توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صحيفه نور
صفحه ها :
1
2
3
4
5
[
6]
7
8
9
afsanah82
07-28-2011, 02:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 196
تاريخ: 1/2/60
مقدمه كتاب پيام خون به قلم امام خمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه مقابل شما است جملاتى از وصيتهاى عدهاى از شهداء انقلاب اسلامى است. براستى انسان را بياد شهداء صدر اسلاماندازد، من شرمم مىآيد كه خود را در مقابل اين عزيزان سرشار از ايمان و عشق و فداكارى به حساب آورم، آنان با عشق به خداى بزرگ به معشوق خويش پيوستند و ما هنوز در خم يك كوچه هم نيستيم. خداوندا! اين عزيزان از خود گذشته را در جوار رحمت خود بپذير، و ما را از قيدها و بندهاى خود بينى و خودخواهى نجات مرحمت فرما.
انك ذوالفضلالعظيم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 198
تاريخ 1/2/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از خلبانان نيروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
من ضمن تقدير از اين شجاعت و ابتكار آقايان و باز تقدير از اينكه شماها اول كسى بوديد كه به ملت پيوستيد و اميدوارم كه تا آخر هم به اين عهد خودتان باقى باشيد. بايد يك چند كلمهاى عرض كنم و آن امرى است كه از همه امور براى هم كشور، هم براى اسلام و هم براى ارتش مهمتر است و او همانى كه پيروزى را به شما داد، وحدت كلمه و انسجام كامل در همه قواى مسلح.
اگر بنا بشود كه خداى نخواسته در قواى مسلح به واسطه تبليغات سوئى كه گاهى به اغراض فاسدى مىشود، يك اختلافى پيدا بشود، اين موجب اين مىشود كه عنايت خداى تبارك و تعالى خداى نخواسته برگردد و باز همان ابتلائات و همان بساطى كه ديديد در طول تاريخ بر اين ملت واقع شد، خداى نخواسته عود كند. بر همه شما و بر همه ما و بر همه ملت است كه وحدت كلمه را همانطورى كه تا حالا بحمدالله حفظ كردهاند، از اين به بعد هم حفظ كنند و به حرف مفسدها كه برانگيخته از همان ابرقدرتها هستند، هيچ گوش ندهند و اگر چنانچه در بينشان يك افراد فاسدى پيدا شد كه بخواهند تفرقه ايجاد كنند، آنها را نصيحت كنند و اگر گوش نكردند، به فرماندهان معرفى كنند تا آنها را به دادگاه ببرند و نگذارند كه خداى نخواسته اين انسجامى كه الان بين همه هست گسيخته بشود. و مهمتر از اين توجه به خداست، هر چه داريم از اوست و هر چه هستيم، او هستى داده به ما و ما بايد توجه به او دائما داشته باشيم و بدانيم كه پيروزى از اوست و اگر خداى نخواسته انحرافى پيدا بشود، شكست به عهده ماست. و من اميدوارم كه شما برادرهاى عزيز توجه داشته باشيد كه اسلام براى همه، براى همه مستضعفين كه از آن جمله خود شماها هستيد، يعنى شمائيد كه قدرتهاى بزرگ شما را كوچك شمردند و بحمدالله شما ثابت كرديد كه تخيلات آنها باطل است. و اميدوارم كه باز با جديت خودتان، ابتكار خودتان، به راه انداختنكارهايى كه بايد راه بيفتد، باز به دشمنها اثبات كنيد كه ايران اتكال به خدا پيروز است، و من اميدوارم كه اين پيروزى را هر روز نصيب شما خداى تبارك و تعالى بفرمايد.
سلام و درود بر همه شما و بر همه رزمندگانى كه در راه خدا رزم مى كنند و رحمت بر شهدائى كه از شما و از ديگران تقديم بارگاه خدا شده است. سلامت باشيد. انشاءالله.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 199
تاريخ 3/2/60
بيانات امام خمينى در جمع معاونين فنى وزارت آموزش و پرورش
ما براى اسلام قيام كرديم و همه بايد فداى او بشويم تا تحقق پيدا كند
بسم الله الرحمن الرحيم
مسائل پيش خود آقايان روشن است كه وضع چه بوده است و حالا چه هست و بعد بايد چه بشود. وضع سابق را خوب، همه مىدانيد بلكه شماها كه در كشور بوديد و وارد در مسائل، بهتر از من كه غائب بودم لمس كرديد گرفتارىهاى آن زمان را و بعد هم خوب، خود شماها و ساير ملت بحمدالله با هم مجتمع شدند و رفع كردند آن دزد اصلى را كه امريكاست و آنهايى كه پيوند با او داشتند و بعد هم مبتلا هستيم الان به تتمه اين مسائل و ملتى كه بخواهد خودش روى پاى خودش باشد، آزاد باشد، مستقل باشد، اين ملت بايد مهيا باشد براى اينكه بعد از پيروزى آن گرفتارىهايى كه براى هر انقلابى حاصل مىشود تحمل كند. هيچ انقلابى نمىشود مگر اينكه دنبالش گرفتارىها هست. ما الان اولا بعد از انقلاب بوديم كه همه جا اين گرفتارىها را دارند و داشتند و بعضى ممالك كه انقلاب كردند، شايد از شوروى كه شصت و چند سال است، تا ديگرانى كه بيست سال، سى سال از انقلابشان مىگذرد، اينها باز گرفتارى دارند و اينكه اينجا گرفتاريش به آن حدود نيست، كمتر است از او براى اين است كه اينجا مسلمان هستند اينهايى كه انقلاب كردند. و يك انقلاب دولتى نيست كه يك دولتى يك دولت ديگرى را كودتا كرده باشد و از بين برده باشد بلكه يك مطلب ملى اسلامى است كه به واسطه نارسائىهايى كه در سابق بوده است و گرفتارىهايى كه بوده است و ملت هم ديده است كه اسلام در معرض خطر است قيام كرده است و كار خودش را به اينجا رسانده و بحمدالله اين گرفتارىهايى كه براى كشور ما هست كمتر است از آن گرفتارىهايى كه براى همه انقلابات بوده و نكته اساسىاش هم همين است كه اينجا اسلامى بوده است و زن و مردش در راه اسلام فداكارى كردند و از اين به بعد هم البته باز گرفتارىها هست. ما علاوه بر آن گرفتارىهايى كه بعض انقلابات داشتند، گرفتارى جنگ هم داشتيم براى اينكه كشور ما با خيلى كشورها فرق دارد. كشور ما محل مطامع همه كشورهاى بزرگ است، هم از باب سوق الجيشى ما يك وضع خاصى داريم و هم از حيث مخازن يك وضع خاصى داريم. از اين جهت كشور ما ابتلائش بعد از انقلاب به دست اين قدرتهاى بزرگ تا آن اندازه كه بتوانند، گرفتارى دارد. و اين كسانى كه در داخل هم هستند و بسته به آن قدرتهاى بزرگ هستند اينها هم به اين زودىها دست بردار نيستند، لكن آنچه كه هست اين است كه ما براى اسلام قيام كرديم و
صحيفه نور ج 14 صفحه 200
براى اسلام هم تحمل مىكنيم و من اميدوارم كه پيروز هم بشويم. و اساس را ما از بين برديم ملت ما آنكه اساس بوده است و او آن رشتهاى كه مىدانيد، قدرتى كه بزرگ بود و سلسله پهلوى داشتند و اخيراً محمدرضا به آن قدرت بود و همه قدرتها هم از او حمايت مىكردند، آن اساس را از بين برديد شماها. آن تمام شد. اينها ريشههائى است كه دنبال هر انقلابى هست و بايد هم تحمل كرد و تحمل در اين امر هم براى خداست همانطورى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آنقدر تحمل كرد در مكه و آنقدر رنج كشيد، تازه وقتى كه تشريف آوردند به مدينه كه رنجهاى مكه تمام شد، رنجهاى جنگهاى پيغمبر، آنهمه جنگ در مدت ده سالى كه در مدينه تشريف داشتند و آنهمه رنج كه اصحاب ايشان بردند، آنهمه رنج كه لشكر ايشان برد. اين حال براى ما اينقدرها تا حالا حاصل نشده است. آن رنجهائى كه براى رسول خدا حاصل شد كه در محاصره، سه سال در يك محاصره به همه معنا بود كه حتى براى خوراك چيزى پيدا مىكردند، آبشان، همه چيزشان بايد از خارج با يك زحمتهائى بيايد، آن تا حالا در ايران بحمدالله نشده است و ما بايد آن را الگوى خودمان قرار بدهيم. مائى كه خودمان را امت پيغمبر اكرم مىدانيم و شيعه ائمه معصومين مىدانيم، بايد ببينيم كه آنها در مدت زندگىشان براى اسلام تحمل چه ناروائىها، چه گرفتارىها تحمل كردهاند. حضرت امير سلام الله عليه در ايام خلافتش بدتر بود و برايش و سخت تر برايش گذشت تا ايام قبل از خلافت، تا ايامى كه زمان رسول الله آن جنگ بود و برجستهترين مرد براى جنگ بود. در زمانى كه به خلافت رسيدند گرفتارىشان بسيار زيادتر بود براى اينكه آنوقت عهدهدار يك مسائل بزرگ بودند و غير از چيزهائى كه بايد انجام بدهند مؤونهاش كم بود، معذالك خوب مقاومت كردند و اسلام را ترويج كردند و به پيش بردند و ائمه ما عليهم السلام همهشان يا در حبس بودند يا در تبعيد بودند يا در محاصره بودند. اينها يك چيزى بود كه براى آنها از باب اينكه براى اسلام بود سهل بود. ما هم همين را مىگوئيم كه براى اسلام است و براى اسلام همه چيز سهل است. اسلام چيزى است كه همه ما بايد فداى او بشويم تا اينكه تحقق پيدا بكند. و من اميدوارم كه شماها كه مشغول هستيد، با قدرت فكرى و اتكاء به خداى بزرگ كه قدرت مطلق است اين مسائل را حل كنيد و مشكلات ايران را خود شما و ساير برادرانتان حل بكنند و من وعده پيروزى، انشاءالله به شما مىدهم و خداوند همه شما را موفق و مؤيد و پيروز كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 201
تاريخ 4/2/60
پيام امام خمينى به مناسبت روز زن
بسم الله الرحمن الرحيم
روز ولادت سرتاسر سعادت صديقه طاهره كه والاترين روز براى انتخاب روز زن است، به ملت شريف ايران، خصوصاً زنان محترم تبريك و تهنيت عرض مىكنم. اين ولادت با سعادت در زمان و محيطى واقع شد كه زن به عنوان يك انسان مطرح نبود و و جود او موجب سرافكندگى خاندانش در نزد اقوام مختلف جاهليت به شمار مىرفت. در چنين محيط فاسد و وحشتزايى، پيامبر بزرگ اسلام دست زن را گرفت و از منجلاب عادات جاهليت نجات بخشيد. و تاريخ اسلام گواه احترامات بىحد رسول خدا صلى الله عليه و آله به اين مولود شريف است، تا نشان دهد كه زن، بزرگى ويژهاى در جامعه دارد كه اگر برتر از مرد نباشد، كمتر نيست. پس اين روز، روز حيات زن و روز پايه گذارى افتخار و نقش بزرگ او در جامعه است. اينجانب به زنان پرافتخار ايران، مباهات مىكنم كه تحولى آنچنان در آنان پيدا شد كه نقش شيطانى بيش از پنجاه سال كوشش نقاشان خارجى و وابستگان بىشرافت آنان، از شعراى هرزه گرفته تا نويسندگان و دستگاههاى تبليغاتى مزدور را نقش بر آب نمودند و اثبات كردند كه زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهى نشده و با اين توطئههاى شوم غرب و غربزدگان آسيب نخواهد پذيرفت. هر چند در طول سلطنت غاصبانه پهلوى با آن بوق و كرناهاى تبليغاتى، بجز مشتى زنان مرفه طاغوتى و وابستگان ساواكى و سرسپردگان آنان ديگر قشرهاى ميليونى زنان متعهد كه اساس ملت مسلمانند، در دام فريب دلباختگان به غرب نيفتاده و با عمل خود در طول 50 سال سياه با روى سفيد نزد خدا و خلق شجاعانه مقاومت نمودهاند. لكن در اين تحول الهى اخير، اميد كوردلانى را كه قبله گاه خود را غرب مىدانستند و اكنون هم مىدانند، به طور قاطع و براى هميشه قطع نمودهاند.
پيروز و سرافراز باد نهضت اسلامى زنان معظم ايران! افتخار بر اين قشر عظيمى كه با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع از ميهن اسلامى و قرآن كريم، انقلاب را به پيروزى رسانده و اكنون هم در جبهه و پشت جبهه در حال فعاليت و آماده فداكارى هستند، رحمت خداوند بر مادرانى كه جوانان نيرومند خود را به ميدان دفاع از حق فرستاده و به شهادت ارجمند آنان افتخار مىكنند. نفرت بر آن عروسكهائى كه در كاخهاى ننگين داخل و خارج به زندگانى حيوانى پست، دل بسته و جز به فكر فساد انگيزى نيستند. بريده باد زبانها و دستهاى جنايتكارى كه با گفتار و قلمفرسائى خود، كوشش دارند جمهورى اسلامى را بشكنند و كشور عزيز را به دامن چپ يا راست بكشانند! درود
صحيفه نور ج 14 صفحه 202
بى پايان بر زنان متعهدى كه اكنون در سراسر كشور، به تربيت نوباوگان و تعليم بيسوادان و تدريس علوم انسانى و آموزش فرهنگ غنى قرآنى اشتغال دارند. و درود خداوند بر زنانى كه در اين انقلاب و در دفاع از ميهن، به درجه والاى شهادت نائل شدهاند. و بر آنانى كه در بيمارستانها و درمانگاه در خدمت معلولان و بيماران مىباشند. و درود بر مادرانى كه جوانان خود را با افتخار از دست دادهاند. مبارك باد روز زن بر زنان متعهد كشورهاى اسلامى! و اميد آن است كه جامعه زنان، از غفلت و خواب مصنوعى كه از جانب چپاولگران بر آنان تحميل شده است، برخيزند و همگان دوش به دوش هم به داد بازيخوردگان برسند. و زن را به مقام والاى خود، هدايت كنند. و اميد است كه زنان ساير كشورهاى اسلامى، از تحول معجزهآسايى كه براى زنان ايران در اثر انقلاب بزرگ اسلامى حاصل شد، عبرت گرفته و بكوشند تا جامعه خود را اصلاح نمايند و كشورهاى خود را به آزادى و استقلال برسانند. رحمت و بركت حق تعالى نثار زنان با شخصيت اسلام و ايران عزيز.
والسلام على عبادالله الصالحين من المؤمنين و المؤمنات
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 203
تاريخ 7/2/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمنهاى اسلامى معلمان استان مازندران، كاركنان خدمات هليكوپتر و هواپيمائى، مديران كل پست و تلگراف و تلفن تهران و عدهاى از اهالى لاريجان
انقلاب ايران، انقلابى است از خود ملت با فرياد الله اكبر
بسم الله الرحمن الرحيم
اين انقلاب ويژگىهاى بسيار مثبت داشت و دارد. اين انقلاب از باب اينكه يك انقلابى از خود ملت بوده است و مثل انقلابهاى ديگرى كه اكثراً يا همه، انقلاب ملت مستقيماً نبوده بلكه گاهى حزبى در رأس بوده است و انقلاب كرده است و گاهى حكومتى بر حكومت ديگر قيام كرده است بر ضد حكومت ديگر و او را سرنگون كرده است. انقلاب ايران نه مثل كودتاهاى دنياست و نه مثل انقلابات دنيا، يك انقلاب خاص به خودش است. انقلابى است كه از خود ملت با فرياد الله اكبر و با فرياد جمهورى اسلامى، اين دو خصوصيت كه يكى خود ملت در صحنه حاضر هست و بود و يكى اينكه راه يك راه بود، يك راه اسلامى. اين دو خصوصيت و دو ويژگى اسباب آن شد كه بعد از اينكه بر اين قدرتهاى شيطانى كه در ايران هدايت مىشد و همه قدرتها هم در دنبال آن بودند به شكست رسيدند، اينطور نبود كه ملت كنار برود و بگويد كه ما رژيمى را كنار زديم و حالا اشخاص خاصى بيايند و در صحنه اداره كنند كشور را. خود ملت در همه جا و در همه ارگانها حاضر بودند و تمام جهات انقلاب جوشيده از متن ملت بود. اين انجمنهاى اسلامى كه در سرتاسر كشور در همه جا تشكيل شد، اينطور نبود كه يك كسى طرحريزى كرد كه اى ملت بيائيد انجمن اسلامى تشكيل بدهيد. يكدفعه خود ملت در هر جا كه بودند خودشان انجمن اسلامى تشكيل كردند، كه الان شما آقايان كه اينجا هستيد و از استان مازندران تشريف آورديد يك شعبه از اين گروه كثيرى كه در هر جا انجمن اسلامى تشكيل دادهاند شما هستيد و انشاءالله موفق باشيد .
تمام چيزهائى كه بعد از انقلاب حاصل شد براى خاطر همان كه ملت انقلاب را از خودش مىدانست ، نه يك انقلابى كه به دست شرق واقع بشود يا به دست غرب واقع بشود يا به دست حزبى از احزاب واقع بشود يا گروهى از گروهها، يك انقلابى بود كه خود ملت انجام داد و قيام كرد و خود ملت هم از خودش دانست اين انقلاب را همانطورى كه اسلام را از خودش مىداند و اين اسباب اين شد كه در سرتاسر كشور خود ملت در همه حوائج اقدام كرد و حاضر در صحنه بود، بىتفاوت نبود، اينطور نبود كه رها كنند، بعد از اينكه انقلاب را رها كردند رها كنند و بروند سراغ كارشان. رها نكردند، در صحنه
صحيفه نور ج 14 صفحه 204
حاضر هستند و همين حضور است كه موجب اين است كه آسيب نبيند اين انقلاب. اگر انقلاب مال يك حزبى بود يا مال يك گروهى بود و مردم حاضر نبودند در صحنه، آن انقلاب دوام نداشت و هميشه بايد حفظش با سرنيزه بشود. آنهائى كه انقلاب كردند در جاهائى يا شورش كردند، بعدش حفظ انقلاب را بايد با سرنيزه بكنند. ايران حفظ انقلاب را با افراد مؤمن كرد و الان هم به دست افراد مؤمن اين انقلاب پيش مىرود. اين انجمنهاى اسلامى كه در سرتاسر كشور بعد از انقلاب يكدفعه جوشيد و از متن مردم بيرون آمد و همين طور كميتهها، پاسداران و جهاد سازندگى همه اينهائى كه الان در ايران مشغول به فعاليت هستند، اينها از باب اين است كه كشور را از خودشان مىدانند مثل رژيم سابق نيست كه اين توهم را يا اين واقعيت در كار باشد كه خوب ما براى چه كسى فعاليت كنيم، براى آمريكا فعاليت كنيم؟ آنها دارند همه چيز ما را مىبرند و در همه ارگانهاى ما مستشار دارند و چپاولگر، ما چرا خدمت بكنيم و ديگران و اجنبى منافع را ببرند. از اين جهت مردم بىتفاوت بودند و يا يك مخالفى بودند كه كارشكنى مىكردند براى دولت هاى غاصب، اما حالا وضع يك وضع ديگرى است. شما مىبينيد كه حكومت از خود مردم است و اگر شما شكل و شمايل وزراى اين حكومت را تماشا كنيد و سوابق زندگى آنها را، مىبينيد كه حتى يك نفر از آنها شبيه به اين افرادى كه در زمان طاغوت بود نيستند، اينها چهرههايى هستند از خود ملت و چهرههايى هستند كه از توده مردم هستند. ديگر سلطنههانيست در كار و ملكها در كار نيست و امثال ذلك. اگر شما يك مجلهاى كه چند روز پيش از اين آوردند پيش من و من ديدم هيات وزراى زمان طاغوت را وهمه آن زمانهايى كه بودند يك هيات وزرائى بود كه همه جزء ملكها و سلطنهها و همه از آن طاغوتها بودند و يك تشكيلى كرده بودند كه جامع بود بين اشخاصى كه خائن بودند، اگر خائن هم نبودند از طبقه بالاى كشور بودند، يعنى آن طبقه مرفه بالانشين. همين طور مرسوم شده بود از اول تا اين زمان كه بايد حتماً آنهائى كه به وزارت مىرسند از توده مردم نباشند بايد به قول خود آنها از طبقه ممتاز، ممتاز به نظر آنها يعنى ثروتمند، يعنى يال و كوپال دار، يعنى اطرافى دار و داراى پاركهاى بزرگ و زمينهاى زياد، تا اينطور نبودند، لياقت نداشتند كه در يك حكومتى وارد بشوند و اگر يك وقت فرض كنيد از دستشان در برود و يك كسى كه از آنها نباشد، اين هم وارد بشود اين يك امر نادرى بوده است و شايد براى بازى دادن مردم بوده. لكن امروز شما هر يك از اينهائى كه متصدى در كارها هستند وقتى ملاحظه كنيد مىبينيد كه از همين خود مردم هستند. رئيس جمهور يك شخصى است پسر بنى صدر همدانى، يك ملاى همدان، حالا هم كه هست از آن يال و كوپال دارها نيست و از خود مردم است. نخست وزير هم كه مىبينيد كه كسى است كه در آن دوره آنقدر زجر كشيده است و از خود اين مردم است و همين طور ساير اشخاصى كه در اين ارگانهاى دولتى هستند. الان ما نمىتوانيم بگوئيم كه يك دولتى است و يك ملتى. الان يك دولتى است كه بعضى از آنها را خود مردم روى كار آوردند براى اداره كشور، از خودشان است. مردم اينها را از خودشان مىدانند و لهذا آنطورى كه در سابق بود كه هيچ يك از مردم الا آنهائى كه در اطراف
صحيفه نور ج 14 صفحه 205
خود آنها بودند و براى چپاولگرى و ابزار چپاولگرى بودند، توده مردم، بازار، كارخانهها و كشاورزها و توده جمعيت هيچ به آنها نظرى نداشتند و آنها را از خود جدا مىدانستند، آنها هم خودشان را از ملت جدا مىدانستند. آنها هم وقتى كه فرض بفرمائيد بين مردم گاهى پيدا مىشدند با آن دم و دستگاههاى زياد و افرادى كه نگهبان آنها باشد و نگهدار آنها باشد و كالسكههاى كذائى و اتوموبيلهاى كذائى و امثال اينها، آنها به مردم نظر استضعاف مىكردند و اينها را كوچك مىشمردند و مردم هم آنها را ظالم مىدانستند و چپاولگر. امروز نه دستگاههاى دولتى ما مردم را استضعاف مىكنند و كوچك مىشمارند، مىگويند كابينه ما خود اين مردم هستند و واقع هم همين است. مردم خودشان حاضرند در صحنه و نه مردم اينها را يك جنس ممتاز و يك افراد والا مقام مىدانند، از خودشان مىبينند و از خودشان مىدانند. با مردم هم مىروند و صحبت مىكنند و توى مردم هستند. اين از ويژگىهاى اين است كه انقلاب، انقلاب مردمى است نهانقلاب حزبى نه انقلاب حكومتى، نه كودتاى يك حكومتى يا يك كسى بر ضد ديگرى. خود مردم جمع شدند آن حكومت را كنار گذاشتند يك حكومتى را سر جايش گذاشتند و خود مردم كميته درست كردند. آن روزى كه انقلاب به ثمر رسيد و پيروز شد كه محتاج بود كشور به حفظ انتظامات، خود مردم متكفل اين شدند. يك دستهاى به عنوان پاسدار مشغول فعاليت بودند و حفظ كردند كوچه و خيابان و بازار و منزلهاى مردم را، نه كسى به آنها گفته بود كه بيائيد اين كار را بكنيد. اينها چون از خودشان مىدانستند كشور را، خودشان وارد صحنه شدند. شمائى هم كه در سر تا سر كشور خودتان و رفقايتان انجمنهاى اسلامى تشكيل داديد، اينطور نبود كه يك كسانى آن بالا بنشينند و بگويند انجمن اسلامى درست كنيد، خودتان احتياج ديديد كه بايد يك كشورى كه اسلامى است، همه چيزش اسلامى باشد. اين احتياجى كه شما ديديد اسباب اين شد كه همانطورى كه پاسدارها مملكت را محتاج مىدانستند به اينكه بايد حفظ بشود، مشغول شدند، شما هم گفتيد كه بايد چهره اسلام حفظ بشود و در همه جا اين معنا را قيام بر آن كرديد.
بايد با دقت افراد را بررسى كنيد، اشخاصى هستند كه دشمنند و با صورت دوست در بين شما وارد مىشوند
لكن بايد اين مطلب را انجمنهاى اسلامى سرتاسر كشور بدانند كه با اين انجمنهاى اسلامى، اشخاصى هستند كه دشمنند و با صورت دوست در بين شما وارد مىشوند و مىخواهند كه انجمنهاى اسلامى شما را به فساد بكشند. بايد هر يك از شما توجه به اين معنا داشته باشيد كه اينهائى كه در انجمن اسلامى مىخواهند وارد بشوند و فعاليت بكنند زندگى قبل از انقلابشان چه بوده، يك ساواكى نباشد كه حالا آمده باشد يك تسبيحى دستش گرفته باشد و يك ريشى گذاشته باشد و شما را بخواهد بازى بدهد، ببينيد قبلا اين چكاره بوده، خانوادهاش چه خانوادهاى است، خودش چه بوده است تحصيلاتش كجا بوده و چه بوده است فكرش چه جور فكرى بوده است. اينها را بايد از قبل از انقلابشان ما شناسائى بكنيم. زمان انقلاب همه انقلابى هستند. الان از اشخاصى كه فرض كنيد در
صحيفه نور ج 14 صفحه 206
ساواك بودند، الان هم اينها مىگويند كه ما آنوقت هم مخالف بوديم با رژيم. حالا همه اظهار مخالفت با رژيم سابق مىكنند، لكن عدهاىشان هستند كه نوكر همانها هستند و چشمشان را دوختهاند به اينكه دوباره آن آمال و آرزوهايى كه داشتند دوباره برگردد به حال خودش و اين خيال خام را به سر خودشان مىپزند و وارد مىشوند در اين ارگانهائى كه از جوانهاى عزيز ما، متعهد ما دارد خدمت مىكنند و تشكيل دادند، اينها ممكن است كه در اينها وارد بشوند و بدون اينكه شماها توجه بكنيد يك وقت توجه بكنيد به اينكه به فساد كشيده شده اين انجمن. انجمن اسلامى بايد از افرادى باشد كه خانوادهاش مسلم، خودش مسلم، زمان قبل از انقلابش آدم متعهد مسلم بعد از انقلابش اينطور. يك همچو افرادى بايد باشد نه اينكه هر كس آمد خواست وارد بشود و يك قدرى هم فرض كنيد كه اظهار انقلابى بودن كرد و اظهار اسلام كرد، شما بازى بخوريد. بايد با دقت افراد را بررسى كنيد كه مبادا خداى نخواسته در بين شما اشخاصى باشند كه انجمن اسلامى را به تباهى بكشند و دنبال او صورت اسلام را در دنيا مشوه كنند. اين يك تكليف شرعى الهى است براى همه اين ارگانهائى كه يا به عنوان انجمن اسلامى يا به عنوان كميته يا به عنوان جهاد سازندگى كه همه اينها خدمتگزار هستند و به عنوان خدمتگزارى در اين كشور دارند خدمت مىكنند براى اينكه كشور را از خودشان مىدانند، لكن توجه به اين معنا لازم است كه افراد انتخاب بشوند خصوصا در انجمنهاى اسلامى كه اسم اسلام و انجمن اسلامى روى آن گذاشته شده است. بايد درست با كمال دقت ملاحظه بشود و اگر فردى را يا افرادى را ديدند كه سوابق اين، آن سوابقى كه بايد باشد نيست آنها را وارد نكنند در اين انجمنها، نه اينكه آنها را طردشان - را از جامعه بكنند، كارهاى ديگرى جامعه دارد بروند كارهاى ديگرى را انجام بدهند. لكن انجمن اسلامى كه مىخواهد بلندگوى اسلام باشد و مىخواهد در هر جا اسلام را پياده كند اين را از افرادى كه سابقاً سوابقشان اسلامى نبوده اطمينان به آنها نمىتوانيد شما بكنيد. بنابراين يكى از وظايف شما انتخاب افراد است، افراد مؤمن قبل از انقلاب و در زمان انقلاب، خانواده چه خانوادهاى بوده و امثال ذلك، يكى هم قضيه عهدهدارى شما، يك همچو محلى را كه در هر جا مىگوئيد ما انجمن اسلامى داريم اين يك مسألهاى است كه يك عهدهدارى براى انسان، تحميل انسان مىشود. انسان وقتى كه ادعا كرد كه من مسلمانم اين عهدهدار كانه پيمانى است بين او و خداى تبارك و تعالى كه به اسلام عمل كند و به اسلام معتقد باشد. شمائى كه الان مىگوئيد ما انجمن اسلامى هستيم، انجمن اسلامى معلمين، انجمن اسلامى ارتش، انجمن اسلامى فلان اداره، فلان كارخانه، بايد خودتان توجه به اين معنا بكنيد كه مبادا خداى نخواسته از افراد جوانى كه تجربهشان كم است اينها يك وقت يك حركاتى صادر بشود، يك چيزهائى واقع بشود كه برخلاف مقاصد اسلام باشد انجمن اسلامى در همه جا خوب است، لكن نه به اين معنا كه در هر جا كه رفتند بخواهند قدرت به دست بگيرند، به اين معنا كه هر جا رفتند بخواهند ارشاد بكنند مردم را. يك مدرسه باشد در يك جائى كه فرض بفرمائيد بيشتر نبوده است، اين شمائى كه انجمن اسلامى معلمين هستيد بايد معلمين را ارشاد بكنيد به اينكه راه و روش بايد چه باشد و آنهائى كه انجمن اسلامى در ارتش هستند آنها هم تبليغ بايد بكنند، ارشاد بايد
صحيفه نور ج 14 صفحه 207
بكنند اما دخالت نظامى نبايد بكنند.
و من به همه شماها و به همه ملت ايران اطمينان مىدهم كه مادامى كه شما توجهتان به اسلام است و مادامى كه خودتان در صحنه حاضر هستيد همانطورى كه الان هستيد و الان جنگ وقتى كه در ايران بپا شد و تحميل شد بر ايران مىبينيم كه سرتاسر كشور مردم حاضر هستند در صحنه جنگ، آن كه پشت جبهه هست خدمت مىكند به جنگجويان و آنهائى كه در آنجا هستند با كمال جديت و اخلاص و با روحيه بزرگ مشغول فعاليت هستند و بحمدالله در اين روزهاى اخير هم پيروزىهاى چشمگيرى به دست آوردند. بايد شماها كه در پشت جبهه هستيد توجه كنيد كه تقويت كنيد روحيه ارتش را، روحيه پاسداران را و روحيه رزمندگانى كه در آنجا هستند چه از جهاد سازندگى و چه از تودههاى مردم و عشاير. بايد همانطورى كه تا حالا پشتيبانى را اظهار كرديد از اين به بعد هم حاضر باشيد و پشتيبانى خودتان را از اين قواى مسلح اعلام كنيد و عمل كنيد و همين طور راجع به جنگزدهها همانطورى كه تاكنون مشغول بوديد به اينكه همراهى كنيد، از اين به بعد هم همراهى كنيد و نگذاريد به اين جنگزدههائى كه از خانمانشان آواره شدند بد بگذرد. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همه ما را و همه شما را و همه ملت را موفق كند كه به اسلام وفادار باشيم و عمل كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:26 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 208
تاريخ 9/2/60
پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد شهادت استاد شهيد مرتضى مطهرى
بسم الله الرحمن الرحيم
سالروز شهادت شهيدى مطهر است كه در عمر كوتاه خود اثرات جاويدى به يادگار گذاشت كه پرتوى از وجدان بيدار و روح سرشار از عشق به مكتب بود. او با قلمى روان و فكرى توانا در تحليل مسائل اسلامى و توضيح حقايق فلسفى، با زبان مردم و بىقلق و اضطراب، به تعليم و تربيت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بىاستثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصايح او كه از قلبى سرشار از ايمان و عقيدت نشأت مىگرفت براى عارف و عامى سودمند و فرحزاست. اميد آن بود كه از اين درخت پر ثمر، ميوههاى علم و ايمان بيش از آنچه بجا مانده، چيده شود و دانشمندانى پر بها تسليم جامعه گردد. معالاسف دست جنايتكاران مهلت نداد و جوانان عزيز ما را از ثمره طيبه اين درخت برومند محروم نمود و خداى را شكر كه آنچه از اين استاد شهيد باقى است، با محتواى غنى خود مربى و معلم است. مرحوم شهيد استاد مرتضى مطهرى به ابديت پيوست، خدايش با رحمت خود با مواليانش محشور فرمايد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 209
تاريخ 10/2/60
پيام امام خمينى به مناسبت روز جهانى كارگر
بسم الله الرحمن الرحيم
مبارك باد روز كارگر بر خصوص كارگران گرانقدر و بر عموم ملت و مستضعفان جهان. بزرگداشت روز كارگر، اين ستون فقرات استقلال كشور و اين اسطوره سرنوشتساز و رهائىبخش از وابستگىها و پيوستگىها، وظيفهاى است ملى و اسلامى و همگانى. طبقه شريف كارگر در اين مدت كوتاه و خصوصاً بعد از تجاوز عمال اجانب به خاك ميهن عزيز ثابت كرد كه قادر است با خواست خداوند متعال، كشور عزيز را با كوشش شبانه روزى از وابستگى نجات دهد و مشت قدرتمند گره كرده خود را بر دهان ياوهگويان و تبليغاتچيان خارج و تفاله وابسته مزدور داخل كوبد و دست رد به سينه منحرفان و منافقان وابسته به چپ و راست با قدرت هر چه بيشتر زند. امروز بعد از دو سال جنايتكارى گروههاى وابسته به قدرتهاى خارجى، مشت آنان در پيشگاه ملت و خصوص كارگران عزيز به خوبى باز و اين گروهكهاى نادان با كردار و گفتار خود ثابت كردند كه دشمنان خلق و خالق و بازيگرانى ناشى در صحنه مىباشند. اين سوداگران در اعمال فتنهانگيز بچگانه خود، چهره قبيح خود را به ملت و خصوص طبقه مستضعف كه مىرفت پشتيبانى آنان را باور كند، آنچنان ناشيانه نشان دادند كه براى كسى نبايد جاى شك و ترديد باقى باشد كه اينان جيره خواران كاخ سفيد و كرملين مىباشند و دشمن درجه يك كارگران و كشاورزانند. برادران عزيز كارگر كه براى خودكفائى كشور با جان و دل و كار طاقت فرسا به خدمت به كشور اشتغال داريد! اينان به خيال خام خود مىخواهند شما عزيزان را آلت مقاصد شوم خود قرار داده و در نفع ابر قدرتها از شما استفاده نمايند. بهوش باشيد كه اينان كسانى هستند كه دانشگاه را سنگر جنگ عليه اسلام و ايران كردند و اصرار آنان و هوادارانشان براى باز شدن دانشگاه به منظور مقاصد شوم آمريكاست. اينانند كه در كردستان و ديگر جاها بر ضد جمهورى اسلامى با دشمنان اسلام پيوند بسته و به جنگافروزى برخاستهاند و اينان هستند كه در هر فرصت جوانان متعهد ما را با اسلحه گرم و سرد مورد حمله قرار داده و مىدهند و اينان هستند كه پس از هر پيروزى چشمگير از طرف قواى مسلح در جبهه، در پشت جبهه و در شهرهاى مختلف به جنگ افروزى و افساد مى پردازند تا اذهان را از جبههها معطوف كنند و اينانند كه در توطئه عليه جمهورى اسلامى دست دارند. برادران و خواهران! بهوش باشيد كه خدمت ارزنده شما در راه كشور عزيز اسلامى با دست جنايتكار اين گروهكها به خدمت آمريكا كشيده نشود.
صحيفه نور ج 14 صفحه 210
و اى ملت بزرگ و قهرمان و شهيد پرور! بيدار باشيد كه اين تفاله استعمار، دختران و پسران شما را آلت دست جهانخواران چپ و راست قرار ندهند. من بار ديگر روز كارگر را بر ملت عزيز و خصوص كارگران تبريك و تهنيت عرض مىكنم و از خداوند متعال سعادت همگان را خواستار و قطع ريشههاى فساد را اميدوارم. درود و تحيت بر ملت بزرگ ايران، پايدار باد جمهورى اسلامى ايران.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 211
تاريخ 10/2/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كار و امور اجتماعى و كارگران كارخانجات مختلف سراسر كشور
كشاورزان و كارگران اساس استقلال كشور هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاءالله مبارك باشد بر همه مستضعفين جهان و بر ملت ايران و بر شما كارگران متعهد اسلامى، روز كارگر مبارك باشد بر ملت ايران كه چنين جوانان متعهدى در كارگاهها مشغول فعاليت هستند. دو قشر از ملت ستون فقرات كشور و انقلابند. يك قشر، قشر كارگر كه با مجاهدات پيگير خود، قبل از انقلاب با اعتصابات دامنهدار خود انقلاب را به پيروزى رساندند و بعد از انقلاب هم آنها هستند كه با كوشش خود و جهاد خود در راه اسلام اين انقلاب را به پيش مىبرند و من اميدوارم كه كوشش آنها در پيشگاه مقدس خداى تبارك و تعالى مقبول باشد و سرفراز باشند در اينجا و در آنجا و قشر دوم كشاورزانند. كشاورزان و كارگران اساس استقلال كشورند و اگر اين دو قشر به طور دلخواه انشاءالله عمل كنند، گرفتارىهاى كشور ما انشاءالله رفع مىشود و از اين جهت است كه اين دو قشر بيشتر مورد هجمه مخالفين انقلاب اسلامى هستند. بىجهت نيست كه فعاليت گروههائى كه به خلاف جمهورى اسلامى هستند و وابسته به اجانب هستند به اين دو قشر بيشتر توجه دارند و اين دو قشر را بيشتر مىخواهند به انحراف بكشانند. در كارخانهها آنچه كه مورد نظر آنهاست در عين حالى كه مدعى هستند كه ما طرفدار كارگر هستيم، طرفدار ضعفاى كشور هستيم، كارى انجام مىدهند كه اين قشر را به بيكارى، كم كارى، اعتصاب وادارند و اين آمال قدرتهاى بزرگ است كه اگر چنانچه قشر كارگر مابه وظيفه اسلامى انسانى خود عمل نكنند، يكى از ستونهاى فقرات ملت شكسته خواهد شد. و بىجهت نيست كه در بين كشاورزها هم همين جمعيتهاى انحرافى و وابسته مىروند و آنها را نمىگذارند به طور شايسته عمل كنند و اگر چنانچه عمل هم كردند، خرمنهاى آنها را گاه گاه مىسوزانند. اگر اين دو قشر پايدارى كنند در مقابل اين اشخاصى كه براى شكست جمهورى اسلام كه دنبالهاش شكست اسلام است، اگر پايدارى كنند، اين كشور به پيش خواهد رفت. همانطورى كه سرحدات را قواى مسلح نگهدارى مىكنند و با شجاعت و شهامت از اسلام دفاع مىكنند و جوانانى پر ارزش را از دست مىدهند معذلك با كمال شجاعت به دفاع از كشور و اسلام مشغول هستند، در داخل كشور هم مجاهدين كارگر و مجاهدين كشاورز مجاهده مىكنند نظير همان مجاهدات. آنها سرحدات را از آسيب حفظ مىكنند و شما متن كشور را از وابستگى حفظ مىكنيد. آنها مجاهد
صحيفه نور ج 14 صفحه 212
فى سبيلالله هستند و شماها هم مجاهد فى سبيلالله. همانطور كه خون آنها در پيش خداى و تعالى مقدس و ارجمند است. عرق شما هم در پيشگاه خداى تبارك و تعالى مقدس است. اگر شما كارگران و كشاورزان سراسر كشور قيام كنيد به امرى كه مصلحت كشور شما، استقلال كشور شما، آزادى شما به او بستگى دارد، اين كشور به پيش خواهد رفت و آسيب نخواهد ديد. شما بايد بيدار باشيد و بحمدالله ملت امروز هوشيار است و گول اين جمعيتهائى كه برخلاف مسير اسلام مىخواهند كشور ما را يا به طرف شرق بكشند و يا به طرف غرب، خود ملت هوشيارند و گول اين جمعيتها را نخواهند خورد. من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما را، برادران عزيز كارگر كه آبروى كشور و اسلام هستيد و برادران كشاورز كه همدوش شما هستند، در به ثمر رساندن استقلال كشور دعا مىكنم و تشكر مىكنم و همانطورى كه از آن اشخاصى كه در سرحدات كشور را حفظ مىكنند و نگهدار استقلال كشور هستند و به آنها دعا مىكنم به شما هم كه همان رويه را داريد به صورت ديگر حفظ استقلال كشور را، حفظ آزادى خودتان را مىكنيد با صورت ديگر، دعا مىكنم و تشكر مىكنم. بايد ملت اسلام، ملت ايران بدانند كه اين قشرهاى ميليونى ملت كه در كارخانجات و در امور كشاورزى مشغول خدمت هستند برگزيدگان خداى تبارك و تعالى هستند و مورد عنايت اسلام و صاحب اسلام هستند و بايد اين قشر فداكار پشتيبان آن قشرهاى فداكار ديگر كه در سرحدات مشغول جانبازى هستند باشند و پشتيبانى همه از هم بكنند تا اينكه انشاءالله اين كشور به خودكفائى برسد و فكر اين معنا كه ما خودمان نمىتوانيم را از سر بيرون كنيد كه ما مىتوانيم و شما برادران و عزيزان وقتى كه اراده كنيد براى خودكفائى، قدرت اين مطلب را داريد. عمده اين است كه شما به بازوان قدرتمند خودتان اتكال كنيد و قشر كشاورز هم به بازوان قدرتمند خودش اتكال كند و با اتكال به خداى تبارك و تعالى و پشتيبانى صاحب اين كشور امام زمان سلام الله عليه اين مقصد را به آخر برسانيد و خواهيد رسانيد.
امروز كشور ما سرتاسر، زن و مرد و بچه و بزرگ در راه اسلامند
آنهائى كه گمان كردند كه مىتوانند در اين كشور باز شيطنتهائى بكنند و گروه كارگر و كشاورز را به تباهى بكشند و آماده كنند براى وارد شدن باز اجانب در اين كشور، اشتباه مىكنند. آنها بر خطا هستند و با ادعاى اينكه ما طرفدار اين قشرها و خلقها هستيم، در عين حالى كه جوانان عزيز ما از هر طبقه در جبهه هستند و مشغول فداكارى هستند و صاحب منصبان عزيز ما در اين چند روز چند نفرشان شهيد شدند، اينها در شهرها فساد مىكنند و توطئه مىكنند. اينها اشتباه مىكنند. اينها اگر به ملت برگردند براى خودشان هم صلاح است و اگر ادامه به اين امر بدهند، يك روز است كه پشيمانى ديگر سودى ندارد و آن روزى است كه به ملت تكليف شود، تكليف شرعى الهى به مقابله با اينها و تكليف آخرى نسبت به اينها تعيين شود. من صلاح همه قشرهائى كه بازى خوردهاند، از ابر قدرتها بازى خوردهاند، از تفالههاى رژيم سابق بازى خوردهاند، از بعضى بازيگرانى كه مىخواهند با بازيگرى خودشان، برگردد اين مملكت به حال اول، مصلحت آنها را اين مىدانم كه توجه
صحيفه نور ج 14 صفحه 213
داشته باشند كه اين مسألهاى است نشدنى كشور ما امروز سرتاسر، زن و مرد و بچه و بزرگ در راه اسلامند و براى استقلال كشور خودشان و براى عزت خودشان و براى ارزش انسانى خودشان كوشش دارند. و شمائيد كه سد راه آزادى و استقلال مىخواهيد بشويد و شما چيزى نيستيد كه بتوانيد در مقابل اين موج خروشان انسانهاى برپاخاسته مقاومت كنيد. پس صلاح شما و صلاح ملت شما و صلاح همه اين است كه اسلحهها را زمين بگذاريد و اين شيطنتها را دست برداريد و به آغوش ملت برگرديد و مثل ساير برادران ما همراه با آنها به زندگى خودتان ادامه بدهيد، كه اين زندگى كه شما الان داريد زندگى شرافتمندانه نيست، زندگى است كه براى هواهاى نفسانى ديگران، شما خودتان را به باد فنا مىدهيد، براى ارضاى خاطر آن تفالههاى رژيم سابق و آن منحرفين از اسلام و شما براى ارضاى آنها جوانانتان را از دست مىدهيد. بيدار باشيد كه نيايد آن روزى كه ملت ما تكليفشان معلوم بشود كه با شماها چه بكنند.
از خداوند تبارك و تعالى سلامت اين ملت اسلامى و عظمت اين كارگران مجاهد فى سبيل الله و آن كشاورزان مجاهد مىخواهم. خداوند به شما قدرت بدهد، خداوند بازوان شما را هر چه بيشتر قوى كند و ارادههاى شما را مصمم كند تا در مقابل همه قدرتهاى عالم در همه و مقابل همه ابر قدرت بايستيد و كشور خودتان را حفظ كنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 214
تاريخ 20/2/60
تلگرام تسليت امام خمينى به مهندس بازرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان ايدهالله تعالى
مصيبت وارده به جنابعالى را تسليت عرض نموده رحمت براى آن مرحوم و سلامت جنابعالى و بازماندگان آن مرحوم را از خداوند تعالى خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 215
تاريخ 21/2/60
بيانات امام خمينى در جمع علما و روحانيون استانهاى آذربايجان شرقى و غربى
قاضى امروز مسؤول حيثيت اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
مجلس، مجلس علماى اعلام است آن هم علماى آذربايجان و اين مجلس كه بركات خداى تبارك و تعالى اميد است به آن نازل شود. لازم است به آقايان معظم آذربايجان، بلكه علماى اعلام همه كشور، بعضى تذكرات را عرض كنم. آذربايجان و علماى آذربايجان در طول تاريخ، پاسداران اسلام و كشور بودهاند و انشاءالله خواهند بود. ما در اين مدتى كه بوديم و حاضر بعضى واقعهها بوديم، از قيام علماى بزرگ آذربايجان مطلع بوديم و حاضر در صحنهاى بوديم كه علماى بزرگ آذربايجان با قيام خودشان در مقابل رژيم پهلوى تكليف الهى خودشان را ادا كردند و منتهى به تبعيد آنها شد و معذلك پيروزى با آنان بود و هست انشاءالله. ما از آذربايجان و خصوصاً علماى آذربايجان همان توقعى را داريم كه از علماى سابق آذربايجان، خصوصاً در اين پنجاه سال اخير، داشتيم. و ما اميد آن را داريم كه همانطور كه علماى آذربايجان در مقابل ظلم و ستمكارى رژيم سابق قيام كردند و نهضت كردند. و لو اينكه گرفتار بعضى از چيزهائى كه نبايد بشوند، شدند، ما اميدواريم كه علماى آذربايجان در صحنه باشند و همه نابسامانىها را توجه داشته باشند و در حل مشكلاتى كه امروز گرفتار آن هستيم و هستند، كوشا باشند و توجه داشته باشند كه دستهاى ناپاكى و گروههاى فاسدى، بالخصوص در مقابل روحانيون و در مقابل جمهورى اسلامى ايستادهاند و بايد با هشيارى همه ملت و خصوصاً علماى آنها و خصوصاً آذربايجان كه در آنجا توطئهها شايد بيشتر باشد، علماى آذربايجان و ساير قشرهاى مؤمن آذربايجان دين خودشان را به اسلام و جمهورى اسلام ادا كنند. ما امروز گرفتار قلمهائى هستيم و گرفتار زبانها هستيم و گرفتار بعضى گروههائى كه مسلح هم هستند، ما گرفتار بعضى اشخاص هستيم كه كنار نشستهاند و به اشخاصى كه در ميدان هستند، چه ميدانهاى جنگ، چه ميدانهاى مبارزه با فساد و چه ميدانهاى بازسازى كشور، در خارج آنها نشستهاند و قلمها را در دست گرفتهاند و اشكال مىكنند و كارشكنى مىكنند. من مىخواهم به قشر روحانيون يك كلمه عرض بكنم كه قضيه قضاوت محول به آنها به حسب شرع هست. من به آن آقايانى كه نشستهاند و به قضاوتى كه در ايران مىشود اشكال مىكنند، يك عرض دارم و يك عرض هم به قضاتى كه در سرتاسر كشور، هر جا هستند، عرض من به قضات اين است كه كوشش كنند، توجه كنند به اينكه اگر با كوشش آنها مسأله قضاوت حل
صحيفه نور ج 14 صفحه 216
نشود، تا آخر قضيه قضاوت به زمين خواهد ماند، كوشش كنند كه اولا علما و اشخاص دانشمند را معرفى كنند و ثانياً آنها كه متصدى امور قضائى هستند توجه كنند به اينكه مسأله بسيار مشكل مهمى و پر مسؤوليتى بر عهده آنهاست، حتى مسؤوليت قضيه قضا از همه مسؤوليتهائى كه در يك كشور هست بالاتر است براى اينكه قاضيان متصدى امورى هستند كه جان مردم، مال مردم، نواميس مردم در گرو كارهاى آنها و قضاوت آنهاست والقاضى على شفير جهنم بايد توجه كنند كه خداى نخواسته جانى به واسطه فتواى آنها و يا قضاوت آنها بدون مجوز شرعى از بين نرود، مالى از بين نرود، حيثيتى، آبروئى از بين نرود كه بسيار اهميت دارد اين مطلب و امروز اهميتش بيشتر از سابق است، سابق قضيه اين نبود كه اگر قاضى تخلف مىكرد، اصل اسلام را مشوه كند، امروز قلمهائى هست كه اگر چنانچه يك قاضى يا چند قاضى ولو اشتباهاً يك كارى انجام بدهد، يا خداى نخواسته عمداً انجام بدهد، اين را پاى روحانيت حساب مىكنند و پاى جمهورى اسلامى حساب مىكنند و بالاخره پاى اسلام حساب مىكنند و لهذا قاضى امروز مسؤول حيثيت اسلام است، مسؤول حيثيت جمهورى اسلام است و مثل قضات در طول تاريخ نيست كه فقط مسؤول باشد نسبت به آن قضاوتى كه در مورد شخصى مىكرد. امروز قضاوت علاوه بر آن بعدى كه هميشه داشته است، يك بعد خاصى دارد و آن بعد خاص آن چيزى است كه برمىخورد به حيثيت اسلام. اگر چند قاضى در چند محل اشتباه بكنند و يا بعضى از آنها مثلاً خداى نخواسته عمداً يك كارى را انجام بدهند، اين اسباب اين مىشود كه قلمهائى كه مىخواهند اين جمهورى اسلامى را از بين ببرند، يكى را چند و چند را صدها جلوه مىدهند و با قلمهاى خودشان به اصل جمهورى اسلامى و به اسلام حمله مىكنند. بنابراين اگر سابق شغل قضا يك شغل در عين حال بسيار مهم و پرمسؤوليتى بود، امروز مسؤوليت او بسيار زيادتر است، بايد بگوئيم صد چندان است. اين يك عرضى است كه به متصديان قضا، چه در حال و چه بعدها كه تصدى مىكنند، عرضى بود كه كردم و يك عرضى هم به اينهائى كه كنار نشستهاند، توى حجرهها نشستهاند، توى خانهها نشستهاند و وارد صحنهها نيستند، لكن اشكال مىكنند، يك عرضى به علمائى است كه در اين مسائل اشكال مىكنند، مصاحبه مىكنند، چيز مىنويسند. اشكال امر آسانى است، انسان مىتواند يك جائى بنشيند و فكر خودش را جمع بكند و اشكال بكند، آنچه مشكل است حل اشكال است. ما امروز چند هزار قاضى در اين كشور لازم داريم، قاضىاى كه قاضى شرع باشد. اين آقايان بايد يكى از چند امر را قبول بكنند يا قبول بكنند كه اصل قضا را در اين جمهورى اسلامى حذف بكنند، اصلا قضاوت هيچ نباشد، هرج و مرج باشد، هر كس مال هر كس را برد و ناموس هر كس را تجاوز كرد و هر كس را كشت، يك محل رسيدگى نباشد، اين يك فرض است. فرض دوم اينكه نه، باشد اما مثل سابق باشد، مثل زمان رژيم پهلوى باشد، يعنى قاضى لازم نيست مسلمان باشد. از قرارى كه به من گفتند در اين قاضى كمونيست هم بوده ، در اين قاضىها مبتلاى به مشروبات هم بوده، اين علماى اعلام يا اين را قبول كنند كه نه، لازم نيست كه قاضى معمم و ملا باشد و اهل علم باشد، به همان ترتيب سابق باشد و قضاوت به دست همان اشخاصى كه سابق بودند باشد، اين هم يك فرض است. فرض ديگر اين است
صحيفه نور ج 14 صفحه 217
كه نه، بايد قاضى به دست همين طبقهاى كه شرع معين كرده است باشد. آقايان مىدانند كه حوزههاى علميه در ايران و در خارج از باب اينكه قضاوت از آنها بكلى سلب شده بود، مهيا نبودند براى اينكه قاضى تربيت كنند. و ما امروز چند هزار قاضى لازم داريم و كمبود داريم. آقايان به جاى اينكه بنشينند و بگويند بچه طلبهها دارند قضاوت مىكنند، خودشان هم بيايند قضاوت كنند، كى جلويشان را مىگيرد؟ معرفى كنند هر عالمى در هر آستانى كه هست، علمائى كه لايقند براى قضاوت و حاضرند براى قضاوت، معرفى كنند، و شوراى قضا قبول مىكند. آن آقائى كه مىفرمايد كه اين قضاوت، قضاوت شرعى نيست، خوب، ايشان خودشان بيايند در رأس قضاوت قرار بگيرند و در هر جائى كه هستند معرفى كنند اشخاصى را كه لياقت براى قضاوت دارند، تا آنها را قاضى قرار بدهند تا وقتى كه وارد در عمل شدند بفهمند كه مسأله، مسأله آسانى نيست، مسأله اين است كه حالا از صفر شروع شده است و اگر كمك كنند همه علماى بلاد و آنهائى كه دلسوزند براى اسلام و در امر قضاوت مىبينند كه يك اشخاص غيرلايق هستند، آنها بيايند خودشان متكفل قضابشوند يا معرفى كنند اشخاص لايقى كه مىتوانند قضاوت كنند، هر كس در هر جا هست پيدا كند قاضىهاى شرعى اسلامى را و معرفى كند. بهتر نيست اينكه همه آقايان كمك كنند تا اينكه قضاوت به آنطورى كه در اسلام است، درست بشود؟ اين بهتر از اين نيست كه بنشينند و بگويند كه بچه طلبهها دارند قضاوت مىكنند؟ خير، بچه طلبهها نيستند، لكن قضاوت كار آسانى نيست، تازه كارند. البته قضاوت به آن ترتيبى كه در شرع مقرر شده و با آن شرايط، به اين آسانى نمىشود او را پيدا كرد و قاضى پيدا كرد، لكن بهتر نيست كه آقايان براى اينكه تا يك حدى اين قضاوت به صورت واقعى شرعى درآيد كمك كنند، نه اشكال كنند؟ اشكال را همه مىتوانند بكنند، اما كمك بكنند. اين علماى بلاد، اينهائى كه براى اسلام دلسوز هستند اينها بنشينند و پيدا كنند افراد را، تربيت كنند افراد را، همانطورى كه در قم الان مشغولند براى پيدا كردن قاضى و تربيت كردن قاضى، آقايانى هم كه در بلاد ديگر هستند و خارج هستند از صحنه و نمىتوانند كه مسأله چه مسأله مشكلى است، كمك كنند بر اين مشروع و بر اين امر شرعى، كمك كردن به امر شرعى تكليف آقايان است يا فحاشى تكليف آقايان است؟ كمك كردن به اينكه قضاوت به طور شرعى انجام بگيرد، يك تكليف شرعى است يا اينكه به باد فحش گرفتن قضاوت را و جمهورى اسلامى؟ اين امرى است كه من به علماى علام بلاد عرض مىكنم كه هر جا هستند و در هر ناحيهاى كه هستند كمك كنند به اين جمهورى نو پاى اسلامى، با هم همكارى كنند، اگر قاضىهاى خوبى را در هر آستانى پيدا كردند و معرفى كردند و شوراى قضائى قبول نكرد، آنوقت حق اين دارند كه شما قاضى خوب را قبول نكرديد و قاضى بد به جاى او گذاشتيد. بهتر اين است كه آقايان كسانى كه اشكال دارند بنشينند و رفع اشكال بكنند.
ما چطور با كسانى كه قيام مسلحانه بر ضد اسلام مىكنند، مىتوانيم تفاهم بكنيم؟
و آنهائى كه به حكومت اشكال دارند و اصلا در مقابل جمهورى اسلامى ايستادهاند و حكومت
صحيفه نور ج 14 صفحه 218
اين جمهورى را قبول ندارند، من به آنها هم عرض مىكنم كه شما سراغ داريد يك دولتى كه اگر اين دولت از بين برود به جاى اين دولت آن دولت بيايد، بعد از چند روز اين مملكت يك گلستانى بشود؟ شما سراغ داريد يك جمعيتى را كه بتوانند چند ميليون جمعيت آواره، يك مقدار آواره جنگى، يك مقدار آواره از عراق، يك مقدار آواره از افغانستان، شما سراغ داريد يك مبدائى را، كه اين دولت آن مبدأ را مخفى كرده است و اشخاصى هستند كه اگر بيايند آن مبدأ را پيدا مىكنند و همه اينها را اصلاح مىكنند، آيا شما يك همچو حكومتى را سراغ داريد؟ آيا مىدانيد شما داريد چه مىكنيد؟ شما داريد كارى مىكنيد كه اگر اين حكومت از بين برود و اگر اين جمهورى برود، به جاى او امثال ازهارى خواهد آمد. آنها در خارج نشستهاند، در پاريس نشستهاند و نقشه مىكشند براى اينكه بيايند و جاى حكومت اسلامى را بگيرند و خودشان حكومت كنند. شما داريد يك اشخاصى را كه اگر اين حكومت از بين رفت آنها را بياوريد و فوراً به طور اعجاز همه كارها را انجام بدهيد؟ شما داريد حكومتى را كه در اين حالى كه ما در جنگ هستيم و در محاصره اقتصادى به حسب واقع هستيم ولو اينكه لفظاً گفتهاند نه لكن عملاً هست و طلبهاى ما را خارجىها مىدهند، چيزهائى كه ازشان خريدهاند دولت، به آنها نمىدهد و همه جا مخالفت با اين جمهورى اسلامى مشغول فعاليت هستند، شما يك حكومتى داريد كه اگر اين جمهورى اسلامى كه همه جايش كه مىگوييد خراب است، اين خراب برداشته بشود، يك حكومت اسلامى زمان رسولالله جاى او بنشيند؟ اگر سراغ داريد معرفى كنيد، معرفى كنيد كه اين افرادى هستند كه اگر اين حكومت از بين برود، تمام كارهائى را كه حالا زمين مانده است يا اينكه نتوانسته است اين دولت انجام بدهد، آنها انجام مىدهند، آنها همه آوارهها را مسكن برايشان با يك روز يا ده روز يا يك ماه درست مىكنند و همه چيزشان را اصلاح مىكنند و جنگ را هم به پايان مىرسانند و صلح ايجاد مىكنند، به طورى كه شرافتمندانه براى ايران باشد، و همه امور را اصلاح مىكنند، فوراً كشاورزى را به راه مىاندازند و بازرگانى را به راه مىاندازند و دانشگاهها را دانشگاه اسلامى مىكنند و همه جا را سرتاسر ايران را گلستان مىكنند. خوب، شماها اگر چنانچه سراغ داريد معرفى كنيد. خوب، مىخواهيد كه اين از بين برود، به جاى او حكومت سابق بيايد؟ اگر نمىتوانيد معرفى كنيد و معرفى نكنيد، معلوم مىشود كه شما با جمهورى اسلامى به نام اينكه اسلامى است مخالف هستيد. اين اسلامى نباشد هر چه مىخواهد باشد، شما مىخواهيد اين مطلب باشد كه جمهورى اسلامى نباشد هر كس ديگر مىخواهد باشد. آن كه مىگويد حالا از زمان شاه ملعون بدتر هست، مىفهمد چه مىگويد؟ مىفهمد دارد چه ضررى به اسلام وارد مىكند؟ مىفهمد كه در زمان شاه ملعون سابق، براين ملت، بر اين بانوان ملت ما، بر اين اشخاص ملت ما، بر اين روحانيت چه گذشت و چه رنجها بردند و يك كلمه نتوانستند حرف بزنند؟ آقايان مىبينند كه حالا شكايتها زياد است، پيشتر لابد شكايت نبوده است، پيشتر كه مال مردم را به زور مىگرفتند و جان مردم را آنطور تلف مىكردند، لابد شكايت نبوده! شكايت بوده جرأت اظهار نبوده. اگر يك روز مردم آزادى امروز را داشتند، آنوقت مىفهميد كه شكايات در آن زمان چه بوده، روحانيون چه شكايتهائى داشتند، بازارىها چه
صحيفه نور ج 14 صفحه 219
شكايتهائى داشتند. امروز و آن روز فرقش اين است كه امروز مردم شكايت مىكنند اگر يك چيزى واقع بشود، و شما شكايات را چند برابر جلوه مىدهيد، آن روز مردم خفقان داشتند، اختناق در كار بود، جرأت نفس كشيدن نداشتند، حكومت سابق نفسها را قطع كرده بود و شما به آنجا رسيديد كه صاف در مقابل حكومت مىايستيد و مىگوئيد كه اين كار خطاست. شما جرأت مىكرديد كه در حكومت سابق يك همچو كلمهاى يا يك همچو مقالهاى بنويسيد؟ فرق ما بين حالا و آنجا اين است كه شمائى كه قلمهايتان خداوند آن قلمها را بشكند آنطور آزاد است كه به همه چيزها و مقدسات اسلام مىنويسيد و پخش مىكنيد و جلوى شما گرفته مىشود، با اينكه بايد گرفته بشود. فرق حالا و سابق اين است كه در سابق شما تسليم بوديد، اگر هم در دلتان چيزى بود در زبانتان نمىشد اظهار كنيد و امروز در زبان و قلم و قدم كارهائى مىكنيد و جلوه مىدهيد اين جمهورى اسلامى را به اينكه اين از زمان سابق بدتر است. به اين نهضت خدا را تشكر كنيد، خوبهاى اين را ببينيد، آن مقدارى كه در اين دو سال خدمت شده است به اين ضعفا، به اين مستمندان و به اين مستضعفين، آنها را نگاه بكنيد، نه اينكه يك جائى يك فساد مىشود، شما تمام مسائل كه انجام گرفته است ناديده بگيريد، فقط آن را بگيريد، اين انحراف است، اين بىانصافى است اين خلاف رضاى خداست. چه كسانى كه دارند شب و روز به اين مملكت خدمت مىكنند، لكن آنقدر فساد زياد است و آنقدر خرابى زياد است كه نمىتوانند به اين زودى اين كارها را انجام بدهند، و معذلك در اين دو سال به قدر پنجاه سال سابق كار انجام دادهاند. شما ناشكرى نكنيد، خداى تبارك و تعالى خداى نخواسته يك وقت به شما عنايتش را بر مىدارد و گرفتار همان مىشويد كه در طول پنجاه سال گرفتار بوديد و آنهائى كه اينطور هم با قلمهايشان علاوه با تفنگهايشان هم با ما معارضه دارند، ما به آنها كراراً گفتهايم و حالا هم مىگوئيم كه ما، مادامى كه شما تفنگها را در مقابل ملت كشيدهايد، يعنى در مقابل اسلام با اسلحه قيام كردهايد، نمى توانيم صحبت كنيم و نمىتوانيم مجلسى با هم داشته باشيم. شما اسلحهها را زمين بگذاريد و به دامن اسلام برگرديد، اسلام شما را مىپذيرد و اسلام هوادار همه شماها هست، فقط گفتن به اينكه ما حاضريم و در آن نوشتهاى كه نوشتهايد، در عين حالى كه اظهار مظلوميتهاى زياد كردهايد، لكن باز ناشيگرى كرديد و ما را تهديد به قيام مسلحانه كرديد، ما چطور با كسانى كه قيام مسلحانه بر ضد اسلام مىخواهند بكنند مىتوانيم تفاهم كنيم؟ شما اين مطلب را، اين رويه را ترك كنيد و اسلحهها را تسليم كنيد و اگر مىگوئيد ما به قانون در عين حالى كه رأى ندادهايم، لكن سر به او مىسپاريم و قبول داريم او را، با قانون شما عمل كنيد و قيام بر ضد دولت كه برخلاف قانون است و قيام مسلحانه كه بر ضد قانون است و داراى اسلحه كه بر ضد قوانين كشور است، به اينها عمل كنيد، ما هم با شما بهتر از آنطورى كه شما بخواهيد عمل مىكنيم. ما مىخواهيم با آغوش باز همه گروههائى كه هستند، بپذيريم و همه منحرفين را ميل داريم كه به استقامت برگردند. اسلام براى همين آمده است، اسلام آمده است كه راه مستقيم انسانيت را به مردم، به جهان ارائه بدهد و حتى الامكان هم خودش تعقيب كند براى برگرداندن منحرفين را به راه راست اسلامى. اسلام، بلكه تمام مكتبهاى توحيدى در طول تاريخ
صحيفه نور ج 14 صفحه 220
براى اصلاح بشر آمده است. پيغمبر اكرم براى اين مشركينى كه به جهنم خودشان را مىفرستادند، براى اينها تأسف مىخورد، غصه مىخورد براى اينها. اسلام دين رحمت است، دين عدل است، ديانت قانون است، شما به قوانين اسلام سر بگذاريد، گردن فرو بياوريد و كشور اسلامى ما همه شما را مىپذيرد و من هم كه يك طلبه هستم با شما حاضرم كه در يك جلسه، نه در يك جلسه، در ده جلسه با شما بنشينم و صحبت كنم، لكن من چه بكنم كه شما اسلحه را در دست گرفتهايد و مىخواهيد ما را گول بزنيد. برگرديد و به دامن ملت بيائيد و اسلحهها را تحويل بدهيد و اذعان كنيد به اينكه ما خلاف كردهايم، دعوى نكنيد كه ما در جبهه مشغول جنگ هستيم، دعوى اين را نكنيد كه ما از اول تا حالا هميشه طرفدار از اسلام و يا طرفدار از مردم بوديم، اين را دعوى نكنيد براى اينكه پذيرفته از شما نيست و شما قبل از اينكه اينجا به اين مطلب برسيد، مشت خودتان را باز كردهايد. شما الان مىبينيد كه بعضى احزابى كه انحرافى هستند ما آنها را جزء مسلمين هم حساب نمىكنيم، معذلك چون بناى قيام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهاى سياسى دارند، هم آزادند و هم نشريه دارند به طور آزاد. پس بدانيد كه ما اينطور نيست كه با احزاب ديگرى، با گروه ديگرى دشمنى داشته باشيم، ما البته ميل داريم كه همه گروهها و همه احزاب به اسلام برگردند و راه مستقيم اسلام را پيش بگيرند و همه مسلم بشوند، بر فرض اينكه نشدند، مادامى كه آنها با ما جنگى ندارند و با كشور اسلامى جنگى ندارند و در مقابل اسلام قيام مسلحانه نكردهاند، به طور آزاد دارند عمل مىكنند و به طور آزاد حرفهاى خودشان را دارند مىزنند، لكن شما بناى بر اين مطلب نداريد و من اگر در هزار احتمال يك احتمال مىدادم كه شما دست برداريد از آن كارهائى كه مىخواهيد انجام بدهيد، حاضر بودم كه با شما تفاهم كنم و من پيش شما بيايم، لازم هم نبود شما پيش من بيائيد. و حالا هم به موجب احكام اسلام نصيحت به شما مىكنم، شما در مقابل اين سيل خروشان ملت نمىتوانيد كارى انجام بدهيد. شما اگر يك وقت ملت قيام كند، مثل يك ذرهاى در مقابل اين سيل خروشان هستيد، برگرديد به دامن اسلام، بيائيد آن چيزى را كه ديگران مىخواهند، به شما بدهند و وعده آن را به شما مىدهند، در اسلام براى شما مهياست، شما دست برداريد از قيام مسلحانه و آن چيزهائى كه به غارت بردهايد از بيت المال مسلمين برگردانيد و با مسلمين ديگر با هم باشيد. و شما معزز و محترم هستيد، لكن مادامى كه اسلحه در دست شماست و شما در همين نوشته اظهار مظلوميت و اظهار اينكه ما مىخواهيم كارها درست بشود و تفاهم بشود، وقتى در همين جا تهديد به قيام مىكنيد ما نمىتوانيم از شما اينطور مسائل را قبول كنيم، لكن بهتر است كه شما با اين جمهورى مخالفت نكنيد. اگر شما واقعاً براى مردم و براى اين ملت و براى اين كارگرها و براى اين دهقانها دلسوز هستيد، اين را بدانيد كه اگر اين جمهورى اسلامى خداى نخواسته شكست بخورد، شكست مستضعفين در سرتاسر جهان است.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:27 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 221
تاريخ 27/2/60
تلگرام امام خمينى به حجت الاسلام حقشناس
بسمه تعالى
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حقشناس دامت افاضاته
كسالت جنابعالى موجب تأثر است. از خداوند متعال سلامت جنابعالى را خواستارم كه با عنايت خاصه به جنابعالى توفيق مرحمت فرمايد كه به خدمتهاى ارزنده خود ادامه داده و مردم محترم محل از وجود محترم جنابعالى استفاده نمايند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:28 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 224
تاريخ 27/2/60
پيام امام خمينى به شركت كنندگان در كنگره هزاره نهج البلاغه
بسم الله الرحمن الرحيم
در كنگره هزاره نهج البلاغه از چه صحبت خواهد شد و از كى معرفى؟ دانشمندان بزرگ جهانى مىخواهند مولا اميرالمومنين را معرفى كنند و به ديگران بشناسانند يا كتاب نهج البلاغه را؟ ما با كدام مؤونه و با چه سرمايهاى مىخواهيم در اين وادى وارد شويم؟ درباره شخصيت علىابن ابيطالب، از حقيقت ناشناخته او صحبت كنيم، يا با شناخت محجوب و مهجور خود؟ اصلا على (ع) يك بشر ملكى و دنيايى است كه ملكيان از او سخن گويند يا يك موجود ملكوتى است كه ملكوتيان او را اندازهگيرى كنند؟ اهل عرفان درباره او جز با سطح عرفانى خود و فلاسفه و الهيون جز با علوم محدوده خود با چه ابزارى مىخواهند به معرفى او بنشينند؟ تا چه حد او را شناختهاند تا ما مهجوران را آگاه كنند؟ دانشمندان و اهل فضيلت و عارفان و اهل فلسفه با همه فضائل و با همه دانش ارجمندشان، آنچه از آن جلوه تام حق دريافت كردهاند، در حجاب وجود خود و در آينه محدود نفسانيت خويش است و مولا غير از آن است. پس اولى آن است كه از اين وادى بگذريم و بگوئيم علىابنابيطالب فقط بنده خدا بوده و اين بزرگترين شاخصه اوست كه مىتوان از آن ياد كرد، و پرورش يافته و تربيت شده پيامبر عظيمالشأن است و اين از بزرگترين افتخارات اوست. كدام شخصيت مىتواند ادعا كند كه عبدالله است و از همه عبوديتها بريده است، جز انبياء عظام و اولياء معظم كه على (ع) آن عبد وارسته از غير و پيوسته به دوست كه حجب نور و ظلمت را دريده و به تمدن و به معدن عظمت رسيده است، در صف مقدم است. و كدام شخصيت است كه مىتواند ادعا كند از خردسالى تا آخر عمر رسول اكرم در دامن و پناه و تحت تربيت وحى و حامل آن بوده است جز على ابن ابيطالب كه وحى و تربيت صاحب وحى در اعماق روح و جان او ريشه دوانده. پس او بحق عبدالله است و پرورش يافته عبدالله اعظم. و اما كتاب نهج البلاغه كه نازله روح او، براى تعليم و تربيت ما خفتگان در بستر منيت و در حجاب خودخواهى خود، معجونى است براى شفا و مرهمى است براى دردهاى فردى و اجتماعى و مجموعهاى است داراى ابعادى به اندازه يك انسان و يك جامعه بزرگ انسانى از زمان صدور آن تا هر چه تاريخ به پيش رود و هر چه جامعهها بوجود آيد و دولتها و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفكران و فيلسوفان و محققان بيايند و در آن غور كنند و غرق شوند. هان! فيلسوفان و حكمت اندوزان، بيايند و در جملات خطبه اول اين كتاب الهى به تحقيق بنشينند و افكار بلند پايه خود
صحيفه نور ج 14 صفحه 225
را به كار گيرند و با كمك اصحاب معرفت و ارباب عرفان اين يك جمله كوتاه را به تفسير بپردازند و بخواهند بحق وجدان خود را براى درك واقعى آن ارضاء كنند به شرط آنكه بياناتى كه در اين ميدان تاخت و تاز شده است آنان را فريب ندهد و وجدان خود را بدون فهم درست بازى ندهند و نگويند و بگذرند، تا ميدان ديد فرزند وحى را دريافته و به قصور خود و ديگران اعتراف كنند و اين است آن جمله:
مع كل شى لا بمقارنه و غير كل شى لا بمزايله
و اين جمله و نظير آن كه در كلمات اهل بيت وحى آمده است، بيان و تفسير كلام الله است كه در سوره حديد است و براى متفكران آخر زمان آمده است و هو معكم اينما كنتم اينك اميد آن است كه شما دانشمندان و متفكران متعهد كه در كنگره ارجمند هزاره نهج البلاغه گرد هم آمديد، ابعاد عرفانى و فلسفى و اخلاقى و تربيتى و اجتماعى و نظامى و فرهنگى و ديگر بعدها را به مقدار ميسور بيان فرمائيد و اين كتاب بزرگ را به جوامع بشرى معرفى نموده و عرضه داريد كه اين متاعى است كه مشترى آن انسانها و مغزهاى نورانى است. صلوات و سلام بىپايان به رسول اعظم كه چنين موجود الهى را در پناه خود تربيت فرمود و به كمال لايق انسانيت رسانيد. و سلام و دورد بر مولاى ما كه نمونه انسان و قرآن ناطق است و تا ابد نام بزرگ او باقى است و خود الگوى انسانيت و مظهر اسم اعظم است. و سلام و درود بر شما دانشمندان كه با زحمت پر ارج و سودمند خود راه رسيدن به اهداف عالى اين كتاب مقدس را باز مى نمائيد.
والسلام على عبادالصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:28 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 226
تاريخ 28/2/60
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده نيروى دريائى و پرسنل ناوگان بندرعباس و اقشار مختلف مردم استان و جزاير استان هرمزگان
ولادت فرخنده على ابن ابيطالب
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين روز مبارك را بر تمام مسلمين و بر ملت شريف ايران و به قواى مسلح جمهورى اسلامى و به عشاير نيرومند همه كشور و آن عشايرى كه از كهكيلويه و بوير احمد در اينجا حاضرند و به شما نيروى دريايى و به ساير آقايانى كه از هرمزگان آمدهاند و از جزيرههاى ثلاث، تبريك عرض مىكنم. اين روز، روزى است كه على ابن ابيطالب سلام الله عليه كه باب وحى و امانتدار وحى بود متولد شد و اين روزى است كه قرآن كريم و سنت رسول اكرم به ولادت اين مولود بزرگ مفسر پيدا كرد و پشتوانه وحى و پشتوانه اسلام بوجود اين مبارك مولود قوى شد كه اتمام بعثت به وجود اين مولود بزرگ شد و بايد بگوئيم فتح باب وحى و تفسير وحى و ادامه وحى به وجود مقدس اين سرور. و من اين روز را كه هم روز بعثت است و هم روز ولايت است و هم روز نبوت است و هم روز امامت است، به همه آقايان و همه ملت تبريك عرض مىكنم.
آنچه كه اولياء خدا بدان توجه داشتند سلامت در دين و نفس بود
ما بايد دنبال تعليمات اسلام باشيم و كشور ما كه به اسم اسلام و به اسم قرآن كريم و با اسم الله اكبر اين جمهورى اسلامى را مستقر كرد، بايد كوشش ما هر جا كه هستيم و در هر يك از ارگانها كه هستيم و در هر جاى ايران كه هستيم اين باشد كه اسلام در آنجا پياده شود و تحقق پيدا كند. ما اگر چنانچه اسلام را در اين كشور متحقق كنيم و نيروهاى مسلح ما، چه نيروى دريايى يا هوايى يا زمينى و چه پاسداران متعهد و چه ساير قشرهاى ملت از نيروهاى مسلح گرفته تا ساير قشرهاى مردم، متعهد به اسلام باشيم و دنباله وحى و دنباله امام باشيم و دنباله آن بزرگوارى كه امروز روز اوست باشيم، خوفى از هيچ چيز نداريم. خوف از مرگ براى آن است كه كسى مرگ را آخر زندگانى بداند و كسى مىترسد كه با مرگ به نابودى برسد يا به مراحلى از جزا و عقاب برسد، لكن اگر ما با سلامت ايمان از اين دنيا برويم، چه در جبهههاى جنگ كه جبهه شهادت است و چه در جبهههاى پشت جنگ كه آن هم جبهه جنگ و شهادت است، اگر ما نايل بشويم، به فوز شهادت، باكى از اين نداريم كه در اين درياى
صحيفه نور ج 14 صفحه 227
پرخروش عالم ما شكست بخوريم شكست صورى، يا پيروز بشويم پيروزى صورى، اگر ما در آن مرحله از سير كه داريم پيروز از كار درآئيم، مرگ ما پيروزى است و حيات ما نيز پيروزى است. كوشش كنيد كه در آن ميدانى كه ميدان مبارزه بين الله و شيطان است، ميدان مبارزه بين نفسانيت انسان و روح است، در آن ميدان پيروز بشويد، كه اگر اين پيروزى به دست شما آمد از هيچ شكستى باك نداشته باشيد كه آنها شكست نيست. على عليهالسلام در وقتى كه رسول اكرم، به حسب روايت، فرمود كه تو شهيد خواهى شد، به فكر اين بود كه آيا با سلامت دين يا نه، سؤال مىكند كه من دينم سالم است؟ مىفرمايد كه بله. آن چيزى كه اولياى خدا توجه به او داشتند سلامت در دين و سلامت نفس بود. حضرت على ابن الحسين هم وقتى كه پدر بزرگوارش فرمود كه شهيد خواهيم شد، عرض كرد مگر ما بحق نيستيم فرمود: چرا، ما بحقيم . بعد عرض كرد كه ما از چه ديگر بترسيم، ما كه از موت ترس ديگر نداريم.
توجه داشته باشيد در ساير جاها كه مجتمع هستيد از تخلفات اسلامى پرهيز كنيد
برادران من! كوشش كنيد كه در هر جا كه هستيد، هر شغلى كه داريد، هر نظامى كه هستيد، با هر ايدهاى كه هستيد شما توجه كنيد كه اين راه اسلام را به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است اين راه طى كنيد كه با طى كردن اين راه شما پيروزيد. امروز شما ببينيد كه مواجه با چه اشخاص و جمعيت هستيد، مواجه با آنها كه نفاق دارند و با نفاق ادعاى اسلام مىكنند و آنوقت يك حبسىهائى كه در جاهائى پيش دموكراتها محبوس بودند بر خلاف همه مقررات انسانى، مقررات اسلامى با ادعاى به اينكه مسلمان هستيم، آنها را بمباران مىكنند و با آن طرز فجيع به شهادت مىرسانند. اينها دليل بر اين است كه شكست خوردهاند و وازدهاند در جمعيت عالم، چون شكست خوردهاند با اين دست و پا مىخواهند يك صورتى براى خودشان درست كنند و آنوقت با آن وضع و با آن وضع جنون آميز و حيوانى، جوانهاى عزيز ما را كه گفته مىشود قريب دويست نفر در آن محبس بودند به شهادت رساندند يا بسيارى را زخمى و بسيارى را شهيد كردند. اين وضعى است كه ما مواجه با اينطور جنايتكاران هستيم، جنايتكارانى كه الهام از جنايتكاران بزرگ مىگيرند و با افراد ملت خودشان اين نحو رفتار مىكنند. شما برادران توجه داشته باشيد كه به راه اسلام برويد و تخلف نكنيد و در همه جاها كه هستيد، در پادگانها و در ساير جاها كه مجتمع هستيد، از تخلفات اسلامى پرهيز كنيد و شما ببينيد كه آنهائى كه با شما مقابل هستند وقتى كه شكست مىخورند آنطورى كه گفته شده است در سنگرهاى آنها آلات لهو و لعب و مشروبات پيدا مىشود. شماها توجه كنيد كه شمايى كه امروز لشكر اسلام هستيد، ارتش اسلام هستيد، پاسداران اسلام هستيد، بايد با آنهائى كه پاسدار كفرند و نفاقند فرق داشته باشيد. شما بايد جاهايى كه زندگى مىكنيد مسجد شما باشد، معبد شما باشد. شما در عبادت خدا هستيد. شما در سنگرها كه هستيد عبادتگاه شماست سنگرها، براى اينكه شما دنبال اسلام هستيد و دنبال امام مسلمين على ابن ابيطالب سلام الله عليه.
صحيفه نور ج 14 صفحه 228
من از همه قواى مسلح، چه نيروى دريائى كه بسيارىشان در اينجا تشريف دارند و چه نيروى هوائى و چه نيروى زمينى و از پاسداران متعهد و از عشاير نيرومند و از جهاد و از همه نيروهايى كه ملى هستند و از ملت جوشيدهاند و از همه سازمانها تشكر مىكنم و خداى تبارك و تعالى پشتيبان همه شما هست و شما بايد با همكارى هم، همفكرى هم با توجه به اينكه نظام به طور صحيح ملحوظ بشود و مراتب ملحوظ باشد با هم به جنگ كفار مىرويد و انشاءالله پيروزى با شماست و خداوند شما را پيروز كند، هم در پيروزى با جنگ داخلى كه جنگ نفس است و هم پيروزى در خارج كه قواى كفر است و قواى نفاق. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:28 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 229
تاريخ 31/2/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام بنى صدر و تقدير از فاتحان ارتفاعات الله اكبر
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى رئيس جمهور
مراتب تقدير اينجانب در تصرف ارتفاعات الله اكبر و به اسارتگرفتن شمار كثيرى از دشمنان اسلام را به نيروهاى مسلح و فرماندهان محترم آنان كه با هماهنگى و انسجام پيروزمندانه بر قواى شيطانى غلبه كردند ابلاغ نمائيد. مطمئن باشيد و باشند كه با حفظ وحدت و هماهنگى و اتكال به خداوند تعالى پيروزى نهائى از آن نيروهاى اسلامى است. خداوند متعال پشت و پناهتان باشد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:28 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 230
تاريخ: 2/3/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان عضو جهاد دانشگاهى اصفهان
بانوان ايران در اين نهضت و انقلاب سهم بيشترى از مردان دارند
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه در ايران بزرگتر از هر چيز بود، تحولى است كه در بانوان ايران حاصل شد. بانوان ايران در اين نهضت و انقلاب سهم بيشترى از مردان دارند و امروز هم كه در پشت جبههها مشغول فعاليت هستند، سهم آنها بيشتر از ديگران است و در تربيتى كه اشتغال دارند، چه تربيت كودكانشان و چه تربيت خردسالانشان و چه تربيتهائى كه در كلاسها و جاهاى ديگر مجالس دارند، باز سهم بزرگى در اين انقلاب دارند. عواطفى كه در بانوان هست مخصوص خودشان است و در مردها اين عواطف نيست و لهذا آن چيزى كه در پشت جبهه از روى عواطف از بانوان صادر مىشود و بيشتر و بالاتر و ارزندهتر است از آن چيزى كه از مردها صادر مىشود. به موجب عواطفى كه بانوان دارند آنها براى جبهه كارهاى بسيار مفيد انجام دادهاند و انجام مىدهند و از همه مهمتر اينكه بانوان بعد از انقلاب با تمام كوشش و حفظ عفت و حفظ جهات اسلامى همقدم بلكه پيشقدم در امور كشور بودهاند و برخلاف آنچه كه در رژيم سابق با برنامهريزى از طرف چپاولگران جهان مىخواستند به سر بانوان ما بياورند و فاجعهها را چند برابر كنند، بحمدالله موفق نشدند.
و امروز ما مىبينيم كه بانوان محترم ايران در سرتاسر كشور يك عضو مفيد و يك جمعيت متعهد معتقد هستند كه به كشور خودشان خدمت مىكنند و پشتوانه هستند از براى اين كشور، و من اميدوارم كه تمام جهات اسلامى را در نظر بگيرند و با اسلحه ايمان و تعهد به اسلام اين پيروزى را به پيش ببرند و پشتوانه اين انقلاب باشند و همانطورى كه جوانان را تربيت كردند و به جبهه فرستادند و در عين حالى كه مادران، جوانانشان در جبهه شهيد شدهاند، با كمال خوشروئى و افتخار، افتخار مىكنند بر اينكه جوان آنها در راه اسلام شهيد شده است و باز هم پيشنهاد مىكنند كه جوانان ديگر هم داريم و به اسلام تقديم مىكنيم. اين مطلبى است كه براى خاطر اسلامى بودن اين انقلاب، اين تحول حاصل شده است. آنها مىخواستند كه بانوان ما را به طور دلخواه خودشان عرضه كنند و اين قشر بزرگ كشور را به تباهى بكشند كه با تباهى آنها تمام كشور در نسلهاى آينده به تباهى كشيده مىشد و خداى تبارك و تعالى بر اين ملت منت نهاد و اين پيروزى را نصيب كشور ما فرمود كه به واسطه تعهد بانوان اميدواريم كه در آتيه پشتوانه اين ملت و اسلام محكمتر بشود و با كوشش شما بانوان محترم
صحيفه نور ج 14 صفحه 231
جوانانى به كشور و باز كسانى كه هم در جبهه بتوانند از عهده جنگ و تا پيروزى اقدام كنند و هم در داخل بتوانند و در پشت جبههها بتوانند به كارهاى عمرانى و كارهاى ديگرى كه مفيد به حال كشور است قيام كنند. شما را رژيم سابق نشناخته بود و گمان مىكرد كه بانوان ايران مثل همان چند نفر يا عده معدود منحرفين است و اينها هم به دست آنها مىشود كه انحراف پيدا كنند، لكن بانوان محترم ايران ثابت كردند كه دستخوش اينطور توطئهها نشدهاند و نمىشوند و ثابت كردند كه در دژ محكم عفت و عصمت هستند و جوانان صحيح و نيرومند و دختران عفيف و متعهد به اين كشور تسليم خواهند كرد و هيچ گاه نخواهند در آن راههائى كه قدرتهاى بزرگ براى تباه كردن اين كشور پيش پاى آنها گذاشته بود، به آن راهها نخواهند رفت.
من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت همه ملت و همه مردها و زنها و بانوان محترم را خواهانم و اميدوارم كه با كوشش شما و با تعهد شما اين كشور به طور چشمگير به پيروزىهاى نهائى موفق شود. سلام و درود بر شما بانوان محترم و بر همه ملت.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:28 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 232
تاريخ: 4/3/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى و جهاد دانشگاهى دانشگاه علم و صنعت و سازمان پژوهشهاى علمى و صنعتى كشور
اسلام در رأس اديانى است كه از علم و تخصص تمجيد كرده است
بسم الله الرحمن الرحيم
اشكال ما اين است كه مواجه هستيم با اشخاصى كه بدون توجه به مشكلات و بدون توجه به خواستهاى ملت به مجرد اينكه گفتهشود كه فلان مركز بايد اسلامى باشد آنها مىگويند يعنى تخصص نباشد. اينها مىخواهند كه به دنيا ارائه بدهند كه اسلام با علم و تخصص مخالف است، در صورتى كه آيات قرآن كريم آنقدر راجع به علم و راجع به دانش سفارش فرموده است كه شايد در ساير كتب ديگر نباشد. اسلام با تخصص، با علم، كمال موافقت را دارد لكن تخصص و علمى كه به خدمت ملت باشد، به خدمت مصالح مسلمين باشد. يك صحبت اين است كه ما متخصص نمىخواهيم، كه اين را به طور تبليغات نسبتدهند به بعضى مثلاً مسلمين كه وقتى مىگويند بايد در دانشگاه انقلاب فرهنگى بشود، بايد دانشگاهها اسلامى باشد، اينها از اين فوراً منتقل مىكنند مطلب را به اينكه دانشگاهها ديگر طبيب لازم ندارد، متخصص طب نمىخواهد، متخصص صنعتهاى پيشرفته را مىخواهد، فقط بايد بروند آنجا و مسائل، احكام اسلامى را بگويند. اين از شيطنتهائى است كه شايد بعضى از افراد و گروهها نسبت به اسلام و انجمنهاى اسلامى كه گفته مىشود و خصوص انقلاب فرهنگى اينطور تبليغات مىشود. اينها نمىدانند كه مقصود ما كه مىگوئيم بايد تمام گروهها، تمام نهادها و بخصوص دانشگاه كه مركز علم است و مغز متفكر جامعه است، ما كه مىگوئيم بايد اينها اسلامى باشد، نمىگوئيم كه ما احتياج به متخصص نداريم. تا آنجا اسلام كوشش دارد براى متخصص كه در احكام عادى هم، در احكام شرعى هم متخصصتر را ميزان قرار داده است، رأى متخصصتر را ميزان قرار داده است. ما مسأله ديگر مىگوئيم، درد ما يك درد ديگرى است. درد اين است كه كشور ما را آنطور در اين سنين زيادى كه خارجىها پا باز كردند به آن و خصوصاً در اين 50 سال دوره سياه پهلوى آنطور تبليغات كرده بودند و كردند كه آنها مىخواهند در ذهن ملت ما و جوانهاى ما متمركز كنند كه ايران، اسلام از عهده اينكه يك علمى را، يك تخصصى را، يك صنعتى را ايجاد كند عاجز است، ما حتما بايد يا دستمان را در همه چيزها به طرف شرق و كمونيست دراز كنيم يا دستمان را به طرف آمريكا و ممالك غربى سرمايه دارى. آنطور تبليغات كردهاند كه مىگويند بايد ما تمام چيزها را از سر تا به پا بايد ما غربى بشويم يا شرقى باشيم. من در تركيه كه بودم مجسمه آتاترك را كه در بعضى
صحيفه نور ج 14 صفحه 233
ميدانها گذاشته بودند و دستش را بلند كرده بود، گفتند كه اين دست را طرف غرب بلند كرده و مىخواهد بگويد كه ما بايد هر چه داريم از غرب بيايد. در ساير ممالك اسلامى هم تبليغات را طورى كرده بودند كه ما در هر امرى بايد مستشار از غرب يا از شرق بياوريم و اصلاً مغز ايرانى لايق اين نيست كه يك كار مثبتى بتواند انجام بدهد، حتى كشاورزى هم نمىتواند. اين يك برنامهاى بوده است كه ريخته شده بوده است و تبليغاتى كه در دنبال اين برنامه به طور وسيع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسيارى از افراد ما را به اينكه ما هيچ نداريم و نمىتوانيم هم داشته باشيم ما بايد حتماً برويم يا به طرف غرب و در بلوك غربى واقع بشويم تا آنها به ما ترحم كنند و حاجتهائى كه ما داريم آنها برآورده كنند و يا بايد به طرف شرق كمونيست برويم تا آنها اين عمل را انجام بدهند و الان هم مغزهائى هست كه خود را مغز متفكر مىدانند، باز باورشان نشده است كه خود ما هم مىتوانيم آدم باشيم. آنكه ما اصرار داريم به اينكه دانشگاه كه مغز متفكر يك ملت است بايد از وابستگىهاى به شرق و غرب كنار برود و نمىشود كه كنار برود الا اينكه فرم اسلامى را پيدا بكند، آن اين نيست كه دانشگاه ما نبايد علم و صنعتى تحصيل كند بلكه بايد فقط همين آداب صلوه را بجا بياورد. اين يك مغالطهاى است كه تا صحبت دانشگاه اسلامى و اينكه بايد انقلاب فرهنگى پيدا بشود، فرياد مىزنند آنهائى كه مىخواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً به طرف غرب بكشانند، اين است كه اينها با تخصص مخالفند، با علم مخالفند. خير، ما با تخصص مخالف نيستيم، با علم مخالف نيستيم، با نوكرى اجانب مخالفيم. ما مىگوئيم كه تخصصى كه ما را به دامن آمريكا بكشد يا انگلستان، يا به دامن شوروى بكشد يا چين، اين تخصص، تخصص مهلك است، نه تخصص سازنده. ما مىخواهيم متخصصينى در دانشگاه تربيت بشوند كه براى ملت خودشان باشند، نه براى كشاندن دانشگاه - را - به طرف شرق يا طرف غرب.
ما مىخواهيم كه تمام اداراتى كه در اين كشور هست و تمام جاهائى كه صنعت مىخواهند ايجاد كنند و مىخواهند - به اين مملكت - در صنعت بزرگ بشوند و در علم، ما مىخواهيم اين علم و صنعت و همه چيزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب. تخصصى كه در خدمت اجانب است ضررش از همه چيزها بالاتر است. علمى كه ما را بكشد به طرف آمريكا يا شوروى، آن علم، علم مضر است، آن علمى است كه براى ملتها هلاكت مىآورد. اشخاصى كه در دانشگاه سابق تربيت شدند الا قليلى از آنها، اينها براى كشور ما اگر ضرر نداشتند، كه داشتند، نفعى نداشتند. ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم در خدمت خود ملت، در خدمت خود ايران، نه دانشگاهى داشته باشيم كه در شعار اين باشد كه ما مىخواهيم كه ايران متمدن آباد داشته باشيم و رو به دروازه تمدن برويم و وقتى كه واقعش را ديديم و ديديد، از همه جهات وابسته بوديم. ما با دانشگاهى كه ما را وابسته به خارج بكند، هر خارجى مىخواهد باشد، ما با دانشگاه از اساس مخالفيم. ما دانشگاهى مىخواهيم كه ما را از وابستگىها بيرون بياورد ما را مستقل كند، تمام كشور ما را مستقل كند و از وابستگىها خارج كند. ما متخصص مىخواهيم و اسلام با تخصص موافق است و اسلام در رأس اديانى است كه از علم و تخصص تمجيد كرده و مردم را دعوت كردهاست، حتى دعوت كرده است كه
صحيفه نور ج 14 صفحه 234
هر جا يافتيد علم را، حتى از هر كافرى يافتيد، آن را بگيريد، اما بايد بگيريد و در خدمت اسلام و كشور باشد، نه علم را بگيريد و بر ضد كشور خودتان استعمال كنيد. ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم و يك كشورى داشته باشيم كه اين وابستگى مغزى ما را كه مقدم بر همه وابستگىها و خطرناكتر از همه وابستگىهاست نجات بدهد. ما اساتيد دانشگاهى را مىخواهيم كه آن اساتيد بتوانند مغزهاى جوانهاى ما را مستقل بار بياورند، غربى نباشند، شرقى نباشند، رو به غرب نايستند، آتاترك نباشند و تقى زاده هم نباشند. ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم كه بعد از چند سال ديگر تمام حوائج خودمان را، خودمان تحصيل كنيم. ما با تخصص هيچ مخالفتى نداريم و آن چيزى را كه ما با آن مخالفيم وابستگى مغزهاى جوانهاى ما به خارج، شرق و غرب است كه دانشگاههاى ما الا عده معدودى يا در صدد نبودند كه اين وابستگى را بردارند يا در صدد بودند كه وابسته كنند اين مغزها را به خارج. ما مىخواهيم كه اگر چنانچه مرضى پيدا كرديم اينطور نباشد كه بگويند بايد حتماً برويد به انگلستان، حتماً برويد به آمريكا، ما مىخواهيم كه همانطورى كه يك آمريكائى اگر مريض شد به ايران نمىآيد و يك انگليسى اگر مريض شد به ايران نمىآيد، يك ايرانى هم اگر مريض شد، جاى ديگر نرود. ما يك همچو تخصصى مىخواهيم كه جورى بار بياورد كشور را و جوانهائى كه در رأس امور كشور هستند جورى بار بياورد كه اينها مغزهايشان وابسته نباشد و فكرى جز اسلام و ايران در سرشان نباشد. ما با تخصص مخالف نيستيم، انجمنهاى اسلامى هم همين طور كدام انجمن اسلامى مىتواند با تخصص مخالف باشد؟ كدام انجمن اسلامى مىخواهد كه تمام جوانهاى ما در رشتههاى مختلف متخصص باشند و خودكفا باشند؟ همه مىخواهند، لكن دانشگاههاى زمان سابق را ديديد كه ما بعد از چندين سال، سالهاى طولانى كه دانشگاه داشتيم، آنوقت يك كسى كه به عنوان رئيس مملكت خودش را جا زده بود و آن شاه مخلوع بود، براى آپانديس يكى از بستگان خودش از خارج آدم آورد و طبيب آورد كه عمل كند، براى اينكه او در مغز پوكش مىدانست اين معنا را كه جورى اين ايران را وابسته كرده كه خودشان از عهده اين معنا بر نمىآيند و اگر برآيند هم بايد كارى كرد كه به همه ملتها فهماند كه ما هيچ نيستيم، ما حتى عمل آپانديس هم بعد از مدت دانشگاه نمىتوانيم انجام بدهيم. ما مىخواهيم اين فكر را از توى كلهها بيرون كنيم. انجمن اسلامى بايد در صدد اين معنا باشند كه اين فكر را از اذهان بيرون كنند و خودشان را بيابند بعد از اينكه در قرن تقريباً خودشان را گم كرده بودند. ما مىخواهيم طورى باشد و افرادى تربيت بشود كه كتاب قانون او در اروپا الان هم مورد استفاده است، نه اينكه كسى باشد كه، اشخاصى باشند كه الفباى مسائل اسلامى را نمىدانند و تا صحبت مىشود مىگويند اسلام نمىتواند. ما يك همچو دانشگاهى مىخواهيم كه با همطراز با حوزههاى علميهاى كه وابستگى هيچ روز نداشتهاند با خارج و اگر يك كس، يك نفر، دو نفر وابستگى داشتند، رسوا هستند. ما مىخواهيم دانشگاهى باشد كه همفكر باشد با دانشگاههاى علميه قديمى كه آنها هيچ روز وابسته به خارج نبودند و اگر فردى يا افرادى از آنها منحرف بودند، در بين آنها رسوا بودند. ما مىخواهيم يك همچو مطلبى تحقق پيدا بكند.
صحيفه نور ج 14 صفحه 235
و البته بايد راجع به انجمنهاى اسلامى هم من يك تذكرى كه دائماً دادهام و لازم است باز هم بدهم اين است كه چشم و گوش خودتان را باز كنيد كه در انجمنهاى اسلامى هم ممكن است كه از اين غربزدهها و شرق زدهها وارد بشوند و به شما بگويند، اينطور ارائه بدهند كه ما صد در صد اسلامى هستيم و شرقى و غربى نيستيم، در صورتى كه شرقى باشند يا غربى باشند. بايد شما توجه بكنيد كه انجمنهاى اسلامى طورى باشند، اشخاصى باشند كه آزمايش شده باشند، سوابق آنها معلوم باشد، كارهائى كه قبل از انقلاب مىكردند معلوم باشد، كارهائى كه بعد از انقلاب كردهاند معلوم باشد كه خداى نخواسته در انجمنهاى اسلامى يك وقت يك وضعى پيش نيايد كه توجه شما سلب بشود از واقعيت و يك وقت ببينيد كه انجمن اسلامى هم گرايش پيدا كرده است به شرق يا گرايش پيدا كرده است به غرب - اين - در همه انجمنهاى اسلامى اين سفارش را من كردهام مكرر و در انجمنهاى اسلامى علم و صنعت، در انجمنهاى اسلامى دانشگاهها اهميتش از همه جا بيشتر است و بايد اين معنا با تمام قدرت، با تمام توجه و با تمام بررسى اين معنا را شما پيگير باشيد كه در انجمنهاى اسلامى شما اشخاص منحرف نباشد و امروز بدانيد كه چون مىتوانند به اسم غير اسلام يك مسألهاى را عنوان كنند، با اسم اسلام درست مىكنند. همان منحرفين هم با اسم اسلام مىخواهند مسائل خودشان را پخش كنند، همان اشخاصى هم كه اسلام را سد راه خودشان مىدانند و با اسلام صد در صد مخالف هستند، آنها هم با اسم اسلام وارد ميدان مىشوند نه اينكه وارد بشوند و بگويند ما مسلمان نيستيم، نه آنها خطر آنها خيلى زياد نيست. خطر آنهائى كه با اسم اسلام در ادارات، در دانشگاه، در ساير ارگانهاى ديگر با اسم اسلام وارد مىشوند و به اسلام اعتقاد ندارند، بيشتر از خطر آنهائى است كه اسلام را مىگويند ما قبول نداريم و چهرهشان واضح است، مردم از آنها احتراز مىكنند و آنها نمىتوانند يك خطر مهمى داشته باشند. بايد انجمنهاى اسلامى و خصوصاً انجمنهاى اسلامى دانشگاهها توجه به اين معنا را داشته باشند.
و بايد اشخاصى كه مأمور انقلاب فرهنگى هستند بايد در كار خودشان دقيق باشند و كوشا باشند كه اشخاصى متعهد را پيدا بكنند و با مشورت آنها زودتر كارها را انجام بدهند كه انشاءالله به تدريج، به عده، به تدريج اين دانشگاه باز بشود و دانشگاهى باشد كه براى خود ما باشد، نه دانشگاهى كه ما را گرايش بدهد به خارج، چه در طرف چپ يا در طرف راست و من اميدوارم كه اين آقايانى كه مأمور اين معنا هستند كه انقلاب فرهنگى بكنند، كمك بشوند از اشخاصى كه توجه به مسائل دارند و از اشخاصى كه به اسلام و به كشور خودشان عقيده دارند و گرايش غربى و شرقى ندارند، به اينها كمك كنند. آنها هم همانطورى كه قبلا به آنها تذكر دادهام دعوت كنند از اينها كه انشاءالله به زودى اين مطلب حاصل بشود و ما يك دانشگاه اسلامى كه در فكر اين باشد كه اين ملت را از اين واكنشهائى كه تاكنون پيدا كرده است نجات بدهند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 247
تاريخ: 9/3/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از روحانيون اهل سنت كردستان
هر كس ايجاد اختلاف كند بدانيد كه از خارج الهام گرفته است
بسم الله الرحمن الرحيم
توجه داريد كه اين طرح در طائف ريخته شد. بحمدالله شما توجه داريد، آنهائى كه مىخواهند بين اهل سنت و اهل تشيع فاصله ايجاد كنند نه سنى هستند و نه شيعه، آنها اصلاً به اسلام كارى ندارد والا كسى كه به اسلام اعتقاد داشته باشد در زمانى كه ما بايد با وحدت مسلمين پيروز بشويم، به اختلافات و مسائل اختلافى دامن نمىزند. اينها نيست جز اينكه قدرتهاى بزرگ فهميدهاند آن چيزى كه آنان را عقب زده است اسلام و وحدت مسلمين و برادرى بين همه امت اسلامى است از اين جهت شروع كردهاند اختلاف ايجاد كنند. شماها بحمدالله خودتان بيدار هستيد و ملت را در آنجا بيدار كنيد و به همه آنها سفارش كنيد كه ما با هم برادر بوده و هستيم و خواهيم بود، مصلحت ما مصلحت شماست. ما همه بايد اسلام و قرآن را حفظ كنيم. شما به آنان بگوئيد كه هر گونه اختلاف به ضرر اسلام و به نفع دشمن، به نفع امريكا و شوروى است.
من از همه توقع دارم كه به حرف مفسدين گوش نكنند و هر كس ايجاد اختلاف كند بدانيد كه از خارج الهام گرفته است و مقصودش از بين بردن اسلام است تا باز مثل سابق شود كه در تحت سلطه اجانب باشيم. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را خواهانم. موفق و مويد باشيد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 236
تاريخ: 6/3/60
بيانات امام خمينى در جمع كليه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
مجلس يك معلم باشد از براى همه كشور و مجلسهاى بعد و نسلهاى آينده
بسم الله الرحمن الرحيم
من يك كلمه راجع به مجلس و محيط مجلس عرضى دارم و يك كلمه هم راجع به كشور و كسانى كه در اين كشور مشغول به خدمت هستند. آنكه راجع به مجلس است، يك مقدار زيادش را ديشب از تلويزيون آقايان ديدند كه من در سال قبل آن مسائل را گفتم و بايد عرض كنم كه مع الاسف آن كه من مىخواستم نشده است. من مىخواستم كه اين مجلس يك معلم باشد از براى همه كشور و براى مجلسهاى بعد و نسلهاى آينده كه كيفيت مشاوره وكلا بايد اين نحو باشد، نه آن نحوى كه در مجالس سابق و خصوصاً اين مجالس آخر پنجاه ساله، آنطور نباشد و آقايان در يك محيط آرام مسائلى كه دارند با آرامش بيان كنند، اختلافاتى كه در ديدها دارند، در سليقهها دارند اينها را با يك آرامش خاطر بيان كنند و حل و فصل كنند و راجع به مسائل كشور هم كه در آنجا مىآيد باز هم با يك محيط آرام، كه در محيط آرام است كه عقلها مىتوانند كار بكنند. آن روزى كه غضب توى كار آمد عقل كنار مىرود. قوه غضبيه هر وقت به راه افتاد، عاقله را كنار مىزند و به روى بى عقلى صحبت مىكند. قاضى اگر چنانچه در حال غضب باشد، نبايد حكم بدهد براى اينكه حكم در حال غضب حكمى است كه از منشاء عقلى و شرعى صادر نمىشود. شما مسائلى كه داريد فرض كنيد كه يك نفر مىرود و مسائل خودش را مىگويد، انتقاد هم دارد، انتقادات آزاد است به اندازه اى كه نخواهند يك كسى را خفيف كنند يا يك گروهى را خفيف كنند و از صحنه خارج كنند. انتقاد براى ساختن، براى اصلاح امور، اين لازم است، هر مجلس بايد اين انتقادات را داشته باشد لكن اگر اين انتقادات، آن كه انتقاد مىكند با آرامش خاطر و با نظر صحيح انتقاد بكند، آن كه جواب مىدهد آن هم اگر با نظر صحيح و بدون اينكه غضب در آن راه داشته باشد جواب بدهد، آنوقت منطق در مقابل منطق است و اگر چنانچه با هياهو و جار و جنجال بخواهيد شما يك مسأله را حل بكنيد و هر كسى در نظر داشته باشد كه طرف مقابل خودش را مثل يك دشمن بكوبد، عقلها كنار مىرود و قوه غضبيه كه بدترين قوههاست اگر مهار نشود، آنها در كار مىافتند و مسائل را علاوه بر اينكه حل نمىكنند مشكلتر مىكنند.
صحيفه نور ج 14 صفحه 237
حق هر جا كه هست بايد دنبالش رفت
سه جور نظر انسان ناچار دارد؛ يك نظرى كه نظر بيطرف است، اين يك نظر است، يكى هم نظر طرفدارى از يك روش، از يك جريان، يك نظرى هم مخالف با يك روش و يك جريان، نظر بيطرف و نظر طرفدارى از يك مسأله و نظر طرفدارى از يك مسأله ديگر. نظرى كه نظر حب باشد به يك جريانى يا بغض باشد به يك جريانى، اين نظر نمىتواند يك نظر سالم باشد حب الشىء يعمى و يصم بغض هم همين طور است نور عقل را خاموش مىكند. حب مفرط به يك روشى اسباب اين مىشود كه خود آن كسى كه حب دارد توجهى به اين ندارد كه از مبداء حب دارد اين مطلب صادر مىشود و اين مطلب حق نيست، مطلبى است كه از راه حب است و بايد، خواه يا ناخواه اين نظر، نظر صائب نيست. و انسان خودش را نمىتواند بشناسد به اين زودىها، انسان تا آخر عمرش، تا آنوقتى كه از اين دنيا خارج مىشود گرفتار يك مسائلى در باطن خودش هست كه خودش هم نمىتواند بفهمد و بايد عرضه كند خودش را انسان به كسانى كه بىنظر هستند. اگر نظر از راه حب شد، هميشه دنبال اين مىرود كه آن مطلبى را كه مربوط به آن روشى است كه اين دوست دارد آن روش را، آن مطلب را، به هر عنوانى كه هست ثابت كند ولو اينكه اين عنوانى كه هست عنوان خلاف باشد، خلاف اخلاق باشد، خلاف منطق باشد. آنى هم كه بغض به يك روشى دارد آن هم نظرش نظر سالم نيست، آن هم دنبال اين است كه آن طرفى كه مورد بغض اوست و آن روشى را كه مىپسندد با هر توجيهى كه باشد آن را تصحيح كند و لهذا مىبينيد كه يك مطلب، يك امر از يكى صادر مىشود و همين امر با يك وقت و يك محيط، يك مطلب از يك كسى صادر مىشود، يك عمل از يكى صادر مىشود، اين دو طايفهاى كه يكىشان اين را خوب مىدانند و دوست مىدارند و يك طايفه اين را بد مىدانند و دشمن مىدانند، آن مطلب واحدى كه زمانش واحد و همه جهات واحد است وقتى كه پيش آنها مىرود كه مورد محبت هست آن آدم، تمام مطالب او را ولو مخالف با عقل باشد، ولو مخالف با منطق باشد مىپذيرند و تأييد مىكنند و شروع مىكنند به اينكه خير، مطلب همين است و آن دستهاى كه با اين خوب نيستند اگر يك مطلب خوبى هم اين بگويد، آنها دنبال اين هستند كه نه، اين حرف صحيح نيست. اين دو نظر را انسان مبتلا به آن هست. نظر بيطرف بسيار كم است يعنى نظر بيطرف باشد، خود آدم هيچ وقت مىتواند بيطرف بيطرف باشد، لكن در نظر دادن حق را ببيند، حق تحت تأثير حق واقع بشود، اين حق اگر چنانچه از دشمن من هم صادر شد، من او را تمجيد كنم به عنوان اينكه حق است و باطل اگر از دوست من هم صادر شد، آن را تكذيب كنم به عنوان اينكه باطل است ولو در باطن فرض كنيد يكى يك روشى را دوست دارد و يكى روش ديگر را، لكن در مقام نظر دادن، در مقام مصلحتانديشى براى كشور يا براى اشخاص آن نظر حب و بغض خودش را كنار بگذارد برود دنبال حق و باطل. حق هر جا كه هست بايد دنبالش رفت و او را با آغوش باز پذيرفت ولو برخلاف نظر خود من هست و باطل را هر چه هست و از هر كسى صادر بشود بايد نپذيرفت به عنوان اينكه باطل است. اشخاص و گروه و اينها را بايد كنار گذاشت و حق و باطل را ملاحظه كرد. آنوقت هم براى اثبات حق و ابطال باطل اگر - گرفتار -
صحيفه نور ج 14 صفحه 238
انسان گرفتار بشود به عصبانيت و - عرض مىكنم - غيض و غضب كردن، نه مىتواند حق را به دست بياورد و نه مىتواند باطل را ردش كند. مهم در همه افراد و خصوصاً شما آقايان كه در مجلس هستيد و مجلس مبداء همه چيزهايى است كه در كشور واقع مىشود مهم اين است كه در مقام بيان مسائل ورود مسائل، انتقاد و تكذيب به آنجا نرسد كه از قوه عقليه كنار و با قوه غضبيه انسان وارد ميدان بشود. اگر يك كسى هم فرض كنيد يك از زبانش يك مطلبى بر خلاف شما صادر شد اگر شما برويد و مطلب را منطقى صحبت كنيد، با داد و فرياد و خداى نخواسته حرف زشت زدن كار درست نمىشود جز اينكه اگر خداى نخواسته اين امور تكرار بشود در مجلس، كم كم، هيچ امر فاسدى يكدفعه سراغ آدم نمىآيد، شيطان باطنى انسان بسيار استاد است و او اين همچو نيست كه ابتدا انسان را به فساد بكشد، ابتدا قدم كوچكى را وا مىدارد كه انسان بردارد، اين قدم كه برداشت فردايش يك قدم يك قدرى بلندترى، انسان را يواش يواش به فساد مىكشد.
شيطان باطنى با كمال استادى انسان را به تباهى مىكشد همه اينهائى كه مىبينيد فاسد شدند اينطور نبودند كه اينها از اول به اين درجه از فساد بودند، بلكه كل مولود يولد على الفطره و اينطور هم نبودند كه يكدفعه جهش كرده باشند از يك مرتبهاى به مرتبه بالاى فساد، اينطور هيچ وقت نبوده است، اين به تدريج واقع شده است. اينهائى كه ديكتاتور شدند اينها اينطور نبوده است كه از اول ديكتاتور زائيده شده باشند، آنها هم مثل ساير مردم، بعد هم وقتى كه به مقامى رسيدند اينطور نبوده كه از اول ديكتاتورى كرده باشند، لكن قدم به قدم، ذره ذره رو به ديكتاتورى رفتند يك وقت هيتلر از كار درآمدند، يك وقت استالين از كار درآمدند. شيطانى كه در باطن انسان است با كمال استادى انسان را به تباهى مىكشد. اگر از اول بگويد كه تو بيا برو يك آدمى را بكش، هرگز نخواهد رفت. اين از اول انسان را وادار مىكند كه اين آدم چطور است، يك غيضى به او بكن، بعد يك قدرى زيادتر تا كم كم مهيا مىكند انسان را از براى اينكه آدم هم مىكشد. همه اينهائى كه فاسد هستند به تدريج فاسد شدند، هيچ كس يكدفعه فاسد نشده است و هيچ يك از ماها هم بايد تصور نكنيم كه مأمون از اين هستيم كه فاسد بشويم. همه در معرض فساد هستيم، همه ما دست به گريبان شيطان است و خصوصاً شيطان نفس، همه گريبانمان به دست اوست، هيچ كس هم از ابتدا فاسد فاسد نبوده است و هيچ كس هم مأمون نيست از اينكه از به فساد و به دام شيطان نيفتد. اگر كسى مراقب حال خودش باشد، توجه به مسائل انسانى داشته باشد، با مراقبت و با اينكه خودش را محاسبه كند، اگر در - فرض كنيد - مجلس يا در جاى ديگر يك روزى گذشته است كه در آنجا مسائلى پيش آمده است شب برود حساب كند ببيند كه واقعاً اينكه من امروز گفتم مبداء اين چى بود، يك مبداء شيطانى داشت يا مبداء الهى داشت، اگر محاسبه كند آدم شب از خودش و خودش را در محاسبه قرار بدهد كه امروز تو اين صحبت را كردى، اين مبداء، مبداء شيطانى بوده است نه مبداء انسانى و الهى، ممكن است كم كم دنبال اين برود كه اصلاح كند و اگر اين كار را نكند و همان رويه را
صحيفه نور ج 14 صفحه 239
تعقيب بكند، هيچ بعيد ندانيد كه يك نفر زاهد، عابد، مسلمان، همه چيز، يك انسان فاسد شقىاى از كار درآيد. مأمون نيست هيچ كس.
منظره مجلس يك منظره صالح باشد
محيط مجلس اميدوارم كه از اين به بعد يك قدرى توجه بكنند كه اين محيط مجلسى كه نمايش داده مىشود در همه كشور و بعضى جاهاى ديگر هم، يك طورى نباشد كه وقتى اين محيط در منظره مردم واقع شد، مردم از اينكه اين وكيل را انتخاب كردند پشيمان بشوند، يك طورى نباشد كه از آن راهى كه همه مردم دنبال آن راه هستند كنار برود. مجلس بايد محيطى باشد كه با كمال تفاهم و خيرخواهى براى ملت و كشور مسائل را پيش بياورند. انتقاد مىكنند، انتقاد خيرخواهانه باشد، جواب انتقاد مىدهند آن هم خيرخواهانه باشد و منظره مجلس يك منظره صالح باشد كه مردم وقتى كه اين منظره را ديدند بگويند چه كار خوبى كرديم كه يك همچو اشخاص صحيح را در مجلس برديم و يك وقت خداى نخواسته طورى نباشد كه مردم پشيمان بشوند از رأيى كه داده اند.
اين مجلس فراهم آمده از الله اكبرهاى مردم است
و من تكرار مىكنم مجلس بالاترين مقامى است در اين مملكت. مجلس اگرداد و شوراى نگهبان هم آن رأى را پذيرفت، هيچ كس حق ندارد يك كلمه راجع به اين بگويد. من مىگويم رأى خودش را نگويد، بگويد، رأى خودش را بگويد، اما اگر بخواهد فساد كند، به مردم بگويد كه اين شوراى نگهبان كذا و اين مجلس كذا، اين فساد است و مفسد است يك همچو آدمى، تحت تعقيب مفسد فى الارض بايد قرار بگيرد. اين مجلس ماحصل خون يك جمعيتى است كه وفادار به اسلام بودند و اين مجلس عصاره زحمتهاى طاقت فرساى اين ملت مسلمان بوده است. اين مجلس فراهم آمده از الله اكبرهاى مردم است. اگر بنا باشد كه اين مجلس كه فراهم آمده است از الله اكبر مردم، قدمى برخلاف اسلام بگذارد، اين مجلس مجلسى خواهد بود كه برخلاف مسير مسلمين عمل كرده است. با تمام قدرت بدون اينكه ملاحظهاى از احدى و از مقامى بشود، مجلس بايد مسائل را طرح بكند و رد و بدل و انتقاد صحيح بدون جار و جنجال، بدون هياهو مسائل را بگويند و كسى كه مخالف است مخالفت خودش را بدون هياهو بگويد، آن كه موافق است موافقت خودش را بدون جار و جنجال بگويد و بعد هم رأى بگيرند، وقتى رأى گرفتند اگر اكثريت رأى داد و بعد هم برده شد پيش شوراى نگهبان و آنها هم صحيح دانستند اين رأى را، مخالف اسلام ندانستند و مخالف قانون اساسى ندانستند، اگر بعدها بخواهند شيطنت بكنند، اين شيطنتها از مبادى غضب، از مبادى فاسد بيرون مىآيد.
سر تسليم به مجلس يعنى تسليم به اسلام
بايد سر تسليم به مجلس يعنى سر تسليم به اسلام، وقتى مخالف اسلام نيست سر تسليم به اسلام
صحيفه نور ج 14 صفحه 240
فرود آورد و روشهاى غير اسلامى را اگر هم در باطن خداى نخواسته دارند، نبايد ديگر اظهار بكنند و نبايد اذهان مردم را نسبت به مجلس مشوش كنند. اين يك مسألهاى است اساسى و بايد همه توجه داشته باشند، به مجرد اينكه يك مطلبى برخلاف رأى يك نفر است، نبايد بگويد مجلس درست نيست. اين خودش را اصلاح كند، اين خودش درست نيست. نبايد بگويد شوراى نگهبان درست نيست. اين خودش درست نيست، بايد خودش را اصلاح بكند و اين گرفتارى هست براى ملت ما و من اميدوارم كه مجلس يك مجلس اسلامى، مجلس عبادت باشد، نه مجلسى كه خداى نخواسته معصيت در آن واقع بشود و به ديگران اهانت كنند، به كسى بد بگويند. اينها خلاف اسلام است و نبايد بشود. و اما مطلبى كه به طور كلى مىخواهم عرض بكنم، اين ملت ما كه از اول قيام كرد و به ما منت گذاشت و وارد شد در صحنه و مقابل همه قدرتها ايستاد و رأى داد به اين جمهورى و تا آخر و شكست داد طرفهاى مقابل را و تا آخر، اين ملت ما سر جاى خودش هست. اين شياطين كه مىگويند كه ملت ما ديگر چطور و چطور است، اينها توى اتاقهاى خودشان نشستهاند حساب مىكنند. اينها نمىروند كه اين ملت ميليونى را محاسبهاش را بكنند كه اين ملت هر وقت كه يك صدائى بلند بشود و بخواهد فرض كنيد كه از اسلام يك طرفدارى بشود، همه ملت سرتاسر الا يك دسته كوچكى كه به اسلام اعتقاد ندارند، آنها هم وقتى كه ملت آمدند يك طرف، آنها هم در ملت محو مىشوند. اين معنا را كه هى ديده مىشود كه بايد اين يك كارى بشود كه اين ملت راضى بشود، ملت اسلام را مىخواهد، كارى بهتر از اسلام چى، چى مىخواهيد بكنيد؟ شما كارهايتان را خوب بكنيد، ملت ايران رأى داده است به جمهورى اسلامى، هر چه زحمت داشته است و توان داشته است در طبق اخلاص گذاشته است گفته ما اسلام را مىخواهيم. شما اگر با اسلام بد هستيد، خوب تشريف ببريد اروپا و آمريكا و هر جا دلتان مىخواهد آنجا زندگى كنيد، يا همين جا زندگى كنيد. و اگر ملت را مىخواهيد هى نگوئيد كه ملت با من است، ملت با من است. ملت با اسلام است، نه با من است و نه با شما و نه با ديگرى. من اگر يك كلمهاى بر خلاف اسلام بگويم، همين ملت مىريزند و من را از بين مىبرند. ملت اسلام را مىخواهد، ملت شخص نمىخواهد. شخص پرست نيست ملت، مىخواهد كه قوانين اسلام در اين مملكت پياده بشود. ملت اينهمه زحمت كشيده است كه دين اسلام را برقرار كند در يك مملكتى كه صدها سال و در اين اخير پنجاه سال كوشش شد به اينكه اسلام را كنار بگذارند، كوشش شد به اينكه روحانيت را كنار بگذارند و تضعيف كنند. ملت روحانيت را به تبع اسلام مىخواهد، اگر خداى نخواسته روحانى هم برخلاف اسلام بكند، آن هم يك ساواكى است فرقى نمىكند، بدتر از ساواكى هم هست. اين معناها را از گوشهايشان بيرون كنند آقايان كه اين مردم ديگر از جمهورى اسلامى كنار رفتهاند. خير، شماها كنار رفتهايد، شما خودتان را علاج كنيد، مرضهاى باطنىتان را علاج كنيد كه ننويسيد كه اين مملكت ديگر رفته از بين. اين مملكت از بين نرفته و اين جمهورى اسلامى هم سر جاى خودش هست و اين مردم هم دنبال جمهورى اسلامى هستند و اين مردم هم طرفدار از مجلس، مادامى كه مجلس بر طريقه اسلام باشد، و از دولت، مادامى كه دولت بر طريقه اسلام باشد، و از رئيس جمهور، مادامى كه رئيس جمهور
صحيفه نور ج 14 صفحه 241
در طريق اسلام باشد طرفدارى مىكنند. هر كدامتان بلغزيد، مردم ديگر از شما طرفدارى نمىكنند، براى اينكه مردم اسلام را مىخواهند. امر دائر مىشود بين من و پيغمبر اكرم، كدام مسلمان است كه ترجيح بدهد من را؟ امر دائر مىشود بين شما و اسلام، كدام مسلمان است كه شما را بر اسلام ترجيح بدهد؟ اين خيالها را از كلههايتان بيرون كنيد كه الان اگر وضعى بشود مردم ديگر آن مردم نيستند. مردم اسلام را مىخواهند، تا آخر هم مىخواهند. اين قلمها يك قدرى ملاحظه بكنند اين مسائل را، همين طور مىنشينند توى خانههايشان حكم مىكنند ملت اينطورى است. خوب، ملت اينهاست كه شما مىبينيد كه در كوچه و بازار و آنهائى كه در جنگ هستند و آنهائى كه هر روز مىآيند و مىگويند كه ما مىخواهيم برويم جنگ، ملت من و تو نيستيم، ملت آنها هستند، ميزان آنها هستند. هى ننشينيد و بگوئيد كه مردم چه شده اند، مردم ديگر مأيوس شدند، مردم كذا شدند. نخير، مردم از اسلام مأيوس نمىشوند. كارهاى ما هم هر كدام فاسد است، مىگويند كار تو فاسد است، ولى ما جمهورى اسلامى را مىخواهيم. يك قدرى قلم را كنترل كنيد، يك قدرى حفظ كنيد خودتان را، اينقدر تبعيت از هواى نفس نكنيد، اينقدر تبعيت از شيطان نكنيد، مسائل را يك مسائل صحيح طرح بكنيد، مسائل فاسد طرح نكنيد، نگوئيد هى كه ما حالا ديگر بايد چه بكنيم، حالا بايد چه بشود. خوب، كارها شده است تا حالا، تا حالا هم الحمدلله خوب هم شده است. البته يك مملكتى كه پنجاه سال بلكه دوهزار و پانصد سال رو به تباهى كشاندهاند آن را، مىخواهيد فردا صبح همه مردم صحيح بشوند؟ همه ارگان ها، ارگانهاى صحيح اسلامى بشود؟ اگر شماها بگذاريد، اگر اينهائى كه الان دنبال مفسدهجوئى هستند مهلت بدهند، مىشود، شما هم نگذاريد، مىشود، منتها يك قدرى ديرتر مىشود. شماها كه مسلمان هستيد، اعتقاد به اسلام داريد، شماها يك قدرى مهلت بدهيد به اين مملكت كه دارد از هر طرف به او حمله مىشود، ديگر شما حمله نكنيد. ما هميشه مىخواهيم كه با آرامش همه مسائل حل بشود و الا اين ملت هست و اين روحانيت هم هست.
قدر اسلام و روحانيت را بدانيد
اين را بدانيد در هر جائى از اين مملكت يك روحانى بارز هست، متعهد به اسلام، هر وقت صدايش دربيايد همه دنبال او هستند. اينقدر تعقيب نكنيد كه بخواهيد هى روحانيت را كنار بگذاريد. آخر شما در ظرف چندين سال چكار كردهايد براى اين كشور كه حالا روحانيون را مىگوئيد كه نبايد باشند. خوب، چه كار كردهايد؟ چه كار مثبتى شما كردهايد؟ جز حرف هيچى نداريد. هى مىگوئيد ما گفتيم، خوب گفتيد، چه كردهايد؟ الان اين ملتى كه دنبال اين جمعيت بودند و دنبال اسلام بودند و روحانيت را نشانه اسلام مىدانستند، من نمىخواهم بگويم هر روحانى كذا، من بعضى روحانىها را از شمر هم بدتر مىدانم، من عرض مىكنم كه اين روحانيتى كه اسلام را تا حالا به ما رسانده است اگر اين روحانيت و اين اشخاص نبودند، ما حالا از اسلام اطلاعى داشتيم؟ كى همه اين مسائل اسلام را ضبط كرده و بستهبندى كرده و به ما داده؟ همين روحانيين بودند. از زمان حضرت صادق سلام الله عليه كه
صحيفه نور ج 14 صفحه 242
فقه اسلام و شيعه تدوين شد همين روحانيين بودند كه دست به دست دادند و در غيبت كبرى هم همين روحانيين بودند كه احكام اسلام رادست به دست دستهبندى كرده اينها را دست به دست، نسل به نسل منتقل كردهاند تا به ما رسيد و همين روحانين بودند كه در اين طول پنجاه سال همه شما ديگر شاهد بوديد كه چندين دفعه از اين روحانيون قيام كردند لكن چون اساس خيلى دست آنها نبود نتوانستند. همين روحانيون بودند كه از اصفهان و همه جا زمان رضاخان مجتمع شدند بر ضد رضاخان منتها از باب اينكه مردم آنطور تحت سلطه بودند، شكست خوردند. و همين روحانيون بودند كه از آذربايجان قيام كردند و باز هم دنبال اينكه باز درست مسأله براى مردم روشن نشده بود، آنجا هم شكست خوردند. و همين روحانيين بودند كه از پانزده خرداد تا آخر، همينها بودند كه هيچ كس نفس نمىكشيد، باز يكىشان از يك جا صدا در مىآورد، فرياد مىزد و در اين دو سال آخر از روحانيون مطلب شروع شد. هى نگوئيد من چه كردم و ما چه كرديم. آخر يك مقدار هم انصاف مىخواهد از اول روحانيون هيچ كاره بودند! فقط ما بوديم كه همه كارها را كرديم آخر اين هم نبايد يك آدم صحيح بگويد كه به او بخندند. اينها بودند كه مردم را به كوچه و بازار كشاندند و اين اسلام بود كه مردم را به كشتن داد و الا نه هيچ جبههاى و نه هيچ حزبى و نه هيچ گروهى نمىتوانست كه مردم را بكشاند به طورى كه داوطلب دنبال مرگ بروند، داوطلب شهادت بطلبند. شما در تاريخ كجا سراغ داريد كه داوطلب بيايند و بگويند كه من مىخواهم شهيد بشوم. يا الله دعا كن كه من شهيد بشوم، گريه كند به اينكه دعا كن من شهيد بشوم. اين اسلام است كه اينطور كرده است. آقا! قدر اين اسلام و قدر اين روحانيت را بدانيد. شماها نمىفهميد، مطلع نيستيد درست، اگر اين طايفه كنار بگذارند، بعد از پنجاه سال رسم و اسمى از اسلام نخواهد بود. شمائى كه به اسلام اعتقاد داريد، آن كه اسلام را توى دست نگه داشته و دستهبندى كرده، داده و الان هم در مراكز علمى مشغول فقه اسلام است و من دو سه روز پيش از اين كه يكى از مدرسين محترم قم اينجا بود، از او سؤال كردم كه راجع به حوزه علميه قم و توجه طلبهها به فقه چى است، بسيار تعريف كرد گفت كه با كمال جديت مشغول فقه اسلام هستند. اينها را شما قدرشان را بدانيد، اگر اينها كنار بروند، شماها هيچكارهايد، چنانچه از اول هم هيچكاره بوديد. اينها هستند كه شما را تو ميدان آوردند و وزير و وكيل و نمىدانم چى كردند يا فرض كنيد بالاتر. چرا با اينها مىخواهيد مخالفت كنيد؟ ملت است كه دنبال اينها هست و اينها با همراهى ملت دارند كارها را انجام مىدهند، چرا حالا راجع به ملت، شما هى مىگوئيد ملت، ملت نمىخواهد ديگر اينها را؟ خوب ملت چطور اسلام را نمىخواهد؟ فرض كنيد يك روحانى هم يك جائى خلاف كرده است، فرض كنيد، اينكه نيست، شما هى مناقشه مىكنيد خلاف خودتان را نمىبينيد، خلاف فلان معمم را مىبينيد، من هم قبول دارم كه الان يك وضعى هست كه هم قضاوت ما به آنطورى كه بايد باشد براى كمبود كه دارد آنطور نيست و هم جوانهائى كه بعضى كارها را مىكنند يك قدرى ناپخته هستند و خلافكارى مىشود اما دست به دست هم بدهيد براى اصلاح، نه اينكه اگر يك جوانى يك جائى خلاف كرد شما بگوييد كه پاسدارها كذا هستند. اين پاسدارها آقا! بودند كه شما را نجات دادند و الا پدر همه ما را در مىآورد
صحيفه نور ج 14 صفحه 243
رضاخان و محمدرضا خان، شكر كنيد اينها را، تشويق كنيد اين را، اصلاح هم بكنيد، هر جا خلاف كردند، بايد اصلاح بشوند. هى ننشينيد و بگوئيد پاسدار كذا. و همين ارتش است كه الان دارد در آنجائى كه دائما آتش مىريزد، زير آتش دارند خدمت مىكنند. اينها براى كى مىكنند؟ اينها براى كشور اسلامى و براى اسلام، همينهايند كه آنجا نماز شب مىخوانند و كار مىكنند، همانهايند كه اصلاً از كشتن و از رفتن به آن عالم باك نداند و مىگويند بگذار برويم از اينجا رها بشويم. وصيتنامههاى اينها را لابد ديديد. بگذاريد اين قدرت باقى باشد، بگذاريد اين قدرت اسلام باقى باشد. اگر اين قدرت اسلام خداى نخواسته شكسته بشود، و شكسته نخواهد شد، شما و ما و همه اشخاصى كه هر جا هستند و همه روشنفكران و قلم دستدارها همهشان به باد فنا مىروند. اين قدرت است كه شما را نگه داشته است، اين قدرت ملت است و قدرت اسلام است كه نمىگذارد آمريكا بيايد بريزد، از آن ور شوروى بيايد بريزد آنجا، براى اينكه اين هم تباه مىشود اينجا، آنها مىخواهند يك مملكتى داشته باشند. مملكت ما تا آخر فردش جانفشانى دارد مىكند. اين قدرت اسلام را نگه داريد. تا گفته مىشود مكتبى، آقايان مسخره مىكنند. مكتبى يعنى اسلامى، آن كه مكتبى را مسخره مىكند اسلام را مسخره مىكند. اگر متعمد باشد، مرتد فطرى است و زنش برايش حرام است، مالش هم بايد به ورثه داده بشود، خودش هم بايد مقتول باشد. من هميشه ميل دارم كه همه طبقاتى كه هستند، همه كسانى كه در صحنهها حاضر هستند، همه با هم بنشينند اصلاح كنند مسائل را، هى ننشينند آن از آن ور بخواهد او را از بين ببرد، او از آن ور بخواهد او را از بين ببرد و مسأله را به بن بست برسانند و مملكت را به بن بست. شما به بن بست رسيديد، اشتباه مىكنيد، مملكت اسلام كه به بن بست نمىرسد. همين مردم، همين پيرزنها و پيرمردها و جوانها و بچهها از اين بن بست بيرون مىآورند اين مملكت را. شماها به بن بست رسيديد مىگوئيد خوب، چه بكنيم، بگذاريد اسلام نباشد تا ما باشيم، بگذاريد ايران نباشد. شما ايستادهايد تا پاى اينكه ايران نباشد، دست برداريد از فضولىها، براى خدا كار بكنيد، براى خدا آرامش بگيريد، براى خدا دعوت به آرامش بكنيد، براى خدا تو سر هم نزنيد، اينقدر هى مىگويند آقايان، چند روز پيش از اين آقاى حجتى آمد بودند اينجا كه ما مىخواهيم يك جمعيتى درست كنيم جمعيت وحدت و كذا. گفتم: آقا اين مىشود، شما مىبينيد كه اگر درست كنيد چند تا جمعيت هم، جمعيت فرض كنيد چه درست مىشود، با اين حرفها درست نمىشود، نه با مصاحبه درست مىشود، نه با چى، بله خصوصى بشويد با هم چه بكنيد. بترسيد از اينكه يك وقت يك انفجارى حاصل بشود، همه ما را به باد فنا بدهد. از اين بترسيد شما، مغرور نشويد به اينكه من آن هستم كه فلان كار چيز بود رستم يلى بود در كذا، مغرور نشويد.
همه بايد مقيد به قانون باشند
اين مردم اسلام را مىخواهند، اگر پايتان را از اسلام كنار بگذاريد، اين طلبهاى كه اينجا نشسته با كمال قوا با شما مخالفت مىكند و همه ملت اسلام هم اسلام را مىخواهند. من اول سال به آقايان
صحيفه نور ج 14 صفحه 244
عرض كردم كه اين سال خوب است سال اجراى قانون باشد، بايد حدود معلوم بشود، آقاى رئيس جمهور حدودش در قانون اساسى چى هست، يك قدم آن ور بگذارد من با او مخالفت مىكنم، اگر همه مردم هم موافق باشند، من مخالفت مىكنم، آقاى نخست وزير حدودش چقدر است، از آن حدود نبايد خارج بشود، يك قدم كنار برود با او هم مخالفت مىكنم. مجلس حدودش چقدر است، روى حدودش خودش عمل كند. شوراى نگهبان حدودش چقدر است، قوه قضائيه حدودش چى است، قوه اجرائيه. قانون معين شده است، مىشود از شما پذيرفت كه ما قانون را قبول نداريم، غلط مىكنى قانون را قبول ندارى، قانون ترا قبول ندارد. نبايد از مردم پذيرفت، از كسى پذيرفت كه ما شوراى نگهبان قبول نداريم، نمىتوانى قبول نداشته باشى، مردم رأى دادند به اينها، مردم به قانون اساسى شانزده ميليون تقريباً يا يك قدرى بيشتر رأى دادند به قانون اساسى. مردمى كه به قانون اساسى رأى دادند منتظرند كه قانون اساسى اجرا بشود، نه هر كس از هر جا صبح بلند مىشود بگويد من، من شوراى نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسى را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رئيس جمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم. نه، همه بايد مقيد به اين باشيد كه قانون را بپذيريد ولو برخلاف رأى شما باشد، بايد بپذيريد براى اينكه ميزان اكثريت است و تشخيص شوراى نگهبان كه اين مخالف قانون نيست و مخالف اسلام هم نيست، ميزان اين است، همه ما بايد بپذيريم. من هم ممكن است با بسيارى از چيزها، من كه يك طلبه هستم مخالف باشم، لكن وقتى قانون شد و چيز شد، خوب ما هم پذيريم. بعد از اينكه يك چيزى قانونى شد، ديگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحريك بكند، مفسد فى الارض است و بايد با او دادگاهها عمل مفسد فى الارض بكنند و اگر نه، رأى مىدهد آرام، با آرام هيچ كس مخالف نيست. شما مىگوئيد كه نخير، اينكه گفتند اينها اشتباه كردند ولى ما در مقام عمل قبول داريم، اما رأيمان اين است كه اينجورى نيست اما در عمل هم ملتزم هستيم، اين هيچ مانعى ندارد. البته مسائل اگر آن مسائل اسلامى باشد، اگر در رأى هم مخالف باشيد، بايد تو سرتان زد اما اگر يك مسائل سياسى هست، مسائل چيزى هست مىگوئيم اينها اشتباه كردند، بسيار خوب، ممكن است يك ميليون جمعيت هم اشتباه بكنند اين اشكال ندارد اما در عين حالى كه اعتقادتان اين است كه اينها اشتباه كردهاند در عين حال بايد بپذيريد، چاره نداريد. شما هم كه وكيل شديد فرض كنيد از تهران يا از جاى ديگر، خوب عده كثيرى مىگويند كه اين لياقت نداشته است، اين نبايد، خوب نبود بشود اما حالا كه اكثريت شد، پذيرفتهاند. اين مردم بيچاره همه چيز را قبول دارند، اين من و شما هستيم كه هر جا برخلاف مصلحت ما باشد اساس را مىگوئيم قبول نداريم. هر جا، هر كس بر خلاف من است اين اصلا مسلمان هم نيست و هر كه با وفق من است اگر شمر هم باشد، اين ابوذر است. اين يك مطلبى است كه در باطن ذات هر كس هست. اصلاح كنيد خودتان را، در باطن ذات همه هست كه آن كه با من خوب است، خوب است و آن كه با من بد است، بد نه آن كه به حسب حكم خدا خوب است و به حسب واقع خوب است، نخير، آنى كه با من خوب است آن ميزان است، آن قانون ميزان است كه براى من باشد و آن مجلس ميزان است كه براى من باشد و آن ارتش ميزان است
صحيفه نور ج 14 صفحه 245
كه براى من باشد، آن كه براى من نباشد آن فاسد است. اين يك چيزى است كه در قلب همه هست، اختصاص به يكى و دو تا ندارد، هر كسى هر چيزى را براى خودش مىخواهد، همه مردم هر چيزى را براى خودشان مىخواهند، الا آنهائى كه بالاتر از اين طبقات هستند. وقتى اينطور شد، البته هر كس اينطور است، اما در مقام تدبير امور يك مملكت و در مقام اداره يك مملكت بايد همه شماها و همه كسانى كه دستاندركار هستند و همه ملت بپذيرند آن چيزى را كه قوانين، قانون اساسى پذيرفته است، بپذيرند آن چيزى را كه مجلس به آن رأى مىدهد و شوراى نگهبان آن را موافق قانون و موافق شرع مىداند، بايد بپذيرند اينها را. اگر مىخواهيد كه از صحنه بيرونتان نكنند، بپذيريد قانون را. نگوئيد هى قانون و خودتان خلاف قانون بكنيد، بپذيريد قانون را، همهتان روى مرز قانون عمل بكنيد و اگر همه روى مرز قانون عمل بكنند، اختلاف ديگر پيش نمىآيد. همه اختلافات اين است كه يك كسى اينجا فرشش را انداخته، يكى هم اينجا فرشش را، اگر اين روى فرش خودش بنشيند و آن هم روى فرش خودش بنشيند، دعوا ندارند. اما اگر اين پايش را دراز كرد روى او، او پايش را كنار مىزند و او هم مىخواهد پايش را دراز كند اينجا، دعوا اينجا پيدا مىشود. دعواهاى ما دعوائى نيست كه براى خدا باشد. اين را از گوشتان همه بيرون كنيد، همهتان عجيب هستيد، همه ما از گوشمان بيرون كنيم كه دعواى ما براى خداست، ما براى مصالح اسلام دعوا مىكنيم؟ خير، مسأله اين حرفها نيست، من را نمىشود بازى داد، دعواى خود من و شما و همه كسانى كه دعوا مىكنند همه براى خودشان است. همه مىگويند پيش بده براى ما، همه مىخواهند تمام اين قدرت چى چى، آخر من نمىفهمم چه قدرتى الان در كار هست. خوب محمدرضا اگر دنبال اين مسائل مىرفت، مطلبى بود براى اينكه يك قدرتى بود، قدرت شيطانى بود، كسى حق نداشت يك كلمه بگويد، اما امروز كه بقال سر محله مىآيد و مىگويد كه آقاى نخست، برادر نخست وزير اينجا اين كار درست نيست، برادر رئيس جمهور اين كار درست نيست، اين ديگر قدرتى نيست، يك برادرى است، يك دسته برادرند، يك دستهشان شانسشان آورده است آنجا نشستهاند، يك دسته بيچاره هم براى اينها سينه مىزنند، قدرت نيست كه ما حالا براى يك قدرتى بيائيم. اينها تلبيسات ابليس است كه بر ما غلبه كرده است و اين تلبيسات ابليسى را اگر چنانچه مسامحه كنيد، شما را به جهنم مىفرستد، در همين دنيا هم به تباهى مىكشد. در همين دنيا ايستاده است اين تلبيس نفسانى و اين شيطان نفس ايستاده است، تا آنجائى كه همه چيز دنيا را به باد فنا بدهد. هيتلر حاضر بود تمام بشر از بين برود و خودش در آن قدرت بين همان آلمان باقى باشد، آن نژاد بالاتر و اين چيزى كه در مغز هيتلر است در مغز همه شما هست. خودتان غفلت كرديد، در مغز همه اين مطلب هست كه هم بروند، و من. تا نرويد سراغ اينكه يك انصافى در كار باشد، يك توجهى به خدا در كار باشد، يك حسابى در كار باشد كه خودتان از خودتان حساب بكشيد كه من امروز مىخواهم چه بكنم، مىخواهم همه مملكت ايران را به هم بزنم براى اينكه من باشم و هيچ كس نباشد، نه، همه باشيد و همه هم حفظ كنيد مملكت را، همه باشيد و همه روى قانون عمل بكنيد، قانون اساسى را باز كنيد و هر كس مرز و حد خودش را تعيين كند. به ملت هم بگويند به اينكه بابا ما، قانون اساسى ما براى دولت اين را
صحيفه نور ج 14 صفحه 246
وظيفه كرده است، براى رئيس جمهور اين را، براى مجلس اين را، براى فرض كنيد فلان نفر، براى ارتش اين را، براى همه وظيفه معين كرده است، به مردم بگويند وظيفه ما را قانون اساسى كه شما رأى داديد برايش، وظيفه ما اين است. در لفظ فقط نباشد و در واقع خلاف، واقعاً سر فرود بياوريد به قانون و واقعاً سر فرود بياوريد به اسلام. لفظ را همه مىگويند، شايد شيطان را هم ازش بپرسند مىگويد من انقلابى هستم.
جمهورى اسلامى را تضعيف نكنيد
امروز همه انقلابى هستند، امروز همه دلسوز براى ملت هستند. امروز دعواى اينكه ما همه، ما همه در جنگ هم رفتهايم، و شما ديديد كه يك دسته نوشتهاند كه ما از اول در جنگ چه بوديم، خوب گفتهاند، خوب، من هم مىتوانم بگويم من در صف اول جنگ دارم جنگ مىكنم ولى اينجا افتادم همين طور. بايد به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، اين مردمى كه شماها را روى كار آوردهاند، اين مردم كوچه و محله و عرض مىكنم زاغههائى كه شماها را روى مسند نشاندهاند ملاحظه آنها را بكنيد و اين جمهورى را تضعيفش نكنيد. بترسيد از آن روزى كه اين مردم بفهمند در باطن ذات شما چيست و يك انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسيد كه ممكن است يكى از ايام الله، خداى نخواسته باز پيدا بشود و آن روز ديگر قضيه اين نيست كه برگرديم به 22 بهمن، قضيه اين است كه فاتحه همه ما را مىخوانند، من از خداى تبارك و تعالى اميد اين را دارم كه به ما عنايت بفرمايد و ما را هدايت كند به يك راهى كه مرضى اوست و قلمهاى ما را هدايت كند به يك نوشتههائى كه مورد رضاى اوست و زبانهاى ما را جارى كند بر يك چيزهائى كه مورد رضاى اوست.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 248
تاريخ: 11/3/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت تحريريه و كاركنان نشريه عروة الوثقى (نشريه دانشآموزان و جوانان حزب جمهورى اسلامى)
بايد مطالب نشريات رو به انتقاد سالم و مصلحت انديشى و هدايت باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
در باب نشريات، خودتان مىدانيد كه نقش نشريات در هر كشورى از همه چيزها بالاتر است. روزنامهها و مجلات مىتوانند كه يك كشورى را رشد بدهند و هدايت بدهند به راهى كه صلاح كشور است و مىتوانند كه بعكس عمل بكنند. مع الاسف در ايران، در آن زمانى بىاستثناء نشريات و نوشتهها غيراسلامى بود و آنان براى برنامهاى كه انحراف جوانان بود، به هر راهى تمسك كردند، از جمله به نشريات. مجلات آن روز، جوانان را به فساد مىكشاند و پس از آنكه آنها رفتند و نشريات اين طرف شروع شد، بسياريشان انحرافات آنطورى اگر نداشتند، ليكن انحرافات جور ديگرى داشتند، يعنى اگر ديدند كه مىشود مجلات را با آن روش سابق انتشار دهند، مقالاتى جانشين آنها كردند كه در راهى است كه راه قدرتهاى بزرگ است.
ابتداى انقلاب كه درها به روى همه اشرار باز بود، آنها از آزادى سوءاستفاده كرده، شروع كردند به كارهائى كه شما خودتان بهتر مىدانيد. يك وقت متوجه شدند به اينكه مجلات يك بابى هستند كه باب تاخت و تاز به يكديگر و اين به او اشكال كردن، نه اشكال سالم بلكه انتقام. و اين براى كشورى كه مىخواهد جمهورى اسلامى داشته باشد، مقتضى نبوده و نيست و مجلات و روزنامهها بايد در محيطى اسلامى و با جهت اسلامى باشند.
بايد مطالب نشريات رو به انتقاد سالم و مصلحت انديشى و هدايت باشد. گاهى ممكن است يك انتقادى از باب اينكه با سلامت نفس نوشته نشده است، انتقاد باعث بدتر شدن وضع شده باشد. انتقادى وضع را آرامش مىدهد كه از روى مصالح باشد و نويسنده توجه به اين داشته باشد كه مسؤوليت الهى دارد و پيش خدا مسؤول است. كسى كه قلم به دست مىگيرد، بداند كه مورد سؤال قرار مىگيرد كه اينكه نوشتى چه بود.
انسان از خودش هميشه غافل است، نمىتواند ادراك كند كه چكاره است. ممكن است چهل پنجاه يكى سال فكر كند كه براى خدا كار مىكند و آن كه به او القاء مىكند شيطان باشد. مجله نوشتن مسؤوليتى بزرگ دارد هم پيش خداى تبارك و تعالى هم پيش مردم. ممكن است اينها مملكتى را به
صحيفه نور ج 14 صفحه 249
تباهى بكشانند، اگر كوشش نكنند در اينكه اصلاح كنند و اگر آن كه مىنويسد از روى صلاحديد و مبانى غير نفسانى و رسوا نكردن مسلمان و اينطور مسائل باشد، مجلهها مفيد خواهند بود و مردم رو به تباهى نمىروند.
بايد نشرياتمان مفيد باشد و اخلاق جامعه را اصلاح كند
من نمىرسم كه همه مجلات را بخوانم اما گاهى مىبينم كه بعضىها انحراف دارند. خود آنها كه مدعى هستند كه ما در راه اسلام قدم بر مىداريم، بايد بدانند كه اين قلمها بسياريشان با اسم اسلام است و نه براى اسلام. اين عهد بزرگى است به دوش شما و مسئوليتى بزرگ است و بدانيد كه يك روز از باب اين مسؤوليت، سؤال خواهد شد و آنوقت ديگر چيزى پنهان نخواهد ماند. دل شما بر عليه شما شهادت مىدهد، دست شما بر عليه شما شهادت مىدهد، خود اعضا بر ضد انسان اگر خلاف كرده باشد، شهادت مىدهند، خصوصاً شما كه نشريهاى براى جوانها منتشر مىكنيد بايد بدانيد كه اگر دو هزار مجله چاپ كنيد، لااقل پنج هزار نفر اين مجله را مىخوانند و يك عده كثيرى هم آن را مطالعه مىكنند.
اگر تيراژ روزنامهاى دويست هزار باشد، پانصد هزار نفر آن را مطالعه مىكنند و اگر انحراف باشد، پانصد هزار نفر را منحرف مى كند و اين مسؤوليت كوچكى نيست. اين غير از معصيتى است كه در خانه است، آن هم معصيت است اما نه به بزرگى اين. هر چه تيراژ شما بيشتر باشد، بايد بيشتر توجه به اصلاح آن بكنيد، آنها كه مىگويند تيراژ بيشتر، توجه مردم بيشتر است پس هر چه مىخواهيم مىنويسيم، اشتباه مىكنند. آنها مسؤوليت بيشتر دارند. همانطورى كه مردمى كه در كوچه و محلات و كارخانه و صحرا مشغول فعاليتند، مردم سالمى هستند، نويسندهها بايد فكر كنند كه اين جمعيت اين محيط را بوجود آورده و ما در پناه اين جمعيتهاى ميليونى، منشور درست كردهايم. در زمان سابق شما يك سطر نمىتوانستيد بيرون بدهيد و اينكه حالا نشريه منتشر مىكنيد، از بركت اين مردم است، پس شما و همه ما مرهون اين جمعيت هستيم. آنها هم اسلام مىخواهند و مملكتى را كه قواعد اسلامى پياده شود. بايد مردم را به اين راه دعوت كرده و منحرفين را به راه راست هدايت كرد. بايد فساد آنها را به طور سالم با برهان از بين برد، نه با جنگ و جدال. نشريه بسيار خوب است و در صورتى كه محتواى آن محتواى آموزنده باشد و دست اندركاران آن متعهد باشند، اين نشريه رأس همه امور مىشود. انسان اگر انصاف داشته باشد، بايد به خاطر مردمى كه قلمها را براى اينها آزاد گذاشتهاند، از قلم و قدمش استفاده كند و ديانت هم اقتضاى همين را مىكند. ما بايد نشرياتمان مفيد باشد و اخلاق جامعه را اصلاح كنيم. در پنجاه سال اخير زحماتى كشيده شد براى انحراف جوانان، آنهمه مراكز فساد و نشريات فاسد و آزاد گذاشتن منكرات و همه براى اين بود كه صداى ملت در نيايد، اما آنچه كه كردند برايشان اثر نداشت. آنها كه ديدند تبليغاتشان آنگونه نبوده كه اسلام را كنار بزند، حالا بيشتر درصدد هستند كه اسلام را كنار بگذارند و سرانشان در خارج مشغول فساد هستند و قلمهايشان از
صحيفه نور ج 14 صفحه 250
خارج مايه مىگيرد. بايد همه دست به دست هم بدهيد و اين مملكت را در دست بگيريد و به دامن آمريكا و شوروى ندهيد كه باز ما چند صد سال در دام آنها بيفتيم. و آنها كه متصدى امور هستند و نويسندهها، گويندهها و روشنفكرها بيدار شوند و ببينند كه چه بودهايم، چه شدهايم و چه بايد بشويم. بايد همه دست به دست هم بدهيم و كار بكنيم.
خدا به شما توفيق بدهد تا آنچه را كه به عنوان امانت به ما داده، صرف در راه او بكنيم. خداوند همه شما را موفق و مؤيد بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 251
تاريخ: 11/3/60
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم تبريز
انگيزه بعثت، نزول قرآن و تلاوت آيات الهى براى مردم است
بسم الله الرحمن الرحيم
سالروز بعثت رسول اكرم را به تمام مسلمين و به ملت رزمنده ايران و به شما اهالى محترم تبريز تبريك عرض مىكنم و از خداوند تعالى توفيق تبعيت از اين وجود مقدس را براى همگان خواستارم. ما بايد راجع به بعثت و آنچه كه انگيزه بعثت است و آنچه كه نتيجه بعثت است و آنچه كه تكليف ما براى بعثت است چند كلمهاى عرض بكنم.
غايت بعثت همان است كه خداى تبارك و تعالى در سوره جمعه فرموده است: هوالذى بعث فى الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين غايت بعثت اينهائى است كه در اين آيه شريفه ذكر مىفرمايد. مىفرمايد كه: خداى تبارك و تعالى آن خدائى است كه مبعوث كردهاست در بين شما از خود شما يك رسولى يك فرستادهاى و اين فرستاده اين چند امر را از طرف خدا بايد انجام بدهد يتلوا عليهم آياته آيات خدا را بر مردم قرائت كند. قرآن آيات الهى است. و انگيزه بعثت، آوردن اين كتاب بزرگ است و تلاوت كردن اين كتاب بزرگ و آيه عظيم الهى است. گرچه همه عالم آيات حق تعالى هستند لكن قرآن كريم فشرده از تمام خلقت و تمام چيزهائى كه در بعثت بايد انجام بگيرد، قرآن كريم يك سفرهاى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله پيغمبر اكرم در بين بشر گسترده است كه تمام بشر از آن هر يك به مقدار استعداد خودش استفاده كند.
اين كتاب و اين سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحى تا قيامت كتابى است كه تمام بشر، عامى، عالم، فيلسوف، عارف، فقيه، همه از او استفاده مىكنند يعنى كتابى است كه در عين حال كه نازل شده است از مرحله غيب به مرحله شهود و گسترده شده است پيش ما جمعيتى كه در عالم طبيعت هستيم، در عين حالى كه متنزل شده است از آن مقام و رسيده است به جائى كه استفاده ما بتوانيم از او بكنيم در عين حال مسائلى در او هست كه همه مردم عامى و عارف و عالم و غير عالم از او استفاده مىكنند و مسائلى در او هست كه مختص به علماى بزرگ است، فلاسفه بزرگ است، عرفاى بزرگ است و انبيا و اوليا است. بعض مسائل او را غير از اولياء خداى تبارك و تعالى كسى نمىتواند ادراك كند مگر با تفسيرى كه از آنان وارد مىشود، به مقدار استعدادى كه در بشر هست مورد استفاده
صحيفه نور ج 14 صفحه 252
قرار مىگيرد و مسائلى هست كه عرفاى بزرگ اسلام از آنها استفاده مىكنند و مسائلى هست كه فلاسفه و حكماى اسلام از آن استفاده مىكنند و مسائلى هست كه فقهاى بزرگ از آن استفاده مىكنند و اين سفره همگانى است براى همه و همين طور كه اين طوائف از آن استفاده مىكنند، مسائل سياسى، مسائل اجتماعى، مسائل فرهنگى و مسائل ارتشى همه در اين كتاب مقدس هست. انگيزه نزول اين كتاب مقدس و انگيزه بعثت نبىاكرم براى اين است كه اين كتاب در دسترس همه قرار بگيرد و همه از او به اندازه سعه وجودى و فكرى خودشان استفاده كنند. مع الاسف نتوانستيم ما و نتوانسته است بشر و نتوانستهاند علماى اسلام آنطورى كه بايد استفاده از اين كتاب مقدس بشود، استفاده كنند. بايد همگان افكار خودشان را به راه بيندازند و مغزهاى خودشان را متوجه كنند به اين كتاب بزرگ تا اينكه اين كتاب بزرگ را به طورى كه هست و به طورى كه ما مىتوانيم از او استفاده كنيم، همه استفاده كنند. و قرآن آمده است براى استفاده همه طبقات، هر كس به مقدار استعداد خود، البته بعض آيات است كه غير از رسول اكرم و آن كه متعلم به تعليم اوست نمىتواند بفهمد و به وسيله آنهاست كه مابايد بفهميم و بسيارى از آيات است كه در دسترس همگان است كه همه فكرهاى خودشان را به راه بيندازند و مغزهاى خودشان را متوجه كنند و مسائل زندگى را، زندگى اين دنيا و زندگى آن عالم را از اين كتاب مقدس استفاده كنند. پس يك انگيزه، از بعثت اين است كه قرآن كه در غيب بوده است و به صورتهاى غيبى بوده است و در علم خداى تعالى بوده است و در غيب الغيوب بوده است، به وسيله اين موجود عظيمى كه به واسطه مجاهدات بسيار و به واسطه بودن او بر فطرت حقيقى و فطرت توحيدى و همه مسائلى كه هست، او رابطه دارد با غيب و به واسطه رابطهاى كه با غيب دارد اين كتاب مقدس را از مرتبه غيب متنزل كرده است و بلكه تنزلاتى حاصل شده است تا رسيده است به مرتبه شهادت كه به صورت الفاظ در آمده است و اين الفاظ را ما و شما و همه مىتوانيم بفهميم و معانى آن را تا اندازهاى كه مىتوانيم ما استفاده از آن مىكنيم و انگيزه بعثت بسط اين سفره در بين بشر از زمان نزول تا آخر. اين يكى از انگيزههاى كتاب است و انگيزه بعثت است. بعثه عليكم رسولى را كه تلاوت مىكند بر شما قرآن را، آيات الهى را و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه اين شايد غايت اين تلاوت باشد، تلاوت مىكند براى تزكيه و براى تعليم و براى تعليم همگانى، تعليم همين كتاب و تعليم حكمت كه آن هم از همين كتاب است. پس انگيزه بعثت نزول وحى است و نزول قرآن است و انگيزه تلاوت قرآن بر بشر اين است كه تزكيه پيدا بكنند و نفوس مصفا بشوند از اين ظلماتى كه در آنها موجود است تا اينكه بعد از اينكه مصفا شدند ارواح و اذهان آنها قابل اين بشود كه كتاب و حكمت را بفهمند.
مادامى كه انسان در حجاب خود هست، اين قرآن را نمىتواند ادراك كند
انگيزه، تزكيه است براى فهم كتاب و حكمت. هر كس نمىتواند اين نورى را كه از غيب متجلى شده است و متنزل شده است و به شهادت رسيده است، هر نفسى نمىتواند آن را ادراك كند. تا
صحيفه نور ج 14 صفحه 253
تزكيه نباشد تعليم كتاب حكمت ميسور نيست. بايد تزكيه بشود نفوس از همه آلودگىها كه بزرگترين آلودگى عبارت است از آلودگى نفس انسان و هواهاى نفسانيه كه دارد. مادامى كه انسان در حجاب خود هست مىتواند اين قرآن را كه نور است و به حسب فرمايش خود قرآن نور است، نور را كسانى كه در حجاب هستند و پشت حجابهاى زياد هستند مىتوانند ادراك كنند، گمان مىكنند كه مىتوانند، لكن نمىتوانند. تا انسان از حجاب بسيار ظلمانى خود خارج نشود، تا گرفتار هواهاى نفسانى است، تا گرفتار خودبينىهاست، تا گرفتار چيزهائى است كه در باطن نفس خود ايجاد كرده است از ظلماتى كه بعضىها فوق بعض است، لياقت پيدا نمىكند انسان كه اين نور الهى در قلب او منعكس بشود. كسانى كه بخواهند قرآن را بفهمند و محتواى قرآن را، نه صورت نازل كوچكش را، محتواى قرآن را بفهمند و طورى باشد كه هر چه قرائت كنند بالا بروند و هر چه قرائت كنند به مبداء نور و مبداء اعلى نزديك شوند اين نمىشود الا اينكه حجابها برداشته بشود و تو خود حجاب خودى بايد از ميان بردارى اين حجاب را تا بتوانى اين نور را به آنطور كه هست و انسان لايق است براى ادراك او، ادراك كند. پس يكى از انگيزهها اين است كه تعليم بشود كتاب بعد از تزكيه و تعليم بشود حكمت بعد از تزكيه. اول آيهاى كه مه به رسول اكرم به حسب روايات و تواريخ وارد شده است آيه اقرا باسم ربك است و اين آيه اولين آيهاى كه به حسب نقل، جبرئيل بر رسول اكرم خوانده است و از اول به قرائت و به تعلم دعوت شده است. اقرا باسم ربك الذى خلق و در همين سوره است كه ان الانسان ليطغى ان راه استغنى اين سوره براى اولين مورد وحى و در اولين نزول وحى اين آيه در اين سوره وارد شده است كه كلا ان الانسان ليطغى ان راه استغنى معلوم مىشود كه طغيان و طاغوت بودن از امورى است كه در رأس امور است و براى طاغوت زدائى بايد تعليم كتاب و حكمت و تعلم كتاب و حكمت كرد و تزكيه كرد. انسان اينطورى است، وضع روحى همه انسانها اينطور است كه تا يك استغنائى پيدا مىكند طغيان پيدا مىكند. استغناى مالى پيدا مىكند به حسب همان مقدار طغيان پيدا مىكند، استغناى علمى پيدا مىكند به همان مقدار طغيان پيدا مىكند، مقام پيدا مىكند به مقدارى كه مقام پيدا كرده است طغيان مىكند. فرعون را خداى تبارك و تعالى طاغى مىگويد هست براى همين است كه مقام پيدا كرده بود و انگيزه الهى در او نبود و اين مقام او را به طغيان كشيده بود. كسانى كه چيزهائى كه مربوط به دنياست آنها را بدون تزكيه نفس پيدا مىكنند، اينها هر چه پيدا بكنند طغيانشان زيادتر خواهد شد و وبال اين مال و اين منال و اين مقام و اين جاه و اين مسند از چيزهائى است كه موجب گرفتارىهاى انسان است در اينجا و بيشتر در آنجا. انگيزه بعثت اين است كه ما را از اين طغيان نجات دهد و ما تزكيه كنيم خودمان را، نفوس خودمان را مصفا كنيم و نفوس خودمان را از اين ظلمات نجات بدهيم. اگر اين توفيق براى همگان حاصل شد دنيا يك نورى مىشود نظير نور قرآن و جلوه نور حق. تمام اختلافاتى كه بين بشر هست، اختلافاتى كه بين سلاطين هست، اختلافاتى كه بين قدرتمندان هست ريشهاش همان طغيانى است كه در نفس هست. ريشه اين است كه انسان ديده است كه خودش يك مقام دارد طغيان كرده است و چون قانع نمىشود به آن مقام، اين طغيان اسباب تجاوز
صحيفه نور ج 14 صفحه 254
مىشود، تجاوز كه شد اختلاف حاصل مىشود و اين فرق نمىكند، از آن مرتبه نازلش طغيان است تا آن مرتبه عالى آن. از مرتبه نازلى كه در يك روستا بين افراد اختلاف حاصل مىشود ريشه آن همين طغيان است تا مرتبه بالاتر و هر چه بالاتر برود طغيان زيادتر مىشود. اينهائى كه، فرعونى كه طغيان كرد و انا ربكم الا على گفت، اين انگيزه در همه است فقط در فرعون نيست. اگر انسان را سر خود بگذارند انا ربكم الاعلى خواهد گفت. انگيزه بعثت اين است كه اين نفوس سركش را و اين نفوس طاغى را و ياغى را از آن سركشى و از آن طغيان و از آن ياغيگرى كنترل كند و تزكيه كند نفوس را. همه اختلافاتى كه در بشر هست براى اين است كه تزكيه نشده است. غايت بعثت اين است كه تزكيه كند مردم را تا به واسطه تزكيه، هم تعلم حكمت كند و هم تعلم قرآن و كتاب و اگر چنانچه تزكيه بشوند طغيان پيش نمىآيد. كسى كه تزكيه كرد خود را هيچ گاه خودش را مستغنى نمىداند ان الانسان ليطغى ان راه استغنى وقتى كه خودش را مىبيند و براى خودش مقام قائل است و براى خودش عظمت قائل است اين خودبينى اسباب طغيان است. اختلافاتى كه بين همه بشر هست، اختلافاتى كه سر دنيا بين همه بشر هست اين اختلافات ريشهاش اين طغيانى است كه در نفسهاست و اين گرفتاريى است كه انسان دارد و گرفتارى به خود دارد و به هواهاى نفسانيه. اگر انسان تزكيه بشود و نفس انسان تربيت بشود اين اختلافات برداشته مىشود.
خطرى كه از عالمى كه تربيت و تزكيه نشده، بر بشر وارد مىشود از خطر مغول بالاتر است
اگر تمام انبياء عظام جمع بشوند در يك شهرى و در يك كشورى، هيچ گاه با هم اختلاف نمىكنند براى اينكه آنها تزكيه شدهاند، علم و حكمت را بعد از تزكيه در نفس دارند. گرفتارى همه ما براى اين است كه ما تزكيه نشدهايم، تربيت نشديم. عالم شدند، تربيت نشدند، دانشمند شدهاند، تربيت نشدهاند، تفكراتشان عميق است، لكن تربيت نشدهاند و آن خطرى كه از عالمى كه تربيت نشده است و تزكيه نشده است بر بشر وارد مىشود آن خطر از خطر مغول بالاتر است.
غايت بعثت اين تزكيه است، غايت آمدن انبياء اين تزكيه است و دنبالش آن تعليم. اگر نفوسى تزكيه نشده و تربيت نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنه توحيد، در صحنه معارف الهى، در صحنه فلسفه، در صحنه فقه و فقاهت، در صحنه سياست، در هر صحنهاى كه وارد بشود اشخاصى كه تزكيه نشدند و تصفيه نشدند و از اين شيطان باطن رها نشدند، خطر اينها بر بشر خطرهاى بزرگ است و بايد كسانى كه مىخواهند در اين عالم تربيت كنند ديگران را، بايد قبلا خودشان تزكيه شده باشند، تربيت شده باشند و كسانى كه در بشر مىخواهند زمامدارى كنند، اگر بخواهند كه طغيان نكنند و كارهاى شيطانى نكنند بايد تزكيه كنند خودشان را و بعثت براى همين است كه همگان را تزكيه كند و اين تزكيه براى دولتمردان، براى سلاطين، براى رؤساى جمهورى، براى دولتها و براى سردمداران بيشتر لازم است تا براى مردم عادى. اگر افراد عادى تزكيه نشوند و طغيان پيدا بكنند، يك طغيان
صحيفه نور ج 14 صفحه 255
بسيار محدود است. يك نفر در بازار يا يك نفر در روستا اگر طغيان بكند يك نقطه محدودى را به فساد ممكن است بكشد، لكن اگر طغيان در كسى شد كه مردم او را پذيرفتهاند، در عالمى شد كه مردم آن عالم را پذيرفتهاند، در سلطانى شد كه مردم آن سلطان را پذيرفتهاند، در رؤسايى شد كه مردم آنها را پذيرفتهاند، اين گاهى يك كشور را به فساد مىكشد و گاهى كشورها را به فساد مىكشد. اين طغيانها كه موجب اين شد كه كشورهائى به تباهى كشيده بشود براى اين است كه تزكيه نشده است كسى كه زمام امور به دستش است. شما مقايسه كنيد صدام را با يك نفر آدم عادى، يك نفر آدم عادى هر چه طغيان بكند و هر چه فرعونيت داشته باشد جز اينكه يك افراد معدودى را به تباهى بكشد يا خانواده خودش را به تباهى بكشد كار ديگرى از او نمىآيد اما صدام را ببينيد كه طغيان كرده است و طاغى است و اين طغيان موجب به فساد كشيدن يك مملكت، دو مملكت بلكه يك منطقه ممكن است بشود و اگر اين طغيان در رئيسهاى جمهور بزرگ دنيا باشد، اگر رئيس جمهور امريكا طغيان بكند، طغيان او يك كشورهاى بسيار را به فساد مىكشد. جنگهاى بزرگى كه در دنيا واقع شد مثل جنگ اول و جنگ دوم براى همين بود كه طغيان در آن طبقه بالا بود و آن طبقه بالا كه مهذب نبودند، طغيان كردند و كشورهاى بزرگ را به فساد كشاندند. اگر رئيس حزب جمهورى سوسياليستى شوروى طغيان كند طغيان او محدود نيست به اين حدود معين، طغيان او كشورهائى را به فساد مىكشد. كسانى كه در يك مقامى هستند، چه مقامهاى پائين و چه مقامهاى بالا، بايد اگر بخواهند مملكت اصلاح بشود، اگر بخواهند اين كشور آرامش پيدا كند، آنها بايد آرامش را از بالا شروع كنند. از پائين آرامش نمىشود حاصل بشود. بايد اشخاصى كه زمامدار امور هستند، هر نحو زمامدارى، بايد از آنجا آرامش را شروع كنند. آرامش آنها كشور را به آرامش مىكشد و اگر خداى نخواسته آنها طغيان كنند، طغيان آنها كشور را به هلاكت مىكشاند. آنهائى كه براى اين كشور دلسوزند، آنهائى كه براى اسلام دلسوزند، آنهائى كه اسلام را نجات ده همه بشر مىدانند، بايد به تعليمات اسلام، لااقل به يكى از تعليمات اسلام توجه كنند و آن اينكه ان الانسان ليطغى ان راه استغنى آنهائى كه بعثت را يك بعثت الهى مىدانند و انگيزه بعثت را هدايت همه خلق مىدانند بايد به غايت بعثت توجه كنند كه خود خدا انگيزه بعثت را فرموده است، فرموده است: يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه تزكيه براى اين است كه نور هدايت در انسان واقع بشود. تا تزكيه نشديد طغيان براى شما حاصل خواهد شد، تا تزكيه نشدهايد علم براى شما خطرناك است خطرناكتر از هر چيزى، تا تزكيه نشدهايد مقام براى شما خطرناك است و شما را به هلاكت دنيائى و اخروى مىكشاند. كوشش كنيد كه از اين روزى كه بعثت شروع شده است، از آنوقتى كه بعثت شروع شده است و امروز سالروز اين بعثت بزرگ است و اين نعمت عظيم الهى است توجه كنيد كه بعثت براى چه بوده است، انگيزه بعثت چه بوده است و اگر كسى تخلف كند از انگيزه بعثت چه خواهد شد. انگيزه بعثت تزكيه نفوس بوده است و تزكيه نفوس به اين است كه خودخواهىها برود از بين، خودبينىها برود از بين، رياست طلبىها برود از بين، دنيا طلبىها برود از بين و به جاى همه خداى تبارك و تعالى و هواى براى خدا بنشيند. انگيزه
صحيفه نور ج 14 صفحه 256
بعثت اين است كه حكومت خدا در دلهاى بشر حكومت كند تا اينكه در جامعههاى بشر هم حكومت كند تا تزكيه در ردههاى بالا حاصل نشود و تصفيه در رده بالا حاصل نشود اين مملكت و همه ممالكى كه هستند، اصلاح نخواهند شد. آنهائى كه اين انقلاب را مفيد مىدانند و اين انقلاب را پشتيبانى مىكنند و اين انقلاب را از ملت مىدانند و اين انقلاب را مىخواهند به نتيجه برسد، آنها بايد آرامش را به هر نحو كه هست در كشور ايجاد كنند و اين آرامش از رده بالا بايد شروع بشود. مادامى كه در رده بالا آرامش نيست، پائينها آرامش پيدا نمىكنند. مادامى كه تزكيه در رده بالا نباشد و تصفيه در رده بالا نباشد و خدا خواهى در رده بالا نباشد و فرار از خود در رده بالا واقع نشود، تزكيه نباشد و خودبينىها به جاى اين تزكيهها باشند و خودخواهىها به جاى تصفيهها باشند، در رده بالا آرامش حاصل نخواهد شد و هر چه فرياد بزنيد كه آتش بس، نخواهد شد.
همه ما مكلفيم به اينكه تزكيه بشويم. بعثت براى تزكيه آمده است. اگر تزكيه نباشد هر چه در نفس واقع بشود، هر چيزى كه در نفس بيايد حجاب انسان است. همه مكلفيم كه تزكيه بشويم تا بتوانيم از نور الهى و نور قرآن استفاده كنيم، لكن اين تزكيه براى دولتمردان و ردههاى بالا، لازمتر است تا براى امثال ماها. ما اگر تزكيه نشويم يك حد محدود را به فساد مىكشيم يا خود را به فساد مىكشيم و آنها اگر تزكيه نشوند و خودخواهىها را كنار نگذارند، يك كشور را، بلكه كشورها را ممكن است به فساد بكشند. من از همه شما دوستان عزيز آذربايجانى و تبريزى كه در اينجا تشريف داريد تشكر مىكنم كه از راه دور آمدهايد و در اين محل محقر مجتمع شديد و من به شما آذربايجانىها و به شما تبريزىها اميدها دارم. و من اميدم اين است كه خود شما در آنجا آرامش را حفظ كنيد و خود شما تزكيه كنيد خودتان را و خود شما براى اسلام و براى پيشرفت مقاصد اسلامى كوشش كنيد. اسلام براى همه است و همه ما بايد از اسلام استفاده كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 257
تاريخ: 12/3/60
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان هيأت تحريريه روزنامه كيهان
هيچ انسانى نيست كه محتاج موعظه نباشد
بسم الله الرحمن الرحيم
راجع به روزنامه و ساير مطبوعات، راديو و تلويزيون مكرراً صحبتهائى كردهام، لكن تذكر و موعظه تكرارش مؤثر است. يكى از امورى كه حتى در امراض مؤثر است تلقين است كه مريض به خودش و يا ديگرى به او تلقين كند كه خوب مىشوى، اين وقتى مكرر شد در نفس انسان اثر مىگذارد. در موعظه هم همين طور است، انسان بايد هم خودش را موعظه كند و هم در معرض موعظه واقع بشود. هيچ انسانى نيست كه محتاج به موعظه نباشد منتها انسانهاى بالا واعظشان خداست و انسانهاى بعد واعظشان آنها هستند تا برسد به آخر، تا برسد به ما. ما خودمان احتياج به موعظه داريم و موعظه چندين ساله در خود من باز تأثير بسزا نكرده است. من بايد اعتراف كنم كه در عين حالى كه آقايان را موعظه مىكنم و حالا مسائل روز را و قديم مسائل اخلاقى را، معذلك در خود من آنطور كه بايد تأثير كند، تأثير نكرده است. اين براى اين است كه در باطن انسان، شيطان بزرگى است كه ايستاده است تا انسان را به هلاكت برساند، تمام همش اين است كه انسان را بدون ايمان از اينجا بيرون كند و ما از گرفتارى به اين عواقب سوء به خدا پناه مىبريم. موعظه من به شما آقايان اين است كه شما و ما همه در محضر خدا هستيم همين جا كه نشستهايم و با هم صحبت مىكنيم محضر خداست. همه پيش چشم خدا هستيم. همه در علم خدا هستيم. خدا در همه جا حضور دارد. و هو معكم اينما كنتم آن كسى كه مسؤوليت را به عهده ما گذاشته است حاضر است، پس با آن كسى كه حاضر است نبايد مخالفت كنيم.
مسؤوليت بزرگ شما قلمهائى است كه در دست شماست
مسؤوليت بزرگ شما امروز قلم هائى است كه در دست شماست. اداره شما مثل يك اداره دولتى نيست كه هر چه در آن واقع شود در همانجاست، مگر گاهى به مردم بگويند، اما قلمها اگر لغزش پيدا كنند يك ملت را لغزاند. راديو تلويزيون دستگاهى است كه اگر فاسد باشد يك ملت را فاسد مىكند. الان همه راديو را گوش و تلويزيون را نگاه مىكنند. معصيتى اگر اتفاق بيفتد، در محضر همه مردم است. اگر خداى نخواسته قلمهاى شما بلغزد و از تعهدى كه براى خداى تبارك و تعالى بايد داشته باشيد غفلت بكنيد اينجور نيست كه تنها به شما و دوستان و هم مذهب و هم دين شما ضرر بزند،
صحيفه نور ج 14 صفحه 258
به همه ضرر مىزند، پس يك ضرر كوچك نيست، شما كه روزنامه كثير الانتشارى در دستتان است بايد توجه كنيد كه مسؤوليت بسيار خطيرى پيش مردم و ملتهاى جهان داريد كه اگر ارشاد كنيد مردم را بالاتر از اطاعتهائى است كه در گوشه خانه و يا يك مجلسى كه چند هزار نفر هستند مىباشد. قلم شما اگر ارشادى باشد، ملت را به راه راست هدايت مىكند و مىتواند مردم را از انحرافات نجات دهد. امروز چند برابر قلمهاى ارشادى قلمهاى انحرافى است. بايد انسان متوجه باشد كه منحرفين چه مىگويند و چه مىخواهند گفت و انگيزه شأن از اين انحرافات چيست. آن كسى كه اهل همين مملكت و خاك و ملت است چه مىگويد و ملت است چه مىگويد كه مىخواهد انحراف ايجاد كند، آيا صحيح است كه اينها دلسوز ملت هستند و از روى دلسوزى است كه مىخواهند مسائل فاسد را رفع كنند؟ يا نه، دست خودشان را آلت قرار دادهاند به اينكه فاسد كنند؟ ممكن است در بين اينها اشخاصى باشند كه واقعاً بخواهند مفاسد را بگويند و اصلاح كنند ولى انسان از لحن كسى كه صحبت مىكند مىفهمد كه چيست. انسان از قلم كسى كه مىگويد من مىخواهم مردم را ارشاد كنم مىفهمد كه مسأله، مسأله ارشاد است يا مسأله چيزهاى ديگر است.
انسان از طرز صحبت مىفهمد كه از يك نفس خبيث براى افساد بيرون آمده يا از يك نفس آرام براى اصلاح و ما در بعضى از اين قلمها و زبانها معانى كه اصلاح است كم مىبينيم، آدم مىبيند كه سلامت قلم و بيان و ارشاد هست ولى كم است، از آن طرف نشرياتى كه براى افساد است زياد مىباشد.
اگر مىخواهيد كشور اسلامى باشد بايد مطبوعاتش هم اسلامى باشد
بايد نشريات شما در مقابل اينها به صورتى باشد كه وقتى دست مردم مىرسد بگويند تعليمى است و مدرسهاى است براى تعليم و كسانى كه الهى هستند راضى باشند. شما درصدد اين نباشيد كه منحرفين را راضى كنيد، در صدد اين باشيد كه منحرفين را اصلاح كنيد. اگر منحرفين را بخواهيد راضى كنيد شما را به انحراف مىكشند، اما اگر بخواهيد منحرفين را اصلاح كنيد هر روز قلم شما قلم اصلاحى است. مقالاتى كه مىنويسيد اصلاحى باشد، اخبارى كه مىنويسيد، تيترهايى هست، مردم اينها را در روزنامهها مىبينند و مىفهمند كه اين تيتر از كجا پيدا شده است و براى چه مقصدى اين تيتر را گذاشتهاند و گاهى هم آدم مىبيند مسأله اينطور نبوده است، تيترش يك جور است و مسألهاش يك جور ديگر. مردم اين تيترها را نگاه مىكنند و مىفهمند كه چه فسادى و يا چه صلاحى واقع شده است. بايد توجه كنيد كه روزنامهاى تيترش چيزى نباشد كه محتوايش آنطور نباشد، نه به آن تندى كه در تيتر است و نه به آن عظمت، اين غش است. درست مثل كاسبى كه روى متاعش چيز خوب مىريزد و آخرش فاسد است و اين حرام است و اگر تيتر با محتوا نخواند غش است كه شما با قلمهايتان مى كنيد. بايد توجه كنيد و شك نكنيد ما روز محاسبه داريم، از همه چيزها محاسبه مىشود آن روز، خود انسان، قلمها، دستها، چشم شهادت مىدهند، دير يا زود چيزى نيست ولى چنين روزى هست.
صحيفه نور ج 14 صفحه 259
توجه كنيد اگر مىخواهيد كشور اسلامى باشد بايد مطبوعاتش هم اسلامى باشد. توجه كنيد كه اگر يك چيزى پيدا كنند در راديو لندن و يا آمريكا و يا راديوهاى ديگر، يك كلمه را برداشته و به صورتى بزرگ نمايش مىدهند مثلاً ايران همه كارهايش به هم ريخته است و چه و چه هست. اين براى اين است كه يكى از راههايى كه اينها بخواهند فساد كنند مطبوعات است.
روزنامهها با كسى صورت مخاصمه نداشته باشند بلكه صورت ارشاد داشته باشند
من اميدوارم انشاء الله تا شما اين روزنامهاى كه در دستتان است و عهده دار مسؤوليت آن هستيد درصدد باشيد كه اولا افرادى كه مىخواهند به اين جمهورى صدمه بزنند اگر يكدفعه نمىتوانيد آنها را ارشاد كنيد به تدريج اين كار را بكنيد وقتى تدريجى شد كار درست مىشود. اما راجع به محتوا و ديگر چيزها، شما هيچ كس را دشمن خودتان حساب نكنيد، نمىگويم صدام را هم حساب نكنيد، نه، اما اينهائى كه الان متكفل امور كشور هستند هيچ كدام دشمن با شما نيستند سليقههاى مختلفى با هم دارند. اين سليقههاى مختلف در نفس انسان روى انگيزههايى است كه به صورت مخاصمه در مىآيد در صورتى كه نبايد اينطور باشد. روزنامهها بايد با كسى صورت مخاصمه نداشته باشند بلكه صورت ارشاد داشته باشند، مطالب را بگويند. انتقادها بايد باشد زيرا يك جامعه تا انتقاد نشود اصلاح نمىشود عيب هم در همين جاست چون سرتاپاى انسان عيب است و بايد اين عيبها را انتقاد كرد تا جامعه اصلاح بشود. خداوند انشاء الله شما را حفظ كند و موفق باشيد و قلمها موفق باشند تا رضاى خدا را ملاحظه كنند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 263
تاريخ: 15/3/60
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز قيام پانزده خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
در 15 خرداد 42 كه مصادف بود با دوازده محرم، سوم شهادت بزرگ شهيد فداكار تاريخ، گرچه ملت غيور ايران با فداكارى عظيم خويش و تسليم قريب پانزده هزار شهيد به درگاه خداوند متعال، به ظاهر سركوب شد و دژخيمان رژيم جنايتكار پهلوى، ننگى ابدى بر ننگهاى پنجاه ساله خود افزودند لكن سرلوحه پيروزى اسلام و ملت بود. همان سان كه شهادت سيد مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا، سرآغاز زندگى جاويد اسلام و حيات ابدى قرآن كريم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله، تخت و تاج يزيديان را كه با اسم اسلام، اساس وحى را به خيال خام خود مىخواستند محو كنند، براى هميشه به باد فنا سپرد و آن جريان، سفيانيان را از صحنه تاريخ به كنار زد، اين شهادت دلاورانه ملت مظلوم ايران، تخت و تاج پهلويان، جريان پهلوى صفتان را كه با اسم اسلام مىخواستند اسلام را از صحنه خارج نمايند و افكار غرب و نشخوار امريكا را جانشين وحى كنند، از تاريخ ايران بيرون راند. در حقيقت دستاورد نهضت 15 خرداد 42، پيروزى 22 بهمن 57 بود.
اينك باز تفالههاى رژيم جهانخوار سابق درصددند كه با كمك و همكارى گروهكهاى واپس زده و قلمداران غرب و شرق زده تجديد حيات كنند و با قلمهاى به ظاهر خلقى و زبانهاى فريبنده، در خارج و داخل، جمهورى اسلامى را متزلزل كنند و در جهان، جمهورى ما را رژيمى ظالمانه و بدتر از رژيم پهلوى معرفى كنند و افكار عمومى را مشوش و به ابرقدرتها مشروعيت دخالت در امور كشور بدهند. اينان با نام آنكه در ايران قانونى نيست و در ايران حكومت جنگل پا برجاست و به نام آنكه تمام نهادهاى جمهورى، برخلاف قوانين دنيا، به غارت اموال و اتلاف نفوس دست زدهاند، مىخواهند راه را براى اربابان خود يا ابر قدرت شرق و بلوك كمونيست يا ابر قدرت غرب و بلوك سرمايهدارى باز كنند و ايران عزيز را با اسم آزادى كه مراد آنان بىبند و بارى است به لجن بكشند و ملت مسلمان را از صحنه خارج كنند. اينان، آزادى مسلح بودن در مقابل حكومت اسلامى و آزادى در ايجاد اغتشاش را مىخواهند. اينان آزادى ژ 3 براى نابودى اسلام و جمهورى اسلامى را مىخواهند و اين آزادى همان است كه پيامبران و اسلام و رهبران آن، در سرتاسر تاريخ با آن به جنگ برخاستهاند و خود را فدا كردهاند و ما نيز به حكم پيروى از آنان در صحنه هستيم و غربزدگان آزادى به شكل غرب كه حتى آزادى جنسى به حد فجيع آن و آزادى مراكز فحشا را طالبند، اسلام و
صحيفه نور ج 14 صفحه 264
جمهورى اسلامى مخالف ايدههاى حيوانى آنان است.
اينان با پاسدار و با اصل پاسدارى و با ارتش و با تمام قواى مسلح مخالفند و ملت عظيم ما بايد بهوش باشد و كيد آنان را به خودشان باز گرداند. اينان از بزرگداشت 15 خرداد وحشت دارند چون اين روز بزرگ تاريخى سرآغاز شكوفائى اسلام و استقلال و آزادى ملت است. در سايه اسلام است كه استقلال به معناى واقعى آن و آزادى به معناى منزه آن تحقق مىيابد. روز 15 خرداد در عين حال كه چون عاشورا روز عزاى عمومى ملت مظلوم است، روز حماسه و تولد جديد اسلام و مسلمانان است. بزرگداشت روز حماسه آفرين 15 خرداد، بزرگداشت ارزشهاى انسانى در طول تاريخ است، همان سان كه بزرگداشت روز سرنوشت ساز عاشورا، بزرگداشت اسلام و قرآن كريم است. ملت شريف ما، بلكه ملتهاى مظلوم، از هر چه غفلت كنند، از اين دو روز الهى نبايد غفلت كنند.
عاشورا با نه خود، يزيديان را در طول تاريخ نفى كرد و به گورستان فرستاد. 15 خرداد پهلويان و پهلوى صفتان و ابر قدرتها را مدفون كرد. بزرگداشت و راهپيمائى روز 15 خرداد فريادى كوبنده است از مستضعفان بر سر مستكبران و از متعهدان به مكتب مترقى قرآن در مقابل تسليم شدگان بى چون و چرا به مكاتب انحرافى يا التقاطى شرق و غرب كه به طور خزنده در انحراف ملت مظلوم ما دست به قلم و زبان، در كوشش بىامان هستند. بر ملت شريف ماست كه اين ايام الله را كه هديه هائى از عالم غيب ربوبى است با جان و دل حفظ و با چنگ و دندان نگهدارى كنند و با شعار و شعور بر مخالفان مكتب و خدمتگزاران به شياطين بزرگ و كوچك بتازند و صفهاى خود را فشردهتر و دلهاى خود را مطمئن تر، با قدم استوار و تصميم آهنين، بر مشكلات و توطئههاى غرب و شرق غلبه كنند و مجهز به جهاز ايمان به خدا شوند در مقابله با مشكلات. و بر قواى مسلح اسلامى از ارتشيان و قواى نظامى و انتظامى و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و عشاير تا همه رزمندگان عزيز اسلامى كه انسجام وحدت خود را حفظ نمايند و با قدرت الهى و بانك الله اكبر، بر دشمن كافر بتازند و از خداى بزرگ پيروزى طلب كنند، كه دست غيب با آنان است. و بر ملت عزيز رزمنده است كه از قواى مسلح پشتيبانى كنند و در همكارى و كمك به آنان از پاى ننشينند و آنان را در اين فداكارى و عبادت ارزشمند روحيه دهند، كه فتح و ظفر انشاء الله تعالى نزديك است. شرف و عزت از آن شما و ننگ و خذلان از آن دشمنان اسلام است.
درود بر عاشورا، درود بر 15 خرداد و 22 بهمن، درود بر ايام الله و بر ملت شريف ارزشمند ايران و درود بر رزمندگان و مجاهدان در جبهههاى جنگ و در پشت جبههها.
والسلام على عباداللهالصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:30 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 265
تاريخ: 16/3/60
پيام امام خمينى به مناسبت روز پاسدار (سوم شعبان المعظم)
بسم الله الرحمن الرحيم
عيد سعيد پربركت سوم شعبان المعظم ولادت با سعادت سيد مظلومان، بر مظلومان جهان مبارك باد.
اين روز شريف كه طليعه ادامه بعثت خاتم الانبيا (صلى الله عليه و آله و سلم) بوده است مبارك بوده و خواهد بود. اگر عاشورا و فداكارى خاندان پيامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرساى نبى اكرم را طاغوتيان آن زمان به نابودى كشانده بودند، و اگر عاشورا نبود، منطق جاهليت ابوسفيانيان كه مىخواستند قلم سرخ بر وحى و كتاب بكشند و يزيد يادگار عصر تاريك بتپرستى كه به گمان خود با كشتن و به شهادت كشيدن فرزندان وحى اميد داشت اساس اسلام را برچيند و با صراحت و اعلام لاخبر جاء و لا وحى نزل بنياد حكومت الهى را بركند، نمىدانستيم به سر قرآن كريم و اسلام عزيز چه مىآمد. لكن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست كه اسلام رهائى بخش و قرآن هدايت افروز را جاويد نگه دارد و با خون شهيدانى چون فرزندان وحى احياء و پشتيبانى فرمايد و از آسيب دهر نگه دارد و حسين بن على آن عصاره نبوت و يادگار ولايت را بر انگيزد، تا جان خود و عزيزانش را فداى عقيدت خويش و امت معظم پيامبر اكرم نمايد، تا در امتداد تاريخ، خون پاك او بجوشد و دين خدا را آبيارى فرمايد و از وحى و از ره آوردهاى آن پاسدارى نمايد. و اينك كه پاسداران از سپاه و كميتههاى عصر حاضر اين روز بزرگ پر بركت جاويد را روز پاسدار اعلام نموده اند، مسئوليتى بس بزرگ و تكليفى بس عظيم را عهدهدار شدهاند، گوئى آنان به ياد پاسداران عاشورا و انگيزه جانفشانىها و فداكارىهاى كربلا اين روز را انتخاب نمودند و نيكو انتخابى است و بزرگ مسئووليتى نيكوست كه ادامه خون سرخ تشيع را تداعى مىكند و پر مسؤوليت است كه انگيزه آن فداكارى و جانبازى آنچنان لطيفه الهى دارد كه آن خون را ثارالله و از مرزهاى حجب نور و ظلمت فراتر برده و از خودىها و خودبينىها پيراسته و به مرز العبوديه جوهره كنهه الربوبيه رسانده و آراسته و دست ما از آن كوتاه است. لكن مأيوس نشويد و كوشش كنيد تا به كوشش خويش رنگ اسلامى الهى بيشترى دهيد و به فداكارى خويش اخلاصمندتر باشيد كه بحمدالله هستيد. شما عزيزان كه از بدو انقلاب از متن جامعه اسلامى جوشيديد و در جهاد حق عليه باطل و رژيم شاهنشاهى كوشيديد و اكنون در جهاد اسلامى مقابل كفر صداميان يعنى امريكاى خونخوار همدوش با برادران ارتشى و ساير قواى مسلح از بسيج
صحيفه نور ج 14 صفحه 266
گرفته تا عشاير برومند در رزم و جهاد مقدس جانبازى مىكنيد و افتخارات بزرگ براى ملت و اسلام مىآفرينند، بايد بدانيد كه خدا پشتيبان لشكريان خويش است و هميشه در نهايت حق پيروز است. آمريكاى جهانخوار بايد بداند كه ملت عزيز و خمينى تا نابودى كامل منافعش او را راحت نخواهند گذاشت و تا قطع هر دو دست آن به مبارزه خدائى خود ادامه خواهند داد. ملت ما همانگونه كه نشان دادهاند، تحمل تمام كمبودها را براى حفظ شرف و آبروى خويش خواهد نمود. ملت مقاوم ما از روز اول مبارزهاش مىدانست كه با تمام قدرتها و ابرقدرتها دست به گريبان است و بايد بداند كه تمام ايادى داخلى و خارجى قدرتها و ابرقدرتها خصوصاً آمريكاى جنايتكار براى شكست ما از تمام امكاناتش استفاده خواهد نمود، ولى چاره چيست كه كوه مصيبتها در مقابل حيثيت اسلامى ايرانى ما چون كاهى است و مردم ما بايد خود را آماده اين درگيرى حسينى تا پيروزى كامل بنمايند، كه مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگى سياه است و ما امروز به انتظار شهادت نشستهايم تا فردا فرزندانمان در مقابل كفر جهانى با سرافرازى بايستند و بار مسؤوليت استقلال واقعى را در تمامى ابعادش به دوش كشند و با افتخار پيام رهائى مستضعفين را در جهان سر دهند. شما دلاوران سلحشور و شما سپاهيان انقلاب اسلامى مردم ايران، شما از همان روزهاى اول هدف ناجوانمردانه گروهها و گروهكهاى منحرف واقع شديد و اين خود فخرى بر افتخارات شما افزود و اكنون نيز آن كه از اسلام بيشتر گريزان است، دشمن سرسختتر شما عزيزان است. بكوشيد كه نفاق افكنان در شما رخنه نكنند و ميان شما و برادران رزمنده ديگرتان جدائى نيفكنند، كه اكنون قواى نظامى و انتظامى همچون شما و ساير قواى مسلح مردمى لشكريان اسلاميد و برادران ايمانى. بهوش باشيد كه از تفالههاى رژيم طاغوتى و مكتبهاى انحرافى آسيب نبينيد كه دشمنان اسلام در كمينند و قلم زهرآگين از هر سو از غلافها كشيده شده تا جمهورى اسلامى را از صحنه بدر كنند و به جز جمهورى اسلامى به هر چه باشد گردن نهند. اينان همانها هستند كه از اول از اسم جمهورى اسلامى وحشت داشتند و اكنون نيز وحشت دارند و با قلم و قدم هر چه بيشتر در هدم آن و دولت مردمى شما مىكوشند، لكن بايد بدانند كه سيل خروشان ملت آنان را چون خسى بر كنار خواهد زد و قدرت الهى اسلام فوق آن است كه در مغزهاى بىمحتواى آنان بگنجد. و شما مطمئن باشيد كه هرگاه تكليف شرعى احساس شود، به راهى كه خداوند قاهر پيشاروى ملت گذاشته است هدايت خواهند شد. اينجانب روز مبارك پاسدار را به شما دوستان و ساير قشرهاى ملت، بلكه به مستضعفان جهان تبريك مىگويم و سعادت آنان و عظمت اسلام و مسلمين را خواهانم. درود بر رزمندگان مجاهد، درود بر سپاه پاسداران، درود بر كميتههاى انقلابى، درود بر شهداء راه اسلام، درود بر بازماندگان شهدا، درود بر آسيب ديدگان جنگ تحميلى و درود بر ملت ايران.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 267
تاريخ: 18/3/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد انجمنهاى اسلامى وزارت بهدارى و بهزيستى و اقشار مختلف مردم
با تمام قوا كوشش كنيد تا اعمالتان اسلامى باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
وجود انجمن اسلامى در همه كشور و خصوصاً در ارگانهاى انقلابى از امورى است كه لازم است، لكن خود آقايانى كه انجمنهاى اسلامى را تشكيل مىدهند بايد مواظب باشند به اينكه اولاً در اين انجمنها اشخاص فاسد و از گروههاى منحرف وارد نشوند و ثانياً خود آقايان توجه داشته باشند كه كارهايى كه در آنجا انجام مىگيرد كارهاى اسلامى باشد و انحرافاتى نداشته باشد.
امروز كه انجمنهاى وزارت اسلامى وزارت بهدارى و همين طور اطبا و كارگران بهدارىهاى خوزستان و پرستارهاى محترم اين استان اينجا آمدهاند، من يك كلمه راجع به اين اطبا و بهياران و پرستاران و كارمندان بهدارى در سرتاسر كشور عرض دارم و يك كلمه هم راجع به اين نهادها در خوزستان و در غرب و جنوب كشور عرض دارم.
آنچه كه نسبت به اين آقايان و اين خانمها در سرتاسر كشور عرض دارم، اين است كه طبابت و پرستارى و خدمت به اين بيمارانى كه در اين بيمارستانها خوابيدهاند يك خدمت بسيار مشكل لكن بسيار ارزنده است. پرستارى مريض بسيار مشكل است و پرستارى خوب، بسيار ارزشمند و همين طور طبابت و بالاى سر مريضها و مجروحين و معلولين و اينها رفتن و با آنها سر و كار داشتن مشكل است، لكن صحيح عمل كردن بسيار ارزشمند است. در ساير ادارات بايد همه كار صحيح انجام بدهند و كار صحيح همه ارزش دارد، لكن در بيمارستانها يك ويژگى خاصى دارد. سر و كار با يك عدهاى داريد شما و خصوصاً پرستارها كه اينها بيمارند، دل شكستهاند، محتاج به پرستارى روحى دارند، محتاج به آرامش روحى دارند و شما با اين مريضها، با اين بيمارها هر چه محبت بكنيد و هر چه پرستارى مادرانه و خواهرانه و برادرانه و پدرانه بكنيد اين در روحيه بيمار موثر است و بر خوب شدن، سرعت خوب شدن بيماران نيز مؤثر است و در بارگاه خداى تبارك و تعالى خدمت به اين جمعيت، خدمت به اين بندگان خدا بسيار ارزشمند است. و آنچه كه بايد به پرستارها و اطبا و بهيارها و مستخدمين بيمارستانهاى خوزستان و جاهاى جنگزده عرض كنم، اين است كه كارهاى شما در آن بيمارستانها ارزشمندتر از همه جا هست، هم كارها در آنجا كه در معرض خطر است و شما مواجه هستيد با يك جمعيتهايى كه به بيمارستان رحم نمىكنند و به مدارس هم رحمكنند، در آنجا
صحيفه نور ج 14 صفحه 268
خدمت مىكنيد اين يك ارزش بسيار بزرگ است و پرستارى از كسانى كه در راه اسلام اعضاى خودشان را، صحت خودشان را، سلامت خودشان را ازدست دادهاند اين يك خدمت بسيار بزرگ ارزشمندى است در بارگاه خداوند تبارك و تعالى. لكن بايد خيلى توجه داشته باشيد به اينكه هم وضع بيمارستانها وضع اسلامى باشد و هم رفتارتان با اين مرضى و با اين معلولين و با اين بيمارها يك وضع مادرانه و پدرانه و خواهرانه و برادرانه باشد. بسيار كار مشكل و ارزشمندى است و بسيار پر مسؤوليت، چنانچه انجمنهاى اسلامى هم كارشان ارزشمند است و مسؤوليت شان بزرگ. بنابراين سفارش من، تمناى من از همه انجمن هاى اسلامى سرتاسر كشور و همه اطبا و بهياران و كارمندان و پرستاران سرتاسر كشور، خصوصاً در جاهائى كه جنگزده هستند و در جاهائى كه در معرض خطر هستند، اين است كه با تمام قوا كوشش كنيد كه اعمال شما اعمال اسلامى باشد و رفتار شما با مرضى رفتار خوب باشد و رفتار انسانى اسلامى باشد. خداوند تبارك و تعالى به شماها برادران و خواهران اجر عنايت كند و اجر آن زنهايى كه در صدر اسلام براى پرستارى لشگر اسلام مىرفتند انشاءالله در نامه اعمال شما هم نوشته بشود.
اگر به قانون خاضع بشويم هيچ اختلافى پيش نخواهد آمد
ما امروز مواجه هستيم با مشكلاتى كه از خارج براى ما تهيه مىكنند و صادر مىكنند و در داخل بعضى عناصر وابسته به خارج تهيه مىكنند و ما را در مشكلات مىگذارند. من در اول اين سال اعلام كردم كه اين سال را بايد ما سال اجراى قانون بدانيم و با قانون طورى عمل كنيم كه هم اسلام و هم دنيا ما را يك رفتار صحيح بداند كارهاى ما را، در كشورى كه قانون حكومت نكند خصوصاً قانونى كه قانون اسلام است، اين كشور را نمىتوانيم اسلامى حساب كنيم. كسانى كه با قانون مخالفت مىكنند، اينها با اسلام مخالفت مىكنند. كسانى كه با مصوبات مجلس بعد از اينكه شوراى نگهبان نظر خودش را داد باز مخالفت مىكنند، اينها دانسته يا ندانسته با اسلام مخالفت مىكنند.
ما اگر همه اشخاصى كه در كشورمان هستند و همه گروههايى كه در كشور هستند و همه نهادهائى كه در سرتاسر كشور هستند اگر به قانون خاضع بشويم و اگر قانون را محترم بشمريم هيچ اختلافى پيش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانون شكنىها پيش مىآيد. اگر قانون حكومت كند در يك كشورى، چنانچه از صدر عالم تاكنون تمام انبيا براى برقرار كردن قانون آمده اند و اسلام براى برقرارى قانون آمده است و پيغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفاى اسلام تمام براى قانون خاضع بودهاند و تسليم قانون بودهاند، ما هم بايد تبعيت از پيغمبر اسلام بكنيم و از ائمه خدا بكنيم و به قانون هم عمل كنيم و هم خاضع باشيم در مقابل قانون. قانون براى همه است. البته اگر چنانچه به قانون بخواهند عمل كنند و يك دزدى را به جاى خودش بنشانند آن دزد صدايش در مىآيد، لكن بايد آن دزدى كه مقابل قانون مى خواهد عرض اندام كند به او توجه داد كه اين قانون است و اگر چنانچه پسر رسول اكرم، دختر رسول اكرم هم خداى نكرده دزدى كند رسول اكرم دست او را مىبرد، قانون است. قانون
صحيفه نور ج 14 صفحه 269
براى نفع ملت است، براى نفع جامعه است، براى نفع بعضى اشخاص و بعضى گروهها نيست. قانون توجه به تمام جامعه كرده است و قانون براى تهذيب تمام جامعه است. البته دزدها از قانون بدشان مىآيد و ديكتاتورها هم از قانون بدشان مىآيد و كسانى كه مخالفتها مىخواهند بكنند، از قانون بدشان مىآيد، لكن قانونى كه مال همه ملت است و براى تهذيب همه ملت است و براى آرامش خاطر همه ملت است و براى مصالح همه ملت است، اين قانون بايد محترم شمرده بشود. نبايد اگر چنانچه يك قانونى برخلاف نظر من بود من بيايم بيرون و هياهو كنم كه من اين قانون را قبول ندارم، اين قانون خوب قانونى نيست. قانون خوب است، شماها بايد خودتان را تطبيق بدهيد با قانون، نه قانون خودشان را براىبه شما تطبيق بدهد. اگر قانون بنا باشد كه خودش را تطبيق بدهد به يك گروه، تطبيق بدهد به يك جمعيت، تطبيق بدهد به يك شخص، اين قانون نيست. قانون در رأس واقع شده است و همه افراد هر كشورى بايد خودشان را با آن قانون تطبيق بدهند. اگر قانون برخلاف خودشان هم حكمى كرد، بايد خودشان را در مقابل قانون تسليم كنند، آنوقت است كه كشور، كشور قانون مىشود.
اگر يك جايى عمل به قانون شد و يك گروهى در خيابانها بر ضد اين عمل بخواهند عرض اندام كنند، اين همان معناى ديكتاتورى است كه مكرر گفتهام كه قدم به قدم پيش مىرود، اين همان ديكتاتورى است كه به هيتلر مبدل مىشود انسان، اين همان ديكتاتورى است كه به استالين انسان را مبدل مىكند. اگر قانون در يك كشورى عمل نشود، كسانى كه مى خواهند قانون را بشكنند اينها ديكتاتورانى هستند كه به صورت اسلامى پيش آمده اند يا به صورت آزادى و امثال اين حرفها. اگر همه اين آقايانى كه ادعاى اين را مىكنند كه ما طرفدار قوانين هستيم، اينها با هم بنشينند و قانون را باز كنند و تكليف را از روى قانون همهشان معين كنند و بعد هم ملتزم باشند كه اگر قانون برخلاف رأى من هم بود من خاضعم، اگر بر وفاق هم بود من خاضعم، ديگر دعوائى پيش نمىآيد، هياهو پيش نمىآيد. اگر بنا باشد كه يك جائى بخواهند، دادستان بخواهد روى قوانين عمل بكنند، ما بخواهيم بگوئيم كه خير ما دادستان را قبول نداريم، اين معناى ديكتاتورى است. ديكتاتورى همين است كه نه به مجلس سر فرو مىآورد، نه به قوانين مجلس و نه به شوراى نگهبان و نه به تأييد شوراى نگهبان و نه به قوه قضائيه و نه به دادستانى و نه به شوراهاى دادستانى و همين طور به همه ارگانها. قانون معنايش اين است كه اين چيزهايى كه به حسب قانون اسلامى، به حسب قانون كشورى كه منطبق با قوانين اسلام است، اينها را، وظيفهشان را قانون معين كرده. بعد از آنكه قانون وظيفه را معين كرد، هر كس بخواهد كه برخلاف او عمل بكند اين يك ديكتاتورى است كه به صورت مظلومانه حالا پيش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پيش خواهد آمد و بعد اين كشور را به تباهى خواهد كشيد و اين كشور وقتى به تباهى كشيده شد و اين مردم متفرق و مختلف با هم شدند اين همان وظيفهاى كه براى ابرقدرتها بايد انجام بدهد، اين آدم انجام داده ولو خودش نمىفهمد، اگر بفهمد كه ديگر مصيبت بالاتر است لكن خودشان ملتفت نيستند. اگر من اين نصيحتها را مىكنم كه شما همه به قانون عمل
صحيفه نور ج 14 صفحه 270
كنيد، از هياهو و جنجال دست برداريد، روزنامهها از هياهو و جنجال دست برداريد، قلمدارها از هياهو و جنجال دست بردارند، نويسندهها دست بردارند، گويندهها دست بردارند، اگر چنانچه اينطور بشود، يك كشور قانونى ما پيدا مىكنيم كه همان كشور اسلامى است و ديكتاتورى از اين كشور بيرون مىرود، اينكه من هميشه نصيحت مىكنم به آقايان و مىخواهم كه امور روى روش صحيح عمل بشود، روى قوانين عمل بشود و تخلف مىشود و معذلك من نصيحت مىكنم به آقايان، اين نه از باب اين است كه در ملت ما يك ضعفى پيدا شده، يك فتورى پيدا شده و ملت ما ديگر به احكام اسلام اعتنايى ندارند. اينها دنبال اين هستند يك ديكتاتور پيدا كنند و پاى بيرق او، همه سينه بزنند. مسأله اين نيست. 15 خرداد و سالروز 15 خرداد ثابت كرد كه اين مردم در صحنه هستند و براى اسلام هم در صحنه هستند. آن روزى كه احساس خطر براى اسلام بكنم ، دست همه را قطع خواهم كرد من تا آنجائى كه بتوانم، تا آنجايى كه اخلاق اسلامى اقتضا مىكند كه همه اينها را به آرامش دعوت كنم، همه گروهها و گروهكها را به آرامش دعوت كنم، همه افراد را به آرامش دعوت كنم عمل خواهم كرد، نصيحت خواهم كرد، نصيحت برادرانه خواهم كرد، نصيحت خاضعانه خواهم كرد لكن اين را بايد همه بدانند آن روزى كه من احساس خطر براى جمهورى اسلامى بكنم، آن روزى كه من احساس خطر براى اسلام بكنم، آن روز اينطور نيست كه - باز ما باز من بنشينم نصيحت كنم، دست همه را قطع خواهم كرد. اگر چنانچه اشخاصى در اين برهه زمان كه ما ابتلا داريم به جنگ، ابتلا داريم به - آرام - بايد آرامش محفوظ بشود. اگر كسانى در اطراف كشور سخنرانى كنند و سخنرانى آنها اسباب تشنج بشود، آن شخص هر كس مىخواهد باشد، هر مقامى مىخواهد باشد، من او را به جاى خودش مىنشانم، قبل از اينكه شورش پيدا بشود من او را به جاى خودش مىنشانم. و امروز اعلام مىكنم به اينهايى كه در اطراف مىروند و صحبت مىكنند و از قرارى كه به من اطلاع دادند اين گروهكهاى فاسد هم فرصت را به دست آوردند و مىخواهند راهپيمائى كنند، قواى نظامى و انتظامى و پاسدارها بايد به طور جد از سخنرانىهايى كه اينطور هستند جلوگيرى كنند و سخنرانهايى كه اينطور هستند دستگير كنند. اگر من هم سخنرانى كردم كه مخالف با دستور اسلام بود و براى ايجاد تشنج و براى گرفتار كردن ملت مسلمان ما كه خونها داده است در راه اسلام، اگر من هم اين كار را بكنم موظف شرعى هستند اين ارگانهاى انتظامى و نظامى كه من را بگيرند و به دادگاه بسپرند، اين استثنا ندارد. گوشخودتان را باز كنيد، من همانطورى كه با شاه عمل كردم و هم ملت ما همانطورى كه با محمد رضا عمل كرد با اشخاصى كه بخواهند فساد ايجاد كنند، با اشخاصى كه زائد بر صحبت بخواهند تشنج ايجاد كنند، با اشخاصى كه مىخواهند صف آرائى بكنند در مقابل دادستانى، در مقابل مجلس، در مقابل ارگانهاى ديگر، من همان را خواهم كرد كه با محمدرضا عمل خواهم كرد و امروز وسائل در دست است و شماها خواهيد منزوى شد.
صحيفه نور ج 14 صفحه 271
باز من نصيحت مىكنم شماها را كه تا دير نشده است به جاى خودتان بنشينيد و از تحريكات عناصر فاسد كه در گوشهاى شما مطالبى مىخوانند پرهيز كنيد و آنها را از خودتان برانيد كه من با آرامش، كسى اگر مخالفت كند با او سخت عمل خواهم كرد و اين يك وظيفه شرعى است كه بر عهده همه ما هست و بر عهده من هم هست. من به سرتاسر كشور، به بازارهاى كشور، به همه جايى كه مسلمين در كشور هستند، اخطار مىكنم و مىگويم كه گروههايى در صددند كه بازار ببندند، اينها همان سرمايهدارانى هستند كه امروز مىخواهند مفسده كنند و اينها همان گروهكهاى فاسد هستند كه اشخاصى را آلت دست قرار دادهاند و مىخواهند مفسده بكنند و اگر چنانچه يك همچو امرى بشود، بستن بازار امروز و راهپيمائى امروز، بستن بازار و راهپيمائى در مقابل رسول اكرم است، در مقابل اسلام است و شما هوشيار باشيد كه مبادا اين گروهكهاى فرصتطلب به بهانه اينكه چه شده و چه شده بخواهند راهپيمائى كنند و بخواهند آشوب كنند. محركين آشوب را هر كس مىخواهد باشد، با قلم، با زبان، با هر چه مىخواهد باشد معرفى كنند، من او را خواهم منزوى كرد. بنابراين من تا سر حد امكان، تا آنجايى كه اسلام را در خطر نبينم و بازىهاى سياسى نخواهد اسلام را و مسلمين را در خطر بيندازد به آنها نصيحت مىكنم و خاضعانه از آنها مىخواهم كه دست بردارند از اين شيطنتها و اگر چنانچه احساس خطر بكنم همانطورى كه با محمدرضا عمل شد با همه آنطور عمل خواهد شد.
امروز بازار بستن، راهپيمائى كردن، سخنرانىهاى انحرافى كردن، تمام اينها برخلاف مصالح اسلام و برخلاف مصالح خداى تبارك و تعالى كه اسلام را براى ما الگو قرار داده است مىباشد و حرام است. بستن بازار در هر جا و راه افتادن در كوچه و محلهها بدون اينكه از طرف وزارت كشور اجازه داده باشد، اين انحراف است و محرم است و قواى نظمى، انتظامى و نظامى و پاسداران و بسيج و تمام ملت موظفند، شرعاً مكلفند به تكليف الهى كه جلوگيرى از اين مفسدهها بكنند.
و من باز به همه آقايانى كه مىخواهند نطق كنند و اعلاميه بدهند و نمىدانم نامه سرگشاده بفرستند و از اين مزخرفات، به همهاينها اعلام مىكنم كه برگرديد به اسلام، برگرديد به قانون، برگرديد به قرآن كريم، بهانه درست نكنيد كه اسباب اين بشود كه شما همه به انزوا كشيده بشويد. من به بسيارى از شما علاقه دارم و ميل دارم كه همه به قانون عمل كنند و همه در جاى خود باشند و اگر چنانچه اينطور نباشد مسأله طور ديگر خواهد شد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 272
تاريخ: 19/3/60
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موحدى كرمانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد مهدى موحدى كرمانى دامت افاضاته
چون جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد امامى كاشانى به خاطر مسؤوليتهاى زيادى كه دارند از سمت خود در اداره شهربانى استعفا دادهاند، بدين وسيله جنابعالى را به سمت نماينده در آن اداره منصوب مىنمايم كه ضمن سرپرستى اداره سياسى ايدئولوژيك شهربانى به كارهاى مذهبى آنان رسيدگى و رفع نيازمنديهاى آنان را بنمائيد و كارهاى ادارى را كماكان به خود مسؤولان واگذار نموده تا خود حل و فصل كنند. از خداى تعالى موفقيت آنجناب را در انجام وظايف محوله مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 273
تاريخ: 20/3/60
فرمان امام خمينى به حجج اسلام: ايروانى، هاشمى گلپايگانى، توسلى، جلالى و طاهرى خرم آبادى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرات آقايان حجج اسلام حاج سيد عبدالمجيد ايروانى و آقاى حاج سيد على هاشمى گلپايگانى و آقاى حاج شيخ محمدرضا توسلى و آقاى حاج شيخ حيدر على جلالى و آقاى سيد حسن طاهرى خرم آبادى دامت افاضاتهم
از آنجا كه مسأله حج و انجام اين فريضه بزرگ الهى از مسائل مهم اسلامى و اجتماعات بزرگ سياسى مذهبى جامعه مسلمانان مىباشد و بايد در انجام هر چه باشكوهتر و بهرهبردارى هر چه بيشتر از اين اجتماع عظيم دينى سعى كافى مبذول شود، بدين وسيله حضرات آقايان محترم را براى رسيدگى به كار حجاج و زائران بيت الله الحرام در اين سال تعيين و منصوب مىنمايم تا با همفكرى و مشورت يگديگر در رفع نيازمندىهاى آنان بكوشند و از راهنمائىهاى لازم در موسم حج دريغ ننمايند. و آنان را به حساسيت زمان و موقعيت خطير كنونى متوجه سازند و اين حقيقت را به همگان گوشزد كنند كه دشمنان اسلام با تمام قوا سعى در ايجاد تفرقه و اختلاف ميان جوامع اسلامى دارند و به هر نام و هر وسيله كه شده مىكوشند تا با درگيرى ميان مسلمانان زمينه را براى تسلط كامل و مجدد خود بر همه كشورهاى اسلامى و چپاول و غارتگرى خود مساعد سازند و به همين جهت لازم است از هر گونه عمل تفرقه انگيز خوددارى كنند كه اين يك وظيفه شرعى و الهى است. ضمناً متصديان ادارات گوناگونى كه به هر مناسبت كارشان با حج ارتباط پيدا مىكند، موظفند براى هماهنگى در كارهاى خود با صلاحديد و تصويب آقايان محترم كارها را انجام دهند. از خداى تعالى موفقيت همگان را مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:31 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 274
تاريخ: 20/3/60
حكم عزل بنى صدر از فرماندهى كل نيروهاى مسلح
بسم الله الرحمن الرحيم
ستاد مشترك نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى ايران
آقاى ابوالحسن بنى صدر از فرماندهى نيروهاى مسلح بر كنار شدهاند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:32 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 275
تاريخ: 21/3/60
فرمان امام خمينى به تيمسار فلاحى
بسم الله الرحمن الرحيم
تيسمار ولى فلاحى جانشين رئيس ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران
تا تعيين تكليف جانشين فرماندهى نيروهاى مسلح ستاد مشترك، مجاز است با استفاده از اختيارات مقام رهبرى، مأموريتها و وظايف محوله را انجام دهيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:32 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 276
تاريخ: 22/3/60
فرمان امام خمينى به آيت الله صدوقى
جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمين آقاى صدوقى دامت بركاته
پس از اهداى سلام، هر چه سريعتر هيأتى را براى رسيدگى به وضع زلزله استان كرمان اعزام داريد تا با همكارى و هميارى مردم شجاع و مبارز و روحانيت شريف كرمان، احتياجات مصيبت زدگان حادثه ناگوار بررسى و سريعاً اينجانب را در جريان امور قرار دهيد تا در حد توانم به خواهران و برادران درد كشيدهام كمك نمايم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:32 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 277
تاريخ: 22/3/60
پيام امام خمينى به مناسبت زلزله كرمان
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
زلزله عظيم و مصيبتبارى كه در استان كرمان موجب خسارات بسيار جانى و مالى شده است، موجب تأثر و تأسف هر شنونده و بيننده است. ما بايد بدانيم كه اين حوادث ناگوار ابتلا و امتحانى است از طرف خداوند متعال براى مصيبت ديدگان در محل حوادث و براى مصيبت زدگان در سراسر كشور. براى مصيبت ديدگان، تا با مراتب صبر و تحمل در از دست دادن عزيزان ثابت كنند كه در مقابل حوادث پابرجا بوده و ناتوان نيستند و به منطق قرآن كريم هر چه دارند و داريم از خداوند منان است و همگى امانتدارانى هستيم كه دير يا زود امانات الهى را به صاحبش بر مىگردانيم. و براى مصيبت زدگان در سراسر كشور، آزمايش عظيمى است كه در مصيبت برادران و خواهران عزيز تا چه اندازه خود را سهيم و شريك مىدانيم و براى جبران اين فاجعه بزرگ تا چه اندازه كوشش مىنمائيم. با اتحادى كه بين ملت عزيز و شريف ايران ديده مىشود اطمينان داريم كه در مقابل حوادث و مصيبتها پايدار و در كمك سريع به خواهران و برادران عزيز خود كه همه چيز خود را از دست داده اند، بپا خواهند خاست و هر چه سريعتر دولت مردمى و متدين خود را تكليف بزرگى به عهده دارد پشتيبانى نموده و براى نجات بازماندگان اين مصيبت بزرگ كوشا خواهند بود. اينجانب اين مصيبت را به ملت شريف ايران تسليت عرض نموده و از خداوند متعال سعادت و سلامت براى بازماندگان اين حادثه دلخراش خواهانم. سلام و درود بر بازماندگان و رحمت و مغفرت بر پويندگان راه خدا.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:32 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 278
تاريخ: 23/3/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى
دشمنهاى كشورهاى اسلامى مدتهاى طولانى سعى كردند بين دو قشر روحانى و دانشجو اختلاف و شكاف ايجاد كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
من با اينكه در روز شنبه بناى صحبت نبوده است و نداشتهام لكن براى اينكه آقايان دانشگاهى هستند و دنبال مسائل دانشگاهى و انقلاب فرهنگى صحبت كردند من هم به سهم خودم چند كلمهاى عرض كنم.
بالاتر چيزى كه دشمنهاى كشورهاى مستضعف و كشورهاى اسلامى از طرف مخالفين با بشريت انگشت رويش گذاشتند، دانشگاه است براى اينكه آنها خوب مىدانند كه اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد يعنى همه كشور در خدمت آنهاست. دانشگاه است كه اداره امور كشور را مىكند و دانشگاه است كه تربيت نسل آينده و حاضر را مىكند و اگر چنانچه دانشگاه در اختيار چپاولگرهاى شرق و غرب باشد كشور در اختيار آنهاست. آنقدرى كه دانشگاه هدف بوده است جاهاى ديگر نبوده اند. روحانيت هم پهلوى دانشگاه هست و آنها دانشگاهىها را با آن تربيت شرقى يا غربى وارد در صحنه مىخواستند بكنند و روحانيون را از باب اينكه از آن جهت كه آنها را تحت كنترل خودشان بياورند مأيوس بودند، مىخواستند كه از صحنه خارج كنند.
آنها دانشگاه نمىخواستند و دانشگاههاى علوم قديمه هم نمىخواستند آنها سعى كردند كه اين دو قشر را و اين دو دانشگاه را كه تمام مقدرات كشور مىتواند در دست آنها باشد يكى را تربيت خارجى و شرقى و غربى بكنند و به صحنه بياورند و يكى ديگر را كه تربيتش در دست آنها نبود و هزار سال هم نتوانستند آنها در آن رخنه كنند، مىخواستند كه از صحنه خارج كنند. چه بكنند كه از صحنه خارج كنند و اينها را هم در اختيار خودشان داشته باشند؟
يكى از كارهاى مهم، بدبين كردن دانشگاهىها به روحانيت بود و بدبين كردن روحانيت بر دانشگاه. در طول اين مدتهاى طولانى سعى كردند در اينكه بين اين دو قشر اختلاف ايجاد كنند، شكاف ايجاد كنند بلكه اينها را با هم دشمن كنند. اگر در بين دانشگاه مىرفتيم، اسم آخوند در آنجا مطابق با يك ماده مخدر بود، اگر در بين طلاب علوم دينيه هم مىرفتيم دانشگاهى مطابق با بى دينى بود. اينها را به جان هم مىانداختند و از هم جدا مىكردند تا اينكه آن استفادههايى كه بايد بكنند، بكنند.
صحيفه نور ج 14 صفحه 279
بيخود نيست كه در ظرف اين پنجاه سالى كه اينها روى كار بودند نگذاشتند يك دانشگاهى كه مربوط به خود كشور باشد، يك دانشگاهى كه براى مصالح خود كشور تحصيل كند و براى مصالح خود كشور آدم دانشمند بيرون بدهد، نمىگويم به طور كلى موفق شدند لكن آنها در صدد بودند كه به تدريج به طور كلى موفق بشوند كه هر چه از دانشگاه بيرون بيايد قبله او شرق يا غرب باشد. وقتى كه دانشگاه به اين صورت درآمد و روحانى هم از دانشگاه منعزل شد و ارتباطش قطع شد، آنها مقدرات همه كشور را در دست خود دارند.
آنهائى كه قبله شان شرق يا غرب است، مىخواهند دانشگاه و فيضيه با هم مرتبط نباشند
همانطور كه آنها انگشت روى دانشگاه مىگذاشتند و با تمام قدرت دنبال اين بودند كه دانشگاه را به دست خودشان بياورند و اشخاصى كه جبهه و وجههشان رو به شرق و بيشتر رو به غرب است دانشگاه را آنطور به دست بياورند و تربيت دانشگاهىها را آنطور بكنند و قشر روحانيت را هم كنار بگذارند، آنها را بى خاصيت كنند و اينها را خاصيت شرقى يا غربى بدهند، همانطور هم ماها و اين انقلاب انگشت را روى همان نقطه حساس گذاشت. در رأس مسائل، انقلاب فرهنگى و دانشگاهى برنامه بود يعنى همان كه آنها در ظرف پنجاه سال مىخواستند عمل كنند، بعد از انقلاب هم آنهايى كه به كشور خودشان علاقه داشتند و به اسلام علاقه داشتند آنها هم انگشت را روى همان نقطه حساس گذاشتند و انقلاب فرهنگى را و انقلاب دانشگاهى را خواستند و شما ديديد كه از همان روز اول آنهايى كه قبلهشان يا مسكو بود و يا آمريكا، آنها شروع به مخالفت كردند اين را يك عمل ارتجاعى حساب كردند آنوقت تهمتها هم زدند كه اينها مىخواهند اصلاً علمى توى كار نباشد و تخصص توى كار نباشد و لابد اينها مىخواهند تيمم و وضو را در دانشگاه ياد اينها بدهند غافل از اينكه اين تبليغات اگر سابق عمل خودش را زياد انجام داد بعد از انقلاب و بيدار شدن قشرهاى ميليونى ايران اين حرفها ديگر در آنها اثر ندارد. آنها مىدانند كه شما وقتىگوييد مرتجع مقصودتان اين است كه بگذاريد ما دستمان باز باشد تا اينكه مترقى باشيم و مملكت خودمان را در آغوش غرب بكشيم كه مترقى است و يا در آغوش شرق و بلوك كمونيستى كه آنها هم مترقى هستند. مقصود از مرتجعين مسلمانها و علاقهمندهاى به اسلام و علاقهمندهاى به كشور بود و مقصود از مترقى آنها بودند كه مىخواستند و مىخواهند كشور را به طرف شرق و غرب بكشند و راهى جز كشاندن دانشگاه به طرف شرق يا طرف غرب نداشتند. از آن روز اولى كه صحبت انقلاب دانشگاه پيش آمد مخالفتها شروع شد. اگر شما گروههايى كه مخالفت كردند با اين مسائل و اشخاصى كه سينه زدند براى باز شدن دانشگاه قبل از اصلاح، مشاهده كنيد، مىبينيد كه اينها همه پاى بيرق غرب يا شرق سينه مىزنند. شما توجه داشتيد و داريد كه از همان اول انقلاب قدم به قدم طوايفى و قلمهايى و زبانهايى بر ضد اين انقلاب به كار افتادند و هر قدمى كه انقلاب خواست براى اصلاح بردارد آنها مخالفت كردند. اگر صحبت دانشگاه آمد
صحيفه نور ج 14 صفحه 280
همانهايى كه دانشگاه را مركز فساد قرار داده بودند و همانهايى كه قبله آنها غرب يا شرق بود، با اصلاح دانشگاه مخالف بودند. آنها خوف اين را داشتند كه مبادا دانشگاه يك دانشگاه اسلامى بشود تا اينكه دست شرق و غرب تا ابد از دانشگاه كوتاه بشود. يعنى از كشور كوتاه بشود. آنهايى كه مىخواهند و مىخواستند كه دست شرق يا غرب باز باشد و مصلحت شخصى خودشان را در اين امر مىدانستند، كوشش كردند كه با قلم و زبان محكوم كنند اصلاح و انقلاب دانشگاه را و شما اگر توجه كنيد كه چه گروههايى مخالفت با اين امر كردند و باز هم مىكنند و باز هم اصرار دارند به اينكه دانشگاه به همان ترتيبى كه سابق بود باز بشود، مىفهميد روش اين اشخاص چه روشى است. ما از مسائلى كه در كشور طرح مىشود، اشخاصى كه آن مسائل را طرح مىكنند مىشناسيم. آنهايى كه با - دانشگاه - انقلاب دانشگاه مخالف بودند با اسم اينكه دانشگاه را مىخواهند اينها اصلش ببندند و اينها نمىخواهند كه دانشگاه در كار باشد مشغول به تبليغات شدند. يك دسته از آنها همانها بودند كه دانشگاه را سنگر قرار داده بودند و اتاق جنگ در دانشگاه به طورى كه گفته مىشود ايجاد كرده بودند و يك دسته از آن غربزدههايى كه به خيال خودشان اسلامى شدن دانشگاه و اسلامى شدن جوانما و اسلامى شدن دانشمندان ما با مقاصدشان مخالف بود اينها را طرد به ارتجاع كردند. مرتجعين يعنى آنهايى كه نمىخواهند طرف شرق بروند كه مركز تمدن است به اصطلاح آنها و نمىخواهند طرف غرب بروند، كه آنها هم طرف شرق و غرب، هر دو را بهتر مىدانستند از اسلام. آنها مىخواهند اسلام نباشد هر چه مىخواهد باشد، آنها مىخواهند كه تربيتهاى اسلامى در دانشگاهها نباشد ديگر هر چه باشد مانعى ندارد، آنها مىخواهند كه دانشگاه و فيضيه با هم مرتبط نباشد براى اينكه اين ارتباط موجب اسلامى شدن دانشگاه مىشود و اين ارتباط اسباب اين مىشود كه آن بدبينىهائى كه در طول مدتهاى زياد بين دانشگاه و طلاب علوم دينى حاصل شده بود از بين برود. وقتى اين بدبينىها از بين رفت و دانشگاه در كنار فيضيه مشغول به فعاليت شدند، دست اينهايى كه قبله شان شرق يا قبلهشان غرب است كوتاه مىشود. و لهذا با تمام قوا كوشش مىكنند و مىكردند كه اين دو قشر را از هم جدا كنند و بدبين كنند، وقتى اين دو قشر از هم جدا شد و بديين شدند به هم آنها كارهاى خودشان را هم طورى كه مىخواهند انجام بدهند. الان هم دست برنداشتهاند از اين مطلبى كه مقصود اصلى آنهاست، الان هم آن قشرى كه مىخواهد بدون اينكه يك ترتيب صحيحى در دانشگاه حاصل بشود، دانشگاه به هر طورى كه هست باز بشود و هر طورى كه مىخواهد باشد، همان مسائل سابق پيش مىيابد آن مردمى هستند كه خودشان را در مقابل غرب يا در مقابل شرق باختهاند و ملت خودشان را مىخواهند يا فداى بلوك شرقى بكنند يا فداى بلوك غربى.
استقلال يك كشور بستگى به نوع تربيت دانشگاهى دارد
و بايد دانشگاه آگاه باشد، توجه داشته باشد به اين نقشهها و جوانهاى عزيز دانشگاهى ما اينها توجه داشته باشند به اين مسائل، كه از دانشگاه است كه مىشود يك ملتى اصلاح بشود و از دانشگاه
صحيفه نور ج 14 صفحه 281
است كه مىتواند يك ملتى به تباهى كشيده بشود. اين دانشگاه و تربيت دانشگاهى است كه جوانهاى ما را يا طرف غرب مىكشد يا طرف شرق مىكشد و آنها را از خودشان تهى مىكند و وجهه آنها را متوجه به غرب شرق مىكند تا اينكه يا شرق غلبه كند و تمام جهات ايران را و شرق را و تمام بلاد مسلمين را از بين ببرد يا غرب غلبه كند و همه فرهنگ و چيزهاى ديگرى را از ما بگيرند و به جاى آن يك مغز شرقى يا يك مغز غربى بنشانند و ملت ما را به تباهى بكشند. لكن بحمدالله ملت ما بيدار شده است و ملت ما اجازه اين امورى كه به نفع شرق است يا به نفع غرب است نمىدهد و ملت ما توجه پيدا كرده است به اينكه از دانشگاه است كه مىتواند يك كشورى كشور مستقل باشد و از دانشگاه است كه مىتواند يك كشورى كشور وابسته باشد.
البته بايد آقايان دانشجويان و علماى دانشمند دست به هم بدهند و هر چه زودتر دانشگاهها را به طريقه اسلامى، به طريقه ملى، دانشگاهى كه مال خود ملت باشد، دانشگاهى كه مال خود ملت اسلامى باشد، زودتر باز بشود و دست اشخاصى كه مىخواهند اين دانشگاه را به طرف شرق بكشند يا به طرف غرب بكشند اينها را كوتاه كنند و مقدرات دانشگاه را معلمين و اساتيد اسلامى به دست بگيرند و دانشگاه يك دانشگاهها ملى براى ملت باشد نه اينكه زحمت را ملت بكشد و خرج دانشگاه را ملت به عهده بگيرد و يك دانشگاهى باشد كه اشخاصى كه از او بيرون مىآيند يا قبلهشان شرق باشد يا قلبهشان غرب باشد. بايد دانشگاه باز بشود لكن با آن وضعى كه بايد با آن تربيتهاى اسلامى و ملى و انسانى باشد و اينطور نباشد كه ما فقط مىخواهيم باز باشد. باز بود و پنجاه سال هم باز بود، چه اشخاصى را بيرون داد؟ همان اشخاصى را كه ملت ما را به تباهى كشاندند و الان هم دست از سر اين ملت بر نمىدارند. ما مىخواهيم كه دانشگاهى باشد كه ملت ما را مستقل و غير وابسته به شرق و غرب درست بكند، نه ملت را به طرف شرق بكشد و نه ملت را به طرف غرب بكشد، يك ملتى مستقل با فكر مستقل، با دانشگاه مستقل كه با استقلال دانشگاه كشور مستقل مىشود. يك دانشگاهى كه با فيضيه دست به دست هم بدهند و شرق و غرب را كنار بزنند و خودشان براى مصالح كشور خودشان و براى مصالح اسلام عزيز خودشان عمل بكنند و نونهالان عزيز ما را طورى بار بياورند كه نه قبله آنها مسكو باشد و نه قبله آنها لندن باشد و نه قبله آنها واشنگتن، قبله آنها كعبه باشد و توجه آنها به خداى تبارك و تعالى باشد و اسلام را در آغوش بگيرند كه استقلال آنها، عزت آنها در سايه اسلام است و اسلام براى علم آنقدر اجر قائل است كه شايد ديگر مسالك آنقدر قائل نباشند. اسلام دانشمندها را آنقدر ارج مى گذارد كه شايد ساير مسالك آنطور نباشد. در اسلام دانش بزرگترين چيز است لكن نه دانش آنطورى كه ما را به تباهى بكشد، نه دانشمندان آنطورى كه ملت ما را به آغوش غرب يا شرق ببرد. اسلام كوشش دارد كه علم را در مغزهاى مستقل، در مغزهائى كه به طرف شرق و غرب نيستند، در مغزهايى كه به اسلام فكر مىكنند بار بياورد و اين استقلال است كه مىتواند كشور ما را مستقل كند. استقلال كشور ما منوط به استقلال همين دانشگاهها و فيضيههاست. دانشگاه و فيضيه دست به دست هم بدهند و استقلال كشور خودشان را حفظ كنند و اميد خودشان را از غير دانشگاه اسلامى و
صحيفه نور ج 14 صفحه 282
غير فيضيه اسلامى، اميد خودشان را از ديگران ببرند و اعتناى به اين نكنند كه مثلاً دانشگاهى با آخوند چرا با هم پيوند مىكنند. آنها از سايه آخوند هم مىترسند، آنها برنامهشان اين است كه دانشگاه را از فيضيه جدا كنند، در سالهاى طولانى بناى آنها اين بود كه اين دو قشر را كه سعادت يك ملت و عظمت يك ملت و استقلال يك ملت بسته به اين دو قشر است (قشر روحانى و قشر دانشگاهى و اينها مغز متفكر يك ملت هستند) كوشش كردند كه اين دو قشر را از هم جدا كنند كه با هم دشمن كنند و ما ديديم و شما ديديد كه اين دو قشر با هم دشمن بودند تا اين انقلاب اسلامى پيدا شد و اسلام دعوت خودش را شروع كرد و دعوت اسلام پيوند همه قشرها و خصوصاً پيوند دانشگاه و فيضيه، است و تا اين دو قشر با هم پيوند داشته باشند استقلال كشور شما محفوظ مىماند. هم دانشگاه چشمهاى خودش را باز كند و هم فيضيه بدانيد شما كه باز دستهايى در كار است كه شماها را از هم جدا كنند. آنها، آنهايى كه استعمارگرند، آنهايى كه تابع استعمارگران هستند، آنهايى كه قبلهشان يا لندن است يا واشنگتن يا مسكو، پيوند اين دو قشر را به مصالح خودشان و مصالح اربابانشان مضر مىدانند، از اين جهت درصددند كه اين دو قشر از هم جدا باشند. همانطور كه ديديد كه در طول پنجاه سال سلطنت منحوس پهلوى كه سر سپردگى خودش را به دولتهاى خارج اثبات كرد، بين اين دو قشر جدايى افكندند و اينها را با هم دشمن كردند و ديگران و مخالفين با اين ملت از اين آب گل آلود ماهى گرفتند، ثروت هاى شما را در طول اين پنجاه سال و خصوصاً اين چندين سال سلطنت محمدرضا به باد فنا دادند و نتيجه دشمنى دانشگاه و فيضيه شد و دشمنى دانشگاه و فيضيه بيمه كرد و مىكند، اگر خداى ناخواسته اعاده بشود، بيمه مىكند مصلحتهاى ابرقدرتها را. عزيزان دانشگاهى من! و عزيزان فيضيه من! آگاه باشيد كه دشمنها درصددند بين شماها تفرقه بيندازند و توجه داشته باشيد كه اگر دانشگاه و فيضيه اصلاح بشود كشور شما استقلال خودش را بيمه مىكند. آن قلمها و زبانهايى كه كوشش مىكنند كه اين دو قشر را از هم جدا كنند، آنها هستند كه يا قبله آنها مسكو و يا قبله آنها واشنگتن است و شما هوشيار باشيد كه اين مصلحت بزرگ را كه وحدت دانشگاه و فيضيه است از دست ندهيد و اميدوارم كه موفق باشيد كه خودتان كشور خودتان را مستقلاً اداره بكنيد، دست شما از طرف شرق و غرب به سوى خودتان برگردد و شر شرق و غرب از كشور ما به سوى خودشان برگردد. خداوند تبارك و تعالى يار و پشتيبان فيضيه و دانشگاه باشد و يار و پشتيبان همه ملت.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:33 PM
previos page menu page
صحيفه نور ج 14 صفحه 283
تاريخ سخنرانى:24/3/60
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان نيروهاى سه گانه ارتش جمهورى اسلامى ونماينده امام در شوراى عالى دفاع
بسم الله الرحمن الرحيم
حالا كه اين توفيق حاصل شد، لازم است من چند نكته را به آقايان بگويم: يكى اينكه شما خودتان حاضر صحنه از اول انقلاب تا حالا بوديد و آن ناگوارىها كه بر ايران گذشت، شاهد بوديد و هر يك هم تاريخ را خوانده ايد و ديده ايد كه از ناحيه شاهنشاهى و خصوصاً اين پنجاه سال از ناحيه قدرتهاى بزرگ به كشور شما چه گذشته است و شايد بتوان گفت كه بر ارتش از ساير قشرهاى ملت ناگوارتر گذشته است. با آمدن مستشارهاى خارجى در بين ارتش و آن مسائلى كه پيش آوردند اينها در صدد بودند كه اصل غرور ارتش را بكشنند. ارتش وقتى مى تواند استقلال و غرور خودش را حفظ كند، اين است كه ببيند خودش هست نه اينكه از خارج يك كسى بيايد و مستشارانى بيايند و بخواهند او را اداره كنند. معناى از خارج آمدن اين است كه ارتش، ارتش استعمارى است و خودش حيثيتى از خودش ندارد، از اين جهت بر ارتش به حسب قاعده بايد بدتر گذشته باشد تا به ساير قشرها. اينها اگر محروميتهايى داشتند كه داشتهاند و اگر رنجها و عذابهايى ديدند كه همه ديدند، اينها براى آنها شايد قابل تحمل بوده است، لكن ارتشى كه بايد يك كشور را حفظ كند و سرحدات كشور را حفظ كند، دفاع از كشور خودش بكند، اين را بخواهند وابسته كنند به يك كشور ديگرى هر چه باشد آن كشور، هر چه قدرتش زياد باشد، اين معنايش اصل از بين بردن تمام حيثيت ارتش است. از اين جهت يكى از تحفههاى بسيار با ارزشى كه اين انقلاب به ما داده است، هديهاى است كه از جانب خداى تبارك و تعالى به ما عنايت فرموده است، همين است كه دست قدرتهاى بزرگ از ارتش بريده شد و مستشارهاى آنها بيرون رانده شدند و شما الان خودتان هستيد و فرماندهان خودتان. فرماندهان وقتى از خودتان هست، اين خودتان هستيد، ديگر اينطور نيست كه شما اين ناراحتى را در قلبتان احساس كنيد كه ما در تحت فرمان دشمنهاى خودمان هستيم. و شما مىدانيد كه اين قدرتهاى بزرگ، دشمن تودههاى مردم هستند و دشمن كشورها خصوصاً كشورهاى اسلامى. انسان احساس كند كه بايد خاضع باشد در مقابل دشمن خودش، در مقابل دشمن اسلام خودش، كشور خودش، اين بسيار ناگوار بوده است، از اين جهت اين هديهاى كه خداى تبارك و تعالى به ارتش عنايت كرده است، شايد بيشتر و ارزندهتر باشد از اينكه به ساير قشرها عنايت كرد، البته همه ارزنده است، همه الطاف خدا ارزنده
صحيفه نور ج 14 صفحه 284
است، لكن ارتش كه بايد يكارتش مستقلى باشد و غرور ارتشى اش محفوظ باشد، الان بحمدالله اين مطلب حاصل است براى شما.
اشخاصى افكارشان آنطورى پرورش يافته كه كشورهاى ضعيف بدون وابستگى، بر ايشان امكان استمرار حيات نيست
و تمام نگرانىهاى احتمالى، البته احتمال، احتمال ضعيف اما خوب است گفته بشود، اين است كه دوباره يك دستهايى در كار باشد كه بخواهند همان مسائل سابق پيش بيايد، البته مسأله شاهنشاهى ديگر مدفون شده، آن مسأله ديگر مطرح نيست، لكن به طور ديگر يك مسائلى فراهم بياورند. كسانى كه از آنها هستند يا افكارشان آن نحو افكار است يا به اصطلاح خودشان صلاح ملت را مىبينند كه وابسته باشند، خوب هستند اشخاصى كه متدين هم هستند، نمازخوان هم هستند، شايد نماز شب هم مىخوانند اما افكارشان آنطورى پرورش يافته، يعنى از بچگى به گوش اينها خواندهاند به اينكه خوب اين كشورهاى ضعيف، بدون وابستگى يا به اين طرف يا به آن طرف ، بدون اين، برايشان امكان استمرار حيات نيست. وقتى از بچگى، وقتى هم وارد شدند در مدرسه، توى مدرسه اين را به گوششان خواندهاند، وقتى هم وارد شدند در جامعه هى اين درگوششان خوانده شده است، در روزنامهها تبليغ شده است، در مجلات تبليغ شده است، همه جا اين مطلب پيش آمده است كه شما خودتان نمىتوانيد خودتان را اداره كنيد. اگر از دامن شرق فرار مىكنيد به دامن غرب بايد پناهنده بشويد. اين اشخاص متدينى هم كه نمازخوان هم هستند، متدين هم هستند، لكن اين معنا در ذهنشان هست كه ما چون شوروى الحاد ذاتى دارد واصلاً مبدائى قبول ندارد، ما اگر از او فرار كنيم و ناچاريم كه يك جائى بايد پيوند حاصل كنيم، بايد به طرف غرب برويم و حالا آمريكاست. اينها نه اينكه غرضشان اين است كه مثلاً صدمهاى به اسلام وارد بشود، نه، اصلاً اينطورى پرورش پيدا كردهاند، اينطورى فكرشان اين است، صلاح را اين مى دانند. ولهذا خوب، در اين خلال اين گيرو دارهايى كه در اين دو سال اخير بود و من در پاريس بودم - ديگر - اخيراً اين مسائل را پيش ميآوردند، اول كه راجع به اينكه خوب، شاه حالا باشد و او سلطنت بكند و ديگر حكومتى بر او نباشد، مطابق قانون عمل بكند. خوب من مى دانستم كه اينها اغفال شدهاند. من، يكى از همين محترمين اينها كه آمد و اين را طرح كرد، من گفتم خوب شما اين مطلب را مىگوييد كه شاه بايد سلطنت كند و حكومت كند و ما هم بيائيم اين را قبول كنيم، خوب، شما اين اطمينان را داريد كه شاه اين مسأله را زير بار مىرود، يا اينكه اگر شما يك كلمه اين مطلب را بگوييد، خوب من هم مثل شما باورم بيايد و بيايم مصالحه كنيم با ايشان، تمام شماها را از بين خواهد برد. اين دفعه ماند تويش، نتوانست جواب بدهد، واقعاً هم نمىشد جواب بدهد. اينها اينطورى پرورش پيدا كردند و مردم هم اينطورى مىخواهند همچو به اين روش بروند ، منتها روشهاى مختلفى كه دارند اينها، اين روشهاى سياسى مختلفى كه دارند، به آن روشها اينطور مىكنند كه ما را خداى نخواسته دوباره برگردانند به آن حال، نه به عنوان اينكه حالا شاهنشاهى در كار
صحيفه نور ج 14 صفحه 285
باشد، به عنوان جهورى اسلامى و همين چيزها و مثل جمهورى اسلامى اين ممالكى كه هستند، اسمش جمهورى اسلامى است و از اسلام هم خبرى نيست و همه هم وابسته هستند و من اعتقادم اين است كه انسان اگر با هر زحمت و مرارتى زندگى كند و زندگيش مال خودش باشد، مستقل باشد خودش در زندگى و نان و جو خودش را بخورد، آن ارزشش صدها مقابل اين است كه انسان در آپارتمانهاى عظيم بنشيند و دستش پيش ديگران دراز باشد و براى ديگران سلام بدهد. اين يك مطلبى است كه هر انسان شرافتمندى و خصوصاً در ارتش بايد اين مطلب قويتر باشد كه در آنجا مطرح نباشد كه من بايد اتومبيلم چه باشد.
جريانى در كار است كه مىخواهد به طور خزنده اين كشور را باز هل بدهد به طرف آمريكا
آنجا مطرح اين باشد كه من بايد به جهت نظامى، حيثيت نظامىام چه جور باشد. در حيثيت نظامى بايد او نظر بدهد والان يك جريانى در كار است كه من الان نمىخواهم اشخاص هيچ صحبتش بشود، اما جريان هست در كار كه اگر كسى توجه بكند به مسائلى كه در اين اواخر هى پيش آوردند، در روزنامههاى مختلف پيش آوردند، يك جريانى در كار است كه آن جريان انسان را از اين معنا مىترساند كه بخواهد به طور خزنده اين كشور را باز هل بدهد به طرف آمريكا، بخواهند از اين راه پيش بروند (چون كه...... اين است). و اين يك مسألهاى است كه به قدرى اهميت دارد در نظر اسلام و بايد آنقدر اهميت داشته باشد در نظر شما فرماندهان و ديگران كه اگر احتمال اين را بدهيد، بايد مقابلش بايستيد نه اينكه اول يقين كنيد به اينكه مسأله اينطورى است. بعضى چيزها هست كه اگر انسان احتمالش را بدهد، يك احتمال صحيحى بدهد، بايد دنبال كند او را و به آن اعتراض كند. شما اگر احتمال بدهيد، يك احتمال درستى كه يك مارى الان توى اين اتاق دارد مىلولد، پا مىشويد مىرويد بيرون، احتراز از آن مىكنيد. ما اگر احتمال اين معنى را بدهيم كه اين جريانى كه در روزنامهها ديده مىشود و ديده شد، جريان براى اين جهت باشد كه اين كشور را نگذارند ثبات پيدا بكند، آن قضيه رفراندم و قبل از او قضيه طرح آنكه مجلس خبرگان منحل بشود، كه در زمان دولت موقت اين طرح شد و بعد هم معلوم شد كه اساسش از امير انتظام بود و آن مسائل ، آنوقت آمدند آقايان پيش ما، همين آقايانى كه، آقاى بازرگان ورفقايش و گفتند ما خيال داريم كه اين مجلس را منحلش كنيم، من گفتم شما چكاره هستيد اصلش كه مىخواهيد اين كار را بكنيد؟ شما چه سمتى داريد كه بتوانيد مجلس منحل كنيد؟ پا شويد برويد سراغ كارتان.
وقتى ديدند محكم است مسأله، كنار رفتند. مسأله انحلال مجلس خبرگان روى اين زمينه بود كه آنهائى كه توجه به مسائل دارند، اين آقايان كه توجه به مسائل و ريشههاى مسائل كم دارند، آنها، اينها را وادار كردند روى اين زمينه كه ديدند مجلس خبرگان يك مجلس اسلامى شد، يك مجلسى شد كه اكثرش از علما هستند. اينها از آنها مىترسند ، از اين علما، خوب مى ترسند و ضربه خوردند، ديدند
صحيفه نور ج 14 صفحه 286
يك مجلسى است كه مجلس علما هست، اينها اگر قانون بنويسند، يك قانونى مى نويسند كه با مزاج غرب و شرق سازش ندارد، آن غير آنى است كه شرقى مىخواهد يا غربى مىخواهد، از اين جهت آنها اين آقايان را وسوسه كردند، وادار كردند، اين آقايان هم توجه به مسائل خيلى ندارند مع الاسف، با اينكه بودند در مسائل سياسى ، و بدين جهت اين طرح را درست كردند. دنبال همان مسائل ، قضيه رفراندم پيش آمد كه در روزنامهها شروع كردند گفتن و بلكه برگرداندن به زمان22 بهمن. در لسان يكى از همين آقايان بود معنى برگشتن به 22بهمن يعنى برگرديم به همان زمان قبل از 22 و شاهنشاهى، يا اينكه برگرديم آنوقتى كه چيز كرديم، همه اين چيزهايى كه تا حالا درست كرديم، اينها هيچ بياييم به هم بزنيم همه را. چيزى را كه دو سال است براى آرامش و استقرار جمهورى اسلامى درست شده است، ما بياييم به همش بزنيم، بگوئيم حالا اينكه نشد - به چيزها - دوباره رأى بگيريم ببينيم چى مىشود، احتياطى است ديگر. براى چه ؟ براى اينكه اينها ديدند كه خوب مجلس هم شد يك مجلسى كه اكثرش اهل علم و علما هستند و اكثريت قاطعش مسلمانهاى پر و پا قرص هستند و همين طور در دولت هم يك دولتى است كه اسلامى است و پروپا قرص، قوه مقننه، قوه قضاء يه هم يك قوه قضايى است كه در صف مسلمانها و مسلمانهاى پرو پا قرص است و اين غير از آنى است كه ما مىخواهيم، غير از آنى است كه آنها مى خواستند. آنها مىخواستند كه يك مجلسى باشد، صورت مجلسى ، مثل بعضى مجالس سابق كه بود و افرادى باشند از همين افرادى كه درست شده است و مىشود و سينه براى غرب مى زنند و ديدند نشد اين، از اين جهت دنبال اين افتادند كه ما همه بساط را به هم بزنيم، باز دو سه سال بنشينيم دوباره رفراندم كنيم، رفراندم براى اصل جمهورى، رفراندم براى، حالا اگر اصل جمهوريش هم نگويند، رفراندم براى قانون اساسى، رفراندم براى رئيس جمهور، رفراندم براى مجلس، رفراندم كنيم براى اينها . اين معنايش چيست؟ معنايش اين است كه ثبات اين مملكت را از دست مىگيرند اينكه الان ثبات دارد و از افتخارات اين انقلاب است كه در ظرف يك سال همه اين چيزها درست شد، اين را از دست بگيرند بگويند حالا نشد دوباره از سر، دوباره از سرو آراء، مردم است. خوب، اگر ميزان، آراى مردم است، خوب آراى مردم است، اينها كه هستند، اينها كه از اروپا نيامدند، اينها آراى همين مردمند، همين مردمند كه مجلس را رأى دادند به آن، وكيل تعيين كردند، همين مردمند كه به جمهورى اسلامى رأى دادند و همين مردمند كه به قانون اساسى رأى دادند و همين مردمند كه همه چيز را با خودشان ايجاد كردند ، حالا ما دوباره از سر برويم سراغ چه مردمى، باز برگرديم به اين مردم، اين مردم همان مردمند كه اگر پنجاه دفعه هم به هم بخورد، همين است و اينها اين اشتباه را دارند كه خيال مىكنند كه اگر اين دفعه به هم بخورد مثلاً فلان جمعيت تو كار مىآيد و اينها نمىدانند كه اگر اين دفعه به هم بخورد، يكى از اينها هم نمىآيد، اين دفعه مردم فهميدند كه چه اشخاصى به اسلام اعتقاد دارند و چه اشخاصى به اسلام اعتقاد ندارند يا خيلى پايبند نيستند. اگر اين دفعه به هم بخورد و رفراندم بشود، رفراندمش تمام اينها را كنار مىگذارد، يك اشخاصى ديگرى را مىآورد توى كار كه آن اشخاص مطلوب مردم باشد، نه اشخاصى بيايند كه غير مطلوب باشند، لكن
صحيفه نور ج 14 صفحه 287
مسأله اين است كه آنها احتياط كردند، ما اين احتياط را بكنيم بلكه انشاءالله به هم بخورد اين اوضاع، باز يك دو سالى تزلزل بشود يك راه مفرى براى آمريكا پيدا بشود كه ما را درست بتوانند تربيت كنند، ما كه نمى توانيم خودمان را اداره كنيم، خودمان را، بيايند ما را اداره كنند. اين مسائل را پيش آوردند و من مى خواهم به شما آقايان بگويم كه بيدار باشيد و هشيار، دشمنهاى شما پشت همين دروازههاى تهران و دروازههاى ايران هستند و در داخل اين كشور هم دشمنهاى ايران هستند، يك دسته دشمن نيستند، از روى نادانى كار دشمن را مىكنند، يك دسته هم دشمنهاى سرسخت هستند كه مىخواهند كه اين جمهورى اسلامى نباشد، هر چه مىخواهد باشد، جمهورى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد، جمهورى هر چه مىخواهد باشد ، جمهورى خلق باشد، اسلام تويش نباشد، براى اينكه اگر جمهورى اسلامى شد و قانون، قانون اسلامى شد، ديگر براى آن اربابها راهى پيدا نمىشود و آنوقت به عقيده اين آقايان ما ديگر بايد از لشكر تمدن و كشورهاى متمدن كنار بگيريم حتماً، يا ما بايد كلاه آمريكا را سرمان بگذاريم يا كلاه شوروى را سرمان بگذاريم و اگر اين نشد، ديگر ما مرتجع هستيم و بايد كناره گيريم، منزوى ديگر هستيم. اين يك اشتباه است كه آقايان دارند و اينها را ترساندهاند از اول، اينها بچه ترس شده اند، از اول نمىدانند كه مسأله چيست، نمىدانند قدرت اسلام چيست، نمىدانند قدرت يك ملت چيست. يك ملت هر چه محدود باشد، هر چه جمعيتش كم باشد، لكن وقتى خواست يك ملتى يك چيزى شد، ابرقدرتها اگر بخواهند خلاف اين خواست بكنند، به ضرر خودشان است براى اينكه آنها يك كشورى مى خواهند آباد باشد، بازار باشد، چيزهايش را ببرند. همين طورى كه نمىخواهند يك بيابان را بگيرند و اينها ميدانند كه اگر يك كشورى همه افراد ملتش يا اكثر افراد ملتش ايستادند، در مقابل همه ناگوارىها ايستادند، اينها ديگر هوس اينكه بيايند و بزنند و بكشند و از بين ببرند ندارند، اينها نقشه مىكشند كه اينها را از باطن خراب بكنند. افرادى كه نقشه را خوب بلد هستند، آنها مىآورند تو كار تا اينكه بساط را به هم بزنند. شماها بايد هشيار باشيد.
اين نقشهاى است كه امور سياسى را وارد كنند در ارتش، شما هم افكارتان بيايد سراغ حزب بازى
و وظيفه هر نظامىاى و هر پادگان اين است كه امور سياسى در او حكومت نكند، براى اينكه سرباز اگر وارد شد در امور سياسى، سربازيش را از دست مىدهد. يك سربازى كه افكارش را متوجه بكند به اينكه كى جلو باشد، كى عقب باشد، چه جور بشود، چه جور بشود، فلان گروه چه بشود، فلان گروه چه بشوند، اين ديگر سرباز اسمش نيست، اين يك آدم سياسى است كه كلاه سربازى را غصب كرده. بايد شما همه توجه كنيد، سران ارتش و همه قواى مسلح بايد موظف باشند به اينكه حفظ كنند تمام ارتش را از اينكه وارد در امور سياسى بشود، ورود در امور سياسى همان و حيثيت ارتش از بين رفتن همان. امور سياسى در ارتش از هروئين بدتر است. چطور هروئين انسان را چه مىكند، از بين مىبرد، امور سياسى هم براى ارتش، باطن ارتش را از بين مىبرد، ديد ارتش را از بين مىبرد. از اين
صحيفه نور ج 14 صفحه 288
جهت يكى از چيزهائى كه لازم است براى شما و بايد اين مطلب را با جديت، با قدرت در همه جا بسط بدهيد اين است كه نگذاريد در امور سياسى وارد بشوند، نگذاريد سياسيونى كه بخواهند بيايند در آنجا مسائل سياسى بگويند، در آنجا صحبت بكنند، البته بيايند موعظه بكنند، بيايند دعوت به اصلاح بكنند، به صلاح بكنند، شجاعت را به آنها ياد بدهند، اينها همهاش خوب است، اما بخواهند يك امور سياسى را وارد بكنند در ارتش، اين نقشهاى است كه اگر اين قائل هم خودش نقاش اين امر نباشد، نقشهاى است كه كشيده شده است و اين قائل را من حيثى كه خودش همحتى نداند وارد در معركه كرده اند. آن چيزى كه از همه چيزها براى ابرقدرتها الان مطرح هست اين است كه ما اين ارتشى كه الان ديديم كه انسجامش بحمدالله هست و قدرت نظاميش هست و نه ماه بيشتر هم دارد جنگ مىكند و پيشبرد هم دارد مىكند، هر روز هم پيش مىبرد و خوب اين يك خوفى در قلب آنهاايجاد كردند. اينها دارند كم كم مأيوس مىشوند ، از آن جهت مىخواهند ارتش را از باطن يك اشكالاتى در آن ايجاد كنند. يكى از اشكالات بزرگ همين هست كه يك امور سياسى را وارد كنند در ارتش و بيايند صحبتهاى سياسى بكنند و بيايند حرفهاى سياسى بزنند، بيايند يك گروهى گروه ديگر را چه بكند، شما هم وارد بشويد در اين ميدان يك دستهتان اهل گروه كذا بشويد و يك دسته هم اهل حزب كذا بشويد و دايماً افكارتان بيايد سراغ حزب بازى، سراغ گروه بازى و سراغ اين مسائل و اين همان است كه ارتش را از دست مىدهد، همه چيز ارتش را از بين مىبرد. ولهذا من به سران ارتش امر مىكنم به اينكه بايد در ارتش مسائل سياسى طرح نشود ، اشخاص اگر بخواهند بيايند آنجا صحبت بكنند، اگر از سياسيون هستند، اينها را نگذارند بيايند در ارتش صحبت بكنند. اينها توجه هم اگر خودشان نداشته باشند، لكن متحرك به حركت ديگران، به تحريك ديگران هستند.
اين از مسائل لازم براى ارتش است، همانطورى كه راجع به مواد مخدره هم من گفتم به آقايان و شماها هم بايد همه توجه داشته باشيد آنها هم اگر در ارتش وارد بشوند، ارتش را از بين مىبرند. اين امورى است كه بايد حتماً در ارتش با كمال قدرت اجرا بشود. و اما اينكه بعض از همين گروهها، گروههاى سياسى ممكن است كه در ارتش القاء بكنند به اينكه اسلام با شماها سرو كارى ندارد ، جمهورى اسلامى با شما سر و كارى ندارد. شما ديديد كه از اولى كه اين انقلاب به پيروزى رسيد، اول قدم اين بود كه ارتش لازم نيست ديگر، اول حرف اينهائى كه تابع سياستهاى خارجى هستند اين بود كه اين ارتش طاغوتى است، اين ارتش طاغوتى بايد از بين برود، اين كلمه را هم رويش گذاشتند كه مردم را اغفال كنند، خوب ما هم مى دانستيم كه مسأله چيست و اينها مىخواهند چه بكنند. از اين جهت ما هم از روز اول اين مطلب را محكوم كرديم و گفتيم كه ارتش بايد باشد، آن هم ارتشى كه با قيام ارتش بود كه ملت پيش برد و همه با هم دست به هم دادند و مسائل را پيش بردند. اينها مىخواستند كه اين قدرت را از ايران بگيرند و ارتش را نابود كنند وارتش برود سراغ كار خودش و ايران بماند بدون ارتش و همچو راحت و آسوده آقاى صدام بيايند هر جا دلشان مى خواهد، آقاى كارتر يا ريگان هم بيايند هر كارى دلشان مىخواهد بكنند، راه را باز كنند براى اين مسائل. اين بايد توجه داشته باشيد كه اسلام به
صحيفه نور ج 14 صفحه 289
ارتش ارج قائل است و اسلام ارتش را لازم ميداند و احترام براى او قائل است و پشتيبان اوست و ملت ايران هم كه مسلمان هستند و ما هم كه به عنوان يك مسلمان هستيم، ارتش را با كمال قدرت حفظ مىكنيم و وسوسههايى كه ممكن است در بين ارتش گفته بشود يك وقتى كه اين مسائل ممكن است شما هم يك وقتى چه بشويد، شما هم يك وقتى چه بشويد، اين مسائل را بكلى منسى كنيد و كنار بگذاريد كه ايران و تمام مردم مسلمان ايران با ارتش دوستند و پشتيبانند. چنانچه مىبينيد كه شما داريد آنجا جنگ مىكنيد مردم هم دارند پشت سر شما همه كمكها را مىكنند بدون اينكه كسى الزامشان بكند، خودشان، بچه كوچولو هم مىآيد قلكش را مى دهد براى شما، پپرزن هفتاد ساله هم مىآيد آن طلايى كه ذخيره كرده است مىدهد براى شما. ايران ارتش لازم دارد، اسلام ارتش، لكن يك ارتش اسلامى. اين مطلب را من بايد بگويم يكى از مهماتى است كه در ارتش لازم است و آن اين است كه اسلامى باشيد شما. شما با اسلاميت تان بر اين قدرتهاى بزرگ غلبه كرديد، ارتش و همين طور سپاه پاسدار و سايرين با قدرت اسلامى و اينكه شهادت را براى خودش يك فوزى مىدانست و اينكه هر وقت مىآيند پيش من، هر كدام از آنها مىآيند، بسيارى از اينها كه مىآيند پيش من گريه مىكنند كه شما دعا بكنيد كه ما شهيد بشويم و من دعا مىكنم كه پيروز بشوند، يك همچو روحيهاى وقتى كه در يك فرد يا افراد پيدا شد ديگر پيروز است. و اين روحيه بود كه پيدا شد و اين روحيه در پناه اسلام پيدا شد، هيچ مكتب ديگرى نمى تواند اينطورى درست كند كه گريه كند كه بگويد من كشته بشوم. ديروز يك كسى كه پايش از اينجا قطع شده بود، عصا زير بغلش گذاشته بود، آمده اينجا، من باهاش مصافحه كردم گفت دعا كنيد من شهيد بشوم. اين روحيه در اثر اسلام است. كوشش كنيد كه در اين پادگانها هر جا هستيد - اينها - اسلام را تقويت كنيد. اين انجمن هاى اسلامى مفيد به شماست، اگر چنانچه يك كسى گفت كه انجمنهاى اسلامى به درد نمىخورد و ارتجاعى هست، اين همان ارتجاعى است كه به همه ما مىگويند و به همه شما مىگويند، اين همان ارتجاعى است كه با اين كلمه مىخواهند شما را كنار بزنند و آن اشخاص مترقى را بياورند. آن اشخاص مترقى كىاند؟ يا از آمريكا بايد بيايند مترقىها، يا از شوروى بايد بيايند اين مترقىها. اين ارتجاع در مقابل مترقى يعنى اسلام و ايران در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى، اين انجمنهاى اسلامى همهشان براى شما مفيدند. البته من به انجمنهاى اسلامى هم سفارش كردم به اينكه فقط جهات اسلامى را در نظر بگيرند و هيچ دخالت ديگرى در امور نكنند، دخالت مال خود فرماندهان هست. لكن اين را توجه بكنيد كه اگر يك وقتى اشخاصى آمدند وسوسه كردند كه اين انجمنهاى اسلامى مثلاً چندان فايده ندارد يا ضرر دارد يا ارتجاع هست يا اينها، اين همان نقشهاى است كه آنها مىكشند براى اينكه - عرض بكنم كه - رفراندم حاصل بشود، مثلاً شايد ديگر آخوندهابروند كنار، متدينين بروند كنار، انجمنهاى اسلامى نباشند، شايد باز آن مسائل زمان طاغوت بيايد تو كار، باطن اينها را تهى كند از آنى كه بايد باشند. اين هم از امور مهمى است كه بايد توجه كنيد و من هم آگاهم از داخل ارتش، اينطور نيست كه من بىاطلاع باشم، من آگاهم كه چه اشخاصى گاهى مىآيند و چه اشخاصى حرفهائى مىزنند و چه
صحيفه نور ج 14 صفحه 290
عكسالعملهائى هست تو كار توجه داشته باشيد كه خداى نخواسته يك وقتى اسباب اين نشود كه ملت ايران بگويد كه اين ارتش، ارتش كذائى است و به اسلام كارى ندارد و اينطور چيزها. شما وقتى قدرت داريد كه ملت دنبال شما باشد. همانطورى كه ملت بدون ارتش نمىتواند ادامه زندگى بدهد، ارتش هم بدون ملت نمىتواند ادامه زندگى بدهد. ارتشى كه ملت با او مخالف است نمىتواند اين ارتش باشد، چنانچه ملتى هم اگر ارتشش با او مخالف باشد، نمىتواند زندگى بكند. شما كوشش كنيد كه پيوند خودتان را با ملت هر چه مىتوانيد تقويت كنيد و اين به تقويت جهات اسلامى است، وقتى مردم ديدند كه شماها روى طريقه اسلام، يعنى اينكه اينها خونشان را دادند، آن الله اكبرى كه همه داد زدند و به خيابانها ريختند و زير تانكها رفتند و آنقدر صدمه ديدند، ببينند كه شما هم همان رويه را داريد، همان راه را داريد، اگر يك وقت احساس كنند به اينكه نه آن رويه يك قدرى پايش راكج گذاشته، خوب مردم ديگر رها مىكنند آن را. مردم يك عقد اخوتى با افراد نبستند كه، با هيچ يك از ما، اگر ديدند من يك وقتى پايم را كنار گذاشتم از آن رويهاى كه خود اين ملت دارد و اين سيل خروشان دارد، من بخواهم بر خلاف اين سيل شنا بكنم، من را از بين مىبرند، هر كس باشد اينطور است. مابايد كوشش كنم كه هم تكليف ملىمان هست هم تكليف الهىمان هست، كوشش كنيم به اينكه اين كشور را حفظش كنيم و اين كشور حفظش به اين است كه ارتش، يك ارتش اسلامى جانباز باشد و با ملت همراه باشد، منسجم باشد و خود ارتش هم منسجم باشند با هم و ساير قواى مسلح هم با ارتش برادر باشند كه هستند و سپاه پاسداران را شما در آغوش بگيريد، آنها شما را در آغوش بگيرند. همه شما در اين مسائل بايد كوشا باشيد كه مملكت خودتان را نجات بدهيد. و نكته ديگر هم كه ولو ضعيف هست، لكن خوب باز تذكر مىدهم ممكن است كه بعضى در اين پادگانها، در اينها يك بازىاى خورده باشند، گاهى بخواهند مثلايك نقى بزنند، يك حرفى بزنند، كسانى كه بر خلاف اين مسير كه مسير اسلام است، پشتيبانى از هر كه مىخواهند بكنند اما خلاف مسير اسلام است، اين كسان را بايد فرماندهان تعقيب كنند. و هر كس روى اين مصالح اسلامى در ارتش مىخواهد باقى بماند، روى اين مصالح كشور كه مصلحت اسلام است، مصلحت كشور است، هر كس براى كشور خودش و روى مصالح كشور و روى مصالح اسلام با روح استقلال طلبى كه نخواهد گرايش به آن طرف يا گرايش به آن طرف پيدا كند. اين ارتش، ارتش اسلامى است، از سربازش تا فرماندهان اولش، و اگر خداى نخواسته يك كسى ببيند كه نه اينطور نمىتواند زندگى كند، اينطور نمىشود، خوب كارهاى ديگر هم ممكن است بكند ، لازم نيست در ارتش باشد، فرماندهان آنها عذرش را مى خواهند كه يك جايى ديگر برود براى خودش زندگى بكند، نماند كه خداى نخواسته ارتش را از بين ببرد. اين جهاتى است كه من مىخواستم به آقايان بگويم و يك جهت ديگر اين است كه كوشش كنيد كه اين فرماندهان ديگر بايد اين توجه را بكنند، كوشش بكنيد كه اين پيشرفتهايى كه مىكند يك قدرى زيادتر باشد، براى اينكه ممكن است كه صدام و دوستان صدام تبليغ كنند در آنجا كه اين فرماندهى كه كنار رفته است حالا ديگر ضعف پيدا كرده است ارتش. با اينكه من مىدانستم كه امثال آقاى بنى صدر خوب، گوينده خوبى
صحيفه نور ج 14 صفحه 291
هستند اما در پيشرفت مطالب، شما هستيد كه پيش مىرويد، سرباز است كه كار را انجام مىدهد، لكن ممكن است صداميان يك وقت تبليغ كنند به اينكه چه، و روحيه ارتش خودشان را با اين حقه بخواهند بالا ببرند و روحيه ارتش ما را بخواهند پائين بياورند. شما اگر چنانچه بعد از اين واقعه يكى دو تا پيروزى پيدا بكنيد، اين مطلب هم شكسته مىشود و نمىتواند ديگر صدام تبليغ بكند به اينكه نه ديگر روحيهها چيز شده است. نه روحيهها سر جاى خودش هست و مسالهاى هم واقع نشده است و ارتش هم همه چيزش سر خودش هست، فرماندهان سرجاى خودشان هستند، هيچ قضيه تازهاى واقع نشده، رئيس جمهور جمهور، رياست جمهوريش را بكند، لازم نيست كه رئيس چيز هم باشد. اين مسائلى بود كه مىخواستم به شما عرض بكنم و اطمينان بدهم به شما كه اسلام با شما موافق است مادامى كه شما سرباز اسلام باشيد و ملت با شما موافق است مادامى كه در راه اسلام و در راه كشور كوشا باشيد و بحمدالله هستيد و خواهيد بود. و شما اين ذائقه تلخى كه از زمان محمد رضا داشتيد و مىديديد كه شما اسير يك ممالك ديگرى تقريبا هستيد، با استقلالى كه پيدا شد آن ذائقه تلخ رفت از بين و الان ذائقه شما به تبع خداى تبارك و تعالى و با الله اكبر ذائقه شيرين شده است و انشاء الله شيرينتر بشود و پيروز باشيد و پيروزمند باشيد و اسلام را حفظ كنيد و استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد.
والسلام عليكم ورحمه الله
previos page menu page
afsanah82
07-28-2011, 02:33 PM
جلد پانزدهم
menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 1
تاريخ: 24/3/60
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان نيروهاى سه گانه ارتش جمهورى اسلامى و نماينده امام در شورايعالى دفاع
ارتش بايد يك ارتش مستقلى باشد و غرور ارتشىاش محفوظ باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
حالا كه اين توفيق حاصل شد، لازم است من چند نكته را به آقايان بگويم: يكى اينكه شما خودتان حاضر صحنه از اول انقلاب تا حالا بوديد و آن ناگوارىها كه بر ايران گذشت، شاهد بوديد و هر يك هم تاريخ را خواندهايد و ديدهايد كه از ناحيه شاهنشاهى و خصوصا اين پنجاه سال از ناحيه قدرتهاى بزرگ به كشور شما چه گذشته است و شايد بتوان گفت كه بر ارتش از ساير قشرهاى ملت ناگوارتر گذشته است. با آمدن مستشارهاى خارجى در بين ارتش و آن مسائلى كه پيش آوردند اينها در صدد بودند كه اصل غرور ارتش را بكشنند. ارتش وقتى مىتواند استقلال و غرور خودش را حفظ كند، اين است كه ببيند خودش هست نه اينكه از خارج يك كسى بيايد و مستشارانى بيايند و بخواهند او را اداره كنند. معناى از خارج آمدن اين است كه ارتش، ارتش استعمارى است و خودش حيثيتى از خودش ندارد، از اين جهت بر ارتش به حسب قاعده بايد بدتر گذشته باشد تا به ساير قشرها. اينها اگر محروميتهايى داشتند كه داشتهاند و اگر رنجها و عذابهايى ديدند كه همه ديدند، اينها براى آنها شايد قابل تحمل بوده است، لكن ارتشى كه بايد يك كشور را حفظ كند و سرحدات كشور را حفظ كند، دفاع از كشور خودش بكند، اين را بخواهند وابسته كنند به يك كشور ديگرى هر چه باشد آن كشور، هر چه قدرتش زياد باشد، اين معنايش اصل از بين بردن تمام حيثيت ارتش است. از اين جهت يكى ازتحفههاى بسيار باارزشى كه اين انقلاب به ما داده است، هديهاى است كه از جانب خداى تبارك و تعالى به ما عنايت فرموده است، همين است كه دست قدرتهاى بزرگ از ارتش بريده شد و مستشارهاى آنها بيرون رانده شدند و شما الان خودتان هستيد و فرماندهان خودتان. فرماندهان وقتى از خودتان هست، اين خودتان هستيد، ديگر اينطور نيست كه شما اين ناراحتى را در قلبتان احساس كنيد كه ما در تحت فرمان دشمنهاى خودمان هستيم. و شما مىدانيد كه اين قدرتهاى بزرگ، دشمن تودههاى مردم هستند و دشمن كشورها خصوصا كشورهاى اسلامى. انسان احساس كند كه بايد خاضع باشد در مقابل دشمن خودش، در مقابل دشمن اسلام خودش، كشور خودش، اين بسيار ناگوار بوده است، از اين جهت اين هديهاى كه خداى تبارك و تعالى به ارتش عنايت كرده است، شايد بيشتر و ارزندهتر باشد از اينكه به ساير قشرها عنايت كرد، البته همه ارزنده است، همه الطاف خدا ارزنده
صحيفه نور ج 15 صفحه 2
است، لكن ارتش كه بايد يك ارتش مستقلى باشد و غرور ارتشىاش محفوظ باشد، الان بحمد الله اين مطلب حاصل است براى شما.
اشخاصى افكارشان آنطورى پرورش يافته كه كشورهاى ضعيف بدون وابستگى، برايشان امكان استمرار حيات نيست
و تمام نگرانىهاى احتمالى، البته احتمال، احتمال ضعيف اما خوب است گفته بشود، اين است كه دوباره يك دستهايى در كار باشد كه بخواهند همان مسائل سابق پيش بيايد، البته مساله شاهنشاهى ديگر مدفون شده، آن مساله ديگر مطرح نيست، لكن به طور ديگر يك مسائلى فراهم بياورند. كسانى كه از آنها هستند يا افكارشان آن نحو افكار است يا به اصطلاح خودشان صلاح ملت را مىبينند كه وابسته باشند، خوب هستند اشخاصى كه متدين هم هستند، نماز خوان هم هستند، شايد نماز شب هم مىخوانند اما افكارشان آنطورى پرورش يافته، يعنى از بچگى به گوش اينها خواندهاند به اينكه خوب اين كشورهاى ضعيف، بدون وابستگى يا به اين طرف يا به آن طرف، بدون اين، برايشان امكان استمرار حيات نيست. وقتى از بچگى، وقتى هم وارد شدند در مدرسه، توى مدرسه اين را به گوششان خواندهاند، وقتى هم وارد شدند در جامعه هى اين در گوششان خوانده شده است، در روزنامهها تبليغ شده است، در مجلات تبليغ شده است، همه جا اين مطلب پيش آمده است كه شما خودتان نمىتوانيد خودتان را اداره كنيد. اگر از دامن شرق فرار مىكنيد به دامن غرب بايد پناهنده بشويد. اين اشخاص متدينى هم كه نمازخوان هم هستند، متدين هم هستند، لكن اين معنا در ذهنشان هست كه ما چون شوروى الحاد ذاتى دارد و اصلا مبدائى قبول ندارد، ما اگر از او فرار كنيم و ناچاريم كه يك جائى بايد پيوند حاصل كنيم، بايد به طرف غرب برويم و حالا آمريكا ست. اينها نه اينكه غرضشان اين است كه مثلا صدمهاى به اسلام وارد بشود، نه، اصلا اينطورى پرورش پيدا كردهاند، اينطورى فكرشان اين است، صلاح را اين مىدانند. ولهذا خوب، در اين خلال اين گير و دارهايى كه در اين دو سال اخير بود و من در پاريس بودم ديگر اخيرا اين مسائل را پيش مىآوردند، اول كه راجع به اينكه خوب، شاه حالا باشد و او سلطنت بكند و ديگر حكومتى بر او نباشد، مطابق قانون عمل بكند. خوب من مىدانستم كه اينها اغفال شدهاند. من، يكى از همين محترمين اينها كه آمد و اين را طرح كرد، من گفتم خوب شما اين مطلب را مىگوييد كه شاه بايد سلطنت كند و حكومت كند و ما هم بيائيم اين را قبول كنيم، خوب، شما اين اطمينان را داريد كه شاه اين مساله را زير بار مىرود، يا اينكه اگر شما يك كلمه اين مطلب را بگوييد، خوب من هم مثل شما باورم بيايد و بيايم مصالحه كنيم با ايشان، تمام شماها را از بين خواهد برد. اين دفعه ماند تويش، نتوانست جواب بدهد، واقعا هم نمىشد جواب بدهد. اينها اينطورى پرورش پيدا كردند و مردم هم اينطورى مىخواهند همچو به اين روش بروند، منتها روشهاى مختلفى كه دارند اينها، اين روشهاى سياسى مختلفى كه دارند، به آن روشها اينطور مىكنند كه ما را خداى نخواسته دوباره برگردانند به آن حال، نه به عنوان اينكه حالا شاهنشاهى در كار
صحيفه نور ج 15 صفحه 3
باشد، به عنوان جمهورى اسلامى و همين چيزها و مثل جمهورى اسلامى اين ممالكى كه هستند، اسمش جمهورى اسلامى است و از اسلام هم خبرى نيست و همه هم وابسته هستند و من اعتقادم اين است كه انسان اگر با هر زحمت و مرارتى زندگى كند و زندگيش مال خودش باشد، مستقل باشد خودش در زندگى و نان و جو خودش را بخورد، آن ارزشش صدها مقابل اين است كه انسان در آپارتمانهاى عظيم بنشيند و دستش پيش ديگران دراز باشد و براى ديگران سلام بدهد. اين يك مطلبى است كه هر انسان شرافتمندى و خصوصا در ارتش بايد اين مطلب قويتر باشد كه در آنجا مطرح نباشد كه من بايد اتومبيلم چه باشد.
