PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صحيفه نور



صفحه ها : 1 2 3 4 5 [6] 7 8 9

afsanah82
07-28-2011, 02:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 196

تاريخ: 1/2/60

مقدمه كتاب پيام خون به قلم امام خمينى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آنچه مقابل شما است جملاتى از وصيت‏هاى عده‏اى از شهداء انقلاب اسلامى است. براستى انسان را بياد شهداء صدر اسلام‏اندازد، من شرمم مى‏آيد كه خود را در مقابل اين عزيزان سرشار از ايمان و عشق و فداكارى به حساب آورم، آنان با عشق به خداى بزرگ به معشوق خويش پيوستند و ما هنوز در خم يك كوچه هم نيستيم. خداوندا! اين عزيزان از خود گذشته را در جوار رحمت خود بپذير، و ما را از قيدها و بندهاى خود بينى و خودخواهى نجات مرحمت فرما.

انك ذوالفضل‏العظيم

روح‏الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 198

تاريخ 1/2/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از خلبانان نيروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من ضمن تقدير از اين شجاعت و ابتكار آقايان و باز تقدير از اينكه شماها اول كسى بوديد كه به ملت پيوستيد و اميدوارم كه تا آخر هم به اين عهد خودتان باقى باشيد. بايد يك چند كلمه‏اى عرض كنم و آن امرى است كه از همه امور براى هم كشور، هم براى اسلام و هم براى ارتش مهم‏تر است و او همانى كه پيروزى را به شما داد، وحدت كلمه و انسجام كامل در همه قواى مسلح.

اگر بنا بشود كه خداى نخواسته در قواى مسلح به واسطه تبليغات سوئى كه گاهى به اغراض فاسدى مى‏شود، يك اختلافى پيدا بشود، اين موجب اين مى‏شود كه عنايت خداى تبارك و تعالى خداى نخواسته برگردد و باز همان ابتلائات و همان بساطى كه ديديد در طول تاريخ بر اين ملت واقع شد، خداى نخواسته عود كند. بر همه شما و بر همه ما و بر همه ملت است كه وحدت كلمه را همانطورى كه تا حالا بحمدالله حفظ كرده‏اند، از اين به بعد هم حفظ كنند و به حرف مفسدها كه برانگيخته از همان ابرقدرت‏ها هستند، هيچ گوش ندهند و اگر چنانچه در بين‏شان يك افراد فاسدى پيدا شد كه بخواهند تفرقه ايجاد كنند، آنها را نصيحت كنند و اگر گوش نكردند، به فرماندهان معرفى كنند تا آنها را به دادگاه ببرند و نگذارند كه خداى نخواسته اين انسجامى كه الان بين همه هست گسيخته بشود. و مهمتر از اين توجه به خداست، هر چه داريم از اوست و هر چه هستيم، او هستى داده به ما و ما بايد توجه به او دائما داشته باشيم و بدانيم كه پيروزى از اوست و اگر خداى نخواسته انحرافى پيدا بشود، شكست به عهده ماست. و من اميدوارم كه شما برادرهاى عزيز توجه داشته باشيد كه اسلام براى همه، براى همه مستضعفين كه از آن جمله خود شماها هستيد، يعنى شمائيد كه قدرت‏هاى بزرگ شما را كوچك شمردند و بحمدالله شما ثابت كرديد كه تخيلات آنها باطل است. و اميدوارم كه باز با جديت خودتان، ابتكار خودتان، به راه انداختن‏كارهايى كه بايد راه بيفتد، باز به دشمن‏ها اثبات كنيد كه ايران اتكال به خدا پيروز است، و من اميدوارم كه اين پيروزى را هر روز نصيب شما خداى تبارك و تعالى بفرمايد.

سلام و درود بر همه شما و بر همه رزمندگانى كه در راه خدا رزم مى كنند و رحمت بر شهدائى كه از شما و از ديگران تقديم بارگاه خدا شده است. سلامت باشيد. انشاءالله.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 199

تاريخ 3/2/60

بيانات امام خمينى در جمع معاونين فنى وزارت آموزش و پرورش

ما براى اسلام قيام كرديم و همه بايد فداى او بشويم تا تحقق پيدا كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مسائل پيش خود آقايان روشن است كه وضع چه بوده است و حالا چه هست و بعد بايد چه بشود. وضع سابق را خوب، همه مى‏دانيد بلكه شماها كه در كشور بوديد و وارد در مسائل، بهتر از من كه غائب بودم لمس كرديد گرفتارى‏هاى آن زمان را و بعد هم خوب، خود شماها و ساير ملت بحمدالله با هم مجتمع شدند و رفع كردند آن دزد اصلى را كه امريكاست و آنهايى كه پيوند با او داشتند و بعد هم مبتلا هستيم الان به تتمه اين مسائل و ملتى كه بخواهد خودش روى پاى خودش باشد، آزاد باشد، مستقل باشد، اين ملت بايد مهيا باشد براى اينكه بعد از پيروزى آن گرفتارى‏هايى كه براى هر انقلابى حاصل مى‏شود تحمل كند. هيچ انقلابى نمى‏شود مگر اينكه دنبالش گرفتارى‏ها هست. ما الان اولا بعد از انقلاب بوديم كه همه جا اين گرفتارى‏ها را دارند و داشتند و بعضى ممالك كه انقلاب كردند، شايد از شوروى كه شصت و چند سال است، تا ديگرانى كه بيست سال، سى سال از انقلابشان مى‏گذرد، اينها باز گرفتارى دارند و اينكه اينجا گرفتاريش به آن حدود نيست، كمتر است از او براى اين است كه اينجا مسلمان هستند اينهايى كه انقلاب كردند. و يك انقلاب دولتى نيست كه يك دولتى يك دولت ديگرى را كودتا كرده باشد و از بين برده باشد بلكه يك مطلب ملى اسلامى است كه به واسطه نارسائى‏هايى كه در سابق بوده است و گرفتارى‏هايى كه بوده است و ملت هم ديده است كه اسلام در معرض خطر است قيام كرده است و كار خودش را به اينجا رسانده و بحمدالله اين گرفتارى‏هايى كه براى كشور ما هست كمتر است از آن گرفتارى‏هايى كه براى همه انقلابات بوده و نكته اساسى‏اش هم همين است كه اينجا اسلامى بوده است و زن و مردش در راه اسلام فداكارى كردند و از اين به بعد هم البته باز گرفتارى‏ها هست. ما علاوه بر آن گرفتارى‏هايى كه بعض انقلابات داشتند، گرفتارى جنگ هم داشتيم براى اينكه كشور ما با خيلى كشورها فرق دارد. كشور ما محل مطامع همه كشورهاى بزرگ است، هم از باب سوق الجيشى ما يك وضع خاصى داريم و هم از حيث مخازن يك وضع خاصى داريم. از اين جهت كشور ما ابتلائش بعد از انقلاب به دست اين قدرت‏هاى بزرگ تا آن اندازه كه بتوانند، گرفتارى دارد. و اين كسانى كه در داخل هم هستند و بسته به آن قدرت‏هاى بزرگ هستند اينها هم به اين زودى‏ها دست بردار نيستند، لكن آنچه كه هست اين است كه ما براى اسلام قيام كرديم و

صحيفه نور ج 14 صفحه 200

براى اسلام هم تحمل مى‏كنيم و من اميدوارم كه پيروز هم بشويم. و اساس را ما از بين برديم ملت ما آنكه اساس بوده است و او آن رشته‏اى كه مى‏دانيد، قدرتى كه بزرگ بود و سلسله پهلوى داشتند و اخيراً محمدرضا به آن قدرت بود و همه قدرت‏ها هم از او حمايت مى‏كردند، آن اساس را از بين برديد شماها. آن تمام شد. اينها ريشه‏هائى است كه دنبال هر انقلابى هست و بايد هم تحمل كرد و تحمل در اين امر هم براى خداست همانطورى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آنقدر تحمل كرد در مكه و آنقدر رنج كشيد، تازه وقتى كه تشريف آوردند به مدينه كه رنج‏هاى مكه تمام شد، رنج‏هاى جنگ‏هاى پيغمبر، آنهمه جنگ در مدت ده سالى كه در مدينه تشريف داشتند و آنهمه رنج كه اصحاب ايشان بردند، آنهمه رنج كه لشكر ايشان برد. اين حال براى ما اينقدرها تا حالا حاصل نشده است. آن رنج‏هائى كه براى رسول خدا حاصل شد كه در محاصره، سه سال در يك محاصره به همه معنا بود كه حتى براى خوراك چيزى پيدا مى‏كردند، آبشان، همه چيزشان بايد از خارج با يك زحمت‏هائى بيايد، آن تا حالا در ايران بحمدالله نشده است و ما بايد آن را الگوى خودمان قرار بدهيم. مائى كه خودمان را امت پيغمبر اكرم مى‏دانيم و شيعه ائمه معصومين مى‏دانيم، بايد ببينيم كه آنها در مدت زندگى‏شان براى اسلام تحمل چه ناروائى‏ها، چه گرفتارى‏ها تحمل كرده‏اند. حضرت امير سلام الله عليه در ايام خلافتش بدتر بود و برايش و سخت تر برايش گذشت تا ايام قبل از خلافت، تا ايامى كه زمان رسول الله آن جنگ بود و برجسته‏ترين مرد براى جنگ بود. در زمانى كه به خلافت رسيدند گرفتارى‏شان بسيار زيادتر بود براى اينكه آنوقت عهده‏دار يك مسائل بزرگ بودند و غير از چيزهائى كه بايد انجام بدهند مؤونه‏اش كم بود، معذالك خوب مقاومت كردند و اسلام را ترويج كردند و به پيش بردند و ائمه ما عليهم السلام همه‏شان يا در حبس بودند يا در تبعيد بودند يا در محاصره بودند. اينها يك چيزى بود كه براى آنها از باب اينكه براى اسلام بود سهل بود. ما هم همين را مى‏گوئيم كه براى اسلام است و براى اسلام همه چيز سهل است. اسلام چيزى است كه همه ما بايد فداى او بشويم تا اينكه تحقق پيدا بكند. و من اميدوارم كه شماها كه مشغول هستيد، با قدرت فكرى و اتكاء به خداى بزرگ كه قدرت مطلق است اين مسائل را حل كنيد و مشكلات ايران را خود شما و ساير برادرانتان حل بكنند و من وعده پيروزى، انشاءالله به شما مى‏دهم و خداوند همه شما را موفق و مؤيد و پيروز كند.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 201

تاريخ 4/2/60

پيام امام خمينى به مناسبت روز زن

بسم الله الرحمن الرحيم‏

روز ولادت سرتاسر سعادت صديقه طاهره كه والاترين روز براى انتخاب روز زن است، به ملت شريف ايران، خصوصاً زنان محترم تبريك و تهنيت عرض مى‏كنم. اين ولادت با سعادت در زمان و محيطى واقع شد كه زن به عنوان يك انسان مطرح نبود و و جود او موجب سرافكندگى خاندانش در نزد اقوام مختلف جاهليت به شمار مى‏رفت. در چنين محيط فاسد و وحشتزايى، پيامبر بزرگ اسلام دست زن را گرفت و از منجلاب عادات جاهليت نجات بخشيد. و تاريخ اسلام گواه احترامات بى‏حد رسول خدا صلى الله عليه و آله به اين مولود شريف است، تا نشان دهد كه زن، بزرگى ويژه‏اى در جامعه دارد كه اگر برتر از مرد نباشد، كمتر نيست. پس اين روز، روز حيات زن و روز پايه گذارى افتخار و نقش بزرگ او در جامعه است. اينجانب به زنان پرافتخار ايران، مباهات مى‏كنم كه تحولى آنچنان در آنان پيدا شد كه نقش شيطانى بيش از پنجاه سال كوشش نقاشان خارجى و وابستگان بى‏شرافت آنان، از شعراى هرزه گرفته تا نويسندگان و دستگاه‏هاى تبليغاتى مزدور را نقش بر آب نمودند و اثبات كردند كه زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهى نشده و با اين توطئه‏هاى شوم غرب و غربزدگان آسيب نخواهد پذيرفت. هر چند در طول سلطنت غاصبانه پهلوى با آن بوق و كرناهاى تبليغاتى، بجز مشتى زنان مرفه طاغوتى و وابستگان ساواكى و سرسپردگان آنان ديگر قشرهاى ميليونى زنان متعهد كه اساس ملت مسلمانند، در دام فريب دلباختگان به غرب نيفتاده و با عمل خود در طول 50 سال سياه با روى سفيد نزد خدا و خلق شجاعانه مقاومت نموده‏اند. لكن در اين تحول الهى اخير، اميد كوردلانى را كه قبله گاه خود را غرب مى‏دانستند و اكنون هم مى‏دانند، به طور قاطع و براى هميشه قطع نموده‏اند.

پيروز و سرافراز باد نهضت اسلامى زنان معظم ايران! افتخار بر اين قشر عظيمى كه با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع از ميهن اسلامى و قرآن كريم، انقلاب را به پيروزى رسانده و اكنون هم در جبهه و پشت جبهه در حال فعاليت و آماده فداكارى هستند، رحمت خداوند بر مادرانى كه جوانان نيرومند خود را به ميدان دفاع از حق فرستاده و به شهادت ارجمند آنان افتخار مى‏كنند. نفرت بر آن عروسك‏هائى كه در كاخ‏هاى ننگين داخل و خارج به زندگانى حيوانى پست، دل بسته و جز به فكر فساد انگيزى نيستند. بريده باد زبان‏ها و دست‏هاى جنايتكارى كه با گفتار و قلمفرسائى خود، كوشش دارند جمهورى اسلامى را بشكنند و كشور عزيز را به دامن چپ يا راست بكشانند! درود

صحيفه نور ج 14 صفحه 202

بى پايان بر زنان متعهدى كه اكنون در سراسر كشور، به تربيت نوباوگان و تعليم بيسوادان و تدريس علوم انسانى و آموزش فرهنگ غنى قرآنى اشتغال دارند. و درود خداوند بر زنانى كه در اين انقلاب و در دفاع از ميهن، به درجه والاى شهادت نائل شده‏اند. و بر آنانى كه در بيمارستان‏ها و درمانگاه در خدمت معلولان و بيماران مى‏باشند. و درود بر مادرانى كه جوانان خود را با افتخار از دست داده‏اند. مبارك باد روز زن بر زنان متعهد كشورهاى اسلامى! و اميد آن است كه جامعه زنان، از غفلت و خواب مصنوعى كه از جانب چپاولگران بر آنان تحميل شده است، برخيزند و همگان دوش به دوش هم به داد بازيخوردگان برسند. و زن را به مقام والاى خود، هدايت كنند. و اميد است كه زنان ساير كشورهاى اسلامى، از تحول معجزه‏آسايى كه براى زنان ايران در اثر انقلاب بزرگ اسلامى حاصل شد، عبرت گرفته و بكوشند تا جامعه خود را اصلاح نمايند و كشورهاى خود را به آزادى و استقلال برسانند. رحمت و بركت حق تعالى نثار زنان با شخصيت اسلام و ايران عزيز.

والسلام على عبادالله الصالحين من المؤمنين و المؤمنات

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 203

تاريخ 7/2/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن‏هاى اسلامى معلمان استان مازندران، كاركنان خدمات هليكوپتر و هواپيمائى، مديران كل پست و تلگراف و تلفن تهران و عده‏اى از اهالى لاريجان‏

انقلاب ايران، انقلابى است از خود ملت با فرياد الله اكبر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين انقلاب ويژگى‏هاى بسيار مثبت داشت و دارد. اين انقلاب از باب اينكه يك انقلابى از خود ملت بوده است و مثل انقلاب‏هاى ديگرى كه اكثراً يا همه، انقلاب ملت مستقيماً نبوده بلكه گاهى حزبى در رأس بوده است و انقلاب كرده است و گاهى حكومتى بر حكومت ديگر قيام كرده است بر ضد حكومت ديگر و او را سرنگون كرده است. انقلاب ايران نه مثل كودتاهاى دنياست و نه مثل انقلابات دنيا، يك انقلاب خاص به خودش است. انقلابى است كه از خود ملت با فرياد الله اكبر و با فرياد جمهورى اسلامى، اين دو خصوصيت كه يكى خود ملت در صحنه حاضر هست و بود و يكى اينكه راه يك راه بود، يك راه اسلامى. اين دو خصوصيت و دو ويژگى اسباب آن شد كه بعد از اينكه بر اين قدرت‏هاى شيطانى كه در ايران هدايت مى‏شد و همه قدرت‏ها هم در دنبال آن بودند به شكست رسيدند، اينطور نبود كه ملت كنار برود و بگويد كه ما رژيمى را كنار زديم و حالا اشخاص خاصى بيايند و در صحنه اداره كنند كشور را. خود ملت در همه جا و در همه ارگان‏ها حاضر بودند و تمام جهات انقلاب جوشيده از متن ملت بود. اين انجمن‏هاى اسلامى كه در سرتاسر كشور در همه جا تشكيل شد، اينطور نبود كه يك كسى طرح‏ريزى كرد كه اى ملت بيائيد انجمن اسلامى تشكيل بدهيد. يكدفعه خود ملت در هر جا كه بودند خودشان انجمن اسلامى تشكيل كردند، كه الان شما آقايان كه اينجا هستيد و از استان مازندران تشريف آورديد يك شعبه از اين گروه كثيرى كه در هر جا انجمن اسلامى تشكيل داده‏اند شما هستيد و انشاءالله موفق باشيد .

تمام چيزهائى كه بعد از انقلاب حاصل شد براى خاطر همان كه ملت انقلاب را از خودش مى‏دانست ، نه يك انقلابى كه به دست شرق واقع بشود يا به دست غرب واقع بشود يا به دست حزبى از احزاب واقع بشود يا گروهى از گروه‏ها، يك انقلابى بود كه خود ملت انجام داد و قيام كرد و خود ملت هم از خودش دانست اين انقلاب را همانطورى كه اسلام را از خودش مى‏داند و اين اسباب اين شد كه در سرتاسر كشور خود ملت در همه حوائج اقدام كرد و حاضر در صحنه بود، بى‏تفاوت نبود، اينطور نبود كه رها كنند، بعد از اينكه انقلاب را رها كردند رها كنند و بروند سراغ كارشان. رها نكردند، در صحنه

صحيفه نور ج 14 صفحه 204

حاضر هستند و همين حضور است كه موجب اين است كه آسيب نبيند اين انقلاب. اگر انقلاب مال يك حزبى بود يا مال يك گروهى بود و مردم حاضر نبودند در صحنه، آن انقلاب دوام نداشت و هميشه بايد حفظش با سرنيزه بشود. آنهائى كه انقلاب كردند در جاهائى يا شورش كردند، بعدش حفظ انقلاب را بايد با سرنيزه بكنند. ايران حفظ انقلاب را با افراد مؤمن كرد و الان هم به دست افراد مؤمن اين انقلاب پيش مى‏رود. اين انجمن‏هاى اسلامى كه در سرتاسر كشور بعد از انقلاب يكدفعه جوشيد و از متن مردم بيرون آمد و همين طور كميته‏ها، پاسداران و جهاد سازندگى همه اينهائى كه الان در ايران مشغول به فعاليت هستند، اينها از باب اين است كه كشور را از خودشان مى‏دانند مثل رژيم سابق نيست كه اين توهم را يا اين واقعيت در كار باشد كه خوب ما براى چه كسى فعاليت كنيم، براى آمريكا فعاليت كنيم؟ آنها دارند همه چيز ما را مى‏برند و در همه ارگان‏هاى ما مستشار دارند و چپاولگر، ما چرا خدمت بكنيم و ديگران و اجنبى منافع را ببرند. از اين جهت مردم بى‏تفاوت بودند و يا يك مخالفى بودند كه كارشكنى مى‏كردند براى دولت هاى غاصب، اما حالا وضع يك وضع ديگرى است. شما مى‏بينيد كه حكومت از خود مردم است و اگر شما شكل و شمايل وزراى اين حكومت را تماشا كنيد و سوابق زندگى آنها را، مى‏بينيد كه حتى يك نفر از آنها شبيه به اين افرادى كه در زمان طاغوت بود نيستند، اينها چهره‏هايى هستند از خود ملت و چهره‏هايى هستند كه از توده مردم هستند. ديگر سلطنه‏هانيست در كار و ملك‏ها در كار نيست و امثال ذلك. اگر شما يك مجله‏اى كه چند روز پيش از اين آوردند پيش من و من ديدم هيات وزراى زمان طاغوت را وهمه آن زمان‏هايى كه بودند يك هيات وزرائى بود كه همه جزء ملك‏ها و سلطنه‏ها و همه از آن طاغوت‏ها بودند و يك تشكيلى كرده بودند كه جامع بود بين اشخاصى كه خائن بودند، اگر خائن هم نبودند از طبقه بالاى كشور بودند، يعنى آن طبقه مرفه بالانشين. همين طور مرسوم شده بود از اول تا اين زمان كه بايد حتماً آنهائى كه به وزارت مى‏رسند از توده مردم نباشند بايد به قول خود آنها از طبقه ممتاز، ممتاز به نظر آنها يعنى ثروتمند، يعنى يال و كوپال دار، يعنى اطرافى دار و داراى پارك‏هاى بزرگ و زمين‏هاى زياد، تا اينطور نبودند، لياقت نداشتند كه در يك حكومتى وارد بشوند و اگر يك وقت فرض كنيد از دستشان در برود و يك كسى كه از آنها نباشد، اين هم وارد بشود اين يك امر نادرى بوده است و شايد براى بازى دادن مردم بوده. لكن امروز شما هر يك از اينهائى كه متصدى در كارها هستند وقتى ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه از همين خود مردم هستند. رئيس جمهور يك شخصى است پسر بنى صدر همدانى، يك ملاى همدان، حالا هم كه هست از آن يال و كوپال دارها نيست و از خود مردم است. نخست وزير هم كه مى‏بينيد كه كسى است كه در آن دوره آنقدر زجر كشيده است و از خود اين مردم است و همين طور ساير اشخاصى كه در اين ارگان‏هاى دولتى هستند. الان ما نمى‏توانيم بگوئيم كه يك دولتى است و يك ملتى. الان يك دولتى است كه بعضى از آنها را خود مردم روى كار آوردند براى اداره كشور، از خودشان است. مردم اينها را از خودشان مى‏دانند و لهذا آنطورى كه در سابق بود كه هيچ يك از مردم الا آنهائى كه در اطراف‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 205

خود آنها بودند و براى چپاولگرى و ابزار چپاولگرى بودند، توده مردم، بازار، كارخانه‏ها و كشاورزها و توده جمعيت هيچ به آنها نظرى نداشتند و آنها را از خود جدا مى‏دانستند، آنها هم خودشان را از ملت جدا مى‏دانستند. آنها هم وقتى كه فرض بفرمائيد بين مردم گاهى پيدا مى‏شدند با آن دم و دستگاه‏هاى زياد و افرادى كه نگهبان آنها باشد و نگهدار آنها باشد و كالسكه‏هاى كذائى و اتوموبيل‏هاى كذائى و امثال اينها، آنها به مردم نظر استضعاف مى‏كردند و اينها را كوچك مى‏شمردند و مردم هم آنها را ظالم مى‏دانستند و چپاولگر. امروز نه دستگاه‏هاى دولتى ما مردم را استضعاف مى‏كنند و كوچك مى‏شمارند، مى‏گويند كابينه ما خود اين مردم هستند و واقع هم همين است. مردم خودشان حاضرند در صحنه و نه مردم اينها را يك جنس ممتاز و يك افراد والا مقام مى‏دانند، از خودشان مى‏بينند و از خودشان مى‏دانند. با مردم هم مى‏روند و صحبت مى‏كنند و توى مردم هستند. اين از ويژگى‏هاى اين است كه انقلاب، انقلاب مردمى است نه‏انقلاب حزبى نه انقلاب حكومتى، نه كودتاى يك حكومتى يا يك كسى بر ضد ديگرى. خود مردم جمع شدند آن حكومت را كنار گذاشتند يك حكومتى را سر جايش گذاشتند و خود مردم كميته درست كردند. آن روزى كه انقلاب به ثمر رسيد و پيروز شد كه محتاج بود كشور به حفظ انتظامات، خود مردم متكفل اين شدند. يك دسته‏اى به عنوان پاسدار مشغول فعاليت بودند و حفظ كردند كوچه و خيابان و بازار و منزل‏هاى مردم را، نه كسى به آنها گفته بود كه بيائيد اين كار را بكنيد. اينها چون از خودشان مى‏دانستند كشور را، خودشان وارد صحنه شدند. شمائى هم كه در سر تا سر كشور خودتان و رفقايتان انجمن‏هاى اسلامى تشكيل داديد، اينطور نبود كه يك كسانى آن بالا بنشينند و بگويند انجمن اسلامى درست كنيد، خودتان احتياج ديديد كه بايد يك كشورى كه اسلامى است، همه چيزش اسلامى باشد. اين احتياجى كه شما ديديد اسباب اين شد كه همانطورى كه پاسدارها مملكت را محتاج مى‏دانستند به اينكه بايد حفظ بشود، مشغول شدند، شما هم گفتيد كه بايد چهره اسلام حفظ بشود و در همه جا اين معنا را قيام بر آن كرديد.

