيرمردى كه در مريضخانه و بيمارستان افتاده يك چيز بود، يك حرف بود كانه يك حلقوم صدا مى‏كرد، هر جا مى‏رفتى همان صدا را مى‏شنيدى. اين هم يكى از اعجازها بود اينجور رأى به اشتياق‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 76

دادن كه در بعضى جاها به من گفتند كه در يك جا آن بيمار را آوردند لب صندوق رأى داده و همان جا مرده است، اينقدر ناتوان بود. اما براى رأى دادن گفته است كه مرا بايد ببريد رأى بدهم. اين معلولين، اين بيماريها اينهمه رأى دادند، آنهائى كه سن قانونى‏شان نرسيده بود اعتراض داشتند به ما يك روز همين جا جمع شده بودند اعتراض به اينك خوب چرا ما رأى ندهيم؟ ما هم در اينجا شركت داشتيم خوب ما هم رأى بدهيم. وضع اينطورى بود، ايران سابقه نداشت اينطوردادن بلكه دنيا هم سابقه معلوم نيست كه داشته باشد. اينجا هم شكست خوردند شد نود درصد. دو جور رجوع به آراء، دو دفعه رجوع به آراء عمومى و ملت دو دفعه رأى داده است بر اين قانون اساسى. حالا هم باز اشكال دارند. من نمى‏دانم اشكالشان اين است كه چرا ملت رأى داده است؟ شما صد دفعه ديگر هم اگر اين قانون اساسى را به اين ملت مسلم عرضه بداريد همان است كه هست، به همان رأى مى‏دهند براى اينكه شما يا بايد تبليغ كنيد كه اين ملت ما از اسلام رو برگرداند و بيايد طرف شما، آنوقت رأى نمى‏دهند. اما تا اسلام است، تا مبانى اسلام است، تا زير سايه قرآن هستيم ما زير بيرق اسلام هستيم همين است كه هست، همين آش و همين كاسه صد دفعه هم از سر گرفته بشود همين است، يا همين آقايان كه خبرگان هستند يا نظير همين‏ها ملت هم رأى به همين قانون اساسى و همين كه موافق اسلام است، مخالفتى با اسلام ندارد به همين رأى دادند، صد دفعه ديگر هم به رأى بگذاريد همين است. حالا يك عده‏اى كه ادعا مى‏كنند كه ما مثلاً مى‏خواهيم دموكراسى باشد، يك عده‏اى در مقابل همه ملت ايستاده‏اند و مى‏گويند كه ما قبول نداريم. شما در دنيا به هر مكتبى رجوع كنيد كه آقا ملت يك چيزى را مى‏خواهد يك پانصد نفر، يك هزار نفر، يك ده هزار نفر (فرضاً باشند) اينها هم يك چيزى را مى‏خواهند، ملت رأى به اين دادند، اين چند نفر هم مى‏گويند كه ما قبولش نداريم اين را، مى‏گويند كه اينها برخلاف آن چيزى كه همه بشر بر آن متفق شدند برخلاف - او دارند مى‏گويند، برخلاف دموكراسى است، برخلاف اسلام هم است. اسلام كه مى‏گويد، مى‏فرمايد كه شورا باشد كارهاتان، خوب اين يك كارى بوده است و به شورا گذاشته شده است. وقتى كه شورا يك چيزى را به اكثريت قبول كردند معنايش اين است كه همان را عمل بكنيد، هر كه رد بكند معنايش اين است كه ما قبول نداريم اين را. اين برخلاف دموكراسى است،برخلاف اسلام است، برخلاف مصالح مملكت است و حمله به همان جائى است كه شما از آنجا پيروز شديد. همانى كه به آن پيروز شديد حمله دارد مى‏شود. چشم‏ها را باز كنيد من دارم تكليف را از خودم برمى‏دارم به گفتن، شما مكلفيد كه با توجه به همه مصالحى كه داريد و مى‏كنيد عمل بكنيد، من مى‏گويم اين توطئه است براى اسلام و به ضد اسلام و دليلش اين است كه همانى كه اسلام مى‏خواهد، به آن حمله كردند، جمهورى اسلامى را خواستند به آن حمله كردند، شما هم بايد چشم و گوشتان را باز كنيد.

جلوگيرى از مشتبه شدن جمهورى اسلامى در اذهان مردم‏

نگذاريد اشخاص اشتباه بكنند، اگر چنانچه اشتباه دارند مى‏اندازند، مردم را تبليغ كنيد هر

صحيفه نور ج 11 صفحه 77

كدامتان تبليغ كنيد. اگر در روستاها رفتند يك عده‏اى كه شيطنت دارند، در روستاها رفتند و دارند تبليغات مى‏كنند شما هم برويد در روستاها مطالب را بگوييد. مسأله اين است اينها به همان چيزى كه شما مى‏خواهيد دارند حمله مى‏كنند. شما اسلام را مى‏خواهيد اينها مى‏گفتند جمهورى اسلام ما نمى‏خواهيم. تا همه با هم نباشيد و همه از اين آمال دنيائى كه به زودى از دست همه‏مان مى‏رود پشت نكنيد و توجه به مبداء قدرت كه هميشگى است نداشته باشيد پيروزى نيست و من اميدوارم كه همانطور كه تا حالا همه قشرها توجه به خدا داشتند و فكر اين نبودند كه زندگيم چطور است، تا آنوقتى كه مستقر بشود جمهورى اسلامى و احكام اسلام مستقر بشود، همين حال باقى باشد و ما انشاءالله پيروز بشويم و پيروز مى‏شويم. من به شما عرض كنم تا اين چهره‏هاى نورانى و متوجه به خدا هست پيروزى همراه است و ما اميدواريم كه هم از جهت اقتصادى، هم از جهت سياسى، هم از جهت فرهنگى پيروز بشويم و اگر خداى نخواسته يك روز قضيه دخالت نظامى باشد ما همه با هم سرباز اسلام هستيم. خداوند همه‏تان را انشاءالله حفظ كند، موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 78

تاريخ: 2/10/58

پيام امام خمينى به مسيحيان جهان به مناسبت عيد ميلاد حضرت مسيح‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يا ايها الذين آمنوا كونوا قوامين لله شهداء بالقسط و لا يجرمنكم شنئان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى واتقواالله ان الله خبير بما تعملون

خوشا به حال آنان كه گرسنه و تشنه عدالتند، از آن رو كه سير نخواهند شد (انجيل متى)

خوشا به حال آنان كه از بهر عدالت زحمت مى‏كشند، به سبب آنكه مملكت آسمانى از آنهاست (انجيل متى)

عيد سعيد ميلاد مسيح پيامبر عظيم‏الشأن كه براى طرفدارى مظلومان و برقرارى عدل و رحمت مبعوث و با گفتار آسمانى و كردار ملكوتى خود ظالمان و ستمكاران را محكوم و مظلومان و مستضعفان را پشتيبانى فرمود بر ملت‏هاى مستضعف جهان و ملت مسيح و مسيحيان هم ميهنان مبارك باد، هان اى پدران كليسا و روحانيون تابع حضرت عيسى بپاخيزيد و از مظلومان جهان و مستضعفان گرفتار در چنگال مستكبران پشتيبانى كنيد و براى رضاى خدا و پيروى دستور حضرت مسيح يك بار ناقوس‏ها را در معابدتان به نفع مظلومان ايران و محكوم نمودن ستمگران به صدا درآوريد.

كارتر سردمدار ستمكاران عالم تقاضا كرد تا ناقوس را در سرتاسر آمريكا به نفع جاسوسان در مقابل ملت مظلوم ايران به صدا درآوريد. چه خوب و بجاست كه ناقوس‏ها را به فرمان خداى عالم و دستور عيسى مسيح به نفع ملت‏هاى مستضعف كه در زير چكمه دژخيمان كارترها از هستى ساقط مى‏شوند به صدا درآوريد.

خوشا به حال آنان كه گرسنه و تشنه عدالتند و از بهر عدالت زحمت مى‏كشند و واى به حال آنان كه برخلاف دستور عيسى مسيح و برخلاف دستور همه پيامبران به نفع ظالمان و جاسوسان و پايمال كنندگان حقوق ملت‏ها زحمت مى‏كشند. واى ملت مسيح و پيروان عيسى روح الله بپا خيزيد و از شرافت عيسى مسيح و ملت عيسوى دفاع كنيد و اجازه ندهيد دشمنان تعليمات آسمانى و مخالفان دستورات الهى، ملت مسيح و روحانيت عيسى را به خلق‏هاى مستضعفه جهان بد معرفى كنند. حضور ابرقدرت‏ها در معابد و دست آسمان كردن آنان براى دعا به جاسوسان و خائنان عليه مظلومان و مستضعفان شما را اغفال نكنند كه اينان جز براى رسيدن به قدرت بيشتر و نيل به رياست دنيا كه خلاف دستور آسمانى است به چيز ديگرى فكر نمى‏كنند.

صحيفه نور ج 11 صفحه 79

ملت ما سال‏ها مبتلا به سالوس ستمگران بود و رنج‏ها از آن برد.

اى ملت مسيح چه شد كه آقاى كارتر در كشتارهاى دستجمعى ايران، ويتنام، فلسطين و لبنان و ديگر مناطق به دعا برنخاست و تقاضاى آهنگ ناقوس‏ها را نكرد ولى اكنون براى رسيدن به رياست جمهورى و ادامه چند سال ديگر ستمگرى بر ملت‏هاى ضعيف دست به دعا برداشته است و كليسا را به آهنگ ناقوس فرا خوانده است.

هان اى پدران كليسا بپا خيزيد و عيسى مسيح را از چنگال اين دژخيمان نجات دهيد كه آن پيامبر بزرگ از ستمگرى كه دين را وسيله ظلم و دعا را وسيله رسيدن به مسند ستمگرى به بندگان خدا قرار مى‏دهد بيزار است، كه دستورهاى آسمانى همه براى نجات مظلومان، از ملكوت نازل شده است. و اى مستضعفان جهان برخيزيد و هم پيمان شويد و ستمگران را از صحنه برانيد كه زمين از خداست و وارث آن مستضعفانند.

و اى ملت آمريكا به تبليغات رؤساى جمهورى كه جز نيل به قدرت فكرى ندارند گوش فرا ندهيد و بدانيد كه جوانان ما با جاسوسان رفتارى خداپسندانه دارند، كه دستور اسلام رحمت بر اسيران است گرچه ظالم و جاسوس باشند.

شما اى ملت آمريكا از كارتر بخواهيد شاه مخلوع و جنايتكار را به ايران برگرداند كه كليد رهائى جاسوسان به دست اوست و شما اى اصحاب ناقوس دست‏ها را به دعا برداريد و ناقوس‏ها را به آهنگ درآوريد و از خداى بزرگ بخواهيد كه به رؤساى جمهور شما عدل و انصاف مرحمت كند.

خوشا به حال آنان كه از بهر عدالت زحمت مى‏كشند و دعا مى‏كنند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 80

تاريخ: 2/10/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كاركنان بخش خبر و جهاد سازندگى صدا و سيماى جمهورى اسلامى‏

سازندگى‏هاى روحى مقدم بر همه سازندگى‏هاست‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

كشور ما و ملت ما احتياج به سازندگى دارد، سازندگى‏هاى روحى مقدم بر همه سازندگى‏هاست، جهاد سازندگى از خود افراد بايد شروع بشود و خودشان را بسازند و با شيطان باطنى جهاد كنند كه اين جهاد منشأ همه جهادهائى است كه بعد واقع مى‏شود. انسان تا خودش را نسازد نمى‏تواند ديگران را بسازد و تا ديگران ساخته نشوند، نمى‏شود كه كشور ساخته بشود. جهاد سازندگى از خود آدم بايد شروع بشود، جهاد نفس، جهاد اكبر است، براى اينكه همه جهادها اگر بخواهد نتيجه داشته باشد و بخواهد انسان در جهادها پيروز بشود موكول به اين است كه در جهاد نفس پيروز باشد اگر انسان‏ها توجه به خودشان داشته باشند، جهاد نكرده باشند با شيطان خودشان، اينها واحد واحدهائى هستند كه علاوه بر اينكه نمى‏توانند اصلاح جامعه را بكنند، فساد هم در جامعه مى‏كنند، همه فسادهائى كه در عالم واقع مى‏شود، براى اينكه آن جهاد واقع نشده، آن جهاد اكبر واقع نشده. تمام اين گرفتارى‏هائى كه بشر دارد از دست خود بشر دارد، بشر است كه به بشر جنايت وارد مى‏كند، ساير موجودات، ساير حيوانات ولو سبع هم باشند، آنقدرى كه بشر جنايت مى‏كند آنها نمى‏كنند. اين بشر است كه چون اصلاح نشده است و جهاد سازندگى نكرده است، اين از همه حيوانات سبعتر است، هيچ سبعى مثل انسان نيست و هيچ حيوان ديگرى هم به پاى اين حيوان نمى‏رسد.

آنقدر كه اين انسان، اين حيوان دوپا در عالم فتنه و فساد مى‏كند هيچ موجود ديگرى نمى‏كند و آنقدرى كه اين حيوان دو پا محتاج به تربيت است هيچ حيوانى محتاج نيست. تمام انبيا از اول تا حالا، تا خاتم، از آدم رسول اكرم براى يك مقصد آمدند و آن مقصد اين است كه اين حيوانات را انسان كنند. مقصد اين است. تمام كتاب‏هائى كه از آسمان براى انبيا آمده است كه بزرگترش قرآن كريم است. همين يك مقصد را دارد كه اين انسان‏هايى كه در اين ظلمات واقع شده‏اند غرق شده‏اند در دنيا، همه توجه‏شان به خودشان است، هر چه مى‏خواهند براى خودشان مى‏خواهند، اصلاً پيش‏شان مطرح نيست يك چيز ديگرى غير از خودشان، آنها مى‏خواهند اينها را از اين ظلمت‏ها نجات بدهند، به عالم نور برسانند، ظلمت‏هاى زياد، ظلمات، آيه شريفه اين طرفش را ظلمات مى‏فرمايد الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور آن طرف را نور مى‏فرمايد، اين طرف را ظلمات.

صحيفه نور ج 11 صفحه 81

ظلمت‏ها زياد است، تاريكى‏هائى كه بشر به آن مبتلاست، چه تاريكى‏هائى كه در نفس خودش هست و در باطن خودش هست و چه تاريكى‏هائى كه در جامعه هست، اينها زياد هستند، از اينها وقتى انسان تخلص پيدا كرد نور يك امر واحد است، همه به يك مبدا واحد به يك مبدا نور بايد برگردند. انبيا آمدند كه اينهائى كه در ظلمت‏ها واقعند، اينهائى كه هيچ نمى‏بينند الا خودشان و هيچ نمى‏خواهند الا براى خودشان، براى هيچ كس ديگرى ارزش قائل نيستند، هر چه هست براى خودشان مى‏خواهند، اينها را از اين خودخواهى كه منشأ همه ظلمت‏هاست، نجات بدهند و برسانند به خداخواهى كه نور است. آنهائى كه رسيده‏اند به اين مقام خداخواهى كه اين يك مرتبه از كمالات است آنها اينطور نيستند ديگر كه مثل ماها فكر كنند، آنها فكر ديگران هستند قبل از اينكه فكر خودشان باشند. پيغمبر اكرم براى اين كافرهايى كه مسلمان نمى‏شدند و مؤمن نمى‏شدند غصه مى‏خورد، در آيه شريفه هست كه، مثل اينكه مى‏خواهى خودت را هلاك كنى براى اينها. خواست كه همه عالم به نور برسند، مبعوث شده بود براى اينكه همه اين هياهوهائى كه در دنيا هست و اين هياهوها براى خود است، براى رسيدن به قدرت خود است اين هياهوها را از بين ببرد و يك خداخواهى در مردم ايجاد كند، توجه به نور ايجاد كند. اگر ايجاد بشود او، ديگر اينهمه نزاع‏هائى كه در دنيا هست از بين مى‏رود. اگر تمام انبيا جمع بشوند در يك محلى هيچ وقت با هم نزاع نمى‏كنند اگر اوليا و انبيا را شما فرض كنيد كه الان بيايند در دنيا، هيچ وقت با هم نزاع نمى‏كنند براى اينكه نزاع مال خودخواهى است، از نقطه نفس انسان پيدا مى‏شود كه آنها نفس را كشته‏اند، جهاد كرده‏اند و همه خدا را مى‏خواهند، كسى كه خدا را مى‏خواهد نزاع ندارد، همه نزاع‏ها براى اين است كه اين براى خودش يك چيزى مى‏خواهد اين هم براى خودش يك چيزى مى‏خواهد، اين دو خودها تزاحم مى‏كنند، اين قدرت را مى‏خواهد مال خودش باشد، آن هم قدرت را مى‏خواهد مال خودش باشد، تزاحم مى‏كنند، اين قدرت را مى‏خواهد مال خودش باشد، آن هم قدرت را مى‏خواهد مال خودش باشد، تزاحم مى‏كنند، جنگ درمى‏آيد. اگر مردم تربيت بشوند به تربيت انبيا كه همه كتب آسمانى براى اين تربيت آمده است، همه اين نزاع‏ها از بين مى‏رود، همه اين گرفتارى‏هائى كه براى بشر است از بين مى‏رود، برادر مى‏شوند همه، همانطورى كه در قرآن كريم همه را برادر خوانده است، مؤمنها برادرند، از اين آيه استفاده اين معنا شود كه اگر چنانچه دو نفر به اخوت ايمانى‏شان عمل نكنند، برادر نباشند، مؤمن نيستند، المومنون اخوه مى‏گويد برادر هستند، اين مؤمنها برادرند، همانطورى كه يك برادر براى برادر خودش خير مى‏خواهد مؤمن اين است. اگر يك وقت ما ديديم كه كسى براى برادرهاى خودش خير نخواست، نزاع راه انداخت، هياهو راه انداخت، اين به طرف خودش بكشد، او به طرف خودش بكشد، اين از ايمان معلوم مى‏شود كه حظ صحيح نبرده است، آنى كه بايد ايمان در قلب اين تأثير بكند، نكرده است.

ايمان فقط اين نيست كه ما اعتقاد داشته باشيم كه خدايى هست و پيغمبرى هست و چه، نه، ايمان يك مسأله‏اى بالاتر از اين است اين معانى را كه انسان ادراك كرده به عقلش، بايد با مجاهدات به قلبش برساند كه قلبش آگاه بشود، بيابد مطلب را. خيلى چيزهاست كه انسان به برهان مى‏داند كه فلان قضيه فلان طور است يا فلان طور نيست، لكن چون ايمان نيامده است، تأثير نمى‏كند مثلاً نوع مردم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 82

اينطور هستند كه در يك شب تاريكى، اگر يك مرده‏اى در محلى باشد پيش او مى‏ترسند بخوابند و همه عقيده‏شان هم براى اين است كه مرده هيچ اثرى ندارند، هيچ كارى از او نمى‏آيد، عقلشان مى‏گويد كه مرده است، اين مرده اصلاً حركت ندارد تا بتواند به من ضرر بزند، عقل اين را مى‏گويد، لكن اين مطلب به قلب نرسيده، مرده‏شورها به واسطه

afsanah82
07-26-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 85

تاريخ: 3/10/58

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان هنرى شيراز

تعيين رئيس جمهور بايد با توجه به صفاتش در قانون باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من در عين حال كه حالم مقتضى صحبت نيست لكن براى تشكر از آقايان چند كلمه‏اى عرض مى‏كنم. آقايان زحمت كشيدند كه از راه‏هاى دور تشريف آوردند. خداوند همه را حفظ كند، موفق باشيد. چيزى كه لازم است عرض كنم اين است كه در اين موقع كه يك مرحله ديگرى از مراحلى كه در كشور ما مى‏خواهد تحقق پيدا كند در دست اجراست و آن تعيين رئيس جمهور است، بايد توجه داشته باشند آقايان كه آن صفتى كه در قانون اساسى براى رئيس جمهور تعيين كرده‏اند مراعات كنند، قانون اساسى را ملاحظه كنند و رئيس جمهور را در آنجا ملاحظه كنند و كسى كه داراى اين صفات بود او را به آن صفات مى‏شناسند به او راى بدهيد و اگر چنانچه فاقد آن صفات باشد، احتراز كنيد از رأى دادن به او.

به كسى كه لايق براى اين مقام است رأى بدهيد

روز سرنوشت سازى است. مى‏خواهيد زمام كشور را به يك كسى بدهيد كه مؤثر در مقدرات كشور شما باشد. سهل انگارى نكنيد و به پاى صندوق‏ها برويد و با هم اجتماع كنيد و كسى كه لايق براى اين مقام است و داراى صفاتى است كه سوء سابقه نداشتن، وابستگى به رژيم سابق نداشتن، اينها از امورى است كه بايد ملاحظه بشود و آقايان نبايد سستى كنند در رفتن، به پاى صندوق بروند لكن به كسى كه اين صفات را دارد رأى بدهند. خداوند انشاءالله شماها را حفظ بكند و من از اينكه معذورم از اينكه زياد صحبت كنم عذرخواهى مى‏كنم و شما را به خداى تبارك و تعالى مى‏سپارم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 86

تاريخ: 3/10/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از فرهنگيان و معلمان شهرستان محلات‏

اگر چنانچه انسان تحت تربيت انبيا متحول بشود، جامعه هم به تبع او به ترقى مى‏رسد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

محلات يك محلى است كه من بعضى تابستان‏ها مى‏رفتم، تابستان‏ها را آنجا بودم و در آنوقت كه من آنجا بودم احساس مى‏كردم كه مردم محلات با مردم بسيارى از جاها فرق دارند، توجهشان به ديانت بيشتر بود از بعضى جاهاى ديگر، از خيلى جهات و من اينكه فهميدم اين بود كه محل به واسطه خوبى علما خوب بوده. علمائى بودند كه در محلات بودند، علمائى بودند كه افراد صحيح، وظائف ملائى‏شان را، وظائف ديانت‏شان را خوب عمل مى‏كردند، مردم هم تبعيت آنها خوب شده بودند، اهل مسجد بودند، همه اهل دعا و اهل عبادت و اهل كار و همه چيز بودند. محلات، من حالا قريب بيشتر از شايد سى سال است، يك همچو چيزهائى است كه ديگر آنجا را نديدم، نمى‏دانم الان باز همان است، من اميدوارم كه همان باشد. اگر چنانچه انسان خودش متحول بشود به يك انسانى كه تحت تربيت انبيا انسان بشود، جامعه هم به تبع او به ترقى مى‏رسد. گاهى يك فرد در يك جامعه موجب فساد مى‏شود و گاهى هم يك فرد در يك جامعه موجب صلاح مى‏شود. اين فرد گاهى از قشر قدرتمندان است كه مردم به او توجه دارند، گاهى از قشر روحانيين است كه آن هم مردم به او توجه دارند. قشر قدرتمندها كمتر در شأن پيدا مى‏شود كه اشخاص ساخته شده باشد، من كه حالا ياد ندارم، كمتر پيدا مى‏شود، در قشر روحانيين پيدا مى‏شود. و اگر روحانى، در يك محل يك روحانى متعهد باشد، آن محل را تصفيه مى‏كند و اگر در هر يك از بلاد چند نفر روحانى باشند كه آنها آنطور كه بايد، آنطور كه دستور اسلام است باشند، از باب اينكه مردم تبعيت از آنها مى‏كنند، مردم هم اصلاح مى‏شوند و با اصلاح مردم يك جامعه صحيح پيش مى‏آيد.

مهمترين مأموريت رضاخان يكى اين بود كه روحانيون را بكوبد

شما ديديد كه در اين 50 سال، خوب اكثراً يادتان نيست، زمان رضاخان را اكثراً يادتان نيست لكن من يادم است، يعنى من از قبل از اينكه رضاخان كودتا كند يادم هست، رضاخان به واسطه مأموريتى كه داشت ابتدا به يك صورت مقدس مابى آمد تو كار، مقدس مابى آن حدودى كه يك نظامى بايد باشد، در محرم روضه داشت، در يك جائى بود كه روضه خوانى داشت و خودش هم حاضر

صحيفه نور ج 11 صفحه 87

مى‏شد، دستجات از ارتشى‏ها راه مى‏انداخت كه من او را خودم ديدم، دستجات مختلفى از ارتشى‏ها راه مى‏انداخت و آنوقت هم معروف بود كه خود او در ماه محرم تكيه‏هائى كه در تهران بود مى‏گفتند كه مى‏رفت. بعضى‏ها مى‏گفتند پياده مى‏رفت، همه تكيه‏ها را در اين شب‏هاى محرم، به تدريج تكيه‏ها را مى‏رفت تا آنوقتى كه قدرتش مستقر شد، با اسلحه ديانت آمد تا آنوقتى كه قدرتش محكم شد، آنوقت كه محكم شد مأموريتش را شروع كرد و مهمترين مأموريتش يكى اين بود كه روحانيون، را بكوبد روحانيون را آنطورى كه كوبيد كه تبليغات را راه انداختند، شعرا بر ضد روحانيون، دستگاه‏ها تجهيز شدند بر ضد روحانيين، به طورى كه قشرهاى ناآگاه هم برگشتند از روحانيون، شوفرها روحانى را يا سوار نمى‏كردند، يا اگر سوار مى‏كردند، اهانت مى‏كردند. من خودم سوار اتوبوس بودم كه يك شيخ هم بود، بنزين تمام شده بود، تمام شدن بنزين را گردن شيخ مى‏گذاشتند. يكى از رفقاى ما گفت كه من در اراك بودم و مى‏خواستم بيايم قم مثلاً، رفتم، شوفر گفت كه ما بنا گذاشتيم دو طايفه را سوار ماشين نكنيم، يكى فواحش، يكى آخوندها. از همه جهات شروع كردند فشار آوردن، ممنوعشان كردند از منبر رفتن، اصلاً مجالس را از بين بردند، شروع كردند به سربازى بردن، شروع كردند عمامه‏ها را برداشتن و به طورى كه ما شايد مثلاً قبل از آفتاب، چه وقت، كه خلوت باشد مى‏رفتيم در يك جائى رفقا يك چند نفرى كه بودند، اينها يكى يكى مى‏آمدند و در آنجا كه نمى‏توانستيم بيرون برويم براى تعرض مى‏كردند و من يك درسى كه - من داشتم، يك روز ديدم كه يك نفر آمد، جمعى بودند، يك نفر آمد، گفتم كه رفقاتان؟ گفت اينها قبل از آفتاب مى‏روند در باغات براى اينكه مأمورين مى‏آيند در توى مدرسه‏ها مى‏گردند معممين را مى‏برند. اين براى چه بود، اين براى اين بود كه اين قشر را مؤثر مى‏دانستند اينها، ولو حالا به خيال خودشان اين قشر را مى‏گفتند كه نماينده اسلامند، مردم به آنها توجه دارند، اگر اينها يك قدرتى داشته باشند، نمى‏گذارند كارها انجام بگيرد، كارهائى كه مى‏خواستند، نمى‏گذارند انجام بگيرد، از اين جهت به اينها فشار مى‏آوردند.

يك كار ديگر هم كه آنها مى‏كردند كارها زياد بود، يعنى برنامه زياد بود اينكه قشر جوان را، در مفاسد را به روى آنها باز كردند، در همه شهرها خصوصاً تهران كه بيشتر از همه جا مورد نظر بود، آن جاهائى كه جوان اگر برود در او فاسد مى‏شود، درهاى او باز بود به روى آنها، تبليغات هم از همه طرف، سينماها به آن وضعى كه شنيدند، مراكز فساد به آنطورى كه گفته شده است، مراكز فروش مشروبات الكلى كه از كتابخانه زيادتر بود، از كتابفروشى زيادتر بود، گفتند بين تهران تا شميران آنجاها چقدر جاهائى بود كه براى فحشا مهيا كرده بودند. اين قشر جوان كه بايد از او كار برآيد و از او اميد هست و مى‏تواند براى كشور خودش خدمت بكند، اينها را از آنجائى كه مركز خدمت است مى‏كشاندند به مراكز فحشا تا اينها را يك موجود مهمل بار بياورند، چنانچه اين خوب ديگر اخيراً منتهى شد به اينكه زمان اين مردك شد. و اين از پدرش عميق‏تر كار مى‏كرد، اين بيشتر از او نقشه داشت يعنى نقشه‏اى كه برايش دستش داده بودند.

اين هروئين به اين فراوانى كه الان هم ملت ما به شرش مبتلاست، اين يك مسأله‏اى نبود كه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 88

همين من باب اتفاق چنين توسعه پيدا كند، اين يك برنامه بوده است براى اينكه يك وقتى يك جوانى هروئينى بشود ديگر همه چيزش را از دست مى‏دهد. يك قوه فعاله است، اين قوه فعاله وقتى كه مبتلاى به هروئين بشود، مبتلاى به مشروبات بشود، عادت كند كه به سينما برود، به سينماى كذائى، عادت كند به اين مركزهاى فحشا برود كه همه اينها را براى اينكه اين قشر جوانى كه آمال يك كشور است اين را نگذارند كه بيدار بشود، همه چيزش را ببرند اين بى‏تفاوت باشد، عادت هروئينى اينطورى است، آدم ترياكى اينطورى است، آدمى كه مبتلاى به مسكرات است اينطورى است، آدمى كه مبتلاى به فحشاء است اينطورى است كه اگر هر بساطى سرش درآورد اين ديگر نمى‏تواند كه قيام كند و كار انجام بدهد. اينها خواستند مملكت ما اينطور بشود كه قشر جوانش از بين برود، بى‏تفاوت باشد و هر چه اينجا دارند ببرند و آنها هم توجه به او نكنند. در هر جا به يك نقشه‏اى توسل پيدا كردند تا اينكه نگذارند اين مملكت بيدار بشود.

خدا خواست كه به داد اين مملكت رسيد و مردم را بيدار كرد

خدا خواست كه به داد اين مملكت رسيد كه مردم را بيدار كرد، خدا بيدار كرد مردم را، توجه مردم از آن مسائل كم كم برگشت، همان جوان‏هائى كه يك وقت اصل به اين مسائل اعتنائى نداشتند، خداوند تاييد كرد و توجه پيدا كردند، به حيث جوان‏هائى كه بايد بروند سراغ مثلاً جوانى‏شان، در اين نهضت آمدند ريختند به خيابان‏ها و فعاليت كردند و براى اسلام خدمت كردند و اين پيروزى كه نصيب ما شد، نصيب ملت ما شد در اثر تحولى بود كه به اراده خداى تبارك و تعالى براى ملت حاصل شد. تحولى كه ملتى كه توجه به اين مسائل نداشت، آنهائى كه به مسائل سياسى توجه داشتند كارى به ديانت نداشتند، مسائل سياسى آنها به نرخ روز، آن روزى كه بيرق آمريكا بالا شد براى او صحبت مى‏كند، آن روزى كه بيرق فرض كنيد انگلستان بلند شد براى او صحبت مى‏كند، آن روزى كه بيرق اسلام باشد براى او صحبت مى‏كند، اينها يك مبنائى ندارند، اينطورى هستند، يك مبنائى ندارد آن مبنا يك كارى بكند و اين قشرشان كه توجه به مسائل ممكن بود پيدا بكنند، اينها توجه اينجورى بود وضعشان، قشرهاى ديگر هر كس مشغول كار خودش بود، كاسب كسب مى‏كرد، زارع زراعت مى‏كرد، همه چيزشان را كه مى‏بردند هى مى‏گفتند خوب آقا، از اينكه توجه مى‏كرد، مى‏گفت ما چه بكنيم، نمى‏توانيم، اكثراً هم توجه نداشتند به اين مسائل، اين يك دست غيبى الهى بود كه اين ملت را از آن حال رخوت، از آن حال سستى، از آن حال بيخبرى برگرداند به يك حال خبردارى، همه مجهز شدند. نمى‏شود كه بدون تاييد الهى يك چنين توسعه‏اى پيدا بكند يك مسأله، همه جا مى‏رفتيد مى‏ديديد يك مطلب مى‏گويند كه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى، آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى. اين يك مسأله‏اى نبود كه بشود يك نفر آدم، ده نفر آدم، صد نفر آدم، كار انجام بدهند، يك مسأله‏اى الهى انجام گرفت به طورى كه تمام قشرهاى ملت ما هم يكصدا شدند، با آن يك صدا هم پيش بردند، و ما مادامى كه اين نهضت را نگهش داريم، حفظش كنيم پيروز هستيم و ما

صحيفه نور ج 11 صفحه 89

اميدواريم كه حفظ بشود.

امروز روز اين است كه يك توجه داشته باشيم و آن توجه به اينكه دشمن را عقب بزنيم‏

توجه داشته باشيد به اينكه امروز روزى نيست كه ما و شما و ملت ما و همه توجه به گرفتارى خودشان، گرفتارى شخصى داشته باشند. يك روزى كه يك گرفتارى براى اسلام دارد پيش مى‏آيد، يك گرفتارى براى كشور دارد پيش مى‏آيد، در معرض اين است كه مفسدها افساد بكنند و بخورند كشور را، برگردانند به حال ديگر كه همه چيزمان از بين برود، روز اين نيست كه ما بنشينيم كه حقوقم كم است، خانه‏ام چه جورى است، الان روز اين نيست.، بايد الان ما اين كشتى كه از همه اطراف موج‏هاى بسيار خطرناك به او متوجه است، ما بايد بنشينيم حالا كه، همان نظير خود كشتى، حالا اگر يك عده‏اى در كشتى بودند و كشتى افتاد به خطر غرق، آنوقت اينها بنشينند بگويند كه خانه‏مان چه جورى است!! هيچ كس نمى‏نشيند، همه در صدد اينند كشتى را نجات بدهند. يك وقت يك كشورى مبتلا شده است به يك چنين مسائل، مثل الان كه كشور مبتلاست به، مواجه با يك قدرتى كه تمام تبليغات دنيا دستش هست، دولت‏ها هم الا نادر، همراه او هستند، يك چنين موقعى ملت ما نبايد در فكر اين باشد كه حالا در اداره كه من مى‏روم جايم كجا باشد، در فرهنگ بايد چه جور باشد. همه اينها يك موقع آرام بايد طرح بشود.

afsanah82
07-26-2011, 02:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 92

تاريخ: 4/10/58

بيانات امام خمينى در ديدار با چند تن از كشيش‏هاى امريكائى و الجزايرى‏

روحانيون مسؤولند در مقابل پيامبران و در مقابل خداى تبارك و تعالى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من متقابلاً ولادت عيسى مسيح را به همه ملت‏هاى مستضعف دنيا و به ملت مسيح و به مسيحيان هم ميهن‏مان تبريك مى‏گويم. عيسى مسيح همه چيزش معجزه بود، معجزه بود كه از يك مادر باكره متولد شد، معجزه بود كه در مهد سخن گفت، معجزه بود براى بشر صلح و صفا و روحانيت آورد. همه معجزه، همه انبيا معجزه هستند و همه براى ساختن بشر آمدند، همه مى‏خواهند كه بشر به راه مستقيم الهى سير كنند و همه مى‏خواهند كه تمام افراد بشر در صلح و صفا و برادرى زيست كنند. اين وظيفه مأمورين الهى است كه در دنيا آمده‏اند براى آنكه بشر را از اين عالم به عالم بالا ببرند و يك وظيفه هم روحانيين ملت‏ها دارند، روحانيين مسيح، روحانيين مسلم، روحانيون يهود، همه روحانيون، و آن وظيفه تبعيت تام از پيغمبرها و از آنهائى كه آمدند براى تربيت بشر و براى صلح و صفا بين تمام افراد بشر. روحانيون در مرتبه اول واقعند براى تحقق دادن به آرمان‏هاى انبيا كه همان وحى الهى است. روحانيون يك وظيفه الهى دارند كه اين وظيفه الهى بالاتر از آن وظائفى است كه ساير مردم دارند. يك مسؤوليت الهى دارند. روحانيون مسؤولند در مقابل پيامبران و در مقابل خداى تبارك و تعالى كه تعليمات انبيا را به مردم برسانند و دست مردم را بگيرند و از اين گرفتارى‏ها كه دارند نجات بدهند. مردم دنيا امروز مبتلا هستند به قدرت‏هاى بزرگ و به قدرت‏هائى كه شيطانى هستند و در مقابل انبيا بزرگ ايستادند و نمى‏گذارند تعليمات انبيا تحقق پيدا بكند. روحانيت مسيح يك خصوصيت زيادى دارد و آن اينكه قدرت‏هاى بزرگ مسيحى هستند، مدعى مسيحيت هستند و آن قدرت‏هاى بزرگند كه در دنيا برخلاف تعليمات خداى تبارك و تعالى كه به همه انبيا تعليم فرموده است و برخلاف تعليمات عيسى مسيح عمل مى‏كنند. روحانيت مسيح موظف است به حسب تعليمات مسيح و به حسب تعليم خداى بزرگ كه با اين قدرت‏هائى كه برخلاف مسير انبيا و برخلاف مسير مسيح رفتار مى‏كنند مبارزه معنوى بكنند، آنها را ارشاد بكنند به ملت مسيح، هدايت كنند ملت مسيح را كه تبعيت از اين قدرت‏هائى كه بر ضد مسيح هست نكنند.

صحيفه نور ج 11 صفحه 93

لزوم بازديد آثار و جنايات رژيم گذشته از جانب روحانيت مسيح‏

من وقتى با روحانيين مسيح مواجه مى‏شوم بايد مسائلى كه مربوط به روحانيت است عرض كنم. مسائل مربوط به شما اين است كه مسائل دنيا را آنطور كه هست بررسى كنيد و ببينيد به ملت‏ها از دست مدعيان مسيحيت چه مى‏گذرد. شما آمديد ايران و معلوم نيست بتوانيد ايران آنقدر بمانيد كه شهداى ما را ببينيد، قبور شهداى ما را ببينيد. شما در بهشت زهرا رفتيد و قبور يك عده از شهدا را ديديد. هر جاى ايران برويد از اين قبور هست. شما معلولين ما را نديديد، هر جاى ايران برويد كسانى كه دست و پاى خودشان را از دست دادند و مجروح شدند، معلول شدند و از زندگى ساقط شدند خواهيد ديد. چه خوب بود كه شما مسيحيين و شما روحانيين مسيح يك مدتى مى‏مانديد در ايران و به شهرهاى مختلف ايران و به دهات و روستاهاى مختلف ايران مى‏رفتيد و مشاهده مى‏كرديد آثار جرم آن كسى را كه طرفدار او رؤساى جمهور آمريكا بودند، آن كسانى كه آمريكا به ما تحميل كرد و رؤساى جمهور آمريكا تحميل ما كردند. اى كاش مى‏رفتيد و مى‏ديديد كه جرم‏هايى كه واقع شده است در ايران چه جرم‏هايى است، اى كاش در آن وقتى كه شاه مخلوع ايران بود مى‏آمديد و به شما اجازه مى‏دادند كه برويد و زندان‏هاى ما را ببينيد، ببينيد در اين زندان‏ها به علماى اسلام، به روشنفكرهاى ايران، به محصلين ايران، به دانشگاهى‏هاى ايران چه مى‏گذرد. ببينيد كه در اين بيغوله‏هايى كه در زيرزمين ايجاد كرده بودند و جوان‏هاى متعهد ما را براى اينكه آزادى مى‏خواستند، براى اينكه استقلال مى‏خواستند، در اين بيغوله‏ها با آنها چه رفتار كردند. من اگر بخواهم براى شما كليات مسائل را هم بگويم وقت ضيق است لكن بدانيد با اين ملت همچو رفتار كردند كه هيچ وحشى‏اى با هيچ وحشى عمل نمى‏كند. پاهاى بعضى از جوان‏هاى ما را با اره بريدند، بعضى از جوان‏هاى ما را روى تابه گذاشتند و سرخ كردند، در حضور پدرها، پسرها را دست بريدند، پسرهاى كوچك را براى اقرار گرفتن از پدر، كارهايى كردند كه خجلت آور است گفتنش و كارهايى كردند كه به استناد اينكه ما مأمور هستيم از طرف دولت‏هاى بزرگ و مأمور براى وطن‏مان هستيم و مستند مى‏شد همه اينها به رؤساى جمهور آمريكا و امثال آنها، كارهايى شده است كه ملت مسيح را اگر مطلع بشوند سرافكنده مى‏كند. كارهايى كرده‏اند كه روحانيت مسيح را در نظر مردم شايد به آن قداستى كه هستند برخلاف او جلوه دهند. شما روحانيت مسيح بايد مسيح را از اين تنگنايى كه ايجاد كرده‏اند رؤساى جمهور شما، نجات بدهيد. مسيح چشمش به علماى مسيحيون و ساير قشرها، روشن است. مسيح چشمش اين است، مطالعه مى‏كند، تحت نظر قرار داده است شما را كه شما با اين ظالم‏هائى كه با بشر اينطور كردند چه رفتار مى‏كنيد. آيا در كليساهاى شما هيچ وقت راجع به اين جرائم صحبتى شده است؟ آيا از پاپ انكارى راجع به اين مصائب شده است؟ آيا پاپ كه ما را به حسب آن چيزى كه در روزنامه بود محكوم كرده است كه اين گروگان‏ها را نگه داشتيم، پاپ مطلع هست از اينكه اينها چه بودند و چه هستند؟ آيا محكوم كردن يك ملت ضعيف در خورشان يك روحانى‏اى است كه خود را روحانيت بزرگ مسيح مى‏داند؟ آيا محكوم كردن آنهائى كه پنجاه سال در زير يوغ اين قدرت‏هاى بزرگى كه با طرفدارى‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 94

حكومت‏هايى كه خودشان را به مسيح نسبت مى‏دهند و مى‏گويند مسيحى هستيم، آيا هيچ وقت به اينها انكار شده است؟ آيا روحانيون مسيح انكار اين اعمال ظالمانه‏اى كه برخلاف دستورات عيسى مسيح سلام الله عليه است، هيچ وقت انكار اين مسائل را كرده‏اند؟ ما در پاريس در عيد مولود حضرت مسيح اعلام كرديم و راجع به مظالمى كه شده است، آنجا چيزهايى نوشتيم و مع‏الاسف گفته شد كه پاپ اجازه نشر آن را ندادند.

چرا بايد يك روحانيت بزرگ مسيح با مظلوم‏ها اينطور عمل كنند؟ چرا بايد روحانيت بزرگ مسيح مظلوم‏ها را محكوم كنند و طرفدارى از ظالم كنند؟ آيا شماها اطلاع نداريد از اين جريمه‏هايى كه در اينجا واقع شده است؟ آيا شما اطلاع نداريد كه يك ملتى را تمام ذخائرش را بردند و خودش گرسنه مانده است؟ آيا اطلاع نداريد كه يك ملتى را چندين سال در طول پنجاه سال با زجر و زحمت تحت فشارها قرار دادند و همه دارايى او را به دولت‏هاى بزرگ دادند؟ آيا روحانيت مسيح اطلاع ندارد كه برخلاف گفته همه انبيا و برخلاف گفته مسيح دارائى‏هاى ايران را آقاى كارتر حبس كرده است در سد كرده است در همه بانك‏ها؟ آيا عيسى كه براى عدالت آمده است و مردم را به عدالت مى‏خواهد وادارد و شما موظفيد كه عمل كنيد به آن چيزى كه عيسى مسيح فرموده است و ظالم‏ها را وادار كنيد به عمل كردن، آيا مطلع هستيد كه يك ملت ضعيف را چطور مى‏خواهند در تحت فشار قرار بدهند آيا مطلع هستيد كه حصر اقتصادى كه آقاى كارتر مى‏خواهد انجام بدهد، معنايش اين است كه مى‏خواهد (در نظر او اين است) كه سى و پنج ميليون جمعيت از گرسنگى بميرد؟ آيا آقاى پاپ كه مطلع از اين مسائل هست و ما را محكوم مى‏كند؟ با به او بد مسائل را مى‏رسانند؟ اگر مطلع هست واى به حال ما و واى به حال مسيحيت و واى به حال علماى مسيح و اگر مطلع نيست واى به حال واتيكان. چرا بايد شما آقايان كه آمديد اينجا مسائل را آنطور كه هست ادراك بكنيد و به واتيكان چرا نبايد برسانيد؟ آيا واتيكان از شما قبول نمى‏كند؟ آيا واتيكان از اشخاصى كه طرفدار ابرقدرت‏ها هستند و طرفدار ظالم‏ها هستند قبول مى‏كند مسائل را، از مظلومين قبول نمى‏كند؟ آيا مظالم اين ابرقدرت‏هائى كه خودشان را به مسيحيت زدند و مى‏چسبانند به حضرت مسيح، اين مظالمى كه اينها كردند، به كجا بايد گفت؟ با كى بايد در ميان گذاشت؟ با شما روحانيون مسيح بايد در ميان گذاشت؟ با آقاى پاپ بايد در ميان گذاشت؟ صداى ما به آقاى پاپ مى‏رسد؟ مى‏گذارند برسد؟ اگر رسيد ترتيب اثر به صداى مظلوم مى‏دهد ايشان؟ بناى ايشان هست كه با مظلوم‏ها، با آن اشخاصى كه تحت ظلم هستند و برخلاف دستورات حضرت مسيح با آنها عمل مى‏شود يك معارضه‏اى بكند؟ ايشان از اين مظالمى كه الان در دنيا واقع مى‏شود و با دست رئيس جمهور آمريكا واقع مى‏شود و قبل هم شد و به دست رؤساى جمهور واقع شد، ايشان بى‏اطلاع هستند؟ ايشان نمى‏دانند در فلسطين و لبنان و ويتنام و ساير جاها چه مى‏گذرد و از كى اين مظالم واقع مى‏شود؟ به آقاى پاپ اين مسائل اصلاً نمى‏رسد؟ ايشان در محاصره هست و كسى با او نمى‏تواند صحبت بكند؟ يا مى‏دانند، مطلعند، مسائل را مى‏دانند و ساكت نشستند؟ ما اين سؤال را داريم كه چرا سكوت در مقابل ظلم؟ اين دستور حضرت مسيح هست؟! چرا واگذار كردند

صحيفه نور ج 11 صفحه 95

ابرقدرت‏ها را به حال خود تا هر چه جنايت مى‏خواهند بكنند و هر چه مظلومان را مى‏خواهند از بين ببرند؟ عيسى مسيح كه پيامبر صلح هست و مى‏خواهد صلح در دنيا باشد و الان عيد صلح هست، شما مى‏دانيد كه در عيد صلح در اين مواردى كه الان اينها مشغول جنگ هستند چه مى‏گذرد؟ شما از امثال اين رؤساى جمهور باور مى‏كنيد كه يك وقت مى‏آيند و دعا مى‏كنند، دعاى آنها را باور كنيد؟ شما اين تبليغاتى كه الان در آمريكا برضد ما مى‏شود، اين روزنامه كه بر ضد ما تبليغ مى‏كنند، اين راديوها و تلويزيون‏هائى كه برضد ما تبليغات مى‏كنند، آيا از آنها مطلع هستيد؟ آيا از وضع مظلومان مطلعيد و مى‏دانيد كه اين تبليغات برضد مظلوم‏ها و بر وفق مرام ظالم‏هاست؟ شماها وظيفه نداريد كه از اين تبليغات جلوگيرى كنيد؟ آقاى پاپ وظيفه ندارند كه هدايت كنند اينهائى كه برضد مظلومين قيام كردند؟ با قلم خودشان، با قدم خودشان، با همه وسائل تبليغاتى برضد مظلومين قيام كردند، آقاى پاپ وظيفه ندارند از اينها جلوگيرى كنند؟ پس كى وظيفه دارد؟ مذهب مسيح را كى بايد ترويج كند؟ كى بايد تعليمات مسيح را به مردم بگويد؟ فقط تعليمات مال آن قشر پائين است؟ تعليمات مال اين زاغه‏نشين‏هاست؟ تعليمات مال كشاورزان است؟ يا اولى به تعليمات آن طبقه بالا هستند؟ آيا نبايد آنها را به تعليمات مسيح آشنا كرد؟

دردها زياد است و نه وقت شما و نه وقت من مجال اين را دارد كه دردهاى يك ملت ضعيف را به شما برسانند. من به شما كه روحانيين مسيح هستيد، به وسيله شما به ملت آمريكا، به روحانيين آمريكا، به روحانيت مسيح در تمام دنيا پيام مى‏فرستم كه هم مظلومين را دريابيد و هم حضرت عيسى را هم مذهب مسيح را. مذهب مسيح و حضرت عيسى در معرض اتهام واقع شده است اين مذهب را دريابيد. آقاى پاپ در معرض اتهام است. مردم حق ندارند بگويند اين چرا را، حق ندارند كه چرا آقاى پاپ مظلومين را محكوم مى‏كنند براى ارضاء ظالم‏ها؟! شماها برسانيد اين مسائل را به مردم. ملت آمريكا را مى‏گويند برضد ما تجهيز كردند در اين عيدى كه بايد عيد صلح باشد و رئيس جمهور آمريكا در همه جا در بين مظلومين جنگ راه انداخته است، مظلومين را دارد مى‏كوبد، معذلك روحانيين مسيح ساكتند. چرا بايد ساكت باشند؟ چرا بايد از حال مظلومين مطلع نباشيد؟ چرا اگر از حال مظلومين مطلعيد بايد با ظالم‏ها مقابله نكنيد و لااقل هدايت نكنيد آنها را؟ هدايت محصور به كليساست؟ هدايت محصور به يك جمعيت پائين است؟ با هدايت اول مال بالاهاست؟ انبيا كه مبعوث شدند اول با طبقه بالا مقابله كردند. حضرت موسى با فرعون مقابله كرد. طبقه بالا اولى هستند به اينكه مقابل بشوند و هدايت بشوند. شما روحانيون هدايت كنيد اين طبقه بالا را، هدايت كنيد اين رؤساى جمهور را، دريابيد عيسى مسيح را، دريابيد ملت مسيح را، دريابيد مسيحيت را، نگذارند مسيحيت در نظر مردم مشوه بشود، نگذاريد روحانيت مسيح در نظر مردم يك روحانيتى باشد طرفدار ظالم‏ها. خداوند انشاءالله بشر را از شر اين بشرهائى كه بر ضد تعليمات آسمان، بر ضد تعليمات ملكوت رفتار مى‏كنند هدايت كند و خداوند مظلومان را از چنگ ظالمان نجات دهد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 96

تاريخ: 4/10/58

بيانات امام خمينى در جمع رؤساى دانشگاه‏ها و مدارس عالى سراسر كشور و وزير فرهنگ و آموزش عالى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شغل روحانى و دانشگاهى مثل انبيا انسان ساز است‏

من از آقان متشكرم كه تشريف آوردند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم و مطالبى كه به نظرمان مى‏رسد در ميان بگذاريم و باز تشكر مى‏كنم كه در اين امر انسانى آقايان اظهار تمايل كردند كه خدمت بكنند و اين خدمت البته ارزنده است.

لكن اساس در دانشگاه مطلب ديگرى است. ما روحانيون با دانشگاهى‏ها يك مسير داريم و مسووليت اين دو طايفه از طوائف ديگر بيشتر است، چنانچه شغل شريفتر است. شغل شريفتر است براى اينكه با شغل دانشگاهى و روحانيت اگر چنانچه به شرايط عمل بشود انسان درست مى‏شود و اين است كه اين شغل انبيا بوده است. تمام انبيا براى آدم درست كردن آمدند و قرآن كتاب آدم سازى است.

پس اين شغل، شغل بسيار شريفى است و مسووليت بسيار زياد است براى اينكه در اين دو دانشگاه يعنى دانشگاه روحانى و دانشگاهى كه آقايان در آن هستند مقدرات كشور، چيزهايى كه بايد در كشور درست بشود از اين دو دانشگاه ناشى مى‏شود. اگر شما يا ما گمان كنيم كه علم منشاء سعادت است ولو هر چه باشد، اين اشتباه است براى اينكه علم گاهى منشاء بسيارى از تفاوت هاست.

چو دزدى با چراغ آيد گزيدتر برد كالا گفته حكيم سنائى است ظاهرا.

اگر روحانى علم داشته باشد، لكن ايمان نداشته باشد و مسيرش مسير انبياء نباشد منشاء مفاسد بسيار مى‏شود.

اكثر اين دين سازى‏ها كه بوده است، اينها از طبقه ملاها بوده است، ملاهائى كه فقط علم به خيال خودشان كافى بوده است و دنبالش مسير انبيا نبوده است. اگر دانشگاه فقط دنبال اين باشد كه فرزندان ايران را با معلومات بار بياورد و معلومات را روى هم بريزد، اين براى سعادت ملت ما زياد فايده ندارد يا ضرر دارد. يك فرد دانشگاهى كه انحراف پيدا كند كه انحراف غير از يك فرد بازارى و كارگر است. كارگر و بازارى و كشاورز و امثال اينها اگر چنانچه انحرافى داشته باشند، انحرافى شخصى و براى خودشان است لكن انحراف اساتيد دانشگاه انحراف خودشان تنها نيست، انحراف يك گروه

صحيفه نور ج 11 صفحه 97

است. چه گروهى؟ آن گروهى كه مى‏خواهند مملكت را اداره كنند كه گاهى به انحراف يك كشور منجر مى‏شود. انحراف يك روحانى انحراف خودش تنها نيست انحراف يك ملت است. بنابراين اين دو طايفه هستند كه مى‏توانند خدمت بكنند و كشور را نجات بدهند و ممكن است كه مسيرشان مسير حق نباشد و كشور را به تباهى بكشند. گمان نشود كسانى كه ايمان ندارند اينها هم خدمت به كشور مى‏كنند و فرقى بين آنها و آن كسانى كه ايمان دارند نيست.

الذين كفروا ياكلون كما تاكل الانعام و النار ...(1) شما مى‏توانيد جوان‏ها را طورى تربيت كنيد كه تقوا در آن باشد و بداند كه وظيفه او چيست و چه كارى را بايد انجام دهد.

اگر چنانچه شما و طبقه روحانيون كه هر دو يك شغل داريد، هر دو شغل واحد داريد و مع الاسف اين دو قشر را كه مربى جامعه هستند دست‏هاى ناپاك از هم جدا كرد. ما تا حالا با آقايان روبرو نمى‏شويم، يعنى شما از ما فرار مى‏كرديد و ما از شما، شما ما را قبول نداشتيد و ما هم شما را قبول نداشتيم، يعنى شما از ما فرار مى‏كرديد و ما از شما، شما ما را قبول نداشتيد و ما هم شما را قبول نداشتيم يعنى شما از ما فرار مى‏كرديد و ما از شما، شما ما را قبول نداشتيد و ما هم شما را قبول نداشتيم، شما براى ما يك چيز مى‏گفتيد، ما هم براى شما يك چيز ديگر مى‏گفتيم. من نه از (((شما))) مقصودم آن افراد است و نه از ما مقصودم خودم، لكن قشرها اينطور شده بود. مى‏رفتند توى دانشگاه‏ها به دانشجو و استاد و به هم يك ظاهر زيبائى ارائه مى‏دادند كه اين اخوندها مرتجعند، اينها مى‏خواهند ما را برگردانند و به عصر حجر. محمد رضا خان در يكى از حرف هايش قبل از پانزده خرداد گفت كه اين آخودنها طياره سوار نمى‏شوند. اتفاقا همان روزها بود كه يكى از مراجع با طياره رفته بود مشهد. او مى‏گفت اينها با تمام اساس تجدد و تمدن مخالفند. و يا اينكه مطرح مى‏كردند كه آخوندها همه دربارى هستند و اصلا وجود اينها را دربارها آورده‏اند و سلاطين اين وجودها را در خارج محقق كرده‏اند و مى‏آمدند پيش روحانيون مى‏گفتند اينها دين ندارند، اينها يك مشت فلكى بى دين هستند. و طورى تزريق مى‏كردند كه مع الاسف بعضى از اشخاص بى عمق باورشان مى‏آمد. اين باور آمدن اسباب اين شد كه اين دو قشر از هم جدا شد و هر دو به هم بدبين شدند و دو قشرى كه مربى جامعه بودند، دو قشرى كه بايد جامعه را با مساعدى هم جامعه را اصلاح بكنند، اينها را از هم جدا كردند، دو قشرى كه اگر در مسير صحيح باشد تمام ملت به راه صحيح مى‏رود.

ايمان مبدأ خيرات و ترقيان يك كشور است‏

اينطور نيست كه يك قشر فاسد باشد و فقط خودش اگر ناصالح شود خودش است و غير نيست. با اصلاح اين دو قشر جامعه اصلاح مى‏شود. اذا فسد العالم فسد العالم است. اين عالم من نيستم شما هم هستيد. شما همه جزء علما هستيد كه اگر خداى نكرده فاسد باشيد عالم را به فساد مى‏كشيد و اگر صالح باشيد عالم را به صلاح مى‏كشيد. صلاح و فساد يك جامعه به دست مربيان آن جامعه است و اين مربى‏ها شما هستيد و قشر روحانى. آنها به نوعى و شما هم به نوعى ديگر. اگر بنا باشد فقط تربيت

صحيفه نور ج 11 صفحه 98

علمى باشد شما يك طبيب درست مى‏كنيد ولى نظر اين طبيب چه باشد، اين طبيب فردا مى‏شود يك كاسب كه يك مريض را معطل مى‏كند براى اينكه حق ويزيت را زياد بكند. ممكن است از نظر طبابت خوب طبيبى باشد ولى چون مهذب نيست، چون متقى نيست بادوا فروش مى‏شازد تا نسخه هر چه گرانتر بنويسد.

يك مهندس درست مى‏كنيد كه در علم خودش خيلى خوب است، اما وقتى كه مى‏خواهد يك نقشه‏اى بدهد آن استادى هائى را كه دارد طورى به كار مى‏برد كه مفيد نباشد و به شكل منفعت‏طلبى باشد. در قشر ما هم اگر بنا باشد كه همين ملائى باشد، اين ملا بسيار ملاى خوبى است، بسيار آدم فهميده‏اى است، كتاب و سنت را بسيار خوب مى‏فهمد اما اگر چنانچه تقوا در كار نباشد فهم كتاب و سنت او موجب اعوجاج مردم مى‏شود.

ما احتياج به آدم داريم. مملكت ما احتياج دارد به اينكه در اجتماع انسان درست بشود. كسى كه از زير دست ما درمى‏آيد مومن باشد ديگر زير بار شلم اجانب نمى‏رود و نمى‏توانند او را تطميع بكنند. تهديد و تطميع در كسانى اثر مى‏كند كه ايمان ندارند.

اگر شما و ما سدت به هم بدهيم و براى ايجاد يك جامعه توحيدى به معنى اينكه همه معتقد به خدا و هم متقد باشند به اينكه كارها جزا دارد و اگر جوان‏ها را مومن و معتقد بار بياوريم مملكت مان تا آخر احيا مى‏شود و اگر چنانچه در اين مسووليت بزرگ ما كوتاهى بكنيم و در حق فرزندان اين ممكلت كوتاهى بكنيم، فرض كنيد چند روز چنين صورتى پيدا بكند فردا بدتر از اين است و مملكت مى‏افتد. اشخاصى كه ايمان ندارند، اعتقاد به مصالح كشور ندارند و فقط براى مصلحت خودشان كار مى‏كنند. همه اينهائى كه اين فضاحت‏ها را در ايران درست كردند و اين گرفتارى‏ها را براى مملكت ما بوجود آوردند براى اين بود كه ايمانى در كار نبود. اگر ايمان در كار بود، ممكن نبود يك آدم قراردادهائى منعقد بكند كه حالا دولت ما گرفتارش شده باشد، زيرا اين قرار دادها طورى درست شده است كه مى‏گويند هر طرف قضيه را بگيريم ضرر دارد. اگر اينها ايمان داشتند همه چيز مملكت را به باد نمى‏دادند و چون ايمان نداشتند و فقط براى اينكه چند تا قصر در خارج داشته باشند و يا چند تا بانك را در خارج پر كنند اين كارها را كرده‏اند. مبدا همه خيرات و مبدا همه ترقياتى كه براى يك مملكت است چه در جهت مادى چه در جهت معنوى اين است كه ايمان در كار باشد.

بايد شما و ما دست به هم بدهيم و براى قشر آتيه كه مقدرات مملكت را به دست مى‏گيرند ايمان ايجاد كنيم. شما از دانشگاه مومن بيرون بدهيد و ما از مدرسه‏ها مومن بدهيم. بنابر اين وظيفه سنگينى به عهده ما و شما است و اين وظيفه سنگين را اگر درست انجام داديم و به شغلى كه داريم درست عمل كرديم، در كنار علم ايمان را هم تقويت كردم. كوشش كنيد برنامه هايى كه براى عقب نگاه داشتن ملت بوده است تغيير كند، البته در موقعش ما هم كوشش مى‏كنيم ولى الان شما بايد كوشش كنيد. نبايد زير بار برنامه هائى كه ديگران بر ايمان درست كرده‏اند برويم، بايد تغييرش بدهيم، تحول لازم است. بزرگترين تحولى كه بايد بشود بايستى در فرهنگ باشد، براى اينكه دانشگاه بزرگترين مراكزى هستند كه ملت را يا به تباهى مى‏كشند، يا

صحيفه نور ج 11 صفحه 99

به اوج عظمت و قدرت مى‏رسانند. برنامه‏هاى فرهنگى تحول لازم دارد. فرهنگ غير از ساير ادارات است و بنابراين مشكلات زياد است و از مشكلات نبايد هراسى داشته باشيم.

در هر صورت من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را مى‏خواهيم و دعا گوى همه هستم و خدمتگزار به همه و اميدوار كه همه ما از درهاى حقيقى ملت مطلع بشويم و در درمانش هر كس به اندازه‏اى كه مى‏توانند كوشش كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 100

تاريخ: 4/10/58

بيانات امام خمينى در جمع گروه كارگزاران مسجد قبا و دانشجويان مريوان‏

تلاش براى خود كفا شدن به منظور شكستن حصر اقتصادى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما امروز مواجهيم با چند مطلب كه تذكرش لازم است: يكى همه مى‏دانيد مواجه با قدرت‏هاى بزرگ كه در خارج و داخل مشغول تبليغات هستند برضد اسلام و توطئه‏هائى دارند، يكى خرابى‏هائى كه در داخل كشور است و اشخاصى دامن مى‏زنند به اين خرابى‏ها و اغفال مى‏كنند جوان‏هاى ما را از هر طرف.

ما امروز اگر بخواهيم با اين قدرت بزرگ مواجه باشيم و در اين ميدان شكست نخوريم احتياج به چند امر داريم، يكى اينكه ما اقتصاد خودمان را طورى كنيم كه خودكفا باشيم كه اولش قضيه زراعت است. مزرعه‏ها، كشتزارها با فعاليت همه جانبه قشرهاى مختلف كشت مى‏شوند، مع‏الاسف دستجاتى هستند كه يا ندانسته و به واسطه تحريك بعضى عناصر ضد انقلاب يا شايد بعضى‏شان هم دانسته از باب اينكه از همان جمعيت هستند نمى‏گذارند كشت آنطورى كه بايد صورت بگيرد، صورت بگيرد. با اسم‏هاى مختلف در اطراف ايران هر جا برويد اين مسائل هست كه در كشتزارها مى‏روند و به اسم اينكه ما مى‏خواهيم كمك كنيم به مستمندان كمك كنيم به مردم، مانع مى‏شوند از اينكه يك كشت صحيحى بشود، و اين خطرى است براى كشور ما.

شما مى‏دانيد كه اگر يك مملكتى در اقتصاد، خصوصاً اين رشته اقتصاد كه نان مردم است، در اين احتياج به خارج پيدا بكند و يك احتياج مبرمى كه نتواند خودش اداره كند خودش را و بايد او را اداره كنند، اين وابستگى اقتصادى آن هم در اين رشته موجب اين مى‏شود كه ملت ايران، مملكت ايران، تسليم بشود و به ديگران. اگر آمريكا موفق بشود در اين مطلبى كه الان پيش آورده است كه همه قدرت‏ها را دور خودش جمع كند و حصر اقتصادى بكند نسبت به ايران، انشاءالله موفق نمى‏شود، لكن ما بايد طرف احتياط را بگيريم، اگر خداى نخواسته موفق بشود و ايران را در حصر اقتصادى از جهات مختلف قرار بدهد كه يك جهتش هم همين قضيه خواربارهائى است كه ما احتياج به او داريم، خوب، ما قاعدتاً نمى‏توانيم ديگر مقاومت كنيم و اين يك ضربه‏اى است كه به نهضت ما مى‏خورد كه ضربه به اسلام است. پس تكليف همه ماهاست كه هر كس به هر مقدارى كه قدرت دارد در اين امر كوشش كند. در امر زراعت، در امر امدادى هم دولت بايد كمك كند و هم مردم بايد به هم كمك كنند و

صحيفه نور ج 11 صفحه 101

هم كار بكنند، مردم، مردم بايد مشغول كار بشوند، يك مملكتى است كه احتياج به نيروى كار دارد اگر اين نيرو به خدمت ديگرى كشيده بشود به كارهاى ديگر كشيده بشود اين موجب اين مى‏شود كه نتوانند اين حاجتى كه ملت دارد برآورده كنند پس در

afsanah82
07-26-2011, 02:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 106

تاريخ: 6/10/58

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام يكتائى‏

بسمه تعالى‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ هبه الله يكتايى دامت بركاته‏

پيرو درخواستى كه اهالى محترم شهر خلخال در مورد اقامه نماز جمعه در آن شهرستان نموده‏اند، جنابعالى به امامت نماز جمعه در شهر مزبور منصوب مى‏شويد تا ضمن انجام اين فريضه بزرگ الهى، مردم را به وظايف خطيرى كه دارند آشنا نموده و از توطئه هاى دشمنان داخلى و خارجى آگاه سازيد. اميد است اهالى محترم فرصت را مغتنم شمرده و در انجام هر چه با شكوه‏تر آن اهتمام ورزند. از خداى تعالى موفقيت همكاران را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:25 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 68

تاريخ: 30/9/58

بيانات امام خمينى در جمع راهپيمايان كفن پوش مراغه‏

با اتكال به خدا غلبه بر دشمن ممكن است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من نمى‏دانم از شما جوان‏ها كه اينهمه راه از مراغه تا اينجا پياده آمديد و اينهمه تحمل زحمت كرديد تشكر كنم يا اظهار خجالت. من وقتى كه اينطور احساسات را از جوان‏هاى وطن مى‏بينم و اينطور مهيا بودن از براى شهادت، مهيا بودن از براى دفاع از اسلام، غرور مى‏گيرد مرا كه ما همچو جوان‏هائى داريم. آذربايجان هميشه در صف اول بوده. و شما جوان‏ها كه از اين راه دور و پرمشقت آمديد، آذربايجانى هستيد، همان مردانى كه هر وقت براى ايران يك حادثه‏اى پيش مى‏آمد، آنها جلوتر از ديگران براى او قيام مى‏كردند و شما بدانيد حادثه‏اى كه حالا ما در آن هستيم از بزرگترين حوادث كشور ماست چنانچه پيروزى‏اى كه شما جوان‏ها با اتحاد با ساير قشرهاى ملت به دست آورديد در طول تاريخ اينطور پيروزى با اين كيفيت پيدا نشده بود. پيروزى يك ملت مسلم بدون اتكاء به غير خدا، بدون تجهيزات نظامى، بدون تعليمات نظامى، بر يك قدرت‏هاى مجهز، داراى تجهيزات نظامى، داراى تعليمات نظامى، علاوه بر آن يك ملتى، يك قدرتى كه همه قدرت‏ها هم دنبال او بودند. اينطور غلبه غلبه اسلام بود بر كفر، غلبه متن اسلام بر متن كفر. شماها همان سربازهاى صدر اسلام هستيد، همان‏ها كه با مشركين مقابل بودند و با آنهائى كه مى‏خواستند اسلام تحقق پيدا نكند، توطئه مى‏كردند، امثال ابوسفيان و دوستان ابوسفيان، آنها هم مى‏خواستند كه پيغمبر اسلام موفق نشد به اينكه اسلام را در جزيره‏العرب تحقق بدهد. تمام همشان اين بود كه اسلام تحقق پيدا نكند براى اينكه اسلام را با همه منافع خودشان مخالف مى‏ديدند. اينطور مى‏ديدند كه اگر پيغمبر اسلام غلبه كند، آنها ديگر آن ظلم‏ها را، آن غارتگرى‏ها را نمى‏توانند بكنند، از اين جهت مجهز شدند و همه قشرها را تجهيز كردند بر ضد رسول اكرم (ص) و بحمدالله موفق نشدند و امروز همان معنى است، همان معنائى كه در صدر اسلام بود و مواجهه اسلام بود با كفر و پيغمبر اكرم تجهيزاتى نداشتند، اينها تعدادشان كم، تجهيزاتشان كم و آن طرف داراى ثروت‏هاى زياد، تجهيزات زياد معذلك چون خدا مى‏خواست، چون اتكال‏شان به خدا بود، از اين جهت غلبه كردند، افراد كم بر افراد زياد غلبه كردند و افرادى كه هيچ تجهيزات صحيحى نداشتند، بر افرادى كه، قشرهاى مختلفى كه از اطراف جزيره‏العرب جمع شده بودند كه نگذارند اسلام محقق بشود، افراد كم و تجهيزات كم و افراد زياد و تجهيزات زياد غلبه كردند براى اينكه اتكال‏شان‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 69

به خدا بود. يك نفر از اينهائى كه با اراده تابع اراده خدا مى‏رفت، عده‏اى از آنها را از بين مى‏برد. شما الحمدلله الان جمعيت‏تان زياد است و بايد طورى كنيد كه هر روز زياد بشود، قدرت ايمانى هر روز زياد بشود. با توجه به خداى تبارك و تعالى خودتان را تربيت كنيد كه يك انسانى بشويد متقى و يك انسانى بشويد مجاهد براى خداى تبارك و تعالى، با تقوا. اگر چنانچه اتكال به خداى تبارك و تعالى بكنيد، و به تربيت روى خودتان عمل بكنند شما پيروز هستيد. و ما اميد اين را داريم كه اين اسلام امروز همانطور كه ابتلائى در صدر اسلام داشت و سربازهاى اسلام جانبازى كردند، فداكارى كردند و اسلام را پيش بردند، حالا در دست ماست اين اسلام و در مقابل ما هم قدرت‏هاى بزرگ ايستاده است. ما الحمدلله جمعيت‏مان الان خوب است، لكن در مقابل قدرت‏هاى بزرگ، اگر منهاى اسلام، قدرت اسلام باشد، چيزى نيستيم، لكن با اسلام همه چيز هستيم. با اتكال به خدا همان سربازهاى صدر اسلام هستيم، كه سى نفر، سى و يك نفر با شصت هزار نفر غلبه كردند، شصت نفر با شصت هزار نفر، اول مى‏خواستند سى نفر بروند بعد شصت نفر شدند، شصت نفر مجاهد، مجاهد براى خدا زدند شبيخون، بر شصت هزار نفر غلبه كردند، اسلام غلبه داد آنها را.