جريانى در كار است كه مىخواهد به طور خزنده اين كشور را باز هل بدهد به طرف آمريكا
آنجا مطرح اين باشد كه من بايد به جهت نظامى، حيثيت نظامىام چه جور باشد. در حيثيت نظامى بايد او نظر بدهد و الان يك جريانى در كار است كه من الان نمىخواهم اشخاص هيچ صحبتش بشود، اما جريان هست در كار كه اگر كسى توجه بكند به مسائلى كه در اين اواخر هى پيش آوردند، در روزنامههاى مختلف پيش آوردند، يك جريانى در كار است كه آن جريان انسان را از اين معنا مىترساند كه بخواهد به طور خزنده اين كشور را باز هل بدهد به طرف آمريكا، بخواهند از اين راه پيش بروند (چون كه...اين است). و اين يك مسالهاى است كه به قدرى اهميت دارد در نظر اسلام و بايد آنقدر اهميت داشته باشد در نظر شما فرماندهان و ديگران كه اگر احتمال اين را بدهيد، بايد مقابلش بايستيد نه اينكه اول يقين كنيد به اينكه مساله اينطورى است. بعضى چيزها هست كه اگر انسان احتمالش را بدهد، يك احتمال صحيحى بدهد، بايد دنبال كند او را و به آن اعتراض كند. شما اگر احتمال بدهيد، يك احتمال درستى كه يك مارى الان توى اين اتاق دارد مىلولد، پا مىشويد مىرويد بيرون، احتراز از آن مىكنيد. ما اگر احتمال اين معنى را بدهيم كه اين جريانى كه در روزنامهها ديده مىشود و ديده شد، جريان براى اين جهت باشد كه اين كشور را نگذارند ثبات پيدا بكند، آن قضيه رفراندم و قبل از او قضيه طرح آنكه مجلس خبرگان منحل بشود، كه در زمان دولت موقت اين طرح شد و بعد هم معلوم شد كه اساسش از امير انتظام بود و آن مسائل، آنوقت آمدند آقايان پيش ما، همين آقايانى كه، آقاى بازرگان و رفقايش و گفتند ما خيال داريم كه اين مجلس را منحلش كنيم، من گفتم شما چكاره هستيد اصلش كه مىخواهيد اين كار را بكنيد؟ شما چه سمتى داريد كه بتوانيد مجلس منحل كنيد؟ پا شويد برويد سراغ كارتان.
وقتى ديدند محكم است مساله، كنار رفتند. مساله انحلال مجلس خبرگان روى اين زمينه بود كه آنهائى كه توجه به مسائل دارند، اين آقايان كه توجه به مسائل و ريشههاى مسائل كم دارند، آنها، اينها را وادار كردند روى اين زمينه كه ديدند مجلس خبرگان يك مجلس اسلامى شد، يك مجلسى شد كه اكثرش از علما هستند. اينها از آنها مىترسند، از اين علما، خوب مىترسند و ضربه خوردند، ديدند
صحيفه نور ج 15 صفحه 4
يك مجلسى است كه مجلس علما هست، اينها اگر قانون بنويسند، يك قانونى مىنويسند كه با مزاج غرب و شرق سازش ندارد، آن غير آنى است كه شرقى مىخواهد يا غربى مىخواهد، از اين جهت آنها اين آقايان را وسوسه كردند، وادار كردند، اين آقايان هم توجه به مسائل خيلى ندارند معالاسف، با اينكه بودند در مسائل سياسى، و بدين جهت اين طرح را درست كردند. دنبال همان مسائل، قضيه رفراندم پيش آمد كه در روزنامهها شروع كردند گفتن و بلكه برگرداندن به زمان 22 بهمن. در لسان يكى از همين آقايان بود معنى برگشتن به 22 بهمن يعنى برگرديم به همان زمان قبل از 22 و شاهنشاهى، يا اينكه برگرديم آنوقتى كه چيز كرديم، همه اين چيزهايى كه تا حالا درست كرديم، اينها هيچ بياييم به هم بزنيم همه را. چيزى را كه دو سال است براى آرامش و استقرار جمهورى اسلامى درست شده است، ما بياييم به همش بزنيم، بگوئيم حالا اينكه نشد به چيزها دوباره راى بگيريم ببينيم چى مىشود، احتياطى است ديگر. براى چه؟ براى اينكه اينها ديدند كه خوب مجلس هم شد يك مجلسى كه اكثرش اهل علم و علما هستند و اكثريت قاطعش مسلمانهاى پروپا قرص هستند و همين طور در دولت هم يك دولتى است كه اسلامى است و پروپا قرص، قوه مقننه، قوه قضائيه هم يك قوه قضايى است كه در صف مسلمانها و مسلمانهاى پروپا قرص است و اين غير از آنى است كه ما مىخواهيم، غير از آنى است كه آنها مىخواستند. آنها مىخواستند كه يك مجلسى باشد، صورت مجلسى، مثل بعضى مجالس سابق كه بود و افرادى باشند از همين افرادى كه درست شده است و مىشود و سينه براى غرب مىزنند و ديدند نشد اين، از اين جهت دنبال اين افتادند كه ما همه بساط را به هم بزنيم، باز دو سه سال بنشينيم دوباره رفراندم كنيم، رفراندم براى اصل جمهورى، رفراندم براى، حالا اگر اصل جمهوريش هم نگويند، رفراندم براى قانون اساسى، رفراندم براى رئيس جمهور، رفراندم براى مجلس، رفراندم كنيم براى اينها. اين معنايش چيست؟ معنايش اين است كه ثبات اين مملكت را از دست مىگيرند اينكه الان ثبات دارد و از افتخارات اين انقلاباست كه در ظرف يك سال همه اين چيزها درست شد، اين را از دست بگيرند بگويند حالا نشد دوباره از سر، دوباره از سر و آراء، مردم است. خوب، اگر ميزان، آراى مردم است، خوب آراى مردم است، اينها كه هستند، اينها كه از اروپا نيامدند، اينها آراى همين مردمند، همين مردمند كه مجلس را راى دادند به آن، وكيل تعيين كردند، همين مردمند كه به جمهورى اسلامى راى دادند و همين مردمند كه به قانون اساسى راى دادند و همين مردمند كه همه چيز را با خودشان ايجاد كردند، حالا ما دوباره از سر برويم سراغ چه مردمى، باز برگرديم به اين مردم، اين مردم همان مردمند كه اگر پنجاه دفعه هم به هم بخورد، همين است و اينها اين اشتباه را دارند كه خيال مىكنند كه اگر اين دفعه به هم بخورد مثلا فلان جمعيت تو كار مىآيد و اينها نمىدانند كه اگر اين دفعه به هم بخورد، يكى از اينها هم نمىآيد، اين دفعه مردم فهميدند كه چه اشخاصى به اسلام اعتقاد دارند و چه اشخاصى به اسلام اعتقاد ندارند يا خيلى پايبند نيستند. اگر اين دفعه به هم بخورد و رفراندم بشود، رفراندمش تمام اينها را كنار مىگذارد، يك اشخاصى ديگرى را مىآورد توى كار كه آن اشخاص مطلوب مردم باشد، نه اشخاصى بيايند كه غير مطلوب باشند، لكن
صحيفه نور ج 15 صفحه 5
مساله اين است كه آنها احتياط كردند، ما اين احتياط را بكنيم بلكه انشاء الله به هم بخورد اين اوضاع، باز يك دو سالى تزلزل بشود يك راه مفرى براى آمريكا پيدا بشود كه ما را درست بتوانند تربيت كنند، ما كه نمىتوانيم خودمان را اداره كنيم، خودمان را، بيايند ما را اداره كنند. اين مسائل را پيش آوردند و من مىخواهم به شما آقايان بگويم كه بيدار باشيد و هشيار، دشمنهاى شما پشت همين دروازههاى تهران و دروازههاى ايران هستند و در داخل اين كشور هم دشمنهاى ايران هستند، يك دسته دشمن نيستند، از روى نادانى كار دشمن را مىكنند، يك دسته هم دشمنهاى سرسخت هستند كه مىخواهند كه اين جمهورى اسلامى نباشد، هر چه مىخواهد باشد، جمهورى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد، جمهورى هر چه مىخواهد باشد، جمهورى خلق باشد، اسلام تويش نباشد، براى اينكه اگر جمهورى اسلامى شد و قانون، قانون اسلامى شد، ديگر براى آن اربابها راهى پيدا نمىشود و آنوقت به عقيده اين آقايان ما ديگر بايد از لشكر تمدن و كشورهاى متمدن كنار بگيريم حتما، يا ما بايد كلاه آمريكا را سرمان بگذاريم يا كلاه شوروى راسرمان بگذاريم و اگر اين نشد، ديگر ما مرتجع هستيم و بايد كناره گيريم، منزوى ديگر هستيم. اين يك اشتباه است كه آقايان دارند و اينها را ترساندهاند از اول، اينها بچه ترس شدهاند، از اول نمىدانند كه مساله چيست، نمىدانند قدرت اسلام چيست، نمىدانند قدرت يك ملت چيست. يك ملت هر چه محدود باشد، هر چه جمعيتش كم باشد، لكن وقتى خواست يك ملتى يك چيزى شد، ابرقدرتها اگر بخواهند خلاف اين خواست بكنند، به ضرر خودشان است براى اينكه آنها يك كشورى مىخواهند آباد باشد، بازار باشد، چيزهايش را ببرند. همين طورى كه نمىخواهند يك بيابان را بگيرند و اينها ميدانند كه اگر يك كشورى همه افراد ملتش يا اكثر افراد ملتش ايستادند، در مقابل همه ناگوارىها ايستادند، اينها ديگر هوس اينكه بيايند و بزنند و بكشند و از بين ببرند ندارند، اينها نقشه مىكشند كه اينها را از باطن خراب بكنند. افرادى كه نقشه را خوب بلد هستند، آنها مىآورند تو كار تا اينكه بساط را به هم بزنند. شماها بايد هشيار باشيد.
اين نقشهاى است كه امور سياسى را وارد كنند در ارتش، شما هم افكارتان بيايد سراغ حزب بازى
و وظيفه هر نظامىاى و هر پادگان اين است كه امور سياسى در او حكومت نكند، براى اينكه سرباز اگر وارد شد در امور سياسى، سربازيش را از دست مىدهد. يك سربازى كه افكارش را متوجه بكند به اينكه كى جلو باشد، كى عقب باشد، چه جور بشود، چه جور بشود، فلان گروه چه بشود، فلان گروه چه بشوند، اين ديگر سرباز اسمش نيست، اين يك آدم سياسى است كه كلاه سربازى را غصب كرده. بايد شما همه توجه كنيد، سران ارتش و همه قواى مسلح بايد موظف باشند به اينكه حفظ كنند تمام ارتش را از اينكه وارد در امور سياسى بشود، ورود در امور سياسى همان و حيثيت ارتش از بين رفتن همان. امور سياسى در ارتش از هروئين بدتر است. چطور هروئين انسان را چه مىكند، از بين مىبرد، امور سياسى هم براى ارتش، باطن ارتش را از بين مىبرد، ديد ارتش را از بين مىبرد. از اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 6
جهت يكى از چيزهائى كه لازم است براى شما و بايد اين مطلب را با جديت، با قدرت در همه جا بسط بدهيد اين است كه نگذاريد در امور سياسى وارد بشوند، نگذاريد سياسيونى كه بخواهند بيايند در آنجا مسائل سياسى بگويند، در آنجا صحبت بكنند، البته بيايند موعظه بكنند، بيايند دعوت به اصلاح بكنند، به صلاح بكنند، شجاعت را به آنها ياد بدهند، اينها همهاش خوب است، اما بخواهند يك امور سياسى را وارد بكنند در ارتش، اين نقشهاى است كه اگر اين قائل هم خودش نقاش اين امر نباشد، نقشهاى است كه كشيده شده است و اين قائل را من حيثى كه خودش هم حتى نداند وارد در معركه كردهاند. آن چيزى كه از همه چيزها براى ابرقدرتها الان مطرح هست اين است كه ما اين ارتشى كه الان ديديم كه انسجامش بحمد الله هست و قدرت نظاميش هست و نه ماه بيشتر هم دارد جنگ مىكند و پيشبرد هم دارد مىكند، هر روز هم پيش مىبرد و خوب اين يك خوفى در قلب آنها ايجاد كردند. اينها دارند كم كم مايوس مىشوند، از آن جهت مىخواهند ارتش را از باطن يك اشكالاتى در آن ايجاد كنند. يكى از اشكالات بزرگ همين هست كه يك امور سياسى را وارد كنند در ارتش و بيايند صحبتهاى سياسى بكنند و بيايند حرفهاى سياسى بزنند، بيايند يك گروهى گروه ديگر را چه بكند، شما هم وارد بشويد در اين ميدان يك دستهتان اهل گروه كذا بشويد و يك دسته هم اهل حزب كذا بشويد و دايما افكارتان بيايد سراغ حزب بازى، سراغ گروه بازى و سراغ اين مسائل و اين همان است كه ارتش را از دست مىدهد، همه چيز ارتش را از بين مىبرد. و لهذا من به سران ارتش امر مىكنم به اينكه بايد در ارتش مسائل سياسى طرح نشود، اشخاص اگر بخواهند بيايند آنجا صحبت بكنند، اگر از سياسيون هستند، اينها را نگذارند بيايند در ارتش صحبت بكنند. اينها توجه هم اگر خودشان نداشته باشند، لكن متحرك به حركت ديگران، به تحريك ديگران هستند.
اين از مسائل لازم براى ارتش است، همانطورى كه راجع به مواد مخدره هم من گفتم به آقايان و شماها هم بايد همه توجه داشته باشيد آنها هم اگر در ارتش وارد بشوند، ارتش را از بين مىبرند. اين امورى است كه بايد حتما در ارتش با كمال قدرت اجرا بشود. و اما اينكه بعض از همين گروهها، گروههاى سياسى ممكن است كه در ارتش القاء بكنند به اينكه اسلام با شماها سر و كارى ندارد، جمهورى اسلامى با شما سر و كارى ندارد. شما ديديد كه از اولى كه اين انقلاب به پيروزى رسيد، اول قدم اين بود كه ارتش لازم نيست ديگر، اول حرف اينهائى كه تابع سياستهاى خارجى هستند اين بود كه اين ارتش طاغوتى است، اين ارتش طاغوتى بايد از بين برود، اين كلمه را هم رويش گذاشتند كه مردم را اغفال كنند، خوب ما هم مىدانستيم كه مساله چيست و اينها مىخواهند چه بكنند. از اين جهت ما هم از روز اول اين مطلب را محكوم كرديم و گفتيم كه ارتش بايد باشد، آن هم ارتشى كه با قيام ارتش بود كه ملت پيش برد و همه با هم دست به هم دادند و مسائل را پيش بردند. اينها مىخواستند كه اين قدرت را از ايران بگيرند و ارتش را نابود كنند و ارتش برود سراغ كار خودش و ايران بماند بدون ارتش و همچو راحت و آسوده آقاى صدام بيايند هر جا دلشان مىخواهد، آقاى كارتر يا ريگان هم بيايند هر كارى دلشان مىخواهد بكنند، راه را باز كنند براى اين مسائل. اين بايد توجه داشته باشيد كه اسلام به
صحيفه نور ج 15 صفحه 7
ارتش ارج قائل است و اسلام ارتش را لازم ميداند و احترام براى او قائل است و پشتيبان اوست و ملت ايران هم كه مسلمان هستند و ما هم كه به عنوان يك مسلمان هستيم، ارتش را با كمال قدرت حفظ مىكنيم و وسوسههايى كه ممكن است در بين ارتش گفته بشود يك وقتى كه اين مسائل ممكن است شما هم يك وقتى چه بشويد، شما هم يك وقتى چه بشويد، اين مسائل را بكلى منسى كنيد و كنار بگذاريد كه ايران و تمام مردم مسلمان ايران با ارتش دوستند و پشتيبانند. چنانچه مىبينيد كه شما داريد آنجا جنگ مىكنيد مردم هم دارند پشت سر شما همه كمكها را مىكنند بدون اينكه كسى الزامشان بكند، خودشان، بچه كوچولو هم مىآيد قلكش را مىدهد براى شما، پپرزن هفتاد ساله هم مىآيد آن طلايى كه ذخيره كرده است مىدهد براى شما. ايران ارتش لازم دارد، اسلام ارتش، لكن يك ارتش اسلامى. اين مطلب را من بايد بگويم يكى از مهماتى است كه در ارتش لازم است و آن اين است كه اسلامى باشيد شما. شما با اسلاميتتان بر اين قدرتهاى بزرگ غلبه كرديد، ارتش و همين طور سپاه پاسدار و سايرين با قدرت اسلامى و اينكه شهادت را براى خودش يك فوزى مىدانست و اينكه هر وقت مىآيند پيش من، هر كدام از آنها مىآيند، بسيارى از اينها كه مىآيند پيش من گريه مىكنند كه شما دعا بكنيد كه ما شهيد بشويم و من دعا مىكنم كه پيروز بشوند، يك همچو روحيهاى وقتى كه در يك فرد يا افراد پيدا شد ديگر پيروز است. و اين روحيه بود كه پيدا شد و اين روحيه در پناه اسلام پيدا شد، هيچ مكتب ديگرى نمىتواند اينطورى درست كند كه گريه كند كه بگويد من كشته بشوم. ديروز يك كسى كه پايش از اينجا قطع شده بود، عصا زير بغلش گذاشته بود، آمده اينجا، من باهاش مصافحه كردم گفت دعا كنيد من شهيد بشوم. اين روحيه در اثر اسلام است. كوشش كنيد كه در اين پادگانها هر جا هستيد اينها اسلام را تقويت كنيد. اين انجمنهاى اسلامى مفيد به شماست، اگر چنانچه يك كسى گفت كه انجمنهاى اسلامى به درد نمىخورد و ارتجاعى هست، اين همان ارتجاعى است كه به همه ما مىگويند و به همه شما مىگويند، اين همان ارتجاعى است كه با اين كلمه مىخواهند شما را كنار بزنند و آن اشخاص مترقى را بياورند. آن اشخاص مترقى كىاند؟ يا از امريكا بايد بيايند مترقىها، يا از شوروى بايد بيايند اين مترقىها. اين ارتجاع در مقابل مترقى يعنى اسلام و ايران در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى، اين انجمنهاى اسلامى همهشان براى شما مفيدند. البته من به انجمنهاى اسلامى هم سفارش كردم به اينكه فقط جهات اسلامى را در نظر بگيرند و هيچ دخالت ديگرى در امور نكنند، دخالت مال خود فرماندهان هست. لكن اين را توجه بكنيد كه اگر يك وقتى اشخاصى آمدند وسوسه كردند كه اين انجمنهاى اسلامى مثلا چندان فايده ندارد يا ضرر دارد يا ارتجاع هست يا اينها، اين همان نقشهاى است كه آنها مىكشند براى اينكه عرض بكنم كه رفراندم حاصل بشود، مثلا شايد ديگر آخوندها بروند كنار، متدينين بروند كنار، انجمنهاى اسلامى نباشند، شايد باز آن مسائل زمان طاغوت بيايد تو كار، باطن اينها را تهى كند از آنى كه بايد باشند. اين هم از امور مهمى است كه بايد توجه كنيد و من هم آگاهم از داخل ارتش، اينطور نيست كه من بى اطلاع باشم، من آگاهم كه چه اشخاصى گاهى مىآيند و چه اشخاصى حرف هائى مىزنند و چه
صحيفه نور ج 15 صفحه 8
عكس العملهائى هست تو كار. توجه داشته باشيد كه خداى نخواسته يك وقتى اسباب اين نشود كه ملت ايران بگويد كه اين ارتش، ارتش كذائى است و به اسلام كارى ندارد و اينطور چيزها. شما وقتى قدرت داريد كه ملت دنبال شما باشد. همانطورى كه ملت بدون ارتش نمىتواند ادامه زندگى بدهد، ارتش هم بدون ملت نمىتواند ادامه زندگى بدهد. ارتشى كه ملت با او مخالف است نمىتواند اين ارتش باشد، چنانچه ملتى هم اگر ارتشش با او مخالف باشد، نمىتواند زندگى بكند. شما كوشش كنيد كه پيوند خودتان را با ملت هر چه مىتوانيد تقويت كنيد و اين به تقويت جهات اسلامى است، وقتى مردم ديدند كه شماها روى طريقه اسلام، يعنى اينكه اينها خونشان را دادند، آن الله اكبرى كه همه داد زدند و به خيابانها ريختند وزير تانكها رفتند و آنقدر صدمه ديدند، ببينند كه شما هم همان رويه را داريد، همان راه را داريد، اگر يك وقت احساس كنند به اينكه نه آن رويه يك قدرى پايش را كج گذاشته، خوب مردم ديگر رها مىكنند آن را. مردم يك عقد اخوتى با افراد نبستند كه، با هيچ يك از ما، اگر ديدند من يك وقتى پايم را كنار گذاشتم از آن رويهاى كه خود اين ملت دارد و اين سيل خروشان دارد، من بخواهم بر خلاف اين سيل شنا بكنم، من را از بين مىبرند، هر كس باشد اينطور است. ما بايد كوشش كنم كه هم تكليف ملىمان هست هم تكليف الهىمان هست، كوشش كنيم به اينكه اين كشور را حفظش كنيم و اين كشور حفظش به اين است كه ارتش، يك ارتش اسلامى جانباز باشد و با ملت همراه باشد، منسجم باشد و خود ارتش هم منسجم باشند با هم و ساير قواى مسلح هم با ارتش برادر باشند كه هستند و سپاه پاسداران را شما در آغوش بگيريد، آنها شما را در آغوش بگيرند. همه شما در اين مسائل بايد كوشا باشيد كه مملكت خودتان را نجات بدهيد. و نكته ديگر هم كه ولو ضعيف هست، لكن خوب باز تذكر مىدهم ممكن است كه بعضى در اين پادگانها، در اينها يك بازىاى خورده باشند، گاهى بخواهند مثلا يك نقى بزنند، يك حرفى بزنند، كسانى كه بر خلاف اين مسير كه مسير اسلام است، پشتيبانى از هر كه مىخواهند بكنند اما خلاف مسير اسلام است، اين كسان را بايد فرماندهان تعقيب كنند. و هر كس روى اين مصالح اسلامى در ارتش مىخواهد باقى بماند، روى اين مصالح كشور كه مصلحت اسلام است، مصلحت كشور است، هر كس براى كشور خودش و روى مصالح كشور و روى مصالح اسلام با روح استقلال طلبى كه نخواهد گرايش به آن طرف يا گرايش به آن طرف پيدا كند. اين ارتش، ارتش اسلامى است، از سربازش تا فرماندهان اولش، و اگر خداى نخواسته يك كسى ببيند كه نه اينطور نمىتواند زندگى كند، اينطور نمىشود، خوب كارهاى ديگر هم ممكن است بكند، لازم نيست در ارتش باشد، فرماندهان آنها عذرش را مىخواهند كه يك جايى ديگر برود براى خودش زندگى بكند، نماند كه خداى نخواسته ارتش را از بين ببرد. اين جهاتى است كه من مىخواستم به آقايان بگويم و يك جهت ديگر اين است كه كوشش كنيد كه اين فرماندهان ديگر بايد اين توجه را بكنند، كوشش بكنيد كه اين پيشرفتهايى كه مىكند يك قدرى زيادتر باشد، براى اينكه ممكن است كه صدام و دوستان صدام تبليغ كنند در آنجا كه اين فرماندهى كه كنار رفته است حالا ديگر ضعف پيدا كرده است ارتش. با اينكه من مىدانستم كه امثال آقاى بنىصدر خوب، گوينده خوبى
صحيفه نور ج 15 صفحه 9
هستند اما در پيشرفت مطالب، شما هستيد كه پيش مىرويد، سرباز است كه كار را انجام مىدهد، لكن ممكن است صداميان يك وقت تبليغ كنند به اينكه چه، و روحيه ارتش خودشان را با اين حقه بخواهند بالا ببرند و روحيه ارتش ما را بخواهند پائين بياورند. شما اگر چنانچه بعد از اين واقعه يكى دو تا پيروزى پيدا بكنيد، اين مطلب هم شكسته مىشود و نمىتواند ديگر صدام تبليغ بكند به اينكه نه ديگر روحيهها چيز شده است. نه روحيهها سر جاى خودش هست و مسالهاى هم واقع نشده است و ارتش هم همه چيزش سر خودش هست، فرماندهان سر جاى خودشان هستند، هيچ قضيه تازهاى واقع نشده، رئيس جمهور جمهور، رياست جمهوريش را بكند، لازم نيست كه رئيس چيز هم باشد. اين مسائلى بود كه مىخواستم به شما عرض بكنم و اطمينان بدهم به شما كه اسلام با شما موافق است مادامى كه شما سرباز اسلام باشيد و ملت با شما موافق است مادامى كه در راه اسلام و در راه كشور كوشا باشيد و بحمد الله هستيد و خواهيد بود. و شما اين ذائقه تلخى كه از زمان محمدرضا داشتيد و مىديديد كه شما اسير يك ممالك ديگرى تقريبا هستيد، با استقلالى كه پيدا شد آن ذائقه تلخ رفت از بين و الان ذائقه شما به تبع خداى تبارك و تعالى و با الله اكبر ذائقه شيرين شده است و انشاء الله شيرينتر بشود و پيروز باشيد و پيروزمند باشيد و اسلام را حفظ كنيد و استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 22
تاريخ: 28/3/60
پيام امام خمينى به مناسبت پانزدهم شعبان (ميلاد حضرت مهدى عج)
بسم الله الرحمن الرحيم
سالروز مبارك ولادت با سعادت و پربركت حضرت خاتم الاوصياء و مفخر الاولياء حجت بنالحسن العسكرى ارواحنا لمقدمه الفدا، بر مظلومان دهر و مستضعفان جهان مبارك باد. و چه مبارك است ميلاد بزرگ شخصيتى كه برپا كننده عدالتى است كه بعثت انبيا عليهم السلام براى آن بود و چه مبارك است زاد روز ابر مردى كه جهان را از شر ستمگران و دغلبازان تطهير مىنمايد و زمين را پس از آنكه ظلم و جور آن را فرا گرفته پر از عدل و داد مىنمايد و مستكبران جهان را سركوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض مىنمايد. و چه مسعود و مبارك است روزى كه جهان از دغلبازىها و فتنهانگيزىها پاك شود و حكومت عدل الهى بر سراسر گيتى گسترش يابد و منافقان و حيلهگران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالى بر بسيط زمين افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامى بر بشريت حاكم شود و كاخهاى ستم و كنگرههاى بيداد فرو ريزد و آنچه غايت بعثت انبيا عليهم صلواه الله و حاميان اوليا عليهم السلام بوده تحقق يابد و بركات حق تعالى بر زمين نازل شود و قلمهاى ننگين و زبانهاى نفاق افكن شكسته و بريده شود و سلطان حق تعالى بر عالم پرتو افكن گردد و شياطين و شيطان صفتان به انزوا گرايند و سازمانهاى دروغين حقوق بشر از دنيا برچيده شوند و اميد است كه خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور اين مولود فرخنده هر چه زودتر فرا رساند و خورشيد هدايت و امامت را طالع فرمايد و اكنون ما منتظران مقدم مباركش مكلف هستيم تا با تمام توان كوشش كنيم تا قانون عدل الهى را در اين كشور ولى عصر (عج) حاكم كنيم و از تفرقه و نفاق و دغلبازى بپرهيزيم و رضاى خداوند متعال را در نظر بگيريم و همگان در مقابل قانون خاضع باشيم و با صلح و صفا و برادرى و برابرى به پيشبرد انقلاب اسلامى كوشا باشيم و حق متعال را در همه احوال حاضر و ناظر بدانيم و تخلف از دستورات اسلام ننمائيم و به وسوسه فتنه انگيزان اعتنا نكنيم. اينجانب از شما ملت شريف ايران متواضعانه مىخواهم كه در عين حال كه در صحنه حاضريد آرامش را حفظ كنيد. حضور شما مردم عزيز و مسلمان در صحنه است كه توطئههاى ستمگران و حيلهگران تاريخ را خنثى مىكند. حضور شما در صحنه است كه گرد ياس و درماندگى بر چهرههاى منافقين و متحدان بى آبرويش مىپاشد. حضور شما مردم شجاع و با ايمان است كه خط اصيل اسلام را بر ايران و به اميد خدا بر جهان حاكم خواهد نمود. حضور شما مردم مومن و از جان گذشته است كه
صحيفه نور ج 15 صفحه 23
روشنفكران غرب و شرق زده را براى هميشه رسوا مىكند. حضور شما در صحنه، تمام من ها و منيتهاى شيطانى را كوبيده و مىكوبد و ما و اخوت اسلامى را جايگزين آن نموده و مىنمايد. حضور شما در صحنه به آمريكا و غرب و شرق و دنباله روهاى بى عقلشان هشدار داد كه اين ما بوديم كه انقلاب نموديم و اين ما هستيم كه سرنوشت خود را خود تعيين مىنمائيم و از كلمات بى محتواى شما گول نمىخوريم. حضور شما در صحنه جبههها و سازمانها و جمعيتهائى را كه به اسم طرفدارى از فرد و فرد پرستى به مقابله با اسلام و احكام شرعى آن برخاسته بودند، رسوا نمود. امروز و روزهاى آينده روز شكست جريان دشمنان قسم خورده اسلام است. روز شكست فرد ياافراد نيست، روز شكست جريانى است كه به اسلام معتقد نيستند و اگر هم باشند، مسلما تا حدودى است كه با قوانين غرب برنخورد و مخالفتى نداشته باشد، روز شكست جريانى است كه هميشه قلب مرا مىآزارد، شكست جريانى است كه بسيار خطرناكتر از تمامى جنايتها و خيانتهاى رژيم پهلوى در طول حكومت ننگينشان بود، روز شكست جريانى است انحرافى كه حضور به موقع شما، پايههاى آنرا لرزاند و فرو ريخت.
دوستان عزيزم! بسيار دقت كنيد و كاملا بهوش باشيد و هوشيارانه با آرامش كامل ولى با تمام توان در صحنه باشيد كه بى شما هيچ كس، هيچ نمىتواند كند و با شما همه دشمنان رسول اكرم و ائمه اطهار نابود خواهند شد. بهوش باشيد كه ايران در آستانه به ثمر رسيدن انقلاب اصيل شماست. آگاه باشيد كه خط منفور ضد اسلامى و غرب، در حال شكست كامل است والحق نشان داديد كه هوشيارانه مقاومت مىكنيد. خمينى دست يكايك شما را مىبوسد و به يكايك شما احترام مىگذارد و يكايك شما را رهبر خودش مىداند كه بارها گفتهام من با شما يكى هستم و رهبرى در كار نيست. من خوب درك مىكنم كه حضور شما در اين روزهاى حساس به چه معنائى است و به اميد پيروزى نهائى شما بر دشمنانتان روز شمارى مىكنم و بازاز ملت شريف خاضعانه مىخواهم كه جنگ را فراموش نكنند و برادران ارتشى و سپاهى و ساير رزمندگان عزيز در جبههها را با تمام وجود تشويق و تكريم نمايند. و شما سربازان دلاور اسلام در پادگانها و پايگاهها در جبههها و پشت جبههها هوشيارانه جريانات ضد انقلاب را دنبال كنيد و بدانيد كه من نزديك به يك سال بود كه صلاح نمىديدم آنچه را مىدانم براى ملت شرح دهم، چرا؟ تا آرامش كشور حفظ شود و شما با آرامش كامل عليه مستكبران جهان بجنگيد، تا احساس كردم ديگر مساله از اين حرفها گذشته است و خطر، اساس جمهورى اسلامى را كه با خون پاك هفتاد هزار شهيد و معلوليت بيش از يك صد هزار نفر بوجود آمده بود تهديد مىكند، ديگر تاب نياوردم تا شما بجنگيد و از پيروزى شما به نفع مقاصد شوم سياسى ضد انقلاب بهره بردارى شود، لذا درد دل نمودم. شما در هر كجا كه هستيد با كمال دقت مراقبت كنيد تا ضد انقلاب به مقاصد پليدش نرسد.
افسران! درجه داران! و سربازان رشيد اسلام! شما خوب مىدانيد كه منافقين كه امروز به عنوان طرفداران پر و پا قرص بعضىها اطراف آنها را گرفتهاند و به بهانه طرفدارى از آنان دست به انفجار
صحيفه نور ج 15 صفحه 24
و درگيرى مسلحانه مىزنند و هر روز در گوشهاى تشنج مىآفرينند، همانها بودند كه از روزاول پيروزى انقلاب، شعار انحلال ارتش را سر مىدادند. من با قدرت ملت دلاور، مقابل ضد انقلاب كه تصميم گرفته است بعضى افراد را بهانه قرار داده و عليه شما هر روز دست به اغتشاش بزند خواهم ايستاد. شما ارتشيان و پاسداران، بسيج، ژاندارمرى و شهربانى و تمامى نيروهاى مردمى مسلح و تمامى مردمى كه جانتان را براى اسلام و ايران فدا مىكنيد، بهوش باشيد كه اسلام را معيار حركتهاى خود قرار دهيد. امروز منافقين و جبهه ملى و حزب دموكرات و تمامى ضد انقلابيون دست در دست يكديگر گذاشتهاند تا شما و انقلاب پاك ملت را نابود كنند. مگر نمىبينيد كه هر روز در گوشهاى جمع مىشوند و دست به خرابكارى مىزنند؟ مگر نبود كه اگر حضور شما نبود، آبروى انقلاب شما را در جهان ريخته بودند؟ مگر اعلاميههاى اتحاديه كمونيستهاى ايران را نديدهايد كه به بهانه پشتيبانى از يك نفر، به تمام مقدسات شما توهين كردهاند؟ شما مردم عزيز هوشيار باشيد و آرامش خودتان را حفظ كنيد و به انتظار حكم خدا باشيد، سعى كنيد اخلاق اسلامى را هميشه در مد نظر داشته باشيد و از شعارهاى زننده پرهيز كنيد و با حضور دائمى خود، كيد هرج و مرج طلبان را خنثى كنيد و بدانيد كه گناهى بزرگتر از اين نيست كه خداى ناكرده در مقابل ضد خدا و ضد مردم ساكت باشيد و پاداشى بالاتر از حضورتان در مقابل ضد انقلاب نمىباشد. آرامش را حفظ نمائيد و در حفظ وحدت و اخوت اسلامى كوشش نمائيد. از نفس گرم ولى الله اعظم (عج) مىخواهم كه از خداوند متعال تقاضا فرمايد كه همه ما و همه مقامات و تمام ملت شريف را توفيق به عمل به اسلام و قوانين اسلامى عطا فرمايد و تعجيل در ظهور بقيه الله روحى فداه نمايد.
درود و سلام بر شهدا و خانواده محترم و شريف و مقاوم آنها. سلام بر معلولين عزيز و مقاوم اسلامى.
والسلام على من تبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 10
تاريخ: 25/3/60
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم
مردم ايران را دعوت كردند به قيام و استقامت در مقابل قرآن كريم و بعضى تاييد كردند اين را
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز يك مجمعى است - كه - از علماى استان مازندران و از علماى اهل سنت و از برادران مشهد و شركت واحد و از قشرهاى ديگرى كه اينجا هستند، چون مجمعى است از برادران اهل سنت و برادران تشيع، مسائلى را بايد عرض كنم يا درد دلهائى را با شما در ميان بگذارم. من در طول مدتى كه با رژيم منحوس پهلوى مقابله مىكردم، تكليفم خيلى روشن بود، تشخيص داده بوديم كه آن رژيم، رژيمى است كه بر خلاف مصالح اسلام و مسلمين مشغول كار هست و كشور ما را به سوى آمريكا سوق داده است و منافع اين كشور را در جيب دو ابر قدرت كرده است و تتمهاى اگر باقى مانده در جيب خود و بستگان خود در بانكهاى خارج از كشور ريخته است. آنروز تكليف ما روشن بود و به عبارت ديگر تكليف در مقابل يك جمعيتى كه، يا يك رژيمى كه صاف ايستاده بود و در مقابل مصالح كشور و مصالح اسلام عمل مىكرد، روشن بود و ما هيچ باكى از اين نداشتيم كه ملت را سراسر بر ضد آن رژيم تجهيز كنيم و آنچه كه مىتوانيم و در توان داريم، در خدمت اسلام عمل كنيم و به نظر مىآيد كه عمل كرديم و شما ملت ايران همه با هم دست به هم داديد و با بانگ الله اكبر و با لااله الا الله جمهورى اسلامى را خواستيد و در پناه جمهورى اسلامى استقلال و آزادى را خواستيد و بحمد الله جمهورى اسلامى با راى قاطع ملت تصويب شد و دنبال او هم يك مراحلى به طور معجزه آسا تحقق پيدا كرد و يك حكومت مستقرى، قانونى در اين كشور متحقق شد، لكن معالاسف ما را مقابل يك، الان مقابل يك گروهها و گروهكهائى هستيم كه نه بطور صريح مىآيند بگويند كه ما اسلام را قبول نداريم و قوانين اسلام را قبول نداريم و جمهورى اسلامى را قبول نداريم، تا باز ما تكليفمان معلوم باشد و با همانطورى كه سابق عمل كرديم امروز هم عمل كنيم و نه اينطور است كه اينها سر جاى خودشان بنشينند و به قوانين مملكت خاضع و به اسلام و قوانين اسلام خاضع بشوند. بين دو محظور الان هست، با اينها معامله محمدرضا بايد كرد، يا با اينها باز دعوت به صلح و صفا و دعوت به عمل به قوانين؟ من مىخواهم ببينم كه اين راهپيمائى كه امروز اعلام شده است، اساس اين راهپيمائى چى هست. من دو تا اعلاميه از جبهه ملى كه دعوت به راهپيمائى كرده است، ديدم. در يكى از اين دو
صحيفه نور ج 15 صفحه 11
اعلاميه، جزء انگيزهاى كه براى راهپيمائى قرار دادند، لايحه قصاص است، يعنى مردم ايران را دعوت كردند كه مقابل لايحه قصاص بايستند. در چيز ديگرى كه منتشر كرده بودند، اعلاميه ديگر، تعبير اين بود كه لايحه غير انسانى. ملت مسلمان را دعوت مىكنند كه در مقابل لايحه قصاص راهپيمائى كنند، يعنى چه؟ يعنى در مقابل نص قرآن كريم راهپيمائى كنند، شما را دعوت به قيام و استقامت و راهپيمائى مىكنند در مقابل قرآن كريم، نص قرآن كريم ضرورى مسلمين، چه برادران اهل سنت و چه برادران شيعى ضرورى اين است كه اين قرآن از خداست و در قرآن هر چه باشد ضرورى است كه بايد پذيرفت. قضيه قصاص در جاهايى از قرآن تصريح شده است و لايحه قصاص همين مسائل قرآن است و در اين راهپيمائى كه مسلمانها را به اصطلاح خودشان دعوت كردهاند، دعوت كردهاند كه مردم قيام كنند در مقابل قرآن، مردم قيام كنند در مقابل احكام ضروريه اسلام. آنهايى كه از بعض جبههها هستند، تكليفشان معلوم است، آنها از اول هم، از آن وقتى هم كه تاسيس شده است، مساله اسلام پيش آنها مطرح نبوده است و آنچه مطرح بوده است، اگر راست بگويند همان ملىگرايى بوده است و من در اين هم شك دارم، براى اينكه افرادى كه سر دسته اينها بودند و به ملى گرايى معروف بودند، ما ديديم كه بر ضد ملت اينها قيام كردند، الان هم كه در خارج هستند دعوت مىكنند كه بر ضد اين ملت، قدرتها فعاليت كنند و اين قدرت هاى بزرگ هم همه جور چيزى دارند، ملى هم دارند، مذهبى هم دارند، معمم هم دارند. من آن چيزى را كه بسيار مورد تعجبم است، اين نيست كه در اعلاميه جبهه ملى براى لايحه غير انسانى (به اصطلاح او) قصاص يعنى حكم غير انسانى قرآن!! يعنى حكم غير انسانى اسلام!! اعلاميه بدهند و مردم را دعوت كنند كه ايها الناس بيائيد در مقابل اسلام قيام كنيد و استقامت كنيد. من از آنها همچو توقعى داشتم و دارم، اما بعضى كه اعلاميه دادند و تاييد كردند اين راهپيمائىها را، آيا خواندهاند اين اعلاميههاى جبهه ملى را؟ ديدهاند كه اين راهپيمائى را دعوت كردند و يكى از انگيزههاى آنها اين است كه بيائيد مقابل قرآن قيام كنيد؟ منتها لفظش را نگفتند و واقع صريحش همين است. اگر اينها خواندند اين را، غفلت كردند از اينكه اين راهپيمائى براى مقابله با اسلام است، براى مقابله با جمهورى اسلامى است و براى مقابله با حكومت اسلام است. من عجالتا كارى ندارم كه آيا دولت آقاى رجائى يك دولت فعال است يا نه و آيا كارهايى كرده است كه بايد در مقابل او ايستاد يا نه و كار ندارم به اينكه مجلس شوراى اسلامى آيا يك مجلسى است كه از ملت است يا نه و كار ندارم به اينكه قوه قضائيه آيا به تكاليفش عمل مىكند يا نه، به اينها من كارى ندارم و اگر راهپيمائى هم فقط براى راهنمائى مردم بود، آن هم صحبتى نبود و ممكن بود كه عمل بشود، اما راهپيمائى در مقابل اسلام! در مقابل صريح قرآن!! در مقابل حكم ضرورى اسلام! اين را چه جور تعبير كنيم؟ باز من كار ندارم به جبهه ملى، با اينكه بعض افرادش شايد افرادى باشند كه مسلمان باشند، لكن من كار دارم به آنهائى كه پيوند كردهاند با اين جبهه، پيوند كردهاند با منافقين، پيوند كردهاند با منحرفين، من با اينها كار دارم كه شمائى كه متدين هستيد و مدعى تدين، چه توجيهى از اين معنا داريد؟ آيا تكليف شرعى فقط اين است كه در مقابل مجلس و دولت اعلاميه صادر كنيد؟ در تمام تكليفهاى
صحيفه نور ج 15 صفحه 12
شرعى كه شما احساس كرديد، همين تكليف شرعى را داريد كه مردم را دعوت كنيد به شورش در مقابل دولت اسلامى، در مقابل مجلس شوراى اسلامى؟! نهى از منكر و امر به معروف فقط منحصر است به همين كه شما دولت اسلامى را نهى و امر بكنيد آن هم با آن كوبندگى؟! و آن هم دعوت به قيام، آن هم دعوت به شورش؟! يا در مقابل اين اعلاميه جبهه ملى كه مخالف نص قرآن مجيد است، در مقابل اين دعوتى كه مردم را دعوت كرده است به راهپيمائى در مقابل قانون الهى، تكليف ديگر نداريد شما؟ آقايان تمام تكليفها را بجا آوردند و عمل كردند! فقط يك تكليف مانده و آن جمهورى اسلامى را به هم زدن؟! در تمام تكليفهائى كه بر ما و شما متوجه است، چه از قشر نويسندگان و روشنفكران و جبههها و نهضت ها و سايرين، تمام تكاليف فقط منحصر به اين شده است كه اين جمهورى اسلامى را در خارج از كشور طور ديگرى كه هست نمايش بدهيد و مردم را دعوت كنيد كه بر خلاف جمهورى اسلامى شورش كنند؟ شما ديگر همه چيز درست شده است، فقط اين يكى مانده؟!
در وقتى كه سر تاسر ايران آشوبگران مشغول آشوب هستند، منافقان مشغول فعاليت هستند و ابتلا به جنگ قدرتهاى بزرگ ما داريم و مملكت ما آنجا هم مبتلاى به جنگ است و در داخل مبتلاى به اين دستجات مختلفى است كه به بهانه اسم شماها در خيابانها مىريزند و جوانان ما را زخمى مىكنند و گاهى هم مىكشند، اينها نهى از منكر نمىخواهد؟ اينها را دعوت به شورش مىكنيد، اين امر به منكر نيست؟ اين امر به فساد نيست؟
من بايد متاسف باشم، من بايد بسيار متاسف باشم از اينكه غيب نمىدانم، نمىدانستم در چنته اينها چه هست. من بعضى از اينها را مىپذيرفتم، به ايشان هم محبت مىكردم، ليكن نمىدانستم كه اينها بر ضد قرآن هم قيام مىكنند من نمىدانستم كه اينها ائتلاف پيدا مىكنند، مركز ائتلافشان يكجا است و ائتلاف پيدا مىكنند با منافقين كه شناخت شان را اشخاصى كه مطالعه كردند مىدانند چيست، ائتلاف كردهاند با اين جبههها كه ماسك را از روى صورتشان برداشتند و به طور صريح مردم را دعوت كردند به اينكه اى مسلمانهابيائيد و حكم قرآن را، حكم غير انسانى قرآن را!! و لا حول و لا قوه الا بالله در يك كشور اسلامى اينطور سب بر قرآن و سب بر اسلام به مرئى و منظر مسلمين بشود و فلان مقام هم تاييد كند و دعوت به شورش در مقابل چه؟ در مقابل نص صريح قرآن؟ امروز دعوت به راهپيمائى، 2 بعد از ظهر دعوت به راهپيمائى است، به حسب چيزى كه در اعلاميهشان ثبت شده است، دعوت به راهپيمائى است در مقابل اين حكم غير انسانى اسلام! ما با اينهائى كه اظهار دوستى مىكنند و تيشه برداشتهاند و به ريشه اسلام مىزنند، بايد چه بكنيم؟ در تمام طول سلطنت رضاخان و محمدرضا خان و محمدرضا يك همچو جسارتى به قرآن كريم نشد. مسلمانها بدانند كه يك راهى الان هست در كار، يك روشى الان هست در كار كه به طور ناشيگرى اينها نقاب را كنار زدند. آنهائى كه در اين راهپيمائى مىخواهند شركت كنند يا اظهار اين را كردند كه شركت بكنند يا تاييد كردند اين شركت را يا مردم را دعوت كردند به اين شركت، اگر بدانند كه محتواى اين معنا چيست، واى به حال ملتى كه ملىهاشان اين باشد و متدينينى هم كه اظهار تدين مىكنند، آن باشد و سرانشان هم اين و اگر ندانسته مىكنند، چطور
صحيفه نور ج 15 صفحه 13
اطلاعيه جبهه ملى را نديده دعوت مىكنند به اينكه شما هم به دنبال جبهه ملى راهپيمائى كنيد، بازار تهران ببندد و بازار اصفهان هم ببندد و بازارهاى ايران هم ببندند، خيابانها هم همه ببندند و همه قيام كنند، استقامت كنند در مقابل چى؟ در مقابل لايحه قصاص غير انسانى! حكم قرآن غير انسانى!
با منافقين ائتلاف كردند كه آشوب بپا كنند و برضد راى مردم عمل كنند
با اينها ما چه بكنيم؟ با اين مقدسهائى كه از اينها پشتيبانى مىكنند و با هم ائتلاف كردند و با منافقين هم از اول ائتلاف داشتند، با اين مسلمانهاى نماز خوان ما چه بكنيم؟ اينكه من گفتم درد دل خودمان را بايد در ميان بگذاريم، اين براى اين بود كه سعدى از دست دوستان فرياد ما اين دوست نماها را چه بكنيم؟ آقايان در هر چه صحبت مىكنند و در هر چه اعلاميه مىدهند، يكى از مطالبشان اين است كه قانون، از اول هم قانون بايد به آن عمل بشود. اين سال هم سال قانون اسم گذاشته شد، يعنى اجراء قانون. آقايان اينهمه بساطى كه الان به حسب قانون در ايران برپا است، مجلس شوراى اسلامى يك مجلسى است كه قانون او را تاييد كرده است و شوراى نگهبان آنى است كه قانون تعيين كرده و دولت هم آنى است كه مجلس شورا تعيين كرده، اين هم دولت قانونى، قوه قضائيه هم اين است كه قانون تعيين كرده، خوب، شما اگر واقعا به قانون مىخواهيد عمل بكنيد و ما هم مىخواهيم كه همه شماها بيائيد به قانون عمل كنيد و آمديد و اينجا بناى بر همين هم شد و بناى بر اين شد كه ديگر روزنامههاتان و صحبتهاتان براى تشنج نباشد، آيا شما وفا كرديد به عهد خودتان؟ در اينجا آمديد و قرار داديد به اينكه، يعنى بعد از اينكه مىخواستيد به جنگ هم برويد، به اين منتهى شد كه يك هيات سه نفرهاى باشد، يك نفر از طرف آقاى رئيس جمهور، يك نفر هم از طرف آن آقايان و يكى هم من تعيين كنم، اينها حكم باشند بعد از اينكه حكم رفته است و ديده است و موارد خلاف را ديده و يك جائى صحبت كرده است، در روزنامههايشان بود كه اين حكميت مثل حكميت ابوموسى اشعرى است، يعنى اين سه نفرى كه يكىاش را خود ايشان تعيين كرده و يكىاش را هم مجلس تعيين كرده است و آن دو نفر ديگر يعنى رئيس مجلس و آن دو تاى ديگر و يكىاش را هم من تعيين كردم و اينها حكميت كردند، نظير آن حكميتى است كه ابو موسى اشعرى بر خلاف حضرت امير راى داده. من فرض مىكنم كه اينها حكميتى كه كردند، مثل حكميت ابوموسى، من فرض مىكنم كه اين تهمت را به چند نفر عالم و چند نفر متدين كه يكىاش هم خود ايشان تعيين كردند، ما فرض مىكنيم كه اين روزنامهاى كه اينجا نوشته، صحيح است، خوب، بيايند مثل حضرت امير عمل كنند. حضرت امير در عين حالى كه در فشار ابوموسى را تعيين كرد نمىخواست تعيين كند، ايشان مىخواست يك كس ديگر را تعيين كند، لكن فشار آوردند دوستان خودش، همان دوستانى كه بايد حضرت امير از آنها فرياد كند، فشار آوردند كه نه، ابوموسى براى اين كار خوب است، حضرت، ابوموسى را تعيين كرد، بعد كه ابوموسى آن حكميت را كرد، همين دوستها مىخواستند نقض كنند، حضرت امير مقاومت كرد گفت حالا كه حكم، حكم كرده بودند بر ضد حضرت امير، يعنى حضرت امير را از خلافت به حسب اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 14
حكميت خلع كردند و معاويه را به حسب اين حكميت نصب كردند، حضرت امير فرمود: كه اين حكميت بوده است و ما بايد به آن احترام قائل بشويم، در صورتى كه بر ضد او بود. خوب، شما هم كه اينقدر دعوا داريد، خوب، مثل حضرت امير بشويد موقعى كه، بگوئيد خوب، يك اشتباه كردم ديگر نمىكنم. چنانچه گاهى مىگوئيد. شما كجا را قبول داريد؟ اين آقايانى كه با هم ائتلاف كردند، اين آقايانى كه با اين منافقين ائتلاف كردند، ائتلاف كردند كه مملكت ما را به هم بزنند، ائتلاف كردند كه آشوب بپا كنند. شمايى كه ائتلاف كرديد، براى چه ائتلاف كرديد؟ آقايان! مىگوئيد كه اين بازى قبول نيست، از سر. ديروز من گفتم اين را كه خوب، نه اين را ملت تعيين نكرده يا كرده؟ اگر ملت تعيين نكرده، خوب، ببينند كى تعيين كرده، از كجا آمدند و راى دادند، آراء زياد، قانون اساسى را آنقدر زياد راى دادند كه آن طرفش همين منافقين و اينها راى ندادند، همين موتلفين، همينها، همينها البته نه آن جناح متدينشان، همه اين چيزهايى كه پيدا شده است از آراء همين مردم است، خوب، شما مردم راهى مىگوييد ما قبول داريم، مردم را قبول داريم، خوب، بسيار خوب، كى هست كه اين مردم را قبول ندارد! اين مردم تعيين كردند، خوب قبول داريد اگر مىگوييد بايد ميزان راى مردم است، خوب، اين راى مردم.
حالا ائتلاف كرديد كه به ضد راى مردم عمل كنيد؟ ائتلاف كرديد كه مجلس شوراى اسلامى را كنار بگذاريد؟ ائتلاف كرديد كه قوه قضائيه را كنار بگذاريد؟ ائتلاف كرديد دولت را كنار بگذاريد؟ اين ائتلافات براى چيست؟ اين چه ائتلافى است؟
تا وقتى كه آن جناح منافق و آن جبههاى كه بر ضد اسلام است تاييد مىكند، تكليف شرعى است كه تاييد نكنم
من از اول يك خلجانى در ذهنم حاصل مىشد راجع به بعضى اينها، لكن صبر كردم، صبر كردم و نصيحت كردم، صبر كردم و هر وقت اينها آمدند، يعنى هر وقت نه، اما بسيارى از اوقات، آنها را به مسائل اسلامى دعوت كردم، به عمل به قانون دعوت كردم، به حفظ و حراست جمهورى اسلامى دعوت كردم، كم كم آن احساس من زياد شد تا وقتى كه مىبينم آن جناح منافق در ميدان است و تاييد مىكند، تا وقتى كه مىبينم آن جبههاى كه بر ضد اسلام است تاييد مىكند، من، تكليف شرعى است كه تا تكليف ديگر تاييد نكنم. مگر من مىتوانم كه يك جريانى كه بر ضد اسلام و بر ضد كشور ما دارد انجام مىگيرد، باز ساكت بنشينم اينجا و بگويم بيائيد و با شما صحبت كنم. من اگر احتمال اين معنا را مىدادم كه اينها به اسلام برگردند و به قانون اساسى كه سوگند خوردهاند و فادار باشند و قوانين اسلام را قبول كنند، من اگر احتمال اين را مىدادم، براى يك محظورى كه من در آن محظور هستم و به خود اين آقايان گفتم آن محظور را، باز آنها را دعوت مىكردم و آنها را وادار مىكردم به اينكه با هم بنشينند و به قانون عمل كنند، لكن بسيار غفلت مىخواهد و بسيار ساده انديشى مىخواهد كه اين گروههايى كه با هم ائتلاف كردند و اين جبهه ملى كه بر ضد اسلام مىخواهد راهپيمائى راه بيندازند و مسلمانها هم
صحيفه نور ج 15 صفحه 15
همين بنشينند تماشا كنند كه به ضد اسلام مقاله بنويسند و سب اسلام را بكنند و حكم ضرورى اسلام را غير انسانى بخوانند، بعد از اينكه من مىبينم ائتلاف شما با اينهاست، خوب، من با اين جمعيت نماز خوان و متدين چه بكنم؟ من به اينها علاقه داشتم، حالا به بعضىشان هم باز علاقه دارم، با اينها ما تكليفمان چيست؟ خوب، چرا حسابتان را جدا نمىكنيد؟ من حالا باز عرض مىكنم به شماها حسابهايتان را جدا كنيد، به مجرد اينكه كمونيستها هم به ضد اسلام است، آقايان از كمونيستها هم دعوت كردند كه بيائيد، بيائيد با هم باشيم. خوب، جبهه ملى تكليفش معلوم است، آن صريحا به ضد اسلام قيام كرده، اما شمايى كه مسلمان هستيد و هيچگاه نمىخواهيد به ضد اسلام قيام كنيد، چرا اينقدر هواهاى نفسانيه زياد شده است كه نمىفهميد داريد چه مىكنيد ؟چرا اينقدر شيطان در نفس ماها سلطنت پيدا كرده است كه چشمهاى ما را كور كرده است و قلبهاى ما را وارونه كرده است؟ بيائيد حساب خودتان را جد اكنيد. آيا نهضت آزادى هم قبول دارد كه، آن حرفى را كه جبهه ملى مىگويد؟ آنها هم قبول دارند كه اين حكم، حكم قصاص كه در قرآن كريم و ضرورى بين همه مسلمين است، غير انسانى است؟ آيااين نماز شب خوانها اين را قبول دارند يا نه؟ شك ندارم كه قبول ندارند. خوب، اعلام كنيد. چرا ساكت نشستهايد، مگر نهى از منكر فقط بايد من را نهى كنيد؟ نهى از منكر فقط براى اين است كه دولت را خرد كنيد و مجلس را خرد كنيد و چه؟! با منكر مىخواهيد نهى از منكر كنيد؟! كدام منكر؟ شما مىفرمائيد كه آن كسى كه دعوت مىكند به اينكه بيائيد با اين حكم غير انسانى اسلام راهپيمائى كنيد، مسلمانها بنشينند تماشا كنند سب به رسول الله بشود، سب به قرآن هم بشود، اين سب به قرآن است.
با اسلام و روحانيت اسلام سرسخت مخالف بودند، از اولش هم مخالف بودند
مسلمانها بنشينند تماشا كنند يك گروهى كه از اولش باطل بودند، من از آن ريشههايش مىدانم، يك گروهى كه با اسلام و روحانيت اسلام سرسخت مخالف بودند، از اولش هم مخالف بودند، اولش هم وقتى كه مرحوم آيت الله كاشانى ديد كه اينها خلاف دارند مىكنند و صحبت كرد، اينها كارى كردند كه يك سگى را نزديك مجلس عينك به آن زدند اسمش را آيت الله گذاشته بودند. اين در زمان آن بود كه اينها فخر مىكنند به وجود او، او هم مسلم نبود. من در آن روز در منزل يكى از علماى تهران بودم كه اين خبر را شنيدم كه يك سگى را عينك زدند و به اسم آيت الله توى خيابانها مىگردانند، من به آن آقا عرض كردم كه اين ديگر مخالفت با شخص نيست، اين سيلى خواهد خورد و طولى نكشيد كه سيلى را خورد و اگر مانده بود سيلى را بر اسلام مىزد. اينها تفالههاى آن جمعيت هستند كه حالا قصاص را، حكم ضرورى اسلام را غير انسانى مىخوانند.
ما تكليفمان با آنها خوب، تا يك حدودى معلوم است، هر وقت هم مصلحت پيدا بشود، روشنش مىكنيم.
صحيفه نور ج 15 صفحه 16
حضرت امير در مقابل خوارج فشل شد
اما با اين نمازخوانها بايد چه بكنيم؟ همين نمازخوانهائى كه حضرت امير سلام الله عليه، من نمىخواهم بگويم من حضرت امير، آنها خوارج، خير، من هم مثل شما يكى از افراد ملت هستم، اما اينها همان جمعيتهايى هستند كه حضرت امير در مقابل آنها فشل شد نتوانست كارى بكند. اينكه من مىگويم كه ما، آقايان اهل سنت هستند آقايان متشيعين هم هستند، علماى استان مازندران هم هستند علماى اهل سنت هم هستند و خطاب من به همه علماى سرتاسر كشور، از علماى اهل سنت و از علماى اهل تشيع و همه مراجع اسلام و همه ملت اسلام، اين ملتى كه از اول، قيامش براى اسلام بود، براى قرآن بود، اين ملتى كه در طول چندين سال، تقريبا دو دهه و اخيرا چند سال آنقدر زحمت كشيدند، آنقدر تحمل بليات كردند و آنقدر جوان دادند و آنقدر خانمانشان به باد فنا رفت، اينها با صراحت گفتند كه ما جمهورى اسلامى مىخواهيم، جمهورى اسلامى معنايش اين است كه رژيم، رژيم اسلامى باشد، حكومت، حكومت اسلامى باشد و قوانين، قوانين اسلامى.
بياييد به قانونى كه سابق بود و حالا براى آن مىخواهيد سينه بزنيد عمل كنيد
شما خوب بود بياييد به قانون سابق هم يك نظرى بكنيد. قانون سابق كه در صدر مشروطيت تصويب شده بود بوسيله ملت و متمم قانون را با جديت مرحوم شيخ فضل الله نورى به آن ضم كردند و ملت به او راى دادند، شما بياييد به آن قانونى كه سابق بود و حالا براى آن مىخواهيد سينه بزنيد و رفيق شفيق شما آنوقت كه مىخواست آشوب كند و در ايران بود، قبل از فرارش مىگفت بياييد به قانون عمل كنيد، خوب، شما هم به اين قانون عمل كنيد. اين قانون مىگويد كه هر قانونى كه بر خلاف اسلام است قانون نيست. پس قوانين بايد قوانين اسلامى باشد. شما آن را هم كه قبول نداريد، مىگوييد كه قصاص، اين قانون واضح اسلام، اين قانون ضرورى اسلام، اين قانونى كه قرآن بر آن تصريح كرده است، اين قانونى كه مصلحت و امنيت كشور را تامين مىكند، شما اين را يك قانون غير انسانى مىدانيد.
شما از ريشهها خراب بوديد، اينكه كسى بگويد حكم خدا غير انسانى است، اين كافر است
شما ريشههايتان، از ريشهها خراب بوديد، ولى حالا من نظرم به اين جمعيتى است كه اينها را تاييد مىكنند. يك قدر اصلاح كنيد خودتان را آقا، چرا براى دنيا اينقدر دست و پا مىزنيد؟ انسان اينقدر براى دنيا دست و پا بزند كه يك جمعيتى كه قرآن را سب مىكنند و يك جمعيتى كه كمونيستها را دعوت مىكنند براى ضديت با اسلام، شما تاييدشان مىكنيد. شما ناهى از منكر، مفسر قرآن، خوب بيائيد در مقابل اينها بايستيد، در مقابل اينها بگوئيد اين امرى كه گفتند اينها، كفر است. اينكه كسى بگويد حكم خدا غير انسانى است، اسلام غير انسانى است، اين كافر است. خوب، شما بيائيد اين را
صحيفه نور ج 15 صفحه 17
بگوئيد، فقط نهى از منكرتان اين است كه بعضى از علماى اسلام را شما هى تضعيف كنيد، بعضى از نهادهاى اسلامى را تضعيف كنيد، اين نهى از منكر همهاش خلاصه شده است در همين. هر چه اعلاميه مىدهند آقايان و هر چه صحبت مىكنند و هر جا مىروند صحبت مىكنند، هم و غمشان اين است كه اين جمهورى اسلامى به درد نمىخورد، ما حتما بايد يا در آغوش آمريكا باشيم تا بتوانيم زندگى كنيم، يا در آغوش شوروى و چون شوروى الحاد دارد و آمريكا موحد است و خيلى صحيح است و خوب است يا كمتر از او بداست! ما خوب است كه همراه اينها باشيم. اين چه فكرى است كه شماها داريد؟ چرا بايد اينطور باشيد؟ من بسيار متاسفم، من بسيار متاسفم، اينكه مرا به درد دل وارد مىكند مقابله با اين جمعيت است، مقابله با آنى است كه حضرت امير را نگذاشتند كارهايش را انجام بدهد. اگر اينها واقعا اعتقاد به اسلام دارند و لازم مىدانند كه نهى از منكر كنند، كدام منكرى بالاتر از اين است كه كسى بگويد حكم قرآن غير انسانى است و مردم را دعوت كند براى اين. اينها دعوت مىكنند به راهپيمائى بر ضد كى و به طرف كى، طرفدارى از كى؟ طرفدارى از آن كه مىگويد كه حكم قصاص يك حكم غير انسانى است، طرفدارى از اين، بايد يك مسلمان طرفدارى از اين مساله بكند؟
نرويد دنبال اينكه رجائى علم ندارد، اين عقلش بيشتر از علمش است
من الان هم نمىخواهم با اين دستهاى كه مسلمان هستند، لكن ديد سياسىشان ناقص است معالاسف دانشمند هم هستند. يكى از علما در يك جائى هست كه سوال كرده بود از يك كسى كه شما اين عالم و آن عالم اينها را چطور مىبينيد، او گفته بود كه اين عالم عقلش كمتر از علمش است، يا گفته بود علمش بيشتر از عقلش است و آن عالم عقلش كمتر از علمش است، علمش زياد است، عقلش كم است.
در بعضى از اين اشخاص هم من بايد بگويم كه اينها علم دارند، لكن عقلشان به اندازه علم نيست. اينها عملشان هم معلوم است كه به روز خودشان چه آوردند و چه كردند. شما آقايانى كه نهى از منكر را واجب مىدانيد و واجب هم هست جزء ضروريات اسلام است، نبايد اين دوستان خودتان را نهى كنيد كه به ضد قرآن حكم نكنند، دعوت نكنند به ضد قرآن؟ آيا مراجع اسلام، علماى بلاد اسلام بايد گوش كنند اين مطلب را و هيچ صحبتى نكنند؟ ساكت باشند در مقابل سب قرآن كريم؟ ساكت باشند در مقابل كسى كه حكم ضرورى اسلامى، منصوص در كتاب خداى تبارك و تعالى است، آن را غير اسلامى بخواند؟ در مقابل لايحه قصاص دعوت به شورش مىكنند. آقايان دعوت مىكنند مردم را به قيام، قيام بر ضد كى؟ قيام بر ضد جمهورى اسلامى؟ اين مردمى كه با خون خودشان جمهورى اسلامى را مستقر كردند، حالا بيايند توى خيابانها بگردند و بيفتند به اينكه بيائيد ما اين احكام غير انسانى را كنار بگذاريم! اين جمهورى اسلامى به درد نمىخورد! همه اين نهادها همه دروغ و غلط است همهاش! بيائيد بگوئيد خوب، نقص دارد، بگوئيد قوه قضائيه نتوانسته است عمل كند، خوب همراهى كنيد تا بشود، بگوئيد دولت نمىتواند كه اقتصاد اين ملت را يك روزه درست كند، شما بيائيد
صحيفه نور ج 15 صفحه 18
درست كنيد، حرف نباشد، شعار نباشد، من هم اينجا مىتوانم بنشينم و بگويم كه ما در يك روز مىتوانيم دنيا را به هم بزنيم، نگوئيد كه تو نمىتوانى، تو هم نمىتوانى، مگر امكان دارد كه يك همچو مملكت خرابى كه براى ما گذاشتند و شما هم هر روز خرابترش كرديد و داريد مىكنيد، هر روز دعوت به خلاف داريد مىكنيد، آرامش را از اين مملكت برديد، مگر امكان دارد كه ديگر آقاى رجائى بتواند اقتصاد اين مملكت را به زودى درستش كند؟ اگر شماها بوديد، تا حالا خرابش كرده بوديد، اين بيچارهها دارند آنجا درستش مىكنند، اگر شماها بگذاريد، اگر شماها بگذاريد، اينها كوشش دارند مىكنند براى اينكه درست كنند مساله را، لكن مساله اقتصاد يك چيزى نيست كه بله، خوب است كشاورز، اقتصاد آقايان اين است كشاورزان مشغول بشوند و كارخانه داران مشغول كار بشوند و كارگران مشغول كار بشوند و بيكاران به كار واگذاشته بشوند و خوب، اينها همه خوب است، شما مىتوانيد اين كار را زودى بكنيد؟
شما مىتوانيد يكدفعه بيائيد و همه ايران را كشاورزيش را درست كنيد و همه اين بيكارها كه در انگلستانش بيشتر است و در آمريكايش بيشتر است و آنهائى كه قبله گاه شما هستند نتوانستهاند حلش بكنند، شما مىتوانيدحلش بكنيد؟ اين گوى و اين ميدان بفرمائيد، بفرمائيد. لكن قضيه اين نيست، مساله اين نيست، مساله اين است كه نمىخواهند اين چيزها باشد. يك دولتى كه اسلامى باشد و در وزارتخانهاش وقتى مىخواهند بنشينند با هم صحبت كنند اول قرآن مىخوانند. آخر اين هم رسم شد كه يك مملكتى قرآن بخواند! اين مرتجعين، اين مرتجعين در وزارتخانه قرآن مىخوانند. شما با اين چيزها بديد. نمىگويم اين دسته متدينش را، من آن دسته متدين را حالا هم عقيده بهشان دارم، در عين حالى كه آنها هم ضربه دارند مىزنند، لكن من آنها را عليحده مىكنم و از خدا مىخواهم كه اينها جدا بشوند، از آن جمعيتها جدا بشوند و وارد بشوند با ساير مردم، شنا نكنند به مقابل سيل، بر خلاف سيل، سيل خروشان، شنا نكنند. شما يك اشتباه بزرگى داريد و آن اين است كه خيال مىكنيد كه حالا در زمان محمدرضا اگر يك دو تا اعلاميه بر ضدش داديد، مردم به شما علاقه پيدا كردند، حالا هم اگر چنانچه يك اعلاميه به ضد مثلا دولت بدهيد يا ملت بدهيد يا چيز بدهيد، مردم علاقه پيدا مىكنند. شما مقايسه اين دوتاتان غلط بوده است. من كه مىگويم ديد سياسى نداريد، براى اين است كه شما حالا براى اينكه خودتان را روى كار بياوريد (من مىدانم كه قضيه خدائى تو كار نيست، نه من و نه تو، خداى تو كار نيست، هر چه هست شيطان است) خوب، شما بياييد حسابتان را از اينهائى كه اعلام مقابله با اسلام در اطلاعيه شان كردند و كمونيستها را دعوت كردند و آن كمونيستها كه شما دشمن سر سختشان هستيد و آمريكا هم دشمن سرسختش است شما حسابتان را بياييد جدا كنيد همين امروز، دير نشده است، همين امروز در راديوى ايران اعلام كنيد به اينكه اين اعلاميهاى كه جبهه ملى داده است و نوشته است كه، مردم را دعوت كرده است كه، در يكىاش دعوت كرده است به اينكه لايحه قصاص و لوايح ديگر و در يكى ديگرش گفته لايحههاى غير انسانى، كه همين است مقصودش اينها قرينهاند. شما بياييد الان، شماها كه اسلام را قبول داريد و مىدانم قبول داريد، شما نهى از منكر
صحيفه نور ج 15 صفحه 19
را واجب مىدانيد و مىدانم كه واجب مىدانيد، اگر اين شيطان باطنى بگذارد شما را كه عقلتان عمل بكند، شما بياييد همين قضيه را محكوم كنيد، راديوى بعد از ظهر را ما باز كنيم، گوش كنيم ببينيم كه نهضت آزادى اعلام كرده است كه اين اطلاعيه جبهه ملى كفرآميز است، قرآن را سب كرده است، هى نرويد دنبال اينكه رجائى علم ندارد، اين عقلش بيشتر از علمش است و بعضى از شما علمتان بيشتر از عقلتان است.
جبهه ملى محكوم به ارتداد است، جدا كنيد حساب را از مرتدها
و من نتوانستم و مىخواستم و واقعا مىخواستم و متاثرم از اينكه با دست خودشان اينها گور خودشان را كندند، من نمىخواستم اينطور بشود. من حالا هم توبه را قبول مىكنم، اسلام قبول مىكند، من حالا هم بروند توى راديو، بروند توى تلويزيون، توبه كنند بگويند ما تا حالا خطا كرديم، اشتباه كرديم مردم را دعوت كرديم به شورش، غلط بوده، خلاف اسلام بوده، خلاف قوانين كشورى بوده تاييد كرديم، ائتلاف كرديم با گروه منافق. من چندين بار به اين آقا گفتم آقا اين جمعيت تو را به باد فنا مىدهند و اين افرادى كه دور تو جمع شدهاند، بعضى از اينها يك گرگهايى هستند كه تو را به باد فنا مىدهند، گوش نكرد، حالا هم دير نشده، آقايانى كه متدينند اعلام كنند به اينكه اين دعوت به راهپيمائى، دعوت بر ضد اسلام است، چنانچه صريحش اين است و آن آقا هم بروند عذرخواهى كنند از ملت، بگويند ملتى كه به من راى داد من مطابق راى آنها عمل نكردم، از حالا به بعد مىكنم، اما اينطور نباشد كه لفظا، مكرر بهشان مىگويم، لفظا مىكند، لكن من نه اين مجلس را قبول دارم، نه آن قوه قضائيه را قبول دارم و نه آن شوراى نگهبان را قبول دارم و نه آن هيات سه نفرى را كه خودم هم يكىاش را تعيين كردم قبول دارم و هر چه هست بايد من بكنم اين نباشد در كار، سايرين مانعى ندارد، اما ما چه بكنيم؟ من كه مىگويم كه ما بايد از دست اين دوستان يك فكرى بكنيم، براى اين دوستان يك فكرى بكنيم كه من نمىخواهيم اينها به آنطورى كه خودشان را رساندند برسانند. من نمىخواستم كه وضع اينطور بشود، من نمىخواستم كه اين مردم و اين ملت كه سال اول جمهورى اسلامىشان هست، اينطور مشوش بشود خاطرشان از امثال شماها، من نمىخواستم كه شما ائتلاف بكنيد با منافقينى كه بر ضد اسلامند و شناخت شان منتشر است، ولى چه بكنم، خوب شما گوش نكرديد به نصيحت، الان هم من نصيحت مىكنم اين جمعيت متدين نهضت آزادى را و آقاى رئيس جمهور را، الان هم من نصيحت مىكنم كه آقا شماها دست برداريد از اين سنگاندازى جلوى چرخ اسلام، دست برداريد از اين تضعيف مجلس و تضعيف روحانيت و تضعيف ملت و تضعيف روحيه ملت و تضعيف روحيه ارتش، دست برداريد از اين امورو بياييد در ميدان با برادران ديگرتان بنشينيد، شما رئيس جمهور قانونى باشيد روى قوانين عمل كنيد، شما وكلايى هستيد در مجلس، محترميد، متدينيد، جدا كنيد حساب را از مرتدها، اينها مرتدند، جبهه ملى از امروز محكوم به ارتداد است. بله، جبهه ملى هم ممكن است بگويند كه ما اين اعلاميه را نداده ايم. اگر آمدند در راديو، امروز بعد از ظهر، آمدند در
صحيفه نور ج 15 صفحه 20
راديو اعلام كردند به اينكه اين اطلاعيهاى كه حكم ضرورى مسلمين، جميع مسلمين را غير انسانى خوانده، اين اطلاعيه از ما نبوده، اگر اينها اعلام كنند كه از ما نبوده، از آنها هم ما مىپذيريم، اسلام در رحمتش باز است به همه مردم. در تاريخ است كه يزيد از حضرت سجاد پرسيد كه من توبه مىتوانم بكنم؟ ايشان فرمودند كه بله در توبه باز است. خوب، يزيدى كه آن جنايتها را كرده است، منتها بعد حضرت سجاد به زينب كه به ايشان عرض كردند آخر اين چى هست؟ گفت اين موفق به توبه نمىشود، اگر توبه بكند قبول است. يك كسى پيغمبر را هم بكشد توبه بكند، قبول است، اما موفق به توبه نمىشود. و من هم احتمال مىدهم كه اين آقايان موفق به توبه نشوند، جديت كنند الان وقت هست، وقت باقى است، تا آنوقتى كه پايتان را به گور وارد مىكنيد در توبه باز است، رحمت خدا واسع است، بياييد توبه كنيد، بياييد از كارهايى كه كرديد، از دعوت به شورش كه كرديد، از مخالفتهايى كه با اسلام كرديد، بياييد توبه كنيد، برگرديد، توبه همهتان قبول است. بياييد با هم برادر بشويد اين مملكت را به پيش ببريد، هى ننشينيد و بگوييد كه اين مملكت را دارند خراب مىكنند، آخر كجا، كى دارد خراب مىكند، جز شماها؟ كى دارد مملكت را خراب مىكند؟ حساب كنيد آخر، ملت بنشينند حساب كنند اين دولتى كه با تمام توانش دارد زحمت مىكشد و دارد راهسازى مىكند و دارد به جنگزدگان كمك ميكند و دارد به جبههها كمك مىكند و عيبش فقط اين است كه مىگويد من مسلمانم، من به غير اسلام هيچ فكر نمىكنم، شما اين يك عيب را صرفنظر بكنيد، اين دارد ايران را به هم مىزند؟ اين مجلسى كه خوب مردم مىبينند چقدر اين مجلس تحمل كرده است بار سنگين فحاشىهاى شما را، اينها هم كه دارند زحمت مىكشند، اينها هم كه علما هستند، متدينين هستند به استثناى بعضىها، الان هم كه دارند زحمت مىكشند، اينها دارند خراب مىكنند كشور را؟ آن هم قوه قضائيهاش كه با كمبود فرد، حتى در حوزه هاى علمى كمبود ما داريم، كمبود قضايى داريم، دارند شب و روز زحمت مىكشند كه اين كمبود را رفعش بكنند.
مىخواهيم يك دانشگاهى باشد كه بعد مثل شما را بيرون ندهد، آدم متعهد به اسلام بيرون بدهد
اينها دارند خراب مىكنند؟ يكى از چيزهايى كه اينها باز برايش سينه مىزنند و جبهه ملى هم در اعلاميهاش چيز كرده دانشگاه چرا باز نمىشود وهى دانشگاه. آقا دانشگاه شما را بيرون داده، اين دانشگاه باز بشود ده بيست سال ديگر هم يك عدهاى بيايند، همينها هستند، همين كه شماييد، آنها هم هستند كهاسلام را هيچ قبول نداريد، احكام اسلام را احكام غير انسانى مىدانيد. ما مىخواهيم يك دانشگاهى درست بشود براى ملت، شما با اسم ملت داريد به ضد ملت عمل مىكنيد. اين ملت، اين جمعيتها هستند كه در خيابانها و در عرض مىكنم كه بازارها دارند، در آنجا دارند براى اسلام زحمت مىكشند، براى كشور زحمت مىكشند. ما مىخواهيم يك دانشگاهى باشد كه بعد مثل شما را بيرون ندهد، يك دانشگاهى باشد كه يك آدم متعهد به اسلام را بيرون بدهد اگر تعهد به اسلام داشته
صحيفه نور ج 15 صفحه 21
باشد، نه ما را طرف شرق مىكشد، نه ما را طرف غرب مىكشد، نه آن ديد تنگ بعضى از شما را دارد كه مىگويد ما نمىتوانيم.
جبهه ملى سب اسلام كرده است
خوب شما تا آن آخر هم اعليحضرت را مىخواستيدش، به من گفتيد ديگر، اينكه نمىتوانيد حاشا كنيد، تا آن آخر هم مىگفتيد خوب، ايشان باشند، اعليحضرت همايونى باشند حكومت نكنند. شمائى كه تا آخر هم اينطور بوديد، بختيار هم تا آخر مىخواستيد، آخر شما نبايد ديگر ما را بازى بدهيد بگوئيد كه ما چه، ما چه. شما از اين جبهه ملى، از ميرزاى شيرازى، در يكى از روزنامههايشان كه من ديدم و بسيار ناراحت شدم، از ميرزاى شيرازى كه قضيه تنباكو را درست كرده تا آقاى كاشانى، تمام علمايى كه در خلال اين، در مشروطيت براى اسلام كار كردند، ميرزاى شيرازى براى اسلام كار كرده است، آقاى كاشانى براى اسلام كرده، شيخ فضلالله كرده، تمام اينها را به آنها بد گفتند. آن روزنامه جبهه ملى را پيدا بكنيد، ميرزاى شيرازى را متهم كرده به دروغگويى، شيخ فضلالله را اينقدر فحش داده، جرم شيخ فضلالله بيچاره چه بود؟ جرم شيخ فضلالله اين بود كه قانون بايد اسلامى باشد، جرم شيخ فضلالله اين بود كه احكام قصاص غير انسانى نيست، انسانى است، او را دار زدند و از بين بردند و شما حالا به او بدگويى مىكنيد. بعد مىرسيد به آقاى كاشانى، آقاى كاشانى هم همين طور، جرم اينها همين است كه اينها عقيدهشان اين است كه بايد اسلام در ايران پياده بشود و شما مىگوئيد كه احكام غرب مترقى است، ما بايد احكام مترقى را، شما عدهاىتان، همهتان مثل آن آقايان حقوقدانهاست كه مقابل قصاص ايستادهاند، منتها آنها اين تعبير فضيح شما را نكردند و من گفتم كه در تمام طول سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه سب به اسلام تو كار نبوده و جبهه ملى سب اسلام كرده است. من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه همه اصلاح بشوند، همه به آغوش اسلام برگردند و نگذارند خداى نخواسته يك وقت يك چيزى پيش بيايد كه ناگوار باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 25
تاريخ: 1/4/60
پاسخ امام خمينى به نامه رئيس مجلس شوراى اسلامى در مورد عزل بنى صدر از رياست جمهورى
بسم الله الرحمن الرحيم
پس از راى اكثريت قاطع نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى مبنى بر اينكه آقاى ابوالحسن بنىصدر براى رياست جمهورى اسلامى ايران كفايت سياسى ندارد، ايشان را از رياست جمهورى اسلامى ايران عزل نمودم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:34 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 26
تاريخ: 1/4/60
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت دكتر چمران
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
شهادت انسانساز سردار پرافتخار اسلام و مجاهد بيدار و متعهد راه تعالى و پيوستن بر ملاء اعلى، دكتر مصطفى چمران را به پيشگاه ولى عصر ارواحنا فداه تسليت و تبريك عرض مىكنم.
تسليت از آنرو كه ملت شهيد پرور ما سربازى را از دست داد كه در جبهههاى نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ايران حماسه مىآفريد و سرلوحه مرام او اسلام عزيز و پيروزى حق بر باطل بود. او جنگجوئى پرهيزكار و معلمى متعهد بود كه كشور اسلامى ما به او و امثال او احتياج مبرم داشت. و تبريك از آنرو كه اسلام بزرگ چنين فرزندانى تقديم ملتها و تودههاى مستضعف مىكند و سردارانى همچون او در دامن تربيت خود پرورش مىدهد. مگر چنين نيست كه زندگى عقيده و جهاد در راه آن است.
چمران عزيز با عقيده پاك خالص غير وابسته به دستجات و گروههاى سياسى و عقيده به هدف بزرگ الهى، جهاد را در راه آن از آغاز زندگى شروع و با آن ختم كرد. او در جهاد، با نور معرفت و پيوستگى به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار كرد. او با سرافرازى زيست و با سرافرازى شهيد شد و به حق رسيد.
هنر آن است كه بىهياهوهاى سياسى و خودنمائىهاى شيطانى براى خدا به جهاد برخيزد و خود را فداى هدف كند نه هوى، و اين هنر مردان خداست.
او در پيشگاه خداى بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و يادش بخير. و اما، ما مىتوانيم چنين هنرى داشته باشيم؟ با خداست كه دستمان را بگيرد و از ظلمات جهالت و نفسانيت برهاند. من اين ضايعه را به ملت شريف ايران و لبنان، بلكه به ملتهاى مسلمان و قواى مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان و برادر محترم اين مجاهد عزيز تسليت عرض مىكنم و از خداوند تعالى رحمت براى او و صبر و اجر براى بازماندگان محترمش خواهانم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 27
تاريخ: 1/4/60
پيام امام خمينى در جمع اعضاى بسيج خمينى شهر، دفتر تبليغات قم و گروهى از پرسنل پايگاه چهارم نيروى هوايى
ملت امروز يكپارچه در صحنه است و مراقب توطئهها
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان محترم كه از پايگاه وحدت دزفول و بسيج اصفهان و ساير آقايان ديگر تشريف دارند من از همه تشكر مىكنم و اين تشكر براى همه رزمندگان جبهههاست و همه رزمندگان پشت جبهههاست.
امروز بحمد الله ملت ايران ملتى است مومن و رزمنده و داراى عقيده و جهاد براى عقيده است و مادامى كه اين روح بزرگ در كالبد ملت ماست از توطئهها و كجروىها و ساير چيزهائى كه براى ملت ما بوده است و در پيش است هراسى نيست. آن ملت بايد از مشكلات هراس داشته باشد كه ايمان نداشته باشد، آن كه ايمان و عقيده دارد و بپاخاسته است كه جهاد كند در راه اين ايمان و عقيده و اعتقاد به اين دارد كه فداكارى در راه خداى تبارك و تعالى پيروزى است و رسيدن به مقام شهادت پيروزى ديگر است، يك همچو ملتى شكست ندارد.
آنهائى كه توطئهگر هستند و با توطئه خودشان مىخواهند بين ملت نفاق ايجاد كنند و گمان كردند كه مىتوانند بين ملت يكپارچه اسلامى ايران نفاق ايجاد كنند و گروهها را در مقابل هم قرار بدهند آنها در اشتباهند، آنها ملت ايران را نشناختند، آنها نمىدانند كه ملت ايران يكپارچه مجاهد است و يكپارچه رزمنده است و يكپارچه مومن است و دست تبهكاران را به واسطه ايمان خودشان از كشورشان قطع مىكنند، توطئهها را يكى پس از ديگرى خنثى مىكند.
ملت امروز يكپارچه در صحنه است و مراقب، مراقب توطئهها، مراقب تبهكارىها و به مجرد اينكه احساس كند گروهى يا اشخاصى بر خلاف آن مسيرى كه ملت دارد، كه آن مسير انسانيت و مسير حق است و مسير جهاد براى ايمان و عقيده است، به مجرد احساس مخالفت اشخاص يا گروهها با اين راه، خود ملت بدون اينكه احتياج به اين داشته باشد كه كسانى ملت را دعوت بكند و يا تجهيز بكند، خود ملت مجهز است و تمام ملت چه نيروهاى مسلح ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و پاسداران و نيروهاى ملتى و چه ساير قشرها كه آنها هم قواى مسلح به ايمان هستند اينها همه در صحنه حاضرند و ناظر اعمال اشخاص و ناظر اعمال گروهها و جبههها هستند و خودشان جوابگوى همه چيزهائى كه بر ضد اين انقلاب مىخواهد شكل بگيرد هستند و بحمد الله احتياج به اينكه كسى آنها را
صحيفه نور ج 15 صفحه 28
بسيح كند ندارند. و يك همچو ملتى است كه پيروزى نهائى را به دست مى آورد و هر چه شهيد در اين راه پيروزى مىدهد مصممتر مىشود و خستگى ناپذير است.
اين گروههائى كه معالاسف عدهاى از جوانان ما و بچههاى عزيزى كه اينها بايد براى ميهن خودشان و اسلام خودشان عمل كنند آنها را بازى مىدهند و بر ضد اينانقلاب اسلامى كه دست قدرتهارا از اين كشور قطع كرده است بسيج مىكنند و در خيابانها مىآورند و در مقابل ملت مى خواهند بايستند، اينها در اشتباهند و من بايد به اين جوانهاى گول خوردهاى كه از چند نفر گرگ اينهاگول خوردهاند، نصيحت كنم و به پدر و مادر اين عزيزان نصيحت كنم كه شما فرزندان خودتان را و جوانها خودشان را از دست اين گرگهائى كه به صورت آدميزاد در آمدهاند و شما را منحرف مىخواهند بكنند، توجه داشته باشيد اين امرى كه در دو روز پيش از اين اتفاق افتاد اين را مطالعه كنيد، ببينيد چه بود، براى چه بود و براى كه بود. آيا شما در مقابل آمريكا ايستادهايد و مىخواهيد جهاد كنيد؟! در مقابل شوروى ايستادهايد و مىخواهيد جهاد كنيد؟! ميخواهيد كشور خودتان را از دست آمريكا بگيريد؟! مىخواهيد كشور خودتان را از دست شوروى بگيريد؟! شما كه بازى خوردهايد و سران خيانتكار منافقين شما را بازى دادهاند و خودشان در پناهگاهها نشستهاند و شما را به خيابان آوردهاند و آن غائله اسفناك را به دست شما به بار آوردند، آيا شما در مقابل كى مىخواستيد بايستيد؟ اعلام قيام مسلحانه در مقابل كيست؟ اعلام قيام مسلحانه در مقابل ملتى است كه قريب بيست سال و اخيرا دو سه سال خون خودش را داده است و دست آمريكا و بلوك او را و شوروى و بلوك او را از اين كشور كوتاه كرده است. شما در مقابل اين ملت مىخواستيد قيام بكنيد و شما را وادار كردند به آن كارهائى كه روى تاريخ را سياه كرد. فكر اين را كرديد كه شما داريد چه مىكنيد؟ و متحرك به تحريك چه اشخاصى هستيد؟ آنهائى كه شما را به قيام و استقامت دعوت كردند و جا را خالى گذاشتند و رفتند؟! قيام و استقامت در مقابل كى؟ در مقابل اسلام؟! در مقابل جمهورى اسلامى؟! در مقابل قرآن كريم؟! با اسم قرآن مجاهده در مقابل اسلام و قرآن؟! با اسم اسلام قيام بر ضد اسلام؟! با اسم آزادى قيام بر ضد آزادى؟! بيدار بشويد، جوانهاى خودتان را نصيحت كنيد. شما تمام قواى خودتان را هم كه روى هم بگذاريد در مقابل اين سيل خروشانى كه ملت مسلمان و ارزنده ايران به راه مىاندازد قطرهاى بيش نيستيد. چرا خودتان را به تباهى مىكشيد و با اسم استقلال ايران مىخواهيد ايران را به چنگال گرگهاى قدرتمند مبتلا كنيد؟ يك قدرى تفكر كنيد، ملت ما يك قدرى در حال اين افراد تفكر كند و پدر و مادرهاى اين جوانهاى گول خورده، اين دخترهاى گول خورده، اين پسرهاى گول خورده تفكر كنند و آنها را هدايت كند. ما خير شما را مىخواهيم، جمهورى اسلامى خير دنيا و آخرت شما رامى خواهد، جمهورى اسلامى استقلال واقعى شما را مى خواهد، جمهورى اسلامى آزادى شما را از دست اين گرگهاى شرق و غرب مىخواهد. اين گروهكهاى بدبخت، اين گروهكهاى جنايتكار جوانهاى ما را بازى مىدهند خودشان در پناهگاهها مىنشينند و جوانهاى اين ملت را بسيج مىكنند بر خلاف اسلام و بر خلاف ملت مسلمان و در خدمت ابر قدرتها و خصوصا آمريكا.
صحيفه نور ج 15 صفحه 29
اينها نشناختند اسلام را و نشناختند اين ملت اسلام را
اين نقشهاى كه مدتهاست در كار است و نقاشان بيخبر از خدا دنبال شكل دادن آن بودند و من مطالعه مىكردم در حال آنها و در وضع آنها و بالاخره با ناشيگرى خودشان را لو دادند و باطنشان را ظاهر كردند و ملت فهميد كه اينها چكارهاند و با يك صورت اسلامى و حق به جانب در اين مملكت آمدند و نقشه شوم قدرتهاى بزرگ را يعنى آمريكا را مىخواستند در اين كشور پياده كنند. اينها ملت را نشناخته بودند، اينها ملت اسلامى را نمىشناختند، اينها با همه هوششان و با همه علمشان، اين علم را نداشتند كه ملت اسلام يعنى چه و قدرت اسلام يعنى چه. اينها خواستند راه را براى آمريكا باز كنند و آمريكائيان، همه در دور پرچمشان جمع شدند و نصيحت من را گوش نكردند و مصلحتى كه من براى آنها مىانديشيدم و براى كشور خودمان، اينها از آن غفلت كردند و آنچه كه من مىخواستم نشود شد و من نمىخواستم كه مثل زمان رضاخان كه وقتى او را بيرونش كردند آن رفيق صديق آنها اول كلمهاى كه در مجلس گفت، گفت: الخير فى ما وقع . من نمىخواستم كه در كشور بپاخاسته اسلامى ما يك همچو اشخاصى باشند و بيايند و گوش به حرفها ندهند و مصلحتهائى كه ما براى آنها پيش پاى آنها مىگذاشتيم گوش فرا ندهند و كار را به جائى بكشند كه آنهائى كه ديروز براى آنها پشتوانه بودند امروز دشمن آنها باشند. اينها نشناختند اسلام را و نشناختند اين ملت اسلام را. اينها خيال مىكردند كه همانطورى كه در غرب يا در شرق گروه سياسى، بازىهاى سياسى مىكنند و مردم را با بازىهاى سياسى گول مىزنند و بسيج مىكنند مىتوانند در ايران هم با آن بازىهاى سياسى مردم را متفرق كنند و جدا كنند و در مقابل اسلام و جمهورى اسلامى بسيج كنند و مردم را وادار كنند كه اين مجلس را خودشان منحل كنند و اين دولت را خودشان بر كنار بگذارند و اين قوه قضائيه را خودشان منحل كنند و جمهورى اسلامى را خودشان به دست خودشان به باد فنا بدهند و راه را باز كنند از براى قدرتهائى كه طعمههاى خودشان را از دست دادهاند تا اين مملكت باز طعمه آمريكا و دنبال او شوروى شود. اينها نشناخته بودند اسلام را خيال مىكردند اسلام هم مثل مسلكهاى ديگر فقط يك مسلك سياسى است كه بشود اينها با آن بازىهاى شيطانى سياسى، اين مردم را از راه خودشان كه بيست سال است در راه او خون دادهاند، بيست سال است جوانان خودشان را فدا كردهاند، اينها را از آن راه حق به سوى راه باطل و از نور به ظلمات بكشند و راه را براى دوستان خودشان باز كنند.
اين مجلس، يك مجلسى است كه در مقابل اين امور انحرافى ايستاده است
من بسيار متاسفم از اينكه كوشش كردم كه در اين دوره اول جمهورى اسلامى اينطور مسائل پيش نيايد و اينطور عزل و نصبها نشود، لكن با كمال كوششى كه كردم اينها نتوانستند بفهمند. من با زبانهاى مختلف آنها را دعوت كردم به اينكه رها كنند اين راهى را كه در پيش دارند و با ملت ايران اينطور نكنند و من مىخواستم كه تمام اين كسانى كه در كار دولتمردى هستند تا آخر انقلاب و پيروزى انقلاب همه در محل خودشان باقى باشند و اين جمهورى اسلامى را همه با هم به آخر برسانند و به
صحيفه نور ج 15 صفحه 30
پيروزى مطلق، لكن دستهائى در كار بود و گرگهائى بود در بين اينها كه نگذاشتند اين مطلبى را كه ما مىخواستيم نشود، نشود. وقتى احساس شد كه اينها يك نقشه شيطانى اتحاد با منافقينى كه ديروز، پريروز ريختند در خيابانها و جوانهاى ما را سر بريدند و مال و اموال مردم را آتش زدند و خيابانها رابه فساد كشاندند، با اينها دست در دست هم داده بودند و با گروههاى منحرف ديگر دست به دست هم داده بودند براى اينكه اين كشور را به تباهى بكشند و وقتى كه احساس يك همچو خطرى شد من قبلا هم گفته بودم كه اگر من احساس خطر بكنم آن چيزى را كه به شما دادهام پس مىگيرم، همين است كسانى كه ادعاى اسلام مىكنند، همين است رفتار آنهائى كه ادعاى منافع مردم را مىكنند، مىگويند ما طرفدار خلق هستيم. من نمىدانم اين خلقى كه اينها طرفدار آنها هستند در كجاى دنيا زندگى مىكنند، اين خلق در ايران است يا در آمريكاست يا در شوروى؟ اينها طرفدار خلق هستند اما خلق ايران؟ طرفدار خلق ايران، در مقابل اين خلق ميليونى ايران مىايستد و به جنگ مسلحانه بر مىخيزد؟ من معالاسف چون مىبينم در بين اينها بسياريشان گول خوردند، جوانان پاكدلى بودند كه اين گرگها آنها را منحرف كردند و من اميد اين را دارم كه اين جوانها برگردند، اينها به دامن ملت برگردند، به دامن اسلام برگردند، از اين جهت من موعظه مىكنم آنها را، موعظه مىكنم پدر و مادر اينهائى كه گول خوردهاند، كه جوانان خودشان را نگذارند براى ايدههاى چند نفر خائن كه مىخواهند در اين كشور حكومت كنند و پشتيبان آنها هم آمريكاست يا شوروى، نگذاريد جوانان شما تباه شوند. اينها نشناخته بودند ملت ايران را و نشناخته بودند قواى مسلح ملت ما را. اينها مقايسه مىكردند اين زمان را با زمان شاه مخلوع. اينها گمان كردند كه ارتش امروز ما هم ارتش زمان شاهنشاهى است. اينها گمان مىكردند كه ملت ما هم ملتى است كه ديگر مىشود گولشان زد. با تمام قوا براى گول زدن ملت قيام كردند و معالاسف گروههاى مختلفى كه بعضىشان هم متدين هستند و نمازخوان هستند، آنها هم در اين ميدان وارد بودند و هستند. كرارا من گفتم كه بيا، برو از اين گروهكهاى فاسد، از اين منافقين تبرى كن، حيثيت خودت را از دست نده. بيا، برو در ملاء عام و اينها را از خود بران، اينها تو را به تباهى مىكشند و اين گرگهائى كه در اطراف تو جمع شدهاند و (الا بعض معدود آنها) همه آنها گرگهائى هستند كه مىخواهند ترا به تباهى بكشند، اينها را از خود بران، و اينكه نتوانست بفهمد اسلام يعنى چه و كشور اسلامى يعنى چه و ملت اسلام يعنى چه و ارتش اسلام يعنى چه و ساير قواى مسلح اسلام يعنى چه، اين خودش را به تباهى كشاند. من امروز هم علاقه به اين دارم كه اين گروههائى كه مسلمان هستند، اين جمعيتى كه نماز خوان هستند، اين جمعيتى كه با خدا باز قطع مراوده نكردند، اين آقايانى كه باز رابطه شان را با اسلام قطع نكردهاند اينها بيايند و بهوش بيايند و حساب خودشان را از آنهائى كه قيام به ضد اسلام كردند جدا كنند و در ملاء عام و در راديو و تلويزيون بروند و اين گروههائى كه چند روز پيش آنقدر جنايت كردند محكوم كنند. و آن اشخاصى كه با پشتيبانى اين گروهها و با اساسى كه مىخواست درست كند و مىخواستند درست كنند كه ملت ايران را تكه تكه كنند و شهرهاى ايران را يكى بعد از ديگرى به تباهى بكشند، اينها بروند و از آنها تبرى كنند و حساب
صحيفه نور ج 15 صفحه 31
خودشان را از توطئه گران فاسد و از كسانى كه به اسلام هيچ عقيده ندارند و آن غائله پريروز را ايجاد كردند، بروند و اينها از اينها تبرى كنند و از آنهائى كه اسلام را براى امروز صحيح نمىدانند و احكام اسلام را مال هزار و چهار صد سال پيش مىدانند، اينها از آنها تبرى كنند. من صلاح شمارا مىدانم، نگذاريد خداى نخواسته آن چيزى كه به سر ديگران آمد به سر شما بيايد. من علاقه دارم به اينكه همه شما دور پرچم اسلام با هم بايستيد در مقابل آمريكا، در مقابل شوورى، نه در مقابل خودتان. جبههگيرى نكنيد در مقابل هم، با هم دست به هم بدهيد تا اين كشور را نجات بدهيد. اين اختلافاتى كه شما مىخواهيد درست كنيد و در سخنرانىهايتان درست مىشود و در نوشتههايتان ايجاد مىشود، اينها به صلاح اسلام، به صلاح كشور، به صلاح ملت نيست. شما مىخواهيد به كجا بكشانيد اين كشور را؟ كوشش شما متدينين در اين است كه اين كشور كجا برود؟ در آغوش آمريكا برود؟! در آغوش شوروى برود؟! شما نمىدانيد كه اگر ايجاد اختلاف فرض محال بتوانيد بين گروههاى اسلامى بكنيد اين به جز اينكه آمريكا بيايد و اين كشور را به دست بگيرد يا شوروى اين كار را بكند نتيجه ديگرى ندارد؟ شما غفلت از اين داريد؟ شما دانشمندان هستيد، از اين معنا غافليد؟ شما همه اين ملت را به آمريكا مىخواهيد بفروشيد؟ من باز با كمال علاقهاى كه به اين دارم كه همه با هم متحد باشيد نصيحت مىكنم به شما كه شما از اين تجربه، نصيحت و عبرت بگيريد. توجه بكنيد اين مجلس يك مجلسى است كه در مقابل اين امور انحرافى ايستاده است. اين مجلس در دست هيچ حزبى نيست، در دست هيچ گروهى نيست، اكثريت اين مجلس اشخاص مستقلى هستند كه خودشان فكر مىكنند و خودشان عمل مىكنند. آنها انحرافات را در نظر مىگيرند و رضاى خدا در نظر مىگيرند و با رضاى خدا مىخواهند راه را به آخر برسانند و شما كه انحلال يك همچو مجلسى را مىخواهيد مىدانيد چه مىكنيد؟ غافل هستيد شما آدمهاى تحصيلكرده متدين، شما را غافل كردند شياطين يا خداى نخواسته با توجه يك همچو كارهائى انجام مىدهيد؟ شما متنبه بشويد، اين حوادثى كه در دنيا واقع مىشود اين حوادث براى تنبه ما لازم است واقع بشود و كافى است متنبه بشويد و بر خلاف اين سيل خروشان اسلام و ملت اسلامى شنا نكنيد. من خير شما را مىخواهم، من خير همهشان را مىخواستم، من خير اين گروهكها را هم مىخواهم. اگر اين گروهكها دست بردارند و در مقابل اسلام و كشور اسلامى قيام نكنند و آنهائى كه قيام نكردند توبه كنند برگردند به دامن اسلام و اين جوانهائى كه به دام اينها افتادند تنبه پيدا كنند و برگردند به دامن اسلام، بيخود جان خودشان را فداى شيطان نكنند، جان برادرانشان را فداى هواهاى شيطانى نكنند. سران اينها شياطينى هستند كه اين شياطين ميخواهند جوانهاى ما را، كودكهاى ما را، دخترهاى بيچاره ما را، پسرهاى بيچاره ما را مىخواهند در مقابل ملت نگه دارند و قيام كنند در مقابل ملت و همه را به باد فنا بدهند.اينها يك گروههاى كوچكى هستند كه اگر چنانچه اين مصلحت كه عبارت از اين است كه جوانهاى گول خورده ما برگردند به آغوش اسلام، ملت، اگر نبود اين، خوب، تكليف آنها زود معلوم شد و ملت هم از من فرياد مىزنند و مىخواهند كه من تكليف آنها را معين كنم، لكن من مصلحت همه مسلمين را و غير مسلمين را هم مىخواهم كه اينها همه رها كنند اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 32
شرارتها را و جوانها و دخترها و پسرهاى عزيز ما گول اينها را نخورند از دام اينها فرار كنند و به آغوش اسلام برگردند كه اينها براى ملت نمىخواهند كار بكنند، دليل اين است كه اينها در هر جا قيام به ضد ملت دارند مىكنند. اين هياهوى چند روز پيش از اين، دو روز پيش از اين و آن شرارتها براى جلوگيرى از آمريكا بود؟! اين مردمى كه شهيد شدند، اينها آمريكائى بودند؟! اين خرمنهائى كه شما آتش مىزنيد خرمنهاى آمريكاست؟! اين كارخانههائى كه شما به تعطيلى مىكشيد كارخانههاى آمريكائى است؟! اين كشاورزان را كه دعوت به كم كارى و بيكارى يا اينكه اگر حاصل عمرشان را جمع كردند و شما با يك كبريت آتش مىزنيد، اينها مردم آمريكا هستند؟! شما طرفدار خلق هستيد؟! طرفدار خلق ايران هستيد؟! طرفدار ملت خودتان هستيد؟! شما آقايان كه از اينها تاييد مىكنيد، طرفدارى از اسلام مىكنيد؟! طرفدارى از كشور اسلامى مىكنيد؟! كارهاى اينها را اسلامى مىدانيد؟! كارهاى حكومت اسلامى ما را اسلامى نمىدانيد و كارهاى اين گروهكها را كه در ميدانها و در خيابانها با سلاح به جنگ مردم بر خاستهاند اسلامى مىدانيد شما؟! نبايد يكدفعه هم تفكر كنيد؟! تفكر ساعه خير من عباده سبعين سنه اگر شما هفتاد سال هم عبادت كرديد، بنشينيد يك ساعت هم تفكر كنيد، فكر كنيد كه داريد چه مىكنيد، فكر كنيد كه براى خودتان داريد چه غائلهاى بپا مىكنيد. آن صحبتهائى كه شما فرستاديد و در مجلس كردند، اين براى خدا بود؟ اين تهمتها براى خدا بود؟! اين كارهائى كه شما مىكنيد و معالاسف شمائى كه طبقه مسلم و اسلامى هستيد، اين كارها براى كشور شماست؟! براى اسلام است؟! دين شما را وادار كرده است كه بر خلاف يك دولتى كه اينهمه گرفتارى دارد شما عمل بكنيد و چوب لاى چرخ يك دولتى كه دارد براى اين ملت شب و روز زحمت مىكشد بگذاريد؟! اين براى اسلام است يا براى ملت اسلامى است؟! به نفع كشور است؟! بايد من متاسف باشم از اين مسائلى كه گرفتارش هستيم، من نمىخواهم كه شماها هم به سرنوشت ديگران مبتلا بشويد، من نمىخواستم كه آنها هم اين سرنوشت را داشته باشند. من در حالات همهتان مطالعه كردم و مىكنم و نمىخواهم كه منتهى بشود آن رايى كه من دارم، به اينكه شما خداى نخواسته ديگر در فكر اسلام نيستيد و همه فكر خود هستيد. مگر من و شما چند سال ديگر هستيم؟ مگر شماها چقدر مىخواهيد عمر بكنيد؟ مگر شماهر مقامى هم پيدا بكنيد از مقام رضاخان و محمدرضا خان بيشتر مىشود؟ عبرت بگيريد، عبرت بگيريد از اين حوادث تاريخ. تاريخ معلم انسان است. تعليم بگيريد از اين حوادثى كه در دنيا واقع مىشود. شماها چند سال ديگر نيستيد در اين عالم، چمران هم نيست، چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا كرد و در اين دنيا شرف را بيمه كرد و در آن دنيا هم رحمت خدا را بيمه كرد، ما و شما هم خواهيم رفت. مثل چمران بميريد، مثل اين سربازهائى كه در مرزها كشته مىشوند بميريد. اين وصيت نامههائى كه اين عزيزان مىنويسند، مطالعه كنيد. پنجاه سال عبادت كرديد و خدا قبول كند، يك روز هم يكى از اين وصيت نامهها را بگيريد و مطالعه كنيد و تفكر كنيد. و اين جوانهاى ما كه عليل شدند، الان هم وقتى مىآيند از من مىخواهند كه دعا كنم كه اينها شهيد بشوند، پايش را از دست داده، عصا زير بغلش هست لكن گريه مىكند و
صحيفه نور ج 15 صفحه 33
مىخواهد كه دعا كنيم كه شهيد بشود. از اينها يك قدرى تعليم و تعلم پيدا كنيد. چرا من به شما عرض كردم كه يك مطلبى كه بر خلاف ضرورت اسلام است و بر خلاف نص قرآن است و از يك گروهى صادر شده است با اسم و رسم، چرا شما، من دعوت كردم كه از اينها حسابتان را جدا كنيد، نكرديد؟ آن آقا كه من كرارا به او گفتم كه حسابت را از اين منافقين جدا كن و اعلام كن، اعلام كن به اينكه شماها از اسلام نيستيد و شماها به من ارتباط نداريد، نپذيرفت و ديد آنچه ديد و من اميدوارم كه توبه كند تا خداى تبارك و تعالى او را بيامرزد و در آن عالم رو سياه نباشد. شما الان وقت داريد، وقت توبه باقى است، وقت جدائى از گروههائى كه به ضد اسلام قيام كردهاند باقى است، يك قدم روى هواى نفس بگذاريد، يك قدم روى خواستهاى شيطانى خود بگذاريد و اعلام كنيد به اينكه اين كسانى كه اعلاميه جبهه ملى را دادهاند و بر ضد اسلام اعلاميه دادند و ارتباط براى آنها، هر كدام ثابت بشود كه به اطلاع آنها بوده است اين مطلب، مرتد شدند، شما از آنها تبرى كنيد، شما از اينهائى كه ديروز پريروز ريختند در خيابانها و آنهمه جنايت كردند و اعلام كردند كه ما بر خلاف جمهورى اسلامى مسلحانه جنگ مىكنيم، شما از اينها تبرى كنيد. من صلاح شما را مىخواهم، من علاقه دارم به بسيارى از شما و شما توجه نداريد. من بايد بگويم كه شماها با اينكه در سياست بزرگ شديد شم سياسى نداريد، چنانچه آقاى بنى صدر هم شم سياسى نداشت. من الان هم نصيحت ميكنم آقاى بنى صدر را به اينكه نبادا در دام اين گرگهائى كه در خارج كشور نشستند و كمين كردند بيفتيد و اين آبروئى كه از دست داديد بدتر بشود. من علاقه دارم كه تو بيشتر از اين خودت را تباه نكنى، من علاقه دارم كه همه اشخاصى كه در اين مملكت زندگى مىكنند يك زندگى انسانى الهى باشد. نبادا يك وقت در دام اشخاصى بيفتى كه اين ملت آنها را سر تا پا شناخته است و آنها از تو پشتيبانى كنند و تو هم در دام آنها بيفتى كه هم دنيا به باد رفته است تا آخر و هم آخرت. اگر نصحيتهاى من را گوش كرده بودى اين مسائل پيش نمىآمد، لكن نگذاشتند. آنهائى كه به تو اظهار علاقه مىكردند، آنها به اسلام علاقه نداشتند و تو را كشاندند به جائى كه تباه كردند. بيش از اين خودت را تباه نكن، به دام اين اشخاصى كه مثل اژدها دهان باز كردهاند تا همه حيثيت تو را به باد فنا بدهند و ببلعند نيفت. اگر چنانچه توبه كنى و برگردى و علاقه خودت را از اين گروههاى مفسد، فاسد، جنايتكار سلب كنى و در يك كنارى بنشينى مشغول تصنيف و تاليف بشوى صلاح تو است. اگر شما آن نصيحتى را كه آن روز من با حال مرض در بيمارستان به شما كردم گوش كرده بوديد امروز اينطور نبود و من نمىخواستم باشد. آن روز من يكى از حرفها كه اساس همه گرفتارىهاى بشراست تنبه دادم كه حب الدنيا راس كل خطيئه تمام خطاهائى كه از ماها صادر مىشود روى اين حب نفس و جاه و مال و منال است. اگر اين كلمه را گوش كرده بوديد و هواهاى نفسانى را زير پا گذاشته بوديد اينطور نمىشد كه همه گروهها، همه دوستان شما از شما منفصل بشوند الا اين گروههائى كه مىخواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. دوستهاى درجه اول شما پشت به شما كردند، گروههائى كه با شما بودند و براى شما شعار ميدادند پشت به شما كردند و اين دليل بر اين بود كه شما قدرت سياسى نداريد، بزرگتر دليل
صحيفه نور ج 15 صفحه 34
اين است كه انسان يازده ميليون راى را تباه كند. اين گذشت و ناگوار گذشت، من نمىخواستم اينطور بشود، لكن - باز - براى هر كس هر كار بكند باز جاى توبه هست، در توبه باز است، رحمت خدا واسع است، شما توبه كن و يك قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى بكن خداوند مىپذيرد تو را، آبروى تو را اعاده مىدهد، حيثيت تو را اعاده ميدهد. و شمائى كه امروز هستيد در مجلس و در صحنه، شما هم اين نصيحت عاجزانه من را قبول كنيد و يك پاروى نفسانيت بگذاريد و اين گروههائى كه ايران را مىخواهند به تباهى بكشند، قيام مسلحانه بر ضد اسلام كردند اينها را از خود برانيد و از آنها تبرى كنيد و آنهائى كه اسلام را براى حالا ديگر صحيح نمىدانند آنها را هم از خودتان برانيد و از آنها تبرى كنيد. جاى توبه باز است و بزرگتر گناه، بزرگترين گناه اين است كه انسان طرفدارى بكند از كسانى كه به ضد اسلام قيام كردهاند يا به ضد اسلام اعلاميه مىدهند. من خير شما را مىخواهم، من حق خودم را بخشيدم به شما، هر چه بد گفتيد بخشيدم لكن خير شما را مىخواهم كه از اين خطاها كه تا كنون شده است دست برداريد و با ملت حسابتان را يكى كنيد و با اين گروههاى مختلفى كه مىخواهند از حيثيت شما براى خودشان كسب وجاهت كنند و هر چه آنها كسب وجاهت كنند شما وجاهتتان را از دست مىدهيد، از اينها ببريد و به اسلام، به همين چيزى كه عقيده به آن داريد لكن هواى نفس نمىگذارد، برگرديد و همه ما، همه ما تعليم پيدا بكنيم از اين سربازهائى كه در جبههها دارند جان خودشان را فدا مىكنند. آنها جان خودشان را براى اسلام و براى مصلحت كشور اسلامى فدا مىكنند و ما سر خون آنها اينجا بنشينيم و با هم جنگ و ستيز كنيم. اين در منطق اسلام از بزرگترين گناهان است و در منطق انسانيت از بزرگترين امورى است كه قبيح است. چقدر قبيح است كه يك دستهاى براى مصالح كشورشان، براى مصالح ما بروند در جبههها و آنطور جانفشانى كنند و آنطور خون خودشان را بدهند و شب و روز خودشان را صرف در اين عبادت بزرگ الهى بكنند و من و شما هم اينجا بنشينيم و مقاله بنويسيم و روزنامه بنويسيم و به جان هم بيفتيم، چقدر اين مساله قبيح است و چقدر شرمآور است. خداوند همه ما را از شر خودمان نجات بدهد. خداوند همه ما را به راه راست خودش هدايت كند. خداوند همه كشور ما را از شر اجانب نجات بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 35
تاريخ: 4/4/60
بيانات امام خمينى در ديدار با حجت الاسلام كروبى سرپرست بنياد شهيد، خانواده شهيد مازندرانى و اعضاى هيأت تحريريه و كاركنان ماهنامه شاهد
ملت ايران يك جهشى كرد و در همه جهات تحول حاصل شد
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد خيلى جوانها و دانشمندها و آنهائى كه نويسنده و گوينده هستند، خيلى كوشش كنند كه آن كدورتهائى را كه در ذهن جوانهاى ما در طول حكومت آن نظام فاسد پيدا شده است، جبران كنند.
البته به خواست خدا ملت ايران يك جهشى كرد كه در همه جهات تحول حاصل شد. آنهمه جوانى كه يا معطل مانده بودند و يا نيروى خودشان را نمىتوانستند صرف كنند و كلمه حقى را بگويند و يك دسته از جوانهاى ما هم معالاسف كشيده شده بودند به يك انحرافاتى، والحمدلله اين انقلاب كه حاصل شد و زندانها شكسته شد و تقريبا يك اكثريت قاطعى از ملت ايران راه صحيحى را طى مىكنند.لكن خيلى لازم است كه كوشش شود و در اين مورد آنچه كه بيش از همه در فرهنگ مردم تاثير مىگذارد، مجله و فرم مجله است، براى اينكه مجله و نحوه ارائه آن خيلى تاثير دارد. اين حتى خودش اگر مجله را هم نخواند، ورق زدن مجله، اين خودش در روحيهاش تاثير مىكند. شما ديديد زمانى كه مجلات دست منحرفين بود، همان نوشتن و صفحهها در آنها تاثير داشت. يك جوانى كه مجله را ورق مىزند، در روحيهاش تاثير مىگذارد. اگر مىخواند، همه چيز انحرافى گذاشته بودند و همه چيز را وارونه مىكردند.فكرها را مقيد كرده بودند در يك محدودههائى و نمىگذاشتند كه جوانى كه تازه ميخواهد وارد شود در جامعه، فكر آزاد داشته باشد و خودش مسائل را بررسى كند. اين كودك از دبستان گرفته تا هر كجا برود، تحت تاثير اين معلمها و... آنهاست. از بچگى بچه تحت تاثير واقع مىشود و حتى وارد دانشگاه مىشد يك مصيبت بالاتر. وقتى چنين شد از دانشگاه كه مى آيد بيرون نمىتواند براى كشور مفيد باشد. اينكه اينها همه اصرار داشتند دانشگاه را منحرف كنند، حسابشان صحيح نبود، زيرا وقتى بنا شد دانشگاه و جاهاى مثل دانشگاه، انحراف در كارش ايجاد شود، دانشگاه نمىتواند افراد با استقلال فكرى تربيت كرده و دردها را درمان كند. وقتى تبليغات همه جانبه در دانشگاه، مجلات، نوشتهها، روزنامهها... همه وسائل انحرافى بود، مجلهاى نبود كه در آن چيز صحيحى باشد و بى پرده مطلبى بگويد، ممكن است در پرده گفته باشد، ولى اين اسباب اين نمىشد كه اكثريت روزنامهها و مجلههائى كه در درست آنها بود و همه براى اين بود كه شهوات و خواستههاى
صحيفه نور ج 15 صفحه 36
حيوانى را در جوانان بيشتر كند. در شيراز در ملاء عام كار جنسى انجام دادند و عقد بين دو پسر و اينها مسائلى بود، مقدمه بود كه اين مسائل را در جامعه گسترش دهند و اين ملت همه چيزش را از دست بدهد. خداوند خواست كه نجات بدهد اين ملت را و البته آنها دست بردار نيستند. آنها ايران را از جهات مختلف، هم شوروى، هم آمريكا و هم انگليس، شرق و غرب طمع دارند. خداوند خواست كه ملت را نجات بدهد وگرنه مىديديد كه كار به كجا مىكشيد. طمع به ايران و مخازن آنها، مخازن ايران بيش از آن است كه اطلاع داريد.
براى كسب استقلال، بايد مهياى مقابله با اجانب باشيم
سفرى به همدان رفتم و يكى از آقازادههاى همدان پيش من آمد و يك ورقه بزرگ آورد كه مال همدان بود، تمام جاهائى كه در همدان هست، دهات، روستاها در آن ثبت بود و نقطههائى به شكلهاى مختلف در آن ديده مىشد. پرسيدم اين نقطهها چيست؟ گفت: هر نقطه علامت اين است كه چيزى، معدنى هست، مس هست، نفت هست، طلا هست و عكسبردارى كردند. نقطهها علامت چيزى هستند. و اين را شنيدهايد كه وقتى اتومبيل نبود آنها مىآمدند در ايران و با شتر حركت مىكردند، حتى كويرهاى اينجا را ديدهاند و از همه چيزهايى كه داريم آنها مطلع هستند. كسى نمىداند كه چه مجموعهاى در اين هست و بايد مجهز باشيم براى مقابله. اگر بخواهيم مستقل باشيم، بايد مهيا باشيم كه با همه چيز مقابله بكنيم. و اينها با همه جهازاتى كه دارند، مىخواهند ما را به يك صورتى در بياورند كه بى ثبات باشيم. اينها اينطورى شما را دعوت مىكنند، البته صورت شاهنشاهى نيست، مىدانند مردم از آن استقبال نمىكنند. يك فرم ديگر، يك فرم اسلامى مثل اسلام بعضى از كشورها درست مىكنند و افراد آن رژيم را از خود قرار ميدهند.خيلى هم صحيح به نظر مىآيد، خيلى به اسلام ابراز عقيده هم مىكنند و آنها نمىروند كسى را كه اسلام را قبول ندارد بياورند، كسى را مىآورند كه بگويد اسلام را قبول دارم. اينها از مملكتى كه همه چيزش اسلام باشد مىترسند نسلهائى كه از مدارس و دانشگاهها بيرون مىآيند، اگر اينطورى (اسلامى) تربيت شدند، بايد آنها بروند. وقتى دانشگاهها بسته شد، چه افرادى مهم مخالفت كردند. سابق وقتى دانشگاه دست ما نبود، ديديد چه حيواناتى بيرون آمد. در همين دانشگاه اگر كسى خواست نماز بخواند، رويش نمىشد و در پنهان نماز مىخواند. و اينكه اينها اظهار داشتند دانشگاه باز شود، از اول معلوم بود مسائل آنها اين نيست كه دلشان براى اسلام بسوزد. بايد چشمها را باز كنيم و اشخاص را مطالعه كنيم. اين صورتى كه مرا گاهى رنج مىداد، آنها در صدد بودند رفراندم كنند و يا رفراندم قانون اساسى را تحريم كنند. سنخ رفراندمهاى دكتر مصدق كه رفراندم اينطور بوده يك صندوق براى مخالف و يك صندوق براى موافق مىگذاشتند و پاى صندوق مخالف، يك دسته از اشرار بودند و جزء مخالفين يك الاغ را آورده بودند كه راى بيندازد. چنين رفراندمى را شكل دادند و قانون اساسى را آمريكائى درست كردند. بعضى از اين روحانيون را (بيش از بيست سال تجربه كردم) اينها مىخواستند اين قشر را كنار بگذارند و يك قشرى بياورند كه
صحيفه نور ج 15 صفحه 37
مسلمان باشد ولى در نظرش آمريكا باشد، ولى چون از شوروى مردم وحشت دارند، آنها را كنار بگذارند و به طرف آمريكا جذب بكنند. ما خيلى محتاج به زحمت هستيم و من اين نگرانى را داشتم و مصمم هستم كه يك وصيتى بنويسم و در آن شرح بدهم كه اينها از كجا مىخواهند شروع كنند و آنها فرصت شان نبود و خواستند از حالا شروع كنند، ولى نشد. نه مجلس به درد مىخورد و نه شوراى نگهبان و نه قضات .گفت همه اينها بيدين هستند. بنى صدر بارها به من گفت: اين دولت را كنار بگذاريم. مىخواست مرا ديكتاتور كند و من مىخنديدم و مىگفتم اگر قدرت دارى خود شما اين كار را بكنيد. اينها جاهلند، اينها بيدين هستند، اينها قرار داشتند مجلس خبرگان را منحل كنند و مىگفتند برگرديم به 22 بهمن. بايد بگويم همه غلط است و برگرديم به 22 بهمن و آنوقت شروع كنيم. نه مجلس و نه هيچ چيز ديگر و نه جمهورى اسلامى داشته باشيم و راى بگيرند، جمهورى دموكراتيك باشد، يا اسلامى، يا اسلامى دموكراتيك. حتى متدينين مىگفتند. لفظ دموكراتيك را بگذاريد. وقتى ما آمديم ديديم كه مىخواهند از اول منحرف كنند و ما گفتيم همين اسلام را مىخواهيم. .. ناشيگرى كردند و خواستند رفراندم كنند، ولى نمىدانستند مردم چه هستند. فكر كردند اينها كه سوت مىزنند توده مردم هستند.
وحدت اشرار از صدور انقلاب اسلامى
در هر حال دست از ما بر نمىدارند.بايد جوانهاى ما، نسل فعلى، نسل آينده را تربيت كنند. اين نسل را نمىتوانند الان ذهنش را ببندند. اصرارشان اين است كه دانشگاه باز شود، مىگويند متخصص نداريم، مىگويند اينها مخالف علمند. كى بيشتر از قرآن، از علوم صحبت كرده است؟ ما روزنامه لازم داريم ولى روزنامه انقلاب اسلامى لازم نداريم. ما مجله مىخواهيم ولى مجلههائى كه مثل مجلههاى رژيم سابق باشند احتياج نداريم. متخصص مىخواهيم ولى متخصص مثل شريف امامى نمىخواهيم. در هر صورت مساله، مساله محققى نبود. مساله، مساله دانشگاه نبود. مساله، مساله مطبوعات نبود و مساله آزادى نبود. مساله اين بود كه وحشتزده بودند كه جاى ديگر اينطور شود. اين وحشت هست كه اگر اين سرايت كند به ساير كشورهاى اسلام و حتى اين انقلاب به آمريكا و سياهان آمريكائى منتهى شد، اينها، اين وحشت را دارند و اينكه مىگفتند نمىشود بدون آمريكا نفس كشيد، ولى ما چند سال است كه بدون امريكا نفسكشيم. اينها مىترسند مبادا اين مطلب ايران در جاى ديگر برود، مثلا در عراق و كويت برود. آنهائى كه به خارج رفتهاند گفتند كه آنجا مهياست كه انقلاب آنجا محقق شود.
بايد مجهز شويد به تربيت نسل آينده
در هر صورت مجله نويسى آسان است ولى مجله صحيح نوشت مشكل است. چهار عكس، چهار مقاله و چهار شعر و چهار تا فكاهى، اين آسان است تخصص نمىخواهد. بايد مجله راه بيندازيد كه وقتى جوانها باز مىكنند شكل و صورت و عكسهاى مجله و تيترهاى مجله طورى باشد مقابل
صحيفه نور ج 15 صفحه 38
آنكه پنجاه سال ما را به نابودى كشيد. شما بايد جبران آن خرابى پنجاه سال را بكنيد. پنجاه سال جامعه ما هر مجلهاى را باز كردند و يا گوش به راديو و تلويزيون دادند همه انحرافى بود، همه براى اين بود كه از جوانها مبادا جوان صحيحى ساخته شود، كه خداوند به داد شما رسيد و مسائل جهش پيدا كرد. اينها دنبال اين هستند كه انقلاب را برگردانند به جاى اولش. هر كس مجله مىخواهد بنويسد بايد مجهز باشد كه اين نسل آينده را تربيت كند. براى نسل آينده فكرى بكنيد. اسلام همه نسلها را مكلف مىداند. پيغمبر اسلام مكلف بودند براى همه نسلها. همچنين مكلفيم كه براى نسلهاى آينده كار كنيم. بايد تربيت ما از اولاد در خانه و دبستان و دبيرستانها باشد. انشاء الله موفق باشيد كه مجلهتان تربيت كننده باشد. زياد نوشتن نباشد، خوب نوشتن باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 39
تاريخ: 6/4/60
بيانات امام خمينى در جمع پرسنل مركز آموزش (06) كادر و گروه 22 توپخانه شهرضا، فرماندهان نظامى و وزير مسكن و شهرسازى و معاونين و مشاورين اين وزارتخانه
اسلام امانتى عظيم در دست پاسداران اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
من با اينكه در روز شنبه بناى بر اينكه صحبتى بكنم نداشتم، معذلك چون شما جوانان عزيز كه پاسداران اين اسلام هستيد و سربازان ارجمند اسلام هستيد، چهرههاى شما را كه مىبينيم و عزم راسخى كه از ماوراء اين چهرهها مشاهده مىكنم، من را ملزم كرد كه چند كلمه ولو براى دعا با شما عزيزان صحبت كنم.
من اين عكسهائى كه در دست شماست، جوانان عزيزى كه در راه اسلام و كشور اسلامى، ما از دست دادهايم موجب افتخار همه شماست در مقابل اسلام و اسلام عزيز اين فداكارىها را از ياد نخواهد برد. شما امروز بحمد الله خودتان اسلام را پشتيبانى مىكنيد و مثل رژيم سابق نيست كه شماها زحمت بكشيد و زحمت شما براى قدرتهاى ديگر باشد. برادران من! شما امروز هر چه فداكارى بكنيد و هر چه خدمت بكنيد، خدمت به كشور خودتان است و خدمت به اسلام است. اسلام عزيز از آنوقتى كه وجود پيدا كرده است، فداكارىهاى بسيار تقديم خداى تبارك و تعالى كرده است. و بحمد الله امروز هم كه با دست شما و با اراده مصمم شما عزيزان دفاع از حق خودتان و دفاع از كشور خودتان و دفاع از اسلام عزيز مىكنيد، شما هم همان اجر را داريد كه لشگرهاى صدر اسلام در احد و خندق و ساير جبههها داشتند. آن روز اسلام امانتى بود در دست آنها كه با جانفشانى نگهدارى كردند و امروز هم اسلام امانتى است در دست همه ما كه بايد به اندازه توان خودمان خدمتگزار به اسلام باشيم و حفظ كنيم كيان اسلام را. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه شما عزيزان را مصممتر و اراده شما را قويتر و مشتهاى شما را فشردهتر و صفهاى شما را فشردهتر كند، كه گرگهايى كه در كمين هستند و همه دنبال اين هستند كه اين كشور را برگردانند به حال سابق، آنها را مايوس كنيد. شما امروز مىدانيد كه ملت شريف ما پشتيبان شما عزيزانند.
ملت پشتوانه ارتش و سپاه و ساير قواى مسلح
همانطورى كه شما كوشش مىكنيد در راه اسلام و فداكارى مىكنيد در راه كشور اسلامى
صحيفه نور ج 15 صفحه 40
خودتان، همه ملت هم در پشت جبهه با شما همكار هستند و همفكر هستند و پشتيبان شما هستند. و ارتش و سپاه و ساير قواى مسلح وقتى كه پشتوانه شان يك ملت شد، اين آسيبپذير نخواهد بود. و انشاء الله شما با عزم راسخ خودتان و با اراده مصمم خودتان در جبههها به پيش برويد و دست جنايتكارانى كه از امريكا دستور مىگيرند، از كشور خودتان كوتاه كنيد و افرادى كه در بين اين ملت هستند و يك اقليتهاى بسيار ناچيزى هستند با اراده شما و با عزم شما و با فعاليتهاى شما، آنها هم به اشخاصى كه از اين عالم به جهنم رفتند، ملحق بشوند. خداوند همه شما را سلامت و قدرت و عزت و شوكت بدهد و دشمنان اسلام را انشاء الله از صفحه روزگار بردارد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:35 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 41
تاريخ: 7/4/60
پيام امام خمينى به حجت الاسلام و المسلمين خامنهاى در مورد سوء قصد نافرجام به جان ايشان
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد على خامنهاى دامت افاضاته
خداوند متعال را شكر كه دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است و خداوند را شكر كه از ابتداى انقلاب شكوهمند اسلامى هر نقشه كه كشيدند و هر توطئه كه چيدند و هر سخنرانى كه كردند ملت فداكار را منسجمتر و پيوندها را مستحكمتر نمود و مصداق لا زال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر تحقق پيدا كرد. اينان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر كردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بيدارتر نمودند و هر چه شخصيتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اكنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما كه از سلاله رسول اكرم و خاندان حسين بن على هستيد و جرمى جز خدمت به اسلام و كشور اسلامى نداريد و سربازى فداكار در جبهه جنگ و معلمى آموزنده در محراب و خطيبى توانا در جمعه و جماعات و راهنمائى دلسوز در صحنه انقلاب مىباشيد، ميزان تفكر سياسى خود و طرفدارى از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اينان با سوء قصد به شما عواطف ميليونها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جريحه دار نمودند. اينان آنقدر از بينش سياسى بىنصيبند كه بيدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملت به اين جنايت دست زدند و به كسى سوء قصد كردند كه آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنين انداز است. اينان در اين عمل غير انسانى به جاى برانگيختن و رعب، عزم ميليونها مسلمان را مصممتر و صفوف آنان را فشردهتر نمودند.آيا با اين اعمال وحشيانه و جرايم ناشيانه وقت آن نرسيده است كه جوانان عزيز فريب خورده از دام خيانت اينان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزيز خود را فداى اميال جنايتكاران نكنند و آنان را از شركت در جنايات آنان بر حذر دارند؟ آيا نمىدانند كه دست زدن به اين جنايات، جوانان آنان را به تباهى كشيده و جان آنان به دنبال خودخواهى مشتى تبهكار از دست مىرود؟ ما در پيشگاه خداوند متعال و ولى بر حق او حضرت بقيه الله ارواحنا فداه افتخار مىكنيم به سربازانى در جبهه و در پشت جبهه كه شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالى بسر مىبرند. من به شما خامنهاى عزيز، تبريك مىگويم كه در جبهههاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به اين ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامه خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 42
تاريخ: 8/4/60
تلگرام امام خمينى به آيت الله منتظرى به مناسبت شهادت حجت الاسلام محمد منتظرى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى منتظرى دامت بركاته
گرچه تمام شهيدان انقلاب و شهيدان عزيز و معظم يكشنبه شب، از برادران ما و شما بودند و ملت قدرشناس براى آنان به سوگ نشستند و دشمنان اسلام در شهادت آنان شاد و اسلام عزيز سرافراز است لكن از فرزند عزيز شما شناختى دارم كه بايد به شما با تربيت چنين فرزندى تبريك بگويم. او از وقتى كه خود را شناخت و در جامعه وارد شد، ارزشهاى اسلامى را نيز شناخت و با تعهد و انگيزه حساب شده وارد ميدان مبارزه عليه ستمگران گرديد. او با ديد وسيعى كه داشت، سعى در گسترش مكتب و پرورش اشخاص فداكار مىنمود. محمد شما و ما، خود را وقف هدف و براى پيشبرد آن سر از پا نمىشناخت. شما فرزندى فداكار و متعهد و متفكر و هدفدار تسليم جامعه كرديد و تقديم خداوند متعال. او فرزند اسلام و فرزند قرآن بود. او عمرى در زجرها و شكنجه ها و از آن بدتر، شكنجههاى روحى از طرف بدخواهان بسر برد. او به جوار خداوند متعال شتافت و با دوستان و برادران خود راه حق را طى كرد. خدايش رحمت كند و با مواليانش محشور فرمايد. از خداوند متعال براى جنابعالى و بازماندگان اين فرزند برومند اسلام صبر و اجر خواهانم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 51
تاريخ: 9/4/60
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت 72 شهيد بزرگ انقلاب اسلامى (فاجعه 7 تير)
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
ملتى كه براى اقامه عدل اسلامى و اجراى احكام قرآن مجيد و كوتاه كردن دست جنايتكاران ابرقدرت و زيستن با استقلال و آزادى قيام نموده است، خود را براى شهادت و شهيد دادن آماده نموده است و به خود باكى راه نمىدهد كه دست جنايت ابرقدرتها از آستين مشتى جنايتكار حرفهاى بيرون آيد و بهترين فرزندان راستين او را به شهادت رساند.
مگر شهادت ارثى نيست كه از مواليان ما كه حيات را عقيده و جهاد مىدانستند و در راه مكتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزيز خود از آن پاسدارى مىكردند به ملت شهيد پرور ما رسيده است؟ مگر عزت و شرف و ارزشهاى انسانى، گوهرهاى گرانبهائى نيستند كه اسلاف صالح اين مكتب، عمر خود و ياران خود را در راه حراست و نگهبانى از آن وقف نمودند؟
مگر ما پيروان پاكان سر باخته در راه هدف نيستيم كه از شهادت عزيزان خود به دل ترديدى راه دهيم؟ مگر دشمن قدرت آن دارد كه با جنايت خود مكارم و ارزشهاى انسانى شهيدان عزيز ما را از آنان سلب كند؟ مگر دشمنهاى فضيلت مىتوانند جز اين خرقه خاكى را از دوستان خدا و عاشقان حقيقت بگيرند؟
بگذار اين ددمنشان كه جز به من و ما هاى خود نمىانديشند و ياكلون كما تاكل الانعام . عاشقان راه حق را از بند طبيعت رهانده و به فضاى آزاد جوار معشوق برسانند.
ننگتان باد اى تفالههاى شيطان و عارتان باد اى خود فروختگان به جنايتكاران بين المللى كه در سوراخها خزيده و در مقابل ملتى كه در برابر ابرقدرتها برخاسته است، به خرابكارىهاى جاهلانه پرداختهايد.
عيب بزرگ شما و هوادارانتان آن است كه نه از اسلام و قدرت معنوى آن و نه از ملت مسلمان و انگيزه فداكارى او اطلاعى داريد. شما ملتى را كه براى سقوط رژيم پليد پهلوى و رها شدن از اسارت شيطان بزرگ دهها جوان عزيز خود را فدا كرد و با شجاعت بىمانند ايستاد و خم به ابرو نياورد، نشناختهايد. شما ملتى را كه معلولا نشان در تختهاى بيمارستانها آرزوى شهادت مىكنند و ياران را به شهادت دعوت مىكنند،نشناختهايد. شما كوردلان با آنكه ديدهايد با شهادت رساندن
صحيفه نور ج 15 صفحه 52
شخصيتهاى بزرگ صفوف فداكاران در راه اسلام فشردهتر و عزم آنان مصممتر شود، مىخواهيد با به شهادت رساندن عزيزان ما اين ملت فداكار را از صحنه بيرون كنيد. شما تا توانستيد به فرزندان اسلام چون شهيد بهشتى و شهداى عزيز مجلس و كابينه با حربه ناسزا و تهمتهاى ناجوانمردانه حمله كرديد كه آنها را از ملت جدا كنيد و اكنون كه آن حربه از كار افتاد و كوس رسوائى همهتان بر سربازارها زده شد، در سوراخها خزيده و دست به جناياتى ابلهانه زدهايد كه به خيال خام خود ملت شهيد پرور فداكار را با اين اعمال وحشيانه بترسانيد و نمىدانيد كه در قاموس شهادت واژه وحشت نيست. اكنون اسلام به اين شهيدان و شهيد پروران افتخار مىكند و با سرافرازى همه مردم را دعوت به پايدارى مىنمايد و ما مصمم هستيم كه روزى رخش ببينيم و اين جان كه از اوست تسليم وى كنيم.
ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بيگناه به عدد شهداى كربلا از دست داد. ملت ايران سرافراز است كه مردانى را به جامعه تقديم مىكند كه خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق گروهى را شهيد نمودند كه براى مشورت در مصالح كشور گرد هم آمده بودند. ملت عزيز! اين كوردلان مدعى مجاهدت براى خلق گروهى را از خلق گرفتند كه از خدمتگزاران فعال و صديق خلق بودند. گيرم كه شما با شهيد بهشتى كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمنى سرسختانه داشتيد، با بيش از 70 نفر بيگناه كه بسياريشان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمنى داشتيد؟ جز آنكه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صافكنان چپاولگران شرق و غرب مىباشيد. ما گرچه دوستان و عزيزان وفادارى را از دست داديم كه هر يك براى ملت ستمديده استوانه بسيار قوى پشتوانه ارزشمند بودند، ما گرچه برادران بسيار متعهدى را از دست داديم كه اشداء على الكفار رحماء بينهم بودند و براى ملت مظلوم و نهادهاى انقلابى سدى استوار و شجرهاى ثمر بخش به شمار مىرفتند، لكن سيل خروشان خلق و امواج شكننده ملت با اتحاد و اتكال به خداى بزرگ هر كمبودى را جبران خواهد كرد. ملت ايران با اعتماد به قدرت لايزال قادر متعال همچون دريايى مواج به پيش مىرود و در مقابل ابرقدرتها و تفالههاى آنان با صفى مرصوص ايستاده است و شما در ماندگان عاجز را كه در سوراخها خزيدهايد و نفسهاى آخر را مىكشيد به جهنم مىفرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه اين كشور و ملت است.
اينجانب بار ديگر اين ضايعه عظيم را به حضور بقيه الله ارواحنا له الفدا و ملتهاى مظلوم جهان و ملت رزمنده ايران تبريك و تسليت عرض مىكنم. من با بازماندگان شريف و عزيز اين شهدا در غم و سوگ شريك و رحمت واسعه خداوند رحمان را براى اين مظلومان و صبر و شكيبائى را براى بازماندگان محترم آنان از درگاه خداوند متعال خواستارم. رحمت خدا و درود بى پايان ملت بر شهداى انقلاب از 15 خرداد 42 تا 7 تير ماه 60 و سلام و تحيت بر مظلومان جهان و مظلومان ايران در طول تاريخ.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 44
تاريخ: 8/4/60
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم و اعضاى ستاد مركزى جهاد سازندگى
شهادت بهشتى در مقابل مظلوميت او ناچيز است
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان جهاد سازندگى تشريف دارند و من اميدوارم كه در اين جهاد سازندگى در ساير جهادات همه موفق و مويد باشند.البته اين پيشامد منتظره، البته اين پيشامد براى همه ملت ما ناگوار بود و يك اشخاصى كه براى خدمت خودشان را حاضر كرده بودند و خدمتگزار اين كشور بودند اشخاصى بودند كه آنقدرى كه من از آنها مىشناسم، از ابرار بودهاند، از اشخاص متعهد بودهاند كه در راس آنها مرحوم شهيد بهشتى است. ايشان را من بيست سال بيشتر مىشناختم، مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود و آنچه كه من راجع به ايشان متاثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود. مخالفين انقلاب، افرادى كه بيشتر متعهدند، موثرتر در انقلابند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار دادهاند. ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگى بود. تهمتها، تهمتهاى ناگوار به ايشان مىزدند. از آقاى بهشتى اينها مىخواستند يك موجود ستمكار ديكتاتور معرفى كنند، در صورتى كه من بيش از بيست سال ايشان را مىشناختم و بر خلاف آنچه اين بىانصافها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و مرگ بر بهشتى گفتند، من او را يك فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدين، علاقهمند به ملت، علاقهمند به اسلام و به درد بخور براى جامعه خودمان ميدانستم و شما گمان نكنيد كه اين آقايان كه وارد شدند در اين شغلهاى دولتى، اينها يك اشخاصى بودند يا هستند كه راهى براى استفاده جز اين مقام ندارند. اينها هر كدام اشخاص متعهدى بودند كه در پيش مردم مقام داشتند، در پيش روحانيت مقام بزرگ داشتند و اينطور نبود كه وا خورده باشند كه بخواهند بيايند اينجاانحصار طلب باشند. خدا انصاف بدهد به آنهائى كه انحصارطلب بودند و مىخواستند بهشتى و خامنهاى و رفسنجانى و امثال اينها را از صحنه خارج كنند. اينها رفتند به آقاى بهشتى و اين جمعى كه در اين واقعه، در اين واقعه فجيع به دست عمال امريكا و به دست اشخاصى كه كسى شناخت آنها را خوانده باشد مىداند كه به هيچ يك از اصول اسلامى اعتقاد نداشتند، به دست اينها شهيد شدند و به درگاه خدا شتافتند. و نحن انشاءالله بهم لا حقون .
صحيفه نور ج 15 صفحه 45
از صدر اسلام تاكنون دو خط بوده است، يك خط اشخاص راحت طلب و يك خطى كه ترسيمش را انبيا كردهاند
از صدر اسلام تاكنون دو طريقه، دو خط بوده است: يك خط، خط اشخاص راحت طلب كه تمام همشان به اين است كه يك طعمهاى پيدا بكنند و بخورند و بخوابند، و عبادت خدا هم آنهائى كه مسلمان بودند، مىكردند، اما مقدم بر هر چيزى در نظر آنها راحت طلبى بود. در صدر اسلام از اين اشخاص بودند. وقتى كه حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه مىخواستند مسافرت كنند به اين سفر عظيم، بعضى از اينها نصيحت مىكردند كه براى چه شما اينجا هستيد، مامونيد و حاصل بنشينيد و بخوريد و بخوابيد و از همانها بعضى قماشها بودند كه اشكال هم مىكردند كه يك قدرت بزرگى را در مقابلش چرا يك عده كمى قيام مىكنند. اين در طول تاريخ تا حالا بوده است، از اول نهضت اسلامى ما شاهد اشخاصى كه به اين وضع بودهاند، راحت را بر هر چيزى مقدم مىداشتهاند، تكليف را اين مىدانستند كه نمازى بخوانند و روزهاى بگيرند و بنشينند در منزلشان ذكرى بگويند و فكرى بكنند و اگر چنانچه يك اشخاص انحرافى هم باشند غيبت بكنند، بروند عبادتشان را بكنند و بنشينند و در مجالسشان غيبت بكنند، تهمت بزنند. اين يك راهى بود كه يك دستهاى از مردم داشتند كه تمام آمال آنها اين بود كه آدم اينجا چند روزى كه هست، خوب استراحت بكند، بنشيند در خانهاش عبادت بكند. اسلام را خلاصه كرده بودند در عبادات، مثلا نماز و روزه و امثال اينها، براى اسلام هم غير از اين، خيلى، نه اطلاعات صحيح داشتند و نه ارزشى قائل بودند، همان بايد در منزلها بنشينند و نگاه كنند و به ديگران اشكال كنند. در آنوقتى كه اول نهضت بود، يك شخص سرشناس از اين اشخاص گفته بود كه ايرانىها ديوانه شدهاند. قيام در مقابل محمدرضا را و ايستادگى در مقابل ظلم را، با تعبير ديوانگى، يكى از اشخاص سرشناس معرفى كردند. آن كاسب يا تاجرى كه در منزل او بود و از او شنيد اين را، گفته بود كه آقا بعضى از اينها مردم كذا و كذا هستند و اينها بعضىشان هم شهيد شدهاند. آن آقاى سرشناس گفته بود اين از خريتشان بوده است آدم كه نمىرود در توى خيابان مقابل مسلسل بايستد. و همان آقاى سرشناس پروندهاش از ساواك بيرون آمده و آنوقتى كه جوانهاى ما در خيابانها كشته مىشدند، انگشتر براى سلامت محمدرضا فرستاده بود. يك دسته اينطور بود كه حضرت امير سلام الله عليه از اينها تعبير مىكند كه اينها همشان علفشان است مثل حيواناتى كه همشان اين است كه شكمش سير بشود، شهواتش را بر همه چيز مقدم مىدارد، نماز هم مىخواند و روزه هم مىگيرد و عبادات شرعى را هم بجا مىآورد، لكن اينطور است وضع تفكر كه انسان نبايد خودش را در معرض يك خطرى، در معرض يك چيزى قرار بدهد و اين كارى كه اين ملت شريف اسلام كردند، اين كار يك كار جنون آميز بوده است. يك دسته ديگر هم انبيا بودهاند و اولياء بزرگ، آنها هم يك مكتبى بود و يك خطى بود، تمام عمرشان را صرف مىكردند در اينكه با ظلمها و با چيزهائى كه در ممالك دنيا واقع مىشود، همشان را اينها صرف مىكردند در مقابله با اينها. كسى كه تاريخ انبيا را ديده باشد و تاريخ اسلام را ديده باشد و تاريخ زندگى حضرت رسول سلام الله عليه را و ائمه اطهار و
صحيفه نور ج 15 صفحه 46
اصحاب رسول الله را ديده باشد مىبيند كه اينها از اولى كه وارد شدند در ميدان و به حد بلوغ رسيدند و رسول اكرم از اولى كه آن رسالت به او محول شد تا آنوقتى كه در بستر مرگ خوابيده بود يا شهادت، بين اين بستر و آن بعثت، تمام فعاليت بوده است، جنگ بوده، دفاع بوده و كسى كه زندگى امير المومنين سلام الله عليه را مشاهده كند نيز همين طور بوده، جهاد در راه خدا و جهاد در راه احكام خدا بوده است و ساير ائمه عليهم السلام، البته آن كه از همه بارزتر و معروفتر است سيدالشهدا سلام الله عليه است. اگر وضع تفكر سيدالشهدا سلام الله عليه مثل بعض مقدسين زمان خودش بود، آنها طرحشان اين بود كه بماند همان در جوار حضرت رسول سلام الله عليه و عبادت كند، اگر وضع تفكر مولا هم اينطور بود كربلائى پيش نمىآمد، يك راحت طلبى بود و كناره گيرى از جامعه و دعا و ذكر بود، لكن وضع تفكر جور ديگرى بود. اگر چنانچه ائمه ما عليهم السلام سازش مىكردند با اهل ظلم و ستم، احتراماتشان بسيار زياد بود، خلفا حاضر بودند كه آنها را هر جور احترام مىخواهند بكنند كه آنها دست از دعوتشان بردارند. حضرت موسى بن جعفر همين طور من باب اتفاق نبود كه چندين سال در حبس بسر برد، و تبعيد بعض ائمه و احضار از مدينه، بردنشان به محل خليفه همچو نبود كه اينها يك مردم عادى باشند كه همين بنشينند و درسى بخوانند و درسى بگويند و مطالعهاى بكنند و عبادت خدا را بكنند و در جوار رسول خدا عبادت كنند. اگر طرز افكار آنها هم اين بود، اين مذهب، اين مذهبى كه در مقابل ظلم در طول تاريخ واقع شده است نبود. اين دو رشته، از اول خلقت تا حالا بوده است. رشته تعهد به اسلام و ايستادگى در مقابل ظلم و ستم و ديكتاتورى و قدرتهاى شيطانى، و سازش. من در طول اين نهضت اشخاصى را، بسيار هم مردم نمازخوان و ملا و معتبر و اينها، لكن در همان يورش اول كه سازمان امنيت برد و يك دستهاى را اذيت كرد و زد، راحت طلبى را برداشتند و انتخاب كردند و كنار نشستند و حالا يا ساكت كنار نشستند يا بعضى هم ساكت نشدند و كنار نشستند يعنى موافقت كردند با دستگاه. اين دسته اى كه خودشان را از اول مهيا كردند براى مقابله، مقابله با ظلم، اين دسته از اول توجه به اين معنا داشتند كه اين مقابله زحمت دارد، اين مقابله شهادت دارد، اين مقابله حبس دارد. اينها در حبس هم بعضىشان رفتند و آن زجرها را مىكشيدند، قدمشان كه از حبس بيرون مىآمد مىرفتند سراغ باز مقابله، براى اينكه اين يك مكتبى بود و يك خطى بود، خطى كه ترسيمش را انبيا از صدر عالم كردهاند، آن انبيائى كه در آتش سوزاندند آنها را و اره كردند آنها را و آنها اگر مىخواستند كه آن خط خودشان را منحرف كنند، خيلى هم محترم بودند. اين آقايانى كه در اين مسائل وارد بودند متوجه اين معنا بودند كه در زمان محمدرضا معلوم بود كه هر كس هر عملى بكند، هر حرفى بزند، اين در حبس است و در شكنجه است و در كذا، لكن اينها حبس را مىرفتند، شكنجه را ميديدند، بيرون مىآمدند و باز همان پست را اداره مىكردند.
با ترور شخصيتها، ملت از صحنه خارج نمىشود
ما نبايد تصور اين را بكنيم كه اين ابرقدرتها از ما دست برداشتهاند. ملتى كه مىخواهد زنده
صحيفه نور ج 15 صفحه 47
باشد و مىخواهد مستقل باشد و نوكر نباشد، وابسته نباشد و مىخواهد آزاد باشد و تحت سلطهنباشد، اين ملت بايد مهياباشد براى همه چيز.اگرراحت طلبى را مىخواهد ملت، اززمان محمد رضابهتر از همه اين بود كه ظهر بيايند نمازبخوانند با امام جماعتشان، امام جماعت برود سراغ كارش و شما برويد سراغ كسبتان، راحت طلبى اين را اقتضا مىكرد، حالا هم باز همان رژيم بود و همان بساط بود و شما هم نانتان را مىخورديد و آبتان را مىخورديد و شميرانتان را هم مىرفتيد و كارهاى عادىتان را انجام مىداديد، لكن تكليف هم اين است؟ در مقابل خدا هم مىشود انسان عذر بيخودى بتراشد؟ فرضا كه حالا كسى عذر تراشيد به اينكه، خوب، ما ديديم كه وقتى وارد بوديم در اين امور، از همه اطراف كشورهاى وابسته به امريكا و شوروى و افراد وابسته به اينها از داخل و خارج مزاحمت ايجاد مىكنند، مىكشند افراد را، بمب مىگذارند و چه مىكنند، هجوم ميكنند و وارد كشور مىشوند، خوب، تكليف چيست؟ تكليف اين است كه حالا ما رها كنيم آن طريقه اسلام را و آن طريقه انبيا را و راحت طلبى را انتخاب كنيم و چند روز ادامه زندگى حيوانى بدهيم؟! با حيوانات فرق نداشته باشيم؟! حيوانات هم ان من شيئى الا يسبح بحمد ربك آنها هم ذكر و تسبيح دارند، لكن همشان علفشان است، انسان هم بايد اينطورى باشد كه همش اين علفش باشد و هر چه ذلت و خوارى است تن به آن بدهد براى اينكه چند روز زندگى مرفه بكند؟! اين زندگىاى است كه بعضى انتخاب كردهاند براى خودشان و آنوقت اين جوانهاى ما كه در جبهه و پشت جبهه مشغول به فعاليت هستند و اين جهاد سازندگى كه شما آقايان از اعضاى آن هستيد، روز و شب خودتان را براى اين ملت ضرف مىكنيد، آنها كنار بنشينند و بگويند كه اينها مجنون شدهاند! كنار بنشينند و اعلاميه بدهند، روشنفكرشان اعلاميه دهد، روشنفكرشان صحبت كند و محكوم كند. خوب، در مقابل رفقاى خودشان البته مىنشينند و حرفهائى مىزنند، براى خودشان هم تكليف شرعى معين مىكنند، اما در مقابل خدا هم مىشود انسان تكليف شرعى درست كند؟! خدا را هم مىشود اغفال كرد نعوذ بالله؟! فرضا ما و شما را اغفال كنند، اين جناياتى كه الان، امروز در كشور ما واقع مىشود، اين جنايات را صحه بر آن مىگذارند يا مخالف هستند؟ اگر صحه مىگذارند و امثال اينهائى كه شهيد شدند، آنها مستحق مىدانند از براى قتل و از براى شهادت، پيش ما فرضا گفتند كه فلان آدم، آدم فاسدى بود و بايد از بين برود اما پيش خدا هم مىشود اينطور صحبت كرد؟ اينهائى كه خدا را قبول دارند و اينها را محكوم نمىكنند، جواب خدا را چه مىدهند؟ و آنهائى كه نشستهاند در كمين و اين جوانها و كودكهاى ما را بازى مىدهند و مىفرستند در خيابانها به خرابكارى يا بازى ميدهند و يك بمب دستشان ميدهند، يك دختر، يك پسر بمب را دستش مىدهند برو بگذار كجا، اينهائى كه در آن كنارها نشستهاند، انسانند اينها؟ يا سبعهائى هستند كه خودشان جرات بيرون آمدن نمىكنند و اطفال مردم را مىفرستند و خرابكارى مىكنند. اينها گمان مىكنند كه ملت ما براى خاطر فلان شخص و فلان شخص قيام كرده است. شما كارى بكنيد كه پيغمبر اسلام را از صحنه خارج كنيد، شما كارى بكنيد كه خدا را از صحنه خارج كنيد، شما كارى بكنيد كه اولياء عظام خدا را از صحنه خارج كنيد، شما كارى بكنيد كه مذهب تشيع را از
صحيفه نور ج 15 صفحه 48
صحنه خارج كنيد و الا مذهب تشيع و مذاهب اسلامى اين مسائل را ديدهاند، مذهب خون و شمشير است مذهب تشيع و اين تا آخر هست، منتها يك وقت وسائل فراهم نبوده براى بعضىها، لكن درصدد بودند كه بشود و يك وقت هم وسايل فراهم شد و شد. حالائى كه همچو قيام مردانه بزرگى رخ داده است و اينطور ملت ما براى همه چيز ايستاده است، حالا شما مىتوانيد با يك بمب و با كشتن يك شخصيت ولو هر چه شخصيت بزرگى باشد، مىتوانيد ملت را هم از صحنه خارج كنيد؟ يا اينكه ملت فريادش بيشتر مىشود و مشتش گره بيشتر پيدا مىكند و عزمش جزمتر مىشود. شما بايد اين الله اكبرها را از مردم بگيريد، چند نفر عزيز كه بسيار خاطرشان عزيز است، گرفتن از ملت، ملت را عقب نمىنشاند، صفها فشردهتر مىشود، فريادها بيشتر مىشود و مشتها گرهش محكمتر مىشود. شما نمىتوانيد با ترور بعضى شخصيتها، با بمب گذاشتن در بعضى جاها، هر جا باشد، نمىتوانيد اين ملت را از صحنه خارج كنيد، اين ملت سرتاسر كشور الان در صحنه است، الان در تمام كشور در صحنه مردم موجودند وبا مشتهاى گره كرده ايستادهاند در مقابل شما. ملتى كه جوانش هر دو پايش را از دست داده و او را خواباندند و آوردند پيش من معذلك مىگويد كه دعا كنيد كه من شهيد بشوم، ملتى كه مادر شهيد مىآيد و مىگويد من اولاد ديگرى هم دارم و براى شهادت حاضرم بدهم، ملتى كه جوانهاى او در جبههها نماز شب مىخواند و جهاد فى سبيلالله مىكند و اين جهاد را براى خودش فخر مىداند و زندگى ننگين فرصت طلبى و راحت طلبى را به كنار زده است و شب و روز خودش را در سنگر با آن هواى گرم و با آن بى آبى و با آن شدت مىگذراند و پيشروى مىكند، با كشتن من و امثال من كنار ميرود اين ملت؟ اشتباه داريد شماها، شمائى كه دعوت مىكنيد به ايستادن در مقابل مردم، در مقابل اين ملت مىخواهد كسى بايستد؟ اينهائى كه دم از خلق مىزنند و دم از شجاعت مىزنند ودم از جنگجوئى مىزنند، چطور در كنار خانهها خزيدهاند و بچهها را وادار مىكنند كه بروند بمب بگذارند؟ اين كار ابلهانه براى چيست؟ براى اين است كه شما خيال مىكنيد كه حالا كه اين كار را كرديد ديگر ملت ما همه كنار مىروند و صحنه را مىگذارند براى شما؟ اين اشتباه است. دو روز پيش از اين كه سران ارتش اينجا بودند، با كمال جديت از من مىخواستند كه به اين اشخاصى كه براى صلح رفت و آمد مىكنند، بگوئيد نيايند اينجا، ما رها نخواهيم كرد، ما مثل حسين در جنگ وارد شديم و مثل حسين بايد به شهادت برسيم. من كرارا به اين مادرها و پدرها و به اين جوانهاى گول خورده نصيحت كردم كه اولادهاى خودتان را نصيحت كنيد، اولادهاى خودتان را باز داريد از اينكه آلت دست جنايت جنايتكاران بشوند و به اين جوانهاى گول خورده مكرر گفتم كه شما طرز فكر اين بزرگترها را به اصطلاح و اين سران را مشاهده كنيد، اين سران فاسد هيچ كدام در صحنه نيستند، همه در زير، در كنج خانهها و در زير زمينها هستند و شما را آلت قرار دادند كه شما برويد و خون مردم را بريزيد و خون خودتان ريخته بشود، صحنه براى آنها درست بشود كه آنها بيايند بيرون صحنه را براى امريكا درست كنند. بيدار بشويد يك قدرى، اين تلاشهاى احمقانهاى كه اينها مىكنند خيال مىكنند كه به مجرد اينكه اين افراد لايق را بردند از بين، ملت ما ديگر ميرود كنار. در ملت ما افراد لايق هست و مىآيد
صحيفه نور ج 15 صفحه 49
جاى آنها، آنها براى همين شهادت وارد شده بودند در جبهه، در اين صحنهها و ملت ما هم براى شهادت وارد شده است در صحنه. اگر بنا بود كه به مجرد اينكه يك امرى واقع مىشد ناگوار، ما كنار مىرفتيم و ملت كنار مىرفت، اين از اول نمىآمد در صحنه. ملتى كه بچه چندسالهاش با موتور سيلكت مىزند به تانك وزير تانك مىرود، اين به كشته شدن يك نفر يا دو نفر يا صد نفر يا هزار نفر كنار مىنشيند؟!اينها بايد به عدد افراد اين ملت، به عدد افراد جوان و رزمنده اين ملت بمب تهيه كنند، والا يك بمبى دزدكى زير يك منزل گذاشتن و يك نفر، چند نفر ابرار را، چند نفر اشخاص متعهد به اسلام را، فداكار را از بين بردن كه ملت را از بين نمىبرد. ملت يك درياى بزرگى است و اين درياى بزرگ هست و به جاى اشخاصى كه از صحنه آنها با شهادت بيرون مىروند و جنايتكاران آنها را از صحنه بيرون مىكنند، به جاى آنها باز افراد مىآيند و اين سير خروشان هست تا اينكه امريكا را و ساير كشورهائى كه مىخواهند ما را طعمه كنند، قطع طمع همه آنها را بكنند. ما به اينطور كارهاى بچگانه، كارهائى كه معلوم است از روى ضعف پيش آمده، كارهائى كه معلوم است كه نفسهاى آخر را دارند مىكشند، از صحنه خارج نمىشويم ما. ما اگر آمده بوديم براى اينكه يك زندگى مرفهى بكنيم، بله، وقتى مىديديم كه يك كسى را يا چند كس را كشتند، ترور كردند، خوب، راحت طلبى اين بود كه ديگر نيائيم و شما، صدها نفر شما را، چندين هزار افراد شما را محمدرضا در خيابانها كشت و شما از صحنه خارج نشديد، الان هم در صحنههاى جنگ هر روز برادران ما، برادران متعهد ما، برادرانى كه ما بايد از آنها در اين امور عبرت بگيريم، اين برادران كشته مىشوند و جاى آنها را يك صف ديگر مىگيرد. شما اشتباه داريد، احمقانه عمل مىكنيد. يك روز مىگوئيد كه بحث آزاد، وقتى بحث آزاد پيش مىآيد نمىآئيد، فرار مىكنيد، يك روز مىگوئيد كه اجازه بدهيد ما بيائيم در راديو و تلويزيون چه بكنيم، اجازه هم بهتان بدهند نمىآئيد، يك روز هم مىگوئيد كه ما براى خلق ميخواهيم زحمت بكشيم، خرمنهاى مردم را آتش مىزنيد براى خلق، كارخانهها را از بين مىبريد براى خلق، اين خلق را مىريزيد در خيابانها و سر مىبريد براى خلق، اين خلقى كه شما براى او اين كار را مىكنيد كيست؟ - اين خلقى كه زندگى اين مردم را شما ميخواهيد به هم بزنيد، اگر بتوانيد. اين خلقى كه براى او عمل مىكنيد، خوب، جز اين جمعيت ايران است ؟شما اين جمعيت ايران را داريد در مقابلش ايستاديد، شما دعوت مىكنيد در مقابل اين جمعيت، مردم بايستند، مردم در مقابل خودشان بايستند، يا شما گنهكارها را دعوت مىكنيد و شما مفسدين را دعوت مىكنيد براى مقابله، وقتى مقابله نمىتوانند بكنند مىروند كنار و هى بمب مىگذارند يك جائى، اين دليل بر اين است كه شما مرد جنگ نيستيد و ادعا مىكنيد، مرد بحث آزاد نيستيد و ادعايش را مىكنيد، در كتاب خودتان از اسلام هيچ خبرى نيست و همه اصول اسلام را تاويل مىكنيد به همين دنيا، همه چيز را بر مىگردانيد و ادعاى اسلام مىكنيد. اين اسلامى كه شما مىگوئيد چيست؟ مگر ملت ما از شماها ديگر مىتوانند بازى بخورند؟ اينهائى كه هم حبسى شما بودند، آنقدر جنايات از شما سراغ دارند كه اگر يك وقت فرصت پيدا كنند و بيايند در راديو و تلويزيون بگويند، مىفهميد شما كه اينها چى بودند و چه جانورهائى هستند و بودند.
صحيفه نور ج 15 صفحه 50
ملت ما، همه پاسدار اسلام هستند، بايد همه مراقب باشند
ما باز از خوف اينكه يك دسته جوان بازيخورده در بين اينها باشد و هست، از خوف اين نمىتوانيم يك شدت عملى به خرج بدهيم، ولى ملت ما بايد چشمهايش را باز كند و رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرد.شما ننشينيد حالا كه براى شما فقط پاسدارها عمل كنند. شما همه پاسدار اسلاميد، ملت ما همه پاسدار اسلام هستند، بايد همه مراقب باشند همسايههاى خودشان را هر خانهاى تحت نظر بگيرد، رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرد، اگر ديد يك مسالهاى در آنجا محتمل است باشد، ولو احتمال بدهد، بايد اطلاع بدهد به مراكزى كه در نزديك آنجاست. كم توجه نباشد به اين مسائل، سست نباشد در اين مسائل. پيغمبر اسلام تا آنوقتى كه در بستر مرگ خوابيده بود جيشش را فرستاده بود و بيرون مدينه تجهيز كرده بود براى مقابله با كفار. آنهائى كه اسلام را خلاصه ند در اينكه بخورند و يك نمازى بخوانند و يك روزهاى بگيرند و در گرفتارى اين ملت، در گرفتارى اين جامعه دخالت نكنند، به حسب روايت رسول اكرم اينها مسلم نيستند، كسى كه اهتمام به امور مسلمين ندارند. در صحنه خودشان نيستند، آنهائى كه در صحنه هستند آنها را انتقاد مىكنند. مراجعه كنند اشخاص، گروهها به قلب خودشان ببينند كه اين كارى كه در تازگى واقع شد و اينهمه جوان ما و اشخاص برومند ما به شهادت رسيد، آيا اينها در قلبشان احساس خشنودى مىكنند؟ و من مىدانم يك عدهاى اينطورند و من يك كلمه به برادران دادگاه و كسانى كه رئيس زندان هستند و اشخاصى كه زندانبان هستند مىگويم و آن اينكه اينطور نباشد كه يك جنايتى وقتى واقع شد اينها آرامش خودشان را از دست بدهند و خداى نخواسته با زندانيانى كه الان هستند، ولو اين زندانيان از همين گروههاى فاسد باشند، با خشونت غير اسلامى عمل كنند. با آرامش و با احترام عمل كنند، لكن دادگاهها احكام را با دقت بررسى كنند و پروندهها را بررسى كنند و آنها را بر محكمهها بنشانند و از آنها استفسار كنند و با قاطعيت هر چه بايد بكنند، عمل كنند، لكن اينطور نباشد كه حالا از باب اينكه يك دستهاى از ما بوسيله همين گروهها از بين رفته، حالا ما در حبس با اشخاصى كه محبوس هستند، خداى نخواسته به خلاف موازين اسلام عمل كنند و من مىدانم نمىكنند، گر چه آنهائى كه بايد به شما تهمت بزنند تهمت رامىزنند. آنها كارهاى اينها كه در خيابانها كردند و مردم را آنطور، بيگناهها را آنطور كشتند، آنها را توجيه مىكنند و محكوم نمىكنند، لكن اين مصيبتهائى كه بر جامعه ما وارد مىشود - براى او - هيچ ابدا تفاوتى برايشان نمىكند، اگر نگويند كه (آنها در خلوت مىگويند) خوب شد كه اينها را كشتند.
خداوند انشاء الله همه ما را اصلاح كند، هواهاى نفسانيه ما را سركوب كند، ما را و ملت ما را مصممتر كند، همه در صحنه حاضر باشند لكن آرامش را حفظ كنند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:36 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 53
تاريخ: 10/4/60
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون تهران
شهادت بهشتى و يارانش يك واقعه و ثلمه بزرگى بر اسلام و مسلمين بود
بسم الله الرحمن الرحيم
من هم در نوبت خودم به جامعه روحانيت و ملت ايران و به مسلمين جهان و به مستضعفين تمام عالم هم تهنيت و هم تسليت عرض مىكنم، تسليت براى اينكه ما در جبههها از پانزده خرداد تاكنون بسيارى از جوانان و متدينين، زنها، مردها، از دست داديم. و اين يك واقعه بزرگى و ثلمه بزرگى بر اسلام و مسلمين بود خصوصا اين جنايت اخيرى كه واقع شد و دست آمريكا از آستين اين خائنها بيرون آمد و يك همچو جنايتى به مسلمين وارد كردند و كسانى كه جز به مصلحت مسلمين انديشه نمىكردند و از وكلاى مجلس و از دولت وزرايى كه بسيار ارزشمند بودند، وكلايى كه ارزشمند بودند و از قوه قضائيه هم مثل آقاى بهشتى كه از اول شكل گرفتن جمهورى اسلامى مورد هدف بود، شما شاهد بوديد كه تمام اين ارگانهاى اسلامى مورد هدف بودند، مجلس مورد هدف بود. مجلس خبرگان وقتى كه ديدند بسيارى از آنها يا اكثر از آنها از علما هستند مورد هدف واقع شد. مجلس شورا وقتى ديدند كه اكثريت آنها اشخاص متعهد و بسيارى از آنها از علما هستند مورد هدف واقع شد. قوه قضائيه وقتى ديدند به دست اشخاص دانشمند متعهد فعال واقع شد مورد هدف واقع شدند. اين يك جريانى بود و هست، الان ما بسيارى از دوستانمان و علاقه مندان به اسلام را از دست داديم، لكن من به ملت ايران تهنيت عرض مىكنم كه چنين فرزندانى را تحويل جامعه داد و در پيشگاه خداى تبارك و تعالى فرستاد و باز هم ايستاده است و خم به ابرو نياورده است.
ما هر روز در جبههها فرزندان بسيار عزيزى كه براى حفظ اين كشور و حفظ اين جمهورى اسلامى كوشش مىكنند و به دفاع از كشور اسلامى قائم هستند و شب و روز خودشان را نمىشناسند، و ارتش دلاور ايران و سپاه پاسداران عزيز و بسيج عمومى و عشاير كشورمان و اهالى عزيز آن سامان تمام مجهز هستند و ايستاده اند و ابدا راجع به اين مسائلى كه در پشت جبهه واقع مىشود يا در خود جبهه واقع مىشود اهميتى به آن نمىدهند كه دست از كارشان بردارند، همه منسجمتر مىشوند، قويتر مىشوند و همه مستعد اين هستند كه اين كاروان را به آخر برسانند و اين درخت ثمر بخش اسلام را به ثمره خودش برسانند. البته يك ملتى كه يك ملتى كه مىخواهد در مقابل همه قدرتها بايستد، نمىخواهد سازش كند با بلوك غرب و نمىخواهد سازش كند با بلوك شرق و لاشرقيه و غربيه
صحيفه نور ج 15 صفحه 54
مىخواهد باقى بماند، مىخواهد صراط مستقيم انساينت و اسلاميت را پيش بگيرد، بايد مهيا بشود از براى اينكه همه پيشامدهائى كه پيش آمده است و خواهد پيش آمد، ما نبايد گمان بكنيم كه پيشامدها تمام شد. ما دست اين ابرقدرتها را از مخازن خودمان و تسلط شان را از كشور خودمان كوتاه كرديم و آنها ساكت نمىنشينند، و ما بايد توجه داشته باشيم و با كمال قدرت اتكال به يك قدرت غير متناهى و آن قدرت الهى است. وقتى كه ما پشتوانه مان قدرت الهى هست و پشتوانه مان اسلام است و مقصدمان حق است، براى چى در اين مصائب سست بشويم. وقتى كه ما راه خودمان را يافتيم، ملت راه خودش را يافته است و آن راه را دارد باكمال جديت و قدرت تعقيب مىكند، البته راه حق دشوارىها دارد، راه حق ناگوارىها دارد، لكن آن كه اهل حق است و راه حق را مىخواهد برود آن نبايد هيچ تصور اين را بكند كه كوچكترين سستى را به خودش راه بدهد و بايد با كمال قدرت به پيش برود، براى اينكه جمعيتى كه شهيد شدن را افتخار خودشان مىدانند و جمعيتى كه در جبههها شهيد مىشوند و در وصيتهاشان آنطور قوى هستند و جمعيتهائى كه در طول اين چند سال اخير در خيابانها ريختند و مساجد را سنگر قرار دادند و جماعات را مجهز كردند و مردم را بسيج كردند و از هيچ تانك و مسلسلى نترسيدند، در صورتى كه آنوقت همه قدرتها، قدرتهاى شيطانى در صحنه بودند و موجود ،امروز كه همه قدرتها از صحنه بيرون رفتند، لكن بعض پيوندهاى ناصالح ماندهاند و اينها زيرزمينى و مخفيانه كار مىكنند، اين ديگر خوفى ندارد. خوف اصلش براى ملتى كه براى مقصد كار ميكنند ،مجهزند كه تكليف شرعى را عمل كنند، وقتى كه اسلام امروز در دست ما امانت است، امانتى است كه از دست رسول الله ما اخذ كرديم و لازم است كه او را حفظ كنيم و به اين امانت خيانت نكنيم، وقتى كه ما همچو امانت دارى هستيم، تكليف همه ماست كه ادا كنيم اين امانت را و سالم و قوى به نسلهاى آخر ديگر تحويل بدهيم. ما براى چه نگرانى داشته باشيم، مائى كه به تكليف خودمان داريم عمل مىكنيم. نگرانى آن بايد داشته باشد كه برخلاف مسير حق است. آن بايد نگرانى داشته باشد كه اگر چنانچه كشته بشود، به عقيده خودش اين است كه نابود شده است و به عقيده ما اين است كه به جهنم رفته است. ما چرا نگرانى داشته باشيم ؟ما كه اگر شهيد بشويم قيد و بند دنيا را از روح برداشتيم و به ملكوت اعلى و به وجوار حق تعالى رسيديم، چرا نگران باشيم؟ مگر مردن هم نگرانى دارد؟ مگر شهادت هم نگرانى دارد؟ ما دوستانمان كه شهيد شدند در جوار رحمت حق هستند، چرا براى اينها دلتنگ باشيم ؟دلتنگ باشيم كه از ديار قيد و بندى خارج شدند و به يك فضاى وسيع و در تحت رحمت حق تعالى واقع شدند؟ البته ما ناراحت هستيم از اينكه اينها كه از اينها استفاده مىكرديم براى اسلام و اينها بازوهائى بودند براى اسلام لكن ملت ما 35 ميليون است كه اين تفالهها، اينها يك چند صد هزار نفرى فرض كنيد، فرض كنيد باشند، 35 ميليون مصممند، 35 ميليون جمعيتى هستند كه مادرها بچههايشان را شهيد مىكنند و مىآيند اينجا به من مىگويند كه دعا كنيد، بعضى بچههاى ديگر هم دارم. پيرمرد مىآيد مىگويد بچهام شهيد شده است و گريه مىكند مىگويد نمىگذارند من بروم جبهه، يك همچو ملتى كه نگرانى ديگر ندارد.
صحيفه نور ج 15 صفحه 55
اسلام از همه چيز عزيزتر است
ماها تابع و پيروان آن مردانى هستيم كه به حسب روايت، به حسب تاريخ، هر چه روز عاشورا سيدالشهدا سلام الله عليه به شهادت نزديكتر مىشد افروختهتر مىشد. جوانان او مسابقه مىكردند براى اينكه شهيد بشوند، همه هم مىدانستند كه بعد از چند ساعت ديگر شهيدند. مسابقه مىكردند آنها، براى اينكه آنها فهميدند كجا مىروند، آنها مىفهميدند براى چه آمدند. آگاه بودند كه ما آمديم اداى وظيفه خدائى را بكنيم، آمديم اسلام را حفظ بكنيم، اسلام از همه چيز عزيزتر است. پيغمبر اسلام و تمام ذريه او و تمام پيروان او، اينها همه دنبال اين بودند كه اسلام را نگهش دارند. اسلام امانت خداست. امانتى است از جانب خدا. پيغمبر اسلام مكلف است كه اين امانت را حفظ كند و از روزى كه اين امانت را به دست او دادند تا روزى كه رحلت فرمودند، در تمام اوقات دنبال همين مقصد بودند و هيچ روزى و هيچ آنى يك سستى نعوذبالله به خودش راه نمىداد. اولياء ما هم همه اينطور بودند، پيروان پيغمبر بايد اينجور باشند. ما كه ادعا داريم پيرو هستيم، ما كه ادعا داريم كه دنباله رو اوليا و انبيا هستيم ما هم بايد اينطور باشيم. با لفظ كه نمىشود بايد با قوت پيش برويم و با قوت با دشمن مقابله كنيم. دشمن ضعيف است، دشمن ضعيف شد، كارهائى است كه كارهائى است كه ديگر اشخاصى نمىتوانند در صحنه وارد بكنند انجام ميدهند، ضعيف شدند اينها،ملت ايران قوى باشد و قوى هست، مصمم باشد و مصمم هست و به پيش برود و به پيش مىرود و اين اسلام را به همه عالم عرضه مىكند و افتخار براى ملت ايران است كه از اينجا شروع به اين مساله مىشود. از ايران اين نداى الهى و اين نداى پيغمبر اكرم به همه جا خواهد رفت. و ما مصمميم و ما همه فداى اسلام بايد بشويم. عمده اين است كه ما حال چه بكنيم، تكليف چى هست، آنها تكليف خودشان را عمل كردند و به شهادت رسيدند. خدا همه را رحمت كند انشاءالله. ما كه هستيم تكليفمان چى هست؟ در اين وقتى كه ما واقع شديم و همه قدرتهاى خارجى مخالف ما هستند و در داخل هم مىبينيد كه اين انگلها هستند و خزيدهاند در سوراخها، لكن خرابكارى مىكنند، الان وظيفه مان چى است،ما وظايف زيادى داريم و شما آقايان علما و اهل علم در سرتاسر كشور وظايفتان بيشتر است، مسئوليتتان بيشتر است، مسئوليتتان بيشتر است براى اينكه شما وضعتان و مشى تان نمايشگر اين است كه ما نماينده انبيا هستيم، شما اشتغالتان و لباستان همه حكايت از اين مىكند كه اين جمعيت نماينده اسلام هستند. كسى كه نماينده اسلام است وظيفهاش بسيار خطير است. همه قشرها در هر جا هستند وظيفهشان بسيار است، لكن در بين همه، شما وظيفهتان بيشتر است. ماها وظيفهمان بيشتر است، ماها اگر چنانچه خداى نخواسته يك خطايى، يك اشتباهى بكنيم، اين پاى نماينده پيغمبر اكرم و اسلام حساب مىشود، آبروى اسلام به دست شماست. روحانيينى كه در قوه قضائيه و مشغول قضاوت هستند، يا مشغول يك كار ديگرى هستند، اينها وظيفه شان زيادتر از ديگران است. اگر خداى نخواسته يك قضاوتى بر خلاف حق واقع بشود ولو اشتباها، اين منعكس مىشود كه اينها دارند خرابكارى مىكنند.
صحيفه نور ج 15 صفحه 56
مساجد سنگرهاى اسلام و محراب محل حرب است
شما مىبينيد كه از اول يك جريانى در كار بود كه شماها را از ملت منعزل كند و لااقل شماها را نگذارند در جاهائى كه يك ارگان اجرائى يا تقنينى يا اينها باشد. همان چيزى كه در غرب نسبت به كليسا مىگفتند كليسا براى خودش عليحده برود و مسائل ناسوت و لاهوت بگويد و مملكت را بدهند ما ادارهاش بكنيم، ايران هم همان معنا را تعقيب كرده بودند. شياطينى كه مطالعه كردند در همه مسائل ملتها و اين را يافتند كه اگر چنانچه قشر روحانى وارد بشود در صحنه سياست، با داشتن پشتوانه اى عظيمى از ملتها،كلاه آنها پس معركه است، بايد چه بكنند؟ بايد به طور عموم اين مطلب را القا بكنند كه اهل علم را به سياست چه كار، اهل علم فقط وظيفهاش اين است كه عبايش را سرش بكشد و اول ظهر برود نمازش را بخواند و بعد هم برود منبر چند تا مساله بگويد، نه مسائلى كه مربوط به سياست و مربوط به گرفتارىهاى ملت است، همان مسائلى كه ديديد متعارف بود مىگفتند، و تقريبا اكثر ابواب فقه كنار گذاشته شده بود عملا، تو كتابها نوشته شده بود و كنار گذاشته شده بود و اكثر آيات قرآن هم كنار گذاشته شده بود. قرآن مىخوانديم و مىبوسيديم و مىگذاشتيمش كنار. آياتى كه مربوط به جامعه بود، آياتى كه مربوط به سياست بود، آياتى كه مربوط به جنگ بود، آيات زيادى كه اكثر آيات مربوط به اين مسائل است، اينها را منسى كرده بوديم، يعنى ما را وادار كرده بودند كه منسى باشد. شان بزرگ اهل علم اين بود كه اين آقا نمىفهمند سياست را. اگر يك آقائى اصلا عقلش نرسيد به اينكه سياست چيست، اين بزرگوار بود خيلى، آقائى است كه دخالت در امور نمىكند، قربانش بروم، چه آقاى خوبى، ظهر مىآيد نمازش را مىخواند و مىرود توى خانهاش مىنشيند. و به ما اين مطلب را تحميل كرده بودند. اين شياطنى كه مىخواستند اين جمعيت را كنار بگذارند، به ما همه تحميل كرده بودند اين مطلب را كه اگر يك آقائى فرض كنيد كه عقيدهاش اين بود كه بايد وارد بشود در سياست و در گرفتارى ملت، گفتند اين آقاى سياسى است. همين كه مىگفتند سياسى، اين ديگر بايد برود، از جامعه بايد جدا بشود. اين را تحميل كرده بودند شياطين به ما و نگذاشته بودند كه ما خود پيغمبر اكرم را و حالاتش را مطالعه كنيم و نگذاشته بودند كه ما حالات حضرت امير را مطالعه كنيم ببينيم كه آيا آنها چه جور وضعى داشتند. پيغمبر اسلام در سياست دخالت نمىكرد؟ مىتوانيد بگوئيد پيغمبر هم يك عامل سياسى بوده، پس كنار؟ در امور سياست وارد نمىشد؟ تمام عمرش در امور سياسى بود، تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامى، و حكومت اسلامى تشكيل داد. حضرت امير حكومت اسلامى داشت و حكومتهاى اسلامى مىفرستاد آن طرف، اينها سياست نبودند؟ حضرت امير را تخطئه مىكنيد؟ اينهائى كه مىگويند نه، ديگر لازم نيست و آخوندها بروند سر جايشان بنشينند، اين آخوندها مدعى اين هستند كه ماها تابع آن موالى هستيم. شما قبول نداريد كه يا بايد قبول نكنيد كه اصلا پيغمبر اسلام وارد سياست مىشد، و حكومتى نداشته و گوشه مدينه در مسجد نشسته بوده و مساله مىگفته، اينجور بوده؟ حضرت امير هم گوشه خانهاش نشسته بود و عبايش را سر مىكشيده و مىرفته مسجد نماز مىخوانده بر مىگشته باز آنجا مىنشسته مطالعه مىكرده، مساله اين بود؟ يا اينها از اول
صحيفه نور ج 15 صفحه 57
وارد سياست بودند؟ مدتى كه مكه بود حضرت امير نمىتوانست يك حكومتى تشكيل بدهد، لكن مشغول جمع آورى افراد بود، مشغول يك سياست زيرزمينى بود. بعد كه كار را درست ديد و آمدند به مدينه، آنجا ديگر حكومتى بود تشكيل دادند و فرستادند. همان آخرى هم كه در رختخواب رحلت خوابيده بودند، جيش اسامه بيرون شهر مهيا بودند براى رفتن، و حضرت رسول گفت: خدا لعنت كند كسى را كه تخلف كند، به حسب روايت از جيش اسامه، قضيه، بعد از مرگشان هم مىخواستند درست بكنند، كردند درست. آنهمه شمشيرى كه حضرت امير زد، به ما حالى كرده بودند كه يكى از خلاف مروتها پوشيدن لباس جندى است. اين خلاف است، اين با عدالت نمىسازد. حضرت امير هم مگر عادل نبود؟ سيدالشهدا مگر عادل نبود؟ خلاف مروت بود آن كارى كه سيدالشهدا مىكرد؟ آن كارى كه حضرت امير مىكرد؟ اينها مىخواستند از ما و از شما و از روحانيون يك موجود بىخاصيتى درست كنند كه هيچ رنگ و بوئى نداشته باشد و هيچ كارى نداشته باشد به اينكه به اين ملت چه مىگذرد، به اين مخازن ملت چه مىگذرد، حكومت چه مىكند، اين قلدرها چه مىكنند با ملت، اين خانها چه مىكنند با ملت، يك اشخاص بى رنگ و بوئى مىخواستند كه خيلى هم احترام مىكردند. شما بنشينيد سر جاهاتان و مسالهتان را بگوئيد، ما احترامتان هم مىكنيم، سلام بلند بالائى هم به شما مىدهيم اما اگر يك قدم آن طرف بگذاريد، نه ديگر اينجا حد شما نيست، حد شما تا آنجائى است كه مساله بگوئيد و بيائيد مسجد و خيلى هم كه چى بشود، مجلس فاتحهاى باشد، برويد مجلس فاتحه بنشينيد. به ما تحميل كردند اين را و ما بايد از زير بار تحميل بيرون برويم. روحانيين بايد در صحنه باشند. بايد همه اين حرفهاى نامربوطى كه زده بودند و شما را مىخواستند از دخالت در امور جامعه كنار بگذارند، همه آنها را پشت سر بگذاريد و گذاشتهايد پشت سر. علماى اعلام نبايد بروند كنار بنشينند تا مقدرات آنها در امريكا تدوين بشود و يا در شوروى تدوين بشود. ما را كنار گذاشتند و مقدرات ما در امريكا تدوين مىشد. اين شاه مخلوع و ملعون اقرار كرد اين معنا را و از بس احمق بود پدر خودش را هم به لجن كشيد، و از بس خودخواه بود حاضر شد كه پدر خودش را هم به لجن بكشد. مىگفت كه اسمائى را مىنويسند از سفارتخانه كه اينها وكيل بايد بشوند، مىآورند پيش ما، ما هم همين كار را مىكرديم. اين را مىخواست بگويد كه نه ديگر ما حالا به دروازه تمدن بزرگ رسيديم. مىخواست مردم را بازى بدهد كه نه، پيشتر اينجورى بوده، ما چند سال پيش از اين اينطور بوديم و حالا اينجور نيستيم. و حال اينكه حالاش بدتر از چند سال پيش از اينش بود. بنابراين بود كه اين قشرى كه مىتواند بسيج كند ملت را و قدرت دارد كه تمام ملت را تحت يك مطلب وارد كند اگر مهلت به او بدهند، اين را كنار بگذارد با حيلههاى مختلف، يكى همان باور آوردن به خود آقايان و به ملت كه اينها نبايد در امور سياسى داخل بشوند، خلاف شان آنهاست، حتى اين آخرى مىگفتند كه با قداست اينها مخالف است، با قداست اهل علم، وارد شدن در حكومت و سياست مخالف است. اين قداست در زمان حضرت رسول نبوده؟ حضرت رسول قداستش محفوظ نمىمانده؟ حضرت امير قداست نداشته؟ حضرت سيدالشهدا و امام حسن قداست نداشتند؟ مىخواستند چشم و گوش همه ما را ببندند و
صحيفه نور ج 15 صفحه 58
مىخواهند هم. اين جريان از اول نهضت هى ديدند كه دارد پيش مىرود، هى آنها بيشتر خواستند كه كنار بگذارند اينها را. الان هم اين جريان هستش، منتها يك وقت رسيد به اوج خودش كه ديديد و حالا رو به ضعف است، و اميدوارم كه دفن بشود. بايد شما چشم و گوشتان را باز كنيد، ديگر حالا سابق نيست. يك روزى بود كه هر آقائى كه در يك دهى بود جدا بود از همه جا، وسائل كم بود، اعتقاد هم اين بود. امروز روزى است كه همين صحبتى كه من حالا مىكنم، شب در لندن و در آمريكا مىگويند فلان شخص يك همچو حرفى زد، دروغ هم نسبت مىدهند، اخيرا هم نسبت داده بودند كه فلانى اين قصه را مىگويد در داخل شده، به امريكا مربوط نيست، و حال اينكه آمريكاست كه اين كارها را مىكند، آمريكاست كه پشتيبان اينهاست.
كلكم راع و كلكم مسئول و اين رعى براى شما بيشتر مطرح است، براى علما بيشتر مطرح است، همهمان مسئوليم. اگر چنانچه فوج فوج از ما را بكشند، آن بعدىها بايد بيايند جايش را بگيرند. اسلام است، اسلام را ما بايد همهمان فدايش بشويم، پيغمبر هم فداى اسلام شد، سيدالشهدا هم فداى اسلام شد. اسلام بزرگترين چيزى است كه در وديعه خداست در بشر. ما بايد عزممان را مصمم كنيم كه در اين راه شهيد بشويم و علما بيشتر.
من از اول هم مىدانستم كه ما گرفتارى داريم يعنى اخيرا هى بيشتر واضح شد. البته اول اول شايد من هم غافل بودم ما گرفتارى داريم، از اين به بعد هم داريم. اين مسجدها را سنگر قرار بدهيد براى اسلام، در صدر اسلام از اين مسجدها همه چيز بيرون مىرفت، مسجد محل قضاوت بود، مسجد محل چه بود، مسجد محل بسيج بود، بسيج سپاه بود، اين مسجدها را بايد شما محكم نگه داريد. نگويند به شما كه ديگر مسجد مىخواهيم چه كنيم، ما انقلاب كرديم. ما انقلاب كرديم مسجد درست كنيم. ما براى خدا انقلاب كرديم، شما، ملت ما انقلاب كرده است و از زبان ملت است كه جمهورى اسلامى. جمهورى اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد، اين مساجد سنگرهاى اسلام است، محراب محل حرب است، اينها سنگرند براى اسلام، حفظ كنيد اينها را. گول نخوريد از اين اشخاصى كه مىخواهند بازى بدهند كه آقا شما چكار داريد به اين كارها، دارند خودشان مىكنند.
مردم را دعوت كنند به دخالت در امور، به انتخاب يك رئيس جمهور صحيح
چند روز ديگر، اينكه عرض كردم تكليف چيست، تكليف شما و تكليف ملت چند روز ديگر مساله انتخاب رئيس جمهور است. بايد همه شما با تمام جديت در اين، همه اشخاصى كه در هر جا هستند، اهل علمى كه در هر جا هستند با كمال جديت مردم را دعوت بكنند به دخالت، دخالت كنند در مساله، حاضر بشوند، اگر شماها حاضر نشويد و يك رئيس جمهورى مثل سابق برايتان بتراشند و بازى بدهند همهمان را، همهمان مسئول هستيم. اگر شما از صحنه خارج بشويد و آنها خودشان وارد بشوند و يك وقت يك نفرى را رئيس جمهور كنند كه تباه كند اين كشور را، چنانچه تباه كردند، همهمان مسئوليم. شما، آن آقائى كه در آن ده كه با دويست نفر جمعيت زندگى ميكند و آن آقائى كه در
صحيفه نور ج 15 صفحه 59
آن شهر با دو ميليون يا چهار ميليون يا پنج ميليون جمعيت زندگى مىكند، همه مسئوليم، علىالسواء مسئوليم. همه بايد مردم را دعوت كنيم به اينكه در انتخاب رئيس جمهور بىتفاوت نباشند. بروند در صندوقها پيش صندوقها راى بدهند. و البته خوب، اشخاصى كه مطلعند، چه هستند از علما، از كسان ديگر، يك نفرى را كه بدانند چطور است انتخاب كنند، يا چند نفر را. اما توجه به اينكه چه بايد بكنيم و ما مقدرات مملكتمان را دست كى بايد بدهيم و ما اگر چنانچه يك رئيس جمهور داشته باشيم كه ناباب از كار در بيايد، همه چيزها از بين مىرود، حالا هم ما مبتلا هستيم به تفالههايش. نگوئيد كه ديگران راى مىدهند، من هم بايد راى بدهم، تو هم بايد راى بدهى، آن روستائى هم كه در كنار مزرعه خودش كار ميكند بايد راى بدهد. تكليف است، اين يك تكليف الهى است، اين هم يك چيزى، حساب نكنيد كه من خوب، ديگران هستند، من چه مىكنم. خير، براى هر فردى از افراد اين ملت تكليف است كه حفظ كند اسلام را، حفظ اسلام به اين است كه حالا در كشور ما، هر كسى در كشور خودش، الان ما مبتلاى به مسائلى هستيم در اين كشور. حفظ اسلام اين است كه ما يك رئيس جمهورى كه لااقل اعتقاد به اسلام داشته باشد، متعهد باشد براى اسلام، بشناسيد كه اين آدم متعهدى است، كه مبادا مبتلا شويم به يك نفر نابابى كه ما را بخواهد بكشد ببرد طرف امريكا، روحانيون را مىخواهد كنار بگذارد ومجلس را كنار بگذارد و همه، خودم و خودم هم راه افتادم طرف امريكا، يك مسالهاى است، تكليف است. ما مكلفيم به اينكه در امور دخالت كنيم، ما مكلفيم در امور سياسى دخالت كنيم، مكلفيم شرعا همانطور كه پيغمبر مىكرد، همانطور كه حضرت امير مىكرد. در اين ايام كه اعلان مىكنند مساله انتخاب رئيس جمهور، آن اشخاصى كه در حوزهها هستند بايد دست از كارها بردارند و راه بيفتند توى شهرها و دهات و روستاها و آن جاهاى دور افتاده و كمك كنند. و اگر نكنند، فردا مسئولند پيش خدا و اگر مسامحه كنند، فردا مسئولند پيش خدا. مردم را دعوت كنند به دخالت در امور، به انتخاب يك رئيس جمهور صحيح، كمك كنند براى رساندن صندوقها به روستاهاى دور افتاده. اگر شما نكنيد، آنهائى كه برضد شما هستند مىكنند اين كار را، تبليغ مىكنند آنجاها. شماها مبلغ اسلام هستيد امروز تبليغ اسلام براى حفظ خود اسلام، تبليغ اين است كه رئيس جمهورتان را خودتان تعيين كنيد. اهميت اين همان اهميتى است كه اسلام دارد. يك نفرى كه وارد بشود و در راس امور واقع بشود و خداى نخواسته فاسد از كار در آيد، يك كشور را به فساد مىكشاند. اگر چشمتان باز نشده بود و توطئهها را كشف نكرده بوديد، خدا مىداند كه چند وقت ديگر ما به كجا مىرسيديم، حالا هم همين طور باشد، حالا هم همين طور است. همانطورى كه ارتش ما و سپاه پاسداران ما و بسيج ما و عشاير ما در جبههها مشغول دفاع از اسلام هستند و خداوند تاييدشان كند آنها را و همه ملت ما بايد پشتيبانى از آنها بكنند، همانطور شما هم كه جندالله هستيد براى مصالح عمومى اسلام مكلف هستيد كه عمل بكنيد و مردم را دعوت كنيد، وادار كنيد مردم را، تكليف شرعى را به آنها بگوئيد. مساله، مساله اين نيست كه خوب، من دلم مىخواهد يك وكيل داشته باشم، دلم مىخواهد يك وزير داشته باشم، خير، قضيه اين نيست، قضيه سپردن يك مملكتى است به دست يك كسى كه اگر ناباب از
صحيفه نور ج 15 صفحه 60
كار در آيد، صدمه به اسلام ميزند،جمهورى اسلام را از بين مىبرد، اين يك مساله حياتى است براى شما، براى اسلام و مسلمين. آسان اين را نگيريد كه ما دخالت نمىكنيم. يك دسته بگويند ما دخالت نمىكنيم از باب اينكه امر سياسى است، به ما چه. اين امر سياسى به همه مربوط است، به اسلام مربوط است، به حفظ اسلام مربوط است. ما اگر نظارت نكنيم يعنى ملت اگر نظارت نكنند در امور دولت و مجلس و همه چيز اگر كنار بروند و بسپارند دست اينها و بروند مشغول كارهايشان بشوند، ممكن است يك وقت به تباهى بكشند. ما بايد ناظر باشيم به امور مردم، ما بايد، ملت بايد ناظر باشد به امورى كه در دولت مىگذرد، امورى كه فرض كنيد كه در مجلس ميگذرد، نظارت، توجه داشته باشد به اينها. ملت بايد توجه داشته باشد كه اگر در مجلس اين سفر فرض كنيد كه يك كسى را تعيين كردند كه كارشكنى براى دولت كرده، كارشكنى براى مجلس كرده، دفعه ديگر تعيينش نكند، اعلام كنند تعيين نمىكنيم، بلكه انشاء الله به راه بيايند. در قضيه رئيس جمهور، تعيين رئيس جمهور يكى از چيزهائى است كه بر همه مسلمانهاى ايران، بر همه مكلفهاى ايران واجب است كه در اين امر دخالت داشته باشند. اگر دخالت نكنند و يك صدمهاى به اسلام برسد، هر يك يك ما در محكمه عدل الهى مسئول هستيم، يك يك ما. كسى بگويد به من چه ربطى دارد، اين است كه بگويد اسلام به من چه ربطى دارد. مگر مىتوانى بگوئى اسلام به من چه ربطى دارد؟ تو مكلفى حفظ كنى. امانت خداست و حفظش امروز به اين است كه رئيس جمهورش يك رئيس جمهور صحيح باشد و بعد لابد اشخاصى كه مطلع هستند از امور مىگويند، شما هم شايد بشناسيد خيلىهاشان را. يك مجلس خوب باشد. و اگر چنانچه وكلاى شما بعضىهايشان تخلف كردند، به آنها تنبه بدهيد كه آقا نكن. اگر زيادتر كردند دفعه ديگر تعيينشان نكنيد، كسى ديگر را تعيين كنيد. و من حالا دارم با همه وكلا اين مطلب را مىگويم كه اگر مسيرتان را از مسير ملت جدابكنيد و بخواهيد علحيده باشيد و تكلفتان را با كسانى كه مخالفت با اسلام كردند و جوانهاى ما را آنطور كشتند و ابرار ما را اينطور كشتند جدا نكنيد، اگر اين دوره هم صحبتى نشود، دوره ديگر شما التماس دعا داريد.
اسلام به استثناى روحانيت مثل طب به استثناى طبيب است
اين تكليف شما آقايان در وضع حاضر. البته تكليف بزرگ هم اين است كه در هر جا هستيد و هر كارى داريد جديت كنيد كه حتى اشتباه نكنيد. آنها فكر اين هستند كه شما را از صحنه خارج كنند. از صحنه خارج كردن به اين است كه اگر يك خطائى از شما ديدند بزرگش كنند و بزرگش كنند و به رخ مردم بكشند و مردم را از شما منحرف كنند. اين جريان در كار بود كه مردم را از شما چه كند، تا كسى به شما فحش بدهد. اين آقاى بهشتى مسلمان، متعهد، مجتهد، اين چه كرده بود كه تو تا كسى مىنشستى مىديدى كه دو نفر آدم به هم مىرسند يك حرفشان فحش به اوست، تو اجتماعات يك دستهاى مرگ بر كى، طالقانى را تو كشتى. شما ببينيد چه ظلمى به يك همچو موجود فعالى كه مثل يك ملت بود براى اين ملت ما، با چه حيلههائى اين را مىخواستند بيرون كنند. خوب، حالا رفته است
صحيفه نور ج 15 صفحه 61
كنار، ولى اينها بدانند كه با رفتن اين و آن و آن، خير، مسائلشان حل نمىشود، مردم بيشتر مىفهمند كه شما چكاره بوديد و مىخواستيد چه بكنيد.
اين تكليف آقايان است كه راجع به مسائل اسلامى كه پيش مىآيد، چه وكيل بخواهيد تعيين بكنيد و چه عرض بكنم كه رئيس جمهور بخواهيد تعيين كنيد، بايد در صحنه باشيد، عذرى نداريد كه برويد كنار بنشينيد. البته اشخاصى پيدا مىشوند كه با گفتههاى خودشان، نوشتههاى خودشان مىخواهند شما را نگذارند وارد بشويد. آنها مىخواهند كه اشخاصى را تعيين بكنند كه بعدها ما گرفتار بشويم. شماها بايد وارد باشيد در مساله و با كمال جديت اهميت بدهيد به اين مساله و مردم را وارد كنيد. و تكليف ملت هم اين است كه همين طورى كه بحمد الله تا حالا در صحنه است و هر قضيهاى واقع مىشود بحمد الله اينها هستند در صحنه و من گاهى وقتى اينها را، اين اجتماعاتشان را، اين تعهدشان را مىبينم، براى خودم حقارت قائل مىشوم. اگر اين پاسدارى است كه در كنار سنگر نماز شب مىخواند و جانش را در محل خطر قرار ميدهد، اگر اين سربازى است كه در جبهه جان خودش را در خطر مىبيند و نماز شبش را مىخواند و وصيت مىنويسد، آنطور وصيتها، اگر اينها مسلمان هستند، خوب، من چه مىگويم؟ تكليف ملت هم اين است كه با تماماين چيزهائى كه براى حفظ اسلام مشغول هستند، ارتش و سپاه و همه اين قواى مسلح كه در جبههها مشغول فعاليت هستند با آن هواى گرم و با آن ناگوارىها، اينها كمك كنند، همه پشتيبان باشند و اظهار كنند پشتيبانى خودشان را به اينها، روح بدهند به اينها، و در قضيه رياست جمهور هم همه مكلفند كه شركت كنند. من تكليف خودم را دارم ادا مىكنم. همه مكلفند، از من طلبه كه اينجا نشستم تا شما علماى اعلام و تا همه روستاها و همه جا مكلف هستند به اينكه در اين امر حياتى دخالت كنند، بىتفاوت نباشند. مىخواهند شما را بىتفاوت كنند. دستهائى الان در كار است كه از حالا مشغولند به اينكه نگذارند شما اصلا وارد بشويد در صحنه، نگذارند كه ملت ما وارد بشود در صحنه. بايد وارد بشويد، چاره نداريد، اسلام است، حفظ اسلام است. و بايد چشمشان را باز بكنند كه در دام نيفتند، آمريكا دامش را الان پهن كرده در تمام ايران.
در دام نيفتند، گول اين تبليغاتى كه اين گروهها مىكنند، تبليغ مىكنند، گول اينها را نخورند. ببينند كه اشخاص صحيح سالم متعهد دانا چه مىگويند، بخواهند آن بگويد من كشاورزم و چكار دارم به اين كارها، آن بگويد من، شما مىتوانيد بگوئيد من كشاورزم و امام حسين را مىخواهند بكشند من چكار دارم؟ شما اين حرف را مىتوانيد بزنيد؟ شما مىتوانى بگوئى كه من كشاورزم، من كارمندم، من تو ادارات هستم يا جاهاى ديگر، قرآن را مىخواهند از بين ببرند به من چه؟ چطور مىتوانى بگوئى؟ مقدمه است اين از براى بردن اين مسائل. قدرتهاى بزرگ امروز لمس كردند كه سيلى از اسلام خوردند. آنها از ما بيشتر ملتفت هستند كه چه كرده است اسلام با آنها، اينها مىخواهند اين اسلام را كنار بگذارند. چطور كنند؟ حيلههاى مختلف يكى هم اينكه شما را وادار كنند كه وارد نشويد. خودشان شيطنت كنند يك كسى را تعيين كنند، آن كس كه تعيين شد بكشد ما را به طرف امريكا، ولو ده سال
صحيفه نور ج 15 صفحه 62
ديگر. همه بايد توجه به اين مسائل داشته باشيد، مسائل سياسى مال همه است كلكم راع همه بايد مراعات بكنيد، همه بايد ملت را توجه كنيد كه چه مىكنند و بايد راهنمايى كنيد همه را، و همه بايد فعال با صفهاى فشرده و فعال وارد باشيد در صحنه و به خودتان هيچ ياسى راه ندهيد، خدا با شماست. ديگران اگر مسلسل دارند و نمىدانم چه دارند، فانتوم دارند و امثال اينها، شما خدا را داريد. شما همه اينها را از بين برديد براى آنكه با خدا بوديد، پشتوانه شما خداست. ملت چه داشت آن وقت، چيزى نداشت كه دستش. مىنشستند يك چيز اينقدرى درست مىكردند، مگر اين مقابل آن چيزى كه آنها داشتند، چيزى بود؟ لكن خداوند القاء رعب كرد در دل آنها كه نروند سراغ آن جهازات كشنده و مقابله نكنند، اين كار خدا بود كه القاء رعب كرد، همه را ترساند و تقويت كرد روحيه شما را، به طورى كه از شهادت نترسيديد و شهادت رابراى خودتان فوز عظيمى دانستيد. اينها همه از خداست، و الا همين ملتى بود كه آن وقت اگر يك صداى اگر يك پاسبان مىآمد توى تهران، توى بازار تهران، امر مىكرد، همه بازار تهران تسليمش شدند، يك وقت اينجور بود. كى اينطور كرد كه آن كسى كه از پاسبان مىترسيد ريخت در خيابانها و مرگ بر شاه گفت، كى اين روحيه را به شما داد؟ جز خدا كسى مىتواند سرتاسر كشور را تحت يك علم قرار بدهد؟ غير خدا كى مىتواند؟ شمايى كه خدا را داريد، از چه مىترسيد؟ از هيچ چيز. آنى كه در بيمارستان خوابيده و مردم را دعوت به مقاومت مىكند، دعوت به اين مىكند كه با ارتشىها كمك بكنيد، اين ملت كه اينطور است وضعش، بچه و زن و بزرگ و كوچك و پير و جوانش در صحنه هستند و مىخواهند دخالت در امور بكنند، حق هم همين است بايد دخالت در امور بكنند. اگر ديدند من كج مىروم، به من بگويند كج نرو، اگر ديدند يك كسى، دولت كج مىخواهد برود، به او بگويند كج نرو. اگر شما را از خصوصا شما اهل علم را كه هدف اصلى شما هستيد، اگر شما را از صحنه خارج كنند، اسلام را كنار زدند. طب بىطبيب نمىتواند عمل بكند، طبيب مىخواهد، متخصص مىخواهد. اسلام به استثناى روحانيت مثل طب به استثناى طبيب است. اين كه اسلام را تا اينجا رسانده همين طبقه بوده است و شما الان موظفيد، مكلفيد كه اسلام را با قدرت به نسلهاى آتيه تحويل بدهيد.
و من اطمينان دارم كه تا اين ملت توجه به خدا دارد، هيچ قدرتى نمىتواند به اين آسيب برساند. افراد را افراد را ممكن است خوب، بكشند. يك روز هم مرا بكشند اشكالى ندارد، اما ملت سر جاى خودش هست. اينها اشتباه مىكنند، يك اشتباه غلطى كه خيال مىكنند كه اين را بكشند، چند نفر وكيل بكشند، چند نفر وكيل را كشتند،امروز مجلس بوده، وكلاى ديگر هم مىآيند جايش مىنشينند. امروز ملت ما قائم به شخص نيست، يعنى اين يك قدرت الهى است كه در اين ملت پرتو افكنده كه اشخاص مطرح نيستند. ملت الان همه با هم در صحنهاند و هر كس از آنها شهيد بشود، يك نفر ديگر به جاى او نشانده مىشود. خداوند انشاء الله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه روحانيت را به راه مستقيم برساند وبه لقاء خودش مشرف كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 63
تاريخ: 13/4/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانوادههاى شهداى فاجعه 7 تير و اعضاى دفتر مركزى حزب جمهورى اسلامى
مساله اتفاقى نبود كه افراد موثر را يكى بعد از ديگرى شهيد كردند يا خواستند شهيد كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
من به همه بازماندگان شهدا كه بايد بگويم همه ايران بازماندگان اين شهدا هستند تسليت عرض مىكنم. ما از خدا هستيم، ما هر چه داريم از اوست. از خود هيچ نداريم و آنچه كه هديه مىكنيم به اسلام، هديهاى است كه از خداى تبارك و تعالى به ما مرحمت شده است و ما امانتها را به او بر مىگردانيم و اين امانتها با پاكى و سرافرازى به سوى خداى تبارك و تعالى شتافتند و موجب سرافرازى ملت و مظلومين جهان واقع شدند. آنها پيشقدم شدند و همه اشخاصى كه در جبههها و پشت جبههها از پانزده خرداد به اين طرف به سوى حق تعالى شتافتند موجب سرفرازى ملت ما و مظلومين جهانند. آنچه مهم است براى ما اين است كه ما چه بايد بكنيم، آنها خدمت خودشان را به اسلام كردند و آنوقت خداى تبارك و تعالى مقدر فرمود به خدمت او شتافتند. مهم براى ما اين است كه ما به تكليفمان عمل بكنيم، به آنچه خدا تبارك و تعالى فرموده است عمل بكنيم. پيش كسانى كه به خداى ارتباط دارند، شهادت عزيزان مطرح نيست، خدمت عزيزان مطرح است. آنها خدمت خودشان را كردند وبراى اين ملت سرمايههائى بودند كه از دست رفت، لكن راهى كه آنها رفتند بايد ما هم با هوشيارى آن راه را تعقيب كنيم. يك جريانى از اول نهضت و از اول انقلاب در مقابل انقلاب در كار بود، مساله اتفاقى نبود كه افراد موثر را، افرادى كه براى اين ملت سرمايه بودند، يكى بعد از ديگرى يا شهيد كردند يا خواستند شهيد كنند و خداوند حفظ كرد. اينطور نبود كه من باب اتفاق يك كسى مرحوم مطهرى را ترور كند يا مرحوم مفتح را يا آقاى هاشمى را يا آقاى خامنهاى را يا مرحوم بهشتى را يا اين وزرائى كه براى اسلام هر كدام ارزشمند بودند و آن وكلائى كه متعهد و مفيد بودند. مساله يك مساله تنظيم شده بود و هست. مسالهاى بود كه از اول كه اين انقلاب يك شكلى به خودش گرفت از آنوقت شروع شد به اين مسائل.
صحيفه نور ج 15 صفحه 64
يك جريانى بود كه افراد متعهد نباشد
از همان وقت كه به جمهورى اسلامى مردم مىخواستند راى بدهند، مورد تحريم واقع شد. يك دستهاى، يك گروهى تحريم كردند و وقتى كه مجلس خبرگان تاسيس شد در تاسيساش مخالفتها شد و بعد از آنكه ديدند تاسيس شد و اشخاصى كه در مجلس خبرگان هستند فقها هستند يا دانشمندانى كه در خط اسلام هستند، شروع به مخالفت شد و طرح انحلالش پيش يك عدهاى ريخته شد و خداوند حفظ كرد. من باب اتفاق نبود كه وقتى مجلس شورا مىخواست تاسيس بشود باز مخالفت مخالفتها شد و وقتى هم تاسيس شد باز در خود مجلس افرادى در آن موادى كه براى حفظ اسلام و حفظ استقلال كشور مفيد بود، مورد اشكال واقع شد. اين يك مسالهاى بود و يك جريانى. اين جريان هست همراه با اين انقلاب، همزاد با اين انقلاب و همراه با اين انقلاب و الان هم هست و بعدها هم خواهد بود. بىجهت نيست كه يك كسى در مجلس شورا انگشت گذارد روى يك مادهاى كه آن ماده بر حسب خواست اسلام ادامه دهنده اسلام و ادامه دهنده راه اسلام است، آن ماده مورد مواخذه قرار مىگيرد و مخالفت و من باب اتفاق نيست كه بعد از آنكه آن مساله هم گذشت، دولت وقتى كه يك دولت اسلامى است و متعهدى است مورد اشكال و مورد هتك قرار مىگيرد و مجلس وقتى كه مجلس اسلامى و اكثر افراد آن افراد متدين، متعهد هستند، مجلس را مورد مواخذه قرار مىدهند و گفتند و مىگويند كه اينها اشخاصى هستند كه نمىتوانند كارى انجام بدهند. قضيه توانائى دولت نيست، توانائى مجلس نيست، قضيه اين است كه اين مجلس اسلامى نبايد باشد، اين دولت اسلامى نبايد باشد. قضيه آقاى بهشتى نبود، شما ديديد كه در طول اين يك سال، دو سال با چه افرادى مخالفت شد. قضيه شخص افراد نبود، قضيه همان جريان بود كه با اصل اساس مخالفت باشد. قضيه دفترهاى هماهنگى در سراسر كشور يك قضيه من باب اتفاق و عادى نبود، قضيه مخالفت با دولت اسلامى و هر روز در هر گفتارى و در هر نوشتهاى حمله به دولت، به اينكه دولت كارى از او بر نمىآيد. قضيه اين نيست، قضيه اين نيست، كه مجلس يك مجلس غير كارآئى است و از اشخاص غير مطلع تشكيل پيدا كرده. مسائل اين نيست، مساله اين نيست كه قوه قضائيه به دست انحصار طلبان افتاده است اينها مسائل مسائل اصلى آنها اين نيست. مسائل آمريكاست و اسلام. جريان، جريان آمريكائى در مقابل اسلام. از همان اول، از همان وقتى كه احساس اين شد كه شاه بايد برود، از همان وقت بختيار مىآيد و بختيار از يك گروه ملى گرا. من باب احتياط هم آنها مىگويند كه ديگر او از حزب ما و از جبهه نيست. اين احتياطى بود كه كردند كه اگر او كنار رفت، باز جبههاى در كار باشد. از همان وقت كه ديگر اساس سلطنت سست شد، اين جريان در كار افتاد. همان وقت كه من در پاريس بودم اين جريان شروع شد، همان وقت هم خواستند كه شاه را نگه دارند، به اسم اينكه او حكومت كند سلطنت كند نه حكومت، با اين اسم مىخواستند حفظش كنند و از همان وقت هم خواستند كه بختيار را بياورند و با ما آشتى بدهند. ما كانه نزاعمان با بختيار بود از اين جريان، از اول يك جريانى منسجم شده و برنامه ريزى شده در كار بود و ما درست توجه به آن نداشتيم، كم كم هى
صحيفه نور ج 15 صفحه 65
مطالب معلوم شد، كم كم خودشان را لو دادند و رسيد به اينجا كه من هر چه جديت كردم كه نرسد به اينجا، رسيد. نه از باب اينكه به اينها اعتمادى داشتم از جهات ديگرى كه به خود آقايان گفتم. حالا رسيده جريان به اينجا كه از حفظ شاه و بعدش بختيار وبعدش شوراى سلطنتى و بعدش حذف جمهورى اسلامى كه با آن مخالفت مىشد و بعدش مجلس خبرگان و بعدش مجلس شوراى اسلامى و بعدش دولت و بعدش قوه قضائى كه با همه مخالفت مىشد، نه از باب اينكه بارجائى و بهشتى و هاشمى و امام جمعه تهران مخالفتى داشتند، چه مخالفتى؟ يك جريانى بود كه بايد افراد متعهد نباشند، اگر شد آنها را از صحنه بيرون كنند و منعزل كنند از مردم، بهتر. شايعه سازى كنند كه حتى اين اجناسى كه براى جنگزدهها ميخواهند ببرند اين مىرود تو جيب آقاى بهشتى و آقاى خامنهاى و آقاى كذا، آقاى هاشمى. هر جنايتى كه در ايران به دست خود آنها واقع مىشد به مردم مىگفتند كه اينها كردند. اين يك جريانى بود و هست كه مىخواهند اين كشور را با اين جريان بكشند به طرف امريكا. خوب اگر به طرف آمريكا كشاندند شوروى هم شريك است. آمريكا تنهائى نمىتواند، بايد با هم باشند. و اين جريان بالفعل هست، آنطور مسائل يكى يكى گذشت و از آن طرفى نيستند، از اين كشتار دستجمعى كه در تاريخ پارلمانها و دولتهاى دنيا كم نظير يا بىنظير است، از اين هم فايدهاى نبردند. حالا همان شلوغكارىها را، هى حالا مىبينند فايده نمىبرند،، يك فايده را دلشان مىخواهد ببرند و آن اين است كه تخريب كنند، خرابكارى بشود، خود خرابكارى را مىخواهند.
امروز بايد همه شما سازمان اطلاعات باشيد
ملت ما امروز تكليفش اين است كه تمام افراد، تمام افراد ملت، چشم و گوششان را باز كنند و رفت و آمدهاى اينها را كنترل كنند. اگر نشسته ملت كه براى او پاسدارها فقط، كميتهها فقط، دولت فقط، انجام وظيفه بدهد، اين اشتباه است. همه افراد الان موظفند به اينكه اين مسائل را تعقيب كنند. اين خرابكارهائى كه در گوشهها خزيدهاند و مشغول خرابكارى هستند و معالاسف جوانهاى بىتوجه ما را، دخترهاى خردسال ما را، پسرهاى خردسال ما را اغفال مىكنند، بايد پدر و مادر اينها توجه داشته باشند كه اينها را، آنها به تباهى مىكشند براى اينكه گل آلود بشود آب، اگر بتوانند بهره بردارند و اگر نتوانند هم لااقل اين ديوار را خرابش كنند. تمام پدر و مادرها و اقوام و عشيرهها موظفند كه اين بچههاى گول خورده را، اين پسرهاى گول خورده را، اين دخترهاى گول خورده را، اينها را نصيحت كنند، اينها را از اين كار كه بر خلاف مسير ملت است، بر خلاف مسير اسلام است اينها را باز دارند از اين كارها. ننشينند كه بچههايشان بروند در بين مردم و خرابكارى كنند و گرفتار بشوند و به جزاى خودشان برسند و در اين دنيا هم به جزاى خودشان برسند. نگذارند، اين بچهها گول خوردهاند، محتاج به نصيحت هستند. من از آن جوانهائى كه از اينها گول خوردند به عنوان اينكه ما مىخواهيم براى اين ملت يك كارى انجام بدهيم، ما مىخواهيم آخوندها نباشند، ما آنها براى براى ملت نيست، آنها براى انحصارطلبىهاى خودشان هست، ما مىخواهيم براى شما كار بكنيم، من تعجبم از اين جوانها كه
صحيفه نور ج 15 صفحه 66
افعال اينها را ناديده مىگيرند. يك عمر كشاورز زحمت مىكشد، يك كبريت منافق اين را به آتش مىكشد. اين اشخاصى هستند كه براى ملت ما مىخواهند خدمت بكنند!! در خيابان مىريزند و مردم عادى كه دارند رفت و آمد مىكنند، اتومبيلهاى عادى كه دارد رفت و آمد مىكند، اينها را مىكشند و به آتش مىكشند و سر مىبرند و به طور فجيع مىكشند اينها را. اينها اشخاصى هستند كه براى مردم كار كنند، براى خلق كار مىكنند!! تكليف ملت امروز اين است كه تمامشان توجه كنند كه اين خرابكارها را شناسائى كنند، شناسائى كنند و معرفى كنند به كميتهها و دادگاهها و هر جا نزديكشان است. خودشان وارد عمل نشوند، همان شناسائى كنند يا لااقل يكى را بگيرند بدهند دست پاسدارها و قواى انتظامى، ننشينند كه ديگران كار بكنند. مصلحت، مصلحت همه است. امروز مثل سابق نيست كه ملت به حساب نيايد و يك دولت جائرى سر كار باشد كه بخواهد همه استفادهها را خودش ببرد و ملت را كنار بگذارد. امروز روزى است كه شما همه با هم مىخواهيد اين كشور رابه سعادت برسانيد و از دست قدرتهاى فاسد بيرون كنيد. امروز بايد همه شما سازمان اطلاعات باشيد، از اجزاء سازمان اطلاعات باشيد. همه ماها مكلفيم كه اگر چنانچه از اين خرابكارها كسى را يافتيم و بايد هم دنبال اين باشيم كه بياييم اينها را، معرفى كنيم تا قواى انتظامى، نظامى بگيرند و تحويل دادگاهها بدهند و محاكمه بشوند. محاكمهها هم بايد محاكمات عادلانه باشد، بر طبق موازين شرعى باشد. ننشينيد تا اينكه اينها خرابكارى را توسعه بدهند. اينها اجيرند كه اين خرابكارىها را هر چه مىتوانند توسعه بدهند و در هر جاى از كشور يك شلوغى به كار بياورند، يك خسارتهائى وارد كنند به خيال اينكه ملت كم كم خوف پيدا بكند و اين مسير خودش را رها كند، حالا كه مسير رها شد و ملت ديگر ترسيد و كنار نشست، آنها وارد ميدان بشوند، حكومت را از بين ببرند و مجلس را از بين ببرند و يك مجلس و يك حكومت به صورت اسلامى و در باطن آن نحوى كه خود اينها مىخواهند و آمريكا ميخواهد. ما نبايد بنشينيم و تماشاچى باشيم. ما بايد فعالانه عمل بكنيم، اگر شهيد داديم، فعاليتمان بيشتر بشود، آنهائى كه شهيد دادند فعاليتشان بيشتر بشود، براى اينكه از دست دادند يك افراد با ارزشى را و بايد دنبال كنند تا پيدا بكنند آن اشخاصى كه اين جنايتها را كردند و مىكنند.
بايد طريقه اين شهدائى كه در مجلس، در دولت، در قوه قضائى از دست داديم، فراموش نكنيم
و ما، همه ملت بايد توجه به جنگ داشته باشد و اين كشتارهائى كه شايد يكى از انگيرههايش هم اين باشد كه مردم ذهنشان از جنگ منفرد بشود و ما خداى نخواسته در جنگ ببازيم كه نخواهيم باخت، لكن طول بكشد. اذهان خودتان را، سرتاسر كشور اذهان خودشان را، همه ملت متوجه به جنگ كنند، اساس اين است كه ما در آنجا پيروز بشويم و انشاء الله پيروز مىشويم. اينكه شخصيتهاى بسيار ارجمندى از دستمان رفت نبايد ما را از آن مسائلى كه همان شهداى ما مورد نظرشان بود
صحيفه نور ج 15 صفحه 67
و اساس خدمتشان بود، ما فراموش كنيم. ما بيشتر بايد توجه بكنيم به آن چيزى كه اين شهداى ما در مجلس، اين شهداى ما در دولت، شهداى ما در قوه قضائى، آنها را ما از دست داديم، بايد طريقه آنها را كه همه اين مساله بود كه جنگ را ما ببريم و تفالههاى آمريكا و شوروى را از كشور خودمان پاكسازى كنيم و كشور خودمان يك كشور اسلامى مستقل، آزاد باشد، بايد ما آن طريقه را فراموش نكنيم. در راس همه امور توجه به اينكه اين جنگ بايد به پيروزى ختم بشود انشاءالله، و انشاء الله مىشود، در هر صورت ما تكليف داريم. من ديروز راجع به تكليفى كه به همه ملت متوجه است، به زن و مرد، و آن كسى كه به حد راى دادن قانونى رسيده واجب است اين مساله كه در پاى صندوقهاى تعيين رئيس جمهور حاضر بشوند و راى بدهند. اگر چنانچه سستى بكنيد، كسانى كه مىخواهند اين كشور را به باد فنا بدهند، ممكن است پيروز بشوند. بايد همه شما، همه ما زن و مرد، هر مكلف همانطور كه بايد نماز بخواند، همانطور بايد سرنوشت خودش را تعيين كند. ما يك سيلى خورديم از اشتباه، ما همه اين نابسامانىهائى كه الان داريم براى اينكه اشتباه كرديم، نبايد اشتباه تكرار بشود. دنبال اين باشيد كه يك نفر صد درصد مكتبى، اسلامى، در خط اسلام، براى رياست جمهور انتخاب كنيد. همه گروهها و همه جمعيتها، همه علماء بلاد و همه مردم بلاد بايد در اين امر حياتى كه اگر اشتباه باز بكنيم، باز بعد از چندى بايد يك عزلى پيش بيايد و دوباره از سرگرفتار شود، باز اشتباه نكنيم، البته كارى جز شلوغكارى نمىتوانند بكنند، لكن امروز شلوغكارى هم براى ما ضرر دارد، امروز هر قدمى كه ما سست كنيم يا ساكت در جائى باشيم ضرر دارد براى ما. ما بايد فعال باشيم، ما بايد به پيش برويم. اگر ما يك قدم سست كنيم، آنها يك قدم جلو مىآيند. اگر يك قدم ما عقب برويم، آنها ده قدم جلو مىآيند. ما بايد ارتشمان و ژاندارمريمان و پاسدارانمان و بسيجمان و آن كسانى كه از عشاير به اينها متصلند و اينها، فعالانه جلو برويم و اگر يك وقت سستى كنيم، آنها مىآيند جلو، اگر يك قدم عقب بگذاريد، آنها مىآيند جلو، آنها ده قدم مىآيند جلو. ما بايد با كمال شدت و با كمال شجاعت بايد در ميدانهائى كه دفاع از اسلام داريد مىكنيد، اين تفالههاى آمريكا را از كشور خودتان بيرون بريزيد. اين تكليف آنها. و تكليف اشخاصى كه در پشت جبهه هستند، تكليف آنها هم همين است كه با آنها همراهى كنند. اگر يك قواى مسلحهاى ببيند كه ملت با اوست، پشتيبان اوست فعاليتش چندان برابر خواهد شد. شما بايد افهام كنيد به آنها كه ما پشتيبان شما هستيم و هستيد. شما ملت اسلام نشان داديد به همه دنيا كه ما يك ملتى هستيم كه با ارتشمان پيوند داريم و با قواى مسلحمان پيوند داريم و ما در پشت جبهه به آنها خدمت كنيم و آنها در جبهه به ما و به اسلام. نبايد ما فراموش كنيم كه در جنگ با آمريكا هستيم. ما در جنگ با آمريكا و تفالههاى آمريكا، اين تفالههائى كه قالب زدند خودشان را و ما غفلت كرديم، الان هم هستند. بايد هر يك از اينها را شناسائى كنيد و به دادگاهها معرفى كنيد، ننشينيد كه باز يك جائى را آتش بزنند، اينها مىخواستند يك شلوغى بشود، يك انفجارى حاصل بشود و مردم از صحنه بيرون بروند و ديدند كه خير، عكس شد مطلب مردم، اين شهادت اسباب اين شد كه همه با هم منسجم بشوند.اين اسباب اين شد كه مشت اين ادعا كنها كه ما براى آزادى و براى كذا
صحيفه نور ج 15 صفحه 68
مىخواهيم زحمت بكشيم و بايد اين ملت آزاد باشد و كذا، مشت اينها باز شد كه اينها از چه سنخ آزادى مىخواهند، آزادى انفجار، آزادى انفجار اينها مىخواهند، اينها خواستند كه اين منافقين هم آزاد بيايند توى مردم و بعد از يك سال ديگر بسيارى از جوانهاى ما را منحرف كنند آزادانه و بسيارى از كارهائى كه مىخواهند زير جلى انجام بدهند، آزادانه انجام بدهند. براى اينكه آزادى است، بىجهت نيست كه در آن نطقهاى با اجتماع زياد روز عاشورا سوت مىزنند و كف مىزنند، امام مظلوم ما به شهادت رسيده، روز شهادت امام مظلوم ما، پاى نطق و سخنرانى يك نفر آدمى كه با آنها دوست است كف مىزنند و سوت مىكشند و آمريكا را از ياد مىبرند. خط اين بود كه اصلا امريكا منسى بشود. يك دسته شوروى را طرح مىكردند تا آمريكا منسى بشود، يك دسته الله اكبر را كنار مىگذاشتند، سوت مىزدند و كف مىزدند آن هم در روز عاشورا، خط اين بود كه اين قضيه مرگ بر آمريكا منسى بشود. و لهذا ديديد كه آن روزى كه اين جوانهاى بيدار عزيز ما اين لانه جاسوسى را گرفتند، اين شياطين به دست و پا افتادند. يكى گفت كه اينها خط شيطان هستند و دنبال اين كردند كه ما الان اسير آمريكا هستيم. نه اينكه نمىفهميدند كه نه، اسير آمريكا نيستيم، مىخواستند كه ما را از استقلال بيرون بياورند و به دامن آمريكا بيندازند و قضيه گرفتن اين محل جاسوسخانه ناگوار بود براى آنها، براى اينكه پروندههاى اينها هم ظاهر مىشد، پيدا مىشد اين پروندهها. اينهمه كوشش براى اينكه اينها را رها كنيد بروند، ما در گرو آمريكا هستيم، اينها را بگذاريد بروند اينهااين جوانهاى عزيز ما كه مىگفتند ما در خط اسلام هستيم، مىگفتند به آنها كه شما در خط شيطان هستيد، خوف اين بود كه اين پروندهها ظاهر بشود و اين چهرههائى كه قالب زدند خودشان را، اين چهرهها معلوم بشود كه چطور اشخاصى بودند.
هر روزى كه اين منافقين قدرت پيدا كنند شما را هم مىبرند، براى اينكه شما لااله الا الله مىگوئيد و آنها با لا اله الاالله مخالفند
من حالا هم باز به اين افرادى كه خيلى منحرف نيستند، من به اينها باز نصيحت مىكنم كه شما بياييد و حسابتان را از اين منافقين كه قيام بر ضد اسلام كردند حسابتان را جدا كنيد، نه اينكه بگوييد كه خشونت شما نكنيد، آنوقت به من هم بگوييد كه شما هم خشونت نكنيد، اين معنايش اين است كه ما و آنها مثل هم هستيم، آنهائى كه شناختشان را گمان ندارم اين آقايان نديده باشند، اينهائى كه كتاب عقايدشان را منتشر كردهاند و اين آقايان هم شايد و لابد ديدهاند آنها را، با ما كه ميدانند كه ما لااقل مسلمان هستيم، مسلمان بدى هستيم، اينها حسابشان را جدا نمىكنند ما من مكرر گفتم آقا شما ديديد كه آقاى بنى صدر حسابش را جدا نكرده، خدا مىداند كه من مكرر به اين گفتم كه آقا اينها تو را تباه مىكنند. اين گرگهائى كه دور تو جمع شدهاند و به هيچ چيز عقيده ندارند، تو را از بين مىبرند، گوش نكرد، هى قسم خورد كه اينها فداكار هستند، اينها مردم كذا هستند (يعنى آنهائى كه دور و بر او هستند) خوب من مىدانستم كه اينجور نيستند يك دستهاى كه مىروند توى وزارتخانه دزدى مىكنند
صحيفه نور ج 15 صفحه 69
اين را تاييدش مىكند، خوب معلوم ميشود، دزدى را شما گفتيد. اينقدر عقلشان ناقص است اين را تاييد كردند. حالا هم به اين آقايانى كه اهل سدادند، اهل صلاحند منتها اعوجاج فكرى دارند، آمريكا براى شما هيچ فايدهاى ندارد ديگر گذشت آنوقت. امروز آنى كه براى شما هست، براى دينتان براى دنياتان فايده دارند اين ملتند اين ملت پابرهنه است. آن ملت سرمايهدار هم به درد شما نمىخوردند، آنها همه براى خودشان مىكشند، شماها را مىخواهند آلت دست قرار بدهند. اين منافقين هم به درد شما نخواهند خورد، هر روزى كه اين منافقين قدرت پيدا كنند سر شما را هم مىبرند، براى اينكه شما لا اله الا الله مىگوئيد، آنها با لااله الا الله مخالفند. اينها توحيد را توحيد طبقاتى مىگويند، آنها معاد را همين جا مىدانند، همين دنيا. آنها غير اين دنيا چيزى را قائل نيستند، اما شما قائليد. آن روزى كه اينها پيروز بشوند خداى نخواسته، شما فداى آنها خواهيد شد، شما را پل قرار دادهاند براى پيروزى، وقتى كه رفتند اين پل را عقب خودشان خراب مىكنند، مزاحم آنها نمىخواهند. من باز هم عرض كنم با آقايان كه ماه مبارك رمضان است و درهاى رحمت خداى تبارك و تعالى به روى همه گناهكاران باز است و شما تا دير نشده است در اين ماه رمضان خودتان را اصلاح كنيد، ما همه بايد خودمان را اصلاح كنيم، ما هيچ كداممان يك آدم درست حسابى نيستيم. پناه به خدا بايد ببريم و خودمان را اصلاح كنيم و با اين جريانى كه خروشان و درياى مواج آدمهاى متعهد است ما با آنها خودمان را در همان جريان بگذاريم. جريان مخالف سيل، انسان را خرد مىكند، جريان مخالف موجهاى شكننده دريا انسان را از بين مىبرد. شما اسلام را كنار نگذاشتيد لكن آنهائى كه به اسلام عقيده ندارند و اشخاصى هستند كه قيام بر ضد اسلام كردند و لااقل در خيابانها ريختهاند و آدم كشتهاند و شما هم حكم شرعىاش را مىدانيد و شما هم مىدانيد كه كسى كه مسلحانه در خيابان بريزد و مردم را ارعاب كند، لازم نيست بكشد مردم را، ارعاب كند، اسلام تكليفش را معين كرده است و شما هم مسالهاش را مىدانيد. شما همين يك مساله را بگوئيد، يك اعلاميه بدهيد، مساله، در كتاب خدا هست كه اين اشخاصى كه مفسد هستند و ريختند توى خيابانها و مردم را مىترسانند، به حسب حكم خدا، حكمشان اين است. شما اين مساله شرعى را بگوئيد و از گروه خودتان امضاء كنيد. چرا اينقدر تعلل مىكنيد، مگر براى شما مىخواهيد اينها چه بكنند. من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه ما را موفق كند در اين ماه شريف، در اين ماه رحمت، ما را موفق كند كه توبه بكنيم از گناهانى كه داريم. اهواى ما را، هواهاى نفسانيه ما را، يك قدرى از دستمان بگيرد و اين ملت عزيز ما را با همين قدرتى كه دارد حفظ كند انشاء الله و ارتش ما و ساير قواى مسلح ما پيروز بشوند انشاء الله و اسلام انشاء الله پيروز است و خواهد پيروز بود.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 70
تاريخ: 18/4/60
پيام امام خمينى به مناسبت پيروزىهاى رزمندگان اسلام در جبهه نوسود
بسم الله الرحمن الرحيم
تيمسار ولى فلاحى جانشين رئيس ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران
قاتلو هم يعذبهم الله بايديكم و يخزهم و ينصركم عليهم و يشف صدور قوم مومنين .
آزاد شدن شهر نوسود پس از تصرف ارتفاعات مشرف بر آن به وسيله رزمندگان متعهد و مومن و شجاع ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و ديگر رزمندگان عزيز خودى، پيروزى چشمگيرى است كه تقدير و تشكر ملت مبارز ايران را برانگيخت.
مراتب تقدير و تشكر اينجانب را نسبت به تمام مجاهدين اسلام در جبهههاى جنگ تحميلى و دفاع از اسلام و ميهن عزيز خصوصا فاتحان نوسود ابلاغ نمائيد.
اين پيروزى و ديگر پيروزىهاى آينده و گذشته با تمام ساز و برگ بسيارى كه از جانب ابر قدرتها و دار و دسته آنان در اختيار دشمن گذاشته شده است پيروزى ايمان و اسلام است بر جناح كفر و پيروزى ارزشهاى انسانى است بر طاغوت.
همان سان كه در صدر اسلام جناح مومنين باساز و برگ اندك و ايمان و تعهد بسيار بر جناحهاى كفر مجهز به همه نوع ساز و برگ فراوان روز و قدرتهاى شيطانى پيروز گرديدند. بايد انسجام و انضباط رزمندگان اسلام به حد اعلا باشد و از اختلاف سليقهها كه موجب تزلزل مىشود اجتناب شود كه دست خداى بزرگ با جماعت و انسجام است.
شما برادران رزمنده در جبههها پيروزى مىآفرينيد و برادران عزيز پشت جبهه و ملت شجاع در سراسر كشور، منافقان و ديگر منحرفان راستگراو چپگرا را گروه گروه باز يافته و به قواى انتظامى و سپاه پاسداران معرفى مىنمايند و آنان را به دادگاههاى انقلاب تحويل مىدهند.
اينجانب مراتب تقدير و تشكر خود را تقديم ملت متعهد و شجاع مىنمايم و اميد آن دارم كه با اين شيوه الهى اين تفالههاى آمريكائى هر چه زودتر به سزاى اعمال خود برسند و ملت مسلمان ايران از شر آنان آسوده شوند.
اينجانب از دادگاههاى انقلاب مىخواهم كه با مراعات جانب عدل اسلامى با قاطعيت انقلابى با اين مفسدان و تباه كنندگان حرث و نسل رفتار و احكام قرآن مجيد را درباره آنان اجرا نمايند و به ياوهگوئى همان كسانى كه به حدود اسلامى پايبند نيستند گوش فرا ندهند كه اجراى حدود قصاص و
صحيفه نور ج 15 صفحه 71
تعزير اسلامى بيمه كننده حيات و نظام كشور است و سستى و سهل انگارى در اين امر ترحم بر پلنگ تيز دندان است.
ضمنا همانسان كه ملت متعهد علاقهمند به جمهورى اسلامى مكلف هستند كه گروهها يا اشخاص منحرف توطئهگر را شناسائى نموده و به مقامات رسمى معرفى نمايند و در صورت لزوم با پاسداران و شهربانى كمك نمايند، قواى مسلح در سراسر كشور موظف هستند كه اگر در بين آنان اشخاص منحرفى هستند به فرماندهان معرفى نمايند و فرماندهان موظف هستند آنها را به دادگاه تسليم نمايند تا رسيدگى شده و تصفيه و مجازات شوند و اين مطلب اخطارى است به تمام فرماندهان و متخلف مورد مواخذه قرار خواهد گرفت. و اخيرا لازم به تذكر است كه چون صدام شكست خود را نزديك مىبيند دست به حيلهاى عاميانه زده است و بعضى از طرفداران او نيز همان را تعقيب نمودهاند مىگويد ماه مبارك رمضان ماه عبادت است و جنگ در آن حرام است و لازم است آتش بس اعلام شود.
او و دوستان آمريكائىاش نمىدانند كه ماه مبارك رمضان شهر حرام نيست. صدام در يكى از ماههاى حرام عليه ما به جنگ برخاست و كسى از طرفدارانش به او اعتراض نكرد. امروز ما در حال دفاع هستيم و دفاع از كشور يكى از عبادات بزرگ است.
ملت ايران مىداند كه نيروهاى مسلح ما در حال بزرگترين عبادات هستند. نيروهاى مسلح ما بايد بدانند كه پيغمبر اكرم در ماه مبارك رمضان عليه كفار جنگيد.
از خداوند متعال پيروزى اسلام را بر كفر و نفاق خواستارم.
والسلام على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 72
تاريخ: 7/5/60
پيام امام خمينى به آيت الله صدوقى در مورد رسيدگى به وضع زلزله زدگان كرمان
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمين آقاى صدوقى دامت بركاته
خبر ناگوار زلزله كرمان كه خود آزمايش ديگرى براى بندگان صالح خدا بود مردم رنجديده ما را متاثر ساخت.
جنابعالى تحمل زحمت فرموده با همكارى علماء محترم كرمان ايدهم الله تعالى و مردم مبارز و شريف آن ديار هر چه سريعتر اقدامات لازم را جهت رفع كمبودها بنمائيد و نتيجه را به اطلاع اينجانب برسانيد تا تصميمات لازمه اتخاذ گردد.
بديهى است دولت و برادران نظامى و پاسدار و ساير نهادها نيز همچون گذشته به وظيفه اسلامى و انسانى خود عمل خواهند نمود. سلام گرم و مراتب تسليت اينجانب را به خانودههاى مصيبت زده وآسيب ديدگان اين حادثه غمانگيز ابلاغ فرمائيد. خداوند ما رادر برابر امتحانات مكرر پيروز گرداند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 73
تاريخ: 10/5/60
پيام امام خمينى رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران به مناسبت روز جهانى قدس
بسم الله الرحمن الرحيم
جمعه آخر ماه مبارك رمضان روز قدس است و در دهه آخر ماه رمضان به احتمال زياد شب قدر است. شبى است كه احياء آن سنت الهى است و قدر و منزلت آن از هزار ماه منافقان والاتر است كه مقدرات خلق در آن شب پايهريزى مىشود. روز قدس كه همجوار شب قدر است لازم است كه در بين مسلمانان احياء شود و مبدا بيدارى و هوشيارى آنان باشد و از غفلتهايى كه در طول تاريخ خصوصا سدههاى اخير شده است بيرون آيند تا آن روز هشيارى و بيدارى از دهها سال ابرقدرتها و منافقان جهان والاتر باشد و مسلمانان جهان مقدرات خود را خود به دست قدرت خود پىريزى و پايهگذارى كنند. در شب قدر، مسلمانان با شب زندهدارى و مناجات خود از قيد بندگى غير خداى تعالى كه شياطين جن و انساند، رها شده و به عبوديت خداوند در مىآيند و در روز قدس كه آخرين روزهاى شهر الله اعظم است، سزاوار است كه همه مسلمانان جهان از قيد اسارت و بردگى شياطين بزرگ و ابرقدرتها رها شده و به قدرت لايزال الله بپيوندند و دست جنايتكاران تاريخ را از كشورهاى مستضعفان قطع و رشته طمع آنان را بگسلانند.
هان اى مسلمانان جهان و مستضعفان گيتى! بپا خيزيد و مقدرات خود را به دست گيريد. تا كى نشستهايد كه مقدرات شما را واشنگتن يا مسكو تعيين كنند؟ تا كى بايد قدس شما در زير چكمه تفالههاى آمريكا، اسرائيل غاصب پايكوب شود؟ تا كى سرزمين قدس، فلسطين، لبنان و مسلمانان مظلوم آن ديار در زير سلطه جنايتكاران بسر برند و شما تماشاچى باشيد و بعض حكام خائن شما آتش بيار آنان باشند؟ تا كى قريب يك ميليارد مسلمان در جهان و قريب صد ميليون عرب با كشورهاى وسيع و ذخاير بىپايان، شاهد چپاولگرىهاى شرق و غرب و ستمگرىها و قتل عامهاى غيرانسانى آنان و تفالههاى آنان باشند؟ تا كى تحمل جنايات وحشتناك بر برادران افغانستان و لبنان را نموده و به نداى آنان جواب نمىدهند؟ تا كى به جاى مقابله با دشمنان اسلام و براى نجات قدس از اسلحه گرم و قدرت نظامى و الهى غفلت نموده و با كارهاى سياسى و برخوردهاى سازشكارانه با ابرقدرتها وقت گذرانده وبه اسرائيل مهلت جنايتهاى بىامان داده و شاهد قتل عامها بايدبود؟ آيا سران قوم نمىدانند و نديدهاند كه مذاكرات سياسى با سياستمداران قدرتمند و جنايتكاران تاريخ، قدس و فلسطين و لبنان را نجات نخواهد داد و هر روز بر جنايات و ستمگرىها افزوده خواهد شد؟
صحيفه نور ج 15 صفحه 74
بايد براى آزادى قدس از مسلسلهاى متكى بر ايمان و قدرت اسلام استفاده و بازىهاى سياسى را كه از آن بوى سازشكارى و راضى نگه داشتن ابرقدرتها به مشام مىرسد كنار گذاشت. بايد ملتهاى مسلمان خصوصا ملت فلسطين و لبنان، كسانى را كه با مانورهاى سياسى وقت گذرانى مىكنند، تنبه نموده و زيربار بازىهاى سياسى كه نتيجهاى جز زيان و ضرر براى ملت مظلوم ندارد نروند. تا كى اسطورههاى دروغين شرق و غرب، مسلمانان قدرتمند را مسحور نموده و بوقهاى تبليغاتى ميان تهى، آنان را وحشت زده مىنمايد؟ تا كى مسلمين از قدرت اسلام بزرگ غافلند؟ مسلمانانى كه در نيم قرن آن فتوحات عظيم و تحولات شگرف را با دست خالى از ساز و برگ جنگى و دلى آغشته به ايمان وزبانى متذكر به الله اكبر به دست آورده و اسلام و توحيد را در جهان قدرتمند آن روز پايه گذارى نمودند.اگر آن پيروزىها و تحولاتى كه در تاريخ ثبت است از چشمانداز مسلمانان دور است، پيروزى ملت رزمنده ايران با انگيزه سربازان صدر اسلام كه سلاحشان ايمان بود، در پيش چشم همگان پرتو افكن است. جهانيان و مسلمانان جهان ديدند كه ملت غيور ايران با دست تهى از ساز و برگ نبرد، در مقابل ابرقدرتهاى زمان و وابستگان خارج و داخل آنان نهضت كردند و انقلاب شكوهمند اسلامى را باهمه مشكلات، برق آسا به ثمر رساندند و دست تمام جنايتكاران تاريخ را از كشور عزيز خود قطع كردند و توطئههاى امريكائى و گروهكهاى چپ گراو راست گرا را با قلبى سرشار از ايمان و عقيده يكى پس از ديگرى خنثى نموده و زن و مرد وكوچك و بزرگ دلاورانه در صحنه حاضر و مقدرات كشور خود را در دست تواناى خود تعيين نمودند و امروز با خواست خداوند متعال، اركان جمهورى اسلامى به دست متعهدين به مكتب و معتقدين به جمهورى اسلامى برقرار و فتنه انگيزان و توطئه گران را از صحنه خارج نمودند. و امروز ايران به رغم بوقهاى خارج و دستگاههاى تبليغاتى امريكا و صهيونيست وسيلى خوردههاى از انقلاب، به سوى سازندگى نهائى پيش مىرود و اين درس عبرتى است براى كشورهاى اسلامى و مستضعفان جهان كه قدرت اسلامى خود را بيابند واز عربدههاى شرق و غرب و وابستگان و تفالههاى آنان نهراسند و با اعتقاد به خداوند تعالى و اتكال به قدرت اسلام و ايمان بپاخيزند و دست جنايتكاران از كشورهاى خود كوتاه نمايند و آزادى قدس شريف و فلسطين را سرلوحه برنامه قرار دهند و ننگ سلطه صهيونيست، تفاله آمريكا را از دامن خود بزدايند وروز قدس را زنده نگه دارند. اميد است با زنده نگه داشتن اين روز، بىتفاوتىها زائل شود و غفلتها مرتفع گردد. و با قيام ملتهاى شريف، بعضى از سران خائن را كه به رغم مسلمانان و اسلام، دست در دست اسرائيل و چشم به فرمان امريكا بر خلاف مصالح مسلمين به زندگانى سياسى ننگين خود و به زندگى جنايتبار خويش ادامه مىدهند، از صحنه خارج و در گورستان تاريخ مدفون نمايند. حكام غاصبى كه در جنگ بين كفارى چون اسرائيل و صدام با مسلمين، طرف كفار را گرفته و به اسلام و مسلمين ضربه وارد مىكنند، از صحنه اسلام بايد خارج شوند و از حكومت بر مسلمين بايد بر كنار گردند. ملتهاى شريف مصر و عراق و ديگر كشورهاى تحت سلطه منافقان بايد قيام كنند و به بلندگوهاى فاسد كه اين جنايتكاران مسلمان جلوه مىدهند، گوش فرا ندهد و از
صحيفه نور ج 15 صفحه 75
قدرتهاى پوشالى اين خائنان نهراسند.
مسلمانان و جهانيان ديدند كه صدام عفلقى سرسپرده امريكا، به ايران كه جز به اسلام و مصالح مسلمين نمىانديشد، حمله كرد و آنچنان سرش به سنگ كوبيده شد كه اكنون با توسل به سران عرب و پناه به اسرائيل، دنبال مفرى است كه او را از سقوط حتمى نجات دهد و ملت ايران و قواى مسلح شجاع، آنچنان ضربهاى به او و طرفداران جنايتكار او زدند كه جز تسليم يا سقوط، مفرى ندارد و حيلههاى ابلهانه او و بوقهاى تبليغاتى صهيونيسم راهگشاى او نخواهد شد.
ملت و دولت و مجلس و ارتش و ساير قواى مسلح ايران كه امروز با وحدت اسلامى و انسجام الهى صف واحد هستند مصمماند كه در مقابل هر قدرت شيطانى و متجاوز به حقوق انسانها بايستند و از مظلومان دفاع نمايند و تا برگشت قدس و فلسطين به دامن مسلمين، از لبنان و قدس عزيز پشتيبانى نمايند. مسلمانان جهان بايد روز قدس را روز همه مسلمين، بلكه مستضعفين بدانند و از آن نقطه حساس در مقابل مستكبرين و جهانخواران بايستند و تا رهائى مظلومان از زير ستم قدرتمندان از پاى ننشينند و مستضعفان كه اكثريت قاطع جهان را تشكيل مىدهند مطمئن باشند كه وعده حق تعالى نزديك است و ستاره نحس مستكبران رو به زوال و افول است. ملت ايران، خواهران و برادران عزيز مىدانند كه انقلاب عظيم ايران كه در نوع خود كم نظير يا بىنظير است از ارزشهاى بزرگى برخوردار است كه بزرگترين آن مكتبى بودن و اسلامى بودن آن است، همان ارزشى كه پيامبران عاليمقام در پى آن قيام نمودند. اميد است كه اين انقلاب جرقه و بارقهاى الهى باشد كه انفجارى عظيم در تودههاى زير ستم ايجاد نمايد و به طلوع فجر انقلاب مبارك حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء منتهى شود. و بايد ملت شريف كه چنين انقلابى بزرگ را نموده است در ادامه آن هر چه بيشتر كوشا باشد و حضور خود را هر چه والاتر در صحنه اقامه عدل الهى به ثبت رساند. عزيزان من! بايد بدانيد كه ارزش انقلاب هرچه بيشتر باشد فداكارى در راه تحقق آن ارزشمندتر و لازمتر است. انقلاب در راه هدف الهى و استقرار حكومت الله همان است كه انبياء عظام در راه آن فداكارىها نمودند و پيامبر عظيم الشان اسلام تا آخرين لحظات زندگى پر بركت خود در راه آن با همه توان، فداكارى و ايثار فرمود و امامان بزرگوار اسلام هر چه داشتند نثار آن كردند. ما نيز كه خود را پيرو آنان و امت محمد صلى الله عليه و آله و سلم مىدانيم بايد اقتدا به آنان نموده و در سبيل حق، مشكلات را با صبر انقلابى تحمل نماييم و از خرابكارىهاى دغل بازان كه آثار شكست و زبونى در آن مشاهد است نهراسيم و در راه هدف حق وا سلام بزرگ چونان انبياء عظام و اولياء معظم فداكارى و ايثار نماييم. خداوند تبارك و تعالى پشتيبان مجاهدين و يار مظلومان است. درود بر اسلام عزيز، درود بر مجاهدين در راه حق، درود بر شهدا در راه خدا در طول تاريخ، درود بر شهداء ايران و فلسطين و لبنان و افغانستان، سلام بر رزمندگان جبهههاى جنگ عليه باطل و سلام بر بندگان صالح خداوند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 76
تاريخ: 11/5/60
متن حكم تنفيذ رياست جمهورى برادر محمد على رجائى
بسم الله الرحمن الرحيم
با سپاس بيحد از الطاف كريمه خداوند متعال كه توفيق به ملت شريف و متعهد ايران عطا فرموده كه هر چه زمان مىگذرد، مشكلات افزون شود، بر تعهد آنان و حضورشان در صحنه و پشتيبانىشان از جمهورى اسلامى كه فرآورده فداكارىهاى خودشان است، افزوده مىشود. و به رغم تبليغات دشمنان خارج و داخل، با اكثريت قاطع افزون از دوره سابق، جناب آقاى محمد على رجائى ايده الله تعالى را به رياست جمهورى كشور اسلامى ايران برگزيده و اين مسووليت بزرگ و بار سنگين را بر عهده او گذاشته است. و چون مشروعيت آن بايد با نصب فقيه ولى امر باشد، اينجانب راى ملت را تنفيذ و ايشان رابه سمت رياست جمهورى اسلامى ايران منصوب نمود و مادام كه ايشان در خط اسلام عزيز و پيرو احكام مقدس آن مىباشند و از قانون اساسى ايران تبعيت و در مصالح كشور و ملت عظيم الشان در حدود اختيارات قانونى خويش كوشا باشند و از فرامين الهى و قانون اساسى تخطى ننمايند، اين نصب و تنفيذ به قوت خود باقى است. و اگر خداى ناخواسته بر خلاف آن عمل نمايند، مشروعيت آن را خواهم گرفت. و بايد ايشان توجه داشته باشند و از عمل ملت در يافته باشند كه ملت دلاور نيز راى خود را بر اين اساس به ايشان دادهاند و من اميدوارم كه در حفظ اين امانت الهى و مسئوليتى كه ملت بر عهده ايشان گذاشته است، با تمام توان كوشش نموده و از آن پاسدارى نمايند و وفادار به پيمان خود در مقابل خداوند مقتدر حاضر و ناظر و ملت حاضر در صحنه و مراقب احوال و اوضاع بوده باشند و به فرمان خداوند تبارك و تعالى كه مومنان را به رحمت و عطوفت در بين خود و شدت در مقابل كفار و مخالفان اسلام دعوت فرموده است، با تمام جديت عمل كرده و در عمل به حق از كسى و از ملامت بدخواهان نهراسند. و در نظارت بر قواى ثلاثه، طرف حق را در نظر گيرند و در خدمت به خلق خدا، خصوصا تودههاى مستضعف، احساس غرور و سرافرازى نمايند، كه اينانند وفاداران به اسلام و هواداران جمهورى اسلامى. و اميد است در اين موقع كه دشمنان خارج و داخل دست به دست هم داده تا جمهورى اسلامى را به تباهى كشند، قشرهاى مختلف ايران از علما و متفكران و محققان گرفته تا نيروى مسلح و از دهقانان و كارگران و كارمندان و كارفرمايان تا بازرگانان و بازاريان و عشاير و سرحدنشينان، همفكر و همصدا با رئيس جمهور محترم و دولت و مجلس و ساير ارگانهاى اسلامى دست جنايتكاران و خائنان را قطع و در تشديد و تاييد جمهورى
صحيفه نور ج 15 صفحه 77
اسلامى كوشا بوده و در ساختن ايرانى مستقل و آزاد فداكار باشند و با وحدت كلمه به كشور خود و مردم محروم آن خدمت كنند.
تقارن راىگيرى براى رئيس جمهور با ايام و ليالى مبارك قدر و تنفيذ آن با عيد سعيد فطر موفقيت آقاى رئيس جمهور را در خدمت به كشور و ملت عزيز نويد مىدهد. از خداوند متعال توفيق همگان را در ساختن كشور عزيز خواستار است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 84
تاريخ: 17/5/60
تلگرام تسليت امام خمينى به مناسبت رحلت آيت الله محلاتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج آقا مجدالدين محلاتى دامت افاضاته - شيراز
خبر تاسفانگيز و بسيار ناگوار رحلت حضرت آيت الله محلاتى رضوان الله عليه موجب تاثر گرديد. آن بزرگوار در طول زندگى پربركت خود يكى از اسطورههاى روحانيت و پشتوانههاى نهضت اسلامى بودند و در خدمت به اسلام و مسلمين و پيشرفت انقلاب اسلامى پيشقدم و در رژيم منحط سابق شاهد حبس و رنج وهمچون ساير علماى اعلام متعهد، مورد اهانت و در راه اسلام و اهداف آن كوشا بودند. معالاسف در اين موقع كه ايران احتياج به اين شخصيتهاى موثر دارد، شاهد فقدان اين شخصيت محترم شديم.
اينجانب به جنابعالى و فاميل محترم و اهالى محترم فارس تسليت عرض نموده و سلامت و سعادت عموم مسلمين و فاميل محترم را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 85
تاريخ: 19/5/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى دانشجويان ايرانى در اروپا و اعضاى انجمن اسلامى شركت واحد اتوبوسرانى تهران و حومه
بحمد الله دست جنايتكاران و خيانتكاران از اين مملكت قطع شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان نمايندگان انجمنهاى خارج كشور كه در اينجا حضور دارند و از نمايندگان انجمنهاى اسلامى اتوبوسرانى تشكر كنم.
و بايد عرض كنم كه امروز كشور مال خود شماست و هر چه زحمت بكشيد، پيش خدا اجر داريد. براى كشور اسلامى زحمت كشيد و براى خودتان و اينطور نيست كه زحمتهاى زياد را شما بكشيد و قدرتهاى خارجى بهرهبردارى كنند. بحمد الله دست جنايتكاران و خيانتكاران از اين مملكت قطع شده است و تفالههاى كمى كه مانده است، آنها هم به دنبال آنها خواهند شتافت. بعضى مطالب است كه بايد عرض كنم و آن اينكه كشور ما از باب اينكه در زمان انقلابى مثل انقلاب صدر مشروطه و مثل انتقال رژيمى به رژيم ديگر در سابق، حاضر نبودند و جوانهاى ما از انقلابات بكلى بىخبر هستند يا اگر خبر دارند حاضر واقعه نبودند و همين شنيدهاند و لهذا گاهى به نظر مىرسد كه گفته مىشود كه در ايران يك نابسامانىهائى هست، يك قتلهائى هست، يك كشتارى هست، يك بمبهائى هست كه منفجر مىشود و از اين قبيل كه مىبينيد، حالا در سطح يك كشور كم و بيش هست.
شما نمىدانيد كه وقتى كه مىخواست حكومت به قاجار برسد و يك انقلابى بود كه يك رژيمى را، رژيم سلطنتى را به يك رژيم سلطنتى ديگر ى يعنى يك طايفهاى را از بين ببرند و طايفهاى ديگر بيايند آقا محمد قجر در ايران چه كرد و برجهائى كه از سرهاى مردم درست كرد و امثال اينها. شما تاريخ انقلاب مشروطه را بخوانيد و ببينيد در انقلاب مشروطه چه بساطى بوده است. چه آنوقتى كه انقلاب شد و مشروطه را بپا كرد، با اينكه انقلاب تغيير رژيم سلطنتى نبود، فقط اين بود كه سلطنت استبدادى يك قشرى محدود بشود و روى قوانين مشروطه باشد. شما توجه كنيد كه در آذربايجان، در تهران، در شمال چقدر جنايات واقع شد و چقدر كشتار از مردم صالح و از مردم ديگر واقع شد. اگر مطالعه كنيد در انقلاباتى كه در دنيا واقع مىشود يا در انقلابات كوچكى كه در ايران واقع شده است، قبل از اين انقلاب بزرگ، خواهيد ديد كه اين انقلاب از تمام انقلابهائى كه در طول تاريخ واقع شده
صحيفه نور ج 15 صفحه 86
است، يك انقلاب آرام بوده است و يك انقلابى بوده است كه ثمراتش زياد و چشمگير و ضايعاتش نسبت به ثمراتش كم. شما حجم كارهائى كه در اين چند سال كرديد، درست توجه نداريد كه شما چه كرديد، آنهائى كه مىروند خارج و مسائل را در خارج بررسى مىكنند و مسلمانهائى كه در خارج هستند يا مستضعفانى كه در خارج كشور شما هستند، آنها مىدانند كه در ايران چه شده است و عمق اين انقلاب چه اندازه است.
شما يك سلطنت 2500 ساله جابرانه را بكلى ريشه كن كرديد و يك رژيمى كه تمام قدرتهاى بزرگ دنيا دنبالش بودند و طرفدارش بودند و آنها شما تمام قدرتهاى دنيا را كنار زديد و رژيم را بكلى از بين برديد و يك حكومت اسلامى در ايران اعلام كرديد. اين مطلب، يك مطلبى نيست كه شما خيال كنيد كه يك كار كوچكى شده است و حالا ضايعات دارد. اين كار، كار بسيار بزرگى است. شما يك ملت، در مقابل تمام قدرتهاى عالم ايستاديد و مقابله داريد با تمام قدرتهاى دنيا و همه بر ضد شما هستند و معذلك شما ايستاديد و همه را كنار زديد. غافل نباشيد از اينكه شما كارى انجام داديد كه در طول تاريخ كم نظير بوده است يابىنظير بوده است.
شما خيال نكنيد كه حالا اين عده بچههاى بيچارهاى كه بازى خوردهاند از اين بزرگترهائى كه از اول آمده بودند و مىخواستند كه در اين ملت و در اين مملكت حكومت كنند و چون اين مملكت اسلامى بود، حكومتش را به دست كسانى كه به اسلام اعتقاد ندارند بدهند، حالا يك شلوغكارىهائى كردهاند و يكى يكى هم فرار كردند و در بيرون ايران دارند زندگى كنند. البته صحبتها زياد است كه ما چه خواهيم كرد و چه خواهيم كرد. درداخل كه بودند هيچ غلطى نتوانستند بكنند حالا رفتهاند خارج گويند ما از آنجا چه مىكنيم. شما گمان نكنيد كه اينها در آنجا حتى خودشان با خودشان خوب باشند، خود اينها هم با هم در آنجا دشمن هستند. اشخاص منافق و اشخاص كافر نمىتوانند با هم يك جبههاى داشته باشند، اتحادى داشته باشند كه يك كارى انجام بدهند. تمام كارهايشان اين است كه مصاحبه مىكنند و صحبت ميكنند و فحش به هم دهند. اينها به ماها فحش ميدهند يا خودشان به هم فحش مىدهند. يك دسته ورشكستهاى كه در اينجا يا با لباس مبدل يا با لباس زنانه فرار كردند، حالا در آنجا نشستهاند و مىخواهند مملكت ايران را زمامدارى كنند و مىگويند كه همه ايران با ما هستند. خوب اگر همه ايران با شما هستند پس كجا رفتيد؟ تو ايران بوديد، مريدهاى شما هم همراهتان بودند و خوب بود شما اين يك مشت فرض كنيد كه معمم را يا اين يك مشت غير عالم را خوب شما كنار بگذاريد و خودتان جايشان بنشينيد.
مساله اين است كه از باب اينكه ما انقلابات را درست نديديم، خيال مىكنيم كه چهار تا ترقه وقتى كه در تهران، فرض كنيد كه يا چهار تا بمب در تهران منفجر شد يك چيزى شده است. نخير، اينها چيزى نيست، هر بچه 12 سالهاى مىتواند كه يك چيزى از اينها را ببرد توى جمعيتى بگذارد و فرار كند. يك مسالهاى نيست اين كه ما بنشينيم راجع به اين مساله چه بكنيم. البته از باب اينكه يك دسته اشخاص غافل، جوانهائى كه ما هميشه ميل داشتيم كه اينها در راه كشور خودشان، در راه اسلام
صحيفه نور ج 15 صفحه 87
خدمت بكنند اينها بازيشان دادهاند و مشغولشان كردهاند به يك كارهاى بچگانهاى كه در يك جا مىكنند و مسلمانى را مىكشند، يك بچهاى را مىكشند، يك پيرزنى را مىكشند، اينها البته بايد به دست خود ملت جلوگيرى از اينها بشود. ملت نبايد بنشيند كه دولت همه كارها را انجام دهد. يك وقتى بود كه دولت عليحده بود و ملت عليحده، وقتى اينها جداى از هم بودند يك كارهائى را مىگفتند بايد دولت بكند به ما چه ربطى دارد. اگر در آن زمان يك جنگى واقع مىشد ابدا مردم كارى نداشتند. اگر دعا نمىكردند كه خود اينها، خود اين ظالمها شكست بخورند لااقل كارى نداشتند. رضاخان را وقتى كه از ايران بيرون كردند مردم جشن خواستند بگيرند از باب اينكه خوب يك ظالمى رفته است. اينكه الان مملكت ما همه استقرار همه چيزش استقرار پيدا كرده است براى اين است كه حكومت و غير حكومت تو كار نيست، خود مردمند. خود اين مردم يك رئيس جمهور درست كردند و نخست وزير هم آن كسانى كه وكيل آقايان بودهاند درست كردهاند و همه از خود اين مردم، يك كسى را نياوردهاند كه فلان السلطنه يا فلان الدوله باشد يا از آمريكا آمده باشد يا از فرانسه آمده باشد. حالا الان همه حكومت و مجلس و چيز و اينها از خود اين مردم است و مردم نبايد بنشينند كه حكومت برايشان كار بكند، از اول هم ننشستهايد شما براى اين معنا. وقتى كه جنگ واقع شد، در خارج از جبهه تمام شما دخالت داشتيد و زحمت مىكشيديد، هر كس به هراندازهاى كه از او مىآمد، آن كسى كه در اتوبوسرانى و اينها زحمت خودش را مىكشيد، آنهائى كه در خارج كشور از چيزهاى ما بودند، از دوستان ما بودند، از جوانان ما بودند آنها هم كمك مىكردند به اينها. اين يك مسالهاى نيست كه حالا ما بنشينيم خيال كنيم كه يك مطلبى واقع شد و چهار تا وافورى و جنايتكار در خارج كشور نشستهاند و مىخواهند زمام امور كشور را به دست بگيرند. مساله اين نيست. خوب، من متاثرم.
خداى تبارك و تعالى در توبه را باز كرده است براى همه
براى اين عده جوانى كه از اين اشخاص منحرف بازى خوردهاند در توبه باز است. اسلام، خداى تبارك و تعالى در توبه را باز كرده است براى همه. الان هم اگر همه اينهائى كه در خارج رفتند و مىخواهند حكومت ايران را به هم بزنند همه اينها توبه كنند و برگردند به مملكت خودشان و واقعا بخواهند كه خدمت كنند به مملكت خودشان، خوب برگردند بيايند خدمت كنند كسى كارشان ندارد. اينها بيخود رفتند بيرون و هياهو مىكنند و خودشان هم مىدانند كارى ازشان نمىآيد لكن با سيلى صورت خودشان را سرخ كردهاند. خوب، كسى كه در فرض كنيد كه مىخواهد از اينجا برود از توى توالت بيرون مىآيد و عرض مىكنم كه با چه مىخواهد برود، اين حالا حكومت ايران را مىخواهد دست بگيرد و همه ملت هم با او همراهند و همه اينها با حكومت اسلامى مخالف! خوب، اينها يك چيزى نيست كه، بچه بازى، حرفهاى بچه بازى است كه معالاسف اشخاصى كه خوب بود خدمت بكنند به اين كشور، ميتوانستند خدمت بكنند به دام افتادند و اينطور حيثيت خودشان را از بين بردند و زحمتهائى هم اگر سابقا كشيدند بكلى قلم سرخ رويش كشيدند. و اين ترقه بازىهائى كه در
صحيفه نور ج 15 صفحه 88
ايران مىشود البته به ما يك صدماتى وارد مىشود اما اين يك قدرتى نيست، اينطور نيست كه يك قدرتى باشد كه قدرتى در دست آنها هست و دارند ترقه مىاندازند. بمب را قايم كنند اين هر بچهاى مىتواند اين كار را بكند، هر دزدى مىتواند برود يك جائى يك بمب بگذارد منفجر بكند. اين يك مساله و قدرتمندى نيست در كار، اين عجز و بيچارگى و بدبختى و انحراف است. منتها ما متاثريم براى جوانهايمان، متاثريم براى اين بازيخوردهها، براى اين دخترها، براى اين پسرها كه اينها مىبينند كه آن كه اينها را وادار مىكند به اين امر، خودش رفته بيرون آنجا مشغول بازيگريش هست، يا آنهائى هم كه اگر از آنها در اينجا هست در بيغولهها دارند زندگى مىكنند و شماها را وادار مىكنند برويد شماها استقامت كنيد، كارها را درست بكنيد ما بيائيم حكومت كنيم. خوب، شما چرا بازى مىخوريد از اينها. خوب، اين چه عقلى است كه انسان داشته باشد كه ما زحمت شما جوانها زحمت بكشيد خون خودتان را بدهيد و همه چيز، براى كى؟ براى آن كسى كه نه به اسلام عقيده دارد، نه به قرآن عقيده دارد، دم از قرآن خيلى مىزند، اما وقتى كه كتابهايشان را شما الان ملاحظه كنيد كتاب انحرافى و همه ازاسلام منحرف. خوب، ما مىگوئيم كه اگر جوانهاى ما خدمت مىكنند، براى اسلام خدمت براى خدا خدمت مىكنند. همه چيز ما از خداست براى خدا هم بايد بدهيم. خوب، شما جوانهاى بيچارهاى كه گرفتار اينها شديد خون خودتان را براى كى مىدهيد؟ ما مىگوئيم براى خدا. شما مىگوئيد براى كى؟ اگر براى خداست، حكومت اسلامى حالا حكومتى است كه مىخواهد احكام اسلام را درست كند. اگر واقعا شما خونتان را ميدهيد براى چهار نفرى كه انحراف دارند، اعتقاد به اسلام و اعتقاد به كشور و اعتقاد به اينها ندارند خون خودتان را مىدهيد و رفقاى خودتان را، جوانهاى خودتان را مىكشيد براى اين. خوب، يك قدرى فكر لازم دارد كه براى چه مىكنيد. براى كه اين كارها را مىكنيد.
ملت ما اتكاءبه خدا دارد در جبهه جنگ مىكند
انسان بايد هر كارى مىكند يك راهى را داشته باشد، يك اتكائى حالا داشته باشد. ملت ما با اتكاء به خدا دارد در جبهه جنگ ميكند. ملت ما اتكاء به خدا دارد در جبهه جنگ مىكند و نماز شب مىخواند و عرض مىكنم كه با دشمن اسلام مبارزه مىكند. اگر آنجا شهيد بشود، آن اجرش با خداى تبارك و تعالى است و پيش خدا آبرومند است، پيش خلق هم آبرومند است. اما شمائى كه در خارج يك دسته نشسته و شما بيچارهها را وادار مىكنند به اينكه برويد و مردم را بكشيد و ترقه بگذاريد فلانجا چه بشود، بمب بگذاريد كجا چه بشود، انفجار ايجاد بكنيد، خوب شما اتكائتان به كى است؟ فردا اين سرانى كه هستند از قبيل بختيار و امثال بختيار، براى شما يك كارى انجام مىدهند؟! شما اگر از بين رفتيد، اگر كشته شديد، فردا بختيار براى شما يك كارى انجام مىدهد يا ديگران؟! ما مىگوئيم خدا. شما مىگوئيد چى؟ اگر شما هم مىگوئيد خدا، خوب با ما همراهيد بسم الله، بيائيد خدمت كنيد اين مملكت تان، اين چى.
صحيفه نور ج 15 صفحه 89
هى مىگفتيد اختناق است. كو اختناق؟ حرفش را هى مىزديد، هى مىگفتيد اختناق است، ايران چطور است، چماقدار فلان. حالا وقتى كه اين خانههاى تيمى شما را چيز مىكنند، مىبينند يك دسته چماق آنجا هست و يك هم خنجر آنجاهست، يك دسته هم بمب آنجا هست و اينها، اما شما اگر پيدا كرديد يك خانهاى از اينهائى كه به اسلام اعتقاد دارند، يك جائى كه مربوط به اينها است كه به اسلام اعتقاد دارند پيدا كرديد كه در آن يك چماقى باشد، در آن يك چيزى باشد، در آن قرآن هست و كتاب هست و امثال اينها. اگر به اسلام عقيده داريد، خوب، اين بسم الله بيائيد بيرون، بيائيد از بيغولهها به اسلام خدمت بكنيد و شما هم كه جوانهائى هستيد كه بازى خورديد و انسان خيلى متاسف از اين هست، بيائيد به دامن ملت خودتان، اسلام خودتان. تا كى براى ديگران مىخواهيد كار بكنيد؟ شما مىدانيد كه اينها روابطشان با خارج چقدر بوده است، يك شمهاش را ديشب در تلويزيون، خوب بسيارى از شما ديديد اشخاصى كه روابطشان با قاسملوست و با حزب دموكرات هست و با كومله است و با چه، خوب اين اشخاص براى شما مىخواهند چه بكنند؟ اينها براى شما چه درست كردند؟ كشور شما را استقلال به آن ميدهند؟ اينها كه هر كدام به يك طرف مىكشند، يك سلطنت طلب و يكى هم نمىدانم چكاره هست و براى جبهه ملى مىخواهد كار بكند، يكى هم چكاره هست و براى كى مىخواهد. خوب، هيچ كدام اينها به اسلام كارى ندارند و صريحا مىگويند كه جمهورى اسلامى بايد از بين برود و يك جمهورى دموكراتيك پيش بيايد، يا خير باز سلطنت عود بكند.
در هر صورت شما از اين حرفهائى كه از روى بيچارگى دارد صادر مىشود و از اين مصاحبههائى كه از روى بيچارگى دارد صادر مىشود و از اين بمبهائى كه از روى بيچارگى دارد صادر مىشود هيچ خوفى نداشته باشيد براى اينكه اگر ما هم شهيد بشويم، كشته بشويم، خوب ما هم يك اتكائى داريم، اتكائمان خداست و چيزى نيست. اينها هم در يك كشور سى ميليونى كه يك همچو انقلابى كرده، شما مىخواهيد چهار تا بمب هم در نرود، اين نمىشود همچو چيزى.
ملت ما در مقابل همه چيز ايستاده است
انگلستان الان وضعش از ما بدتر است. اين مهد آزادى و اين حرفهاى مزخرف، امريكا الان وضعش از ما بدتر است، آنجا همين كشتهها واقع مىشود و مىگويند در هر چند دقيقهاى يك نفر كشته ميشود. شما خيال مىكنيد فقط مملكت ماست كه چنين، مملكت ما ضايعاتى نداشته است، از اولش حساب كنيد تا آخرش يك مقدار كمى بوده است. اين مقدارى كه در زمان محمدرضا، آن كشتارى كه در زمان محمدرضا واقع شد كه يك روزش به حسب آنطورى كه گفتند پانزده هزار جمعيت شهيد شد، كى حالا همچو چيزهائى شده است؟ منتها آنها به بوق مىزنند و آن عمال خارجى هم در رسانههاى خودشان مىگويند و مىنشينند صحبت مىكنند كه بلكه انشاء الله با اين صحبتها يك كارى بشود و نمىدانند كه با حرف كارى نمىشود. ملت ما ايستاده است و در مقابل همه چيز ايستاده است براى اينكه به اسلام مىخواهد خدمت بكند. در عين حال بايد ملت ما بيدار و مستعد براى امور باشد. يك
صحيفه نور ج 15 صفحه 90
ملتى كه زنده شده است، يك ملتى كه از تحت اين فشارهاى ساواك و امثال ذلك بيرون آمده است، البته آنها مىگويند كه حالا آخوندها دارند اين كار را مىكنند. خوب شما يك آخوند پيدا بكنيد كه مثل زمان سابق ريخته و به سر شما چه كرده اين آنها مىگويند اين حرفها را ملتى است كه از تحت فشار و از تحت ظلم چقدر سالها و اخيرا ظلمى كه در اين سالها واقع شد بر ملت ما، اگر شما زمان رضاخان را ياد داشته باشيد مىدانيد كه در زمان رضا خان چه كردند با اين ملت، چه كردند با اين بانوان ما، در زمان محمدرضا هم با فرم ديگرى از او بدتر كردند. يك ملتى كه ايستاده و مقابل ظلم، مقابل جور، مقابل ستمگرى، مقابل همه فسادهائى كه بوده است، غارتگرىهائى كه از اين مملكت شده است ايستادگى كرده در مقابل او، اينها خوف از اين ندارند كه چند تا قضيه واقع بشود، لكن بايد كارى بكنند كه اينها هم ديگر واقع نشود.
و من به حسب تكليف شرعى به همه ملت عرض مىكنم كه هر منزلى اين دو سه تا منزلى كه در اطراف خانه خودش است نظر بكند ببيند چه جور مىگذرد در سرتاسر ملت.وقتى ممكلت مال خود شما هست و دارند بر ضد مملكت شما عمل مىكنند خودتان بايد اين مسائل را حل بكنيد و ننشينيد كه دولت بكند. دولت همچو قدرتى الان ندارد كه همه در سرتاسر كشور عرض مىكنم اطلاعات داشته باشد. خود شما بايد جمعيت اطلاعاتى و گروه اطلاعاتى باشيد. خوب هر انسانى مىتواند كه بفهمد اين منزل همسايه كىها هستند و چه مىكنند، آن منزل آن طرفيش هم چه مىكند. اين دو سه تا منزلى كه اطراف است، آن شما را تحت نظر بگيرد شما هم او را تحت نظر بگيريد. اگر ده روز، بيست روز، يك ماه اين كار بشود كه همه مردم توجه به اين داشته باشند كه اين همسايه من چه مىكند، تو خانه همسايه من كى رفت و آمد مىكند، پيدا كردن يك ردپائى از اين منافقين و منحرفين فورا اطلاع بدهند به آن كميته نزديك، به آن كلانترى نزديك اطلاع بدهند كه يك همچو در آن منزلهاست، اگر اينطور بشود زود حل مىشود.
اينها يك جمعيت زيادى كه شما خيال كنيد كه يك گروه زيادى هستند، اگر اينها بودند اول خودشان را امتحان كردند ريختند توى خيابان و شروع كردند آدم كشتن، بعد توى سرشان وقتى زدند، گفتند كه نه ما اين كار را نبايد بكنيم، يك جور ديگر بايد بكنيم، بايد در مخفى اين كار را بكنيم. اينها يك عده كمى هستند كه بسيارشان گرفتار شدند و بسيارى از خانههايشان از بين رفته و يك جزئى مانده و يك دسته بازيخوردهاى كه ما واقعا متاسفيم از اين. پدر و مادرها توجه كنند بچههايشان را كه چه مىكنند و چه مىگذرد. اين دختر بيچاره را نگذارند كه در دام اينها بيفتد، اين پسر بيچاره را نگذارند كه در دام اينها بيفتد، خودشان آنها را نصيحت كنند و اگر نصيحت پذير نيستند معرفى كنند. يك تكليف شرعى است كه كسى كه مىخواهد يك مسلمان را بكشد شما بايد قبل از اينكه او بكشد معرفيش كنيد و اگر نكنيد شما شريكيد در اين جرم. اگر اين مطلبى كه من عرض ميكنم و اين يك تكليف شرعى الهى است كه خود مردم سرتاسر كشور، خود مردم كه در هر جا هستند نظر كنند ببينند در اين همسايگى با آن همسايه، آن همسايه چه مىگذرد و كى رفت و آمد مىكند، رفت و آمدهاى مشكوك
صحيفه نور ج 15 صفحه 91
است، رفت و آمدهاى عادى است؟ رفت و آمدهاى مشكوك را نظر بگيرند و بعد اطلاع بدهند. اگر يك مدت كوتاهى اين كار بشود، اين عده كمى كه مشغول اين فساد هستند، حالا شما خيال نكنيد كه پنجاه هزار نفر مشغول هستند، بيست نفر آدم مىتوانند پنجاه جاى تهران را منفجر كنند، بيست نفر، بيست نفر آدم ميتوانند، پنجاه نفر آدم مىتوانند چند تا شهر را منفجر كنند. اين يك چيزى نيست، يك قدرتى نيست يك دزدكارى است كه براى هر كسى امكان دارد. در هر صورت اگر چنانچه مردم به اين تكليف شرعى كه براى حفظ دماء مسلمين است، براى حفظ جان بندگان خداست اين مطلب را عملى كنند و خودشان نظارت كنند ببينند اين منزل در آن چه مىگذرد، در آن منزل چه مىگذرد، در آن منزل چه مىگذرد، رفت و آمدها چه جورى هستند، وقتى كه شناسائى كردند اگر ديدند كه يك رفت و آمدهاى مشكوكى است، يك اشخاص مشكوكى در آنجا هستند، يك توطئههائى در اينجا مىگذرد فورا اطلاع بدهند به اين كميتهها.به پاسدارها،به كسان ديگر و به كلانترىها اطلاع بدهند. اگر يك مدت كوتاهى اين كارها انجام بگيرد تمام مىشود. اينها چيز مهمى نيست اين اصلش اگر شما كشتارى كه در زمانهاى سابق واقع شده، در يك انقلاب جزئى ملاحظه كنيد مىبينيد كه مساله ما يك مساله ضعيفى است و اين هم عمدهاش اين است كه مردم خودشان در صحنه هستند.