بايد با دقت افراد را بررسى كنيد، اشخاصى هستند كه دشمنند و با صورت دوست در بين شما وارد مى‏شوند

لكن بايد اين مطلب را انجمن‏هاى اسلامى سرتاسر كشور بدانند كه با اين انجمن‏هاى اسلامى، اشخاصى هستند كه دشمنند و با صورت دوست در بين شما وارد مى‏شوند و مى‏خواهند كه انجمن‏هاى اسلامى شما را به فساد بكشند. بايد هر يك از شما توجه به اين معنا داشته باشيد كه اينهائى كه در انجمن اسلامى مى‏خواهند وارد بشوند و فعاليت بكنند زندگى قبل از انقلابشان چه بوده، يك ساواكى نباشد كه حالا آمده باشد يك تسبيحى دستش گرفته باشد و يك ريشى گذاشته باشد و شما را بخواهد بازى بدهد، ببينيد قبلا اين چكاره بوده، خانواده‏اش چه خانواده‏اى است، خودش چه بوده است تحصيلاتش كجا بوده و چه بوده است فكرش چه جور فكرى بوده است. اينها را بايد از قبل از انقلابشان ما شناسائى بكنيم. زمان انقلاب همه انقلابى هستند. الان از اشخاصى كه فرض كنيد در

صحيفه نور ج 14 صفحه 206

ساواك بودند، الان هم اينها مى‏گويند كه ما آنوقت هم مخالف بوديم با رژيم. حالا همه اظهار مخالفت با رژيم سابق مى‏كنند، لكن عده‏اى‏شان هستند كه نوكر همان‏ها هستند و چشمشان را دوخته‏اند به اينكه دوباره آن آمال و آرزوهايى كه داشتند دوباره برگردد به حال خودش و اين خيال خام را به سر خودشان مى‏پزند و وارد مى‏شوند در اين ارگان‏هائى كه از جوان‏هاى عزيز ما، متعهد ما دارد خدمت مى‏كنند و تشكيل دادند، اينها ممكن است كه در اينها وارد بشوند و بدون اينكه شماها توجه بكنيد يك وقت توجه بكنيد به اينكه به فساد كشيده شده اين انجمن. انجمن اسلامى بايد از افرادى باشد كه خانواده‏اش مسلم، خودش مسلم، زمان قبل از انقلابش آدم متعهد مسلم بعد از انقلابش اينطور. يك همچو افرادى بايد باشد نه اينكه هر كس آمد خواست وارد بشود و يك قدرى هم فرض كنيد كه اظهار انقلابى بودن كرد و اظهار اسلام كرد، شما بازى بخوريد. بايد با دقت افراد را بررسى كنيد كه مبادا خداى نخواسته در بين شما اشخاصى باشند كه انجمن اسلامى را به تباهى بكشند و دنبال او صورت اسلام را در دنيا مشوه كنند. اين يك تكليف شرعى الهى است براى همه اين ارگان‏هائى كه يا به عنوان انجمن اسلامى يا به عنوان كميته يا به عنوان جهاد سازندگى كه همه اينها خدمتگزار هستند و به عنوان خدمتگزارى در اين كشور دارند خدمت مى‏كنند براى اينكه كشور را از خودشان مى‏دانند، لكن توجه به اين معنا لازم است كه افراد انتخاب بشوند خصوصا در انجمن‏هاى اسلامى كه اسم اسلام و انجمن اسلامى روى آن گذاشته شده است. بايد درست با كمال دقت ملاحظه بشود و اگر فردى را يا افرادى را ديدند كه سوابق اين، آن سوابقى كه بايد باشد نيست آنها را وارد نكنند در اين انجمن‏ها، نه اينكه آنها را طردشان - را از جامعه بكنند، كارهاى ديگرى جامعه دارد بروند كارهاى ديگرى را انجام بدهند. لكن انجمن اسلامى كه مى‏خواهد بلندگوى اسلام باشد و مى‏خواهد در هر جا اسلام را پياده كند اين را از افرادى كه سابقاً سوابقشان اسلامى نبوده اطمينان به آنها نمى‏توانيد شما بكنيد. بنابراين يكى از وظايف شما انتخاب افراد است، افراد مؤمن قبل از انقلاب و در زمان انقلاب، خانواده چه خانواده‏اى بوده و امثال ذلك، يكى هم قضيه عهده‏دارى شما، يك همچو محلى را كه در هر جا مى‏گوئيد ما انجمن اسلامى داريم اين يك مسأله‏اى است كه يك عهده‏دارى براى انسان، تحميل انسان مى‏شود. انسان وقتى كه ادعا كرد كه من مسلمانم اين عهده‏دار كانه پيمانى است بين او و خداى تبارك و تعالى كه به اسلام عمل كند و به اسلام معتقد باشد. شمائى كه الان مى‏گوئيد ما انجمن اسلامى هستيم، انجمن اسلامى معلمين، انجمن اسلامى ارتش، انجمن اسلامى فلان اداره، فلان كارخانه، بايد خودتان توجه به اين معنا بكنيد كه مبادا خداى نخواسته از افراد جوانى كه تجربه‏شان كم است اينها يك وقت يك حركاتى صادر بشود، يك چيزهائى واقع بشود كه برخلاف مقاصد اسلام باشد انجمن اسلامى در همه جا خوب است، لكن نه به اين معنا كه در هر جا كه رفتند بخواهند قدرت به دست بگيرند، به اين معنا كه هر جا رفتند بخواهند ارشاد بكنند مردم را. يك مدرسه باشد در يك جائى كه فرض بفرمائيد بيشتر نبوده است، اين شمائى كه انجمن اسلامى معلمين هستيد بايد معلمين را ارشاد بكنيد به اينكه راه و روش بايد چه باشد و آنهائى كه انجمن اسلامى در ارتش هستند آنها هم تبليغ بايد بكنند، ارشاد بايد

صحيفه نور ج 14 صفحه 207

بكنند اما دخالت نظامى نبايد بكنند.

و من به همه شماها و به همه ملت ايران اطمينان مى‏دهم كه مادامى كه شما توجه‏تان به اسلام است و مادامى كه خودتان در صحنه حاضر هستيد همانطورى كه الان هستيد و الان جنگ وقتى كه در ايران بپا شد و تحميل شد بر ايران مى‏بينيم كه سرتاسر كشور مردم حاضر هستند در صحنه جنگ، آن كه پشت جبهه هست خدمت مى‏كند به جنگجويان و آنهائى كه در آنجا هستند با كمال جديت و اخلاص و با روحيه بزرگ مشغول فعاليت هستند و بحمدالله در اين روزهاى اخير هم پيروزى‏هاى چشمگيرى به دست آوردند. بايد شماها كه در پشت جبهه هستيد توجه كنيد كه تقويت كنيد روحيه ارتش را، روحيه پاسداران را و روحيه رزمندگانى كه در آنجا هستند چه از جهاد سازندگى و چه از توده‏هاى مردم و عشاير. بايد همانطورى كه تا حالا پشتيبانى را اظهار كرديد از اين به بعد هم حاضر باشيد و پشتيبانى خودتان را از اين قواى مسلح اعلام كنيد و عمل كنيد و همين طور راجع به جنگزده‏ها همانطورى كه تاكنون مشغول بوديد به اينكه همراهى كنيد، از اين به بعد هم همراهى كنيد و نگذاريد به اين جنگزده‏هائى كه از خانمانشان آواره شدند بد بگذرد. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همه ما را و همه شما را و همه ملت را موفق كند كه به اسلام وفادار باشيم و عمل كنيم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:26 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 208

تاريخ 9/2/60

پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد شهادت استاد شهيد مرتضى مطهرى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سالروز شهادت شهيدى مطهر است كه در عمر كوتاه خود اثرات جاويدى به يادگار گذاشت كه پرتوى از وجدان بيدار و روح سرشار از عشق به مكتب بود. او با قلمى روان و فكرى توانا در تحليل مسائل اسلامى و توضيح حقايق فلسفى، با زبان مردم و بى‏قلق و اضطراب، به تعليم و تربيت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بى‏استثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصايح او كه از قلبى سرشار از ايمان و عقيدت نشأت مى‏گرفت براى عارف و عامى سودمند و فرحزاست. اميد آن بود كه از اين درخت پر ثمر، ميوه‏هاى علم و ايمان بيش از آنچه بجا مانده، چيده شود و دانشمندانى پر بها تسليم جامعه گردد. مع‏الاسف دست جنايتكاران مهلت نداد و جوانان عزيز ما را از ثمره طيبه اين درخت برومند محروم نمود و خداى را شكر كه آنچه از اين استاد شهيد باقى است، با محتواى غنى خود مربى و معلم است. مرحوم شهيد استاد مرتضى مطهرى به ابديت پيوست، خدايش با رحمت خود با مواليانش محشور فرمايد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 209

تاريخ 10/2/60

پيام امام خمينى به مناسبت روز جهانى كارگر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مبارك باد روز كارگر بر خصوص كارگران گرانقدر و بر عموم ملت و مستضعفان جهان. بزرگداشت روز كارگر، اين ستون فقرات استقلال كشور و اين اسطوره سرنوشت‏ساز و رهائى‏بخش از وابستگى‏ها و پيوستگى‏ها، وظيفه‏اى است ملى و اسلامى و همگانى. طبقه شريف كارگر در اين مدت كوتاه و خصوصاً بعد از تجاوز عمال اجانب به خاك ميهن عزيز ثابت كرد كه قادر است با خواست خداوند متعال، كشور عزيز را با كوشش شبانه روزى از وابستگى نجات دهد و مشت قدرتمند گره كرده خود را بر دهان ياوه‏گويان و تبليغاتچيان خارج و تفاله وابسته مزدور داخل كوبد و دست رد به سينه منحرفان و منافقان وابسته به چپ و راست با قدرت هر چه بيشتر زند. امروز بعد از دو سال جنايتكارى گروه‏هاى وابسته به قدرت‏هاى خارجى، مشت آنان در پيشگاه ملت و خصوص كارگران عزيز به خوبى باز و اين گروهك‏هاى نادان با كردار و گفتار خود ثابت كردند كه دشمنان خلق و خالق و بازيگرانى ناشى در صحنه مى‏باشند. اين سوداگران در اعمال فتنه‏انگيز بچگانه خود، چهره قبيح خود را به ملت و خصوص طبقه مستضعف كه مى‏رفت پشتيبانى آنان را باور كند، آنچنان ناشيانه نشان دادند كه براى كسى نبايد جاى شك و ترديد باقى باشد كه اينان جيره خواران كاخ سفيد و كرملين مى‏باشند و دشمن درجه يك كارگران و كشاورزانند. برادران عزيز كارگر كه براى خودكفائى كشور با جان و دل و كار طاقت فرسا به خدمت به كشور اشتغال داريد! اينان به خيال خام خود مى‏خواهند شما عزيزان را آلت مقاصد شوم خود قرار داده و در نفع ابر قدرت‏ها از شما استفاده نمايند. بهوش باشيد كه اينان كسانى هستند كه دانشگاه را سنگر جنگ عليه اسلام و ايران كردند و اصرار آنان و هوادارانشان براى باز شدن دانشگاه به منظور مقاصد شوم آمريكاست. اينانند كه در كردستان و ديگر جاها بر ضد جمهورى اسلامى با دشمنان اسلام پيوند بسته و به جنگ‏افروزى برخاسته‏اند و اينان هستند كه در هر فرصت جوانان متعهد ما را با اسلحه گرم و سرد مورد حمله قرار داده و مى‏دهند و اينان هستند كه پس از هر پيروزى چشمگير از طرف قواى مسلح در جبهه، در پشت جبهه و در شهرهاى مختلف به جنگ افروزى و افساد مى پردازند تا اذهان را از جبهه‏ها معطوف كنند و اينانند كه در توطئه عليه جمهورى اسلامى دست دارند. برادران و خواهران! بهوش باشيد كه خدمت ارزنده شما در راه كشور عزيز اسلامى با دست جنايتكار اين گروهك‏ها به خدمت آمريكا كشيده نشود.

صحيفه نور ج 14 صفحه 210

و اى ملت بزرگ و قهرمان و شهيد پرور! بيدار باشيد كه اين تفاله استعمار، دختران و پسران شما را آلت دست جهانخواران چپ و راست قرار ندهند. من بار ديگر روز كارگر را بر ملت عزيز و خصوص كارگران تبريك و تهنيت عرض مى‏كنم و از خداوند متعال سعادت همگان را خواستار و قطع ريشه‏هاى فساد را اميدوارم. درود و تحيت بر ملت بزرگ ايران، پايدار باد جمهورى اسلامى ايران.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 211

تاريخ 10/2/60

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كار و امور اجتماعى و كارگران كارخانجات مختلف سراسر كشور

كشاورزان و كارگران اساس استقلال كشور هستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انشاءالله مبارك باشد بر همه مستضعفين جهان و بر ملت ايران و بر شما كارگران متعهد اسلامى، روز كارگر مبارك باشد بر ملت ايران كه چنين جوانان متعهدى در كارگاه‏ها مشغول فعاليت هستند. دو قشر از ملت ستون فقرات كشور و انقلابند. يك قشر، قشر كارگر كه با مجاهدات پيگير خود، قبل از انقلاب با اعتصابات دامنه‏دار خود انقلاب را به پيروزى رساندند و بعد از انقلاب هم آنها هستند كه با كوشش خود و جهاد خود در راه اسلام اين انقلاب را به پيش مى‏برند و من اميدوارم كه كوشش آنها در پيشگاه مقدس خداى تبارك و تعالى مقبول باشد و سرفراز باشند در اينجا و در آنجا و قشر دوم كشاورزانند. كشاورزان و كارگران اساس استقلال كشورند و اگر اين دو قشر به طور دلخواه انشاءالله عمل كنند، گرفتارى‏هاى كشور ما انشاءالله رفع مى‏شود و از اين جهت است كه اين دو قشر بيشتر مورد هجمه مخالفين انقلاب اسلامى هستند. بى‏جهت نيست كه فعاليت گروه‏هائى كه به خلاف جمهورى اسلامى هستند و وابسته به اجانب هستند به اين دو قشر بيشتر توجه دارند و اين دو قشر را بيشتر مى‏خواهند به انحراف بكشانند. در كارخانه‏ها آنچه كه مورد نظر آنهاست در عين حالى كه مدعى هستند كه ما طرفدار كارگر هستيم، طرفدار ضعفاى كشور هستيم، كارى انجام مى‏دهند كه اين قشر را به بيكارى، كم كارى، اعتصاب وادارند و اين آمال قدرت‏هاى بزرگ است كه اگر چنانچه قشر كارگر مابه وظيفه اسلامى انسانى خود عمل نكنند، يكى از ستون‏هاى فقرات ملت شكسته خواهد شد. و بى‏جهت نيست كه در بين كشاورزها هم همين جمعيت‏هاى انحرافى و وابسته مى‏روند و آنها را نمى‏گذارند به طور شايسته عمل كنند و اگر چنانچه عمل هم كردند، خرمن‏هاى آنها را گاه گاه مى‏سوزانند. اگر اين دو قشر پايدارى كنند در مقابل اين اشخاصى كه براى شكست جمهورى اسلام كه دنباله‏اش شكست اسلام است، اگر پايدارى كنند، اين كشور به پيش خواهد رفت. همانطورى كه سرحدات را قواى مسلح نگهدارى مى‏كنند و با شجاعت و شهامت از اسلام دفاع مى‏كنند و جوانانى پر ارزش را از دست مى‏دهند معذلك با كمال شجاعت به دفاع از كشور و اسلام مشغول هستند، در داخل كشور هم مجاهدين كارگر و مجاهدين كشاورز مجاهده مى‏كنند نظير همان مجاهدات. آنها سرحدات را از آسيب حفظ مى‏كنند و شما متن كشور را از وابستگى حفظ مى‏كنيد. آنها مجاهد

صحيفه نور ج 14 صفحه 212

فى سبيل‏الله هستند و شماها هم مجاهد فى سبيل‏الله. همانطور كه خون آنها در پيش خداى و تعالى مقدس و ارجمند است. عرق شما هم در پيشگاه خداى تبارك و تعالى مقدس است. اگر شما كارگران و كشاورزان سراسر كشور قيام كنيد به امرى كه مصلحت كشور شما، استقلال كشور شما، آزادى شما به او بستگى دارد، اين كشور به پيش خواهد رفت و آسيب نخواهد ديد. شما بايد بيدار باشيد و بحمدالله ملت امروز هوشيار است و گول اين جمعيت‏هائى كه برخلاف مسير اسلام مى‏خواهند كشور ما را يا به طرف شرق بكشند و يا به طرف غرب، خود ملت هوشيارند و گول اين جمعيت‏ها را نخواهند خورد. من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما را، برادران عزيز كارگر كه آبروى كشور و اسلام هستيد و برادران كشاورز كه همدوش شما هستند، در به ثمر رساندن استقلال كشور دعا مى‏كنم و تشكر مى‏كنم و همانطورى كه از آن اشخاصى كه در سرحدات كشور را حفظ مى‏كنند و نگهدار استقلال كشور هستند و به آنها دعا مى‏كنم به شما هم كه همان رويه را داريد به صورت ديگر حفظ استقلال كشور را، حفظ آزادى خودتان را مى‏كنيد با صورت ديگر، دعا مى‏كنم و تشكر مى‏كنم. بايد ملت اسلام، ملت ايران بدانند كه اين قشرهاى ميليونى ملت كه در كارخانجات و در امور كشاورزى مشغول خدمت هستند برگزيدگان خداى تبارك و تعالى هستند و مورد عنايت اسلام و صاحب اسلام هستند و بايد اين قشر فداكار پشتيبان آن قشرهاى فداكار ديگر كه در سرحدات مشغول جانبازى هستند باشند و پشتيبانى همه از هم بكنند تا اينكه انشاءالله اين كشور به خودكفائى برسد و فكر اين معنا كه ما خودمان نمى‏توانيم را از سر بيرون كنيد كه ما مى‏توانيم و شما برادران و عزيزان وقتى كه اراده كنيد براى خودكفائى، قدرت اين مطلب را داريد. عمده اين است كه شما به بازوان قدرتمند خودتان اتكال كنيد و قشر كشاورز هم به بازوان قدرتمند خودش اتكال كند و با اتكال به خداى تبارك و تعالى و پشتيبانى صاحب اين كشور امام زمان سلام الله عليه اين مقصد را به آخر برسانيد و خواهيد رسانيد.

امروز كشور ما سرتاسر، زن و مرد و بچه و بزرگ در راه اسلامند

آنهائى كه گمان كردند كه مى‏توانند در اين كشور باز شيطنت‏هائى بكنند و گروه كارگر و كشاورز را به تباهى بكشند و آماده كنند براى وارد شدن باز اجانب در اين كشور، اشتباه مى‏كنند. آنها بر خطا هستند و با ادعاى اينكه ما طرفدار اين قشرها و خلق‏ها هستيم، در عين حالى كه جوانان عزيز ما از هر طبقه در جبهه هستند و مشغول فداكارى هستند و صاحب منصبان عزيز ما در اين چند روز چند نفرشان شهيد شدند، اينها در شهرها فساد مى‏كنند و توطئه مى‏كنند. اينها اشتباه مى‏كنند. اينها اگر به ملت برگردند براى خودشان هم صلاح است و اگر ادامه به اين امر بدهند، يك روز است كه پشيمانى ديگر سودى ندارد و آن روزى است كه به ملت تكليف شود، تكليف شرعى الهى به مقابله با اينها و تكليف آخرى نسبت به اينها تعيين شود. من صلاح همه قشرهائى كه بازى خورده‏اند، از ابر قدرت‏ها بازى خورده‏اند، از تفاله‏هاى رژيم سابق بازى خورده‏اند، از بعضى بازيگرانى كه مى‏خواهند با بازيگرى خودشان، برگردد اين مملكت به حال اول، مصلحت آنها را اين مى‏دانم كه توجه

صحيفه نور ج 14 صفحه 213

داشته باشند كه اين مسأله‏اى است نشدنى كشور ما امروز سرتاسر، زن و مرد و بچه و بزرگ در راه اسلامند و براى استقلال كشور خودشان و براى عزت خودشان و براى ارزش انسانى خودشان كوشش دارند. و شمائيد كه سد راه آزادى و استقلال مى‏خواهيد بشويد و شما چيزى نيستيد كه بتوانيد در مقابل اين موج خروشان انسان‏هاى برپاخاسته مقاومت كنيد. پس صلاح شما و صلاح ملت شما و صلاح همه اين است كه اسلحه‏ها را زمين بگذاريد و اين شيطنت‏ها را دست برداريد و به آغوش ملت برگرديد و مثل ساير برادران ما همراه با آنها به زندگى خودتان ادامه بدهيد، كه اين زندگى كه شما الان داريد زندگى شرافتمندانه نيست، زندگى است كه براى هواهاى نفسانى ديگران، شما خودتان را به باد فنا مى‏دهيد، براى ارضاى خاطر آن تفاله‏هاى رژيم سابق و آن منحرفين از اسلام و شما براى ارضاى آنها جوانانتان را از دست مى‏دهيد. بيدار باشيد كه نيايد آن روزى كه ملت ما تكليف‏شان معلوم بشود كه با شماها چه بكنند.