توطئه گران در پى ضربه زدن به اسلام و نهضت براى عدم تحقق آن‏

الان وضعيت كشور ما و وضعيت اسلام در كشور ما همان وضعيت صدر اسلام است، يعنى همانطورى كه ابوسفيان و دارودسته ابوسفيان و كسانى كه با او متحد بودند و با او هم پيوند بودند بر ضد اسلام قيام كردند كه نگذارند اسلام تحقق پيدا بكند، حالا هم همان قضايا هست. الان هم اينهائى كه در مقابل اسلام ايستاده‏اند و ضربه از اسلام خورده‏اند و فهميده‏اند كه اگر اسلام تحقق پيدا بكند به آنطورى كه بايد تحقق پيدا بكند، دست اجانب و دست آنهائى كه دنبال اجانب هستند و تأييد از آنها مى‏كنند، از ذخائر ما كوتاه مى‏شود، نمى‏توانند ديگر در مملكت ما حكومت كنند، اينها اينطور ادراك كردند و در اين نهضت ضربه ديدند و دست بردار نيستند و مى‏خواهند نگذارند اسلام تحقق پيدا كند همانطور كه در صدر اسلام دارودسته ابوسفيان نمى‏گذاشتند به بهانه‏هائى مختلف، به اشكالات مختلف، با اشكال مختلف توطئه مى‏كنند كه نگذارند در ايران يك رژيم جمهورى اسلامى متكى بر قانون اساسى‏اى كه از روى اسلام است، متكى بر اسلام، احكام اسلام، نگذارند اين تحقق پيدا كند، هر روز به يك بهانه‏اى، يك بساط درست كنند. و من اميدوارم كه شما جوان‏هاى عزيز مراغه و همه جوان‏هاى عزيز آذربايجان توجه بكنند به اينكه امروز وضع اسلام، وضع همان روزى است كه پيغمبر قيام كرد و نهضت كرد و اسلام را خواست محقق كند. امروز هم شما جوان‏ها نهضت كرديد براى خدا، براى اسلام و با تكبير، با الله اكبر اين نهضت را به پيش برديد و از اين به بعد هم با همين تكبير، با همين اراده مصمم و قوه، اسلام را به پيش خواهيد برد. با هم اتحاد داشته باشيد. دست‏هاى خائن از راه نفاق افكنى، خلل مى‏خواهند وارد كنند بر نهضت ما، از راه اينكه يك دسته‏اى را در مقابل دسته ديگر قرار بدهند، اغفال كنند يك دسته‏اى از جوان‏ها، يك دسته از روستائى‏هائى كه دل صاف دارند، قلوب‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 70

الهى صاف دارند، از آنها استفاده كنند و بر ضد شما جوان‏ها كه پاسدار اسلام هستيد و براى اسلام قيام كرديد و براى اسلام اين مشقت‏ها را متحمل شديد، آنها را مى‏خواهند در مقابل شما قرار بدهند و نگذارند اين مسائلى كه الان ما مبتلا به آن هستيم به پيش برود. آذربايجان توجه بكند به اين قضايا، توجه بكند به اينكه امروز هر كس برخلاف اين مسير بخواهد يك حركتى بكند، مثلش مثل همان ابوسفيان و همان اشخاصى كه در آنوقت با هم پيوند مى‏كردند كه نگذارند پيغمبر اسلام يك حكومتى تشكيل بدهد. آنها از اسلام مى‏ترسيدند براى منافع خودشان، اينها هم كه الان دارند مخالفت مى‏كنند از اسلام مى‏ترسند براى منافع خودشان و براى منافع اربابان خودشان. خدمتگزار اجانب هستند. آنها از اينها حال‏شان بهتر بود، براى اينكه آنها براى اجانب نبود، آنها براى خودشان مى‏خواستند قيام كنند و برخلاف اسلام قيام كردند براى اجانب، اينها براى اجانب دارند قيام مى‏كنند و براى اجانب فعاليت مى‏كنند كه قيام شما مردان خدا را فلج كنند.

بايد همه ايران اين توجه را داشته باشند و خصوص آنجاها كه در معرض اين است كه خداى نخواسته يك آسيبى ببيند نهضت، مثل آذربايجان، مثل كردستان، مثل بلوچستان كه در معرض آسيب است به واسطه اينكه اجانب در آنجاها بيشتر مى‏توانند فعاليت بكنند، بايد همه ايران خصوصاً اين مناطق مرزى و اين مناطقى كه آن اشخاص بيشتر مى‏توانند فعاليت بكنند، بايد بيدار بشويم ما و همه بيدار بشوند و براى خدا و به اذن خدا اين جهاد را كه همان جهاد زمان رسول الله هست به پيش ببرند. خداوند همراه شماست و همراه شما باشد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 107

تاريخ: 6/10/58

بيانات امام خمينى در جمع كاركنان شركت نفت‏

امتيازات انقلاب اسلامى در مقايسه با ساير انقلابات‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مسائل بعد از انقلاب‏ها دو قسم هست: يك مسائلى است كه مربوط به ادامه انقلاب است انقلاب مثل يك طفلى مى‏ماند كه بايد تربيتش كرد و بزرگش كرد، پرستارى مى‏خواهد يك مسائلى هم هست كه مسائل فرعى است كه انقلاب وقتى تحقق پيدا كرد بايد آنها دنبالش رفت. بعد از هر انقلابى آشفتگى‏هائى هست و هيچ انقلابى نمى‏تواند نداشته باشد.

انقلاب‏هاى بزرگى كه در عالم پيدا شده است مثل انقلاب فرانسه، انقلاب اكتبر اينها بعد از انقلاب بسيار گرفتارى‏ها داشتند. بعضى از اين انقلاب‏ها، كشتارى كه بعد از انقلاب واقع شده است بيشتر از يك ميليون، گاهى به دو ميليون رسيده است، براى اينكه انقلاب در آنجاها يك انقلاب اخلاقى نبوده است، يك انقلاب اسلامى نبوده است و علاوه بر اين به اينطورى كه از قشر ملت و از متن جامعه ما انقلاب برخاسته در جاهاى ديگر اينطورها نبوده است، گاهى بوده اما نه اينطور. بعد از انقلاب فقط آن اشخاصى كه در رژيم جنايتكار بودند آنها هم بعد از اينكه محاكمه شدند و محكوم شدند و معلوم شده است كه وضع جنايتشان تا چه حدود بوده است، اينها تأديب شدند يا اعدام شدند و اما آزادى مطلق بعد از آن اختناق مطلق بعد از انقلاب بلافاصله بود، همه قلم‏ها و همه زبان‏ها باز بود، قلم‏ها مى‏نوشت، همه احزاب بودند و همه‏شان هم اظهار وجود كردند و كسى مزاحمشان نبود، تا پنج ماه تقريباً اينطور بود كه ابداً هيچ خلاف آزادى نشده، بعد از پنج ماه دريافتيم، دريافتند به اينكه بعضى از اين روزنامه‏ها، بعضى از اين مجلات وابستگى به اسرائيل، وابستگى به آمريكا دارد و مشغول يك توطئه‏هائى هستند، برخلاف مسير ملت توطئه مى‏كنند، اينها را دادگاه چيز كرد كه بايد رسيدگى بشود، تعطيل كرد تا رسيدگى بشود. همچو نيست كه در جائى از عالم وقتى انقلاب واقع شده است، اينطور رفتار كرده باشند، بعد از انقلاب مطلق مطبوعات، مطلق روزنامه‏ها، مطلق گفتارها تعطيل‏شد. امكان نداشت براى كسى كه يك روزنامه بعد از انقلاب منتشر كند و بعضى انقلابات بلافاصله بعد از انقلاب قتل عام شروع مى‏شد، قتل عام‏هاى زياد، تصفيه‏هاى مهمى كه همه‏اش كشتار بود به دريا ريخته بودند و اين در انقلاب ايران هيچ چنين چيزى نبود كه حتى يك روز اينطور نبود كه از طرف دولت يا از طرف ملت بخواهد يك كارى بكنند و يك قتل‏هائى مثلاً بكنند، بعد

صحيفه نور ج 11 صفحه 108

انقلاب اينطور بود.

توطئه‏گران مى‏خواهند اين انقلاب را با ايجاد نفاق و اختلاف مدفون كنند

حريف‏هاى ما كه كار كشته و كار كرده و مطالعه كرده هستند، اينها مطالعه كردند كه بايد در اين وقتى كه يك چنين انقلابى با دست خود ملت پيش آمده است كودتا نبوده است كه اختيارش را بشود يك كسى بگيرد و تحت نفوذ ديگرى باشد، با دست همين ملت بوده است و يك ملت را نمى‏شود مهار كرد، بايد چه بكنند، تا اينكه اين انقلاب را نگذارند به ثمر برسد. بايد خود انقلاب را از باطن داخل خودش فاسد كنند.

فعاليت الان در اين جهت است كه مى‏خواهند كه اين انقلاب را در خودش ايجاد نفاق و اختلاف كنند و مدفونش كنند و پس از اينكه خود انقلاب مدفون شد، بيايند و يك نفرى كه خودشان تعيين مى‏كنند، يك كودتائى، يك بساطى درست كنند و همان مسائل سابقش را پيش بياورند. ملت ما بايد اين مطلب را لااقل كه يك مطلب واضحى است فراموش نكند، كه قدرت بزرگى كه منافع داشته است در ايران، مطامع داشته است در ايران، منافع نفت داشته است در ايران و نافع سوق الجيشى داشته در ايران.

ايران يك مركزى است كه حساس است براى ابرقدرت‏ها، يك چنين كشورى كه زن و مردش، بچه و بزرگش قيام كردند و با خواست خدا و وحدت كلمه پيش بردند، اينها حالا براى ضربه‏اى كه خوردند، منافع از دستشان رفته است نمى‏توانند در اين محل ديگر آنطور توطئه‏هائى كه پيشتر مى‏كردند، زمان رژيم سابق كه اينجا را محل از براى آن چيزهائى كه مى‏خواستند خودشان، پايگاه‏هائى كه مى‏خواستند خودشان قرار بدهند حالا ديگر برايشان نمى‏شود، اينها در صدد برآمدند كه از باطن خود اين نهضت، انقلاب يك پوسيدگى ايجاد كنند، در همه قشرها عمال آنها نفوذ كردند همه جا، در نفت، در مراكز نفت هستند از اينها، در هر جائى كه شما برويد، در ارتش، در ژاندارمرى، در سپاه پاسداران، در كميته‏ها، در ادارات از اين قماش مردم هستند كه اينها يك مقدارشان منفعت‏هاى زيادى كه در آن زمان مى‏بردند، از دستشان رفته است و براى اعاده او مى‏خواهند يك رژيمى نظير آن رژيم پيش بيايد. يك عده‏شان هم كه قدرت‏هاى بزرگند، آنها هم منافعشان از دستشان رفته است و دست بردار به اين زودى نيستند. در همه اين قشرها به طورهاى مختلف نفوذ كردند و دارند ايجاد خلاف مى‏كنند. اينها ديدند كه از اين وحدت كلمه ملت و اتكال اين ملت به خدا اين پيروزى حاصل شده است و مى‏دانند كه اگر اين دوتا قضيه، اتكال به خداوند و وحدت كلمه باشد پيروزى‏هاى بعد هم حاصل و دست آنها بكلى از ايران كوتاه مى‏شود، از اين جهت از قشر جوان كه عمق مسائل را باز نمى‏تواند بفهمد، استفاده مى‏كنند، در هر جا مى‏روند سراغ جوان‏هاى پاكدلى كه با تبليغات آنها تحت تاثير واقع مى‏شوند با دست اين جوان‏ها به اسم اسلام به اسم دلسوزى براى ملت به اسم دلسوزى كشور از اينها استفاده مى‏كنند و مقصد اين است كه اين مملكت را نگذارند ثبات پيدا بكند و بى‏نظمى را در همه جا

صحيفه نور ج 11 صفحه 109

گسترش بدهند در همه قواى انتظامى، در پاسدارى‏ها، در كميته‏ها، در دادگاه‏ها، در ادارات، در بين كشاورزان، در بين كاركنان صنعت نفت، در همه اينها يك بساط ناآرامى تا در خارج منعكس بشود كه اين كشور، اين ممكلت نمى‏تواند خودش را اداره كند محتاج به اين است كه يك مديرى برود اين را اداره‏اش كند، ايجاد نارضايتى‏ها، اين مى‏شود كه اين ناراحتى‏ها با اينكه سنگين است، لكن ملت بايد توجه داشته باشد كه براى چه مقصدى ايجاد مى‏شود.

در اين صحراهائى كه كشاورزها مشغول كشاورزى هستند مى‏روند با عناوين مختلف جلوگيرى مى‏كنند، نمى‏گذارند كار بكنند. در كارخانه‏ها هر چه بتوانند جلوگيرى مى‏كنند كه كار نشود، نتوانستند كم كارى ايجاد مى‏كنند. در دانشگاه‏ها به يك صورت ديگرى و در ارتش و در ژاندارمرى و در ساير قشرهاى انتظامى آنجا هم به يك جور ديگرى. تمام اينها يك مقصد دارند و آن مقصد اين است كه نگذارند اين انسجامى كه بايد بين اين ملت حاصل بشود و آن انسجامى كه بود و با آن انسجام پيش بردند، نگذارند اين عمرش باقى باشد. مى‏دانند كه اگر اين انسجامى كه بين اقشار ملت بود، به عمرش ادامه بدهد، ملت پيروز مى‏شود تا آخر هم دست آنها كوتاه مى‏شود. پس بايد چه بكنند؟ بيايند بين قشرها ايجاد اختلاف بكنند. من خانه ندارم، من حقوقم كم است، من درجه‏ام كم است، درجه دارى اصلاً نمى‏خواهد، يكى از حرف‏هايى كه بين ارتشى‏ها است، يك دسته جوان كه گول خوردند، درجه‏دارى نمى‏خواهد، همه يك جورى بايد باشند از اين حرف‏ها، از اين نطق‏ها گاهى گول خورده‏اند به اسم اسلام يك چيزهائى را مى‏گويند كه اسلام در آن نيست و گاهى هم متعمدند و از روى عمد اين كار را مى‏كنند.

امروز اين نحو اختلافاتى كه ايجاد كردند و شما ديديد كه در زمان نهضت آنوقتى كه مشغول بودند همه رژيم، مردم به مبارزه با رژيم، اينجور اختلافات نبود اصلاً، اگر آن روز هم اين اختلافات بود ابداً پيشبردى نمى‏شد، اين اختلافات بكلى ناديده بود، هيچ كس فكر اين نبود كه زراعتم چه جورى است، صنعتم چه جورى است و منزلم چه حالى دارد، همه فكر اين بودند كه جمهورى اسلامى بايد باشد، اين وحدت كلمه و انسجامى كه در ملت بود و در دنيا چشمگير بود و چشمگير هست آنها كه مى‏دانند بايد از كجا شروع كنند و چه جور اين انسجام را به هم بزنند كارگردان‏هاشان، كارشناس‏هاشان هست و الهام مى‏گيرند از آن مبادى ديگر، از خارج و بين قشرها اختلاف ايجاد مى‏كنند، هر طورى بتوانند. اتهام، هر جا برود اتهام هست، هر جا بروى يك ناراحتى ايجاد كردند، هر جا بروى يك شلوغى ايجاد كردند، هر جا بروى يك ناآرامى است كه كانه يك كشورى است كه به طور هرج و مرج دارد پيش مى‏رود، اصلاً يك مديريت صحيح در اين كشور نمى‏گذارند آرام بشود تا اينكه صنعت نفت آنطورى كه بايد اداره بشود و همين طور همه جا. و اين دليل بر اين است كه جوان‏هاى ما غافلند از اين توطئه بزرگى كه براى ما دارد درست مى‏شود و در دست درست كردن است و آن توطئه اينكه همان نقطه كه به آن نقطه اينها شكست خوردند همان نقطه را دست بگذارند رويش، دست‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 110

مى‏گذارند رويش آن را مى‏خواهند بهم بزنند، اين موضع قدرت شما را متزلزل دارد مى‏كند.

دشمنان نهضت در صدد خلع سلاح ملت از وحدت كلمه و اسلام هستند

ديديد كه دو جهت در اين ملت بود كه رمز پيروزى ملت ما بود، يكى اينكه از آن چيزهائى كه خودشان خواستند ابداً آنوقت مطرح نبود. همه با هم مى‏گفتند الله اكبر همه با هم جمهورى اسلامى، همه با هم رژيم سابق نه، هيچ كس در آن روز دنبال اين نبود كه من وضعم چه جورى است، اگر يك كسى پيش رفيقش هم فرض كنيد شكايت مى‏كرد رفيقش به او مى‏خنديد كه حالا وقت اين حرف‏ها نيست. اينطور شده بود وضع، يك جهت هم اينكه همه اينها كه با هم مجتمع شدند، براى خدا بوده شاهد اينكه هى مى‏آمدند و هر جا فرياد مى‏كردند كه ما مى‏خواهيم شهيد بشويم، يك مطلبى بود كه براى خداست.

پس دو جهت در اين پيروزى بود: يكى اينكه براى خدا فرياد الله اكبر و ما براى خدا كار را مى‏خواهيم بكنيم، جمهورى اسلامى خواهيم، يكى هم اينكه با هم مجتمع بودند، يكصدا بودند، بچه كوچولو و پيرمرد هشتاد ساله، يك جور حرف مى‏زدند و دشمن‏هاى ما اين دو تا سنگر را هدف كردند. از اولى كه اين سد رژيم سابق شكست دشمن‏ها سر درآوردند و يك دسته‏شان راجع به جهت اسلامى شروع كردند كارشكنى، درست توجه كنيد كه دو تا مطلب هر دويش شهود ماست كه مورد حمله واقع شده بود، جهت اسلاميتش مورد حمله واقع شد، گفتند، اين حمله به جهت اسلاميتش بود كه زيربار اسلامش مى‏خواستند بروند، براى اينكه آن كارشناس‏ها فهميده بودند كه اين پيروزى از اسلام است مردم براى جمهورى نمى‏آيند به شهادت برسند، مردم براى اسلام مى‏گويند ما شهيد مى‏خواهيم بشويم الان هم مى‏گويند، كفن مى‏پوشند براى اسلام، نه كفن براى جمهورى، براى جمهورى دموكراتيك.

آنها يافته بودند كه اين جهت يك جهتى است كه اصيل است، اصل مطلب است، اين را بايد شكستش. با قلم‏ها، با گفتارها شروع كردند به اين سنگر حمله كردن، اسلام حالا ديگر به درد نمى‏خورد، اسلام مال نمى‏دانم هزار و چهار صد سال پيش از اين بود، اسلام ديگر حالا بيخود است، گاهى مى‏گفتند، گاهى نمى‏گفتند، لكن لازمه‏اش اين بود جمهورى اسلامى ما مى‏خواهيم، معنايش اين است كه جمهورى مى‏خواهيم، معنايش اين است كه جمهورى اسلامى لازم نيست باشد، اين هدف بود تا حالا هم هست.

از اولى كه شما اين سد را شكستيد و برگشتيد كه جمهورى اسلامى را درستش بكنيد، اين دسته از مردمى كه دنبال اين بودند كه شما آن رمزى كه شما پيروز شديد، چى بود؟ اسلام را فهميدند كه رمز اسلام بوده است، حمله كردند به همان جهت اسلاميتش. نمى‏خواستند بگذارند كه رأى بدهيد براى جمهورى اسلامى در بسيارى از جاها جلو رأى را گرفتند، در بعضى جاها آن صندوق‏ها را شكستند، آتش زدند، با تفنگ مانع شدند از اينكه رأى بدهند، اينجا شكست خوردند. باز براى اينكه

صحيفه نور ج 11 صفحه 111

مردم باز همان حال را داشتند، رأى را دادند دنبالش هر مرحله‏اى را كه يك قدم شما جلو گذاشتيد آنها آن مرحله را كه جهت اسلاميتش بود، هدف قرار دادند.

- شما درست - من حالا به تفصيل بخواهم بگويم، نه شما وقت داريد نه من، اما درست مطالعه كنيد كه در هر مرحله مخالفت شد و مخالفت در همان جهتى بود كه راجع به جهت اسلاميش بود كه اينها يا آگاهانه اين كار را مى‏كردند كه اجير بودند - يا جوان‏هايى بودند كه ناآگاه، اين آگاه‏ها بازى مى‏دادند به آنها صحبتش را مى‏كردند. بعد در اين مرحله، بعد هم تا حالا هى شكست خوردند، يعنى جمهورى اسلامى را رأى دادند تقريباً نودوهشت درصد رأى مثبت بود، يك قدرى هم بيشتر، بعد هم خبرگان را كه هى مخالفت، هى مخالفت، معذلك مردم تعيين كردند خبرگان خودشان را بعد هم به آراء گذاشتند، اين قانون اساسى آنجا هم باز مخالفت، مخالفت، لكن معذلك ملت پيروز شد، اينها ننشستند باز، آن جهتش تا اينجا آمده است، حالا بعدش هم البته رئيس جمهورى يا مجلس شوارى ملى اينها هم البته مواجه با خيلى مخالفت‏ها خواهد شد، اين يك جهت بود.

جهت دوم اين قضيه، اتحاد مردم كه همه با هم بودند. يك كانه، يك نفس بود، يكصدا بود، شما اگر بندرعباس مى‏رفتيد همان را مى‏شنيديد كه در شمال مى‏شنيديد، در مشرق ايران مى‏رفتيد همان را مى‏شنيديد كه در مغرب مى‏شنيديد، بچه‏ها همان را مى‏گفتند، پيرمردها هم همان را مى‏گفتند، رعيت‏ها هم همان را مى‏گفتند و متفكرين هم همان را مى‏گفتند، آنهائى هم كه برخلاف مسير بودند، آنوقت صداشان در نمى‏آمد، نمى‏توانستند درآورند بعد كه رسيديد به آنجائى كه يك قدرى به نظر توده‏ها اين بود كه خوب، الحمدلله پيروز شديم، توجه نداشتند به اينكه نه ما يك قدم از آن راه كه گفتيم و از راه ديگر، ايجاد اختلاف. شما الان در هر جا برويد يك دسته‏اى با دسته ديگر مخالفند يك دسته‏اى مخالفند كه به روى هم اسلحه مى‏كشند، مى‏كشند، يك دسته هم كه به آنطور نيست براى هم صحبت مى‏كنند حرف مى‏زنند، تهمت مى‏زنند، كارى مى‏كنند كه در ادارات كار كم بشود كه در مثلاً صنعت نفت كم كارى بشود يا بيكارى باشد، انفجار ايجاد مى‏كنند. از اين مسائل كه روى هم وقتى كه بگذاريم يك دست دارد كار مى‏كند و آن دستى است كه مى‏خواهد نگذارد جمهورى اسلامى به معنائى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است تحقق پيدا بكند، براى اينكه با تحقق او همه آمال دشمن‏هاى ما از بين خواهد رفت. امروز ما گرفتار اين مرحله هستيم كه بايد اين بچه كوچولو را بزرگش كنيم، اينكه الان تقريباً يكساله است و باز راه نيفتاده مثل يك بچه يكساله مى‏ماند كه راه نيفتاده، بايد ما دستش را بگيريم راهش ببريم، بايد همه قشرهاى ملت متوجه باشند كه اينها مى‏خواهند نگذارند اين بچه بزرگ بشود از اين بچه صدمه ديدند و اگر بزرگ شد صدمات زيادتر است، مى‏خواهند نگذارند اين بشود وارد مى‏كنند، هر جا هر كس بتوانند هر قشرى را بتوانند مقابل ديگرى قرار مى‏دهند، روزنامه‏ها، مجلات، راديو، چه، چه، هر وقت آدم مى‏بيند يك دسته‏اى، به دسته ديگر حمله كردند، اصحاب قلم به هم حمله‏كنند، اصحاب بيان به هم حمله مى‏كنند، اين در آنجاهائى كه با قلم‏ها اين مقصد را مى‏خواهند پيش ببرند. هر اداره‏اى كه بروى، در هر جايى كه بروى، هر جا و حساستر بيشتر، هر منطقه‏اى كه حساستر

صحيفه نور ج 11 صفحه 112

است آن منطقه آنها پيش مى‏روند، تا اين منطقه يك صدائى در مى‏آيد از همه جا جمع مى‏شوند آنجا، آذربايجان يك صدائى در مى‏آيد مى‏بينيد كه از شمال حمله مى‏كنند، مى‏زنند با آذربايجان دنبال اينكه اين صدا را بزرگش كنند، در شمال يك صدا دربيايد، از جنوب حمله مى‏كنند به آن طرف تا اينكه اينجا دامن بزنند. در مركز نفت يك صحبت مى‏شود، اينها جمع مى‏شوند آنجا نبود، اينكه براى كاركنان نفت در يك وقتى به ما گفتند نفرى چقدر مى‏دهند كه كار نكنند، كه اعتصاب كنند. اين پول از كجا بود كه مى‏آوردند مى‏دادند كه كار نكنيد، براى چه مقصدى اينها مى خواستند كه مملكت ما سروسامان نداشته باشد و به اين شريان حيات كشور صدمه مى‏زدند، پول هم خرج مى‏كردند كه كار نكنيد.

هر جا بتوانند با ارعاب، با تطميع، با خرج كردن پول در دستشان فراوان از غرب و شرق مى‏آيد. همه هم نقشه همين است كه اين دو حيثيتى كه با آن دو حيثيت پيش برده است، اين نهضت اين را از دستش بگيرند، وحدت كلمه را از دستش بگيرند، اسلام را هم از دستش بگيرند، خلع سلاحش كنند والا شما سلاحى نداشتيد همه سلاح‏ها پيش دشمن شما بود پيش شما چيزى نبود، سلاح شما ايمان بود به خدا، اسلام بود و وحدت كلمه، شما را مى‏خواهند وحدت كلمه را هم از دست‏تان بگيرند، اسلام را ديرتر مى‏توانند بگيرند براى اينكه خوب مردم مسلمانند، نمى‏آيند بگويند مسلمان نباشيد، با جورهاى ديگر جمهورى نگذارند اسلامى باشد، الان هم براى همين معنا فعاليت مى‏شود، پيشتر شده است الان هم مى‏شود، اختلافات هم كه خودتان مى‏بينيد كه هر جا برويد قشرى هستند كه وسوسه مى‏كنند بين مردم، به اين عقده‏هاى مردم نفخ مى‏كنند، اين عقده‏ها را دامن به آن مى‏زنند.

با رعايت نظم و دورى از منفعت طلبى نهضت را حفظ كنيد

خوب يك ملتى كه پنجاه سال در اختناق بوده، در حبس بوده، اين ملت حالا از آن حبس، يك عقده‏ها پيدا كرده، اينها اين عقده‏ها را دامن به آن مى‏زنند كه برخلاف مسير راهش بروند، آنهائى كه صاحب عقده‏اند خيال مى‏كنند اينها اهل خيرند، مى‏خواهند براى اينها يك، يك كار خيرى بكنند، آنهائى كه اهل نقشه‏اند مى‏فهمند دارند چه مى‏كنند، مى‏فهمند كه اينها را برخلاف آن مسيرى كه ملت دارد مى‏برد. تكليف ما در اين، امروز چيست؟ تكليف ما اينست كه اين رمز را محكم نگه داريم، الان به فكر اينكه يك نابسامانى هست در اداره و در كذا و در كذا، اين نابسامانى از آن ناحيه است آن ناحيه را تقويت بكنيد، همه شكايات را امروز بايد كنار گذاشت، همه چيزهائى كه براى ما ناراحت كننده است و فرعى است كنار گذاشت و اين امر اصلى كه الان ما مبتلا به آن هستيم، يعنى‏خواهند اصل نهضت را از بين ببرند.

اين مرحله اول كه عبارت از اينست كه اين نهضتى كه با او ما پيروز شديم بايد مثل يك بچه‏اى روز به روز جلويش ببريم و تربيتش كنيم و بزرگش كنيم، آن را مى‏خواهند از دست ما بگيرند، اگر خداى نخواسته اين معنا از دست ما گرفته شد، اساس را از دست داديم، ديگر همه ديوارها فرو مى‏ريزد، ما اگر چنانچه اين انقلاب، در اين انقلاب با همانطورى كه جلو آمديم پيش نرويم و پوسيدگى،

صحيفه نور ج 11 صفحه 113

كرم خوردگى در اين پيدا بشود، مثل يك خربزه‏اى كه ظاهرش چه است، آب ... هم به آن مى‏دهند همه چيزها ولى وقتى كه مى‏بينند، در باطن كرم زده است.

اينها مى‏خواهند ما را كرم زده كنند و به دنيا ارائه كنند كه اينها يك خربزه كرمو هستند اينها به درد نمى‏خورند. به دنيا ارائه كنند كه اينها رشد سياسى ندارند، ايران يك مملكتى هست كه هرج و مرج است، طبقه پائين به بالا اصلاً اعتنا ندارد، سرباز به درجه دار اعتنا ندارد، يك چنين كشورى است كه قواى انتظاميش انسجامش را از دست داده، يك چنين كشورى است كه اداراتش كار نمى‏كنند، كم كارى مى‏كند، يك چنين مملكتى است كه همه به جان هم افتادند، وقتى كه مملكتى همه به جان هم بيفتند، هر قشرى بخواهد ديگرى را بكوبد، هر طايفه‏اى براى خودش بكشد و ديگرى را از بين ببرد، يك چنين مملكتى در خارج منعكس مى‏شود كه اينطورى قابل نيست، بايد كارى كرد كه با دلسوزى هم بيايند جلو، بايد اين نظم ايجاد بشود.

بيدار كنيد مردم را، به مردم بفهمانيد، مسأله بگوئيد، خواهرها به خواهرها بگويند، به برادرها بگويند، برادرها به خواهرها بگويند، به برادرها بگويند، مسأله اينست، امروز مصيبت ما اين است، امروز كه خواهند اين مملكت را معرفى كنند به اينكه اينها قابل اينكه آزاد باشند، قابليت ندارند. من اين را قبلاً هم گفته بودم، آقاى كارتر در پاريس كه ما بوديم و آن اواخرى كه در ايران ديگر خيلى پيشرفت كردند در خيلى از فرمايشاتشان فرمودند كه اينها بهشان زيادى آزادى دادند. اين يك موذيانه بود كه مى‏خواست بگويد كه اينها قابل اين نيستند كه آزاد بشوند، اينها بايد اختناق برايشان باشد، حق مى‏داد به شاه كه بايد شاه اينها را مهار كند، اگر اين مهار را به هم بريزد، اين حرفى بود كه آنوقت مى‏زد، همين تعقيب مى‏شود عملاً تعقيب مى‏شود، همين معنا را مى‏خواهند در دنيا منعكس كنند كه يك كشورى هست كه اساسى ندارد، قانون ندارد اين كشور، هر كس به هر كس تعدى كند يك دادگاهى نيست جلويش را بگيرد، سرباز از بالاتر، از درجه دار، درجه دار از افسر، افسر از بالاتر اطاعت نمى‏كند، هرج و مرج است، مردم از دولتشان اطاعت نمى‏كنند، ادارات از رئيس اداره‏شان اطاعت كنند، يك مملكت اينطورى قيم مى‏خواهد، خودشان نمى‏توانند اداره كنند خودشان را، اين برنامه‏اى است كه براى ما به حسب احتمال و شواهد ريخته شده است و ما از آن غافل هستيم. آنهائى كه مى‏آيند در هر جا ناراحتى‏ها را به گوش ما مى‏خوانند اينها غافلند از اينكه الان ما اين ناراحتى بزرگ را بايد علاج كنيم و ... هم مى‏خواهد، خوب جز اين است كه بفهماند به دنيا به اينكه اينها قابل نيستند كه آزاد باشند؟ من يادم هست در آنوقتى كه محمدرضا اينجا بود و اين گيرودارها و جنگ و نزاع ها بود كه كارتر در يكى از حرف‏هايش آنوقت ما در پاريس بوديم گفت به اينها آزادى زياد دادند. اگر طبيب بالاى سرش بيايد و برود سراغ اينكه دستش يك قدرى زبر است اين را علاج كنيم، اين طبيب، اين رابه كشتن مى دهد، اين بايد سرطان را علاج كند. يك مملكتى كه الان غده‏هاى سرطانى در آن هست ما بايد فكر اين باشيم كه اين غده سرطانى را بيرون بكشيم، اگر دنبال اين برويم كه حقوقمان چقدر است، در اداره درجه ما چيست، در - نمى‏دانم - ارتش در چه

صحيفه نور ج 11 صفحه 114

درجه‏اى واقع هستيم و هكذا و مثل آن طبيبى است كه سرطان را برنداشته واين زبرى دست را دارد معالجه مى‏كند، آن سرطان كار خودش را مى‏كند، ديگر نه دستى مى‏ماند و نه زبرى دست.

اين سرطانى كه الان در ايران ما هست و آن غده‏اى است كه ولده اين غده بزرگ‏هاست و براى آن غده بزرگ اينها كار مى‏كنند. اگر طبيب‏ها، يعنى همه مردم كه مى‏خواهند مملكت‏شان يعنى يك مملكتى باشد اگر دنبال اين باشند اين غده را از بين ببرند، دنبال اين باشند كه اين زبرى دست را، من خانه ندارم،من خانه‏ام كوچك است، من در اداره حقوقم كم است، من درجه‏ام كم است، اگر ما مشغول اين مسائل بشويم، فلان آدم مثلاً چه شده است حالا بايد شكستش داد، فلان آدم احتمال مى‏رود چه بشود، نگذاريم بشود، از اين مسائل كه همه بر مى‏گردد به منافع شخصى، اگر ما برويم دنبال آنها و از اين غده سرطانى كه ما مبتلا به آن هستيم و نشستند در خارج كشور ما و چشم دوختند به اينجا و عمالشان در داخل كار مى‏كنند، خودشان در خارج كار مى‏كنند، اگر چنانچه ما دنبال آن نرويم و برگرديم به اين كارهاى جزئى كه مربوط به خودمان است خداى نخواسته مثل همان مريضى كه به سرطان مبتلا شد و سرطان او را كشت و ديگر دستى باقى نماند تا زبرى دست بماند، كشورى باقى نمى‏ماند تا ناراحتى‏هائى باقى بماند.

امروز روز اينست كه همه با هم بدون اينكه فرصت بدهيم كوشش كنيم، اين اختلافات را از بين ببريم، هر روز تحصن يك امرى است هر كه يك ناراحتى پيدا مى‏كند تحصن مى‏كند، يك عده را وا مى‏دارد به تحصن، اين به نفع كى تمام مى‏شود، اين تحصن، اين تحصن‏هاى يكى دنبال ديگرى به نفع كى تمام مى‏شود، يك دسته بيكار مى‏شوند يا اداره‏شان را زمين مى‏گذارند و تحصن مى‏كنند، يا زراعتشان را زمين مى‏گذارند، و تحصن مى‏كنند، اين به نفع ملت هست يا به نفع آنهائى است كه خواهند با اين تحصن‏هاى بعد از تحصن و ايجاد اختلاف‏ها بگردد حال كشور ما، برگردد به يك حالى كه اگر از سابق بدتر نشود لااقل مثل او بشود، همه چيز ما را ببرند. اينجا بايد همه عقلاء، همه نويسنده‏ها مال اين مملكتند در اين مملكت تربيت شدند، اين آب و خاك آنهاست، اين مملكت حق دارد به نويسندگان، اين مملكت حق دارد به روشنف

afsanah82
07-26-2011, 02:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 116

تاريخ: 6/10/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى مؤسسه اسلامى مبارزه با اعتياد

وظيفه شرعى و الهى است كه كارى كنيد، وابسته به غير نباشيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

كشورى كه تمام جهات و حيثيت خود را از دست داده است، ملت آن كشور براى جبران آنچه كه از دست داده بايد همه با هم اقدام بكنند. دولت يا قشر واحدى نمى‏تواند كارى صورت بدهد، اين مرحله‏اى است كه همه بايد متحد بشوند و مسائل هم زياد است و بسيارى از آن اساسى است. مسأله فرهنگ يكى از آن مسائل مهمى است كه ايران به آن مبتلا بوده است، چرا كه فرهنگ ايران را يك فرهنگ استعمارى كردند و مغزهاى جوانان ما را به طرف غرب سوق داده بودند. دانشگاه‏ها و دانشجويان و صاحبان افكار صحيح، نويسنده‏ها و روشنفكران ايرانى نه غربى، نويسندگان اسلامى نه غربى بايد در يك مدت طولانى تصفيه شوند. جوان‏ها را بايد اصلاح كنيم. تعليمات ما بايد تعليمات غير استعمارى، و استقلالى باشد. اين در يك مرحله طولانى است. مسأله اقتصاد هم همين طور يك مسأله مهمى است. وابستگى اقتصادى مسأله‏اى است كه وابستگى‏هاى بسيارى را به دنبال مى‏آورد، بايد كارى بكنيم كه زائد بر خودكفا باشيم. كشور ما يك كشورى است كه مى‏تواند بيش از احتياج خودش توليد داشته باشد و صادر كند، مع الوصف به اسم اصلاحات ارضى ما را به عقب راندند. شما اينطور كه گزارش داديد كار ارجمندى كرديد. اميد است كه شما منطقه خود را كه منطقه قم است خود كفا كنيد، بلكه انشاءالله بعدها صادرات هم داشته باشيد. لكن مسأله، مسأله قم يا تهران و يا مسأله يك استان نيست، مسأله همه ايران است. تمام ايران بايد همين وضعى را كه شما پيدا كرديد و اجتماع نموديد و برنامه ريختيد و روى برنامه‏ها به نحو صحيح و سالم بدون اينكه تعدى به كسى بشود، بدون اينكه يك خلاف اسلامى در بين باشد كار كرديد و انشاءالله بهره گيرى هم مى‏كنيد، اميد است در همه جا اين مطلب محقق گردد. دو اصل را بايد تمام قشرهاى ملت مراعات كنند، يكى ادراك اينكه ما اگر اقتصاد خود را تابع خارج نمائيم ممكن است روزى خارجى‏ها نخواهند به ما چيزى بدهند، وقتى كه درها را بستند ما بايد تسليم آنها بشويم تا هر چه مى‏گويند عمل كنيم و اين شايسته يك مملكت اسلامى و جمهورى اسلامى نيست كه پيوسته در اقتصادش، در گندمش، در جو و در برنجش وابسته به غير باشد. بايد با همت كشاورزان و قشرهاى مختلف و با هيات دولت به كشاورزان كمك بكنند و اينكه همه يك وظيفه را احساس بكنند تا مشكلات حل شود. گاهى انسان مى‏خواهد براى منافعش يك

صحيفه نور ج 11 صفحه 117

كارى بكند گندم زياد شود كه منفعت ببرد، اين يك مسأله‏اى است كه در اختيار خودش مى‏باشد اگر نخواست هم نمى‏برد. الان كشور شما در يك حالى است كه وظيفه شرعى و الهى است كه كارى بكنيد تا وابسته به غير نباشيد.

الان اينها ما را تهديد به حصر اقتصادى كرده‏اند و بسيارى از دولت‏ها هم موافقت نمودند ولى ملت‏ها موافق نيستند، در عين حالى كه به نظر من اين هياهوها هيچ واقعيتى ندارد لكن ما اگر يك احتمال ضعيفى هم بدهيم بايد مجهز شويم. شما در حال جنگيد، در حال جنگ اقتصادى و اين خود يك محاربه‏اى بين اسلام و كفر است. براى كشاورزان و براى كسانى كه مى‏توانند كمك به كشاورزها بكنند، تكليف است كه كشاورزى امسال جورى شود كه انشاءالله خودكفا بشويم و در سال‏هاى بعد صادرات داشته باشيم. اين تنها موعظه نيست، كه مردم خوب است اين كار را بكنند، نجات دادن يك كشور اسلامى از زير، بار ظلم و از زير بار استعمار است. نجات دادن مملكت اسلامى يك تكليفى است كه انسان موظف است انجام بدهد. اگر خداى نخواسته زمانى يك هجومى به مملكت اسلامى بشود بايد همه مردم زن و مرد حركت كنند. مسأله دفاع اينطور نيست كه تكليف منحصر به مرد باشد يا اختصاص به يك دسته‏اى داشته باشد، همه بايد بروند و از مملكت خود دفاع بكنند. اگر ما در يك هجوم اقتصادى هم واقع شديم كه سبب گرديد تا وابسته به كشور ديگرى باشيم، اين هم يك وظيفه شرعى را ايجاد مى‏كند كه ما بايد خودمان را نجات بدهيم، يك طبقه ننشينند تا يك طبقه ديگر كار كنند، رعيت‏ها كم كارى نكنند، آنهائى كه در كارخانه‏ها كار مى‏كنند كم كارى و سستى نكنند امروز ملت شما در حال جنگ اقتصادى است. زمان، زمان آرامى نيست كه بگوئيد خوب، ما زياد منفعت نمى‏خواهيم ببريم. در اينجا ديگر اختيار به مردم نيست اختيارى است كه در دست خداست و او امر كرده است كه ما نبايد تحت نظارت يك كشور و يا تحت بيرق كفر باشيم. اين يكى از مسائل مهم اسلام است و بايد كوشش كنيم و اقتصاد خود را اداره نمائيم. بايد قيام كنيم و غافل نباشيم. بايد همه قشرهاى ملت، هر كس هر جورى كه مى تواند، توليد بكند. مثلاً باغداران، دامداران و كشاورزان مى‏توانند توليد كنند و بايد اين كار را به خوبى انجام دهند. اشخاصى هم كه‏توانند به كشاورزان و كارخانه‏ها كمك كنند بايد اين كار را بكنند. كارخانه‏هاى خصوصى در ايران زياد بود و مع‏الاسف از بين رفته و دارد مى‏رود.

امروز بايد كار كشاورزى كه عبادت و اطاعت امر خداست، تقويت گردد

بايد جلوى نابودى آن گرفته شود. همه قيام كنند براى اينكه مملكت را از اين وضع اقتصادى نجات بدهند. اگر مملكت شما در اقتصاد نجات پيدا نكند و وابستگى اقتصادى داشته باشد، همه جور وابستگى دنبالش مى‏آيد و وابستگى سياسى هم پيدا مى‏كنيم، وابستگى نظامى هم پيدا مى‏كنيم براى اينكه وقتى ما چيزى نداشتيم، دستمان به طرف آمريكا دراز مى‏شود و امريكا همه چيز را به ما تحميل مى‏كند. ما وقتى مى توانيم زير بار او نرويم كه قدرتمند باشيم.

صحيفه نور ج 11 صفحه 118

كار كشاورزى عبادت و اطاعت امر خداست‏

خدا به ما زمين داده، آب هم داده، ولى زمين‏هاى موات زياد و آب‏ها هم هرز مى‏رود، رود كارون همين طورى هرز مى‏رود و زمين‏هاى اطرافش هم همين طور موات مانده است. بايد همه دست به دست هم بدهند و كار كنند. امروز بايد كار كشاورزى كه عبادت و اطاعت امر خداست تقويت گردد، هر كس هر جور مى‏تواند بايد تقويت بكند به طورى كه انشاءالله ما از اين گرفتارى خارج بشويم و اميدواريم از ساير گرفتارى‏ها هم خارج گرديم، هم گرفتارى فرهنگى و هم سياسى خارج گرديم و من از آقايان كه اينطور مشغول فعاليت شده‏اند تشكر مى‏كنم.

نجات معتاد، نجات يك فرد نيست نجات اسلام است‏

باب ديگر، باب معتادين است. شما اين را يك مسأله اتفاقى ندانيد كه من باب اتفاق يك دسته‏اى هروئين فروش شده‏اند و يك دسته‏اى هم مبتلا شده‏اند. اين هم يك توطئه‏اى است كه قدرت‏هاى بزرگ به اين وسيله به ما ضربه مى‏زنند. قشر جوان قشرى است كه مى‏شود از آن همه جور استفاده‏اى را كرد. قشر جوان قشرى است كه مى‏تواند اقتصاد ما را اداره كند. قشر جوان مى‏تواند خود را در مقابل جهات فرهنگى، نظامى و سياسى مجهز كند. پيرمردها مثل من كنار افتاده اند، آن كه كار از او مى‏آيد همين قشر جوان است. اين جوان در حالى كه جوانى‏اش ارزشمند است افكارش آنقدر عميق نيست كه توطئه‏ها را تا آخر بتواند بخواند، خيال مى‏كند كه خوب، حالا دلمان‏خواهد كه ترياك و يا هروئين بكشيم. اين يك نقشه‏اى است كه براى تو نيست، براى قم نيست، براى سرتاسر كشور است، براى فلج كردن جوان‏هاى ماست. يك آدم هروئينى نمى‏تواند در سياست فكر كند، نمى‏تواند در اقتصاد عمل كند، اگر يك گرفتارى پيش بيايدتواند در جنگ شركت كند. يك آدمى كه به مواد مخدر مبتلا شده است يك موجود مهملى به بار آمده كه اگر همه عالم به هم بخورد او در آنجا نشسته چرت مى‏زند يا مشغول عياشى مى‏باشد. اين از نقشه‏هاى مختلفى است كه براى جوان‏هاى ما ريخته‏اند. نجات معتاد نجات يك فرد نيست نجات اسلام است. پخش هروئين در سرتاسر كشور توسط اشخاص كه يا نمى‏دانند چه مى‏كنند يا دانسته مى‏كنند، بر اساس توطئه‏اى است كه مى‏خواهند اين قشر جوان را مهمل بار بياورند تا نفتش را ببرند و او مشغول هروئينش باشد، شرافت ملى‏اش را ببرند، و او مشغول ترياكش باشد. بايد اينها را معالجه كرد و همچنين نصيحتشان بكنند كه آقا چرا خودت را مهمل مى‏كنى، بايد در بين مردم و در جناح خلاقه واقع گردى. اين جوان‏ها، جوان‏هاى ما بودند كه فرياد زدند و مشتشان را گره كردند و الله اكبر گفتند. اگر فرض كنيد كه جوان‏هاى ما خداى نخواسته مبتلا به هروئين بودند، مى‏توانند اين كار را بكنند؟ آدم وافورى مى‏تواند بلند شود و در خيابان مشتش را گره كرده و جنگ كند؟ اين يك باب است كه باز چون برگشتش به حيثيت اسلام است جلوگيرى از آن بر همه واجب است و براى اشخاصى كه در اين باب نيستند حرام است بروند و هروئينى گردند، چه هروئين و چه ترياك و چه مشروبات و امثال اينها، انسان را از آنچه هست ساقط

صحيفه نور ج 11 صفحه 119

مى‏كند، يعنى از يك آدمى كه همه كارى مى‏تواند بكند يك بيكاره مى‏سازد، بيكاره‏اى كه بايد در كنار منقل بنشيند و چرت بزند.

و يك باب هم، باب اين فسادهائى است كه پيش آورده‏اند. اين هم يك مسأله‏اى نيست كه خيال شود از باب اتفاق حاصل شده. تمام اين مراكزى كه براى فحشا و خوشگذرانى درست كردند همين طورى درست نشده است. در مجلاتشان، در رسانه‏هاى گروهى چه سمعى و چه بصرى تبليغات كردند و كلاً در خدمت اينها بودند، راديو و تلويزيونشان مشغول بود كه اين جوان‏ها را از بازار، از بيابان كه مشغول خدمت بودند، از ادارات به آن مراكز فساد بكشانند، از دانشگاهى يك موجود فاسد بسازند، از ادارى يك موجود فاسد درست كنند. انسان وقتى چنددفعه در آن سينماها و در مراكز فحشاء رفت به اين امور عادت مى‏كند. وقتى يك جوان چند بار به يك مركز فساد رفت ديگر نمى‏تواند نرود. جوان‏هاى ما را كه بايد ميدان‏هاى رزم را اداره كنند، به مراكز بزم بردند و جوانان هم خيال كردند كه اينها فقط مى‏خواهند كه آنان عيش و عشرت كنند. مسأله اين نبود مسأله اين بود كه شما را از آن قوه فعاله كه خدا در شما ايجاد كرده است و در مغز و بدن شما به وديعت گذارده است تهى كنند و يك موجود عياش كه غير از اينكه بنشيند بخندد و مشروب بخورد، بسازند تا مبادا يك وقت در فكر اين بيفتند كه نفت را بگيرند. اينها همه نقشه‏است كه ذخاير ما را ببرند. تنها نفت نيست، ايران ذخائر فراوانى دارد و آنها اطلاع دارند. چه كسى مى‏تواند جلوگيرى از غارت اينها كند. نسل جوان است كه مى‏تواند جلوى اين فسادها و حمله‏ها را بگيرد. اينان‏خواهند نسل جوان را به موادمخدر يا به آن عيش و نوش كه آن هم مخدر است مبتلا كنند، اگر دنيا را آب ببرد اين آدم را خواب مى‏برد، اين به دنبال آن مسائل است، چكار دارد كه مملكتش را مى‏برند، جهنم كه مى برند. مردم و جوانان را چنان بار مى‏آوردند كه منطقى اينچنين پيدا مى كند كه اگر هر كارى بشود مى‏گويد به من چه مربوط است. جوانى كه اگر در جايى صحبتى شد، به حيثيت كشور و ملتش، به حيثيت اسلامى او بر مى‏خورد بايد قيام كند و مبارزه كند، چنان او را مى‏سازند كه از پى اين منقل نتواند و آن پياله نتواند حركت كند.

دشمنان ما بيدارند، شما هم بيدار شويد

آقا اين نقشه است، قضيه عادى نيست كه ما خيال كنيم كه خوب جوانند و اقتضاى جوانى اين است. الان مادر جنگ هستيم، در جنگ سياسى و اقتصادى هستيم، محتمل است جنگ نظامى هم پيش بيايد، جوان‏هاى ما بايد براى خاطر اسلام و براى خاطر ملت و كشور و حيثيت خودشان، براى نواميس خودشان دست از آن مراكز بكشند و در مراكز صحيح تربيتى قرار گيرند.

خداوند انشاءالله همه را توفيق بدهد. و من از اين افرادى كه عكس‏هايشان را نشان داديد وحشت كردم. من چند ورق را مى‏بينم كه تمامى آن پر از عكس‏هائى است كه اينها يا گرفتار هستند يا از بهبود يافتگان هستند. چرا ما اينقدر بايد صدمه ديده و معتاد داشته باشيم؟ چرا بايد اينقدر اينها غفلت داشته باشند و مبتلا بشوند؟ اميدواريم كه همه ايران متوجه اين معنا باشند كه مسأله نقشه و توطئه

صحيفه نور ج 11 صفحه 120

است نه اينكه يك مسأله عادى باشد، توطئه است تا اين جوان‏هاى ما را به بهانه اينكه خواهيم براى شما مثلاً مراكز عيش ونوش درست كنيم، از همه چيز ساقط كنند. قم بحمدالله در هر امرى پيشقدم است هم كشاورزى را تقويت مى‏كند و آنطور كه شما گفتيد انشاءالله در همه ايران اينچنين شود و در ساير جاها نيز مشغول گردند و جوان‏هايشان را نجات بدهند. خود جوان‏ها نيز توجه داشته باشند كه قضيه استعمار است و آلت دست استعمار نشويد و آلت دست دشمنان ما نشويد. دشمنان ما بيدارند شما هم بيدار بشويد. خداوند انشاءالله همه شما را تقويت كند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 121

تاريخ: 7/10/58

پيام امام خمينى در مورد بسيج عمومى براى مبارزه با بيسوادى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

والقلم و ما يسطرون‏

ملت شريف ايران! شما مى‏دانيد كه در رژيم گذشته آنچه بر ملت مبارز ايران سايه افكنده بود، علاوه بر ديكتاتورى و ظلم، تبليغات بى‏محتوا و هيچ را همه چيز جلوه دادن بود. ملتى كه در همه ابعاد از حوائج اوليه محروم بود وانمود مى‏شد كه در اوج ترقى است. از جمله حوائج اوليه براى هر ملت كه در رديف بهداشت و مسكن بلكه مهمتر از آنهاست، آموزش براى همگان است. مع‏الاسف كشور ما وارث ملتى است كه از اين نعمت بزرگ در رژيم سابق محروم و اكثر افراد كشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نيستند چه رسد به آموزش عالى. مايه بس خجلت است در كشورى كه مهد علم و ادب بوده و در سايه اسلام زندگى مى‏كند كه طلب علم را فريضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما بايد در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته كشورمان را به فرهنگ مستقل و خودكفا تبديل كنيم و اكنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشريفات خسته كننده براى مبارزه با بيسوادى به طور ضربتى و بسيج عمومى قيام كنيم تا انشاءالله در آينده نزديك هر كس نوشتن و خواندن ابتدائى را آموخته باشد. براى اين امر، لازم است تمام بيسوادان براى يادگيرى و تمام خواهران و برادران با سواد براى ياد دادن بپاخيزند و وزارت آموزش و پرورش با تمام امكانات بپا خيزد و از قرطاس بازى و تشريفات ادارى بپرهيزد. برادران و خواهران ايمانى! براى رفع اين نقيصه دردآور بسيج شويد و ريشه اين نقص را از بن بركنيد. تعليم و تعلم عبادتى است كه خداوند تبارك و تعالى ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستان‏ها و روستاها مردم را دعوت نمايند و در مساجد و تكايا، با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود ياد بدهند و منتظر اقدامات دولت نباشند و در منازل شخصى، اعضاى بيسواد را تعليم كنند و بيسوادان از اين امر سرپيچى نكنند. من از ملت عزيز اميد دارم كه با همت والاى خود، بدون فوت وقت ايران را به صورت مدرسه‏اى درآورند و در هر شب و روز و در اوقات بيكارى يكى دو ساعت را صرف اين عمل شريف نمايند.

بپا خيزيد كه خداوند متعال با شماست، از خداى تعالى سعادت و سلامت و رفاه ملت شريف را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 122

تاريخ: 7/10/58

مصاحبه پروفسور الگار امريكائى با امام خمينى‏

پروسفور الگار: عرض شود بنده درست يك سال پيش در پاريس به حضور حضرتعالى مشرف شدم و در آن موقع بنده را به زيارت ايران تشويق فرموديد، در آن موقع فرموده بوديد كه ايرانى كه در اثر اين انقلاب شكوهمند اسلامى بوجود آمده بود، با آن ايرانى كه سالها قبل با آن آشنائى داشتم، بكلى فرق دارد و حالا بالاخره بنابر تشويق حضرتعالى به ايران آمدم و خود ديدم كه ايران كاملاً جديد و نوينى بوجود آمده در اثر اين انقلاب مبارك اسلامى. چون همانطورى كه مى‏دانيد واقعيت انقلاب اسلامى ايران از طرف خبرگزارى‏هاى مغرض مورد تحريف مى‏شود، در حال حاضر مشغول تأليف كتابى هستم كه هدف آن معرفى صحيح انقلاب اسلامى ايران باشد و نتيجتاً معرفى خود اسلام واقعى و در اين خصوص چند تا سؤال داشتم كه خواستم از حضرتعالى بكنم. اول اينكه براى همه روشن است كه روحانيت مبارز به رهبرى حضرتعالى نقش مهمى در اين انقلاب داشته است و اين نقش روحانيت مبارز به رهبرى حضرتعالى نقش مهمى در اين انقلاب داشته است و اين نقش روحانيت در رهبرى ملت مسلمان ايران شايد بنابر استقلال روحانيت باشد در مقابل دولت، مى‏بينم كه در دوره‏هاى مختلف، روحانيت استقلال تا مى‏داشته و جدا بود بكلى از دولت، حالا مى‏بينيم در اثر انقلاب، دولتى اسلامى بوجود آمده در ايران، آيا روحانيت كماكان نهاد مستقلى خواهد بود؟ يا اينكه نوعى ادغام بين روحانيت و دولت انجام خواهد گرفت، نظر به اينكه بعضى از شخصيت هاى روحانى از همين حالا وظائف اجرائى به عهده گرفته‏اند؟

امام: بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما مى‏دانيد كه در رژيم سابق و رژيم‏هائى كه در طول تاريخ رژيم سلطنتى بوده يا در اقليم‏هاى ديگر رژيم غير الهى، غير توحيدى بوده، اصل رژيم و قوانينى كه در آن رژيم‏ها بوده است و مقاصدى كه در آن رژيم‏ها، چه رژيم سلطنتى و چه رژيم‏هاى به طرزهاى ديگر، قوانين، قوانين بشرى و با دماغ بشر تاسيس شده است و رژيم‏ها هم رژيم‏هاى همان فرم قوانين‏شان بوده است و مقاصد هم اكثراً سلطه بر مردم بوده و گاهى هم پيدا مى‏شده است كه روى قوانين عمل مى‏كردند، مقاصدشان اجراى قوانينى كه حدودش عبارت از نظم جامعه و آزادى دادن به مردم و امثال اينها.

اما آن رژيمى كه توحيدى بوده است و رژيم تابع قوانين الهى بوده است كه آن كه ما مى‏توانيم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 123

ارائه بدهيم، اسلام است. شايد در قبل از اسلام يك چنين رژيمى كه رژيم دولتى باشد و قوانين الهى باشد، يا كم بوده است يا نبوده است. كم بوده است رژيم‏هائى كه رژيم توحيدى باشد، غير از قانون الهى كه از مغز بشر نيست، از اراده خداست، غير از او اصل حكمفرما نبوده است، در اسلام كه خوب، ما نزديك به صدر اسلام هستيم نسبت به انبياء سلف، حكومت بوده است يك حكومت گاهى محدود و ضعيف و گاهى خيلى توسعه دار، لكن تا آنجا كه اسلامى بوده است حكومت‏ها و باز به اغراض ديگرى مخلوط نشده است، آن كه حكومت مى‏كرده است، قانون بوده است يعنى الله، غير خدا كسى حكومت نداشت اصلاً، اينها انبيا و همين طور آنهائى كه خلفاء انبيا بوده‏اند، هيچ ابداً از خودشان يك مطلبى، يك جرياناتى نبوده است، آنها دنبال اين بودند كه قانون را اجرا كنند، البته در بعضى از امورى كه، امور جزئيه بوده است، خوب، حاكم دخالت داشته است اما در اصول و در آن چيزهائى كه بايد در كشورى اجرا بشود، تابع قانون الهى بودند.اصلاً رسول خدا صلى‏الله عليه و آله كه در راس همه است، هيچ وقت يك مطلبى، يك حكمى، يك قانونى نداشته است در مقابل قانون خدا، مجرى قانون خدا بوده است.

و تفاوت بزرگى كه بين همه رژيم‏هاى دنيا به هر قسمى كه مى‏خواهد باشد، تمام رژيم‏هاى بشرى با هر فرمى كه مى‏خواهد باشد و آن رژيمى كه الهى است و تابع قوانين الهى است، تفاوت بزرگ اين است كه تمام رژيم‏هاى آنى كه ديگر عدل و داد و خوبست فقط در حدود طبيعت است. شما شايد در هيچ رژيمى پيدا نكنيد كه حكومت دنبال اين باشد كه تهذيب نفس مردم را بكند، كارى به آن نداشتند، حكومت دنبال اين بوده است كه بى‏نظمى نشود، يك كسى در خانه خودش هر كارى بكند تعرضى به آن ندارد، بيرون نيايد توى خيابان عربده بكشد و نظم را بهم نزند، تو خانه خودش هر كارى مى‏خواهد بكند آزاد هست، فقط حكومت‏هاى الهى است كه براى اصل مقصد، اين بوده است كه انسان را آنطور كه بايد باشد درست كند. انسان اولش يك حيوانست، بدتر از حيوانات، اگر سر خود باشد انسان، همين طور بار بيايد، هيچ حيوانى مثل انسان نيست در اينكه در شهوت، در درندگى، در شيطنت، حيوانات ديگر محدود از حدود شيطنت‏شان محدود است، حدود شهواتشان محدود است، حدود آن سبعيت شان. انسان چون يك موجوديست كه به حسب خلقت از همه موجودات بالاتر هست در طرف آن طرف، شهوت و غضب و طرف شيطنت و اينها مى‏تواند تا تقريباً لامتناهى برود، حد ندارد. شما مى‏بينيد كه اگر چنانچه ضض ض‏7غانسان يك فرض كنيد كه خانه‏اى پيدا بكند، دنبال اين است كه يكى ديگر هم پيدا كند، اگر يك كشورى هم پيدا بكند دنبال اين است كه يكى ديگر هم پيدا بكند، اگر همه دنيا هم تحت سيطره‏اش باشد به فكر اين است كه در كره قمر هم شايد باشد، برود آنجا، در مريخ هم باشد، برود آنجا. محدود نيست، نه شهواتش محدود است كه با يك حد خاصى بسازد، يكى، دو تا، ده تا، صدتا، و نه

صحيفه نور ج 11 صفحه 124

طمعش محدود است كه به يك كشور، دو كشور، ده كشور اكتفا كند، انبياء آمدند محدودش كنند يعنى مهارش كنند، اين حيوان افسار گسيخته كه به هيچ حدى از حدود محدود نيست، اگر آزاد بگذارند و اين را تربيتش نكنند افسار گسيخته است، به طورى كه همه چيز را براى خودش مى‏خواهد و همه كس را فداى خودش مى‏خواهد، انبياء آمدند كه اين افسار گسيخته رامهارش كنند و بياورند تحت ضوابط و بعد ار اينكه آن مهار شد، راه نشانش بدهند براى اينكه تربيت بشود، يك تربيتى كه برسد به آن كمالاتى كه تا آخر براى او سعادت است.

نه اينكه مطرح دنياست فقط اين طبيعت است! پيش انبياء اين دنيا وسيله است، يك راهى هست، راه هست براى رسيدن به يك مقصد عالى ديگر كه خود انسان نمى‏تواند و آنها مى‏دانند، آنها مطلعند به اينكه منتهى به چه مى‏شود اگر افسار گسيخته باشد و منتهى به چه مى‏شود اگر مهار باشد، از يك راهى كه راه هست براى رسيدن به آن درجات عاليه انسانيت، آنها همه امورى كه در نظر اين حكومت‏ها مقصد است، در نظر انبياء راه است، تمام دنيا در نظر انبياء خودش يك مقصود نيست، خودش يك محراب و مقصد نيست، خودش يك راه است كه از اين راه بايد برسند به مرتبه‏اى كه آن مرتبه، مرتبه عالى انسانى است كه اگر يك موجودى، يك انسانى اين مرتبه عالى انسانى را به آن رسيد، اين سعادت دارد و سعادتش محصور به اين عالم نيست، در همين عالم هم سعادت دارد اما محصور نيست، مقصود يك عالم ماوراء اين عالم هست، آنها ماوراء را ديدند، يك عالم غيبى كه بر ما الان مجهول است، آنها ديدند و آمدند كه اين اشخاص كه اگر رهاشان كنند افسار گسيخته‏اند و هر كارى كه مى‏خواهند مى‏كنند آنها را، هم قوه غضبيه‏شان را، هم قواى شهوانى‏شان را و هم قواى شيطنت‏شان را كه همه را دارد، اينها را اول مهار كند و بعد از مهار، يك راهى كه بايد بروند و اين قوا مخالف با او هستند آن را بروند، راه مى‏برند براى رسيدن به آن مقصد اعلاء آن كار انبياء است، مع‏الاسف اين كارى كه انبياء خواستند مى كنند و هميشه هم دنبالش بودند، كم موفق مى‏شدند، موانع زياد بود براى اينكه انسان به حسب طبع خودش مايل به شهوات و شهوت، غضب و شيطنت و اين مسائل است و آنهائى كه مى‏خواهند مخالفت با اين بكنند، اين را مهارش كنند، مبتلاى به يك مخالفت‏هائى، مبتلاى به يك موانعى مى‏شوند كه موفق نمى‏شوند به آن. كم موفق شدند، لكن معذلك هر چه كه سلامت در دنيا هست و بركت هست، باز از همين كوشش انبياء است كه كوشش كردند تا آن حدودى توانستند، تا آن حدودى كه شعاع تعليماتشان رسيده است، تا آن حدودى توانستند تا يك حدودى محدود كنند، مطلقاً مشكل بوده است و كم رسيدند، لكن باز هر چه خوبى هست از آنهاست كه اگر انبيا را از روى بشر منها كنند، اسقاط كنند، آنوقت خواهيد ديد چه خبر است، دنبا چه خواهد شد. اين انبياء بودند كه مردم را محدود كردند و تا يك حدودى موفق شدند و تا يك حدود اين بركت و خيرى كه در عالم هست از بركت آنهاست.

صحيفه نور ج 11 صفحه 125

اسلام كه همه جهات، همه بعدهاى انسان را در نظر گرفته است و براى همه بعدها طرح دارد، قانون دارد، منحصر به غيب تنها نيست، منحصر به شهادت تنها نيست، همانطورى كه خود انسان منحصر به يك بعد خاصى نيست، اسلام هم آمده است اين انسان را درستش كند و بسازد و همه بعدهايش را، نه يك بعد فقط، نه همان بعد روحانى تنها، كه غفلت كند از اين جهات طبيعت و نه فقط بعد طبيعت كه اكتفاء به اين كند از او، اين وسيله ا

afsanah82
07-26-2011, 02:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 135

تاريخ: 8/10/58

بيانات امام خمينى در جمع پرسنل شهربانى جمهورى اسلامى شهرستان يزد

تفاوت دولت اسلامى با غير اسلامى: حفظ سلسله مراتب و ظلم نكردن به زير دست‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من توفيق همه گروه‏هاى ملت و خصوصاً قواى انتظامى و شما پرسنل شهربانى يزد را از خدا مى‏خواهم و به همه شما دعا مى‏كنم كه موفق باشيد و به وظايفى كه امروز به همه محول است، شما همه عمل كنيد. امروز تمام قواى انتظامى، اينها همه در خدمت اسلام هستند. يك وقت بود كه شهربانى و همين طور ساير گروه‏هاى انتظامى در خدمت طاغوت بودند و تكليف آن روز يك طور بود و تكليف امروز سنگين است. امروز كه شما شهربانى جمهورى اسلامى هستيد، يعنى پرسنل شهربانى اسلام يعنى شهربانى امام زمان، آن كارى كه لشكر امام زمان بايد بكند، با آن كارى كه لشكر طاغوت مى‏كرد فرق دارد، همانطورى كه خود امام زمان با طاغوت فرق داشت. آن حكومت جور بود و اين حكومت عدل، آن حكومت طاغوت بود و اين حكومت خدا.

در اسلام يك حكومت است و آن حكومت خدا، يك قانون است و آن قانون خدا و همه موظفند به آن قانون عمل كنند. تخلف از آن قانون هيچ كس نبايد بكند. قانون عدل است، عدالت است، جامعه عدل و جامعه‏اى كه در آن عدالت اجرا بشود. و يك اشتباه گاهى ديده مى‏شود كه بعضى از افراد منحرف، در بين پرسنل شهربانى يا در بين درجه دارهاى ارتش يا ژاندارمرى پخش مى‏كنند و جوان‏ها را وادار مى‏كنند به بعضى از كارهايى كه ناشايسته است، آن اين است كه به آنها مى‏گويند كه حالا كه انقلاب شده است و طاغوت از بين رفته و جمهورى اسلامى آمده است، ديگر درجه‏دار و افسر و سرباز ندارد (جامعه توحيدى). اين يك اشتباهى است كه آنهايى كه مى‏خواهند نگذارند اسلام آنطورى كه هست، در كارش تحقق پيدا بكند، آنها اين حرف‏ها را در اذهان جوان‏ها انداخته‏اند، جوان‏ها هم غافل از مسائل، دنبال كرده‏اند. جامعه توحيدى به آنطورى كه آنها مى‏گويند يعنى جامعه هرج و مرج. حالا مثلاً در شهربانى اگر بنا باشد كه زيردست - شهربانى - رئيس شهربانى از رئيس‏شان اطاعت نكند، خودش خودسر و به اسم اينكه جامعه توحيدى است، رياست و مرئوسيت اصلش در كار نباشد، همه يا بايد مثلاً فرض كنيد سرلشكر باشند يا همه سرباز. اگر يك لشكرى، يك شهربانى‏اى همه‏شان رئيس باشند، اين شهربانى قابل دوام است؟ همه‏شان سرباز باشند، همه‏شان پاسبان باشند، هيچ ديگر آن كسى كه بايد فكر كند و روى افكارش فرمان بدهد و نباشد در كار، اين‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 136

شهربانى ديگر شهربانى نيست. در ارتش هم همين طور. اگر همه سربازها باشند تا جامعه توحيدى به آن معناى غلطى كه در اذهان انداخته باشد، يا همه آنها سرگرد باشند، يا همه آنها سرلشكر باشند مثلاً، آيا اين ارتش مى‏شود براى يك مملكتى يا هرج و مرج مى‏شود؟ اساس ارتش، اساس ژاندارمرى، اساس نظام در عالم، نه فقط در اينجا، در عالم از اولى كه يك نظامى در عالم پيدا شده است، اساس بر اين بوده است كه مراتب محفوظ باشد. فرق ما بين دولت اسلامى و غير اسلامى اين است كه ظلم نشود از بالا به پائين، نه فرمان داده نشود، اطاعت بايد بشود، ظلم نبايد بشود. در زمان رسول الله هم، همه مطيع رسول الله بودند و او فرمانفرما بود، اما از طرف ايشان ظلم به كسى‏شد، در زمان حضرت امير هم، حضرت امير امر مى‏كرد و همه اطاعت كردند. مالك اشتر هم در آنجائى كه حكمفرما بود امر مى‏كرد و همه مكلف به اجرا بودند، لكن از طرف مالك اشتر ظلم به كسى نمى‏شد.