دولت تنها نمىتواند اين جنگ را اداره كند
ويژگى مهم اين انقلاب اين است كه مردم خودشان انقلاب كردند، يك كسى نيامده انقلاب را بكند، يك كسى لشكركشى نكرده براى انقلاب، خود مردم همين كوچه و بازار و همين مردم عادى و خصوصا طبقه مستضعف به اصطلاح آنها و طبقه اعلا، به نظر ما، خود اينها بودند كه انقلاب را كردند و كار را انجام دادند، نه من ميتوانم يك همچو كارى بكنم، نه افراد ديگر مىتوانند يك همچو كارى بكنند، خداست كه دل اينها را قوى كرد و آنها را دلشان را ضعيف كرد. آنها ترسيدند از شما با همه ساز و برگى كه داشتند و شما نترسيديد از آنها با مشت خالى، انقلاب واقع شد. حالا هم همين طور است، همان انقلابىها شما هستيد و همين شما هستيد كه در صحنه حاضريد و همين شما هستيد كه بايد با دولت همكارى بكنيد. دولت تنها نمىتواند كه اين جنگ را اداره كند. شما ملت هستيد كه در صحنه حاضريد و همين شما هستيد كه بايد با دولت همكارى بكنيد. دولت تنها نميتواند كه اين جنگ را اداره كند. شما ملت هستيد كه مىتوانيد دنبال او باشيد و از پشت جبههها كمك كنيد و بايد بكنيد. كشور خودتان است، كشور اسلامى است، اسلام در خطر است، وقتى اينطور است همه ما بايد و موظفيم كه كمك كنيم به آنها، هر كس به اندازهاى كه مىتواند، كمك بكند به آنها. آوارگانى كه از جنگ آمدهاند در جاهاى ديگر زندگى ميكنند، شما بنشينيد بگوئيد دولت همه كار را بكند؟ يا هلال احمر همه كار را بكند؟ نمىتوانند بكنند همه كارها را، كار آسانى نيست. شما هم بايد كمك كنيد، همه بايد كمك بكنيد و انشاء الله مىكنيد، الان هم همه دارند كمك مىكنند. دلسرد نشويد، كارى كه براى خداست دلسردى ندارد. اگر براى دنيا يك كارى بكنيد، البته وقتى ديديد دنيا خيلى تامين نشد دلسرد
صحيفه نور ج 15 صفحه 92
مىشويد، اما كسى كه براى خدا كار مىكند دلسرد نبايد بشود، معنا ندارد دلسردى. هر چه زحمت زيادتر، ارج زيادتر. هر چه گرفتارى زيادتر، پيش خدا ارجمندتر خواهد بود. يا فرض كنيد يك جائى زلزله است مثل كرمان كه يك همچو زلزلهاى آمده و همچو كشتارى شده و همچو بى خانمانى، خوب چهار روز ديگر زمستانى مىآيد اينهمه جمعيت آنجا چه بكنند، دولت نمىتواند همه اين كارها را انجام دهد. مشغولند آنها همه، بيچاره هلال احمر هم مشغول است،دولت هم مشغول است، همه مشغولند، اما ننشستند به اينكه فقط آنها كار بكنند و بحمد الله ننشستند و آنطورى كه اخيرا اين اشخاص از خارج آمده بودند، گفتند بى سابقه است، لكن معذلك دنبال كنيد، برويد ببينيد و همانطورى كه تا حالا كرديد، انجام بدهيد وظيفه را. اين وظايف است كه وظايفى انسانى است. همه برادر شما هستند، خواهر شما هستند فردا زمستان مىآيد اينها بايد اداره بشوند، بايد ساخته بشود برايشان كارها، و دولت تنها نمىتواند، همه ما بايد در اين امر شركت كنيم و همين طور همه گرفتارىهائى كه هست، گرفتارى هر چه هست، چه گرفتارىهائى كه زلزله و امثال اينهاست، سيل است، و - نمىدانم - چه هست و چه گرفتارىهائى كه براى ما پيش مىآورند، خود شما مملكتتان را حفظ كنيد و خود شما بايد - عرض مىكنم - همراهى كنيد تا كارها اصلاح بشود.
ياس از جنود شيطان است
هيچ وقت اصلا كلمه ياس را در ذهنتان وارد نكنيد كه اين از جنود شيطان است. ياس از جنود شيطان است، يعنى شيطان در شما القاء مىكند. اين شياطين هم كه همان تابع شيطانهاى بزرگتر هستند همينها مىخواهند با اين كارها ياس ايجاد كنند در صورتى كه مسلمانى كه براى اسلام مىخواهد كار بكند چرا مايوس باشد. الان وضع كشور ما از وضع زمان پيغمبر اسلام صلى الله عليه همه چيزش بهتر است آنوقت حتى نداشتند كه بخورند. آن كسى كه مىخواهد جنگ كند فقط يك خرما را او مىداد به او، مىداد به او و مىگذاشت تو دهانش در مىآورد و مىداد و اينطورى اسلام را رساندند. آقا، اسلامى كه اينطورى به ما رسيده، از صدر اسلام اينطور اينها جانفشانى كردند و اسلام را رساندند به ما، خوب ما هم بايد بكنيم اين كارها را. الحمدلله حالا، حالا اين حرفها نيست در كار، ارزاق فراوان، گران است البته، گرانى هست و شما متوقع اين خوب بايد باشيد كه قحطى بشود. بحمد الله خداى تبارك و تعالى منت به ما گذاشته است و قحطى نيست در كار، فراوان، البته گران است براى مستمندان و فقرا،مشكل است و بايد ديگران به آنها كمك كنند. و من اميدوارم كه به زودى همه مشكلات رفع بشود. و اتكال به خدا بكنيد، اطمينان داشته باشيد كه با اتكال به خدا تمام كارهاى شما اصلاح مىشود و احكام اسلام انشاء الله به خوبى اجرا مىشود و البته يك گلههائى هست از اينهائى كه مىخواهند مسائل را اجرا كنند در چيز، آنجاها خيلى ازشان شكايت است به اينكه كار صحيح نمىكنند، بد عمل مىكنند، به مردم تعدى مىكنند. من كرارا گفتهام كه مملكت اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد. نبايد ما كارهايمان بر خلاف اسلام باشد بايد همه چيز روى موازين اسلامى باشد و همه مردم خودشان را مهيا
صحيفه نور ج 15 صفحه 93
كنند كه اسلام را انشاء الله در اين مملكت تقويت كنند و انشاء الله از آن مملكت هم به ممالك ديگرى صادر بشود و صادر شده است. شما خيال نكنيد صادر نشده، صادر شده است. الان بسيارى از اين ممالك هستند كه مردمش بيدار شدهاند و توجه پيدا كردهاند و مشغولند به كارها و انشاء الله اميدوارم كه موفق بشوند و همه ما موفق بشويم كه به اسلام خدمت بكنيم و من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه ملت را و همه ملتهاى اسلامى را وسلامت و سعادت براى همه و براى حضار اينجا خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 94
تاريخ: 21/5/60
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان جديد پايگاههاى هوايى كشور و جانشين فرمانده نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى
پيروزى شما (قواى مسلحه)، پيروزى همه ملت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم حالا كه امور به دست افراد متدين و متعهد افتاده است، در ساير جاها هم همين طور بشود. و اينطور نيست كه شما كار كنيد و ديگران استفاده كنند. پيروزى شما، پيروزى همه ملت است و ملت از شما قدردانى مىكند. امروز به دنبال شما دعا زياد است و بعد از خدا، اميد است شما مملكتتان را حفظ كنيد.
رهبر مستضعفان جهان در بخش ديگرى از سخنانشان فرمودند: قضايائى كه اتفاق مىافتد، قابل اجتناب نيست. بمب اندازى و آتش سوزى و غيره مساله زياد مهمى نيست. بحمد الله ارتش و مردم و پاسداران همه با هم هستند. از خداوند پيروزى همه شما را خواهانم.
نقل قول از خبرگزارى جمهورى اسلامى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 95
تاريخ: 27/5/60
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان و اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران، گروهى از دبيران كارآموز، مديران و اعضاى شوراى سرپرستى و انجمن اسلامى سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى
نونهالان امانتهائى هستند در دست معلمين و دبيران
بسم الله الرحمن الرحيم
شما عزيزان كه مركب از سه گروه در اينجا تشريف آورديد، شغلهاى سازنده و با اهميت و مسئوليتهاى با اهميت به عهده شماهاست. دبيرانى كه بايد متكفل تربيت جوانان ما و نونهالان ما باشند، خدمتشان ارزش دارد و مسئوليت شان هم زياد است براى اينكه در محل تعليم و تربيت واقع شدهاند و هر كس در هر جا كه در محل تربيت و تعليم واقع شد، اين جوانهائى كه پيش آنها تحصيل مىكنند و اين نو نهالانى كه اميد آتيه كشور اسلامى هستند اينها امانتهائى هستند در دست معلمين و دبيران و كسانى كه متكفل امور اينها هستند و بايد تربيتها به طورى اسلامى و سازنده باشد كه نسل آتيه انشاء الله يك نسل تربيت شده اسلامى و مفيد براى جامعه اسلامى باشد.
و كسانى هم كه در صدا و سيماى ايران هستند و كارگر آنجا، چه آنهائى كه انجمنهاى اسلامى را متكلفند و چه ديگران، آنها هم كارشان مهم است و بايد به طورى در آنجا نقش داشته باشند كه آنجا هم يك مركز تربيتى باشد و ميدانيد كه صدا و سيما هر دوشان الان در هر جا كه هست گوش و چشمشان به اين آلات هست و شما مسووليد كه آنها را اشباع كنيد از اخلاق فاضله و مسائل مورد احتياج جمهورى اسلامى كه هم شغل شريف است و هم مسووليت دار.
و برادران عزيز سپاه پاسداران و كسانى كه فرماندهان آنها هستند در سراسر كشور كه از اول انقلاب جوشيدند از متن اسلام و متن ملت و نگهدارى كردند اين جمهورى را و به پيش بردند اين نهضت را كارشان ارزنده و بسيار ارزنده و مسئوليت شان بسيار زياد. اما ارزندگى كار، معلوم است كه هم در جبههها و هم در پشت جبههها اشتغال دارند به تامين امنيت كشور و اين از بزرگترين كارهاى ارزشمند است كه همه ما و همه كشور به آن مكلف هستيم، هر كس به آن مقدارى كه مقدور اوست. و اما مسووليت، براى اينكه اگر چنانچه خداى نخواسته در سپاهى كه پاسدار اسلام اسمش را گذاشته است و براى پاسدارى از اسلام و احكام اسلام و كشور اسلامى مشغول فعاليت است يك قدم خلاف برداشته بشود، به دست بعضى از كسانى كه جوان هستند، ممكن است در جوانى يك تندىهائى باشد، خداى نخواسته يك خلافى واقع بشود، آن مسئوليت، بسيار مسئوليت بزرگى است علاوه بر اينكه
صحيفه نور ج 15 صفحه 96
خود عمل، عمل مسئوليت دارى است، سپاه را هم ممكن است كه مشوه كند روى آنها را و دشمنان شما بگويند كه سپاه كذا و كذا. و لهذا بر سپاه است كه حفظ نظم را و انتظامات را بكند و به مراتب بالاتر گوش كند وبا يك برنامه صحيحى كه شوراهايشان تنظيم مىكنند آنها هم عمل كنند و خودشان را موظف بدانند بر اينكه بايد همه سرباز اسلام باشند و بايد همه مراعات نظم را بكنند و همه فرمان فرماندهان را اطاعت كنند كه اگر اين نظم و انتظامات فرماندهى و فرمانبردارى نباشد، خداى نخواسته سپاه موفق به مقصد اصلى خودش نخواهد شد و اين يك امرى است كه علاوه بر اينكه براى سپاه مراعاتش لازم است، براى سربازهاى ارتش و ژاندارمرى و ساير قواى مسلح باز لازم است كه روى اساس، نظام و مراتب را حفظ كردن و گوش كردن به طرحهائى كه فرماندهان طرح كردهاند و به آنها امر مىكنند. اگر بخواهيد كشورتان را حفظ كنيد و اگر بخواهيد مردم كشورتان را از تعديات حفظ كنيد، بايد مراعات تمام مسائلى كه در ارتش هست و در سپاه هست و در ساير قواى مسلح است به طور كامل بكنيد و من اميدوارم كه موفق بشويد شما، چنانچه تاكنون موفق شدهايد از اين به بعد هم موفق بشويد و كشور خودتان را از هر آسيبى كه خداى نخواسته پيش بيايد حفظ كنيد.
ملت در مقابل قدرتهاى شرق و غرب ايستادهاند
و ملت ما عموما، چه قواى مسلحه و چه كسانى كه دستاندر كار هستند در يكى از پستها و چه ساير قشرهاى ميليونى ملت بايد اين جهت را هميشه توجه داشته باشند كه شما در مقابل همه قدرتها ايستاديد، تمام قدرتهائى كه شرق و غرب، در شرق و غرب زندگى مىكنند، شرقى يا غربى هستند، و تمام وابستگان آنها امروز با اين جمهورى اسلامى به اعتبار اينكه برنامه اين جمهورى، اسلام است و اسلام براى جلوگيرى از همه ظلمها و ستمها و تعدىها و چپاولها آمده است، تمام اينها با ملت ما مخالفند و شما در مقابل همه آنها ايستاديد و مشت خودتان را گره كرديد و از اول گفتيد: نه شرقى و نه غربى ، نه به طرف شرق ما مىرويم و نه به طرف غرب، ما استقلال داريم، آزادى آنطورى كه در اسلام است داريم و جمهورى اسلامى را مىخواهيم. و بحمد الله تاكنون موفق بوديد و اساس ظلم و ستم را از كشور خودتان زدودهايد و آنهائى كه اساس بودند براى ستمكارى و چپاولگرى، با دست تواناى شما و با قدرت اسلامى شما همه رخت بربستند و اگر تفالههائى هم باشند، آنها هم خواهند رفت.
بايد همه ما و شما و همه ملت ما و همه قواى مسلح ما و تمام اقشار ملت ما در سراسر كشور بايد با هوشيارى و توجه مهيا باشند از براى حفظ جمهورى اسلامى كه اينهمه دشمن دارد.
ما امروز از همه اطراف مردم، دولتها، نه ملتها دولتها غالبا توجه به اين دارند كه به يك نحوى اين جمهورى اسلامى را به هم بزنند كه لااقل اسلامى نباشد، هر چه مىخواهد باشد، اسلامى نباشد براى اينكه آنها نمىتوانند تحمل اسلام را بكنند. اسلامى كه اساسش بر عدل است و بزرگتر مقامش با كوچكتر مقامش در مقابل عدل على السواء هستند و رئيس جمهورش با يك نفر بازارى در مقابل اسلام و در مقابل قوانين اسلام على السواء هستند،بلكه بر بالاترها بيشتر بايد تحميل
صحيفه نور ج 15 صفحه 97
بشود تا پائينترها، يك همچو حكومتى را اين قدرتهائى كه عادت كردند بر ستمگرى و چپاولگرى، نمىتوانند تحمل كنند. پس شما يك رژيمى را سر كار آورديد و يك مكتبى را در اين مملكت پياده كرديد و بنا داريد پياده كنيد كه همه مكتبهاى انحرافى با او مخالفند. كسى كه يك همچو كار بزرگ معجزه آسائى كرده است بايد بايستد و ناگوارىهائى كه پيش مىآيد يا چيزهائى كه در مملكت حاصل مىشود يا توطئههائى كه از اطراف براى كشور ما در دست اجراست در مقابل بايد بايستد.
ملت ما با ترور شخصيتها شكست نمىخورد
البته شما گمان نكنيد كه اينهائى كه اين كارهاى ابلهانه را مىكنند اينها چندان قدرتى دارند. اين مگسها در آخر عمرشان يك حركت شديدى مىكنند و دور خودشان، آنوقتى نزديك مىشود مرگشان، مىچرخند و نفسهاى آخر را مىكشند. الان مثل اينها، مثل آن مگسهائى هست كه لحظات آخر عمر خودشان را دارند طى مىكنند. از اين جهت يك حركتى مىكنند، اين حركت همان حركتى است كه مگسها در آخر عمر مىكنند، اينها چيزى نيستند، آنهائى كه قابل ذكر بودند رفتند و شكست خوردند و از بين رفتند. رژيم سلطنتى دو هزار و پانصد ساله با آنهمه قدرت و با آنهمه طرفدار در مقابل شما ملت مسلمان و متعهد به اسلام نتوانست بماند. اين چند تا بچه صغيرى كه اينها وادار مىكنند و اين مفسدين وادار ميكنند به اينكه اين بچههاى گول خورده يك خرابكارى بكنند، اين همان حال مگسى است كه در آخر عمرش يك جولانى مىخواهد بكند و نفس آخرش را بكشد. قابل آدم اينها نيستند و ملت ما گمان نكند كه چهار نفر آدم را اگر اينها كشتند، هر چند اين آدم شخصيتش بزرگ باشد، اين اسباب اين بشود كه ما و ملت ما شكست بخورند. ملت ما امروز بيدارند و همه اشخاصى هستند كه براى كشور خودشان و ملت خودشان حاضرند براى هر خدمت و هر فداكارى، مثل يك رژيمى نيست كه اگر آن سر كردهاش از بين برود، يك وقتى به هم بخورد اوضاع، اين مال آنهائى است كه، رژيمهائى است كه ملت با آنها نيست. اگر يك وقتى در زمان سابق يك شاهى مىمرد، يك مملكت به هم مىخورد كه شاه مرده است و شلوغ مىشود و چه، براى اينكه مردم با شاه و شاه بازى موافق نبودند، از اين جهت وقتى كه شاه از بين مىرفت شلوغى زياد مىشد، اما يك ملتى كه خودشان اساس سلطنت و شاهنشاهى را از بين بردهاند، اين ملت اينطور نيست كه حالا اگر يك كسى از بين برود و رئيس جمهور مثلا خداى نخواسته از بين برود يا كسان ديگرى از بين بروند، اين اسباب اين بشود كه خير، كشور ما ديگر شكست خورد. رئيس جمهور هم مثل يكى از شماهاست، شماها او را قرار داديد رئيس جمهور، وقتى كه خداى نخواسته او از بين برود، شما يكى ديگر را قرار مىدهيد. بحمد الله افراد هستند نبايد ما و ملت ما خيال كنند كه اگر توطئهها منتهى به اين شد كه فلان روحانى را بكشند، فلان امام جمعه را بكشند، فلان رئيس را بكشند، يك خبرى مىشود. اين در جاهائى خبر مىشود كه بستگى دارد اساس ملت شان و مليت شان بر آنها، جاهائى كه اينطور نيست و هر يك از افراد خودشان امامند، خودشان رئيسند، خودشان همه كاره هستند، يك همچو ملتى ديگر دنبال اين نيست كه اگر فلان را
صحيفه نور ج 15 صفحه 98
بكشند، اگر خمينى را بكشند، چه خواهد شد، نه، اين حرفها نيست در كار. همه شما بحمد الله هستيد و كشور خودتان را حفظ مىكنيد و مساله، مساله اسلام است. در صدر اسلام يك وقت در يك جنگى فرياد زدند منافقين به اينكه پيغمبر شهيد شد. در قرآن آمده است كه خوب، پيغمبر شهيد بشود، ولى اسلام كه هست پيغمبر شهيد شد، پيغمبر رحلت فرمود، على ابن ابيطالب شهيد شد، اسلام هست. اسلام يك مرتبهاى است، يك اساسى است كه شالوده او را خدا ريخته است و خدا هميشه است و اسلام هم هميشه، خداوند حفظ ميكند اين اسلام را ولو من نباشم، تو نباشى، فلان رئيس نباشد. قويدل باشيد، دلتان را به قرآن كريم و اسلام محكم كنيد، رشته خودتان را با خداى تبارك و تعالى محكم كنيد و خوف اين را نداشته باشيد كه يك وقت بيايند اينجا را بمباران كنند و يك 200 نفر هم بكشند، اين چيز مهمى نيست، يك مملكت است اين امور درش واقع مىشود.
شما مىدانيد كه الان بزرگترين ممالك به حسب آلات و امثال ذلك آمريكاست يا شوروى. در هر دقيقهاى گفته مىشود يك نفر يا دو نفر در آمريكا كشته مىشود، معذلك آمريكا سر جاى خودش هست در صورتى كه شما يك پشتوانهاى داريد كه آن پشتوانه را آمريكا ندارد، ساير دولتهاى الحادى هم ندارد او را و آن پشتوانه خداست. شما براى خدا قيام كرديد،ملت ما زن و مردش، بزرگ و كوچكش براى خدا قيام كرد و براى خدا تا حالا ايستاده است و چيزى كه براى خداست ديگر عمد ندارد كه بگوئيم بعد از دو سال ديگر چه مىشود. وقتى كه يك امر براى خدا شد، جاويد است. جمهورى اسلامى كه با دست تواناى شماها ملت بزرگ اسلام تحقق پيدا كرد اين پشتوانهاش خداى تبارك و تعالى است و كسى كه يا چيزى كه اين پشتوانه را داشته باشد جاويد است.
شماها توجه داشته باشيد، چه سپاه پاسداران و چه ساير قواى انتظامى و نظامى و غير انتظامى و چه ساير ملت همه توجه داشته باشند كه ما وظيفه داريم كه اين اسلامى كه الان به ما رسيده حفظش كنيم، تا آن فرد آخرى هم كه خداى نخواسته كشته مىشود موظف است براى حفظ اسلام، براى دفاع از ملت، دفاع از كيان اسلامى، دفاع از كشور اسلامى تا آن آخر زن و مرد، بچه و بزرگ مكلفند كه دفاع كنند. مساله دفاع يك امر عمومى است براى همه، هر كس قدرت دارد دفاع كند، به هر مقدار كه قدرت دارد دفاع كند از كشور اسلام، بايد دفاع كند. اسلام و احكام اسلام آنقدر اهميت دارد كه پيغمبرها براى احكام خدا و براى خدا خودشان را فدا كردند و در اسلام از صدر اسلام به بعد بزرگان اسلام خودشان را فدا كردند براى اسلام. وقتى يك همچون مطلبى است و يك همچون امانتى از جانب خداى تبارك و تعالى به ما سپرده شده است ما موظف هستيم همه مان براى حفظش. و نبايد بترسيم از اينكه چند نفر كشته شدند، چند نفر را با بمب كشتند، چند نفر را انفجار حاصل شد، هيچ ابدا اين حرفها نيست، اسلام نه وابسته به من هست و نه وابسته به تو، اسلام از خداست و همه ما مكلف براى حفظ او هستيم و با قدرت و قوت حفظ مىكنيم او را.
صحيفه نور ج 15 صفحه 99
قدرتها نتوانستند مردم را متوقف كنند
شما شاهد بوديد از اول انقلاب تا حالا كه از آن قدم اولى كه براى انقلاب برداشته شد يك جمعيتى مخالف بودند، يك طايفهاى، لااقل شاه و بستگان شاه معدوم مخالف بودند و سر سخت براى كوبيدنش بودند. هر قدمى كه جلو رفت يك طايفهاى از بين رفتند و يك دستهاى ديگرى از آنها، كوچكتر، آنها هم مىخواستند كه اين جمهورى را از بين ببرند. اين جمهورى قدم به قدم پيش آمد و قدم به قدم پايش را محكمتر كرد. كجا شما سراغ داريد كه در عرض دو سال، دو سال و نيم اينطور انسجام پيدا شده باشد و اينطور همه چيزهائى كه يك كشورى لازم دارد و يك حكومتى لازم دارد تحقق پيدا كرده باشد. اين عراق با همه چيزهائى كه گفته مىشود و آنهمه هم طرفدار دارد و همه قدرتهاى فاسد هم طرفدارش هستند، باز قانون اساسى ندارد. يك جمعيتى هستند،يك حزبى هستند كه اين حزب آمدند زمام امور كشور را به دستشان گرفتند و با زور و فشار و حبس و زجر و اينها دارند يك حكومت جابرانه مىكنند و تا حالا كه مدت چندين سال، بيست سال بيشتر است كه اينها آمدند، باز يك قانون اساسى ندارد. اين كشور شما كه همه مخالفند با او، با آن كشور عراق، همه با عراق تقريبا همه موافقند، تقريبا البته، نه همه، اما تقريبا، معذلك نتوانسته يك قانون اساسى براى خودش درست كند، نمىتواند در آنجا يك راى گيرى بكند. راى از كى بگيرد؟ ملت كه با او موافق نيست، با سر نيزه بايد ببرند مردم را دم صندوقها. شما در اين وقت كم و با آن دشمنهاى سرسخت زياد كه در خارج كشور هستند و در داخل هم تفالههايشان هست، در اين وقت تمام چيزهائى را كه لازم دارد يك حكومتى درست كرديد، بعد هم ديديد كه يك كسى خلاف كرده گذاشتيدش كنار، يك كسى را آورديد كه به نظر همهتان شخص مكتبى است و دولتتان هم در ظرف دو سه روز همه چيزش درست شد. دو سه روز طول كشيد، چيزى كه دو سال، يك سال و نيم نتوانست، براى خاطر انحرافاتى كه بود نمىشد درست بشود و ما هم هر چه جديت كرديم كه بعضىها را آدم كنيم نتوانستيم. در ظرف دو روز، سه روز، يك هفته، همه وزرا را تعيين كردند، رئيس جمهور هم امضاء كرد و مجلس هم امضاء كرد و شد يك دولتى. الان شما يك دولت قانونى كه اميدوارم كه به درد ملت برسد و اين ضعفا و فقرا را و اين مستضعفين را اداره كند ،الان شما همه چيزتان تمام است.
نتوانستند همه اين قدرتها كه شما را در يك جائى متوقف كنند، آنها مىخواستند از آن اول متوقف كنند. اول، اول مىخواستند شما را متوقف كنند، يك دفعه رفراندم شد، خوب، يك دفعه ديگر بكنيد. اگر آن دفعه هم شده بود، دفعه سوم، لكن نتوانستند اينها، حالا همه چيز شما محكم شده و پاتان محكم روى زمين هست و كشور خودتان در دست خودتان و اشخاصى كه از طرف خودتان هست، است. وقتى كه همه آنها بودند شما پيش برديد، حالا كه همه رفتند از چه مىترسيد؟ كى را ما داريم ديگر؟ ارتشمان از خودمان است،سپاه پاسدارانمان از خودمان است،قواى ديگر مسلح مان از خودمان است، مردم هم با آنها برادر هستيد و با هم هستند در خوبى و بدى. وقتى مساله اينطور است كى مىتواند كه در اين كشور بتواند يك كارى بكند؟ اصلا چه معنا دارد كودتا در يك همچو كشورى؟ كى،
صحيفه نور ج 15 صفحه 100
كى كودتا مىتواند بكند؟ يك دستهاى در پاريس نشستهاند و منتشر ميكنند كه ما از پاريس داريم راه مىافتيم مىآئيم براى ايران. خوب، تشريف بياوريد راه باز است. اگر شما مىتوانستيد كارى بكنيد چرا رفتيد؟ كسى كه فرار كرده حالا مىگويد ما ديگر با هم منسجم شديم. كىها منسجم شدهاند؟ آخر ما كه مىشناسيم شما را، ملت ما كه مىدانند كه شماها كى هستيد. حالا ما ديگر با هم منسجم شديم و بنا داريم، راه افتاديم، ميگويند راه افتاديم ما، راه افتاديم و داريم مىآئيم.
ملت بايد از كيد آمريكا غافل نباشد
ملت بايد توجه داشته باشد، البته اينها حرفهاى لاطائلى است كه گفته مىشود، لكن معذلك ملت بايد بيدار باشد. از كيد آمريكا غافل نباشد. اينها خودشان قابل آدم نيستند. اگر اينها قابل آدم بودند وضعشان اينطور نمىشد. اينها از ملت بريده بودند و نمىدانستند چه بكنند و فرار كردند، رفتند. اما آمريكائى كه سيلى خورده است از شما، آمريكائى كه دل بسته بود به ايران و نفت ايران و ذخائر ايران، اين آمريكا را شما بيرونش كرديد. غافل نباشيد كه يك قدرتى است و دارد، يك بست و بندهائى هست و يك همچو كارهائى يك وقتى مىخواهد بكند، لكن تا شما بيداريد و زندهايد و ايستادهايد كارى نمىتوانند بكنند. اينطور نيست كه آمريكا يك لشگرى از آمريكا راه بيندازد بيايد ايران بخواهد خرابكارى بكند. آمريكا با دست همينها مىخواهد كار بكند. نقشهاش هم اين است كه با همينهائى كه در پاريس و در جاهاى ديگر جمع شدند، يك همچو كارهائى راه بيندازد. بايد ملت ما توجه داشته باشد با همان قدرت ايمانى كه داشت، با همان قدرت اسلامى كه داشت كه خودش را براى خداداند و خودش را فداى اسلام مىكند بايستد و متوجه باشد كه اگر در صحنه باشيد و بايستيد و هر كدام وظيفه خودتان بدانيد كه حفظ بكنيد كشور خودتان را و برادران خودتان را حفظ بكنيد، هيچ قدرتى نمىتواند اين كار را بكند. مهم اين است كه شما ايستاده باشيد و قائم به امر باشيد و حكومت را از خودتان جدا ندانيد و ننشينيد به اينكه همه كارها را بايد حكومت بكند. يا بايد ارتش بكند. خير، ارتش هم وظيفه دارد، شما هم داريد، من هم دارم، حكومت هم وظيفه دارد، معممين هم وظيفه دارند، وكلا هم وظيفه دارند، همه دارند. حفظ اسلام، ديگر ننوشته بر پيشانى ارتش كه بايد حفظ كند.
اسلام را همه بايد حفظ كنيم
اسلام را همه بايد حفظ كنيم. واجب است بر همه ما، همه شما كه اگر توطئهاى ديديد و اگر رفت و آمد مشكوكى را ديديد، خودتان توجه كنيد و اطلاع بدهيد. يك بيچارهاى به من نوشته بود كه شما كه گفتيد كه همه اينها بايد تجسس بكنند يا نظارت بكنند، خوب، در قرآن مىفرمايد كه: ولا تجسسوا راست است، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است كه هر كسى بايد لاتقتلوا انفسكم . اين اشكال را به سيدالشهدا بكنيد. وقتى كه اسلام در خطر است همه شما موظفيد كه با جاسوسى حفظ بكنيد اسلام را. احكام اسلام براى مصلحت مسلمين
صحيفه نور ج 15 صفحه 101
است، براى مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام را در خطر ديديم، همه مان بايد از بين برويم تا حفظش كنيم. اگر دماء مسلمين را در خطر ديديم، ديديم يك دسته دارند توطئه مىكنند كه بريزند و يك جمعيت بيگناهى را بكشند، بر همه ما واجب است كه جاسوسى كنيم. بر همه ما واجب است كه نظر كنيم و توجه كنيم و نگذاريم يك همچو غائلهاى پيدا بشود. حفظ جان مسلمان بالاتر از ساير چيزهاست، حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. اين حرفهاى احمقانهاى است كه از همين گروهها القا مىشود كه خوب، جاسوسى كه خوب نيست.جاسوسى، جاسوسى فاسد خوب نيست اما براى حفظ اسلام و براى حفظ نفوس مسلمين واجب است. ما الان يك امانتى در دستمان هست و آن اسلام است عذر نداريم به اينكه ما بنشينيم كنار بگوئيم ديگران بروند حفظش بكنند. امانت مال ديگران نيست. اين امانت، امانتى است كه خدا پيش، براى همه ما هست، نگهدارش همه ما هستيم، نمىتوانيم بنشينيم بگوئيم كه دولت اين كار را بكند، نمىتوانيم بنشينيم بگوئيم ارتش اين كار را بكند. وقتى كشور اسلام مورد تهديد دشمنهاى اسلام هست دفاع از كشور اسلام و نواميس مسلمين بر همه ما، بر تمام ما واجب است، با همه كوشش واجب است. وقتى يك همچو مطلبى پيش آمد و شما هم بحمد الله همه كشور ما، هم زن و مردش آماده براى اين مساله هستند، ديگر خوف اين نيست كه از پاريس يك دسته راه بيفتند بيايند چه بكنند يا از يك جاى ديگر مىخواهند بيايند چه،نه،اين خوفى نيست. يك دفعه هم تجربهاش را كردند و صدام را رها كردند تا پريد به ايران و سيلىاش را هم خورد. الان هم بيچاره گرفتار اين است كه چطورى از زير اين بار فرار كند. ما هيچ وقت سر دعوا با كسى نداشتيم، ما براى حفظ اسلام دفاع بايد بكنيم، براى حفظ مملكت اسلامى دفاع بايد بكنيم. او حمله كرده است و آمده است و شهرهاى ما را گرفته است و خرابكارى دارد مىكند، بر همه ما واجب است كه اين شر را از سر مسلمانها دفع كنيم. ما وارد كشور آنها نشديم كه ما مجرم باشيم، آنها مجرمند كه وارد شدند. يك كسى، دزدى مىآيد منزل يك كسى، اگر اين دزد بايد دفعش كنند، دزد تقضير كار است يا آن كه دفع كرده؟ صاحبخانه كه تقصير ندارد، دزد آمده اين هم بايد دفعش كند. حتى اگر به كشتن او هم منجر بشود بايد دفعش بكند، مجرم اوست. اينهائى كه در سرحدات ولو فرض بكنيد كه اينهائى كه به سرحدات حمله ميكنند به ما، ولو فرض كنيد كه مسلمان هستند، لكن چون حمله كردند دفاع واجب است و كشتن آنها تا دفعشان واجب است. نه اينكه ما سر جنگى داريم، ما مىخواهيم عالم در صلح باشد. ما مىخواهيم همه مردم، همه مسملمين و غير مسلمين همه در صلح و صفا باشند، لكن معنايش اين نيست كه اگر يك كسى بخواهد بريزد در منزل يك كسى و تعدى كند، ما بگوئيم كه سر صلح داشته باشيد و تن بدهيد به ظلم. نه، همانطورى كه ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است. دفاع از ناموس مسلمين و جان مسلمين و مال مسلمين و كشور مسلمين يكى از واجبات است. ما داريم به اين واجب عمل مىكنيم، كشور ما دارد به اين واجب عمل مىكند، آنها در جبهه و ديگران در پشت جبهه دارند به اين واجب عمل مىكنند. آن كه مىآيد و فرض كنيد كه يك ماده منفجرهاى را مىخواهد پرت كند يك جائى، اگر او را گرفتند و حبسش كردند و اگر هم كار را كرده است يك وقت
صحيفه نور ج 15 صفحه 102
او را كشتند، اين دفاع است، اين فساد را از بين بردن است، اين دفع فساد است. آن كه اين كار را دارد مىكند مفسد است، نه شمائى كه داريد دفع مىكنيد او را. شما كه نمىخواهيد كه در يك خانه اى ماده منفجره بريزيد، شما ميخواهيد كه در منزلتان آن ريخته نشود. اين به اين است كه اين اشخاصى كه گول خوردند موعظه كنيم ما، دائما هم موعظه مىكنيم كه اين جوانها را گول زدند، خودشان رفتند دارند آب سرد مىخورند و اين جوانها و بچهها را گول زدند، تا اينها آمدند دارند خرابكارى مىكنند و خودشان را گاهى به كشتن مىدهند و خودشان را به زحمت وا مىدارند. ما اگر هر كس بيايد و توبه كند، توبهاش را، خدا توبهاش را قبول مىكند. ما فرض بكنيم كه يك كسى هم چون آدم را كشته ولى دمش بايد او را بكشد باز ميل داريم كه توبه كند و لااقل آن دنيايش صحيح باشد. ما ميل داريم همه صلح و صفا باشد. همه عالم در صلح و صفا باشند. ما اگر قدرت داشتيم، اصلا باروت را از بين مىبرديم و قواى منفجره را از بين مىبرديم كه اقلا خالى بشود از اين جنايتها. ما نمىخواهيم با كسى دعوا بكنيم، نه با عراق دعوا داريم و نه با فرض كنيد جاهاى ديگر دعوائى ما نداريم، آنها دعوا دارند، وقتى دعوا دارند تو دهنى مىخورند و خوردند، حالا هم از هر جائى هم همچو چيزى پيدا بشود همين مردمند و همين پاسداران هستند و همين ارتش است و همين جوانهاى زن و مرد ما، از هر جا تعدى بشود تو دهنى مىخورند.
ما كه اسلام را خواستيم و مىخواهيم، اسلام اجازه نمىدهد كه ما تعدى كنيم به يك كشورى، لكن فرموده است كه اگر به شما تعدى كردند، بزنيد تو دهنشان، اگر يك دستهاى از مسلمين را، در جنگهاى سابق اين هست، اگر يك دستهاى از مسلمين را كفار سپر قرار دادند، فرض كنيد كه عراق فاسد يك دستهاى از مسلمين بيگناه را سپر قرار داد و پشت آنها ايستاد كه بريزد ايران را بگيرد، بر ما واجب است كه مسلمان و غير مسلمانش را بكشيم. مسلمانها شهيد هستند و به بهشت مىروند و كافرهايش كافرند و به جهنم، دفاع واجب است.
و تا شما هستيد بحمد الله و تا سپاه پاسداران هستند بحمد الله و تا ارتش هست و تا ملت متعهد به اسلام و فداكار براى اسلام هست اين جمهورى هست و اين خرابكارىهائى كه مىبينيد اينها چيزى نيستند. خداوند انشاء الله به همه شما سلامت و سعادت عنايت كند و دست ستمكاران را قطع كند و لشكر ايران را پيروز كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 103
تاريخ: 31/5/60
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت
اسلام از ما توقع دارد و بايد اين دين را ادا كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
مطالبى كه جنابعالى و آقاى نخست وزير گفتند همهاش مطالب صحيح است و من هم اميدوارم انشاء الله كه موفق بشويد در اين ماموريت،لكن مردم به جاى برنامه دادن، عمل مىخواهند. هيچ ديگر شماها عذرى نداريد و ما هيچ كدام ديگر عذرى نداريم. در طول اين مدت هى عذرهائى بود و واقعا هم عذر بود. مردم دين خودشان را به جمهورى اسلامى تاكنون ادا كردند، به تكليف خودشان مردم عمل كردند، اشكال در ماهاست بايد ما جواب مردم را بدهيم. مردم به آقاى رئيس جمهور به آن شور و به آنطور راى دادند و بحق هم راى دادند براى اينكه آقاى رئيس جمهور را از خودشان مىدانند، كسى نيست كه، من خيلى از حكومتها را يادم هست، حكومت يك خمين كه يك قصبه بود، حكومت ولايت ثلاث كه مركزش گلپايگان بود، اين حكومتها وقتى كه راه مىافتند، جلوشان يك كسى بود كه يك عصائى هم دستش بود و اشخاصى هم اطراف بودند هر جا مىرفتند آنطور يال و كوپال داشتند لكن در عمل همهاش ظلم بود، همهاش تعدى به مردم، يال و كوپالها را درست كردند براى براى اذيت مردم. من بچه بودم كه حكومت گلپايگان يك نفر آدم شرع هم بود، يكى از متدينترين افرادى كه سراغ داشتم اين را از توى اتاقى كه نشسته بودند وقتى كه حكومت با آنها با خشونت صحبت مىكرد و ما بيرون بوديم، نمىدانم حالا آنجا صحبت چه بود، ايشان مىديدند، كشيدند آن مرد محترم را آوردند توى حياط پايش را بستند به چوب و كتك زدند به او. وضع اينطور بود، وضع زمان بعد هم كه به اينطور نبود به طور بدتر بود. حالا بحمد الله هى گفته مىشود كه خوب چه شده است، چه شده است، اينها نمىدانند چه شده است و يا مىدانند و مىخواهند شيطنت كنند.اينها رئيس جمهورشان اين آقاست و نخست وزيرشان اين آقا و وزير كشورشان آن آقا،ساير وزراشان اين آقا، نه آن بساط حكومت حتى خمين را دارند تا برسد به آنجايى كه عين الدوله چه كرد و فرض كنيد كه ديگران چه بساطى داشتند. خوب، اين يك كارى شده است كه عين الدولههايى كه در هر محلى بودند مردم را كباب مىكردند و آنهمه ظلم مىكردند و حكومتهاى اينها اجارهاى بود يعنى در تهران اين كه راس بود آن خراسان را به يك كسى تيول مىكرد و اصفهان را به يك كسى، اين به حسب اختلاف سعه از آنها پول مىگرفت و اين مختار بود برود آنجا كه كسى كه مثلا آنوقت بيست هزار تومان مىداد و بيست هزار تومان آنوقت
صحيفه نور ج 15 صفحه 104
دو سه ميليون حالا بود، اين بايد برود بيست هزار تومان اين آقا را بدهد يك بيست هزار تومان هم براى خودش تهيه كند، ديگر هرچه مردم مىخواستند كه شكايت كنند بنابراين بود كه ديگر شكايتها را گوش ندهد. آن حاكم بيست هزار تومان را آنجا بدهد برود آنجا فعال مايشاء،هرچه مردم شكايت كنند، ديگر مردم مايوس شدند كه شكايت بكنند و شكايت هم نمىكردند مردم. حالا وضع اينطور شده است كه يك وضع اسلامى است يعنى از خود مردمند و از خود جامعه برخاستهاند و براى خود جامعه مىخواهند عمل بكنند و همه شان هم بحمد الله مسلمان و متعهد و بنابراين دارند كه خدمت بكنند. خوب، اين حرفها همه درست اما در مقام عمل بايد يك عمل مثبت نشان داده بشود. اين مردم زحمت كشيدند در اين مدت، غالبا فداكارى كردند و اينقدر هم توقع ندارند كه چه بشود اما خوب اسلام از ما توقع دارد و ما بايد ادا كنيم اين دين را. مردم جانشان را، بچههايشان را، جوانهايشان را فدا كردند و معذلك خوب به شما راى دادند، وكلايشان به آقايان وزرا... خودشان به ايشان، اينها كار خودشان را كردند و انصافا از اول انقلاب تا حالا آن كه كار خودش را صد در صد صحيح انجام داد ملت بود، صد در صد كار خودش را خوب انجام داد يعنى در همه مشكلات با دولت موافقت كرد، در كجا شما سراغ داريد كه جنگ در يك طرف بشود و از آن طرف مملكت خود مردم پا بشوند بروند كمك كنند پا بشوند در پشت جبهه وسايل فراهم كنند اينها يك نمونههايى است كه مال اسلام است، مردم چون متعهد بودند و مسلم بودند و عقائد اسلامى داشتند خودشان را موظف مىدانستند كه كشورشان را حفظ كنند و كمك كنند به آقايان. حالا نوبت آقايان است كه در مقابل اينهمه زحمتى كه آنها كشيدند و محبتى كه آنها كردند و فداكارى كه آنها كردند حالا نوبت آقايان است كه من نمىگويم جبران، آنها نكردند براى اينك يك چيزى بگيرند از شما، اما وجدان اقتضاى اين را مىكند كه در همه جا كارها به نفع مملكت و به نفع اسلام و به نفع اين جمعيتها و خصوصا اين مستمندان كه در همه كشور هستند بايد همه دست به هم بدهيد و اينطور نباشد كه مثلا آقاى رئيس جمهور كنار بنشيند و محول كند به دولت، و نيستند اينطور، من مىدانم همه اينطور نيستند. آقاى رئيس جمهور هم از خود ملت است و مملكت خودش هست و براى خودش كار مىكند. همه وزارتخانهها هم هر چه مىتوانند وقتى ديدند لازم است به يكديگر كمك كنند به اوضاع بيايند كمك بكنند. اجنبى نيستند از هم كه او بخواهد كار او را بشكند او بخواهد كار او را بشكند يا كمك به او نكند مردم هم حاضرند كه وقتى يك مشكلى را ديدند براى هر يك از شما مردم حاضرند به اينكه عمل بكنند، نوبت، نوبت شماست كه بايد اين دين را به اين مردمى كه شما را نشاندند سر اين مسند دين خودتان را عمل بكنيد ادا كنيد به مردم.
افراد كار شكن در وزارتخانهها بايد شناسائى و كنار گذاشته شوند
و يكى از مسائل مهم قضيه افرادى است كه در وزراتخانههاست، افرادى كه ممكن است باشد هست البته، كه اينها علاوه بر اينكه خدمت نمىكنند كارشكنى هم مىكنند هست الان اين، يك دستهاى هستند كه اينها فقط براى اينكه چيزى گيرشان بيايد و يك حقوقى گيرشان بيايد و يك قدرى نق
صحيفه نور ج 15 صفحه 105
بزنند و يك قدرى هم كارشكنى بكنند، پا بشوند بروند منزلشان. اينها بايد شناسائى بشود درست. و اين افراد كنار گذاشته بشود و هر طورى ديگر كه البته صلاح ميدانيد به تدريج البته.
سفارتخانهها آبروى كشور اسلامى ما هستند
البته مساله سفارتخانهها كار مهمى است. سفارتخانهها از اول كه جمهورى اسلامى بپا شد من از آن روز اول به وزراى خارجه كه شدند يكى بعد از ديگرى اين مطلب را هى گفتهام اين سفارتخانهها بايد تصفيه بشود، بايد درست بشود، آنها. كسانى كه رفتهاند و ديدند و آمدند، آنها مىگويند كه اينها همان بساط سابق را دارند. چند وقت پيش از اين يكى آمده بود گفته بود همان بساط سابق را دارند گاهى فرق مختصرى كرده. اين سفارتخانهها آبروى كشور اسلامى ماست، اگر آنجا بد باشد، مردم آنها را، آن مردم خارج آنها را نگاه مىكنند وقتى ديدند كه يك سفارتخانه اى در وفق دولت اسلامى نيست، بر وفق اسلام نيست، وضعش همان وضع طاغوتى است از آن قياس مىكنند كه خوب داخل هم همين است فرق نمىكند. يكى از مهمات اين است كه البته با آقاى وزير خارجه است كه اين كارها را انجام بدهند و جديت كنند در اين امر. قضيه وزارت ارشاد كه از مهمات است، در وزارت ارشاد، بايد ارشاد بكنند مردم را، بايد تبليغ بكنند اسلام را، بايد عمل بكنند به مسائلى كه اسلام را ترويج مىكند. و همه وزارتخانهها،وزارت كشور از وزارتخانههاى بسيار وسيع است بحمد الله در راسش هم آقاى مهدوى واقع شدند كه خوب ما از سابق ايشان را ارادت داشتيم و حالا هم ارادت داريم و بعدها هم ارادت خواهيم داشت به ايشان. و ايشان هم بايد يك قدرى با فعاليت ديگرى و زيادترى و الان ديگر كسى نيست كه عذر بياورد كه من مىخواستم بكنم و فلانى نگذاشت، سابق عذر مىآوردند كه ما وزير خارجه نتوانستيم درست كنيم و واقعا هم اين هم يكى از مصيبتها بود كه خوب تا آخر وزارت خارجه درست نشد و ساير كارها هم هى كارشكنى مىشد.
مقام براى خدمت به مردم است
الان اين مسائل بحمد الله نيست، اختيار دست خود شماهاست و شماها بايد براى اين ملت خدمت كنيد و خودتان را خدمتگزار مردم بدانيد. اگر در ذهنتان بيايد كه، بياوريد كه من وزيرم و بايد مردم از من چه بكنند بدانيد اصلاح نشديد.
در ذهنتان حتى خلجان بكند، آقاى رئيس جمهور در ذهنش خلجان بكند كه من شخص اول مملكت هستم و چه و كذا، اين اصلاح نشده است خلجانش هم از شيطان است. آن خلجانش هم، او عمل نمىكند اما در ذهنش اين خلجان را هم بيرون كند. و همين طور هر يك شماها خدمتگزار اين مملكت هستيد، خدمتگزار اين ملت هستيد و براى اين ملت هم شكرانه اينكه اين دست تعدى متعدىها قطع شد و رژيم منحوس شاهنشاهى كه از اول غلط بوده از بين رفت و مملكت دست شماها افتاد كه از خود مردم هستيد و با خود مردم هستيد، مهم اين است در مقابل عمل هم وزارتخانهها را درست تصفيه
صحيفه نور ج 15 صفحه 106
كنيد. ببينيد افرادى كه واقعا مىخواهند نگذارند كارها انجام بگيرد، خواهند مردم را ناراضى كنند، هستند. البته اشخاصى كه بنايشان بر اين است كه ناراضى كنند، اينها را بايد تصفيه بكنيد و بخواهيد هم كه در هر عملى رضايت همه مردم را به دست بياوريد اين امكان ندارد، بالاخره در هر عملى اگر تصفيه باشد، يك دسته تصفيه شده مخالف مىشوند يك دسته رفقاى تصفيه شده مخالف مىشوند. شما همان نظرتان به اين باشد كه تكليف شرعى الهى خودتان را كه مقامى را داريد و بايد به اين مقام خدمت كنيد. اين آلت است براى خدمت به مردم، خودش چيزى نيست، اگر خدمت به مردم كرديد، مقام براى شما صلاحيت دارد، خوب است و اگر نشد مقام چيزى نيست. من دعا مىكنم انشاء الله خداوند شماها را موفق كند، مويد كند و كابينهاى كه بحمد الله شايد در طول تاريخ ما همچو كابينهاى به اين صحت و به اين خوبى و با اين چهرههاى نورانى نداشتيم حالا انشاء الله نورافشانى كنند و مردم را هم برسند بهشان و خصوصا طبقه مستضعفين را كه بايد به آنها رسيدگى بشود، در هر امرى از امور رسيدگى بشود، با حفظ موازين اسلامى و شرعى به همه امور رسيدگى بشود.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 107
تاريخ: 2/6/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از افسران و درجه داران شهربانى جمهورى اسلامى و اعضاى انجمنهاى اسلامى دانشجويان خارج از كشور
براى خاطر قطع ايادى ستمكاران دنيا از ايران، ما مورد ظلم زياد واقع شديم
بسم الله الرحمن الرحيم
از قرار مذكور از برادرهاى خارج از كشور هم، از پاكستان و اندونزى و بعضى جاهاى ديگر هم، اينجا تشريف دارند و اميدوارم كه اين سفرى را كه آنها كردهاند به طور شايسته در مسائل ايران و گرفتارىهاى ايران توجه كنند و كشورهاى خودشان را مطلع كنند.
ما در اين انقلاب پيروزىهاى فوق تصور داشتيم و مظلوميتهاى زياد. بزرگترين پيروزى تحول يك رژيم دو هزار و پانصد ساله مستكبر و ستمگر به يك رژيم اسلامى كه در راه اسلام مىخواهد قدم بردارد و انشاء الله بردارد و براى خاطر همين پيروزى عظيم كه به دست ملت و برادرهاى ارتشى و ژاندارمرى و پاسبانهاى شهربانى كه همه متصل شدهاند به ملت و اين پيروزى را به دست آوردند، براى خاطر همين پيروزى كه دنبالش قطع ايادى ستمكاران دنيا از ايران و اميد آنكه از جهان باشد، ما مورد ظلم زياد واقع شديم. ظلم از طرف ابرقدرتها كه منافع خودشان را از دست دادهاند در ايران و از دست رفته احتمال مىدهند در ساير كشورهاى اسلامى و كشورهاى مستضعف هست از آنها خيلى بعيد نبود براى اينكه آنها از اسلام سيلى خوردهاند و اين سيلى را نمىتوانند تحمل كنند، از اين جهت به مخالفت با ما برخاستهاند و به مخالفت با رژيم جمهورى اسلامى كه تمام مقصدش اين است كه احكام اسلام را در اين كشور پياده كند.اين سيلى كه خوردهاند آنها، موجب اين شد كه از همه اطراف به ما هجوم بياورند و ايادى خودشان را از داخل و خارج تجهيز كنند براى سركوبى اين جمهورى اسلامى يعنى براى سركوبى اسلام. آنها به حسب موازين خودشان به خودشان حق مىدهند كه مخالفت كنند.
مقابله با اسلام به اسم روحانيت اهل سنت
لكن ما از طرف برادرهاى اسلامى مان هم و كسانى كه دست پرورده ديگران هستند و آنها را ما برادر حساب نمىكنيم، از آنها هم مورد ظلم و ستم واقع شديم. منجمله تبليغات دامنه دارى كه از طرف بعض روحانيينى كه به ظاهر روحانى و در واقع اجير دولتها در ممالك اسلامى،بعضى از آنهائى كه
صحيفه نور ج 15 صفحه 108
شايد از رژيم شاه هم بهره بردارى مىكردند، در طول اين مدتى كه جمهورى اسلامى راه خودش را گرفته و به پيش مىرود آنها ساكت ننشستهاند و با اسم اسلام با اسلام طرف شدند، مقالات نوشتند. آنهائى كه براى بگين تبليغ مىكنند و براى صهيونيسم و به نفع آنها، براى جمهورى اسلامى ما و عليه ما تبليغ مىكنند با اسم روحانيت اهل سنت. در صور تى كه روحانيون اهل سنت، اين قشر مزدور را از خودشان نبايد حساب كنند، لكن ما مورد ظلم نسبت به از طرف اينها هم واقع شديم. البته اين صحبتهائى كه آنها مىكنند و در خارج پخش مىكنند ارزشى آنقدر ندارد، حتى پيش آنهائى كه آنها را وادار مىكنند به اين معانى، لكن اين برادرهاى ما كه از ممالك ديگر در اينجا حاضر هستند و آمدهاند راجع به جمهورى اسلامى تحقيقات بكنند خوب است يك مقدارى زيادتر بمانند و يك تحقيقاتى بيشتر بكنند.
از اولى كه اين جمهورى اسلامى در ايران تحقق پيدا كرد تاكنون اينها مطالعه كنند و ببينند كه چه مىگويد و چه مىخواهد.آيا ملتى كه از اول فرياد زده است كه ما اسلام را مىخواهيم و جمهورى اسلامى را ميخواهيم و با فرياد الله اكبر و لااله الا الله بدون اينكه ساز وبرگ صحيحى داشته باشد غلبه كرده است بر آنهائى كه به اسلام اعتقاد نداشتند يا بر ضد اسلام عمل مىكردند آيا باز سزاوار است كه در بين مسلمين كسى پيدا بشود كه مدعى اسلام است و مدعى روحانيت اسلامى، با يك همچو رژيمى كه تمامى همش به اين است كه اسلام را در اين مملكت پياده كند و در ساير ممالك تبليغ كند، با اين بايد مخالفت كرد؟
ما اسرائيل را قابل آدم نمىدانيم تا اينكه با او ربطى داشته باشيم
ما توقع نداريم از امثال سادات وصدام كه سر سپرده كشورهاى قدرتمند هستند و سر سپرده آمريكا هستند و در مملكت اسلامى پايگاه براى كفار و براى ستمگران و براى آمريكا مىسازند و اجازه مىدهند كه بسازند. ما از آنها توقع نداريم، براى اينكه آنها به اسلام اعتقادى ندارند و آنها نوكرند، نوكر آمريكا هستند و هر چه او امر كند عمل مىكنند. چنانچه اين هجومى كه به كشور اسلامى كردند بدون هيچ بهانه، به امر قدرتهاى بزرگ و خصوص آمريكا انجام گرفت. از آنها ما توقعى نداريم، البته آنها بايد با طرق مختلف با ما مخالفت كنند و ما هم نشستيم اينجا كه مخالفتهاى آنها را خنثى كنيم و گوش كنيم. آنها براى يك كشورى كه از اول با اين طايفه صهيونيسم ملعون مخالفت كردند و ما كه قبل از اين انقلاب در زمان رژيم منحط پهلوى دائما مخالفت كرديم با آن رژيم فاسد، آنها ما را متهم مىكنند به اينكه ما از اسرائيل اسلحه مىآوريم. ما اسرائيل را قابل آدم نمىدانيم تا اينكه با او ربطى داشته باشيم. ما بيش از بيست سال است كه در هر جا صحبت شده است، در هر جا اعلاميه پخش شده است يكى از امورى كه در راس مسائل ما بوده است اسرائيل بوده است و ستمگرى اسرائيل، در صورتى كه بسيارى از سران ممالك اسلامى يك قدم همراه نبودند كه مخالفت با اسرائيل كنند.
صحيفه نور ج 15 صفحه 109
همين صدامى كه اين بساط را درست كرد و با آنطور كه مىگويند با نظر خودش براى نجات از اين ننگى كه بار آورده و حمله به ايران اسلامى كرده است و به شكست رسيده است، براى سرپوش روى اين جنايت اسرائيل را وادار مىكند كه يك مركزى را كه آنها دارند، آن مركز را بمباران كنند تا يك وسيلهاى بشود براى اينكه گفته بشود اسرائيل مخالف با صدام است، مخالف با دولت بعث عراق است. دنبال او يك بهانهاى پيدا مىكنند، يك بهانه پوچى پيدا ميكنند كه خير، اسرائيل با صدام مخالف است لكن با ماها پيوند دارد. اين يك حرف پوچ بچگانه است كه به خيال خودشان مىخواهند ما را در بين ممالك اسلامى طرفدار اسرائيل حساب كنند. در صورتى كه ما از اولى كه در اين امور و در اين نهضت وارد شديم، يكى از مسائل مهم ما اين بود كه اسرائيل بايد از بين برود و آنها نمىتوانند كه يك همچو مطلب فاسدى را به كرسى بنشانند، لكن اين برادرهايى كه از خارج از كشور آمدهاند اينجا، بررسى كنند اين مسائل را، ببينند كه ما با سلاح اسرائيل مىخواهيم جنگ بكنيم يا با سلاح ايمان جنگ مىكنيم.
ما امروز كشورمان يك كشور اسلامى است و منسجم و همه قواى مسلحه ما با هم منسجم و با ملت هم منسجم. شما الان اين برادرهاى شهربانى ما را مىبينيد كه در بين روحانيينى كه با آنها در تماس هستند آمدهاند اينجا و زير يك سقف، روحانيين و شهربانى مجتمع شدهاند و خدمتگزارى خودشان را به اسلام و به كشور اسلامى اعلام ميكنند و البته هم در همين راه هستند و من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه قواى مسلح را مىخواهم و بخصوص شهربانى كه خدمتگزار در شهرهاست و البته بايد بيشتر از اين خدمت كند و من اميدوارم كه موفق بشود.
كاخ سفيد اعلام كرد كه از اين منافقين بايد پشتيبانى كرد
و اين گرفتارىهاى جزئى كه در سطح كشور هست و در بين شهرها هست و اين دزدهائى كه طرفدارى آنها را امريكا مىكند و اعلام مىكند كه بايد امريكا طرفدار اين منافقين باشد، اينها را انشاء الله به زودى شرشان از ايران كنده بشود و هيچ اينها قابل ذكر نيستند. اينها يك دزدهائى هستند كه گاهى يك جايى يك چيزى منفجر مىكنند. كارى كه يك دزدى مىكند، اينها هم او را مىكنند، هياهوشان خيلى است، صحبت خيلى مىكنند ولى واقعيتى اينها ندارند. البته ما بسيار متاثريم از اين جوانهائى كه از اينها گول خوردهاند و خودشان و عائله خودشان و زندگى خودشان را براى اينهائى كه امريكا اعلام مىكند كه طرفدارى از اينها لازم است، تباه مىكنند.
ما براى اين متاثر هستيم و از آنها باز مىخواهيم كه دست ازاين امريكائىهائى كه با صورتهاى مختلف در كشور ما ظاهر مىشوند و شدهاند برداريد و بيائيد وارد اسلام بشويد كه ضد هر قدرت فاسد است اينها مدعى از اول ادعاى اين را مىكردند كه ما مسلمان هستيم و براى اسلام كذا. و من هم از آن اول فهميدم كه دروغ ميگويند و بعد هم ما مخالف با امريكا هستيم، اينها. اين هم معلوم بود دروغش لكن امريكا فاش كرد اين مطلب را، اعلام كرد، كاخ سفيد اعلام كرد كه از اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 110
منافقين بايد پشتيبانى كرد. و اين آدمى كه و اين آدمهائى كه مىگفتند كه ما مخالفيم با اين كشورهاى ستمگر، در كشورهاى ستمگر رفتهاند و با اسلام مىخواهند مخالفت كنند، با ملت خودشان مىخواهند مخالفت كنند، لكن اينها هيچ ديگر عنوانى ندارند در اين كشور، حرف مىزنند، مقاله مىنويسند لكن در اينجا هيچ جاى پائى ندارند.اگر داشتند، اگر از اين مملكت يك عشر راه هم مىداشتند، مىماندند اينجا لكن اينطور نيست و اينها راهى ديگر براى اينكه بيايند در اين كشور ندارند و همان جاها بايد مقاله بنويسند و هياهو بكنند و با اربابهاى خودشان بست و بند كنند به خيال اينكه كارى ازشان مىآيد و كارى ازشان نمىآيد.
و من از همه ملت ايران خواستار هستم كه باهوشيارى توجه كنند به اين خرابكارىهايى كه اينها مىكنند و پند بگيرند از آن مادرى كه پسر خودش را آورد و محاكمه كرد كه آن يكى از نمونههاى اسلام است و ديگران هم اينطور باشند. نصيحت كنند اول اولادهاى خودشان، برادرهاى خودشان، فرزندان خودشان را و اگر نپذيرفتند، آنها را معرفى كنند تا به وظيفه اسلامى خودشان و به وظيفه ايمانى و ملى خودشان عمل كرده باشند.
و من از تمام قواى مسلح خواستارم كه انسجامشان همانطورى كه تاكنون بوده است از حالا به بعد هم منسجمتر بشوند و مخصوصا شهربانى در شهرهايى كه هست در تمام كشور، قدرت خودش را زياد كند و پرسنل خودش را قوى كند و با اين اشرارى كه دزد هستند و مردم را گاهى مىكشند و روحانيون را گاهى مىكشند، با اينها مقابله كنند و اينها را بفهمند كجا هستند و بررسى كنند و انشاء الله شر اينها را از اين كشور بكنند، گرچه اينها چيزى نيستند كه ذكرى از آنها بشود.
بحمد الله الان كشور ما تمام ارگانهائى كه بايد درش تحقق پيدا بكند پيدا كرده است و تمام ارگانها با هم منسجم هستند و آن چيزى را كه ديگران مىخواستند كه بين سران اين كشور اختلاف ايجاد كنند و دولت را با مجلس مقابل كنند، قوه قضائى را با ديگران، آنها نتوانستند و امروز تمام ارگانهاى دولتى با هم منسجم و مقصد اسلام و تمام قواى مسلح با هم منسجم و مقصد اسلام و ايران و تمام ملت با آنها همراه و همفكر و يك همچو ملتى كه تمام ارگانهايش با هم منسجم هستند، اين ديگر آسيب بردار نيست.
و من اميدوارم كه توجه همه افراد ملت ما در اين معنا باشد كه تا وحدت خودشان را حفظ كنند آسيب نخواهند ديد و دشمنان شما دنبال اين هستند كه اختلاف ايجاد كنند و نتوانستند و انشاء الله نمىتوانند.
و اين يك مشت جوان گول خورده انشاء الله بيدار مىشوند و به دامن اسلام و ملت بر مىگردند و حالا كه خيانت سران خودشان را به كشور فهميدند و امريكائى بودن آنها را به صراحت فهميدند ديگر عذرى ندارند كه آنها را طرفدار اسلام يا طرفدار ملت بدانند، اينها بايد برگردند به دامن اسلام و راه توبه باز است. اگر خود آنها پيشقدم بشوند و بيايند، قبل از اينكه آنها را بگيرند، به دامن اسلام برگردند، توبه آنها مقبول است و من اميدوارم كه اين امر تحقق پيدا بكند و آن سرانى هم كه در خارج
صحيفه نور ج 15 صفحه 111
هستند و فاسد هستند اگر چنانچه آنها هم توجه بكنند و راه خطاى خودشان را بفهمند باز راه توبه هست گرچه مىدانم كه آنها توبه نمىكنند. و من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه كشورهاى اسلامى و سعادت همه قواى مسلح اسلام و ايران و سلامت همه برادران را از خداى تبارك و تعالى خواستارم و اميدوارم كه پرسنل شهربانى هم با توجهى كه از طرف روحانيون به آنها هست تمام نقيصهها را رفع كنند و ايران را براى خودشان به طور شايسته تقويت كنند تا طمع ديگران ببرد از اين كشور و انشاء الله كشور مستقل و آزاد براى خود شما باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 112
تاريخ: 9/6/60
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم به مناسبت شهادت برادران: محمد على رجائى و دكتر محمد جواد باهنر
منطق ملت ما، منطق قرآن است
بسم الله الرحمن الرحيم
منطق ما، منطق ملت ما، منطق مومنين، منطق قرآن است، نا لله و انا اليه راجعون با اين منطق هيچ قدرتى نمىتواند مقابله كند. جمعيتى كه، ملتى كه خود را از خدادانند و همه چيز خود را از خدا مىدانند و رفتن از اينجا را به سوى محبوب خود،مطلوب خود مىدانند، با اين ملت نمىتوانند مقابله كنند. آن كه شهادت را در آغوش، همچون عزيزى مىپذيرد، آن كوردلان نمىتوانند مقابله كنند. اينها يك اشتباه دارند و آن اينكه شناخت از اسلام و شناخت از ايمان و شناخت از ملت اسلامى ما ندارند. آنها گمان مىكنند كه با ترور شخصيتها، ترور اشخاص مىتوانند با اين ملت مقابله كنند و نديدند و كور بودند كه ببينند كه در هر موقعى كه ما شهيد داديم ملت ما منسجمتر شد.
ملتى كه قيام كرده است در مقابل همه قدرتهاى عالم، ملتى كه براى اسلام قيام كرده است، براى خدا قيام كرده است، براى پيشرفت احكام قرآن قيام كرده است اين ملت را با ترور نمىشود عقب راند. آنها گمان مىكنند كه افكار مومنين و ملت بپاخاسته ما همچون افكار غربزدهها و غرب است كه جز به دنيا فكر نمىكنند و جز متاع دنيا جا نمىبينند، اينها هم آنطورند.
ملتى كه از اول، از صدر اسلام پيشوايان آن جان خودشان را فدا كردند براى هدف خودشان كه آن خدا و اسلام است، به اين مسائل و به اين امور از بين نخواهند رفت و سستى نخواهند داشت. ملت ما، ملت عزيز ما در تاريخ خوانده است كه على ابن ابيطالب سلام الله عليه با دست يكى از همين منافقين، با دست يكى از همين اشخاصى كه بصورت، اسلام و از اسلام جدا بودند فرق مباركش شكافت. ملت ما چون على ابن ابيطالب را فدا كرده است از براى اسلام، فدا كردن امثال اين شهدا براى ملت ما يك مساله مهم نيست، گرچه خود واقعه و خود اين افرادى كه شهيد شدهاند در نظر همه ما عزيز و ارجمندند و آقاى رجائى و آقاى باهنر هر دو شهيدى هستند كه با هم در جبهههاى نبرد با قدرتهاى فاسد هم جنگ و همرزم بودند و مرحوم شهيد رجائى به من گفتند كه من 20 سال است كه با آقاى باهنر همراه بودم، و خداوند خواست كه با هم از اين دنيا هجرت كنند و به سوى او هجرت كنند.كسى كه هجرت را به سوى خدا ميداند و شهادت را فوز عظيم مىداند و شهدايى كه در صدر اسلام و از صدر اسلام تاكنون داده است عاليتر و بالاتر از تمام افرادى هستند كه در اين قرن موجودند مثل
صحيفه نور ج 15 صفحه 113
على ابن ابيطالب سلام الله عليه و حسن ابن على سلام الله عليه و حسين ابن على و اصحاب او سلام الله عليهم و ساير ائمه ما عليهم السلام، آنها همه عمر خودشان را صرف كردند تا اسلام را حفظ كنند و ماهم تمام عمرمان را بايد صرف كنيم تا اسلام را كه به دست ما سپرده است حفظ كنيم.
من در عين حال كه شهادت اين دو بزرگوار براى من بسيار مشكل است در عين حال مىدانم كه آنها به رفيق اعلى متصل شدهاند و براى آنها آرامش هست و اينطور گرفتارىهايى كه الان براى ما هست ديگر براى آنها نيست و آنها رسيدند به مطلوب خودشان و از اين جهت به آنها و به خانوادههاى آنها و ملت اسلامى تبريك عرض مىكنم كه چنين شهدايى تقديم مىكنند. در عين حالى كه مصائب اينها مشكل است براى ما، لكن كشور ما و ملت ما با تمام قدرت ايستادهاند تا همچو شهدايى تقديم كنند و هيچ راه عقب نشينى ندارند و فكر نمىكنند به سستى. آن كوردلانى كه گمان كردهاند كه جمهورى اسلامى با نبود چند نفر از بين خواهد رفت و سقوط خواهد كرد، آنها افكارشان، افكار اسلامى نيست و از اسلام خبرى ندارند و از ايمان اطلاعى ندارند و افكارشان، افكار مادى و براى دنيا كار مىكنند و به هواى دنيا هستند.
بايد ديد كه اينهايى كه اينطور كارها را انجام مىدهند انگيزه آنها چيست. انگيزه آنها اين است كه براى اين ملت بعد يك دسته ديگرى از صنف خودشان بيايند و حكومت كنند ؟اينها مگر نشناختهاند اين ملت را كه كسى كه انحراف دارد از اسلام و كسى كه سركرده تروريستها هستند، كسانى كه سر كرده اينها هستند و اينها را وادار به خرابكارى مىكنند در بين ملت جاى ندارند.
ما حكومتمان و افرادى كه در راس حكومت بودند چون از همين مردم هستند و از اشخاصى نيستند كه از آن بالاها، يعنى آن پائينها آمده باشند و حكومت كرده باشند بر ملت، از اين جهت ملت ما آرام است، دلش مطمئن است به اينكه وقتى كه اين شهدا نباشند، به جاى آنها داوطلبانى براى شهادت حاضر به صحنه هستند. ما در عين حال كه براى اين شهدا متاثر هستيم و اينها اشخاص ارزندهاى براى ملت و ما و براى جمهورى ما بودند لكن ما باز در صفهاى دنبال آنها افراد داريم و اشخاص متعهد داريم و اشخاص مومن متعهد به اسلام داريم و دنبال او ملت داريم و ملتى كه هيچ گونه عقب نشينى در اين مسائل نخواهد كرد و با اين ترتيب جمهورى اسلامى آسيبى نخواهد ديد.
جمهورى اسلامى ما وضعى دارد كه ملت، خود را از دولت مىدانند
در زمانهاى سابق، زمان رژيمهايى كه در سابق بودند، رژيمهاى سلطنتى وضع اينطور بود كه اگر يك سلطانى كشته مىشد يا مىمرد كشور به هم مىخورد. نكته او اين بود كه آن سلطان و عمال آن سلطان به قدرى ظلم كرده بودند بر مردم و بر تودههاى ميليونى مردم كه به مجرد اينكه او از بين مىرفت خود مردم قيام مىكردند بر ضد حكومت، لكن جمهورى اسلامى ما وضعى دارد كه خود ملت يك فردى را مىآورند و خود ملت يك فردى را كنار ميگذارند و خود ملت وقتى كه يك فردى شهيد شد به جاى او باز يكى را انتخاب مىكنند و خود را از دولت مىدانند و دولت را از خود مىدانند و خود را از
صحيفه نور ج 15 صفحه 114
رئيس جمهورى مكتبى مىدانند و رئيس جمهورى مكتبى را از خود ميدانند از اين جهت ولو اينكه رئيس جمهور شهيد بشود، نخست وزير شهيد بشود و هر مقامى شهيد بشود، ملت ما هيچ خم به ابرو نمىآورند و كسانى ديگر را به جاى آنها انتخاب مىكنند.
الان سرتاسر كشور ما را اگر چنانچه ملاحظه كنيد، تهران با آن جمعيت كثيرى كه الان در نزديك دانشگاه متمركز هستند و ساير شهرها هم مثل تهران، مابين اين جمهورى و جمهورىهاى عالم و مابين اين دولت و دولتهاى سابق اين كشور مىتوانيد حكومت كنيد كه چه فرقها هست. اگر صدر اعظمى در زمان سابق كشته مىشد امكان نداشت كه مردم، توده مردم، بازار مردم هيچ عكس العملى از خود نشان بدهند الا سرور، الا مسرت.
و امروز كه يك نفر از ما و دو نفر شهيد معظم از ما رفته است سرتاسر كشور ما به عزا نشسته است و سرتاسر كشور ما انسجام خودش را حفظ مىكند و حفظ كرده است و فردا كه اعلام مىكنند براى انتخاب رئيس جمهور، همه اين مردم براى انتخاب حاضرند.
من مىدانم كه در خارج الان عنصرهايى كه با اين جمهورى اسلامى بلكه با اسلام مخالف هستند و بوقهاى خارج و تبليغاتى، خواهند گفت كه اين دو نفر كه شهيد شدند ايران به هم مىخورد و خواهند گفت كه در عزاى اينها مردم بى تفاوت بودند و يا خوشحال بودند و آنها با اينكه مىدانند، كوردلانه اينطور انتشارات و تبليغات را انجام مىدهند. الان ببينيد كه سرتاسر كشور ما امروز در سوگ هستند و در همه خيابانها و كوچهها، بازارها در سوگ نشستهاند و الان كه به من اطلاع دادهاند گفتند جمعيت بيشتر از آنوقتى است كه 72 تن شهيد شدند.
ملت ما اينطور است اگر بعد از اين هم خداى نخواسته اشخاصى شهيد بشوند ملت ما همين ملت است و نهضت ما همين نهضت. و آن عمده اين است كه كارى كه براى خداست، نه براى افراد، نه براى اشخاص، نه براى شخصيتها، اين كار ركود نمىكند با رفتن افراد و با رفتن شخصيتها. كشورى از رفتن شخصيتهاى خود تزلزل پيدا مىكند كه ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند، اما كشورى كه دل او به خدا پيوسته است و براى خدا قيام كرده است و از اول، نه شرقى و نه غربى و جمهورى اسلامى را ندا داده است و با بانگ الله اكبر صغير و كبير و زن و مردش در صحنه حاضر شدهاند و اين نهضت را و اين انقلاب را بپا كردهاند، همين ملت هستند، براى اينكه خدا هست. رجائى رفت، ديگران اگر نيستند خدا هست. در جنگى كه در صدر اسلام بود، ندا در دادند منافقين به اينكه پيغمبر شهيد شد، لكن بعضى گفتند اگر شما پيغمبر را مىپرستيد، شهيد شد، به شهادت او ترتيب اثر بدهيد و اگر خدا را مىپرستيد خدا هست ولو پيغمبر رحلت بفرمايند. امير المومنين سلام الله عليه جان خودش را فدا كرد براى اسلام و شهيد شد و اسلام به جاى خودش بود. امام حسين سلام الله عليه خود و تمام فرزندان و اقرباى خودش را فدا كرد و پس از
صحيفه نور ج 15 صفحه 115
شهادت او اسلام قويتر شد.
با رفتن شهدايى با اينكه بسيار ارزشمند بودند و هستند، با رفتن شهدا در عين حال كه ما متاثر هستيم، لكن چون ما توجهمان به خداست و براى خداست و ملت ما براى خدا قيام كرده است، با رفتن اشخاص هيچ سستى به خودشان راه نمىدهند و گرفتار اين خطا نيستند كه افراد يك مسالهاى را ايجاد مىكنند.
ابن ملجم از عاملين بمب گذارى مردتر است
خداى تبارك و تعالى از اول با شما بوده است و مادامى كه شما در صحنه باشيد و انشاء الله هستيد و خواهيد بود، خداى تبارك و تعالى شما را پشتيبانى مىكند شما قوى خواهيد بود. قواى مسلحه ما در جبهههاى جنگ بايد توجه بكنند كه آنها براى خدا مىجنگند نه براى رئيس جمهور و براى نخست وزير و براى ديگران، آنها دل را قويتر كنند و هر چه اشخاص فاسد به اين كشور صدمه وارد مىكنند آنها قويتر در مركز خودشان مشغول به مجاهده و مبارزه باشند. و گمان نكنيد كه اينها از روى قدرت يك همچو كارهايى را انجام مىدهند، يك بمب در يك جا منفجر كردن، يك بچه 12 ساله هم مىتواند او را بگيرد يك جايى بگذارد و خود او منفجر بشود، اين قدرتى نيست، اين كمال ضعف است. من ابن ملجم را از اينها مردتر مىدانم براى اينكه او آمد و در حضور مردم كار خودش را كرد و خداوند او را لعنت كند، و اينها آن مردانگى آن نامرد را هم ندارند و به طور دزدى يك كارى انجام مىدهند و خودشان را اصلا ظاهر نمىكنند. اينهايى كه از اينجا فرار كردند و از خارج دستور مىدهند كه مردم را اقتيال كنند و به طور دزدكى بكشند، اينها تز نامردهاست. من اميدوارم كه كشور ما به همان طورى كه در مقابل همه قدرتها ايستاد و ايستادگى كرد و زن و مردش و جوان و پير مردش و بچه و بزرگش در مقابل، مشتها را گره كرد و ايستاد و قدرتهاى بزرگ را از مملكت راند و به جهنم فرستاد، انشاء الله الان هم در صحنه هستند و همه اينها ايستادهاند در مقابل اينطور گرفتارىها صبر مىكنند و منطق اينها اين است كه از خدا هستيم و به سوى خدا مىرويم. ما كه از خدا هستيم و همه چيز ما از خداست، در راه خدا داريم صرف مىكنيم و باكى نداريم و اينطور نيست كه گمان كنيم كه از اينجا كه رفتيم ديگر خبرى نيست. آنها بايد بترسند كه قيامت را هم در همين جا خيال مىكنند كه هست، بعثت را هم در همين جا خيال مىكنند و آن را بعثت امت مىدانند نه بعثت انبيا، و قيامت را هم منكر هستند. آنها بايد بترسند كه مرگ حيوانى را بر مرگ انسانى ترجيح مىدهند. و اما جوانهاى ما و سردمداران ما كه براى شهادت حاضر و آغوش را باز كردند براى شهادت، اينها باكى از شهادت ندارند و ملت ما از اين شهادت بسيار ديده است و در اين چند سال اخير صدها شهيد داده و هزاران شهيد و هزاران معلول، و پايدار ايستاده است و امثال اين آقايان كه شهيد شدهاند در عين حال كه در نظر ما بسيار ارجمند هستند، لكن آنها پيش خدا رفتند و ما به جاى آنها اشخاص داريم مكتبى، انسانى كه به شهادت فكر مىكند و داوطلب شهادت است.
صحيفه نور ج 15 صفحه 116
و من اميدوارم كه ملت ما انسجام خودش را بيشتر كند و در صحنه بيشتر از سابق حاضر باشد و امثال اين تفالههائى كه ماندهاند از رژيم سابق و از اشخاصى كه فرار كردهاند، اينها را انشاء الله با نظارت خودشان و با نظر خودشان هر جا ديدند معرفى كنند و قواى انتظامى و نظامىها و خصوصا شهربانى بيشتر قيام كند به امر انتظامات و نظام و ساير چيزها. و اميدوارم كه شما پيروز باشيد و شما پيروز هستيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:39 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 117
تاريخ 10/6/60
بيانات امام خمينى در جمع مردم سوگوار كشورمان و گروهى از مسلمانان سازمان اماميه پاكستان
اساس اين است كه مستكبران جهان احساس خطر كردهاند
بسم الله الرحمن الرحيم
من به ملت ايران و ساير ملتهاى مستضعف جهان در اين قضايائى كه مخالفين اسلام براى اسلام مىخواهند پيش بياورند هشدار ميدهيم كه بايد هر چه اين قضايا و اين خرابكارىها حجمش زياد مىشود، حجم انسجام ملتهاى مستضعف و مستضعفان جهان بيشتر بشود. اساس اين است كه مستكبران جهان، كسانى كه از اين ممالك اسلامى و از ممالك مستضعف بهره بردارى مىكردند و مىكنند، احساس خطر كردهاند و چون كه ايران را احساس كردند كه مبدا قيام عمومى مسلمين و مستضعفان است تمام قواى خودشان را چه در تبليغات و چه در خرابكارى متمركز كردند در ايران. و بايد تمام برادرهاى ما در همه اقطار عالم كه از قرارى كه گفته شد بعضى از برادرهاى پاكستانى اينجا آمدهاند تمام برادرهاى ايمانى كه خداوند تعالى در قرآن كريم آنها را برادر خوانده است توجه كنند به اينكه اگر اين نقطه بروز مخالفت با همه قدرتها خداى نخواسته آسيب ببيند، اسلام تا سالهاى طولانى منزوى خواهد شد. و چون همه برادرهاى ايمانى ما، در همه جا علاقه به اسلام دارند و اسلام را براى زندگى در اين عالم و در آن عالم مفيد و تنها پايگاه مىدانند توجه كنند به اينكه تمام قدرتهاى عالم چه در سطح تبليغاتى و چه در سطح خرابكارى و علوم نظامى قدرتشان را روى هم گذاشتهاند كه اين نقطهاى كه از اينجا شروع شد براى قطع ايادى مستكبران جهان شرقى و غربى، اين را در همين جا خفه كنند و نگذارند جاهاى ديگر توجه به اينجا داشته باشد.از خوف اينكه همانطور كه در ايران دستشان قطع شد از سلطههاى همه جانبه و از ذخائر ايران، در جاهاى ديگر هم بشود.
همانطور كه آنها مجهز شدند براى سركوبى اين انقلاب اسلامى در ايران از اين خوفى كه دارند، بايد همه برادران اسلامى ما در هر جا كه هستند و در هر كشورى كه هستند، بلكه تمام مستضعفان جهان كه در زير سلطه قدرتهاى شيطانى و زير چكمه نظاميان قدرتهاى شيطانى سركوب شدهاند، بايد تمام آنها متوجه باشند و توجه به اين معنا داشته باشند كه اين نقطه بروز مخالفت را حفظ كنند. اگر خداى نخواسته اين نقطهاى كه از اينجا شروع شده است، مخالفت با تمام ابرقدرتها و با تمام شياطين عالم، اگر اين نقطه خداى نخواسته ركود پيدا بكند يا شكست بخورد، شكست همه مستضعفين جهان و همه مسلمين جهان و شكست اسلام در تمام ممالك اسلامى خواهد شد. و اگر چنانچه اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 118
قدرتى كه از ناحيه خدا به اين ملت اعطا شد و توانائى آن را پيدا كرد كه تمام قدرتهاى مجهز بر ضد ملت را خنثى كند و همه دستها را از ذخائر خودش و از ملت خودش قطع بكند، اگر اين محفوظ بماند اميد اين است كه اين مطلب در همه ممالك اسلامى و در همه جائى كه مستضعفين جهان تحت سلطه مستكبرين بودند، در همه جا اين مساله انجام بگيرد.
انقلاب ايران انقلاب غير وابسته است، بر اساس اسلام و نظير انقلاباتى كه بدست انبيا انجام مىگرفت
در ايران اگر چنانچه بينندگان خارج و داخل توجه كنند، ايران يك كارى انجام داد كه در تاريخ نظير ندارد. تمام انقلاباتى كه واقع شده است يك وابستگى به شرق و غرب داشته است و تمام انقلاباتى كه واقع شده است در بين راه مشكلات بسيار بزرگ داشتهاند و دارند لكن انقلاب ايران، انقلاب غير وابسته است، يك انقلاب دولتى نيست، يك انقلاب ارتشى نيست، يك انقلاب حزبى نيست، يك انقلاب ملى است لكن بر اساس اسلام، انقلاب اسلامى است نظير انقلاباتى كه در طول تاريخ به دست انبيا انجام مىگرفت كه وابستگى در كار نبود، الا يك وابستگى و آن وابستگى به مبدا وحى و وابستگى به خداى تبارك و تعالى.
ايران از همان بدو انقلاب و از قبل از بدو انقلاب كه شالوده انقلاب ريخته مىشد، مسير، مسير انبياء بوده، مسير، مسير راه مستقيم نه شرقى و نه غربى بوده و جمهورى اسلامى بود و تا كنون هم ملت ما به همان مسير باقى است و هر چه امور ناگوار، بلكه هر چه چيزهائى كه تلخ است در ذائقهها واقع مىشود، اين مسير اسلامى محفوظ است و اين مسير به جلو مىرود و قدرتمندتر به جلو مىرود. و هر وقت كه احتمال اين داده مىشود كه در بين ملت يك ضعف و خطورى حاصل شده باشد، خداى تبارك و تعالى يك مسالهاى پيش مىآورد و يك امرى را به خواست خودش ايجاد مىكند كه ملت را بيدارتر و قويتر و منسجمتر مىكند.
هر چه عزيزان اين ملت را ترور مىكنند، ملت ما آگاهتر مىشود
البته اين قضايايى كه واقع شده است در طول اين انقلاب و خصوصا اين دهههاى آخر، اين قضايا براى ما ناگوار و براى ملت ما سوگآور است براى اينكه اشخاصى كه ما از دست مىدهيم هر يك از آنها يك ذخايريست و يك ذخيرهاى است براى كشور ما و براى اسلام ما، هر يك اينها مردانى هستند كه به تنهائى نظير يك جمعيت هستند، متعهد و متوجه به خدا، اينها كه در آن 7 تير شهيد شدند و اينها كه در اين زمان اخير شهيد شدند اينها هر كدام براى ملت ما بسيار ارزنده بودند و خدمتگزارانى بودند كه هر كدام از آنها يك جمعيت بودند و متعهد بودند و به اسلام معتقد بودند. لكن در عين حال هر يك از آنها كه از بين رفت، چه فردى و چه اجتماعى، ملت ما قويتر شد و انسجام ملت بيشتر شد و بيدارى آنها زيادتر شد و اطلاع آنها بر مقاصد شوم آن قدرتهاى بزرگ و
صحيفه نور ج 15 صفحه 119
مقاصد شوم اين انگلهائى كه براى آنها كار مىكنند بيشتر واضح شد.
آنهائى كه دعوى خدمت به خلق مىكردند و فدائى بودند و مجاهد براى خلق، ملت ما ديد كه اينها يك جنايتكارانى هستند كه بر ضد خلق هستند و به نفع قدرتهاى بزرگ تاكنون كار كردهاند و لهذا بينيم كه بعض سران اينها وقتى كه محكوم به مرگ مىشوند در رژيم سابق، قدرتهاى بزرگ جلوگيرى از مرگ آنها مىكنند و وقتى كه در اينجا شكست مىخورند و به خارج فرار مىكنند، دولتها و ابرقدرتها و دستگاههاى تبليغاتى همه جانبه عالم از آنها حمايت مىكنند و بر ضد ايران آنها را ترويج مىكنند و از آنها نگهدارى مىكنند. و اين به ملت ما درست روشن كرد كه اينهائى كه ادعاى اين مىكردند كه براى آزادى ايران و براى رفع گرفتارىهاى ايران و براى استقلال ايران مىخواهند خدمت بكنند، تمام اين ادعاها، ادعاهاى پوچ بود و مشت آنها در بين راه باز شد و همه صحبتهائى كه تا كنون كرده بودند، خود آنها بدست خودشان بر باد دادند و تمام ادعاهائى كه در سالهاى طولانى و اخيرا بيشتر مىكردند خودشان آن ادعاها را باطل كردند و وسيله اين شد كه قبر خودشان را، خودشان كندند و در بين ملت ديگر نه آبروئى دارند و نه حيثيت و هر چه كه تبليغات خارجى براى ترويج آنها زيادتر ميشود، آبروى آنها بيشتر ريخته مىشود و هر چه خرابكارى مىكنند در داخل كشور و عزيزان اين ملت را ترور مىكنند يا آتش ميزنند، يا خراب مىكنند سقفهارابر روى آنها، مشت آنها پيش ملت ما بازتر مىشود و ملت ما آگاهتر مىشود.
ملت ما يك ملت آگاه متعهد اسلامى هستند كه ديگر امكان ندارد از تبليغات سوئى كه در همه كشورهاى خارجى و مخالف با اسلام انجام مىگيرد در اين ملت اثر بكند و من اميدوارم كه در ملتهاى ديگر هم اين تبليغات سوء اثر نكند و اين بوقهائى كه بر ضد كشور ما و بر ضد انقلاب اسلامى ما به راه افتاده است و از ترس اينكه مبادا اين انقلاب به جاى ديگر هم سرايت بكند در دست و پا افتادهاند من اميدوارم كه ملتها بيدار بشوند و توجه داشته باشند كه تمام اين تبليغات براى اين است كه اسلام را در همين جا خفه كنند و نگذارند اسلام به آن معنائى كه هست، به آن معناى لاشرقيه و لاغربيه در جاهاى ديگر هم پياده بشود.
و لهذا ملت ما عازم و جازم و مستقيم و مدافع ايستاده است و از منافع اسلام دفاع مىكند و اگر چنانچه هر كس و هر شخصيتى هم شهيد بشود در اين ملت اثرى جز اينكه منسجمتر بشود و بيشتر تقويت روحى بشود ندارد. همانطورى كه در صدر اسلام اگر چنانچه آن اشخاص متعهد كشته مىشدند، مردم و لشكر اسلام قويتر مىشدند و به پيش مىرفتند و ملت ما از باب اينكه به غيراسلام نظر ندارد و خودش را متوجه به خدا كرده است و در راه خدا به پيش رود، از اين امور مادى كه اسباب سستى در افراد مىشود، آنها از اين امور برى هستند و انشاء الله تعالى تمام اين كثافات كارىها و خرابكارىهائى كه در ايران مىشود، به دست خود مردم و ملت با ترتيب قانونى اينها از بين خواهند رفت.
صحيفه نور ج 15 صفحه 120
با موازين قانونى و موازين اسلامى با اسرا عمل بكنيد
و من يك كلمه مى خواهم عرض كنم و آن اينكه تمام محاكمى كه هستند و تمام دست اندر كارانى كه هستند اين مطلب را توجه بدهند كه مبادا يك وقت اينطور شرارتهايى كه در ايران مىشود مثل يك همچو قصه ناگوارى كه براى ما پيش آمد و دو نفر از بهترين جوانان و بهترين كاركنان ايران از بين رفت، مبادا يك وقت كنترل خودشان را از دست بدهند و زائد بر آنچه حكم خداست و قانون اسلام است عمل كنند. مبادا اين اسباب اين بشود كه خشونت زياد با اسيرها بكنند و با زندانىها بكنند و بدون دقت، بدون توجه يك وقت افرادى را بگيرند كه خداى نخواسته گناهكار نبودهاند و گرفتار شدهاند.
اسلام و مسلمين بايد، مسلمين بايد همانطورى كه اسلام هست با تانى، با طمانينه، بدون اينكه دست و پاى خودشان را گم بكنند به كار خودشان ادامه بدهند و با اسرا رفتار خوب بكنند و آنچه كه قانون اسلامى اقتضا مىكند با آنها عمل بكنند و هرگز با عصبانيت و با دستپاچگى كارى را انجام ندهند و به طور متانت و طمانينه بر موازين قانونى و بر موازين اسلامى با آنها عمل بكنند. مبادا يك وقت شهادت عزيزان ما اسباب اين بشود كه با شدت عمل بيشتر از آن مقدارى كه بايد با آنها عمل بشود، عمل بكنند. با زندانيان رفتار خوب مى كنند و بيشتر كنند و با اسرا رفتار خوب مىكردند و مىكنند و بيشتر كنند و محاكم با قدرت هر چه تمامتر به كار خودشان ادامه بدهند و مردم و ملت با قدرت تمام هر چه بيشتر توجه كنند و اين كسانى كه توطئهگر هستند توجه كنند و به محاكم صالحه و به مقامات انتظامى اطلاع بدهند، آنها هم با موازين قانونى و اسلامى عمل بكنند و مفسدين را به جزاى خودشان برسانند و كسانى كه بيگناه هستند از حبس خارج كنند و على اى حال رفتارها، رفتارهاى اسلامى باشد. جمهورى، جمهورى اسلامى است، رفتارها حتى با كسانى كه قاتل شناخته شدند رفتار اسلامى باشد ولو اينكه با شدت عمل و شدت ديد آنها را به جزاى خودشان برسانند، اما فقط همان رساندن به جزا باشد و تعدى زيادتر نشود.
من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى عنايت خودش را بر اين ملتى كه مظلوم بوده است در طول تاريخ و مىخواهد از زير بار ظلم و ستم خارج بشود و مىخواهد از زير بار ستم ابرقدرتها خارج بشود و مورد هجمه ابرقدرتها و انگلهاى ديگر هستند، خداوند آنها رااز شر دشمنان و دشمنان بشريت و اسلام نجات بدهد، همه را موفق كند و همه مسلمين راموفق كند كه به احكام اسلام مو به مو عمل كنند و مخالفين اسلام را از صحنه بيرون كنند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:39 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 121
تاريخ: 11/6/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيت الله العظمى نجفى مرعشى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت مستطاب آيت الله آقاى حاج سيد شهاب الدين نجفى مرعشى دامت بركاته
تلگرام تسليت حضرتعالى در مورد شهادت رئيس جمهور محبوب و نخست وزير عزيز و اصل و موجب تشكر گرديد.
ملت ايران با اين شهادتها منسجمتر مىگردند ولى اين ضايعات وظيفه حوزههاى علميه را در قبال مسئوليتشان روشنتر گرداند.
از خداوند تعالى سلامت و توفيق آنجناب را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:39 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 122
تاريخ: 15/6/60
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت حجت الاسلام قدوسى و سرهنگ وحيد دستگردى
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
با كمال تاسف و تاثر حجت الاسلام شهيد قدوسى به دوستان شهيد خود پيوست. شهيدى عزيز كه ساليان دراز در خدمت اسلام بود و اخيرا مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن است. اينجانب ساليان طولانى از نزديك با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف شناختم. شهادت بر او مبارك، و فود الى الله و خروج از ظلمات به سوى نور بر او ارزانى باد. راهى است كه بايد پيمود و سفرى است كه بايد رفت، چه بهتر كه در حال خدمت به اسلام و ملت شريف اسلامى شربت شهادت نوشيدن و با سرافرازى به لقاءالله رسيدن و اين همان است كه اولياء معظم حق تعالى آرزوى آن را مىكردند و از خداى بزرگ در مناجات خود طلب مىكردند. گوارا باد شربت شهادت بر شهداى انقلاب اسلامى و خصوص شهداى اخير ما كه با دست جنايتكار منفورترين عناصر پليد به جوار رحمت حق شتافتند و افتخار براى اسلام و ننگ و نفرت براى دشمنان دژخيم ملت شريف آفريدند.
اينجانب شهادت دادستان كل انقلاب و سرهنگ وحيد دستگردى كه در راس شهربانى و قواى انتظامى در حال انجام وظيفه بودند بدين تحفه الهى نائل شدند را به ملت ايران و به حوزه علميه قم و به قواى مسلح تبريك و تسليت عرض مىكنم و از خداى تعالى رحمت براى آنان و صبر و شكيبائى براى خانواده محترمشان خواستارم.
ننگ و خسران بر كسانى كه گمان مىكنند با اين شرارتها ملت شريف ايران را كه براى اقامه عدل اسلامى قيام نمودهاند از صحنه مبارزه با كفر خارج نمايند و تن به عار وذلت ابرقدرتهاى جنايتكار مىدهند. اين كوردلان شكست خورده نمىبينند كه مادران و پدران و فرزندان و همسران اين شهدا چون قهرمانان صدر اسلام به شهادت اينان افتخار مىنمايند و چون كوهى درمقابل حوادث ايستادهاند. گوئى اينان از شدت ياس به جنون كشيده شدهاند و چو ن خود را مطرود ملت مسلمان مىبينند از ملت ايران انتقام مىكشند.
از خداوند تعالى هدايت براى جوانان گول خورده و خذلان براى سران از خدا بىخبر آنها خواستارم.
سلام و درود بر شهيدان راه حق. رحمت بر شهداى اخير اسلام. والسلام على من التبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:45 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 123
تاريخ: 15/6/60
پيام امام خمينى به مسلمانان جهان و زائران بيت الله الحرام
بسم الله الرحمن الرحيم
جعل الله الكعبه البيت الحرام قياما للناس قرآن كريم
درود بر حجاج بيت الله الحرام. سلام بر عموم مسلمانان جهان و سلام بر مسلمانان متعهدى كه از جهان اسلام بسوى حق شتافته و در جوار خانه خدا وفود نمودهاند.
فريضه حج در بين فرايض الهى از ويژگىهاى خاصى برخوردار است و شايد جنبههاى سياسى و اجتماعى آن بر جنبههاى ديگرش غلبه داشته باشد، با آنكه جنبه عباديش نيز ويژگى خاصى دارد.
مسلمانان متعهد كه در اين مجمع عمومى و سازمان الهى با لغو امتيازات متحد الشكل و بدون توحه به رنگ و زبان و كشور و منطقه، هر سال يك بار در مواقف شريفه مجتمع مىشوند و با سادهترين و بىآلايشترين جهات مادى باتوجه به معنويت و وفود على الله گردهم مىآيند و به وظايف و آداب اسلامى عمل مىكنند، بايد از جهات سياسى و اجتماعى آن غافل نباشند. علماء اعلام و خطباى معظم مسلمانان را به جهات سياسى و وظايف بسيار خطيرشان آگاه سازند. وظايف خطيرى كه اگر مسلمانان جهان بكوشند و به آن توجه كرده و عمل كنند، عزتى كه خداوند براى مومنين قرار داده است باز يابند و به مفاخر اسلامى الهى كه حق مسلمين است برسند و در پناه اسلام عزيز و زير بيرق توحيد و پرچم لااله الا الله از استقلال و آزادى حقيقى برخوردار شوند و دست مستكبران و عمال آنان را از كشورهاى اسلامى قطع كنند و مجد و عظمت اسلامى را باز گردانند.
خداوند تعالى در آيه شريفهاى كه در صدر ذكر شد، سر و انگيزه حج و غايت قرار داد كعبه و بيت الحرام را، نهضت و قيام مسلمانان براى مصالح ناس و تودههاى مستضعف جهان ذكر مىفرمايد. بايد در اين اجتماع عظيم الهى كه هيچ قدرتى جز قدرت لايزال خداوند نمىتواند آن را فراهم كند، مسلمانان به بررسى مشكلات عمومى مسلمين پرداخته و در راه رفع آنها با مشورت همگانى كوشش كنند. يكى از بزرگترين و اساسىترين مشكلات، عدم اتحاد بين مسلمين است كه بعضى از به اصطلاح سران كشورهاى اسلامى منشا آن مىباشند كه معالاسف براى رفع آن تاكنون اقدام چشمگيرى نشده
صحيفه نور ج 15 صفحه 124
است، بلكه جنايتكاران سودجو كه از اختلاف ملتها و دولتها به سود خودشان بهرهبردارى مىكنند، با دست عمال از خدا بىخبر خود به اختلافات دامن مىزنند و هر گاه كه شالوده وحدت بين مسلمانان ريخته مىشود، با تمام نيرو به مخالفت برمىخيزند و بذر خلاف مىافشانند.
امروز تمام دولتها و بسيارى از ملتهاى مسلمان مىدانند كه ملت ايران پس از صدها سال گرفتارى به دست شاهان ستم پيشه و ستمكاران حرفهاى كه اسلام عزيز را وسيله غارتگرى و چپاول براى خود و قدرتهاى بزرگ و اخيرا امريكاى جنايتكار قرار داده بودند و قرآن كريم و اسلام بزرگ را در معرض خطر مىديدند، بپا خاستند و با انقلاب كبير خود، دولت اسلام را جايگزين رژيم غير اسلامى و غير قانونى شاهنشاهى نمودند و دست ابرقدرتها و خصوصا امريكاى جهانخوار را از سلطه بر اموال و انفس خود قطع نمودند و اميد آن است كه ديگر برادران مسلمان گرفتار در چنگال خونخواران و ستمكاران، از اين انقلاب اسلامى بهرهبردارى كنند و دولتهاى اسلامى با پشتيبانى ملتهاى خود به انقلاب بزرگ ايران بپيوندند.
امروز دست جنايتكار آمريكا و ديگر قدرتهاى چپاولگر از آستين بعضى عمال سرسپرده و از خدا بىخبرشان بيرون آمده و از داخل و خارج با اسلحه و قلمهاى بدتر و جنايت بارتر از سلاحهاى گرم به اين ملت مظلوم حملهور شده و در صدد شكست انقلاب اسلامى و شكست اسلام عزيز بر آمده اندواز هيچ تهمت و افترا به ملتى كه جز به احكام اسلام و قرآن كريم فكر نمىكنند، خوددارى نمىكنند و با بهانههاى بسيار موهوم، به سركوبى اين انقلاب اسلامى بپا خاستهاند. آنان كه از اسلحه گرم برخوردارند همچون صدام، با اسلحه و آنان كه سلاح گرم ندارند، با قلمهاى زهرآگين كه از سلاح گرم جنايت بارتر است ملت مظلوم ما را زير ضربات خود قرار دادهاند. طرح اختلاف بين مذاهب اسلامى از جناياتى است كه بدست قدرتمندان كه از اختلاف بين مسلمانان سود مىبرند و عمال از خدا بىخبر آنان از آن جمله وعاظ السلاطين كه از سلاطين جور، سياه روىترند، ريخته شده و هر روز بر آن دامن مىزنند و گريبان چاك كنند و در هر مقطع به اميد آنكه اساس وحدت بين مسلمين را از پايه ويران نمايند، طرحى براى ايجاد اختلاف عرضه مىدارند و اخيرا در بوقهاى تبليغاتى تهمت مفتضحانه رابطه ايران با اسرائيل و خريدارى اسلحه را پيش كشيدهاند به اميد آنكه اعراب را از ايران جدا كنند و بين مسلمانان دشمنى ايجاد نموده راه را براى ابرقدرتها باز و سلطه آنان را هر چه بيشتر افزايش دهند ليكن چه شخص مطلعى است كه نداند ايران دشمن سرسخت اسرائيل بوده و هست و نداند كه يكى از موارد اختلاف ما با شاه مخلوع، روابط دوستانه او با اسرائيل بود و چه كسى است كه نداند ما بيشتر از بيست سال است كه در خطابهها و اعلاميهها اسرائيل را همرديف امريكا در ستمگرى و دنباله او در تجاوز و غارتگرى محكوم كرديم و كيست كه نداند در طول انقلاب اسلامى و در شور تظاهرات ميليونى، ملت مسلمان ايران، اسرائيل را در رديف امريكا دشمن خود خواند و نفت را بر روى آنان بست و خشم و نفرت خود را نثار هر دو كرد. تعجب كه اين نغمه مشئوم از گلوى امريكا مادر نامشروع اسرائيل و صدام برادر كوچك بگين سر داده شد و بوقهاى تبليغاتى آنان خصوصا امريكا
صحيفه نور ج 15 صفحه 125
به طور وسيعى در پخش آن كوشيدند، چه! كه آن ضربه كه اين دو از اسلام واقعى خوردهاند، ديگران نخوردهاند و آن نگرانى كه آنان از وحدت برادران مسلمان عرب با ايران دارند، ديگران ندارند. آمريكا نگران منافع خود در منطقه است و صدام نگران سقوط و ننگ ابدى براى خويش است. بايد مسلمانان و خصوصا برادران عرب ما بدانند كه مساله اسرائيل و ايران نيست، مساله اصلى براى جهانخواران شرق و غرب، اسلام است كه تواند مسلمانان جهان را تحت پرچم پرافتخار توحيد مجتمع و دست جنايتكاران را از كشورهاى اسلامى و از سلطه بر مستضعفان جهان كوتاه و مكتب ارزشمند و مترقى الهى را بر جهان عرضه نمايد. جهان عرب بايد بداند امروز ضربهاى كه صدام و سادات به آنها زدهاند چنان وحشتناك است كه تنها با اتحادشان مىتوانند جبران نمايند. امروز سادات با دستگيرى وسيع برادران مسلمانمان در مصر خدمت خود را به اسرائيل به اتمام رسانده است. اتحاد او با آمريكا و اسرائيل آبروى ملت عرب را ريخته است. اتحاد با اسرائيلى كه اين روزها علاوه بر جناياتش در منطقه، دست به جنايت بزرگ ديگرى زده است و آن حفارى در مسجد اقصى قبله اول مسلمين است كه با سست شدن پايههاى اين مسجد خداى ناكرده قبله اول مسلمين خراب خواهد شد واسرائيل به آرزوى پست خود خواهد رسيد.
هان اى مسلمانان جهان! و مستضعفان تحت سلطه ستمگران! بپاخيزيد و دست اتحاد به هم دهيد و از اسلام و مقدرات خود دفاع كنيد و از هياهوى قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران و حق بر باطل است. جهان بايد بداند كه ايران راه خدا را پيدا كرده است و تا قطع منافع امريكاى جهانخوار، اين دشمن كينه توز مستضعفين جهان، با آن مبارزهاى آشتىناپذير دارد و حوادث ايران نه تنها ما را براى لحظهاى عقب نخواهد نشاند، كه ملت ما را در نابودى منافع آن مصممتر خواهد كرد. ما مبارزه سخت و بىامان خود را عليه امريكا شروع كردهايم و اميدواريم فرزندانمان با آزادى از زير يوغ ستمكاران، پرچم توحيد را در جهان بيافرازند. ما يقين داريم اگر دقيقا به وظيفهمان كه مبارزه با امريكاى جنايتكار است ادامه دهيم، فرزندانمان شهد پيروزى را خواهند چشيد.
آيا براى مسلمانان جهان ننگ نيست كه با اينهمه سرمايههاى انسانى و مادى و معنوى، با داشتن چنين مكتب مترقى و پشتوانه الهى تن به سلطه قدرتمندان مستكبر و دزدان دريائى و زمينى قرن بدهند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه هواهاى نفسانيه را كنار گذاشته و با يكديگر دست مودت و اخوت داده و دشمنان بشريت را از صحنه خارج و به حيات ننگين ستم بارشان خاتمه دهند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه ملت مبارز و غيور فلسطين، بازىهاى سياسى مدعيان مبارزه با اسرائيل را شديدا محكوم نموده و با سلاح گرم، سينه اسرائيل دشمن سرسخت اسلام و مسلمين را بشكافند؟ آيا مسلمانان چه جوابى در مقابل خداوند عظيم كه آنان را دعوت به اعتصام بحبل الله نموده و از تفرقه و نزاع نهى فرموده است دارند؟ آيا تكليف خود نمىدانند كه از ملت و دولت ايران كه با جهاد مقدس پرچم كفر را سرنگون و پرچم پرعظمت اسلام را برافراشته است پشتيبانى كنند؟ آيا وعاظ السلاطين سركوبى
صحيفه نور ج 15 صفحه 126
انقلاب اسلامى ايران را از مخالفت با امريكا و اسرائيل لازمتر شمارند؟ ما از برادران اسلامى خود در مشارق و مغارب ارض خواهيم كه با جمهورى اسلامى ايران همصدا و هم جهت شده و با يارى خداوند متعال شر جنايتكاران را دفع و بساط چپاولگرى را از كشورهاى اسلامى و بلاد مستضعفين برچينند و به نداى خداوند متعال در اين امر حياتى پاسخ مثبت دهند. و از حجاج بيت الله الحرام تقاضا داريم كه براى پيروزى اسلام در مواقف شريفه دعا كنند و پيام ملت ايران و نداى يا للمسلمين اين ملت مظلوم را به كشورهاى خود برسانند. و از خداوند متعال عاجزانه مىخواهيم كه توفيق وحدت كلمه و آشنائى به وظايف اسلام را به همگان عنايت فرمايد.
والسلام على عباد الله الصالحين و رحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:45 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 127
تاريخ: 16/6/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت و نخست وزير (كابينه 17 شهريور)
اين ترورها، هر چه باشد در كشور ما هيچ تغييرى نخواهد داد
بسم الله الرحمن الرحيم
البته اين برنامهاى كه جنابعالى ذكر كرديد همين برنامهاى است كه ما مىخواهيم و من اميدوارم كه موفق بشويد كه از برنامه به خارج تحقق پيدا بكند و مثل دولتهاى زمان طاغوت نباشد كه يكى مىآمد برنامه مىداد، دومى مىآمد برنامهاى برخلاف مىداد و همين طور، و در عمل هم جز ظلم و تعدى چيزى نبود.
يك دليل بر اينكه رشد كرده است همه ارگانهاى ما، همين است كه برنامه شما عين برنامه دولت سابق است، همچو نيست كه شما حالا بخواهيد يك برنامه ديگرى درست كنيد و چه. همه هم متحد هستيد در اينكه هم امنيت داخلى و هم جنگ خارجى بايد تامين بشود و همين طور راجع به اقتصاد و رسيدگى به امور ضعفا كه بالاترين چيز است. من اميدوارم كه خداوند موفق كند شما را كه اين برنامهها را تحقق بدهيد انشاءالله، هم نزديك مدت و هم بلند مدت، هم كوتاه مدت و هم بلند مدت را، انشاء الله موفق باشيد. من خواستم چند تا نكته را عرض بكنم: يكى اينكه لابد همه آقايان دانند كه در تبليغات خارج، همه گروهها تقريبا، همه راديوهاى فاسد تبليغ كنند كه ايران به يك مويى بند است، كانه ديگر اصلا رفته، ديگر اين آخر عمرش هست، تمام مىشود.ما مىخواهيم ببينيم كه عدم ثبات يك كشور از كجا بايد سرچشمه بگيرد و آيا در ايران يك همچو مطلبى شده است يا نشده است. خوب، يكى اين است كه عدم ثبات براى اين است كه چند نفر آدم را در عين حال كه بسيار عزيز بودند كشتهاند، پس بنابراين حالايى كه رئيس جمهور يك كشورى راكشند، پس معلوم مىشود كه اين مملكت ثبات ندارد. من چند نفر از رئيس جمهورها را مىدانستم كه، رئيس جمهورهاى آمريكا را كه كشتهاند، لكن گفتم سوال كنم، گفتند كه هشت نفر ترور شدهاند كه چهار نفرشان كشته شدند، چهارنفرشان هم كه يكىاش اين آخرى بود، موفق نشدند كه بكشند آنها را. خوب، هشت تا رئيس جمهور آمريكا كه بزرگترين كشورهاى سرمايهدارى است كشته شده است، پس اگر رئيس جمهور وقتى كشته مىشود ثبات از بين مىرود، بايد آمريكا هم ثباتش را از دست داده باشد. خوب، همين اولى كه ريگان سركار آمد ترور شد، همان تقريبا روزهاى اول ترور شد، خوب چه شد كه آمريكا به هم نخورد؟ و نبايد هم به هم بخورد، بنا هم ندارد. دليل بر اينكه اين ترورها هر چه باشد، كشور
صحيفه نور ج 15 صفحه 128
ما را هيچ در آن تغيير نداده، اين، اين است كه يك نخست وزيرى ترور مىشود، همان روزش نخست وزير ديگر تعيين مىشود، يك رئيس جمهور ترور مىشود، در موعد قانونىاش يا زودتر شايد، يك رئيس جمهور تعيين مىشود.
به مجرد اينكه يك ملتى كه 15 خرداد را با پانزده هزار نفر شهيد به طورى كه گفته شده است، پشت سر گذاشته است و 17 شهريور را با آنهمه كشتارى كه در ميدان شهدا شد پشت سر گذاشته است و ابدا كنار ننشسته، البته بين 15 خرداد تا زمانى كه باز چيز شد، اين طولانى شد، يك مقدارى طولانى شد، لكن از آنوقتى كه نهضت دوباره شروع كرد، خوب 17 شهريور يك قضيهاى بود براى ما و فرداست ظاهرا 17 شهريور، آن يك قضيهاى بود براى ايران و كسانى كه مطلع از اسلام نيستند و روحيه مردم مسلم را نمىدانند، خيال مىكردند شايد آنوقت ديگر خوب، تمام شد، سركوب شدند و رفتند سراغ كارشان، چندين هزار نفر را در ميدان شهدا به مسلسل بستند و مساله ديگر تمام شد و ما ديديم كه دنبال او زيادتر شد همه چيزها، يعنى قدرت ملت كه همان قدرت اسلام است و قدرت الهى است هيچ ابدا تزلزلى در آنها پيدا نشد و دنبال كردند مطلب را. در هر مطلبى كه پيش مىآيد ما مىبينيم كه اين ملت ما مستعدتر مىشوند و بهتر پيش روند. بنابراين اگر تزلزل از ناحيه اين است كه افراد زياد كشته شدند، در 17 شهريور و 15 خرداد هم چندين هزار كشته شده است واگر اين است كه شخصيتها از بين رفتند، البته ما متاسفيم و مىدانيم كه شخصيتهاى بزرگى از دست رفتهاند و يادشان گرامى، لكن شخصيتها اسباب اين نمىشود كه يك مملكتى كه سى و چند ميليون جمعيت دارد و همه مصمم و همه حاضر، يك افرادى كه وقتى كه همين شخصيتها به شهادت مىرسند، خانوادههايشان و برادرهايشان و بچههاى كوچكشان مىآيند و صحبت مىكنند و دلدارى به مردم مىدهند، بچه كوچك مىآيد مىگويد كه مردم بايد به انسجام خودشان ادامه بدهند، يك همچو كشورى كه اينطورى شده و اين از بركت اسلام است كه مردم اينطورى در صحنه حاضرند، وقتى اينطور شد ديگر معنا ندارد كه كسى بگويد كه به يك مويى بسته است و تزلزل حاصل شده است. خوب، يك نفر البته بسيار عزيز از دست ما رفته است، يك نفر ديگرى به جاى او مىآيد يا آمده است، اينها يك مطلبى است كه آنها هى به آن مىخواهند باد كنند و باد به آن بزنند و بزرگش كنند و اينها. هر قصهاى كه در ايران واقع مىشود، مشابهش در جاهاى ديگر هم واقع شده است، حالا كه در ايران واقع شد پس ايران چه خواهد شد، پس چه خواهد شد. نه اينكه اينها نمىفهمند، اينها مىفهمند كه مسالهاى نشده است، لكن مىخواهند خوب صحبت كنند، بايد يك صحبتى كرد و اين مسئله اسباب هيچ چيز نشده. مىگويند فلانى دلدارى به مردم مىدهد. مردم به ما دلدارى دارند مىدهند، نه من دلدارى به مردم ميدهم، اين مردمند كه دلدارى به همه ما مىدهند، اين جمعيتها و اين زن و اين مرد و اين بچه و اين بزرگ كه هميشه حاضرند، دلدارى به ما مىدهند نه اينكه ما دلدارى به آنها مىدهيم. اين مسائل اصلا مسائلى نيست كه متزلزل كند يك ملت را و يك دولت را. دولت ما الان همان دولت است و ملت ما همان ملت است و مجلس ما همان مجلس است و اگر خداى نخواسته باز هم خيانت كنند واين دولت را، ما ها را از بين ببرند باز هم همين مردمند
صحيفه نور ج 15 صفحه 129
و باز هم همين ملتند و باز هم همين بساط. هيچ ما تزلزل روحى، هيچ نداريم ما، هيچ كداممان، بچههاى كوچكمان ندارند، زنها تزلزل ندارند، جمعيتهاى ميليونى مردم هيچ تزلزلى ندارند. البته آنها هر چه دلشان مىخواهد گويند، ورشكسته هستند، رفتهاند از بين، خوب ما متوقع نيستيم كسانى كه ورشكستهاند و فرار كردند و رفتند، براى ما تعريف كنند، البته بايد بگويند و بيشتر از اينها هم بايد بگويند كه خير، اسلام چطور شد، اسلام.
سادات هم جزء اسلام شناسهاست، اخيرا هم كارتر، فردا بگين!
من فكر مىكردم كه اسلام شناسى، قبلا يك مقالهاى كسى مىنوشت مىشد اسلام شناس، چند تا مقاله در روزنامه، در يك جا مىنوشت ميشد اسلامشناس گاهى يك كسى يك تاريخى مىنوشت، ميشد اسلامشناس، بعد كتاب سوزى هم مىكرد مثل كسروى، بلكه دعوى نبوت هم مىكرد. اسلام شناسى تقريبا رو به تورم است، خوب صدام هم اسلام شناس شده است، آقاى سادات هم جزءاسلام شناسهاست كه تشخيص دهد كه فلان امر موافق اسلام است، موافق اسلام نيست، اخيرا آقاى كارتر هم جزء اسلام شناسهاست، در يك جلسهاى كه مسافرت كرده است، گفته است اين كارهائى كه در ايران، فلان مىكند موافق اسلام نيست، خوب معلوم شد كه ما اسلام شناس داريم كه به ابعاد اسلام شناسى اضافه مىشود فردا بگين هم اسلام شناس مىشود و يا شده است اين. هى مىگويند موافق اسلام نيست، اسلام چطور. خوب شما كه اسلام را نمىدانيد با صاد مىنويسند يا با سين مىنويسند، شما به اسلام چكار داريد؟ يك كتاب مىنويسد بعد مىگويد من اسلام شناسم، اسلام را من مىشناسم. آن يكى يك مقاله مىنويسد، مىگويد من اسلام شناسم و اشخاصى كه مثلا هشتاد سال زندگى كردند، هفتاد سال زندگى كردند همهاش هم در اسلام بودند، نه اينها نمىدانند، لكن آقاى كارتر مىداند و رفقاى ايشان.
afsanah82
07-28-2011, 02:45 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 135
تاريخ: 17/6/60
پيام امام خمينى به مناسبت سومين سالروز يوم الله 17 شهريور
بسم الله الرحمن الرحيم
سالروز هفدهم شهريور كه گزارشگر جنايات شاهنشاهى ضد انسانى و اسلامى است و از ايام الله و نشانگر مقاومت و شجاعت و ايستادگى ملت در مقابل ستمگران و جنايتكاران است، در خاطره ملت مبارز ايران زنده است و زنده خواهد بود.
ملت شجاع و رزمنده ايران در آن روز و روزهاى اختناق و جنايت به دست دژخيمان شاه مطرود، نشان داد كه تا رسيدن به هدفهاى انسانى اسلامى خود چون سدى آهنين ايستاده و از قتل عامها و كشتارهاى وحشيانه دستجمعى هراس به خود راه نداده و راه خود را شجاعانه ادامه مىدهد. از هفدهم شهريور تا امروز سالروز افتخار آميز آن، هرگز سستى و فتورى در اراده آهنين ملت انقلابى ايران حاصل نشده، بلكه هر واقعه و فاجعهاى او را مصممتر و منسجمتر مىكند.
17 شهريور بايد درسى باشد براى كوردلانى كه گمان كردهاند با به شهادت رساندن چند نفر از سران متعهد كشور، مىتوانند سد عظيم مسلمانان نيرومند و شجاع را بشكنند. ملتى را كه پانزدهم خرداد و هفدهم شهريور و ايام ديگر را پشت سر نهاده است و چون سيلى خروشان موانع را هر چه بزرگ باشد از سر راه خود برداشته و در هم پيچيده است، نمىشود با كارهاى بزدلانه كه جز از شكست خوردهها و مايوسها و مطرودها صادر نمىشود، ارعاب كرد و اين درياى متلاطم را از خروشيدن و به پيش رفتن بازداشت.
بگذار كوردلان جنايت پيشه و ورشكستگان، پشت به اسلام و ملت نموده، بالاف و گزاف از خشم و اندوه خود بكاهند و حكومت ايران را متزلزل بخوانند. بگذار بوقهاى تبليغاتى كه دستشان از مخازن ما قطع و اميدشان به ياس مبدل گرديده، خود را با تهمتها و دغلكارىها راضى نگه دارند و به ما تهمت نارواى رابطه با اسرائيل (دشمن بشريت) را بزنند. بگذار هر چه مىخواهند ايران را بىثبات و متزلزل و ورشكسته توصيف كنند. ايران اكنون با انسجام بيشتر و وحدت نظر بالاتر و قدرت زيادتر قواى مسلح به سوى هدفهاى اسلامى انسانى خود مىرود و ملت هوشمند ايران با بيدارى و هوشيارى برتر، بر پشتيبانى خود از دولت و مجلس و ساير ارگانها افزوده است و اين تفالههاى امريكائى را از سوراخهاى خود بيرون كشيده و به مقامات مربوطه معرفى نمايند.ارتش و سپاه پاسدار و ساير قواى مسلح اكنون در جبههها با پيروزى به نبرد خود شجاعانه ادامه مىدهند و به
صحيفه نور ج 15 صفحه 136
زودى به خواست خداوند متعال، متجاوزان باطل را بيرون مىرانند و دولت و مجلس و شوراى قضائى و ساير دولتمردان با وحدت نظر و با كمال قدرت به كارهاى خويش ادامه ميدهند و ملت عزيز و عظيم و سازش ناپذير در صحنه حاضر و به هيچ دولت و قدرتى اجازه دخالت در امر كشور را نمىدهد و ما بحمد الله و توفيق الهى از 15 خرداد تا 17 شهريور و تا امروز كه سالروز آن است، با رسيدن به هدفهاى عالى اسلامى به راه خود ادامه مىدهيم و از خداوند بزرگ عظمت اسلام و مسلمين و عزت مومنين و علو درجات شهداى 17 شهريور را خواستاريم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:45 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 137
تاريخ: 17/6/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى حزب جمهورى اسلامى
اينها هر نفرى از ماها و شما را شهيد بكنند به نفع اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
من گاهى فكر مىكنم كه از اولى كه اين نهضت شروع شد، كه بايد گفت مبداش 15 خرداد بود، تا حالا هر قصهاى كه واقع شده است و هر چيزى كه ما از دست داديم، آيا ما در ازائش دريافتى كردهايم يا نه. مثلا آنوقتى كه قبل از 15 خرداد كه خوب، يك اجتماع كوچكى براى مخالفت با آن چيزهائى كه آنوقت واقع شده بود چيز شد، آنوقت اگر چنانچه شاه مخلوع به ما يك روى خوشى نشان مىداد، اين انقلاب حاصل نمىشد. اگر قبول مىكرد، ما مسائل خيلى بزرگى آنوقت نداشتيم. اگر آنوقت قبول مىكرد آنها را، خوب، قهر است مىشدند آنهائى كه چيز بودند و نمىرسيد به اين مساله. آن سختىهائى كه آنها كردند كه حالا من بخواهم يكى يكى آنها را بگويم يادم هم نيست، طولانى هم هست، در ازاى آن فشارها و آن گاهى فحاشىهائى كه مىآمدند بخصوص پيش آقايان مىكردند، البته من راهشان ندادم اما يك وقت آمدند، گمان هم مىكنم آنوقتى بود كه مرحوم آقاى حكيم يك تلگرافى كرده بود و آنها مىخواستند جلو بگيرند از جواب گمانم اين بود كه شايد قبل هم بود آمدند كه مىخواهند چند نفرى هستند، بيايند از طرف دستگاه شما را ببينند. من گفتم كه من با آنها ملاقات نمىكنم از باب اينكه اينها اشخاصى هستند كه اگر بيايند يك چيزى اينجا بگويند، دروغ مىروند مىگويند و من ملاقات نمىكنم. لكن با بعضى آقايان ديگر ملاقات كرده بودند و آن آقايى كه با او ملاقات كرده بودند، عصر همان روز آمد با حال وحشتناك پيش من گفت كه اينها آمدند و مىگويند كه ما مىريزيم در منزلهايتان، اگر جواب آقاى حكيم رابدهيد مىريزيم در منزلهايتان خودتان را چه كنيم، زنهايتان را چه مىكنيم و از اين حرفهاى اراذلى، و حالا بايد چه بكنيم؟ گفتم شما هم باور كرديد حرفشان را؟ گفت ما چه بكنيم؟ من همان وقت پاشدم جواب آقاى حكيم را دادم. اگر آنوقت هم به ما اينها يك روى خوشى نشان مىدادند و چه مىكردند باز ما يك بهره حسابى نمىتوانستيم برداريم، منتهى نمىشد به اينها و اگر 15 خرداد پيش نيامده بود و آن كشتار ناهنجار و ظلم و ستم بزرگ واقع نشده بود، باز ممكن بود كه منتهى به اين مسائل نشود. در هر قصهاى كه واقع شد، يك بهرهاى قهرا برداشته مىشد. اگر چنانچه 17 شهريور آن مسائل واقع نمىشد و آنها گذاشته بودند مردم صحبتشان را مىكردند، چه كردند، منتهى به اين نمىشد كه بايد برود، يا آنها يك چيزهائى را كه
صحيفه نور ج 15 صفحه 138
آنها مىخواستند آنوقت، شايد آنوقت خيلى چيزهاى مهمى هم نبود، يا شاه معدوم مىگفت كه من حاضرم كه عمل كنم به قانون اساسى و چه بكنم، خوب اين صحبتها پيش نمىآمد لكن آن شرارتى كه آنها كردند، در مقابلش بهرهاش اين بود كه منتهى شد به سقوط، سقوط شاهنشاهى 2500 ساله. در هر قصهاى كه پيش آمد و به ما صدمهاى وارد شد، در ازاى او يك بهره خوبى ما برداشتيم. شما مىبينيد كه در زمانى كه مرحوم آقاى بهشتى زنده بودند، چه وضعى پيش آوردند اين اراذل و ايشان را يك چهره ديگرى نشان داده بودند كه آن روز در خيابانها هم بر ضد ايشان تظاهر مىكردند، صحبت مىكردند و نمىدانستند قصه را. شهادت ايشان اسباب اين شد كه يك بهره بزرگى ما برداشتيم و آن اينكه ثابت شد كه آن انحراف بوده است، آن كار آنها انحرافى بوده است و همين طور هر قصهاى كه اينها خواستند از آن بهره بردارى كنند، ما بهره بردارى كرديم و البته ما خيلى خسارت به ما وارد شد لكن خسارت در مقابل اسلام، يعنى ما مقصد داشتيم، هدف داشتيم و هدف ما يك هدف الهى بود و روحى بود. افرادى را كه از دست مىداديم البته مهم بودند لكن در راه هدف، اگر بهره بردارى براى هدف بود ارزش داشت و ما بهره بردارى كرديم براى هدف. اگر اين مسائل واقع نشده بود، شما، حزب شما هم مىدانيد چه جورى بود وضعش بين مردم؟ بين مردم شماها را يك صورت كريهى، حزب حاكم، الان هم دارند در خارج هى حزب حاكم، حزب حاكم مىگويند و شماها را كه در راس حزب هستيد، يك صورت مشوهى آنوقت نشان مىدادند كه شايد مردم غير آگاه همه شايد قبول مىكردند كه مساله اين است و اينها هستند كه دارند انحصار طلبى، اينها هستند كه دارند همه چيز را براى خودشان چه كنند، اينها هستند كه دارند اسلام را چه مىكنند. از اين مسائل هى پيش مىآوردند لكن هر ضررى كه به ما وارد شد يك نفعى هم پهلويش بود بزرگتر، يعنى ما عمده نظرمان اين بود كه براى اسلام نتيجه بگيريم، ما مىخواستيم بهره بردارى براى اسلام بكنيم. پانزده هزار جمعيت در 15 خرداد از دست مسلمانان آنطورى كه مىگفتند رفت و اين نيروى بزرگى بود براى اسلام لكن در ازاى آن يك ظلم 2500 ساله و ستم 2500 ساله مبداء اين خرابى و بعد تلف شدن او داشت. يا 17 شهريور كه امروز است، خوب آن صدمه وارد شد به ايران و اشخاص شايد خيال مىكردند ديگر مساله تمام شد لكن بهرهاى كه اسلام از اين برداشت، همان بهرههائى بود كه در صدر اسلام از كشتن سيدالشهدا سلام الله عليه برداشته مىشد.
آنهائى كه توجه به اين مسائل معنوى ندارند، در آنوقت اگر مثلا كسانى بودند، مىگفتند كه سيدالشهدا آمد اينجا و همين چرا آمد. خوب، چرا آنوقت مىگفتند، مقدسهائى كه آنوقت آنوقت آنجا بودند، اينها چرا را مىگفتند كه خوب چرا رفت؟ چرا بچههايش را برد؟ اول هم از ايشان سوال مىكردند كه چرا اينها را مىبريد. لكن شهادت سيدالشهدا كه در اسلام بسيار ناگوار بود، چون در راه عقيده و مقصد بود و عقيده راپيش برد، يعنى همان شهادت، بساط بنى اميه را پيچيد به هم و از بين برد، تمامش كرد. و در هر موقعى كه هر چه واقع شد، خداى تبارك و تعالى حالا در اين مواقعى كه براى ما پيش آمد خداى تبارك و تعالى يك چيز زيادترى نصيب ما كرد قهرا بدون اينكه ديگر محتاج باشد به
صحيفه نور ج 15 صفحه 139
اينكه تبليغات اطرافش بشود و اينها.
شما ديديد كه صبح آن روزى كه مرحوم آقاى بهشتى و آن هفتاد نفر مظلوم در آنجا، آنطور به وضع فجيع شهيد شدند مردم فرق كردند، يكدفعه تمام صحبتها برگشت. همانهائى كه بهشان تزريق كرده بودند كه اين آدم چطور و كذا و كذاست و آنطور براى ايشان شعار ضد ايشان مى دادند، يكدفعه شعارها برگشت و به نفع ايشان شد يعنى به نفع اسلام شد. حزب شما هم معرفىاش آنطورى كه در آنوقت مىكردند همين طورها بود كه اين حزبى است كه حزب حاكم و انحصار طلب و كذا و كذا و چنان. خوب، من افراد البته تمام حزب را كه من نمىشناختم و نمىشناسم لكن افرادى كه اين حزب را ايجاد كردند، خوب، منشناختم، من آقاى خامنهاى را بزرگش كردم، من آقاى هاشمى را بزرگ كردم، من آقاى بهشتى را بزرگش كردم. ديدم اينها از اول تا آخر، بسيارى از اينها، خوب، من مىشناختم كه اينها اشخاصى نيستند كه نهانحصار طلب به آن معنائى كه آنها مىگويند، البته انحصار به اين معناكه بايد اسلام باشد و غير اسلام نباشد، همه ما انحصار طلبيم و اسلام اصلا اينطورى است. پيغمبر اسلام هم لا اله الا الله اين انحصار است ديگر يعنى فقط همين، ديگر غير از اين نه، ما هم حرفمان اين است كه فقط اسلام غير از اين نه. اين انحصارى كه مىگويند، اگر اين است، مسلمين همه انحصار طلبند، پيغمبرها هم همه انحصار طلب بودند و خداى تبارك و تعالى هم انحصار طلب، انحصار، اين صحيح است. انحصار طلبى فى نفسه يك امر فاسدى نيست كه هر انحصار طلبى فاسد است. انحصار كه بخواهد همه چيز را به نفع ماديت تمام بكند، براى خود آدم باشد، اين انحصار طلبى فاسد است. البته اگر چنانچه شما و ما و هر كدام اينها بخواهيم بهره بردارى براى خودمان بكنيم از اين شهدائى كه خون خودشان را دادند، ما هم انحصار طلبى به آن معناى فاسدش هستيم، اما من كه شماها را مىشناختم و مىديدم اينطورى نيست مساله و مقصد شما اسلام است، خوب من گاهى هم به اشخاص مىگفتم كه صحيح نيست. در هر صورت شهادت آقاى بهشتى و اين هفتاد نفر مظلوم يكدفعه متحول كرد مردم را به اينكه كم كم بيدار شدند. الان بعضى از آن اشخاص كه در آنوقت چيزهائى مثلا مىگفتند، برگشتند و پشيمان شدند و اظهار ندامت مىكنند و توبه مىكنند و مثل قضيه تائبين شده است الان و هر قصهاى كه واقع مىشود اينطور است. آقاى قدوسى خدا رحمتش كند، خوب من مىشناختم چه آدمى است و چقدر به اين آدم چيز كردند كه مردم را دارد چه مىكند، مىكشد، چه مىكند، فلان مىكند، و من مىدانستم چه آدمى است. محتاط، در احتياط، حتى در اين ماليات آنقدر از او شكايت مىكردند كه اين آقا احتياط مىكند نمىگذارد يك چيزى را كه بايد خرج كرد، خرج كند لكن وقتى كه به شهادت رسيد، يك دفعه يك دسته بيدار شدند كه اينها يك همچو افرادى را دارند شهيد مىكنند. اينها هر نفرى از ماها و شما را شهيد بكنند، به نفع اسلام است و ما از اين خوفى نداريم و به ضرر آنهاست. اگر اينها از روى عقل عمل كرده بودند و آنطورى كه بعضى جبهههاى سياسى عمل مىكنند كه آنها هم مثل همينهايند، اگر اينها از روى عقل عمل كرده بودند، حالا هم رئيس جمهور همان بود و هم آن وكلائى كه فاسد بودند همان جا بودند و مىتوانستند كه به تدريج كم كم بكشانند اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 140
جمهورى اسلامى را به مسائل غربى، همه هم رو به غرب نماز خواندند لكن خدا خواست اينكه اينها نتوانند خوددارى كنند و سياست را نمىفهميدند، نمىفهميدند كه چه جور بايد رفتار كرد، ملت را نشناخته بودند، اسلام را توجه به آن نداشتند، ملت مسلم را نمىدانستند يعنى چه و اين بود كه دستپاچه شدند و زود خودشان را لو دادند، آنطور هر صحبتى كه كردند لو دادند و يك قدرى پايهشان سست شد تا وقتى كه واقعا قيام كردند و عرض مىكنم كه معلوم شد كه اينها با كىها مربوطند و از كجا آمدند و با كى روابط داشتند و با چه بوده و خودشان خودشان را از بين بردند. خداى تبارك و تعالى گاهى اينطور مىكند كه يك كسى خودش خودش را زمين بزند مثل، مثل آن كه روى شاخه نشسته بود و پائينش را اره مىكرد، اينطور شد كه خودشان خودشان را از بين بردند و براى ما همه اينها صلاح بود، يعنى انسان مىفهمد كه خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به اين ملت با شهادت، همانطورى كه عنايت به اسلام داشت و با شهادت بزرگان ما اسلام را بزرگ كرد، حالا هم همين طور است كه خداى تبارك و تعالى عنايت به اين كشور دارد و با دست دشمنها اين اسلام و اين كشور را دارد حفظ مىكند به دست خود آنها، به دست خود آنها خودشان را رسوا مىكند و آن راهى كه آنها پيش گرفته بودند كه ما را منحرف كنند و ببرند آن طرف، با دست خودشان راه خراب شد. اين از چيزهائى است كه ما تدبير نمىتوانيم بكنيم، خداست كه اينطور تدبيرها را مىكند و ما دلمان بسته است به يك مبدائى كه آن همه چيزها در دست اوست.
اينها هر عملى كردند انحرافشان معلوم شد و الان از ايران اينها همهشان ديگر مايوسند
و آن چيزى كه مىخواهم به شما آقايان بگويم اينها از اول معلوم شد كه بناى شيطنت داشتند، همانطورى كه دولتهاى بزرگ اينطور هستند. آنها يكدفعه يك كسى را نمىآورند خلق الساعه در اينجا بگذارند كه كار انجام بدهد. آنها از اولى كه نقشه استعمار همه جا را كشيدند در هر جائى مامورينى دارند بسيار مقدس، بسيار خوب، در لباس مليت، در لباس روحانيت، در همه چيزها دارند آنها. يك وقت آدم مىبيند كه اين آدمى كه سى سال مىگفت كهاى ملت، ملت، كذا، يك وقت بختيار از كار در مىآيد. بايد خيلى توجه به اين معنا داشته باشيد كه اينها، از آنها چيزى نباشد كه در آن آنها باشد، ممكن است يك وقت يك جمعيتى را منحرف كنند با تبليغات و با چيزها يواش يواش منحرف كنند و ممكن است وقتى كه از انحراف عاجز شدند، انفجار درست كنند. يا انحراف است يا انفجار. الان اينها همه مايوسند از اينكه ملت ايران را اينها بتوانند منحرف كنند، اينها هر كارى كردند ملت ايران فهميد اينها منحرف هستند، هر صحبتى كردند انحرافشان معلوم شد، هر عملى كردند انحرافشان معلوم شد و الان مايوسند از اينكه بتوانند به طور سياسى عمل بكنند، به طور سياسى كه از آن بهره بردارى سياسى بكنند. از ايران، اينها همهشان ديگر مايوسند، آمريكا هم مايوس است، البته آمريكا براى دراز مدت تا دويست سال بعد هم ممكن است نقشههائى دارد، اما اينهائى كه بطور بچگانه دارند عمل مىكنند اينها ديگر كارشان، همه چيز تمام شد، اما وقتى كارشان تمام شده و مايوس از همه جا
صحيفه نور ج 15 صفحه 141
شدند، مثل همان گربهاى كه به شير مىپرد، وقتى مايوس شد همان كار راكند. الان اينها دارند كارهاى مايوسانه مىكنند و مىبينند كه خودشان چيزى نيستند، مىگويند خوب حالا كه مانيستيم اينها هم نباشند. چنانچه من به آقاى رفسنجانى اين را مكرر گفتهام كه شما بايد، اين يكى از مسائل مهم است، مجلس الان يكى از مسائل مهم است و حتما بدانيد هدف است مجلس، از اول هم بوده، مجلس هدف است و شما بايد آنجا را يك اشخاصى كه مىخواهند حفاظت آنجا را بكنند يك اشخاصى باشند كه صد در صد بشناسيد اينها را، بدانيد كه اينها كه مىخواهند حفاظت كنند، چه اشخاصى هستند، يا همان كه آدم را مىخواهد حفاظت كند همان است كه فاجعه به بار مىآورد. در هر صورت در عين حالى كه ما هر قضيهاى انجام گرفت و انجام بگيرد به نفع اسلام و به نفع ملت مسلمان ماست لكن ما هر يك از شما را لازم داريم، هر يك از شما لازم است براى اين مملكت، رفتن هر يك از شما فاجعه است. آنها كه رفتند فاجعه بود، بهره بردارى هم شد ماها هم برويم همين است لكن بايد ما نگذاريم اينطور بشود.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را مىخواهم و من اميدوارم كه روزنامه شما كه حالا ديگرآن مسائلى كه قبل بود ديگر ندارد، يك روزنامهاى باشد كه هدايت كند مردم را، هادى باشد براى همه روزنامهها، بايد همين طور باشد و شما موفق باشيد كه روزنامهتان يك روزنامه اسلامى آبرومند، مفيد براى جامعه اسلامى و براى كشور اسلامى ما انشاء الله تعالى باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:46 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 142
تاريخ: 18/6/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جماعات استان خراسان و گروهى از روحانيون كاروانهاى حج عازم بيت الله الحرام
دولتهاى قدرتمند، خصوص آمريكا در كشورهاى مورد نظر خود، مطالعات بسيار دقيق كردهاند
بسم الله الرحمن الرحيم
من ابتدا از همه علماى اعلام، علماى خراسان، مشهد مقدس و علماى شهر رى و علمائى كه با كاروانها بنا دارند انشاء الله مشرف بشوند، تشكر مىكنم كه در اين محل تنگ حاضر شدند و با هم ملاقات بكنيم و مسائلى كه لازم است، تا اندازهاى عرض كنيم. دولتهاى قدرتمند خصوص آمريكا نقشههايشان را از سالهاى بسيار طولانى كشيدند و قبل از اينها هم، قبل از آمريكا انگلستان كسى بود كه نقشهكش بود. اينها مطالعاتشان را در همه كشورهائى كه در دنيا هستند خصوصا كشورهائى كه مورد نظر است از حيث مخازن و از حيث محلى كه، جغرافيائى كه دارد، نقشههاى بسيار دقيق كشيدهاند و حتى كشور ما و ساير كشورهائى كه نظير ما هستند، آنها از مخازن و از جاهائى كه مورد نظرشان هست از ما بهتر مطلعند، آنها كارشناسهاى خودشان را آنوقتى كه ماشين و اتومبيل و اينها نبود، مىفرستادند و با شتر همراه كاروانها مىرفتند و همه جا را گردش مىكردند و با آن ابزراى كه داشتند، آنجاهائى كه ما مخازن زيرزمينى از هر حيث، چه نفت و چه طلا و چه ساير چيزها داشتيم، شناسائى كردند و اين را من باز هم گفتهام كه يكى از اهل علم حوزه علميه قم كه بعد خارج شده از اين وضع، اهل همدان و از آقازادههاى همدان بود، من سفرى كه رفته بودم به همدان، يك ورقه بزرگى آورد پيش من راجع به خود همدان بود، گفت اين ورقه از وضع كشورهائى است (كه حالا من يادم نيست، مثلا انگلستان را گفت يا جاى ديگر) گفت كه اين ورقه تمام دهات و تمام روستاها را و همه را دارد. و جالب اين بود كه در آن، نقاط زيادى بود. من پرسيدم اين نقطهها چيست. گفت اين نقطهها جاهائى است كه در آن يك چيزهائى پيدا مىشود، يك معدنى، يك چيزى زيرزمينى هست.آنوقت كه با شتر مىشد رفت، رفتند و همه جاى ايران را حتى كوير را رفتند و ديدند، بعد كه رفت و آمدها زياد شد، البته بيشتر كارشناسها هم ترقى كرده بودند و بيشتر اطلاعات داشتند و همين طور كارشناسهائى كه مردم را مىشناختند، وضع مردم را، چه گرايشهائى مردم دارند و چه دستجاتى در بين مردم هست، احزاب چه وضعى دارند، جبههها چه وضعى دارند، بازار وضعش چطور است، روحانيين چه وضعى دارند، رابطه بين روحانيون و مردم چطور است، خود روحانيون چه جور اشخاصى يا گروههائى
صحيفه نور ج 15 صفحه 143
هستند، همه اينها بررسى شده است و ماها غافل بوديم از شيطنت اينها و آن كارهائى كه آنها به دست عناصر داخلى و گاهى هم به دست خودشان انجام مىدادند، ما از آن غفلت داشتيم و آنها هوشيارانه عمل مىكردند، از جمله چيزهائى كه آنها بررسى دقيق كردند و دنبالش هم با تبليغات و با طورهاى ديگرى عمل كردند، قضيه بررسى رابطه بين روحانيون با هم و رابطه بين روحانيون و مردم و كيفيت اينكه اينها در چه اوقاتى مىتوانند چه اعمالى را انجام بدهند و در چه زمانهائى مىتوانند اينها مردم را بسيج كنند. تمام اين كارشناسهاى آنها در دفاترشان حتما نوشتهاند و دنبالش هم فعاليت كردهاند، نه فعاليت يك بعدى، فعاليت چندين بعدى، آنقدرى كه ميتوانستند روحانيون را در بين مردم خفيف مىكردند و آنقدرى كه توانستند مردم رااز روحانيت جدا ميكردند و بين خود روحانيين اختلاف ايجاد مىكردند و اگر چنانچه اين مطلب را كافى نمىدانستند و نمىدانستند، آنها با گماشتن بعضى عوامل خودشان با فشار كارها را انجا مىدادند. شما، شايد كم از شما باشد كه زمان رضاخان را درك كرده باشد. قضيه آمدن رضا خان به تهران و كودتاى رضا خان يك امر عادى نبود كه من باب اتفاق يك نفر آدم مثلا عامى لشكرى بيايد و كودتا كند و دنبالش هم آنطور اعمال باشد دنبال دنبالش هم آنطور اعمال. ابتدا اين را آوردند و كلمه به كلمه آنطور كه انسان حدس مىزند به او برنامه دادند و راه نشان دادند. ابتدا با ظاهر مقدسى و علاقه به اسلام، علاقه به روضه حضرت سيدالشهدا، اينطور علاقهها را به او نشان دادند و او هم خوب عمل مىكرد. من در روضهاى كه گمان مىكنم كه مال ارتش بود، در جوانى، در اوايل جوانى در روضه آنها رفته ام و دستجاتى كه از ارتشىها نوحه خوانى مىكردند و سينه زنى مىكردند ديدم. اين ابتدائا با اين سلاح وارد شد در كشور ما، يعنى آوردندش در كشور ما. با قلدرى، آنهائى كه مراكز قدرت بودند، كنار گذاشت و عشاير و كسانى كه قدرتى در ايران داشتند، آنها را با قلدرى و نقشه شكست داد و كنار گذاشت و بعد از اينكه يك قدرى استقرار پيدا كرد پايش، شروع كرد به آن نقشه دوم. نقشه دوم اين بود كه اسلام را هر چه مىتواند، از آن قيچى كند. به روحانيون كه مبدا امور مردم بودند و مرجع مردم بودند، هر كدامشان در يك ده و يا در يك شهر يا در يك استان نفوذ داشتند و مىتوانستند يك وقت مردم را بسيج كنند، روحانيون را آنقدر تضعيف كرد، آنقدر با تبليغات اينها را تضعيف كرد كه شوفرها اينها را سوار نمىكردند يكى از دوستان من خدا رحمتش كند، گفت من اراك بودم مىخواستم بيايم قم، رفتم كه اتومبيلى را اجاره كنم براى آمدن، آن شخص گفت كه ما قرار دادهايم با خودمان (آن شوفر گفت) كه دو طايفه را سوار اتومبيل نكنيم: يكى فواحش را و يكى آخوندها را، اينطور تحقير كردند. اين تحقير نه اينكه يك مطلبى بود كه من باب اتفاق رضاخان مىخواست اين كار را بكند، اين نقشهاى بود كه روحانى از باب اينكه مىتوانست يك وقت يك كشورى را به هم بزند يا يك ناحيهاى را بسيج كند، اين قدرت بايد گرفته بشود، اين قدرت را كوشش كردند و گرفتند، يعنى روحانيون را منزوى كردند و از هر جا هم كه يك صدائى از آنها بلندشد و يك قيامى مىكردند، آن را خفه مىكردند، از مشهد بود، علماى مشهد يك وقت قيام كردند، گرفتند همه را مثل مرحوم آقازادهاى كه آنوقت آنقدر قدرت داشت، او را هم گرفتند و
صحيفه نور ج 15 صفحه 144
مرحوم آقا مير يونس آنوقت در مشهد بودند و عده زيادى از علما را گرفتند و آوردند در تهران و مرحوم آقازاده را با يك شبكلاه از توى خيابان مىبردند به دادگاه براى محاكمه. يك نفرى كه در خراسان آنقدر قدرت داشت اينقدر او را تحت سلطه آوردند و اين يك مسالهاى نبود كه رضاخان با آقازاده مخالف باشد، نه، مساله اساسى بود كه بايد آخوند نباشد، زور دنبالش، تبليغات دامنه دار، اشعار اشخاصى كه منحرف بودند و هكذا. و يك نقشه ديگرى كه قبلا هم كشيده بودند و در عرض همين هم بود و توسعهاش دادند كه ما همه اهل علم، الا، البته يك نادرى باورشان آمده بود كه بايد اينجور باشد و او اينكه معممين را از سياست جدا كنند، مجالسى كه تشكيل مىشود و اهل علم در آنجا خواهد صحبت بكند، نبايد راجع به سياست صحبت كند. آنقدر راجع به اين معنا كه آخوند را به سياست چه؟ ترويج كرده بودند كه علما هم بسيارى از آنها باور كرده بودند و اگر يك كلمهاى گفته شد، مىگفت اين سياست است، به ما ربطى ندارد. اگر يك ملائى دخالت مىكرد به يك امرى كه مربوط به جامعه بود، مربوط به گرفتارى مردم بود، خواست يك وقت با دولتى مثلا طرف بشود، ساير آقايان كه باورشان آمده بود كه نبايد در سياست دخالت كرد، او را به عنوان آخوند سياسى از خودشان جدا مىدانستند. وظيفه آخوند اين بود كه از منزل بيايد به مسجد و مسجد هم اگر مىرود منبر، مساله بگويد و اخلاق بگويد، يك كلمه راجع به گرفتارىهاى جامعه نبايد بگويد، يعنى خودشان اينطور تربيت شده بودند و تبليغات اينطور در مغزهاى آنها اثر كرده بود. گاهى هم در مجلس فاتحهاى، رفت و آمد و ديد و بازديد و اين جمعيتى كه بايد اقتدا به پيغمبرها بكند و اقتدا به ائمه بكنند، بكلى از اين بعدى كه در راس امور بود پيش انبيا و پيش ائمه ما، اينها بكلى از اين خودشان را منعزل كرده بودند و هر كدامشان بيشتر دخالت نمىكردند، بيشتر منعزل بودند از مسائل، بلكه گاهى وقت اينكه بيشتر ملتفت مسائل نبودند، نمىفهميدند، اين در بين مردم بيشتر ارزش پيدا مىكرد، مردم هم اينطورى تربيت كرده بودند كه قربانش بروم اين آقا نمىفهمند پنير يعنى چه. اينطور نفوذ كرده بودند در همه جا كه آقا يك كلمه نبايد در سياست دخالت بكند و آقا نبايد مسائل را اصلش بفهمد. چه كار دارد آقا به اين مسائل؟ نمازت را بخوان و برو مسالهات را بگو و برو، آن هم مساله، نه اينكه مسائل اسلامى و اصولى اسلام را، اگر مىگذاشتند كه آقايان مسائل اسلام را مىگفتند، اگر مىگذاشتند، مسائل اسلام همه چيز در آن بود لكن مسائل اسلام فقط در كتب استدلاليه مدفون شده بود و رسالهها نداشت از مسائل اصلى اسلام.
دخالت در سياست در راس تعليمات انبياست
شما ببينيد الان در مصر همين مساله است. سادات تمام مساجد را از قرارى كه خبرگزارىها نقل مىكنند، تمام مساجد را تحت كنترل خودش در آورده و همه اينها را ممنوع كرده از اينكه در سياست دخالت كنند. علماى مصر به قول سادات نبايد در امور سياسى دخالت بكنند، مسجد بروند، منبر هم بروند لكن همان مسائلى كه متعارف بود سابقا در اينجا و آنجا، همين اينها را بايد بگويند ديگر غير از اين پا را فراتر نگذارند. ما امروز مىفهميم اين معنا را، اگر چنانچه سابق بود و ديروز بود، ما
صحيفه نور ج 15 صفحه 145
مىگفتيم خوب راست مىگويد، سادات راست مىگويد: آقايان چه كار دارند به سياست؟ چنان براى اينكه خود آقايان هم دخالت نمىكردند. اما امروز ما مىفهميم، ملت ما مىفهمد، علماء اسلام فهمند در ايران كه اين نقشهاى كه سادات دارد انجام دهد، اين همان طرحى است كه سابقا در ايران هم انجام گرفت. و لكن حالا چون علماى مصر يك قدرى توجه به مسائل دارند، مىخواهند در امور دخالت كنند، او وحشت كرده از اينكه مبادا اينها دخالت كنند و حكومت او را متزلزل كنند. هم ملتها را اينها اغفال كرده بودند و هم علما را. آدم بسيار مقدس آن بود كه هيچ كار به كار جامعه نداشته باشد، دولت هر كارى مىخواهد بكند دولت است، تسليم باشد در مقابل دولت، مامورين دولت هر كارى مىخواهند بكنند، تسليم باشند در مقابل او و هيچ دخالتى نكنند. اين البته اگر چنانچه شما آقايان هم دخالت نكنيد و ماها هم هيچ دخالت نكنيم، احترامات محفوظ است، سلام را با خيلى مد هم سلام به آدم مىگويند، دست هم ممكن است يك وقت ببوسند لكن به شرط اينكه حدود محفوظ باشد، سياست مال ما و مساله گوئى هم مال شما، مسجد مال شما، صحنه سياست مال ما. اگر اين مطلب را آقايان قبول بكنند محترم هم هستند واگر آمريكا خاطر جمع باشد كه آقايان ديگر بنا ندارند در سياست دخالت كنند، دستش را از روى اين ملت و از اين شيطنتها برمىدارد، براى اينكه آنى كه از او مىترسد، از آخوند مىترسد. اينها ديدند كه آخوند هميشه دنبال اين بود كه يك صدائى درآورد، همان وقتى هم كه در زمان رضاخان آن اختناق عجيب و غريب بود كه هر كسى از همسر خودش مىترسيد، آن اختناقى كه در زمان رضاخان بود هيچ ربطى به آن اختناقى كه در زمان محمدرضا بود نداشت. در همان زمان اختناق، خوب چندين قيام از علما شد، از آذربايجان شد، از اصفهان شد كه از اصفهانش همه علماء ايران را دعوت كردند به قم و از مشهد شد، ديدند كه خوب اين مردم، اين جمعيت با اينها باز هستند و آن نقشهاى كه اينها را از هم جدا كنند و اينها را مرفوض كند انجام درست نگرفته است و اين قيامها در زمان اختناق هم هست، دنبال اين بودند كه اين طايفه را كنار بگذارند و اگر اين طايفه را كنار بگذارند، همه مقاصدشان با سهولت انجام گيرد. شما خيال نكنيد كه اين قشرهاى روشنفكر و ملى گرا و امثال ذلك كار از آنها مىآيد، اينها پيش مردم كه حسابى ندارند، مردم به اينها كارى ندارند، آنى كه از او مىترسند از جامعه مىترسند، از ملت ترسند،آنى كه با ملت سر و كار دارد شما آقايان هستيد. ايران در هر دهش يك اهل علم هست، حالا اگر نباشد هم خوب، خيلى نادر است و در هر شهرى عدهاى هستند، در هر استانى عدههائى هستند و اينهايند كه آنها از آنها مى ترسند مىگويند كه اينها مردم به آنها توجه دارند.
ائمه جماعات وقتى كه در مسجد مىروند هر كدام يك عدهاى دارند و يك عده مريد دارند، يك عده ماموم دارند، اگر يك وقت صدايشان در آيد، خوب، اين اسباب زحمت مىشود. اين دژ را بايد بشكنند، با هر قيمتى كه شده است دنبال اينند كه اينها را از بين ببرند، الان هم هستند، آنوقتى كه اينها درست ادراك نكرده بودند و حدس مىزدند، خوب حدسى بود هم كه درست بود كه اين طايفه در بين مردم اينطور هستند كه مىتوانند مردم را بسيج كنند، با اينكه نشده بود يك همچو امرى، معذلك آنقدر
صحيفه نور ج 15 صفحه 146
جديت كردند با دست عمال خودشان، با روزنامه نويسها، با همه بوقهاى تبليغاتى كه اين جمعيت را از مردم جدا كنند و يك وقت همه عمامهها را بايد بردارند، عمامهها را برداشتند، طلبهها نمىتوانستند در خيابانها بروند، در زمان رضاخان اينطور بود، بعد هى هر چه گذشت، ديدند نه نمىشود، اين جمعيت به اينطور از بين نمىرود، با زور و فشار، حبس و تبعيد و امثال ذلك لكن خوب، جنبههائى كه جنبههاى سياسى بود و جنبههائى بود كه مردم را از اينها دلسرد كنند، اينها را از مردم جدا كنند، امثال اينها، همه اينها را آن روزى كه اينها نديده بودند باز مطلب را آنطور با جديت دنبالش بودند، امروزى كه ديدند و سيلى را خوردند از اسلام و ازاين روحانيت معظم اسلام و فهميدند، احساس كردند اين معنا را كه اينها مىتوانند مردم را بسيج كنند. اين بسيج عمومى كه الان در ايران هر وقت يك فرض كنيد سپاه پاسداران بگويند، مردم بسيج مىشوند. اين دنبال همين معناست كه مسجدها مركز اين مسائل بود و شد و اين كار در ذهن مردم وارد شد. علماى اسلام احساس كردند، اكثريت قريب به اتفاقشان احساس كردند كه بايد مااين سد عدم دخالت در سياست را بشكنيم و ما بايد وارد بشويم در امور، بايد ما دخالت كنيم، بايد اهتمام به امر مسلمين داشته باشيم. اهتمام بر امر مسلمين اين نيست كه اين من بروم نماز بخوانم و او اقتدا كند. اين كه امر مسلمين نيست، اين امر خداست. امور مسلمين عبارت است از امور سياسى و اجتماعى مسلمين است. تمام انبيا از صدر بشر و بشريت، از آنوقتى كه آدم عليه السلام آمده است تا خاتم انبياء صلى الله عليه و آله و سلم، تمام انبيا براى اين بوده است كه جامعه را اصلاح كنند و فرد را فداى جامعه مىكردند. ما فردى بالاتر از خود انبيا نداريم، ما فردى بالاتر از ائمه عليهم السلام نداريم، اين فردها خودشان را فدا مىكردند براى جامعه. خداى تبارك و تعالى مىفرمايد كه انبيا را ما فرستاديم، بينات به آنها داديم، آيات به آنها داديم، ميزان برايشان داديم و فرستاديم ليقوم الناس بالقسط غايت اين است كه مردم قيام به قسط بكنند عدالت اجتماعى در بين مردم باشد، ظلمها از بين برود، ستمگرىها از بين برود و ضعفا به آنها رسيدگى بشود، قيام به قسط بشود. دنبالش هم مىفرمايد وانزلنا الحديد تناسب اين چيست؟ تناسب اين است كه با حديد بايد اينها انجام بگيرد، با بينات، با ميزان و با حديد (فيه باس شديد يعنى اگر چنانچه شخصى يا گروهى بخواهند يك جامعه را تباه كنند، يك حكومتى را كه حكومت عدل است، تباه كنند ،با بينات با آنها بايد صحبت كرد، نشنيدند با موازين، موازين عقلى، نشنيدند با حديد.
اينهائى كه دلسوزى مىكنند براى اين افراد فاسد، مفسد، مشغول به انفجار و ترور امثال ذلك، اينها لغت انبيا را نمىدانند چيست، آنها خيال مىكنند كه انبيا آمدهاند مساله بگويند، تمام شما كدام يك از انبيا را سراغ داريد كه در امور اجتماعى به آنطور حادش شركت نكرده و سردمدار نبوده است؟ موسى عليه السلام يك شبان با عصايش راه مىافتد مىرود سراغ فرعون، نمىآيد توى بازار مساله بگويد اين هم هست البته اما مىرود سراغ فرعون، خدا هم او را فرستد دنبال فرعون برويد او را دعوت كنيد، دعوتش كنيد، به قول لين هم دعوتش كنيد و امثال ذلك، وقتى كه قول لين نشد آنوقت قيام خواهد. پيغمبر اكرم كدام روز نشست همين طورى فقط مساله بگويد، كارى به كار جامعه نداشته
صحيفه نور ج 15 صفحه 147
باشد؟ اينهائى كه مىگويند آخوند چه كار دارد به امور سياسى، پيغمبر اكرم كدام روزش از مسائل سياسى خارج بود؟ دولت تشكيل مىداد، با اشخاصى كه بر ضد اسلام، ستمگر بر مردم بودند، با آنها مبارزه ميكرد، جنگ مىكرد. ما را آنطور مىخواستند منزوى كنند كه لباس جندى را مىگفتند با عدالت منافات دارد. حضرت امير لباس جندى داشت، با عدالت منافات داشت؟! حضرت سيدالشهدا نداشت لباس جندى؟ اينها با آن تبليغات بسيار وسيعشان ما را منزوى كرده بودند، يعنى خود ما را به مغزهاى ما آنقدر خوانده بودند كه خودمان باور كرده بوديم كه نبايد مادر سياست دخالت كنيم. نخير، مساله اين نيست، مساله دخالت در سياست در راس تعليمات انبياست، مساله جنگ مسلحانه با اشخاصى كه آدم نمىشوند و خواهند ملت را تباه كنند، در راس برنامههاى انبيا بوده است. ما همه تعليمات انبيا را كنار گذاشتيم، فقط به آن تعليماتى كه با عرض مىكنم دخالت نكردن در سياست و دخالت نكردن در جامعه، اينها فقط همينش را گرفته ايم، نمازش را گرفتهايم و باقى را رها كرديم. مگر امكان دارد كه انسان مسلمان باشد به فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و حج رفتن و امثال ذلك و در امر مسلمين دخالت نكردن؟ اگر اهتمام به امر مسلمين كسى نكند مسلم نيست، به حسب روايت منسوب الى رسول الله. ملت ما بايد همانطور كه بيدار شده است و هشيار و توجه به مسائل پيدا كرده و فهميده است كه اينهائى كه با روحانيون مخالف هستند با ملت مخالفند، نه با روحانيون، اگر روحانيون كارى به كار دولتها نداشتند خيلى هم محترم بودند و خيلى هم معززا ما يك احترام ميان تهى آبرو پيش خدا رفته و اين حاكم شهر به آدم احترام مىگذارد. امروز همه فهميدند اين را، مگر آنهائى كه خودشان را به نفهمى مىزنند و آنهائى كه مغزهايشان خشك است كه نمىفهمند هيچ چيز را كه اين مساله دخالت در امور سياسى از بالاترين مسائلى است كه انبيا براى او آمده بودند. قيام بالقسط و مردم را به قسط وارد كردن مگر مىشود بدون دخالت در امور سياسى؟ مگر امكان دارد بدون دخالت در سياست و دخالت در امور اجتماعى و در احتياجات ملتها كسى بدون اينكه دخالت كند، قيام بالقسط باشد؟ يقوم الناس بالقسط باشد؟ مگر مىشد ما و شما با محمدرضا بسازيم كه بيا، ديگر ما كارى به شما نداريم و ما خيلى هم آمد گفت ديگر كه اى مراجع اسلام اى چه، اى چه، من ديگر از آن كارها دست برداشتم، همانى كه مراجع اسلام را مىگفت كه اين سياه روزها و اين كذا و كذا، بدگوئى مىكرد به آنها، همان آمد گفت. چرا آمد گفت؟ براى اينكه دوباره بازى بدهد، خيال مىكرد حالا دوباره مىشود بازى داد. بازى يك وقت نخوريد، يك وقت اين شياطين نيايند بگويند كه به شما چه دخالت در اسلام، دخالت در سياست، شما برويد سراغ مساله گفتنتان، خيلى هم معزز هستيد و اگر چنانچه مساله مىگفتيد ديگر قتلى واقع نمىشد، براى دخالت در سياست بود كه چندين هزار معلول و مقتول داريد. اين اشكال اولش به نبى اكرم وارد است، اگر ايشان هم به سرمايه دارهاى مكه و حجاز كارى نداشت و توى مسجد مى نشست و مساله مىگفت، جنگ پيش نمىآمد، كشتار نمىشد، عموى معظمش كشته نمىشد. و به سيدالشهدا وارد است، اگر سيدالشهدا مىرفت پيش يزيد و بيعت مىكرد و مساله گو، مساله گفت، با او مىساخت و مساله مىگفت، يزيد خيلى هم احترام مىكرد و دستش هم
صحيفه نور ج 15 صفحه 148
مىبوسيد، ولى تكليف اين بود؟ ما وحشت داريم از اينكه چند هزار آدم از ما كشته شده است؟ اگر ما وحشت داريم بايد ما اصلا طريقه انبيا را كنار بگذاريم، بايد آن چيزى كه انبيا آوردند، آن چيزى را كه خدا امر كرده به آنها كه برويد اين سردمدارها را دعوت كنيد، دعوت همين نبود كه بروند بگويند آقا مسلمان شو، اگر چنانچه نشد ديگر بروند سراغ كارشان. نخير، دعوت مىكردند با شمشير توى سرشان مىزدند تا آدم بشوند، كشته مىدادند و مىكشتند. مگر شهادت يك امرى است كه انسان براى آن عقبنشينى بكند. هى گفته بشود به اينكه خوب اگر اينطور مسائل نبود، اگر ما با شاه كنار آمديم ديگر اينقدر كشتار واقع نمىشد، پيغمبر هم اگر با ابوسفيان كنار مىآمد، نمىشد، سيدالشهدا اگر با يزيد، حضرت امير هم اگر با مخالفينش كه مخالف اسلام بودند، كنار مىآمد ديگر كشتارى نمىشد، ديگر جنگ صفينى در كار نمىآمد، جنگ جملى در كار نمىآمد. چشمها را، هم گذارند و خودشان را يا به نفهمى ميزنند يا نفهمند و نمىبينند كه انبيا چه كردند و چه زحمتهائى و چه جانفشانىهائى براى مقاصد خودشان كردند و اسلام از صدر اسلام تا آخر اولياء خدا چه كردند و چه جانفشانىهائى كردند و چه فداكارىهائى كردند. اگر الان به شما ملت مسلمان و به شما روحانيون معظم اشكال بكنند كه آقا اگر چنانچه نشسته بوديد سر جايتان، خوب، چى تان لنگ بود؟ خوب، محمدرضا كارها را انجام داده بود، حالا آمريكا هم يك قدرش را ببرد، خوب به ما چه؟ مال دنيا كه اينقدر ارزش ندارد، نفت هم يك چيز بو گندى است كه ارزشى ندارد، ببرندشان جان ما را فارغ كند از نفت. اگر شما با آنها ساخته بوديد، حالا ديگر اين اجتماعات نبود و اين راهپيمائىها نبود و اين زحمتها نبود و اين تعطيلات نبود و اين كشتارها نبود و اين گرانىها مثلاً نبود و امثال ذلك، همه اين حرفها به انبيا وارد است. اگر شما خودتان را دنباله رو انبيا مىدانيد و ملت ما خودش را دنباله رو پيغمبر اكرم ميداند، بايد اين مسائل را با كمال جديت همانطورى كه پيغمبر اكرم در همان وقتى كه زمان رحلتش بود، همان وقت يك جيشى را فرستاده بود بيرون مدينه مهيا بودند كه بروند به جنگ. كدام روز پيغمبر خالى از اين مسائل سياسى و اجتماعى بود، از جنگ بود، پيغمبر نمىدانست اگر در احد اينقدر كشته مىشد و در فلان، اينهمه عزيزان از بين مىروند؟ لكن تكليف بود، خدا گفته بود اين را، پيغمبر هم نمىتوانست تخلف كند، امر خدا بود. خدا بينات فرستاده و ميزان فرستاده و حديد فرستاده ليقوم الناس بالقسط اگر شد با بينات، با ميزان، موازين هر چه هست، اگر نشد حديد است، تو سر مردم با حديد زد تا اينكه اينها را آدم كرد، تا جامعه را جامعه صحيح كرد.
تمام انبيا براى اصلاح جامعه آمدهاند
تمام انبيا براى اصلاح جامعه آمدهاند، تمام. و همه آنها اين مسأله را داشتند كه فرد بايد فداى جامعه بشود. فرد هر چه بزرگ باشد، بالاترين فرد كه ارزشش بيشتر ازهر چيز است در دنيا، وقتى كه با مصالح جامعه معارضه كرد اين فرد بايد فدا بشود. سيدالشهدا روى همين ميزان آمد رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا كرد، كه فرد بايد فداى جامعه بشود، جامعه بايد اصلاح بشود. ليقوم
صحيفه نور ج 15 صفحه 149
الناس بالقسط بايد عدالت در بين مردم و در بين جامعه تحقق پيدا بكند. جانها را دادند، مالها را دادند، زحمتها كشيدند، نمىشود گفت پيغمبر يك شب و روز راحت خوابيده باشد، تمام زمان عمرش صرف اين شد كه با هر ترتيبى كه مىشود، با قرآن، با احاديث خودش، با كلمات خودش، با موعظههاى خودش، وقتى كه مىبيند نمىشود اين، با شمشير، با شمشير مىزند و اشخاصى كه مىخواهند اين جامعه را از بين ببرند و ملت را تباه بكنند، آن با شمشير، وقتى نمىشود با بينه و ميزان عمل كرد، با حديد عمل مىكند. ما همان ادعا مىكنيم كه ما امت رسول الله هستيم و شيعه على ابن ابيطالب، ما بايد مطالعه بكنيم ببينيم آنها چه كردند. شيعه اين نيست كه فقط بگويد من شيعه هستم، اين است كه ببيند چه كردند آنها، دنبال كند همان چيزهائى را كه آنها كردند. پيغمبر اكرم چقدر جنگ در زمان او واقع شد براى اينكه اصلاح كند جامعه را، براى اينكه دست ستمكارها را كوتاه كند، دست اين سرمايه دار چپاولگر را كوتاه كند، دست آن جبارهاى ظالم را كوتاه كند، تمام عمرش مشغول اين بود در مكه، به آنطور نمىتوانست، به بينات و به ميزان و به موعظهها عمل مىكرد تا وقتى كه در صدد بود، نه اينكه نشسته بود همين طور، صدد بود آدم جمع مىكرد تا وقتى كه مدينه مهيا شد و ايشان هم آمدند مدينه، ديگر همهاش مسائل، مسائل جنگ بود و مسائل سياست بود و اينها. اگر امت رسول الله هستيم، اين رسول الله، اگر شيعه على ابن ابيطالب هستيم، على ابن ابيطالب چقدر در جنگها رفت در ركاب رسول الله بود تا آخر كه رسول الله تشريف بردند، بعد يك جنگ باطنى داشت كه صلاح اين مىديد كه بايد اجتماع محفوظ بماند و بايد اين استقرار پيدا بكند. آنروزى هم كه بعد از مسائل ايشان با او بيعت كردند، آنروز هم مطلب خودشان را گفتند. اول برنامهشان را گفتند و مهمترين برنامه اين بود كه من حتى آن چيزهايى كه صداق كرديد از چپاولگرىها براى زنهايتان، آن هم ازتان مىگيرم. از آنجا كه ايشان را ندا را در داد، ديدند نمىشود با اين زندگى كرد، اين باهاش زندگى نمىشود، اين غير مسأله قبلى است، شروع كردند به چيز كردن و سه تا جنگ مهم انجام داد حضرت امير، چقدر كشته شد از مسلمانها، چقدر كشته شد از آن طرف، همه هم مسلمان بودند، مسلمان. آن مسلمان بازيخورده بود، آن طرف مسلمان بازيخورده بودند، اين طرف مسلمانان هدايت شده بودند لكن وقتى مسلمانى هم بازى خورد و به جنگ با مسلمانهاى هدايت شده برخاست، او هم جوابش حديد است، اگر بينات و ميزان نتوانست كار خودش را بكند، جوابش حديد است.
علما اگر نباشند اسلام از بين مىرود بايد اينها باشند تا اسلام محفوظ بماند
حالا اين مطلب را هم بايد عرض كنم به عموم حوزههاى علميه، حوزه قم، حوزه مشهد و همه حوزههاى علميه كه شما مىبينيد كه در رأس اهداف خبيثه دولتهاى بزرگ واقع شديد، اين براى چيست؟ براى اينكه ملت شما را به عنوان فقها، به عنوان علما، به عنوان علماء دينى مىشناسد و تكليف الهى خودش را تبعيت مىداند، پس حفظ اين حوزهها، حوزههاى فقاهت، حفظ اين حوزههاى علمى به همان معنائى كه سابق بود بايد بماند. جديت بكنيد در اينكه تحصيل بكنيد و محصل زياد
صحيفه نور ج 15 صفحه 150
بكنيد، ملا زياد كنيد. خيال نكنيد كه حالا ما ديگر احتياجى نداريم، ما تا آخر احتياج به علما داريم، اسلام تا آخر احتياج دارد به اين علما. اين علما اگر نباشند اسلام از بين مىرود. اينها كارشناسهاى اسلام هستند و حفظ كردند اسلام را تاكنون و بايد اينها باشند تا اسلام محفوظ بماند. اسلام با روشنفكر محفوظ نمىماند، روشنفكرش آن هست كه آيه صريح قرآن را مسخره مىكند. اسلام با شماها، با اين طبقه تا اينجا رسيده است و بايد شما با تمام جديت فقيه درست كنيد، ملا درست كنيد. فقيه در همه چيز، منافات ندارد كه فقيه باشد، دخالت در امور مسلمين هم بكند هيچ منافات باهم ندارد، اما طبقه جوان بايد مشغول باشند به تحصيل و اين حوزههاى فقاهتى هر چه بايد و هر چه بيشتر بايد بشود و مراجع به اينها عنايت زيادتر بكنند و مدرسين عنايات زيادتر راجع به اينها داشته باشند و حوزه فقهى به همان معنائى كه تاكنون بوده است حفظ كنيد، كه اگر اين حفظ نشود فردا مردم ديگر شما را قبول نمىكنند. مردم معمم نمىخواهند، مردم عالم مىخواهند، اين منتها علامت علم است. اگر يك وقت خداى نخواسته حوزههاى علميه ما سست شدند در تحصيل، سست شدند در اينكه فقاهت را تقويت بكنند، بدانند كه اين يك خيانت بزرگى به اسلام است. و اگر چنانچه اين فكر تقويت بشود كه ما ديگر لازم نيست خيلى چه بكنيم و فقاهت تحصيل بكنيم، اين يك فكر شيطانى است، موافق آمال امثال آمريكا در دراز مدت. اگر شما حوزه هاى فقاهتى را، شما آقايان خراسان، آقايان قم، آقايان تبريز، ساير جاها، هر جا يك حوزه علميه دارد، اگر تقويت نكنيد اينها را به همان فقه كه تاكنون بوده است، به همان فقه سنتى و اگر فقها تحويل جامعه ندهيد، علما تحويل جامعه ندهيد مطمئن باشيد نمىگذرد يك نيم قرن الا اينكه از اسلام هيچ اسمى ديگر نبايد باشد. اگر فقهاى اسلام از صدر اسلام تا حالا نبودند الان ما از اسلام هيچ نمىدانستيم. اين فقها بودند كه اسلام را به ما شناساندند و فقه اسلام را تدريس كردند و نوشتند و زحمت كشيدند و به ما تحويل دادند و ما بايد همين جهت را حفظ بكنيم و يك تكليف الهى شرعى است به اينكه حوزهها بايد تقويت بشود و البته در بين حوزهها اشخاصى هستند كه آنها دخالت در امور اجتماعى و سياسى مىكنند و بايد هم بكنند. اما غفلت از اينكه ما ديگر به فقاهت كار نداشته باشيم، اين غفلت اسباب اين مىشود كه اسلام را خداى نخواسته منسى كنيد بعد از چند وقت. بايد حوزهها به قوت خودش، بلكه هر روز قوتش زيادتر. حالا مزاحمها ديگر رفتند، آنهائى كه با عمامه شما كار داشتند حالا ديگر مدفون شدند، شما بايد خودتان حفظ كنيد اسلام را به حفظ فقاهت. اسلام همهاش توى اين كتابهاست. با حفظ فقاهت، با حفظ اين كتب، با نوشتن، با بحث كردن، با حوزههاى علمى تشكيل دادن از همه علوم اسلامى، آن كتبى كه منسى شده بود، آن كتب را باز به صحنه آوردن و بحث كردن و حفظ كردن اين دژ محكمى كه تاكنون اسلام را نگه داشته است. ما موظفيم كه اسلام به همانطورى كه آمده است و به دست ما رسيده است ما هم تحويل بدهيم به نسلهاى آتيه انشاءالله، آنها هم به نسلهاى بعد و بعد تا صاحبش بيايد و تسليم او بكنند. و من اميدوارم
صحيفه نور ج 15 صفحه 151
كه اين آقايانى كه مىخواهند مكه مشرف بشوند با اين كاروانها خيلى توجه به مسائل داشته باشند و حجاج را متوجه بكنند كه حجاج ايرانى نمونهاى باشد از اسلام و از انقلاب اسلامى و آنطور نباشد كه خداى نخواسته يك وقتى بعضى از افراد يك تخلفاتى بكنند كه اسباب وهن باشد. بايد موعظه كنند آقايان، بايد علما جلسه داشته باشند در موارد مختلف، هر جا هستند با مردم صحبت كنند، مردم را ارشاد كنند، توجه بدهند مردم را به مسائل و مظلوميت ايران را به مسلمين جهان عرضه كنند و بگويند كه با ما دولتهاى بزرگ و آن اشخاصى كه وابسته به آنهاست براى خاطر اينكه ما مىخواهيم اسلام باشد، با ما چه مىكنند. خداوند انشاء الله اسلام را تقويت كند و علماى اسلام را انشاء الله تقويت و تهذيب كند.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:46 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 152
تاريخ: 20/6/60
فرمان امام خمينى به برادر محسن رضائى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى محسن رضائى شما را به فرماندهى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى منصوب مىنمايم تا با تعهد و مسئوليت كامل وظايف محول را انجام داده و در هماهنگى با ساير نيروهاى مسلح جديت نمائيد. بديهى است كه كليه پاسداران با تبعيت از فرماندهى در حفظ استقلال و انتظام كوشا مىباشند. توفيقات جنابعالى را در اين امر خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:46 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 153
تاريخ: 21/6/60
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيت الله مدنى
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
با شهيد نمودن يك تن ديگر از ذريه رسول الله و اولاد روحانى و جسمانى شهيد بزرگ اميرالمومنين، سند جنايت منحرفان و منافقان به ثبت رسيد. سيدبزرگوار و عالم عادل عاليقدر و معلم اخلاق و معنويات حجت الاسلام و المسلمين شهيد عظيمالشان مرحوم حاج سيد اسد الله مدنى رضوان الله عليه همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقى شقى به شهادت رسيد. اگر با به شهادت رسيدن مولاى متقيان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزيزش شهيد مدنى هم آرزوى منافقان را بر آورده خواهد كرد. اگر خوارج سياه بخت از شهادت ولى الله الاعظم طرفى بستند و به حكومت رسيدند، اين گروهكهاى خائن نيز به آمال خبيث خود كه سقوط حكومت اسلام و برقرارى حكومت آمريكائى است مىرسند. آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدى را براى خود و اينان عذاب ابدى خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امت اسلام را براى خود و هم پيمانان و اربابان خونخوار خويش به بار آوردند.
ملت بزرگ و روحانيون معظم چون صفى مرصوص ايستادهاند كه هر پرچمى از دست تواناى سردارى بيفتد، سردار ديگرى آن را برداشته و به ميدان آيد و با قدرت بيشتر در حفظ پرچم اسلامى به كوشش برخيزد. شهيد مدنى با شهادت مظلومانه خود ضد انقلاب و منافقين ضد اسلام را بكلى منزوى كرد. اين چهره نورانى اسلامى، عمرى را در تهذيب نفس و خدمت به اسلام و تربيت مسلمانان و مجاهده در راه حق عليه باطل گذراند و از چهرههاى كم نظيرى بود كه به حد وافر از علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازى برخوردار بود. به شهادت رساندن چنين شخصيتى به تمام معنى اسلامى همراه با تنى چند از فرزندان اسلام و ياران باوفاى انقلاب اسلامى در ميعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمين جز عناد با اسلام و كمر بستن به محو آثار شريعت و تعطيل جمعه و جماعت مسلمين توجيهى ندارد.
اگر تا امروز براى جنايتها و شرارتهاى خود بهانههاى بىپايهاى مىتراشيدند، در شهادت اين عالم متقى كه جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمىانديشيد بهانهاى جز انتقام از اسلام و ملت شريف نمىتوانند بتراشند. انتقام از اسلام كه آن را اساس سقوط دستگاههاى جبار و شكست ابر
صحيفه نور ج 15 صفحه 154
قدرتها در ايران و پس از آن در منطقه مىبينند و از ملت قدرتمند كه پشت بر آنان نموده و كاخ آمال و آرزوى آنان را در هم كوبيده و تمامى آنان را از صحنه تا ابد بيرون رانده است، مىگيرند. مردم رزمنده ايران و خصوص مردم غيرتمند آذربايجان كه چنين روحانى متعهد و عالم عاليقدرى را از دست دادهاند و حريف شكست خورده خود را مىشناسند، با عزمى جزم و ارادههاى خلل ناپذير انتقام خود را از آنان مىگيرند.
اينجانب شهادت اين مجاهد عزيز عظيم و ياران با وفايش را به پيشگاه اجداد طاهرينش خصوصاً بقيه الله ارواحنا له الفدا و به ملت مجاهد ايران و اهالى غيور و شجاع آذربايجان و به حوزههاى علميه و خاندن محترم اين شهيدان تبريك و تسليت مىگويم.
خط سرخ شهادت، خط آل محمد و على است و اين افتخار از خاندان نبوت و ولايت به ذريه طيبه آن بزرگواران و به پيروان خط آنان به ارث رسيده است. درود خداوند و سلام امت اسلامى بر اين خط سرخ شهادت و رحمت بىپايان حق تعالى بر شهيدان اين خط در طول تاريخ و افتخار و سرفرازى بر فرزندان پرتوان پيروزى آفرين اسلام و شهداى راه آن و ننگ و نفرت و لعنت ابدى بر وابستگان و پيروان شياطين شرق و غرب خصوصاً شيطان بزرگ امريكاى جنايتكار كه با نقشههاى شيطانى شكست خورده خود گمان كرده ملتى را كه براى خداوند متعال و اسلام بزرگ قيام نموده و هزاران شهيد و معلول تقديم نموده با اين دغلبازىها مىتواند سست كند و يا از ميدان به در برد. اينان پيروان سيد شهيدانند كه در راه اسلام و قرآن كريم از طفل ششماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را قربان كرد و اسلام عزيز را با خون پاك خود آبيارى و زنده نمود.
ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح نظامى و انتظامى و مردمى ما پيرو اوليائى هستند كه همه چيز خود را در راه هدف و عقيده فدا نموده و براى اسلام و پيروان معظم آن شرف و افتخار آفريدند.
از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و رحمت براى شهيدان خصوصاً شهداى اخيرمان و بالاخص شهيد عزيز مدنى معظم و سلامت كامل براى مجروحين اين حادثه و صبر و استقامت براى ملت بزرگ خصوصاً آذربايجانىهاى عزيز و بازماندگان شهيدان خواهانم. سلام و درود بر همگان.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 155
تاريخ: 23/6/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيت الله العظمى گلپايگانى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله آقاى حاج سيد محمد رضا گلپايگانى دامت بركاته قم از اظهار محبت و لطفى كه در مصيبت وارده بوسيله تلگراف نموده بوديد متشكرم. از خداى تعالى دوام توفيقات و سلامتى جنابعالى را مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 156
تاريخ: 23/6/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيت الله شيرازى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله آقاى حاج سيد عبدالله شيرازى دامت بركاته مشهد مقدس تلگراف تسليت جنابعالى واصل گرديد. از اظهار لطف و محبت شما متشكرم. دوام توفيقات و سلامت آنجناب را از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 160
تاريخ: 31/6/60
پيام امام خمينى به مناسبت آغاز سال تحصيلى
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه گشايش مدارس و ورود دانش آموزان عزيز در محيط علم و دانش لازم است تذكراتى به فرزندان عزيز و مادران و پدران محترم و ملت معظم ايران داده شود.
بى شك بالاترين و والاترين عنصرى كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسى دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مىدهد و با انحراف فرهنگ هر چند جامعه در بعدهاى اقتصادى، سياسى، صنعتى و نظامى قدرتمند و قوى باشد ولى پوج و پوك و ميان تهى است. اگر فرهنگ جامعهاى وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار ديگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرايش پيدا مىكند و بالاخره در آن مستهلك مىشود و موجوديت خود را در تمام ابعاد از دست مىدهد. استقلال و موجوديت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت مىگيرد و سادهانديشى است كه گمان شود با وابستگى فرهنگى، استقلال در ابعاد ديگر يا يكى از آنها امكانپذير است. بىجهت و من باب اتفاق نيست كه هدف اصلى استعمارگران كه در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زير سلطه است. اتفاقى نيست كه مراكز تربيت و تعليم كشورها و از آن جمله كشور ايران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصاً غربىها و اخيراً آمريكا و شوروى قرار گرفت و زبانها و قلمهاى غربزدگان و شرقزدگان آگاهانه يا ناآگاه و اساتيد غربزده و شرقزده دانشگاهها در طول مدت تأسيس دانشگاهها و خصوصاً دهههاى اخير اين خدمت بزرگ را براى غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بين ارباب قلم و زبان و اساتيد، اشخاص متعهد و متوجهى بودند و هستند كه بر خلاف آن مسير بودند و مىباشند لكن معالاسف در اقليت چشمگير بودند.
هجوم دانشجويان پس از طى كردن دورههاى تحصيلى با آموزشهاى غربى و شرقى در دبيرستانها و دانشگاههاى ايران به سوى غرب واحياناً شرق كه ره آوردى جز فرهنگ غربى و شرقى نداشت، چنان فاجعهاى به بار آورد كه همه ابعاد جامعه ما را بىقيد و شرط وابسته بلكه تسليم به ابرقدرتها كرد به طورى كه جامعه ما با ظاهرى ايرانى اسلامى محتوايى سرشار از غرب و شرقزدگى داشت و معالاسف پس از گذشت سه سال از پيروزى انقلاب و مقاومت و ايستادگى جمهورى اسلامى در مقابل شرق و غرب و مكتبهاى انحرافى آنان و وفادارى اين جمهورى به اسلام به عنوان نفى كننده جميع وابستگىها و انحرافات، باز گرفتار گروهها و گروهكهاى وابسته به يكى از
صحيفه نور ج 15 صفحه 161
دو قطب و سر سپرده مكتبهاى انحرافى و وابسته به يكى از آنان مىباشيم. و نيز مواجهيم با افرادى از اين منحرفين كه در مراكز تربيت و تعليم نفوذ كردهاند و با مجال دادن به آنان، خطر به انحراف كشيدن جوانان و نو نهالان بسيار است كه خداى ناكرده با انحراف و وابسته شدن فرزندانمان به فرهنگ غرب يا شرق، تمام ابعاد جامعه يا وابسته و تسليم غرب خواهد شد و يا شرق، و تمام كوششها و زحمات ملت و خون جوانان و عزيزان آنان به هدر خواهد رفت.
اكنون بر دانش آموزان و دانشجويان عزيز و اساتيد و معلمان متعهد است كه باتمام توان و قدرت در شناسايى عوامل فساد كوشش كنند و محيط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاك نمايند و گمان نشود كه اين نفوذ فقط براى انحراف دانشگاههاست، كه منحرفين و منافقين براى نفوذ در دبيرستانها بلكه دبستانها اهميت بيشترى قائلند تا جوانان را براى انحراف دانشگاه مهيا كنند. آنان مىدانند اگر نوباوگان در مراكز آموزش تربيت صحيح شوند و حيلههاى استعمارگران را احساس و توطئههاى همه جانبه آنان را لمس كنند، در دانشگاه براى عمال استعمار توفيق كمترى حاصل مىشود و لهذا در دبستانها و دبيرستانها و قبل از ورود به دانشگاهها در ساختن جهاز استعمارى شرق و غرب براى ورود به دانشگاه اهميت خاصى احساس مىكنند. از اين رو است كه بايد دستگاههاى آموزشى متعهد و دلسوز براى نجات كشور اهميت ويژهاى در حفظ نوپايان و جوانان عزيزى كه استقلال و آزادى كشور در آينده منوط به تربيت صحيح آنان است قائل باشند و نيز از اين رو است كه نقش معلمان و اساتيد در تربيت و تهذيب دانش آموزان و دانشجويان به عنوان اساسىترين و موثرترين نقش مطرح مىگردد و همه ديديد كه گرايش آنان به شرق و غرب براى كشورمان چه فاجعهها آفريد و دانشگاهها را به صورت دژ محكمى براى خدمت به شرق و غرب در آورد و اكثريت قاطع غرب و شرقزدگان اين مملكت را به عنوان فارغ التحصيل تحويل جامعه داد. اكنون بر معلمان متعهد و مسئول دبستانى و دبيرستانى است تا با كوشش خود جوانانى را تحويل دانشگاهها دهند كه با آگاهى از انحرافات گذشته دانشگاه، بر فرهنگ غنى و مستقل اسلامى ايرانى تكيه كنند و بر اساتيد متعهد است تا با باز شدن دانشگاهها در صورت مشاهده انحراف و گرايش جوانان به يكى از دو قطب قدرت و مكر آنان را به توطئههاو شيطنتها آگاه كنند و جوانانى متعهد نسبت به مصالح كشور و آگاه به اهداف اسلام تحويل جامعه دهند و مطمئن باشند كه با اين خدمت، استقلال و آزادى كامل ميهن عزيزشان تضمين خواهد شد. و از اين رو است كه نقش خانواده و خصوص مادر در نونهالان و پدر در نوجوانان بسيار حساس است و اگر فرزندان در دامن مادران و حمايت پدران متعهد به طور شايسته و با آموزش صحيح تربيت شده و به مدارس فرستاده شوند، كار معلمان نيز آسانتر خواهد بود. اساساً تربيت از دامان پاك مادر و جوار پدر شروع مىشود و با تربيت اسلامى و صحيح آنان استقلال و آزادى و تعهد به مصالح كشور پايه ريزى مىشود.
امروز بايد پدران و مادران مواظب رفتار فرزندان خويش باشند كه در صورت مشاهده حركات غير عادى آنان را نصيحت نمايند تا گول منافقين و منحرفين را نخورند كه در اين صورت سعادت دنيوى و
صحيفه نور ج 15 صفحه 162
اخروى آنان تباه مىگردد. مادران و پدران بايد توجه داشته باشند كه سنين دانش آموزى و دانشگاهى سالهاى شور و هيجان فرزندانشان مىباشد و با اندك شعارى جذب گروهها و منحرفين مىشوند و نيز جوانان دبيرستانى باهشيارى كامل توجه داشته باشند كه عمال اجنبى آنان را، حتى با اسم اسلام راستين به دام شرق و غرب نيندازند و توجه كنند آنان كه از اسلام راستين دم مىزنند خودشان از اسلام چه مىدانند و از قوانين و احكام اسلام چه اطلاعى دارند و به اوامر و نواهى قرآن كريم و اسلام بزرگ تا چه اندازه پايبند هستند.
جوانان عزيز دبيرستانى و دانشگاهى توجه كنند كه سران و سردمداران گروهها كه مىخواهند با اسم اسلام پايههاى آن را سست كنند و جوانان را به دام اندازند هيچ اطلاعى از اسلام و اهداف قوانين آن ندارند و با خواندن چند آيه از قرآن و چند جمله از نهج البلاغه و تفسيرهاى جاهلانه و غلط نمىشود اسلام شناس شد. اينان با تفسير انحرافى چند جمله و چند آيه، آيات و جملات صريح را كه مخالفت واضح با مرام انحرافى و التقاطى آنان دارد انكار مىنمايند و در حقيقت تمسك به قرآن و نهج البلاغه براى كوبيدن اسلام و قرآن است تا راه را براى رهبران غربى و شرقى خود باز كنند و شما جوانان عزيز و سرمايههاى كشور را بر ضد مصالح كشور خودتان بسيج نمايند.
اى جوانان عزيز! هشيار باشيد و با تفكر و تعقل فعاليت اين منافقين بلندگوى غرب و منحرفين بلندگوى شرق را بررسى نمائيد. امروز بزرگترين دليل بر بطلان راه آنان همبستگى تمامى نيروهاى ضد انقلاب و كوشش همه آنان در مخالفت با جمهورى اسلامى است كه خواست ملت مىباشد و ملت مجاهد و شريف جان خود و فرزندان عزيز خود را فداى تحقق آن كرده و مىكنند. اينان همان اندازه در دعوى اسلامى بودند خود صادقند كه در دعوى مخالفت با غرب و امريكا كه اكنون صداقتشان در دامن غرب و طرفدارى بىچون چراى غرب از آنان به ثبت رسيد، و همان اندازه در دعوى طرفدارى از ملت راستگو كه صداقتشان در كشتار خلق مستضعف و آتش زدن اموال ملت و غارت بانكها ثابت گرديد. اينان از اول تاكنون اسلام را وسيله اهداف شوم خود كرده و قرآن و نهج البلاغه را به بازى گرفته و جوانان پاكدل را به دام خود انداخته بودند تا جوانىشان را در راه اهداف استعمارى آنان به تباهى كشند. و باز تاكيد مىكنم پدران و مادران اين كودكان معصوم و جوانان بىتجربه كوشش كنند و جوانان و عزيزان خود را از اين مهلكه كه دنيا و آخرت آنان را تباه مىكند نجات دهند و ملت مبارز و متعهد با هشيارى و پشتكار، جوانان و نونهالان را كه سرمايه و مخازن ارزشمند كشورند از شر اين منحرفين امريكائى نجات دهند. فردا انشاء الله تعالى دبستانها و دبيرستانها و مراكز نو آموزها باز و به كار مشغول مىشوند و به خواست خداوند به زودى شاهد بازگشايى دانشگاهها خواهيم بود و دانش آموزان بدانند كه گوش دادن به مقاصد شوم منافقان و منحرفان، آنان را از مدارس محروم خواهد كرد و اجازه اخلال در امور مدارس به كسى داده نخواهد شد. از خداوند متعال بيدارى و هشيارى هر چه بيشتر نسل جوان را خواستار و رشد و تعالى علمى و اخلاقى آنان را خواهانم. والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 163
تاريخ: 2/7/60
پيام امام خمينى در آستانه انتخابات رياست جمهورى
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت مجاهد و متعهد ايران!
جمهورى اسلامى، فرآورد مجاهدات جانفرسا و فداكارىهاى بىدريغ شما و فرزندان برومند و شهداى ارجمند شماست. شما بوديد كه با قدرت ايمان و تعهد به اسلام، ميهن عزيز خود را از اسارت سلاطين و رژيم ستمگر شاهنشاهى و دژخيمان خونخوار آنان نجات داديد. شما بوديد كه همچون سلحشوران متعهد صدر اسلام با انقلابى عظيم، كشور خود را از سلطه ابرقدرتها و خصوصاً امريكاى غدار و جهانخوار آزاد نموديد. شما اسلام بزرگ را كه مىرفت دستخوش انحراف منحرفين و منافقين شود و احكام مترقى آن به احكام دلخواه نادانان مبدل گردد و با اسم اسلام راستين، قوانين مسلم منصوص در قرآن كريم به نسيان كشيده شود، زنده و تجديد گرديد و در مقابل هجوم نظامى و تبليغاتى همه جانبه ايستادگى نموديد و در اين دو سه ساله، ره صد ساله پيموديد و تمام موانع را از سر راه برداشته و جمهورى اسلامى را با تمام نهادهايش تحقق بخشيديد و حياتى جديد و درخشان و فروزنده به كشورتان و فرهنگتان بخشوديد.
اكنون شما عزيزان ارزشمند هستيد كه بايد اين سرمايه گرانبها و اين امانت الهى را كه با خون اولياء گرانقدر خداوند و مجاهدين ارجمند اسلام و فرزندان عزيز برومند شما، به دست شما سپرده شده است پاسدارى نمائيد و با تمام توان از زن و مرد و كوچك و بزرگ با مجاهدات پيگير و شجاعانه، در حفظ و حراست آن كوشا باشيد و از تبليغات دامنهدار ورشكستگان كه خود علامت عظمت انقلاب اسلامى شماست و دليل وحشت آنان و سلطه جويان و چپاولگران است، به خود ترديدى راه ندهيد و با همان شور و هيجان و تعهدى كه داريد به پيش رويد و مطمئن باشيد كه در جهان، سرافراز و پيروز هستيد و در بارگاه عظمت حق تعالى ارزشمند و در پيشگاه اسلام و اولياء معظم آن ارجمند خواهيد بود.
اكنون كه با از دست دادن سربازى گرانقدر و رئيس جمهورى خدمتگزار و متعهد چون شهيد رجائى كه خدايش رحمت فرمايد، براى تعيين رئيس جمهور به پاى صندوقهاى راى خواهيم رفت، لازم است ملت عزيز، رشد و استقامت و پايدارى خود را در پيشگاه خالق و صاحب اسلام و در نزد جهانيان و در پيش چشمان حيرت زده دشمنان و بدخواهان اسلام كه شما را با تهمتهاى گوناگون
صحيفه نور ج 15 صفحه 164
هدف قرار داده و وفادارى شما عزيزان متعهد به جمهورى اسلامى را مورد سؤال و ترديد انگاشتهاند ثابت و با شور هر چه بيشتر، يكپارچه در اين امرى كه حفظ حيثيت جمهورى اسلامى و ملت شريف بسته به آن است به سوى صندوقهاى راى چون موجى خروشان و دريائى مواج، با صفوفى فشرده رفته راى خود را به شخصى كه متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و كشور و حامى مستضعفان و داراى بصيرت در امر دين و دنيا و منزه از گرايش به شرق و غرب، و مكتبهاى انحرافى و داراى ديد سياسى است، بدهيد. امروز شركت در انتخابات رياست جمهور نه فقط يك وظيفه اجتماعى و ملى است، بلكه يك وظيفه شرعى اسلامى و الهى است كه شكست در آن، شكست جمهورى اسلامى است، كه حفظ آن بر جميع مردم از بزرگترين واجبات و فرائض است و وسوسه در آن از شيطان بلكه عمال شيطان بزرگ است.
برادران و خواهران! با هشيارى بسيار و ديد اسلامى سياسى با مسائل برخورد كنيد و از وسوسه منحرفان و مخالفان اسلام و وابستگان به سياست اجانب اجتناب نمائيد كه اينان با هر وسيله مىخواهند پايههاى جمهورى اسلامى را متزلزل كنند و به خيال رسيدن به مقاصد خودشان، از هر فرصتى بهره بردارى نمايند و نگذارند كه شما در اين امر حياتى كه شخصيت خود و كشورتان بسته به آن است شركت كنيد.
اينجانب از علماى معظم و ائمه جمعه و جماعات محترم و خطبا و گويندگان متعهد در سراسر كشور تقاضا دارم كه مردم شريف را از اهميت اين موضوع حياتى و سرنوشت ساز مطلع و آنان را به تكليف شرعى خود ارشاد فرمايند. از نويسندگان و گويندگان و روشنفكران و اساتيد محترم و معلمان و دانشمندان كشور تقاضا دارم كه در هر مسلك و گروهى هستند، به يك مطلب مهم توجه نمايند كه اگر خداى نخواسته جمهورى اسلامى، اين دسترنج تودههاى عظيم رنج كشيده و ستم ديده، شكست بخورد، هرگز گمان نكنند كه به جاى آن يك رژيم متعهدتر و غمخوارتر و ملىتر و اسلامىتر روى كار مىآيد و به يقين بدانند كه يك رژيم صد در صد غربى آمريكائى يا شرقى كمونيستى به دست يكى از دو ابرقدرت، جايگزين آن مىگردد، اگر چه با صورت ملى و اسلامى. پس در اين صورت، كارشكنى يا بىتفاوتى در اين امر، نزديك كردن كشور است به سوى دو قطب جهانخوار و به هدر دادن خونهاى جوانان و زحمتهاى طاقت فرساى ملت. و از انجمنهاى اسلامى در سطح كشور مىخواهم كه در هر محلى كه هستند، كسانى را كه با آنان تماس دارند به اهميت اين امر آشنا نمايند. اميد است خداوند متعال، امت اسلامى را موفق فرمايد كه براى پيشرفت مقاصد اسلامى هر چه بيشتر كوشش نمايند و توفيق خدمت به همه ما مرحمت فرمايد. والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 165
تاريخ: 5/7/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام فرماندهان ارتش و سپاه در خصوص شكستن حصر آبادان
بسم الله الرحمن الرحيم
تيمسار سرتيپ فلاحى، تيمسار سرتيپ ظهير نژاد و جناب آقاى محسن رضائى ايدهم الله تعالى تلگرام شما در خصوص فتح بزرگ كه خداوند تعالى نصيب ارتش، نيروى هوائى و هوانيروز، سپاه پاسداران، بسيج، ژاندارمرى، فدائيان اسلام و ساير نيروهاى مردمى فرموده و محاصره آبادان به طور كامل شكسته شده است واصل گرديد. اينجانب اين پيروزى بزرگ را به فرماندهان تمامى نيروهاى مسلح و به سربازان ارجمند و سپاهيان نيرومند تبريك مىگويم و اميد است اين سرافرازىها را كه براى اسلام و ميهن فراهم مىكنند منظور نظر مبارك ولى الله الاعظم بقيه الله ارواحنا له الفداء باشد و آخرين پيروزمندى را كه بيرون راندن نيروهاى متجاوز كافر از سرزمينهاى ميهنمان است، ملت شريف به زودى مشاهده كند. اينجانب به اسم ملت بزرگ ايران از رزمندگان دلير ارتش و سپاه و ديگر قواى مسلح ايدهم الله تعالى تقدير و تشكرمى كنم. از خداوند متعال توفيق نصرت و عظمت اسلام و مسلمين و بخصوص نيروهاى مسلح اسلامى را خواستار است. والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 157
تاريخ: 27/6/60
پيام امام خمينى به مناسبت هفته بزرگداشت جنگ تحميلى
بسم الله الرحمن الرحيم
يك سال از جنگ صدام تكريتى امريكائى با اسلام عزيز مىگذرد، يك سال از هجوم بعث كافر عراق به سرزمين اسلام و جمهورى اسلامى ايران گذشت. اكنون در آستانه هفته جنگ و بررسى ابعاد مختلف آن، از انگيزهها و پيامدها و دستهاى جنايتكارى كه از آستين حزب بعث كافر عراق و صدام عفلقى پيداست، تا ثمرات تلخ و شيرينى كه در مقابله حق و باطل و اسلام و كفر به بار آورده است، سخن مىباشد و در اين هفته نويسندگان و گويندگان و رزمندگان افشاگران و هنرمندان به بررسى كامل جنگ مىپردازند و ابعاد اين واقعه تاريخى را روشن مىنمايند. آنچه تاكنون از انگيزه صدام بعثى و حزب بعث عراق بر روشن بينان نبايد مخفى باشد آن است كه ابرقدرتان جنايتكار و خصوصاً امريكا در اين انقلاب به اين نتيجه رسيدهاند كه انقلاب اسلامى ملت ايران با ساير انقلابهاى غير الهى تاريخ فرق اساسى دارد و رمز پيروزى شگفت انگيز آن را پس از تجزيه و تحليل، در اسلام راستين يافتند. چنانچه رمز وحدت كلمه و نهضت همه اقشار ملت را نيز در اسلام بزرگ احساس كردند و خطر عظيم صدور انقلاب و پرتو حق در جهان اسلام بلكه در جهان مستضعفان آنان را در وحشت انداخت، وحشتى كه در آن كوتاه شدن دست جنايتكارشان از كشورهاى اسلامى بلكه از كشورهاى مظلوم تحت سلطه را در پهناور گيتى به عيان مىديدند و شياطين كارشناس آنان زنگ خطر سقوط امپراطورى جهانىشان را به صدا در آوردند. لذا از انقلاب هر چه گذشت برتوطئههايشان براى سقوط اسلام، اين رمز الهى برچيده شدن دستگاههاى ستمگران و چپاولچيان افزايش پيدا كرد و در بين حكومتهاى منطقه، حكومتى را كه صد در صد با اسلام مخالف و در سركوبى آن مصمم است جز بعث عراق و شخص صدام نيافتند و او را با وعده فتح و پيروزى و اميد چيره شدن بر اسلام با بهانهاى ابلهانه به اين دام انداختند و بحمد الله بر خلاف ميلشان ماهيت زشت او كه براى مسلمانان عراق واضح و الحاد و كفر او به فتواى فقيه وقت ثابت شده بود، براى ساير مسلمانان نيز واضح گرديد. صدام اكنون پس از يك سال شرارت و جنايت و خسارات فراوان و به هدر دادن نيروهاى فراوان انسانى و مادى از ملت مظلوم ايران و عراق و آنهمه تشبث به قدرتها و حكام منطقه، ديوانهوار به كشتار ملت وارتشيان عراق كمر بسته است، و از آنان كه به الحاد او تن در نمىدهند انتقام مىگيرد و زندگى نكبت بارش را مأيوسانه مىگذراند.
صحيفه نور ج 15 صفحه 158
انگيزه او و دوستانش سركوبى اسلام به نفع ابرقدرتها و انگيزه ملت و قواى مسلح اسلامى ايران دفاع از اسلام و قرآن كريم به نفع ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان است. حزب بعث خبيث عراق با انگيزه شيطانى خود در سراشيبى سقوط به سوى عذاب اليم الهى مىغلطد ولى، ملت! و ارتش! و پاسداران! و بسيج! و ساير قواى مسلح نظامى و انتظامى! و مردم ايران! با احدى الحسنين، پيروزى يا شهادت و وصول به لقاءالله، قله سعادت را بپيمائيد. چه غم امتى راكه به سوى خداوند تعالى مىرود و يا به سوى تحقق اهداف اسلامى و انعكاس آن در جهان و چه غم اين ملت انقلابى را كه هفتههاى جنگ داشته باشد و به پيامبر اسلام (ص) و خاندان او اقتدا نموده و به راه اهداف اسلام عمرى با شرافت و سر بلندى به جهاد مقدس ادامه دهند و پس از صدام دشمن اسلام به اسرائيل خبيث دشمن بشريت بپردازد. تأسف ما در اين جنگ تحميلى آن است كه قدرتهايى كه بايد صرف برانداختن اسرائيل و نجات بيت المقدس بزرگ شود با تبانى بين شياطين بزرگ و صهيونيسم جهانى و بين حزب بعث عراق، صرف هجوم بر ضد مخالف سر سخت اسرائيل و امريكا شد و مىشود. ما اكنون نيز تكرار مىكنيم كه تا ملتهاى اسلام و مستضعفان جهان بر ضد مستكبران جهانى و بچههاى آنان خصوصاً اسرائيل غاصب قيام نكنند، دست جنايتكار آنان از كشورهاى اسلامى كوتاه نخواهد شد و اين غده سرطانى از بيتالمقدس و لبنان اخراج نخواهد گرديد و امثال صدام و سادات به جنايات خود ادامه خواهند داد و مصر و عراق را به تباهى خواهند كشيد. چاره براى دفع اين ستمكاران، پناه به اسلام و گرايش متعهدانه به قرآن كريم و در زير پرچم توحيد با وحدت و انسجام بپاخاستن است.
هان اى مسلمانان جهان! و اى مستضعفان گيتى! آن نظام كه براى شما، براى رشد تكامل شما، براى سعادت دنيا و آخرت شما، براى رفع ظلم و خونخوارى و چپاولگرى از مظلومان جهان و براى تربيت و تعليم انسانى و براى آزادى و استقلال كشورهاى شما از جانب خداوند متعال بپا شده نظامهاى الهى است كه بالاترين آنها نظام اسلامى است.
امروز امثال سازمانهاى حقوق بشر براى كشيدن جهان به نفع ابرقدرتهاى ستم پيشه است و نظامهاى الهى و در رأس آنها اسلامى به استضعاف است كه به نفع مستضعفان عليه مستكبران در طول تاريخ در ستيز بودهاند و به استعمار و استثمار نه گفتند. از اين جهت مستكبران، چپاولگران، قدرت طلبان با آنان به جنگ پرداختند و شما مىبينيد كه جمهورى اسلامى ايران كه از ابتدا با آواى نه شرقى و نه غربى براى استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى برپاخاست و انقلاب كرد و پيروز شد، تمام منحرفين و قدرتهاى كافر در مقابلش جبهه گرفتند و عليه آن از خارج و داخل بوسيله تفالهها و انگلها و گروهكهاى منافق ملحد به كارشكنى و شرارت پرداختند و تمامى بوقهاى تبليغاتى عليه انقلاب اسلامى ايران به صدا در آمدند و دستگاههاى نفاق افكن بين مسلمانان به تكاپو برخاستند و سيل تهمت و افتراء به وسيله موجهاىاستعمارى به سوى جمهورى اسلامى ايران جارى گرديد و كمكهاى بىدريغ تبليغاتى و تسليحاتى از هر طرف به سوى رژيم عراق براى سركوبى اسلام سرازير شد.
صحيفه نور ج 15 صفحه 159
اكنون بر ملت شريف و مبارز ايران است كه در مقابل تمام توطئهها و شرارتها بايستند و همانطور كه با قيام و انقلاب خود دست قدرتهاى بزرگ و تفالههاى آنان را از ايران قطع كردند، براى ادامه انقلاب اسلامى خود و براى اقامه عدل الهى از هيچ قدرتى و شرارتى هراس به خود راه ندهند. و برقواى مسلح اسلامى، از ارتش، سپاه، بسيج و ساير قواى نظامى و انتظامى تا نيروهاى مردمى در جبهه و پشت جبهه است كه چو سيلى خروشان مزدوران جبهه را از كشور اسلامىشان برانند و ايران عزيز را از اين خس و خاشاكها پاك نمايند و بدانند كه نيروى ايمان پيروز است. و بر ملت قهرمان است كه با پشتيبانى بىدريغ خود از قواى انتظامى و سپاه پاسداران، اين گروهكهاى ورشكسته را كه در خيابانها به شرارت مىپردازند دستگير كرده و به محاكم صالحه تحويل دهند. و بر محاكم انقلاب است كه بر طبق فرمان الهى با آنان رفتار نمايند و بىكم و كاست حكم قرآن كريم را اجرا نمايند و به خواست خداوند فتنه را بخوابانند و از تجاوز افراد خوددارى نمايند. از ملت عزيز و خصوص دستاندركاران و قواى مسلح مىخواهيم كه هيچ امرى آنان را از جنگ تحميلى اغفال نكند و جنگ را سرلوحه همه امور قرار دهند كه دستهاى خيانتكار براى انصراف آنان از جنگ در كار است. و به آوارگان مظلوم جنگى تاكيد مىكنم كه صبر و شكيبائى را از دست ندهند و مطمئن باشند كه خسارات جنگى با خواست خداوند به دست ملت و دولت جبران خواهد شد و از ملت و دولت تقاضا دارم كه نسبت به حوايج آوارگان جنگى از هيچ كوششى دريغ ننمايند. اينان برادران و خواهران و فرزندان شمايند كه به دست عمال آمريكا از خاندان خود آواره شدهاند. و از خداوند تبارك و تعالى عاجزانه تقاضا دارم كه ملت ايران را با مددهاى غيبى حمايت فرمايد و دست مخالفان اسلام را از كشور اسلامى ما قطع فرمايد و پيروزى نهائى را بر تمام جبههها نصيب كشور اسلامى فرمايد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 166
تاريخ: 7/7/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام تبريك آيت اللّه العظمى شيرازى
بسم الله الرحمن الرحيم
مشهد مقدس - حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت بركاته
تلگرام شريف در تبريك پيروزىهاى مهم نيروهاى مسلح موجب تشكر گرديد. اميد است با توجهات خاصه ولى عصر بقيه الله ارواحنا له الفدا و دعاى خير جنابعالى و ساير حضرات آقايان معظم در تحت قبه منوره حضرت ثامن الحجج عليه و عليهم الصلوه و السلام، خداوند تعالى توفيق پيروزى نهائى و سركوبى دشمنان اسلام در داخل و خارج را به قواى مسلح و ملت رزمنده ايران عنايت فرمايد و منحرفين را كه آگاهانه و يا ناآگاهانه در خدمت دو قطب شرق يا غرب، به اسلام و جمهورى اسلامى ضربه مىزنند، هدايت يا سركوب فرمايد و جوانان به دام كشيده را كه جان خود و هم ميهنان خود را در راه اهداف دغلبازان به هدر مىدهند، از خواب غفلت بيدار و به دامن ملت برگرداند. از جنابعالى اميد دعاى خير دارم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 167
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان شوراهاى اسلامى روستايى سراسر كشور و اقشار مختلف مردم
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
در روز شهادت امام جواد سلام الله عليه يكى از فرزندان و تبار آن خانواده به شهادت رسيد، شهيد هاشمىنژاد كه من از نزديك با او آشنا بودم و خصال و تعهد آن شهيد را لمس كرده بودم و مراتب فضل و مجاهدت آن بر اشخاصى كه او را مىشناسند پوشيده نيست.
باترور اشخاص ولو هر چه بزرگ و ارجمند باشد ملت منسجمتر مىشود
امروز در روز شهادت سلف صالح، اين خلف صالح و متعهد از دست ما گرفته شد و من نمىدانم كه انگيزه اين شرارتها كه مشغولند، اين گروهكهاى ضعيف نادان و عمال قدرتهاى بزرگ خصوصاً امريكا چه مىخواهند و چه انگيزه دارند.
اينها انگيزه اين را دارند كه سى و شش ميليون جمعيت ايران و ميليونها جمعيتهاى مسلم و مستضعف جهان كه همه پشتيبان اين جمهورى هستند، مىخواهند با ترور بعض شخصيتها اينها را از اين راهى كه راه اسلام است منحرف كنند. اينها نمىفهمند كه اين تودههاى عظيم كه چون سيل خروشان در تمام كشور در مقابل قدرتهاى بزرگ ايستادهاند، با ترور اشخاص ولو هر چه بزرگ و ارجمند باشند اينها به خودشان سستى و فتور راه نمىدهند بلكه منسجمتر مىشوند. اينها مىخواهند با كشتن اولاد پيغمبر و با به عزا نشستن امام عصر سلام الله عليه و مومنين، ضربه به اسلام بزنند. اسلام از اين شهدا و بالاترين شهيد را در راه هدف تقديم كرده است. اسلام مثل خود رسول اكرم را و مثل اميرالمومنين سلام الله عليه و ائمه معصومين و علماى بزرگ در طول تاريخ را فداى اين راه و هدف نموده، چه باك از اينكه اين فرزندان اسلام كه شهادت براى آنها افتخار و براى ملت ما افتخار آفرين است از دست بدهد. اگر ميزان هدف است و اگر ميزان اسلام است و پياده كردن احكام قرآن است، اين هدف به جاى خودش هست و هر يك از اينها كه شهيد بشوند با آنكه بر ما ناگوار است لكن براى هدف مفيد است.
اين هدف كه از عهد آدم تاكنون مورد نظر خداى تبارك و تعالى و مورد نظر انبياء عظام و مورد نظر اولياء خدا بوده است و همه در راه اين هدف فداكارى كردند و خود يا فرزندان خود را در راه اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 168
هدف نثار كردند، خون آنها راه اين هدف به پيش مىرود و با اين شرارتها كه اين گروههاى فاسد به راه انداختند هدف از دست نخواهد رفت و ملت رزمنده و شريف ايران خود را حاضر كرده است براى خدا همه چيز خودش را فدا كند. پس اينها اگر هدفشان هدم اسلام است، اسلام با اين خونها زنده مىشود و اگر هدفشان اين است كه جمهورى اسلامى از بين برود جمهورى اسلامى بااين خونها آبيارى مىشود و اگر هدفشان خدمت به امريكا و شوروى و امثال اينهاست، جزا را از آنها مطالبه كنند و خداى تبارك و تعالى براى آنها لعنت و ملت ما نفرين ابدى را براى آنها خواستار است. ما در عين حال كه از شهادت يك همچو مرد جوانمرد فاضل عالم مجاهد متاثر هستيم لكن از آنجا كه هر يك از اين شخصيتها از دست ما برود به اسلام كمك است و به مخالفين اسلام لعن است و نفرت و دليل ضعف آنهاست، خدمت مىخواهند بكنند به قدرتهاى بزرگ، آنهم در وقتى كه آنها شكست خوردهاند و صدام انگل هم شكست خورده است و به زودى به شكست نهايى منتهى خواهد شد. اينها مىخواهند با كشتن يكى از اولادهاى رسول الله نگذارند صدام شكست بخورد. اين خيال باطلى است. صدام شكست خورده است و شرف و حيثيت نداشته است و اگر داشته است از دست داده است. اينها مىخواهند كه مردم را در راى رياست جمهورى سست كنند. با كشتن يك فرد ولو اينكه هر چه بزرگ باشد و متعهد، مردم ما از راى دادن به رياست جمهورى و از حاضر شدن پاى صندوقها براى كمك به اسلام و جمهورى اسلامى، خيال كردند سست مىشوند. اين هم يك خيال باطل است و ملت ما اين مسأله را يك مساله الهى شرعى و يك تكليف خدائى ميداند كه به پاى صندوقها در روز جمعه انشاء الله برود و با صفهاى طولانى مرصوص به شخصى متعهد راى بدهد. اينها مىخواهند مردم ما را تضعيف كنند روحيهشان را براى شهادت يك نفر، ده نفر، صد نفر، هزار نفر. اين خيال، خيال خام باطلى است. اينها مىخواهند انتقام بكشند رسول الله كه اولاد او را و اولادهاى او را به شهادت مىرسانند. انتقام بكشند كه از رسول الله يك همچو دينى را آورده است كه بر خلاف خواسته آنهاست و آنها نمىخواهند كه اين دين به آنطورى كه خدا مىخواهد و رسول خدا مىخواهد، در اين مملكت پياده شود و حالا انتقام مىكشند از كسى كه مسدع اين دين است و اولاد او را به شهادت مىرسانند. اين انتقام هم براى آنها روسياهى و براى ملت ما به هيچ وجه سستى ايجاد نخواهد كرد. من درضمن اينكه به همه ملت ايران و علما و مراجع اسلام و خصوصاً اهالى محترم خراسان و علماى بزرگ خراسان تسليت مىگويم، تبريك هم به آنها مىگويم كه يك همچو افراد متعهد، عالم، گوينده و مجاهد تسليم مىكنند و تقديم مىكنند براى اسلام و براى پيشرفت احكام اسلام.
كشاورزان اقرب ناس به خداى تبارك و تعالى هستند
و يك مطلب هم راجع به اين شوراهايى كه در همه كشور هست و از قرارى كه گفتهاند شوراهاى كشاورزان هم هستند عرض مىكنم كه كشاورزى در اسلام از امور بسيار مهم و از امورى است كه درباره او گفته شده است كه كشاورزان بهترين مخلوقات هستند و كشاورزان اقرب ناس
صحيفه نور ج 15 صفحه 169
خداى تبارك و تعالى هستند و كشاورزان در آن عالم شايد در صف اول از مردم نيكوكار واقع بشوند و شغل كشاورزى شغلى بوده است كه انبيا هم به او اشتغال داشتهاند و انبيا هم رزق خودشان را از راه كشاورزى به دست مىآوردند. و از نظر سياسى، در امروز ما اگر چنانچه كشاورزيمان يك كشاورزى سالم و يك كشاورزى متعهدانه، و كوشش براى اينكه در ارزاقمان محتاج به خارج نشويم، اين يك جهاد است. همانطور كه مجاهدين ارجمند ما در جبههها مشغول خدمت هستند. بحمد الله آنها آفرين برشان كه سرفرازى براى ملت ما ايجاد كردند و ايجاد مىكنند، كشاورزان ما هم كه در پشت جبهه هستند آنها هم مجاهد هستند و آنها هم براى اينكه كشور ما محتاج به قدرتهاى ديگرى نباشد مجاهدت مىكنند و از قرار مذكور امسال از سالهاى قبل، كشاورزى بهتر و سطح برداشت بالاتر بوده است و من اميدوارم كه كشاورزان قدر خودشان را بدانند. و احتياج هر كشورى به كشاورزى كه ارزاق كشور را تامين مىكند بيشتر از ساير چيزهاست و شما كشاورزان سرتاسر كشور ارجمندتر از ساير قشرها هستيد چونكه ارزاق ملت را كه مورد احتياج ملت است و بالاترين احتياج است شما تامين مىكنيد و انشاء الله خودتان را به حد كفا برسانيد به طورى كه ما احتياج به هيچ يك از كشورها نداشته باشيم بلكه انشاء الله اين فرآورده كشاورزان به جاهاى ديگر و كشورهاى ديگر هم انشاء الله صادر بشود.
انتخابات رئيس جمهورى يك امر حياتى است
و مسأله ديگر قضيه انتخابات است كه من در عين حال كه قبلاً هم تذكر دادم حالا هم تذكر مىدهم به همه ملت كه همه اين شرارتها كه در سطح كشور الان مىشود ممكن است براى اين باشد كه شما را از رفتن به پاى صندوق بترسانند و شما را از خدمت به اسلام و خدمت به مسلمين سست كنند و بايد همه ما در اين امر توجه داشته باشيم كه اين يك امر حياتى است براى جمهورى اسلام. شما بينيد كه در عين حال كه در آراء قبل از اين براى شهيد رجائى چهارده ميليون جمعيت شركت كرد و سيزده ميليون راى آورد شهيد رجائى معذلك آن فسادها، آن مصاحبههايى كه اشخاص فاسد شكست خورده در خارج كردند گفتند بيش از دو ميليون اينها راى نداشتند. شما اگر چنانچه سطح رايتان از زمان سابق خداى نخواسته كمتر بشود بوقهاى تبليغاتى خارج و شكست خوردههاى فرارى به خارج خواهند گفت كه ايران از اسلام رو برگردانده و از جمهورى اسلامى رو برگردانده است و اين تبليغ در همه جا خواهد شد اين ممكن است در دنيا پايههاى اين جمهورى را سست كند و اين يك تكليفى است كه ما نگذاريم اين نهضت و اين انقلاب سست بشود تا آنكه به آن پيروزىنهايى برسد و اسلام و احكام قرآن به همه معنا در اين كشور پياده بشود. بنابراين از اين ترورها و از اين شرارتهايى كه دو روز قبل در تهران شد و معالاسف بچهها و جوانها را كشيدند به توى خيابانها و به شرارت هدايت كردند و بايد بسيار انسان متأثر باشد كه جوانها و كودكهاى ما اينطور بازى خوردند از اينها كه مىآيند در خيابانها و آتش مىزنند چيزهايى كه مال مردم است، مال عموم است، مثل شركت واحد و اتومبيلهاى شركت واحد كه مال مستضعفين است يا محلى كه اصلاً براى مستضعفين است به
صحيفه نور ج 15 صفحه 170
آتش مىكشند اينها فكر نمىكنند كه اين مدعىهاى مجاهدت براى خلق و براى مستضعفين، آن چيزى را كه وجهه قرار دادند و هدف قرار دادند ضرر زدن به همين چيزهايى كه مال مستضعفين است، چيزهايى كه براى مستضعفين جمع شده است، براى معلولين جمع شده، براى جنگزدهها جمع شدهاست، اينها هدفشان اين است كه آنها را آتش بزنند. شما از اين شكست خوردهها هيچ هراس نداشته باشيد كه اينها نفس هاى آخر را مىكشند و ملت ايران و ملت شريف ايران با كمال قدرت ايستاده است در مقابل آنها و همين طور قواى نظامى و انتظامى و پاسداران و بسيج و ساير قواى مسلح كه از خود مردم هستند، هم در جنگ با كفار ايستادهاند و هم در مقابله با اين اشخاصى كه همانطور هستند و براى آنها خدمت مىكنند و قواى پاسدار ما و همين طور قواى انتظامى در اين امر جديت خواهند كرد و همه اينها را به دست خواهند آورد و به جزاى اعمال خودشان در دادگاهها خواهند رسيد.
و انشاء الله به زودى شما شاهد اين خواهيد شد كه نه از اين تفالهها چيزى باقى مانده است و نه از آن قدرتهاى بزرگ در ايران اثرى خواهد بود و ما مهيا هستيم و شما و ما مهيا هستيم كه تمام اين توطئهها را خنثى كنيم و انشاء الله اسلام را به آنطور كه هست، در اين مملكت پياده كنيم و مسلمين جهان نيز اسلام را در ممالك خودشان پياده كنند و در دنيا، دنياى اسلام باشد و زور و ظلم و جور از دنيا بر طرف بشود و مقدمه باشد براى ظهور ولى عصر ارواحنا له الفداء. من از خداى تبارك و تعالى توفيق و تاييد همه ملت را طلب مىكنم و توفيق قواى مسلح را طلب ميكنم و اميدوارم كه آنها با تمام قدرت و تمام توان اين انگلها را و اين بازيخوردهها را از كشور خودشان برانند و اسلام را تقويت كنند و همين طور از تمام ملت ايران كه با قدرت ايستادهاند و در پشت جبههها به فداكارى مشغول هستند تشكر و تقدير مىكنم و اميدوارم كه خداوند به همه آنها سعادت و سلامت و عزت و مقاومت عنايت فرمايد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 171
تاريخ: 8/7/60
پيام امام خمينى به مناسبتهاى شهادت جمعى از فرماندهان نظامى در سانحه هوائى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
با كمال تأثر و تأسف خبر دلخراش سانحه هوائى يك فروند هواپيماى نيروى هوائى كه حامل شهدا و مجروحين جنگ اخير بود و منجر به شهادت جمعى از خدمتگزاران به اسلام و ملت شهيد پرور ايران گرديد، كه در بين آنان تيمسار سرلشگر ولى الله فلاحى، تيمسار سرتيپ نامجوى، تيمسار سرتيپ فكورى و آقاى كلاهدوز بودند واصل گرديد. اينان خدمتگزاران رشيد و متعهدى بودند كه در انقلاب و پس از پيروزى انقلاب با سرافرازى و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به ميهن اسلامى به جوار رحمت حق تعالى شتافتند.
اميد است كه پس از پيروزى شرافت آفرين براى ملت و پس از زحمات طاقت فرسا در راه هدف و عقيده رو سفيد و سرافراز به پيشگاه مقدس ربوبى وارد و مورد رحمت خاصه واقع شوند. شك نيست كه همه بايد اين راه را برويم و به سوى حق و سرنوشت خويش بشتابيم. پس چه سعادتى بالاتر از آنكه در حال جهاد با دشمنان اسلام و خدمت به حق و خلق و مجاهدت در راه هدف و شرف اين راه طى شود. و چه سعادتمند بودند اين شهيدان كه دين خود را به اسلام و ملت شريف ايران ادا نموده و به جايگاه مجاهدين و شهداى اسلام شتافتند. اكنون بر ملت ايران و خصوص قواى مسلح است كه با شجاعت و قدرت و مجاهدت و افزودن پشتكار، ياد آنان را زنده و به جهاد چون آنان ادامه دهند و در جبهه و پشت جبهه پيروزى آفرينند و به پيش روند و دل دشمنان كوردل را كه با شهادت هر يك از رزمندگان ما وعده شيطانى به خود مىدهند لرزندهتر كنند و به آنان بفهمانند كسانى كه براى هدف و عقيده جهاد مىكنند و از ميهن عزيز خود دفاع مىنمايند، از شهادت اين عزيزان سستى و هراسى به خود راه نمىدهند. جوانان رزمنده و شجاع ارتش و سپاه و ساير قواى مسلح پيروان شهيد جاويدى هستند كه تاريخ مىگويد هر يك از جوانان و ياران او كه به شهادت مىرسيدند، رخسار مباركش افروختهتر و آثار شجاعت و تصميم در او بارزتر مىگرديد و يادگار شجاعان صدراسلام هستند كه پرچم از دست هر يك از فرماندهان مىافتاد ديگرى پرچم را مىگرفت و به رزم در راه هدف ادامه مىداد. ما گرچه عزيزان ارزشمندى را از دست داديم لكن هدف به قوت خود باقى و فرزندان اسلام با اراده آهنين و تصميم قاطع از اسلام و ميهن عزيز خود دفاع مىكنند و هر چه بيشتر براى خود
صحيفه نور ج 15 صفحه 172
و ميهن خود افتخار مىآفرينند تا كوردلان و منافقان و پناهندگان در دامن غرب بدانند تا ملت ايران و قواى مسلح شجاع زنده است براى غرب و شرق و غربزده و شرقزده در كشور بقيه الله اعظم جايى نيست. اينجانب اين ضايعه اسفناك را به ملت ايران و ارتش و سپاه و ساير قواى مسلح و فرماندهان شريف آنها و به خانواده محترم شهدا تسليت و تبريك عرض مىكنم. اين شهدا و شهداى عزيز ما كه در راه هدف و آرمان اسلامى به شهادت رسيدند موجب سرافرازى و افتخار هم ميهنان و قواى مسلح و خانوادههاى عزيز خود شدند. از خداوند متعال براى آنان رحمت و براى ملت و بازماندگان شهداى عزيز سعادت و صبر مىطلبم.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 173
تاريخ: 9/7/60
فرمان امام خمينى به تيمسار ظهيرنژاد
بسم الله الرحمن الرحيم
تيمسار سرتيپ قاسمعلى ظهير نژاد ايدهالله تعالى
نظر به پيروزى ارزشمند اخير كه با نقشه و تدبير انجام گرفت و از آنجا كه خدمات شما در نيروى زمينى مورد تقدير است، جنابعالى را به رياست ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران منصوب مىنمايم. توفيق شما را در پيشبرد اهداف مقدس اسلام از خداوند متعال خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 174
تاريخ: 10/7/60
پاسخ آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته
تلگراف محترم در تسليت سربازان عزيز اسلامى و فداكارانى كه در طول انقلاب خصوصاً در مدت جنگ با دشمنان اسلام سرافرازى براى ملت شريف آفريدند، موجب تشكر گرديد. اميد است اين عنايات مراجع عظام و علماء اعلام و ملت شريف نسبت به قواى مسلح و سرداران آنان موجب دلگرمى همه قواى مسلح فداكار شود. از خداوند تعالى سلامت براى جنابعالى و رحمت و سعادت براى شهداى راه حق خصوصاً اين سربازان عزيز و صبر جزيل براى بازماندگان آنان خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 175
تاريخ: 11/7/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شورايعالى دفاع و گروهى از فرماندهان نظامى
پشتيبانى ارتش و ملت از يكديگر، ايران را حفظ مىنمايد
بسم الله الرحمن الرحيم
شهادت فرماندهان ارتش را به شما تسليت مىگويم. من از اين واقعه شديدا ناراحت شدم. امروز ارتش و دولت بازمان سابق فرق كرده است. آقايان بايد با هم مشورت و همكارى نمايند ودر پيشبرد مقاصد كشور اسلام همفكر باشند. فرماندهان ارتش بايد با هم تفاهم داشته باشند. امروز ما مبتلا به جنگ هستيم و تقريباً همه كشورها عليه مملكت ما توطئه مىكنند. استقلال و آزادى خودتان را نمىتوانيد بدون تفاهم حفظ كنيد. ملت را ببينيد كه چگونه پشتيبان شماست. به انتخابات نظر كنيد مىفهميد كه ايران پايدار خواهد ماند. ممكن است عدهاى در خارج مفت بگويند، ولى ملت واقعيتها را مىبيند. اين مردم هستند كه در صحنهاند و نبايد كارى بشود كه مردم متزلزل گردند. دنيا روى ملتها حساب مىكند. وقتى دولتها مىبينند كه ملت ما براى همه چيز آماده است و اين آمادگى را تاكنون ثابت نموده است، پدرى جوانش را به جبهه مىفرستد، مادرى پسرش را معرفى مىكند، ديگر چگونه دولتهاى خارجى مىتوانند طمع كنند. دولتها هميشه طمعشان نسبت به دولتهاى ديگر است. وقتى مىتوانند كودتا يا حمله كنند كه ملت در صحنه نباشد، ولى وقتى ملت در صحنه بود، چه كارى از آنان ساخته است. ودر اين جنگ فهميده شد كه ملت ما بيطرف نيست. ملت و ارتش ما قوى است و به خوبى مملكت را مىتوانند حفظ كنند. بر ما و همه متفكرين است كه انسجام ملت را حفظ كنيم. امروز ملت با ارتش است و در هيچ كشورى اينگونه نيست. ارتش در جنوب و غرب مىجنگد و پيرمرد و پيرزن ما در آن طرف مملكت با آنها همكارى مىكنند. جز خدا كس ديگرى نمىتواند اين اتحاد را بوجود آورد. بايد ارتش با محبت مردم را جلب نمايد. پشتيبانى ارتش و ملت از يكديگر ايران را حفظ مىنمايد و در اين صورت است كه قدرتهاى بزرگ هم مأيوس گردند و آن روزى دولتها از اين يأس بيرون مىروند كه بين ملت، دولت و ارتش اختلاف بيندازند و دولتها و سران هستند كه با عملشان ملت را از خودشان جدا مىكنند. بايد اتحادتان را حفظ كنيد تا كشورتان استقلال داشته باشد، تا شريف باشيد، ما اگر سر سفره نان جوين داشته باشيم بهتر است تا در پاركهاى بزرگ زندگى كنيم ولى از آنجا دستمان به طرف ديگران دراز باشد. شرافت اين را اقتضاء مىكند. شما از رژيم سابق نجات پيدا كرديد و هم اكنون براى عظمت و شرافت خودتان جنگيد، لذا باهم بسازيد.
صحيفه نور ج 15 صفحه 176
در اسلام بالا و پائين معنا ندارد و شما كه براى عظمت خود و كشور و ملتتان جنگ مىكنيد، با هم خوب باشيد. ديگر نبايد مثلاً نيروى دريائى حسابى عليحده از نيروى زمينى داشته باشد، يك ملت هست و يك كشور و يك اسلام و همه عالم با آن بد. پس براى اينكه دشمنان نتوانند كارى كنند بايد با هم باشيد. يدالله مع الجماعه . روزى كه پاسدار از ارتشى و ارتشى از پاسدار جدا باشد، روز صدمه است و همه صدمه مىبينند. امروز همه تقسيم كار كردهاند و همه برادرند و همه يك فكر دارند. از خدا مىخواهم تا ما را هدايت فرمايد تا همه ما دنبال اين معنا باشيم كه امر جنگ را تا پيروزى كامل دنبال كنيم. بدانيد اين تفالهها رفتنى هستند و از بين خواهند رفت.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 177
تاريخ: 11/7/60
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى
اگر گروهها مختلف باشند ولى در امور عقيدتى تفاهم داشته باشند آسيب نمىبينند
بسم الله الرحمن الرحيم
اگر گروهها مختلف باشند ولى در امور عقيدتى و در اصول عقايد اسلامى تفاهم داشته باشند آسيب نمىبينند. و درگيرى در اختلاف آراء و عقيده است. شما بايد كوشش كنيد با گروههاى ديگرى كه مسلمان هستند و استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى را مىخواهند تفاهم داشته باشيد. شما با حزب، سپاه، قواى مسلح، بسيج نزديك باشيد. گرچه گروه عليحده هستيد ولى به نفع هم عمل كنيد. همه شما استقلال و آزادى و جمهورى را مىخواهيد. چون فيضيه و دانشگاه، شما هم همگى افرادى را انتخاب كنيد تا براى تفاهم شورايى تشكيل دهند. مهم اين است كه مقصد، مقصد واحد باشد، هر چند از راههاى مختلف به آن مقصد مىرسيم. و اين اساس امور است و اگر اينطور نشود، منجر به درگيرى مىشود.
بايد از افراد صحيحى كه ريشه فاسد نداشته باشند عضوگيرى كنيد
مسأله مهم ديگر قضيه عضوگيرى است. شما بايد سوابق افراد را قبل و بعد از انقلاب بررسى كنيد. اينكه خانوادهاش كيست، بعد از انقلاب چه جورى بوده است، اين را بايد حتى الامكان دقت كنيد تا افرادى نيايند مثل حزب و نخست وزيرى آنچه شد بشود. اين امرى است كه بايد دقت كنيد و نبايد در آن مسامحه شود. البته رعايت چنين امرى در سراسر مملكت مشكل است، اما اگر مسامحه شود كار مشكلتر مىشود. بايد از افرادى صحيح كه مىدانيد ريشه فاسدى ندارند عضوگيرى كنيد. اگر گروهى بدين وضع عمل كند و با گروههايى كه مقصدشان يكى است هم جهت شود، هم كارش تا آخر ادامه پيدا مىكند و هم نظر مردم را كه مهم است جلب مىكند. اميدوارم شما با اين شكل عمل كنيد و كارتان براى خدا باشد. وقتى كار براى خدا باشد همه چيز به دنبالش هست. من براى همه گروههايى كه براى اسلام و كشورشان خدمت مىكنند دعا مىكنم. انشاء الله خدا به همه ما توفيق عنايت فرمايد. انشاء الله پيروزمند باشيد.
previos page menu page next page
biboss:.
afsanah82
07-28-2011, 02:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 178
تاريخ: 17/7/60
پيام امام خمينى به مناسبت عيد سعيد قربان
بسم الله الرحمن الرحيم
حلول عيد سعيد قربان را كه از اعياد بزرگ اسلام و ميعادگاه پيامبران عظيمالشان، از حضرت ابراهيم تا حضرت محمد صلى الله عليه و آله وسلم، بنيانگذاران توحيد و عدالت و رهبران صراط مستقيم عبوديت است به ملت ايران و مسلمانان جهان تبريك عرض مىكنم و از خداوند متعال مىخواهم كه مسلمانان جهان را براى بپا داشتن سنت انبياء عظام بيدار فرمايد و در راه حصول هدف انبيا كه فرزندان و عزيزان خود را فداى آن مىنمودند بسيج نمايد تا با همت همگان پرچم توحيد در فضاى سراسر جهان به اهتزاز در آيد و دست قدرتهاى چپاولگر از بلاد مسلمين و مستضعفين كوتاه گردد. در اين سال، اين عيد براى مسلمانان از آن جهت مباركتر است كه در آستانه آن فرعون مصر رهسپار كوى فرعونيان گرديد، و براى ايران بعلاوه از آن جهت كه قواى شيطانى صدام رو به زوال و شياطين پيوسته آمريكا رو به اضمحلال است. اينجانب براى همه مسلمانان و ملت عزيز ايران از پيروزىهاى پى درپى تبريك و سعادت و سلامت همگان را خواستارم و اميد است با انتصاب آقاى رئيس جمهور و همت همه ارگانها مشكلات ايران رفع گردد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 179
تاريخ: 17/7/60
حكم تنفيذ رياست جمهورى حجت الاسلام و المسلمين سيد على خامنهاى
بسم الله الرحمن الرحيم
ماننسخ من آيه اوننسها نات بخير منها او مثلها
گرچه دست جنايتكاران و منافقان، رئيس جمهور متعهد و مومنى را از ملت مجاهد ايران گرفت و يكى از خدمتگزاران صديق را به شهادت رساند و ملت عزيز را از خدمت او و او را از خدمت به ملت محروم كرد و گمان كرد كه با ترور اشخاص، ملت بپا خاسته از تصميم خود عقب مىنشيند و در خدمت به اسلام بزرگ سستى مىورزد و در نتيجه راه براى قدرتهاى چپاولگر باز مىشود، ولى شركت بيسابقه مردم كشور، اميد بدخواهان را مبدل به ياس و طمع آزمندان را براى هميشه بريد.
آمريكا و تروريستهاى وابسته و پيوسته به آن با تبليغات خود، ملت شريف ايران و ارتش وفادار به اسلام را از هدف بزرگ اسلامىشان منحرف معرفى مىنمايند و وسائل ارتباط جمعى غرب، خصوصا امريكا و صهيونيسم براى جهانخواران و مزدورانشان كاخهاى سفيد خيالى ساخته تا با شكست ايران در انتخابات به سوى ايران مهد شيرزنان و شيرمردان هجوم آورده و با محو اسلام، حكومت سلطنتى يا جمهورى دموكراتيك خلق برقرار و كشور را تا ابد مورد چپاول قدرتمندان خصوصا امريكا قرار دهند. ولى شركت عمومى ملت شجاع و متعهد در انتخابات و پيروزىهاى پى در پى قواى مسلح در جنوب و غرب و حضور مداوم ملت در سرتاسر كشور از طرفى و از طرف ديگر سركوبى اشرار وطن فروش در داخل و پشت جبهه و به انزوا كشيدن ملى گرايان پيوسته به امريكا، كاخهاى تخيلى آنان را فرو ريخت.
خداوند متعال بر ما منت نهاد كه افكار عمومى را براى انتخاب رئيس جمهورى متعهد و مبارز در خط مستقيم اسلام و عالم به دين سياست هدايت فرمود كه اميد است با حسن تدبير و كمك قواى سه گانه و پشتيبانى ملت بزرگ مشكلات يكى پس از ديگرى رفع و احكام مقدس اسلام به طور دلخواه در سطح كشور اجرا گردد.
اينجانب به پيروى از ملت عظيم الشان و با اطلاع از مقام و مرتبت متفكر و دانشمند محترم جناب حجت الاسلام آقاى سيد على خامنهاى ايدهالله تعالى راى ملت را تنفيذ و ايشان را به سمت رياست جمهورى اسلامى ايران منصوب نمودم. و راى ملت مسلمان متعهد و تنفيذ آن محدود است به اينكه ايشان به همان نحو كه تاكنون خدمتگزار اسلام و ملت و طرفدار قشر مستضعف و به حكم قرآن
صحيفه نور ج 15 صفحه 180
كريم اشداء على اكفار رحماء بينهم بودهاند از اين پس نيز به همان تعهد باقى باشند و از طريق مستقيم انسانيت و اسلام انحراف ننمايند كه انشاء الله نمىنمايند و در اين موقع خطير كه بدخواهان خارج و داخل و بلندگوهاى ابرقدرتها خصوصا امريكاى جنايتكار با هر وسيله ميخواهند ملت و دولت و مجلس و دادگاههاى ايران را متهم كنند و به گمان فاسد خود، تزلزلى در اركان جمهورى اسلامى ايجاد نمايند، لازم است رئيس جمهور با كمك همه ارگانهاى جمهورى اسلامى و با تشريك مساعى يكديگر جريانات امور را به طورى هماهنگ و موافق اسلام كنند كه بهانه را از دست بدخواهان بگيرند گرچه بسيارى از آنان با احكام اسلام و حدود و تعزيرات آن موافقت ندارند.
آقاى رئيس جمهور و ساير دستاندركاران و دولتمردان در جمهورى اسلامى بايد بدانند كه ملت شريف ايران بر همه آنان محبت و منت دارند، چرا كه اين ملت فداكار است كه در اول انقلاب با نثار خون جوانان خود و زحمات طاقت فرسا پيروزى را به دست آورد و همه را از زندانها و تبعيدها و انزواها و اختناقها نجات داد و حكومت را از ستمگران باز ستاند و به آنان تحويل داد و همين ملت است كه از اول پيروزى تاكنون در صحنه بوده و از كشور وارتش و سپاه و ساير قواى مسلح و دولت و مجلس و شورايعالى قضائى و دادگاهها پشتيبانى نموده و با كمك و همت همين ملت، دشمنان داخل و خارج را سركوب و حزب الله را به جاى احزاب و گروههاى شيطان نشاند و هم اينانند كه با شوق و شعف به آقاى رئيس جمهور بيش از شانزده ميليون راى دادند و بر كرسى رياست جمهورى نشاندند و هم اينانند كه به خواست خداوند تعالى قادرند كشور را حفظ و از شر شياطين نجات دهند و اينانند كه بر همه ماها و شماها حق دارند و همه مىبايست دين خود را به آنان ادا كنيم و در خدمت ملت خصوصا مستضعفين كه سنگينى اين جمهورى به دوش آنان بوده و بدون كوچكترين توقعى در خدمت اسلامند، با جان و دل كوشا باشيم. و مادام كه همه ما و شما در خدمت مردم هستيم آسيبى به جمهورى اسلامى وارد نمىشود و ملت بزرگ و بيدار و در صحنه جواب همه ياوه سرايان و زورگويان را مىدهد.
از خداوند متعال پيروزى اسلام و مسلمين را خواستارم.
والسلام على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 181
تاريخ: 17/7/60
بيانات امام خمينى در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى حجت الاسلام و المسلمين سيد على خامنهاى
اين ملت ما را از انزوا بيرون آورد
بسم الله الرحمن الرحيم
ما قبل از هر چيز همگى بايد از خداوند تعالى تشكر كنيم كه ملت ما را توفيق اين خدمتگزارىهاى به اسلام را عطا فرموده است و از ملت تشكر كنيم كه در همه مراحل از قبل از انقلاب تا زمان انقلاب و تا پيروزى انقلاب يكدل و يك جهت براى اقامه عدل اسلامى و براى دفع اشرار و رژيم هاى فاسد و اقامه رژيم جمهورى اسلامى كوشش كردند و از زمانى كه بپا خاستند تاكنون در صحنه بودهاند و با تمام توان خود و بذل مال و جان و فرزند و خاندان براى پيدا شدن عدل الهى و مستقر شدن احكام آسمانى كوشا بودهاند و در صحنه الان هم بيش از پيش حاضرند و دليل اينكه بيش از پيش هست اين مراتب آراء در روساى جمهورى است كه هر كدام از ديگرى بالاتر و اين راى اخير رايى است كه من گمان نمىكنم در دنيا سابقه داشته باشد كه به اينطور بدون اينكه تبليغات دامنه دارى شده باشد با فرصت كم و بدون اينكه يك خوف يا طمعى در كار باشد همه قشرهاى ملت از مراجع بزرگ اسلام و علماى اعلام بلاد و قشرهاى ديگر مستضعف و بپاخاسته به پاى صندوقها رفتهاند و راى خودشان را دادند، يعنى راى به اسلام. ما مرهون اين زحمات و اين خدمات هستيم همه ما و همه آقايانى كه حاضر هستند، چه كشورى و چه لشكرى، همه ما مرهون زحمات اين ملت هستيم. اين ملت ما را از انزوا بيرون آورد. و اين ملت دست همه شما را گرفت و از حبسها بيرون كشيد و دست جور ستمكاران را از سر اين كشور قطع كرد. خداوند انشاء الله اين ملت را پايدار و اين اشخاصى كه براى اسلام در جبههها و پشت جبههها زحمت مىكشند سعادتمند و پيروز فرمايد. تمام اين مسائل براى اين است كه اولا اسلام ايده ما و شما و ملت است و ثانيا ملت همراه هست با دولت، با ارتش، با مجلس، با قوه قضائيه و ساير ارگانهايى كه هست، ملت در صحنه است. همانطورى كه پيروزى براى حضور ملت در صحنه بود، ادامه پيروزى هم همين معنى را دارد. و شما مقايسه كنيد ما بين اين كشور و كشورهاى ديگر از قبيل كشور مصر، عراق و ساير كشورهاى نظير آنها و كشورهاى بزرگى كه در پس اينجا واقع شدهاند و هدايت مىكنند آن نوكرهاى خودشان براى به دست آوردن قدرت. مقايسه كنيد ببينيد رئيس جمهورى شهيد مىشود در ايران هيچ اتفاقى نمىافتد، دنبال او و بعد از مدت كوتاه يك رئيس جمهور به جاى او مىنشيند. رئيس جمهور فاسد در مصر كشته مىشود مصر
صحيفه نور ج 15 صفحه 182
به هم مىخورد، اعلام حكومت نظامى يك سال. فرق ما بين اينجا و آنجا و اين رئيس جمهور با آن رئيس جمهور اين است كه اينجا اتكاء به اسلام است و همه ملت زير پرچم اسلام قيام كردند و رئيس جمهور شهيد بشود ملت در صحنه است و به جاى او يكى ديگر را اقامه مىكنند و آنجا پشتوانه تفنگ است و مسلسل است و قواى نظامى است و از ملت جدا و ملت از آنها جدا. اتكال اين ملت به خداست و اتكال دولت مصر و عراق به اروپا وآمريكا و شوروى است. ملتها اينجا در صحنه هستند و ملتها آنجا در خارج صحنه، از اين جهت است كه با كشته شدن رئيس جمهور در اينجا هيچ اتفاقى نمىافتد كه دنباله كشتن رئيس جمهور باشد و در آنجا همچو به هم مىخورد كه براى تشييع جنازه نامبارك او نمىگذارند، بايد جواز داشته باشند، نمىتوانند تشييع جنازه كنند. براى چه؟ براى اينكه ملت مخالف آنهاست.
همه ملتهاى اسلام بايد قيام كنند و راه حق را پيش بگيرند و از اينجا بايد به همه كشورهاى اسلامى تذكر بدهم و اخطار كنم كه شماها در اشتباه هستيد شماها كه اتكالتان را از خدا برداشته و به قدرتهاى دنيوى مثل شوروى، مثل آمريكا اتكال پيدا كردهايد و ملتهاى شما از شما متنفرند و لهذا اگر يك روز سرنيزه را برداريد نابود خواهيد شد. شما به خود آئيد و اين رويه را ترك كنيد، شما از ملت ايران و دولت ايران الگو بگيريد، ملت ايران الان آرامش را در كشور ايجاد كرده است و خود آرامش را ايجاد مىكند بدون اتكال به يك قدرت ديگرى. دولت هم اتكال از سرنيزه را برداشته و اتكال به خدا و به ملت كرده است، از اين جهت هيچ اتفاقى نمىافتد از كشته شدن و شهيد شدن رئيس جمهور يا شهيد شدن نخست وزير. اينها براى اين است كه ما در زير پرچم مبارك اسلام و اتكال به خداى تبارك و تعالى و ملت ما وفادار به اسلام است. ملتهاى اسلامى ديگر هم اتكالشان به خدا و اسلام است. دولتها كارى بكنند كه جلب نظر ملت را بكنند، دولتها بناشان بر اين نباشد كه در سايه سرنيزه حكومت كنند. شما دولتهاى اسلامى بهاندازه محمدرضا نه قدرت داشتيد و نه پشتيبان، پشتيبان او همه قدرتهاى عالم بود. من آنوقتى كه در پاريس بودم فهميدم كه همه پشتيبان اين آدم هستند معذلك اين ملت كه قيام كرده بود آن سرنيزه را شكست و آن مسلسلها را درهم كوبيد و آن قدرت هاى بزرگ را از ايران بيرون كرد و هر چه خواستند او را نگه دارند و دنبال او كارهاى خودشان را انجام بدهند نتوانستند براى اينكه ايران متكل به خدا و متكل به قدرت خود بود. دولتهاى وابسته به آمريكا، وابسته به شوروى كه مخالف با نص قرآن است وابستگى آنها، بيايند بيدار بشوند، توجه كنند كه عزت مال اسلام است و اگر آنها دست بردارند از شيطنتهائى كه به آنها تعليم مىدهند و برگردند به دامن ملتهاى خودشان، اگر امكان برگشتن برايشان باشد برگردند و به ملتهاى خودشان بپيوندند تا محتاج به سرنيزه نباشند و محتاج به حكومت نظامى نباشند. شما ديديد كه با اين انقلاب عظيمى كه در ايران واقع شد يك روز حكومت نظامى اعلام نشد، يك روز وضع غير عادى در هيچ جاى اين كشور اعلام نشد براى اينكه حكومت نظامى براى سركوبى ملت
صحيفه نور ج 15 صفحه 183
است و ما كسى را نداشتيم كه با ملت جدا باشد و بخواهد ملت را سركوب كند. اينكه صدام اينقدر بعد از به دام افتادن و كار غير عقلائى كردن و روى تخيلاتى كه به او تحميل كرده بودند به ايران حمله كرد و امروز مىخواهد خودش را از اين دام بيرون بكشد و هر روز يك جور، يك نحو يك توطئه انجام مىدهد يك روز با اسرائيل مىسازد و يك جائى از كشور خودش را بمباران مىكند يك بنگاهى را بمباران مىكند و به گردن ايران مىگذارد و ايران را با اسرائيل موافق مىداند، هم پيمان مىداند. ايرانى كه از قبل از انقلاب با اسرائيل مخالف بوده است و از اول انقلاب تاكنون هميشه مخالف بوده است و اعلام مخالفت كرده و همه چيز را به روى او و دوستان او بسته است، اين ايران را مىگويد مخالف با اسرائيل نيست بلكه هم پيمان با اسرائيل است. خوب، اين مرد چه داعى داشت كه خودش را به اين دام بيندازد تا محتاج به اينطور دروغهاى شاخدار و اينطور توطئهها بشود. و يك روز هم در كويت يك عملى انجام مىدهند و مىگويند كه اين عمل را ايران انجام داده است اين كويت و ساير شيخ نشينها تنبه پيدا بكنند به اينكه اينطور امور براى آنها صرفه ندارد، بدانند اين معنى را كه ابرقدرتها از شما استفاده مىكنند و آن روزى كه ديدند از شما استفاده حاصل نمىشود تفاله شما را به دور مىريزند.
ما ديديم كه قبل از اينكه سادات ساقط بشود، امريكا جانشين براى او معين مىكرد. سادات باز زنده بود و داشت مثل حيوانات راه مىرفت لكن امريكا پيش بينى كرد كه بايد به جاى او كه باشد. آن نوكرى كه همه حيثيت خودش را به باد داد در خدمتگزارى به آمريكا، آن روزى كه كشته شد و آنطور بساط در مصر پيدا شد. اين رئيس جمهور تحميلى ثانى كه خيال دارد در مصر مثل آن حكومت كند و دربست خودش را در اختيار امريكا گذاشته است، قبل از اينكه به رياست برسد اعلام همبستگى خودش را با اسرائيل و امريكا كرده است، نديده است كه همانطورى كه سلف طالحاش به واسطه خشم ملت به جهنم واصل شد او را هم خواهند همين عمل را با او كرد. ملت مصر بايد اين مطلب را بداند كه اگر قيام كند بر خلاف اين توطئهها، همانطورى كه ايران قيام كرد آنجا هم خواهد پيروز شد. ملت مصر از حكومت نظامى نترسد و به او اعتنا نكند و همانطور كه ايران حكومت نظامى را شكست و به خيابانها ريخت آنها هم بشكنند و به خيابانها بريزند و اين تفالههاى امريكا را بيرون بريزند. ملت مصر ننشينند تا اين قدرت از بين رفته دوباره دست و پاى خودش را جمع كند و نفوذ خودش را بر ملت تحميل كند. امروز روزى است كه ملت مصر بايد قيام كند. امروز روز ضعف دولت است و قدرت ملت، بايد قدرت را نشان دهد و اعتناى به اين حكومت نظامى بر خلاف همه موازين نكند و بشكند اين حكومت نظامى را و به خيابانها بريزد و اين دولتى كه مىخواهد با سرنيزه با اسلام مخالفت كند و به صراحت مىگويد كه هر كس كه به اسلام وفادار باشد او را سركوب مىكنيم، اين تكليفى است براى ملت مصر، براى علمائى كه وابسته به حكومت نيستند، اين تكليف است براى علما، علماى مصر بپاخيزند و براى خاطر خدا از اسلام دفاع كنند. چه عذرى است براى علماء مصر، كه اعلام ضديت با اسلام را اين حكومت قبل از آمدنش به سر كار اعلام كرده است كه هر چه با اسلام ربط داشته باشد ما او را سركوب مىكنيم. چه عذرى است براى علماى اسلام در مصر كه نشستهاند و گوش مىكنند تا
صحيفه نور ج 15 صفحه 184
اينكه اينها دوباره غلبه كنند. امروز شما پيروزيد. ملت مصر امروز قدرت دستش است، ارتش معلوم نيست كه با دولت باشد مگر آنهائى كه جيره خوار آمريكا هستند. ارتش مصر توجه كند به اينكه اگر چنانچه بخواهد پشتيبانى كند از اين حكومتى كه اعلام كرده است كه من تابع آمريكا هستم و اسرائيل و من هر كس دم از اسلام بزند او را خفه مىكنم، اين ننگ را به خودش ارتش مصر راه ندهد و مهلت ندهد تا بعد از اين باز اسرائيل بيايد و به شما حكومت كند و اسرائيل و آمريكا مقدرات شما را در دست بگيرند. ارتش عراق چه بهرهاى برد از اين كار؟ خطاى صدام كه به واسطه خدمتگزارى به امريكا و خدمتگزارى به اسرائيل كه از ايران صدمه ديده بودند به ايران حمله كرد، ارتش عراق چه بهرهاى از اين برد جز اينكه هزاران نفر از افرادش در اينجا كشته شدند؟ ارتش عراق كه مىبيند ملت عراق با اين حزب فاسد، با اين حزب كافر مخالف است او هم مخالفت كند و ديگر اجازه ندهد بيش از اين جوانانشان كشته بشود. ما و ارتش ما نمىخواهيم كه جوانان مسلمين كه با فشار به ايران مىآيند براى اينكه عمل كنند بر طبق افكار فاسد صدام، كشته بشوند. ما همه ملت اسلام و جوانان اسلام را دوست داريم و مىخواهيم كه به راه حق و به راه اسلام و به راه ملتهاى خود سير كنند. ارتش عراق چرا نشسته و صدام دارد مملكت عراق را تباه مىكند وارتش عراق را تباه مىكند و اسلام را زير پا ميگذارد؟ ارتش عراق! ملت عراق! بپا خيزيد و اين تفاله ها را بيرون ريزيد. همه ملتهاى اسلام بايد قيام كنند و راه حق را به پيش بگيرند. همه دولتها بايد برگردند و خاضع بشوند در مقابل ملت، البته از صدام گذشته است مثل اينكه از سادات هم گذشته بود.
چرا جوانان گول خورده در احوال سرانشان مطالعه نمىكنند؟
و اينهائى كه در داخل كشور ما به تخيلات فاسد مشغول به شرارت هستند ما هيچ ميل نداريم كه اين جوانهاى گول خورده و اين دختر و پسر گول خورده در اين بيغولهها پيش اين شياطين باشند و از آنها الهام بگيرند. شما جوانها دختر و پسر چه ديديد از اين سران فاسد خودتان جز ادعا و جز انحراف؟ مگر همينها نبودند كه ادعا مىكردند ما با خلق موافقيم، با ديگران مخالف و با اجانب مخالف، مگر اينها ادعا نمىكردند و باز هم نمىكنند لفظا كه ما با امريكا مخالفيم و با غرب مخالف. شما ديديد كه عملا بر خلاف اين عمل كردند و به دامن امريكا پناه بردند و امريكا از آنها پشتيبانى مىكند. شما جوانها چرا فكرتان را در اختيار ديگران گذاشتيد؟ چرا استقلال فكرى نداريد؟ چرا خودتان مطالعه نمىكنيد در احوال اين سرانتان كه شما را دارند تباه مىكنند و خودشان يا در بيغولهها هستند يا فرار از اين كشور كردند و شما را به هلاكت بيندازند و مىگويند بعد كه شما كارها را انجام دهيد ما مىآئيم و به شما حكومت مىكنيم. چرا تفكر نمىكنيد؟ چرا توجه نداريد به مصالح خودتان؟ آن روزى كه اينها بيايند و سلطه پيدا كنند بر اين كشور معلوم نيست كه با شماها هم چه خواهند كرد. كسى كه طريقه اسلام را ندارد وفادار نيست. همينها بودند كه افراد خودشان را ترور مىكردند به مجرد اينكه بر خلاف رايشان عمل كردند و همينها هستند كه اگر خداى نخواسته به فرض محال قدرت
صحيفه نور ج 15 صفحه 185
در دستشان بيايد جز حزب خودشان و جز اشخاصى كه مربوط به خودشان است تمام هواداران را اگر بيدار بشوند و يك كلمه بخواهند بر خلاف آنها بگويند قتل عام خواهند كرد. شما گمان نكنيد كه اينها براى ملت، براى شما و براى اسلام ارزش قائل هستند. شما ديديد كه با همه ادعاها كه اينها داشتند به جايى فرار كردند كه آنها را مىگفتند ما دشمن با آنها هستيم و پناه بجائى بردند كه دشمن همه ملتها هست و ملتهاى ضعيف. چرا فكر نمىكنيد و چرا به خودتان رحم نمىكنيد؟ بيدار بشويد، توجه كنيد و دست از اين شرارتها برداريد و شما را اغفال نكنند براى مقاصد خبيث خودشان و شما را به كشتن ندهند. ما ميل نداريم كه شماها جوانانى كه براى اين ملت مىتوانيد يك ذخيره باشيد تباه بشويد، تباه فكرى بشويد و بعد هم تباه جانى. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه ملت را و همه ملتها را و خصوصا مستضعفين را خواستارم و از همه كسانى كه اين ملت با زحمت خودش آنها را به مقامى رسانده است مىخواهم كه تمام توان خودشان را براى خدمت اين مستضعفين و خدمت اين بيغوله نشينهاى بيچاره و خدمت به اين زاغهنشينان صرف كنند. و انشاء الله بعد از استقرار حكومت كه الان ديگر تمام شد همه جهات، عذرى براى هيچ يك از شماها نيست براى اينكه سابقا كارشكنى مىشد و حالا شما همه تفاهم داريد و كار شكنى هيچ يك براى ديگرى نمىكند. همه همفكر و همصدا قيام كنيد و براى اين مستضعفين و براى اين ملت كه به همه ما و به همه شما منت دارد و حق دارد، براى آنها خدمت كنيد و انشاء الله موفق شويد. و از قواى نظامى مىخواهم كه با قدرت تمام اين تتمه اين اشخاصى كه به ناحق در مملكت ما وارد شدند، به اينها خاتمه دهند و آنها را از كشورمان انشاء الله به زودى اخراج كنند. واميد است كه خداوند به همه شما، لشكرى و كشورى، ملت و همه ملتهاى مستضعف دنيا سعادت بدهد و دست مستكبرين را از سر مستضعفين كوتاه كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 186
تاريخ: 18/7/60
پاسخ امام خمينى به نامه خالدبن عبدالعزيز شاه عربستان
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت ملك خالدبن عبدالعزيز پادشاه عربستان سعودى
مرقوم شما واصل گرديد آنچه كه سفارت جمهورى اسلامى گفته است صحيح است. اينجانب تمام گرفتارىها و بدبختىهاى مسلمين و دولتهاى كشورهاى اسلامى را در اختلاف و نفاق بين آنان مىدانم. چرا بايد دولتهاى اسلامى با داشتن قريب يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن ذخيرههاى زيرزمينى خصوصا موجهاى نفت كه رگ حيات ابرقدرتهاست و برخوردارى از تعليمات حيات بخش قرآن كريم و دستورات عبادى سياسى پيامبر اسلام ص كه مسلمانان را به اعتصام به حبل الله دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذير مىفرمايد و با داشتن ملاذ و ملجائى چون حرمين شريفين كه در عهد رسول الله صلوات الله عليه مركز عبادت و سياست اسلامى بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدتها نيز چنين بوده است و طرح فتوحات و سياسات از آن دو مركز بزرگ سياسى عبادى ريخته مىشده است اكنون به واسطه كج فهمىها و غرض ورزىها و تبليغات وسيع ابرقدرتها كار را به آنجا بكشانند كه دخالت در امور سياسى و اجتماعى كه مورد احتياج مبرم و از اهم امور مسلمين است در حرمين شريفين جرم شناخته شود و پليس سعودى در داخل مسجدالحرام و در جائى كه به حكم خدا و به نص قرآن مجيد براى همه كس حتى منحرفين محل امن است با چكمه و سلاح به مسلمانان حمله كرده و آنان را مضروب و دستگير نمايند و به زندان بفرستند.
جرم اين مسلمانان شعار بر ضد آمريكا و اسرائيل اين دشمنان خدا و رسول بوده است. من نمىدانم مسائل و جرياناتى كه در كشور شما و حرمين شريفين مىگذرد به طور صحيح به شما گزارش مىدهند يا همچون شعارهاى ايرانيان كه در همه جا شعار آنان مشهود است براى شما تحريف شده و برخلاف واقع گزارش دادهاند و نمىدانم ائمه جماعات حرمين شريفين از اسلام چه برداشت كردهاند و از حج بيت الله الحرام كه سرتاسر آن مشحون به سياست و سر جعل آن قيام انسانها به قسط بر رفع ستمگرىها و چپاولگرىهاست كه سياست كلى انبياء عظام و خصوص حضرت رسول خاتم صلوات الله عليه است، چه فهميدهاند كه زائرين حرمين شريفين را به اسم اسلام از دخالت در سياست و حتى از شعار عليه اسرائيل و آمريكا منع و مسلمانان را به دلخواه آمريكا و اسرائيل و ساير دشمنان اسلام و برخلاف سيره پيامبر عظيم الشان اسلام ص و مسلمانان صدر اسلام از دخالت در سياست
صحيفه نور ج 15 صفحه 187
منع مىكنند و عمدا يا از روى جهالت و غفلت مقدمات سلطه اجانب را بر ممالك اسلامى حتى حرمين شريفين مهبط وحى و مهبط ملائكه الله فراهم مىنمايند. اگر دولت حجاز از اين فريضه عبادى - سياسى كه هر سال در مواقف كريمه حرمين شريفين با حضور ميليونى مسلمانان تشكيل مىشود استفاده سياسى - اسلامى مىنمود احتياج به آمريكا، هواپيماهاى آواكس آن و ساير ابرقدرتها نداشت و مشكلات مسلمانان حل مىشد. مىدانيم كه آمريكا اين هواپيماها را از آن جهت در اختيار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائيل از آنها استفاده نمايد. چنانكه ديديم كه آواكسهاى آمريكايى براى تفرقه بين ايران و ساير مسلمانان عرب گزارشى سرتاسر دروغ داد مبنى بر بمباران مراكز نفتى كويت توسط ايران. معالاسف اين سهل انگارى در عموم دولتهاى كشورهاى اسلامى شيوع دارد تا آنجا كه مسلمانان و خصوص دولتمردان آنان را دست خيانتكار و جنايتكار ابرقدرتها از دخالت در سياست و اهتمام به امر مسلمين بر كنار زده است و تا جائى كه در مركز سياست اسلام، و اسلام عزيز مجرم شناخته مىشوند و به حبس و شكنجه كشيده مىگردند.
آيا شما از اين فجايع كه در حرمين شريفين در مامن الهى و در جوار قبر رسول الله صلوات الله عليه به بار مىآيد مطلع هستيد؟ يا مسائل به صورتى غلط و انحرافى براى شما ترسيم مىگردد، چنانكه از گزارش شعار ايرانيان معلوم مىشود. ما در ايران بپاخاستيم كه به اميد خداوند قادر متعال مسلمانان جهان را بر زير پرچم توحيد و متعهد به احكام مترقى اسلام جمع و دست ابرقدرتها را از ممالك اسلامى كوتاه و مجد مسلمين صدر اسلام را باز گردانيم و سلطه ظالمان كفار را از بلاد مسلمانان به هم پيچيده و آزادى و استقلال را به مسلمين باز گردانيم. و اميد آن است كه دولتهاى اسلامى و خصوص دولت عربستان سعودى كه در مركز سياست اسلام واقع است با هم همصدا و همفكر شوند و هر يك در كشورهاى خود شيرينى حمايت بيدريغ ملتها را بچشند و همچون دولت مردمى ايران از اين نعمت بزرگ الهى بهرهمند شوند و به حكم قرآن مجيد با ملتها و دولتهاى اسلامى به رحمت و اخوت و با كفار و غارتگران بين المللى به شدت و قدرت عمل كنند.
اخيرا به اين نكته تاكيد مىكنم كه از مكتوب شما ظاهر مىشود كه گزارشهاى دروغ و انحرافى به شما داده مىشود، چنانكه نوشتهايد شعارهاى زائرين ايرانى موجب نارضايتى و تنفر زائرين بيت الله شده است، بهتر بود شما اشخاص امينى را مامور گزارشها نمائيد تا معلوم شود شعار ضد اسرائيل و ضد آمريكا موجب تنفر و نارضايتى زائرين نشده بلكه برخورد مامورين دولت سعودى و ضرب و به حبس كشيدن مهمانان خداى متعال به جرم شعار عليه اسرائيل و آمريكا موجب تنفر و نارضايتى مسلمانان جهان و خصوص زائران بيت الله الحرام و حرم معظم رسول الله ص شده است. از خداوند متعال خواستارم كه مسلمانان را از خواب غفلت بيدار و عظمت اسلام را روزافزون فرمايد و مسلمانان و خصوص دولتمردان را به آنچه صلاح اسلام و مسلمين است هدايت فرمايد.
والسلام عليكم و على جميع المسلمين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 188
تاريخ: 20/7/60
متن درخواست رئيس مجلس شوراى اسلامى از محضر امام خمينى براى ارائه نظر در مورد بعضى از قوانين موقت مصوبه مجلس
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر شريف حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدظله العالى
چنانكه خاطر مبارك مستحضر است قسمتى از قوانين كه در مجلس شوراى اسلامى به تصويب مىرسد، به لحاظ تنظيمات كل امور و ضرورت حفظ مصالح يا دفع مفاسدى است كه بر حسب احكام ثانويه به طور موقت بايد اجرا شود و در متن واقع مربوط به اجراى احكام و سياستهاى اسلام و جهاتى است كه شارع مقدس راضى به ترك آنها نمىباشد و در رابطه با اينگونه قوانين با اعمال ولايت و تنفيذ مقام رهبرى كه طبق قانون اساى قواى سه گانه را تحت نظر دارند، احتياج پيدا مىشود. عليهذا تقاضا دارد مجلس شوراى اسلامى را در اين موضوع مساعدت و ارشاد فرمائيد.
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه در حفظ نظام جمهورى اسلامى دخالت دارد كه فعل يا ترك آن موجب اختلال نظام مىشود و آنچه ضرورت دارد كه ترك آن يا فعل آن مستلزم فساد است و آنچه فعل يا ترك آن مستلزم حرج است پس از تشخيص موضوع، بوسيله اكثريت وكلاى مجلس شوراى اسلامى با تصريح به موقت بودن آن مادام كه موضوع محقق است و پس از رفع موضوع خود به خود لغو مىشود، مجازند در تصويب و اجراى آن و بايد تصريح شود كه هر يك از متصديان اجرا از حدود مقرر تجاوز نمود مجرم شناخته مىشود و تعقيب قانونى و تعزير شرعى مىشود.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 189
تاريخ: 21/7/60
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام هاشمى رفسنجانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ على اكبر هاشمى رفسنجانى دامت افاضاته
بدين وسيله جنابعالى به سمت نمايندگى از طرف اينجانب در شوراى عالى دفاع منصوب مىشويد كه انشاء الله تعالى ضمن انجام وظايف محوله، به ادارات مربوطه ديگر نيز رسيدگى و نظارت نمائيد. موفقيت جنابعالى را از خداى تعالى مسئلت دارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 190
تاريخ: 22/7/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شركت كننده در كنفرانس بين المجالس
انقلاب ما متكى به معنويات و خداست
بسم الله الرحمن الرحيم
انقلاب ما متكى به معنويات و خداست و آنهائى كه با ما موافقند آنهائى هستند كه با خط توحيدى موافقند. ما بايد خط معنويتى را كه براى آن انقلاب كرديم فراموش نكنيم، همان خط معنويتى كه با تمام بىعرضگىهائى كه در تبليغ نموديم باز مردم دنيا متوجه انقلابمان شدند. و اين خط معنويت است كه زورگويان با آن مخالفند. متوجه باشيد كه در هر جا زورمندان و دولتها با ما مخالف باشند ملتها با ما موافقند. بايد اساس را مردم و فكر مردم قرار داد و بايد به فكر مردم بود، نه دولتها. زيرا مردم و توده ها با حق موافقند چون زير بار ستم بودهاند و نمىخواهند تحت سلطه آمريكا و شوروى باشند. ما در جهت تبليغات تقريبا صفر بودهايم. بايد علاوه بر سفرهاى رسمى، سفرهاى غير رسمى هم بنمائيم تا دنيا را بيدار كنيم. اگر بخواهيم انقلاب را صادر كنيم بايد كارى كنيم كه مردم خودشان حكومت را به دست گيرند تا مردم به اصطلاح طبقه سه روى كار بيايند.
تنها در سفرهاى غير رسمى است كه درست مىتوانيد با مردم عادى كوچه و بازار تماس بگيريد و آنها را روشن كنيد. بودن شما كه يال و كوپال نداريد، در ميان مردم هم جالبتر است و هم شما بهتر مىتوانيد تبليغ كنيد. امروز مملكت مال خودتان است و اميدوارم با همت يكديگر محفوظ بماند.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 191
تاريخ: 23/7/60
فرمان امام خمينى به تيمسار ظهيرنژاد
بسمه تعالى
تيمسار سرتيپ قاسمعلى ظهيرنژاد رئيس ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران جنابعالى مجاز مىباشيد با استفاده از اختيارات مقام رهبرى، ماموريتها و وظايف محوله را با مشورت رياست جمهورى انجام دهيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:54 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 192
تاريخ 24/7/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و مديران كل اجرائى ادارات آموزش و پرورش سراسر كشور
بايد از بچهها شروع كنيم و مقصدمان تحول انسان غربى به انسان اسلامى باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
مساله فرهنگ و آموزش و پرورش در راس مسائل كشور است. اگر مشكلات فرهنگى و آموزشى به صورتى كه مصالح كشور اقتضا مىكند حل شود، ديگر مسائل به آسانى حل مىگردد. صدماتى كه كشور ما از فرهنگ رژيم شاهنشاهى خورده است قابل مقايسه با ضررهاى اقتصادى و غيره نبوده است. متاسفانه در زمان اين پسرو پدر دست اجانب باز گرديد و مراكز آموزشى كه بايد تكيهگاه ملت باشد، به ضدش تبديل گرديد. البته انحراف فرهنگ ما ريشه تاريخى دارد و ما امروز مواجهيم با استادان و معلمانى بر پايه همين تربيت و با فرهنگى غربى كه با مصالح اسلام و كشور ما به هيچ وجه وفق نمىدهد. تمام وابستگان و انگلهاى خارجى، زائيده شده از اين دانشگاه غربى بوده اند. اجانب با فعاليت خود مدارس و دانشگاههاى ما را از محتوا خالى كردند. البته حملات زيادى به روحانيت هم شد. آنها مىخواستند روحانيت را هم تغيير بنيادى دهند و عدهاى از روحانيون را هم بردند، ولى عدهاى مقاوم باقى ماندند، تغيير نكردند. ما بايد سالهاى طولانى زحمت و مشقت بكشيم تا از فطرت ثانى خود متحول شويم و خود را بيابيم و روى پاى خويش بايستيم و مستقل گرديم و ديگر احتياجى به شرق و غرب نداشته باشيم. و بايد از همان بچهها شروع كنيم و تنها مقصدمان تحول انسان غربى به انسانى اسلامى باشد. اگر اين مهم را انجام داديم، مطمئن باشيد كه هيچ كس و هيچ قدرتى نمىتواند به ما ضربه بزند. اگر ما از نظر فكرى مستقل باشيم آنها چگونه مىتوانند به ما ضربه بزنند. تنها آنها مىتوانند از داخل خود ما به ما ضربه بزنند. در داخل فردى را درست كنند (كما اينكه مىبينيد درست كردهاند) و بعد توسط آن هر چه مىخواهند انجام مىدهند.
شما سعى كنيد از متخصصين متدين و متعهد استفاده كنيد. ما بارها گفتهايم كه ما متخصص مىخواهيم، ولى متخصص متعهد. ولى دشمنان فرياد زدند كه اينها با تخصص مخالفند. البته كه متخصص منحرف از هر كس خطرناكتر است. خلاصه مطلب ما بايد اين را بفهميم كه هم چيز هستيم و از هيچ كس كم نداريم. ما كه خودمان را گم كرده بوديم بايد اين خود گم كرده را پيدا كنيم و اين فكر كه بر ما تحميل شده بود كه اگر دست خارج كوتاه شود مىميريم را با تمام قدرت از بين ببريم. و ديديد كه ملتى با دست خالى در مقابل ابرقدرتها و قدرتها ايستاد و اين حركت موجى برداشت كه به
صحيفه نور ج 15 صفحه 193
اميد خدا به اين زودىها نمىايستد.