از خداوند تبارك و تعالى سلامت اين ملت اسلامى و عظمت اين كارگران مجاهد فى سبيل الله و آن كشاورزان مجاهد مى‏خواهم. خداوند به شما قدرت بدهد، خداوند بازوان شما را هر چه بيشتر قوى كند و اراده‏هاى شما را مصمم كند تا در مقابل همه قدرت‏هاى عالم در همه و مقابل همه ابر قدرت بايستيد و كشور خودتان را حفظ كنيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 214

تاريخ 20/2/60

تلگرام تسليت امام خمينى به مهندس بازرگان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان ايده‏الله تعالى

مصيبت وارده به جنابعالى را تسليت عرض نموده رحمت براى آن مرحوم و سلامت جنابعالى و بازماندگان آن مرحوم را از خداوند تعالى خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 215

تاريخ 21/2/60

بيانات امام خمينى در جمع علما و روحانيون استان‏هاى آذربايجان شرقى و غربى

قاضى امروز مسؤول حيثيت اسلام است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مجلس، مجلس علماى اعلام است آن هم علماى آذربايجان و اين مجلس كه بركات خداى تبارك و تعالى اميد است به آن نازل شود. لازم است به آقايان معظم آذربايجان، بلكه علماى اعلام همه كشور، بعضى تذكرات را عرض كنم. آذربايجان و علماى آذربايجان در طول تاريخ، پاسداران اسلام و كشور بوده‏اند و انشاءالله خواهند بود. ما در اين مدتى كه بوديم و حاضر بعضى واقعه‏ها بوديم، از قيام علماى بزرگ آذربايجان مطلع بوديم و حاضر در صحنه‏اى بوديم كه علماى بزرگ آذربايجان با قيام خودشان در مقابل رژيم پهلوى تكليف الهى خودشان را ادا كردند و منتهى به تبعيد آنها شد و معذلك پيروزى با آنان بود و هست انشاءالله. ما از آذربايجان و خصوصاً علماى آذربايجان همان توقعى را داريم كه از علماى سابق آذربايجان، خصوصاً در اين پنجاه سال اخير، داشتيم. و ما اميد آن را داريم كه همانطور كه علماى آذربايجان در مقابل ظلم و ستمكارى رژيم سابق قيام كردند و نهضت كردند. و لو اينكه گرفتار بعضى از چيزهائى كه نبايد بشوند، شدند، ما اميدواريم كه علماى آذربايجان در صحنه باشند و همه نابسامانى‏ها را توجه داشته باشند و در حل مشكلاتى كه امروز گرفتار آن هستيم و هستند، كوشا باشند و توجه داشته باشند كه دست‏هاى ناپاكى و گروه‏هاى فاسدى، بالخصوص در مقابل روحانيون و در مقابل جمهورى اسلامى ايستاده‏اند و بايد با هشيارى همه ملت و خصوصاً علماى آنها و خصوصاً آذربايجان كه در آنجا توطئه‏ها شايد بيشتر باشد، علماى آذربايجان و ساير قشرهاى مؤمن آذربايجان دين خودشان را به اسلام و جمهورى اسلام ادا كنند. ما امروز گرفتار قلم‏هائى هستيم و گرفتار زبان‏ها هستيم و گرفتار بعضى گروه‏هائى كه مسلح هم هستند، ما گرفتار بعضى اشخاص هستيم كه كنار نشسته‏اند و به اشخاصى كه در ميدان هستند، چه ميدان‏هاى جنگ، چه ميدان‏هاى مبارزه با فساد و چه ميدان‏هاى بازسازى كشور، در خارج آنها نشسته‏اند و قلم‏ها را در دست گرفته‏اند و اشكال مى‏كنند و كارشكنى مى‏كنند. من مى‏خواهم به قشر روحانيون يك كلمه عرض بكنم كه قضيه قضاوت محول به آنها به حسب شرع هست. من به آن آقايانى كه نشسته‏اند و به قضاوتى كه در ايران مى‏شود اشكال مى‏كنند، يك عرض دارم و يك عرض هم به قضاتى كه در سرتاسر كشور، هر جا هستند، عرض من به قضات اين است كه كوشش كنند، توجه كنند به اينكه اگر با كوشش آنها مسأله قضاوت حل

صحيفه نور ج 14 صفحه 216

نشود، تا آخر قضيه قضاوت به زمين خواهد ماند، كوشش كنند كه اولا علما و اشخاص دانشمند را معرفى كنند و ثانياً آنها كه متصدى امور قضائى هستند توجه كنند به اينكه مسأله بسيار مشكل مهمى و پر مسؤوليتى بر عهده آنهاست، حتى مسؤوليت قضيه قضا از همه مسؤوليت‏هائى كه در يك كشور هست بالاتر است براى اينكه قاضيان متصدى امورى هستند كه جان مردم، مال مردم، نواميس مردم در گرو كارهاى آنها و قضاوت آنهاست والقاضى على شفير جهنم بايد توجه كنند كه خداى نخواسته جانى به واسطه فتواى آنها و يا قضاوت آنها بدون مجوز شرعى از بين نرود، مالى از بين نرود، حيثيتى، آبروئى از بين نرود كه بسيار اهميت دارد اين مطلب و امروز اهميتش بيشتر از سابق است، سابق قضيه اين نبود كه اگر قاضى تخلف مى‏كرد، اصل اسلام را مشوه كند، امروز قلم‏هائى هست كه اگر چنانچه يك قاضى يا چند قاضى ولو اشتباهاً يك كارى انجام بدهد، يا خداى نخواسته عمداً انجام بدهد، اين را پاى روحانيت حساب مى‏كنند و پاى جمهورى اسلامى حساب مى‏كنند و بالاخره پاى اسلام حساب مى‏كنند و لهذا قاضى امروز مسؤول حيثيت اسلام است، مسؤول حيثيت جمهورى اسلام است و مثل قضات در طول تاريخ نيست كه فقط مسؤول باشد نسبت به آن قضاوتى كه در مورد شخصى مى‏كرد. امروز قضاوت علاوه بر آن بعدى كه هميشه داشته است، يك بعد خاصى دارد و آن بعد خاص آن چيزى است كه برمى‏خورد به حيثيت اسلام. اگر چند قاضى در چند محل اشتباه بكنند و يا بعضى از آنها مثلاً خداى نخواسته عمداً يك كارى را انجام بدهند، اين اسباب اين مى‏شود كه قلم‏هائى كه مى‏خواهند اين جمهورى اسلامى را از بين ببرند، يكى را چند و چند را صدها جلوه مى‏دهند و با قلم‏هاى خودشان به اصل جمهورى اسلامى و به اسلام حمله مى‏كنند. بنابراين اگر سابق شغل قضا يك شغل در عين حال بسيار مهم و پرمسؤوليتى بود، امروز مسؤوليت او بسيار زيادتر است، بايد بگوئيم صد چندان است. اين يك عرضى است كه به متصديان قضا، چه در حال و چه بعدها كه تصدى مى‏كنند، عرضى بود كه كردم و يك عرضى هم به اينهائى كه كنار نشسته‏اند، توى حجره‏ها نشسته‏اند، توى خانه‏ها نشسته‏اند و وارد صحنه‏ها نيستند، لكن اشكال مى‏كنند، يك عرضى به علمائى است كه در اين مسائل اشكال مى‏كنند، مصاحبه مى‏كنند، چيز مى‏نويسند. اشكال امر آسانى است، انسان مى‏تواند يك جائى بنشيند و فكر خودش را جمع بكند و اشكال بكند، آنچه مشكل است حل اشكال است. ما امروز چند هزار قاضى در اين كشور لازم داريم، قاضى‏اى كه قاضى شرع باشد. اين آقايان بايد يكى از چند امر را قبول بكنند يا قبول بكنند كه اصل قضا را در اين جمهورى اسلامى حذف بكنند، اصلا قضاوت هيچ نباشد، هرج و مرج باشد، هر كس مال هر كس را برد و ناموس هر كس را تجاوز كرد و هر كس را كشت، يك محل رسيدگى نباشد، اين يك فرض است. فرض دوم اينكه نه، باشد اما مثل سابق باشد، مثل زمان رژيم پهلوى باشد، يعنى قاضى لازم نيست مسلمان باشد. از قرارى كه به من گفتند در اين قاضى كمونيست هم بوده ، در اين قاضى‏ها مبتلاى به مشروبات هم بوده، اين علماى اعلام يا اين را قبول كنند كه نه، لازم نيست كه قاضى معمم و ملا باشد و اهل علم باشد، به همان ترتيب سابق باشد و قضاوت به دست همان اشخاصى كه سابق بودند باشد، اين هم يك فرض است. فرض ديگر اين است

صحيفه نور ج 14 صفحه 217

كه نه، بايد قاضى به دست همين طبقه‏اى كه شرع معين كرده است باشد. آقايان مى‏دانند كه حوزه‏هاى علميه در ايران و در خارج از باب اينكه قضاوت از آنها بكلى سلب شده بود، مهيا نبودند براى اينكه قاضى تربيت كنند. و ما امروز چند هزار قاضى لازم داريم و كمبود داريم. آقايان به جاى اينكه بنشينند و بگويند بچه طلبه‏ها دارند قضاوت مى‏كنند، خودشان هم بيايند قضاوت كنند، كى جلويشان را مى‏گيرد؟ معرفى كنند هر عالمى در هر آستانى كه هست، علمائى كه لايقند براى قضاوت و حاضرند براى قضاوت، معرفى كنند، و شوراى قضا قبول مى‏كند. آن آقائى كه مى‏فرمايد كه اين قضاوت، قضاوت شرعى نيست، خوب، ايشان خودشان بيايند در رأس قضاوت قرار بگيرند و در هر جائى كه هستند معرفى كنند اشخاصى را كه لياقت براى قضاوت دارند، تا آنها را قاضى قرار بدهند تا وقتى كه وارد در عمل شدند بفهمند كه مسأله، مسأله آسانى نيست، مسأله اين است كه حالا از صفر شروع شده است و اگر كمك كنند همه علماى بلاد و آنهائى كه دلسوزند براى اسلام و در امر قضاوت مى‏بينند كه يك اشخاص غيرلايق هستند، آنها بيايند خودشان متكفل قضابشوند يا معرفى كنند اشخاص لايقى كه مى‏توانند قضاوت كنند، هر كس در هر جا هست پيدا كند قاضى‏هاى شرعى اسلامى را و معرفى كند. بهتر نيست اينكه همه آقايان كمك كنند تا اينكه قضاوت به آنطورى كه در اسلام است، درست بشود؟ اين بهتر از اين نيست كه بنشينند و بگويند كه بچه طلبه‏ها دارند قضاوت مى‏كنند؟ خير، بچه طلبه‏ها نيستند، لكن قضاوت كار آسانى نيست، تازه كارند. البته قضاوت به آن ترتيبى كه در شرع مقرر شده و با آن شرايط، به اين آسانى نمى‏شود او را پيدا كرد و قاضى پيدا كرد، لكن بهتر نيست كه آقايان براى اينكه تا يك حدى اين قضاوت به صورت واقعى شرعى درآيد كمك كنند، نه اشكال كنند؟ اشكال را همه مى‏توانند بكنند، اما كمك بكنند. اين علماى بلاد، اينهائى كه براى اسلام دلسوز هستند اينها بنشينند و پيدا كنند افراد را، تربيت كنند افراد را، همانطورى كه در قم الان مشغولند براى پيدا كردن قاضى و تربيت كردن قاضى، آقايانى هم كه در بلاد ديگر هستند و خارج هستند از صحنه و نمى‏توانند كه مسأله چه مسأله مشكلى است، كمك كنند بر اين مشروع و بر اين امر شرعى، كمك كردن به امر شرعى تكليف آقايان است يا فحاشى تكليف آقايان است؟ كمك كردن به اينكه قضاوت به طور شرعى انجام بگيرد، يك تكليف شرعى است يا اينكه به باد فحش گرفتن قضاوت را و جمهورى اسلامى؟ اين امرى است كه من به علماى علام بلاد عرض مى‏كنم كه هر جا هستند و در هر ناحيه‏اى كه هستند كمك كنند به اين جمهورى نو پاى اسلامى، با هم همكارى كنند، اگر قاضى‏هاى خوبى را در هر آستانى پيدا كردند و معرفى كردند و شوراى قضائى قبول نكرد، آنوقت حق اين دارند كه شما قاضى خوب را قبول نكرديد و قاضى بد به جاى او گذاشتيد. بهتر اين است كه آقايان كسانى كه اشكال دارند بنشينند و رفع اشكال بكنند.

ما چطور با كسانى كه قيام مسلحانه بر ضد اسلام مى‏كنند، مى‏توانيم تفاهم بكنيم؟

و آنهائى كه به حكومت اشكال دارند و اصلا در مقابل جمهورى اسلامى ايستاده‏اند و حكومت‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 218

اين جمهورى را قبول ندارند، من به آنها هم عرض مى‏كنم كه شما سراغ داريد يك دولتى كه اگر اين دولت از بين برود به جاى اين دولت آن دولت بيايد، بعد از چند روز اين مملكت يك گلستانى بشود؟ شما سراغ داريد يك جمعيتى را كه بتوانند چند ميليون جمعيت آواره، يك مقدار آواره جنگى، يك مقدار آواره از عراق، يك مقدار آواره از افغانستان، شما سراغ داريد يك مبدائى را، كه اين دولت آن مبدأ را مخفى كرده است و اشخاصى هستند كه اگر بيايند آن مبدأ را پيدا مى‏كنند و همه اينها را اصلاح مى‏كنند، آيا شما يك همچو حكومتى را سراغ داريد؟ آيا مى‏دانيد شما داريد چه مى‏كنيد؟ شما داريد كارى مى‏كنيد كه اگر اين حكومت از بين برود و اگر اين جمهورى برود، به جاى او امثال ازهارى خواهد آمد. آنها در خارج نشسته‏اند، در پاريس نشسته‏اند و نقشه مى‏كشند براى اينكه بيايند و جاى حكومت اسلامى را بگيرند و خودشان حكومت كنند. شما داريد يك اشخاصى را كه اگر اين حكومت از بين رفت آنها را بياوريد و فوراً به طور اعجاز همه كارها را انجام بدهيد؟ شما داريد حكومتى را كه در اين حالى كه ما در جنگ هستيم و در محاصره اقتصادى به حسب واقع هستيم ولو اينكه لفظاً گفته‏اند نه لكن عملاً هست و طلب‏هاى ما را خارجى‏ها مى‏دهند، چيزهائى كه ازشان خريده‏اند دولت، به آنها نمى‏دهد و همه جا مخالفت با اين جمهورى اسلامى مشغول فعاليت هستند، شما يك حكومتى داريد كه اگر اين جمهورى اسلامى كه همه جايش كه مى‏گوييد خراب است، اين خراب برداشته بشود، يك حكومت اسلامى زمان رسول‏الله جاى او بنشيند؟ اگر سراغ داريد معرفى كنيد، معرفى كنيد كه اين افرادى هستند كه اگر اين حكومت از بين برود، تمام كارهائى را كه حالا زمين مانده است يا اينكه نتوانسته است اين دولت انجام بدهد، آنها انجام مى‏دهند، آنها همه آواره‏ها را مسكن برايشان با يك روز يا ده روز يا يك ماه درست مى‏كنند و همه چيزشان را اصلاح مى‏كنند و جنگ را هم به پايان مى‏رسانند و صلح ايجاد مى‏كنند، به طورى كه شرافتمندانه براى ايران باشد، و همه امور را اصلاح مى‏كنند، فوراً كشاورزى را به راه مى‏اندازند و بازرگانى را به راه مى‏اندازند و دانشگاه‏ها را دانشگاه اسلامى مى‏كنند و همه جا را سرتاسر ايران را گلستان مى‏كنند. خوب، شماها اگر چنانچه سراغ داريد معرفى كنيد. خوب، مى‏خواهيد كه اين از بين برود، به جاى او حكومت سابق بيايد؟ اگر نمى‏توانيد معرفى كنيد و معرفى نكنيد، معلوم مى‏شود كه شما با جمهورى اسلامى به نام اينكه اسلامى است مخالف هستيد. اين اسلامى نباشد هر چه مى‏خواهد باشد، شما مى‏خواهيد اين مطلب باشد كه جمهورى اسلامى نباشد هر كس ديگر مى‏خواهد باشد. آن كه مى‏گويد حالا از زمان شاه ملعون بدتر هست، مى‏فهمد چه مى‏گويد؟ مى‏فهمد دارد چه ضررى به اسلام وارد مى‏كند؟ مى‏فهمد كه در زمان شاه ملعون سابق، براين ملت، بر اين بانوان ملت ما، بر اين اشخاص ملت ما، بر اين روحانيت چه گذشت و چه رنج‏ها بردند و يك كلمه نتوانستند حرف بزنند؟ آقايان مى‏بينند كه حالا شكايت‏ها زياد است، پيشتر لابد شكايت نبوده است، پيشتر كه مال مردم را به زور مى‏گرفتند و جان مردم را آنطور تلف مى‏كردند، لابد شكايت نبوده! شكايت بوده جرأت اظهار نبوده. اگر يك روز مردم آزادى امروز را داشتند، آنوقت مى‏فهميد كه شكايات در آن زمان چه بوده، روحانيون چه شكايت‏هائى داشتند، بازارى‏ها چه

صحيفه نور ج 14 صفحه 219

شكايت‏هائى داشتند. امروز و آن روز فرقش اين است كه امروز مردم شكايت مى‏كنند اگر يك چيزى واقع بشود، و شما شكايات را چند برابر جلوه مى‏دهيد، آن روز مردم خفقان داشتند، اختناق در كار بود، جرأت نفس كشيدن نداشتند، حكومت سابق نفس‏ها را قطع كرده بود و شما به آنجا رسيديد كه صاف در مقابل حكومت مى‏ايستيد و مى‏گوئيد كه اين كار خطاست. شما جرأت مى‏كرديد كه در حكومت سابق يك همچو كلمه‏اى يا يك همچو مقاله‏اى بنويسيد؟ فرق ما بين حالا و آنجا اين است كه شمائى كه قلم‏هايتان خداوند آن قلم‏ها را بشكند آنطور آزاد است كه به همه چيزها و مقدسات اسلام مى‏نويسيد و پخش مى‏كنيد و جلوى شما گرفته مى‏شود، با اينكه بايد گرفته بشود. فرق حالا و سابق اين است كه در سابق شما تسليم بوديد، اگر هم در دلتان چيزى بود در زبانتان نمى‏شد اظهار كنيد و امروز در زبان و قلم و قدم كارهائى مى‏كنيد و جلوه مى‏دهيد اين جمهورى اسلامى را به اينكه اين از زمان سابق بدتر است. به اين نهضت خدا را تشكر كنيد، خوب‏هاى اين را ببينيد، آن مقدارى كه در اين دو سال خدمت شده است به اين ضعفا، به اين مستمندان و به اين مستضعفين، آنها را نگاه بكنيد، نه اينكه يك جائى يك فساد مى‏شود، شما تمام مسائل كه انجام گرفته است ناديده بگيريد، فقط آن را بگيريد، اين انحراف است، اين بى‏انصافى است اين خلاف رضاى خداست. چه كسانى كه دارند شب و روز به اين مملكت خدمت مى‏كنند، لكن آنقدر فساد زياد است و آنقدر خرابى زياد است كه نمى‏توانند به اين زودى اين كارها را انجام بدهند، و معذلك در اين دو سال به قدر پنجاه سال سابق كار انجام داده‏اند. شما ناشكرى نكنيد، خداى تبارك و تعالى خداى نخواسته يك وقت به شما عنايتش را بر مى‏دارد و گرفتار همان مى‏شويد كه در طول پنجاه سال گرفتار بوديد و آنهائى كه اينطور هم با قلم‏هايشان علاوه با تفنگهايشان هم با ما معارضه دارند، ما به آنها كراراً گفته‏ايم و حالا هم مى‏گوئيم كه ما، مادامى كه شما تفنگ‏ها را در مقابل ملت كشيده‏ايد، يعنى در مقابل اسلام با اسلحه قيام كرده‏ايد، نمى توانيم صحبت كنيم و نمى‏توانيم مجلسى با هم داشته باشيم. شما اسلحه‏ها را زمين بگذاريد و به دامن اسلام برگرديد، اسلام شما را مى‏پذيرد و اسلام هوادار همه شماها هست، فقط گفتن به اينكه ما حاضريم و در آن نوشته‏اى كه نوشته‏ايد، در عين حالى كه اظهار مظلوميت‏هاى زياد كرده‏ايد، لكن باز ناشيگرى كرديد و ما را تهديد به قيام مسلحانه كرديد، ما چطور با كسانى كه قيام مسلحانه بر ضد اسلام مى‏خواهند بكنند مى‏توانيم تفاهم كنيم؟ شما اين مطلب را، اين رويه را ترك كنيد و اسلحه‏ها را تسليم كنيد و اگر مى‏گوئيد ما به قانون در عين حالى كه رأى نداده‏ايم، لكن سر به او مى‏سپاريم و قبول داريم او را، با قانون شما عمل كنيد و قيام بر ضد دولت كه برخلاف قانون است و قيام مسلحانه كه بر ضد قانون است و داراى اسلحه كه بر ضد قوانين كشور است، به اينها عمل كنيد، ما هم با شما بهتر از آنطورى كه شما بخواهيد عمل مى‏كنيم. ما مى‏خواهيم با آغوش باز همه گروه‏هائى كه هستند، بپذيريم و همه منحرفين را ميل داريم كه به استقامت برگردند. اسلام براى همين آمده است، اسلام آمده است كه راه مستقيم انسانيت را به مردم، به جهان ارائه بدهد و حتى الامكان هم خودش تعقيب كند براى برگرداندن منحرفين را به راه راست اسلامى. اسلام، بلكه تمام مكتب‏هاى توحيدى در طول تاريخ‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 220

براى اصلاح بشر آمده است. پيغمبر اكرم براى اين مشركينى كه به جهنم خودشان را مى‏فرستادند، براى اينها تأسف مى‏خورد، غصه مى‏خورد براى اينها. اسلام دين رحمت است، دين عدل است، ديانت قانون است، شما به قوانين اسلام سر بگذاريد، گردن فرو بياوريد و كشور اسلامى ما همه شما را مى‏پذيرد و من هم كه يك طلبه هستم با شما حاضرم كه در يك جلسه، نه در يك جلسه، در ده جلسه با شما بنشينم و صحبت كنم، لكن من چه بكنم كه شما اسلحه را در دست گرفته‏ايد و مى‏خواهيد ما را گول بزنيد. برگرديد و به دامن ملت بيائيد و اسلحه‏ها را تحويل بدهيد و اذعان كنيد به اينكه ما خلاف كرده‏ايم، دعوى نكنيد كه ما در جبهه مشغول جنگ هستيم، دعوى اين را نكنيد كه ما از اول تا حالا هميشه طرفدار از اسلام و يا طرفدار از مردم بوديم، اين را دعوى نكنيد براى اينكه پذيرفته از شما نيست و شما قبل از اينكه اينجا به اين مطلب برسيد، مشت خودتان را باز كرده‏ايد. شما الان مى‏بينيد كه بعضى احزابى كه انحرافى هستند ما آنها را جزء مسلمين هم حساب نمى‏كنيم، معذلك چون بناى قيام مسلحانه ندارند و فقط صحبت‏هاى سياسى دارند، هم آزادند و هم نشريه دارند به طور آزاد. پس بدانيد كه ما اينطور نيست كه با احزاب ديگرى، با گروه ديگرى دشمنى داشته باشيم، ما البته ميل داريم كه همه گروه‏ها و همه احزاب به اسلام برگردند و راه مستقيم اسلام را پيش بگيرند و همه مسلم بشوند، بر فرض اينكه نشدند، مادامى كه آنها با ما جنگى ندارند و با كشور اسلامى جنگى ندارند و در مقابل اسلام قيام مسلحانه نكرده‏اند، به طور آزاد دارند عمل مى‏كنند و به طور آزاد حرف‏هاى خودشان را دارند مى‏زنند، لكن شما بناى بر اين مطلب نداريد و من اگر در هزار احتمال يك احتمال مى‏دادم كه شما دست برداريد از آن كارهائى كه مى‏خواهيد انجام بدهيد، حاضر بودم كه با شما تفاهم كنم و من پيش شما بيايم، لازم هم نبود شما پيش من بيائيد. و حالا هم به موجب احكام اسلام نصيحت به شما مى‏كنم، شما در مقابل اين سيل خروشان ملت نمى‏توانيد كارى انجام بدهيد. شما اگر يك وقت ملت قيام كند، مثل يك ذره‏اى در مقابل اين سيل خروشان هستيد، برگرديد به دامن اسلام، بيائيد آن چيزى را كه ديگران مى‏خواهند، به شما بدهند و وعده آن را به شما مى‏دهند، در اسلام براى شما مهياست، شما دست برداريد از قيام مسلحانه و آن چيزهائى كه به غارت برده‏ايد از بيت المال مسلمين برگردانيد و با مسلمين ديگر با هم باشيد. و شما معزز و محترم هستيد، لكن مادامى كه اسلحه در دست شماست و شما در همين نوشته اظهار مظلوميت و اظهار اينكه ما مى‏خواهيم كارها درست بشود و تفاهم بشود، وقتى در همين جا تهديد به قيام مى‏كنيد ما نمى‏توانيم از شما اينطور مسائل را قبول كنيم، لكن بهتر است كه شما با اين جمهورى مخالفت نكنيد. اگر شما واقعاً براى مردم و براى اين ملت و براى اين كارگرها و براى اين دهقان‏ها دلسوز هستيد، اين را بدانيد كه اگر اين جمهورى اسلامى خداى نخواسته شكست بخورد، شكست مستضعفين در سرتاسر جهان است.