در جامعه توحيدى افراد مختلفند، با يك هدف مشترك‏

جامعه توحيدى عبارت از جامعه‏اى است (توحيدى به معناى حقيقى نه، به آن معناى غلطى كه گفته شده است) عبارت از جامعه‏اى است كه با حفظ همه مراتب يك نظر داشته باشند، كانه يك موجودند. شهربانى، شهردارى - عرض مى‏كنم كه - ارتش، ژاندارمرى، ساير قشرهاى دولت، ملت، رئيس جمهور، پائين‏تر، همه با حفظ مراتبشان يك مقصد داشته باشند و آن يك مقصد الهى، كانه همانطورى كه يك جامعه توحيدى در خود بدن انسان است. انسان به منزله جامعه توحيدى است، چشم، گوش، دست، اينها، اما هم فرمانفرما دارد، هم فرمانبرما دارد. مغز فرمان دهد و دست فرمان مى‏برد، اما همه يك راه دارند، همه براى اين است كه اين كشور فردى را (انسانى را) اداره كنند. همه دنبال اينند كه فرمان از بالا مى‏آيد و پائين هم اطاعت مى‏كند، لكن جامعه توحيدى است. اعضاى يك موجودند، اعضاى يك هيكلند، يك هويتند، لكن در عين حالى كه اعضاى يك هويتند و همه هم براى همين هويت دارند زحمت كشند، لكن فرمانفرما و كارفرما و كاربر داريم. مغز فرمان مى‏دهد، اعصاب دنبالش فرمان مى‏برند دست‏ها، پاها، چشم، گوش، همه اينها فرمان برند. جامعه توحيدى است يعنى همه‏شان براى يك مقصدند. جامعه توحيدى را وقتى كه از انسان آورديم براى جامعه، اين فرد كه يك به منزله يك جامعه توحيدى بود، يعنى قواى مختلفه، اعضاى مخلتفه در يك فرمان و در يك راه تخطى نمى‏كنند. قوا مختلف، قواى باطن، ظاهر، اجزا و اعضاء مختلف، دست، پا، سر، چه، لكن همه در فرمان مغز هستند، يا روح هستند و همه رو به يك مقصد هستند و او براى حفظ مثلاً خودش، حفظ هويت خودش، حفظ مصالح خودش، جامعه - توحيد - توحيدى معنايش اين است كه در عين حالى كه فرمانبرو فرمانفرما هست، در عين اينكه رئيس جمهور هست عرض مى‏كنم مجلس شورا هست و مردم عادى هستند و سرلشكر هست و رئيس ستاد هست و اينها همه بايد فرمان ببرند از آن كسانى كه فرمانفرما هستند و روى قواعد، لكن همه‏شان مثل يك بدن مى‏مانند، همه براى يك مقصد باشند، ارتش نكشد يك طرفى و ژاندارمرى يك طرف. و در يك كشور اگر ارتش يك طرف بكشد،

صحيفه نور ج 11 صفحه 137

ژاندارمرى يك طرف بكشد، شهربانى يك طرف بكشد، اين اختلاف پيدا مى‏شود. همه بايد با هم، هم مقصد باشند براى حفظ كشورشان، مقصد حفظ كشور باشد.

جامعه توحيدى مورد نظر منحرفين جامعه حيوانى است، نه توحيدى‏

معنى جامعه توحيدى به اينطورى كه اين اشخاص منحرف القا كرده‏اند در اينها معنايش يك جامعه حيوانى است، در غير حيوان، جامعه توحيدى ما نداريم. حيوان‏ها هم، همه اينجور نيستند، حيوان‏ها هم يك دسته‏شان متمدنند مثل موريانه، مثل زنبور نر، مثل مورچه، اينها نحل تمدن دارند، اينها هم بالا و پائين دارند. در حيوانات پائين‏ترى كه ادراكاتشان به آن اندازه نيست، جامعه توحيدى است يعنى الاغ‏ها هم يك جورند، گاوها هم همه يك جورند، فرمانبر و فرمانبردارند. يك همچو جامعه‏اى را آقايان مى‏خواهند؟ جامعه توحيدى كه هيچ درجه دارى نباشد، هيچ بالا و پائينى نباشد فرمانفر همه بايد عطار باشند، اگر عطار نباشند، جامعه توحيدى نيست. اگر مقصود اين معناست جامعه توحيدى، جامعه توحيدى در بشر تا حالا وجود پيدا نكرده الا آنوقتى كه وحشى بوده‏اند. اگر يك وقتى بشر وحشى بوده، آنجا يك جامعه توحيدى (هر كسى براى خودش مى‏رفته علفى مى‏چيده و مى‏خورده) اما آن روزى كه تمدن در بشر آمده است، لازمه تمدن اين است كه درجات باشد. لازمه تمدن اين است كه يكى دكتر باشد، يكى فرض كنيد كه مهندس باشد، يكى ديگرى باشد، يكى سرگرد باشد، يكى چه باشد. اين چيزهائى كه هست واقعاً در عالم، جامعه توحيد به آن معنا درست بكنيد برگشت به توحش است. آنهائى كه اين مطلب را در ذهن جوانان ما القا مى‏كنند براى اين است كه منعكس بشود در خارج كه اينها يك جامعه حيوانى هستند، اينها قابل اين نيستند كه براى خودشان حكومت كنند. كسى كه حكومت را قبول ندارد، اين هرج و مرج است يك جامعه حيوانى است، اين محتاج به سرپرست است. اينها نقشه مى‏كشند كه جوان‏هاى ما را در ارتش وادار كنند به اينكه هرج و مرج ايجاد كنند، در ژاندارمرى هم هرج و مرج ايجاد كنند، در پاسدارها هم هرج و مرج ايجاد كنند، در شهر بانى هم هرج و مرج ايجاد كنند. قواى انتظامى - هرج و مرج - كه ستون فقرات يك جامعه است به هرج و مرج كشيده بشود. يك مملكت هرج و مرج - محتاج به يك قيمند. يك مملكتى كه در آن نظام نيست، در آن فرمانبردارى از بزرگترها نيست همه براى خودشان بخواهند يك بساطى درست كنند، معنايش پوسيدن يك جامعه است از داخل.

حفظ مراتب در عين انسجام، از خصوصيات جامعه توحيدى‏

اسلام هم اينجور نبوده، هيچ، هيچ رژيمى در عالم اينطور نيست كه هرج و مرج باشد. جامعه توحيدى، جامعه توحيدى با آنطور كه من عرض كردم يك امر مطلوبى است كه همانطورى كه در بدون انسان يك جامعه توحيدى است، اگر يك ملتى اينطور شد، خودش را نگه مى‏دارد. شما ديديد كه يك حدودى ملت ما با هم منسجم شدند و غلبه كردند بر همه چيز، اگر همه قواى انتظاميه و همه قشرهاى‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 138

ملت از روحانى تا دانشگاهى تا بازارى تا كارگر تا زارع، همه اينها اگر چنانچه منسجم بشوند به هم، - با عين در - عين حالى كه مراتب محفوظ است بين خودشان، لكن منسجم باشند با هم، مجتمع باشند با هم، يك بدن، حال يك بدن پيدا كنند، همانطورى كه بدن انسان جامعه توحيدى است، جامعه هم يك بدن بشود، اگر اينطور بشود، آسيب ديگر بردارد اين، اين معناى جامعه توحيدى، به اين معنا صحيح است، اين معناى صحيح جامعه توحيدى است. اگر در يك كلامى، براى آدمى كه ملتفت بوده است مسائل را، يك كلمه جامعه توحيدى واقع شده است مقصود اين است، و اما مطلب غلطش را انداخته‏اند توى اذهان جوان‏هاى ما، در عين حالى كه حسن نيت دارند، در عين حالى كه صفاى باطن دارند، ولى بازى مى‏خورند. مى‏خواهند زمينه را اين شياطينى كه افتاده‏اند، توى هم ارتش هست، هم ژاندارمرى هست، هم شهربانى هست، هم بازار و هم كوچه هست، اينها شياطينى هستند كه مى‏خواهند زمينه را فراهم كنند براى حكومت طاغوتى. من حالا به شما مى‏گويم (سنم هم اينقدرها نيست، ممكن است كه قبل از اين حرف‏ها بروم از اينجا) لكن شما يادتان باشد اين مطلب كه اين برنامه‏اى كه الان دارند بعضى از مغرضين مى‏ريزند و جوان‏هاى ما را گول مى‏زنند اين برنامه اين است كه آمريكا را به ما مسلط كنند. - آمريكا بفهماند - همه مطبوعات آمريكا شروع كنند و غرب، همه اينهايى كه با شما دشمنند، شروع كنند به اينكه يك مملكت هرج و مرجى است، نظام ندارد اين مملكت، بالا و پائين ندارد، مثل حيوانات همه به جان هم ريخته‏اند، همه مخالف هم هستند، همه از هم تخلف مى‏كنند، هيچ يك از هيچ كس حرف نمى‏شنود. يك همچو جامعه‏اى محتاج به قيم است. دنيا حكم مى‏كند كه ايران محتاج به قيم است، قيم برايش پيدا بكنيد، راه را باز مى‏كنند براى اينكه يك قيمى مثل محمدرضا بالاى سر ما بياورند، يك قيمى مثل رضاخان بالا سر بالاى سر ما بياورند. حريف ما يك حريف عادى نيست، حريف ما يك حريفى است كه كارشناس‏هاى آنها تمام اوضاع همه ممالك تحت بررسى قرار داده‏اند و همه آنجاها مضبوط است پيش‏شان كه بايد چه كرد. يك همچو انقلابى كه ضربه به آنها زد، اين انقلاب را چه جورى بايد از بين برد، با دست خود ارتش، ارتش را از بين برد، با دست خود ملا، ملا را از بين برد، با دست خود متدين، ديانت را از بين برد، اينها نقشه است آقا، اينها همين طور نيست قضيه، نقشه‏اند اينها. اگر يك جامعه‏اى - سلسله - ارتشش سلسله مراتب نداشته باشد آن ارتش كه منحرفين اينطور القا مى‏كنند، مى‏روند درجه‏شان را مى‏كنند كه نه، نبايد باشد اين، نمى‏فهمد اينكه درجه‏اش را مى‏كند چى است، چى مى‏خواهند، ژاندارمرى هم مثل آن بشود، شهربانى هم مثل او بشود، پاسدارها هم آنطور بشوند، قواى انتظامى ما بپوسد، از بين بروند، اينكه بايد حفاظت يك كشورى را بكند اين از بين برود. به اين هم قانع نيستند، مى‏روند صحراها را به هم مى‏زنند و نمى‏گذارند زراعت بشود، غارت مى‏كنند، درخت‏ها را مى‏برند نمى‏دانم از اين بساط درست كنند، بازار مى‏روند هزار جور بساط درست مى‏كنند، دانشگاه مى‏روند هزار جور حرف درست مى‏كنند، ماها را دارند از باطن مى‏پوسانند، مائى كه بايد حالائى كه رسيديم به اينجا كه اين قدرت‏ها را كنار گذاشته‏ايم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 139

و الان دنيا دارد نظر مى‏كند كه اين عده‏اى كه اين كار را كردند و اعجاب براى دنيا آورده، بعد از اين انقلاب چه مى‏كنند. اگر مردم دنيا ديدند كه ما بعد از انقلاب هرج و مرج ايجاد كرديم به جاى اينكه بفهميم چه بكنيم، به جاى اينكه يك جامعه توحيدى، آنطور جامعه توحيدى كه همه منسجم با هم در يك راه با حفظ مراتب مثل بدن انسان، منسجم است بدن انسان، با هم است، حفظ مراتب هم مى‏كنند وليكن يك جامعه توحيدى است كه همه يك جهت، همه يك راه مى‏روند. اگر جامعه ما امروز اينطور نباشد، يعنى همه قواى انتظامى‏مان با هم هماهنگ نباشند، ملت‏مان با قواى انتظامى هماهنگ نباشد، اين جامعه‏اى است كه زود يا دير مى‏پوسد و انسجامش از بين مى‏رود. اينها بايد با هم باشند، به اين معنا جامعه توحيدى مى‏خواهيم اگر اينطور شد، آسيب بردار نيست، اگر يك مملكتى همه اجزايش با هم چيز شدند، اينها معتصم مى‏شوند، اينها ديگر آسيب بر نمى‏دارند.

با ايجاد نظم در كشور به آمريكا بفهمانيم كه جامعه توحيدى قيم نمى‏خواهد

اين جوان‏هاى ما ملتفت باشند كه از كجا دارند ضربه مى‏خورند. اينها خيال مى‏كنند كه خدمت دارند مى‏كنند، اينها خدمت نمى‏كنند، اينها در عين حالى كه خيال مى‏كنند خدمت مى‏كنند، دارند ضربه مى‏زنند به اين جمهورى شما. متوجه باشند آنهائى كه مى‏آيند به گوش اينها اين حرف‏ها را مى‏زنند، ببينند از كجا تعليم مى‏گيرند اينها، كى است كه اينها را وادار مى‏كنند كه در ارتش نظم لازم نيست، در ارتش درجه لازم نيست درجه لازم نيست، يعنى هيچ، يعنى ارتش نه. جامعه توحيدى در به آن معنائى كه آنها مى‏گويند جامعه توحيدى در ارتش، معنايش اين است كه ارتش نمى‏خواهيم، شهربانى هم معنايش اين است كه شهربانى نمى‏خواهيم، ژاندارمرى هم معنايش اين است كه ژاندارمرى نمى‏خواهيم. در هر جا كه يك همچو مسأله‏اى آنها پيش آوردند معنايش اين است كه ما هرج و مرج بايد باشد، بايد ما يك نظمى در كارمان نباشد، مملكت‏مان بدون نظم، خوب، رئيس جمهور هم نمى‏خواهيم. جامعه توحيدى است به حسب آنطورى كه آنها مى‏گويند. درجه را بكنند كه رئيس جمهور هم نمى‏خواهيم، دولت هم نمى‏خواهيم، وزرا هم نمى‏خواهيم، اين جز اين نيست كه بفهمانند به دنيا به اينكه اينها قابل اين نيستند كه آزاد بشوند.

من يادم است كه در آنوقتى كه محمدرضا اينجا بود و اين گيرودارها و جنگ و نزاع‏ها بود، كارتر در يكى از حرف‏هايش (ما پاريس بوديم) گفت كه به اينها زيادى آزادى داده‏اند. او با آن نظر موذيانه‏اش مى‏خواست بفهماند كه اين مملكت قابل آزادى نيست، نبايد به آن آزادى داد. ما از اين بايد درس بگيريم كه اين زيادى به آنها آزادى دادند، او مى‏خواست اينطور بگويد كه بايد با اين ملت همان رفتار را كرد كه محمدرضا در زمان قدرتش كرده، آزادى نبايد داد به اينها، بايد اينها در اختناق باشند تا بشود حفظشان كرد. به نظر او ماها يك حيوان سركش هستيم كه بايد مهارمان كرد. به نظر باطل او، اگر ما مطلب آنى است كه او مى‏گويد كه گفت او كه اينها قابل اين نيستند كه به آنها آزادى داد، حالا ديده جلو برده‏اند اينها و پيش برده‏اند، حالا همان نقشه را مى‏خواهد درست كند كه اين مملكت و اين‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 140

افراد مملكت زود است برايشان آزادى، زود است برايشان كه كارشان دست خودشان باشد. شاهدش اين است كه در ارتش مى‏روى درجه‏ها را مى‏كنند كه ما نمى‏خواهيم، ما - چيز جامعه توحيدى مى‏خواهيم. كدام اسلام گفته جامعه توحيدى به اين معنا. اسلام مى‏گويد نظم امور بايد بشود. نظم امور با درجات است، نمى‏شود همين طورى. تو از براى خودت، من براى خودم كه جامعه توحيدى نمى‏شود. اين ضد جامعه توحيدى است. اينكه نظم توى كار نباشد ضد جامعه توحيدى است. اگر بدن انسان اين نظم را نداشت و اين اطاعت مادون از مافوق را نداشت تمامش به هم مى‏خورد. اگر مغز - اگر - حكم مى‏كرد دست اطاعت نمى‏كرد، به هم مى‏خورد اوضاعش. آن براى اين است كه به دنيا بفهمانند امروزى كه ما در مقابل قدرت‏ها ايستاده‏ايم، قدرتمندها به دنيا بفهمانند كه اين جامعه قابل نيست از براى اينكه خودش را اداره كند، اين نظامش دارد به هم مى‏خورد و خورده است، اين بازارش هم دارد به هم مى‏خورد، اين كشتش هم دارد به هم مى‏خورد، اين محتاج به اين است كه يك قيمى بالاى سرش باشد آن قيم كار را اداره كند. يك نفر آدم را بگذارند بالاى سرما و پيش دنيا حجت داشته باشند به اينكه خوب، ما اين وحشى‏ها را خواستيم مهارشان كنيم.

اى جوان‏هاى عزيز من! گوش به اين اشخاص ندهيد كه با برنامه دارند كار مى‏كنند. آنهايى كه با توطئه و برنامه دارند بين شما كار مى‏كنند گوش به اينها ندهيد، به خود بيائيد، براى خود كار بكنيد. تا گفتند جامعه توحيدى، هرج و مرج در ذهنتان نيايد، آنها به شما اينطورى مى‏فهمانند، آنها وسيله‏اند از براى اينكه ما را نابود كنند. لازم است كه همه بيدار بشويم، توجه كنيم به عمق مسائل. جوان‏هاى ما به عمق مسائل به آنطورى كه آنهايى كه سال‏هاى طولانى برنامه ريخته‏اند، سال‏هاى طولانى مطالعه كرده‏اند در احوال همه ما، در احوال همه ملت ما مطالعه كرده‏اند آنها، مى‏دانند در چه وقت بايد چه بكنند براى اسارت ما، الان وقت اين است كه باطن اين نظم را به هم بزنند. اين جامعه ما از باطن بپوسانند آن را. مى‏بينيد وقت اين است. آنى كه به اينها ضربه زده اين انسجام بوده كه ضربه زده حالا اين انسجام را از بين ببرند، جدا كنند از هم، به جان هم بريزند اينها را، هر كسى از آن ديگرى تكذيب كند، هر كسى براى آن ديگرى پرونده درست كند، هر كسى براى آن ديگرى حرفى بزند. اين معنايش اين است كه يك كشورى هست كه يك نظام ندارد كه اگر يك كسى يك كارى كرد، اگر يك فرض كنيد كه نظامى يك كارى كرد اين را بشود مجازاتش كرد، ندارد يك همچو چيزى. هر كه هر كارى دلش مى‏خواهد مى‏كند. چهار تا تفنگ دست‏شان افتاده، هر كارى بخواهند مى‏كنند. اينطور ما را به دنيا معرفى كنند كه اينها يك جامعه‏اى هستند كه نمى‏توانند خودشان را اداره كنند. جامعه‏اى كه نتوانست خودش را اداره كند اين جامعه سفيه است جامعه سفيه محتاج به ولى است. يك ولى‏اى بياورند، يك آدم بالاى سر ما بگذارند. خداوند انشاءالله همه شما را مويد و منصور نمايد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 141

تاريخ: 8/10/58

بيانات امام خمينى در ديدار با پاسداران ساوه و كفن‏پوشان هنرجوى آمل‏

توطئه‏هايى در كار است كه نگذارند شما جوان‏ها به رشد انسانى خودتان برسيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من در عين حال كه نه وقتم مقتضى است نه حالم، لكن چون برادرها هم از ساوه و هم از آمل تشريف آوردند يكى دو جمله عرض مى‏كنم. اول تشكر از اينكه اينطور احساسات در شما زنده است و باقى است. من از خدا مى‏خواهم كه اين احساسات محفوظ بماند كه با محفوظ ماندن اين احساسات، احساسات اسلامى ايمانى، اميدواريم كه اين نهضت به آخر برسد و بتوانيم يك حكومت عدل اسلامى آنقدرى كه ميسور ماست، در ايران موجود كنيم و اين بستگى به اين دارد كه جوان‏هاى عزيز ما در هر جا هستند، در ساوه هستند، در آمل هستند، در هر جا كه هستند بدانند كه توطئه‏ها در كار است كه نگذارند شما جوان‏ها به رشد انسانى خودتان برسيد و اين كشور، كشور آزاد مستقل باشد. آنهائى كه از اين مملكت، از اين كشور استفاده مى‏بردند و همه منافع شما را مى‏بردند و مى‏خوردند و خرج عياشى‏ها مى‏كردند، باز مشغول توطئه هستند كه نگذارند اين كشور حال آرامش پيدا كند و وقتى كه آرامش پيدا نكند، نمى‏شود كه اصلاحش كرد و اگر اصلاح نشود ممكن است كه باز به حال‏هاى سابق برگردد. از اين جهت بايد با بيدارى، همه جوان‏هاى محترم و عزيز با بيدارى توجه داشته باشند كه اينهائى كه در بين جمعيت‏ها مى‏آيند و مى‏خواهند با اظهار اسلاميت، با اظهار اينكه ما براى كشور دلسوز هستيم، مانع بشوند از اينكه مردم كار بكنند، كشاورزها كار بكنند، كارخانه‏ها كار بكنند، اينها دوستان شما نيستند، اينها همان‏هائى هستند كه مى‏خواهند نگذارند مملكت شما، كشور شما مستقل بشود.

خصوصاً در شمال كه شما هستيد اين ريشه‏هاى فاسد زياد است. بايد با كمال توجه و با كمال دلسوزى براى كشور خودتان از اينطور ريشه‏هائى كه مى‏آيند و نفاق افكنى مى‏كنند يا مانع از كار مى‏شوند يا سر و صدا درست مى‏كنند جلوگيرى كنيد. خود جوان‏هاى آنجا جلوگيرى كنند، نگذارند. البته من نمى‏گويم درگيرى و چه، اعراض كنيد از ايشان. آنهائى كه مى‏آيند حرف‏هائى مى‏زنند كه از اين حرف‏ها تفرقه پيدا مى‏شود، از آنها پشت كنيد و اعراض كنيد تا بروند سراغ كارشان. الان آنهائى كه منافعشان از بين رفته يا به خطر افتاده است، آنها به اين زودى دست بردار نيستند از اين كشور. آنها در صدد نقشه‏ها هستند كه نگذارند يك حكومت مستقلى پيدا بشود، از اول هم در فكر اين معنا بودند

صحيفه نور ج 11 صفحه 142

منتها هى قدم به قدم شكست خوردند الحمدلله و از اين به بعد هم من اميدوارم كه با حفظ وحدت خودتان و حفظ ايمان خودتان و توجه به خدا اين راه را تا آخر برسانيد.

امروز كشور محتاج تلاش همه اقشار مردم است‏

و انشاءالله اين جهت هم كه بايد كار بكنند، همه اقشار ملت امروز بايد يك كارى انجام بدهند. بيكارى، كم كارى، به خلاف مسير ملت است. امروز اين كشور ما احتياج به كار دارد، احتياج دارد كه همه قشرها در هر جا كه هستند، مثلاً عمده كشاورزى را تقويت كنند كه ما محتاج به دشمن‏هامان نباشيم در خوراكمان.

آقا خيلى براى مملكت اسلامى عيب است كه در ارزاقش محتاج بشود به خارج كه تهديدشان كنند كه ما نمى‏دهيم به شما ديگر. در صورتى كه ايران زمين دارد الى ماشاءالله و آب هم دارد، بركات آسمانى هم هست، چرا بايد محتاج به خارج باشيم؟ بايد همت كنند، بايد بناى بر اين بگذارند كه مستقل باشند در اقتصاد. وقتى يك ملتى بناى بر يك چيز گذاشت كه همه آنها عازم شدند كه ما ديگر بعد از اين از ديگران چيزى نخريم، خودشان ايجاد مى‏كنند، خودشان ارزاق خودشان را ايجاد مى‏كنند. همه‏تان موفق و مويد باشيد و اين قدرت ايمانى و قوه اجتماعى باقى باشد و همه با سلامت و سعادت باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 143

تاريخ: 8/10/58

بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از اهالى ميانه، كرج و محلات‏

با اراده مصمم، راهى كه سعادت ملت را در بردارد طى كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من در اين هواى سرد كه آقايان از راه‏هاى دور تشريف آوردند، از كرج آمدند، از جاهاى ديگر آمدند، معذرت مى‏خواهم كه حالم مساعد نيست كه خيلى مزاحمت كنم، و علاوه آقايان در يك محل نمناك و سرد نشسته‏اند و سزاوار نيست كه آقايان را معطل كنم. من همين قدر اعلام مى‏كنم كه دعاگوى شما هستم و خدمتگزار و اميدوارم كه اين دعاگوئى و خدمتگزارى تا آنوقتى كه هستم مستدام باشد.

و شما دوستان، آقايان، رفقا، برادرها، در اين راهى كه راه سعادت شماست و راه سعادت ملت شماست، با توفيق و تاييد و با اراده مصمم اين راه را طى كنيد و همانطور كه تاكنون اين راه شريف و راه الهى را طى كرديد از اين به بعد هم موفق و مويد باشيد كه انشاءالله همه با هم مجتمعاً اين راه را برويم و دشمن‏هائى كه مى‏خواهند مانع بشوند از اينكه اسلام و جمهورى اسلامى در ايران تحقق پيدا بكند عقب بزنيم و انشاءالله شما موفق خواهيد شد، براى اينكه شما براى خدا مشغول زحمت هستيد و آنچه براى خداست عاقبتش پيروزى است و خير است.

و من اميدوارم آنهائى كه در راه اسلام و در راه هدف‏هاى مسلمين يك موانعى ايجاد مى‏كنند، اينها بيدار بشوند، اينها توجه بكنند كه اين اعمال مخالف با مصالح كشور است، اين اعمال مخالف با مصالح ملت است. امروز ملت ما احتياج به وحدت كلمه دارد، احتياج به اين دارد كه همه قشرها با هم به پيش بروند. اين اشخاصى كه توطئه مى‏كنند و مى‏خواهند نفاق افكنى بكنند بين قشرهاى ملت، آنها را بزرگترها، عاقلترها، به آنها نصيحت كنند و بفهمانند كه همه اين كارها بر خلاف مصالح كشور شماست، بر خلاف مصالح اسلام و مسلمين است. و من اميدوارم كه همه بيدار بشوند و همه توجه كنند كه ما امروز كه گرفتار يك مصيبت‏هائى هستيم، امروز كه در مقابل ما يك قدرت‏هاى بزرگ است، توطئه‏هاست، با هم بايد متحد بشويم و اگر متحد با هم بشويم آسيب پذير نيستيم. از خداى تبارك و تعالى وحدت كلمه همه ملت و سلامت شما آقايان كه از راه‏هاى دور تشريف آورديد و علماى ميانه ايدهم الله تشريف آوردند و آقايان هم كه از كرج و از ساير جاها آمدند، توفيق همه را از خداى تبارك و تعالى خواستارم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 02:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 144

تاريخ: 9/10/58

پيام امام خمينى به مناسبت هفته مصدومين و معلومين‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام بر عزيزان ما كه در راه عزت اسلام و عظمت كشور اسلامى بپا خاستيد و در راه دفاع از ميهن، معلول و مجروح شديد و براى خودتان مايه افتخار و براى ملت بزرگتان، هم مايه تاسف و تاثر و هم سربلندى شديد. درود بر شما معلولان و مصدومان كه اعضا و سلامت خود را در راه اعتلاء قرآن كريم از دست داديد. ملت شريف و اسلام بزرگ هيچ گاه شما عزيران را از ياد نمى‏برد. ننگ بر رژيم خائن پهلوى و جنايتكاران بين‏المللى كه با دست جنايتكار خود، ملت ما را به سوگ عزيزان خود نشاندند و براى خود نفرين ابدى بجاى گذاشتند. ايكاش! اعضاء سازمان ملل و شوراى امنيت حاضر بودند و شما معلولين عزيز را ديدند و آثار جرم دولت آمريكا و دست نشاندگان آن را مى‏ديدند سپس حكم صادر مى‏كردند. كاش! كاخ نشينان، حال دردمندان ما را مشاهده مى‏كردند تا به جنايات دولت جبار آمريكا دامن نزنند و براى سازمان‏هاى بين‏المللى و شوراى امنيت ننگ و نفرين به بار نياورند. درود بر خواهران و برادران مصدوم و معلول كه شجاعانه در راه حق و پيروزى قيام و فداكارى كردند و ملت را در جهان سرافراز كردند. اينجانب تقدير و تشكر و دعاى خالصانه‏ام را به شما عزيزان اهدا مى‏كنم و از خداوند متعال سلامت و سعادت و بهبودى شما فرزندان اسلام را خواهانم.

روح الله الموسوى الخمين‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 151

تاريخ: 9/10/58

بيانات امام خمينى در ديدار با خانواده‏هاى شهداى سردشت و اعضاى انجمن اسلامى دانشجويان دانشكده تكنيكوم‏

با وحدت كلمه و اتكال به خدا سرنوشت كشور خودتان را تعيين كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام بر شما جوانانى كه در اين موقع حساس براى اين مطلب مهم آمديد و مى‏خواهيد راه را بدانيد. مراحلى كه طى شد، بحمدالله خوب طى شد. گرفتارى‏هاى زيادى براى شما جوان‏ها، براى ملت ما پيش آمد لكن بحمدالله تاكنون با پيروزى جلو رفتيم و اميد است كه با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و با وحدت كلمه مراحل بعد را هم كه بسيار حساس است با پيروزى جلو برويد. شياطين در صددند كه نگذارند شما راه خودتان را ادامه بدهيد، از اول هم نمى‏گذاشتند، بناى اين را داشتند كه جلو پاى شما مانعى ايجاد كنند، با طرق مختلفه و با توطئه‏هاى زياد و حساب شده، الان هم دست برنداشته‏اند و در اين مراحل بعد هم دست بر نمى‏دارند و شما جوان‏ها و همه قشرهاى ملت بايد با بيدارى به پيش برويد. وقتى بناست كه سرنوشت يك ملتى به دست خودش باشد كه بحمدالله به اينجا رسيديد و امروز كسى به شما تحميل نمى‏كند چيزى را و شما آزاديد در اينكه سرنوشت خودتان را تعيين كنيد، در اين مرحله هم من اميدوارم كه با روشن بينى، با تفكر، با مال انديشى اين مراحل را طى كنيد.

اعتقاد به ولايت فقيه از خصوصيات لازمه براى مقام رياست جمهورى‏

و من اميدوارم كه اشخاصى كه كانديدا شدند براى رياست جمهورى شما توجه كنيد و كسى كه از همه متعهدتر باشد، نه غربى باشد، نه غربزده باشد، نه شرق زده باشد، مسلمان باشد، پيرو احكام اسلام باشد، ملى باشد، دلسوز به ملت باشد، خدمتگزار به ملت باشد، سوابقش خوب باشد، در رژيم سابق هيچ گاه وارد نشده باشد و با اجانب پيوند نداشته باشد، از خودتان باشد و براى خودتان. اختيار دست شماست، من بنا ندارم به اينكه كسى را تعيين كنم، ما همين اوصاف رئيس جمهور و اوصاف وكلائى كه بعد مى‏خواهيد انشاءالله تعيين كنيد بايد بگويم و شما خودتان انتخاب كنيد و از تفرقه و تفرق پرهيز كنيد. اشخاص را هم ملاحظه سوابق‏شان را بكنيد كه قبل از انقلاب چه بوده‏اند، در حال انقلاب چه بوده‏اند و بعد از پيروزى نسبى چه كردند و چه بودند و بعد از اينكه همه اوصافش را به دست آورديد و او را شخصى دانستيد كه لياقت دارد براى يك همچو مسندى و مى‏تواند اين مملكت را به طورى كه خدا مى‏خواهد اداره كند تا آن حدودى كه در اختيار اوست و شخصى است كه تعهد به‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 152

اسلام دارد، اعتقاد به قوانين اسلام دارد و در مقابل قانون اساسى خاضع است و اصل صدو دهم ظاهراً كه راجع به ولايت فقيه است، معتقد است و وفادار است نسبت به او، يك همچو شخصى را شماها خودتان انتخاب كنيد و گروه‏هاى مردم را هم وادار كنيد كه يك همچو شخصى را انتخاب كنند و از تفرقه بپرهيزيد.

با تمام قوا جديت كنيد شخص لايق انتخاب شود

ممكن است كه اگر شماها يا سستى كنيد براى يك همچو امر مهمى و طورى باشد كه به نظر بيايد كه بى‏تفاوتيد (اگر شد؛ كه برويد رأى بدهيد، اگر نشد نرويد) و يا گروه‏هاى شما با هم افتراق بكنند، ممكن است اشخاصى كه لايق اين مقام نباشند به اين مقام برسند. اين امرى است كه بسته به نظر خودتان و بايد با تمام قوا جديت كنيد كه سرنوشت اسلام و مسلمين را به دست كسى كه لايق براى اين مقام نباشد، ندهيد. و من اميدوارم كه با اتكاء به خدا اين مطلوب هم حاصل بشود و از خداى تبارك و تعالى سلامت و توفيق و رفاه ملت را خواستارم. و از قرارى كه تذكر دادند خانواده‏هاى شهداى سردشت در اينجا هستند. من به آنها تسليت عرض مى‏كنم، من در غم ملت شريك هستم. خداوند شهداى شما را رحمت كند و شما را بركت و خيز و صبر عنايت كند و ملت ما را و اسلام را عظمت.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 145

تاريخ: 9/10/58

بيانات امام خمينى در ديدار با پرسنل نيروى هوائى پايگاه حر و پرسنل هواپيمائى ژاندارمرى جمهورى اسلامى‏

لزوم اجتناب از تفرقه و جدائى براى تداوم و پيروزى نهضت‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت ملت شريف ايران و قواى انتظامى، نيروهائى كه براى خدمت به اسلام آماده هستند، طلب مى‏كنم و اميدوارم كه ما همه، همه ما پاسدار اسلام باشيم. شما برادرها بدانيد آن را كه در پناه اسلام، در پناه قرآن كريم اگر چنانچه ما باشيم، در زير پرچم توحيد به همه قواى شيطانى پيروزى خواهيم پيدا كرد، لكن مهم اين است كه ما چطور در زير پرچم اسلام باشيم، چكار بكنيم تا زير پرچم اسلام باشيم يعنى اسلام ما را معلوم كند در يك همچو موقعى كه اسلام گرفتارى دارد. آنهائى كه از اينجا منافع را مى‏بردند، ذخاير شما را مى‏بردند، آنها طمع نبريدند از اينجا و باز در صددند كه اعاده كنند جرائم خودشان را. ما چه بكنيم كه اسلام ما را قبول بكند و ما خدمتگزار اسلام باشيم. آيا قواى انتظاميه ما، چه ژاندارمرى، چه ارتش، چه ساير قوا، پاسدارهاى اسلامى و چه شهربانى كه به منزله ستون فقرات يك ملت است، در اين موقع گرفتارى بايد چه بكنند كه در مقابل اين قدرت‏هاى بزرگ شيطانى بتوانند مقاومت كنند. و ملت ما چه بكند كه در مقابل اين سيل توطئه‏هاى خارجى داخلى بتواند آسيب ناپذير باشد. هر جمعيتى هر چه زياد باشند، هر مقدار جمعيت‏شان زياد باشد، اگر چنانچه واحد، واحد باشند، دسته، دسته باشند، اينها آسيب‏پذير هستند، از باطن خودشان هم آسيب مى‏بينند. اگر در يك مملكتى سى و پنج ميليونى كه ما در آن زندگى مى‏كنيم يك جمعيت‏هائى باشند متفرق، احزاب مختلفه، جمعيت‏هاى مختلفه باشند و انسجام با هم نداشته باشند كه يك نيروى واحد بشوند، آسيب پذيرند. شما فرض كنيد اگر يك نيروى نظامى باشد، چه ارتش، چه ژاندارمرى، چه شهربانى، چه پاسدارها و فرض كنيد كه اين نيرو قدرت نظامى‏اش زياد است، عدد آن هم زياد است، پنج ميليون فرض كنيد نظامى داريم اگر پنج ميليون نظامى انسجام نداشته باشند يا گروه گروه بشوند و فرد، فرد، صد ميليون، يكى از او كارى نمى‏آيد، مثل اين قطرات منفصله از هم است كه فرض كنيد از باران باشد، صدها ميليون قطره از آن كارى آيد، آنوقت از آن كار مى‏آيد كه اين قطرات با هم منسجم بشوند و يك رودخانه راه بيندازند. وقتى آنها با هم منسجم شدند و به يك وجهه هجوم بردند. اين شهرها را خراب مى‏تواتند بكنند، ديوارها را از بن بكنند، اما مادامى كه يكى يكى هستند كار از آنها نمى‏آيد. افراد انسان هم همانطور است مثل قطرات باران مى‏ماند كه اگر مادامى كه يكى يكى‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 146

هستند، هر كه براى خودش يك فكرى مى‏كند، هر كسى براى خودش يك راهى دارد، هر چه زياد باشند، فساد آن زيادتر مى‏شود عوض اينكه وقتى عدد زياد باشد كار را انجام بدهد، وقتى اينطور شد، كارها معطل مى‏ماند. حالا اگر بنا شد اين قطره‏ها به هم اتصال پيدا بكند، اگر بنا شد كه يك قطراتى با هم متصل شدند لكن يك قطرات ديگرى هم عليحده متصل شدند، يك قطرات ديگر هم عليحده متصل شدند و اينها هر كدام يك راهى گرفتند، باز هم كارى از آنها نمى‏آيد و اگر اينها مثلاً فرض كنيد كه قواى نظامى، انتظامى اگر چنانچه يك ميليون جمعيت باشد لكن دستجات مختلفى كه هر كدام براى ديگرى كارشكنى كند، اين از باطن مى‏پوسد به جاى اينكه با روش‏هاى مختلف يك قوه‏اى باشد كه در مقابل دشمن بايستند قواى مختلفه‏اى است كه خودشان به هم ريزند. اگر در باطن يك ارتشى، پوسيدگى پيدا بشود خودش وا مى‏رود ديگر محتاج به اين نيست كه يك قدرتى بيايد او را بخواهد از بين ببرد، اين خودش از بين مى‏رود، خودش از باطن مثل يك خربزه كرم زده، از باطن فاسد مى‏شود، ملت هم همين طور است.

اگر چنانچه 35 ميليون جمعيت، 35 ميليون يك نفرى باشد، يا 35 ميليون جمعيت 35 دسته باشند هر كدام فرض كنيد يك ميليون، اين 35 دسته‏اى كه هر كدام يك ميليون مى‏شوند وقتى در داخل يك مملكتى با آراء مختلف، با نظرهاى مختلف، اينها آسيب مى‏بينند، محتاج نيست كه از خارج به ما حمله كنند خودمان در داخل خودمان را مى‏خوريم، تمام مى‏كنيم.

ايجاد بى‏نظمى توطئه‏اى است از جانب دشمنان براى از بين بردن وحدت و انسجام‏

الان آنهائى كه ديدند كه 35 ميليون با هم منسجم شده بودند اين قدرت بزرگ را از بين بردند و قدرت‏هاى خارجى كه قدرت عالم بود نتوانست آن آدم را نگه دارد، ملت پيش برد، آنها هم مطالعه دارند ببينند كه اين خيلى هم مطالعه نمى‏خواهد، مطلب واضحى است كه 35 ميليون جمعيت با هم باشد وقتى 35 ميليون جمعيت يك ملت با هم شدند، اين آسيب نمى‏بيند، وقتى هم هجوم كند اينها پيش مى‏برند، ديدند كه اين انسجام ما را پيش برد، به ما كمك كرد، پيش برد و پيروز كرد اين انسجام را مى‏خواهند به هم بزنند. در همه جا اينها اشخاصى دارند كه دنبال همين معنا هستند، همه جا، در دانشگاه دارند، بازار هم دارند، خيابان‏ها هم دارند، از آنجاها بيشتر در ارتش دارند، در ژاندارمرى، در شهربانى، در پاسداران، اينها همه جا آدم دارند و همه هم مقصدشان اين است كه ما را از باطن بپوسانند. مقصد اين است كه بگذارند خودشان خودشان را بخورند، محتاج نيست به اينكه يك حمله‏اى از خارج بشود، زحمتى به خودشان بدهند كه از خارج بشود كه بگذارند خودشان خودشان را بخورند. هر جا يك بساطى درست كردند كه انسجام را از دست بگيرند، جائى كه بايد نظم برقرار باشد تا منسجم بشود، تا نظم نباشد انسجام نيست، مى‏روند نظمش را از بين ببرند، وسوسه بكنند، اين جوان‏ها عقده‏هائى از سابق دارند، اين عقده‏هايى كه از سابق، اينها در آن عقده‏ها انگشت مى‏گذارند و وسوسه مى‏كنند، اين عقده‏ها را دم به آن مى‏دهند، اين عقده‏ها را باد به آن مى‏زنند و از آن راه نظم را به‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 147

هم مى‏زنند. نظم به هم خورد، انسجام به هم مى‏خورد، يك دسته مى‏آيند ارتش، اين كار را مى‏كنند و اميدوارند كه نظم را به هم بزنند. نظم به هم زدن چيست؟ اين است كه از پائين، از بالا اطاعت نكنند، اطاعت اين طبقه پائين و سرباز از درجه‏دار، درجه‏دار از افسر، افسر از بالاتر اطاعت نكند، اطاعت كه نكردند نظم از بين مى‏رود، وقتى بنا باشد كه از پايين از بالا اطاعت نكند، معنايش اين است كه نظمى در كار نيست. نظم كه از بين رفت، انسجام وقتى كه نشود، خودش پوسيده مى‏شود. ديگر احتياج نداريم كه از خارج يكى بيايد، پوسيده، خودش پوسيده است. يك صدا يك جائى در بيايد، خود اين مى‏پوسد، تمام مى‏شود. در ژاندارمرى هم همين بساط را درست مى‏كنند، در شهربانى هم همين بساط را درست مى‏كنند، تو پاسدارها هم همين بساط را درست مى‏كنند، يكوقت چشم باز مى‏كنيد مى‏بينيد كه قواى انتظامى از حالى كه بايد همه هماهنگ باشند و منسجم باشند از آن حال بيرون رفته است، خود ارتش خودش دارد خودش را مى‏خورد، ژاندارمرى همين طور و ساير قوا هم همين طور. اينها يك نقشه است، اما اينها شما بينيد كه يك وقتى اين حرف‏ها اصلاً نبود كه يك فرض كنيد يك درجه‏دارى از يك افسر اطاعت نكند يا سرباز از بالا دست‏ها، آن وقت اين حرف‏ها نبود، حالا پيدا شده، حالائى كه شما زديد آن قواى چپاولگر را و از مملكت‏تان بيرون كرديد و مى‏خواهيد يك مملكتى باشد كه مال خودتان، نظمش را خودتان بدهيد، منافع آنها هم مال خود ملت باشد، حالا افتادند توى همه اين دستگاه‏ها و دارند خودشان را توى خودشان منحل مى‏كنند. اگر يك قواى انتظامى كه هر دسته‏اى يك مطلبى بخواهند بگويند، هر دسته‏اى يك مطلبى مقابل مطلب ديگر، مخالف دسته ديگر، اين ديگر محتاج به اين نيست كه يك تفنگى طرف آنها بكشد، اين خودش خودش را مى‏خورد. آنها نشستند سيگارشان را مى‏كشند و شما تو سر هم مى‏زنيد تا خودتان را از بين ببريد. وقتى بنا شد كه پائين از بالا اطاعت نكند معناى آن اين است كه نظمى تو كار نيست. وقتى بنا شد كه متفرقات باشيد هر كسى رائى براى خود آنها داشته باشد - اين - معناى آن اين است كه نظم تو كار نيست، انسجام تو كار نيست، انسجام تو كار نباشد تمام مى‏شود، خودش تمام مى‏شود، اين سرايت مى‏كند به خارج و در بين ملت هم همين مسائل هست. احزاب مختلفه بعد از اين انقلاب از قرارى كه مى‏گويند حدود دويست گروه پيدا شده، دويست گروه به اين معنا - اين - است كه يك جمعيتى كه بايد منسجم باشند دويست گروه شدند كه از هم جدا بكنند مردم را هم در تهران اگر بنا باشد دويست تا حزب و گروه و امثال اينها باشد و هى اظهار وجود، هر روز تو روزنامه فلان گروه هم اظهار وجود كرد، اين به اين معنا اين است كه سى و پنج ميليون جمعيت مى‏خواهد از هم منفصل باشد، يعنى آن انسجامى كه باعث پيروزى شما شد، آن كارشناس‏هايى كه ملت‏ها را شناختند و راه ملت‏ها را مطالعه كردند، راه شكست آنها را مطالعه كردند و طرح دادند براى آن، بهتر از اين چه بكنند، بدون اينكه محتاج باشد كه يك قدرت و يك قوائى بيايد، خودشان را به جان هم مى‏اندازند. احزاب را دست‏شان قلم بدهند - چيز بكند - تهمت به او بزند، اين تهمت به او بزند او را تضعيف كند. من گمان مى‏كنم كه از اول كه احزاب پيدا شده در امثال ايران، اين يك طرحى بوده است از خارج، آنها احزاب‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 148

دارند، آن مملكت‏هاى ديگر است لكن احزابى كه آنها دارند فرم آنها يك جور ديگر است اينطور نيست كه يك كارى بكنند كه براى كشورشان مضر باشد، لكن وقتى صادر شد به اين مملكت‏ها براى اينكه توجه به عمق مسائل ندارند، احزابى درست مى‏شود كه به حال كشورشان مضر است. اينها يك چيزى درست مى‏كنند كه اينها خيال مى‏كنند بايد ما احزاب داشته باشيم. عمق اين مطلب كه احزاب آنجا، ضعف آنها چه جور است و احزاب اينجا بايد چه جور باشد، اين را درست ادراك نكردند، احزاب درست كردند لكن هر حزبى براى ديگرى كارشكنى مى‏كند، آن حزب هم براى او. يك مملكتى كه محتاج به اين بود كه همه احزاب آن مجتمع باشند براى پيشرفت مملكت، همه احزاب درست شد و همه با هم مخالف هستند، مع‏الاسف از اين ممالك ما كه تعليماتش تعليمات الهى باشد، بايد ببينند چه گفتند تا اطاعت بكنيم.

حفظ نظام از واجبات شرعيه و عقليه است‏

خلاف تعليمات اسلامى مجتمعات مختلف درست مى‏كنند. قرآن مى‏فرمايد كه: المومنون انما المومنون اخوه و غير از برادرى پيش مؤمنين پيش مؤمنين چيزى نيست، منحصر برادرند نه غير برادر، هيچى نيستند الا برادرى. اين هيچ نيست الا برادرى، براى اين است كه اگر ما هيچ جهتى را ملاحظه نكنيم الا برادرى خودمان را، انسجام پيدا مى‏كنيم. همه مؤمنين را، همم مؤمنين را قرآن مى‏خواهد كه با هم برادر باشند و غير از اين هم نباشند در بين، اگر همه مؤمنين در قطرهاى اسلامى، در تمام كشورهاى اسلامى همين يك دستور خدا را كه خدا عقد اخوت بينشان انداخته است همين يك دستور را عمل بكنند، قابل آسيب ديگر نيست. اگر يك ميليارد جمعيت مسلمان، يك ميليارد جمعيت مسلمان كه مع‏الاسف يك ميليارد جمعيتى هستند كه تحت سلطه غير هستند، يك ميليارد جمعيت تحت سلطه دويست و پنجاه ميليون، اگر اين يك ميليارد جمعيت به اين يك حكم خدا سر نهاده باشند، اطاعت كرده بودند همين يك حكم را كه انما المومنون اخوه برادرند اينها، اگر اين برادرى در همه جا بود، اگر اين برادرى در تمام قشرهاى ملت‏ها بود، اين گرفتارى‏ها براى ما پيدا نمى‏شد، برادرى اين نيست كه من يك كارى بكنم بر خلاف دستور، بر خلاف نظام، شما هم يك كارى، اين خلاف برادرى است.

حضرت امير هم برادر بود با همه، مسلمان بود، مومن بود، برادر بود، راس مؤمنين بود و برادر بود. عقيل هم برادر حضرت امير بود، عقيل حق داشت بگويد كه من و تو برادريم، من از تو اطاعت نمى‏كنم، اين خلاف برادرى بود براى اينكه برادرند در اينكه آن معنايى كه اسلام مى‏خواهد با هم پيش ببرند، اين برادرى است، برادرى را براى اين درست كردند كه منسجم بشوند به هم و با هم يك ندا پيش ببرند. اگر در يك نظامى فرض كنيد در ژاندارمرى يك دسته بايستند بگويند كه ما به تو اطاعت نداريم، ما از تو اطاعت نمى‏كنيم، اين اينطور نيست كه بتواند يك همچو نظامى براى آن مقصدى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است شماها برادر هستيد، بتوانيد برادرى كنيد. برادرى در اين مقصد اين است كه پشت به پشت هم بدهند و همه پشتيبان هم باشند براى پيشبرد مقصد. پشتيبان هم بودن اين‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 149

است كه اين نظم را ملاحظه بكنند، اين درجاتى كه ارتش دارد و روى آن نظم پيدا كرده، درجاتى كه ژاندارمرى دارد و روى آن نظامى است و هكذا سايرين و هكذا همه مردم، بايد اينها برادر باشند، يعنى محبت برادرى به هم داشته باشند و همه پشتيبان هم باشند براى آن مقصد، براى اينكه پيش ببرند، براى اينكه نجات بدهند ملت خودشان را. اين برادرى اقتضا مى‏كند كه چون روى اين مقصد است كه بايد پيش ببرند، اقتضا مى‏كند كه اين برادر كوچك از آن برادر اطاعت كند در اين مقصد، آن برادر بزرگ هم به اين برادر كوچك محبت كند براى اين مقصد، آن رئيس بايد برادر اينها باشد در پيشبرد مقصد و فرمان بدهد، فرمانى كه برادر بزرگ به برادر كوچك مى‏دهد كه همه آن رحمت است.

اين پائين دست، رده پائين به حسب نظام، اطاعت بايد بكند از او و الا برادرى نكرده است، همه مقصد راه خداست، همه مقصد واحد جامعه اگر بنا بشود اينطور باشد جامعه توحيدى مى‏شود يعنى توحيد در مقصد. اگر ما يك جامعه توحيدى پيدا بكنيم يعنى اينطور باشد كه هر كدام در محل خود، كار خودشان را انجام بدهند براى آن مقصد، شمائى كه در ژاندارمرى هستيد كار ژاندارمرى را به همان نظم كه در آن جا مقرر است انجام بدهيد براى مقصد واحد و آن حفظ كشورتان، آنها هم در ارتش هستيد، آنها هم نظم خودشان حفظ بكنند براى همان مقصد، ماها هم كه طلبه هستيم نظم خودمان را حفظ كنيم براى آن مقصد، آنها هم كه ادارى هستند، آنها هم كه در راس كار هستند، آنها هم در پائين هستند و بالا همه حفظ بكنند همه جهات را براى يك مقصد، همه مقصدشان اين باشد، انسجام پيدا بكنند يعنى روى مقصد و الا. انسجام كه معناى آن اين نيست كه ما دوتا به هم بچسبيم، معناى آن اين است كه ما همه با هم يك مقصد داريم و روى آن مقصد راه برويم. اگر اينطور شد، جامعه توحيدى است و اگر بنا شد كه نظم را از دست بدهيم، جامعه از توحيديت بيرون مى‏رود. اگر شما از بالا اطاعت نكنيد بالا به شما تعدى بكند، من از بالاترم اطاعت نكنم بالاتر به من تعدى بكند، اين انسجام از بين مى‏رود، اين جامعه توحيدى از بين مى‏رود و جامعه توحيدى اين است كه همه كار خودشان را انجام بدهند روى نظام و همه هم مقصدشان يكى باشد، اين جامعه توحيدى است. اينهائى كه مى‏آيند در داخل ارتش، در داخل ژاندارمرى، در داخل پاسبان‏ها، در داخل شهربانى، توى جمعيت‏ها، توى دانشگاه‏ها، همه جا اين شياطين هستند، همه جا اينهائى كه مى‏آيند با اسم اينكه جامعه توحيدى، مى‏خواهند توحيد را از بين ببرند. اينها هم نقشه دارند براى اينكه همه را بپوسانند، اين جامعه را بپوسانند، مقصد دارند اينها. ما بايد آگاه باشيم از اين معنا، جوان‏هاى ما را بايد آگاه بكنند، شماها بايد آگاه باشيد، جوان‏ها را آگاه بكنيد كه مقصد اين است.

آقايانى كه روابط دارند، با شما هستند، آنجا بايد آشنا بكنند جوان‏ها را به اينكه جامعه توحيدى معناى آن اين نيست كه هرج و مرج باشد، جامعه توحيدى معناى آن اين است كه همچو با هم پيوست باشند كه آسيب ديگر نبينند كه يكى بشوند كانه يك موجود، نه اين است كه جامعه توحيدى معناى آن اين است كه بالا و پائين تو كار نباشد، مگر امكان دارد يك همچو چيزى، مگر انسجام حاصل بشود. كه اگر چنانچه پائين و بالائى نباشد و همه خودسر باشند، پائين و بالا نبودن معناى خودسرى است،

صحيفه نور ج 11 صفحه 150

نظم نبون معناى خودسرى است، خودسرى منافى با جامعه توحيدى است، اطاعت نكردن مخالف با جامعه توحيدى است. آنهائى كه به خورد جوان‏ها مى‏دهند، جوان‏هاى ما مى‏دهند كه جامعه توحيدى مى‏خواهيم پس نه افسرى و نه درجه‏دارى و نه چيزى، همه ما سرباز باشيم، كى از كى اطاعت كند. چه وقت مى‏توانيد وحدت پيدا كنيد، هر كدام اينها مثل او، انسجام از كجا پيدا بشود. وقتى نظم نباشد، وقتى هر كسى براى خودش عليحده باشد و سرخود باشد، انسجام پيدا نمى‏شود. شما صد ميليون قاطر چموش را مى‏توانيد وادار كنيد به يك كار، صد ميليون كارى يك كار انجام مى‏توانند بدهند، همه تو سر هم مى‏زنند صد ميليون جمعيت اگر چنانچه نظم در كارشان نباشد. حضرت امير در دستورى كه مى‏دهد مى‏گويند كه امورتان را نظم بدهيد. نظم همين، نظام همين است. همه جامعه بايد نظم داشته باشند، انحصار به ژاندارمرى و انحصار به ارتش و اينها نيست، همه جامعه نظم لازم دارد، اگر نظم از كار بداشته بشود جامعه از بين مى‏رود. حفظ نظام، يكى از واجبات شرعيه و عقليه است كه نظام بايد محفوظ باشد. آنهائى كه مى‏گويند نظام به اين معنا نمى‏خواهيم و همه‏مان يك جور، همه‏مان بدون اينكه يك ضابطه‏اى در كار باشد عمل بكنيم، خلاف قرآن دارند عمل مى‏كنند، خلاف اسلام دارند عمل مى‏كنند، خلاف مصالح مملكت دارند عمل مى‏كنند. آنها در خارج نشسته‏اند و مى‏خندند به ما كه اينها را ما بازى داديم، خودشان را به جان هم انداختيم. آنها در خارج نشسته‏اند و به ما مى‏خندند كه ما احزاب را وادار كرديم كه به جان هم بيفتند. هر كس براى ديگرى حرف مى‏زند. شما روزنامه‏ها را كه مى‏خوانيد مى‏بينيد كه در روزنامه زياد اين به چشمتان مى‏خورد كه اين به او بدگويد، اين به او بد مى‏گويد. حالا كه قلم آزاد شد بايد اينطور باشد كه هر كس به ديگرى هر چه دلش بخواهد بگويد و هر كس به ديگرى كارى بكند كه اين مملكت از نظم بيرون برود، از نظام بيرون برود، اين معناى آزادى است؟ آن آزادى كه در ممالك كه ما را مى‏خواهند بخورند هست، اينطورى است؟ اگر اينطور بود، انسجام را پيدا نمى‏كردند، اين ترقيات را پيدا نمى‏كردند. آنها با اسم آزادى كه در اين مغز اين جوان‏ها مى‏اندازند، با اسم آزادى مى‏خواهند شما را تحت حمايت خودشان قرار بدهند و آزادى را از شما سلب بكنند، آنها دارند مى‏فهمند چه مى‏كنند به اسم اينكه انقلاب كرديد آزاديد ديگر، آزادند ديگر، تو به او بد بگو، او به او بد بگويد، او قلم بردارد و به ضد تو بگويد، تو قلم بردار به ضد او بگو، آنها مى‏دانند دارند چه مى‏كنند، مى‏خواهند آزادى شما را با آزادى سلب كنند، آزادى ناسالم در شما ايجاد كنند و آزادى حقيقى را از شما بگيرند و يك روزى همه ما باز گرفتار يك همچو مسائلى بشويم يا بدتر از آن. بايد دانشمندها، روحانيين، خطبا، سران لشگر، سران ژاندارمرى مردم را آگاه كنند، جوان‏ها را آگاه كنند كه دارند گول مى‏خورند، داريد به يك راهى مى‏رويد كه راه دشمن‏تان است گولتان زدند و من اميدوارم كه خداوند ماها را بيدار كند و به وظائف اسلامى خودمان آشنامان كند و انشاءالله من به شما مژده پيروزى مى‏دهم براى اينكه ما براى خدا مى‏خواهيم كار بكنيم انشاءالله و كسى كه براى خدا كار مى‏كند شكست در آن نيست ولو كشته بشويم شكست نداريم. حضرت سيدالشهدا هم كشته شد لكن شكست خورد؟ الان بيرق او بلند است و يزيدى تو كار نيست.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 153

تاريخ: 10/10/58

بيانات امام خمينى در جمع روحانيون اروميه‏

شكست نهضت، شكست مكتب است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما تاريخ اسلام پيشمان است و مى‏بينيم كه پيغمبر اكرم در بعضى از جنگ‏ها شكست خورد، در مكه هم كه بوده است دائماً در انزوا بود، بدون اينكه بتواند يك كارى انجام بدهد. گاهى حبس بوده است توى آن غار، خوب حبس بود آنجا، مدينه هم كه تشريف آوردند، البته نهضت را پيش بردند، لكن در بعضى از جنگ‏ها شكست خورد.

حضرت امير سلام‏الله عليه هم در جنگ با معاويه شكست خورد، يعنى شكستى از لشكر خودش، از آن اشخاص نادان مقدس مآب شكست خورد. حضرت سيدالشهدا هم شكست خورد اما پيروزى نهائى را داشتند، مكتبشان شكست نخورد با كشته دادن، دشمنشان را عقب زدند، بساط معاويه را كه مى‏خواست اسلام را به صورت يك امپراطورى درآورد، برگرداند به زمان جاهليت و آن اوضاع جاهليت، شكستش دادند. يزيد و اتباع يزيد دفن شدند تا ابد، و لعن مردم بر آنهاست تا ابد، لعن خدا هم بر آنهاست و آنها خودشان محفوظ بودند.

ما هم اگر چنانچه اينطور شكست بخوريم، افتخارى است بر ايمان و اشكالى هم برايمان نيست كه همانطورى كه مجاهدين صدر اسلام شكست مى‏خوردند، ما هم شكست بخوريم، اين نهضتمان پيش مى‏رود و آبروى اسلام محفوظ مى‏ماند، تا آخر هم محفوظ مى‏ماند و اما اگر حالا كه مدعى اين هستيم كه انقلاب اسلامى است و جمهورى اسلامى است و امثال ذلك و ما در اين جمهورى اسلامى شكست بخوريم به عنوان، يعنى شكست مكتب، يعنى گفته شود كه رژيم طاغوتى عوض شده يك رژيم طاغوتى ديگر آمده است كه دشمن‏هاى ما هم همچو نيست كه اكتفا كنند به اينكه مثلاً فلان كميته خلاف كرده، فلان دادگاه خلاف كرده، اين را مى‏آورند. روى اينكه آخوندها اينجوريند، به اين هم اكتفا نمى‏كنند كه روحانيين اينجوريند، اين‏ها با اسلام مخالفند، مى‏گويند اسلام هم همان بود، اسلام هم همان مثل رژيم‏هاى ديگر است، اينطور نيست كه اگر من شكست بخورم، شما شكست بخوريد، بيايند بگويند زيد شكست خورده، يا اگر من خلاف بكنم، بيايند، بگويند خلاف كرده، اينجور نيست. از فرد به نوع و از نوع به اصل مقصد مى‏كشانند دشمن اصل اسلامند و قلم‏ها هم براى اصل اسلام به كار مى‏رود.

صحيفه نور ج 11 صفحه 154

بازى با اساس اسلام گناهى است نابخشودنى‏

و ما را مى‏خواهند كه در داخل خودمان پوك كنند و منهدم كنند از داخل خودمان. اگر هم همين قدر بود كه ما از بين مى‏رفتيم لكن مكتبمان محفوظ مى‏ماند، اشكال نداشت، لكن آنها مقصدشان اين است كه مكتب را بهش صدمه بزنند. و اين يك مسؤوليت بزرگى، جانفرسائى براى ما آمده است، يك مسووليتى است كه اگر خداى نخواسته تقصير بكنيم در اين قضايا، اگر چنانچه ما بخواهيم براى - مثلاً فرض كنيد - فلان امام جماعت بخواهد براى رواج بازار خودش يك كارى انجام بدهد، در كميته عمداً يك كسى كارى انجام بدهد، به طورى كه دست دشمن‏هاى، قلم‏هاى مسمومشان كه هست بهانه پيدا بكنند و حمله كنند به آن چيزى كه اساس است و آن عبارت از اسلام است، ما يك گناهى مرتكب شديم كه بخشودنى نيست، گناهى بخشودنى است بخشودنى هست پيش خدا كه صدمه‏اش به خود آدم برسد، خود آدم آلوده بشود يا افرادى فرض كنيد اما آنى كه با اساس اسلام برخورد بكند و بازى با اساس اسلام با اساس اسلام باشد، اين مطلبى نيست كه به ما ببخشند و اين ننگى براى ما، براى جامعه روحانيت در تاريخ پيدا خواهد شد كه تا آخر جبران نمى‏تواند شود.

در مقابله بين اسلام و كفر همه مسؤولند، بخصوص علما و روحانيون‏

تكليف اهل علم در اين زمان از همه زمان‏هائى كه بر اهل علم گذشته بيشتر است، از صدر اسلام تا حالا براى اهل علم اينطور صحنه پيش نيامده. آن روزى كه حضرت امير سلام‏الله عليه در جنگ خيبر بود كه پيغمبر اكرم مى‏فرمايد كه اسلام تمامش با كفر تمام مقابله كرده، آن روز براى حضرت امير صحنه‏اى پيش آمده بود و مسووليتى پيش آمده بود كه اگر چنانچه خداى نخواسته به فرض محال سستى مى‏شد، تا آخر، ابد، بخشودنى نبود، لكن او كه اهل سستى نبود، او پيش مى‏برد. او يك ضربتش افضل از عبادت ثقلين شد در آن روز. امروز هم ما مواجهيم، آنطورى كه در اين برهه از زمان كه هستيم، اسلام مقابل با تمام كفر است. نه من و شما مقابليم، من و شما مطرح نيستيم، نه ملت ايران، اين هم مطرح نيست، اسلام الان مطرح است، يعنى مقابله بين اسلام و كفر، و در اين مقابله ما بين اسلام و كفر همه ملت مسوولند، همه مسوولند. لكن روحانيت بيشتر مسوول است، براى اينكه پاسداران درجه اول روحانيين اند، اينها بيشتر مسوول از ديگران مى‏شود گفت كه سنخ، صنف مثلاً كاسب، صنف كذا، اينها مثلاً اكثراً قاصرند، چطور، اما در اهل علم اين كم است، قصور كم است، مسؤوليت هم زياد. بايد فكر بكنيد.

اين مسووليتى كه الان به عهده همه ما هست، چطور ما از زير بار مسووليت بيرون برويم. نه شما آقايان اروميه و نه آقايان آذربايجان و آقايان تهران و قم، همه علماء ايران، اين بار به دوش همه است، همه ملت است. سنگينى‏اش بيشتر به دوش علما است، بايد علما فكر بكنند، بايد محاسبه بكنند خودشان را. يكى از چيزهائى كه در منازل سير است، محاسبه است كه انسان آنوقتى كه محاسبه شده است بين خودش و خدا، خودش را به حساب بكشد، محاسبه كند خودش را كه من در اين راهى كه دارم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 155

مى‏روم چه كردم امروز، من چه كردم؟ محاسبه كنيد خودتان را، هم محاسبه كنيم همه خودمان را و همه ملت، همه مسلمان‏ها و در راس، علما، آنقدر مسووليتى كه به عهده آقايان اهل علم است، به عهده ديگران نيست، آنقدر آنها، اگر چنانچه خداى نخواسته يك راهى بروند كه راه خدا نباشد، چهره اسلام به دست آنها جور ديگر مى‏شود، كارى بكنيد كه به عهده ما يك همچو مسووليتى كه هست، بتوانيم به آخر برسانيم.

لغزش علما، اسلام را در خطر مى‏اندازد

از خدا بخواهيد كه ماها از لغزش دور باشيم. خودتان براى خودتان، براى همه ملت، ملت بخواهد براى خودش و براى علما دعا كنند كه اين طبقه لغزش پيدا نكنند كه به لغزش آنها اسلام در خطر است. همه ما مكلفيم، همه مسووليم و كلكم راع و كلكم مسوول اين براى همه است، لكن به عهده شما بيشتر است. شماها بايد بيشتر رعايت بكنيد. بيشتر در اين پستى كه هستيد كه مسند اسلام است، بيشتر مراعات بكنيد. بيشتر مردم را مراعات كنيد، جامعه را بيشتر تربيت كنيد و همه مسووليم و همه مسووليد و هر كس سعه نفوذش بيشتر است، مسووليتش بيشتر است.

از خدا بخواهيد كه ما بتوانيم و خودتان بتوانيد و ملت بتواند از اين مسووليت بزرگى كه به عهده‏اش هست، لااقل پيش خدا آبرومند باشد. ما رفتنى هستيم، آقا اين يك مسأله واضحى است، همه‏مان خواهيم رفت، همه‏مان در رحيل هستيم، توى راهيم همه. از من نزديك است، شما جوانيد يك قدرى عقب‏تر، آن هم معلوم نيست، مرگ هم معلوم نيست كه براى پير و جوان فرقى بگذارد، يك امد معينى است، همه رفتنى هستيم، كوشش كنيد كه آن وقت كه ملك موت مى‏آيد و مشاهده مى‏كنيد او را، آن با شما به يك صورت رحمانيت عمل كند، شما را كه مى‏برد به يك صورت خوب ببرد. كوشش كنيد كه آنجا كه باب رحمت است بسته نشود و باب غضب باز بشود، از خدا بخواهيد كه بشود اينطور، و اگر چنانچه ما در اين قدم كه حساسترين قدم است در اسلام و براى همه و براى روحانيت و براى همه متفكرها و براى همه ملت، در اين موقعى كه حساسترين مواقع است بين‏تان، ايجاد اختلاف بين‏تان نكنيد، دسته بندى نكنيد، هر كسى براى خودش نكشد. خدا هست، غفلت نكنيد از او، خدا حاضر است، همه ما تحت مراقبت هستيم والله من ورائكم محيط مراقب است. آن خطرات قلب شما در مراقبت حق تعالى است، آن لحظات چشم شما در مراقبت حق تعالى است، آن حركات زبان شما در محضر حق و در مراقبت اوست، توجه داشته باشيد كه اين دنيا رفتنى است و حساب شما با كسى است كه همه چيزشان تحت مراقبت بوده است. قضيه، قضيه معصيت انسان و قضيه اينكه من بنده خدا هستم و بنده خدا معصيت كار مى‏شود و اين كذا، قضيه، قضيه محاسبه بين شما و خدا تنهائى، قضيه، قضيه اين است كه امروز غير زمان طاغوت است، زمان طاغوت اگر يك شخصى، ملائى يك كار خلاف مى‏كرد، مى‏گفتند اين طاغوتى هست و اين مثلاً آخرش مى‏گفتند ساواكى هست، نمى‏آمدند سراغ اينكه بگويند اين حرفى كه آخوندها از اول داد مى‏كردند و مردم را هم وادار مى‏كردند به داد كردن، اين حرف دروغ‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 156

از كار در آمد، اين نمى‏گفتند به آنها، آخوندها آن وقت مظلوم بودند. چهره مظلوم چهره محبوب است، شما در آن رژيم هر چه مظلومتر مى‏شديد محبوبتر مى‏شديد، هر كه مظلومتر بود محبوبتر بود. چهره امروز، چهره مظلوميت نيست تا محبوب بشويد، چهره اين است كه وقتى كه كار در اينها درآمد، اينها هم همانند. شما را به صورت ديگر در مى‏آورند، آنها هم كه فرض كنيد كه در اين كارى كه من مى‏كنم يا شما مى‏كنيد، دخالت ندارند، آنها را هم پهلوى شما مى‏گذارند با يك چوب مى‏زنند.