اميدوارم همه آقايان كمك كنند تا فرهنگمان و فرهنگ اسلامىمان، فرهنگى كه شيخ الرئيس را درست كرده است را باز يابيم. تكرار مىكنم ما بايد باورمان شود كه چيزى هستيم. اگر اعتقاد پيدا كرديم كه مىتوانيم هر كارى را انجام دهيم، توانا مىشويم. شما هم اعتقاد پيدا كنيد كه مىتوانيد. مغزها بايد شستشو شود و مغزهائى كه به خود متكى است جاى آن را بگيرد. خداوند همه شما را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 194
تاريخ: 26/7/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانوادههاى شهداى استانهاى مركزى، لرستان، چهارمحال بختيارى، كرمان، سرپرست بنياد شهيد و اعضاى انجمن اوليا و مربيان كشور
اين ملت تا اسلام هست به جاى خودش ايستاده است و خدمت مىكند
بسم الله الرحمن الرحيم
من نمىدانم كه تسليت بگويم به اين خانوادههاى شهدا، تسليت بگويم به پيغمبر اسلام وائمه هدى، تسليت بگويم به امام عصر ارواحنا له الفداء يا تبريك. تبريك براى اينكه يك همچو ملتى و يك همچو انسانهاى ارزندهاى اسلام تربيت كرده است، يك همچو جوانانى كه الان عكس بسيارشان در منظره هست و سيماى نورانيشان در پيش چشم است اسلام تربيت كرده است، يك همچو مادران و پدران و اقرباء شهدائى كه در اينجا عدهاى شان حاضر هستند اسلام تربيت كرده است. من گمان ندارم كه در غير محيط اسلامى يك همچو مسائلى تحقق داشته باشد كه پيرزن جوان مرده اظهار بكند كه من جوانان ديگرى دارم كه آن را هم تقديم اسلام مىكنم و پيرمرد جوان از دست داده اظهار كند كه من حاضرم خودم هم به جبهه بروم و شهيد بشوم و جوانهاى زيادى كه مىآيند تقاضا كنند كه دعا كنيم كه در راه اسلام شهيد بشوند، جوان بخواهد كه دعا كنيم به شهادت برسد. شما در كجا مىتوانيد در غير سايه اسلام و تربيت اسلامى چنين جوانهائى و چنين باز ماندگان از جوانهاى شهيد پيدا بكنيد؟ اينها در عين حالى كه جوانان خودشان را از دست دادهاند و در جبههها خاندان خودشان را از دست دادهاند و آواره شدند معذلك ايستادهاند و شجاعانه در مقابل دشمنها ايستادهاند و براى فداكارى حاضرند.اين سازمانهاى بينالمللى، عفو بين المللى كه مىخواهند و تقاضا كردهاند كه بيايند در ايران اعدامها را ببينند و مىخواهند بيايند و به نفع ابرقدرتها نظر بدهند، اينها از ايران اطلاعى دارند؟ اينها از شرارت اين منافقين اطلاع دارند؟ بدانيد كه اطلاع دارند اينها از اين انفجارهايى كه حاصل مىشود. از اين كشتارها و حريقهايى كه مردم را به باد فنا مىدهد و اموال مردم را از بين مىبرد بى اطلاعند؟ اينها نمىدانند كه اتوبوسها را آتش مىزنند و كودكها را توى اتوبوس به آتش مىكشند و هلاك مىكنند؟ اينها از خبرگزارىها نشنيدند كه همين ديروز در شيراز يك اتوبوس را اشرار، همين اشرارى كه بعضىشان گرفتار شدند و به جزاى خودشان رسيدهاند آتش زدند و دو كودك را شهيد كردند و سى نفر يا چهل نفر را مجروح كه حال بعضى از آنها وخيم است؟ چطور در اين شرارتها يك كلمه آنها اظهار نمىكنند؟ چه شد كه سازمان حقوق بشر ايرانىها را
صحيفه نور ج 15 صفحه 195
بشر نمىداند كه همين بشر را دارند با دست آمريكا و با توطئههاى قدرتهاى بزرگ از بين مىبرند به جرم اينكه مىخواهند خودشان اين زندگى فقيرانه كه دارند به استقلال و آزادى بگذرانند؟ اين سازمانهاى فاسد بين المللى چطور در اين امور يك كلمه نمىگويند لكن يك مجرمى كه در طول عمرش مجرم بوده امثال هويدا و نصيرى ها را كه ايران به جرمهاى زياد اعدام مىكند فريادشان بلند مىشود؟ چطور اين سازمانهاى انفجارى كه در حزب جمهورى پيدا شد و بيش از هفتاد نفر عالم ومتقى و مسلم و بيگناه را به آتش كشيدند و در نخست وزيرى دو نفر آدم متعهد را و مومن را به آتش كشيدند از اينها هيچ صدايى در نمىآيد؟ لكن چند نفر كه در خيابانها ريختند و مسلح خواستند مرم را، مردم بيگناه را بكشند، گرفتند و بعد از محاكمه كه ثابت شده است كه اينها افرادى را كشتهاند، اعدام كردهاند، فريادشان بلند شده است؟
برادران و خواهران محترم كه از اماكن مختلف در اينجا آمديد! بدانيد كه همه قدرتهاى شيطانى، همه وابستگان به قدرتهاى شيطانى مثل سازمان عفو بين المللى و ديگر سازمانها همه دست به هم دادهاند كه اين جمهورى اسلامى را در اينجا خفه كنند و نگذارند شكوفا بشود و خوف اين را دارند كه اين انقلاب به جاهاى ديگرى كه منافع آنها در آنجاها هست صادر بشود، وشماها را سرد كنند و شماها را سست كنند، به خيال اينكه با اينطور توطئهها مىتوانند. ملتى كه براى خدا و اسلام قيام كرده است، اين ملت تا اسلام هست به جاى خودش ايستاده است و خدمت مىكند. اين ملت براى دنيا قيام نكرده است كه اگر چنانچه جوانش گرفته شد رو برگرداند.اين ملت قيامش نظير قيام انبيا و قيام ائمه هدى است، نظير قيام حضرت ابى عبدالله سيدالشهد است. ملتى كه انگيزه قيامش اسلام و ايمان است، به اينطور امور سرد و سست نمىشود. همه قدرتهاى عالم هم كه بر ضدش قيام بكنند و قيام كردهاند، اينها را از مقصد خودشان و انگيزه خودشان نخواهند برگرداند و ما مىدانيم كه اين سازمان عفو بين المللى كه تقاضا كرد ه است بيايد در ايران و ببيند در اينجا چه مىگذرد، اين مامور است كه بيايد در ايران و ايران را محكوم كند. اينها مامورند كه همهشان دست به هم بدهند و اين نهضت اسلامى را سركوب كنند يعنى اسلام را سركوب كنند. اينها از اسلام ترسيدهاند و از اول هم از اسلام ترسيدند لكن اكنون كه سيلى خوردند از اسلام، خوف آنها بيشتر است.
با قيام همگانى مستضعفين جهان، فاتحه ابرقدرتها خوانده خواهد
شد اينها مىبينند كه در تمام دنيا، در حتى سياههاى خود آمريكا زمزمههاى فناى آنها دارد بلند مىشود، اينها ديدند كه اسلام قدرتى دارد كه خودش به پيش مىرود و خودش مردم را و جناحها متدين را و جناحهاى مظلومين را بسيج مىكند و انشاء الله با اين قيام همگانى مستضعفين جهان فاتحه ابرقدرتها خوانده خواهد شد. اينها از اين مىترسند. اينها به ايران كار ندارند، به ملت ايران كار ندارند، اينها به اسلام كار دارند. ملت ايران چون سمبل اسلام است و با هدايت اسلام قيام كرده است و اين قيام صادر شده است به كشورهاى ديگر و هر يك از كشورها قيام كردهاند و در صدد قيام هستند
صحيفه نور ج 15 صفحه 196
و پشتيبانى مىكنند از اين قيام انسانى اسلامى ايران، آنها خوف اين را دارند كه در منطقه بلكه در همه جهان منافع خودشان را و سلطه خودشان را از دست بدهند. الان مصر قيام كرده است، عراق مشغول به قيام است و ساير جاها همين طور و با خواست خدا ملتها وقتى كه اطلاع پيدا بكنند از انگيزهاى كه ايران دارد خود آنها هم همين انگيزه را دارند و قيام مىكنند و افرادى مثل صدام و مثل ديگر جنايتكاران را مثل سادات را و ديگر جنايتكاران را خودشان تصفيه خواهند كرد. شما برادرها و شما خواهرهاى محترم كه از اطراف ايران و بعضى مراكز آمدهايد و من اگر بخواهم اسم ببرم ممكن است بعضىها را غفلت كنم، از اين جهت همه شما برادر هستيد و همه شما در راه اسلام هستيد، شما همه و همه ايران و همه زن و مرد ايران بايد بدانند كه در مقابل قدرتهاى دنيا ايستادهاند و تاكنون هيچ كشورى اينطور عمل نكرده است. هيچ كشورى تاكنون در مقابل تمام قدرتها نايستاده است و هيچ كشورى مورد ظلم به اندازهاى كه ايران موردش واقع شده است نشدهاند. در عين حالى كه كشور اسلامى ايران مورد ظلم ابرقدرتها واقع شده است و از همه اطراف هجوم بر او مىشود، تبليغات همه بلندگوهاى دنيا تقريبا به ضد اين جمهورى اسلامى است معذلك چون ملت براى خدا قيام كرده است و براى استقرار احكام اسلام قيام كرده است، در مقابل همه ايستاده است و به پيش رفته است و هيچ انقلابى در دنيا مثل اين انقلاب نبوده است كه با ضايعات كم پيروزىهاى چشمگير و زياد به دست آورده باشد. شما جوان خيلى داديد و خانه و خانمان خيلى از دستتان رفته است و گرفتارى و زحمت خيلى داشتيد، ولى مىدانيد چه به دست آوردهايد؟ رژيم شاهنشاهى 2500 ساله با آنهمه قدرت و با آنهمه پشتيبانى همه قدرتها با او، چه ابرقدرتها و چه قدرتهاى دست دوم الا نادرى از آنها، در عين حال شما بدون اينكه يك اسلحه صحيحى در دست داشته باشيد با مشت گره كرده ايستاديد و يك همچو رژيم شاهنشاهى را شكست داديد و در زباله دانهاى تاريخ ريختيد. اين يك اعجازى است، اين كوچك نيست، اين يك اعجاز بزرگى است كه خداى تبارك تعالى به دست شما ملت شريف ايران ايجاد كرد. شما مىدانيد كه كوتاه كردن دست قدرتهاى بزرگ از ايران و بيرون كردن همه مستشارها و انگلها را از ايران چه كار معجزه آسايى بود؟ در عين حالى كه شما مظلوم واقع شديد لكن كار خودتان را انجام داديد. در عين حالى كه همه بوقهاى تبليغاتى جهان و خصوصا آمريكا و اسرائيل بر خلاف شما تبليغات مىكنند و دروغپردازى مىكنند و اگر يك خطايى يا يك غير خطايى از شما واقع بشود بزرگ مىكنند و اگر در يك محكمهاى با تمام مقررات صحيح آن يك نفر را اعدام كنند آنها مىگويند كه بچهها را اعدام كردند، كودكها را گرفتند و اعدام كردند. گفتهاند كه در خيابانها همان جا اعدام كنيد و اصلا دادگاه نمىخواهيم!! اين تبليغات سرتاسرى دنيا براى اين است كه آنها دستشان از ايران و نفت ايران و ذخاير ايران و ساير چيزها كوتاه شده است زبانشان باز شده است به هرزهگويى و فحاشى و تهمت. شما ملت مظلوم ايران كه از همه طرف به شما حمله شده است و مىشود، چه حمله تبليغاتى و چه حمله تسليحاتى، در مقابل همه ايستاديد و ايستادگى شما هر روز افزون مىشود و اميدوارم كه هر روز افزونتر بشود. شما در اين قرن معجزه كرديد. ملت ايران ملت
صحيفه نور ج 15 صفحه 197
معجزه آساى قرن است. هيچ ملتى در دنيا نمىتواند بگويد كه ما در مقابل همه قدرتها ايستاديم، در صورتى كه قدرتهاى بزرگ اسلحههاى محير العقول دارند و حتى محمدرضا هم مجهز به تمام سلاحهاى مدرن بود معذلك شما، بچههاى شما، جوانهاى شما، مرد شما، زن شما، آمدند بيرون و با دست خالى در مقابل مسلسلها و تانكها و توپها ايستادند و آنها را شكست دادند و شما از اين به بعد هم همين ملت هستيد و از اين به بعد هم انگيزه شما همه اسلام است و اگر چنانچه شهيد بشويد در آن عالم در صف شهداى صدر اسلام و شهداى كربلا هستيد و اگر پيروز بشويد آن هم به نفع شماست. شهادت به نفع شما، پيروزى به نفع شما، همه پيروزى است. بوقها هر چه مىخواهند بگويند، مفسدين هر چه مىخواهند عمل كنند، انفجارها هر چه مىخواهد بشود، آتش سوزىها هر چه مىخواهد بشود، همه اينها را اين ملت رزمنده بزرگ تحمل مىكند و به پيش مىرود و ما ديديم كه از اول نهضت تا حالا هر روز قدمها بلندتر شد و صفها فشردهتر. از اول انقلاب تا حالا هيچ شما سستى به خودتان راه نداديد. اين قشر توده ميليونى مردم، اين توده مستضعف و اين زاغه نشينان و متوسطين در اين ميدان حاضر و ناظر بودهاند و هستند و ايستادهاند و در مقابل همه قدرتها تا آخر ايستادهاند و زن و مرد ايران با اينكه شهداى بسيار داده است و نمىشود گفت در شهرى نيست كه شهيد نداشته باشيم، شهدا نداشته باشيم معذلك به قدرت آنها افزوده شده است و به قيام و انقلاب آنها زياد شده است و انشاء الله تعالى صفها فشردهتر خواهد شد و تا آنجايى كه ظلمها وريشههاى فاسد ظلم را و قدرتها و ريشههاى فاسد قدرت را از اين كشور بيرون كنند و قطع كنند ايستادهاند و من اميدوارم كه ملتهاى ديگر هم توجه بكنند و اقتدا بكنند به اين ملت ايران. ملت مصر اعتنا نكند به اين حكومت جائرى كه اعلام مىكند كه ما هر كس اسم از اسلام ببرد سركوب مىكنيم. بدانند كه اسلام در مصر در خطر است و واجب است بر زن و مرد مصرى كه قيام كنند و اين حكومت فاسد را كه از اول اعلام جنگ با اسلام داده است سركوب كنند. و زن و مرد عراق قيام كنند و اين شخص فاسد را كه از اول با اسلام مخالف بود لكن خودش را به اسلام مىبندد براى اينكه مردم را اغفال كند و ما حزب بعث عراق را مىشناسيم و مىدانيم كه اينها به اسلام عقيده ندارند و دشمن اسلامند و اسلام را خار راه خودشان مىدانند، بر همه ملت عراق است كه قيام كنند و اين جرثومه فساد را از بين ببرند. و بحمد الله در ايران در حال شكست هستند و به زودى انشاء الله از ايران، به زودى انشاء الله خاك ايران از لوث وجود اينها پاك خواهد شد.
هدف مخالفين شما اين است كه جوانهاى شما را از اسلام منحرف كنند
يك كلمه هم راجع به اين مربيان و اولياء اطفال كه آمدند در اينجا هستند عرض كنم و آن اينكه شماها بايد با هم دست به دست هم بدهيد و اين بچهها را تربيت كنيد به تربيت اسلامى. شما ببينيد كه اسلام بود كه شما را از شر قدرتها و از سلطه قدرتها نجات داد، تعليمات اسلام است كه شما را آنطور پايدار مىكند كه در مقابل همه مشكلات ايستاديد. هدف مخالفين شما اين است كه بچههاى شما
صحيفه نور ج 15 صفحه 198
را از اسلام منحرف كنند، جوانهاى شما را از اسلام منحرف كنند. توجه كنيد كه كودكها را، جوانها را به تعليمات اسلامى و تربيتهاى اسلامى تربيت كنيد تا انشاء الله كشور شما از آسيب مصون باشد و جوانهاى آتيه شما و اطفال آتيه شما كه اميد ما هست و اميد اسلام است، اسلام را همانطور كه شما زنده كرديد زنده نگه دارد. و همين طور از جهاد سازندگى كه از بعضى جاها آمدهاند من تشكر مىكنم و اميدوارم كه به كارهاى خودشان ادامه بدهند و انشاء الله سازندگى را زيادتر كنند. و من بايد از آقاى كروبى تشكر كنم كه ايشان يك فردى هستند كه خدمتگزار به اين ملتند و بنياد شهدا بهترين بنيادهايى است كه ايشان بحمد الله موفق شدند و با توفيق الهى اداره مىكنند. خداوند امثال اين خدمتگزاران را براى شما حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 199
تاريخ: 29/7/60
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده سپاه، نماينده امام در سپاه و اعضاى شوراى مركزى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
از اين حملات اجانب انسان مىفهمد كه سپاه براى ايران و اسلام مفيد است
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد بعضى از تجربياتى را كه در طول زندگى دارم، به شما بگويم. از وقتى كه رضا خان در ايران بر سر كار آمد من متوجه بودم و اينطور فهميدم كه هر چيزى كه براى اسلام مفيدتر بود، حمله به آن بيشتر مىشد. آن روز روحانيت مهمترين پايگاه ملت در مقابل اجانب بود، لذا شديدترين حملات به آن مىشد با شعر و نثر و هر چه داشتند به آن حمله مىكردند و براى اضمحلالش درها بعضى از ادارات را به روى آنان گشودند و در حوزهها و شهرها به قدرى آنان را در فشار قرار دادند كه ما از صبح تا به شام در باغها زندگى مىكرديم. با عاشورا و تبليغات اسلامى شديدا مخالفت كردند چون مىدانستند اين پايگاهى است براى رسوايى حكومتها. حال، ضد انقلاب و اجانب علاوه بر روحانيت به سپاه هم حمله مىكنند. از اين حملات انسان مىفهمد كه سپاه براى ايران و اسلام مفيد است. سپاه بايد بيشتر از اين تابع اسلام فقاهت شود و نقائص خود را جبران نمايد تا براى اسلام و نهضت مفيدتر گردد. مسائلى را بايد گوشزد كنم: اول اينكه بايد سعى شود اعضاى شورا در كمال تفاهم باشند و از اختلاف بپرهيزند، والا شكست مىخورند امروز مردم متوجهند و اگر خداى نكرده شما با هم اختلاف داشته باشيد خوب مىفهمند و از شما زده مىشوند. شما بايد كارى كنيد تا مردم همانگونه كه تا به حال شما را پذيرفتهاند، بپذيرند. تمام ايران يك ارگان سياسى است. ضد انقلاب و اجانب اگر ديدند براى از بين بردن اتحاد شما با حمله نظامى نمىشود كار كرد، با نفوذ اقدام نمايند تا شما را از درون بپوسانند. امروز حفظ حيثيت سپاه پاسداران بر همه مخصوصا خودتان لازم است.
دوم اينكه بايد سعى شود بين ائمه جمعه و سپاه پاسداران تفاهم باشد. اختلاف بين امام جمعه و سپاه امرى عادى نيست، بلكه دستى در كار است و عدهاى اين كار را مىكنند تا هم سپاه هم روحانيت را تضعيف نمايند، و باروش خاصى وارد شدهاند. بايد اشخاصى را مامور كنيد تا اگر در شهرى اختلافى بين روحانيت و سپاه است برطرف كنند.
صحيفه نور ج 15 صفحه 200
با آنان كه اسلامشان با روحانيت مخالف است مخالفت كنيد
سوم كه شايد مهمترين مساله است، مساله تعليماتى است كه در سپاه داده شود و بايد توجه داشته باشيد تا كسانى كه براى اين كار انتخاب ميكنيد، كاملا شناسايى شوند تا اينكه خداى نكرده مواجه نشويم با التقاط. بايد توجه كنيد كه اسلام همان است از صدر اسلام تاكنون فقها آن را حفظ كردهاند. در بعضى موارد قدرت داشتهاند و پياده كردهاند و در بيشتر موارد دست نخورده در قرآن و اخبار و كتابهاى فقه موجود است. بايد توجه كنيد تا كسانى ظاهر الصلاح، اسلام شناس نشوند و يك مرتبه متوجه شويد از راه راست منحرف شدهايد. يعنى سعى كنيد اسلامتان از روحانيت جدا نشود و با آنان كه اسلامشان با روحانيت مخالف است، مخالفت كنيد. متوجه باشيد از آنجا كه شما بيشتر زحمت مىكشيد، شياطين از همه بيشتر متوجه شمايند تا شما را از بين ببرند.
براى خدا تبليغات كنيد كه تبليغات امر مهمى است
مساله ديگر صدور انقلاب است كه بارها گفتهام ما با كسى جنگى نداريم. امروز انقلاب ما صادر شده است، در همه جا اسم اسلام است و مستضعفين به اسلام چشم دوختهاند. بايد با تبليغات صحيح اسلام را آنگونه كه هست به دنيا معرفى نماييد. وقتى ملتها اسلام را شناختند قهرا به آن روى مىآورند و ما چيزى جز پياده شدن احكام اسلام در جهان نمىخواهيم. من به شما نصيحت مىكنم كه حيثيت و وجاهت خود را در ميان مردم حفظ كنيد. البته در بين شما جوانهاى تندى هم هستند كه بايد آنها را تعديل كنيد تا كارهايى را كه بر خلاف مشى كلى سپاه است انجام ندهند. براى نزديكى سپاه با روحانيت، از آقاى منتظرى كه در قم هستند كمك بگيريد. براى خدا تبليغات كنيد كه تبليغات امر مهمى است. به همان اندازه كه تبليغات براى مستكبرين و زورگويان مضر است به همان اندازه و يا بيشتر براى مستضعفين مفيد است. مراعات حال مردم را بنماييد. انصافا مردم ايران حق بزرگى بر انقلاب دارند. به خدا بيشتر اعتماد كنيد. خداوند همه شما را محترم و معزز نگه دارد و دست دشمنان اسلام را قطع كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 201
تاريخ: 4/8/60
بيانات امام خمينى در جمع گويندگان، وعظ و خطباى مذهبى و اعضاى انجمن اسلامى شهردارى تهران
بررسى اصل انقلاب در ايران و ساير انقلابات جهان
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين مجلس كه آقايان خطباء محترم از قم و تهران تشريف دارند و بعضى قشرهاى ديگر هم تشريف دارند، لازم است كه من بعضى مسائلى كه امروز براى ما مهم است و فرداها هم مهم است، عرض كنم. مساله انقلابات در دنيا و انقلابهائى كه در ايران شده است، اصل انقلاب حالا در خود ايران را عرض مىكنم اصل انقلاب بسيارى از وقتها به نتيجه ابتدائى رسيده است لكن در ادامهاش اشكال پيدا شدهاست. مىگويند كشورگيرى آسان است لكن كشور دارى مشكل است. انقلاب شد و همه قشرهاى ملت هم حاضر صحنه بودند و روحانيون و خطباءمحترم سرتاسر كشور هم حاضر بودند و با كمك همه قشرها از زن و مرد و روحانى و غير روحانى و خطباى محترم به پيروزى رسيد، يعنى پيروزىهاى چشمگير لكن پيروزىهاى اولى، بيرون راندن چپاولگران و سقوط شاهنشاهى و برقرارى جمهورى اسلامى لكن حفظ اين نتيجه كه عبارت از جمهورى اسلامى است، مهم است و امروز براى ما اين مطرح است. امروز ديگر ما نبايد نگاه كنيم به اينكه ما پيروز شديم و جمهورى اسلامى را برقرار كرديم و ديگر در فكر نباشيم و هر كدام به كارهاى خودمان مشغول بشويم. اگر اسلام عزيز فقط با پيروزى بر كفار و جانشين شدن جمهورى اسلامى به جاى آنها تمام مقاصدش حاصل مى شد، خوب ما هم ديگر راحت بوديم و هر كدام مىرفتيم سراغ زندگىهاى شخصى خودمان لكن بايد همه ما بدانيم كه مساله اين نيست.
مساله اين است كه با اين پيروزى چشمگيرى كه ملت اسلام، ملت ايران پيدا كرد، با اين تمام قدرتهاى بزرگ عالم را متوجه به خودش كرد يعنى چشمها همه دوخته شده است و ايادى قدرتهاى بزرگ به كار افتاده شده است و توطئهها يكى بعد از ديگرى در كار است براى اينكه نگذارند اين جمهورى اسلامى به آنطورى كه اسلام مىخواهد و خداى تبارك و تعالى اراده فرموده است (اراده تشريعى) تحقق پيدا كند. و امروز مىبينيد كه در همه جا حكومتهائى كه امريكائى هستند يا شوروى هستند در فكر اين هستند كه در مراكز خودشان اسلام اصلا تحقق پيدا نكند. يعنى اين جنبش اسلامى كه از ايران شروع شد و موجش رسيد، بدون اينكه مايك تبليغات صحيحى داشته باشيم، موج خود اين حق، حقانيت رسيد به كشورهاى اسلامى و غير اسلامى و تودههاى مردم را و مردم مسلم را در همه
صحيفه نور ج 15 صفحه 202
جا به يك جنبشى وادار كرد، براى خاطر همين جنبشى كه در همه جاپيدا شده است، در ممالك اسلامى بلكه در ساير ممالك دنيا پيدا شده است اين موجب شده است كه شما دشمنهايتان زيادتر بشود و هدف شما باشيد. شايد اينها اعتقاد دارند كه اگر اين مركز جنبش و مبدا جنبش كه ايران است، اين را سركوب كنند، ساير جاهاى ديگر محتاج به قدرت و اعمال قدرت نباشد، خود به خود آنها هم كنار مىنشينند.
كوشش براى تداوم نهضت بر عهده روحانيت و ساير اقشار ملت
امروز آن چيزى كه وظيفه همه ملت ما هست و اين وظيفه بر دوش روحانيين بيشتر است و بر دوش خطباء اسلام، گويندگان هم بيشتر است اين است كه كوشش كنند كه باقى بماند اين جنبش و جلو برود. تودههاى مردم آنطور كه ملاحظه مىكنيد حاضرند براى پذيرائى حرفهائى كه گفته مىشود از روحانيون يا از خطبا و لهذا حجت بر روحانيون و بر خطبا و بر گويندگان، بر ائمه جماعت و همه قشرهاى روحانى از طرف خدا تمام است. شما در زمان محمد رضا و رضا عذر داشتيد كه ما چه بكنيم، ما كه با دست خالى نمىتوانيم به جنگ مسلحانه اينها برويم، مردم هم كه به ما گوش نمىدهند كه ما حرف بزنيم، حرفها را هم نمىگذارند گفته بشود. اينها عذرهائى بود كه در آنوقت بود لكن امروز اين عذر هست؟ پيش خدا پذيرفته است؟ امروز گويندگان، نويسندگان، علما، در هر جا كه هستند، پذيرفته است از آنها كه اين انقلاب اسلامى به اينجا كه رسيده، ديگر ما بى طرف باشيم، كنار برويم؟
در جنبش مشروطيت همين علما در راس بودند و اصل مشروطيت اساسش از نجف به دست علما و در ايران به دست علما شروع شد و پيش رفت. اينقدرى كه آنها مىخواستند كه مشروطه تحقق پيدا كند و قانون اساسى در كار باشد، شد لكن بعد از آنكه شد، دنبالهاش گرفته نشد.مردم بى طرف بودند، روحانيون هم رفتند هر كس سراغ كار خودش، از آن طرف عمال قدرتهاى خارجى و خصوصا در آنوقت انگلستان در كار بودند كه اينها را از صحنه خارج كنند يا به ترور و يا به تبليغات. گويندگان و نويسندگان آنها كوشش كردند به اينكه روحانيون را از دخالت در سياست خارج كنند و سياست را بدهند به دست آنهائى كه مىتوانند به قول آنها، يعنى فرنگ رفتهها و غربزدهها و شرقزدهها و كردند آنچه را كردند. يعنى اسم مشروطه بود و واقعيت استبداد، آن استبداد تاريك ظلمانى، شايد بدتر از زمان، و حتما بدتر از زمانهاى سابق.
اخيرا اگر روحانيون، ملت، خطبا، علما، نويسندگان، روشنفكران متعهد سستى بكنند و از قضاياى صدر مشروطه عبرت نگيرند، به سر اين انقلاب آن خواهد آمد كه به سر انقلاب مشروطه آمد. امروز دشمنهاى انقلاب بيشتر از آن روز و دشمنهاى مشروطه بودند. امروز دو قدرت بسيار بزرگ در مقابل ايستاده است كه آنوقت از اينها اينقدرها خبرى نبود. امروز در مقابل اين نهضت، در مقابل اين انقلاب تمام قدرتهاى بزرگ عالم كه شامل همه قدرتهاى وابسته است و ما قدرت وابستهاى كه وابستگى نداشته باشيم، الان در دنيا نداريم، يا بسيار كم است، اينها همه در مقابل اين جنبش و اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 203
انقلاب، انقلاب الهى ايستادهاند تا اينكه از حركت اين و از موج اين جلوگيرى كنند و خودش هم در همين جا خفه كنند، ترورها روى همين زمينه است.
حفظ جمهورى اسلامى از اعظم فرائض است
اشخاص بارزى كه در كارها مىتوانند فعاليت داشته باشند و مىتوانند اداره كنند كشور را و متعهد به اسلام و ديانت هستند، مىبينيد كه يكى بعد از ديگرى ترور شدند يا در اثر انفجارها از دست ما گرفته شدند و الان هم باز همان عمال خارجى در صدد هستند كه كسان ديگرى هم كه در امور كشور دخالت دارند و متعهد به اسلام هستند اينها را هم از بين ببرند.
اگر چنانچه همه ما، همه شماها، همه ملت و خصوصا روحانيت و خطبا در صحنه نباشيم و حاضر نباشيم در قضايائى كه مىگذرد، مطمئن باشيد كه با عدم حضور شما به سر انقلاب آن خواهد آمد (ولو حالا در دراز مدت هم باشد ) كه بر سر مشروطه آمد. اگر حفظ اسلام يك فريضه الهى است بالاتر از تمام فرائض، يعنى هيچ فريضهاى در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نيست. اگر حفظ اسلام جزء فريضههاى بزرگ است و بزرگترين فريضه است،بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانيون حفظ اين جمهورى اسلامى از اعظم فرائض است. اگر بنا باشد كه روحانيون كنار بروند و همين گاهى با يك قلمى فرض كنيد كه اشكالات را بگويند و در رفع اشكالات كوشش نكنند و خطبا در منابر خودشان مسائل روز را فراموش كنند و مسائل انقلاب را فراموش كنند، اين انقلاب صدمه خواهد ديد. اسلام به دست روحانيون تا حالا زنده مانده، هيچ قشرى،هيچ قشرى در اين مساله دخالت نداشته است جز خود روحانيون و خطبائى كه در دنبال آنها بودند. از صدر اسلام تا حالا اسلام به دست اينها به اينجا رسيده است. قشرهاى ديگر روشنفكر و امثال اينها از اسلام خيلى اطلاع ندارند اگر هم داشتند كارى نداشتند به اين كارها. در زمان رضا شاه و محمدرضا و خصوصا زمان رضا شاه كه آنهائى كه يادشان هست مىدانند چه خبر بود همين حوزههاى علميه با تمام ورشكستگى كه پيدا كرده بودند و تو سرى كه از همه افراد مىخوردند مقاومت كردند و حفظ كردند و همين خطبا باز اشخاصى بودند كه گاهى صحبت مىكردند و مسائل را يا به صراحت يا به كنايه به مردم مىگفتند.
از اين به بعد كه هيچ عذرى نه من دارم و نه شما و نه هيچ روحانى و نه هيچ نويسنده و نه هيچ گوينده، بايد ما براى ادامه اين فريضه الهى، براى ادامه اين انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى كوشش كنيم و كوششمان را افزون كنيم، براى اينكه آنها، مخالفين ما، مخالفين اسلام كوشش شان را هر روز افزون مىكنند، هر روز توطئههايشان را زياد مىكنند ما هم بايد در مقابل آنها هر روز كوششمان را، دفاع از حق و حقيقت را افزون كنيم. بايد ماها و شماها در گفتارى كه داريم و خصوصا در اين ماه محرم و صفر كه ماه بركات اسلامى است و ماه زنده ماندن اسلام است بايد ماه محرم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام كه با ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام زنده مانده است اين مذهب تا حالا، با همان وضع سنتى با همان وضع مرثيه سرائى و روضه خوانى، شياطين
صحيفه نور ج 15 صفحه 204
به گوش شما نگويند كه ما انقلاب كرديم حالا بايد همان مسائل انقلاب را بگوئيم و مسائل كه در سابق بود حالا ديگر منسى بايد بشود، خير.
ماه محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است
ما بايد حافظ اين سنتهاى اسلامى، حافظ اين دستجات مبارك اسلامى كه در عاشورا، در محرم و صفر در مواقع مقتضى به راه افتند تاكيد كنيم كه بيشتر دنبالش باشند. محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است، فداكارى سيدالشهدا سلام الله عليه است كه اسلام را براى ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانيون، از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف تودههاى مردم با همان ترتيب سابق كه دستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راه مىافتاد. بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند، بايد اين سنتها را حفظ كنيد. البته اگر چنانچه يك چيزهاى ناروائى بوده است سابق و دست اشخاص بى اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها بايد يك قدرى تصفيه بشود لكن عزادارى به همان قوت خودش بايد باقى بماند و گويندگان پس از اينكه مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور كه سابق مىخواندند و مرثيه را همانطور كه سابق مىخواندند بخوانند و مردم را مهيا كنند براى فداكارى.
اين خون سيدالشهد است كه خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مىآورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهيا مىكند. در اين امر سستى نبايد كرد. البته بايد مسائل روز گفته بشود، بايد در همه منابر به اين جوانهائى كه گول خوردهاند از اين منافقين و امثال آنها نصيحت بشود، دعوت به حق بشود، بايد آنها را فهماند به ايشان كه اينهائى كه شما را دعوت مىكنند كه به ضد جمهورى اسلامى قيام كنيد اينها با اسلام بد هستند، با اسم اسلام مىخواهند اسلام را از بين ببرند، اينها يك روز با مقاصد اسلامى همراه نبودهاند، اينها نهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند براى اينكه نهج البلاغه و قرآن را از بين ببرند و اين جوانهاى بى اطلاع، اين دخترهاى بى اطلاع، اين پسرهاى بى اطلاع دستخوش اين تبليغات سوء اينها شدهاند و در مقابل ملت ايستادهاند و در مقابل ملت مىخواهند كارى انجام بدهند، حالا بايد بفهمند اينها كه نمىتوانند كارى انجام بدهند. اگر چنانچه بيايند در خيابانها و بخواهند شلوغ بكنند، همان خود مردم آنها را تربيت مىكنند قواى نظامى و انتظامى قدرتمندند و جلوى اينها را مىگيرند. شما بچهها و جوانها چرا خون خودتان به هدر مىدهيد، شما برگرديد به اسلام، رها كنيد اين اشخاصى كه شما را اغوا مىكنند و بيائيد توبه كنيد قبل از اينكه در صحنه گرفتار بشويد كه آنوقت مشكل است.
آقايان در مجالس اينها را دعوت كنند. ما ميل نداريم كه جوانهائى كه بايد براى كشور خودشان خدمت كنند در خدمت آمريكا باشند بوسيله اين اشخاصى كه به اسم اسلام مىخواهند اسلام را از بين ببرند. بالاخره بايد شماها كه دعوت كرديد تاكنون مردم را به اسلام و اسلاميت و به فضائل
صحيفه نور ج 15 صفحه 205
اخلاقى، امروز هم همت بگماريد كه بيشتر دعوت كنيد هم مسائل روز را براى مردم بگوئيد و هم مفاسدى كه مترتب بر فعل اين گروهكها هست كه مىخواهند اين جمهورى را به هم بزنند به نفع آمريكا يا به نفع شوروى، اينها را تنبه بدهيد به مردم و همه جنبههاى اخلاقى را. و من اين جهت را بايد عرض كنم كه كسانى كه به اين پست بسيار مهم گماشته شدهاند و خودشان داوطلب آمدهاند و وارد در سنخ روحانيون و خطبا شدهاند بايد خودشان را تهذيب كنند و خودشان را با اخلاق اسلامى تطبيق بدهند عامل به احكام اسلام باشند.
فساد اخلاقى خداى نخواسته مبادا در بين آنها يكى دوتائى پيدا بشود كه فساد اخلاق دارند بايد اخلاق خودشان را، اعمال خودشان را، كردار خودشان را، رفتار خودشان را تعديل كنند و موافق اسلام تطبيق بدهند تا حرفهايشان در مردم تاثير كند. اگر خداى نخواسته يك گويندهاى خودش آلوده باشد نمىتواند با گفتار خودش ديگران را از آلودگى جلوگيرى كند. اول بايد خودمان را اصلاح كنيم و كوشش كنيم كه انشاء الله خودمان اصلاح بشويم و مردم را اصلاح كنيم. اين طايفه بايد در منابر، در مساجد و هر جائى كه مقتضى است با مردم صحبت كنند و علاوه بر اينكه مسائل روز را مىگويند مسائل اخلاقى و مسائل اعتقادى و اين مسائل تهذيب نفس را به مردم بگويند و مردم را هدايت كنند و مردم را به اين مسائل اسلامى آشنا كنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زياد بخوانند، دو كلمه نباشد. همانطورى كه در سابق عمل مىشد، روضه خوانى بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضائل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود تا اين مردم مهيا باشند، در صحنه باشند، بدانند كه ائمه ما تمام عمرشان را صرف براى ترويج اسلام كردند اگر آنها يك سازش مىخواستند بكنند، همه جهات مادى برايشان مهيا بود لكن خودشان را فداى اسلام كردند و با ستمكاران سازش نكردند.
بايد مردم را آشنا كنيد به وظايف خودشان و از مردم هم تقاضا ميشود كه راهپيمائىها به عنوان راهپيمائى نباشد، به عنوان دستجات باشد همان دستجات سنتى با حفظ جهات شرعى اسلامى، و عاشورا را زنده نگه داريد كه با نگه داشتن عاشورا كشور شما آسيب نخواهد ديد. شما گويندگان نقش مهمى در اين باب داريد و مسووليت بزرگى هم داريد، چنانچه تمام علما هم نقش بزرگ دارند، هم مسئوليت بزرگ، هر كس بهاندازه خودش مسئوليت دارد.
حوزههاى علميه بايد قاضى تربيت كنند
علما بايد كمك كنند به اين جمهورى اسلامى، كنار ننشينند، كنار نشستن مثل كنار نشستن صدر مشروطيت است و حالا بدتر از آنوقت است. كنار ننشينند و بگويند كه قضاوت كذا و كذاست. خوب قضاوت به عهده شماهاست اسلام قضاوت را به عهده فقها گذاشته است شما كنار مىنشينيد و مىگوئيد كه چرا قضاوت خوب نمىشود. قضاوت خود به خود خوب بشود؟ قضاوت با كوشش شما بايد خوب بشود. در هر حوزهاى علماى آن حوزه قاضى درست كنند. يك كشور سى و چند ميليونى، چند، چندين هزار قاضى لازم دارد و ما از باب اينكه قضاوت به عهده مان هيچ وقت نبوده است دنبال
صحيفه نور ج 15 صفحه 206
اين نبوديم كه مسائل قضا را بحث كنيم و مسائل قضا را ياد بگيريم و الان ما براى قضاوت احتياج داريم، دنبال قاضى دارند مىگردند. آقايان كه مىتوانند قاضى بشوند، مىتوانند كمك كنند به قضاوت، تربيت كنند قضات را. كنار مىنشينند و اشكال مىكنند، اشكال آسان است حلش مشكل است. خوب بعد از اينكه ما افراد كم داريم، كمبودى از حيث قضاوت خصوصا در اين مملكت كمبودى دارد، آقايان مكلف نيستند كه تربيت كنند قضات را؟ حوزههاى علميه موظف نيستند كه حالا قضاوت مىخواهد به طور مشروع عمل بشود قاضىاش هم بايد قاضى شرعى باشد. اين مىشود به اينكه همه كنار بنشينند و هى اشكال كنند؟ اول اشكال به خود آقايانى است كه كنار مىنشينند. خود آقايان وارد بشوند در ميدان. آقا اسلام امروز آمده است در اينجا و مىخواهد پياده بشود و فرياد مىزند كه نصرت كنيد. نصرت اين است كه قاضى لازم داريم، حوزههاى علميه بايد قاضى تهيه كنند براى دادگاهها، ما بسيار لازم داريم قاضى، بايد تهيه بكنند. و اگر خداى نخواسته اينهائى كه در شغل قضاوت خواستندالان يك وقت اعمال غرضى بكنند، انحرافى داشته باشند، علاوه بر آنكه پيش خداى تبارك و تعالى مسوول هستند پيش ملت هم مسئول هستند، پيش مردم هم مسئول هستند و دولت هم تعقيب خواهد كرد از آنها. ما بايد هم قاضى تحويل جامعه بدهيم يعنى حوزههاى علميه بايد قاضى تهيه كنند، فقهائى كه از قضاوت، توجه به قضاوت دارند و در قضاوت راى دارند آنها را بايد تربيت كنند و آنها هم ديگران را تربيت كنند تا اينكه انشاء الله قضيه قضاوت حل بشود. كار بسيار مشكلى است لكن بايد بشود. البته كار مشكل است لكن بايد بشود و اين بايد هم به عهده علماء بلاد و علماى حوزههاست بالخصوص.
ايرادهاى مغرضانه به جمهورى اسلامى
اگر ما برويم كنار و صحنه را رها كنيم كى مىتواند قضاوت را اداره كند؟ كى مىتواند قاضى درست كند؟ ما قضاوت لازم نداريم؟ دارند الان مىگويند ما قضاوت شرعى مىخواهيم بكنيم، كى بايد اين كار را انجام بدهد؟ ما بنشينيم كنار و بگوئيم كه بچهها رفتند دارند قضاوت مىكنند، خوب شما كه بزرگان هستيد بيائيد درست كنيد، بچهها هم نيستند منتها به نظر شما مىآيد كه بچهها هستند. نخير بچهها نيستند و قضاتى كه هستند از امثال شماها بهتر هستند لكن شماهائى كه نشستهايد كنار و قلمها را به دست گرفتهايد و هى اشكال به جمهورى اسلامى مىكنيد، جمهورى اسلامى اشكالى در آن هست يعنى اصل اساس جمهورى اسلامى را در آن اشكال داريد و مىگوئيد رژيم شاهنشاهى خوب است. آدم اينقدر چشم و گوشش باز باشد و نبيند چيزى را و نفهمد چيزى را!! آنهمه جور و ستمى كه در زمان آنها بود و آنهمه مفاسدى كه در زمان آنها بود و آنهمه فحشائى كه و مراكز فحشائى كه بود و آنهمه خمر فروشى و امثال اينها كه بود الان ديگر هيچ چيز آن نيست، زمان او بهتر از حالا ست؟! آنوقت شما مى توانستيد يك اشكال بكنيد به آنها؟ يا زبانهايتان يا تبع آنها بود يا بريده مىشود. خوب امروز الان مىگويند ما قاضى لازم داريم شما هم مىگوئيد كه اينها جوانند نمىتوانند قضاوت كنند، خوب شما بيائيد قضاوت كنيد، شما لااقل يك نفر قاضى هستيد بيا قاضى بشو، چرا اشكال مىكنيد؟ اشكال به
صحيفه نور ج 15 صفحه 207
خود شما وارد است كه وارد نمىشويد. خودتان نمىتوانيد، سنتان اقتضا نمىكند، حالتان اقتضا نمىكند، قاضى تربيت كنيد و همين طور ساير چيزها را. هى آدم كنار بنشيند و هى اشكال كند كه اين حكومت چه، حكومت، در تمام دوران سلطنتى، رژيم سلطنتى به اندازه اين سه سالى كه در اين دهات به مردم رنجديده رسيده است دولت، هيچ نرسيده بودند منتها من به آنها هر كدام آمدند هى چيزهايى را، عملهايى را كه كردند گفتند، گفتم آقا بگوئيد به مردم.
از آن طرف هى گفته مىشود، به گوش مردم خوانده مىشود كه اين رژيم اسلامى هم آمد و هيچ كارى براى هيچ كس نكرد. خوب، اين رژيم اسلامى كه از همه اطراف به آن هجوم است، از خارج و داخل تا حالا نگذاشتند يك نفس راحتى بكشد معذلك در دهات، در راه سازى، در مخابرات، در خانه سازى، در تعليم و تربيت در مدرسه سازى آنقدرى كه در اين سه سال شده است با همه ابتلائاتى كه اين حكومت دارد و با همه گرفتارىهايى كه از همه طرف از دوست و دشمن براى اين ملت تحصيل مىشود و گرفتارى ايجاد مىشود معذلك با همه اينها بيشتر از زمان، لااقل بيشتر از زمان اين دو تا قلدر خدانشناس عمل شده است و براى مردم رفاه حاصل شده است. بالاخره از آسمان كسى نمىآيد اين مملكت را اصلاح كند و شما همه و ما همه مكلف هستيم. اگر اينجا بتوانيد يك اشكالاتى بكنيد و خودتان هم اشكال دار باشيد، پيش خدا هم مىتوانيد؟ جواب مىخواهد.
ملت ايران همواره مورد تاييد خداوند است
خداى تبارك و تعالى به ما حجت را تمام كرده است تاييد كرده اين ملت را كه سرنوشت خودش را به دست خودش بگيرد ديگران دخالت نكنند، تاييد كرده اين ملت را كه جمهورى اسلامى را به جاى آن رژيمهاى فاسد شاهنشاهى بنشانند، تاييد كرده اين ملت را كه دنبال مقاصد اسلام هستند، هر كلمهاى كه پيدا مىشود، هر چيزى كه پيدا مىشود اينها مشغول مىشوند و تاييد مىكنند، جنگ واقع مىشود پيرزنها هم تاييد مىكنند پيرمردها هم تاييد مىكنند، عمل مىكنند. خوب وقتى كه ملت اينطور است، جمعيتها اينطور هستند، زن و مرد اين كشور اينطور است و الان هم به دست شما سپرده شده است اين اسلام و اين مسلمين، به جاى اينكه بنشينيد، با هم همه دست به دست هم بدهيد و اين مملكت را اصلاحش كنيد، ننشينيد كنار و هى اشكال كنيد. خوب حالا شما نيستيد سر كار خوب يكى ديگر باشد وقتى بنا باشد كه نظر اسلام باشد وقتى بنا شد كه ما همه مكلفيم كه اسلام را حفظ كنيم.
مىگوئيد نابسامانىها هست، همه، همه قبول دارند اين را، كى هست كه قبول نداشته باشد؟ مگر مىشود يك انقلاب به اين بزرگى باشد و همين طور همه چيزها سر جاى خودش باشد؟ خوب شما يك قدرى نگاه كنيد به همه انقلاباتى كه در دنيا واقع شده، بعد از شصت و چند سال انقلاب شوروى باز هم نتوانستند كار را درست كنند باز ديكتاتورى با كمال قوت در آنجا هست. شما مىخواهيد سه سال با همه دشمنها، با همه گرفتارىهائى كه براى اين كشور دارد پيش مىآيد و پيش آوردند مىخواهيد كه بعد از سه سال تمام امور همين طور درست مثل دسته گل حاصل شده باشد و بگذارند
صحيفه نور ج 15 صفحه 208
كنار، جلوى شما، خودتان هم آن كنار بنشينيد و اشكال كنيد. خوب اين، شما يكى هستيد ديگران هم هر كدام يكى هستند، اين يكى يكىها بايد پهلوى هم باشند و پهلوى هم كار بكنند تا اين كشور را بتوانند نجات بدهند. كشاورزها، كشاورزى بكنند و مىكنند و بحمد الله امسال مىگويند بهتر از سالهاى قبل بوده، آنها به كار خودشان عمل مىكنند. كارگرها هم و اهل كارخانهها هم اينها هم به اندازهاى كه مىتوانند حالا ديگر دارند انجام وظيفه مىكنند، خوب ماها چى؟ خطبا چى؟ علما چى؟ آنها هم بايد بكنند ديگر.
اينها كه مىتوانند حفظ كنند اسلام را، اينها هستند كه مىتوانند عقايد مردم را حفظ كنند مردم را در صحنه نگه دارند تا اين هجومهايى كه از اطراف مىشود نتواند صدمه بزند. اينها هم بايد هر كسى به اندازه خودش، من يك پير مرد هستم مىتوانم چهار تا كلمه بگويم بايد بگويم، شما جوانها هم بايد بگوئيد، علمايى كه در حوزهها هستند بايد تربيت كنند، خطيب تربيت كنند، قاضى خصوصا تربيت كنند و همه و در اين ماه محرم البته طلاب علوم دينيه هم منتشر مىشوند در بلاد.
آنها هم همين چيزهايى كه من عرض كردم وظيفه دارند مردم را دعوت به صلاح، دعوت به اصلاح، دعوت به حقايق اسلامى بكنند و آنها را ارشاد بكنند. آنوقت اين جوانهايى كه گول خوردهاند، در همه جا، در هر دهى كه مىرويد، در هر شهرى كه مىرويد به اين جوانها سفارش كنيد كه رها كنند، خودشان را تباه نكنند، زندگى خودشان را تباه نكنند. اينها نمىتوانند كارى انجام بدهند اين سران شما فرار كردند خارج، هى شما را وادار مىكنند به اين كارها، كارى هم از شما نمىآيد جز اينكه خودتان را تباه بكنيد. ما ميل نداريم كه شما در وقتى كه گرفتار شديد جورى باشد كه اسلام حكم جزمى كرده باشد و دادگاهها هم نتوانند تخلف بكنند، ما ميل داريم كه جورى باشد كه دست اين دادگاهها باز باشد براى اينكه شما را عفوتان كنند، شما را رهايتان كنند، نكنيد كارى كه دست آنها هم بسته بشود و اسلام آن حكم جزمى كه دارد اجرا بشود.
انشاء الله خداوند همه شما را، همه ما را موفق كند كه به راه اسلام باشيم و دعوت كنيم مردم را به اسلام و همه ملت را موفق كند كه در اين عاشورا به همان سنتهاى سابق عمل كنند، دستجات به همانطور قوت خودش باقى باشد و دستجات سينه زنى و نوحه خوانى به همان قوت خودش باقى باشد و بدانيد كه حيات اين ملت به همين روضه خوانىها، به همين اجتماعات، به همين دستجات است. اللهم صل على محمد و آل محمد نسئلك و ندعوك يا الله يا الله ياالله يا الله ياالله ياالله ياالله ياالله يا الله يا الله خداوندا! به شهادت ابى عبدالله قسمت مىدهيم اسلام و مسلمين را توفيق بده، و ما را براى خدمت به اسلام و مسلمين توفيق عنايت كن، دست اشرار را از سر اين كشور كوتاه بفرما، علماى اعلام و خطباى عظام و ساير قشرهاى ملت را عزت و عظمت عنايت بفرما.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 209
تاريخ: 6/8/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سازمان جنبش امل (لبنان)
ما با هيچ كدام از ابرقدرتها و قدرتها سر سازش نداريم
بسم الله الرحمن الرحيم
از اول مبارزات، قضاياى لبنان و فلسطين جزء مقاصد اصلى ما بوده است و از مسائل ايران جدا نبوده است. به طور كلى مسلمان نبايد تنها نظرش طايفهاى از مسلمانان باشد. آقاى موسى صدر فرزندى از فرزندان من است. من براى او متاثر و متاسفم و اقداماتى هم چه در نجف و چه در ايران نمودهام و اميدوارم هر چه زودتر او را در بين خودمان ببينيم.
از آنجا كه منطقه در شرف يك نهضت اسلامى عمومى است، آمريكا دست به طرح قضايائى زده است تا بلكه بتواند دست مردم بىپناه منطقه را از سرنوشتشان كوتاه كند و متاسفانه بعضى از دولتها هم آنها را كمك مىكنند. طرح سادات و فهد يكى است. بر فرض كه آمريكا يك طرح صد در - صد اسلامى - انسانى بدهد ما باور نمىكنيم كه آنها به نفع صلح و منافع ما گامى بردارند. اگر آمريكا و اسرائيل لااله الاالله بگويند، ما قبول نداريم، چرا كه آنها مىخواهند سر ما كلاه بگذارند. آنها كه صحبت از صلح مىكنند مىخواهند منطقه را به جنگ بكشند. شما متوقعيد ما در مقابل آمريكا و اسرائيل و ديگر ابرقدرتها كه مىخواهند منطقه را ببلعند، بىتفاوت باشيم؟ نه ما با هيچ كدام از ابرقدرتها و قدرتها سر سازش نداريم. نه تحت سلطه آمريكا مىرويم و نه زير بار شوروى. ما مسلمانيم و مىخواهيم زندگى كنيم. ما مىخواهيم زندگى فقيرانه داشته باشيم ولى آزاد و مستقل باشيم. ما اين پيشرفت و تمدنى كه دستمان پيش اجانب دراز باشد را نمىخواهيم، ما تمدنى را مىخواهيم كه برپايه شرافت و انسانيت استوار باشد و بر اين پايه صلح را حفظ نمايد. ابرقدرتها مىخواهند انسانيت انسانها را تحت سلطه قرار دهند و ما و شما و هر مسلمانى مكلف است در مقابل آنها بايستد و سازش نكند و طرحهائى از قبيل طرح سادات و فهد را رد كند. بر ما واجب است كه اينگونه طرحها را كه به نفع مستضعفين نيست محكوم نمائيم. من به شما اطمينان مىدهم كه مسائل ما از شما جدا نيست ولى شما خوب مى دانيد كه آمريكا و عوامل داخلىاش يك لحظه ما را آرام نگذاشتند لذا اگر ما به شما كمك شايانى نكرديم، چون گرفتار اين جنايتكاران هستيم. ما لبنان را از خودمان مىدانيم. شيعيان لبنان و ايران و مسلمانان همه جهان يكى هستند. ما اميدواريم تا وحدت خودمان را حفظ نمائيم. مسألهاى را كه مىخواهم اكيداً به شما تذكر دهم اين است كه اين معنا كه (نمىشود با
صحيفه نور ج 15 صفحه 210
با قدرتهاى بزرگ طرف شد) را از گوشهايتان بيرون كنيد. شما بخواهيد، مىتوانيد زيرا پشتيبان شما خداست. اين زمزمههائى را كه ابرقدرتها به وسيله اياديشان كردهاند كه تا متكى به يكى از دو قدرت نشويد نمىتوانيد به زندگى خود ادامه دهيد، صد در صد غلط است. به روى پاى خودتان بايستيد و محكم و استوار با خدا باشيد و سعى كنيد تا قبل از هر پيشرفتى در انسانيت پيشرفت كنيد، در اين صورت خداوند ما را يارى خواهد كرد تا بتوانيم استقلال و آزادى و اسلاممان را حفظ كنيم. انشاء الله موفق باشيد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 211
تاريخ: 12/8/60
پيام امام خمينى به انجمن اسلامى دانشجويان در امريكا و كانادا
بسم الله الرحمن الرحيم
انجمن اسلامى دانشجويان در امريكا و كانادا!
خواهران و برادران عزيز! پيام سر تا سر تعهد به اسلام و ارزشهاى انسانى شما واصل شد. از سوابق فعاليت و زحمات شما عزيزان آگاهى دارم و تشكر و تقدير خود را به شما تقديم مىكنم. جوانان متعهد در طول تاريخ و خصوص دانشجويان مسلمان در نسل حاضر و در نسلهاى آينده سرمايههاى اميد بخش اسلام و كشورهاى اسلامى هستند. اينانند كه تعهد و سلاح و استقامت و پايدارى مىتوانند كشتى نجات امت اسلامى و كشورهاى خود باشند و اين عزيزانند كه استقلال و آزادى و ترقى و تعالى ملتها مرهون زحمات آنان است و اينانند كه هدف اصلى استعمار و استثمارگران جهانند و هر قطبى در صدد صيد آنان است و با صيد آنان است كه ملتها و كشورها به تباهى و استضعاف كشيده مىشوند.
و اكنون اى جوانان عزيز! و اى دانشجويان و دانشمندان! و اى اميد امروز و فرداهاى امت و اسلام! امانت بزرگ استقلال و آزادى كه از دام دو قطب شرق و غرب با مجاهدت و فداكارى ملت عظيمالشان ايران به دست آمده است، به شما عزيزان سپرده شده و مسئوليت بزرگى به عهده همه گذاشته است، همه ملت و خصوص دانشجويان مسلمان كه رهبران آينده هستند، مسئول نگهبانى از اين امانت بزرگ الهى باشند.
مخالفان جمهورى اسلامى و ما و شما در داخل و خارج، دو قطب ابرقدرت جهانخوار و جوانان به صيد كشيده شده آنان است. دشمنهاى بزرگ اسلام و مسلمانان با صيدهاى خودشان و بازى خوردگان مكتبشان شما را در خارج و كشور شما را در داخل مورد هجوم تبليغاتى وسيع و تسليحاتى قرار داده و مىدهند. ما در اينجا و شما در خارج بايد كوشش كنيم و جوانان گول خورده خود را از دام اين صيادان شياد رهائى بخشيم. اين نوجوانان بيخبر از دامهاى گسترده بازيگران و سياست بازان، آنچنان چشم و گوش بسته تسليم آنان شدهاند كه تمام دروغها و تهمتهاى آنان را به مقامات جمهورى اسلامى و به پاسداران انقلاب و به مسلمانان جانباز در راه اسلام و كشور و بىچون و چرا پذيرفته و خود را در راه سران دغلكار خود كه با تباهى آنان براى خود و مطامع غير انسانى خود بهره مىگيرند فدا مىكنند و چشم و گوش بسته خون ملت دلاور و شجاع را در راه سران از خدا بىخبر
صحيفه نور ج 15 صفحه 212
و در نتيجه براى آمريكاى جنايتكار نثار مىكنند.
شما جوانان عزيز هوشيار با دوستان داخل كشور خود دست به دست هم دهيد و اين نوباوگان بيخبر را ارشاد و از دام صيادان شياد برهانيد. و از وظايف دينى و ملى ما و شماست كه تبليغات بوقهاى امريكائى و صهيونيستى را كه با پخش دروغ و افترا مىخواهند جمهورى اسلامى را لكه دار كرده و به انزوا بكشند خنثى كنيم و از جنايات شايعه سازان تا حد ممكن پرده برداريم و به ملت محروم خود كه جرمى جز گرايش به اسلام و اراده استقلال و آزادى ندارند. با تمام توان كمك كنيم و مطمئن باشيم كه ملت بزرگ ايران راه خود را كه همان صراط مستقيم انسانى است يافته و در تمام ابعاد با آگاهى كامل در صحنه حاضر است و اجازه برگشت قواى كفر را به كشور خود نمىدهد و با چنگ و دندان از اسلام عزيز و كشور خود دفاع مىكند و بحمد الله و با خواست خداوند قادر، جنگ افروزان را به جاى خود مىنشاند و تبهكاران وابسته را به انزوا مىكشاند و مشكلات خود را هر چه باشد با همت والاى خود از سر راه جمهورى اسلامى بر مىدارد و در جميع جبههها پيروزمندانه به پيش مىرود و با اتكال به خداى بزرگ و اعتماد به نفس، از هيچ قدرتى هراس ندارد.
انقلاب اسلامى ايران با تأييد خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است و انشاء الله با گسترش آن قدرتهاى شيطانى به انزوا كشيده خواهند شد و حكومت مستضعفان بر پا و زمينه براى حكومت جهانى مهدى آخر الزمان عجلالله تعالى فرجه الشريف و ارواحنا لتراب مقدمه الفداه مهيا خواهد شد.
هان اى مستضعفان جهان! بر مستكبران آدمخوار بشوريد و حق خود را از آنان بگيريد كه خداوند با شماست و وعده او تخلف ناپذير است. از خداوند قادر متعال پيروزى اسلام را خواهانم. سلام بر شهداى راه اسلام و بر همه مسلمانان جهان و درود بر رزمندگان عزيز ايران زمين و سلام بر شما جوانان دانشجوى انجمن اسلامى در امريكا و كانادا و ساير نقاط جهان كه به وظايف انسانى اسلامى خود در مركز حكومت طاغوت و شيطان عمل مىكنيد و در مهد قدرت آنان به خود هراسى راه نمىدهيد. مرگ و نفرت بر جهانخواران شرق و غرب خصوصاً امريكاى جنايتكار.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 213
تاريخ: 21/8/60
پاسخ امام خمينى به تقاضاى علماى تبريز مبنى بر انتصاب آيت الله ملكوتى به امامت جمعه تبريز
بسم الله الرحمن الرحيم
از آنجا كه جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى مشكينى دامت افاضاته به طور موقت اقامه نماز شهر تبريز را مىنمودند و با شروع دروس قم لازم است به محل خود، حوزه علميه قم مراجعت نمايند، پس از تشكر از ايشان كه قبول زحمت نمودند، جناب مستطاب عماد الاعلام و حجت الاسلام آقاى شيخ مسلم ملكوتى دامت افاضاته را كه سوابق ايشان و مراتب علم و تقوايشان معلوم است، به سمت نمايندگى از جانب خويش و منصب امامت جمعه منصوب نمودم. اميد است كه جناب ايشان در تمشيت امور و رسيدگى به احتياجات محل و خدمت به اسلام و مسلمين موفق باشند. اهالى محترم آذربايجان خصوصاً علماى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم انشاء الله ايشان را تأييد خواهند نمود تا در خدمت به جمهورى اسلامى توفيق حاصل نمايند. سلامت و سعادت همگان و عظمت اسلام و مسلمين را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 214
تاريخ: 23/8/60
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و كليه اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى
بايد هماهنگى ميان ملت و دولت را به هر قيمتى كه شده حفظ كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من گمان مىكنم كه بعضى تحولاتى كه بعد از انقلاب در ايران پيدا شد، اين تحولات بود كه ما را به مسائلى كه تاكنون رسيدهايم، رسانده است و منجمله از تحولات اين هماهنگى ملت با دولت است، اين در رأس شايد ساير تحولات باشد. ما بايد اين هماهنگى را با هر قيمتى كه شده است، با هر زحمتى كه شده است حفظ كنيم. اگر خداى نخواسته از دست ما اين هماهنگى بيرون برود، كارهاى شما فشل خواهد شد و مملكت به همان مسائلى كه سابق بود خداى نخواسته كشانده خواهد شد. ما الان در ايران، گمان ندارم كه در جاى ديگرى، لااقل آنجاهائى كه ما اطلاع از آنها داريم، اين معنا باشد كه اينجور هماهنگى بين ملت و دولت باشد. ما بناى بر اين نداريم، يعنى دولت ما بناى بر اين ندارد كه يك مسألهاى را در يك اتاق سر بسته اين مسأله را خودش طرح بكند و تحميل كند بر ملت مثل قضيه پيشنهاد فهد. دولتهاى منطقه، همه دولتها، ما حالا دولتهاى منطقه بيشتر در نظرمان هست، دولتهاى منطقه اگر عموماً گفته نشود، به طور اكثريت قاطع اينطورند كه خودشان يك چيزى را طرح مىكنند كارى به اين ندارند كه - ملت - مصالح ملت چيست، نظر ملت چيست، مردم چكاره هستند. اگر يك جائى هم فرض كنيد كه يك مجلس شورائى باشد، يك صورتى است كه مثل مجلس شوراى زمان محمدرضا و زمان رضا شاه كه يك صورتى است كه خوب ما هم مجلس داريم، و الا مجلس به آن معنائى كه واقعاً برگزيدههاى خود ملت باشند، بدون تحميل نظر خود ملت باشد، بدون اينكه تحميل بشود، من گمان ندارم كه جائى را شما بتوانيد پيدا كنيد كه اينطور باشد كه صد در صد ملت است و همه امور در دست ملت است و دولت برگزيده از ملت است و خدمتگزار ملت. ما نمىخواهيم كه، و شما هم نمىخواهيد كه برگردد مسأله به مساله زمان محمدرضا يا زمان رضا خان. و اگر سست ما بيائيم و اين هماهنگى را حفظ نكنيم، خوف اين معنا هست كه آنهائى كه از اسلام سيلى خوردند و آنهائى كه نگران اوضاع ايران، بلكه نگران اوضاع منطقه هستند، يك كارى بكنند، يك راهى را پيش بگيرند كه ملت را خسته كنند، اختلاف ايجاد كنند بين افراد ملت، اختلاف ايجاد كنند بين دولت و ملت، و يك راهى باز كنند كه يك رضا شاهى را دوباره بياورند به عنوان رئيس جمهور اسلامى، به عنوان شاهنشاهى نمىآورند، به عنوان رئيس جمهور صد در صد اسلامى، بسيارى از مسائل اسلامى را هم از من و شما
صحيفه نور ج 15 صفحه 215
بيشتر عمل كند. از اين جهت در رأس برنامههاى دولت بايد اين مطلب باشد كه اين هماهنگى را حفظ بكنند، خيال نكنند كه ما دولت هستيم و بايد مسألهاى را كه ما طرح مىكنيم ملت بپذيرد، چه روى مصالحش باشد، چه نباشد. شما مىبينيد كه خودشان مىروند طرح درست مىكنند، مىروند در آمريكا بين مصر و تل آويو و واشنگتن يك طرحى درست مىكنند و بعد هم مىگويند كه اين طرح بايد اجرا بشود، كارى ندارند به اينكه ملت مصر چكاره است، ملت فلسطين چكاره است، لبنان چكاره است، ظلمهائى كه به اجرا بشود، كارى ندارند به اينكه مصر چكاره است، ملت فلسطين چكاره است، لبنان چكاره است، ظلمهائى كه به اينها شده است چه، اينها را هيچ كار ندارند، روى مصالح خود قدرتمندها اين مطالب را پيش مىآورند و دولتها، ملتها را به هيچ حساب مىكنند، همين طورى كه شما ديديد كه در زمان محمد رضا و رضا شاه، دولت، ملت را هيچ حساب مىكرد چنانچه آن كسى كه در رأس بود، آن خائنى كه در رأس بود، همه را هيچ حساب مىكرد، رضا خان همه را هيچ حساب مىكرد، و محمدرضا هم اينطور بود و اين اسباب اين مىشد كه آنها بتوانند سلطه خودشان را تحميل كنند، براى اينكه غير از يك نفر كسى نيست، با يك نفر مىشود تفاهم كرد. اينكه اينها نمىخواهند پاى ملت در كار باشد، براى اينكه با ملت تفاهم كردن كار آسانى نيست اما با يك نفر رئيس جمهور، با يك نفر نخست وزير، با يك نفر شاه، اينها مىتوانند تفاهم كنند و مسائلشان را به او بگويند و اين هم به مردم تحميل كند، مردم هم كه در صحنه نيستند و ابرقدرتها نمىخواهند باشند. دولتهائى را هم كه سر كار مىآورند با همين ميزان كار مىآورند كه به ملتها كار نداشته باشيد شما، شمائيد كه حاكم هستيد، شما بايد همه كارها را خودتان انجام بدهيد.
الان اين تحولى كه در ايران است اين مساله را از بين برده، مساله اينكه ما رئيس جمهورى داريم كه بايد حتما به مردم حكومت كند و نخست وزير و هيات دولتى داريم كه همه امور دست اينهاست و ملت چكاره است، ما هستيم كه هستيم. اين مسأله در ايران مطرح نيست و يكى از تحولات بزرگى است كه ايران به خواست خداى تبارك و تعالى به دست آورده و اين تحول موجب اين شده است كه كارهاى شما پيش برود. شما نمىتوانيد كارهائى كه الان در ايران هست انجام بدهيد الا با هماهنگى ملت، هماهنگى با ملت هم اين است كه شما توجه كنيد به خواستهاى اينها. مردم يك استاندار خوب مىخواهند، اين كه تقاضاى صحيحى است، خوب، شما يك استاندارى كه فرض كنيد در فلان جا هست و با مردم نمىسازد، اين استاندار را برداريد يك استاندار ديگر بگذاريد، تفاهم كنيد. علما هم فرض كنيد كه در بلاد هستند، آنها نمىخواهند كه سلطنتى بكنند، حكومتى بكنند، آنها مصالح مردم را ملاحظه مىكنند، فرض كنيد مىگويند فلان رئيسى كه در اينجا هست اين با مصالح مردم سازگار نيست، اين كارى ندارد، خوب اين را آنجاى ديگر مىگذارندش يا اگر آدمى است كه واقعاً هر جا بگذارند خراب است، كنارش مىگذارند و چه مىكنند. مقصود من اين است كه تفاهم بين دولت و ملت و تفاهم اساس بين ملت و دولت وقتى است كه بين روحانيت و ملت باشد. اينكه ديديد كه در همه اين زمانها روحانيت مورد هجمه بود، زمان رضا شاه را شايد هيچ يك از شما ادراك نكرده باشد
صحيفه نور ج 15 صفحه 216
درست كه بداند چه مىكردند. تمام صدمهها بر روحانيت بود، اين روى همين معنا بود كه آنها مىديدند كه روحانيت با ملت دستشان توى هم است و اگر چنانچه اينها زنده بمانند و اينها داراى يك هويتى باشند، اگر يك كارى بخواهند بكنند، اينهايند كه مىتوانند صدا كنند، خوب رضا شاه هم ديد كه در خيلى از جاها قيام از طرف روحانيت شد، از خراسان شد، از اصفهان شد، از جاهاى ديگر هم شد، از آذربايجان شد، از اين جهت اينها مىخواهند، اساس مطلب اين است كه ملت را از مسائل روز كنار بگذارند، تماس با ملت نداشته باشد هم مسائل روز و اين يك ضررى است كه بر دولتها وارد مىشود و خودشان ملتفت نيستند. شمائى كه الان متوجه اين مطلب هستيد و احساس اين مطلب را كرديد كه هر چه داريد از مردم است، اگر مردم نبودند، اگر اين مردم خصوصاً اين مستضعفين، خصوصاً اين جنوب شهرىهاى به اصطلاح پابرهنهها اگر اينها نبودند شماها يا در حبس الان بوديد يا در تبعيد بوديد يا در انزوا، همه شما. يا بايد بنشينيد توى خانههايتان و نتوانيد يك كلمه صحبت بكنيد يا اگر صحبت كرديد بايد حبس برويد، زجر بكشيد، بايد تبعيد بشويد و امثال ذلك. اين ملت است كه آمد شما را از اينهمه گرفتارىها بيرون آورد و آورد با راى خودش مجلس درست كرد و جمهورى اسلامى را تنفيذ كرد و رئيس جمهور درست كرد و آنها هم دولت درست كردند، همه چيزهائى كه ما داريم از اين مردم است خصوصاً از اين مستضعفين، آن بالائىها به مردم كارى ندارند، آنها مشغول كار خودشان هستند، آنها ناراضى مىخواهند درست كنند و نكتهاش هم معلوم است كه از آن شهواتى كه به طور آزاد داشتند حالا نمىتوانند داشته باشند، آن شهوات آزادانهاى كه آنها داشتند، هر كارى دلشان بخواهند بكنند، هر مجلسى بخواهند تهيه كنند، هر بساطى بخواهند درست كنند، حالا ديگر در جمهورى اسلامى نمىشود اين معنا، از اين جهت آنها يا كارشكنى مىكنند يا كارى به شماها ندارند. اما آنى كه شما رااز آن رنج و از آن عذاب و از آن گرفتارى بيرون آورد و آورد به مقام دولت رساند اين مردم بودند، تا اين مردم را داريد خوف اينكه بتوانند به شما آسيب برسانند، هيچ نداشته باشيد، براى اينكه آنها آسيب را با يك نقشههائى درست مىكنند، نمىآيند بريزند ملت را بكشند، آنها ملت را مىخواهند از آن كار بكشند، نمىخواهند مملكت، خراب كنند، مىخواهند مملكت آباد باشد از آن چيز ببرند. آنها با يك نقشههائى بين دولت و ملت شكاف ايجاد مىكنند، بين دولت و روحانيت شكاف ايجاد مىكنند، اين شكاف كم كم اگر زياد شد، اسباب نارضايتى شد، مردم از دولت منحرف مىشوند. شما يا بايد با سرنيزه با مردم رفتار كنيد يا برويد كنار. اين موهبت الهى كه به شما شده است و به همه ما شده است و به همه مسلمين شده است. اين موهبت الهيه را همين طور بگيريد و محكم نگه داريد. هم به آقاى رئيس جمهور اين را عرض مىكنم و هم به آقاى نخست وزير و هم به همه شما، هر كدام شما در هر جائى كه هستيد مامورينى كه مىخواهيد بفرستيد به اطراف، اين مامورين را درست توجه كنيد كه با ساخت مردم موافق باشند، همانطورى كه خود شما مىخواهيد با مردم همفكر باشيد، اينها هم با مردم همفكر باشند، با روحانيون همفكر باشند طورى باشد كه هماهنگى داشته باشد و عمال دولت هماهنگى با مردم داشته باشد، با روحانيت كه داشته باشد با مردم هم دارد و اين اسباب اين مىشود كه بين دولت و ملت هميشه
صحيفه نور ج 15 صفحه 217
همبستگى هست و اين موجب اين مىشود كه ايران مصون بماند، نتواند كسى در آن كارى بكند. عمده آنچه كار مىشود از آن ايجاد اختلاف است، حالا توانستند بين اين ملت و ملت ديگر و ملتهاى ديگر، ملتها را نتوانستند، بين ملتها و دولتهايشان. خيلى آسان است، اين دولتها را امر مىكنند كه شما طرح فلان را بده. مردم ناراضى مىيشوند از اين، كارى هم از آنها نمىآيد اختلاف پيدا مىشود، كم كم اين اخلاف مىرسد به آنجائى كه ممكن است سقوط بيايد.
انبيا خودشان را خدمتگزار مىدانستند، نه حاكم
الان در منطقه اينطورى است كه يك عده معدودى مىخواهند بر همه منطقه حكومت كنند و هيچ كار نداشتند چنانكه ملت چكاره است و ملت چه مىخواهد و ما با ملت، - بايد - همه ملتها بايد اين مطلب را بدانند كه امروز مثل ديروزها نيست، امروز مردم توجه پيدا كردند به اينكه نبايد يك اقليتى بر يك اكثريتى قاطع حكومت كنند. اين مطلب پيدا شده در ذهن مردم، در بلاد اسلامى اين مساله طرح است الان كه بايد مايك جمهورى اسلامى داشته باشيم. ما نبايد يك جمهورى دموكراتيك داشته باشيم به اصطلاح اينها، يك مساله غربى داشته باشيم، اسمش را عوض كنيم، سال شاهنشاهى را برداريم يك شاهنشاهى ديگرى جايش بگذاريم به طور مسائل غربى. الان همه ملتها، تقريباً ملتهاى اسلامى همه توجه به اين مسئله پيدا كردهاند كه آنى كه در ايران هست ما مىخواهيم، آنى كه در ايران پيدا شده است. شما اين را حفظش كنيد. آنى كه در ايران شده است ادامهاش مشكل است، بايد اين ادامه را با همه اشكالاتى كه دارد بدهيد اين ادامه را و بايد انشاء الله همهتان خودتان را احساس كنيد كه، واقعاً احساس كنيد خدمتگزاريد، انبيا اينطور احساس را داشتند، انبيا خودشان را خدمتگزار مىدانستند نه اينكه يك نبىاى خيال كنند حكومت دارد به مردم، حكومت در كار نبوده، اولياء بزرگ خدا، انبياء بزرگ همين احساس را داشتند كه اينها آمدند براى اينكه مردم را هدايت كنند، ارشاد كنند، خدمت كنند به آنها، شما هم احساس قلبىتان اين مطلب باشد كه واقعاً ما آمديم كه به اين مردم خدمت كنيم و اين خدمت به مردم، خدمت به خودمان است يعنى ما اگر اين مملكت را با اين وضعى كه الان دارد به پيش ببريم، با اين حاضر بودن مردم در صحنه به پش ببريم و با اين همراهى مردم با دولت، هر قصهاى كه براى دولت پيش مىآيد مردم پيشقدم هستند، شما ملاحظه بفرمائيد بيشترها با فشار (الان هم جاهاى ديگر اينطور است با فشار) يك سربازى را مىبردند در جبهه، شما ديديد كه به من گفته بودند كه شما بگوئيد، من نشده يك وقت صحبت كنم، خودشان گفتند، به مجرد اينكه گفتند به اينكه ما سرباز لازم داريم، ما اشخاص لازم داريم، آنجا اينقدر جمعيت رفت اسم نوشت كه صدايشان در آمد كه نه نمىخواهيم ديگر بسمان است. در صورتى كه مىروند به جنگ، مىروند به قتال، مىروند به كشته شدن. يك همچو مملكتى كه اينطور شده است و به خواست خدا اين مطلب شده است، با تاييد خدا اين مطلب شده است، اين را بايد حفظش كرد، بايد قدرش را دانست. ما بايد خدمت كنيم به اينها. من واقعاً گاهى وقتها كه مىبينم بعضى از اين جوانها اينطور هستند، من خجلت مىكشم كه اينها چه
صحيفه نور ج 15 صفحه 218
مىگويند، ما چه مىگوئيم، اينها چه حالى دارند و ما چه حالى داريم. اينها را خدا به دست ما داده. اين كار، كارى است الهى، كارى نيست كه يك بشر بتواند انجام بدهد، همه بشر هم جمع بشوند يك نفر را نمىتوانند داوطلب مرگ كنند، آن خداست كه اين كار را كرده.
بنابراين آن چيزى كه در رأس برنامههاى دولت است تفاهم بين ملت و دولت و آن هم نه اينكه هى بگوئيم تفاهم داريم. شمائى كه وزير دارائى هستيد آن افرادى كه مىفرستيد به اطراف، افرادى باشند كه صالح باشند، افرادى باشند كه با مردم بسازند نخواهند بروند آنجا مثل سابق انجام بدهند. آن كسى هم كه وزير كشور است مىخواهد بفرستد، حكومتهائى كه مىفرستند، استاندارىها كه مىفرستند، استاندارىهائى باشند كه با علما، با مردم بسازند نه اينكه اختلاف پيدا كنند، آن اختلاف كمكم زياد بشود، در يك جائى اختلاف بين حاكم و ملاى آنجا بشود، باز اختلاف بين بيايد به سطح پائينتر، مردم با آن اختلاف پيدا كنند، مردم هم هيچ وقت حاكم را نمىگيرند و ملا را دست از او بردارند. مردم ملاها را مىخواهند براى اينكه اساس اسلام هستند، مردم اسلام مىخواهند، اينها هم معرفى هستند، معروفند به اينكه اينها اسلامى هستند. بنابراين هر يك از شما كه مىخواهيد يك مامورى در يك جائى بفرستيد مامور را درست ملاحظه كنيد ببينيد چكاره است و چه بوده است و چه بايد باشد وبه او سفارش كنيد كه تو ماموريتت تا آن حدود است كه با مردم بسازى، با روحانيون بسازى، نروى آنجا معارضه بكنى. و ما بايد همين مسائل را حفظ بكنيم، اگر چنانچه اين مسائل حفظ بشود، شما خيال نكنيد از خارج بتوانند به شما يك صدمهاى بزنند، انشاء الله كه نمىتوانند و انشاء الله خداوند شما را حفظ مىكند. و شما اگر در خدمت مخلوق باشيد، در خدمت اين بندگان خدا كه خدا علاقه به آنها دارد باشيد، خداوند هم حفظ مىكند شما را، انشاء الله موفق و مويد باشيد. و دولت، شما خودتان باهم، آقاى رئيس جمهور با شما، شما با آقاى رئيس جمهور، همه با مجلس، همه اين ارگانها با هم دست به هم بدهيد كه اين بارى كه افتاده بلندش بكنيد، انشاء الله موفق خواهيد شد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 219
تاريخ: 24/8/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى و ستاد بزرگداشت 22 بهمن
تبليغات اساس انسجام يك ملت است
بسم الله الرحمن الرحيم
مسأله تبليغات همانطور كه مىدانيد از مسائل بسيار پر اهميت است و معالاسف بايد بگوئيم كه از اول نهضت تا به حال تبليغاتمان در خارج صفر بوده است و فقط در داخل مسائل را براى يكديگر گفتهايم. مىدانيد كه هر روز در خارج، دولت و ملت ايران را وحشى معرفى مىكنند. البته آنها كه بر ضد ما تبليغات مىكنند خود متوجهند كه ما آنگونه نيستيم ولى آنها همه چيز خودشان را از دست دادهاند، بايد ما را وحشى قلمداد كنند، ولى متاسفانه براى كسانى تبليغ مىكنند كه هيچ نمىدانند. ما هم كه به فكر چاره نيستيم و سفارتخانههايمان هم كارى انجام ندادهاند و با وضعى كه دارند كارى هم نمىتوانند انجام دهند. مسألهاى كه شما مىخواهيد دنبال كنيد يعنى مساله هماهنگى بين تمام نهادها، بسيار مهم است. شما بايد احساس كنيد كه صلاح دين و مكتب ما و صلاح مملكت ما اين است كه همه با هم يك كار را دنبال كنيم. واضح است كه اگر هر گروه يك كار را انجام دهند، گر چه ممكن است در ابتدا اختلافى نباشد ولى بالاخره در طول مدت، اختلاف مىشود. از آنجا كه تبليغات اساس كار است و موجب تشتت و يا انسجام يك ملت است، شما هماهنگى و اتحادتان را حفظ كنيد و تنها در حفظ اتحاد و هماهنگى است كه پيروز مىشويم و الا شكست خواهيم خورد و دوباره تحت سلطه قدرتى ديگر قرار خواهيم گرفت. دولت و مجلس و از آن مهمتر خود شما هستيد كه بايد منسجم شويد. سعى كنيد اختلاف گروهى اساس اختلاف در تبليغ نشود. بنايتان را بر اين بگذاريد كه براى اسلام و حق خدمت كنيد كه در اين صورت است كه اختلاف پيدا نمىكنيد. اختلاف مال شيطان است، در رحمان اختلاف نيست. اگر گروهها براى خدا كار كنند و با هم مشورت كنند و با افرادى كه اطلاعاتشان بيشتر از آنهاست، همكارى نمايند، شايد بتوانند تبليغات را راه بيندازند. امروز روزنامهها و راديوها دائماً ما را مورد حمله قرار مىدهند، شما هم بايد در مقابل آنها به تكليفتان عمل كنيد. عمده آن است كه انسان تكليفش را در مقابل خدا ادا نمايد و الا اگر بخواهد خودنمايى كند، از اول شكست خورده است. من به همه شما دعا مىكنم و توجه مىدهم كه سعى كنيد كتابهايى كه صد در صد اسلامى است چاپ نمائيد. خداوند اجر مبلغين حقيقى را كه انبيا هستند به شما عطا كند. انشاء الله موفق باشيد.
والسلام عليكم ورحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 220
تاريخ: 26/8/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولين شركت كننده در سمينار بنياد شهيد سراسر كشور، اعضاى خانوادههاى شهداى شهرستان كرج و مجروحين و معلولين انقلاب اسلامى
رحلت علامه طباطبائى ضايعهاى براى مسلمين
بسمالله الرحمن الرحيم
رحلت علامه طباطبائى ضايعهاى براى مسلمين من قبلاً بايد از اين ضايعهاى كه براى حوزههاى علميه و مسلمين حاصل شد و آن رحلت مرحوم علامه طباطبائى است اظهار تاسف كنم و به شما و ملت ايران و خصوص حوزههاى علميه تسليت عرض كنم. خداوند ايشان را با خدمتگزاران به اسلام و اولياء اسلام محشور فرمايد و به بازماندگان ايشان و به متعلقين و شاگردان ايشان صبر عنايت فرمايد. آقاى كروبى قبل از اينكه من بيايم اينجا با من ملاقات كردند و از متصديان امور آن بنگاههاى شهيد در همه شهرستانها و از مامورين دولتى كه تماس با اين مسائل دارند و خصوصاً از ملت بزرگ ايران كه در اين مسائل كوشا هستند اظهار تشكر كردند و من هم از همه تشكر مىكنم و اميدوارم كه خداوند شما جوانهاى عزيز را كه در خدمت اسلام هستيد و شما جوانهاى معلول را كه در خدمت اسلام صحت خودتان را از دست داديد و شهداى عزيز ما و بازماندگان شهداى عزيز ما را حفظ كند و به شما شفا عنايت كند و به ما و به همه صبر در اين امور.
البته بنياد شهيد، يك بنيادى است كه من تاكنون يك كلمه انتقاد از آن نشنيدهام و آقاى كروبى خدمتگزار خوبى است براى شهدا و معلولين و اميدوارم كه همه شماها موفق باشيد كه خدمت خودتان را افزون كنيد و اين شهدا را و اين خانواده شهدا را و اين معلولين را و اين بازماندگان شهدا را مثل عائله خودتان محسوب كنيد و در راه خدمت به آنها كوشش كنيد كه اين خدمت بسيار ارجمندى است، بسيار بزرگى است و مطمئن باشيد كه خداوند تبارك و تعالى به شما اجر در دو دنيا عنايت مىفرمايد.
حفظ جمهورى اسلامى يك تكليف الهى است براى همه
من در محضر شما آقايان و در محضر ملت يك مطلب از مسائل داخلى بايد عرض كنم و يك مطلب هم از مسائل منطقه. در مسائل داخلى آنطور كه احساس مىشود و به من اطلاع داده شده است يك جريانى در كار است كه مىخواهند با اين جريان ايجاد اختلاف بين ملت بكنند. اينها كه از هيچ راهى تاكنون نتوانستهاند توفيق پيدا بكنند هر جور اقدامى كردند، اقدام نظامى كردند، هجمه به كشور
صحيفه نور ج 15 صفحه 221
ما كردند، جنگ ايجاد كردند در داخل، جنجالها و كارهائى راه انداختند، ترورها را كردند و انفجارات را انجام دادند و ديدند كه با اين، ملت ما مستحكمتر شده است و از ميدان خارج نمىشود و البته هم بايد خارج نشود، براى اينكه ملتى كه براى خدا قيام كرده است و براى اسلام قيام كرده است و حكومت اسلامى را به دست آورده است با اين مسائل كنار نخواهد رفت و اين در گرانبهائى كه به او رسيده است، با چنگ و دندان حفظ خواهد كرد. بعد از اينكه از اين راههاى مختلف اينها مأيوس شدند و طرفى نبستند باز به آن مسئلهاى كه در همه دنيا مطرح است كه اختلاف ايجاد كنيد تا بتوانيد سلطه پيدا كنيد و حكومت كنيد، دوباره يك جريان اختلافى در ايران يعنى جريانى كه با آن جريان مىخواهند ايجاد اختلاف بكنند به چشم مىخورد. من بعضى از آن جريانات را عرض مىكنم و به ملت تنبه مىدهم كه بيدار باشند و يك وقت خداى نخواسته، يك وقتى بيدار نشوند كه كار از دست گذشته باشد. منجمله از جريانات اين است كه به من كراراً اطلاع دادند كه بعض از جوانها و بعض از بىخبرها يا اشخاصى كه با طرح وارد شدند و آنها را اغفال كردهاند، به بعضى مراجع بزرگ اسلام اهانت مىكنند، در شهرهاى مختلف اين مطلب ديده مىشود و شما بدانيد كه اين مطلب اهانت كردن به مراجع جز اينكه يك اختلافى در بين ملت ايجاد كند و جز اينكه يك مطلب بر خلاف رضاى خدائى واقع بشود، نتيجه ندارد. من از عموم ملت تقاضا مىكنم كه هر جا يك همچو مسائلى ديدند، اين جوانها اگر گول خوردهاند، آنها را نصيحت كنند و اگر كسى است كه مخصوصاً از اين گروههاى اختلاف انداز در بين آنها وارد شده، شناسائى كنند و به مراكزى كه بايد اطلاع بدهند، اطلاع بدهند. امروز ما از روزهاى قبل بيشتر احتياج به همبستگى داريم. امروز ما مواجه با همه قدرتها هستيم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ريزى مىكنند براى اينكه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شكست بدهند و نابود كنند و اين يك تكليف الهى است براى همه كه اهم تكليفهائى است كه خدا دارد، يعنى حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر ولو امام عصر باشد، اهميتش بيشتر است، براى اينكه امام عصر هم خودش را فدا مىكند براى اسلام. همه انبيا از صدر عالم تا حالا كه آمدند، براى كلمه حق و براى دين خدا مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند. پيامبر اكرم آنهمه مشقات را كشيد و اهل بيت معظم او آنهمه زحمات را متحمل، متكفل شدند و جانبازىها را كردند همه براى حفظ اسلام است. اسلام يك وديعه الهى است پيش ملتها كه اين وديعه الهى براى تربيت خود افراد و براى خدمت به خود افراد هست و حفظ اين بر همه كس واجب عينى است. يعنى همه - چيز هستيم - مكلف هستيم حفظ كنيم تا آنوقتى كه يك عدهاى قائم بشوند براى حفظ او كه آنوقت تكليف از ديگران برداشته مىشود. امروز ايجاد اختلاف، هر اختلافى باشد، و كارهائى كه اختلاف انگيز است، هر كارى باشد و با هر اسمى باشد، اين مضر به اسلام است و مضر به انقلاب است. و از همين رشته است اينكه باز يك جريانى در كار است كه نسبت به علماى بلاد، نسبت به اهل علم، نسبت به ائمه جماعات اهانت بكنند و اين يك چيزى است كه، جريانى است كه اگر چنانچه خداى نخواسته اين جريان به توفيق خودش كه به خيال خودش اين است كه روحانيت را از
صحيفه نور ج 15 صفحه 222
مردم بگيرد، اگر اين امر به توفيق خودشان برسد، شما مطمئن باشيد كه شكست خواهيم خورد. براى اينكه روحانيون در همه بلاد حافظ اسلامند و حافظ مقاصد اسلامى هستند و از اول هم بودند.
اگر روحانيون نبودند ما الان از اسلام اطلاعى نداشتيم
اگر روحانيون نبودند، ما الان از اسلام اطلاعى نداشتيم. اين مجاهدت روحانيون هست كه از خود شما هستند - آنها هم - مجاهدت آنهاست كه براى ما اسلام را تاكنون نگه داشته است و در هر مساله و گرفتارى كه براى اسلام پيش مىآمده باز پيشقدم همينها بودند و همينها بودند كه قيام مىكردند، حالا يا موفق مىشدند يا سركوب مىشدند. در همين مدتى كه من اطلاع دارم و من شاهد بودم قيامهاى مختلفى بر ضد رضاخان و محمد رضا شد و اين قيامها همه از مبدأش روحانيون بودند، از آنجا شروع مىشد لكن چون ملت باز درست مجتمع با هم نشده بودند موفق نمىشدند يا كم موفق مىشدند.اگر شما، اگر ملت ما اين طايفه را حفظ نكنيد، بدانيد كه سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد كه روحانيون اين كار را درست كردند و دست استبداد را كوتاه كردند لكن دوباره بواسطه اينكه ملت مجتمع نبود و با روحانيت آنطور سازش، اطاعت محكم نداشت، مشروطه را آنها بپا كردند و ديگران آمدند و مشروطه را همان استبداد غليظتر با اسم مشروطه، يك اسم بىمسمائى بود و گفته مىشد كه ما مجلس داريم و مشروطه داريم و مشروطه خواه هستيم لكن استبداد به تمام معناى خودش، به تمام كلمه خودش بر ما حكومت مىكرد، چه در زمان قاجار كه من يادم است و چه بعد از او زمان رضا خان كه بدترين زمانها بر اين ملت گذشت و چه زمان محمد رضا، اگر چنانچه شما توجه به اين نكنيد كه روحانيت را اينها مىخواهند از صحنه بيرون كنند و در پيش ملت روحانيت را بد نمايش بدهند. همين امروز صبح كه اينجا من قبل از اينكه بيايم خدمت شماها يكى از علماى اصفهان آمد شكايت زياد از اينكه با روحانيون رفتار بد مىشود، چه آن مطلب درست به عرض ايشان رسيده بود يا نادرست، من كلى مطلب را مىگويم كه جريانى است كه روحانيت را كنار بگذارند. شما ديديد كه در زمان قبل از اين جمهورىهاى اخير، اوايل امر يك جريانى بود كه اين روحانيتها، روحانيون شاخص را پيش ملت رسوا كنند با دروغ و حيله، آقاى بهشتى رحمه الله عليه كه يك نفر آدمى بود كه مجاهد براى اسلام بود، به درد مىخورد، فعال بود، دانشمند بود، مدير بود، مدبر بود، ديديد كه در صحنه كشور چه فضاحتها در آوردند اشرار، و مردم را منحرف كردند، مردم يك وقت بيدار شدند كه بهشتى اى در كار نبود. من خوف اين را دارم كه خداى نخواسته ملت ما يك وقت بيدار بشود كه روحانيت كنار رفته است و سلطه اجانب بر اين مملكت بازگشته است و آنوقت تاسفها فايده نداشت. همانطورى كه در زمان امام حسين سلام الله عليه آنطور درست كرده بودند چهره پسر پيغمبر را كه مردم كوفهاى كه پدر او را ديده بودند، مجاهدات او را ديده بودند، همين مردم كوفه براى كشتن پسر پيغمبر مسابقه مىكردند و مردم كوفه يك وقت متوجه شدند كه امام حسين ديگر نبود. من خوف اين را دارم كه شما ملت بزرگ ايران كه براى خدا قيام كرديد و براى خدا جوانهايتان را داديد و براى خدا
صحيفه نور ج 15 صفحه 223
زحمات طاقت فرسا كشيديد و همه چيزتان را فداى اسلام كرديد، با اين جريانى كه به نظر مىآيد كه دارد پيش مىرويد، يك وقتى متوجه بشويد كه خداى نخواسته با انعزال اين مردم، اينهائى كه خدمتگزار هستند، يك حكومت قلدرى با اسم اسلام، با اسم جمهورى اسلامى، با اسم خدمتگزار به اسلام بيايد و همه زحمتهاى شما و خونهائى كه داديد، هدر ببرد. رضاخان هم اول كه آمد در همين سينه زنىها مىرفت سينه مىزد، در تكيهها مىرفت دور تكيهها مىگرديد و شمع روشن مىكرد، آنوقت كه پايش محكم شد تمام آثار اسلام را اين نانجيب خواست از بين ببرد. در سرتاسر ايران مجلس روضه آشكار، يكى نبود. اگر يك مجلسى بود، نصف شب بود، قبل از اذان صبح بود. شما خوف اين را داشته باشيد كه اگر تشكر اين نعمتى كه خداوند به شما داده و آن اسلام است و تشكرش به وحدت كلمه است و تشكرش به احترام به اولياء اسلام است، اين تشكر را بجا نياوريد، خداوند عنايتش را برگرداند و خداى نخواسته ما را برگرداند به سالهائى كه قبلاً بود و تلخىهايش در كام ما هست. اين يك رشتهاى است كه من به همه ايران تكليف خودم را ادا مىكنم و عرض مىكنم كه بيدار باشيد كه دارند يك دستهاى كه يا بازى خوردهاند و متوجه نيستند و يا در بين آنها از همين منافقين، از همين گروههاى منحرف وارد شدند و مىخواهند شما را از هم جدا كنند، دستهها مختلف ايجاد كنند، طرفدارهاى آن مرجع، طرفدارهاى آن مرجع و طرفدارهاى آن ملا و طرفدارهاى آن ملا درست كنند و كم كم ملاها را كنار بگذارند و اين پيروزى كه براى شما حاصل شده است از دست شما بگيرند. اين يك رشته است كه عرض كردم.
يك رشته ديگرى كه باز فى الجمله به من اطلاع دادند، بعضى اختلافاتى است كه بين گروههاى متعهد است. گروههائى كه متعهد به اسلام هستند، خدمتگزار به اسلام هستند، در بعضى از بلاد همين گروهها با بعض گروههاى ديگرى كه آنها هم متعهد به اسلام و خدمتگزار هستند ايجاد اختلاف دارند مىكنند. من به اين گروهها هر جا و هر كس است، تمام گروهها اين تنبه را مىدهم كه توجه داشته باشيد كه دست جنايتكار خارجىها از هر راهى مىخواهند اختلاف ايجاد كنند. اگر شما براى اسلام مىخواهيد خدمت بكنيد، همه با هم يكصدا باشيد تا بتوانيد خدمت بكنيد. اگر هر كدام بخواهيد يك صداى عليحده داشته باشيد و يك بساط عليحدهاى داشته باشيد، آن هم با هم به خلاف برخيزيد، اختلاف با هم بكنيد، مطمئن باشيد كه اين اختلاف بين گروههاى متعهد با اينكه حسن نيت دارند، به جائى مىرسد كه يك وقت خداى نخواسته بين دو گروه متعهد در سرتاسر كشور مخالفت بيفتد و يك وقت منتهى بشود به جنگ مسلحانه و دشمنهاى شما از خداى مىخواهند كه بين شما يك همچو چيزهائى واقع بشود. و من البته اطمينان دارم كه شما هوشيارتر از اين هستيد كه يك همچو مسائلى پيدا بشود لكن من تذكر را لازم مىدانم كه بدهم. تمام امورى كه از او بوى نفاق و بوى اختلاف مىآيد بايد كنار گذاشت. شما الان از تمام اطراف دنيا هدف هستيد، يعنى اين انقلاب اسلامى ايران همچو در دنيا چهره پيدا كرده است كه همه قدرتهاى بزرگ را به وحشت انداخته است كه نبادا اين انقلاب به آن چهره واقعى كه دارد همه جا توجه به آن بكنند و يك وقت ابرقدرتها ببينند كه ممالك اسلامى و
صحيفه نور ج 15 صفحه 224
ممالك ديگر هم از دست آنها رفت، از اين جهت كوشش مىكنند، به همه قوا كوشش مىكنند كه اينجا كه هسته مركزى اين انقلاب و نهضت اسلامى است، اينجا را بكوبند، كوبيدن و بهترين كوبيدنها آن است كه از داخل اين مساله واقع بشود، اختلاف داخلى، خودمان توى سر خودمان بزنيم.
من اعلام خطر مىكنم به واسطه طرح فهد
بيدار باشيد شما و همه، و همه مسلمانها كه نبادا يك همچو اغفالى بكنند ما را و غفلتى بكنند، با يك صورت مناسبى بيايند جوانها را بازى بدهند كه اين جمهورى اسلامى هم مثل زمان محمدرضا شاه است بلكه بدتر، آخوندها هم كه جز فساد، كارى انجام نمىدهند. از اين حرفهائى كه بازى بدهند جوانها را. اين راجع به مسائل داخل كه اهميت دارد. در مسائل منطقه، مهمترين چيزى كه الان مورد صحبت است اين طرحهائى است كه به دست آمريكا و صهيونيست و بعضى نوكرهاى آنها ريخته شده است و اين طرحهائى است كه دولتهاى اسلامى مىخواهند، دولتهاى عرب مىخواهند اين طرح را طرح بكنند و تحميل بكنند بر همه. اين طرح هيچ نقطه مثبت ندارد. آنهائى كه گمان كردهاند نقطههاى مثبتى در اين طرح هست يا توجه به مسائل ندارند يا طور ديگرى است. نكته مثبت در اين طرحها هيچ نيست. كشور ما، ملت ما كه اينهمه شهدا داده است و اينهمه معلولينى كه الان بسياريشان در اينجا هستند و خداوند آنها را شفا بدهد تقديم كرده است، براى اسلام است و ما اسلام را منحصر به ايران نمىدانيم. اسلام، همه جا اسلام است. مصر هم همين اسلام است و سودان هم همين اسلام است و عراق هم همين اسلام است و حجاز همين اسلام است و سوريه و ساير جاها. ما نمىتوانيم حساب خودمان را از حساب ساير مسلمين جدا كنيم. ما با اينهمه خسارتى كه بر ما وارد شده است و اينهمه شهيد كه داديم و معلول كه داديم و آواره كه پيدا كرديم، همه اينها براى اسلام بوده، ايران هم از باب اينكه يك كشور اسلامى است ما اين زحمات را برايش كشيديم. ما نمىتوانيم كه اعراب را و مقدرات اعراب را از خودمان جدا بدانيم، مقدرات ساير كشورها را از خودمان جدا بدانيم. همه جا اسلام است و همه مسلمين - كه ما هم جمله آنها هستيم - موظفيم كه اسلام را در هر جا حفظ كنيم. ما مكلف هستيم كه آن مقدارى كه مىتوانيم هدايت كنيم اين كشورهاى اسلامى را كه امروز در فكر اين طرح بسيار بسيار مضر هستند و مىخواهند آن طرح را تصويب كنند. ما بايد به ملتهاى مسلمين و اسلام و به كشورهاى اسلامى تذكر بدهيم. من اعلام خطر مىكنم براى اين مساله و براى اسلام به واسطه اين طرح. آنهائى كه اين طرح را دادهاند يا جاهلند و يا تحت تأثير آمريكا و صهيونيسم واقع شدهاند. آنهائى كه در اين طرح نقطه مثبت قائل هستند آنها هم همين طور. اگر هيچ نقطهاى در اين نبود جز اينكه اسرائيل به رسميت شناخته شود، يكى از موارد اين پيشنهادها اين است كه اسرائيل به رسميت شناخته بشود و تامين داده بشود به اسرائيل، اگر هيچ نبود الا اين و تمام نقاط ديگر، نقاط مثبت بودند، آن نقاط مثبت همه بر خلاف بود. معنى اينكه تامين داده بشود به اسرائيل اين است كه اين اسرائيل كه سالهاى طولانى است زمينهاى مسلمين را غصب كردهاند و كشتار دستجمعى در فلسطين و در لبنان و در
صحيفه نور ج 15 صفحه 225
جاهاى ديگر ايجاد كردند، مسلمين را بىخانمان كردند و اعراض و نفوس مسلمين را در خطر، معرض خطر قرار دادند و دستخوش مقاصد فاسدشان كردند، حالا همه مسلمانها اين را تامينش بدهند! يعنى اينكه اگر يك كسى خواست تعرض بكند به اين غاصب، به اين دولتى كه دولت غاصب جانى است، همه مسلمانها و همه دولتهاى منطقه موظفند كه با او مخالفت كنند براى حفظ اسرائيل. اسرائيلى كه خون مسلمين را مكيده است و فلسطين را و قدس را آنطور كرده است و لبنان را به آن صورت در آورده است و مسلمين را قتل و غارت كرده است، حالا همه موظفيم كه براى خاطر اينكه يك دستمزدى به او بدهيم، همه حافظ او باشيم، همه تامين كنيم او را! آن كسى كه از اول كه وارد شده است در قدس و فلسطين، همه كارهايش غاصبانه بوده است، حالا ما به رسميت بشناسيم! يعنى مملكتهاى عرب، اين رژيم فاسد، فاسق، كافر را به رسميت بشناسند، دستمزد بدهند به اسرائيل بعد از آنهمه جنايات. اگر نقطه مثبتى كه بعضىها مىگويند، اين است كه يكى از مواد اين است كه اسرائيلى خارج بشود تا جنگ كذا، - از - تا آن حدودى كه در جنگ كذاست، اين از نقاط منفى اين است. اين معنايش اين است كه اسرائيل اينهمه جاها را كه گرفته است مال خودش، حالا يك چند جا را رها كند مثل اين است كه ما بيائيم با عراق مصالحه كنيم كه خوزستان يك مقدارش مال ما و يك مقداريش مال شما. اين از نقاط منفى اوست و ساير نقاط تمام در خدمت اسرائيل است و مىخواهد اسرائيل را حاكم كند بر اعراب و من اخطار مىكنم بر ملتهاى اسلامى و خصوصاً ملتهاى عرب و بر ارتشهاى اسلامى و ارتشهاى دولتهاى عربى كه گذشتن اين طرح در يك جاى سربسته بدون توجه ملتها جز اينكه شما را به اسارت اسرائيل در آورد و تا آخر عمر نوكر اسرائيل باشيد و دست بسته و چشم بسته به اختيار اسرائيل و آمريكا در آئيد هيچ چيز ديگرى نيست. براى ملتهاى اسلامى و براى عرب هيچ ننگى بالاتر از اين نيست كه تسليم اين طرح فاسد خراب صد در صد مخالف با اسلام بشود. ننگ عرب است كه قبول كند اين آقائى اسرائيل را. من به همه اخطار مىكنم كه اگر اين طرح بگذرد، فردا اسرائيل مكه و مدينه را از چنگ شما بيرون مىآورد.
بيدار باشند ملتها و بيدار كنند دولتها را و مخالفت كنند با اين طرح كافر فاجر. اين طرح را كه مىخواهند بريزند، آمريكا چنگ و دندان نشان داده براى اينكه تسليم كند اينها را، كماندوهاى خودش را پياده كرده است در منطقه و لشكرهاى خودش را در منطقه پياده كرده است، مانورها را نمايشگرها را آورده است نمايش بدهند، بترسانند اهل منطقه را. اگر دولتها بترسند، ملتها زنده باشند و نترسند. اگر ما همه از بين برويم، بهتر است از اينكه ذليل باشيم زير دست صهيونيسم و زير دست آمريكا. و اين يك قدم بلندى است كه به دستور آمريكا اين قدم بلند برداشته شده است براى ذلت عرب و ذلت مسلمين. ننگ بر آن اعرابى كه براى خاطر سلطه كمى كه به كشورى پيدا كنند و براى خاطر استفادههائى كه پيدا كنند تن به يك همچو ذلتى بدهند و ننگ بر همه ما اگر چنانچه ساكت بنشينيم. و اگر چنانچه دولتها هم، دولتهاى بىتوجه به مسائل يا متعمد در اينكه خيانت به اسلام بكنند و به ملت عرب بكنند و به مسلمين بكنند، اين طرح را بگذرانند، هيچ ارزشى ندارد براى اينكه
صحيفه نور ج 15 صفحه 226
ملتها با اين مخالفند. هيچ ملتى از ملتهاى اسلامى نيست كه موافق با اين باشد كه نوكر اسرائيل باشد و ذليل اسرائيل و ذليل آمريكا باشد. اگر فرضاً هم اين دولتها بگذرانند اين را، ارزش يك پشيز ندارد اين گذراندنها و مسلمانها و ملتها با اين مخالفند. بايد اين دولتها اين مطلب را از سر خودشان بيرون كنند كه همانطورى كه سابق مىكردند حالا بايد بكنند، يعنى خودشان را قيم بدانند نسبت به ملتها. يك نفر شيخ يا يك نفر رئيس حمهور يا يك نفر ملك به اصطلاح خودشان چه حقى دارد كه بر يك مملكت حكومت كند و يك مملكتى را بخواهد به مصالح اسرائيل فدا كند. بايد حكومتها بيدار بشوند، با گذراندن اين طرح گور خودشان را مىكنند. نبايد ديگر از اين به بعد اين فكر بيايد در سر اين حكومتها كه كار با ماست و به ملتها مربوط نيست. شما در مقابل ملت هيچ كارهايد. ملتها هستند كه بايد كارها به تصويب آنها برسد. البته ما هم گرفتار يك همچو مسألهاى بوديم در زمان رضا خان، در زمان محمدرضا خان همين مساله بود كه به ملت كار نداشتند، ملت چكاره است؟ آنها ملت را هيچ كاره مىدانستند. هر چه هست اعليحضرت است، غير اعليحضرت خبرى نيست. لكن ملت ايران شكست اين را و فهماند كه هر چه هست ملت است و حكومتها بايد بر طبق اميال ملت عمل بكنند، بر طبق مصالح ملت عمل بكنند و حكومت ما و مجلس ما و همه ارگانهاى لشكرى و كشورى ما الان همين طور هستند، خدمتگزار ملت هستند. هيچ يك از آنها نيست كه اين فكر در كلهاش بيايد كه بخواهد يك حكومتى بكند، تحميلى به ملت بكند. ملتهاى ديگر هم بايد همين كار رابكنند. چارهاى ندارند جز اينكه در مقابل اين قرارداد داد و طرح فاسد قيام كنند، نهضت كنند، جان بدهند تا اين طرح را نگذارند عملى بشود. بر فرض اينكه آنها اين طرح را تصويب كنند، مخالفت كنند و بدانند كه با مخالفت ملت نمىشود اين طرح درست بشود.
من از خداى تبارك و تعالى بيدارى همه ملتهاى اسلام را، بيدارى همه دولتها را، بيدارى همه جوانها را، من اين پيامى كه دارم به مدارس كشورها هم هست به دانشگاهها، به همه جا.
هر كس با طرح فهد مخالفت نكند خائن به اسلام است
اين جوانهاى دانشگاهى، اين نويسندهها، اين گويندهها، اين علما، اين ارتشىها، همه اينها با اين طرح خبيث كه اسارت ملت عرب را و اسارت اسلام را ثبت مىكند به خيال خودشان، و به دست اسرائيل مىدهد، مخالفت كنند. هر كس مخالفت نكند، خائن به اسلام است. و بدانيد كه ملتها اگر با يك چيزى مخالفت كردند، دولتها نمىتوانند اجرا بكنند. امروز مثل سابق نيست كه يك دولتى بيايد هر غلطى مىخواهد بكند. خير، بايد موافق اميال صحيح ملت عمل بكند. نوكر ملت بايد باشد، نه آقاى ملت. او كاخ طلا درست نكند با پول ملت و ملتش ضعيفترين و فقيرترين ملتهاباشد. انشاء الله خداوند به همه ما و به همه شما و به همه ملتهاى اسلامى يك روشنائى عنايت كند و يك نور هدايتى عنايت كند كه همه ما در خدمت اسلام و در خدمت خداى تبارك و تعالى و اطاعت رسول خدا باشيم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 227
تاريخ: 2/9/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استانهاى فارس، كهكيلويه، بويراحمد و بوشهر
روحانيون در هر كجا هستند، جلوگيرى نمايند از دستهائى كه اختلاف ايجاد مىنمايند
بسم الله الرحمن الرحيم
از همه آقايان علماى اعلام استان فارس كه زحمت كشيده و به اينجا تشريف آوردهاند تا از خدمتشان استفاده نمائيم و عرض ارادت كنيم تشكر مىكنم.
ابرقدرتها و قدرتها وقتى ديدند توطئههائى كه تاكنون چيدهاند به نتيجه نرسيده است، به فكر افتادهاند تا در داخل به اختلافات دامن بزنند كه اگر اختلافات داخل اوج بگيرد ديگر احتياجى به توطئه خارجى هم نيست. در داخل هم دو نوع اختلاف در رأس مىباشد: يكى اينكه بين مردم با روحانيت جدايى بيندازند كه در زمان رضاخان هم اين توطئهها بود و الان بيشتر است، زيرا با اتحاد مردم و روحانيت، كارهاى بسيار مثبت انجام مىگيرد. لذا آقايان توجه داشته باشند كه هر كجا دستهائى را يافتند كه مىخواهد بين خود روحانيون و روحانيت و مردم اختلاف ايجاد نمايد، جلويش بايستند كه اين از مسائل بسيار مهمى است كه بايد به آن توجه شود و ائمه جمعه در خطبههاى جمعه و ائمه جماعات اين مساله را گوشزد نمايند. شايد همين منحرفين و منافقين باشند كه نسبت به بعضى از مراجع اهانت مىكنند و به اسم اينكه من با فلان مرجع يا فلان شخص دوست هستم، به مرجع و يا روحانى بزرگى اهانت مىكند و اين خود مبدا دودستگى مىشود. بايد آقايان روحانيون در هر كجا كه هستند جلوگيرى نمايند و از طرف ديگر، آقايان توجه دارند كه آن كسانى كه با روحانيت مخالفند، مترصدند تا نقطه ضعفى پيدا كنند و بزرگ نمايند تا وجههاش را در ميان مردم از دست بدهد. لذا روحانيون بايد توجه نمايند كه كارى نكنند تا عدهاى دست بگيرند. مطلب دوم اينكه باز دستهاى در كار هستند تا بين ارگانهائى كه از خود مردم هستند، مناقشاتى ايجاد نمايند. آقايان بلاد بايد با كمال جديت جلويش را بگيرند. اميدوارم امروز كه دست خارجىها از كشورمان كوتاه شده است و مردم، دولت و ارتش و سپاه و روحانيون متحدند براى آرامش و پيشرفت كارها اقدام نمايند و نگذارند اختلافى بوجود آيد. اگر با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و توجه به ذات مقدس حضرت حق تعالى و توجه به استمداد از ولى عصر سلام الله عليه كارهايمان را پيش ببريم، انشاء الله آسيبى نخواهيم ديد. خداوند همه آقايان را حفظ بفرمايد و هم ما را متوجه به تكاليف شرعيه الهى بفرمايد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 228
تاريخ: 3/9/60
بيانات امام خمينى در جمع سرپرستان و مسؤولين بنياد مستضعفان و بنياد امور جنگزدگان، گروهى از جانبازان انقلاب اسلامى، مهاجرين مناطق جنگى و اقشار مختلف مردم تهران
اين دست غيب است كه اين تحولات را در كشور ما ايجاد كرده است
بسم الله الرحمن الرحيم
اين دست غيب است كه اين تحولات را در كشور ما ايجاد كرده است. اگر شما گمان كنيد كه تمام بشر و تمام قواى انسانى جمع بشوند و بتوانند يك قلب را تحويل و تحول بدهند، هرگز نخواهد شد. اين خداست كه در يك شب كانه قلبهاى اين ملت را متحول كرد و تمام اين ملت را در مقابل آن قدرتهاى بسيار عظيم شيطانى به ايستادگى وا داشت و دست همه قدرتها را از كشور شما كوتاه كرد. و اين قدرت الهى است كه به جنگزدههاى ما، به عزيزان ما كه آواره شدهاند از محل خودشان، قدرت عنايت كرده است كه در مقابل نارسائىها و در مقابل زحمتها و كمبودها ايستادگى كنند، بلكه خودشان كمك كار باشند و اين قدرت الهى است كه شما جوانها را وادار مىكند كه در بنياد مستضعفين به خدمت مستضعفين باشيد.
اين ملت را خداى تبارك و تعالى بادست عنايت خودش و با قدرت كامله خودش قدرتمند كرد و متحول كرد به انسانهاى الهى، انسانهائى كه براى خدا قيام كردند و براى خدا ادامه مىدهند، براى خدا در جبههها جنگ مىكنند و براى خدا در خارج جبهه خدمت مىكنند، براى خدا در بنياد مستضعفين خدمت مىكنند و براى خدا زحمت و مشقت را خريدارى مىكنند. و اين قدرت خداى تبارك و تعالى است كه جوانهاى ما راعاشق شهادت كرده است كه اين عزيزان بيايند اينجا و از آنها كسانى اصرار كنند كه من دعا كنم شهيد بشوند و من به آنها عرض مىكنم كه پيروز باشيد و انشاء الله ثواب شهيد داريد.
شما عزيزان كه متكفل امور هستيد كار جنگزدگان را به خوبى اداره بكنيد
شما عزيزان كه متكفل امور جنگزدگان هستيد و متكفل تدبير در اين امر هستيد كه كارجنگزدگان را به خوبى اداره كنيد و من مىدانم كه كار بسيار مشكل است، كارى است كه نمىشود با فوريت انجام داد و كارى است كه اگر به طور معمولى بخواهد دولت انجام بدهد، قدرت اين مطلب را ندارد لكن اين دست خداست كه عنايت كرده است و جوانهاى ما را وادار كرده است به اينكه به اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 229
برادران و خواهران و كودكان جنگزده خدمت كنند و آنها را در اين مصيبتهايى كه وارد بر آنها شده است، تسليت عنايت كنند. و اين خداى تبارك و تعالى است كه جنگزدهها را، در صورتى كه اگر به طور معمول بود، بايد بسيار نارضايتى داشته باشند، لكن معذلك در هر جا هستند كمك كار هستند و مقاوم هستند و امروز آقاى ميرسليم كه به من اطلاع دادند، گفتند جنگزدهها يك قدرتى شدهاند در مقابل صدام، اين امرى است كه با دست غيبى الهى انجام گرفته است و دست عنايت حق تعالى بر سر شماست و آسيبى انشاء الله نخواهد ديد. ما البته مىدانيم كه هم در فعاليتهاى جهاد مستضعفين، بنياد مستضعفين و هم در فعاليت اداره كننده امور جنگزدگان يك نواقص هست و علاوه شيطانهائى هستند كه اين برادرهايى كه براى خدا دارند كار مىكنند، آنها را مىخواهند سست كنند و بعضى مسائل به آنها مىگويند لكن خداست كه قلبهاى شما را نگه داشته است و شما را هشيار كرده است كه كيد كائدين و مكيدها را خنثى كنيد و خودتان در صحنه باشيد. ما خدا را شكر مىكنيم كه اين ملت، سرتاسر كشور، زن و مرد، بزرگ وكوچك در خدمت به اسلام كمر بستهاند و دست از اين بر نخواهند داشت انشاء الله تا اينكه به پيروزى نهائى برسد.
من رنجهائى كه در جنوب و در غرب به برادران و خواهران ما وارد مىشود، مىدانم و متاثر هستم و همه مومنين و همه مسلمين متاثر هستند لكن شما بدانيد كه اينطور دست و پا كردن و اينطور بر خلاف موازين همه كشورهاى عالم و همه جنگهاى دنيا عمل كردن و از خارج و دور، موشك به شهرها انداختن و اينطور كارهاى ناجوانمردانه كردن، اينها از ضعف آنهاست. آنها كه رانده شدند از آبادان و شكست مفتضحانه خوردند و اميد است كه انشاء الله از جاهاى ديگر هم رانده شوند و شكست مفتضحانه بخورند، آنها نمىتوانند مقابله كنند. از دور، از راههاى دور موشك پرتاب مىكنند، آن هم در خانههاى مسكونى، در مساجد، در بيمارستانها و جاهائى كه مردم بيگناه هستند، لكن ما بر حقيم، ملت ايران بر حق است و ما در مقابل ظلم ايستاديم، از اول هم كه ملت ايران قيام كرد، در مقابل ظلم ايستاد و در مقابل كفر ايستاد و مقصدش اين بود كه جمهورى اسلامى باشد و از قيد و بند گرفتارىهاى خارجى رهائى يابد. و اين مقصد، مقصدى است الهى و اين مطلب، مطلبى است كه اسلام امر فرموده است و شما برادرهائى كه در جبهه جنگ مىكنيد و شما برادرهائى كه آسيب جنگى ديديد و شما برادر و خواهرهائى كه مصيبت ديديد براى خدا بوده است و خداوند تبارك و تعالى جبران خواهد كرد. و من اميدوارم كه به زودى جبران بشود و خانهها بهتر از اول ساخته بشود و انشاء الله زندگى عادى خودشان را اين مسلمين عزيز و اين ساكنين جنوب و غرب، زندگى اصيل خودشان را از سر بگيرند. عمده اين است كه چون ما بحق هستيم و ما اسلام را مىخواهيم و ما پياده شدن احكام اسلام را مىخواهيم، تمام ضربههائى كه وارد مىشود، تمام اينها قابل تحمل است.اين ضربهها به ما تنها وارد نشده است، شما در طول تاريخ از زمان آدم ع تاكنون ملاحظه مىكنيد كه تمام انبيا و تمام اوليا وتمام بزرگان دين در مقابل ظلم ايستادهاند و صدمه ديدهاند، ايستادهاند و با آتش
صحيفه نور ج 15 صفحه 230
آنها را سوزاندهاند و با اره آنها را دو نيم كردهاند و در كربلا آنطور كردند با اولاد رسول الله، لكن چون براى خدا بود و چون حق بودند، تمام مشكلات آسان مىشود. مشكلات، مشكلات مادى است، مشكلات مادى در مقابل معنويات نمىتواند عرض اندام كند، آنهائى كه به معنويت مجهزند، آنهائى كه به خدا متصل هستند و آنهائى كه به مبدا و حق متصل هستند، آنها را امور مادى از مقاصد خودشان باز نمىدارد.
كسى كه انجام وظيفه براى خدا مىكند پيروز است
و شما توجه داشته باشيد، شمائى كه خدمت به مستضعفين مىكنيد و شمائى كه خدمت به جنگزدگان مىكنيد و اميد است انشاء الله و هست اينطور كه انگيزههاى شما انگيزههاى اسلامى انسانى باشد، شما بدانيد كه در يك طاعت بزرگ هستيد و هميشه به طاعت حق تعالى قيام كرديد و ثواب شما، ثواب عبادتهاى پنجاه شصت ساله ديگران است و من اميدوارم كه اين كشور با همين قدرت كه تا اينجا آمده است و با همين تعهد و با همين بيدارى كه از اول قيام كرده است و تا اينجا رسانده است، باقى باشد اين نهضت و اين انقلاب و قيام تا صاحب اصلى انشاء الله بيايد و ما و شما و ملت ما امانت را به او تسليم كند و شما عزيزان متعهد، عزيزان متعهد و عزيزانى كه براى خداى تبارك و تعالى كار مىكنيد از هيچ امرى از امور، از انتقاداتى كه ممكن است بعضى از جناحهاى فاسد بكنند، چه در بنياد مستضعفين و چه در بنياد جنگزدگان، دلسرد نباشيد براى اينكه شما براى خدا انجام وظيفه مىكنيد و كسى كه انجام وظيفه براى خدا مىكند پيروز است. با قدرت، كارهاى خودتان را انجام بدهيد و با قدرت بهتر از سابق رسيدگى كنيد به امور و شما بدانيد كه رسيدگى به امور مستضعفان و رسيدگى به امور جنگزدگان كه اينها بندگان خدا هستند و خداوند به آنها عنايت دارد، از عبادات بزرگ است. خداوند انشاء الله به همه شما توفيق عنايت كند و به جنگزدههاى ما و به آنهائى كه جوان از دستشان رفته است، آنهائى كه خانمانشان از دستشان رفته است، صبر و اجر عنايت فرمايد.
والسلام عليكم ورحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 231
تاريخ: 4/9/60
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز تشكيل بسيج مستضعفان
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بى پايان نثار ملت شريف عظيم الشان ايران كه با همت والاى خود در مقابل هر پيشامد و خطرى شجاعانه و عاشقانه ايستاده و مقاومت نموده و در راه خداوند تعالى و جمهورى اسلامى كه كفيل پياده نمودن احكام روشنى بخش و مترقى اسلام است از هيچ كوشش و بذل جان و مال دريغ ننموده. و سلام بر قواى مسلح و رزمندگان پرشور و عاشق لقاءالله كه در راه هدف مقدس سر از پاى نشناخته و جان بركف به دفاع از حق و ميهن عزيز خود در جبههها و پشت جبهه و جهاد مقدس تا پيروزى نهايى ادامه مىدهند. و رحمت و بركات خداوند بزرگ بر بسيج مستضعفان كه بحق پشتوانه انقلاب اسلامى است و به كوشش ارزنده خود ادامه داده و بحمد الله تعالى با همت جوانان برومند و داوطلبان گروه ميليونى، رزمنده تربيت و اميد آن است كه با شركت فعال قشرهاى معظم ملت و شور و شعفى كه در جوانان عزيز از بركت اسلام مشاهده مىشود ارتش 20 ميليونى كه نگهبان جمهورى اسلامى و كشور عزيز از شر جهانخواران متجاوز است تحقق يابد.
شما عزيزان و جوانان بزرگوار بايد بدانيد كه حفظ و حراست اسلام و كشور اسلامى و دين حق از بزرگترين طاعاتى است كه از صد رعالم تاكنون انبياء معظم و اولياء بزرگ صلوات الله عليهم اجمعين در راه آن كوشش جانفرسا نموده و از هيچ فداكارى دريغ ننمودهاند و تربيت و تعليم و تعلم فنون نظامى در راه اين هدف ارزندهترين ارزشهاست و تا شما جوانان بيدار و ساير قشرهاى ملت بزرگ با اين شور و شعور در صحنه حاضريد به كشور و جمهورى اسلامى آسيبى نخواهد رسيد. شما ملت معظم كه مىخواهيد از دين خدا دفاع كنيد و نگهبان كشور ولى الله الا عظم ارواحنا لمقدمه الفداء باشيد، مطمئن باشيد كه دست قدرت خداوند قادر بر سر شما سايه افكنده و عنايات غيبى شامل حال شماست و شر اشرار و توطئههاى شرق و غرب را خنثى خواهد فرمود. ملت عزيز با توجه به اينكه قدرتهاى جهنمى از هر طرف درصدد به شكست كشاندن جمهورى اسلامى كه دست آنان را از چپاول اموال اين ملت مظلوم كوتاه كرده مىباشد، بايد همگى تشريك مساعى در رفع مشكلات كشور عزيز نمايند و در پيشبرد اهداف اسلام بزرگ از هيچ كوششى دريغ ننمايند و هر گروه و دستهاى در هر مقام است در اين هدف عالى اسلامى كوشا باشند.
مجلسيان در تصويب لوايحى كه از ارگانها به آنان مىرسد با تحقيق و تدقيق و مراعات موازين
صحيفه نور ج 15 صفحه 232
اسلامى تسريع نمايند و مواردى كه احتياج به تشخيص متخصصين دارد، از آنان دعوت و مشورت و نظر خواهى نمايند. و شوراى نگهبان در نظارت به قوانينى كه مىگذرد، چه مربوط به مسائلى باشد كه تماس با احكام اوليه شرعى دارد يا احكام ثانويه، با مراعات همه جوانب نظر دهند. و دولتمردان در اجراى قوانين مذكور تسريع و در عدم تجاوز از حدود قانون سختگيرى نمايند و متجاوزان از هر قشر و دستهاى باشند به دادگاهها بسپارند تا به مجازات برسند. و شوراى قضائى در كار پرزحمت و ارزنده خود با سرعت عمل، مساله مهم مشكل قضا را حل نمايد و متخلفان از موازين اسلامى را به دادگاهها دعوت و به مجازات شرعى برسانند. و رزمندگان و قواى مسلح نظامى و غير نظامى و كميتهها و نيروهاى مردمى از عشاير و ساير قشرها در پيشبرد جنگ در جبههها و در جلوگيرى از شرارت منافقان و منحرفان با تشريك مساعى و كمك اطلاعاتى ميليونى مردم متعهد از كوشش شبانه روزى دريغ ننمايند. و جهاد سازندگى و بنياد مستضعفان و متصديان امور جنگزدگان و آوارگان بر قدرت فعال خود بيفزايند. و بسيج مستضعفان كه سالروز آن را به ملت ايران و جوانان متعهد و مومن تبريك مىگويم، در تعليم و تربيت جوانان و نوجوانان مساعى جميله خود را روز افزون كنند.
و نويسندگان و روشنفكران متعهد و رسانههاى گروهى بر حجم تبليغات خود افزوده و تبليغات دامنهدار دشمنان جمهورى اسلامى ايران را خنثى نمايند. و شوراى فرهنگى كوشش كنند كه با كمك مستضعفان و دانشمندان، دانشگاهها باز و به كار خود ادامه دهند و بر عالمان دانشمند است كه دعوت شورا را در اين امر حياتى لبيك گويند. و ملت شريف كه انقلاب اسلامى را به پيش بردند، در تمام مشكلات جنگى و نظامى و اقتصادى و فرهنگى با متصديان اين امور همراهى و همفكرى نمايند. و حوزههاى مقدسه علميه در تمام كشور در تربيت قضات شرع و مبلغان و فقها و دانشمندان بيش از پيش كوشش نمايند كه امروز احتياج به اين قشرها بيش از سابق است و تكليف مهم بيشترى متوجه آنان است. و علماى اعلام و ائمه جماعات و خطباء محترم بر حجم ارشاد و رهنمودهاى خود بيفزايند و قشرهاى ميليونى مردم را متوجه طرق نگهبانى از اسلام و احكام مقدسه آن و حراست از جمهورى اسلامى نمايند و به تودههاى متعهد ميليونى اسلامى لزوم تشريك مساعى در تمام امور كشورى و لشگرى و اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى را گوشزد نمانيد و به آنان توصيه كنند كه براى كمك به اقتصاد كشور كه امروز از اهم مسائل است، از اسراف، تبذير و استعمال امور تشريفاتى و تجملى اجتناب نمايند و از سپردن پولهاى خود اگر چه اندك باشد، به بانكهاى دولتى براى به راه افتادن چرخهاى اقتصاد و كمك به دولت اسلامى دريغ ننمايند و از كمك كردن به جنگ و جنگزدگان غفلت ننمايند و از شركت در بسيج مستضعفان و تعليم و تربيت ديدن براى حراست از اسلام عزيز كوشا باشند.
و كوتاه سخن آنكه امروز جمهورى اسلامى وديعهاى است كه از جانب خداوند متعال به ملت ايران سپرده شده و همه ما از زن و مرد و پير و جوان در حفظ اين وديعه مسؤول هستيم و بايد تمام قشرها با اتكال به خداوند تبارك و تعالى و وحدت كلمه و اجتناب از اختلاف، جمهورى اسلامى را
صحيفه نور ج 15 صفحه 233
نگهبان باشيم و راه مستقيم انسانيت و اسلاميت را به توفيق الهى ادامه دهيم. از خداوند متعال توفيق همگان را در خدمت به خلق خدا و آئين مقدس او خواستارم.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 234
تاريخ: 5/9/60
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام سيد محمد مهدى دستغيب
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد مهدى دستغيب دامت افاضاته
به منظور تصدى امور دو آستانه مباركه حضرت احمد ابن موسى ابن جعفر، شاهچراغ و حضرت مىرسيد محمد عليهما السلام، جنابعالى را به توليت دو آستانه مذكور منصوب مىنمايم. اميدوارم موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم ورحمه الله
روح الله الموسوىالخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:57 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 235
تاريخ: 8/9/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام رئيس جمهورى، رئيس ستاد مشترك ارتش، فرمانده نيروى زمينى و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى حاج سيد على خامنهاى رئيس جمهورى محترم اسلامى ايران، تيمسار سرتيپ ظهيرنژاد رئيس ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران، سر كار سرهنگ على صياد شيرازى فرمانده نيروى زمينى، جناب آقاى محسن رضائى فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم
تلگرافهاى شريف كه بشارت پيروزى بزرگ قواى مسلح شجاع را بر قواى شيطان آمريكايى صداميان كه با هجوم ظالمانه خود فتح قادسيه را به مغزهاى تهى از ايمان به غيب وعده مىدادند واصل گرديد. اتكاء به مسلسل و تانك و غفلت از خداوند قادر و جنود الهى انسانها را به ورطه هلاكت و فضاحت مىكشاند.
آنان كه رمز پيروزى را مجهز به جهاز شيطانى و ميگها و ميراژها مىدانند و ايمان به غيب و خداوند قادر را به حساب نمىآورند و دم از (پيروزى قادسيه) مىزنند و رمز پيروزى قادسيه و مومنان صدر اسلام را باز نيافتند و قدرت ايمان و شهادت طلبى را نمىفهمند، بايد با شكست مفتضحانه روبرو شوند و گوشمالى الهى ببينند. اينان از پيروزىهاى صدر اسلام كه پيروزى ايمان و خون بر شمشير و قواى جهنمى بود بايد عبرت بگيرند. مردم ايران و ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى نظامى و غير نظامى براى حفظ اسلام و كشور اسلامى و رسيدن به لقاءالله دفاع مىكنند و فرق است بين اين عزيزان و آن گول خوردگان كه براى مقاصد پليد آمريكا و وابستگان آن به جنگ بر ضد اسلام و قرآن مجيد برخاستهاند. آنچه براى اينجانب غرور انگيز و افتخار آفرين است روحيه بزرگ و قلوب سرشار از ايمان و اخلاص و روح شهادت طلبى اين عزيزان كه سربازان حقيقى ولى الله الاعظم ارواحنا فداه هستند مىباشد و اين است فتح الفتوح. من به ملت بزرگ ايران و به فرماندهان شجاع قبل از آنكه پيروزى شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبريك بگويم، وجود چنين رزمندگانى را كه در دو جبهه معنوى و صورى و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بيرون آمدهاند، تبريك مىگويم. مبارك باد بر كشور عزيز ايران و بر ملت شريف، رزمندگانى چنين قدرتمند و عاشقانى چنين محو جمال ازلى و سربازانى چنين دلباخته دوست كه شهادت را آرزوى نهائى خود و جانبازى در راه محبوب را آرمان
صحيفه نور ج 15 صفحه 236
اصيل خويش مىدانند. افتخار بر رزمندگانى كه جبهههاى نبرد را با مناجات خويش و راز و نياز با محبوب خود عطر آگين نمودهاند. فخر و عظمت بر جوانان عزيزى كه در راهى قدم برداشته و پاسدارى از مكتبى مىكنند كه شكست ناپذير و سر تا پا پيروزى است. و ننگ بر آنان كه در راهى جان خود را هدر مىدهند و عرض و آبروى خود را مىبرند كه پيروزىشان شكست و زندگى شان ننگ آفرين است.
اينجانب از فرماندهان محترم و رزمندگان عزيز قواى مسلح نظامى و انتظامى، ارتش و سپاهى و بسيج مستضعفان و ژاندارمرى و شهربانى و عشاير محترم و نيروهاى نامنظم و مردمى تشكر و قدردانى مىكنم.
درود بر شما و همه آنان كه براى اسلام و كشور عزيز خود حماسه مىآفرينند. از خداوند تعالى پيروزى نهائى رزمندگان اسلام و سعادت همگان را خواهانم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 237
تاريخ: 10/9/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه اهل تشيع و تسنن استانهاى يزد و هرمزگان
اين انقلاب يك انقلاب منحصر به فردى است
بسم الله الرحمن الرحيم
البته آقايان توجه دارند و داشتند به اينكه اين انقلاب يك انقلاب منحصر به فردى است كه از خود مردم و با اسم اسلام و با تكبير همه جانبه همه ملت تحقق پيدا كرده است و خداى تبارك و تعالى بر همه ملت ايران منت گذاشته است كه قلوب همه را متوجه كرده است به همين جمهورى اسلامى و همه خواهان اسلام و خواهان جمهورى اسلامى هستند. و البته توجه هست به اينكه انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است، تمام انقلابات را بايد بگوئيم كه ضايعاتش بيشتر از اين انقلاب بوده است و برداشتش كمتر بوده است و آن برداشتى كه اين انقلاب كرده است كه آن تحقق اسلام و احكام اسلام است، در هيچ جا همچو برداشتى نشده است. اگر هم اسم جمهورى روى جمهورى اسلامى روى بعضى از كشورها بوده است، محتوايش نبوده است. و همين طور توجه داريد كه مشكلات بعد از انقلاب در كشورهاى بزرگ دنيا الان هم رفع نشده است. شوروى كه يكى از ابرقدرتهاى عالم است، الان شصت و چند سال كه انقلاب كردند و الان هم در مشكلات هستند، همه جور مشكلات و نمىتوانند مشكلاتشان را رفع كنند.
و ايران يكى از ويژگىهاى بزرگش اين است كه الان ما يك دولتى و يك ملتى جداى از هم نداريم، يك ارتشى و يك ملتى و يك دولتى جداى از هم نداريم. ملت با ارتش، با دولت، همگام است و مشكلات اگر براى دولت پيش بيايد، اگر براى ارتش پيش بيايد، براى هر جهتى، براى يك طرف مملكت مثل زلزله مثلاً پيش بيايد، خود اين مردم بهتر از دولت مشغول مىشوند به فعاليت، چنانچه در كرمان اين زلزلهاى كه پيش آمد، ديديد كه با فعاليت حضرت آقاى صدوقى و توجه مردم، بسيارى از مشكلات رفع شد و من الان هم اميد اين معنا را دارم كه چون مردم حاضر در صحنه هستند، مشكلات برطرف بشود. البته مساله پاكسازى ادارات در دست اجراست.
علماى بلاد همفكرى كنند با دولت و ارشاد كنند مردم را
الان اين بازرسى عمومى كه بناست به فعاليت وارد بشود و شده است، اين مسائل را اميدواريم كه با فعاليت و با همفكرى همه مردم و خصوصاً علماء بلاد از امورى كه بسيار اهميت دارد قضيه اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 238
است كه علماء بلاد هدايت كنند مردم را، همفكرى كنند با دولت و ارشاد كنند مردم را و نگه دارند مردم را در اين حال نهضتى كه هستند و الان در حال انقلابند، مردم را در صحنه نگه دارند و مردم را از اينكه يك اختلافى خداى نخواسته بخواهند درش ايجاد كنند و در جاهائى ايجاد كنند، مردم را تنبه بدهند به اينكه دستهاى خبيثى هست كه مىخواهند نگذارند اين انقلاب به ثمر برسد. از اين جهت يكى از امور مهمى كه به عهده علماى بلاد و خصوصاً ائمه جمعه هست همين است كه در خطبههايشان كه يك فرصتى است كه مردم مجتمعند و مطالب را مىشود گفت، تنبه بدهند مردم را كه غفلت نكنند از اين دستهائى كه به خيانت مىخواهند اين انقلاب را متلاشى كنند. تمام توطئههائى كه در خارج و در داخل بوده است تاكنون، خنثى شده است و بحمد الله جنگ هم دارد به پيروزى ختم مىشود و كشور هم كشور خود شماست و اسلامى است و تعهد به اينكه ما بايد اسلام را حفظ بكنيم.
از تكاليف اوليه خداى تبارك و تعالى است حفظ اسلام، و همه ما و همه ملت و همه علما و همه مىدانيد كه مكلف به اين هستيد كه اين هديه الهى را حفظ بكنيد و الان اسلام به دست ما سپرده شده است. ما سابق اگر عذرى داشتيم به اينكه قدرتها را نمىگذارند ما كارى انجام بدهيم و قدرتهائى بودند كه مخالف بودند، علما را مانع مىشدند از اينكه در پستهاى خودشان، وظايف خودشان را انجام بدهند، امروز ديگر ما همچو عذرى نداريم و همه آقايان در هر جا كه هستند مىتوانند كه مسائلشان را، مشكلاتشان را، مشكلات مردم را گوشزد كنند و مردم را هدايت كنند و همين طور دولت را هدايت كنند، ادارات را هدايت كنند و انشاء الله من اميدوارم كه به زودى مشكلات رفع بشود.
وحدت كلمه نعمتى است كه خدا به ما داده، بايد اين وحدت را حفظ كنيم
البته انقلاب بوده است و يك دسته هم اشخاص فاسد كه از اول انقلاب معلوم شد نقشه داشتند. ما حالا كمكم توجه پيدا مىكنيم اينها از اول كه نهضت شده است و انقلاب شده است و آن روزى كه فهميدند به اينكه اين انقلاب پيروز مىشود، اينها مشغول نقشهكشى خودشان بودند و لهذا در زمان انقلاب كه يك مقدارى چيز بود چيزهائى بود كه نمىشد نظمش را حفظ كنيم، اينها مشغول شدند به اينكه اسلحه بدزدند، اسلحهها را دزديدند. شما الان مىبينيد كه گاهى نشان مىدهند يك خانه تيمى چقدر اسلحه تويش هست و چقدر مواد منفجره در آن هست و چقدر چيزهاى ديگرى هست در آن. اينها براى اين است كه اول وارد اين مساله كه شدند كارى به اسلام و كارى به نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى نداشتند، آنها يك مقصد خاصى داشتند و دنبال آن مقصد دويدند و افرادشان را فرستادند هر جا و غارت كردند اموال مسلمين را. و انشاء الله من اميدوارم كه با همت مردم، مهم همين توجه خود مردم است، با همت مردم و گزارش دادن از اين به اينكه اين خانهها در كجاها هست كه باز هم يك مقدارى هستش، انشاء الله اين هم به زودى حل بشود و همه ما مشغول بشويم به اينكه اسلام را در اين مملكت پياده كنيم و اگر نقيصهاى هست در هر جا، انشاء الله رفع بشود.
و من اميدوارم كه با همت همه آقايان، علماى اعلام همه بلاد و با اجتماع همه، برادرهاى اهل
صحيفه نور ج 15 صفحه 239
سنت و برادرهاى اهل شيعه مجتمع باهم باشند و از اختلافى كه مىخواهند فاسدها و مفسدها ايجاد كنند بين ماها، از اين اختلافات پرهيز كنند. و هر كس در محل خودش مردم را تنبه بدهد به اينكه اين اختلاف جز براى اينكه به هم بزنند اوضاع ايران را و باز مسلط كنند به ما آن قدرتهاى بزرگ را، چيز ديگرى عايدمان نمىشود و البته از اول هم اين اختلافات يا از جهل پيدا شده است يا از اينكه باز دستهائى در كار بوده است كه نگذارند يك مملكتى وحدت كلمه داشته باشد. و شما الان و همه برادرهاى ما در هر جا كه هستند، الان ديدند كه با وحدت كلمه چه بركتى خداى تبارك و تعالى به ما عطا فرموده است. اين را حفظ بكنيم و اين نعمتى است كه خدا به ما داده، بايد تشكر كنيم و تشكرش به اينكه با چنگ و دندان اين وحدت را حفظ كنيم و اسلام را انشاء الله پياده كنيم و همه ما در زير سايه اسلام و پرچم توحيد با هم انشاء الله زندگى كنيم تا ظهور ولى عصر سلام الله عليه.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 240
تاريخ: 11/9/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان دانشكده افسرى، اعضاى دايره مديريت مهمات لجستيكى، پرسنل پايگاه نيروى هوائى شيراز و هوانيروز تهران و اعضاى سپاه پاسداران انقلاب
اسلامى
يكى از ثمرات بزرگ اين جنگ، تحرك بى سابقهاى است كه در جوانان حاصل شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان ارتشىها و پرسنلهاى ارتش كه از نقاط مختلف تشريف آوردهاند من دعاگوى همه هستم و از آنها تشكر مىكنم.
بسيارى از امور است كه انسان از آن خوشش نمىآيد، لكن وقتى كه تحقق پيدا كرد مىبيند خيرش در آن بوده است عسى ان تكرهوا شيئا وهو خير لكم . ما و ملت اسلامى ما جنگجو هجومگر نبودهايم و نيستيم و از اين جنگ تحميلى هم خوشمان نمىآمد و كراهت داشتيم كه دو طايفه از مستضعفان به تحريك مستكبران و تحريك آمريكا و اغفال حزب بعث به روى يكديگر حربه بگشايند و آتش، لكن همه مىدانيد و همه هم در جهان مىدانند كه اين جرم متوجه به حزب بعث و صدام و صداميان است. در عين حالى كه ما از جنگ گريزان هستيم، لكن دفاع كه حق هر انسانى است و واجب است بر هر انسانى دفاع از خود و دفاع از كشور خود و دفاع از دين خود، ما به عنوان دفاع در مقابل اين قدرتها ايستاديم.
اين جنگ پيش آمد و يك سال و نيم تقريبا طول كشيده است و ثمرات بزرگى براى ما داشته است كه اول غافل بوديم و كمكم متوجه شديم. يكى از ثمرات بزرگ اين، اين تحرك بى سابقه است كه در جوانهاى ما در جبههها و پشت جبههها اين تحرك بزرگ حاصل شده است و كانه از آن رخوت و سستى كه براى اشخاصى است نشستهاند و كارهاى معمولى را مىكنند اين رخوت و سستى از بين رفته است و جاى خودش را به فعاليت و تحرك داده است كه امروز ارتش ما، سپاهيان ما، بسيج ما و عشاير ما و ملت ما، چه در جبهه و چه در خارج جبهه فعالند و متحرك و در مقابل همه ناگوارىها ايستادهاند و جنگ را براى خودشان گوارا مىدانند براى اينكه جنگ ما دفاع است هجوم نيست و جنگ دفاعى از تكلفهاى شرعى و وجدانى و انسانى همه است و از چيزهائى كه ما متوجه قبلا نبوديم و بعد متوجه شديم اين است كه اين مشتى كه شما جوانان ما و ارتش ما و پاسداران ما و ساير قواى مسلح و امدادى به دهان اين مهاجمين زديد اين يك عبرتى مىشود از براى ديگر حكام جورى
صحيفه نور ج 15 صفحه 241
كه شايد يك وقت در مغز خودشان اين تخيل پيش آمده است كه ايران به هم ريخته است و خوب است كه ما هم يك هجومى بكنيم.
تبليغات خارجى و خصوصاً تبليغات راديوهاى منحرف مثل بى.بى.سى و راديوى امريكا و راديوهاى ديگرى كه ملاحظه مىشود، اينها به عالم جلوه داده بودند كه ايران به واسطه اينكه يك نظم و يك ترتيب خاصى ندارد آشفته است و در هم ريخته است و جاى اين است كه هر كس كه بتواند و از اين خوان نعمت يك چيزى بردارد! و همين موجب اين شده بود كه صدام بى خرد را اغوا كردند كه برو و فتح قادسيه را تجديد كن و ايران يك لقمه چرب و نرمى است كه به آسانى مىشود آن را بلعيد! و اين احمق هم بدون اينكه توجه به اطراف قضايا بكند به واسطه آن غرور شيطانى كه داشت و آن اغواهائى كه شياطين به او كردند و او را وادار كردند به اينكه حمله به ايران بكند اين كار ابلهانه را كرد و جزاى خودش را ديد و دارد مىبيند.
ما با تكبير اين جبههها را فتح مىكنيم
اين فتحهائى كه از براى شما پيش آمده و انشاء الله پيش خواهد آمد، اين ثابت كرد كه بوقهاى تبليغاتى همه بر خلاف واقع بوده است. گر چه ملتها اكثراً مىدانستند لكن ممكن بود كه در بين آنها هم گروههائى باشند كه ندانند مسائل را. فهميدند كه ايران امروز از ديروز و از ديروزها قوىتر و منسجمتر و بهتر از آنوقت است كه آن رژيم شيطانى يا رژيمهاى شيطانى سابق بر او بودهاند. امروز ايران يكپارچه تحرك است، يكپارچه فعاليت است، يكپارچه هواى عشق به شهادت و هواى عالم غيب است. در رژيمهاى سابق اسمى از اين مسائل نبود. اشخاصى كه در آن رژيمها تربيت شده بودند غايت حرفشان اين بود كه ملت بايد چه باشد و ملىگرائى به آن وضع بد، و دست اجانب به همه جاى اين كشورها دراز شده بود و هر كس را به عنوان ملىگرائى مقابل ديگرى قرار داده بود. امروز ايران ثابت كرد كه ما با همه ملتهاى اسلامى و با همه مستضعفان جهانى، با همه آنها هستيم و خود را از آنها و آنها را از خود مىدانيم و با كسانى كه بخواهند تهاجم كنند يا به ايران يا به جاهاى ديگرى، ما با آنها در جنگ هستيم. ما همه ممالك اسلامى را از خود مىدانيم و خودمان را هم از ممالك اسلامى مىدانيم. ما مىخواهيم به امر خداى تبارك وتعالى همه با هم مجتمع باشيم و همه يد واحده باشيم و بر ضد مستكبرين جهان.
از امورى كه در اين جنگ كه ما مكروه داشتيم، پيش آمد براى ما، اين بود كه به واسطه شجاعت سربازان دلير ما وشجاعت ملت بزرگ ما كه توانست اين مطلب را تثبيت كند كه كسى نمىتواند به اين مملكت رخنه كند و كسى نمىتواند آسيب به اين كشور برساند. برادران عزيز من!آنچه كه مهم است براى همه ما و براى همه ملت ايران اين است كه توجه به خداى تبارك وتعالى را ازش غفلت نكنند، توجه به اينكه ما براى خدا قيام كرديم، نهضت كرديم، انقلاب كرديم و براى خدا به پيش مىرويم.
صحيفه نور ج 15 صفحه 242
الان من گاهى كه وصيت نامه بعض از شهدا را مىبينم يا وضع جبههها را مىبينم يا شعارهائى كه در جبههها همان شبى كه فردا احتمال دارد كه شهيد بشوند مىبينم، مىبينم كه ملت الهى شده است. فرق است ما بين يك جمعيتى كه در شبى كه فردا براى او خطر است و مىخواهد به لشكر كفر هجوم ببرد به مناجات خدا مىايستد با آن كسانى كه وقتى كه خواهند به جنگ بيايند اول با فشار است و بعد هم كه محال آنها را بينند آلات لهو و لعب در آنجا هست. فرق است مابين آنهائى كه براى خدا قيام كردهاند و آنهائى كه براى طاغوت.
شما در راه خدا داريد جنگ مىكنيد و اين علامت ايمان شماست و آنها در راه طاغوت دارند جنگ مىكنند و اين علامت كفر آنهاست. مادامى كه اين مطلب در بين شما باقى است توجه به خدا و يارى خواستن از مبداء قدرت شما قدرتمند هستيد. شما را اين وحدت كلمه در زير سايه توحيد و در زير پرچم اسلام به اين فتحها و پيروزىها مىرساند. اين تكبيرهايى كه در شبى كه براى شهادت كمر بستيد مىگوئيد، اينها پشتيبان شماست. جنود غيبيه همانطور كه در صدر اسلام پشتيبان لشكر اسلام بود و آن لشكر كوچك اسلام بر لشكر روم با آن بساط و بر لشكر ايران آنوقت با آن بساط غلبه كرد، به واسطه آن تاييدات غيبى و ملائكه الهى بود. شما امروز همان وضعيت را داريد. براى خدا قيام كرديد و مقابل مستكبرين و مقابل كفار و مطمئن باشيد كه جنود غيبيه با شماست و هر يك شما در مقابل چندين نفر از آنها مىتوانند عرض اندام كند. شما مىدانيد كه تمام كشورها تقريبا پشتيبان صدامند و به او هم پول مىرسانند و هم اسلحه مى رسانند و هم نفرات مىفرستند بسياريشان، و ما بحمد الله نه احتياج به پول ديگران داريم و نه احتياجى به پرسنل ديگران داريم و نه احتياج به تأييد ديگران. ما كه اتكائمان به خداست از كى تاييد بخواهيم؟ ما كه اتكائمان به مبداغنى مطلق است از كى خواستار جهات مادى بشويم؟ ما كه با تكبير اين جبههها را فتح مىكنيم از كى بخواهيم كه با ما همراهى كند؟ ما از خدا مىخواهيم. ما از خدا مىخواهيم كه با آن جنود غيبيه كه دارد و با آن ملائكه الله كه هست به ما كمك بفرمايد و مىفرمايد، لكن شرط اين است ما به عهد خود باقى باشيم، عهدى كه با اسلام داريم، حفظ اسلام، حفظ كشور اسلامى، حفظ نواميس اسلامى. ما بايد اين توجه را هيچ وقت از خود بيرون نكنيم، از مغز خود بيرون نكنيم كه ما بندگان خدا هستيم و در راه او و در سبيل او حركت مىكنيم و پيشروى مىكنيم. اگر شهادت نصيب شد سعادت است و اگر پيروزى نصيب شد سعادت است.
امريكا مىخواهد با تمام قوا بين مسلمين اختلاف بيندازد
ما در عين حال كه غلبه بر دشمن را نزديك مىدانيم، معذلك نصيحت آنها را لازم مىدانيم. من نصيحت مىكنم به ارتش عراق كه بى خود براى طاغوت خودتان را به جهنم نفرستيد. من نصيحت مىكنم به كسانى كه پشتيبانى از صدام مىكنند - از دولتهاى منطقه - كه خودتان را به زحمت نيندازيد و پشتيبانى طاغوت نكنيد و در مقابل اسلام و قرآن مجيد صفآرائى نكنيد. من نصيحت مىكنم به حزب بعث كه خود آنها قبل از اينكه كنار كنند آنها را، خودشان كنار بروند صدام هم برود به
صحيفه نور ج 15 صفحه 243
پاريس و آنجا پيش رفقايش يك دولت تشكيل بدهد. من صلاح اينها را مىدانم كه دست از اين كارها بردارند و بى خود خودشان را زحمت ندهند و خون جوانان ريخته نشود. ما نمىخواستيم كه به ملت عراق و ملت ايران اينهمه خسارات وارد بشود به واسطه شيطنتهائى كه دستهاى ماوراى اينها عمل مىكند و وادار مىكند اينها را به هجوم. صدام چه جوابى تهيه كرده است براى ارتش عراق و براى فرماندهان ارتش، چه جوابى تهيه كرده است كه بى خود ميلياردها دلار به خودشان خسارت وارد كردهاند كه مجبور شده است از جاهاى ديگر وام بگيرد. من به همه حكومتهاى منطقه نصيحت مىكنم كه از پشتيبانى صدام دست برداريد و بترسيد از آن روزى كه خداى تبارك و تعالى بر شما غضب كند و بر شما آن بيايد كه به محمدرضا آمد و به صدام. از غضب خدا بترسيد اى حكومتهاى منطقه و بهوش بيائيد و با اسلام و قرآن مقابله نكنيد. همه ملتهائى كه در منطقه هستند همه اسلامى هستند و اسلام را مىخواهند. شما چرا يك اقليتهاى بسيار ضعيف در مقابل اسلام ايستاده و همه توان خودتان را صرف مىكنيد كه صدام را تقويت كنيد در مقابل قرآن كريم در مقابل اسلام؟ من همه شماها را نصيحت مىكنم، همه دولتها را نصحيت مىكنم كه به راه اسلام برگردند و مقاتله با كفار بكنند، نه مقاتله با مسلمين، قتال در راه خدا بكنند، نه قتال در راه طاغوت.
امروز اگر بر اينها ثابت نشده باشد كه اين طرحهائى كه امريكا مىدهد مخالف با مصالح خود منطقه هست و مخالف با مسلمين هست، بايد بسيار نادان باشند. امريكا باز از طرحها دست بردار نيست. آمريكا مىخواهد با تمام قوا بين مسلمين اختلاف بيندازد. شما ببينيد كه در اين طرحى كه اخيرا دادند، بين طوايفى از مسلمين، بين حكومتهاى مسلمين اختلاف واقع شد و بيشتر خواهد شد و اگر اين طرح هم شكست خود و شكست خورده است، طرح ديگر خواهد داد و بايد مسلمين توجه داشته باشند كه طرح امريكائى براى شرق و براى ملل اسلامى و دولتهاى اسلامى صرفه ندارد. بايد همه مسلمين توجه كنند و به حكومتهاى خود تذكر دهند كه زير بار طرحهاى امريكائى كه از اين بعد، يكى بعد از ديگرى خواهد آمد نروند و بازى نخورند از اين شياطين. اينها مىخواهند شما را آلت دست قرار بدهند و ذخاير شما را بچاپند. آمريكا نظر سوء به شما دارد. شما را براى مصالح خودش مىخواهد استخدام كند و استخدام كرده است. چرا شما ذخاير خودتان را در راه مقاصد شوم و پليد امريكا صرف مىكنيد؟ و چرا در مقابل اسلام ايستادهايد و در مقابل مسلمين؟ شما مى بينيد كه دولت مصر، دولت غاصب مصر به صراحت مىگويد كه ما كسانى كه از اسلام اسم مىبرند سركوب مىكنيم. امريكا به شما به نظر يك بنده نگاه مىكند، به نظر يك برده نگاه مىكند و شما را از هر طرف كه مىخواهد مىكشاند. صدام اگر عقل داشت و امريكا به او مىگفت حمله به ايران بكن، خلاف او را مىكرد، لكن خداى تبارك و تعالى عقل را از سر اينها برداشته است كه بر ضد خود و بر ضد كشور خود و بر ضد ملت خود عمل مىكنند.
صحيفه نور ج 15 صفحه 244
وحدت كلمه، شما را بر همه قدرتهاى جهان پيروز كرد
من از همه شما دوستان، از همه شما برادران ارتشى ايران و پاسداران ايران مىخواهم كه توجه داشته باشيد كه در بين خودتان خداى نخواسته يك وقت اختلافى حاصل نشود. شما گمان نكنيد كه قدرتهاى بزرگ دست برداشتهاند و امروز شما را به حال خود گذاشتهاند. آنها هر روز در نقشه هستند و هر روز در كمين هستند كه شما را با هم اختلاف ايجاد كنند، بين شما اختلاف ايجاد كنند و آنها بهره بردارند. شما مىبينيد كه در هر جائى كه سپاه پاسداران و ارتش و ساير قواى مسلح باهم مىشوند پيروزى عظيم نائل مىشود. شما مىبينيد كه وحدت كلمه، شما را بر همه قدرتهاى جهان پيروز كرد. شما مىبينيد كه اين طعمهاى در دهان امريكا بود اسمش ايران بود، با وحدت كلمه از دهان او بيرون كشيديد و استقلال را براى خودتان تثبيت كرديد. شما مىبينيد كه اگر يك اختلاف بين شما بيفتد خداى تبارك و تعالى خواهد - خداى نخواسته - نظر عنايت را بردارد و آن روز همان خواهد شد كه در زمانهاى سابق بر ايران مىگذشت. همه بهوش باشيد، زن و مرد، جوان و پير، همه بهوش باشيد، ارتشى و غير ارتشى بهوش باشيد كه مبادا رخنه كنند اين اشخاصى كه فاسد هستند رخنه كنند بين شما و خداى نخواسته اختلاف ايجاد كنند. باهم باشيد و يد واحده باشيد على من سواكم چنانچه دستور است. تفرقه پيدا نكنيد و باهم اعتصام به حبل الله كنيد و در راه خدا به پيش برويد كه شما پيروزيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:58 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 245
تاريخ: 13/9/60
فرمان امام خمينى به نخست وزير در مورد سرپرستى بنياد مستضعفين
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى مير حسين موسوى نخست وزيرايدهم الله تعالى
جنابعالى را مسؤول بنياد مستضعفين قرار مىدهم. اميدوارم زير نظر اشخاص متدين و متعهد و كاردان، اين بنياد را به نفع مستضعفان اداره نمائيد. انشاء الله در خدمت به اسلام و مسلمين خصوصا مستضعفين موفق باشيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 246
تاريخ: 16/9/60
فرمان امام خمينى به شورايعالى قضائى و دادستانى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
شوراى عالى محترم قضائى دادستانى محترم انقلاب اسلامى اخيرا گزارشهايى مىرسد كه افراد غير مسوول و احتمالا از گروههاى منحرف و گاهى مقامات مسؤول، بر خلاف مقررات اسلامى و قانونى متعرض اموال و املاك محترم مردم مىشوند و به طور سر خود به تقسيم املاك و مصادره اموال اشخاص مىپردازند و گاهى به منازل اشخاص بدون مجوز شرعى و قانونى وارد و آنان را جلب مىنمايند و اگر شخص مورد نظر نباشد بستگان و زن و فرزند او را جلب مىكنند و گاهى به بهانههايى هتك آبرو و حيثيت اشخاص را مىنمايند و با اين اعمال غير شرعى هتك جمهورى اسلامى و مقامات قضايى را مىكنند.
مقرر فرمائيد سازمان بازرسى كل كشور با سرعت عمل رسيدگى كرده به مقامات قضائى گزارش دهند و اگر شكاياتى به دادستانىها رسيد با سرعت رسيدگى نمايند و اشخاص يا گروههايى كه مرتكب اين نحو اعمال غير شرعى و قانونى مىشوند احضار و پس از اثبات جرم به مجازات برسانند و لازم است اينجانب را از مسائل مذكور مطلع نمائيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 247
تاريخ: 18/9/69
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد برگزارى نماز جمعه تهران، گروهى از مسلمانان جنوب شرقى آسيا، دانشجويان تربيت معلم، كاركنان سازمان صدا و سيما و پرسنل نيروى هوايى جمهورى اسلامى
حوزههاى علميه سراسر كشور تكليف شرعى الهى دارند كه مبلغ بفرستند و احكام اسلام را به مردم بفهمانند
بسم الله الرحمن الرحيم
گروههاى مختلفى كه جناب آقاى رئيس جمهور اسم بردند، چون ما همه مشترك در مقصد هستيم ديگر لازم نمىبينم يكى يكى را اسم ببرم. من مسائلى كه مشترك بين همه ما هست فى الجمله عرض مىكنم. اين انقلاب اسلامى ايران بايد بگوئيم كه يك جهش ناگهانى بود كه ملت ما در هر امرى كه از امور پيش مىآمد، تازه كار بود براى اينكه در رژيمهاى سلطنتى و خصوصاً در اين پنجاه و چند سال اخير براى هيچ يك از گروهها فرصت اينكه در مسائل فكر كنند، قبل از اينكه عمل كنند نبود. حوزه هاى علميه ايران، چه حوزههاى علميه قديمى و چه دانشگاهها يك وضعى داشتند كه با اين جهش بايد آن وضع را متحول كنند و تهيه قبلى نداشتند. ناگهان تكليفهائى به دوش همه آمد و چون مهيا نبودند هيچ يك از قشرهاى ملت، از اين جهت بار سنگين بود لكن معذلك بحمد الله همت والاى همه قشرهاى ملت اين بار سنگين را هم دارد به پيش مىبرد لكن كافى نيست اين مقدار. حوزههاى علميه علوم شرعيه فعاليتهايشان در رژيمهاى سابق و خصوصا اين پنجاه و چند سال اخير بسيار محدود بود، هم برنامههاى تحصيلىشان محدود بود و هم فعاليتهاى خارجىشان كه آن در حد تقريبا صفر بود. مساله قضاوت كه يك مساله مهم اسلامى است، حوزههاى علميه چون از اين مساله منزوى شده بودند و آنها را منزوى كرده بودند، مهيا نبودند كه يك همچو بار سنگينى را به زودى از دوش خودشان بردارند و چون حدود و تعزيرات و قضا و امثال اينها درآن رژيمها اصلا مطرح نبود، رجالى كه بايد اينها را تكفل كنند و عمل كنند بسيار ناقص بودند حوزهها از اين جهات، نه از باب اينكه تقصيرى كرده باشند، از باب اينكه مجالى براى آنها نبود. خطباى ما در سرتاسر كشور خطابهها و صحبتهايشان محدود به يك مسائل كوچك بود وراجع به مشكلات كشور حق اينكه اظهار نظرى بكنند نداشتند و لهذا در اين امر آنها هم مهيا نبودند. نماز جمعه آنطورى كه آقاى رئيس جمهور سلمه الله فرمودند، از باب اينكه به حسب فتواى فقهى واجب تخييرى بود توجه به اينكه اين قسم از لنگه تخيير چه اهميتى دارد، نداشتند و اگر نماز جمعهاى هم در بعضى از بلاد انجام مىگرفت، آن چيزى كه
صحيفه نور ج 15 صفحه 248
بايد ائمه جمعه به مردم القا كنند، قدرت نداشتند، نمىتوانستند راجع به فساد حكومت يك كلمه بگويند، نمىتوانستند راجع به گرفتارىهاى عمومى ملت، اجتماعى ملت يك كلمه صحبت كنند. خطباى ما و ائمه جماعت و جمعه ما تماسى كه با مردم داشتند يك تماس بسيار محدود و در يك مسائل محدود، و مهمات مسائل اسلام در طاق نسيان گذاشته شده بود از باب اينكه امكان نداشت براى اين طوايف نظرهائى كه دارند ابراز كنند. دادگاههاى ايران، سرتاسر ايران به دست اشخاصى كه صلاحيت براى قضاوت نداشتند، الا شايد بسيار كم، از اين جهت دادگاههاى ما هم يك نحو آشفتگى داشت كه بايد متحول بشود به يك دادگاههاى اسلامى. با نبودن افراد از باب اينكه مهيا نبودند حوزهها براى تسليم افراد، آن هم الان باز گرفتارى و كمبودى دارد.
مردم عادى هم سرتاسر مملكت، چه بازارىها و چه كشاورزها و چه آنهائى كه كارمند دولت يا كارگر هستند، آنها هم، آنهائى كه در ادارات بودند يك وظايف تحميلى داشتند كه تخلف از آن نمىتوانستند بكنند و آنهائى كه خارج از ادارات بودند كه اكثريت مردم بودند، به كارهاى عادى خودشان مشغول بودند، ابدا راجع به امور اجتماعى، راجع به امورى كه مشكلات است براى كشور و راجع به مسائلى كه در سياست كشور و در اقتصاد كشور و در ساير گرفتارىهاى كشور دخالت داشت هيچ نظرى نداشتند، از باب اينكه مجال نمىدادند به آنها كه دخالتى بكنند، اختناق بزرگى براى همه طوايف بود و اداره مىشد اين كشور، يك اداره ظالمانه بدست يك عده قليل و تحميل مىكردند مسائل خودشان را بر جامعه و نمىگذاشتند كه جامعه يك نظرى در كارها به طور استقلال بكند. از آن طرف بين طوايف مختلفه كوشش داشتند كه اختلاف ايجاد كنند و به اختلاف حكومت كنند، اختلاف ايجاد كنند بين برادرهاى اهل سنت و شيعى مذهب اختلاف ايجاد كنند در هر نقطهاى بين اشخاصى كه در آن نقطه يا احزابى كه در آنوقت بود و همه اقسام اختلاف را ايجاد كنند و با اين اختلاف نگذارند كه توجه به مسائل بشود.
امروز كه ما فجاة رسيديم به يك آزادى و از آن اختناق فكرى و عملى خارج شديم مىبينيم كه مشكلات فراوانى در پيش داريم كه بايد اين مشكلات را با همت همه كشور و همه قشرهاى ملت اين مشكلات را از سر راه برداريم. حوزههاى علميه سراسر كشور خصوصاً حوزه قم، حوزه مشهد، حوزه اصفهان بايد كوشش كنند كه امروز كه مىتوانند، مبلغ بفرستند به آن نحوى كه بشناسد جامعه را و بفهمد كه مشكلات چه است و بايد چه بكند و چه بگويد، تربيت كنند و قاضى تربيت كنند و مخصوصاً مبلغين را زياد احتياج به آن است. در سرتاسر كشور، ما احتياج به مبلغ داريم، علاوه بر آن در خارج كشور احتياج به مبلغ بيشتر داريم و الان ما كمبود داريم، ما نبايد امروز را مقايسه به ديروزها بكنيم. حوزههاى علمى آنوقت در اختناق بسر مىبردند، نمىتوانستند كه قاضى تحويل جامعه بدهند، از آنها پذيرفته نبود، نمىتوانستند يك مبلغى كه بتواند مسائل جامعه و مشكلات جامعه را به گوش مردم برساند تحويل جامعه بدهند. امروز را ما نبايد، حوزههاى علميه نبايد مقايسه كنند با ديروزها، امروز بايد همه علماء بلاد و همه مراجع و همه مدرسين و دانشمندان حوزههاى علميه كوشش كنند كه اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 249
تكليفى كه به عهده همه آمده است به طور شايسته انجام بدهند. شايد سرتاسر كشور حدود مثلا سه چهار هزار نفر ما قاضى لازم داريم و چندين هزار نفر مبلغ لازم داريم. بلادى هست كه الان يك نفر مبلغ، يك نفر روحانى آنجا نيست. اين حوزههائى كه افراد زياد درشان هست، اجتماع زياد هست، بايد توجه به اين مسأله داشته باشند كه آمدن و درس خواندن به حسب امر خداى تبارك و تعالى مقدمه انذار است، مقدمه اين است كه بروند در بلاد خودشان يا بلاد ديگر مردم را تربيت كنند، مشكلات كشور را گوشزد كنند. امروز ديگر ما عذرى نداريم كه بگوئيم نمىتوانستيم، امروز مىتوانيم همه كارها را بكنيم و البته محتاج به صرف وقت است، صرف طولانى وقت است و چون تكليف است بايد بكنيم. مدرسين حوزهها، خصوصاً حوزه علميه قم، فضلاى حوزههاى قم و مشهد و ساير حوزهها بايد ترتيبى بدهند كه اين احتياجى كه در سرتاسر كشور به ملا هست، به مبلغ هست، به قاضى هست اين را رفع كنند. اگر چنانچه الان وضع قضا بر خلاف يك موازينى كه بايد بشود، خداى نخواسته انجام بگيرد، اين عهده ماست كه نگذاريم انجام بگيرد، به عهده علماى بلاد و علماى حوزه هاى علميه است كه نگذارند اينطور بشود. افراد بيايند در حوزهها و بروند، بايد رفت و آمد باشد، يك دسته معلم و مدرس ثابت و يك دسته هاى اكثريتى وقتى كه آمدند و كار خودشان را انجام دادند، خودشان را موظف بدانند كه بروند در بين مردم، در يك جا متورم نشود و در يك جا هيچ. اينطور نباشد كه يك شخصى در حوزه هيچ نحو فعاليت نداشته باشد و معذلك بماند، اين به حسب وضع كشور ما مشروع نيست. امروز كسانى كه كارخودشان را تمام كردند، تحصيل خودشان را تمام كردند لكن در حوزهها فعاليت تدريسى و فعاليتهاى تبليغى و اينها ندارند، اينها بايد بروند در بلاد ديگر كه محتاج هستند و در آنجا اداى وظيفه كنند. بايد اشخاص، همان طلاب جوان كه مشغول به تحصيل هم هستند علاوه بر اينكه ايام تعطيل را بايد بروند و تبليغ كنند سرتاسر كشور و آنوقتها هم، تا اندازهاى مىروند، در غير ايام تعطيل هم به حسب نوبت، قرار داد، نگذارند همه جاى ايران، يعنى بسيارى از جاهاى ايران بى روحانى بماند، بسيارى از جاهاى ايران بى مبلغ بماند بايد اينها تكليف دارند، تكليف شرعى الهى دارند كه تبليغ كنند و احكام اسلام را به مردم بفهمانند. تحصيل وسيله است از براى تربيت، آيه نحل مىفرمايد كه چرا نمىرويد تحصيل كنيد تا برگرديد مردم را انذار كنيد. تحصيل براى اين است كه مردم انذار بشوند، به مردم مسائل گفته بشود. البته حوزهها بايد باشد، حوزههاى فقه بايد باشد لكن اين مساله را هم بايد منسى نشود. ممكن است كه در سال يك عده قابل اينكه هم درس بخوانند و هم تبليغ بكنند و هم مردم را آگاه كنند، در غير ايام تعطيل هم به حسب نوبت قرار بدهند كه يعنى مدرسين آنجا، مراجع قرار بدهند به حسب نوبت، يك عدهاى چند ماه اينجا، دو سه ماه اينجا، دو سه ماه هم جاى ديگر. ما مىخواهيم تكليف الهى را ادا كنيم. همانطوركه تحصيل يك تكليفى است، تبليغ بالاتر است از او، تحصيل مقدمه تبليغ است، مقدمه انذار مردم است.
صحيفه نور ج 15 صفحه 250
بايد در دانشگاه علوم معنوى هم تدريس بشود
دانشگاهها هم همين طور است، ما يك وقت چشم باز كرديم، ايران چشم باز كرد، دانشگاه چشم باز كرد ديد از آن اختناق بيرون آمده است، آنوقت يك دستهاى بودند كه هر مطلب فاسدى را داشتند در دانشگاه به مغز جوانهاى پاك ما وارد مىكردند وكسى هم حق نداشت يك كلمه بگويد، لكن حالائى كه اين اختناق فكرى و اختناق عملى از بين رفته است عذرى از براى دانشگاهىها، روشنفكرها و اشخاصى كه مىتوانند اين دانشگاه را به طور صحيح اداره كنند، عذرى نمانده است، جواب خدا بايد بدهند. بايد در دانشگاه همانطورى كه علوم مادى تدريس مىشود، علوم معنوى تدريس بشود. بايد آن امور انسانى، امور تربيتى به دست اشخاصى كه بدانند تربيت اسلامى چه و بدانند اسلام چه است. گمان نكنند اين بعض از اين اشخاص كه در اسلام راجع به جامعه چيزى نيست يا راجع به فرض كنيد كه امور تربيتى كم است، اسلام عميقتر از همهجا و از همه مكتبها راجع به امور انسانى و راجع به امور تربيتى دارد كه در راس مسائل اسلام است، چنانچه امور اقتصادى دارد. ما نمىتوانيم امروز همانطور كه انبار مىكردند از غرب براى ما سوغات مىآوردند و در دانشگاههاى ما بچههاى ما را فاسد مىكردند امروز هم بنشينيم كه مغزهائى كه تربيت غربى دارند براى ما تربيت كنند بچههاى ما را. بايد تربيت، تربيت قرآنى باشد. قرآن غنىترين كتابهاى عالم است در تربيت، در تعليم و تربيت، منتها متخصص لازم دارد. اينطور نيست كه بعضى گمان كردند كه ما دو تا آيه را بلديم پس ما قرآن شناسيم، اسلام شناسيم. كسانى كه قرآن را از رو نمىتوانند درست بخوانند خودشان را اسلام شناس حساب مىكنند، كسانى كه اطلاع از احكام اسلام ندارند، از اقتصاد اسلام ندارند، از فرهنگ اسلام ندارند، از علوم عقلى اسلام اطلاع ندارند، اينها مىگويند كه در اسلام نيست. خوب، تو كه اطلاع ندارى، به چه مناسبتى يك همچو حرفى مىزنى؟ متخصص لازم است و در اين امر بايد از حوزههاى علميه متخصص بياورند، دستشان را دراز كنند پيش حوزههاى علميه كه در آنجا اين نحو متخصصين هست و دانشگاه را باز كنند، لكن علوم انسانىاش را به تدريج از دانشمندانى كه در حوزههاى ايران هست و خصوصا در حوزه علميه قم استمداد كنند.
ائمه جماعات و جمعات توجه بدهند مردم را به مسائل سياسى - اجتماعى
و همين طور ما در سابق، جماعت و جمعه، جماعت داشتيم، جمعه هم كمى داشتيم، بين برادرهاى اهل سنت ما رايجتر بود، لكن نه آنها و نه ما نمىتوانستيم مسائل روز را در خطبههاى جمعه بيان كنيم، مسائل سياسى را بيان كنيم از باب اينكه اختناق بود. امروز كه اين اختناق برداشته شده است بايد ائمه جماعات و ائمه جمعات همهشان توجه كنند به اينكه تكليفشان اين است كه مسائل را به ملت بگويند، توجه بدهند مردم را به مسائل سياسى، به مسائل اجتماعى، خصوصاً ائمه جمعه كه بحمد الله امروز در سرتاسر كشور جمعهها بسيار خوب است و مردم هم بايد بيشتر باز توجه كنند، مردم خودشان را غنى ندانند راجع به مسائل. اين مسائل، مسائلى است كه بايد بروند و گوش
صحيفه نور ج 15 صفحه 251
كنند و عمل كنند و همين طور ناگهان ما بيدار شديم از خواب كه محتاج بوديم به پاسدار، لكن مردم خودشان اين مساله را حل كردند و امروز هم كه احتياج باز هست و در جبههها احتياج هست، بايد داوطلبها زيادتر باشند و بروند و نگذارند كه در آنجا جوانهائى كه هستند، خسته بشوند. در هر صورت همانطورى كه عرض كردم ما ناگهان وارد شديم در يك رژيمى كه منسى شده بود به حسب واقع، احكام اسلام در اين رژيمها اصلا نبود. احكام اسلام كه بايد اداره كند كشور را، بايد اداره كند مملكت را، اصلا منسى بود و افكار غرب اداره مىكرد ما را، مستشارهاى غرب مىآمدند و خواستند ما را اداره كنند. آنروز همه عذر داشتيد، از باب اينكه قدرت نداشتيد اما امروز كه بحمد الله فهميديد قدرت داريد، اجتماع كرديد، قدرتنمائى كرديد، خداى تبارك و تعالى به شما قدرت عنايت كرد و اين خارها را از سر راه برداشتيد. امروز ديگر همه ملت موظف است به وظيفه الهى كه در صحنه حاضر باشد. اگر غفلت كند از اين باب، گرگها خواهند آنها را خورد. بايد در صحنه حاضر باشند. ائمه جمعه و جماعات مردم را ارشاد كنند و حضور آنها در صحنه گوشزد كنند و بحمد الله خود مردم حاضرند. توجه كنند به اينكه ما در نيمه راه هستيم، ما راه را طى نكرديم، راه ما آن روز تمام مىشود كه همه احكام اسلام جارى بشود و آن روز به كمال مىرسد كه مستضعفين جهان از زير بار مستكبرين خارج بشوند. و من از خداى تبارك وتعالى خواستارم كه شما برادرها را كه در نماز جمعه آنطور فعاليت مىكنيد و تنظيم مىكنيد امور را و امر مهمى است اين امر، و آنهائى كه در كارهاى ديگر مشغول هستند، همه را موفق كند وهمه ما موفق به عمل به اسلام و امور تربيتى بشويم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 02:59 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 252
تاريخ: 20/9/60
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيت الله حاج سيد عبدالحسين دستغيب
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله وانا اليه راجعون
شهادت براى فرزندان اسلام و ذريه پيامبر عظيم الشان صلى الله عليه و آله و اولاد فاطمه عليها سلام و يادگاران حسين سلام الله عليه، در راه هدف و اسلام عزيز و قرآن كريم چيزى غير عادى و پديدهاى غير معهود نيست. ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد كوفه تا صحراى افتخارآميز كربلا و در طول تاريخ پرارزش سرخ تشيع قربانيانى ارزشمند به اسلام عزيز و فى سبيل الله تقديم نموده و ايران شهادت طلب هم از اين پديده سعادتمند مستثنى نيست و انقلاب اسلامى گوش و چشمش پر از اين شهيدان حسين گونه است. ملت عزيز ما در روز رستاخيز با سرافرازى در پيشگاه مقدس خداى بزرگ و پيامبران و اولياء عظيمالشان، صفهاى طولانى از شهيدان در راه دفاع از حق عرضه مىدارد، از علماى اعلام و ائمه جمعه و جماعت تا فداكاران و سربازان در جبهههاى دفاع از حريم مقدس اسلام. پيامبر بزرگ اسلام كه بر امم ديگر حتى به سقط، مباهات مىكند، مطمئن هستيم به فداكارى اين عزيزان جبهه و پشت جبهه و اين شهيدان محراب و منبر و در صف جماعات و در داخل مسجدها و بيمارستانها مباهات مىفرمايد. و چه بهتر و گواراتر كه با شهادت اين فرزندان اسلام و ذريه طاهره بر افتخارات آن بزرگوار در روز عرض اعمال هرچه بيشتر بيفزائيم.
عزيزان و نور چشمان ما در جبهههاى جنوب و غرب هر روز با سركوبى اشرار آمريكائى و عقب راندن و به جهنم فرستادن جنود شيطان براى اسلام سربلندى و عظمت خلق مىنمايند به طورى كه تاب تحمل اين پيروزىها را از آمريكائيان خارج و داخل، منافق و منحرف سلب نموده و بر جنون و وحشيگرىهاى آنان افزوده است. شما فرضاً شهيد بهشتى را گناهكار بدانيد شهداى ديگر مثل شهيد مدنى و شهيد دستغيب كه جز تربيت محرومان و هدايت مردم گناهى نداشتهاند با چه انگيزه شهيد مىكنيد. شما به گمان خود اگر اينان را به جرم وفادارى به اسلام و طرفدارى از محرومان و مظلومان مستحق قتل بدانيد اطفال معصومى كه در گهواره جاى دارند و زبان باز نكردهاند چه گناهى دارند جز آنكه اطفال مسلمانى هستند كه مخالف سلطه آمريكا به جان و مالشان مىباشند.
امروز روز جمعه و نماز و عبادت، دست جنايتكار آمريكائيان يك شخصيت ارزشمند كه مربى
صحيفه نور ج 15 صفحه 253
بزرگ و عالمى عامل كه گناهش فقط تعهد به اسلام بود از دست ملت ايران و اهالى محترم فارس گرفت و حوزههاى علميه و اهالى ايران را به سوگ نشاند. حضرت حجت الاسلام و المسلمين شهيد حاج سيد عبدالحسين دستغيب را كه معلم اخلاق و مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهورى اسلامى بود با جمعى از همراهانشان به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت وابر جنايتكار زمان ايفا كردند به گمان آنكه به ملت رزمنده ايران آسيب رسانند و آنان را در راه هدف به سستى بكشند. اين كوردلان نمىبينند كه در هر شهادتى و در هر جنايتى ملت متعهد به اسلام و كشور مصممتر و در صحنه حاضرترند؟ اينان پس از بمباران شهرها در جنوب و غرب و قتلعامهاى فجيع مردم بى پناه، فرياد جنگ جنگ تا پيروزى را نشنيدند كه ملت وفادار، شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذيرا هستند؟ يا مىخواهند شكستهاى لشكر كفر را و آتشى كه به جان دوستان و اربابانشان از پيروزى رزمندگان ايران افتاده است با خون اين مردان خدا فرو نشانند؟ اينك سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحليل در اين شرارتها و جنايتها فكر كنند كه انگيزه آنكه در هر پيروزى و دنبال هر شكست حزب بعث آمريكائى يك جنايت بزرگ از اين منافقان و منحرفان واقع مىشود چيست. از باب اتفاق نمىشود باشد كه دنبال پيروزى آبادان جنايتى واقع و دنبال فتح بستان باز جنايتى و امروز به دنبال فتح عظيم در غرب و شكست مفتضحانه دشمنان اسلام اين جنايت بزرگ واقع شد. آيا اينها همه بنا به اتفاق است يا حساب شده و ديكته شده عمل مىشود؟ آيا ما اين بزرگان، علما و معلمان ارزشمند را براى جبران شكست آمريكا در منطقه و صدام آمريكائى در جبههها از دست مىدهيم؟ رحمت خداوند بر اين مجاهدان عظيمالشان كه شهادتشان پيروزى اسلام را بيمه مىكند و ننگ و نفرت بر آمريكاى جنايتكار و دست نشاندگان و هواداران آن. اينجانب اين ضايعه بزرگ و فاجعه اسفناك را بر حضرت مهدى ارواحنا له الفدا و ملت شجاع ايران و اهالى معظم استان فارس و خانواده آن شهيد تسليت مىدهم و به پيشگاه مقدس پيامبر اسلام اين فداكارىهاى ملت اسلام و مجاهدات قشرهاى مختلف ايران را تبريك عرض مىكنم و براى خاندان اين شهيد پرافتخار از خداوند تعالى توفيق صبر و بردبارى و سلامت طلب مىنمايم. سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام و درود بر رزمندگان غرب و جنوب و تهنيت بر نيروهاى نظامى و مردمى پيروزى آفرين در جبهه غرب. از خداوند تعالى پيروزى نهائى لشكر اسلام را بر قدرتهاى شيطانى مسئلت مىنمايم.
و السلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 254
تاريخ: 21/9/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام فرمانده سپاه پاسداران و نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
سركار سرهنگ صياد شيرازى فرمانده نيروى زمينى جناب آقاى محسن رضائى فرمانده سپاه پاسداران
تلگراف شما مبنى بر پيروزى بزرگ در محور گيلانغرب و سرپل ذهاب واصل شد. بحمد الله تعالى نيروهاى رزمنده ايران كه با اعتماد به خداى بزرگ و انگيزه محافظت اسلام عزيز و دفاع از كيان كشور اسلامى ايران در تمام جبهههاى نبرد با نيروهاى شيطانى به پيروزمندى غرورآفرينى دست يافتند موجب سرافرازى امت اسلامى و قشرهاى ملت عظيمالشان ايران، سرزمين شهداى فضيلت و پايگاه دليران پيروزمند در دو جبهه معنوى و ظاهرى گرديد.
اين بار جلوه عظمت الهى در جبهه گيلانغرب و سرپل ذهاب درخشيدن گرفت و كشور را در آن محور از لوث وجود بستگان آمريكا تطهير فرمود. ومارميت اذرميت و لكن الله رمى اسلام بزرگ و اسلاميان، تاريخ كشور، اين فداكارىها و جوانمردىهاى دليران نظامى و انتظامى و مردمى را فراموش نمىكند و افتخار بزرگ فرماندهان و سربازان و پاسداران و نگهبانان كشور حضرت مهدى ارواحنا لمقدمه الفداء در تارك ايران ثبت است، چنانچه ننگ و عار و ذلت و رذالت براى آمريكائيان داخل و خارج كه براى خدمتگزارى به ابر جنايتكار جهان به روى اسلام و مسلمانان آتش مىگشايند ثبت خواهد شد.
بگذار تا تبهكاران بينالمللى و بوقهاى مزدور جناحهاى جنايتكار، اين پيروزىهاى عظيم را به حساب نياورند و با تبليغات انحرافى بر ننگ صداميان آمريكائى پردهپوشى كنند.
اينجانب به پيروى از ملت عظيمالشان ايران اين پيروزى بزرگ را به رزمندگان و فرماندهان محور غرب و سرپل ذهاب تبريك عرض نموده و از خداوند متعال پيروزى نهائى اسلام را بر كفر جهانى خواستارم.
سلام و درود بر همه رزمندگان در تمام جبههها و آفرين بر رزمندگان محور غرب و سر پل ذهاب.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 255
تاريخ: 21/9/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان سمنان
روحانيت بيش از همه مورد سوء توجه قدرتهاى بزرگ است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان متشكرم كه اظهار لطف كردند و آمدند اينجا كه من زيارتشان كنم و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ما و همه شما توفيق عنايت كند كه در اين وقتى كه همه قلمها و زبانها در همه جا و همه راديوها و تلويزيونها در خارج از كشور به ضد اسلام و به ضد جمهورى اسلامى فقط به جرم اينكه اسلامى است. قيام كردهاند و اقدام مىكنند، ما وشما و همه ملت ما بتوانند اين بار سنگين را به منزل برسانند و احكام اسلام را انشاء الله در اين كشور اول و در ساير كشورها انشاء الله بعدها به دست خود ملتها پياده كنند.
شما مىدانيد كه آن كه بيشتر از همه مورد توجه قدرتهاى بزرگ است روحانيت است و آنچه بيشتر هدف است براى آنها و تفالههاى آنها كه در داخل هستند، روحانيت است و لهذا مىبينيد كه چه اشخاصى را بدون اينكه يك جرمى، يك خطيئهاى داشته باشند فقط براى اينكه يك مسلمى هستند كه هدايت مى كنند مردم را، آنطور شهيد مىكنند و لابد مىدانيد كه ديروز مرحوم آقاى دستغيب را به آن وضع ناگوار اينها شهيد كردند و دنبال هر پيروزىاى كه براى كشور اسلامى ما، جمهورى اسلامى ما تحقق پيدا مىكند اين طرفدارهاى آمريكا كه خودشان را طرفدار خلق مىدانند، اينها يا افراد كوچك و حتى طفلهاى شيرخوار را هدف قرار مىدهند يا اشخاصى كه بخواهند بر ايشان جرمى ثابت كنند، جز اينكه ارشاد مردم را مىكنند، جرمى ندارند. آقاى دستغيب را شايد شما آقايان كمتر بشناسيد لكن من مىشناسم ايشان را، ايشان يك مرد وارسته به تمام معنا و معلم اخلاق، مرشد مردم و هر چه در صحبتهايش هست معنويات و دعوت به خدا و دعوت به اسلام است معذلك اينها بنايشان بر اين است كه آنهائى كه بيشتر دعوت به اسلام مىكنند آنها را بيشتر هدف قرار بدهند. از قرارى كه گفتند در اعلاميهاى كه اين مجاهدين فاسد، منافقين دادهاند به افراد خودشان، اين است كه معمم را بكشيد، هر معممى ديديد ديگر سوال نكنيد كه اين چه كرده، اين عمامه خودش جرم است. و اين عمامه جرمى است كه در سابق هم بود اين جرم و لهذا هدف نوكرهاى انگليس هم در سابق همين بود كه اين عمامه را از بين بردارند و هر چه صالحتر، بيشتر بايد از بين برود و نكتهاش هم اين است كه آن چيزى كه آنها از آن مىترسند از اسلام است و آن چيزى كه باز تشخيص دادند اين است كه اينها داعى اسلام هستند
صحيفه نور ج 15 صفحه 256
و اينها به مردم اسلام را ياد مىدهند و دعوت مىكنند مردم را به اسلام، از اين جهت بيشتر از ساير طوايف مورد نظرشان هست و هدفشان.
آقايان بايد توجه كنند كه مسائل اينطورى مخصوص به زمان ما نيست، از صدر اسلام تا حالا هدف، هدف مستكبرين همين بوده است كه براى چاپيدن مستضعفين، آنهايى كه طرفدار آنها هستند كه علماى بلاد هستند، آنها را از بين ببرند. اين يك سيرهاى بوده است از آنها و سنت سيئهاى بوده است از آنها و ما بايد به آنچه تكليفمان هست عمل بكنيم. و بحمد الله الان هر چه از اين فسادها واقع مىشود و هر چه از اين جنايات واقع مىشود، مردم بيشتر توجه به عمق مساله پيدا مىكنند. اگر آنوقت اين گروههاى فاسد مىتوانستند يك دستهاى را بازى بدهند به اينكه ما براى خلق داريم كار مىكنيم و مىخواهيم اشخاص فاسد را از بين ببريم و اين حكومت، حكومت فاسد است، كمكم دارند خودشان مسائل خودشان را رو مىكنند و خودشان روابطشان را با عراق، روابطشان را با دموكرات طرف غرب و روابطشان را با حتى انگلستان دارند كمكم ظاهر مىكنند و بحمد الله اينها ديگر آبروئى ندارند. اين خرابكارىها هم يك قدرتى نيست، خوب، يك دزدى مىتواند بيايد يك خانهاى را آتش بزند، اينها الان مثلشان مثل همان دزدهاست كه گاهى خرابكارى مىكنند، ديگر كار ديگر از اينها بر نمىآيد و اينها پيش ملت ما ديگر آبروئى ندارند و خرابكاريهائى كه مىكنند شايد براى تشفى باشد والا مىدانند خودشان هم كه كارى از اين ساخته نيست، حكومتى از بين نخواهد رفت به واسطه انفجار. من اميدوارم كه آن چيزى كه هميشه من مورد نظرم بوده و به طبقات علمائى كه تشريف آوردند اينجا عرض مىكردم اين است كه آقايان متوجه باشند كه خداى نخواسته يك وقتى از بعضى جوانهاى طلبهها و اينها يك چيزى صادر نشود كه بهانه دست آنها بيايد. حالائى كه هيچ كارى نمىكنيد جز صلاح و جز ارشاد مردم، دارند براى شما مىگويند، حالائى كه اين حكومت جز دفاع از حق كارى نمىكند، هيچ وقت هجمهاى نكرده، دفاع است، معذلك اينهمه در راديوهاى خارج و در خبرگزارىهاى خارج گفته مىشود و در خبرگزارىها، در راديوها، در اينها، اينهمه فتوحى كه براى ايران دارد حاصل مىشود و اينطور پيشروى مىكند با اينكه در مقابل او همه قدرتها ايستادهاند، يا به سكوت مىگذرانند يا مىگويند ايران اينجور گفته، عراق اينجور گفته، ايران مىگويد اين، تاكنون هم معلوم نشده درست. با اينكه آمدند ديدند و بعضى از خبرگزارىها هم اطلاع دادند كه نخير، مساله اينطورى، معذلك با شك تلقى كنند يا سكوت مىكنند از آن. اين اخير كه همين ديشب، پريشب باشد، يك همچو فتحى از براى ايران حاصل شده است، غالبا اصلا سكوت كردهاند، تا حالا صحبتش را نكردهاند كه چه بوده. يك اشارهاى به اينكه اينها زيادتر دارند فعاليت مىكنند و عراق هم گفته چطور، فورا پشتش عراق را مىآوردند كه نه، عراق گفته است كه ما چند هزار نفر از ايرانيان را كشتهايم و كذا.
صحيفه نور ج 15 صفحه 257
مادامى كه انسجام بين مردم و گروههاى مختلف محفوظ باشد، ايران محفوظ است
آن چيزى كه بسيار مورد توجه آقايان بايد باشد، اين است كه مردم را ارشاد كنيد، مردم را اطمينان بدهيد كه پيروز هستيد و خداى تبارك و تعالى وعدهاش تخلف ندارد. وعده پيروزى داده به كسى كه براى خدا قيام مىكند و نصرت مىكند اسلام و دين خدا را. و جوانها را از اينكه خداى نخواسته يك وقتى به دام اين اراذل بيفتند، بايد خيلى تحذير كنيد. جوانها و بچهها هم زود انفعال پيدا مىكنند از يك صحبتى و نمىگذارند آنها هم كه مسائل ايران به آنها برسد، آنها را نمىگذارند گوش كنند به اين مسائل. شما در نمازهاى جمعه، در جماعات، ساير آقايان در جماعاتشان، در جمعاتشان مردم را اطمينان بدهند كه پيروزى هست براى شما. مردم هم بحمد الله حاضرند در صحنه و مادامى كه اينطور انسجام هست بين مردم و گروههاى مختلف، بين ارتش و مردم، بين روحانيون و ارتش، تا اين محفوظ باشد، ايران محفوظ است، هيچ نمىشود كه كاريش كرد و من اميدوارم كه آقايان جديت كنند مردم را دعوت به تقوا، دعوت به آرامش، دعوت به توجه به مسائل.
و البته مىدانيد كه مساله، مساله سمنان تنها نيست كه نارسائىهائى هست، انقلاب است، پشت سر انقلاب نارسائىها زياد است، خصوصاًيك جائى كه همه چيزش را داده بودند به غير. آن نفت فراوان را به طور شايد رايگان دادند به خارج و اگر يك پولى هم به آنها دادند، خرج خودشان كردند و پولها را در خارج براى خودشان حفظ كردند و همه جهات ايران را وابسته كردند، همه جهات ايران را منحرف كردند و رفتند، فرار كردند. در يك همچو محيطى البته بايد همه جديت كنند كه انشاء الله اصلاح بشود و نبايد توقع از اين داشت كه دولت بتواند يك همچو چيزى را زود انجام بدهد. دولت هم از خود مردم است و مىدانيد كه يك دولتى كه بخواهد يك كارى را عمدا بكند نيست. البته نارسائىها من مىدانم هست، نه اينكه فقط در شهر شما و استان شما، در همه جا يك مسائلى هست، اما بايد با توجه دادن مردم به اينكه مردم هم امروز بايد اين كارها را با پشتيبانىشان از دولت انجام بدهند، اميدوارم كه به زودى اين مسائل حل بشود و انشاء الله باز سازى بشود ايران، از آن فسادهائى كه در آن بود، بكلى تطهير بشود و بحمد الله تا حالا هم خيلى شده است، تا حالا هم خيلى كار براى مردم كردهاند و اميدوارم كه بعدها كه يك قدرى آرامش پيدا بشود، زيادتر انجام بگيرد. عمده توجه مردم است و همراهى مردم است كه بحمد الله تا حالا داشتهاند و از اين به بعد هم انشاء الله خواهند داشت. و آقايان هم البته بايد اين پستهاى ارشادى را تقويت كنيد، صحبتهايتان را تقويت كنيد، مردم را تقويت كنيد، روحشان را دعوت به صلاح بكنيد كه اگر چنانچه صلاح در يك جامعهاى باشد، احتياج به سلاح ديگر ندارد. خداوند همهشان را توفيق بدهد و همه ما را خدمتگزار براى اسلام و مسلمين قرار بدهد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 258
تاريخ: 21/9/60
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست سازمان تربيت بدنى و اعضاى تيم ملى كشتى آزاد ايران
پهلوانها از ايام سابق توجه خاصى به اسلام داشتند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين چهرههاى شما و اين حال بشاشتى كه در چهرههاى شما ديده مىشود، اين خودش پيروزى است و من اميدوارم كه شماها انقلاب ايران را عملاً صادر كنيد به كشورهاى ديگرى كه مىرويد و اميدوارم كه در جهان شما پيروز باشيد و مهم اين است كه در كنار اين پيروزىها همانطور كه توجه داشتيد و داريد، انشاء الله پيروزى بر نفس خودتان هم داشته باشيد. پهلوانها از سابق ايام، اينها كه در زورخانهها آنوقت چه مىكردند، توجه خاصى به اسلام داشتند مخصوصاً در صحبتهاشان، در كارهاشان همه با ذكر خدا و ذكر اميرالمومنين سلام الله عليه توأم بود و اين در روحيههايشان تأثير داشت. اين ذكرها در روحيهها تاثير دارد و شما با اخلاق خوش خودتان و با رفتار خودتان و با كردار خودتان انشاء الله كه اين وجهه اسلامى جمهورى اسلامى را صادر كنيد به خارج. وقتى كه شما پهلوانهاى عزيز و شما قهرمانان در خارج از كشور رفتيد و پيروزى چشمگير به دست آورديد و ديدند مردم كه شما وضع روحى تان هم يك وضع خاصى است، با ديگران فرق دارد، اعمالتان هم با ديگران فرق دارد، اين موجب اين مىشود كه اينهمه بوقهائى كه بر ضد اسلام و مسلمين و بر ضد ملت ما هست اينها خنثى بشود. شما مى دانيد كه الان همه كوششهاى قدرتهاى بزرگ اين است كه ايران را منزوى كنند بكلى و اصلا از نقشه دنيا ساقطش كنند. و اينها نمىدانند كه خدا را نمىشود منزوى كرد، اسلام را نمىشود منزوى كرد و اين جوانهاى اسلام كه بحمد الله در صحنه حاضرند و براى اسلام كوشش مى كنند، براى پيروزى اسلام فداكارى مىكنند، اينها را نمىشود منزوى كرد و شما جاى خودتان را در دنيا انشاء الله باز مىكنيد و نام ايران و نام اسلام را همه جا مشهور مىكنيد و بيرق اسلام را سرافراز كنيد و ملت مسلمان را مفتخر مىكنيد. و آنى هم كه قسمت من هست اين است كه دعا كنم به شما و من دعا مىكنم و سلامت و سعادت و توفيق همه شما را از خداى تبارك و تعالى خواستارم و پيروزى شما را خواستارم. خداوند اين پهلوانهاى اسلامى را بر همه نقاط دنيا پيروز كند. خداوند تاييدتان كند انشاءالله.
والسلام عليكم ورحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:00 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 259
تاريخ: 22/9/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت امنا و رؤساى دانشكدههاى مختلف دانشگاه ملى و مسؤولان بيمارستانهاى وابسته به اين دانشگاه
دانشگاه بايد بوسيله افراد متعهد اداره شود
بسم الله الرحمن الرحيم
شما آقايان مىدانيد كه دانشگاه يك كشورى اگر اصلاح شود، آن كشور اصلاح مىشود براى اينكه كسانى كه در راس امور اجرائى و قانونگذارى يا قضاوت واقع مىشوند، اين دانشگاهيان و روحانيون مىباشند. بنابراين با اصلاح اين دانشگاه، امور كشور اصلاح مىشود و با انحراف دانشگاه كشور منحرف مىشود. حتى اگر يك استاد هم منحرف باشد، ممكن است اثرش براى يك كشور چشمگير باشد و جمعى از جوانان را منحرف كند و در دراز مدت يك غائلهاى بزرگ درست شود. شما توجه داشته باشيد كسانى كه مىخواهند همه چيز ما را از بين ببرند در همه جا فعاليت مىكنند خصوصاً در دانشگاه براى اينكه اگر دانشگاه در خدمت غرب باشد، كشور در خدمت غرب است. بنابراين دانشگاه بايد بوسيله افراد متعهد اداره شود و بكلى متحول شود. اينكه شما مىگوئيد از دانشگاه به جبهه جنگ مىروند و شهيد مىدهند، يك امر تازهاى است و اين همان تحولى است كه در اين نهضت پيدا شده است. اين يك تحول الهى است كه استاد دانشگاه با كمال گشاده روئى به جبهه مىرود و شهيد و مجروح مىشود.
امروز در كشور ما هيچ قدرتى نمىتواند دخالت كند و دخالت هم ندارد. ما امروز ديگر در كشورمان هيچ مستشارى نداريم، نه در ارتش و نه در دانشگاه و نه در جاى ديگر كه بخواهد كارى بر خلاف انجام دهد. و ما بايد خودمان كشورمان را نگه داريم. دانشگاه بايد خود را مجهز كند براى اينكه جوانان را بسازد. آتيه اين كشور را شما بايد از همين الان پى ريزى كنيد. ما نبايد فقط به فكر خودمان و زمان حال باشيم، بايد به فكر آينده كشور باشيم تا آينده اسلام و كشور محفوظ بماند. امروز حتى افراد دور افتاده كشور كه در بيابانها زندگى مىكنند هم، اين مطلب را احساس كردهاند كه آمريكا دشمن آنهاست و بايد اين دشمن نباشد. همين ديروز به من گفتند رعيتى كه در دورترين مناطق كشور است كه شايد در آنجا هيچ فرهنگى هم نباشد مىگويد ما زراعت مىكنيم براى اينكه از قيد و بند اسارت آمريكا و شوروى خارج شويم. اين يك احساسى است كه خداوند در قلب اين ملت انداخته است كه همه ملت احساس كردند كه ما بايد از زير بار ابرقدرتها بيرون رويم و خودمان زندگىمان را
صحيفه نور ج 15 صفحه 260
اداره كنيم و مىتوانيم چنين باشيم. چنانچه مىبينيم ظرف اين دو سه سال همه مشكلات را خود مردم حل كردند. اين جنگ كه براى ما يك مساله مشكلى بود، خود اين ملت حل كرد. فقط در ابتداى جنگ ما را غافلگير كردند و به واسطه خيانت بعضى افراد كه در آن موقع سر كار بودند، بود كه اينها توانستند قدرى پيشروى كنند. شما مىبينيد در بين انقلابهائى كه در دنيا صورت گرفته، هيچ انقلابى مثل انقلاب ما نبوده است كه ضايعاتش كم و ثمرهاش زياد باشد. ثمره اين انقلاب خروج از تحت سلطه شرق و غرب است كه اين كم ثمرهاى نيست. در هيچ كجاى دنيا اينطور نبوده است كه از همه سلطهها بريده شوند، اگر از يك طرف بريدهاند با طرف ديگر پيوند كردهاند، ولى ما امروز ديگر نيازى به قدرتهاى بزرگ نداريم و خودمان با كمك يكديگر كشور را به پيش مىبريم. اين توطئههائى هم كه مىشود به جائى نمىرسد و انشاء الله ما سر سفره خودمان مىنشينيم و نان و پنير خودمان را مىخوريم.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 261
تاريخ: 23/9/60
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام طاهرى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد حسن طاهرى دامت افاضاته
از آنجا كه جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ حسينعلى منتظرى دامت افاضاته شما را براى رسيدگى به وضع سپاه معرفى نمودهاند، جنابعالى را به اين سمت منصوب مىنمايم تا با كمال دقت در تطبيق قوانين و تصميمات شوراى سپاه پاسداران با احكام اسلام كوشش نمائيد و همچنين بر خط فكرى و اعتقادى سپاه در سراسر ايران نظارت دقيق نموده و از انحرافات و تخلفات با كمال قاطعيت جلوگيرى نمائيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 262
تاريخ: 25/9/60
بيانات امام خمينى در جمع فارغ التحصيلان و فرمانده آموزشگاه افسرى ژاندارمرى، اعضاى شوراى وحدت فيضيه دانشگاه و هنرجويان و مسؤولان بهيارى نيروى هوايى جمهورى اسلامى
ملتها خودشان بايد قيام كنند در مقابل اسرائيل
بسم الله الرحمن الرحيم
اين هم كه گروههاى مختلف نظامى و غير نظامى، روحانى و دانشجو و ساير طبقات در يك محل مجتمع و با يك مقصد مشغول فعاليت هستند يا مىشوند، از بركات اسلام و انقلاب اسلامى است. كجا شما آقايان مىتوانستيد در رژيم سابق كه دل بسته بود به جدا كردن روحانى از دانشگاه و نظامى از غير نظامى و هر گروهى را در مقابل گروه ديگر با تحريكات و تبليغات قرار دادن، در يك مجلس مجتمع بشويد و روى يك مقصد، آن هم مقصد پيشبرد اسلام و انقلاب اسلامى و تحكيم جمهورى اسلامى، همه فعاليت داشته باشيد؟
ما از دست امريكا نبايد خيلى گله كنيم ولو، ام الفساد اوست لكن از كشورهاى اسلامى و از حكومتهاى اسلامى بايد شكوه كنيم و فرياد بزنيم. اسلام اينقدر براى اجتماع و براى وحدت كلمه، هم تبليغ كرده است و هم عمل كرده است، يعنى روزهائى را پيش آورده است كه با خود اين روزها و انگيزه اين روزها تحكيم وحدت شود مثل عاشورا و اربعين، و قرآن كريم پافشارى دارد در اين مطلب كه متفرق نباشند مردم، مسلمين از هم، و يد واحده باشند و معتصم به حبل الله باشند. امريكا بايد به حسب آن تزى كه دارد و آنكه اختلاف بين مسلمين بيندازد و بهرهبردارى كند و همه حيثيت مسلمين را و دارائى مسلمين را و ذخائر مسلمين را بچاپد و مسلمين را به حال مصرفگر نگه دارد، آنها البته روى مقاصد پليد خودشان اين مسائل را پيش مىآورند و ما هم از آنها توقع اينكه اينطور نباشند، نداريم، اما مسلمين يعنى سران مسلمين اينها را ما از آنها شكايت داريم و بايد فرياد بزنيم از دست اينها كه خودشان را طرفدار اسلام معرفى مىكنند و بر خلاف نص قرآن كريم و بر خلاف سنت رسول الله اعظم عمل مىكنند و بر خلاف مصالح كشورهاى زير دست خودشان عمل مىكنند. مشكل مسلمانها اين حكومتهائى است كه بر آنها دارند حكومت مىكنند و اين اختلافاتى است كه با دست خود آنها در بين خودشان ايجاد مىشود. اگر نبود اين طرح امريكا وطرح دوم امريكا به دست فهد و طرحهائى هم كه بعدها خواهند درست كرد، اسرائيل به خودش حق نمىداد كه بيايد و ارتفاعات جولان را به خاك خودش ملحق كند. اين طرحها موجب اختلاف شد و راه را باز كرد براى اسرائيل. و شما
صحيفه نور ج 15 صفحه 263
گمان نكنيد كه قضيه ارتفاعات جولان است فقط، قضيه بيشتر از اين مسائل است و هيچ كس نبايد گمان كند كه اين دستگاههائى كه درست شده است از قبيل سازمانهاى بينالمللى، سازمانهاى حقوق بشر و امثال اينها، براى منافع ملتها قدمى بردارند، و هيچ وقت گمان نكنيد كه مخالفت اين سازمانها تاثيرى داشته باشد در جنايات اسرائيل و امثال اسرائيل. امريكا هم اظهار مخالفت كرده است با اين الحاق لكن كدام آدم عاقلى است كه با ورش بيايد كه اسرائيل بدون اجازه امريكا و بدون تفاهم با او اين اعمال را انجام بدهد؟ اشكال در اين بى توجهى حكومتهاست كه منافع خودشان را مىدهند، ذخائر خودشان را تقديم مىكنند و در ازاء او ذلت براى خودشان و براى ملتشان به هديه مىآورند. اشكال همه مسلمين و اسلام در اين بى توجهى يا با توجه به خيانت بعض از سران كشورهاست. ملتها اگر نشستهاند كه اين دولتها براى آنها جلو اسرائيل را بگيرد و جلو قدرتهاى ديگرى كه اينها را مىخواهند به ذلت بكشند و ذخائر آنها را ببرند، اين توقع بيجائى است. شما ببينيد كه بين خود اعراب با اين طرحها اختلاف انداختهاند، بين حكومت اسلامى ما مىخواهند با يك تبليغاتى اختلاف بيندازند، تبليغ به اينكه اسلحه از اسرائيل مىخرند، تبليغ به اينكه ترور بازىها را اينها دارند در مىآورند و در بحرين چه كردند. اينها همه نقشههائى است كه براى مسلمين كشيدهاند و راه اختلاف را امروز بيشتر باز كنند و شكاف بين حكومتها را هم هر روز زيادتر مىكنند و نتايجى كه بايد بگيرند شروع كردند. قضيه ضميمه شدن بلندىهاى جولان به خاك غاصب اسرائيل، اين ابتداء قضيه است و اسرائيل با پشتيبانى امريكا اعتنا به سازمانهاى دست نشانده امريكا ندارد، هر چه مىخواهند مخالفت كنند، او كار خودش را انجام مىدهد.
مسلمانها ننشينند كه حكومتهاشان بر ايشان عمل بكنند، و اسلام را از دست صهيونيسم نجات بدهند، ننشينند كه سازمانهاى بينالمللى براى آنها كار بكند، ملتها خودشان بايد قيام كنند در مقابل اسرائيل، ملتها بايد خودشان قيام كنند و حكومتهاى خودشان را وادار كنند كه در مقابل اسرائيل بايستند و اكتفا نكنند به محكوم كردن. همانهائى كه با اسرائيل عقد اخوت هم دارند، آنها هم محكوم مىكنند اسرئيل را لكن يك محكوميتى كه با صورت جدى و به حسب واقع شوخى است. اگر مسلمين نشستند كه امريكا براى آنها كار بكند يا دست نشاندههاى امريكا براى آنها كار بكند، اين قافله تا ابد لنگ خواهد بود. يكى از روزهائى كه براى وحدت مسلمين، مسلمين آگاه، از سالهاى طولانى انتخاب كردند، مسأله اين است كه به اعياد از قبيل مولود رسول اكرم يا ساير مواليد و ساير ايام الله مردم احترام قائل بشوند و اجتماع كنند در محافل و موجب تحكيم وحدت آنها بشود.
از ايران صداى وحدت بلند مى شود و از حجاز صداى اختلاف
در همين قضيه مولود حضرت رسول سلام الله عليه كه از طرف بعضى از علماء ايران، آقاى منتظرى دعوت شده است به اينكه از دوازدهم تا هفدهم شركت كنند همه مسلمين در جشن تا وسيله وحدت بين مسلمين باشد، باز مىبينيم كه يك بوقى از يك آخوند بسيار بى توجه به مسائل اسلام و
صحيفه نور ج 15 صفحه 264
وابسته به ديگران فرياد مىزند كه شرك است احترام به پيغمبر، شرك است جشن گرفتن، منتها او ايران را محكوم مىكند و معلوم است چرا. يك آخوند كه بسته به دربار است و مقاصد آنها را مىخواهد اجر بكند، در مقابل مسلمين مىايستد و اعلام مىكند به اينكه احترام به رسول خدا شرك است. اين آخوند معنى شرك را نمىفهمد و اگر احترام به رسول خدا شرك است، پس اول مشرك خود پيغمبر اكرم است و اول مشرك خداى تبارك و تعالى است كه احترام پيغمبر را تا آنجا بالا برده است كه در نمازها اسم او هست و اگر نباشد در بعضى جاهايش، باطل مىشود نماز. اگر بعد از شهادت يا فوت حضرت رسول صلى الله عليه وآله، اگر بعد از فوت ايشان به نظر اين آخوند و دوستان نادان اين آخوند وابسته به دربار احترام پيغمبر شرك است، پس در نماز كه بعد از فوت رسول اكرم همه مسلمين خوانند و سلام به رسول اكرم مىدهند، همه مسلمين، حتى خود آخوند هم مشرك است اگر نماز بخواند. اين نيست الا اينكه مأمورند اين نحو معممين كه خودشان را به عنوان مفتى جا زدند در بعضى از بلاد مسلمين، مأمورند كه ايجاد اختلاف بكنند. از ايران صداى وحدت بلند مىشود و از حجاز صداى اختلاف. از مركز وحى كه رسول اكرم در آنجا مردم را دعوت به اعتصام به حبل الله و وحدت فرموده است، يك آخوند دربارى صداى نفاق بر مىدارد و فرياد نفاق انگيز مىكشد و اين ايران كه به نظر آن آخوند مشرك هستند، نداى وحدت از اين ايران بلند مىشود. جشن براى رسول اكرم آيا كجايش شرك است؟ شرك را نمىداند چيست؟ يا مىداند و مىخواهد بين مسلمين ايجاد اختلاف كند؟ ما گلهمان از اين آخوندهاى دربارى فاسد است و از اين دولتهائى كه مثل آن آخوند را به نوكرى خودشان مىپذيرند. امريكا روى مقاصد خودش بايد اين كارها را بكند، روى مقصد فاسد خودش بايد ايجاد اختلاف بكند لكن اين آخوندها چرا و اين دولتها چرا؟ شما كه حربه نفت در دستتان هست واگر يك روز نفت را ببنديد بر غرب و بر شرق، به اطاعت شما در مىآيند، شما هديه مىكنيد از قيمت نفت تان به امريكا و ساير قدرتهاى بزرگ و خودتان را به اسارت مىكشيد. اينهاست كه براى مسملين و براى اسلام ضربه است. آنها هر تهمتىخواهند مىزنند به كشور اسلام، به كشور ايران، كه از اولى كه نهضت پيدا شده است و قبل از او اين ملت با اسرائيل مخالف بوده است و يكى از مخالفتهائى كه با محمدرضاى معدوم داشتند، همين بود كه چرا به اسرائيل كمك مىكند. حالا اين بوقهائى كه از گلوى امريكا و از گلوى بستگان امريكا به او نفخ مىشود، اينها ايران را متهم مىكنند كه اسلحه از اسرائيل مىخرد و بعضى مطرودين خود ايران هم تأييد كنند اين را. گرفتارى مسلمين اين است كه با داشتن اينهمه ذخاير، اينهمه اراضى و دارا بودن يك ميليارد تقريبا جمعيت به واسطه كجروى يك دسته اقليتى كه در راس واقع شدهاند، بايد مطيع قدرتهاى بزرگ باشد. حالا كه ايران از اين قيد اسارت بيرون آمده است و با مشت دردهان امريكا و ساير قدرتها كوبيده است و آنها را بيرون كرده است از كشور خودش و روحانى و دانشگاهى، ارتشى و ژاندارمرى و ملت همه با هم منسجم شدهاند و نخواهند گذاشت كه قدرتهاى ديگرى در اينجا دخالت كند، اين البته بر ذائقه آن آخوندى كه جيرهخوار امريكا و پيوندهاى امريكاست تلخ است و در ذائقه بعضى حكومتهائى كه
صحيفه نور ج 15 صفحه 265
دست نشانده هستند تلخ است و با همه قدرت دارند جديت مىكنند كه اين انسجام را از بين ببرند و اين وحدت كلمه را از بين ببرند.
ايران قدرت خود را صرف پشتيبانى از ساير مسلمين مىكند
كشور ايران با تمام قدرتى كه دارد و با تمام قدرتى كه خواهد پيدا كرد انشاءالله، هيچگاه نظر به اين ندارد كه تجاوز به يك ملت ديگر و يك كشور ديگر هرچه ضعيف باشد بكند، بلكه پشتيبان آنهاست. قدرت دارد لكن - قدرت - قدرت خودش را صرف پشتيبانى از ساير مسلمين مىكند. اين امثال صدام خائن گول خورده است كه قدرت خودش را صرف مىكند در اينكه اسلام را سرنگون كند و نهضت اسلامى را از بين ببرد و الان كه در لبه پرتگاه هلاكت افتاده است، دست وپا مىكند واز كشورها كشورهاى ديگرى كه هم مسلك با او هستند، استمداد مىكند كه از اين ورطه او را نجات بدهند و نخواهند توانست.
نور خدا در كشور شما جلوه گر شده، قدر اين جلوه الهى را بدانيد
برادران من! برادران ارتشى! برادران نظامى! برادران پاسدار! برادران روحانى! برادران دانشگاهى! برادران كشاورز و صنعتگر! و ساير قشرها! اين انسجامى كه شما داريد، قدرش را بدانيد. اسلام در كشور شما تجلى كرده است، نور خدا در كشور شما جلوهگر شده است قدر اين جلوه الهى را بدانيد. به فعاليتهاى خودتان هر چه مىتوانيد ادامه بدهيد و ازدياد بدهيد، فعاليت خودتان را زياد كنيد. ارتشيان و پاسداران و بسيج و ساير قواى مسلح و ساير قواى مردمى در محلى كه هستند و در جبههها كه هستند، به فعاليت خودشان ادامه بدهند و فعاليت خودشان را زياد كنند و دست اين جنايتكارها را از كشور خودشان كوتاه كنند، به آنها مهلت ندهند كه منسجم كنند خودشان را و از طرف جاهاى ديگر و قدرتهاى ديگر به آنها كمك برسانند، مجال به آنها ندهند. برادران، جوانان پشت جبهه توجه كنند كه بايد فعاليت كنند و بايد داوطلبانه بروند به اين جنگ و اين مسأله را زود حلش كنند. فعاليت جوانها گرچه زياد است لكن بايد زيادتر بشود و هر روز از روز بعد بهتر باشد و خودشان را آماده كنند براى اينكه در مقابل اين قدرتهاى بزرگ ايستادگى كنند. قدر اين نعمت خدائى را كه بين همه شما آشتى انداخت و ائتلاف انداخت و اين از نعم بزرگى است كه خداى تبارك و تعالى در قرآن به طور منت بر مسلمين مىفرمايد كه شماها كه باهم مختلف بوديد، موتلفتان كرديم، اين از نعمتهاى بزرگ الهى است كه در يك مجمعى تمام قشرهاى، قشرهاى مختلفى، كه پيشتر هيچ با هم ارتباط نداشتند، همه مجتمعاً و همه يك فرياد دارند و همه يك ندا مىكنند و همه اسلام را مىخواهند و همه استقلال كشور خودشان را مىخواهند، آزادى از تمام قيد و بندهاى قدرتهاى بزرگ را مىخواهند و بحمد الله به دست آوردند، حفظ كنيد اين نعمت بزرگ را و اگر چنانچه احتمال داديد كه در يك جائى به واسطه سستى ما يك نقيصهاى وارد بشود در جنگ، بايد جبران بكنيد.
صحيفه نور ج 15 صفحه 266
اين روزهاى بزرگ را بزرگ بشماريد و اربعينها را، عاشوراها را و امثال اينها را بزرگ بشماريد و در موارد شهادت عزيزان ما آنها را هم بزرگ بشماريد، مثل روز مفتح رحمه الله تعالى، اينهائى كه در خدمت اسلام بودند و دشمنان اسلام آنها را شهيد كردند. شما اينهمه شهيد داديد تا آزادى و استقلال را به دست آورديد و بايد با چنگ و دندان اين آزادى و استقلال را حفظ كنيد و كمك كنيد همه به جبههها تا اينكه انشاء الله به زودى اين غائله رفع بشود و دولت انشاء الله مشغول بازسازى بشود. خداوند همه شما را حفظ كند و تاييد كند و اين انسجام و اتحاد را هر چه بيشتر بفرمايد و همه قشرهاى ملت را سرتاسر كشور را با هم الفت بدهد و اين جوانها، جوانهاى گول خورده را هدايت كند كه برگردند به دامن اسلام و بس كنند اين فريب خوردگىها را.
والسلام عليكم ورحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 267
تاريخ: 7/10/60
پيام امام خمينى به مناسبت بازگشائى مراكز تربيت معلم
بسم الله الرحمن الرحيم
از طرف اداره كل تربيت معلم در رابطه با شروع كار آموزش معلمين و مدرسين سراسر كشور گزارش رسيد كه در آن از اينجانب خواسته شده بود تا كلمهاى در اين مورد داشته باشم. ضمن تشكر از زحمات مسؤولين لازم است اهميت موضوعى را كه كراراً گوشزد كردهام، تكرار نمايم. ترديدى نيست كه جهانخواران براى به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم كشيدن مستضعفان جهان راهى بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب كشورهاى ضعيف ندارند. زيرا با تربيت غربى يا شرقى معلم و استاد است كه دبستانها و دبيرستانها محلهايى مىشوند مجهز براى تربيت غربى يا شرقى جوانهائى كه دولتمردان و دست اندركاران آتيه كشورهايند. و با اينگونه تربيت است كه جوانان با گرايش به يكى از دو قطب قدرت، راه را براى مستكبرين جهان در به دام كشيدن كشورهاى مستضعف به صورتى شايسته و بدون زحمت و دستيازى به سلاحهاى نظامى زنگ زده باز مىنمايند براى آنان چه راهى بهتر از آنكه با دست قشرى از بومىهاى هر كشور، ملتها را بى سر و صدا بلكه با شوق و رغبت به سوى مقاصد آنان كشيده تا دسترنج ملتها و ذخاير كشورها را با عرض ارادت و ادب و قبول منت از اربابان تقديم آنان نمايند. ضربههاى مهلكى كه بر كشور مظلوم ما در اين پنجاه سال اخير از دانشگاهها و اساتيد منحرفى كه با تربيت غربى بر مراكز علم و تربيت حكمفرما بودند وارد آمد از سر نيزه رضاخان و پسرش وارد نشد، البته اساتيد و معلمان متعهدى بودند لكن زمام امور در دست آنان نبود. ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شديم لكن از شر تربيت يافتگان غرب و شرق به اين زودىها نجات نخواهيم يافت. اينان برپا دارندگان سلطه ابرقدرتها هستند و سر سپردگانى مىباشند كه با هيچ منطقى خلع سلاح نمىشوند و هم اكنون با تمام ورشكستگىها دست از توطئه عليه جمهورى اسلامى و شكستن اين سد عظيم الهى بر نمىدارند. ملت عزيز ايران و ساير كشورهاى مستضعف جهان اگر بخواهند از دامهاى شيطنتآميز قدرتهاى بزرگ تا آخر نجات پيدا كنند چارهاى جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند و اين ميسر نيست جز با دست اساتيد و معلمان متعهدى كه در دبستانها تا دانشگاهها راه يافتهاند و با تعليم و كوشش در رشتههاى مختلف علوم و تربيت صحيح و تهذيب مراكز تربيت و تعليم از عناصر منحرف و كجانديش، نوباوگان را كه ذخاير كشور و مايه اميد ملتند، همدوش با تعليم در همه رشتهها به حسب تعاليم اسلامى تربيت و تهذيب نمايند و علوم اسلامى
صحيفه نور ج 15 صفحه 268
را كه مربى اخلاق و مهذب نفوس است به دست كارشناسان اسلامى داده تا نوباوگان و جوانان عزيز را بدين مكتب جامع روانبخش آشنا و از تعليمات علمى و عملى آن برخوردار سازند و به يقين بدانند كه اسلام مكتبى است كه انسانها را به گونهاى مىسازد كه به جز حق و مبدا خلق به هيچ مكتبى تسليم نشوند و تحت تأثير هيچ قدرتى واقع نگردند و مسأله كشور خود را با هيچ انگيزهاى از دست ندهند و از استقلال و آزادى خويش و ساير بندگان خدايى هيچ طبع و خوفى دفاع كنند و از خودخواهىها و كوتاهبينىها كه منشأ بدبختى و گرفتارى است اجتناب كنند. و شما عزيزان كه دامن به كمر زده و در راه تربيت معلم قدم برداريد از عمق ارزش كار خود آگاه باشيد و در راه اين هدف مقدس از هيچ كوششى دريغ نورزيد و خود را وقف خدا وبندگان او نمائيد و بدانيد كه خداوند باشماست و به شما توفيق خواهد داد.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 269
تاريخ: 7/10/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده شهداى 7 تير، مسؤولان نهضت سواد آموزى و گروهى از دانشجويان دانشكده افسرى مقيم آلمان
شهداى حزب جمهورى اسلامى از عزيزترين و متعهدترين افراد اين ملت بودند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين اجتماع امروز، اجتماع عزيز و پربركتى است. پربركت است از اينكه اشخاصى كه در اينجا حاضرند يك قشرشان از بازماندگان شهداى حزب جمهورى اسلام كه از عزيزترين افراد اين ملت و متعهدترين اشخاص بودند و جمهورى اسلامى از آن شهداى عزيز و شهداى ديگر استفادههاى فراوان چه در حياتشان و چه در شهادتشان كرده است، از اين جهت بسيار مباركند و بسيار ارجمند. و قشر ديگرى كه حركت به سوى سواد آموزى را مىخواهند به پايان برسانند كه اينها هم اين كار بسيار با اهميت را و بسيار با ارزش را آغار كردند و اميدوارم كه به انجام برسانند و با كمك همه قشرها، دولت و خصوصا ملت و خصوصا قشرهاى روستائى، با همت همه اين امر به طور شايسته انجام بگيرد و اين نقيصهاى كه ميراث رژيم شاهنشاهى بوده است برطرف گردد و ملت ما انشاء الله عالم و آگاه و فعال باشند.
آنچه كه بايد عرض كنم اين است كه هيچ كارى در اين كشور نمىشود به خوبى انجام بگيرد، الا با تشريك مساعى. اگر بخواهد ملت ايران بنشيند تا دولت كارى را انجام بدهد، اين امرى است كه نخواهد شد و اگر دولت بنشيند كه ملت كارى را انجام بدهد، آن هم نخواهد شد. امروز ملت و دولتى در كار نيست، همه ملتند و همه دولت. عمده، احساس وظيفه است كه ما احساس كنيم كه در هر امرى از امور كه براى اصلاح اين كشور عزيز است موظف هستيم به اينكه كمك كنيم. در اين امر سواد آموزى كه يكى از با ارزشترين امور است بايد همه قشرهاى ملت كمك كنند، چه آنهائى كه مىخواهند سوادآموزى كنند و چه آنهائى كهخواهند ياد بگيرند و چه ساير افراد كشور. اگر اينهائى كه مىخواهند آموزش بدهند سستى بكنند، آنهائى كه مىخواهند آموزش ببينند سستى و اهمال بكنند و ملت كه پشتوانه همه امور است خودش را بى تفاوت نشان بدهد، اين بار به منزل نمىرسد. همه مشكلات اين كشور با مساعى جميله همه قشرهاى ملت به پايان رسيده است يا در شرف پايان رسيدن است. بنابراين همه ما و همه ملت موظفند كه در كارها به هر قدرى كه مىتوانند تشريك مساعى كنند و در هر امرى از امور كه براى كشور پيش مىآيد و مشكلاتى كه قدرتهاى بزرگ و وابستگان آنها براى
صحيفه نور ج 15 صفحه 270
اين كشور توطئه ديدهاند و پيش مىآورند بايد با تشريك مساعى خنثى شود و شما مأيوس نباشيد و مطمئن باشيد كه چون براى خداى تبارك و تعالى انجام وظيفه مىكنيد، خداى تبارك و تعالى هم عنايت دارد به شما توطئهها را خنثى مىكند.
وقتى كه همه مادنبال نصرت اسلام هستيم خداوند هم نصرت مىكند مارا
خداى تبارك و تعالى كه مىفرمايد كسانى كه نصرت مرا بكنند آنها را نصرت مىكنم، مىداند كه ما و ملت ما نصرت دين او را مىخواهيم و پياده شدن احكام اسلام را مىخواهيم و از اول نهضت همه هم و غم ملت ما بر اين بوده است كه جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى تحقق پيدا بكند. شهدا همه در راه اين مقصد از صحنه ظاهرى خارج شدند و دوستان عزيز ارتشى و سپاه پاسداران و ساير قشرهاى مسلح و غير مسلح، آنها همه دنبال همين مقصد هستند. وقتى كه همه ما و همه شما و همه ملت دنبال نصرت احكام اسلام و نصرت خداى تبارك وتعالى هستيم خداى تبارك و تعالى نصرت مىكند مارا.
و من ميل دارم كه تذكر بدهم به همه قشرها كه در هر جا هستند و در هر محلى هستند حفظ قانون را بكنند و حفظ قواعدى كه بر كشور جارى هست بكنند. اينطور نباشد كه يك قشرى به قشر ديگرى اعتراض بكند، كمك بكند.
انجمنهاى اسلامى كه در سرتاسر كشور هستند و بسيار ارزشمند هستند، لازم است دو جهت را ملاحظه كنند: يك جهت اينكه خيلى توجه كنند كه در بين آنها افرادى نفوذ نكنند از غير متعهدها، بدانيد كه اگر يك نفر در يك انجمن اسلامى از اين اشخاص منحرف نفوذ كند، آن انجمن را به كجى مىكشد. من اين را كرارا گفتم كه براى انتخاب افراد براى انجمنهاى اسلامى بايدبا كمال دقت بررسى بشود. از تاريخ زندگى آنها، زندگى خانواده آنها، دوستان سابق آنها، كيفيت عمل آنها در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب و بعد از پيروزى، بعد از اينكه پرونده او به طور شايسته بررسى شد و او را يافتيد كه يك انسان كامل است، يك انسانى است كه مىخواهد به اين كشور خدمت كند، به اسلام خدمت كند، او را انتخاب كنيد. و باز يك نصيحت ديگرى كه به اين آقايان مىكنم اين است كه در عين حال كه با كمال دقت بايد ناظر احوال افرادى كه مشغول كار در وزارتخانهها، در ارتش، در هر جا، در ادارات هستند لكن كار آنها فقط ارشاد است و اگر ارشاد آنها به جائى نرسيد، بايد اطلاع بدهند به كسانى كه در رأس واقع هستند مثل قوه قضائيه. خود آنها اگر بخواهند دخالت بكنند، بر خلاف قانون است، بر خلاف شرع است و البته نبايد همچو كارى بكنند و نمىكنند و اگر ديدند يكى از آنها يك همچو پيشنهادى كرد، بدانند كه مى خواهند اينها شما را به انحراف بكشند و همين طور در ادارات و در ساير قشرهائى كه مشغول فعاليت هستند و در همين برادرانى كه براى سوادآموزى در تمام كشور همت گماشتهاند بدانند كه بايد افرادى وارد اين عمل بشوند كه سوابقشان معلوم باشد و كيفيت عملشان در سابق و لا حق معلوم بشود كه خداى نخواسته اشخاصى نباشند منحرف كه بخواهند كودكان اين كشور
صحيفه نور ج 15 صفحه 271
را از از اول منحرف كنند تا آخر. اين از امور بسيار مهمى است كه بايد شما برادرهائى كه در نهضت سواد آموزى فعاليت مىكنيد در نظر داشته باشيد و انشاء الله در نظر داريد.
اساس پيشرفت شما ملت عزيز تعهد به اسلام و وحدت كلمه است
ما يك صحبت با داخله داريم، با ملت خودمان داريم و همين صحبتهاست كه عرض كردم كه اساس پيشرفت شما ملت عزيز، تعهد به اسلام و وحدت كلمه است. تعهد به اسلام بدون اينكه با هم اجتماع نكنيد در مسائل، بى فايده است. اجتماع در مسائل، بدون تعهد به اسلام، مضر است. اين دو مطلب بايد هميشه نصب العين باشد كه تعهد به اسلام و وحدت كلمه و اينكه كشور را همه از خودتان بدانيد، دولت را از خودتان بدانيد، مجلس را از خودتان بدانيد، ادارات را از خودتان بدانيد، ارتش را و سپاه پاسداران و بسيج را و قواى نظامى و انتظامى را از خودتان بدانيد و همه با هم به يك جهت حركت كنيد و آن جهت تعالى افكار و جهت تعالى همه جهات كشور. كشور را اگر بخواهيد از دست ابرقدرتها تا آخر نجات بدهيد، بايد تعهد خودتان را به اسلام هر روز محكمتر كنيد و كوشش خودتان را براى وحدت همه قشرها فعالتر كنيد.
و يك مطلب ديگرى كه به خارج از كشور عرض مىكنم و آن اينكه اگر اين دولتهاى اسلامى، اين دولتهائى كه همه چيز دارند، اين دولتهائى كه افراد زياد دارند، اين دولتهائى كه ذخاير زياد دارند، اگر اينها با هم اتحاد پيدا بكنند، در سايه اتحاد احتياج به هيچ چيز و هيچ كشورى و هيچ قدرتى ندارند، بلكه آنها به اينها محتاج هستند. اگر مسلمين و دولتهاى اسلامى با هم آن پيوند اخوتى كه خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم فرموده است، حفظ كنند و ايجاد كنند، نه افغانستان مورد هجمه واقع مىشود و نه فلسطين مورد حمله واقع مىشود و نه ساير كشورها. اگر دولتهاى اسلامى با هم وحدت كلمه پيدا بكنند، چه احتياج به به اين است كه ما دستمان را پيش آمريكا دراز كنيم يا پيش شوروى؟ ما چه احتياجى به آنها داريم؟ احتياج وقتى پيدا مىشود كه مثل حالا متفرق باشند، كشورها از هم جدا باشند. چرا بايد كشورها كه يك همچو پشتوانه عظيم دارند و آن قرآن كريم و اسلام عزيز و خداى بزرگ است، چرا بايد با يك همچو پشتوانهاى كه آنها را دائم دعوت مىكند به وحدت و از تفرقه اندازى و تفرقه چيزشان مىكند آنها را منع مىكند، چرا بايد ما در مقابل كتاب خدا و در مقابل اسلام عزيز تفرقه بيندازيم؟ ايران يك كشورى است كه از اولى كه نهضت كرده و ماقبل او، كشور متعهد اسلامى بوده است و الان هم در مقابل همه قدرتهائى كه بر خلاف اسلام هستند قيام كرده است و دارد به پيش مىرود. چه شده است كه بايد دعوت كنيد دولتهاى اسلامى را به ضد اسلام، به ضد كشور اسلامى؟ اين كشور اسلامى كه براى اسلام دارد زحمت مىكشد و براى اسلام دارد شهيد مىدهد و براى اسلام دارد آواره مىشود، چرا بايد آنهائى كه دولتهاى اسلامى هستند وادعاى اسلام مىكنند جبهه بندى بكنند در مقابل يك همچو كشورى؟ اينها ديدهاند كه ملت ايران در عين حالى كه يك ملت كوچكى است لكن يك پشتوانه بزرگ دارد و آن خدا و اسلام است، در مقابل همه قدرتها
صحيفه نور ج 15 صفحه 272
ايستاده است و دارد به كار خودش ادامه مىدهد و هر روز هم بهتر خواهد شد و مىشود و هر روز هم كار كشور از آن آشفتگىها بيرون مىآيد و همه جهات ما درست مىشود لكن تاسف در اين است كه كشورهاى ديگر چرا از ايران الگو نمىگيرند؟ چرا الگو نمىگيرند از ايران و وحدت كلمه پيدا نمىكنند و با ملتهاى خودشان سازش نمىكنند و هر يك با ديگرى سازش نمىكند تا اسرائيل بر آنها غلبه كند؟ و ديديد كه اسرائيل بلندىهاى جولان را گرفت و اعتنا به هيچ يك از شما نكرد و اعلام كرد كه هيچ قدرتى نمىتواند اسرائيل را از اين تصميم برگرداند. چرا بايد شما به جاى اينكه همه را دعوت كنيد به جبهه گيرى در مقابل اسرائيل. در مقابل اسرائيلى كه دشمن اسلام است و دشمن انسان است و دشمن شماست و دشمن اعراب است و دشمنى با همه شماها دارد، شما در يك همچو حالى تفرقه بين خودتان ايجاد كنيد؟ جمعيتها تفرقه بين خودشان ايجاد كنند؟ گروههاى دولتى تفرقه ايجاد كنند؟ جبهه گيرى كنند؟ اين جبهه گيرىها در مقابل اسلام است، در مقابل قرآن كريم است. قرآن كريم دعوت به وحدت مىكند و شماها دعوت به تفرقه و مقابله با هم. بايد عقل را پيشواى خودتان قرار بدهيد و اسلام را مقتداى خودتان قرار بدهيد و در مقابل اسلام همه خاضع باشيد و به حكم عقل عمل كنيد و عقل و اسلام مىگويد شما با هم متحد باشيد و اگر متحد باشيد، هيچ كشورى به شما نمىتواند تعدى كند، اسرائيل جرات به خودش نمىدهد كه در اين كشورها باقى بماند و در زمينهاى غصبى باقى بماند اگرشما با هم متحد بشويد. اكنون كه با هم اختلاف داريد، اسرائيل فرياد مىزند كه هيچ قدرتى نمىتواند، براى اينكه او پشتوانهاش آمريكاست و ملتهاى ما پشتوانهشان خدا. چه شده است كه شما جبهه گيرى مىكنيد؟ مىدانيد كه اين جبهه گيرىها براى شما نفعى ندارد بلكه ضرر دارد. اسلام از شما وحدت مىخواهد، اسلام از شما اتحاد مىخواهد، اعتصام به حبل الله ميخواهد. چرا با هم اعتصام به حبل الله نمىكنيد و هر كس به يك شاخه، يا شرق يا غرب متوجه شده است؟ بيائيد و دست از اين كارها برداريد و همه با هم متحد شويد و همه با هم برادر شويد. همانطور كه خداى تبارك و تعالى فرموده است كه مومنين برادر هستند، برادر باهم باشيد و دست رد به سينه مخالفان اسلام بزنيد و مطمئن باشيد كه اگر با هم متحد بشويد پيروز هستيد و هيچ قوه شرعى و غربى نمىتواند به شما حكومت كند. من از خداى تبارك و تعالى وحدت كلمه مسلمين، آشنا شدن سران مسلمين به احكام اسلام، آشنا شدن به مصالح مسلمين را خواستارم و توفيق همه را از خداى تبارك و تعالى اميدوارم و توفيق شما برادران كه در نهضت سوادآموزى هستيد از خداى تبارك و تعالى خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 273
تاريخ: 8/10/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استانهاى باختران و ايلام
اگر يك ميليارد جمعيت مسلمانان جهان متحد شوند شرق و غرب كارى نمىتواند بكند
بسم الله الرحمن الرحيم
آنهائى كه مىخواهند از كشورهاى اسلامى استفاده كنند، بهترين راه را اين مىدانند كه بين آنها اختلاف بيندازند. آنهائى كه عمال كشورهاى بزرگ هستند، نمىگذارند اين اتحاد بين اهل تشيع و تسنن صورت بگيرد. شما ببينيد به دنبال هفته وحدت كه آقاى منتظرى اعلام كردند، با تمام ارزشها و محاسنى كه به دنبال دارد، از حجاز صدائى بلند مىشود كه جشن گرفتن براى پيغمبر شرك است. جشن براى پيغمبر اختصاص به ايران ندارد. چه شد كه اگر ايران براى حضرت رسول (ص) جشن بگيرد شرك است. نكتهاش معلوم است. كشورى كه اساس وحدت در آن شكل گرفته است ايران است، چه بين برادران اهل تشيع و تسنن و چه بين دولت و ملت. مسلمانان جهان با اين مخازن بزرگ و وسعت كشورهايشان اگر اتحاد داشتند، آيا مثل امروز تحت سلطه دو ابرقدرت بودند؟ اين براى اين است كه حكومتها به قرآن گوش نكردند. آيا حكومتها نديدند كه ايران با سى و پنج ميليون جمعيت متحد شد و يك امپراطورى بزرگ را در حالى كه تمام قدرتها با او بودند شكست داد و در مقابل شرق و غرب ايستاده. اگر نزديك به يك ميليارد جمعيت مسلمانان جهان متحد شوند، شرق و غرب كارى نمىتواند بكند. به چه مناسبتى بعضى از كشورهاى منطقه، اسرائيل را رها كردهاند و به ايرانى كه از اسلام و قرآن دفاع مىكند، حمله مىكنند. امروز، نفت، رگ حيات قدرتهاى بزرگ در دست مسلمانان است، پس چرا بايد تحت فرمان ابرقدرتها قرار گيرند و براى آمريكا و شوروى بازار باشند. اين براى اين است كه رشد سياسى ندارند. بحمد الله ايران امروز مستقل است و هيچ قدرتى در ايران دخالت ندارد و تمام هم و غم قدرتها هم همين است كه چرا نمىتوانند در ايران دخالت كنند، انشاء الله تا آخر هم نخواهند داشت. من از آقايان تشكر مىكنم و از آنان مى خواهم تا مردم را به اتحاد دعوت كنند و اگر اختلافى دارند شما حل كنيد. اميدوارم خداوند بين تمام برادران اتحاد و وحدت بيشتر ايجاد نمايد و اين وحدت ادامه پيدا كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 274
تاريخ: 10/10/60
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام حائرى شيرازى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد صادق (محى الدين) حائرى شيرازى دامت افاضاته
پيرو درخواست اهالى محترم شيراز، جنابعالى را به سمت امام جمعه شيراز منصوب مىنمايم. انشاء الله تعالى ضمن انجام اين فريضه بزرگ مردم را به وظايف ديگرى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند، آشنا سازيد.
اميد است اهالى محترم عموما و حضرات علماى اعلام خصوصا و نهادهاى انقلابى فرصت را مغتنم شمرده، همكارىهاى لازمه را در انجام هر چه با شكوهتر نماز وحدت آفرين جمعه با جنابعالى داشته باشند. موفقيت همگان را از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 275
تاريخ: 13/10/60
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام نورى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ عبدالله نورى دامت افاضاته
از آنجا كه جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى اطلاع دادند كه با اشتغال در وزارت كشور آنطور كه شايسته است به امور جهاد نمىرسند، جنابعالى را نماينده خود در جهاد سازندگى كل كشور قرار مىدهم تا با شركت در جلسات شوراى مركزى جهاد اينجانب را از تصميم گيرىهاى كلى آنان مطلع نمائيد. اميد دارم با دقت كامل، حركت اين نهاد انقلابى را در سراسر ايران زير نظر گرفته و در صورت انحراف قاطعانه با آن برخورد نمائيد. لازم است اعضاى محترم اين نهاد عزيز همكارى هاى لازم را با شما داشته باشند. موفقيت همه را در هر چه اسلامىتر كردن اين نهاد از خداوند متعال خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 276
تاريخ: 15/10/60
پيام امام خمينى به رزمندگان و سپاهيان اسلام «به مناسبت پيروزىهاى جبهههاى جنوب و غرب كشور»
بسم الله الرحمن الرحيم
((ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم)) خبر پيروزى چشمگير قواى مسلح اسلام با هماهنگى بين جميع رزمندگان عزيز موجب تقدير و تشكر گرديد. سلام و تقديراينجانب را به فرماندهان محترم و سران عزيز و سربازان و پاسداران معظم اسلام ابلاغ نماييد. انتظار دارم كه با پشتكار و هماهنگى و انسجام، همه رزمندگان محبوب به زودى كشور اسلامى را از لوث وجود كفار خذلهم الله پاكسازى كنند.
از خداوند تعالى سلامت و پيروزى همگان را خواستارم، اميدوارم خبر پيروزى نهايى را به خواست خداوند تعالى به زودى دريافت دارم. سلامت رزمندگان عزيز و فرماندهان و افسران و درجه داران و پاسداران و بسيج و شبه نظاميان و تمامى نيروهاى مسلح و نيروهاى مردمى كه ستون فقرات انقلاب اسلامى ما مىباشند، از خداوند تعالى خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:02 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 277
تاريخ: 20/10/60
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى هفته وحدت، اعضاى جامعه روحانيت اهل تسنن، گروهى از كاركنان بنياد مسكن و مديران كل پست و مخابرات كشور
توحيد و وحدت نمونهاى از بركات انقلاب اسلامى است
بسم الله الرحمن الرحيم
ولادت با سعادت حضرت خاتم النبيين (ص) و فرزند ارجمند بزرگوارش امام صادق (ع) را بر همه مسلمين تبريك عرض مىكنم و بركات خدا را طلب مىكنم براى همه مسلمين.
امروز كه در اين جلسهاى كه در صورت كوچك و در واقع نورانى و بسيار بزرگ است، طوايف مختلف مسلمين، برادران اهل سنت و برادران اهل تشيع، دانشگاهىها و فيضيهاىها و همه قشرهاى مختلف از بلاد مختلف در اين محل مجتمع هستند، اين يك نمونهاى از بركات انقلاب اسلامى است كه خداى تبارك و تعالى بر همه ما منت گذاشته است كه اصبحنا بنعمته اخوانا . دانشگاه كه از فيضيه دور بود و جدا، امروز با هم پيوند كردهاند و اميد است كه اين پيوند تا آخر باقى باشد و برادران اهل تسنن و تشيع با هم توحيد كلمه را آغاز كردند و اميدوارم كه تا آخر اين توحيد و وحدت باقى باشد.
ما بايد در كارهائى كه دشمنهاى ما مىكنند دقت كنيم و تحليل كنيم، ببينيم كه آنها به چه چيز زياد اهميت مىدهند و انگشت روى چه حيثيتى از حيثيتهاى مسلمين مىگذارند و بهفميم كه آنچه كه آنها بر آن اصرار دارند همانى است كه براى مسلمين و براى بشر بداست. ما از گفتار و كردار آنها بايد كشف كنيم كه اينها چه مىخواهند و ما بايد چه بكنيم. شما اگر ملاحظه بفرمائيد در اين قرون آخر كه تمام بشر مثل يك عائله شدهاند و به واسطه ارتباطات زيادى كه بين همه بشر حاصل شده است در اين قرنهاى آخر، آنهائى كه مىخواهند ممالك دنيا را قبضه كنند و ذخاير همه را به غارت ببرند با چه اساس به اين امرى كه، نقشهاى كه كشيدهاند، موفق مىشوند و آنها چه راههائى را انتخاب كردهاند. هر راهى را كه آنها انتخاب كردهاند، ما بايد راه مقابلش را انتخاب كنيم.
ما مىبينيم، در وقتى كه در ايران خودمان نظر مىكنيم مىبينيم كه كوششهاى زياد شده است براى تفرقهانداختن بين دو جناحى كه اگر آن دو جناح متحد بشوند كارهاى كشور اصلاح مىشود و آن جناح روحانى و جناح دانشگاه است. چقدر كوشش كردهاند براى تفرقه بين اين دو جناح، به طورى كه در دانشگاه اسم روحانى را نمىشد بياورى و در فيضيه اسم دانشگاهى. اين در اثر تبليغات
صحيفه نور ج 15 صفحه 278
دامنه دارى بود كه كرده بودند و با آن تبليغات و بىتوجهى ما، اينطور مسائل واقع شد و آن ضربهاى كه ما از اين افتراق خورديم از هيچ چيز نخورديم، يعنى اساس تمام ضربهها اين ضربه بود، دانشگاه اداره كشور را مىكرد وقتى دانشگاه به تباهى كشيده شد، اداره كشور به تباهى كشيده شد. و ما ديديم آنچه كه در اين قرنهاى آخر واقع شد خصوصاً در اين پنجاه سال، از آن طرف با تبليغات وسيع بين برادرهاى اهل سنت و برادرهاى اهل تشيع كوشش كردند كه تفرقه ايجاد كنند. با همه وسايل كوشش كردند و اين دو جناح بزرگ را از هم جدا كردند، به طورى كه آن طايفه اين طايفه را حتى تكفير مىكردند و اين طايفه آن طايفه را، احزاب درست مىكردند در كشور. اين اختصاص به كشور ما ندارد، همه كشورها، احزابى كه درست مىكردند دو طايفه را به جان هم مىانداختند. حزبها غافل بودند، روساى احزاب غافل بودند كه اينها دارند چه مىكنند. هر حزبى دشمن حزب ديگرى، در هر قشرى دشمن قشر ديگر. پس ما مىبينيم كه آن چيزى كه آنها اصرار به آن دارند اين است كه ما با هم مجتمع نشويم، ما با هم برادر نباشيم، مسلمانها در هر جا كه هستند با اشكال مختلفه، يك شكل آن ملى گرايى، آن مىگويد ملت فارس، آن مىگويد ملت عرب، آن ميگويد ملت ترك. اين ملى گرايى كه به اين معناست كه هر كشورى، هر زبانى بخواهد مقابل كشور ديگر و زبان ديگر بايستد، اين آن امرى است كه اساس دعوت پيغمبرها را بهم مىزند. پيغمبرها كه از اول تاختم شان آمدهاند مردم را به برادرى، به دوستى، به اخوت دعوت كردهاند، در مقابل آنها يك قشرهاى تحصيلكرده در دامن غرب يا شرق آمدهاند و ندانسته، اكثراً ندانسته و بعضى هم دانسته قضيه ملى گرايى را پيش كشيدهاند. ملت عرب بايد چطور باشد، در مقابل اينكه اسلام و ملت مسلم بايد چه باشند، ملت عرب بايد چه باشد، ملت فارس بايد چه باشد، ترك بايد چه باشد.
رنگهاى مختلف، اين رنگ، رنگ سفيد است، آن رنگ، رنگ سياه است، آن زرد است. تمام اين مسائل، مسائل تفرقه افكن از اين قدرتهاى بزرگ است و شيطانهاى بزرگ كه بين ملتها و بين افراد انسانها مىخواهند تفرقه بيندازند و ما از آن طرف مىبينيم كه اسلام تكيه كرده است بر اخوت با تعبيرهاى مختلف. انما المومنون اخوه از آن استفاده مىشود كه كانه مومنين هيچ شانى ندارند الا برادرى، همه چيزشان در برادرى خلاصه مىشود. در مقابل اين كلمه و ساير كلماتى كه در قرآن كريم هست، آنها، ابر قدرتها ديدهاند كه اگر اين كلمه و امثال اين كلمه تحقق پيدا بكند آنها ديگر نميتوانند در اين كشورها دخالت كنند.
شما ملاحظه بفرمائيد كه در اين سالهاى اخيرى كه ملت ايران به تاييد خداى تبارك و تعالى قيام كرد و قشرهاى ميليونى آنها چه قشرهاى روحانى و چه قشرهاى دانشگاهى در كنار هم فعال شدند و همه ملت متحد شدند، چه معجزهاى ايجاد كردند، اين برادرى در يك محيط كوچك مثل ايران، با يك جمعيت كم در مقابل جمعيتها چه اعجازى كرد. اين اعجاز براى همين وحدت كلمه و اخوت بود. اين اخوت و برادرى كه در ايران پيدا شد و اين تحول عظيمى كه پيدا شد و همه قشرها را با هم منسجم كرد، برادران اهل سنت را با اهل تشيع، تشيع را با اهل تسنن، دانشگاهى را با فيضيهاى و
صحيفه نور ج 15 صفحه 279
ترك و عرب و فارس، همه اينها در ايران هست، همه با هم. ملاحظه بفرمائيد كه همين وحدت در يك جمعيت محدود و در يك كشور محدود با ابر قدرتها چه كرده است. بى خود نيست كه همه رسانههاى گروهى تمام كشورها تقريبا، كشورهاى بزرگ مسلما و بعضى كشورهاى ديگر همشان را صرف اين مىكنند كه ايران را در نظر مسلمانها بدجلوه بدهند، جمهورى اسلامى را بد جلوه بدهند. تبليغات سرتاسر دنيا را بر ضد ايران فرا گرفته است. چه شده است كه ايران اينقدر مورد تهاجم تبليغى واقع شده است و تهاجمهاى ديگر؟ اين نيست الا اينكه در ايران اين معناى اخوت تا اندازه بسيار زيادى تحقق پيدا كرده است و آنها ديدند كه با اين وحدتى كه در ايران پيدا شده است، اين انسجامى كه در ايران پيدا شده است و پرتوش دارد در ساير بلاد مسلمين هم مىرود، اين يك خطر بزرگى است كه تمام منافع ابرقدرتها را منهدم مىكند و از بين مىبرد. اگر اين خوف را نداشتند كه ايران سرايت مىكند اين خوتش به ساير كشورها، كشورها عليحده بودند و ايران عليحده بود و برادرى بين ايران و ديگران تحقق پيدا نمىكرد شايد اينقدر حمله نمىكردند به ما. اين حمله همه جانبه تبليغاتى و غير تبليغاتى براى اين است كه اين انسجام كوچك را ديده اند كه دست آنها را از اينجا كوتاه كرده است. اگر اين انسجام پيدا بشود و انشاء الله پيدا مىشود، اگر اين انسجام پيدا بشود دست ابر قدرتها از همه ذخاير مسلمين كوتاه مىشود و بلكه دست ابر قدرتها از تمام مستضعفين جهان كوتاه مىشود. اين وحدت كلمهاى كه در ايران پيدا شده است و الان از ساير بلاد هم به ما دارند متصل مىشوند و ديگران هم دارند اخوت پيدا مىكنند با ايرانىها، من اميدوارم كه دولتها هم توجه كنند، بيدار بشوند، تحليل كنند مسائل را، ببينند كه آيا مسلمانها همه در كنار هم، هر كدام در كشور خودشان مستقل لكن به ما....
اينكه همه مسلمان هستند، در آرمانهاى اسلامى با هم باشند، اين خوب است يا هر كشورى با كشور ديگر مخالف؟ آنچه مىتواند مشكلات همه كشورها را و مسلمين را از بين ببرد آيا اخوت بين مسلمين است كه خداى تبارك و تعالى به او سفارش فرموده است يا تفرقه بين مسلمين است؟ دولتها اگر با هم متحد و برادر باشند بهتر مىتوانند آن چپاولگرها را از صحنه خارج كنند يا حالا كه با هم مختلف هستند و دامن به اختلاف مىزنند؟
ما نظر تجاوز به هيچ كشور اسلامى را نداريم
ما، ملت ايران، دولت ايران، همه ايرانىها دستشان را پيش همه مسلمين دراز مىكنند و از آنها مىخواهند كه به اين ملت بپيوندند و برادرى را مستحكم كنند و همه مسلمين با هم پيوند اخوت داشته باشند و ما دستمان را پيش همه دولتهاى كشورهاى اسلامى دراز مىكنيم و از آنها مىخواهيم كه به ما بپيوندند و همه ما باهم برادر باشيم و همانطور كه اسلام فرموده است ما همه دوست، برادر، با هم باشيم تا اينكه مشكلاتمان را حل كنيم. گمان نكنند اينها كه ضررشان در اين وحدت ايران است. ايران يك كشور مسلم است و صلاح حال همه مسلمين را مىخواهد، ايران با همه مسلمين خودش را برادر
صحيفه نور ج 15 صفحه 280
مىداند و ما از همه مسلمين، دولتها، ملتها، همه مىخواهيم كه با ما متحد بشوند در اين مقصدى كه ما داريم و اين مقصد اسلام است.
ما هيچ مقصدى نداريم، نه حكومت مىخواهيم به آن معنا كه آن قدرتهاى بزرگ مىخواهند و نه قدرت مىخواهيم به آن معنا و نه سلطهجوئى مىخواهيم، و ما همه مىخواهيم تابع قرآن كريم و اسلام عزيز باشيم و قرآن كريم و اسلام عزيز همه چيز ما را اداره مىكند. عبرت بگيرند از اين وحدت كلمه ايران و اين اتحادى كه در ايران پيدا شده است بين همه طوايف، كه آنهمه مشكلات را كه از همه عالم رو به ما آورده است حل كردند و حل مىكنند، ببينند كه يك وحدت در يك جمعيت كم و در يك محيط كوچك چطور دنيا را متوجه به خودش كرده است و چطور قدرتهاى بزرگ را از خودش ترسانده است. اگر اين قدرت سى و چند ميليونى ضميمه بشود به قدرتهاى ساير كشورهاى اسلام كه يك ميليارد تقريبا جمعيت هستند، اين سيل بزرگ يك ميليارد جمعيتى را اگر منسجم بشوند، كى مىتواند در هم بشكند؟
ما به حسب حكم خداى تبارك و تعالى اخوت خودمان را با همه مسلمين جهان، با دولتهاى كشورهاى اسلامى، با ملتهاى مسلم در هر مذهبى هستند، در هر كشورى هستند، ما برادرى خودمان را با آنها اعلام مىكنيم و ما اعلام مىكنيم كه نظر تجاوز به هيچ يك از كشورهاى اسلامى و غير اسلامى نداريم، ما مىخواهيم كه همه كشورهاى اسلامى در محيط خودشان كه هستند با هم برادر باشند همانطور كه دولت ايران و ملت ايران يك هستند برخلاف رژيم سابق كه دولت ايران بر ضد ملت و ملت بر ضد دولت بود لهذا به مجرد اينكه ملت يك انسجامى پيدا كرد نتوانستند، قدرتهاى بزرگ هم نتوانستند آنكه نوكر بى قيد و شرط شان بود نگه دارند. اين انسجامى كه در اينجاست ما مىخواهيم كه در همه كشورها باشد. همه مسلمين يد واحده باشند بر من سواهم. هر كس در محيط خودش با هر حكومتى كه هست و با هر مذهبى كه هست در محيط خودش باشد و مستقل باشد، لكن به ما اينكه مسلمان است با مسلمين ديگر اخوت داشته باشند، دوستى داشته باشند، پيوند داشته باشند، ارتشهاى همه كشورهاى اسلامى پشتيبان هم باشند. اگر اين افتراق بين مسلمين نبود ممكن نبود ممكن بود كه اسرائيل با يك جمعيتى كمى اينطور جسور بشود و همه حيثيت مسلمين را زير پاى خودش بگذارد؟ اگر اختلاف بين كشورهاى اسلامى، دولتهاى اسلامى نبود، امريكا مىتوانست حكومت كند بر همه كشورها، منافع همه كشورها را غارت كند؟ ما عازم هستيم كه كشور خودمان را حفظ كنيم و مستقل، آزاد زندگى كنيم و در كنار هم همه مسلمانهاى كشور، بلكه همه ساكنين كشور مذاهب رسمى همه با هم باشيم و كشور خودمان را حفظ كنيم و هيچ قدرتى نمىتواند اگر اين انسجام در همين محيط كوچك و با همين جمعيت كم اين انسجام باشد، هيچ كشورى نمىتواند آسيب برساند به ما.
اين آقايانى كه از بلاد مختلفه آمدهاند و در ايران الان مجتمع هستند براى هفته مبارك وحدت، مطالعه كنند در اوضاع ايران، گوش كنند به رسانههاى گروهى كشورهاى قدرتمند و اتباع آنها و اوضاع ايران را هم ملاحظه كنند. ببينند كه در ايران آن مسائلى كه آنها طرح مىكنند هست؟ دولت
صحيفه نور ج 15 صفحه 281
ايران بچههاى خردسال را هم مىكشد؟ دولت ايران اطفال مسلمين را هم مىكشد؟ دولت ايران الان متزلزل است و ورشكسته است و همه چيزش از بين رفته است؟ ملت ايران الان رو بر گرداندهاند از جمهورى اسلام؟در بين ملت ايران اختلاف هست؟ اينها را مطالعه كنند و از آن طرف بروند اگر همه نمىتوانند بروند، از هر طايفهاى يك چند نفرى مامور بشود كه بروند و ببينند صحنههايى كه صدام بوجود آورده است در كشور ما، ببينند خرابىهائى كه اين فاسد به امر دولتهاى بزرگ انجام داده است چه جناياتى است، بروند اردوگاههاى آوارههاى ما را ببينند واز آن طرف بروند جنگندههاى ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و همه ملت ما كه سپاه پاسداران هست، آنها ملاحظه كنند، وقتى رفتند منعكس كنند. شما كه به طور آزاد آمديد و اين كشور را به نور خودتان منور كرديد، برويد اين موارد را ملاحظه كنيد، شهرستانهاى ايران را ببينيد كه آشفته است؟ همه به هم خورده است؟ ايران ديگر متزلزل شده به طورى كه نمىتواند سرپاى خود بايستد؟ يا اينكه اينها تبليغاتى است كه مىكنند براى اينكه مسلمين جهان را از اين انسجام بزرگى كه در ايران پيدا شده است غافل كنند؟ شماها كه آمديد برويد به بلاد خودتان، به ممالك خودتان مسائلى كه داريد عنوان كنيد. اگر رسانههاى گروهى به شما گوش بكنند، اگر روزنامهها حرفهاى شما را منعكس بكنند برويد مسائل ايران را طرح كنيد. اين اعجازى كه در ايران پيدا شده است و اين تحول عظيمى كه در ايران پيدا شده است كه همه برادرها در كنار هم مىنشينند و همه با هم متحد هستند و بحمد الله هم ارتش و قواى مسلحه ايران قوى و قدرتمند است و هم ملت ايران صبور و قوى و قدرتمند، اينها نيست الا اينكه به يك آيه از آيات قرآن عمل كردند انما المومنون اخوه . اين آيه را همه ملاحظه كنيد، همه اعتصام به حبل الله بكنيد، همه برادر باشيد تا در بهشت هم اخوان بر آن سريرى كه هستيد در مقابل هم برادر باشيد. اگر اينجا برادرى نباشد در آنجا هم بهشتى معلوم نيست باشد براى شما. من از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم كه همه مسلمين جهان را به وظايف اسلامى خودشان آشنا كند. همه حكومتهاى اسلامى را با ملتهاى خودشان دوست كند. تمام ملتهاى اسلام و دولتهاى اسلام را با هم برادر كند و همه دانشگاهىها را با روحانيون در تمام بلاد اسلام با هم برادر كند. و من تشكر مىكنم از گروههاى مختلفى كه تشريف آوردند اينجا، و من نمىتوانم يكى يكى را اسم ببرم و از همه به طور جداگانه تشكر كنم، فقط از بنياد مسكن كه زحمتهاى زياد كشيدهاند در ايران و اينجا امروز آقاى رسولى به من گفتند كه چون ايشان مطلعند در اين امور كه اينهائى كه الان هستند بسيار خدمتگزار و بسيار صبور و بسيار كارهاى مهم كردهاند از آنها تشكركنم و از همه برادرهائى كه از بلاد مختلف آمدهاند و آنهائى كه در اين هفته وحدت شركت كردهاند، من از همه تشكر مىكنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 03:02 PM
previos page menu page
صحيفه نور ج 15 صفحه 282
تاريخ: 23/10/60
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس و كليه اعضاى هيأت دولت
مبارك آن روزى است كه بتوانيم خودمان را بسازيم و به دنبال آن كشور را
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا تبريك اين عيد سعيدى كه ولادت دو شخصيت بزرگ اسلامى است به همه آقايان و به ملت ايران و دولت ايران و همه مسلمين جهان عرض مىكنم. و اين روز، روز مباركى است و براى ما مبارك آنوقتى است كه خودمان بتوانيم خودمان را بسازيم و دنبال آن كشور را. هر اصلاحى نقطه اولش خود انسان است. اگر چنانچه خود انسان تربيت نشود نمىتواند ديگران را تربيت كند و شما ديديد كه در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و اين سلطنتهاى اخيرى كه بسياريتان همهاش را درك كرديد و بعضى از شما بعضىاش را كه چون كارها دست اشخاصى بود كه تربيت اسلامى نداشتند و خودشان درست نشده بودند، براى خاطر همين نقيصه بزرگ كشور ما را كشاندند به آنجائى كه ملاحظه مىكنيد و ملت ما را هم كشاندند به آنجائى كه سالها بايد طول بكشد تا اينكه انشاء الله اصلاح بشود. از اين جهت آن چيزى كه بر همه ما لازم است ابتدا كردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اينكه همان ظاهر درست بشود، و از قلبمان شروع كنيم، مغزمان شروع كنيم و هر روز دنبال اين باشيم كه روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد. و اميدوارم كه اين مجاهده نفسانى براى همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده براى ساختن يك كشور. و ما آن روز عيد داريم كه مستمندان ما، مستضعفان ما به زندگى صحيح رفاهى و به تربيتهاى صحيح اسلامى - انسانى برسند.
و ملاحظه مىكنيد كه اين امر، امرى است كه الان بر دوش شما آقايان است. يعنى اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازى همه اينها الان مسووليتش به دوش همه ماست و خصوصا شما آقايانى كه در راس امور هستيد و اگر چنانچه همت نگماريد به اينكه بى اغماض مسائل را در وزارتخانهها و در ادارات و در هر جا كه هست حل كنيد و باز در بين اينها اشخاصى باشند كه بخواهند نگذارند امور به مجراى اسلامى خودش انسانى خودش جريان پيدا بكند چه بسا كه ما قدم را به واپس برداريم. ادارات را بايد با تمام قدرت تصفيه كنيد، نه تصفيه از هر فردى كه منحرف است، آنها را تصفيه به يك معنا و تاديب و تصفيه، و تهذيب آنهائى هم كه هستند لكن باز ادراك نكردهاند مسائل اسلامى را. و اسلام براى ما همه چيز آورده است و ما بايد استفاده كنيم از آنها و امروز روز استفاده است. اين اسلام بود كه ما را بر مشكلات تا حالا، آن هم آن مشكلات بسيار بزرگ تا كنون غلبه داده
صحيفه نور ج 15 صفحه 283
است. ماها هيچ كدام نمىتوانستيم اين كار را بكنيم و اين اسلام است كه ملت ما را منسجم كرده است و الان دارد انعكاس حقيقى را به ساير جاها هم مىاندازد و ما اميدواريم كه انشاء الله اين پرتو اسلامى در همه كشورهاى اسلامى بلكه همه كشورهاى مستضعفين خودنمائى كند و همه انشاء الله تربيت بشوند همانطورى كه آمال اسلام و پيغمبر اسلام بوده است. پيغمبر اسلام براى اينكه مردم تربيت نمىشدند غصه مىخورد به طورى كه خداى تبارك و تعالى او را تسليت مىداد، در مشقت بود، خداى تبارك و تعالى به او خطاب ميكند كه ما قرآن را نفرستاديم كه تو در مشقت باشى. و براى ملتها از پدر براى اولادش، از پدر مهربان براى اولادش بر ملتهاى عالم او بيشتر غصه مىخورد و كافرها را وقتى كه مىديد اينها به مجراى طبيعى انسانى نمىآمدند، براى آنها متاسف بود و هر انسانى بايد اينطور باشد كه متاسف باشد براى آنهائى كه نمىآيند به خط اسلام و خط انسانيت. بعضى از علماى بزرگ از قرارى كه شنيدم فرمودهاند كه من براى اشخاص منحرف بيشتر دعا مىكنم براى اينكه آنها بيشتر احتياج به دعا دارند. دلهاى انسانها، انسانهاى متعهد دلهائى است كه رئوف و مهربان بر همه بشر است و همين جنگهائى كه پيغمبر اكرم ميكردند يا تحميلى بوده و يا گاهى وقتها هم اتفاق مىافتاد كه ابتدائى بوده است، همانها هم آثار رحمت الهى بوده است براى اينكه به دنبال تهذيب يك ملتها، آنهائى كه تهذيب بردارند بايد تهذيب بشوند و آنهائى كه مانع از تهذيب ملتها هستند بايد از سر راه برداشته بشوند. اين يك رحمتى است، صورتش را انسان خيال ميكند كه كشتار است لكن واقعش بيرون كردن يك موانعى از سر راه انسانيت است و در ايران هم اين مساله كه مىبينيد كه در همه جا براى ما هى طرح مىشود كه اينها آدم مىكشند، اينها خيال مىكنند كه ايران آدم مىكشد، ايران تا امروز يك دانه آدم را نكشته است، ايران يك سباعى را كه حمله كردند بر همه چيز اسلام، ملت، انسانيت، آنها را اگر بتواند تهذيب مىكند و اگر بتواند با حبس، آنها را نگه مىدارد تا تهذيب بشود و اگر نتواند تصفيه مىكند. اين همان كارى است كه همه انبيا از اول خلقت تا حالا كردهاند و آن اشخاصى را كه ديگر قابل اصلاح نبودهاند، آن اشخاص را يا غرق كرده اند و يا از بين بردهاند. در هر صورت تمام انبيا از صدر عالم تاكنون، تمام انبيا يك جلوه رحمتى بوده است از خداى تبارك و تعالى و چنانچه موجوديت همه ما جلوه رحمت حق تعالى است. همين طور هدايت خداوند تبارك و تعالى به واسطه انبيا يك رحمت بزرگى است بر همه، رحمه للعالمين است پيغمبر و همه انبيا رحمت بودهاند و اين براى اين است كه اين بشر متوجه نيست، جاهل است نمىداند چه خبر است آن طرف، نمىداند كه راه انسانيت را اگر طى نكند چه خواهد گذشت بر او. از اين جهت آنهائى كه راه را مىدانند، مىدانند كه اين بشر به چه ظلالتى مىافتد و به چه زحمتهائى دچار مىشود از اعمال خودش، از افكار فاسد خودش. همه چيز هم از خود آدم است. هيچ چيزى تهيه نشده است براى ما كه از سابق تهيه كرده باشند كه ما را بخواهند عذاب بدهند، همه اينها چيزهائى است كه ما خودمان تهيه مىكنيم. هر عملى كه ما در اينجا انجام مىدهيم يك صورت برزخى دارد و يك صورت ملكوتى دارد و ما به او مىرسيم. عمل خوب همين طور است و عمل بد هم همين طور است. بنابراين آنهائى كه، انبيا و اوليائى
صحيفه نور ج 15 صفحه 284
كه راهها را مىدانستند، عواقب را مىدانستند، براى بشر غصه مىخوردند و جانفشانى مىكردند كه مردم را نجات بدهند. يك جانفشانى است و فعاليتى است كه ميخواهد خودش برسد به نوائى مردم را وادار مىكند به شيطنت، جوانها را وادار مىكند كه خودشان را به كشتن بدهند تا بعد بيايد او زمام امور را به دست بگيرد. اين يك طور است. يك طور هم اين هست كه همه چيزش را فداى بشر مىكند براى تهذيب بشر. انبيا اينطورند. انبيا يك روزشان براى خودشان صرف نشده است، يك ساعتشان توجه به خودشان نبوده، همه توجه به اين بوده است كه اين مريضها را، اينهائى كه دارند خودشان را به چاه مىاندازند، اينهائى كه دارند خودشان را به عاقبتهاى بسيار بد مىاندازند، اينها را نجات بدهند. ما هم بايد آنقدرى كه در توانمان است البته ما كوچكتريم از اينكه بگوئيم كه انبيا مىكردند ما هم مىخواهيم بكنيم آنقدرى كه در توانمان هست براى نجات ملتها، براى نجات ملت خودمان و براى نجات ملتهاى ديگر از اين ظلمتهائى كه برايشان پيش آمده است، از اين گرفتارىهائى كه برايشان پيش آمده است ما بايد فعاليت بكنيم و اين اشخاصى كه در خلاف واقع شدند و خودشان ملتفت نيستند خصوصا اين جوانهاى تازه رس، اين جوانها، اين دخترها، اين پسرها كه اين بىانصافها اينها را به خط اعوجاجى كشاندند، انحرافى كشاندند اينها را، ما جديت بايد كنيم به اينكه انشاء الله تربيت بشوند اينها. هر كس صحبت مىكند صحبت بكند كه اينها را به راه راست برگرداند، تربيت كند. آنهائى كه در حبس هستند تربيت بشوند انشاءالله. و آن راهى كه انبياء داشتند همين بود كه تربيت و تهذيب. انبيا براى انسان آمدند، براى انسان سازى آمدند هيچ كار ديگرى نداشتند، آمدند اين انسانها را كه در صورت انسانند و دارند بر خلاف راه مىروند اينها را به راه راست، به راه مستقيم هدايت كنند.
و من اميدوارم كه اين عيد مبارك باشد بر تمام اسلاميان، بر تمام مستضعفان و بر ملت شريف ايران ما كه بحمد الله ملت خوبى است و دولت و همه چيزى كه الان ما داريم، مجلس مان، دولتمان، قوه قضائى مان، بحمد الله الان همه خوبند و ما مىخواهيم خوبتر باشند و همه شما ميخواهيد خوبتر باشند و اميدوارم كه همه اينها با اين انسجامى كه الان هست و نعمتى كه خداى تبارك و تعالى به همه ما عنايت كرده است كه من گمان ندارم از اولى كه حكومت تشكيل شده در دنيا تا حالا يك همچو مجلسى اينطورى، همچو مجلس خودمانى، مجلس صفابين اشخاصى كه هر كدام در يك مركزى براى خودشان مثلا چه هستند، الان همه با هم هستيم، همه با هم صحبت مىكنيم، همه با هم مشكلات را مىگوئيم و توجه مىكنيم به مشكلات و من گمان نكنم كه همچو چيزى تا حالا بوده و اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است و ما اميدواريم كه قدر اين نعمت را بدانيم و شكر اين نعمت به اين است كه براى خدا و براى اسلام كار بكنيم و همه جهدمان اين باشد كه اين ملت را و خصوصا اين مستضعفين و اين مستمندان را انشاء الله ما از آن مشكلاتى كه دارند، محروميتهائى كه در طول تاريخ اينها كشيدهاند ما بتوانيم و شماها بتوانيد انشاء الله آنها را از اين محروميتها نجات بدهيد و همه آنها را انشاء الله به رفاه در دنيا و آخرت انشاء الله برسانيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page
afsanah82
07-28-2011, 07:05 PM
جلد شانزدهم
menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 1
تاريخ 23/10/60
بيانات امام خمينى در ديدار با ريس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس و كليه اعضاى هيأت دولت
مبارك آن روزى است كه بتوانيم خودمان را بسازيم و به دنبال آن كشور را
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً تبريك اين عيد سعيدى كه ولادت دو شخصيت بزرگ اسلامى است به همه آقايان و به ملت ايران و دولت ايران و همه مسلمين جهان عرض مىكنم. و اين روز، روز مباركى است و براى ما مبارك آنوقتى است كه خودمان بتوانيم خودمان را بسازيم و دنبال آن كشور را. هر اصلاحى نقطه اولش خود انسان است. اگر چنانچه خود انسان تربيت نشود نمىتواند ديگران را تربيت كند و شما ديديد كه در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و اين سلطنتهاى اخيرى كه بسياريتان همهاش را درك كرديد و بعضى از شما بعضىاش را كه چون كارها دست اشخاصى بود كه تربيت اسلامى نداشتند و خودشان درست نشده بودند، براى خاطر همين نقيصه بزرگ كشور ما را كشاندند به آنجائى كه ملاحظه مىكنيد و ملت ما را هم كشاندند به آنجائى كه سالها بايد طول بكشد تا اينكه انشاءالله اصلاح بشود. از اين جهت آن چيزى كه بر همه ما لازم است ابتدا كردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اينكه همان ظاهر درست بشود، و از قلبمان شروع كنيم، مغزمان شروع كنيم و هر روز دنبال اين باشيم كه روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد. و اميدوارم كه اين مجاهده نفسانى براى همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده براى ساختن يك كشور. و ما آن روز عيد داريم كه مستمندان ما، مستضعفان مابه زندگى صحيح رفاهى و به تربيتهاى صحيح اسلامى انسانى برسند.
و ملاحظه مىكنيد كه اين امر، امرى است كه الان بر دوش شما آقايان است. يعنى اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازى همه اينها الان مسؤوليتش به دوش همه ماست و خصوصاً شما آقايانى كه در رأس امور هستيد و اگر چنانچه همت نگماريد به اينكه بىاغماض مسائل را در وزارتخانهها و در ادارات و در هر جا كه هست حل كنيد و باز در بين اينها اشخاصى باشند كه بخواهند نگذارند امور به مجراى اسلامى خودش انسانى خودش جريان پيدا بكند چه بسا كه ما قدم را به واپس برداريم. ادارات را بايد با تمام قدرت تصفيه كنيد، نه تصفيه از هر فردى كه منحرف است، آنها را تصفيه به يك معنا و تأديب و تصفيه، و تهذيب آنهائى هم كه هستند لكن باز ادراك نكردهاند مسائل اسلامى را. و اسلام براى ما همه چيز آورده است و ما بايد استفاده كنيم از آنها و امروز روز استفاده است. اين اسلام بود كه ما را بر مشكلات تا حالا، آنهم آن مشكلات بسياربزرگ تاكنون غلبه داده
صحيفه نور ج 16 صفحه 2
است. ماها هيچ كدام نمىتوانستيم اين كار را بكنيم و اين اسلام است كه ملت ما را منسجم كرده است و الان دارد انعكاس حقيقى را به ساير جاها هم مىاندازد و ما اميدواريم كه انشاءالله اين پرتو اسلامى در همه كشورهاى اسلامى بلكه همه كشورهاى مستضعفين خودنمائى كند و همه انشاءالله تربيت بشوند همانطورى كه آمال اسلام و پيغمبر اسلام بوده است. پيغمبر اسلام براى اينكه مردم تربيت نمىشدند غصه مىخورد به طورى كه خداى تبارك و تعالى او را تسليت مىداد، در مشقت بود، خداى تبارك و تعالى به او خطاب مىكند كه ما قرآن را نفرستاديم كه تو در مشقت باشى. و براى ملتها از پدر براى اولادش، از پدر مهربان براى اولادش بر ملتهاى عالم او بيشتر غصه مىخورد و كافرها را وقتى كه مىديد اينها به مجراى طبيعى انسانى نمىآمدند، براى آنها متأسف بود و هر انسانى بايد اينطور باشد كه متأسف باشد براى آنهائى كه نمىآيند به خط اسلام و خط انسانيت. بعضى از علماى بزرگ از قرارى كه شنيدم فرمودهاند كه من براى اشخاص منحرف بيشتر دعا مىكنم براى اينكه آنها بيشتر احتياج به دعا دارند. دل هاى انسانها، انسانهاى متعهد دلهائى است كه رئوف و مهربان بر همه بشر است و همين جنگهائى كه پيغمبر اكرم ميكردند يا تحميلى بوده و يا گاهى وقتها هم اتفاق مىافتاد كه ابتدائى بوده است، همان ها هم آثار رحمت الهى بوده است براى اينكه به دنبال تهذيب يك ملتها، آنهائى كه تهذيب بردارند بايد تهذيب بشوند و آنهائى كه مانع از تهذيب ملتها هستند بايد از سر راه برداشته بشوند. اين يك رحمتى است، صورتش را انسان خيال ميكند كه كشتار است لكن واقعش بيرون كردن يك موانعى از سر راه انسانيت است و در ايران هم اين مسأله كه مىبينيد كه در همه جا براى ما هى طرح مىشود كه اينها آدم مىكشند، اينها خيال مىكنند كه ايران آدم مىكشد، ايران تا امروز يك دانه آدم را نكشته است، ايران يك سباعى را كه حمله كردند بر همه چيز اسلام، ملت، انسانيت، آنها را اگر بتواند تهذيب مىكند و اگر بتواند با حبس، آنها را نگه مىدارد تا تهذيب بشود و اگر نتواند تصفيه مىكند. اين همان كارى است كه همه انبيا از اول خلقت تا حالا كردهاند و آن اشخاصى را كه ديگر قابل اصلاح نبودهاند، آن اشخاص را يا غرق كردهاند و يا از بين بردهاند. در هر صورت تمام انبيا از صدر عالم تا كنون، تمام انبيا يك جلوه رحمتى بوده است از خداى تبارك و تعالى و چنانچه موجوديت همه ما جلوه رحمت حق تعالى است. همين طور هدايت خداوند تبارك و تعالى به واسطه انبيا يك رحمت بزرگى است بر همه، رحمه للعالمين است پيغمبر و همه انبيا رحمت بودهاند و اين براى اين است كه اين بشر متوجه نيست، جاهل است نمىداند چه خبر است آن طرف، نمىداند كه راه انسانيت را اگر طى نكند چه خواهد گذشت بر او. از اين جهت آنهائى كه راه را مىدانند، مىدانند كه اين بشر به چه ظلالتى مىافتد و به چه زحمتهائى دچار مى شود از اعمال خودش ، از افكار فاسد خودش. همه چيز هم از خود آدم است. هيچ چيزى تهيه نشده است براى ما كه از سابق تهيه كرده باشند كه ما را بخواهند عذاب بدهند، همه اينها چيزهائى است كه ما خودمان تهيه مىكنيم. هر عملى كه ما در اينجا انجام مىدهيم يك صورت برزخى دارد و يك صورت ملكوتى دارد و ما به او مىرسيم. عمل خوب همين طور است و عمل بد هم همين طور است. بنابراين آنهائى كه، انبيا و اوليائى
صحيفه نور ج 16 صفحه 3
كه راهها را مىدانستند، عواقب را مىدانستند، براى بشر غصه مىخوردند و جانفشانى مىكردند كه مردم را نجات بدهند. يك جانفشانى است و فعاليتى است كه ميخواهد خودش برسد به نوائى مردم را وادار مىكند به شيطنت، جوانها را وادار مىكند كه خودشان را به كشتن بدهند تا بعد بيايد او زمام امور را به دست بگيرد. اين يك طور است. يك طور هم اين هست كه همه چيزش را فداى بشر مىكند براى تهذيب بشر. انبيا اينطورند. انبيا يك روزشان براى خودشان صرف نشده است، يك ساعتشان توجه به خودشان نبوده، همه توجه به اين بوده است كه اين مريضها را، اينهائى كه دارند خودشان را به چاه مىاندازند، اينهائى كه دارند خودشان را به عاقبتهاى بسيار بد مىاندازند، اينها را نجات بدهند. ما هم بايد آنقدرى كه در توانمان است البته ما كوچكتريم از اينكه بگوئيم كه انبيا مىكردند ما هم مىخواهيم بكنيم آنقدرى كه در توانمان هست براى نجات ملتها، براى نجات ملت خودمان و براى نجات ملتهاى ديگر از اين ظلمتهائى كه برايشان پيش آمده است، از اين گرفتارى هائى كه برايشان پيش آمده است ما بايد فعاليت بكنيم و اين اشخاصى كه در خلاف واقع شدند و خودشان ملتفت نيستند خصوصاً اين جوانهاى تازهرس، اين جوانها، اين دخترها، اين پسرها كه اين بىانصافها اينها را به خط اعوجاجى كشاندند، انحرافى كشاندند اينها را، ما جديت بايد كنيم به اينكه انشاءالله تربيت بشوند اينها. هر كس صحبت مىكند صحبت بكند كه اينها را به راه راست برگرداند، تربيت كند. آنهائى كه در حبس هستند تربيت بشوند انشاءالله. و آن راهى كه انبياء داشتند همين بود كه تربيت و تهذيب. انبيا براى انسان آمدند، براى انسانسازى آمدند هيچ كار ديگرى نداشتند، آمدند اين انسانها را كه در صورت انسانند و دارند بر خلاف راه مىروند اينها را به راه راست، به راه مستقيم هدايت كنند.