والسلام عليكم و رحمة الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:27 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 221

تاريخ 27/2/60

تلگرام امام خمينى به حجت الاسلام حقشناس

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حقشناس دامت افاضاته

كسالت جنابعالى موجب تأثر است. از خداوند متعال سلامت جنابعالى را خواستارم كه با عنايت خاصه به جنابعالى توفيق مرحمت فرمايد كه به خدمت‏هاى ارزنده خود ادامه داده و مردم محترم محل از وجود محترم جنابعالى استفاده نمايند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 224

تاريخ 27/2/60

پيام امام خمينى به شركت كنندگان در كنگره هزاره نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در كنگره هزاره نهج البلاغه از چه صحبت خواهد شد و از كى معرفى؟ دانشمندان بزرگ جهانى مى‏خواهند مولا اميرالمومنين را معرفى كنند و به ديگران بشناسانند يا كتاب نهج البلاغه را؟ ما با كدام مؤونه و با چه سرمايه‏اى مى‏خواهيم در اين وادى وارد شويم؟ درباره شخصيت على‏ابن ابيطالب، از حقيقت ناشناخته او صحبت كنيم، يا با شناخت محجوب و مهجور خود؟ اصلا على (ع) يك بشر ملكى و دنيايى است كه ملكيان از او سخن گويند يا يك موجود ملكوتى است كه ملكوتيان او را اندازه‏گيرى كنند؟ اهل عرفان درباره او جز با سطح عرفانى خود و فلاسفه و الهيون جز با علوم محدوده خود با چه ابزارى مى‏خواهند به معرفى او بنشينند؟ تا چه حد او را شناخته‏اند تا ما مهجوران را آگاه كنند؟ دانشمندان و اهل فضيلت و عارفان و اهل فلسفه با همه فضائل و با همه دانش ارجمندشان، آنچه از آن جلوه تام حق دريافت كرده‏اند، در حجاب وجود خود و در آينه محدود نفسانيت خويش است و مولا غير از آن است. پس اولى آن است كه از اين وادى بگذريم و بگوئيم على‏ابن‏ابيطالب فقط بنده خدا بوده و اين بزرگترين شاخصه اوست كه مى‏توان از آن ياد كرد، و پرورش يافته و تربيت شده پيامبر عظيم‏الشأن است و اين از بزرگترين افتخارات اوست. كدام شخصيت مى‏تواند ادعا كند كه عبدالله است و از همه عبوديت‏ها بريده است، جز انبياء عظام و اولياء معظم كه على (ع) آن عبد وارسته از غير و پيوسته به دوست كه حجب نور و ظلمت را دريده و به تمدن و به معدن عظمت رسيده است، در صف مقدم است. و كدام شخصيت است كه مى‏تواند ادعا كند از خردسالى تا آخر عمر رسول اكرم در دامن و پناه و تحت تربيت وحى و حامل آن بوده است جز على ابن ابيطالب كه وحى و تربيت صاحب وحى در اعماق روح و جان او ريشه دوانده. پس او بحق عبدالله است و پرورش يافته عبدالله اعظم. و اما كتاب نهج البلاغه كه نازله روح او، براى تعليم و تربيت ما خفتگان در بستر منيت و در حجاب خودخواهى خود، معجونى است براى شفا و مرهمى است براى دردهاى فردى و اجتماعى و مجموعه‏اى است داراى ابعادى به اندازه يك انسان و يك جامعه بزرگ انسانى از زمان صدور آن تا هر چه تاريخ به پيش رود و هر چه جامعه‏ها بوجود آيد و دولت‏ها و ملت‏ها متحقق شوند و هر قدر متفكران و فيلسوفان و محققان بيايند و در آن غور كنند و غرق شوند. هان! فيلسوفان و حكمت اندوزان، بيايند و در جملات خطبه اول اين كتاب الهى به تحقيق بنشينند و افكار بلند پايه خود

صحيفه نور ج 14 صفحه 225

را به كار گيرند و با كمك اصحاب معرفت و ارباب عرفان اين يك جمله كوتاه را به تفسير بپردازند و بخواهند بحق وجدان خود را براى درك واقعى آن ارضاء كنند به شرط آنكه بياناتى كه در اين ميدان تاخت و تاز شده است آنان را فريب ندهد و وجدان خود را بدون فهم درست بازى ندهند و نگويند و بگذرند، تا ميدان ديد فرزند وحى را دريافته و به قصور خود و ديگران اعتراف كنند و اين است آن جمله:

مع كل شى لا بمقارنه و غير كل شى لا بمزايله

و اين جمله و نظير آن كه در كلمات اهل بيت وحى آمده است، بيان و تفسير كلام الله است كه در سوره حديد است و براى متفكران آخر زمان آمده است و هو معكم اينما كنتم اينك اميد آن است كه شما دانشمندان و متفكران متعهد كه در كنگره ارجمند هزاره نهج البلاغه گرد هم آمديد، ابعاد عرفانى و فلسفى و اخلاقى و تربيتى و اجتماعى و نظامى و فرهنگى و ديگر بعدها را به مقدار ميسور بيان فرمائيد و اين كتاب بزرگ را به جوامع بشرى معرفى نموده و عرضه داريد كه اين متاعى است كه مشترى آن انسان‏ها و مغزهاى نورانى است. صلوات و سلام بى‏پايان به رسول اعظم كه چنين موجود الهى را در پناه خود تربيت فرمود و به كمال لايق انسانيت رسانيد. و سلام و دورد بر مولاى ما كه نمونه انسان و قرآن ناطق است و تا ابد نام بزرگ او باقى است و خود الگوى انسانيت و مظهر اسم اعظم است. و سلام و درود بر شما دانشمندان كه با زحمت پر ارج و سودمند خود راه رسيدن به اهداف عالى اين كتاب مقدس را باز مى نمائيد.

والسلام على عبادالصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 226

تاريخ 28/2/60

بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده نيروى دريائى و پرسنل ناوگان بندرعباس و اقشار مختلف مردم استان و جزاير استان هرمزگان

ولادت فرخنده على ابن ابيطالب

بسم الله الرحمن الرحيم

من اين روز مبارك را بر تمام مسلمين و بر ملت شريف ايران و به قواى مسلح جمهورى اسلامى و به عشاير نيرومند همه كشور و آن عشايرى كه از كهكيلويه و بوير احمد در اينجا حاضرند و به شما نيروى دريايى و به ساير آقايانى كه از هرمزگان آمده‏اند و از جزيره‏هاى ثلاث، تبريك عرض مى‏كنم. اين روز، روزى است كه على ابن ابيطالب سلام الله عليه كه باب وحى و امانتدار وحى بود متولد شد و اين روزى است كه قرآن كريم و سنت رسول اكرم به ولادت اين مولود بزرگ مفسر پيدا كرد و پشتوانه وحى و پشتوانه اسلام بوجود اين مبارك مولود قوى شد كه اتمام بعثت به وجود اين مولود بزرگ شد و بايد بگوئيم فتح باب وحى و تفسير وحى و ادامه وحى به وجود مقدس اين سرور. و من اين روز را كه هم روز بعثت است و هم روز ولايت است و هم روز نبوت است و هم روز امامت است، به همه آقايان و همه ملت تبريك عرض مى‏كنم.

آنچه كه اولياء خدا بدان توجه داشتند سلامت در دين و نفس بود

ما بايد دنبال تعليمات اسلام باشيم و كشور ما كه به اسم اسلام و به اسم قرآن كريم و با اسم الله اكبر اين جمهورى اسلامى را مستقر كرد، بايد كوشش ما هر جا كه هستيم و در هر يك از ارگان‏ها كه هستيم و در هر جاى ايران كه هستيم اين باشد كه اسلام در آنجا پياده شود و تحقق پيدا كند. ما اگر چنانچه اسلام را در اين كشور متحقق كنيم و نيروهاى مسلح ما، چه نيروى دريايى يا هوايى يا زمينى و چه پاسداران متعهد و چه ساير قشرهاى ملت از نيروهاى مسلح گرفته تا ساير قشرهاى مردم، متعهد به اسلام باشيم و دنباله وحى و دنباله امام باشيم و دنباله آن بزرگوارى كه امروز روز اوست باشيم، خوفى از هيچ چيز نداريم. خوف از مرگ براى آن است كه كسى مرگ را آخر زندگانى بداند و كسى مى‏ترسد كه با مرگ به نابودى برسد يا به مراحلى از جزا و عقاب برسد، لكن اگر ما با سلامت ايمان از اين دنيا برويم، چه در جبهه‏هاى جنگ كه جبهه شهادت است و چه در جبهه‏هاى پشت جنگ كه آن هم جبهه جنگ و شهادت است، اگر ما نايل بشويم، به فوز شهادت، باكى از اين نداريم كه در اين درياى

صحيفه نور ج 14 صفحه 227

پرخروش عالم ما شكست بخوريم شكست صورى، يا پيروز بشويم پيروزى صورى، اگر ما در آن مرحله از سير كه داريم پيروز از كار درآئيم، مرگ ما پيروزى است و حيات ما نيز پيروزى است. كوشش كنيد كه در آن ميدانى كه ميدان مبارزه بين الله و شيطان است، ميدان مبارزه بين نفسانيت انسان و روح است، در آن ميدان پيروز بشويد، كه اگر اين پيروزى به دست شما آمد از هيچ شكستى باك نداشته باشيد كه آنها شكست نيست. على عليه‏السلام در وقتى كه رسول اكرم، به حسب روايت، فرمود كه تو شهيد خواهى شد، به فكر اين بود كه آيا با سلامت دين يا نه، سؤال مى‏كند كه من دينم سالم است؟ مى‏فرمايد كه بله. آن چيزى كه اولياى خدا توجه به او داشتند سلامت در دين و سلامت نفس بود. حضرت على ابن الحسين هم وقتى كه پدر بزرگوارش فرمود كه شهيد خواهيم شد، عرض كرد مگر ما بحق نيستيم فرمود: چرا، ما بحقيم . بعد عرض كرد كه ما از چه ديگر بترسيم، ما كه از موت ترس ديگر نداريم.

توجه داشته باشيد در ساير جاها كه مجتمع هستيد از تخلفات اسلامى پرهيز كنيد

برادران من! كوشش كنيد كه در هر جا كه هستيد، هر شغلى كه داريد، هر نظامى كه هستيد، با هر ايده‏اى كه هستيد شما توجه كنيد كه اين راه اسلام را به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است اين راه طى كنيد كه با طى كردن اين راه شما پيروزيد. امروز شما ببينيد كه مواجه با چه اشخاص و جمعيت هستيد، مواجه با آنها كه نفاق دارند و با نفاق ادعاى اسلام مى‏كنند و آنوقت يك حبسى‏هائى كه در جاهائى پيش دموكرات‏ها محبوس بودند بر خلاف همه مقررات انسانى، مقررات اسلامى با ادعاى به اينكه مسلمان هستيم، آنها را بمباران مى‏كنند و با آن طرز فجيع به شهادت مى‏رسانند. اينها دليل بر اين است كه شكست خورده‏اند و وازده‏اند در جمعيت عالم، چون شكست خورده‏اند با اين دست و پا مى‏خواهند يك صورتى براى خودشان درست كنند و آنوقت با آن وضع و با آن وضع جنون آميز و حيوانى، جوان‏هاى عزيز ما را كه گفته مى‏شود قريب دويست نفر در آن محبس بودند به شهادت رساندند يا بسيارى را زخمى و بسيارى را شهيد كردند. اين وضعى است كه ما مواجه با اينطور جنايتكاران هستيم، جنايتكارانى كه الهام از جنايتكاران بزرگ مى‏گيرند و با افراد ملت خودشان اين نحو رفتار مى‏كنند. شما برادران توجه داشته باشيد كه به راه اسلام برويد و تخلف نكنيد و در همه جاها كه هستيد، در پادگان‏ها و در ساير جاها كه مجتمع هستيد، از تخلفات اسلامى پرهيز كنيد و شما ببينيد كه آنهائى كه با شما مقابل هستند وقتى كه شكست مى‏خورند آنطورى كه گفته شده است در سنگرهاى آنها آلات لهو و لعب و مشروبات پيدا مى‏شود. شماها توجه كنيد كه شمايى كه امروز لشكر اسلام هستيد، ارتش اسلام هستيد، پاسداران اسلام هستيد، بايد با آنهائى كه پاسدار كفرند و نفاقند فرق داشته باشيد. شما بايد جاهايى كه زندگى مى‏كنيد مسجد شما باشد، معبد شما باشد. شما در عبادت خدا هستيد. شما در سنگرها كه هستيد عبادتگاه شماست سنگرها، براى اينكه شما دنبال اسلام هستيد و دنبال امام مسلمين على ابن ابيطالب سلام الله عليه.

صحيفه نور ج 14 صفحه 228

من از همه قواى مسلح، چه نيروى دريائى كه بسيارى‏شان در اينجا تشريف دارند و چه نيروى هوائى و چه نيروى زمينى و از پاسداران متعهد و از عشاير نيرومند و از جهاد و از همه نيروهايى كه ملى هستند و از ملت جوشيده‏اند و از همه سازمان‏ها تشكر مى‏كنم و خداى تبارك و تعالى پشتيبان همه شما هست و شما بايد با همكارى هم، همفكرى هم با توجه به اينكه نظام به طور صحيح ملحوظ بشود و مراتب ملحوظ باشد با هم به جنگ كفار مى‏رويد و انشاءالله پيروزى با شماست و خداوند شما را پيروز كند، هم در پيروزى با جنگ داخلى كه جنگ نفس است و هم پيروزى در خارج كه قواى كفر است و قواى نفاق. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 229

تاريخ 31/2/60

پاسخ امام خمينى به تلگرام بنى صدر و تقدير از فاتحان ارتفاعات الله اكبر

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى رئيس جمهور

مراتب تقدير اينجانب در تصرف ارتفاعات الله اكبر و به اسارت‏گرفتن شمار كثيرى از دشمنان اسلام را به نيروهاى مسلح و فرماندهان محترم آنان كه با هماهنگى و انسجام پيروزمندانه بر قواى شيطانى غلبه كردند ابلاغ نمائيد. مطمئن باشيد و باشند كه با حفظ وحدت و هماهنگى و اتكال به خداوند تعالى پيروزى نهائى از آن نيروهاى اسلامى است. خداوند متعال پشت و پناهتان باشد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 230

تاريخ: 2/3/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان عضو جهاد دانشگاهى اصفهان

بانوان ايران در اين نهضت و انقلاب سهم بيشترى از مردان دارند

بسم الله الرحمن الرحيم

آنچه كه در ايران بزرگتر از هر چيز بود، تحولى است كه در بانوان ايران حاصل شد. بانوان ايران در اين نهضت و انقلاب سهم بيشترى از مردان دارند و امروز هم كه در پشت جبهه‏ها مشغول فعاليت هستند، سهم آنها بيشتر از ديگران است و در تربيتى كه اشتغال دارند، چه تربيت كودكانشان و چه تربيت خردسالانشان و چه تربيت‏هائى كه در كلاس‏ها و جاهاى ديگر مجالس دارند، باز سهم بزرگى در اين انقلاب دارند. عواطفى كه در بانوان هست مخصوص خودشان است و در مردها اين عواطف نيست و لهذا آن چيزى كه در پشت جبهه از روى عواطف از بانوان صادر مى‏شود و بيشتر و بالاتر و ارزنده‏تر است از آن چيزى كه از مردها صادر مى‏شود. به موجب عواطفى كه بانوان دارند آنها براى جبهه كارهاى بسيار مفيد انجام داده‏اند و انجام مى‏دهند و از همه مهمتر اينكه بانوان بعد از انقلاب با تمام كوشش و حفظ عفت و حفظ جهات اسلامى همقدم بلكه پيشقدم در امور كشور بوده‏اند و برخلاف آنچه كه در رژيم سابق با برنامه‏ريزى از طرف چپاولگران جهان مى‏خواستند به سر بانوان ما بياورند و فاجعه‏ها را چند برابر كنند، بحمدالله موفق نشدند.

و امروز ما مى‏بينيم كه بانوان محترم ايران در سرتاسر كشور يك عضو مفيد و يك جمعيت متعهد معتقد هستند كه به كشور خودشان خدمت مى‏كنند و پشتوانه هستند از براى اين كشور، و من اميدوارم كه تمام جهات اسلامى را در نظر بگيرند و با اسلحه ايمان و تعهد به اسلام اين پيروزى را به پيش ببرند و پشتوانه اين انقلاب باشند و همانطورى كه جوانان را تربيت كردند و به جبهه فرستادند و در عين حالى كه مادران، جوانانشان در جبهه شهيد شده‏اند، با كمال خوشروئى و افتخار، افتخار مى‏كنند بر اينكه جوان آنها در راه اسلام شهيد شده است و باز هم پيشنهاد مى‏كنند كه جوانان ديگر هم داريم و به اسلام تقديم مى‏كنيم. اين مطلبى است كه براى خاطر اسلامى بودن اين انقلاب، اين تحول حاصل شده است. آنها مى‏خواستند كه بانوان ما را به طور دلخواه خودشان عرضه كنند و اين قشر بزرگ كشور را به تباهى بكشند كه با تباهى آنها تمام كشور در نسل‏هاى آينده به تباهى كشيده مى‏شد و خداى تبارك و تعالى بر اين ملت منت نهاد و اين پيروزى را نصيب كشور ما فرمود كه به واسطه تعهد بانوان اميدواريم كه در آتيه پشتوانه اين ملت و اسلام محكمتر بشود و با كوشش شما بانوان محترم

صحيفه نور ج 14 صفحه 231

جوانانى به كشور و باز كسانى كه هم در جبهه بتوانند از عهده جنگ و تا پيروزى اقدام كنند و هم در داخل بتوانند و در پشت جبهه‏ها بتوانند به كارهاى عمرانى و كارهاى ديگرى كه مفيد به حال كشور است قيام كنند. شما را رژيم سابق نشناخته بود و گمان مى‏كرد كه بانوان ايران مثل همان چند نفر يا عده معدود منحرفين است و اينها هم به دست آنها مى‏شود كه انحراف پيدا كنند، لكن بانوان محترم ايران ثابت كردند كه دستخوش اينطور توطئه‏ها نشده‏اند و نمى‏شوند و ثابت كردند كه در دژ محكم عفت و عصمت هستند و جوانان صحيح و نيرومند و دختران عفيف و متعهد به اين كشور تسليم خواهند كرد و هيچ گاه نخواهند در آن راه‏هائى كه قدرت‏هاى بزرگ براى تباه كردن اين كشور پيش پاى آنها گذاشته بود، به آن راه‏ها نخواهند رفت.