پس ما مسووليت اسلام را داريم، مسؤوليت مسلمان‏ها را هم داريم، مسووليت روحانيت را هم داريم، همه چيز را داريم، همه چيز را داريم، همه مسوول و هر كس سعه نفوذش بيشتر، مسووليتش بيشتر. كارى بكنيد كه آن اسلام عزيز كه امروز دست شماست، با يك صورت خوبى تحويل بدهيد به اعقابتان، يك صورت مشوه درست نكنيد كه بگويند همين بود. اسلام نورانى است، با دست ماها مشوه مى‏شود.

كار بكنيد كه اسلام از ما گله‏مند نباشد

و امروز روزى است كه اگر خداى نخواسته ما در اين نهضت شكست بخوريم، شكست خورديم تا آخر. يك وقت بود كه ما هى مى‏گفتيم كه طاغوت هست، انشاءالله حكومت اسلامى بشود، انشاءالله آن درست مى‏شود، همه حرفمان اين بود، ملت هم فرياد كردند كه ما اسلام را مى‏خواهيم.

اگر خداى نخواسته حالا يكى اينطور شده، به واسطه كجروى ماها، كجروى طوائف مختلف، كجروى احزاب، بعضى از احزاب، اگر خداى نخواسته از باطن ما را تهى كنند و ما را به جان هم بريزند و مهم اين نيست، مهم اينست كه با به جان هم ريختن، صورت اسلام را يك جور ديگر جلوه بدهند به دنيا، بگويند سر و كار آنها با دنياست. قلم آنها دستشان هست، همه چيزهاى گروهى، رسانه‏هاى گروهى دست آنهاست، ماها يك ملت ضعيفى هستيم، و جز يك حربه كه ايمان بود، نداشتيم. همه تبليغات مال آنهاست، ما راه تبليغى نداريم، كارى ما نكنيم در همه تبليغاتشان و همه جاى دنيا بگويند كه اسلام اينطورى بود كه در ايران بود.

شما ملاحظه مى‏كنيد در بعضى از اين ممالك كه اسم اسلامى رويش هست، الان هم در همه جا مى‏گويند كه اسلام اين است كه در اينجاست، خوب، اين يك چيز، مائى كه ادعا داريم و ادعا مى‏كنيم همه‏مان - و صحيح هم هست ادعامان - كه اسلام آن نيست كه آنها مى‏گويند، اسلام يك اسلامى است كه حكومتش يك حكومت خاص است، رژيمش يك رژيمى است غير همه رژيم‏هاى دنيا، عدل و انصاف هست در آن، حكومت خداست. مائى كه اين حرف را مى‏زنيم و صحيح هم هست حرفمان اگر گفتارمان با اعمالمان مخالف باشد، مگر منافق چيست؟ يك دسته از منافقين در صدر اسلام بودند كه گفتارشان با واقعشان مخالف بود، راجع به اصل اسلام مى‏آمدند مى‏گفتند ما مسلمانيم و نبودند.

ما ادعا مى‏كنيم كه ما روحانيون مى‏گذاريم، ما اول بايد از خودمان مايه بگذاريم. بيخود هى‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 157

نگوئيم ما خوبيم و ديگران بد، مائى كه دعوى اين را داريم كه ما هستيم كه اسلام را مى‏خواهيم ترويج كنيم، اسلام را مى‏خواهيم تقويت كنيم، علاقه به اسلام داريم، احكام اسلام پيش ماست ما، بايد احكام اسلام را پخش بكنيم. مائى كه اين مسائل را داريم مى‏گوئيم و خودمان هم به صورت يك نفر آدمى كه به اسلام به همه معنا ايمان آورده است و قبول دارد همه چيزش را و يك آدم متقى صالح كذاست، اگر خداى نخواسته در باطن بر خلاف اين باشيم، منافق نيستيم؟ همان ابوسفيان منافق است؟ من و شما هم منافقيم، آن ايمانش را عرضه مى‏كرد و نداشت، شما هم كمال ايمانتان را عرضه مى‏داريد. بله، مسلمان هستيد، اما منافقيد، اين مسلمان منافق در جهات ديگر. اينها هيچ كدام مهم نيست، مهم اين است كه اسلام دست ما آمده است، امانت خداست دست ما آمده است، اين امانت را بايد به آنطورى كه هست بدهيم به اعقابمان، عرضه كنيم اين اسلام را به آنطورى كه واقع اسلام است به دنيا، و خودمان جورى نكنيم كه اين اسلام را يك طور ديگر نمايشش بدهيم به غير، آنطورى كه هست نمايشش بدهيم. اين ديگر فرق نمى‏كند بين آن بچه طلبه و طلبه نارسى كه تازه تو مدرسه رفته است و شما آقايان كه از علما هستيد و در مساجد هستيد با سايرين، هيچ فرقى مابين آنها نيست، منتها شما آقايان كه بزرگتر و بالاتر هستيد، مسؤوليت‏تان بيشتر است. امثال من طلبه است، اما همه مسوولند، مسؤوليت كم و زياد دارد، به حسب اختلاف نفوس، اختلاف سعه كلمه، كارى بكنيد كه اسلام از ما گله‏مند نباشد، قرآن كريم از ما گله‏مند نباشد، كه آقايان كه شما خودتان را مى‏گفتيد كه ما مروج قرآن هستيم، مبين احكام قرآن هستيم، چرا خودتان يك كارى داريد مى‏كنيد يا كرديد كه اسلام يك جور ديگر جلوه كند پيش مردم.

خيلى مواظب باشيد، اين مسند خطرناك است، اين عمامه خطرناك است، اين محاسن خطرناك است. خودتان را از اين خطرها نجات بدهيد، حفظ كنيد خودتان را، اين مال ما، همه همين طور، فرق ندارد، اسلام مال اهل علم نيست، اسلام مال همه است، اين امانتى است كه خدا به همه داده است. شما هم اگر چنانچه فرض كنيد پاسداريد و در يك جائى به اسم پاسدارى اسلام، پاسدارى شديد، شما حالا پاسدار طاغوت نيستيد، پاسدار اسلام هستيد، اگر چنانچه پاسدار اسلام هم يك كارى بكند كه بگويند اينها هم مثل سابق، در بين همين مردم ضعيف‏الايمان هست كه مى‏گويند كه ايكاش نشده بود براى اينكه ما حالا از دست بعضى از مامورين بيشتر بر ايمان بد مى‏گذرد از سابق، ولو درست نمى‏گويند لكن خوب، گفته مى‏شود، آنها هم كه شيطانند تزريق مى‏كنند به آنها يك همچو مسائلى.

اين يك مساله‏اى نيست كه مربوط به من و آقا و آقا باشد، اين يك مساله‏اى است مربوط به ملت است، يك ملتى كه اسلام را راى به او داده، گفته است، راى داده ملت به جمهورى اسلامى، يعنى قبول كرده است كه بايد ما نظاممان نظام اسلام باشد، آنوقت اينكه قبول كرده است كه نظامش بايد نظام اسلامى باشد، پاسدار است، بر خلاف نظام اسلام عمل مى‏كند، كاسب است بر خلاف نظام اسلام عمل مى‏كند. نظام مال همه است، نظام يك چيزى است كه همه ملت در تحت پوشش نظم بايد باشد. بازارى يك كارى مى‏كند كه بر خلاف آن نظامى است كه اسلام قرار داده است و هكذا، ادعا كرديد كه ما اسلام‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 158

را قبول كرديم رژيممان حالا رژيم اسلامى است، از طاغوت منتقل شديم به الله، از حكومت شيطان بيرون آمديم تحت حكومت رحمان رفتيم، ما كه اين ادعامان است همه ملت راى به اين دادند، اگر كارهاى زمان طاغوت را اعاده كنند، اينها در اين ادعا منافق بودند.

بايد از حالت شيطانى به حالت رحمانى متحول شويم‏

كارها را بايد عوض كرد، بايد تحول پيدا كرد، بايد همه ملت متحول بشود. اين نباشد كه ما متحول، انقلاب چيز كرديم، از طاغوت بيرون، بايد انقلاب باطنى بكنيم، بايد نفوسمان هم منقلب بشود، اگر تا حالا در تحت سلطه شيطان و طاغوت بوده است، متحول بشويم و بيرون برويم از اين پوشش شيطانى به پوشش رحمانى. آن به اين است كه ما مطابق نظام اسلام عمل كنيم. رباخوارى مخالف با نظام اسلام است، جنگ با خداست به حسب قرآن فاذنوا بحرب من الله بيائيد به جنگ خدا، اينها به جنگ خدا رفتند.

اگر بازار مسلمان‏ها همان بازار زمان طاغوت باشد، نمى‏تواند بگويد كه من رژيم اسلامى را قبول كردم، نخير، شما در تحت رژيم شيطان هستيد و طاغوت هستيد باز و هكذا همه قشرها يك مساله‏اى است مال همه قشرها و ما اول براى خودمان قبول مى‏كنيم مساله را و بعد هم براى همه‏تان. مسوول اول خود ما هستيم و بعد هم همه شما. فكر اسلام باشيد كه اين مساله را نگذاريد صدمه بخورد، از دست ما صدمه بخورد. از دست دشمن‏ها مى‏خورد، اگر دولت‏ها با هم باشند آسيب نمى‏توانند بزنند، آسيب نمى‏توانند بزنند، اما اگر چنانچه ماها از دست به جان هم بيفتيم، با هم مختلف باشيم، ماها بخواهيم هر كدامى يك كارى را انجام بدهيم، از نظم اسلامى بيرون برويم، از تحت فرمان حكومت اسلامى بيرون برويم، از فرمان خدا بيرون برويم آسيب مى‏بينيم، از باطن ما را از هم منفصل مى‏كنند و آسيب‏پذير مى‏كنند، و الان تمام افكار، افكار آنهائى كه مى‏خوردند مال اين ملت را، متوجه اين معنا است.

اگر ما را محاصره اقتصادى بكنند، ما فعالتر مى‏شويم‏

هيچ وقت از نظامى نترسيد، هيچ وقت از اين حرف‏هائى كه مى‏زنند كه ما مداخله نظامى مى‏كنيم، از اين هيچ وقت نترسيد، بلكه آنوقت هم مداخله نظامى بكنند به نفع ماست. از حصر اقتصادى هم ابدا نترسيد، نمى‏توانند، اگر براى اينكه خوب، روزيش از آسمان مى‏رسد و هى مى‏دهند به او كارى نمى‏كند، اگر ما را محاصره اقتصادى بكنند ما فعالتر مى‏شويم، به نفع ماست، بكنند ما را محاصره، از اين هم هيچ نترسيد. از اين دشمنى كه آمده در داخل و ما را مى‏خواهد از داخل فاسد كند، اين ترس دارد كه ما به جان هم بيفتيم، من شما را لعن كنم، خداى نخواسته شما من را لعن كنيد، و ملت را با صورت‏هاى مختلف، حزب‏هاى مختلف، جمعيت‏هاى مختلف - در عرض چند ماه قريب دويست تا جمعيت مى‏گويند هست، جمعيت مختلف - اين جمعيت‏هاى مختلف اگر همه وجهشان يك طرف بود،

صحيفه نور ج 11 صفحه 159

همه براى خدا بود، خوب، هر كسى مى‏خواهد يك راهى، مثل يك كسى بقال است و توجه به خدا دارد، يك كسى ملاست و توجه به خدا دارد، اما احزابى كه در ايران پيدا مى‏شود، جمعيت‏هائى كه در اين طرف‏ها پيدا مى‏شود، اينها كل يلعن صاحبه همه مخالفند با هم، آنها هم همين را مى‏خواهند كه از راه زياد شدن احزاب، زياد شدن اختلاف درست كنند. اين راه، راه احزاب كه از آن راه پيش مى‏آيد، در قضاياى ديگر هم همين حرف‏ها را پيش مى‏آورند، اين زيانش چيست، آن زيانش چيست، اين بايد چه جور باشد، آن بايد چه جور باشد. تمام اينها نقشه است، اين غائله‏هائى كه يكى بعد از ديگرى پيش مى‏آورند، اين نقشه‏هائى است كه طرح ريزى شده است و به دست خود ماها انجام مى‏گيرد كه بين خود ماها را از هم جدا كنند، آنها نتيجه‏اش را ببرند. و خدا همه ما را حفظ كند از اينطور اختلافات، از اينطور چيزها.

خداوند انشاءالله همه‏تان را تاييد كند، موفق باشيد، سلامت باشيد و متشكرم از آقايان كه اظهار لطف كردند و در اين منزل حقير وارد شدند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 160

تاريخ: 10/10/58

بيانات امام خمينى در جمع گروه بانوان دوازده فروردين شماره 2 كن و حومه‏

تحقق جمهورى اسلامى يك ضربه‏اى است به شرق و غرب‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هر وقت بانوان محترم را مى‏بينم كه با عزم و اراده قاطع در راه هدف، حاضر به همه طور زحمت بلكه شهادت هستند مطمئن مى‏شوم كه اين راه به پيروزى منتهى مى‏شود.

ملتى كه تمام قشرهايش، خانم‏هاى محترمش و مردان معصومش با هم هستند و يك راه مى‏روند، اين راه آسيب نخواهد ديد، شما نگران آسيب‏هاى خارجى نباشيد، از خارج نمى‏توانند شما را آسيب برسانند مادامى كه خودتان منسجم هستيد. نه دخالت نظامى از آن كارى ساخته است و نه حصر اقتصادى و اين مسائل كه آنها پيش مى‏آورند آنها ازشان كارى ساخته نيست و شايد آنها هم كه اين حرف‏ها را مى‏زنند و ظاهراً جدى هم نيست براى اينكه ما را از اين حرف‏هاى ديگر اغفال كنند. آن مسائلى كه ممكن است از آن مسائل، آسيب ببينيم، آن مسائل داخلى است. توطئه‏ها اينطور است، از خارج يك چيزهائى گفته مى‏شود تا اذهان متوجه به خارج بشود مثل همين حصر اقتصادى و مداخله نظامى كه دولت آمريكا تهديد مى‏كند ملت را، به نظر مى‏رسد كه اين يك توطئه باشد كه اذهان را از داخل كشور متوجه به خارج بكند، غافل بشوند از توطئه، غافل بشوند از شيطانى داخل. بعيد به نظر نمى‏رسد آن چيزى كه پيش اجانب اهميت دارد و به آن اصرار دارند آن توطئه‏اى است كه در داخل حاصل مى‏شود. اگر ما را از خارج اغفال نكنند و توجه ملت ما به داخل كشور و توطئه‏هاى داخلى باشد، ممكن است كه ما بتوانيم و انشاءالله مى‏توانيم كه آن توطئه‏ها را خنثى كنيم. لكن آنها از خوف اينكه مبادا ملت همه قوايش را صرف داخل بكند و اين توطئه‏هائى كه اصيل است پيش آنها، اين توطئه‏ها را خنثى بكند، يك طرح‏هاى خارجى مى‏ريزد، يك مسائل خارجى پيش مى‏آورد، مثلاً بعض از اقشار را متوجه مى‏كنند كه در انگلستان توطئه‏اى است در فلان محل، يك توطئه‏اى است، در فرانسه يك توطئه‏اى است و مى‏خواهند از آنجا توطئه‏اى را بجا بياورند كه بيايند ايران چه بكنند. خود اين هيچ اساس ندارد، محتمل هم هست كه همين صحبت‏هائى كه با تناقض‏گوئى‏هاى مختلف و تضادگوئى‏هاى مختلف از دولت امريكا صادر مى‏شود راجع به اينكه گاهى دخالت نظامى ما مى‏كنيم، آن يكى مى‏گويد نه نمى‏شود دخالت، دوباره دخالت مى‏كنند، دوباره مى‏گويند نه، نمى‏شود دخالت، دوباره دخالت مى كنند، دوباره مى‏گويند نمى‏شود دخالت و از اين حرف‏ها، حصر اقتصادى مى‏كنيم، حالا چند

صحيفه نور ج 11 صفحه 161

روز صبر كنيد به سازمان ملل مى‏بريم خوب حالا يك قدرى صبر كنيد، به شوراى امنيت مى‏بريم، يك قدرى مهلت بدهيد، اين حرف‏هائى كه به نظر مى‏رسد براى مقصد ديگر است نه براى خودش، نه حصر اقتصادى مى‏كنند و مى‏توانند، نه دخالت نظامى مى‏كنند و مى‏توانند، اما مى‏توانند با اين حرف‏ها ما را، اذهانمان را متوجه به آن طرف كنند. و از خودمان غافل بشويم.

در عين حالى كه ملت ما بايد هوشيار باشد راجع به همان مسائلى كه در خارج هم طرح مى‏شود و غفلت از او هم نكند، بيشتر نظر بايد به توطئه‏هاى داخل باشد، توطئه‏هائى كه در داخل انجام مى‏گيرد خيلى زياد است و اينها در اين توطئه‏ها فن‏هاى زيادى دارند، ذوفنون هستند! يك قسمش همين شلوغى‏هائى است كه راه مى‏اندازند. در آذربايجان اين بساطى كه درست مى‏كنند و دامن به آن مى‏زنند يك قسم اينهاست، در سيستان، در زاهدان، در كجا، يك قسم ديگرش اين اختلافاتى كه در شهرها و در دهات و در ساير جاها ايجاد مى‏كنند گروه‏هاى مختلف، اختلافات زياد ايجاد مى‏شود، او جمهورى اسلامى مى‏گويد، آن يكى چيز ديگر مى‏گويد، آن يكى چيز ديگر مى‏گويد، مقابل اسلام هى طرح‏هاى متعدد مى‏دهند در عين حالى كه مى‏دانند پيش نمى‏رود، لكن مى‏خواهند ناراحت كنند. همانطورى كه خارجى‏ها طرح مى‏دهند براى دخالت نظامى يا حصر اقتصادى و خودشان مى‏دانند كه يك چيز صحيحى اين نيست، اين طرح براى مقصد ديگرى ممكن است باشد و آن اينكه ما را از اين آشفتگى‏هاى داخلى متوجه به آن بكنند، به نظرمان بيايد كه آن مشكل است، اينها ديگر مشكلات ندارد، احتمال اين معنا هست.

ما در عين حالى كه بايد توجه به آن مشكل داشته باشيم و با تمام قوا متوجه به آنجا باشيم، اما از اين مشكلات داخلى كه شايد پيش آنها اصيل باشد، از اين غفلت كنيم، اين اختلافاتى كه از اول تا حالا ايجاد كردند، از آن روزى كه يك پيروزى نسبى براى اين ملت حاصل شد و اين سد را شكستند و دست اجانب قطع شد از اين كشور، از آنوقت شروع كردند به ايجاد اختلافات و توطئه‏ها، يك راهش اين بود كه در هر قدمى كه ملت بر مى‏دارند يك اختلاف ايجاد كنند، راجع به اصل جمهورى اسلامى حرف‏ها بزنند و مقاله‏ها بنويسند و نطق‏ها بكنند، راجع به مجلس خبرگان صحبت‏ها بكنند كه حالا هم دارند مى‏كنند، راجع به قانون اساسى مسائل بگويند و حالا هم دارند مى‏گويند كه قضيه رئيس جمهور است. تاكنون از قرارى كه گفتند صد و بيست نفر خودشان را كانديد كردند. نه اينكه نمى‏دانند كه كانديدى است كه اثرى ندارد براى اينكه رئيس جمهور بشود فلان آدم، بيشتر اينها الا نادرشان مى‏دانند كه موفق نمى‏شوند، لكن يك مقصد ديگرى در كار است غير از رياست جمهور و آن اين است كه همان ايجاد يك تشنج و اختلاف و اين چيزها براى آنها مطلوب است كه كشور ما مشغول باشد، هميشه مشغول باشد به چيزهاى داخلى خودش و اين شلوغى‏هائى كه در داخل هست و متوجه توطئه نباشد و متوجه علاج نباشد و فلج بشود، بعد هم راجع به مجلس شورا مصيبت زيادتر است، آنجا ديگر از همه زيادتر است. در هر صورت تمام اين مسائل دور مى‏زند به اينكه اين جمهورى اسلامى آنطورى كه بايد تحقق پيدا نكند، اگر تحقق پيدا بكند، براى آنها ضرر دارد و دست آنها تا آخر كوتاه مى‏شود و

صحيفه نور ج 11 صفحه 162

اين يك ضربه‏اى است بر غرب، بر شرق و آنها مى‏خواهند كه نشود همچو مطلبى. و ملت ما بايد آنقدرى كه بايد توجه به اين آشفتگى‏هاى داخلى داشته باشد توجه به چيزهاى ديگر نداشته باشد، همه ما بايد اين را تحت نظر بگيريم، لكن آنكه صدمه بيشتر به ما مى‏زند همين اختلافات داخلى است، او براى يك طرف مى‏كشد، او براى طرف ديگر، همين هواهاى نفسانى است كه در انسان هست، همين خودخواهى و خودپسندى‏ها در انسان هست، همين گروه ديدن و خودگرائى به گروه و اينهاست كه در انسان‏هائى كه براى خدا مى‏خواهند كار بكنند هست.

يك ملت وقتى همه با هم منسجم شدند ديگر قابل آسيب نيست‏

ملت ما اگر بخواهد از اين اسارت در طول تاريخ بيرون بيايد و خودش، خودش را اداره كند و استقلال پيدا كند، آزاد باشد، اگر ملت ما بخواهد اينطور بشود، بايد از يك راه پيش برود، آن راهى كه ملت دارد پيش مى‏رود. ملت اين توده جمعيت است. اين زن و مرد توده جمعيت كه خودشان را عليحده نكردند و جدا نكردند از ملت، اگر بخواهند اين مملكت سر و سامان پيدا بكند باز از اين گروه‏گرائى و از اين اختلافات كه او براى خودش بكشد، او براى خودش بكشد دست بردارند، همه همان راهى كه ملت دارند مى‏روند، همه همان راه را بروند، ديگر آسيب نمى‏بينند. يك ملت وقتى همه با هم منسجم شدند ديگر قابل آسيب نيست، اما اگر چنانچه خداى نخواسته در بين خودشان اختلاف حاصل بشود، بين خودشان يك دشمنى‏ها پيدا شود، هواهاى نفس نگذارند كه يك راه بروند، آنوقت است كه آسيب ممكن است.

لكن من اميد اين را دارم كه با اين تحولى كه حاصل شده است، من در جامعه زن‏ها يك جور تحول عجيبى مى‏بينم كه بيشتر از تحولى است كه در مردها پيدا شده و آنقدرى كه اين جامعه محترم به اسلام خدمت كردند در اين زمان، بيشتر از آن مقدارى است كه مردها خدمت كردند، خدمت مردها هم بسيارش مرهون خدمت زن‏هاست. در مردها يك حسى است كه اگر ببينند زن‏ها بيرون آمده از خانه‏ها براى يك مقصدى، اگر قوه‏شان يكى باشد، ده تا مى‏شود و در مملكت ما اينطور شد كه بانوان همدوش بلكه جلوتر از مردها از خانه‏ها بيرون آمدند و در اين راه اسلامى زحمت كشيدند و رنج ديدند، جوان دادند، شوهر دادند، برادر دادند معذلك رنج كشيدند، عمل كردند، پشتيبانى از اسلام كردند و مردها هم بسيارى به تبع زن‏ها اين كار را كردند و من اميدوارم كه اين وحدت كلمه و اين انسجامى كه ملت ما دارند، محفوظ باشد و اين اشخاصى كه افكار متعدده دارند اينها، خداوند آنها را برگرداند به فكر واحد و ملت ما را منسجم كند با هم به طورى كه از آسيب مصون باشند. خداوند انشاءالله به شما عمر و سلامتى بدهد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:25 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 163

تاريخ: 10/10/58

بيانات امام خمينى در جمع كفن پوشان شهركرد و بابل‏

تحمل مصائب و مشكلات در راه رضاى خدا آسان است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عواطفى كه من از اقشار ملت مى‏بينم، عواطفى كه آنها را وادار مى‏كند از راه‏هاى دور، از بختيارى، از شمال اينجا آمدند، تحمل زحمات كردند در اين هواى سرد، در اين راه‏هاى دشوار، اين عواطف، يك بارى است بر دوش من. من نمى‏دانم چطور از زير بار اين عواطف بيرون بيايم. امروز يك عكسى پيش من از يك جوانى فرستادند كه او نزديك دانشگاه شهيد شده بود و وصيت كرده بود كه اگر من، فلانى را نديدم، اين عكس را براى او بفرستيد و من از ديدن اين عكس و باز عكس‏هاى ديگرى كه از جوان‏هاى ما در اين راه شهيد شدند باز احساس يك سنگينى مى‏كنم. بر دوش من سنگين است اين عواطف و آن چيزى كه همه سنگينى‏ها را سبك مى‏كند، اين است كه ما از خدا هستيم و به سوى او مى‏رويم. راه، راه خداست، شما از بختيارى كه حركت كرديد تا اينجا براى خدا بوده است، من مطرح نبودم، خدا مطرح بوده و آن آقايان كه از شمال آمده‏اند، آنها هم راه را كه طى كرده‏اند، راه خدا بوده است، براى خدا بوده است. آن چيزى كه سهل مى‏كند مشكلات را، اين است كه ما براى اسلام تحمل زحمت مى‏كنيم. ما تبعيت از موالى خودمان، از آقايان خودمان، از اولياء خودمان، از معصومين خودمان تبعيت مى‏كنيم، ما از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم تبعيت مى‏كنيم، آنها هم تحمل مشاق زياد كردند، مشقت‏هائى كه براى ما شايد ممكن نيست كه تحمل كنيم. اينقدرى كه پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم تحمل مشقت براى خدا كرد، ماها نمى‏توانيم، لكن ما هم كه قطره‏اى هستيم از اين درياى بى‏پايان، به اندازه يك قطره، يك ذره مى‏توانيم فداكارى كنيم، بايد فداكارى كنيم.

برچسب‏هاى ارتجاعى به ملت استقلال طلب و فداكار ايران‏

اين اسلام است و قرآن است و خدا، هر چه در راه اسلام بدهيم و هر چه در راه خدا بدهيم و هر چه در راه قرآن بدهيم فخر ماست، افتخار ماست، راه حق است. بگذار باطل‏ها هر چه مى‏خواهند

صحيفه نور ج 11 صفحه 164

بگويند، بگذار باطل‏ها شما را مرتجع بدانند، بگذار آنهايى كه مى‏خواهند براى ديگران زحمت بكشند، از ملت خودشان غافلند، از كشور خودشان غافلند، پشت كردند به ملت و كشور و براى شرق و غرب زحمت مى‏كشند، بگذار آنها، كسانى را كه در كشور خودشان و براى خودشان و براى استقلال خودشان زحمت مى‏كشند، مرتجع بدانند. دنيا بايد حكومت كند و در اين امر توجه كند و نظر بدهد كه آيا ملتى كه دشمن‏ها را، دشمن‏هاى كشور را، جنايتكارها را از صحنه بيرون رانده است و مى‏خواهد آزادى براى خودش به دست بياورد، مى‏خواهد استقلال براى خودش به دست بياورد، اين ملت مرتجع است، يا آنهائى كه الان هم كه جنايتكارها بيرون هستند و رفتند، براى آنها كار مى‏كنند، براى آنها در مدارس مى‏روند و تبليغات سوء مى‏كنند، براى خارجى‏ها آنها زحمت مى‏كشند. آيا آنهائى كه استقلال ملت ما را مى‏خواهند سلب كنند، آزادى كشور ما را و ملت ما را مى‏خواهند از دستش بگيرند، آنها مرتجع هستند، يا آنهائى كه مى‏خواهند از زير بار ظلم خارج بشوند و مستقل باشند. آيا كسى كه مى‏خواهد پيوسته به شرق و غرب نباشد و با مشت محكم در مقابل شرق و غرب ايستاد و ملت خودش را نجات داد اين مرتجع است، يا اين كه از اول تا حالا به اسم خلق مى‏خواهد فدا بشود، براى دشمن خلق فداكارى مى‏كند. به طرف چپ مى‏كشد، به طرف راست مى‏كشد.

بگذار دشمن‏ها هر چه مى‏خواهند بگويند، شما راه خدا را پيش بگيريد، شما راهتان واضح است. راه شما، راه خداست، راهى است كه انبياء خدا رفتند. انبيا را اينها مرتجع مى‏دانند، اينها قرآن را هم كتاب ارتجاعى مى‏دانند، لكن مطلب اينها نيست. اينها براى ديگران دارند زحمت مى‏كشند جوان‏هاى روشنفكر ما عواقب امور را ملاحظه كنند و از اينها سؤال كنند شما چه مى‏گوئيد؟ شمائى كه براى خلق مى‏خواهيد فداكارى كنيد چرا مانع مى‏شويد از اينكه اين خلق مشغول زراعت باشد؟ چرا مانع مى‏شويد از اينكه كارخانه‏هاى مردم راه بيفتد؟ چرا خرمن‏هاى حاصل يك سال عمر يك خانواده را آتش مى‏زنيد؟ شمائى كه براى خلق هستيد و ديگران را مرتجع‏دانيد، حساب كار خودتان را بكنيد. اينها براى ملت دارند زحمت مى‏كشند و شما براى ديگران.

من بار ديگر از شما، از شما جوان‏ها، از پيرمردهائى كه تحمل اين زحمت را آنطورى كه آقا مى‏گويند كشيدند، از كسانى كه بچه هستند و تحمل زحمت كردند، از كسانى كه معلول هستند و تحمل زحمت كردند و از كسانى كه به وسيله شما براى ما پيغام فرستادند، از همه شما تشكر مى‏كنم و به همه شما دعا مى‏كنم. خدمتگزار همه شما هستم و اميدوارم كه شماها سعادتمند باشيد و سعادت دنيا و آخرت نصيب شما بشود.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:25 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 172

تاريخ: 11/10/58

بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از بانوان آذربايجان‏

اينها (اخلالگران) با وسائل مختلف اغفال مى‏كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اشكال اين است كه آنهائى كه آشنا نيستند به وضع آذربايجان و به حالات مردم غيور تبريز، آنهائى كه نمى‏دانند تبريز و آذربايجان هميشه طرفدار اسلام و كشور بودند كه قشرهائى از خارج كشور و مردم بيرون هستند، اشكال اين كارها اين است كه در خارج منعكس مى‏شود كه آذربايجان اينطور شد، تبريز اينطور اختلافات شد. شما خودتان كه آگاهيد و ماها آگاه هستيم، مى‏دانيم كه اين جمعيتى كه در اينجا اينطور شرارت‏ها را مى‏كنند، اينها يك اشخاصى هستند كه هر جا يك صدائى بلند مى‏شود، از اطراف جمع مى‏شوند آنجا و آنوقت يك دسته اشخاصى كه آگاه نيستند، مردمى هستند، خوب هستند، لكن از روستاها، از اهل دهات كه توجه ندارند به عمق مسائل كه اينها چه نقشه‏اى دارند، اينها مى‏روند اينها را با وسائل مختلف اغفال مى‏كنند، آنوقت يك آشوب بپا مى‏كنند، يك كارهائى كه برخلاف اسلام است، برخلاف نهضت اسلامى است، آنها را وادار مى‏كنند آن كارها را بكنند و در خارج منعكس كنند به اينكه آذربايجانى‏ها اينطورند يا آذربايجان اينطور است. اگر مرزهاى خودشان را مشخص مى‏كردند كه ما چه اشخاصى هستيم و چه مى‏خواهيم، اين اشكال خيلى نداشت، چه مى‏خواهيم‏شان.

دشمنان از اسلام ضربه ديدند و سيلى خوردند

ما از اول انقلاب تا حالا فهميديم كه اين اشخاص چه مى‏خواهند، اين اشخاص مى‏خواهند كه اسلام نباشد. يك دسته‏اى هستند كه از اول انقلاب اينها در فكر اين بودند كه اين جمهورى اسلامى در ايران تحقق پيدا نكند و لهذا ديديد كه از آراء مردم جلوگيرى مى‏كردند. يك دسته‏اى بعضى صندوق‏ها را آتش زدند، با اسلحه جلوگيرى كردند از رأى دادن بعض جاها و بعد هم قدم به قدم با جمهورى اسلامى مخالفت كردند و حالا هم مخالفند. مطلبشان معلوم است كه اين است و چرا اينطور است، آنها هم باز معلوم است، براى اينكه آن اشخاص از ريشه‏هاى آنها هستند و همدست با آنها هستند، آنها از اسلام ضربه ديدند، سيلى خوردند از اسلام، نمى‏خواهند كه اسلام در خارج تحقق پيدا بكند، لكن مرز خودشان را معين نمى‏كنند كه ما كى هستيم، ما چه جور اشخاص هستيم، از اين جهت اين خطر براى‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 173

آذربايجان هست كه در خارج بگويند كه آذربايجان اينطورى است و اين را بايد جوان‏هاى آذربايجانى، آقايان از آذربايجان كارى بكنند كه اين خطر مخالفت با اسلام برداشته شود. آذربايجانى كه هميشه طرفدار اسلام بوده، براى هر قضيه‏اى پيشقدم بوده، براى رفع ظلم پيشقدم بوده است، آذربايجانى كه در صدر مشروطيت ستارخان و باقرخانش آن زحمات را كشيد، بعد خيابانى آن كارها را كرد، در زمان ما از آذربايجان قيام شد و بر ضد رضاخان. مرحوم آميرزا صادق آقا مرحوم انگجى و بعضى ديگر از علماء آذربايجان قيام كردند، تبعيد شدند، مدت‏ها تبعيد بودند در خارج، شايد در سنقر بود يا سقز بود، يك همچو جائى. آذربايجان هميشه در صف اول واقع بوده است براى مخالفت با اشرار، براى پيشبرد اهداف اسلام. آنوقت يك دسته‏اى، خوب، اشرار هم، در هر طايفه‏اى چند نفر از اشرار هم هست، لكن از اطراف جمع مى‏شوند، اعلام مى‏كنند كه ما هم ملحق شديم، آنوقت گروه فرقان مثلاً، يك گروهى كه تروريست هستند و مثل آقاى مطهرى را مى‏كشند و اعلام مى‏كنند، آقاى قاضى را مى‏كشند و آن چريك‏هاى كمونيست وقتى بنا شد كه يك همچو جمعيتى باشند كه رفقاشان اينها باشند، آنهائى كه متصل به آنها مى‏شد اينها باشند، يعنى اينهائى كه اسلام به خودش راه نمى‏دهد، اسلام راه نداده به خودش، اسلام به اين راه نداده، اينها آمدند در قبال جمهورى اسلام، يك جمعيتى كه محل نماز جمعه را آتش مى‏زنند. يك وقت مخالفت يك دسته با دسته ديگر است، از آثار هر كارى معلوم است اينكه چكاره‏اند اينها، آن كه محل خطبه امام جمعه را، محل عبادت مسلمين را آتش بزند، به نمازگزارها حمله مى‏كند و زخمى مى‏كند و چه مى‏كند، خوب، اينها معلوم است كه وضع روحى‏شان چيست. كارهاى آدم انعكاس روحش است. از اينطور كارها، اينطور شرارت كه به عبادتگاه خدا حمله بكنند، آتش بزنند محلى را كه نماز خدا در آنجا انجام مى‏گيرد، حمله كنند به عبادتگاه مردم، به جائى كه مردم نماز مى‏خواهند بخوانند، خوب اينها، از اينها معلوم مى‏شود كه اينها سنخ روحشان چه است و عقائدشان چه است. بايد آذربايجان خودش را از اين لكه‏اى كه مى‏خواهند به او بچسبانند مبرا كند، تبرئه كند خودش را از مردمى كه با اين اسم‏ها، اسم‏هائى كه اصلاً مربوط به انسانيت و اسلام نيست، دارند يك همچو كارى مى‏كنند كه خلق آذربايجان را آلوده كنند. اين يك مسأله مهمى است براى آذربايجان، آذربايجانى كه در طول تاريخ مخالفت كرده است با اينها. زمان سابق كه ايران را گرفته بودند و پيشه‏ورى آن بساط را درست كرد، آذربايجانى نجات داد ايران را، يك جمعيتى كه هميشه خدمتگزار اسلام بوده‏اند.

جوان‏هاى آذربايجان بايد نگذارند كه اين لكه به دامن آنها بچسبد

حالا براى خاطر اينكه يك دسته‏اى به هواهاى نفسانى خودشان دارند آنها را لكه‏دار مى‏كنند، آذربايجان بايد خودش را از اينها نجات بدهد، بايد خودش را از اين عيبى كه برايش درست مى‏كنند، لكه‏اى كه برايش مى‏چسبانند، بايد نجات بدهد خودش را. جوان‏هاى آذربايجانى بايد نگذارند كه اين لكه به دامن آنها بچسبد و در خارج اشخاصى كه نمى‏دانند، به اسم آذربايجان يك همچو مسائلى تمام‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 174

بشود و ما اميدواريم كه اينهائى كه براى رسيدن به مقاصدى كه طرحش از خارج دارد ريخته مى‏شود، خارج است كه اينها را راه مى‏برد، راهنمائى مى‏كند، آذربايجان از خارج بايد به اين توجه داشته باشد و ما اميدواريم كه خداوند تأييد كند مسلمان‏ها را و تأييد كند شماها را و من بايد از شما بانوان محترم تشكر كنم كه از راه دور در هواى سرد آمديد و در اين منزل محقر در زحمت واقع شديد. خداوند شماها را انشاءالله در پناه خودش حفظ كند و به سعادت و رفاه و سلامت برساند و دشمن‏هاى اسلام را محو كند و آثار آنها را از بين ببرد.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:25 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 165

تاريخ: 11/10/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهدا و امدادگران شهرهاى شيراز و تهران و كاركنان شركت هپكو

تا قطع تمام ريشه‏هاى فاسد، ملت نبايد آرام بگيرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تقريباً هر روز مواجه هستيم با اين مادرهائى كه بچه‏هايشان را از دست دادند و اين پدرهائى كه عزيزانشان را از دست دادند و اين معلولين و اين مجروحين و اين گرفتارى‏هائى كه در رژيم سابق براى ملت مهيا شده بود. ما هر روز تأثرات زيادى در اين مسائل داريم، لكن خودمان را تسليت مى‏دهيم به اينكه ملت ما به صورت مجاهدين صدر اسلام در آمدند، همين طور كه در صدر اسلام در ركاب رسول الله و اميرالمؤمنين سلام الله عليه عده كثيرى از فرزندان اسلام از دست رفتند، لكن اسلام را حفظ كردند. امروز هم كه ما در يك موقعيتى واقع هستيم كه اسلام روبروى كفر ايستاده است و احتياج به فداكارى دارد، ملت ما بحمدالله مردانه ايستاده و فداكارى مى‏كند، نه مردها، زن‏ها و نه زن‏ها و مردها، بچه‏ها همه ايستاده‏اند و اسلام عزيز را مى‏خواهند كه به پيش ببرند. امروز روزى است كه ما مواجه با قدرت‏هاى شيطانى بزرگ هستيم و آنها هم از توطئه‏ها ننشسته‏اند، مشغول توطئه هستند، توطئه‏هاى زيادى در داخل دارند، مهم آن توطئه‏هاى داخلى است، آن حرف‏هاى خارجى كه مثلاً انحصار اقتصادى، مداخله نظامى، اينها مهم نيست خيلى، چيزى نيست كه قابل اعتنا باشد و امريكا هم در اين اعلام كردند كه شكست خورد. لكن توطئه‏هاى داخلى كه عمال اجانب و بيشتر از همه عمال امريكا در داخل مشغول توطئه هستند، آنها هستند تا حالا آن شكست نهائى را نخوردند، آن مقدارى را كه ملت ما شكست داد آنها را، اين است آن عمال ظاهريشان را كه در رأسشان محمدرضا بود، آنها را دستشان را كوتاه كردند و از ايران راندند و دست‏هاى خيانتكار اجانب هم آنها كه ظاهر بود قطع شد، لكن ريشه‏هاى زيرزمينى، توطئه‏هاى دامنه‏دار همه جانبه در همه قشرها مشغولند. ملت ما گمان نكند كه پيروزى نهائى را پيدا كرده است. بين راه هستيم، در حال انقلابيم، تا تمام اين قشرها، تمام اين ريشه‏هاى فاسد از اين مملكت قطع نشود ملت ما نبايد آرام بگيرد. همان نهضت را كه بحمدالله با قدرت تا اينجا رسانده است، بايد با قدرت هم پيش ببرد و من اميدوارم كه با اين روشنى كه پيدا شده‏است اين، با نورى كه در دل همه فرزندان اسلام روشن شده است و راه خودشان را پيدا كرده‏اند و فهميده‏اند كه دشمن‏ها كى هستند و دوست‏ها كى و توطئه‏گرها چه صنف مردمى هستند. اميد هست كه انشاءالله‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 166

پيروزى را شماها در آغوش بگيريد.

عوامل پيروزى انقلاب و انگيزه مردم براى جنبش‏

لكن مهم دو مطلب است، يكى كه بسيار مهم است، اين است كه جوان‏هاى ما در هر رشته‏اى كه هستند و خصوصاً آنهائى كه در رشته خدمت به نهضت هستند، چه آنهائى كه در كميته‏ها هستند و چه آنهائى كه پاسدار هستند و چه قواى انتظاميه و همه قشرها، توجه كنند كه اسلام كه ما را پيروز كرده است همان فرياد الله اكبر و تقاضاى شهادت كه در همه قشرها پيدا شده است. پدرش كه فرزندش را از دست داده افتخار مى‏كند كه شهيد شده است، مادرى كه چند تا فرزند داشته و بعضى‏اش را از دست داده و آرزو مى‏كند، مى‏گويد، دعا مى‏كند، آنهاى ديگر هم شهيد بشوند. و اين دنبال اين است كه نهضت اسلامى بوده است. اگر چنانچه يك نهضت غيراسلامى بود، براى دنيا بود، معنا نداشت كه يك كسى بگويد. من بچه‏هايم را مى‏دهم براى دنيا، چون براى خداست و نهضت براى خدا بوده است. در آنوقتى كه همه شما توجه داشتيد به اينكه پيش ببريد، هيچ راجع به خودتان ديگر توجه نداشتيد و بايد گفته بشود كه از خود گذشته و به خداى تبارك و تعالى پيوسته بوديد پيروزى را به دست آورديد، آن هم يك پيروزى كه در تاريخ نظير بايد گفت ندارد.

در طول تاريخ بسيار كم است انقلابى كه از متن مردم جوشيده باشد

تقريباً تمام انقلاباتى كه پيدا شده است به توسط يك قشر نظامى، يك حزبى كه پيوند با نظامى داشته است، يك اشخاصى كه از غير، از خارج تقويت مى‏شدند واقع شده است. شما همين كودتائى كه در افغانستان در اين چند روز واقع شد يك شخص كه اعلام كرده است من كمونيست هستم، از سران كمونيست بوده است، با نظامى كشور شوروى اين كودتا را كرده است، آن هم الان معلوم نيست كه بتوانند به آخر برسانند، ملت افغانستان هم يك ملتى است كه بپا خاسته‏اند، لكن كودتاهايى كه در آنجا هى پيدا شده است، هى يكى بعد از ديگرى، حكومت‏هاى نظامى بوده است و به وسيله خارجى‏ها بوده است. ساير كودتاها هم اينطور بوده است، انقلاباتى هم كه پيدا شده است، آن مقداريش كه نظامى‏ها دخالت داشتند و احزاب دخالت داشتند، ملت آنقدر دخالت نداشت. شما شايد در طول تاريخ كم پيدا كنيد يك انقلابى كه از متن خود مردم جوشيده باشد و هيچ اتكائى به قوه نظامى، به قدرت خارجى نداشته باشد، اسلحه نداشته باشد، تعليمات نظامى در كار نباشد، همين توده مردم، دانشگاهى كه شغلش تحصيل بوده، طلبه كه شغلش تحصيل بوده، بازارى كه شغلش كسب بوده، كشاورز كه شغلش معلوم بوده است و آنهائى كه در كارخانه‏ها كار مى‏كردند، همه يك شغل‏هاى خاصى داشتند و اصل نظامى در كار نبوده، نه تعليمات نظامى ديده بودند، نه سازوبرگ نظامى داشتند، با يك قدرت معنوى يك تبديل از انسان مادى به انسان معنوى پيشبرد شد.

آنها مجهز به همه قوا، به همه آلت تجهيز، داراى همه جور ساز و برگ جنگى و افراد نظامى كه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 167

تعليمات نظامى ديده و پشت سرشان تمام قدرت‏ها، ابرقدرت‏ها بود، پائين‏تر از آنها و شما اتكا به خود و از باطن خود جمعيت جوشيده اين نهضت، و اتكا به خدا، اين شما را پيش برد. اين را بايد حفظش كنيد.

پيروزى انقلاب به واسطه‏هاى رها كردن جهات مربوط به خودتان و توجه به خدا بود

اگر بخواهيد كه نهضت‏تان انشاءالله به آخر برسد و همه احكام اسلام انشاءالله پياده بشود و يك مملكت اسلامى، يك مملكت الهى پيدا بشود، بايد اين رمزى كه شما را به پيروزى رساند حفظش كنيد و اين توجه به خدا، همين ايمانى كه شما را پيش برد و بى‏اعتنائى به آن چيزهائى كه خود آدم مى‏خواهد، بلا اشكال شما توجه به اين داشتيد. همه خواهرها، برادرها، كه آن روزى كه تو خيابان‏ها مى‏آمديد و فرياد مى‏زديد كه اين رژيم را ما نمى‏خواهيم و جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، توجه داشتيد كه هيچ كدام فكر اين نبوديد كه لباستان چى است، خانه‏تان چى است، زندگى‏تان چى است، مدرسه‏تان چه جورى است، هيچ ابداً اين فكر در مغز شماها نبود. اگر اين فكر بود پيروز نمى‏شديد. اگر هر كدام فكر اين بوديد كه زندگيم بايد چه جورى باشد، پيروز نمى‏شديد براى اينكه هر كس فكر خاصى دارد و دنبال اوست. همه جهات مربوط به خودتان را رها كرديد و وجهه قلبتان خدا بود و اينكه اسلام را مى‏خواهيد زنده كنيد، از ظلم و از بيدادگرى‏ها به تنگ آمده بوديد، توجه كرده بوديد به عدالت الهى و آن روزى كه پيش مى‏رفتيد هيچ در فكر خود نبوديد، همه به فكر آن مقصد بوديد. اين معنا اگر چنانچه از دست شما گرفته بشود و حالا هى مربوط باشد به كارهاى خودتان، اگر ما به آخر رسيده بوديم آنوقت وقت اين بود كه بنشينيم راجع به اينگه چه بايد بكنيم، سازندگى. اما ما به آخر نرسيديم ما الان نظير همان وقت‏هاست كه توى خيابان‏ها فرياد مى‏زديد، حالا آن جهت خيابانش رفته است لكن مواجهه با يك قدرت بالاتر و آن قدرت امريكا و ديگران.

اگر خودمان را پيروز حساب بكنيم همين جا متوقف مى‏شويم‏

اگر ما خودمان را پيروز حساب كنيم و برويم دنبال اينكه بايد ما حالا كه پيروز هستيم برويم ببينيم كى چى دارد، چى ندارد برگرديم به خودمان و به حال خودمان، اين پيروزى همين جا توقف مى‏كند، اگر توقف هم بكند خوب است، عقب مى‏رود. آنها توطئه مى‏كنند و با هم مجتمع مى‏شوند، شماها وقتى كه برگشتيد به حال خودتان، با هم متفرق مى‏شويد. آنوقت شما مجتمع بوديد و آسيب ناپذير و اينها نمى‏توانستند كارى بكنند، آنها، حالا شياطين با هم اجتماع مى‏كنند و با هم پيوند مى‏كنند و شما اگر چنانچه از حالى كه داشتيد برگرديد به حال خودتان، هر كدام آن چيزى را كه مربوط به خودتان هست توجه به آن پيدا بكنيد متفرق مى‏شويد و آسيب پذير، در صورتى كه بين راه هستيد. اگر به مقصد رسيده بوديد، اشكال خيلى نداشت، لكن بين راه هستيد الان، يك قافله‏اى كه يك گردنه را گذرانده است و مجهز رفته است، گذرانده، اگر خيال كند كه تمام شد قضيه و گردنه‏هاى ديگر را به فكرش‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 168

نباشد، با چند نفر دزد از بين مى‏رود، اما اگر همانطورى كه در گردنه اول مجهز و خودش را براى مقابله با سارق مهيا كرده، در گردنه‏هاى بعد هم به همانطور مجهز باشد نمى‏تواند آسيب ببيند، شما حالا يك گردنه را گذرانديد، آن گردنه شاهنشاهى است اين را گذرانديد، اما گردنه‏هاى ديگر هست الان، بايد هم بگذرانيد و مى‏توانيد اگر آن معنائى كه در ميان حاصل بود كه آن گردنه را از آن گذشتيد آن را نگهش داريد، محكم نگهش داريد، همه گردنه‏ها را خواهيد گذراند.

علت اساسى مخالفت ضدانقلاب با جمهورى اسلامى و عملكردهايشان در مخالفت‏

امروز چيز مهم اين است كه اختلافات بكلى از بين برود، آنهائى كه مى‏خواهند اين جمهورى به آخر نرسد و ضربه ديدند از جمهورى اسلامى، ضربه ديدند از ملت ايران، و مى‏دانند اين ضربه را از اسلام ديدند، آنها قدم به قدم مخالفت با اسلام مى‏كنند و مى‏خواهند نگذارند، نمى‏خواهند كه جمهورى اسلامى پيدا بشود. اول راجع به جمهورى اسلامى‏اش، اسلامى‏اش را مى‏گفتند لازم نيست، بعداً نمى‏خواستند بگذارند بدهند، بعد هم در مجلس خبرگان بساط درست كردند تا رسيد به اينجا كه حالا مى‏خواهيد رئيس جمهور معين كنيد، اينجا هم باز همين مسائل پيش مى‏آيد، بعد هم در مجلس شورا همين مسائل پيش مى‏آيد. اينها نمى‏خواهند كه يك مملكتى با رژيم اسلامى تحقق پيدا بكند براى اينكه ضربه را از اسلام خورده‏اند. توطئه‏هاى يك قسم زيادش به وسيله آنهائى كه وابسته به آن قدرت‏هاى بزرگ، وابستگى به قدرت‏هاى بزرگ دارند. يك مقدار زيادش صرف مى‏شود فعاليت‏ها در اينكه، نگذارند جمهورى اسلامى پيدا بشود، نگذارند يك رئيس جمهور متعهد و مسلمان دلسوز براى ملت، غير وابسته به شرق و غرب پيدا بشود، اين يك قضيه هست كه شما با قدرت اسلامى پيش رفتيد و خودتان چيزهايى كه احتياجات شخصى بود كنار گذاشته بوديد. حالا هم بايد همين طور جلو برويد و تا آنجائى كه انشاءالله مستقر بشويد انشاءالله.

يك قضيه هم كه دنبال اين مطلب است و آنها باز جديت در آن دارند اين است كه بار راه‏هاى مختلف، گروه‏هاى مختلف درست كنند و اين يك گروهى كه شما داشتيد، همه يك حزب كانه بوديد همه حزب خدا بوديد، آن را مى‏خواهند از دستمان بگيرند. اين وحدت را مى‏خواهند از دستمان بگيرند، يك جمعيتى هر چه افرادش زياد باشد، اگر جمعيت با هم منسجم نشوند يك نحو وحدت پيدا نكند، آسيب برمى‏دارد، اصلاً خودشان آسيب خودشان مى‏شوند.

اگر يك جمعيتى در يك كشورى، در يك استانى، در يك شهرى با هم يك وحدتى نداشته باشند، اينها به جان هم مى‏ريزند، بعداً خود باطنشان آسيب مى‏بيند و اگر چنانچه وحدت داشته باشند هر چه وحدت زيادتر باشد، آسيب كمتر مى‏شود. در راه كه ما بوديم اين نهضتى كه داشتيم در اول راه، اين وحدت و اين انسجام زياد بود، محكم بود، يعنى اصل فكر اينكه كى دشمن من است نبود تو كار، همه يك نظر بود، اگر هم يك فكرى بود خيلى در اقليت بود، يك انسجامى بين ملت حاصل شد كانه از يك حلقوم صدا در مى‏آيد، شما اگر در تهران مى‏آمديد همان معنا راشنيديد، در تظاهرات كه در

صحيفه نور ج 11 صفحه 169

آخر ايران مى‏شد، مى‏شنيديد همان مطلبى كه ايران، همان فريادى كه از حلقوم تهرانى‏ها در مى‏آمد از حلقوم آبادانى‏ها هم در مى‏آمد، بندرعباسى‏ها هم در مى‏آمد، مشهد هم همين طور، همه جاى ايران يك صدا داشتند مثل اينكه يك حلقوم دارد صدا مى‏كند. اينطور منسجم شده بوديد، يك جامعه توحيدى ايجاد كرده بوديد كه همه يكى بوديد. آنها هم اين جهت را ديدند كه سيلى كه خوردند از اين حيث خوردند، از دو حيث بود: يكى اسلامش بود، يكى هم اين حيثيتى كه، انسجامى كه شما با هم داشتيد، اين دو تا هر دو مورد نظر بوده است. اينجا را كوشش مى‏كنند با قلم‏ها و با قدم‏ها، با تبليغات، اسلام را از دستمان بگيرند، نگذارند حكومت اسلامى پيدا بشود. از اين طرف هم انسجام را مى‏خواهند از دست شما بگيرند، اين وحدت و جهت جامعه توحيدى كه عبارت از اين بود كه همه با هم يك مقصد داشتيد و كانه از يك حلقوم صدا در مى‏آيد، يك اراده كانه دارد عمل مى‏كند. اين را مى‏خواهند از دستمان بگيرند، متفرق كنند همه را از هم. طرح‏هاى مختلف در اين دارند، ايران را از دست شما بگيرند، اين وحدت را از دست شما بگيرند، راه‏هاى مختلفى دارد در هر جا.

عمل نكردن به موازين اسلامى، خلاف بيعت با اسلام است‏

آن لشكرهاى شيطان، جنود ابليس، الان در همه جاى ايران رفتند و هستند، هر جا هم كه صدائى در مى‏آيد از همين‏هاست، از همين شيطان‏هائى است كه تابع همان شيطان بزرگ‏ها هستند. از اينها هر جا يك صدائى در مى‏آيد و تفرقه‏افكنى مى‏شود، از همين‏هاست. هر جا صحبت اين است كه ما مى‏خواهيم چه بشود در مقابل نهضت، در مقابل اين جمهورى اسلامى يك قدى علم مى‏كنند، از اين تبليغات اينهاست، توى شهرها، بيشتر توى دهات، حالا توى روستاها. حالا بيشتر با اسم‏هاى مختلف، با فرم‏هاى مختلف مى‏روند و اين اشخاص خوب را، اشخاصى اسلامى را گولشان مى‏زنند، اينها شيطانند و اينها يك مردم سالمى هستند، مى‏آيند به اسم اسلام آنهائى كه مى‏خواهند اسلام را بشكنند، با اسم اسلام اينها را گول مى‏زنند، اوراقى مى‏نويسند متفرق مى‏كنند در همه جا كه چه و مى‏خواهند تفرقه بيندازند بين قشرها، دانشگاه مى‏روند يك چيز مى‏گويند، بازار يك چيزى مى‏گويند، در پيش كشاورزها مى‏روند يك چيز مى‏گويند، در كارخانه‏ها مى‏روند به كارگرها يك چيزى مى‏گويند، هر جا به يك فرم وارد مى‏شوند، در شهرها هم الى ماشاءالله تفرقه مى‏خواهند بيندازند و اينها بين همه قشرها مى‏خواهند همانطورى كه تا حالا زحمت كشيده شد و دانشگاهى را به اهل علم و به طلبه‏هاى مدرسه نزديك كرد و با هم‏شان كرد و همفكرشان كرد، مى‏خواهند اين را از هم جدا كنند باز. بازارى و دانشكده‏اى هم رفيق شده بودند، دانشگاه و بازار كانه يك موجود بودند، با هم عمل مى‏كردند اينها مى‏خواهند حالا جدا كنند از هم. در همه قشرها يك همچو كارى توطئه هست و در صددند كه بشود تا ببينيم كه ملت ما تا چه اندازه‏اى بيدار هست، آيا دست‏هاى اينها را خوانده است؟ آيا توطئه‏هاى اينها را توجه به آن كرده است؟

بايد بگوئيد، همه ما مكلفيم كه اين مسائل را تبليغ كنيم، اهل علم و اهل منبر بيشتر، روشنفكر و

صحيفه نور ج 11 صفحه 170

اهل قلم بيشتر. ديگران هم بايد بگويند به همه، به طور توصيه از هم، به هم، سفارش كنند به هم كه گول اين شياطين كه مى‏خواهند جدا كنند شماها را از هم، گول اينها را نخوريد. با اسلام اسلام هم مى‏آيند، با اسلام مى‏خواهند جدا كنند از هم. اين، بايد اين دو تا مطلب در نظر گرفته بشود كه يكى حفظ وحدت ما، يكى هم اين جهت اسلاميت كه توجه به مقصد اسلام بود، نه توجه به خود و يكى از مسائل ديگرى هم كه باز شياطين دارند دنبال مى‏كنند و ما بايد توجه داشته باشيم اين است كه كارهائى كه انجام مى‏گيرد، چه از دولت و چه از ملت، چه از پاسدارها و چه از كميته‏ها، چه از دادگاه‏ها و چه از نظامى‏ها، از هر طائفه‏اى كه انجام مى‏گيرد، توجه داشته باشيد كه روى موازين اسلام انجام بگيرد، ما انقلاب كه كرديم، انقلاب از تقريباً رژيم طاغوت و كفر به رژيم اسلام و عدل است. نبايد به اسم انقلاب ما خلاف كار انقلابى بكنيم. انقلاب اسلامى است، انقلابات ديگر دنيا اسلامى نبوده دنبالش هزار جور فسادها بوده است اما انقلاب ما انقلاب اسلامى است، همه شما به جمهورى اسلامى رأى داديد يك عده معدودى نه، رأى ندادند اما ملت رأى به جمهورى اسلامى، رأى داد به جمهورى اسلامى، يعنى پذيرفت كه نظام، نظام اسلامى باشد، اين را ملت پذيرفته است و رأى به آن داده است، بايد وفادار باشد به اين رأى، وفادار باشد به اين تعهد

شما با اسلام يك تعهدى الان كرديد، همه مان متعهديم براى اسلام، اما تازه يك تعهد خاصى با اسلام بستيم و ما بيعت كرديم با اسلام، بيعت ما اين است كه جمهورى اسلامى و نظام اسلامى مى‏خواهيم و رأى به اين داديم و بيعت كرديم با اين. اگر ما بنا باشد بگوئيم كه ما بيعت كرديم با اسلام، با جمهورى اسلامى، رأى داديم به جمهورى اسلامى، لكن به احكام اسلام عمل نمى‏كنيد، اين خلاف بيعت است، اين خلاف معاهده است، بايد همه چيز، همه چيزها اسلامى باشد، اگر مصادره مى‏شود بايد روى موازين اسلامى باشد، اگر مال ديگرى را، هر چه باشد، مال او باشد از او به اسم مصادره بگيرند اين خلاف بيعتى است كه شما با اسلام كرديد، اگر يك دادگاهى مال يك شخصى را كه احراز نكرده است كه اين مال از طريق حرام آمده پيش او، از چپاول آمده پيش او، بخواهد او را مصادره كند با آن بيعتى كه كرده است كه من اسلامى هستم، مخالفت كرده است، اگر يك وجب زمين مصادره بشود و از مردم گرفته شده باشد بدون ميزان‏هاى شرعى، خلاف معاهده‏اى است كه با اسلام ما كرديم، اگر يك نفر آدم ظلم به او بشود، برخلاف موازين به او يك تعدى بشود هر كه اين كار را بكند، اين معاهده‏اى كه كرده است، مخالفت كرده.

در اسلام، قانون خدا حكم مى‏كند

ما همه چيزمان بايد اسلامى باشد، نباشد آنطورى كه اسم اسلام را رويش بگذاريم، در واقع طاغوت باشد. يك وقتى ما توجه به اين نكنيم كه ما از طاغوت سر در آورديم با اسم اسلام. آنها طاغوت بودند و اسم اسلام هم تو كار نبود، ما مى‏گوئيم اسلام، لكن يك وقت سر از طاغوت در مى‏آورد، طغيان بكنيد به مردم، پاسدار مردم را اذيت كند، پاسبان مردم را اذيت كند، دادگاه‏ها برخلاف حكم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 171

بكنند، بايد همه چيز اسلامى بشود. اگر همه چيز اسلامى بشود يك جامعه‏اى پيدا مى‏شود غير قابل فساد، آسيب ديگر نمى‏بيند آن جامعه، و اگر بنا باشد كه اگر باز يك جامعه‏اى هرج و مرج باشد آسيب بردار هست، همه چيزش بايد سرجاى خودش محكم باشد و موازين بايد موازين الهى باشد و مملكت يك مملكت اسلامى باشد، قانون اسلام باشد. در اسلام يك چيز حكم مى‏كند و آن قانون است، زمان پيغمبر هم قانون حكم مى‏كرد، پيغمبر مجرى بوده، زمان اميرالمؤمنين هم قانون حكم مى‏كرد، اميرالمؤمنين مجرى بود. همه جا بايد اينطور باشد كه قانون حكم كند، يعنى خدا حكم بكند، حكم خدا. حاكم يكى است، خدا، قانون، قانون الهى، ديگران مجرى او، اگر بخواهند از خودشان يك چيزى بگويند، پيغمبر اكرم كه رأس همه عالم هست، خدا به او خطاب مى‏كند كه اگر چنانچه يك چيزى برخلاف آن چيزى كه من گفته بودم بگوئى، قطع و تينت را مى‏كنم، اخذت مى‏كنم و رگ كمرت را پاره مى‏كنم براى اينكه اجرا بايد بكنى آنى كه اسلام گفته، آنوقت تو مجرى او هستى. البته معلوم بود كه او مجرى است و هيچ وقت تخلف نمى‏كند، لكن سرمشق است اين، به آن فرد اول اين اخطار را مى‏كند تا من و شما بفهميم مطلب را، تكليف‏مان را بفهميم، به فردى كه معلوم است، خدا هم مى‏داند اين را كه اين تخلف كن نيست، اين قدم آن طرف نخواهد گذاشت لكن به او به طور اينكه اگر اين كار را بكنى به او مى‏گويد تا همه مردم تكليفشان را بفهمند كه اگر پيغمبر هست، ديگران هم همين طور و اگر ما تخلف كنيم از قوانين الهى، تا يك حدودى خداى تبارك و تعالى مهلت مى‏داد، لكن يك وقت هم اگر از مهلتش گذشت ديگر معلوم نيست چه خواهد شد. حالائى كه ما همه فرياد مى‏زنيم و بر ضد اين اشخاص كه همه چيز ما را بردند اين صداها را مى‏كنيم كه امريكا كذا، اگر خودمان يك وقت تخلف بكنيم و توجه نداشته باشيم به اينكه نبايد تخلف كنيم، اعتنا نكنيم به قوانين اسلام، يك وقت خداى نخواسته عنايت خدا از ما سلب مى‏شود، خودمان را به خودمان واگذار مى‏كند اگر اينطور شد، بكلى از بين خواهيم رفت. بايد همه توجه داشته باشيم و همه دعا كنيم، از خدا بخواهيم كه ما پيرو اسلام و پيرو قوانين اسلام باشيم.

خداوند انشاءالله همه‏تان را حفظ كند. موفق باشيد و من متشكرم از اينكه در اين هواى سرد از راه‏هاى دور تشريف آورديد اينجا و اميدوارم كه همه‏تان با سعادت و سلامت، خواهرها همين طور، برادرها همين طور و مؤيد و منصور باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:25 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 175

تاريخ: 12/10/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى تبريز

برگرداندن قدرت فعاله جوانان به رخوت و بى‏تقاوتى، از توطئه‏هاى اجانب‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين تحولى كه در جوان‏هاى ما، در انسان‏ها، آنهائى كه متعهد هستند پيدا شده است، اهميتش بيشتر از آن تحولى است كه در مملكت پيدا شده است. اين بود كه با همت شما جوانان، همه قشرها، زن و مرد، بزرگ و كوچك اين سد باطل را، سد شيطانى را شكستيد و شيطان‏ها را از حريم اسلام بيرون كرديد. اين تحولى است كه در كشور پيدا شد و رژيم طاغوتى به رژيم اسلام آن هم به همت همه برگشت. لكن آن چيزى كه بسيار مهم است، آن چيزى كه اجانب روى آن بيشتر كار مى‏كردند و كردند، آن انسان‏هاست. در سال‏هاى طولانى كه اخيراً هى قوه پيدا كرد، اينها درصدد بودند كه اين انسان‏ها را از آن حالى كه به حسب طبع خودشان و فطرت اسلامى خودشان هست برگردانند به يك حال ديگر و نگذارند نيروى انسانى اين كشور بلكه نيروى انسانى شرق نگذارند كه - پيش برود. با شيوه‏هاى مختلف، در هر جا به يك شيوه خاصى و طرح خاصى انجام اين كار را مى‏خواستند بدهند كه جوان‏هاى ما از آن قدرت فعاله كه دارند برگردند به يك حال رخوت و بى‏تفاوتى. اينهمه مراكز فحشا كه اينها درست كردند و دامن به آنها زدند، تبليغات كردند، روزنامه‏ها و مجلاتشان، راديو و تلويزيونشان دامن زد به اين مراكز و به اين فساد، اينها همچو نبود كه بدون توطئه‏اى باشد. اينكه به نظررسد اين بود كه يك توطئه‏اى بود براى اينكه جوان‏ها را وارد كنند به اين مراكز و از آن قدرت فعاله‏اى كه دارند اينها را خلع سلاح كنند. شما مى‏دانيد كه خوب، جوان‏ها در آن غرور جوانى كه دارند به دام يك مراكز شهوانى و مراكز فساد كشيده مى‏شوند و باز با تجربه معلوم است كه اشخاصى كه عادت كردند به اينكه در اين مراكز بروند و مشغول باشند، اينها مى‏توانند آن قوه فعاله‏اى كه بايد، داشته باشند. هروئين و ترياك و مواد مخدر و مشروبات يك باب است كه كسانى كه عادى بشوند به اينها، ديگر از آن كار نمى‏آيد. شما اگر توجه داشته باشيد در همين جهاد سازندگى كه شما جوان‏ها (خداوند حفظتان كند) وارد شديد اگر شخصى باشد كه عادت به هروئين داشته باشد نمى‏تواند اينجا كار كند. آنهائى كه از اين فعاليت بر كنار باشند، آنهائى كه عادت كردند به اينكه در اين مركزهائى كه براى به خيال خودشان تفريح، به حسب واقع براى فاسد كردن جوان‏ها درست كردند، آنهائى كه عادت كردند به آن، نمى‏آيند دنبال اين كارها. اينهائى كه وارد شدند در جهاد سازندگى از همه قشرها، از

صحيفه نور ج 11 صفحه 176

دكترها، از مهندسين، از محصلين، از بازرگانان، از همه قسم‏ها، كارگرها، همه آمدند، اينها غير از آنهائى هستند كه آن عادت را دارند. البته در اين نهضت آن چيز مهمى كه باز اسلام دريافت، اين بود كه جوان‏هاى بسيارى از آن مراكز كشيده شدند به ميدان، رها كردند آنها را. همين ديروز پريروز بود يك كسى گفت كه اين خيابان كجا و كجا كه يك مراكزى بود براى يك مسائلى، الان هيچ در آن نيست.

تبديل خوف ملت به قدرت، از كارهاى خدا بود

اين نهضت براى اينكه اسلامى بود و براى خدا بود، خداى تبارك و تعالى كمك كرد در همه مراحلش، كمك كرد در مراحل ابتدائى راجع به شكست دشمنتان، اين تأييد خدا بود والا ماها كه اسلحه نداشتيم و اسلحه را بلد هم نبوديم چطور بايد مثلاً چى كرد، لكن يك تفنگ هم داشتيم مى‏توانستيم كه تفنگ بيندازيم، ما تعليمات نظامى نداشتيم، آنهائى كه تعليمات نظامى داشتند، خوب، ابتدائاً با آنها بودند. ملت ما تعليمات نظامى و بى‏ساز و برگ، با قدرت ايمان به ميدان رفت و در مرحله اول آنها را شكست داد و اين نبود جز تأييد خداى تبارك و تعالى و قدرت اسلام.

يعنى آن تحولى كه در ملت پيدا شد كه از حال خوف برگشت به حال قدرت، از حال ضعف برگشت به حال قدرت، اين تحول، تحول الهى بود، دست بشر امكان ندارد برايش كه بتواند در يك ملتى اينطور تحول ايجاد كند، هيچ امكان ندارد. اگر كسى بخواهد پاى خودش حساب كند، آدم جاهلى است يا آدم خودخواهى است. اين قدرت، قدرت خدا بود كه از بچه كوچك تا پيرمرد و جوان‏ها، همه، زن‏ها و مردها، همه با يك قدرتى، با يك قوه‏اى ريختند در خيابان‏ها و با دست خالى دشمن را به همه جهازى كه داشت از صحنه بيرون كردند و باز اين قدرت الهى بود كه آنها را بك رعبى در دلشان افكند كه نتوانستند حتى آن سلاح‏هائى كه دارند به كار بيندازند و باز قدرت الهى بود كه وقتى شماها به ميدان رفتيد، فوج فوج سربازها به شما متصل شدند. اينهائى كه بايد تحت فرمان آنها باشند نبردند فرمان آنها را، متصل شدند به شماها. اين يك تحول روحى بوده براى ملت ما كه فوق پيشبرد ما و فوق اين پيروزى است كه در او پيدا شده، يعنى غلبه كرد هر انسانى بر آن حالات نفسانيه‏اى كه داشت كه خوف داشت، احتمال اينكه بشود مثلاً ما يك همچو قدرتى را از بين ببريم، اول نمى‏داد، بعد يكدفعه خدا خواست و متحول شد به يك موجودى كه مصمم و فرياد اينكه بايد ديگر اين جرثومه فساد نباشد، و يك تحول ديگرى كه اميدوارى براى انسان مى‏آورد، اين حس تعاون كه پيدا شده است در ملت.