و من اميدوارم كه اين عيد مبارك باشد بر تمام اسلاميان، بر تمام مستضعفان و بر ملت شريف ايران ما كه بحمدالله ملت خوبى است و دولت و همه چيزى كه الان ما داريم، مجلسمان، دولتمان، قوه قضائىمان، بحمدالله الان همه خوبند و ما مىخواهيم خوبتر باشند و همه شما ميخواهيد خوبتر باشند و اميدوارم كه همه اينها با اين انسجامى كه الان هست و نعمتى كه خداى تبارك و تعالى به همه ما عنايت كرده است كه من گمان ندارم از اولى كه حكومت تشكيل شده در دنيا تا حالا يك همچو مجلسى اينطورى، همچو مجلس خودمانى، مجلس صفابين اشخاصى كه هر كدام در يك مركزى براى خودشان مثلاً چه هستند، الان همه با هم هستيم، همه با هم صحبت مىكنيم، همه با هم مشكلات را مى گوئيم و توجه مىكنيم به مشكلات و من گمان نكنم كه همچو چيزى تا حالا بوده و اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است و ما اميدواريم كه قدر اين نعمت را بدانيم و شكر اين نعمت به اين است كه براى خدا و براى اسلام كار بكنيم و همه جهدمان اين باشد كه اين ملت را و خصوصاً اين مستضعفين و اين مستمندان را انشاءالله ما از آن مشكلاتى كه دارند، محروميتهائى كه در طول تاريخ اينها كشيدهاند ما بتوانيم و شماها بتوانيد انشاءالله آنها را از اين محروميتها نجات بدهيد و همه آنها را انشاءالله به رفاه در دنيا و آخرت انشاءالله برسانيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 4
تاريخ3 2/10/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان گيلان
اصولا دعوت به اسلام، دعوت به وحدت است
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از بركات اين انقلاب اين است كه ما با آقايان و روحانيون همه كشور تماس نزديك داريم و آقايان علما و ائمه جمعه تشريف مىآورند و با هم صحبت و درددل مىكنيم. آنچه مىخواهم عرض كنم اين است كه اسلام براى ما همه چيز آورده، همين قضيه وحدت در قرآن كريم با تعبيرهاى مختلف روى آن پافشارى شده و به مردم گوشزد شده است. آنچه مهم است اين است كه مسلمين به اسلام و قرآن عمل كنند. اسلام همه مسائلى را كه مربوط به زندگى بشر در دنيا و آخرت است و آنچه را مربوط به رشد و تربيت انسان و ارزش انسان است داراست. و هيچ مكتبى از مكتبهاى انحرافى كه الان رايج است اينطور عنايتى كه اسلام نسبت به مسائل دارد، ندارند. هيچ مسالهاى نيست كه در اسلام نباشد تا بگوشيم كه ما آن را پيدا كردهايم. اسلام همه چيز را گفته است لكن اشكال بر سر مسلمين است. همين مساله وحدت كه شما تذكر داديد، الان بحمدالله هفته وحدت است و به بركت اين مولود سعيد و فرزند بزرگوارش حضرت صادق عليهالسلام بشر مىتواند به آمال خودش برسد.
اين وحدت همان چيزى است كه در قرآن كريم درباره آن سفارش شده است و ائمه اطهار عليهم السلام مسلمين را به آن دعوت كردهاند. و اصولاً دعوت به اسلام، دعوت به وحدت است. به اين معنا كه همه در كلمه اسلام با هم مجتمع باشند. لكن همانطور كه مىدانيد، نگذاشتند اين وحدت تحقق پيدا بكند، خصوصاً در اين عصرهاى اخير كه زيادتر به اختلافات دامن زدهاند چون كارشناسهاى آنها فهميده بودند كه اگر اين اجتماع بزرگ اسلامى بهم نزديك بشوند و به هم بپيوندند ديگر هيچ قدرتى نمىتواند با اينها مقابله كند و نسبت به آنها سلطهجوئى كند. آنها تنها راه را در اين ديدند كه براى مقاصد شوم خود بين همه گروهها تفرقه بيندازند. شما ديديد در گذشته، در هر شهر و در هر محلهاى كه دستجات مختلفى بودند، با هم اختلاف داشتند. آنها همه جا در سطح شهر و روستا اختلاف ايجاد كرده بودند، حتى بين خود روحانيون با هم و بين مردم نسبت به يكديگر اختلافات ايجاد مىكردند كه نگذارند اين مجتمع با هم اتحاد پيدا كنند. و معالاسف در بين بالاترين افراد روحانى و بالاترين افراد روشنفكر هم اين مساله تاثير كرده بود كه حتى آنها هم در اختلافاتى كه بايد جلويش را بگيرند، خودشان را هم وارد مىكردند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 5
هر جا يك عالم عاقل متدين باشد، مسائل را اصلاح مىكند
البته امروز روزى است كه همه ما مسائل را فهميدهايم و خود مردم هم فهميدهاند و به بركت اين انقلاب اسلامى ديد سياسى رعيتها هم بالا رفته است. الان آنهائى كه اصلاً دخالت در اينگونه مسائل نمىكردند، داخل در اين مسائل شدهاند. امروز همه قشرهاى ملت مسائل را مىفهمند و رو به رشد هستند. زنها كه در گذشته از همه چيز جامعه محروم بودند، بحمدالله در اين سالهاى اخير به طور شايسته و با حفظ موازين شرعى وارد شدهاند و خودشان داراى كلاس و تبليغاتند. روحانيون بايد قدر اين مسائل را بدانند و بدانند كه اگر روحانى درست شد، همه چيز درست مىشود و اگر خداى نخواسته روحانى فاسد شد، عالم فاسد مىشود و اين يك واقعيت است. من در جوانى در ايام تابستان كه گاهى به بعضى از بلاد مىرفتم در بعضى جاها مىديديم كه همه مردم خوبند از آن جمله محلات را مىديديم كه همه مردمش متدين و خوبند، وقتى متوجه مىشديم، مىديديم كه عالم خوب در آنجاست. بنابراين هر جا يك عالم عاقل و متدين باشد، مسائل را اصلاح مىكند و در مقابل اگر خداى نخواسته انحرافى در اين قشر پيدا بشود اين انحراف به مردم نيز سرايت مىكند.
امروز مسؤوليت بزرگى به دوش همه ماهاست، همه ائمه جمعه، همه ائمه جماعت، همه علماى بلاد. امروز خدا ديگر از ما هيچ عذرى را نمىپذيرد. اگر ما در چند سال پيش از اين عذر داشتيم كه ما با سرنيزه نمىتوانيم مقابله كنيم و اگر يك كلمه بگوئيم حبس است، امروز ديگر تمام اين عذرها منقطع شده و خدا حجت را بر ماها تمام كرده است. الان همه شما توانائى داريد كه هر كدام محيط خودتان را با تفاهم با مردم و مسوولين امور اصلاح كنيد. امروز همه ما موظفيم كه عملاً وحدت را در آن محلى كه هستيم ايجاد كنيم، شهريها در شهرها و روستائىها در روستاها. اگر همه با هم تفاهم كنند و تبليغ بشود به اينكه ما همه بايد با هم باشيم و همه با هم كار كنيم، مسائلى كه هست حل مىشود و بحمدالله الان مردم هم حاضرند. مساله كمبود روحانى كه اشاره كرديد، اينطور نيست كه فقط شما كمبود روحانى داشته باشيد بلكه سرتاسر كشور كمبود دارد و چون كه در زمان اين دو پدر و پسر فاسد همه چيز را از روحانيون گرفته بودند و فقط براى آنها مسجدى مانده بود كه آن هم از نظر آنها بايد زير نظر فلان بازنشسته اداره مىشد و به اين ترتيب همه جهاتتان محدود بود و شما نمىتوانستيد يك كلمه حرف بزنيد و مسائلتان را بگوئيد. برخلاف امروز كه شما مىتوانيد همه كارى را بكنيد و امروز كه وجود افراد لازم است، بايد حوزه علميه ايجاد كنند و افراد را براى آتيه تربيت كنيد. الان اگر ما در مساله قضاوت كه يكى از مسائل مهم اسلام است و با نواميس و جان و مال مردم سر و كار دارد كمبود داريم براى اين است كه در گذشته قضاوت به دست روحانيون نبود تا افراد را تربيت كنند و اصلاً در گذشته كتاب قضا يك كتاب منسى بود. در نتيجه امروز كه قضاوت آزاد شده است و به دست شما اداره مىشود، مىبينيم كه افراد نداريم و دچار مشكل شدهايم كه انشاءالله با همت همه اين مشكل بر طرف خواهد شد.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 6
تاريخ 26/10/60
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده كل قوا و كليه فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در جنوب كشور
ايكاش من هم يك پاسدار بودم
بسم الله الرحمن الرحيم
شما بايد خدا را شكر كنيد كه اين عمليات اسلامى به دست شما اجرا مىشود، هركس توفيق اين عمل را ندارد. امروز صبح بعد از ملاقات با تنى چند از پاسداران به اين فكر افتادم كه ايكاش من هم يك پاسدار بودم، اينها چه مىكنند و من چه كار. آنها مىروند با دشمن اسلام مىجنگند و من در اينجا هستم و نمىتوانم. شما قدر خودتان را بدانيد، خداوند به شما عنايت داشته است كه شما را مهيا كرده است تا قرآن كريم و اسلام عزيز و ميهن اسلامى را حفظ كنيد. نظام الهى مقرر كرده است تا شما براى خدمت به اسلام انتخاب شويد و اين پيش خدا ثبت است و ملائكهالله و خداوند پشتيبان شماست و دلتان قوى باشد. هر قدمى كه براى اسلام بر مىداريد قدمى است الهى كه خدا براى شما پيش آورده است. شما روى تدبير و فكر عمل كنيد، ديگر نه از كشتن بترسيد و نه از كشته شدن. عمده اين است كه قصدتان خالص باشد كه بحمدالله هست. روحيه قوى اين جوانان بيست ساله از امورى است كه انسان را به تعجب وا مىدارد. مقصد امروز ما اين است كه اين كشور آفت زده، غربزده و سلطنت زده را به اسلام برگردانيم و غرضى غير از اين نداريم.
از مسائلى كه خواستم تذكر دهم اين است كه نظم را كاملاً رعايت كنيد. شجاعت غير از تهور است. شجاعت در جنگ حركتى است قهرمانانه روى نقشه و نظم و حساب و حال آنكه تهور بىحساب و نظم بر دشمن تاختن است. كارها بايد روى نظم و قاعده صورت گيرد. تكرار مىكنم كار وقتى روى نظم و قاعده و براى خدا بود ديگر خوفى نيست چه كسى كشته شد و چه كسى كشت. انشاءالله شما مويد به جندالله باشيد و پيش برويد. ديشب وقتى ديدم عراقىها تعدادى زن را زير خاك كردهاند پيش خود گفتم ما هر چه فرياد بزنيم و بخواهيم به دنيا بگوئيم كه اينها چه مىكنند، فايده ندارد. چون مظلوم هستيم و نمىخواهيم زير بار كسى برويم، بايد اين فشارها را هم تحمل كنيم، ولى چون براى خدا كار مىكنيم ديگر چه باك، هر چه مىخواهند عليه ما تبليغات كنند و هر چه مىخواهند ما را بد جلوه دهند. اميرالمومنين على عليهالسلام فرمودند تمام عالم اگر پشت به من كنند، من ابا ندارم. پس وقتى كار براى خدا باشد ديگر چه باك. هركس براى خدا بيشتر كار كند بيشتر فحش مىشنود، كما اينكه شما پاسداران از همه بيشتر توهين شديد. خداوند شما را موفق كند.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 7
تاريخ 28/10/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير امور خارجه و كارداران سفارتخانههاى جمهورى اسلامى ايران
وظيفه اسلامى ماست تا حيثيت اسلام و كشورمان را حفظ كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از اولى كه جمهورى اسلامى تشكيل شد، من درباره سفارتخانهها و سفراى اين نظام، به وزراى امور خارجه هر دولتى كه روى كار مىآمد تذكر دادم و تاكيد مىكردم كه نمايندگان جمهورى اسلامى در خارج از كشور بايد با نظام اسلامى كاملاً تطبيق كنند. اگر افراد و وضع سفارتخانه و كيفيت اداره و برخوردها از سفارتخانهها با جمهورى اسلامى مطابقت نداشته باشد، نبود سفارتخانه بهتر از بود آن است. اگر سفارتخانههاى ما مثل سفارتخانههاى زمان محمدرضا باشد ديگر چه توقعى است از اينكه قلمها و زبانها چيزى نگويند و ننويسند. آنها چيزهائى را كه نيست جعل مىكنند، اگر خداى نخواسته باشد چه؟ لذا وظيفه اسلامى و ملى شما و ماست تا حيثيت اسلام و كشورمان را حفظ كنيم. شما كه خارج مىرويد سعى كنيد تا اشخاصى را برگزينيد كه انحراف نداشته باشند و اگر نمىتوانيد يكمرتبه اصلاح كنيد، در فكر اصلاح تدريجى باشيد. همه مىدانيد كه مسؤوليت وزارتخارجه به مناسبت سروكار داشتنش با خارج بسيار سنگين است، لذا سعى كنيد به هر مقدارى كه امكان دارد سفارتخانههايتان را در مسير رشد و ترقى و تعالى اسلامى قرار دهيد و سعى كنيد نشريهاى داشته باشيد تا مسائلتان را بيان كنيد و به دروغ راديوها و روزنامهها تا آنجا كه ميسر است، جواب دهيد. انشاءالله روزى اين جمهورى موافق با خواست خداى تبارك و تعالى گردد. خداوند شما را موفق و مويد كند.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 8
تاريخ 30/10/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه استان اصفهان و چهار محال و بختيارى
تهذيب نفس در راس همه امور است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً بايد از آقايان تشكر كنم كه در اين هواى سرد از راههاى دور، خصوصاً كه بعضى آقايان نقاهت هم دارند، تشريف آوردهاند اينجا و اميدوارم كه اين بركاتى كه به واسطه نهضت حاصل شده است كه يكىاش هم همين مرابطه بين آقايان با هم باشد، مستدام باشد و هميشگى انشاءالله. من نكتهاى كه آقايان هم مىدانند لكن تذكر است، ما بايد ببينيم كه بيشتر صدمهاى كه اسلام خورده است از چه خورده است و از چه گروهى و بيشتر چيزى كه اسلام به او اهميت داده است چه امرى است تا راه باز بشود براى كوشش ما كه در اين امرى كه اهتمام دارد اسلام در آن كوشش كنيم و جلوى آن چيزهائى كه بر اسلام وارد شده است، صدماتى كه بر اسلام وارد شده است، انشاءالله جلويش گرفته بشود. من گمان مىكنم كه آن چيزى كه به اسلام بيشتر از همه چيز ضرر زده است عدم تربيت صحيح است، تحقق پيدا نكردن تهذيب و اخلاق اسلامى است. اگر شما در طول تاريخ اسلام بلكه همه انبيا توجه كنيد و البته توجه داريد، آنقدرى كه اسلام از اين اشخاص منحرف و غير مهذب صدمه خورده است و تمام اديان صدمه ديدهاند، از هيچ چيز ديگر نديدهاند. اصل اساس آن چيزى كه به مكتبهاى توحيدى ضرر رسانده است و مانع شده است از اينكه رشد پيدا كنند، همين غير مهذب بودن بود، گاهى از طرف اشخاصى كه علم دارند و مهذب نيستند و بيشتر هم از طرف اشخاصى كه جاهل بودند، كه مهذب نبودند. و معلوم نيست كه آنقدرى كه از طرف عالم غير مهذب اسلام صدمه ديده است، از طرف جاهل غير مهذب با اينكه عددشان زياد است صدمه ديده است، از طرف جاهل غير مهذب با اينكه عددشان زياد است صدمه ديده باشد. تمام مكتب انحرافى را اشخاص دانشمند و ملا ايجاد كردند، چه آن چيزهائى كه مذهبسازى بوده است، آنها هم اشخاص عالمى بودند كه مذهب درست كردند، مذهبهاى انحرافى، و چه مكتبهاى سياسى كه آنها هم از جانب اشخاص دانشمند و عالم بوده است. و آنقدرى كه به مكتب توحيدى از اين سنخ جمعيت كه عالم بودند و همه جور علمى هم شايد مىدانستند، صدمه خورده است، از هيچ طايفهاى نخورده است. از اين طرف قرآن هم كه كتاب زنده الهى است، اين هم آنقدرى كه دنبال اين بوده است كه تهذيب كند مردم را، دنبال چيزهاى ديگر نبوده است. اصلاً مىشود گفت كه قرآن براى همين مقصد آمده است، براى اينكه بشر به اين مطلب از همه
صحيفه نور ج 16 صفحه 9
چيز بيشتر احتياج داشتند. قرآن كتابى است كه براى انسانسازى، از تمام مراحلى كه انسان طى مىكند، قرآن در همه مراحلش دعوت دارد و راه دارد و تمام قصههائى كه در قرآن نقل شده است، گاهى هم تكرار شده است، براى اين بوده است كه مساله اهميت داشته است و اين قصهها راهنماى مردم بوده است و براى تهذيب بوده است. قرآن كتاب احكام نيست. كليات را، كليات احكام را، اصولش را ذكر فرموده است آن. قرآن كتاب دعوت است و كتاب اصلاح يك جامعه است كه بعد از اينكه به قرآن اصلاح شد جامعه، به سنت نبى و اخبار وارده از طرف پيغمبر اكرم (ص) به وسيله ائمه هدى و روات، آنها عمل بشود. از اين جهت اين دو نكته اسباب اين مىشود كه ما توجه به اين بكنيم كه هم خودمان را تهذيب بكنيم، براى اينكه اهم امور اين است نزد اسلام و اگر علم بلاتهذيب باشد ضررش از جهل بدتر است، هم خودمان را تهذيب بكنيم و هم خودمان را متوجه به حق تعالى و احكام حق تعالى بكنيم و هم جامعه را به اين راه دعوت كنيم كه الحمدلله امروز تقريباً همه مسائل تهذيبى و مسائل اخلاقى قابل دعوت است و هيچ مانعى از اين نيست. اگر سابق شما مىخواستيد كه بعضى از احكام الهى را منتشر كنيد يا بعضى از اخلاق فاسده را ذكر بكنيد، حتى در يك جاى محدود هم نمىتوانستيد، براى اينكه آنهائى كه مخالف شما بودند آنقدر فاسد بودند كه شما از هر صفت زشتى كه اسم مىبرديد، آنها به ريش مىگرفتند و جلوى شما را مىگرفتند و امروز بحمدالله اين فرصت براى ما، براى شما آقايان علما، براى همه علماى اسلام در ايران پيش آمده است كه راه باز است براى مهذب كردن مردم و دعوت مردم به صلاح. بنابراين، آن چيزى كه در راس همه امور است، براى همه ماها اول تهذيب نفس است و در خلال او تهذيب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد نمىتواند ديگران را تهذيب كند، حرف اثر ندارد. وقتى كه آقايان خودشان را تهذيب كردند، خصوصاً ائمه جمعه كه سر و كارشان با تودههاى عظيم مردم است، ائمه جماعت هم هست، اما ائمه جمعه بيشتر الان مورد توجه هستند، آنها بايد انشاءالله به مقام عالى تهذيب برسند و مردم را هم دعوت به اين مطلب بكنند. تمام آن مسائلى كه در اسلام است، حتى مسائل سياسىاش، مسائل تهذيبى است، براى درست كردن آدم است. ما نبايد همه مسائل را حالا دنبال مسائل سياسى قرار بدهيم، بايد همه مسائل را دنبال مسائل اسلامى و خصوصاً اين وجهه تهذيب مردم. شما ملاحظه مىفرماييد كه لحن قرآن در اين باب از همه ابواب ديگر لحنش زيادتر و بيشتر تاكيد در آن دارد، چندين آيه قسم هست و بعدش قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها او به ما مىفهماند كه اساس مسائلى كه همه چيز به آن درست مىشود، آن تهذيب است و اساس همه مسائلى كه انحرافى است، اين عدم تهذيب است و دسى در نفس انسان است، دسى شيطان است. بنابراين بايد ما سرلوحه همه امورمان را اين قرار بدهيم.
شايد هيچ انقلابى مثل انقلاب ايران مورد تهاجم واقع نشده باشد
البته گرفتارى الان براى ما، براى ملت خيلى زياد است، يعنى شايد در هيچ انقلابى اينطور مثل انقلاب ايران مورد تهاجم واقع نشده باشد، براى اينكه انقلابهاى ديگر يا انقلابهاى چپى بوده يا
صحيفه نور ج 16 صفحه 10
راستى بوده. اگر چپى بوده چپىها تاييدش مىكردند، راستىها مخالفش بودند و اگر بعكس بوده آنها تاييد مىكردند و آن دسته مخالف بودند. اما انقلاب اسلامى از باب اينكه از اول اسلامى بوده اينطور نبوده است كه يك نفر فرض كنيد كه غربزده يا شرقزده آمده باشد و انقلاب كرده باشد و مردم را دعوت به انقلاب كرده باشد، كودتا كرده باشد. مساله كودتا نبوده است، مساله قيام يك ملت براى اينكه از دست ظلم داخل و خارج به تنگ آمده است. قيام يك ملت است در مقابل همه قدرتها، مهيا هم بايد باشد براى اينكه همه قدرتها به او تهاجم كنند و هيچ توقع ما نداريم كه امريكا با ما سر مصالحه داشته باشد يا شوروى. همه اينها مىبينند كه اگر اين انقلاب در ايران انشاءالله به ثمر برسد و آنطورى كه خواست اسلام است تحقق پيدا بكند، ناچار اين انقلاب به خارج صادر مىشود، هيچ احتياجى به اين نيست كه كسى هم برود اين كار را بكند البته تكليف است كه دعوت بشود همه جا، اما اگر اين انقلاب را مردم دنيا كه الان متوجه به آن هستند، هم زورمندها متوجهند كه احساس خطر مىكنند و هم مظلومها متوجهند كه شايد اين راهى باشد براى نجات، اين انقلاب اگر انشاءالله به آن مقصد اعلاى خودش برسد و اسلام در اينجا حكومت داشته باشد و هيچ حيثيت ديگرى غير اسلام نباشد، اين خطرى است براى قدرتهاى بزرگ و وابستگان آنها و راه اميدى است براى مستضعفان جهان، همان معنائى كه تمام انبيا از صدر عالم تا حالا دنبال او بودند. همه انبيا آمدند و با قلدرها دعوا كردند. البته آنهائى كه مىخواهند انبيا را قبول نكنند و وابستگان به انبيا را محكوم كنند، آنها مىگويند كه دين براى اين است كه مردم را تخدير كند، اينها تخدير مىكنند و قدرتهاى بزرگ مىچاپند. ولى هر كس نگاه كند به سيره انبيا از صدر عالم تا حالا، مىبينيد كه آنى كه اطراف انبيا جمع شدند مظلومها هستند، آنى كه مقابل انبيا بودند قلدرها بودند. ما هيچ نبىاى را سراغ نداريم كه با يك قلدرى ساخته باشد به ضد ملت خودش و هيچ وصى نبىاى را سراغ نداريم كه ساخته باشد به ضد ملت خودش. اين سيره انبيا از صدر عالم تا زمان خاتم همين بوده است كه در مقابل اين قدرتهائى كه ظالم بودند، منتها هر كدام در يك محيطى بودند، از آنجا شروع كردند. حضرت موسى در يك محيطى بوده از آنجا شروع كردند. لكن مقصد اين بوده است كه ريشه استكبار را از جهان بكنند و مردم مظلوم را از اين ظلمهائى كه بر ايشان مىشود نجات بدهند. از اين جهت با شما دو طايفه به شما توجه دارد، يك طايفه مستكبرين و سودجوها و طوايفى كه به آنها وابسته هستند، آنها را توقع نداشته باشيد كه با شما صلح بكنند، آنها نخواهند صلح كرد، آنها همهشان همان برنامه فرعونها را دارند كه سر سازش هيچ ندارند، و يك دسته هم مستضعفين جامعه هستند كه اكثريت و يك اكثريت محروم هستند، اين دسته هم با شما هستند. هيچ اشكال ندارد كه اين برنامه شما اگر چنانچه در خارج تحقق پيدا كند، تمام مظلومهاى جهان دورش جمع مىشوند. حالا مثل - زمانهاى - زمان سابقى كه انبيا بودند نيست، براى اينكه انبيا چقدر زحمت بكشند كه از يك شهرى به شهر ديگر منتقل كنند. خوب، هيچ وسايل نبود. در مكه بايد سيزده سال رسول اكرم باشند و نتوانند مطلب خودشان را به حجاز برسانند، تا برسد به جاهاى ديگر بخواهند برسانند. چقدر معطلى دارد. قاصدى بايد برود، چند ماه طول مىكشد تا برسد
صحيفه نور ج 16 صفحه 11
به آنجا، از اين مسايل. حالا هر مطلبى كه اينجا گفته مىشود، چند ساعت بعدش در همه دنيا منتشر است، راديوها مىگويند كه چه مىكنند. لهذا الان حجت بر ما بيشتر است و اهميت تبليغ هم زيادتر، براى اينكه تبليغ شما در اينجا و تهذيب مردم آن نيست كه توى مسجد شما تهذيب داريد، مهذب مىكنيد مردم را. نخير، اين انعكاس پيدا مىكند و راديو مىگويد و خارج هم مىرسد. بنابراين، ما امروز مواجه هستيم با همه قدرتها كه مخالف ما هستند و مظلوم هم هستيم. تمام تبليغاتى كه در تمام جاها هست، تقريباً تمام جاها، آنهائى كه ساكتند، ساكتند، آنهائى كه حرف مىزنند همه به ضد اسلام و به ضد جمهورى اسلامى صحبت مىكنند، آنهائى كه يك خرده عاقلترند مىگويند اينها اسلامى نيستند. دل مثلاً كارتر يا بگين براى اسلام مىسوزد كه ما چون اسلامى نيستيم، آنها متاثرند! اى واى! چرا اسلام در ايران تحقق پيدا نمىكند؟! آنها هم كه از خودمان هستند كه يعنى ايرانى هستند، آنهائى كه در زمان حكومتشان با اسلام در جنگ بودند، حالا دلسوزى مىكنند براى اسلام كه اين مملكت اسلامى نيست! تمام هم و غم اينها كه در خارجه رفتند اين است كه چون اسلامى نبوده از اين جهت ما پشت كرديم به آن. و آنهائى كه بى عقل هستند، آنها ديگر اين مسايل را طرح نمىكنند، آنها اصلش با اصل تبليغات اسلام مخالف هستند. بنابراين شما مواجه هستيد امروز با تمام تبليغات مخالف، يعنى هيچ شايد راديوئى پيدا نكنيد، الا اينكه مگر خيلى نادر باشد، الا اينكه حمله مىكند به ايران، به نهضت ايران، به حكومت ايران، به چه و همه هم تقريباً مىگويند كه ملت مخالف با اينهاست، كانه چند نفر معمم آمدند بدون اينكه ملتى در كار باشد، ارتش هم كه مىگويند مخالف با اينهاست، نه اينكه ملتى باشد، بدون اينكه ارتشى باشد، بدون اينها زمام امور را به دست گرفتند. اين ملتى كه همه مىدانند، نه اين است كه ما مىدانيم، آنها مىدانند مسائل را و مىدانند قضيه اينكه ملت چكاره است و چه مىكند و با كيست، اينها را همه مىدانند لكن از باب اينكه خوب، خود تبليغات يك مساله است، لااقل براى خارج يك جوهايى درست مىكنند. اينها همهشان دنبال اين هستند كه اين نهضت اسلامى را شكست بدهند كه مبادا در ايران درست تحقق پيدا كند و تا آخر دست آنها كوتاه بشود و مبادا از ايران به ساير جاها و منطقههاى ديگر سرايت بكند و صدور پيدا بكند كه دست قدرتهاى بزرگ از جهان كوتاه بشود. از اين جهت آنها روى اين زمينه با شما مخالف هستند. لكن آن چيزى كه دل ما و شما و همه را گرم مىكند تاييدى است كه خداى تبارك و تعالى از ما مىكند، ما كه خودمان قدرتى نداريم و نداشتيم و نخواهيم داشت، هر چه هست از اوست، هر قدرتى كه هست از اوست، منتها اگر ملتها، اگر دولت با خدا باشند، خداى تبارك و تعالى تاييدشان مىكند و اگر چنانچه بر ضد باشند، خداى تبارك و تعالى رهايشان مىكند به حال خودشان. بنابراين ما بايد كارى بكنيم كه در مقابل اين قدرتهاى بزرگى كه در مقابل ما هستند و اين تبليغات بزرگى كه الان مىشود بر ضد ماها، كارى بكنيم كه بهانه ديگر دست آنها ندهيم. يك فرض كنيد كه امام جمعه اگر خداى نخواسته در يك محلى يك خطاى جزئى بكند، يك اشتباهى بكند، اين مساله كمكم مىرسد به دست منافقين و امثال اينها و گروههاى چپى، اينها مىرسانند آن را به همه جا و همه جا رويش تكيه مىكنند و بحث مىكنند. ما آن كارهائى كه نكرديم و
صحيفه نور ج 16 صفحه 12
هيچ وقت هم در ايران نخواهيم كرد مثل كشتن بچه و كشتن غير بالغ و اينها، چقدر اينها دارند تكيه به آنها مىكنند كه خير، اين حكومت اسلامى دارد بچهها را چه مىكند، بدون محاكمه، بدون بازرسى، همين طورى توى خيابانها مىريزند و مىكشند و امثال اينها. اين چيزهائى كه همه مىدانند كه نشده است، دارند براى ما مىگويند. آن چيزى كه خواص مختلفى دارد كه جاهاى ديگر ندارد، اين، اين انقلاب اسلامى ايران است. اولاً اسلامى است، هيچ انگيزهاى غير اسلام ندارد، يعنى شما از آن اول كشور تا آخر كشور هر جا برويد، مردم فريادشان اين است كه ما جمهورى اسلام را مىخواهيم. ما اسلام را مىخواهيم. همين طور هم هست. يكى اينكه اين انسجامى كه پيدا شده است بينشان، يعنى تمام ملت ما با هم منسجمند، يك عده قليلى هم هستند كه خوب، همه جا عده قليل هست كه آنها مخالف با اسلام هستند والا تودههاى بزرگ مردم همراهند با شما. اين هم يك خصوصيتى است كه در اين انقلاب است.
همه مسوولين در سرتاسر كشور از خود مردم هستند
و يك جهت ديگر هم اين تحولى است كه پيدا شده در همه جا. شما ملاحظه بكنيد، شايد، بعضى آقايان يادشان بايد باشد، همين در زمان قاجار هم كه ديگر اين آخرى با ضعف زندگى مىكردند معذلك حكومتهايشان در هر جا حكم يك سلطان داشت، حكم يك پادشاه را داشت، هر كارى مىخواست مىكرد و بسيارى از جاها را هم اجاره مىدادند. اين فرض كنيد كه استاندارى كه مىخواست يك جايى برود، آن والى كه مىخواست برود فرض كنيد والى خراسان بشود، خراسان تيول او بود و آن وزير بالا و آن فرض كنيد كه امير و الا، آن يك وجهى مىداد خراسان را مىخريد. بنا هم بر اين بود كه تو برو هر كارى مىخواهى بكن، ما گوش نمىدهيم به حرفهاى مردم. او مىرفت آنجا هر كارى دلش مىخواست مىكرد، مردم را هر طور مىخواست عذاب مىداد و البته آن پولى كه داده است بايد در آورد با اضافاتش، پولها هم در مىآمد. الان شما در سرتاسر كشور ملاحظه بكنيد از نخست وزير و رئيس جمهورش بگيريد تا آن پائينها هر كه هست، مىبينيد كه يك مردمى هستند كه از خود مردم هستند. رئيس جمهور يك طلبهاى بوده است سابق و بعد هم يك آقايى شده است و بعد شده است رئيس جمهور. نه دستگاهى اينها را دارند و نه افكارى اينها را دارد و همين طور همه وزرا. اين وزرا گاهى وقتها جمعيتى مىآيند اينجا و مخلوط به هم هستند، آدم تميز نمىدهد كه اين پاسدار هست يا وزير. من حكومتهاى كوچك را ديدهام كه وضعشان چطور بود و با چه وضعى بيرون مىآمدند. وقتى بيرون مىآمدند، مردم همه صف مىكشيدند برايشان تعظيم بايد بكنند. با بساط مىآمد بيرون يك حكومت فرض كنيد كه جاى كوچكى، اما حالا نخستوزيرش مىآيد، مردم باشند مثل سايرين. اين هم يك مسالهاى است كه الان در ايران تحقق پيدا كرده است. جاهاى ديگر نيست اين مسائل كه همه مردمى هستند و همه هم با هم هستند و لهذا هم مردم پشتيبان دولتند و هم مردم پشتيبان ارتشند، هم ارتش و دولت با مردم هستند و اين يكى از رمزهاى بزرگ پيروزى اين چيز است.
صحيفه نور ج 16 صفحه 13
فراوانى يكى از نعمتهاى بزرگى است كه ما داريم
و اما اينكه نبايد هيچ فرض كنيد كه اشتباهى باشد، نبايد هيچ گرفتارى باشد ، خوب، چطور نبايد و چطور مىتوانند. شما فرض كنيد كه گرانى الان هست، خوب، همه ما مىدانيم گرانى هست اما با تمام قوا دارند كوشش مىكنند كه بتوانند، نمىتوانند. انقلاب واقع شده است، فراوانى است، اين يكى از نعمتهاى بزرگى است كه ما داريم. شما شايد خيلىهاتان شايد يادتان هست كه در همين جنگى كه به ما مربوط نبود، جنگ عمومى دوم كه به ما مربوط نبود، در ايران ديگر نان پيدا نمىشد. من يادم است كه در قم كه مىرفتند منزل و برمىگشتند، دكان نانوائى هيچ باز نبود، سنگكى اصلش در قم نبود، يك نانهائى، در تهران كه بوديم يك نانهائى درست مىكردند كه رنگش با رنگ عباى شما شبيه به هم بود، مردم اين نانها را مىخوردند آنوقت، امروز شما مىبينيد كه از حيث ارزاق بحمدالله خدا لطف كرده است و از ارزاق مردم ديگر نگرانى ندارند گرانى هست البته، اما نمىشود در يك انقلاب هيج چيز نباشد، لازمه هر انقلاب اين است كه يك اختلافاتى باشد، يك عرض بكنم كه اشرار در اطراف چه بكنند. در هر شاه مردگى كه در سابق واقع مىشد يكدفعه ايران به هم مىخورد، اشرار در اطراف چه بكنند. در هر شاه مردگى كه در سابق واقع مىشد يكدفعه ايران به هم مىخورد، شاه مىمرد يكدفعه خانها سر درمىآوردند و دزدها سر درمىآوردند و به هم شلوغ مىشد تا دوباره يك زحمتى كشيده بشود، باز يك آرامش نسبى پيدا بشود، آن هم نسبى. والحمدلله حالا اين مسائل كم است، نه اينكه نيست، هست ولى كم است. مردم، اگر اينهائى كه يادشان است جنگ دوم جهانى كه به ما هيچ مربوط نبود، ما سر پل بوديم، سر راه بوديم، آمدند گرفتند اينجا را و به مجردى كه گرفتند، همه چيز نادر شد، ديگر هيچ پيدا نمىشد، حالا بحمدالله پيدا مىشود. حالا فرض كنيد يك چيزى كم يافت بشود اين را نبايد ما هى بگوئيم كه ما چه بكنيم، مردم بگويند ما چه بكنيم. خوب، مردم كه ديدند اين مسائل را، مردم كه ديدند اين گرفتارى را، مردم كه شنيدهاند گرفتارىهاى جاهاى ديگر را، خوب، براى چه شكايت مىكنند؟ بحمدالله فراوانى است، يعنى گرسنگى نيست توى كار، اينطور نيست كه مردم نان پيدا نكنند، اينطور نيست كه مردم ارزاق را نتوانند پيدا كنند، كمياب گاهى مىشود اما آن هم ارزاق عمومى كمتر كمياب مىشود. يكدفعه مىخواهند آقايان كه، آنهائى كه توقع دارند و هى شكايت مىكنند، يكدفعه از آن حال انقلابى برگردند به يك حال آرامشى كه هيچ كسى در هيچ جا به ما كار نداشته باشد، خوب، مايى كه الان مواجه هستيم با تمام قدرتهاى عالم، همه از هر طرف به ما فشار مى آورند، همه از هر طرف به ما مىخواهند ظلم بكنند معذلك دولت ايران و ملت ايران اينطور سر پاى خودش ايستاده است، در خودش جنگ است، يك سال و نيم است كه جنگ است، هر وقت جنگ باشد در يك جايى، همه جايش به هم مىخورد، جنگ است و همه جا آرامش است، مناطق جنگى هم بحمدالله با قدرت دارند پيش مىروند، توقع اين نبايد مردم بكنند، آقايان به مردم نصيحت كنند كه توقع اينكه يكدفعه همه گرفتارىها رفع بشود، يكدفعه شما در كدام حكومت از صدر اسلام تا حالا، حكومت رسول الله را بگيرد و حكومت اميرالمومنين سلام الله عليه را و بعدش هم كه دستهاى آنهائى بودند كه فروختند، خوب، ملاحظه كنيد كه در همان زمان حضرت امير همچو نبود كه همه اينهائى كه
صحيفه نور ج 16 صفحه 14
مىروند اطراف و از طرف چيز، همهشان يك مردم سيرى باشند، اصلش بسياريشان كارهاى خلاف هم مىكردند، افرادى باعث ناراحتى، حضرت امير هم چيز مىكردند، حضرت امير هم اقدام مىكرد چيز مىنوشت به آنها، در صورتى كه آنوقت آرامش بود در همه جا، الا زمان حضرت امير، البته از داخل خيلى خراب بود. در هر صورت من گمان مىكنم كه ما اگر چنانچه راجع به اين گرفتارىهاى جزئى كه داريم و آن گرفتارىهاى بزرگ بحمدالله رفع شده است، آنقدر كارها شده است براى اين مردم، اگر راجع به اين گرفتارىهاى جزئى كه هست و لازمه يك انقلابى هست و بايد هم دنبالش بروند و هميشه هم گفته مىشود كه دنبالش برويد، اگر راجع به اينها، خوب، اينها ناشكرى بكند، يك وقت خداى نخواسته عنايت خدا برگردد از ما. ما بايد شكر نعمتهاى خدا را بكنيم. شما در سرتاسر ايران الان يك مشروب فروشى ديگر نمىبينيد. خوب، بايد چه بشود؟ يك دانه از آن خانههائى كه بود شما مىدانيد، همهتان شنيديد البته كه در سرتاسر شهر، ما همدان كه بوديم مىگفتند مشروب فروشى در همدان بيشتر از نانوايى است، بيشتر از كتابفروشى است، تهران بدتر از آنجا، الان شما سرتاسر ايران وقتى بيائى ببينى يك همچو كارهاى خلاف نيست. اين كارهاى خلاف آقايان كه مضر به حال اسلام بود و آنطور راهى كه آنها داشتند پيش مىرفتند كه خجالت دارد كه انسان اسمش را ببرد كه آنها مىخواستند چه بكنند، مىخواستند چه بساطى درست بكنند و بحمدالله دست آنها كوتاه شد و مملكت الان يك مملكت نيمه اسلامى است. البته گرفتارى هست از باب اينكه نمىشود اين گرفتارىها يكدفعه رفع بشود. بايد مردم را هدايت كنيد و انشاءالله مسوولين هم با شماها موافقت مىكنند، شما هم با مسوولين موافقت مىكنيد در ساختن مملكت و در ساختن مردم. و مردم هم بايد توجه بكنند به اينكه دولت دنبال اين هست كه بسازد و آنطورى كه گزارش داده مىشود از جهاد سازندگى و از ساير كارهايى كه تاكنون شده است، در ظرف آن پنجاه سال به قدر اين دو سال با همه اين گرفتارىهائى كه دولت داشته است، نشده است. آمار وقتى داده مىشود، خوب، آمار داده مىشود، وقتى آمار را مىدهند راجع به ساختمان مدرسه، در تمام دوره آنها به اندازه اين دوره، شايد اين دوره نصف تمام آن دورهها باشد، چيز درست كرده باشند، مدرسه درست كرده باشند. چقدر حمام، چقدر مسجد، چقدر راه كشيدند، چقدر كار كردند. خوب، كارهايى است كه شده، ما نبايد هى انگشت بگذاريم روى آن كه نشده است. خوب، يك قدرى هم اظهار تشكر از اين كه شده است بايد بكنيم، يك قدرى هم مردم را آگاه كنيم به اينكه در انقلاب فراوانى نعمت بودن ولو گران است گرانى سرسام آور هم است لكن بودن اين نعمت در بين مردم، اين يكى از نعمتهاى بزرگ خداست كه در انقلابات ديگر اين حرفها نيست در كار. الان هم در بعضى از جاهائى كه يك انقلابى شده است، از عدم ارزاق و از نبودن اينهاست، ناله مىكند. بنابراين ما نبايد توقع داشته باشيم كه همه مسائل درست بشود و تمام افرادى كه دارند كار مىكنند، در دولت هستند، تمامشان يك آدمهاى مهذب باشند. نيست همچو چيزى، نمىشود يك همچو چيزى. ما نداريم الان كسانى كه بروند همه جا و مردم را دعوت كنند. حوزهها مجهز نيستند، براى اين كارها نبودند، از باب اينكه همه چيز از دست آنها خارج بود، حتى تبليغ نمىتوانستند درست بكنند، از
صحيفه نور ج 16 صفحه 15
اين جهت نمىتوانستند اين كار را... الان ما كمبود داريم نسبت به روحانيت، كمبود داريم نسبت به مبلغ، كمبود داريم نسبت به اين مسائل و بايد به تدريج درست بشود. مايوس نشويد و انشاءالله با خدا هستيم و خدا با ما هست. ما مىخواهيم كه مملكت را اسلامىاش كنيم به همه معانى، همه شما آرزويتان هم همين است كه اين مملكت اسلامى بشود و همه احكام اسلام در آن جارى بشود و يك همچو آرزويى كه ما داريم، خداوند ما را تاييد مىكند انشاءالله. انشاءالله خداوند همه شما را تاييد كند، موفق باشيد، مويد باشيد و مردم را هدايت كنيد، مشكلات را طورى كنيد كه مردم خيال نكنند كه ما الان مشكلاتى داريم كه ديگر قابل حل نيست. نه، مشكلاتى هست، البته هست اما دنبالش هستند و قابل حل است، انشاءالله حل مىشود همه. والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 16
تاريخ 2/11/60
فرمان امام خمينى به آيت الله مهدوى كنى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا مهدوى كنى دامت افاضاته
جنابعالى را به عضويت ستاد انقلاب فرهنگى منصوب مىنمايم. اميد است با همكارى و همفكرى با اعضاء محترم اين ستاد و نيز افراد صاحب نظر متعهد و اساتيد و دانشجويان محترم و مسوول، در هر چه سريعتر بازگشائى دانشگاههاى كشور كوشش نمائيد. انشاءالله ملت شريف ايران در آيندهاى نزديك شاهد فعاليت علمى دانشگاهى در سراسر ايران باشند.
توفيق جنابعالى و ساير اعضاء محترم و همه افرادى كه در اين زمينه كوشش مىنمايند را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 17
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام احمدى
تاريخ 2/11/60
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ احمد احمدى دامت افاضاته
جنابعالى را به عضويت ستاد انقلاب فرهنگى منصوب مىنمايم. اميد است با همكارى و همفكرى با اعضاء محترم اين ستاد و نيز افراد صاحب نظر متعهد و اساتيد و دانشجويان محترم و مسوول، در هر چه سريعتر بازگشائى دانشگاههاى كشور كوشش نمائيد. انشاءالله ملت شريف ايران در آيندهاى نزديك شاهد فعاليت علمى دانشگاهى در سراسر ايران باشند.
توفيق جنابعالى و ساير اعضاء محترم و همه افرادى كه در اين زمينه كوشش مىنمايند را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 18
تاريخ 4/11/60
بيانات امام خمينى در جمع اساتيد، اعضاى هيأت مديره و دانشجويان مدرسه عالى علوم تربيتى و قضائى قم، مسؤولان ستاد مركزى جهاد سازندگى، فرماندهان سپاه پاسداران، گروهى از مسؤولين جمعيت هلال احمر، طلاب و اقشار مردم كاشان و انديمشك
چيزهايى كه بر ضد اين نهضت است به دست خود ملت از سر راه برداشته مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد تشكر كنم از آقايانى كه در اين سرما و زحمت تشريف آوردند اينجا و اينجا را مفتخر كردند به وجود شريف خودشان، هم از بانوان و دوشيزگان قم و هم از علماى اعلام حوزه علميه و هم از پاسداران و هم از جهاد سازندگى و ديگران و آقايان طلاب كاشان. انشاءالله خداوند همه ما و شما را موفق كند كه به اسلام و خواست اسلام تا آخرين نفس پايدار باشيم و از هيچ توطئه يا تهديدى خوف نداشته باشيم.
ما چند جور گرفتارى داريم، يك جور گرفتارىهاى داخلى كه همه مىدانيد از جهت جنگ و از جهت فسادهائى كه گروههاى فاسد مىكنند و از جهات كمبودهايى كه داريم، اينها به نظر مىآيد كه خيلى اسباب اين نشود كه ما عقبنشينى كنيم. ما و شما آقايان و همه ملت كه همه با هم هستند، گرفتارىهاى داخلى را حل مىكنند و امروز يك گرفتارى غيرقابل حلى ما نداريم. البته كمبودهايى داريم از قبيل كمبود قاضى، كمبود مبلغ كه اين به عهده علماى حوزه علميه قم و ساير حوزههاست كه با كمال كوشش در اين مطلب پافشارى كنند و وجود قاضى امروز خيلى محل احتياج است و چند هزار قاضى ما لازم داريم، ايران لازم دارد و آن بايد به همت والاى علماء بلاد و مدرسين محترم حوزه علميه قم ايدهم الله تعالى اين كمبود ولو به دراز مدت، اما نه خيلى دراز مدت، اين كمبود انشاءالله حل بشود و حل مىشود. و همين طور تربيت مبلغين، مبلغين امروز خيلى مورد احتياج است. در شهرها، در روستاها، در مناطق جنگى و همه جا، در كارخانهها، همه جا مبلغ مورد احتياج است و كمبود داريم. بسيارى از اوقات مىآيند اينجا و شكايت دارند از اينكه نداريم مبلغ. بايد باز حوزه علميه خصوصاً حوزههاى علميه همه جا خصوصاً حوزه علميه قم همت كنند كه اين نقيصه را هم انشاءالله رفع كنند و مسالهاى نيست و خواهد رفع شد.
جنگ هم يك مسالهاى بود كه انسان خيال مىكرد كه يك هائلهاى است براى ما و يك
صحيفه نور ج 16 صفحه 19
مسالهاى است بسيار مهم لكن معلوم شد كه منافعش بيشتر از ضررهايش بود. آن انسجامى كه در اثر جنگ، بين قشرها پيدا شد و آن معناى روحانى و معنوىاى كه در خود سربازان عزيز از ارتش و ژاندارمرى و سپاه پاسداران به نمايش گذاشته شد و آن روح تعاونى كه در همه ملت از زن و مرد در سرتاسر كشور تحقق پيدا كرد، به دنيا فهماند كه اين مسالهاى كه در ايران است با همه مسائل جداست. اينجا از باب اينكه اصل نهضت را خود ملت كرد و به ثمر رساندنش هم به دست خود ملت شد، چيزهائى كه برضد اين نهضت و برضد اين انقلاب است، باز به دست خود ملت از سر راه برداشته مىشود و انشاءالله اين هم به زودى حل خواهد شد.
مساله گرانى و مساله احتكار و اينها هم كراراً گفته شده است به اينكه اينهائى كه گرانفروشى مىكنند، اينهائى كه احتكار مىكنند، اينها انصاف داشته باشند كه اين ملتى كه با خون خودش و با زحمت خودش شما را به از آن اختناق بيرون آورد و مساله آن ناامنى به صورت قانونى را از بين برد، هيچ انصاف نيست كه شما با اين ملت و اين - با اين مستضعفين اينطور كنيد. مىدانيد كه گرانى و احتكار تلخىاش به ذائقه مستضعفين و عامه مردم محروم است، مشكل براى اينهاست و الا آنهايى كه بالانشيناند و از طبقات مستكبر هستند و بالانشين، آنها برايشان اين امور خيلى مطرح نيست، هم ذخيرهها دارند و هم اموال زياد، هر قيمتى هم باشد مىتوانند تهيه كنند، اين مستضعفين هستند كه بار اين زحمت به دوش آنهاست و بار انقلاب هم به دوش قوى محترم آنها بود و هست و اميدواريم كه اين مساله هم حل بشود، با انصاف فروشندگان و ثروتمندان و با توجه اولياء امور. اين مسائل داخلى يك مسائلى است كه ولو به دراز مدت حل مىشود. بحمدالله جهاد سازندگى به طورى كه آقا خواندند و ريز اين فعاليتها را دادند، بسيار انسان را دلخوش مىكند و اميدوارم كه فعاليت بيشتر از اين بشود و به روستاها، به مستضعفين، به محرومينى كه در طول تاريخ محروم بودند، به اينها بيشتر رسيدگى بشود و مىشود. و من تشكر مىكنم از اينهمه زحمتها و اميدوارم كه از اين به بعد هم آقاى نورى كه در اين جرگه وارد شدهاند، با هدايتهائى كه مىكنند و زحمتهائى كه مىكشند و با زحمتهاى ساير برادرهاى محترم مشكل هم هر چه باشد، انشاءالله حل بشود. مشكلهاى داخلى ما يك قسم مشكلات هست كه به دست خودمان بايد حل بشود و همه ملت بايد در اين باب كوشش كنند، آنهائى كه كار مىتوانند بكنند كار بكنند، زراعت مىتوانند بكنند زراعت بكنند و اين مشكل را، مشكل اقتصادى را با دست خود ملت انشاءالله حل بشود و ملت ما به خودكفائى انشاءالله برسد.
دانشگاه را بايد با جديت باز كنند و به طور حتمى اسلامىاش كنند
مشكل دانشگاه هم حل شده است و مىشود. من از بعضى روزنامهها گله بايد بكنم كه گاهى در تيترهايشان يك مطلبى كه از يك راه مىخواهد برود، منحرفش مىكنند به راه ديگر. ما مىگوئيم دانشگاهها بايد باز بشود و در خلال باز شدن زحمت كشيده بشود از جناح خود دانشگاهىها و از جناح
صحيفه نور ج 16 صفحه 20
روحانيون و جناحهاى ديگرى خدمت كنند تا اينكه دانشگاهها به آن تربيت اسلامى برسند. مىبينيم كه گاهى وقتها در روزنامهها مىگويند كه دانشگاهها تا اصلاح نشود، نبايد باز بشود، گاهى هم گردن من مىگذارند اين حرف را. من از آنها گله دارم كه من مىگويم كه دانشگاه چون اصلاحش طولانى است بايد باز بشود، نه اينكه صبر كنند تا آن آخر. و يك مطلبى هم به شوراى فرهنگى انقلاب عرض مىكنم كه از قرارى كه بعضى از آقايان گفتند، ايراد زياد مىگيرند، يك مساله، مساله اين است كه اشخاصى كه فاسد هستند و مىخواهند افساد بكنند در دانشگاه، حرفى نيست كه اينها بايد در دانشگاه راه پيدا نكنند، آنهائى كه دانشگاه را سنگر كرده بودند و اطاق جنگ درست كرده بودند و اين مفاسد را ايجاد مىكردند، آنها را بايد شناسائى كنند و كنار بگذارند، اما يك دسته جوان هستند از دخترها، از پسرها كه اينها گاهى در سابق يك ابتلائاتى به معصيتهايى داشتند و بعد توبه كردند، اينها را نبايد آقايان بگويند كه شما در فلان وقت يك كار خلافى كرديد و حالا ديگر بايد محروم باشيد از دانشگاه. خير، در توبه باز است. خداى تبارك و تعالى در توبه را باز گذاشته است براى همه معاصى، البته مفسدها نبايد باشند لكن اشخاصى كه توبه كردند، اشخاصى كه قبلاً افسادى نكرده بودند لكن يك مثلاً خلافى كرده بودند، چه دخترها و چه پسرها، و حالا پشيمان شدند، اينها را ما بايد با آغوش باز بپذيريم و توبه آنها پيش خداى تبارك و تعالى مقبول است و اينها هم راه پيدا كنند به دانشگاه. و اين جوانها را مايوس نكنيد، اين جوانها ذخيره اين ملت هستند. انحرافى اگر بوده است فىالجمله، آنها هم كه توبه كردند. بنابراين دانشگاه را بايد با جديت باز كنند و با جديت دنبال اين بروند كه به طور حتمى اسلامىاش كنند و تربيتهاى اسلامى در آن باشد.
آنچه بر سر مسلمين آمد، از اين قدرتهاى بزرگ است
يك گرفتارى هم ما راجع به مسلمين داريم. و اين گرفتارى كه راجع به كشورهاى اسلامى است، اين بايد به دست خود كشورهاى اسلامى حل بشود. اين را همه مىدانند و همه مىدانيد كه آنچه كه بر سر مسلمين آمده است، از اين قدرتهاى بزرگ است و آنچه كه بايد اين مشكلات را حل بكند، وحدت كلمه مسلمين است. اين مسلمينى كه بايد همه دولتهايشان و ملتهايشان دست به دست هم بدهند و مهاجمين به اسلام را، صهيونيسم را كه مهاجم به اسلام است و دشمن سرسخت اسلام است و در صدد اين است كه يكى بعد از ديگرى كشورهايى را از شماها بگيرد، به جاى اينكه همه با هم متحد بشويد و اين جرثومه فساد و سرطان را از بلاد مسلمين بيرون كنيد و پاك كنيد، با هم مىنشينيد يا صحبت مىكنيد، يا صحبتى مىكنيد كه به نفع آنهاست. همه هم و غم بعضى از اين كشورها اين شده است كه در ايران اسلام را مىخواهند پياده كنند. ايرانى كه از اول فرياد زده است كه ما بايد فلسطين را، قدس را آزاد كنيم، هر روزى برايش يك نغمهاى مىسازند و هر روزى يك بساطى درست مىكنند كه ايران با مثلاً اسرائيل بست و بند دارد. چه داعى داريد كه شما كه از اسرائيل اينطور توهين مىبينيد، اينطور اهانت مىكند، اينطور حيثيت شما را پايمال مىكند، بلندهاى جولان را - در غصب
صحيفه نور ج 16 صفحه 21
مىخواهد بكند و مىگويد من اعتنا به هيچ قدرتى ندارم، يك همچو جرثومه فسادى را شما بايد با اتفاق خودتان از بين برداريد. اگر از بين بر نداريد، اين يك ماده سرطانى است كه سرايت مىكند به جاهاى ديگر، اكتفا به جولان نمىكند، راى آنها اين است كه اسرائيل از همه نژادها بالاتر است و از فرات تا نيل هم مال اوست و همه اين جاها بايد برگردد به اسرائيل و شما نشستيد سر يك امور جزئى، و - يك - سر يك امور خيلى ناچيز با هم دعوا مىكنيد و همه همتان را اين قرار داديد كه نبادا ايران يك وقتى يك حرفى بزند. ايران كه همه ارگانهايش فرياد مىزنند كه ما نظرى نداريم به دولتهاى ديگرى و ملتها ديگرى، الا اينكه با آنها متحد بشويم و فساد را از منطقه بيرون كنيم، دشمنى با ايران را مىكنند. اين چرا بايد اينطور بشود؟ بايد توجه بكنند سران قوم، توجه بكنند روشنفكران قوم، توجه بكنند علماى بلاد، توجه بكنند علماى كشور همه جا، توجه بكنند به اين اينكه دشمن كى هست و دوست كيست و بايد دشمن را بيرون كرد و با دوست دست اتحاد داد. اين گرفتارى با دست همه مسلمين بايد حل بشود و تا اتحاد بين همه مسلمين نشود، اين گرفتارىها هست، اين يك گرفتارى عمومى است براى همه مسلمين، يك گرفتارى هم گرفتارى براى همه جهان است، همه مستضعفان جهان، اين گرفتارى به اضافه همه گرفتارىها زير سر آمريكا و شوروى است. اگر امريكا پشتيبانى از اسرائيل نمىكرد، اسرائيل مىتوانست فلسطين را غصب كند؟ مىتوانست ادعا كند كه جولان مال ماست و آن را براى خودشان ثبت كند؟ اگر امريكا نبود و اين قدرت شيطانى نبود، اينهمه فساد در بلاد مسلمين حاصل مىشد؟ اينهمه خونريزىهايى كه در بلاد مسلمين مىشود با تحريكات امريكاست. امريكا و آنهايى كه با او هستند، اينطورند و از اين طرف شوروى هم همانطور. دنيا اگر بخواهد از شر فساد آسوده بشود، بايد همه مستضعفين دست به هم بزنند و قدرتهاى اينها را محدود كنند در حكومتهاى خودشان. اسرائيل مىآيد جولان را براى خودش قرار مىدهد و ملحق مىكند به ساير ملكهاى غصبىاش، آنوقت اين سازمانهايى كه خود، ساخته خود نيستند و از ملت نيستند، بلكه چند تا دولت بزرگ اينها را درست كردهاند و يك وقت مىبينى كه همه بساطى درست مىكنند، يك صورتى درست مىكنند، با هم چه مىكنند و يك دسته زيادترى راى به آن طرف مىدهند و بعد هم امريكا مىآيد وتو مىكند. اين از آن حكومت جنگل بدتر است. حكومت جنگل باز جنگلى است، حكومت جنگل حكومت قلدرى است لكن اينها حكومت مىكنند و بدتر از جنگل عمل مىكنند و به خورد ملت مىخواهند بدهند كه سازمان حقوق بشر ما داريم، سازمان ملل متحد داريم. همان معنايى كه در جنگل بايد حاصل بشود بدتر از آن را در امريكا و شوروى مىكنند و بعد سازمان بينالمللى هم مىآيد يك مانورى مىدهد و يك بساطى درست مىكند، راى هم يك عده برخلاف مىدهند، همه هم برخلاف مىدهند لكن همه هم مىدانند كه اين راى برخلاف، اثرى ندارد. وقتى همه اينها مىدانند راى برخلاف، اثر ندارد براى اينكه امريكا ايستاده و با يك نه تمام مىشود، اين كار لغوى نيست كه اينها مىكنند؟ كى را مىخواهند بازى بدهند؟ اصل اساس اين را خود اينها درست كردهاند، اساس اين سازمانها ساخته خود اينهاست. اگر ساخته خود اينها نبود، به چه مناسبت بايد يك كشورى يا چند تا كشور قلدر حق
صحيفه نور ج 16 صفحه 22
وتو داشته باشند؟ اين را هم از اول خودشان درست كردهاند و اين را هم درست كردهاند براى بازى دادن ملتهاى كوچك، مستضعفين جهان. بدتر از اين جنايت و بدتر از اين وحشيگرى در عالم نيست. حكومتهاى جنگل باز يك فطرتى دارند، روى آن فطرتشان هم باز ظلمشان را بالسويه مىكنند، اما اين سازمانها و آنهايى كه با دست آنها، با دست جنايتكار آنها اين سازمانها درست شده است، آنها تمام حيثيت و انسانيت بشر را از بين مىبرند با اسم اينكه ما طرفدار حقوق بشر هستيم. طرفدار حقوق بشر كه آنهمه جنايت در عالم دارد واقع مىشود با دست اين دو تا قدرت و هيچ كلمهاى نمىگويند يا اگر بگويند، به شوخى شبيهتر از جدى است، آنوقت راجع به ايران آن مسائل را مىگويند، باز هم توقع اين را دارند كه ايران گوش كند به حرف آنها. ايران ديگر راه اسلامى را پيش گرفته و همه اين سازمانهايى كه هستند، اينها را نوكر ابرقدرتها مىداند.
بالاخره - اگر بنا - اگر بخواهد بشر، مستضعفين عالم اگر بخواهند يك زندگى شرافتمندانه انسانى داشته باشند، بايد همه مستضعفين جهان به هم دست بدهند و قدرت اين قدرتمندانى كه حق وتو دارند، اينها را بايد محدود كنند.
خداوند انشاءالله دنيا را از شر اين ابرقدرتها نجات بدهد. و ملتهاى اسلامى را از شر شيطان داخلى خودشان نجات بدهد. و ملت ما را هر چه بيشتر منسجم كند. و علما و مدرسين و روشنفكران ما را همانطورى كه خدمت تاكنون كردهاند، توفيق خدمت عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 23
تاريخ 10/11/60
بيانات امام خمينى در ديدار وزير ارشاد اسلامى و سرپرستان هيأتهاى اعزامى به خارج كشور
جمهورى اسلامى از رژيمهاى مظلوم جهان است
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان مىدانند و محتاج به توضيح نيست كه جمهورى اسلامى از رژيمهاى مظلوم جهان است. هر چه دروغ مىخواهند مىگويند، بعضى از راديوها هر چند روز يك بار شيوه دروغ پراكنىشان را عوض مىكنند. وقتى از فحش و ناسزا خسته شدند و يا احتمال دادند كه شنوندههايشان خسته شدهاند، شروع مىكنند به جعل نامه و همه مضمونها يكى است. حتى يك راديو كه مقايسه بين انقلاب اسلامى ايران با ساير انقلابات را بنمايد نداريم. ما مىخواهيم فقط مقايسه كنند، نه اينكه بيش از آنچه هست بگويند. جمهورى اسلامى پس از پيروزى به تمام افراد گروهها فرصت داد تا آزادانه هر عملى را مىخواهند انجام دهند و هر روزنامهاى كه خواستند منتشر كنند، ولى ديديد كه اينها چگونه عمل كردند. اينها با اسلحه به جان مردم افتادند و رسماً عليه اسلام قيام كردند. امروز تبليغات مىكنند كه تنها صدى شش و يا صدى ده از مردم طرفدار جمهورى اسلامى مىباشند. تمام آمال و آرزوهايشان شمال بود و معتقد بودند كه شمال صددرصد با جمهورى اسلامى مخالفند. از طرف ديگر تمام نيروهايشان را از همه جا جمع كردند و به شهر آمل وحشيانه و غافلگيرانه حمله كردند به اميد اينكه مردم هم كه با آنها هستند، پس آمل را مىشود فتح كرد و از آنجا شهرهاى ديگر را، ولى متوجه شديد كه چه شد. مردم چنان با آنان به مبارزه برخاستند توى دهن آنان زدند كه نتوانستند حتى براى چند ساعت مقاومت كنند. مخالفت مردم مهم است. ما بايد از شهر آمل و مردم فداكار آن تشكر كنيم. با كمال تاسف عدهاى شهيد شدند، ولى با شهادت خود به آنان ثابت كردند كه در جائى كه تمام آرزويتان و اعتمادتان به آنجا بود، ديديد مردم دلير و مسلمان آمل چه بر روزتان آوردند؟ حالا شما قم و يا تهران چگونه مىخواهيد بياييد. رسانههاى گروهى دشمن ما از اين موضوع گذشتند و هيچ نگفتند. اينجا كه به نفع ما بود هيچ نمىگويند. ولى آنجا كه به ضرر ما باشد هر چه دلشان بخواهد رويش مىگذارند و مىگويند. پس ما بايد اين موضوع را احساس كنيم كه چون مىخواهيم آزاد باشيم، كشورهائى كه در جهان موثرند با ما مخالفند. به همين جهت خودمان بايد در فكر خودمان باشيم، يعنى نبايد بنشينيم تا ببينيم دشمنان ما چگونه مىگويند و يا تعريف مىكنند يا نمىكنند و يا مطالب را درست مىگويند يا نه. بايد راه بيفتيم و انقلاب خودمان را به دنيا بشناسانيم. الان فرصت خوبى است، اميدوارم به اميد خدا موفق شويد و
صحيفه نور ج 16 صفحه 24
بدانيد كه مردم با ما هستند. ما همانگونه كه خود قيام كرديم و ننشستيم تا قدرتى به كمك ما بيايد، حالا هم نبايد انتظار داشته باشيم تا ديگران به نفع ما تبليغ كنند، والا همه مىدانند كه در انقلابات ديگر گاهى ميليونها نفر آدم كشته شده است و نمىگذاشتند كسى نفس بكشد. همين حالا در كدام يك از كشورهاى جهان است كه قيام مسلحانه را تحمل كنند. آنها به محض احتمال، دستگير مىكنند. وقتى پاى براندازى رژيم در كار است، وقتى پايمال كردن خون شهدا در كار است، كه ديگر نمىشود ساكت بود. جمهورى اسلامى تنها به كسانى كه كسى را كشتهاند و يا كارهائى كردهاند كه در اسلام حكمش اعدام است، جزاى عادلانه داده است. اين جزا براى حفظ جامعه مفيد است. اينها غدههاى سرطانى هستند كه براى صحت جامعه بايد بيرون آورده شوند. آنهائى هم كه زندان هستند تحت تربيت قرار گرفتهاند و هميشه سفارش اينها را كردهام. شما خارج كه مىرويد اين صحبتها هست، از اسلام دفاع كنيد. بالاخره ما بايد كلاه خودمان را خودمان نگه داريم و مطمئن باشيم كه كسى نمىآيد حفظمان كند. وزارت ارشاد بايد فعال شود. شما آقايان از فرصت استفاده كنيد و به مردم جهان مطالب را برسانيد. مردم خيلى چيزها را نمىدانند. مصاحبه كنيد، در ميان جمعيت برويد، سخنرانى كنيد. بايد توجه داشت كه فقط سالى يك بار سفر نكرد، بلكه هر فرصتى پيش آمد از اين نوع سفرها نمود. اميدوارم با موفقيت مراجعت كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 26
تاريخ 14/11/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان خوزستان
وقتى انقلاب از متن مردم باشد نمىشود آن را شكست داد
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً ولادت با سعادت حضرت عسكرى سلامالله عليه را خدمت آقايان تبريك عرض مىكنم و همين طور سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى را و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه ما را براى پيشبرد و اجراى احكام اسلام هدايت فرمايد.
آنچه كه احساس مىشود اين است كه اسلامشناسان و مدعيان جامعهشناسى نه از اسلام اطلاعى دارند و نه از جامعهشناسى. شما مىبينيد كه اشخاص و گروههائى كه مدعى اين مسائلند، چون از اسلام و قدرت اسلام و از وضع جامعه اسلامى اطلاعى ندارند گمان مىكردند كه اين انقلاب در همان روزها و ماههاى اول نتواند خودش را نگه دارد و از داخل خودش و خارج منهدم مىشود. آنها نمىدانند كه وقتى انقلاب مردمى باشد، آن هم با ايده اسلامى، با انقلاباتى كه گروهى و يا اشخاص مىكنند، با هم فرقهاى زياد دارد. در انقلابهاى مردمى، همه مردم بر اثر فشارهائى كه در ساليان دراز ديدهاند، كمكم براى نجات خود و كشورشان انقلاب مىكنند كه در انقلاب ما روحانيون و خطبا در بيدارى مردم نقش اساسى داشتند. وقتى انقلاب از متن مردم باشد نمىشود با گروهى يا دستهاى و يا حتى لشكرهائى آن را شكست داد. مثلاً امريكا و يا يك قدرت بزرگ ديگر مىتواند ايران را اشغال كند، ولى نمىتواند انقلاب را شكست دهد چنانكه در افعانستان، شوروى با شكست روبرو شد و به نظر مىرسد كه پشيمان است. آمريكا مىتواند با هواپيماهايش شهرهاى ما را بمباران كند، ولى وقتى وارد ايران شد چه؟ مردم آنها را با چنگ و دندان از بين مىبرند. آنانى كه خيال كردند مىتوانند انقلاب ما را شكست دهند، از باب اين است كه نه اسلام را شناختهاند و نه مردم ايران را.
ما مىبينيم در خوزستان و مكانهائى كه در آنجا جنگ است، مردم چگونه مقاومت مىكنند. من وقتى نماز جمعه بعضى از شهرهاى خوزستان را مثل آبادان و اهواز و دزفول مىبينم پيش خود مباهات مىكنم كه بحمدالله اسلام چنين مناطقى را داراست، مناطقى كه هر آن احتمال بمباران دارد، جماعتش با آن قدرت تشكيل مىگردد و امام جماعتش با آن قدرت صحبت مىكند. جمعههاى شهرهاى جنگى غير از جمعه تهران و قم و ساير بلاد است، جمعههاى اين شهرها به ايران روحيه مىدهد. صدام كه از راه دور شما را زير گلوله مىگيرد و يا بمباران مىكند خود دليل واضحى است
صحيفه نور ج 16 صفحه 27
بر ضعف و زوال عدم قدرت نظاميش. و مضحك اينكه مساله جنگ را با اينكه دنيا مىداند كه چگونه است، حسين اردنى مى خواهد وارد جنگ رسمى شود، او مىخواهد انتحار كند. اين هم از باب اين است كه آنها نه اسلام را شناخته اند، نه مردم ايران را و نه تعهد مردم را نسبت به اسلام و ايران. اينان خيال مىكنند كه مردم ما مثل خودشانند. نمىدانند كه اگر يك روز سر نيزه را از روى سر مردمشان بردارند از بين مىروند به خلاف ايران. ايران قدرتهاى بزرگ را بيرون راند و قدرتش از روز اول هم بيشتر شده است. نمونهاى را كه شما ذكر كرديد، هر روز من مىبينم. پيرزن و پيرمردهايى هستند كه مىآيند كه پسرهايشان شهيد شدهاند، ولى با اين وصف مىآيند و گريه مىكنند كه اجازه دهيد برويم جنگ. من به آنها مىگويم كه شما هم مثل من پيرمرد هستيد و نمىتوانيد بجنگيد. مىگويند مىرويم و يك كارى مىكنيم. اين است روحيه مردم ما. به وصيتنامه جوانان نگاه كنيد، اين وصيتنامهها انسان را مىلرزاند و بيدار مىكند. بحمدالله ايران يك كشور نمونه است. اميدوارم مردم با هدايت روحانيون همانگونه كه هستند باز هم قدرتشان را حفظ كنند تا انشاءالله احكام اسلام پياده شود. البته مىدانيد كه نهضت و انقلاب براى پياده كردن احكام اسلام است. ما مقصد ديگرى غير از اين نداشتيم. آخر شما كه نمىخواستيد قدرت كسب كنيد، بلكه مىخواستيد قرآن را احيا كنيد و بحمدالله در شرف پياده شدن است. البته گرفتارىها و كمبودهايى هست، چه مىشود كرد، مىدانيد در حال جنگيم، انشاءالله بر طرف مىشود.
گفتيد مبلغ كم داريد و به همين خاطر حوزه تشكيل دادهايد، بسيار مفيد است. ما امروز احتياج به مبلغ داريم. روحانيون حوزه علميه قم و ساير حوزهها به ساير شهرها مىروند ولى باز هم كم است. حوزههاى شهرها پشتوانه حوزههاى اصلى است. من كراراً به همه تاكيد كردهام كه درسهاى حوزهها بايد به همان وجه سنتى خودش محفوظ باشد. فقه بايد همان فقهى باشد كه در بين ما هست. اگر از فقه سنتى منحرف بشويم فقه از بين مى رود. بايد به همان صورت و قدرتى كه مشايخ ما از ابتدا تا به حال فقه را حفظ كردهاند، حفظ كنيد. اميدوارم آقايان موفق باشند. باز هم از اينكه اينجا تشريف آوردهايد تشكر مىكنم. خداوند همه شما را موفق كند و اسلام را تا ظهور حضرت امام زمان سلام الله عليه به پيش ببرد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 28
تاريخ 15/11/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از جانبازان انقلاب اسلامى و سرپرست بنياد شهيد انقلاب اسلامى
ملت ايران امروز ثابت كردند كه ملتى هستند زنده و متعهد به عقايد خودشان
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مىكنم از شما برادران و عزيزان كه به حال نقاهت اينجا آمديد كه هم موجبات تاسف من را زيادتر كنيد و هم موجبات سرافرازى من. شما عزيزان و بستگان شما و شهدا و بازماندگان شهدا، سند در دست داريد. وجود شما سند دو امر است يكى سند جنايت امريكا و صدام وابسته امريكا و يكى سند بسيار گوياى شجاعت و شجاعت شماست. شما تعهد خودتان را ثابت كرديد. شما ثابت كردهايد و سند داريد به اينكه متعهد به اسلام و قرآن كريم و ملت اسلام هستيد. شما رهبران اين نهضت هستيد و ما از قافله عقب مانديم. من با كمال صداقت اعتراف مىكنم به اينكه ما سندى بر ادعائى اگر بكنيم، نداريم و شما عزيزان بدون ادعا، بدون توقع مدح و ثنا و بدون توقع پاداش، تعهد خودتان را به اسلام و قرآن كريم ثابت كرديد. شما و شهيدان اين ملت و بستگان شما و بازماندگان شهدا در محضر خدا با يك سند ثبت شده وارد مىشويد و ما همچو سندى را نداريم. سعادت مال شماست و مال بستگان شما و مال شهدا و مال بازماندگان شهداست. صدام با اين جنايت ثابت كرد كه مقدار تعهدش بر امريكا چقدر است و مقدار طرفداريش از غرب چقدر است و شما هم ثابت كرديد به اينكه تا چه اندازه اين شخص جنايتكار است. جنايتكارى كه براى رسيدن اربابهايش به مطامع خودشان هم ملت ايران و هم ملت عراق را مىخواهد به تباهى بكشد. و شما ثابت كرديد كه امثال صدام و حسين برادر صدام، حسين اردنى چنين عرضهاى ندارند. آنها كه با سرنيزه مىخواهند حكومت كنند و با سرنيزه در جبههها ارتش بفرستند، آنها عرضه اين را كه با يك ملتى كه با شجاعت خود و تعهد خود به اسلام و روى گشاده به طرف مرگ مىرود، به طرف شهادت مىرود، تا مرز شهادت مىرود، نمىتوانند مقابله كنند. صدام خودش را با دست خودش براى حماقتى كه داشت به هلاكت رساند و حالا نوبت حسين اردنى است. اينها در كشورهاى خودشان و در بين ملت خودشان رسوا هستند و داوطلبى كه حسين ادعا كرده است از قرارى كه بعض اشخاص مطلع مىگويند قضيه داوطلبى نيست، بله، خودش تنها داوطلب است، اما او به جبههها نمىرود و ترسوتر از آن است كه وارد بشود در جبههها. او در همان محل خودش مىنشيند و يك دستهاى را با سرنيزه به عنوان داوطلب مىفرستد به هلاكت برسند. ملت ايران امروز همه ثابت كردند به دنيا كه ملتى هستند زنده، ملتى هستند متعهد به
صحيفه نور ج 16 صفحه 29
عقايد خودشان و در راه عقيده شهيد شدند يا تا مرز شهادت رفتند و ما هر روز شاهد اشخاصى هستيم كه از ما مىخواهند كه دعا كنيم به شهادت برسند و دعا مىكنيم كه به پيروزى برسند. مشكلات انقلابات زياد است و انقلاب ما به حسب قاعده، به حسب موازين طبيعى و مادى بايد نسبت به مشكلات انقلاب ديگر، صد چندان باشد. براى اينكه ما يك ملتى بوديم تحت ستم در طول شاهنشاهى و بخصوص در طول پنجاه سال سلطنت كثيف خاندان پهلوى و ما هيچ يار و ياورى جز خداى تعالى نداشتيم و ما و ملت، ملت عزيز ما خود قيام كرد و نهضت كرد و همه قدرتها را عقب زد. نهضتها و انقلابهاى ديگر در مقابلش اگر يك قدرتى ايستاده بود، يك قدرت ديگر هم پشتيبان داشت، ما خود ايستاديم و از هيچ كشورى پشتيبانى ما نشد و ما اتكال به غير خدا، به كشورى پيدا نكرديم و اين قدرت معنوى و الهى است كه در همه پيدا شده است و در شما جوانان عزيزى كه الان در اينجا حاضر هستيد، با سند جنايت امريكا، قدرت روحى خودتان از حسين و صدام بيشتر است. آنها به قدرت مادى اتكال دارند و شما به قدرت الهى اتكال داريد. كشور ما و ملت عزيز با اينكه هيچ كس و هيچ كشورى از او حمايت نظامى نكرد و در دست خودش هم هيچ چيزى كه بتواند مقابله كند با قدرت شيطانى محمدرضا نداشت الا ايمان راسخ به مكتب، قيام كرد و در 22 بهمن نظام فاسد شاهنشاهى را شكست و نظام مترقى اسلامى را بر پا كرد. و همه براى خدا، و داد و فريادها از سرتاسر كشور فرياد الهى بود، نداى حق بود از حلقوم شما و خداوند وعده نصرت به شما داده است لكن باقى باشيد به آن تعهداتتان. شماها وفا كنيد به عهد خدا، خداوند وفا مىكند به عهد شما. شماها نصرت بدهيد به دين خدا و خداوند نصرت مىدهد به شما. نصرت خدا در اين سه سال واضح و روشن بود. هر توطئهاى بر ضد شما و جمهورى شما بپاشد خداى تبارك و تعالى يا با دست شما يا با دست ديگران آن توطئهها را خنثى كرد و از حالا به بعد هم دلخوش باشيد، دلگرم باشيد كه شمايى كه با اين سند، با اين سند گويا، با اين سند صريح در مقابل خدا هستيد و شهداى شما با آن سند در محضر خداى تبارك و تعالى هستند، خداوند شما را نصرت مىكند و توطئهها را خنثى مىفرمايد. من تكرار بايد بكنم وقتى كه امثال شما قدرتمندان روحى را مىبينم با اين روحيه بزرگ و با اين عظمت روح خجالت مىكشم كه خودم را يك انسان متعهد بدانم. من از خداى تبارك و تعالى براى شهدا رحمت و براى شما سعادت و سلامت، براى متعلقان و بازماندگان همه، عزت و سعادت و سلامت خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:07 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 25
تاريخ 12/11/60
پيام تقدير امام خمينى به پزشكان و پرستاران و كاركنان
بسم الله الرحمن الرحيم
سالروز پيروزى ملت عزيز ايران بر هم ميهنان محترم مبارك و بر مجروحان و آسيب ديدگان جنگ مباركتر. قلم و بيان قاصرتر از آن است كه بتوان از اين فداكاران تشكر كرد. بايد از دكترهاى محترم و پرستاران و كاركنان عزيز بيمارستانها كه فداكاران اسلام و كشور را با گشادهروئى و مهر برادرى و خواهرى پذيرايى مىكنند و به كمك قشرى از ارزشمندترين قشرها بپا خاستهاند تقدير و تشكر كنم. خدمت به همه بيماران محترم خصوصاً فداكارانى كه در راه هدف مقدس فداكارى كردهاند ارزشى است كه با موازين طبيعى و مادى نتوان ارزيابى نمود. از خداوند تبارك و تعالى براى آنان كه در خدمت بيماران و فداكاران در راه هدف مقدس كوشش شبانه روزى مىنمايند طلب سعادت و رحمت مىنمايم. اميد است از اين نعمت و رحمتى كه خداوند تعالى نصيب آنان فرموده است هر چه بيشتر بهرهبردارى نموده و بر حجم خدمت بر اين فداكاران ارزشمند و ساير بيماران كه برادران و خواهران آنانند با لطافت و مهر و عطوفت بيفزايند. از خداوند تعالى پيروزى براى اسلام و صحت و سلامت براى آسيب ديدگان و بيماران و رحمت براى شهيدان خواستارم.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 30
تاريخ 19/11/60
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، وزرا، رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، پرسنل ارتش و گروهى از اقشار مختلف مردم
هيچ وقت قدرتهاى بزرگ مواجه با ملتها نمىشوند
بسم الله الرحمن الرحيم
من سالروز پيروزى انقلاب اسلام و دههء فجر را به همه ملت و همهء مستضعفين جهان و شما آقايان كه اسوهء حسنه اين ملت هستيد تبريك عرض مىكنم و از خداوند تعالى توفيق همه را براى خدمت به بندگان خدا و ادامه پيروزى از خداوند توانا مىخواهم. اساس ادامه يك پيروزى و ادامه يك انقلاب در يك امرى است كه به نظر مىآيد در رأس امور واقع است و او اينكه دولت، مجلس و كسانى كه در ارتش هستند و سپاه و همه اينها از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند. اساس سلطهاى كه بر كشورها و بر كشور ما از طرف غير واقع شده است، افراد مرفه و كسانى كه سرمايههاى بزرگ داشتهاند يا قدرت براى حفظ خودش و حيثيت خودش در دست داشته است. مادامى كه مجلس و ارگانهاى دولتى و همه اينها و مردم از اين طبقه متوسط و مادون متوسط تشكيل بشود امكان ندارد كه يك دولت بزرگى، يك قدرت بزرگى به هم بزند اوضاع را. هميشه اين قدرتهاى بزرگ در هر كشورى يك نفر را با او تفاهم مىكردند كه اين يك نفر براى خودش و براى قدرتمندى خودش و براى سرمايه خودش فعاليت مىكرد، او را مىديدند و ملت را مىچاپيدند و به اصطلاح كد خدا را مىديدند و ده را مىچاپيدند. هيچ وقت قدرتهاى بزرگ مواجه با ملتها، اگر شدند نتوانستند كار خودشان را انجام بدهند و مواجه هم نشدند. هر وقت كه مىخواستند يك دولتى را يا يك سلطنتى را يا يك رياست جمهورى را كه بر وفق مرام آنها عمل نمىكرده از بين بردارند، در مقابل او يك قدرت ديگرى مىتراشيدند و با آن قدرت اين قدرت را از بين مىبردند. كار به دست ملت نبوده است و كار به دست طبقه متوسط و مادون متوسط نبوده است. اينكه اين عمل را آنها انجام مىدادند يك نكته روحى دارد و آن اين است كه انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهى ندارد، آمالش، آمالش غير متناهى است، وقوف نمىكند آمال انسان و وقتى كه اينطور است اگر انسان اسير همين آمال غيرمتوقف بشود و ببيند كه يك ابرقدرتى اين آمال او را و آن خواستهاى مادى او را و آن قدرت او را و سلطه او را بر ملت خودش حفظ كند، او ديگر در بند اين نيست كه براى ملت كار بكند. براى اينكه از طبقه مرفه است و از طبقه قدرتمند است و قدرتمندى هم و همين طور حب مال و جاه هم حدى ندارد، مرزى
صحيفه نور ج 16 صفحه 31
ندارد. آن براى حفظ قدرت خودش و پشتوانهاى كه دارد، براى اين حفظ قدرت با ملت آن مىكند كه همه حيثيت ملت و گنجينههاى ملت را در دسترس او قرار بدهد، يك سهم ناچيزى هم براى خودش بگيرد. الان شما ملاحظه مىكنيد كه قدرتهائى در دنيا هست از حيث مال كه اگر چنانچه اموالشان را تقسيم بكنند به اين 36 ميليون جمعيتى كه ما داريم، اگر يك نفر از آنها اموالشان را تقسيم بكند، تمام افراد اين 36 ميليون مرفه مىشوند و از طبقه به اصطلاح خودشان بالا مىشوند. يك نفر از آنها اينطور است لكن همان آدمى كه دارائى او به اين اندازه بود، از اين آدمى كه درويش سر محله است حرصش به دنيا بيشتر بود، حرصش به مال بيشتر بود و بيشتر مىخواست جمع بكند. هر چه مال اضافه بشود حرص انسان اضافه مىشود، هر چه قدرت اضافه بشود حرص انسان به قدرت اضافه مىشود و اگر مهذب نباشد انسان، آن قدرت را براى خودش به كارگيرد، وقتى براى خودش به كار گرفت دولتهاى بزرگى كه هستند، ابرقدرتهائى كه هستند يك همچو آدم قدرتمندى را پيدا مىكنند و اين آدم قدرتمند را به او بال و پر مىدهند و اين را به مقام مىرسانند تا اينكه ملت را استضعاف كند و ذخاير ملت را بچاپد. شما ملاحظه وضع اين پنجاه سال، يك قدرى بيشتر را هم بكنيد كه انتخاب كردند خارجىها و بعد هم اين مطلب را خودشان گفتند كه رضاخان را انتخاب كردند و به او قدرت دادند و قدرت آنطور دادند كه تمام اين ملت را به استضعاف كشانيد و حكومت جبار خودش را بر اينها قرار داد و مردم را از همه چيز ساقط كرد و يك نفر بود. آنها آن يك نفر را دمش را مىديدند و كارهايشان را انجام مىدادند و بعد از او هم محمدرضا را گذاشتند با آنهمه افرادى كه اطراف او بودند و همهشان از آنها بودند كه طبقه بسيار مرفه و خوشگذران و بالا بالاها به اصطلاح آنها. بايد ما متوجه باشيم، ملت ما متوجه باشند كه وقتى كه مجلسشان يك مجلسى است كه از طبقه متوسط است و توى اين مجلس آن دولهها و سلطنهها و سلطنتىها را نداريم و در دولت هم آنطور دولتهائى كه افراد مرفه سرمايهدار كذا باشند نداريم، در ارتش هم آن افراد سپهبد و كذائى كه املاك بىاندازه داشتند و آپارتمانهاى چندين طبقه داشتند نداريم، اين مملكت محفوظ مىماند. آن روزى كه هر يك از شماها را ملت ديد كه از مرتبه متوسط مىغلطيد به طرف مرفه و دنبال اين هستيد كه يا قدرت پيدا بكنيد يا تمكن پيدا كنيد، مردم بايد توجه داشته باشند و اينطور افرادى كه به تدريج ممكن است يك وقتى خداى نخواسته پيدا بشود، آنها را سر جاى خودشان بنشاند. اگر ملت مىخواهد كه اين پيروزى تا آخر برسد و به منتهاى پيروزى كه آمال همه است برسد، بايد مواظب آنهائى كه دولت را تشكيل مىدهند، آن كه رئيس جمهور است، آن كه مجلس هست، مجلسى هست، همه اينها را توجه بكنند كه مبادا يك وقتى از طبقه متوسط به طبقه بالا و به اصطلاح خودشان مرفه به آن طبقه برسد. بدانيد كه اگر دولت اينطور باشد و اگر ملت اينطور باشد و اگر چنانچه مجلس و امثال اينها اينطور باشد، اگر يك قدرتى بخواهد هجمه كند به اينجا، مواجه با سى ميليون جمعيت هست و نخواهد توانست، نمىتواند آنوقت پيدا كند يك كسى كه قدرتمند باشد و آن قدرتمند را وادار كند كه ملت را به استضعاف بكشند و بچاپند ملت را براى آنها، تاريخ همين طور بوده. مادامى كه اين ملتها - از يك - در بينشان افرادى پيدا نشده است كه به آن مرتبه
صحيفه نور ج 16 صفحه 32
برسد در بين آنها كه قدرت مالى يا قدرت ديگرش زياد بشود و به مردم حكومت كند، نمىتوانند آنها اين ملتها را از بين ببرند و حكومت بر آنها كنند. و بالاخره يك وقت يك ابرقدرتى مواجه با يك نفر، دو نفر، صد نفر، پانصد نفر هست كه آنها را سير مىكند و آنها به جان مردم مىافتند و خودش هم كنار مىنشيند و حكومت بالاتر را خودش دارد، حكومت پائينتر را به اين آدمى كه، يا اين آدمهائى كه در اين كشور هستند واگذار مىكند. اساس استضعاف ملتها از خودشان و از قدرتمندان بين خودشان بوده و شما شكر كنيد كه يك همچو مجلسى داريد كه از طبقه مرفه توى آن هيچ نيست. آن طبقهاى كه اگر مالش را تقسيم كند بين ملت ما، ملت ما ثروتمند مىشوند، نداريد حالا، در دولت هم نداريد يك همچو ثروتمندانى و يك همچو قدرتمندانى، ندارد دولت يك همچو قدرتى، رئيس جمهور يك همچو قدرتى كه بتواند يك چيز انحرافى را به ملت تحميل كند، يك همچو مجلسى نداريم كه بتواند يا بخواهد يك امر انحرافى را تصويب كند و دولت هم مجرى او باشد. مادامى كه اين حد متوسط محفوظ است اين جمهورى محفوظ است و امكان مقابله نيست مابين قدرتهاى بزرگ با همچو دولتى. بخواهند كودتا كنند با كى كودتا كنند؟ بخواهند از خارج وارد كنند، مواجه با كى مىشوند؟ مواجه با يك ملتى مىشوند كه همهشان از اين طبقهاى هستند كه اين نهضت را به پيش بردند و با آن قدرت و با آن عظمت به پيش بردند. اينها مطالعه امور را مىكنند و اقدام مىكنند. آنها الان در صدد اينند كه در بين خود اين مردم يك بساطى درست كنند و اختلافاتى درست كنند و بلكه ميان اختلافات يك نفر پيدا بكنند كه اين، آن نفرى كه پيداست، در يك طرف واقع بشود و اين هم به او قدرت بدهند، تا آنكه كم كم با قدرت داخلى، اين كشور كم كم ضعيف بشود و مردم روحيه شان ضعيف بشود و بعد تقديم كنند به آنها. تا كشور ما اين مقام را دارد كه بحمدالله از آن طبقه مرفه بالايى كه امور را در دست گرفتهاند مبرى هست و امور كشور ما به دست امثال شماها و امور كشور ما به دست امثال اين رئيس جمهورها و رئيس مجلسها و نخست وزيرها و وزرا و وكلا هست، شما مطمئن باشيد كه نخواهد توانست يك قدرت خارجى اين پيروزى را از بين ببرد.
همه توجه بكنند كه خدمتگزار جمهورى اسلامى هستند
و آن روزى كه ديديد و ديدند كه انحراف در مجلس پيدا شد، انحراف از حيث قدرت طلبى و از حيث مال طلبى، در كشور در وزيرها پيدا شد، در رئيس جمهور پيدا شد، آن روز بدانند كه علامت اينكه شكست بخوريم، خودنمايى كرده. از آنوقت بايد جلويش را بگيرند. رئيس جمهورى كه بخواهد سلطنت كند به اين مملكت، خود مردم بايد جلويش را بگيرند. مجلسى كه بخواهد قدرتمندى نشان بدهد و آن مسائلى كه سابق و آن افرادى كه سابق در مجلس بودند آن كارها را بكند، خود مردم بايد جلويش را بگيرند. اگر مردم بخواهند كه اسلام را حفظ كنند، جمهورى اسلامى را حفظ كنند، دولت و مجلس و رئيس جمهور و اينها را حفظشان كنند يعنى حفظ كنند، از اينكه خداى نخواسته يك وقت قدمى از آن ور برندارند. اين شيطانى است كه در انسان هست و ممكن است كه هركس را منحرف كند
صحيفه نور ج 16 صفحه 33
و لازم است كه انسان خودش را مهذب كند. شمائى كه مىخواهيد خدمت به اين مردم بكنيد و دولت كه مىخواهد خدمت به اين مردم بكند و رئيس جمهور و امثال اينها كه مىخواهند خدمت به اين مردم بكنند، توجه بكنند كه خدمتگزارند، در دل خودشان اين مطلب را ايمان بياورند به آن كه ما خدمت مىخواهيم به اين مردم بكنيم. ما در جمهورى اسلامى داريم زندگى مىكنيم، جمهورى اسلامى كه در اسلام مثل رسول اكرم، مثل اميرالمومنين سلام الله عليهما بر آن حكومت كردهاند، مىخواهيم يك همچو حكومتى باشد، يك همچو حكومتى كه كفش وصله خورده خودش را مىگويد از اين رياستها پيش من ارزشش بيشتر است، يا رياستها ارزشش كمتر از اين است. شما بايد در روحيهتان اين مطلب را حفظ كنيد و مردم هم بايد مواظب شما باشند و مواظب همه اينها باشند و هر يك از ما و شما و همه خواستيم كه از آن راهى كه اسلام داشته است. از اول راهى كه داشته است و از آن طريقهاى كه انبيا داشتهاند ما بخواهيم عبور كنيم، آن روز نمونه شكست پيروزى اسلام پيدا مىشود و تا يك همچو مسالهاى پيدا نشده پيروزى در جاى خودش شك نكنيد كه هست، البته براى خدا بايد باشد. شما براى خدا در اين مجلس حالا آمديد، وقتى مجلس اينطور است كه يك امتيازى نيست كه حالا وقتى شما رفتيد توى بازار، مردم كنار بروند كه رئيس مجلس آمد يا وكيل مجلس آمد، نخست وزيرش هم اينطور است، اينجور نيست كه وقتى كه توى مردم برود، مردم فرق بگذارند با هم و همه اينها اينطور هستند، وقتى يك همچو مطلبى را داريد احساس مىكنيد كه امتياز دنيائى نداريد، اين را بايد شكر كنيد و در شكرانه اين نعمت خدمت به خلق بكنيد و خدمت به احكام اسلام بكنيد و براى اينهائى كه اولياء ما هستند، اين پائين شهرىها و اين پابرهنهها به اصطلاح شما، اينها ولى نعمت ماها هستند. اگر اينها نبودند، ما يا در تبعيد بوديم يا در حبس بوديم يا در انزوا اينها بودند كه همه ما را از اين مسائل نجات دادند و همه ما را آوردند و نشاندند به جائى، به خيال خودمان جائى است اين. بايد ملتفت باشيد كه آقا شما همان آدمى هستيد كه توى حبس بوديد و شما همان آدمى هستى كه در تبعيد بودى و شما همان آدمى هستى كه در انزوا بودى. اين مردمند كه آمدند ما را آوردند بيرون از همه اينها و ما اگر تا آخر عمرمان به اينها خدمت كنيم، نمىتوانيم از عهده خدمت اينها برآئيم. خداوند به ما توفيق بدهد كه ما يك خدمتگزارى براى اينها باشيم و به اين نعمت موفق بشويم. شما امروز هم كه ملاحظه مىكنيد اينهايى كه در جبهه الان دارند جانفشانى مىكنند، اينها از كدام طبقه هستند. شما اگر پيدا كرديد در تمام اينها يك نفرى كه مال آن اشخاصى باشد كه داراى سرمايه بزرگ هستند، آن اشخاصى باشد كه در سابق داراى قدرتهائى بودند، اگر يك نفر از آنها پيدا كرديد، اين محتاج به اين است كه از ما مژدگانى بگيريد، ولى مىدانم كه پيدا نمىكنيد. از همين جمعيتاند، الان هم اينهائى كه جانشان را دستشان گرفتند و شما را حفاظت مىكنند و آنهايى كه در بين شهرها و در بين روستاها حفظ مىكنند شما و مردم را همين طبقه هستند. اين طبقهاند كه به ما الان منت دارند و از اول منت داشتند، همينها بودند كه هيچ توقعى هم ندارند، هيچ وقت هم نمىآيند توقع كنند. شما بايد توجه به اين معنا بكنيد كه ما را اينها آوردهاند و وكيل كردهاند، آوردهاند و وزير كردهاند، رئيس جمهور كردهاند، اينها ولى نعمت ما
صحيفه نور ج 16 صفحه 34
هستند و ما بايد ولى نعمت خودمان را از آن قدردانى كنيم و خدمت كنيم به او و همينها هستند كه الان هم حفظ اين كشور را مىكنند و حفظ نظام اين كشور را مىكنند. شما آقايان نمىتوانيد كه برويد توى كوچهها و عرض بكنم كه خيابانها و آنجا را اداره كنيد، شما يك شان ديگرى داريد، يك شغل ديگرى در خدمت داريد، آنها هم يك شغل ديگرى دارند، اما شغل آنها آنطور است كه شما را هم حفظ مىكنند. و من اميدوارم كه اين روحيه در اين ملت باقى باشد و با اين روحيه كه سربازهاى ما دارند و پاسدارهاى ما دارند و آنهائى كه حفاظت اين كشور را مىكنند، اين روحيه را دارند كه روحيه بسيار ارزشمندى است و شهادت طلبى است و خود را به حلقوم مرگ انداختن براى نجات اسلام و نجات كشور. خداوند اين روحيه را به همه عنايت كند و مادامى كه اين روحيه هست و آن مسالهاى كه قبلاً عرض كردم هست، مطمئن باشيد كه اين كشور بيمه است و هرگز نخواهد آسيب ديد. خداوند انشاءالله به همه شما، به همه ما توفيق خدمت به خلق و عبادت خدا كه خدمت به خلق هم از بزرگترين عبادتهاى الهى است عنايت فرمايد و شر كسانى كه مىخواهند اين كشور را و مسلمين را باز برگردانند به حال انزوا يا به حال تحت سلطه بودن، آنها را هم يا اصلاح و يا اعدام فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 35
تاريخ 19/11/60
بيانات امام خمينى در جمع پرسنل نيروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين دهه مباركه فجر را و سالروز پيروزى انقلاب و سالروز 19 بهمن را بر همه ملت و به همه مستضعفان جهان و بر شما عزيزان كه حاضر در اينجا هستيد، تبريك عرض مىكنم و اميدوارم كه مجاهدات ارزنده شما در پيشگاه خداى تبارك و تعالى ثبت و مورد عنايت باريتعالى و ولى بزرگ امام زمان باشد. من افتخار مىكنم كه اين ملت، ملتى است كه علاقهمند به اسلام و با علاقهمندى به اسلام اين نهضت را بپا كرد و اين نهضت را به پيش مىبرد و شما عزيزان مورد افتخار هستيد و ما هستيم كه شما اين افتخار را براى ارتش و براى قواى نظامى در دنيا ثبت و در پيش خداى تبارك و تعالى ثبت كرديد. كارى كه شما عزيزان در اين روزها، در روز نوزدهم انجام داديد از حيث معنويت بزرگترين كارها و با ارزشهاى دنيائى هم بزرگترين ارزشها بود. آن روزى كه باز پيروزى به آنجا نرسيده بود كه مورد اطمينان باشد و شما در معرض خطر بزرگ بوديد، از جان گذشته و به اسلام پيوستيد و از سپاه اسلام شديد. خداوند اين افتخار را براى شما حفظ كند و شما را در دو جهان سعادتمند فرمايد و آنچه كه بايد به شما عرض كنم اين است كه تا شما تعهد خودتان را به اسلام حفظ كرديد و روابط خودتان را با همه قشرهاى ملت برادرانه كرديد. اين انقلاب محفوظ خواهد ماند و شما با برادران خودتان كه افراد عزيز اين ملت هستند، همدوش براى پيشبرد اين انقلاب به پيش خواهيد رفت و احكام اسلام را انشاءالله تعالى در همه جا، در همه ايران اجرا خواهيد فرمود. اين الگوئى باشد براى همه ملتها و مستضعفان جهان كه انشاءالله اسلام در همه جا حيات پيدا كند و شما انشاءالله اين سعادت جاويد را همراه داشته باشيد. بحمدالله امروز در بين ارتش، در بين همه نيروهاى ارتشى و در بين همه ارگانهاى دولتى همه افراد بحمدالله متكى به اسلام و متكى به خداى تبارك و تعالى هستند و اگر خداى نخواسته در بين آنها يك نادرى پيدا بشود، يك فرد منحرفى پيدا بشود، قهراً با استقامت ملت، با استقامت شما عزيزان آن هم استقامت پيدا مىكند و شما دلگرم باشيد به اينكه اتكاء به خدا داريد و آن كس كه اتكاء به خدا دارد منصور است. خداوند وعده نصرت به شما داده است مادامى كه شما هم نصرت خدا را بكنيد و نصرت خدا و نصرت دين خدا نصرت بندگان مومن خداست. شما به اين عهد باقى باشيد و خداى تبارك و تعالى عهد خود را عمل خواهد كرد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه ملت و خصوصاً قواى نظامى و انتظامى و بالاخص شما جوانان عزيز را كه براى ارتش افتخار ايجاد كرديد از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 ص 36
تاريخ 21/11/60
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى و خانوادههاى شهداى لبنان، دانشجويان خارجى شركت كننده در اولين مجمع بين المللى حركت اسلامى دانشجوئى و حافظان و قاريان قرآن
قرآن و اسلام مهجور و مظلومند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از عموم آقايانى كه از كشورهاى مختلف آمدند و از نزديك وضع ايران را تا اندازهاى مشاهده كردند و باز احساس اين معنا را كردند كه جمهورى اسلامى در دنيا مظلوم است، از آنها به طور عموم تشكر كنم و خصوصاً از اين اطفال عزيزى كه از لبنان آمدهاند و وارث شهدايى و بازماندگان آنها بخصوص تشكر مىكنم و از خداوند تعالى سعادت و سلامت همه را خواستار و اميدوارم كه اين جمهورى اسلامى به همانطورى كه در ايران تحقق پيدا كرد، در همه كشورهاى اسلامى تحقق پيدا بكند. البته من از همه گروهها نمىتوانم عليحده تشكر كنم لكن قرايى هم هستند كه از آنها هم بايد تشكر كنم و اولياى شهدايى هم هستند كه از آنها هم بايد تشكر كنم و بالجمله از همه آقايان تشكر مىكنم.
من امروز در حضور نمايندگان محترم كشورهاى اسلامى يا غير اسلامى بايد مطلبى را به عرض برسانم. از پيغمبر اكرم (ص) منقول است كه اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود. من مىخواهم مظلوميت اسلام را امروز براى شما آقايان عرض كنم. در قرآن شريف هم مىبينيم كه پيغمبر اكرم شكايت كرده است به خداى تبارك و تعالى كه ان قومى اتخذوا هذا القرآن مجهوراً از مهجور بودن قرآن در نزد قومش و در امتش شكايت فرموده است. من اين مهجوريت و مظلوميت را امروز در حضور شما آقايان محترم عرض مىكنم كه ببينيد چه وضعى اسلام و مسلمين دارند. قرآن و اسلام مهجور و مظلومند براى اينكه مهجوريت قرآن و مهجوريت اسلام به اين است كه مسائل مهم قرآنى و مسائل مهم اسلامى يا بكلى مهجور است و يا برخلاف آنها بسيارى از دولتهاى اسلامى قيام كردند. از مسائل مهم سياسى قرآن دعوت به وحدت و منع از اختلاف است، با تعبيرهاى مختلفى كه در قرآن كريم هست، منع تنازع بين مسلمين و سران مسلمين است كه نكتهاش را هم فرموده است كه لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم ما بررسى كنيم به اينكه آيا اين دو اصل مهمى كه دو اصل سياسى مهم اسلامى است، در بين مسلمين چه وضعى دارد، آيا مسلمين اعتنايى كردهاند به اين دو اصل؟ و آيا تبعيتى كردهاند از اين دو اصل مهمى كه اگر اطاعت از آن بكنند، تمام مشكلات مسلمين
صحيفه نور ج 16 صفحه 37
حل مىشود و اگر اطاعت نكنند فشل مىشوند و رنگ و بويشان از بين مىرود؟
خداى تبارك و تعالى براى هيچ يك از كفار سلطه بر مسلمين قرار نداده است
مسلمين دو طايفه هستند، يك طايفه ملتهاى اسلامى است، تودههاى مردمى است و يك دسته آنهايى هستند كه حكومت بر اين تودهها مىكنند و سردمدار كشورهاى خودشان هستند. ما بررسى كنيم از اين سردمداران و اين دولتهايى كه در اسلام هر كدام در يك كشورى حكومت مىكنند و همه هم مدعى اسلام هستند و مدعى تبعيت از كتاب الله، ببينيم كه اينها آيا به اين اصل سياسى مهم كتاب الله عمل كردهاند يا پشت كردند و مخالفت. از آن طرف باز يك اصل ديگرى هست كه باز از اصول مهم است كه مسلمين نبايد تحت سلطه كفار باشند. خداى تبارك و تعالى براى هيچ يك از كفار سلطه بر مسلمين قرار نداده است و نبايد مسلمين اين سلطه كفار را قبول بكنند. اين اصولى كه از امور سياسى است كه قرآن كريم طرح كرده است و مسلمين را به آن دعوت كرده است، ما الان مىبينيم كه در كشورهاى اسلامى سران كشورهاى اسلامى يا با هم در نزاع واقع شدهاند و منازعات سياسى، منازعات تبليغاتى مىكنند و يا با هم تفاهم و اتحاد ندارند. بين كشورهاى اسلامى اتحاد مىبينيم كه نيست، تنازع هم هست، گاهى تنازع مسلحانه و گاهى و بسيارى از اوقات تنازع تبليغاتى و سياسى و در اثر اين تنازعها فشل شدهاند.
قرآن كريم اخبار كرده است به اينكه اگر تنازع كنيد، فشل مىشويد. شما آثار فشل را در مسلمين مشاهده مىكنيد، آثار فشل را در كشورهاى عربى مشاهده مىكنيد. فشل شدن از اين بدتر چه كه كشورهاى پهناور اسلامى با همه قدرتى كه از حيث سياسى، از حيث نظامى، از حيث ذخاير دارند، در مقابل اسرائيل همه فشل هستند؟ شما فشل را چه مىدانيد؟ جز اين است كه نتواند يك دولتى يا يك ملتى كارى كه بايد انجام بدهد، كارى كه بايد براى حفظ نظام خودش انجام بدهد، نتواند انجام بدهد؟ دشمنى كه حمله بر اسلام كرده است و حمله بر بلاد مسلمين كرده است و هر روز توسعه را زياد مىكند و قانع به يك كشور هم براى خودش نيست، مسلمين در مقابل او فشل هستند. شما ملاحظه كنيد اين كودكهائى كه از لبنان و جنوب لبنان آمدهاند و اين كودكهائى كه وارث شهداى اسلام هستند، ما در مقابل اينها چه جواب داريم؟ وجدان زنده انسان در مقابل اين كودكهايى كه با دلهاى كوچك خودشان اينجا آمدهاند و از اسلام مىخواهند پشتيبانى كنند و در محلهاى خودشان مورد ظلم و تعدى اسرائيل هستند، مسلمانها در مقابل اينها چه جواب دارند؟ در حديث شريف رسول اكرم (ص) هست كه اگر مسلمى فرياد بزند ياللمسلين و اجابت نكنند از او، مسلم نيستند آنها و من از اينجا فرياد مىكنم ياللمسلين! اى مسلمانهاى جهان! اى دولتهاى مدعى اسلام! اى ملتهاى مسلمان جهان! به داد اسلام برسيد. به داد مظلومينى كه در فشار قدرتهاى بزرگ هستند برسيد. به داد اين بچههاى كوچكى كه مادرها و پدرهاى خودشان را از دست دادهاند برسيد. به داد اين كشورهائى كه مورد هجوم ابرقدرتها واقع شدهاند برسيد، به داد خودتان برسيد، به داد ملتهاى خودتان برسيد. اى مسلمانهاى
صحيفه نور ج 16 صفحه 38
جهان! قدرتهاى بزرگ دارند با حيلهگرىهايى كه دارند و يا تبليغاتى كه دارند، و با كسانى كه وابسته به آنهاست، در داخل كشورهاى اسلامى بر همه چيز اسلام سلطه پيدا مىكنند و پيدا كردهاند. اسلام را دريابيد اى مسلمانهاى جهان! اى اشخاصى كه از همه كشورها، از بسيارى از كشورها به ايران آمدهايد و وضع ايران را از نزديك ملاحظه مىكنيد و بعضى از شماها يا همه رفتهاند و اوضاع غرب و جنوب ايران را ملاحظه كردهاند و آن چيزهائى را كه به دست آمريكا و به دست وابسته آمريكا صدام است ملاحظه كرديد، به دنيا برسانيد.
اگر از افغانستان اطلاع نداريد، علماى افغانستان و بسيارى از محترمين افغانستان اينجا هستند، در ايران هستند، از آنها سوال كنيد كه به افغانستان چه مىگذرد. اى مسلمين! به داد اسلام برسيد. ابرقدرت با اسلام مخالفند، ابرقدرتها اسلام را نمىخواهند باشد براى اينكه مشاهده مىكنند كه در زير پرچم اسلام اگر يك ميليارد جمعيت بشوند، براى آنها در دنيا زندگى كردن ديگر مشكل مىشود و دست جنايتكار همه آنها قطع مىشود. چه شده است مسلمين را و چه شده است سران مسلمين را كه همه حيثيت و آبروى خودشان را نثار آمريكا كردهاند؟ چه شده است اينها را كه خزاين بزرگ اسلامى را كه مال ملتهاى پابرهنه ضعيف است به آمريكا تقديم مىكنند آمريكا در مقابل اين تقديم از اسرائيل طرفدارى مىكند و مىگويد كه اسرائيل را ما به اينها مىفروشيم؟ چه شده است مسلمين را؟ چرا بايد مسلمين اينطور باشند؟ چرا بايد دستگاههاى تبليغات مسلمين بر ضد يك دسته از مسلمين كه مىخواهند خودشان را نجات بدهند از سلطههاى خارجى و از دزدهاى بينالمللى، اين تبليغات به ضد همين طايفه هستند؟ چه شده است كه جبهه بندى مىكنند در مقابل ايران؟ مگر ايران چه كرده است؟ چه شده است كه بعضى از روحانيون دربارى، ايران را تكفير مىكنند؟ قرآن تصريح مىكند كه اگر كسى ادعاى اسلام كرد، او را مسلم بدانيد، از او قبول كنيد، او را رد نكنيد. اينها از اسلام چه خبر دارند؟ ما فرياد مىكنيم كه ما مسلم هستيم و مىخواهيم قرآن كريم و دستورات رسول اكرم را در اين كشور پياده كنيم و ما از بيشتر از بيست سال مخالفت خودمان را با اسرائيل و با امريكا اعلام كردهايم و باز اين نويسندگان مجلات، روزنامهها و اين گويندگان راديوها ما را متهم مىكنند كه با اسرائيل دوستى داريم. ما با اسرائيل دوستى داريم يا آنهائى كه مىبينند و مشاهده مىكنند كه اسرائيل با مسلمين دارد چه مىكند؟ اسرائيل لبنان را به چه حالت كشانده است؟ و اسرائيل با سوريه چه دارد مىكند؟ و بلندىهاى جولان را به كشور خودش متصل كرده است و آمالش بيشتر از اينهاست؟ لكن شما مىگوئيد كه ما او را مىخواهيم بشناسيم. ما دوستى داريم با او كه بيش از بيست سال است فرياد كردهايم كه اجتماع كنيد و اين غده سرطانى را از بين مسلمين بيرون كنيد، بيت المقدس را از او بگيريد، كشورهاى اسلامى را از اين غده سرطانى آزاد كنيد؟ يا شما كه اسرائيل را مىخواهيد با حيلههائى بشناسيد و يك كشور در مقابل اسلام و هوادار يك همچو كشورى باشيد كه ظلمش بر همه جهانيان واضح است؟ و شما جرات داريد در مقابل خدا ايستادهايد و دشمن خدا و دشمن سرسخت مسلمين را مىخواهيد سلطه به او بدهيد و خواهيد آرامش به او بدهيد و مىخواهيد
صحيفه نور ج 16 صفحه 39
بشناسيد؟ شما اسرائيل را بشناسيد، او شما را نمىشناسد و شما ايستاديد و نشستيد تا اسرائيل بر همه شما خدا نخواسته حكومت كند.
اى ملتهاى مسلم! اى ملتهاى مظلوم همه كشورهاى اسلامى! اى ملتهاى عزيزى كه در تحت سلطه اشخاصى واقع شديد كه ذخاير شما را تقديم امريكا مىكنند و شما خودتان با زحمت و ذلت زندگى مىكنيد! بيدار بشويد، برخيزيد از جا. اى مستضعفين جهان! برخيزيد و در مقابل ابرقدرتها بايستيد كه اگر ايستاديد، اينها هيچ كارى نمىتوانند بكنند. شما ديديد كه ملت مسلم ايران با هم متحد شدند و با هم قيام كردند و با دست خالى بدون اسلحه در مقابل آن قدرتهاى عظيم شيطانى محمدرضا و آن قدرتهاى ابرقدرتها كه پشت سر او صف بندى كرده بودند، آنها همه را به كنار زدند و اين دولت فاسد را و اين سلطنت غير قانونى فاسد را با قدرت ايمان خودشان و با بانگ الله اكبر از صحنه بيرون كردند و به جهنم فرستادند و به جاى او دولت اسلامى، دولتى كه الان در ايران مشاهده مىكنيد، يك دولت اسلامى است، يك دولتى است كه طرفدار ضعفاست، طرفدار مستضعفين جهان است، يك همچو دولتى را بپا كردند، با اينكه نه قدرت مالى و نه قدرت بدنى و نه قدرت نظامى داشتند لكن قدرت ايمانى داشتند. خداى تبارك و تعالى اگر شما او را نصرت كنيد شما را نصرت مىكند ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم اگر خدا را نصرت بكنيد، نصرت خدا به نصرت دين اوست، به نصرت بندگان اوست، به نصرت مظلومين است. شما اگر بايستيد در مقابل ظالمها و داد مظلومين را از آنها بخواهيد، بايستيد در مقابل ابرقدرتها كه به شما مىخواهند حكومت كنند، از آن طرف دنيا، از آمريكا، از آن طرف عالم مىآيد و مىخواهد به ما حكومت كند و ما و شما و همه را تحت قدرت خودش قرار بدهد و ذخاير ما را هم از بين ببرد و مع الاسف دولتها هم با او موافقت مىكنند بيشتر از آنها.
پس اسلام امروز مظلوم است و قرآن مهجور است. احكام قرآن مهجور است به اينكه در ماذنهها اذان مىگوئيد و نماز مىخوانيد و اكثر احكام سياسى اسلام را اعتنا به آن نداريد، از مهجوريت بيرون نمىرود قرآن. البته قرائت قرآن و حاضر بودن قرآن در تمام شوون زندگى انسان از امور لازم است لكن كافى نيست. قرآن بايد در تمام شوون زندگى ما حاضر باشد. قرآن وقتى مىفرمايد واعتصموابحبل الله جميعاً و لاتفرقواً مىفرمايد ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم اينطور احكام مترقى سياسى كه اگر به آن عمل بشود سيادت عالم مال شماست. اين قرآن را مهجور كرديم همه و اعتنا نكرديم به اين مسائل. بايد قرآن در همه شؤون وارد بشود. قرائت قرآن بايد بشود. قرآن، ذكر همه بايد در همه جا باشد. در همه شؤون انسانى اسلام بايد قرآن وارد بشود لكن بعضش باشد و بعضى نباشد، اشكال است. اشكال در موارد ديگر نيست. در احكام سياسى، دستور قتال مىدهد با كسانى كه با مسلمين مقاتله مىكنند و امروز اسرائيل در مقابل مسلمين ايستاده و مقاتله مىكند، امريكا در مقابل مسلمين ايستاده و مقاتله مىكند، صدام مزدور امريكا در مقابل مسلمين ايستاده است و مقاتله مىكند. خدا دستور داده است به اينكه با اين اشخاصى كه بر ضد مسلمين، بر ضد طايفهاى از مسلمين قيام كردهاند، با آنها مقاتله كنيد.
صحيفه نور ج 16 صفحه 40
صدام مدعى است كه من صلح طلبم و زمين از ما، سرتاسر كشور در طرف جنوب و غرب را غصب كرده و مىگويد من صلح طلبم. به اين معنا اسرائيل هم صلح طلب است، بلندىهاى جولان را غصب كرده است، به طايفهاى از مسلمين تجاوز كرده است، آن هم مىتواند بگويد من صلح طلبم. امريكا هم مىگويد من صلح طلبم. همه ابرقدرتها مىگويند ما مىخواهيم صلح در عالم باشد، لكن تمام جنگهاى عالم زير سر آنهاست. صدام صلح طلب است لكن تجاوز كرده است به يك كشور اسلامى شما همه ببينيد كه او با يك كشور اسلامى چه كرده است اين نانجيب. مطرح ايران تنها نيست، مطرح دنياست. آن مطرح است مسلمين دنيا هستند، آن كه مطرح است اسلام است. ما اگر همه هم از بين برويم اسلام بايد باقى باشد. اولياء خدا جان خودشان را فداى اسلام كردند، پيغمبر اسلام از همه كس بيشتر در باب اسلام زحمت كشيد و رنج ديد و ما داريم رنجهاى پيغمبر اسلام را به باد فنا مىدهيم. و من اميدوارم كه شما آقايان كه از بلاد مختلف تشريف آورديد در اينجا. صداى مظلومانه اين ملت را به همه جا برسانيد و به آنها بفهمانيد كه اينجا يك كشور وحشتناكى كه يك صورت مشوه تبليغات امريكائى و صهيونيستى برايش درست كردهاند، نيست. با اين وقت كم و با اين محاصرههاى همه جانبهاى كه ما داريم، در اين مدت كم آنقدرى كه دولت براى مستمندان و براى مستضعفان عمل كرده است، در طول مدت پنجاه سال سلطه امريكا نشده است، آنقدرى كه براى آنها آب تهيه كردهاند، زمين تهيه كردهاند، لوله كشى كردهاند، اسفالت كردهاند، آنقدرى كه اينجا عمل شده است، جاهاى ديگر در طول پنجاه سال آنها نكرده بودند، معذلك اينجا را متهم مىكنند كه خير مىخواهند يك كشورى را به باد بدهند.
شماها انشاءالله اميدوارم كه با سلامت و سعادت به اوطان خودتان برگرديد و مسائل اسلام را ولو اينكه قدرتهاى بزرگ نمىگذارند در رسانههاى گروهى منتشر بشود، لكن شماها با مصاحبه ها، با تماسها بگوئيد به آنها، بفهمانيد به آنها كه ايران صلح طلب است، ايران الان هم مىگويد كه صدام برود بيرون از اينجا و يك دستگاهى بين المللى بيايد و رسيدگى كند به جرم او و به جنايات او. ما با دولت عراق، با ملت عراق جنگى نداشتيم، آنها به ما هجمه آوردند، يعنى دولت عراق هجمه آورد، لكن تو دهنى خورد و بحمدالله در دنيا شكست خورد، شكستى كه با موافقت اردن و مغرب و امريكا نمىتواند شكست خودش را رفع كند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه مسلمين و قدرت اسلام را و سعادت و سلامت شما دوستان، برادران عزيز را و سلامت و سعادت اين اطفال مظلوم را كه انسان را متاثر مىكند ديدن آنها، مىخواهم و شهداى همه را از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه رحمت كند و با شهداى صدر اسلام محشور فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 43
تاريخ 21/11/60
پيام امام خمينى در آستانه چهارمين سال پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه چهارمين سال پيروزى انقلاب اسلامى ايران اگر نگاهى به نخستين سال نهضت تا پيروزى و نخستين روزهاى پيروزى تا امروز بكنيم و نشيب و فرازها و تحولات چندين ساله خصوصاً سال پيروزى را با دقت از نظر بگذرانيم و افكار طبقات مختلف و گروههاى متعدد را سنجش نمائيم، به برداشتهاى ارزشمند و نتايج بسيار سودمندى مىرسيم كه براى نسل حاضر و نسلهاى آينده درسهائى انسان ساز مىباشد و شايد تاريخ نويسان و جامعه شناس و سيره نويسان روشنفكر و متعهد، براى نسلهاى آينده عميقاً به اين كار سودمند برخيزند.
ما اگر با يك نظر سطحى از نخستين روزهاى نهضت تا پيروزى و از پيروزى تاكنون به كردار طبقات مختلف و گروهها نگريسته و ارزيابى كنيم، مىتوانيم تا حدودى مدعيان پرتوقع و فداكاران بىتوقع را به طور اجمال از هم جدا كنيم. قشرهائى كه انقلاب را با فداكارى بىدريغ و جان نثارى سخاوتمندانه، بىهيچ چشمداشتى به پيروزى رسانده و از پيروزى تاكنون براى دفاع از انقلاب و رفع مشكلات از پاى ننشستهاند و تاكنون با آنكه سنگينى انقلاب به دوش آنان بوده است توقع نام و نشان و مقامى نداشته و ندارند، اينان تودههاى ميليونى و محرومان جامعه هستند كه خدايشان قدرت و سعادت دهد. و در مقابل قشرها و گروههائى هستند كه يا به هيچ وجه دخالت در نهضت و پيروزى نداشتهاند يا به كارشكنى براى حفظ رژيم سابق يا برگرداندن آن رژيم يا رژيمى غيراسلامى، توطئهها و فعاليت مىكردند و مىكنند و يا كسانى و گروههائى بودند و هستند كه از انقلاب مردمى و خون جوانان ارزشمند ما براى رسيدن به قدرت شيطانى خويش پلى ساخته و از اسم اسلام براى مقاصد شوم خويش استفاده مىكردند و قشرهاى ديگرى هستند هر يك يا پيوسته به مكتبهاى انحرافى يا با ايدههاى انحرافى كه در خارج و داخل به فعاليت مذبوحانه يا بچگانه خود را سرگرم و دلخوش مىنمايند. اينان از اسلام و قدرت معنوى آن و از جامعه ايرانى و قدرت ايمان آنان يا هيچ نمىدانند يا به طور سطحى از آنها گذر كردهاند.
امروز ما مفتخر هستيم به تودههاى عظيم متعهد به اسلام عزيز و جوانان غيرتمند و رزمنده كه از اول انقلاب شجاعانه قيام كردهاند و نداى حق را اجابت كردند و گروه كثيرى از آنان به لقاءالله كه آمالشان بود، رسيده و گروه عزيز ديگر كه سلامت خود يا اعضاء گرانقدر خود را در راه اسلام و هدف
صحيفه نور ج 16 صفحه 44
از دست دادهاند و با چهرههاى بشاش و نورانى با آنان مواجه هستيم و نيز مفتخريم كه مادران دليرى كه عزيز از دست دادهاند و پدران عزيزى كه جوانانشان شهيد شدهاند آنچنان با ما برخورد مىكنند كه گويى عروسى عزيزان و جوانانشان را جشن مىگيرند و اينجانب هر وقت با اين عزيزان معظم برخورد مىكنم يا وصيت نامه انسان ساز شهيدى را مىبينم احساس حقارت و زبونى مىكنم. اينان سند ايمان و تعهدشان را به اسلام در دست دارند و قبور شهدا و اجساد و ابدان معلولان، زبان گويائى است كه به عظمت روح جاويد آنان شهادت مىدهد و شكايتى اگر دارند از آن است كه به فيض شهادت نرسيدهاند و يا در حالى كه به ثواب شهادت رسيدهاند، مىنالند كه چرا نمىتوانند براى دفاع به جبههها برگردند، و فرياد جنگ جنگ تا پيروزى را سر مىدهند.
امريكا و سرسپردگانش بايد به خود آيند و از توطئهها دست بردارند كه ايران ديگر جاى تاخت و تاز آنان نيست و اميد آن است كه دولتهاى پيرو امريكا كه خزائن گران و سرمايه ملتها را با روى گشاده در پاى امريكا نثار مىكنند و در راه تقرب به آن چپاولگر، با اسلام و جمهورى اسلامى به جنگ تسليحاتى و تبليغاتى بر مىخيزند از خواب گران بيدار شده و با ملتهاى خود همصدا شوند و از زير ننگ وابستگى خارج شوند. اين دولت وابسته مگر نديدند كه كاخ سفيد با كمال بىاعتنائى اعلام كرد كه به خاطر آنان و نفت آنان از منافع اسرائيل نمىگذرد؟ و مگر متوجه نشدند كه امريكا با اعمال وتو و تهديد سازمانها بىاعتنائى خود را به آنان ثابت نمود؟
اكنون كه كشور ما دهه فجر و سالروز استقلال و آزادى خود را از چنگال ابرجنايتكاران جشن مىگيرد و اميد است به همين زودى جشن سقوط حكومت بعثى عراق را بگيريم، اينجانب سالروز پيروزى اسلام و كشور و دهه مبارك فجر را به ملت محترم و خصوص شهدا و مجروحين و معلولين و بازماندگان و متعلقان آنان تبريك عرض كنم. پيروزىها و سرافرازىها و افتخارات ملت، مرهون فداكارى اين عزيزان و همرزمان آنان است. اين فداكاران نشانهاى افتخار بر بازوى ملت و جبين امتند تاريخ مجاهدات آنان را ضبط و ملائكه الله در دفاتر ملكوتى ثبت مىنمايند. خداوند تبارك و تعالى از رحم سرشار خود، شهيدان را برخوردار و آسيب ديدگان و بازماندگان شهدا و خاندان اين عزيزان را سلامت و سعادت ابدى عنايت فرمايد.
سلام بر ملت مبارز و درود بر شهيدان و رزمندگان آسيب ديده و افتخار و سعادت و پيروزى براى مجاهدين اسلام در جبهههاى دفاع از حق.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 51
تاريخ 28/11/60
انتصاب حجتالاسلام معاديخواه به عنوان هماهنگ كننده و تبليغات خارج از كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى معاديخواه وزير محترم ارشاد اسلامى با تشكر از زحمات شما و ساير گروهها و افرادى كه در بزرگداشت سالروز انقلاب اسلامى متحمل زحماتى شدهاند و با توجه به آنكه تبليغات خارج ازكشور با آن همه تبليغات مسموم عليه اسلام از اهميت ويژهبرخوردار است و نظر به آنكه هماهنگ و منسجم بودن آن موجب تاثير بيشترى خواهد بود، جنابعالى را به عنوان هماهنگ كننده تبليغات خارج كشور تعيين نمودم تا با تاييد خداوند متعال و همكارى تمام افراد و نهادها و ارگانها و سازمانها كه در اين زمينه فعاليت دارند، به اين امر حياتى ادامه داده و جداً جلو بىنظمىها و تك روىها گرفته شود تا از سمپاشىها و تبليغات دروغين دستگاههاى شايعهساز و دروغپرداز به مقدار توان جلوگيرى شود و جمهورى اسلامى و انگيزههاى انقلاب ايران را به همان نحو كه هست معرفى نمايند.
از خداوند متعال توفيق جنابعالى و همگان را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 45
تاريخ 22/11/60
پيام امام خمينى به مناسبت سومين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
بحمدالله تعالى سه سال از پيروزى انقلاب اسلامى سپرى شد و در آستان سال چهارم هستيم با پيشگوئىهاى قشرهاى غير آشنا به اسلام و مردم دلير ايران، بايد جمهورى اسلامى بيش از دو سال از شكست خود را پشت سرگذاشته باشد. خوابهاى شيرينى كه مخالفان داخلى و پشتوانههاى خارجى آنان ديده بودند و روياهاى اميد بخشى كه كاخهاى طلايى برايشان بنا نموده بود، يكى پس از ديگرى با همت والاى ملت عظيمالشان و جوانان برومند اسلام فرو ريخت. اين كوردلان كه از نصرت خداوند غافل بوده و وعدههاى الهى را نمىتوانند باور كنند و انقلاب اسلامى را چون ساير انقلابات بلكه ناچيزتر مىدانستند و با ديد مادى و محاسبات غلط به اين پديده الهى مىنگرند و از ارزش انسانى و حجم قدرت ايمان و تحولى كه به خواست خداوند قادر در ملت انقلابى ايران پيدا شده خبرى ندارند و ارزشها را با ديدهاى مادى خود خلاصه در سلطه جويى و استضعاف ملتهاى زير ستم مىكنند، ناچار گرفتارىهاى پس از انقلاب ايران و توطئههاى همه جانبه قدرت بزرگ و كوچك، آنان را به اين نتيجه رسانده بود كه جمهورى اسلامى پس از چند ماه سرنگون خواهد شد و امريكا با عوامل داخلى خود بر اريكه قدرت خواهد نشست و درست اين انگيزه بود كه گروهكهاى داخلى و عوامل جهانخواران خارجى مثل صدام را به مقابله با اسلام و جمهورى اسلامى برانگيخت تا خود و هواداران بازيخورده خود و ارتش بىاطلاع خود را به دامى مبتلا كنند كه راه مفرى جز تسليم يا تباهى نداشته باشند. و از صدام بىخبرتر و وابستهتر حسين اردنى است كه پس از تجربه برادر جنايتكارش از خواب خرگوشى برنخاسته و داوطلب جنگ با اسلام و قرآن كريم شده و پيشقدم براى نامنويسى در اين جنايت و خيانت بر ملت و ارتش خود گرديده است غافل از آنكه علاوه بر آنكه ملت اردن مسلمان است و هرگز با اسلام به جنگ برنخواهد خاست و در اين اسم نويسى توفيقى پيدا نخواهد كرد، سرنوشت او همان سرنوشت شاه مخلوع با آن قدرت بزرگ شيطانى و پشتيبانى قدرتهاى بزرگ و كوچك خواهد بود چنانچه سرنوشت صدام به خواست خداوند قادر همان است. اينان نمىدانند قيام يك ملت منسجم از مرد و زن، كوچك و بزرگ يعنى چه و نمىدانند ملتى كه براى خدا و نصرت احكام آسمانى او و نجات مظلومان و محرومان قيام نموده است، نصرت خداوند قادر را با خود دارد. من به حسب وظيفه اسلامى و انسانى او را نصيحت مىكنم كه گول وعدههاى شيطان بزرگ را نخورد و خود
صحيفه نور ج 16 صفحه 46
را با جنود خداوند قهار درگير نسازد و به جاى چنين حركت سفيهانه غير اسلامى ارتش خود را براى نجات بيت المقدس مجهز كند كه نفع خود و ملت عرب و اسلام در آن است، والا بازى كردن با آتش و مقابله با قدرت اسلام عواقبى دردناك دارد و ملت و دولت ايران نمىخواهند كه به كشورهاى اسلام صدمه و ضررى وارد شود بلكه مىخواهند همه به برادرى در مقابل دشمنان اسلام خصوصاً اسرائيل دشمن سرسخت اسلام و اعراب ايستاده و آنان و چپاولگران جهانخوار را از سلطه بر كشورهاى اسلامى و مسلمانان و مستضعفان جهان باز دارند و دست چپاولگران و ستمكاران را قطع كنند.
اكنون در آغاز چهارمين سال پيروزى اسلام در كشور عزيزمان لازم است تذكراتى هر چند تكرارى عرض كنم. فان الذكرى تنفع المومنين
1 - نصرت حق تعالى از كشور اسلامى ما و هر كشور اسلامى مشروط است به نصرت دادن كشور و كشورها به دين مبين اسلام و احكام مترقى آن كه نصرت مظلومان و محرومان جامعه را نيز در بردارد و ما اگر حق را نصرت ننمائيم نبايد در انتظار نصر خدا باشيم. و از اين جمله است اجراء عدالت اسلامى در تمام دستگاههاى قضايى و اجرايى در سراسر كشور و از اين جمله مهمات، رسيدگى سريع به پروندههاى زندانيان و خصوصاً آنان كه جرمشان مادون جرم گروهكهاى مفسدين و ملحدين اغتشاشگر است. رسيدگى به پرونده كسانى كه به عللى تعويق افتاده است اولويت دارد، چنانچه رسيدگى به دادگاههاى قضايى و دادستانىها از اولويت خاص برخوردار است و اميدوارم كيفيت برخورد ادارات و دستگاههاى اجرايى با مردم به گونهاى باشد كه احتياج به رسيدگى نداشته باشد.
2 - تقويت و توسعه تبليغات خصوصاً در خارج از كشور از اهم امور است و كشور ما در اين چند سال تقريباً فاقد آن بوده است. ما در مقابل همه بوقهاى تبليغاتى جهانخواران در خارج كه اسلام عزيز، آنان را به وحشت انداخته است فاقد تبليغات صحيح هستيم، سفارتخانههاى ما عمل مثبتى انجام ندادهاند و وزارت ارشاد قطع نظر از تلاشهاى اخيرش تاكنون نتوانسته اين امر مهم و حياتى را توسعه دهد و كشور اسلامى ما مظلومانه مورد هجوم رسانههاى گروهى و دستگاههاى دروغ پراكنى واقع شده است و لازم است دولت به مقدار قدرت و توانايى اين نقيصه را رفع كند و براى رساندن صداى مظلومان به جهان در توسعه شبكههاى راديوئى جديت نمايند تا ملتها هر چند مختصر، از آنچه بر ما گذشته است و مىگذرذ مطلع شوند و گروههائى براى روشنگرى و تبليغ در فرصتهاى مناسب به كشورها اعزام كه صداى مظلوميت ملت و جرايم قدرتمندان ستمگر را به اطلاع ملتها و مظلومان جهان برسانند و به آنان بفهمانند كه مخالفان جمهورى اسلامى ايران همانگونه كه از اقوال و اعمالشان به خوبى ظاهر مىشود مخالفت اصلى و هدفىشان با اسلام است و اسلام هر جا برود اينان مخالفت مىنمايند.
3 - ملت ايران پس از انقلاب مواجه با اشكالات و گرفتارىهايى كه لازمه اجتناب ناپذير هر انقلابى است مىباشند و بايد بدانند كه اين انقلاب چون مردمى و اسلامى است، از همه انقلابهاى جهان پرثمرتر و كم ضايعهتر است و مردم انقلابى ما بايد بدانند كه براى حفظ اسلام و انقلاب و
صحيفه نور ج 16 صفحه 47
نگهبانى از ثمرات آن و پاس خون شهيدان لازم است از خود بردبارى انقلابى نشان دهند و به تبليغات غرض آلود دشمنان انقلاب و اسلام كه با تمام وجود كوشش مىكنند تا مردم را از انقلاب و جمهورى اسلامى نگران و دلسرد كنند گوش فرا ندهند و بايد بدانند كه اكثر كسانى كه عليه انقلاب سمپاشى مىكنند از طبقاتى هستند كه جلو استفادههاى نامشروع آنان گرفته شده است و يا از عياشىها و هرزهگرىها باز ماندهاند، و الا طبقه محروم كه اكثريت قاطع را تشكيل مىدهند وفادار به اسلام و جمهورى اسلامى مىباشند. البته هدف بزرگ داراى اشكالات و گرفتارىهاى بزرگ نيز هست. طبقات محروم و زجر كشيده انقلاب به اندازه پيامبران عظيمالشان و پيغمبر بزرگ اسلام در طول زندگى خصوصاً سيزده سال قبل از هجرت رنج و زحمت متحمل نشدهاند ولى چون هدف بزرگ بود با روى گشاده تحمل كردند و هدف انقلاب ما همان هدف پيامبر عظيمالشان است. با صبر و تحمل انقلابى به پيش تا گسترش عدل الهى و اسلام عزيز.
4- از جمله كمبودهاى چشمگير كه پس از انقلاب ناگهان با آن مواجه شده و هستيم، كمبود قاضى شرع و مبلغ اسلامى است. امروز هزاران قاضى و مبلغ مورد حاجت است كه بايد با همت اكابر و علما و مدرسين و فضلاى حوزهها در سراسر كشور خصوصاً قم، مشهد و شهرستانهاى بزرگ تربيت شوند. از گوشه و كنار كشور قاضى مىخواهند و مبلغ و هر روز احتياجات روز افزون مىشود. حوزههاى علميه بايد با صرف وقت براى اين امر بسيار مهم كوشش خستگى ناپذير نموده و بپاخيزند. البته در قم به همت فضلا و مدرسين محترم اين امر شروع شده است لكن چون حجم كار بسيار زياد است لازم است حوزهها تعليماتشان را افزايش دهند كه انشاءالله اين كمبودها تا چند سال ديگر رفع شود.
5 - يكى از امور مهمى كه مورد توجه بزرگان و علماء حوزه علميه قم بوده است لكن عمل مثبتى درباره آن انجام نگرفته ايجاد نظم و انضباط در حوزههاست كه لازم است از حوزه علميه قم شروع شود و به طور جدى و اساسى عمل شود. البته اين امر براى حفظ حوزهها از ورود عناصر منحرف از حيث عقايد و اخلاق و اعمال از اهم وظايف شرعى است كه به عهده همه خصوصاً فضلا و علما و مدرسين مىباشد و با همكارى جدى همگان و تاييد مراجع معظم مىتواند جامه عمل پوشد. در اين زمان كه حوزههاى علميه و روحانيون معظم در پيشبرد مقاصد اسلام و تحكيم جمهورى اسلامى نقش بسيار موثرى دارند، شك نيست كه قدرتمندان و قدرت طلبان بيكار ننشستهاند بلكه در تلاشند تا اين قدرت فعال را تضعيف كنند و اين امر براى آنان ميسر نيست مگر با رخنه كردن عناصر فاسد در حوزهها كه از داخل موجبات تباهى و از كار افتادن اين پديده الهى را فراهم آوره و خداى نخواسته به تدريج و در دراز مدت ملت را از آنها مأيوس و رويگردان كنند و همه مىدانيم كه اگر خداى نخواسته حوزهها از عهده تربيت فقها و علما و خطباى موجه و مورد علاقه مردم برنيايند و حوزهها به طور هرج و مرج و بدون برنامه صحيح و ضابطه اسلامى عقلايى اداره شوند، بايد همه منتظر فاجعه شكست جمهورى اسلامى و اسلام بزرگ باشيم و اگر اكنون با همت همگان از سرچشمه فساد جلوگيرى
صحيفه نور ج 16 صفحه 48
نشود، فردا و فرداها دير است و بسا باشد كه به جائى رسد كه از قدرت همه خارج شود. مقايسه امروز حوزهها با قبل از انقلاب كه روحانيون به واسطه تبليغات و فشارها و كج فهمىها از سياست و نظر در امور كشور منعزل و بركنار بودند، بسيار نابجا و غلط است. گرچه ممكن است بعضى كج فهمها با اين امر حياتى مخالف بوده و با تز نظم در بى نظمى است با توهمات شيطانى دست به گريبان باشند، لكن اينان در اقليت هستند و قشرهاى عظيم روحانيون متفكر و متوجه به مسائل و پيشامدها در اين فكر هستند و بالاخره همانطور كه پاكسازى و تصفيه در همه ارگانهاى دولتى اعم از كشورى و لشكرى لازم است، در حوزهها و دانشگاهها كه همگام با حوزهها هستند و هر دو از ويژگى خاصى برخوردارند تصفيه و پاكسازى مهمتر است و با تصفيه اين دو پايگاه اسلامى و ملى، محتواى جمهورى اسلامى به رشد و ترقى خود ادامه خواهد داد و با انحراف اين دو، انقلاب و جمهورى از مسير اصلى خود منحرف خواهد شد.
6- چنانچه اينجانب و مسؤولين جمهورى اسلامى مكرراً اعلام نمودهايم ملت و دولت جمهورى اسلامى ايران تسليم احكام مقدس قرآن و اسلامند و به حكم قرآن مجيد خود را برادر ايمانى تمام ملت اسلامى و كشورهاى مختلف از حيث فرهنگ و جغرافيا مىدانند و صلح جويى و زندگانى مسالمت آميز را با تمام دولتها و ملتها طالب مىباشند و تا دولتى به حريم كشور آنان تجاوز نكند و متعهد به احكام اسلام باشد آن را برادر خود مىدانند و از كشورها و ملتها مىخواهند كه با هم متحد و يكصدا در مقابل تجاوزگران، هركس باشد قيام كنند و خود را از چنگ جهانخواران نجات دهند و نيز به حكم اسلام از تجاوز به حقوق و حدود خود دفاع كرده و تجاوزگر را تأديب نمايند و در اين صورت است كه هيچ قدرتى به فضل خداوند متعال نمىتواند آنان را از اين دفاع مقدس باز دارد. و به دولتها نصيحت مىكنم كه دست از كينه توزى و زور آزمايى بردارند و با ملت و دولت ايران دست برادرى دهند تا به اتفاق، اسرائيل غاصب را از كشورهاى اسلامى و زمينهاى مغصوب بيرون رانيم و نژادپرستى و زبان سالارى را كه در اسلام محكوم و مردود است كنار زنند تا سعادت دارين را در آغوش گيرند و هيچ قدرتى نتواند با آنان مقابله كند.
7 - سال گذشته براى ملت ايران سال پرخسارتى بود و شخصيتهاى بزرگ و متعهدى را چه لشكرى و چه كشورى در تهران و تبريز و شيراز و ساير نقاط كشور از دست داد و همه را سوگمند كرد. گرچه دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى گمان مىكردند با ترور وحشيانه به اسلام و جمهورى شكست وارد شده و روحيه مردم تضعيف مىشود و در اداره و پيشرفت امور كسى جايگزين آنان نمىشود لكن همه ديدند و دشمنان كور دل فهميدند كه اين حسابها غلط از كار در آمد. اين حسابگران داخل و خارج با همه پرمدعايى، انقلاب اسلامى را كه از دل پاك يك ملت سرچشمه گرفته بود و با جان مردم و ايمان و عقيدت آنان آميخته بود نشناخته بودند، گويى شهوت طبيعى حيوانى و شيطانى چشم و گوش آنان را بسته و از معنويات كور و كرشان نموده است. ملتى كه عشق شهادت در دل زن و مرد و كوچك و بزرگش جوش مىزند و براى شهادت، هر يك بر ديگرى سبقت مىگيرد و از شهوات
صحيفه نور ج 16 صفحه 49
حيوانى و دنيايى گريزان بوده و عالم غيب و رفيق اعلى را باور كرده است، با اين خسارات، هر چند بزرگ باشد از صحنه خارج نمىشود و همه ديديم كه هر شهادتى، براى ملت رشيد ما رشدى چشمگير به ارمغان آورده، به طورى كه شهادتهاى پى در پى جمهورى اسلامى را آنچنان بيمه كرد كه از آسيب دهر مصون گرديد و شهادت هر يك از عزيزان سند رسوائى گروهكهاى ملحد و منافق شد و شكست حتمى آنان را تسريع كرد و اكنون به خواست خداوند متعال، جمهورى اسلامى ايران از قدرتى برخوردار است كه سابقه نداشته است و اميد است كه دست قدرتمند الهى پشتيبان اين ملت مظلوم غارت شده و ستمديده و پشتيبان قواى مسلح نظامى و مردمى در جبهههاى نبرد عليه باطل باشد و رحمت حق تعالى بر شهيدان راه حق در طول تاريخ و از 15 خرداد تا كنون و سلامت و سعادت نصيب معلولان و مجروحان و ستمديدگان و آوارگان و بازماندگان شهدا باد.
8 - مراتب تشكر و سپاس خود را متواضعانه تقديم ملت بزرگوار متعهد ايران نموده و از خداوند تبارك و تعالى تشكر مىكنم كه در عصر حاضر كه عصر حكومت شيطان بر زمين است چنين ملت آگاه رشيد جان نثارى در راه عقيدت و ايمان و عاشق لقاءالله و مجاهد فى سبيل الله به اين كشور طاغوت زده و غارت شده عنايت فرموده كه با مجاهدات خويش بدون تكيه بر قدرتهاى چپ و راست بر طاغوتيان غلبه نموده است و دست آنان را از كشور عزيز و مخازن آن كوتاه كرده و منحرفان و منافقان را منزوى نموده يا از كشور رانده است. و از درگاه خداوند متعال عاجزانه خواستار است كه آنان را در صراط مستقيم اعانت فرموده و در مقابل پيشامدها و مشكلات اجتناب ناپذير دنباله انقلاب، استقامت عطا فرمايد. و ملت عزيز بدانند كه استقامت آنچنان اهميت ويژه دارد كه از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم منقول است كه فرمود سوره هود مرا پير كرد كه فرموده است تو و پيروانت استقامت كن. ما و شما كه افتخار پيروى آن حضرت و ادعاى آن را داريم، بايد در حفظ دين مقدس و اسلام عزيز و جمهورى اسلامى استقامت كنيم و مشكلات را با استقبال و استقامت انقلابى رفع نمائيم. خداوند ياور و پناه شما عزيزان باشد و به شما صبر انقلابى مرحمت فرمايد كه در مشكلات ناتوان نشويد و ديد انقلابى دهد كه تحت تاثير جوسازان خدانشناس و متكبران بىاعتناء به اسلام و انقلاب اسلامى واقع نشويد و از شايعه سازان مخالف مصالح عمومى انقلاب پيروى ننموده و به مقابله با آنان برخيزند.
9 - در خاتمه، سالروز پيروزى شكوهمند انقلاب اسلامى را به مسلمانان جهان و ملت معظم ايران و مستضعفان سراسر عالم تبريك عرض مىكنم. مبارك باد بر همه پيروزى اسلام و پيروزى جنود حق بر جنود ابليس و مبارك باد پيروزىهاى جبهههاى دفاع از اسلام و حق بر ملت و خصوصاً قواى مسلح نظامى، انتظامى و مردمى اينجانب به شكرانه اين نعمتهاى بزرگ و به احترام دهه فجر و بيست و دوم بهمن سالروز پيروزى ملت عظيم الشان، از جناب حجت الاسلام آقاى موسوى رئيس محترم ديوانعالى كشور مىخواهم تا به عموم دادستانها و قضات محترم ابلاغ كنند كه علاوه بر اسامى تهيه شده براى آزادى،
صحيفه نور ج 16 صفحه 50
در اسرع وقت ممكن و حداكثر تا دو ماه به پروندهها رسيدگى نموده و ليست اسامى زندانيانى كه به حسب شرع مقدس عفوشان مانعى ندارد تهيه و نزد اينجانب بفرستند. لازم است مسؤولين امور در تهيه اين ليست سختگيرى ننمايند و هر چه بيشتر كوشش نمايند تا زندانيان به مردم عزيز ما ملحق شده و همگام با آنان راه انقلاب اسلامى را بپيمايند. مقتضى است تاكيد كنند تا در اين امر مسامحه نشود و همانطور كه قبلاً تذكر دادم دادستانىها و محاكم قضايى موظفند در اسرع وقت ممكن به پروندههائى كه به عللى رسيدگى به آن به تعويق افتاده است رسيدگى نموده و آنها را در اولويت قرار دهند. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 52
تاريخ 3/12/60
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، رئيس مجلس، رئيس ديوانعالى كشور و نخست وزير
تاكيد در مورد عفو محبوسين
بسم الله الرحمن الرحيم
من امروز مىخواهم تاكيد كنم در اين امر كه راجع به اين محبوسين (البته به استثناء آنهايى كه ما به حسب امر خدا نمىتوانيم عفو كنيم) باز تاكيد كنم كه زودتر اين قضيه تمام بشود و آقاى موسوى به همه جا، همه شهرستانها سفارش كنند كه زودتر اين كار را انجام بدهند و رسيدگى زودتر بشود تا انشاءالله براى عيد جديد يك عده چشمگيرى از اينها واگر مىشود، همه آنهايى كه مىشود، آنها را عفو كرد. حالا گناه دارند، يك گناهى است كه قابل عفو است، انحراف دارند انحرافى است كه قابل عفو است، تهيه كنند و براى عيد جديد كه مىآيد بفرستند تا انشاءالله اينها عفو بشوند. و من سفارش مىكنم به اين اشخاصى كه از اين گروهها بازى خوردهاند اينها يك مقايسهاى بين حكومت حالا و حكومت سابق بكنند و ما بين مردم در حالا و مردم در سابق بكنند و بين خدمتهائى كه اين دولت در اين مدت كم با آن گرفتارىهاى فوقالعادهاى كه همه كشورها و تقريباً همه ابرقدرتها برخلاف اين دولت و ملت توطئه مىكنند، مقايسه كنند و بعد ببينند واقعاً راهشان چه راهى است راه براى راهى كه آنها دارند، مىخواهند چه بكنند و راهى كه منافقان و برادرهاى آنها دارند، اينها مىخواهند چه بكنند و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه هدايت كند اين جوانها را، اين دخترها را، اين پسرها را كه در دام اينها ديگر نيفتند يا از دام اينها انشاءالله خارج بشوند.
تقدير از رزمندگان
و بايد تقدير كنم از ارتش و سپاه و ژاندارمرى و ساير قواى مسلح و مردمى كه بحمدالله با قدرت پيشروى دارند مىكنند و در همين چزابه هم كارهايى انجام دادهاند و انشاءالله انجام مىدهند و اميدوارم كه به فتح آخرى نزديك باشيم. و فتح ما آنوقتى است كه عراق و ايران و ساير كشورهاى اسلامى همه مرفه باشند و همه بتوانند زندگى آسوده و بىقدرت قدرتمندان و بدون سلطه آنها به زندگى خودشان ادامه بدهند.
و چيزى كه در اين چند روز مراجعه شده است زياد به اينجاها و احمد، به من هى كراراً گفتهاند كه زياد مراجعه شده است، من دو روز پيش از اين كه راديو را گوش مىكردم، ديدم كه راديوى خارجى
صحيفه نور ج 16 صفحه 53
گفت كه فلان گفته است كه خمينى در حال مرگ است. من ياد يك قصه افتادم و آن اينكه يك نفر بود كه مىخواست اظهار قدرت و پهلوانى بكند. در يك جلسهاى گفت كه من آنم كه چه كردم، چه كردم. كارهايش را شمرد و منجمله گفت من آنم كه فلان آدم، فلان پهلوان را در فلان جا كشتم و چه كردم. آن آدم حاضر بود، گفت كه آن كسى كه شما كشتيد حرفهاى شما را دارد مىشنود! من ياد اين افتادم كه آن كسى كه اين آقا گفته است كه در حال مرگ است، حرفهاى ايشان را شنيده و به اين سبك مغزى خنديده است. من انشاءالله اميدوارم كه آنها هم كه در خارج هستند ديگر برگردند، ول كنند اين مسائل را، مىدانند كه پيشروى نمىكنند، مىدانند كه با اين ملت نمىشود طرف شد. خوب، هى ادعا مىكنيد كه ملت با ماست، خوب اگر ملت با ماست بيائيد با ملت همكارى بكنيد، با دولت همكارى بكنيد، نه اينكه برويد كنار بنشينيد و هى دسته دسته درست كنيد و هر كدام به ديگرى هم فحش بدهد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه آقايان را و سلامت اين ملت را و سلامت اين آسيب ديدگان را مىخواهم و اميدوارم كه، از ملت هم تشكر مىكنم به اينكه الحمدلله در صحنه حاضرند و تا در صحنه حاضرند اين كشور آسيب نخواهد ديد ولو هر چه حالا فساد بكنند، هر چه كارهاى خلاف بكنند. خداوند همهتان را حفظ كند. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 54
تاريخ 4/12/60
نامه كودكان روستاى معدن فيروزه نيشابور به محضر امام خمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
اميدواريم كه سلام گرم ما را بپذيريد و وجودتان از هر گونه بيمارى و ناراحتى دور باشد. ما مىخواستيم همانطور كه در كتاب تعليمات دينى و اخلاق كلاس پنجم بود. نامهاى به شما بنويسم و مانند امام محمد تقى (ع) كه فرماندار سيستان را نصيحت كرده بود، شما را نصيحت كنيم. اما متوجه شديم كه اين كار، اشتباه بزرگى است و گناه دارد چون شما خود شخصى بزرگ و باتقوا و پرهيزكاريد و در برابر قدرتهاى شرق و غرب ايستادگى نمودهايد و با قدرتهاى شيطانى در حال مبارزه هستيد، در حالى كه ما كودكانى هستيم كه شايد حتى دست چپ و راستمان را از يكديگر تشخيص ندهيم پس چگونه خود را راضى كنيم كه شما را نصيحت نمائيم. از اين نظر فقط تصميم گرفتيم كه نامهاى براى شما بنويسيم و ضمن عرض سلامى گرم و با محبت، از خداوند بزرگ بخواهيم و دعا كنيم كه شما را در پناه خود در كليه كارها موفق و پيروز نگه دارد و هر چه زودتر سربازان اسلام را بر نيروهاى صدام و كافران بعثى پيروزى عطا فرمايد. آمين يا رب العالمين.
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.
نماينده كلاس پنجم (الف) سيد ابوالفضل مرزانى
پاسخ امام خمينى
فرزندان عزيز خوبم
چه خوب بود كه نصيحتى را كه در نظر داشتيد، مىنوشتيد. ما همه محتاج به نصيحت هستيم و نصيحت شما عزيزان، بىغرضانه و از روى صفاى قلب است. اكنون به عنوان پدر پيرى شما عزيزان را نصيحت مىكنم كه در تحصيل علم و فراگرفتن دانش و اخلاق و كردار نيكو كوشا باشيد كه افراد متعهد و سودمندى براى اسلام بزرگ و ميهن عزيزتان باشيد. خداوند يار و نگهدارتان باشد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:09 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 56
تاريخ 9/12/60
تلگرام تسليت امام خمينى به آيتاللَّه طاهرى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى طاهرى امام جمعه محترم اصفهان دامت افاضاته
خبر تاثر انگيز شهادت فرزند برومند جنابعالى گرچه موجب تاثر و تاسف است، لكن چه كسى اولى از سلاله پاك و مطهر رسول اكرم (ص) در شهادت در راه هدف و اسلام عزيز؟ و چه كسى اولى از شما فرزند برومند سيد شهيدان صلوات الله و سلامه عليه و از خاندان محترمتان در صبر و ايثار در راه خداوند متعال؟ و چه كسى اولى در پاسدارى و مقاومت براى اقامه عدالت اسلامى از ملت عظيمالشان ايران؟ و چه كسى اولى از دست زدن به اين جنايات و به شهادت رساندن فرزندان قرآن و سلاله طيبه شهداى بزرگوار كربلا از صدام و صداميان، يادگار جنايتكاران صدر اسلام؟ ما در راه اسلام، اين هدف مقدس از شهادت نور چشمانمان هراس نداريم و سند ما پدران و مادران شهداى عزيزمان است كه آنچنان با گشادهروئى و شجاعت معنوى از شهادت عزيزانشان استقبال مىكنند كه انسان را به ياد حضرت على ابن الحسين، امام سجاد و عمه بزرگوارش زينب كبرى، فرزند على ابن ابيطالب سلامالله عليهم مىاندازد. اينجانب اين شهادت و شهادت ساير فرزندان اسلام را در جبههها و پشت جبههها به حضرت بقيهالله ارواحنالمقدمه الفداء و به جنابعالى و ساير بازماندگان شهدا تسليت مىدهم و از خداوند متعال براى شهيد عزيزتان و ساير شهدا مغفرت و رحمت و براى بازماندگان عزت و صبر و سلامت مىطلبم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:09 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 57
تاريخ 10/12/60
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست، گروهى از مسؤولان و پاسداران كميتههاى انقلاب اسلامى تهران
شما عزيزان اسلام را زنده و ايران را بيمه كرديد
بسم الله الرحمن الرحيم
من وقتى كه مواجه مىشوم با اين صورتها و چهرههاى اسلامى و وقتى كه شور و شعف شما جوانان، عزيزان را مىبينم نشاط براى من حاصل مىشود. شما عزيزان اسلام را زنده كرديد و شما عزيزان ايران را بيمه كرديد و اين جوانان كميته كه از روز اول انقلاب در پيروزى انقلاب نقش بزرگ داشتند، در ادامه انقلاب هم اين نقش را دارند و اميدوارم كه اين نقش را به خلفهاى خودشان و به فرزندان خودشان بياموزند تا اينكه در طول تاريخ ايران همين طور كه الان اسلامى است و مثل شما جوانانى كه نظير آن را ما نمىتوانيم در تاريخ پيدا بكنيم، اولاد عزيز شما هم مثل شما بار بيايند و حفظ كنند كشور خودشان را و حفظ كنند اسلام عزيز را.
اسلام در قرنهاى زياد مظلوم بود. براى اينكه آن چيزى كه اسلام مىخواست در پرده بود و آن چيزى كه برنامه اسلام بود هيچ وقت پياده نشد و گفته نشد و ملتها را بى خبر گذاشتند از اسلام و جنايتكاران تاريخ كوشش كردند كه اسلام را در حجاب نگه دارند و نگذارند اين مكتب آزاديبخش را، اين مكتب استقلال بخش را، اين مكتبى كه با ستمكاران در ستيز و با مستمندان برادر است، نگذاشتند كه معرفى بشود و من اميدوارم كه در اين زمان كه ما هستيم توفيق پيدا بكنيم، همه عزيزان ما توفيق پيدا بكنند و همه مبلغان اسلامى توفيق پيدا بكنند كه اين پردههايى كه قدرتمندان به روى اسلام كشيدهاند و حقايق اسلام را در ستره نگه داشتند، با دست علماى اسلام، مبلغان اسلام و همه جوانهائى كه مشغول خدمت هستند عرضه بشود. قدرت اسلام يك امرى بود كه انكار داشتند قدرتها، حكومتها. حكومتهايى كه روى كار مىآمدند، چه آنهايى كه مخالف با اسلام بودند، چه آنهايى كه مخالف نبودند، اسلام را در يك حجابى نگه داشتند يا عامداً يا از روى جهل. قدرت اسلام بر عالم و در بين طوايف مختلف عالم در حجاب بود و يك نمونهاى از او در زمان ما و در ايران وطن ما، يك زمينه مختصرى، يك نمونه مختصرى از او پيدا شد. اين نمونه اين بود كه ثابت كرد اسلام به اينكه جوانان ما مهيا هستند از براى جانفشانى در راه اسلام و همانطورى كه اسلام مىخواهد كه در مقابل كفر و زندقه و در مقابل ستم و ستمكاران ايستادگى بكنند، مردانه ايستادند و ايثار كردند و جانفشانى كردند و اين مطلب را به ثبت رساندند. دنيا هر چه بخواهد انكار كند اين حقيقت را و اين واقعيت را و هر چه مبلغهاى فاسد
صحيفه نور ج 16 صفحه 58
رژيمهاى فاسد و قدرتهاى فاسد بخواهند اين جمهورى اسلامى و اين ارزشهايى كه در جمهورى اسلامى هست و اين ارزشهايى كه در امت اسلامى در ايران هست بخواهند پايمال كنند و ستره به روى او قرار بدهند، نخواهد شد. شما جوانان عزيز اثبات كرديد كه مىتوانيد در مقابل تمام قدرتها ايستادگى كنيد و مىتوانيد كشور خودتان را حفظ كنيد. آنهايى كه انحراف داشتند و دارند، خيال مىكردند كه اگر چنانچه رژيم شاهنشاهى از بين برود، اسلام و ايران و همه جهاتى كه در ايران هست از بين خواهد رفت و ايران تجزيه خواهد شد به دو قدرت، غافل از اينكه اسلام و ملت اسلامى اگر هوشيار باشد و اگر توجه به مسائل داشته باشد، مىتواند در مقابل همه قدرت بايستد، مىتواند منحرفين را به جاى خودشان بنشاند و مىتواند اداره كشور را بهتر از زمانهايى كه ظلم و ستم بر اين كشور احاطه داشت بكند. شما جوانان از روز اول ثابت كرديد تعهد خودتان را به خداى تبارك و تعالى و به ديانت اسلام و بر همان امر باقى هستيد و اميد است كه تا آخر باقى باشيد و فرزندان شما و سلف شما هم با همين ايده باقى باشند و ايران و اسلام را بيمه كنند براى هميشه.
شما ثابت كرديد كه هر چه را بخواهيد مىتوانيد ايجاد كنيد. شما يك معجزهاى در دنيا به ظهور رسانديد كه آن معجزه قدرت الهى در بشر بود. شما در مقابل تمام قدرتهايى كه مىخواستند ايران را و ايرانى را ببلعند و مىخواستند ذخاير شما را غارت كنند، ايستاديد و مقابله كرديد و پيروز شديد.
پيروزى بزرگ اين است كه انسان بر نفس خودش پيروز باشد
شما پيروزيد براى اينكه خدا با شماست. شما پيروزيد براى اينكه اسلام پشتيبان شماست. شما پيروزيد براى اينكه ايمان داريد. شما پيروزيد براى اينكه شهادت را در آغوش مىگيريد و آنهايى كه از شهادت و از مردن مىترسند، آنها شكست خوردهاند اگر چنانچه هم لشگر عظيم داشته باشند. شما بر نفس خودتان پيروز شديد. شما جوانان در پشت جبهه و در بين كشور و برادران شما در جبهه، بر نفس خودتان غلبه كرديد و زندگى را زندگى ابدى دانستيد و اين زندگى حيوانى طبيعى را ناچيز شمرديد. شما الان پيروز هستيد و پيروزى شما مادامى كه اين قدرت نفسانى در شماست، مادامى كه اين ايده الهى در شماست، پيروزيد چه شكست بخوريد به حسب صورت و به حسب عوامل مادى و چه پيشرفت بكنيد. پيروزى بزرگ اين است كه انسان بر نفس خودش پيروز باشد و بر شيطان خودش غلبه كند و شماها بحمدالله اينطور كه جانفشانى در راه خدا مىكنيد، غلبه كرديد بر شيطان خودتان. و من امروز بايد از شما تشكر كنم كه شما از اين ملت پشتيبانى كرديد و فعاليت شما به ملت آرامش داد. ملت بايد از شما جوانان در سرتاسر كشور كه نگهبان امنيت داخلى هستيد و از آن جوانان كه نگهبان كشور هستند در جبههها، تشكر كند و خداى تبارك و تعالى از شما تقدير مىكند.
آنچه اهميت دارد اين است كه انسان عملش پيش خدا مقبول باشد و من مىبينم كه بسيارى از اين جوانان عزيز هستند كه هيچ باكى از شهادت ندارند بلكه شايد همه اينطور باشند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت شما و عزت و عظمت اسلام و مسلمين و آرامش همه كشورهاى اسلامى را
صحيفه نور ج 16 صفحه 59
مىخواهم و به شما عزيزان كه نصيحت پدرانه، يك نصيحت برادرانه مىكنم و آن اينكه راه خودتان را ادامه دهيد و همانطور كه شما موجب سرافرازى ايران شديد با اخلاق خوب، با اعمال خوب، با برخورد خوب با هموطنان خودتان، اين معنى را، سرافرازى را براى خودتان در پيشگاه خداى تبارك و تعالى هم اثبات كنيد. پيروزى مهم است، لكن ادامه پيروزى مشكل است و مهمتر. شما بحمدالله امروز جوانانى هستيد كه به اين كشور آرامش داديد و مىدهيد و اين مطلب را ادامه بدهيد با روى گشاده براى مردم و با ايمان قوى كه از ايمان قوى اين اخلاق صحيح و رفتار صحيح پيدا خواهد شد و من اميدوارم كه شماها نسلاً بعد از نسل، اين ايده را داشته باشيد و ايمان را حفظ كنيد و به سلف خودتان ياد بدهيد كه ايران انشاءالله پيروز باشد تا آخر.
و من اميدوارم كه كشورهاى ديگر اسلامى كه خودشان را در قيد و بند طبيعت قرار دادهاند، هر كدام اينطور قيد و بند را دارند، اين قيد و بندها را بگسلانند و با برادران ايرانى خودشان در اين جهاد اكبر همقدم باشند تا در جهاد با ابرقدرتها هم پيروز شوند. و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه اين دولتهايى كه در كشورهاى اسلامى حكومت مىكنند، آنها را بيدار كند و اينطور ذخاير خودشان را در طبق اخلاص نگذارند براى قدرتها و با روى گشاده ذخاير ملت فقير خودشان را به قدرتهاى بزرگ تقديم نكنند و توجه كنند به اينكه امروز تكليف اين است كه همانطور كه ايران قيام كرد و پيروز شد و ديديد كه نتوانستند قدرتها با او مقابله كنند شماها هم، دولتها هم، ملتها هم، با ايران همقدم باشند تا اينكه انشاءالله اساس ظلم از بشر برچيده بشود و پرچم اسلام در تمام كشورها به اهتزاز در آيد.
من از شما آقايان و از علمايى كه در بين شما مشغول هدايت هستند و از آقاى كنى تشكر مىكنم و اميدوارم كه علماى بلاد و علماى اسلام راجع به مسائل اسلامى هدايت كنند هميشه شماها را و مادامى كه اينها در بين شما هستند، اميدوارم كه اعوجاجى حاصل نشود، لكن هر يك از شما ضامن نفس خودش هست و بايد از هواهاى نفسانى جلوگيرى كند كه مبادا خداى نخواسته اين وجهه خوبى كه شما داريد و اين توجهى كه به شما شده است، سست بشود. جوانهايى كه در بين شما هستند اگر خداى نخواسته يك وقت تندى دارند، آنها را نصيحت كنيد و همه ما محتاج به نصيحت هستيم كه در امور اسلامى با روش اسلامى رفتار كنيم و با اخلاق اسلامى با مردم برخوردار كنيم. خداوند همهتان را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:09 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 60
تاريخ 11/12/60
بيانات امام خمينى در جمع قضات و حاكم شرع دادگاههاى انقلاب اسلامى مركز
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز مسؤوليت آقايان قضات شرع بسيار سنگين است چون هم بايد حيثيت اسلام را حفظ كنند و از طرفى بايد حيثيت روحانيت را در نظر بگيرند. دشمنان اسلام با اشاعه دروغ و با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف شما تلاش مىكنند حيثيت روحانيت را لكهدار كنند تا از نفوذى كه روحانيت در پيشبرد اسلام دارد كاسته شود و آنها بتوانند اسلام را از بين ببرند و به مقاصد شوم خود برسند. امروز مسؤوليت آقايان قضات از صدر اسلام هم مهمتر است، چون در صدر اسلام به قضات شرع نسبت به رعايت حقوق مردم سفارش مىشد، اما امروز علاوه بر آن، حيثيت و كيان روحانيت هم مطرح است كه شما بايد در رفتار و اعمال خود كاملاً دقت و مواظبت داشته باشيد. البته شما صد در صد هم اسلامى عمل كنيد، دشمنان اسلام دست از دروغ و اعتراض بر نخواهند داشت، چون آنها به اسلام و انقلاب عقيده ندارند. بايد كارى كنيد كه آنها مصداق معينى از نقاط ضعف شما نداشته باشند...
امام امت همچنين ضمن آرزوى موفقيت براى مسوولان، نسبت به ارشاد زندانيان تاكيد فرمودند تا در جهت ارشاد و هدايت زندانيان تلاش بيشترى به عمل آيد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:09 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 61
تاريخ 17/12/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى تيمهاى فوتبال منتخب تهران
من خودم ورزشكار نيستم اما ورزشكارها را دوست دارم
بسم الله الرحمن الرحيم
من خودم ورزشكار نيستم اما ورزشكارها را دوست دارم. احب الصالحين و لست منهم از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه شما جوانان را كه ذخيره اين كشور هستيد و مايه اميد ملت و اسلام هستيد هر چه بيشتر موفق كند كه در همه ابعاد انسانى ورزش كنيد. يك بعدش آن بعدى است كه شما متخصص در آن هستيد و اميد است كه بعدهاى ديگرى هم كه انسان دارد و انسانيت دارد در شما رشد كند. ورزشكارها هميشه اينطور بودند كه يك روح سالمى داشتند، از باب اينكه توجه به شهوات نداشتند، توجه به لذات نداشتند، توجه به يك فعاليت جسمى داشتند كه عقل سالم در بدن سالم است. شما اگر دقت كنيد در حال جوانها و طبقات جامعه مىبينيد كه آنهائى كه در عيش و عشرت مىگذرانند، حقيقتاً عيش و عشرت نيست. بدنها افسرده، روحها پژمرده و كسالت سرتاپاى آنها را گرفته است. اگر دو ساعت عشرت مىكنند، بيست و دو ساعت در ناراحتى آن هستند و آنهائى كه اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمى مىكنند و ورزش روحى، آنها در تمام مدت، اشخاصى هستند كه پژمردگى در آنها نيست، افسردگى در آنها نيست و اين نعمتى است از خداى تبارك و تعالى كه خداوند نصيب همه بكند انشاءالله.
يكى از وجوه صدور اسلام، شما جوانانيد
شما نمونه باشيد در كشورهاى ديگر كه شماها از جمهورى اسلامى هستيد. ما امروز احتياج به اين داريم كه اسلام را در هر جا تقويت كنيم و در هر جا پياده كنيم و در مملكت خودمان اسلام را به جاهاى ديگر به آن معنايى كه در مملكت الان حاصل شده است صادر كنيم. يكى از وجه صدورش همين شما جوانها هستيد كه در ساير كشورها مىرويد و جمعيتهاى زيادى به تماشاى شما مىآيند، به تماشاى قدرتهاى شما مىآيند. بايد طورى بكنيد كه اين جمعيتهاى زياد را دعوت كنيد عملاً به اسلام. در اعمالتان، در رفتارتان، در كردارتان طورى باشد كه نمونه باشيد براى جمهورى اسلامى و جمهورى اسلامى با شما به جاهاى ديگر هم انشاءالله برود.
همه موفق و مويد باشيد و ادامه بدهيد به كارتان و همانطورى كه آقا خواندند و گفتند،
صحيفه نور ج 16 صفحه 62
همانطورى كه در ورزشكارى داريد قدم بر مىداريد، براى ملتتان هم قدم برداريد و اين هم براى ملت است، لكن امروز احتياجات زيادى ملت دارد، پشت جبههها، در خود جبههها و شما بازوان قدرتمند اين جامعه هستيد.
و ما در بين دولتهاى مرتجع و دولتهايى كه مردم را مىخواهند چپاول كنند، ما در بين دولتها منزوى هستيم براى اينكه آنها همه بر ضد ما هستند، لكن بين ملتها اينطور نيست. ملتها باحقند، ملتها با چيزهايى هستند كه، ارزشهايى هستند كه ارزشهاى انسانى است. اين دولتها هستند كه بسيارى از آنها از اين ارزشهاى انسانى هيچ اطلاعى ندارند. شماها هم با ملتها وقتى كه آنجاها مىرويد با ملتها تماس داريد و ملتها به تماشاى شما مىآيند، همانطورى كه عرضه مىداريد ارزشهاى بدنى خودتان را، قدرتهاى بدنى خودتان را، براى ايران ارزش قائل مىشويد و ارزش ايران را به آنها نمايش مىدهيد، ارزشهاى اخلاقى، ارزشهاى اعمالى، ارزشهاى عقيدتى، اينها هم توسط خود شما انشاءالله در آنجاها منتشر بشود و در اين ايران هم كه هستيد به خدمت اين جامعه باشيد. جامعه ما احتياج به جوانها دارد و خدمت جوان ها. اسلام امروز احتياج دارد به اينكه اين جوانها كه در اينجا هستند و زورمند هستند، قدرتمند هستند و قدرت خوبى هم دارند، اينها همه كوشش كنند تا اين كشور از شر مفسدين نجات پيدا كند. خداوند همه شما را موفق و مويد و منصور كند و براى ما نگهدارد شما را.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 63
تاريخ 17/12/60
بيانات امام خمينى در ديدار با مدير عامل و كاركنان گسترش شبكه راديويى و تلويزيونى سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى
شما جوانان موفق شديد كه باورهاى غلط را بشكنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من قدم شما جوانانى كه براى اسلام، براى كشور خودتان كوشش مىكنيد گرامى مىدارم. اين نكته را من سابق هم گفته بودم كه تبليغات دامنهدار مخالفين با بشر، مخالفين با اصلاح بشر، اينها كوشش كرده بودند كه در همه جاهايى كه مىخواهند تحت سلطه خودشان درآورند، طورى كنند كه باور بياورند به اهالى آنجا كه ما خودمان هيچ نيستيم و هر چه هست ما بايد از آن طرفهاى مرز، از امريكا، از روسيه بياوريم. و يكى از علل عقب ماندگى اين كشورها همين بود كه اصلاً افكار خودشان را نمىگذاشتند كه اينها به راه بيندازند و تبليغات طورى شده بود كه مىترسيدند اصلاً وارد يك عملى بشوند. و خداوند تبارك و تعالى به ما منت گذاشت كه اين جمهورى اسلامى را موفق شديد شما جوانان اينجا متحقق كنيد و موفق شديد كه از اين باور غلطى كه در بين كشور ما معروف شده بود، اين باور غلط بشكنيد. شما مگر چه چيزتان از ساير بشر كمتر است، بشر همه جا يك جنس است و يك نوع است و يكى است. و اينجا اگر بهتر نباشد از آنها بدتر نيست، لكن نگذاشتند كه اين بهترها و اين مغزهاى متفكر به كار بيفتند. آن مغز متفكرهايى كه از ايران فرار كردند، آنها بودند كه تفكرشان را براى آنها داشتند، براى خارجىها به كار مىانداختند و اگر چنانچه يك نفر متفكرى كه وطن خودش را مىخواهد، اسلام را مىخواهد كشور خودش را مىخواهد، اين معنا ندارد كه فرار كند. كجا فرار كند؟ و لهذا بهتر اين بود كه اين مغزهايى كه براى خارجه و براى امريكا و براى شوروى در ايران كار مىكردند، اينها بروند و مغزهاى متفكرى كه براى خود كشور عمل مىكنند، آنها باشند. و بحمدالله در اين دو سه ساله شماها اثبات كرديد، جوانهاى ما اثبات كردند كه مىتوانند خودشان عمل بكنند و شما مطمئن باشيد كه در دراز مدت شما همه كار مىتوانيد بكنيد. و اميدوارم كه مغزها را به كار بيندازيد و آن خوفهايى كه ايجاد كرده بودند در كشور ما، آن را هم كنار بگذاريد و با شجاعت وارد بشويد و كار خودتان را انجام بدهيد. همانطورى كه با شجاعت ابرقدرتها را خارج كرديد با شجاعت در فرهنگ خودتان كار بكنيد و در كارهاى خودتان، خودتان عمل بكنيد و اتكاء خودتان را هر روز به كم خارج بكنيد و يك وقتى برسد كه هيچ اتكاء به خارج ما نداشته باشيم، همه چيز خودمان را خودمان تهيهكنيم، انشاءالله.
صحيفه نور ج 16 صفحه 64
و يكى از امور ديگرى هم كه باز من گفتهام اين است كه ما را جورى بار آورده بودند كه يا بايد فرنگى مآب باشيم يا هيچى. يك نفر جوان، يك نفر خانم اگر سرتاپايش فرنگى مآب است، اين معلوم مىشود خيلى عاليمقام است و اگر چنانچه مثل ساير مسلمانها است، اين خيلى عقب افتاده است. عقب افتادگى و جلو رفتن را به اين مىدانستند كه فرنگى مآب باشد، يعنى فرض كنيد فرم لباسش چه جور باشد، فرم كفشش چه جور باشد، يا مثلاً هر چه كه از خارج مىآيد صرف بكند. مصرفى بار آوردند ما را، براى همين جهت ما را مصرفى بار آوردهاند. امثال تقىزاده كه در اين ايران يك وقتى قدرت داشتهاند، تقىزاده گفته بود كه ما بايد سرتاپامان انگليسى باشد يا فرنگى باشد و بايد اينطور باشيم تا اينكه آدم بشويم. آدم بودن را به كلاه و كفش و لباس و بزك و امثال ذلك مىدانستند. و آن چيزى كه تعليمات انبيا بود كه انسان را با تقوا، قدرت تقوا، قدرت انسانيت، با علم، با عمل، آنها را اينطور مىدانستند، ميزان انسانيت را تقوا و علم مىدانستند، اينها به جورى كرده بودند كه بين ماها اينطور بين خودشان اينجور نيست، بين ماها اينطور جلوه داده بودند كه آدم اگر بخواهد پيشرفته باشد زبان و حرف وقتى مىزند به حرف خود مادريش نزند، وقتى صحبت مىكند در هر چند كلمه، دو سه تا كلمه انگليسى هم باشد، دو سه تا كلمه فرض كنيد كه اروپايى هم باشد. اين تمام اينها چيزهايى بود كه به ما تزريق كرده بودند، خائنهاى داخلى زيادتر و الهام هم مىگرفتند از خانهاى آن آن خائنهاى خارجى و ما را اينطور داشتند بزرگ مىكردند. اگر يك مدت ديگرى اين ايران خداى نخواسته به دست اين رژيم فاسد باقى مانده بود، ما ديگر هيچ بايد باشيم، از بين تمام رفته باشيم.
كشور مال خودمان است و خودمان بايد ادارهاش كنيم
خداوند به ما منت گذاشت كه اسلام را و ايران را به ما برگرداند و ما خودمان انشاءالله الان كار خودمان را انجام مىدهيم و بايد بدانيم كه بايد فكرمان اين باشد كه ما خودمان مىخواهيم كار بكنيم اصلاً فكر اينطور بايد برگردد كه مملكت، مملكت خودمان است، خودمان هم بايد آبادش كنيم. كشاورز بايد همين فكر را داشته باشد، آنهائى كه در كارخانهها عمل مىكنند بايد همين فكر را داشته باشند، آنهايى كه در موارد صنعتى و اينها كار مىكنند بايد كارشان همين، فكرشان اين باشد كه كشور مال خودمان است، وقتى مال خودمان است، معنا ندارد كه يكى ديگر بيايد ادارهاش كند، بايد خودمان ادارهاش كنيم. آنجور نباشد كه سر هر كارخانهاى بايد كسان ديگرى بيايند و بيايند كه نگذارند اينجا پيشرفت كند. آمدن، براى اين بود كه كارها را آنها تكفل كنند، پادوئى را به اينها بدهند. شما، ايرانىها بيش از اينكه پادو باشند، بيش از اينكه در يك ادارهاى پادو باشند، در يك جايى كه صنعت است كارى به آن نداشته باشند. اينها براى اين جهت مىآمدند اينجا و حالا بحمدالله گور خودشان را گم كردند و رفتند و شما خودتان هستيد و خودتان و پشتيبان شما خداست. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت بدهد و تشكر مىكنم از شما كه راديو تلويزيون را راه انداختيد. و ما بايد تبليغاتمان زياد باشد و پوشش - چيزمان - راديومان، تلويزيونمان زياد بشود تا بتوانيم مطالب خودمان را به عالم برسانيم.
صحيفه نور ج 16 صفحه 65
حالا همه مطالبى كه ما داريم، همه چيزهايى كه داريم اصلاً نمىگذارند به جايى برسد. بله اگر يك چيز خلافى يك ذره وارد بشود، آنوقت راديوها ببينيد چه خواهند كرد. در هر صورت خدا همه شما را حفظ كند و موفق باشيد و من هم آنقدرى كه سهم خودم است، دعا كردن به شماهاست و دعا مىكنم شما را. سلامت باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 66
تاريخ 18/12/60
پيام امام خمينى به مناسبت رحلت آيتاللَّه ربانى شيرازى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
با كمال تاسف رحلت غمانگيز حجت الاسلام والمسلمين مجاهد عزيز آقاى ربانى شيرازى را به اسلام و اولياى معظم اسلام بويژه حضرت بقيهالله ارواحنا فداه و به ملت شريف و حوزههاى علميه و اهالى محترم فارس و بازماندگان اين فقيد سعيد تسليت عرض مىكنم. در طول تاريخ، مدعيان فضيلت و مجاهدت و شجاعت و تعهد به حق و دين بسيار بودهاند و هستند، لكن صاحبان فضائل و مجاهده و تعهد به حق و حقيقت در اقليتاند و تنها در سختىها و گرفتارىها و حقگوئىها در مقابل قدرتهاى شيطانى است كه مدعيان لاف زن از متعهدان بى سر و صدا و خالصان فداكار از مغشوشان رياكار متمايز مىشوند.
مرحوم مجاهد سعيد ارزشمند، ربانى شيرازى كه اكنون در جوار حق آرميده و ما از بركات وجودش محروم شديم از اين اقليت بود. او در طول زندگانى شرافتمندانه خود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن در مقابل باطل و باطلها ايستاد و از خود نرمش نشان نداد. او در حبسها و زجرها و ناملايمات با قامت راست انسانهاى متعهد ايستادگى كرد و تسليم نشد. او كه خدايش رحمت كند و به جوار قرب حضرتش بپذيرد، با روحى ملايم در مقابل دوستان و مومنان و مقاوم در برابر دشمنان خلق به لقاءالله پيوست و ما عقب ماندگان كه احتياج به اين مردان حق داريم، از آن كمال و جمال محروميم.
از خداوند متعال توفيق خدمت براى همگان سعادت و صبر در اين مصيبت براى دوستان و بازماندگان ايشان را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 67
تاريخ 18/12/60
بيانات امام خمينى در جمع رزمندگان ارتش جمهورى اسلامى ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
اولياء ما نشان دادند كه در مقابل مستكبران گاهى با تبليغ و گاهى با اسلحه بايد ايستاد
بسم الله الرحمن الرحيم
ن هم وفات و شهادت بانوى بزرگ اسلام را بر همه مسلمين و بر شما برادران عزيز ارتشى، سپاهى و بسيج و بر حضرت بقيهالله اروحنافداه تسليت عرض مىكنم. اين خانه كوچك فاطمه سلام الله عليها و اين افرادى كه در آن خانه تربيت شدند كه به حسب عدد، چهار پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالى را تجلى دادند، خدمتهايى كردند كه ما را و شما را همه بشر را به اعجاب در آورده است. خطبه فاطمه زهرا سلام الله عليها در مقابل حكومت و قيام اميرالمومنين و صبر اميرالمومنين در مدت بيست و چند سال و در عين حال كمك كارى به حكومت موجود و بعد هم فداكارى در راه اسلام و فداكارى دو فرزند عزيزش امام مجتبى كه يك خدمت بسيار بزرگ و دولت جابر اموى را با آن خدمت رسوا فرمود و خدمت بزرگ برادر ارجمندش حضرت سيدالشهدا، چيزهايى بود كه همه مىدانيد و مىدانيم و با اينكه عده كم و اسباب و ابزار جنگ پيش آنها كم بود، لكن روح الهى و روح ايمان آنها را آنطور كرد كه بر همه ستمكاران عصر خودشان غلبه پيدا كردند و اسلام را زنده كردند و براى ما و شما برادرهاى عزيز الگو شدند كه ما از كمى عده و كمى عده و كمى ابزار جنگ در مقابل تمام قدرتهايى كه امروز با ما به جنگ برخاستهاند، مقاومت كنيم و همانطورى كه اولياء ما عليهم السلام نشان دادند كه در مقابل مستكبران گاهى با تبليغ و گاهى با اسلحه بايد ايستاد و مستكبران را بايد به جاى خودشان نشاند، ما هم الگوى آنها را، تبعيت از آنها را مىپذيريم. و شما جوانها نشان داديد كه در اين ميدانهاى نبرد بين حق و باطل با اينكه آنها از ابزار جنگى فراوان و از افراد هم همين طور و از مصر و اردن و آنجاها هم مستقيماً به آنها كمك مىشد و از ساير كشورها هم كمك مالى و كمك اسلحه و همه اينها مىشد، معذلك يك جمعيت كمى به حسب عدد، و قوى و شوكتمندى به حسب روح در مقابل همه ايستادند و شكست دادند آنها را.
پيروزى را شمشير نمىآورد، پيروزى را خون مىآورد
برادرها! اين ايمان را حفظ كنيد، اين قدرت الهى را حفظ كنيد و اين تعهد خودتان را به اسلام و به ملت حفظ كنيد و به پيش برويد. صدام به حسب آن مثلى كه گفته شده است كه يك ديوانه سنگ را
صحيفه نور ج 16 صفحه 68
در چاه مىاندازد و پنجاه عاقل يا بيشتر نمىتوانند بيرون بياورند، اين يك ديوانهاى بود كه يك اقدامى كرد و يك سنگى را در چاه انداخت و موجب زحمت ملت خودش، ملت ما و ساير ملتها گرديد كه حالا دست به دامن دولتها شده است تا آنها بيايند و وساطت كنند و ميانجيگرى كنند كه او را نجات بدهند. او ديگر قابل نجات نيست و ما هم يك قدم عقب نخواهيم نشست.
مصالحه با جنايتكار و سازش با جنايتكاران، اين يك جنايتى است بر مردم متعهد و يك جنايتى است بر اسلام. ما حرفمان از روز اول تا حالا و بعدها معلوم است. ما جنايتكار را كه در كشورمان هست، مىگوئيم بايد برود. مسلمانها هم موظفند به حسب شرع مطهر به اينكه بيايند و اينها را بيرون كنند. شارع مطهر فرمودهاند كه در قرآن كريم كه اگر يك طايفهاى بر طايفه ديگر از مسلمين بخواهند طغيان كنند و تجاوز، بر همه مسلمين واجب است كه اين جنايتكار و طاغى و ياغى را با او جنگ بكنند و اگر برگشت به اطاعت خدا، آنوقت بنشينند با او صحبت بكنند. ما حزب بعث را جنايتكارانى مىدانيم كه در حال صلح و جنگ در جنايتند. در طول حكومتشان در عراق در حال جنگ نبودند، لكن جنايت آنها بر اسلام، بر مسلمين، بر ملت عراق، بر مراجع عظام عراق و بر علماء اسلام هر روز واقع مىشد و بعد هم آن ديوانگى را كه در فطرت آنها بود و طغيانگرى را كه خميره ذاتى صدام است، آن ديوانگى را عمل كرد و عقلاى اسلام و عقلاى جهان دست به هم دادند كه اين سنگ را از چاه بيرون بياورند لكن كار اين ديوانه آنطور است كه نمىشود اين سنگ را بيرون آورد مگر با اسلحه و قوت ايمان، شما ثابت كرديد كه مىتوانيد در مقابل قدرتها بايستيد و شما ميدانهاى نبردتان در تاريخ ظبط خواهد شد.
اگر امروز همه قدرتمندان و همه ياوه سرايان تبليغاتى به ضد شما و به ضد جمهورى اسلامى قلمفرسايى مىكنند با سخنرانى يا توطئه لكن نمىتوانند روى حق پردهپوشى كنند. شما بحقيد، همانطورى كه امام سيدالشهدا بحق بود و با عده قليلى مقابله كرد و در عين حالى كه به شهادت رسيد و فرزندان او هم به شهادت رسيدند، لكن اسلام را زنده كرد و يزيد و بنى اميه را رسوا كرد. شما هم شيعيان همان حضرت هستيد، شما هم در اين نبردهاى بزرگى مثل نبرد آبادان و مثل تنگه چزابه و مثل بستانكارى كرديد كه اعجاز بود، اعجاز بود از باب اينكه يك جمعيت كم با عده و عده كم و با ايمان بزرگ اين اعجاز را آفريدند و صدام كه اين كار غلط را به تخيلاتى كه كرده بود انجام داد، الان پشيمان شده است و به همه دولتها براى كمك دست دراز كرده است و از همه كشورها كمك خواسته است و همه هم، تقريباً اكثر قريب به اتفاق هم به او كمك مىكنند و همه كمكهايى را كه آنها كردهاند نتوانستهاند يك ايمانى براى او بفرستند، براى اينكه در خودشان هم نبود.
اشتباهشان در همين است كه خيال مىكنند زيادى جمعيت و زيادى اسلحه كار انجام مىدهد و نمىدانند كه آن چيزى كه كار را انجام مىدهد بازوى قوى افراد است. افراد كم با بازوان قوى و قلب مطمئن و قلب متوجه به خداى تبارك و تعالى و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله، اينهاست كه پيروزى مىآورد. پيروزى را شمشير نمىآورد پيروزى را خون مىآورد. پيروزى را افراد و جمعيتهاى زياد نمىآورد پيروزى را افراد و
صحيفه نور ج 16 صفحه 69
جمعيتهاى زياد نمىآورد پيروزى را قدرت ايمان مىآورد ما اكثر الضجيج و اقل الحجيج حاجى خيلى مىرود به مكه، لكن آن كه حج الهى را بجا مىآورد، آن كم است. و سپاه پاسدار و بسيج و همه اينها، ارتشى و اينها. آن اقليتى هستند در جنگ و آن اقليتى هستند در نبرد كه كم من فئه قليله غلبت فئه كثيره باذن الله .
شما در تمام جهات معنوى و مادى پيروز هستيد و پيروزى شما پشتوانه پيروزى مستضعفين جهان است
فرق است مابين ايده شماها و دشمنهاى شما. آنها براى قدرتمندى، براى نمايش قدرت، براى شيطان، با اسلام به جنگ برخاستند و شما براى خدا و براى رضاى او و براى قوت دادن به اسلام و پياده كردن احكام اسلام به دفاع برخاستيد. شما مدافع از انسانهاى مظلوم در طول تاريخ هستيد. مدافعات شما از اسلام و پيروزى شما انحصار به پيروزى در ميدان ندارد. شما در تمام ابعاد پيروز هستيد و شما در تمام جهات معنوى و مادى پيروز هستيد و شما در طول تاريخ پيروز هستيد و پيروزى شما پشتوانه پيروزى مستضعفين جهان است در طول تاريخ. شمايى كه با آغوش باز و با روى گشاده به طرف الله و به طرف لقاءالله و به طرف شهادت مىرويد پيروز هستيد، چه در ميدان جنگ پيروز بشويد و مىشويد و چه خداى نخواسته شكست بخوريد و نخواهيد خورد. شما آن چيزى را كه همراه داريد دشمنان شما ضد او را همراه دارند شما رضاى خدا را همراه داريد و آنها سخط خدا را. شما ايمان را همراه داريد و آنها طرفدارى از كفر را. شما آرامش قلبى داريد و در اين جنگ با آرامش، با خاطر آسوده، با اين ايده كه اگر شهيد بشوم پيروزم و اگر پيروز بشوم هم پيروزم، شما اين را داريد و آنها از مرگ فرار مىكنند. بين اين دو طايفه بسيار فرق است، آن كه مرگ را در آغوش مىگيرد براى اينكه شهادت است، براى اينكه از اسلام است، براى اينكه دفاع از حق است و آن كه از مرگ فرار مىكند براى اينكه براى طعمه جنگ مىكند. فرق است مابين ملتى كه داوطلب براى شهادت هست و براى پيروزى هست و من اميدوارم كه داوطلبها بيشتر بروند و اسم بنويسند و خواهند رفت با آنهايى كه، بين اينها و آنهايى كه با سرنيزه به جنگ مىآيند، اگر اقدام نكنند از پشت كشته خواهند شد، آنهايى كه با اسم داوطلب، با فشار و زور و با هزار جور اذيت وادار به جنگ مىشوند، آنهايى كه ملتهايشان به آنها پشت كرده است. بين شما كه ملت پشتيبان شماست و نگهبان از شماست و به همين جهت خداى تبارك و تعالى نگهبان شماست و پشتيبان شماست با آن كه براى شيطان مىخواهد جنگ بكند، براى شيطان نفس مىخواهد جنگ بكند فرق است مابين اينها، فرق است مابين انقلاب اسلامى ايران با انقلابهاى دنيا. انقلابهاى دنيا بىاستثنا براى ايمان نيست، براى خدا نيست، انقلاب ايران براى خداست و از اول هم فرياد خدا بوده است، الله اكبر بوده است و تا آخر هم همين است.
اين بدبختهائى كه از ايران فرار كردهاند يا در خارج بودهاند و به تبع طمعهاى پوچ شيطانى نشستهاند و صحبت مىكنند و دروغپردازى مىكنند و يكى از دروغهاى بزرگشان كه در راديوها هر
صحيفه نور ج 16 صفحه 70
شب شايد باشد و همين ديشب دو مرتبه يا سه مرتبه بود اينكه ايران از اسرائيل - چيز مىآورد - ابزار جنگ مىآورد و مىخرد. ايرانى كه بيست سال است با اسرائيل در جنگ است، اسرائيل را مىكوبد و به حسب حكم شرعش با اسرائيل نمىتواند هيچ تناسبى داشته باشد و نخواهد داشت. چند مرتبه همين ديشب بود كه از كى گفته است، چى گفته است، كى گفته است، كه اينها از اسرائيل چيز مىخرند و آنها هم كه در خارج نشستهاند و فكر اين را مىكنند كه بيايند ايران بعد از اينكه شما جوانها جانبازى خودتان را كرديد ايران را تسليم يك دسته اشخاص منحرف كنند، اينها هم افكارشان مثل افكار همان صدام است. صدام هم پيش خودش فكر كرد و اين فكر را هم تقويت كردند شيطانهاى بزرگ در او كه توبه ايرانى كه الان به هم خورده است و هرج و مرج است و ارتشى ندارد و چيزى ندارد حمله كن و اسم خودت را مثل اسم سعد وقاص كن و خودت را بگو فاتح قادسيه. غافل از اينكه اينجا بچههاى نارسشان هم، بچههاى كوچكشان هم در مقابل او ايستادهاند و تا هستند نمىتوانند اينها يك همچو كارهائى را انجام بدهند.
شما برادرها با قدرت ايمانى و با قدرت اسلامى اين پيروزىها را به دست آورديد خصوصاً با اين پيروزى اخير تنگه چزابه به آنها فهمانديد كه افكارتان غلط بوده است و آرزوهايتان برباد است. و من همانطورى كه گفتيد دعا كنم، من هميشه به شما دعا مىكنم، من دعاگوى شما هستم و من شما را دوست مىدارم. شما برادران من هستيد، فرزندان من هستيد و من در محضر خداى تبارك و تعالى به اين پيروزىهاى شما كه پيروزىهايى است كه با تعهد اسلامى، براى اسلام است و من افتخار مىكنم، مباهات مىكنم به درگاه خدا كه يك همچو در يك همچو مقطع از زمان واقع شدم كه جوانان ما اينطور هستند. در يك مقطع از زمان واقع شديم كه دست آنهايى كه به واسطه تبعيت از آمريكا جوانهاى ما را به فساد مىكشاندند و با همه قدرت، همه تبليغات و با درست كردن مراكز فحشا، مراكز قمار، مراكز خمارى و جلسههاى فاسد، جوانهاى ما را مىخواستند به فساد بكشند و خداى تبارك و تعالى به داد ما رسيد، به داد كشور ما رسيد، به داد ملت ما رسيد و شما جوانها را بسيج كرد، بسيج الهى شما را كرد كه حفظ كنيد اين كشور را و دست رد به سينه تمام شياطين و قدرتمندان بزنيد و شما پيروز هستيد.
خداوند انشاءالله شما را همانطور كه در اينجا پيروز كرده است بعدها هم پيروز كند، خداوند شما را پيروز كند بر شيطان باطنى و شما را بر نفس خودتان پيروز كند تا انشاءالله وقتى كه به محضر خدا رفتيد با نشانههاى افتخارآميز در خدمت او برويد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 71
تاريخ 19/12/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان مازندران و دشت گرگان
ما ماموريم كه مردم را ارشاد نمائيم و به خير و صلاح دعوت كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان تشكر مىكنم كه تشريف آوردند و از نزديك خدمتشان رسيدم. مطالبى را كه مىخواهم به شما تذكر دهم اين است كه شما تودههاى ميليونى مردم را مىبينيد كه چقدر خوبند و من با جرات مىتوانم عرض كنم كه در طول تاريخ چنين وضعى پيش نيامده است. امروز ايران سى و چند ميليون نفرى به استثناى يك اقليت بسيار كم، متحول شدهاند و همه به فكر اين هستند كه اسلام تحقق پيدا كند و در حل مشكلاتى كه براى دولت پيش مىآيد، پيشقدم هستند. امروز كه داوطلبين براى رفتن به جبههها اينگونه با آغوش باز شهادت را پذيرا هستند، حتى زمان رسول الله (ص) و اميرالمومنين سلامالله عليه به اين شكل نبوده است.
در قرآن آمده است وقتى پيامبر اكرم افراد را دعوت به جنگ مىكرده است، آنها به بهانههايى نظير اينكه امروز نه، فردا، يا اينكه امروز گرم است يا سرد، اطاعت نمىكردند. از حضرت امير هم در كوفه آنطور كه بايد اطاعت نمىكردند.
اگر همراهى اين تودههاى محروم نبود، حكومت نمىتوانست برقرار باشد و ارتش مىتوانست اين جنگ را آنطور كه حالا به پيروزى رساندهاند، برسانند و اين موجب تشكر از همه است. آنچه ما بايد به آن توجه زياد داشته باشيم، اين است كه در اين انقلاب حفظ حيثيت روحانيت بسته به وجود آقايان است. ملاحظه مىكنيد كه از هر طرف به ما حمله مىكنند خصوصاً به روحانيون. ما بايد به فكر باشيم كه بهانهاى به دست دشمنان ندهيم. شما مردم را ارشاد كنيد. اگر در منطقه شما خلافى پيش آمد به دولت و مراجع قانونى ارجاع دهيد. شما آقايان بايد تبليغاتى را كه دشمنان عليه ما مىكنند، در نماز جمعه و جماعت جبران كنيد و به مردم اطمينان دهيد كه امروز دولت و كسانى كه در راس امور هستند كوشش مىكنند امور را اصلاح نمايند و مسائل اقتصادى را حل كنند. ما همانگونه كه ماموريم، بايد مردم را ارشاد كنيم و به خير و صلاح دعوت نمائيم. ايران امروز بحمدالله با همه گرفتارىهائى كه قدرتها برايش بوجود آوردهاند، همچنان راه خود را مىرود. از خداى تبارك و تعالى توفيق همه آقايان را مىخواهم. آنچه وظيفه من است اينكه به شما آقايان و همه ملت دعا كنم، كه انشاءالله به اين وظيفه عمل خواهم كرد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 72
تاريخ21/12/60
فرمان امام خمين به آيتاللَّه مهدوى كنى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا مهدوى كنى دامت افاضاته
طبق اصل 91 قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را اميدوارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 73
تاريخ 23/12/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى
بسمه تعالى
حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى دامت بركاته
تلگراف تسليت آن حضرت به مناسبت ضايعه ناگوار رحلت مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى ربانى شيرازى قدس سره واصل و موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى علو درجه براى آن مرحوم و صبر و اجر جهت بازماندگان ايشان مسئلت داشته و طول عمر و سلامت جنابعالى را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 74
تاريخ 24/12/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل هوانيروز، كاركنان، كارداران و سركنسولان جديد وزارت امور خارجه، اعضاى خانوادههاى شهداى حادثه آمل، گروهى از كاركنان وزارت دفاع و مربيان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
آنها حربه ايران را كه ايمان، توحيد و اسلام است نمىشناسند و تاييدات غيبى را منكر هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما جوانهاى برومند از هر طبقه كه هستيد، از نظاميان و كارمندان وزارت خارجه و بازماندگان شهداى آمل تشكر مىكنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىنمايم. اشتباهى كه همه اين گروههاى مخالف با ايران و اسلام دارند اين است كه چون يك حكومت اسلامى و يك رژيمى كه تمام اجزاء او منسجم باشد و يك دولتى كه از مردم و ارتشى كه از مردم باشد نبوده است، يا اگر بوده است همان در صدر اسلام يك مدت كوتاهى بوده و بعدش نبوده است، لهذا اينها آشنايى ندارند با يك همچو طرز حكومت. اينها هميشه در ذهنشان از حكومتها مثل حكومت هيتلر و رضاخان و ديگر اشخاص غير انسانى و غير اسلامى و غير مكتبى در ذهنشان هست و مقايسه مىكنند مابين حكومتهائى كه در تمام دنيا هستند با حكومتى كه در ايران هست و نفهميدند كه اين طرز حكوكت غير آن طرزهاست، و لهذا به فكر ناقص خودشان در اين كشور كودتا امكان دارد و به فكر ناقص خودشان خرابكارىها در اين كشور براى تضعيف روحيه ملت تاثير دارد يا حمله نظامى در مقابل اين كشور و اين ملت فايده دارد. اينها حتى آنهائى كه از خود ايران بودند و در ايران هم در زمان انقلاب بودند نشناختند ايران را و نشناختند قدرت ايمان را و نشناختند اسلام را. اينها اعتقاد داشتند كه كشور ايران به واسطه انقلابى كه شده است، ارتشش در هم ريخته و مردمش متفرق و سر و سامان ندارد اين كشور و اگر يك قدرتى در مقابل او بايستد، در ظرف چند روز مىتواند كه ايران را قبضه كند. اين اشتباهات براى همين است كه ادعا مىكنند ما اسلام را مىشناسيم و نشناختند، ادعا مىكنند كه ما جامعهها را مىشناسيم و نشناختند و نكتهاش هم همين بود كه عرض كردم كه يك جامعه مثل جامعه امروز ايران سابقه نداشته يا سابقهاى كه آنها مطلع بر آن شده باشند، نداشته و لهذا هر يك از اينها كه با آن جهالتى كه دارند و عدم ديد سياسى و شناخت از اسلام و جامعه ما دارند، در يك گوشهاى با هم جمع مىشوند و مىخواهند توطئه كنند، به خيال خودشان مىخواهند كه يا ايران را
صحيفه نور ج 16 صفحه 75
برگردانند به حال سلطنتى، كه يك طايفه زيادشان اين خيال را دارند، يا ايران را از جمهورى اسلامىاش برگردانند به جمهورى دموكراتيك، كه آنها هم يك دسته هستند و روى هم رفته اينها اسلام را نمىخواهند، حتى آنهائى كه ادعاى اسلام مىكنند هم حكومت اسلامى را به اين وضعى كه در ايران هست، نمىخواهند. آنها نمىخواهند كه دولتشان يك دولتى باشد كه با مردم آميخته است و ارتششان يك ارتشى باشد كه در دامن ملت است و ملت در دامن او. آنها مىخواهند كه يك رژيمى باشد كه يكى در آن بالا باشد و حكومت كند با يك اقليت و همه مردم هم خاضع باشند، آن هم خاضعى كه با سرنيزه خاضع باشند. شما اگر خيال كنيد كه در سرتاسر دنيا حكومتى باشد كه سرنيزه را بردارد و بتواند به جاى خودش بنشيند، نداريم همچو حكومتى، يعنى خود ملتها و خود مردم تودههاى ميليونى با حكومتها موافق نيستند و يا تا كنون نديدند يك حكومتى كه وقتى كه جنگ بشود همه مردم جنگجو هستند، وقتى كه محاصره اقتصادى بشود افكار همه مردم توجه به اين پيدا مىكند كه ما بايد خودكفا باشيم و متخصصين ما مشغول مىشوند و افكار خودشان را به راه مىاندازند و قدرت خودشان را به راه مىاندازند و ايران را مستغنى مىكنند از خارج و من به شما اطمينان مىدهم كه اگر تا يك مدتى ما در اين فشارها باشيم، ايران بيشتر ثبات پيدا مىكند و مغزهاى متفكر مكتبى ايران بيشتر به كار مىافتد و ايران را - از - خودكفا مىكند. آنها حتى كارمندان دولت را، كاركنان در كشور، آنهايى كه در كارخانهها كار مىكنند و كارگرانى كه در مزارع مشغول زراعت هستند، در يك رژيم اسلامى نشناختند، آنها مقايسه كردند اينجا را يا به بعض كشورهاى غربى يا به بعض كشورهاى شرقى و روى آن ديد است كه تا اينجا وارد مىشوند. آن حربهاى كه در دست ايران است، پيش آنها نيست و آنها نمىشناسند آن حربه را، آن حربه ايمان است، حربه توحيد است، حربه اسلام است، حربه قرآن مجيد است كه در تحت بيرق يك همچو اسلام و قرآن و توحيد همه مجتمع هستند و آنها تاييدات غيبى الهى را منكر هستند، نمىتوانند بفهمند، اينها نمىتوانند چشمشان را باز كنند و ببينند كه در هرگوشه از ايران يك امور خارق العاده واقع مىشود كه با دست عادى بشر نمىتواند واقع بشود. آنها در طبس آمدند و گمان كردند كه مىتوانند نيرو پياده كنند و مىتوانند بيايند و به بهانه خارج كردن گروگانها ايران را قبضه كنند و خداى تبارك و تعالى شنها و بادها را فرستاد و آنها را شكست داد.
اينها نمىتوانند بفهمند و نخواهند توانست بفهمند كه سربازهاى ايران از نظامى و پاسدار و ساير قواى مسلح با ايمان است كه دارند پيش مىروند. تمام قدرتها يك طرف ايستادند و يك قدرت ايمان هم در مقابل آنها يك طرف و قدرت ايمان بر آنها غلبه كرد و غلبه مىكند. اينها جامعهاى كه اسلام در او وجود پيدا كرده است و پياده شده است، اين جامعه را نديدند تا بفهمند، در كتابها هم همچو جامعهاى را نخواندهاند تا بفهمند، افكار كوتاه آنها هم نمىرسد به اين امر كه بتوانند بفهمند جامعه اسلامى يعنى چه. در تاريخ، در عين حالى كه خواندهاند كه عدههاى بسيار كم و ارتش بسيار كم اسلام بر دولتهاى طاغوت بسيار قدرتمند مثل ايران سابق و مثل روم غلبه كردند و اين غلبه، غلبه ايمان بود، آنها را آنطور غربىها غربزده كردند و تبليغات برضد اسلام و برضد ايمان و برضد انبيا
صحيفه نور ج 16 صفحه 76
كردند كه غفلت كردند از ايمان و اسلام و روى آن غفلت مشغول اينطور خرابكارىها هستند. اگر اين عدهاى كه در جنگل بودند، اسلام را فهميده بودند، حمله به آمل نمىكردند. اين حمله در عين حالى كه براى ما تاسفانگيز بود و عدهاى از برادرهاى ما را از دست ما گرفت لكن فهماند به اين دستههاى غير انسانى كه اينطور نيست كه شما خيال مىكنيد كه اگر يك صدايى بلند كنيد مردم با شما هستند. چطور يك مردم مسلمانى كه دل بستهاند به اسلام و دل بستهاند به قرآن و شهادت را براى خودشان افتخار مىدانند و هر كس شهيدى دارد براى خانمان خودش يك افتخارى مىداند و هست، چطور امكان دارد كه چند تا دزد سرگردنه و چند تا اشخاصى كه هيچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هيچ ايمان ندارند، بيايند و يك شهر مومن را بخواهند به هم بزنند؟ اين معنا واضح شد كه مساله آنطور نيست كه اينها فكر كردند. صدام يا آنهايى كه صدام را وادار كرده بودند به اينكه به ايران حمله كند، نشناخته بودند ايران را، نشناخته بودند قدرت اسلام را، نشناخته بودند قدرت ايمان را و حمله كردند و به اين دام افتادند و حالا دارند دست و پا مىزنند كه از اين دام بيرون بروند و نمىتوانند بيرون بروند.
به حكم قرآن تجاوزگر باغى است و بايد با او قتال كرد
تبليغات زيادى كه شما مىدانيد در همه بوقهاى تبليغاتى هست، اخيراً ديگر به اينجا رسيدهاند كه از اين راه تبليغ كنند كه صدام صلح طلب است و ايران قبول نمىكند ايران كهگويد ما از آن راهى كه داريم عقب نمىنشينيم، ببينند چه راهى را او مىگويد، ايران چه مىگويد، در عين حالى كه مىدانند باز هم نخست وزير ما، رئيس جمهور ما، رئيس مجلس ما، وزير خارجه ما، همه اينها تكرار مىكنند كه بيايند اشخاص ببينند كه ما چه مىگوئيم، آيا ما صلح طلب نيستيم؟ صدام صلح طلب است؟! اگر يك دزدى آمد در خانه يك انسانى و اثاث او را يك مقدارى غارت كرد و خانه او را گرفت و به آتش زد بعض اثاث او را، بعد بگويد كه مردم بيائيد ما را صلح بدهيد، صلح بدهند كه توى دزد يك قدرى از خانه را داشته باشى و صاحبخانه هم يك قدرى؟ توى دزد اين ضررهايى كه زدى، ناديده بگيرند؟ توى دزد اين شرارتهايى را كه كردى، ناديده بگيرند؟ اگر ناديده نگيرند، صلح طلب نيستند؟ اگر صلح به اين معنا مىگويند كه ما كشورى كه به آن حمله شده است، تجاوز شده است، دزدها آمدهاند و مقدارى از منزل ما را، مقدارى از خانههاى ما را غارت كردند، آتش زدند، خراب كردند و جوانهاى ما را كشتهاند، حالا مىگويند ما سرجاى خودمان هستيم، بيائيد اى دنيا ببينيد كه ما صلح طلبيم، بيائيد صلح بكنيم، خوب، ما هستيم در اينجا، آنجايى كه با تجاوز آمديم و گرفتيم، آنجا هستيم، لكن بيائيد ما را صلح بدهيد، اين صلح را كدام انسان مىتواند بپذيرد؟ اين اسمش صلح هست اصلش؟ ايران كه مىگويد كه تا از خانه ما بيرون نرويد و تا جرمهايى كه كرديد، معلوم نشود كه شما مجرم هستيد و تا ضررهايى كه به ايران زديد، جبران نشود و حكم به جبران نشود، صلح معنا ندارد، براى اينكه صلح بدون اينها يعنى يك مقدار از خاك ما دست آنها باشد و بعد بگويند گرفتيم اين را و مال خودمان، اين ضررهايى كه به ايران وارد شده است كه ضررهاى انسانىاش بسيار با اهميت و ضررهاى مادىاش
صحيفه نور ج 16 صفحه 77
هم همين طور، اين ضررها را زديم، حالا بيائيد صلح كنيم، يك مقدارى از خاك ايران مال ما باشد و حدش را بياوريم اين ور آبادان مثلا"، حدش را قرار بدهيم خونين شهر. اين صلح است؟! ما مىگوئيم كه، به همه كشورهاى اسلامى و همه كشورهاى اسلامى، تمام كشورهاى عرب و غير عرب ما مىگوئيم كه ما حكم را قرآن قرار مىدهيم، قرآن كتاب آسمانى مسلمين است، طايفه يا طايفه ديگرى ندارد، ما حكم را قرآن قرار مىدهيم، ما يك آيهاى از قرآن كريم را حكم قرار مىدهيم و عقلاى عالم، اشخاصى كه مىخواهند صلح بدهند ما را، با همين يك آيه عمل بكنند و ما قبول داريم. صدام هم كه مىگوئيد و خودش اقرار مىكند كه من مسلمان هستم، در عين حالى كه ما بعيد مىدانيم، اين قرآن است، ساير كشورهاى اسلامى هم كه مىگويند كه ما، ملتها قرآن را قبول دارند، حتماً دولتها هم مىگويند ما به قرآن اعتقاد داريم، بيايند بنشينند نماينده بفرستند. ما قرآن كريم را باز مىكنيم، سوره حجرات را باز مىكنيم و يك آيه از آيات سوره حجرات را برايشان مىخوانيم، مىگوئيم بيائيد با اين عمل كنيد. در آن آيه اين است كه اگر دو طايفهاى از مومنين با هم جنگ كردند، شما صلحشان بدهيد و اگر يك طايفهاى از اينها تجاوز به طايفه ديگر كرد، همهتان مكلفيد كه با او قتال كنيد، جنگ كنيد تا اينكه به اطاعت خدا برگردد. وقتى به اطاعت خدا برگشت، صلح كنيد به عدالت، به قسط. ما مىگوئيم به دنيا كه بيائيد ببينيد كه ما در خاك عراقيم يا عراق در خاك ماست؟ اگر ما در خاك عراقيم، شما با ما جنگ كنيد و اگر عراق در خاك ماست، به حسب قرآن كريم تجاوز كرده، وفئه باغيه است وفئه باغيه را بايد با او قتال كنيد. ما از قتال شما هم گذشتيم و اميدى به اين نداريم، لااقل محكوم كنيد. اگر به قرآن عمل نمىكنيد كه قتال كنيد و او را با سرنيزه بيرون كنيد از كشور اسلامى، لااقل محكوم كنيد او را و اگر محكوم هم نمىكنيد لااقل بىصدا باشيد، بى طرف باشيد. چه شده اينها را كه نه به قرآن اعتنا دارند و نه به حكم عقل اعتنا دارند و نه مسائل بين المللى، به هيچى اعتنا ندارند، هر روز يك شايعه درست مىكنند، هر روز مىگويند بحرين را بنا بود ايران، مىخواست بحرين را چه بكند. يك طياره از يك جا عبور مىكند يك جائى ديگر ساقط مىشود، شايعه درست مىكنند كه اسرائيل داشت همراهى مىكرد و اسنادش موجود است. اين كدام اسناد؟ يك كشورى كه بيست و چند سال است با اسرائيل مخالفت كرده، دست اسرائيل را از نفتش كوتاه كرده، روابط بكلى قطع است و او را غاصب مىداند و مسلمين را دعوت به اتحاد مىكند كه اين را بايد بيرون بكنيد و او به ريش مسلمين دارد مىخندد و امريكاى فاسد هم همين طور، باز اين مسلمين از اسرائيل دست برداشتند و مىخواهند با او مصالحه كنند بعضى از آنها به تبع امر امريكا و همه تبليغات خودشان را متمركز كردند به ضد ايران، يك دفعه از خودشان نمىپرسند كه آخر قضيه چيست. اينقدر سرسپردگى به امريكا، اينقدر سر سپردگى و ترس، ذخاير خودتان را تقديم امريكا مىكنيد و از او هم با او هم روابط داريد و از او هم عذر مىخواهيد و خوش خدمتى و خوش رقصى هم مىكنيد. ما با اينكه ملت ضعيف هستيم و به حسب افراد، افراد ما حدود سى و پنج ميليون يا چهل ميليون است و ابزار جنگى ما يك ابزار محدودى است بسياريش هم غارتگرها در وقتى كه انقلاب بود، غارت كردند
صحيفه نور ج 16 صفحه 78
و قايم كردند، حالا به روى خود همين ملت مىكشند، ما با همه اين گرفتارىها كه داريم، در مقابل همه كشورهايى كه مىخواهند تعدى بكنند ايستاديم، در مقابل همه قدرتهائى كه با ما مىخواهند مخالفت كنند و با اسلام مىخواهند مخالفت كنند، ايستادهايم و معالاسف اين دولتهاى اسلامى بسياريشان به جاى اينكه با اسرائيل جنگ كنند، به جاى اينكه دست اتحاد به ايران بدهند كه اسرائيل را دفن كنند، اسرائيلى كه به همه چيز مسلمين طمع دوخته است، اسرائيلى كه برنامهاش اين است كه از نيل تا فرات مال اوست، اين اسرائيلى كه مكه و مدينه مكرمه را از خودش مىداند و مىخواهد دست درازى كند، معالاسف اين حكومتها به او كار ندارند بلكه مىخواهند بشناسند او را و همه تبليغات خودشان را و همه هم و غم خودشان را به اسلام و به حكومت اسلامى ايران متمركز كردهاند. تا گفته مىشود كه ما از اين حدودى كه داريم و چيزى كه از اول گفتهايم، هيچ قدمى كنار نمىگذاريم، فوراً مىبينيد كه يك جا مىگويد كه ديگر صلح امكان ندارد براى اينكه ايران سر صلح ندارد. مگر آن حدودى كه ما گفتيم چيست؟ جز اين است كه بايد بيرون برود تا ما بنشينيم با او صلح كنيم؟ ما قرآن مى گوئيم، ما حكم قرآن را مىگوئيم كه همه مسلمين بايد به اين جنگ كنند تا اين بيرون برود. اگر بعد از جنگ سر فرود آورد به احكام اسلام، آنوقت بنشينند صلح كنند، آن هم صلح به قسط و عدل. مسلمين بيايند ببينند، بابا بى خود صرف وقت در تبليغات نكنند و حسن قضيه اين است كه تبليغات اينقدر اختلاف دارد و اينقدر اعوجاج دارد و اينقدر خلاف ضرورى است كه ديگر هركس بشنود، هم، اگر راست هم اينها بگويند، مىگويند دروغ است. اين بوقهاى تبليغاتى كه هر روز يك چيز مىگويند و هر روز يك مطلب واضحالفساد را مىگويند، طورى اينها حيثيت خودشان را از دست دادهاند كه هر كه بشنود كه راديوى كذايى چه گفت، مىگويد راديو دروغ مىگويد. راديويى كه مىگويد كه زن و مرد ايران ديگر برگشتهاند از حكومت اسلام، از اين حكومت پشت كردند، يا نقل مىكند از بعض اشخاص فاسدى كه به واسطه فسادش نتوانسته است در ايران بماند و فرار كرده، نقل مىكنند كه اينها جوانها و زنهاى آبستن و بچهها و اينها را در خيابانها هر روز مىكشند، در عين حالى كه خود اين تروريستها دارند اين كارها را مىكنند، اين كارها را انجام مىدهند و بعد مىگويند ايرانىها اين كار را مىكنند. بله ايرانى است، اما كدام ايرانى؟ آن ايرانى كه به اسم مجاهد خلق بر ضد خلق، با اسم فدايى خلق بر ضد خلق قيام كرده است، آن هم ايرانى است لكن انسان نيست.
اصل وارد شدن در حزب براى ارتش، سپاه پاسداران و قواى انتظامى و نظامى جايز نيست
برادرها! ما بايد خودمان، خودمان را حفظ كنيم، نبايد ما منتظر اين باشيم كه قدرتهاى خارجى به ما كمك كنند، ما از كمك آنها گذشتيم. مرا به خير تو اميد نيست، شر مرسان. شر هم بخواهند برسانند ما با آنها مقابله مىكنيم. ما بايد كلاه خودمان را خودمان حفظ كنيم و حفظ اين به اين است كه ارتشى و ساير قواى نظامى و انتظامى، پاسدار، اينهايى كه عشايرى هستند، اينهايى كه قدرتهاى
صحيفه نور ج 16 صفحه 79
نظامى و انتظامى هستند، با هم يكصدا باشند، اختلاف در بين نباشد. و من عرض مىكنم به همه اين قوا و به فرماندهان اين قوا كه اين افراد در هيچ يك از احزاب سياسى، در هيچ يك از گروهها وارد نشوند. اگر ارتش يا سپاه پاسدار يا ساير قواى مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز بايد فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشويد، در گروهها وارد نشويد. اصلاً تكليف الهى شرعى همه شما اين است كه يا برويد حزب يا بيائيد ارتش باشيد. مختاريد، از ارتش كنارهگيرى كنيد برويد در حزب، ميل خودتان است اما هم ارتش و هم حزب، معنايش اين است كه ارتشى بايد از ارتشىاش دست بردارد، بازىهاى سياسى بايد توى ارتش هم وارد بشود. در هر گروهى كه وارد هستيد بايد از آن گروه جدا بشويد، ولو يك گروهى است كه بسيار مردم خوبى هم هستند، ولو يك حزب است كه بسيار حزب خوبى هست، لكن اصل حزب وارد شدن براى ارتش، براى سپاه پاسداران، براى قواى نظامى و انتظامى وارد شدنش جايز نيست، به فساد مىكشد اينها را. و من عرض مىكنم كه كسانى كه در راس ارتش هستند و كسانى كه در راس سپاه پاسداران هستند موظف هستند كه ارتش را و سپاه را و ساير قواى مسلح را از احزاب كنار بزنند و اگر كسى در حزب هست، بايد او را از ارتش بگويند يا در آنجا يا در اينجا، و همين طور سپاه پاسداران و همين طور ساير قواى مسلح بايد وارد در جهات سياسى نشوند تا انسجام پيدا بشود. اگر وارد بشويد، بالاخره به هم خواهيد زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهيد ايستاد و نظام را به هم خواهيد زد و اسلام را تضعيف خواهيد كرد. تكليف همه شما اين است كه با هم باشيد بدون اينكه در يك حزب يا در گروهى وارد شده باشيد، هر گروهى مىخواهد باشد. گروه فاسد كه انشاءالله وارد نمىشويد، گروههاى بسيار خوب هم وارد نشويد، بايد شما مستقل، بدون اينكه پيوند به يك گروهى داشته باشيد مستقل باشيد و از حزب الله تعالى شانه. همه افراد ايران موظفند كه با هم باشند. اگر احزاب هستند، خودشان را با ساير افراد كشور هماهنگ كنند، افراد كشور هم خودشان را با آنها برادر بدانند. گروههاى مختلفى كه اسلامى هستند، اين گروههاى اسلامى هم نبايد دخالت در امور ارتش بكنند و نبايد در آنجا افراد داشته باشند، تا بتوانيد يك عضو صالح و يك ارتش و سپاه پاسداران منسجم و صالح و قدرتمند باشيد. ورود سياست در ارتش شكست ارتش است. اين را بايد بدانيد و شرعاً جايز نيست. و من امر مىكنم به شما كه يا در ارتش يا در حزب. دوم ندارد كه بخواهيد هم ارتشى باشيد، هم حزبى، نمىشود، يا مثل ساير مردم هر طورى هستيد.
به صدام مىگويم كه يك راه براى تو سراغ دارم و آن راه انتحار است
و من به همه كسانى كه با اين جمهورى اسلامى مخالفت مىكنند، نصيحت مىكنم كه بس است ديگر، قدرتهاى خودتان را سنجيديد فهميديد كه نمىشود با يك قدرت اسلامى در افتاد، خودتان را سنجيديد، فهميديد نمىشود، حالا كه فهميديد نمىشود، چرا لجاجت مىكنيد؟ دست برداريد برويد مشغول يك كار ديگرى بشويد و به صدام هم مىگويم كه من يك راه براى تو سراغ دارم و آن راه انتحار است، همانطورى كه هيتلر بعد از آنكه به شكست رسيد خودش را كشت، تو هم اگر مردى و مثل
صحيفه نور ج 16 صفحه 80
هيتلرى خودت را بكش.
اگر بخواهيد يك ملت قوى و آزاد باشيد، از تشريفات يك قدرى بكاهيد
برادرها! خواهرها! عرض كردم كه ما بايد خودمان، خودمان را نگه داريم. بايد طمع را از همه جا بريد، به خدا متوجه شد. تاكنون هم هر چه شما پيروزى داشتيد براى اين است كه اتكال به قدرت الهى و قدرت خودتان كه از قدرت الهى است اين اتكال را داريد و يكى از نصيحتهايى كه چون نزديك سال نو است مىخواهم به همه ملت اين نصيحت را بكنم اين است كه ما در حالى كه جنگزده هستيم، در حالى كه اينهمه آواره داريم، اينهمه بيمار داريم، اينهمه معلول در بيمارستانها داريم و شما هر يكىتان بعض همسايههاتان شهيد دادند، شما بايد يك قدرى راجع به مراسم عيد كوتاه بيائيد. شما همه اين قشرهائى كه براى اسلام الان دارند زحمت مىكشند و شهيد دادند و بازماندگان شهيد هستند يا در بيمارستان هستند، اينها را عائله خودتان حساب كنيد، مقدارى كه مى خواهيد تشريفات زايد را عمل بكنيد، نكنيد و برويد از اينها دلجوئى كنيد. ايام نوروز، ايام عيد نوروز برويد در اين مريضخانهها، برويد احوال اينها را، اينهايى كه آواره شدند، اينهايى كه در جنگ آواره شدند، اينهايى كه از خارج بيرونشان كردند و گرفتار هستند، به اينها سركشى كنيد و آن تشريفات زمان سابق را تخفيف بدهيد. اگر بخواهيد يك ملت قوى آزاد باشيد، از تشريفات يك قدرى بكاهيد، عيد را در بين دوستان خودتان، ملت خودتان، مجروحان خودتان، معلولان خودتان و جنگزدگان خودتان و آوارگان خودتان، از هر جا هست، اينها همه از شما هست، اين عيد را در بين آنها با هم عيد كنيد. يك قدرى از خودتان بكاهيد و بيفزائيد براينكه به آنها سركشى كنيد و آنها را احترام كنيد. اينها بزرگند، اينها عاليرتبهاند، اينها شهيد دادهاند، اينها معلول دادهاند، معلول هستند و اينها امتحان دادهاند و مادرهاى اينها امتحان داده است كه شهيد مىدهد و افتخار مىكند و مىگويد باز هم دارم، بيائيد ببريد. ما در مقابل اينها سرافكنده هستيم، ما در مقابل اينها شرمسار هستيم و ما بايد با اينها يك جورى رفتار كنيم كه عيد براى آنها هم باشد. و شما وقتى عيد داريد كه اخلاق عيدى داشته باشيد، اخلاق تازه. و من اميدوارم كه به اين امر ملت ما سرتاسر همه جا عمل كنند و رضاى خداى تبارك و تعالى را در اين امر به دست بياورند.
از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت و پيروزى اين ملت را مستدعى هستم و همه سعادتمند و پيروز باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 81
تاريخ 25/12/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير ارشاد اسلامى، اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى و ستاد برگزارى مراسم دهه فجر
سلاح تبليغات، برنده تر از كاربرد سلاح در ميدانهاى جنگ است
بسم الله الرحمن الرحيم
ما بايد در همه امور هماهنگى را حفظ نمائيم، مخصوصاً هماهنگى در تبليغات كه از اهم امور است بايد بيشتر حفظ شود. بايد سعى كنيد و وحدت و هماهنگى را به صورتى حفظ نمائيد كه هرگونه تبليغات سوء را از بين ببريد.
مىدانيد كه سلاح تبليغات، برندهتر از كاربرد سلاح در ميدانهاى جنگ است، بايد از اسلحه تبليغات آنها بيشتر ترسيد و متاسفانه ما در اين زمينه ضعيف هستيم. ما بايد روحيه خود را تقويت كرده و با تمام وجود اين را بپذيريم كه مىتوانيم روى پاى خودمان بايستيم. اين خيلى مهم است كه متخصصين ما اتكاء به تخصص خود كردند. شما ببينيد كه محمدرضا چه ضربهاى به روحيه پزشكان ما زده، او با طبيبان به گونهاى برخورد كرده بود كه مثلاً براى يك عمل جزئى بايد روانه خارج شده، اين خود نقشهاى بود براى تضعيف روحيه متخصصين ما تا خيال كنند در تمام زمينهها عقب افتاده هستند. ما امروز بايد مصصم باشيم تا در تمام رشتهها جلو بيفتيم.
شما كه قسمتى از تبليغات دستتان است، بايد در اين زمينه كوشش كنيد تا مردم باور كنند چيزى از سايرين كم ندارند. هر چند راديوهاى بيگانه در دست دشمن است ولى مردم مىدانند كه آنها دروغ مىگويند. شما با اتكاء به خداوند قوى باشيد. هر موضوعى را بايد از نو ساخت و آنقدر دنبال كرد تا تداوم پيدا كند. درست است كه شما تازه روى كار آمدهايد اما اين معنا را در نظر بگيريد كه مىخواهيد براى خدا كار كنيد، نه مقام و منصب. ما مى خواهيم كشورمان از هر جهت مستقل باشد پس بايد براى رضاى خدا دنبال اين كار را بگيريم تا نه تنها كشورمان، بلكه تمام مردم جهان را مستقل كنيم. اميدوارم با هماهنگى و نظم در تبليغات تمام دسيسههاى دشمن خنثى شود. دشمن حمله نظامى نمىكند زيرا مىداند از حمله نظامى كارى ساخته نيست. آنها مىخواستند از داخل خود ما ضربهاى بزنند ولى ديدند نشد و نمىتوانند، با اين وجود دست از تبليغات برنداشتند، مىخواهند به وسيله تبليغات سوء، اتحاد ما را از بين ببرند. پس شما هر چه مىتوانيد بيشتر هماهنگ شويد، همه يك هدف را دنبال كنيد. اميدوارم در كارهايتان موفق باشيد و بتوانيد به مردم خدمت كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 82
تاريخ 27/12/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولان و كاركنان واحد سياسى و اخبار صداى و سيماى جمهورى اسلامى
امروز نقش راديو تلويزيون از همه دستگاهها بالاتر است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما خواهران و برادران كه در صدا و سيماى جمهورى اسلامى كار مىكنيد و زحمت مىكشيد، تشكر مىكنم و براى شما دعا مىكنم.
شما مىدانيد كه از اولى كه اين صدا و سيما در ايران وجود پيدا كرد، آنچه كه از شايد گفت از همه چيزها بيشتر صدمه وارد كرد به هم حيثيت اين ملت و هم در وابسته كردن اين ملت به قدرتهاى بزرگ، اين دستگاهها بود. اين دستگاهها در زمان اين پسر بدتر از پدر مخصوصاً خيانتهائى كرد به ايران از حيث تبليغ جهات فساد. شما مىدانيد كه اگر يك مطلبى را در راديو و تلويزيون گفته بشود و پخش بشود، چه نقشى دارد در سرتاسر كشور بلكه در سرتاسر جاهائى كه اين صدا به آنجا مىرسد و اين سيما. در عهد آنها قبل از انقلاب، اينها و همه مطبوعات و همه گويندگان الا نادر، در خدمت قدرتهاى خارجى بودند و هر عملى را كه انجام مىدادند، آن بود كه آنها مىخواستند و هر فسادى كه آنها مىخواستند در ايران راه بيندازند يكى از عواملش تبليغاتى بود كه در صدا و سيما مىشد. ترويج فساد از همه طرف در مطبوعات و در راديو تلويزيون، نشان دادن فيلمهاى مفتضح براى تباهى طبقه جوان، مصرفى بارآوردن ملت در تبليغ كالاهاى مصرفى خارجى، همه اينها و بسيارى از چيزهاى ديگر كه در خدمت غرب و شرق بود، از راه تلويزيون و راديو، يكى از راههاى بزرگشان براى تبليغ اين امور اين بود و اگر خداى نخواسته اين تا چندين سال ديگر دوام پيدا مىكرد، ما بايد فاتحه ايران را بخوانيم و الان شما توجه كنيد به دستگاهى كه سالهاى طولانى در خدمت غرب و شرق بوده و مسائل آنها را پخش مىكرده و عواملى بودند براى تباه كردن جوانهاى ما، و شما تازه وارد شديد و مىخواهيد كه اين را متحول كنيد، كار ارزنده و مشكلى است.
شما الان مىدانيد كه اين دستگاه در همه جاى كشور، در روستاها و شهرها و همه جا، بچه و بزرگ از اين استفاده مىكنند، اين فرق دارد با آن مطبوعات ديگر، مطبوعات ديگر عكسهايش مال همه است لكن محتوايش چون سواد ندارند نمىتوانند بخوانند. اما فيلمى كه شما نشان بدهيد، اگر فيلم سازنده باشد، اين در سرتاسر كشور سازندگى دارد. و اگر يك فيلم خداى نخواسته انحرافى باشد، در سرتاسر كشور نقش دارد. شما اين را مثل ساير رسانههاى گروهى حساب نكنيد، اين يك وضعيت
صحيفه نور ج 16 صفحه 83
خاصى دارد كه اين بچههاى دو سه ساله، سه چهار ساله به اين نگاه مىكنند و از اين در روح آنها اثر گذاشته مىشود تا پيرمردها، تحت تاثير همه واقع مىشوند و اين يك دستگاهى است كه در خدمتگزارى مىتواند بهترين دستگاهها باشد و در خيانت مىتواند بالاترين خيانت را بكند. از تمام دستگاههاى تبليغاتى الان، امروز نقش راديو تلويزيون از همه دستگاهها بالاتر است. اگر اين اصلاح بشود، يك كشور را مىتواند اصلاح كند و اگر خداى نخواسته انحراف در اين باشد، يك كشور را مىتواند منحرف كند. اينهائى كه سواد ندارند، خوب، فيلمها را تماشا مىكنند، حرفها را هم مىشنوند، آنها هم كه سواد دارند خوب هست، اينطور نيست كه اين مخصوص به يك دستهاى باشد. بچههاى كوچولو مىنشيندند و اين عروسكهائى كه آنجا چه مىشود مثلاً تماشا مىكنند و فيلمها را تماشا مىكنند، اگر انحراف در اينها باشد، آنها را از همان بچگى منحرف مىكند. اين از مدرسهها بالاتر است، اين مدرسه عمومى سرتاسرى كشور است و صدايى كه در اينجا بلند مىشود، همه كشور و تا آنجايى كه موج آن مىرود، اين صدا مىرود و نقشى كه در اينجا نقش مىبندد، صورتى كه در اينجا و سيمايى كه در اينجا نشان داده مىشود، در همه كشور، در واقع هر جا كه اين پوشش دارد، مىرود و لهذا مسؤوليت اين، يك مسؤوليت بسيار بزرگى است و خدمت در اينجا هم يك خدمت ارزنده بسيار بزرگى است. شما هم بار مسؤوليت به دوشتان هست و هم ارزش خدمت. ارزش خدمت هست كه اگر شما در خدمت اين ملت باشيد و در خدمت اسلام باشيد، مىتوانيد يك نقشى داشته باشيد كه آن مسائلى كه در طول زمانهاى طولانى، در زمان آمدن اين دو دستگاه در ايران و معوج كردن اذهان همه افرادى كه در اين نظر داشتند و حالا هم دارند، شما مىتوانيد كه، مىخواهيد كه آنها را متحول كنيد به يك معناى ديگرى، اين مساله زحمت دارد.
نبايد راديو تلويزيون به طور هرج و مرج اداره بشود
يك وقت مىبينيد كه در اين دستگاه يك كلمه گفته مىشود، يك جمله گفته مىشود و يك بازار به هم مىخورد. اينهايى كه مىگويم، شكايت شده كه يك آدم غير مسوول مىآيد يك جمله مىگويد و اين جمله تكان دهنده است نسبت به بازرگانها، نسبت به جاهاى ديگر. نبايد اين دستگاه به طور هرج و مرج اداره بشود. اين دستگاه در زير نظر هر سه قوه است از باب اينكه اهميت داشته. دستگاهى كه تمام قوايى كه در ايران هست در او نظر دارند و در او نماينده دارند، اين دستگاه نبايد اينطور باشد كه هركس هر چه دلش مىخواهد در آنجا بگويد، افراد غير مسوول يك وقت واقع بشوند آنجا مصاحبه بكنند، در مصاحباتشان يك وقت مسائل اعوجاجى باشد. يك جمله ممكن ست كه شما را به وضعى مبتلا كند كه نتوانيد يك سال جبرانش كنيد. اين بايد به طورى منظم باشد، تحت نظر اشخاصى كه آشنايى دارند به مسائل سياسى، آشنايى دارند به مسائل اجتماعى، آشنايى دارند به وضع خود كشور، بايد در تحت نظر آنها پخش بشود. اگر بنا باشد كه هر كه هر چه دلش مىخواهد بيايد توى راديو، توى تلويزيون بگويد، اين هم پخش بشود در همه جا يك وقت مردم گوش كنند و ببينند دولت مىخواهد چه
صحيفه نور ج 16 صفحه 84
بكند، در صورتى كه آنطور نيست. دولتى كه مىخواهد خدمت بكند به اين مردم، مىخواهد همه چيز را به وضع خودش حفظ بكند، اين را يك وقت مىبينيد كه يك نفر آدم مىآيد، حالا يا آن آدم، آدم فاسدى است و خودش را جازده است كه اين خيلى احتمال است و يا آدم بىاطلاع است، نمىداند چيست حساب، سياست سرش نمىشود، از اجتماع اطلاع ندارد، از وضع تحول ايران اطلاع ندارد، مىآيد يك كلمهاى مىگويد، يك جملهاى مىگويد، يك مصاحبهاى مىكند و آشوب بپا مىكند، يعنى ايران را مىبرد طرف يك امور غير مطلوب.
و لهذا همانطورى كه شايد در همه دنيا اينطور باشد كه اين دستگاه تحت كنترل يك اشخاص مطلع از مسائل، عميق در مسائل، كه اگر يك چيزى مىخواهد پخش بشود، در نظر آنها باشد، آنها ببينند و بگويند اين كلمه صحيح است يا صحيح نيست، اين جمله درست است يا نيست. شما ببينيد الان وقتى كه مىخواهند يكى از اين مقامات عاليرتبه به اصطلاح خودشان صحبت بكنند، اينها نمىآيند بايستند صحبت كنند، اينها مىنويسند. اين براى اين است كه يك نطقى كه او مىكند، در سرتاسر عالم منتشر مىشود آن، اگر يك كلمه اين ور و آن ور باشد، يك جمله برخلاف مصالح خودشان باشد، خوب، غائله بپا مىكند. اين دستگاهها اينطور نيست كه در آنجاها، در ممالكى كه مترقى هستند به اصطلاح، در آنجاها همين طور باشد كه هر كه بخواهد، هر چه بگويد درش. همه كنترل مىشود، اشخاص مختلف مىبينند، اشخاص كه تخصصى در اين امور دارند مطالعه مىكنند، مىبينند، الفاظ را اين ور آن ور مىكنند، جملات را ببينند كه چه جورى است. بايد شما كوشش كنيد كه يك وقت خداى نخواسته شمايى كه مىخواهيد خدمت بكنيد، شمائى كه آمادهايد براى اينكه شب و روز خدمت براى كشور خودتان بكنيد و الان فرصت به دست شما داده شده است كه شما مىتوانيد خدمت بكنيد، يك وقت مىبينيد كه يك نفر آدم نفوذ كرده در آنجا و در يك جاى حساس، آنوقت مىآيد يك كارى مىكند، يك عملى انجام مىدهد يا يك فيلمى كه آنها مطلع هستند، كارشناس مىخواهد اين فيلم ها. اين فيلمها ممكن است يك نتايجى بدهد كه نتايج را اشخاص عادى نتوانند درست بفهمند. كارشناسها در آن فكر كنند، تامل كنند تا اينكه يك فيلم صحيحى باشد كه مناسب با جمهورى اسلامى و با مصالح اسلام، با مصالح كشور خودتان باشد. شما بدانيد كه تمام قدرتهاى عالم الان توجه به اين معنا دارند و چشمهايشان را دوختهاند كه اين طمعهاى كه از دستشان رفته برگردانند. كم چيزى نبوده، اينها ايران را از جهات مختلف مىخواستند وابسته به خودشان بكنند، وابسته هم بود. الان هم اينها دست بردار نيستند به اين زودىها كه ما خيال كنيم كه ما حالا از آنها گرفتيم. حالا كه گرفتيم آنها فهميدند كه يك همچو مصيبتى بر ايشان واقع شده، آنها نمىنشينند همين طورى كه بيايد هر چه بشود. الان از همه جاها توجه دارند و به همه چيزهايى كه در ايران هست توجه دارند و يكى از امورى كه توجه زياد براى آن هست، همين صدا و سيماست، براى اينكه خوب معلوم است كه اين از همه دستگاهها حساستر است. در دنيا هيچ ما نداريم چيزى كه به اندازه اينها حساس باشد و به اندازه اينها بتواند به همه جا برود، هيچ ديگر همچو چيزى ندارد. و لهذا روى اين خيلى حساب مىشود و شياطين خيلى
صحيفه نور ج 16 صفحه 85
حساب مىكنند روى اين واشخاص مختلفى با ايدههاى مختلف ممكن است بخواهند بيايند وارد بشوند و شما را بازى بدهند.
انسان غيب كه نمىداند، خوب مىآيد ظواهرش درست مىكند و اينها افراد مختلف از همه جنس دارند. آدمى كه بيست سال خودش ملى است، ملى خودش را معرفى مىكند، خوب، اين بختيار را شما ديديد، اين بختيار بيست سال شايد بيشتر، اينها به ملى، چه، چه، چه و خودش را جا زده بودند، بعد معلوم شد يكى از مهرههاى آنهاست، الان هم براى آنها دارد كار مىكند. و همين طور دارند از همه قسمها، آنها از همه قسم دارند و به عبارتى ديگر در همه چيزى كه در ايران هست، اصلش هست، جلبش هم هست و ما بايد خيلى متوجه باشيم خصوصاً يك همچو دستگاه بسيار موثر و بسيار سودمند در موقع خودش و ضررمند در مواقع ديگر، اين دستگاه همه به آن توجه دارند و شما بايد به تمام معنا در آن توجه داشته باشيد كه يك وقت يك فردى نباشد، يك وقت يك فيلمى نباشد، يك وقت فيلمى را به صورتى كه خيلى خوب است مثلا"، داده بشود و بعد وضع را دگرگون بكند. مىتوانند با يك فيلمى يك وضعى را برگردانند، مىتوانند با يك قولى يك مصيبتى ايجاد كنند. بنابراين، آن چيزى كه بر شما هست، يكى افراد است كه افراد بايد شناسايى بشود، بايد معلوم بشود، سوابقشان معلوم بشود. من از اولى كه پيروزى انقلاب پيش آمد، اين آقايانى كه مىآمدند اينجا راجع به اين صحبتها مىشد، اين مطلب را به همهشان تذكر مىدادم كه بايد اينطور باشد.
afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 87
تاريخ 1/1/61
پيام راديو تلويزيون امام خمينى به مناسبت فرا رسيدن سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاءالله اين عيد سعيد و اين سال نو بر همه مسلمين و ملت شريف ايران، بر خواهران، بر برادران مبارك و مسعود باشد. مبارك باشد عيد بر تمام كسانى كه در اين سال در راه، در سال جلو تمام توان خودشان را در صرف براى پيشرفت اسلام كردند و اميدوارم كه آن دعائى كه در اول سال در حال تحويل خوانده مىشود يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل و النهار يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال براى ملت ما در آن سال تحقق پيدا كرده است و براى اين سال بالاتر از آن تحقق پيدا كند. تمام قلوب و تمام ابصار و بصيرتها در دست خداى تبارك تعالى و يد قدرت اوست. اوست كه تدبير مىكند جهان را، ليل و النهار را و اوست كه قلوب را متحول مىكند و بصيرتها را روشن مىكند و اوست كه حالات انسان را متحول مىكند و ما آن را در ملت عزيز خودمان، در زن و مرد، در كوچك و بزرگ يافتيم. اين تقليب قلوب كه قلبها از آمال دنيوى و از چيزهائى كه در طبيعت است بريده بشود و به حق تعالى پيوسته بشود و بصيرتها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسيله بصيرت بفهمند، در ملت ما بحمدالله تا حدود چشمگيرى حاصل شده است و من اميدوارم كه در اين سال جديد به اعلا مرتبت خودش برسد. اين قلبهائى كه قبل از انقلاب توجه به دنيا داشت، توجه به آمال دنيوى داشت و از غيب كمتر توجه داشت به غيب، و از غيب كمتر جلوهاى در او حاصل مىشد، ما امروز مى بينيم كه اين جلوهها حاصل شده است و اين شوق و شعفها به لقاءالله براى آنها حاصل شده است و دست عنايت خداى تبارك و تعالى به سر اين ملت كشيده شده است و ايمان آنها را تقويت فرموده است كه يكى از علائم ظهور بقيهالله اروحنا فداه است. بىانگيزه نيست كه در يك ملتى كه در طول مدت شاهنشاهى ستمشاهى و در اين پنجاه سالى كه پنجاه سال سياه بود براى اين ملت، متحول بشود به يك قلبى كه روشنى او از آفتاب روشنتر و يك بصيرتى كه نور او براى ملك و ملكوت روشنائى مىدهد و يك تحول معجزه آسائى كه در تمام قشرهاى ملت تحقق پيدا كرده است. مبارك باشد اين روز جديد و اين سال نو بر همه كسانى كه قدرت و ايمانشان به رشد رسيده است و اميد است به حد اعلاى رشد برسد، و نثار كردن خون پيش آنها با شجاعت و با تصميم عزم، يك چيز تازهاى است و يك چيزى است تحقق پيدا كرده است. ايثار در اين ملت به حد رشد رسيده است و انشاءالله در آتيه خواهد رسيد و من اميدوارم كه اين سال مثل سال سابق و مثل هميشه
صحيفه نور ج 16 صفحه 88
سالى باشد كه هم مبارك باشد و هم تمام ارگانهاى دولتى بر طبق قوانين اسلامى عمل كنند و مشكلات را به قدرت ايمان و پشتيبانى ملت يكى را بعد از ديگرى از بين ببرند. ما اگر چه مشكلات زياد داريم، ليكن در برابر آن مشكلات يك قدرت انسانى عجيب و يك قدرت خداوندى در دنبالش و در پشتيبانى از او ما داريم و ما كه خداى تبارك و تعالى را پشتيبان خود مىدانيم و مقصد ملت ما آزادى از چنگال دشمنان اسلام است و مقصد و مقصود ما استقلال كشور اسلامى است، به طورى كه هيچ يك از قدرتهاى عالم نتواند آسيبى به آن برسانند و ما براى خاطر خداى تبارك و تعالى اين نهضت را و اين ادامه نهضت را دنبال كرديم و ملت ما بحمدالله با رشد ايمان و با قدرت الهى اين انقلاب را به پيش مىبرد و من اميدوارم كه در اين سال آتيه بهتر از سالهاى قبل در امور ملت باشيم و باشيد و راه را براى خدا بهتر طى كنيد و صراط مستقيم انسانيت را بيشتر طى كنيد و به مقصود كه رسيدن به مقامى است كه خداى تبارك و تعالى براى مومنين و براى عارفان خودش وعده داده است ما برسيم و دست همه قدرتها از كشور ما انشاءالله كوتاه شود و كوتاه شده است و ما بحمدالله به مقامى رسيدهايم كه ديگر با اين وضعى كه كشور ما دارد، با اين وضعى كه جوانان ما دارند، با اين تعهدى كه بانوان ما دارند، با اين تعهدى كه كشور ما تمام افرادش دارد، ما در مقابل هيچ مشكلى انشاءالله ضعيف نخواهيم شد و بحمدالله تاكنون هم هر سال از سال ديگر بهتر بود و بهتر خواهد شد و من اميدوارم كه با ناگوارىهائى كه بر ما وارد شد ليكن ايمانى كه در ما و در شما و در همه ملت ما حاصل شد جبران را بكند و اميدواريم كه اين انقلاب يك انقلاب جهانى بشود و مقدمه براى ظهور حضرت بقيهالله ارواحناله الفدا باشد. من تبريك مىگويم بر همه مومنين، بر همه مستضعفين جهان، بر همه مسلمين جهان و از همه مسلمين مىخواهم كه با قدرت و قوت در راه اسلام قدم بردارند و اسلام را پشتيبانى كنند تا اينكه انشاءالله دشمنان اسلام، آنهائى كه نمىتوانند اسلام را ببينند مقصور بشوند و منزوى.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 89
تاريخ 1/1/61
بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير هيأت دولت، رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراى نگهبان و جامعه مدرسين حوزه علميه قم، گروهى از مسؤولين لشگرى و كشورى و اقشارمختلف مردم
ملتى كه تحت پرچم اسلامى ادامه حيات مىدهد، با اين توطئهآسيب نمىبيند
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً حلول سال جديد را بر شما آقايان كه خلاصه يك ملت مظلوم و يك ملت فداكار هستيد (تبريك) عرض مىكنم و به همه ملت و ملتهاى جهان و مسلمين جهان و مستضعفين جهان تبريك عرض مىكنم. و من اميدوارم كه اين سال طليعه پيروزىهاى بسيار باشد كه بزرگترين آنها پيروزى معنوى است.
من يك كلمه راجع به بعدهائى كه در سال گذشته تحقق يافت و آقايان از بعدهاى مختلفش صحبت كردهاند، من هم مختصراً يك كلمه عرض كنم و آن اينكه سال گذشته سال آزمايش قدرتها، آزمايش قلمها، آزمايش زبانها و آزمايش فعاليتهاى ضد انقلاب بود، ضد انقلاب به معناى وسيع كه از خارج و داخل، دولتهاى ابرقدرت و وابستگان به آنها و در داخل گروههاى مختلف روى هم رفته آزمايش كردهاند و ما هم آزمايش كرديم، هم قدرتها را و هم تبليغات خارجى و داخلى را. اگر چنانچه جمهورى اسلامى ايران شبيه به جمهورىهاى ديگر يا رژيمهاى ديگر بود، ما بايد با اينهمه تبليغات دامنهدار همه گروهائى كه از خارج و داخل هستند و توطئههاى داخل و خارج، بايد ما فاتحه جمهورى اسلامى را بخوانيم، لكن آزمايشها براى ما و براى خود آزمايشگران روشن كرد، گرچه آنها به روى خودشان نمىآورند لكن مطلب روشن شد كه يك ملت نظير ملت ايران كه در تحت پرچم بزرگ اسلام مىخواهد ادامه حيات بدهد، با اين توطئهها، با اين قدرتها و با اين شيطنتهاى قدرتها و تفاله آنها در داخل و خارج آسيب نمىبيند. اين يك مطلب ادعائى نيست، اين يك مطلب عينى است، مطلب ملموس است. از اول مىگفتند كه اين جمهورى اسلامى، دو سه ماه، يكى دو سه ماه بيشتر نمىتواند تاب بياورد، بعد صدام را وادار كردند كه او هم به خيال خودش يكى دو هفته بيشتر لازم نبود تا اينكه ايران را قبضه كند و بعد هم اين اشخاصى كه در كمين نشسته بودند كه ملت زحمت بكشد و آنها ربحش را ببرند، آنها هم در خيال اين بودند كه ملت را گول بزنند و با خودشان همراه كنند و كشور را برگردانند به حال وابستگى به آمريكا يا احياناً شوروى، همه آزمايشها را كردند، آزمايش نظامى
صحيفه نور ج 16 صفحه 90
كردند، آزمايش توطئههاى داخلى و انفجارات و امثال اينها همه آزمايش شد و ما مىبينيم كه امروز ملت ايران از سال سابق و از سابقتر، منسجمتر است و ما به خودمان وعده مىدهيم كه با خواست خداى تبارك و تعالى اين انسجام هر چه بيشتر حاصل بشود و گروههائى كه بازى خوردهاند يا به طمع طعمه بودند آنها هم بپيوندند به اين ملت و براى كشور خودشان فعاليت كنند.
مقايسه دستگاههاى اجرائى جمهورى اسلامى با زمان سابق
من امروز يك مقايسه عبورى مىكنم بين دستگاههاى ايران و همه چيزهائى كه در ايران هستند بالفعل و آنهائى كه در زمان سابق بودند، براى جواب از آن اشخاصى كه مىگويند كه آن زمان، زمان شاه بهتر از حالا بود و براى آن اشخاصى كه مىگويند كاشكى اسم اسلام روى اين جمهورى نبود و براى آن اشخاصى كه به خيال خودشان براى اسلام اشك تمساح مىريزند و من مىدانم كه باطن قلبشان چه است. در يك كشور، متصديان آن كشور و كسانى كه دولتمردان اين كشور هستند و در تشكيل يك دولت دخالت دارند، ارگانهاى مختلف است و من مقايسه مىكنم.
از رئيس جمهور شروع مىكنم، اين آقايانى كه مىگويند كه زمان شاه بهتر بود، آقاى خامنهاى را مىگويند از شاه ظالمتر است!! آقاى خامنهاى را مىگويند كه اموال اين ملت را در داخل و خارج دارد مىچاپد و بيشتر از زمان شاه ايشان دارد مى چاپد!! اين مساله را مىگويند! مىتوانند مقايسه كنند مابين رئيس جمهور فعلى ما و رئيس جمهور قبل از ايشان با روساى جمهور تمام دنيا و با سلاطينى كه به مال و جان مردم آنطور تعدى مىكنند؟ مقايسه مىشود كرد؟! من براى آنهائى كه چشم و گوششان را هواى نفس بسته و مرضهاى داخلى خودشان را نمىتوانند ببينند اين مطلب را مىگويم، اگر مىگويند اينطور است خوب، اعلام كنند. املاك و عرض بكنم كه كاخها و ويلاها و امثال اينها را اعلام كنند كه ايشان اينقدر تهيه كرده است يا مشغول است.
بعد مىآئيم سراغ مجلس، افرادى كه در مجلس هستند از رئيس مجلس، آقاى هاشمى با ساير افرادى كه در مجلس هستند، اين را مقايسه بكنيد با مجلس سابق، حتى بهترين ارگانى كه در آنوقت بود و دولتى كه در آنوقت بوده و مجلسى كه در آنوقت بود و مقايسه كنيد با مجلس زمان رضاخان و محمدرضا خان. كدام يك از روساى مجلس بهتر از رئيس مجلس حالا هستند و كدام يك از افراد كانديداى مردم، بهتر هستند؟ بله، در طول مشروطيت افراد بسيار ارزندهاى در مجلس بودند اما در اين پنجاه سال اخير يك نفر هم آدمى كه بشود به او گفت اين نماينده ملت است سراغ نداريم. بعد از اينكه آن مجلسى كه مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اينكه مجلس تمام شد، فرستادند ايشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهيد كردند، شما ديگر سراغ داريد يك مجلسى كه واقعاً مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب كرده باشند؟ اگر سراغ داريد خوب، لازم نيست حالا بگوئيد ما مىترسيم عمومى بگوئيم، خوب، خصوصى بگوئيد امضا محفوظ.
مىآئيم سراغ شوراى نگهبان، در تمام دوره مشروطيت جز آن اول كه يك صورتى برايش بود،
صحيفه نور ج 16 صفحه 91
ديگر شوراى نگهبان ما نداشتيم. خوب، اين شوراى نگهبانى كه نداشتيم شما مىگوئيد كه حالا مثل آنوقت است، براى اينكه حالا هم شوراى نگهبان نداريم ما؟ يا اگر داريم يك مردمى هستند نظير مردم آنوقت و نظير دست در كاران آنوقت؟! آنجا هم كه نمىتوانيد بگوئيد، براى اينكه نبود شوراى نگهبان، مىگوئيد بودن شوراى نگهبان از نفس اين مجلس است و نفس اين جمهوريت است كه زمان شاه كه آن نبود، بهتر بود. اگر مىگوئيد، آن را هم باز بنويسيد.
مىآئيم سراغ دولت، من مىتوانم ادعا بكنم كه از آنوقتى كه در دنيا دولت تحقق پيدا كرده، تا حالا دولتى مثل دولت ما نبود. اگر آنوقتها در مجلس افرادى نادرى بودند كه كارهاى مجلس را مىخواستند تصحيح بكنند، لكن در دولتها آنقدرى كه من سراغ دارم دولتى كه روى هم رفته مثل اين دولت باشد ما نداريم، نداشتيم يا ملكها و سلطنهها و كذا بودند كه آنها خوبانشان آن بود كه غارتگرى را چندان اشكال بر آن نداشتند. من يك دفعه كه نخست وزير، آخرى، در اواخر دكتر امينى بود آمد آنجا، به او گفتم كه چطور شده است كه يك نفر كه مثل ساير مردم است، چيزى ندارد، وقتى كه وارد مىشود در دولت بعد از چند وقت چيزدار مىشود؟ اين از كجا آمده؟ چطور شده اينطور است؟ خوب، جوابى نداشت كه بدهد، جواب هم نمىداد، لابد حالا دارد جواب مىدهد!!
مىآئيم سراغ قوه قضائيه و كيفيت قضا، شما در چه زمانى سراغ داريد كه يك همچو افرادى شوراى قضائى را تحقق بدهد؟ اگر اطلاع داريد و ما اطلاع نداريم، خوب، آن را هم تذكر بدهيد كه قضاوت در زمان محمدرضا، در زمان رضاشاه از حالا بهتر بود، قضات آنوقت از قضات حالا بهتر بودند. قضاوت آنوقت را من مىخواهم صحبتى بكنم از آنها ولى شماها مىدانيد كه وضع چه جورى بود و چه اشخاصى بر مال و جان اين كشور حكومت مىكردند، قضاوت مىكردند. حالا اين شوراى قضائى كه از علما تحقق پيدا كرده است شما مىگوئيد اين شوراى قضائى از قدرتهاى قضائى سابق بهتر بود؟ و با همه نقيصهاى كه ما داريم و اين نقيصه را هم نمىتوانيم با اين زودى از بين ببريم معذلك قضاء فعلى و قدرت قضاء فعلى اصلاً طرف نسبت با سابق نيست، اگر مىگوئيد هست اطلاع بدهيد. رئيس ديوانعالى كشور را در سابق و حالا پهلوى هم بگذاريد، دادستانها را با دادستان فعلى و همين طور. اينكه مىگوئيد زمان محمدرضا بهتر از اين بود، مندانم، اينها كه چيزهائى است كه هست.
خوب، مىآئيم سراغ ارتش، ارتش زمان محمدرضا بهتر از اين ارتشى كه هست الان و دارد جانفشانى مىكند و دارد در جبههها خون خودش را مىدهد و مىخواهد دفاع كند از كشور خودش، شما اگر سراغ داريد يكى از اين ارتشىها حالا، يكى از كارهائى كه آن سپهبدها و بالاتر و پائينترها مىكردند، اگر پيدا كرديد يك نفر در بين اينها كه اين كارها را مىكند، معرفى كنيد، لكن نمىتوانيد معرفى كنيد. شما شهربانى حالا را بدتر از شهربانى زمان سابق مىدانيد؟ شماها يادتان رفته است كه رئيس شهربانى در همان قم با بزرگتر عالم شما چه مىكرد و به شما چقدر اعتنا داشت؟ شما يادتان رفته است كه يك حكومتى كه مىآمد در قم و مركز تشيع با شماها چه مىكرد؟ چه جور رفتار مىكرد؟ و
صحيفه نور ج 16 صفحه 92
در هر جا. حالا، شهربانى حالا از شهربانى زمان محمدرضا بدتر است؟! مثل پاسدارها ما داريم در زمان محمدرضا و در سابق بر او و در طول تاريخ، يك همچو پاسدارهائى ما داريم؟ اگر داريم اطلاع بدهيد.
اگر اين جمهورى اسلامى و روساى آن از بين بروند به جايش مامور از آمريكا مىآيد
عمده اين است كه آقايان يا بىاطلاعند و وارد در مسائل نبودهاند، يك مسجدى رفتهاند و يك درسى هم گفتهاند و ديگر جهات ديگر را به آنها نگفتهاند، يا مطلعند لكن مىخواهند بگويند. شمائى كه مىگوئيد زمان رضاشاه بهتر از حالا بود، در زمان رضاشاه شما چه وضعى داشتيد؟ نه شما، مرحوم شيخ ما رضوان الله عليه چه حالى داشت؟ در يك قضيهاى كه شايد قضيه كشف حجاب بود، مرحوم شيخ رحمهالله، مرحوم آقا شيخ عبدالكريم رضوانالله عليه يك كاغذى به رضاشاه نوشت و راجع به اين معنا تذكرى داد، جواب نداد، نخست وزير گفت به عرض اعليحضرت رسيد، ايشان گفتند شما خوب است كه مشغول كار خودتان باشيد. يك دانه پاسبان اگر مىآمد در اين شهر مذهبى كه چقدر جمعيت مذهبى و چقدر اهل علم داشت مىآمد، هر كارى با هر يك از شما مىكرد احدى صحبت نمىكرد. شهربانى حالا مثل شهربانى زمان رضاشاه است، محمدرضا شاه است؟! چرا بايد ما قدر نعمت خدا را ندانيم؟ من از آقايان مىپرسم بسيار خوب، تمام اينها همهشان يك اعوجاجاتى دارند شما اگر اينها خداى نخواسته از بين بروند، حكومت را مىدهند دست شما؟ مىآيند مىگويند آقاى فلان بيائيد شما حكومت كنيد؟ اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد، به جاى آن يك جمهورى بهتر از اين جمهورى مىآيد؟ سراغ داريد كه يك افرادى باشند كه بعد از اينكه اينها از بين رفتند آنها بيايند اداره كنند؟ شما مىدانيد كه چشمها دوخته شده بود كه چه اشخاصى بيايند و در اينجا حكومت كنند كه بدتر از زمان محمدرضا مىشد؟ شما مىدانيد كه اگر اين جمهورى از بين برود، اين مجلس از بين برود، اين رئيس جمهور از بين برود به جاى او يك مامورى از آمريكا مىآيد. ممكن است خيلى هم مقدس ماب باشد، مثل مقدس ماب رئيس شهربانى قم در زمان مرحوم آقاى بروجردى، خيلى هم مقدس ماب باشد، لكن كشور شما را از بين ببرد و آنطور به اسلام سيلى بزند كه تا ابد نتواند سرش را بالا كند. مىتوانيد فكر كنيد كه داريد چه مىكنيد؟ مىشود يك شب بنشينيد خودتان فكر كنيد كه تضعيف اين ملت و اين دولت و اين مجلس و امثال اينها چه لطمهاى بر اسلام ممكن است بزند؟
شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه زجر و گرفتارى اينطور مستقيم ايستاده باشد
من مدعى هستم كه مثل ملت ايران و مجلس ايران و دولت ايران و رئيس جمهور ايران و شوراى قضائى ايران و شوراى نگهبانى ايران و اينها همه و ملت ايران از صدر تاريخ عالم تا حالا نبوده. بهترين عصرها در اسلام، عصر رسول اكرم است. در عصر رسول اكرم آنوقت كه مكه بودند حكومتى در كار نبود، آنوقتى كه مدينه آمدند و باب حكومت باز شد، شما مىدانيد كه همين
صحيفه نور ج 16 صفحه 93
مقدس مابهاى مكه و مدينه و همين افرادى كه اظهار ارادت مىكردند، با پيغمبر چه مىكردند؟ شما مىدانيد كه قرآن مىگويد اين را، خواندهايد اين را؟ كه اگر به آنها مىفرمود كه جنگ برويد نمىرفتند، اگر مىرفتند با بهانه بر مىگشتند؟ شما مثل اين پاسدارهايى كه اشك مىريزند براى اينكه بروند به جبهه و شهيد بشوند كجا سراغ داريد؟ بگوئيد. صدر اسلام از يك عده معدود انگشت شمارى كه بگذريد، ديگر اينها قابل مقايسه با اين پاسدارهاى ما، با اين قواى انتظامى و نظامى ما نيستند. شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه گرفتارى و رنج، با اينهمه شهيد دادن و خون دادن و با اينهمه زجر و ناكامى اينطور مستقيم ايستاده باشند؟ آن عراق و كوفه و آنها در صدر اسلام و آن مكه و مدينه در صدر اسلام، صدر نورانى اسلام، پيغمبر در زمان خودش غريبتر و مظلومتر بود از حالا، اطاعتش را نمىكردند، نزديكانشان هم اطاعتش را نمىكردند. اميرالمومنين سلام الله عليه در صدر اسلام مظلومتر از هر حاكمى در هر وقت بود، آنقدر اذيتش مىكردند. همان مقدسها ايستادند مقابلش، گفتند بايد قرآن را بالاى نيزه كرد، اگر چنانچه قبول نكنى، چه خواهيم كرد. مجبورش كردند به اينكه قبول كند، بعد هم تكفيرش كردند، گفتند توبه كن، تو كافر شدهاى. اين حال صدر اسلام، بعد هم كه حكومت افتاد دست بنى اميه و بنى عباس و اينها چه جور بود وضع، بعد هم كه افتاد دست ديگران. كدام زمان را شما سراغ داريد كه مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شكر نمىكنيد؟ چرا از خدا تشكر نمىكنيد كه در عصرى واقع شدهايد كه يك همچو ملت داريد؟ در عصرى واقع شدهايد كه يك همچو مجلس داريد، يك همچو دولت داريد، يك همچو رئيس جمهور داريد، يك همچو پاسدار داريد. آقا چرا چشمتان را هم گذاشتهايد و دلتان را باز كردهايد براى عقدهها و اينطور انتقاد مىكنيد؟ ما از شما همراهى نمىخواهيم اما شما تكليف خدايى را چه مىكنيد؟ چرا بايد با اين دولتى كه مظلوم است، همه دنيا، همه كشورها تقريباً به او حمله كردهاند، كارشكنى برايش كردهاند، شما دوستان هم كارشكنى مىكنيد؟ شما مىدانيد كه كارشكنىهاى شما هم تاثير خيلى ندارد، لكن من متاسفم از روحيهاى كه در بعضى از آنها هست و همين طور بعضى قشرهائى كه مىگويند كه ما اسلام راستين مىخواهيم، اسلام راستين. مرديكه مىگويد ما اسلام راستين مىخواهيم، نه آن اسلامى كه مىگويد دست دزد را بايد بريد. قرآن اسلام راستين نيست؟! اگر اين دولت برود، يك همچو اشخاصى مىآيند روى كار. اگر اين جمهورى اسلامى از بين برود، اسلام آنچنان منزوى خواهد شد كه تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند كند. لابد شما هم مىگوئيد كه بايد ما يك دولت كافر ظالمى پيش بياوريم تا ظلم زياد بشود، تا حضرت ظهور كند! خوب، يك طريقهاى است. شما خيال مىكنيد نيست همچو افرادى، يك همچو افرادى هستند كه معنا ندارد حكومت باشد، يك حكومت عدل اصلاً نبايد باشد، بايد جلويش را گرفت تا حضرت تشريف بياورند.
همه يك مقصد داريم و آن تحقق اسلام است
من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى عنايت كند به همه اين ملت، به اشخاصى كه مخالف
صحيفه نور ج 16 صفحه 94
هستند با جمهورى اسلامى و اشخاصى كه مخالف هستند با اسلام عنايت كند و آنها را به راه صحيح هدايت بفرمايد. من اميدوارم كه در اين سالى كه وارد شدهايم به مباركى و ميمنت، يك سالى باشد كه ما و همه ملت دست به هم بدهند و اين خرابىها را بسازند و من اميدوارم كه اين جوانها، اين بچهها، اين بچههاى كم سنى كه بازى خوردند، آنها هم بيچارهها به خيال اينكه اسلام راستين به خيال خودشان مىخواهد پياده بشود و اين جمهورى نمىگذارد اين كار بشود، يادشان دادند، چشم و گوششان را بستند تا بدون اينكه توجه به مسائل بكنند وارد كارهائى بشوند، اميدواريم كه آنها هم بيدار بشوند و با ملت همدوش و همصدا باشند. و من اميدوارم كه تمام كسانى كه دست به كار هستند در دولت، با هم دست به هم بدهند، با هم دوست باشند، افرادى كه در مجلس هستند همه با هم رفيق باشند، همه يك مقصد داريد، همه مىخواهيد كه اسلام تحقق پيدا بكند، چرا پس با هم ما دلخورى داشته باشيم.
برادر باشيد كه مخاصمه كار اهل جهنم است
را درى از امورى است كه هم قرآن كريم فرموده است كه در اين عالم برادرند و هم فرموده است كه در بهشت برادر هستند و در سريرها در روبروى هم مىنشينند و برادرند. من اميدوارم كه اين آثار حالا تحقق پيدا كند تا منعكس بشود در آنجا و مىدانيم كه هر چه در اينجا باشد صورت غيبىاش در آنجا به ما مىرسد. ما گرفتار اعمال خودمان هستيم در آن عالم، از خارج به ما چيزى نمىدهند. ما هستيم كه بنا مىكنيم اساس آن عالم را. اينهمه اعمال شماست كه به شما رد مىشود انها هى اعمالكم ترد عليكم. فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره نه اينكه ثوابش را مىبرد، خودش را مىبيند و من يعمل مثقال ذره شرا يره خود شر را مىبيند، خود آن عمل را در آنجا مىبيند. كارهاى ما، عقايد ما، اخلاق ما تمام اينها در آنجا منعكس است و من اميدوارم كه برادرى را در اينجا مستحكم كنيم تا در آنجا منعكس بشود و برادر باشيم. مخاصمه مال اهل جهنم است. خصام اهل النار يكى از مصيبتهائى كه اهل جهنم به آن مبتلا هستند همين خصامى است كه با هم دارند. جنگ و نزاعى است كه با هم دارند، به هم مىپرند مثل سگ و يكى از كرامتهائى كه اهل بهشت دارند آن، برادرى و دوستى و محبت است و اين بايد از اينجا تهيه بشود. چرا ما با برادرهاى ايمانىمان، با برادرهائى كه همه صالحند، خوبند، مىخواهند خدمت بكنند، چرا مخالف باشيم؟ فرضاً راى يك كسى با راى ديگرى در يك جهتى مخالف است، اختلاف آرا در بين فقها هم الى ماشاءالله است. و من اميدوارم كه انعكاس اين دولت و مجلس و قواى ثلاثهاى كه هست و همه ارتشىها، انعكاس برادريشان در بهشت باشد و در بهشت همه با هم برادر و در سريرها روبروى يكديگر نشسته باشند و خداوند توفيق بدهد به همه ما.
دست به دست هم بدهيد و نقيصهها را رفع كنيد
و من اميدوارم كه اين سال، سال خوب باشد، سال سازندگى باشد. گرچه همه سالها خوب بود، سازنده بود. سالهائى كه گذشت، همهاش سازنده بود و همهاش انسان ساز بود، از امتحانات بيرون
صحيفه نور ج 16 صفحه 95
آمدند اشخاص و اشخاصى كه نتوانستند از امتحان بيرون بيايند منعزل شدند و من اميدوارم كه در اين سال حتى آنهائى هم كه مخالفند با جمهورى اسلامى، يك قدرى تحمل كنند، تعمق كنند، ببينند كه اگر اين جمهورى نباشد ما بايد يا در حلقوم آمريكا يا در حلقوم شوروى فرو برويم، چاره جز اين نيست. به حال اسلام رحم كنند، به حال جمهورى اسلامى رحم كنند. همه چيزش بهتر از همه دورهها بوده است. البته نقيصه زياد است، دست به هم بدهند، نقيصهها را رفع كنند. خداوند انشاءالله به همه شما سلامت و سعادت عنايت كند و اين سال جديد را بر همه مبارك فرمايد.
والسلام عليكم و رحمهالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 96
تاريخ 2/1/61
پيام امام خمينى به ملت مسلمان و رزمندگان غرورآفرين اسلام در خصوص عمليات ظفرمند فتحالمبين
بسم الله الرحمن الرحيم
ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم
اخبار غرور آفرين جبهههاى نبرد عليه قواى شيطانى را يكى پس از ديگرى دريافت نمودم. قلم قاصر است كه احساسات خويش را ابراز كنم. به قواى مسلح اسلامى كه خدايشان نصرت آخرين را نصيب فرمايد، تبريك عرض مىكنم. مبارك باد بر شما عزيزان افتخار آفرين پيروزى بزرگى را كه با يارى ملائكه الله و نصرت ملكوت اعلى نصيب اسلام و كشور عزيز ايران، كشور بقيه الله الاعظم ارواحنا له الفدا نموديد. رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدرانى كه شما شجاعان نبرد در ميدان كارزار و مجاهدان با نفس در شبهاى نورانى را در دامن پاكشان تربيت نمودند. مژده باد به شما جوانان برومند در تحصيل رضاى پروردگار كه از بالاترين سنگرهاى روحانى و جسمانى ظاهرى و باطنى پيروزيد. مبارك باد بر بقيه الله ارواحنا لهالفداء وجود چنين رزمندگان ارزشمند و مجاهدان فى سبيل الله كه آبروى اسلام را حفظ و ملت ايران را روسپيد و مجاهدان راه خدا را سرافراز نموديد. ملت بزرگ ايران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار مىكنند. آفرين بر شما كه ميهن خود را بر بال ملائكهالله نشانديد و در ميان ملل جهان سرافراز نموديد. مبارك باد بر ملت چنين جوانان رزمندهاى و بر شما چنين ملت قدردانى كه به مجرد فتح و پيروزى توسط رزمندگان به دعا و شادى برخاستيد. اينجانب از دور دست و بازوى قدرتمند شما را كه دست خداوند بالاى آن است بوسم و بر اين بوسه افتخار مىكنم. شما دين خود را به اسلام عزيز و ميهن شريف ادا كرديد و طمع ابرقدرتها و مزدوران آنان را از كشور خود بريديد و سخاوتمندانه در راه شرف و عزت اسلام جهاد كرديد. ياليتنى كنت معكم فافوز فوزا عظيماً
درود بر فرماندهان بزرگوار و رزمندگان و بر همه مجاهدان راه عظمت كشور و اسلام، و نفرت و لعنت بر منافقان و منحرفانى كه مىخواستند يكى از انبارهاى مهمات چنين مجاهدانى را به آتش بكشند، و غضب و سخط خداوند بر آن خدانشناسانى كه با كمك به صدام عفلقى مىخواستند او را نجات دهند، و شكر بىپايان خداوندى را كه توانستيد با شكست مفتضحانه، نيروهاى كفر را در بارگاه قادر متعال بىآبرو و در پيشگاه ملتهاى مسلمان منفور نمائيد. من از خداوند تعالى نصرت نهائى شما عزيزان و شكست مخالفان حق را خواستارم.
صحيفه نور ج 16 صفحه 97
درود بر شما و رحمت خدا بر شهيدان راه حق و شهداى جبهه نبرد حق عليه باطل و سلام بر عبادالله الصالحين.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:12 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 100
تاريخ 12/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت سومين سالگرد رسميت يافتن جمهورى اسلامى ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
در آغاز چهارمين سال رسميت جمهورى اسلامى حمد و ثناى بىپايان خداوند متعال را كه با نصرت خود و جنود غيبى، رزمندگان سلحشور و متعهد ايران را در دو بعد معنوى و ظاهرى پيروز و با سرافرازى هر چه تمامتر به جائى رساند كه معجزه عصر به دست مبارك و تواناى آنان به صورتى آشكار، تحقق پيدا كرد و لشكرهاى مجهز به جهازهاى مدرن قدرتهاى شيطانى در فاصلهاى اندك شكست مفتضحانه خورده يا تسليم شدند و يا فرار نمودند و يا كشته شدند.
12 فروردين سال 61 درخشندگى ديگرى در تاريخ ايران دارد. درخشندگى پرتو نور خدا، درخشندگى حمايت و عنايت خاص پروردگار جهان بر ملت ستمديده و غارت زده ايران. كسى كه اين حمايت و اعجاز را نبيند خفاشى است كه نور خورشيد جهان افروز را نتواند ديد. با تمام اسباب اطمينان و سكون خاطر در دشمن و تمام اسباب وحشت و خوف در رزمندگان ايران، كدام سبب، اطمينان و سكينه را در اينان ايجاد و رعب و وحشت را در آنان متحقق كرد؟ آنها برخوردار از پشتيبانى ابرقدرتها بويژه شيطان بزرگ، آمريكا بودند و مىباشند. اكثر قدرتمندان منطقه به آنها انواع سلاح را از اطراف جهان مىرساندند و ميلياردها دلار در اختيار آنها مىگذاشتند و به پشتيبانى از آنان از فرستادن ارتش هم دريغ نداشتند و تمام رسانههاى گروهى موثر در خدمتشان بود و هست و ما در محاصره اقتصادى و در حال انقلاب و در هم ريختگى و مواجه با توطئههاى جانفرساى داخلى و خارجى. آنها غافلگيرانه به ما هجوم آوردند و از دريا و زمين و هوا به ما حمله كردند و مقدار زيادى از كشور ما را تصرف نمودند و به خرابى و قتل و غارت شهرهاى ما و ملت مظلوم ما پرداختند كه اين نيز از اسباب بزرگ براى رعب و وحشت ما و آرامش و سكون براى مهاجمين به كشور ما بود. آيا آنچه خداوند تعالى مىفرمايد وقذف فى قلوبهم الرعب فريقاً تقلتون و تاسرون فريقاً ، مصداق ظاهرش در فتح مبين متحقق نيست؟ آيا آيه هوالذى انزل السكينه فى قلوب المومنين مصداق ظاهرش رزمندگان اين جبهه نيست؟ مگر آنچه در صدر اسلام واقع شد و موجب فتح لشكر اسلام گرديد جز اينها بود؟ آيا در ظرف يك هفته آنچه تاكنون شمارش شده است بيش از پانزده هزار اسير و هزاران مقتول و هزاران مجروح و آنهمه غنايم جنگى امرى عادى است؟ آيا فوج فوج تسليم در مقابل عدهاى غير معادل با خصم امرى عادى و طبيعى است؟
صحيفه نور ج 16 صفحه 101
بارالها! جوانان رزمنده ايران فتح را از تو مىدانند و به قدرت خويش مغرور نيستند و اگر غرور و سرافرازى هست براى آن است كه مورد عنايت و حمايت ذات مقدس تو هستند. تو طمانينه و سكينه را در دل آنان نازل فرمودى و رعب و وحشت را در قلوب دشمنان آنان كه دشمنان اسلامند انداختى. خداوند! هر چه هست از توست و اميد آن داريم كه اين عنايت و حمايت را ادامه دهى تا پيروزى نهائى و پس از آن نيز تا آنگاه كه دشمنان تو و اسلام در نبرد با جنودالله و حزب الله هستند و تا استقرار حكومت الله.