من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت همه ملت و همه مردها و زن‏ها و بانوان محترم را خواهانم و اميدوارم كه با كوشش شما و با تعهد شما اين كشور به طور چشمگير به پيروزى‏هاى نهائى موفق شود. سلام و درود بر شما بانوان محترم و بر همه ملت.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:28 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 232

تاريخ: 4/3/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى و جهاد دانشگاهى دانشگاه علم و صنعت و سازمان پژوهش‏هاى علمى و صنعتى كشور

اسلام در رأس اديانى است كه از علم و تخصص تمجيد كرده است‏

بسم الله الرحمن الرحيم

اشكال ما اين است كه مواجه هستيم با اشخاصى كه بدون توجه به مشكلات و بدون توجه به خواست‏هاى ملت به مجرد اينكه گفته‏شود كه فلان مركز بايد اسلامى باشد آنها مى‏گويند يعنى تخصص نباشد. اينها مى‏خواهند كه به دنيا ارائه بدهند كه اسلام با علم و تخصص مخالف است، در صورتى كه آيات قرآن كريم آنقدر راجع به علم و راجع به دانش سفارش فرموده است كه شايد در ساير كتب ديگر نباشد. اسلام با تخصص، با علم، كمال موافقت را دارد لكن تخصص و علمى كه به خدمت ملت باشد، به خدمت مصالح مسلمين باشد. يك صحبت اين است كه ما متخصص نمى‏خواهيم، كه اين را به طور تبليغات نسبت‏دهند به بعضى مثلاً مسلمين كه وقتى مى‏گويند بايد در دانشگاه انقلاب فرهنگى بشود، بايد دانشگاه‏ها اسلامى باشد، اينها از اين فوراً منتقل مى‏كنند مطلب را به اينكه دانشگاه‏ها ديگر طبيب لازم ندارد، متخصص طب نمى‏خواهد، متخصص صنعت‏هاى پيشرفته را مى‏خواهد، فقط بايد بروند آنجا و مسائل، احكام اسلامى را بگويند. اين از شيطنت‏هائى است كه شايد بعضى از افراد و گروه‏ها نسبت به اسلام و انجمن‏هاى اسلامى كه گفته مى‏شود و خصوص انقلاب فرهنگى اينطور تبليغات مى‏شود. اينها نمى‏دانند كه مقصود ما كه مى‏گوئيم بايد تمام گروه‏ها، تمام نهادها و بخصوص دانشگاه كه مركز علم است و مغز متفكر جامعه است، ما كه مى‏گوئيم بايد اينها اسلامى باشد، نمى‏گوئيم كه ما احتياج به متخصص نداريم. تا آنجا اسلام كوشش دارد براى متخصص كه در احكام عادى هم، در احكام شرعى هم متخصص‏تر را ميزان قرار داده است، رأى متخصص‏تر را ميزان قرار داده است. ما مسأله ديگر مى‏گوئيم، درد ما يك درد ديگرى است. درد اين است كه كشور ما را آنطور در اين سنين زيادى كه خارجى‏ها پا باز كردند به آن و خصوصاً در اين 50 سال دوره سياه پهلوى آنطور تبليغات كرده بودند و كردند كه آنها مى‏خواهند در ذهن ملت ما و جوان‏هاى ما متمركز كنند كه ايران، اسلام از عهده اينكه يك علمى را، يك تخصصى را، يك صنعتى را ايجاد كند عاجز است، ما حتما بايد يا دستمان را در همه چيزها به طرف شرق و كمونيست دراز كنيم يا دستمان را به طرف آمريكا و ممالك غربى سرمايه دارى. آنطور تبليغات كرده‏اند كه مى‏گويند بايد ما تمام چيزها را از سر تا به پا بايد ما غربى بشويم يا شرقى باشيم. من در تركيه كه بودم مجسمه آتاترك را كه در بعضى

صحيفه نور ج 14 صفحه 233

ميدان‏ها گذاشته بودند و دستش را بلند كرده بود، گفتند كه اين دست را طرف غرب بلند كرده و مى‏خواهد بگويد كه ما بايد هر چه داريم از غرب بيايد. در ساير ممالك اسلامى هم تبليغات را طورى كرده بودند كه ما در هر امرى بايد مستشار از غرب يا از شرق بياوريم و اصلاً مغز ايرانى لايق اين نيست كه يك كار مثبتى بتواند انجام بدهد، حتى كشاورزى هم نمى‏تواند. اين يك برنامه‏اى بوده است كه ريخته شده بوده است و تبليغاتى كه در دنبال اين برنامه به طور وسيع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسيارى از افراد ما را به اينكه ما هيچ نداريم و نمى‏توانيم هم داشته باشيم ما بايد حتماً برويم يا به طرف غرب و در بلوك غربى واقع بشويم تا آنها به ما ترحم كنند و حاجت‏هائى كه ما داريم آنها برآورده كنند و يا بايد به طرف شرق كمونيست برويم تا آنها اين عمل را انجام بدهند و الان هم مغزهائى هست كه خود را مغز متفكر مى‏دانند، باز باورشان نشده است كه خود ما هم مى‏توانيم آدم باشيم. آنكه ما اصرار داريم به اينكه دانشگاه كه مغز متفكر يك ملت است بايد از وابستگى‏هاى به شرق و غرب كنار برود و نمى‏شود كه كنار برود الا اينكه فرم اسلامى را پيدا بكند، آن اين نيست كه دانشگاه ما نبايد علم و صنعتى تحصيل كند بلكه بايد فقط همين آداب صلوه را بجا بياورد. اين يك مغالطه‏اى است كه تا صحبت دانشگاه اسلامى و اينكه بايد انقلاب فرهنگى پيدا بشود، فرياد مى‏زنند آنهائى كه مى‏خواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً به طرف غرب بكشانند، اين است كه اينها با تخصص مخالفند، با علم مخالفند. خير، ما با تخصص مخالف نيستيم، با علم مخالف نيستيم، با نوكرى اجانب مخالفيم. ما مى‏گوئيم كه تخصصى كه ما را به دامن آمريكا بكشد يا انگلستان، يا به دامن شوروى بكشد يا چين، اين تخصص، تخصص مهلك است، نه تخصص سازنده. ما مى‏خواهيم متخصصينى در دانشگاه تربيت بشوند كه براى ملت خودشان باشند، نه براى كشاندن دانشگاه - را - به طرف شرق يا طرف غرب.

ما مى‏خواهيم كه تمام اداراتى كه در اين كشور هست و تمام جاهائى كه صنعت مى‏خواهند ايجاد كنند و مى‏خواهند - به اين مملكت - در صنعت بزرگ بشوند و در علم، ما مى‏خواهيم اين علم و صنعت و همه چيزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب. تخصصى كه در خدمت اجانب است ضررش از همه چيزها بالاتر است. علمى كه ما را بكشد به طرف آمريكا يا شوروى، آن علم، علم مضر است، آن علمى است كه براى ملت‏ها هلاكت مى‏آورد. اشخاصى كه در دانشگاه سابق تربيت شدند الا قليلى از آنها، اينها براى كشور ما اگر ضرر نداشتند، كه داشتند، نفعى نداشتند. ما مى‏خواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم در خدمت خود ملت، در خدمت خود ايران، نه دانشگاهى داشته باشيم كه در شعار اين باشد كه ما مى‏خواهيم كه ايران متمدن آباد داشته باشيم و رو به دروازه تمدن برويم و وقتى كه واقعش را ديديم و ديديد، از همه جهات وابسته بوديم. ما با دانشگاهى كه ما را وابسته به خارج بكند، هر خارجى مى‏خواهد باشد، ما با دانشگاه از اساس مخالفيم. ما دانشگاهى مى‏خواهيم كه ما را از وابستگى‏ها بيرون بياورد ما را مستقل كند، تمام كشور ما را مستقل كند و از وابستگى‏ها خارج كند. ما متخصص مى‏خواهيم و اسلام با تخصص موافق است و اسلام در رأس اديانى است كه از علم و تخصص تمجيد كرده و مردم را دعوت كرده‏است، حتى دعوت كرده است كه

صحيفه نور ج 14 صفحه 234

هر جا يافتيد علم را، حتى از هر كافرى يافتيد، آن را بگيريد، اما بايد بگيريد و در خدمت اسلام و كشور باشد، نه علم را بگيريد و بر ضد كشور خودتان استعمال كنيد. ما مى‏خواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم و يك كشورى داشته باشيم كه اين وابستگى مغزى ما را كه مقدم بر همه وابستگى‏ها و خطرناكتر از همه وابستگى‏هاست نجات بدهد. ما اساتيد دانشگاهى را مى‏خواهيم كه آن اساتيد بتوانند مغزهاى جوان‏هاى ما را مستقل بار بياورند، غربى نباشند، شرقى نباشند، رو به غرب نايستند، آتاترك نباشند و تقى زاده هم نباشند. ما مى‏خواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم كه بعد از چند سال ديگر تمام حوائج خودمان را، خودمان تحصيل كنيم. ما با تخصص هيچ مخالفتى نداريم و آن چيزى را كه ما با آن مخالفيم وابستگى مغزهاى جوان‏هاى ما به خارج، شرق و غرب است كه دانشگاه‏هاى ما الا عده معدودى يا در صدد نبودند كه اين وابستگى را بردارند يا در صدد بودند كه وابسته كنند اين مغزها را به خارج. ما مى‏خواهيم كه اگر چنانچه مرضى پيدا كرديم اينطور نباشد كه بگويند بايد حتماً برويد به انگلستان، حتماً برويد به آمريكا، ما مى‏خواهيم كه همانطورى كه يك آمريكائى اگر مريض شد به ايران نمى‏آيد و يك انگليسى اگر مريض شد به ايران نمى‏آيد، يك ايرانى هم اگر مريض شد، جاى ديگر نرود. ما يك همچو تخصصى مى‏خواهيم كه جورى بار بياورد كشور را و جوان‏هائى كه در رأس امور كشور هستند جورى بار بياورد كه اينها مغزهايشان وابسته نباشد و فكرى جز اسلام و ايران در سرشان نباشد. ما با تخصص مخالف نيستيم، انجمن‏هاى اسلامى هم همين طور كدام انجمن اسلامى مى‏تواند با تخصص مخالف باشد؟ كدام انجمن اسلامى مى‏خواهد كه تمام جوان‏هاى ما در رشته‏هاى مختلف متخصص باشند و خودكفا باشند؟ همه مى‏خواهند، لكن دانشگاه‏هاى زمان سابق را ديديد كه ما بعد از چندين سال، سال‏هاى طولانى كه دانشگاه داشتيم، آنوقت يك كسى كه به عنوان رئيس مملكت خودش را جا زده بود و آن شاه مخلوع بود، براى آپانديس يكى از بستگان خودش از خارج آدم آورد و طبيب آورد كه عمل كند، براى اينكه او در مغز پوكش مى‏دانست اين معنا را كه جورى اين ايران را وابسته كرده كه خودشان از عهده اين معنا بر نمى‏آيند و اگر برآيند هم بايد كارى كرد كه به همه ملت‏ها فهماند كه ما هيچ نيستيم، ما حتى عمل آپانديس هم بعد از مدت دانشگاه نمى‏توانيم انجام بدهيم. ما مى‏خواهيم اين فكر را از توى كله‏ها بيرون كنيم. انجمن اسلامى بايد در صدد اين معنا باشند كه اين فكر را از اذهان بيرون كنند و خودشان را بيابند بعد از اينكه در قرن تقريباً خودشان را گم كرده بودند. ما مى‏خواهيم طورى باشد و افرادى تربيت بشود كه كتاب قانون او در اروپا الان هم مورد استفاده است، نه اينكه كسى باشد كه، اشخاصى باشند كه الفباى مسائل اسلامى را نمى‏دانند و تا صحبت مى‏شود مى‏گويند اسلام نمى‏تواند. ما يك همچو دانشگاهى مى‏خواهيم كه با همطراز با حوزه‏هاى علميه‏اى كه وابستگى هيچ روز نداشته‏اند با خارج و اگر يك كس، يك نفر، دو نفر وابستگى داشتند، رسوا هستند. ما مى‏خواهيم دانشگاهى باشد كه همفكر باشد با دانشگاه‏هاى علميه قديمى كه آنها هيچ روز وابسته به خارج نبودند و اگر فردى يا افرادى از آنها منحرف بودند، در بين آنها رسوا بودند. ما مى‏خواهيم يك همچو مطلبى تحقق پيدا بكند.

صحيفه نور ج 14 صفحه 235

و البته بايد راجع به انجمن‏هاى اسلامى هم من يك تذكرى كه دائماً داده‏ام و لازم است باز هم بدهم اين است كه چشم و گوش خودتان را باز كنيد كه در انجمن‏هاى اسلامى هم ممكن است كه از اين غربزده‏ها و شرق زده‏ها وارد بشوند و به شما بگويند، اينطور ارائه بدهند كه ما صد در صد اسلامى هستيم و شرقى و غربى نيستيم، در صورتى كه شرقى باشند يا غربى باشند. بايد شما توجه بكنيد كه انجمن‏هاى اسلامى طورى باشند، اشخاصى باشند كه آزمايش شده باشند، سوابق آنها معلوم باشد، كارهائى كه قبل از انقلاب مى‏كردند معلوم باشد، كارهائى كه بعد از انقلاب كرده‏اند معلوم باشد كه خداى نخواسته در انجمن‏هاى اسلامى يك وقت يك وضعى پيش نيايد كه توجه شما سلب بشود از واقعيت و يك وقت ببينيد كه انجمن اسلامى هم گرايش پيدا كرده است به شرق يا گرايش پيدا كرده است به غرب - اين - در همه انجمن‏هاى اسلامى اين سفارش را من كرده‏ام مكرر و در انجمن‏هاى اسلامى علم و صنعت، در انجمن‏هاى اسلامى دانشگاه‏ها اهميتش از همه جا بيشتر است و بايد اين معنا با تمام قدرت، با تمام توجه و با تمام بررسى اين معنا را شما پيگير باشيد كه در انجمن‏هاى اسلامى شما اشخاص منحرف نباشد و امروز بدانيد كه چون مى‏توانند به اسم غير اسلام يك مسأله‏اى را عنوان كنند، با اسم اسلام درست مى‏كنند. همان منحرفين هم با اسم اسلام مى‏خواهند مسائل خودشان را پخش كنند، همان اشخاصى هم كه اسلام را سد راه خودشان مى‏دانند و با اسلام صد در صد مخالف هستند، آنها هم با اسم اسلام وارد ميدان مى‏شوند نه اينكه وارد بشوند و بگويند ما مسلمان نيستيم، نه آنها خطر آنها خيلى زياد نيست. خطر آنهائى كه با اسم اسلام در ادارات، در دانشگاه، در ساير ارگان‏هاى ديگر با اسم اسلام وارد مى‏شوند و به اسلام اعتقاد ندارند، بيشتر از خطر آنهائى است كه اسلام را مى‏گويند ما قبول نداريم و چهره‏شان واضح است، مردم از آنها احتراز مى‏كنند و آنها نمى‏توانند يك خطر مهمى داشته باشند. بايد انجمن‏هاى اسلامى و خصوصاً انجمن‏هاى اسلامى دانشگاه‏ها توجه به اين معنا را داشته باشند.

و بايد اشخاصى كه مأمور انقلاب فرهنگى هستند بايد در كار خودشان دقيق باشند و كوشا باشند كه اشخاصى متعهد را پيدا بكنند و با مشورت آنها زودتر كارها را انجام بدهند كه انشاءالله به تدريج، به عده، به تدريج اين دانشگاه باز بشود و دانشگاهى باشد كه براى خود ما باشد، نه دانشگاهى كه ما را گرايش بدهد به خارج، چه در طرف چپ يا در طرف راست و من اميدوارم كه اين آقايانى كه مأمور اين معنا هستند كه انقلاب فرهنگى بكنند، كمك بشوند از اشخاصى كه توجه به مسائل دارند و از اشخاصى كه به اسلام و به كشور خودشان عقيده دارند و گرايش غربى و شرقى ندارند، به اينها كمك كنند. آنها هم همانطورى كه قبلا به آنها تذكر داده‏ام دعوت كنند از اينها كه انشاءالله به زودى اين مطلب حاصل بشود و ما يك دانشگاه اسلامى كه در فكر اين باشد كه اين ملت را از اين واكنش‏هائى كه تاكنون پيدا كرده است نجات بدهند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 247

تاريخ: 9/3/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از روحانيون اهل سنت كردستان

هر كس ايجاد اختلاف كند بدانيد كه از خارج الهام گرفته است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

توجه داريد كه اين طرح در طائف ريخته شد. بحمدالله شما توجه داريد، آنهائى كه مى‏خواهند بين اهل سنت و اهل تشيع فاصله ايجاد كنند نه سنى هستند و نه شيعه، آنها اصلاً به اسلام كارى ندارد والا كسى كه به اسلام اعتقاد داشته باشد در زمانى كه ما بايد با وحدت مسلمين پيروز بشويم، به اختلافات و مسائل اختلافى دامن نمى‏زند. اينها نيست جز اينكه قدرت‏هاى بزرگ فهميده‏اند آن چيزى كه آنان را عقب زده است اسلام و وحدت مسلمين و برادرى بين همه امت اسلامى است از اين جهت شروع كرده‏اند اختلاف ايجاد كنند. شماها بحمدالله خودتان بيدار هستيد و ملت را در آنجا بيدار كنيد و به همه آنها سفارش كنيد كه ما با هم برادر بوده و هستيم و خواهيم بود، مصلحت ما مصلحت شماست. ما همه بايد اسلام و قرآن را حفظ كنيم. شما به آنان بگوئيد كه هر گونه اختلاف به ضرر اسلام و به نفع دشمن، به نفع امريكا و شوروى است.

من از همه توقع دارم كه به حرف مفسدين گوش نكنند و هر كس ايجاد اختلاف كند بدانيد كه از خارج الهام گرفته است و مقصودش از بين بردن اسلام است تا باز مثل سابق شود كه در تحت سلطه اجانب باشيم. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را خواهانم. موفق و مويد باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 236

تاريخ: 6/3/60

بيانات امام خمينى در جمع كليه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى‏

مجلس يك معلم باشد از براى همه كشور و مجلس‏هاى بعد و نسل‏هاى آينده‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من يك كلمه راجع به مجلس و محيط مجلس عرضى دارم و يك كلمه هم راجع به كشور و كسانى كه در اين كشور مشغول به خدمت هستند. آنكه راجع به مجلس است، يك مقدار زيادش را ديشب از تلويزيون آقايان ديدند كه من در سال قبل آن مسائل را گفتم و بايد عرض كنم كه مع الاسف آن كه من مى‏خواستم نشده است. من مى‏خواستم كه اين مجلس يك معلم باشد از براى همه كشور و براى مجلس‏هاى بعد و نسل‏هاى آينده كه كيفيت مشاوره وكلا بايد اين نحو باشد، نه آن نحوى كه در مجالس سابق و خصوصاً اين مجالس آخر پنجاه ساله، آنطور نباشد و آقايان در يك محيط آرام مسائلى كه دارند با آرامش بيان كنند، اختلافاتى كه در ديدها دارند، در سليقه‏ها دارند اينها را با يك آرامش خاطر بيان كنند و حل و فصل كنند و راجع به مسائل كشور هم كه در آنجا مى‏آيد باز هم با يك محيط آرام، كه در محيط آرام است كه عقل‏ها مى‏توانند كار بكنند. آن روزى كه غضب توى كار آمد عقل كنار مى‏رود. قوه غضبيه هر وقت به راه افتاد، عاقله را كنار مى‏زند و به روى بى عقلى صحبت مى‏كند. قاضى اگر چنانچه در حال غضب باشد، نبايد حكم بدهد براى اينكه حكم در حال غضب حكمى است كه از منشاء عقلى و شرعى صادر نمى‏شود. شما مسائلى كه داريد فرض كنيد كه يك نفر مى‏رود و مسائل خودش را مى‏گويد، انتقاد هم دارد، انتقادات آزاد است به اندازه اى كه نخواهند يك كسى را خفيف كنند يا يك گروهى را خفيف كنند و از صحنه خارج كنند. انتقاد براى ساختن، براى اصلاح امور، اين لازم است، هر مجلس بايد اين انتقادات را داشته باشد لكن اگر اين انتقادات، آن كه انتقاد مى‏كند با آرامش خاطر و با نظر صحيح انتقاد بكند، آن كه جواب مى‏دهد آن هم اگر با نظر صحيح و بدون اينكه غضب در آن راه داشته باشد جواب بدهد، آنوقت منطق در مقابل منطق است و اگر چنانچه با هياهو و جار و جنجال بخواهيد شما يك مسأله را حل بكنيد و هر كسى در نظر داشته باشد كه طرف مقابل خودش را مثل يك دشمن بكوبد، عقل‏ها كنار مى‏رود و قوه غضبيه كه بدترين قوه‏هاست اگر مهار نشود، آنها در كار مى‏افتند و مسائل را علاوه بر اينكه حل نمى‏كنند مشكل‏تر مى‏كنند.

صحيفه نور ج 14 صفحه 237

حق هر جا كه هست بايد دنبالش رفت

سه جور نظر انسان ناچار دارد؛ يك نظرى كه نظر بيطرف است، اين يك نظر است، يكى هم نظر طرفدارى از يك روش، از يك جريان، يك نظرى هم مخالف با يك روش و يك جريان، نظر بيطرف و نظر طرفدارى از يك مسأله و نظر طرفدارى از يك مسأله ديگر. نظرى كه نظر حب باشد به يك جريانى يا بغض باشد به يك جريانى، اين نظر نمى‏تواند يك نظر سالم باشد حب الشى‏ء يعمى و يصم بغض هم همين طور است نور عقل را خاموش مى‏كند. حب مفرط به يك روشى اسباب اين مى‏شود كه خود آن كسى كه حب دارد توجهى به اين ندارد كه از مبداء حب دارد اين مطلب صادر مى‏شود و اين مطلب حق نيست، مطلبى است كه از راه حب است و بايد، خواه يا ناخواه اين نظر، نظر صائب نيست. و انسان خودش را نمى‏تواند بشناسد به اين زودى‏ها، انسان تا آخر عمرش، تا آنوقتى كه از اين دنيا خارج مى‏شود گرفتار يك مسائلى در باطن خودش هست كه خودش هم نمى‏تواند بفهمد و بايد عرضه كند خودش را انسان به كسانى كه بى‏نظر هستند. اگر نظر از راه حب شد، هميشه دنبال اين مى‏رود كه آن مطلبى را كه مربوط به آن روشى است كه اين دوست دارد آن روش را، آن مطلب را، به هر عنوانى كه هست ثابت كند ولو اينكه اين عنوانى كه هست عنوان خلاف باشد، خلاف اخلاق باشد، خلاف منطق باشد. آنى هم كه بغض به يك روشى دارد آن هم نظرش نظر سالم نيست، آن هم دنبال اين است كه آن طرفى كه مورد بغض اوست و آن روشى را كه مى‏پسندد با هر توجيهى كه باشد آن را تصحيح كند و لهذا مى‏بينيد كه يك مطلب، يك امر از يكى صادر مى‏شود و همين امر با يك وقت و يك محيط، يك مطلب از يك كسى صادر مى‏شود، يك عمل از يكى صادر مى‏شود، اين دو طايفه‏اى كه يكى‏شان اين را خوب مى‏دانند و دوست مى‏دارند و يك طايفه اين را بد مى‏دانند و دشمن مى‏دانند، آن مطلب واحدى كه زمانش واحد و همه جهات واحد است وقتى كه پيش آنها مى‏رود كه مورد محبت هست آن آدم، تمام مطالب او را ولو مخالف با عقل باشد، ولو مخالف با منطق باشد مى‏پذيرند و تأييد مى‏كنند و شروع مى‏كنند به اينكه خير، مطلب همين است و آن دسته‏اى كه با اين خوب نيستند اگر يك مطلب خوبى هم اين بگويد، آنها دنبال اين هستند كه نه، اين حرف صحيح نيست. اين دو نظر را انسان مبتلا به آن هست. نظر بيطرف بسيار كم است يعنى نظر بيطرف باشد، خود آدم هيچ وقت مى‏تواند بيطرف بيطرف باشد، لكن در نظر دادن حق را ببيند، حق تحت تأثير حق واقع بشود، اين حق اگر چنانچه از دشمن من هم صادر شد، من او را تمجيد كنم به عنوان اينكه حق است و باطل اگر از دوست من هم صادر شد، آن را تكذيب كنم به عنوان اينكه باطل است ولو در باطن فرض كنيد يكى يك روشى را دوست دارد و يكى روش ديگر را، لكن در مقام نظر دادن، در مقام مصلحت‏انديشى براى كشور يا براى اشخاص آن نظر حب و بغض خودش را كنار بگذارد برود دنبال حق و باطل. حق هر جا كه هست بايد دنبالش رفت و او را با آغوش باز پذيرفت ولو برخلاف نظر خود من هست و باطل را هر چه هست و از هر كسى صادر بشود بايد نپذيرفت به عنوان اينكه باطل است. اشخاص و گروه و اينها را بايد كنار گذاشت و حق و باطل را ملاحظه كرد. آنوقت هم براى اثبات حق و ابطال باطل اگر - گرفتار -

صحيفه نور ج 14 صفحه 238

انسان گرفتار بشود به عصبانيت و - عرض مى‏كنم - غيض و غضب كردن، نه مى‏تواند حق را به دست بياورد و نه مى‏تواند باطل را ردش كند. مهم در همه افراد و خصوصاً شما آقايان كه در مجلس هستيد و مجلس مبداء همه چيزهايى است كه در كشور واقع مى‏شود مهم اين است كه در مقام بيان مسائل ورود مسائل، انتقاد و تكذيب به آنجا نرسد كه از قوه عقليه كنار و با قوه غضبيه انسان وارد ميدان بشود. اگر يك كسى هم فرض كنيد يك از زبانش يك مطلبى بر خلاف شما صادر شد اگر شما برويد و مطلب را منطقى صحبت كنيد، با داد و فرياد و خداى نخواسته حرف زشت زدن كار درست نمى‏شود جز اينكه اگر خداى نخواسته اين امور تكرار بشود در مجلس، كم كم، هيچ امر فاسدى يكدفعه سراغ آدم نمى‏آيد، شيطان باطنى انسان بسيار استاد است و او اين همچو نيست كه ابتدا انسان را به فساد بكشد، ابتدا قدم كوچكى را وا مى‏دارد كه انسان بردارد، اين قدم كه برداشت فردايش يك قدم يك قدرى بلندترى، انسان را يواش يواش به فساد مى‏كشد.