بوجود آمدن حس تعاون در ملت از معجزات خداست‏

شما را يك قدرت غيبى وادار كرده است كه برويد مشغول بشويد به اين كارهائى كه براى ملتتان فايده دارد. يك قدرت غيبى، ملائكه الله، آنها شما را وادار كردند كه برويد اين كارها را انجام بدهيد. شماها و همه جوان‏هاى ما كه در همه قشرهاى ملت و كشور دارند زحمت مى‏كشند و گاهى از

صحيفه نور ج 11 صفحه 177

خارج مى‏آيند در ايران و زحمت مى‏كشند، اينها يك قدرت الهى است كه اينها را وادار كرد به اين كار. اين يك امر بسيار مهمى است كه براى جوان‏هاى ما حاصل شده، حس تعاون، احساس، همه احساس مى‏كنند يك وظيفه الهى است داريم انجام مى‏دهيم، همه با محبت و عشق عمل مى‏كنند وقتى مى‏رند در من گاهى وقت‏ها در تلويزيون ديدم كه اين زن‏ها، اين مردها، اين جوان ها، اين بچه‏ها توى اين بيابان مشغول هستند و معلوم است با يك اشتياقى مشغولند، اينطور نيست كه يك امرى تحميل به خودشان كرده باشند يك امرى است كه نفسشان كانه عاشق اين مطلب هست.

و آن تحولى كه پيدا شده است كه جوان‏هاى ما فرياد مى‏زنند كه ما مستعديم براى شهادت، كفن مى‏پوشند، اينها يك تحولاتى است كه بشر نمى‏تواند اين كارها را بكند، اينها كار خداست. من ديروز يك عقدى اينجا كردم بين يك جوانى و يك دخترى، اين دختر بعد كه مى‏خواست برود يك كاغذى داد كاغذ را كه من خواندم ديدم كه خوب، بعد از اينكه، شما دعا كنيد كه اين جوان‏هاى ما چه، چه، چه، آخرش نوشته من عاشق شهادتم و از اين قبيل زيادند. اينها يك تحول انسانى است كه خدا ايجاد كرده در شما، قدرش را بدانيد كه از ناحيه خدا اهداء شده به شما.

و اين حس تعاونى كه شما الان احساس مى‏كنيد كه ميل داريد برويد كار بكنيد و مى‏دانيد كه كشور ما الان محتاج به كار است يعنى كشور ما به تبليغات به اينجا رسيده، هى تبليغ كردند، هر چه صرف تبليغ كردند، همه چيز ما را دادند به غير و همه نيروهاى جوانى ما را از بين بردند و همه جا را خراب كردند با تبليغات، هى تبليغ كردند به اينكه به تمدن بزرگ مى‏خواهيم برسيم، بعد از مثلاً همين زودى ما در عرض ممالك پيشرفته، جلو رفته، چه شده، مى‏رسيم باز اين سال ديگر. مثلاً از اين حرف‏هائى كه اغفال مى‏خواستند بكنند كشور ما و جوان‏هاى ما را و اينكه توجه نداشته باشند به اينكه دارد سرشان چه مى‏آيد. من و شما باز اطلاع نداريم كه به سر ما چه آمده، مسائلى بوده است كه بين خود اين شخص با اجانب، شايد اين را بروز هم ندادند به كسى. قراردادهائى كه اين رژيم كرده، اين رژيم فاسد كرد و همه چيز ما را داده است، وابستگى كه از همه جانبه پيدا كرده است، ايران را وابسته كردند و از آن طرف بوق و كرنا به اينكه مملكت چه و چه و چه، از آن طرف همه چيزش را تهى كردند و با تبليغات انسان‏ها را هم تهى كردند از آن واقعيتى كه بايد داشته باشند.

خودتان را به خدا، آن مبداء قدرت متصل كنيد

و خدا خواست كه به داد اين مملكت رسيد، به داد اين كشور رسيد. اگر يك چند سال ديگر ادامه پيدا مى‏كرد اين خيانت‏ها و جنايت‏ها، ديگر معلوم نبود كه بشود اصلاحش كرد. خدا خواست كه اين ملت را برگرداند از حالى كه داشت به يك حال ديگرى، بيدارشان كرد. يكدفعه ما ديديم سرتاسر كشور بيدار شدند و همه هم آنهائى كه تا آنوقت از پاسبان مى‏ترسيدند حالا از تانك نترسيدند، آنهائى كه از باتوم مى‏ترسيدند از مسلسل ديگر نترسيدند. اينها يك مسائل غيبى است، الهى است. دل‏ها را به آن مبداء قدرت متصل كنيد، گمان نكنيد كه خودمان يك چيزى هستيم، از اين وابستگى‏هاى دنيائى‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 178

بيرون برويد و وابسته كنيد خودتان را به آن مبداء قدرت. قطره‏ها خودتان را به دريا برسانيد. ماها قطره‏ايم، از قطره هم كمتر، اما اگر متصل بشويم به آن دريا، كار ازمان خيلى مى‏آيد. خدا با جماعت است. ايران همه بايد مشغول كار بشوند تا نجات پيدا بكنند. كشور خودتان را نجات بدهيد.

نگذاريد يك عده مفسد سابقه درخشانتان را آلوده كنند

من متأسف مى‏شوم از اينكه مى‏بينم در محيط آذربايجان كه محيطى بوده است كه هميشه طرفدار اسلام، هميشه طرفدار استقلال كشور، يك اشخاصى پيدا بشوند، يك ريشه‏هاى فاسدى پيدا بشوند كه بخواهند بدنام كنند آذربايجان را. اين اهميت داشته باشد پيشتان، شما سرافراز در ايران و در دنيا بوديد براى اينكه همه توطئه‏هائى كه واقع مى‏شد، مى‏شكستيد، شما در صف اول بوديد در مشروطه و در بعد از مشروطه در صف اول مجاهده بوديد، شما مجاهدين خيلى داريد، شما خيابانى داريد و ستارخان داريد و باقرخان داريد، علما داريد، مرحوم آقاميرزا صادق آقا از مجاهدين بود و مرحوم انگجى كه اينها از تبريز در زمان ما بودند. شايد شماها خيلى‏ها يادتان نباشد، اين ديگر در زمان ما بود كه اينها را گرفتند آوردند، تبعيد كردند در يكى از شهرستان‏ها و بعد هم مرحوم آقاميرزا صادق آقا آمد قم، ديگر نرفت به تبريز، همين جا فوت شد و قبرشان هم همين جاست. شما مردها داشتيد، مردهاى بزرگ داشتيد از همه طبقه، نگذاريد شما را آلوده كنند و اين نشان الهى كه در پيشانى‏هاى آذربايجانى است اينها بكنند و به جاى او يك چيز ديگر بچسبانند. الان اين مفسدين، اين فاسدها درصدد اينند كه هر جا يك بساطى درست كنند، در آذربايجان هم مشغولند به اسم اسلام، به اسم اينكه ما مسلمانيم، به اسم اينكه ما چطور هستيم، حمله مى‏كنند به معبد مسلمان‏ها، جماعت مسلمان‏ها را به كتك مى‏گيرند. اين با اسلام مى‏سازد؟ اين جز اين است كه در خارج گمان بكنند كه يك دسته‏اى از آذربايجانبين دارند اين كار را مى‏كنند؟ در صورتى كه معلوم نيست اينطور باشد، يك دسته فاسد هستند، يك دسته را هم اغفال كردند، يك دسته اشخاص فاسد اغفال كردند يك دسته جوان‏هاى ما را اينها را از اين غفلت بيرون بياوريد، بسازيد اين جوان‏هاى خودتان را كه براى اسلام باشند، آبروى آذربايجان را حفظ بكنيد شماها.

afsanah82
07-26-2011, 03:25 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 179

تاريخ: 12/10/58

بيانات امام خمينى در جمع كارگران كارخانه ذوب آهن‏

امروز ضدانقلاب كسى است كه در كارها سستى و اخلال كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلا تشكر مى كنم از همه گروه‏هائى كه زحمت كشيدند و آمده‏اند در هواى سرد اينجا و ما اعلام هم كرديم كه زحمت نكشند عجالتاً تا هوا خوب بشود اگر عمرى بود آنوقت تشريف بياورند. از همه شما جوان‏ها تشكر مى‏كنم و دعا مى‏كنم به همه شما. شما مى‏دانيد كه امروز آنهائى كه مى‏خواهند نگذارند اين نهضت، نهضت اسلامى به ثمر برسد، با طرح‏هاى مختلف، با فرم‏هاى مختلف در بين قشرهاى ملت ايجاد تشنج، ايجاد اختلاف بكنند. مسأله كم كارى و بيكارى در ادارات، در كارخانه‏ها خصوصاً كارخانه‏هائى كه جهت حياتى براى يك كشور دارد، مثل ذوب آهن كه شما آقايان هستيد، مثل نفت، اين عناصر بيشتر آنجا مى‏خواهند نفوذ كنند براى اينكه هر جا كه خدمتش به ملت زيادتر باشد، اينها مى‏خواهند آنجا را فلج كنند كه استقرار پيدا نشود در اين كشور و نتواند حكومت مستقر پابرجا تعيين كند. امروز ضدانقلاب كسى است كه آن كارى كه مشغول هست، در آن كار سستى كند، در آن كار بيكارى كند يا وادار كند اشخاصى را كه آنها كم كارى كنند، از زير بار شانه خالى كنند كه اين ضربه‏اى است به كشور خودشان و آنها همين معنا را مى‏خواهند كه جاهائى كه محيط كار است نگذارند كار انجام بگيرد، بين كشاورزها بروند و نگذارند كشاورزى كنند، با اسم‏هاى مختلف بريزند و جلوگيرى كنند از كشاورزى، در محيط كار بيايند و نگذارند شما آقايان كار كنيد، يا وسوسه كنند كه منتهى به كم كارى يا بيكارى يا تحصن يا راهپيمائى و اينطور مسائل بشود. بايد توجه كنيد كه تمام اينها توطئه است، از اشخاصى كه از اسلام ضربه خوردند و از وحدت شما آسيب ديدند.

اگر چنانچه يك ملتى نخواهد آسيب ببيند بايد اين ملت اولاً با هم متحد باشد و ثانياً در هر كارى كه اشتغال دارد او را خوب انجام بدهد. امروز كشور، محتاج به كار است. يك كشورى كه فقير است، يك كشورى كه همه چيزش را غارت كردند و بردند و شما هم مى‏خواهيد كه محتاج به اجانب نباشيد، محتاج به دشمن‏هاى‏تان نباشيد، بايد كار بكنيد. شمائى كه در ذوب آهن هستيد (و خداوند توفيقتان بدهد) كار بكنيد و براى خدا هم اين كار را بكنيد، يك نحو عبادتى است براى شما. و آنهائى كه در كشاورزى مشغول كشاورزى هستند، آنها هم كار بكنند كه ما در كشاورزى در ارزاقمان خودكفا باشيم. براى ما ننگ است كه در ارزاقمان دستمان را پيش آمريكا دراز بكنيم. ما بايد جديت كنيم. خداوند به‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 180

ما هم زمين داده، هم آب داده است و هم بركات آسمانى هست. بايد كار كنيم تا خودكفا باشيم، بلكه انشاءالله صادرات هم داشته باشيم. شما برادرها الان عبادت‏تان اين است كه كار بكنيد. اين عبادت است. همانطورى كه فرض كنيد آمدن به زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها عبادتى است، كار كردن هم يك عبادتى است و شايد از بسيارى از مستحبات بالاتر باشد.

همه مكلفند كه در امور با جديت و اتكال به خدا پيش بروند

توجه داشته باشيد كه با اينطور وسوسه‏ها، با ايجاد اختلاف، با ايجاد ياس، با ايجاد بيكارى مى‏خواهند نتيجه بگيرند. اينها يك مسائلى است كه حساب كردند روى آنها و در كشور ما مى‏خواهند پياده كنند. اينكه مى‏بينيد كه در هرجا يك صدائى در مى‏آيد، اين همين صداهائى است كه از حلقوم اجانب بيرون مى‏آيد و اينهائى كه در داخل هستند، عمال آنها هستند. شما اشخاصى كه در بينتان مى‏آيند و وسوسه مى‏كنند راجع به اين امور و مى‏خواهند كه شما را از كار بازدارند، از پيش خودتان آنها را بيرون برانيد، راه ندهيد پيش خودتان. اگر اشخاصى در آنجا هستند كه مى‏خواهند نگذارند كه كارها انجام بگيرد معرفى كنيد به آن اشخاصى كه متصدى كارند آنها را كنار بگذارند و خودتان بايد كمك بكنيد. الان خود ملت بايد در همه امور كمك بكند. در يك وقت انقلابى ملت خودش بايد قيام كند تا اينكه كارها را انجام بدهد. اگر ملت بنشيند كنار و بخواهد دولت يك كارى را بكند، دولت همچو قدرتى ندارد. در مواقع انقلاب كه همه دشمن‏ها، آنهائى كه چپاولگر بودند و دستشان كوتاه شده است، در توطئه هستند، نمى‏تواند يك قشر كار را انجام بدهد، اين به عهده خود ملت است. همه ما مكلف هستيم كه در امورمان با جديت و اتكال به خدا پيش برويم. خداوند شما را انشاءالله مؤيد و منصور قرار بدهد و همه آقايانى كه از اطراف آمدند و اينجا هستند، از همه تشكر مى‏كنم و به همه دعا مى‏كنم و خدمتگزار همه هستم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:25 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 181

تاريخ: 12/10/58

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مردم آذربايجان‏

امروز تمام اسلام با تمام كفر مواجه است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

درود بر شما جوانان عزيزى كه از راه دور و از مركز قدرت در اين منزل كوچك كه نتوانست اين منزل كه تمام رفقاى شما را جا بدهد مى‏فرستم. درود بر ملت ايران! درود بر اهالى غيور آذربايجان درود بر مردم غيرتمند تبريز و سلام بر همه مومنان و عبادالله الصالحين!

ما امروز محتاج به قدرت هستيم. امروز كه اسلام مواجه با دشمن است و تمام اسلام با تمام كفر مواجه است، احتياج به قدرت داريم، قدرت با توجه به خداى تبارك و تعالى و وحدت كلمه حاصل مى‏شود. آذربايجان هميشه سد محكمى در مقابل دشمنان اسلام بوده است و آسيب پذير نبوده است. آذربايجان آسيب پذير نبوده است و نخواهد بود. آذربايجان طرفدار اسلام و پشتيبان اسلام است. آذربايجان با ملت ايران يكى است و ملت ايران ملت آذربايجان و ملت ايران، دو نيست، همه يك هستند. اسلام به همه ما حق دارد، ما بايد حق اسلام را ادا كنيم. ادا كردن حق اسلام به اين است كه تفرقه در بين خودمان نباشد. آنهائى كه مى‏خواهند ايجاد تفرقه كنند، از خود برانيد. توطئه‏هائى كه از شرق و غرب در ايران دارد نضج‏گيرد، نگذارند كه نضج بگيرد. اهالى آذربايجان نگذارند اختلاف در ميان ملت حاصل بشود، اختلاف در بين خودشان حاصل بشود. اسلام بين همه افراد مسلمين عقد اخوت بسته است، مؤمنين را برادر خوانده است. شما برادرها پشتيبان هم باشيد، نكند كه اعداء اسلام بخواهند با طريق‏هاى مختلف تفرقه بيفكنند بين شماها و ديگران. نگذاريد قشرهائى كه الهام از خارج مى‏گيرند و از دشمنان اسلام مى‏گيرند بين جوانان شما نفوذ كنند و نگذارند وحدت حاصل بشود، تفرقه ايجاد كنند.

هر ندائى بر خلاف دولت اسلامى، به ضرر اسلام و به نفع اجانب است‏

امروز هر ندائى برخلاف انقلاب اسلامى، برخلاف جمهورى اسلامى بلند بشود به نفع اجانب است، به ضرر اسلام، جمهورى اسلام. جمهورى اسلامى، جمهورى است كه بر آن احكام اسلام بايد جارى بشود و مخالفت با جمهورى مخالفت با اسلام است. كسانى كه نغمه مخالفت باجمهورى اسلام دارند، مى‏خواهند اسلام را نگذارند در ايران پياده بشود.

صحيفه نور ج 11 صفحه 182

شما برادرها بيدار باشيد و هوشيار، توجه داشته باشيد كه اجانب و توطئه گران ننشسته‏اند و از همه طرف مشغول توطئه هستند. جوانان عزيز آذربايجانى را نگذاريد آنها اغفال كنند، نگذاريد با شيوه‏هاى مختلف اغفال بشوند. عزيزان آذربايجانى شما هميشه طرفدار اسلام و هميشه سد بزرگ بوديد و اين سد بزرگ را حفظ كنيد. شما مديون اسلام هستيد. امروز اسلام در موضع حساسى واقع است و كشور شما در موضع حساسى واقع است در مقابل قدرت‏هاى بزرگ و توطئه‏هاى داخلى و خارجى، اينها كه موجب تفرقه مى‏شوند آلت دست خارج هستند، آنها در بين اقشار ملت ايجاد نفاق مى‏كنند. ملت ما هوشيار باشد و بيدار. آن روز كه مى‏خواستيد رأى به جمهورى اسلامى بدهيد،مخالفت كردند و آن روز كه مى‏خواستيد خبرگان خودتان را تعيين كنيد، مخالفت كردند و آن روز كه قانون اساسى را رأى داديد، مخالفت كردند و امروز كه مى‏خواهيد رئيس جمهور تعيين كنيد، مخالفت خواهند كرد و فردا كه مى‏خواهيد مجلس شوراى ملى را تاسيس كنيد، مخالفت خواهند كرد. اينها مخالفت با اسلام است، آنها از اسلام ضربه خوردند و با اسلام آشتى نمى‏كنند. شما پاسداران اسلام هستيد و با مشت محكم بايد در مقابل آنها بايستيد.

همه در صف واحد، ما همه در يك صف، در مقابل اجانب، در مقابل توطئه‏ها ايستادگى‏كنيم و نخواهيم گذاشت كه اجانب به وسيله عمالشان نفوذ كنند و به خواست خداى تبارك و تعالى استقلال را در كشورمان ايجاد مى‏كنيم و برنامه‏هاى اسلامى را و احكام اسلام را در همه جا پياده خواهيم كرد. خداوند همه ملت ايران را از شر اجانب حفظ كند. خداوند آذربايجانى‏هاى غيور را از شر اجانب حفظ كند. خداوند به شماها عزت و سعادت عنايت فرمايد.

والسلام عليكم و رحمة


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:25 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 183

تاريخ: 12/10/58

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان دانشجويان دانشكده حقوق و دانشجويان اردبيل‏

وابستگى فرهنگى اساس و منشا گرفتارى‏هاى ملل محروم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در عين حال كه هم وقت گذشته است و هم هوا سرد است و هم شما دوستان در يك منزل مرطوبى به هم فشرده نشستيد و موجب تاثر است، معذلك چند كلمه عرض مى‏كنم. هيچ ملتى نمى‏تواند استقلال پيدا بكند الا اينكه خودش، خودش را بفهمد، مادامى كه خودشان را گم كردند و ديگران را به جاى خودشان نشاندند، استقلال نمى‏توانند پيدا كنند.

كمال تأسف است كه كشور ما كه حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد، اين فرهنگ را، اين حقوق را ناديده گرفته است و دنبال غرب رفته است، غرب در نظر يك قشرى از اين ملت جلوه كرده است كه گمان مى‏كنند غير از غرب هيچ خبرى در هيچ جا نيست و اين وابستگى فكرى، وابستگى عقلى، وابستگى مغزى به خارج منشا اكثر بدبختى‏هاى ملت‏هاست و ملت ماست. در هر امرى كه پيش مى‏آيد، از باب اينكه مغزهاى آنهائى كه در راس بودند به طورى بار آمده بوده است كه از خودشان بكلى منصرف و قبله‏شان غرب شده بود، يكى از روشنفكرهاشان، متفكرين‏شان به اصطلاح گفته بود كه ما تا همه چيزمان را انگليسى نكنيم نمى‏توانيم يك رشدى بكنيم. يك همچو مغزهائى در رأس كارها واقع شد و از آن طرف هم تبليغات دامنه دارى كه غربى‏ها و غربزدگان شروع كردند و شايد حالا هم باز باشد، اسباب اين شد كه مغزهاغربى شد، قبله غربى شد و تا بيايد اين غربزدگى و اجنبى زدگى از اين قلب‏ها و از اين مغزها زدوده بشود، وقت طولانى لازم است، در اين پنجاه سال قبل هم بوده است، لكن در اين پنجاه سال اخير و خصوصاً در اين زمانى كه شخصى فاسد، اين محمدرضاى فاسد، زمامدار اين كشور بود، اين مسائل به رشد خود رسيد، غربزدگى به كمال خودش رسيد، در همه جهت وابستگى پيدا شد، در عين حالى كه قضايمان، قضاى حقوقى مان و مسائل حقوقى‏مان و مسائل فرهنگى مان يك مسائل پيشرفته و از ساير جاها جلوتر هست، لكن در هر امرى دستشان را دراز كردند از جاى ديگر گرفتند حتى آنوقتى كه در صدر مشروطيت كه باز اين مسائل كمتر بود، باز دست يك غربزده گاهى آنوقت هم در كار بوده است كه قانون اساسى آن زمان را از غرب گرفته بودند تا اين ملت به خود نيايد و فرهنگ خودش را پيدا نكند و توجه به اينكه فرهنگى دارد، فرهنگ غنى دارد، نمى‏شود اصلاح بشود. الان در مدرسه‏هائى كه

صحيفه نور ج 11 صفحه 184

دانشگاه‏ها و دانشسراها اينها كه ما داريم، فرم‏هايش فرم غرب است، دادگاه‏هاى دادگسترى هم همين طور است، مراحل دادگاهى هم از غرب گرفته شده است و همه چيز را از غرب گرفته اند، فرهنگ به اين غنى‏اى كنار زده شده است و چسبيده‏اند به فرهنگ غرب، آنهم نه فرهنگ اصيل غرب، فرهنگ استعمارى غرب. غرب همه چيز استعمارى دارد، طب استعمارى دارد، فرهنگ استعمارى دارد، صادر مى‏كند براى كشورهائى كه عقب افتاده‏اند به اصطلاح آنها آن چيزى كه مناسب با آنجاست به طورى كه وابستگى داشته باشد، آنها مى‏خواهند ما وابسته باشيم و چيزهائى كه به ما مى‏دهند چيزهائى است كه وابستگى‏آورد، استقلال نمى‏خواهند ما داشته باشيم، استقلال فرهنگى نمى‏خواهند داشته باشيم، استقلال فكرى نمى‏خواهند داشته باشيم، عمالى كه آنها تربيت كرده‏اند در پيش خودشان و صادر كردند براى ما، آنها هم كمك كردند به آنها و طرز فكر جامعه را طورى عوض كردند كه اگر يك مطلبى غربى نباشد جامعه نمى‏پذيرد اين را، حالا شايد در اين نهضت كم شده باشد، لكن شما مى‏دانيد كه قبلاً تا يك اسم غربى روى دوائى، روى يك فاستونى، روى چيز ديگرى نبود، مردم هم نمى‏پذيرفتند. خيابان‏ها، خيابان‏هاى ما بايد يك اسم غربى داشته باشند،از همان اشخاصى كه ما را آنطور ناتوان كردند و آنطور چپاولى كردند و آنطور ستم‏ها را به ما كردند، بعض از خيابان‏هاى ما به اسم همان‏هاست، همان‏هاى غربى، همان‏هاى آمريكائى، خيابان‏هاى روزولت. مثلاً اگر جنسى رويش اسم غربى نمى‏بود، آن را درست نمى‏پذيرفتند، اگر يك دوائى نمى‏گفتند از غرب آمده است نمى‏پذيرفتند، چيزهائى كه خود ملت درست مى‏كرد بايد با اسم غرب فروش برود.

اين غربزدگى است، يعنى بازار ما هم غربزده هست، يعنى ملت ما الان باز هم غربزده هست، و تا از زير بار اين در نيائيد و تا اين وابستگى مغزى و فكرى از بين نرود، رشد حقيقى پيدا نمى‏شود و شما نمى‏توانيد مستقل بشويد، شما اگر بخواهيد از همه وابستگى‏ها خارج بشويد، اول اين وابستگى مغزى را، قلبى را كنار بگذاريد، گمان نكنيد كه هر چه آنها دارند خوب هست، اگر يكى فرض كنيد كه يك پيشرفتى داشته باشد در صنعت، اين دليل اين نيست كه پيشرفت دارد در فرهنگ، گاهى اشتباهات مال همين جاهاست كه آن كه مثلاً فرض كنيد فلان طياره را درست مى‏كند به خورد ما اينطور مى‏دهند كه همه چيزش اينطورى است و حال آنكه نيست اينطور، فرهنگشان مثل فرهنگ ما نيست، علم حقوقشان مثل ما نيست، علومشان مثل ما نيست، علم فلسفه‏شان مثل ما نيست، طب هم از شرق اخذ كرده‏اند. كتب شرقى در دانشگاه‏هاى آنجا تا آن اواخر، شايد حالا هم باشد تدريس مى‏شده است، ما اگر بخواهيم از اين بيچارگى بيرون برويم، بايد اين وابستگى مغزى را كنار بگذاريم، بايد دانشگاه‏هاى ما يك دانشگاه‏هائى باشد كه تا مدت‏ها زحمت بكشند اين جوان‏ها را از آن حال سابق رژيم شاهنشاهى برگرداند به يك حال سالم رژيم اسلامى.

بايد زحمت بكشند، جوان‏هاى ما هم بايد جديت كنند در اين معنا كه خودشان را گم كردند، پيدا بكنند، تا اسم غرب مى‏آيد، خودشان را نبازند. شما ديديد كه در مقابل غرب ايستاديد، آنهم در آن چيزى كه غرب جلو افتاده است، در نظامى، در تجهيزات عرض مى‏كنم كه با سلاح و امثال ذلك، شما در مقابل

صحيفه نور ج 11 صفحه 185

اينها كه زورمند بودندايستاديد و با دست خالى هم ايستاديد و پيش برديد. اگر قبلاً به ما گفتند كه ما مى‏خواهيم يك حرفى بزنيم كه آمريكا خوشش نيايد،ترسيديم، سابق هم اينطور بود كه اگر يك مسأله‏اى مى‏شد تا سفيرى كه اينجا داشتند چه سفير انگلستان بود يا شوروى بود يا امريكا بود، مى‏آمد اخطارى مى‏كرد همه عقب مى‏نشستند، لكن شما ديديد كه قيام كرديد و در مقابل قدرت‏هاى بزرگ ايستاديد و حريف خودتان را در عين حالى كه همه جديت داشتند كه باشد، عقب زديد، معلوم شد، مى‏شود مقابل غرب ايستاد، مى‏شود حتى جلو قدرت‏هاى غرب ايستاد، در اين قضيه خودتان را پيدا كرديد، ديديد كه ما خودمان هم مى‏توانيم با مشت خالى جلو برويم، در فرهنگ هم بايد خودتان را پيدا كنيد.

آنها الان در صددند كه با هر جهتى كه شده است شما را باز به خودشان متوجه كنند، همه كوشش‏شان اين است كه شما را وابسته قرار بدهند، وابسته كنند، نگذارند اين وابستگى از بين برود و شما دانشجوهاى عزيز خودتان درصدد اين باشيد كه از غربزدگى بيرون بيائيد، اين گمشده خودتان را پيدا كنيد، گمشده شما خودتان هستيد، شرق خودش را گم كرده و شرق بايد خودش را پيدا بكند. آنها درصددند كه با هر ترتيب شده است خودشان را به ما تحميل كنند و شما بايد مقاومت كنيد. شمائى كه خواهيد مستقل باشيد، مى‏خواهيد آزاد باشيد، همچو خودتان سرپاى خودتان ايستاده باشيد، بايد همه قشرها در اين مملكت، همه قشرهاى بناى بر اين بگذارند كه خودشان باشند. بايد كشاورزها بناى بر اين بگذارند كه خودشان از زمين روزى خودشان رابيرون بياورند و مملكت را خودكفا كنند و بايد كارخانه‏هاى ما خودكفا بشود و بايد صنايع را خود مردم، خود اين توده‏هاى مردم صنايع را رشد بدهند و بايد دانشگاه‏ها خودكفا بشوند كه احتياج به دانش غرب نداشته باشند.

جوانان ما از غرب نترسند و اراده كنند، در مقابل غرب قيام كنند

بنا از اول هر امرى اين است كه انسان اراده كند يك مطلبى را همچو نترسانندش كه نتواند اراده بكند. قبلاً ما را همچو از دستگاه سلطنت ترسانده بودند كه اراده نمى‏كرديم مخالفت را، نمى‏توانستيم اراده كنيم كه مخالفت كنيم، احتمال نمى‏داديم كه ما بتوانيم مخالفت بكنيم لكن خداى تبارك و تعالى خواست و شما اراده كرديد، شد، حالا هم همين طور است، نترسيد از غرب، اراده كنيد، دانشمندهاى ما نترسند از غرب، اساتيد دانشگاه ما نترسند از غرب و جوانان ما نترسند و اراده كنند، در مقابل غرب قيام كنند و شرق اراده كند كه در مقابل غرب قيام كند.

خداوند انشاءالله شما جوان‏ها را براى اسلام نگه دارد و اشخاصى كه در بنياد مستضعفين هستند و همه دانشجوهاى عزيز و همه قشرهاى ملت را خداوند حفظ كند. با قدرت انشاءالله به پيش برويد و پيروز هم خواهيد بود.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 186

تاريخ: 13/10/58

بيانات امام خمينى در جمع گروه‏هاى مختلف مردم‏

لازمه استقلال، زدودن غربزدگى و يافتن فرهنگ اصيل شرق است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

هيچ ملتى نمى‏تواند استقلال پيدا بكند الا اينكه خودش، خودش را بفهمد و تا زمانى كه ملت‏ها خودشان را گم كرده‏اند و ديگران را به جاى خودشان نشانده اند، نمى‏توانند استقلال پيدا كنند. كمال تاسف دارد كه كشور ما حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد و اين فرهنگ و حقوق را ناديده گرفته به دنبال غرب است. چنان غرب در نظر يك قشرى از اين ملت جلوه كرده است كه گمان مى‏كنيم غير از غرب، ديگر هيچ چيز نيست. اين وابستگى فكرى، عقلى و مغزى غربى، منشاء اكثر بدبختى‏هاى ملت‏ها و ملت ما نيز هست و تا اين غربزدگى از ملت‏ها و مغزهاى ملت زدوده شود، وقت طولانى لازم است و اگر شما ديديد كه غربى‏ها در صنعت پيشرفتى دارند، اشتباه نشود، خيال نكنيد كه در فرهنگ هم پيشرفت دارند. شما دانشجويان عزيز خودتان درصدد باشيد كه از غربزدگى بيرون بيائيد و گمشده خود را پيدا كنيد. شرق، فرهنگ اصيل خود را گم كرده است شما كه مى‏خواهيد مستقل و آزاد باشيد بايد مقاومت كنيد و بايد همه قشرها بناى اين را بگذارند كه خودشان باشند. بايد كشاورزان درصدد باشند كه روزى خودشان را از زيرزمين بيرون بياورند و كارخانه‏ها خودكفا باشند تا صنايع كشورمان رشد پيدا كند. همچنين دانشگاه‏ها خودكفا و مستقل باشند تا نياز به غرب نداشته باشيم. جوانان ما، دانشمندان ما، اساتيد دانشگاه‏هاى ما از غرب نترسند، اراده كنند در مقابل غرب قيام كنند و نترسند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 187

تاريخ: 14/10/58

پيام امام خمينى در آستانه انتخابات رياست جمهورى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در اين موقع كه به خواست خداوند متعال يكى ديگر از مراحل استقرار نظام جمهورى اسلامى در دست تحقق است و ملت مبارز بيدار ايران درصدد تعيين انتخاب رئيس جمهور مى‏باشد، لازم است تذكراتى داده شود:

1 - با اينكه در اين دوره به حسب قانون اساسى مصوب از ناحيه ملت، تصديق صلاحيت رئيس جمهورى و واجد بودن شرايط او به عهده اينجانب است، به واسطه بعضى مصالح و جهات لازم المراعات، از آن جمله وضع استثنائى كه كشور دارد، لازم است در اين امر مهم حياتى تأخير نشود، از طرفى شناسائى بيش از يكصد و بيست نفر محتاج به زمانى طولانى است و تاخير در اين حال استثنائى به صلاح ملت و كشور نيست، به اين جهت و جهات ديگر انتخاب امر صلاحيت و اينجانب را به ملت واگذار نمودم كه خود سرنوشت خويش را تعيين نمايند.

2 - در دوره‏هاى آينده كه انشاءالله استقرار كامل حاصل شد، به حسب قانون اساسى بايد اين امر به وسيله شوراى نگهبان عمل و آنان هستند كه بايد تشخيص صلاحيت رئيس جمهور را به حسب موازين قانونى بدهند.

3 - اينجا از ملت شريف ايران تقاضا مى‏كنم كه در اين امر مهم حياتى سستى و بى‏تفاوتى نشان ندهند و انتظار دارم همانطورى كه با شور و شعف به پاى صندوق‏هاى رأى براى تصويب جمهورى اسلامى رفتند، در اين امر با جديت و علاقه به اسلام شركت كنند كه خداوند متعال با آنان است و پيروزى نصيب ملت شريف مسلمان است.

4 - ملت شريف با كمال هوشيارى و توجه به توطئه‏ها و بند و بست‏ها كه در دست اجرا است و مى‏خواهند نگذارند ملت در اين مرحله مهم پيروز شود و درصدد ايجاد انحراف مى‏باشند و مراعات شرايطى را كه در قانون اساسى ذكر شده است با كمال دقت بنمايند.

5 - از آقايان كانديداها و دوستان آنان انتظار دارم كه اخلاق اسلامى انسانى را در تبليغ براى خود، كانديداهاى خويش مراعات و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل كه موجب اختلاف و هتك حرمت باشد خوددارى نمايند كه براى پيشبرد مقصود، ولو اسلامى باشد، ارتكاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگيزه‏هاى غير اسلامى است.

صحيفه نور ج 11 صفحه 188

6- اينجانب بنا ندارم از كسى تأييد نمايم، چنانكه بنا ندارم كسى را رد كنم و از تمام احزاب و گروه‏ها و افراد مى‏خواهم از نسبت دادن كانديداى خود به من كه از آن استفاده تأييد و يا تعيين و يا رد شود، ندهند. من بسيار مايل هستم كه گروه‏هائى كه متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى و خدمتگزار به اسلام هستند، در مبارزات انتخاباتى كمال آرامش را در تبليغ كانديداهاشان رعايت نمايند و نسبت به يكديگر تفاهم و صميميت و اخوت اسلامى داشته باشند و از تفرقه و كدورت شديداً احتراز كنند كه تفرقه و تشتت دوستان را نگران و دشمنان را كامياب مى‏كند و موجب تبليغات سوء مى‏شود. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 199

تاريخ: 15/10/58

مصاحبه خبرنگار مجله تايم با امام خمينى‏

سؤال: احساسات ضد امريكائى در ايران وسيع است، امريكائيان هم به نوبت خود از ايران عصبانى هستند، دورنماى روابط دو جانبه را پس از قطعنامه شوراى امنيت چگونه مى‏بينيد؟

جواب: احساسات ايرانيان عليه ملت امريكا نبوده، بلكه دولت آمريكاست. ما سال‏ها از بى‏عدالتى فرياد مى‏زديم و از اختناق شكايت داشتيم. اما امريكا شاه را بر تخت نشاند يعنى در 1941 متفقين او را به جاى رضاخان كه نوكر انگليس بود نشاندند و دولت امريكا در برابر مخالفت مردم ايران پيوسته از او حمايت كرد. شاه همه منابع ما را غارت كرد، شرف ملى ما، سرمايه‏هاى ما، استعدادهاى جوانان ما را بر باد داد، بدين ترتيب ايرانيان نمى‏توانند نظر خوبى به دولت امريكا داشته باشند و اخيراً ملت ما به اين نتيجه رسيد كه دولت كارتر، به اصطلاح سفارتخانه خود را به صورت پايگاهى براى جاسوسى و توطئه عليه ايران درآورده است. جاسوسان تحت عنوان مأموران سفارت فعاليت مى‏كردند و اكنون كه ملت ما اين حقيقت را دريافته، امريكا را دشمن شماره يك خود مى‏شناسد. به عقيده ما، ملت امريكا به خاطر رفتار دولتشان در ايران، به هيچ وجه قابل سرزنش نيستند. اگر امريكا بخواهد از طريق دخالت نظامى يا محاصره اقتصادى و يا شيوه‏هاى ارعاب، ما را از عدالت محروم كند، هرگز بحران حل نشده و در انديشه مردم باقى خواهد ماند. مردم امريكا نبايد بگذارند كارتر چنين شيوه‏اى را ادامه دهد، در غير اينصورت ملت ما متدرجاً تصور خواهد كرد كه مردم امريكا هم در سوءنيت كارتر نسبت به ايران سهيمند. راه ديگرى كه در برابر دولت امريكا وجود دارد اين است كه به اقدامات ناصوابى كه در ايران كرده اعتراف كند. از ديدگاه ما راه حل بحران، تحويل شاه مخلوع به ايران و اقداماتى براى جبران ضايعاتى است كه ديكتاتورى او بر ملت وارد آورده است. البته ضايعاتى جبران ناپذير هم وجود دارد منجمله شهادت صد هزار نفر در مبارزه عليه شاه، نيرو و استعدادهاى انسانى كه در راه سرنگونى او به كار گرفته شد قابل اعاده نيست، اما ما انتظار پس دادن ثروت‏هائى را داريم كه از اين ملت غارت كرده است. در صورتى كه ملت ايران قانع شود كه رئيس جمهور شايسته‏اى به جاى كارتر مايل به انجام عمل ناروا عليه ما نيست، مى‏تواند رفتارى عادى با امريكا داشته باشد،

صحيفه نور ج 11 صفحه 200

آن نوع روابطى كه ما با ديگر كشورها داريم.

سوال: اينكه بيشتر كشورهاى عالم گروگان گيرى را محكوم كرده‏اند، ترديدى در شما در مورد موضعتان پديد نمى‏آورد؟

جواب: بيشتر كشورهائى كه اين كار را كرده‏اند، زير فشار امريكا بوده است. ما مى‏خواهيم به همه دنيا نشان دهيم كه قدرت‏هاى فائقه را هم مى‏توان به نيروى ايمان شكست داد. ما در برابر دولت امريكا با همه قدرتش مقاومت مى‏كنيم و از هيچ قدرتى نمى‏ترسيم.

سؤال: آيا مى‏دانيد كه شما ايران را منزوى كرده‏ايد؟ حتى ملت‏هاى اسلامى هم گروگان گيرى را محكوم كرده‏اند. شما امريكا را از ايران بيرون كرده ايد ولى چه كسى مى‏تواند شما را از فشار شوروى رها سازد؟

جواب: ما امريكا را بيرون كرديم كه دولتى اسلام به وجود آوريم، نه اينكه شوروى را جانشين آن كنيم. شعارهاى ملت ما اين حقيقت را جلوه گر مى‏سازد. ما مرتباً گفته‏ايم نه غرب و نه شرق. اگر روزى شوروى به ما فشار آورد، با همان نيروئى با آن مقابله خواهيم كرد كه به ما امكان بيرون راندن امريكا را داد يعنى نيروى ايمان.

سؤال: شما بايد قبول كنيد كه امريكا هرگز شاه را تحويل ملت ايران نخواهد داد. اگر ترديدى داريد، معلوم است كه امريكا را نشناخته ايد. اگر سازمان ملل حاضر به تحقيق در شكايات شما شود، گروگان‏ها را آزاد خواهيد كرد؟ در عين حال آيا همه ديكتاتورى‏هاى عالم بايد مورد تحقيق سازمان ملل قرار گيرند؟

جواب: ما امريكا را خوب مى‏شناسيم و مى‏دانيم كه مى توانيم در برابرش مقاومت كرده و از شرفمان دفاع كنيم. مانشان داده ايم كه در برابر بيعدالتى بزرگ او كه پناه دادن شاه است مى‏توانيم مقاومت كنيم. ما بايد بر آمريكا غلبه كنيم و او را در همه منطقه شكست دهيم. خروج شاه از امريكا معما را حل نمى‏كند. يك سازمان بين المللى بايد تلاش‏هاى جدى را صورت دهد تا امريكا را وادار به تحويل شاه خائن به ايران كند. اين سازمان بايد ثروتى را كه شاه غارت كرده، به صاحبان اصليش كه ملت ايرانند، برگرداند. چنين سازمانى همچنين بايد همه ديكتاتورها را محاكمه كند. ما تسليم بى‏عدالتى نخواهيم شد و با ستمكاران كنار نخواهيم آمد.

صحيفه نور ج 11 صفحه 201

سؤال: اگر بحران گروگان‏ها حل شود، آيا پيش بينى عادى شدن روابط نظير از سر گرفتن خريد اسلحه و معاملات تجارتى را از آمريكا مى‏كنيد؟

جواب: ما با هر نوع معامله‏اى كه مصالح مسلمين را آسيب رساند مخالفيم. پيوندهاى تجارتى و ديگر مبادلات، مادام كه به مصلحت ملت ما باشد براى ما مورد قبول است. در عين حال دولت مسؤول امضاى چنان موافقت نامه‏هائى است نه من.

سؤال: اقتصاد ايران زنده نشده، فقيران جنوب تهران مثل گذشته‏اند، نيروهاى مسلح احتمالاً نمى توانند از ايران در برابر حمله دفاع كنند، فعاليت سياسى عادى به چشم نمى‏خورد، با توجه به اين خصوصيات نبايد بگويم كه انقلاب موفق نشده است؟

جواب: ممكن است همه اين مشاهدات درست باشد اما انقلاب موفق بوده است، حتى اركان انقلاب محكم تر شده است. اين حقيقتى است كه ملت ما به انقلاب عادت كرده‏اند و امروز همه انقلابى و آماده شهادت هستند. من جداً اعلام مى‏كنم كه ماتوانيم به آسانى در برابر تجاوز آمريكا بايستيم. امريكا ممكن است ما را شكست دهد ولى نه انقلاب ما را و به همين دليل است كه من به پيروزى خودمان اطمينان دارم. دولت امريكا مفهوم شهادت را نمى‏فهمد. ما با چنين روحيه‏اى است كه همه مشكلات ايران را حل مى‏كنيم. به شعارهاى مردم نگاه كنيد كه مى‏گويند، كارتر نمى‏داند منطق شهادت چيست. بايد به شما بگويم كه ضايعاتى كه با آن روبرو هستيم زائيده پنجاه سال خيانت خاندان پهلوى است و حداقل بيست سال ترميم آن طول مى‏كشد. آزادى و جمهورى اسلامى برقرار شده اما استقلال كامل نيازمند قطع وابستگى به شرق و غرب است و آن هم هدفى است كه ما به آن خواهيم رسيد.

سؤال: پاره‏اى اوقات شما با صدور اعلاميه‏هائى به مردم مى‏گوئيد چه كار بكنند و در عين حال وقتى كه مى‏خواهيد از مسووليت اجتناب كنيد مى‏گوئيد من نمى‏توانم كارى بكنم، اين در اختيار مردم يا دانشجويان است؟

جواب: اين حقيقتى است كه من هم مثل ديگران نظرم را ابراز كرده و در مورد آنچه كه بايد انجام شود اظهار نظر مى‏كنم اما شما نبايد ترديدى داشته باشيد كه گروگان‏ها در دست دانشجويانند.

سؤال: آيا هرگز در مورد چيزى اشتباه كرده‏ايد؟

جواب: فقط محمد رسول الله و ديگر پيامبران و ائمه اشتباه نمى‏كردند، هر كس ديگرى اشتباه مى‏كند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 189

تاريخ: 14/10/58

بيانات امام خمينى در جمع اساتيد دانشگاه تهران‏

دنباله هر انقلابى احتراز از مشكلات امكان ندارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از توجه شما آقايان دانشمندان به مسائل محل احتياج تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه با همت والاى همه قشرها، خصوصاً دانشگاهى‏ها و دانشمندان، متفكرين، مشكلات كم كم رفع بشود، البته مشكلات زياد است و دنباله هر انقلابى هم احتراز از مشكلات امكان ندارد، لكن من به شما آقايان مژده مى‏دهم به اينكه اين انقلاب اسلامى از تمام انقلاباتى كه در دنيا اتفاق افتاده است بهتر است و ضايعاتش كمتر و آن چيزى كه به دست آمده و اميد است زودتر به دست بيايد، بيشتر. مهم اين است كه انقلابات ديگر نوعاً از يك قوه جباره‏اى منتقل مى‏شد به يك قوه جباره ديگر، كودتا واقع مى‏شد يا احزاب، مثلاً يك حزبى تقويت مى‏شد و به طور كودتا يك رژيمى را از بين مى‏بردند و يك رژيمى ديگر مى‏آمد در كار كه هر دو آنها شبيه به هم بودند، يك قدرت طلبى بود.

سرنيزه مى‏تواند يك مردمى را سركوب كند، لكن نمى‏تواند مستقر باشد

الان شما مى‏بينيد كه در افغانستان كه ما الان فعلاً مورد ابتلائمان است، كودتا مى‏شود، لكن كودتاهايى است كه يك قدرتمندى به وسيله قدرتمند ديگر مى‏آيد روى كار، بعد او مى‏رود يك قدرتمند ديگر مى‏آيد روى كار و ملت هيچ، ابداً رضايت از اين امور ندارد، ملت‏ها كار ندارند به آن. الان ملت افغانستان با اين انقلابى كه در اغتشاشى كه در افغانستان اتفاق افتاده و آنى كه از طرف شوروى تقويت مى‏شود و اصل كودتا، كودتاى شوروى است، نه كودتاى آن شخص، قبل از سركار آمدن آن شخص، آن قواى شوروى وارد شد به افغانستان و وارد شد و حكومت را از بين برد، نه اينكه حكومت او بيايد، به رغم حكومت، اينها آمدند و افغانستان را گرفتند و قبضه كردند و حكومتش يك حكومت فاسدى بود، آن حكومت فاسد را بردند، يك حكومت فاسدترى به جاى او گذاشتند و الان هم افغانستان در قبضه آنهاست برخلاف ملت و همه اشخاصى كه متفكرند و همه دولت‏هائى كه وابسته به خود شوروى نيستند اين امر را محكوم كردند و سفير شوروى همان چند ساعت بعد از آن كارى كه كرده بودند آمد اينجا و مانده بود اينجا تا وقتى كه من همين وقت‏ها ملاقاتش كردم، اين گفت: من يك پيامى آوردم و پيامش را ذكر كرد و همين مطالب بود كه اشخاص خارجى آمده بودند و در افغانستان مشغول به مثلاً

صحيفه نور ج 11 صفحه 190

اخلال بودند و مخالف با ملت بودند و دولت افغانستان از شوروى خواست كه بيايد اين كار را بكند و آن هم بنا دارد بيايد، در صورتى كه آمده بودند و از بين برده بودند او را، من از او پرسيدم كه آن خارجى كه شما مى‏گوييد كى هست؟ كدام خارجى‏ها آمدند؟ با تمجمج گفت: پاكستان، بعد من برايش قصه‏اى را گفتم كه اساس مسائل ما هم همان قصه است، گفتم اگر شما خيال كنيد كه با سرنيزه بتوانيد يك ملتى را خاضع كنيد و استقرار هم پيدا بشود اين اشتباه است، سرنيزه مى‏تواند يك مردمى را سركوب كند، بكشد، چه بكند، لكن نمى‏تواند مستقر باشد، ملت اگر يك چيزى خواستند، نمى‏شود به خلاف ميل ملت هميشه يك كارى را انجام داد و اگر رژيمش با حكومت با ملت، دو رژيم باشد ملت مسلم باشد، حكومت كمونيست باشد، اين نخواهد درست شد و شما همچو اميدى نداشته باشيد، با بودن يك ملتى به حال نظام اسلامى و آمدن يك حكومتى براى اين ملت به نظام ديگرى مثل كمونيست است اين مى‏شود اول شماها بريزيد و بكشيد (و چنانچه دارند همين كار را مى‏كنند) و مردم را سركوب كنيد، لكن اين استقرار نمى تواند پيدا كند.

در دنيا ما نداريم يك همچو انقلابى كه دنبالش آزادى باشد

و عمده اين است كه حكومت‏ها نمى‏توانند بفهمند تكاليف خودشان را راجع به ملت‏ها، حكومت‏ها هر چه روى كار آمدند، تقريباً آمدند براى سركوبى ملت‏ها، در صورتى كه حكومت يك ملت (خصوصاً در آنجاهائى كه دعوى دموكراسى و امثال ذلك مى‏كنند) براى خدمت مردم است نه براى سركوبى مردم، لكن مابينيم حكومت‏ها اينطور نيستند. اين حكومت‏هائى كه ما با ايشان مواجه بوديم و ديديم كه همه مى‏دانيد وضعشان چه بوده و اين حكومت‏هاى همجوار ما هم مى‏دانيد كه همه اينطور هستند كه يك دسته اقليتى با قدرت و سرنيزه و پشتيبان داشتن از خارج مى‏آيند و يك ملتى را سركوب مى‏كنند تا آن اندازه‏اى كه بتوانند ملت‏ها بيدار بشوند. از آن جمله مسأله ايران بود، كه ايران مبتلا بود به يك حكومتى كه با سرنيزه انگليسى‏ها اول و با سرنيزه اين قواى ثلاثه، اين متفقين و در ادامه‏اش با سرنيزه امريكا به اين ملت مسلط شد و رساند كار را به آنجاهائى كه همه ديديد. لكن اينطور نبود كه اين نهضت ايران يك قدرتمندى باشد ضد يك قدرتمند ديگر كه آن قدرتمند با سرنيزه بيايد اين قدرتمند را خارج كند و خودش با سرنيزه سركوبى كند، اين يك نهضتى بود كه از متن ملت بپا شد، نهضت، نهضت ملى بود، يعنى ملت از زن و مرد، از بچه و بزرگ همه قيام كردند و اين حكومت جائر را از بين بردند، اين يك امتيازى است بين اين نهضت اسلامى ايران با نهضت‏هاى ديگر كه اين صددرصد ملى بود، يك شخصى كه سرنيزه دستش باشد، بيفتد جلو، همه مردم را بكشاند با توپ و تانك، يك توپ و تانك ديگرى را بكوبد، اين نبود، ملت در مقابل يك دولت ايستاد و هيچ هم توپ و تانكى نداشت، همه‏اش فرياد و تظاهر. اتكال به خدا بود، از اين جهت اين امتياز هست كه مال ملت هست اين، اين نهضت نه كودتاست و نه اينكه يك قدرتى قدرت ديگر را از بين برده باشد، يك ملتى يك قدرتى را از بين برده، يك ملتى در صورتى كه نه نظامى بود، نه تعليمات نظامى داشته و

صحيفه نور ج 11 صفحه 191

نه چيزى، دانشگاهى بودند و يا دانشجو بودند و يا طلبه بودند و يا زن بودند و يا مرد، مثلاً بازارى بودند و اينها هيچ كدام تعليمات نظامى نداشتند و ابزار نظامى نداشتند و ابراز نظامى هم دستشان نبود، لكن همه بودند، وقتى همه بودند، يك قدرت ملت، يك قدرت الهى بود و نكته ديگر، اينكه همه هم قيام كرده بودند، يك چيز مى‏خواستند و آنكه حكومت عدل مى‏خواستند، حكومت اسلام مى‏خواستند، اين آمال همه بود، آن بچه‏هائى كه تازه زبان باز كرده بودند از مادرهاشان ياد گرفته بودند و مى‏گفتند جمهورى اسلامى زن و مرد و آنهائى كه مطلع بودند، همه مى‏گفتند ما حكومت اسلامى مى‏خواهيم. پس اين نهضتى كه در ايران شده است به واسطه اين دو نكته كه يكى نهضت از متن ملت و يكى هم عقائد اسلامى و براى اسلام، اين اسباب اين شده كه اين نهضت وقتى جلو رفت ديگر شروع نكرد به سركوبى مثل الان شما وضع افغانستان را ببينيد به مجرد اينكه حكومت حالا، حكومت امين را زده زمين، حالا افتاده به آدمكشى، طياره‏هاى شوروى بالاى سر ملت افغانستان و قواى چهل و پنجهزار كه مى‏گويند قواى شوروى مجهز توى شهر ريختند و دارند چه مى‏كنند البته آنها مقاومت دارند مى‏كنند و بالاخره پيروزى با ملت است انشاءالله، اينجا اينجور نبود. اينجا بعد از اينكه همه، ديگر اين يك چيزى است كه ما همه شاهد بوديم بعد از اينكه قوا شكسته شد و شاه اول رفت و شاه مخلوع اولى رفت و دنباله‏اش هم بعد رفت و اينها بعدش بنا نداشتند به اينكه بريزند تو خانه‏هاى مردم، سركوب كنند مردم را، طياره بيايد و چه، براى آنكه آن ملت بود همه با هم بودند ديگر يك قدرتى نيامده بود روى كار به ضد ملت، ملت بودند همه با هم رفيق و برادر.

بنابراين، اين يك خاصيتى بود در اين نهضت ما كه براى اين خاصيت دنبالش ديگر اين آدمكشى‏ها شروع نشد، كه چند هزار جمعيت، در يكى از اينها در افغانستان گفتند بيشتر از سه هزار در يك محل، بيشتر از سه هزار را كشتند، يك مسجد كه دويست و پنجاه نفر مشغول نماز بودند و افراد ديگرى هم در كار بودند، همه‏شان را با چيز كشتند اينجا اين حرف‏ها نبود در كار، براى اينكه اينجا يك قدرتى با يك قدرتى مواجه نبود، يك ملتى با يك قدرت مواجه بود، ملت ديگر بعد از اينكه غلبه كرد، براى كى چيز بكند، تا پنج ماه هم تقريباً، يك آزادى در اين مملكت بود كه در هيچ انقلابى در دنيا نبود، فرانسه را مى‏گويند كه از همه ممالك مثلاً اقدم يا زودتر است به تمدن، فرانسه بعد از اينكه انقلاب در آن پيدا شد اينقدرها آدم كشته شد، الان هم باز معلوم نيست آنطور استقرا پيدا كرده باشد، اينطور آزادى باشد. اينجا بعد از اينكه اين سد شكسته شد، پشت سر سد يك آزادى مطلق، تمام فرودگاه‏ها باز بود، بنابر اين نبود كه يك چيزى كه بشود فرودگاه باز باشد، همه جاها را مى بستند، تمام مخابرات را كنترل مى‏كردند، قطع مى‏كردند بين آنجا و همه جا و تمام فرودگاه‏ها بسته مى‏شد، تمام مطبوعات قدغن مى‏شد، توقيف مى‏شد، در كودتاهائى كه بوده است و در انقلاباتى كه بوده، اينطور بوده كه پشتش يك اختناقى بوده است كه بالاتر از هر اختناقى، اختناق دنبال كودتا بوده، دنبال انقلاب بوده و همه ديديد كه دنبال سر اين انقلاب يك آزادى مطلق بوده، يك آزادى بود كه شروع كردند اشخاص مفسد و فاسد استفاده از آن كردند. تا پنج ماه همه چيز آزاد بود، همه روزنامه‏ها و همه مقالات و همه

صحيفه نور ج 11 صفحه 192

گويندگان و همه چيزها و همه راه‏ها هم باز بود، حالا هم كه باز است. بعد از چند ماه معلوم شد كه خوب، اين مطبوعات همچو نيست، يك مطبوعاتى باشد كه مثلاً يك دسته‏اى يك عقائدى دارند مى‏خواهند آن عقائد را ذكر بكنند معلوم شد يك توطئه‏هائى دارند اينها و از اسرائيل كه دشمن بشريت است اينها دارند ارتزاق مى‏كنند و توطئه دارند. بعد از اين هم يك دسته‏اى از چند تا روزنامه، براى اينكه محاكمه بشوند، ببينند كه اينها چرا اين كارها را مى‏كنند چيز شد. اما كشتار دستجمعى، و آن مسائل هيچ نبود. چند نفر از اينهائى كه پنجاه سال مشغول هرزگى بودند و مشغول كشتن و وادار كردن به كشتن بودند، يك عده معدودى از اينها را آوردند محاكمه كردند، بعد از اينكه معلوم شد كه اينها اينطور بودند، چند نفر كشتند و چقدرها را چه كردند، اينها را به جزاى خودشان رساندند. در دنيا ما نداريم يك همچو انقلابى كه دنبال سرش اينجورى با انسانيت رفتار شده باشد، آزادى داده شده باشد، نداريم ما يك همچو چيزى و اين براى اين بود كه از ملت بود و براى اسلام بوده، ملت خودش را موظف مى‏دانست به اينكه كار خلاف نكند، خوب، البته در يك همچو جمعيت سى و چند ميليونى هستند، خوب، يك عده‏اى هم هستند كار خلاف مى‏كنند هميشه بوده و حالا هم هست و از زمان سابق هم بوده تا حالا، اما اينطور نبوده است كه يك كشتار دستجعى، آن اشخاصى كه غلبه كردند يك كشتار دستجمعى بكنند، آن اشخاص كه غلبه كردند يك اختناق فوق العاده پيش بياورند، اين حرف‏ها نبوده در كار و عمده‏اش همين بوده كه مال ملت بوده و براى اسلام بود. اين مسأله‏اى بود كه فرق هست مابين اين نهضت و نهضت‏هاى ديگر از اين جهت كه نهضت ملى است و اسلامى.

اگر ما به تمدن فاسد غرب پشت كنيم خودكفا خواهيم شد

مى‏بينيد شما كه همه قشرها الا يك دسته‏هاى كوچكى كه فاسد هستند و آنها از خارج الهام مى‏گيرند همه مشغول اينها شدند، همه احساس اين معنا را مى‏كنند كه ما بايد براى كشورمان يك كارى بكنيم، دانشگاه هم مشغول همين كار است، دانشسراها هم مشغول همين كار هستند، رعيت‏ها هم مشغول همين زراعت هستند. در دو روز پيش از اينكه رعيت‏هاى اطراف قم آمده بودند با بيل‏هاشان (جالب هم بود) و فرياد هم مى‏زدند كه ما خودمان مى‏خواهيم چيز خودمان را درست بكنيم و كشاورزى خودمان را، كشاورزها مشغولند، لكن مى‏دانيد كه يك مملكتى كه خوب لااقل حالا از سابق بوده، لااقل پنجاه سال كوشش شده در فساد، نه اينكه همين مشغول كار خودشان بودند و كارى نداشتند، به رعيت كارى نداشتند، به ملت، نخير كار داشتند، كوشش كردند كه از همه جهات اين مملكت را به آسيب برسانند، در دانشگاه‏ها يك جور، به يك وسيله، يك دانشگاه استعمارى درست كرده بودند براى ما كه جوان‏هاى ما وقتى آنجا مى‏رفتند، وقتى كه بيرون مى‏آمدند به نفع ديگران بيشتر صحبت مى‏كردند تا به نفع خودشان، تربيت اينطور مى‏خواستند بكنند و هر جا را دست گذاشتيد مى ديديد كه خرابى كردند. هر جا به يك قسمى، در اين توده‏هاى مردم ايجاد اختلافات، كم كارى، نگذارند مردم كار بكنند و مى‏خواهند وابسته به غير باشند، ما را وابسته به غير ما. عقيده مان اين شده است كه

صحيفه نور ج 11 صفحه 193

غير از غرب ديگر كسى نيست، جائى نيست كه بشود، ما بايد وابسته باشيم يا به شرق و يا به غرب. آدم خوب‏هاى ما مى‏گفتند به غرب وابسته باشيم، براى اينكه اين مقدار ادراكشان نبود كه نه، ماتوانيم خودمان بايستيم كار بكنيم، خودمان مى‏توانيم سرپا بايستيم، ما ترجيح مى دهيم به اينكه از اين تمدنى كه ما را فاسد دارد مى‏كند دست برداريم و برسيم به يك زندگانى بسيط انسانى.

اگر ما يك همچو چيزى پيدا بكنيم واز اين تمدن مفسد و فاسد پشت بكنيم به آن، خودمان كم كم خودكفا خواهيم شد. آن كه ما را نمى‏گذارد به اينكه در هر قشرى كه داريم خودكفا باشيم، وابستگى است كه ما به آنها داريم. وقتى بنا شد كه قبله يك ملتى غرب باشد، روبه آنجا مى‏ايستد و حرف مى‏زند. آتاتورك عكسش، من در آنوقت كه در تركيه بودم، من مجسمه‏اش را ديدم كه مجسمه‏اش اين بود، دستش را اينطور دراز كرده بودند، گفتند آنهائى كه آنجا بودند، كه دستش را طرف غرب دراز كرده است و مى‏گفت كه همه چيز از آنجا بايد باشد و يكى از دانشمندان به اصطلاح ما كه در زمان سابق بود و بعد هم فوت شد، او در ايران گفته بود كه ما تا همه چيزمان انگليسى نشود نمى‏توانيم درست كنيم خودمان را. يك همچو مغزهائى كه همه چيز را آنجا مى‏دانند ودامن زده با تمام تبليغاتى كه بوده است در عرض اين سال‏هاى طولانى به اينكه به ما باور بدهند و تحميل كنند به ما كه خودمان آدم نيستيم، تحميل كردند به ما، تا يكى دلش درد مى‏گيرد برود اروپا، يكى مى‏خواهد چند تا كلمه چيزى ياد بگيرد برود اروپا، شما اگر اينهائى كه رفتند اروپا و تحصيل به خيال خودشان كردند بياوريد به آن كسى كه صحيح در اينجا تحصيل كرده باشد (والا اينجا هم تحصيل صحيحى براى ما درست نكردند) اگر مقايسه كنيد مى‏بينيد كه اينكه رفته اروپا، رفته تفريح بكند، رفته كاغذ بگيرد بيايد اينجا، تحميل مردم بشود اجازه بگيرد، اجازه تحميل به مردم، آن ديپلمى را كه به جوان‏هاى ما مى‏دهند خيلى آسانتر و زودتر است از آنكه به خودشان مى‏دهند، براى اينكه خودشان مى‏خواهند دانشمند بشوند، ما را مى‏خواهند نگذارند، ما را همچو كردند كه هر چه هست از آنجاست و خودتان هيچ چيز نيستيد. اين را بايد به خودمان اثبات كنيم كه ما هم آدميم، كه ما هم هستيم در دنيا، كه شرق هم يك جائى است، همه‏اش غربى نيست، شرق هم يك جائى است كه خزائنش بيشتر از همه جا و متفكرينش بيشتر از همه جا بوده است. تا آنوقتى كه ما را اسير كردند، طب از شرق رفته به غرب، تمدن از شرق رفته به غرب، لكن مع‏الاسف قضايا چه شده است و دسته بندى‏ها چه جور بوده و تبليغات چه بوده است كه ما را به عقب زدند به طورى كه ما خودمان را هيچ مى‏دانيم. اين را كراراً من گفتم، فاستونى را در كارخانه اصفهان مى‏بافتند پشتش مى‏نوشتند انگليسى، براى اينكه تا انگليسى نباشد بازار هم نمى‏خرد آن را. من و شما هم نمى‏خريم، بايد انگليسى باشد تا بخريم، خيابان‏هاى ما اگر مى‏خواهد چه بشود، خيابان روزولت، آن روزولتى كه ما را به اين مصيبت نشاند و آمدند اين مرد را به قولى كه خودش گفت: من را صلاح ديدند كه باشم اينجاً و خدا لعنتشان كند كه همچو صلاحديدى را كردند، باز خيابان بايد خيابان روزولت، خيابان چرچيل، خيابان كذا. شما برويد بگرديد در همه خيابان‏هاى غرب، من كه نمى‏دانم اما من گمان ندارم كه اسم يكى از سلاطين در آنجا باشد، مگر اينكه بخواهند بازى بدهند ما را، گاهى

صحيفه نور ج 11 صفحه 194

اينطورى است كه بخواهند بازى بدهند ما را، يكى‏آنجا بگذارند. شما بيائيد صد تا اينجا درست كنيد ما ر اينطورى كردند كه بكلى در همه معلومات خودمان را بستيم و معلومات ديگران را نه، معلومات صادراتى، اگر يك معلوماتى، كه معلومات واقعى بود كه ما حالا به اين روز نبوديم. معلومات صادراتى يعنى آنكه نتواند به درد ما بخورد آنى كه نتواند ما را به مرتبه كذا برساند، لكن اسم زياد بود، تبليغات، دروازه تمدن كذا. شما مى‏دانيد مائى را كه اين آقا به دروازه تمدن رسانده! حالا كه رفته مى‏بينيد چيست، وضع چيست، وضع ما چيست، هيچى نداريم، همه خزائنمان را بردند، هر چه نفت داشتيم بردند و ايشان هم وعده كرده بود تا بيست سال ديگر ما نفت داريم و از خورشيد استفاده مى‏كنيم، البته اگر ايشان بودند تا بيست سال ديگر شايد نفت نداشتيم ديگر، ولى بحمدالله داريم نفت، دزدى وقتى در آن نباشد هست.

مطالعات كارشناسان خارجى براى غارت منابع كشور

در هر صورت اين خاصيتى كه در اين انقلاب هست كه اسلامى است و ملى، اين خاصيت اسباب اين شده است كه همه شما آقايان را وادار به كار كرده هر چه كار ازتان بيايد مى‏كنيد براى اينكه مى‏بينيد كار براى خودتان است، نه براى غير منزل خودتان. شما الان ايران را منزل خودتان مى‏دانيد، قبل از اين مى‏گفتيد براى چه من كار كنم، خوب من كار كنم كه آمريكا ببرد. در صنعت نفت فرض كنيد كه ما كار كنيم كه امريكا ببرد، براى چه بكنيم اما حالا مى‏بينيد مال خودتان است. بله در همه جا حالا يك ريشه‏هائى از آنها باقى مانده كه مى‏خواهند ما كار كنيم و امريكا ببرد. اين اشخاصى كه خودشان را معرفى مى‏كنند كه‏فرض كنيد براى ملت و براى خلق و براى بساط، اينها دارند كوشش‏كنند به اينكه ما كار كنيم خارجى‏ها ببرند، اينها كوشش‏شان اين است، لكن به اسم اينكه نه اينطور نيست، مى‏خواهيم ملت چه باشد، ملت،خواهيم چه باشد، يك ملتى كه همه ايستادند رأى به يك قانونى دادند، مخالفت مى‏كنند، مى‏گويند كه اين دموكراسى نيست، دموكراسى غير از اين است كه مردم خودشان سرنوشت خودشان را دست بگيرند، كجاى دنيا اينقدر دموكراسى هست كه براى قانون اساسى، دو دفعه مردم رأى بدهند، كجاى دنيا شما سراغ داريد كه براى يك قانون دو دفعه رأى بدهند، يك دفعه رأى بدهند به اشخاص خبرگانى كه بيايند اين را ببينند و چه بكنند، يك دفعه ديگر هم، همه‏شان رأى بدهند به خود آن قانون، باز هم آقايان مى‏گويند اين محل اشكال است، ملت يك چيزى يك چيزى را كه خواسته، شما اگر بگوئيد محل اشكال است، شما مى‏خواهيد تحميل كنيد، شما ديكتاتور هستى كه مى‏خواهى تحميل كنى، قضيه هم اين نيست كه حالا اينها دلشان مى‏خواهد يك مجلس كذائى باشد و يك مثلاً رژيم كذايى، قضيه اين است از اين يك رژيم كه به دست خود ملت و با اسلاميت پيش بيايد مى‏ترسند. اين خارجى‏ها همه چيز ما را مطالعه كردند، اينها يك جانورهاى عجيبى هستند، همه چيز ما را مطالعه كردند، يعنى آمدند كارشناس‏هاشان تمام بيابان‏هاى ما را آنوقت كه اتومبيل نبود با شتر مى‏رفتند، با شتر و ساربان مى‏رفتند، تمام اين بيابان هائى

صحيفه نور ج 11 صفحه 195

بود كه درجاهائى كه مثلاً كاروان‏ها مى‏رفتند، اينها مى‏رفتند از بيابان‏ها، از جاهاى ديگر نقشه برمى داشتند و آن چيزهائى كه زيرزمين بود، اينها با چيزهائى كه داشتند مى‏فهمند اينجا چيست. در همدان كه بودم يكى از دوستان من يك صفحه بزرگى را آورد من ديدم كه گفت نقشه همدان است. نقشه همدان و حومه همدان، بزرگ بود، در نقشه ديدم كه يك نقطه‏هاى زيادى در آن هست، گفت اين نقشه مال خارجى‏ها است، اين نقطه‏هائى است كه يك چيزى در آن هست، اين نقطه‏هائى كه گذاشتند جاهائى است كه اينها كشف كردند يك چيزى در اين محل، يك چيزى پيدا مى‏شود، اينها علاوه بر اينكه زمين‏هاى ما را تفحص كردند و همه چيزش را تحت نظر قرار دادند و مى‏دانند ما چه داريم، علاوه بر اين قشرهاى ملت ما را مطالعه كردند.

در بختيارى‏ها رفتند، آنجا يك نفر آدم رفته چند سال مانده آنجا در بختيارى‏ها مطالعه كرده كه اينها را چطور مى‏شود رام كرد، چطور مى‏شود برانگيخت، روحيات اينها چه جور است، در بلوچستان هم رفتند، در كردستان هم رفتند، همه جا، ممكن است يك نفر هم باشد كه كردها ندانند، غير كرد، خيال كنند كرد است. گاهى وقت‏ها يكى از آنها پيدا شده، عمامه سرش بوده، آخوند شده، همه جا رفتند اينها و همه انگيزه‏هائى كه در يك ملتى ممكن است منشا يك امرى بشود، اينها مطالعه‏اش را كردند، قبلا اينها مطالعه داشتند لكن خارجى، و عينى چيزى به دست‏شان نيامده بود، آنطورى كه بايد بيايد، مطالعات بود و عمليات بود.