اينك بعضى تذكرات كه ملت و دولت و ارتش و سپاه و بسيج و ديگر قواى مسلح به آنها توجه دارند عرض مىكنم
1- همه بايد بدانيم كه تمام امور و از آن جمله فتح و نصر به دست خداوند متعال است. و ماالنصر الا من عندالله العزيز الحكيم . بايد توجه داشته باشيم كه در اين فتح مبين و ساير فتوحات، غرور به قدرت خويش پيدا نكنيم و شيطان نفس بر ما غلبه نكند، كه غرور موجب سردى و سستى مىشود و در جنگ لازم است قواى مسلح تا آخرين نقطه و تا پيروزى نهائى داراى آمادگى لازم بوده و از نيرنگ و خطر دشمن در هيچ حال غافل نباشند، بويژه دشمنى كه تمام قدرتهاى شيطانى براى حفظ او كوشش دارند و خود، خوب مىداند كه شكست براى او نابودى است. رزمندگان معظم در مرزها، سنگرها و پايگاههاى خود را محكم كنند و لحظهاى از هجوم دشمن غفلت نورزند كه لحظات پيروزى بسيار حساس است. با ياد خداوند منان و دلبستگى به نصرت او آماده و مجهز باشيد و دشمن را حقير و بيچاره نشمريد. خدايتان نصرت نهائى را عنايت فرمايد.
2- از اينكه بوقهاى تبليغاتى دروغپرداز و شايعهساز كه در خدمت ابر جنايتكارانند از پيروزىهاى رزمندگان شجاع ما نامى نمىبرند و در سكوت مرگبار فرو رفتهاند و گاهى از پيشروىهاى صداميان شكست خورده و ناتوان در شوش و دزفول سخن مىگويند، ناراحت نباشيد. بحمدالله تعالى نخواهند توانست بر اين پيروزىها كه چون خورشيد عالمتاب مىدرخشد سرپوش نهند، چنانچه اخيراً كه رسوائى سكوت به حد اعلى رسيد مجبور شدند مختصرا" خبرها را با حالتى متزلزل بيان كنند. شما رزمندگان عزيز و شجاع كه با ذكر خداوند متعال و نداى الله اكبر به پيش مىرويد و به دشمن مىتازيد از بوقهاى قدرتهاى سيلى خورده چشمداشت انعكاس صحيح پيروزىهاى خدا داده را نداريد و نبايد داشته باشيد. شما چون ماه نورافشانى كنيد و آنان بوق مخالف بزنند. شما براى عقيده، جهاد و دفاع مىكنيد و از خداوند چشمداشت رحمت داريد و بگذاريد تا تبليغات استعمارى از آنان از خدا بيخبر كه براى دنيا و شيطان به جنگ با اسلام برخاستهاند پشتيبانى نمايند. پيروز باشيد و سرافراز و به خداى قادر اعتماد كنيد و به پيش برويد والعاقبه للمتقين .
3- هر چند جنگ و دفاع از حق و ميهن، زحمتها و خسارتها دارد و جوانان پر ارزش را از ما گرفت و جنگزدگان مظلومى را آواره و بىخانمان كرد، لكن به خواست خداى منان محتواى پرعظمت و شكوهمندى داشت. اين جنگ تحميلى، شكوه و عظمت ايمان و اسلام را در پهناور جهان
صحيفه نور ج 16 صفحه 102
منتشر نمود و ايران بزرگ كه مىرفت با خيانتهاى خاندان پهلوى و بستگان آنان يك كشور وابسته و مصرفى و يك ملت مرده و سر به زير براى ضربه خوردن و ستم پذيرفتن معرفى شود، ناگهان با يك جهش بىسابقه و يك انقلاب الهى در جنگ غافلگيرانه با توطئه جهانخواران ستم پيشه و مزدوران بىفرهنگ و پشتيبانى آشكار و نهان ابرقدرتها آنچنان پيروزمندانه و شجاعانه بر پيكر پليد صداميان و آمريكائيان منطقه تاخت و آنچنان اسطورههاى شيطانى را يكى پس از ديگرى در هم شكست كه گوئى دست مبارك على ابن ابيطالب سلام الله عليه در روز خندق از آستين پر عظمت لشكريان ما بيرون آمده است و در مبارزه تمامى اسلام در مقابل تمامى كفر ظفرمندانه و سرافراز با قامتى به بلندى ابديت استوار ايستاده است.
امروز ايران در جهان پيش دوست و دشمن به نام يك كشور مكتبى مقاوم در مقابل قدرتهاى بزرگ مطرح است، حتى آنان كه از روى جهل و نادانى و يا حسد و عقدههاى درونى با اين جمهورى و اين جوانان پرتوان به دشمنى برخاستهاند در باطن و سير ذاتشان با اعجاب و بزرگى به آن مىنگرند و از پيروزىهاى آن خون دل مىخورند.
4- گر چه مىدانم مكتبى بودن و تعهد به اسلام راستين اقتضاء مىكند تا رزمندگان اسلام با اسراء جنگى و پناهندگان با عطوفت و فتوت، به گونهاى اسلامى رفتار كنند كه بحمدالله مىكنند، هر چند صدام و صداميان برخلاف اينان رفتارشان غير انسانى و سبعانه باشد، لكن تذكر و تاكيد سودمند است. بايد جوانان ما و كسانى كه عهدهدار نگهدارى اسيران و پناهندگان هستند طعم شيرين رحمت و بزرگوارى اسلام را به آنان بچشانند و با آنان آنگونه رفتار كنند كه مولاى آنها و پيشواى عظيمالشانشان با بدترين خلق خدا و جنايتكارترين انسانها اين ملجم لعنت الله عليه رفتار فرمود، تا اسيران كه ضربه روحى خوردهاند احساس آرامش و جبران در حكومت اسلامى نمايند و پس از آزادى در سلك مبلغين اسلام و احياناً فداكاران آن درآيند كه اين خود خدمت پر ارزشى به اسلام و جمهورى اسلام است و چه بسا كه اين اسيران و پناهندگان با اجبار و تهديد به مرگ خود و خانوادههايشان به جبههها فرستاده شده باشند، چنانچه بعضى از آنها اين ادعا را دارند. و گمان نكنيد آن خوى جنايتكارى و سبعيتى كه در امثال صدام است در اينان باشد و چه نيكوست كه جوانان عزيز و نگهبانان اين بازيخوردگان از يك موجود صدامى يا در خدمت جنايت، يك انسان اسلامى و در خدمت مكتب مقدس قرآن بسازند، و بدانند كه من احيا نفسا فكانما احيا الناس جميعاً و هدايت از بزرگترين مظاهر احياء است.
5- امروز دنيا، حتى كوردلان هم مىدانند كه ايران از موضع قدرت كه موهبت الهى است صحبت مىكند. امروز ايران به آن حرفى كه از روز اول گفته است پاى بند است. ما با هيچ كشورى، چه اسلامى و چه غير اسلامى سر جنگ نداريم و طالب صلح و صفا براى همه هستيم و تاكنون نيز به دفاع كه براى هركس فريضهاى است الهى و حقى است انسانى برخاستهايم و هرگز قصد تجاوز به كشورهاى ديگر را نداريم و مىخواهيم كشورهاى اسلامى در كنار هم با تعهد اسلامى به دفاع از حقوق
صحيفه نور ج 16 صفحه 103
مسلمين و كشورهاى اسلامى در مقابل متجاوزان و متجاسران مانند اسرائيل تجاوزگر بايستند. و اگر اين آرزوى ديرينه ملت و دولت ايران جامه عمل بپوشد هيچ قدرتى هر چند هم بزرگ نمىتواند به كشورهاى اسلامى يا يكى از آنها تجاوز كند يا اعمال قدرت و زور نمايد. و ما صلاح تمام كشورها بويژه كشورهاى مجاور و منطقه را در آن مىدانيم كه براى ارضاء شهوت بلند پروازى و ماجراجوئى صدام و منفعت طلبى و سلطه جوئى قدرتهائى كه او را به دام و مهلكه انداختهاند خود را به تباهى و هلاكت دنيوى و عذاب اليم اخروى مبتلا نكنند و با كشورى كه با همه مسلمانان جهان خواهد دست برادرى دهد و اخوتى كه خداوند عطا فرموده است به رسميت بشناسد و جامه عمل پوشد به طور مسالمتآميز رفتار نمايند و از حركت جنون آميز صدام عفلقى و عاقبت امر آن عبرت بگيرند و بدانند كه اگر خداى نخواسته قدرت به دست صدام جاه طلب بيفتد، با آنان كمتر از اسرائيل عمل نخواهد كرد و آن روز پشيمان خواهند شد كه گرفتار اسرائيل دوم يا بدتر از او شوند. پس سزاوار است كه اين نصيحت اسلامى را بپذيرند و با آتشبازى نكنند و سزاوارتر آنكه با ملت بپاخاسته مظلوم در اراضى اشغالى فلسطين همصدا شده و از تظاهرات و قيام آنان در مقابل ستمهاى اسرائيل پشتيبانى عملى كنند تا همانگونه كه ايران با تظاهرات و انقلاب اسلامى رژيم ستمشاهى را ساقط نمود آنان نيز بر اين ديو آدمخوار و غاصب ملحد غلبه كنند. و اميد است كه مظلومان مراكز اشغالى به تظاهرات و اعمال ضد صهيونيستى خويش ادامه دهند تا پيروزى را به دست آورند. از خداوند متعال، تعالى اسلام و هواداران آن را خواستار و سرنگونى پرچمهاى شيطانى را اميدوارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:12 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 104
تاريخ 14/1/61
بيانات امام خمينى در ديدار با دبيركل، مسؤولان و اعضاى دفاتر حزب جمهورى اسلامى در سراسر كشور و اعضاى انجمن اسلامى كاركنان بانكهاى تهران
راس همه خطاها همين خودخواهىهاست
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه اين سال جديد و سالروز جمهورى اسلامى به همه ملت ايران و ملتهاى مستضعف جهان و به شما آقايانى كه در اينجا مجتمع هستيد مبارك باشد و قشر مستضعف انشاءالله پيروز باشد و مستكبران جهان در سراشيب سقوط باشند. و از شما آقايان كه اعضاى حزب جمهورى اسلامى و چه اعضاى بانك و چه اعضاى آن كسانى كه در بانكها و در ساير جاها به عنوان جمعيت اسلامى كار مىكنند، من تشكر كنم و اميدوارم كه همه ما و همه شما و همه ملت ما هر چه بيشتر رو به اسلام و تحقق اسلام و انگيزههاى الهى پيش برويم و اين انگيزههاى الهى و اسلامى در همه نقاط جهان متحقق بشود.
آن چيزى كه دنيا را تهديد مىكند، سلاحهاو سرنيزهها و موشكها و امثال اين نيست. آن چيزى كه دارد اين سياره ما را در سراشيبى انحطاط قرار مىدهد، انحراف اخلاقى است. اگر انحراف اخلاقى نباشد هيچ يك از اين سلاحهاى جنگى به حال بشر ضرر ندارد آن چيزى كه دارد اين انسانها را و اين كشورها را رو به هلاكت و رو به انحطاط مىكشاند، اين انحطاطهائى است كه در سران كشورها و در دست به كارهاى اين حكومتها از انحطاط اخلاقى دارد تحقق پيدا مىكند و همه بشر را دارد سوق مىدهد به سراشيب انحطاط و نمىدانيم كه عاقبت امر اين بشر چه خواهد شد. شما ملاحظه بفرمائيد كه اين سلاحهاى بزرگ مدرن كه الان در دست ابرقدرتهاست، اين سلاحها در چه امرى از امور به كار مىرود؟ آيا براى خير بشر است؟ براى تامين صلح است چنانچه مدعى هستند؟ يا براى هلاكت بشر و براى خودخواهىهائى كه اين سران دارند؟
اينكه در روايات ما هست كه حب الدنيا راس كل خطيئه اين يك واقعيتى است و اساس حب دنيا هم ريشه حب دنيا هم حب نفس است كه آن هم حب دنياست. تمام فسادهائى كه در بشريت پيدا شده است از اولى كه بشريت تحقق پيدا كرده است تاكنون و تا آخر، منشاش همين حب نفس است. از حب نفس است كه حب به جاه، حب به سلطنت، حب به مقام حب به مال و حب به همه انگيزههاى شهوانى پيدا مىشود و انبيا اساس كارشان اين بوده است كه اين حب نفس را تا آن مقدار كه ممكن
صحيفه نور ج 16 صفحه 105
است سركوب كنند و نفسها را مهار كنند و انبيا هم آنطورى كه مىخواستند موفق نشدند و تا آخر هم نتوانستند آنطورى كه دلخواه آنهاست تحقق پيدا بكند. و در حكومت عدل بقيه الله هم عدالت جارى مىشود، لكن حبهاى نفسانى در بسيارى از قشرها باقى است و همان حبهاى نفسانى است كه بعضى روايات هست كه حضرت مهدى سلام الله عليه را تكفير مىكنند. حقيقتاً راس همه خطاها، خطيئتها همين خودخواهىهاست و تا اين خودخواهىها در بشر هست، اين جنگها و اين فسادها و اين ظلمها و ستمگرىها هست و انبيا اينكه دنبال اين بودند كه يك حكومت عدلى در دنيا متحقق كنند، براى اين است كه حكومت عدل اگر باشد، حكومتى باشد با انگيزه الهى، باانگيزه اخلاق و ارزشهاى معنوى انسانى، يك همچو حكومتى اگر تحقق پيدا بكند، جامعه را مهار مىكند و تا حد زيادى اصلاح مىكند و اگر حكومتها به دست جباران باشد به دست منحرفان باشد، به دست اشخاصى باشد كه ارزشها را در آمال نفسانى خودشان مىدانند، ارزشهاى انسانى را هم گمان مىكنند كه همين سلطه جوئىها و شهوات است، تا اين حكومتها برقرار هستند بشريت رو به انحطاط است و اگر آمال انبيا در يك كشورى تحقق پيدا بكند آن ولو بعض آمال انبيا، آن كشور رو به اصلاح مىرود.
شما مقايسه بكنيد اين جمهورى اسلامى را در زمان ما، مقايسه بكنيد اين سران جمهورى اسلامى در كشور ما و اين حزب جمهورى اسلامى در كشور ما، مقايسه بكنيد با هر كشورى را كه مىخواهيد انتخاب كنيد. شما هر كشورى را كه انتخاب كنيد، من گمان نمىكنم كه رويهمرفته مثل اين كشور ايران اينطور كه ملت به حسب نوع و حكومت و مجلس و روسائى كه هستند و در كارها دخالت مىكنند و اداره مىكنند كشور را شما گمان ندارم كه نظيرى برايش پيدا بكنيد.
من نمىخواهم بگويم كه ما نقيصه نداريم، الى ماشاءالله نقيصه داريم و الى ماشاءالله ما هواهاى نفسانى داريم لكن به مقايسه ما مىخواهيم حساب كنيم، نه اينكه صددرصد جمهورى اسلامى الان آن خطى را كه انبيا مىخواستند، طىكنند، يا حزب جمهورى اسلامى يا ساير نهادهائى كه در كشور هست، ما هيچ يكمان مدعى نيستيم كه تمام اينها صددرصد تمام است، لكن مدعى اين هستيم كه يك نسيم روحانى از جانب خداى تبارك و تعالى به اين كشور وزيده است، يك بارقه الهى به اين كشور تابيده است و به واسطه همين نسيم روحبخشى كه با عنايت حق تعالى در اين كشور وزيده است، اين كشور را رو به اسلام و آمال انبيا دارد سوق مىدهد، ولو اينكه در بسيارى از جاهايش اشتباهات هست و بسيارى از اشخاص ناباب هم در گروهها وارد شدهاند، لكن ما رويهمرفته مطلب را در هر جامعهاى بايد حساب بكنيم. در يك جامعه ما نمىتوانيم بگوئيم كه افراد همهشان سالمند، در تمام دوره دنيا زمان انبيا و بالاترين زمانى كه بشر يك راسى داشته است مثل انبيا و در اسلام مثل رسول اكرم، معذلك وقتى كه حساب مىكنند، حساب جامعه را بايد بكنند نه حساب افراد را. ببينيم جامعه، جامعه رو به اصلاح و صلاح هست يا جامعه رو به سوى انحطاط هست.
من نمىخواهم بگويم كه جوامع بشرى و افرادى كه در ساير جوامع زندگى مىكنند، آنها
صحيفه نور ج 16 صفحه 106
منحطاند، لكن مىخواهم عرض كنم تشكيلات را كه بهتر مىتوانيم به آن اطلاع پيدا بكنيم، وقتى حساب بكنيم تشكيلاتى كه در ايران هست، بدون اينكه در نظر يك عصبيتى در كار باشد، اين تشكيلات از تشكيلاتى كه در ساير كشورها هست بهتر است. اين تشكيلات رو به اسلام دارد مىرود و اين تشكيلات مىخواهد كه آمال انبيا را متحقق كند و در ساير تشكيلات لااقل ما سراغ نداريم كه اينطور باشد. آنهائى را كه اطلاع داريم، ولو فردى، افرادى در آن پيدا بشود كه صالح باشد، لكن تشكيلات رويهمرفته وقتى حساب مىكنيم، تشكيلات رو به انحطاط است.
ما از بعضى موارد محدود و جزئى مىتوانيم كه مسائل را تا يك حدودى به دست بياوريم. شما ملاحظه بكنيد كه از وقتى كه اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا كرده است، كشورهائى كه با اين جمهورى اسلامى مخالفت كردهاند چه وضعيتى داشتهاند تا بفهميم كه انحطاط اخلاقى تا چه اندازه در بشر هست.
اين جمهورى اسلامى از آغاز با ذكر خدا همراه بود
اين جمهورى اسلامى از اول كه نهضت اسلامى اين مردم تحقق پيدا كرد و كم كم انقلاب تحقق پيدا كرد، از همان اول فرياد اين جمعيتها و گروهها در هر جا كه بودند فرياد اين بود كه با الله اكبر پيش مىرفتند، خدا و ذكر خدا در فريادهاى آنها بود و تا حالا هم و از اول تا حالا در اين بينها هم، اين ذكرهاى الهى و ياد خدا در اين كشور زنده است و اين اسلام خواهى و اخلاق اسلامى خواهى در اين بشر زنده است. لكن كدام كشور است، الا نادر كه ما را مسلمان بداند حتى. ما هر چه فرياد بزنيم كه ما اسلام را مىخواهيم، بسيارى از اين كشورهاست كه مىگويند كه اينها زرتشتى هستند مثلا"، گبر هستند، آتش پرستاند، اين جز انحطاط اخلاقى در دستگاههاى دولتى ولو در بسيارى از كشورهاست؟ ما از روز اول و اشخاصى كه توجه به اين مسائل دنيائى، آن چيزى كه بر دنيا مىگذرد، داشتهاند، از اول با اسرائيل مخالف بودهايم. بيشتر از بيست سال است كه صحبتهاى ما هميشه راجع به اين بود كه اسرائيل نبايد كه يك كشور مستقلى باشد و بايد اين ظالم را از اين دنيا برداشت، خطر دارد، خطرناك است. لكن تا حالا هم همين كشورهائى كه مىگويند ما مسلمان هستيم و اسلامى هستيم، تا حالا هم ما را با اسرائيل همدست مىدانند! ما كه از اول آمريكا را ظالم مى دانستيم و ستمگر مىدانستيم و كشور خودمان را در دامن او به واسطه خيانت حكومت سابق اينجا، در دامن او مىديديم هست، مخالفت كرديم با او، مردم قيام كردند و مرگ بر امريكا گفتند و عمل هم كردند و آن لانه جاسوسى را هم گرفتند و عذرشان را خوب خواستند، همه رفتند سراغ كارشان، تا امروز همه به ما گفته مىشود كه اينها با آمريكا همدستند! كانه امريكا و ما هر دو با هم همدست هستيم كه با آمريكا مجادله كنيم! اين جز انحطاط اخلاقى است كه در اين سران كشورها، بسيارى از كشورها رو به سراشيبى دارند مىروند؟ صدام را وادار كردند كه به اين كشور اسلامى حمله كند و از زمين و هوا و دريا حمله كرد به ما و بعضى از اشخاصى كه آنوقت سردمدار بودند خيانت كردند به اين كشور و در عين حالى كه اطلاع
صحيفه نور ج 16 صفحه 107
داشتند، چيزى نگفتند. لكن همين صدامى كه حمله كرد به كشور ما، با اسم اسلامى و اينكه با گبرها مىخواهم مبارزه كنم، با اين اسم خودش را آرايش مىداد، و اين جز يك انحطاط اخلاقى كثيف هست؟ و آنهائى كه از اول تا حالا به صدام اسلحه دادند، پول دادند و ارتش برايش فرستادند، اينها همه مىگويند ما مسلمان هستيم و طريقه ما طريقه اسلام است. با كى اينها دارند مبارزه مىكنند؟ با آن جمعيتى كه از بچه و بزرگشان، از مرد و زنشان، از حكومت تا مجلس و تا هر جا كه انسان ملاحظه مىكند و آنها هم مىدانند، همه هر چه دارند هى فرياد اسلام را مىزنند. آنهائى كه مىگويند ما مسلم هستيم و مسلمان هستيم و طريقه اسلام را داريم، آنها در راديوهايشان، در تبليغاتشان، در تلويزيونشان و در نطقهايشان و در ساير چيزها وقتى كه ملاحظه كنيد مىبينيد كه همان آثارى است كه زمان شاهنشاهى در اينجا بود، همان وضع است و حالا ما اين بنگاههاى تبليغاتىمان، اين مطبوعاتمان و اين راديو و تلويزيونمان و اين ارگانهايى كه هستند و اين قواى ثلاثهاى كه هستند، اينها وقتى كه صحبت مىكنند يا راديو از آن پخش مىشود امور، اكثراً پخش اسلام و احكام اسلام نيست؟ كجاى دنيا شما سراغ داريد كه در راديويش درس فقه باشد، در راديويش درس فلسفه الهى باشد؟ و كجا سراغ داريد كه راديو اكثر وقتش را در تبليغات اسلامى دارد صرف مىكند، و همين طور راديو تلويزيون؟ و كدام حزب را سراغ داريد كه سران آن حزب مثل سران حزب جمهورى اسلامى باشد؟ البته من افراد را نمىشناسم لكن سران را مىشناسم و چيزى كه آنها تصديق بكنند ما هم تصديق مىكنيم. من نمىخواهم بگويم كه در حزب جمهورى اسلامى افرادى خودشان را وارد نكردند يا افرادى هم نيستند كه اشتباهاتى داشته باشند يا تعمداتى، لكن رويهمرفته را ما بايد حساب بكنيم كه رويهمرفته وقتى كه حساب بكنيم اين حزب را با حزبهاى ديگرى مثلا با حزب توده يا احزابى كه در زمان محمدرضا بود، سران آنها با سران اينها، افراد آنها با افراد اينها، طرز عمل آنها با طرز عمل اينها مقايسه بكنيم و انصاف داشته باشيم مىبينيم كه اين وجهه، وجهه انسانى و اسلامى است و آنها به حسب نوع اينطور نيستند.
اسلحههاى ما در راه تحقق آرمانهاى اسلامى و الهى دارد به كار مىرود
اينكه مخالفت مىكنند با سران اينها، با خود اينها، با ساير ارگانهائى كه در ايران الان هست، اين مخالفت جز اين است كه مخالفت با اخلاق انسانى و ارزشهاى انسانى است؟ اسلحه دست سپاه پاسداران ما و همين طور ارتش ما هست، دست صدامىها هم هست، دست اردنىها يعنى حكومت هست و دست آمريكا و شوروى هم هست، همه اينها اسلحه دارند، ما اسلحههاى كوچك داريم آنها اسلحههاى بزرگ دارند، اين اسلحهها وقتى به كار مىرود خود اسلحه فىنفسه اشكالى ندارد، چيزى نيست، خود شمشير فى نفسه چيزى نيست، شمشير حضرت على ابن ابيطالب با شمشير ابن ملجم يك شمشير، يك جور بودند، شايد شمشير او تيزتر هم بود لكن او كه اين شمشير را به كار مىبرد، اين ميزان است. آنكه يك ضربت را با عبادت ثقلين مساوى مىداند و افضل، با آن ضربتى كه همين
صحيفه نور ج 16 صفحه 108
موجودى كه يك ضربتش افضل از عبادت ثقلين است به خاك و خون مىكشد، آن ميزان است، آن كه ضربتها را وارد مىكند ميزان است.
از اول اين جنگ تحميلى، ما ببينيم كه سپاهيان ما و ارتش ما اسلحههاى خودشان را در چه كار به كار بردند، در چه جهت به كار بردند و امريكا و آنهائى كه دنبال يعنى صدام را وادار كردند به اين امر، آنها در چه كار. وقتى ملاحظه مىكنيم مىبينيم كه طيارههاى آنها دزفول و آبادان را، اهواز و انديمشك را، امثال اينها را مىكوبد و آن مردم را كوبيده است و آنجاها را خراب كرده است و الان يك خرابهاى بعد از اينكه بروند، يك خرابهاى دست كشور ما هست، و اسلحههاى ما دفاع از اين ملت ضعيف است به كار مىرود، در راهى كه خدا فرموده است، اسلحههاى ايران الان غير آن كه دست منحرفين است، آن كه به حسب تودههاى مردم ميزان است، به حسب اجتماع ميزان است، اين اسلحهها در راه تحقق آرمانهاى اسلامى و الهى دارد به كار مىرود و آن اسلحهها در راه تخريب و براندازى اسلام دارد در كار مىرود. اينكه من عرض مىكنم كه دنيا تهديد به فنا، از راه سراشيبى در اخلاق دارد حركت مىكند، براى اين است كه اين دو طايفهاى كه يك طايفه حمله كردند و زن و بچه مردم را آواره كردند و همين طور زن و بچه مردم را از عراق هم آواره كردند و كشور ما را آنطور خراب كردند كه ما سالها بايد زحمت بكشيم تا برش گردانيم به حال اول، مىبينيم كه كشورهاى مختلفى با يك همچو ستمگر و يك همچو خبيثى دارند كمك مىكنند، اسلحه مىفرستند و همه چيز، هم افراد مى فرستند، تبليغات مىكنند، اكثراً وقت صرف مىشود براى اينكه اين جمهورى اسلامى را از بين ببرند. از قرارى كه در اين نوشتهها يا در گفتهها بود، رئيس جمهور آمريكا گفته است كه اين جنگ را ديگر بايد به هم يك كارى بكنيم از بين برود، براى اينكه اين جنگ ديگر به نفع آمريكا نيست ، شما ببينيد اين چه اقرارى است كه يك نفر آدم، رئيس جمهور يك كشور ابرقدرت به اصطلاح، همچو اقرار مىكند كه جنگ تا حالا به نفع آمريكا بوده است، براى اينكه جنگ براى به هم زدن اين جمهورى اسلامى بوده است، حالا كه مىبينيم نمىشود اين كار و ممكن است كه جمهورى اسلامى رشد زياد بكند و ساير كشورهاى مسلمان هم بيدار بشوند، پس حالا يك خطرى است براى آمريكا، ديگر به نفع امريكا نيست. حالا تقاضا كرده است از همه اشخاصى كه دست اندركارند كه بيايند و اين جنگ را به يك طورى به صلح برگردانند. و ما كه از اول مىگفتيم كه ما جنگ با كسى نداريم، ما با همه عالم مىخواهيم صلح داشته باشيم، ما اختلافى با كسى نداريم، ما مىخواهيم برويم كشورگيرى كنيم، ما دفاع مىكنيم، دفاعى كه اسلام به ما دستور داده، ما تابع اسلام هستيم، هر چه فرموده است عمل مىكنيم، اگر فرموده بود كه دفاع هم نكنيد، ما هم مىنشستيم و كارى نمىكرديم، فرموده دفاع بكنيد، بايد بكنيم، آنها هجوم كردند و ما دفاع. به جاى اينكه اينهايى كه مىگويند ما مسلمان هستيم، اين كشورهائى كه مىگويند ما اساس كارمان بر اسلام است، اينها به يك آيهاى از قرآن عمل مىكردند، ما همه قبول داشتيم كه اگر يك طايفهاى بغى كردند و طغيان كردند و به طايفهاى ديگر از مسلمين چه كردند، همه بايد با او جنگ كنند تا او برگردد به حكم خدا وقتى برگشت آنوقت بنشينند اصلاح كنند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 109
ما همان حرف اولى كه گفتيم، همان حرف اول را همه زديم. در مجلس صحبت شده همان بوده، رئيس جمهور صحبت كردند همان بوده، نخست وزير صحبت كردند همان بوده، رئيس مجلس صحبت كردند همان بود. حرف ما يك حرف منطقى صحيح انسانى است. يك كسى كه تجاوز كرده به ما و اينهمه خسارات به ما وارد كرده است و در كشور ما هست الان هم، خوب، حرف صحيح ما اين است كه خوب، از كشور ما برو. متعدى آن است كه توى كشور ديگرى است و شما اگر چنانچه از اين جوامع بينالمللى كه ما مىشناختيمشان (يعنى تا حدودى) بخواهيد دعوت كنيد كه بنشينيد و ببينيد متجاوز كى است، مطمئن باشيد كه اگر از يك كشورهاى صالح (اگر باشد) نخوانيد اشخاص را براى رسيدگى، آنها قبلاً شما را محكوم كردهاند، قبلاً آنها ما را متجاوز شايد محسوب كرده باشند و اينها همان انحطاطى است كه من عرض مىكنم. رو به انحطاط اخلاقى ما هستيم و ما بايد چه بكنيم و اسلام بايد چه بكند با اينكه با اين اخلاقى كه ديگر به افتضاح كشيده شده است، با اين وضعى كه ديگر آن روزى كه اينها شكست خوردند و رفتند بيرون و زدند ايرانىها آنها را بيرون كردند، آن روز هم باز هى گفته مىشود كه صدام افراد خودش را خواسته است ديگر! بعد از اينكه واضح شده اين مساله در همه جا، از خارج آمدند ديدند و گفتند كه مساله چى بوده، حالا هم باز آنجا را نمىخواهند به رو بياورند كه شكست خورده، مىگويد كه ايشان خواستند افرادش را، لابد صلح جويى بوده اين! اينها همه علائم اين است كه دنيا رو به سراشيبى است، يعنى اين قشرهائى كه دارند دنيا را اداره مىكنند اينها رو به سراشيبى هستند و ملتها بايد متوجه به اين معنا باشند كه ملتها را اينها نكشانند همراه خودشان رو به سراشيبى. ملت عراق بايد متوجه اين معنا باشد كه اگر چنانچه صدام در عراق باقى بماند آنها را رو به فساد مىكشد، جوانها را رو به فساد مىكشد و خدا مىداند كه آنقدر لطمهاى كه بر عراق وارد شده است، از اين حزب كافر عفلقى و بر جوانهاى آنها وارد شده است، چه صدمات اخلاقى بوده كه وارد شده است. آن كه انسان را و كشورها را تهديد مىكند اين انحرافات اخلاقى است كه تهديد مىكند، و الا سلاح فى نفسه كه چه اشكال دارد.
بايد ملتفت باشيد كه اشخاصى كه در بين شما هست انحراف نداشته باشند
يعنى ما از مساله بگذريم، يك چند كلمهاى با آقايانى كه در اينجا تشريف دارند عرض كنيم. من اطمينان به اين آقايانى كه مىشناسمشان كه در راس اين حزب بودند و سابق هم بعضى ديگرى كه بودند، اينها را ما با آنها بوديم و مىشناسيم، لكن اين آقايان چند نفر هستند و احاطه به تمام كشور و حزب جمهورى اسلامى در تمام كشور را ندارند. بايد اشخاصى كه در هر جا هستند و متكفل اين امر هستند و اشخاص صالح هستند، با كمال دقت و با كمال وسوسه ملاحظه كنند كه افرادى كه خداى نخواسته انحراف دارد و افرادى كه مى خواهند خودشان را وارد كنند در اين چيزهايى كه به نفع اسلام است و منحرفش كنند، مبادا باشد در آنها. حتى يك فردشان هم خطر دارد به اندازه خودش. جمعيت زيادىاند الان كه در حزب هستند، بايد توجه كرد به اينكه آنهائى كه در راس هستند، خيلى درباره آنها،
صحيفه نور ج 16 صفحه 110
يعنى در هر جا هستند، در راس به طور مطلق نه، رده بالا را نمىگويم، آنهائى كه در جاهاى ديگر هستند و اداره مىكنند حزب جمهورى اسلامى را بايد توجه كنند كه در همان مركز اداريش و تبليغاتىاش و چيزهاى ديگرى كه دارند مبادا يك نفر از اشخاص منحرف با يك صورت بسيار مثلاً اسلامى، وارد نشود. توجه به سوابقشان بكنند، به لواحقشان، به خانوادههاشان و به كارهائى كه مىكنند، توجه بكنند. يك وقت انسان مىبيند كه يك چيزى بسيار خوب است لكن آمدند و منحرفش كردند و لااقل بدنامش كردند. اينها الان به همين قدر كافىاند كه يك چيزى كه مورد توجه مردم هست بدنامش كنند. اينها در صدد اين هستند كه هر چه ما داريم بدنام بشود دولت را، مجلس را و جمهورى اسلامى را و حزب جمهورى را. بايد ما توجه بكنيم به اينكه راهى كه خدا پيش پاى ما گذاشته است و ما مىخواهيم همان راه را برويم، اشخاصى نيايند وارد بشوند و راه را منحرف كنند. اين شيطان از روز اول خداى تبارك و تعالى را اگر ملاحظه فرموديد تهديد كرده كه من بندههاى تو را، مىنشينم و منحرف مىكنم. اين تهديدى است از طرف شيطان به خدا. اينها اينطور هستند كه تا آن آخرين نفسشان وقتى نرسيدند به آنى كه بايد برسند، تا آن آخرين نفسشان لااقل اگر دستشان نمىرسد كه بكشند اينها را، بدنام كنند اينها را و اين چه بهتر كه وارد بشوند در اين جمعيتهايى كه به اسم اسلام دارند كار مىكنند مثل انجمنهاى اسلامى كه در همه جا هست. اين انجمنهاى اسلامى، خود انجمن اسلامى يك چيز خوبى است، مطلوبى است و افرادش هم انشاءالله اكثراً خوبند، لكن بايد توجه داشته باشد اين انجمنها كه افرادى كه در اين انجمن وارد مىشوند، اينها چكاره هستند و وارد مىشوند. يك وقت شما مىبينيد كه انجمن اسلامى منحرف شده است و بدنام شده است. اگر چند جا يك خلافهايى را انجام بدهند تعمدى، و بخواهند بدنام كنند اين انجمنهاى اسلامى را، يك وقت مىبينيد در سطح كشور انجمنهاى اسلامى را مىگويند اشخاص مخالفى هستند اينها. بايد خود اشخاصى كه تماس دارند با افراد، در هر جا كه هستند خودشان بايد دنبال اين مطلب بروند كه اصلاح كنند قضيه را و افراد با شناسائى، با شناسائى بروند. اگر فرض كنيد يك انجمن اسلامى باشد كه بيايد و كمكم بخواهد يك جايى كه هست آنجا را به هم بزند، ادارهاى را حيثيت اداريش را به هم بزند، بدانيد اين انجمن اسلامى نيست. انجمن اسلامى بايد ناظر به امور باشد و معين هر جا كه هست باشد. اگر چنانچه انجمن اسلامى مثلاً در بانك كه هست بخواهد افراد صالح را هى بگويد چطور است و بيرون كند و افراد ناصالح وارد بكند، اين انجمن اسلامى نيست.
بايد ملتفت باشيد كه اشخاصى كه در بين شما هست انحراف نداشته باشند كه به واسطه انحراف شما را به انحراف بكشند يا لااقل بدنام كنند و بالاخره ما هر چيزى كه در اين مملكت الان داريم، چه مجلس و چه دولت و چه حزب و چه بانك و چه ساير ارگانهايى كه داريم بايد ما كوشش كنيم كه اينها بخورد به جمهورى اسلامى. خوب، ما ادعا كرديم كه ما جمهورى اسلامى را مىخواهيم، همه ملت هم موافقند با اين، جمهورى اسلامى مىخواهيم، آنهائى كه مخالفند معدودى هستند، خوب، ما كه مىگوئيم كه نظام جمهورى اسلامى را در ايران ما متحقق كرديم، آنوقت اگر خداى نخواسته بيايند
صحيفه نور ج 16 صفحه 111
مجلس ببينند كه مجلس را بعضى آوردند خراب دارند مىكنند، بروند دولت، دولت هم ببينند همين طور است، همين طور يك وقت بشود شير بى دم و شكم، ما بايد كوشش كنيم كه اينها را تا آن اندازهاى كه قدرت داريم به همين چيزى كه اسلام مىخواهد مبدل كنيم.
بانكهاى ما بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه بانك، بانك اسلامى است امروز، نه بانك زمان رضاشاه و محمدرضا شاه. بانكها بايد فكر اين مطلب باشند كه مسائل خودشان را با اسلام تطبيق بدهند و همه جا اينطور بايد باشد. ما از رويهمرفته جامعه مان هيچ نگرانى نداريم. رويهمرفته جامعه ما يك جامعه اسلامى است و دارد رو به اسلام مىرود، اما از اين خصوصيات و افراد نادر كه گاهى وقتها اشخاص بسيار خطرناكى هستند، از اينها نگرانى هست كه مبادا در هر جا كه اينها بتوانند، وارد بشوند و با ورود خودشان انحراف ايجاد بكنند و ما نبايد سهل انگارى كنيم كه خوب، يك نفر آمده است فرض كنيد در اين محل، و خرابكارها ديگران نيستند. نه، يك نفر فاسد يك وقت مىبينيد كه يك انجمنى را فاسد مىكند و يك كشورى را رو به فساد مىكشاند، ما بايد توجه به اين مسائل داشته باشيم. اين حدود الهى كه خداى تبارك و تعالى قرار داده و يك فرد اگر در داخل منزلش هم يك كارى بكند كه بيرون منعكس بشود او را تعقيب و مجازات مىكنند، براى اينكه اينهائى كه اينطور فسادها را در يك مملكتى مىكنند ولو توى خانهاى اين كار را مىكنند اين كم كم سرايت مىكند و جامعه را رو به فساد مىبرد. خداى رحمان و رحيمى كه با همه بندگانش رحمت دارد و مىخواهد همه بندگانش به سلامت و سعادت باشند، به حسب تشريع اينطور فرموده است. آنوقت يك نفر آدمى كه بيايد در خيابان و شمشيرش را بكشد، چاقويش را بكشد و بخواهد مردم را تهديد كند، بگويند كه اين را بايد بكشيد، اين براى اين نيست كه اين يك آدم يك همچو كارى كرده، يك دشمنى با اين آدم است، اين براى اين است كه اگر اين را رها كنند يك كشور كم كم كشيده مىشود به فساد. فساد يك فرد، دو فرد، چهار فرد، اين ور، آن ور، اگر منحصر به خودشان بود حرفى نبود اما فساد سرايت مىكند، اخلاق فاسد سرايت مى كند به همه، كم كم مىبيند يك وقت يك كشورى فاسد شد. اسلام از اول جلويش را خواسته بگيرد، گفته اين كسى كه اين فساد را كرده بايد با او اينجور رفتار كنيد تا از اول نگذارد رشد پيدا كند اين فساد. شما هم بايد، موظفيد، در بانك موظفند، در انجمنهاى اسلامى موظفند، جمهورى اسلامى و حزب جمهورى اسلامى موظف است و دولت و همه موظفند به اينكه نگذارند، يك مورد هم فساد وقتى واقع شد اغماض نكنند، همان يك مورد را تعقيب كنند و همين يك مورد را از بين ببرند تا سرايت نكند، يك وقت يك جمهورى به فساد كشيده بشود يا لااقل به اينطور كشيده بشود كه بدنام بشود در دنيا. به اندازه كافى ما اشخاصى كه، مبلغينى كه بخواهند اين جمهورى اسلامى را به بدنامى بكشند به قدر كافى در دنيا ما داريم. خودمان نبايد يك كارى بكنيم كه كمك بشود، به قدر كافى دنيا با ما دارد مخالفت مىكند. ولى شما اگر خودتان را حفظ بكنيد و اگر اخلاق اسلامى در خودتان نفوذ بكند و همه توجه به اين مسائل داشته باشيد كه از اخلاق اسلامى يكى از امور مهمش قضيه تفرقه نداشتن و مجتمع بودن است، همه با هم بودن است و تا حالا هم ما هر چه
صحيفه نور ج 16 صفحه 112
پيشرفت كردهايم از اين معنا بوده. تاكنون اين جمهورى اسلامى از اولى كه انقلاب پيدا شده، چه در آنجائى كه قطع ريشههاى فساد را كردند و از بين بردند تا آنجائى كه در امور كشور كارسازى كردند، بازسازى كردند، در اثر اين وحدتى بوده است كه اينها داشتند كه يكى از اخلاق اسلامى است.
مادامى كه برادرى را حفظ كنيم، در امان هستيم
اين برادرى يكى از امورى است كه در قرآن كريم همه ما را برادر خواندند، مسلمانها را، مومنين را، و برادرها بايد با حسن نيت و برادرى مجتمع باشند و بحمدالله تعالى هستند. ما بايد اين نعمت الهى كه خدا اين هم نعمت حساب كرده، اين نعمت، بزرگ ترين نعمت است، اين نعمت الهى را ما بايد حفظش كنيم. مادامى كه اين نعمت الهى را ما حفظ كرديم، در امان هستيم از همه شياطين و آن روزى كه ما اين نعمت را خداى نخواسته از دست بدهيم، آن روز است كه خلل وارد مىشود به كشور ما. و من اميدوارم كه به همين نحوى كه الان دارد پيش مىرود و جمهورى اسلامى دارد پيش مىرود و همه كسانى كه در ايران يك كارى انجام مىدهند، يك فكرى را دارند، همه با هم هستند و موافق با هم هستند و تاكنون هم بحمدالله هر چه توطئه بوده است در اثر همين بيدارى كه ملت ما دارند و بيدارى كه دولت ما دارد و سايرين دارند همه خنثى شده است و انشاءالله از اين به بعد هم خنثى خواهد شد. خداوند انشاءالله به همه شما، به همه كشور، كشورهاى اسلامى، به همه ملتهاى مسلمان، آگاهى به مقدارى كه بتوانند به اسلام برگردند و بتوانند خدمت كنند به نوع بشر، انشاءالله توفيقش را عنايت بفرمايد و اميدوارم كه اين جمهورى اسلامى انشاءالله برسد به مقامى كه خودش را برساند به زمان ظهور امام زمان سلام الله عليه. و انشاءالله خداوند ما را در اخلاق خوش، در رفتار خوش، در كردار خوش يارى كند و هواهاى نفسانى ما را انشاءالله با عنايت خودش و قدرت خودش سركوب كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:12 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 113
تاريخ 15/1/61
پاسخ امام خمينى به پيام اتحاديه انجمنهاى اسلامى دانشجويان ايرانى در اروپا
اتحاديه انجمنهاى اسلامى دانشجويان در اروپا
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
خواهران و برادران عزيز و متعهد! مرقوم شريف واصل، توفيق و سلامت و سعادت شما جوانان محترم را از خداوند متعال خواستار است. سه سال از آغاز جمهورى اسلامى و تدفين ستمشاهى دو هزار و پانصد ساله مىگذرد و اين طفل نوزاد با مواجه بودن با توطئهها و خرابكارىها و جنايتها و خيانتهاى عناصر داخلى و قدرتهاى بزرگ شيطانى و دولتهاى سرسپرده منطقه و غير منطقه ره صد ساله رفته و با دست قدرت مطلقهء الهى، انقلاب شكوهمند ملت مظلوم و تحت ستم و شكنجه ايران تمام موانع را از سر راه برداشته و توطئهها را خنثى نموده است. با اينكه اكثر بوقتبليغاتى و مطبوعات در خدمت مخالفين اسلام و جمهورى اسلامى هستند و در طول مدت انقلاب و بويژه در سالهاى اخير با تمام شيوه براى كوبيدن اين رژيم نوپا از هيچ تهمت و دروغ و ناسزا و شايعه پراكنى كوتاهى نكردهاند و شايد در مقابل اين دشمنان مقتدر هر رژيمى بود در هم ريخته و ساقط شده بود، ولى انقلاب اسلامى به طور معجزه آسائى به راه خود ادامه مىدهد و بسيارى از مسلمانان و مستضعفان جهان را بيدار نموده است و اميد آن است كه يك انقلاب عميق عمومى در سراسر جهان در مقابل جهانخواران ضد بشريت تحقق يابد. انقلاب ايران با قدرت به پيش مىرود و هر روز انسجام و استحكامش فزونى مى يابد و مخالفانش با شكست مواجه مىشوند.
نكته مهم پس از فضل خداوند متعال كه پشت و پناه مظلومان است، خصوصاً آنان كه براى رفع ظلم و كوتاه كردن دست جنايتكاران بينالمللى فداكارى مىكنند و جوان مىدهند، مردمى بودن اين انقلاب است و بزرگترين نقش آن ايمان راسخ به خداى بزرگ و به پيروزى است. و شما عزيزان كه نقش مهمى در خنثى نمودن تبليغات دروغين و تهمتهاى بىپايه را بر عهده داريد با اعتماد به فضل و يارى خداوند متعال به راه خود ادامه دهيد و چون مقصد اقامه عدل و قسط است، از پيشامدها نهراسيد.
خواهران و برادران من! مشكلات زياد شما را در آن محيط احساس مىكنم، چنانچه شما هم مشكلات ما را حس مىكنيد، لكن هر دو مى دانيم كه راه ما حق است و همه در مقابل باطل ايستادهايم و با صبر و استقامت، حق بر باطل پيروز است و خداوند وعده پيروزى را داده است و اميدوارم كه زمان
صحيفه نور ج 16 صفحه 114
آن نزديك باشد. ما كوشش داريم كه تبليغات خود را گسترش داده و نيز با همه گرفتارىها در اين امر مهم به فعاليت برخيزيم و همه ما و شما كه داراى يك مقصد و ايده هستيم، بايد براى رسيدن به آن تمام توان خويش را به كار بريم و خوب است كه اين نكته را تذكر دهم، تبليغات بسيار عظيم دشمنان ما چون با اختلاف زياد و تناقض گوئى انجام گرفته و مىگيرد، گمان نمىكنم تاثير چشمگيرى داشته باشد والامر الى الله چنانكه ديديم و ديديد كه پيروزى عظيمى كه رزمندگان شجاع و متعهد ما در هفته قبل در فتح مبين به دست آوردند كه همه جهان آن را با تمام كوشش تاكنون نتوانستهاند عرضه كنند و نيز اسلحه و مهماتى كه از دشمن به غنيمت گرفته شده و آنچه از آنان منهدم گرديد، به قدرى زياد است كه مدتى وقت لازم دارد تا شمارش نموده و يا جمعآورى نمايند و همچنين عدد كشته شدگان فريب خورده باز به طور كامل به دست نيامده و اسيران و پناهندگان به قدرى زيادند كه تخليه آنان به مركز هنوز ميسر نشده و بيش از چهارده هزار نفر تاكنون به تهران فرستاده شده است و آنچنان شكست آشكارى به دشمن وارد كردهاند كه در تاريخ جنگها بى نظير و كم نظير بوده است، با همه اينها و رانده شدن دشمن تا مرز عراق، بوقهاى تبليغاتى بزرگ جهان تا مدتى از آن يا ذكرى نكردند و يا از پيروزى صداميان داد سخن دادند، تا آنكه رسوائى آنان برملا شد و پس از آمدن خبرنگاران، مقدارى از پيروزىمخابره شد. با اين وصف رسانهها با موذيگرى به زبان درآمدند و ضمن انعكاس بعضى ابعاد آن، از فرمان صدام براى عقب نشينى به انگيزه آرايش جديد سخن به ميان آوردند و اينجانب گمان مىكنم اين رسوائى مفتضحانه كه براى رسانههاى گروهى دشمنان انسانيت در اين جنگ بويژه در چند جبهه از قبيل آبادان و بستان و از همه مهمتر در فتح المبين ببار آمد، براى ملت ايران يكى از پيروزى هاست. و مساله ديگرى كه بايد براى شما تذكر دهم اين است كه شما برادران و خواهران اگر گفتار و كردار گروهكهاى منحرف بويژه گروه منافقين را بررسى نمائيد، متوجه مىشويد كه آنها از زمانى كه با عدهاى از علماى اعلام مثل حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى منتظرى و ديگر دوستان زندان بودهاند، تا وقتى كه ملت پيروز شد و به بركت مجاهدات ملت شجاع نجات پيدا كردند و نيز در طول اين سه سال با چه چهره مختلف و كردار و اقوال متضاد با ملت شريف مواجه بوده و هستند. با يك بررسى كوتاه مىتوانيد از عقايد التقاطى آنان، بلكه عقايد متضاد با اصول اسلامى و رفتار و كردار گوناگون منافق گونه آنان، اگر تاكنون آگاه نشدهايد، آگاه شويد. ما از نزديك مشاهده نموده و مىنمائيم كه اين مدعيان اسلام، با عقايد و اصول اسلامى مخالفند و اين مدعيان مجاهدت براى خلق، چه جناياتى كه مرتكب نشدهاند، از قيام مسلحانه و كشتار مردم بى گناه كوچه و بازار تا آتش سوزىها و انفجارها و ترورها كه اكثراً كودكان و زنان و مردان مستمند و مظلوم طعمه جنايات غير انسانى آنان بودهاند و اكنون نيز ادامه دارد و از ابتداى پيروزى انقلاب اينان در صدد به دست گرفتن قدرت بودهاند و از پادگانها و كلانترىها بيت المال مسلمين را، از مهمات تا انواع سلاحهاى كوچك و بزرگ به غارت برده و با دزدى از بانكها كه و دهها جنايت در سرتاسر كشور، خانههاى تيمى تدارك ديده و با قيمتهاى زياد اجاره كرده و مراكز خيانت به ملت را هر چه بيشتر تقويت نمودند، كه بحمدالله
صحيفه نور ج 16 صفحه 115
تعالى با قواى مسلح و پشتيبانى ملت اكثر آنها كشف شده است. و از هر چيز جنايت بارتر، گول زدن دختران و پسران كم سال ناآگاه و به فساد كشاندن آنها و همچنين وادار نمودنشان به ترور و آتش سوزى است كه به خواست خداوند، بسيارى از آنان از فريبكارى همدستان خود مطلع شده و توبه نمودهاند. برادران و خواهران محترم! اين تذكرات براى آن است كه از جوانان و دوستان كم اطلاع خود جلوگيرى نمائيد كه با اين گرگان در لباس آدم و جنايتكاران با اسم اسلام راستين، معاشرت ننموده و كوچكترين تماسى نگيرند. اينان كه از امپرياليزم انتقاد سرسختانهء منافق گونه مىكردند، اكنون معلوم شد كه چهره واقعى آنان چه چهره كريهى است و امروز به خوبى روشن است كه اينان به دامان امپرياليستها پناهنده و با كمك آنان به توطئه عليه جمهورى اسلامى برخاستهاند و با شايعه سازى و دروغپردازى مىخواهند جوانان معصوم را به دام بكشند و با استفاده از خون مظلومان و گول خوردگان، اوامر اربابانشان را اجرا كنند.
شما دوستان، به حسب وجدان و شرع مطهر موظفيد هر قدر مىتوانيد جرايم ايشان را فاش كنيد و نگذاريد جوانان كه ذخاير ملتاند در دام آنان افتند. و شما بدانيد كه اگر ما در تحت لواى اسلام و پرچم توحيد باشيم، از آسيب دشمنان مصون خواهيم بود. امروز چون گذشته همه بدبختىهاى مسلمانان از تفرقه و عدم اجتماع در زير پرچم پرافتخار اسلام است. پيروز باشيد و خداوند يارتان باد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:12 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 116
تاريخ 21/1/61
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان عشاير كشور، گروهى از كاركنان سازمانهاى صدا و سيما و خبرگزارى جمهورى اسلامى، شركت توانير، جمعيت هلال احمر، اعضاى جهاد سازندگى و خانوادههاى شهدا
رژيم سابق گروه هائى را كه احتمال مىداد در مقابل ابرقدرت بايستند، سركوب مىكرد
بسم الله الرحمن الرحيم
اين گروههاى مختلفى كه امروز تشريف آوردند و ما از نزديك خدمتشان رسيديم كه همه در ارتباط با اين جنگ و در خدمت در جبهه بودهاند، از همه آنها من تشكر مىكنم و اميدوارم كه همه آنها موفق باشند و همانطور كه تاكنون دين خودشان را به اسلام و كشور خودشان ادا كردند، اين خدمت را ادامه بدهند تا انشاءالله كشورشان، كشور عزيزشان به استقلال تام و آزادى كامل برسد و اشرار را در اين كشور از بين ببرند و انشاءالله همه موفق باشند.
من به مناسبت اينكه از عشاير محترم كشور عددى اينجا تشريف دارند و از راديو و تلويزيون هم عددى هستند، بعضى از مسائلى كه در رژيم سابق، در اين پنجاه سال با برنامهريزى مسلم تحقق پيدا كرده است، عرض مىكنم، گرچه همه آنها را نمىشود. و من اميدوارم كه تاريخ نويسان ما و آنهائى كه اهل مطالعه هستند اين پنجاه سال را تحت نظر قرار بدهند و ببينند كه در اين پنجاه سال اين پدر و پسر چه به روز اين كشور آوردند. ما يك بررسى كوتاه از اين ارگان هائى كه در اين كشور مىتوانستند منشا اثرى باشند و گروههائى كه ممكن بود در مقابل قدرتهاى بزرگ بايستند، ما يك بررسى مختصر گذرائى مىكنيم ببينيم كه اينها در همه اين گروهها و در همه اين ارگانها چطور با اين كشور بازى كردند و چطور خدمت خودشان را به ابرقدرتها اثبات كردند. در يك كشور، ما يك نظرى به مراكز سياسى آن كشور بايد بكنيم و يك نظرى به مراكز اقتصادى كشور و اجتماعى كشور و يك نظرى به قدرت نظامى كشور و يك نظرى به گروههاى تبليغاتى و مطبوعاتى كشور و يك نظرى به گروههائى كه مىتوانستند براى اين كشور يك قدرت باشند، مثل عشاير، ببينيم كه در طول اين پنجاه و چند سال اينها با آن قدرتهائى كه ممكن بود در مقابل ابرقدرتها بايستند چه كردند. رضاخان كه آمد اول با يك صورت ظاهر اسلامى آمد و كم كم قدرت را به دست گرفت و به حسب آن چيزى كه انگلستان تصويب كرد، او را آنها آوردند، آنوقت قدرت مال آنها بود و اين مامور بود به اينكه اين كشور را آن مقدارى كه امكان دارد در مقابل قدرتهاى بزرگ ايستادگى بكند، آن ارگانها را در هم بشكند با
صحيفه نور ج 16 صفحه 117
اختلاف رويهها. دنبال اين هم پسرش كه به نظر من خبيث تر از پدر بود همان معنا را دنبال كرد با يك وضع ديگرى. اول هدفى كه رضاخان در نظر گرفت، كوبيدن روحانيون بود به اسم اينكه مى خواهم اصلاح بكنم. تمام كارهايشان از اول تا آخر به اسم اصلاح و به اسم ترقى دادن كشور. اجانب، قدرتهاى بزرگ كه مطالعات زيادى در اين كشور دارند ملاحظه كردند كه يكى از گروهائى كه مىتواند مردم را بسيج كند در مقابل قدرتهاى خارجى، روحانيت است. ابتدا شروع كردند با اينها دست و پنجه نرم كردن، يعنى اينها را كوبيدن. اگر شما هم مطبوعات آنوقت را و رسانههاى گروهى آنوقت را و نويسندگان و گويندگان آنوقت را در نظر بگيريد، يا آن مقدارى كه از آنها باقى مانده است مطالعه كنيد، مىبينيد كه تمام رسانههاى گروهى و تمام مطبوعات كشور و راديو، سينما و تئاتر و تمام اينهائى كه در يك كشورى مى تواند كار صحيحى بكند همه آنها در خدمت اجانب و در خدمت اين رژيم فاسد، به ضديت با روحانيت برخاستهاند. خود او مامورين را وادار مىكرد به اينكه آنها را در هر جا هستند، سركوب كنند با اسماء مختلف و اين مطبوعات، اين رسانههاى گروهى، اينها هم در بى آبرو كردن اينها و جدا كردن ملت از آنها كوشش داشتند. اين خودش يك تاريخ طولانى است و كسانى كه درست نظر بكنند به تاريخ پنجاه سال، مى توانند بفهمند كه قضيه چه بود، و دنبال آن هم در شكستن اسلام و شكستن قدرت اسلام كوششهاى فراوان كردند و همه گروهائى كه نويسنده بودند و انحراف داشتند، گوينده بودند و انحراف داشتند و رسانههاى گروهى، همه در خدمت آنها با خود اسلام مخالفتكردند. در روزنامه هايشان من خودم ديدم كه به پيغمبر اسلام سب كردند. اين يك دسته، كه احتمال مىدادند كه اينها بتوانند مردم را بسيج كنند در مقابل منافع اجانب و ابرقدرتها. يك جاى ديگرى هم كه به طور ديگر با آن مبارزه كردند، دانشگاهها بود. دانشگاهها هم اگر چنانچه يك دانشگاههاى اسلامى ملى بود، كسانى كه از آنها بيرون مىآمدند توانستند در مجلس بروند و دولت تشكيل بدهند و امثال اينها و نگذارند نفوذ اجانب در اين كشور زياد بشود. اينجا را هم به يك وضع ديگرى كوبيدند، يعنى خود دانشگاهها را نريختند و تعطيل بكنند، براى اينها برنامههائى گذاشتند، معلمهائى درست كردند، استادهائى درست كردند كه آنها در خدمت آنان بودند و دانشگاه را يك دانشگاه وابسته به خارج و وابسته به انگلستان در يك وقت و به آمريكا در آخر، اينطور درست بكنند كه افرادى كه از اينها بيايند، الا كمى از آنها، در خدمت اجانب باشند. اين هم يك باب مفصلى است كه محتاج به بحث زياد است كه دانشگاه ما را به صورتى درآوردند كه فرآوردههاى اين دانشگاه، آنهائى كه از دانشگاه خارج مىشدند و به خارج مىرفتند و از خارج سوغات مىآوردند، تمامش در خدمت آنها باشد، آنها اينطور ميل داشتند. البته در بين اينها بعضى هم بودند كه اينطور نبودند اما در يك اقليت ناچيز واقع بودند. اين هم مراكز تعليم ما.
مجلس هم يكى از مراكز بود كه مركز سياست يك كشور، قانونگذارى يك كشور، مجلس را هم با فشار و با طرحهاى مختلف از اشخاصى فراهم كردند. اشخاصى را در مجلس آوردند كه همه در خدمت آنها باشند، الا قليلى از آنها، الا كمى از آنها، كه كم كم اين كم را هم از بين بردند و اخيرا من
صحيفه نور ج 16 صفحه 118
ديگر سراغ ندارم كه يك نفر وكيلى كه در مجلسهاى اخير بود، بعد از آنكه امثال مدرس را از بين بردند، من ديگر سراغ ندارم كه يك كسى آنطورى كه اسلام مىخواهد، باشد. مجلس را هم قبضه كرد، يعنى مجلس را هم به خدمت اجانب وا داشتند. تبع او دولت هم اينطور مى شود، دولتى كه اين مجلس تعيين بكند و با دستور اين شاه و شاه نما عمل بكند، مجلس هم افرادى را بر سر كار مىآورد كه همه در خدمت آنها باشند و راديو و تلويزيون و دستگاههاى تبليغاتى تمام در خدمت آنها يكسر بودند. هر كس روزنامههاى آنوقت را بخواند يا اگر نوارهائى از آنوقت باقى بود بشنود، مىفهمد كه نقشه اين بود كه يا در خدمت دولتهاى اجانب باشند و اخيرا خصوصاً در خدمت آمريكا و يا يك افرادى باشند كه بى تفاوت باشند. اين مراكزى كه براى عيش و عشرت جوانها تهيه كردند و اين مغازههاى زيادى كه براى فروش عروسكها و فرآوردههاى خارجى كه بوجود آوردند و اين دكانهاى مشروب فروشى، اينها به يك طبع خودش واقع نشده، اينها روى يك برنامه بود كه آنقدرى كه مىتوانند در دانشگاهها جوانها را از بين ببرند و به خط آنها بكنند، آنقدرى كه در آنجا نمىشود، يعنى مراكز فحشا، بى تفاوتشان كنند و راجع به كشور خودشان بى تفاوت باشند، هر كارى مىخواهند بكنند، بكنند، آنها كارى نداشته باشند. عشرتكده باشد، سينماى موافق ميل و شهوات جوانها باشد، ديگر اين مملكت هر چه بر آن بگذرد، گذشته است. ذخايرش را دارند مىبرند، بردهاند. نفتش را دارند مىخورند، خوردهاند و امثال ذلك.
رضاخان عشاير را بكلى مىخواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد
و يك چيز ديگر هم ارتش بود. ارتشى كه دهها هزار نفر از خارج مستشار برايش مىآيد و آقابالاسر برايش مىآيد، نمىتواند يك ارتشى باشد كه براى كشور خودش مفيد باشد. او براى كشور ديگرى مفيد است، در خدمت ديگرى است. اين هم يك باب مفصلى است كه دانشمندان بايد مطالعه كنند و بنويسند مسائل آنوقت را. اين هم راجع به ارتشش بود. راجع به عشاير، يكى از چيزهائى كه آنها احتمال مىدادند كه يك وقت اين عشايرى كه به ديانت اسلام اعتقاد دارند و مىخواهند كه اسلام تحقق داشته باشد، احتمال مىدادند كه اينها برخلاف آنها قيام بكنند، عشاير بودند. رضاخان عشاير را بكلى مىخواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد در از بين بردن، يك افرادى از آنها را تربيت كنند كه عشاير را اينها به طريقى كه آنها مىخواهند، استعمالشان كنند كه بسيارى از آنها در خارج بودند و در ايران بودند و انحراف داشتند. آنها مامور اين بودند كه عشاير را منحرف كنند و تضعيف كنند روحيه آنها را. همه اينها دست به دست هم داد و اين كشور را اينطور كه مىبينيد كرد.
شما در هر مركزى پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مىبينيد
از اين طرف كارخانهها و مزرعهها و كشتزارهاى ما، با اسم اصلاحات بكلى مساله كشاورزى را از بين بردند. ايرانى كه اگر كشاورزيش سرجاى خودش درست عمل بكند بايد ميليونها تن صادر
صحيفه نور ج 16 صفحه 119
بكند، امروز نشسته است و دستش طرف ديگران دراز است كه گندم بدهيد. اين هم از كارهائى بود، از جناياتى بود كه رژيم براى اين مملكت پيش آورد. كارخانهها هم بالا سرش افرادى بودند كه نمىگذاشتند كه اشخاصى كه در آنجا از خود ايرانىها هستند، در آنجا ياد بگيرند مطالب را. كارشناسهاى خارجى آمدند كارهاى كليدى را در دست گرفتند و مردمى كه آنجا بودند پادوى آنها بودند.
شما در هر مركزى كه پا بگذاريد، در هر جائى كه پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مىبينيد، يعنى سابقاً اينجور بود بحمدالله امروز اينجور نيست. اگر يك كسى وارد مىشد در اين مملكت و بازار مىرفت، پاى اجانب بود. اگر آدمى فهيمى بود، مىديد چه قضيه است. اگر بازار مىرفت، مىديد كه پاى آنها آنجا هست، بازار را مىخواهند فاسد كنند. اگر در دانشگاهها رفت، مىديد پاى آنها در آنجا بيشتر از جاهاى ديگر هست مىخواهند آنجا را معوج كنند. اگر در ارتش مىرفت، پاى آنها را در آنجا مىديد و اگر در كارخانهها مىفت، پاى آنها را مىديد و اگر در مجلس هم مىرفت، در دولت و هر جا مىرفت، پاى آنها در آنجا بود. همه جا نفوذ داشتند و اين كشور را با تمام قدرت كشاندند به طرف غرب اخيراً يا به طرف شرق، و كشور ما را يك كشور وابسته شكست خورده كه اگر چند سال ديگر دست آنها بود، غير قابل اصلاح بود.
خداى تبارك و تعالى بر همه ما، بر همه ملت ما و بر مسلمين منت گذاشت و عنايت كرد، الطاف خودش را در اين كشور عنايت كرد، جلوه داد و اين كشور را سرتاپايش را بيدار كرد. با اينكه اين مسائل كه من عرض مىكنم، شايد اكثر مردم نسبت به آن بى تفاوت بودند و توجهى نداشتند، لكن يك مطلب را همه يكدفعه متوجه شدند كه آمريكا مىخواهد ما را از بين ببرد. اين مطلبى بود كه سرتاپاى اين كشور توجه به آن كرد به اينكه آمريكا مىخواهد ما را مستعمره خودش بكند و تمام حيثيت ما را، حيثيت اسلامى ما را، حيثيت ملى ما را و ذخاير ما را مىخواهد از بين ببرد. اين يك مطلبى بود كه در سرتاپاى اين كشور منعكس شد و مردم باورشان شد و باوركردنى هم بود براى اينكه همه چيز را مىديدند. اين روحيهاى كه در اين كشور پيدا شد، به عنايت خدا پيدا شد. اين را هيچ كس نمىتواند ادعا كند كه من اين كار را كردهام. امكان نداشت كه بشر بتواند، از بچه كه تازه زبان درآورده تا پيرمردى كه در بيمارستان خوابيده و دم مرگش هست، اين كشور را اينطور توجه بدهد به اينكه ما مىخواهيم مسلمان بشويم و ما مىخواهيم مملكت مان مملكتى آزاد باشد، مستقل باشد، اسلامى باشد، اين يك دست غيبى، يك عنايت غيبى بود كه به سر اين كشور انعكاس پيدا كرد، كشيده شد و اين كشور را بيدارش كرد. و امروز اين كشور ما بحمدالله تعالى طورى است كه هر جا بروى توجه به اسلام هست. شما در هرجا، در عشاير بروى، عشاير از اين زير بارهاى سنگين كه رژيم سابق به آنها تحميل كرد، بيرون آمدهاند، متوجه به اسلام شدهاند. برويد در دهات دور افتاده اين كشور، هر جا شما برويد، مىبينيد كه بچه و بزرگشان از اينكه استقلال و آزادى را ما مىخواهيم، مىگويند و از آمريكا انتقاد مىكنند و از اجانب انتقاد مىكنند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 120
منحرفين بدانند با كشورى كه مردمش عشق به فداكارى دارند نمىتوان مبارزه كرد
اين اشخاص منحرفى كه در داخل و خارج شيطنتهائى مىخواهند بكنند، اينها بسيار ابله هستند. اينها عقلشان را از دست دادهاند و حب مقام و جاه اينها را اصلاً نابينا كرده، بصيرتشان را از آنها گرفته، اينها نمىدانند در يك كشورى كه وضعش اينطورى است، همه مردمش فرياد مىزنند و به جنگ مىروند و عشق به فداكارى دارند، در يك همچو كشورى نمىشود از اين كارها كرد، نمىشود با اين كشور مبارزه كرد، نمىشود در اين كشور كودتا كرد. كشورى كه همه قواى نظاميش دنبال شهادت دارند مىروند و همه قواى نظامى و انتظامى، پاسدار مسلحش و همه عشايرى كه آنها هم در جنگها وارد مىشوند، همه دارند با روى گشاده طرف شهادت مىروند، با يك همچو كشورى نمىشود با يك گروه چند صد نفرى يا بيشتر يا كمتر معارضه بكنند. اينها اشتباهشان همهاش اين است كه نه قدرت اسلام را اينها مىتوانند بفهمند و نه ملت خودشان را شناختهاند. از اين جهت خارج و داخل توطئههاى بچگانه، توطئههاى ابلهانهاى به خيال خودشان درست مىكنند. در هر رشتهاى كه مىخواهند توطئه بكنند، نمىدانند كه چشمهاى بيناى اين كشور به همه كارهاى اينها از صبح تا آخرشان نظارت دارد. نمىفهمند اين مسائل را اينها، از اين جهت خودشان را به مهلكه مىاندازند. بچههاى عزيز ما را مىخواهند گول بزنند. اين بچههاى ما، جوان ها، دختر و پسر كه از اينها گول خوردهاند، مطالعه كنند ببينند كه اينها چه وضعى دارند و مملكت ما چه وضعى دارد، دولت چه وضعى دارد و آنها چه وضعى دارند، آنها به كجا پناه بردند و دولت چه مى گويد در مقابل آنها.
من اميدوارم كه انشاءالله اين روحيه قوى كه در اين كشور هست، اين روحيه اسلامى و توحيدى كه در اين كشور هست، باقى باشد. اين كشور را ما به صاحب اصلى او امام زمان سلام الله عليه تحويل بدهيم. انشاءالله به خدمت ايشان، همه، انشاءالله همه برسيم و كشور را و ملت را تسليم ايشان بكنيم، خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه مسلمين را موفق كند كه به تكاليف اسلامى مان عمل بكنيم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 121
تاريخ 24/1/61
بيانات امام خمينى در ديدار با دادستان كل انقلاب اسلامى و ائمه جمعه استانهاى آذربايجان غربى و شرقى
شما در تمام دنيا يك حكومت و يك مردم و يك روحانيت مثل ايران پيدا نمىكنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً بايد از آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيدند و از راههاى دور تشريف آوردند اينجا و من خدمت شان رسيدم و اين را من كراراً گفتهام كه يكى از بركات اين انقلاب همين است كه ما محروم بوديم از فيض زيارت آقايان در طول عمر، مگر آنهائى كه مثلاً در قم بودند چه آنها را ما آقايانى كه بعيد بودند، ما محروم بوديم و حالا بحمدالله هر چند وقت يك دفعه از علماى بلاد تشريف مىآورند و ما را سرافراز مىكنند و از همه تشكر مىكنم و از خداى تبارك و تعالى تشكر مىكنم كه اين توفيق براى بنده حاصل شد و اميدوارم كه همه مان موفق بشويم در اينكه اين راهى كه ابتدايش است و موانع بحمدالله اكثراً برداشته شده است، ما بتوانيم ادامه بدهيم. و من الان مىتوانم خدمت شما اين ادعا را بكنم كه عجالتاً در عصر ما (تا برسيم به عصرهاى سابق) در اين عصرى كه ما الان هستيم شما در تمام دنيا يك حكومت و يك مردم و يك روحانيت مثل ايران پيدا نمىكنيد. اين را من به طور اطمينان عرض مىكنم. شما ملاحظه كرديد سابق هم در ايران چه جور بود وضع، وضع حكومتها در هر بلادى چه بود. بنده در جوانى خوب، آن حكومتهاى زمان قاجار را ديدم بعد هم حكومت زمان اينها را، يك حكومت در يك بلدى كه مىآمد مالك جان و مال مردم كانه بود و مردم در مقابل او بايد هيچ حرف نزنند. من خودم مشاهده كردم كه حكومتى كه در مال ولايت ثلاثها بود، در مركزش گلپايگان بود و آمده بود خمين (من بچه بودم) يك آدم بسيار متدين بود، بسيار آدم خوبى بود، حالا چه بهانهاى اين مرد خبيث پيدا كرد، توى اطاقش رفته بودند نشسته بودند، كشيدندش آوردندش توى حياط بستندش به چوب و به كف پايش چوب زدند بعد هم آن فراش خبيثى كه همراهش بود (من توى دالان وقتى داشت مىرفت ديدم) با چك به پشت گردنش زد تا بردند، حالا چى از او گرفتند آن را ديگر من نمىدانم. وضع حكومتها اينطور بود، وضع آن بالاتر از حكومتها هم كه شما مىدانيد، خودتان كه ادراك كرديد زمان رضاشاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمىتوانيد الان پيدا كنيد يك رئيس جمهورى در تمام روساى جمهور مثل اين رئيس جمهورى كه ما داريم كه روحانى باشد و واقعاً روحانى باشد، واقعاً علاقهمند به روحانيت باشد، يا يك دولتى كه مردم همراهش باشند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 122
اين تحول الهى را كه در كشور ايجاد شده حفظش كنيد
شما مىبينيد در اين جنگى كه واقع شده است اين مردم چطور فداكارى دارند مىكنند، اين جوانها و اين مادرها و اين پدرها چطور دارند فداكارى مىكنند و اينهائى كه پشت جبهه هستند از همه صنف، از آقايان روحانيين گرفته تا مردم ديگر. اين تحول يك تحول الهى است، هيچ نمىشود غير از اين حساب كرد. اين يك بارقهء الهى است كه دميده است به اين كشور و اين كشور را اينطورى زنده كرده است و تا اين بارقه هست هيچ ترس از آسيب نداريم. خدا نكند كه يك وقتى ما اسباب اين بشويم كه خداى تبارك و تعالى اين عنايت را بردارد، دستش را از روى سرما بردارد. ما بايد به تمام معنا متوجه اين باشيم كه حفظ كنيم اين عنايت خدا را، اين چيزى كه به ما عنايت كرده ما بايد حفظش كنيم. و من از همه آقايان كه همه از خودمان هستند مىخواهم درخواست كنم كه هر جا كه تشريف داريد، هم با مردم و هم با كسانى كه از طرف دولت مىآيند آنجا، با هم همفكرى كنيد و كارها را با معاونت هم با فكر هم پيش ببريد. خداى نخواسته يك وقت فرض كنيد - يك خطائى از يك فرض كنيد كه اجزاى دولتى حاصل مىشود نصيحتش كنند، چه كنند، يا اگر نصيحت را قبول كرد به مركز اطلاع بدهند كه اين آدم چطور است.
علت مخالفت دشمنان ترس از اسلام است
در هر صورت من از همه شما آقايان، اميدوارم كه به اين جمهوريى كه الان همه قلمها و قدمهاى خارجى تقريباً برضد اوست، كمى ما داريم از حكومتهاى خارج، كمى هستند كه مخالفت نداشته باشند، همه مخالفت دارند، همه، در صدد اين هستند كه اين اسلام را كه اينجا آمده، نباشد. با صراحت يك فرض كنيد آدم مسلمان، يك حاكم مسلمان ادعاى اسلام مىكند، مىگويد كه هر جا صحبت اسلام بشود ما از بين مىبريمش. خوب، حكومت مصر اين را گفت هر جا كلمه اسلام در كار باشد ما اين را از بين مىبريم براى اينكه اين درست نيست. الان همه اينهائى كه با شماها مخالفند براى اين است كه شما مىخواهيد يك حكومت اسلامى باشد، اينها مخالفند. براى اين هم مخالف هستند، به اينكه اگر يك حكومت اسلامى در يك كشورى باشد نمىتوانند به طور هرج و مرج دارائى آن كشور را ابرقدرت ها ببرند.
تا اسلام تضعيف نشود، روحانيت تضعيف نشود، از بين نرود، نمىتوانند اينها كارهايشان را بكنند و لهذا از اولى كه رضاخان آمد به سركار تا آخر، از اول تا آخر در صدد اين بودند كه اسلام را تضعيفش كنند با هر ترتيبى كه مىتوانند، احكامش را يكى بعد از ديگرى تضعيف كنند و روحانيت را هم كه خادم اسلام است اين را هم تضعيفش كنند و از بين ببرند و ديديد كه رضاخان چه كرد با روحانيت و پسرش هم همين طور، هر كدام به يك راهى و اين براى همين معناست كه مىخواهند اين اسلام نباشد در اينجا، تا آنها افسارشان باز باشد، هر كارى دلشان مىخواهد بكنند و از اسلام اينها مىترسند. از هيچ چيز نمىترسند الا از اسلام و اگر چنانچه كسى باشد كه با آنها كارى نداشته باشد
صحيفه نور ج 16 صفحه 123
البته آنها هم كارى با او ندارند. همانطورى كه از قرارى كه گفتهاند انگليسىها كه آمده بودند به عراق، كسى بالاى مناره اذان مىگفت، گفت اين چه مىگويد، گفتند اين اذان مىگويد، گفت به امپراطورى انگلستان كه لطمهاى نمىزند، گفت نه، گفت هر چه مىخواهد بگويد. ميزان، لطمه نزدن به امپراطورى هاست، آنوقت به انگلستان حالا به آمريكا. انسان اين معناست.
مادامى كه مردم مهيا و در صحنهاند دشمن قادر به كارى نيست
و من كراراً اين را گفتهام كه آذربايجان يك خصوصيت خاصى دارد در ايران، يك همسايهاى دارد كه خصوصيت خاصى دارد آذربايجان و آذربايجان هميشه يك سدى بوده است در مقابل اين كارهائى كه مىخواسته بشود و حالا انشاءالله بيشتر بايد باشد، يعنى علماى آذربايجان مردم را همين طورى مهيا نگه دارند، براى اينكه تا مردم در صحنهاند و مهيا هستند اينها ولو زور هم دارند، نمىكنند كارى. آن روزى كه در بين مردم يك اختلافى پيدا بشود، بين مردم و حكومت اختلاف پيدا بشود، بين خود روحانيون خداى نخواسته يك وقت اختلاف پيدا بشود، آن روز است كه ممكن است آنها يك وقتى دخالت بكنند. مادامى كه همه مردم با هم هستند، روحانيت هست در صحنه و مردم هم هستند در صحنه، حكومت هم با مردمى است، اسلامى است، آنها نمىتوانند كارى بكنند، قدرت دارند اما عقل هم دارند، نمىتوانند كارى بكنند. آنوقت اينها مىتوانند كار بكنند كه از داخل ما را بپوسانند. اگر از داخل ما را با تبليغات، با كارهاى اعوجاجى از داخل يك كارى كردند، آنوقت مىتوانند، و ما بايد حفظ كنيم. واقعاً ما اگر چنانچه اسلام را مىخواهيم كه بحمدالله مىخواهيد، همه مىخواهيد اسلام را، اگر اسلام را مىخواهيم بايد اين جمهورى را حفظش كنيم و اينكه از دهن بعضىها در مىآيد كه اين از زمان شاه هم بدتر است، خوب معلوم است اين از دهان آمريكا مىخواهد دربيايد، از دهان اينها در مىآيد. آنها خودشان ابتدائاً نمىگويند، از اين راه مىگويند. ما بايد حفظ كنيم اين جمهورى را، ما بايد اين نعمتى كه خدا به ما داده است حفظ بكنيم. شما مىدانيد كه آن روزى كه اينها بودند روحانيت اصلاً منسى بود، داشتند كنارش مىزدند كه ببرندش از بين، اگر اينها يك مدتى مانده بودند بكلى از بين مىبردند، خدا خواست كه رفتند اينها و حالا بحمدالله روحانيت كارهاى خودش را دارد اينجا مىدهد.
همه چيز در راه شدن است و احتياج به همراهى ملت دارد
اين نماز جمعهاى كه در همه جا هست شما ببينيد چه بركتى است اين نماز جمعه. واقعاً انسان اگر بگويد كه اگر نبود الا اين نماز جمعه (تقريباً مردم را مهيا مىكند، مردم را بيدار مىكند اين نماز جمعه) و اگر نبود اين، براى ما خيلى كار شده بود و بحمدالله همه چيز الان هست و همه چيز در راه شدن است و ما البته نبايد توقع داشته باشيم كه يك حكومتى كه همه با آن مخالفند همه با آن از خارج مخالفند با آن اين يكدفعه بتواند، يك مملكت كه خرابه بود و اينطور با آنهمه فساد دست ما
صحيفه نور ج 16 صفحه 124
دادند، با آنهمه فسادهائى كه شما مىدانيد كه چه فسادهائى، بازارش چه بود، خيابانش چه بود، تا برسد به عشرتكدهها و تا برسد به جاهاى ديگر چه خبر بود، يكدفعه بتواند حكومت اين را منقلبش كند به يك بهشت برين، خوب، نمىشود، هيچ وقت هم نشده تا حالا، هيچ وقت هم نخواهد شد. بنابراين همراهى مىخواهد كه اين حكومت را همراهى كنند تا بتوانند كار را انجام بدهد و ما مطمئنيم كه اين اجزايى كه الان مجلس هست، حكومت هست، قوه قضائيه هست، چيز انقلابى هست، همه اينها، اينها همه مىخواهند براى خدا كار كنند، براى اسلام مىخواهند كار بكنند منتها به اندازه قدرتشان مىخواهند كار بكنند، زايد بر قدرت نمىتوانند كارى بكنند. يا فرض كنيد كه ما به اندازه قضاوت در تمام كشور افراد نداريم، از باب اينكه ما از اول مجهز براى اين كار نبوديم، ما سالها، يعنى از اول تا حالا دست ما نبوده است قضاوت، دست ديگران بوده، حالا كه آمده ما افراد نداريم كه شرايط را داشته باشد. اين افراد هم افرادى هستند كه خوب، تا حتى الامكان بهتر از اين است كه شارب الخمرى بيايد قاضى بشود. شما وضع دادگسترى را نمىدانيد چه خبر بوده است، ما هم درست الان نمىدانيم كه وضع دادگسترى چه خبر بود، شايد از همه جاها فساد دادگسترى بيشتر بوده، حالا بخواهيم اين دادگسترى را يكدفعه متحولش كنند به يك دادگسترى اسلامى، افراد لازم دارد، كار لازم دارد و بايد با تدريج، كمك، كمك مىخواهد، يعنى ملت، روحانيت خصوصاً در باب قضاوت روحانيت بايد خيلى كمك بكند والحمدلله مشغول هم هستند براى اينكه تهيه بكنند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را مىخواهم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 125
تاريخ 25/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت روز زن
بسم الله الرحمن الرحيم
مبارك باد بر ملت عظيم الشان ايران بويژه زنان بزرگوار روز مبارك زن، روز شرافتمند عنصر تابناكى كه زير بناى فضيلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خليفه الله در جهان است.
و مباركتر و پر بهاتر انتخاب بسيار والاى روز بيستم جمادى الثانى است، روز پرافتخار ولادت زنى كه از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود است، زنى كه در حجره كوچك و خانهاى محقر انسانهائى تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلى مى درخشد. صلوات و سلام خداوند تعالى بر اين حجره محقرى كه جلوه گاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.
نقش زنان در عالم از ويژگىهاى خاصى برخوردار است. صلاح و فساد يك جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه مىگيرد.
زن، يكتا موجودى است كه مىتواند از دامن خود افرادى به جامعه تحويل دهد كه از بركاتشان يك جامعه، بلكه جامعهها به استقامت و ارزش والاى انسانى كشيده شوند، مىتواند بعكس آن باشد. بدون شك آنچه در اين پنجاه سال روزگار سياه ايران به دست اين رژيم سيه روى به ملت عزيز ايران بويژه بانوان مظلوم آن گذشت با طرح و نقشه از پيش حساب شده ابرجنايتكاران جهان بوده است. رضاخان و فرزند جنايتكارش با فكر عليلشان به چنان جنايات عميقى دست زدند كه در طول تاريخ اين كشور، بى نظير و يا كم نظير بوده است.
ابرجنايتكاران كه ادامه حيات خويش را در اسارت ملتها بويژه ملتهاى اسلامى مىدانند در اين سدههاى اخير كه راهشان به كشورهاى اسلامى نفت خيز و ثروتمند باز شد دريافتند كه تنها قشر مذهبى است كه مىتواند خار راهى در راه استعمار و استثمار آنان باشد و ديدند كه حكم نيم سطره يك مرجع مذهبى مورد علاقه مردم داراى چنان قدرتى است كه دولت انگلستان و دربار قدرتمند قاجار را به زانو درآورد و نيز دريافتند كه زنان در آن نهضت نقش اساسى داشتند و متوجه شدند كه در مشروطه و پس از آن نيز زنان بويژه قشر متوسط محروم آنان هستند كه مىتوانند با قيام خود، مردان را به ميدان بكشند و احساس كردند كه تا اين عوامل به قوت خودباقى هستند نقشههاى آنان نقش برآب است و لازم ديدند براى دست يافتن به اين كشورها و مخازن سرشار آنها پايههاى مذهب و رهبرى مذهبى
صحيفه نور ج 16 صفحه 126
قشرهاى مذهبى سست شود و از همان زمانها به فكر اين نقشه و عملى نمودن آن افتادند و توفيقهائى هم به دست آوردند تا آنكه رضاخان را براى اين خدمت يافته و او را به قدرت رساندند و او با اين سه عامل به پيكار سرسختانه پرداخت و كسانى كه آن زمان را به ياد دارند مىدانند اين خائن تبهكار با دستيارى عمال بى وطنش با اينان چه كردند و براى پيروزى هر چه سريعتر نقشه هايشان چه راههائى را براى انحرافى و مصرفى نمودن و به فساد كشاندن بانوان مظلوم در پيش گرفتند. كافى است نسل حاضر كه آن روزگار سياه را درك نكردهاند به كتابها، شعرها، نوشتهها، نمايشنامهها، تصنيفها، روزنامهها، مجلهها و مراكز فحشا و قمارخانهها و شرابفروشىها و سينماها كه همه يادگار آن عصر بودند بنگرند و يا از آنان كه ديدهاند بپرسند و نيز سوال كنند كه نسبت به زن، اين قشر انسان پرور و آموزگار، چه ظلمها و خيانت هائى در ظاهر فريبندهاى به اسم زن مترقى روا داشتند. شك نيست كه تودههاى زنان مذهبى، خصوصاً محرومان جامعه مقاومت نمودند ولى براى استعمارگران خائن در بسيارى از قشرهاى مرفه و عشرت طلب توفيق حاصل شد و اينان بازار را براى اربابان گرم كردند و اكنون نيز كه با عنايت خداوند متعال و فعاليت ملت عظيم الشان بويژه بانوان و زنان شير دل دست ستمكاران كوتاه شده است، هنوز اقليتى ناچيز به كارهاى جاهلانه خود ادامه مىدهند و اميد است انشاءالله تعالى آنان هم از حيلههاى شياطين بزرگ و كوچك آگاه شده و از دم فريب آنان برهند. ما بايد امروز كه روز زن است و به حقيقت در ايران عزيز روز زن است، به زنان خويش افتخار نمائيم. چه افتخارى بالاتر از اين كه زنان بزرگوار ما در مقابل رژيم ستمكار سابق و پس از سركوبى آن، در مقابل ابرقدرتها و وابستگان آنان در صف اول ايستادگى و مقاومتى از خود نشان دادند كه در هيچ عصرى چنين مقاومتى و چنين شجاعتى از مردان ثبت نشده است. مقاومت و فداكارى اين زنان بزرگ در جنگ تحميلى آنقدر اعجاب آميز است كه قلم و بيان از ذكر آن عاجز بلكه شرمسار است.
اينجانب در طول اين جنگ، صحنههائى از مادران و خواهران و همسران عزيز از دست داده ديدهام كه گمان ندارم در غير اين انقلاب نظيرى داشته باشد و آنچه براى من يك خاطره فراموش نشدنى است، با اينكه تمام صحنهها چنين است، ازدواج يك دختر جوان با يك پاسدار عزيز است كه در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسيب ديده بود. آن دختر شجاع با روحى بزرگ و سرشار از صفا و صميميت گفت حال كه نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با اين ازدواج دين خود را به انقلاب و به دينم ادا كرده باشم. عظمت روحانى اين صحنه و ارزش انسانى و نغمههاى الهى آنان را نويسندگان، شاعران، گويندگان، نقاشان، هنرپيشگان، عارفان، فيلسوفان، فقيهان و هر كس را كه شماها فرض كنيد، نمىتوانند بيان و يا ترسيم كنند، و فداكارى و خداجوئى و معنويت اين دختر بزرگ را هيچ كس نمىتواند با معيارهاى رايج ارزيابى كند. و اين روز مبارك، روز اين زن و اين زن هاست كه خدايشان براى اسلام و ايران عظمت آن پايدار نمايد. و هم اكنون يك نصيحت مخلصانه و پدرانه به بانوانى كه جوانند و همسرانشان به لقاءالله پيوستهاند مىنمايم كه از ازدواج، اين سنت ارزنده الهى سرباز نزنند و با ازدواج خود يادگارهائى چون خود، مقاوم و ارزنده به جاى گذارند
صحيفه نور ج 16 صفحه 127
و به وسوسه بعضى اشخاص بى توجه به صلاحها و فسادها گوش فرا ندهند. و نيز به پاسداران و سربازان و جوانان عزيز تذكر مىدهم كه ازدواج با اين بانوان را غنيمت شمرده و با انتخاب همسرانى چنين ارزنده به زندگى شرافتمندانه خويش ادامه دهند. خداوند تعالى يار و مددكارتان باد. درود و سلام بى پايان بر زن و زن ها، اين عناصر ارزنده و مقاوم. مبارك باد بر همه روز ارزشمند زن. خداوند پشتيبان اين كشور عزيز باشد و يار و ياور همه.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 128
تاريخ 25/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت مردم فلسطين در سرزمينهاى اشغالى
بسم الله الرحمن الرحيم
مساله قدس يك مساله شخصى نيست و يك مساله مخصوص به يك كشور و يا يك مساله مخصوص به مسلمين جهان در عصر حاضر نيست، بلكه حادثهاى است براى موحدين جهان و مومنان اعصار گذشته و حال و آينده، از روزى كه مسجد الاقصى پى ريزى شد تا آنگاه كه اين سياره در نظام هستى در گردش است. و چه دردناك است براى مسلمانان جهان در عصر حاضر كه با داشتن آنهمه امكانات مادى و معنوى، در مرئى و منظر آنان به پيشگاه خداوند متعال و رسولان عاليقدرش اينچنين جسارت واقع شود، آن هم از يك مشت اوباش جنايتكار. و چه ننگ است براى دولتهاى اسلامى كه با در دست داشتن شريان حياتى ابرقدرتهاى جهان بنشينند و تماشاگر باشند كه آمريكا ابرجنايتكار تاريخ، يك عنصر فاسد بى ارزش را در مقابل آنان علم كند و با عدهاى ناچيز عبادتگاه مقدس و قبله گاه اول آنان را از آنان غصب نموده و با كمال وقاحت در مقابل همه آنان قدرت نمائى كند. و چه شرم آور است سكوت در مقابل اين فاجعه بزرگ تاريخ و چه زيبا بود كه بلندگوهاى مسجد اقصى از همان روز كه اسرائيل اين عنصر خبيث دست به كار اين جنايت عظيم شده بود به صدا در مىآمدند. اكنون كه مسلمانان انقلابى و شجاع فلسطين با همتى عالى و با آواى الهى از معراجگاه رسول ختمى صلى الله عليه و آله و سلم خروش برآورده و مسلمانان را به قيام و وحدت دعوت نمودهاند و در مقابل كفر جهانى نهضت نمودهاند، با كدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بيدار انسانى مىتوان در اين امر اسلامى بىتفاوت بود؟ اكنون كه خون جوانان عزيز فلسطين ديوارهاى مسجد قدس را رنگين كرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتى دغلباز با مسلسل جواب شنيدهاند، براى مسلمانان غيرتمند عار نيست كه به نداى مظلومانه آنان جواب ندهند و همدردى خود را با آنان اظهار نكنند؟ باشد كه فرياد همدردى آنان دولتها را بيدار كند كه از قدرت عظيم اسلامى استفاده كرده و دست آمريكاى جهانخوار، اين جنايتكار تاريخ را كه از آن طرف درياها به پشتيبانى ستمگران، دست پليد اسرائيليان را مىفشارد قطع كنند و خود و ملتهاى مظلوم جهان را نجات دهند. اميد است خداوند منان بر بشر منت عطا فرموده و وعده قرآنى خود را هر چه زودتر انجاز فرمايد و مستضعفان جهان را بر مستكبران غلبه دهد.
صحيفه نور ج 16 صفحه 129
درود بر قدس و بر مسجد اقصى. درود بر ملتهاى بپاخاسته در مقابل اسرائيل جنايتكار و درود بر مسلمانان و مستضعفان جهان.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 130
تاريخ 28/1/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دلاوران سپاه اسلام و دانشجويان مسلمان ايرانى مقيم خارج كشور
شما جوانان از اين اخلاص و ايثار، جمهورى اسلامى را بيمه كرديد
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين ميلاد بزرگ را متقابلاً، ميلاد حضرت فاطمه سلام الله عليها را به همه آقايان كه در اينجا تشريف دارند و به همه ملت و همه ملت مستضعف تبريك عرض مىكنم و از همه آقايانى كه دو سه گروهاند ظاهراً در اينجا تشريف دارند، چه آنهائى كه از خارج كشور آمدهاند و چه شما آقايانى كه در داخل بوديد، تشكر مىكنم. من عرض مىكنم كه شما رزمندگان متوقع نباشيد كه از مثل من يا هر كس كه از سنخ بشر است، از شما تقدير كند، نمىتواند تقدير كند. خداوند تعالى مشترى شماست. شما آنچه كه داشتيد، بزرگترين موونهاى كه داشتيد و آن جان بود و روح، در راه خدا دادهايد، چه آنهائى كه شهيد شدند و به لقاءالله انشاءالله رسيدند و چه شما كه حاضر براى شهادتيد، عمده اين حضور است.
شما دو مطلب را متحقق كرديد كه با اين دو مطلب كسى كه از سنخ بشر جز آن كه از اولياء خدا باشد و الهام از خدا گرفته باشد نمىتواند تقدير شما را بكند. يكى بزرگتر سرمايه خودتان كه آن حيات است، در طبق اخلاص گذاشتيد و ديگرى اينكه اين هديه را با اخلاص در طبق اخلاصتان گذاشتيد. عمده اين اخلاصى است كه در شما جوانان ظاهر است. شما از اين اخلاص و ايثار، جمهورى اسلامى را بيمه كرديد. فتحهايى كه نصيب شما شده است، خصوصاً در فتح مبين، گرچه با هيج معيارى نمىتوان آن را سنجيد و با هيچ زبانى نمىتوان از آن توصيف كرد، لكن آنچه كه بالاتر از همه آنهاست اين صداقت شما و اين اخلاص شما در بارگاه حق تعالى است. آنچه كه در نزد خدا ارزشش از همه بالاتر است، اين ايثار از روى اخلاص است همان كه خداى تبارك و تعالى در سوره هل اتى اهل بيت عصمت را به آن توصيف مىكند كه ويطمعون الطعام على حبه ... طعام چيزى نيست، آن هم يك قرص نان جو، آنچه اهميت دارد على حبه هست.
آنچه در پيشگاه حق تعالى ارزش دارد و هيچ بشرى نمىتواند آن را توصيف كند، اين اخلاص و محبتى است كه شما داريد. شما جان خودتان را فدا مىكنيد و بسيار اشخاص هم هستند كه در راههاى انحرافى باز هم اين كار را مىكنند. صورت عمل، يك صورت است لكن معنى دو تا و محتوا دوتاست. ميزان محتواى عمل است، نه صورت عمل. شمشير على ابن ابيطالب سلام الله عليه و فرود آوردن شمشير و به دشمن آن شمشير را ضربه زدن و او را كشتن، اين امرى است كه در همه جا واقع
صحيفه نور ج 16 صفحه 131
مىشود و بسيارى از اشخاص اين اعمال را كردهاند و مىكنند. ارزش به اينها نيست، ارزش به آن است كه در قلب على ابن ابيطالب چه گذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است.
آن مرتبه اخلاص است كه يك ضربت را با عبادت ثقلين، عبادت جن و انس مقابل كرده است. شما اين اخلاص تان و اين شهادت طلبى و اين ايثارتان براى خداست كه ارزش به شما داده است و اين ارزش را هيچ معيارى نمىتواند اندازه گيرى كند. عزيزان من! حفظ كنيد اين نعمت را. خداوند به شما يك همچو نعمتى داده است كه شما را با عنايت ذاتى خودش، با دست غيبى خودش متحول كرده است به يك انسانهاى خالص براى خود و انسانهائى كه جان و هر چه دارند، در راه خدا ايثار مىكنند. ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه اين جنتى كه مشترى به شما عطا مىكند، با جنتى كه ديگران براى آنها تحقق پيدا مىكند، فرق دارد. اميدوارم كه اين جنت، جنت لقاء باشد. اميدوارم كه مشترى شما، شما را در حضور خود پذيرايى كند. اولياء خدا در آن عالم هم كه هستند، به غير خدا سرگرم نيستند. نعمتهاى بهشت را از آن مىگذرند و متوجه به لقاء حق تعالى هستند و شما كه جان نثارى داريد مىكنيد و ايثار مىكنيد و با ايده شهادت به ميدانهاى جنگ مىرويد و از اسلام دفاع مىكنيد و از مكتب دفاع مىكنيد و كشورهائى را كه طمع به اين كشور دوختهاند مايوس مىكنيد همه اينها ارزشمند و بسيار ارزشمند است، لكن آن اخلاص و محبت شما و آن ايثار در راه خدا بالاترين ارزش است براى شما. آن ايثار و اخلاص است كه حتى در ترازوى عالم غيب هم نمىشود كه سنجش بشود. آن پيش خداى تبارك و تعالى سنجش مىشود و ما مفتخريم كه در يك همچو برهه از زمان واقع شديم كه مثل شما عزيزان در آنجا و در آن زمان و در آن مكان واقع شديد و ما از هوائى تنفس مىكنيم كه شما از آن هوا تنفس مىكنيد. شما ايثار گريد و شما اخلاص منديد، شما بر نفس خود پيروز شديد و ما عقب مانديم. شما احتمال اين معنى را ندهيد كه تفنگ و ژ 3 و مسلسل شما پيروز شده است. مقابل شما بالاتر از اين را هم داشتند، شما اندك داشتيد و آنها بسيار، لكن آنچه كه شما را پيروز كرد و پيروز مىكند، آن ايمان شماست و آن اخلاص شماست كه در شما هست و در آنها نيست. شما براى خدا در ميدانها وارد مىشويد و آنها براى شيطان. آنها حزب شيطانند و شما حزب خدا. آنچه شما را در دو جبهه پيروز كرد و پيروز كرده و مىكند انشاءالله (جبهه باطنى و نفسانى و جبهه جنگ با گروه شيطانى) آن اخلاص و ايمان شماست كه شما را پيروز مىكند. شما شيعه همان هستيد كه مىفرمود اگر همه عالم در مقابل من بايستند، تنها در مقابل مىايستم. آن ايمان است كه او را آنطور در مقابل همه چيز مىايستاند. آن اخلاص اوست، آن روحانيت و معنويت اوست و شما هم شيعه او هستيد. اميدوارم كه از روحانيت او و از علومى كه خداى تبارك و تعالى به او عنايت كرده است و نفخات الهى كه در روح مبارك او دميده شده است، به شما و همه ما نصيبى داده بشود.
برادران! شما پيروزيد و شهداى شما پيروزند، ملت شما پيروز است. شما يك ملتى داريد كه در تمام دنيا مثل آن ملت پيدا نمىشود و ملت يك شمائى دارد كه در تمام مثل شما پيدا نمىشود. آنها كه داوطلب براى جنگ هستند، داوطلبى شان براى شيطان است. آنها هم داوطلب مىشوند،
صحيفه نور ج 16 صفحه 132
شماهم داوطلب هستيد و لكن فرق هست مابين داوطلبى و ايثار شما با داوطلبى و ايثار منحرفين. آنها براى براى رسيدن به دنيا و رسيدن به آمال و شهوات نفسانى وارد مىشوند در ميدانها و شما براى شهادت و براى رسيدن به لقاءالله وارد مىشويد. شما پيروزيد، چه شهيد بشويد و چه انشاءالله پيروزى ظاهرى هم حاصل بشود. شما به نفس خودتان پيروز شديد، به شيطان باطنى خودتان پيروز شديد، وسوسههاى شيطانى را از بين برديد و دل خودتان را براى خدا صاف كرديد و به ميدانها با دل صاف و نيت خالص و عزم مصمم و رسيدن به پيروزى نهائى مىرويد و پيروزى نهائى از آن شماست. خداوند همه شما و همه رزمندگان را و همه قواى مسلح را پيروز كند و خداوند شما را در دو جبهه باطن و ظاهر به پيروزى نهائى برساند و خداوند انشاءالله اين كشور را از شر شرق و غرب حفظ بفرمايد. خداوند همه شما را به عنايت خودش غريق رحمتهاى غيبيه خود بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 133
تاريخ 29/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت روز ارتش
بسم الله الرحمن الرحيم
گرچه روز ارتش در جمهورى اسلامى از روز مردم جدا نيست، بحمدالله تعالى ارتش آنچنان مردمى است و در خدمت مردم است و مردم آنچنان با ارتش منسجم و پيوند ناگسستنى دارند كه هر دو يك واحد را تشكيل مىدهند و روز ارتش روز مردم است، لكن انتخاب يك روز براى ارتش به منظور تجليل بيشتر و تقدير سزاوارتر و نمودار تكريم از چهره سلحشور و رزمنده آنان است.
ملت عظيم الشان ايران روز 29 فروردين را به عنوان روز مبارك ارتش به آنان تبريك مىگويند. امسال با سپاس بى حد به درگاه خداوند تعالى با پيروزىهاى بزرگى كه ارتش و ساير قواى مسلح نصيب ملت ايران نمودند و با افتخار جاويدى كه در فتوحات، بويژه فتح مبين براى كشور اسلامى آفريدند تبريكها بيشتر و جدى تر و توام با سزاوارى است. جاويد باد قواى مسلح و ارتش و سرافراز باد كشور بقيه الله اعظم اروحنالمقدمه الفداء كه اينچنين سربازان متعهد و فداكارى دارد.
در اين جنگ تحميلى و دفاع از حق، ارتش ايران و ديگر قواى مسلح بر جهانيان ثابت كردند كه مجاهدين در راه هدف و اسلام عزيز و ميهن معظم از يك قدرت غيبى مافوق طبيعت و برتر از محاسبات كاخ نشينان ستمگر برخوردارند كه با ارزيابى كوردلان خدانشناس نمىتوان سنجيد و با معيارهاى الحادى درست نخواهد شد. با كدامين سنجشها و معيارها مىتوان فتح مبين را تحليل كرد و با كدام معادلات مىتوان ارزيابى نمود نبرد نابرابرى كه يك طرف آن قدرت شيطانى مجهز به تمام ابزار جنگى سبك و سنگين و برخوردارى از پشتيبانى بى دريغ ابرقدرتها و اكثر دولتهاى منطقه كه با دست باز و روى گشاده تمام امكانات خويش را در اختيار آن قرار دادهاند و تمام بوقهاى تبليغاتى جهان نيز از آن پشتيبانى نمودهاند و همه جهات تقويت در آن موجود بوده است و طرف ديگر قواى مسلحى كه ولادت او پس از انقلاب و پيروزى آن بود و ارتشش تازه از زير سلطه مستشاران امريكائى و فرماندهان ستمشاهى نجات پيدا كرده و از رژيم طاغوتى به رژيم اسلامى انسانى انتقال يافتهاند و سپاه پاسدارانش و بسيجش از متن ملت برخاسته و تازه تفنگ به دست گرفته و دانشگاههاى نظامى آنچنان نديدهاند و از ابزار جنگى كامل برخودار نبوده و تمام اسباب ظاهرى ضعف در آنان موجود بوده است و تنها ايمان به خداوند و عشق به شهادت در راه اسلام و روح ايثار و فداكارى، ابزار نبرد نابرابر اينان بود و در ظرف قريب به يك هفته آنچنان قواى عظيم شيطانى را در هم كوبيد و آنچنان
صحيفه نور ج 16 صفحه 134
طومار ارتش مجهز برخوردار از آرايش را در هم پيچيد كه فوج قواى دشمن با همه تجهيزات تسليم يا فرارى و يا مقتول گرديدند. كدام روشنفكران تحليل گر و دانشگاه جنگ رفتگان متفكر اين پيروزى معجزه آسا را توجيه مىكنند؟ اگر ارتش و ساير قواى مسلح از نصرت معنوى الهى برخوردار نبودند پس اين امر خارق العاده چگونه تحقق يافت؟ آرى فرق بسيار است بين جوانانى كه شب را با مناجات و قرائت قرآن و نماز و نيايش بسر مىبرند و حمله را با ذكر خدا و الله اكبر شروع مى كنند با آنانكه شب را با معصيت خدا و روز را در جنگ با خدا آغاز مى كنند. فرق است ميان آن سنگرها كه كتاب خدا و نهج البلاغه و كتاب هاى دعا در آن است با آن سنگرها كه بنا به گفته فاتحان، ابزار قمار و شراب و مسكرات و بدتر از آن در آنها يافت مىشود. و فرق است ميان آنان كه با اعتقاد به اينكه صاحب الزمان روحى فداه فرمانده آنهاست و جنگ مىكنند و آنان كه صدام عفلقى ابرجنايتكار فرمانده آنان است. و فرق است ميان آنان كه خود را برادر ملت مسلمان عراق مىدانند و هرگز به خود اجازه نمىدهند كه به شهرها يا روستاهاى برادران خود تجاوز كنند با آنان كه هر روز به هر شهر و دهكده (هر چند عرب نشين) كه بتوانند آتش گشوده و با دعوى جنگ براى عربيت، كودكان و زنان و پيرمردان بيگناه را قتل عام مىكنند. فرق است ميان آنان كه با اسراى جنگى خويش كه در حال جنگ با آنان به اسيرى درآمدهاند چون برادران خويش رفتار مىكنند با آنان كه با اسرائى كه از ايران گرفتهاند و اكثر آنها مردم عرب روستاها يا شهر بوده و در جنگ دخالت نداشته آنچنان دژخيمانه رفتار مىكنند كه از ترس رسوائى بيشتر اكنون نيز نتوانند خويشاوندان و نزديكان آنان را براى ملاقات بپذيرند. ما بحمدالله تعالى امروز ارتشى داريم كه با سرافرازى و قامتى استوار در جهان مىدرخشد.
امسال ملت ايران با چنان سرافرازى و افتخار، روز ارتش را مىگذراند كه در سالهاى پيش بى سابقه بوده است و ارتش با چنان درخشندگى در مقابل دشمنان ايستادگى مىكند كه در تاريخ حياتش كم نظير و يا بىنظير بوده است و اميد است كه هر سال از سال پيش افتخار آفرين تر گردد. و در اينجا از بعضى تذكرات هر چند بدان توجه داشته باشيد نگذرم
1 - از عنايات غيبى الهى غافل نباشيد و تمام قواى نظامى و انتظامى و قواى مسلح از هر ارگانى كه هستيد سعى كنيد اين عنايات الهى را براى خودتان و براى ملت حفظ كنيد و راه آن اين است كه به تعهد خويش عمل كرده و در پيشگاه حق تعالى براى اسلام و جمهورى اسلامى تا حد توانائى فداكارى نمائيد و براى رضاى خداوند تعالى، نه هواهاى نفسانى و شيطانى، براى دفاع از اسلام و ميهن خودتان در صحنه حاضر باشيد و مبادا پيروزىها شما را مغرور كند و از كمكهاى غيبى غافل نمايد كه غرور و غفلت انسان را به تباهى مىكشد و بى ترديد از قدرت نظامى مىكاهد. و پس از اتكال به خداوند به قدرت خود كه از اوست اعتماد و اتكال داشته باشيد.
2 - مىدانيد كه پيروزى در اثر انسجام تمام قواى مسلح با نقشه واحد و فكر واحد نصيب شما شد. بايد اين انسجام و اين وحدت حفظ شود كه تزلزل در اين امر الهى از بزرگترين اسباب فشل و خداى ناخواسته شكست است و اگر كسى يا خطى درصدد ايجاد تفرقه باشد بىدرنگ به فرماندهان
صحيفه نور ج 16 صفحه 135
خبر دهيد تا جلوگيرى كنند. تمام قواى مسلح در جمهورى اسلامى براى مقصد واحد و هدف معين كوشش مىكنند و همه بايد به منزله دست واحد عليه مخالفان و معاندان با اسلام و جمهورى اسلامى باشند. و بدانيد كه تا اين وحدت و انسجام و اين هدف عالى اسلامى پابرجاست كشور شما آسيب نخواهد ديد.
به برادران ارتش و پاسدار و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و گروههاى مسلح مردمى توصيه مىكنم خود را چنانچه قرآن كريم امر فرموده با هم برادر بدانيد و در جبههها و در پشت جبههها چون برادران هم خط و همفكر و همصدا باشيد كه در اين صورت مىتوانيد از نيروهاى معنوى و غيبى الهى برخوردار باشيد و بر تمام مشكلات غلبه كنيد. انشاءالله تعالى موفق و پيروز باشيد. خداوند يار و نگهدار شما.
3 - از امور مهمى كه بايد تمام نيروهاى مسلح از آن پيروى كنند و اغماض از آن به هيچ وجه نمىتوان كرد و باز هم تذكر دادهام آن است كه هيچ يك از افراد نيروهاى مسلح چه ردههاى بالا يا پائين در حزب و گروهى با هر اسم و عنوان نبايد وارد شوند، هر چند آن حزب و گروه صددرصد اسلامى و به جمهورى اسلامى وفادار باشند. و هر كس در يك حزب و گروه وارد شد بايد از ارتش و سپاه و ساير قواى انتظامى و نظامى و قواى مسلح خارج شود. و فرماندهان و مسوولان موظف هستند كه هر كس در يكى از احزاب يا گروههاى سياسى يا دينى وارد شد به او تذكر دهند كه از حزب و يا گروهها و يا سازمان خارج شود و اگر تخلف كرد او را از ارتش يا ديگر قواى مسلح اخراج كنند و همه افراد موظفند چنين اشخاصى را به فرماندهان معرفى نمايند. و بايد توجه داشته باشند كه ورود قواى مسلح در احزاب و گروهها و سازمانها پايه قواى مسلح را متزلزل خواهد كرد و غفلت از اين امر موجب پيگرد خواهد بود.
4 - همه مىدانيم كه ارتش و ساير قواى مسلح از پشتيبانى بى دريغ ملت در سراسر كشور آنچنان برخوردارند كه در طول تاريخ بى نظير يا بسيار كم نظير است. گمان ندارم كسى بتواند ادعا كند كه ملتى جز ملت عظيم الشان ايران از كوچك و بزرگ و زن و مرد سراسر كشور اينگونه پشتيبان قواى مسلح خود باشند و ايثارگر و داوطلب به جبهههاى جنگ براى فداكارى و شهادت سبقت گيرند و گمان ندارم هيچ معيارى جز عقيدت به مكتب و ايثار در راه خدا و هدف معنوى قادر به حل اين معما باشد. اينجانب به ارتش عزيز و ساير عزيزان نصيحت مىكنم كه قدر اين نعمت الهى را بدانيد و با تمام قوا بكوشيد كه اين حضور عمومى ملت را در صحنه و اين پشتيبانى بزرگ را حفظ نمائيد، و راه آن استقامت و پايدارى در راه هدف و فداكارى براى اسلام عزيز و ايران و جمهورى اسلامى است. مادام كه شماها در حفاظت ميهن خودتان و اسلام و جمهورى اسلامى با اتحاد و انسجام كامل در صحنه باشيد، از توطئههاى دشمنان اسلام براى براندازى جمهورى اسلامى نهراسيد و چون سدى آهنين در مقابل آنان بايستيد و با سرافرازى بر مهاجمين تبهكار بتازيد و آنان را در هم كوبيد. ملت بزرگ يكدل و يكجهت پشتيبان شماست و دست عنايت حق تعالى و پرتو قدرت لايزال او بر سر شماست. پيروز
صحيفه نور ج 16 صفحه 136
باشيد و با قدرت به پيش برويد و دشمنان خدا را از كشور خود برانيد و دست تباهكاران داخل و خارج را قطع كنيد و از خداوند قادر استعانت نمائيد.
5 - ملت ايثارگر ايران عزيزان بسيارى در جبههها و پشت جبههها از دست داده و تحمل رنجها و سختىبسيارى نموده و از دشمنان قسم خورده و دوست نمايانى خيانتكار و تبه روزگار، دغلبازىهاى زيادى ديدهاند لكن در مقابل در پيشگاه خداوند متعال سرافراز و روسفيد و در جهان نمونه و الگو و در نزد نسلآينده ماجور و سربلند است. از خداوند تعالى براى ملت سعادت ابدى و براى رزمندگان در جبههها و پشت جبههها استقامت و پايدارى و براى شهداى بزرگوار از اول نهضت تاكنون و پس از اين رحمت و مغفرت و براى آسيب ديدگان عافيت و سلامت و براى بازماندگان و ستمديدگان صبر و شهامت و براى ارتش و ديگر قواى مسلح شجاعت و اخلاص و مروت و براى جمهورى اسلامى بقا و براى گردانندگان آن حسن تدبير و سياست و براى مخالفان جاهل و بى غرض آن بيدارى و انصاف و براى غرضمندان و دشمنان آن خذلان و ذلت و براى مسلمانان جهان همبستگى و وحدت و براى كشورهاى اسلامى استقلال و عظمت و براى سران آنها خروج از قيد خودخواهى و سرپيچى از تبعيت بيگانگان و براى همگان شناخت اسلام عزيز و عظمت و قدرت آن را خواستارم.
بار الها! ارتشيان و ساير رزمندگان اسلام را بر كفر جهانى هر چند فزونتر پيروز فرما و توفيق خدمت و اخلاص به همه ما عنايت فرما. سلام بر ارتشيان محترم و درود بر سپاهيان و ديگر قواى مسلح.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 137
تاريخ 8/2/61
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان و نويسندگان دايره انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
شهدا را قلمها مىسازند و قلمها هستند كه شهيد پرورند
بسم الله الرحمن الرحيم
ابتدا بايد از شما آقايان و سپاه پاسداران تشكر كنم كه به حسب غالب افراد، متعهد و براى اسلام و جمهورى اسلامى خدمت مىكنند. خداوند آنان را تقويت و شهداى آنان را با شهداى صدر اسلام محشور كند و بازماندگان آنان كه همه هستند را تاييد كند تا جمهورى اسلامى كه همه قدرتها بر عليه آن قد علم كردهاند را به منزل برساند.
اهميت انتشارات، مثل اهميت خونهائى است كه در جبههها ريخته مىشود. و مداد العلماء افضل من دماء الشهداً دماء شهدا اگر چه بسيار ارزشمند و سازنده است، لكن قلمها بيشتر مىتوانند سازنده باشند و اصولاً شهدا را قلم ها مىسازند و قلمها هستند كه شهيد پرورند. از اين روست كه شما بايد به ارزش كار خود توجه داشته باشيد و بدانيد هر عملى كه ارزشش بيشتر باشد، مسووليتش سنگينتر است. شما كه در گروه فرهنگى سپاه هستيد، بايد كارى كنيد كه نشريات شما مفيد باشد. انتشارات رژيم سابق، عاملى قوى درجهت به فساد و تباهى كشاندن نسل جوان دختر و پسر بود كه شما بايد آن را جبران كنيد و بايد در نشريات سپاه فصلى را به نصيحت خود پاسداران اختصاص دهيد تا كار شما، هم نسبت به افراد سپاه پاسداران سازنده باشد و هم تبليغات براى ديگران.
ما كهخواهيم روى پاى خودمان بايستيم بايد مردم را به استقامت و حضور در صحنه دعوت كنيم
امروز كه اكثر راديوهاى بيگانه و منشورات خارجى با جديت تمام كوشش مىكنند تا خبرهاى خوب ما را بد جلوه دهند، ما بايد تبليغات خود را گسترش دهيم و به زبانهاى ديگر از قبيل عربى و انگليسى مسائل خود را به ساير نقاط دنيا برسانيم. اين خدمتى را كه شما در اين زمان مىكنيد مىتوانم بگويم ارزندهتر است از خدمتهائى كه در طول تاريخ براى اسلام شده است، چون كسانى كه در سابق بودند، همچو دشمنانى كه ما داريم، نداشتند. افراد آن زمان فقط با روم و ايران سر و كار داشتند و اينك سر و كار ما با همه دنياست. امروز از آن طرف درياها در اينجا دخالت مىكنند، قصد دارند در امور همه كشورها دخالت كنند و ما كه مىخواهيم روى پاى خودمان بايستيم بايد مردم را به استقامت و حضور
صحيفه نور ج 16 صفحه 138
در صحنه دعوت نمائيم. شما، جوانان را به خير و صلاح دعوت كنيد و چنانچه اشكالى ديديد جلوگيرى كنيد كه به جاى ديگر سرايت نكند. چه بسا اشخاصى باشند كه بخواهند در بين شما وارد شوند و كارهاى خلافى انجام دهند. آنچه در كارهاى تبليغ خيلى مهم است و كراراً تذكر دادهام اينكه بايد افرادى را كه با آنها آشنا هستيد در اين امر مهم وارد كنيد و همانطور كه گفتيد حوزه علميه نظارت نمايد تا دچار مشكل و اشتباه نشويد. من هم به همه شما دعا مىكنم و از خداوند مىخواهم همه شما را موفق و محفوظ فرمايد و اين جمهورى اسلامى و ملت را كه براى خدا قيام كرده است به پيش ببرد تا به زمان ظهور حضرت ولى عصر سلام الله عليه متصل گردد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 146
تاريخ 20/2/61
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام قرائتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محسن قرائتى دامت افاضاته
نظر به اهميت امر سوادآموزى و گسترش فرهنگ و معارف اسلام و با توجه به تجربياتى كه در اين باره داريد، جنابعالى را به سمت نماينده خود در سازمان نهضت سوادآموزى تعيين مىنمايم.
اميد است با هماهنگى هر چه بيشتر با مسوولان محترم اين سازمان و وزارت آموزش و پرورش مسؤوليت سنگين خويش را بهتر انجام دهيد.
بديهى است كه كمك و مساعدت دست اندركاران امر نهضت و وزارت آموزش و پرورش و استفاده از تمامى امكانات موجود، پيروزى شما را بر عفريت بيسوادى كه يكى از ميراثهاى شوم نظام طاغوتى است سريعتر مىنمايد.
از خداى تعالى موفقيت شما را در اين راه مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 139
تاريخ 11/2/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كار و امور اجتماعى و گروهى از كارگران كارخانجات مختلف
يك روز شما كارگرها به يك عمر سرمايه دارها و كارفرماها و كذا و كذاها ارزش دارد
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين روز مبارك كارگر را بر شما و همه كارگرانى كه در طول تاريخ رفتهاند و خواهند آمد، تبريك عرض مىكنم. مبارك باد بر شما قشر عزيز عامل ارزشهاى بزرگ انسانى، و مبارك باد بر شما و بر همه ملت ما اين روز مبارك كه بحمدالله امروز كشور ما طورى است كه روز كارگر، روز همه است و روز ارتش روز همه است و روز زن، روز همه است و همه با هم منسجمند و يك واحد الهى را متحقق كردهاند. آن وحدتى را كه خداى تبارك و تعالى امر فرمودهاند، بحمدالله در قشرهاى ملت مسلمان ايران متحقق شده است و اگر يك اقليت ناچيزى هم باشد، در اين اكثريت مستهلك است. من نمىدانم كه راجع به كار و كارگر از چه بعدى با شما سخن بگويم، همه ابعادش كه در ذهن من است يا بيشترش در ذهن من است، نمىتوانم در يك جلسه محدود عرض كنم، ناچارم كه بعضى از ابعادش را در اينجا خدمت شما عزيزان عرض كنم و مطالبى را كه عرض مىكنم، شما به وجدان خودتان عرضه كنيد و اگر پذيرفتيد، من متشكر مىشوم و من مىخواهم كه با وجدان پاك خودتان ارزيابى كنيد و بدانيد كه شما چه وضعى در كشورتان داريد و كارگران چه وضعى در كشوهاى ديگر دارند.
من يك جهت نازل كارگرى را ابتدائاً عرضه مىكنم و آن اين است كه شما توجه كنيد به گروه كارگران، اعم از شما كارگرانى كه در كارخانهها و در صنعتها هستيد و زحمت مىكشيد و آن گروههائى كه در مزارع زحمت مىكشند و بالاخره گروه فعال زحمتكش كه امروز روز شماست و البته روز همه است. شما يك توجهى به اين مطلب بكنيد كه اين گروههاى كارگر نشاط خودشان و جهات همان ماديت را، شما ملاحظه كنيد، ببينيد كه اين گروه كارگر از سلامت بدن و از سلامت روح بيشتر برخوردارند يا آن گروههائى كه به اصطلاح كارفرما هستند؟ و آن سرمايهدارهائى كه كار نمىكنند و كنار نشستهاند و با بيكارى عمر خودشان را مىگذرانند؟ شما به وجدان خودتان رجوع كنيد، اگر يك همچو مجلسى كه الان نمونهاى از كارگر است كه بحمدالله امروز اينجا تشريف آوردهاند، اگر اين مجلس در كنارش يك مجلس ديگرى بود از سرمايهدارها و بيكارها و آنهائى كه نشستهاند خانه و مىخورند و مىخوابند، اگر يك كسى از خارج بيايد و چهرههاى شما را ببيند، بازوان شما را ببيند،
صحيفه نور ج 16 صفحه 140
سينههاى فراخ شما را ببيند، بشاشت چهرههاى شما را ببيند و آهنگ صوتهاى شما را بشنود و بعد نظر بكند به آن مجلسى كه آن عده كارفرما و سرمايهدار و بيكار و هرزهگرد نشستهاند، مىبيند كه اينها يك جوانهاى سالم، سرنشاط و آنها يا چرت مىزنند و يا خميازه مىكشند و يا از درددل و پهلو و سر خودشان مىنالند. و اين، براى اين است كه كسانى كه كارگر نيستند به آن معناى عامش، اينها اينطور نيست كه شما گمان كنيد يك روزگار خوشى دارند، شما توجه به اين معنا شايد بسياريتان نداشته باشيد كه روزگار تلخى كه بر سرماى دارها و كارفرماها و داراى كذا و كذاها، خانها و فئودالها و امثال اينها مىگذرد، آن روزهاى سخت چقدر براى آنها ناگوارى دارد و يك روز شما به يك عمر آنها ارزش دارد. آنها براى خاطر بيكارى و پرخورى و خواب و هرزه روى پناه مىبرند به ترياك، افيون، منقل و يا هروئين و يا مراكز فحشا، براى اينكه نمىتوانند تحمل آن چيزهائى كه در نفسشان مىگذرد و آن ناراحتىهائى كه دارند نمىتوانند بكنند و من آنقدرى كه اطلاع دارم و در جوانى ديدم، اكثر اين خانها و فئودالها به وافور پناه برده بودند، آنهائى كه تدينشان ديگر خيلى نيست، آنها به مشروبات و به هروئين و به امثال اين چيزها يا به مراكز فحشا و دنبال مراكز فحشا، آنطور زحمتهائى كه دارد و آنطور مرضهائى كه هست و آنطور گرفتارىهائى كه هست، شما كارگرها بحمدالله نديديد و اميد است كه نبينيد. شما قدر اين كارگرى را بدانيد كه اين كارگرى، هم مزاج شما را سالم نگه مىدارد و اگر چنانچه انسان بيكار بيفتد، آن فعاليتهائى كه در بدنش و در سلولهاى بدنش بايد بشود، آنها هم از كار مىافتند و كسانى كه فعاليت دارند، به اندازهاى كه فعاليت دارند، آنها هم به كار مىافتند و جبران مىكنند نقيصهها را و شما مىبينيد كه در يك گروه زياد از كارگرها يكى دو نفر بشود پيدا بكنيد كه اينها مريض باشند و افسرده باشند و اينها همه الحمدلله سرحالند و خيال مىكنند كه آنها آسودهاند، اين، خيالى است كه آنها مىكنند، در صورتى كه آنها، آن طبقه به اصطلاح خودشان بالا و به حسب واقع پائين، آنها اينقدر افسردگىها و گرفتارىها را دارند كه به حساب نمىآيد.
اين يك مسالهاى است كه بايد شما خودتان بعد فكرش را بكنيد و مطالعه كنيد در بين خودتان، جوانهاى خودتان را مقايسه كنيد با آنهائى كه بيكار مىگذرانند و به هرزهدرى و به هرزهگرى عمر خودشان را مىگذرانند و آن ارزشى كه شما داريد، شما برادران داريد و آن ارزشى كه اسلام به شما داده است، از پيغمبر اكرم شنيدهايد كه نقل شده است كه كف دست يك كارگر را، يعنى همان محلى كه كار درش تاثير كرده و پنبه بسته، آنجا را بوسيد و اين، يك نشان ارزش است براى كارگر در طول تاريخ. پيغمبر اسلام كه اولين فرد انسانهاست و بزرگترين انسان كامل است، نسبت به كارگر اينطور تواضع بكند و كف دست او را كه علامت كار است ببوسد، اين نكته دارد كه كف دست را بوسيده، نه پشت دست را. كف دست آثار كار درش هست، مىخواهد ارزش كار را به عالميان اعلام كند، به مسلمين اعلام كند كه ارزش كار اين است كه آنجائى كه كارگر كه كار كرده است، در اثر كار يك نشانهاى پيدا كرده من آنجا را مىبوسم كه ملتهاى اسلامى و بشر ارزش اين كارگر را بداند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 141
امروز شما كارگرها با كار خودتان يك كشور را نجات مىدهيد از وابستگى
و من امروز عرض مىكنم كه كارگر امروز، با كارگر آنوقت بسيار فرق دارد. آنوقت در آن محيطى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم زندگى مىفرمودند و ساير جاهائى كه مردم ديگر هم زندگى مىكردند، خصوصاً حجاز كه پيغمبر اكرم تشريف داشتند، آنجا روابط با ساير كشورها يا هيچ نبود، يا اگر بود بسيار كم و اگر چنانچه كمبودى براى يك شهر پيدا مىشد، آن كمبود از شهرهاى ديگر بايد جبران بشود، احتياج به همان، هم كشورىهاى خودشان داشتند و رفع نقيصه را اگر يك وقتى نمىتوانست در خود يك شهرى بكند، از يك شهر ديگرى انجام اين كار را مىدادند. اين وابستگىهائى كه امروز در دنيا هست و اين زندگى كه محيط دنيا را و وضع دنيا را با سابق جدا كرده است و اينطور روابط زيادى كه امروز وقتى شما اينجا يك صحبت بكنيد، قبل از اينكه به فرض كنيد كه بيرون اينجا برسد، آمريكا هم از آن مطلع مىشود و وابستگىهائى كه دنيا به هم دارد و وابستگىهائى كه كشورها به كشورهاى بزرگ سرمايه دارى يا كمونيستى دارد، آنوقت در زمان رسول خدا نبوده است. ارزش كار در آنوقت همين مقدار بوده است كه خود كار شريف است و خود كار براى انسان و روحيات انسان مفيد است و كار، اثرش هم علاوه بر اينكه براى خود انسان و مزاج انسان مفيد است و در روح انسان هم تاثير دارد براى يك شهرى هم فايده دارد، اما ديگر مطرح نبود كه اگر كار نكنم وابسته به امريكا مىشوم يا وابسته به شوروى، اين مساله آنوقت مطرح نبود. امروز ارزش كار شما به همان اندازه است كه دنيا پيشرفت كرده، همان معنائى كه در دنيا، پيشرفتهائى كه در دنيا شده است و اگر كارگر به آنطورى كه بايد كار كند، كار نكند، وابستگىهائى كه در يك كشورى، در يك محيطى مىشود غير از آن وابستگىهائى است كه در سنين سابق، در قرون سابق بوده، در زمان رسول الله بوده است. امروز شما با كار خودتان مىتوانيد كه يك ارزشى ايجاد كنيد كه اصلش آنوقت مطرح نبوده است. با كار خودتان مى توانيد كه اين وابستگىهائى كه در طول تاريخ، از آنوقتى كه شرق و غرب به اينجا راه پيدا كردند و در طول سلطنت منحوس پهلوى پيدا كرده اين كشور كه مىدانيد همه چيزهايش وابسته شده است و همه افرادش را اينها وابسته كرده بودند و همه گروهها را وابسته كرده بودند، امروز اگر شما كار بكنيد و فعال در كار كردن باشيد، ارزش اين است كه علاوه بر آن ارزشهاى معنوى و مادى كه براى شخص خود شما دارد، علاوه بر اين يك كشور را شما نجات مىدهيد از وابستگى. ما تا كى بايد وابسته به امريكا، وابسته به شوروى باشيم؟ بالاخره بايد يك عمل داشته باشد. ما بايد ادراك اين معنا را بكنيم كه ما كه در هر جا كار مىكنيم، در امر كشاورزى كار مىكنيم، در امر صنعت و در كارخانهها كار مىكنيم، بايد خودمان به خودمان تلقين كنيم كه ما مستقليم و ما بايد مستقل باشيم و ما نبايد دستمان را به ديگرى دراز كنيم براى امورى كه كشورمان محتاج است. ارزش كار شما امروز ارزش يك امرى است كه نمىشود مقايسهاش كرد با زمانهاى سابق. رسول الله در آن محيط، ممكن است كه توجه، لابد توجه به همه محيطها داشته است، در آن محيط دست كارگر را آنطور كه نقل مىكنند، كف دست كارگر و محل كار را بوسيده تا ارزش كار را در تاريخ عرضه كنند
صحيفه نور ج 16 صفحه 142
و ما مفتخريم و شما و همه مفتخرند به اينكه يك همچو نشانى پيغمبر اكرم به شما داده، يا در بعضى روايات فرمودهاند كه قطره عرقى كه از بدن كارگر مىآيد مثل قطره خونى است كه از شهداى در راه خدا مىآيد. چقدر اين ارزش دارد. آنهائى كه الان در جبههها جنگ مىكنند و در جبهه بحمدالله پيروزمندانه جنگ مىكنند و اخيرا هم پيروزى بزرگى به دست آوردند و اميد است پيروزى نهائى را به دست بياورند انشاءالله، اين چقدر ارزش دارد، عرق شما هم كه در كارخانهها مىريزد، همان ارزش را دارد، براى اينكه شما هم براى احياء يك كشور، براى وابسته نبودن يك كشور به خارج، براى استقلال كشور اسلامى زحمت مىكشيد، آنها هم براى دفاع از يك كشور اسلامى، دفاع از اسلام زحمت مىكشند. آنها كارگرند مثل شما و شما مجاهديد مثل آنها و اين يك نعمت بزرگى است كه نصيب كارگرها در قشر وسيع و شما عزيزان كه در كارخانهها و در مواردى كه صنعت در آنجا حكمفرماست، كار مىكنيد. و بايد توجه كنيد كه نگذاشتند شما، آن اشخاصى كه خائن بودند به اين كشور، آن اشخاصى كه وابستگى داشتند به كشورهاى ابرقدرت، آنها كوشش كردند كه شما نتوانيد آن چيزهائى كه كشورتان احتياج دارد، بسازيد. اگر نبود در طول تاريخ، در اين سدههاى آخرى كه خارجىهاى به اينجا راه پيدا كردند، و نبود خيانتهائى كه حكومتهاى ما بر ما كردند، شما هم امروز، الان از همان صنعتهاى پيشرفته مىتوانستيد تحقق بدهيد و امروز هم بايد در اين فكر باشيد. تا در اين فكر نباشيد، نمىتوانيد كشور خودتان را و نسلهاى آينده را نجات بدهيد. بايد به اين فكر باشيد كه خودتان قادر بر اين هستيد كه آن چيزهائى كه در خارج درست مىكنند و شما احتياج به آن داريد و كشور شما احتياج به آن دارد، خودتان درست كنيد.
دو بلوك سرمايهدارى و كمونيستى كارگر را ابزار قرار دادهاند براى منافع خودشان
و من يك نكته ديگرى هم به شما عرض مىكنم كه توجه كنيد كه اينهائى كه از كارگرها پشتيبانى مىخواهند بكنند و آنهائى كه مىخواهند كشور را به سوى غرب بكشند به اسم شرق و خود كشورهاى كمونيستى و سرمايهدارى، اين دو بلوك سرمايهدارى و كمونيستى، نسبت به كارگر چه جور هستند و اسلام نسبت به كارگر چه جور است. اول شخص اسلام را من عرض كردم، اول شخص اسلام، مصدع اسلام بود و شارع اسلام از قبل خداى تبارك و تعالى، رفتار او با كارگر، آن بود كه عرض كردم كه كف دست كارگر را با تواضع بوسيد و اين نشان كارگرى را بوسيد و براى كارگران افتخار ايجاد كرد. ارزش انسانى را توجه داشت كه كارگر، كارگر آن روز استقلال داشت و هر چه كاركرد براى خودش بود و استقلال داشت و ارزش داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسيد پيغمبر اكرم و اعلام كرد ارزش كارگر را و دوم شخص اسلام على ابن ابيطالب سلام الله عليه ايشان خودش يك كارگر بوده يعنى قنات حفر مىكرده، مىرفته است قنات مىكنده است آب بيرون مى آورده، لكن براى خودش نه، بعد از آنكه بيرون مىآمده وقف مىكرده براى مستمندان، براى آنها. يك نفر كارگر بوده است كه براى اعاشه خودش هم كار مىكرده و در عين حالى كه آنطور قناتها را (چندين قنات
صحيفه نور ج 16 صفحه 143
از ايشان هست) كنده با دست خودش و همان روز (به حسب نقل) همان روزى كه بيعت به امامت كردند براى او، به خلافت، وقتى بيعت تمام شد، همان روز بيل و كلنگ خودش را برداشت دنبال كار... اين دو نفر شخص اول اسلام كه كارشان بايد سرمشق باشد براى همه ما. شما مقايسه كنيد اين احترامى كه كارگر در اسلام به واسطه عمل اين دو بزرگمرد تحقق پيدا كرده و اين ارزشى كه به شما داده است كه خودش هم در عرض شما آمده است. و اين فقط على ابن ابيطالب سلامالله عليه نيست، حضرت صادق، حضرت باقر، آنها هم، از آنها نقل كردهاند كه در يك محلى كه داشتند، مىرفتند كار مىكردند. به حضرت صادق بعضى مىگفتند آقا (حضرت صادق شغلش خيلى بود. شغل معنويش زياد بود و كار تبليغاتى و كار تعليماتىاش زياد بود، معذلك خودش تشريف مىبرد به حسب اين نقل و در آن جائى كه داشت كار مىكرد) به او عرض كردند كه خوب، اين را به ما واگذار كن. فرمود من ميل دارم كه كارى كه مىخواهم براى خودم بكنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس كنم. اين، چقدر ارزش مىدهد كه يك نفر كه در زمان خودش شخص اول بود و داراى آن مقامات بود، خودش كار مىكند و تعليم مىدهد كه ارزش كار چى است. شما در بلوك كمونيستى سران اينها را ببينيد، ادعاها و شعارها زياد است، در طول زمان اينها شعار دادهاند و ادعا كردهاند، لكن وقتى كه مىبينيد كه خود آنها وضعشان چه جورى است، سلوكشان با كارگر چى است، به كارگر چه نظرى دارند، چه جور نگاه مىكنند، سرمايهدارى هم ملاحظه كنيد آنها چه مىكنند، هر دو اينها كارگر را آلت استفاده خودشان قرار دادهاند. اين هر دو بلوك اينها را، آن به يك وضعى، آن به وضع ديگر آلت قرار دادهاند و ابزار قرار دادهاند براى منافع خودشان و براى چى. در كشورهاى كمونيستى اصل براى كارگر (من نمىتوانم كه نسبت به كارگر اين تعبير را بكنم) اينها را مثل يك حيوان كارگر را فرض كردند كه هيچ نبايد داشته باشند، فقط خوراك به شما مىدهند، شما بايد كار كنيد خوراك بگيريد، آنوقت كه كارى ازشان نمىآيد، طردشان مىكنند و به راى بعضىشان بايد ريختشان به دريا. آن دسته ديگر هم شما را بازى دادهاند كارگرها را بازى دادهاند و از راه ديگر مىچاپند آنها را.
صلاح و فساد اين كشور امروز به دست خود ملت است
اسلام براى كارگر ارزش قائل است، براى كارگر و كار ارج قائل است و احترام قائل است، يعنى همانطورى كه يك شخص عالم، يك شخص مجاهد را توصيف مىكند، شخص كارگر، زارع، هر كارگرى را، مىگويد همهشان مثل همند، مثل شانهاى كه اين ردههائى كه دارد، همه هم قد هستند، مثل هم هستند، آن شانههاى آنوقت اينطور بودند، اينها همين طور همه برابر هستند. در قرآن كريم هم تصريح مىكند كه امتيازها به اين مسائلى كه سرمايه داشتن، قدرت داشتن نمىدانم و امثال اينها نيست، ارزشها و بزرگىها به تقواست، به ارزش انسانى است. ارزش انسانى را اين دو بلوك اصلاً فراموش كردهاند، توجه به اينكه اينها انسانند مثل خود ما هستند. آنوقتى كه استالين متولد شده، با يك رعيت ديگرى، يك رعيتى فرقى با هم نداشتند، بعداً او به قدرت رسيده آنطور عمل كرده و اين
صحيفه نور ج 16 صفحه 144
بيچارهها تحت ستم، اينطور بايد عمل كنند براى آنها. يا آن بلوك سرمايهدارى هم همين طور ارزش براى انسانها قائل نيستند، آنها ارزش براى قدرت خودشان قائلند، هر كشورى كه تحت قدرت آنها باشد به او كمك مىكنند.
الان اگر يك گرايش بكند اين كشور اسلامى به يك طرف از اينها، برايش سرشار، همه كارى مىكنند، لكن ارزش انسانى و ارزش اسلامى اقتضاء مىكند كه به هيچ يك از آنها گرايش پيدا نكند. هر مملكتى كه از آنها بخواهد استقلال داشته باشد، جدا بشود مثل كشور ما، گرفتار اينها مىشود. الان كشور شما گرفتار اين دو بلوك هستند، هر كدام به يك راهى، به يك طورى و تمام اين فسادهائى كه واقع مىشود در اين كشور از اين گروهكهاى فاسد و تمام تبليغاتى كه خود اين گروهها در خارج مىكنند، اينها همه براى خاطر اين است كه دستور از آنها گرفتند. آن روزى كه كشور ايران خداى نخواسته، خدا نياورد آن روز را به گرايش پيدا كند به آمريكا، خواهيد ديد كه تمام اينهائى كه در - چيز هستند - پاريس جمع شدهاند و اسباب زحمت ايرانىها را خيال مىكنند مىتوانند فراهم كنند، همه قلمهايشان بر مىگردد و ثناگو مىشود، از اين طرف هم همين طور، ما مىخواهيم مستقل باشيم، ما مىخواهيم كه آمريكا در طول زمان، قبلاً انگلستان و بعد آمريكا، در طول سلطنت اين دو مرد فاسد به سرما آمده است، تمام ارزشهاى انسانى را مىخواستند از ما بگيرند و جوانهاى ما را به فساد بكشند و جوانهاى ما را به مراكز فساد بكشند و انسانيت را از آنها بگيرند، اينها، مىخواهيم ما كه ديگر تحت آن سلطه نباشيم و خودمان يك انسان مستقل باشيم. شما كوشش كنيد، صلاح و فساد اين كشور امروز به دست خود ملت است. شماها هم يك عضو بسيار مهمى در اين كشور هستيد و بسيار موثرى براى رفع وابستگى كشورتان به خارج، كشاورزان هم يك عضو بزرگ اين كشورند براى رفع وابستگى اين كشور به خارج. شما دو بازوى بزرگ اين كشور كوشش كنيد كه ما در كشاورزى محتاج به اينكه به ديگران مراجعه كنيم و از ديگر جاها بياوريم نباشيم و در امور صنعتى هم نباشيم. و بدانيد كه از حالا كه شروع كنيد مىتوانيد اين عمل را بكنيد، منتها كشاورزها زودتر مىرسند به آنجا و شما يك قدرى ديرتر، منتها ارزش عمل شما بسيار زياد است و كارهاى شما فنى است. خيال نكنيد كه فقط آنها مىتوانند كه اين كارها را بكنند، آنطورى كه تبليغاتشان تاكنون در گوش ما خوانده شده است كه ما بايد وابسته باشيم. ما نبايد وابسته باشيم، ما بايد مستقل باشيم، ما بايد هر مقدارى كه خودمان كار مىكنيم به همان مقدار اكتفا كنيم، در صدد باشيم كه خود را به آن حدى برسانيم كه از كشور ما هم ارزاق و گندم و جو و امثال اينها صادر بشود و اين كشور بسيار مستعد براى اين معناست، و هم كوشش كنيم كه ديگران به ما محتاج باشند در امور صنعتى و مىتوانيم، و مىتوانيد و مىتوانيم. ما فرضاً هم نتوانيم، ما فرض مىگيريم كه خير، نمىتوانيم، اما كوشش خودمان كه يك عبادتى است، يك كار ارزشمندى است، ما كوشش خودمان را مىكنيم. من كراراً اين مطلب را گفتم كه ما صد در صد اينطور نيست كه كار مىكنيم كه پيروز بشويم، البته ميل داريم، اما اينطور نيست كه حتم داريم كه ما پيروز مىشويم. نه، اما در عين حالى كه حتم به پيروزى نداريم، تكليف خودمان را
صحيفه نور ج 16 صفحه 145
عمل مىكنيم، ما يك انسان هستيم، شما انسان هستيد و ارزشمند هستيد، شما مىخواهيد ارزش خودتان را حفظ كنيد، شما مىخواهيد كه به شما فرض كنيد كه عروسكها را بياورند بفروشند، يا شما را به مراكز فحشا بكشانند و ارزشتان را از بين ببرند و شكمتان را سير كنند. شما مىخواهيد ارزشتان را حفظ كنيد و دنبال آن ارزش كه در مركز اعلاء واقع شده است، كشور خودتان را هم نجات بدهيد. ما و شما و همه دوستان و همه كشاورزان و همه كارگران و همه ملت ايران توجه به اين داشته باشند كه اين ارزشى كه خداى تبارك و تعالى نصيب شما كرد و اين استقلالى كه نصيب شما كرد و اين امرى كه الان در تمام دنيا شما مطرحيد، هر چه مىخواهند اين قلمهاى فاسد از شماها تكذيب كنند، از ايران تكذيب كنند، هر چه مىخواهند از دادگاهها تكذيب كنند، از دولت تكذيب كنند، لكن دنيا فهميده است كه شما ارزش داريد و دنيا فهميده است كه شما يك ملتى هستيد كه نظير شما در طول تاريخ تا حالا نبوده است.
همه آثارى كه از آقاى مطهرى هست، بىاستثنا خوب است
و من اميدوارم كه ملتهاى ديگر هم به تبعيت از شما و به تبعيت از اسلام عزيز نظير شما بشوند، استقلال خودشان را و آزادى خودشان را به دست بياورند. خداوند همه شما را انشاءالله صحت و سلامت بدهد. و چون روز مطابق است، منطبق است با سالروز وفات مرحوم مطهرى رحمهالله، من بايد يك كلمه هم از آن به شما عرض كنم. مرحوم آقاى مطهرى يك فرد بود، جنبههاى مختلف در او جمع شده بود و خدمتى كه به نسل جوان و ديگران مرحوم مطهرى كرده است، كم كسى كرده است. آثارى كه از او هست، بىاستثنا همه آثارش خوب است و من كس ديگرى را سراغ ندارم كه بتوانم بگويم بىاستثنا آثارش خوب است. ايشان بىاستثنا آثارش خوب است، انسانساز است، براى كشور خدمت كرده، در آن حال خفقان خدمتهاى بزرگ كرده است اين مرد عاليقدر. خداوند به حق رسول اكرم او را با رسول اكرم محشور بفرمايد و خداوند همه شهداى ما را انشاءالله رحمت بفرمايد و خداوند جنگندههاى ما را كه الان درصدد پيروزى آخرى هستند و انشاءالله تحقق پيدا مىكند، آنها را، پيروزى آخرى را نصيب به آنها فرمايد و خداوند شما كارگران عزيز را و همه كارگران را انشاءالله اجر شهدا عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:14 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 147
تاريخ 20/2/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى اصلى واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز هر چه مىبينيد امور غير عادى است. تمام كارهائى كه در داخل شهرها و در جبههها مىشود از امورى است كه خداوند متعال بر ما منت گذاشته است. شما ببينيد چگونه لشكريان كفر با آن سلاحها و آنهمه افراد از تعداد اندك ما شكست مىخورند. اين همان نصر به واسطه رعب است كه خدا در دل دشمنان ما رعب ايجاد كرده است. در صدر اسلام لشكريان كفر در مقابل مسلمانان چنان مىترسيدند كه با همه تجهيزاتشان خودشان را يا تسليم مىكردند و يا فرار مىنمودند. امروز هم در ايران وضع چنين شده است كه هر كجا حرف پاسدار مىشود، دشمنان ما، چه منافقين و چه صداميان شديداً مىترسند. آنها هم كه در خارج نشستهاند از پاسداران ما در ايران مىترسند. در اينجا لازم است شما را به يك نكته نصيحت كنم و آن اين است كه اتحاد و انسجامتان را حفظ كنيد. شما بايد بدانيد كه هر اختلاف و نزاعى شروع شود، از باطن خود انسان است و هر اتحاد و انسجامى كه حاصل شود، از خداست. اميدوارم قوى باشيد و به پيش رويد. مطمئن باشيد كه پيروزيد.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:14 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 148
تاريخ 21/2/61
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيتاللَّه العظمى مرعشى نجفى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيتالله آقاى نجفى دامت بركاته - قم
پس از اهداء سلام و تحيت، تلگراف شريف مبنى بر تبريك پيروزىهاى بزرگ رزمندگان اسلام موجب تشكر گرديد. اينجانب متقابلا پيروزى غرورآفرين رزمندگان اسلام را به جنابعالى و جميع علاقهمندان به اسلام و قرآن كريم تبريك عرض مىكنم. اسلام از اول ظهورش گرفتار دشمنان خودخواه و سركشانى عنان گسيخته بوده است و بحمدالله با عنايات خداوند متعال و نصرتهاى غيبى، راه خود را به پيش مىبرد. حمله گستاخانه رژيم كافر بعث عراق كه با تحريك ابرقدرتها خصوصاً امريكاى جهانخوار انجام گرفت و با انگيزه خدمت به دشمنان اسلام و بشريت بود، از طليعه آن پيشبينى مىشد كه با شكست مفتضحانه روبرو خواهد شد و بدبختى و نفرت و ذلت براى دشمنان خداى تعالى به بار خواهد آورد و عظمت و سربلندى براى اسلام و مسلمانان خواهد آفريد. اين پيروزى و ديگر پيروزىها مرهون عنايات غيبى خداوند متعال و پشتيبانى بقيهالله اروحنا له الفدا و ادعيه خالصه صاحب نفسان و بزرگان است و اين روحيه معجزهآساى سلحشوران قواى مسلح از ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى نظامى و انتظامى و مردمى در جبههها و ملت عظيمالشان ايران در پشت جبههها كه از نوادر تاريخ است، مرهون خلوص نيت آنان و ايمان سرشار و عزم استوارشان است. خداوند اين روحيه انسانى - الهى را هر چه افزونتر فرمايد. از جنابعالى و از ساير مراجع عظام و علماى اعلام اميد دعاى خير براى پيروزى نهايى اسلام بر كفر را دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:14 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 149
تاريخ 26/2/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شورايعالى تبليغات اسلامى، ائمه جماعات قم و غرب تهران و كاركنان دفتر مركزى سازمان تبليغات اسلامى
هيچ انقلابى تاكنون به اندازه انقلاب اسلامى مورد هجوم تبليغاتى و تسليحاتى واقع نشده است
بسم الله الرحمن الرحيم
بحمدالله اين مجلس، مجلس علماست، مجلس دانشمندان متعهد است و ما موفق شديم به زيارت آقايان و اميدواريم كه همه توفيق پيدا كنيم در خدمت به اسلام.
مساله تبليغات از صدر اسلام تا ابد يكى از امورى است كه اسلام بر آن پافشارى كرده است و در اين زمان كه ما هستيم يك اولويت خاصى دارد همه مىدانيم كه هيچ انقلابى تاكنون به اندازه انقلاب اسلامى مورد هجوم تبليغاتى و تسليحاتى واقع نشده است. انقلابهائى كه در دنيا واقع شده است يا گرايش به راست داشتهاند، راستىها با او موافقت مىكردهاند و اگر مخالفتى بوده است، از چپىها بوده است، يا گرايش به چپ داشتهاند، بعكس بوده است. لكن اسلام چون نه شرقى و نه غربى است و صراط مستقيم است، جمهورى اسلامى هم با همان برداشت از اسلام متحقق شده است و امروز چون نه چپى است، چپىها با او مخالفند و نه راستى است، راستىها با او مخالفند و ملاحظه مىفرمائيد كه تمام رسانههاى دنيا به استثناى كمى از آنها و تمام رسانههاى بزرگ دنيا الان يا با صراحت و يا با تلويح با اين جمهورى اسلامى و اسلام مخالفت مىكنند و در هر شب و روز ساعات بسيار را براى سركوبى جمهورى اسلامى صرف مىكنند و از آن طرف اشخاصى امثال صدام را كه من از اول گفتم كه اين آدم، آنوقت هم كه ما در نجف اشرف مشرف بوديم، آن را يك مرد خطرناكى معرفى مىكردند و يك جنون عجيبى در اين آدم هست كه براى خودخواهى خودش حاضر است كه تمام ملتهاى دنيا را به خاك و خون بكشد، اينها را وادار كردهاند كه با ما مخالفت كنند و حمله كنند و امروز هم كه به خواست خداى تبارك و تعالى و تاييدات او جبهه جنگ دارد، تكليفش كنند و حمله كنند و امروز هم كه به خواست خداى تبارك و تعالى و تاييدات او جبهه جنگ دارد تكليفش معين مىشود و سقوط صدام و انشاءالله حزب بعث نزديك مىشود، رسانههاى گروهى كه نمىتوانند منكر اين بشوند كه پيشرفتهائى ايران كرده است، معذلك از راههاى ديگرى مشغول سمپاشى شدهاند. از اين راه كه اگر اين جمهورى موفق بشود و غلبه پيدا كند بر عراق، بر رژيم عراق، آيا با منطقه چه خواهد كرد، آيا با شيخنشينان حكومتهاى منطقه چه خواهد كرد. اين حرفها الان رايج شده است و در رسانههاى
صحيفه نور ج 16 صفحه 150
گروهى گفته مىشود و تمامش براى اين است كه آنها را وادار كنند به يك كارى در مقابل ايران، در مقابل جمهورى اسلامى.
و ما امروز براى خاطر اينكه در تاريخ مساله بماند، عرض مىكنم كه دولت ايران و ملت ايران با همه ملتها و با همه دستگاههائى كه انحراف ندارند، مخالفت ندارد و از اول هم اعلام كرده است كه ما به زمينهاى ديگران هيچ نظرى نداريم و پيش ما اصلش زمين و طبيعت و ماديت اينقدرها نيست كه به ازاى او با مسلمانان جهان به جنگ برخيزيم. اين يك برنامهاى است كه مخالفين اسلام دارند و سركشان دنيا و اربابهاى آنها دارند كه بايد سركوبى كرد تمام مستضعفان جهان را تا به قدرت رسيد و به نوائى رسيد و اسلام يك همچو امرى را كه محكوم مىكند و ما كه تابع اسلام هستيم و ملت ما كه ملتى است، تعهد دارد به تبعيت از احكام اسلام، هرگز مخالفت با احكام اسلام نمىكند و ما اعلام مىكنيم كه اين حكومتهائى كه در منطقه هستند يا خارج منطقه هستند توجه داشته باشند كه آنها را دارند وادار مىكنند كه خودشان را به هلاكت بيندازند براى خاطر امريكا يا بلوك ديگر.
ما به اينها مكرر تنبه دادهايم كه شما آلت دست ابرقدرتها هستيد و از شما استفاده مىكنند، به شما استفاده نمىدهند. شمائى را كه امروز دارند تحريك مىكنند كه اگر با صدام همراهى نكنيد، چه و چه خواهد شد و ايران با شما چهها خواهد كرد، اينها مىخواهند كه شما آليت دست آنها را داشته باشيد و به منافع آنها با صدام همراهى كنيد و به همان تلهاى كه صدام افتاد، شما هم بيفتيد و شما بدانيد كه اگر صدام نجات پيدا كند و قدرت به دست بگيرد، آدمى نيست كه قدرشناسى از امثال شما بكند، آدمى است كه جنون بزرگبينى خودش را دارد و با اين جنون با شما كه با او هم همراهى كرديد به جنگ برمى خيزد و شما را اگر قدرت داشته باشد، تباه خواهد كرد. و من و دولت ايران و ملت ايران اعلام مىكنيم كه شما اگر چنانچه با صدام همراهى نكنيد و اگر چنانچه بطور اسلامى با ما رفتار كنيد و به برنامههاى قرآن كريم با ما رفتار كنيد و با ملتها رفتار كنيد، دولت ايران و ملت ايران با شما برادر است و از شما حمايت خواهد كرد. لكن اگر چنانچه خداى نخواسته انحرافى عمل كنيد و خودتان را به اين دام بيندازيد، مطمئن باشيد كه شما از صدام قدرتمندتر نيستيد و آنهائى كه مثل دولت مصر مىخواهند به او كمك كنند، آنها هم تجربه كنند ببينند كه چه خواهد شد و من نصيحتشان مىكنم كه اين تجربه را نكنند و جوانهاى بيگناه مردم را به تباهى نكشند و جوانها را نياورند در يك ميدانى كه عاقبتش براى آنها هلاكت است.
ما امروز موظفيم كه تبليغات را هر چه بيشتر تقويت كنيم
و اما در يك همچو محيطى كه تمام رسانههاى گروهى به ضد اسلام واقعاً و به ضد جمهورى اسلامى تبليغات مىكنند، امروز تبليغات يك ويژگى خاص دارد و بر همه لازم است كه تبليغات كنند. تبليغات داخلى براى اينكه مبادا خداى نخواسته مردم تحت تاثير تبليغات سوء ابرقدرتها واقع بشوند و بالاتر از او تبليغات در خارج بايد بشود.
صحيفه نور ج 16 صفحه 151
ما تبليغاتمان در خارج بسيار ناقص است و اشخاصى كه از خارج مىآيند اينجا و با من ملاقات مىكنند، همه از اين مطلب شكايت دارند كه در خارج تبليغات كم است. البته وزارت خارجه و ارشاد اخيراً يك طرحهائى دارند و انشاءالله موفق خواهند شد، لكن بايد ما تبليغاتمان زياد بشود كه لااقل ما بتوانيم به ملتها حالى كنيم كه اين تبليغاتى كه اينها بر ضد اسلام و بر ضد مسلمين و بر ضد جمهورى اسلامى مىكنند، اينها تمام غلط است و شما ديديد كه وقتى خبرنگارها از اطراف مىآيند و مىبينند، آنهائى كه انصاف دارند اعلام مىكنند و همين چند روز پيش از اين يكى از آنها اعلام كرد كه كليه چيزهائى كه ارتش ايران اعلام كرده است صحيح است، لكن رسانههاى گروهى دست بردار نيستند. آنها اگر يك قدم فرض كنيد كه صدامىها پيش بيايند، او را قلمداد مىكنند كه كجا را گرفتند، كجا چه شد، محاصره كردند ارتش ايران را و اگر چنانچه ايران پيش ببرد، حتىالامكان ذكرى نمىكنند، آنوقتى كه خيلى رسوائى در مىآورد ذكر كمى مىكنند و مىروند دنبال اينكه آيا چه خواهد شد، اى واى كه اگر اسلام پيروز بشود چه خواهد شد. و ما امروز موظفيم كه تبليغات را هر چه بيشتر تقويت كنيم و دولت و وزارت ارشاد موظف است كه تبليغات را در خارج تقويت كند و همه آقايانى كه از اول اصل شانشان تبليغ بوده است، انبيا شانشان تبليغ بوده است، اولياء خدا شانشان تبليغ بوده است، همه آقايان علمايى كه هستند، اينها همه مبلغين اسلام هستند. بايد خطباء عظام ما كه مبلغين اسلامند، علماى اعلام ما، طلاب عزيز ما و قشرهاى ديگر كه در تبليغات دخالت دارند و مشغول اين عمل شريف هستند، بايد به سرعت خودشان زيادى بدهند و تبليغات خودشان را تسريع كنند، البته روى يك موازينى و روى يك نظامى و روى يك سازمانى كه آنطور البته بهتر خواهد بود و من هم كه وظيفهام دعا كردن به شماست و از اول هم دعاگوى شما بودم، من هم اميدوارم كه موفق بشوم به وظيفه خودم عمل كنم.
اينهايى كه شبها به دعا و مناجات بر مىخيزند در جنگها پيروز خواهند شد
و يك كلمه هم راجع به ارتش و راجع به سپاه و راجع به پيروزىهاى آنها عرض كنم. امروز بحمدالله در جبهههاى ما جوانهايى هستند از ارتشى، از سپاهى، از بسيج، از مردمى كه هر كس آنجا رفته است و آمده است با من ملاقات كرده است، مىگويد آنها به ما دل مىدهند و شجاعت مىدهند. ما مىرويم كه آنها را تشجيع كنيم، مىبينيم كه نه، ما تحت تاثير آنها واقع مىشويم و حقيقتاً يك امرى است كه خداى تبارك و تعالى عنايت خاصش را به اينها كرده است. اينهائى كه شبها به دعا برمىخيزند و به مناجات برمىخيزند، البته در جنگها پيروز خواهند شد. و مطمئن باشند كه اين نفسهاى آخرى كه صدام و صداميان و طرفداران آنها دارند مىكشند، اينها آن نفسهائى است كه محتضر مىكشد و اميدوارم كه اسلام در همه جا چهره نورانى خودش را نمايش بدهد و خداوند تبارك و تعالى نصرت بدهد به آنها و قوت بدهد به آنها و ملت هم در دنباله آنها هستند و آنها را تاييد مىكنند و آنها را پشتيبانى مىكنند و مبلغين هم آنها را پشتيبانى مىكنند. آنها با قلب پاك خودشان و بازوهاى بزرگ خودشان و قوى خودشان به كار خودشان ادامه بدهند كه انشاءالله نصرت نزديك است.
صحيفه نور ج 16 صفحه 152
و ما النصر الا من عندالله
ما از خدا مىخواهيم كه به ما كمك بدهد و اين نصرت را نصيب ارتش ما و ملت ما بكند و همه انشاءالله موفق بشوند كه اين نور اسلام را در همه جا پرتوافكن باشند و ما اميدواريم كه شما آقايان هم موفق و مويد باشيد و همانطورى كه در روايات ما هست كه از قم علم به جاهاى ديگر منتشر مىشود، بحمدالله مدتهائى است كه اين معنا تحقق پيدا كرده است و امروز اميدواريم كه به همت علماى قم و مدرسين بزرگ قم و خطباى قم اين مساله زيادتر بشود و امروز بحمدالله همه ايران قم است و همه علما هستند و همه دانشمندان و همه اشخاصى هستند كه اسلام از آنها بهره مىگيرد و به آنها پشتيبانى مىكند. خداوند تمام ما را از فداكاران اسلام قرار بدهد و از فداكاران به امام زمان سلامالله عليه كه آثار رحمت خدا و آثار حمايت اين بزرگوار در جبههها براى اشخاص ظاهر شده است و مىشود انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:17 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 153
تاريخ 2/3/61
پاسخ امام خمينى به پيشنهاد حجت الاسلام واعظ طبسى در مورد بازسازى هويزه
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حجت الاسلام آقاى واعظ طبسى توليت محترم آستان مقدس رضوى دامت افاضاته
پس از اهداى تحيت و سلام، مرقوم شريف با پيشنهاد مسرت بخش واصل گرديد. اگر هويزه مظلوم با دست جنايتكار صدام اين دشمن سرسخت اسلام و تشيع، به صورت ويرانهاى درآمد و آن جايگاه پروانههاى شمع ولايت در كشور ثامن الائمه عليه و على آبائه صلوات و تحيات چون جايگاه جغدان گرديد و مسلمانان عرب مظلوم آن شهر خون و شهادت، از صغير و كبير و مرد و زن از آتش بيداد اين كافر كيش مدعى دوستى عرب سوخت، چه كس اولى از توليت آستان مطهر و خدمتگزار مرقد نورانى حضرتش، در ترميم خرابىها و بناى شهر دوستان معظم او است و كدام مقام والاتر از مقام ولايت آن سرور در نوازش دوستان عزيز او. باشد كه خيرخواهان و دوستان محترم آن مقام مقدس اقتدا به مولاى خود نموده و در راه بازسازى خوزستان و ديگر خرابههاى يادگار اين ابر جنايتكار قرن همت گمارند. و من از نكتهاى بس لازم نمىتوانم صرفنظر كنم و آن درآمد عظيم سرشارى كه شهر مىسازد و در مدت توليت جنابعالى آنهمه خدمت نموده است و مقايسه آن با غارتگرىهاى دودمان پهلوى كه اين ثروت عظيم را در راه شهوات و لذات خويش به كار بردند. و چه روسياهند آنان كه از آن رژيم حمايت كرده و مىكنند.
توفيق جنابعالى را در خدمت به آستان مقدس مولا خواستار و خداى را شكر كه در عصر ما مثل جنابعالى به اين سمت مقدس راه يافته و به جاى ظلمت، نور و به جاى خيانت، امانت جايگزين گرديده است.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:17 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 154
تاريخ 3/3/61
پيام امام خمينى به مناسبت فتح خرمشهر
بسم الله ارحمن الرحيم
با تشكر از تلگرافاتى كه در فتح خرمشهر به اينجانب شده است، سپاس بىحد بر خداوند قادر كه كشور اسلامى و رزمندگان متعهد و فداكار آن را مورد عنايت و حمايت خويش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصيب ما فرمود. اينجانب با يقين به آنكه ما النصر الا من عندالله از فرزندان اسلام و قواى سلحشور مسلح كه دست قدرت حق از آستين آنان بيرون آمد و كشور بقيه الله الاعظم اروحنا لمقدمه الفدا را از چنگ گرگان آدمخوار كه آلتهائى در دست ابرقدرتان خصوصاً آمريكاى جهانخوارند، بيرون آورد و نداى الله اكبر را در خرمشهر عزيز طنينانداز كرد و پرچم پر افتخار لااله الا الله را بر فراز آن شهر خرم كه با دست پليد خيانتكاران قرن به خون كشيده شده و خونين شهر نام گرفت، تشكر مىكنم. و آنان فوق تشكر امثال من هستند، آنان به يقين مورد تقدير ناجى بشريت و بر پا كننده عدل الهى در سراسر گيتى روحى لتراب مقدمه الفدا مىباشند، آنان به آرم ما رميت اذ رميت و لكن الله رمى مفتخرند. مبارك باد و هزاران بار مبارك باد بر شما عزيزان و نور چشمان اسلام اين فتح و نصر عظيم كه با توفيق الهى و ضايعات كم و غنائم بى پايان و هزاران اسير گمراه و مقتولين و آسيب ديدگان بدبخت كه با فريب و فشار صدام تكرينى اين ابر جنايتكار دهر به تباهى كشيده شدهاند، سرافرازانه براى اسلام و ميهن عزيز افتخار ابدى به هديه آورديد و مبارك باد بر فرماندهان قدرتمند كه فرماندهان چنين فداكارانى هستند كه ستاره درخشنده پيروزىهاى آنان بر تارك تاريخ تا نفخ صور نورافشانى خواهد كرد. و مبارك باد بر ملت عظيمالشان ايران اينچنين فرزندان سلحشور و جان بركفى كه نام آنان و كشورشان را جاويدان كردند. و مبارك باد بر اسلام بزرگ اين متابعانى كه در دو جبهه جنگ با دشمن باطنى و دشمنان ظاهرى پيروزمندانه و سرافراز امتحان خويش را دادند و براى اسلام سرافرازى آفريدند.
و هان اى فرزندان قرآن كريم و نيروهاى ارتش و سپاهى و بسيج و ژاندارمرى و شهربانى و كميتهها و عشاير و نيروهاى مردمى داوطلب و ملت عزيز! هشيار باشيد كه پيروزىها هر چند عظيم و حيرتانگيز است شما را از ياد خداوند كه نصر و فتح در دست اوست غافل نكند و غرور و فتح شما را به خود جلب نكند، كه اين آفتى بزرگ و دامى خطرناك است كه با وسوسه شيطان به سراغ آدم مىآيد و براى اولاد آدم تباهى مىآورد. و من با آنكه به همه شما اطمينان تعهد به اسلام دارم، لكن از
صحيفه نور ج 16 صفحه 155
تذكر كه براى مومنان نفع دارد، بايد غفلت نكنم، چنانچه از نصيحت به حكومتهاى همجوار و منطقه دريغ ندارم و آنان مىدانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پيروزمند ما از موضع قدرت سخن مىگويد و من به پيروى از آنان به شما اطمينان مىدهم كه اگر از اطاعت بىچون و چراى آمريكا و بستگان آن دست برداريد و با ما به حكم اسلام و قرآن كريم رفتار كنيد، از ما جز خير و پشتيبانى نخواهيد ديد. و شما بدانيد آنقدر كه ابرقدرتها از صدام، اين نوكر چشم و گوش بسته پشتيبانى كردند از شماها كه قدرتهاى كوچك و حكومتهاى ضعيف هستيد، پشتيبانى نمىكنند و شما عاقبت اين جنايتكار و همقطار جنايتكارش شاه مخلوع را به عيان ديدهايد. قدرتهاى بزرگ بيش از آنچه از شما استفاده نمايند از شما طرفدارى نمىكنند و شماها را براى منافع خويش به هلاكت مىكشند و من نصيحت برادرانه به شما مىكنم كه كارى نكنيد كه قرآن كريم براى برخورد با شما تكليف نمايد و ما به حكم خدا با شما رفتار كنيم و يقين بدانيد كه امثال حسنى مبارك مصرى و حسين اردنى و ديگر هم جنايتكاران آنان براى شما نفعى ندارند و دين و دنياى شما را تباه مىكنند و اگر با تشتتهاى خود بخواهيد طرح كمپ ديويد يا فهد راكه مردهاند، زنده كنيد، كه ما خطر بزرگ براى كشورهاى اسلامى خصوصاً حرمين شريفين مىدانيم، اسلام به ما اجازه سكوت نمىدهد. و اينجانب در پيشگاه مقدس خداوند تكليف الهى خود را اداء نمودم. اكنون دست تضرع و دعا به سوى خالق يكتا بلند كرده و به قواى مسلح اسلام و فداكاران قرآن كريم و ميهن عزيز ايران دعا مىكنم و سلامت و سعادت و پيروزى آنان را خواستار هستم.
سلام و درود بى پايان بر فرماندهان متعهد قواى مسلح و بر رزمندگان فداكار و بر ملت دلير ايران عزيز و سرشار از شادىها.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:17 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 156
تاريخ 4/3/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان كرمان
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايانى كه زحمت كشيده و اينجا آمدهاند تشكر كرده و دعاگوى همه مىباشم. و همچنين از اهالى و علماى كرمان و ائمه جماعت آن استان كه خداوند همه آنان را حفظ فرمايد تشكر مىكنم. بار ديگر اين نكته را تذكر مىدهم كه سعى كنيد وحدت را حفظ نمائيد، وحدت بين خودتان، وحدت بين خودتان و مسوولين و وحدت بين خودتان و مردم. شما مىبينيد كه تمام سعى منافقين و مفسدين خارج و داخل بر اين است كه بين مردم شكاف ايجاد نمايند و اين خود بهترين دليل است كه ما بايد وحدتمان را حفظ كنيم.
اين پيروزى عظيم و بزرگى كه رزمندگان ما به دست آوردهاند و وابسته به قدرتهاى بزرگ را از سرزمين خودمان بيرون كردند، از حفظ وحدت است. امروز تمامى رسانههاى گروهى سعى مىكنند يا پيروزى ما را منعكس نكنند و يا اگر مىكنند، بلافاصله با داد و بيداد خطر اين پيروزى را در منطقه گوشزد نمايند و فرياد مىدارند كه اگر ايران پيروز شود با منطقه چه مىكند، با كشورهاى خليج چه خواهد كرد.
آنچه مردم را مجتمع مىكند همين ائمه جماعت و جمعههاست. شما در كرمان و ديگران در ساير شهرها سعى كنيد مسائل خودتان را مطرح كنيد و با يكديگر تفاهم داشته باشيد، مردم هم كه در صحنه حاضر و ناظرند، ديگر هيچ ترسى نيست. امروز همكارى و هميارى مردم بيسابقه است. ما هر روز شاهد زنانى هستيم كه ماحصل عمرشان، يك تكه طلا را مىآورند و در راه خدا و جنگ انفاق مىكنند. از طرف ديگر يكى از آقايان به من گفت كه در جبهه نوجوان دوازده سيزده سالهاى ديده است كه دستش قطع شده و بلافاصله دست قطع شده خود را گرفته و رفته است به سوى ميدان جنگ، خوب توجه كنيد در چنين موقعيتى تكليف ما چيست؟ خيلى روشن است كه تكليف همگى ما خيلى سنگين است. اگر خداى ناخواسته اشتباهى كنيم آنها كه منافعشان در خطر است آن را در داخل و خارج بزرگ مىكنند و عليه ما تبليغات مىكنند.
سعى كنيد مطالعه كنيد كه در خطبههايتان چه مىخواهيد بگوئيد. اميدوارم اسلام به دست شما منتشر شود تا مقدمهاى شود براى ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف. اميدوارم موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:17 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 157
تاريخ 6/3/61
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز ميلاد امام حسين (ع) و روز پاسدار
بسم الله الرحمن الرحيم
طلوع آفتاب سوم شعبان كه سالروز طلوع شمس معنويت و پاسدار اسلام و مجدد حيات قرآن كريم و نجاتبخش امت خاتم صلى الله عليه و آله و سلم از شب تاريك به عصر ظلمانى حكومت جائرانه يزيديان كه مىرفت تا قلم سرخ بر چهره نورانى اسلام كشد و زحمات طاقتفرساى پيامير بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان صدر اسلام و خون شهداء فداكار را به طاق نسيان سپارد و به هدر دهد، بر همه مسلمانان جهان و شيعيان خط سرخ امامت و ملت فداكار در صحنه ايران بزرگ و رزمندگان در راه هدف مقدس و خصوص سپاه پاسداران عزيز كه اين روز عظيمالشان را براى خود انتخاب نمودهاند مبارك باد. و امروز كه نويد پيروزى حق را بر باطل و جنودالله را برجنود شيطان، با پيروزىهاى بزرگ پى در پى خصوصاً بيت المقدس كه از شاهكارهاى عظيم كم نظير جنگها بوده است، مىدهد، مباركتر و پر بركتتر است.
سپاه پاسداران كه ركنى بزرگ در پيروزى انقلاب اسلامى است با اقتدا به مولاى خود سيد مظلومان عليه الصلوه والسلام، نجاتبخش ملت ايران و اسلام عزيز از شبهاى تاريك و ظلمانى ستمشاهى بوده و در پاسدارى از انقلاب و هدفهاى آن عاملى موثر و ركنى ركين بوده و هست. سپاه در جبهههاى دفاع مقدس از اسلام و ميهن اسلامى، با وحدت و انسجام كامل با ارتش معظم و بسيج عزيز و ژاندارمرى و عشاير مكرم و ساير قواى نظامى و انتظامى و مردمى، چون صفى آهنين و بنيانى مرصوص پاسدارى نموده و دشمنان اسلام و بشريت را از ميدانهاى نبرد مفتضحانه رانده است و براى خود و اسلام و ميهن معظم ايران افتخارهائى آفريده است كه تاريخ فراموش نخواهد كرد و حضرت بقيهالله ارواحنا لتراب مقدمه الفدا از نظر مبارك نخواهد برد و پروردگار جل و اعلا بر خدمتگزاران به اسلام و ميهن اسلامى كه اين رزمندگان بحمدالله تعالى از آنانند، رحمت و بركت خود را دريغ نخواهد فرمود.
اى عزيزانى كه مجالس ذكر و دعا و مناجات شما در شبها چون شب عاشورا به ملكوتيان نورافشانى مىكند و چون ستارهاى درخشان در جبههها مىدرخشد و روزتان چون روز عاشورا در مقابل يزيديان استقامت مىنمايد! قدر اين شبهاى معنوى و عرفانى و اين روزهاى سلحشورى و افتخار آميز را بدانيد كه خداى بزرگ شما را براى نصرت خويش انتخاب فرموده و امثال ما را لايق
صحيفه نور ج 16 صفحه 158
اين خوان نعمت و رحمت معنويت و فداكارى ندانسته است.
صدام خائن امروز بهتر فهميده است كه از اين دامى كه براى او گستردهاند نجات نخواهد يافت و او و حزب كافر بعث عراق جز سرنگونى و هلاكت سرنوشتى ندارند و از اين رو با آنهمه رجزخوانى و ادعاى پوچ سردارى قادسيه و كوبيدن طبل ميان تهى انقلابى بودن و با اسرائيل دشمنى آشتى ناپذير داشتن، امروز به دامان حكومت سرسپرده آمريكا يار و همقطار اسرائيل پناه برده و دست ذلت و دريوزگى به جانب دشمنان عرب و اسلام دراز كرده است كه نخست او را از اين مهلكه مرگبار كه خود براى خود تهيه ديده نجات دهند و سپس اذهان را از دشمن بزرگ اسلام و غاصب سرزمينهاى آنان منصرف و قرارداد ننگين كمپ ديويد را با برگرداندن حسنى مبارك به جامعه عرب به كرسى نشاند و يا طرح فهد را كه براى ملت عرب و بالاتر براى اسلام ننگآور است اجرا كند. من به دولتهاى عربى منطقه هشدار مىدهم كه با تسليم شدن در مقابل اينگونه طرحها، علاوه بر قبول اسارت خويش به دست آمريكا و از آن ننگينتر اسرائيل، دشمنى ملت و دولت و قواى مسلح نيرومند ايران را براى هميشه به بار مىآورد و اگر امروز به دامن اسلام برنگرديد، فردا دير است. شما را فريبكارىهاى آمريكا و رجزخوانىهاى حسنى و حسن و حسين و قابوس كه حقاً احتياج به قيم دارند و سفيهانه جوانان كشورهاى خود و اسلحه و مهمات ارتش خويش را كه بايد در راه نجاتشان از چنگال اسرائيل به كار برند و گول نزند، با يك كشور اسلامى كه شاه معدوم را با آن قدرت شيطانى و حمايت شيطانهاى بزرگ و كوچك و صدام جنايتكارتر از شاه معدوم را به جهنم فرستاد، به ستيز برنيانگيزاند. شما به مطبوعات و رسانههاى گروهى خود اجازه ندهيد كه به تبعيت از بوقهاى ابر جنايتكاران، به سمپاشى و تهمت و افترا نسبت به كشور نظامى كه مىخواهد با همه مسلمانان و دولتهاى منطقه با برادرى و حسن جوار رفتار كنند مشغول باشند. شما كه هر روز شاهديد كه رئيس جمهور محترم و دولت و مجلس ايران كراراً شما را نصيحت نمودهاند و به دوستى دعوت كردهاند و مىخواهند قدرت عظيم اسلامى ايران را براى دفع دشمنانى كه به كشورهاى شما چشم طمع دوختهاند، در كنار شما به كار برند و شما و ذخاير شما را از حلقوم جهنمى جهانخواران براى نفع ملتهاى شريف مظلوم منطقه بيرون كشند.
آن روز كه اول انقلاب بود و ارتش و سپاه و ديگر قواى مسلح ما آمادگى كافى نداشتند، صدام با همه تجهيزات و خيانت بعضى عناصر دست اندر كار، ناگهان از زمين و هوا و دريا به ايران تاخت و غافلگيرانه قسمت بزرگى از كشور ما را اشغال نمود. نيروهاى مومن و جوانان فداكار به مجرد اطلاع راه را بر آنان بستند و عقابان تيز پرواز نيروى هوائى مواضع نظامى سرتاسر عراق را در هم كوبيدند و اگر نبود تعهد اسلامى آنان و خوف هلاكت بيگناهان و خرابى اماكن ملت برادر عراق، كه تاكنون نيز دست آنان را همين انگيزه بسته است، چنان درس عبرت آميزى به حزب كافر بعث مىدادند كه بعضى از دولتهاى منحرف منطقه و غير آن هواى مبارزه با ملتى كه شهادت را تحفه آسمانى مىدانند، به سر نپرورانند. و اما امروز كه با سپاس خداوند متعال و تاييدات غيبى و عشق و ايمان سرشار ملت، قواى
صحيفه نور ج 16 صفحه 159
مسلح از سپاه پاسداران و ارتش و بسيج و عشاير و نيروهاى مردمى و قواى نظامى و انتظامى و كميتهها و ديگر نيروها به انواع سلاحها و صلاحها مجهز و آماده هستند و فرياد شهادتطلبى و جنگ جنگ تا پيروزى آنان فضاى ايران بلكه جهان را به هيجان و لرزه در آورده است و از موضع قدرت عظيم، دست پر بركت و قدرتمند خود را براى دوستى و برادرى ايمانى پيش تمام مسلمين خصوصاً ملتها و دولتهاى منطقه و همسايه دراز كرده و آنان را نصيحت مىكنم كه صلاح دنيا و آخرت اينان نيست كه با خيال خام پشتيبانى از مصر و اردن و ديگر خائنان به ملتهاى خود و اسلام عزيز هر روز گرد هم آيند و بخواهند توطئههاى آمريكاى جهانخوار را جامه عمل بپوشانند. دولت مصر و اردن اگر عرضه داشتند و در فكر شرف انسانى و عربى بودند خود را از اسارت رژيم صهيونيستى اسرائيل رهائى مىبخشيدند نه آنكه در شناسائى اسرائيل كوشش مىكردند و با طرح اسارتبار كمپ ديويد رشتههاى اسارت و ذلت خويش را محكمتر مىنمودند. و آنان كه به خيال خام خود براى مقابله با جمهورى اسلامى در باز گرداندن مصر به جامعه عرب كوشش مىكنند، سخت در اشتباه هستند و گور خود را با دست خود كه دست جنايتكار آمريكاست مىكنند. در صورتى كه پس از پيروزى نهائى كه به خواست خداوند بيش از چند قدمى به آن نمانده است، اگر از كردار غير اسلامى و غير عربى خود پشيمان شده و توبه كنند، در اين صورت اگر دولتمردان ما هم قبول كنند، معلوم نيست ملت ستمديده و عزيز از دست داده ما قبول كند و در صورت عدم قبول ملت، هيچ يك از دولتمردان ايران حق و قدرت هيچ گونه كارى را در اين زمينه ندارد، زيرا در ايران اسلامى، مردم تصميمگيران نهائى تمامى مسائلند. پس تا فرصت از دست نرفته و وقت باقى است، به دامان اسلام و ملتهاى خود برگردند و دست از توطئهها و سمپاشىها عليه ايران نيرومند بردارند و با دولت و ملت ايران عليه اسرائيل و ديگر دشمنان اسلام و بشريت همدست و همداستان شوند كه اينجانب صلاح دين و دنياى آنان را در اين مىبينم. اكنون درهاى رستگارى به روى آنان باز است و خداوند تعالى رحمه للعالمين است.
اكنون به مناسبت روز بزرگ ولادت سراسر افتخار و با سعادت پاسدار عظيمالشان اسلام و قرآن كريم كه با خون خود و ياران و عزيزان ارجمندش نعره كفرآميز يزيديان را كه عربده كشان نداى لا خبرجاء ولا نزل را سر مىدادند، در حلقوم نحسشان خفه كرد و روز پاسداران عاشق پيشه فداكارى كه با خون پاك خود و ساير رزمندگان عزيز، نعرههاى عربده آساى سردار قادسيه عصر را با ياران تبهكار جنايت پيشهاش در حلقوم كفر ندايشان شكست، سخنى با اين مناديان حق و مبارزان دشمنان حقيقت در ميان مىگذارم و اين تذكرى است براى آگاهان
برادران محترم و نور چشمان عزيز! مبادا آفتهاى پيروزى كه در راس آنها غرور است، خداى ناخواسته شما را به دام كشد و از صاحب اصلى نصر كه خداوند قادر است اغفالتان نمايد، كه اين حيلهاى است شيطانى كه دنبال آن علاوه بر از دست رفتن معنويت كه اساس پيروزى شما عزيزان است، موجب غفلت از حيلههاى دشمنان نيز مىباشد كه شكست را همراه دارد. بايد شما قواى نيرومند مسلح
صحيفه نور ج 16 صفحه 160
و ملت عظيمالشان پشتيبان شما از تبلور جلوه قدرت الله در خود هيچگاه غافل نشويد و ماالنصر الا من عندالله و نصر من الله و فتح قريب و انا فتحنالك فتحاً مبينا شاهد آن است.
تمام جمال و جلال و خوبىها از اوست و به يد قدرت او، و شكست و غرور و سركشى از شيطان نفس است كه بايد به خداوند متعال از آن پناه برد.
برادران! از اسراى جنگ كه در دست شمايند، هر چند گناهكارند دلجويى كنيد و با آنان رفتار اسلامى - انسانى داشته باشيد و آسيبديدگان عراقى را به اسرع وقت به بيمارستانها بفرستيد تا تحت معالجه قرار گيرند و دكترها و پرستارهاى بيمارستانها كه كوششهاى ارزنده آنان چه در جبههها و چه در بيمارستانها بر مردم شريف ما پوشيده نيست و باعث تشكر بسيار است، با آنان چون نزديكان و برادران خود رفتار نمايند و تلخى آسيب و اسارت را با رفتار اسلامى خود از ذائقه آنان كاهش دهند. در اينجا لازم مىدانم از روحانيون در جبههها و جهاد سازندگى و وزارت دفاع و تمامى كسانى كه در دفاع از ميهن اسلامى نقش داشتهاند تشكر نمايم.
يكى ديگر از امورى كه بايد تمام قواى مسلح و خصوصاً آنان كه در شهرها سر و كارشان با مردم بيشتر است، مثل سپاه پاسداران و بسيج و كميتهها و شهربانى توجه كنند، رفتار نيكو و انسانى آنان است با مردم، بويژه مستضعفان. مردمى كه از جمهورى اسلامى و رزمندگان جبههها با تمام توان پشتيبانى مىكنند، سپاه و سايرين بايد قلوب آنان را جلب و رضاى خداوند را به دست آورند و ملت عزيز نيز قدر اين فداكاران را كه شب و روز خود را براى حراست از اسلام و كشور و حفاظت آنان صرف مىكنند، بدانند و از آنان قدردانى نمايند.
و اينجانب با ناتوانى خود دعاگوى همه هستم و از خداوند سعادت همه را خواهان و براى شهداى عزيز رحمت و علو درجات و براى بازماندگان آنان صبر و سلامت و براى آسيب ديدگان كه نور چشمان ما هستند، سلامت كامل و سعادت و براى رزمندگان پيروزى نهائى و براى اسلام عظمت و قدرت و براى جمهورى اسلامى دوام را خواستارم.
و در آخر از ملت ايران متواضعانه تشكر مىكنم كه با تمام توان مشكلات جنگ را كه امرى است اجتنابناپذير با كمال گشادهروئى تحمل نمودهاند، بلكه اينانند كه به متصديان امور دلدارى مىدهند و با تقديم عزيزان خود به اسلام در پشت جبههها نيز حاضر و با كمكهاى بسيار ارزنده خود از فداكاران و دولت خدمتگزار خويش پشتيبانى نموده و اسلام بزرگ و ميهن عزيز خويش را در جهان سرفراز كردند و الحق اگر اين روحيه بزرگ اسلامى انسانى ملت نبود، دولت در همان قدمهاى اول به بن بست مىرسيد. و ما بحمدالله تعالى با اين ملت حاضر در جميع صحنهها و دولت با تمام توان و قدرت خدمتگزار به اسلام و جمهورى اسلامى و ارتش و سپاه و بسيج و ديگر فداكاران شجاع سلحشور كه دژهاى محكم دشمن را كه قريب دو سال در ساختن و استحكام و مجهز نمودن آنها به تمام تجهيزات جنگى كوششها نمودند، با يورشى دلاورانه و تاييد الهى در هم كوبيده و ارتش آرايش يافته و مجهز به جميع سلاحهاى بزرگ و كوچك مدرن ساخت آمريكا و شوروى و فرانسه را نيرومند مسلح
صحيفه نور ج 16 صفحه 161
در هم پيچيد به صورتى كه عدهاى از آنان را وادار به فرار و عده بيشمارى از آن مفسدان را كشته و زخمى و عده بسيارى را به اسارت درآوردند و با دل مطمئن به الطاف الهى و قدرت معنوى و سپاهيگرى آنان، آخر جنگ را كه نزديك است نظاره مىكنيم و خداى عزوجل را بر نعمتهاى سرشار او سپاس مىگزاريم.
درود خدا و رسولش بر شهدا و معلولين جنگ تحميلى عراق عليه ايران. سلام خدا بر پدران و مادران و همسران و تمامى بازماندگان شهداء افتخارآفرين اسلام و ايران عزيز. سلام و درود ملت ايران بر آسيب ديدگان جنگ. مرگ و نفرين بر ابرقدرتان، بخصوص آمريكاى جنايتكار كه اكثر فتنههاى منطقه به دست كثيف او تحقق مىيابد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:17 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 162
تاريخ 8/3/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد بسيج اقتصادى
ايران امروز به عنوان يك ايران بزرگ و نيرومند مطرح است
بسم الله الرحمن الرحيم
كسانى كه سنشان اقتضا مىكند و زمانهاى گذشته را به ياد دارند، مىدانند كه چگونه جنگ شد و به كشور ما وارد شدند و عواقب جنگ چه بود و چه چيزهائى را به دنبال داشت.
در جنگ دوم جهانى ما هيچ قدرتى نداشتيم و ديگران به كشور ما وارد شدند و من به ياد دارم كه بر ملت چه گذشت. من باب نمونه، در آن موقع وسائل اوليه زندگى پيدا نمىشد و اگر هم بود فاسد بود. شما اگر زندگى امروز مردم را نسبت به گذشته مقايسه كنيد خواهيد فهميد كه بر خلاف گذشته امروز نايابى نيست بلكه گرانى است.
مهم اين است كه امروز همه، همه چيز را بر روى ما بستهاند و اين خود، نعمتى براى ما بوده است. وقتى همه درها بسته شد و فكرها باز، مىبينيد كه فعاليتها آغاز شد و همه جا كانون فعاليت است. مردم همچنان در كنار دولت ايستادهاند و هيچ گاه دولت را تنها نگذاشتهاند و مىبينيد قريب دو سال است كه جنگ را به خوبى به پيش مىبرند. فتح خرمشهر يك مساله عادى نبود. اينكه پانزده الى بيست هزار نفر به صف، براى اسارت بيايند و تسليم شوند، مساله عادى نيست، بلكه مافوق طبيعت است. ايران امروز به عنوان يك ايران بزرگ و نيرومند مطرح است و در همه جا بر سر زبانهاست، صدام مىگويد ما پيروزمندانه عقبنشينى كرديم!! قصه نادر را شنيدهايد كه وقتى شكست خورد و به سردارها گفت بنويسيد ما شكست خورديم. ميرزا مهدى خان نوشت چشم زخمى به ارتش ما وارد آمد. وقتى كه نوشته را به دست نادر دادند، آن را پرت كرد آن طرف و گفت بنويس با ما چه كردند. او اين قدرت را داشت كه بگويد ما شكست خورديم. اينها اگر قدرت جبران داشتند به شكست خود اعتراف مىكردند ولى شكست آنها هميشگى و تا ابد است.
از طرفى آمريكا تشر مىزند كه ما منافع داريم. بلى، شما منافع داريد ولى ما از دستتان گرفتهايم. شما از آن طرف دنيا مىخواهيد دخالت كنيد. مگر دخالت چگونه است؟ دخالت شما اين است كه صدام و منافقين را فرستادهايد. معناى دخالت اين نيست كه ريگان خودش بيايد. شما آقايان قدر اين ملت را بدانيد و كوشش كنيد رضايت آنها را كه با ما و شما همراهى كردند حاصل كنيد. من از شما كه مشغول خدمت به اسلام و مسلمين هستيد تشكر مىكنم و اميدوارم در كارتان موفق باشيد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 163
تاريخ 9/3/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كاركنان صنعت نفت
با اعتصابات شما رژيم سابق و اربابان آنان فلج گرديدند
بسم الله الرحمن الرحيم
شما عزيزانى كه امروز اينجا تشريف داريد، كسانى هستيد كه اولاً مورد هدف جنايتكاران بيشتر از همه هستيد و ثانياً براى خدمت به اسلام و ميهن عزيز اسلامى موثرترين ارگانها هستيد. من به شما تبريك مىگويم كه شما جوانانى هستيد كه با كوشش شما اين انقلاب پيروز شد و شما مردان سلحشورى هستيد كه با اعتصابات شما رژيم سابق و اربابان آنها فلج گرديدند. مبارك باد بر شما اين پيروزى و اين قدرت. و بايد به شما بعضى از نكات را عرض كنم
اينكه در اين پيروزى بزرگى كه نصيب ايران شده است و بحمدالله قدمهاى آخر را طى مىكند و دشمنان اسلام و ميهن شما نفسهاى آخر را مىكشند، مىبينيد كه قدرتهاى بزرگ به وحشت افتادند و گاهى ما را تهديد مىكنند، شما را تهديد مىكنند و گاهى منطقه را بر ضد ما و ملت ما و شما مىخواهند بسيج كنند، اين براى اين است كه آنها از اين قدرت اسلامى و از اين وحدتى كه در ايران پيدا شده است و انسجامى كه در تمام گروههاى اين ملت پيدا شده است خوف دارند. بالاتر ارگانى كه هدف جنايتكاران است، قضيه نفت است و قضيه كارمندان و كارفرمايان نفت است. شما بايد توجه بكنيد كه حفظ اين كشور و حفظ اسلام در اين ناحيه بسته به تعهد شما به اسلام و ميهن خودتان است. و جنايتكاران و منافقان و منحرفان، حيلهاى كه دارند، در راس همه حيلهها نفوذ در بين شماست و منحرف كردن شماها در راس برنامههاى آنهاست و من اميد اين را دارم كه شما همانطور كه تاكنون در مقابل همه ايستادهايد و كارمندان و كارفرمايان و تمام اشخاص كه در اين محلى كه شريان حيات يك ملت است به كار ادامه مىدهيد، از حيلههاى اينها غافل نباشيد. بدانيد كه هر روزى كه در بين شما، حيلهگران و افسونسازان و ساحران آمدند و خواستند يك مطلبى ايجاد كنند، يك خلافى ايجاد كنند، بدانيد آن روز است كه مىخواهند شما را تحت سيطره دشمنان اسلام قرار بدهند و اسير آنها بكنند.
خدمتگزار ملت و اسلام باشيد تا بزرگى بكنيد بر همه دولتهاى قدرتمند
اينكه دولت آمريكا در اينوقت از زمان مىگويد كه ما دوستانى داريم در منطقه و منافعى داريم، بايد ديد كه او چى مىگويد، دوستان آنها كى هستند و كى بودند و منافع آنها در اين منطقه چى هست و
صحيفه نور ج 16 صفحه 164
چى بود و چى خواهد بود. آنها دوستانى دارند و دوستان، آنقدر دوستى دارند كه علاوه بر اينكه مزدور بىمزد هستند، مزدور مزدبده هستند. آنهائى كه منافع كشور خودشان را، سرمايههاى انسانهاى مظلوم را به پاى قدرتمندان مىريزند و منافع آنها را تامين مىكنند، مراد از منافع اينطور منافع است، منافعى كه شريان حيات آنها را در صورتى كه قطع بشود، قطع مىكند. و دوستان آنها دوستانى هستند كه اگر آنها كنار بروند، حيات آنها را هم سلب مىكند. و ما به همه كشورهائى كه همسايه ما هستند، اسلامى هستند، به دولتمردان آنها كه به خيال خودشان اسلامى هستند، تذكر مىدهيم كه مقصود آمريكا از اينكه ما دوستانى داريم و منافعى داريم و دنبال او و دوستان منافع خودشان را به واسطه اسلام و ايران اسلامى در خطر مىبينند، آن منافع، همان منابع سرشار كشورهاى اسلامى است و همان منابع زيرزمينى در كشورهاى اسلامى و مناطق مهم براى آنها هست و آن دوستان شماها هستيد كه بعض شما هست كه براى آنها خدمت مىكنيد و در ازاء اين خدمت، ذخاير خودتان را هم تقديم مىكنيد.
ملت ايران، دولت ايران و همه ارگانهاى ايران مىخواهند شما را از اين بار ذلت كه براى شما پيش آوردهاند كه منافع شما و چيزهائى كه بايد براى ملتهاى شما و براى تعمير كشور شما صرف بشود، به رايگان مىخواهند ببرند و شما را دارند اغفال مىكنند و به خيال خودشان خيال دارند كه شماها را در اين مهلكهاى كه صدام گرفتار شد، گرفتار كنند كه شايد بتوانند از اين گرفتارى كه به بركت اسلام براى آنها پيدا شده است، از آن نجات پيدا كنند. ملتها مىدانند كه اسلام براى آنها از هر چيز عزيزتر و سودمندتر، هم براى دنياى آنهاست و هم براى آخرت آنها. دولتها بايد اين تنبه را داشته باشند، ملتها مىدانند، ملتها كه ساليان دراز تحت شكنجه بودند، شكنجههاى روحى، شكنجههاى جسمى، ملتهائى كه در فقر و مسكنت غوطه مىخورند و زرهاى آنها را و طلاى سياه آنها را در حلقوم ديگران مىريزند، ادراك مىكنند كه موافقت با جمهورى اسلامى، بيرون كردن قدرتهاى اجنبى و سلطههاى كفار است و برچيدن بساط آنهاست. دولتها بايد متذكر باشند و دولتها توجه بكنند به رژيم فعلى ايران، ببينند كه آيا آنها برايشان با وضعى كه دارند بهتر است يا اگر وضع تغيير بكند و بشود مثل ايران؟ توجه بكنند به اينكه ايران امروز، دولت و ملت و مجلس و تمام ارتش و سپاه پاسداران و همه، يك ارگان هستند و همه پشتيبان هم هستند. دولت اگر گرفتارى پيدا بكند، همين ملتند كه رفع گرفتارى مىكنند. اگر در سرحدات ما جنگ، جنگ تحميلى پيدا شد، همين ملت و همين كاركنان نفت و ساير ارگانها هستند كه پشتيبانى مىكنند. همانطورى كه سابق شيرهاى نفت را بستند و پيروز شدند، امروز هم باز مىكنند و باز كردند و پيروزند. و براى دولت اگر مشكلى پيدا بشود، همين جوانان و همين ملت، زن و مرد، بچه و بزرگ است كه در رفع اشكالات كوشش مى كند.
شما دولتهاى خارج از ايران مىبينيد كه آنقدر مشكلات براى ما، ابرقدرتها پيش آوردند و ما را محاصره اقتصادى كردند و كمك همين ملت، آن توطئهها را خنثى كرد. اگر شما اين وضع را پيدا بكنيد، ملت شما با شما مثل ملت ايران با دولت ايران باشد و تمام قدرتهاى شما جمع بشود، متمركز بشود و در مقابل قدرتها بايستد و آقائى كنيد نه نوكرى، خدمتگزار ملت و اسلام باشيد تا بزرگى بكنيد
صحيفه نور ج 16 صفحه 165
بر همه دولتهاى قدرتمند، آن بهتر است يا اينكه قطع رابطه بكنيد با ملتهاى خودتان وداع بگوئيد با اسلام و مخالفت كنيد با يك جمهورى كه اسلامى است و مىخواهد آزاد و مستقل باشد؟ و مخالفت با اينها بكنيد و ذليل باشيد در تحت سلطه قدرتمندان كه وقتى مطلبى پيش مىآيد كه مخالف با منافع آنهاست اعلام مىكنند كه دوستانى داريم و منافعى داريم؟ آمريكا چه منافعى مىتواند در اينجا داشته باشد جز منابع زرخيز شما؟ و چه دوستانى مىتواند اينجا داشته باشد جز آنهائى كه به عنوان دوستى خدمتگزار هستند؟ آمريكا دوست نمىخواهد، آمريكا خدمتگزار مىخواهد، آمريكا خدمتگزارانى مىخواهد كه منافع ملتشان را تقديم بكنند و در عين ذلت را به خودشان بار بياورند تحمل كنند. ما، ملت ما و دولت ما ايستادهايم و در مقابل هر سلطهجوئى ايستادهايم و تا آنوقت كه توان داريم مخالفت مىكنيم. و من اميدوارم كه اين عناياتى كه خداى تبارك و تعالى با اين ملت خدمتگزار به اسلام دارد، مستدام باشد و اين خدمتى كه تمام ملت ما براى اسلام و ميهن اسلامى مىكند مستدام باشد. و اگر همچو مطلبى انشاءالله مستدام باشد، آسيب نخواهد ديد، قدرتهاى بزرگ را با تمام كيدهاى شيطانى رسوا خواهد كرد.
ما از اول انقلاب تاكنون هر چه ديديم معجزات بوده است
ما از اول انقلاب و بعد از پيروزى تاكنون هر چه ديديم معجزات بوده است. شما ملاحظه بفرمائيد كه در اين اختلافى كه، نهضتى كه ايران پيدا كرد و مقابل رژيم شاهنشاهى با آنهمه يال و كوپال و با آنهمه كسانى كه قدرتمند بودند و دولتهاى قدرتمند و پشتيبانى آنها، كدام قدرت توانست يك همچو رژيم دو هزار و پانصد ساله با همه ابزار جنگى و آلات، سلاحهاى مدرن، از اين كشور بيرون كند و شكست بدهد؟ و كدام قدرت است كه امروز در جبهههاى جنگ در مقابل اينهمه تجهيزات، پيروزى حاصل مى كند؟ و كدام قدرت بزرگ است كه در دل اينها آنطور رعب و ترس مىافكند كه فوج فوج خود را تسليم مىكنند؟ در صورتى كه آنها در پناهگاههائى كه با همه جور تجهيزات مجهز بود زندگى مىكردند و برادران شما و ما باژ - 3 و امثال اينها در بيابان، از بيابان هجوم مىكردند. آنچه آنها را آنطور مرعوب كرد كه يكباره سلاحها را زمين گذاشتند و تقديم كردند و هر كدام مىتوانستند خودشان را به شط انداختند و يا هلاك شدند يا با شنا خارج شدند و هر كدام نمىتوانستند اسير شدند و تسليم شدند.
بيدار باشيد كه اگر اختلافى پيدا بشود اسارت شما عود مىكند
برادران من! توجه كنيد كه شما چه كرديد و بايد چه ماموريت الهى را انجام بدهيد. توجه كنيد كه شما شريانهاى ابرقدرتها و غرب و شرق را در دست داريد و دشمنهاى شما هدف اصلىشان شما هست كه دست شما و دست قدرتمند شما آنها را به عقب زد. و توجه كنيد به كيد آنها و توطئههاى آنها كه هر روز در كار هست. كارمندان نفت و تمام كارگران اين طلاى سياه بدانند كه آنها مقصد هستند
صحيفه نور ج 16 صفحه 166
و آنهائى كه مىخواهند اين كشور را به شكست بدهند، يكى از كارهايشان همان است كه در آنجا يك ايجاد اختلاف بكنند. بيدار باشيد كه اگر خداى نخواسته در آنجا يك اختلافى پيدا بشود، اسارت شما عود مىكند. ما و شما و همه ملت ما آن روز در تحت سلطه قدرتهاى بزرگ به وسيله اين رژيم فاسد بوديم، كارفرمايان تمام جاها آنها بودند و ماها را مثل يك عمله حساب مىكردند. دست برومند شما و قدرت ايمانى شما آنها را به جاى خود نشاند و به جهنم فرستاد و شما امروز خودتان بحمدالله قدرت در دست داريد و خودتان تمام رشتهها را در دست داريد و با همه توطئههائى كه آنها كردند، همه را خود شماها خنثى كرديد و همين تحريم اقتصادى براى شما يك تحفه آسمانى بود كه فكرهاى متفكران ما را به راه انداخت و بحمدالله رو به خودكفائى مىروند. من ديگر كوتاه مىكنم و دعا مىكنم به شما كه خداوند تبارك و تعالى، اين قدرت اسلامى را حفظ كند و خداوند تبارك و تعالى هشيارى شما را حفظ كند و خداوند تعالى دشمنهاى ملت ما را از بين ببرد و كيدهاى آنها را خنثى كند و سعادت و سلامت و عزت و عظمت نصيب شما دوستان و ملتهاى اسلامى باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 167
تاريخ 11/3/61
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شورايعالى قضائى، قضات شرع و دادستانهاى دادگاههاى انقلاب اسلامى
هر قدمى كه انقلاب به پيش مىگذارد مسؤوليت متعهدين به اسلام افزون مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
با تشكر از آقايان نمايندگان محترم مجلس و آقايان شوراى قضائى و قضات محترم اسلامى و دادستانهاى محترم كه با تشريف آوردنشان خدمتشان رسيديم و تبريك پيروزىهاى اسلام به همه آقايان و همه ملت و همه مستضعفان جهان، چند كلمهاى راجع به تكاليف فعلى خودمان و بعد هم چند كلمهاى راجع به اوضاعى كه الان در دنيا مىگذرد عرض كنم. البته مطلبى را كه رئيس محترم مجلس فرمودند، من الان نمىتوانم به طور شايسته صحبتى در آن باب بكنم. من امروز يك كلياتى عرض مىكنم و انشاءالله در فرصت ديگر اميد است كه مسائل و مشكلات حل بشود. در عين حالى كه ايشان فرمودند مشكلات داريم و من هم معتقدم به اينكه مشكلات فراوان داريم، لكن چون درصدد رفع مشكلات هستيم، هم مجلس محترم كه بحمدالله يك اجتماع الهى است و هم شوراى قضائى و قضات و دادستانهاى محترم كه تمام متعهد و خدمتگزار هستند و هم دولت و مراتب اجرائى، الان همه درصدد رفع مشكلات هستند و اين مژده رفع مشكلات را مىدهد. تا شروع نشده است به رفع مشكلات و طرحهائى كه براى رفع مشكلات است، مشكلات خيلى بزرگ نمايش پيدا مىكند، لكن بعد از اينكه تصميم گرفته شد و شروع شد به كار، اميد است كه با همين شروع، رو به رفع مشكلات بگذاريم و انشاءالله با سرعت اين مشكلات بر طرف بشود. آنچه من در اين جلسه محترم بايد عرض كنم اين است كه هر قدمى كه انقلاب به پيش مىگذارد، به همان اندازه مسؤوليت همه آقايان و همه كسانى كه در امور اين نهضت اسلامى، چه دولت و چه ديگران، دخالت دارند، افزون مىشود. يك وقت است كه اول انقلاب است و مشكلات انقلاب در كار است و هرج و مرجهائى كه در هر انقلاب اجتنابناپذير است، آنجا عذر موجه است. يك وقت هم هست كه باز مفسدين و منافقين و منحرفين دستشان باز است و به كارهاى جنايتكارى خودشان ادامه مىدهند و جنگ است و حال جنگ است، آنوقت هم يك مقدارى معذور هستند. اما بحمدالله اين مسائل كه خار راه آقايان است، حل شده بايد ما حساب كنيم. هم قضيه جنگ به خواست خداى تبارك و تعالى در شرف حل است و هم اين منحرفين و وابستگان به قدرتها رو به فنا هستند. از اين جهت ما، آقايانى كه در مجلس شوراى اسلامى هستند و مهمترين مقام را
صحيفه نور ج 16 صفحه 168
دارا هستند و چه شوراى قضائى و قوه قضائيه كه از اهميت بسيار برخوردار است و هم دولت كه مجرى قوانين است، قوانين اسلام است، امروز مسوول هستيم. يعنى از من طلبه تا شما آقايان و تا دولت و قوه قضائيه و قضات محترم و دادستانهاى محترم همهجا و ائمه جماعات و جمعات و مراجع عظام اسلام و طلاب علوم دينيه و متفكرانى كه متعهد به اسلام هستند، همه در اين وقت مسؤوليت بزرگى به عهده داريم. يعنى خداى تبارك و تعالى الان از ما عذر را كم مىپذيرد يا نمىپذيرد. الان ما نمىتوانيم بگوئيم كه حال انقلاب است و حال انقلاب كارى از دستمان برنمىآيد، و نمىتوانيم بگوئيم كه جنگ آنطور در ايران است كه دست همه را بسته است، و نمىتوانيم بگوئيم كه اين گروهكها آنطور فعاليت دارند كه اذهان ما را به خودشان متوجه كردهاند. اينها مسائلى است كه يا حل شده است يا نزديك به حل است. از اين جهت ما الان هم مجلس بايد قدمهاى بلندترى بردارد و لوايحى كه عرضه مىشود يا خودش قوانين مىخواهد بگذراند، هر چه بيشتر سرعت بدهد و اسلامى بودنش صددرصد باشد. اگر يك قانون، يك پيشنهاد، يك لايحه در آن يك نكته غير اسلامى باشد، اين در نظر اسلام و خداى تبارك و تعالى مردود است. بايد ما همه كوشش كنيم به اينكه همانطور كه جمهورى اسلامى را با كوشش اين مردم و جمعيتهاى ميليونى اسلامى، اين جمهورى اسلامى را به پيروزى رساندند و همه ما مرهون زحمات و فداكارىهاى آنها هستيم و خداوند همه را سلامت بدارد و به همه شهداى ما رحمت و سعادت نصيب كند، ما همه مرهون آنها هستيم و ما آن مقصدى را كه آنها داشتند موظفيم كه دنبال كنيم. مقصد آنها در شعارهاى آنها از اول انقلاب تا حالا و انشاءالله بعدها هم شعارها محفوظ است، منعكس است. آنها استقلال مىخواهند، آزادى مىخواهند و جمهورى اسلامى مىخواهند. جمهورىاى كه بايد اساسش بر احكام اسلام باشد و جمهورىاى باشد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و امام زمان روحى له الفدا بپذيرد. اگر يك خدشه در احكام اسلام واقع بشود، نه پيغمبر مىپذيرد و نه امامان ما. كوشش بايد بكنيم به اينكه در عين حالى كه بايد سريع قدمهاى بلند را برداريم و در عين حال، تمام قدمها بايد اسلامى باشد و رو به اسلام باشد و نمىتوانيم اگر يك مطلبى را در مجلس بگذرانيم و خداى نخواسته متخلف باشد از اسلام، نمىتوانيد شما عذر براى خودتان پيدا بكنيد. و اگر يك قدم، قضات محترم و شوراى قضائى خداى نخواسته بر خلاف آنچه مقرر است بردارند، آن هم معذور نيست و مواخذ است. و اگر چنانچه ائمه جمعه و ائمه جماعت و كسانى كه در اين جمهورى اسلامى از روحانيون مشغول يك كارى هستند، اگر خداى نخواسته يك قدمى، يك كلامى برخلاف مصالح اسلام بردارند، معاقب هستند. همه معاقب هستيم و همه مسوول هستيم، كلكم راع و كلكم مسئول ما بايد كوشش كنيم كه رو به اسلام برويم و اسلام را هر چه زودتر، قوانين اسلام را، قوانين قضائى اسلام را، قوانين سياسى اسلام را هر چه زودتر به طور شايسته در اين كشور پياده كنيم و مطمئن باشيد كه اگر چنانچه اراده كنيد، مىتوانيد و در عين حالى كه تاكنون هر چه قوانين در آن رژيمهاى سابق بوده است، تقريباً بسيارى از قوانين، قوانين جزائى و سياسىاش كه همه در بسيارى از قوانينشان برخلاف مسير اسلام بوده است، يا متصديان قضا اشخاصى بودند كه بر خلاف موازين
صحيفه نور ج 16 صفحه 169
اسلام متصدى قضا شدند و در نار هستند. و متصديان همه امور كه مشغول به خدمت هستند، اگر خداى نخواسته يك خلافى در كار باشد ولو اشتباهاً باشد، بايد با كمال دقت ملاحظه كنند و مداقه كنند كه مبادا يك مطلبى واقع شود بر خلاف آنچه كه بايد واقع بشود. و من به همه شما و به همه آقايان دعاگو هستم و آنچه كه وظيفه من است كه يكىاش دعاگوئى است، اميدوارم دعا كنيد كه كوتاهى نكنم.
اين عار تا قيامت بر پيشانى شما غير متعهدها متنقش است
و اما مسائلى كه امروز در منطقه و جهان واقع مىشود، البته شما همه يا اكثراً مىدانيد كه چه دارد واقع مىشود. از امريكا تا انگلستان، تا فرانسه، تا آلمان تا ساير جاها به راه افتادهاند، دستپاچه شدهاند و هياهو مىخواهند راه بيندازند كه در اين وقت چه مىشود. اين دستجاتى كه مىخواهند صدام را زنده كنند يا تطهير كنند، چه در بغداد بروند و غير متعهدين به اصطلاح مجتمع بشوند و چه نروند، مطلب از اينها گذشته است. اين مرده، زنده نخواهد شد. اگر هم بغداد برويد، يك مرده را رئيس خودتان قرار داديد، يك جنايتكار مرده را انتخاب كردهايد. و اين عار براى شما غير متعهدها تا قيامت بر پيشانىتان متنقش است. و اگر گمان كنيد كه با رفتن بغداد و تعيين صدام به رياست، يا يكى ديگرى كه مثل صدام است، شما بتوانيد كه يك كسى كه جنايتش آنقدر زياد است كه نمىتوانيم ما به ذكر و قلم، ذكر كنيم آن را، بخواهيد تطهير كنيد، او با درياهاى عالم هم تطهير نخواهد شد. و اگر بخواهيد علم كنيد او را و زنده كنيد، اين علم خوابيد و اين نعشش الان موجود است. الان يك نعشى است كه دارد حركت آخر عمرش را مىكند. شماها نمىتوانيد اين كار را انجام بدهيد. بيخود خودتان را زحمت ندهيد و عرض خودتان را نبريد و براى ماها هم زحمت درست نكنيد و آنهائى كه از آن طرف درياها آمدهاند اينجاها گردش مىكنند، آنها هم اگر بخواهند صدام را زنده كنند، همان حرفى است كه به آنها بايد گفت و اگر حضرت عيسى سلامالله عليه كه مردهها را زنده مىكرد بيايد، اين مرده را نمىتواند زنده كند. براى اينكه زنده كردن اين، به هدايت است. و خداى تبارك و تعالى به پيغمبر اسلام كه اشرف از حضرت عيسى سلامالله عليه است مىفرمايد انك لاتهدى من احببت حضرت عيسى مردههاى طبيعى را زنده مىكرد، لكن مردهاى كه قلبش مرده است، مردهاى كه هستىاش از بين رفته است، حيثيتش از بين رفته است و قادسيهاش به فنا مبدل شده است، حضرت عيسى هم همچو كارى را نه مىكند و نه مىتواند. بنابراين اينها مىخواهند چه بكنند؟ اينهائى كه اجتماع مىكنند كه، يك كنفرانسهائى ايجاد مىكنند كه كنفرانس غير متعهدها را، بلكه بتوانند در بغداد تاسيس كنند و ايجاد كنند، اولاً كه معلوم نيست كه موافقت كنند بسيارى از دولتها، دولتهائى كه توجه به مسائل دارند، دولتهائى كه مرعوب آمريكا و ديگر كشورها نيستند، دولتهائى كه توجه به حيثيت خودشان دارند و دولتهائى كه به اسلام فكر مىكنند، اينها با شما موافقت معلوم نيست بكنند، و بخواهيد كه با عدم موافقت آنها هم، شما باز آن مجلس را تاسيس كنيد و آن را رئيس بدانيد كه در تاريخ ننگى براى خودتان ايجاد مىكنيد كه با درياها نمىشود اين ننگ را شست. و نمىتوانيد كه شما اعاده كنيد حيثيت
صحيفه نور ج 16 صفحه 170
كسى را كه از اول نداشت، و اگر داشت، به باد فنا رفت، آدمى كه ملاحظه كرديد در آن چيزى كه نوشته بود به سران نظامى خودش در شهر خونين شهر، خرمشهر، كه آنطور سفارش كرده بود كه بزنيد، بكشيد و چه بكنيد، تا آخر گلوله، تا آخر نفر، اين ديد كه همان نظامىهاى او گوش ندادند به او، نتوانستند گوش بدهند، اصلاً مجال قرائت اين چيزها را به آنها ندادند و فوج فوج تسليم شدند. يك همچو آدمى كه دنبال اين مىگويد كه امر به عقبنشينى كرديم، (لابد عقب نشينى تاكتيكى!!) اين آدم را نمىتوانيد اعاده حيثيتش را بكنيد، حيثيت خودتان را سر اين بىحيثيت به باد ندهيد. ما نصيحتهاى خودمان را، ايران نصيحتهاى خودش را به شماها مىكند كه شماها يك قدرى در خلوت بنشينيد و آمريكا و شوروى و ديگر قدرتمندان را از مغزتان شستشو كنيد و فكر كنيد كه ما اگر برويم بغداد، چه جور مىتوانيم بكنيم. و من اعلام يك خطرى هم براى شما مىكنم كه از صدام بعيد نمىدانم و آن اينكه همين صدامى كه در حال مردن است يك وقت عدهاى از شما را بكشد و گردن ايران بگذارد، براى اينكه شما را وادار كند كه مخالفت كنيد. خوف اين مطلب زياد است. شما از اين جانى خيال نكنيد كه هيچ كارى بر نمىآيد، اين جانى، جنايت زياد از او مىآيد. و اين جنايت به نظر انسان نزديك است، همانطورى كه يك جاهائى را مىزند و مىگويد ايران زده است و خودش با اسرائيل رفيق و دوست و برادر است و مىگويد كه اسلحه از اسرائيل مىآيد و حالا هم ابرقدرتها و گويندگان آنها با اين مانورهاى مضحك يكى از اين ور مىگيرد، يكى از آن ور. يكى مىگويد كه من به اطلاع آمريكا بودم، آمريكا مىگويد من گفتم آنقدر كار نكن و مجلسشان مىگويد كه چرا اين كار را كردى. مطلب را مسلم همهشان مىگيرند كه اى مردم بدانيد كه اين اسرائيل به ايران اسلحه فرستاده. و همه اينها و خود اسرائيل هم اين مطلب را احراز كرده است كه اگر اسرائيل انگشتش را به بحر محيط بزند، نجس مىشود، چون اين را احساس كرده است، مىخواهد با اينكه من كمك كردهام ايران را بدنام بكند، از باب اينكه مىداند كه موافقت او با ايران، بدنام كردن ايران است، خودش هم اين را احساس كرده است. براى خدمت به امريكا حيثيت خود را پيش نسلهاى آينده از بين نبريد در هر صورت اين مسائل كه الان مىگذرد، اينها همه هست و من خوف اين را دارم كه اگر اينها مجتمع بشوند، در بغداد يا در بين راه، چند نفر از اينها را بزنند و بكشند و گردن ايرانىها بگذارند و يا در مجلس كه مجتمع مىشوند، يك وقت خود صدام براى اينكه برود دستش را بشويد، بيرون برود و مجلس را منهدم كنند. درست توجه كنيد كه مبادا به دام بيفتيد، به دام اين صدام بيفتيد، كه اين مرد خطرناكى است. و اشخاصى كه آخر عمرشان را مىگذرانند، جنايتكارانى كه آخر عمرشان را مىگذرانند، مىگويند حالا كه من رفتم بگذاريد، همه بروند. اقتلونى و مالكاً مرا بكشيد كه مالك هم كشته بشود. مساله اينطورى است. حالا خودشان بنشينند فكر بكنند كه آيا صدام با اين جنازه متعفن، ارزش دارد كه شما ارزشهائى به پاى او بريزيد؟ آمريكا كه مىگويد من اسرائيل را به هيچ كس
صحيفه نور ج 16 صفحه 171
نمىفروشم، از شما آنهمه ذخاير مىگيرد و مىگويد من اسرائيل را به شما نخواهم فروخت، ارزش دارد اين آمريكا كه شما براى خدمت به او تمام حيثيت خودتان را پيش ملتتان، پيش ملتهاى عالم، پيش نسلهاى آينده از بين ببريد؟ من اميدوارم كه اينها بيدار بشوند و توجه به مسائل بكنند و خودشان را به هلاكت نيندازند و ما را هم به زحمت نيندازند. خداوند انشاءالله همه مسلمانها را به وظايف اسلامى خودشان آشنا كند. ما و شما و همه ملت ايران را به وظايف اسلامى اسلامى خودمان آشنا كند و توفيق عمل به اسلام و پياده كردن اسلام در همه جا به همه ما مرحمت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
صحيفه نور ج 16 صفحه 172
بسمه تعالى
در پى پيروزى عظيم رزمندگان پرتوان اسلام و آزادى خرمشهر، شهرهاى لالههاى خونين، مردم عزيز و مهربان و ايثارگر كشورمان و علماى اعلام و ائمه محترم جمعه و جماعات در شهرستانهاى مختلف با تلگرامهاى بسيار آمادگى خود را جهت بازسازى مناطق ويران شده اعلام و مراتب ايثار و فداكارى خويش را در اين امر مهم و انسانى ابلاغ كردند و به راستى اين حضور دائمى و خستگى ناپذير در صحنه و آمادگى و فداكارىهاى خالصانه مردم دلير ما براى هر مسلمانى غرورانگيز و براى جهانيان اعجابآميز است و مىتوان گفت اين هم يكى از الطاف الهى و بركات جنگ است كه اينچنين مردم را به هم نزديك و مهربان نموده و در غم و شادى يكديگر شريك ساخته است. من در برابر اينهمه ايثار و از خودگذشتگى و خلوص، از تشكر و قدردانى عاجز و ناتوانم و خداى بزرگ است كه با رحمت واسعه خود مىتواند پاداش شما را داده و قدردانى كند شكرالله مساعيكم الجميله. مطلبى كه لازم به تذكر است اينكه به خاطر تسريع در كار انشاءالله تعالى، حضرات و اقشار محترمى كه آمادگى خود را براى بازسازى اعلام داشتهاند، متوجه باشند كه هماهنگى خود را با شورايعالى بازسازى مناطق جنگى كه تحت نظر دولت جمهورى اسلامى فعاليت مىكنند حفظ نموده و كمكهاى خود را چه از نظر مالى و چه از نظر مصالح و نيروى انسانى با راهنمائىهاى شوراى مزبور به انجام رسانند تا به خواست خداى تعالى هر چه بهتر و سريعتر به هدف مقدس خود رسيده و از هدر رفتن نيروها و ناهماهنگىها جلوگيرى نمايند. در خاتمه از اينكه نمىتوانم به يكايك نامههاى شما بزرگواران جواب دهم معذرت خواسته، موفقيت همه عزيزان و نابودى هر چه زودتر دشمنان اسلام و انسانيت را از خداى متعال مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 173
تاريخ 13/3/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از خانوادههاى شهدا و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
يكى از احكامى كه مورد توجه خداست وحدت و انسجام همه است
بسم الله الرحمن الرحيم
همانطورى كه اين برادرها، برادرهاى بسيار عزيز مايلند كه با من ملاقات كنند، من هم مايلم كه چهرههاى عزيز و نورانى آنها را ببينم. خوب، لكن مسائل، بعضىاش مهم است و به واسطه مهم بودن آن مسائل، يك مسائل ديگرى بايد يك قدرى تعويق بيفتد و بحمدالله امروز و در اين 15 خرداد كه نزديكش هستيم، وضع ايران به طور عموم، وضع قواى مسلح به طور خصوص بسيار فرق دارد با خرداد سال قبل و بحمدالله انسجامى كه الان حاصل شده است بين تمام قواى مسلح كه كوشش مىشد كه اينها با هم نباشند و نقشه آمريكائى بود كه اين اشخاصى كه مىتوانند فعال باشند، مقابل هم قرار داده بشوند، آن مدفون شد و خنثى و آنطورى كه من، اشخاصى كه رفت و آمد مىكنند از روحانيون، ديگران براى من نقل مىكنند، اعجاب دارم از اين برادرى كه همه گروهها با هم دارند كه گاهى گفته مىشود كه وقتى كه انسان وارد مىشود آنجا و نمىشناسد، اصلاً نمىتواند تميز بدهد كه كدام ارتشىاند، كدام سپاهىاند، كدام بسيجىاند. اينطور با هم مربوط و با هم هستند. و همين معناست كه خداى تبارك و تعالى شماها را و همه ما را مورد عنايت قرار داده است و همين نصرت الهى است، نصرت الهى كه انسان توجه به احكامش داشته باشد و عمل بكند به احكامش. اين نصرت الهى است و يكى از احكامى كه مورد توجه است اين وحدت و انسجام همه است. و خصوصاً قوائى كه در فعاليت نظامى هستند، اينها اگر خداى نخواسته يك وقتى يك اختلافى در خودشان بروز كند همان روز است كه آمريكا به مقاصد خودش نزديك مىشود.
روزى كه حيثيت اسلام در ميان است بايد تمام اميال خويش را فداى ميل اسلام كنيم
و لهذا فرضاً كه شما ملاحظه كنيد كه، يا آنها ملاحظه كنند كه بعضىها مخالف مثلاً ميلشان يا موافق چه عمل مىكنند، امروز نبايد انسان اميال خودش را به نظر بگيرد. يك روزى كه گرفتارى اسلام و حيثيت اسلام در ميان است و مىبينيد كه همه قدرتمندها و همه تبليغات بر ضد همه هست و از اول هم بر ضد همه و خصوص پاسدار عزيز بوده است، بايد انسان تمام اميال خودش را فداى ميل اسلام، بكند حكم و احكام اسلام بكند. همانطور كه شما و همه اين رزمندگان ما واقعاً يك
صحيفه نور ج 16 صفحه 174
چهرههائى هستند كه انسان از خودش خجالت مىكشد كه با آنها مواجه بشود. كسانى كه جان خودشان را كه سرمايه همه چيز است ديگر براى انسان، اين را فدا دارند مىكنند براى اسلام و ماها اين توفيق را نداريم، نمىتوانيم، منتها دعا مىكنيم به شما. وقتى بنا شد كه شما يك همچو تحفهاى را داريد به اسلام تقديم مىكنيد، آنوقت اگر فرض كن يك چيزى مخالف ميلتان شد، بايد با آن مخالف ميل، با ميل خودتان يك قدرى مبارزه كنيد. اين مبارزه باطنى است كه لازم است انسان داشته باشد هميشه و هميشه مواظب باشد.
شيطان خردهكارى خيلى دارد، چيزهاى مخفى، چيزهائى كه انسان نمىتواند ادراك كند و بعد ادراك مىكند زياد دارد و وسوسههاى زياد دارد. بايد در مقابلش ايستاد و در مقابلش از هواهاى ادراك مىكند زياد دارد و وسوسههاى زياد دارد. بايد در مقابلش ايستاد و در مقابلش از هواهاى نفسانى جلوگيرى كرد. و اين وحدت و انسجامى كه الان بين شما و ساير برادرانتان در ارتش و بسيج و ساير جاها هست، اين را حفظ كنيد و همين طور عشاير را كه يك قوهاى هستند و علاقمند هستند بحمدالله.
امروز بايد با هم باشيد و دشمن مشترك را دفع كنيد
و در رژيم سابق، زمان رضاشاه مىخواستند اين عشاير را از بين ببرند و بسيارىشان را از بين بردند. الان بحمدالله آنها هم يك قدرتى هستند با شما دوست و رفيقند. همه با هم دوست باشيد، همه با هم رفيق باشيد تا اينكه بتوانيد اين بار را به منزلش برسانيد و مطمئن باشيد كه تا ايران به اين وضعى كه فعلاً هست، و بحمدالله دارد جلو مىرود. خيلى از اشخاصى كه بدبين بودند به اسلام و بدبين هم هستند، هى اميد اين را داشتند كه اسلام همين چند ماهى بيشتر، باز مهلت مىدادند، يك چند ماه ديگر، يك چند ماه ديگر، يك سال ديگر، و حالا ديدند كه سه سال گذشت و رو به انسجام بيشتر و اينجا ثبات بيشتر است. و من اميدوارم كه هر چه عمر اين طفل زيادتر بشود و عمرش طولانىتر بشود، بر آن فعاليت و بر آن قوههاى خودش افزوده بشود و انسجامش هم زيادتر بشود. و اين اشخاصى كه به اميد اين نشستهاند كه دوباره ايران برگردد، سلطنت طلب مىخواهد دوباره ايران به سلطنت برگردد، ديگران مىخواهند يك جمهورى دموكراتيك غير مذهبى، با تعبير غير مذهبى، غير مذهبى درست بكنند، اينها همهشان به قبرستان خواهند رفت و نمىتوانند انشاءالله. و اما شرطش اين است كه ان تنصرواالله ينصركم خداى تبارك و تعالى تعليق كرده، اين نصرت خدا دنبال نصرت ماست. ما اگر از خدا نصرت كرديم و براى خدا، براى دين خدا عمل كرديم، كه يكيش همين است كه گلهها اگر داريم، الان باشد، الان بايگانى كنند گلهها را، بعدها كه درست شد اگر باز گلهاى باقى ماند مىشود انسان يك كارى بكند، اما امروز وقت اينكه من از يك كسى اوقاتم تلخ باشد، يك چيزى بگويم كه يك وقت خداى نخواسته براى او مضر باشد، يا شما يك چيزى بگوئيد، يا ارتشىها يك چيزى بگويند اين امروز نبايد مطرح بشود. همه بايد تمام با هم باشيد و يك دشمن مشترك آمده است و بايد اول دشمن مشترك را دفعش كنيد، بعد كه دشمن مشترك دفع شد، خوب، گلهها بعدها اميد است كه حل بشود، اگر
صحيفه نور ج 16 صفحه 175
هم حل نشد، آسان است آن بعدها. حالا من هم دعا مىكنم به شما و اميدوارم كه همين حيثيتى كه داريد الان، بحمدالله شما الان در بين همه دنيا، الان ايران، اگر همه رسانهها را ملاحظه كنيد، ايران مطرح است همه جا، در همه دنيا مطرح است ايران و همه از اين جنبش ايرانى و اسلامى وحشت دارند. با اينكه ملتهاى اسلامى و دولتاسلامى، ملتها كه وحشت ندارند دولتهاى اسلامى هم نبايد وحشت داشته باشند، براى اينكه ايران بنا ندارد به اينكه دولتهاى اسلامى را كنار بگذارد، چى بشود، اميد دارد اسلام موفق بشود، آنها هم خودشان را با اسلام تطبيق كنند. همه ما با آنها موافق هستيم و دشمن مشترك ما كه امروز اسرائيل و آمريكا و امثال اينهاست كه مىخواهند حيثيت ما را از بين ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند، اين دشمن مشترك را دفع بكنيد، بعد كه دفع كرديد دشمن مشترك را، آنوقت ديگر هر كسى در محل خودش براى خودش حكومت هست و براى چى. انشاءالله كه موفق باشيد و مويد، و من دعا مىكنم به شما و دعا كنيد كه من غافل نشوم از اين دعاگوئى. انشاءالله خداوند همهتان را حفظ كند و در پناه امام زمان سلامالله عليه به عنايت حق تعالى از عنايت حق تعالى برخوردار باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 176
تاريخ 14/3/61
پيام امام خمينى به شركت كنندگان در اردوى عشايرى واحد بسيج مستضعفين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر عشاير دلير ايران. سلام بر سلحشوران غيورى كه در طول تاريخ اسلامى ايران پيوسته بر سر مرزها و در حاشيه كويرها و در دل كوهها و در پهندشت صحراها و در هر نقطه عشايرى ديگر از اين كشور عزيز و پهناور پيوسته سرسختترين مدافعان اسلام و ميهن اسلامى را تشكيل داده و راه هرگونه توطئهاى را بر دشمنان اسلام بستهايد. درود بر شما عزيزانى كه احياناً سختترين شرايط اقليمى و بيشترين كمبودها و محروميتهاى زندگى را متحمل شده و دشوارىها را بر خود هموار ساختهايد، ولى نه تنها آلت دست بيگانگان و افراد خود فروخته و نوكران بىاختيار و فرارى از ملت قرار نگرفتهايد، كه همه آنها را از ميان خود طرد كرده و بيرون راندهايد. درود بر شما شير مردان و شير زنانى كه با بسيج عشايرى و ارسال كمكهاى مالى و همكارىهاى ديگر، چه در خط مقدم جبهه و چه در پشت جبهه، موجبات دلگرمى رزمندگان دلير ما را فراهم ساخته و پشتوانه محكمى براى جنگجويان و وسيلهاى براى كشف و خنثى كردن توطئههاى دشمنان ما گشتهايد. من از اينجا بر شما عزيزان درود مىفرستم و دست شما را به گرمى مىفشارم و اميدوارم همچون گذشته سدى محكم و نفوذناپذير در برابر دشمنان اسلام و وطن اسلامى خويش باشيد و محيط پاك و باصفاى عشايرى خود را از نفوذ تبليغات زهرآگين و مسموم ناپاكان و جيرهخواران بيگانهپرست سالم نگه داريد و راه هرگونه توطئهاى را بر آنها ببنديد و با هوشيارى كامل نقشههاى خائنانهشان را نقش بر آب كنيد. اميد است خداى تعالى نيز شما را در پيمودن اين راه مقدس يارى كرده و توفيق دهد و شما نيز در تمام مراحل زندگى هيچ گاه خدا را از ياد نبريد. در خاتمه از مسوولان محترم مملكتى نيز مىخواهم كه در كنار مسؤوليتهاى سنگين ديگرى كه دارند، هر چه بيشتر و سريعتر در رفع مشكلات و كمبودهاى شما بكوشند و انشاءالله تعالى با پايان گرفتن جنگ و بازسازى مناطق جنگى رسيدگى به وضع شما عزيزان و رفع نابسامانىهاى شما را در اولويت قرار دهند.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 179
تاريخ 15/3/61
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز 15 خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
با سپاس بى حد به خداوند متعال، امروز به روز 15 خرداد 61 رسيديم. سالروز خرداد 42 خمير مايه نهضت مبارك ملت بزرگ ايران و روز بذر انقلاب اسلامى ماست. ملت عزيز بايد اين خميرمايه و بذر پر بركت را در عصر عاشوراى 83 جستجو كند، عصر عاشوراى مصادف با ساعات شهادت نصرت آفرين سيد مظلومان سرور شهيدان، عصر عاشورائى كه خون طاهر و مطهر ثارالله و ابن ثاره به زمين گرم كربلا ريخت و ريشه انقلابات اسلامى را آبيارى نمود. ملت عظيمالشان در سالروز شوم اين فاجعه انفجارآميزى كه مصادف با 15 خرداد 42 بود با الهام از عاشوراى آن قيام كوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمى و شور انفجارى آن نبود، معلوم نبود چنين قيامى بدون سابقه و سازماندهى واقع مىشد. واقعه عظيم عاشورا از 61 هجرى تا خرداد 61 و از آن تا قيام عالمى بقيه الله اروحنالمقدمه الفدا، در هر مقطع انقلاب ساز است. آن روز يزيديان با دست جنايتكاران گور خود را كندند و تا ابد هلاكت خويش و رژيم ستمگر جنايتكار خويش را به ثبت رساندند، و در 15 خرداد 42 پهلويان و هواداران و سردمداران جنايتكارشان با دست ستمشاهى خود گور خود را كندند و سقوط و ننگ ابدى را براى خويش بجا گذاشتند كه ملت عظيمالشان ايران بحمدالله تعالى با قدرت و پيروزى بر گور آتشبار آنان لعنت مىفرستد.
سالروز 15 خرداد 60، با 61 كه اينك شاهد آنيم فرق بسيار دارد. در سال 60 معالاسف كشور و ملت شريف گرفتارىهاى زياد داشت كه گرفتارى جنگ تحميلى و خيانت بعضى عناصر آتش افروز براى بيگانگان و خرابكارىهاى عناصر فاسد از منافقان تا ديگر گروهكهاى منحرف تروريست منجر به شهادت عده كثيرى از عزيزان متعهد به اسلام و جمهورى اسلام گرديد، ولى بحمدالله تعالى در سالروز 15 خرداد 61 رزمندگان قدرتمند ما با فداكارى و عاشقپيشگى كه پشتوانه آنان عنايت حضرت باريتعالى و توجه خاص حضرت بقيهالله روحى لمقدمه الفدا، و پشتيبانى ملت بزرگوار در سراسر كشور است بر جنگ آفرينان پيروز شدند و اكنون قدمهاى آخر را بر مىدارند و صداميان تبهكار نفسهاى احتضار را مىكشند و بساط مفسدان داخل و گروهكهاى مزدور با همت پاسداران، كميتهها و پرسنل شهربانى و بسيج و همكارى ملت عزيز در هم پيچيده شد. در سال 60 با فعاليت زياد خائنان و وابستگان به آمريكا مىرفت تا ميان سپاه پاسداران، اين جوانان متعهد فداكار با ارتشيان
صحيفه نور ج 16 صفحه 180
رزمنده عزيز كه فداكارى همگان را در جبههها مشاهديم با دست پليد جنايتكارانى سياست باز و تروريستهائى جنايت پيشه با حيلههائى شيطانى شكاف پيدا شود و خداوند مىداند كه كشور مظلوم ما با اين نقشه شوم به كجا كشيده مىشد و به ملت شريف چهها مىگذشت و به سر اسلام چهها مىآمد و به خواست خداوند بزرگ و همت مجلس شوراى اسلامى و پشتيبانى ملت شريف در سال 60، در سال 61 سالروز خرداد، اين جرثومههاى فساد و خيانت و اين جنايت پيشگان آمريكائى از صحنه خارج و به قبرستان نسيان سپرده شدند.
امروز با سپاس به الطاف خداوند متعال نيروهاى مسلح آنچنان از انسجام و وحدت برخوردار هستند كه دلهاى بدخواهان پليد را به وحشت مرگبار افكندهاند و به رغم تبليغات دروغين رسانههاى گروهى دشمنان ياوه سرا، بين قواى مقننه و قضائيه و اجرائيه و بين آنان و ملت آنچنان وحدت كلمه و اخوت ايمانى برقرار است كه تاريخ نظير آن را نديده و بازگو ننموده است. و اينجانب اميدوارم كه اين بارقه الهى كه به بركت اسلام و تعهد به آن براى كشور ايران جلوه كرده است براى هميشه برقرار و پايدار باشد.
بگذار دشمنان شكست خورده و بدخواهان منزوى كه دستشان از همه چيز كوتاه شده است خود را به اين دروغهاى مفتضح و آرزوهاى بچگانه دلخوش كنند كه ايران بر سر قدرت در تب و تاب است و روحانيون بر سر به دست گرفتن زمام امور صفبندى مىكنند و ايران پس از فلانى در آتيه نزديك به اغتشاش كشيده مىشود و جمهورى اسلامى به جمهورى غير مذهبى دموكراتيك مبدل مىشود. و بايد بدانند كه اين آرزوهاى به خيال خود طلائى را به گور خواهند برد. و بحمدالله تعالى ايران عزيز به جائى رسيده است كه بين همه ارگانها و گروهها اخوت ايمانى قرآنى برقرار است و به مرتبهاى از ثبات رسيده است كه با مردن اشخاص، هر كه باشد، آسيب نخواهد ديد. و اين رسانههاى دروغ ساز گروهى آنچنان مبتلا به خلافگوئى و تناقض پراكنى شدهاند كه شايد به غير از دوستان خيالپرداز و اميدپرور آنان كسى گوشش به اين دروغها بدهكار نباشد.
ما در زندگى خود در اين انقلاب اسلامى چيزهايى ديدهايم و قبل از آن صحنههائى ديده بوديم باور نكردنى و شگفت انگيز، از دوره افتادن رضاخان در تكايا و شمع روشن كردن تا قرآن طبع نمودن محمدرضا و احرام حج بستن، از عابد و زاهد و مسلمان شدن صدام تا اسلام شناس شدن كارتر و تا به حكم جهاد مسلمانان عليه ايران تهديد كردن بلندگوى بگين و ريگان و شايد اگر زندگى ادامه پيدا كند اينان را در صفهاى جماعت و محراب عبادت ببينيم. درست در زمانى كه جمهورى اسلامى براى حفظ سرزمينهاى اسلامى و حراست از حرمين شريفين، مسلمانان را به وحدت اسلامى دعوت مىكند و يا للمسلمين مىگويد، از مركز وحى براى خنثى نمودن اين فرياد پيشنهاد جهاد عليه اين دعوت را كرده و به نفع آمريكا دشمن اسلام و اسرائيل كه براى گرفتن از فرات تا نيل و سلطه بر حرمين شريفين كوشش مىنمايد، سينه چاك مىزنند. در مدت قريب دو سال كه صدام عفلقى به كشور اسلامى ايران تجاوز نمود و شهرهاى مسلمان عرب ايرانى را خراب، و كوچك و بزرگ آن سامان را
صحيفه نور ج 16 صفحه 181
با آتش توپها، و موشكها و ساير سلاحها به قتل رساند، دولتهاى جهانخوار و بستگان آنان او را محكوم نكردند و سازمانهاى حقوق بشر و امثال آنان دم فرو بسته بودند، ولى امروز كه لاشه نيمه جان صدام و حزب كافر بعث عراق در بغداد نفسهاى آخر را مىكشند همه بوقهاى تبليغاتى و رسانههاى گروهى جهانخواران و تمام وابستگان به آنان با تبليغات و رفت و آمدهاى پى در پى، صلح طلب شدهاند و استمداد از اسرائيل و مصر و اردن مىكنند و گاهى آمريكا ايران را تهديد مىكند و هنوز نفهميده است كه ايران كه براى كوتاه شدن دست آنان با انگيزه شهادت قيام نموده است و جهاد در راه خداوند را به جان و دل مىخرد از تهديد امثال او باك ندارد. و اگر مسلمانان جهان از خواب برخيزند و با يارى خداوند دست اتحاد ايمانى به هم دهند هيچ قدرتى نمىتواند آنها را تهديد كند. و مقامات ايرانى آنان را به برادرى و اتحاد در هر مقطع دعوت كردهاند. و اميد است كه به خود آيند و شرافت انسانى و اسلامى خويش را فداى قدرتهاى شيطانى نكنند و به جاى آنكه با جمهورى اسلامى ايران كه براى نجات آنان و كشورهاى اسلامى حاضر به پشتيبانى از آنان است دست اخوت دهند، به مخالفت برنخيزند و خود را فداى صدام عفلقى و اربابانش نكنند. و در غير اين صورت ملت بزرگ و قواى مسلح برومند ايران در هر پيشامدى كه به دست خود آنان تحقق پيدا كند خود را در پيشگاه مقدس خداوند بزرگ ملتهاى اسلامى مسوول نمىداند و ملت ايران نمىتواند در مقابل پيشامدهائى كه اسلام يا كشورهاى اسلامى را خصوصاً مهبط وحى و حرمين شريفين را تهديد مىكند بىتفاوت باشد.
ملت ايران همچون ساير مسلمانان جهان در مقابل مشكلات و خطرهائى كه براى اسلام در دست اجراست، در پيشگاه خداى قادر مسوول است و امروز از خطرناكترين امور طرح كمپ ديويد و طرح فهد است كه اسرائيل و جنايات او را تحكيم مىكند. همه ما بويژه دولت عربستان در مقابل اسلام و قرآن كريم و نسلهاى آينده مسوول مىباشيم. و من خوف آن دارم كه خداى نخواسته يك روز ملتها و دولتهاى اسلامى به خود آيند كه با دست آمريكاى جنايتكار اسرائيل به خواستهاى ظالمانه و جنايتكارانه خود برسد و از مسلمين كارى ساخته نشود. من طرفدارى از طرح استقلال اسرائيل و شناسائى او را براى مسلمانان يك فاجعه و براى دولتهاى اسلامى يك انفجار مىدانم و مخالفت با آن را يك فريضه بزرگ اسلام مىشمارم و به خداوند بزرگ از اين نقشهها كه به دست مسلمان نماها براى اسلام كشيده مىشود پناه مىبرم.
ملت بزرگ ايران سالروز 15 خرداد را كه يومالله است زنده نگه مىدارد و افتخار قيام ملت را كه با مشت گره كرده و خون طاهر خويش در مقابل ستم شاهى پهلوى ايستاده و پايه استوار انقلاب اسلامى را كه سرنگونى قدرتمندترين جنايتكار منطقه را در پى داشت ريخت، از ياد نمىبرد و الان فداكارىها و مجاهدات جوانان برومند كشور اسلامى را كه پايهگذارى خروج از ظلمات به سوى نور و از حقارت به سوى سرافرازى و از اسارت به سوى استقلال را نمود بزرگ مىشمارد و عاشوراى فرياد زن هيهات مناالذله و 15 خرداد و ديگر ايامالله را كه در پى داشت و از نور الهى عاشورا فروغ و از شمس جمال حسينى گرمى و از پرتو هدايت او معرفت به وظيفه و از استقامت او در مقابل
صحيفه نور ج 16 صفحه 182
باطل استوارى فرا گرفت، ارجمند مىدارد.
خداوند تعالى اين ملت را كه از 15 خرداد 42 تا 22 بهمن 57 و از آنوقت تاكنون براى اقامه عدل الهى از هر چه داشته است گذشته است و عزيزان برومند خود را كه قامت رشيد و بلند آنان چون ابديت استوار و گرمى خودشان چون عشق به جمال جميل حق روحافزا بود، به پاى دوست به قربانگاه فرستادند، با نور هدايت خود ارشاد و با جلوه قدرت ازلى خود برومند و با بارقه روانبخش خود در احقاق حق و ابطال استوار و پايدار فرمايد و اين وحدت و صلابت را از آنان سلب ننمايد. ولا حول ولا قوه الا بالله
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 183
تاريخ 15/3/61
پاسخ امام خمينى به نامه اعضاى هيات مؤسس بنياد 15 خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
اين بنياد پر بركت كه در راه جامعه است، مورد تاييد اينجانب است، چنانچه متصديان محترم آن مورد وثوق و اطمينان مىباشند. انشاءالله در اين خدمت ارزنده اسلامى موفق باشند و اميد است دولت و ملت شريف از پشتيبانى اين بنياد دريغ ننمايند و اميد است بنياد شريف براى روستاهاى محروم و دور افتادگان اولويت قائل شوند. خداوند تعالى توفيق خدمت همگان را براى رفاه قشر مظلوم عنايت فرمايد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 184
تاريخ 16/3/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان زنجان
كسى كه بخواهد به جنت و لقاءالله برسد بايد زحمت را تحمل كند و دلسرد نشود
بسم الله الرحمن الرحيم
اول بايد از آقايان كه زحمت كشيده و به اينجا تشريف آوردهاند تشكر كنم. چيزى كه امروز به آن مبتلا هستيم و ممكن است براى ما پيش آيد، قضايائى است كه بعد از پيروزى جنگ براى ما ممكن است پيش بيايد. آمريكا معلوم نيست به اين زودى طمعش را از اين كشور قطع كند. ملت ايران درصدد است به آن وضعى كه سابق داشت و به آن اسارتهائى كه از همه طرف براى او بود و به آن محروميتهائى كه در سابق داشت و آن خلاف موازين اسلامى كه در سابق عمل مىشد برنگردد. از اين جهت ما بايد خودمان را براى مقاومت مهيا كنيم. روحانيون بايد اين وظيفه را به طور شايسته عمل كنند و مردم را هميشه مهيا نگه دارند. بعضى از مردم شايد ندانند كه چه قضيهاى واقع شده است. شخصيتهائى كه از خارج مىآيند و يا گاهى براى من پيام مىفرستند، مىگويند شما نمىدانيد چه كردهايد و در دنيا چه شده است. حق هم همين است. ما آن كارى را كه اين ملت در پناه اسلام و امام زمان سلامالله عليه انجام داده است، عمقش را نمىتوانيم بفهميم، بايد به تدريج فهميد كه چه حادثهاى پيش آمده است. لكن تا آن اندازهاى كه ما مىدانيم و از لحن تمام رسانههاى گروهى معلوم است اين نيست كه دشمنان ضربه خوردهاند و اينهمه دروغپردازىها و شيطنتها امر عادى نيست. در دنيا جنگها، كشتارها و خيلى خرابىها واقع مىشود، اما وقتى كه ملاحظه مىكنيم، مىبينيم كه از آن مسائل كمتر منعكس مىشود. اما مىبينيم نسبت به مسائلى كه به نفع ايران است، آن را كوچك جلوه مىدهند و آنجا كه به ضرر ايران است، بزرگ جلوهاش مىدهند. ما بايد آن مقاومت و روح اسلامى را حفظ كنيم و آن سختىها كه به خود پيغمبر اسلام صلىالله عليه و آله و سلم وقتى كه در مكه و مدينه بودند و بر حضرتش گذشته است، به ياد آوريم. بايد فكر كنيم كه پيغمبر چه كرده است، او يك بشر است، اما وظيفه دارد و خدا به او امر كرده است كه بايد استقامت كنى. همانطور كه پيغمبر به استقامت و مقاومت مامور است، هر كس كه همراه اوست و به او گرويده است ماموريت دارد استقامت كند. فاستقم كما امرت و من تاب معك ما بايد مردم را روشن كنيم به كارى كه كردهاند و سابقه نداشته است. هر انقلابى كه شده متكى به قدرتى بوده است، اگر از يك جبهه ضربه مىديده خودش را متكى به جبهه ديگر مىكرده است. اين كارى كه شما و ملت ما كردهاند، نمونه است كه در اين سدههاى اخير
صحيفه نور ج 16 صفحه 185
به اين شكل نبوده است كه ملتى بخواهند خودش باشد و به آنچه كه دارد بسازد و خودش را به جائى برساند كه به ديگران احتياج نداشته باشد. بايد تودههاى مردم به اين كار بزرگى كه كردهاند آشنا بشوند. كار بزرگ است، ولى زحمت زياد دارد. همين ديروز كه مردم به خيابانها ريختند و راهپيمائى كردند، صدام، ايلام را كه مردم محرومى در آنجا زندگى مىكنند، در حال راهپيمائى بمباران مىكند كه تاكنون چهل نفر شهيد شدهاند و دويست نفر مجروح. يك چنين جنايت بزرگى اگر از طرف ايران واقع مىشد، مىديديد كه رسانههاى گروهى خارج چه مىكردند، ولى حال كه عراق يك چنين جرمى را مرتكب شده است، مساله را به صورت جزئى نقل مى كنند و دنبالش مىگويند كه صدام گفته است اين به عنوان تلافى صورت گرفته است كه ايران با بصره چه كرده است. صدام دروغى مىگويد كه عذرى پيدا كند و يك چنين جنايتى را مرتكب شود و ما بايد منتظر يك چنين جناياتى باشيم. نبايد بگوئيم چرا شده. چرايش معلوم است، شما اسلام را مىخواهيد و آنها مىگويند نبايد اسلام را بخواهيد. دولت مصر با صراحت مىگويد اين جمهورى اسلامى نبايد باشد و با دولت اسرائيل براى كوبيدن اسلام متحد مىشود. مصر و اسرائيل با هم پيمان مىبندند كه بر ضد ايران به كمك عراق بروند. چرا بايد كشورهاى اسلامى به اين وضع باشند كه اسرائيل به لبنان حمله كند و آنها بىتفاوت باشند و برخى از آنها با اسرائيل دوستى داشته باشند؟ ما بايد به راه خودمان ادامه دهيم و مقاومت كنيم. ائمه جمعه و جماعت بايد به مردم بفهمانند كه كارى كه كردهاند زحمتدار است و كسى كه بخواهد به جنت و لقاءالله برسد بايد زحمت را تحمل كند و دلسرد نشود. امروز حفظ اين دولت يك واجب شرعى است. من اميدوارم موفق باشيد و همه موفق شويد به اين جمهورى خدمت كنيد و در تاييد همه مقامات و تحكيم وحدت بين خودمان و آشنا كردن مردم به وظايف خطيرشان كوشا باشيم و من هم اميدوارم به وظيفه خود كه دعاگوئى است، موفق باشم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:19 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 186
تاريخ 17/3/61
پيام امام خمينى به مناسبت حمله رژيم اشغالگر قدس به جنوب لبنان و بمباران ايلام
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
من كلمه مباركه استرجاع را نه براى جنايات اسرائيل و شهادت و آسيب بسيارى از مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزيز مىگويم، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى شهرها و روستاهاى آن كشور اسلامى كه به دست جنايتكار رژيم صهيونيستى كافر اسرائيل، اشغال و خراب شده است، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى آواره شدن هزاران خواهران و برادران آن محيط مظلوم اسلامى، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى فلسطينىهاى مظلوم زير ستم اسرائيل، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى شهادت بيش از چهل نفر زن و مرد و كودك شيرخوار ايلام كه به دست جنايتكار صداميان، در حال شعار بر ضد آمريكا و اسرائيل خونخوار، هدف بمب واقع، و آسيب بيش از دويست نفر مسلمان عشايرى بىگناه و خرابى مسجد، تكيه، بيمارستان و خانههاى مظلومان، گرچه آن استرجاع دارد، بلكه براى بى تفاوتى كشورهاى اسلامى يعنى حكومتهاى آنها استرجاع مىكنم و ايكاش فقط بىتفاوتى بود.
من استرجاع براى پشتيبانى بسيارى از حكومتها از اسرائيل و صدام، اين دو ولد نامشروع آمريكا مىكنم. من و هر مسلمانى در هر جا هست بايد استرجاع كنيم براى كمكهاى مادى و معنوى دولتهاى كشورهاى اسلامى به آمريكا راس جنايتكاران و اسرائيل و بعث عفلقى عراق، پيادهكننده منويات شوم آمريكا و صهيونيسم جهانى. هر مسلمان غيرتمند بايد استرجاع كند براى پيشنهاد حكم جهاد با يك كشور مخالف اسرائيل به اتهام دروغين دريافت اسلحه از اسرائيل و كوشش در راه به رسميت شناختن اسرائيل متجاوز به كشور اسلامى لبنان و به شهادت رساندن هزاران مسلمان بيگناه جنوب آنجا.
اسرائيل متجاوز جنايتكار تاييد بايد شود و آمريكاى راس متجاوزين، با ذخاير كشورهاى مظلوم مستمند اسلامى، كمك مادى و با كوششهاى رسانههاى گروهى منطقه اسلامى، كمك سياسى و معنوى شود و فلسطين و سوريه بايد تنها بمانند. صدام صددرصد مخالف اسلام بايد در تجاوز به ايران و هلاكت حرث و نسل ناحيه مسلمان عربنشين و غيره آنان تاييد تبليغاتى و كمكهاى مادى و نظامى شود و كشور اسلامى ايران كه براى احياء اسلام و قرآن كريم بپا خاسته بايد تنها باشد.
صحيفه نور ج 16 صفحه 187
اينها و مطالب بسيار ديگر، مصائبى براى مسلمانان است كه بايد دستجمعى استرجاع كنند، اينجانب مصيبهاى عظيمى را كه بر برادران مظلوم بىيار و ياور جنوب لبنان وارد شده است و همچنين مصائب وارده بر مظلومان ايلام و ديگر مناطق جنگزده ايران تسليت عرض نموده و براى شهدا در طول دفاعهاى مظلومانه اين دو كشور اسلامى رحمت و مغفرت و براى بازماندگان آنان صبر و استقامت از خداوند تعالى مسئلت مىنمايم و از خداوند تعالى مىخواهم كه اين دولتهاى بىتوجه به مصالح كشورهاى اسلامى و بىاعتنا به احكام قرآن كريم را از خواب غفلت بيدار نمايد و دشمنان اسلام و مسلمين را منكوب فرمايد.
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:19 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 188
تاريخ 23/3/61
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان لشكرها و يگانهاى مستقل نيروى زمينى و مديريتها و معاونتهاى ارتش جمهورى اسلامى
اينهمه هياهو و سر و صدا و مخالفت ابرقدرتها، حكايت از عمق پيشرفتهاى نظامى و طبيعى شما مىكند
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً من تشكر مىكنم از اينكه در يك همچو روزى كه انشاءالله مفتاح تمام پيروزىهاست، خدمت شما جوانان عزيز و رزمنده رسيدم. آنچه كه از خارج هميشه به ما خبر مىرسد و آنهائى كه مىروند اطلاع به ما مىدهند و گاهى بعضى شخصيتها به ما پيام مىفرستند كه شما عمق اين كارى كه كرديد، خودتان هم نمىدانيد. تمام اين بررسىهاى ظاهرى و پيشرفتهاى ظاهرى اين نيروهاى اسلامى است. عمق اين پيشرفتهاى ظاهرى هم همانطورى كه به ما گفته مىشود، پيام مىفرستند، براى خودمان هم باز خيلى واضح نيست كه جمهورى اسلامى و اين نهضتى كه در ايران پيدا شده است، در همان عمق طبيعى و ماديش چه دگرگونىاى در همه ارزشها ايجاد كردهاست و شما بايد بدانيد كه ملتها، حتى آن ملتهائى كه الهى هم نيستند، اينها همهشان كه جزء مستضعفان جهان هستند و هميشه در تحت سلطه مستكبران بودهاند، اميد دوختهاند به اين نهضتى كه در ايران حاصل شده است و اين يك مساله بزرگى است كه در همين بعد طبيعى براى رزمندگان ما و براى ملت ما حاصل شده است كه عمقش آنقدر زياد است كه همه قدرتهاى خارجى و همه رسانههاى خارجى به ضد اين قيام كردهاند. اگر اين امر عادى بود نبايد اينهمه هياهو در دنيا راه بيفتد، اينهمه سر و صدا بلند بشود، اينهمه مخالفت بشود. هر چه عمق مخالفت رسانههاى گروهى و قدرتهاى بزرگ زيادتر باشد، كشف مىكند كه عمق پيشرفتهاى نظامى و طبيعى شما بيشتر است. اگر يك امر عادى بود، نبايد اينقدر امريكا دنبالش باشد كه اين را با هر حيلهاى كه باشد، در همين جا خفه كند. اين يك امر غير عادى است حاصل شده است و ما در عمق ظاهرى اين قضيه هم كه ملاحظه كنيم، با همين ارزشهاى ظاهرى كه مورد بررسى رسانههاى گروهى است، مورد بررسى مقامات نظامى دنياست، اين يك عمق زيادى دارد كه كمكم دارد براى دنيا ظاهر مىشود و تاكنون آن عمق معنوى كه در اين نهضت و در اين ملت حاصل شده است، در خارج كمتر به اين توجه شده است. تمام نظرها رفته است روى مسائل نظامى و پيشرفتهاى نظامى كه تصديق دارند كه اين يورشهايى كه از طرف اين
صحيفه نور ج 16 صفحه 189
رزمندگان ايرانى حاصل مىشود، اينها سابقه ندارد، وضعش يك وضع ديگرى است غير اوضاع جنگهاى دنيا. اينها همه توجه به همين پيشرفتها و شكستها و امثال اين دارند. نظر دارند به اينكه ايران با اينكه يك جمعيت محدودى هست، به چهل ميليون بيشتر نمىرسد اين جمعيت و تمام قدرتها هم با آن مخالفت كردهاند و بعد از انقلاب هم هست، كه انقلاب خودش يك چيزى است كه هر جا كه حاصل مىشود اوضاع را به هم مىزند، نظام را به هم مىزند، لكن وقتى ملاحظه كردند كه امروز ما در سال چهارم انقلاب واقع هستيم و همه چيزمان بهتر از اول است، يعنى اگر اول يك نقصى در نظام ما داشتيم، نقصى در نيروهاى نظامى و انتظامى داشتيم، نقصى در انسجام گروههائى كه همه مسلحند داشتيم، امروز آن نقص رفع شده است. اينها همه روى حسابهاى مادى حساب شده است، ما عمق اين مساله را از جهت معنوى واقعاً نمىتوانيم ادراك كنيم. يك جمعيتى كه در طول تاريخ و خصوصاً اين رژيم سابق كوشش كردند كه اين جمعيت را از همه چيز بىخبر نگه دارند، از همه اوضاع دنيا، كوشش كردند كه اين جوانهاى ما كه بايد خدمت بكنند به اين كشور، ابتلا پيدا كنند به مواد مخدره، به جاهائى كه شهوانى هست. آنهمه مراكز شهوت و آنهمه مراكز فحشا درست كردند و عرضه كردند بر اين ملت در طول اين دهها سال اخير كه شدت پيدا كرد و در زمان محمدرضا از همه وقت بيشتر شدت داشت و شما از جهت اخلاقى و فرهنگى ايران بايد اين معنا را اعتقاد كنيد كه اگر اين انقلاب به داد ايران نرسيده بود، ايران در سراشيبى محو و فنا واقع شده بود كه اصلاً اسمش از تاريخ بايد محو بشود. به طورى تبليغات شده بود كه همه چيز ما را مىخواستند وابسته كنند به غير و به ما حالى كنند كه شما هيچ كارى ازتان نمىآيد، اصلاً جنگ معنا هيچ ندارد، شما نمىتوانيد اصلاً جنگ بكنيد با هيچ جا اصلاً ما در اين سه سال، نزديك به چهار سال، يعنى وارد در چهار سال كه شديم اين عمق پيشرفت ظاهرى را به دنيا حالى كرديم، به حكومتهاى بزرگ دنيا به قدرتهاى بزرگ دنيا. اين كارى كه شما برادرها و دوستان شما و همقطارهاى شما انجام دادند، حالى كردند به آنها كه ما در عين حالى كه يك جمعيت كمى هستيم، لكن توانائى اين را داريم كه با هر قدرتى مقابله كنيم.
خدا متحول كرد اين جمعيت را به يك جمعيت حزب اللهى و اين را شرق و غرب نمىتوانند بفهمند
لكن آن عمق دومى كه اساس مطلب است كه عمق معنوى اين قضيه باشد. آقا، يك كشورى كه سالهاى طولانى زحمت كشيدهاند، يك قشر از روشنفكر با قلم، با تبليغ، با تعليم زحمت كشيدهاند، يك قشر مطبوعاتى و رسانههاى گروهى با همه قدرت زحمت كشيدهاند كه اين كشور را از خودش تهى كنند، يعنى اعتقادشان را گفت اينطور كنند، مغزشان را شستشو كنند و اينها را معتقد كنند به اينكه شما هيچ نيستيد، بايد تحت لواى يا شرق يا غرب، غرب مىگفت تحت لواى غرب، شرق مىگفت تحت لواى شرق، بايد زندگى كنيد والا هيچ كارى از شماها ساخته نيست. و شما يك وارد شد اين انقلاب بر يك همچو جمعيتى كه لااقل در اين پنجاه سال، بيشتر از هميشه تحت اينطور تربيتها بودند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 190
دانشگاهش اينطور تربيت مىكرد و ارتشش را اينطور تربيت مىكردند و همين طور همه چيزش را. عمق معنوى اين، اين است كه در مدت كمتر از يك سال بايد بگوئيم آنچنان تحول در اين جمعيت حاصل شد و آنچنان منقلب شد اين جمعيت به يك موجود ديگر، آن جمعيت رفاه طلب به يك جمعيت سلحشور و جنگجو، آن جميعت ميان تهى از كارهائى كه بايد خودش انجام بدهد به يك جمعيت متفكر در امور خودش، و زحمتكش براى كشور خودش و رفتن رو به كفا براى زندگى خودش و اگر به داد اين جمعيت خداى تبارك و تعالى نرسيده بود، خدا مىداند كه مساله فحشا را به كجا رسانده بودند. شما شايد خيلىهايتان مطلع باشيد از آن قصهاى كه در شيراز اتفاق افتاد و آن بساطى كه درست كردند و آن عقدى كه واقع شد ما بين يك پسر و يك مرد. اينها دنبال يك همچو چيزى بودند. مىخواستند اين كشور را به اينجا برسانند. خدا به فرياد اين ملت رسيد، ملت مظلوم، و متحول كرد اين جمعيت را به يك جمعيت حزب اللهى، يك جمعيتى كه همه چيزش را دارد براى خدا مىدهد. اين مساله مهم است، اين مسالهاى كه آن اشخاصى كه در صدد تهذيب هستند، در صدد تزكيه نفس هستند، پنجاه سال زحمت مىكشند، بعد از زحمتهاى فراوان پنجاه ساله به يك مقامى مىرسند و اين جوانها را خداى تبارك و تعالى آنطور در ظرف يك مدت بسيار كم متحول كرد به يك مقامى كه آنهائى كه پنجاه سال زحمت كشيدهاند نرسيدهاند به اين مقام، نرسيدهاند به آنجا كه غير از خدا اصلاً هيچى نخواهند، شهادت را اينطور طالب باشند. اينطور شهادت را در بر بگيرند. اين يك مساله مهمى است، ما هميشه بايد در نظر داشته باشيم كه اين مساله، مساله عادى نيست كه يك نفر آدم، صد نفر آدم، هزار نفر آدم يا همه بتوانند انجامش بدهند. يك كشور چهل ميليونى كه با بى بند و بارى مىخواستند اينها را بار بياورند و همه قدرتها دنبال اين معنا بودند و همه تبليغات و همه گفتار و همه نوشتهها دنبال اين بود، يكدفعه متحول بشود به يك كشورى كه همه حزب الله هستند و همه آن چيزهائى كه شهوى بود و آن چيزهائى كه مربوط به شهوات نفسانيه بود، دور ريختند و ايستادند در مقابل قدرتهاى بزرگ و شكست دادند آنها را، اين تحول، تحولى است كه شرق و غرب نمىتوانند بفهمند، آنها هر چيزى مىتوانند بفهمند، همين در سطح ماديت اشيا را ارزيابى مىكنند كه كدام پيروز شد، كدام پيروز نشد، در سطح معنويت اينها نمىتوانند اصلاً تصور كنند كه يك كشور چهل ميليونى چطور متحول شده است به يك چيزى كه جوانهايشان را مىدهند و گريه مىكنند كه كاش يكى ديگر هم داشتند. دست و پايشان را از دست دادهاند و تاثرشان به اين است كه من ندارم كه باز بروم. و اين صحنههاى بسيار نورانى كه در جبههها، شما كه هستيد، بهتر از ما مىدانيد كه چه صحنههايى است، وقتى كه آقايان مىآيند اينجا با من صحبت مىكنند، واقعاً انسان تعجب مىكند از اينكه اين چه شد، چه قضيهاى واقع شده است كه اينطور تحول حاصل شد؟ البته چون قدرت خداست، تعجبى ندارد، با قدرت خدا واقع شده است و ما امروز و آخر، اول همه جا نصر را بايد از خدا بدانيم، نصرت مال اوست، ما چيزى نيستيم، نصرت، نصرتى است كه او به ما داده است.
صحيفه نور ج 16 صفحه 191
تا حالا سابقه ندارد كه روحانى و ارتشى و پاسبان و پاسدار در كنار هم باشند و در كنار هم جنگ بكنند
اين قدرتى كه الان در ايران هست كه همه رويش حساب دارند مىكنند، همه كشورها رويش حساب مىكنند و بدون جهت بسيارى از كشورها هم ترسيدهاند، اين يك قدرتى است كه خدا داده است، اين يك چيزى نيست كه ما بتوانيم تحصيلش بكنيم، اين چيزى است كه خدا به ما عنايت فرموده است بنابراين ما بايد روى همين مساله هميشه تكيه بكنيم، روى اين مساله كه ما خودمان چيزى نيستيم و هر چه هست مبداء غيبى دارد و آن مبداء غيبى است كه ما را كمك مىكند، آقا، شوخى نيست كه يك جمعيت كثيرى با زحمتهائى يك دژى براى خودشان، به آن دژهاى محكم درست بكنند و در پناه آن دژ باشند و يك جمعيت كمى از بيابان به آنها حمله بكنند و تسليم بشوند آنها، تسليم براى اين است كه مىترسند، ترس را كه در آنها ايجاد كرده است؟ ما كه جمعيتمان به اندازه آنها نبود، ما كه در بيابان بوديم و در معرض اينكه آسيب ببينيم و آنها در پناهگاهها بودند و در دژهايى كه درست كرده بودند و اين خوف را هم نداشتند، اين يك خوفى بود كه خداى تبارك و تعالى در قرآن هم از آن اطلاع داده است كه در صدر اسلام خدا يك قسم از چيزهائى كه پيروز مىكرد كشور اسلامى را، همين بود كه رعب در دل مقابلين آنها القا مىفرمود. ما مرهون اين رحمتهاى بزرگ الهى هستيم و در عين حال مرهون اين ملت هستيم كه اينطور همه با هم كمك مىكنند. سابقه اصلاً ندارد، از اول تاريخ تا حالا سابقه ندارد كه روحانى و ارتشى و پاسبان و پاسدار و امثال اينها در كنار هم باشند و در كنار هم جنگ بكنند اصلاً اين سابقهاى ندارد. هيچ جا، نه حالا سابقه دارد، بعدها هم معلوم نيست كه، مگر به بركت اسلام جاى ديگر پيدا كند يك همچو چيزى كه همهشان با هم باشند. و اين صحنههائى كه در سنگرها كه اينها همه با هم هستند براى من نقل مىكنند، واقعاً صحنههائى است كه اعجاز آميز است و قدر اين صحنهها را بدانيد.
و اما بعضى مسائلى كه ما الان در پيش داريم، شما مىدانيد كه ما از اولى كه اين جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روزى كه صدام كوس قادسيه براى خودش مىزد و چه امروز كه ديگر اسمى از او نيست و رفته است آنجائى كه خدا مىداند، ما مسائلمان مسائلى بوده است كه يكى بوده، آن هم براى اين است كه يك مسائلى كه ما گفتيم، يك چيزى نبوده كه مىخواستيم تحميل كنيم، يك چيزى بوده است كه وقتى عرضه كنيم به همه عقلاى دنيا و همه جنگندههاى دنيا عرضه كنيم به آنها، از ما مىپذيرند. ما از اول مىگفتيم كه شما ريختيد در منزل ما، در شهرهاى ما، در كشورها ما، حمله كرديد و غافلگيرانه وارد شديد در كشور ما و آن همه خرابى كرديد و آن هم جرم كرديد و آنهمه كشتار كرديد، بايد برويد بيرون. يكى از شرايط ما اين است كه برويد بيرون. اين را چه انسانى مىتواند بگويد كه اين شرط، يك شرط تحميلى است؟ خوب، دزد آمده در خانه ما و اثاث ما را برداشته و جمع كرده مىگويد حالا بيا صلح كنيم، اينها مال من. خوب همين است ديگر، اينها دزدهائى بودند كه ريختند به اين كشور و هر چه هم بود در اين شهرها بردهاند، هر چه مردم مال داشتند، اگر يك مقدارش را توانستند خود اينها
صحيفه نور ج 16 صفحه 192
حمل كنند از محلشان، كردهاند، اگر نه، آنها بردهاند و از بين بردهاند و آنهمه خرابى كردهاند و خرابىهائى كه در هيچ جا متعارف نيست (مغول هم كه به اين حمله كرده، اينطور نبوده است كه وقتى يك شهرى را مىگيرد تا آخر خرابش كند) شهرهاى ما را اينطور كردهاند اينها. خوب ما مىگوئيم كه شما وارد شديد به ما و اينهمه جرم كرديد، حالا مىگوئيد كه بيائيد با هم صلح كنيم، صلح كنيم يعنى خوزستان مال شما، يعنى آنقدرى كه شما گرفتيد مال شما. نه، هيچ وقت، هيچ كس نمىپذيرد. ما مىگوئيم شما بدون قيد و شرط بايد بيرون برويد، اگر هم بيرون نرويد بيرونتان مىكنيم، بهتر هم براى خودتان همين است كه بيخود اين جوانهاى بيچاره را به زور نياوريد و به كشتن بدهيد، خودتان برويد بيرون. اين يك مسالهاى است كه همه عقلاى دنيا مىپسندند از ما كه كسى آمده است منزل شما و خرابكارى كرده، حالا به او مىگوئيد برويد بيرون. اگر مىخواهيد يك تفاهمى بشود، بايد برويد بيرون.
ما اگر صلح بكنيم، معنايش تشويق كردن اين جانى است
مساله دوم، مساله خسارتهائى كه وارد كردند، قضيه جبران خسارت يك جهت مادى دارد، يك جهت سياسى و معنوى. جهت ماديش گرچه خيلى زياد است براى ما، اينطورى كه همه شهرها را خراب كردهاند و هر چه ما داشتيم، به هم زدهاند و البته جوانهاى ما هر دانهايش ارزش همه لشگر آنها را داشت و از دست ما گرفته شدند اينها. ارزش مادى قضيه خيلى زياد نيست، عمده ارزش معنوى است و ارزش سياسى مساله، اگر بنا باشد كه يك كسى بيايد، هر چه جرم دارد بكند و هر چه دستش مىرسد جنايت وارد كند و بعد بگويد كه خوب حالا ديگر صلح مىكنيم، - من مىرويم بيرون - من مىروم بيرون. بسيار خوب، صلح مىكنيم خوب، اين جنايتى كه كردى چى؟ اگر ما اين مطلب را اغماض كنيم، نه از باب اين است كه يك مساله مثلاً مادى را اغماض كرديم، يك مساله معنوى را ما اغماض كرديم، يعنى يك ستمگر و يك گروه ظالم را ما تشويق كردهايم به اينكه باز بكنيد. فردا هم باز دوباره برگردند و همين بساط را در آورند بعد هم بگويند كه آقا بسيار خوب، باز صلح مىكنيم. هى خلاف كنند و هى بگويند صلح مىكنيم. اين بايد جلويش گرفته بشود، در دنيا بايد اينطور تعدياتى كه واقع مىشود، جلويش گرفته بشود. يكى از مواردى كه بايد، جهتى كه بايد به او جلوگيرى بشود اين است كه خسارتهايى كه وارد شده بايد بدهيد. الان مىگوييد كه ما، دروغى هم مىگويند البته، كه ما بيرون مىرويم و قبول مىكنيم فلان، خوب، بسيار خوب، الان بروند بيرون و همين حالا كارشناسها هم بيايند و جريمههاى اينها را ارزيابى كنند كه چقدر بوده، يك گروه ديگر هم بيايند و ارزيابى كنند كه كى مجرم است. ما اگر مجرم را امروز رهايش كنيم، امروزى كه ما قدرت داريم، ما آن روزى هم كه صدام آن كوس كذا را مىزد، مسائلمان همين بود، امروز هم كه قدرت دست ماست و صدامى در كار نيست، امروز هم همان حرفها را ما مىزنيم و آن حرف اين است كه مجرم بايد معلوم بشود كى است، اگر ما مجرم هستيم، دنيا به ما هر چه مىخواهد بگويد و اگر آنها مجرم هستند، بايد همانطور حكومت بشود، به طور عدالت حكومت بشود. ما عدالت را مىخواهيم، ما هيچ وقت طالب جنگ از اول نبوديم. اگر
صحيفه نور ج 16 صفحه 193
چنانچه عراق به ما حمله نكرده بود، ما دفاع نمىكرديم. اما دفاع ما كرديم، ما جنگ نكرديم تا حالا. در عين حالى كه رزمندگان ما و فرماندهان ارتش و سپاه به ما گفتند اجازه بدهيد ما وارد بشويم در آنجا و با آنها چه بكنيم، خوب ما هم، ما مىخواهيم دفاع بكنيم، دفاع كه يك مساله عقلى است، يك مسالهاى است كه حتى حيوانات هم اصلاً وقتى بخواهند حمله كنند دفاع مىكنند. دفاع يك مساله طبيعى است، ما هميشه دفاع كردهايم تا حالا، هيچ وقت جنگ نكردهايم. ما كه مىگوئيم كه ما جنگجو نيستيم مثل شماها، ما صحيح مىگوئيم و شاهد داريم و آن، اين است كه از ما دفاع است، شمائى كه مىگوئيد ما صلح طلبيم، مىخواهيد كه صلح طلبى شما مثل صلح طلبى اسرائيل است تا حالا، اسرائيل هم حالا مىگويد بيائيد صلح كنيم. يعنى چه؟ يعنى وارد شده است و شهرهاى لبنان را گرفته است و حالا مىگويد كه ما، بيائيد حالا ديگر آتش بس كنيم. آن روز آتش بس است كه با مشت بزنند اسرائيل را بيرونش كنند از شهرهاى خودشان و آنوقت بگويند كه بسيار خوب، حالا آتش بس، بنشينيد مجرم را بفهميم كى است. آنوقت هم صلح همين طورى نبايد بشود، مجرم بايد معلوم بشود كى است. اسرائيل بيايد هر چه جرم دارد بكند، بعد بگويد كه خوب، ما ديگر كارى نداريم، شما برويد سراغ كارتان، اينجا هم كه ما گرفتيم مال خودمان، معنى آتش بس اين است؟ همان آتش بس صدامى است، اين آتش بسى است كه اسرائيلى هم دارد چيز مىكند، يعنى همه چيزمان را داديم، حالا بس. بسم الله تشريف بياوريد حالا ديگر با هم چون، صورت هم را ببوسيم و اينهائى را هم كه برديد، مال شما باشد. آتش بسى هم كه اينها الان دارند اظهار مىكنند، همان وقت هم كه آتش بس كنند، سه ساعت بعدش آبادان را تيرباران مىكنند و آدم مىكشند، در صورتى كه آبادان جنگجو نيست، آبادان يك جمعيتى دارند مشغول كسب خودشان هستند. اينها مىگويند كه اينها كردند و ما كرديم، كى؟ كدام وقت اينها به اين شهرهاى شما كارى كردند؟ اينها هم با شما جنگ دارند شما هم با اينها جنگ داريد. شمايى كه مىگوئيد آتش بس، بسيار خوب، مىگوئيد كه چون اينها به ما چى كردند، ما هم كرديم، اينها به شهر شما كردند يا به شما؟ شما بايد تلافى به خود اينها بكنيد، شما تلافى به آبادان مىكنيد، همان كارهائى كه از اول به آبادان مىكرديد، حالا هم همان كارها را داريد مىكنيد و اين آتش بس نيست. ما همان شرايطى كه از اول گفتيم، حالا هم همان شرايط را مىگوئيم، كه يكى بيرون رفتن تمام اين ارتشىهاى عراق و اين جنگندههاى عراق از كشور ما بدون قيد و شرط، هيچ قيد و شرطى در كار نيست. حالا كه مىگويند ما بيرون مىرويم، - ايشان - اينها مىگويند بيايند، ما بيرون مىرويم كه شما بيائيد رد بشويد، لكن به شرط اينكه صلح باشد تمام بشود مساله، يعنى به شرط اينكه ما هر چه ضرر به شما زديم، هر چه جنايت كرديم هيچ. اين مضحك است واقعاً، يك جمعيتى مىخواهند بيايند كمك كنند شما را، شما مىگوئيد حالا كه مىخواهيد كمك بكنيد، پس دست برداريد از اين ادعاهائى كه داريد، شما مجرم را ديگر لازم نيست بشناسيد، بيائيد صلح بكنيم با هم، لازم نيست كه اينهمه جريمهها كه وارد شده است به شما، تلافى بشود. اين معناى آتش بس نيست، اين معناى صلح نيست. ما همان مطلبى را كه از اول گفتيم، همه دولتمردان ما همان مطلب را مىگويند. بايد بى قيد و شرط اينها بيرون بروند، نروند،
صحيفه نور ج 16 صفحه 194
بيرونشان مىكنيم بى قيد و شرط و اگر زيادتر بمانند براى خودشان ضرر زيادتر دارد، هر چه بمانند، ضررش براى آنها زياد است و بايد تمام چيزهائى كه به ما وارد كردهاند، ما حالا مقدارش را نمىدانيم، كارشناس بايد بيايد بگردد مقدارش را معلوم كند كه چقدر مقدارش است، آن هم بايد تحقق پيدا كند و بايد مجرم هم معلوم بشود كه كى هست. و ما بعد معنوى اين كار را داريم. ما اگر عراق دست بردارد، اين حزب بعث از عراق و برود گم شود سراغ كارش و مردم عراق خودشان، اين مردم مظلوم خودشان براى خودشان حكومت تعيين كنند، يك شاهى از آنها نمىخواهيم براى اينكه آن بعد معنوى ديگر نيست در كار و آن مجرم رفت، تمام شد. آن بعد معنوى نيست در كار ديگر، ما بعد معنوى قضيه را بايد چيز بكنيم. ما مسوول اين جوانها هستيم، ما مسوول اين ارتش هستيم، ما مسوول اين زنها و مردهائى كه بچههايش و جوانش را از دست دادهاند، هستيم. مگر ما مىتوانيم كه بى قيد و شرط بگوئيم كه بيائيد صلح بكنيم، چون ما مىخواهيم برويم كمك شما بكنيم؟ اين مسلك اسلام نيست كه ما بخواهيم كمك آنها بكنيم و يك رشوه هم بدهيم. بله، بعضى حكومتها اينطورى هستند، نفتهايشان را مىدهند و التماسشان هم مىكنند، اين حكومت، اسلامى نيست اينطور. ما آن چيزهائى كه از اول گفتهايم، تا حالا سرش هستيم، يك قدم اينطرف و آنطرف نيست در كار، نمىخواهيم كه تحميل كنيم، يك چيز غير عقلى و غير عقلائى بگوئيم و نمىخواهيم از آن چيزى كه هر عقلى مىپذيرد، عقب بنشينيم، آن هم به واسطه آن بعد معنوى كه دارد، به واسطه اينكه آدم جانى را نبايد در جنايتش تشويق كرد. ما اگر صلح بكنيم. معنايش تشويق كردن اين جانى است به جنايتش. ما صلح مىخواهيم، خيلى هم مىخواهيم اما صلح بى قيد و شرط. معنايش اين است كه شما همين جا كه هستيد باشيد، يا خير، برويد بيرون، لكن ديگر باقيش هر چه هست شده است ديگر، هر چه مىخواهد بشود شده است، نخير، اين به حيثيت اسلام ضرر مىزند اينطور اغماض و حق ندارد كسى اينطور اغماض كند. البته راه دادن براى رفتن به سوريه براى طرف شدن با آنها يك مسالهاى نيست كه شما به ما منت داشته باشيد، ما به شما منت داريم اگر روى قواعد عادى باشد،البته چون يك تكليف الهى است، به هيچ كس هم منت نداريم، اما نبايد شما از ما يك چيزى بگيريد كه مىخواهيم بيائيم كمكتان. شمائى كه مىگوئيد كه ما با اسرائيل مخالف هستيم و مىدانم كه دروغ شما مىگوئيد كه شرط اينكه شما بيائيد از اينجا رد بشويد اين است كه صلح بشود و هر چى كه ما كرديم ديگر هيچ، اين معنى صلح است! اين معنى راه دادن است! شما معلق مىكنيد راه دادن را به چيزى كه نشود. دنيا بايد اين را بداند كه ما حاضريم صلح كنيم، حاضريم پيش برويم در آنجا، لكن در عرض اينكه اينها دارند كنار مىروند و يكى از شرايط را مىگويند، ما خودمان مىپذيريم در عرض اين دو گروه بيايند. در همين پانزده روزى كه اينها بنا دارند، فرض كنيد كه دروغ نمىگويند، مىخواهند بروند، در عرض اين بيايد يك گروه مورد توجه همه، بينالمللى، بيايد رسيدگى كند به اين جرمهائى كه اينها كردهاند، به اين خسارتهائى كه به شهرهاى ما وارد شده، به روستاهاى ما وارد شده، البته يك خسارتهائى به ما وارد شده است كه قابل جبران نيست و آن جوانهاى ماست، اين ديگر قابل جبران نيست، اينها آنطرف بايد در آن پيشگاه خدا بايد اينها رسيدگى
صحيفه نور ج 16 صفحه 195
بشود. در عرض اينكه شما مىگوئيد ما كنار مىرويم و بيائيد ما ديگر راه مىدهيم به شما، در عرض اينكه شما كنار مىرويد يك گروه بيايند رسيدگى كنند به اينكه جنايات را چقدر بوده، چقدر ضرر زدهايد شما به ايران و يك گروه هم توافق كنيد بيايد كه رسيدگى كند به اينكه مجرم كى است، اينها وقتى حاصل شد، اما راه دادن شما به ما براى رفتن آنجا، شما بايد يك چيزى هم دستى بدهيد كه ما مىخواهيم برويم با دشمنهاى شما جنگ بكنيم، اگر شما راست مىگوئيد كه با اسرائيل مخالف هستيد و نمىخواهيد با اين بهانه يك كلاهى سر ما بگذاريد و خيال مىكنيد كه ايران توجه به اين مسائل ندارد و كسانى كه در راس امور هستند، توجه به اين مسائل ندارند، شما اگر نمىخواهيد كه يك توطئهاى داشته باشيد و يك كار خلافى بكنيد، خوب، راه بدهيد ما برويم.