شيطان باطنى با كمال استادى انسان را به تباهى مى‏كشد همه اينهائى كه مى‏بينيد فاسد شدند اينطور نبودند كه اينها از اول به اين درجه از فساد بودند، بلكه كل مولود يولد على الفطره و اينطور هم نبودند كه يكدفعه جهش كرده باشند از يك مرتبه‏اى به مرتبه بالاى فساد، اينطور هيچ وقت نبوده است، اين به تدريج واقع شده است. اينهائى كه ديكتاتور شدند اينها اينطور نبوده است كه از اول ديكتاتور زائيده شده باشند، آنها هم مثل ساير مردم، بعد هم وقتى كه به مقامى رسيدند اينطور نبوده كه از اول ديكتاتورى كرده باشند، لكن قدم به قدم، ذره ذره رو به ديكتاتورى رفتند يك وقت هيتلر از كار درآمدند، يك وقت استالين از كار درآمدند. شيطانى كه در باطن انسان است با كمال استادى انسان را به تباهى مى‏كشد. اگر از اول بگويد كه تو بيا برو يك آدمى را بكش، هرگز نخواهد رفت. اين از اول انسان را وادار مى‏كند كه اين آدم چطور است، يك غيضى به او بكن، بعد يك قدرى زيادتر تا كم كم مهيا مى‏كند انسان را از براى اينكه آدم هم مى‏كشد. همه اينهائى كه فاسد هستند به تدريج فاسد شدند، هيچ كس يكدفعه فاسد نشده است و هيچ يك از ماها هم بايد تصور نكنيم كه مأمون از اين هستيم كه فاسد بشويم. همه در معرض فساد هستيم، همه ما دست به گريبان شيطان است و خصوصاً شيطان نفس، همه گريبانمان به دست اوست، هيچ كس هم از ابتدا فاسد فاسد نبوده است و هيچ كس هم مأمون نيست از اينكه از به فساد و به دام شيطان نيفتد. اگر كسى مراقب حال خودش باشد، توجه به مسائل انسانى داشته باشد، با مراقبت و با اينكه خودش را محاسبه كند، اگر در - فرض كنيد - مجلس يا در جاى ديگر يك روزى گذشته است كه در آنجا مسائلى پيش آمده است شب برود حساب كند ببيند كه واقعاً اينكه من امروز گفتم مبداء اين چى بود، يك مبداء شيطانى داشت يا مبداء الهى داشت، اگر محاسبه كند آدم شب از خودش و خودش را در محاسبه قرار بدهد كه امروز تو اين صحبت را كردى، اين مبداء، مبداء شيطانى بوده است نه مبداء انسانى و الهى، ممكن است كم كم دنبال اين برود كه اصلاح كند و اگر اين كار را نكند و همان رويه را

صحيفه نور ج 14 صفحه 239

تعقيب بكند، هيچ بعيد ندانيد كه يك نفر زاهد، عابد، مسلمان، همه چيز، يك انسان فاسد شقى‏اى از كار درآيد. مأمون نيست هيچ كس.

منظره مجلس يك منظره صالح باشد

محيط مجلس اميدوارم كه از اين به بعد يك قدرى توجه بكنند كه اين محيط مجلسى كه نمايش داده مى‏شود در همه كشور و بعضى جاهاى ديگر هم، يك طورى نباشد كه وقتى اين محيط در منظره مردم واقع شد، مردم از اينكه اين وكيل را انتخاب كردند پشيمان بشوند، يك طورى نباشد كه از آن راهى كه همه مردم دنبال آن راه هستند كنار برود. مجلس بايد محيطى باشد كه با كمال تفاهم و خيرخواهى براى ملت و كشور مسائل را پيش بياورند. انتقاد مى‏كنند، انتقاد خيرخواهانه باشد، جواب انتقاد مى‏دهند آن هم خيرخواهانه باشد و منظره مجلس يك منظره صالح باشد كه مردم وقتى كه اين منظره را ديدند بگويند چه كار خوبى كرديم كه يك همچو اشخاص صحيح را در مجلس برديم و يك وقت خداى نخواسته طورى نباشد كه مردم پشيمان بشوند از رأيى كه داده اند.

اين مجلس فراهم آمده از الله اكبرهاى مردم است

و من تكرار مى‏كنم مجلس بالاترين مقامى است در اين مملكت. مجلس اگرداد و شوراى نگهبان هم آن رأى را پذيرفت، هيچ كس حق ندارد يك كلمه راجع به اين بگويد. من مى‏گويم رأى خودش را نگويد، بگويد، رأى خودش را بگويد، اما اگر بخواهد فساد كند، به مردم بگويد كه اين شوراى نگهبان كذا و اين مجلس كذا، اين فساد است و مفسد است يك همچو آدمى، تحت تعقيب مفسد فى الارض بايد قرار بگيرد. اين مجلس ماحصل خون يك جمعيتى است كه وفادار به اسلام بودند و اين مجلس عصاره زحمت‏هاى طاقت فرساى اين ملت مسلمان بوده است. اين مجلس فراهم آمده از الله اكبرهاى مردم است. اگر بنا باشد كه اين مجلس كه فراهم آمده است از الله اكبر مردم، قدمى برخلاف اسلام بگذارد، اين مجلس مجلسى خواهد بود كه برخلاف مسير مسلمين عمل كرده است. با تمام قدرت بدون اينكه ملاحظه‏اى از احدى و از مقامى بشود، مجلس بايد مسائل را طرح بكند و رد و بدل و انتقاد صحيح بدون جار و جنجال، بدون هياهو مسائل را بگويند و كسى كه مخالف است مخالفت خودش را بدون هياهو بگويد، آن كه موافق است موافقت خودش را بدون جار و جنجال بگويد و بعد هم رأى بگيرند، وقتى رأى گرفتند اگر اكثريت رأى داد و بعد هم برده شد پيش شوراى نگهبان و آنها هم صحيح دانستند اين رأى را، مخالف اسلام ندانستند و مخالف قانون اساسى ندانستند، اگر بعدها بخواهند شيطنت بكنند، اين شيطنت‏ها از مبادى غضب، از مبادى فاسد بيرون مى‏آيد.

سر تسليم به مجلس يعنى تسليم به اسلام

بايد سر تسليم به مجلس يعنى سر تسليم به اسلام، وقتى مخالف اسلام نيست سر تسليم به اسلام

صحيفه نور ج 14 صفحه 240

فرود آورد و روش‏هاى غير اسلامى را اگر هم در باطن خداى نخواسته دارند، نبايد ديگر اظهار بكنند و نبايد اذهان مردم را نسبت به مجلس مشوش كنند. اين يك مسأله‏اى است اساسى و بايد همه توجه داشته باشند، به مجرد اينكه يك مطلبى برخلاف رأى يك نفر است، نبايد بگويد مجلس درست نيست. اين خودش را اصلاح كند، اين خودش درست نيست. نبايد بگويد شوراى نگهبان درست نيست. اين خودش درست نيست، بايد خودش را اصلاح بكند و اين گرفتارى هست براى ملت ما و من اميدوارم كه مجلس يك مجلس اسلامى، مجلس عبادت باشد، نه مجلسى كه خداى نخواسته معصيت در آن واقع بشود و به ديگران اهانت كنند، به كسى بد بگويند. اينها خلاف اسلام است و نبايد بشود. و اما مطلبى كه به طور كلى مى‏خواهم عرض بكنم، اين ملت ما كه از اول قيام كرد و به ما منت گذاشت و وارد شد در صحنه و مقابل همه قدرت‏ها ايستاد و رأى داد به اين جمهورى و تا آخر و شكست داد طرف‏هاى مقابل را و تا آخر، اين ملت ما سر جاى خودش هست. اين شياطين كه مى‏گويند كه ملت ما ديگر چطور و چطور است، اينها توى اتاق‏هاى خودشان نشسته‏اند حساب مى‏كنند. اينها نمى‏روند كه اين ملت ميليونى را محاسبه‏اش را بكنند كه اين ملت هر وقت كه يك صدائى بلند بشود و بخواهد فرض كنيد كه از اسلام يك طرفدارى بشود، همه ملت سرتاسر الا يك دسته كوچكى كه به اسلام اعتقاد ندارند، آنها هم وقتى كه ملت آمدند يك طرف، آنها هم در ملت محو مى‏شوند. اين معنا را كه هى ديده مى‏شود كه بايد اين يك كارى بشود كه اين ملت راضى بشود، ملت اسلام را مى‏خواهد، كارى بهتر از اسلام چى، چى مى‏خواهيد بكنيد؟ شما كارهايتان را خوب بكنيد، ملت ايران رأى داده است به جمهورى اسلامى، هر چه زحمت داشته است و توان داشته است در طبق اخلاص گذاشته است گفته ما اسلام را مى‏خواهيم. شما اگر با اسلام بد هستيد، خوب تشريف ببريد اروپا و آمريكا و هر جا دلتان مى‏خواهد آنجا زندگى كنيد، يا همين جا زندگى كنيد. و اگر ملت را مى‏خواهيد هى نگوئيد كه ملت با من است، ملت با من است. ملت با اسلام است، نه با من است و نه با شما و نه با ديگرى. من اگر يك كلمه‏اى بر خلاف اسلام بگويم، همين ملت مى‏ريزند و من را از بين مى‏برند. ملت اسلام را مى‏خواهد، ملت شخص نمى‏خواهد. شخص پرست نيست ملت، مى‏خواهد كه قوانين اسلام در اين مملكت پياده بشود. ملت اينهمه زحمت كشيده است كه دين اسلام را برقرار كند در يك مملكتى كه صدها سال و در اين اخير پنجاه سال كوشش شد به اينكه اسلام را كنار بگذارند، كوشش شد به اينكه روحانيت را كنار بگذارند و تضعيف كنند. ملت روحانيت را به تبع اسلام مى‏خواهد، اگر خداى نخواسته روحانى هم برخلاف اسلام بكند، آن هم يك ساواكى است فرقى نمى‏كند، بدتر از ساواكى هم هست. اين معناها را از گوش‏هايشان بيرون كنند آقايان كه اين مردم ديگر از جمهورى اسلامى كنار رفته‏اند. خير، شماها كنار رفته‏ايد، شما خودتان را علاج كنيد، مرض‏هاى باطنى‏تان را علاج كنيد كه ننويسيد كه اين مملكت ديگر رفته از بين. اين مملكت از بين نرفته و اين جمهورى اسلامى هم سر جاى خودش هست و اين مردم هم دنبال جمهورى اسلامى هستند و اين مردم هم طرفدار از مجلس، مادامى كه مجلس بر طريقه اسلام باشد، و از دولت، مادامى كه دولت بر طريقه اسلام باشد، و از رئيس جمهور، مادامى كه رئيس جمهور

صحيفه نور ج 14 صفحه 241

در طريق اسلام باشد طرفدارى مى‏كنند. هر كدامتان بلغزيد، مردم ديگر از شما طرفدارى نمى‏كنند، براى اينكه مردم اسلام را مى‏خواهند. امر دائر مى‏شود بين من و پيغمبر اكرم، كدام مسلمان است كه ترجيح بدهد من را؟ امر دائر مى‏شود بين شما و اسلام، كدام مسلمان است كه شما را بر اسلام ترجيح بدهد؟ اين خيال‏ها را از كله‏هايتان بيرون كنيد كه الان اگر وضعى بشود مردم ديگر آن مردم نيستند. مردم اسلام را مى‏خواهند، تا آخر هم مى‏خواهند. اين قلم‏ها يك قدرى ملاحظه بكنند اين مسائل را، همين طور مى‏نشينند توى خانه‏هايشان حكم مى‏كنند ملت اينطورى است. خوب، ملت اينهاست كه شما مى‏بينيد كه در كوچه و بازار و آنهائى كه در جنگ هستند و آنهائى كه هر روز مى‏آيند و مى‏گويند كه ما مى‏خواهيم برويم جنگ، ملت من و تو نيستيم، ملت آنها هستند، ميزان آنها هستند. هى ننشينيد و بگوئيد كه مردم چه شده اند، مردم ديگر مأيوس شدند، مردم كذا شدند. نخير، مردم از اسلام مأيوس نمى‏شوند. كارهاى ما هم هر كدام فاسد است، مى‏گويند كار تو فاسد است، ولى ما جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم. يك قدرى قلم را كنترل كنيد، يك قدرى حفظ كنيد خودتان را، اينقدر تبعيت از هواى نفس نكنيد، اينقدر تبعيت از شيطان نكنيد، مسائل را يك مسائل صحيح طرح بكنيد، مسائل فاسد طرح نكنيد، نگوئيد هى كه ما حالا ديگر بايد چه بكنيم، حالا بايد چه بشود. خوب، كارها شده است تا حالا، تا حالا هم الحمدلله خوب هم شده است. البته يك مملكتى كه پنجاه سال بلكه دوهزار و پانصد سال رو به تباهى كشانده‏اند آن را، مى‏خواهيد فردا صبح همه مردم صحيح بشوند؟ همه ارگان ها، ارگان‏هاى صحيح اسلامى بشود؟ اگر شماها بگذاريد، اگر اينهائى كه الان دنبال مفسده‏جوئى هستند مهلت بدهند، مى‏شود، شما هم نگذاريد، مى‏شود، منتها يك قدرى ديرتر مى‏شود. شماها كه مسلمان هستيد، اعتقاد به اسلام داريد، شماها يك قدرى مهلت بدهيد به اين مملكت كه دارد از هر طرف به او حمله مى‏شود، ديگر شما حمله نكنيد. ما هميشه مى‏خواهيم كه با آرامش همه مسائل حل بشود و الا اين ملت هست و اين روحانيت هم هست.

قدر اسلام و روحانيت را بدانيد

اين را بدانيد در هر جائى از اين مملكت يك روحانى بارز هست، متعهد به اسلام، هر وقت صدايش دربيايد همه دنبال او هستند. اينقدر تعقيب نكنيد كه بخواهيد هى روحانيت را كنار بگذاريد. آخر شما در ظرف چندين سال چكار كرده‏ايد براى اين كشور كه حالا روحانيون را مى‏گوئيد كه نبايد باشند. خوب، چه كار كرده‏ايد؟ چه كار مثبتى شما كرده‏ايد؟ جز حرف هيچى نداريد. هى مى‏گوئيد ما گفتيم، خوب گفتيد، چه كرده‏ايد؟ الان اين ملتى كه دنبال اين جمعيت بودند و دنبال اسلام بودند و روحانيت را نشانه اسلام مى‏دانستند، من نمى‏خواهم بگويم هر روحانى كذا، من بعضى روحانى‏ها را از شمر هم بدتر مى‏دانم، من عرض مى‏كنم كه اين روحانيتى كه اسلام را تا حالا به ما رسانده است اگر اين روحانيت و اين اشخاص نبودند، ما حالا از اسلام اطلاعى داشتيم؟ كى همه اين مسائل اسلام را ضبط كرده و بسته‏بندى كرده و به ما داده؟ همين روحانيين بودند. از زمان حضرت صادق سلام الله عليه كه

صحيفه نور ج 14 صفحه 242

فقه اسلام و شيعه تدوين شد همين روحانيين بودند كه دست به دست دادند و در غيبت كبرى هم همين روحانيين بودند كه احكام اسلام رادست به دست دسته‏بندى كرده اينها را دست به دست، نسل به نسل منتقل كرده‏اند تا به ما رسيد و همين روحانين بودند كه در اين طول پنجاه سال همه شما ديگر شاهد بوديد كه چندين دفعه از اين روحانيون قيام كردند لكن چون اساس خيلى دست آنها نبود نتوانستند. همين روحانيون بودند كه از اصفهان و همه جا زمان رضاخان مجتمع شدند بر ضد رضاخان منتها از باب اينكه مردم آنطور تحت سلطه بودند، شكست خوردند. و همين روحانيون بودند كه از آذربايجان قيام كردند و باز هم دنبال اينكه باز درست مسأله براى مردم روشن نشده بود، آنجا هم شكست خوردند. و همين روحانيين بودند كه از پانزده خرداد تا آخر، همين‏ها بودند كه هيچ كس نفس نمى‏كشيد، باز يكى‏شان از يك جا صدا در مى‏آورد، فرياد مى‏زد و در اين دو سال آخر از روحانيون مطلب شروع شد. هى نگوئيد من چه كردم و ما چه كرديم. آخر يك مقدار هم انصاف مى‏خواهد از اول روحانيون هيچ كاره بودند! فقط ما بوديم كه همه كارها را كرديم آخر اين هم نبايد يك آدم صحيح بگويد كه به او بخندند. اينها بودند كه مردم را به كوچه و بازار كشاندند و اين اسلام بود كه مردم را به كشتن داد و الا نه هيچ جبهه‏اى و نه هيچ حزبى و نه هيچ گروهى نمى‏توانست كه مردم را بكشاند به طورى كه داوطلب دنبال مرگ بروند، داوطلب شهادت بطلبند. شما در تاريخ كجا سراغ داريد كه داوطلب بيايند و بگويند كه من مى‏خواهم شهيد بشوم. يا الله دعا كن كه من شهيد بشوم، گريه كند به اينكه دعا كن من شهيد بشوم. اين اسلام است كه اينطور كرده است. آقا! قدر اين اسلام و قدر اين روحانيت را بدانيد. شماها نمى‏فهميد، مطلع نيستيد درست، اگر اين طايفه كنار بگذارند، بعد از پنجاه سال رسم و اسمى از اسلام نخواهد بود. شمائى كه به اسلام اعتقاد داريد، آن كه اسلام را توى دست نگه داشته و دسته‏بندى كرده، داده و الان هم در مراكز علمى مشغول فقه اسلام است و من دو سه روز پيش از اين كه يكى از مدرسين محترم قم اينجا بود، از او سؤال كردم كه راجع به حوزه علميه قم و توجه طلبه‏ها به فقه چى است، بسيار تعريف كرد گفت كه با كمال جديت مشغول فقه اسلام هستند. اينها را شما قدرشان را بدانيد، اگر اينها كنار بروند، شماها هيچكاره‏ايد، چنانچه از اول هم هيچكاره بوديد. اينها هستند كه شما را تو ميدان آوردند و وزير و وكيل و نمى‏دانم چى كردند يا فرض كنيد بالاتر. چرا با اينها مى‏خواهيد مخالفت كنيد؟ ملت است كه دنبال اينها هست و اينها با همراهى ملت دارند كارها را انجام مى‏دهند، چرا حالا راجع به ملت، شما هى مى‏گوئيد ملت، ملت نمى‏خواهد ديگر اينها را؟ خوب ملت چطور اسلام را نمى‏خواهد؟ فرض كنيد يك روحانى هم يك جائى خلاف كرده است، فرض كنيد، اينكه نيست، شما هى مناقشه مى‏كنيد خلاف خودتان را نمى‏بينيد، خلاف فلان معمم را مى‏بينيد، من هم قبول دارم كه الان يك وضعى هست كه هم قضاوت ما به آنطورى كه بايد باشد براى كمبود كه دارد آنطور نيست و هم جوان‏هائى كه بعضى كارها را مى‏كنند يك قدرى ناپخته هستند و خلافكارى مى‏شود اما دست به دست هم بدهيد براى اصلاح، نه اينكه اگر يك جوانى يك جائى خلاف كرد شما بگوييد كه پاسدارها كذا هستند. اين پاسدارها آقا! بودند كه شما را نجات دادند و الا پدر همه ما را در مى‏آورد

صحيفه نور ج 14 صفحه 243

رضاخان و محمدرضا خان، شكر كنيد اينها را، تشويق كنيد اين را، اصلاح هم بكنيد، هر جا خلاف كردند، بايد اصلاح بشوند. هى ننشينيد و بگوئيد پاسدار كذا. و همين ارتش است كه الان دارد در آنجائى كه دائما آتش مى‏ريزد، زير آتش دارند خدمت مى‏كنند. اينها براى كى مى‏كنند؟ اينها براى كشور اسلامى و براى اسلام، همين‏هايند كه آنجا نماز شب مى‏خوانند و كار مى‏كنند، همان‏هايند كه اصلاً از كشتن و از رفتن به آن عالم باك نداند و مى‏گويند بگذار برويم از اينجا رها بشويم. وصيت‏نامه‏هاى اينها را لابد ديديد. بگذاريد اين قدرت باقى باشد، بگذاريد اين قدرت اسلام باقى باشد. اگر اين قدرت اسلام خداى نخواسته شكسته بشود، و شكسته نخواهد شد، شما و ما و همه اشخاصى كه هر جا هستند و همه روشنفكران و قلم دست‏دارها همه‏شان به باد فنا مى‏روند. اين قدرت است كه شما را نگه داشته است، اين قدرت ملت است و قدرت اسلام است كه نمى‏گذارد آمريكا بيايد بريزد، از آن ور شوروى بيايد بريزد آنجا، براى اينكه اين هم تباه مى‏شود اينجا، آنها مى‏خواهند يك مملكتى داشته باشند. مملكت ما تا آخر فردش جانفشانى دارد مى‏كند. اين قدرت اسلام را نگه داريد. تا گفته مى‏شود مكتبى، آقايان مسخره مى‏كنند. مكتبى يعنى اسلامى، آن كه مكتبى را مسخره مى‏كند اسلام را مسخره مى‏كند. اگر متعمد باشد، مرتد فطرى است و زنش برايش حرام است، مالش هم بايد به ورثه داده بشود، خودش هم بايد مقتول باشد. من هميشه ميل دارم كه همه طبقاتى كه هستند، همه كسانى كه در صحنه‏ها حاضر هستند، همه با هم بنشينند اصلاح كنند مسائل را، هى ننشينند آن از آن ور بخواهد او را از بين ببرد، او از آن ور بخواهد او را از بين ببرد و مسأله را به بن بست برسانند و مملكت را به بن بست. شما به بن بست رسيديد، اشتباه مى‏كنيد، مملكت اسلام كه به بن بست نمى‏رسد. همين مردم، همين پيرزنها و پيرمردها و جوان‏ها و بچه‏ها از اين بن بست بيرون مى‏آورند اين مملكت را. شماها به بن بست رسيديد مى‏گوئيد خوب، چه بكنيم، بگذاريد اسلام نباشد تا ما باشيم، بگذاريد ايران نباشد. شما ايستاده‏ايد تا پاى اينكه ايران نباشد، دست برداريد از فضولى‏ها، براى خدا كار بكنيد، براى خدا آرامش بگيريد، براى خدا دعوت به آرامش بكنيد، براى خدا تو سر هم نزنيد، اينقدر هى مى‏گويند آقايان، چند روز پيش از اين آقاى حجتى آمد بودند اينجا كه ما مى‏خواهيم يك جمعيتى درست كنيم جمعيت وحدت و كذا. گفتم: آقا اين مى‏شود، شما مى‏بينيد كه اگر درست كنيد چند تا جمعيت هم، جمعيت فرض كنيد چه درست مى‏شود، با اين حرف‏ها درست نمى‏شود، نه با مصاحبه درست مى‏شود، نه با چى، بله خصوصى بشويد با هم چه بكنيد. بترسيد از اينكه يك وقت يك انفجارى حاصل بشود، همه ما را به باد فنا بدهد. از اين بترسيد شما، مغرور نشويد به اينكه من آن هستم كه فلان كار چيز بود رستم يلى بود در كذا، مغرور نشويد.