اسلام و وحدت كلمه اقشار مردم، دو نقطه اساسى و مورد حمله اجانب‏

شما ملت بزرگ، آن مطالعات آنها را عينيت داديد، يعنى آنها بعد از مطالعاتشان به اينجا رسيده بودند كه آن چيزى كه مضر است، اسلام است برايشان و وحدت كلمه ملت، اگر همه ملت يكى بشود و همه اسلامى باشند، اين نمى‏گذارد آنها زندگى شان درست بشود، اين دو نقطه را اينها به آن حمله كردند زمان رضاشاه به اسلام حمله كردند و به روحانيت حمله كردند، آن كردند، آن كردند كه كسانى اگر يادشان باشد ديدند، كسانى كه نديدند در تاريخ بعدها ببينند، چون تاريخ هم نمى‏توانست بنويسد، بعدها شايد بيايد در تاريخ و در زمان ما هم با فرم ديگر، اساس اين بود كه اسلام را ببرند، تاريخ اسلام را به اسم اينكه ما خودمان يك كذائى هستيم، تاريخ اسلام را مى‏خواست از بين ببرد، موفق نشد، همه چيز را اينها مى‏خواستند از بين ببرند موفق نشدند. همه چيز را اينها مى‏خواستند از بين ببرند، اسلام را ضعيفش كنند و مردم را از آنهائى كه كار براى اسلام مى‏كردند يا كارشناس اسلام بودند جدا كنند، به اسم اينكه اينها مرتجع هستند. از اين طرف هم دانشگاهى‏ها يك دسته فكلى آنجا نشستند براى خودشان چه مى‏كنند به ما مى‏آمدند اينطور تزريق مى‏كردند كه اينها يك دسته بى‏دين و ريش تراش و فكلى، به شما مى‏آمدند از آن طرف مى‏گفتند اينها يك دسته انگليسى‏اند. اينها، همان عمال انگليسى مى‏آمدند مى‏گفتند اينها يك دسته انگليسى‏اند. اينها، همان عمال انگليسى مى‏آمدند مى‏گفتند آخوندها، اين آخوندها انگليسى‏اند، انگليسى‏ها اين حوزه‏ها را درست كردند، من خودم با

صحيفه نور ج 11 صفحه 196

گوشم شنيدم گفت: انگليسى‏ها نجف و قم را - انگليسى‏ها - درست كردند، مى‏خواستند وحدت كلمه‏اى كه امكان داشت بين اين دو قشر متفكر پيش بيايد، نگذارند.

خدا خواست كه در يك برهه از زمان، اين دو قشر با هم شدند، هر دو يك قصد داشتند، هر دو يك مطلب داشتند.

و حالا باز همان قضايا مى‏خواهند پيش بياورند، باز دانشگاهى‏ها را از مدارس قديمه جدا كنند، حزب‏ها پيش بياورند و گروه‏هاى فراوان كه همه با هم مختلف باشند و مع‏الاسف ملتفت نيستيم، عمق مسائل را نمى‏توانيم درك كنيم كه در ظرف يك سال كمتر دويست تا گروه در يك مملكت پيدا شد و دويست تا حزب اظهار وجود كردند، اين يعنى چه! اين چه بوده، چيست اينطور مى‏شود، دويست تا گروه در اينجا پيدا بشود، هر چه گروه‏ها هم زيادتر بشود اختلافات زيادتر مى‏شود.

اصل حزب بازى را به نظر من كه در صدر مشروطيت حزب را در ايران درست كردند، حزب بازى را براى همين درست كردند كه نگذارند اين ملت با هم آشتى كند. براى اينكه حزب را مى‏ديدند كه اينجا بناى اينها اين است كه وقتى اين حزب شد حزب عدالت و اين حزب شد حزب دموكرات كه درصدر مشروطه بوده، اينها با هم دشمنند. اين براى آن مى‏زند، اين براى او مى‏زند، احزاب در خارج اينجور نيستند، اگر نمايش بدهند كه اينجور هستند براى اينكه كلاه سر ما بگذارند، اگر نمايش بدهند كه اينها اختلاف دارند، اختلاف اساسى ندارند، اينها كلاه سر ما مى‏خواهند بگذارند تا ما اختلاف پيدا بكنيم، مثل يك بچه‏اى ما را حساب مى‏كنند كه يك توپ مى‏اندازند ميدان كه سرگرم كنند مردم را.

ما با تمدن مخالف نيستيم با تمدن صادراتى مخالفيم‏

اگر شما آقايان و همه ملت بخواهند استقلال خودشان را، (و مى‏خواهند) بخواهند آزادى خودشان را، بايد اول افكارشان را آزاد كنند، افكار ما الان در قيد و بند است حالا هم هست انشاءالله بشود الان يك نهضت، يك نهضت فكرى هم شد الان، لكن بايد اين را تتميم كرد، نهضت شماهائى كه در دانشگاه هستيد و دانشمند هستيد و متفكر هستيد، اين جوان‏هاى ما را يك جورى بار بياوريد كه خودشان بفهمند كه خودشان يك چيزى اند، نگويند كه ما بايد جور غرب باشيم، شرقى باشند، اگر از غرب هم صنعتى مى‏آيد، ياد بگيرند، اما غربى نشوند، ياد گرفتن مسأله، يك چيزى است و مغز را غربى كردن و از خودش غافل شدن، مسأله ديگر است.

ما با تمدن مخالف نيستيم با تمدن صادراتى مخالفيم تمدن صادراتى ما را به اين روز نشانده است.

آزادى صادراتى! آزادى است كه بچه‏هاى ما را به فحشاء كشاند و مراكز فساد هر چه خواست زياد شد به اسم آزادى، همه مطبوعات ما در خدمت آنها بودند براى اينكه اين بچه هاى ما را، اين جوان‏هاى ما را از دانشگاه منصرف كنند و به فحشاء بكشند. در عين حالى كه دانشگاه باز يك

صحيفه نور ج 11 صفحه 197

دانشگاه مطبوع نبود، باز همين مقدارش هم دوست نداشتنداينها باشد. اينها جوان‏هاى ما را از آنجائى كه مركز كار است، براى فعاليت است، بيرون بردند، به مراكزى بردند كه تنبل پرور است، تمام مراكز فحشاء تنبل پرور است، آدم را تنبل مى‏كند.

يك كسى كه عادت كرد كه شب برود به سينما، آن سينماها، نه سينماهاى آموزنده، آن سينماهائى كه همه‏اش براى اين بود كه ما را تخدير كند، اين وقتى عادت كرد به آن مراكز يا به آن مراكز فحشائى كه لابد شنيديد كه در تهران چقدر بوده، بين تهران و شميران چقدر بوده است وقتى بنا شد جوان‏هاى ما كشيده شدند به آنجا، يعنى عضو فعاله‏اى كه بايد يك مملكت را اداره بكند مهمل بشود، هروئين را اينطور ترويج كردند كه همه قشر مملكت پر از هروئين شده است و شده بود، اين همچو نبود كه خود به خود شده باشد. اين نقشه بود، وقتى بنا شد يك جوانى كه قدرت فعاله يك مملكت هست مبتلاى به هروئين بشود مى‏شود هيچ، مهمل مى‏شود، اينها ما را مهمل مى‏خواستند بكنند كه هر چه از ما ببرند و هر بازى سر ما درآورند ما هيچ نفهميم، اصلاً فكر اين نباشيم كه چرا بايد بشود، آدم هروئينى و آدم ترياكى و آدم مثلاً دنبال فحشاء رفتن، فكرش نمى‏آيد به اينجا كه نفت ما را چرا مى‏برند. كى برد، كى مى‏خورد، به فكر اين‏آيد. آن فقط فكرش اين است كه چه وقت، وقت اين است من ترياك بكشم يا چه وقت، وقت اين است بروم در آن مركز، يا چه وقت، وقت هروئين است. اصلا فكر آن قضيه نمى‏آيد و اينها همين نقشه را داشتند كه جوان‏هاى ما را از اين افكارى كه بايد با آن افكار ما برسيم به يك مطلبى، بازدارند و آن فعاليتى كه بايد جوان ما، طبقه جوان ما داشتند از دستش بگيرند مهمل بارش بياورند. هر چه بخواهند بكنند و ما حرفش را نزنيم، لكن خدا نخواست به دادشان رسيد، خدا نخواست اينطور بشود و در بين راه، خدا دريافت شما را و شما حفظ كنيد اين را.

همه مملكت بايد مشغول بشوند براى اصلاح خودشان‏

جوان‏هاتان را تربيت كنيد به يك تربيتى كه فعال باشد، همه براى اين نباشد كه يك چيرى را بگيرند. آقا اين مصيبت است كه همه دانشگاه‏ها زحمت بكشند براى اينكه هى ميز اشغال كنند، چيست، كار نيست، بروند بنشينند آنجا حقوق بگيرند، خوب سابق اين بود ديگر، ادارات ما الان هم خراب است. اينطور بود كه فرض كنيد اداره‏اى كه اين مى‏شد با صد نفر اداره بشود با پانصد نفر، هزار نفر اداره مى‏شد. صد نفرش كار او از مى‏آمد، به طور اهمال هم بازو باقى‏شان حقوق مى‏گرفتند و آنجانشستند تفريح مى‏كردند. يكدفعه هم در تلويزيون نشان دادند، آن وضع اداره را نشان داد، يك دفعه، وضع همين بود، اينها مى‏خواهند اينطور درست بكنند دانشگاه را، دانشگاه بايد عالم درست بكند نه ادارى، ادارى يك مسأله كوچكى است حالا يك احتياجى هست به او، البته بايد بروند آنجا، اما دانشگاه بايد عالم درست كند، دانشگاه بايد اشخاصى را درست كند كه مملكت خودش را اداره كند از حيث علميت، اداره كند از حيث فرهنگ، نه اينكه غايت آمال اين باشد، يك چيزى دستش بيايد برود در يك اداره‏اى بنشيند مهمل، كار هم بود، خوب، اما كار نيست توى ادارات، يك اداره كه نمى‏تواند

صحيفه نور ج 11 صفحه 198

اينهمه جمعيت را بپذيرد، جز اين است كه آنجا بودجه مملكت را بيخودى صرف بكنند، خودشان هم مهمل بار بيايند. يك قوه فعاله مهمل بار مى‏آيد و بودجه مملكت را از بين مى‏برد. اينها بايد اصلاح بشود. من، آخر عمر من است اما شما جوانيد، اصلاح كنيد اينها را، اصلاح كنيد اينها را اگر بخواهيد مستقل باشيد، اين چيزها را درصدد برآئيد اصلاحش بكنيد. همه مملكت بايد مشغول بشوند براى اصلاح خودشان، اول اصلاح آدم‏ها بكنند كه مقدم بر همه چيز است، دانشگاه‏ها را مركز تربيت قرار دهيد علاوه بر دانش، تربيت لازم است، اگر يك دانشمندى تربيت نداشته باشد مضر است. خيانت مى‏كند و آن كسى كه با علم خيانت بكند، با دانشمندى خيانت بكند خطرش بيشتر از ساير مردم هست. دانشگاهى‏ها را تربيت بكنيد، دانشگاهى‏ها تربيت بكنند، اين دانش آموزان را، اينها قابل تربيتند، اگر تربيتشان كرديد درست و حسابى، مى‏توانند اداره كنند، شما بعدها بايد اين مملكت را با اين جوان‏ها اداره بكنيد. بخواهيد مستقل باشيد و انشاءالله همه خواهيد آزاد باشيد و همه مى‏خواهيد. بايد شماهائى كه اهل دانشگاه و تربيت اهل تعليم هستيد، جوان‏ها را تربيت كنيد و تعليم، همراه تعليم تربيت باشد. خداوند انشاءالله همه‏تان را حفظ كند، همه موفق باشيد مويد باشيد. من تاآنقدر كه هستم خدمت مى‏كنم به شما، آنقدر كه مى‏توانم، البته من كه نمى‏توانم خدمت صحيح بكنم آنقدر كه مى‏توانم مى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 202

تاريخ: 15/10/58

بيانات امام خمينى در ديدار با نمايندگان ارامنه ايران‏

كارشكنى مستكبرين و سلاطين جور در تحقق مكاتب الهى - توحيدى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مكتب‏هاى الهى - توحيدى از اولى كه در بين بشر بوده است مع‏الاسف به واسطه كارشكنى‏هاى مستكبرين، آنطور كه بايد پياده نشده است. بخصوص مذهب حضرت عيسى سلام الله عليه كه به دست يك طايفه هائى افتاده است، يك تحريف‏هائى شده است و يك چيزهائى كه سزاوار حضرت مسيح نيست ذكر شده است و بدتر از او سلاطينى كه خودشان را به مذهب مسيح بسته‏اند و مسيحى نبوده‏اند، مانع شدند از اينكه تعليمات حضرت مسيح تحقق پيدا بكند. اگر تعليمات انبياء حضرت مسيح در مسيحيين، حضرت موسى در كليميين، حضرت رسول اكرم(ص) در مسلمين، آنطورى كه آنها مى‏خواستند تحقق پيدا مى كرد، اين گرفتارى‏هائى كه الان براى همه بشر در همه جا هست پيش نمى آمد. الان شما مى‏بينيد كه دولت‏هاى بزرگ با اسم مسيحيت، با اسم انتساب به مكتب حضرت مسيح سلام الله عليه چه جنايت‏ها در عالم مى‏كنند، چنانچه سران ممالك اسلامى هم با اينكه مسلمان هستند و با اسم اسلام بلكه چه جناياتى كه نمى‏كنند. شما ديديد كه محمدرضا در اينجا اظهار اسلاميت مى‏كرد و قرآن طبع مى‏كرد و اظهار تعهد به اسلام مى‏كرد، معذلك با اسلام آنطور كه همه ديديد. و امثال كارتر هم، نظير او در مسيحيت مى‏رود دعا مى‏خواند، در كليسا مى‏رود وادار مى‏كند كه دعا بخوانند، لكن برخلاف تعليمات حضرت مسيح، آنهمه ظلم، آنهمه جنايت در دنيا مى‏كند. مذهب‏ها از اول گرفتار اين طاغوت‏ها بودند.

رسالت انبيا در به تسليم كشانيدن انسان و رهانيدن از سركشى‏

از اولى كه مذهب‏ها در عالم پيدا شده است جفتش يك طاغوتى يا طاغوت‏هائى هم بوده‏اند و صاحبان مذاهب كوشش كردند براى اينكه مردم را آدم كنند. اين انسانى كه اگر سرخود باشد از همه سركش‏تر و بدتر است، انبيا از اول خدا فرستاده كه اينها را از آن سركشى بيرون بياورند، مهار كنند، لكن انبيا هم آنطورى كه مى‏خواستند موفق نشدند، معذلك همان مقدارى هم كه موفق شدند الان سلامت دنيا هر چه باشد به تابع مذاهب است كه هست. الان هم توده‏هاى مردم آنجاهائى كه كليمى هستند توده‏هاشان، نه آن سران، آنجائى كه مسيحى هستند توده‏هاى مردم، نه سران شان، آنجائى كه

صحيفه نور ج 11 صفحه 203

مسلمين هستند همين طور توده‏هاى مردم از باب اينكه يك مقدار از تعليمات انبيا را به آن تعهد دارند، باز اين سلامتى كه در دنيا هست كه اگر نبود اين كوشش انبيا، بدتر از همه حيوانات به هم مى‏ريختند، اين سلامتى كه الان در دنيا هست، اين مقدارى كه هست كه اگر سران ... مهار كرد، ساير مردم سلامتند، اين باز هم همين مقدار از سلامت كه هست در اثر كوشش انبياست. كوشش انبيا اسباب اين شده است كه در هر مذهبى و ملتى افراد بسيار زيادى هستند كه ...كردن مذهب انبيا را، از بسيارى از جناياتى كه بشر اگر همين طور بود مرتكب مى‏شد، آنها مرتكب نمى‏شوند، اين كوشش انبياء است. اگر اين كوشش از انبيا نبود آنوقت معلوم مى‏شد چه خبر است اين دنيا. مع‏الاسف در هيچ عصرى نديديم كه مردم با اسلام آنطورى كه هست آشنا باشند.

نابودى ظلم در سايه تحقق جمهورى اسلامى‏

شما گمان نكنيد كه الان ما باز يك مملكت داريم به معناى حقيقى‏اش. اسلام اگر چنانچه تحقق پيدا بكند انشاءالله، آنوقت شما خواهيد ديد كه با ساير اقوام چه خواهند كرد و با آنها با چه سلمى، با چه مسالمتى، با چه محبتى رفتار خواهند كرد. خوب، اين رئيس، حضرت امير سلام الله عليه است كه وقتى مى‏شنود كه يك زن ذمى را كه يهودى شايد بوده است، اين را خلخال از پايش لشكر كذا درآوردند، آنقدر ناراحت مى‏شود كه مى‏گويد اگر انسان بميرد در يكى همچو امرى، سزاوار است. يك همچو حكومتى است و اگر چنانچه يك حكومت اسلامى به آنطور كه اسلام مى‏خواهد، آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد در ايران و در ساير جاها تحقق پيدا بكند، ديگر ظلم درش بسته مى‏شود، تعديات درش بسته مى‏شود، حكومت‏ها ديگر نمى‏توانند ظلم كنند و نمى‏كنند و ارتشى‏ها و ساير قواى انتظامى همه در خدمت هستند. دعا كنيد كه اينطورى كه ما مى‏خواهيم بتوانيم موفق بشويم و بتوانيم كه اسلام را عرضه كنيم و ... كه اينهائى كه الان در اطراف مملكت ما به آشوبگرى مشغول هستند و اعتقاد به هيچ مذهبى ندارند، اينها اصلاح بشوند يا از بين بروند تا يك حكومت اسلامى صحيح محقق بشود كه براى همه شما، براى همه بشر اسلام خوب است. خداوند همه شما را توفيق بدهد و مويد باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 204

تاريخ: 15/10/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان وزرات صنايع و معادن‏

وابستگى اقتصادى موجب وابستگى سياسى و نظامى است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ايران امروز محتاج به كار است حتى من اين اجتماعاتى كه در اينجا و در بيرون منزل مى‏شود خيلى صحيح نمى‏دانم براى اينكه نبايد اينها از كار دست بردارند و همه‏اش باب تظاهر باشد، تظاهر البته در پيشرفت امور مملكت يك تقويت روحى مى‏كند لكن دائمى نبايد باشد، بايد كار بكنند مردم، كشاورز مشغول كشاورزى باشد، آنهائى كه كارخانه دارند مشغول توليد باشند، صنايع كوچك و بزرگ مشغول كار باشند، افراد خودشان را موظف بدانند كه امروز مملكت احتياج دارد، يك مملكتى كه الان اقتصادش شكست خورده است محتاج است، نگذارند كه اين احتياج باقى باشد كه ما در هر چيزمان كه آن رژيم ما را مبتلا كرد به وابستگى اين ادامه پيدا بكند. البته يك وابستگى است كه رژيم سابق ايجاد كرد در ايران، به اسم اصلاحات ارضى، زراعت را اوضاعش را به هم زد و با وابستگى در زراعت و در اين چيزها كه ارزاق عمومى است، دامدارى را در اينجا ضايع كردند، از بين بردند، ما محتاج به اين هستيم كه گوشت از خارج بياوريم و هكذا.

اگر ما يك وابستگى اقتصادى داشته باشيم اين موجب اين مى‏شود كه وابستگى سياسى هم پيدا بكنيم و وابستگى نظامى هم حتى پيدا بكنيم مملكت مان باز برگردد به آن حالى كه سابق بود، ما حالا مى‏خواهيم مملكت مال خودمان باشد و حالا مملكت مال خود مردم است، در حالى كه مملكت مال خودمان هست، يك عده‏اى افتاده‏اند توى مردم تحريك مى‏كنند تحريكات زياد مى‏كنند، كشاورزى را به حال اينكه نگذارند تحقق پيدا بكند، در آوردند، به حال تعطيل دارند در مى‏آورند، كارخانه‏ها را همين طور، نمى‏گذارند كه آرام باشد اين مملكت، تا اينكه صنايعش راه بيفتد، كارخانه‏هايش راه بيفتد، زراعتش راه بيفتد و صنعتش ترقى بكند.

تحريكات عناصر خرابكار و مزدور به منظور ايجاد اعتصاب و هرج و مرج در مملكت عمده اين است كه عده‏اى كه نمى‏خواهند اين مملكت‏

استقرار پيدا بكند و نمى‏خواهند كه جمهورى اسلامى انسانى در ايران پيدا بكند و نمى‏خواهند كه جمهورى اسلامى انسانى در ايران پيدا بشود، اينها درصددند كه در هر جا بروند يك خرابكارى

صحيفه نور ج 11 صفحه 205

بكنند. هر جا انسان نظر مى‏كند يك دسته ديگر را، جوان‏ها هم زود باور، به مجرد اينكه يك نفر آدم مى‏آيد يك چيزى مى‏گويد قبول مى‏كنند از او و نتيجه‏اش اينكه اعتصاب مى‏كند، از كار كنار مى‏رود، اين اعتصاب پشت سر هم ضربه مى‏زند به اين مملكت، به اين اقتصاد ضربه مى‏زند، به اقتصاد ما - ضربه مى‏زند به اقتصاد ما ضربه مى‏زند به حيثيت مملكت ما، اينها نمى‏فهمند اين را كه اعتصاب در هر جا، هر كس در هر جا، ارتش‏روى اعتصاب هست، در كارخانه‏ها مى‏روى اعتصاب هست، مدرسه‏اعتصاب مى‏كنند، دانشجوها اعتصاب مى‏كنند، همه، هر قشرى، حالا ديگر اين معنى رسم شده است كه هر قشرى اعتصاب كند، اينها نمى‏فهمند اين معنا را؟ اين اعتصاب‏ها حيثيت يك مملكتى را از بين مى‏برد و به خارج مى‏فهماند اين معنا را و آنها كه بايد دامن به آن بزنند دامن مى‏زنند، ابر قدرت‏ها دامن مى‏زنند به اين معنا كه بگويند كه يك مملكت متزلزلى است، محتاج به اين است كه اداره بشود، يك نفر بياورند اداره‏اش كند، نمى‏فهمند اينها؟ توجه به اين ندارند كه اينهائى كه مى‏آيند براشان نطق مى‏كنند و وادارشان مى‏كنند به اعتصاب و يك دسته هم دنبالش مى‏افتند داد و فرياد، اين مملكت را نمايش مى‏دهند كه يك مملكتى است كه آرامش ندارد، متزلزل است، حكومتى مركزى نيست در كار.

اين چه دستى است كه جوان‏ها را وادار مى‏كنند تا به علماء اسلام بدگوئى كنند؟

اين چه دستى است در كار؟ اين چه دستى است كه در بين مردم است كه دارد از هر طرف مى‏كوبد اسلام را؟ اين چه دستى است كه در بين مردم است كه جوان‏ها را وادار مى‏كند كه به علماء اسلام بدگوئى مى‏كنند، هر جا مى‏رويم مى‏بينيم يك دسته جوان بازيخورده، يك دسته ملا را عقب زده و عرض مى‏كنم كه چه مى‏كند، ارتجاع، آنها را مى‏داند، از اين الفاظ نامعلوم كه پيش آمده، اينها نفهميدند كه چه دستى در كار است كه دارند بين خود شماها در هر شهرى، بين خود افراد شهر دارند به هم مى‏زنند، نمى‏فهمند كه اين انعكاسش در خارج از ايران چيست، نمى‏دانند كه بعد از اينكه منعكس شد كه ايران نمى‏تواند خودش را اداره كند، يك قلدرى را مى‏آورند كودتا مى‏كند، پدر همه‏تان را در مى‏آورد، نمى‏فهمند اين را، چرا بايد اينطور؟ چرا جوان‏هاى ما اينقدر خوابند؟ چرا ضعيف الادراكند اينها؟ چرا عمق مسائل را درك نمى‏كنند؟

يك نفر آدم با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم چه، بدون اينكه اطلاعى از اسلام داشته باشد، بدون اينكه اطلاعى از قرآن داشته باشد مى‏رود مردم را وادار مى‏كند به اعتصابات و فحاشى به علماء، فحاشى به مراجع، فحاشى به همه. آخر نمى‏دانند اينها كه اين اسباب اين است كه در خارج گفته بشود مملكتى است ثبات ندارد بايد ثبات به مملكت داد، نمى‏دانند، دشمن‏ها احاطه كردند الان به اين مملكت و چون آن منافعى كه مى‏خواهند از مملكت ببرند نمى‏برند احاطه كردند كه نگذارند اين مملكت آرامش پيدا كند، دنبالش يك كودتا بكنند، يك بساط درست كنند، چرا جوان‏هاى ما اينقدر خوابند؟ چرا گوش به حرف افرادى مى‏دهند كه اطلاعات از اسلام ندارند به اسم اسلام دارند اسلام را مى‏كوبند.

صحيفه نور ج 11 صفحه 206

بايد يك قدرى بيدار بشوند، يك قدرى توجه بكنند به مسائل، حالا وقت اعتصاب است؟ يك مملكتى كه از آن طرف گرفتار، از آن طرف گرفتار، تمام مجاورين با ما مخالف، حالا وقت اين است كه هر جوانى، هر دسته برسند يك جا اعتصاب كنند؟

امروز اعتصاب حرام است شرعاً. اينهائى كه اعتصاب مى‏كنند خائن به اسلامند، دست بردارند از اين الواطى‏ها، دست بردارند از اين بساط، بازى نخورند اينقدر از اين مردمى كه مى‏خواهند استفاده از شما ببرند - يك نفر آدم - از شما استفاده مى‏خواهند، از اين اشخاص جوان كه پاكدل هستند، اشخاص صيادى هستند كه مى‏خواهند استفاده از شما ببرند با اينكه اعتصاب كنيد، با اينكه هياهو كنيد، با اينكه جلو چه بكنيد، اينها مى‏خواهند استفاده ببرند از شما، اينها مى‏خواهند از شما استفاده كنند، شما هم غافل از مسائل هستيد، اعتصاب مى‏كنيد، دعوى مى‏كنيد، جاروجنجال‏كنيد، نطق مى‏كنيد، فحش مى‏دهيد، يك مملكت بى‏ثبات معرفى مى‏كنيد، مملكت بى‏ثبات قيم لازم دارد، قيمش يا بايد آن طرفى‏ها باشد، يا بايد آن طرفى‏ها باشد و شما را ببرند بيرون كنند از اينجا، نمى‏فهمند اينها را. اين چه مصيبتى است كه در اين مملكت پيش آمده، اين چه برنامه‏است كه براى شما ريختند از طرفين، از همه طرف برنامه ريختند، مدام شلوغ مى‏كنند، هر جا يك اعتصاب، هر جا يك جنبش، هر جا يك فساد، هر روز يك اجتماع، يك نطق و چه و چه و چه، فحاشى به اين و آن، بدگوئى به علماء بدگوئى به كسان ديگر، اين چه معنائى است كه ما گرفتارش هستيم در اين مملكت، چرا بايد اوضاع يك مملكت اينطور باشد؟ چرا بايد خود اهل مملكت به جان هم افتاده باشند؟

به خلاف موازين اسلام مال مردم را مصادره مى‏كنيد

امروزى كه همه بايد با هم باشيد، همه بايد دست به دست هم بدهيد، همه بايد با اجتماع، همه بايد با تعهد به احكام اسلام باشيد، برخلاف موازين اسلام فحاشى مى‏كنيد، برخلاف موازين اسلام مال مردم را مصادره مى‏كنيد، برخلاف موازين اسلام مى‏ريزيد توى صحراها كشت مردم را چه مى‏كنيد، باغات را عرض مى‏كنم كه‏مى بريد. همه‏اش خلاف موازين اسلام هست، شما را وادار مى‏كنند، جوان‏ها را وادار مى‏كنند به اين امر، يك دستى پشت پرده است كه شماها را حركت مى‏دهد به اينطور حركت‏ها و اثبات كند كه ايران قابل نيست كه خودش مستقل باشد. هرج و مرج باشد، هرج و مرج ايجادباشد، الان يك هرج و مرجى است در سرتاسر ايران، انسان مى‏بيند هرج و مرج است، خوب چرا بايد اينطور باشد، چرا بايد بيدار نشويد، چرا جوان‏هاى ما سر عقل نيايند؟ امروزى كه ما با يك مملكت، مملكتى با يك قدرت بزرگى مواجه هستيم، بايد در هر شهر بريزيد شماها به جان هم به اسم ارتجاع علماتان را بكوبيد؟! به اسم نمى‏دانم چه باغات مردم را تصرف كنيد؟! خانه‏هاى مردم را برويد بگيريد؟! زن و بچه مردم را از خانه‏هاشان بيرون كنيد؟! آخر اين چه وضعى است كه شماها داريد؟ چرا بايد شماها به احكام اسلام متعهد نباشيد، اين اسلام بود كه شماها را تا اينجا رساند، اين اسلام بود كه محمدرضا را از خانه‏هاى شما بيرون كرد، از مملكت شما بيرون كرد، حالا برخلاف

صحيفه نور ج 11 صفحه 207

موازين اسلام پشت به اسلام داريد مى‏كنيد و خدا مى‏داند كه اگر پشت به اسلام كنيد، همچو سيلى به شما مى‏زند كه تا ابد بيدار نشويد. يك قدرى به خود بيائيد، برگرديد به احكام اسلام. ما انقلاب كرديم هر چه دلمان بخواهد بكنيم؟! ما انقلاب كرديم گوش نمى‏دهيم، نه به دولت گوش مى‏دهيم، نه به ملا گوش‏دهيم و نه به هيچ كس؟! چون انقلاب كرديم، انقلاب از - غير اسلام به - اسلام به غير اسلام؟! مگر شما از - اسلام به غير اسلام انقلاب كرديد كه الان هر كارى مى‏خواهيد بكنيد؟ شما از غير اسلام به اسلام انقلاب كرديد، رژيم اسلام پيش بياوريد، گردن بنهيد به رژيم اسلامى.

در نظام توحيدى با توجه به خدا سلسله مراتب رعايت مى‏شود

در ارتش برويد مى بينيد كه شوراها درست كردند و يك ارتش توحيدى، ارتش توحيدى، آن هم توحيدى اصلاً نمى‏داند مرد كه يعنى چه. يك كسى، يك كمونيست آمده بيخ گوشش اين را گفته ترويج كرده، ارتش توحيدى يعنى ديگر يك ارتشى كه هيچ نظام نداشته باشد، هيچ نظمى نداشته باشد، هيچ بالا و پائينى نداشته باشد، اين معنايش اين است كه ارتش نمى خواهيم، مسأله نظام توحيدى معنايش اين است كه همه‏شان دنبال حكم خدا باشند، همه توجه به خدا داشته باشند، هر كس هر كارى بكند براى خدا بكند، اين نظام توحيدى است، يعنى همه يكى است، جوش خوردند به هم. آن نظامى كه اين براى خودش مى‏كشد، آن براى خودش مى‏كشد و اين به آن فحش مى‏دهد، آن به آن بد مى‏گويد، نظام توحيدى نيست، آن نظامى كه پائين از بالا اطاعت نمى‏كند، بالا به پائين ظلم مى‏كند اين توحيدى نيست، اين نظام شيطانى است، نه نظام الهى نظام الهى بايد همه جهاتش محفوظ باشد، لكن همه متوجه به خدا، ارتشش پائين از بالا خدمت بكند، اطاعت بكند، بالا به پائين محبت بكند و ظلم نكند و همه براى خدا باشد، كشاورزش براى خدا باشد، دانشگاهش براى خدا مشغول كار باشد. اين نظام توحيدى است. نه اين نظام توحيدى اين نيست كه چنان هرج و مرج است، درجه دار اطاعت از افسر نكند و سرباز هم اطاعت از درجه دار و از افسر نكند و شهربانى هم هرج ومرج باشد، از رئيس شهربانى هم هيچ كس اطاعت نكند و ژاندارمرى هم همين طور و از دولت هم هيچ اطاعت نكند. يك مملكت وحشى اى، الان اسم يك مملكت وحشى دارند مى‏گذارند، آخر به داد اين مملكت برسيد اى جوان‏ها! اى متوجهين! اى اشخاصى كه براى ديانت مى‏خواهيد كار بكنيد و شما را منحرف مى‏كنند به راه ديگر!

معذلك به شما توصيه مى‏كنم كه حفظ كنيد وحدت خودتان را، و به شما مژده مى‏دهم كه معذلك پيروز هستيد، اين خرابكارها به جهنم مى‏روند و شما جوان‏هاى عزيز راه‏تان راه خداست، براى خداست و پيروز خواهيد شد انشاءالله، موفق باشيد.

من از خواهرها، از برادرها تشكر مى‏كنم و توصيه مى‏كنم به اينكه هر كارى مى‏كنيد، خدا را در نظر بگيريد، هر كارى مى‏كنيد براى خدا باشد و توجه به مبدا خير باشد و خداى تبارك پشتيبان شما خواهد بود انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 208

تاريخ: 15/10/58

بيانات امام خمينى در جمع خواهران فرهنگى استان گيلان‏

عقب ماندگى فرهنگى و اقتصادى ميراث شوم رژيم پهلوى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين مسائل و مشكلاتى كه شما گفتيد، مى‏دانم و اينطور نيست كه اختصاص به طرف شما داشته. همه جا مشكلات دارد و بعد از هر انقلابى اين مشكلات هست. يك كشورى كه لااقل در اين پنجاه و چند سال كه ما شاهد بوديم آنطور به هم ريخته و خراب و آشفته و همه چيزش عقب مانده و اقتصادش ورشكسته تقريباً و همه چيزش را عقب رانده و فرهنگش يك فرهنگ فاسد استعمارى، يك همچو كشورى الان به دست شما افتاده است و به دست ملت. كشورى كه پنجاه و چند سال لااقل در طول تاريخ از همه اطراف كوشش كردند كه عقب مانده باشد و آشفته، شما اميد اين را هم نداشته باشيد كه به مجرد اينكه آن سد بزرگ شيطانى شكسته شد ما به بهشت موعود برسيم. ما به يك خرابه رسيده‏ايم، يك خرابه‏اى كه فرهنگش سال‏هاى طولانى لازم دارد تا عوض بشود. مغزها كه در آن رژيم تربيت شده است به تربيت خاصى، طول يك نسل مى‏خواهد تا اينكه تغيير بكند. همه چيز بايد تغيير بكند. فرهنگ هم از امور مهمى است كه در راس امور تقريباً واقع شده است. اينطور نيست كه مطالب معلوم نباشد واينطور نيست كه در استان گيلان تنها مشكلات باشد. هر جا شما برويد همين مسائل هست منتها كم و زياد دارد و از مشكلات خودتان كه مشاهده مى‏كنيد، اطلاع بيشتر داريد، از مشكلات ديگر كمتر و هر گروهى كه مى‏آيند همان مشكلات منطقه خودشان كه مشاهدشان هست ذكر مى‏كنند و گمان مى‏كنند كه جاهاى ديگر اينطور نيست. اين تبليغاتى كه در طول مدت سلطنت اينها و خصوصاً دومى انجام گرفته است باور براى مردم آورده است كه يك مملكتى كه در آستانه تمدن بزرگ است دست ماست، منتها هر جمعيتى در منطقه خودشان ديدند اينطور نيست لابد خيال كردند منطقه‏هاى ديگر اينطور شده و بعد نوبت مى‏رسد. عليهذا هر جا مى‏آيند مشكلاتشان را مى‏گويند، آن چيزهائى كه در زندگى ابتدائى لازم دارند. حالا شما در گيلان ديگر مبتلاى اينكه آب بايد برويد از يك فرسخ بياوريد و مبتلاى به همين كه در اطراف خود تهران، در حاشيه تهران هست كه اين زن‏ها (آنطورى كه من در نجف كه بودم اين را براى من نوشته بودند كه شايد بيشتر از سى تا محل است در اين حاشيه تهران يعنى از تهران است، از حاشيه هست، بعضى‏شان هم در خود متن است كه اينها مبتلاى به اين هستند كه اينهائى كه حاشيه هستند نه آب دارند، نه اسفالت دارند، نه فرهنگ دارند، هيچ چيز ندارند) اين

صحيفه نور ج 11 صفحه 209

زن‏هاى بيچاره بايد بروند از پله‏هاى زياد، بيشتر از پنجاه تا بروند بالا كوزه‏هايشان را آب كنند از اين پله‏ها باز گردند بيايند براى اين بچه‏هائى كه توى آن زاغه نشسته‏اند. اين ابتلائات همه جا هست. در بعضى از نقاط ايران طورى است كه آب انبار بايد داشته باشند كه اين آب باران جمع بشود در آن و براى تابستان‏شان آب باران داشته باشند، حتى يك همچو آب انبارى ندارند. نجف كه بودم، بعضى اهل خير مى‏آمدند و اظهار مى‏كردند كه اينها لازم دارند و ما هم كمكى، با اجازه كمك مى‏كرديم و اين كارها را مى‏كردند. شما گمان نكنيد كه شما فقط مبتلاى به اين نقيصه‏ها هستيد. يك نقيصه عمومى است براى همه كشور و اين نقيصه بايد رفع بشود و اين نقيصه با همت همه ملت بايد رفع بشود، يعنى اگر يك نقيصه در يك جا بود، خوب، دولت قدرت داشت كه آن يك جا را زود درست بكند اما در سرتاسر كشور حتى در مركز، وقتى اين نقيصه در سرتاسر كشورهست يك مملكت وسيع سى و چند ميليونى و فاقد تقريباً همه چيز، بايد اين رفع بشود و اين بايد به دست ملت رفع شود. همانطورى كه پيروزى ملت تحصيل شد، شما همه، مردها، بچه‏ها، بزرگ‏ها، كوچك‏ها، شهرى‏ها، دهاتى‏ها، همه با هم مجتمع بشوند و پيروزى را تحصيل كردند، لكن بعد از اينكه پيروزى را تحصيل كردند ديدند همه تبليغات سابق حرف بوده است، هيچ ما نداريم، تمدن بزرگ تمامش صحبت بوده است براى اينكه دلگرم كنند مردم را و اغفال كنند مردم را و همه چيزش را ببرند و اين كار را هم كردند و بردند و خوردند و حالا هم كه اين پيروزى اولى كه اين قدم اول برداشته شده و اينهمه آشفتگى‏ها هست باز مجال نمى‏دهند.

كارشكنى قدم به قدم توطئه گران در ممانعت از تحقق جمهورى اسلامى‏

اين ريشه‏هاى فاسدى كه در مملكت هست و اين توطئه‏هائى كه در همه هست مجال نمى دهد كه يك فكر اساسى بشود و آن فكرهاى اساسى كه دارد مى‏شود پياده بشود. خوب شما ديروز كه آمديد قم مشاهد قم بوديد كه قم مركز علم است و مركز اسلام است، يك وقت مى‏بينيد كه يك همچو توطئه‏اى هست كه اين توطئه مربوط به قم تنها نبوده است، در همان حالى كه قم يك همچو مسائلى بوده، تبريز هم در همان حال بوده است و از يك دست بوده، يعنى توطئه بوده و توطئه هم اختصاص به اينجا ندارد، با خارج هم روابط هست. الان ما گرفتار اين هستيم كه اين كشور را از دست ديگران كه بيرون كرديم، بتوانيم حفظش كنيم. همه قوه‏ها بايد دنبال اين معنا باشد، همه افكار دنبال اين معنا باشد كه اين توطئه‏هائى كه هست اينها خنثى بشود و يك استقرارى براى كشور حاصل بشود. شما ديديد كه در هر قدمى كه اين كشور مى‏خواست براى يك پيشرفت (پيشرفت راجع به اصل تاسيس حكومت كه در درجه اول است) هر قدمى كه مى‏خواست بردارد، مخالفت‏ها شروع شد و توطئه‏ها و كارشكنى‏ها در همه جا. الان هم اين آشفتگى تازه‏اى كه در قم و در تبريز تحقق پيدا كرد براى اين است كه آن قدمى كه مى‏خواهند باز ملت بردارند كه تعيين رئيس جمهور است، اين را نگذارند. يك نقشه حساب شده است كه قدم به قدم هر چه مى‏خواهند يك كارى را انجام بدهند، در آن قدم كارشكنى مى‏كنند و الحمدلله

صحيفه نور ج 11 صفحه 210

شكست مى‏خورند، لكن در قدم بعد هم دست بردار نيستند باز همان مسائل پيش مى‏آيد. حالا كه رئيس جمهور مى‏خواهد تعيين بشود و مردم مى‏خواهند با فكر آزاد، با رأى آزاد يك كسى را تعيين كنند، باز اين توطئه‏ها پيش آمده است، چنانچه قبلاً كه قانون اساسى را مى‏خواستند طرح ريزى كنند، آن مسائل پيش آمد. آنوقت كه مجلس خبرگان تأسيس شد باز كارشكنى كردند، ديدند كه تصويب شد قانون اساسى، باز كارشكنى مى‏كنند و باز تعقيب مى‏كنند و همين‏ها هستند كه روابط با خارج، با ديگران دارند و قدم به قدم با جمهورى اسلامى مخالفت مى‏كنند و حالا اين مخالفتى كه، آشفتگى كه تازه ديديد، اين روى زمزمه رياست جمهور است و در اين هم شكست مى‏خورند، لكن اينها دست بر نمى‏دارند. بعد از مجلس شورا كه مى‏خواهند مردم وكيلشان را معين كنند منتظر مصيبت‏هاى زيادتر باشيد، آنجا ديگر آشفتگى بيشتر خواهد شد، لكن بايد با قدرت، هيچ مايوس نباشيد، هيچ اين آشفتگى‏ها شما را مأيوس نكند. آن روزى كه ما بايد، به آن مسائل اساسى مى‏رسيم و بعد انشاءالله اين مسائل دوم را شروع مى‏كنيم.

با اراده مصمم و با تمام قوا در استقرار اصول حكومت اسلامى جديت كنيد

اگر ما بخواهيم حالا قوا را صرف بكنيم، همه قوا را صرف بكنيم براى اين سازندگى‏ها، براى فرهنگ كه در رأس است و براى همه چيز، اين مسائل اساسى آسيب ممكن است به آنها برسد. الان وقتى است كه همه افكار، همه فعاليت ها، همه اراده‏ها مصمم باشد و فعاليت‏ها شروع بشود براى اينكه اين سنگر هم ما پيش ببريم و يك رئيس جمهور به آنطورى كه قانون اساسى تعيين كرده است و شرائطش را ذكر كرده است، خوب آنطور تعيين كنيم و بعدش هم آنوقتى كه مقتضى بشود، مجلس شوراى ملى تاسيس بشود كه اركان حكومت مستقر باشد. حالا يك حكومت لغزان داريم، يك حكومت كه باز استقرار ندارد، براى اينكه قانون اساسى مان مورد تأييد ملت شد، لكن باز رئيس جمهور و مجلس شورا لازم داريم. الان اگر بخواهيد افكار را متوجه بكنيد به اين مسائلى كه دست دوم است و از آن مسائل غفلت بكنيد، خوب، احتمال اين است كه يك رئيس جمهور، يك وقتى آنها كه در صددند و اشخاصى منحرف كه درصددند كه يك منحرفى را مثلاً فرض كنيد تعيين كنند و جا بزنند، يك منحرفى كه شايد در طول مدت حياتش هم خودش را ملى جازده، چنانچه ديديد مثل بختيار كه در جبهه ملى و نمى‏دانم از طرفدارهاى دكتر مصدق و اينها ده بيست سال اينجا حفظش كردند و ملى، بعد هم ديديد چه جنايتكارى از كار درآمد و الان هم مشغول هست. يك آدمى كه به آمريكا چيز مى‏كند كه دخالت نظامى مثلاً بكن (شايد گفته است) و قضيه اقتصادى را روى قاعده گفته است كه نه، بايد ايران را در چيز اقتصادى قرار بدهى آدمى كه مى‏گويد ملى، خودش را ملى حساب مى‏كند آنوقت تاييد مى‏كند كه امريكا اين كار را بكند. اينها دارند، يك همچو اشخاصى ذخيره دارند، يك اشخاصى خودشان را اگر ما غفلت بكنيم جا بزنند و يك مقامى را بگيرند، يا در مجلس شورا اشخاصى وارد بشوند كه آن اهميتش خيلى بيشتر است و اصل اساسى رااز بين ببرند. حالا بايد همه شماها، همه خواهرها،

صحيفه نور ج 11 صفحه 211

همه برادرها، همه قوا بايد مجتمع بشوندبراى اينكه اين دو مرحله را بگذرانيم مرحله تعيين رئيس جمهور و بعد هم انشاءالله مجلس شوراى ملى كه يك حكومت مستقرى، اسكلت حكومت تحقق پيدا بكند و بعد برويم سراغ اينكه محتواى اين چه بايد باشد. محتوا الان يك محتواى غربى تقريباً بايد گفت هست، نه غربى غربزدگى، يك غربى وارداتى كه اين اجناس كه خودشان نمى‏خواهند صادر مى‏كنند، فرهنگى كه خودشان نمى‏خواهند و نمى‏پذيرند براى ما صادر مى‏كنند، يك همچو چيزهائى است الان در كار. لكن ما بايد حكومت‏مان را اساسش را درست كنيم بعد برويم سراغ محتوا در درجه دوم، نه اينكه حالا نبايد اصلاً در اين كارها دخالت بكنيم، لكن نبايد از آن اصل و آن اساس غافل باشيم. گاهى وقت‏ها است كه براى خاطر توجه به فروع، آدم از اصل عقب مى‏ماند. بايد كارى بكنيم كه از آن اصل عقب نمانيم، اصل قضيه كه عبارت از استقرار يك حكومت مستقر تامى است اسلامى و صحيح اين تحقق پيدا بكند، آنوقت بعد از اينكه اصل تحقق پيدا كرد برويم سراغ فروعش. همانطورى كه در اسلام هم از اول كه اسلام را آوردند و يا انبياء ديگر، اديان خودشان را آوردند، اول دنبال اين بودند كه مشرك‏ها را متوجه بكنند به اصول، اصول را اول پيشنهاد مى‏كردند بعد كه اصول را پا بر جا مى‏كردند مى‏رفتند سراغ فروعش، آن چيزهائى كه شاخه‏هاى او هست. الان هم ما مبتلاى به اين مسأله هستيم كه راجع به اصل دارند كارشكنى مى‏كنند. همين توطئه ديروز قم (كه دنباله هم دارد) همين توطئه به نظر مى‏رسد كه براى اين است كه اين قضيه اصلاً پيش نرود و بعد هم منتظر اين هستيم كه توطئه‏هاى زيادتر در قضيه شوراى ملى، مجلس شوراى ملى باشد. اينكه عرض مى‏كنم، نه اينكه مى‏گويم نبايد حالا فرهنگ هيچ دست به آن زد، الان هم بايد جديت كرد و مشغول هم هستند، مشغول طرح ريزى و مشغول اين مسائل هستند، نه اينكه خيال كنيد نيستند، لكن خوب اين مجال مى‏خواهد، لكن اينكه من عرض مى‏كنم اين است كه تمام فكرتان را متوجه.....


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 212

تاريخ: 16/10/58

بيانات امام خمينى در جمع معلولين انقلاب اسلامى و پرستاران آنان‏

چيزى كه براى خدا از دست داديد، پيش خدا محفوظ است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خداوندا! تو مى‏دانى كه من در چه حالى هستم كه اين منظره را مى‏بينم. من چطور اين منظره‏هائى كه برادرهاى ما، خواهرهاى ما، بچه‏هاى ما، براى اسلام اعضاى خودشان را از دست داده‏اند، سلامت خودشان را از دست داده‏اند، چطور اين منظره‏ها را من تحمل كنم؟ من چطور اين بچه را كه اينجا ايستاده و معلول است، در اول بچگى معلول شده است، ما چطور تحمل كنيم؟ خدايا! آنها كه براى ما اين مصيبت‏ها را بار آوردند به جزاى خودشان برسان، خدايا! اين ابرقدرت‏ها كه براى رسيدن به قدرت، ولو چند سالى ديگر، اين جنايت‏ها را در دنيا ببار آوردند تاديبشان كن. با دست قدرت خود آنها را به جاى خود بنشان. برادرهاى من! خواهرهاى من! بچه‏هاى عزيز من! من مى‏دانم كه شما در رنج هستيد و من هم شريك شما در رنج هستم. من هم مثل يك برادرى كه برادرش و خواهرش در رنج است، مثل يك پدرى كه اولادش در رنج است، من هم شريكم، با شما در رنج، لكن آنچه كه رنج‏ها را آسان مى‏كند، دردها را تخفيف مى‏دهد، آنچه كه بر همه ما آسان مى‏كند اين مسائل را، اين است كه اين امور براى خدا انجام گرفت. شما براى خدا قيام كرديد و براى خدا مجروح شديد و بسيارى از برادرها و خواهرهاى شما هم براى خدا مقتول شدند. آن چيزى كه براى خدا از دست داديد جائى نمى‏رود، پيش خدا محفوظ است دنيا وسيله است براى عالم‏هاى ديگر و خداوند براى شما مهيا مى‏كند مقام‏هائى كه اگر ديگران ببينند آنها هم آرزو مى‏كنند كه مثل شما بودند.

ملت مهيا باشد در مقابل شياطينى كه مانع رشد نهضت ما هستند

ملت ما الان در حال حركت است باز به منزل نرسيده است. انقلاب ما در حال رشد انقلابى است لكن به مقصد نرسيده است. ملت ما با مشكلاتى روبروست كه بايد با قدرت و با هم پيوستگى و با حفظ ايمان و تصميم و اراده، اين مشكلات را بركنار بزند. مشكلات سابق زياد بود و با قدرت شما ملت عزيز عقب رفت و حل شد، مشكلات ديگرى هم كه هست انشاءالله حل خواهد شد. اين امورى كه واقع مى‏شود و از اول تا حالا واقع شده است، از اشخاصى واقع مى‏شود كه نمى‏خواهند ببينند نهضت ما به ثمر رسيده است و نمى‏خواهند بگذارند كه به ثمر برسد. اينها اشخاصى هستند كه قدم به قدم با اين

صحيفه نور ج 11 صفحه 213

نهضت مخالفت كردند و كارشكنى كردند و حالا هم كه قضيه تعيين رئيس جمهور در دست اجر است، باز مشغول همان توطئه‏ها هستند و نمى‏خواهند رئيس جمهور تعيين بشود و بعد هم كه شكست در اينجا خوردند و رئيس جمهور تعيين شد، راجع به تعيين وكلا باز هم همين بساط هست، شما مهيا بشويد ملت ما مهيا باشند كه در هر قدمى كه براى اصلاح و براى پيشبرد اسلام و نهضت اسلامى بر مى‏دارند، شياطينى كه نمى‏خواهند اسلام به ثمر برسد و نمى‏خواهند جمهورى اسلامى برقرار بشود به مخالفت خودشان ادامه مى‏دهند. عازم باشيد، مجهز باشيد براى اينكه مقابله كنيد با اين قشرهائى كه مانع از رشد نهضت ما هستند، مهيا باشيد كه تحمل بكنيد. با صبر و بردبارى انقلابى تحمل بكنيد اين مصيبت‏ها را، تحمل بكنيد اين توطئه‏ها را و به پيش برويد كه خداى تبارك و تعالى با شماست و پيروزى نصيب ملت ايران است انشاءالله.

ما مى‏خواهيم يك حكومت عدل اسلامى شبيه صدر اسلام پيدا بشود

ما چيزى نمى‏خواهيم، ما حرفى نداريم الا اينكه يك ملتى كه در طول تاريخ در شكنجه و اختناق بوده است و در اين سنوات اخير، آخر مرتبه شكنجه و اختناق و جنايتكارى و چپاولگرى خارجى‏ها و داخلى‏ها بر اين ملت سايه افكنده است، ما مى‏خواهيم اينها نباشند، ما مى‏خواهيم مردم ما آزاد باشند، تحت فشار و تحت سلطه ديگران و داخل و خارج نباشند، ما مى‏خواهيم مملكتمان از خودمان باشد، مستقل باشد و تحت رهبرى ديگران نباشد، ما مى‏خواهيم مخازن مملكت ما از خودش باشد، ما مى‏خواهيم در اين مملكت خودمان كار بكنيم و خودمان نتيجه كار را ببريم، ما مى‏خواهيم يك حكومت عدل اسلامى، يك حكومت شبيه حكومت‏هاى صدر اسلام پيدا بشود و ما مى‏خواهيم كه ملت ما در رفاه و آسايش باشند. اينهائى كه در قدم به قدم مخالفت مى‏كنند، آنها چه مى‏گويند؟ به اسم اينكه ما طرفدار ملت هستيم، با اين مسائل مخالفت مى‏كنند، در عين حالى كه اينها مصالح ملت ماست، شما بيدار بشويد اى ملت عزيز كه دشمن در كمين است و ما بين راه هستيم. ما اين گردنه‏ها را هم بايد طى كنيم و انشاءالله دشمن را تا آخر به عقب برانيم و كشور شما مال خود شما، خداوند انشاءالله به اين مجروحين، به اين معلولين شفا عنايت كند و خداوند اجر و صبر عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 214

تاريخ: 16/10/58

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان ارشد ارتش جمهودى اسلامى‏

لزوم عمل نمودن مسوولين به وظائف خود، جهت حفظ نهضت از آسيب‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما امروز از قواى انتظامى جمهورى اسلامى هستيد، با ديروزتان فرق دارد، ديروز خواه ناخواه از رژيم طاغوت بوديد و حالا از رژيم اسلام هستيد و بين اين دو تا همانطورى كه به حسب واقع فرق دارد يكى رژيم شيطان است، يكى رژيم الله. آنهايى هم كه منتسب به اين دستگاه هستند با آنهائى كه پيشتر بود فرق مى‏كند، فرق اين است كه امروز بايد همه گروه‏هائى كه مربوطند به جمهورى اسلامى، چه دولت و دستگاه‏هاى ادارى و چه ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و پاسدارها و اينها كه قواى انتظامى هستند كه اشخاصى هستند، گروه‏هائى هستند كه بالاصاله مربوط به جمهورى اسلامى هستند، اينها بايد اعمالشان هم، افعالشان هم، عقائدشان هم و اخلاقشان هم مناسب باشد با جمهورى اسلامى، آن اخلاقى كه سابقاً مثلاً بعضى‏ها داشتند كه مناسب بود با طاغوت، اگر خداى نخواسته از او در نفوس آثارى هست اين آثار را بايد مجاهده كنند تا زدوده بشود، يعنى الان شما آقايان مسؤوليت زياد داريد و عملتان هم يك عمل شريف است، عمل شريفى است كه اسكلت جمهورى اسلامى بسته بوجود شماهاست و مسووليتتان زياد است، براى اينكه اگر سابق يك كارى از شما خداى نخواسته انجام مى‏گرفت مى‏گفتند در رژيم طاغوتى بايد اينجورى باشد، اما اگر حالا خداى نخواسته يك مسأله‏اى كه بر خلاف رويه اسلام است انجام بگيرد گفته مى‏شود كه ارتش اسلامى هم همين است و شما مى‏دانيد كه قلم‏ها و زبان‏هاى خائنى هستند و با آن چشم‏هاى خيانتكار مراقب هستند كه يك چيز پيدا بكنند از يك گروهى، از گروه‏هاى اسلامى و اين را زيادش كنند و كم كم برسند به اينكه خوب، اين رژيم هم رژيم طاغوتى است مثل آن رژيم. همين امروز صبح من در يك مجله‏اى كه مربوط به بختيار بود اينجا آورده بودند من ديدم كه ايشان مى‏گويد اين رژيم هم رژيم طاغوتى است و مشغول چپاولگرى و مشغول كذا هست و در يكى از نوشته‏ها بود كه الان در ايران بعضى جاها حكومت نظامى است براى اينكه از اين رژيم برگشتند و حالا دارند با فشار و زور و با چيز مردم را دارند رام مى‏كنند. خوب، اينها چيزهايى است كه در خارج ايران اينها منعكس مى‏كنند. حالا كه چيزى دستشان نيست اينطور مى‏گويند، اگر يك وقت يك بهانه‏اى به دستشان بيايد، ما آنطورى كه بايد عمل كنيم عمل نكنيم، اين بهانه اسباب اين مى‏شود كه آن قلم‏هائى كه مى‏خواهند بشكنند اين نهضت را و نمى‏توانند

صحيفه نور ج 11 صفحه 215

ببينند كه يك رژيم‏اسلامى در كار هست، آنها مشغول فعاليت مى‏شوند و آلوده مى‏كنند اين نهضت را. ما بايد اين مكتب خودمان را حفظشان بكنيم، يعنى الان اين مكتب اسلام دست ماها و شماست و اين مكتب بايد محفوظ باشد. ماها كارى نكنيم كه به مكتبمان ايراد بگيرند، آنهائى كه مى‏خواهند ايراد بگيرند به مكتب ايراد مى‏گيرند براى اينكه با مكتب بد هستند. يك مكتبى كه مى‏بينند اين قابل دوام است، وقتى هرج و مرج بود و مكتبى تو كار نبود، اين چيزى نبود، اما اينها كه يك مسأله مكتبى دارند مى‏بينند هست و قابل دوام، به مكتب ايراد مى‏گيرند و ما موظفيم كه اين مكتب را حفظش كنيم كه اگر حفظ نكنيم آسيب بر مى‏دارد. بايد كارى بكنيم كه آسيب برندارد و آن كار اين است كه اگر چنانچه در هر جا هستيم به وظائفى كه آنجا هست عمل بكنيم. اگر يك كشورى همه اشخاصى كه در آنجا هستند وظيفه شناس بودند و به آن وظيفه و كارى كه به او محول است، خوب انجام بدهد، آن كشور زود اصلاح مى‏شود. اگر ارتش افرادش وظيفه شناس باشند، يعنى بدانند كه اين وظيفه اين است، خصوصاً حالا كه براى اسلام است، وظيفه اسلامى اين است و اگر ژاندارمرى هم همين طور و پاسدارها هم همين طور، پاسبان‏ها هم همين طور، اين زود اصلاح مى‏شود و اگر چنانچه خداى نخواسته از زير باز وظيفه بخواهند در بروند، خيال كنند كه حالا كه آزاد شد هر كارى آدم دلش بخواهد بكند، هر كارى از دستش آمد و بخواهد بكند، روى وظايف عمل نكند، اين منتهى به هرج و مرج مى‏شود و آسيب مى‏بيند.

تبليغات اجانب جهت بد جلوه دادن انقلاب ايران در افكار عمومى دنيا

آنها الان در صددند كه اثبات كنند به خارج كه ايران استقرار ندارند، ايران هرج و مرج است، و مى‏خواهند كه يك وقت بخواهند يك دخالتى بكنند، افكار عمومى دنيا را مهيا كرده باشند براى آن كار، الان مشغول همين هم هستند و همه تبليغاتشان براى همين معناست كه منعكس بكنند كه ايران الان به وضع هرج و مرجى دارد مى‏گذرد، در هيچ جا يك نظمى نيست، در هيچ جا وظيفه شناسى نيست، هر كه هر كارى دلش بخواهد بكند. اين براى ما بسيار وظيفه‏آور است، براى ما بسيار سنگين تمام مى‏شود كه ما را جورى معرفى بكنند در دنيا كه به آنها حق بدهند كه با قواى انتظامى بيانيد براى تربيت ما، كانه ما يك جمعيتى هستيم كه تربيت نداريم، يك جمعيتى هستيم كه هرج و مرج طلبيم، يك جمعيتى هستيم كه نظمى تو كارمان نيست و لا علاج بايد يك قيمى بيايد براى اينكه ما را تربيت كند، اين دردناك است براى يك كشورى كه نهضت اسلامى كرده، از اين جهت وظيفه اسلامى است و سنگين ولى بايد عمل كرد. انشاءالله خداوند شما را تاييد كند، موفق باشيد و من اميدوارم كه سالم و سعادتمند و با قدرت جلو برويد، انشاءالله پيروز هستيد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 216

تاريخ: 17/10/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى اردستان و قم‏

ملت با يارى كردن دولت، در امر سازندگى كشور تلاش مى‏كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بعد از اين نهضت و انقلابى كه نسبتاً الحمدلله به پيروزى رسيد و قدم اول را ملت بزرگ ما برداشت، در اين كارهائى كه به دست ملت انجام گرفت، از جهاد سازندگى خيلى خوشم مى‏آيد. هر وقت كه تلويزيون نشان مى‏داد كه خواهرها و برادرها از همه طبقات مشغولند به يك عملى براى كشور خودشان، من خوشحال مى‏شدم. بايد شماها توجه داشته باشيد كه نگاه نكنيد هى به اينكه اداره چه مى‏كند، دولت چه مى‏كند. آنها مشغولند منتها نمى‏توانند آنقدرى كه ايران احتياج دارد آنها عمل كنند. ايران مال خود شماست و خود شما بايد او را بسازيد و اگر همه ملت در اين امر سازندگى همت نكند، كارها زمين مى‏ماند. انتظار اينكه يك دسته‏اى انجام بدهند تا ما انجام بدهيم، يا كارشكنى كسى نكند البته حالا در هر گوشه و كنارى براى كارشكنى مهيا هستند، اين ملت است كه بايد اين كارها را انجام بدهد. مثلاً ملاحظه كنيد كه سابق، در رژيم سابق كه همه‏اش حرف بود، يكى هم راجع به بيسوادى و اينها وقتى رفتند معلوم شد كه مبارزه‏اى نكردند، بله آن كارى كه كردند اين است كه با سوادى را نگذاشتند ترقى بكند، نه بيسوادها را سواددار كردند. اين هم اگر منتظر بشوند آقايان، منتظر اين بشوند كه دولت اين كار را انجام بدهد، نمى‏تواند انجام بدهد. الان تقريباً در صد شايد هشتاد (من اطلاع درست ندارم) بيسواد ما داريم، يا شايد مثلاً شصت، شصت و پنج، همچو چيزهائى مى‏گويند. من اطلاعى ندارم، اما مى‏دانم كه بيسواد زياد هست. افغانستان و ايران بايد به حسب اينطور امور جلو باشد. بيسواد در آن كم هست، سوادى كه مى‏گويم يعنى همين خواندن و نوشتن و اين چيز، آن هم كه ما مى‏خواهيم كه همه ايران انشاءالله سواد پيدا بكنند، نمى‏خواهيم همه دكتر بشوند، خوب چيز غير معقولى است، يا همه مهندس بشوند، مى‏خواهيم يك مملكتى همه بتوانند آن مقصود خودشان را بنويسند، امضاء كنند، چه بكنند. من گاهى در نجف كه بودم گاهى حرم مشرف مى‏شدم، كه افغانى‏ها آمده بودند براى زيارت خواندن، مى‏ديدم همه از رو مى‏خواندند، كتاب دعا را باز مى‏كردند از رو مى‏خواندند، شايد مثلاً از سى چهل نفر كه آنجا بودند يك نفرشان شايد از رو نمى‏خواند، شايد هم او خواندنش را تمام كرده بود، اما همه‏شان از رو مى‏خواندند، اينجور نبود كه، آن هم طبقه پايين بودند به اصطلاح اينها، و ما هنوز داريم كه اين هم به همت همه واقع بشود. اگر منتظر باشيد به اينكه دولت با سواد بكند،

صحيفه نور ج 11 صفحه 217

نمى‏تواند باز همان حرف‏هاى سابق. دولت هم حالا اقدام كرده‏اند، وزارت آموزش اقدام كردند و خوب هم اقدام كرده‏اند. اما مسأله، مسأله نيست كه بتوانند اينها چه بكنند.

تبليغات سوء اجانب عليه استقرار جمهورى اسلامى‏

همين طور در جهاد سازندگى، سازندگى يك مملكتى كه از دست رفت و خراب است، اين نمى‏شود با دست دولت انجام بگيرد يا دست يك قشرى انجام بگيرد. اين را، همه مردم بايد مملكت را امروز از خودشان بدانند و همه با هم همت كنند، يك مملكتى انشاءالله درست بكنند به دست خودشان. لكن چيزى كه الان مهم است اين است (اين را من از باب اينكه نگران هستم برايش كراراً هم گفتم اين را به اشخاصى كه اينجا آمدند، باز هم عرض مى‏كنم) كه الان دست‏هائى در كار هست، اكثراً از طرف امريكا و ديگران هم همين طور، از شوروى و از ساير جاها هم همين طور، يعنى اينهائى كه به اين مملكت ما طمع استفاده دوخته‏اند، دارند و چشم اين دارند كه ما كارى بكنيم، اينها ببرند و مخازن ما را ببرند و حالا هم دستشان كوتاه شده است و انشاءالله تا آخر هم كوتاه هست. اينها الان در فكر اينند كه نگذارند اين ايران يك استقرارى پيدا بكند، يك نظام صحيحى پيدا بكند، در هر جا مثلاً دقت كنيد، در جهاد سازندگى هم از اين قشرها پيدا مى‏شوند كه خودشان را جا مى‏زنند و در دانشگاه هم هستند، در همه جا هستند، در كارخانه‏ها هم زياد هستند. اين به نظر من مى‏آيد كه يك نقشه و توطئه‏اى است كه براى اينكه استقرار در ايران و نظم در ايران پيدا نشود. در ارتش مى‏روند نمى‏گذارند كه انتظامات صحيح پيدا بشود، در ژاندارمرى مى‏روند، آنجا را هم مانع مى‏شوند، در شهربانى هم همين طور، در سپاه پاسداران هم پيدا مى‏شود، در دانشگاه زيادند و همه جا اينها هستند، حاضرند و اينها براى اين جهت نقشه دارند. به نظر من اينطور مى‏رسد كه اين است كه در داخل ما را، اين ضربه را به ما بزنند كه ما اغتشاش در خودمان پيدا كنيم، يك انتظامى...... اختلافات باشد و يك هرج و مرجى باشد، بريزند خانه هر كس را غارت كنند، بريزند زمين هر كس را غارت كنند، اموال هر كسى را ببرند، نگذارند يك استقرارى پيدا بكند، از آن طرف دشمن‏هاى اين ملت، دشمن‏ها با قلم‏هاى خودشان و با افكارى كه دارند و طرح‏هائى كه دارند در مطبوعات خارجى و رسانه‏هاى گروهى خارجى، اغتشاشات ايران را، اختلافات ايران را، اينها را يكى‏اش را چند مقابل كنند و در خارج منعكس كنند كه ايران مثل يك بچه صغيرى مى‏ماند كه محتاج به قيم هست، باز نرسيده به بلوغ كه خودش، خودش را نگه دارد. نقشه محتمل است اين معنا باشد كه در خارج منعكس بكنند كه ايران هرج و مرج است و همه به جان هم ريختند و همه گروه‏ها در هر جا بروى يك اختلافات هست اين را اسباب دست قرار بدهند كه ايران قابل اين نيست كه خودش را اداره كند، بايد يكى ديگر اداره‏اش كند. اگر خداى نخواسته يك دخالت نظامى بخواهند بكنند، يك كودتا بخواهند بكنند، موجه نشان بدهند به خارجى‏ها، به دنيا موجه نشان بدهند كه ما براى خاطر حفظ ملت، ملت نمى‏توانست خودش را نگه دارد، ما بايد حفظش كنيم، اين صغير را ما بايد قيم برايش تعيين كنيم.

صحيفه نور ج 11 صفحه 218

آزادى مطبوعات و احزاب، دستآورد ماهيت اسلامى انقلاب است‏

در عين حالى كه تمام انقلاباتى كه در دنيا پيدا شده هيچ كدام بهتر از ايران نبوده، دنبال سر انقلابات، ميليون، ميليون و نيم كشته مى‏شوند (براى من صورتش را آورده‏اند) اين انقلاباتى كه واقع شده است، دنبال سرش يك ميليون، يك ميليون و نيم كشتار، دو ميليو حبس، در كشور را مى‏بستند به همه جا. الان هم هر جا كه شما نگاه كنيد كه يك انقلابى واقع شده است و يك كودتائى واقع شده، يك چيزى واقع شده، در كشورشان را به خارج بستند، همه فرودگاه‏ها را ممنوع كردند، تمام مطبوعات را قدغن كردند كه نبايد منتشر بشود. براى مردم اختناق پيش آوردند، اختناق فوق آن اختناق‏هائى كه سابق بوده و گاهى هم به مجردى كه اين پيروز شده، قتل عام ايجاد كردند، شروع كردند به كشتن مردم، هر كه احتمال مى‏دادند كه يك چيزى باشد مى‏كشتند، نه اينكه يك كسى را، يك شهرى را قتل عام مى‏كردند. و انقلاب ما از باب اينكه اسلامى بود، از باب اينكه از ملت بود، انقلابى نبود كه يك قدرتى به يك قدرت غلبه كند، يعنى يك قدرت نظامى، يك كودتائى شده باشد، اين حرف‏ها نبود، متن نهضت از خود مردم جوشيد، از خود مردم، بين زن و مرد و انقلاب هم اسلامى بود، اسلام اينها را وادار كرد كه يك همچو انقلابى بكنند، همچو انقلاب اسلامى كه از متن ملت بجوشد، دنبالش ديگر اين مسائل كم است، هست، اما كم است و لهذا ديديد كه دنبال اين انقلاب، تمام راه‏ها و همه جاها هم باز بود، هيچ - يك - جائى را جلويش نگرفتند، تمام روزنامه‏ها و احزاب آزاد شد، آزاد آزاد و كشتار نسبت به مردم هيچ نبود در كار، آنطورى كه آنجا بساط درست مى‏كردند نبود، بله آنهائى كه كشتار كرده بودند گرفتند بعضى‏شان را محاكمه كردند و بعد از محاكمه به جزاى خودشان رساندند، اما اينطور نبود كه همين طور درو كنند مردم را، يك ميليون جمعيت را بكشند، اين حرف‏ها نبود در كار و اينطور مسائل در عين حالى كه در ايران نبوده است و بايد گفت ايران آرامترين انقلاباتى كه در دنيا واقع شده. انقلابات ديگر با يك سال و دو سال و سه سال اينها درست نمى‏شود، جنگ بايد بشود، اينقدر خونريزى، چه، چه، يك سال، دو سال جنگ بشود تا بعد يك قدرتى بر قدرت ديگر پيروز بشود. اينجا آنجائى بود كه انقلاب بود، واقعاً انقلاب بود. مرحوم قرنى به من گفت كه سه ساعت و نيم، سه ساعت و نيم غلبه كرد ملت بر رژيم. يعنى آنوقتى كه آنها كودتا مى‏خواستند بكنند در تهران ما بوديم و آنها بنا داشتند كودتا بكنند و جلويش گفتند روز هم بايد بيرون نيائيد، حكومت نظامى را روز قرار دادند. آن حكومت نظامى روز را خدا خواست كه شكسته شد. آنها به من بعد گفتند كه اينها بنا داشتند كه كودتا بكنند و خيابان‏ها را وقتى كه مردم نيستند، خيابان‏ها را همه را بگيرند و شبش كودتا بكنند، مردم كه ريختند در خيابان‏ها اينها اين طرحى كه داشتند خنثى شد و ايشان مى‏گفت كه آنكه جنگ بين ملت و دولت واقع شد و رژيم واقع شد سه ساعت ونيم بود، در صورتى كه جاهاى ديگر الان شما مى‏بينيد كه افغانستان چند سال است كه همه مسائل هست و حالا هم معلوم نيست كى ختم بشود براى اينكه آنجا يك كودتائى است. كودتا يك نفر آدم بخواهد انجام بدهد، يك قدرتى مى‏خواهد يك ملتى را از بين ببرد، اما يك ملت خودش آمده است و خودش آمده و حريفش را بيرون كرده، ديگر خود ملت

صحيفه نور ج 11 صفحه 219

ما با خود ملت كه كارى ندارد.