اگر راست مىگوئيد كه با اسرائيل مخالفيد، بايد از ما خواهش كنيد كه به شما كمك كرده و جلو اين را بگيريم
راجع به مسائلى كه ما از اول گفتيم همان مسائل هست. حالا ما قبول مىكنيم از شما كه بيائيد برويد بيرون، قبول، بسم الله تشريف ببريد اما نه اينكه بيرون، تمام شد قضيه، اين يكى از چيزهائى است كه ما مىخواستيم، دوتاى ديگرش مانده است كه بعد معنوى آن در نظر ماست، بعد سياسى آن در نظر ماست نه بعد مادى آن، تا اينكه بگوئيد كه غمض عين كنيد، طلبى داريد از ما نگيريد. شما مگر ما مىتوانيم كه صرف نظر كنيم از يك چيزى كه جانى را به جنايت خودش تشويق مىكند؟ ما بايد جانى را در دنيا رسوا كنيم و جرمى كه كرده است، از او بگيريم تا اين امور لااقل محدود بشود اگر از بين مىرود لااقل محدود بشود. اينطور نشود كه هر كسى افسار گسيخته بريزد شهرهاى ديگران را از بين ببرد و اموال مردم را غارت كند و آتش بزند و بعد هم بگويد خوب، بسيار خوب، حالا ديگر صلح مىكنيم. اين صلح نيست، اين معنايش اين است كه نخير شما بايد باج به ما بدهيد تا ما با شما صلح كنيم و اين امروز آن روزى نيست كه شما اين حرفها را مىزنيد، شما ديگر اين حرفها را بايد كنار بگذاريد، شما ديگر قدرتى نداريد كه بتوانيد يك همچو مسائلى را بگوئيد و شما خيال كنيد كه ديگران به شما تقويت مىكنند، آن ديگران هم مثل شما مىمانند. شما كه مال خودتان بود، اينطور از كار درآمد، يك جمعيت كمى اينطور خرمشهر را گرفت، آنها كه از خارج اجير شما مىخواهند بشوند، آنها براى شما مىخواهند كار بكنند، براى خودشان مىخواهند كار بكنند، آنها با يك فوت از بين مىروند. بنابراين، مساله اين است كه ما امروز كه در اينجا مبتلا هستيم به يك همچو حزبى و در آنجا مبتلا هستيم به يك همچو رژيم فاسد، رژيم اسرائيل، ما در هر دو جبهه حاضريم به اينكه جنگ بكنيم. اينجا كه از خودمان است و جنگ مىكنيم، آنجا هم از خود ما هست. ما حاضريم، لكن راه دادن به ما براى رفتن، بايد يك چيزى ما به شما بدهيم كه شما راه بدهيد، بايد ما مجرم را ديگر كار نداشته باشيم، بايد بنشينيم صلح كنيم ديگر با هم، دست گردن به هم بيندازيم كه اينهمه آمدى جرم كردى، براى اينكه حالا مىخواهى به من همراهى كنى، بيا به من يك چيزى هم به ما بده تا همراهى كنيم! نه، اين مساله
صحيفه نور ج 16 صفحه 196
غير عقلائى است و هرگز نخواهد شد. مساله راه دادن يك چيزى است كه شما بايد التماس كنيد كه ما بيائيم برويم سراغ آن كار را بكنيم. ما داوطلب هستيم. شما بايد از ما خواهش كنيد كه آقا بيائيد با ما كمك كنيد تا ما برويم جلوى اين را بگيريم اگر راست مىگوئيد كه با اسرائيل مخالفيد و اگر مساله اين نيست با اسرائيل مخالف نيستيد و مىخواهيد ما نرويم آنجا، شرط را اينطور قرار مىدهيد كه حالا بدون همه قيدى مصالحه كنيم، آنوقت شما تشريف بياوريد ببريد، آن هم تشريف بياوريد حرفى است تا به صورت واقعى من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه شما در جبهههاى جنگ پيروز شديد و پيروز هستيد و اميدوارم كه هميشه پيروز باشيد، همينطور در معنويات هم كه مهم است، كه اين ماديات تابع آن معنويات است، اين معنويات هر چه قوى بشود، شما قويتر خواهيد شد. يك نفر آدم با ايمان مىتواند با هزاران نفر بىايمان مقابله كند و شما در اين عرض مدتى كه جنگ كردهايد، ديدهايد كه مساله اينطورى است كه ايمان وقتى كه در ميدان مىآيد، همه چيز را از بين مىبرد، مقابلش هر چه هست، از بين مىبرد.
انشاءالله خداوند ايمان همه ما را زياد كند و شما را در اين دو قطب معنويت و ماديت تقويت كند و اسلام را انشاءالله از شر همه قدرتمندان نجات بدهد و اين تحولى كه در ايران هست، انشاءالله باقى باشد و تا ظهور امام زمان اين ملت بتواند اين كشور را به طور شايسته تحويل ايشان بدهد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:19 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 197
تاريخ 23/3/61
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان نهضتهاى آزاديبخش جهان - فرمانده، مديران و سرپرستان دواير سياسى - ايدئولوژيك و پرسنل نيروى دريائى - وزير، مديران و كاركنان وزارت ارشاد اسلامى
امروز، ابتلاى اسلام سكوت دول منطقه در قبال جنايات اسرائيل است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً بايد از آقايانى كه در اينجا حاضر هستند، از نيروى دريائى و از وزارت ارشاد و از مهمانان عزيزى كه از خارج آمدهاند، تشكر كنم. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى بر اين ملتهاى ضعيف عنايت كند و دست ستمكاران را قطع كند انشاءالله.
ابتلاى اسلام، امروز اين است كه گوشهائى كه بايد به مسائل، به مشكلات مسلمين گوش بدهند، كر شدهاند و زبانهائى كه بايد براى مصالح مسلمين به كار بيفتند، لال شدهاند و چشمهائى كه بايد مصيبتهائى كه بر مسلمين وارد مىشود ملاحظه كنند، كور شدهاند. ما با اين لالها و كرها و كورها چه بگوئيم؟ آيا اين دولتهاى منطقه مساله لبنان را يك فاجعه نمىدانند؟ يك فاجعه براى اسلام نمىدانند؟ يك فاجعه براى مسلمين جهان نمىدانند؟ آيا حمله اسرائيل به لبنان و كشتار بى حد فاجعه نيست؟ براى اسلام فاجعه نيست براى مسلمانها فاجعه نيست؟ آيا تصريح به اينكه اين عمل با صوابديد امريكا واقع شده است، در گوش اينها وارد نمىشود؟ اگر كر نيستند چرا اين فرياد و ناله عزيزان ما را در لبنان نمىشنوند؟ و اگر كور نيستند، چرا اين كشتههائى كه هر روز دارد در لبنان و ايران روى هم مىريزد و جوانهاى عزيزى كه ما در جبههها و زنها و بچهها و مردهاى پير كه در خارج جبههها و در شهرها به هلاكت مىرسند، نمىبينند؟ اگر مىبينند و فاجعه مىدانند، چرا صحبتى در كار نيست؟ اگر علاقه به كيان اسلام، علاقه به قرآن كريم، علاقه به حرمين شريفين دارند، چرا امروز كه دارد اين معالم دينى زير پا گذاشته مىشود و تهديد مىكند اسلام و قرآن و حرمين شريفين را، صحبتى نمىكنند؟ چرا باز كمك مىكنند؟ چه شده است اينها را كه در حضور آنها اين مصائب واقع مىشود و در محضر همه اينطور جنايتها واقع مى شود و علاوه بر اينكه سكوت كردهاند، تاييد مىكنند. باز هم قرار داد كمپ ديويد را مىخواهند تاييد كنند، باز هم طرح فهد را مىخواهند تاييد كنند، باز هم اسرائيل را مىخواهند بشناسند. اين فاجعهها را بايد ما با كى در ميان بگذاريم؟ با دولتهائى كه چشم و گوششان را بستهاند و بدون اراده تسليم امريكا شدهاند؟ با ملتهاى مظلومى كه تحت فشار اين
صحيفه نور ج 16 صفحه 198
دولتها دارند جان مىدهند؟
تا ملتها آگاهى و انسجام پيدا نكنند محكوم به حكومتهاى فاسدند
بايد با ملتها در ميان گذاشت، همانطورى كه در ايران، ملت ايران بود كه فاجعهاى كه براى اسلام به دست امريكا و سرسپردگان او كه رژيم منحوس پهلوى است، پيش مىآمد، همين جوانهاى ايران بودند و همين ملت ايران بود و همين ارتش ايران بود و همين نيروهاى دريائى و هوائى و زمينى ايران بود و همين سپاه پاسداران ايران بود و همين جوانهاى بسيج و عشاير ايران بود كه با هم وظيفه فهميدند، بيدار شدند و با هم مشتها را گره كردند و با مشت، تانكها را از صحنه بيرون كردند. تا ملتها يك همچو بيدارى پيدا نكنند و تا ملتها يك همچو انسجامى پيدا نكنند، بايد بدانند كه محكوم به حكومتهاى فاسد و محكوم به امريكاى جنايتكار و ساير ابرقدرتها هستند. با داشتن آنهمه ذخائر، آنهمه امكانات كه اگر يك هفته نفت خودشان را به روى اين جنايتكارها ببندند تمام مسائل حل خواهد شد، معذلك مىگويند كه ما اين كار را نمىكنيم. اين مصيبتها را ما به كجا بايد عرض كنيم جز به ساحت مقدس خداى تبارك و تعالى؟ ما شكايت از اين حكومتها را به كجا ببريم جز به ساحت مقدس خداى تبارك و تعالى؟ ما چطور شكايت كنيم از آنهائى كه ايران را كه ايستاده است و مىخواهد در مقابل همه قدرتها بايستد و اسلام را محقق كند در دنيا، در مقابل اين، طرح جهاد مى دهند و اسرائيل كه به جنگ با اسلام برخاسته است و با صراحت مىگويد كه از نيل تا فرات مال من است و حرمين شريفين را از خود مىداند، سكوت كردهاند. ما اين دردها را كجا ببريم، اين مصيبتها را پيش كى طرح كنيم؟ اين سكوتهاى مرگبار را، سكوتهائى كه تاييد مىكند جنايتكاران را، اين سكوتهائى كه تشويق مىكند ستمكاران را، بايد به كى عرضه كنيم و از كى بخواهيم كه عنايت كند و اين سكوتها را بشكند؟ جمعيتتان كم است؟ ثروتتان كم است؟ نفتتان ناچيز است؟ زمينهايتان كم است؟ مراكز مهمى كه در سوق الجيشى بسيار معتبر است، شما دستتان نيست؟ همه امكانات هست، لكن يك چيز نيست و آن ايمان است. ايمان نيست.
آنچه كه ملت ما را پيروز كرد ايمان به خدا و عشق به شهادت بود
ملت ايران هيچ نداشت و ايمان داشت و ايمان او را بر همه قدرتها غلبه داد و مسلمانهاى همه كشورها، دولتهاشان همه چيز دارند لكن ايمان ندارند، آنچه كه كشور ما را، ملت ما را پيروز كرد، ايمان به خدا و عشق به شهادت بود، عشق به شهادت در مقابل كفر، در مقابل نفاق، براى حفظ اسلام، براى حفظ قرآن كريم. اين مهمانهاى عزيز ما كه آمدهاند، اينها حامل پيام ايران باشند به ملتها كه خودتان بايد به فكر باشيد، ننشينيد تا براى شما دست نشاندگان امريكا كار كنند. آنها در اين گرفتارى كه ايران دارد، براى باغ وحش خودشان شتر مىخرند! اين مصيبت را ما كجا ببريم؟ چهارده تا شتر براى باغ وحش فلان
صحيفه نور ج 16 صفحه 199
سلطان منطقه از خارج مىخرند و با طيارهها مىخواهند ببرند به آن محل. اينها دارند همه چيز ما را مىبرند و آنها شتر مىخرند! من نمىدانم كه اين گوشها كى باز مىشود. با نفخ صور بايد باز بشود؟ و اين چشمها كى بينا مىشود و اين زبانها كى گويا مىشود؟ صم بكم عمى فهم لايعقلون. همهاش سر لايعقلون است، صم بكم عمى هم دنبال لايعقلون است.
دولت عراق، اسرائيل را بهانه قرار داده براى فرار از چنگال عدل الهى
ما بحمدالله در جبهه داخل پيروز هستيم و رزمندگان ما از همه طبقاتى كه بودند، چه نيروى دريائى كه امروز بعضى از آنها در اينجا تشريف دارند و خدا حفظشان كند و چه نيروى زمينى و چه نيروى هوائى و چه ساير قواى مسلح مثل سپاه پاسداران و ديگران، در صحنهاند و ايستادهاند در مقابل هر پيشامدى. كشور ما كه سرمايههاى بزرگ خود كه عبارت از جوانهاشان باشد، در طبق اخلاص گذاشتهاند و براى اسلام. براى دين خداى تبارك و تعالى جهاد مىكنند، براى هر پيشامدى كه براى مسلمين مىشود، اينها در صحنهاند، مضحك اين است كه دولت ما پيشنهاد مىكند كه راه بدهيد ما برويم با دشمنهاى شما جنگ بكنيم و اين را يكى از شرايط قرار مىدهد، براى اينكه مايوس از شماست و شما بايد شرط قرار بدهيد و آنها مىگويند كه بايد از هر چيزى كه ما كرديم بگذريد تا راهتان بدهيم، آن هم چه راه دادنى. اينها مصيبت نيست كه بر اسلام وارد است كه يك جمعيت فداكار مىخواهند بروند با دشمن عرب، با دشمن اسلام، با دشمن حرمين شريفين، با دشمن همه منطقه جنگ بكنند، (خودشان كه نشستند و بىتفاوت هستند، بلكه موافق هستند با آنها) از ما رشوه مىخواهند كه راه به آنها بدهيد كه اينها بروند آنجا، براى آنها جنگ بكنند؟ مثل يك نفر غريق كه دارد در دريا غرق مىشود و يكى مىرود نجاتش بدهد مىگويد چه به من مىدهى تا اجازه بدهم مرا نجات بدهى. اينها، دولت عراق قضيه اسرائيل را بهانه قرار داده براى اينكه از چنگال انتقام و عدالت الهى فرار كند. بهانه قرار داده است كه بگويد شما اگر بخواهيد ما اجازه بدهيم برويد و ما غريقها را نجات بدهيد، بايد از جناياتى كه به شما كرديم صرفنظر كنيد و يك دولت، دو تا دولت، صلح باشند و متصالح باشند كه وارد بشوند و از آنجا بروند سراغ نجات ما. اين غير از اين است كه صم بكم عمى فهم لا يعقلون ؟ مگر دولت ايران آنوقتى كه شمابه خيال خودتان قدرت داشتيد، غير از اين حرفى مىزند كه حالا مىگويد؟ اين همان را مىگويد. دو تا مطلب ديگرى كه بزرگان اين كشور عنوان كردند و شرط قرار دادند، اين از باب اين است كه از شما مايوس هستند، مىگويند شرط صلح، شرط صلح اين باشد كه راه بدهيد تا برويم. آن شرطى را كه شما بايد با ما بكنيد، بگوئيد ما به شرطى صلح مىكنيم كه شما بيائيد از اينجا برويد. اين، غير از اين است كه تعقل ندارند و چشم و گوش آنها را هواهاى نفسانى بسته است؟
ايران براى همه كشورها حجت است
دولتمردان ما كه مىگويند اين بيچارههائى كه از عراق بيرون كرديد و فرستاديد به اينجا و ما با
صحيفه نور ج 16 صفحه 200
آغوش باز آنها را پذيرائى مىكنيم. اينها وطنشان آنجاست، يكى از شرايط ما اين است كه آنها را راه بدهيد، اين يك شرط غير معقول است؟ يك شرطى است زائد بر آن كه ما از اول گفتيم راه دادن اهالى يك كشور در محل خودشان و اجازه دادن اينكه آوارگان از آنجا كه به زور بيرونشان كرديد، برگردند به جاى خودشان، اين يك چيزى است كه ما يك شرط زيادى كرديم؟! نه، اين امرى است طبيعى، دنبال آن شرائط ماست، ما اضافه نكرديم.
آتش بسى كه صدام مىگويد، آتش بسى كه دنبالش آتش مىگشايد. راهى كه صدام مىخواهد به ما بدهد، راهى است كه نجات خودش را در آن راه مىيابد، نه راه مىخواهد براى اسرائيل بدهد. اين، طرفين قضيه را ملاحظه كرده است، اگر ما قبول كنيم، پس مصالحه واقع شده است و صدامىها نجات پيدا كردند و اگر قبول نكنيم، پس معلوم مىشود كه ما نمىخواهيم جهاد كنيم، نمىخواهيم با اسرائيل جنگ كنيم. ما به آنها مىگوئيم كه ما قبول داريم، شما كنار برويد و كارشناسها بيايند ببينند كه شما چه كرديد در اين كشور، چه جرمهائى را مرتكب شديد و كارشناسها بيايند ببينند كه كى اين جنايت را مرتكب شده است. لكن ما جنايات را غمض عين كنيم، براى اينكه مىخواهيم براى شما كار كنيم، اينها از عجايبى است كه در تاريخ باز مىماند، از عجايبى است كه تاريخ ضبط مىكند كه ايران مىخواست براى نجات عرب، كه اسرائيل بخصوص با عرب مخالف است و براى نجات حرمين شريفين و براى نجات كشورهاى اسلامى كه همه در تهديد اسرائيل هستند و براى مقابله با اين سرطان فاسد مىخواست برود و دولتها از او رشوه مىخواستند. اينها مسائلى است كه در تاريخ ثبت مىشود و ننگهايى است كه بر پيشانى اين اشخاص ثبت خواهد شد.
تا كشورهاى اسلامى، ملتهاى اسلامى، آن معنايى كه در ايران پيدا شد، الگوى خودشان قرار ندهند و تا خودشان به خيابانها نريزند و بخواهند از دولتهاى خودشان كه با اسرائيل بايد روبرو بشويد، گمان نكنيد كه اين كر و كورها به تعقل برسند. ملتها بايد بايستند و بخواهند از ارتشهاى منطقه خودشان و از دولتهاى منطقه خودشان كه بيايند و با اين فلسطينىها و با اين سورىها كه مورد ظلم واقع شدهاند، كمك كنند تا اين غده سرطانى از بين برود. و اگر آنها هم تماشاگر باشند كه ببينند چه مىشود، آنها هم بىتفاوت باشند و عذر اين باشد كه دولتها بايد اين كار را بكنند، اگر اينطور باشد، آنها هم در محضر خدا جواب صحيح ندارند. ايران حجت است بر همه كشورها. خداى تبارك و تعالى ممكن است كه در آخرت، ايران را حجت قرار بدهد بر آنهائى كه به ظلم ساختهاند و تسليم ظالم شدهاند و قيام نكردهاند. اگر اعتقاد به خدا و معاد دارند، جواب بايد تهيه كنند براى خداى تبارك و تعالى. آن روز ديگر امريكا و اسرائيل نمىتوانند به دادتان برسند. و اگر به اين معانى اعتقاد ندارند، جواب براى ملتهاى مظلوم دنيا بايد تهيه كنند، جواب نسلهاى آتيه كه خداى نخواسته با اين روشى كه اينها دارند، آنها در دام خواهند افتاد، جواب بايد تهيه كنند. اگر ارزشهاى ايمانى را هيچ حساب مىكنند، ارزشهاى نظامى خودشان را، ارزشهاى ملى خودشان را، ارزشهاى انسانى را در نظر بگيرند و براى چهار روز حكومت كردن، زير بار ذلت نروند، آن هم ذلت در تحت چكمه اسرائيل.
صحيفه نور ج 16 صفحه 201
مسلمانها بايد از جا برخيزند، بايد قيام كنند. خدا فرموده است انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى . نگوئيد تنها هستيم، تنهائى هم بايد قيام بكنيم، اجتماعى هم بايد قيام كنيم، با هم بايد قيام كنيم. همه موظفيم به اينكه براى خدا قيامت كنيم و براى حفظ كشورهاى اسلامى قيام كنيم، در مقابل اين دو غده سرطانى كه يكى حزب فاسد بعث عراق است و يكى اسرائيل و هر دو سر منشاش امريكاست.
اگر كشورهاى اسلامى با هم قيام كنند اسرائيل بكلى از بين خواهد رفت عذر نيست پيش خداى تبارك و تعالى، نه ما معذوريم و نه شما. عذر نيست كه ما نداشتيم چيزى، همه چيز داريد. عذر نيست كه ما قدرت نداريم، همه قدرتمندتر هستيد. وقتى روى هم بايستيد، روى هم دست برادرى با هم بدهيد، يك قدرت بزرگ جهانى را شما مىتوانيد تحقق بدهيد. عذر نيست كه ما اسلحه نداريم، سلاحى كه شما داريد دنيا ندارد و او سلاح نفت است. دنيا به سلاح شما احتياج دارد، رگ حيات دنياست. اين سلاحى كه خداى تبارك و تعالى به اختيار شما گذاشته است، براى خداى تبارك و تعالى از او استفاده كنيد. اين قدرتى كه خداى تبارك و تعالى در بازوان شما گذاشته است، براى خداى تبارك و تعالى به كار بگيريد. خداوند انشاءالله بيدار كند اين دولتها را، خداوند انشاءالله هشيار كند اين جمعيتهاى فراوانى كه در عين حالى كه همه چيز دارند، تحت فشار ظلم هستند. من اميدوارم كه همانطورى كه ايران تاكنون آمده است و دست ستمكارها را كوتاه كرده است و خود رو به يك تمدن خواهد رفت و ايران را يك ايران آزاد و مستقل قرار داده است، اين آزادى و استقلال و اين حضور جمعى، تا آخر باقى بماند. من اميدوارم كه ملتهاى اين كشورهاى اسلامى به اين مسائل توجه كنند و ننشينند تا اينكه وقت بگذرد. امروز، روزى است كه اگر با هم قيام كنند، اسرائيل بكلى از بين خواهد رفت. من اميدوارم كه اين دولتهائى كه در عين حالى كه اسرائيل با صراحت مىگويد كه من بايد همه اينجاها را بگيرم و اينجاها را ملك خودش مىداند و شاهديم كه قدم قدم دارد پيش مىرود، اين دولتها بيدار بشوند و با اين ماده سرطانى كه خطرش براى همه منطقه و براى اسلام است، قيام كنند و با حرف و صحبت و شوخى و مزاح مسائل را نگذرانند.
من اميدوارم كه اين دولتها آنقدرى كه به باغوحش خودشان اهميت مىدهند، به اسلام اهميت بدهند. خداوند انشاءالله اين قدرتهايى كه براى اسلام كار مىكنند پيروز كند و خداوند انشاءالله شما جوانهاى عزيزى كه از اول انقلاب تا حالا و از حالا به بعد هم در صحنه حاضريد و براى اسلام كار مىكنيد، شما را تاييد كند. اميدوارم كه خداوند تمام مسلمين جهان را تاييد كند و از زير بار ستم قدرتهاى بزرگ خارج شوند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:19 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 202
تاريخ 25/3/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور، و فرمانداران سراسر كشور
اميد است اداره شما عبادتگاه و خدمتهاى شما عبادت باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
اولاً بايد از شما دوستان و عزيزان تشكر كنم، از راههاى دور آمديد و ملاقات حاصل شد و من عذر اين معنا را كه بتوانم امروز بحث طولانى بكنم، اميد است بپذيريد. و لهذا من اكتفا مىكنم به اينكه به شماها دعا كنم.
من از خداى تبارك و تعال مسئلت مىكنم كه تمام كشور ايران، هر جائى كه شما دوستان هستيد و در هر شغلى كه عزيزان ما اشتغال دارند، محلشان مهبط الهى باشد يعنى كارها براى خدا، براى خدمت به بندگان خدا، براى خدمت به اسلام باشد كه اين از بزرگترين عبادات است، خدمت به خلق خدا و خدمت به اسلام.
اميد است كه در هر جا شما هستيد، اداره شما و پستهاى شما مبدل بشوند به يك عبادتگاه و خدمتهاى شما همه عبادت باشد. و من اميدوارم كه در مقابل آن رژيم سابق، جاهائى كه مامورين بودند، مركز معصيت بود، امروز شما با تعهد به اسلام و با تعهد به احكام اسلام و با تعهد به جمهورى اسلامى، در خدمت بندگان خدا و مستضعفين باشيد و بيشتر از همه طبقات ضعيف را ملاحظه كنيد و اين خود يك عبادت بزرگ است براى شما و من اميدوارم كه شما به اين عبادت موفق باشيد و غنيمت بدانيد اينكه در يك رژيمى واقع شديد، در يك حكومتى واقع شديد كه آن شغلى كه سابق معصيت بود، امروز عبادت است و آن اتاقى كه سابق در آن معصيت واقع مىشد، امروز با خدمت به خلق خدا عبادتگاه است. و خداوند اين عبادتگاه را براى شما حفظ كند و شما را موفق كند كه به اين عبادت بزرگ كه خدمت به جمهورى اسلامى و خدمت به مردم است بيشتر موفق بشويد. و خداوند انشاءالله در جبهههاى نبرد، اسلام را بر ضد كفر در هر جا هستند، در ايران، در لبنان، در فلسطين و جاهاى ديگر پيروز كند. انشاءالله كسانى كه ظلم به اين ملتها مىكنند، ستم به اين مردم مىكنند و برخلاف اسلام عمل مىكنند، خداوند تبارك و تعالى آنها را ادب كند. و اميدوارم كه شما هر چه بيشتر موفق بشويد به اينكه براى اين مردم مستمند كار بكنيد و اجر آن را از خداى تبارك و تعالى بخواهيد. خداوند به همه شما توفيق بدهد.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:19 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 203
تاريخ 27/3/61
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز تأسيس جهاد سازندگى
بسم الله الرحمن الرحيم
27 خرداد، روز تاسيس جهاد سازندگى را به عموم ملت انقلابى و شريف ايران و به همه تلاشگران متعهد و مومن در راه تحقق آرمانهاى ملت مسلمان ايران تبريك مىگويم، روزى كه با تاسيس اين ارگان عظيم، انقلاب اسلامى ما توانست به دورافتادهترين مناطق كشور راه يابد و رسالت تاريخى و اسلامى خود را با تمام كارشكنىها به اقصى نقاط كشور برساند. به راستى فرزندان اسلام، خواهران و برادران ايثارگر، با عضويت در اين نهاد انقلابى، با فداكارى بىنظير خود در ميان دشوارترين شرايط زندگى و سختترين مناطق جغرافيائى كشور توانستند در مدتى كوتاه، اينهمه آثار زنده و ارزنده را در تمام ابعاد براى مردم ستمديده ايران به ارمغان آورند. كم نيستند جهادگرانى كه در راه بهبود زندگى مردم محروم و مستضعف ما شهيد و يا معلول گرديدهاند و كم نيستند خواهران و برادرانى كه در بدترين شرايط، دست به اقدامات فرهنگى و عمرانى زدند و به بدترين شكل به دست گروهكهاى از خدا بىخبر و منافقان دنياپرست شهيد گرديدند، چرا كه اين از خدا بىخبران خوب فهميدند كه اين جوانان جهادگرند كه بذر انقلاب را در دل هر روستائى مىكارند و با آبادانى مناطق محروم است كه هر روستائى و شهرى محروم، سربازى مىشود پاسدار انقلاب اصيل اسلامى خويش، چرا كه آمريكا و ايادى مزدبگيرش خوب به اين نتيجه رسيدهاند با جهاد مقدس فرزندان اسلام است كه نهال انقلاب اسلامى در روستاها و شهرهاى دور افتاده اين آب و خاك به گل مىنشيند و تنها به همين دليل است كه هر جهادگرى را مانند رزمندهاى در ميدان نبرد مىدانند كه از انقلاب و اسلام و ايران دفاع مىنمايد.
نقش جهاد سازندگى در جنگ، كمتر از نيروهاى نظامى نبوده و نيست و اين اقرارى است مكرر از سوى فرماندهان ارتشى و سپاهى ما كه اگر جهاد نبود پيروزى با اين سرعت به دست نمىآمد. بايد اعتراف كرد كه اينان بزرگترين آبرو را به انقلاب اسلامى خود دادهاند و با تعهد به اسلام و ايمان به خداى تعالى در اين راه بهترين نمونه و الگوئى براى همه جوانان مسلمان و متعهد اسلامى گرديدند. امروز در گوشه و كنار كشور و در ميان دورافتادهترين روستاهاى محروم و بد آب و هوا كه قدم بگذاريد با ايثارگران جهاد سازندگى مواجه مىشويد كه خيلى زودتر از شما خود را بدانجا رساندهاند و با نداشتن امكانات لازم، با هر وسيلهاى كه در اختيار داشته و دارند، با تمام وجود در از بين بردن
صحيفه نور ج 16 صفحه 204
كمبودها و مشكلات و بيمارىها و نارسائىهاى مردم كوشش مىنمايند و در بسيارى از موارد براى ايجاد وسائل رفاهى از ايثار جان خود دريغ نكردند. من هرگاه از نزديك با جوانان پرشور و پرتحرك جهاد سازندگى مواجه مىشوم و يا در وسايل ارتباط جمعى آثار ارزنده فرهنگى و عمرانى آنان را شنيده و يا مىبينم، از دل براى موفقيت و سربلندى آنان دعا مىكنم. آفرين بر شما كه اينگونه به اسلام و انقلاب اسلامى آبرو داديد. درود بر شما كه براى تحقق آرمانهاى ملت مسلمان و انقلابى ايران و براى پياده كردن برنامههاى اسلام عاشقانه به استقبال شهادت شتافتهايد و عليرغم تبليغات واهى دشمنان، اختلاف زبان و لباس مانع تلاش فردى و جمعى شما در اين راه نگرديده است و هم اكنون مشاهده مىكنيد كه چگونه با لباسهاى محلى و زبانهاى قومى دست در دست يكديگر در اين گردهمائى مهم شركت جستهايد.
اميدوارم همانگونه كه در راه سازندگى كشور تمام نيروهاى مادى و معنوى خود را به كار بستهايد، از سازندگى خود و ديگران نيز كه مقدم بر همه سازندگىهاست غفلت نكنيد و همانگونه كه بارها يادآورى كردهام سازندگى روح را بر سازندگى جسم مقدم داريد تا به خواست خداى تعالى با نيروى ايمان، كارها به بهترين و سريعترين وجه پيش رود و هر چه زودتر با كمك خداوند و يكديگر اين كشور را به خودكفائى و آبادى كامل برسانيم، انشاءالله تعالى.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:20 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 205
تاريخ 29/3/61
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام زنجانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد ميرآقا زنجانى دامت افاضاته
بر حسب درخواست اهالى محترم و علماء اعلام شهرستان زنجان ايدهم الله تعالى، جنابعالى را به سمت امام جمعه اين شهر منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى اين فريضه بزرگ الهى مردم را به وظايف مهم اسلامى و انقلابى ديگرى كه دارند، آشنا سازيد و از تفرقه و اختلاف برحذر داريد. اميد است اهالى محترم نيز فرصت را مغتنم شمرده در انجام هر چه باشكوهتر اين نماز وحدتبخش كوشا باشند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:20 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 206
تاريخ 29/3/61
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و مسؤولان شهربانى جمهورى اسلامى، آگاهى و دادستانى
بسم الله الرحمن الرحيم
وضع پليس در دنيا و در رژيم سابق اين بود كه همه در خدمت قدرتمندان بودند و نقشه آنهائى كه مىخواستند در كشورها سلطه پيدا كنند و نمىتوانستند كه همه مردم را تحت نظارت قرار دهند اين بود كه نفر يا افراد مقتدرى را بر سر همه بگمارند، مثل رضاخان كه يك آدم قلدرى بود و به اسم نجات ايران وارد شد و همه قدرتها را در دست گرفت و در اختيار انگليس قرار داد.
پليس در دنيا در خدمت مردم و بيچارهها نيست، در دنبال قلدرهاست و اينكه مىبينيد همه قدرتها نسبت به ايران بد شدهاند و هر موضوع كوچكى را بزرگ و هر امر بزرگى را كوچك مىكنند، به خاطر اين است كه پليس و ارتش امروز ما غير از همه كشورهاست. پليس با مردم مختلط است. الان پليس با ساير ارگانها با هم و همه در خدمت مكتبى هستند كه سالها كوبيده شده است. خدا خواست كه اين كشور را نجات داد و اين هم يك نعمتى بود كه همه متوجه اين مسائل بشوند.
اينكه مىگويم دنيا چيزهاى كوچك خود را بزرگ و آنچه مربوط به ماست با بى توجهى از آن مىگذرد، همين قضيه موزه عباسى بود كه آنقدرى كه من مطلع هستم، راجع به آن اصلاً چيزى ذكر نكردند. در حالى كه اين موضوع يكى از مسائل مهم پليسى بود كه اگر يك كشور دوست آنها صد مرتبه كمتر اين كار را انجام مىداد آنها بزرگ مىكردند.
اينها از ايران ترسيدهاند، نه از افراد، بلكه از اين انسجام و اينكه پليس و ارتش و دولت در خدمت مردم هستند و مردم پشتيبان آنها مىباشند كه اگر براى يك پليس در خيابان گرفتارى پيدا شود مردم در رفع آن همكارى مىكنند.
اين مطلب را بايد هميشه در ذهن داشته باشيد و به پرسنل خود تذكر دهيد كه هنوز دستها در كار است و آنها غافل نشستهاند. آنها يك چيزى را از دست دادهاند كه آن چيز منشا است كه همه چيز را از دست آنها بگيرد. و اين مساله از منطقه هم گذشته و به خود آنها رسيده است. اين به خاطر آن است كه همه در خدمت اسلام هستند و پليس هم در خدمت اسلام است. همين كارهاى شما عبادت است و شما در مقابل خداوند تعالى براى كشف اين مساله ارزش داريد، چون شما به كشورى آبرو مىدهيد كه براى خدا قيام كرد. و من بايد از اين كشفى كه كرديد تشكر كنم كه زحمت كشيديد و ماهها روى آن كار كرديد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:20 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 207
تاريخ 30/3/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران
اين مجالس عزا يك سازماندهى سرتاسرى كشورهاى اسلامى است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً بايد تشكر كنم از آقايان روحانيون و آقايان خطبا كه از تهران و از قرارى كه گفتهاند، از قم تشريف آوردهاند و خدمتشان رسيديم و اميدوارم كه همه موفق به خدمت به اسلام و مسلمين باشند.
مطالب زياد است، لكن يك مطلب راجع به آقايان خطبا و علما عرض مىكنم و يك مطلب هم راجع به مسائل روز كه ابتلاء به آن داريم. آن مطلبى را كه راجع به آقايان خطبا عرض مىكنم اين است كه عمق اين كارى را كه شما داريد و عمق ارزش مجلسهاى عزادارى، كم معلوم شده است و شايد پيش بعضى هيچ معلوم نشده است. اينكه در روايات ما براى يك قطره اشك براى مظلوم كربلا آنقدر ارزش قائلند، حتى براى تباكى (به صورت گريه درآمدن) ارزش قائلند، نه از باب اين است كه سيد مظلومان احتياج به اين كار دارد و نه اين است كه فقط براى ثواب بردن شما و مسلمين شما باشد، گرچه همه ثوابها هست، لكن چرا اين ثواب را براى اين مجالس عزا آنقدر عظيم قرار داده شده است و چرا خداوند تبارك و تعالى براى اشك و حتى يك قطره اشك و حتى تباكى، آنقدر ثواب داده است؟ كمكم اين مساله از ديد سياسىاش معلوم مىشود و انشاءالله بعدها بيشتر معلوم مىشود، اينكه براى عزادارى، براى مجالس عزا، براى نوحه خوانى، براى اينها اينهمه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عباديش و روحانيش، يك مساله مهم سياسى در كار بوده است. آن روزى كه اين روايات صادر شده است، روزى بوده است كه اين فرقه ناجيه مبتلا بودند به حكومت اموى و بيشتر عباسى، و يك جمعيت بسيار كمى، يك اقليت كمى در مقابل قدرتهاى بزرگ. در آنوقت براى سازمان دادن به فعاليت سياسى اين اقليت، يك راهى درست كردند كه اين راه، خودش سازمانده است و آن، نقل از منابع وحى، به اينكه براى اين مجالس اينقدر عظمت هست و براى اين اشكها، آنقدر در حول و بر اين اشكها و عزادارىها، شيعيان با اقليت آنوقت اجتماع مىكردند و شايد بسيارى از آنها هم نمىدانستند مطلب چه هست، ولى مطلب، سازماندهى به يك گروه اقليت در مقابل آن اكثريتها. و در طول تاريخ، اين مجالس عزا كه يك سازماندهى سرتاسرى كشورها هست، كشورهاى اسلامى هست و در ايران كه مهد تشيع و اسلام و شيعه هست، در مقابل حكومتهائى كه پيش مىآمدند و بناى بر اين داشتند كه اساس اسلام را از بين ببرند، اساس روحانيت را از بين ببرند، آن چيزى كه در مقابل
صحيفه نور ج 16 صفحه 208
آنها، آنها را مىترساند، اين مجالس عزا و اين دستجات بود. در دفعه اول كه مرا از قم گرفتند و بردند، در بين راه اين بعضى از اين مامورينى كه بودند در آن اتومبيل من، مىگفت كه ما آمديم سراغ شما، از اين چادرهائى كه در قم بود مىترسيديم كه مبادا اينها مطلع بشوند و ما نتوانيم انجام وظيفه كنيم. اينها كه هيچ، قدرتهاى بزرگ از اين چادرها مىترسند، قدرتهاى بزرگ از اين سازمانى كه بدون اينكه دست واحدى در كار باشد كه آنها را مجتمع كند، خود به خود ملت را به هم جوشاندهاند در سراسر يك كشور، كشور پهناور، در ايام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارك، اين مجالس است كه مردم را دور هم جمع كرده است. و اگر يك مطلبى بخواهد براى اسلام خدمتى بكند و شخصى بخواهد كه مطلبى را بگويد، سرتاسر كشور به واسطه همين گويندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت يكدفعه منتشر مىشود و اجتماع مردم در تحت اين بيرق الهى، اين بيرق حسينى، اسباب اين مىشود كه سازمان داده شده باشد. اگر قدرتهاى بزرگ در منطقههاى خودشان بخواهند كه يك اجتماعى ايجاد كنند، با فعاليتهاى زيادى كه شايد چند روز يا چند دهه مىكنند، در يك شهرى، يك عده فرض كنيد صدهزار نفرى، پنجاههزار نفرى، با خرجهاى زياد و زحمتهاى زياد مجتمع مىشوند و به قول آن كسى كه مىخواهد صحبت كند، گوش مىدهند لكن شما مىبينيد كه براى خاطر همين مجالسى كه مردم را به هم پيوند داده است، اين مجالس عزائى كه مردم را به هم جوش داده است، به مجرد اينكه يك مطلبى پيش مىآيد، در يك شهر نه، در سرتاسر كشور، تمام قشرهاى مردم و عزاداران حضرت سيدالشهدا مجتمع مىشوند و احتياج به اينكه زياد زحمت كشيده بشود و تبليغات بشود، ندارد. با يك كلمه، وقتى مردم ببينند كه اين كلمه از حلقوم سيدالشهدا. سلام الله عليه بيرون مىآيد، همه با هم مجتمع مىشوند. اينكه بعضى از ائمه (شايد امام باقر بوده، من الان خوب يادم نيست. مىفرمايد كه براى من يك نفر نوحهسرا در منا بگذاريد كه آنجا براى من گريه بكند و عزا بگيرد، نه اين است كه حضرت باقر سلامالله عليه احتياج به اين داشته است و نه اينكه براى او شخصاً فايدهاى داشته است، لكن جنبه سياسى اين را ببينيد، در منا آنوقتى كه از همه اقطار عالم آدم مىآيد آنجا، يك كسى بنشيند يا اشخاصى نوحهسرائى كنند براى امام باقر و جنايت كسانى كه با او مخالفت كردند و او را مثلاً به شهادت رساندند، ذكر كند و اين مساله موجى باشد در همه دنيا اين مجالس عزا را دست كم گرفتند.
هيچ قدرتى نمىتوانست 15 خرداد را بيافريند، مگر قدرت خون سيدالشهدا(ع)
شايد غربزدهها به ما مىگويند كه ملت گريه و شايد خودىها نمىتوانند تحمل كنند كه يك قطره اشك مقابل چقدر ثواب است، يك مجلس عزا چقدر ثواب دارد، نتواند هضم كنند و نتوانند هضم كنند آن چيزهائى كه براى ادعيه ذكر شده است و آن ثوابهائى كه براى دو سطر دعا ذكر شده است، نمىتوانند اين را ادراك كنند و هضم كنند. جهت سياسى اين دعاها و اين توجه به خدا و توجه همه مردم را به يك نكته، اين، اين است كه يك ملت را بسيج مىكند براى يك مقصد اسلامى. مجلس عزا نه براى اين است كه گريه بكنند براى سيدالشهدا و اجر ببرند، البته اين هم هست. و ديگران را اجر
صحيفه نور ج 16 صفحه 209
اخروى نصيب كند، بلكه مهم، آن جنبه سياسى است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش را كشيدهاند كه تا آخر باشد و آن، اين اجتماع تحت يك بيرق، اجتماع تحت يك ايده، و هيچ چيز نمىتواند اين كار را به مقدارى كه عزاى حضرت سيدالشهدا در او تاثير دارد، تاثير بكند. شما گمان نكنيد كه اگر اين مجالس عزا نبود و اگر اين دستجات سينه زنى و نوحهسرائى نبود، 15 خرداد پيش مىآمد. هيچ قدرتى نمىتوانست 15 خرداد را آنطور كند، مگر قدرت خون سيدالشهدا، و هيچ قدرتى نمىتواند اين ملتى كه از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهاى بزرگ براى او توطئه چيدهاند، اين توطئهها را خنثى كند، الا همين مجالس عزا. در اين مجالس عزا و سوگوارى و نوحه سرائى براى سيد مظلومان و اظهار مظلوميت يك كسى كه براى خدا و براى رضاى او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا كرده است، اينطور ساخته جوانانى را كه مىروند در جبههها و شهادت را مىخواهند و افتخار به شهادت مىكنند و اگر شهادت نصيبشان نشود متاثر مىشوند، و آنطور مادران را مىسازد كه جوانهاى خودشان را از دست مىدهند و باز مىگويند باز هم يكى دو تا داريم. اين مجالس عزاى سيدالشهداست و مجالس دعا و دعاى كميل و ساير ادعيه است كه مىسازد اين جمعيت را اينطور و اساس را اسلام از اول بنا كرده است، به طورى كه با همين ايده و با همين برنامه به پيش برود و اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند كه مساله چه هست و اين عزادارى براى چه هست و اين گريه براى چه اينقدر ارج پيدا كرده و اجر پيش خدا دارد، آنوقت ما را ملت گريه مىگويند، ما را ملت حماسه مىخوانند. اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد سلامالله عليه كه همه چيزش را در كربلا از دست داد و در يك حكومتى بود كه قدرت بر همه چيز داشت، اين ادعيهاى كه از او باقى مانده است چه كرده است و چطور مىتواند تجهيز بكند، به ما نمىگفتند كه ادعيه براى چيست. اگر روشنفكران ما فهميده باشند كه اين مجالس و اين دعاها و اين ذكرها و اين مجالس مصيبت جنبه سياسى و اجتماعىاش چيست، نمىگويند كه براى چه اين كار را بكنيم. تمام روشنفكرها و تمام غربزدهها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند نمىتوانند يك 15 خرداد را ايجاد كنند، آنچه اين قدرت را دارد اين است كه در تحت لواى او همه مجتمعند. ما كه داد مىزنيم كه ما اسلام را مىخواهيم و جمهورى اسلامى را مىخواهيم، براى اينكه در جمهورى اسلامى به نام اينكه اسلامى است و براى خداست، همه ملت مجتمع هستند و ما ديديم كه براى خاطر همين جمهورى اسلامى بودند و براى خاطر همين كه براى خدا قيام كردند، اين جمهورى اسلامى برخوردار از چه قدرتى از ملت و از ساير كشورها هم برخوردار شده است.
ما ملتى هستيم كه با همين گريهها قدرت 2500 ساله را از بين برديم
ملت ما قدر اين مجالس را بدانند، مجالسى است كه زنده نگه مىدارد ملتها را، در ايام عاشورا زياد و زيادتر و در ساير ايام هم غير اين ايام متبركه، هفتههاست و جنبشهاى اينطورى هست. اگر بعد سياسى اينها را اينها بفهمند، همان غربزدهها هم مجلس بپا مىكنند و عزادارى مىكنند، اگر چنانچه ملت را بخواهند و كشور خودشان را بخواهند. من اميدوارم كه هر چه بيشتر و هر چه بهتر اين مجالس
صحيفه نور ج 16 صفحه 210
برپا باشد. و از خطباى بزرگ تا آن نوحه خوان در اين تاثير دارد. آن كه ايستاده پاى منبر چند شعر مىگويد و چند شعر مىخواند، با آن كه در منبر است و خطيب است، اينها هر دو در اين مساله تاثير دارند، تاثير طبيعى دارند، گرچه خود بعضى اشخاص هم ندانند دارند چه مىكنند، من حيث لايشعر. تقريباً ما به اين مرتبه رسيدهايم كه ملت ما يكدفعه يك انقلابى كرد و يك انفجارى درش حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتى كه همه چيزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انسانى اين كشور را از دست داده بود و همه چيز ما را وابسته كرده بود، يكدفعه يك انفجارى حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتى كه همه چيزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انسانى اين كشور را از دست داده بود و همه چيز ما را وابسته كرده بود، يكدفعه يك انفجارى حاصل شد كه اين انفجار در بركت همين مجالسى كه همه كشور را، همه مردم را دور هم جمع مىكرد و همه به يك نقطه نظر مىكردند. اين مساله را بايد آقايان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه، درست بيشتر از آنقدرى كه من مىدانم، براى مردم تشريح كنند، تا اينكه گمان نكنند كه ما يك ملت گريه هستيم. ما يك ملتى هستيم كه با همين گريهها يك قدرت دو هزار و پانصد ساله را از بين برديم.
از باب اينكه تذكر به آقايان و مومنين نفع دارد، دو سه تا جمله هم اينطورى عرض مىكنم و آن اينكه همه آقايانى كه در هر جاى از اين كشور هستند و صداى من را مى شنوند، چه از طبقه علما و ائمه جماعات و جمعه و چه از طبقه خطبا كه آنها هم از علما هستند و كسانى كه در بلاد (از روحانيون) متصدى اين امور هستند، توجه به اين معنا داشته باشند كه امروز آبروى جمهورى اسلامى به دست شما بسته است. اگر خداى نخواسته يك دخالتهاى بيخود و بيجا، يك كارهائى كه از روحانيون صحيح نيست، انجام بدهيد، اين جمهورى اسلامى لكهدار مىشود، دولت بايد به قدرت خودش باقى باشد و امروز دولت، دولت اسلامى است و بر همه ماها فريضه است كه از اين دولت اسلامى پشتيبانى بكنيم. مامورينى كه از دولت مىآيد، در همه جا، مامورين دولت اسلامى است. اگر خداى نخواسته از يك مامور كه من حيث اينكه درست اطلاع بر مسائل ندارد يا اشتباه مىكند، يك مطلبى كه بر خلاف ذائقه شماست يا بر خلاف مسائل اسلامى است، از او صادر بشود، مقابله نكنيد، تضعيف نكنيد، او را نصيحت كنيد. اگر چنانچه نصيحت را گوش نكرد، به مصادر امور مراجعه كنيد. ائمه جمعه بلاد نصب و عزل نكنند و كسانى كه در بين ارتش يا ساير ارگانها انجمنهاى اسلامى دارند، اينها دخالتهاى غير چيزهائى كه بر عهده آنها نيست نكنند. ارشاد بكنند دولت را، ارشاد بكنند مامورين دولت را و همه كسانى كه در پيش آنها هست، آنها را ارشاد بكنند. و اگر چنانچه كسى هم به گوش به ارشاد نداد، به مصادر امورى كه مسؤوليت دارند مراجعه كنند، حل خواهد شد. براى حفظ حيثيت اسلام كه شماها پاسدار آن هستيد و حفظ حيثيت جمهورى اسلامى كه شماها نگهبانان آن هستيد، از كارهائى كه نبايد انجام بدهيد و از كارهائى كه دخالت در امور اجرائى است كه با كسى ديگرى است كه انجام بدهد، مستقيماً عمل نكنيد، ارشاد بكنيد همه را، نظر ارشادى داشته باشيد. اگر يك مطلب اشتباهى از يك استاندار واقع شد يا از يك فرماندار، در منابر نبريد اين را و آبروى او را بريزيد، اين امرى است كه خدا راضى نيست، به او بگوئيد در خلوت و با او تفاهم كنيد و از او بخواهيد كه رويه را تغيير بدهد. اگر نداد، به مصادر امور مراجعه كنيد. مستقيماً بخواهيد اين كار را بكنيد، حيثيت جمهورى اسلامى و
صحيفه نور ج 16 صفحه 211
حيثيت اسلام در دنيا لكهدار مىشود و شما حافظ اين حيثيت هستيد و فريضه است براى همه ما حفظ حيثيت اين جمهورى اسلامى. شما مىبينيد كه امروز همه قلمها و همه زبانها از ابرقدرتها يا دولتهاى مرتبط به آنها، بر ضد اين جمهورى اسلامى تجهيز شدند و همه با يك رويه خاصى عمل دارند مىكنند، ما ديگر بهانه دست آنها ندهيم.
و من اين يك كلمه را عرض بكنم، شايد قبلاً هم عرض كرده باشم، و آن اينكه من از اول كه در اين مسائل بوديم و كمكم آثار پيروزى داشت پيدا مىشد، در مصاحبههائى كه كردم، چه با كسانى كه از خارج آمدند، حتى در نجف و در پاريس و چه در حرفهائى كه خودم زدم، اين كلمه را گفتهام كه روحانيون شغلشان يك شغل بالاتر از اين مسائل اجرايى است و اگر چنانچه اسلام پيروز بشود، روحانيون مىروند سراغ شغلهاى خودشان، لكن وقتى كه ما آمديم و وارد در معركه شديم ديديم كه اگر روحانيون را بگوئيم كه برويد سراغ مسجدتان، اين كشور به حلقوم آمريكا يا شوروى مىرود. ما تجربه كرديم و ديديم كه اشخاصى كه در راس واقع شدند و از روحانيون نبودند، در عين حالى كه بعضىشان هم متدين بودند، از باب اينكه آن راهى كه ما مىخواستيم برويم و آن راهى كه مستقل باشيم و با نان و جو خودمان بسازيم و زير فرمان قدرتهاى بزرگ نباشيم، آن راه، با سليقه آنها موافق نبود. و لهذا چون آنجا ديديم كه ما نمىتوانيم در همه جا يك افرادى پيدا بكنيم كه صددرصد براى آن مقصدى كه اين ملت ما براى آن، جوانهاشان را دادند و اموالشان را دادند، نمىتوانيم پيدا بكنيم، ما تن داديم به اينكه رئيس جمهورمان از علما باشد و گاهى رئيس فرض كنيد كه نخست وزيرمان هم همين طور. و در جاهاى ديگر هم كه قبلاً گفته بوديم، بنا نداريم اينطور باشد و الان هم عرض مىكنم هر روزى كه ما فهميديم كه اين كشور را يك دسته از اين افرادى كه روحانى نيستند، به آنطور كه خداى تبارك و تعالى فرموده است، اداره مىكنند، آقاى خامنهاى تشريف مىبرند سراغ شغل روحانى بزرگ خودشان و نظارت بر امور و ساير آقايان هم همين طور. ما اينطور نيست كه هر جا يك كلمهاى گفتيم و ديديم مصالح اسلام، حالا ما آمديم ديديم اينجورى نيست، اشتباه كردهبوديم، بگوئيم ما سر اشتباه خودمان باقى هستيم. ما هر روزى فهميديم كه اين كلمهاى كه امروز گفتيم اشتباه بوده و ما قاعدهاش اين است كه يك جور ديگر عمل بكنيم، اعلام مىكنيم كه آقا اين را ما اشتباه كرديم، بايد اينجورى بكنيم. ما دنبال مصالح هستيم، نه دنبال پيشرفت حرف خودمان. (به من مهلت بدهيد كه عرايضم را به آقايان بكنم). بنابر اين مساله يك چيزى نيست كه آقايان به ما بگويند شما آن روز اينجورى گفتيد. راست است، ما آن روز خيال مىكرديم كه در اين قشرهاى تحصيلكرده و متدين و صاحب افكار، افرادى هستند كه بتوانند اين مملكت را به آنجورى كه خدا مىخواهد، ببرند، آنطور اداره كنند، وقتى ديديم كه نه، ما اشتباه كرديم، آمدند بعضىشان خودشان را به ما جا زدند، ما هم كه غيب نمىدانيم، و بعضىشان هم خوب بودند لكن رايشان با راى ما مخالف بود، ما از حرفى كه در مصاحبهها گفتيم، عدول كرديم و موقتاً تا آنوقتى كه اين كشور را به غير روحانى مىتواند اداره كند، آقايان روحانيون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان برگردند و محول مىكنند دستگاههاى اجرائى
صحيفه نور ج 16 صفحه 212
را به كسانى كه براى اسلام دارند كار مىكنند و تا مساله اينطور است كه ابهام پيش ما هست، احتمال هست. اگر در يك ميليون احتمال، يك احتمال ما بدهيم كه حيثيت اسلام با بودن فلان آدم يا فلان قشر در خطر است، ما ماموريم كه جلويش را بگيريم، تا آنقدرى كه مىتوانيم. هر چه مىخواهند به ما بگويند، بگويند كه كشور ملايان، حكومت آخونديسم و از اين حرفهائى كه مىزنند، و البته اين هم يك حربهاى است براى اينكه ما را از ميدان به در كنند. ما نه، از ميدان بيرون نمىرويم. خوب، اين مقدار از حرفها بود كه با آقايان عرض كرديم و اميدوارم كه در ماه مبارك رمضان، اين ماه بزرگ، هم دعا كنند به اين جمهورى اسلامى و هم هدايت كنند مردم را كه مردم در صحنه باقى باشند.
ما بايد از راه شكست عراق دنبال لبنان برويم
مردم گمان نكنند كه ما ديگر پيروز شديم و احتياج به وجود آنها نيست. احتياج به وجود آنها هست و هميشه هست. دولت تنهائى نمىتواند همه امور را اداره كند، ملت را بايد همراه داشته باشد. ما هم جنگمان تمام نشده، الان در حال جنگ هستيم و تا در حال جنگ هستيم جوانهاى ما بايد به جبههها كمك كنند. همانطورى كه تا حالا جوانهاى عزيز ما در جبههها رفتند و بسيارى از آنها به لقاءالله و فيض شهادت رسيدند، امروز هم ما احتياج به آنها داريم، توطئهها رو به رشد است. مسالهاى كه بايد در اين جنبهاى كه مربوط به روز است عرض كنم، اين ا ست كه بعد از آنكه اين قدرتهاى بزرگ و خصوصاً آمريكا در همه توطئهها فلج شد و شكست خورد و مىبيند كه اين جنگى هم كه او براى ما بپا كرده است، اين هم دارد به آخر مىرسد انشاءالله، يك توطئه ديگرى عميق تر اجرا كرده است كه در اين توطئه، ما هم يك قدرى بازى خورديم و آن اين است كه يك نكتهاى كه پيش ما خيلى بزرگ است و ما نسبت به آن حساسيت زياد داريم، آن غائله را پيش آورد تا اينكه ملت ما را از آن مطلبى كه در كشور خودش مىگذرد و از آن جنگى كه در خودش مىگذرد، غافل كند، قضيه هجوم اسرائيل به لبنان. آمريكا مىدانست كه ما و ملت ما نسبت به لبنان حساسيت داريم و نسبت به اسرائيل هم از آن طرف حساسيت داريم، اين دام را آمريكا درست كرد، يعنى آن نوكر خودش را فرستاد به اينكه حمله كند به لبنان و آنهمه خسارات وارد كند و آنهمه جنايات. و ما مىدانيم كه اگر ميليونها جمعيت را از بين ببرند و يك مطلبى براى آمريكا حاصل بشود و يك نفعى برسد، مىگويد همه بروند از بين. اين را ما از ابرقدرتها شناختهايم. آنها در فكر اين نيستند كه در لبنان به زن و بچه مردم و به بلاد اين مستمندان و بيچارگان چه مىگذرد، آنها دنبال اين هستند كه صدام را در اين طرف سرجاى خودش نگه دارند و ايران كه در نظر آنها خيلى اهميتش بيشتر از لبنان و جاهاى ديگرى است، براى آنها محفوظ بماند. آمريكا مىبيند كه ما هم مرز با شوروى هستيم، آن هم در طول صدها كيلومتر و آن چيزى كه آمريكا را به وحشت مىاندازد، آن شوروى است و آن مىترسد از اينكه اگر چنانچه صدام از بين برود، شوروى بتواند در اينجاها يك غلطى بكند، لكن ما مىدانيم كه نمىتواند، بعد از اينكه ملت اينطور كه هست و در صحنه هست، باشد، هيچ كس نمىتواند. علاوه بر آن، مىبينند
صحيفه نور ج 16 صفحه 213
كه اگر چنانچه جنگ عراق پيش ببرد ايران، و عراق را، جنگش را به نفع خودش شكست بدهد عراق را، عراق به ايران متصل مىشود، يعنى ملت عراق، ملت مظلوم عراق از زير چنگال اين حزب ستمگر، خودش را اخراج مىكند و متصل مىكند به ملت ايران و يك حكومتى خودش تاسيس مىكند موافق ميل خودش، اسلامى. و اگر ايران و عراق به هم پيوند پيدا كنند، و اتصال پيدا كنند، ساير اين كشورهاى كوچولويى كه در منطقه هست، آنها هم به اينها مىپيوندند و آمريكا از اين منطقه زرخيز كه براى او حاضر است هزاران لشكر خودش را از بين ببرد و هزاران مردم را از بين ببرد، محروم خواهد شد. اين نقشه اين است كه بگين را وادار كند به اينكه تو حمله كن به لبنان، لبنان كه تو حمله كردى، ايران حساسيت نسبت به او دارد و همه قوايش را متمركز مىكند در اينكه تو را از بين ببرد و اگر ايران از جنگ عراق غافل بماند، عراق كار خودش را انجام مىدهد و ايران در اينجا هم نمىتواند كارى بكند. نقشه اين است. بايد همه ملت ما و همه دولتمردان ما توجه به اين معنا داشته باشند كه در عين حال كه ما لبنان را با ايران از حيث مصالح و مفاسد جدا نمىدانيم، لكن بايد كارى بكنيم كه نتوانيم هم لبنان را و هم ايران را نجات بدهيم، از اين كار اجتناب كنيم. اگر امروز تمام نظرها متوجه به لبنان بشود و تمام قدرتها و گويندگان از لبنان بگويند و تمام نويسندگان از لبنان بگويند، اين، توفيقى است براى آمريكا كه ايران جنگ خودش را فراموش كرد، و هم عراق را از دست مىدهد و هم لبنان را، نه مىتواند در عراق كارى بكند و نه مىتواند در لبنان. ما راهمان اين است كه بايد از راه شكست عراق دنبال لبنان برويم، نه مستقلاً. شما ملاحظه كنيد اخيراً تمام رسانههاى گروهى، تمامش، آنچه كه من ديدهام، رسانههاى گروهى راجع به جنگ عراق و ايران ديگر صحبتى نمىكنند، شايد يك كلمه بگويند، همه رفتند سراغ لبنان، همه راديوهائى كه قبل از اين حمله اين مرد، اين نامرد به لبنان آغاز شد، تمام حرفهايشان ايران بود و جنگ عراق، وقتى نقشه آمريكا اينطور شد كه ايران را از جنگ عراق منصرف كنيد و برش گردانيد به آن جائى كه حساسيت دارد و آن، راجع به لبنان است، از آن روز، اين راديوها و گويندگان خارجى راجع به ايران و اين حرفها چيزى نمىگويند. شما بدانيد كه اين چيزى كه از عراق در چند روز پيش، از آن مجلس عراق صادر شد كه ما بلاد ايران را خالى مىكنيم، اين يك مساله توطئه است. نه اينكه مىخواهند خالى كنند، اينها مىخواهند تخدير كنند ما را، و جوانهاى ما را از جبهه منصرف كنند و داوطلبانى كه بايد وقتى اعلام مى كنند كه ما، ده هزار جمعيت، بيست هزار جمعيت مىخواهيم، صد هزار مىروند اسمنويسى كنند، سردشان كنند كه نروند. وقتى نرفتند، عراق در اين مساله ممكن است خداى نخواسته پيروز از كار در بيايد. اگر عراق پيروز شد، مطمئن باشيد كه شما در لبنان هم هيچ كارى نمىتوانيد بكنيد. بايد ما اين نقشهاى كه آمريكا كشيده است براى ما، خنثى كنيم، يعنى همه گويندگان ما در سرتاسر كشور و همه ائمه جماعت ما در سرتاسر كشور، اين مساله را بگويند كه ما بايد از راهى كه شكست عراق است، به لبنان برويم. عراق را نگذاريم سرجاى خودش بايستد و جمع كند قدرت خودش را و ديگران هم به او كمك كنند و مرزهاى خودش را قوى كند و بعد هم يك حمله ناگهانى به ما بكند، باز برگردد به آن چيزهائى كه از اول بود. غفلت از اين، انتحار است.
صحيفه نور ج 16 صفحه 214
همه گويندگان موظفند، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعت و چه خطبا و همه نويسندگان موظفند كه اين توطئه را افشا كنند و ذكر كنند و مردم را از توجه به جبهه جنگ خودمان غافل نكنند و بيدار كنند. ما مىخواهيم كه قدس را نجات بدهيم، لكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس نمىتوانيم. ما لبنان را از خود مىدانيم، لكن مقدمه اينكه لبنان را ما نجات بدهيم اين است كه عراق را نجات بدهيم. ما مقدمه را رها نكنيم و بىربط برويم سراغ ذىالمقدمه و همه چيز خودمان را صرف كنيم در آن و عراق براى خودش محكم كند جاى خودش را.
من نمىدانم ديشب اين اعلاميهاى كه، اطلاعيهاى كه صدام داده است و طولانى، خيلى طولانى است، آقايان ملاحظه كردند، اگر ملاحظه نكردند، دنبال كنند، پيدايش كنند. به نظر من مىآيد كه اين را نوشتند و آنهائى كه نقشه در دستشان است، نوشتند و دادند دست صدام كه او بخواند. و من آنطورى كه از حال صدام در نظرم است اين است كه حال صدام اين نيست كه بتواند تفكر كند يا بتواند يك چيزى بنويسد. او اين چيزها را از دست داده است. شما نمىدانيد كه چقدر هذيان در اين گفتار است. اگر يك آدمى بود كه به قدر يك جوان كلاس اول ادراك داشت، اين را نمىخواند، اين چيزى كه برايش نوشتند، نمىخواند. نمىدانيد چقدر از پيروزىهاى خودش نقل كرده، چقدر از شجاعتهاى لشكر خودش كه در همه جبههها پيروز شدند، چقدر ذكر كرده است. اين را بخوانيد و بخنديد. مىگويد كه ما اين عقبنشينىمان پيروزى بزرگى است براى ملت عراق، ما ملت عراق را نجات داديم از اين كشور، مثلاً كى؟ از اين كشور اسلامى، اينها ريختند در كشور ما و جنگ شروع كردند و ما جلو آنها را گرفتيم و عقب زديم آنها را و برديم تا آبادان و اهواز! يك آدمى كه عقلش تا يك اندازه يك جوانى سر جا باشد، آنهمه از اول، آنهمه صحبتها كرده و اشتلمها خوانده و براى خودش سردارى كذا را نقشه چينى كرد و آن روز هم بازيش داده بودند، امروز هم برايش نوشتهاند يك ورقهاى مثل يك ورقههائى كه مىنويسند دست يك بچه مىدهند بخواند، مفادش را خودش نمىداند چه است، لكن ديگران مىفهمند. من ميل دارم كه آقايان پيدا كنند اين را، كسانى كه اين اطلاعيه مطول را كه يك ساعت بيشتر وقت من را صرف خودش كرد، مطالعه كنند، ببينند كه اين مرد چى دارد مىگويد، اول چى مىگفت، حالا چى مىگويد. مىگويد ما براى اثبات اينكه صلح طلبيم، صلح جو هستيم همه لشكر خودمان را امر مىكنيم كه از خاك ايران تا ده روز ديگر بيرون بروند. اگر راست مىگويد اين مطلب را، بسيار خوب، اين يكى از مسائلى كه ما داشتيم، حاصل، ولى چند تا مطلب ديگر داريم بايد حاصل بشود، تا حاصل نشود ما در حال جنگ هستيم. يكى اينكه اينهمه خساراتى كه به ما وارد گرديد كه خودش نوشته، اين را اقرار كرده كه خساراتى كه بر ايران وارد شد، قابل شمارش نيست (شبيه به اين تعبير) و از يك طرف هم مىگويد كه ما هزاران اسير گرفتيم و نمىفهمد اين را كه فردا بايد جواب اين را بدهد كه تو هزاران اسير گرفتى بيا تحويل بده. ما كه مىگوئيم هزاران اسير گرفتيم، همه اين اشخاصى كه، نويسندهها و مخبرين كه از خارج آمدند، برديم نشانشان داديم كه بابا اينها در اين شهر، اينها هستند، در شهرهاى ديگر هم آنجا، آنجا، آنجا. در تلويزيون هم نشان داديم يك مقدارش را البته و
صحيفه نور ج 16 صفحه 215
ما مىگوئيم داريم اين مقدار و هر وقت بخواهيم تحويل بدهيم، تحويل مىدهيم. اما اين آدمى كه توجه به مسائل سياسى ندارد، مىگويد كه خساراتى كه به ايران وارد شده است قابل شمارش نيست، نمىشود ارزيابى كرد. فردا از تو مىگيرند اينها را. ما از الان هم اعلام مىكنيم كه ما نه هيچ روزى جنگجو بوديم به اين معنا كه حمله كنيم به يك كشورى اسلامى، براى اينكه كشور اسلامى، ما همه كشورهاى اسلامى را از خودمان مىدانيم، بناى بر اين نداشتيم كه در يك كشورى دخالت كنيم و تا حالا هم دخالت نكردهايم، و نه تاكنون ارتش ما، سپاه پاسداران ما به كشور عراق حمله كردهاند، از اول شما بوديد كه حمله كرديد و همه دنيا مىدانند اين را. براى كى اين حرف را مىزنى، براى دلخوشى خودت اين حرف را مىزنى، چرا اينى كه نوشتند، يك دفعه ديگر مطالعه نكرديد؟ به يك كسى بگوئيد بخواند كه و بفهماند كه اين چه چيزى نوشته در اينجا. كى باور مىكند در دنيا كه ارتش ايران حمله كرده بعضى شهرهاى آنها را گرفته، آنها آمدهاند حالا دفاع كردهاند و عقب نشاندهاند اينها را تا آوردند به خوزستان و حالا هم پيروزمندانه اين شهرها را رها مىكنند و مىروند؟! بسيار خوب، تو بمير و بدم، پيروزمندانه بيرون برو و بعد هم اين چيزهائى را كه ما از عراق مىخواهيم يعنى از دولت عراق و اين خساراتى را كه شما مىگوئيد به شمارش نمىآيد، از شما كه به طور معقول مطالبه مىكنيم و اگر نداديد، ما در حال جنگ هستيم، به طور اجبار از شما مىگيريم. و بعد هم، و بعد هم بايد به حسب وجدان دنيا و به حسب دستورات الهى، بايد آن كسى كه اينقدر جنايت وارد كرده است به كشور خودش و كشور ما، بايد اين مشخص بشود. بايد اشخاص بياند، اشخاصى كه طرفين قبول دارند، بيايند بنشينند و ببينند كه ما حمله كرديم به عراق يا او حمله كرده است. خرابى هائى كه آنها وارد كردهاند، ببينند و بروند در شهرهاى آنها هم ببينند، خرابى از ايران چه شده. ممكن است يكدفعه اشتباهى واقع شده باشد و بخواهند يك جاى ديگر را بزنند، اشتباهاً يك جائى را هم زده باشند، اما هر روز، الان كه اينها مىگويند كه ما يك طرفه آتشبس داديم، هر روز از آبادان تنها بيست نفر، سى نفر زخمى و چند نفر شهيد مىشوند. اين قضيه آتشبس آنهاست، مثل آتشبس بگين كه آتشبس مىكند و دنبالش اينطور جنايات مىكند.
آن روزى كه آمريكا و شوروى در كار نباشند، دنيا از اين گرفتارىها بيرون مىآيد
دنيا مبتلاست به يك همچو اشخاصى، دنيا مبتلاست به اينطور مغزهاى پوك متفرعن كه همه چيز را فداى يك روز سلطه خود مىكنند. و چه وقت بايد اين دنيا از اين گرفتارى بيرون بيايد؟ آن روزى كه آمريكا در كار نباشد و آن روزى كه شوروى در كار نباشد. و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى با همه شماها و با همه ما و با همه ملت ما و عنايت داشته باشد و آن عناياتى كه از اول داشته است و ما خود هيچ بوديم و همه چيز را او به ما داد، اين عنايات محفوظ باشد و در اين ماه مبارك رمضان همه آقايان دست به دعا بلند كنند و به اين جمهورى اسلامى و به لبنان و به فلسطين و به محرومان و مستضعفان دنيا دعا كنند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:20 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 216
تاريخ 6/4/61
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز فاجعه 7 تير
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
با فرارسيدن سالروز هفتم تير، خاطره قبل از آن فاجعه و پس از آن تجديد شد. قبل از آن، هجومهاى ددمنشانه بازيگران آمريكائى به فرزندان راستين اسلام و انقلاب و نهادهائى كه اينان براى مقصدى الهى در آنها فعاليت مىكردند، از مجلس شوراى اسلامى و دولت اسلامى و قوه قضائيه و دادگاههاى انقلاب و شوراى نگهبان و همه نهادهاى اسلامى تا شخصيتهاى عزيزى كه از قبل از انقلاب تا پيروزى آن در صحنه بوده و به خدمت و فداكارى ادامه مىدادند و هر چه شخصيتها براى انقلاب اسلامى عزيز مفيدتر و ارزشمندتر بودند، سنگينى توطئه براى شكستن شخصيت آنان افزونتر و دامنه تهمتها و افتراها وسيعتر بود. آن كوردلان دلباخته به آمريكا و سر از پا نشاخته در راه رسيدن به هدفهاى شيطانى، به گمان آنكه توطئه آنان كارگر شده و با برداشتن اين عزيزان متعهد از سر راه خود، ملت مسلمان و متعهد به سوى آنان روى آورده و مقاصد طاغوتى آنان به ثمر مىرسد و با انگيزه آنكه پس از آن شهيدان، همه چيز به هم مىريزد و شاهد پيروزى خود و اربابان جهانخوار خويش را در آغوش مىگيرند، دست به اين جنايت بزرگ زدند و در لحظاتى دردناك هفتاد و چند نفر مومن متعهد و فرزندان برومند اسلام را كه هر يك با فداكارى خود نخلى پربار بود، از دست ملت گرفتند كه ناگهان صحنههاى عظيم شورانگيز و انفجارات بزرگ آدمساز، از آن فاجعه رخ داد، چنانكه در يك شب كه مزدوران آمريكائى همه چيز را به هم ريخته و آشفته و جمهورى اسلامى را سركوب شده پنداشتند و ملت عزيز را به سوى خود و پشتيبان خود مىانديشيدند، چهره نورانى اسلامى از وراى چهرههاى نورانى حزب الله جلوه نمود و تمام قصرهاى تخيلى و آمال شيطانى آنان فرو ريخت. اين سيهروزان، انفجارى ايجاد كردند كه نور خدا را خاموش نمايند و خداوند قادر به دست مبارك حزب الله انفجارى در واكنش آن ايجاد فرمود، كه انقلاب اسلامى و همه نهادهاى آن چون سدى آهنى و صفى مرصوص از آسيب دهر مصون ماند.
يريدون ان يطفئوا نور الله بافواههم و يا بى الله ان يتم نوره ولو كره الكافرون . مگر شهداى بزرگوار هفتم تير در مجاهدات سرسختانه خود و فداكارى بىدريغ در راه هدف چه مىخواستند جز پيروزى انقلاب و سرنگونى پرچم شيطانى كفر و نفاق و جز افتادن ماسك ريا و تزوير
صحيفه نور ج 16 صفحه 217
چهرههاى كريه و ددمنشانه به صورت خلقى و اسلامى؟ چه بسا اگر اين شهادتهاى دلخراش واقع نمىشد، آنان با همان خوى شيطانى و با ظاهرى فريبنده در صحنه بازىهاى سياسى باقى مىماندند و بىامان ضربههاى خويش را به انقلاب و فرزندان راستين آن وارد مىكردند و براى اسلام و مسلمانان مظلوم سنگ راه مىشدند و با ضربه نهائى آمريكا و ديگر ابرقدرتها جمهورى را شكست مىدادند يا لااقل پيروزى را به عقب رانده و راه را طولانى مىكردند، ولى اين فاجعه غمناك و شهادتهاى پى در پى به پيروزى اسلام انقلابى سرعت بخشيد.
سپاس فراوان به درگاه خداوند متعال كه با عنايات خاصه خود اين كشور بقيهالله اروحنا لمقدمه الفدا و اين ملت حزبالله را در تمام زمينهها و مراحل به پيروزى و يا آستانه پيروزى رساند و قدرت جمهورى اسلامى و ارگانهاى او روز به روز افزايش يافته است.
امروز ملت عزيز ايران كه نادانان گمان مىكردند با جنايات غير انسانى خويش و به شهادت رساندن شخصيات ارزنده آن از صحنه خارج مىشوند و رمز حضور آنان را نمىتوانستند و نمىتوانند ادراك كنند، همچنان با قدرت الهى خود به پيش مىروند و ما اميدواريم كه با شكست توطئه اخير آمريكا براى حفظ صدام و حزب غفلقى، قواى شجاع ما با شكست نهائى دولت عراق، راه را براى تاختن به سوى بيتالمقدس باز نمايند، چنانچه اميد است ما شاهد بىتفاوتى كشورهاى منطقه كه با هجوم اسرائيل و قتل و غارت اخير آن در كشور اسلامى لبنان همه چيز آنان در خطر تباهى است نباشيم. ملتهاى مسلمان بدانند كه با اين سكوت مرگبار بعضى از دولتهاى منطقه و اين تسليم بىچون و چراى آنان در مقابل آمريكا و اسرائيل، امروز لبنان عزيز در حلقوم اين جهانخوار و تفاله او فرو مىرود و فرداى نزديك كشورهاى عزيز ديگر. و اگر امروز دولتهاى منطقه با سلاح نفت و سلاح گرم در مقابل اين جنايتكاران بايستند، مساله اسرائيل و پس از آن آمريكا و هر قدرتمند چپاولگر ديگر حل مىشود. ما تاسف شديد خود را از اينكه بعضى از دولتهاى اسلامى دست خود را به سوى آمريكا كه جنايتكار اصيل و توطئهگر دست اول است دراز كردهاند و از گرگ آدمدر، نجات خود را مىخواهند، ابراز مىداريم و شديداً آن را محكوم مىكنيم. و ملت سلحشور و دولت انقلابى ايران اگر مساله جنگ عراق و توطئه براى اغفال ما از آنچه به آن مبتلا هستيم و نقشه براى شكست ما در دو جبهه نبود، به گونهاى ديگر عمل مىكرد. و ما براى چندمين بار به دولتهاى اسلامى، خصوصاً دولتهاى منطقه روى آورده و از آنان مىخواهيم و قاطعانه به آنان تذكر مىدهيم كه براى حفظ شرف و جان و ناموس و مال ملتهاى اسلامى بپاخيزند و با ما و دولت سوريه و فلسطينىها متحد شده و در صف واحد از عزت و شرف اسلام و عرب دفاع كنند و براى هميشه دست اين جنايتكاران را از كشورهاى زرخيز خود قطع نمايند و فرصت را از دست ندهند كه فردا دير است.
اينجانب از پيشگاه مقدس حق جل و على عظمت براى اسلام و مسلمين و بيدارى براى دولتهاى اسلامى و عزت و شرف براى كشورهاى اسلامى و رحمت براى شهداى اسلام در طول تاريخ خصوصاً شهداى هفتم تير و صبر و شكيبائى براى ملت ايران و بازماندگان شهدا خواستارم و
صحيفه نور ج 16 صفحه 218
هر چند براى همه شهدا و بويژه شهداى 7 تير عظمت و بزرگوارى قائلم و لكن شناخت من از شهيد مظلوم بهشتى و ابعاد گوناگون او و شهيد محمد منتظرى و مجاهدات ارزشمند او بيشتر است و نمىتوان تاسف شديد خويش را در فقدان آنان پنهان كرد.
انالله و انااليه راجعون
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:20 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 219
تاريخ 11/4/61
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيتاللَّه صدوقى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
طبع يك انقلاب، فداكارى است. لازمه يك انقلاب، شهادت و مهيا بودن براى شهادت است. قربانى شدن و قربانى دادن در راه انقلاب و پيروزى آن اجتنابناپذير است بويژه انقلابى كه براى خداست و براى دين او، براى نجات مستضعفان است و براى قطع اميد جهانخواران و مستكبران. ما در هر جمعه و در هر جماعت و در هر محفل اسلامى و در هر گردهمايى براى يارى الله در انتظار قربانى هستيم و در انتظار شهادت.
قربانى براى يك انقلاب بزرگ نشانه يك پيروزى و نزديك شدن به هدف است. بىجهت نيست كه درباره سيد شهيدان جهان، منقول است كه هر چه ياران بزرگوارش از دست مىرفتند و هر چه به ظهر عاشورا نزديكتر مىشد رنگ مباركش افروختهتر و ابتهاجش زيادتر مىشد، هر شهيدى كه مىداد يك قدم به پيروزى نزديكتر مىشد. مقصد، عقيده است و جهاد در راه آن و پيروزى انقلاب، نه زندگى و دنيا و رنگ و بوى ننگين آن. اين شهادتهاست كه به ملت ما وعده پيروزى نهايى مىدهد. مگر اسلام از شهادت هفتاد و دو تن برگزيدگان خدا در حكومت جبار بنى اميه خسارت ديد و انقلاب عظيم ايران از شهادت هفتاد و چند تن در يك لحظه و هزاران جوانان بزرگوار عاشق خدا و شهادت خسارت ديد كه ما خوف خسارت در شهادت عالمى بزرگوار و بزرگى متعهد و فداكار داشته باشيم. مگر فقهاى ارجمند و ائمه جمعه و جماعت والا مقام كه در صف مقدم انقلاب بودند و هستند نبايد در صف مقدم شهدا و جانبازان در راه دوست باشند. چه كسى اولى به شهادت است در زمانى كه كفر بنىاميه اسلام را تهديد مىكرد، از فرزند معصوم پيامبر اسلام و فرزندان و اصحاب او و چه كسى اولى به شهادت است در عصرى كه استكبار جهانى و فرزندان خلف آن در داخل و خارج، اسلام عزيز را تهديد مىكنند، از امثال شهيد بزرگوار ما و فقيه متعهد و فداكار اسلام شهيد صدوقى عزيز رضوانالله عليه، شهيد بزرگى كه در تمام صحنههاى انقلاب حضور داشت و يار و مددكار گرفتاران و مستمندان بود و وقت عزيزش صرف در راه پيروزى اسلام و رفع مشكلات انقلاب مىشد و براى خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمىشناخت. هر جا زلزله مىشد شهيد صدوقى براى ترميم خرابىها آنقدر كه توان داشت حاضر، هر جا كه سيل مىآمد او بود كه در صف مقدم براى دستگيرى خلق خدا حاضر بود. در
صحيفه نور ج 16 صفحه 220
جبههها او و دوستان او و امثال او بودند كه هر چند يك دفعه سركشى كرده و آرامش قلب خلقالله بودند. اين مدعيان خدمت به خلق و قيام براى خلق كه در بيغولهها خزيده و در حال انقلاب به چپاول اسلحه و مهمات بيت المال خلق فعاليت شبانهروزى نمودند، اينك كه خداوند تعالى چهره كريهشان را آشكار كرد و دستشان را از مال و جان خلقالله كوتاه نمود، چنين خدمتگزارانى را از اين خلق مىگيرند و چون دزدان از سوراخ درآمده و غافلگيرانه اينگونه مردان فداكار براى ملت و تودههاى محروم را از محرومين مىستانند و آن را به حساب قدرت خويش مىآورند و فتحى بزرگ براى خود و اربابان خود مىدانند و با تمام رسوايى باز خود را براى حكومت اين ملت اسلامى مهيا مىكنند. غافل از آنكه هر شهادتى ملت را به هدف بزرگ نزديكتر مىكند، و آنان را در پيشگاه حق و خلق رسواتر و بىآبروتر. ما در عين حال كه از شهادت و فقدان اين بزرگان خدمتگزار به اسلام و محرومين در سوكيم، از نزديك شدن به هدف اعلا كه قطرات خون اين شهيدان آن را نويد مىدهند، دلگرم و خرسنديم. آنچه پيش ما مطرح است هدف بزرگ و شخصيتهاى اين بزرگمردان شهيد است كه بحمدالله هدف نزديك و شخصيتهاى اينان بارزتر و بزرگتر مىشود. اينجانب دوستى عزيز كه بيش از سى سال با او آشنا و روحيات عظيمش را از نزديك درك كردم از دست دادم و اسلام خدمتگزارى متعهد را و ايران فقيهى فداكار و استان يزد سرپرستى دانشمند را از دست داد و در ازاء آن به هدف نهايى كه آمال اين شهيدان است نزديك شد. من به پيشگاه مقدس بقيهالله الاعظم روحى فداه و ملت عزيز و اسلام عزيزتر تبريك و تسليت عرض مىكنم و از خداوند تعالى براى شهيد عظيم رحمت و مغفرت و براى ملت بزرگ بويژه يزد متعهد صبر و اجر و براى خاندان محترم اين بزرگوار خصوصاً فرزند برومند عزيزش صبر جميل و اجر جليل خواهانم. از خداوند متعال پيروزى اسلام و سرنگونى كفر را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 221
تاريخ 12/4/61
پاسخ امام خمينى به نامه اعضاى شورايعالى تبليغات اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت اعضاى محترم شورايعالى تبليغات اسلامى ايدهم الله تعالى
گزارش خدمات شوراى مذكور را ملاحظه نمودم. از همكارى با حوزه علميه قم و تشكيلات منسجم و هماهنگى كه با مقامات ذيربط بوجود آوردهايد تقدير و تشكر مىكنم. همه مىدانيم در اين موقع حساس كه جمهورى اسلامى و اسلام عزيز مورد تهاجم تبليغاتى رسانههاى گروهى مرتبط با قدرتهاى بزرگ و وابستگان آنان قرار گرفته است و آنان در باطل خود آن فعاليتها و تبليغات وسيع را به راه انداختهاند، ما و شما و همه طرفداران اسلام براى حق خود بايد به اين حربه برنده روز، مجهز باشيم و چهره واقعى اسلام و جمهورى اسلامى را در داخل و بيشتر در خارج، در معرض شناخت همگان درآوريم و اين وظيفه الهى و انسانى بر عهده ماست و در اين زمينه تذكراتى را لازم مىدانم
1- با تشكر عميق از علما و فضلاى محترم حوزه علميه قم كه در هر گرفتارى وظيفه الهى خود را انجام دادهاند و در نقاط مختلف كشور بويژه در جبهههاى جنگ تحميلى و مناطق دور افتاده محروم و مراكز كارگرى حضور يافته و شايستگى خويش و حوزههاى دينى و علمى را به ثبوت رساندند، لكن نظر به حساسيت موقع و موقعيت آنان در اولويت دادن به امور تبليغى به نظر مىرسد كه فعاليت چشمگيرتر و دقت بيشترى براى اين امر حياتى اختصاص دهند و علاوه بر اوقات تعطيل، در ايام اشتغال نيز بخشى از اوقات شريف خود را در اين امر صرف نمايند و با انتخاب افراد شايسته به طور متناوب نگذارند اين پست حساس خالى بشود. از خداوند تعالى توفيق همگان را خواستارم.
2- لازم است نهادهاى دولتى و ارگانهاى انقلابى و ذيربط در اين وظيفه الهى با شوراى مذكور همكارى جدى نمايند.
3- بديهى است كه تبليغات خارج از كشور از ويژگى خاص و اهميت مخصوصى برخوردار است و چون وزارت ارشاد عهدهدار اين امر است لازم است شورايعالى تبليغات در جذب و آموزش نيروهاى صالح و افرادشايسته براى اعزام به خارج از كشور و براى مقصد نشر فرهنگ اسلامى به وزارت ارشاد كمك و همكارى نمايند و با هماهنگى كامل اين وظيفه الهى را عمل نمايند.
اميد است خداوند قادر از عنايت خاص خود همگان را برخوردار فرمايد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 222
تاريخ 14/4/61
پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيتاللَّه العظمى مرعشى نجفى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى دامت بركاته
تلگرام محترم در تسليت شهادت شهيد محراب و فرزند اسلام حجتالاسلام والمسلمين مرحوم شهيد صدوقى موجب تشكر گرديد. اينجانب متقابلاً به جنابعالى و عموم ملت عزيز و حوزههاى علميه تسليت عرض و از خداوند متعال رحمت براى اين سرباز فداكار اسلام كه عمرى در خدمت به حوزههاى علميه و خدمت به محرومان گذراند و به دست منافقين انتقامجو كه كارهايشان خلاصه در ضربه زدن به اسلام و طبقه محروم ملت است، مسئلت مىنمايم.
در طول پيروزى انقلاب از اعمال وحشيانه منحرفان وابسته به امريكا ظاهر مىشود كه دشمنى با طبقه علما و روحانيون متعهد در راس برنامههاست و شهادت هر يك از اين عزيزان مشت آنان را كه مدعى طرفدارى ملت از آنان است باز نموده. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواستار و از جنابعالى اميد دعاى خير براى نظام جمهورى اسلامى را دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 223
تاريخ 15/4/61
فرمان امام خمينى به آيتاللَّه خاتمى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجتالاسلام والمسلمين آقاى حاج آقا روحالله خاتمى دامت افاضاته
به دنبال شهادت جانگداز سومين شهيد محراب صدوقى عزيز و اتفاق نظر علماى بزرگ يزد و محبوبيت در نزد اهالى محترم، جنابعالى را كه موصوف به علم و تقوا مىباشيد به سمت نماينده و امام جمعه يزد منصوب مىنمايم. انشاءالله ضمن انجام اين فريضه بزرگ مردم را به كليه وظايف خود در رابطه با اسلام عزيز و مسلمين و انقلاب خونين و مستحكم ملت شريف ايران آشنا فرمائيد. انشاءالله جنابعالى در تمشيت امور و رسيدگى به احتياجات مردم قاطعانه عمل مىنمائيد. اميد است اهالى محترم و متدين يزد عموماً و حضرات علماى اعلام خصوصاً و نهادهاى انقلابى فرصت را مغتنم شمرده همكارىهاى لازمه را در انجام هر چه باشكوهتر نماز وحدت آفرين و دشمن شكن جمعه با جنابعالى داشته باشند.
موفقيت همگان را از خداوند متعال مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 224
تاريخ 23/4/61
پيام امام خمينى به ملت مسلمان عراق به مناسبت آغاز آغاز عمليات پيروزمندانه رمضان
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت مظلوم در بند عراق! عزيزان زجرديده و شكنجه كشيده محترم بين النهرين! اكنون كه برادران مجاهد شما در دفاع از ميهن خود و دفع حملات دشمن اسلام مجبور شدند به خاك عراق بيايند تا به خواست خداوند متعال ملت ستمديده عراق را از شر حزبى كه در طول سلطه غير مشروعش بر كشور اسلامى، آنچنان ضربهها به اين ملت شريف وارد كرده كه قابل شمارش نيست نجات دهند چه علماى بزرگى مثل مرجع عظيمالشان آيتالله حكيم قدس سره از جور و ستم و فشارهاى غير انسانى اين حزب كافر در منزل خود منزوى و با دل خون به جوار رحمت حق رخت بربستند و مثل شهيد مظلوم، عالم آگاه آيتالله صدر و خواهر بزرگوارش كه در تحت شكنجه دژخيمان صدام عفلقى جان خودشان را فدا كردند و چه جوانان عزيز و برومند عراق كه در حبس و شكنجه بسر برده و بالاخره به دست اين حزب به لقاءالله شتافتند و اكنون كه قريب دو سال است كه به جمهورى اسلامى به جرم اسلامى بودنش حمله كردهاند و روى مغول را سفيد كردهاند، هزاران جوان عراقى و ايرانى را كه سرمايههاى ملت خويش بودند فداى هواهاى نفسانى خودشان نمودند كه شما بهتر جنايات اين حزب و صدام، اين ابرجنايتكار را مىدانيد بپاخيزيد و با برادران صميمى خود دست اخوت اسلامى دهيد و اين حكومت ستمگر را از صحنه خارج كنيد و خود با تضمين خود، حكومت اسلامى دلخواه را تشكيل دهيد. ملت عزيز عراق! اكنون كه برادران شما با فداكارى جان بر كف براى حفظ ميهن خود و نجات برادران عزيز در بند خود به سوى شما آمدهاند، قيام كنيد و با الهام از اسلام بزرگ بر دشمنان اسلام بتازيد كه برادران عزيز شما و ملت شريف ايران از پشت جبههها به جبهه مىآيند و با كمك شما عزيزان و برادران ايمانى اين غدههاى سرطانى را از قلب يك كشور اسلامى بيرون ريخته و ملت شريف عراق را بر سرنوشت خود حاكم مىگردانند. اى اهالى غيور بصره! به استقبال برادران مومن خود بيائيد و دست ستمكار عفلقىهاى كافر را از بلاد خود كوتاه كنيد. اى اهالى محترم اعتاب مقدسه! اى جوانان غيور كه در هر فرصت بر اين ناپاكان تاختهايد! فرصتى را كه خداوند به شما عنايت نموده، غنيمت شمريد و مردانه قيام كنيد و سرنوشت خويش را به دست گيريد. اى ارتشيان گرفتار حزب كافرى كه براى هواهاى نفسانى خويش جوانان شما را به قربانگاه فرستادند! برادران ما براى نجات شما آمدهاند و با فداكارى و توكل به خداى تعالى اين رژيم كافر و ستمگر را به جهنم مىفرستند. شما
صحيفه نور ج 16 صفحه 225
عزيزان در بند بپا خيزيد و خود و ميهن خود را با كمك برادران ايرانى خود نجات دهيد و نگذاريد مقدرات كشورتان در امريكا طرحريزى شود. و شما اى برادران و جوانان ايرانى! به كمك برادران رزمنده خود بشتابيد كه اين لحظه از، حساسترين لحظات سرنوشتساز است، يا پيروزى اسلام بر كفر عفلقيان و يا خداى نخواسته اگر غفلتى و يا اهمالى شود شكست اسلام و ننگ ملت براى هميشه، و هيهات كه شما جوانان غيور زير بار ذلت برويد. پس تكليف اسلامى و ميهنى شما اقتضا دارد كه به سوى جبههها جوانمردانه هجوم آوريد و بكوشيد تا جامه ذلت نپوشيد و بدانيد كه روحيه ارتش عراق بكلى از دست رفته است و اسلام امروز احتياج به شما جوانان برومند دارد. به سوى نبرد با كفر بشتابيد و برادران عراقى خود را نجات دهيد و برادران جان بر كف رزمنده جمهورى اسلامى را كمك كنيد كه فردا دير است. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين را خواستارم.
روحاللَّه الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:21 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 226
تاريخ 25/4/61
پيام امام خمينى به مناسبت روز جهانى قدس
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
در سالروز قدس سال 1361 غمانگيزترين و دردناكترين روزها را مىگذرانيم و اسفناكترين و مصيبتبارترين ايام را پشت سر مىگذاريم، نه فقط غم و درد براى شهداى بىپناه و بيگناه لبنان مظلوم و نه فقط اسف و مصيبت از حمله دامنهدار اسرائيل جانى با بمبهاى خوشهاى و آتشزا به ساكنين عرب و مسلمانان بيروت كه موجب شهادت و آسيب هزاران پير و جوان و زن و مرد و كودك بيگناه بىپناه شده است و نه براى نقشههاى شوم آمريكاى ابرجنايتكار و نه براى هدم اساس اسلام در ايران و ساير كشورها و نه براى كمكهاى مادى و معنوى مصر و اردن و ديگر همقطارانشان به دو جنايتكار افسار گسيخته بگين و صدام، كه اينان خوى درندگى و جنايتكارى دارند و زندگى و حيات مادى آنان بستگى به تجاوز به حقوق ملتها و مستضعفان جهان دارد و تحت ستم قراردادن و سركوبى ملتهاى مظلوم از افتخارات آنان است و نه براى تجاوز بيرحمانه صدام عفلقى و حزب بعث عراق به كشور اسلامى ايران و كشتار هزاران كودك، پيرزن و پيرمرد و به ويرانه بدل كردن شهرهاى آباد و سرسبز عربنشين و فارسنشين ايران، كه اين حزب مشرك نمىتواند اسلام را تحمل كند و برنامه آن براندازى اسلام و هواداران آن است، مصيبت و تاسف و غم و درد براى ابتلاء مسلمانان به اين حكومتهاى خود فروخته و دلباخته به ابرقدرت آمريكا و چشمبسته به فرمان دشمنان اسلام و مسلمانان است. اينان براى مخالفت با جمهورى اسلامى و كمكهاى نظامى و تسليحاتى و مادى و معنوى به صدام كه اسلام را دشمن خود مىداند عذرهائى مىتراشيدند و مساله فارس و عرب را برخلاف دستورات اسلام و قرآن مجيد پيش مىآوردند و در بوقهاى تبليغاتى و مطبوعات در خدمت ابرقدرتها پشتيبانى اسرائيل از ايران را با دروغ شاخدار بهانه مىكردند.
امروز كه اسرائيل به يك كشور مسلمان عربى حمله نموده و مسلمانان را به خاك و خون مىكشد، چه عذرى در خفقان مرگبار خود دارند؟ چه عذرى در پيشگاه خداى قهار و ملتهاى اسلامى در كمك به اسرائيل و ارباب جنايتكارش دارند؟ چه عذرى در تعقيب پيشنهاد ذلت بار كمپ ديويد و طرح فهد دارند؟ چه عذرى در سازش با اين جانيان با لذات و خوانخواران حرفهاى دارند؟ آيا آمريكا با آمريكاى سابق كه ما را به دروغ متهم به سازش با آن مىكردند فرق كرده است؟ و يا اسرائيل با
صحيفه نور ج 16 صفحه 227
اسرائيلى كه به بهانه دروغين دادن اسلحه به جمهورى اسلامى به كمك صدام شتافتند و به دشمنى با ما براى نجات حزب بعث عفلقى يقه پاره مىكردند، تفاوت كرده است؟
بارالها! مسلمانان منطقه گرفتار يك چنين حكمفرمايانى هستند چنانچه مولاى آنان علىابن ابيطالب گرفتار منافقانى ظاهرالصلاح بود و به دست آنان در مثل اين ايام به لقاءتو شتافت و از گرفتارىها نجات پيدا كرد.
بارالها! امروز اسلام گرفتار منافقانى جنايتكارتر از نهروانىهاست كه با نام اسلام آن را مىكوبند و با دشمنان اسلام به اسم اسلام و در حقيقت براى چپاول اموال ملتهاى مظلوم و محروم و دربند كشيدن آزادگان ملتها سازش مىكنند.
خداوندا! اين دولتمردان نادان بار ذلت اسرائيل را به دوش مىكشند كه چند روزى بر ملتهاى مسلمان حكومت كنند.
خداوندا! اين حكومتهاى نادان با داشتن همه امكانات براى پيروزى بر ابرقدرتها، به جنايات آمريكا و اسرائيل صحه مىگذارند و براى تحكيم پايههاى كفر شب و روز خود را نمىفهمند.
بارالها! اين خلق مسلمان و مظلوم را از چنگال آنان نجات ده. اما اكنون چه بايد كرد؟ آيا راهپيمائى و فريادها و بيقرارىها از دست دشمنان اسلام و مستضعفان جهان كافى است؟ يا آنكه اين وسيله است، نه هدف. گرچه دولت منطقه و عمال استعمارگران و ستم پيشگان همين فريادها را نيز تحمل نمىكنند و مطمئن باشيد كه فريادها را در حلقوم ستمزدگان و محرومان خفه مىكنند. هم آنان كه از هم اكنون از فرياد مظلومانى كه در هر سال يك مرتبه در حول كعبه آمال خود مىگردند و ناله و فغان مىكنند و در مجمعى كه اساسش بر امور سياسى بنيان گذاشته شده به مخالفت برمى خيزند، خروش و پرخاش مسلمانان براى رهائى قدس، به هر وسيلهاى كه باشد خفه خواهند كرد.
اسلام عزيز و پيامبر عظيمالشانش و شهيد محرابش كه در شب مبارك قدر براى محرومين به خاك و خون كشيده شد، اين شكوه را به كجا سردهند كه سلطهگران در بلاد اسلامى مىگويند درد و رنج بكشيد و ناله نكنيد، در زير شكنجههاى امريكا و اسرائيل پليد و ديگر قدرتمندان خرد شويد و دم در نياوريد. دردها زياد است لكن چاره چيست؟ ملت ايران به پيروى از قرآن كريم و اسلام بزرگ راه چاره را يافت و رژيم آمريكائى پهلوى را پس از فريادها و اعتصابها با مشت و دندان در مقابل تانكها و مسلسلها از پاى درآورد و صدام جنايتكار و حزب مشرك او را با ايمان و قياملله از پاى درآورد و صدام بلند پرواز را كه لاف سردارى قادسيه مىزد به دريوزگى و ذلت كشاند و تمام توطئهها را با هدايت الهى در نطفه خفه كرد و اكنون نيز از پاى نمىنشيند تا آنچه از روز اول به عنوان غرامت و براى تاديب مجرم خواست جامه عمل پوشد و تصميمات شوراى امنيت و سازمان هاى بىارزش را جز ورق پارههائى در خدمت وتوكنندگان نمىداند.
آنان با همه عربدهها و تبليغات بى پايه سر تعظيم به پيش صهيونيزمها فرو آورده و براى تحكيم پايههاى حكومت آنان و وابستگانشان چون صدام در آستانه مرگ ننگين به تشكيل جلسه و صدور
صحيفه نور ج 16 صفحه 228
قطعنامه پرداختهاند و گمان كردهاند دولت متكى به خدا و ملت عظيم ايران بيدى است كه از اين بادها بلرزد. ملتى كه اكنون طعم شيرين شهادت را چشيده است و پيرو مولاى خود اميرالمومنين و اولاد عظيمالقدر او كه شهادت را فوز عظيم مىدانسته و در محراب شهادت و ميدان نبرد نداى فزت و رب الكعبه را سر مىدادند از سازمانهاى نوكر ابرقدرتها نمىهراسد. ملتى كه ابرقدرت آمريكا را از كشور بقيهالله اروحنالمقدمه الفدا، با ذلت و خوارى راند و نفت و خزاين خود را از حلقوم آن بيرون كشيد، از طبلهاى توخالى سازمانهاى ساخته آن نمىترسد و اين ملت و دولت پيرو آن، همانگونه كه كراراً اعلام نمودهاند، خواستهاى مشروع خود را از صدام و حزب عفلقى مىگيرند و براى احقاق حق مشروع خود به هر اقدامى دست مىزنند بلغ ما بلغ .
و اما تكليف ملتها در آستان روز قدس و آستان سالروز شهادت بزرگ انسان تاريخ بشريت آن است در اجتماعات و راهپيمائىهاى خود از دولتهاى خويش به طور جدى بخواهند كه با قدرت نظامى سلاح و نفت در مقابل آمريكا و اسرائيل به مقابله برخيزند و اگر گوش نكردند و اسرائيل جنايتكار را كه تمام منطقه حتى حرمين شريفين را تهديد مىكند و هم اكنون عمق خواستههاى او واضح شده است را تاييد كردند، با فشار و اعتصابات و تهديد آنان را مجبور به عمل كنند. در حالى كه اسلام و اماكن مقدسه آن مورد تهديد به تجاوز قرار گرفته هيچ فرد مسلمانى نمىتواند در مقابل آن بىتفاوت باشد و آنچه در اين موقع كه اسرائيل تجاوز گسترده به بلاد مسلمين نموده و مسلمانان بيگناه و بىپناه را به خاك و خون كشيده است دولتهاى منطقه انجام مىدهند جز يك كلام بىمحتوا و سازشكارانه نيست و مصيبت بارتر آنكه از دست اسرائيل به آمريكا جنايتكار اصلى پناه مىبرند و در حقيقت از خوف مار به اژدها روى مىآورند و با داشتن ابزار مقابله با آنان حاضر به يك كلمه خشن يا يك تهديد نيستند و با اين وضع بايد همه حاضر براى محو و نابودى شوند و در طول زندگى خود به هر ذلتى تن در دهند. ايران همانگونه كه اعلام كرد جز از راه عراق و بركنارى حكومت حزب بعث نمىتواند اقدامى موثر كند و پس از حصول خواستههاى مشروع خود داوطلب است كه خيلى بيشتر از حال در كنار ساير مسلمانان و بويژه ملتها و دولتهاى عربى در نبرد با اسرائيل تشريك مساعى نمايد و به عنوان يكى از قدرتهاى بزرگ مسلمان منطقه با قدرتهاى ديگر منطقه بسيار كوبنده تر از اين زمان در نبرد با اسرائيل همكارى كند. و اگر خداى نخواسته اوضاع و احوال كشورهاى اسلامى و عربى و حكومتهاى منطقه به همين منوال باشد كه نه تنها سراپا سازش و تسليم و تاييد از دشمن اصلى و وابستگان به اوست، كه كمكهاى مادى و معنوى به آنان مىكنند، ايران مجاهد در پيشگاه مقدس خداوند عذر دارد و از ملتهاى اسلامى منهاى دولتها استمداد مىكند كه اگر آنان اجابت كردند دست به اقدام موثرتر و جدىتر خواهد زد. من به سران فلسطينى نصيحت مىكنم كه دست از رفت و آمدهاى خودشان برداشته و با اتكاء به خداوند متعال، مردم فلسطين و اسلحه خويش تا حد مرگ با اسرائيل بستيزند چرا كه اين رفت و آمدها موجب مىشود كه ملتهاى مبارز از شما دلسرد شوند. شما اطمينان داشته باشيد كه نه شرق به درد شما مىخورد و نه غرب. با ايمان بر خدا و تكيه بر سلاح با
صحيفه نور ج 16 صفحه 229
اسرائيل بجنگيد و همچون ملت و نيروهاى مسلح ايران كه بىاتكا به قدرتها و ابرقدرتها و با ايمان به خداى تعالى و قدرت لايزال او تا حصول خواستههاى مشروع خويش دست از اسلحه بر نمىدارند.
خداوندا! از اين سستىها و بىتفاوتىهاو جاه طلبىها و خودباختگىها در سراسر جهان به تو پناه مىبرم. خداوندا! براى نصرت اسلام و مسلمين جهان و مستضعفان دربند مستكبران و براى نصرت نيروهاى جمهورى اسلامى بر فريب خوردگان بعثى صدامى از درگاه مقدست استمداد مىطلبم.
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 230
تاريخ 29/4/61
پاسخ امام خمينى به نامه فرزند آيتاللَّه صدوقى
بسم الله الرحمن الرحيم
جنابعالى كه مورد علاقه اهالى محترم يزد و مورد اطمينان هستيد، مجازيد به همان نحو كه شهيد سعيد بزرگوار ابوى محترمتان صدوقى عزيز قدس سره عمل مىنمودند، عمل نمائيد و آنچه ايشان در تمام مراحل به شما مراجعه كردهاند و ناقص مانده است، تكميل كنيد. اميد است اهالى محترم و ارگانهاى دولتى در صورت وجود مشكلاتى در رفع آن با شما همكارى نمايند و آنچه مربوط به اينجانب است پس از مراجعه به جناب حجتالاسلام والمسلمين آقاى خاتمى دامت افاضاته و مشورت با ايشان اگر رفع نشد به اينجانب مراجعه نمائيد. توفيق و تاييد جنابعالى را در خدمت به اسلام و محرومين از خداوند تعالى خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 231
تاريخ 3/5/61
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان اداره مركزى آستان قدس رضوى ، اعضاى حزب جمهورى اسلامى مشهد و كاركنان استاندارى و پرسنل هوايى استان خراسان
همه قدرتها در هر جا محتاج به توجه حضرت رضا سلام الله عليه هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز ميهمانهاى ما بسيار عزيزند، اين ميهمانهاى عزيز از جائى مىآيند كه دلهاى ملائكه الله به آنجا متوجه است. اصلاً مركز ايران آستان قدس است و ما اميدواريم كه همه ما را خداوند از خدمتگزاران آستان قدس رضوى سلامالله عليه قرار بدهد. و شماها چقدر خوشبخت هستيد كه در آن آستان زندگى مىكنيد، چه آنهائى كه خدمتگزار مستقيم آستانه هستند و چه آنهائى كه در آستان مقدس خدمتگزار به ملت و اسلام و جمهورى اسلامى هستند. همه نيروها، همه قدرتها در هر جا هستند، محتاج به توجه خاص حضرت رضا سلامالله عليه هستند. آستاندار، نيروى هوائى و انجمنهاى اسلامى و همه اينها جزء كارمندان آن آستان مقدسند. و شما برادرانى كه در آستان مقدس مستقيماً كار مىكنيد از خوشبختى بزرگى برخورداريد كه شايد خيلى توجه به او نباشد. و من اميدوارم كه انشاءالله تعالى به بركت آن آستان مقدس، جمهورى اسلامى همانطورى كه تاكنون پيروزمندانه پيش رفته است از اين به بعد هم پيش برود و اين جمهورى اسلامى باقى باشد با اسلاميت خود تا وقتى كه، زمانى كه به حضور بقيهالله اين جمهورى مشرف شود و مسائل را در خدمت ايشان حل كند.
مسجدالنبى مركز سياستهاى اسلامى بوده است و ثقل قدرت اسلامى
ما امروز با بسيارى از مسائل مواجه هستيم كه شما آقايان هم مىدانيد و مسائل ايران امروز پشت پرده نيست، آشكار است و همه ملت از دولتند و دولت هم از ملت است. دولت و هر چه متعلق به دولت است خدمتگزار ملت است و ملت هم پشتيبان دولت و تا اين هماهنگى ميان همه قشرها هست، آسيب نخواهد ديد اين جمهورى اسلامى.
شما مىدانيد كه امروز ما از جهات ظاهرى طبيعى تنها هستيم. تقريباً تمام شرق و غرب يا مخالف مستقيم با ما هستند و يا غير مستقيم. اگر در بين آنها حكومتهائى پيدا بشوند كه بيطرف باشند يا احياناً موافق با ما باشند، بسيار معدودند و انگشت شمار. قدرتهاى بزرگ با اسلام مخالفند، نه آن اسلامى كه فقط خلاصه بشود در دعا و مسجد، آن اسلامى كه در صدر اسلام همه احتياجات ملتها را حل
صحيفه نور ج 16 صفحه 232
مىكرده است و آن اسلامى كه در امور سياسى ملتها و در امور اجتماعى ملتها، مستقيماً دخالت مىكرده است. شما اگر صدر اسلام را ملاحظه كنيد مىبينيد كه اسلام از زمان پيغمبر صلىالله عليه و آله و سلم حكومت تشكيل كرده است، قواى نظامى و انتظامى داشته است، در سياستها دخالت مىكرده است و مسجدالنبى مركز سياست اسلامى بودهاست و ثقل قدرت اسلامى.
دستهاى ناپاك و عقلهاى ضعيف موجب اين شد كه بعد از رسولالله و صدر اسلام كمكم مردم را از آن مسائل اصلى كه در نظر اسلام بوده است، منحرف كنند و مردم را متوجه به فقط يك مسائل جزئى بكنند و در مسائل عمومى كلى كه كشورهاى اسلامى به آن احتياج دارند، بيطرف باشند و احياناً هم مخالف باشند. اين يك نقشه شيطانى بوده است كه از زمان بنىاميه و بنى عباس طرح ريزى شده است و بعد از آن هم هر حكومتى كه آمده است تاييد اين امر را كرده است و اخيراً هم كه راه شرق و غرب به دولتهاى اسلامى باز شد، اين امر در اوج خودش قرار گرفت كه اسلام، يك مسائل شخصى بين بنده و خداست و سياست از اسلام جداست و نبايد مسلمانان در سياست دخالت كنند و نبايد روحانيون وارد سياست بشوند، آنها همان در مسجدها محبوس باشند و همه كارشان اين باشد كه بروند نماز بخوانند و چند كلمه هم دعا كنند و برگردند منزل. اين يك نقشهاى بوده است كه از صدر اسلام ريشه دارد و امروز كه دولتهاى شرق و غرب، قدرتهاى بزرگ شرق و غرب در مقابل اسلام ايستادهاند، به اوج خود رسيده.
جمهورى اسلامى بنا دارد استقلال خودش را حفظ كند و آرزو دارد كشورهاى اسلامى از خواب گران برخيزند
و بحمدالله ملت ايران يك امر استثنائى است امروز و يك ملت استثنائى كه شبيه ندارد. امروز شما نمىتوانيد يك كشورى را پيدا بكنيد كه تمام شعارهايش نه شرقى و نه غربى است. يا از بلوك شرقند به طور رسمى، يا از بلوك غربند به طور رسمى و يا واسطهاند به طور پنهان. همان غير متعهدها هم باور نكنيد كه غير متعهدند، اگر در بينشان پيدا بشود، بسيار نادر است. و ما امروز مواجهيم با شرق و غرب و بلوك شرق و بلوك غرب و همه قدرتهائى كه در منطقهها در سرتاسر دنيا قدرت در دست آنهاست. و ما، يعنى ملت، همانطورى كه از اول راه خودش را پيدا كرده است و با مشت خالى، بدون سلاح، لكن با سلاح ايمان و صلاح در مقابل قلدرها ايستاد و ابتدائاً آن رژيم منحوسى كه اگر خداى نخواسته چند سال ديگر باقى مىماند اسلام را بكلى محو مىكرد، آن را بيرون كردند و دست همه ابرقدرتها را از مخازن خودشان قطع كردند و مع الاسف در حالى كه بايد همه دولتهاى اسلامى دور اين مركز جمع شوند و به اسلام گرايش پيدا كنند و اسلامى كه استقلال را براى آنها به هديه آورده است و آزادى را، مع كمالالاسف توجه به مسائل ندارند و يا دارند و هواهاى نفسانيه نمىگذارد كه آنطورى كه بايد، عمل كنند. امروز تقريباً تمام تبليغاتى كه در رسانههاى گروهى و در مطبوعات شرق و غرب هست، تمام آنها بر ضد جمهورى اسلامى يا مىنويسند و يا مىگويند و نكته هم معلوم است كه
صحيفه نور ج 16 صفحه 233
جمهورى اسلامى بنا دارد بر اينكه استقلال خودش را حفظ كند و دست ديگران را و دست جهانخواران را و آنهائى كه وابسته به آنهاست، از كشور خودش قطع كند و آرزو دارد كه تمام كشورهاى اسلامى، تمام حكومتهائى كه بر كشورهاى اسلامى سلطه دارند و به اصطلاح حاكم هستند، آرزو دارد جمهورى اسلامى كه آنها هم از اين خواب گران برخيزند.
ما بنا نداشتيم و نداريم كه به يك كشورى هجوم كنيم
شما ملاحظه كنيد يك جمهوريى كه براى تحقق اسلام و براى پياده كردن احكام تحقق پيدا كرد و يك ملتى كه سرتاسر او الا بعض گروهكهاى كثيف، براى اسلام همه چيز خودشان را دارند فدا مىكنند، چطور مورد تهاجم بعضى حكومتها واقع شدند، مثل حكومت عراق، يعنى حكومت غاصب عراق، يعنى حكومت ظالم عراق، يعنى حكومتى كه ملت عراق از او متنفرند و با سرنيزه دارد مردم را به جاى خودشان مىنشاند. شما ببينيد كه اين حكومت فاسد به اسم اينكه شما ملت ايران مجوسى هستيد و فارس هستيد و اين جرمى است كه شما فارس هستيد و به اسم عربيت و سردار قادسيه بودن هجوم كردند به اين كشور. ما و كشور ما هيچ وقت بنا نداشتيم و نداريم كه به يك كشورى هجوم كنيم، لكن بعد از آن كه به ما هجوم كردند، دفاع، يك امرى است كه هم شرعاً واجب است بر همه و هم عقلاً. ما حال دفاعى داريم و امروز هم حال دفاعى داريم. بيست و چند ماه اين ارتش مزدور عراق در ايران بود و موارد حساس ايران را در دست داشت و آنهمه جنايات كرد كه تاريخ اينها را بايد ثبت كند و از آن كشورهايى كه مىگويند ما طرفدار اسلام هستيم و جمعيتهاى حقوق بشر و سازمان كذا صحبتى نشد، گاهى اگر شد ايران را محكوم مىكردند. و امروز كه ما باز براى دفاع از كشور خودمان و دفاع از ملت مظلوم خودمان وارد شديم در عراق، براى اينكه نگذاريم هر روز آبادان و اهواز و آنجاها مورد حمله آنها واقع بشود و مورد توپهاى دوربرد آنها و موشكهاى آنها باشد و مىخواهيم اينها را به حدى برسانيم كه نتوانند اين كار را بكنند و اين يك دفاعى است كه ما مىكنيم، باز تمام مطبوعات و تمام راديوها يا محكوم مىكنند ما را و يا فرياد مىزنند كه براى منطقه خطر است. تحريك مىكنند كشورهاى منطقه را. و من و تمام اشخاصى كه مسوول هستند (البته من طلبهاى هستم و مسوول نيستم، لكن من موعظه مىكنم) تاكنون كراراً ما به اين دولتهاى منطقه تذكر دادهايم كه با شما مىخواهيم بجنگيم، ما آنطور نيستيم كه وقتى زور پيدا كرديم، با قلدرى بخواهيم در يك كشور ديگرى دخالت كنيم. ما در عين حالى كه قدرتمندترين دولتهاى منطقه هستيم و به بركت اسلام، يك قدرتى اين كشور ما و اين ملت ما دارد كه قدرتهاى بزرگ هم نمىتوانند تعرض به او بكنند، در عين حال ما مىخواهيم كه با همه اين كشورهاى اسلامى و خصوصاً اينهايى كه در منطقه هستند، در خليج هستند و در اطراف خليج هستند، مىخواهيم برادر باشيم، مىخواهيم همه آنها با هم دست به هم بدهيم. و خداى تبارك و تعالى آنقدر مقدورات به اين كشورهاى اسلامى داده است، چه از جهات معنوى و چه از جهات مادى، كه اگر بفهمند اين حكومتها و توجه به مسائل پيدا بكنند، قدرتى هستند كه در مقابل
صحيفه نور ج 16 صفحه 234
آنها قدرت ديگرى اندك است. شما، كشور شما، كشورهاى خليج و كسان ديگرى كه در منطقه هستند قدرت مادى دارند، يعنى نفت دارند، آن نفتى كه اگر ده روز به روى غرب بسته بشود، همه تسليم خواهند شد. با همه قدرتى كه در دست دارند و دست داريم، مع الاسف قدرت ايمان نيست در كار. اگر به جاى نفت ما ايمان داشتيم، احتياج به هيچ چيز نداشتيم. ملت ما ايمان داشت و خداى تبارك و تعالى به او عنايت كرد و او را متحول كرد از آن نقشههائى كه براى او كشيده بودند كه اگر مهلت پيدا مىكردند تمام جوانهاى ما را به فساد مىكشاندند، خدا به ما ترحم كرد و متحول كرد اين جوانها را كه در رژيم سابق برايشان نقشه كشيده بودند كه در مراكز فساد عمر خودشان را تباه كنند، امروز در مراكز فعاليت و جنگ و همه چيزهائى كه براى كشور مفيد است، مشغول فعاليت هستند. امروز آنچنان سرشار از ايمانند اين سپاه پاسداران و اين پرسنل ژاندارمرى و ارتش و سپاه، همه، همه رزمندگان ما چنان سرشار از ايمانند كه در مقابل همه چيز ايستادهاند و پايدارى مىكنند. و ما چقدر به اين كشورهاى منطقه بايد بگوئيم كه بابا، ما به شما كار نداريم، شما بيائيد و با ما برادرى كنيد تا همه با قدرتهاى بزرگ مقابله كنيم و كشورهاى خودمان را نجات بدهيم. شماها خيال مىكنيد كه آلمان، انگلستان و در راس همه آمريكا صلاح شما را مىخواهد؟ شوروى صلاح شما را مىخواهد؟ آنها صلاح خودشان را مى خواهند، آنها شماها را به بند مىكشند تا از شما استفاده كنند. آن روزى كه ببينند استفاده نمىتوانند بكنند، شما را دور مىاندازند و همراهى با شما نمىكنند. شما بيائيد امروز كه ملت ايران قيام كرده است و مىبينيد كه تا چه اندازه پيشرفت كرده است و همه قدرتها را اجازه نداده است كه دخالت بكنند در كشور خودش، با اينها همقدم بشويد تا همه با هم، هركس در كشور خودش مستقل، لكن همه با هم در مقابل قدرتهايى كه مىخواهند ما را از بين ببرند و ما را مستعمره خودشان (ولو مستعمره نو باشد) قرار بدهند، از چنگال آنها نجات پيدا كنيم. شماها تا كى مىخواهيد اسير آمريكا باشيد و اسير مستشاران آمريكا؟ شما ديديد كه ملت ايران مستشاران آمريكائى را به دور ريخت و خود الان همه چيز خود را دارد اداره مىكند و اگر چنانچه مهلت به او داده بشود، آنچنان قدرتى خواهد پيدا كرد كه نتواند كسى دخالت در كشورش بكند. و طمع طمعكاران و آدمخواران را از اين كشور تا آخر قطع كرده است و مىكند انشاءالله.
وارد شدن ما در عراق نه براى اين بوده است كه ما عراق را مىخواهيم تصاحب كنيم يا بصره را. ما وطنمان بصره و شام نيست، ما وطنمان اسلام است، ما تابع احكام اسلام هستيم. اسلام به ما اجازه نمىدهد كه يك كشور مسلمى را ما تحت سلطه قرار بدهيم و ما نخواهيم هيچ وقت، توجه به اين نخواهيم پيدا كرد. شماها چه داعى داريد كه دائماً دم از اين مىزنيد كه ايران خطر است براى ما؟ ايران خطر است براى آمريكا، ايران خطر است براى شوروى، نه براى شما. ايران رحمت است براى شما. شما بيائيد و به ايران دست برادرى بدهيد تا بفهميد لذت برادرى را و بفهميد كه زندگى استقلالى در مقابل آنهمه چيزهائى كه طمع داريد از خارجىها، زندگى استقلالى از همه آنها بهتر است. چرا شما با ايران مخالفت مىكنيد؟
صحيفه نور ج 16 صفحه 235
بحمدالله بعضى از كشورهاى منطقه به خود آمدند و از آن راهى كه داشتند برگشتند. و من اميدوارم كه همه كشورهاى منطقه و دولتهاى منطقه به خود بيايند و مطمئن باشند كه يك ايران قدرتمند اسلامى براى آنها بهتر است از آمريكا و شوروى. آنها فقط مصالح خودشان را در نظر دارند و اسلام مصالح كشورهاى اسلامى و مسلمانان، همه را، بلكه مصالح بشر را. ما به هيچ كشورى طمع نداريم و به هيچ كشورى حقى نداريم و خداى تبارك و تعالى به ما اجازه نداده است كه در هيچ كشورى دخالت بكنيم مگر آنكه مثل دفاع باشد كه امروز ما با اين دولت فاسد عراق در حال دفاع هستيم. و البته بايد ملت ما بدانند كه جنگ ما تمام نشده است و آن توطئهاى كه ديده بودند كه ما را متوجه كنند به لبنان و از اين راه به ما ضربه بزنند، آن هم به خواست خداى تبارك و تعالى فاش شد و ما بنايمان بر اين است كه اول عراق بايد از شر اين مفسدين و از شر اين غاصبين فارغ بشود و بعد از آن انشاءالله به قدس.
تمام كشورهاى اسلامى بدانند كه ايران ابداً نظرى به كشورهاى آنها ندارد. ايران براى جمعيت خودش همه چيز دارد و اينطور نيست كه يك كشور سركش باشد كه بخواهد همه چيز را در تحت سلطه خود بياورد. ايران براى خدا قيام كرده است و براى خدا ادامه مىدهد و جز دفاع، جنگ ابتدائى با هيچ كس نخواهد كرد.
هر كدام كه امروز به صدام كمك كنيد، خيانت به اسلام كردهايد
لكن من بايد تذكر بدهم، هشدار بدهم به اين بعضى از اين كشورها كه باز هم كمك كارى مىكنند به دشمن اسلام. من هشدار بدهم كه توجه داشته باشيد براى آتيه خودتان زحمت توليد نكنيد. شما هر كدام كه امروز به صدام كمك كنيد، خيانت به اسلام كردهايد و مجرم هستيد پيش اسلام. اگر تا امروز عذرى مىتراشيديد كه ما از عراق مىترسيم، امروز ديگر آن عذر نيست. عراق يعنى حكومت عراق خودش را هم نمىتواند حفظ كند تا چه رسد به اينكه بخواهد به شما تعدى كند. اين عذر، منقطع است امروز. و ما اگر ببينيم بعضى دولتها باز كمك مىكنند، كمك نظامى مىكنند، كمك مالى مىكنند به دولت عراق، آنها را مجرم مىشناسيم و انشاءالله با آنها اگر برنگردد معامله مجرم مىكنيم و احكام اسلام را درباره آنها جارى مىكنيم. و من نصيحت مىكنم باز به آنها كه دير نيست و امروز هم برگرديد و لااقل كمك نكنيد به اين مجرم اصلى و به آن مجرم اصلىتر كه آمريكا باشد.
خداوند انشاءالله همه كشورهاى اسلامى را از شر اين مفسدين، از شر اين ستمكاران و جهانخواران حفظ كند و حكومتهاى اسلامى را بيدار كند كه به وظايف خودشان، به وظايف اسلامى و انسانى خودشان عمل كنند و همه در كنار هم برادر باشند و دست جنايتكاران را از كشورهاى خودشان قطع كنند. و خداوند انشاءالله ما را از خدمتگزاران اسلام قرار بدهد. و اميدوارم كه با دعاى شما كه از آستان قدس آمدهايد و باز به آنجا انشاءالله با سلامت رجوع مىكنيد، ما هم بتوانيم به آستان بوسى آن حضرت نائل آئيم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 236
تاريخ12/5/61
پاسخ امام خمينى به نامه وزير كشور در مورد كسب تكليف پيرامون سرپرستى كميتههاى انقلاب اسلامى
بسمه تعالى
با تشكر از جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى كه با همه توان در خدمت كوشا هستند و با تاسف از استعفاى ايشان، جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى را به سرپرستى كميتههاى انقلاب اسلامى در سراسر كشور منصوب نمودم. اميد است تمام افراد كميتهها و حضرات روحانيون كه در كميتهها هستند با جناب ايشان همكارى و كمك نمايند. توفيق ايشان را در خدمت به اسلام و مسلمين خواهانم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 236
تاريخ 14/5/61
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى خوئينىها در مورد سرپرستى حجاج بيت الله الحرام
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى سيد محمد خوئينىها دامت افاضاته با فرا رسيدن ايام حج، اين فريضه بزرگ عبادى، سياسى و اجتماعى كه در بين عبادات بزرگ از ويژگىهاى خاص برخوردار است و خداوند تبارك و تعالى مسلمانان جهان را با شرايط خاص دعوت نموده است تا در ضمن بجا آوردن اين فريضه بزرگ از امورى كه در بلاد مسلمين از جهات اجتماعى و سياسى مىگذرد مطلع شده و اگر گرفتارىهائى دارند با يكديگر در ميان گذاشته و حتى الامكان در رفع آن كوشا باشند و مع الاسف بسيارى از مسلمانان به واسطه كج روىها و يا كج فهمىهاى بعضى عناصر و يا دسيسههاى بعضى از دست اندركاران سودجو بعد سياسى اين عبادت شريف را به طاق نسيان سپردهاند، جنابعالى را به سمت نماينده خويش و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب نمودم كه با بينش خاص سياسى كه داريد به امور حجاج از ابعاد مختلفه رسيدگى نموده و براى احياء اين سنت بزرگ الهى در خطابها و مراسم دينى، مسلمين را به وحدت كلمه و اتحاد مسير دعوت نموده و آنان را از آنچه در لبنان عزيز و ايران مجاهد و افغانستان مظلوم، از ستمكاران و جهانخواران مىگذرد مطلع نمائيد و حجاج محترم بلاد را به وظايف بزرگ خود در مقابله با چپاولگران بين المللى و تجاوزكاران آشنا نمائيد.
البته علماء محترمى كه در اين سفر هستند، چه آنان كه با تقاضاى اينجانب مشرف شدهاند و چه ديگران، جنابعالى را تاييد مىفرمايند و حجاج محترم موظفند كه به راهنمائىهاى شما گوش فرا دهند و از خطوطى كه براى آنان ترسيم مىنمائيد اطاعت نموده و تجاوز ننمايند تا انشاءالله تعالى اين فريضه عظيم با محتوا و ابعاد متعددش بجا آورده شود.
بديهى است كه متصديان امور كه به هر مناسب كارشان با اين فريضه و با حجاج محترم مرتبط است، براى هماهنگ نمودن كارها موظفند با شما همكارى و از ارشاداتتان استفاده نمايند. اميد است حجاج محترم كشورهاى اسلامى در وحدت كلمه كوشا و از اخوت ايمانى كه خداوند تعالى بين مسلمين امر فرموده است غفلت ننمايند و از تفرقه افكنى كه كار شيطان و شياطين انسى است احتراز نمايند.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 238
تاريخ 16/5/61
بيانات امام خمينى در ديدار با مدير عامل، معاونين، مديران و مسوولان بخشهاى مختلف سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى
هر قدمى كه ما جلو مىگذاريم تبليغات سوء دشمنان زيادتر مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
من اول بايد تشكر كنم از شما برادرها كه در اين محل بسيار حساس خدمت مىكنيد و تقدير كنم از شما كه انشاءالله بعدها هم به همين خدمت به طور شايسته انجام وظيفه كنيد.
شما خودتان مىدانيد كه اين مركز، مركز بسيار حساس و مهمى است كه اگر يك فيلم، يك صحبت در محل آنجا بشود و براى جمهورى اسلامى مناسب نباشد، فوراً در همه جا پخش مىشود. امروز اين رسانهها طورى هست كه همه كس به آن گوش مىكند و در خارج هم منعكس تا يك حدودى مىشود و مساله بسيار حساس است و شما مىدانيد كه دشمنهاى اسلام چون منافع شخصى خودشان از بين رفته، واقعاً همه با اين دستگاه و همه دستگاههاى دولتى و دستگاههاى اسلامى مخالفند و ما بايد كوشش كنيم كه در مقابل اينهمه تبليغاتى كه هر روز دارد مىشود، آن هم تبليغات بسيار بد، كه اگر يك نفر عاقل درست نگاه كند مىفهمد كه اين تبليغات چه جور تبليغاتى هستند و دروغ بودنش را ما كه در اين محيط هستيم مىدانيم لكن خوب، ممكن است در جاهايى اشخاصى، افرادى باشند، بىاطلاع باشند و گمان كنند كه واقعاً يك همچو مسائلى مىگذرد. شما مىدانيد كه الان مسائلى كه به جمهورى اسلامى نسبت مىدهند از قبيل اينكه كودكها را مىكشند، زنهاى آبستن را مىكشند، اشخاصى كه فلج هستند و ناقص الخلقه هستند اينها جلو مىفرستند كه راه را باز كنند برايشان، از اين قبيل هر روز هست. من با اينكه كم نگاه مىكنم اين چيزهايى كه مىآورند، نوشتههايى كه مىآورند، لكن آن حساسهايش را كه نگاه مىكنم مىبينم كه هر روز اين مسائل هى دارد زيادتر مىشود يعنى هر قدمى كه ما جلو مىگذاريم، تبليغات زيادتر مىشود البته در بين همين تبليغاتى هم كه مىشود، گاهى از آنها يك مسائلى سر مىزند كه به نفع ماست و ما رويهمرفته بايد حساب اين را بكنيم كه ما بايد خدمتگزار اسلام باشيم.
كسى كه براى خدا كار مىكند در هيچ جهت شكست نمىخورد
ما بايد براى خدا كار بكنيم. كسى كه براى خدا كار مىكند در هيچ جهت شكست نمىخورد. بر فرض اينكه - ما بريزند و يكى از قدرتهاى بزرگ، مثلاً فرض كنيد بريزند و همه ايران را از بين
صحيفه نور ج 16 صفحه 239
ببرند، ما باز شكست نخوردهايم. در تاريخ محفوظ است اين فداكارى همه ملت ما، و هر كس بخواهد جلوى اين را بگيرد، ديگر نمىتواند. تاريخ ثبت كرده است اين امور را.
و البته ما بايد خيلى به فكر اين باشيم كه اين دستگاهى كه مهمترين دستگاه شايد باشد در تبليغات ما، اين دستگاه از حيث سيما و از حيث صدا هر دو اسلامى باشد يعنى كوشش بشود در اينكه هر قدمى كه بر مىداريد، يك قدمى باشد براى اسلام برداريد تا اينكه كارتان عبادت باشد. از اول كه اين جمهورى كه پيروز شد، من به اشخاصى كه متكفل اين امور بودند و در راس اين قضيه واقع شده بودند، هى اين مطلب را سفارش مىدادم، لكن بعضى از آنها كه بعدها معلوم شد كه مردم غير صحيحى هستند، هى عذر مىآوردند كه ما مشغوليم و داريم درست مىكنيم و نمىشود و چه و كذا. لكن حالا بحمدالله مىبينيم كه دارد مىشود و اميدواريم كه به كوشش اين آقاى محترم، آقاى رفسنجانى، برادر آن آقاى رفسنجانى، انشاءالله اين مسائل درست بشود و اين دو تا برادر انشاءالله خدمت خودشان را به اسلام و ايران بكنند. ايشان در تبليغات و ايشان هم در همه چيزها. و البته فيلمها، بايد كسانى كه فيلمسازند، بايد معلوم بشود كه اينها چكارهاند، چه جور بودهاند، وضع روحىشان، وضع زندگىشان، وضع معاشرتهايشان قبلاً چه جور بوده است، آيا تحول حاصل شده برايش، تحول روحى، يا اينكه باز همان ته ماندههاى سفره شاه هست در قلب هاشان؟ آن كسى كه مىخواهد فيلم درست كند گاهى وقت فيلم را، خوب، بسيارىها متوجه نمىشوند چى است، لكن محتوايش رويهمرفته انسان يك وقت مىبيند كه يا طرف چپ است، يا طرف راست است، يا رو به فساد است. اين، بايد خيلى دقت بشود. يعنى ما همه موظفيم به اينكه كارى انجام بدهيم كه موافق با مقصد جمهورى اسلامى كه همان مقاصد اسلامى است باشد و هيچ خوفى از اين نداشته باشيم كه ما اگر فرض كنيد فلان فيلم را درست كنيم، به ما نمىگويند كه اينها چه هستند. ما بالاخره در اين دنيا الان معرفى شديم به يك ملت ارتجاعى و يك ملتى كه، تقريباً يك هيولائى از جمهورى اسلامى دارند درست مىكنند كه كسانى كه در اينجا نيستند خيال مىكنند كه الان، الان در تهران يك دستهاى ريختهاند دارند بچه كوچكها را مىكشند و زنها را چه مىكنند.
آدمكشى و چپاولگرى با اسم اسلام راستين
اين انقلاب، يك خصوصيتى دارد و آن اينكه انقلاب اسلامى است و همه جناحها با، الا كمى، با اين جهت اسلامىاش مخالفند. حتى اشخاصى كه در ايران بودند و آن گروههايى كه بودند و اينها، حتى اينها هم از اسم اسلام مىترسند و اگر اسم اسلام را ببرند، اسلام را به يك جور ديگرى در پيش خودشان تعبير مىكنند، اسلام راستين اسمش را مىگذارند، كه ايران اسلام ندارد ما بايد بيائيم اين اسلام راستين را چه بكنيم. آنوقت در ضمن اينكه اسلام راستين را مىخواهند چه بكنند، اين آدمكشىها و اين بساط را همه را آنها راه مىاندازند به اسم اسلام راستين.
صحيفه نور ج 16 صفحه 240
ما براى اداى وظيفه اسلامى، وجدانى و ملى وارد شديم در ميدان جنگ
ما از اول من گفتهام كه ما به شرط اينكه پيروز بشويم در ميدان نيامدهايم. ما براى اداء يك وظيفه اسلامى، وجدانى، ملى وارد شديم در اين ميدان و همه ملت ايران كه وارد شدهاند در اين ميدان و الان بحمدالله همه وارد هستند، توجه دارند و فهميدهاند كه اين گروههاى مخالف، يا اين قدرتهاى مخالف، چه دردى دارند. ما مىدانيم كه آنها دردشان به اين چيزها دوا نمىشود و ديگر هم مايوس انشاءالله بايد بشوند. و ما انشاءالله اميدواريم كه در همه ابعاد اين جمهورى پيروز باشيم و جنگمان هم انشاءالله زودتر تمام بشود. و شما و همه مىدانند كه ما اهل جنگ نيستيم كه بخواهيم برويم يك كشورى را بگيريم، يا كشور گشائى بكنيم. ما دنبال اين هستيم كه دنيا در صلح و آرامش باشد. اسلام از اول داراى يك همچو مقصدى بوده و خصوصاً در بين مومنين، در بين مسلمين، اخوت را سفارش فرموده است، بلكه ايجاد تشريع فرموده است.
ما بايد با همه برادر باشيم، با همه، همه مسلمين برادر باشيم و در مقابل كفار بايستيم، نه اينكه ما در مقابل مسلمين بايستيم. خوب، ما ناچاريم الان، دفاع داريم مىكنيم. ما تاكنون يك قدم براى جنگ بر نداشتهايم، اينها همه دفاع است. الان هم كه ما وارد شديم در خاك عراق، براى دفاع است، نه براى چيز ديگر. بيايند آنها كارها را انجام بدهند، ما فوراً بر مىگرديم. بيايند آنها چيزهائى را كه بايد انجام بدهند، انجام بدهند ما فوراً بر مىگرديم. نه ما بصره را مىخواهيم، بصره برادر ماست ما مىخواهيم كه چه بكنيم. و ما هميشه احتراز داريم از اينكه در بصره يك وقتى خونى بريزد و در ساير شهرهاى بغداد، براى اينكه ما، مىدانيد كه آنها با صدام از اول بد بودند. ملت عراق از حالا بد نيست، از اول با اين حزب بد بود براى اينكه ملت عراق، اشخاصى كه علاقهمند بودند به آنها، آنها را اينها از بين بردند، مثل آقاى حكيم كه مردم علاقهمند بودند، مرجعشان بود، آنطور با ايشان عمل كردند، ايشان را در خانه تقريباً حبس كردند و ريختند در منزل ايشان در بغداد كه رفته بودند براى معالجه، ريختند در منزل، ايشان را تفتيش كردند، در منزل يك مرجعى. و مردم متوجه به اين مسائل هستند كه اينها از اول با اسلام بد بودند، از اول با مسلمين بد بودند.
صدام ديگر از بين رفته است
حالا كه صدام ديگر از بين رفته است، حالا هى شعار اسلام مىدهد و شعار صلح دوستى، و مىگويد ما هم دفاع كرديم. حالا ايشان از ما ياد گرفته است كه ما مىگوئيم ما دفاع، ما واقعيت را مىگوئيم، او هم مىگويد ما از اول مىخواستيم دفاع كنيم از عراق. خوب، كى به شما حمله كرده بود كه مىخواستيد دفاع كنيد؟ و ما پيروز شديم از باب اينكه نگذاشتيم كه مثلاً اينها بريزند همه عراق را بگيرند!! خوب، حالا ايشان پيروز باشند، اما با پيروزى كنار بروند. همانطورى كه با پيروزى عقب نشستند، با پيروزى هم بروند سراغ يك كار ديگرى، بروند پاريس با آن ديگران كه هستند، با آنها بنشينند و ايشان هم يك دولت عراقى تشكيل بدهند. حالا كه ما از همه قسم داريم، ما از شاه گرفته،
صحيفه نور ج 16 صفحه 241
شاه قانونى تا نخست وزير قانونى، تا رئيس جمهور قانونى، تا همه چيز قانونى ما الان در خارج داريم، خوب، ايشان هم بروند آنجا قانوناً همه چيز را درست كنند، اين مانعى نيست. هميشه توجه داشته باشيد كه كارهايتان در محضر خداست در هر صورت، همه اينها با ما مخالفند و ما بايد به توجه به اسلام، توجه به خداى تبارك و تعالى، اتكال به خداى تبارك و تعالى، فراموش نكردن خداى تبارك و تعالى را مشغول كار باشيم. و شمائى كه، برادرانى كه در يك همچو مركز مهمى واقع شديد، هميشه توجه داشته باشيد كه كارهايتان در محضر خداست. همه كارها، چشمهائى كه به هم مىخورد در محضر خداست، زبانهائى كه گفتگو مىكند در محضر خداست و دستهائى كه عمل مىكند در محضر خداست و فردا ما جواب بايد بدهيم. اگر ما جواب را براى آن طرف تهيه كرديم، هيچ باكى از هيچ چيز نداريم، لكن اگر خداى نخواسته نتوانستيم جواب درست كنيم براى آن طرف، بايد متاسف باشيم و توبه كنيم. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت شما را مىخواهم و از زحمتهاى شما تشكر مىكنم و اميدوارم كه بيشتر زحمت بكشيد، بيشتر براى اسلام كار بكنيد. مائى كه از خدا هستيم، براى خدا بايد صرف كنيم وقت خودمان را، براى خدا بايد خودمان را صرف كنيم. انشاءالله همه موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 242
تاريخ 17/5/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور، فرمانده ژاندارمرى، استانداران سراسر كشور و گروهى از مسؤولان و پرسنل دواير سياسى - ايدئولوژيك ژاندارمرى جمهورى اسلامى
تمام عالم محضر حق تعالى است
بسم الله الرحمن الرحيم
از اينكه آقايان استاندارها و پرسنل ژاندارمرى در اينجا حاضرند و من مواجه با اين چهرههاى مصمم هستم، قدردانى مىكنم. من از زحمات همه آقايان ژاندارمرى در همه جا، كه الان براى اسلام فداكارى مىكنند و همين طور استاندارها كه در محلى كه هستند خدمت مىكنند، تشكر و تقدير مىكنم و براى همه آنها دعا مىكنم. من امروز بنا دارم كه موعظه كنم شما آقايان را و همه ارگانهائى كه در ايران هستند، بلكه همه ملت را. ما همه، تمام افرادى كه در كشور مشغول يك خدمت هستند و همين طور ملت كه آن هم بحمدالله مشغول خدمت به اين جمهورى اسلامى هستند، ما همه مسوول هستيم كلكم راع و كلكم مسئول . ما در همه امور، در همه كارهائى كه انجام مىدهيم، در امورى كه در افكار ما مىگذرد، در محضر حق تعالى هستيم، تمام عالم محضر اوست. خلجانهائى كه در قلوب همه مىگذرد، در محضر اوست. و ما همه در هر امرى كه در دست ماست و در هر مسووليتى كه در اين كشور به عهده داريم، مسؤوليت بزرگى پيش خداى تبارك و تعالى داريم. تمام افرادى كه در جبههها به جنگ مشغولند و تمام كسانى كه جان خودشان را فداى اسلام مىكنند، همه اينها در محضر خداى تبارك و تعالى هستند و اجر هيچ يك از افراد ضايع نخواهد شد. چيزى كه براى خداست باقى است. ما عندكم ينفذ و ما عندالله باق هر چيزى كه از ما هست، اينها از بين مىرود و آن چيزى كه براى خداست و تقديم به محضر خداست او باقى مىماند.
امروز آبروى جمهورى اسلامى بسته است به آبروى متصديان امر
من به همه كسانى كه در اين كشور الان مشغول يك خدمت هستند عرض مىكنم كه توجه داشته باشيد كه آبروى جمهورى اسلامى كه آبروى اسلام است، حفظ كنيد. جمهورى اسلامى امروز آبرويش بسته است به آبروى متصديان امر و هركس در هر مقامى كه هست، مسؤوليت به اندازه حجم آن مقام دارد. حجم مسؤوليت به اندازه حجم مقامى است كه شخصيتها دارند يا گروهها دارند و توجه كنيد كه مبادا خداى نخواسته كارهائى از شما، از گروههائى كه در اين كشور خدمت مىكنند، سر بزند
صحيفه نور ج 16 صفحه 243
كه با جمهورى اسلامى سازش نداشته باشد. بايد كارها را تطبيق بدهيد با اسلام و با جمهورى اسلامى. اگر فىالمثل شما در هر مقامى كه هستيد، از مقام رياست جمهور تا بيايد به آنجائى كه به مردم عادى منتهى مىشود و افرادى كه در اين دستگاهها مشغول خدمت هستند، از آن كارمند كوچك و آن كسى كه دم در براى پذيرش اشخاص گماشته شدهاند تا آن مقام بالايى كه بايد رسيدگى به امور مسلمين بكند، همه آنها مسوول هستند. كجروىها در محضر خداست و راست روىها هم در محضر اوست. ما بايد فكر اين باشيم كه اين كارهائى كه به عهده ما قرار داده شده است، اين كارها را طورى انجام بدهيم كه مرضى خداى تبارك و تعالى باشد و ما اگر اينجا بتوانيم از مسؤوليت مقامات اينجا يك وقت شانه تهى كنيم يا كارى بكنيم كه آنها توجه نكنند، ملائكه الله هستند و ثبت مىكنند و يك روزى سوال مىشود از ما.
طبق موازين اسلامى خدمت كنيد
گاهى مىشود كه كارهاى به ظاهر اسلامى، لكن با بىتوجهى و خلاف اسلام واقع مىشود. فىالمثل اشخاصى مىخواهند خدمت بكنند، پاسدارها مىخواهند خدمت بكنند، پليس مىخواهد خدمت بكند و قصدش هم خدمت است، لكن گاهى در كيفيت عمل، طورى مىشود كه معصيت مىشود. مثلاً من از اين كارهاى جزئى، خردهكارىها شروع مىكنم. مثلاً مىخواهند در كميته ها، در جاهايى كه براى بسيج مهيا هستند مىخواهند اينها خدمت بكنند، لكن گاهى همينهايى كه مىخواهند خدمت بكنند، يك كارهايى انجام مىدهند كه با موازين اسلامى درست در نمىآيد، مثل اينكه نصف شبها شروع مىكنند به فرياد و شعار دادن و دعا خواندن و تكبير گفتن، در صورتى كه همسايهها هستند و ناراحت مىشوند، مريضها هستند، معلولين هستند، بيمارستانها هست و اينها رنج مىبرند و شما يك چيزى را كه مىخواهيد عبادت باشد، معصيت كبيره مىشود. اگر در سحر فرض بكنيد يك عدهاى بخواهند دعاى وحدت بخوانند، خوب مىشود در داخل منزل خودشان، در داخل آن محلى كه هستند، در آن داخل، خودشان بخوانند، براى خدا مىخواهند بخوانند و بلندگو اگر دارند، بلندگو را در داخل بگذارند كه صدا بيرون نيايد. گاهى پيش من اشخاصى مىآيند و شكايت مىكنند كه تمام آرامش ما را بعضى از اين گروهها به هم مىزنند و حتى ما خواب نداريم. شما مىخواهيد يك كار عبادى بكنيد، مىخواهيد تظاهر كنيد، مىخواهيد چه بكنيد، تبليغ كنيد، دعا بخوانيد شما، دعا بين خودتان و خداست.
فرضاً بخواهيد يك اجتماعى باشد كه در آن اجتماع، دعا خوانده بشود، اينجا نبايد بلندگوهاى بزرگ را، پر قوه را بيرون بگذارند و تمام افرادى كه در اين محله هستند يا محلههاى دور هستند، رنج ببرند از اين كار. اينها معصيت كبيره است كه الان متوجه شديد، ديگر عذر نداريد. اذيت مسلم و آزار مومنين، از بزرگترين گناهان كبيره است. شما مىخواهيد تبليغ كنيد، در بين خودتان مىخواهيد بكنيد، بكنيد، مانعى ندارد. در مراكز خودتان هر چه مىخواهيد دعا بكنيد، هر چه مىخواهيد تبليغ كنيد، هر چه مىخواهيد شعار بدهيد لكن ملاحظه مردم ضعيف را، مردمى كه روز، كار كردند و حالا
صحيفه نور ج 16 صفحه 244
مىخواهند استراحت كنند، اين مرضائى كه در بيمارستانها هستند، اين معلولينى كه از خود شما هستند و در جنگها معلول شدهاند و حالا مىخواهند استراحت كنند، اين فريادهاى شما نمىگذارد آنها استراحت كنند. اين يك امر پائينى است كه من عرض كردم، كه از اينجا بايد رتبه رتبه بالا برود. مثلاً فرض كنيد كه شما مىخواهيد، پاسدارهاى عزيز و ساير اشخاصى كه متصدى اين امور هستند، مىخواهند يك خانهاى را كه فهميدهاند كه خانه تيمى است، آنجا را قبضه كنند، البته بايد هم بكنند لكن قبلاً بايد آنطور بررسى بشود كه صد در صد اين خانه، خانه تيمى است كه خداى نخواسته يك وقت در يك خانهاى به خيال خانه تيمى وارد بشوند به يك عده زن و بچه مردم و تا آمدهاند بفهمند چى است، چند تا از بچههايشان يا خداى نخواسته تلف شدهاند يا زخمى شدند. شما كار اسلامى مىخواهيد بكنيد، لكن يك وقت سر از يك كار بسيار جنايت بزرگى سر در مىآورد. بايد تمام امورى كه انجام مىدهيد متوجه باشيد كه در محضر خداست و مسؤوليت شما داريد، مسؤوليت اينجا هم دارند لكن آن مهمش مسؤوليت الهى است. يا در فرض بفرمائيد كه هر يك از اين ادارات دولتى كه هست، كه مىخواهند خدمت كنند به مردم، از آن كسى كه دم در هست، پيشخدمت هست، تا آنجائى كه مثلاً جاى رئيس هست، بايد توجه داشته باشند كه همه خدمتگزار اين مردم هستند، همه اجير اين مردم هستند، اجرت از اينها دارند مىگيرند براى خدمت و بايد با مردم رفتارشان رفتار انسانى، اسلامى باشد. اينطور نباشد كه يك كسى حالا احتياج پيدا كرده كه پيش اين فرض كنيد رئيس برود، از دم در، ناملايم ببيند. خوب، در رژيم سابق اين مسائل بود و همه ما مناقشه مىكرديم، اگر حالا هم بنا باشد كه يك همچو مسائلى باشد، اين به آبروى اسلام ضرر مىزند. آنوقت مىگفتند رژيم شاهنشاهى، حالا شما يك كار نكرده را در تبليغاتى كه در خارج مىشود، بوق مىزنند برايش، فرضاً از اينكه يك كارى انجام بدهيد، يك كارى خداى نخواسته برخلاف موازين انجام بدهيد يا فرض كنيد در جبههها كه بحمدالله همه شماها منسجم و مشغول خدمت هستيد، وقتى كه اسرا را مىگيريد، اسراى مجروح را مىگيريد يا اسراى سالم را مىگيريد، توجه بكنيد كه اينها اسير شما هستند، اينها امروز تحت سلطه شما هستند و شما با اسرا بايد رفتارتان رفتار بسيار اسلامى و انسانى باشد كه وقتى اين اسرا يك وقتى در محال خودشان رفتند، همه براى شما تبليغ كنند، نه اينكه خداى نخواسته براى يك كار جزيى، اينها دشمن بشوند و وقتى رفتند، در محال خودشان تبليغ سوء بكنند. اينها مسائلى است كه بايد تمام جهاتش را ملاحظه كرد. استاندارىها موظفند به اينكه تمام افرادى كه در حيطه فرمان آنها هست تحت نظر داشته باشند. تمام اين افراد خدمت بايد بكنند، خدمتگزار هستند، استاندارها خدمتگزار هستند، خدمت اينها بالاتر است، مسؤوليت اينها هم بالاتر است، بايد اينها خدمت به مردم بكنند و توجه كنند كه مبادا يك وقت يك كسى احتياج به استاندار داشته باشد نتواند او را ببيند، اين همان طاغوت است كه نمىگذارد اينطور بشود. اگر بنا باشد كه حالا هم باز اين تشريفاتى كه در آن زمان بود باشد، نمىشود كه ما جمهورى را اسلامى حساب كنيم. البته نظام، لازم است و هرج و مرج نيست لكن زيادهروى كردن و مردم را تحت فشار گذاشتن، اين يك مساله غيراسلامى است. همه استاندارها
صحيفه نور ج 16 صفحه 245
موظفند كه در اين محلى كه مىروند، نسبت به همه كسانى كه زير دست او هستند، توجه داشته باشد كه مبادا يك وقتى بر خلاف موازين اسلامى واقع بشود.
قاضى بر شفير جهنم است
و از اينها بالاتر قضات هستند، قاضىهائى كه جان و مال و ناموس مردم در قبضه آنها و تحت نظر آنهاست. آنها بايد توجه بكنند، دقت بكنند و ملاحظه بكنند كه مبادا يك وقت يك مظلومى را آنها به اسم ظالم به حبس بيندازند يا خداى نخواسته به اعدام. اينها در اين دنيا مسؤوليت دارد، اگر از زيربار مسؤوليت اين دنيا فرار كنيد، از زير بار مسؤوليت خدا فرار نمىتوانيد بكنيد. قاضى بر شفير جهنم است. على شفير النار او لب جهنم نشسته است. همه چيز مردم دست اين قضات است، چه قضات دادگاههاى انقلاب و چه قضات دادسراهاى دادگسترى ها. بايد توجه بكنند اين قضات به اينكه اينها هم خدمتگزار هستند و كارشان بسيار حساس و مسؤوليتشان بسيار بزرگ و اگر خداى نخواسته لغزشى بكنند و جان يك مسلم، مال يك مسلم، ناموس يك مسلم به واسطه خطاى آنها، به واسطه خداى نخواسته تعمد آنها آسيب ببيند، در اين دنيا بايد محاكمه بشوند و اگر اينجا فرار از محاكمه كردند، در بارگاه حق تعالى هيچ نمىتوانند فرار كنند. همه كسانى كه در اين كشور به خدمت مشغول هستند، اينها بايد همه توجه داشته باشند كه آبروى اسلام كه مظهر بزرگش الان جمهورى اسلامى است و ايرانىها بحمدالله اين اسلام را در اينجا، اين رژيم اسلامى را در اينجا پياده كردند، بايد حفظ كنند، آبروى جمهورى اسلامى را حفظ كنند، بهانه دست بهانهجوها كه بدون بهانه هم به ما تاخت و تاز مىكنند، بهانه ديگر دست آنها ندهند.
همه مردم موظفند در دفاع از جمهورى اسلامى و نواميس مسلمين
و بايد شما آقايان، تمام قواى نظامى و انتظامى بدانند كه ما الان هم در حال جنگ هستيم، جنگ ما تمام نشده است، جنگ ما هست. هميشه بين اسلام و غيراسلام جنگ است. و ما بايد توجه بكنيم به اينكه اين كارى را كه همهمان الان قيام برايش كرديم و آن جمهورى اسلامى است و ابقاى جمهورى اسلامى، بايد دفاع از آن بكنيم. همه مردم موظفند در دفاع از اين جمهورى اسلامى. امروز كه در سرحدات ما جنگ است و آنها مىگويند ما خارج شديم از كشور اسلامى بكلى، و گاهى هم از باب نفهمى، اقرار مىكنند كه نه، ما وارد هستيم در آنجا، به طور كنايه اقرار مىكنند، ما الان در آنجا به دفاع مشغوليم و مشغول دفاع از اسلام، دفاع از حيثيت مسلمين، دفاع از نواميس مسلمين هستيم. و مادامى كه در آنجا احتياج هست بر افراد، تمام افراد، تمام، بىاستثنا، آنهايى كه مىتوانند، قدرت دارند، براى آنها لازم است كه احتياج سرحدات را از حيث افراد و از حيث چيزهائى كه احتياج دارد آنجا، در آن تامين كنند. البته يك واجب عينى نيست، يك واجب كفائى است. مادامى كه احتياج هست، بر همه واجب است. اگر يك دستهاى رفتند و كار را انجام دادند يعنى محتاج ديگر نبودند، از ديگران ساقط
صحيفه نور ج 16 صفحه 246
است ولى مادامى كه احتياج است، به تمام افراد عيناً واجب است لكن يك دستهاى اگر كار را انجام دادند، از ديگران ساقط مىشود. امروز هم باز احتياج هست، باز كشور ما محتاج به افراد جانباز، افراد سلحشور، افراد فداكار براى اسلام است و ما الان در همان مرزى كه هستيم و در همان مقدارى كه وارد در خاك عراق شديم براى دفاع از اسلام و دفاع از مملكت اسلامى، بايد ما اين كار را به اتمام برسانيم. و مادامى كه و مادامى كه آنها به شرايط ما عمل نكردند، جنگ ما باقى است. به مجرد اينكه بگويند ما خارج شديم، پذيرش ندارد، ما بايد خودمان بفهميم كه آنها خارج شدند و ما مىدانيم كه آنها الان هم در كشور ما هستند و الان هم در بسيارى از جاها ساكن هستند و سنگر دارند و از خارج هم هر روز تقريباً، آبادان را و بعضى شهرهاى ديگر را بمباران مىكنند. مادامى كه وضع اينطورى است و مادامى كه آنها به شرايطى كه قرار داده شده است و شرايط، همه شرايط عقلائى است، شرايطى است كه همه عقلاى عالم اين شرايط را مىپسندند و ما هيچ زورگوئى نداريم و نمىخواهيم تحميل بكنيم. ما با شرايطمان، شرايطى كه از اول گفته شده است و تا حالا هم همان شرايط هست، در آن شرايط پايبند هستيم و مادامى كه اين شرايط حاصل نشده است، ما در حال جنگ هستيم و ما با كسانى كه اشرار هستند نمىتوانيم صلح كنيم.
تذكر به ائمه جمعه و ساير روحانيون
من انشاءالله اميدوارم كه شما، خود آقايان و كسانى كه، در روحانيونى كه، روحانيون محترمى كه سر و كار با آقايان دارند، در اين امورى كه پيش مىآيد هدايت كنند كه مبادا خداى نخواسته يك جوانى توجه به مسائل نداشته باشد و يك كارى انجام بدهد كه با جمهورى اسلامى مناسب نيست. بايد روحانيون آنها را تذكر بدهند. و يك تذكر هم به روحانيون هست، به ائمه جمعه و جماعات و روحانيون ديگرى كه با مردم سر و كار دارند. آنها هم بايد توجه بكنند به اينكه اين جمهورى اسلامى ربطش به آنها بيشتر از ديگران است و اين جمهورى اسلامى اگر از (خداى نخواسته) يك نفر روحانى صدمه ببيند، بيشتر از ديگران مواخذه دارد. بايد آقايان توجه بكنند، در رفتارشان، در كردارشان، در گفتارشان، چيزهائى كه مضر به حال جمهورى اسلامى است، نزنند. مسائلى كه با جمهورى اسلامى مخالف است و آنها گمان مىكنند كه نبايد هر مسالهاى را گفت، نگويند. و بايد ما مسائل اسلامى را با طريق اسلام و شكايات را به طريق اسلامى رسيدگى كنيم يعنى قضات رسيدگى كنند و علماى اعلام هم در همه جا كه هستند و خصوصاً ائمه جمعهها كه با گروههاى زيادى سر و كار دارند، بايد توجه بكنند كه در گفتارشان، در رفتارشان همه چيز اسلامى باشد و خداى نخواسته يك مطلبى كه فرض كنيد كه يك استاندار را در محل خودش تضعيف مىكند، يك قوهقضائيه را در محل خودش تضعيف مىكند، از اينها احتراز كنند كه ما الان محتاج به اين هستيم كه در كشورمان آرامش باشد. و البته قضات بايد رسيدگى كنند به همه امور. و من اميدوارم كه همه ما موفق باشيم به خدمت كردن به اين ملتهاى مظلومى كه در تحت فشار ستمكاران الان دارند دست و پا مىزنند و ملت مظلوم
صحيفه نور ج 16 صفحه 247
لبنان كه الان در زير پاى صهيونيست دارد دست و پا مىزند و معالاسف دادرسى براى آنها نيست و حكومتها غفلت دارند از مسائل، يا هواهاى نفسانى نمىگذارد كه آنها به درد اين مردم، به داد اين برسند. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه مسلمين دنيا را خواستارم و از خدا مىخواهم كه قدرت نظامى و انتظامى آنها را هر چه بيشتر قوى كند كه در خدمت به اسلام و خدمت به مسلمانان كوشا باشند. انشاءالله همه شما و همه ملت سعادتمند باشند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 248
تاريخ 25/5/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان بوشهر
مىخواهند بين دو قشر اهل سنت و علماى شيعه اختلاف ايجاد كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از تشريف فرمائى آقايانى كه از راه دور آمدهاند، متشكرم. همانگونه كه بارها گفتهام، اين هم از بركات اين جمهورى است كه مىتوانيم از نزديك علماى بلاد را ملاقات كنيم و مسائل را با هم در ميان گذاريم كه اميد است اين رو به مستدام باشد.
مسائلى را كه شما اشاره كرديد، در طول تاريخ بوده است. طرح مساله جدا بودن سياست از روحانيت، چيز تازهاى نيست. اين مساله در زمان بنى اميه طرح شد و در زمان بنى عباس قوت گرفت. در اين زمانهاى اخير هم كه دستهاى بيگانه در ممالك باز شد، آنها هم به اين مساله دامن زدند به طورى كه مع الاسف بعضى از اشخاص متدين و روحانيون متعهد هم باورشان آمده است كه مثلاً اگر يك ملايى در مسائل سياسى وارد بشود، به او ضربه مىخورد. اين يكى از نقشههاى بزرگ استعمار است كه بعضى باور كردند.
من اميدوارم ائمه جمعه كه در همه جا هستند، چه در مناطق برادران اهل سنت و چه شيعه، به اين مساله زياد توجه كنند كه الان هم اشخاصى هستند كه قصد اخلال دارند و مىخواهند بين اين دو قشر اختلاف ايجاد كنند و اين يك مصيبتى است براى مسلمين كه باز هم گاهى زمزمه مىشود، ولى بحمدالله كم شده است و توطئه اخلالگران شكست خورده است.
چند روز قبل نامهاى به من نوشتند كه در بعضى از مناطق مثل سيستان و باختران افرادى در مجالس مذهبى و در بعضى خطبهها مسائل تفرقهافكنى را عنوان كردهاند كه خود برادران اهل سنت هم به آنها اعتراض كرده و گفتهاند حالا وقت اين حرفها نيست.
شما نمىدانيد كه آقايان اهل سنت و علماى شيعه مدتهاست كه زحمت مىكشند كه تفرقه را كنار بگذارند و كسانى كه پيغمبرشان و دينشان يكى است، همراه و برادر باشند، لكن افرادى كوشش مىكنند كه تفرقه ايجاد كنند و شما خوب مىدانيد كه چه كسانى از تفرقه سود مىبرند.
شما به مردم توجه دهيد كه اينگونه كارها كه از اين قبيل افراد سر مىزند، به نفع مسلمين نيست و آنها خيرخواه ما نيستند. اينگونه كارها و اين تفرقهها خدمت به امپرياليسم و خدمت به دشمن است. شما آقايان به اين نماز جمعه اهميت دهيد. اين هم از بركات جمهورى اسلامى است كه اين سنت
صحيفه نور ج 16 صفحه 249
سياسى الهى ترويج شود به طورى كه تمام خارجىها متوجه آن شدهاند كه اميدوارم انشاءالله باقى بماند.
شما در رابطه با محروميت آن مناطق فرموديد، من هم مىدانم. رژيم سابق بنايش به اين بود كه مردم را در محروميت نگاه دارد. من اميدوارم كه اين جنگ تمام بشود و دولت هم كه مهياست براى خدمت، خدمتگزار است، خدمت كند. البته نمىدانيد كه كار، مشكل است لكن با پشتيبانى و موافقت مردم كارها آسان مىشود. كما اينكه تا حال هم چنين بوده و مردم پيشقدم شدهاند و خرابىهاى جنگ را كه دولت به تنهايى نمىتوانست حل كند، حل مىكنند.
امروز ما بايد همه با هم و پشتيبان يكديگر باشيم. اگر قشرى با قشر ديگر مخالفت كند، كمكم زياد مىشود و باعث شكست خواهد بود. من اميدوارم همه بتوانيم تبليغاتى كه بر عليه ماست، خنثى كنيم و وحدت كلمه بين همه ايجاد شود و برادران اهل تسنن و تشيع با هم باشند و همين رويه دنبال شود تا بتوانيم كار كنيم. خداوند همه را توفيق دهد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 261
تاريخ 2/6/61
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد موسى موسوى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
همانگونه كه قبلاً ماموريت داشتيد تا به مشكلات مذهبى و اجتماعى اهالى محروم و مستضعف منطقه كردستان رسيدگى نموده و در رفع آنها كوشش نمائيد، مقتضى است انشاءالله تعالى همان ماموريت را با قاطعيت و تلاش بيشترى پيگيرى كرده و با تدبير و كاردانى خاصى كه داريد، در رفع نابسامانىهاى منطقه كه معلول بى توجهى و يا دشمنى رژيم منفور گذشته با خلق كرد و ويرانگرىهاى فرقههاى گمراه و خائن و ويرانگر مىباشد، سعى كافى را مبذول داريد. اميد است ارگان ها، نهادهاى دولتى و اهالى محترم آن منطقه ايدهم الله تعالى با شما همكارىهاى لازم را بنمايند. از خداى تعالى موفقيت جنابعالى را در اين راه مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 250
تاريخ 31/5/61
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون كاروانها حج، پرسنل دادستانى مركز، دادسراها و دادگاههاى انقلاب اسلامى دادستانى ارتش جمهورى اسلامى
امروز توقع ملت از شما آقايان روحانيون بسيار زياد است
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز سر و كار ما با آقايان روحانيين است بيشتر، و كسانى كه آنها هم صبغه روحانى انشاءالله دارند و در محضر روحانيين مشكل است كه انسان بتواند همه حرفها را عرض كند. مسائل بسيار زياد است، مربوط به آقايان روحانيون به طور عموم و مسائلى مربوط به روحانيونى كه با كاروانهاى حج مشرف مىشوند كه مخصوص آنهاست، و مسائلى كه مربوط به قضات و دادستانهاى كشور است، و مسائل ديگرى كه معلوم نيست كه ما مجال كنيم ديگر عرض كنيم مگر مختصرى.
آنكه مربوط به قشر روحانيون است، خود آقايان بهتر مىدانند كه روحانيون در هر جا كه هستند، آن روحانىاى كه در راس روحانيت مثلاً واقع است، مثل مراجع، تا آن روحانىاى كه در يك روستا، در يك ده مشغول خدمت به اسلام است. امروز توقع ملت، بلكه توقع مستضعفان و ملتهاى جهان از شما آقايان روحانيون، در هر جا هستيد، بسيار زياد است. و امروز شما غير از ديروزى است كه در سلطه نظام فاسد پهلوى و در تحت ستم ستمكاران جهان بوديد. آن روز اگر چنانچه سكوتى، قصورى بود، مىپذيرفتند كه آقايان نمىتوانند الان مسائلشان را آنطور كه هست، مسائل اسلام را آنطور كه هست، قدرت ندارند كه عمل كنند و به مردم برسانند، ولى امروز اين مساله حل شده است و بحمدالله همه آقايان در هر جا كه هستند با آزادى مىتوانند مسائل را طرح كنند و با آزادى مىتوانند مردم را ارشاد كنند.
اگر امروز راجع به هر قضيهاى كه براى ملت، قضاياى عمومى كه براى ملت پيش مىآيد و خداى نخواسته روحانيونى كه ارتباط با آن مسائل دارند، قصورى بكنند يا اشتباهى بكنند، اين اشتباه و قصور ديگر در محضر خداى تبارك و تعالى و در پيشگاه مردم پذيرفته نيست. ديگر ما نمىتوانيم بگوئيم كه ما چه بكنيم، سازمان امنيت است و ما كارى ازمان نمىآيد. ما الان، شما آقايان الان در مسائلى كه پيش مىآيد آزاديد كه مطالبى كه مربوط به اسلام است، مطالبى كه انحراف واقع مىشود در هر جا، آن مسائل را ارشاد كنيد، مردم را ارشاد كنيد، كارمندان دولت را ارشاد كنيد و مسائل را با خود آنها در پيش بگذاريد و انحرافات را رفع كنيد. گرفتارىهاى سابق، همه شما، اكثر شما يك مقداريش
صحيفه نور ج 16 صفحه 251
را مشاهده كرده است و بعضى شما كه سنتان بالاست، از اول تا حالا، تا زمان انقراض اين رژيم فاسد، ديدهايد كه چه كارهائى بوده است و شما با چه اشخاصى مواجه بوديد و چه اشخاصى حكومت بر ملت مىكرد و حكومت بر اين مستضعفين مىكرد. ما به شكرانه اين معنا كه از آن گرفتارىهاى بسيار عجيب و غريب كه در طول تاريخ نظيرش مثل اين پنجاه سال اخير واقع نشد، به شكرانه نجات از او، امروز بايد به خداى تبارك و تعالى كه ما را از اين گرفتارى بزرگ نجات داده است، شكر كنيم و شكر اين است كه ما الان خدمت كنيم. شكر لفظى بايد بكنيم، اما شكر حقيقى آن است كه ما در ازاى رهايى از اين رژيم فاسد كه همه چيز ما را به باد فنا داد و مىخواست بدهد، اينكه ما امروز كارى بكنيم كه خداى تبارك و تعالى از ما راضى باشد.
بر تمام كسانى كه مىتوانند يا اجتهاداً يا تقليداً قضاوت كنند واجب است كه در قضاوت وارد بشوند
امر مهم، مساله قضاوت است. از امورى كه شايد در كم امرى اسلام آنقدر به آن توجه داشته است، مساله قضاوت است و مساله دادسراها و دادگاهها كه سر و كارشان با همه چيز مردم است. بايد اين معنا را من عرض كنم كه قضاوت از امورى است كه واجب است به طور كفائى، و واجب كفائى قبل از آنكه پيدا بشود به مقدار كفايت، بر آحاد، واجب است. يعنى اگر يك قضاوتى زمين بماند يا يك جايى منحرفين وارد قضاوت بشوند، بر تمام كسانى كه مىتوانند يا اجتهاداً يا تقليداً قضاوت كنند، بر همه اينها واجب است كه در قضاوت وارد بشوند و رفع احتياج را بكنند. ما امروز وقتى كه احتمال اين معنا را بدهيم، يا اينكه با آقايانى كه متصدى امور قضايى و دادگاه هستند صحبت مىكنيم، از اين معنا كه ما كم داريم قاضى، آن مقدارى كه لازم داريم كم است، و اگر چنانچه در حبسها از اين منحرفين يا محتمل الانحرافها باشند و نتوانستهاند آنها را رسيدگى كنند، براى كمبود قاضى است. اين يك امرى است كه براى نجات فرض كنيد يك عدهاى كه محتمل است كه اينها بيگناه باشند يا گناهشان اندك باشد، واجب است بر همه اشخاصى كه از آنها قضاوت مىآيد در اين امر، داوطلب بشوند تا به امر قضا وادار بشوند و اين نقيصه را از بين ببرند. مدرسين محترم حوزه علميه قم كه بحمدالله بسيار فعال هستند، بايد اين مساله را در حوزه علميه قم مطرح كنند كه امروز اشخاصى كه صلاحيت دارند ولو تقليداً براى قضاوت، اين اشخاص اسمنويسى كنند و بيايند در اين مواردى كه، زندانهايى كه اشخاص هستند، تا اينكه حل اين قصه بشود كه مثلاً اشخاصى بايد زود كارشان تمام شود و ما نداريم افراد. اين يك امر واجبى است يعنى بر همه واجب است، تا آنوقتى كه آن مقدارى كه احتياج است بر آورده بشود. گاهى وقتها انسان به واسطه احتياط، خلاف احتياط مىكند. احتياط مىكند فلان آقا كه امر قضا مشكل است و نمىشود رفت و نمىشود كرد، اينطور چيزها، با اينكه واجب كفائى، واجب عينى است اول به همه، وقتى يك عدهاى عمل كردند و كفايت حاصل شد، آنوقت از ديگران ساقط مىشود، و الا همه معاقب هستيم. اگر چنانچه قضا به زمين بماند، احتياط بر اين است كه وارد بشوند،
صحيفه نور ج 16 صفحه 252
يعنى امرى است واجب، معلوم الوجوب، اين احتياط مىكنند، اين عذر نمىتواند باشد. يا اشخاصى مثلاً مىخواهند ادامه بدهند تحصيلاتشان را و بايد هم ادامه بدهند، اما در يك وقتى كه يك واجبى به عهده آنها هست، نمىتوانند به اين امر مستحب بسيار ارزنده مشغول باشند، بايد بروند اين كار را به اندازه كفايت انجام بدهند كه مبادا خداى نخواسته يك نفر آدم بيگناه به كارش رسيدگى نتوانستند بكنند. بايد بيايند آقايان و وارد بشوند و رسيدگى بكنند. و اين امر را من امروز به عهده مدرسين قم و علماء مشهد و اصفهان و جاهاى ديگرى كه حوزههاى علميه هست، از آنها اين عهده آنها مىگذاريم كه آنها خودشان به فكر اين باشند كه افراد را بخواهند و افراد را تشويق كنند، به هر ترتيبى كه مىتوانند، و تعزير كنند از اينكه يك امر واجب شرعى است، نمىشود يك امر واجب شرعى زمين مانده و من مشغول نماز شب بشوم. وقتى آن واجب شرعى است، اگر مزاحم با هر مستحبى بشود، آن واجب شرعى را بايد من عمل كنم. اين يك مساله است كه لازم است كه تذكر داده بشود و آقايان مدرسين هم و علماى اعلام بلاد هم تذكر بدهند و اين نقيصه را كم كنند تا اينكه اين مشكل حل بشود.
قضات بر وفق شرع عمل كنند، به قوانين سابق اعتنا نكنند
مساله ديگر، قضيه باز راجع به قضاوت است كه بايد خيلى توجه بكنند آقايان قضات، آقايان دادستانها، كسانى كه متكفل اين امر مهم اسلامى هستند، كه مسؤوليت اين زياد است و لازم هم هست كه شما مسؤوليت را به عهده بگيريد. بايد وارد شد لكن در يك امر بزرگى است، توجه بكنند كه جان و مال و ناموس يك ملت در دست اين قضات است و در دست اين دادگاههاست و مسوول اين مسائل هستند و بايد تا آن مقدارى كه مىتوانند، تا آن مقدارى كه قدرت دارند، توجه بكنند به مصالح عمومى اسلام. نه اين كه گناهكار است، از او بگذرند، و نه آن كه خداى نخواسته گناهكار نيست، يك وقتى مبتلا بشود. قاضى بايد يك آدم قاطعى باشد كه در دو طرف قضيه قاطعيت داشته باشد. اگر يك كسى به حسب حكم شرع بايد اين را كشت، ترحم نكنند، جايز نيست. اگر بايد فرض بفرمائيد كه حبس و تعزير بشود، تعزير بكنند و اگر يك كسى خداى نخواسته يك آدمى است كه گناهكار نبوده است، بدون وقفه او را تبرئه كنند و بدون وقفه او را آزاد كنند. قاضى بايد اينطور باشد، فكرش اينطور، نه رئوف و مهربان باشد كه جنايتكاران را هم به او رافت كند، آن هم جنايتكارهائى كه يك نمونهاش را من و شما در چند شب پيش ديديم و پشت انسان را لرزاند و بسيار نمونه دارد كه ما نديديم. اينهائى كه بعدها معلوم مىشود، تا آخر هم كه معلوم نمىشود، در بارگاه خدا معلوم مىشود، بعدها معلوم مىشود، ما كمىاش را ديديم، يك نمونهاش اين بود كه چند شب پيش از اين ديديد كه انسان نمىتواند بفهمد كه يك آدم كه از اول به فطرت الهى متولد شده است تا اين حد جنايتش مىرسد. تصور اين معناها براى انسان مشكل است. من گمان ندارم كه هيچ حيوانى نسبت به حيوان ديگر اينطور بكند. خوب، يك همچو مسائل هست آنوقت اگر چنانچه يك آقاى قاضى رافتش بگيرد كه امثال اينها را با آنها ملايمت بكند، يعنى نمىگويم كه زايد بر آن مقدارى كه قضاء الهى اجازه مىدهد، ابداً حتى يك سيلى نبايد
صحيفه نور ج 16 صفحه 253
بزنند. اما آنى كه به حسب حكم شرع، حكمش قتل است، مسامحه نكنند. از آن طرف هم طورى باشد كه اگر چنانچه يك نفر آدم بيگناه است، حتى مانع بشود از اينكه يك حرف تند به او بزنند. آنها هم كه گناهكارند حق نيست به اينكه با آنها معامله غيرانسانى بكنند. آنها مستحق قتلند، بايد قتل بشوند، مستحق اعدامند، اعدام بايد بكنند، اما زايد بر آن بخواهند كارهائى بكنند، اين را بدانند كه مسوول هستند. و همين طور متصديان حبس و زندانها بايد اين معنا را توجه داشته باشند، چه اشخاص كه در راس هستند و چه اشخاصى كه مشغول اجراى عمل هستند، بايد اين معنا را توجه بكنند كه حدود الهى معنايش اين نيست كه يك كسى كه مستحق قتل است ما فحش به او بدهيم، جايز نيست اين، يا به او سيلى بزنيم، حق نيست، يعنى قصاص دارد اين. يك نفر آدم جانى كه دارند مىبرند بكشندش، اگر شما يك سيلى بزنيد، او بايد حق دارد به شما سيلى را عوض بزند و خلاف شرع كرديد. گمان نكنيد كه حالا كه اين آدم توى حبس آمده است، ما بايد با او رفتار بد كنيم، انشاءالله نمىكنيد و نبايد بكنيد. و همين طور قضات محترم شرع، بايد موازين را با دقت، با كمال دقت موازين را عمل بكنند و خداى نخواسته يك وقت برخلاف موازين اسلامى واقع نشود. مائى كه مدعى هستيم كه جمهوريمان جمهورى اسلامى است، احكام اسلام بايد در اين جمهورى اجرا بشود. يكى از امور مهم، قضيه زندانهاست، يكى از امور مهم، قضيه دادگاه هاست، دادسراهاست، دادگسترى هاست. اگر بنا باشد كه حالا هم خداى نخواسته مثل زمان رژيم سابق، در دادگسترىها كارهاى خلاف شرع بشود، خوب، ما بايد فاتحه اين جمهورى را بخوانيم. و اين مكرر سفارش شده است كه اگر قوانين نداريد، بايد بخشنامه كنيد كه تمام قضات بر وفق شرع عمل كنند، به قوانين سابق اعتنا نكنند.
و من حالا هم اعلام مىكنم به تمام سرتاسر قضات كشور، كسانى كه متصدى قضا هستند، كسانى كه در دادگسترى هستند، تمام قوانينى كه در زمان طاغوت بوده است و برخلاف شرع بوده است، تمام بايد دور ريخته بشود و مسووليتش به گردن من، تمام را دور بريزيد و به جاى او قوانين شرع را عمل بكنيد.
شوراى قضائى - بايد - اگر نكردند اين كار را خداى نخواسته، حالا بخشنامه كنند به همه سرتاسر كشور، به دادستانها و به دادگاهها و به دادگسترىها و به همه اينها امر كنند به اينكه تمام احكامى كه به حسب قانون، قانون فاسدى كه گذراندهاند، تمام اينها فاسد است و مگر حالا گاهى پيدا بشود كه مطابق شرع باشد، خوب، آنها را عمل بايد بكنند و آن چيزهائى كه برخلاف شرع است هيچ كس حق ندارد عمل بكند و هر كه عمل بكند، علاوه بر اينكه پيش خداى تبارك و تعالى رو سياه است و عذر اينكه ما به قانون عمل مىكنيم، غلط است. كدام قانون؟ قانون مخالف با اسلام؟ قانون مخالف با شرع؟ نبايد به آن عمل بشود. شما اگر با قانون سابق هم باز عمل بكنيد، خوب، يكى از مادههاى متمم قانون اساسى سابق اين بود كه هيچ قانونى برخلاف شرع، قانون نيست. منتها پيشتر به آن عمل نشده سابقاً به آن عمل نكردند. بنائاً عليه آن چيزهائى كه به اسم قانون آوردهاند و بر خلاف شرع است، به حسب قانون اساسى زمان سابق هم قانون نيست.
صحيفه نور ج 16 صفحه 254
شما مىتوانيد آنوقت اگر از شما سوال كردند چرا كرديد، بگوئيد قانون اساسى سابق هم ا ين را گفته است، قانون حالا هم كه اينطورى است، و مجرم هست كسى كه اين عمل را بكند. به هيچ كس نبايد اعتنا بكنيد، هر كس گفت كه اين كار خلاف شرع را بايد مطابق قانون عمل كنيد. توى دهنش بزنيد، به هيچ كس اعتنا نكنيد. نمىگويم پاشيد سيلى به او بزنيد، لكن جلويش بايستيد و بگوئيد كه اين خلاف شرع است من نمىكنم و نبايد هم بكنم. و انشاءالله آقايان هم كردهاند اين كار را. و اگر چنانچه اعتنا نشده، ثانياً - چيز بكنند و - متخلفين را دعوت كنند و محاكمه كنند.
دادگسترى سابق بايد متحول بشود به يك دادگسترى اسلامى. مجرد اينكه قانون سابق بوده ما بايد به آن عمل بكنيم، به حسب قانون سابق هم نبايد به آن عمل كرد، براى اينكه قانون اساسى سابق اساس است. قانون اساسى سابق، متممش مىگويد كه هر قانونى برخلاف شرع است، قانون نيست اصلاً. بنابراين، اينكه مىگوئيد قانون اينطور مىگويد، غلط مىكند، قانون نيست اين، اين يك قراردادى بوده است كه زمان طاغوت، طاغوت بوده، بنائاً عليه آقايان نبايد اعتنا بكنند به اين امور و بايد بخشنامه بكنند. شوراى نگهبان، شوراى قضايى بخشنامه بكنند و همه جا بگويند به اينكه اين قوانين سابق كه مخالف شرع بوده، نبايد عمل بشود و اگر كسى عمل بكند مجرم است و بايد محاكمه بشود به جزاى خودش برسد. اين هم راجع به اين جهت، و البته مسائل زيادى راجع به مسائل دادگاه و قضا هست لكن ديگر مجال اين نيست.
حقيقت حج اينست كه ببينيد مستضعفان جهان چطورند
و راجع به حج و آقايانى كه در حج، در كاروانها هستند. حقيقت حج اين است كه شما برويد درد مردم را ببينيد، ببينيد فقرا چه جورى هستند، شما هم بشويد آنطور، ببينيد مستمندان جهان چطورند، شما هم آن رنگ در آئيد. اگر مردم توقع داشته باشند كه حالا كه ما حج مىرويم بايد براى ما همچو رفاه حاصل بشود كه در منازلمان هم نيست، اين حج نمىتواند باشد. آن حجى كه خداى تبارك و تعالى بر اشخاص واجب فرموده است اين است كه برويد آنجا زندگانى مردم را ببينيد. آنوقت كه ما رفتيم، زندگانى آنوقت حجازىها را يك مقدارى ديديم كه حالا حجاج نمىتوانند ببينند. آنوقت كه ما با اتومبيل بين مكه و مدينه مىرفتيم، هر جا اتومبيل مىايستاد، هر جا در اين بيابانهاى لميرزع طولانى، هر جا اتومبيل مىايستاد، از زير اين بتهها و اينها آمدند بيرون، بچههائى كه هيچ لباس نداشتند، زنهائى كه لباسشان فقط ساتر بود، مردهائى كه وضعشان را انسان نمىتواند بيان بكند، مىآمدند و از مردم گدائى مىكردند. بايد اينها را انسان ببيند و بعد توقع بكند به اينكه نخير، ما بايد حالا كه حج مىرويم و با كاروان مىرويم و نمىدانم چى مىرويم، حالا بايد در آنجا همه چيز براى ما مهيا باشد. خير، يك قدرى بايد توجه به اين مسائل بكنند. آقايان روحانيون مردم را توجه بدهند به اين مسائل كه توقعات آنها در سطح بالا نباشد. شما را با طياره مىبرند، آنوقتها كه مىرفتند، با الاغ مىرفتند، چند وقت مىرفتند، در بعضى جاها چهارده ماه طول مىكشيد، چهارده ماه طول مىكشيد
صحيفه نور ج 16 صفحه 255
رفت و برگشت حج. حالا شما دو ساعت، سه ساعت سوار مىشويد با طياره با راحتى مىرويد آنجا. آنوقت كه مىرفتيد، خانهاى تو كار نبود كه شما برويد. شما خودتان بايد برويد تهيه بكنيد و خودتان برويد زحمت بكشيد. آن هم آن خانههايى كه بودند و آن وضع و آن كثافتى كه در آنوقت بود. حالا خانه برايتان تهيه كردهاند. خوب، شما حاجى هستيد، شما مسلمانى هستيد كه مىخواهيد به داد مسلمين برسيد، به داد مستضعفين جهان برسيد. اينقدر بالا نبريد توقعات خودتان را كه خداى تبارك و تعالى يك وقت خداى نخواسته امر بفرمايد كه ا ينجور نشود، و نمىشود آنوقت، آنوقت گرفتارى زياد مى شود.
بايد شما آقايان روحانيون، مردم را تذكر بدهيد به اينكه اگر يك كمبودى هست، آقايان كه رفتند كارها را كردند، زحمت كشيدند و دارند هم الان مىكشند، وليكن بيشتر از آن قدرتشان كه نمىتوانند زحمت بكشند. به اندازه وسعشان، به اندازه قدرتشان زحمت كشيدند و كار انجام دادند، خانه تهيه كردند با آن سختىهائى كه در آنجا هست، لكن نمىتوانند بيشتر از اين بكنند. اگر يك وقت ديديد يك چيزى كسرى داريد، نه اينكه آقايان نخواستهاند آقايان نتوانسته اند. وقتى نتوانستند چه بكنند؟ بگويند كه آقايان حج نيائيد براى اينكه ما مىتوانيم براى شما يك جاى بزرگى درست كنيم و نمىدانم يك تفريحگاهى داشته باشيم و چه؟ يا نه، بيائيد و يك قدرى هم توجه كنيد به زحمتهائى كه فقرا مىكشند.
مردم هم بايد دنبال اين امر باشند كه مساله حج را ياد بگيرند
در هر صورت اين وظيفه علمائى هست كه در كاروانها هستند، يعنى يكى از وظايفشان. يكى از وظايف مهم هم قضيه آشنا كردن مردم است به مسائل حج. بسيار آدم مىبينيد كه حج مى روند، زحمت مىكشند، لكن مساله حج را نمىدانند، آنجا گرفتار مىشوند. بعد كه آمدند، بعد از چند سال سوال مىكنند كه ما اينجور كرديم آيا حجمان درست است يا نه؟ ما اينطور نكرديم، آيا درست است يا درست نيست؟ آيا ما محرم هستيم باز يا نه؟
بايد آقايان مردم را جلسه قرار بدهند، جلسه درس قرار بدهند، درس بدهند، مردم را به آداب حج را، واجبات حج را، محرمات حج را، اينها را بگويند. آدابش هم نشد، نشد، اما محرمات و واجبات را به مردم تعليم كنند و هر روز داشته باشند، مردم هم موظفند كه بروند پيش آقايان در اين درسها اگر دارند، بروند آقايان گوش كنند و مسائل حج را ياد بگيرند كه بعدها گرفتار نشوند كه وقتى كه آمدند، من طوافم چه جورى بود، آيا درست است يا نه؟ وقتى مساله را ياد گرفتيد، ديگر درست مىشود و عيبى پيداكند. اين هم يكى از وظايفى است كه همه دارند و روحانيون بايد اين وظيفه را در آنجا انجام بدهند و مردم هم بايد دنبال اين امر باشند كه مساله حج را ياد بگيرند، نه اينكه ما فقط حج برويم و هر چه شد، شد ديگر. نه، اين غير از ساير جاهاست. خوب، انسان زيارت مىرود، اگر زيارتش هم چيزى نشد، ديگر اشكالى برايش پيدا نمىشود. اما اينجا اشكال پيدا مىشود بعد محرم مىماند، بعد بايد
صحيفه نور ج 16 صفحه 256
دوباره حج برود. از اين مسائل مشكل پيش مىآيد كه بايد براى خاطر خودتان هم اين مسائل را تعقيب كنيد كه ياد بگيريد و در اشتباه و خطا نيفتيد كه بعدها اسباب زحمتتان بشود. اين هم يكى از مسائل است.
امور سياسى كه در حج واقع مىشود، بايد روى نظام باشد
از مسائل ديگرى كه باز آقايان روحانيون كه در كاروانها هستند، به مردم بگويند كه بايد اين امر، امورى كه در آنجا واقع مىشود، امور سياسىاى كه در حج واقع مىشود، روى نظام باشد. اينكه هر كس خودش بخواهد يك كارى بكند، اين هرج و مرج هميشه غلط بوده. هر امرى بايد يك نظمى داشته باشد. مىخواهند اجتماع كنند براى فلان امر، خوب، يك كسى كه متكفل امور حج است بايد برنامه بدهد روى آن برنامه عمل بكنند. هر كسى بخواهد كه در هر گروهى بخواهد خودش عليحده روى مذاق خودش كه اختلاف هم خيلى هست بين مذاق ها، بخواهد هر چى بشود، هم گرفتارى آنجاها پيدا مىشود و بدتر از آن، اين است كه گاهى وقتها اسباب و هم مىشود براى جمهورى اسلامى. نبايد كارى بكنند كه براى جمهورى اسلامى يك بدنامى پيدا بشود. خوب، مبلغينى كه الان در همه جاى دنيا تقريباً هستند، برضد ما همه تبليغات را، بر ضد جمهورى اسلامى همه تبليغات را دارند مىكنند، ديگر ما خودمان يك كارى نكنيم كه يك مطلبى دست آنها بيفتد و هر چى مىخواهند به آن باد بكنند و هر چى مىخواهند زيادش بكنند. اين هم يكى از مسائل لازم است كه به هر كسى در كاروانى كه هست، بگويد كه روى ميزانى و روى برنامه بايد كارها انجام بگيرد، نه هرج و مرج باشد، هر كه هر طورى دلش مىخواهد عمل بكند. اين هم يك مسالهاى است كه بايد آقايان به آن خيلى توجه بكنند و اشخاصى كه حج مىروند هم توجه بكنند كه خداى نخواسته حجشان مخلوط به معصيت، يك وقتى نشود. همهاش اسلام باشد و همهاش عبادت باشد. راهپيمائىها عبادت باشد، نه معصيت، شعارها عبادى باشد، نه معصيتى، جورى باشد كه براى خدا باشد. هر كه هر كارى دلش مىخواهد، به هر كه مىخواهد بد بگويد، نه، اينطور نيست. بايد اين مسائل روى يك برنامه صحيحى كه از قبل ريخته مىشود، اين مسائل هم بايد توجه به آن بشود.
در اين عصر ما، همه الفاظ محتواى خودشان را از دست دادهاند
و از امورى كه براى همه ما لازم است، اين است كه ما يك توجهى به مسائل دنيا بكنيم، ببينيم وضعش چه جورى است. من فكر مىكردم كه در اين عصر ما، همه الفاظ محتواى خودشان را از دست دادهاند. ما در يك عصرى واقع شدهايم كه الفاظ از آن معنىاى كه دارند، فرار كردهاند، يك معانى ديگرى دنبالش آمده. معنى عدالت را انسان نگاه مىكند در دنيا، الان يك جور ديگر است. معنى خلقى بودن را آدم ملاحظه مىكند، مىبيند يك وضع ديگرى دارد. سازمانهاى امنيت دنيا را انسان وقتى ملاحظه مىكند، مىبيند كه سازمان ناامنى است، نه سازمان امن، اما اسمش سازمان امن است. جمعيتهاى طرفدار بشر را انسان مىكند، مىبيند كه همين جمعيت طرفدار بشر، طرفدار ظالمند،
صحيفه نور ج 16 صفحه 257
طرفدار بشر نيستند، طرفدار ظلمه هستند. اين كارهائى كه، اين چيزهائى كه در دنيا الان از اين قدرتهاى بزرگ واقع مىشود، هيچ كس نيست كه از آنها بپرسد كه چرا. گاهى يك جائى، يك چيزى يك كسى مىگويد، اما مساله، مسالهاى است كه وقتى بنا باشد كه سازمانهاى بزرگ دنيا اختيارش دست چهار پنج نفر باشد، اين را نمىشود گفت كه اين امنيت بشر، سازمان طرفدار بشر نمىدانم سازمان كذا. اين اختيارش دست چهار پنج نفر است، اين هم مطلب خودش را از دست داده كه بايد براى همه مردم باشد، چهار پنج نفر همه چيزها را دارند. هر كارى همه بكنند يك نفر بگويد نه تمام مىشود. اين هم بايد از روى حق وتو يك امرى است كه هيچ آدمى نمىتواند بپذيرد و اين مجالس مثلاً عمومى دنيا كه براى اين امور است اين را پذيرفتهاند. اينكه هيچ آدمى، هيچ انسان نابالغى هم نمىتواند بپذيرد كه ما مىخواهيم همه دنيا بر عدالت باشند، لكن اختيار دست اين دو نفر، اين چند نفر باشد! هر جا را اينها مىچاپند اگر چنانچه مثلاً سازمان بينالمللى كذا بخواهد جلويش را بگيرد فوراً وتو مىكنند، مىگويد نه. غلط مىكنيد اين حرف را مىزنيد. آن يكى مىريزد افغانستان، اگر يك وقت بگويند چرا، مىگويد نه. غلط كردى.آن يكى مىريزد به مثلاً بيروت و امثال ذلك، اگر چنانچه بخواهند در آنجا حرفى بزنند مىگويند غلط كردى.
الان اسرائيل در مقابل همه كشورهاى اسلامى ايستاده مىگويد غلط نكنيد. اين تاسف ندارد؟ انسان نيستند اينهائى كه در راس امور هستند كه اسرائيل در مقابلشان ايستاده مىگويد فضولى موقوف. آمد و بيروت را گرفت و آنهمه جنايات وارد كرد و سازمان آزاديبخش را به هم زد اوضاعش را و همه را متفرق كرد و بعد هم بدانيد كه شماهائى كه ساكت بوديد و در اين جنايات مقابله نكرديد همين نشستيد و يك كلمهاى گفتيد، آن هم كلمهاى كه بااين موافق باآنها بوده، نوبت شما هم مىرسد. اسرائيل به خدمت شما هم مىآيد.
تاسف دارد كه اسلام آن وضع را دارد و كسانى كه ادعاى اسلام را مىكنند اين وضع را دارند. اسلام نسبت به متخلفين، نسبت به متجاوزين آنطور سختگيرى مىكند و اينهائى كه مىگويند ما تابع اسلام هستيم تشويق هم مىكنند. آمريكا كه در راس تمام جنايتكارهاست و همين جنايت اين چند وقت بيروت با دست مخفى آمريكا و ظاهر اين صهيونيست غلط، اين مجرم واقع شد، امريكا اساس كارش بود. خود آنها هم اقرار كردند به اين امر كه قضيه، قضيه طرح آمريكائى است. اگر آمريكا نبود، به اسرائيل مىگفت غلط نكن برو كنار، مىرفت. اين آمريكا، اين كتكى است كه مسلمانها از آمريكا مىخورند، آنوقت آقايان ادعاى اسلام مىكنند، ادعاى طرفدارى از مسلمين مىكنند، همه چيزشان را تقديم آمريكا مىكنند، عذر هم از آنها مىخواهند. اين تاسف ندارد براى ملتها، براى اسلام، براى همه؟! اين ملتها توجه ندارند به اينكه اينها دارند چه مىكنند؟! آنها با بيروت و با زن و بچه و فقير و بيچاره مردم چه كردند و همه كارها را انجام دادند و به هم زدند همه اوضاع را و همه نشستند و تماشا كردند و يك عده هم طرفدارى كردند و اگر هم يك كلمهاى گفتند، يك كلمهاى بود، گذشتند و رفتند و همه جنايتها واقع شد. شما خيال مىكنيد اسرائيل قانع به اين امور است؟ اسرائيل بنايش بر اين است
صحيفه نور ج 16 صفحه 258
كه همه اين مسلمين را از بين ببرد، آمريكا هم بنايش بر اين است كه اسلام نباشد در كار. اينها براى اينكه جمهورى اسلامى، اسم اسلام را دارد و مىخواهد به اسلام عمل مىكند، همه با آن مخالفت كردند، مخالفت كردند از حيث تبليغات، مىگويند كه ماها آمريكائى هستيم! مىگويند كه ما اسرائيلى هستيم! مائى كه بيست سال بيشتر است، بيست سال حتماً بيشتر است فرياد زدهايم كه گرفتارى مردم از دست آمريكاست و از اسرائيل، ما اسرائيلى هستيم اما آنهائى كه نشستند آنجا و اسرائيل دارد مىرود ممالك خودشان را از بينبرد، آنها نخير، همه مخالف اسرائيل هستند! اگر مخالفيد، چه كرديد؟ چه عملى انجام داديد؟ اينها مصيبتهائى است كه ما در يك عصرى واقع شدهايم كه همه چيز به هم ريخته است آن كه مىگويد من مسلمانم يك معناى ديگرى است از اسلام برداشت مىكند. آنى كه مىگويد اسلام راستين، يك مساله ديگرى مىخواهد بگويد غير اسلام. آن كه اسلام شناس است يك چيز ديگر را مىشناسد غير اسلام. آن كه طرفدار حقوق بشر است يك مساله ديگر را مىگويد غير حقوق بشر. اصلاً الفاظ بكلى از محتواى خودش خالى شده. شما، اين را من عرض كردم شما خودتان برويد دنبالش، ببينيد كجا يك لفظى از قبيل اين الفاظى كه متعارف بوده، عدالت، عدالت اجتماعى نمىدانم طرفدارى از حقوق بشر است، سازمان امنيت كذا نمىدانم سازمان كذا، شما دنبال برويد، تعقيب كنيد، ببينيد كدام يك از اينها محتواى خودش را دارد. كدام يك از اينها، آن معنائى كه هست، آن معنا اراده از او مىشود. اسلام وقتى گفته مىشود، اين اسلامى كه ما مىگوئيم اصل نيست، آن كه اسلام راستين مىگويد، برخلاف همه مقررات اسلام، اين جنايت را دارد مىكند. آن كه تروريست است مىگويد كه ما قواى مسلحه هستيم، ما قيام مسلحانه كرديم. قيام مسلحانه اين است كه ما در تلويزيون ديديم؟! قيام مسلحانه اين است كه بچههايى را بكشند و آتش بزنند؟! اين قيام مسلحانه است؟! اين الفاظ عوض شده، معلوم مىشود قيام مسلحانه عبارت از اين است و تروريسم عبارت از يك چيز ديگر است! همه چيز اينطور است. حالا من اصل مطلبش را القاء كردم شما دنبالش بكنيد. اگر پيدا كرديد در دنيا يك لفظى را كه مطابق معنايش الان معنا مىشود و عمل مىشود، به من هم اطلاع بدهيد تا من هم استفاده بكنم، ولى مطمئن باشيد كه در قوطى هيچ عطارى اين چيزهايى كه اينها مىگويند نيست و هر چه اينها مىگويند، هر چه اينها مىكنند، برخلاف آن مسائلى است كه مىگويند. حرفش را مىزنند، عملشان، كارشان برخلاف اوست. آن كه مىگويد اسلام، مىگويد اسلام، اسلام راستين بايد باشد، اين اسلامى كه اينها مىگويند اسلام راستين نيست، آنوقت يك همچو جنايتى را مىكنند به اسم اسلام راستين. آن كه دم از حقوق بشر مىزند، پايمال مىكند ممالكى را كه بيچاره هستند، ممالكى كه زير پاى اينها دارد پامال مىشود، و اسمش را مىگذارند كذا. آن كه مىگويد ما براى صلح قيام كرديم و مىخواهيم صلح در دنيا باشد، همه جنگها را اينها راه مىاندازند. توى همين جنگى كه ما الان مبتلا به آن هستيم و كشور عراق هم مبتلا به آن هست، همين را آنها راه انداختند، لكن آقايان اين جنگها را راه انداختهاند كه صلح در دنيا پيدا بشود! همه جا جنگ راه مىاندازند كه صلح پيدا بشود! شما اگر ملاحظه كنيد، اينكه عرض كردم كه
صحيفه نور ج 16 صفحه 259
الفاظ چيز خودش را از دست داده يكىاش هم قضيه نطقى است كه چند روز پيش از اين، مصاحبهاى كه صدام كرده است در حضور عده زيادى از فرماندهان و اشخاصى كه درجه دارند و افسرند، اين صحبتها را بايد ببينيد، نمىشود نقل كرد، بايد ديد كه او چه مىگويد، اينها را اولاً جمع كرده است كه نشانه پيروزى بدهد به صاحب منصبهايش براى اينكه پيروز شدند، در ايران پيروز شدند، در عراق هم پيروز هستند، نشان پيروزى مىدهد. نشان پيروزى هم محتواى خودش را از دست داده، اصلاً كلمه پيروزى مفاد خودش را از دست داده است. مرديكه عقبش زدند، توى دهنش زدند، بيرونش كردند، مىگويد ما پيروز شديم! محتوا از دست رفته. در نطقش آنقدر از اسلام تعريف مىكند، مىگويد شماها در طول تاريخ حالا من الفاظش را خيلى يادم نيست، اين را بايد هركس برود ببيند به اين درجهدارها و اين افسرهائى كه جمع شدند آنجا، مىگويد شما در طول تاريخ نه حالا، براى نسلهاى آينده و طول تاريخ ثابت كرديد كه علاقهمند به اسلام هستيد، علاقهمند به مردم هستيد، با مردم خوش رفتارى كرديد! اين اگر الفاظ از دست نرفته باشد، محتوايش از دست نرفته باشد، خوب اين هم مىشود يك آدمى راه برود توى جمعيت و اين حرفها را بزند؟ من اين قدرت بيان صدام و جراتش را وقتى شنيدم كه اينطورى جرات دارد كه صاف، آن چيزى كه برخلاف است، در حضور جمع، صاف مىگويد و در آن هم تبليغ مىكند، من ياد يك قصهاى افتادم كه يك كسى از يك نفر شاعر پرسيد كه شاعرتر از همه عرب كى است؟ گفت بيا تا من نشانت بدهم. مىگويند برد او را در منزل خودش، ديد كه يك پيرمردى نشسته و از پستان بز دارد مىمكد و خيلى كثيف است، خيلى چطور است. گفت اينكه مىبينى اين از پستان اين بز مىمكد، اين پدر من است و اين هم براى اين از خود پستان مستقيماً مىمكد كه اگر بدوشد، يك خردهاى از اين شيرها مىماند به كاسه و اينقدر اين آدم بخيل است، اشعر، اشعر شعراى عرب آن كسى است كه نمىدانم چندين سال است، سى سال است به اين پدر افتخار كرده، توى عرب با اين پدر افتخار، من بايد بگويم اخطب خطباى عرب، صدام است كه به اين شكستها، پيروزى مىگويد، افتخار مىكند. از حرفهائى كه تازگى زده است، اين است كه اگر ايران بخواهد شهرهاى ما را چه بكند و فلان، ما جزيره خارك را چه خواهيم كرد. معلوم مىشود تا حالا مىتوانسته بكند و نكرده! خوب، همه مردم، همه دنيا تو را مىشناسند كه تو هر كارى كه بتوانى مىكنى. اگر اگر يك جنايتى نكنى از باب اين است كه نمىتوانى بكنى. تو اگر مىتوانستى كه جزيره خارك و مراكز اسلامى ما را بمباران كنى مىكردى. اينقدر كه حالا مىكنى بيشتر از اين از دستت نمىآيد. آن كنار نشستهايد با توپهاى دوربرد مىزنيد، آبادان را هر روز مىزنيد، هر روز دزفول را مىزنيد، نمىدانم كجا، اين جاها را، هر جا دستتان مىرسد. شما نمىتوانيد انجام بدهيد، نه اينكه اگر ما انجام بدهيم، شما انجام مىدهيد. ما ثابت كردند اينها كه ما، آن چيزهاى، نورافكنهاى هوايى را فرستاديم براى بصره، ارتش ما فرستاد براى بصره، خوب اينها مىتوانستند توپ هم بفرستند، مىتوانستند گلوله توپ هم، موشك هم مىتوانستند بفرستند. اينكه نفرستادند، براى اينكه آن تربيت اين ارتش و اين سپاه، غير تربيت آن چيزى است كه سپاه آنها و ارتش آنها دارد. آنها تربيتشان
صحيفه نور ج 16 صفحه 260
تربيت كفر است و نانجيبى است. اينها تربيتشان تربيت اسلامى است، نمىخواهند اين كارها بشود. تو مىگوئى من مىكنم. نمىتوانى بكنى، اگر مىتوانستى تا حالا كرده بودى. اگر مىتوانستى همه جزاير، همه جاهائى كه ما داشتيم به باد فنا بدهى، همه را تا حالا داده بودى. نتوانستى، تا حالا هر چه توانستى كردى و همهاش هم خيانت بوده و جسارت بوده و همهاش هم خرابى بوده، آن هم خرابى منازل مردم مستضعف و مردم فقير و مستمند. و معالاسف همه گروههاى دنيا كه دستشان قلم است، توى خانهشان نشستهاند مىنويسند، مىنويسند كه ايران نتوانست چه بكند، صدام چه كرد، چه كرد، هى از اين مسائل مىنويسند. ولى واقع مطلب را كه اينها عوض نمىكند، واقع مطلب اين است كه اگر ايران دستش بسته نبود و اسلام دست ايران را نبسته بود، حالا ديگر شهر بصره كه هيچ، شهر بغداد هم برايش چيزى باقى نمانده بود. اما چه كنيم كه دست ما بسته است و دست شما باز. شما افسارتان دست شيطان است و او به هر جا كه مىگويد عمل مىكنيد، و ما افتخار به احكام اسلام مىكنيم. دست ما را بسته است به اينكه نه، نبايد هيچ تعدى بكنيد، بايد موافق اسلام عمل بكنيد.
من اميدوارم كه انشاءالله همه ما، همه بشر هدايت بشوند و اين وضعى كه الان در بشر هست انشاءالله متحول بشود به يك وضع صحيحى. و انشاءالله خداوند اين دولتهاى اسلامى را بيدار بكند و آنها را به اسلام متوجه بكند. و اميدوارم كه ملت ما را پيروز بكند و ارتش و سپاهيان ما را در جبههها پيروز بكند و همه ما را در وفق احكام اسلام و در همه امورمان به طور اسلامى به ما توفيق بدهد كه عمل بكنيم. والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 262
تاريخ 3/6/61
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام فاكر
جناب حجت الاسلام آقاى محمدرضا فاكر دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
چون به حسب مقتضياتى جناب حجت الاسلام آقاى طاهرى در خارج از كشور مسافرت مىكنند، جنابعالى به نمايندگى از طرف اينجانب در غياب ايشان تمام امورى كه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به ايشان محول بوده عهده دار باشيد و مسائل فرهنگى و اسلامى را با جديتى بيشتر پيگيرى نمائيد. اميد است انشاءالله در اين كار موفق باشيد. ضرورى است اقشار مختلف سپاه از فرماندهان و ساير پرسنل با جنابعالى همكارىهاى لازم را بنمايند.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:23 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 271
تاريخ 8/6/61
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى گلپايگانى
حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته - قم
بسم الله الرحمن الرحيم
تلگرام شريف كه حاوى بشارت سلامت وجود مبارك بود، موجب تسلى خاطر گرديد. خداوند متعال را شكرگزارم كه سلامت را به جنابعالى اهدا فرمود تا ملت شريف از بركات وجود محترم برخوردار باشند. اميد است از ادعيه خالصه آن حضرت اينجانب و جمهورى اسلامى و متصديان آن بهرهمند گرديم.
صحت كامل جنابعالى را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:24 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 272
تاريخ 9/6/61
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، فرماندهان سپاه پاسداران، علماى پاوه و اورامانات، گروهى از سفرا و كارداران و اعضاى اتحاديه انجمنهاى اسلامى دانشجويان ايرانىدر هند
اساس اين گرفتارى هائى كه بشر به آن مبتلاست، حب نفس است
بسم الله الرحمن الرحيم
من هم متقابلاً به آقايان تبريك اين عيد سعيد را عرض مىكنم و اميدوارم كه خداوند اين اعياد را بر مسلمين و بر ملت شريف ايران مبارك فرمايد و مستضعفان جهان را بر مستكبران غلبه دهد كه آن روز عيد بزرگ مباركى خواهد بود و اميدوارم كه حاصل بشود يك همچو روزى. من عرض مىكنم كه اساس اين گرفتارى هائى كه بشر به آن مبتلا هست، از زمان آدم صفى الله تا امروز و از امروز تا روز حشر، آنكه بشر به آن مبتلا هست و اساس تمام فسادها و جنگها و ظلمها و تعدىها و تجاوزها بر آن محور است، اساسش حب نفس است كه شعبههائى از اين حب نفس و مظاهرى دارد كه اگر ملاحظه بفرمائيد، اين مظاهر كه پايهاش حب نفس است، بشر را به تباهى كشيده و مىكشد و انبيا هم براى اصلاح اين امر آمدهاند و مع الاسف آنطورى كه آنها مىخواستند، موفق نشدهاند و گمان ندارم كه هيچ كس موفق بشود. يك شعبه از اين و يك مظهرى از اين حب نفس، حب رياست است، حب جاه است، حب غلبه است. از اول عالم تا حالا از اين قدرتهاى جابر هر چه به مردم رسيده است،از اين حب اشتهار، رياست، حب قدرت و از اينها بوده است كه اساسش همان حب نفس است، الان هم كه ما در يك وضعى باقى هستيم در دنيا كه همه مىدانيد دنيا الان چه خبر است و بر بلاد مسلمانها چه مىگذرد و بر كشورهاى مظلوم چه ظلمها واقع مىشود، اساس همه اينها همان حب مسند و رياست است. حب قدرت است كه آمريكا را وادار مىكند كه اين جنايتهايى كه در طول تاريخ بيسابقه است، انجام بدهد و حب سلطه و رياست است كه شوروى را برمىانگيزد كه اينطور با مردم دنيا و مظلومين دنيا رفتار كند و حب نفس است كه كشورهاى اسلامى، سران كشورهاى اسلامى در مقابل جناياتى كه از اين قدرتها واقع مىشود و از وابستگان آنها واقع مىشود، بى تفاوتند. اگر چنانچه اين حب نفس در اين سران كشورهاى اسلامى نبود و اين حب جاه و قدرت نبود، با اين فجايع كه واقع شده است، با اين ظلم كه واقع شده است بر ايران و بدتر از او بر لبنان، نمىنشستند و تماشا كنند. همه ترس از اين دارند كه اين قدرت تخيلى كه بايد بگويم كه هيچ ارزش ندارد، ازشان گرفته بشود، از اين جهت آنطور خاضع شدند در مقابل امريكا و بدتر از او و فجيع تر از او در مقابل اسرائيل كه الان همه جست و
صحيفه نور ج 16 صفحه 273
خيزهائى كه در اين، اكثر اين كشورهاى اسلامى مىشود، براى اين است كه اسرائيل را به رسميت بشناسند و آن قرار كمپ ديويد را تحكيمش ببخشند. اگر حب اين چند روز رياست، اين چند روز سلطه نبود، هر انسانى ادراك اين معنا را مىكند كه مثل اسرائيل بر بلاد مسلمين اينطور رفتار كند و اينطور جسورانه در مقابل همه، همه را تحقير كند. ننگى بر چهره اين كشورهاى اسلامى نقش بست كه هيچ چيز اين ننگ را نمىتواند بزدايد، مگر اينكه توجه بكنند، مگر اينكه منقلب بشوند، متحول بشوند. و ننگى كه بر همه اين كشورهاست اين است كه با علم به اينكه دارند خلاف مىكنند، به صدام كمك مىكنند كه صدام، اسلامى كه در ايران دارد پاى مىگيرد انشاءالله، اين آدم، اين را زايل كند و همه كوشش شان بر اين معناست. بعضى تصريح مىكنند و بعضى هم خلافش را مىگويند و دروغ مىگويند. اگر اين حب جاه نبود كه ارث شيطان است و از اول شيطان براى همين خصيصهاى كه داشت، مطرود شد و چون خودش را از آدم بالاتر مىدانست و خودش را نار مىدانست و آدم را طين و آن نورانيت آدم را ادراك نكرده بود، موجب اين شد كه مطرود شد و قسم خورد كه همه را مطرود كند، يعنى همه بشر را و الان دارد او موفق مىشود در مقابل همه انبيا. اين حملهاى كه صدام به ايران كرد، خوب، همه مىدانيد كه براى اين بود كه سردار قادسيه بشود و آن مسائل و اين حملهاى كه اسرائيل بر لبنان در مقابل چشم همه مسلمانان منطقه و دولتهاى منطقه كرد، همه مىدانيد كه براى قدرت طلبى و جاه طلبى و آمريكا هم همين و همه قدرتها هم همين و اين ممكن است كه در شما هم پيدا بشود، در ما هم پيدا بشود. شيطان فقط نمىرود سراغ صدام و امريكا و شوروى، او همه جا هست و مظاهر شيطان كه نفس اماره خود ما هست، پيش همه هست. اگر چنانچه يك وقت ديديد كه حب اين را داريد كه به مردم زور بگوئيد، حب اين را داريد كه مردم پيش شما خاضع باشند، بدانيد كه از آن حظ شيطانى پيشتان هست و اين حظ شيطانى است كه پيش قدرتمندها هست و قدرتمندها را آنطور جسور مىكند و همين حظ شيطانى پيش آنهايى كه خاضع در مقابل اين قدرتمندان مىشوند، با اينكه امكانات اينكه در جلوى آنها بايستند دارند، اين همان حظ شيطانى است، همان است كه شيطان را با آدم درگير كرد و مطرود شد و حرف خدا نشنيد و امر خدا را نشنيد و اين را نفهميد كه اطاعت امر خدا قضيه سجده بر آدم نيست، سجده بر خداست. مع الاسف در بين اين دولتهاى اسلامى به اصطلاح و سران اين دولتهاى اسلامى به اين امر مبتلا هستند. اگر چنانچه اين قدم را برداشته بودند كه حب اين رياست را كم كرده بودند يا موفق مىشدند زايل مىكردند، ممكن نبود كه بدون تفاوت بنشينند و اينطور بار ذلت بكشند.
يك وقت امريكا بر مردم غلبه مىكند و شوروى غلبه مىكند، يك وقت اسرائيل غلبه مىكند، اسرائيل امروز فرمانفرماى اين بلاد اسلامى دارد مىشود و اگر اين بى تفاوتى و اين كمك و اين طفره زدن براى اينكه بشناسند اسرائيل را به رسميت، اگر اين به نتيجه برسد، او فرمانفرماى همه شان خواهد شد و همين طور كه حالا تحقيرشان كرد و ذليلشان كرد در مقابل خودش به امر امريكا، به طرح امريكا، اين مطلب توسعه پيدا مىكند و در همه جا ريشه مىدواند. مكرر اين مساله ذكر شده است كه اسرائيل قناعت نمىكند به آنجائى كه هست، قدم قدم پيش مىرود و هر قدمى كه رفت، هى مىگويد ما
صحيفه نور ج 16 صفحه 274
كارى نداريم، ما همين هست، فردا قدم بالاترى بردارد. امروز لبنان است، فردا خداى نخواسته سوريه، پس فردا عراق است و همين طور.
و مع الاسف اين دولتها به جاى اينكه در مقابل اين آدم و اين غير انسان قيام كنند، نهضت كنند، اتفاق حاصل كنند براى جلوگيرى، يك انكار هم نكردند، الان هم جست و خيز مىكنند براى اينكه تثبيت كنند مقام او را و اين يك ننگى است كه در كشورهاى اسلامى بر چهره همه است، بر سران، بيواسطه و بر مردم كشورها هم كه سران را اينطور به جاى خودشان گذاشتند كه هر كارى مىخواهند بكنند و هر ذلتى مىخواهند براى اسلام و مسلمين تهيه كنند و جلو اينها را نگرفتند، بر آنها مع الواسطه. ما اين مصيبتها را به كجا بايد ببريم؟ ما را مبتلا كردند به جنگ عراق، توطئه ديدند كه ما برويم سراغ اسرائيل تا عراق تقويت بشود، آنوقت عراق و اسرائيل بيايند سراغ ما. ما اين توطئه را فهميديم و آقايانى كه متوجه امورند، توجه كردند و گفتند راه ما اين است كه از اين راه برويم، اگر از آن راه ما رفته بوديم، امروز عراق وضعش با ما غير از اين بود و اسرائيل هم به دنبال او با ما طور ديگرى بود.
ملت ايران همانطورى كه تاكنون عمل كرده است و پيروزى سياسى اخير را كه پيدا كرده است، اين يك امر خيلى چشمگيرى است. صدام با تمام قوا كوشش كرد به اينكه سران كشورهاى غير متعهد را در بغداد جمع كند و اين جمهورى اسلامى و اين قدرت اسلامى در اين گوشه دنيا باعث شد كه سران كشورها توجه كنند و دست رد به سينه صدام بزنند، بعد هم با كمال وقاحت مىگويد من براى اينكه وحدت اسلامى محفوظ باشد، از او گذشتم، پس خوب است وزراى خارجه بيايند اينجا، آنهم هر چه توانست اين ور، آن ور زد و به دريوزگى فرستاد افراد را به همه جا، منتهى به اين شد كه حالا باز اعلام كرده است كه نه، ما براى وحدت مسلمين از اين مطلب هم گذشتيم. و من عقيدهام اين است كه ايشان براى وحدت مسلمين به جهنم برود.
آنهائى كه اساس اختلاف بين مسلمين را درست مىكنند، خوب يكيش هم از آن افراد، همين صدام است كه اساس اختلاف است. دولت ايران با هيچ دولتى هيچ وقت جنگ نداشت و مخالفت نداشت، الا با آنهائى كه برضدشان مىخواهند كارى بكنند. اين هجوم ابلهانه صدام به ايران اسباب اين شد كه دولتهاى منطقه بسيارشان باايران يعنى با اسلام به مخالفت برخيزند. آنها هم كمكم خواهند فهميد كه صرفه اين نيست كه با يك همچو ملتى كه همه چيزش را در راه اسلام دارد فدا مىكند، مخالفت كنند، آنها هم خواهند توجه پيدا كرد، لكن ما هم بايد به مسائل يعنى به آن شيطنتهائى كه نفس اماره انسان مىكند، توجه كنيم، آن ريزهكارى هائى كه در انسان ايجاد مىكند. چه بسا يك نفر آدم زاهد متقى در طول عمرش به زهد و تقوا و اينها باشد معروف باشد و شيطان يك گوشهاى از دل او را ربوده باشد كه همه اين اعمال و اين زهد و تقوا، همه و همه فاسد بشوند و چه بسا باشد كه شما آقايانى كه در مجلس تشريف داريد و اميدوارم كه موفق باشيد، با همه كوششى كه مىكنيد براى اسلام، لكن آن حظ شيطانى از پيش شما نرفته باشد.
صحيفه نور ج 16 صفحه 275
ايمان است كه شما را وادار مىكند برويد و براى اسلام فداكارى كنيد
بايد خودتان مراقبت خودتان را بكنيد و وادار كنيد كسانى از شما مراقبت كنند و چه بسا باشد كه اين سپاه پاسداران و اين سران فرماندهان سپاه پاسداران با همه جديتى كه مىكنند براى اينكه به اسلام خدمت بكنند، در باطن قلبشان غير خودآگاه از اين خصيصههاى شيطانى باشد كه يك وقت ببينند كه كارهائى كه كردهاند، دست شيطان در آن بوده است. بايد هميشه انسان مراقب خودش باشد. مىخواهد نماز بخواند، مراقبت كند از نمازش كه مبادا دست او در اين كار باشد، دست نفس اماره در كار باشد. بخواهد پاسدارى بكند، متوجه باشد كه مبادا دست او در كار باشد و او را به كارى وادار كند كه خودش تباه بشود و جمهورى اسلامى را هم چهرهاش را يك طور ديگر نمايش بدهد. شماهائى كه دست اندر كار هستيد در اين جمهورى اسلامى، چه آن آقايان سفرا و كاردارهائى كه در خارج مىروند و خارج بيشتر توقع هست و چه شما سپاه پاسداران و ساير قواى نظامى و انتظامى كه در داخل خدمت مىكنيد و چه وكلاى محترم كه در مجلس خدمت مىكنند و چه همه، قوه قضائيه، قوه اجرائيه، همه بايد از خودشان مراقبت كنند.
بدانند آن كه آنها را به اين قدرت رسانده است كه قدرتهاى بزرگ دنيا حساب براى آنها باز كردهاند و همين مخالفت هائى كه هر روز مىكنند و توطئههائى كه هر روز اين قدرتهاى بزرگ مىكنند، دليل بر قدرتمندى شماست. اگر شما قدرتمند نبوديد كه آنها با شما مقابله كردند، چون مىبينند كه يك قدرتى اينجا هست، شما بايد بدانيد كه اين قدرت، قدرت بازوى شما و من و ساير افراد نيست، اين يك قدرت الهى است، يك قدرت اسلامى است، يك قدرت ايمان است كه اين كار را انجام داده. ايمان است كه شما را وادار مىكند برويد و براى اسلام فداكارى كنيد و ايمان است كه در جبههها اين عزيزان ما در جنگ تا حد شهادت حاضر هستند و تا اين ايمان را حفظ كرديد و تا اين تعهد به اسلام را حفظ كرديد، هرگز نخواهيد آسيب ديد.
و بايد ما توجه كنيم به اينكه ما امروز در حال جنگ هستيم، هم جنگ سياسى و هم جنگ نظامى. الان ما با تمام اين قدرت هائى كه در جهان هست و آنهائى كه تبع قدرتبزرگ هستند، در حال جنگيم، يعنى آنها به ما حمله مىكنند و ما در حال دفاعيم. باز ما آنوقت نرسيده است كه بگوئيم خير، ما خودمان هستيم و مستقليم و همه چيزها تمام شده. خير، الان جبههها محتاج به افراد دارد، در جبههها بايد افراد بروند، اين يك واجب شرعى الهى است منتها واجب كفائى، به همه واجب است، مگر اينكه به اندازه كفايت حاصل شده باشد. هر كه مىتواند، قدرت دارد، بر او واجب است و اگر چنانچه به اندازه كفايت، به طورى كه سران نظامى، از سران پاسداران و سران ارتش و اينها گفتند ديگر احتياج نيست، آنوقت از همه ساقط مىشود. ما بايد اين مطلب را درست توجه به آن داشته باشيم كه ما در حال جنگيم و در حال دفاع و اگر خداى نخواسته سستى بكنيم، يك مثل اسرائيلى خداى نخواسته به ما حمله مىكند و ما اگر سستى كنيم، بر ما چيره مىشود. ما از حالا بايد جلويش را بگيريم. ما تا هر حدى كه رفتيم، همه دفاع بوده، الان هم دفاع مىكنيم، الان هم در عين حالى كه صدام ادعا
صحيفه نور ج 16 صفحه 276
مىكند كه ما شهرهاى ايران را به آن كارى نداريم، الان هم آبادان ما و بعضى ديگر از بلاد ما، هر روز آبادان تقريباً هر روز تقريباً بمباران مىشود، يعنى از خارج توپ مىاندازند و اينجا را تباه مىكنند، مردم را شهيد مىكنند و ما بايد دفاع كنيم از اين مسلمانها و بايد دفاع كنيم از اين كشور اسلامى . دفاع ما تا هر جائى كه بايد دفاع كرد، پيشروى بايد كرد و اين بسته به همت جوانهاى برومند متعهد جندالله است كه نقيصهها را پر كنند و بروند و انشاءالله به زودى كار را تمام كنند، تا بعد برويم دنبال آن دشمن بزرگتر، خبيث تر. اگر از صدام كسى هم خبيثتر باشد، آن بگين و امثال اينها.
حفظ ثغور اسلام جزء فرايضى است كه هيچ فريضهاى بالاتر از آن نيست
ما در بين راه هستيم آقايان. انقلاب ما در بين راه است و ما بايد او را دريابيم، همه بايد اين فكر را بكنند، آقايان نمايندگان محترم مردم هم بايد اين فكر را بكنند، ما بين راه هستيم، اگر اينجا احتياج باشد به نمايندگانى كه بروند در جبههها و مردم را نصيحت بكنند، آنوقت تصور اين را بكنند كه آيا يك سفر مستحبى حج بايد بروند يا يك سفر تقريباً واجب به طرف جبههها و نصيحت آنها و دلدارى به آنها. الان چند روز است كه به من مكرر گفته شده است كه دارد مملكت براى اين توجهى كه دارند به سفر حج، فلج مىشود، وكلاى مجلس مىخواهند همه مشرف شوند، 140 نفر يا بيشتر مشرف بشوند، البته عذر دارند، مىگويند آقاى هاشمى فرمودند كه اين تعطيلى آنهاست، لكن ما اين فكر را بكنيم كه ما امروز تعطيل داريم؟ ما امروز مىتوانيم در اين وضعى كه كشور ما دارد، استفاده از تعطيل بكنيم؟ و شوراى قضائى هم مىگويند بسياريشان مىروند، شوراى نگهبان هم، خوب، ايشان هم مىروند و از ساير قشرها هم همين طور. اگر واجب باشد مكه، خوب، هيچ كس جلويش را نمىتواند بگيرد، بايد هم بروند، اگر حج فريضه باشد، مگر اينكه يك فريضه بالاتر از آن حفظ ثغور اسلام كه همه فرايض را كنار مىگذارند. اين را من عرض كردم، باز هم به بعضى از آقايان كه اينجا تشريف داشتند كه با اينكه قتل نفس مومن از همه گناهان كبيره شايد بعد از شرك بالله بالاتر باشد، قتل نفس مومن بيگناه، لكن اسلام، همين اسلامى كه اينقدر راجع به مومنين سفارش فرموده است و تحذير از قتل نفس مومن كرده، از احكام جهادش اين است كه اگر يك دستهء از همين مومنين، از همين مسلمين، از همين فقها، از همين عرض بكنم دانشمندان از كفار جلو قرار دادند و سپر قرار دادند براى خودشان كه بيايند، امر فرموده است كه همه را بكشيد، اينها با آنها، اينها همه شهيدند و به بهشت مىروند آنها هم جهنم، براى اينكه حفظ ثغور اسلام است، حفظ نظام اسلام است، حفظ ثغور اسلام است. حفظ ثغور اسلام جزء فرايضى است كه هيچ فريضهاى بالاتر از آن نيست، حفظ اسلام است. آقايان توجه كنند، خودشان همه دانشمند هستند، همه توجه به مسائل دارند كه البته بعضى مسائل ديگر هست من نمىخواهم بگويم كه موجب نگرانى است، ولى خودتان توجه بكنيد كه آيا با اين وضعى كه كشور ما دارد، اينطور كوچ كردن به جوار بيت الله با آنهمه ثوابهائى كه دارد، بر غير اشخاصى كه واجب عينى است، آيا الان صلاح مىدانند آقايان كه اين مملكت را به حال تعطيل درآورند؟ و خداى نخواسته يك
صحيفه نور ج 16 صفحه 277
وقت يك صدمهاى وارد بشود به كشورتان علاوه بر يك نگرانىهاى ديگرى كه هست. در هر صورت توجه به اين بكنيد كه انگيزهاى كه در قلب شما براى رفتن حج هست، چه هست، اين است كه به ثواب عالى برسيد، آنوقت ببينيد ثواب اينكه به حج برويد يا ثواب اينكه براى مسلمين خدمت بكنيد، كدام بيشتر است؟ براى حدود و ثغور اسلام خدمت بكنيد، كدام بيشتر است؟ تحصيل علم از امورى است كه واجب كفائى است و از امور مهم است، لكن اگر ما يك وقت احتياج داشتيم به اينكه علما و افراد مستعد الان تحصيل علم را كنار بگذارند و بروند در جبههها و دلدارى بدهند به اينها، هدايت كنند اينها را يا بروند به شهرهاى دور افتاده و هدايت كنند آنها را، اين مستحب بسيار بزرگ را بايد كنار بگذارند، بروند آن كار را انجام بدهند، براى اينكه آن واجب است. انجام بدهند، بعد كه آرامش حاصل شد برگردند آقايان تحصيل بكنند، چنانچه همه متصديان روحانى كه هستند الان از باب اينكه مىبينند كه نمىتواند و نخواهد توانست كسان ديگر اداره اين كشور را آنطورى كه اسلام مىخواهد بكند و ما تجربه كرديم كه نشد، اين آقايان با اينكه شغلشان اين نيست و حالا من عرض مىكنم كه بناى روحانيون بر اين نيست كه حكومت را بگيرند. حكومت چيست؟ اما بناى روحانيون بر اين نيست كه اسلام را حفظ كنند؟ ما گمان مىكرديم كه در بين روشنفكران ما به اصطلاح، خوب، اشخاصى پيدا مىشوند كه متعهدند و حفظ مىكنند اين را. اگر حالا هم پيدا شد يك همچو اشخاصى، يك همچو جمعيت هائى، آقايان پستهاى مهمتر دارند، مىروند سراغ كارشان، آقاى هاشمى هم مىروند، آقاى خامنهاى هم مىروند و همه كسانى كه متصدى هستند. اما، ما چه بكنيم امروز وضع ما، وضع ايران، وضع گرفتارىهاى داخل و خارج به جورى است كه بدون اينها نمىشود اداره كرد اين مملكت را، يا مىكشانندش به طرف آمريكا و كمونيسم يا مىكشانندش به طرف امريكا و سرمايهدارى ياكشانندش طرف كمونيسم و آن بساط و ما لازم است برايمان حفظ كنيم.
ننشينيد كنار و هى نق بزنيد و مردم را مايوس كنيد
خوب، ما جواب خدا را چه بدهيم؟ جواب اين شهدائى كه براى اسلام جنگ كردهاند چه بدهيم؟ و آن اشخاصى كه الان هم كارشكنى مىكنند، واقعاً چه جوابى فكر كردهاند؟ آنهائى كه اعتقادى به اين مسائل ندارند، خوب راحتند، مىگويند كه چيزى، خبرى نيست لاخبر جاء ولا وحى نزل آنها حالا راحت است وضعشان. آنهائى كه اسلامى فكر مىكنند، مسلمان هستند، اينها مقايسه نمىكنند.
بين اين جمهورى كه ما الان در اسلام داريم، در ايران داريم، با آن حكومتى كه سابق بود، با آن وضعى كه سابق بود؟ اينها فكر نمىكنند كه اين كشور ولو تا حالا نتوانسته صددرصد مسائل را اسلامى بكند، نه اينكه نخواسته، نتوانسته، لكن آنقدرى كه به طرف اسلام رفته است، در طول تاريخ شما يك حكومتى را پيدا نمىكنيد كه اينطور باشد كه اينطور طرف اسلام جهش كرده باشد. شما وقتى ملاحظه بكنيد صدر اسلام را، آيات شريفهاى كه وارد شده، رواياتى كه وارد شده، راجع به اين تساهلى
صحيفه نور ج 16 صفحه 278
كه در جنگ مىكردند آنها، آن خون جگرى كه حضرت اميرالمومنين سلام الله عليه مىكرد كه هى شما مىگوئيد جنگ، مىگوئيد حالا تابستان است، بگذاريد زمستان، زمستان مىگوئيد تابستان است. شما ببينيد امروز اين سپاه پاسداران، اين ارتش، اين نظامى ها، اين بسيج، اين ملت در آن هواى گرم 60، 70 درجه خوزستان و در آن بيابانها كه انسان اگر برود خفه مىشود، اين جوانهاى عزيز ما به مدد الهى در آنجا دارند زحمت مىكشند، آخ هم نمىگويند، يك كدام شكايت نمىكنند. من تاكنون كه اينجا نشستهام، يكى كه شكايت بكند از اينكه مادر جنگ مثلاً نرويم، چطور شد، من نديدهام همچو چيزى، لكن هر روز مىآيند با چهره گشاده، هر روز مىآيند و تقاضا مىكنند كه ما برويم شهيد بشويم. خوب، يك همچو تحولى كه حاصل شده است در يك كشورى، اين آقايانى كه آن كنار نشستهاند و اشكالتراشى مىكنند، مثلاً در يك دهى يك آدمى در آن ده يك كارى كرده، پس وا اسلاما، فكر اين نمىكنند كه خوب، در يك كشورى كه انقلاب شده است و الان در حال انقلاب است، يك آدمى هم در يك گوشهاى از اين كشور يك كارى مىكند. مگر شما حالا با زمان پيغمبر مىخواهيد خيلى شما جلو باشيد؟ زمان پيغمبر هم همين مسائل بوده، همين مطالب بوده كه يك حكومت، حضرت امير يك حكومتى كه مىفرستاد، گاهى خرابكارى مىكرد، عزلش مىكرد و مىخواست او را. مگر مىشود يكدفعه همه جا، يكدفعه ما صبح كنيم كه همه جا بهشت برين شده است؟ ما بايد ببينيم، اين آقايان بايد ببينند كه اينها دارند رو به اسلام مىروند يا خير، دارند رو به خلاف اسلام مىروند. انصاف داشته باشند اينهائى كه نشستهاند هيچ كارى براى اين جمهورى اسلامى از اولش تا حالا نكردهاند، كارشكنى كردند، كار نكردند، آن روشنفكرش آنطورى و آن مرتجع به اصطلاح شما آنجورى، همه، خوب بعضى از اينها را كه ما مىدانيم يك قدم براى اين نهضت برنداشتند، مخالفت هم با آن داشتهاند، نصيحت هم ما را مىكردند كه آقا ول كنيد، نمىشود، بگذاريد اين شاه باشد، خوب، بهتر از ديگران است. خوب، يك همچو وضعى الان پيش آمده است كه شما مىبينيد در ايران الان اينقدر مراكز فساد از بين رفته است، اينها را حساب نمىكنند، اينقدر شراب فروشىهايى كه مثل آب توى مردم جريان داشت از بين رفته، يكى نمىتواند الان هم بيايد يك همچو كارى بكند. اينهمه چيزهائى كه در دولتها بوده و در مجلس بوده و هر كه مجلس را در آنوقت ديده مىداند چه خبر بود، حالا مىبيند كه اينطور است، خوب، شما نبايد اين را قدردانى و تشكر كنيد از خداى تبارك و تعالى كه همچو عنايتى كردهاند؟ همراهى كنيد، مىتوانيد بيائيد قضاوت كنيد، خوب، بيائيد قضاوت كنيد، مىتوانيد بيائيد يك استانى را استاندارى كنيد، بيائيد بكنيد، ننشينيد كنار و هى نق بزنيد و مردم را مايوس كنيد، با اينكه نمىشوند اينها مايوس. آن اشخاصى كه در خارج رفتند و فرار كردند و حالا هى اعلاميه پخش مىكنند و خودشان هم با خودشان در جنگ هستند و اينها، آنها از يك طرف يك جورى صدمه به اينجا مىزنند، اين آدم ماب هم كه در بازار است يا در مدرسه است يا در كجا هست، اين هم يك جور ديگر صدمه مىزند.
در محضر خدا ما نبايد يك كارى بكنيم كه برخلاف چيز خدا باشد برخلاف حكم خدا
صحيفه نور ج 16 صفحه 279
باشد. ما يك جمهورى الان به دستمان آمده، اين هم با جديت ماها نبوده، خدا يك همچو كارى كرد. آن كه مقلب قلوب است، خداست. كى مىتواند سرتاسر كشور را، از آن بچه كوچولوهائى كه زبان تازه درآوردهاند تا آن پيرمردهائى كه روى تختخواب خوابيدهاند، اينها را يكدل و يكجهت براى اسلام بسيج كند؟ كدام وقت شما ديده بوديد كه برادرهاى اهل سنت و برادرهاى اهل تشيع با هم مجتمع بشوند و در يك مقصد راه بروند؟ اگر بگذارند اين فاسدها، اگر بگذارند كه اين دو تا برادر، اين دو قشر بزرگ اسلامى با هم پيوند كنند و در مقابل ديگران بايستند. و بالاخره ما بايد هميشه توجه به خدا داشته باشيم و بدانيم كه يك روزى همه ما در محضر خدا مىرويم و همه ما مسوول هستيم، اين را بايد احساس بكنيم، وقتى اين احساس شد، اداره خوب مىشود، مجلس خوب مىشود، الحمدلله خوب هم هستند اينها، خوبتر مىشود، سپاه خوب مىشود، ارتش خوب مىشود، شهربانى خوب مىشود، شهردارى، همه چيزها خوب مىشود و همه امور انشاءالله اميدوارم كه با تعهد اين ملت عزيز بر وفق اسلام انشاءالله به پيش برود و خداوند همه ما و شما را موفق كند كه خدمتگزار اسلام، خدمتگزار اين مستمندان و اينهايى كه در طول تاريخ شاهنشاهى توسرى خوردهاند و محروم بودهاند، نگذارند اينها به محروميت باقى باشند. دولت توجه به اين معنا داشته باشد كه در اين جاهاى دور افتاده توجه زيادتر بكنند و اينها را يك قدرى به آنها رسيدگى بكنند و خداوند همه شما را موفق و ما را هم انشاءالله از خدمتگزاران شما حساب كند.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:24 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 263
تاريخ 2/6/61
بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى
متصديان امور، از قشر مرفه نيستند
بسم الله الرحمن الرحيم
من يك نكتهاى عرض مىكنم و اين براى اين نيست كه از دولت يا از ارگانهاى ديگر تعريف كنم، اين يك واقعيتى است كه من عرض مىكنم و شايد شماها هم مطلع هستيد و توجه داريد. يكى از عنايات بزرگى كه خداى تبارك و تعالى به جمهورى اسلامى و اين نهضت اسلامى عنايت فرموده اين است كه متصديان امور، چه آنهائى كه در مجلس خدمت مىكنند و چه آنهائى كه در دولت خدمت مىكنند، چه آنهائى كه در ارتش هستند، همه اينها از آن قشر مرفه نيستند، از آن قشرى كه همه توجهشان به اين است كه براى خودشان مقام درست كنند و براى خودشان كارهائى انجام بدهند ولو برضد خلق باشد.
شما اگر توجه كنيد به حكومت هائى كه در تاريخ بوده است و خصوصاً در اين پنجاه سال، ملاحظه مىكنيد كه آنهائى كه در راس امور بودند، آنها از اين ملكها و سلطنهها و عرض مىكنم كه از اين سنخ مردم و به اصطلاح از اشراف بودند. وقتى كه اشراف (به قول خودشان) و اعيان و متمكنين و يال و كوپال دارها متصدى امور يك كشور شدند، قهراً اينها مردم را به حساب نمىآورند، اين يك امر قهرى است و در مقابل يك قدرتمند بزرگتر از خودشان خاضعند و در مقابل ضعفا و ملت خودشان جابر و ستمگر. شما اگر ملاحظه فرموده باشيد، معامله اين دولتهائى كه ما داشتيم سابق، با مردم مقايسه كنيد و معاملهشان را با سفارتخانههاى خارجى، با سفارتخانههاى خارجى، اينها شخصيت خودشان را بكلى (شخصيت هم نداشتند) بكلى از دست مىدادند و آن چيزى كه در ذهن من است، يكى از سفرا (حالا يا سفير انگليس بود، يا يك جاى ديگر) آن صدراعظم وقت را پاشد گلويش را گرفت توى اتاق و زد او را به ديوار. در مقابل او آنها سپرانداختند، لكن در مقابل مردم، آنقدر به مردم ظلم مىكردند و آنقدر به خيال خودشان به بزرگى و امثال ذلك رفتار مىكردند، كه همه مىدانيد. وقتى بنا شد كه متصدى يك امور كشورى قشر اشراف (به اصطلاح خودشان) اعيان، مرفهها و صاحب اموال و نمىدانم پارك و اتوموبيلها و كذا و كذا، يا آنوقت كالسكهها و آن حرفها باشد، اين يكى از مصيبتهاى بزرگى است كه در يك ملت هست، سرچشمه همه مصيبت هائى كه ملتها مىكشند اين است كه متصديان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعيان (به اصطلاح
صحيفه نور ج 16 صفحه 264
خودشان) از آنها باشد. و آنها اينطور هستند، اشراف و اعيان اينطور هستند كه تمام ارزشها را به اين مىدانند كه آنجائى كه زندگى مى كنند بهتر از ديگران باشد، آن رفتارى كه مردم با آنها مىكنند، رفتار عبيد با موالى باشد، تمام افكارشان متوجه به اين مسائل است. بايد حتماً چند تا پارك داشته باشد، چند تا باغ داشته باشد در شميران، در تهران در كجا، تا اينكه بشود يك نفر آدم عرض مىكنم كه نخست وزير يا يك نفر آدم وزير كذا. و اينها وضع روحى شان، به حسب نوع، وضع روحى شان اينطور بود كه چون قدرت را، تمام ارزشها را به قدرت مىدانستند، تمام ارزشها را به قدرت مالى مىدانستند، به قدرت هاى ديگر مىدانستند، در مقابل قدرت بالاتر از خودشان خاضع و عبد بودند، در مقابل ضعفائى كه قدرت ندارند، فرمانفرما و حكومت بودند. اين وضع طبيعى اين است كه يك قشر اشراف و اعيان (به اصطلاح خودشان) و مرفه، به يك كشورى حكومت كنند و قابل اجتناب نيست اين. وقتى حكومت آنطور شد، ديگر نمىشود اين را كسى خيال كند كه قابل اين است كه اين با مردم چه جور باشد، از آن ور با دولتخارجى چه جور باشد. مقابل آنها از باب اينكه مىديدند آنها قدرتشان بيشتر است، خاضع بودند. هرجائى كه توهم مىكردند كه به قدرتشان يك قدرت بالاترى يك صدمهاى بزند، مقابل او لنگ مىانداختند و همه جور تواضعى مىكردند براى اينكه آنجا را به دست داشته باشند. به مردم هر چه گذشت، گذشت و هر چه خواستند بكنند با مردم.
اين يكى از الطاف بزرگ خدا بود كه حكومت جمهورى اسلامى را و متصديان امور اسلامى را از قشر مرفه و از آن اشراف و اعيان و سلطنهها و ملك و اينها قرار نداد. و اين اسباب اين شد و مىشود كه وقتى كه بنا شد كه يك اشخاصى زندگى شان يك زندگى عادى باشد و ارزش را در اين زندگى هم ندانند، ارزش را به ارزش انسانى، ارزش اسلامى بدانند، ارزش اخلاقى بدانند، اگر يك حكومتى ارزش هايش اينطور ارزش باشد كه ارزش اسلامى باشد، بخواهد خدمت به نوع خودش بكند، خودش را خدمتگزار بداند، اگر ديدش اين باشد، قهراً ملت با اوست و قهراً نمىتواند يك قدرت خارجى او را تحت تاثير قرار بدهد. هميشه قدرت خارجى براى اينكه بر مردم مسلط بشود، اين بالاترىها را مىترساند. آنها هم از باب اينكه تمام توجه شان به اين بود كه در بين ملت قدرتمند باشند، داراى يال و كوپال باشند، آنها را تسليم مىشد براى اينكه به اينها ظلم بكند. اين وضع طبيعى اينجور حكومت است. و وضع طبيعى حكومتى كه از قشر غير مرفه است، از خود اين مردم درست شده است، وضع طبيعىاش اين است كه با مردم باشد و خدمت بكند و ارزش را، ارزش جاه و مقام نداند.
ارزش مقامات ما، در خدمتگزارى به مردم است
شما مىدانيد كه در جمهورى اسلامى مقامات آن معنى كه در سابق داشت از دست داده، نه رئيس جمهورش و نه نخست وزيرش و نه ساير وزرايش اينطور نيست كه خيال بكنند، خودشان خيال بكنند كه ما يك مقام بالائى، والا مقام هستيم و ما حضرت اشرف هستيم و نمىدانم كذا. اينجور نيست. آنها مىبينند كه ارزششان در بين جامعه، در همه جا اين است كه خدمت بكنند، خدمتگزار باشند، نه ارزش به
صحيفه نور ج 16 صفحه 265
اين است كه به مردم حكومت كنند. در جمهورى اسلامى اين معنا كه هم مقامات آن مقاماتى كه سابق تخيل مىشد، نيست و هم صاحب اشخاصى كه متصدى امور هستند، آن اشخاصى كه در يك خانواده اشرافى بزرگ شده باشند و يك زندگى چه كرده باشند و نتوانند بسازند با مردم، نتوانند بسازند با يك زندگى عادى، آنطور هم نيستند. من فيلمى كه ديشب از مرحوم رجائى گذاشته بودند و منزلش را نشان مىدادند، يك دفعه ديگر هم مثل اينكه ديدم اين را، بعضى از اشخاصى كه پيش من بودند مىگفتند ما رفتيم منزل آقاى رجايى، اين خوب نشان مىداد، آنجا به اين اندازه نيست، واقع مطلب اينطور نيست، اين يك چيز بزرگى كانه نشان دارد مىدهد و حال آنكه ما كه رفتيم منزلشان ديديم نه، مساله اينطور هم نيست. وقتى بنا شد كه يك نفر رئيس جمهور شده، يا يك نفر نخست وزير است، آقا منزلش آنطورى است و وضع ماديش اينطورى است، اين ديگر نمىشود كه از يك قدرت بزرگى بترسد. براى چه بترسد؟ اين را كه از او نمىگيرند. آن بايد بترسد كه مىخواهد چپاول كند و مىخواهد يك حكومت كذائى بكند، آن بايد بترسد، اما رجائى (خدا رحمتش كند) و امثال اينها و باهنر و اينهائى كه ما از دست داديم، كه اينطور نبودند كه زندگى شان جورى باشد كه مبادا يك وقتى از دست ما برود، خاضع بشوند پيش ديگران و براى اينكه زندگى را بيشترش بكنند زورگوئى كنند به مردم.
اين يك عنايتى است كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت كرد و از خود مردم، از خود اين تودهها از بازار نمىدانم از كجاها و خانهها، افراد منبعث شدند و حكومت تشكيل دادند. وقتى از بازار، مردم حكومت را تشكيل دادند، مىدانند كه بازار وضعش چه جورى است. وقتى كه از بين خود مردمى كه مرفه نيستند، اينها آمدند و خودشان هم نظير آنها هستند، اينها به درد دل مردم مىتوانند برسند. من اينكه عرض مىكنم، نمىخواهم از شما تعريف كنم، براى اينكه مىترسم تعريف كنم. اين براى اين است كه تنبه بدهم، تنبه بدهم به اينكه تا وضع اينطورى است، حكومت برقرار است، حكومت اسلامى برقرار است. تا وضع دولت، مجلس نمىدانم ارتش، روساى ارتش، فرماندهان همه جا اين وضع است كه مىبينيم الان و مشاهده مىكنيم، شما خوف از اينكه يك آسيبى اين جمهورى اسلامى به آن برسد، از اين خوف نداشته باشيد. شما هر چه خوف داريد، از خودتان بترسيد، از اينكه مبادا خداى نخواسته مسير، يك مسير ديگر بشود و راه، يك راه ديگرى باشد و توجه به اين چيزى كه الان هست، از دست برود و مردمى بودن از دستتان برود. از اين بترسيد كه اگر خداى نخواسته يك وقت اين قضيه پيش آمد و شما از آن مردمى بودن بيرون رفتيد و يك وضع ديگرى پيدا كرديد و خيال كرديد حالائى كه من نخست وزيرم، حالائى كه من رئيس جمهورم. حالائى كه من وزير كذا هستم بايد چه و چه و چه باشم، آنوقت بدانيد كه آسيب مىبينيد، يعنى آنوقت است كه خارجىها به شما طمع مىكنند. آنها مىدانند كه از چه راه بايد يك كشورى را به تباهى بكشانند، آنها مىدانند كه بايد از راه خود حكومت، از راه خود دولت، از راه خود مجلس، از راه خود اينها، اين كارها را انجام بدهند، آنها مىدانند كه ريختن در يك كشور يا نمىدانم چه كردن، با وضعى كه اينجور كشورها دارند، اين نمىشود. اينها تجربهاش را در افغانستان كردند. در افغانستان با اينكه دولتش با آنهاست و حزبها و
صحيفه نور ج 16 صفحه 266
خيلى از حزبها شايد با آنها باشند، لكن چون يك تودهاى دارد، آنجا، تودهاى كه مسلمانند، متوجهند و مخالف با قدرتها هستند، چون اين هست در آن، موفق نشدند به اينكه آن كارى كه مىخواستند، بكنند، هر روز هم رو به شكست است. اينها تجربهها را دارند، مىدانند قضيه چه جور است، مىدانند كه يك ملتى كه همه شان در مقابل همه چيزهائى كه درشان وارد مىشود، ايستادگى كردند و مى كنند، ملتى كه بچه اينقدريش، ديروز يك بچهاى قد اين آقا كوچولو، به حد ده سال و اينها نبود، اينجا گريه مىكرد كه، گريه مىكرد كه شما دعا كنيد من شهيد بشوم. يك ملتى اينطورى، زنش اينطور، مردش اينطور، پيرش آنطور، جوانش آنطور، اينها مىدانند با اين ملت نمىشود با فشار و زور و سرنيزه رفتار كرد. قهراً آنها مىخواهند يك نقشهاى بكشند، حواسشان هم خيلى جمع است و خيلى هم حوصله و صبر دارند. آنها براى پنجاه سال ديگر، براى سى سال ديگر حالا نقشه درست مىكنند، حالا نقشه مىكشند كه سى سال ديگر نتيجه بگيرند. يعنى اگر خداى نخواسته دانشگاه ما يك انحرافى پيدا بكند، بعد از سى سال نتيجهاش را آنها مىگيرند. اگر در دانشگاه ما يك اشخاص غيراسلامى امثال اينها وارد بشود، اشخاصى كه انحراف دارند وارد بشود، ولو حالا نتوانند كارى بكنند (حالا هم عجله ندارند كه كارى بكنند) كم كم همين دانشگاهىها را تبليغ مىكنند، صحبت مىكنند، چه مىكنند، چه مىكنند، هوا خورشان مىكنند، بالاخره هم مقدرات يك مملكت بعد از اين دوره با آنهاست. آنها وقتى مقدرات يك دولت را و ملت را در دست گرفتند، با يك انحرافى در دست گرفتند، آنوقت هست كه اينها نتيجه مىگيرند، با دست خود اينها نتيجه مىگيرند.
شما بايد كوشش كنيد همهتان، هر كس در هر وزارتخانه هست بايد كوشش كند كه اجزاء آن وزارتخانه، افرادى كه در آن وزارتخانه هست، وضع روحيش جورى باشد كه با مردم بسازد، مردم باز احساس نكنند كه در اين وزارتخانه هم وقتى ما بخواهيم كارمان را به وزير بدهيم، بايد يك مدتى دم در بايستيم و يك مدتى آن مامور و آن مامور و آن مامور تا برسانند ما را به آنجا، آنجا هم پشت دربايستيم. نه، اين وضع اگر يك وقت خداى نخواسته ديديد دارد اينطور مىشود، بدانيد كه داريد رو به تباهى مىرويد، قدم داريد بر مىداريد رو به تباهى. آن روزى شما قوى هستيد كه اين بقال سرمحله و آن مومن توى مسجد و آن كسى كه در جاهاى بزرگ و اعيان و اشراف فرض كنيد هست، براى شما اينطور نباشد كه براى او يك كارى بكنيد، براى اين نكنيد. اينها را مقدم بر آنها بدانيد، اينهائى كه شما را به وزارت رساندهاند، با اينكه وزارت الان يك چيز مهمى نيست پيش شما، اينهائى كه قدرتمندها را بيرون كردند، اينهائى كه همه آن اشخاصى كه مقدرات يك كشور در دستشان بود و ما را و شما را و همه كشور را به تباهى كشيده بودند، آنها را بيرون زدند، اينها را بايد ما قدرشان را بدانيم، يعنى نگه شان داريم. براى خدا، براى اسلام، براى حيثيت خودتان، براى حيثيت كشورتان بايد اين سر و پا برهنهها را نگه شان داريد. اينهائى كه بعد از همين كه هر شهيدى شما پيدا مىكنيد، آنطور برايش تظاهر مىكنند، آنطور برايش عرض بكنم به سر و سينه خودشان مىزنند، كه مىبينيد نشان مىدهند، يك همچو ملتى را بايد با همين وضع نگه داشت و آن به دست امثال شماست كه اينطور باقى بماند. اگر يك
صحيفه نور ج 16 صفحه 267
وقت سرخورده بشوند. از دولت و خيال كنند كه دولت دارد براى خودش يك كارهائى انجام مىدهد و براى ما نيست و چطور، آنوقت هست كه شما هر كدامتان خداى نخواسته از بين برويد، يك كسى برايتان فاتحه نمىخواند.
شما كارى بكنيد كه بعد از مردنتان هم اينطور وضع مردم باشد با شما، بعد از شهادت هم اگر نصيبتتان شد، مردم با شما اينجور باشند. پيش خدا اين ارزش دارد. وقتى خداى تبارك و تعالى ديد كه يك جمعيتى ايستادند و فرياد مىزنند، توى سرشان مىزنند كه رجائى چه، خدا به رجائى رحم خواهد كرد. اگر خداى نخواسته هم آن يك اشكالاتى در آن باشد، به همين، خدا رحم مىكند. خوب، مومن، چهل تا مومن شهادت بدهند به خوبى يك كسى، خدا قبول مىكند اين را، براى اينكه يك آدمى است كه چهل نفر مومن اين را به خوبى شناختهاند وقتى به خوبى شناختند، خداوند عفو مىكند. فرضاً از اينكه يك جمعيت هائى اينطورى بريزند در خيابان و آنطور و به سر و سينهشان بزنند براى آنها، ارزش آقاى رجايى، ارزش آقاى باهنر، ارزش آقاى بهشتى و ارزش اين ائمه جمعه مظلوم ما به اين نبود كه يك مثلاً دستگاهى دارد، ارزششان به اين بود كه خودى بودند، با مردم بودند، براى مردم خدمت مىكردند، مردم احساس كرده بودند كه اينها براى آنها دارند خدمت مىكنند و لهذا آنهمه تبليغاتى كه با دستهاى فاسد برضد مرحوم بهشتى بالخصوص آنقدر كارها كردند و نسبت به مرحوم رجائى هم، آن آدم فاسد آنقدر پافشارى كرد و اذيت كرد، مردم اعتنائى هيچ به او نكردند و همانطور با آنها رفتار كردند، مردم همانطور آن تلافى هائى كه در آنوقت سر آن مظلوم درآمد، مردم درست كردند، بعد از فوت ايشان آنطور كردند. و همه شما بايد وضعتان يك همچو وضعى باشد و من اميدوارم كه همه اين وضع را توجه به آن بكنيد و حفظش بكنيد. بخواهيد اسلام حفظ بشود، اين وضع را بايد حفظ بكنيد. بخواهيد كه ايران حفظ بشود، همين را بايد حفظش كنيد. بخواهيد خودتان محفوظ بمانيد، همين را بايد حفظ كنيد. بالاخره اين وضع فعلى كه شما داريد بايد رو به بهترين برويد، هى برويد سراغ اينكه يكديگر را اسلامى كنيد. اينكه من عرض كردم كه بايد امور اسلامى باشد، حالا هم عرض مىكنم، اين كارهائى كه شما مىگوئيد كه مىروند جنگلها را چيز مىكنند، اينها كارهاى غير اسلامى است، من مىگويم بايد اسلامى باشد. اگر چنانچه يك كسى تخلف كرد از مقررات دولت، اين غير اسلامى است، آن هم بايد اسلامى بشود. يعنى بايد دولت با قدرت، آن كسى كه تخلف مىكند از آن چيزهائى كه دولت براى حفظ نظام دولت قرار داده است، آنها را بايد با قدرت جلويش را بگيرد، براى اينكه آن غير اسلامى است، من مىگويم اسلامى بايد بشود. بريدن درختهاى كشور را و به تباهى كشيدن جنگلها را، اين غير اسلامى است، بايد جلويش گرفته بشود. تخلف از مقررات خيابانها و رفت و آمدها، اين غير اسلامى است، بايد بايد جلويش را بگيريد. اگر يك كسى اعتنائى به چراغ سرخ نكرد، اين غير اسلامى عمل كرده و اين را بايد تعقيبش كرد و به دست دادگاه سپردش. حالا هم من عرض مىكنم اسلامى كه، اسلام كه با نظم مخالف نيست، اصلاً اسلام مىخواهد نظم حفظ بشود، نظام حفظ بشود. كليه امور مربوط به نظام، اين اسلام است و اگر يك چيزى تخلف از نظام كرد، اين برخلاف اسلام
صحيفه نور ج 16 صفحه 268
است و جلوگيرى لازم است.
ارزش انسان به اين است كه توجه كند كه چه بايد در مقابل خداى تبارك و بندگان خدا بكند
و من باز هم به آقايان عرض مىكنم كه توجه بكنيد كه مقام، شما را نگيرد. شما يك ارزش انسانى انسان به مقام نيست، به اين نيست كه من نخست وزيرم، من رئيس جمهورم، من رئيس مجلسم، من وكيل مجلسم. اينها ارزش نيست. ارزش انسان به اين است كه توجه بكند كه چه بايد در مقابل خداى تبارك و بندگان خداى تبارك و تعالى بكند، چه تكليفى انسان دارد در مقابل خدا و در مقابل بندگان خدا كه از خدا هستند. اين ارزش است. مادامى كه شما اين ارزش را حفظ بكنيد، ارزش اسلامى و انسانى را حفظ كردهايد. و اگر از اين، انحراف حاصل بشود، شما هم هر مقامى پيدا كنيد، در علم بشويد بالاترين علما، در زهد هم هر چه مىشويد، بشويد اما ارزش را از دست داده باشيد، شما نه پيش خدا ديگر ارزش داريد، نه پيش خلق خدا. بايد فكر اين معنا بكنيد كه خدمت كنيد به كشور خدمت كنيد به ملت كه بعد از خود شما كه انشاءالله حالا طولانى باقى مىمانيد، مثل مرحوم رجائى كه مردم اينطور برايش به سر و سينه مىزنند، مردم شهادت فعلى و عملى بدهند بر اينكه شما خوبيد، تا خداى تبارك و تعالى در محضرش شما را قبول كند براى اينكه آدمى بوده است كه يك عدهاى شهادت دارند مىدهند، عملاً توى سرشان مىزنند از رفتن او.اين شهادت فعلى است بر اينكه اين آدم مقبول است و خداى تبارك و تعالى همين طور قبول مىكند و اگر گناهى هم داشته باشيد، به همين مىگذرد خداى تبارك و تعالى.
و من اميدوارم كه شما همه تان همين طورى كه سيره انبيا بوده است، كه سيره انبيا براى اين بوده است كه در مقابل طاغوت محكم مىايستادند و در مقابل ضعفا و فقرا و مستضعفين و مستمندان فروتن بودند، آنطورى كه وقتى عرب وارد مىشود در مسجد رسول الله، مىگويد كدام يكى تان هستيد. در وقتى كه رسول الله آنوقت حكومت بود، آنوقت در مدينه بودند، در مدينه تشكيل حكومت بود بساط، لكن وضعش اينطورى بود، از آن طرف در مقابل هيچ قدرتى خاضع نبود براى اينكه او خدا را مىديد. كسى كه توجه دارد به اينكه قدرت هر چه هست مال خداى تبارك و تعالى است و ديگران هيچ نيستند، اين ديگر نمىتواند خاضع بشود در مقابل يك قدرتمندى.
شما ملاحظه كردهايد، تاريخ مرحوم مدرس را ديدهايد كه يك سيد خشكيدهء لاغر عرض مىكنم لباس كرباسى (كه يكى از فحش هائى كه آن شاعر به او داده بود، همين بود كه تنبان كرباسى پوشيده) يك همچو آدمى در مقابل آن قلدرى كه هركس آنوقت را ادراك كرده مىداند كه زمان رضاشاه غير زمان محمدرضا شاه بود، آنوقت يك قلدريى بود كه شايد تاريخ ما كم مطلع بود، در مقابل او همچو ايستاد، در مجلس، در خارج فلان كه يك وقت گفته بود سيد چه از جان من مىخواهى؟ گفته بود كه مىخواهم تا تو نباشى، مىخواهم تو نباشى. اين آدم كه مىآمد (من درس ايشان يك
صحيفه نور ج 16 صفحه 269
روز رفتم) مىآمد در مدرسه سپهسالار كه مدرسه شهيد مطهرى است حالا، درس مىگفت، من يك روز رفتم درس ايشان، مثل اينكه هيچ كارى ندارد، فقط طلبهاى است دارد درس مىگويد. اينطور قدرت روحى داشت، در صورتى كه آنوقت در كوران آن مسائل سياسى و چيز بود كه بايد حالا بروند مجلس و آن بساط را درست كند. از آنجا، پيش ما، رفت مجلس، آنوقت هم كه مىرفت مجلس، يك نفرى بود كه همه از او حساب مىبردند. من مجلس آنوقت را هم ديدهام، كانه مجلس منتظر بود كه مدرس بيايد. با اينكه با او بد بودند ولى مجلس كانه احساس نقص مىكرد وقتى مدرس نبود. وقتى مدرس مىآمد مثل اينكه يك چيز تازهاى واقع شده. اين براى چه بود؟ براى اينكه يك آدمى بود كه نه به مقام اعتنا مىكرد و نه به دارائى و امثال ذلك، هيچ اعتنا نمىكرد، نه مقامى او را جذبش مىكرد. ايشان وضعش اينطور بود كه (براى من نقل كردند اين را كه) داشت قليان خودش را چاق مىكرد، خودش اينطور بود، فرمانفرماى آن روز (حالا كه من مىگويم فرمانفرما، شما به ذهنتان نمىآيد كه يعنى چه) فرمانفرماى آن روز وارد شده بود منزلش، گفته بود كه به او حضرت والا من قليان را آبش را مىريزم تو اين را، آتش سرخ كن را درست كن، يا بعكس. از اينجا همچو او را كوچك مىكرد كه ديگر نه، طمع ديگر نمىتوانست بكند. وقتى اينطور با او رفتار كرد كه بيا اين آتش سرخ كن را گردش بده، آن آدمى كه همه برايش تعظيم مىكردند، همه برايش چه مىكردند، اين وقتى اينطورى مىرسيده، اين شخصيتها را اينطورى از بين مىبرد كه مبادا طمع كند كه از ايشان چيزى بخواهد. من بودم آنجا كه يك كسى يك چيزى نوشته بود، زمان قدرت رضاشاه، زمانى كه آنوقت باز شاه نبود، آنوقت يك قلدر نفهمى بود كه هيچ چيز را ابقا نمىكرد، يك كسى آمد گفت من يك چيزى نوشتم براى عدليه، شما بدهيد ببرند پيش حضرت اشرف (يك همچو تعبيرهائى) كه ببينند. گفت، رضاخان كه باز نمىداند اصلش عدليه را با الف نويسند يا با ع مىنويسند، من بدهم اين را او ببينند؟ نه اينكه اين را در غياب مىگفت، در حضورشان هم مىگفت. اينجورى بود وضعش. اين چه بود؟ براى اينكه وارسته بود، وابسته به هواهاى نفس نبود، اتخذ هوى الله نبود. اين، هواى نفسانى خودش را اله خودش قرار نداده بود، اين اله خودش را خدا قرار داده بود. اين براى مقام و براى جاه و براى وضعيت كذا نمىرفت عمل بكند، او براى خدا عمل مىكرد. كسى كه براى خدا عمل مىكند، وضع زندگيش هم آن است، ديگر از آن وضع بدتر كه ديگر نمىشود برايش، براى چه ديگر چه بكند، از هيچ كس هم نمىترسيد. وقتى كه رضا شاه ريخت به مجلس كه چيز مىكردند، فرياد مىزدند آن قلدرهاى اطرافش كه زنده باد كذا و زنده باد كذا، مدرس رفت ايستاد و گفت كه مرده باد كذا، زنده باد خودم. خوب، در مقابل او شما نمىدانيد حالا، در مقابل او ايستادن يعنى چه و او ايستاد. اين براى اين بود كه از هواهاى نفسانى آزاد بود، وارسته بود، وابسته نبود.
تمام وابستگىها وابستگى است كه انسان به خودش دارد
تمام وابستگىها وابستگىاى است كه انسان به خودش دارد، تمام وابستگى ها از خود آدم پيدا
صحيفه نور ج 16 صفحه 270
مىشود. وقتى انسان وابسته است، نفسش وابسته است به جهاتى كه مال خودش است، به نفسيت خودش، به وضعيت خودش، اين تمام وابستگى هائى كه در خارج هم برايش پيدا مىشود از منشاش اينجاست. وقتى اين وابستگى باشد، اگر بخواهند برايش تحميل كنند، چون اين وابستگى هست، تحميل مىكند، قبول مىكند. وقتى ببينند يك چيزى با اين آمالى كه دارد مخالف است، اگر نكند، يك وقت به هم مىخورد، اين خاضع خواهد شد. اگر انسان از اين وابستگى وارسته شد، آزاد شد از اين، اين ديگر آزاد است، اين ديگر از كسى نمىترسد، همه قدرتهاى عالم جمع بشوند، اين نمىترسد، براى اينكه آخرش اين است كه من از بين مىروم، ديگر بالاتر از اين كه نيست، همانى كه الان ملت ما دنبالش دارند مىروند كه بيائيد دعا كنيد من شهيد بشوم. روزى چند نفر شايد من اينجا بعضى روزها مىبينم كه مى گويند كه دعا كنيد من شهيد بشوم. من مىگويم دعا مىكنم شما پيروز بشويد انشاءالله. انشاءالله خداوند همه شما را موفق كند، مويد كند و همه آن اشخاصى كه به شهادت رسيدند و براى اين ملت خدمت كردند مثل مرحوم رجائى كه اين روز، اين روزها سالش است، مرحوم باهنر و ديگر اشخاصى كه از همين قبيل بودند و رفتند از دست ما و البته ما خيلى ضرر ديديم، لكن باز همان مساله است. جانشين آنها براى اين بود كه ملت بود، مردم بودند، اعيان و اشراف نبودند. آنوقت اگر يك نخست وزير را مىكشتند، يك بساطى مىشد، شاه مردگى همان و به هم ريختن سرتاسر ايران. اينطور بود، تا شاه مردگى مىشد سرتاسر ايران به هم مىخورد. حالا رئيس جمهورش نباشد، خوب، نبود، يكى ديگر بسم الله... همه ايران بهشتى است. خوب، مردم طرحشان اين است كه بهشتى از خود ماست، يك چيز خارجى نيست، از خارج يك چيزى صادر نكردهايم، وارد نكردهايم، از خود ما هست، خود ما يكى مان رفت يكى ديگر مىآيد. رجائى رفت يكى ديگر مىآيد، آن هم برود يكى ديگر مىآيد. هر كدام از ماها و شماها بروند، يكى ديگر مىآيد. اينجورى است وضع ايران امروز و اين وضع را بايد ما حفظ كنيم، دعا كنيم كه خداوند اين وضع را براى ما حفظ كند و با حفظ اين، هر يك از ما از بين برويم جا داريم، عوض داريم، مىآيند جايش را پر مىكنند و اگر اينطور نباشد، يك وقتى به طور سابق بشود، ديگر آنجا جورى است كه وقتى يكى رفت به هم مىخورد اوضاع. خدا انشاءالله همه شما را حفظ كند و همه ما را موفق كند كه به احكام اسلام عمل كنيم و وزارتخانه هايمان را اسلامى كنيم و افراد اگر چنانچه خداى نخواسته منحرفند، اين افراد منحرف را نصيحت كنيم، اگر نمىشود، عوض كنيم و لازم نيست كه هر منحرفى اينجا باشد، خوب، برود يك كار ديگرى بكند. انشاءالله موفق و مويد باشيد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:24 PM
previos page menu page
صحيفه نور ج 16 صفحه 280
تاريخ14/6/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأتهاى بازسازى نيروى انسانى وزارتخانهها و مؤسسات دولتى و شركتهاى وابسته و خانوادههاى شهداى پاسداران كميتههاى انقلاب اسلامى خوزستان
همانطورى كه بازسازى، يك مسأله مهم حياتى بود در اول انقلاب، الان هم بايد تعقيب شود
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاءالله تعالى آقايان حاضر، موفق به خدمتى كه مشغول هستند باشند. البته مسأله پاكسازى و بازسازى وزارتخانه ها و ادارات يك امر ضرورى بوده است، براى اينكه در رژيم سابق، اشخاص بسيارى در اين وزارتخانهها، در اين ادارات بودند كه آنها لياقت اين مسائل را نداشتند و شايد بسيارى از آنها ضد انقلاب بودند و پس از پيروزى انقلاب ضرورى بود كه يك همچو هيأتهائى باشند و شناسائى كنند اشخاصى كه مفسد هستند، اشخاصى كه مضر هستند به جمهورى اسلامى، اشخاصى كه مىخواهند نارضايتى در بين مردم ايجاد كنند، آنها را بايد پاكسازى مى كردند، لكن نكتهاى كه من بايد عرض كنم به آقايان و اين امرى است كه بر عموم افرادى كه در اين كشور مشغول خدمت هستند، براى آنها هم هست اين است كه اصل اين مسائل، هم ضرورى است كه بايد باشد و هم با نبودنش فاجعه درست مىشود، لكن در كيفيت اين امر و مواردى كه بايد اين كار بشود و افرادى كه بايد اينطور كارها را انجام بدهند، در آنها بايد خيلى دقت بشود
اول راجع به افرادى كه انتخاب مىشوند براى اين پاكسازىها، بازسازىها يا در انجمنهاى اسلامى كه تشكيل شده است، در همه جا هست و خدمت هم زياد مى كنند، اول امر و مهمتر از همه اين است كه افرادى كه انتخاب مىكنند، سوابقشان را، كارهائى كه در آن رژيم متصدى بودند و كارهائى كه بعد از شكست رژيم انجام دادند، اينها بايد بررسى بشود شما مىدانيد كه امروز در هر جائى كه يك خدمتگزارى است، يك عدهاى بخواهند خدمت كنند، اشخاص مفسد، منافق و منحرف با حيلههائى خودشان را وارد مىكنند چه بسا آنهائى كه وارد مىشوند و مىخواهند كه بر خلاف آن چيزى كه اسلام اقتضا مىكند، عمل بكنند و مردم را ناراضى كنند، چه بسا از اشخاص سالم ديگر بسيار خودشان را جنداللهى و طرفدار جمهورى اسلامى معرفى كنند
امروز به مجرد اينكه يكى بخواهد خودش را مسلم و پايدار به احكام اسلام و مؤمن به نهضت حساب كند، خوب، ما بايد از او قبول كنيم، لكن نبايد در امورى كه مربوط به اينطور مسائل است،
صحيفه نور ج 16 صفحه 281
وارد بشود، مگر اينكه آن اشخاص مورد اطمينان دولت، مورد اطمينان قوه قضائى و ساير ارگان هائى كه هستند، آن اشخاص مورد اطمينان را براى اينكه شناسائى بشوند از افراد، آن اشخاصى باشند كه بالاخره، شناسائى اشخاصى كه مىخواهند در اين امور وارد بشوند و طرفين قضيهاش بسيار خطرناك است، ممكن است كسانى وارد بشوند و افراد غير صالح را حفظ كنند، افراد صالح را كنار بگذارند و يا از خارج، افرادى كه مربوط به اين دستجات مختلف است، وارد بكنند، اين بدون شناسائى نمىشود باشد همين طور شما بخواهيد كه اسم نويسى كنيد، هر كس مىخواهد بيايد در اين بازسازى وارد بشود، اين يك فاجعه ايجاد مىكند گاهى پس از چيزهائى كه مسلماً بايد مورد نظر آقايان باشد و بايد به آن دقت بشود، يعنى سوابق اشخاص در رژيم سابق و خانواده اين چه جور هستند، دوستانى كه او داشته است چه جور بودند و بعد از انقلاب چه جور رفتار كردند، چه وضعى داشتند، اينها بايد بررسى بشود و محتاج به اين است كه افراد مطمئنى كه صد در صد مورد اطمينان دولت هست، يا مورد اطمينان فرض كنيد مجلس است، يا مورد اطمينان قوه قضايى و شوراى دفاع هست، اين افراد مورد اطمينان براى شناسايى اينها باشد چه بسا اگر يك نفر در بين آنها كه مىخواهند اين هيأتها را شناسائى كنند، منحرف باشد، شما يك وقت توجه بكنيد كه در بين اين افرادى كه تعيين شده است، بسياريشان افراد فاسد بودند و ضد انقلاب بودند بنابراين، يك مساله مهم حياتى است براى كشور، همانطورى كه بازسازى يك مساله مهم حياتى بود در اول انقلاب و الان هم بايد تعقيب بشود، همين طور كيفيت بازسازى، افرادى كه مىخواهند وارد بشوند در اين امر، بايد افراد صالح باشند و مطمئن به اين زودى نشويد كه ما عدهاى هستيم كه همهمان حزب اللهى هستيم، ممكن است كه در بين شما عدهاى باشند كه به اسم حزب الله وارد بشوند و به اسم حزب الله كارهاى شما را فلج كنند، كارشكنى كنند و شما بعد از دو سال ديگر متوجه بشويد مطالب را
بنابراين، يكى از امور مهم، مساله شناسايى افرادى است كه مىخواهند اين هيأت ها را تشكيل بدهند و اين را نبايد در آن مسامحه به هيچ وجه كرد
آنوقت راجع به كيفيت عملى كه انجام مىدهند، اين از حيث افراط و تفريط، بايد انسان اجتناب كند و از آن و هركس كه در آن رژيم وارد بوده، ما بگوئيم كه اينها همهشان فساد بودند، در بين اين افراد، افرادى بودند كه در آنوقت خون جگر مىخوردند لكن الزام داشتند به بعضى كارها، البته اگر جناياتى از آنها صادر شده باشد، آنوفت آن مسأله ديگرى است، اما مجرد اينكه اين آدم در آنوقت در وزارتخانه بوده، در اداره بوده يا فرض كنيد در آن حزب فاسد رستاخيز بودند، مجرد اين را نبايد شما ميزان قرار بدهيد
در آنوقت شما خوب، بوديد و ملتفت هستيد، غالب شما توجه به اين مسائل دارند كه در آنوفت الزامى بود، آن مرد، آن مرد ناصالح، آن مرد فاسد اعلام كرد كه هر كس وارد نمىشود در اين حزب، برود از ايران خوب، در يك همچو محيطى ممكن است بسيارى افرادى كه با آن رژيم هم مخالف بودند، مىديدند چاره ندارند الااينكه وارد بشوند و ممكن است كه در آنوقت يك افرادى در ادارات،
صحيفه نور ج 16 صفحه 282
در وزارتخانهها وارد شدند براى يك تخفيف ظلم، شما گمان نكنيد هركس در آنوقت وارد شده، پس او ظالم است ممكن است يك افرادى وارده شده باشند براى اينكه ظلمهائى كه در اين ادارات، در اين وزارتخانهها در آن رژيم داده مىشد، تا يك حدودى تخفيف به آن بدهند اينها يك امورى است كه اگر خداى نخواسته شما يك بيگناهى يا يك آدم خدمتگزارى كه در آن رژيم هم ميخواسته خدمت به اسلام بكند، خدمت به ايران بكند، شما يك وقت كنارش بگذاريد به مجرد اينكه وارد در حزب است يا وارد در وزارتخانه است، اين يك امرى است كه صحيح نيست و براى شما صالح نيست از آن طرف هم بايد افرادى كه مىبينيد كه در آن رژيم مشغول بودند به يك فسادكارى، خرابكارى، ظلم و تعدى و حالا از اينها باقى ماندند در اينجاها، آنها هم كه آن نحو هستند، آنها هم احتياط اين است كه بيرون بروند، ولو حالا خيلى هم خودشان را جندالله حساب مىكنند اگر در آن رژيم مشغول يك كارهاى فاسد بودند، مشغول ظلم و تعدى به مردم بودند، اين به اين زودى اصلاح نمىشود، اگر بين خودش و خدا هم اصلاح شد، لكن ما تكليفمان اين است كه اينها را در يك مواردى كه كار براى مردم دارند مىكنند، در آن موارد آنها را ابقا نكنيم پس ما بايد نه از آن طرف، هركس اظهار كرد كه من مثلاً آدم صالحى هستم، حزب الله هستم و چه، ابقا كرد، نه از اين طرف، هركس در رژيم سابق يك كارى انجام داده است، داخل در يك ادارهاى بوده است، داخل در يك وزارتخانهاى بوده، شما بخواهيد پاكسازى كنيد، اين هم درست نيست يك امر مسلمانى، يك امر موافق با شرع كه افراد شناسائى بشوند، اگر چنانچه واقعاً الان دارند كارشكنى مىكنند، ناراضى در بين مردم درست مىكنند و امثال اينها، اينها را حتماً بايد معرفى كنيد و پاكسازى بشوند، يك اشخاصى كه خدمتگزارند، در رژيم سابق بودند، اما آنوقت هم اينطور نبود كه جنايتكار باشند و مشغول فساد باشند، آنها را نبايد ما كنار بگذاريم، بالاخره اين كشور محتاج به اداره است، محتاج به خدمتگزار است و بايد افرادى را كه كارشناس هستند، باشند در اين ادارات به مجرد اينكه يك احتمالى مىدهيد يا فرض كنيد كه در، همين كه آنوقت در رژيم سابق يك كارى كرده، آنوقت فرض كنيد كه در يك محضرى بوده است كه آنجا شاه هم در آن محضر بود، اين، مجرد اين، مجوز براى بيرون كردن نيست، اگر هم هيچ وقت با آنها نبوده لكن با عملشان موافق بوده، هيچ وقت با شاه يك جائى نبوده كه عكس بيندازد، اما با عمل موافق بوده، كارهاى آنها را اجرا مىكرده، ظلمهاى آنها را اجرا مىكرده، يك همچو آدمى هم نبايد الان در وزارتخانهها و در جاهائى كه محل كار مردم است، محل مراجعات مردم است، آنجا هم نبايد باشد
خوب، شما كه سركشى مىكنيد در همه وزارتخانهها و ادارات، توجه به اين معنا داشته باشيد كه با مردم اينها چه مىكنند يكى از امور مهمه اين است كه ما نبايد مثل سابق باشيم كه اگر يك بيچارهاى مىخواهد مراجعه كند به يك ادارهاى، به يك رئيس ادارهاى، آنقدر اشكال تراشى و آنقدر فساد باشد و بالاخره هم امروز برو، فردا بيا، فردا برو، پس فردا بيا، اينطور چيزها اگر افرادى در آنجا هست كه اينطور با مرد معامله مىكنند، شما بدانيد كه اينها مىخواهند ناراضى درست بكنند يك كسى آمده يك كارى دارد، كار جزئى هم هست، برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز، آن كارهائى
صحيفه نور ج 16 صفحه 283
كه سابق مىكردند، اگر شما در ادارات ديديد يك همچو چيزى هست، بايد به آنها تنبه بدهيد، ارشادشان كنيد كه اين كارها، كارهاى اسلامى نيست اگر تكرار كردند، آنها را هم بايد كنار بگذاريد
كار شما در حالى كه يك كار اسلامى مهمى است، مسؤوليت بسيار بزرگى هم دارد
در هر صورت، كار شما در عين حالى كه يك كار مهمى است، يك كار اسلامى مهمى است، يك خدمت بسيار بزرگ است، مسؤوليت بسيار بزرگى هم دارد از مسؤوليتش غافل نباشيد نبادا شما بخواهيد خدمت بكنيد، يك وقت خداى نخواسته خلاف آن بشود، بخواهيد عبادت بكنيد، يك وقت خداى نخواسته معصيت بشود بايد همه اين مسائل، نه همه شما، همه كسانى كه در كارهائى كه در اين جمهورى اسلامى هست، وارد مىشوند، همه اينها، اين را توجه كنند كه ما ميخواهيم براى اسلام خدمت كنيم، مىخواهيم همانطور كه اسلام مىخواهد، عمل كنيم اسلام هم نسبت به افراد، افراد پائينى كه نمىشود اصلاحشان كرد را كنار مى گذارد اشخاصى اگر هم يك كار خلافى يك وقتى كردند و بعد برگشتند و شما سوابقشان را ديديد، ديديد كه نه، اينها اشخاصى بودند كه در آنجا به واسطه الزام، به واسطه اجبار، به واسطه ترس، به واسطه اينطور امور، يك كارى كردند، به مجرد اين شما اخذ نكنيد و يك كسى را در جامعه، اين كار مهمى است كه كار بسيار با ارزش است، لكن مسؤوليت هم بسيار دارد و اين را بايد همه آقايان متوجه باشند و همين طور آنهائى كه در جاهائى كه آن انجمنهاى اسلامى است، آنها هم بايد اين توجه را داشته باشند كه در عين حالى كه انجمنهاى اسلامى خدمت كنند و خدمتشان هم ارزشمند است، در عين حال،پ مسئوليتشان هم زياد است چه بسا كه در بين انجمنهاى اسلامى هم يك فرد يا افرادى پيدا بشوند كه بخواهند انجمن اسلامى را بكشند به خلاف اسلام و فساد ايجاد كنند آنها هم بايد افرادشان را شناسائى كنند، ببينند كه اين آدمى كه به اسم انجمن اسلامى آمده آيا خودش تعهد به اسلام دارد، چه جور بوده وضعش، خانوادهاش چه بوده، اينها يك مسائل مهمى است كه امروز ما به آن مبتلا هستيم و شما مىدانيد كه در بين اين چپها، در بين اين منحرفين، در بين اين منافقين، افرادى هستند كه با طراحى وارد مىشوند و در همه جا سر مىكشند و وارد مىشوند و يك وقت خداى نخواسته غائله ايجاد مىكنند، اينها يك مسائلى است كه بايد خود آقايان توجه داشته باشند
منافقين و آن اشخاصى كه در خارج با هم جمع شدهاند، همه موافق اين هستند كه اسلام نباشد
چنانچه مىبينيد كه ما الان مبتلا هستيم به جنگ و مبتلا هستيم به آن چيزهائى كه، تبليغاتى كه در خارج بر ضد ما مىشود، شما مىبينيد چقدر تبليغ، من گمان ندارم كه يكى از اين رسانههاى گروهى با جمهورى اسلامى بخواهد به انصاف عمل كند طرفدارى را من نمىگويم، بخواهد به انصاف عمل كند، بخواهد چيزى كه مىگويد، از روى انصاف باشد، مثلا مى بينيد كه يكى از رسانههاى گروهى كه چند شب پيش از اين، دو سه شب پيش از اين بود، مىگفت كه عراق هم خيلى آدم كشته، ايران هم
صحيفه نور ج 16 صفحه 284
كشته لكن ما راجع به عراق مستند نداريم، راجع به ايران مستند داريم، استناد داريم به چيزى او چى است؟ آن يك چيزى است كه منافقين در خارج منتشر كردند مستند يك راديوئى، نه اينكه نمىفهمند، مىفهمند، مىخواهند يك چيزى بگويند، به خيال خودشان و بهانهاى دست بدهند، و الا آنها مىفهمند كه اين منافقينى كه در خارج هستند و آن اشخاصى كه حالا با هم جمع شدهاند و تو سر هم مىزنند و همه موافق با اين هستند كه اسلام نباشد، اينها مىگويند كه ما از آنها شنيديم، چون از آنها شنيديم، پس مستند است خوب، ما يك همچو ابتلائى الان در دنيا داريم كه حرف دشمنهاى ما كه از اينجا بيرونشان راندند و آنقدر جنايات در اين كشور كردند، مستند مىشود، براى اينكه الان هر روز، روزى صد نفر در ايران در زندان اوين اعدام مىشوند يكى از حرفهايش است صد نفر الان دارد اعدام مىشود خوب، يك همچو گرفتارى ما داريم، وقتى يك همچو گرفتارى داريم، ما بايد خودمان توجه به مسائل بكنيم، هوشمند باشيم، يك وقت بهانه دست ندهيم كه خداى نخواسته يك چيز كوچكى را ما عمل كنيم، اين بهانه بشود دست آنها، و به قول خودشان مستند پيدا بكنند
الان تمام رسانههاى گروهى به ضد ايران، به ضد اسلام، اصلا اسلام را آنها مضر مىدانند، با افراد ايرانى بد نيستند، با افرادى كه مىخواهند طرف اسلام باشند، مىخواهند اسلام را پياده كنند، با اينها بد هستند، آنها اسلام را مضر به حال خودشان مىدانند و مع ا لاسف ما مبتلاى به دولتهاى اسلامى كه ملتها اسلامى هستند، به دولتهائى هستيم كه در كشورهاى اسلامى هستند، آنها هم همين طور دارند دامن مىزنند به اينطور اختلافات.