همه بايد مقيد به قانون باشند

اين مردم اسلام را مى‏خواهند، اگر پايتان را از اسلام كنار بگذاريد، اين طلبه‏اى كه اينجا نشسته با كمال قوا با شما مخالفت مى‏كند و همه ملت اسلام هم اسلام را مى‏خواهند. من اول سال به آقايان

صحيفه نور ج 14 صفحه 244

عرض كردم كه اين سال خوب است سال اجراى قانون باشد، بايد حدود معلوم بشود، آقاى رئيس جمهور حدودش در قانون اساسى چى هست، يك قدم آن ور بگذارد من با او مخالفت مى‏كنم، اگر همه مردم هم موافق باشند، من مخالفت مى‏كنم، آقاى نخست وزير حدودش چقدر است، از آن حدود نبايد خارج بشود، يك قدم كنار برود با او هم مخالفت مى‏كنم. مجلس حدودش چقدر است، روى حدودش خودش عمل كند. شوراى نگهبان حدودش چقدر است، قوه قضائيه حدودش چى است، قوه اجرائيه. قانون معين شده است، مى‏شود از شما پذيرفت كه ما قانون را قبول نداريم، غلط مى‏كنى قانون را قبول ندارى، قانون ترا قبول ندارد. نبايد از مردم پذيرفت، از كسى پذيرفت كه ما شوراى نگهبان قبول نداريم، نمى‏توانى قبول نداشته باشى، مردم رأى دادند به اينها، مردم به قانون اساسى شانزده ميليون تقريباً يا يك قدرى بيشتر رأى دادند به قانون اساسى. مردمى كه به قانون اساسى رأى دادند منتظرند كه قانون اساسى اجرا بشود، نه هر كس از هر جا صبح بلند مى‏شود بگويد من، من شوراى نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسى را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رئيس جمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم. نه، همه بايد مقيد به اين باشيد كه قانون را بپذيريد ولو برخلاف رأى شما باشد، بايد بپذيريد براى اينكه ميزان اكثريت است و تشخيص شوراى نگهبان كه اين مخالف قانون نيست و مخالف اسلام هم نيست، ميزان اين است، همه ما بايد بپذيريم. من هم ممكن است با بسيارى از چيزها، من كه يك طلبه هستم مخالف باشم، لكن وقتى قانون شد و چيز شد، خوب ما هم پذيريم. بعد از اينكه يك چيزى قانونى شد، ديگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحريك بكند، مفسد فى الارض است و بايد با او دادگاه‏ها عمل مفسد فى الارض بكنند و اگر نه، رأى مى‏دهد آرام، با آرام هيچ كس مخالف نيست. شما مى‏گوئيد كه نخير، اينكه گفتند اينها اشتباه كردند ولى ما در مقام عمل قبول داريم، اما رأيمان اين است كه اينجورى نيست اما در عمل هم ملتزم هستيم، اين هيچ مانعى ندارد. البته مسائل اگر آن مسائل اسلامى باشد، اگر در رأى هم مخالف باشيد، بايد تو سرتان زد اما اگر يك مسائل سياسى هست، مسائل چيزى هست مى‏گوئيم اينها اشتباه كردند، بسيار خوب، ممكن است يك ميليون جمعيت هم اشتباه بكنند اين اشكال ندارد اما در عين حالى كه اعتقادتان اين است كه اينها اشتباه كرده‏اند در عين حال بايد بپذيريد، چاره نداريد. شما هم كه وكيل شديد فرض كنيد از تهران يا از جاى ديگر، خوب عده كثيرى مى‏گويند كه اين لياقت نداشته است، اين نبايد، خوب نبود بشود اما حالا كه اكثريت شد، پذيرفته‏اند. اين مردم بيچاره همه چيز را قبول دارند، اين من و شما هستيم كه هر جا برخلاف مصلحت ما باشد اساس را مى‏گوئيم قبول نداريم. هر جا، هر كس بر خلاف من است اين اصلا مسلمان هم نيست و هر كه با وفق من است اگر شمر هم باشد، اين ابوذر است. اين يك مطلبى است كه در باطن ذات هر كس هست. اصلاح كنيد خودتان را، در باطن ذات همه هست كه آن كه با من خوب است، خوب است و آن كه با من بد است، بد نه آن كه به حسب حكم خدا خوب است و به حسب واقع خوب است، نخير، آنى كه با من خوب است آن ميزان است، آن قانون ميزان است كه براى من باشد و آن مجلس ميزان است كه براى من باشد و آن ارتش ميزان است

صحيفه نور ج 14 صفحه 245

كه براى من باشد، آن كه براى من نباشد آن فاسد است. اين يك چيزى است كه در قلب همه هست، اختصاص به يكى و دو تا ندارد، هر كسى هر چيزى را براى خودش مى‏خواهد، همه مردم هر چيزى را براى خودشان مى‏خواهند، الا آنهائى كه بالاتر از اين طبقات هستند. وقتى اينطور شد، البته هر كس اينطور است، اما در مقام تدبير امور يك مملكت و در مقام اداره يك مملكت بايد همه شماها و همه كسانى كه دست‏اندركار هستند و همه ملت بپذيرند آن چيزى را كه قوانين، قانون اساسى پذيرفته است، بپذيرند آن چيزى را كه مجلس به آن رأى مى‏دهد و شوراى نگهبان آن را موافق قانون و موافق شرع مى‏داند، بايد بپذيرند اينها را. اگر مى‏خواهيد كه از صحنه بيرونتان نكنند، بپذيريد قانون را. نگوئيد هى قانون و خودتان خلاف قانون بكنيد، بپذيريد قانون را، همه‏تان روى مرز قانون عمل بكنيد و اگر همه روى مرز قانون عمل بكنند، اختلاف ديگر پيش نمى‏آيد. همه اختلافات اين است كه يك كسى اينجا فرشش را انداخته، يكى هم اينجا فرشش را، اگر اين روى فرش خودش بنشيند و آن هم روى فرش خودش بنشيند، دعوا ندارند. اما اگر اين پايش را دراز كرد روى او، او پايش را كنار مى‏زند و او هم مى‏خواهد پايش را دراز كند اينجا، دعوا اينجا پيدا مى‏شود. دعواهاى ما دعوائى نيست كه براى خدا باشد. اين را از گوشتان همه بيرون كنيد، همه‏تان عجيب هستيد، همه ما از گوشمان بيرون كنيم كه دعواى ما براى خداست، ما براى مصالح اسلام دعوا مى‏كنيم؟ خير، مسأله اين حرف‏ها نيست، من را نمى‏شود بازى داد، دعواى خود من و شما و همه كسانى كه دعوا مى‏كنند همه براى خودشان است. همه مى‏گويند پيش بده براى ما، همه مى‏خواهند تمام اين قدرت چى چى، آخر من نمى‏فهمم چه قدرتى الان در كار هست. خوب محمدرضا اگر دنبال اين مسائل مى‏رفت، مطلبى بود براى اينكه يك قدرتى بود، قدرت شيطانى بود، كسى حق نداشت يك كلمه بگويد، اما امروز كه بقال سر محله مى‏آيد و مى‏گويد كه آقاى نخست، برادر نخست وزير اينجا اين كار درست نيست، برادر رئيس جمهور اين كار درست نيست، اين ديگر قدرتى نيست، يك برادرى است، يك دسته برادرند، يك دسته‏شان شانس‏شان آورده است آنجا نشسته‏اند، يك دسته بيچاره هم براى اينها سينه مى‏زنند، قدرت نيست كه ما حالا براى يك قدرتى بيائيم. اينها تلبيسات ابليس است كه بر ما غلبه كرده است و اين تلبيسات ابليسى را اگر چنانچه مسامحه كنيد، شما را به جهنم مى‏فرستد، در همين دنيا هم به تباهى مى‏كشد. در همين دنيا ايستاده است اين تلبيس نفسانى و اين شيطان نفس ايستاده است، تا آنجائى كه همه چيز دنيا را به باد فنا بدهد. هيتلر حاضر بود تمام بشر از بين برود و خودش در آن قدرت بين همان آلمان باقى باشد، آن نژاد بالاتر و اين چيزى كه در مغز هيتلر است در مغز همه شما هست. خودتان غفلت كرديد، در مغز همه اين مطلب هست كه هم بروند، و من. تا نرويد سراغ اينكه يك انصافى در كار باشد، يك توجهى به خدا در كار باشد، يك حسابى در كار باشد كه خودتان از خودتان حساب بكشيد كه من امروز مى‏خواهم چه بكنم، مى‏خواهم همه مملكت ايران را به هم بزنم براى اينكه من باشم و هيچ كس نباشد، نه، همه باشيد و همه هم حفظ كنيد مملكت را، همه باشيد و همه روى قانون عمل بكنيد، قانون اساسى را باز كنيد و هر كس مرز و حد خودش را تعيين كند. به ملت هم بگويند به اينكه بابا ما، قانون اساسى ما براى دولت اين را

صحيفه نور ج 14 صفحه 246

وظيفه كرده است، براى رئيس جمهور اين را، براى مجلس اين را، براى فرض كنيد فلان نفر، براى ارتش اين را، براى همه وظيفه معين كرده است، به مردم بگويند وظيفه ما را قانون اساسى كه شما رأى داديد برايش، وظيفه ما اين است. در لفظ فقط نباشد و در واقع خلاف، واقعاً سر فرود بياوريد به قانون و واقعاً سر فرود بياوريد به اسلام. لفظ را همه مى‏گويند، شايد شيطان را هم ازش بپرسند مى‏گويد من انقلابى هستم.

جمهورى اسلامى را تضعيف نكنيد

امروز همه انقلابى هستند، امروز همه دلسوز براى ملت هستند. امروز دعواى اينكه ما همه، ما همه در جنگ هم رفته‏ايم، و شما ديديد كه يك دسته نوشته‏اند كه ما از اول در جنگ چه بوديم، خوب گفته‏اند، خوب، من هم مى‏توانم بگويم من در صف اول جنگ دارم جنگ مى‏كنم ولى اينجا افتادم همين طور. بايد به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، اين مردمى كه شماها را روى كار آورده‏اند، اين مردم كوچه و محله و عرض مى‏كنم زاغه‏هائى كه شماها را روى مسند نشانده‏اند ملاحظه آنها را بكنيد و اين جمهورى را تضعيفش نكنيد. بترسيد از آن روزى كه اين مردم بفهمند در باطن ذات شما چيست و يك انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسيد كه ممكن است يكى از ايام الله، خداى نخواسته باز پيدا بشود و آن روز ديگر قضيه اين نيست كه برگرديم به 22 بهمن، قضيه اين است كه فاتحه همه ما را مى‏خوانند، من از خداى تبارك و تعالى اميد اين را دارم كه به ما عنايت بفرمايد و ما را هدايت كند به يك راهى كه مرضى اوست و قلم‏هاى ما را هدايت كند به يك نوشته‏هائى كه مورد رضاى اوست و زبان‏هاى ما را جارى كند بر يك چيزهائى كه مورد رضاى اوست.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 248

تاريخ: 11/3/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت تحريريه و كاركنان نشريه عروة الوثقى (نشريه دانش‏آموزان و جوانان حزب جمهورى اسلامى)

بايد مطالب نشريات رو به انتقاد سالم و مصلحت انديشى و هدايت باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در باب نشريات، خودتان مى‏دانيد كه نقش نشريات در هر كشورى از همه چيزها بالاتر است. روزنامه‏ها و مجلات مى‏توانند كه يك كشورى را رشد بدهند و هدايت بدهند به راهى كه صلاح كشور است و مى‏توانند كه بعكس عمل بكنند. مع الاسف در ايران، در آن زمانى بى‏استثناء نشريات و نوشته‏ها غيراسلامى بود و آنان براى برنامه‏اى كه انحراف جوانان بود، به هر راهى تمسك كردند، از جمله به نشريات. مجلات آن روز، جوانان را به فساد مى‏كشاند و پس از آنكه آنها رفتند و نشريات اين طرف شروع شد، بسياريشان انحرافات آنطورى اگر نداشتند، ليكن انحرافات جور ديگرى داشتند، يعنى اگر ديدند كه مى‏شود مجلات را با آن روش سابق انتشار دهند، مقالاتى جانشين آنها كردند كه در راهى است كه راه قدرت‏هاى بزرگ است.

ابتداى انقلاب كه درها به روى همه اشرار باز بود، آنها از آزادى سوءاستفاده كرده، شروع كردند به كارهائى كه شما خودتان بهتر مى‏دانيد. يك وقت متوجه شدند به اينكه مجلات يك بابى هستند كه باب تاخت و تاز به يكديگر و اين به او اشكال كردن، نه اشكال سالم بلكه انتقام. و اين براى كشورى كه مى‏خواهد جمهورى اسلامى داشته باشد، مقتضى نبوده و نيست و مجلات و روزنامه‏ها بايد در محيطى اسلامى و با جهت اسلامى باشند.

بايد مطالب نشريات رو به انتقاد سالم و مصلحت انديشى و هدايت باشد. گاهى ممكن است يك انتقادى از باب اينكه با سلامت نفس نوشته نشده است، انتقاد باعث بدتر شدن وضع شده باشد. انتقادى وضع را آرامش مى‏دهد كه از روى مصالح باشد و نويسنده توجه به اين داشته باشد كه مسؤوليت الهى دارد و پيش خدا مسؤول است. كسى كه قلم به دست مى‏گيرد، بداند كه مورد سؤال قرار مى‏گيرد كه اينكه نوشتى چه بود.

انسان از خودش هميشه غافل است، نمى‏تواند ادراك كند كه چكاره است. ممكن است چهل پنجاه يكى سال فكر كند كه براى خدا كار مى‏كند و آن كه به او القاء مى‏كند شيطان باشد. مجله نوشتن مسؤوليتى بزرگ دارد هم پيش خداى تبارك و تعالى هم پيش مردم. ممكن است اينها مملكتى را به

صحيفه نور ج 14 صفحه 249

تباهى بكشانند، اگر كوشش نكنند در اينكه اصلاح كنند و اگر آن كه مى‏نويسد از روى صلاحديد و مبانى غير نفسانى و رسوا نكردن مسلمان و اينطور مسائل باشد، مجله‏ها مفيد خواهند بود و مردم رو به تباهى نمى‏روند.

بايد نشرياتمان مفيد باشد و اخلاق جامعه را اصلاح كند

من نمى‏رسم كه همه مجلات را بخوانم اما گاهى مى‏بينم كه بعضى‏ها انحراف دارند. خود آنها كه مدعى هستند كه ما در راه اسلام قدم بر مى‏داريم، بايد بدانند كه اين قلم‏ها بسياريشان با اسم اسلام است و نه براى اسلام. اين عهد بزرگى است به دوش شما و مسئوليتى بزرگ است و بدانيد كه يك روز از باب اين مسؤوليت، سؤال خواهد شد و آنوقت ديگر چيزى پنهان نخواهد ماند. دل شما بر عليه شما شهادت مى‏دهد، دست شما بر عليه شما شهادت مى‏دهد، خود اعضا بر ضد انسان اگر خلاف كرده باشد، شهادت مى‏دهند، خصوصاً شما كه نشريه‏اى براى جوان‏ها منتشر مى‏كنيد بايد بدانيد كه اگر دو هزار مجله چاپ كنيد، لااقل پنج هزار نفر اين مجله را مى‏خوانند و يك عده كثيرى هم آن را مطالعه مى‏كنند.

اگر تيراژ روزنامه‏اى دويست هزار باشد، پانصد هزار نفر آن را مطالعه مى‏كنند و اگر انحراف باشد، پانصد هزار نفر را منحرف مى كند و اين مسؤوليت كوچكى نيست. اين غير از معصيتى است كه در خانه است، آن هم معصيت است اما نه به بزرگى اين. هر چه تيراژ شما بيشتر باشد، بايد بيشتر توجه به اصلاح آن بكنيد، آنها كه مى‏گويند تيراژ بيشتر، توجه مردم بيشتر است پس هر چه مى‏خواهيم مى‏نويسيم، اشتباه مى‏كنند. آنها مسؤوليت بيشتر دارند. همانطورى كه مردمى كه در كوچه و محلات و كارخانه و صحرا مشغول فعاليتند، مردم سالمى هستند، نويسنده‏ها بايد فكر كنند كه اين جمعيت اين محيط را بوجود آورده و ما در پناه اين جمعيت‏هاى ميليونى، منشور درست كرده‏ايم. در زمان سابق شما يك سطر نمى‏توانستيد بيرون بدهيد و اينكه حالا نشريه منتشر مى‏كنيد، از بركت اين مردم است، پس شما و همه ما مرهون اين جمعيت هستيم. آنها هم اسلام مى‏خواهند و مملكتى را كه قواعد اسلامى پياده شود. بايد مردم را به اين راه دعوت كرده و منحرفين را به راه راست هدايت كرد. بايد فساد آنها را به طور سالم با برهان از بين برد، نه با جنگ و جدال. نشريه بسيار خوب است و در صورتى كه محتواى آن محتواى آموزنده باشد و دست اندركاران آن متعهد باشند، اين نشريه رأس همه امور مى‏شود. انسان اگر انصاف داشته باشد، بايد به خاطر مردمى كه قلم‏ها را براى اينها آزاد گذاشته‏اند، از قلم و قدمش استفاده كند و ديانت هم اقتضاى همين را مى‏كند. ما بايد نشرياتمان مفيد باشد و اخلاق جامعه را اصلاح كنيم. در پنجاه سال اخير زحماتى كشيده شد براى انحراف جوانان، آنهمه مراكز فساد و نشريات فاسد و آزاد گذاشتن منكرات و همه براى اين بود كه صداى ملت در نيايد، اما آنچه كه كردند برايشان اثر نداشت. آنها كه ديدند تبليغاتشان آنگونه نبوده كه اسلام را كنار بزند، حالا بيشتر درصدد هستند كه اسلام را كنار بگذارند و سرانشان در خارج مشغول فساد هستند و قلم‏هايشان از

صحيفه نور ج 14 صفحه 250

خارج مايه مى‏گيرد. بايد همه دست به دست هم بدهيد و اين مملكت را در دست بگيريد و به دامن آمريكا و شوروى ندهيد كه باز ما چند صد سال در دام آنها بيفتيم. و آنها كه متصدى امور هستند و نويسنده‏ها، گوينده‏ها و روشنفكرها بيدار شوند و ببينند كه چه بوده‏ايم، چه شده‏ايم و چه بايد بشويم. بايد همه دست به دست هم بدهيم و كار بكنيم.

خدا به شما توفيق بدهد تا آنچه را كه به عنوان امانت به ما داده، صرف در راه او بكنيم. خداوند همه شما را موفق و مؤيد بكند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 251

تاريخ: 11/3/60

بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم تبريز

انگيزه بعثت، نزول قرآن و تلاوت آيات الهى براى مردم است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سالروز بعثت رسول اكرم را به تمام مسلمين و به ملت رزمنده ايران و به شما اهالى محترم تبريز تبريك عرض مى‏كنم و از خداوند تعالى توفيق تبعيت از اين وجود مقدس را براى همگان خواستارم. ما بايد راجع به بعثت و آنچه كه انگيزه بعثت است و آنچه كه نتيجه بعثت است و آنچه كه تكليف ما براى بعثت است چند كلمه‏اى عرض بكنم.

غايت بعثت همان است كه خداى تبارك و تعالى در سوره جمعه فرموده است: هوالذى بعث فى الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين غايت بعثت اينهائى است كه در اين آيه شريفه ذكر مى‏فرمايد. مى‏فرمايد كه: خداى تبارك و تعالى آن خدائى است كه مبعوث كرده‏است در بين شما از خود شما يك رسولى يك فرستاده‏اى و اين فرستاده اين چند امر را از طرف خدا بايد انجام بدهد يتلوا عليهم آياته آيات خدا را بر مردم قرائت كند. قرآن آيات الهى است. و انگيزه بعثت، آوردن اين كتاب بزرگ است و تلاوت كردن اين كتاب بزرگ و آيه عظيم الهى است. گرچه همه عالم آيات حق تعالى هستند لكن قرآن كريم فشرده از تمام خلقت و تمام چيزهائى كه در بعثت بايد انجام بگيرد، قرآن كريم يك سفره‏اى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله پيغمبر اكرم در بين بشر گسترده است كه تمام بشر از آن هر يك به مقدار استعداد خودش استفاده كند.