ملت متوجه توطئه‏ها و كارشكنى‏هاى دشمنان باشد

حالا هم اشخاصى در بين اين ملت هست كه الهام از خارج مى‏گيرند البته اقليت هم هستند، لكن اشخاصى هستند كه با هر زبانى با مردم مى‏توانند صحبت بكنند و شيطنت بكنند. بايد ملت ما توجه به اين توطئه داشته باشد كه توطئه‏اى كه محتمل اين است كه ما را به هم بريزند، حتى در جهاد سازندگى بروند يك كارهائى بكنند كه آنجا هم يك اختلافى بشود، نگذارند كار عمل بشود، در دبيرستان بروند در چيز بروند دانشگاه بروند، هر جا بروند و ما را به هم بريزند، دائماً شلوغى و دائماً اعتصاب و دائماً راهپيمائى و دائماً كارشكنى براى دولت و ملت، تا منعكس بكنند در خارج كه اينها نمى‏توانند خودشان را اداره بكنند، بايد يك كسى برود اداره كند اينها را. ملت بايد توجه داشته باشد به اين توطئه و از اختلافات دست بردارند. آخر براى چى ما با هم اختلاف داشته باشيم، سر چى اختلاف داشته باشيم، براى چى به جان هم بريزيم، چرا ما خودمان، خودمان را از بين ببريم. بايد ملت متوجه باشد كه چيزهائى كه اسباب اختلاف هست اصلاً ايجاد نكنيم، اشخاصى كه مى‏خواهند ايجاد اختلاف بكنند موعظه‏شان كنند، نصيحت‏شان كنند، اگر گوش نكردند آنها را طردشان بكنند، نگذارند اختلاف حاصل بشود، نگذارند جورى وانمود بشود كه اين ملت ملتى نيست كه قابل اين باشد كه آزاد باشد، حالا كه آزاد شده ببينيد به جان هم ريختند، قابل آزادى نيست - چيزى كه - ملتى كه قابل آزادى نيست، بايد يكى بيايد، يك رضاخانى را پيدا كنند (و اينها دارند، از اين چيزها دارند) يك رضاخانى را پيدا بكنند. امروز به اسم اينكه اين آدم ملى هست، به اسم اينكه يك آدم از اين چيزها، از اين عنصرها، اينها دارند كه بيست سال، سى سال اين را با يك صورت مليت و با يك صورت دلسوزى نگه دارند، آن روزى كه مى‏خواهند كار را انجام بدهند، به صورت مليت، به صورت چه انجام بدهند و توجه به اين معنا را بايد داشته باشند ملت ما. امروز كه روز حساسى است براى اينكه ما مى‏خواهيم رئيس جمهور تعيين بشود، امروز مى‏بينيد كه با اين حساسيت باز مشغول شدند به توطئه‏ها و مشغول شدند به خرابكارى‏ها، در قم ديديد، در آذربايجان هم هست، در جاهاى ديگر هم هست. فردا كه شما مى‏خواهيد انشاءالله وكلاى خودتان را تعيين بكنيد، بدانيد كه اغتشاشات بيشتر ايجاد مى‏كنند، بساط بيشتر در مى‏آوردند. بايد توجه داشته باشد ملت به اينكه مبادا منعكس بشود، كارى بكنيم كه منعكس بشود اينها با هم نمى‏توانند بسازند، اينها به جان هم ريختند و بايد يكى برود.... كارها بگيرد، تربيتشان بكند. اين به اين است كه از كارهائى كه، از حرف‏هائى، از نوشته‏هائى ....، از نطق‏هائى، از شعارهائى كه اسباب اختلاف مى‏شود، از اينها پرهيز بكنند. نبايد امروز شعار بدهند بر ضد اين، بر ضد او، بر اينطور چيزها، اين شعارها صحيح نيست، نبايد بكنند، بايد كارى بكنند كه مستقر بشود. اين حكومت، بر قرار بشود و ما اين دو قدم هم كه اسكلت يك حكومتى است، اين دو قدم هم برداريم، قدم تعيين رئيس جمهور انشاءالله و قدم دوم وكلا. و بايد ملت متوجه باشد كه من چون بناى دخالت ندارم،

صحيفه نور ج 11 صفحه 220

متوجه باشند خودشان كه اشخاصى كه صحيح‏اند، اشخاصى كه متدينند، اشخاصى كه ملى هستند، اشخاصى كه چپ و راستى نيستند، از افراد، اينها را تعيين بكنند در رئيس جمهور همانطورى و در وكلاشان هم همين طور و مهم الان اين است كه از اين اختلافات و از اين شعارها و از اين - عرض مى‏كنم كه - چيزهائى كه موجب اختلاف مى‏شود دست بردارند، مشغول بشوند به اينكه همين طور بسازند ايران را و ايران امروز محتاج به كار است، كارخانه‏ها احتياج به كار دارند، محتاج به سازندگى است.

هر قدمى كه براى كشور اسلامى برمى داريد پيش خدا محفوظ است‏

خداوند انشاءالله شماها را حفظ كند، شما جوان‏ها را حفظ كند كه همچو همت والائى داريد كه مى‏رويد در جهاد سازندگى و زحمت مى‏دهيد به خودتان، لكن براى خداست اين. شما هر قدمى كه الان برداريد براى كشور اسلامى پيش خدا محفوظ است، خيال نكنيد كه اين قوه‏هاى شما هدر مى‏رود. قواى انسانى وقتى هدر مى‏رود كه براى خدا نباشد وقتى كه قوا براى خدا كار بكند هدر نمى‏رود، پيش خداست و اين سازندگى شما انشاءالله خودتان ساخته مى‏شويد به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است و انبيا را براى او فرستاده كه هم اين جهاد، جهاد نفسى باشد و هم سازندگى براى ملت. خداوند همه شما را موفق و مويد بدارد و من دعاگوى همه‏تان، خدمتگزار همه هستم. سلامت باشيد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 221

تاريخ: 17/10/58

بيانات امام خمينى در جمع راهپيمايان كفن‏پوش اليگودرز

آمريكا از اسلام سيلى خورده است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من امروز شنيدم كه آقايان از اليگودرز پياده تشريف آوردند و اظهار كردند كه ما حاضريم كه - اينها - براى حفاظت تو پاسدارى كنيم. من متشكرم از عواطف آقايان، و از زحمات شما تقدير مى‏كنم لكن راضى نيستم كه آقايان اينجا تشريف داشته باشند. تشريف ببرند و انشاءالله مشغول كارشان بشوند. آمريكا نه دخالت نظامى مى‏كند در ايران و نه حصر اقتصادى مى‏تواند بكند، توطئه امريكا اين است كه در داخل كشور ما كارى بكند كه ما نتوانيم اين راهى را كه گرفته‏ايم برويم، توطئه داخلى و به دست اشخاصى كه در داخل كشور هستند و از كاركنان آنها هستند. نقشه اين است كه ايران را جورى نمايش به خارجى‏ها بدهند كه نه دولت مى‏تواند اداره كند آنجا را و نه ملت قابل اين است كه آزاد باشد. در هر جا غائله بپا مى‏كنند اين شياطين و در همه كشور چه در دانشگاه و چه در شهرستان‏ها و چه در دادسراها، چه در مراكز قدرت، مراكز انتظامى، همه جا با يك توطئه مى‏خواهند آشوب بپا كنند و نگذارند استقرار پيدا كند حكومت. الان كه وقت اين است ملت با هم مجتمع باشد و اين دو مرحله ديگرى كه اساس حكومت اسلامى است به طور شايسته انجام بدهد، يكى قضيه تعيين رئيس جمهور و يكى هم قضيه مجلس شوراى ملى، باز توطئه‏ها اوج گرفته است، توطئه‏ها براى اينكه نگذارند رئيس جمهور تعيين بشود و بعد هم توطئه براى اينكه نگذارند مجلس شوراى ملى بر قرار بشود، براى اينكه با بر قرار شدن اين دو مرحله هم اسكلت حكومت اسلامى تحقق پيدا مى‏كند و اينها از حكومت اسلامى مى‏ترسند. امريكا ضربه از اسلام خورده است و از اسلام مى‏ترسد، ضربه از اين جوان‏هائى كه براى اسلام قيام كردند و جان دادند و فداكارى كردند و از اسلام اين ضربه مى‏ترسد از اين جهت، تفرقه افكنى دارد مى‏كند كه نگذارد اجتماعى كه با وحدت كلمه، مقاصد خودشان را تا اينجا پيش بردند، بين راه آنها را فلج كند. نقشه اين است. صحبت از دخالت نظامى و حصر اقتصادى صحبت است و بعيد نيست براى اين باشد كه اذهان را منصرف كند از آنى كه اساس است. شماها بايد توجه داشته باشيد و اين توطئه شيطانى كه از همه توطئه‏ها بالاتر است و او اين است كه مى‏خواهند ما را به جان هم بريزند و در داخل نگذارند يك استقرارى پيدا بكند اين نظام اسلامى.

شما جوان‏ها كه زحمت كشيديد و از راه‏هاى دور، در اين سرما و در آن سرماهائى كه در محل

صحيفه نور ج 11 صفحه 222

خودتان هست آمديد و از اطراف آمديد، از همه جا اينجا آمديد، من تشكر مى‏كنم و شما را هشيار مى‏كنم به اينكه از تفرقه به هر صورتى كه هست پرهيز كنيد، هر چيزى كه موجب تفرقه مى‏شود از او پرهيز كنيد، هر شعارى كه موجب تفرقه مى‏شود از او پرهيز كنيد، هر تحصنى كه موجب تفرقه مى‏شود از او پرهيز كنيد، هر راهپيمائى كه موجب تفرقه مى‏شود از او پرهيز كنيد. شما امروز احتياج داريد به وحدت كلمه، امروز بيشتر از ديروز احتياج داريد به فردا بيشتر از امروز. اين وحدت كلمه خودتان را حفظ كنيد، از خداى تبارك و تعالى تبعيت كنيد كه فرموده است: واعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرقواً همه به ريسمان بزرگ الله كه اسلام است بپيونديد و تفرقه نكنيد. تفرقه موجب اين مى‏شود كه نتوانيد مملكت خودتان را به رشدى كه بايد برسد برسانيد، نتوانيد حكومت اسلامى را به طورى كه شايسته است در دنيا، در كشور خودتان متحقق كنيد و آنها در صدد همين معنا هستند. آنهائى كه نمى‏خواهند اسلام تحقق پيدا بكند، آنهائى كه مى‏خواهند جمهورى اسلامى در ايران تحقق پيدا كند. كشورهائى كه از اسلام مى‏ترسند، از جمهورى اسلامى مى‏ترسند، از صدور اين جمهورى اسلامى از اين كشور به كشورهاى ديگر مى‏ترسند، آنها در صددند كه شما را در بين راه متوقف كنند و نگذارند پيش برويد. شما به هوشيارى، بيدارى از تفرقه بكلى پرهيز كنيد.

براى نيل به خودكفائى تلاش كنيد

و امر ديگر اينكه مملكت شما احتياج به كار دارد، مملكت خرابى است كه محتاج به اين است كه ساخته بشود و ساختن مملكت به دست شماهاست. هر كس در هر جا هست اشتغال به كار پيدا كند و كار را خوب انجام بدهد. نبايد ما در ارزاقمان محتاج به خارج باشيم. مملكت وسيعى كه براى صد و پنجاه ميليون جمعيت كافى است (به حسب آنطورى كه گفته مى‏شود) الان سى و پنج ميليون نفر زندگى مى‏كند و مملكت بيشتر از اين گنجايش دارد، زمين‏هاى وسيع داريد، آب داريد، بركات آسمانى داريد، قدرت داريد، قوه داريد، جوان هستيد، جوان داريد، عيب است از يك مملكت اسلامى كه محتاج باشد در ارزاقش، آن هم به دشمن‏هاى خودش. امريكا كه دشمن ماست ما اگر محتاج به او باشيم براى ما سرشكستگى است. كارى بكنيد كه خودكفا بشويد و خودتان را از اين زمين خدا و از اين آب خدا ارزاق خودتان را بيرون بياوريد و اميد است انشاءالله كه صادرات داشته باشيد شما.

خداوند انشاءالله شما را حفظ كند و من باز از زحمات شما تشكر مى‏كنم و دعا مى‏كنيم براى شما و خدمتگزار شما هستم.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 223

تاريخ: 18/10/58

بيانات امام خمينى در ديدار با راهپيمايان كفن‏پوش لاهيجان و همدان‏

توطئه‏ها و كارشكنى قدم به قدم عوامل فساد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

درود بر شما جوانان كه در اين هواى سرد و راه‏هاى سرد پياده آمديد تا از نزديك با هم ملاقات كنيم. من از زحمات شما برادران متشكرم و به شما دعا مى‏كنم. خداوند شماها را براى اسلام حفظ كند و اسلام با قدرت شما به پيش برود.

برادرها! امروز روز حساسى است براى كشور ما، مشكلاتى براى كشور ما پيش آمده و در دست پيش آمدن است. در اين موقع كه براى ملت ايران طرح تعيين رئيس جمهور شده است، باز عوامل فساد توطئه مى‏كنند كه اين قدم را نگذارند پيش برويم چنانچه قبلاً در قدم‏هائى كه مى‏خواستيم برداريم توطئه مى‏كردند و كارشكنى مى‏كردند.

امروز هم همان عناصرى هستند، كارشكنى مى‏كنند و بعد هم كه مى‏خواهيد وكلاى خودتان را به مجلس شورا بفرستيد تا استقرار تام جمهورى اسلامى محقق بشود، باز هم مى‏خواهند اين تفاله‏هاى رژيم سابق و الهام بگيرهاى از امريكا و غير امريكا باز فعاليت كنند و نگذارند. شما برادرها بيدار باشيد و همانطور كه از اول با قدرت كامل و با توجه به خدا و با مشت محكم سد را شكستيد و تا اينجا با پيروزى آمديد، از اينجا به بعد هم با همان مشت محكم، با همان اراده مصمم اين راه با بايد برويد و انشاءالله جمهورى اسلامى را با محتواى جمهورى، با احكام اسلام در ايران، و اميد است كه در ساير جاها برپا كنيد و بيرق توحيد را بر فراز مملكت خودتان و ساير ممالك افراشته كنيم.

شما خودتان بايد پاسدار اسلام باشيد

توجه به توطئه‏ها داشته باشيد، توجه به نفاق افكنى‏ها، توجه به امورى كه اسباب تفرقه مى‏شود، خصوصاً در اين دهه آخر صفر بايد بسيار متوجه باشيد كه مبادا اينها از اين اجتماعات سوءاستفاده كنند و مبادا خداى نخواسته تفرقه بين شما، درگيرى بين شما ايجاد كنند كه هر تفرقه‏اى امروز و هر ندائى كه بر خلاف مصلحت شماها باشد، بر خلاف مصلحت اسلام است. شما خودتان بايد پاسدار اسلام باشيد، همانطورى كه تحمل اين زحمت را كرديد و از راه‏هاى دور و هواى سرد پياده آمديد، بايد تحمل زحمت كنيد و تا رسيدن به پيروزى نهائى همه با هم باشيد و با هم فكر كنيد و با هم راجع به اين‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 224

مسائل مشورت كنيد.

در خودكفائى كشور بكوشيم‏

خداوند همه شما را انشاءالله نصرت بدهد و با پيروزى انشاءالله پيش ببريد و مملكت را خودتان در دست بگيريد و براى خودتان خدمت كنيد و من اميدوارم كه همانطور كه اين آقا گفتند سطح كشاورزى را بالا ببريد تا محتاج به دشمن‏ها نباشيم. احتياج به دشمن دردناك است، ما محتاج باشيم كه در گندم‏مان، در برنج‏مان در ساير غذاهامان به دشمن‏هاى خودمان مثل امريكا، اين امر دردناكى است كه بايد ملت ما اين امر را طورى كنند كه انشاءالله خودكفا شويم و انشاءالله صادرات هم داشته باشيم.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 225

تاريخ: 18/10/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم اروميه‏

امروز اسلام گرفتار نقشه‏هاى شوم ابرقدرت‏هاست‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام بر شما برادران خواهران آذربايجان. درود بر شما مردم غيرتمند آذربايجان غربى و سلام بر اهالى اروميه. شما زحمت كشيديد و از راه دور در اين هواى سرد آمديد به قم و در اين منزل محقر با من روبرو بشويد و مطالب خودتان را بفرمائيد و من هم بعض كلمات را عرض كنم.

برادرهاى من! امروز روزى است كه اسلام گرفتار ابرقدرت‏هاست و براى اسلام عزيز و ميهن شما نقشه‏هاى شوم كشيده‏اند. امروز روزى است كه اسلام محتاج به همه قشرهاى ملت و شما مردم غيرتمند است. اسلام عزيز براى ما و همه اقشار حق دارد و منت دارد و ما بايد از عهده حق اسلام و كشور اسلامى‏مان بيرون بيائيم. ما قدم‏هاى كوچكى برداشته‏ايم و قدم‏هاى بزرگى مانده است كه بايد برداريم. در اين قدم‏هاى كوچك مواجه با مخالفت‏هائى از طرف بازماندگان رژيم سابق و الهام گيرندگان از اجانب شديم و در اين قدم‏هاى بعد هم خواهيم شد و الان مبتلا هستيم و بايد با همت ملت بزرگ ايران و با همت شما آذربايجانى‏هاى عزيز، اين گرفتارى‏ها رفع بشود. الان مملكت ما احتياج به آرامش دارد، احتياج به اين دارد كه يك آرامش سرتاسرى پيدا بشود تا رئيس جمهور و مجلس شورا با هم تعيين بشود و بعد برويم سراغ فروع قضيه و ساختن يك ايران نوين. اسكلت اسلام، الان باز در اين رژيم مستقر نشده است، بايد اين اسكلت مستقر بشود تا بعد دنبال آشفتگى‏ها برويم. اين آشوب‏ها كه ملاحظه مى‏كنيد در اطراف ايران هست، اينها توطئه‏هائى است براى اينكه نگذارند مملكت ما يك استقرار پيدا بكند.

اسلام امانتى است كه الان به دست ما رسيده‏

برادران من! در فكر اسلام باشيد. اسلام امانتى است كه الان به دست ما رسيده، اسلام خون‏ها ديده است و جنايت‏ها بر اسلام و بر پيكر اسلام واقع شده است تا به دست ما رسيده است و ما بايد آن را حفظ كنيم. بايد نگذاريم كه اسلام عزيز در خارج به دست اشخاصى كه غرضمند هستند و مى‏خواهند اسلام را طور ديگر عرضه كنند و وانمود كنند، بايد همه ما به هم طورى عمل كنيم كه نقشه‏هاى آنها خنثى شود. بايد از اين اختلافاتى كه هست و ايجاد مى‏كنند و در هر جا، هر گوشه‏اى از

صحيفه نور ج 11 صفحه 226

اين مملكت مشغول ايجاد اختلاف هستند، بايد خود ملت جلوگيرى كند و نگذارد اين توطئه‏ها ثمر پيدا كند. لازم است همه شما برادرهاى عزيز در هر جا كه هستيد و با هر شغلى كه هستيد، همان انقلاب اولى و شور انقلابى اولى را كه داشتند حفظ كنيد. امروز احتياج به آن شور انقلابى از ديروز بيشتر است. ما به منزل نرسيده‏ايم و در بين منزل و در گردنه‏هاى اين منزل طولانى، دزدهائى هستند كه مى‏خواهند ما را نگذارند به منزل برسيم. بايد به دست شما جوان‏هاى غيور و همه قشرهاى ملت توطئه‏ها شكسته شود. بايد بعد از اينكه اين گردنه‏ها را طى كرديم و انشاءالله رئيس جمهور را تعيين كرديم و انشاءالله مجلس شورا را تاسيس كرديم، همه با هم اين كشور را بسازيم كارگر، كاسب، تاجر، ادارى، فرهنگى، وزارتخانه‏ها، تمام قشرهائى كه در اين كشور به هر صورت زندگى مى‏كنند، بايد همت كنند و مملكت خودشان را خودشان بسازند، منتظر نباشيد كه از دولت، فقط از دولت شروع بشود، همه شروع كنيد، مملكت مال خود شماست، مثل سابق نيست كه شما همه منافعتان به دست ديگران به خارج مى‏رفت و همه مخازنتان با دست خائنان به خارج از مملكت‏تان صادر مى‏شد. امروز كشور مال شماست و شما بايد سرنوشت خودتان را به دست بگيريد و الان از اختلافات احتراز و بعد هم با هم، همه با همت والا براى خدا و براى رضاى ولى امر سلام‏الله عليه همه با هم دست برادرى داده و اين كشورى كه خرابه شده و به دست ما دادند و خودمان تعمير كنيم. من باز از شما برادرها و خواهرهاى آذربايجانى تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه همه‏تان با سلامت و سعادت به مقصد عالى انسانى و اسلامى برسيد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 227

تاريخ: 19/10/58

بيانات امام خمينى در جمع طبقات مختلف مردم غيور اروميه و مناطق ديگر

ما مكلفيم تا جمهورى اسلامى را متحقق سازيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سؤال كرديد كه تكليف ما الان چه هست و اين سؤال همه قشرها هست كه ما الان كه در اين مرحله رسيديم تكليف چيست؟ شما مى‏دانيد كه الان از خيلى جهات كشور ما حساسترين مرحله حيات خودش را دارد مى‏گذراند، از يك طرف با قدرت‏هاى بزرگ مواجه هست، با آمريكا، با شوروى هم كه الان در افغانستان هست و قدرت‏هاى بزرگ تقريباً با كشور ماست، از يك طرف موقعى است كه مى‏خواهيد شما رئيس جمهور را تعيين كنيد و بعد هم انشاءالله وكلايتان را و در اين موقع تمام دستجاتى كه نمى‏خواهند اسلام تحقق پيدا بكند، نمى‏خواهند جمهورى اسلامى تحقق پيدا كند، نمى‏خواهند اين كشور به حال عادى برگردد و سرنوشت خودش را خود اهالى كشور به دست بگيرند، اينها راه مى‏افتند و توطئه مى‏كنند. و در يك چنين موقع حساسى اينكه تكليف است اين است كه بايد ما بعض از آشفتگى‏هائى كه در محل خودمان هست عجالتاً، موقتاً صرف نظر كنيم و اين دو مرحله را بگذرانيم، مرحله تعيين رئيس جمهور كه الان دست‏هائى در كار است كه نگذارند و مرحله تعيين وكلا كه مجلس شورايى بخواهند محقق بشود و اين هم بدتر از اين خواهد شد و شلوغى‏ها را زيادتر خواهند دامن زد، اينها مى‏خواهند يك استقرارى در اين مملكت نباشد و ما مكلفيم كه كوشش كنيم كه يك استقرارى باشد كه اين مراحل را ما بگذرانيم. در كشور ما، اين كشور ما، يك كشورى بشود كه جهات، اسكلتش محقق شده باشد.

الحمدلله قانون اساسش خوب به تصويب رسيد، ملت هم رأى دادند و ديدند كه چقدر كوشش شد كه نگذارند و بحمدالله اصل جمهورى اسلامى هم ملت رأى دادند و آنوقت يك اشخاصى مى‏خواستند نگذارند، حالا هم هر چه ما نزديك تر مى‏شويم به پيروزى، اينها مصمم‏تر مى‏شوند در اينكه بشكنند، اينها قدم به قدم دارند زندگى خودشان را از دست مى‏دهند و دست و پا مى‏زنند كه حيات خودشان را، حيات جنايتكارى خودشان را ادامه بدهند و ما مكلفيم كه نگذاريم اين توطئه‏ها رشد پيدا بكند و نگذاريم كه اينها مسلط بشوند به اينكه بروند مثلاً در دهات، در جاهاى، جاهائى كه زياد مى‏توانند تبليغ بكنند، تبليغ بكنند كه آشوب بپا كنند، نگذارند اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند. چنين نيست كه من باب اتفاق، اتفاق افتاده باشد كه همان ساعتى كه تقريباً در قم آن آشوب بلند

صحيفه نور ج 11 صفحه 228

مى‏شود، در تبريز هم اين نمى‏شود بى‏رابطه باشد، اين يك توطئه‏اى است كه با يك حسابى انجام مى‏گيرد و الا به همان لحظه، با همان وضعى كه در قم، در آن روز جمعه در قم، قبل از ظهر با همان ترتيبى كه اينجا شروع كردند، در تبريز شروع كردند، يعنى كانه يك جمعيت بودند با چماق و با چيز ديگر، يك جمعيت بودند كه آنجا و اينجا با هم شروع كردند به شلوغكارى و اين براى اين بود كه الان مى‏بينند كه اگر چنانچه رئيس جمهور هم تعيين بشود، خوب يك مرتبه پيروزى است براى ملت، نگذاريم اينها پيدا بشود، بعد هم مى‏گويند اگر چنانچه مجلس شورا تحقق پيدا بكند، پيروزى ملت است، اين هم مى‏خواهند نگذارند.

توطئه اين است كه ما را سرگرم به بعض مسائل بكنند

الان اگر ما سرگرم بشويم به مسائل ديگر، از اين مسأله باز مى‏مانيم، اينكه من به شما آقايان تذكر مى‏دهم و از آقايان مى‏خواهم كه بلادشان كه رفتند، در محلشان كه رفتند به مردم تذكر بدهند، آن اين است كه، توطئه اين است كه ما را سرگرم به بعض مسائل بكنند، آن مسائل را ما غفلت از آن بكنيم. اگر ما از آن مسائل اصلى غفلت بكنيم، مثلاً فرض كنيد اگر براى رئيس جمهورى ما موفق نشويم كه يك رئيس جمهورى با يك آراء زيادى، مثلاً ملت موفق نشود كه چه بشود، خوب، اين منعكس مى‏شود در خارج كه مملكت ايران جورى است كه نمى‏تواند رئيس جمهورش را تعيين كند، چنانچه اگر موفق نشده بوديم به اينكه قانون اساسى را رأى به آن بدهيم و ملت رأى به آن بدهند، باز اين يك چيزى مى‏شد كه مملكت ايران باز نرسيده به آن حدى كه براى خودش يك نظمى تهيه كند. توجه داشته باشيد كه مبادا ما را در خارج از كشورمان متهم كنند به اينكه اينها رشد ندارند، اين يك مطلبى بسيار مهم است، آنها دارند كوشش مى‏كنند به اينكه، يعنى آن تفاله‏هاى رژيم سابق، آن اشخاصى كه وابسته به خارج هستند كوشش مى‏كنند كه اينجا هم بزنند اوضاع را، آنهائى كه در خارج نشسته‏اند و مى‏خواهند مسائل را آنطورى كه دلشان مى‏خواست منعكس كنند، آنها در خارج منعكس مى‏كنند به اينكه ايران آشوب است، ايران به هم ريخته است، يكى اينجا واقع مى‏شود، ده تا آنجا گفته مى‏شود، كم كم يك چنين مطلبى در دنيا منعكس مى‏شود كه ايران ثبات ندارد، استقرار ندارد، رشد سياسى تا حالا پيدا نكردند، اينها براى آزادى لايق نيستند، اين را مى‏خواهند، مى‏خواهند موجه كنند اين مطلب را كه اگر دخالت نظامى كردند، دنيا مقابلشان نايستد، چرا؟ بگويد، براى اينكه ملتى بود كه نظامى نداشت، به هم ريخته بود و متزلزل بود و در معرض اين بود كه بكلى از بين برود، ما ديديم كه اينها رشد ندارند، يك رژيمى را پيش آورديم، به اينها رشد بدهد، سرپرستشان باشد، اين از مسائل بسيار مهم حالاى ما هست، اين مسائل ديگرى كه مى‏گويد حكومتمان چه هست و نمى‏دانم رئيس جمهورمان چه هست، اينها مسأله دوم است.

اينها مسأله دوم است، اينها كه شما مملكتتان را مستقرش كرديد. آنوقت بايد برويم سراغ اينكه زراعتمان چه هست، خانه‏مان چه جورى است - عرض مى‏كنم - كشتمان چه جور هست، رئيس مثلاً

صحيفه نور ج 11 صفحه 229

كذامان چه جور هست - اينها - آنوقت بايد تمام قواتان را اينجا بياوريد، آنها هم البته در درجه دوم، آنها هم بايد گفته بشود، آنها هم بايد اصلاح بشود اما غفلت از اين نكنيد كه يك وقت شما را بدون اينكه توجه داشته باشيد، از آن مسلك اصلى و مقصد اصلى باز دارند و متوجه كنند به يك مقصد ديگرى، از آن راهى كه مى‏خواستيد برويد، شما را برگردانند به يك راه ديگرى، اين يك مسأله بسيار مهمى است كه اگر ما اين غفلت را بكنيم و از آن راه برگرديم به يك راه معوجى، اساس مسلك از دست ما مى‏رود، يك وقت اساس مطلب در معرض خطر است، يعنى اساس كشور در معرض خطر است، يك وقت اساس نه، اما خوب حكومت كجا غلط است، فلان مثلاً كجا چه مى‏شود، اينها بعد از استقرار اساس مطلب و مستحكم شدن اساس كشور، آنها آسان است.

تغيير يك رئيس فوجى، تغيير يك حكومتى - عرض مى‏كنم - رفتن يك روحانى يك جائى، اينها يك مسائلى است كه جزئى است و آسان، غفلت نكنيد از اينكه در اطراف اين مملكت، الان هر جا شما برويد در اطراف اين مملكت، دستجات مختلف همه دنبال اين مطلبند كه مردم را نگذارند آن راهى را كه بايد، بروند، هر جا به يك جور، هر جا يك جور غائله بلند مى‏كنند كه نگذارند مردم راه مستقيمى كه بايد بروند كه برسند به اساس مطلب، يعنى منتهى بشوند به اينكه مملكتشان جورى شده است كه ديگر همه چيزش تمام است، يعنى اساسش، همانطورى كه اگر ما رأى نداده بوديم به اصل جمهورى اسلامى يا مى‏رفتيم سراغ اينكه خوب حالا حكومت اينجا چه جورى است و فرض كنيد شهربانى آنجا چه جورى است، غلط بود، الان كه شما مى‏خواهيد اساس را درست كنيد كه رئيس جمهور مى‏خواهيد تعيين كنيد، الان همه قوا بايد متوجه اين بشود كه توطئه‏هائى كه مى‏شود كه نگذارند رئيس جمهور تعيين بشود و غوغا خواهد شد، اين را بدانيد كه مهيا باشيد، همه جا خواهند يك غوغائى كرد، متوجه باشيد كه شما را ديگر برنگردانند از راه مستقيم به يك راه ديگرى، خودشان غوغا كنند و فائده ببرند، همه متوجه اين مسأله باشيد، همه جا. الان وقت اينكه من كسالت دارم نيست، وقت اينكه من در محلم مثلاً فرض كنيد كه فلان قضيه واقع مى‏شد، الان وقتش نيست، اين وقت دارد، اين را كراراً من عرض كردم، اگر يك وقت خداى نخواسته يك زلزله‏اى در يك شهرى بيايد، شما هيچ فكر اين هستيد كه من حالا خانه‏ام وضعش چه جورى است يا زندگى؟ همه مى‏رويد براى اينكه اين زلزله زده‏ها را بيرون بياوريد، هيچ در فكر اين نيستيد كه حالا من وضعم چيست. شما آنوقتى كه در حال نهضت بود كه مى‏خواستيد اين مرد فاسد را كه همه چيز را فاسد كرده، از كشورتان فاسد كرده بيرون كنيد، تو خيابان‏ها مى‏رفتيد، پشت بام مى‏رفتيد، پائين، بالا فرياد مى‏زديد، هيچ فكر اين بوديد كه رئيس شهربانى چه جور است؟ هيچ فكر نبوديد، اگر آنوقت فكر اين بوديد، اين پيروزى‏ها را پيدا نمى‏كرديد، اينكه پشت كرديد به همه مقاصد خودتان و رو كرديد به دشمن، دشمن را بيرون كرديد. حالا هم همه مقصدهاى جزئى را كه داريد رها كنيد برويد سراغ اين دو مرحله، اين مرحله را تمام بكنيد و بعد از اينكه اين دو مرحله تمام شد، آنوقت اساساً بايد اين مملكت همه چيزش درست بشود.

خيال نكنيد كه فقط اروميه شما اينطورى است، همه جا اينطورى است، همه جا يك مقدارى از

صحيفه نور ج 11 صفحه 230

آن تفاله‏هاى سابق باقى مانده، پاكسازى يك مملكتى كه در طول تاريخ خراب بوده و اين پنجاه سال خرابتر بوده و اين سى سال اخير ديگر بدتر از همه وقت شده، خرابى اين محتاج به طول زمانى است.

اينها جوان‏هاى ما را ضايع كردند كه اين يك عمر لازم دارد كه يك جوانى كه ضايع شد در اين رژيم، ترياكى شد در اين رژيم، شارب‏الخمر شد در اين رژيم، عادت به سينماهاى فاسد كرد، عادت به اين مراكز فحشا كه همه را درست كرده بودند با نقشه براى اينكه نگذارند جوان‏هاى ما يك جوان‏هاى محكمى از كار درآيند كه بتوانند مقابل آنها بايستند، اين محتاج به اين است كه يك، مدت‏ها طول بكشد تا يك تحول حاصل بشود.

اين تحولى كه الان حاصل شده، يك تحول معجزه آسائى است آقا، يك مملكتى كه جوانش مشغول بود به فرض كنيد كه تعيش، سايرين هم مشغول، هر كسى به كار خودش مشغول بود و در ذهنشان نمى‏آمد كه مى‏شود يك همچو كارى انجام بگيرد، خدا خواست كه، يكدفعه ملت را متبدل كرد به يك چيز ديگرى، همه ايستادند در مقابل اين دشمن و همه اين را پيش بردند، جوان‏ها از آن مراكز كشيده شدند به خيابان‏ها، مردم از بازار و كسبشان دست برداشتند كشيده شدند به خيابان‏ها، حتى آن پيرمردهاى زاغه‏نشين با اولادشان آمدند به خيابان‏ها و فرياد كردند، با فرياد و مشت و با سنگ و يا اينها، بر آنها، تانك‏ها و آن بساطى كه آنها داشتند، موفق شدند و اين يك چيز خدائى بود، يك چيزى نبود كه بشر بتواند اين مسائل را درست كند، خدا اين كار را كرد. حالا باز شما بايد همه با هم متوجه باشيد به اينكه مملكت اسلامى الان دست شما امانت است، تا حالا موظف نبوديد، از باب اينكه طاغوت بود بر شما مسلط، ما چه كنيم الان ديگر چه كنيم ندارد.

الان يك مملكتى است، دست ملت هست، اين ملت موظف است اين مملكت اسلامى را سروسامان به آن بدهد، سروسامان به آن دادن اين است كه هر اختلافى هر جا مى‏خواهد پيدا بشود، خفه كنند آن اختلاف را، نگذارند اختلاف پيدا بشود. هر جا مى‏خواهند اين اشخاصى فساد بكنند، بشناسانند آنها را، بگيرندشان، تسليمشان كنند به دادگاه، يك مسأله‏اى است عمومى بايد انجام بگيرد. ننشينند شما براى اينكه دولت براى شما چكار بكند، رئيس شهربانى چكار بكند، خودتان هستيد، مال خودتان هست مملكت، خودتان بايد حفظش كنيد، بگذاريد اين مرحله هم انشاءالله پيش برود، بعد كه پيش برود، يك آرامشى قهرى حاصل مى‏شود، يعنى آنها ديگر طمعشان تقريباً بريده مى‏شود (قهراً يك آرامش ممكن است كه انشاءالله بشود) و آنوقت هم با همت همه بايد درست بشود، يك مملكتى نيست كه بتواند يك كسى، شما بنشينيد كه دولت انجام بدهد، دولت هم يك افرادى هستند مثل شما، آنها هم قدرت يك همچو زيادى ندارند، آنها هم افرادند، همه بايد با هم دست به هم بدهيم، نه مرد تنها، خانم‏ها هم همين طور، طبقه واحدند، همه طبقات بايد دست به هم بدهند تا يك خرابه‏اى كه برايشان گذاشتند آباد كنند و زندگى‏شان را در آنجا اداره كنند. خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند و موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 238

تاريخ: 20/10/58

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان سازمان‏هاى آزاديبخش جهان‏

غير قابل شمارش بودن خيانت‏ها و جنايات رژيم پهلوى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من تشكر مى‏كنم از آقايان كه آمدند از نزديك اوضاع اين ملت ما را ببينند گر چه نمى‏توانند ببينند. ملت ما اخيراً پنجاه و چند سال گرفتار دو حاكم غير قانونى و جائر كه يكى از طرف انگليس‏ها بر ما تحميل شد و آن رضاخان بود و يكى هم از اجانب دولت‏هاى سه گانه كه يكى از آنها انگليس و يكى آمريكا و يكى شوروى بود و در طول اين پنجاه سال جناياتى كردند بر اين و خيانت‏هائى كردند بر اين ملت كه در چند روز و چند سال نمى‏تواند كسى احصاء كند. بعضى از جنايات و خيانت‏هاى اينها در دست نيست، كسى اطلاع ندارد، فقط خودشان اطلاع دارند و بعضى نزديكانشان كه آنها هم در دست نيستند. بنابراين شما كه آمديد نمى‏توانيد آثار جرم را در اين مدت آنطور كه بوده است و آثار خيانت را آنطور كه بوده است ببينيد همين قدر است كه بشنويد يا بعض معلولين ما هم كه حاضر در آن قضايا بودند شايد ديده باشيد.

تا شرق مكتب اسلام را پيدا نكند نمى‏تواند با غرب مقابله كند

بايد عرض كنم كه تا ملت شرق خودش نفهمد اين معنا را كه خودش هم يك موجودى است، خودش ملتى است، شرق هم يك جائى است، نمى‏تواند استقلال خودش را به دست بياورد. اينها در طول زمان‏هاى بسيار طولانى با تبليغات بسيار زياد حتى به دست خود قشرهاى ملت‏ها، خود حكومت طورى كردند كه ملت شرق خودش را بكلى در مقابل غرب و در مقابل ابرقدرت‏ها باخته است و گم كرده خودش را، مكتبش را گم كرده. مكتب بزرگ اسلام كه راس همه مكاتب است و در شرق است شرق او را گم كرده است، تا اين مكتب را پيدا نكند شرق و نفهمد مكتبش چه است و خودش چه است و خودش هم يك موجودى است و كشورش هم يك كشورى است، نمى‏تواند مقابله كند با غرب براى اينكه هر جور مقابله‏اى كه بكند، آنها روى آن تبليغاتى كه دارند اين مقابله را خنثى مى‏كنند. شماها فكر اين را بكنيد كه مملكت خودتان را هر كدام در هر جا كه هستيد بيدار كنيد، ملت خودتان را بفهمانيد كه شما هم يك موجودى هستيد، شما هم مكتب داريد، شما هم ذخائر داريد، شما هم همه چيز داريد و آنها از دست شما همه چيز را گرفته‏اند و از همه بالاتر اينكه انحراف در ملت‏ها

صحيفه نور ج 11 صفحه 239

پيش آوردند، جوان‏ها را منحرف كردند. يك انحراف مكتبى است كه مكتب‏هاى خود شرق را، مكتب بزرگ اسلام را منحرفاً به مردم تحويل دادند، عرضه كردند، آنكه اسلام است نبود و چيز ديگرى مبتذل در دست مردم دادند و آن مكتب‏هاى مبتذلى كه در خود آنجاها هم كه اين مكتب‏ها بوده است شكست خورده‏اند، در اينجاها او را ترويج كردند، به طورى كه جوان‏هاى ما شيفته آن مكتب‏ها شدند.

ايجاد مراكز متعدد فساد به منظور سلب هويت و قدرت تفكر جوانان‏

يك مطلب ديگر اينكه ابواب فساد را به روى جوان‏هاى ما باز كردند و دامن زدند. ما كه شاهد مملكت خودمان هستيم و مى‏دانم ممالك شما هم همين است، ما كه شاهد هستيم مى‏بينيم مراكز فسادى كه در مملكت ما هست و جوان‏هاى ما به آن مراكز فساد كشيده شدند و هويت خودشان را از دست داده‏اند، زياد است كه گفته مى‏شود و مسلم اينطور است كه مركز فساد در تهران بيشتر از كتابخانه است. ما را تهى كردند از همه چيز، جوان‏هاى ما را تهى كردند از آن خاصيتى كه بايد نيروى جوانى داشته باشد، خواستند نيروى جوانى ما را از دست ما بگيرند و بعد از اينكه اين نيروها گرفته شد خزائن ما، ذخائر ما را ببرند و جوان‏هاى ما بى‏تفاوت باشند. در زمان رژيم سابق همين حال را پيش آورده بودند، جوان‏هاى ما را به مراكز فساد كشيدند، تبليغات راجع به فسادهاى اخلاقى عملى به قدرى زياد بود كه تمام روزنامه‏ها، تمام مجلات در اين باب كار مى‏كردند و همين طور راديو، تلويزيون، همه اينها مجهز بودند براى اينكه جوان‏هاى ما را از بين ببرند و نيروى جوانى را از آنها سلب كنند.

و يك باب واسع ديگر قضيه مخدرات مثل هروئين و خمر و ترياك و ساير اينها كه باز اينهم يك باب واسعى بود كه كشانده بودند جوان‏هاى ما را به مراكزى كه مورد اين معانى بود، براى اينكه اين جوان‏ها هر چه به سرشان بيايد سؤال نكنند كه براى چه. چرا را از جوان‏هاى ما بگيرند، جوان در فكر اين نباشد كه نفت او را كى مى‏برد و چرا مى‏برد، ذخائر او را مى‏برد و چرا مى‏برد، اختناق هست در مملكت و چرا اختناق هست، آزادى مسلوب است و چرا مسلوب است. اينها نقشه‏هائى بوده است كه براى ما كشيده بودند و براى شماها هم، براى همه مملكت‏هاى شما هم، اين نقشه‏ها يكنواخت در همه جا بوده است.

اين تحول و وحدت كلمه‏اى كه در ايران پيدا شد بايد الگوئى باشد براى همه ملت‏ها

بنابراين كوشش كنيد و كوشش كنند كسانى كه علاقه به كشورشان، كسانى كه علاقه دارند به ملتشان، كسانى كه علاقه دارند به اسلام، كوشش كنند كه اين مسائلى كه به صورت مصائب در اين مملكت‏هاى ما پياده شده است بزدايند، مغزهاى منحرف را برگردانند به حال سابق، تربيت كنند جوان‏ها را. دانشگاه‏ها اگر علاقه دارند به اسلام، اگر علاقه دارند به كشورشان، اگر علاقه دارند به ملتشان، جوان‏ها را تربيت صحيح بكنند، از اين غربزدگى نجاتشان بدهند و همه جاها و همه كس بايد دنبال اين مطلب باشند و حكومت‏ها كه مع‏الاسف كمترشان هست كه در فكر اين مسائل باشند بايد اگر

صحيفه نور ج 11 صفحه 240

چنانچه علاقه به اسلام دارند، علاقه به كشور دارند، علاقه به ملت دارند كيفيت اعمالشان را تجديدنظر بكنند، اينطور كه تاكنون عمل شده است، دست بردارند.

كشورهاى شرقى، كشورهاى اسلامى، يك كشورهاى وسيع غنى‏اى هست، ديگران محتاج به شما هستند، ابرقدرت‏ها محتاج به شما هستند، سلاحى كه در دست شما هست اگر يك روز از آنها قطع كنيد، آنها مطيع شما مى‏شوند. مع‏الاسف بعضى حكومت‏هاى ما، هم ذخائر ما را دادند و هم اطاعت از آنها كردند. بايد يك تحولى پيش بيايد، يك تحولى كه مردم مثل مردم صدر اسلام بشوند. ما يك نيم تحولى در مملكتمان پيش آمد كه مردم شبيه شدند تا يك حدودى به آن مردم صدر اسلام و همه پيروزى ما دنبال اين معنا و اين تحول پيش آمد كه مردم همانطورى كه در صدر اسلام جوان‏هاى مسلمين آرزوى شهادت مى‏كردند، در ايران هم اين آرزو پيدا شد و شايد هر روز جوان‏هائى به ما مراجعه مى‏كنند و مى‏گويند دعا بكنيد كه ما شهيد بشويم. اين تحولى كه پيدا شد در ايران و اين وحدت كلمه‏اى كه در ايران پيدا شد و اين توجه به اسلام كه در ايران پيدا شد بايد يك الگوئى باشد از براى همه ملت‏ها.

اگر چنانچه اين تحول پيدا بشود و همه رو به اسلام بياورند و همه رو به يك نقطه باشند و آن نقطه اسلام با اين جمعيت زيادى كه دارند، با اين تجهيزاتى كه دارند، با اين سلاح‏هائى كه دارند مثل نفت و غير نفت اينها آقائى بايد بكنند در دنيا و مع‏الاسف نمى‏گذارند اينها را اينطور بشوند. تحول لازم است، بايد همه كوشش كنند، همه كوشش كنيد كه اين تحول را به دست بياوريد و ملت خودتان را برگردانيد به يك ملتى كه هوشيار باشد. توجه داشته باشد كه ديگر وقت اينكه همه باز دنبال يك ممالك ديگرى باشند و پيرو يك قدرت‏هاى بزرگ باشند، آنوقت گذشته است. حالا ملت‏ها ديگر كم كم بيدار مى‏شوند، ملت ما بيدار شده است منتها الان اشخاصى كه باز بسته به همان‏ها هستند در سر راه ايستاده‏اند و مى‏خواهند نگذارند كه ما به نهضت خودمان ادامه بدهيم و اين خيال خامى است كه آنها مى‏كنند و نهضت ما پيروز است و نهضت ما جلو خواهد رفت و اميدوارم كه خداوند همه مسلمين را بيدار كند و همه مسلمين با هم متحد بشوند، برادر باشند، اختلافات را دست بردارند، حكومت‏ها اختلافات را دست بردارند، ملت‏ها با هم باشندو خداوند انشاءالله اين مشكلات را رفع كند تا مسلمين يد واحده باشند و خداوند با جماعت است.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 231

تاريخ: 20/10/58

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان مسلمان پيرو خط امام مستقر در لانه جاسوسى آمريكا

بى‏نظم جلوه دادن جمهورى اسلامى، از توطئه‏هاى اجانب براى شكست نهضت‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خداوند شما جوان‏ها را كه متعهد به اسلام هستيد، حفظ كند و توفيق شما را هر چه بيشتر به هدف‏هاى اسلامى. آنچه كه من مى‏فهمم و احتمال زياد مى‏دهم اين است كه امريكا نه دخالت نظامى در ايران مى‏خواهد بكند و نه حصر اقتصادى، اگر هم حصر اقتصادى بكند، ناجح نمى‏شود، خودش هم مى‏داند، لكن از راه اساسى‏تر پيش آمدند و آن راه اين است كه ما را از باطن خودمان آسيب‏پذير كند و ما را بگنداند از باطن خودمان، از اول هم بناشان بر همين معناست. شايد در انقلاب‏هائى كه واقع مى‏شود آنهائى كه مى‏خواهند نفع ببرند يا ضررى كشيدند كه مى‏خواهند جبران كنند، نفعشان اين باشد كه خود انقلاب را در باطن خودش آسيب برسانند.

الان همه دست‏ها در كار اين معنا هستند، شايد اين صحبت‏هايى كه در خارج مى‏كنند به اينكه ما دخالت نظامى مى‏كنيم يا حصر اقتصادى مى‏كنيم، شايد براى اين معنا باشد كه اذهان ما را منصرف كنند به آن طرف و از آن چيزى كه در كشور خودمان دارد مى‏گذرد غافل كنند. شما غافل از اين شياطين نباشيد كه اينها مطالعه كرده هستند، ماها تازه وارد اين ميدان‏ها شديم، شماها تازه وارد اين ميدان‏ها شديد و بر حسب آن حس انسانى هم كه داريد آن شيطنت‏ها كه در آن هستند كمتر وارد هستيد، اينها مطالعه كردند، نه ده سال و نه سال، در طول تاريخى كه راه پيدا كردند مطالعه كردند، نه مطالعه فقط كشورها را، يعنى مخازن اينجاها را، اين هم يك مطالعه طولانى در آن شده، قبل از اينكه اتومبيل و طياره و اينطور مسائل پيدا بشود، اينها كارشناس‏هاشان را مى‏فرستادند در شرق و وجب به وجب اين مملكت‏ها را گردش مى‏كردند، با شتر مى‏رفتند اين بيابان‏ها را، با قافله‏ها مى‏رفتند اين بيابان‏ها را گردش مى‏كردند و هر جائى كه يك چيزى پيدا مى‏شد يادداشت مى‏كردند، نقشه بر مى‏داشتند، اين يك سرى كارشان كه بفهمند در كشور شما چه دارد، مخازن شما چى هست، اين مال حالا نيست، اين مال، از سابق كه راه باز كردند دنبال اين قضيه هستند. و يك مطلب ديگرى كه شايد به آن بسيار اهميت مى‏دادند اين بود كه مطالعه در حال مردم ايران بكنند يا مردم شرق بكنند، حالا ما ايران مورد بحثمان هست، اين عشاير ايران، عشاير بختيارى، عشاير خوزستان، (خيلى عشاير دارد در ايران) توى اين عشاير، اشخاصى مى‏فرستادند براى مطالعه كه اينها چه جور وضعى دارند، چطور مى‏شود اينها را

صحيفه نور ج 11 صفحه 232

تحريك كرد، از تحرك بازداشت، اين، مطالعات طولانى كردند در اين باب و در افراد ديگر، غير عشاير، مطالعات دارند، احزاب را چه جورى بايد درستش كرد و چه جورى به جان هم انداخت، مطالعات اينها زياد است و ما بايد الان تمام توجه‏مان را به اين مطلب كه اينها الان نقشه اين معنا را دارند طرح مى‏كنند و مشغول اين معنا هستند كه در خود ايران افراد را، جمعيت‏ها را به جان هم بريزند و بعد منعكس كنند به اينكه اين ايران، يك جمعيتى هستند كه نظمى در آنها نيست، حكومتى ندارند. الان اگر ملاحظه كرده باشيد اين روزنامه‏هاى خارج را (كه ماحصلش پيش من مى‏آيد) هم خود آنها، روزنامه نويس‏هاشان، هم اينهائى كه مربوط به آن دستگاه سابق بودند، اين مسائل راهى مى‏گويند، الان معلوم نيست كه مركز قدرت كجا هست، الان معلوم نيست كه كى ايران را دارد تنظيم مى‏كند امورش را، كى دارد اين قافله را به جلو مى‏برد؟ هى اول به طور ترديد، معلوم نيست قضيه چيست، بعد هم اينكه يك مملكتى هست كه همين چند روز، همين چند وقت نفس‏هاى آخرش را دارد مى‏كشد. بختيار در يكى از نوشته‏هائى كه شايد ديشب من ديدم يا صبح ديدم كه خمينى دارد آن نفس‏هاى آخر را مى‏كشد و اين كشور چه مى‏شود. اينها بناى اين دارند كه در باطن خود ما، با دست خود مردم، اينجا يك صورتى پيش بياورند، يك حالى را پيش بياورند و آن حال اينكه منعكس كنند در خارج كه هيچ نظامى در ايران حكمفرما نيست. هيچى نيست در هيچ جاى ايران، در ارتش ايران نظام نيست، در پاسبان‏هاى ايران نظام نيست، در ژاندارمرى نظام نيست، در هيچ جا يك نظمى در كار نيست، كه روى اين زمينه اگر يك وقتى بخواهند كه دخالت نظامى بكنند، موجه باشد. يعنى به اين معنا كه بگويند كه يك مملكتى است كه آزادى برايشان زود است، حالا اينها رشد اينكه آزادى را احساس كنند، استقلال هم برايشان زود است - براى مردم - خارج با قلم‏هاى مسموم هم كه دارند هى اضافه‏اش مى‏كنند كه ببينند، آزادى داده شده است به اين مملكت و هرج و مرج در مملكت هست، الان همه چيزش به هم ريخته است و بعد موجه بشود اين، براى اينكه اگر يك وقتى يك دخالتى بخواهند بكنند، در خارج بگويند كه خوب، يك ملتى بوده است كه بايد حفظش كرد و اين ملت كه بايد حفظش كرد، نظم ندارد و با بى‏نظمى دارد، تباه مى‏شود، ما سرپرستى مى‏خواهيم بكنيم از اين ملت كه رشد ندارد، محتاج به قيم است.

دشمنان چون از اسلام سيلى خوردند قدم به قدم با ما مخالفت مى‏كنند

ملت ما بايد فكر اين مطلب باشند، قوياً فكر اين باشند، از خارج نترسيد، تا داخل يك آسيبى نبيند، از خارج نبايد ترسيد، از داخل بترسيد.

شما ببينيد در هر قدمى كه برداشتيم و ملت برداشت براى تحكيم حكومت، در آن قدم شروع شد به مخالفت، مى‏خواستند مردم رأى بدهند براى جمهورى اسلامى، براى مردم بود، مردم مى‏خواستند بدهند، يك دسته كه مى‏خواستند نشود اين مطلب، افتادند به اين طرف و آن طرف براى اينكه جلوگيرى كنند از جمهورى اسلامى، حتى بعضى از صندوق‏ها را شكستند، بعض جاها را آتش زدند با قواى خودشان، با اسلحه جلوگيرى كردند از رأى دادن، آن قدم را ملت پيش برد و آنها هم مفتضح

صحيفه نور ج 11 صفحه 233

شدند ولى دست برنداشتند. بعد كه بنا بود كه قانون اساسى تدوين بشود، آنهائى كه ارباب قلم بودند با قلم شروع كردند اشكالتراشى كه نه حالا، چى هست، بعضى‏ها مى‏گفتند همان قانون سابق باشد، بعضى مى‏گفتند خوب، آن قانون باشد بعضى از موادش را تغيير بدهيد. و براى تعيين خبرگان كارشكنى شد، بعد كه مجلس درست شد، باز اين قدم هم ملت رفت و خبرگان خودش را تعيين كرد. در طول مدتى كه آنها مشغول بودند به بررسى قانون اساسى، اينها هم مشغول بودند به اينكه اشكال كنند اين ملى نيست. يك چيزى كه خود ملت تعيين كرده، اين مى‏گفتند ملى نيست بايد حتما موافق اقليتى باشد تا ملى بشود، همين طور تا آنوقتى كه بنا بود رأى بدهند مردم به خود قانون اساسى، شروع كردند باز كارشكنى، كارشكنى‏ها از اطراف، حالا كه ملت مى‏خواهد رأى بدهد به رئيس جمهور، حالا مى‏بينند اين قدم اگر پيش برود، يك قدم ديگر هم پيش برود، استقرار حكومت زيادتر مى‏شود، شروع كردند به كارشكنى. غائله‏اى در تبريز، يك غائله در قم، در تهران، در همه جا، مى‏خواهند نگذارند كه اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند، منتها از اول شروع كردند و اينها همين طور قدم، قدم. هر قدمى ملت پيش برود آنها قدم بعد را شروع كردند، مايوس نشدند، الان هم مايوس نيستند، اينها در صددند كه نگذارند اين رئيس، مردم خودشان بايد تعيين كنند، نگذارند تعيين بشود، صد و بيست و چهار نفر بيايند و داوطلب بشوند براى رئيس جمهور، معلوم است معنايش چيست، صد و بيست و چهار نفرى كه مردم اكثرشان را نمى‏شناسند، شايد ده‏تاشان را بيشتر مردم نشناسند بين اينها، اشخاصى كه بى‏عقل هم هست، مى‏گويند هست، من نمى‏دانم، اما مى‏گويند اشخاص منحرف هم هست، اين براى چيست؟ صد و بيست و چند نفر كانديد، واقعاً اينها اعتقادشان اين است؟ احتمال اين را مى‏دهند كه پيش ببرند؟ احتمال مى‏دهند كه يك جمعيت زيادى به آنها رأى بدهند؟ نمى‏خواهند اخلال كنند؟ اخلال است، اين خود اخلال است، يك مملكتى، صد و چند نفرى رئيس جمهور مى‏خواهند بشوند، صد و چند نفرى آدمى كه بعضى‏هاشان مثل اينكه مثلاً بارفروشند، يك همچو مسائلى در آن هست، من نمى‏دانم درست، نمى‏شناسم من، اين خودش يك نحوه اخلالى است كه در يك كشورى، صد و بيست و چند نفر، اينها داوطلب بشوند براى اينكه مى‏خواهند رئيس جمهور بشوند و بعد هم خواهيد ديد به اين مثلاً تبليغاتى كه بايد بكنند، خواهيد ديد چه گروه‏هائى تبليغات مى‏كنند، نه از باب اينكه برسند به رئيس جمهور، از باب اينكه نگذارند رئيس جمهورى پيدا بشود و لااقل اخلال كنند به اندازه‏اى كه منعكس كنند در خارج كه اينها يك همچو جمعيتى، ايران يك همچو كشورى هست، صد و بيست و چند نفر مى‏خواهند رئيس جمهور بشوند و همه هم به جان به هم ريختند و بعد خواهيد ديد كه اينها چه بساطى سر هم در مى‏آورند. اينها همه اخلالگرى هست و ما از اين مسائل، اكثر جوان‏هاى ما از اين مسائل غافل بشوند، بعد خدا مى‏داند كه در قضيه مجلس شورا چه خواهد شد و مى‏دانيم كه بدتر از همه است براى اينكه حدود مثلاً فرض كنيد دويست نفر مى‏خواهند وكيل بشوند، شايد چندين هزار نفر خودشان را منتخب كنند و - رئيس - مى‏خواهند نگذارند يك مطلبى بشود، يك وقت اين بود كه يك اشخاصى، ما مواجه يك اشخاصى بوديم، اينها واقعاً راه را، راه ما را صحيح نمى‏دانستند، خودشان يك راه

صحيفه نور ج 11 صفحه 234

صحيحى داشتند، خوب، يك چيزى بود، مى‏نشستند صحبت مى‏كردند اين راه درست است يا آن راه، يك وقت اين است كه قضيه اين نيست، قضيه اين است كه اينها از يك نقطه مى‏ترسند و آن اسلام است و از يك جمعيت مى‏ترسند، آنهائى كه به اسلام اطاعت دارند، آنهائى كه در راه اسلام فعاليت مى‏كنند. اين سيلى كه ابرقدرت‏ها از ايران خوردند، از اول عمرشان تا حالا نخورده بودند اين سيلى را.

اين نصرت الهى را خدا نصيب ملت كرد

جنگ جهانى، جنگ بود بين دو تا قدرت بزرگ، يك قدرت اين طرف بود، يك عده‏اى از دولت‏ها اين طرف بودند، يك قدرت آن طرف بود و يك عده‏اى از قدرتمندها آنجا با توپ و تفنگ و چيزهائى كه آن وقت بود به جان هم ريختند. هم در جنگ اول، من هر دو آنها را يادم هست و شماها نبوديد، آن وقت‏ها هم در جنگ اينطور بود كه دو تا قدرت بودند كه مقابل هم ايستاده بودند، زدند تو سر هم تا يكى غلبه كرد، هم در جنگ دوم كه باز دو تا قدرت با هم، يعنى دو گروه از قدرت با هم اختلاف كردند، زدند، همه چيز كردند و از بين بردند. ايران را قضيه اين نبود كه دو گروه قدرتمند مقابل هم ايستاده باشند، يك گروه بودند، يك جمعيتى بودند، يك دولت‏هائى بودند، همه قدرت‏ها دست آن بود، شاه مخلوع بود با تمام قدرت، امريكا دنبالش، شوروى دنبالش و ساير كشورها و مع‏الاسف كشورهاى اسلامى.

من در پاريس كه بودم مواجه بودم با اين مسائل، از همه بيشتر امريكا دنبال اين بود كه آن وقتى كه آن مردك بود، آن مخلوع بود، آن وقت اصرار داشتند، بعدش كه جانشين بدتر از خودش تقريباً بود، آنوقت دنبال مى‏كردند كه اخيراً مى‏گفتند نرويد شما ايران، ايران الان زود است - الان - برويد، دشمن‏هاى ما براى ما صلاحديد مى‏كردند كه شما صلاحتان نيست حالا برويد ايران. اينها از اين قدرت ملت، ملتى كه ابزار جنگى نداشت و تعليمات نظامى هم نداشت، با تعليمات نظامى اين دست، اين طرف تعليمات نظامى نداشتند، يك دسته بازارى بودند، يك گروه زياد بانوان بودند، يك گروه زياد جوان‏ها بودند، دانشگاهى بود، بازارى بود، چه بود كه اينها هيچ كدامشان تعليمات نظامى نديده بودند، طرف ما تعليمات نظامى داشتند، ماها اين طرف ابزار جنگى نداشتيم، حالا چهار تا تفنگ، جزء غنائمى است كه شما از آنها گرفتيد و الا دست شما نبود، يك چيزى كه با آتش زدن مثلاً لاستيك و اين در مقابل مسلسل و توپ چيزى مى‏شود، اينها البته مسأله نيست كه خدا خواست، اين نصرت‏هاى الهى را ما از آن غافليم. در همين قضايا، چون يك ملتى بود مظلوم و يك ملتى بود كه قيام كرده بود براى خدا، فرياد مى‏زد ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، فرياد مى‏زد كه ما ظلم نمى‏خواهيم خدا تاييد كرد ملت را، يعنى يك نصرت‏هائى به اين ملت عنايت كرد كه در تاريخ مگر در صدر اسلام ديگر نبود يك ملتى همه قدرت‏ها دست او، دست طرف مقابل، لكن يا بترسد استعمال كند، يا وقتى فرمان بدهد، از او فرمان نبرند، خدا يك ترسى در دل اينها انداخت كه همان ترس اسباب اين شد كه براى ما

صحيفه نور ج 11 صفحه 235

يك نصرتى حاصل شد، يك نصرتى بود خودش.

گاهى لشكر اسلام را با همين رعب، رعب مى‏انداختند در دل آنها، منتشر مى‏شد توى لشكر كه اين عرب‏ها آدم مى‏خورند، اين رعبى در دل اينها مى‏افتاد كه نتوانند مقابله كنند، اين در اين قضيه‏اى كه براى ما اتفاق افتاد، اين مسأله بود كه خدا تاييد كرد اين ملت را و هيچ كس غير خدا نبود كه كارى انجام بتواند بدهد، اين بود كه يك اجتماع در يك مطلب، سى و چند ميليون جمعيت همه يك مطلب بگويند، همه يك راه بروند، مگر اين مى‏شود، كسى مى‏تواند همچو كارى بكند، مگر با تبليغات مى‏شود اين كار را كرد، انسان بيست سال تبليغ مى‏كند، يك بازار تهران را نمى‏تواند قبضه كند، در چند وقت تقريباً يكدفعه ما ديديم كه سرتاسر ايران حرف‏هاشان يك چيز است.

من كه پاريس بودم يك كسى آمد از ايران پيش من (حالا هم يادم نيست كى بود) گفت كه من رفتم به اطراف، در ايران كه بودم، دهات آن جاپلق و كمره و آنجاها كه من اطلاع ازشان دارم، حتى يك جائى را گفت كه من آنجا را خودم رفته‏ام، يك ده، نه، يك قلعه‏اى بود، يك قلعه توى كوهى است، گفت كه همه جاى آنجاها كه ما رفتيم صبح كه مى‏شد، آخوندش توى ده جلو مى‏افتاد و مردم ده هم دنبالش تظاهر مى‏كردند و به من گفت من رفتم در آن قلعه حسن فلك كه يك قلعه كوچكى است رفتم آنجا ديدم آنها همان را مى‏گويند كه تهران مى‏گويند، من در پاريس اميدوار شدم به اينكه ما انشاءالله پيروز هستيم. وقتى بنا شد يك ملت اينطورى قيام بكند، اين يك دست غيبى در كار است، اين نمى‏شود كه با تبليغ و با صحبت، آخوند منبر برود يك چيزى بگويد، نمى‏شود، اين قضيه‏اى بود كه خدا مى‏خواست و ما پيروز شديم و بحمدالله و اميدوارم كه پيروز بشويم تا آخر.

براى برقرارى نظم، تا استقرار رژيم اسلامى همه اسلامى كار كنيد

لكن اين توجه بايد براى ملت ما باشد كه اينها مهم‏شان اين است كه در همين داخل ما را آسيب بزنند، آسيب بردار كنند، اين يك نقشه بود كه قم و تبريز با هم شروع كردند، نقشه است اينكه به همان وضعى كه قم شروع كرد، به همان وضع شروع كرد و در همان ساعت قبل از ظهر روز جمعه به يك وضع خاصى شروع شد به اخلالگرى و در تبريز همان وقت با همين وضع خاص يعنى مثل اينكه همين گروه دو تا شدند، يك دسته اينجا به همين وضع اينجا شروع شد، كه معلوم است يك توطئه‏اى بوده است كه در نظر دارند اينها و الان هم در تبريز همين هست. الان هم به من اطلاع دادند كه دارند باز مجهز مى‏شوند اينها، مى‏خواهند كه نگذارند يك استقرارى در اين مملكت پيدا بشود تا منعكس بشود به خارج كه اينها، قابل اين نيستند كه آزادى داده بشود و ما بايد با تمام كوشش‏مان، كوشش كنيم كه اين نقشه را خنثى كنيم، يعنى هر كه در هر جا هست خوب كار كند، اسلامى كار كند، اتكائش به اسلام باشد، شما در همان محلى كه هستيد، اسلامى كار كنيد، اين خواهرها در هر جا كه هستند، اسلامى كار كنند، كشاورزها در محل خودشان اسلامى كار كنند، وقتى بنا شد همه جا اسلامى كار كنند نظم پيدا مى‏شود، انتظام پيدا مى‏شود، اگر در ارتش به طور اسلامى عمل بشود، در ژاندارمرى، در شهربانى، در

صحيفه نور ج 11 صفحه 236

پاسدارها، در همه جا به يك نظم كار بشود، به يك جور كار بشود، كار پيش مى‏رود. الان مملكت شما - الان - فعلاً احتياج دارد كه همان نهضتى كه اول داشتيد و هيچ كدام فكر اين چيزهائى كه خودتان مى‏خواستيد نبوديد، آن وقتى كه در خيابان مى‏رفتيد و فرياد مى‏زديد الله اكبر و بايد برود اين رژيم، ابداً به فكر اين نبوديد كه نهارمان امروز چى هست - يا امروز چى هست - يا امروز چه جورى است، هيچ به فكر اين نبوديد، معلوم است اگر بوديد نمى‏شد، اينطور بود كه دنبال هر انقلابى اين هست، بعد كه رسيد به يك قدم، پيروزى به نظرتان آمد. ما حالا پيروزيم الحمدلله، حال كه پيروز برگشتيد به وضع خودتان، ببينيد كه وضع‏تان چه جورى است، به وضع خودتان برگشتيد ديديد كه خوب، نابسامانى هست، اينها شروع كردند به ايجاد ناراحتى، در اين موقع ايجاد ناراحتى كردند، هى رفتند پيش كارخانه‏دارها كه ببينيد به شما حقوق مى‏رسد، به آنها زيادتر مى‏رسد، خانه شما چطور است، خانه آنها چطور است، رفتند بين كشاورزها همين طور، رفتند در دبيرستان، در جاهاى ديگر همين طور، هر جا توانستند رفتند، حالائى كه دنبال انقلاب است و ناراحتى شروع مى‏شود ناراحتى را دامن زدند، زيادش كردند و حالا هم مشغولند به همين امر.