شما ملاحظه كنيد كه چقدر اسف بار است اين مطلب كه اسرائيل در محضر اين دولتهاى به اصطلاح اسلامى، آنقدر به اين زن و بچه و پير و بزرگ لبنان صدمه وارد آورد، آنقدر افراد را كشت و آنقدر افراد را آواره كرد، و الان هم در آنجا مشغول به فعاليت است چقدر اسف بار است كه در محضر اينها اين كار شده است و معذلك الان دنبال اين هستند كه آن توطئههائى كه آمريكا دارد درست مىكند، طرحهائى كه آمريكا مىدهد كه همه طرحهاشان بر ضد خلق است و بر ضد اسلام است، اينها درصدد هستند كه پيشنهادهائى كه قبلا كردند مثل كمپ ديويد و بعدش شبيه او را درست كردند و همه اينها متفق بر اين هستند كه اسرائيلى كه اينقدر جنايتكار است، حالا مسلمانها بشناسند به اسم يك دولت مثلا مستقل متعهد، اين چقدر براى انسان دردناك است و من الان را عرض مىكنم كه اگر چنانچه اين دولتهايى كه در خليج فارس و اطراف خليج فارس و در جاهاى ديگر هستند، اينها يك همچو امرى را تصويب كنند، و مثل طرح آمريكا يا طرح بعد از او كه طرح شده است، اينها تصويب كنند و اسرائيل را شناسائى كنند، ملت ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و اسلام و خداى تبارك و تعالى از آنها نخواهد گذشت و بترسند از آن روزى كه اين ملت احساس بكند، اين ارتش، اين سپاه پاسداران احساس بكنند كه تكليف دارند كه اين اشخاصى كه كمپ ديويد را يا شبيه او را براى استقلال و براى شناسائى اسرائيل تصويب كردند، تكليف شرعى بر ايشان يك وقت حاصل بشود كه اينها بايد تاديب بشوند و اين مساله لبنان و همين طور مساله ايران، مساله هجوم به ايران و مساله هجوم
صحيفه نور ج 16 صفحه 285
به لبنان، يك مسالهاى بود كه با طرح آمريكا عمل شد، يعنى آمريكا طرح داده، چون ديده است كه اينجا از دستش رفته، طرح داده است كه براى ايران مشكلات ايجاد كند هر چه مىتوانست مشكلات كرد و از بين رفت بعد هم مشكلات جنگ را ايجاد كند و اين جنگ هم ادامه پيدا بكند و اين چيزى كه حق است عمل نشود تا ادامه پيدا بكند و بهرهبردارى را آمريكا بكند لبنان هم همين مساله بود كه طرحى آنها داشتند كه در آنجا اجرا بكنند و اسرائيل را وادار كردند به اينكه آنطور جنايتها را بكند، تا اينكه آن طرحهائى كه به نفع آمريكاست و همه كشورها را اسير آمريكا مى كند بيشتر از آنچه كه هستند، آنها اجرا بشود خوب، اين ملتهاى اسلام، اين دولتهاى به اصطلاح اسلامى، تا كى مىخواهند اين ذلتها را تحمل كنند و اين تحقيرها را بپذيرند؟ تا كى اينها توجه به اين ندارند كه زندگانى شرافتمندانه بهتر از اين زندگانىهاست كه در پاركها باشد و شرافتمندانه نباشد؟ اينها به خود بيايند، توجه كنند به اين مسائل و اگر چنانچه طرح كمپ ديويد و همين طور امثال او براى شناسائى اسرائيل، اينها به آن راى بدهند، هر يك از اينها كه راى دادند، يك وقت تكليف شرعى براى ما مىشود به اينكه با آنها يك معامله ديگر بكنيم
ما نمىخواهيم با كسى جنگ بكنيم، شما مىبينيد كه ما با عراق جنگ نداشتيم، ملت عراق ملت خود ماست، آنقدر كه ما علاقه به عراق داريم، در عراق مركز تشيع است، در عراق مركز اميرالمومنين (ع) است، مركز حسين بن على(ع) است، مركز ساير ائمه است، ملت اسلامى است، ما علاقه داريم به عراق، همانطورى كه علاقه داريم به ايران به اعتبار اينكه اسلام است، آنجا هم علاقه داريم به اعتبار اينكه يك كشورى اسلامى است و مركز اولياء خداست، ما هيچ وقت بناى بر اين نداشتيم كه به عراق يك صدمهاى وارد كنيم و تا كنون هم هر چه به من گزارش داده شده است، تقريبا اين بوده است كه به مردم عراق تعدى نشده است اما ما چه بكنيم با يك همچو فاسدى كه هم عراق را دارد به تباهى ميدهد و هم ايران را به خيال خودش، ما چه كنيم با يك همچو آدمى كه از اول مىگويد كه ما با رژيمى كه زرتشتى هستند، نمىدانم مجوس هستند، يك رژيمى كه همهاش صداى الله اكبر است، همه آن بناهائى كه در عراق، بناهاى اسلامى كه در عراق هست، همهاش، اگر نگويم همهاش اكثرش از ايرانىها بوده، ايرانىها اين بناها را ساختهاند، چطور آن آدم به اسم اينكه ايران زرتشتى است، نمىدانم پارسند، از فارسند مگر فارس بودن اشكال دارد؟ به اسم اينكه همه ايرانىها مجوس هستند، به اسم اين، حمله كرد و بعد فهميد كه نخير، اسلام با الله اكبر پشت گردنى به او ميزند و تا كنون هم اينطور بوده و بعدها هم اگر تسليم حق نشوند ما يك امر غيراسلامى نميخواهيم، ما يك امر حقى ميخواهيم، ما ميگوئيم يك متجاوز آمده است و آنهمه جنايات وارد كرده است، آنهمه افراد كشته است، آنهمه خانه خراب كرده است، آنهمه مردم را بى خانمان كرده است، آنهمه عراقى را بى خانمان كرده، اينهمه افرادى كه از عراق فرار كردند آمدهاند اينجا آواره شدند، همه اينها هستند، خوب، بيايد اين آدم، اين دولت، اين كذا، بيايد، مردم را بنشانند، اشخاصى كه عادل هستند، بنشانند و ببينند كه ما چه ميخواهيم ما مى گوئيم كه اين جناياتى كه اين كرده است، چون پيشقدم بوده است، ما غير دفاع، تا كنون هيچ كارى نكرده ايم، اين
صحيفه نور ج 16 صفحه 286
جنايات بايد جبران بشود اگر ما دست از جنايات برداريم جانى هستيم، كمك به جنايت، خودش يك جنايتى است ما مى گوئيم كه اينطور بايد باشد، ما مى گوئيم كه بايد اينها از كشور ما بيرون بروند و تعدى نكنند به كشور ما
بايد مسلمين با هم متحد بشوند و تو دهنى بزنند به آمريكا
شما مىدانيد كه هر روز آبادان مورد اصابت گلوله است و موشك است و امثال اينها، هر روز خوب، مىآيند كنار و از آنجا با آن چيزهاى دوربرد مىزنند به آن، كى را مىكشند؟ مردم بيچاره را، مردمى كه نه، و يك زن بيچارهاى است و يك بچه كوچكى است و اينها هيچ كار ندارد، جز بقال است و نمىدانم خباز است ما مىگوئيم كه ما مىخواهيم كه اينها تا آن حد بروند كه نتوانند يك همچو كارى بكنند خوب، بيايند عقلا بنشينند اين كار را بكنند، ما كه مخالف با آن نيستيم، لكن اگر نكنند، خوب، ما خودمان بايد بكنيم، ما با قوه قهريه بايد بكنيم اگر اينها عمل كردند به اينها، خوب، ما ديگر حرفى نداريم، اينها بروند سراغ كارشان، ما هم سراغ كارمان و اما اگر عمل نكنند و هر روز براى ايران يك غائله درست كنند و هر روز ايران را بكوبند، خوب ما تكليف ما اين است كه جلوى اين را بگيريم، تكليف ما اين است كه تا هر جا جلوگيرى از اين امر متوقف به اوست، پيش برويم و كار خودمان را انجام بدهيم، اين يك امر عقلى است، يك امر عقلائى است آنها كه الان هم در خاك ما هستند، الان هم در بلندىهاى ايران هستند، الان هم دارند ظلم و تعدى به ايران مىكنند، ما دفاع نكنيم؟ ما آنها را بگذاريم سرجاى خودشان هر غلطى مىخواهند بكنند؟ خوب، ما دفاع بكنيم، همانطورى كه از خرمشهر و جاهاى ديگر بيرونشان كردند، اينها را هم عقب خواهند نشاند تا اينكه آن كارى را كه ما مىخواهيم، انجام بگيرد اگر هم يك اشخاصى هستند، دولتهائى هستند كه مىخواهند اين كار را بدون اينكه قوه قهريه در كار باشد، انجام بدهند، ما هم حاضريم ما هميشه صلح طلب هستيم، لكن نه صلحى كه جانى را سر جنايت خودش باقى بگذاريم، همچو صلحى، صلح نيست، ما صلحى مىكنيم كه با قدرت و قوت، دفاع از كشور خودمان، دفاع از اسلام بكنيم.
و من انشاءالله اميدوارم كه همه مسلمين بيدار بشوند و توجه بكنند به اينكه اگر چنانچه جلوى آمريكا و اين مهرههاى آمريكا كه براى خاطر آمريكا و منافع او به اسلام صدمه وارد مىآورند مثل اسرائيل و مثل صدام، انشاءالله مردم بيدار بشوند و بفهمند اگر به اينها مهلت داده بشود، همه مسلمين به تباهى كشيده خواهند شد و آمريكا محدود نيست آمالش به يك كشور و دو كشور، و اينها، هر جائى را مىخواهد او تحت سيطره او باشد و امروز روزى است كه ما اعتقادمان اين است كه بايد مسلمين با هم متحد بشوند و تو دهنى بزنند به آمريكا و بدانند كه مىتوانند، توانائى اين امر را دارند، هم قدرت پرسنلى و افراد دارند، و هم ملت باهاشان موافق است، اگر امرى بكنند، كارى بكنند، و هم امكانات زياد دارند، شريان حيات آمريكا و غرب بسته به نفت اين منطقه است و من اميدوارم كه همه ما خدمتگزار به اسلام و مسلمين باشيم و همه شما آقايان با تعهد به اسلام، با اينكه حاضر بدانيد خدارا در
صحيفه نور ج 16 صفحه 287
كارهاى خودتان، آن روزى را كه مىخواهيد يك كسى را كنار بگذاريد، آن روزى كه مىخواهيد به يك كسى فرض كنيد كه يك انگ غيراسلامى بزنيد، توجه كنيد كه خدا حاضر است اگر خداى نخواسته بر خلاف بكنيد عمداً و اگر سهوى باشد، اشتباهى باشد كه مقدماتش دست شماست، بدانيد كه اين خداى حاضر و ناظر بر شما ممكن است نبخشد توجه بكنيد كه كارها همه اسلامى باشد، براى خدا باشد، خدمت براى خدا باشد و اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و همه شما براى خدمت به اسلام و مسلمين موفق باشيد و همه ايرانىها كه در مكه؟ مشرف شدند، با سلامت، با صحت به اوطان خودشان برگردند و من اميدوارم كه حجاز و كشور حجاز و دولت حجاز با اين عزيزان كه بر ضد مخالفان اسلام هستند، بر ضد امريكا هستند، بر ضد آن دنباله آمريكا و آن فاسد هستند، به طور اسلامى عمل كنند و موجب نگرانى دولت و ملت ما را فراهم نكنند كه اگر اين فراهم بشود، ممكن است خطرى داشته باشد
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page
afsanah82
07-28-2011, 07:47 PM
جلد هفدهم
menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 1
تاريخ: 14/6/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأتهاى بازسازى نيروى انسانى وزارتخانهها و مؤسسات دولتى و شركتهاى وابسته و خانوادههاى شهداى پاسداران كميتههاى انقلاب اسلامى خوزستان
همانطورى كه بازسازى، يك مسأله مهم حياتى بود در اول انقلاب، الان هم بايد تعقيب شود
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاءالله تعالى آقايان حاضر، موفق به خدمتى كه مشغول هستند باشند. البته مسأله پاكسازى و بازسازى وزارتخانهها و ادارات يك امر ضرورى بوده است، براى اينكه در رژيم سابق، اشخاص بسيارى در اين وزارتخانهها، در اين ادارات بودند كه آنها لياقت اين مسائل را نداشتند و شايد بسيارى از آنها ضد انقلاب بودند و پس از پيروزى انقلاب ضرورى بود كه يك همچو هياتهائى باشند و شناسائى كنند اشخاصى كه مفسد هستند، اشخاصى كه مضر هستند به جمهورى اسلامى، اشخاصى كه مىخواهند نارضايتى در بين مردم ايجاد كنند، آنها را بايد پاكسازى مىكردند، لكن نكتهاى كه من بايد عرض كنم به آقايان و اين امرى است كه بر عموم افرادى كه در اين كشور مشغول خدمت هستند، براى آنها هم هست اين است كه اصل اين مسائل، هم ضرورى است كه بايد باشد و هم با نبودنش فاجعه درست مىشود، لكن در كيفيت اين امر و مواردى كه بايد اين كار بشود و افرادى كه بايد اينطور كارها را انجام بدهند، در آنها بايد خيلى دقت بشود.
اول راجع به افرادى كه انتخاب مىشوند براى اين پاكسازىها، بازسازى يا در انجمنهاى اسلامى كه تشكيل شده است، در همه جا هست و خدمت هم زياد مىكنند، اول امر و مهمتر از همه اين است كه افرادى كه انتخاب مىكنند، سوابقشان را، كارهائى كه در آن رژيم متصدى بودند و كارهائى كه بعد از شكست رژيم انجام دادند، اينها بايد بررسى بشود. شما مىدانيد كه امروز در هر جائى كه يك خدمتگزارى است، يك عدهاى بخواهند خدمت كنند، اشخاص مفسد، منافق و منحرف با حيلههائى خودشان را وارد مىكنند. چه بسا آنهائى كه وارد مىشوند و مىخواهند كه بر خلاف آن چيزى كه اسلام اقتضا مىكند، عمل بكنند و مردم را ناراضى كنند، چه بسا از اشخاص سالم ديگر بسيار خودشان را جنداللهى و طرفدار جمهورى اسلامى معرفى كنند.
امروز به مجرد اينكه يكى بخواهد خودش را مسلم و پايدار به احكام اسلام و مومن به نهضت حساب كند، خوب، ما بايد از او قبول كنيم، لكن نبايد در امورى كه مربوط به اينطور مسائل است،
صحيفه نور ج 17 صفحه 2
وارد بشود، مگر اينكه آن اشخاص مورد اطمينان دولت، مورد اطمينان قوه قضائى و ساير ارگانهائى كه هستند، آن اشخاص مورد اطمينان را براى اينكه شناسائى بشوند از افراد، آن اشخاصى باشند كه بالاخره، شناسائى اشخاصى كه مىخواهند در اين امور وارد بشوند و طرفين قضيهاش بسيار خطرناك است، ممكن است كسانى وارد بشوند و افراد غير صالح را حفظ كنند، افراد صالح را كنار بگذارند و يا از خارج، افرادى كه مربوط به اين دستجات مختلف است، وارد بكنند، اين بدون شناسائى نمىشود باشد. همين طور شما بخواهيد كه اسم نويسى كنيد، هر كس مىخواهد بيايد در اين بازسازى وارد بشود، اين يك فاجعه ايجاد مىكند. گاهى پس از چيزهائى كه مسلماً بايد مورد نظر آقايان باشد و بايد به آن دقت بشود، يعنى سوابق اشخاص در رژيم سابق و خانواده اين چه جور هستند، دوستانى كه او داشته است چه جور بودند و بعد از انقلاب چه جور رفتار كردند، چه وضعى داشتند، اينها بايد بررسى بشود و محتاج به اين است كه افراد مطمئنى كه صد در صد مورد اطمينان دولت هست، يا مورد اطمينان فرض كنيد مجلس است، يا مورد اطمينان قوه قضايى و شوارى دفاع هست، اين افراد مورد اطمينان براى شناسايى اينها باشد. چه بسا اگر يك نفر در بين آنها كه مىخواهند اين هياتها را شناسائى كنند، منحرف باشد، شما يك وقت توجه بكنيد كه در بين اين افرادى كه تعيين شده است، بسياريشان افراد فاسد بودند و ضد انقلاب بودند. بنابراين، يك مسأله مهم حياتى است براى كشور، همانطورى كه بازسازى يك مسأله مهم حياتى بود در اول انقلاب و الان هم بايد تعقيب بشود، همين طور كيفيت بازسازى، افرادى كه مىخواهند وارد بشوند در اين امر، بايد افراد صالح باشند و مطمئن به اين زودى نشويد كه ما عدهاى هستيم كه همهمان حزب اللهى هستيم، ممكن است كه در بين شما عدهاى باشند كه به اسم حزبالله وارد بشوند و به اسم حزبالله كارهاى شما را فلج كنند، كارشكنى كنند و شما بعد از دو سال ديگر متوجه بشويد مطالب را.
بنابراين، يكى از امور مهم، مسأله شناسايى افرادى است كه مىخواهند اين هياتها را تشكيل بدهند و اين را نبايد در آن مسامحه به هيچ وجه كرد.
آنوقت راجع به كيفيت عملى كه انجام مىدهند، اين از حيث افراط و تفريط، بايد انسان اجتناب كند و از آن و هركس كه در آن رژيم وارد بوده، ما بگوئيم كه اينها همهشان فساد بودند، در بين اين افراد، افرادى بودند كه در آنوقت خون جگر مىخوردند لكن الزام داشتند به بعضى كارها، البته اگر جناياتى از آنها صادر شده باشد، آنوفت آن مسأله ديگرى است، اما مجرد اينكه اين آدم در آنوقت در وزارتخانه بوده، در اداره بوده يا فرض كنيد در آن حزب فاسد رستاخيز بودند، مجرد اين را نبايد شما ميزان قرار بدهيد.
در آنوقت شما خوب، بوديد و ملتفت هستيد، غالب شما توجه به اين مسائل دارند كه در آنوفت الزامى بود، آن مرد، آن مرد ناصالح، آن مرد فاسد اعلام كرد كه هر كس وارد نمىشود در اين حزب، برود از ايران. خوب، در يك همچو محيطى ممكن است بسيارى افرادى كه با آن رژيم هم مخالف بودند، مىديدند چاره ندارند الا اينكه وارد بشوند و ممكن است كه در آنوقت يك افرادى در ادارات، در
صحيفه نور ج 17 صفحه 3
در وزارتخانهها وارد شدند براى يك تخفيف ظلم، شما گمان نكنيد هركس در آنوقت وارد شده، پس او ظالم است. ممكن است يك افرادى وارده شده باشند براى اينكه ظلمهائى كه در اين ادارات، در اين وزارتخانهها در آن رژيم داده مىشد، تا يك حدودى تخفيف به آن بدهند. اينها يك امورى است كه اگر خداى نخواسته شما يك بيگناهى يا يك آدم خدمتگزارى كه در آن رژيم هم مىخواسته خدمت به اسلام بكند، خدمت به ايران بكند، شما يك وقت كنارش بگذاريد به مجرد اينكه وارد در حزب است يا وارد در وزارتخانه است، اين يك امرى است كه صحيح نيست و براى شما صالح نيست. از آن طرف هم بايد افرادى كه مىبينيد كه در آن رژيم مشغول بودند به يك فسادكارى، خرابكارى، ظلم و تعدى و حالا از اينها باقى ماندند در اينجاها، آنها هم كه آن نحو هستند، آنها هم احتياط اين است كه بيرون بروند، ولو حالا خيلى هم خودشان را جندالله حساب مىكنند. اگر در آن رژيم مشغول يك كارهاى فاسد بودند، مشغول ظلم و تعدى به مردم بودند، اين به اين زودى اصلاح نمىشود، اگر بين خودش و خدا هم اصلاح شد، لكن ما تكليفمان اين است كه اينها را در يك مواردى كه كار براى مردم دارند مىكنند، در آن موارد آنها را ابقا نكنيم. پس ما بايد نه از آن طرف، هركس اظهار كرد كه من مثلاً آدم صالحى هستم، حزب الله هستم و چه، ابقا كرد، نه از اين طرف، هركس در رژيم سابق يك كارى انجام داده است، داخل در يك ادارهاى بوده است، داخل در يك وزارتخانهاى بوده، شما بخواهيد پاكسازى كنيد، اين هم درست نيست. يك امر مسلمانى، يك امر موافق با شرع كه افراد شناسائى بشوند، اگر چنانچه واقعا الان دارند كارشكنى مىكنند، ناراضى در بين مردم درست مىكنند و امثال اينها، اينها را حتما بايد معرفى كنيد و پاكسازى بشوند، يك اشخاصى كه خدمتگزارند، در رژيم سابق بودند، اما آنوقت هم اينطور نبود كه جنايتكار باشند و مشغول فساد باشند، آنها را نبايد ما كنار بگذاريم، بالاخره اين كشور محتاج به اداره است، محتاج به خدمتگزار است و بايد افرادى را كه كارشناس هستند، باشند در اين ادارات. به مجرد اينكه يك احتمالى مىدهيد يا فرض كنيد كه در، همين كه آنوقت در رژيم سابق يك كارى كرده، آنوقت فرض كنيد كه در يك محضرى بوده است كه آنجا شاه هم در آن محضر بود، اين، مجرد اين، مجوز براى بيرون كردن نيست، اگر هم هيچ وقت با آنها نبوده لكن با عملشان موافق بوده، هيچ وقت با شاه يك جائى نبوده كه عكس بيندازد، اما با عمل موافق بوده، كارهاى آنها را اجرا مىكرده، ظلمهاى آنها را اجرا مىكرده، يك همچو آدمى هم نبايد الان در وزارتخانهها و در جاهائى كه محل كار مردم است، محل مراجعات مردم است، آنجا هم نبايد باشد.
خوب، شما كه سركشى مىكنيد در همه وزارتخانهها و ادارات، توجه به اين معنا داشته باشيد كه با مردم اينها چه مىكنند. يكى از امور مهمه اين است كه ما نبايد مثل سابق باشيم كه اگر يك بيچارهاى مىخواهد مراجعه كند به يك ادارهاى، به يك رئيس ادارهاى، آنقدر اشكالتراشى و آنقدر فساد باشد و بالاخره هم امروز برو، فردا بيا، فردا برو، پس فردا بيا، اينطور چيزها اگر افرادى در آنجا هست كه اينطور با مرد معامله مىكنند، شما بدانيد كه اينها مىخواهند ناراضى درست بكنند. يك كسى آمده يك كارى دارد، كار جزئى هم هست، برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز، آن كارهائى
صحيفه نور ج 17 صفحه 4
كه سابق مىكردند، اگر شما در ادارات ديديد يك همچو چيزى هست، بايد به آنها تنبه بدهيد، ارشادشان كنيد كه اين كارها، كارهاى اسلامى نيست. اگر تكرار كردند، آنها را هم بايد كنار بگذاريد.
كار شما در حالى كه يك كار اسلامى مهمى است، مسؤوليت بسيار بزرگى هم دارد
در هر صورت، كار شما در عين حالى كه يك كار مهمى است، يك كار اسلامى مهمى است، يك خدمت بسيار بزرگ است، مسؤوليت بسيار بزرگى هم دارد. از مسؤوليتش غافل نباشيد. نبادا شما بخواهيد خدمت بكنيد، يك وقت خداى نخواسته خلاف آن بشود، بخواهيد عبادت بكنيد، يك وقت خداى نخواسته معصيت بشود. بايد همه اين مسائل، نه همه شما، همه كسانى كه در كارهائى كه در اين جمهورى اسلامى هست، واردشوند، همه اينها، اين را توجه كنند كه ما مىخواهيم براى اسلام خدمت كنيم، مىخواهيم همانطور كه اسلام مىخواهد، عمل كنيم. اسلام هم نسبت به افراد، افراد پائينى كه نمىشود اصلاحشان كرد را كنار مىگذارد. اشخاصى اگر هم يك كار خلافى يك وقتى كردند و بعد برگشتند و شما سوابقشان را ديديد، ديديد كه نه، اينها اشخاصى بودند كه در آنجا به واسطه الزام، به واسطه اجبار، به واسطه ترس، به واسطه اينطور امور، يك كارى كردند، به مجرد اين شما اخذ نكنيد و يك كسى را در جامعه، اين كار مهمى است كه كار بسيار باارزش است، لكن مسؤوليت هم بسيار دارد و اين را بايد همه آقايان متوجه باشند و همين طور آنهائ كه در جاهائى كه آن انجمنهاى اسلامى است، آنها هم بايد اين توجه را داشته باشند كه در عين حالى كه انجمنهاى اسلامى خدمت كنند و خدمتشان هم ارزشمند است، در عين حال، مسؤوليت شان هم زياد است. چه بسا كه در بين انجمنهاى اسلامى هم يك فرد يا افرادى پيدا بشوند كه بخواهند انجمن اسلامى را بكشند به خلاف اسلام و فساد ايجاد كنند. آنها هم بايد افرادشان را شناسائى كنند، ببينند كه اين آدمى كه به اسم انجمن اسلامى آمده آيا خودش تعهد به اسلام دارد، چه جور بوده وضعش، خانوادهاش چه بوده، اينها يك مسائل مهمى است كه امروز ما به آن مبتلا هستيم. و شما مىدانيد كه در بين اين چپها ، در بين اين منحرفين، در بين اين منافقين، افرادى هستند كه با طراحى وارد مىشوند و در همه جا سر مىكشند و وارد مىشوند و يك وقت خداى نخواسته غائله ايجاد مىكنند، اينها يك مسائلى است كه بايد خود آقايان توجه داشته باشند.
منافقين و آن اشخاصى كه در خارج با هم جمع شدهاند، همه موافق اين هستند كه اسلام نباشد
چنانچه مىبينيد كه ما الان مبتلا هستيم به جنگ و مبتلا هستيم به آن چيزهائى كه، تبليغاتى كه در خارج بر ضد ما مىشود، شما مىبينيد چقدر تبليغ، من گمان ندارم كه يكى از اين رسانههاى گروهى با جمهورى اسلامى بخواهد به انصاف عمل كند. طرفدارى را من نمىگويم، بخواهد به انصاف عمل كند، بخواهد چيزى كه مىگويد، از روى انصاف باشد، مثلاً مىبينيد كه يكى از رسانههاى گروهى كه چند شب پيش از اين، دو سه شب پيش از اين بود، مىگفت كه عراق هم خيلى آدم كشته، ايران هم
صحيفه نور ج 17 صفحه 5
كشته، لكن ما راجع به عراق مستند نداريم، راجع به ايران مستند داريم، استناد داريم به چيزى. او چى است؟ آن يك چيزى است كه منافقين در خارج منتشر كردند. مستند يك راديوئى، نه اينكه نمىفهمند، مىفهمند، خواهند يك چيزى بگويند، به خيال خودشان و بهانهاى دست بدهند، والا آنها مىفهمند كه اين منافقينى كه در خارج هستند و آن اشخاصى كه حالا با هم جمع شدهاند و تو سر هم مىزنند و همه موافق با اين هستند كه اسلام نباشد، اينها مىگويند كه ما از آنها شنيديم، چون از آنها شنيديم، پس مستند است. خوب، ما يك همچو ابتلائى الان در دنيا داريم كه حرف دشمنهاى ما كه از اينجا بيرونشان راندند و آنقدر جنايات در اين كشور كردند، مستند مىشود، براى اينكه الان هر روز، روزى صد نفر در ايران در زندان اوين اعدام مىشوند (يكى از حرفهايش است) صد نفر الان دارد اعدام مىشود. خوب، يك همچو گرفتارى ما داريم، وقتى يك همچو گرفتارى داريم، ما بايد خودمان توجه به مسائل بكنيم، هوشمند باشيم، يك وقت بهانه دست ندهيم كه خداى نخواسته يك چيز كوچكى را ما عمل كنيم، اين بهانه بشود دست آنها، و به قول خودشان مستند پيدا بكنند.
الان تمام رسانههاى گروهى به ضد ايران، به ضد اسلام، اصلاً اسلام را آنها مضر مىدانند، با افراد ايرانى بد نيستند، با افرادى كه مىخواهند طرف اسلام باشند، مىخواهند اسلام را پياده كنند، با اينها بد هستند، آنها اسلام را مضر به حال خودشان دانند و معالاسف ما مبتلاى به دولتهاى اسلامى كه ملتها اسلامى هستند، به دولتها ئى هستيم كه در كشورهاى اسلامى هستند، آنها هم همين طور دارند دامن مىزنند به اينطور اختلافات.
شما ملاحظه كنيد كه چقدر اسف بار است اين مطلب كه اسرائيل در محضر اين دولتهاى به اصطلاح اسلامى، آنقدر به اين زن و بچه و پير و بزرگ لبنان صدمه وارد آورد، آنقدر افراد را كشت و آنقدر افراد را آواره كرد، و الان هم در آنجا مشغول به فعاليت است. چقدر اسف بار است كه در محضر اينها اين كار شده است و معذلك الان دنبال اين هستند كه آن توطئهها ئى كه آمريكا دارد درست مىكند، طرحهائى كه آمريكادهد كه همه طرحها شان بر ضد خلق است و بر ضد اسلام است، اينها در صدد هستند كه پيشنهادهائى كه قبلا كردند مثل كمپ ديويد و بعدش شبيه او را درست كردند و همه اينها متفق بر اين هستند كه اسرائيلى كه اينقدر جنايتكار است، حالا مسلمانها بشناسند به اسم يك دولت مستقل متعهد، اين چقدر براى انسان دردناك است. و من الان را عرض مىكنم كه اگر چنانچه اين دولتهايى كه در خليج فارس و اطراف خليج فارس و در جاهاى ديگر هستند، اينها يك همچو امرى را تصويب كنند، و مثل طرح آمريكا يا طرح بعد از او كه طرح شده است، اينها تصويب كنند و اسرائيل را شناسائى كنند، ملت ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و اسلام و خداى تبارك و تعالى از آنها نخواهد گذشت. و بترسند از آن روزى كه اين ملت احساس بكند، اين ارتش، اين سپاه پاسداران احساس بكنند كه تكليف دارند كه اين اشخاصى كه كمپ ديويد را يا شبيه او را براى استقلال و براى شناسائى اسرائيل تصويب كردند، تكليف شرعى بر ايشان يك وقت حاصل بشود كه اينها بايد تاديب بشوند. و اين مسأله لبنان و همين طور مسأله ايران، مسأله هجوم به ايران و مسأله هجوم
صحيفه نور ج 17 صفحه 6
به لبنان، يك مسألهاى بود كه با طرح آمريكا عمل شد، يعنى آمريكا طرح داده، چون ديده است كه اينجا از دستش رفته، طرح داده است كه براى ايران مشكلات ايجاد كند (هر چهتوانست مشكلات كرد و از بين رفت) بعد هم مشكلات جنگ را ايجاد كند و اين جنگ هم ادامه پيدا بكند و اين چيزى كه حق است عمل نشود تا ادامه پيدا بكند و بهرهبردارى را آمريكا بكند. لبنان هم همين مسأله بود كه طرحى آنها داشتند كه در آنجا اجرا بكنند و اسرائيل را وادار كردند به اينكه آنطور جنايتها را بكند، تا اينكه آن طرحهائى كه به نفع آمريكاست و همه كشورها را اسير آمريكا مىكند بيشتر از آنچه كه هستند، آنها اجرا بشود. خوب، اين ملتهاى اسلام، اين دولتهاى به اصطلاح اسلامى، تا كى مىخواهند اين ذلتها را تحمل كنند و اين تحقيرها را بپذيرند؟ تا كى اينها توجه به اين ندارند كه زندگانى شرافتمندانه بهتر از اين زندگانىهاست كه در پاركها باشد و شرافتمندانه نباشد؟ اينها به خود بيايند، توجه كنند به اين مسائل و اگر چنانچه طرح كمپ ديويد و همين طور امثال او براى شناسائى اسرائيل، اينها به آن رأى بدهند، هر يك از اينها كه رأى دادند، يك وقت تكليف شرعى براى ما مىشود به اينكه با آنها يك معامله ديگر بكنيم.
ما نمىخواهيم با كسى جنگ بكنيم، شما مىبينيد كه ما با عراق جنگ نداشتيم، ملت عراق ملت خود ماست، آنقدر كه ما علاقه به عراق داريم، در عراق مركز تشيع است، در عراق مركز اميرالمؤمنين (ع) است، مركز حسين بن على (ع) است، مركز ساير ائمه است، ملت اسلامى است، ما علافه داريم به عراق، همانطورى كه علاقه داريم به ايران به اعتبار اينكه اسلام است، آنجا هم علاقه داريم به اعتبار اينكه يك كشورى اسلامى است و مركز اولياء خداست، ما هيچ وقت بناى بر اين نداشتيم كه به عراق يك صدمهاى وارد كنيم و تا كنون هم هر چه به من گزارش داده شده است، تقريبا اين بوده است كه به مردم عراق تعدى نشده است. اما ما چه بكنيم با يك همچو فاسدى كه هم عراق را دارد به تباهى مىدهد و هم ايران را به خيال خودش، ما چه كنيم با يك همچو آدمى كه از اول مىگويد كه ما با رژيمى كه زرتشتى هستند، نمىدانم مجوس هستند، يك رژيمى كه همهاش صداى الله اكبر است، همه آن بناهائى كه در عراق، بناهاى اسلامى كه در عراق هست، همهاش، اگر نگويم همهاش اكثرش از ايرانىها بوده، ايرانىها اين بناها را ساختهاند ، چطور آن آدم به اسم اينكه ايران زرتشتى است، نمىدانم پارسند، از فارسند (مگر فارس بودن اشكال دارد؟) به اسم اينكه همه ايرانى مجوس هستند، به اسم اين، حمله كرد و بعد فهميد كه نخير، اسلام با الله اكبر پشت گردنى به او مىزند و تا كنون هم اينطور بوده و بعدها هم اگر تسليم حق نشوند ما يك امر غيراسلامى نمىخواهيم، ما يك امر حقى مىخواهيم، ما مىگوئيم يك متجاوز آمده است و آنهمه جنايات وارد كرده است، آنهمه افراد كشته است، آنهمه خانه خراب كرده است، آنهمه مردم را بى خانمان كرده است، آنهمه عراقى را بى خانمان كرده، اينهمه افرادى كه از عراق فرار كردند آمدهاند اينجا آواره شدند، همه اينها هستند، خوب، بيايد اين آدم، اين دولت، اين كذا، بيايد، مردم را بنشانند، اشخاصى كه عادل هستند، بنشانند و ببينند كه ما چه مىخواهيم. ما مىگوئيم كه اين جناياتى كه اين كرده است، چون پيشقدم بوده است، ما غير دفاع، تا كنون هيچ كارى نكرده ايم، اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 7
جنايات بايد جبران بشود. اگر ما دست از جنايات برداريم جانى هستيم، كمك به جنايت، خودش يك جنايتى است. ما مىگوئيم كه اينطور بايد باشد، ما مىگوئيم كه بايد اينها از كشور ما بيرون بروند و تعدى نكنند به كشور ما.
بايد مسلمين با هم متحد بشوند و توى دهنى بزنند به امريكا
شما مىدانيد كه هر روز آبادان مورد اصابت گلوله است و موشك است و امثال اينها، هر روز خوب، مىآيند كنار و از آنجا با آن چيزهاى دوربرد مىزنند به آن، كى را مىكشند؟ مردم بيچاره را، مردمى كه نه، و يك زن بيچارهاى است و يك بچه كوچكى است و اينها. هيچ كار ندارد، جز بقال است و نمىدانم خباز است ما مىگوئيم كه ما خواهيم كه اينها تا آن حد بروند كه نتوانند يك همچو كارى بكنند. خوب، بيايند عقلا بنشينند اين كار را بكنند، ما كه مخالف با آن نيستيم، لكن اگر نكنند، خوب، ما خودمان بايد بكنيم، ما با قوه قهريه بايد بكنيم. اگر اينها عمل كردند به اينها، خوب، ما ديگر حرفى نداريم، اينها بروند سراغ كارشان، ما هم سراغ كارمان. و اما اگر عمل نكنند و هر روز براى ايران يك غائله درست كنند و هر روز ايران را بكوبند، خوب ما تكليف ما اين است كه جلوى اين را بگيريم، تكليف ما اين است كه تا هر جا جلوگيرى از اين امر متوقف به اوست، پيش برويم و كار خودمان را انجام بدهيم، اين يك امر عقلى است، يك امر عقلائى است. آنها كه الان هم در خاك ما هستند، الان هم در بلندىهاى ايران هستند، الان هم دارند ظلم و تعدى به ايران مىكنند، ما دفاع نكنيم؟ ما آنها را بگذاريم سرجاى خودشان هر غلطى مىخواهند بكنند؟ خوب، ما دفاع بكنيم، همانطورى كه از خرمشهر و جاهاى ديگر بيرونشان كردند، اينها را هم عقب خواهند نشاند تا اينكه آن كارى را كه ما مىخواهيم، انجام بگيرد. اگر هم يك اشخاصى هستند، دولتهائى هستند كه مىخواهند اين كار را بدون اينكه قوه قهريه در كار باشد، انجام بدهند، ما هم حاضريم. ما هميشه صلح طلب هستيم، لكن نه صلحى كه جانى را سر جنايت خودش باقى بگذاريم، همچو صلحى، صلح نيست، ما صلحى مىكنيم كه با قدرت و قوت، دفاع از كشور خودمان، دفاع از اسلام بكنيم. و من انشاءالله اميدوارم كه همه مسلمين بيدار بشوند و توجه بكنند به اينكه اگر چنانچه جلوى آمريكا و اين مهرههاى آمريكا كه براى خاطر آمريكا و منافع او به اسلام صدمه وارد مىآورند مثل اسرائيل و مثل صدام، انشاءالله مردم بيدار بشوند و بفهمند اگر به اينها مهلت داده بشود، همه مسلمين به تباهى كشيده خواهند شد. و آمريكا محدود نيست آمالش به يك كشور و دو كشور، و اينها، هرجائى را مىخواهد او تحت سيطره او باشد و امروز روزى است كه ما اعتقادمان اين است كه بايد مسلمين با هم متحد بشوند و تو دهنى بزنند به آمريكا. و بدانند كه مىتوانند، توانائى اين امر را دارند، هم قدرت پرسنلى و افراد دارند، و هم ملت باهاشان موافق است، اگر امرى بكنند، كارى بكنند، و هم امكانات زياد دارند، شريان حيات آمريكا و غرب بسته به نفت اين منطقه است. و من اميدوارم كه همه ما خدمتگزار به اسلام و مسلمين باشيم و همه شما آقايان با تعهد به اسلام، با اينكه حاضر بدانيد خدا را در
صحيفه نور ج 17 صفحه 8
كارهاى خودتان، آن روزى را كه مىخواهيد يك كسى را كنار بگذاريد، آن روزى كه مىخواهيد به يك كسى فرض كنيد كه يك انگ غيراسلامى بزنيد، توجه كنيد كه خدا حاضر است. اگر خداى نخواسته بر خلاف بكنيد عمدا و اگر سهوى باشد، اشتباهى باشد كه مقدماتش دست شماست، بدانيد كه اين خداى حاضر و ناظر بر شما ممكن است نبخشد. توجه بكنيد كه كارها همه اسلامى باشد، براى خدا باشد، خدمت براى خدا باشد. و اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و همه شما براى خدمت به اسلام و مسلمين موفق باشيد و همه ايرانىها كه در مكه؟ مشرف شدند، با سلامت، با صحت به اوطان خودشان برگردند. و من اميدوارم كه حجاز و كشور حجاز و دولت حجاز با اين عزيزان كه بر ضد مخالفان اسلام هستند، بر ضد امريكا هستند، بر ضد آن دنباله آمريكا و آن فاسد هستند، به طور اسلامى عمل كنند و موجب نگرانى دولت و ملت ما را فراهم نكنند كه اگر اين فراهم بشود، ممكن است خطرى داشته باشد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 11
تاريخ: 17/6/61
پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد 17 شهريور
بسم الله الرحمن الرحيم
و ذكر هم بايام الله (قرآن كريم)
تذكر به ايام الله كه خداوند متعال به آن امر فرموده است، انسان ساز است، قضايائى كه در ايام الله رخ داده است، براى تاريخ و انسانها در طول تاريخ آموزنده و بيدار كننده است. حوادث بزرگ تاريخ كه قرآن مجيد هم از بعض از آنها ياد كرده است، سرمشقى پربركت براى ساختن جامعهها و اشخاص و جامعه عصر ما كه عصرانقلاب است و در كشور ايران كه كشور انقلاب و شاهد بسيارى از حوادث بزرگ است كه بايد آنها را ايام الله محسوب كنيم و به ذكر آنها و تذكر آن ايام بپردازيم كه براى ملت قهرمان و مجاهدان سلحشور، درس انقلاب است.
17 شهريور كه اكنون در آستانه سالگرد آن هستيم از ايام الهى است كه بايد ذكر آن را زنده نگه داريم و به نسلهاى آينده تسليم كنيم.
فداكارىهاى ملت سلحشور در راه اسلام و ديو سيرتى دژخيمان رژيم شاهنشاهى در اين روز و ايامى نظير آن، درس بسيار ارزندهاى از فداكارىاى است كه ملت مظلوم سلحشور را و رژيم جنايتكار پهلوى را در طول تاريخ معرفى نموده است تا نسلهاى آينده ببينند اين جمهورى اسلامى با چه جان نثارىها و از خودگذشتگى هابه دست آمده است تا انشاءالله آنان نيز با شهامت و شجاعت و ايثار و فداى عزيزان خويش، اين هديه بزرگ الهى را حفظ نمايند.
17 شهريور 57 و نظاير آن كه قبل از پيروزى انقلاب و پس از آن بسيار بوده است و ملت مجاهد ايران بحمدالله تعالى در همه آنها پيروزمندانه و شرافتمندانه و سرافرازانه در سركوبى ستمكاران، قيام و اقدام نمودند، جلوه الهى و قدرت پايان ناپذير ايمان به غيب را در جهان پرتو افكن ساخت و آفتاب فروزنده اسلام را كه از گريبان مجاهدان در راه حق سربرآورد، به عالميان بويژه مظلومان و مستضعفان معرفى نمود و به آنان درس پربركت جانبازى در راه هدف الهى را آموخت. بگذار كور دلان در داخل و خارج هر چه مىخواهند بكنند و بگويند و به هر جنايتى كه روى تاريخ را سياه مىكند و روى منافقان و همقطاران جنايتكارشان را سياهتر، دست بزنند و با انفجارها كه كار جنايتكاران ورشكسته است و هر فرد سادهاى مىتواند اين نحو جنايات را انجام دهد، به اسم قيام مسلحانه براى نجات خلق و جنگ خيابانى براى سرنگونى اسلام و جمهورى اسلامى، براى خود و
صحيفه نور ج 17 صفحه 12
سبعانى امثال خود، دلخوشى و براى رسانههاى گروهى در خدمت ابرجنايتكاران سوژه تبليغاتى بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى فراهم كنند.
ملت شريف ايران بايد اذعان كند كه منافقان سيه بخت و همقطاران آنان گوى سبقت را از جنايتكاران تاريخ و گوى رذالت و خباثت را از سفلگان جهان ربودهاند و گمان ندارم شما بتوانيد گروه و يا دستهاى را بيابيد كه جنايات و سفلگىشان به ابعاد اين گروهگ منافقين باشد كه مدعى اسلام راستين باشند و قرآن كريم و آيات حدود آن را محكوم كنند، آن هم با تعبيرى جسارت بار و كفر شعار مدعى طرفدارى از خلق باشند و اينگونه با بندگان مستمند و كارگر و طبقه ضعيف رفتار كنند. بمب گذارى كنند و آن را جنگ خيابانى مسلحانه بنامند و ادعاى قدرتمندى كنند و چون دزدان و روبهان فرار كرده و در بيغولهها بخزند. ادعاى سياستمدارى كنند و اينگونه با اعمال احمقانه، خود را از ملت جدا و رسوا و منزوى كنند. ادعاى علم و جهان بينى كنند و اينگونه در مسائل واضح، جاهل باشند كه با جهل و نادانى خود تار و پود خود را بگسلانند. ادعاى خدمت به ميهن و كشور كنند و اينگونه به دشمنان سرسخت كشور و ميهن خدمت كنند و از استقلال و آزادمنشى دم زنند و اينگونه وابسته به قدرتهاى شيطانى باشند. اينجانب صداى انفجارى را كه به دست اين جنايتكاران در پارك شهر در شب گذشته اتفاق افتاد، در جماران شنيدم. اين انفجار عظيم در محلى اتفاق افتاد كه مركز طبقه مستمند و كاسب جزء و كارگر و محل اجتماع زن و مرد و طفل و طبقه ضعيف و محتاج است و آنچه گزارش شده است، دهها نفر شهيد و مجروح به جاى گذاشته است كه در بين آنان زنان باردار و طفل كوچك شيرخوار بوده است و شما بدانيد كه اگر اين گروهگها بتوانند، تهران را بويژه محلههاى جنوب شهر كه بيشتر در تحقق اهداف اسلامى فداكارى كردهاند، يكسره منفجر مىكنند. اين است قيام مسلحانه و جنگ خيابانى با سپاه پاسداران و اين است منطق آنان كه براى رياست دنيا به دام شياطين افتادهاند. و بايد ملت شريف ما بدانند اينان هميشه كارهائى را كه انجام مىدهند ارزيابى مىكنند تا اگر اصلاح خود را در انكار ديدند، انكار كنند و اگر صلاح را در عهده دارى ديدند، به عهده بگيرند و آن را از شاهكارهاى چريكهاى رزمنده خود و به عنوان يك پيروزى و اگر بشود، جنگ خيابانى مسلحانه، تحويل رسانههاى گروهى دهند و ما بيش از اين منتظريم تا راديوهاى بيگانه اين عمل احمقانه را به عنوان شكست جمهورى اسلامى و بى ثباتى حكومت، به خورد ساده دلان دهند. از خداوند تعالى عاجزانه تقاضا مىكنم كه ما را از شر نفس اماره و شيطان درونى و بيرونى حفظ فرمايد. سلام و درود بر شهيدان و آسيب ديدگان هفدهم شهريور و نظاير آن. سلام و درود بر بازماندگان شهدا از پانزدهم خرداد تا هفدهم شهريور 57 و تا پانزدهم و هفدهم شهريور 61 و سلام بر ملت شريف و مجاهد ايران كه با همت والاى خود هر مشكلى را تحمل و با روى گشاده در جبهه و پشت جبهه براى اهداف مقدس اسلام فداكارى مىكنند و سلام و صلوات خداوند متعال و ملائكه الله و انبياء معظم و اولياء خدا بر حضرت بقيه الله ارواحنالتراب مقدمه الفدا
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 13
تاريخ: 17/6/61
بيانات امام خمينى در جمع رهبران مذهبى بنگلادش
مسلمين بايد در مقابل كفار و مشركين متحد شوند
بسم الله الرحمن الرحيم
از اينكه شمابه اينجا تشريف آوردهايد متشكرم و اميدوارم در مدتى كه در تهران هستيد، كسانى كه همراه شما هستند و مىتوانند با مردم رفت و آمد كنند را مأمور سازيد تا بروند با مردم گفتگو كنند و ببينند وضع ايران چگونه است، آيا مورد رضايت مردم هست يا خير، و ببينند مردم چگونه با آغوش باز به دولت كمك مىكنند و ببينند كه ايران، آرام و حكومت اسلام برقرار و مردم آزادند. شما در نماز جمعهها و ادارات و ساير مجامع اگر برويد، مىبينيد كه مردم جز اسلام هدفى ندارند و در اين جنگ هم مردم پشتيبان دولت هستند.
اما راجع به اصل و اساس مسائل مسلمين، ما معترفيم كه اين دو برادر شيعه و سنى به واسطه دستكه در كار بوده است، چه از روى تقصير يا قصور، نتوانستهاند اتحادى را كه مسلمين بايد در مقابل كفار و مشركين داشته باشند، ايجاد نمايند الان هم نمىگذارند، زيرا در اطراف پاكستان و هند و بنگلادش و ديگر نقاط، مناقشه زياد است و اين امر موجب ضعف مسلمين و قوت سلطهگران گرديده است. ما از جناب ايشان توقع داريم كه در كشور خود و در ميان دولتهاى همجوار جديت كنند كه اختلافات مرتفع گردد و مسلمين با هم در مقابل كفار و مشركين متحد شوند. آنها مىخواهند اسلام نباشد تا بتوانند فضائل ما را بگيرند. در زمانى كه همه مسلمين گرفتار كفار و مشركين و منافقين هستند، وقت آن نيست كه ما با هم جنگ و نزاع كنيم.
صدام با اساس اسلام مخالف است، صدام مهاجم و ما هميشه در حال دفاع بودهايم
اما مسألهاى كه بين ما و عراق است و ممكن است شما از آن بى اطلاع باشيد، اين است كه صدام از زمانى كه من در نجف تبعيد بودم، در بين مردم، به عنوان مخالف اسلام و به جلادى و خونخوارى معروف بود. البته در آن زمان هنوز رئيس دولت نبود، اما وقتى كه رئيس جمهور شد، به اسم اينكه ايران و ايرانىها فارس و مجوسند، با تحريك آمريكا از زمين و دريا و هوا به ايران حمله كرد و ملت ما وقتى كه متوجه گشت، همراه با قواى مسلح اسلام، آنها را متوقف ساخت و الان هم كه سال سوم جنگ نزديك است، صدام مهاجم و ما هميشه در حال دفاع بودهايم. ما بر حسب حكم اسلام
صحيفه نور ج 17 صفحه 14
و قرآن و عقل نمىتوانيم كه دفاع نكنيم. آنها هر روز به شهرهاى ايران و بر روى مردم بى دفاع، بمب و يا موشك مىاندازند و تا زمانى كه آنها اينگونه تجاوز مىكنند، ما دفاع خواهيم كرد. صدام در طول اين مدت مرتب مىگفت صلح، و صلح او عبارت از اين بود كه خوزستان به او داده شود. ما الان هم صلح را مىخواهيم به شرط اينكه آدم متجاوز سرجايش بنشيند. ملت ما ايستاده و در صحنه است تا به خواستههاى مشروع خود دست يابد، زيرا عراقىها به كشور ما آمدهاند و هر كجا را كه گرفتهاند با بمب خراب كردند، به طورى كه الان بسيارى از شهرها و دهات غرب و جنوب به تل خاكى تبديل گرديده است. حرف ما اين است كه متجاوز بايد غرامت ما را بدهد و اشخاص با صلاحيت بيايند و متجاوز را تشخيص داده و مجازات كنند. ما هرگز به مردم عراق تعدى نكردهايم، در حالى كه نيروهاى ما مىتوانند بغداد و يا بصره را بزنند، ولى اين كار را نمىكنند. شما تحقيق كنيد و ببينيد كه آنها هر روز آبادان و بعضى از شهرهاى ديگر ما را مىزنند و مردم بى دفاع ما را كشته و گويند ما نظامىها را مىكشيم. ما با ملت عراق برادر هستيم و خاك آنها را مقدس مىدانيم. آنجا محل اهل بيت و مدفن اميرالمؤمنين و امام حسين عليهم السلام است. دو سوم مردم آنجا شيعه و برادران اهل سنت هم با ما موافقند، در حالى كه صدام با اساس اسلام مخالف است و تابع آن مرد عفلقى مىباشد. ما حاضريم صلح كنيم، ولى نمىشود متجاوز را مجازات نكرد و غرامت تجاوز را نگرفت، اسلام هم چنين اجازهاى را نمىدهد. اينها با كمك راديوهاى بيگانه تبليغ مىكنند كه ايران مىخواهد كشورهاى خليج فارس را بگيرد. ما همانگونه كه مكرر گفتهايم، شارع مقدس به ما اجازه چنين كارى را نمىدهد، اما اينكه مسلمين از جان و مال و نواميس خود دفاع كنند، اين را هم خدا و هم عقل و هم شرع اجازه مىدهد. ما ملت مظلومى هستيم و از شما خواهيم در مسائل مربوط به ما تحقيق كنيد. شما ملاحظه كرديد در لبنان يك دولت پوشالى دو ميليونى يعنى اسرائيل در مقابل يك ميليارد مسلمان ايستاد و حمله كرد و آنقدر جنايت كرد كه در تاريخ كم نظير است. آنوقت مىبينيم كه دولتهاى اسلامى در تلاشند كه آن را به رسميت بشناسند. ما مىگوئيم اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود و بيت المقدس مال مسلمين و قبله اول مسلمين است. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:47 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 15
تاريخ: 17/6/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى و نماينده امام در اين نهاد
جهاد، خدمتگزار مردم محروم و مستمند بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از حرفهاى جنابعالى مىفهميم كه شما سر موفقيت را به دست آوردهايد. جهاد، خدمتگزار مردم محروم و مستمند بوده است. جمعيت و يا ملتى اگر بخواهند موفق باشند، علاوه بر اينكه براى خدا بايد كار كنند و از ديگران چشمداشتى نداشته باشند، بايد با مردم باشند. بدون مردم نمىشود كار كرد و موفقيت حاصل نمىشود. سر قضيه همانطور كه خودتان فهميدهايد اين است كه مردم را نمىشود به چيزى توجه داد مگر توسط روحانيون و در طول تاريخ هر چه بوده از روحانيون و مردم بوده است و هر وقت اين دو را از صحنه كنار گذاشته اند، همهاش فساد بوده است و در همين پنجاه سال هم كه ما شاهد آن بوده ايم، آنچه كه ما را در دامن غرباند اخت اين بود كه روحانيون و مردم را سركوب كرده بودند. انشاءالله دولت و مجلس آنچه مصلحت جامعه است در نظر بگيرند و كارى كنند اين مستمندانى كه در طول تاريخ محروم بودهاند را نجات دهند. بايد گفتگو شود كه خداى ناخواسته كارى نشود كه جهاد نتواند كارى بكند. من آنچه از جهاد شنيدهام، اين است كه فعاليتهاى چشمگيرى داشته و بخصوص آنچه در جبههها انجام مىدهند، بسيار ارزشمند است. به اين امر ادامه دهيد، خداوند به شما توفيق مىدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 16
تاريخ: 27/6/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير پست تلگراف و تلفن و مسؤولين شركت مخابرات
بسم الله الرحمن الرحيم
من متقابلاً شهادت حضرت امام محمدتقى عليهالسلام را به شما تسليت عرض مىكنم. در خلال صحبتهاى شما مطلبى بود مبنى بر اينكه كارهائى كه سابقاً خارجىها انجام مىدادند، الان توسط خود آقايانى كه در مخابرات هستند انجام مىگيرد. ما واقعاً بايد متاسف باشيم از اينكه در طول سلطنت اين دو جنايتكار چقدر صدمه ديديم و اگر گذاشته بودند كه خود مردم و دانشمندان، متكفل امور باشند و مردم را تشويق كرده بودند، حال كشور ما اينطور نبود. ما الان بايد فرصت را غنيمت شمرده و براى اسلام و كشور اسلامى كار بكنيم و زندگى خودمان را هدر ندهيم. امروز مردم از وضع دولت مطلعند و شما مردم را براى پشتيبانى از خود لازم داريد. دولت بدون پشتيبانى مردم نمىتواند كار بكند و هر يك از ادارات و وزارتخانهها بايد اين مسأله را مد نظر داشته باشند كه براى خدا مردم را راضى نگه دارند. اگر شما تاريخ پنجاه سال سلطنت را ملاحظه كنيد، آنوقت تكليف خودتان را مىدانيد كه با ملت بودن چيست و بدون ملت بودن چيست. همه مابايد براى خدمت به تودههائى كه در طول تاريخ هميشه محروم بودهاند كوشش كنيم و دولت بايد آنها را مقدم بدارد و مغزهايى را كه مشغول به كارند، تشويق بكند. دولت بايد اين فرصت را كه در اين كشور افرادى پيدا مىشوند كه خودشان مىتوانند كارها را انجام بدهند، غنيمت بشمارد و به تدريج انشاءالله به آن جائى برسند كه ما ديگر به خارج احتياجى نداشته باشيم. مسلماً اينها تشويق مىخواهند و شما بايد به اين فكر باشيد كه براى خدا كار كنيد تا نتيجه كارتان تا ابد باقى بماند. بدانيد هر كارى كه شما انجام دهيد و ملت از آن استفاده اسلامى و فرهنگى بكند، براى شما فايده دارد. اگر شما هم نباشيد. شما بايد كسانى را كه براى كارها، خصوصاً براى مخابرات انتخاب مىكنيد، شناسايى كنيد تا اينكه متعهد به اسلام باشند، نه باادعا. زيرا الان همه ادعاى اين را دارند كه ما متعهد به اسلام هستيم. و بدانيد كه در عين حال كه همه دنبال شناسائى اقشار مخالف، منافق و چپگرا هستند، معذلك ممكن است كسانى باشند كه با نفوذ خود بخواهند اوضاع را به هم بزنند و براى ملت و دولت غائله به بار آورند و يا اسرار مملكت را بيرون برده و در مخابرات استراق سمع نمايند. اميدوارم خداوند شما را در خدمت به اين مردم محروم تأييد فرمايد و اين دولت و اين مجلس و ساير مردم را براى شما و ما نگه دارد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 17
تاريخ: 28/6/61
بيانات امام خمينى در جمع رؤساى دانشگاهها، اعضاى دفتر هماهنگى حوزه و دانشگاه، معاونان، مديران كل و مسؤولان ستادى - اجرائى وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و آموزش عالى
بسم الله الرحمن الرحيم
ما امروز مواجهيم با چهرههاى علماى محترم و اساتيد دانشگاه و حوزه علميه، به طور كلى در تمام سطحهائى كه مشغول آموزش هستند، چه در دانشگاه كه آن هم آموزش است و چه در سطحهاى پائينتر و چه در اين نهضت سوادآموزى كه اميد است توفيق زياد پيدا بكنند و بيسوادى را ريشه كن كنند، دو ركن بزرگ، آموزش و پرورش است. همه جا، حالا - من - اسمش يك جائى آموزش باشد، يك جائى دانشگاه، آن فرق نمىكند. دو ركن اصلى، آموزش وپرورش است و اسلام در هر دو ركن سفارش اكيد فرموده است و پرورش سفارشش بيشتر شده است و اهميتش هم بيشتر است. پرورش به معناى اينكه در هر جائى كه علما مشغول تدريس هستند، علماى دانشگاه و علماى حوزههاى علمى قديمى و استادها در هر جا هستند با اين دو ركن مواجهند، ركن آموزندگى و تربيت علمى و ركن پرورش و تربيت اخلاقى و تهذيب نفس. ما اگر فرض كنيم كه يك ملتى آموزش و پرورش در آن نفوذ كرد و همه ملت آموزش يافتند بهاندازهاى كه احتياجات ملت است و پرورش يافتند و تهذيب نفس كردند و تربيت اخلاقى شدند، ملتى كه يك همچو توفيقى را پيدا بكند يك ملت نمونهاى خواهد بود. و ما حالا هر دو جهتش را عرض مىكنيم و چيزهائى كه مترتب بر هر دو جهت است آقايان مىدانند، لكن تذكر، باز خوب است. مسأله آموزش و مساله تعليم و تربيت علمى، يك مطلبى است كه در قرآن كريم، در احاديث اولياى خدا از رسول اكرم (ص) تا ساير ائمه هدى، همه جا ذكر از اين قضيه بوده است و تجليل از مقام علما به معناى وسيع و وادار كردن به اينكه بايد علم را بياموزند، اگر چه در چين باشد و اين مثل است، يعنى اگر چنانچه علم را هم از يك كشورهائى كه دور افتادهاند و از اسلام هم اطلاعى ندارند، لكن از علم شان استفاده بايد كرد. و از مهد تا لحد، از وقت تولد تا آخر، كه باز اين يك تاكيدى است بر اينكهتعليم و تعلم انحصار به يك سن خاصى ندارد و هيچ كس هم مستغنى از آن نخواهد بود. علم يك حقيقت غيرمتناهى است و انسان اگر در تمام عمر هم تحصيل علم را بكند، باز به آخر نرسانده است و لهذا سزاوار است كه انسان در تمام مراحل عمر مشغول تحصيل علم باشد. يعنى همه محتاجيم به اينكه از يكديگر چيز ياد بگيريم. همه محتاج به تعليم و تربيت علمى هستيم. هيچ وقت نيست كه انسان از اين مستغنى بشود و كسى كه بخواهد خودش را بسازد در جهت علم، نبايد در
صحيفه نور ج 17 صفحه 18
يك حدى كه رسيد بگويد اين بس است. كسى كه اين معنا را تو هم كند كه اين مقدار بس است، اين ادراك نكرده است ماهيت علم را. علم يك معنائى است، يك حقيقتى است در هر رشتهاى، كه آخر ندارد، غيرمتناهى است. از اين جهت ما بايد در تمام مدت عمرمان علم را تحصيل كنيم، مطالعات را داشته باشيم و ديگران را تربيت كنيم، تربيت علمى كنيم و سطح معلومات مردم را بالا ببريم. و در يك كشورى كه در اين جهت كامياب نبوده است، حالا كه ما و شما و آقايان متصدى اين امر هستيم، بايد هم نهضت سوادآموزى توسعه داشته باشد و همه شركت كنند، كسانى كه سواد ندارند شركت كنند، تا آنها را ببرند به حدى كه براى خودشان بتوانند مسائلى را بفهمند و هم از كودكستان تا دبيرستان، تا بالاتر و دانشگاه، بايد تحصيلات را تحكيم كنند و همچو نباشد كه دنبال اين باشند كه يك سندى دست بدهند، يا يك سندى بگيرند، يك مدركى داشته باشند. خود علم را تعقيب كنند و حتى اساتيد دانشگاه هم محتاج به تعليم و تعلم هستند و همين طور در حوزههاى علمى قديمى، آنها هم در يك حدى قانع نبايد باشند و تا آخر عمرمشغول باشند، مشغول به تحصيل، مشغول به تعليم. آنهائى كه مدرس هستند و تعليم مىدهند، توجه دارند كه خودشان استفاده كنند از تدريسشان و از تعلم شان و از شاگردهاشان، بسيارى از امور را، چون آنجاها يك بحث آزادى است و هركس حق دارد كه اشكال بكند و حرف استاد را قبول نكند و حرف استاد را رد بكند. اساتيد مىدانند كه در اين رد و بدل و در اين اعطا و اخذ، اخذ زياد است و انسان در همان جا تربيت علمى مىشود. قضيه علم معلوم است و همه مىدانيد كه يك موهبت شريف است كه همه آروزى او را دارند و - هيچ انسان هم - در فطرت انسان اين است كه هيچ وقت بس ندارد. فطرت اينطورى است. شما اگر فرض بكنيد كه تمام علوم مادى و معنوى را بدانيد و بشنويد، يك وقتى كه در يك جائى هست كه يك علم ديگر هم هست، فطرت شما آن را هم مىخواهد. غيرمتناهى است فطرت در همه امور. اهميت علم، يك امرى است كه همه مىدانند و واضح است.
هر چه به سر بشر مىآيد از علم بدون تهذيب است
لكن ما حساب اين را بكنيم كه قضيه پرورش و قضيه آموزش چه جور است يعنى آموزش اخلاقى و معنوى و قضيه تهذيب نفس، آن وضعش چطور است. ما اگر فرض كنيم كه دانشگاه ما يا فيضيه ما، علوم را به طور وافر مىدانند و تدريس هم كنند لكن فرض بكنيم كه پرورش روحى و تهذيب نفس و اخلاق در آن نباشد، آيا از اين تربيت علمى فقط، منهاى تربيتهاى روحى و پرورش معنوى، چه حاصل مىشود براى كشورشان؟ و چه حاصل مىشود براى اسلام عزيز؟ و چه حاصل مىشود براى مردم، ملت؟ علم حاصل شد، اما اگر تربيت معنوى نباشد پهلوى علم و پرورش روحى نباشد، چه بسا كه (و بسيار هم شده است كه) همين علم، مايه فساد شده است و همين عالمى كه تهذيب نفس نداشته است و همين استاد دانشگاه كه تهذيب نفس نداشته است، و همين استاد دانشگاهى كه مهذب نبودهاند، براى يك كشور تحفه فساد مىآورند، بهتر مىتوانند فساد را در كشور ايجاد كنند.
صحيفه نور ج 17 صفحه 19
شما مىدانيد انشاءالله و بايد بدانيد كه در طول تاريخ كه ما و شما و ملت ما صدمه ديده است و در اين اعصار اخيره كه صدمات بيشتر شده است و وابستگىهاى كشور به حد اعلا رسيده بوده است، اين فقط براى اين بوده است كه علم بوده است، تربيت اخلاقى و دينى و معنوى نبوده است. اگر دانشگاه از اول كه ايجاد شد و تحقق پيدا كرد، اين دو ركن در آن پياده شده بود، ركن علم و ركن تربيت معنوى، اگر اين دو جهت در دانشگاه پيدا شده بود، محصولات اين دانشگاه هم محصولاتى صحيح و مترقى و سازنده بود و كشور ما به اين حالى كه ما الان داريم مىبينيم، نبود.
گرفتارىهاى همه براى اين است كه اعوجاج اخلاقى و تهذيب نفس در كار نبوده است، اعوجاج اخلاقى بوده است، تهذيب نفس در كار نبوده است. همه مصيبتهائى كه بر كشورها وارد مىشود و شما ببينيد كه در تمام دنيا وقتى كه ما نظر بيندازيم به تمام دنيا، اينهمه مصيبتهايى كه وارد مىشود بر مظلومان، بر تمام دنيا و اينهمه افكار كه خرج مىشود براى اينكه يك چيزى درست كنند كه مردم را هلاك كنند، توپ و تانك و نمىدانم موشك و امثال ذلك، اينها براى اين است كه تربيت معنوى ندارند نه آنهايى كه مسيحى هستند، مسيحى هستند و به تعليمات حضرت مسيح سلام الله عليه، عمل مىكنند و تربيت شدند و نه آنهائى كه يهودى هستند به تربيتهاى حضرت موسى سلامالله عليه تربيت شدند و نه آنهايى كه مسلمان هستند به تربيتهاى معنوى اسلام تربيت شدند. ادعا زياد است، ادعاى اينكه صلح طلب هستيم، ادعاى اينكه ما مىخواهيم در عالم صلح برقرار بشود زياد است، از ابرقدرتها هم بيشتر از جاهاى ديگر است، آنها بيشتر ادعا مىكنند كه ما مىخواهيم صلح در جهان باشد. انبيا هم اين دعوت را مىكردند، لكن كدام درست گفتند؟ كدام صادقند؟ انبيا هم صلح را در جهان خواستند و مردم را دعوت به صلح مىكردند، اينها هم ادعا كنند كه ما صلح طلبيم. راديو اسرائيل يك برنامهاى داشت كه كانه تمام اين صهيونيستها و اين جنايتكارها همه براى خدا كار مىكنند، براى حقيقت كار مىكنند، براى صلح كار مىكند، همه طرفدار مظلومان هستند، همه طرفدار چه هستند. اين ادعاى آنها، آن عمل آنها!! همين عملى كه تازه هم اتفاق افتاده، آمريكا هم همين ادعا را مىكند. اگر چنانچه يكى از اينها بروند در كليساهاى خودشان، همه آداب كليسا را بجا مىآورند و همان صحبتهاى كليسا را مىكنند، لكن وقتى كه در مقام علم است، چه مىكند؟ مىبينيد. براى اينكه نه آنها مسيحى هستند. و من تعجب مىكنم از اين كه مسيح با آنهمه تهذيب نفس و با آنهمه دعوت به معنويات، چطور شده كه مريدهايش بدتر شدند از يهود هم با اينكه از يهود نمىشود گفت كسى بدتر است (يهود، اسرائيل را مىگويم) چه جور شده است كه مريدهاى او، سران كشورهائى هستند كه تمام بشر را دارند بهآتش مىكشند. اين، براى اين است كه علم را اينها دارند، علم سياست دارند، علم صنايع دارند، همه چيز دارند، اما آنى را كه بايد داشته باشند ندارند، آنى كه براى بشر مفيد است، ندارند و آن، تهذيب نفس و معنويات. نه معنويت مسيح را آنها دارند و نه معنويت موسى كليم را آن دسته دارند و نه معنويت اسلام را اينهائى كه ادعاى اسلام مىكنند، بسيارى شان دارند. آن جنبه تعليماتى، اگر چه بسيار اهميت دارد، لكن اگر پهلوى او پرورش روحى نباشد، مضر به حال بشر است.
صحيفه نور ج 17 صفحه 20
تمام اين خرابىهائى كه مىبينيد وارد مىشود بر همه كشورها، خرابىهائى است كه منشأش علما بودند، علماى دانشگاهها منشأ اين مسائل بودند. آنهائى كه موشكها مىسازند، آنهائى كه طيارهها مىسازند، آنهائى كه چنين و چنان، منشا تمام اين خرابىها اينها هستند. و هر چه به سر بشر مىآيد از علم مىآيد، علم بدون تهذيب.
اگر چنانچه علم در يك قلب فاسد وارد شد، ضررش بيشتر از نادانى است
اگر چنانچه ما فرض مىكرديم كه بشر مهذب بود و عالم نبود، دنيا با آرامش، با آرامش خاطر زندگى مىكرد. اگر ما فرض مىكرديم كه علم توى كار نبود، فقط تهذيب نفس بود، البته خيلى عقب بود بشر از اينكه علم ندارد، خيلى نقيصه بزرگ داشت، لكن رويهمرفتهاش براى بشر، صلاح اين است كه آموزش داشته باشد. اگر امر داير شد بين اين دو تا، صلاح بشر اين است كه علم تحصيل بكند، يا صلاح بشر اين است كه تربيت معنوى داشته باشد؟ ما شك نداريم در اينكه اگر امر بين اين دو تا باشد، داير بين اين دو تا، يعنى اگر يكى آمد ديگرى نباشد، اگر علم آمد تهذيب نباشد، اگر تهذيب هم آمد علم نباشد، اگر اين بشر مهذب باشد، آزار به كسى نرساند، مردم را رنج ندهد، با مردم رئوف باشد، مردم را برادر خود بداند، بشر را برادر و همتاى خود بداند، اگر يك همچو معنائى با همه شوونى كه تهذيب نفس داشت، بود، علم هم هيچ نبود، مردم در آسايش بودند. و اگر علم بود و تهذيب نبود، اگر انبيا را ما استثناء بكنيم از بشر، از اول انبيائى در كار نبودند و بشر خودش خود به خود بزرگ مىشد، اگر اينطور بود، تمام بشر به هلاكت و به ناسامانى مىرسيد و روى خوش در بين بشر اصلاً پيدا نمىشد. الان كه مىبينيد كه يك عدد بسيارى از مردم خوب هستند و آن تودههاى مردم است، اين از بركت همان تربيتهاى معنوى انبياء خداست. تربيتهاى معنوى انبياء خدا، در عين حالى كه همه قبول نكردند اين تربيت را، معذلك آنقدر در دنيا نور افكنده است كه تودههاى مردم، تودههاى ضعيف مردم، همه خوب هستند. كمتر در آنها اين فسادها يپدا مىشود. اگر ما فرض بكنيم كه شماهائى كه از اول مىخواهيد آموزش بدهيد و نهضت سواد آموزى درست كرديد، همراه او، شما پرورش نداشته باشيد و تهذيب نفس نداشته باشيد، اين عمل شما خيلى خوب، اما هدر رفته است، همراهش بايد اين باشد. و اگر چنانچه شمايى كه متكفل آموزش نونهالان هستيد، فقط دنبال اين باشيد كه ما علم شان را درست كنيم و دنبال پرورششان نباشيد، دنبال تهذيب نفس نباشيد، شما هم موفق در كار نخواهيد بود، يعنى يك خدمت مثبتى براى كشور خودتان نكرديد.
بالاتر از اينجا، دانشگاه است. اگر اساتيد دانشگاه فقط همّشان اين باشد كه درس بگويند (البته دانشگاههاى سابق ما، درس هم درست نبود، اگر بود، ما اينقدر عقب نمانده بوديم از دانش هم، حالا ما فرض مىكنيم كه خير، خوب حالا هم انشاءالله خوب است). فقط بنايشان بر اين باشد كه تعليم كنند اينها را، پهلويش تربيت نباشد، تربيت معنوى نباشد، از دانشگاه آنها مىآيد بيرون كه فساد مىكند. حوزههاى علمى هم همين طور است. اگر در حوزههاى علمى قديمى تهذيب نباشد، اخلاق نباشد،
صحيفه نور ج 17 صفحه 21
آموزش معنوى نباشد، فقط آموزش علمى باشد، فقط علم در كار باشد، آنجا هم افرادى از آن خواهند بيرون بيايد كه دنيا را هلاك مىكنند، به هم مىزنند. پس آن دو ركن آموزش با ركن پرورش بايد بگوئيم كه اينها با هم هستند و اگر با هم در يك جمعيتى، در يك بنگاهى، در يك مدرسه اى، در يك دانشگاهى، اينها همدوش هم رفتند و جلو رفتند، آنوقت است كه ما استفاده از دانشگاه مىكنيم، استفاده از حوزههاى علمى مىكنيم، استفاده از همه جا مىكنيم، از آموزشهاى پائين و بالا، همه جا، همه مراتب. بنابراين چيزى كه مهم است، قضيه پروراندن روح اين اطفال از كوچكى تا برسد در هر جا كه مى روند، آنها را تربيت روحى بكنند و تربيت علمى، اگر چنانچه علم در يك قلب فاسد وارد شد، در يك مغز فاسد از جهت اخلاق وارد شد، ضررش بيشتر از نادانى است. نادانى فقدان يك امر بزرگ است، اما ديگر ضرر زدن نيست و نابود كردن نيست. خلاف اينكه اگر دانش باشد بدون بينش اخلاقى و بينش نفسانى و الهى، اين است كه بشر را به هلاكت مى رساند. انبيا هم آنقدرى كه در تربيت پافشارى مىكردند و آنقدرى كه مردم را سوق مىدادند به اينكه مهذب باشند، آنقدر علم را سوق نمىدادند به علم. سوق به تهذيب بيشتر از او است براى اينكه او فايدهبيشتر است. البته علم هم يك چيزى است كه مورد نظر همه بوده و هست، لكن اينها بايد با هم باشند. اينها يك دو بالى هستند كه اگر يك ملتى بخواهد پرواز كند طرف سعادت، با دو تاى اينها بايد پرواز كند، يكىاش كه ناقص باشد نمىشود. و من اميدوارم كه شما آقايان اساتيد دانشگاه، علماى حوزهها، اين روابطتان را حفظ بكنيد. يكى از خيانتهائى كه به اين كشور شد، جدا كردن فيضيه به اصطلاح با دانشگاه بود. اساتيد از ملاها مىترسيدند مىگفتند اينها هيچاند، اينها تهى مغزند، اينها هيچى نمىدانند، حوزههاى ما هم از دانشگاهىها مىترسيدند، مىگويند آنها بيديناند همهشان. تفاهم وقتى بشود، من گمان مىكنم امروز اينجور نيست ديگر مسأله. وقتى كه پاى علما در دانشگاه باز شد و پاى اساتيد دانشگاه در حوزهها باز شد، آنوقت مىفهمند كه مسأله چه جنايتى وارد شده است بر اين كشور. وقتى كه اساتيد دانشگاه تشريف بردند به قم و با آقايانى كه مشغول هستند به اين كارها تماس گرفتند و با هم نشستند و مسائل را طرح كردند، آنوفت مىفهمند كه اينقدر فرياد كه زده مىشود كه اسلام يك فرهنگ غنىاى است در همه چيز، اين اسباب اين نمىشد كه آنوقت در ديوارهاى دانشگاه نوشته بشود كه اسلام يك، يا به تعبير اينطور هم نباشد، نظير اين را. اين براى اين است كه تفاهم در كار نبوده است. از اول اينطورى مىخواستند درست بكنند دانشگاه را و اطفال ما را از اول مىخواستند به يك فرمى اينها را بار بياورند كه دشمن بشوند با اسلام و با هر چه كه مربوط به اسلام است. اسم آخوند را توى دانشگاه نمىشد ببرى، اسم دانشگاهى هم در محيط فيضيه نمىشد ببرى. هر يك از اينها اگر مىرفتند آنجا، خودشان را غريب مىديدند، خودشان را هيچ مىديدند، مىديدند چه محيط بدى وارد شدهاند. اين براى اين بود كه اينطورى درست كردند تا اينكه اين دو جبههاى كه مىتوانند كشور را حفظ كنند و مىتوانند نجات بدهند از گرفتارىها، اينها دشمن هم بشوند. اين سركوبى او را بكند، او سركوبى اين را بكند آنها نتيجهاش را بگيرند و نتيجه را گرفتند، ديديم كه گرفتند. آنقدر پافشارى در دشمن كردند
صحيفه نور ج 17 صفحه 22
اين دو قشر، براى چه بود؟ آنقدر تبليغات سوء از همه اطراف نسبت به اين طبقه مظلوم علما و از آن طرف در آنجا، آنهمه تبليغات براى دانشگاهى و دانشگاه و اينها چه بود؟ براى چه اينطور بود؟ خوب، براى اين بود كه مى ترسيدند كه اگر اينها به هم نزديك بشوند و تفاهم كنند، بفهمند كه اسلام چه چيز است. اگر بروند اين آقايان اساتيد دانشگاه در حوزههاى علمى و پيش اساتيد ببينند كه اسلام چيست وحشت نمىكنند آنوقت. آنوقت مىفهمند كه ما چقدر مصيبت كشيديم در اين دورانها و خصوصاً اين پنجاه سال، براى اينكه ما با برادرهاى خودمان دشمن بوديم، هر كدام ديگرى را تضعيف مىكرديم. شما توجه داشته باشيد به اين معنا كه بايد اين پيوند بين دانشگاه و فيضيه برقرار باشد. بين حوزههاى علميه قديمى و حوزههاى علمى جديد بايد پيوند باشد تا بتوانيد شما كشور خودتان را حفظ كنيد. كشور شما اگر چنانچه شما دو قشر، قشر دانشگاهى، جوانهاى دانشگاه، اساتيد دانشگاه، معلمهاى دبيرستان و دبستان و امثال ذلك، كوشش كنند به اينكه بچهها را با حوزههاى علمى آشنا كنند، علماى آنجا هم كوشش كنند كه اهل علم آنجا و جوانهاى تحصيلكرده و محصل آنجا را با دانشگاه نزديك كنند، هماهنگ كنند، اگر اين دو قشر هماهنگ بشود و اگر صالح بشود اين دو قشر دانشمند، كشور ما هيچ نقص ديگرى نمىتواند پيدا بكند. همه مصيبتها براى اينهاست. يك فردى كه رفت در دانشگاه و به آنطور فساد بيرون آمد كه امثال اشخاصى كه شما مىدانيد، ا لبته يك كشور را به باد فنا خواهد داد و اگر صالح باشد هم، صلاح در يك كشورى ايجاد خواهد شد.
اذا فسد العالم فسد العالم عالم را عالم فساد مىكند، توده مردم فاسد نمىكند.
قطعنامه كنفرانس فاس، بيمه كردن اسرائيل است
الان ما از دست علماى اين دو ابر قدرت داريم رنج مىكشيم، براى اينكه آنها علماى فاسد، علماى سوء هستند. اين رنج كه ما داريم از اين كشورهاى اسلامى خودمان مىبريم، شما مىدانيد كه در فاس چه گذشت؟ و بعد از او اسرائيل چه كرد؟ راجع به فاس خيل حرف زده شده است، من آنها را ديگر تكرار نمىكنم. راجع به، يك كلمه من صحبت مىكنم كه آيا اين بندى كه، بند هفتم كه ادعا مىشود، بعضى از آنها ادعا مىكنند كه اسرائيل به رسميت شناخته نشده است، آيا شناخته نشده است؟ يا فقط شناخته شده است، يا شناخته شده با يك امر زايد؟ وقتى كه كشورهاى اسلامى مىنشينند با هم و از شوراى امنيت مىخواهند كه بيايد و امنيت را در همه كشورهاى منطقه، امنيت را در اينجاها تأمين بكند، اسرائيل از كشورهاى منطقه نيست؟ هست. اگر هست، استثنا شد در اين كنفرانس فاس يا استثنا نشد؟ خوب استثنا كه نشده، از كشورهاى منطقه هم هست. خوب، وقتى شما همه گفتيد كه بايد اسرائيل همانطورى كه حجاز، همانطورى كه لبنان، همانطورى كه جاهاى ديگر تأمين بشود و امنيت باشد، به طورى كه اگر يكىشان بخواهند به ديگرى تعدى بكنند، شوراى امنيت جلويشان را بگيرد، اين معنايش اين است كه اگر يكى بخواهد به اين اسرائيل صدمهاى بزند، يكى بخواهد عليه او كارى بكند، شوراى امنيت بايد به حكم همه اين آقايانى كه در فاس جمع شدند، بايد جلويش را بگيرد. اين بيمه كردن
صحيفه نور ج 17 صفحه 23
اسرائيل است زايد بر شناسايى. شناسائى اين است شما هم يكى از ممالك هستيد و خودتان هم حكومت داريد و خودتان هم حكومت داريد و خودتان چه، اين شناسايى، اما زايد بر شناسايى بيمه كردند اين اسرائيل را و اسرائيل بعدش چه كرد؟ بعدش در مجلس اسرائيل گفته شد كه اصل اين طرح ارزش نظر ندارد، ارزش اينكه ما بخوانيم ندارد. دنبالش هم اسرائيل اين جنايتى است كه همين دو روز متكفل شده و الان هم هست. جنايتى كه از قرارى كه بعضى از اين آقايان گفتند، آمريكا گفته است قصابى راه انداخته. شما ببينيد اگر آمريكا يك جائى را بگويد قصابى مىكنند، اگر سردسته قصابها بگويد كه قصابى مىكنند، چه واقعهاى در آنجا بايداتفاق افتاده بود. اين ملت مظلوم لبنان، بيروت و امثال آنها چه كردند و چه شده است؟ آقايان بيمه كردند اين كشورى را كه اعتنا به او نكردند. و من يك كلمه مىخواهم بگويم و آن اين است كه اگر اسرائيل در تمام عمرش يك راست گفته باشد، همين است كه اين قرارداد ارزش نگاه كردن ندارد. شما ببينيد آقايان مجتمع شدند اسرائيل را بيمه كردند، اسرائيل نه اينكه نمىفهمد اين چيزها را، مىفهمد. اسرائيل را بيمه كردند، شناسائى كردند. حالا يا اين هم جزء دروغهاى اسرائيل است و بند و بست است يا راست است. اين جمله كه اين قرار داد و اين قطعنامه ارزش نگاه كردن ندارد، صحيح است. چرا ندارد؟ براى اينكه آنهائى كه اين را امضاء كردند ارزش ندارند. اگر ارزش آنها داشتند، مىشد كه اسرائيل يك همچو كلمهاى بگويد؟ يك همچو توهينى كه به هر كس بكند، يك كسى كه بگويد اصل حرفهاى تو ارزش گوش دادن ندارد، نوشتههاى تو ارزش ديدن ندارد، هر كس به يك آدم عادى يك همچو كند تا آخر عمرش با او دشمن مىشود. اين آقايان طرفدارى از كسى كردند كه به آنها اينطور توهين كرده و آنها را اينطور تحقير كرده و دنبالش هم بيروت را و لبنان را و جنوب لبنان را آنطور به آتش كشيده. الان هم در حجاز اجازه نيست كه بگويند مرگ بر اسرائيل. از مرگ بر اسرائيل يك دستههائى كه رفتند و براى اسلام مىخواهند شكايت پيش پيغمبر اسلام ببرند، شكايت پيش خداى تبارك و تعالى در خانه او ببرند، نمىگذارند شكايت كنند، مىگويند بخوريد و صدايتان درنيايد. اى لبنانىها كتك بخوريد، كشته بدهيد، لكن نفس نكشيد. اين بيمه كردن اسرائيل اين است و او ارزش اصلاً براى شماها قائل نيست. او هيچ براى شما قائل نيست. خداى تبارك و تعالى ارزش براى اين قرارداد قائل نيست و اين قرارداد را قابل ذكر نمىداند. پيغمبرهاى دنيا حتى پيغمبر (اينها كه پيغمبر ندارند، اينها، اين اسرائيلىها حرف مىزنند، مثل مسلمان بودن بعضى از ماها) انبياى عظام هم براى اين قرارداد ارزش قائل نيستند. آنهائى كه مىگويند كه اسرائيل شناسائى شده است، مىدانند مسأله را كه شناسائى به اضافه شده است يا نمىدانند؟ اگر نمىدانند، كه نمىدانم چه بايد گفت. و اگر مىدانند، چطور اينها قبول مىكنند يك همچو تحقيرى را و يك همچو تحقير كوبندهاى را كه شايد هيچ دولتى نتواند از كس ديگر بپذيرد. چطور اينها با همه ساز و برگى كه دارند و با همه ادعاهائى كه دارند، يك دولتى كه عددش معلوم نيست چند تاست كه خود آنها هم با اسرائيلىها بد هستند، اين، اينها را اينطور تحقير كند و آنها بپذيرند. حالا هم كه اينطور تحقير كرده، حالا هم به طرفدارى از آمريكا، به طرفدارى از اسرائيل پليس حجاز جوانهاى ما را،
afsanah82
07-28-2011, 07:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 27
تاريخ: 29/6/61
پيام امام خمينى به مناسبت عيد سعيد قربان
بسم الله الرحمن الرحيم
والى الله المشتكى
در آستانه عيد سعيد قربان كه بايد به عموم مسلمانان جهان و بخصوص حجاج بيت الله الحرام، رهسپاران به سوى قربانگاه بزرگ ابوالانبيا حضرت ابراهيم خليلالله صلواتالله عليه و عليهم تبريك عرض كنم، معالاسف در اين سال مصيبتهائى بر مسلمين وارد شد كه به جاى تبريك، تعزيت بايد گفت. تعزيت نه فقط براى تجاوز شيطان بزرگ آمريكاى جنايتكار بر حريم مسلمين و نه فقط براى هجوم حكام تروريست و جنايت پيشه اسرائيل بر كشور عزيز اسلامى لبنان، و نه براى جنايات صدام عفلقى اين نوكر بى اراده آمريكا و اسرائيل بر مسلمانان عرب و غيرعرب و جنوب و غرب كشورمان ايران، و نه براى جست و خيز و شادمانى سران كشورهاى مصر، اردن، سودان، مغرب و غير آنان براى پيروزى دشمنان اسلام و بشريت بر مظلومان لبنان و بيروت و به خاك و خون كشيدن هزاران جوان و پير و طفل، زن و مرد بيگناه، گرچه همه اينها مصيبت است و تعزيت دارد، لكن مصيبت بزرگ و فاجعه عظيمى كه همه مصيبتها و فاجعهها پيش آن ناچيز است، آن است كه مشتى تروريست صهيونيست بى حيثيت، به بدترين وجه بر مسلمانان تاخت و تاز كنند. مسلمانانى كه داراى آنهمه امكانات معنوى و مادى هستند كه با يك تشر مىتوانند آمريكا را از منطقه عقب برانند تا چه رسد به اسرائيل. ما نه فقط براى آوارگى يك عده مظلوم كه از سرزمينهاى خود رانده شدند و پناهگاهى ندارند در سوك و عزا هستيم، كه مصيبت بزرگ آن است كه اين جنايتها به دست اسرائيل در مرئى و منظر دولتهاى مدعى اسلام انجام مىشود. فاجعه بزرگ آن است كه اين دولتهاى مدعى اسلام براى ناز شست آمريكا و اسرائيل فعاليت مىكنند كه مو به مو طرح كمپ ديويد يا شبيه آن را اجرا كنند و به دنبال اين جنايت عظيم صريحاً اسرائيل را به رسميت يا به آقائى بشناسند. فاجعه براى مسلمانان آن است كه بعضى از دولتهاى به اصطلاح مسلمان، با ديدن اين فجايع بزرگ مانع مىشوند تا مظلومان از دست ستمگران حتى ناله كنند.
مصيبت عظيم آن است كه آمريكا كه قريب نيم قرن بر مسلمانان جهان بخصوص منطقه، هر چه خواسته است ستم كرده و مخازن آنان را غارت نموده است، دولتها نه تنها از ترس آمريكا نمىتوانند اظهار مظلوميت مظلومان را حتى در كشورهاى خودشان بشوند، بلكه چنانكه ديديم با ملت غارتزده
صحيفه نور ج 17 صفحه 28
ايران كه با نهضت اسلامى خود مىخواهد فرياد مظلومانه سردهد و به ملتهاى مظلوم جهان داد خود را برساند، چهها كرده و در مخالفت با ايران حتى از آمريكا و اسرائيل گوى سبقت را ربودند و براى تقرب به ستمكاران، با تمام قواى تبليغاتى و تسليحاتى به متجاوز به ايران كمك نمودند. به جاى آنكه به ملت و دولت برادر خود دست اخوت و وحدت دهند، به آمريكا و اسرائيل دست عبوديت و ذلت دادند و به توطئه عليه ملت ايران برخاستند. ما اكنون از بسيارى از دولتهاى به اصطلاح اسلامى مأيوس هستيم و اميدى به هدايت آنان نداريم مگر آنكه خداوند متعال نظر عنايتى فرمايد و تحولى در آنان بوجود آورد تا مسائل را آنگونه كه شايسته است، بررسى نمايند و خود و كشور خود را از چنگال گرگان جهانخوار نجات دهند. اينك لازم است تذكراتى به زائران بيت الله الحرام و آنان كه در قربانگاه حضرت خليل الرحمن سلام الله عليه حاضر مىشوند، داده شود:
1- لازم است حجاج، مسائل حج را از واجبات و محرمات نزد علماى اعلام به خوبى ياد گيرند تا خداى نخواسته تخلفاتى حاصل نشود كه موجب هدر رفتن زحمات آنان گردد يا موجب محل نشدن آنان شود و براى خودشان اشكالاتى پيش آيد.
2- لازم است زائران محترم ايرانى توجه كنند كه از كشورى انقلابى و اسلامى و متعهد به احكام اسلام راهى حج شدهاند و چشمان دوستان و دشمنان بر آنها دوخته شده است. دوستان، براى آنكه ببينند زائران محترم به تعهد اسلامى خود باقى هستند و در رفتار و گفتار و برخورد با مسلمانان جهان آبروى انقلاب اسلامى شكوهمند خود را حفظ مىنمايند و در زحمتها و مشقتها و كمبودها كه لازمه قهرى اين سفر مقدس است، بردبارى و شكيبائى دارند و خداوند متعال را در امور حاضر و ناظر مىدانند و با سرافرازى به كشور خود باز مىگردند و كشور و انقلاب خود را در بين مسلمانان جهان سرافراز مىكنند و انقلاب اسلامى كشور عزيز خود را مسلمانان جهان و كشورهاى اسلامى صادر مىنمايند، يا خداى نخواسته بر خلاف اخلاق و كردار اسلامى از بعض آنان در مريى و منظر برادران اسلامى، عمل و يا گفتارى ولو كوچك صادر مىشود كه موجب هتك اسلام و جمهورى اسلامى كه از گناهان بزرگ نابخشودنى است. و دشمنان، براى آنكه در گفتار و كردار و اخلاق آنان خدشه كنند و خداى نخواسته اگر امرى گر چه بسيار ناچيز از آنان صادر شود، بهانه به دست آوردند و با بوقهاى تبليغاتى خود مطالب كوچك را بزرگ و بزرگتر جلوه دهند و بيش از پيش، چهره اسلام و انقلاب را در نظر اجانب و جهانيان واژگون و مسلمانان ايران را در نظر مسلمانان جهان مردمى بى بند و بار معرفى كنند و اسلام را مكتبى به دور از ارزشهاى والاى انسانى و ملت شريف ايران را ملتى منحط و دور از تمدن و تعالى، به خورد جهانيان دهند. بايد بدانند مسؤوليت حجاج محترم در پيشگاه مقدس خداوند متعال و در مقابل ملت شريف و مجاهد، در راه اسلام و تعاليم انسانى آن، بسيار خطير و بزرگ است. هرگز گمان نكنند امسال كه همه مىدانيم چنگال ابرقدرتها و وابستگان به آنان، به كشورهاى اسلامى و مظلومان جهان بيش از پيش فرو رفته و خون جوانان مظلوم مسلمين بيشتر از هر وقت از چنگال آنان مىچكد، مشابه سالهاى ديگر است .
صحيفه نور ج 17 صفحه 29
اكنون قدرتهاى بزرگ جهان از اسلام و برنامههاى غرب و شرق زدائى آن به وحشت افتادهاند و شيطان بزرگ، جوجه شيطانها را فرا خوانده و به تمام توطئهها براى خاموش كردن نور خدا دست يازيده است.
3- لازم است زائرين محترم بيت الله الحرام از هر ملت و مذهبى كه هستند به فرامين قرآن كريم گردن نهند و در مقابل سيل شيطانى بنيان كن اسلام زدائى شرق و غرب و وابستگان بى اراده آنان، دست اخوت اسلامى به هم دهند و به آيات شريف الهى كه آنان را به اعتصام به حبل الله فرا خوانده و از تفرقه و اختلاف تحذير و نهى نموده است، توجه كنند. از اين فريضه عبادى - سياسى اسلام، در آن امكنه شريفه كه بحق براى مصالح موحدين و مسلمين جهان بنا شده است، بيشترين استفاده معنوى و سياسى را نموده و به سر قربانگاه ابراهيمى - اسماعيلى توجه كنند، كه براى خداى تبارك و تعالى و هدف مقدس اسلام تا سر حد فداى عزيزترين ثمره وجود خود بايد ايستاد و از هدف الهى دفاع نمود. بايد شيطان بزرگ و ميانه و كوچك، اولى، وسطى و عقبه را از حريم مقدس اسلام و كعبه و حرم راند و بايد دست شياطين را از كعبه و حرم كشورهاى اسلامى كه حريم آن است قطع كرد و بايد دعوت خداوند متعال را لبيك گفت. بايد حجاج محترم كشور انقلاب اسلامى ايران فرياد مجاهدين شجاع و فداكار ملت شريف مجاهد را بر مسلمانان جهان در آن مجمع عمومى مسلمين برسانند و آنان را موظف نمايند كه حامل پيام ملت ايران به تمام ملتهاى مظلوم جهان باشند و فرياد ياللمسلمين اين ملت انقلابى
4- مسلمانان بايد بدانند كه پس از انقلاب اسلامى و توجه به قدرت خارق العاده اسلام، توطئههاى و نقشههاى امريكا از ايجاد تفرقه بين برادران اهل سنت و تشيع و هجوم به ايران كه مركز ثقل نهضت اسلامى است، تا نقشه عميق و گسترده هجوم به لبنان و آن جنايات عظيم، همه و همه براى اسلام زدائى و تضعيف اين قدرت الهى است. بايد بدانند نقشه امريكا كه به دست خبيث اسرائيل در جريان است، به بيروت و لبنان خلاصه نمىشود، كه اسلام در همه جا، در كشورهاى اسلامى خصوصا منطقه خليج فارس و حجاز مركز وحى الهى، هدف است. هدف اول آن است كه حكام منطقه گوش و چشم بسته در فرمان آمريكا و از آن دردناكتر اسرائيل باشند و ننگ هر تحقير و نوكرى را بپذيرند. در چنين جو و فاجعه عظيمى، ملتهاى اسلامى نبايد بى تفاوت باشند و از هيچ كوشش در راه حفظ اسلام و كشورهاى اسلامى نبايد دريغ كنند. چه دردناك و مصيبت بار است كه در جوار مسلمانان و دولتهاى به اصطلاح اسلامى، اسرائيل غاصب اينچنين جسورانه و فاتحانه به مردم مظلوم لبنان، به خواهران و برادران عزيز بيروتى تجاوز كند و به جاى آنكه دولتهاى كشورهاى اسلامى به دفاع، كه يك فريضه الهى و انسانى است، برخيزند، اينچنين نرمش نشان دهند، بلكه براى مقصد شوم آمريكا و اسرائيل به فعاليت برخيزند و به جاى اسرائيل ستم پيشه، ايران اسلامى و اسلام را در ايران هدف و تمام هدف قرار دهند. آيا اگر امروز توانستند عذرهائى براى سكوت بلكه كمك به مقاصد شوم اين جنايتكار و اربابش بتراشند، تاريخ را هم مىتوانند به انحراف كشند؟ آيا ملتهاى آزاد را هم مىتوانند فريب
صحيفه نور ج 17 صفحه 30
دهند؟ و آيا خداوند منتقم را هم با عذرهاى غير موجه خود مىتوانند قانع كنند؟ و آيا اينطور كه اينان اسلام بزرگ را به ملعبه و بازى گرفتهاند ، گناه بزرگشان بخشودنى است؟ و آيا از عهده جواب براى خونهاى زنان و مردان و كودكان بيگناه بيروت بر مىآيند؟
5 - چون لازم است در اين سفر مبارك بر جريانات و طرحهاى اسلامى - سياسى، هماهنگىهاى كامل بين تمام كاروانها و گروهها باشد و از هرج و مرج و امور مخالف با اخلاق اسلامى به طور كامل اجتناب شود، ضرورى است حجاج محترم و كاروانهاى حج از پيشنهادهاى متصدى محترم امور حج و حجاج، جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينىها پيروى نمايند، كه اگر خداى نخواسته هر كاروان و هر گروهى مستقلاً و بدون توجه به هماهنگى اقدام به امرى كنند، ممكن است فاجعهاى پيش آورد و انحرافاتى تحقق يابد كه چهره اسلامى جمهورى اسلامى و انقلابى دگرگون جلوه داده شود و اين گناه عظيمى است كه پيش خالق و خلق مسؤوليتى بس بزرگ دارد.
اينجانب اميدوارم كه حجاج عزيز ايدهم الله تعالى از خود و دوستان خود مراقبت نمايند كه اين عبادت با عظمت الهى، آلوده به گناه و خطايا نشود. در ميقاتهاى الهى و مقامات مقدس، در جوار خانه پر بركت خداوند تعالى، آداب حضور محضر مقدس خداوند عظيم، مراعات و قلوب حجاج عزيز از تمام وابستگىهاى به غير حق، آزاد و از آنچه غير دوست هست، تهى و با انوار تجليات الهى منور گردد تا اعمال و مناسك اين سير الى الله با محتواى حج ابراهيمى و پس از آن، حج محمدى، آراسته گردد و با سبكبارى از افعال طبيعت، همگان سالم از ورزهاى منى و منيت، با كوله بارى از معرفت حق و عشق محبوب، به اوطان خود باز گردند و به جاى سوغاتهاى مادى فانى، دستاوردهاى باقى ابدى براى دوستان به سوغات آورند. با مشتى پر از ارزشهاى انسانى اسلامى كه پيغمبران بزرگ از ابراهيم خليلالله تا محمد حبيبالله صلىالله عليهم و آلهم اجمعين به انگيزه آن مبعوث شدند، به دوستان عاشق شهادت بپيوندند. اين ارزشها و انگيزههاست كه انسان را از اسارت نفس اماره به سوء و وابستگى به غرب و شرق، نجات و به شجره مباركه زيتونه لاشرقيه و لاغربيه رساند. و اگر مسلمانان جهان به انگيزه انبياء عليهمالسلام كه عصاره آن در آخرين كتاب انسان ساز، قرآن كريم، اين كتاب هدايت كه از مبداء نور الله نورالسموات و الارض به مشكات قلب نورانى خاتم الرسل صلى الله عليه و آله و سلم تابش نمود تا قلوب انسانها را از حجابهاى ظلمت و نور برهاند و عالم را نور علا نور كند، پى برند و به اقيانوس نور متصل شوند، هرگز در اسارت شيطان و شيطان زادگان در نمىآيند و براى چند روز مسند توهمى و رياستهاى تخيلى، داغ ننگ و ذلت را بر جبين خويش نمىپذيرند و براى تقرب به شيطان بزرگ و طرح اسارت بار كمپ ديويد و اشباه آن، به جست و خيز بر نمىخاستند. هان اى قطرههاى جدا از اقيانوس قرآن و اسلام! به خود آئيد و به اين اقيانوس الهى متصل شويد و به اين نور مطلق استناره كنيد تا چشم طمع جهانخواران از شما ببرد و دست تطاول و تجاوز آنان قطع شود و به زندگانى شرافتمندانه و ارزشهاى انسانى برسيد. از اين زندگى ننگين كه مشتى اسرائيلى دورهگرد، بر شما حكومت كنند و مسلمانان مظلوم را در حضور شما پايمال نمايند،
صحيفه نور ج 17 صفحه 31
رهائى يابيد. بار الها! به ما خفتگان توفيق بيدارى عنايت فرما و حكام كشورهاى اسلامى را به خود آر كه با معيارهاى اسلامى بر مسلمانان حكومت كنند و بتهاى نفس و طاغوت را در هم شكنند.
6- بر روحانيون محترم و نويسندگان و گويندگان متعهد لازم است كه در فرصتهاى مناسب و در محضر مسلمانان، به جبران تبليغات مسمومى كه از وسائل ارتباط جمعى وابسته به آمريكا و اسرائيل، به شايعهافكنى و دروغپردازى بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى ايران اشتغال دارند، از اسلام و انقلاب اسلامى ايران دفاع نمايند و چهره واقعى آن را به جهانيان معرفى نمايند و دستاوردهاى اسلامى را كه با جهاد بىامان ملت متعهد ايران، با همه گرفتاريها و كارشكنىهاى دشمنان اسلام در داخل و خارج، نصيب كشورشان شده است، يادآور شده و ملتها را آماده كنند و از تهمتهايى كه از ناحيه بوقهاى تبليغاتى به اين ملت زده شده است پرده بردارند و نقشهها و توطئههاى آمريكا و وابستگان به آن را افشا كنند. از هجوم ارتش صدام عفلقى به امر آمريكا و پشتيبانى كشورهاى وابسته به آن، جهانيان را باخبر كنند. مسلمانان را از آنچه به دست بعضى از حكام آمريكايى بر اسلام و مسلمين مىگذرد كه بدترين آنها شناسائى رسمى اسرائيل و بعد از آن، تاخت و تاز وحشيانه به كشور اسلامى لبنان و شهيد و معلول كردن ده هزار مردم بيگناه و بى پناه است، آگاهى دهند. شايد ملتها با اعتقادبه خداى متعال از اين فاجعه بزرگ تاريخ كه روى مسلمانان را در جهان و در پيش نسلهاى آينده، خدانخواسته سياه مىنمايد، جلوگيرى كنند و اسلام عزيز و مسلمين را از اين ننگ بزرگ رهائى بخشند و خود را از اين تحقير و ذلت ناهنجار كه ياد آن هر مسلمان غيرتمند را مىلرزاند آزاد كنند.
7- اخيراً به دولتهاى منطقه كه براى فجايع مخالف با اسلام و تعليمات قرآن، گردهمائى مىنمايند، اخطار مىكنم كه اقدام و قيام بر ضد اسلام و ملتهاى اسلامى نكنند. در صورتى كه چنين كنند، دولت و ملت ايران كه بزرگترين قدرت منطقه است، به اذن الله تعالى بر شما نخواهد بخشود و هر پيامدى كه براى شما پيش آيد، خود مسؤول آن هستيد. از شما كه رگ حيات و شريان بزرگ اقتصاد و صنايع جهان در دستتان است، هيچ عذرى در پيشگاه معظم خالق و مخلوق پذيرفته نخواهد شد. اميد است انشاءالله تعالى اسلام عزيز با پشتيبانى ملل اسلامى در جهان خصوصا منطقه، به آمال خود برسد و مسلمانان جهان بر مستكبران پيروز شوند.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 32
تاريخ: 31/6/61
پيام امام خمينى به مناسبت دومين سالگرد جنگ تحميلى
بسم الله الرحمن الرحيم
دو سال از هجوم آمريكاى جهانخوار توسط جيره خوار خود، صدام عفلقى به كشور اسلامى ايران و در واقع به اسلام گذشت و با سپاس به درگاه خداوند متعال هر چه از اين جنگ ناخواسته تحميلى مىگذرد، قدرت اسلام و جمهورى اسلامى و قواى نظامى و انتظامى ايران و پايدارى ملت متعهد آشكارتر و افزونتر مىگردد و رسوائى جهانخواران و وابستگان و پيوستگان به آنان بيشتر و واضحتر مىشود و مشت خرابكاران و منافقان و منحرفان بازتر مىگردد و بحمدالله تعالى و با عنايات خاصه الهى و توجه حضرت بقيهالله ارواحنا لمقدمهالفدا، امسال كشور و ملت ايران با سالهاى گذشته فرقهاى چشمگيرى داشته است. سالهاى قبل ارتش فريب خورده صدام در كشور عزيز ما به جنايات خود ادامه مىداد و صدام تكريتى و اربابانش اميد داشتند كه بتوانند در داخل كشور به خرابكارى و جنايت ادامه دهند و خيال سردارى قادسيه را در سر داشتند و جدائى مناطق نفت خيز را در مغزهاى پوك خود مىپختند ولى در اين سال پر بركت مىبينيم و مىبينيد كه كاخهاى اميدشان فرو ريخته و قواى مسلح شجاع و مومن ايران آنان را با رسوائى هر چه تمامتر از كشور خويش راندهاند و اكنون چون دزدان در بلندىهاى ايران پناهگاه ساخته و در آنها خزيدهاند و قدرت مقابله را از دست دادهاند و از داخل كشور عراق با توپهاى دور برد و موشكها مناطق مسكونى عرب نشين را مىكوبند و مردم شهرهاى مقاوم مرزى را به شهادت مىرسانند و بلند پروازىهاى سردار قادسيه بدل شده است به دريوزگى از اين دولت و آن دولت و به مشتى دروغ كه خود را به آن دلخوش و روى خود را با سيلى سرخ كرده است و به خيال خود ارتش خويش را فريب مىدهد و انتقام شكست مفتضحانه خود را از ملت مظلوم عراق و فرماندهان ارتش خود گيرد و مضحكتر از همه اينكه جزيره خارك را منطقه نظامى اعلام مىكند و پشتيبانان شكست خورده او دامن به اين دروغ زدهاند كه شايد اين حيله موجب شود كشتىهاى نفتكش به جزيره خارك نيايند و ايران را وادار به صلح نمايند كه اين حيله شيطانى نيز خنثى و نقش بر آب شد، چرا كه رزمندگان ايران شجاعانه از خاك و بندرهاى ايران دفاع مىنمايند و دولت با اعلام بيمه كشتىهاى نفتكش، اين نقشه را باطل كرد. و امروز قدرت نيروهاى مسلح ايران از ارتش و سپاه و بسيج و قواى انتظامى و عشايرى و مردمى آنچنان است كه مىتواند با راحتى شهرهاى عراق را در هم كوبد، لكن پيروى از احكام اسلام عزيز آنان را از تجاوز به حريم شهرهاى مسكونى باز
صحيفه نور ج 17 صفحه 33
داشته است و اگر خداى ناكرده فرماندهان و پرسنل قواى مسلح ما چون صدام و قواى تابع او بودند كه به اسلام و احكام نورانى آن اعتنائى نداشتند و از ارزشهاى انسانى بىبهره بودند، شهرهاى عراق چون شهرهاى خوزستان و امثال آن در هم كوبيده مىشد. در سال گذشته توطئه گران مطبوعات و بازيگران رسانههاى گروهى وابسته به آمريكا و صهيونيسم با كمال وقاحت ايران را متهم مىكردند كه از اسرائيل اسلحه وارد مىكند و طرفدار اسرائيل جنايتكار است، اكنون در كنفرانس فاس، فاش و روشن شد كه طرفدار اسرائيل، صدام جنايتكار و اكثر دولتهاى منطقهباشند. طرفدارى از جنايتكارى كه با كمال جسارت پس از آنهمه تبهكارى هايش و خدمتگزارىهاى دويلههاى منطقه، آنان را به باد مسخره گرفته است و آنان را آنچنان تحقير نموده كه جز خود آنان هر انسانى را خجالت زده مىكند و خجالت نه از براى سران اين دولت ها، بلكه براى انتسابشان به اسلام و از آن جهت كه متأسفانه امور مسلمانان به دست اينان است. پيامد آن خدمتگزارىها به اين جنايتكار، قتل عام بيگناهان بيروت، جنايتى كه عمق آن را ما نمىدانيم، حجم جنايت به قدرى بوده است كه به حسب گزارش خبرگزارىها خشم جهانيان را برافروخته است، حتى جنايتكاران جهان چون ريگان و حسنى مبارك را به صورت ظاهر وادار به محكوم نمودن آن نموده است. حجم جنايت به گونهاى بوده است كه حتى خبرگزارىها و روزنامههاى طرفدار اسرائيل آن را محكوم و بزرگترين جنايت پس از جنگ جهانى دوم دانستهاند و به گونهاى بوده است كه حتى خود جنايتكاران نمونه جهان چون اسرائيل و فالانژها و ديگر همدستانشان هر يك به ديگرى نسبت مىدهد و بزرگترين مصيبت براى مسلمانان آن است كه از سران دولتهاى منطقه نفس بر نمىآيد و از آن فجيعتر و ننگآورتر طرفدارى بى قيد و شرط بعض حكام منطقه است و باز هم در حجاز از جنايت اسرائيل و پدربزرگ او امريكا نمىشود اسم برد. و ما با سپاس به درگاه پروردگار عالميان، باز هم مددهاى غيبى را از اسلام و جمهورى اسلامى دريافت مىكنيم و خداوند كيد آنان را كه دولت ايران را طرفدار اسرائيل معرفى مىكردند به خود آنان برگرداند و آنان را نزد ملت رسوا كرد و صدام عفلقى كه براى روبروئى با اسرائيل بهانه مىتراشيد و خواست با آن بهانهها خود را از دست مدافعان سلحشور ايران نجات دهد، در كنفرانس فاس به حمايت و شناسائى اسرائيل و بيمه و امنيت آن گريبان پاره كرد و مكروا و مكرالله و الله خير الماكرين .
اكنون كه بزرگداشت هفته جنگ تحميلى فرا رسيده است و بحمدالله تعالى قواى مسلح و غيور ايران با سرافرازى تمام و غرور آفرينى براى اسلام و ملت بزرگ، مراحل آخر پيروزى را طى مىكند، لازم است ملت شريف ايران عموما و خصوصا دولتمردان و گويندگان و نويسندگان و شاعران و هنرمندان از اين قشرهاى فداكار هر يك به سهم خود قدردانى نمايند و مراحل مختلف پيروزى اين حماسه آفرينان را با گفتار و نوشتار و كردار خود در معرض نمايش گذارند و در محافل هفته جنگ
صحيفه نور ج 17 صفحه 34
فوايد و نتايج و پيامدهاى آن را برشمارند و روح شجاع اين رزمندگان بزرگ را هر چه بيشتر تقويت كنند. ملت شجاع و متعهد، اين هفته لازم است حضور خود را در صحنه جنگ اثبات نمايند و مشت محكمى به دهان ياوه سرايان بكوبند. امروز ابرقدرت ها، ملت حاضر در صحنه ما را متهم مىكنند كه از جمهورى اسلامى رو برگردانده و از جنگ كه حقيقتاً دفاع از اسلام است خسته شدهاند . آنان ملت ايران را نشناختهاند و ناچار به دروغپردازى پرداختهاند و با اتهامات گوناگون به قواى مسلح و ملت ايران، تصميم دارند به هر صورتى كه هست بار ديگر جنايات خود را در ايران تكرار نمايند، ولى ملت رشيد و مقاوم ايران در مقابل آنان ايستادهاند و هرگز به آنان چنين اجازهاى را نخواهند داد. آنان مى خواهند با جمهورى اسلامى مخالفت كنند، چرا كه اين مخالفت مردم عزيز ما را مصممتر خواهد نمود تا براى مبارزهاى طولانىتر دست در دست يكديگر نهند و از ايران واسلام عزيز و استقلال و شرف خويش دفاع نمايند. لهذا ملت شريف در سراسر ايران از روحانى و دانشگاهى و بازاريان و جوانان عزيز محصل تا رزمندگان فداكار و ساير قشرهاى معظم در اين هفته جنگ به شكرانه پيروزى اسلام پشتيبانى خود را از جمهورى اسلامى و قواى مسلح، فداكاران در راه هدف كه اسلام و ايران است به ثبوت برسانند و نيز ياد شهداى فداكار را كه جمهورى اسلامى و پيروزى ها، رهين جان نثارى آنهاست، زنده نگه دارند و از معلولين عزيز و آسيب ديدگان و آوارگان مقاوم در راه استقرار حكومت الله تفقد و قدرشناسى نمايند و از بازماندگان شهدا دلجوئى و به آنان دلدارى دهند، گر چه زبانها و قلمها در توصيف جوانان و نوجوانان، پيران و سالخوردگان عزيزى كه خون پاك خود و سلامت خويشتن را فدا كردهاند تا اسلام زنده و كشور پاينده بماند و از شر دشمنان خونخوار آزاد شود، عاجزند و نيز عاجزند كه به پدران و مادران دليرى كه چنين فرزندانى را تربيت كردند و به اسلام تقديم نمودند دلدارى دهند و از خواهران و برادرانى كه در جوار آنان بودند دلجويى نمايند، اينان مشمول عنايات و رحمتهاى بىپايان خداوند، در جوار اولياء عظيم الشان، با سعادت در دنيا و آخرت قرينند، خدايشان رحمت و بركت دهد. درود بى پايان به روح پاك شهيدان راه حق و سلام فراوان بر آسيب ديدگان و آوارگان در جبهههاى دفاع از اسلام و ايران اسلامى و درود و سلام بر بازماندگان شهدا و خانوادههاى آسيب ديدگان و سلام خداوند و انبياء و اولياء او بر بقيهالله ارواحنا لمقدمهالفدا
روح اللهالموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:48 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 38
تاريخ: 3/7/61
بيانات امام خمينى در ديدار با آيت اللهزاده صدوقى و مسؤولان نهادها، ارگانها و ادارات دولتى استان يزد
آنچه را كه براى هميشه باقى مىماند خدمت به اسلام و احكام خداست
بسم الله الرحمن الرحيم
استان يزد چون هميشه با عقل و تدين اداره مىشده است، مردم آن همواره متدين و طرفدار اسلام هستند و در انقلاب هم يزد مؤثر بوده است و من اميدوارم كه يزد نمونهاى باشد براى ساير استانهاى كشور و همانطور كه مردم آن متعهدند، متعهدتر باشند. امروز روزى است كه همه ما بايد كوشش كنيم تا نقشهها و جنايات ابرقدرتها و طرفداران داخلى آنها كه شكست خوردهاند را خنثى كنيم. رفتن آقاى صدوقى كه شخصى متعهد و عاقل و فعال و از همه جهات انگشت شمار بوده، براى ما باعث كمبود است و ما امثال ايشان را كم داريم. خداوند ايشان را رحمت كند. البته بعد از آقاى صدوقى، آقاى خاتمى همه كارها را با كمك آقازاده صدوقى انجام مىدهند و من اميدوارم كه آقايان قدر اين نعمت را را بدانند و با همكارى همه ارگانها مسائل حل شود و بدانيد آنچه را كه براى هميشه باقى مىماند خدمت به اسلام و احكام خداست و ساير چيزها از بين رفته و فانى مىشوند انشاءالله موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 39
تاريخ: 4/7/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از سردبيران، مديران معاونان، مسؤولان، كاركنان وخبرنگاران سازمان خبرگزارى جمهورى اسلامى
آنچه كه در خبرگزارىها مهم است كيفيت آن است
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه در خبرگزارىها مهم است كيفيت آن است، زيرا هر كدام كه به راستى و راستگوئى نزديكتر باشد، شوق انسان را به گوش دادن بيشتر مىكند. در جمهورى اسلامى بايد صادقانه تمامى اخبار و خصوصا مسائل مربوط به جنگ و نحوه برخورد دولتهاى بزرگ با ملت ايران براى مردم بازگو شود. امروز كارهاى ايران مورد توجه دنيا و خبرگزارىها و مطبوعات و راديوها و تلويزيونهاست و همه آنها مراقب هستند كه چيزى پيدا نموده و بااضافات و دروغپردازىها به جمهورى اسلامى صدمه وارد سازند و با مصاحبههاى صد درصد دروغ با افراد مغرض، يا اظهار نظرهاى بى مورد درباره افراد مىخواهند اذهان مردم را منحرف سازند و يكى از چيزهائى كه زياد روى آن تبليغ مىكنند مسأله انقلاب و اسلام است، چرا كه مسلم است اگر اسلام رشد پيدا كند جلوى خائنين راگيرد. و اگر ما مىگوئيم كه انقلاب بايد صادر شود، يعنى اسلام بايد در همه جا رشد پيدا كند و ما بنا نداريم در جائى دخالت نظامى كنيم. من اميدوارم خبرگزارى جمهورى اسلامى به واسطه خصوصيتى كه در آن هست رشد نموده و همه ما و شما در كارها خداوند را ناظر خود ببينيم و بهاند ازه مسؤوليت تبليغ نموده و تلاشهاى دشمنان را خثنى سازيم. خداوند همه ما و شما را در خدمت به اين مردمى كه هميشه در ظلم و ستم بودهاند موفق بدارد. خداوند مجروحان شما را شفا و شهدا را رحمت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 35
تاريخ: 1/7/61
پيام امام خمينى به مناسبت آغاز سال تحصلى 62 - 61
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه با تأييد خداوند متعال و توجه خاص بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا مراكز آموزش از دبستانها و دبيرستانها گشايش مىيابد و مراكز سرنوشت ساز كشور و جمهورى اسلامى به فعاليت بر مىخيزند، تذكراتى را كه كراراً دادهام، به علت اهميت موضوع، شايسته تكرار مىبينم.
اينجانب خود را مسؤول اسلام و ملت محترم مىدانم تا در اين امر حياتى باز تأكيد و پافشارى نمايم. اميدوارم همه دست اندركاران امور تربيتى و آموزشى و تمام دولتمردان جمهورى اسلامى و همه روشنفكران متعهد و گويندگان و نويسندگان و بالاخره فرد فرد ملت ايران كه نزد خداوند قهار مسؤول هستند، در اين امر كه در رأس امور است، نه تنها سهل انگارى و مجامله ننمايند كه با جديت و پشتكار براى هر چه غنىتر و بهتر شدن اساس آموزش و پرورش اقدام نمايند.
1- بايد سعى شود متصديان امور تربيتى از مرتبه ابتدائى تا آخر از اشخاص صالح و متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى انتخاب شوند، افرادى كه هيچ گونه گرايش به مكتبهاى انحرافى شرق و غرب نداشته باشند. دانش آموزان عزيز با كمال دقت و بيطرفى اعمال و كردار دبيران و معلمين را زير نظر بگيرند كه اگر خداى نكرده در يكى از آنان انحرافى ببينند بلافاصله به مقامات مسؤول گزارش نمايند و خود دبيران و معلمين با هشيارى مواظب همكاران خود باشند تا اگر بعضى از آنان خواستند افكار انحرافى خود را در خلال تدريس به فرزندان ميهن اسلامىمان القاء كنند، از آنان جلوگيرى نمايند و در صورتى كه فايدهاى نبخشيد با قاطعيت مطلب را با مسؤولان در ميان بگذارند. ايران امروز ديگر تحمل افكار غربزده و شرقزدگى مشتى خائن را ندارد. ما بايد با تمام وجود به استقلال فرهنگى برسيم كه استقلال فرهنگى پايه و اساس كشورى آزاد و مستقل است. استادان عزيز بايد خود اين اعتقاد را بيابند كه تنها فرهنگ ايران اسلامى است كه نجاتبخش كشور و ملتمان مىباشد. معلمان عزيز خود بهتر مىدانند كه فرهنگ استعمارى در زمان اين پسر و پدر چه به روز اين كشور و ملت آورده است. به فرهنگ غنى ايران اسلامى تكيه كنيد و مطمئن باشيد كه پيروزى از آن شماست. فرزندان عزيزتان را در سر كلاسها به صورتى تربيت نمائيد كه وقتى فارغ التحصيل مىشوند جوانان برومندى تحويل جامعه گردند كه با تمام وجود معتقد باشند كه آنچه بدبختى داشتند از ابرقدرتهاى شرق و غرب و شرقزدگى و غربزدگى است.
صحيفه نور ج 17 صفحه 36
2- دبيران و معلمان و به طور كلى استادان، سخت از دانش آموزان مواظبت نمايند تا گروهگهاى چپى روسى و امريكائى و منافقين امريكائى آنان را فريب ندهند. فرزندان عزيزم خود از يكديگر به بهترين وجه مراقبت نمايند و در صورتى كه مشاهده كردند كه بعضى از دشمنانشان در لباس دوست و همشاگردى مىخواهند آنان را جذب گروه خود كنند، به مقامات مسؤول معرفى نمايند و سعى كنند اين كار خود را به صورتى مخفى انجام دهند. فرزندان عزيزم! شما خوبدانيد كه مقدرات جمهورى اسلامى در آينده به شما سپرده مىشود. از خود و دوستان كاملاً مراقبت نمائيد تا در ابعاد مختلف، چه بعد اعتقادى و چه ابعاد دگر صراط مستقيم را بپمائيم، زيرا گرايش به يكى از مكتبهاى انحرافى و نيز وابستگى فكرى و عملى به غرب و شرق اگر چه بسيار كوچك، نه تنها خودتان را نابود مىكند كه در صورت سهل انگارى ولو در دراز مدت به ديگران سرايت خواهد كرد و همه ما در پيشگاه خداوند متعال و نسلهاى آينده مسؤول خواهيم بود. بايد توجه داشته باشيد كه نفوذ منافقين و ديگر خرابكاران و افراد منحرف در دبيرستانها و ديگر مراكز تعليم و تربيت موجب تباهى اسلام است و مسؤول آن، همه دستاند ركاران امور تربيتى مخصوصاً دبيران و معلمان و دانش آموزان حزب اللهى مىباشند. همه مىدانيم كه سرنوشت يك كشور و يك ملت و يك نظام، بعد از تودههاى مردم در دست طبقه تحصيلكرده است و هدف بزرگ استعمار نو به دست گرفتن مراكز اين قشر است. كشور ما در دهههاى اخير هر چه صدمه ديده و رنج كشيده است از دست خائنين اين قشر بوده است. وابستگى به شرق و غرب توسط غربزدگان و شرقزدگان و به اصطلاح روشنفكران كه از دانشگاهها برخاستهاند ولى چهارچوب فكريشان در مدارس ابتدائى و متوسطه درست شده است، به فرهنگ، دين و كشورمان صدمههاى بيشمار زدهاند ، چرا كه اين افراد براى تكميل وابستگى به شرق و غرب و اخيراً امريكا هر كارى كه توانستهاند به نفع آنان انجام دهند دادند. چون درس خوانده بودند با كوله بار غربزدگى و شرقزدگى چون دزدانى كه با چراغ آيند، براى اربابان و كعبههاى آمالشان گزيدهتر كالاها را انتخاب كردند. گر چه ما مسؤول آنچه در آن روزگاران بر ملتمان رفته است نيستيم، لكن امروز رئيس جمهور و دولت و مجلس شوراى اسلامى و تمامى متصديان امور تربيتى در مقابل خداوند قادر و تودههاى ملت مستضعف مسؤول هستيم. كلكم راع و كلكم مسؤول و بايد بدانيد كه از مسؤوليتهاى بسيار بزرگ، مسؤوليت دينى و ملى است، مسؤوليت در مقابل مستضعفان و مظلومان است و بالاخره مسؤوليت در پيشگاه خالق و خلق، آن هم در طول تاريخ آينده. مسامحه و سهل انگارى در تعليم و تربيت خيانت به اسلام و جمهورى اسلامى و استقلال فرهنگى يك ملت و كشور مىباشد و بايد از آن احتراز كرد. امروز دانش آموزان بايد سعى كنند تاريخ انقلاب اسلامىمان را و نقش وحدت بين خودشان و دانشگاهيان را با روحانيون بياموزند، زيرا اگر روحانيون شما را و شما روحانيون را بشناسيد و با هم تفاهم كنيد، مطمئن باشيد كه جناحهاى غربزده و شرقزده از منافق و چپگرايان و ديگر خرابكاران و منحرفان بر شما و كشور اسلامىتان طمع نخواهند كرد و اگر هم طمع كنند، با شكست قطعى مواجه خواهند شد. و بدانيد كه بى انگيزه نبوده است كه رژيم سابق از شاعران و نويسندگان و سخنگويان و
صحيفه نور ج 17 صفحه 37
شايعه سازان و روزنامه نگاران وابسته براى تفرقه بين اين دو گروه استفاده مىكردند كه متاسفانه آنچنان در اين امر موفق شدند كه اين دو قشر دشمن سرسخت يكديگر شدند و رفت و آمد هر گروه در محيط ديگرى ممنوع اعلام شده بود و هيچ يك چشم ديدن ديگرى را نداشت و اين اختلافات را رضا خان و پسرش دامن زدند تا كشور ايران را در تمامى ابعاد وابسته به قدرتها كردند و آنچنان مردم را از خود و فرهنگ خود و فرهنگ غنى اسلام بيگانه كردند كه در هر چيز خود را به بيگانگان محتاج و خويشتن را فاقد همه ارزشها مىدانستند و اين فاجعه موجب گرديد تا كشور و اسلام بزرگ را عقب نگه دارند و به سر اين كشور و ملت، آن آمد كه همه مىدانيد كه جبران آن محتاج به فعاليت همه جانبه شبانه روزى ملت و دولت و شما مىباشد و اميد است تا با هماهنگ شدن همگان و راهنمائىهاى متفكران و عالمان متعهد و بيرون راندن ياس و نااميدى از خود و يافتن خويشتن خويش و فرهنگ عظيم خود به زودى به استقلال كامل دست يابيم و ملت مظلوم بتوانند به مدارج عاليه معنوى و مادى خود برسد.
3- مادران و پدران متعهد از رفت و آمدهاى فرزندانشان سخت مراقبت نمايند و آنان را زير نظر بگيرند تا خداى ناكرده صيد منافقان امريكائى و منحرفان روسى نگردند و وضع درسى آنان را دنبال كنند، چرا كه نقش مادران و پدران در حفظ فرزندانشان در سنين دبستان و دبيرستان بسيار مهم و ارزشمند است. بايد توجه داشته باشند كه فرزندانشان در سنينى هستند كه با يك شعار گمراه كننده فريب مىخورند و خداى ناكرده به راهى قدم مىگذارند كه جلوگيرىاز آن از هيچكس ساخته نيست. مادران و پدران توجه داشته باشند كه آنان از همه كس موثرتر براى نجات فرزندانشان از گرداب جهل و فساد مىباشند. به همين جهت دلسوزانه و متعهدانه با اساتيد فرزندانشان در تماس باشند و آنان را در اين مهم يارى دهند و از آنان يارى گيرند. اميدوارم اين نونهالان، استقلال فرهنگى، سياسى، اقتصادى و نظامى فرداى ما را تامين كنند و ما را از شر ابرقدرت نجات دهند و پايه گذاران جهان سوم راستين گردند. اميد است با تاييد خداوند متعال و اعتماد به قدرت ايمان و عنايت حضرت بقيه الله روحى لمقدمه الفدا طرق غيبى به روى همه باز و راه سعادت و ترقى روحى و جسمى بر همگان گشاده گردد. والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 40
تاريخ: 8/7/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و كليه سرپرستان كميتههاى انقلاب اسلامى مناطق تهران
اختلافاتى كه مشاهده مىشود از ضعف ايمان است
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از امورى كه در اخلاق توجه به آن مهم است اينكه مسائل تكرار شود و اين تكرار و تذكر هم در خود انسان و هم در ديگران تأثير مىكند، از اين جهت من بعضى از مسائل را تذكر مىدهم. شما مىدانيد آن چيزى كه اين نهضت و اين انقلاب را به ثمر رساند ايمان بود و مؤمنين همانطور كه قرآن شريف فرموده است برادر يكديگر بوده و فرقى بين آنها نيست. هواى نفس انسان مىخواهد هر چه بشود بگويد من كردهام، و اين آثار خودخواهى است و اختلافاتى هم كه مشاهده مىشود از ضعف ايمان است. آنها كه مىخواهند براى خدا كار كنند، چه خودشان و چه برادرانشان و چه افرادى ديگر انجام بدهند، براى آنها فرقى نمىكند. و من اميدوارم همه ما بتوانيم در جمهورى اسلامى اين قدم را كه بالاترين قدمهاست برداريم. آن روزى كه شما احساس كرديد محبت و برادرى بين شما و ساير قشرهاى خدمتگزار زيادتر مىشود، بدانيد كه ايمانتان زيادتر گرديده است. شما مىدانيد كه الان كشور ما محتاج اين است كه قواى مسلح با هم باشند و اگر خداى نخواسته بين كميتهها و سپاه پاسدارن تفاهم نباشد، به مقصدى كه آن اسلام است، نخواهيد رسيد. و هرگز در اين فكر نباشيد كه من كميتهاى هستم و بايد تنها كميته كارش بهتر باشد، و سپاه هم همين را بگويد. در اين فكر باشيد كه با برادرى كارها را انجام دهيد و اين اصل قرآنى را كه مؤمنين با هم برادر هستند بپذيريد و با هم دوست و به يكديگر محبت داشته باشيد و خير همديگر را بخواهيد و آن خواطر نفسانى و باطنى كه عبارت از جدائى سپاه از كميتهها باشد را دور بيندازيد. اين رمز موفقيت جامعه است.
بايد براى خدا مراتب و سلسله مراتب را حفظ كنيد
رمز دوم اينكه گرچه كشور ايران بالا و پائين ندارد و آن دولهها و سلطنهها رفتهاند و ما خودمان هستيم، لكن بايد نظم و نظام باشد. شما بايد براى خدا مراتب و سلسله مراتب را حفظ كنيد و اگر بنا باشد هر كس خودش رأى بدهد و عليحده عمل بكند، آنوقت است كه معنويات و موفقيتها عادى هم از بينرود. و شما مىدانيد با آنكه پيغمبر اكرم در مسجد مىنشست و كسى كه وارد مىشد نمىدانست كه كدام يك از آنها پيغمبر است، با اين حال همه مامور اطاعت از او بودند. ما همه برادر هستيم، لكن
صحيفه نور ج 17 صفحه 41
اگر نظام نباشد برادرى هم به هم مىخورد. مثلاً اگر در جنگ بنا باشد از فرماندهى اطاعت نشود، مسلماً شكست خواهيم خورد. در جنگ آنوقتى شكست نيست كه همه گوش به فرمان كسى باشند كه وقتى نقشه و فرمان مىدهد همگى به آن عمل كنند و ذكر فان الذكرى تنفع المومنين . پس با اتكال به خداوند تعالى روحيه خودمان را تقويت كنيم و با هم برادر باشيم و بدانيم آنها كه با هم اختلاف دارند، موفقيت هم ندارند و شما نمىخواهيد با زور موفقيت پيدا كنيد شما مىخواهيد با اخلاق خوب و كردار خوب با مردم رفتار كنيد تا پيش خدا و خلق آبرومند باشيد و مردم را از خودتان بدانيد و اگر تفنگ و اسلحه هم در دست شماست، با اخلاق مردم را خاضع كنيد و خضوع قلبى ميزان است و اگر بتوانيد قلب مردم را همراه خود كنيد، اين چيزى است كه پيش خداوند دوام و ثبات دارد. من دعاگوى شما هستم و اميدوارم انشاءالله به وظايف دينى و اسلامى و كشورى خودتان عمل كنيد. والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 42
تاريخ: 10/7/61
پيام امام خمينى به مناسب فاجعه دلخراش بمب گذارى در خيابان ناصر خسرو
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
انفجار جنايتبار عظيمى كه شب گذشته صداى مهيب آن را شنيديم و حجم عظيم آن را در وسايل ارتباط جمعى خواهيد ديد و شنيد، در جنوب شهر تهران در بين جماعت مظلومى كه از طبقه مستضعف و مستمند تشكيل مىشود اتفاق افتاد و صدها بيگناه و مظلوم را شهيد و مجروح كرد. كودكان نورس را درآغوش مادران به هلاكت رساندو شرافت و انسانيت را به سوگ نشاند و چهره قبيح آمريكائيان منافق و منحرف را بيشتر ظاهر كرد. اينان انتقام شكست مفتحضانه خود را از مظلومان متعهد به اسلام جنوب شهر مىگيرند و شكست خود را از چشم آنان مىبينند. جنوب شهريهاى محروم و طبقه مظلوم در طول تاريخ با تعهد به ارزشهاى انسانى و اسلامى، بيشتر و مصممتر در مقابل قدرتها و وابستگان و دلباختگان به آنها بپا خاسته و مىخيزند و اينان هستند كه با مشت گره كرده خود و حضور دائم درصحنه اسلام، قدرتها را در هم مىكوبند و طمع كاران را كه به دنبال قدرتها بودند، مأوس نمودند. سربازان و سپاهيان و بسيجيان و ساير قواى مسلح امروز ما نيز در همين طايفه و طبقه هستند. ملت عزيز ما مىبينند كه هر وقت پيروزى نصيبشان مىشود و رزمندگان دلير و مجاهد ايران، دشمنان اسلام و ملتها را شكست داده به عقبرانند، به انگيزه انتقام از آنان، يك عده مظلوم را به خاك و خون مىكشند و عقدههاى خود را مىگشايند و به گمان باطل خود مىخواهند تزلزل و سستى در رزمندگان شجاع بوجود آورند. اينان قدرت اسلام و ايمان را نشناخته و با انگيزههاى حيوانى و غربى خود ملت اسلام را مىسنجند. اينان از فهم حقايق محروم و از انگيزههاى الهى بيخبرند صم بكم عمى فهم لايعقلون و شايد يكى از انگيزههاى باطل آنان، آن است كه اذهان ملت ايران و ملتهاى مظلوم جهان را از شكست مفتضحانه آمريكا در جنگ صدام عفلقى و رانده شدن او از ايران، منحرف و به اين فاجعه بزرگ متوجه كنند و بهانه به دست رسانههاى گروهى خارجى دهند تا با تبليغات دامنهدار خود بر اين شكست بزرگ آمريكا و نوكر بى ارادهاش صدام، پرده پوشى كنند و يا از حجم بزرگ پيروزى رزمندگان شجاع بكاهند، غافل از آنكه ملت انقلابى ايران دفاع از اسلام و قطع دست شيطان بزرگ از منطقه را در رأس برنامههاى خود مىداند. در عين حال كه هر انسانى كه از فطرت الهى خود خارج نشده، براى اين جنايت بزرگ و براى به شهادت رسيدن يك
صحيفه نور ج 17 صفحه 43
عده كودك و بزرگ بيگناه در سوگ است و از مصدوم و مجروح شدن برادران خود متأثر و متأسف است، پيروزى غرورآفرين و كفرشكن سلحشوران جبههها را از ياد نمىبرد. ملت بيدار ايران حيلههاى شيطانى اين تبهكاران را شناخته و مرتكبين آنان را نيز مىشناسد و انكار آنان را چون انكار اسرائيل در جنايت حيوانى خود در بيروت مىداند.
اينجانب پيروزى بزرگ سلحشوران ايران را به اسلام و ولىاللهالاعظم ارواحنا لهالفدا و ملت شريف ايران تبريك و اين فاجعه دردناك را به همگان بويژه به بازماندگان و مادران و پدران اين مظلومان تسليت عرضكنم. جناب آقاى نخست وزير موظف مىباشند كه هيأتى براى رسيدگى به خانوادههاى شهدا و خسارت وارده تعيين نمايند و در صورت احتياج مظلومان اين واقعه، به آنان كمك و خسارات را تأمين نمايند. درود بر شهدا و آسيب ديدگان مظلوم و رحمت خداوند بر شهيدان.
از خداوند تعالى صبر براى بازماندگان و صحت و شفا براى مجروحان و آسيب ديدگان خواهانم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 44
تاريخ: 11/7/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان و مسؤولين دانشكده افسرى و بانوان و مددكاران دايره شهداى ارتش جمهورى اسلامى
فرماندهان شما از سنخ خود شما هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از حضور اين عزيزانى كه با چهرههاى نورانى در اينجا آمدهاند تشكر مىكنم و هميشه دعاى به همه قشرها خصوصاً سربازان اسلام، از ياد نخواهد رفت. شما بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اين جمهورى اسلام اسلامى، مخلوط يك قوائى است كه براى دنيا نمىتواند شناخت داشته باشد. اصلاً اين تركيب در دنيا سابقه نداشتهاست، تركيبى از ارتش و روحانى، تركيبى از ملا و سپاهى، تركيبى از رئيس جمهور اينطور، و رئيس مجلس آنطور و نخست وزير آنطور، اين تركيب سابقه ندارد و تركيب ناشناختهاى است. و لهذا طرحهائى كه در دنيا به ضد اين انقلاب ريخته شده است و شود، از باب اينكه شناخت روى اين تركيب ندارند و سابقه به اين نحو اجتماع ندارند، خنثى مىشود. امروز اين تركيبى كه در دولتمردان است و اين تركيبى كه در آنها و مردم است، اين مجموعه ناشناخته است. شناخت اشخاص دانشمند در دنيا از يك ارتش طاغوتى بوده است و از يك دولت طاغوتى و از يك مردم تحت ستم كه بايد هميشه ظلم بكشند. امروز نه رهبران شما و فرماندهان شما از سنخ فرماندهان زمان رژيم طاغوتى است و نه دولت شما از سنخ آن دولتهاست و نه ارتش شما و سپاه شما و بسيج شما و شهربانى شما و ديگر قواى نظامى و انتظامى شما از سنخ و بافت آن سابق است و از سنخ و بافت كشورهاى دنيا، سرتاسر. اصلاً اين يك موجود جديدى است كه در اين عهد و در اين عصر متولد شده است كه كارشناسان و دانشمندانى كه با آن امور مانوسه خودشان سروكار داشتهاند ، اين مولود جديد را نمىتوانند بشناسند. ايده اين مولود را هم نمىتوانند بفهمند، انگيزه حركتهاى اينها را هم نمىتوانند بفهمند و آن ايمانى كه در قلب اينهاست، آنها نمىتوانند ادراك كنند. آنها سروكارشان با يك موجودات ديگرى بوده است وراى اين مولودى كه در اين عصر پيدا شده است. و شما ملاحظهكنيد كه نه نظر شما امروز به فرمانداران و فرماندهانتان، مثل نظر آن اشخاصى در سابق بودند در ارتش، و نه فرماندهان شما آن نظر را به شما دارند كه سابق فرماندهان داشتند. فرماندهان سابق، زيردستان - خودش را خودشان را مثل اسيران مىانگاشتند، مثل عبيد توهم مىكردند و هرگز حاضر نبودند كه با آنها در يك جمع خصوصى بنشينند و دل - درد دل اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 45
عزيزان را گوش كنند تا بفهمند. فرماندهان شما حالا از سنخ خود شما هستند، در آغوش خود شما هستند، چنانچه شما هم نور چشم فرماندهانتان هستيد و در آغوش آنها هستيد. اينكه همه توطئهها خنثى مىشود و همه چيزهائى كه در دنيا براى ضد ما خرج مىشود به باد فنا مىرود، روى همين معناست كه ما يك موجود ناشناخته هستيم. اين مولود يك مولود تازه است، دنيا تازه يك همچو مولودى را بوجود آورده و تا آمدند اين را بشناسند، طولانى است وقت و اگر شناختند، همه متوجه به آن شوند. آنهائى كه امروز با شما مخالفت دارند، با يك موجود ناشناخته مخالفت دارند، نمىدانند شما چى هستيد. آن تحولى كه در همه افراد اين ملت پيدا شده است و منجمله ارتش و سپاه و همه قواى نظامى و انتظامى، اين تحول الهى است كه چشم و گوش دنيا نسبت به آن كور و كر است، نمىتوانند بفهمند كه شما چى مىخواهيد، نمىتوانند بفهمند كه ارتش اسلامى يعنى چه. آن اسلامى كه پيش بسيارى از اين دولتهست، اين اسلام، غير از اين اسلامى است كه شما ادراك كردهايد و آن ارتشى كه در دنيا هست، غير از اين ارتش است،سنخش مخالف است. فرماندهان ارتش كه به هر جا ملاحظه بكنيد، ارتشىها را عبيد خودشان مىدانند و ارتشىها ملزمند به اينكه آنها را هم بالا دست و بالا دست بدانند. ارتش امروز ايران اينطور نيست، نه پرسنلشان آن پرسنل است و نه فرماندهانشان آن فرماندهان، نه نظر فرماندهان به پائينترها به اصطلاح نظر بالا و پائين است و نه نظر پرسنل به آنها اين است كه اينها يك مقامى دارند كه ما نبايد با آنها اصلاً صحبت كنيم. در آن رژيم و رژيمهاى سابق بر آن، در طول تاريخ شاهنشاهى، اگر ارتشى بود، ارتش متجاوز بود و اگر ژاندارمرى بود، براى تجاوز به مردم در بين بلاد گماشته شده بودند و اگر شهربانى بود، شهربانى براى تعدى به مظلومان گماشته شده بود. شما همه ياد داريد در چند سال پيش از اينكه رژيم محمدرضا به طور غصب اين مملكت را گرفته بودند، در نظر داريد كه خود شما، يعنى نه شماى شخصى، خود آنهائى كه در ارتش بودند چه وضعى داشتند، نسبت به پائينها چه جور بودند و نسبت به بالاها چطور. آن سپهبدها و سرلشگرها و - نمىدانم - امثال آنها وقتى كه به پاى مظلومان و زيردستان مىرسيدند، آنطور غبغب را پركردند و به آنها اربابى مىفروختند و در مقابل يك نفر اجنبى كه از خود آنها در ارتش شان بسيار كمتر بوده است درجه اش، به طور خاضعانه رفتار مىكردند، براى اينكه آنها مكتبى نبودند، يعنى مكتب اسلام را نديده بودند، از اسلام بى اطلاع بودند.
شما امروز در ميدانها عمل را هم ياد مىگيريد
شمائى كه امروز در اينجا هستيد و خداوند تبارك و تعالى به شما توفيق داده است كه در دانشكده افسرى يك همچو رژيمى زندگى مىكنيد و تحصيل، بدانيد كه شما وضعتان با سابق فرق دارد. شما لشكر خدا هستيد. شما ارتش امام زمان سلام الله عليه هستيد و شما بايد وضعتان را بدانيد كه با سابق فرق دارد. شما در عين حالى كه در دانشكده افسرى مشغول تحصيل هستيد، در جبههها مىرويد و همراه تحصيلتان عملاً هم تحصيل مىكنيد، علوم عملى خود علومش مهم نيست، عمل بر
صحيفه نور ج 17 صفحه 46
آتش مهم است. ارتش سابق اگر چنانچه فرماندهانشان يا افسرانشان دورههاى اين - نظامى را ديده بودند، لكن عمل نداشتند. يك ارتش تو سرى خورده تحت ستم خارجىها و مستشاران خارجى، وقتى كه از جوانى همانطور تحت ستم و تحت سلطه آنها بار بيايند تا برسند به بالا، معلوم است كه وضعشان وضع يك مردمى است كه بايد تو سرى بخورند، خودشان را براى ساختن با اجانب و متابعت از اجانب مهيا مىكردند. امروز شما در مقابل تمام قدرتهاى دنيا ايستاده ايد و در دانشكدهتان وقتى كه تحصيل مىكنيد و به جبههها مىرويد، با شوق به جبههها مىرويد و آنجا تعليم عملى بينيد. اينطور نيست كه فقط خواندن و نوشتن باشد، عمل كردن است. و يكى از بركات اين جنگ تحميلى براى ملت ما همين معناست كه ما سربازانمان و جوانان و دانشجويان افسرى ما در دانشكده افسرى، علاوه بر تحصيل دورههاى دانشكده، عملا در جبههها حاضر مىشوند و تعليمات عملى مىبينند و در علوم عملى، اين ميزان است نه خواندن. خواندن مقدمه عمل است و شما امروز در ميدانها عمل را هم ياد مىگيريد. امروز شما نور چشم همه ما هستيد و ما به وجود امثال شما بايد افتخار بكنيم و شما بايد براى اسلام يك ارتش قوى و يك ارتش مستقل باشيد. ارتش يكى از اركان يك كشور است و در اين زمان پاسداران اسلام هم يكى از اركان اين كشور است و اگر در ذهنش، ارتش يا پاسدار، حقارت ادراك بكند، اين نمىتواند براى يك ملتى مفيد باشد. سابق تحقير مىكردند قواى نظامى و انتظامى ما را، فرماندهانشان و بالاتر از او، مستشارى كه مىآمد، مستشاران ظالمى كه مىآمدند، تحقير مىكردند اينها را. با روح حقارت، اينها بزرگ مىشدند. امروز ملت از شما تعظيم مىكند و شما يك كسى كه بالاى سرتان باشد و شما را تحقير بخواهد بكند، سراغ نداريد. نه آنهائى كه فرمانده شما هستند اهل اين هستند كه تحقير بكنند پرسنل خودشان را و نه شما آن هستيد كه تحقير را قبول بكنيد. اين مجموعه را نمىتوانند بفهمند چى هست و لهذا نقشههائى كه مىكشند، خودشان هم مىگويند كه ما اين را نشناخته ايم، ما مىتوانيم جاهاى ديگر را بشناسيم، لكن ايران را نشناختهايم. اين براى اين است كه شما يك تركيب حاضرى كه همهاش توجه به معنويات داشته باشد، سربازش در جبههها دعا بخواند و دعاى كميل بخواند و با دعاى كميل و نماز شب و ذكر و فكر الهى، خودش را مهيا كند براى جنگيدن با آن ارتشى كه در محل خودش، با امورى كه شما دانيد و كسانى كه در قرارگاههاى آنها بودند و ديدند چه چيزها بوده، آنطور بوده اند. اينها اصلاً دو سنخ است. شما سرتاسر عالم را بگرديد، امروز ارتش و سپاه و بسيج و ساير قوائى كه ما در اينجا، ملت ايران دارد، و خود ملت ايران، شما در سرتاسر عالم يك همچو تركيبى را نمىتوانيد پيدا بكنيد. اين يك تركيب الهى است. يك تركيب الهى مركب از روحانيون، ارتش، ژاندارمرى، شهربانى، سپاه، بسيج و ملت همه يك موجودند اينها، يك مخلوطند اينها، اين موجود مخلوط، يك تركيب خاص الهى است و اين تركيب خاص الهى ناشناخته است و لهذا نمىتوانند بفهمند شما چى مىخواهيد اصلش.
صحيفه نور ج 17 صفحه 47
ما صلح الهى را مىخواهيم، نه صلح صدامى را
آن صلحى كه ما مىخواهيم، امثال صدام يا حسين يا حسن كجائى، نمىتوانند بفهمند چى است. آنها صلحها را مثل صلحهائى مىدانند كه در زمانهاى سابق، دولتها با هم صلح مىكردند، در عين حالى كه صلح مىكردند باطن شان در جنگ بود كه چه وقت فرصت پيدا بكنند و بچاپند همه را. آنهائى كه در نظرشان است، در جنگ عمومى دوم، بعد از آنكه يك دسته بر دسته ديگر با هم چيره شدند و شوروى و انگلستان هم با هم بودند در آنوقت، چرچيل اعتقادش اين بود كه حالائى كه ما طرف را شكست داديم حمله كنيم به اينهائى كه همراه ما بودند، به شوروى حمله كنيم. مجلس جلويش را گرفت براى اينكه آنها هم، نه اينكه نمىخواستند، آنها مىديدند كه ممكن است شكست در آن باشد. اينها وضع صلح شان اينطورى است. صلح صدامى اين سنخ صلح است، نه صلح شماست كه اسلامى است و واقعاً صلح را مىخواهيد. ما از روز اولى كه به ما هجوم شده است و ما به دفاع برخاستيم، يك افرادى در مملكت ما زمامدار بودند كه اينها همه صلح را مىخواستند، لكن نه صلح صدامى را، صلح انسانى را، صلح الهى را، اينها مىخواستند كه وقتى كه با يك كشورى صلح كنند همانطورى كه با اهالى آن كشور اينها برادر هستند با آن دولت آن كشور هم برادر باشند. لكن با كى ما برادر باشيم؟ با كسى كه آن هم در هجومش و آنهمه جناياتش مىگويد من صلح طلبم؟ در مصاحبهاى كه اخيرا كرده است (حرفهاى اخير اين خيلى تماشائى است) مصاحبهاى كه همين اخير، شايد امروز به من رسيد، يكى از حرفهايش اين است كه ما از اسلام و دين و دنياى اسلامى دريافتى كرديم كه ديگران نكردند، دريافت ما اين است كه بايد تجاوز نكنيم به كشور ديگر. شما ببينيد چه قدرتى لازم است و چه قلبى بايد در باطن يك همچو آدمى باشد كه جرات كند يك همچو حرفى را بزند پيش اشخاصى كه همه مىدانند دروغ مىگويد. حالا اگر فرض كنيد ارتش خودش هم نمىدانست، يك چيزى بود، اما ارتش خودش هم مىداند چكاره هستند و چكاره بودند. مىگويد ما مثل ديگران نيستيم، ما صلح طلب هستيم، ما از اسلام اينطور فهميدهايم كه تجاوز نكنيم. امروزى كه بيرونش كردند، اين به ياد اين حرف افتاده است. در عين حالى كه اين پيروزى كه در اخير نصيب شما شده است و نقشهاش را آقايان آوردهاند و گفتند و ما شنيديم و به حرف آنها و به قول آنها از بزرگترين پيروزى در معنويت بوده است و در جهت اينكه الان مشرف هستند بر عراق و بر بعضى از شهرهاى عراق، اين از ديگر پيروزىها بالاتر بوده، معذلك صدام باز چند روز پيش از اين گفت كه اينها حمله كردند، لكن ما دفعشان كرديم و تار و مار شدند!. اگر اينها تار و مار شده بودند، چطورهمچو بدون اينكه يك شكستى در كار باشد براى تو، يكدفعه سراسيمه به شوراى امنيت رجوع كردى و به دولتهاى عربى رجوع كردى و اين ور و آن ور افراد را فرستادى و از شوراى امنيت خواستى كه نگذارند تجاوزى در كار باشد؟ خوب، اگر شما دفع شان كردى، محتاج نبود، سرنيزه دفعشان كرده، محتاج نيست كه شوراى امنيت پايش را در كار بگذارد، چطور همچو سراسيمه شدى و افراد را فرستادى دور شهرهاى كشورهاى دنيا مىگردند براى اينكه يك راهى پيدا كنند براى نجات تو؟ تو كه پيروز هستى، ديگر اين چيزها را نمىخواهد. و فرق
صحيفه نور ج 17 صفحه 48
ما بين يك دولت اسلامى و يك ارتش اسلامى، با يك دولت غير اسلامى و ارتش غير اسلامى، اين است كه اينها اگر چنانچه خداى نخواسته شكست هم بخورند، دستشان را پيش ديگرى دراز نمىكنند، اينها عار اين را كه به ديگران بگويند بياييد و به ما كمك كنيد، تحمل نمىكنند، اينها مسلمند، اينها پيش خدا و به درگاه خدا دست دراز مىكنند و كسى كه به پيشگاه خدا دست خودش را دراز كرد همه را پشت سر مىگذارد.
جوانان عزيز به شركت در اين دانشكدههاى افسرى توجه كنند
و من اميدوارم كه شما عزيزانى كه در دانشكده افسرى هستيد و اميد آتيه ايران و اسلام هستيد با توجه به خداى تبارك و تعالى و تحكيم ايمان خودتان كه دنبال آن استقلال فكرى، استقلال عملى هست، تحصيلتان را به آخر برسانيد و انشاءالله براى اين ملت كه شما همه نور چشمان همه ما هستيد، براى اين ملت پيروزىهاى بالاتر را انشاء الله به هديه بياوريد. و از امورى كه من بايد عرض كنم اين است كه من به ملت عزيز عرض مىكنم و جوانهائى كه هستند، كه توجه به اين دانشكدههاى افسرى و به دانشگاههاى افسرى داشته باشند و بروند در آنجا، كه اين يك مسألهاى است كه براى ايران امروز مهم است و ما اميدواريم كه با توجه خود ملت به اين مراكز و آمدن و اسم نوشتن و اينطور چيزها، يك ارتش قوىاى پيدا بكنيم و بحمدالله الان هم هست، لكن قوىتر از اين كه در مقابل هيچ قدرتى سر خضوع نياوريم و شكسته نشويم.
ما صلح را استقبال مىكنيم، لكن يك صلح شرافتمندانه اسلامى
انشاءالله خداوند شماها را حفظ كند و ما باز هم تكرار مىكنيم اين معنا را كه ما يك مردمى هستيم كه براى خاطر اسلام دفاع داريم مىكنيم - ما هجوم به ما شده است و هجوم را دفاع مىكنيم و از اول هم همين بود، لكن در عين حال از اول هم صلح طلب بوديم و صلح يكى از امورى است كه ما به تبع اسلام قبول كرديم. صلح اسلامى، صلحى كه برادر مىشوند بعد از صلح و ما طالب اين صلح هستيم، اما صلحى كهاعتنا نكنند به اينكه جنايت كردند در اينجا و اعتنا نكنند به اينكه غراماتى وارد شده است و بايد جبران بكنند، خساراتى وارد شده است و بايد جبران بكنند، اين اسمش صلح نيست، اين اسمش را بايد بگذاريم صلح صدامى اين صلح نيست، صلحى كه بخواهند يك مملكتى را بچاپند و يك مملكتى را خراب و ويران كنند. و الان هم نفت شهر را نفت هايش را آتش زدند براى اينكه احتياطا آتش بگيرد كه وقتى كه بيرونشان كردند، نفتها كم شده باشد. ما با يك همچو موجوداتى طرف هستيم. ما چطور مىتوانيم همين طورى بى قيد و شرط بنشينيم و صحبت كنيم و مصالحه كنيم؟ شوراى امنيت هم اگر بگويد، ما نمىپذيريم. همه عالم بگويند، ما اينطور صلح را نمىتوانيم بپذيريم. هيچ عاقلى اين صلح را نمىپذيرد. تمام هياتهائى كه اينجا آمدند از اول و بعد هم شايد بيايند، مىبينند كه ما يك صحبت فقط داريم. ما صلح را قبول داريم، ما صلح را استقبال مىكنيم،
صحيفه نور ج 17 صفحه 49
لكن يك صلح شرافتمندانه اسلامى. صلحى كه بايد بفهمند كه متجاوز چه كرده است، صلحى كه بايد خسارات اين كشور جبران بشود. نه صلحى كه از آن طرف بگويد صلح، از آن طرف بفرستد و توپها را ببندد به مردم بيگناه بيچاره.صلح طلبى صدام، عيناً مثل صلح طلبى آمريكا مىماند، مثل صلح طلبى اسرائيل مىماند، مثل خلقى بودن منافقين و منحرفين است، عينا همين است. از آن طرف مىگويند ما براى خاطر خلق داريم چه مىكنيم، از آن طرف اينطور جنايات به همين بيچارهها مىكنند. تا حالا يك چيزى، كارى اينها نسبت به كسانى كه داراى يك مقامى هستند، يعنى مقامهاى به خيال آنها، يا از ثروتمندان هستند و - عرض بكنم كه - سرمايه داران، تا حالا يكى از آنها را اينها ترور نكردند. هر چه ترور كردند، اين ذغال فروش، اين سبزى فروش، اين بقال، اين چه، و وقتى هم كه مىخواهند قدرت نمائى زياد بكنند، يك همچو كارى بكنند كه مجبور مىشوند كه كار را بكنند و بعد هم كه بگويند نكرديم. اسرائيل هم مىگويد ما اصلاً در اين امر دخالت نداشتيم. در امر اين فجايعى كه در لبنان اتفاق افتاد مىگويد همه مىدانند كه ما يك مردم انساندوستى هستيم، ارزش براى انسان قائل هستيم، هرگز ما اين كار را نكرديم. اينها هم نظير آنها مىمانند، اينها هم اشخاصى هستند كه ملت را مىخواهند، اشخاصى هستند كه طرفدار خلقند!! آنوقت چى را آتش مىزنند؟ انفجار كجا واقع مىشود؟ انفجار در پائين شهر واقع مىشود، آنجائى كه اين كارگرها و اينها مهيايند براى اينكه بروند پيش زن و بچه هايشان، يا مهمانخانههائى كه از اشخاص طبقه پائين، يعنى از حيث ثروت، نه از حيث جهات ديگر، در اينجا زندگى مىكنند. اينطور اينها را ظلم برشان مىكنند و واقعاً دنيا الان يك مرضى دارد، مرض مزمنى دارد كه خوب شدنش به اين چيزها نمىتواند باشد. دنيا عليل است، سران همه كشورها، الا انگشت شمار، نمىتوانم بگويم اين يكى دو تا، سه تا، سران همه اينها مردم را مسموم كردهاند و افكار ملتهاى خودشان را مسموم كردهاند و عليل كردهاند ملتهاى خودشان را، آنقدر تحقير كردهاند از اين ملت ها، آنقدر اينها را در فشار اقتصادى قرار دادهاند و آنقدر اين بيچارهها زحمت كشيدند و زحمتهايشان را ديگران به غارت بردند كه عليل شدند، افكارشان از بين رفته است، يكى مىخواهد كه بيايد احياء كند اين افكار را. و من اميدوارم كه انشاءالله حضرت بقيهالله زودتر تشريف بياورند و اين طبيب واقعى بشر، با آن دم مسيحائى خود اصلاح كند اينها را.
خداوند همه ما را موفق كند كه خدمتگزار اين ملت باشيم، ملت، خدمتگزار اسلام باشيم، خدمتگزار مستضعفان جهان باشيم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 50
تاريخ: 17/7/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير مشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه و معاونين اين سازمان
مردم سعى كنند كه در بخش كشاورزى و صنايع كوچك فعال باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از مسائل مهم ما مسأله اقتصاد است. ما بايد سعى كنيم كه از حيث اقتصاد قوى و بدون وابستگى باشيم و بايد مسأله كشاورزى كه در رژيم سابق براى به هم زدن آن نقشه داشتند تا ما را وابسته كنند، بيشتر مورد نظر ما باشد. البته به طرف صنعت هم بايد رفت، ولى اگر از كشاورزى منحرف شويم، اسباب آن مىشود كه آنچه خودمان نيز داريم از بين برود و مقصود رژيم سابق از آنهمه تبليغات براى تمدن بزرگ همين بود كه كشاورزى را از بين ببرد و مملكتى كه هم آب داشت و هم زمين، آبها را به هدر مىدادند و زمينها هم بدون استفاده مانده بود بايد مردم سعى كنند كه آبها به هدر نرود و از زمينها استفاده كنند و در بخش كشاورزى و صنايع كوچك فعال باشند و توجه دولت به صنايع بزرگ باعث نشود كه صنايع كوچك هم از بين برود و دولت بايستى تمام قدرت خود را براى كشاورزى به كارگيرد. و اينكه در شوراى اقتصاد و برنامهها روحانيون نظارت مىكنند، از باب اين است كه آنها به امور شرعى توجه دارند و نظارت آنها باعث مىشود كه طرحى كه شما دهيد و براى تصويب به مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان مىرود، رد نشود و در نتيجه كارها آسان شود و شما در برنامه هايتان معطل نمانيد. من به همه شما و كسانى كه به انقلاب و اسلام كمك مىكنند دعا مىكنم. اميدوارم موفق باشيد.
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 51
تاريخ: 21/7/61
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى شركت كننده در كنفرانس بين المجالس
ملت ايران در مقابل امريكا مىايستد و به اميد خداوند پيروز است.
بسم الله الرحمن الرحيم
من از انحطاطى كه در بعضى از سران دولتها در عصر ما حاصل شده است تعجب مىكنم و نيز متعجم از فكر حكومتهاى منطقه كه چرا اينقدر ذليلاند و همه چيزشان را تقديم نموده و علاوه بر ذلت در مقابل آمريكا، در برابر اسرائيل هم ذلت را به جان مىخرند. آن چيزى كه دنياى متزلزل از آن مىترسد، اسلام است. اينها از حكومت جمهورى اسلامى مىترسند و ما بايد محكم بايستيم و خودمان را براى مقابله با مشكلات احتمالى آينده مهيا كنيم. ما نمىتوانيم شرافت اسلامى - انسانى خود را از دست بدهيم. بحمدالله مردم ما همه آگاه و مهيا هستند و شما مىبينيد اين ارتشىها و پاسدارها و بسيج و ساير نيروها در جبههها چه مىكنند. آنها وقتى مىخواهند به خط مقدم بروند، انگار كه به حجله عروسى مىروند و حتى صدر اسلام هم اينچنين وضعى را كمتر به خود ديده است و بعضى از افراد نمىتوانند اينهمه از خودگذشتگى را بفهمند و كارهاى انجام شده را ناديده مىگيرند. در هر صورت ما بايد مهيا باشيم و مردم بايد در وضع موجود و با جنگ تحميلى كه درگير آن هستيم و همه ابرقدرتها با ما دشمناند، فكر اين را بكنند كه دولت در چه وضعى و با چه مشكلاتى روبروست و توقع اين را نداشته باشيم كه هر چه مىخواهيم، درب خانه ما حاضر باشد. و همه مىدانيم كه اين دشمنىها تازگى ندارد، چرا كه در زمان پيغمبر اكرم (ص) چه تهمتو ناسزاها به ايشان مىگفتند، ولى ايشان از تبليغ دين اسلام دست بر نمىداشت. و حالا اگر كم و كسرى در مملكت وجود دارد، ما متأثريم و دولت و مسؤولين با همه توان خود در رفع كمبودها مىكوشند و كارهاى مهمى انجام دادهاند كه اميدوارم به يارى خداوند بهتر بشود.
اگر ما تسليم آمريكا و ابرقدرتها مىشديم، ممكن بود امنيت و رفاه ظاهرى درست مىشد و قبرستانهاى ما پر از شهداى عزيز ما نمىگرديد، ولى مسلماً استقلال و آزادى و شرافتمان از بين مىرفت. آيا ما مىتوانيم نوكر و اسير آمريكا و دولتهاى كافر شويم تا بعضى چيزها ارزان شود و شهيد و مجروح ندهيم؟ هرگز ملت زيربار اين ننگ نخواهد رفت و تن به اين ذلت نخواهد داد. ملت ايران در مقابل آمريكا مىايستد و به اميد خداوند پيروز است. خداوند آنقدر تأكيد كرده است كه ما با آنها موالات نداشته باشيم، آنوقت براى ارزانى اجناس، ما خودمان را بفروشيم؟ شما توقع نداشته
صحيفه نور ج 17 صفحه 52
باشيد كه آنها از ما تعريف كنند. اگر آنها از من طلبه و شما تعريف مىكردند، ساقط مىشديم. ملتها با شما هستند و اين سازمانها دستاوردهاى ابرقدرتهائى هستند كه مىخواهند مردم مستضعف جهان را چپاول كنند و به همين جهت با شما مخالفند. خداوند همه شما را موفق كند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 53
تاريخ: 22/7/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه مراكز استانهاى سراسر كشور
يكى از بركات اين انقلاب اقامه نماز جمعههاست
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از بركات اين نهضت و انقلاب، همين اقامه نماز جمعههاست. در صدر اسلام هم نماز جمعه و مساجد چنين وضعى داشتند كه اجتماعات وسيلهاى بودند براى رفع گرفتارىهاى مسلمين و تصميمگيرى در مقابله با دشمنان اسلام و شما اگر خطبههاى آن زمان را مطالعه كنيد، مىبينيد كه چقدر آنها پرمحتوا بودند، كه متأسفانه دستهاى خائنين به تدريج به كار افتاد و طايفهاى از مسلماناناقامه جمعه را كنار گذاشتند و طوايف ديگرى هم كه اقامه مىكردند بسيار محدود و بىمحتوا و تقريباً مسائل آنان به چند جمله نصيحت ختم مىشد. چنانچه اكثر حوزه علميه هم يك بعدى بود و طلاب با اينكه خيلى زحمت مىكشيدند، ولى فقه متمركز شده بود در چند باب متعارف و با اينكه اطلاعات علما در آن مسائل بسيار عالى و خوب بود ولى درباره قضا كمتر بحث مىكردند، كه امروز ما در اين مسأله، مشكلات بزرگى داريم.
و يكى از مطالب ديگرى كه سعى مىشد حوزهها از آن خالى باشند، قضيه دخالت روحانيون در امور سياست بود كه اين را يك عيب بزرگ معرفى كرده و شايد بعضى الان هم دخالت در امور سياست را عيب بدانند و مىگويند كه چرا فلانى در امور سياسى دخالت مىكند و به ما چه كه در دنيا چه مىگذرد. بلااشكال اين نقشهاى بود كه بر ما تحميل شد، زيرا آخوند و يا مجتهد نمىتوانست اسم سياست را ببرد و بعضى از ما هم باورمان آمده بود كه امروز كار به جائى رسيده است كه بلاد مسلمين دستخوش تاخت و تاز آمريكا و ابرقدرتها گرديده و اين جنايتكاران از آن سوى دنيا آمده و قيم بر امور مسلمين و در همه جريانات آنان دخالت مىكنند و ارتش مىفرستند و در حجاز هم كه يك روزى مركز اسلام و تجهيز قواى اسلامى بوده است، گفته مىشود كه به ما چه ربطى دارد كه در دنيا چه مىگذرد و اسرائيل چه مىكند. آقاى موسوى خوئينىها مىگفتند بعد از فشار زيادى كه روى ائمه جمعه آنجا آمد كه راجع به فلسطين صحبت كنيد، آنها با چند كلمه دعا كه خداوند مسلمين را از شر اسرائيل نجات دهد اكتفا كردند و همه كتكها كه حجاج ما خوردند و آن حبسها را كشيده و اهانت شدهاند به خاطر اين بود كه اسم اسرائيل برده نشود، چون آنان مىگفتند اينگونه حج خلاف سنت رسولالله و بدعت در اسلام است.
صحيفه نور ج 17 صفحه 54
و من اميدوارم كه نماز جمعهها آن محتواى اصيل خود را باز يابد و قهراً ساير مسلمين هم زمانى كه ديدند مدتها از اين نعمت بزرگ الهى غافل بودهاند، به فكر برگزارى صحيح آن مىافتند، اگر چه دولتها مخالف آن باشند. در صدر اسلام، هر وقت مسلمين خواستند به جنگ عزيمت كنند، از مساجد تجهيز مىشدند و هر وقت كه كار مهمى داشتند، در مساجد آن را مطرح ساخته و درباره مسائل سياسى به بحث و گفتگو مىنشستند.
بايد بر تمام امور مسلمين نظارت داشته باشيد و سعى كنيد كه مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردد
و ما بايد اين محتواى عظيم را باز گردانيم و اهتمام به امور مسلمين داشته باشيم و اهتمام به امور مسلمين، تنها مسأله گوئى نيست، علاوه بر آنها، امور سياسى و اجتماعى و ساير گرفتارىهاى مسلمين است كه هر كس به آنها اهتمام نكند مسلمان نيست. و شما بايد بر تمام امور مسلمين نظارت داشته باشيد و سعى كنيد كه مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردد و توجه داشته باشيد كه عزلت و كنارهگيرى در اسلام نيست و اين امر در يكى از طوايف غير مسلمين بوده است كه متأسفانه در بعضى از جوامع اسلامى رسوخ كرده.
الحمدلله تحول بزرگى در ملت ما پديد آمده است و اين جوانها كه به عشرتكدهها و فساد و فحشا كشيده مىشدند، الان به جبههها رفته و براى اسلام و مملكت پيروزى و افتخار مىآفرينند و ما در برابر آنان مسؤوليم. و هيچ انقلابى تاكنون صورت نگرفته است كه دو سه سال اينقدر نتيجه داده باشد. و بر حسب قواعدى كه در دنيا هست بعد از هر انقلابى هزاران گرفتارى و مشكلات و قحطى پيش مىآيد، ولى بحمدالله در ايران اين قضايا نيست و ملت ما هم براى شكم قيام نكردهاند و شما بايد به مردم گوشزد كنيد كه لازمه انقلابى بودن، تحمل سختىهاست و اگر چه ما خسارات زياد ديدهايم لكن اين خسارتها آيا به آنهمه عظمتهاى انقلابى نمىارزد؟ در حالى كه شهادت حضرت سيدالشهدا از همه خسارتها بالاتر بود ولى چون او مىدانست كه چه مىكند و كجا مىرود و هدفش چيست، فداكارى كرد و شهيد شد و ما هم بايد روى آن فداكارىها حساب كنيم كه سيدالشهدا چه كرد و چه بساط ظلمى را به هم زد و ما هم چه كردهايم. ما محمدرضا را از اين مملكت بيرون كرديم و الان يك دكان مشروب فروشى در سراسر ايران نيست، آنهمه مفاسد و غيره وجود ندارد و اين نعمت بزرگى است.
در هر صورت ما الان مبتلا هستيم در داخل و خارج به يك سرى نق زدنها و اين نق زدنها از گرفتن اسلحه به روى ما بدتر است كه عدهاى در گوشه و كنار نشسته و بيخ گوش يكديگر به خردهگيرى و اشكالتراشى مىپردازند. و شما در منابر و خطبهها مسائل انقلاب را به مردم گوشزد كنيد كه ما از صفر شروع كردهايم و بايد خرابىها اصلاح شود. الحمدلله مردم هم متحد هستند و جوانها براى شهادت افتخار مىكنند و حق هم دارند كه افتخار كنند چون براى خدا مبارزه مىكنند و اگر شما
صحيفه نور ج 17 صفحه 55
صحبتهاى بعضى از سران دولتها را ملاحظه كنيد، معلوم مىشود كه آنها فقط با اسلام مخالفند و بعضى از روشنفكران ما هم در داخل همين جورند كه فقط اسلامى بودن جمهورى را نمىخواهند، و الا شما بگوئيد جمهورى دموكراتيك، اينها قبول دارند اما جمهورى اسلامى براى آنها بدعت است و يك چيز تازهاى است كه در اسلام نبوده و ما بايد در مقابل اين توطئهها صبر كنيم و به اين حرفها گوش ندهيم. انشاءالله خداوند همه شما را تأييد كند كه مردم را ارشاد نمائيد به اينكه در صحنه بمانند و اسلام را حفظ كنند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 56
تاريخ: 23/7/61
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت چهارمين شهيد محراب آيتالله اشرفى اصفهانى
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
چه سعادتمندند آنان كه عمرى را در خدمت به اسلام و مسلمين بگذرانند و در آخر عمر فانى به فيض عظيمى كه دلباختگان به لقاءالله آرزو مىكنند نائل آيند. چه سعادتمند و بلند اخترند آنان كه در طول زندگانى خود كمر همت به تهذيب نفس و جهاد اكبر بسته و پايان زندگانى خويش را در راه هدف الهى با سرافرازى به خيل شهداى در راه حق پيوستند. چه سعادتمند و پيروزند آنان كه در نشيب و فرازها و پستى و بلندىهاى حيات خويش به دامهاى شيطانى و وسوسههاى نفسانى نيفتاده و آخرين حجاب بين محبوب و خود را با محاسن غرق به خون خرق نموده و به قرارگاه مجاهدين فى سبيلالله راه يافتند. چه سعادتمند و خوشبختند آنان كه به دنيا و زخارف آن پشت پا زده و عمرى را به زهد و تقوا گذرانده و آخرين درجات سعادت را در محراب عبادت و در اقامه جمعه با دست يكى از منافقين و منحرفين شقى، فائز و به والاترين شهيد محراب كه به دست خيانتكار اشقى الاشقيا به ملاء اعلا شتافت، ملحق شدند.
و شهيد عزيز محراب اين جمعه ما از آن شخصيتهائى بود كه اينجانب يكى از ارادتمندان اين شخص والامقام بوده و هستم. اين وجود پر بركت متعهد را قريب شصت سال است مىشناختم. مرحوم شهيد بزرگوار حضرت حجتالاسلام والمسلمين حاج آقا عطاءالله اشرفى را در اين مدت طولانى به صفاى نفس و آرامش روح و اطمينان قلب و خالى از هواهاى نفسانى و تارك هوا و مطيع امر مولا و جامع علم مفيد و عمل صالح مىشناسم و در عين حال مجاهد و متعهد و قوىالنفس بود. او در جبهه دفاع از حق از جمله اشخاصى بود كه مايه دلگرمى جوانان مجاهد بود و از مصاديق بارز رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه بود و رفتن اوثلمه بر اسلام وارد كرد و جامعه روحانيت را سوگوار نمود. خداوند او را در زمره شهداى كربلا قرار دهد و لعنت و نفرين خود را بر قاتلان چنين مردانى نثار فرمايد. ننگ ابدى بر آنان كه يك چنين شخص صالحى را كه آزارش به مورى نرسيده بود از ملت ما گرفتند و خود را در پيشگاه خداوند متعال و در نزد ملت فداكار، منفورتر و جنايتكارتر از قبل معرفى كردند. اين بزرگوار مثل ساير شهداى عزيز ما به جوار رحمت حق پيوست و ملت مجاهد و قواى مسلح سلحشور ما با عزمى راسختر به پيشبرد انقلاب ادامه مىدهند و آنان كه به ادعاى واهى خود كوس
صحيفه نور ج 17 صفحه 57
طرفدارى از خلق را مىزنند و با خلق خدا آن مىكنند كه همه مىدانند، در اين جنايت عظيم چه توجيهى دارند؟ و با به شهادت رساندن عالمى خدمتگزار و پيرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتى كسب مىكنند و چه طرفى مىبندند؟ و آنان كه در سوگ اين جنايتكاران اشك تمساح مىريزند و از جريان حكم خدا درباره آنان شكايت دارند، چه انگيزهاى دارند؟ آيا انتقام از جمهورى اسلامى به شهادت رساندن يك عالم پارساست و به آتش كشيدن يك عده كودك و زن و مرد و تودههاى رنجكش است؟ آيا راه به حكومت رسيدن و قدرت را به دست آوردن، اين نحوه جنايات است؟!
بار الها! ملت مجاهد ما در اين برهه از زمان با چه حوادثى و با چه چهرهائى مواجه است، عصرى كه حكومتهاى مسلمين آنچنانند و رسانههاى گروهى آنچنان و ابرقدرتها اينچنين، عصرى كه باطل را به صورت حق به خورد مردم مىدهند و جنايات را به صورت صلح طلبى، عصرى كه دشمنان اسلام و مسلمين با ملتهاى مستضعف آن مىكنند كه چنگيز نكرده و اكثر حكومتهاى مسلمانان در جناياتى كه بر ملتهاى خود مىرود از جانيان طرفدارى مىكنند، عصرى كه در خانه امن خدا از دشمنان اسلام و جنايتكاران به مسلمين نمىشود شكايت كرد، عصرى كه فرياد مرگ بر اسرائيل و آمريكا بر خلاف اسلام تلقى مىشود و عصرى كه براى استقرار حكومت اسلامى و پياده كردن احكام اسلام در يك كشور، مدعيان اسلام به ستيز نظامى و تبليغاتى با آن بر مىخيزند و با اسلام عزيز به اسم اسلام مىجنگند.
بارالها! ملت مجاهد ايران در اين عصر جاهليت و تاريك مظلومند و به جز اتكال به درگاه تو و اعتماد به عنايات تو پناهى ندارند و از پيشگاه مبارك تو استمداد مىكنند و در راه حق به راه خود ادامه مىدهند و از اين وحشگيرى هراسى به خود راه نمىدهند و عزتى كه براى تو و رسول تو و مؤمنين است، براى زندگى عاريت چند روزه از دست نمىدهند.
بار الها! از تو رحمت براى شهداى عزيز و بويژه شهيد محراب اين هفته و سلامت و سعادت و صبر براى ملت بويژه بازماندگان شهدا و اهالى محترم باختران و شفاى عاجل براى آسيب ديدگان و انتقام از دشمنان اسلام را خواستارم. درود به روان عزيزان شهيد، درود بر بازماندگان شهدا، سلام بر آسيب ديدگان و صلوات و سلام خداوند و مقربان درگاهش بر حضرت بقيةالله ارواحنا لمقدمهالفدا.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 58
تاريخ: 25/7/61
بيانات امام خمينى در جمع خطبا، گويندگان مذهبى، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاى آذربايجان شرقى و غربى
اگر اين نهضت حسين (ع) نبود اسلام را وارونه به مردم نشان مىدادند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از علماى محترم آذربايجان و اهل علم آنجا و علماى تهران و برادران علماى اهل سنت تشكر مىكنم و سلامت و سعادت همه را از خداوند تعالى مسئلت مىكنم. در آستان شهر محرم، مصيبتى بر همه ما وارد شد و آن شهادت اين پير هشتاد ساله كه عمر شريف خودش را در راه اسلام و در راه خدمت به مردم و راه تهذيب جامعه صرف فرمود. ملت ما از طفل ششماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را در راه خدا فدا كرد و اين اقتداء به بزرگمرد تاريخ، حضرت سيدالشهدا سلامالله عليه است.
حضرت سيدالشهدا سلامالله عليه به همه آموخت كه در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حكومت جائر چه بايد كرد. با اينكه از اول دانست كه در اين راه كه مىرود راهى است كه بايد همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا كند و اين عزيزان اسلام را براى اسلام قربانى كند، لكن عاقبتش را هم مىدانست. اگر نبود اين نهضت، نهضت حسين عليهالسلام، يزيد و اتباع يزيد اسلام را وارونه به مردم نشان مىدادند و از اول، اينها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولياء اسلام حقد و حسد داشتند. سيدالشهدا با اين فداكارى كه كرد علاوه بر اينكه آنها را به شكست رساند و اندكى كه گذشت مردم متوجه شدند كه چه غائلهاى و چه مصيبتى وارد شد و همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بنىاميه شد، علاوه بر اين، در طول تاريخ آموخت به همه كه راه همين است. از قلت عدد نترسيد، عدد كار پيش نمىبرد، كيفيت اعداد، كميت جهاد اعداء مقابل اعداء، آن است كه كار را پيش مىبرد. افراد ممكن است خيلى زياد باشند، لكن در كيفيت ناقص باشند يا پوچ. و افراد ممكن است كم باشند، لكن در كيفيت توانا باشند و سرافراز.
انقلاب ايران به خواست خداى تبارك و تعالى شكست نخواهد خورد
تاريخ، اين نهضت ايران را و اين انقلاب را فراموش نخواهد كرد و اين فداكارىاى كه در همه قشرهاى ملت اسلامى است در ايران، فراموش نخواهد كرد. و اين وحدتى كه بين اقشار ملت از هر طبقه هستند، بين برادران اهل سنت و برادران شيعى مذهب تحقق پيدا كرده است و اين اخوت اسلامى فراموش نخواهد شد و اين انقلاب به خواست خداى تبارك و تعالى شكست نخواهد خورد. اينكه همه
صحيفه نور ج 17 صفحه 59
قدرتهاى بزرگ دنيا و آنهايى كه در بلوك شرق و غرب هستند، با انقلاب ما دشمن باشند، گو اينكه همه رسانههاى گروهى دنيا بر ضد اين نهضت قلمفرسايى كنند و دروغپردازى، آنچه حقيقت است روشن خواهد بود و روشن خواهد شد و آن روزى هم كه حضرت سيدالشهدا را مظلوم شهيد كردند، بعضى از اشخاصى كه بودند، او را به اسم خارجى و اينكه در حكومت حق وقت، قيام كرده است، اينطور معرفى كردند. لكن نور خدا مىدرخشد و خواهد درخشيد و عالم را خواهد از نور پر كرد.
تكليف ما در آستانه شهر محرمالحرام چيست؟ تكليف علماى اعلام و خطباى معظم در اين شهر چيست؟ در اين شهر محرم، تكليف ساير قشرهاى ملت چى هست؟ سيدالشهدا و اصحاب او و اهل بيت او آموختند تكليف را، فداكارى در ميدان، تبليغ در خارج ميدان. همان مقدارى كه فداكارى حضرت، ارزش پيش خداى تبارك و تعالى دارد و در پيشبرد نهضت حسين سلامالله عليه كمك كرده است، خطبههاى حضرت سجاد و حضرت زينب هم به همان مقدار يا قريب آن مقدار تأثير داشته است. آنها به ما فهماندند كه در مقابل جائر، در مقابل حكومت جور نبايد زنها بترسند و نبايد مردها بترسند. در مقابل يزيد، حضرت زينب سلامالله عليها ايستاد و آن را همچو تحقير كرد كه بنىاميه در عمرشان همچو تحقيرى نشنيده بودند و صحبتهائى كه در بين راه و در كوفه و در شام و اينها كردند و منبرى كه حضرت سجاد سلامالله عليه رفت و واضح كرد به اينكه قضيه، قضيه مقابله غير حق با حق نيست، يعنى ما را بد معرفى كردهاند، سيدالشهدا را مىخواستند معرفى كنند كه يك آدمى است كه در مقابل حكومت وقت، خليفه رسولالله ايستاده است. حضرت سجاد اين مطلب را در حضور جمع فاش كرد و حضرت زينب هم. امروز كشور ما هم به همين نحو است. سازمان عفو بينالمللى كه من بايد بگويم سازمان جعل بينالمللى، سازمان كذب بينالمللى، در يك بيانيهاى كه صادر كرده است، همان تهمتهائى كه در صدر اسلام، به رسول خدا و به اولاد و اتباع او مىزدند، زايد بر او را بر كشور ما زدهاند. همان دروغهائى كه اتباع يزيد منتشر كردند، امروز همين سازمان عفو بينالمللى (به اصطلاح) منتشر مىكند يك همچو دروغهايى را. انسان خجالت مىكشد كه بگويد ما در يك كشورهائى و در يك زمينى زندگى مىكنيم كه اينها رسانههاى گروهىاش است و اينها هم سازمانهاى عفو بينالمللى و سازمانهاى ديگرش است. انسان عار دارد كه بگويد ما در عصرى زندگى مىكنيم كه تمام ارزشها، تمام ارزشها فداى قدرتهاست، فداى منافع مادى است و براى خود جز منافع مادى چيزى را ارزش نمىدانند. و ما امروز اينطور مبتلا هستيم. آن پيرمرد سالخورده زاهد عابد متعهد را مىكشند و آن فساق و آن منافقين مىگويند كه اين را ما كشتيم براى اينكه مستقيماً در شكنجهها و در قتلها، مستقيماً دخالت داشته است. اين چه بىآبروئى است كه اينها دارند، چه سنخ تربيتى است كه اينها شدهاند. از آن طرف آنهمه تهمت به جمهورى اسلامى و از آن طرف اينطور جنايات به اشخاصى كه شب در خلوت با خدا هستند و روزها در جهاد. تكليف ماها را حضرت سيدالشهدا معلوم كرده است، در ميدان جنگ از قلت عدد نترسيد، از شهادت نترسيد. هر مقدار كه عظمت داشته باشد مقصود و ايده انسان، به همان مقدار بايد تحمل زحمت بكند. ما باز درست نمىتوانيم ادراك كنيم كه حجم اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 60
پيروزى چقدر است. دنيا بعد خواهد ادراك كرد كه اين پيروزى ملت ايران چه حجمى دارد. به همان حجمى كه اين پيروزى دارد و اين مجاهدت همان حجمى را كه دارد، در ازائش مصيبتها هم بايد حجمشان زياد باشد. ما نبايد متوقع باشيم كه همه قدرتها را دستشان را از منافعشان در اينجا و انشاءالله در منطقه كوتاه كرديم، و متوقع اين باشيم كه هيچ صدمهاى به ما وارد نمىشود. ما نبايد متوقع باشيم كه با اينهمه پيروزى، ما همين طور سالم خواهيم ماند. ما همين طور روزمره، همانطورى كه سابق بوده حالا هم بايد باشيم. تكليف همه روحانيون، چه خطبائى كه منبر تشريف مىبرند، يا ائمه جمعه و جماعت و هر كس كه با مردم سر و كار دارد و با آنها صحبت مىكند، اين است كه وضعيت قيام حضرت سيدالشهدا را به مردم درست بفهمانند كه قيام براى چى بود، چه بود و با چه عدهاى قيام شد و با تحمل چه مصائبى آن قيام به آخر رسيد، كه به آخر نخواهد رسيد.
نقش عظيم مجالس عزا و سوگوارى در ايجاد وحدت كلمه
اين را بايد همه گويندگان توجه بكنند و ما بايد همه متوجه اين معنا باشيم كه اگر قيام حضرت سيدالشهدا سلامالله عليه نبود، امروز هم ما نمىتوانستيم پيروز بشويم. تمام اين وحدت كلمهاى كه مبدأ پيروزى ما شد براى خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگوارى و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد. سيد مظلومان يك وسيلهاى فراهم كرد براى ملت كه بدون اينكه زحمت باشد براى ملت، مردم مجتمعند. اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسيله شد از باب اينكه از همين مساجد، از همين جمعيتها، از همين جمعات، از همين جمعهها و جماعات، همه امورى كه اسلام را به پيش مىبرد و قيام را به پيش مىبرد مهيا باشد و بالخصوص حضرت سيدالشهدا از كار خودش به ما تعليم كرد كه در ميدان وضع بايد چه جور باشد و در خارج ميدان وضع چه جور باشد و بايد آنهايى كه اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بكنند و بايد آنهايى كه در پشت جبهه هستند چطور تبليغ بكنند. كيفيت مبارزه را، كيفيت اينكه مبارزه بين يك جمعيت كم با جمعيت زياد بايد چطور باشد، كيفيت اينكه قيام در مقابل يك حكومت قلدرى كه همه جا را در دست دارد، با يك عده معدود بايد چطور باشد، اينها چيزهايى است كه حضرت سيدالشهدا به ملت آموخته است و اهل بيت بزرگوار او و فرزند عاليمقدار او هم فهماند كه بعد از اينكه آن مصيبت واقع شد بايد چه كرد، بايد تسليم شد؟ بايد تخفيف در مجاهده قائل شد؟ يا بايد همانطورى كه زينب سلامالله عليها در دنباله آن مصيبت بزرگى كه تصغر عنده المصائب ايستاد و در مقابل كفر و در مقابل زندقه صحبت كرد و هر جا موقع شد، مطلب را بيان كرد و حضرت علىابنالحسين سلامالله عليه با آن حال نقاهت، آنطورى كه شايسته است، تبليغ كرد.
حفظ اسلام تكليف بزرگ است
ما امروز در مقابل اينهمه تبليغاتى كه در عالم دارد مىشود بر ضدمان، در مقابل آنها واقع هستيم. در مقابل مطبوعات، در مقابل راديوها، در مقابل سخنرانىها، در مقابل سازمانها، ما در مقابل
صحيفه نور ج 17 صفحه 61
اينها واقع هستيم و ما منافع آنها را از دستشان گرفتهايم و دست آنها را از كشورمان قطع كردهايم و براى ادامه اين نهضت بايد كوشش كنيم، يك نعمتى است خدا به ما داده است، ما بايد اين نعمت را حفظ كنيم. اسلام كه مىرفت در عصر رژيم منحوس پهلوى از بين برود اسلام را برگردانديم و آن كه دشمن او بود كنار زديم و امروز بايد اين نعمت را حفظ كنيم. تكليف همه اين است كه اين نعمتى كه خداى تبارك و تعالى داده است، به شكر اين نعمت مجاهده كنيم براى حفظ او. بحمدالله سربازهاى اسلام در جبههها، از ارتشى و پاسدار و بسيج و عشاير و اينها گرفته تا آنهايى كه كمك به آنها مىكنند، آنها دارند خدمت خودشان را به شايستگى انجام مىدهند و دشمن را روز به روز، ساعت به ساعت عقب مىنشانند و ما بايد در پشت جبهه همانطورى كه تودههاى مردم در پشت جبهه دارند كمك مىكنند به جبههها، علماى اعلام، گويندگان بزرگ، خطباى عظيمالشان هم بايد جهاد كنند و جهاد آنها تبليغ است. جهاد آنها فهماندن حجم اين پيروزى است و اين عملى كه شما براى او انقلاب كرديد و اين ايدهاى كه براى او قيام كرديد، فهماندن به ملتها و ملت كه مقدار اين پيروزى چقدر است و براى حفظ او بايد چه كرد. همان طورى كه پپروزى حاصل شد به حضور همه جمعيتها در ميدان و در صحنه، حضور همه در صحنههاى نبرد جبهه و پشت جبهه، حفظ اين نعمت بزرگ الهى هم محتاج به اين است كه حاضر باشند جوانهاى ما، حاضر باشند كه هر وقتى آنها را خواستند، بروند و از اسلام دفاع كنند. اسلام يك امرى است كه انبياء كه نبى اكرم ، كه اولاد نبى اكرم و اصحاب متعهد نبى اكرم براى او جانفشانىها كردند و براى او زحمتها كشيدند. اسلام چيزى است كه از خدا آمده است و بايد حفظ بشود و اگر خداى نخواسته اين پيروزى كه دنبال اين انقلاب به دست شما آمده است، به واسطه سستى ما، به واسطه ضعف تبليغ ما، به واسطه ضعف حضور ملت به شكست (خداى نخواسته) برسد، بدانيد كه اسلام تا قرنها ديگر نمىتواند سربلند كند. تكليف بزرگ است و همه بايد تكليف بزرگ را بپذيريم. آخر مطلب شهادت است و وصول به لقاءالله و حضور در محضر حضرت سيدالشهدا و امثال او، و اين غايت آمال اشخاصى است كه عشق به خدا دارند و ما مىبينيم در جبههها، براى ما نقل مىكنند از جبههها كه اين جوانهاى عزيز در جبههها شب چه حالى دارند، چه ذكر و فكر و دعائى دارند و نمازى، و روز با چه نشاطى به جبههها مىروند. اين چيزى است كه خداى تبارك و تعالى، نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت عطا فرموده است، اين نعمت را حفظ كنيد.
همين شهادتها پيروزى اسلام را بيمه مىكند
شما آقايان روحانيون و همه روحانيونى كه در كشور هستند همه مكلفند به اينكه اين نعمت خدا را، اين عطيه الهى را حفظ كنند و شكر اين نعمت را برآورند و شكر به اين است كه تبليغ كنند. آنچه كه سيدالشهدا عمل كرد و آن ايدهاى كه او داشت و آن راهى كه او رفت و آن پيروزى كه بعد از شهادت براى او حاصل شد و براى اسلام حاصل شد، به مردم روشن كنند و بفهمانند به همه كه مسأله مجاهده در راه اسلام آن است كه او كرد. مىدانست كه با يك عده قليل كمتر از صد نفر نمىشود مقابله با يك
صحيفه نور ج 17 صفحه 62
همچو ظالمى داراى همه چيز كرد، در صورتهاى مادى، لكن مىدانست كه همين شهادت پيروز كرد اسلام را و اسلام را تجديد كرد. همين شهادت اين پيرمردهاى محراب از مدنى رحمةالله گرفته تا اين شهد اخير ما، همين شهادتها پيروزى را بيمه مىكند. همين شهادتهاست كه دشمن شما را رسوا مىكند در دنيا، هر چند كه همه دنيا با آنها موافق باشد. - آنها كه - همين سازمان عفو بينالمللى كه آنهمه دروغپردازى كرده است، سند صحيح هم دارد، سند صحيحش اين است كه منافقين اينطور مىگويند، مستند اين است كه در نوشتههاى منافقين اين امور هست، آنهائى كه دشمن اسلامند، آنهائى كه دشمن ملت هستند، دشمن مسلمانان هستند، آنهايى كه ديوانه شدند براى اينكه نرسيدند به آن اهدافى كه داشتند، و او سلطه بدتر از سلطه محمدرضا بر اين كشور بود.
شما بايد تبليغ كنيد آقا، محرم است، اين محرم را زنده نگه داريد. ما هر چه داريم از اين محرم است و از اين مجالس. مجالس تبليغ ما هم از محرم است، از اين قتل سيدالشهد است و شهادت اوست. ما بايد به عمق اين شهادت و تأثير اين شهادت در عالم برسيم و توجه كنيم كه تأثير او امروز هم هست. اگر اين مجالس وعظ و خطابه و عزادارى و اجتماعات سوگوارى نبود، كشور ما پيروز نمىشد. همه در تحت بيرق امام حسين سلامالله عليه قيام كردند. الان هم مىبينيد كه در جبهه وقتى كه نشان مىدهند آنها را، همه با عشق امام حسين است كه دارند جبههها را گرم نگه مىدارند. لكن در اين اجتماعاتى كه در محرم و صفر مىشود و در ساير اوقات، مبلغين عزيز و علماى اعلام و خطباى معظم بايد مسائل روز را، مسائل سياسى را، مسائل اجتماعى را و تكليف مردم در يك همچو زمانى كه گرفتار اينهمه دشمن ما هستيم معين كنند، به مردم و به كشور بفهمانند كه ما در بين راه هستيم و بايد تا آخر راه انشاءالله برويم. ما با اين ترتيبى كه تاكنون بوده است و كشور ما و افراد كشور ما بحمدالله حاضر بودند، با اين ترتيب اگر پيش برويم، آخر كارمان به پيروزى مطلق مىرسد، لكن نبايد سست بشويم.
ما تحت حمايت هيچ قدرتى نيستيم جز خداى تبارك و تعالى
اين كشور ما كه قيام كرد، از اول هم كه قيام كرد جمهورى اسلامى و استقلال كامل و نه شرقى و نه غربى را اعلام به دنيا كرد و از اول اعلام كرد به دنيا كه ما نه تحت حمايت آمريكا و نه تحت حمايت شوروى و نه تحت حمايت هيچ قدرتى نيستيم. مائيم و تحت عنايات خداى تبارك و تعالى و پرچم توحيد كه همان پرچم امام حسين عليهالسلام است. وقتى اين اعلام را شما به دنيا كرديد و معلوم است پشت سر اين اعلام، دنيا بر ضد شما خواهند قيام كرد. از اول بايد توجه به اين معنا بكنيد كه ما هم همانطورى كه سيدالشهدا در مقابل آنهمه جمعيت و آنهمه اسلحهاى كه آنها داشتند قيام كرد تا شهيد شد، ما هم همين طور، ما هم براى شهادت حاضريم. الان هم مىبينيد كه در عين حالى كه عدهاى از بزرگان جمعه را از بين بردند، آنهائى كه الان هستند، تمام با روى گشاده اعلام مىكنند كه ما تا مرز شهادت اين پست را داريم و حاضريم. همه بايد اينطور باشند.
صحيفه نور ج 17 صفحه 63
آنهائى كه از مجالس لهو و لعب بازماندهاند شكوه دارند
اگر نهضت شما و قيام شما و اينها مثل قيامهاى ديگر بود كه براى رسيدن به يك چيزهاى دنيوى بود، قيام كرده بوديد كه فراوانى باشد، قيام كرده بوديد كه ارزانى باشد، قيام كرده بوديد كه رفاه باشد، قيام كرده بوديد كه مجالس لهو و لعب باشد، اگر براى اينها قيام كرديد، خوب حق داريد كه آنهايى كه مىخواهند شكوه كنند، شكوه كنند. البته توده مردم شكوه ندارند، آنى كه دارد، آنهايى است كه از آن مجالس لهو و لعب بازماندهاند، لكن تودهاى كه قيام كرده است و از اول هم غير از اينكه ما براى اسلام و جمهورى اسلامى قيام كرديم، ديگر آمال و آرزويى نداريم. اين ملت خسته نمىشود. اين ملت اينطور نيست كه بگويد حالا كه نرسيديم به آن، پس برويم سراغ كارمان. اين ملت مىبينند رسيده به آن. الان موج اين نهضت شما و انقلاب شما، در عالم اين موج رفته است، در همه جاى دنيا اين موج پيروزى شما سايه افكن است. ايرانى كه مطرح نبود در مجامع دنيا جز اينكه يك عضوى است از اعضاى نوكرهاى آمريكا، امروز در همه دنيا آنهايى كه انصاف دارند تصديق مىكنند كه اين جمهورى اسلامى پيروز است و پيروزى او هم ادامه دارد انشاءالله.
از رحمت خدا مأيوس نباشيد
برادران عزيز! مأيوس نباشيد لا تيأسوا من روح الله از آن چيزهايى كه خدا عنايت به شما مىكند و از آن عنايات الهى مأيوس نباشيد و نيستيد و شما پيروزيد و در دنيا سرافرازيد. شما ملتى هستيد كه، اگر يك ملتى بود كه كارى از او نمىآمد، گوشهگيرى كرده بود، انعزال كرده بود، نه آمريكا با او مخالف بود نه شوروى و نه ساير قدرتها. همانطورى كه در زمان سابق، مثل بره مردم را خوابانده بودند و آنها هم به جان اين برهها افتاده بودند، سرش را او مىبريد و دستش را او مىبريد. بله، شكم براى يك عدهاى تا اندازهاى جور بود، درست بود، اما محرومين چطور بودند؟ در آنوقت محرومين را برويد حساب كنيد. ملت ما كه همان يك دسته نيستند كه دور و بر مثلاً قدرتهاى در اينجا پر و بال بزنند و استفاده كنند. ملت ما - اين - اكثرش اين محرومينى هست كه سر تا سر كشور هستند و در آن زمان اصلاً براى آنها كارى نشده بود و امروز در همين مدت كم، بيشتر از آن مدتى كه آنها بودند در اين كارها، كار انجام گرفته است در صورتى كه ايده شما اين نبوده است، اينها از توابع هست. آن چيزى كه شما مىخواستيد اسلام بود، آن چيزى كه شما مىخواستيد جمهورى اسلام بود، آن چيزى كه شما مىخواستيد نه شرقى نه غربى و اين حاصل است، اين را حفظش كنيد. الان اشخاصى هستند كه عقيدهشان اين است كه ما بايد باز يا برويم آن طرف، يا برويم آن طرف، لكن ملت ما قبول نمىكند ديگر اين معانى را. ملت ما از اول قيام كرد براى اينكه جمهورى اسلامى بدون اينكه بوى شرق يا غرب را بدهد مطلوب اوست. حالا كه اينهمه جوان داده است و اينهمه خون داده است و اينهمه عزيزان را از دست داده است، حالا ديگر نمىآيد بگويد كه خير، حالا همه ما را كشتيد دست شما درد نكند، بسم الله. ما تا آخرين وقت و تا آخرين نفس ايستادهايم و ملت ايستاده است و بحمدالله با قدرت
صحيفه نور ج 17 صفحه 64
دارد پيش مىرود.
ما رهين منت اين تودههاى بزرگوار و ايثارگر هستيم
شما قدرتنمايى در دنيا كرديد. غافل از اين قدرتنمايى نباشيد. اينهمه دشمنها براى همين است كه اين يك قدرتى در مقابل دنياست و متحريند بايد چه كرد با اين قدرت. شما يك قدرتى نشان داديد به دنيا كه تاكنون هيچ جمعيت قليلى نتواسته است اين قدرت را در جمعيتهاى بزرگ ايجاد كند. بايد اين را حفظش كنيد. اسلام را زنده كرديد، بايد زندگى او را ادامه بدهيد. ادامهاش به عهده همه است، از كسى كه شخص اول روحانيون هست و مراجع هستند، تا آن طلبه، بچهاى كه مشغول است در درس خواندن. خطبا تكليف دارند كه با خطبه و با صحبت مردم را بيدار كنند و حفظ كنند. علما و ائمه جمعه و جماعات با آن سنگرهايى كه دارند مردم را در سنگر حفظ كنند و خود مردم هم بحمدالله حاضر هستند و ما بايد از آنها تشكر كنيم و انصافاً ما رهين منت اين تودههاى بزرگوارى هستيم كه همه چيزشان را مىدهند و چيزى هم نمىخواهند، از آن پيرزنها كه آن چيزى كه در طول عمرشان تهيه كردند، حالا مىآيند براى اسلام مىدهند تا آن اشخاصى كه قلكشان را مىشكنند و پولش را مىآورند براى اسلام مىدهند. من نمىتوانم توصيف كنم از اين ملت و نمىتوانم تجليل كنم. اما واگذار مىكنيم تا خداى تبارك و تعالى به آنها عنايت خاص خودش را اعطاء بفرمايد. خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند و در اين سنگرها محكم پا بر جا نگه دارد. و مجالس را، مجالس عزا را، دستجات را به طور كامل و شايسته انشاءالله حفظ كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 65
تاريخ: 26/7/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى دفتر مشاورت امام و متخصصين نيروى هوائى جمهورى اسلامى
اتكال به نفس، بعد از اعتماد به خدا منشأ خيرات است
بسم الله الرحمن الرحيم
اينكه شما با ابتكارات خود و اعتماد به خداوند كارهاى مهمى انجام دادهايد و دستگاههاى پيچيدهاى را به كار انداختهايد، موجب تقدير و تشكر است. اتكال به نفس، بعد از اعتماد به خداوند منشأ خيرات است و اگر كشورها ما را آرام بگذارند مردم همه امور را اصلاح مىكنند، مهم اين است كه شما خودتان را بيابيد زيرا در رژيم گذشته ما خودمان را گم كرده بوديم و آنها هر كارى كه مىخواستند كردند و به ما تزريق كردند كه شما توانائى انجام كارها را نداريد و دانشمندان ما از آنها توسرى خورند و اين بود وضع ما و مردم ما هم مىگفتند براى چه كسى كار بكنيم، چون همه چيز ما وابسته است. و مصيبت بالاتر اين بود كه جوانان ما با دستور مستشاران خارجى عمل مىكردند و منافعشان به جيب اجانب رفت و قهراً هر كسى كه مىخواست در چنين محيطى انسان مستقلى باشد، توسرى مىخورد و از مسائل مأيوس و افسرده مىشد، ولى اكنون كه بحمدالله از شر آنها پاكسازى شده است، مىبينيد كه جوانان عزيز و مردم ما توانائى انجام كارها و برداشتن موانع را دارند و من اميدوارم كه به زودى به حد خودكفائى برسيم. من دعاگوى همه شما هستم.
والسلام
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:50 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 66
تاريخ: 28/7/61
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيتالله العظمى مرعشى نجفى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيتالله آقاى نجفى دامت بركاته - قم
تلگرام محترم در تسليت شهادت ناگوار شهيد محراب مرحوم حجتالاسلام والمسلمين آقاى اشرفى رحمةالله عليه موجب تشكر گرديد. بحمدالله تعالى هر يك از اين شهادتهاى بزرگ كه خسارت عظيمى براى ملت عظيمالشان اسلام است، بر خلاف تو هم تبهكاران منافق، موجب رسوائى منافقين جنايتكار و انسجام صفوف ملت بزرگوار مىشود. ولا يزال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر .
خداوند تبارك و تعالى منت گذاشته بر ملت ايران و آنكه به حسب برداشت دشمنان اسلام موجب ضعف و سستى است، موجب قدرت و وحدت و انسجام مىگردد.
از خداوند متعال پيروزى براى اسلام و رحمت و مغفرت براى شهيدان بويژه شهيد اخير و سلامت و صبر براى بازماندگان شهدا و صحت عافيت براى آسيب ديدگان خواستار است و سلامت و استدامه بركت وجود شريف را در پناه خداوند متعال و عنايات حضرت بقيةالله ارواحنا فداه خواستار است.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 67
تاريخ: 28/7/61
نامه وزير كشور به محضر امام خمينى جهت كسب اجازه برگزارى انتخابات مجلس خبرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مقدس رهبر عاليقدر و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت آيتالله العظمى امام خمينى مدظله العالى
احتراماً معروض مىدارد در اجراى ماده 12 آئين نامه اجراى قانون انتخابات مجلس خبرگان، موضوع اصول پنجم و يكصد و هفتم و يكصد و هشتم قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، وزارت كشور موظف است كه پس از وصول دستور مقام رهبرى مبنى بر انجام انتخابات مجلس خبرگان حداكثر ظرف 10 روز مراتب و تاريخ شروع ثبت نام داوطلبان را با استفاده از وسايل ارتباط جمعى به اطلاع امت شهيد پرور ايران برساند.
مستدعى است در صورت اقتضاى رأى عالى، معروضه تقديمى را مزين به امر مبارك مبنى بر شروع انتخابات فرمائيد.
تاريخ 28/7/61
پاسخ امام خمينى به نامه وزير كشور
موافقت مىشود. انشاءالله تعالى مبارك است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 68
تاريخ:9/8/61
درخواست قائم مقام شهردار تهران از محضر امام خمينى
بسمه تعالى
حضور مبارك حضرت امام خمينى مدظله العالى
با سلام و تحيات، چون شهردارى تهران مصمم است به حول و قوه خداوند متعال نسبت به جلوگيرى از احكام خلاف شرع كه متأسفانه بعضاً تاكنون ادامه داشته است و نيز اجراى احكام نورانى اسلام اقدام سريع به عمل آورد، چون در حال حاضر با توجه به گرفتارى شوراى نگهبان و شورايعالى قضائى، شهردارى قادر نخواهد بود مشكل مردم را سريعاً از آن طريق حل نمايد لذا خواهشمند است اجازه فرمائيد تا تعيين تكليف قطعى از طرف شوراى نگهبان و يا شورايعالى قضائى، به خاطر جلوگيرى از توقف كار، حجتالاسلام والمسلمين جناب آقاى محمدى گيلانى حاكم شرع محترم دادگاههاى انقلاب اسلامى به طور مستمر نسبت به مسائل مبتلاً به شهردارى كه مستقيماً در رابطه با مردم مىباشند، اظهار نظر فرموده و حكم شرعى كه براى شهردارى لازمالاجرا باشد، صادر نمايند.
شهردارى تهران - قائم مقام شهردار تهران، محمد كاظم سيفيان
پاسخ امام خمينى به درخواست قائم مقام شهردار تهران
بسمه تعالى
همانگونه كه نوشتهايد، تا تعيين تكليف قطعى از طرف شوراى نگهبان و شورايعالى قضائى، جناب حجتالاسلام آقاى محمدى گيلانى مجازند مشكلات شرعى شما را مرتفع سازند.
انشاءالله موفق باشيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 69
تاريخ: 13/8/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراهاى اسلامى روستاهاى سراسر كشور و گروهى از مهاجرين جنگ تحميلى
توجه كنند كه در شوراها افراد نفوذى از منحرفين به صورت اسلام وارد نشوند
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز دو قشر عزيز در اينجا تشريف دارند و ما به هر دو قشر دعاى خير را انشاءالله فراموش نمىكنيم. يك قشر، عدهاى از شوراهاى اسلامى روستا كه بايد ما از جهاد سازندگى كه در مدتى كه اين انقلاب پيروز شده است و تحقق پيدا كرده است در خدمت هستند و از وجود آنها استفادههايى زياد در جبههها و پشت جبههها شده است و مىشود و شوراهاى محترم كه در سراسر كشور هستند، آنها هم براى خدمتگزارى به روستاها و محرومين و طبقهاى كه از ساليان دراز در زحمت بودند و براى آنها هيچ كارى نشده بود، انجام خدمت مىدهند. تذكرى كه به شوراها لازم است داده شود ولو اينكه خودشان توجه دارند، يكى اين است كه توجه كنند كه در شوراها يك وقت افراد نفوذى از منحرفين به صورت اسلام و به صورت مقدس مآبى وارد نشوند. اينها كه شياطين هستند، همانطورى كه شيطان به شكلهاى مختلف وارد مىشود و انسان را گول مىزند اينها هم همان شيطانها هستند و به صورت مختلف وارد مىشوند. بايد آقايانى كه در شورا هستند، با شناسائى تمام از سوابق آنها و از كارهائى كه بعد از انقلاب متعهد بودند و در ضمن انقلاب و مهم اين است كه قبل از انقلاب چه جور بودند، بررسى بشود به اينكه اينها مردمى هستند كه به انقلاب عقيده دارند، متعهد به اسلام هستند و براى خدمت به اين تودههاى مستضعف كه هميشه محروم بودند، آمدهاند خدمت كنند. و اين از مهمات امور است كه مردم در هر قشرى كه آمدهاند اينجا، اين سفارش را كردهام و مىدانم كه خود شماها متوجه هستيد، لكن باز تذكر لازم است.
و يكى ديگر، رفتارى است كه با مردم و با اين تودههاى مستضعف مىشود. چه بسا باشد كه خدمتها، خدمتهاى ارزنده است، لكن گاهى - با - برخورد به بعضى افراد، يك برخوردى است كه خدمت را هم پايمال مىكند. مهم اين است كه - اين خدمتها - واقعاً احساس بكنند اين خدمتگزارها كه خدمتگزارند، احساس اين معنا را بكنند كه اين تودهها بندگان محروم خدا هستند و بندگانى هستند كه قبل از انقلاب آنقدر محروميت داشتند و در انقلاب آنقدر خدمت كردهاند و بعد از انقلاب هم تا قيام به امر درست نشده است باز جزء محرومين بودهاند و شما مىخواهيد به اينها خدمت كنيد و خدمتگزار آنها هستيد. مبادا يك وقتى در ضمن اينكه شما خدمت را مىكنيد، يكى درشتىاى
صحيفه نور ج 17 صفحه 70
باشد كه خدمت شما را در خودش محو كند. بايد اخلاق اسلامى، آداب اسلامى درست مراعات بشود، همانطورى كه شيوه ائمه ما اولياء خدا بوده است كه خودشان را خدمتگزار مردم مىديدند با حسن معاشرت با رفتار انسانى، با رفتار الهى رفتار كردند و كارهائى را كه بايد انجام بدهند، با همين حسن رفتار انجام مىدهند و شما هم بندگان همان خدا و امت همان پيغمبر و شيعه همان اميرالمؤمنين هستيد و شيوههاى شما بايد به همانطور باشد.
و يك كلمه هم به اين قشرى كه از خاندان خودشان، از شهرهاى خودشان به واسطه اين جنگ آواره شدهاند، عرض مىكنم كه ما در مسائل و مشكلاتى كه شما داريد، توجه داريم و دولت هم توجه دارند و شوراها هم دارند، بسيج هم دارد، به اندازه آنكه توانائى دارند، خدمت خواهند كرد و انشاءالله كه به زودى جنگ پايان پيدا مىكند، خدمتها به شما زيادتر خواهد شد و من از دو قشر سپاسگزارى و تشكر مىكنم كه آمدهاند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم.
مشكلى كه امروز دنيا را تهديد مىكند، مشكل اين دو ابرقدرت است
مشكلى كه امروز دنيا را تهديد مىكند، مشكل اين دو ابرقدرت است. اين دو ابرقدرت كه تمام دنيا را در زير بال خودشان نگه داشتهاند و از آنها استفاده مىكنند، اينها مشغول به يك طرحهايى هستند و درست كردن يك سلاحهايى هستند كه براى آتيه بشر خطرناك است. گر چه هر دستهاى از دسته ديگر مىترسند و اين ابرقدرت از آن ابرقدرت و آن از اين، لكن ممكن است كه يك وقت در رأس يكى از اين دو ابرقدرت، يك ديوانهاى واقع بشود مثل هيتلر يا مثل صدام و به واسطه آن جنونى كه براى قدرت دارد، دنيا را به تباهى بكشد. و اگر خداى نخواسته يك جنگ بين اين دو قدرت در امروز تحقق پيدا كند، اينها دنيا را به خاك و خون مىكشند و به تباهى. مشكل دنيا امروز اينها هستند. مشكلهاى ديگر، مشكلهاى منطقهاى است و اين مشكل را بايد ملتها و اشخاص متفكر در همه دنيا و تودههاى محروم دنيا دنبال اين بروند كه اين مشكل را رفع كنند. اگر آنها بنشينند كه دولتهاى آنها اين مشكل را رفع كند، نخواهد كرد. دولتها نه همچو قدرت و عرضهاى دارند و هواهاى نفسانى هم كه خودشان دارند، مانع از اين مىشود كه با اين دو ابرقدرت مخالفت كنند.
afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 74
تاريخ: 17/8/61
استفتاء رئيس كل بانك مركزى از محضر امام خمينى در مورد ارز حاصل از فروش نفت
محضر مقدس رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت آيتالله العظمى امام خمينى مدظله العالى
به دنبال فرمان جنابعالى در مورد لغو قوانين خلاف اسلام و مطالعاتى كه در بانك مركزى بدين منظور و جايگزين نمودن قوانين جديدى كه مخالف شرع مقدس اسلام نباشد به عمل آمد، چون شبههاى در مورد مالكيت دولت بر ارز حاصل از فروش نفت ايجاد گشته است، لذا از محضر آن مرجع عاليقدر تقاضا دارد كه پاسخ سؤال زير را بفرمايند.
سوال: آيا ارزى كه از طريق فروش نفت كه توسط دولت و با هزينه و سرمايهگذارى دولت استخراج گشته و توسط دولت نيز به فروش مىرسد متعلق به دولت و در مالكيت او هست يا نه؟
محسن نور بخش
تاريخ 17/8/61
فتواى امام خمينى در پاسخ رئيس كل بانك مركزى ايران
بسمه تعالى
متعلق به دولت و در مالكيت دولت اسلامى است كه بايد صرف در اداره كشور و مصالح ملت شود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 75
تاريخ: 25/8/61
پيام امام خمينى به مردم اصفهان
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت عموم مردم مسلمان و رشيد اصفهان دامت توفيقاتهم
سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبىالدار
رحمت خداوند بر همه شهيدان و رضوان و مغفرت حق بر ارواح مطهرشان كه جوار قرب او را برگزيدند و سرفراز و مشتاق به سوى جايگاه مخصوصشان در پيشگاه رب خويش شتافتند. و سلام و درود بر شما پدران و مادران، همسران، فرزندان و بازماندگان شهدا كه از بهترين عزيزان خود در راه بهترين هدف كه اسلام عزيز است، بزرگوارانه گذشتهايد و در امر دفاع از دين خدا، آنچنان صبر و مقاومت نشان دادهايد كه رشادت و استقامت ياران سيد شهيدان حضرت امام حسين(ع) را در خاطره جهانيان تجديد كرديد. اينجانب با عرض تبريك و تسليت به مردم قهرمان و شهيد پرور استان نيرو خيز اصفهان و همه ملت بزرگ ايران كه وفادارى خود را به اسلام و خداى متعال به نحو احسن به اثبات رساندهاند، اطمينان دارم كه اين فداكارىها و جانبازىها در آينده نزديك شجره طيبه اسلام را بيش از پيش بارور مىنمايد و دشمنان قسم خورده اسلام را به نابودى و اضمحلال محكوم خواهد ساخت. از خداوند متعال براى شهداى عزيز رحمت و مغفرت و براى جانبازان مجروح و معلول شفاى عاجل و براى خانوادههاى محترم آنان صبر و اجر مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 76
تاريخ: 25/8/61
پاسخ امام خمينى به پيام مشترك فرماندهان نيروى زمينى ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در مورد پاكسازى جاده پيرانشهر به سردشت از عوامل ضد انقلاب
بسم الله الرحمن الرحيم
از قول من به كليه رزمندگان اسلام بويژه رزمندگانى كه در منطقه عمليات قرارگاه حمزه سيدالشهدا عليهالسلام با دشمنان اسلام مبارزه مىكنند تبريك بگوئيد. اسلام و مسلمانان متعهد، به اين پيروزىهاى چشمگير شما چشم دوختهاند و از ياد هيچ يك از ما نخواهيد رفت. شما فرزندان عزيز ملت هستيد. فتحى كه به دست شما صورت گرفت، براى ملت سرافرازى بود. اميدوارم اين پيروزى تا آخرين مرحله موفق باشد. سلامت و سعادت تمام رزمندگان را از خداوند خواهانم و از دعا شما را فراموش نخواهم كرد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 77
تاريخ: 27/8/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از هموطنان ارمنى - كليمى - آشورى - زرتشتى و كلدانى، رهبران دينى و نمايندگان اقليتهاى مذهبى در مجلس شوراى اسلامى
ما همه كه در تحت پرچم توحيد هستيم تا با هم مجتمع نباشيم، نمىتوانيم در مقابل كفر مقاومت كنيم
من خوشبختم كه جمهورى اسلامى بعضى فرصتها را به ما و ملت ما نصيب مىكند و از آن فرصتها، ملاقات با قشرهاى مختلف و مذاهب مختلف و دينهاى مختلف است. ما همه در تحت لواى توحيد مجتمع هستيم. ايران مال همه است و توحيد مذهب همه است و مبدأ و معاد ايده همه است و ما اين مشتركات را داريم و ملت واحده هستيم و لازم است كه در مسائل ايران، همه در صحنه باشيم و همه با هم يد واحده باشيم كه ديگرانى كه مىخواهند به همه ماها تعدى كنند، چه با اسم اسلام و چه با اسم ساير مذاهب، به مسلمين جهان و به ملتهاى مظلوم جهان ظلم و ستم روا مىدارند، با هم تشريك مساعى كنيم در اينكه يك راه پيدا كنيم براى جلوگيرى از ستم در تمام قشرهاى انسانهاى دنيا.
انبياء عظام سلامالله عليهم از آدم تا خاتم كه تشريف آوردهاند و انبياء بزرگ اولوالعزم كه در بين مردم تشريف داشتهاند، همه آنها براى اينكه پرچم توحيد را و عدالت را در بين ملتها بر پا كنند. پيامبران، تمام پيامبران در طول تاريخ اينطور نبوده است كه فقط يك ناصحان باشند، بلكه آنها براى تهذيب اخلاق مردم به گفتار، به كردار، به عمل، به فعاليت مأمور بودند و خداى تبارك و تعالى آنها را براى اينكه انسانها را بسازند، براى اينكه خلق انسانى در آنها رشد پيدا بكند و اعمال و افعال انسانى داشته باشند، مبعوث فرموده است و همه در هر حالى كه بودهاند كوشش خود را كردهاند. و من يك نكتهاى كه سابقاً هم گاهى گفتم عرض مىكنم و آن اين است كه ما نمىدانيم چرا اين انبيائى كه اينقدر كوشش كردهاند براى تهذيب ملتها، براى اصلاح ملتها، براى جنبه معنويت ملتها، حكومتهائى كه در طول تاريخ آمده است، چه حكومتهاى اسلامى و چه حكومتهاى اديان ديگر، بر حسب قاعده در خلاف مشى پيامبران خود عمل كردهاند. شما امروز مىبينيد كه كشورهاى دنيا مبتلا هستند به سرانى كه ادعاى مسيحيت مىكنند، ادعاى يهوديت مىكنند، ادعاى اسلاميت. ابتلائى كه الان ملتهاى دنيا دارند به دست بسيارى از اين سران، ابتلائى است كه بايد ما ابتلاء انبيا حساب كنيم. همانطورى كه انبيا در صدر عالم تا آخر مبتلا بودند به دست يك خيانتكارانى كه با آنها آنطور عمل كردند كه روى
صحيفه نور ج 17 صفحه 78
تاريخ را سياه كردند، ملتهاى آنها هم امروز مبتلا هستند به سرانى كه روى تاريخ را سياه مىكنند و انبيا را سرشكسته در پيش خداى تبارك و تعالى (نعوذ بالله) مىكنند. شما ببينيد كه اگر پيغمبر اسلام را ببرند در محضر خدا و به او بفرمايد خداى تبارك و تعالى، وحى كند به او كه اين افرادى كه، حكومتهائى كه ادعاى اسلام مىكنند ببينيد چه مىكنند با مردم، ببينيد كه اين حكومتها بر خلاف مصالح كشورهاى خودشان عمل مىكنند، جوابى ندارند جز اينكه من تبليغ كردهام لكن آنها نشنيدند. و اگر هر يك از انبيا را ببرند در محضر خدا و خداى تبارك و تعالى به آنها وحى كند كه اين حكومتهائى كه از مذهب شما هستند، ببنيد الان در جهان چه مىكنند، امريكا با مردم چه مىكند با دعوى مسيحيت. آن مسيحى كه تمام وجودش بر اين بوده است، اين مسيحى كه تمام وجودش روحانى بوده است و بر اين معنا بوده است كه مردم را روحانى كند، الان آنهائى كه ادعاى مسيحيت مىكنند، اقبالشان به دنيا از آنهائى كه مشرك هستند كمتر نيست. آنهائى كه اصلاً مبدأ و معاد را قبول ندارند، با آنهائى كه دعوى مسيحيت مىكنند، دعوى يهوديت مىكنند از اين سران، فرق با آنها معلوم نيست چيزى باشد، بلكه شايد اينها جلو باشند از آنها در اينكه به دنيا توجه دارند و مردم مظلوم را زير پاى خودشان خرد مىكنند. امروز شما مىبينيد كه صهيونيست در عالم كه مدعى يهودى بودن هست و يهوديان او را قبول ندارند، با مردم چه كند و معذلك ادعا مىكند كه من تابع حضرت موسى هستم. و بالاتر و بدتر از او دولتهاى بزرگ مسيحى با مردم چه مىكنند، با آن روحانيتى كه حضرت مسيح داشته است، با مردم چه مىكنند و با ملتهاى خودشان، حتى با ملتهاى مظلوم خودشان. و ديگران چه مىكنند كه روى مسيحيت را سياه كردهاند، البته روى خودشان سياه است. و همين طور ساير قشرها و آنهائى كه ادعاى اسلام مىكنند. امروز صدمهاى كه ملت مسلمان ما از صدام دارد مىكشد و ملت مظلوم مسيحى و غير مسيحى از صهيونيستها در لبنان و امثال لبنان مىكشند، كى از ديگرى كشيده است اين رنجها را؟ اينها همه مدعى هستند، لكن در عمل بينيد كه چه هستند. و ما ملتها، ما همه كه در تحت پرچم توحيد هستيم، تا با هم مجتمع نباشيم، تا در اصل مليتى كه مال همه است با هم مجتمع نباشيم و با هم وحدت نداشته باشيم و در صحنه حاضر نباشيم، نمىتوانيم در مقابل اين سيل كفر و اين سيل فزايندهاى كه همه عالم را دارد مىبرد، نمىتوانيم مقاومت كنيم. اينكه مىبينيد در ظرف چهار سالى كه، قريب چهار سالى كه ايران بحمدالله ايستاده است و رزمندگان در حدود بيش از سه سال، بيش از دو سال در جنگ هست، شما مىبينيد كه اينها همه ايستادهاند و با همه مشكلات ايستادهاند و ملت هم پشت سر آنها و اين است كه موجب پيروزى ما شده است.
دولت اسلامى براى همه دينهائى كه رسمى هستند احترام قائل است
شما اين مطلب را بايد بدانيد كه دولت اسلامى براى اگر به وظايف اسلامى عمل كند، براى همه قشرها، براى همه دينهائى كه رسمى هستند در ايران، براى همه اينها احترام قائل است، براى همه اينها همانطورى كه براى ساير قشرهاى ملت مسلمان احترام قائل است، براى آنها هم قائل
صحيفه نور ج 17 صفحه 79
است و اين نيست جز اينكه اسلام اينطور است.
شما در تاريخ شايد ديده باشيد كه وقتى كه لشكر معاويه آمد و چند نفر را چه كرد و يكى از زنهاى اهل مذاهب رسمى را، آن خلخال را از پايش درآورد، حضرت امير كه حكومت آنوقت بود (بر حسب نقل) فرموده است كه شنيدم خلخال از پاى يك كسى كه با اسلام است و تابع اسلام است درآوردند و اگر كسى در اين امر بميرد، اين را نبايد ملامت كرد. اينطور پشتيبان است. ملت ايران همه با هم بايد در صحنه باشند، همه با هم بايد تشريك مساعى كنند براى حفظ ايران و براى اينكه انشاءالله اين كشورهاى ديگر را هم از آن اسارتهائى كه داشتهاند بيرون بياورند. شما مقايسه يك حساب، پيش خود - كه - يك حساب را مقايسه كنيد مابين آن رژيم سابق و رژيمهائى كه الان هم در دنيا هست و بوده است، با رژيمى كه امروز در ايران برقرار است، شما مقايسه كنيد بين اين دو تا ببينيد كه وضع همه ملت در عين حالى كه گرفتارىهاى همه جانبه دارد دولت و ملت ما، در عين حالى كه ملت و دولت ما در فشار اقتصادى دولتهاى بزرگ هستند، در عين حالى كه دولت و ملت ما مورد تهاجم نظامى دولتها هستند، معذلك آنقدرى كه در اين چند سال، در اين دو سه سال كم، با همه اين گرفتارىها، براى مستمندان كار شده است، در طول سلطنت اين پدر و پسر غير انسان، حاصل نشده بود. و مطمئن باشيد شما كه دولت اسلامى خدمتگزار است براى همه قشرهاى ملت، اختصاص به يك طايفه، دو طايفه ندارد و ما از طرف اسلام مأمور به اين معنا هستيم. ما مأمور به اين هستيم كه تا آقايان در تعهد خودشان به دولت اسلامى و جمهورى اسلامى باقى هستند، ما در تعهد خودمان در خدمتگزارى به آنها باقى باشيم. و من اميدوارم كه ملت مطلقاً از مسلمين و اين قشرهاى غير مسلم مربوط به اسلام و اينهائى كه به رسميت شناخته شدند در اسلام و در قانون اساسى، هميشه توجه به اين داشته باشند كه پيروزى ما با اين است كه همه با هم باشيم. پيروزى ما، پيروزى شما در اين است كه همه در صحنه باشيم، در اين است كه اختلافاتى كه جزئى بينتان هست برطرف باشد و اختلاف در كار نباشد. در چيزهائى كه مربوط به دولت است، در چيزهائى كه مربوط به مجلس است، در چيزهائى كه مربوط به قانون است، بايد همه ما تشريك مساعى كنيم، همه ملت با هم باشند. مجلس خبرگان تقويت رهبرى است امروز در ملت ما مطرح است قضيه مجلس خبرگان براى تعيين رهبرى. اين مسألهاى است كه نبايد ملت ايران براى آن كم ارج قائل باشد. الان يك دسته از قرارى كه شنيدم دوره افتادهاند كه اين مجلس خبرگان نبايد باشد براى اينكه تضعيف رهبرى است.
مجلس خبرگان تقويت رهبرى است
گول اين حرفها را نخورند، بايد همه وارد بشوند، اين يك تكليف است. حفظ اسلام يك تكليف شرعى است براى همه ما. حفظ مملكت توحيدى يك تكليفى است براى همه قشرهاى ملت و اگر چنانچه همه با هم نباشند و در صحنه حاضر نباشند و رأى به وكلا ندهند و رأى به مجلس خبرگان ندهند و وكلائى كه بايد تعيين بشود و كسرى دارند رأى كم بياورند، اين بر خلاف تكليف عمل كردهاند. بايد همه در
صحيفه نور ج 17 صفحه 80
صحنه باشند و همه وارد باشند و من به قشر روحانيت هم عرض مىكنم كه كنارهگيرى موجب اين مىشود كه همانطورى كه در زمان سابق از كنارهگيرى علماى مذاهب، اسباب اين شد كه ملت ما و بزرگانشان جدا شدند و هر كارى خواستند دولت كردند و دولتها را به حال خود گذاشتند و هر طور سركشى خواستند كردند، اگر چنانچه شما از صحنه بيرون برويد، علما، دانشمندان از صحنه بيرون بروند، اين اسباب اين مىشود كه باز آن مسائل سابق پيش يبايد. امروز تكليف است. مجلس خبرگان تكليف است براى همه كه هم در آن كه مىخواهد خبره بشود بايد برود اسمنويسى كند، آن كه لايق است برود و اسمنويسى كند، ملت به آنها رأى بدهند. در هر صورت اگر چنانچه ما همهمان در صحنه نباشيم و همه به فكر اين نباشيم كه اين كشور را از شر مفسدان نجات بدهيم، اگر به فكر اين نباشيم، خداى نخواسته اگر حاضر هم، در وضع حاضر هم خيلى تأثير نكند، در وضع آينده ملت باز تأثير مىكند و خداى نخواسته دوباره ملت ما را گرفتار آنطور اشخاص مىكند كه بر صغير و كبير ما رحم نكنند. و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به همه ما توفيق بدهد كه خدمت كنيم به اين كشور، خدمت كنيم به اين ملت و همه با هم باشيم و بر ضد كسانى كه بر خلاف اين ملت هستند، بر خلاف مصالح اين ملت هستند، نهضت خودمان را حفظ كنيم و انشاءالله در طول تاريخ، ديگر گرفتار آن حكومتهايى كه خودشان را از مردم جدا مىدانستند و براى خودشان دستگاههاى سلطنتى درست كرده بودند، گرفتار انشاءالله نشويم.
والسلام علينا و على عبادالله الصاحين
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 81
تاريخ: 27/8/61
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام موحدى كرمانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد على موحدى كرمانى دامت افاضاته
به دنبال شهادت جانگداز حجتالاسلام والمسلمين آقاى حاج عطاءالله اشرفى رحمةالله عليه، جنابعالى را به سمت امام جمعه باختران منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى ضمن انجام اين فريضه بزرگ، مردم را به وظايف ديگرى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند، آشنا سازند. اميد است اهالى محترم عموماً و حضرات علماى اعلام خصوصاً و نهادهاى انقلابى فرصت را مغتنم شمرده همكارىهاى لازمه را در انجام هر چه باشكوهتر نماز وحدت آفرين جمعه با جنابعالى داشته باشند. موفقيت همگان را از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 82
تاريخ: 3/9/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان خراسان
امروز ملت در مراكز نماز جمعه اجتماع و با يكديگر تفاهم مىكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
همانگونه كه كراراً گفتهام، يكى از بركات اين انقلاب و پيروزى ما اين است كه با آقايان علما و خصوصاً برادران اهل سنت كه قبلاً خدمتشان نمىرسيديم ملاقات مىكنيم و من اميدوارم كه اين مسأله ادامه پيدا كند و وحدت كلمه براى هميشه برقرار باشد.
برپائى نماز جمعه يكى از بركات بسيار عظيم اسلام بود كه معالاسف قبل از پيروزى انقلاب در بين علماى شيعه بسيار كم جلوه و برادران اهل سنت هم كه اقامه كردند، خطبههايشان محدود به حدودى خاص بود. اما امروز از بركت نماز جمعه است كه ملت از خانههايشان بيرون ريخته و در مراكز نماز جمعه اجتماع و با يكديگر تفاهم مىكنند و به مسائل سياسى و دينى گوش مىدهند، كه اين مسأله بسيار ارزشمند است و همانطور كه مىبينيد روز به روز هم بحمدالله رشد كرده و بر اين جمعيت افزوده مىشود و هيچ گاه تزلزلى در آن ديده نشده است.
اين رسانههاى گروهى بيگانگان هستند كه تبليغ مىكنند مردم علاقه زيادى به نماز جمعه ندارند شما در كجاى دنيا مىتوانيد جائى را مثل استان اصفهان پيدا كنيد؟ همين چند روز پيش فقط در شهر اصفهان حدود سيصد و هفتاد نفر را تشييع كردند معذلك همين شهيد دادهها و داغديدهها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه مىدهند. امروز مردم ما فهميدهاند كه تا فداكارى نباشد، اسلام را نمىشود پيش برد و مىدانند كه همه ما بايد براى اسلام فدا شويم.
سيره انبياء عظام خصوصاً نبى اكرم و اصحابش در طول تاريخ، فدا شدن در راه اسلام بوده است و مردم ما هم اين سيره را پيش گرفته و از آنان تبعيت مىكنند. اين زمزمههائى كه گاهى مىشود مبنى بر اينكه گرفتارى زياد است و مثلاً گرانى زياده شده است و مردم دلسرد شدهاند، بىاساس است. شما مىبينيد كه اينگونه مسائل در كشورهائى كه سالهاى طولانى انقلاب كردهاند وجود دارد و شما كشورى را سراغ نداريد كه چهار سال از پيروزى انقلابش گذشته باشد و همه چيزش درست باشد و هر روز مردم بيشتر در صحنه باشند و بيش از پيش از انقلاب و دولت پشتيبانى كنند و اين چيزى نيست جز اينكه اين انقلاب، اسلامى و مربوط به اسلام است. اگر اين انقلاب مثل ساير انقلابها مربوط به طايفه و حزبى خاص بود. و يا عدهاى با كودتا قدرت را به دست مىگرفتند ممكن نبود كه ملت اينطور
صحيفه نور ج 17 صفحه 83
يكپارچه دنبالش حركت كنند و از آنها حمايت كنند و اين نعمتى است كه اسلام به ما عنايت فرموده و ما بايد قدر اين عنايت خدا را بدانيم. اين از عنايات اسلام است كه همه برادران اهل سنت و شيعه با هم هستند و اختلافى هم با يكديگر ندارند و بحمدالله كسانى را كه در دو طرف بودند و تفرقه ايجاد مىكردند را هم شناختند و كنار زدند و امروز صادقانه در كنار يكديگر خدمت مىكنند و من اميدوارم كه اين رويه مستدام باشد.
ائمه جمعه يكى از مؤثرترين قشرهاى جامعه به حساب مىآيند
ائمه جمعه بايد توجه داشته باشند كه يكى از مؤثرترين قشرهاى جامعه به حساب مىآيند و بايد توجه داشته باشند كه مردم گوششان به اينهاست و در اجتماع ائمه جمعه سعى مىكنند ببينند امام جمعه چه مىگويد. از اين رو بايد سعى شود خطبهها پرمحتوا باشد. در خطبهها هم بايد امر به تقوا و اينگونه مسائل رعايت شود و هم مردم را به وحدت و حضور در صحنه دعوت نمايند.
اينكه مىبينيد اجانب اينگونه بر ضد ايران تبليغ مىكنند و رسانههاى گروهىشان بىوقفه عليه ما به كار گرفته مىشوند، براى اين است كه اين قيام براى اسلام است و ما مىخواهيم فرهنگ اسلامى را در همه جا گسترش دهيم و اينها مىترسند كه مبادا اسلام در كشورشان رشد پيدا كند و ديگر جائى براى آنها نباشد. از جمله امورى كه اجانب به آن دامن مىزنند، همين مسأله انتخابات است. هر انتخاباتى كه در ايران مىشود. اينها مىگويند مردم اين دفعه نمىآيند، مردم سست و خسته شدهاند. و شما ديديد كه در انتخابات گذشته، از انتخابات اصل نظام جمهورى اسلامى گرفته تا مجلس خبرگان براى قانون اساسى، مجلس و رؤساى جمهور، مردم هر دفعه بهتر از دفعه قبل شركت كردند. الان هم عدهاى در خارج نشستهاند و تبليغ مىكنند كه اين دفعه ديگر مردم خسته شدهاند و شور سابق را ندارند و از اين قبيل حرفها. اينها اكثر عقدههائى در دل دارند و روى همين عقدههاست كه اين صحبتها را مىكنند. اگر عقدههاى درونى آنها حل مىشد، چنين صحبتهائى را نمىكردند. همين منافقين و ديگران كه مردم آنها را از ايران بيرونشان كردهاند، در خارج نشستهاند و مىگويند مردم با ما هستند. شما ائمه جمعه موظفيد براى جلوگيرى از شيطنتهائى كه اينها مىكنند و مىگويند مردم اعراض كردهاند و در انتخابات شركت نمىكنند، مردم را به شركت در انتخابات دعوت كنيد و مردم نيز ثابت كنند كه اعراض نكردهاند و با شركتشان در انتخابات ثابت كنند كه از اسلام رويگردان نيستند. اسلام چيزى نيست كه كسى بتواند از آن رويگردان باشد. ما هر روز شاهديم كه مادران شهدا، كسانى كه حتى چند شهيد دادهاند، فرياد مىزنند كه اگر باز هم داشتيم در راه خدا مىداديم و تأسف مىخورند كه ديگر فرزندى ندارند كه در راه خدا بدهند. اجانب تبليغ مىكنند كه در ايران بچههاى كوچك را با زور به جبهه مىفرستند، در حالى كه چنين نيست. مردم مىخواهند جلوى اين جوانهاى چهارده پانزده ساله را بگيرند كه به جبهه نروند، ولى آنها از دست پدر و مادرها فرار مىكنند و به جبهه مىروند. مسلماً فردى را كه بالغ نيست نه كسى مىگويد به جبهه برو و نه كسى چنين حقى دارد كه بگويد. مردم ما
صحيفه نور ج 17 صفحه 84
بحمدالله خودشان از رفتن به جبههها استقبال مىكنند و جبههها را پر مىكنند. من اميدوارم كه شما آقايان با صفاى قلب در كنار يكديگر باشيد و مردم را به صلاح و سداد دعوت كنيد و همه در صحنه باشيد و مردم را به حضور در صحنه دعوت كنيد. اينطور نيست كه آدم خوب كسى باشد كه در كنارى نشسته باشد و تسبيحى دست بگيرد و در مسجد ذكر بگويد. اگر انسان خوب اينگونه بود حضرت رسول صلى عليه و آله و سلم و حضرت امير مومنان (ع) هم اين كار را مىكردند. ما نديديم در تاريخ كسى گفته باشد رسول اكرم و امير مؤمنان در جائى از صحنه كنارهگيرى كنند و در مسجد بنشينند و ذكر بگويند، بلكه بعكس در همه جا حضور داشتند و در صحنه بودند. بنابراين اينكه عدهاى نشستهاند و مىگويند بايد كنارهگيرى كرد، درست نيست. روحانيت بايد عضو فعال جامعه باشد و مردم را هدايت و ارشاد نمايد. شما آقايان هم بر امور جارى در محل خودتان نظارت داشته باشيد و مردم را هدايت كنيد. من هم از خداوند مىخواهم كه به شما توفيق دهد تا به اسلام و مسلمين خدمت كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 85
تاريخ: 3/9/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از رزمندگان اسلام مستقر در كردستان و اعضاى خانوادههاى شهداى انقلاب اسلامى
شما برادران موجب سرافرازى حضرت امام زمان سلام الله عليه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى شديد
بسم الله الرحمن الرحيم
من امروز بنا نداشتم كه صحبت بكنم و حالا هم به طور اختصار يك كلمه مىگويم و دعا مىكنم به شما. من الفاظ را و گفتار را ناقصتر از اين مىدانم كه در ستايش از شما جوانان عزيز و همه ارگانهايى كه در ايران خدمت مىكنند، از ارتش و سپاهى و كميته و بسيج و هم اينها، الفاظ كوتاه هستند كه از شما برادران و از اين چهرههاى نورانى مستعد براى شهادت مديحه بگويند. شما آبروى اسلام را و آبروى رسول خدا را در پيشگاه مقدس حقتعالى حفظ كرديد و شما برادران موجب سرافرازى حضرت امام زمان سلام الله عليه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى شديد. حماسههايى كه شماها در كردستان و نيز دوستان شما در جاهاى ديگر از قبيل جبهه مسلم و محرم و ساير جبههها آفريديد، قابل توصيف نيست و شما مستعد اين باشيد كه امام زمان سلام الله عليه از شما توصيف كند و خداى تبارك و تعالى به شما عنايات خاصه خودش را بكند و انشاءالله خواهد كرد. شمائى كه از جان خودتان در راه اسلام گذشتهايد و در ميدانهاى نبرد حق بر باطل پيشقدم شديد و سركوبى كرديد از اين دشمنان اسلام و دشمنان ملت و دشمنان ملت كرد و غير كرد، شماها موجب سرافرازى همه ملت شديد. ما به وجود شما افتخار مىكنيم و من از خداوند تعالى سعادت شما را در اين دنيا و آن دنيا و سلامت شما را و رحمت بر شهيدان شما را خواستارم و اميدوارم خداى تبارك و تعالى به شما عزيزان پيروزى عنايت كند و ثواب شهدا را به شما مرحمت فرمايد. خداوند تمام رزمندگان ما را در همه جبههها از بليات حفظ كند و پيروزى آنها را كه پيروزى اسلام است، پيروزى قرآن مجيد است، ثبت كند در لوح محفوظ.
شما اهالى كردستان گول اين گروهكها را نخوريد
من يك كلمه به شما و اهالى كردستان عرض مىكنم كه شما اهالى كردستان و ديگرانى كه در آن نواحى هستند گول اين گروهكها را نخوريد. اينها نغمهاى بلند كردند بر خلاف قرآن مجيد و بر
صحيفه نور ج 17 صفحه 86
خلاف اسلام. نغمه نژادپرستى، طرح اينكه كرد، لر، فارس، اينها بايد از هم جدا باشند و هر يك مستقلاً براى خود چيزى داشته باشند، اين آن است كه اسلام آمده است كه بردارد از ميان، اين ديوارها را اسلام آمده است كه خراب كند و همه شما و همه ما و همه مسلمين در تحت لواى لاالهالاالله و توحيد همقدم باشيم و هم نفس باشيم و اسلام را به پيش ببريم. و اميدوارم كه موفق بشويد به اينكه اسلام را در همه كشورهاى اسلامى و حقايق اسلام را در همه دنيا پياده كنيد و شما بحمدالله الگو هستيد براى تمام كشورهائى كه هستند و مسلم بدانيد كه چشم همه كشورها يعنى مسلمانهاى كشورها و مستضعفان كشورها به شما دوخته شده است و دعاى ما بدرقه شماست. و خدايا! تو را به اوليايت قسم مىدهيم كه اين عزيزان ما را حفظ كن، اين دوستان خدا و دوستان امام زمان را پيروز كن.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 87
تاريخ: 4/9/61
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده ژاندارمرى و نماينده امام در ژاندارمرى جمهورى اسلامى
سعى كنيد روح ايمان و اسلاميت را در پرسنل زنده نگه داريد
بسم الله الرحمن الرحيم
نكتهاى كه بايد تذكر دهم اين است كه اولاً هيچ گاه از حجم كار زياد نترسيد كه كار هرقدر هم زياد باشد در مقابل اراده انسان ناچيز است و اگر انسان بخواهد، مىتواند همه كارهاى عظيم را با حجم هر قدر هم زياد به انجام برساند.
دوم اينكه سعى كنيد روح ايمان و اسلاميت را در پرسنل زنده نگه داريد. اگر روح اسلام در افراد باشد همانطور كه امروز در سرتاسر جبههها مىبينيد، همه مسائل حل مىشود. همه مىخواستند ژاندارمرى را از اخلاق اسلامى و ايمان جدا كنند و آنها را بد تربيت كنند. انشاءالله سعى شود كه تربيت اسلامى در بين افراد احيا شود. امروز مردم از هر لحاظ كمك خواهند كرد و به همين جهت مشكلات حل خواهد شد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 88
تاريخ: 6/9/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان عضو دفتر تحكيم وحدت انجمنهاى اسلامى دانشجويان دانشگاههاى سراسر كشور
مراقب باشيد كه منحرفين در انجمنهاى اسلامى نفوذ نكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
از شما دانشجوهاى عزيز كه اميد آينده كشور اسلامى هستيد تشكر مىكنم كه تشريف آورديد در اين روز سرد و با شما ملاقات مىكنم. شما مىدانيد كه هر چه از خوبىها و بدىها براى يك ملتى تحقق پيدا مىكند، وابستگى يا استقلال، در قيد و بند بودن و اختناق يا آزادى، تابع تربيتهاى دانشگاهى است. آنچه كه دانشگاه در يك كشورى نقش دارد از امور مهمهاى است و نقش بزرگى دارد كه اين نقش بزرگ را اگر ايفا كند و به طور صحيح ايفا كند، كشور را به مقصد اعلاى خودش مىرساند. اين دو جناح دانشگاه و فيضيه كه بحمدالله امروز با هم تحكيم وحدت كردهاند و با هم يك عضو براى جامعه شدهاند، اينها مىتوانند كه كشور را به استقلال حقيقى و آزادى برسانند و اگر خداى نخواسته اين دو قشر انحراف پيدا كنند، مطمئن باشيد كه كشور و احكام اسلام به انحراف كشيده مىشود. از اين جهت اين كارى كه شما دانشجوهاى عزيز داريد و آن كار توجه به مسائل اسلامى دانشگاه، از امور بسيار با اهميت و ارزشمند است و از آن طرف بسيار با مسؤوليت.
آن چيزى كه من به نوع قشرهايى كه ملاقات كردهام سفارش كردهام و امروز به شما جوانهاى عزيز سفارش مىكنم و تاكيد مىكنم اين است كه انجمنهاى اسلامى بايد توجه كنند كه در بين اين انجمنها از اين منحرفين نفوذ نكنند. شما مطمئن باشيد كه اين منحرفين و منافقين و آنهائى كه دستشان از اين كشور كوتاه شده است با هر حيلهاى كه شده است مىخواهند در همه جاى كشور خصوصاً در دانشگاه كه مركز علم و مركز همه جهات كمالى انسانى است، مىخواهند نفوذ كنند و چه بسا اشخاصى با ظاهر بسيار صالح و در حضور شماها بيشتر از شماها قيد و بند اسلام و فرياد وا اسلاما مىزند، خداى ناخواسته از منحرفين باشد. آنها همانطورى كه شيطان با هر صورتى در مىآيد و با هر حيلهاى انسان را منحرف مىكند، اينها هم شياطين انسى هستند كه به هر صورتى و به هر شكلى در مىآيند و ممكن است كه در بين شما خداى نخواسته يك نفوذى بكنند و اگر خداى نخواسته يك همچو نفوذى بشود، بدانيد كه انحراف در پيش است. گرچه به كوتاه مدت نشود، در دراز مدت انحراف خواهد شد. و لهذا بايد سعى خودتان را، كوشش خودتان را در انتخاب افراد براى اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 89
انجمنها بكنيد و دقت كنيد كه افراد، افرادى باشند كه سابقه آنها و قبل از انقلاب آنها و در انقلاب درست معلوم باشد و با شناخت كامل در اين انجمنها راه داده بشوند. اين انجمنها فعاليتشان بسيار ارزش دارد، لكن يك همچو مسؤوليتهائى دارند كه مسؤوليتشان هم بزرگ است. چنانچه مسؤوليت توجه به همه جهات دانشگاه و نظارت به همه جهات دانشگاه راجع به اينكه انحرافى واقع نشود، استاد منحرفى خداى نخواسته وارد نشود و متصديان امور خداى ناخواسته منحرف نباشند، اين هم از امور مهمى است كه بايد بسيار رويش دقت بشود، لكن توجه به اين معنا كه براى هر امر جزئى نبايد شما به عنوان اينكه حزب الله هستيد، براى يك امر جزئى افرادى كه صالح هستند ولو سابق يك خطائى يا يك كارى كه الزامى بوده است كردند، نبايد كنار بگذاريد. بايد هر چه بكنيد جاذبه داشته باشيد و اشخاصى كه اينها در حال حاضر خوب كار مىكنند و مفيد هستند، در دانشگاهها باشند و تعليم و تربيت را بكنند با نظارتى كه همه دانشجويان در امور دارند.
در هر صورت كار، كار مهمى است و اين كار مهم مسؤوليتش هم مهم است و من اميدوارم كه شما برادرهاى عزيز و عزيزان ملت موفق بشويد در اين كار اسلامى انسانى و دانشگاههاى ما انشاءالله باز بشود و به كارهاى خودش ادامه بدهد و براى اين ملت امورى كه لازم دارد، مهيا كند.
مجلس خبرگان يك مجلسى است پشتوانه كشور
البته مسائل زيادى در پيش داريم و شما در پيش داريد كه باز شياطين دوره افتادهاند و نمىخواهند بگذارند اين مسائل تحقق پيدا كند. يكى همين مجلس خبرگان است كه امروز محل ابتلاء همه است. مجلس خبرگان يك مجلسى است كه بايد شما و ملت بدانند كه اين مجلس پشتوانه كشور است براى حفظ امنيت كشور و حفظ استقلال كشور و حفظ آزادى براى كشور و اگر مسامحه در اين امر بشود، يك تقصيرى است كه ممكن است جبران بعدها نشود اين تقصير. بايد همانطورى كه اعلام مىكنند و آن روزى كه اعلام مىكنند، آقايان بروند و افرادى را كه تعيين كردهاند بزرگان، به آنها رأى بدهند و كسانى هم كه خودشان ميل دارند كه رأى بدهند بروند و شركت بكنند. در آراء آزادند، هركس را مىخواهند انتخاب كنند، و ليكن شركت داشته باشند، اينطور نباشد كه خداى نخواسته آمال و آرزوى استعمار را در ايران انجام بدهند. شركت نكردن در اين امر مورد آمال آن كسانى است كه مىخواهند اين كشورها را و كشور اسلامى ما را به انحراف بكشانند و هر چه ذخاير دارند ببرند. از اين جهت من به همه ملت سفارش مىكنم، به زن و مرد سفارش مىكنم كه هر كس به حد قانونى رسيده است، در اين مجلس، در اين انتخاب شركت كند و افرادى كه پيشنهاد مىشود و انتخاب شده است يعنى پيشنهاد شده است، هر يك را كه خواستند، به او رأى بدهند، لكن شركت كنند. اين يكى از مسائل مهمى است كه ما داريم و امروز دنبال اين هستند كه نگذارند اين كار بشود. كارشكنىها مىكنند، اشكالات مىكنند و اين اشكالات و كارشكنىها همه براى اين است كه از اين مجلس مىترسند، از اينكه اين مجلس تحقق پيدا كند و در موقع خودش بتواند كار خودش را انجام بدهد
صحيفه نور ج 17 صفحه 90
مىترسند، از اين جهت نمىخواهند كه اين انجام بگيرد، چنانچه امروز بعد از اينكه دستشان از امور تخريبى تقريباً كوتاه شده است و در جبههها شكست خوردهاند و در داخل و خارج رو به شكستند و شكست خوردهاند باز دنبال اين هستند كه مجلس را، دولت را، اينها را تضعيف كنند. دنبال اين هستند كه در بين مردم اشكالتراشى براى دولت بكنند يا براى مجلس. و شما بدانيد كه اين اشكالتراشان و اين اشخاصى كه دوره مىافتند و چيزهايى را اشاعه مىدهند، اينها به خير ملت نيست، به خير شما نيست، به خير اسلام نيست. امروز مجلس و دولت از ارگانهائى است كه ما بايد حفظشان كنيم، بايد كوشش كنيم در اينكه اين دولت محفوظ بماند و اين مجلس محفوظ بماند و اين دولت خدمتگزار است و خدمتهاى بسيار چشمگيرى كرده است و دارد مىكند، لكن خرابىها از بس زياد است و از بس كه گرفتارىها زياد است، جنگ هست در كار، محاصره هست، محاصره اقتصادى هست، مخالفت همه كشورهاى خارج به استثناء بعضى از آنها هست و كمك كردن به دشمنان ما و كمك نكردن به ماست، كارشكنى براى ملت ايران است و در يك همچو وضعيتى آنها مىخواهند كه در داخل يك ايجاد اختلافى بكنند كه از آن اختلاف آنها بهرهگيرى كنند.
مخالفت با دولت، مخالفت با اسلام است
و شما بدانيد كه اگر چنانچه اين وحدتى كه بين مسلمين هست و خصوصاً در بين ايران تحقق پيدا كرده است، اگر اين وحدت از دست برود ما بر مىگرديم خداى نخواسته به همان رژيمهاى فاسدى كه همه چيز اين كشور را به باد دادند و نگذاشتند مغزهاى متفكر اين جوانهاى ما به كار بيفتد. و ما الان در صورتى كه سه سال، چهار سال از جمهورى اسلامى گذشته است، مىبينيم كه در همه جا به كوشش دولت و به كوشش جوانها كارها دارد راه مىافتد، كارخانهها با كوشش خود جوانها دارد راه مىافتد و در عين حالى كه ما در سه سال تقريباً در جنگ هستيم، معذلك دولت آنطور اقدام كرده است و آنطور خدمت كرده است كه نگذاشته است كه قرض بكند كشور ما از خارج. در حالى كه صدام در عين حالى كه همه كشورهاى متمكن و داراى قدرت با او موافقند و همراهى مىكنند و مجانى به او مىدهند و چه، معذلك ميلياردها ارز خودش را از بين برده است و ميلياردها قرض كرده است و دولت ما بحمدالله با كوششى كه دارد و با وحدت نظرى كه هست بين شان انشاءالله و با وحدتى كه ما بين ملت و دولت است، هم ارز را بالا بردهاند به طور چشمگير و هم از هيچ جا تاكنون قرض نكردهاند و ما بايد تشكر كنيم از يك همچو دولتى و اگر اشكالى فرض كنيد يك وقتى داريم كه حتماً بدانيد از روى سوء نيت آنها كارى نمىكنند، اگر چنانچه يك وقت اشتباهى داشته باشند، اشتباه را بايد به طور معقول تذكر داد و وقتى كه به طور معقول تذكر دادند آنها درصدد رفعش بر مىآيند. من اعلام مىكنم به همه ملت كه امروز مخالفت با دولت، مخالفت با مجلس، مخالفت با جمهورى اسلامى، مخالفت با ارگانهائى كه در جمهورى اسلامى است مخالفت با اسلام است و موجب تباهى اين كشور و اين ملت خواهد شد. بايد همه پشتيبان باشند و همه توجه كنند به اينكه در يك همچو مشكلاتى اينطور
صحيفه نور ج 17 صفحه 91
گرفتارىها را دارند به تدريج انشاءالله رفع مىكنند، اين موجب تشكر ملت بايد باشد. به مجرد اينكه در ذائقه يكى يك مطلبى درست نيست، فوراً هجوم نكنند و كارشكنى بكنند و عرض بكنم تضعيف بكنند دولت را. و همين طور راجع به مجلس، كه مجلس در رأس همه امور واقع است، بايد تاييد بكند ملت و هيچ وقت اينطور نباشد كه تضعيف بكند. و من اميدوارم كه ملت توجه كامل داشته باشد و اين تحكيم وحدتى كه شما در نظر داريد، باز موفق بشويد و ملت موفق بشود كه در بين همه افرادى كه در كشور هست، بين همه افرادى كه مشغول خدمت هستند، تحكيم وحدت بشود و همه آنها مشغول كار باشند و دلگرم مشغول كار باشند، موجب سستى و سردى فراهم نشود، موجب دلگرمى باشد ملت براى مجلس و دولت، تا اينكه بتوانند انجام خدمت بكنند. خداوند انشاءالله همه شما را و همه ملت را هدايت به راه راست بكند و همه ما را خدمتگزار به اسلام، خدمتگزار به مسلمانها و خدمتگزار به كشور.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 92
تاريخ: 11/9/61
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام نور مفيدى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد كاظم نور مفيدى امام جمعه محترم گرگان دامت افاضاته بدين وسيله جنابعالى را به سمت نماينده خود در منطقه گرگان منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى در رفع نيازمندىهاى مذهبى و مشكلات سياسى و دينى اهالى آن سامان اقدام نموده و در امورى هم كه نياز به اذن ولى فقيه دارد جنابعالى از طرف اينجانب مجاز در تصدى و تصرف مىباشيد. دوام توفيقات آنجناب را از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 93
تاريخ: 11/9/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه و روحانيون استان همدان، گروهى از روحانيون اصفهان، اعضاى نهادهاى مختلف اجرايى، كاركنان مركز اسناد انقلاب اسلامى و وزير مشاور و سرپرست سازمان برنامه وبودجه
تحول روحى ملت از عنايات و تفضلات الهى است
بسم الله الرحمن الرحيم
اولاً بايد تشكر كنم از آقايان علماى استان همدان و از علماى اصفهان و از برادرهائى كه از خارك آمدهاند و از برادرهائى كه از تمام كشور راجع به برنامه و اينها تشريف آوردهاند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم. و من اميدوارم كه همه آقايان در هر جا كه هستند موفق باشند و مؤيد به تاييدات خداى تبارك و تعالى.
يك صحبت من با همه آقايان، مشترك بين همه آقايان و همه ملت و همه علماى سرتاسر كشور و همه رزمندگان و قشرهاى ديگرى كه در هر جا هستند، چه آنهائى كه مشغول به يك خدمت دولتى يا مجلسى يا ملى هستند و چه آنها كه مشغول به جهاد هستند در مقدم جبههها و در پشت جبههها و بالاخره تمام خواهران و برادران كشور اسلامى ايران، و آن اين است كه همانطورى كه آقا فرمودند، خداوند تبارك و تعالى به ما عنايت فرمود و تفضل فرمود، تفضلى كه ما نمىتوانيم از عهده شكر او برآئيم. يك تفضل در جنبه نفى كه بحمدالله ملت ما با فضل الهى موفق شد كه رژيم فاسدى كه مىرفت همه ايران را، همه جوانان ايران را فاسد كند، از چنگال ظلم آن و ابرقدرتهائى كه دندان و چنگشان بر اين مملكت مسلط شده بود، از ظلم آنها و از گرفتارىها به بركت اسلام و به بركت ملت بزرگوار ايران رهائى يافتيم. و يك جنبه مثبت كه تحولى در ايران پيدا شد كه نمىتوانيد شما در تاريخ نظير اين تحول را پيدا بكنيد، تحولى كه تمام قشرها را از آن وضعى كه داشتند، از آن گرفتارىهائى كه داشتند، چه گرفتارىهاى اخلاقى و چه گرفتارىهاى مادى و چه گرفتارىهاى معنوى متحول كرد به يك انسانهائى كه براى خدا، براى اسلام، براى استقلال و آزادى، همه با هم كوشش مىكنند. نمىتواند انسان تصور كند كه چه انگيزهاى در تمام اين كشور، در بچههاى كوچك دو سه ساله تا پيرمردهاى مريض در بيمارستانها پيدا شد كه همه از يك حالت طبيعى به يك حالت الهى برگشتند. شما الان در هر جاى اين كشور كه برويد مىبينيد كه توجه عمومى مردم، توجه تودههاى مردم به اسلام است و هر گرفتارى كه براى دولت پيش بيايد، براى ارگانهائى كه در دولت هستند، براى ارتش پيش بيايد، براى پاسدارها پيش بيايد، براى كميتهها پيش بيايد و براى ساير رزمندگان، مردم به دنبال آنها و به حمايت
صحيفه نور ج 17 صفحه 94
آنها مهيا هستند و عمل مىكنند. كه اگر نبود اين تحولى كه خداى تبارك و تعالى نصيب كشور ما كرده است، اين اگر تحول الهى نبود و اين تجلى ايمان نبود، هرگز نمىتوانست كسى باور كند كه آن گرگهائى كه بر اين كشور تسلط پيدا كردند و با چنگ و دندان همه چيز اين كشور را در تحت سلطه خود قرار داده بودند، آنها بيرون بروند و نمىشد تصور كرد كه همه قدرتهاى بزرگ و آنهائى كه دنباله آنها هستند، چه در منطقه و چه در خارج منطقه با هم دست به هم دادند از حيث تبليغات، تسليحات و قواى نظامىشان و همه بر ضد اين ملت مظلومى كه براى خدا قيام كرده است كوشش مىكنند و خداى تبارك و تعالى معذلك قدرتى به اين ملت عنايت فرموده است كه تمام توطئههاى آنها را خنثى كرده است و مىكند انشاءالله. و اين از امورى است كه ما شكرگزارى او را نمىتوانيم بحق بجا بياوريم، لكن آن مقدارى كه براى ما ميسور است در سپاسگزارى و شكرگزارى در اين نعمت بزرگ، اين است كه اولاً تقوا را پيشه خود كنيم و خداى تبارك و تعالى را در تمام امور حاضر و ناظر ببنيم در خلوت و جلوت، در حال جنگ و در حال صلح، در تهيدستى و در غنا خداى تبارك و تعالى را حاضر ببينيم. همه عالم محضر خداست، هر چه واقع مىشود در حضور خداست، هر خطراتى كه در قلب ما واقع مىشود در حضور خداست. ما بايد به شكر نعمتى كه خداى تبارك و تعالى، نعمتهاى غير متناهى كه به ما عنايت كرده است و به شكر اين نعمتى كه اخيراً به ما عنايت فرموده است، توجه به او داشته باشيم و تقوا را پيشه كنيم و از خداى تبارك و تعالى بخواهيم كه ما را به حال خودمان باز ندارد و عنايت خودش را از ما سلب نفرمايد.
علماى بلاد و ائمه جمعه و جماعات مردم را دعوت كنند به تقوا و حضور در صحنه
و يك كلمه به علماى اسلام و خصوصاً علماى ايران و آقايانى كه از استان همدان تشريف آوردهاند و از اصفهان و بالاخره تمام علما و ائمه جمعه و جماعاتى كه در تمام كشور هستند و يا امام جمعه هستند يا مبلغ هستند و مشغول به خدمت هستند، مردم را دعوت كنيد به تقوا. در نماز جمعه در خطبه اول واجب است دعوت به تقوا. با همين عنوان عربىاش را بگوئيد، فارسىاش را بگوئيد و مردم را دعوت كنيد كه متقى باشند. و در خطبه دوم هم احتياط لازم است كه مردم را دعوت كنند به تقوى. و اين دليل بر اين است كه در اين خطبه واجب فرموده است كه مردم را به تقوا دعوت كنند، دليل بر اين است كه عنايت حق تعالى به تقوا در درجه بالايى از ساير عنايتهاست. و ما مردم را، شما آقايان علمائى كه ائمه جماعت هستيد، علمائى كه ائمه جمعه هستيد، علمائى كه مبلغ هستيد، در هر جا هستيد مردم را به تقوا و توجه به خداى تبارك و تعالى دعوت كنيد، كه اين دعوت به تقوا و دعوت به توجه به خدا (كه انشاءالله مؤثر خواهد بود در همه نفوس) موجب اين بشود كه عنايت حق تعالى به ما ادامه پيدا كند و خداوند اين نعمت را براى ما حفظ بفرمايد. و يك چيز ديگرى كه باز مربوط به علما هست و مربوط به ساير ملت، و آن اين است كه علماى بلاد، ائمه جمعه و جماعات، مبلغين، مردم را دعوت كنند به حضور در صحنه. تاكنون هر چه بركات به
صحيفه نور ج 17 صفحه 95
اين جمهورى اسلامى رسيده است و هر چه پيروزى نايل اين ملت مظلوم، كه در طول تاريخ مظلوم بود عايد شده است، از حضور ملت و همه قشرهاست كه در صحنهاند و از اينكه جمهورى اسلامى را از خود مىدانند، چنانچه از خودشان هست. اسلام اختصاص به شخصى ندارد. اسلام، اسلام همه است و جمهورى اسلامى خدمتگزار به همه است و مال همه است.
من عرض مىكنم كه هم علما اين مطلب را هميشه به مردم گوشزد كنند و هم مبلغين گوشزد كنند كه اين حضور شما در صحنه و پشتيبانى شما از جمهورى اسلامى و از مجلس و از دولت و از قوه قضائيه و از ارتش و از سپاه پاسداران و همه، اين رمز پيروزى است كه عايد شما شده است و به شكرانه نعمت پيروزى، مردم را دعوت كنيد به اينكه در صحنه باشند و مردم دنبال اين باشند كه مشكلاتى كه براى دولت يا براى مجلس يا براى ارتش پيش مىآيد، ننشينند و نگاه كنند و ناظر باشند، در صحنه باشند و فعاليت كنند. به فعاليت شماهاست كه اين جمهورى زنده مانده است و انشاءالله با فعاليتهاى شما هم زنده و شكوفا خواهد بود.
از جمله چيزهائى كه باز تكليف همه ماست و تكليف آقايان است كه مردم را به آن دعوت كنند و دنباله حضور در صحنه است اين است كه مجلس خبرگانى كه ما امروز در پيش داريم، اينطور نباشد كه آقايان، ديگران كنارهگيرى كنند، سستى كنند. ملت را دعوت كنند، خودشان تشريف ببرند به پاى صندوق راى، رأى بدهند، ملت را دعوت كنند به راى. منتها ملت و شما و هر كس آزاد است هميشه و به هر كس كه مىخواهد، رأى مىدهد، ولو آنكه آقايان و فرض كنيد كه علماى حوزه علميه تهران يا قم آنها را معرفى نكرده باشند. شما الزامى نداريد به اينكه هر چه آنها معرفى كردند، شما هم همان را معرفى كنيد. البته آنها بررسى كردهاند، تخصص در اين امر دارند، بررسى از امور كردهاند و با بررسى اين كار را انجام دادهاند، لكن اين اسباب اين نمىشود كه كسى الزام كند كه كسى را كه تو بايد به فلان رأى بدهى. آزاد هستيد و رضاى خدا را در نظر بگيريد و توجه به خدا داشته باشيد و پاى صندوقها بعد از اينكه اعلام كردند، تشريف ببريد و رأى خودتان را بدهيد. اين رأى به اسلام است. همانطور كه جمهورى اسلامى را شما رفتيد و رأى داديد و تقريباً از صد كمى كمتر رأى داديد، اينجا هم اميد است كه به همين طورها باشد انشاءالله.
مسأله برنامه از مهمات يك كشور است
و يك كلمه هم با بعضى از گروههائى است كه اينجا تشريف دارند. اما از آنهائى كه از جزيره خارك آمدهاند، بايد من بسيار تشكر كنم. اينها آنطورى كه امام جمعه محترمشان نقل كرد الان براى من، (قبل از اينكه من بيايم نقل كرد) بچه و كوچك، زن و مرد دنبال اين رفتند كه اين مواردى را كه خرابكارها مىخواهند خراب كنند، اينها دورش خاك بريزند تا نتوانند خراب كنند. اين از همان تحولاتى است كه در ملت ما پيدا شده است كه عرض كردم. شما گمان نكنيد كه اگر همه جزيره خارك را به باد فنا مىدادند در زمان طاغوت، يكى پيدا مىشده كه بگويد چرا، شايد هم مردم خوشحال مىشدند
صحيفه نور ج 17 صفحه 96
كه اين شاه و نمىدانم شاه بازىهائى كه بوده، بگذاريد كه به هم بخورد. امروز خداى تبارك و تعالى به واسطه اسلام كه سايه افكنده است بر همه و سايه محبتش بر روى همه ملت است، با خاطر اوست كه بزرگ و كوچك در صحنهاند و در آنجائى كه احتمال اين هم هست كه يك وقت خرابكارى بشود، معذلك مىروند و اين كارها را مىكنند. و من بسيار متشكرم از آنها و دعا مىكنم خداوند انشاءالله آنها را حفظ كند و خداوند توفيق عنايت كند كه خداى تبارك و تعالى توفيقات خودش را از ما سلب نكند و توفيق عنايت كند كه ما به خدمت مشهور باشيم.
و يك كلمه هم با اين گروههايى كه در برنامه هستند عرض مىكنم. مسأله برنامه از مهمات يك كشور است. اگر چنانچه بدون برنامه، يك كشورى بخواهد اداره بشود، نمىشود اداره بشود، بايد برنامه باشد. برنامه ريزىها را بايد با كمال دقت اشخاصى كه تخصص دارند، اشخاصى كه توجه به مسائل سياسى و مسائل اجتماعى و مسائل اسلامى دارند، اينها بايد با كمال دقت بررسى كنند و متحدا با هم برنامه ريزى كنند و براى كشور راه برنامهريزى، راهى - است - باز مىكند براى پيشبرد مقاصد كشورى، لكن يك نكته را عرض كنم و آن اينكه اگر برنامهريزى را بدون نظارت روحانيون بكنند (يعنى متخصصينى كه از روحانيون هستند) اين موجب اين مىشود كه برنامه را كه ريختيد ببريد مجلس، مجلس رد كند. آنها قبول كردند، ببريد در كميسيونى كه تخصص در اين امر دارند، آنها رد كنند. از اينجا بگذرد ببريد در شوراى نگهبان، آنجا رد كنند. اين اسباب اين مىشود كه كارها معطل بماند. شما در اين اجتماعاتى كه مىخواهيد بكنيد، روحانيونى كه در اين امر تخصص دارند، آنها را دعوت كنيد كه نظارت كنند كه يك وقت خداى نخواسته برخلاف اسلام چيزى واقع نشود، كه اگر بر خلاف اسلام واقع بشود، جز اينكه شما زحمتتان هدر رفته است، كارى نكردهايد، براى اينكه بالاخره وقتى رسيد به شوراى نگهبان، شوراى نگهبان رد مىكند، آنوقت شما مدت زحمت كشيدهايد زحمتتان از بين رفته است، دوباره از سر بايد شروع كنيد. اين را از اول يك كسى كه تخصص داشته باشد در امور اسلامى، و بينائى و توجه به مسائل كشور و به گرفتارىهائى كه امروز ما در كشور داريم، توجه به اين مسائل رويهمرفته داشته باشد، آن هم حاضر باشد و با شما كمك كند و نظارت كند تا اينكه مسائل مطابق ارزشهاى اسلامى باشد، وقتى مطابق شد ديگر آسان مىشود، مجلس كه برود مجلس قبول مىكند و شوراى نگهبان هم كه برود شوراى نگهبان هم قبول مىكند. اين اسباب تند شدن كار مىشود. آنطور، اسباب اين مىشود كه كارها تعويق بيفتد، و در حالى كه برنامه لازم داريم و محتاج است كشور ما به برنامه - برنامه - چندين ماه هى دست به دست برود، از اين كانال رد بشود، آن كانال رد كنند تا آخر هم به نتيجه نرسد. و اما اگر چنانچه متضصصين در اصل برنامهريزى، متخصصين در امور اسلامى، اينها با هم مجتمع بشوند و برنامه را درست بكنند كه مطابق ارزشهاى اسلامى باشد، آنوقت ديگر به زودى كار تمام مىشود و بهتر هم خواهد شد. و من اميدوارم كه انشاءالله اين كار را جديت كنيد كه بشود و عمده اين است كه همانطور كه اول عرض كردم، تقوا داشته باشيد. تقوا براى همه لازم است و براى كسانى كه متصدى امور كشور هستند، لازمتر است.
صحيفه نور ج 17 صفحه 97
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.