الان وظيفه ملت ما هر كدام در هر جا هست اين است كه همان نهضتى كه از اول بود كه متوجه به اين نبود كه من حالا چى دارم يا چى ندارم، همان را ادامه بدهد تا وقتى مستقر بشود حكومت، الان بين يك راه هستيم و متزلزل، ما كه نرسيديم به نقطه اعلى، ما الان رسيديم به جايى كه بعضى از ابزار حكومت درست شده، قانون اساسى‏اش رأى داده شده است، اصل جمهورى اسلامى رأى داده شده است، حالا، نه رئيس جمهورى داريم، نه مجلسى داريم، مجلس بايد همه كارها را انجام بدهد. استقرار ندارد الان مملكتمان، بايد ما كارى بكنيم كه با همان نهضتى كه تا حالا آمديم. اين را نگهش داريم تا بتوانيم ما اين مراحل بعد را به سلامت طى بكنيم، اگر بنا باشد كه از حالا شروع كنيم به اختلاف سر رئيس جمهور و سر - عرض بكنم - آنهائى كه بايد در مجلس بروند، منتخب بشوند وكلا، اگر ما شروع كنيم به اختلاف و يك اختلاف دامنه‏دارى كه در يك حكومت‏هاى مثلاً ..... بوده است، هم بوده اين اختلافات و حالا كه يك حكومت مستقرى نيست، چند صد سال آنوقت شد و زمينه از صد و بيست و چند نفر رئيس جمهور - عرض مى‏كنم - زمينه معلوم است كه مى‏خواهند چه بكنند. اگر ما غفلت كنيم از مطلب و ندانيم، نفهميم اين معنا را كه اين توطئه هست، صد و بيست و چند نفر خودشان نرفتند سراغ اين كار، صد و بيست و چند نفر را وادار كردند به اينكه بروند و خودشان را منتخب كنند براى اينكه شلوغى ايجاد كنند و بعد هم از وكلا خدا مى‏داند چه خواهد شد. اگر ما چشممان را باز نكنيم و هر كس در هر جا هست عملش را اسلامى نكند و نهضتش را باز نيمه رس نداند، نرسيدن به آخر، بداند كه ما بين راهيم و بين راه باز هم راهزن‏ها هستند، الان هم مشغولند.

بقيه نهضت را با حفظ ايمان و وحدت كلمه به پيش ببريد

بايد همه جوان‏ها، همه جا در تبليغاتشان، در گفتارشان، در صحبت‏هاشان تنبه بدهند مردم را، كه

صحيفه نور ج 11 صفحه 237

آقا با هم بشويد، الحمدلله هستند، با هم خوب هم هستند، لكن بايد زيادترش كرد، بايد كارى كرد كه آنها طمعشان را ببرند از اينكه مملكت را مى‏توانند ببلعند. آنها هم باز الان طمع دارند و از رو نمى‏روند، لكن ما بايد كارى بكنيم و همه‏مان موظفيم كه كارى بكنيم كه اين اجتماعى كه بود و اين وحدت كلمه‏اى كه بود و مهمتر، اين ايمانى بود كه با آن ايمان پيش برديم، به پيش برديد شما، آن محفوظ باشد تا انشاءالله با همين گرمى و تنور گرم ما اين دو تا نان را هم بپزيم، نان رئيس جمهور و نان قضيه انتخابات، وقتى اين دو تا هم از اين تنور درآمد آنوقت باقى‏اش ديگر آسان هست انشاءالله.

خداوند همه شما را تاييد كند، موفق باشيد و سلامت باشيد و دعا به همه‏تان مى‏كنم و اميدوارم كه شما هم غافل نباشيد از اينكه توجه به خدا داشته باشيد، همه چيز از آنجاست، هيچ چيز از ماها نيست، هر چه هست به او متوسل بشويد و پيش مى‏رويد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 241

تاريخ: 20/10/58

بيانات امام خمينى در جمع كاركنان بيمارستان سهاميه و كشتى گيران ارتش جمهورى اسلامى ايران‏

مردم با روح اسلامى در اين مملكت پيش رفتند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از خواهران و برادرانى كه در اين اطاق كوچك جمع شدند و با روح‏هاى بزرگ بحمدالله مجتمعند تشكر مى‏كنم و من اميدوارم كه كشور ايران مايه افتخار اسلام باشد و اميدوارم كه خواهرها و برادرهاى ما امروز كه زير پرچم اسلام هستند، به وظايف اسلامى آنطور عمل كنند كه مايه افتخار همه ما باشند. شما خواهرها اميدوارم كه در محلى كه هستيد با حسن نيت براى اسلام، براى سربلندى عمل كنيد و همانطورى كه مشغول كار ارجمندى هستيد، مشغول تهذيب نفس خودتان هم باشيد كه از شما به كسانى كه آنجا مراجعه به شما مى‏كنند سرايت كند، خلق خوب، نفسانيت خوب، اعمال خوب. ما امروز احتياج داريم به اينكه همه‏مان يك راه انسانى را پيش بگيريم كه كشورمان اين ادعائى را كه دارد جمهورى اسلامى است، شاهد هم بر اين ادعا داشته باشد. البته حالا جمهورى اسلامى است رژيم ايران به حسب رأى ملت، لكن محتواى آن هم از هر جهت اسلامى باشد، به طورى كه هر جا قدم بگذاريد مثل اينكه قدم در يك عبادتگاه گذاشتيد. بيمارستان‏ها همچو باشد كه در خدمت خدا باشد و ارتش همچو باشد كه در خدمت خدا باشد. من اميدوارم كه همانطور كه گفتيد پرچم جمهورى اسلامى را در مملكت‏هاى ديگر هم به اهتزاز درآوريد، اميدوارم كه همه مستضعفين زير پرچم اسلام به مستكبرين غلبه كنند و زمين را كه خداوند ارث آنها قرار داده است از دست چپاولگرها بگيرند و آنطورى كه شايسته است و دستور اسلام هست به آن عمل كنند. و اميدوارم كه پهلوان‏هاى عزيز ما همه جا سربلند باشند و همه جا با يك روح انسانى، يك روح اسلامى، يك نفس مهذب عمل كنند كه هر جا بروند علاوه بر اينكه در پهلوانى مقدم بر ديگران باشند در اخلاق و در آداب و در انسانيت مقدم بر همه باشند. و من اميدوارم كه با دست همه خواهرها و برادرها اسلام در ايران تحقق پيدا بكند، احكام اسلام در همه جا پياده بشود، اخلاق اسلامى در همه محقق بشود، يك كشور نمونه‏اى به دنيا عرضه بشود كه كشور وقتى رژيم اسلامى شد اينطور است وضعش. و الان مى‏دانيد كه قشرهاى مختلفى درصدد هستند كه نگذارند اين جمهورى اسلامى به ثمر برسد.

الان كه ملت مى‏خواهند رئيس جمهور براى خودشان تعيين كنند، الان مى‏بينيد كه چه بساطى در همه جا درست كردند. در آذربايجان، در قم، در تهران، در مراكزى كه مراكز حساس است و مراكز

صحيفه نور ج 11 صفحه 242

اسلامى است كه بايد اسلام از اينجاها به جاهاى ديگر برسد، اين قشرهاى نادان كه بسيارى از آنها از روى نادانى است، در تحت تأثير يك اشخاصى كه الهام از خارج مى‏گيرند، الهام از دشمن‏هاى كشور مى‏گيرند، اينها به كارهائى دست مى‏زنند تا ايران را در خارج بدنام كنند و اسباب اين بشوند كه گفته بشود كه يك مملكتى است كه نمى‏تواند خودش را اداره كند. در صورتى كه همه مى‏دانيد و همه مى‏دانند كه هيچ انقلابى از اين انقلابى كه در ايران واقع شد بهتر نبود و از همه انقلاب‏هاى دنيا آرامتر و پرمحتواتر است و اين است كه اسلامى است و مردم با روح اسلامى در اين مملكت پيش رفتند و قشر آن اشخاصى كه برخلاف مسير ملت بودند و اشخاصى كه چپاولگر بودند، اشخاصى كه خائن بودند آنها را كنار گذاشتند و بيرون كردند و مجازات كردند و بحمدالله مملكت دست خود ملت است، دست ديگران از آن كوتاه است و من اميدوارم كه با وحدتى كه حفظ بشود در همه قشرها، باز هم قدم‏هاى ديگرى را به پيش ببريد و انشاءالله مملكت مال خودتان باشد و خودتان اداره كنيد.

بهترين وظيفه از براى همه مردم اين است كه هر كس مشغول هر كارى هست آن را با صفاى نيت، با حسن نيت براى براى خدا خوب انجام بدهد. اگر همه ملت يك همچو روحيه‏اى پيدا بكنند زود كشور ما نجات پيدا مى‏كند. و خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند و موفق باشيد و از همه شما هم تشكر مى‏كنم دعاگوى همه هستم، خدمتگزار همه هستم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 243

تاريخ: 20/10/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اهالى مشهد و شهرستانهاى ديگر

وظيفه مردم است كه توطئه اخلالگران را خنثى كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما آقايان كه از راه دور و از مركز ولايت و از محل قدس ملكوتى آمديد تشكر مى‏كنم. چه سعادتى داريد كه چشم‏هاى شما به آن بارگاه عظيم ملكوتى باز مى‏شوند و در آن حرم شريف مركز علم و مركز ملائكه الله مى‏رويد و ما حسرت آن را داريم. من حسرت يك چنين توفيقى را دارم كه خداى تبارك و تعالى موفق كند ما را كه به پايبوس آن بارگاه معظم بيائيم، لكن چه كنم، چه بايد كرد كه دست‏هاى اجير و اقدامات ناشايسته اشخاصى كه از خارج هدايت مى‏شوند مانع از آن است كه كشور ما يك آرامشى داشته باشد و من بتوانم از اين محل خارج بشوم و به زيارت آن بارگاه، موفق. دعا كنيد در آن مركز سعادت، در آن معبد ملائكه الله كه خداوند اين مملكت را آرام كند و توفيق بدهد كه اهالى اين مملكت بتوانند به آن تكاليفى كه خداى تبارك و تعالى براى آنها معين فرموده است عمل كنند.

برادران من! ما در يك موضع حساسى واقعيم. عزيزان من! چشم‏ها را باز كنيد و توجه‏تان به اوضاع كشورتان باشد و اين توطئه‏هاى اجنبى را در اين كشور خنثى كنيد. غفلت نكنيد كه مصالح كشور در كار است. اسلام امانتى است پيش شما، امروز به دست شما امانت گذاشته شده‏است و اگر غفلت كنيد از وظيفه الهى انسانى خودتان، غفلت كنيد از آن وظائفى كه بايد داشته باشيد ممكن است خداى نخواسته پشيمانى‏هائى پيش بيايد كه جبران نداشته باشد. اين اشخاص فاسد در اطراف كشورتان مشغول به توطئه هستند و وظيفه خود مردم است كه توطئه آنها را خنثى كنند. البته آن اراده صميمانه‏اى كه ملت ما دارد و با عزم جزمى كه جوان‏هاى ما دارند، توطئه‏ها همه خنثى و همه توطئه‏گرها دفن خواهند شد، لكن ممكن است كه توطئه‏ها اسباب تأخير بشوند و بايد هوشيارانه از آن جلوگيرى كرد.

شما آقايان كه از مشهد، از بروجرد و از شمال، سلماس، جاهاى ديگر تشريف آورده‏ايد، همه‏تان وقتى كه به محل خودتان رفتيد، رفقاى خودتان را، دوستان خودتان را آشنا كنيد به وظائف خودشان و آن وظيفه حتميه شرعيه كه از اختلافات احتراز كنند و همه در صف واحد براى اسلام و براى جمهورى اسلامى و براى تعيين رئيس جمهور و براى تعيين وكلاى شورا، همه با هم اتحاد كنند و نگذارند اخلالگران در اين امور اخلال كنند. خداوند همه شما را توفيق و سعادت عنايت فرمايد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 244

تاريخ: 1023/58

اخطار شديد امام خمينى به شوروى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

چند روز قبل ورقه‏اى در تبريز منتشر شده بود كه در آن آمده بود خمينى تقاضاى كمك نظامى از شوروى نموده. من تصور كردم اين يك دروغ فاحشى است كه يك نفر غرضمند نوشته و منتشر نموده و قابل توجه نيست لكن امشب در راديو تلويزيون به وسيله خبرگزارى پارس از خبرگزارى فرانسه چنين آمده بود كاردار شوروى در مكزيك اعلام كرد اتحاد شوروى آماده است به ايران كمك كند تا اين كشور بتواند در برابر تحميل آمريكا عليه خود مقاومت كند. وى گفت كمك نظامى نيز از كمك‏هاى شوروى به ايران خواهد بود. كاردار شوروى در مكزيك تصريح كرد اين كمك‏ها در صورتى در اختيار ايران قرار خواهد گرفت كه دولت ايران و خمينى خواستار آن شوند و بعد بعضى مطالب نامربوط گفته بود. شوراى انقلاب جمهورى اسلامى و وزارت خارجه موظف هستند كه به سفارت شوروى ابلاغ كنند كه كاردار شوروى در مكزيك را تقبيح نمايند و از تكرار اين نوع مطالب توهين‏آميز جلوگيرى كنند. اينجانب و دولت ايران اجازه نمى‏دهيم كه دولت شوروى و دولت‏هاى ديگر دست به اين مطالب بى‏اساس كه توهين به مقدسات ما و به ملت شريف ايران است بزنند. بايد آمريكاى جنايتكار و شوروى بدانند كه ما با تمام قدرت در مقابل تجاوز هر دولتى به كشور ما ايستاده و از ميهن عزيز و اسلام بزرگ تا سر حد جان دفاع مى‏كنيم تكرار اين مطالب موجب مى‏شود كه ملت غيور ما دست به كارى بزنند كه موجب تأسف شود و ممكن است در روابط دولتين تجديد نظر شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 245

تاريخ: 24/10/58

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام خامنه‏اى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت جناب مستطاب سيد الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج سيد على خامنه‏اى دامت افاضاته‏

چون حضور جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى منتظرى دامت افاضاته در حوزه مقدسه قم لازم بود و ايشان انصراف خودشان را از امامت جمعه تهران اعلام نمودند، جنابعالى كه بحمدالله به حسن سابقه موصوف و در علم و عمل شايسته هستيد به امامت جمعه تهران منصوب مى‏باشيد. از خداوند متعال توفيق جنابعالى را در ارشاد و هدايت مردم خواستارم.

والسلام عليكم و رحمةالله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 246

تاريخ: 26/10/58

پاسخ امام خمينى به سؤال درباره تبليغات رياست جمهورى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

به اطلاع هموطنان عزيز برسانيد كه عكس اينجانب دليل بر تاييد كسى نبوده چنانچه دليل بر عدم تاييد هم نمى‏باشد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 247

تاريخ: 1/11/58

نظر امام خمينى در مورد ترميم اصل 12 قانون اساسى‏

بسمه تعالى‏

ترميم اين اصل و بعضى اصول ديگر كه در متمم قانون اساسى نوشته مى‏شود و تصويب آن در صلاحيت ملت است و به رفراندم گذاشته مى‏شود، از نظر اينجانب بلامانع است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 251

تاريخ: 10/11/58

پيام امام خمينى به ملت ايران پس از انتخابات اولين رياست جمهورى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً از عواطف گرم ملت ايران تشكر مى‏كنم و به همه دعا مى‏كنم و در اينجا در اين فرصت كمى كه هست به اندازه‏اى كه اجازه دارم چند كلمه با شما صحبت مى‏كنم. يكى قدردانى از حضورتان در رأى، كه بايد بگويم كم سابقه است يك همچون شركتى كه قريب از چهارده ميليون بيشتر در صورتى كه كوهستانى‏ها و دهات دور دست نتوانستند رأى بدهند معذلك ملت شركت كرد و رأى خودش را داد. و يكى هم از اين بالاتر كه بايد بگويم كه بى سابقه است در دنيا و شايد كه در دنيا سابقه نداشت اين آرامشى كه در اخذ آراء شد كه مردم و ملت ما ثابت كردند رشد خودشان را و با اين اثبات رشد، دست رد به سينه اشخاصى كه، دولت‏هايى كه باز طمع به ايران دارند زدند. و من اميدوارم كه ملت خودش زنده باشد و ابداً خوفى نداشته و بعد از اين هم ملت خودش زنده است و چنين خوفى نداشته باشد كه شخصى بيايد و شخصى برود. الحمدلله ملت بيدار شده است و ملت ما را نمى‏شود هيچ عقب انداخت البته در بعضى از راديوها مسائلى گفته‏اند لكن اين دلشادى‏ها براى آنها اثر ندارد. ملت ما امروز اتكاء به هيچ كس ندارد جز خداوند تبارك و تعالى. و اما يك كلمه‏اى ديگرى كه بايد عرض كنم، من استدعا مى‏كنم از تمام گروه‏ها و از تمام دستجات مختلف كه در اين وقتى كه يك نفر از اين آقايان رأى را برده و ملت به او رأى داده است، ديگران عقب‏نشينى نكنند و كمك كنند. ممكلت مال خود شماست، خود شما بايد كمك كنيد و اعانت كنيد. ملت همه با هم، روشنفكرها، اطباء بزرگان و همه بايد با هم دست برادرى بدهيد و همه برادر هستيد و خداوند همه شما را توفيق بدهد و من دعاگوى همه شما هستم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 247

تاريخ: 6/11/58

بيانات امام خمينى به مناسبت انتخابات رياست جمهورى در بيمارستان قلب تهران‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خوشحالى من روزى است كه به زاغه‏نشينان عنايت بشود من دو كلمه مى‏خواهم صحبت كنم: يكى راجع به حال خودم كه الحمدلله بد نيست و شايد تشريفات زياد براى من مهيا كردند آقايان اطبا و وزير بهدارى، تشريفاتى كه ما عادت به آن نداريم و ما طلبه‏ها عادى نيستيم به آن، ولى وقتى خوشحال مى‏شوم كه بفهمم آقايان در صدد اين هستند كه به اين زاغه نشينان شهرها، به اين چادرنشين‏هاى شهرها كه در زمان طاغوت به آنها هيچ عنايتى نشده بود، در اين زمان عنايت بشود. بهدارى كه اول مرتبه احتياجى است كه مردم به آن دارند طورى باشد كه براى همه باشد، براى يكى تشريفات و براى يكى هيچ، نباشد. و من اميدوارم كه آقايان اطبا هر جا كه هستند و دولت و وزير بهدارى و خود ملت عنايت به اين مطلب داشته باشند كه اين زاغه‏نشين‏ها و اين فقرا، اينهائى كه عيال خدا هستند اينطور ابتلائات را نداشته باشند.

همه ملت استثناء به پاى صندوق‏هاى رأى بروند

اين يك كلمه، كلمه ديگر فردا روز جمعه است و روز مبارك در ماه مبارك تولد با سعادت رسول اكرم در آن اتفاق افتاد و باز مبارك است از باب اينكه ملت ما به يك آرزوى ديگرى كه داشتند رسيدند و آن تعيين رئيس جمهور. در اين زمينه من چند مطلب دارم كه اگر آن مطالب تحقق پيدا بكنند، من خوشحال مى‏شوم و بيمارى من هم اينقدر مهم نيست.

يكى اينكه فردا همه ملت بى‏استثناء به پاى صندوق‏ها بروند، بى‏عنايتى نكنند به يك مطلبى كه كشور آنها به آن احتياج دارد، سرنوشت ملت و اسلام به آن بسته، همچو نباشد كه اگر يك كسى مثلاً ميل داشت رئيس جمهور شود و حالا احتمال مى‏دهد كه نشود، كنار برود يا اشخاصى كه با او رفيق هستند كنار بروند و رأى ندهند بهتر اين است كه آنهائى كه مى‏دانند كه نمى‏شوند، آنها متصل بشوند به بعضى آنهائى كه مى‏دانند مى‏برند، تا اينكه انشاءالله يك رأى كافى تحقق پيدا كند و ما سرشكسته نشويم به اينكه ملت اعتنائى به اين مسائل ندارد، اعتنائى به سرنوشت خودش و سرنوشت اسلام ندارد. همه با هم به پاى صندوق برويد. مطلب ديگر اينكه پاى صندوق‏ها كه مى‏رويد اينطور نباشد كه با هم اختلاف پيدا كنيد. يك مسأله اين است كه براى كشور است، هر يك از اينها مى‏برند، براى كشور

صحيفه نور ج 11 صفحه 249

خدمت خواهند كرد و اگر خدمت نكنند ملت هست و آنها را بر كنار خواهد كرد. از اين جهت به طور خصمانه با هم رفتار نكنيد، برادر باشيد با هم. اگر يكى رئيس جمهور شد، شما هم به او اعانت كنيد، اينطور نباشد كه قبل از اينكه رئيس جمهور بشود بريزيد به جان هم، فردا پاى اين صندوق‏ها بريزيد به جان هم، يا بعضى از قشرها شركت نكنند. من از همه قشرهاى ملت، چه فارس، چه ترك، و چه كرد و چه بلوچ و چه تركمن و چه بختيارى و چه ساير قشرها و طوايفى كه هستند در ايران، از اينها تقاضا مى‏كنم، عاجزانه تقاضا مى‏كنم كه طورى نكنند كه در خارج منعكس بشود كه شما يك مردمى هستيد كه تربيت اسلامى نداريد، شما يك مردمى هستيد كه با هم سر دنيا نزاع مى‏كنيد رياست جمهورى چيزى نيست كه شما به آن اهميت بدهيد. اگر رياست جمهور خوب باشد، آن است كه خدمت به ملت مى‏كند و اگر بد باشد، آن است كه راه جهنم را بايد بپيمايد. خيلى درصدد اين نباشيد كه براى خاطر اينكه يكى بيشتر مى‏خواهد رأى ببرد و يكى كمتر مى‏خواهد رأى ببرد به هم بريزيد و جنگ و نزاع باشد و اسباب ناراحتى همه را فراهم كنيد و من كه در اينجا هستم، در بيمارستان هستم از اين جهت ناراحت و ناراضى باشم. يكى ديگر اينكه بعد از اينكه رئيس جمهور به مباركى انشاءالله تعيين شود (و هر كس كه باشد) ديگران قهر نكنند و عقب بنشينند. كشور، كشور خود شماست. رئيس جمهور باشيد، كشور است. پاسبان باشيد، كشور است طلبه مثل من باشيد، كشور خود شماست. بعد از اينكه رئيس جمهور تعيين شد همه اعانت كنيد از او، همه وارد بشويد در كار و اعانت كنيد از او و كنار ننشينيد، قهر نكنيد و رشد خودتان را به دنيا نشان بدهيد كه شما رشيد هستيد و شما مى‏توانيد كه يك مملكتى را با هم اداره بكنيد. وقتى كه بنا باشد يكى رئيس جمهور شد، ديگرى هم يك كار ديگر و ديگرى هم يك كار ديگر و كارها را به سلامتى انجام دهيد. و من مجاز نيستم كه بيش از اين با شما صحبت كنم. انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند و موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 250

بسمه تعالى‏

حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت بركاته‏

تلگرام محترم واصل، از ابراز محبت جنابعالى تشكر مى‏نمايم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 252

تاريخ: 11/11/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام ياسر عرفات‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى ياسر عرفات رئيس كميته اجرائى سازمان آزاديبخش فلسطين‏

پيام محبت آميز جنابعالى را در بيمارستان دريافت داشتم از ابراز تأثرى كه نسبت به عارضه بيمارى اينجانب نموده‏ايد متشكرم و اميد است به فضل الهى مختصر كسالت مرتفع گشته و با نيروى بيشتر بتوانيم وظايف سنگين را كه بر عهده داريم انجام داده و مشكلاتى را كه دشمنان اسلام و اسرائيل اشغالگر و عوامل صهيونيزم در سر راه ما ايجاد كرده‏اند، يكى پس از ديگرى از سر راه مسلمانان جهان و بخصوص برادران فلسطينى برداريم و شاهد پيروزى‏هاى بزرگترى براى آنان باشيم. موفقيت همگانى را در اين راه از خداى تعالى خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 253

تاريخ: 12/11/58

بيانات امام خمينى در جمع بانوان شهرستان قم‏

شما بانوان شجاع دوشادوش مردان پيروزى را براى اسلام بيمه كرديد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

درود بى‏پايان بر بانوان ايران. سلام بر شما بانوان محترم. رحمت خدا بر شما شيردلانى كه به همت والاى شما اسلام از قيد اسارت بيگانه بيرون آمد. سلام خداى تبارك و تعالى بر ملت ايران، بانوان آنها و مردان آنها. شما بانوان شجاع دوشادوش مردان، پيروزى را براى اسلام بيمه كرديد. من از تمام زن‏هاى ايران، تمام بانوان ايران و از بانوان قم تشكر مى‏كنم. خداوند از شما راضى باشد، امام عصر از شما دلخوش باشد. شما با بچه‏هاى كوچك خودتان در خيابان‏ها آمديد و از اسلام پشتيبانى كرديد. من اخبار قم و ساير بلاد را مى‏شنيدم، من اخبار چهار مردان را مى‏شنيدم. من در خودم غرور احساس مى‏كنم براى اين شجاعت‏ها. بانوان ايران و بانوان قم و ساير بلاد، در اين پيروزى پيشقدم هستند، آنها مردان را تشجيع كردند مردان ما مرهون شجاعت‏هاى شما زن‏هاى شيردل هستند من مرهون هم مرد و هم بانوان محترمات هستم.

قرآن كريم انسان ساز است و زنان نيز انسان ساز

اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد، اسلام در وقتى كه ظهور كرد در جزيرةالعرب، بانوان حيثيت خودشان را پيش مردان از دست داده بودند، اسلام آنها را سربلند و سرافراز كرد، اسلام آنها را با مردان مساوى كرد. عنايتى كه اسلام به بانوان دارد بيشتر از عنايتى است كه بر مردان دارد. مردان بر ملت‏ها حق دارند و زن‏ها حق بيشتر دارند، زن‏ها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ مى‏كنند. قرآن كريم انسان ساز است و زن‏ها نيز انسان ساز، وظيفه زن‏ها انسان سازى است. اگر زن‏هاى انسان ساز از ملت‏ها گرفته بشود، ملت‏ها به شكست و انحطاط مبدل خواهند شد، شكست خواهند خورد، منحط خواهند شد. زن‏ها هستند كه ملت‏ها را تقويت مى‏كنند، شجاع مى‏كنند. بانوان از صدر اسلام، در صدر اسلام بلند پايه هستند. ما مى‏بينيم و ديديم كه زن‏ها، بانوان محترمات همدوش مردان بلكه جلوى مردان در صف قتال ايستادند و بچه‏هاى خودشان را از دست دادند، جوانان خودشان را از دست دادند و شجاعانه مقاومت كردند. ما مى‏خواهيم زن به مقام والاى انسانيت خودش باشد، نه ملعبه باشد، نه ملعبه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 254

در دست مردها باشد، در دست اراذل باشد. زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد زن‏ها در جمهورى اسلام رأى بايد بدهند. همانطورى كه مردان حق رأى دارند، زن‏ها حق دارند. زن‏ها را در اين دوره‏هاى اخير منحط كردند. از خيانت‏هاى بزرگى كه به ملت ما شد اين بود كه نيروى انسانى ما را از دست گرفتند، نيروى جوانان ما را به عقب راندند، نيروى بانوان ما را به عقب راندند، بانوان ما را منحط كردند، خيانت كردند بر ملت ما، بانوان ما را ملعبه كردند، بانوان ما را مثل عروسك‏ها كردند. بانوان ما جنگجو بودند، اينها خواستند ننگجو باشند و خدا نخواست. اينها اهانت به مقام زن كردند، اينها مى‏خواستند زن را مثل شى‏ء، مثل يك چيز، مثل يك متاع به اين دست و آن دست بگذرانند. اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون، در همه شؤون، همانطورى كه مرد در همه شؤون دخالت دارد، زن هم دخالت دارد، همانطورى كه مرد بايد از فساد اجتناب كند، زن هم بايد از فساد اجتناب كند. زن‏ها نبايد ملعبه دست جوان‏هاى هرزه بشوند، زن‏ها نبايد مقام خودشان را منحط كنند و خداى ناخواسته بزك كرده بيرون بيايند و در انظار مردم فاسد قرار بگيرند. زن‏ها بايد انسان باشند، زن‏ها بايد تقوا داشته باشند، زن‏ها مقام كرامت دارند، زن‏ها اختيار دارند، همانطورى كه مردها اختيار دارند. خداوند شما را با كرامت خلق كرده است، آزاد خلق كرده است. خداوند همانطورى كه قوانينى براى محدوديت مردها در حدود اينكه فساد بر آنها راه نيابد دارد، در زن‏ها هم دارد. همه براى صلاح شماست، همه قوانين اسلامى براى صلاح جامعه است. آنها كه زن‏ها را مى‏خواهند ملعبه مردان و ملعبه جوان‏هاى فاسد قرار بدهند. خيانتكارند. زن‏ها نبايد گول بخورند، زن‏ها گمان نكنند كه اين مقام زن است كه بايد بزك كرده بيرون برود، با سر باز و لخت. اين مقام زن نيست، اين عروسك بازى است، نه زن. زن بايد شجاع باشد، زن بايد در مقدرات اساسى مملكت دخالت بكند. زن آدم ساز است، زن مربى انسان است.

مرد و زن بايد با هم اين مملكت خرابه را بسازند

خداوند شما زن‏هاى ايران را و شما زن‏هاى قم را از خطرات انسان‏هاى فاسد، انسان‏هايى كه حيوانند به حسب واقع، حفظ كند. شما همانطورى كه تا كنون در نهضت‏ها دخالت داشتيد و سهيم بوديد در اين نهضت و سهيم بوديد و در اين پيروزى، حالا هم باز بايد سهيم باشيد و هر وقت اقتضا بكند، نهضت كنيد، قيام كنيد. مملكت از خود شماست انشاءالله، دست اجانب كوتاه شد از مملكت، دست رشوه خواران و چپاولگران كوتاه شد، رفتند، مملكت از خود شماست، شما بايد بسازيد مملكت را همه ملت ايران، همه ملت ايران، چه بانوان و چه مردان بايد اين خرابه‏اى كه براى ما گذاشته‏اند، بسازند. با دست مرد تنها درست نمى‏شود، مرد و زن بايد با هم اين خرابه را بسازند. زن‏هائى كه مى‏خواهند ازدواج كنند، از همان اول مى‏توانند اختياراتى براى خودشان قرار بدهند كه نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حيثيت خودشان، مى‏توانند از اول شرط كنند كه اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت، اگر بد زندگى كرد با زن، اگر بدخلقى كرد با زن، وكيل باشند در طلاق. اسلام براى آنها حق‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 255

قرار داده است، اسلام اگر محدوديتى براى مردان و زنان قائل شده است همه به صلاح خودتان بوده است. تمام قوانين اسلام، چه آنهائى كه توسعه مى‏دهد، چه آنهائى كه تحديد مى‏كند، همه بر صلاح خود شماست، براى خود شماست. همانطورى كه حق طلاق را با مرد قرار داده است حق اين را قرار داده است كه شما در وقت ازدواج شرط كنيد با او كه اگر چه كردى يا چه كردى، من وكيل باشم در طلاق. و اگر اين شرط را كرد ديگر نمى‏تواند او را معذور كند، اگر اين در ضمن شرط با در ضمن عقد واقع شد نمى‏تواند او را ديگر محدود كند، نمى‏تواند اخلاق بد انجام بدهد و اگر مردى با زن خودش بدرفتارى كرد، در حكومت اسلام او را منع مى‏كنند، اگر قبول كرد تعزير مى‏كنند، حد مى‏زنند و اگر قبول نكرد مجتهد طلاق مى‏دهد. خداوند همه شما را با عزت، سلامت سلامت سعادت، با ايمان كامل، با تربيت صحيح، با فرهنگ صحيح، خداوند همه شما را با سعادت‏ها، با همه چيزها قرين كند. سلام بر شما زن‏ها، بانوان عزيز محترم.


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 256

تاريخ: 14/11/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام مدرسين حوزه علميه قم‏

خدمت حضرات حجج اسلام آقايان مدرسين حوزه علميه قم دامت افاضاتهم‏

تلگرام آقايان محترم واصل گرديد. اميدوارم براى حفظ وحدت و يكپارچگى مردم مبارز چون گذشته كوشا باشيد. خداوند حوزه‏هاى علميه را در پناه خود حفظ فرمايد. از لطف آقايان متشكرم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 257

تاريخ: 15/11/58

بيانات امام خمينى در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى بنى صدر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من يك كلمه به آقاى بنى صدر تذكر مى‏دهم، اين كلمه تذكر براى همه است حب الدنيا رأس كل خطيه هر مقامى كه براى بشر حاصل مى‏شود، چه مقام‏هاى معنوى و چه مقام‏هاى مادى روزى گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است. توجه داشته باشند همه كسانى كه براى بشر خدمت مى‏كنند، كسانى كه داراى مقامى هستند و داراى پستى هستند، كه مقام آنها را مغرور نكند. مقام رفتنى است و انسان در وجود خداى تبارك و تعالى ماندنى است. من از آقاى بنى صدر مى‏خواهم كه مابين قبل از رياست جمهور و بعد از رياست جمهور در اخلاق روحى‏شان تفاوتى نباشد، تفاوت بودن دليل بر ضعف نفس است و من از همه كسانى كه در مقامى هستند، چه مقام‏هاى كشورى و چه مقام‏هاى لشگرى مى‏خواهم كه به مقامات خودشان مغرور نباشند و در راه اعتلاى اسلام و اعتلاى ملت مسلمان و اعتلاى كشور ايران كوشا باشند. و اينطور نباشد كه به واسطه تقدم و تأخر يك نفر يا چند نفر موقتاً، اسباب اين بشود كه كناره‏گيرى كنند و يا خداى نخواسته مخالفت و كارشكنى. از خداوند تعالى مسألت مى‏كنم همه ما را به خدا و به راه راست هدايت كند و از گرايش به شرق و غرب حفظ كند. و از خوف از ابرقدرت‏ها حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 258

تاريخ: 15/11/58

پيام امام خمينى به مناسبت ولادت و هجرت حضرت محمد (ص)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ولادت سراسر با سعادت و هجرت با بركت حضرت خاتم النبيين و افضل المرسلين را كه مبداء نهضت اسلام و الهى و مصدر بسط عدالت و فرهنگ انسان‏سازى و منشأ حركت به سوى بر چيدن اساس ظلم و نابكارى و ارتقاء به مقام والاى انسانى و هجرت از تمام ظلم‏ها و خصلت‏هاى شيطانى و حيوانى به سوى نور مطلق و سرچشمه كمال و مؤسس امت و امامت است به جميع مستضعفين و محرومين و تمام ملت‏هاى جهان خصوصاً عموم مسلمين تبريك عرض مى‏كنم. بايد مسلمين در آستانه قرن پانزدهم هجرى بپاخيزند و در زير پرچم الهى اسلامى از حقوق حقه خود دفاع كنند و دست ستمكاران، خصوصاً ابرقدرت‏هاى شرق و غرب را قطع كنند و ديكتاتورى‏هاى مدعى دموكراسى و كمونيستى را به جاى خودشان نشانند.

انقلاب اصيل و عظيم الهى و اسلامى و ايرانى ما كه اكنون سالروز آن است، جلوه‏اى از نهضت پر عظمت حضرت محمد رسول الله (ص) است كه ولادت سعادتمند و هجرت حركت بخشش در عصرى واقع شد كه ظلمات جهالت سراسر جهان را فرا گرفته بود و قدرتمندان چون حيوان‏هاى آدمخوار، روزگار مستضعفين را تباه نموده بودند. و نهضت اسلامى مردم ايران در عصرى كه نمونه همان عصر جاهليت است و در محيطى كه سرنيزه جانشين عدالت و حبس و شكنجه و اختناق به جاى آزادى و فقر و فلاكت جانشين رفاه و آسايش گرديده بود، پا گرفت و ملت ما قيام كرد، چرا كه چنگال سباع به صورت آدم، تا مرفق به خون جوانان عزيز ما فرو رفته و نفس‏ها در سينه‏ها قطع شده بود و مى‏رفت تا آثار اسلام و انسانيت محو و كنگره عدالت فرو ريزد. اختناق و وحشت چنان حكمفرما بود كه مردان در مقابل همسرانشان و برادران در مقابل خواهران خود جرات شكايت نداشتند قلم‏ها و رسانه‏هاى گروهى جز در خدمت ظالم نبودند. در اين هنگام دست قدرت الهى از آستين عدالت بيرون آمد و در پرتو الله اكبر متبلور شد و ملت ايران را از ضعف به قدرت و از جبر به شجاعت و از رخوت به حركت متحول نمود و سيل خروشان انسان‏هاى الهى كه شهادت را سعادت و ايثار خون را بزرگترين عبادت مى‏دانستند، ديوار ديومنشان و تخت و تاج 2500 سال ستمگرى و آدمخوارى و تن پرورى را چنان درهم كوفتند كه نه از تاك نشان ماند و نه از تاكنشان.

اكنون مسلمين در آستانه قرن پانزدهم هجرى و ايران در آستانه سالگرد انقلاب و هجرت، اين‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 259

ولادت سعيد و هجرت بزرگ و انقلاب اسلامى را جشن مى‏گيريم و مبارك باد مى‏گوئيم. ولى جشن بزرگتر در وقتى است كه مستضعفين بر مستكبرين غلبه كنند و آنان را تا ابد منزوى نمايند و مسلمين با وحدت كلمه زير پرچم توحيد، دست بيدادگران را از كشورهايشان قطع كنند و ملت ايران كه بحمدالله تعالى در عرض يك سال پس از انقلاب داراى جمهورى اسلامى و قانون اساسى و رئيس جمهورى شده است، انشاءالله با رشد معنوى و آرامش مجلس شوراى اسلامى را تأسيس خواهند نمود تا خرابى‏هاى عصر طاغوت، خصوصاً پنجاه سال اخير را با همت والاى خود جبران نمايند، خرابى‏هاى معنوى و مادى كه با برنامه‏هاى ابرقدرت‏ها خصوصاً آمريكا انجام گرفت و ملت‏هاى مسلمان خصوصاً ملت ايران را تا آستانه سقوط كشاند. گرچه جبران تمام خسارت‏ها امكان پذير نيست، زيرا جبران ضررهاى خونبار جوانان غيورى كه در دفاع از اسلام و كشور به شهادت رسيدند، عزيزانى كه در اين مدت معلول و ناقص العضو شده‏اند چگونه ميسر است. اى كاش ملت ما مى‏توانست از متفكران جهان، آنگاه كه خيابان‏ها و كوچه‏ها از خون جوانان برومند ما رنگين شده بود و آسمان ايران به رنگ شفق سرخ در آمده بود، دعوت كند. اى كاش مردم آزاده جهان آه و ناله مادران و خواهران داغديده ما را مى‏شنيدند تا مشتى از خروار جنايت‏هاى آمريكاى جهانخوار و شاه مخلوع را مشاهده مى‏كردند. ملت آزاده ايران هم اكنون از ملت‏هاى مستضعف جهان در مقابل آنان كه منطقشان توپ و تانك و شعارشان سرنيزه است كاملا پشتيبانى مى‏نمايد. ما از تمام نهضت‏هاى آزاديبخش در سراسر جهان كه در راه خدا و حق و حقيقت و آزادى مبارزه مى‏كنند، پشتيبانى مى‏كنيم. ملت‏هاى برادر عرب و برادران لبنان و فلسطين بدانند كه هر چه بدبختى دارند از اسرائيل و آمريكاست، هر چه گرفتارى دارند از اختلاف بين سران كشورهاى اسلامى است. بايد متحد شوند و با نيروى ايمان، اسرائيل ريشه فساد منطقه را از بن بركنند.

ما بار ديگر پشتيبانى بى دريغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانى اعلام مى‏داريم و اشغالگران را شديداً محكوم مى‏نمائيم. ما مسلمانيم و شرق و غرب بر ايمان مطرح نيست. ما از مظلوم دفاع مى‏كنيم و بر ظالم مى‏تازيم. اين يك وظيفه اسلامى است.

هان اى ملت‏هاى جهان كه همه مستضعفيد! از جاى برخيزيد و حق خود را بستانيد و از عربده‏هاى قدرتمندان نهراسيد كه خداوند با شماست و زمين ارث شماست. وعده خداوند متعال تخلف ناپذير است. از خداوند تعالى غلبه محرومين را خواستار و وحدت كلمه اهل حق را اميدوارم. و اخيراً اميدوارم كه آقايان محترمى كه براى مشاهده نمونه‏اى از جنايات شاه مخلوع در بهشت زهرا بر بالين سرخ شهداى به خون خفته اسلام جمع شده‏اند و صحنه كوچكى از صحنه‏هاى بزرگ جنايات بى دريغ آمريكا و شاه را از نزديك مشاهده كرده‏اند، فرياد مظلومانه ملت ايران را به جهانيان برسانند و تبليغاتى را كه با خرج سخاوتمندانه آمريكا و صهيونيسم بر ضد ملت ما انجام مى‏گيرد خنثى كنند، باشد كه در محضر انسانيت سرفراز شوند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 260

تاريخ: 15/11/58

حكم تنفيذ رياست جمهورى بنى صدر از سوى امام خمينى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بر اساس آنكه ملت شريف ايران با اكثريت قاطع جناب آقاى دكتر سيد ابوالحسن بنى صدر را به رياست جمهورى اسلامى كشور جمهورى اسلامى ايران برگزيده‏اند و بر حسب آنكه مشروعيت آن بايد به نصب فقيه جامع الشرايط باشد اينجانب به موجب اين حكم رأى ملت را تنفيذ و ايشان را به اين سمت منصوب نمودم لكن تنفيذ و نصب اينجانب و رأى ملت مسلمان ايران محدود است به عدم تخلف ايشان از احكام مقدسه اسلام و تبعيت از قانون اساسى اسلامى ايران. از جناب ايشان مى‏خواهم كه مسؤوليت خطيرى كه به موجب اراده ملت و بر اساس قانون اساسى به عهده ايشان گذارده شده است همچون امانتى الهى از آن پاسدارى نمايند و به پيمان خود در مقابل خداوند تعالى و خلق وفادار باشند و با اعتماد به فضل خداوند و اعتماد ملت همچون محورى استوار براى هماهنگى نهادهاى مسؤول و حمايت از مبانى جمهورى اسلامى، در حوزه اختيارات و مسؤوليت‏هاى خود قرار گيرند و در راه هدف ملت كه آن ندارم بخشيدن به انقلاب اسلامى و استقرار نظام عدل اسلامى است با تمام توان بكوشند و خداوند متعال را ناظر و حاضر دانند به وظيفه سنگينى كه به عهده گرفته‏اند قيام كنند و از قشرهاى مختلف ايران خصوصاً متفكران و دانشمندان و احزاب اسلامى و سياسى و قواى انتظامى مى‏خواهم كه در اين لحظات حساس كه بر كشور مى‏گذرد با حسن نيت از ايشان و دولت اسلامى پشتيبانى نمايند و از تفرقه و اختلاف و كارشكنى بپرهيزند و تا ايشان بر محور عدل اسلامى عمل مى‏كنند و جانبدار مستمندان و مستضعفان هستند و از اعمال شبه طاغوت اجتناب مى‏كنند از همكارى و معاونت دريغ ننمايند از خداوند تعالى توفيق ايشان را در راه خدمت به بندگان خدا و به كشور اسلامى خواستارم.

والسلام على عبادالله الصالحين‏

(17 شهر ربيع الاول 1400) عيد پر بركت ولادت با سعادت ختمى مرتبت‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 261

تاريخ: 19/11/58

بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى جشن هجرت‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از برادران محترم كه در اين جلسه شركت كرديد متشكرم ولى وقتى شما وقتى وارد اين كشور شديد كه اكثر آثار جرم چندين ساله محو شده است. شما امروز فقط قبرهائى از شهداى ما و بعضى از معلولين را مشاهده كرديد. شما حاضر نبوديد كه در حبس‏هائى كه در اين مملكت بود چه بر مسلمان‏ها و مؤمنين و متعهدين گذشت. شما نمى‏دانيد جوان‏هاى ما را در تاوه سرخ كردند. شما نمى‏دانيد كه دست‏هاى بعضى از جوان‏هاى ما را اره كردند. شما در وقتى آمديد كه بحمدالله مجرمين فرار كردند يا بعضى از آنها به جزاى خودشان رسيدند.

آغاز قرن پانزدهم كه به همه مبارك است بايد مسلمين آغاز پيروزى خود بدانند و ديگر دنيا طورى نيست كه ابرقدرت‏ها هر چه بخواهند بكنند. مستضعفين بايد قيام كنند. مستضعفين همه بلاد، همه ممالك بايد حق خودشان را با مشت محكم بگيرند، منتظر نباشند كه آنها حق آنان را بدهند. مستكبرين نخواهند حق كسى را داد.

بايد مسلمين همانطورى كه قرآن شريف شما را برادر خوانده است، برادر باشيد و در مصيبت و شادى هم شريك باشيد. خداوند همه شما را تأييد كند و اميد است كه پرچم اسلام برفراز همه ممالك افراشته شود مسلمين تحت پرچم لااله الاالله به مصالح خودشان برسند.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 262

تاريخ: 20/11/58

پيام امام خمينى به گردهمائى خانواده شهداى سراسر كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

رحمت سرشار خداوند متعال بر شهداى فضيلت، شهدائى كه با نثار خون خود درخت با بركت اسلام را آبيارى نمودند. درود فراوان بر معلولين و مصدومين راه انقلاب اسلامى كه ايران را در جهان سربلند نمودند.

ما هر روز كه مى‏گذرد به عمق جنايات شاه مخلوع و پشتيبانان ستمكار او بيشتر پى مى‏بريم گرچه معلوم نيست تاريخ هم بتواند تمام اين جنايات را ثبت كند. جنايات زورمندان، خارج از فطرت انسانى است. زورمندانى كه زندگى ننگين خود و سلطه و ادامه جنايات خويش را در سركوبى و مرگ ديگران مى‏دانند و شهوت رياست آنان را كور و كر كرده است. عموم مستضعفين بايد به هم بپيوندند و ريشه فساد را از كشورهاى خود قطع كنند. سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستكبرين است و تا اين سلطه‏طلبان بى‏فرهنگ در زمين هستند، مستضعفين به ارث خود كه خداى تعالى به آنها عنايت فرموده است نمى‏رسند.

هان اى مظلومان جهان! از هر قشرى و از هر كشورى هستيد به خود آئيد و از هياهو و عربده آمريكا و ساير زورمندان تهى مغز نهراسيد و جهان را بر آنان تنگ كنيد و حق خود را با مشت گرده كرده از آنان بگيريد. و هان اى مسلمين! از هر تيره و پيرو هر مذهب كه هستيد دشمن خانگى را كنار بگذاريد و به فرمان قرآن كريم و خداى بزرگ گردن نهيد: واعتصموا بحبل الله جميعاً ولاتفرقوا خداوند تعالى عزت را براى خود و رسول عظيم‏الشأن خود و مؤمنين قرار داده. به حكومت‏هاى جابرانه كه هستى شما را تحت اختيار دشمنان اسلام قرار داده بشوريد و ممالك خود را از دست اين خائنين سيه روى نجات دهيد كه خداوند با شماست. من به تمام بازماندگان شهدا و در راه اسلام تهنيت و تسليت عرض مى‏كنم و آرزوى سعادت براى همه مى‏نمايم و از خداوند متعال بهبودى معلولين و مصدومين را خواستار و سلامت و سعادت همگان را اميدوارم.

والسلام على عباده الله الصالحين‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 265

تاريخ: 22/11/58

پيام امام خمينى به مناسبت سالروز پيروزى انقلاب اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سالروز پيروزى انقلاب عظيم ايران را به مستضعفين جهان و مسلمانان عموماً و ملت شريف و شجاع ايران تبريك عرض مى‏كنم. در چنين روز فرخنده‏اى حق بر باطل و جنود رحمانى بر اولياء شيطان و حزب‏الله بر طاغوت و طاغوتيان غلبه نمود و حكومت عدل اسلامى مستقر گرديد و دست انتقام حق از آستين ملت رزمنده ايران بيرون آمد و نصرت اعجازآميز اسلام بر كفر تحقق يافت. در چنين روز مسعودى همبستگى قشرهاى ملت دلير روزافزون و ارتش و ساير قواى انتظامى وفادارى خود را به اسلام و ايران نشان دادند و ميهن خود را از شر طاغوت‏هاى زمان كه در راس آنان دولت آمريكاست رهائى بخشيدند.

درود بر چنين ملت زنده و هوشيار و آفرين بر قواى انتظامى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى. جاويد باد پرچم پرافتخار الله اكبر كه رمز پيروزى معجزه آساى ملت بزرگ ايران است. پيروزى عظيمى كه در ظرف يك سال فقط يك سال دفتر سياه جباران را به هم پيچيد و اساس جمهورى اسلامى را برقرار نمود. آنچه در انقلابات غير اسلامى در سال‏هاى طولانى حاصل نشد در سايه اسلام براى ملت عزيز ما در ظرف يك سال تحقق يافت و آنچه در انقلاب‏ها با كشتار ميليونى و زندان ميليون‏ها به ثمر رسيد در انقلاب ما با كمترين ضايعه و بزرگترين دستاورد حاصل شد. ما گر چه شهداى گرانمايه و جوانان برومندى را از دست داديم و برادران و خواهران معلول و ناقص‏العضو به جاى گذاشتيم، شهدائى كه نور انقلابمان و خواهران و برادران معلولى كه سرمايه انقلاب اسلامى ما هستند و از احترام خاصى در ميان ملت قدرشناس ما برخوردارند ولى در عوض ملتى بزرگ را نجات داديم و چنگال گرگان آدمخوار، وحشيان به صورت آدمى را از شريان حيات امتى عظيم‏الشان قطع كرديم و با خواست خداوند و اراده مصمم ملت عزيز تا ابد صحنه ميهن اسلامى خود را از لوث وجود جنايتكاران بى‏فرهنگ و خيانتكاران غارتگر پاك و در تحت لواى پربركت الله اكبر براى هم ميهنان خود آزادى و استقلال را تأمين نموديم.

من بارها گفته‏ام و هم اكنون اعلام مى‏كنم كه ايران بايد تا قطع تمام وابستگى‏هاى سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى خود از آمريكا به مبارزات قاطع خود عليه اين جهانخوار بيرحم ادامه دهد و بعد در صورتى كه ملت بيدار و شريف ما اجازه دهد، ارتباط بسيار عادى خود را در حد ساير

صحيفه نور ج 11 صفحه 266

كشورها با آمريكا برقرار مى‏كنند. من بارها گفته‏ام و در اين روز بزرگ مى‏گويم تا قطع تمام وابستگى‏ها به تمام ابرقدرت‏هاى شرق و غرب، مبارزات آشتى ناپذيرانه ملت ما عليه مستكبرين ادامه دارد. همه مى‏دانيم كه جهان اسلام در انتظار به ثمر رسيدن كامل انقلاب ماست، ما از تمام كشورهاى زير سلطه براى به دست آوردن آزادى و استقلال كاملاً پشتيبانى مى‏نمائيم و به آنان صريحاً مى‏گوييم كه حق گرفتنى است، قيام كنيد و ابرقدرت‏ها را از صحنه تاريخ و روزگار براندازيد. من بارها گفته‏ام و هم اكنون هشدار مى‏دهم كه اگر شرق ستم كشيده و آفريقا به خودشان متكى نباشند، تا ابد گرفتارند. بيائيد روى پاى خودتان بايستيد و بر غرب بتازيد و آنان را از ميدان بدر كنيد. من از گوشه بيمارستان به آفريقا و شرق و زير سلطه و تمام كشورهاى تحت ستم اخطار مى‏كنم كه متحد شويد و دست آمريكاى جنايتكار را از سرزمين‏هاى خود قطع كنيد. دست آمريكا و ساير ابرقدرت‏ها تا مرفق به خون جوانان ما و ساير مردم مظلوم و رزمنده جهان فرو رفته است. ما تا آخرين قطره خون خويش با آنان شديداً مى‏جنگيم، چرا كه مرد جنگيم. ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مى‏كنيم چرا كه انقلاب ما اسلامى است و تا بانگ لااله الاالله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنين نيفكند مبارزه هست و تا مبارز در هر كجاى جهان عليه مستكبرين هست ما هستيم. ما از مردم بى‏پناه لبنان و فلسطين در مقابل اسرائيل دفاع مى‏كنيم.

اسرائيل اين جرثومه فساد هميشه پايگاه آمريكا بوده است. من در طول نزديك به بيست سال خطر اسرائيل را گوشزد نموده‏ام بايد همه بپا خيزيم و اسرائيل را نابود كنيم و ملت قهرمان فلسطين را جايگزين آن گردانيم. ما از ملت مسلمان و دلير افغانستان كاملاً پشتيبانى مى‏كنيم. ملتى كه عليه تجاوزگران به مبارزه برخاسته بدانند كه خدا با آنان است هر چه بيشتر صفوف خودشان را فشرده‏تر كنند و با ايمان راسخ بجنگند تا پيروز شوند و بدانند كه پيروزى نزديك است.

ملت عزيز ايران! شما شرق تجاوزگر و غرب جنايتكار را به وحشت انداخته‏ايد هيچ گاه با هيچ قدرتى سازش نكنيد كه يقين دارم نمى‏كنيد و هر كس در هر مقام كه خيال سازش با شرق و غرب را داشت بى‏محابا و بدون هيچ ملاحظه‏اى او را از صفحه روزگار براندازيد كه سازش با شرق و غرب خودباختگى است و خيانت به اسلام و مسلمين است. امروز روز شهادت و خون است و ما هر روز انتظار همه گونه توطئه را در سراسر ايران داريم ولى مكتب اسلام عزيزمان دستور مى‏دهد تا دست از آزادى خواهى و استقلال طلبى برنداريم و ما نيز برنخواهيم داشت. اينجانب مع‏الاسف به واسطه منع پزشكان نتوانستيم در جشن ملت غيور و ارتش اسلامى شركت كنم ولى دلم با ملت شريف، ارتش اسلامى ملى و سپاه پاسداران است و دعاى ناچيزم بدرقه آنان و تا رمقى دارم چون خادمى فداكار در خدمت همه هستم و از خداوند متعال عظمت اسلام و رفاه جامعه مسلمين را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 267

تاريخ: 23/11/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام لئونيد برژنف‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت لئونيد برژنف صدر هيأت رئيسه شوراى عالى اتحاد جماهير شوروى مسكو با تشكر از پيام آن حضرت به مناسبت اولين سالگرد انقلاب اسلامى ملت شريف ايران و ضمن ابلاغ مراتب توجه و علاقه ما به ملت دوست كشور شوروى، اميدواريم كه صلح جهانى بر پايه استقلال ملت‏ها و عدم مداخله در امور يكديگر و مراعات اصل حفظ تماميت ارضى كشورهاى منطقه بنا گردد و هرگونه تعرضى به كشورهاى دنياى سوم و اسلامى و بخصوص در اين منطقه بر خلاف موازين است كه بايد پايه و اساس درستى مابين ملت‏ها باشد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 268

تاريخ: 23/11/58

پيام امام خمينى به ملت ايران‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از عواطف ملت شريف نسبت به خادم خودشان تشكر مى‏كنم. از اينكه من كلمه‏اى گفته بودم كه موجب نگرانى بعضى دوستان شده بود، لازم ديدم كه به عرض آقايان برسانم كه حال من بحمدالله رو به بهبودى است و از دكترها تشكر مى‏كنم. مطلبى كه بايد عرض كنم دو چيز است: يكى راجع به سيلى كه آمده است در جنوب و گفته مى‏شود كه خساراتى وارد آمده است به برادرهايمان. من از همه ملت مى‏خواهم كه برادروار شركت كنند با هم و جبران اين خسارات را بكنند و ارتش بايد هليكوپتر و ساير وسائل نجات و وسائلى كه در دست آنهاست، در اختيار آنها بگذارد و كوشش خود را بكند، اميدوارم كه خداوند به آنها كمك كند. مطلب ديگرى كه بايد عرض كنم اين است كه تا آنجائى كه من شاهد انتخابات در ايران بودم، از زمان قبل از رضا شاه، سال‏هاى طولانى كه شاهد بودم انتخابات را، انتخاب آزاد در ايران نبود. منتها انتخابات يك وقت با زور خوانين بلاد و مالكين بلاد انجام مى‏گرفت و زمان رضاشاه كه دست آنها كوتاه شد، تحت كنترل رضاشاه بود و ديگر مجلسى در كار نبود به جز انتصاباتى كه از اشخاص معلوم و در زمان محمدرضا بدتر از او شد. من مى‏توانم ادعا كنم كه انتخابات در اين سال، تنها انتخاباتى است كه به رأى مردم و بدون فشار كسى و بدون اينكه دخالت داشته باشند اشخاص در آراء مردم، انجام خواهد گرفت. لكن من از همه قشرها، از همه ملت مى‏خواهم كه آداب اسلامى خودشان را نسبت به همه امور، خصوصاً در انتخابات حفظ كنند و مبادا خيال كنند كه مبارزات انتخاباتى عبارت از اين است كه به ديگران بد بگويند و كارشكنى بكنند. البته دعوت به انتخاب اشخاص مانع ندارد لكن توجه داشته باشند كه همانطور كه انتخاب رئيس جمهور، به آن سلامت و به آن آرامش و به آن خوبى گذشت كه نمونه بود در ايران من اميد آن دارم كه اين انتخابات هم به همانطور بگذرد و همه با هم برادروار در يك مقصد باشيم در يك مقصد باشيد و خداوند را شاهد بدانيد و ناظر بدانيد و نهضت را لكه‏دار نكنيد. دشمن‏ها در صددند كه خرده‏گيرى كنند و من اميدوارم كه خداوند همه شما را تاييد كند و همه با سلامت اين انتخابات را هم بگذرانيد و بعد را هم همين طور.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 269

تاريخ: 23/11/58

پيام امام خمينى به ملت ايران در مورد انتخابات مجلس شوراى اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من با كمال مباهات از رشد سياسى و تعهد اسلامى ملت شريف ايران تشكر مى‏كنم كه در همه پرسى‏هاى گذشته، خصوصاً در انتخاب رئيس جمهور، در اخلاق اسلامى و تعالى روحى، گوى سبقت را ربودند و ثابت كردند كه انقلاب اسلامى بزرگ ماقبل از آنكه انقلاب سياسى و اجتماعى باشد، يك انقلاب معنوى روحانى است. من در ايام آخر عمر با اميدوارى كامل و سرافرازى از نبوغ شما به سوى دار رحمت كوچ مى‏كنم. سرفرازى و مباهات آنگاه به حد كمال خواهد رسيد كه در انتخابات مجلس شوراى اسلامى چون انتخابات رياست جمهورى كمال رشد انسانى اسلامى خود را نشان دهيد. شما اى ملت عزيز كه براى خدا و جلب رضاى او بپا خاستيد و با تاييد و توفيق ذات مقدسش به پيروزى معجزه آسا رسيديد، اكنون نيز در اين مرحله كه مقام امتحان است كوشش كنيد كه مصالح اسلام و كشور اسلامى را فداى منافع شخصى يا گروهى نكنيد. من انتظار دارم كه وحدت كلمه خود را حفظ و در انتخاب وكلاى خود رضاى حق را بر رضاى خود مقدم داريد. من متواضعانه از شما مى‏خواهم كه حتى‏الامكان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نمائيد و اشخاصى اسلامى، متعهد، غير منحرف از صراط مستقيم الهى را در نظر بگيريد و سرنوشت اسلام و كشور خود را به دست كسانى دهيد كه به اسلام و جمهورى اسلامى و قانون اساسى معتقد و نسبت به احكام نورانى الهى متعهد باشند و منفعت خود را بر مصلحت كشور مقدم ندارند. من از شما مى‏خواهم كه تا انعقاد مجلس شوراى اسلامى كه شوراى انقلاب به منزله آن است، از شوراى انقلاب اسلامى و از افراد آن شورا كه خدمتگزار به اسلام و به ملت و مورد تاييد اينجانب هستند پشتيبانى نمائيد. من از شوراى انقلاب مى‏خواهم كه صادقانه با آنان همكارى نمايند و چون برادران باوفا از هم پشتيبانى كنند و چنانكه دستور اسلام است، يد واحد بر من سوى باشند. من در بيمارستان دعاگوى شما هستم و انتظار آن دارم كه همبستگى شما را در مسائل كشورى بشنوم. من از همه ملت و همه گروه‏ها خواهانم در اين

صحيفه نور ج 11 صفحه 270

لحظات حساس كه دشمنان همه‏در كمينند و منتظر فرصت، به خاطر خداى متعال و به خاطر مصالح كشور و ملت و به خاطر خون‏هاى ريخته شده در راه آزادى و استقلال، به خاطر هر چه كه آن را محترم مى‏شماريد از اختلاف و نفاق دست برداشته و خود را در مقابل حق و خلق سرفراز نمائيد از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.

والسلام على عبادالله الصالحين‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 271

تاريخ: 27/11/58

پيام امام خمينى به بازماندگان سيل خوزستان و ملت ايران‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اطلاع نداشتم كه تلفات جانى داشته است اين سيل و از خسارات هم كم اطلاع بودم، اخيراً اطلاع حاصل شد كه هم تلفات جانى سنگين و هم خسارات بسيار سنگين وارد شده است كه موجب تأثر و تأسف است. من به بازماندگان درگذشتگان تسليت عرض مى‏كنم و به ملت هم در اين مصيبت بزرگ تسليت عرض مى‏كنم و براى گذشتگان از خداى تعالى رحمت مسئلت مى‏كنم. و بايد از همت والاى ملت تشكر كنم كه با همت بزرگ مشغول هستند براى جبران خسارات و من اميدوارم كه به طور شايسته اين خسارات جبران شود و بازماندگان اين اشخاص پرستارى بشوند. از خداوند تعالى سلامت و سعادت ملت بزرگ ايران و سعادت همه دوستان را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 272

تاريخ: 27/11/58

پاسخ امام خمينى به تلگرام سرهنگ قذافى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى رهبر كشور اسلامى ليبى‏

پيام آن حضرت در مورد كسالت و احوالپرسى از اينجانب واصل گرديد. از اظهار محبت جنابعالى متشكرم و پيرو آن پيام ديگرى را به مناسبت تبريك سالگرد انقلاب شكوهمند اسلامى ملت شريف از طرف شما دريافت نمودم. ضمن ابراز تشكر از دريافت پيام مزبور، موفقيت روزافزون مسلمانان جهان را از خداى تعالى مسئلت نموده، اميد است ملل اسلامى با اتحاد و همكارى بيشتر بتوانند بر دشمنان داخلى و خارجى پيروز گشته و از تحت سلطه استعمارگران شرق و غرب خصوصاً امريكا نجات يابند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 273

تاريخ: 28/11/58

پاسخ امام خمينى به پيام اعضاى شركت كننده در كنگره انقلاب اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

كنگره انقلاب اسلامى! پيام جامع‏الاطراف را ملاحظه نمودم. از تفقد آقايان و حسن نظر به اين ناچيز متشكرم. اميد آن دارم كه شما نخبگان ملت و متعهدان اسلام عزيز موفق باشيد كه انقلاب بزرگ اسلامى را تا به مقصد كه حكومت الله بر جميع شؤون كشور است، ادامه دهيد و اميد آن دارم كه با وحدت كلمه و كوشش در راه التيام بين قشرهاى مختلف موفق شويد كه نمايندگانى متعهد، متفكر، دلسوز به ملت و خصوص طبقه مستضعف و خدمتگزار به اسلام و مسلمين، در مجلس شوراى اسلامى بفرستيد و ملت بزرگ را براى اين امر اسلامى ملى برانگيزيد و پس از تشكيل مجلس نيز از مجلس و دولت پشتيبانى كنيد و در راس برنامه ملت و دولت بايد استقلال همه جانبه كشور، از قواى انتظاميه گرفته تا قواى تقنينيه و قضائيه و اجرائيه باشد و از پيوستگى‏هاى زمان طاغوت به قدرت‏هاى شيطانى احتراز و دست آنان را از اين سفره يغماى عهد سلطنت شيطانى قطع نمائيد و اميد آن دارم كه مجلس شوراى اسلامى و دولت انقلابى اسلامى تصفيه كامل از عناصر ضد انقلاب و ضد اسلام را بطور قاطع و انقلابى شروع نمايند و آخرين عرض من آن است كه از اختلاف كه منشاء همه بدبختى‏هاست و مخالف رضاى خداى متعال است احتراز و نمايندگان محترم مجلس از رفتار و گفتارى كه در مجالس زمان طاغوت بر خلاف موازين شرعيه و اخلاقيه انجام مى‏گرفت اجتناب نموده، در مخالفت‏هاى آرائى و سياسى از حدود اخلاق انسانى تجاوز ننمايند. از خداوند متعال توفيق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمين و كشور مسئلت مى‏نمايم. والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 274

تاريخ: 30/11/58

فرمان امام خمينى به بنى صدر (انتصاب بنى صدر به فرماندهى كل قوا)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى بنى صدر رئيس جمهورى ايران‏

در اين مرحله حساس كه احتياج به تمركز قوا بيشتر از هر مرحله است، جنابعالى به نمايندگى اينجانب به سمت فرماندهى كل نيروهاى مسلح به ترتيبى كه قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران تعيين كرده است منصوب مى‏شويد. اميد است كه با شايستگى كه جنابعالى داريد، امور كشورى و لشگرى و قواى مسلح به نحو شايسته با موازين اسلامى جريان پيدا كند. از خداوند تعالى توفيق همگان را در خدمت به ملت اسلامى خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 275

تاريخ: 21/12/58

پيام امام خمينى در رابطه با هفته بسيج مستضعفين‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اينجانب از ملت شريف ايران و از جوانان برومند كه از بسيج عمومى استقبال نمودند تشكر مى‏كنم. دفاع از اسلام و كشور اسلامى امرى است كه در موقع خطر تكليف شرعى، الهى و ملى است و بر تمام قشرها و گروه‏ها واجب است. در اين موقع حساس كه ملت با دشمنان سرسخت و ابرقدرت‏ها خصوصاً امريكا كه با مداخله جنايتكارانه خودش در طول سلطنت غاصبانه محمدرضا پهلوى، ملت ما را از رشد سياسى و فرهنگى و اقتصادى بازداشت و ذخائر اين ملت فقير را به يغما برد، مواجه است، اگر غفلت شود و با قدرت و پشتكار در مقابل دشمنان بشريت خود را مهيا نكند و با بسيج عمومى كه به خواست خداوند متعال هيچ قدرتى نمى‏تواند با آن مقابله كند مهياى دفاع از كشور اسلام نشود، خود را و كشور خود را با دست خود به تباهى كشانده است. من از آنچه تاكنون به همت مردان و زنان باشرف و رزمنده شده است، اميد آن دارم كه در بسيج همه جانبه آموزش نظامى و عقيدتى و اخلاقى و فرهنگى با تاييد خداوند متعال موفق شوند و دوره تعليمات و تمرين‏هاى عملى نظامى و پارتيزانى و چريكى را شايسته و به طورى كه سزاوار يك ملت اسلامى بپا خاسته است، به پايان رسانند. بكوشيد تا هر چه بيشتر نيرومند شويد در علم و عمل و با اتكال به خداى قادر، مجهز شويد به سلاح و صلاح، كه خداى بزرگ با شماست، كه دست قدرتى كه قدرت‏هاى شيطانى را در هم شكست پشتيبان جامعه الهى است.

من اميدوارم كه اين بسيج عمومى اسلامى، الگو براى تمام مستضعفين جهان و ملت‏هاى مسلمان عالم باشد و قرن پانزدهم قرن شكستن بت‏هاى بزرگ و جايگزينى اسلام و توحيد به جاى شرك و زندقه و عدل و داد به جاى ستمگرى و بيدادگرى و قرن انسان‏هاى متعهد به جاى آدمخواران بى‏فرهنگ باشد.

اى مستضعفان جهان! بپا خيزيد و خود را از چنگال ستمگران جنايتكار نجات دهيد. و اى مسلمانان غيرتمند اقطار عالم! از خواب غفلت برخيزيد و اسلام و كشورهاى اسلامى را از دست استعمارگران و وابستگان به آنان رهائى بخشيد.

اى ملت شريف ايران! به نهضت اسلامى خود ادامه دهيد و به اجانب (هر كه باشد) اجازه ندهيد كه در سرنوشت شما دخالت كند و به غارتگرى‏ها براى هميشه خاتمه دهيد و با قاطعيت از امريكا و هر

صحيفه نور ج 11 صفحه 276

دولت ديگر كه به حمايت خيانتكار به اسلام و ملت (محمدرضا پهلوى) برخاسته است، بخواهيد كه اين جانى و اموال مسروقه ملت را به ما برگردانند و تا پيروزى از پاى ننشينيم.

بار الها! پشتيبان ملت و جوانان عزيز ما باش كه اينان براى رضاى تو بپا خاسته‏اند و با نهضت خود دشمنان دين را از صحنه رانده‏اند: انك على كل شى‏ء قدير .

سلام و درود بر ملت بزرگ و بر مبارزان راه حق و استقلال و آزادى.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-26-2011, 03:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 277

تاريخ: 4/12/58

انتصاب آيت‏الله اردبيلى به رياست دادستانى كل كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقاى حاج سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى دامت افاضاته‏

نظر به اهميت نقش قوه قضائيه در تأمين سعادت و سلامت جامعه و تماميت نظام جمهورى اسلامى و ضرورت ايجاد تشكيلات نوين قضائى بر اساس تعاليم مقدس اسلام، به رياست دادستانى كل كشور منصوب مى‏شويد تا با همكارى رئيس ديوانعالى كشور، فقها، قضات، كارمندان شريف و صالح دادگسترى و حقوقدانان ديگر به تهيه طرح و برنامه و ايجاد تشكيلات نوين به تدوين لوايح قضائى جديد جمهورى اسلامى ايران بپردازيد. اميدوارم خداوند متعال شما را در انجام اين امر خطير يارى فرمايد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page