اين كتاب و اين سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحى تا قيامت كتابى است كه تمام بشر، عامى، عالم، فيلسوف، عارف، فقيه، همه از او استفاده مى‏كنند يعنى كتابى است كه در عين حال كه نازل شده است از مرحله غيب به مرحله شهود و گسترده شده است پيش ما جمعيتى كه در عالم طبيعت هستيم، در عين حالى كه متنزل شده است از آن مقام و رسيده است به جائى كه استفاده ما بتوانيم از او بكنيم در عين حال مسائلى در او هست كه همه مردم عامى و عارف و عالم و غير عالم از او استفاده مى‏كنند و مسائلى در او هست كه مختص به علماى بزرگ است، فلاسفه بزرگ است، عرفاى بزرگ است و انبيا و اوليا است. بعض مسائل او را غير از اولياء خداى تبارك و تعالى كسى نمى‏تواند ادراك كند مگر با تفسيرى كه از آنان وارد مى‏شود، به مقدار استعدادى كه در بشر هست مورد استفاده

صحيفه نور ج 14 صفحه 252

قرار مى‏گيرد و مسائلى هست كه عرفاى بزرگ اسلام از آنها استفاده مى‏كنند و مسائلى هست كه فلاسفه و حكماى اسلام از آن استفاده مى‏كنند و مسائلى هست كه فقهاى بزرگ از آن استفاده مى‏كنند و اين سفره همگانى است براى همه و همين طور كه اين طوائف از آن استفاده مى‏كنند، مسائل سياسى، مسائل اجتماعى، مسائل فرهنگى و مسائل ارتشى همه در اين كتاب مقدس هست. انگيزه نزول اين كتاب مقدس و انگيزه بعثت نبى‏اكرم براى اين است كه اين كتاب در دسترس همه قرار بگيرد و همه از او به اندازه سعه وجودى و فكرى خودشان استفاده كنند. مع الاسف نتوانستيم ما و نتوانسته است بشر و نتوانسته‏اند علماى اسلام آنطورى كه بايد استفاده از اين كتاب مقدس بشود، استفاده كنند. بايد همگان افكار خودشان را به راه بيندازند و مغزهاى خودشان را متوجه كنند به اين كتاب بزرگ تا اينكه اين كتاب بزرگ را به طورى كه هست و به طورى كه ما مى‏توانيم از او استفاده كنيم، همه استفاده كنند. و قرآن آمده است براى استفاده همه طبقات، هر كس به مقدار استعداد خود، البته بعض آيات است كه غير از رسول اكرم و آن كه متعلم به تعليم اوست نمى‏تواند بفهمد و به وسيله آنهاست كه مابايد بفهميم و بسيارى از آيات است كه در دسترس همگان است كه همه فكرهاى خودشان را به راه بيندازند و مغزهاى خودشان را متوجه كنند و مسائل زندگى را، زندگى اين دنيا و زندگى آن عالم را از اين كتاب مقدس استفاده كنند. پس يك انگيزه، از بعثت اين است كه قرآن كه در غيب بوده است و به صورت‏هاى غيبى بوده است و در علم خداى تعالى بوده است و در غيب الغيوب بوده است، به وسيله اين موجود عظيمى كه به واسطه مجاهدات بسيار و به واسطه بودن او بر فطرت حقيقى و فطرت توحيدى و همه مسائلى كه هست، او رابطه دارد با غيب و به واسطه رابطه‏اى كه با غيب دارد اين كتاب مقدس را از مرتبه غيب متنزل كرده است و بلكه تنزلاتى حاصل شده است تا رسيده است به مرتبه شهادت كه به صورت الفاظ در آمده است و اين الفاظ را ما و شما و همه مى‏توانيم بفهميم و معانى آن را تا اندازه‏اى كه مى‏توانيم ما استفاده از آن مى‏كنيم و انگيزه بعثت بسط اين سفره در بين بشر از زمان نزول تا آخر. اين يكى از انگيزه‏هاى كتاب است و انگيزه بعثت است. بعثه عليكم رسولى را كه تلاوت مى‏كند بر شما قرآن را، آيات الهى را و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه اين شايد غايت اين تلاوت باشد، تلاوت مى‏كند براى تزكيه و براى تعليم و براى تعليم همگانى، تعليم همين كتاب و تعليم حكمت كه آن هم از همين كتاب است. پس انگيزه بعثت نزول وحى است و نزول قرآن است و انگيزه تلاوت قرآن بر بشر اين است كه تزكيه پيدا بكنند و نفوس مصفا بشوند از اين ظلماتى كه در آنها موجود است تا اينكه بعد از اينكه مصفا شدند ارواح و اذهان آنها قابل اين بشود كه كتاب و حكمت را بفهمند.

مادامى كه انسان در حجاب خود هست، اين قرآن را نمى‏تواند ادراك كند

انگيزه، تزكيه است براى فهم كتاب و حكمت. هر كس نمى‏تواند اين نورى را كه از غيب متجلى شده است و متنزل شده است و به شهادت رسيده است، هر نفسى نمى‏تواند آن را ادراك كند. تا

صحيفه نور ج 14 صفحه 253

تزكيه نباشد تعليم كتاب حكمت ميسور نيست. بايد تزكيه بشود نفوس از همه آلودگى‏ها كه بزرگترين آلودگى عبارت است از آلودگى نفس انسان و هواهاى نفسانيه كه دارد. مادامى كه انسان در حجاب خود هست مى‏تواند اين قرآن را كه نور است و به حسب فرمايش خود قرآن نور است، نور را كسانى كه در حجاب هستند و پشت حجاب‏هاى زياد هستند مى‏توانند ادراك كنند، گمان مى‏كنند كه مى‏توانند، لكن نمى‏توانند. تا انسان از حجاب بسيار ظلمانى خود خارج نشود، تا گرفتار هواهاى نفسانى است، تا گرفتار خودبينى‏هاست، تا گرفتار چيزهائى است كه در باطن نفس خود ايجاد كرده است از ظلماتى كه بعضى‏ها فوق بعض است، لياقت پيدا نمى‏كند انسان كه اين نور الهى در قلب او منعكس بشود. كسانى كه بخواهند قرآن را بفهمند و محتواى قرآن را، نه صورت نازل كوچكش را، محتواى قرآن را بفهمند و طورى باشد كه هر چه قرائت كنند بالا بروند و هر چه قرائت كنند به مبداء نور و مبداء اعلى نزديك شوند اين نمى‏شود الا اينكه حجاب‏ها برداشته بشود و تو خود حجاب خودى بايد از ميان بردارى اين حجاب را تا بتوانى اين نور را به آنطور كه هست و انسان لايق است براى ادراك او، ادراك كند. پس يكى از انگيزه‏ها اين است كه تعليم بشود كتاب بعد از تزكيه و تعليم بشود حكمت بعد از تزكيه. اول آيه‏اى كه مه به رسول اكرم به حسب روايات و تواريخ وارد شده است آيه اقرا باسم ربك است و اين آيه اولين آيه‏اى كه به حسب نقل، جبرئيل بر رسول اكرم خوانده است و از اول به قرائت و به تعلم دعوت شده است. اقرا باسم ربك الذى خلق و در همين سوره است كه ان الانسان ليطغى ان راه استغنى اين سوره براى اولين مورد وحى و در اولين نزول وحى اين آيه در اين سوره وارد شده است كه كلا ان الانسان ليطغى ان راه استغنى معلوم مى‏شود كه طغيان و طاغوت بودن از امورى است كه در رأس امور است و براى طاغوت زدائى بايد تعليم كتاب و حكمت و تعلم كتاب و حكمت كرد و تزكيه كرد. انسان اينطورى است، وضع روحى همه انسان‏ها اينطور است كه تا يك استغنائى پيدا مى‏كند طغيان پيدا مى‏كند. استغناى مالى پيدا مى‏كند به حسب همان مقدار طغيان پيدا مى‏كند، استغناى علمى پيدا مى‏كند به همان مقدار طغيان پيدا مى‏كند، مقام پيدا مى‏كند به مقدارى كه مقام پيدا كرده است طغيان مى‏كند. فرعون را خداى تبارك و تعالى طاغى مى‏گويد هست براى همين است كه مقام پيدا كرده بود و انگيزه الهى در او نبود و اين مقام او را به طغيان كشيده بود. كسانى كه چيزهائى كه مربوط به دنياست آنها را بدون تزكيه نفس پيدا مى‏كنند، اينها هر چه پيدا بكنند طغيانشان زيادتر خواهد شد و وبال اين مال و اين منال و اين مقام و اين جاه و اين مسند از چيزهائى است كه موجب گرفتارى‏هاى انسان است در اينجا و بيشتر در آنجا. انگيزه بعثت اين است كه ما را از اين طغيان نجات دهد و ما تزكيه كنيم خودمان را، نفوس خودمان را مصفا كنيم و نفوس خودمان را از اين ظلمات نجات بدهيم. اگر اين توفيق براى همگان حاصل شد دنيا يك نورى مى‏شود نظير نور قرآن و جلوه نور حق. تمام اختلافاتى كه بين بشر هست، اختلافاتى كه بين سلاطين هست، اختلافاتى كه بين قدرتمندان هست ريشه‏اش همان طغيانى است كه در نفس هست. ريشه اين است كه انسان ديده است كه خودش يك مقام دارد طغيان كرده است و چون قانع نمى‏شود به آن مقام، اين طغيان اسباب تجاوز

صحيفه نور ج 14 صفحه 254

مى‏شود، تجاوز كه شد اختلاف حاصل مى‏شود و اين فرق نمى‏كند، از آن مرتبه نازلش طغيان است تا آن مرتبه عالى آن. از مرتبه نازلى كه در يك روستا بين افراد اختلاف حاصل مى‏شود ريشه آن همين طغيان است تا مرتبه بالاتر و هر چه بالاتر برود طغيان زيادتر مى‏شود. اينهائى كه، فرعونى كه طغيان كرد و انا ربكم الا على گفت، اين انگيزه در همه است فقط در فرعون نيست. اگر انسان را سر خود بگذارند انا ربكم الاعلى خواهد گفت. انگيزه بعثت اين است كه اين نفوس سركش را و اين نفوس طاغى را و ياغى را از آن سركشى و از آن طغيان و از آن ياغيگرى كنترل كند و تزكيه كند نفوس را. همه اختلافاتى كه در بشر هست براى اين است كه تزكيه نشده است. غايت بعثت اين است كه تزكيه كند مردم را تا به واسطه تزكيه، هم تعلم حكمت كند و هم تعلم قرآن و كتاب و اگر چنانچه تزكيه بشوند طغيان پيش نمى‏آيد. كسى كه تزكيه كرد خود را هيچ گاه خودش را مستغنى نمى‏داند ان الانسان ليطغى ان راه استغنى وقتى كه خودش را مى‏بيند و براى خودش مقام قائل است و براى خودش عظمت قائل است اين خودبينى اسباب طغيان است. اختلافاتى كه بين همه بشر هست، اختلافاتى كه سر دنيا بين همه بشر هست اين اختلافات ريشه‏اش اين طغيانى است كه در نفس‏هاست و اين گرفتاريى است كه انسان دارد و گرفتارى به خود دارد و به هواهاى نفسانيه. اگر انسان تزكيه بشود و نفس انسان تربيت بشود اين اختلافات برداشته مى‏شود.

خطرى كه از عالمى كه تربيت و تزكيه نشده، بر بشر وارد مى‏شود از خطر مغول بالاتر است

اگر تمام انبياء عظام جمع بشوند در يك شهرى و در يك كشورى، هيچ گاه با هم اختلاف نمى‏كنند براى اينكه آنها تزكيه شده‏اند، علم و حكمت را بعد از تزكيه در نفس دارند. گرفتارى همه ما براى اين است كه ما تزكيه نشده‏ايم، تربيت نشديم. عالم شدند، تربيت نشدند، دانشمند شده‏اند، تربيت نشده‏اند، تفكراتشان عميق است، لكن تربيت نشده‏اند و آن خطرى كه از عالمى كه تربيت نشده است و تزكيه نشده است بر بشر وارد مى‏شود آن خطر از خطر مغول بالاتر است.

غايت بعثت اين تزكيه است، غايت آمدن انبياء اين تزكيه است و دنبالش آن تعليم. اگر نفوسى تزكيه نشده و تربيت نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنه توحيد، در صحنه معارف الهى، در صحنه فلسفه، در صحنه فقه و فقاهت، در صحنه سياست، در هر صحنه‏اى كه وارد بشود اشخاصى كه تزكيه نشدند و تصفيه نشدند و از اين شيطان باطن رها نشدند، خطر اينها بر بشر خطرهاى بزرگ است و بايد كسانى كه مى‏خواهند در اين عالم تربيت كنند ديگران را، بايد قبلا خودشان تزكيه شده باشند، تربيت شده باشند و كسانى كه در بشر مى‏خواهند زمامدارى كنند، اگر بخواهند كه طغيان نكنند و كارهاى شيطانى نكنند بايد تزكيه كنند خودشان را و بعثت براى همين است كه همگان را تزكيه كند و اين تزكيه براى دولتمردان، براى سلاطين، براى رؤساى جمهورى، براى دولت‏ها و براى سردمداران بيشتر لازم است تا براى مردم عادى. اگر افراد عادى تزكيه نشوند و طغيان پيدا بكنند، يك طغيان

صحيفه نور ج 14 صفحه 255

بسيار محدود است. يك نفر در بازار يا يك نفر در روستا اگر طغيان بكند يك نقطه محدودى را به فساد ممكن است بكشد، لكن اگر طغيان در كسى شد كه مردم او را پذيرفته‏اند، در عالمى شد كه مردم آن عالم را پذيرفته‏اند، در سلطانى شد كه مردم آن سلطان را پذيرفته‏اند، در رؤسايى شد كه مردم آنها را پذيرفته‏اند، اين گاهى يك كشور را به فساد مى‏كشد و گاهى كشورها را به فساد مى‏كشد. اين طغيان‏ها كه موجب اين شد كه كشورهائى به تباهى كشيده بشود براى اين است كه تزكيه نشده است كسى كه زمام امور به دستش است. شما مقايسه كنيد صدام را با يك نفر آدم عادى، يك نفر آدم عادى هر چه طغيان بكند و هر چه فرعونيت داشته باشد جز اينكه يك افراد معدودى را به تباهى بكشد يا خانواده خودش را به تباهى بكشد كار ديگرى از او نمى‏آيد اما صدام را ببينيد كه طغيان كرده است و طاغى است و اين طغيان موجب به فساد كشيدن يك مملكت، دو مملكت بلكه يك منطقه ممكن است بشود و اگر اين طغيان در رئيس‏هاى جمهور بزرگ دنيا باشد، اگر رئيس جمهور امريكا طغيان بكند، طغيان او يك كشورهاى بسيار را به فساد مى‏كشد. جنگ‏هاى بزرگى كه در دنيا واقع شد مثل جنگ اول و جنگ دوم براى همين بود كه طغيان در آن طبقه بالا بود و آن طبقه بالا كه مهذب نبودند، طغيان كردند و كشورهاى بزرگ را به فساد كشاندند. اگر رئيس حزب جمهورى سوسياليستى شوروى طغيان كند طغيان او محدود نيست به اين حدود معين، طغيان او كشورهائى را به فساد مى‏كشد. كسانى كه در يك مقامى هستند، چه مقام‏هاى پائين و چه مقام‏هاى بالا، بايد اگر بخواهند مملكت اصلاح بشود، اگر بخواهند اين كشور آرامش پيدا كند، آنها بايد آرامش را از بالا شروع كنند. از پائين آرامش نمى‏شود حاصل بشود. بايد اشخاصى كه زمامدار امور هستند، هر نحو زمامدارى، بايد از آنجا آرامش را شروع كنند. آرامش آنها كشور را به آرامش مى‏كشد و اگر خداى نخواسته آنها طغيان كنند، طغيان آنها كشور را به هلاكت مى‏كشاند. آنهائى كه براى اين كشور دلسوزند، آنهائى كه براى اسلام دلسوزند، آنهائى كه اسلام را نجات ده همه بشر مى‏دانند، بايد به تعليمات اسلام، لااقل به يكى از تعليمات اسلام توجه كنند و آن اينكه ان الانسان ليطغى ان راه استغنى آنهائى كه بعثت را يك بعثت الهى مى‏دانند و انگيزه بعثت را هدايت همه خلق مى‏دانند بايد به غايت بعثت توجه كنند كه خود خدا انگيزه بعثت را فرموده است، فرموده است: يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه تزكيه براى اين است كه نور هدايت در انسان واقع بشود. تا تزكيه نشديد طغيان براى شما حاصل خواهد شد، تا تزكيه نشده‏ايد علم براى شما خطرناك است خطرناكتر از هر چيزى، تا تزكيه نشده‏ايد مقام براى شما خطرناك است و شما را به هلاكت دنيائى و اخروى مى‏كشاند. كوشش كنيد كه از اين روزى كه بعثت شروع شده است، از آنوقتى كه بعثت شروع شده است و امروز سالروز اين بعثت بزرگ است و اين نعمت عظيم الهى است توجه كنيد كه بعثت براى چه بوده است، انگيزه بعثت چه بوده است و اگر كسى تخلف كند از انگيزه بعثت چه خواهد شد. انگيزه بعثت تزكيه نفوس بوده است و تزكيه نفوس به اين است كه خودخواهى‏ها برود از بين، خودبينى‏ها برود از بين، رياست طلبى‏ها برود از بين، دنيا طلبى‏ها برود از بين و به جاى همه خداى تبارك و تعالى و هواى براى خدا بنشيند. انگيزه

صحيفه نور ج 14 صفحه 256

بعثت اين است كه حكومت خدا در دل‏هاى بشر حكومت كند تا اينكه در جامعه‏هاى بشر هم حكومت كند تا تزكيه در رده‏هاى بالا حاصل نشود و تصفيه در رده بالا حاصل نشود اين مملكت و همه ممالكى كه هستند، اصلاح نخواهند شد. آنهائى كه اين انقلاب را مفيد مى‏دانند و اين انقلاب را پشتيبانى مى‏كنند و اين انقلاب را از ملت مى‏دانند و اين انقلاب را مى‏خواهند به نتيجه برسد، آنها بايد آرامش را به هر نحو كه هست در كشور ايجاد كنند و اين آرامش از رده بالا بايد شروع بشود. مادامى كه در رده بالا آرامش نيست، پائين‏ها آرامش پيدا نمى‏كنند. مادامى كه تزكيه در رده بالا نباشد و تصفيه در رده بالا نباشد و خدا خواهى در رده بالا نباشد و فرار از خود در رده بالا واقع نشود، تزكيه نباشد و خودبينى‏ها به جاى اين تزكيه‏ها باشند و خودخواهى‏ها به جاى تصفيه‏ها باشند، در رده بالا آرامش حاصل نخواهد شد و هر چه فرياد بزنيد كه آتش بس، نخواهد شد.

همه ما مكلفيم به اينكه تزكيه بشويم. بعثت براى تزكيه آمده است. اگر تزكيه نباشد هر چه در نفس واقع بشود، هر چيزى كه در نفس بيايد حجاب انسان است. همه مكلفيم كه تزكيه بشويم تا بتوانيم از نور الهى و نور قرآن استفاده كنيم، لكن اين تزكيه براى دولتمردان و رده‏هاى بالا، لازمتر است تا براى امثال ماها. ما اگر تزكيه نشويم يك حد محدود را به فساد مى‏كشيم يا خود را به فساد مى‏كشيم و آنها اگر تزكيه نشوند و خودخواهى‏ها را كنار نگذارند، يك كشور را، بلكه كشورها را ممكن است به فساد بكشند. من از همه شما دوستان عزيز آذربايجانى و تبريزى كه در اينجا تشريف داريد تشكر مى‏كنم كه از راه دور آمده‏ايد و در اين محل محقر مجتمع شديد و من به شما آذربايجانى‏ها و به شما تبريزى‏ها اميدها دارم. و من اميدم اين است كه خود شما در آنجا آرامش را حفظ كنيد و خود شما تزكيه كنيد خودتان را و خود شما براى اسلام و براى پيشرفت مقاصد اسلامى كوشش كنيد. اسلام براى همه است و همه ما بايد از اسلام استفاده كنيم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 257

تاريخ: 12/3/60

بيانات امام خمينى در جمع كاركنان هيأت تحريريه روزنامه كيهان

هيچ انسانى نيست كه محتاج موعظه نباشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

راجع به روزنامه و ساير مطبوعات، راديو و تلويزيون مكرراً صحبت‏هائى كرده‏ام، لكن تذكر و موعظه تكرارش مؤثر است. يكى از امورى كه حتى در امراض مؤثر است تلقين است كه مريض به خودش و يا ديگرى به او تلقين كند كه خوب مى‏شوى، اين وقتى مكرر شد در نفس انسان اثر مى‏گذارد. در موعظه هم همين طور است، انسان بايد هم خودش را موعظه كند و هم در معرض موعظه واقع بشود. هيچ انسانى نيست كه محتاج به موعظه نباشد منتها انسان‏هاى بالا واعظشان خداست و انسان‏هاى بعد واعظشان آنها هستند تا برسد به آخر، تا برسد به ما. ما خودمان احتياج به موعظه داريم و موعظه چندين ساله در خود من باز تأثير بسزا نكرده است. من بايد اعتراف كنم كه در عين حالى كه آقايان را موعظه مى‏كنم و حالا مسائل روز را و قديم مسائل اخلاقى را، معذلك در خود من آنطور كه بايد تأثير كند، تأثير نكرده است. اين براى اين است كه در باطن انسان، شيطان بزرگى است كه ايستاده است تا انسان را به هلاكت برساند، تمام همش اين است كه انسان را بدون ايمان از اينجا بيرون كند و ما از گرفتارى به اين عواقب سوء به خدا پناه مى‏بريم. موعظه من به شما آقايان اين است كه شما و ما همه در محضر خدا هستيم همين جا كه نشسته‏ايم و با هم صحبت مى‏كنيم محضر خداست. همه پيش چشم خدا هستيم. همه در علم خدا هستيم. خدا در همه جا حضور دارد. و هو معكم اينما كنتم آن كسى كه مسؤوليت را به عهده ما گذاشته است حاضر است، پس با آن كسى كه حاضر است نبايد مخالفت كنيم.

مسؤوليت بزرگ شما قلم‏هائى است كه در دست شماست‏

مسؤوليت بزرگ شما امروز قلم هائى است كه در دست شماست. اداره شما مثل يك اداره دولتى نيست كه هر چه در آن واقع شود در همانجاست، مگر گاهى به مردم بگويند، اما قلم‏ها اگر لغزش پيدا كنند يك ملت را لغزاند. راديو تلويزيون دستگاهى است كه اگر فاسد باشد يك ملت را فاسد مى‏كند. الان همه راديو را گوش و تلويزيون را نگاه مى‏كنند. معصيتى اگر اتفاق بيفتد، در محضر همه مردم است. اگر خداى نخواسته قلم‏هاى شما بلغزد و از تعهدى كه براى خداى تبارك و تعالى بايد داشته باشيد غفلت بكنيد اينجور نيست كه تنها به شما و دوستان و هم مذهب و هم دين شما ضرر بزند،

صحيفه نور ج 14 صفحه 258

به همه ضرر مى‏زند، پس يك ضرر كوچك نيست، شما كه روزنامه كثير الانتشارى در دستتان است بايد توجه كنيد كه مسؤوليت بسيار خطيرى پيش مردم و ملت‏هاى جهان داريد كه اگر ارشاد كنيد مردم را بالاتر از اطاعت‏هائى است كه در گوشه خانه و يا يك مجلسى كه چند هزار نفر هستند مى‏باشد. قلم شما اگر ارشادى باشد، ملت را به راه راست هدايت مى‏كند و مى‏تواند مردم را از انحرافات نجات دهد. امروز چند برابر قلم‏هاى ارشادى قلم‏هاى انحرافى است. بايد انسان متوجه باشد كه منحرفين چه مى‏گويند و چه مى‏خواهند گفت و انگيزه شأن از اين انحرافات چيست. آن كسى كه اهل همين مملكت و خاك و ملت است چه مى‏گويد و ملت است چه مى‏گويد كه مى‏خواهد انحراف ايجاد كند، آيا صحيح است كه اينها دلسوز ملت هستند و از روى دلسوزى است كه مى‏خواهند مسائل فاسد را رفع كنند؟ يا نه، دست خودشان را آلت قرار داده‏اند به اينكه فاسد كنند؟ ممكن است در بين اينها اشخاصى باشند كه واقعاً بخواهند مفاسد را بگويند و اصلاح كنند ولى انسان از لحن كسى كه صحبت مى‏كند مى‏فهمد كه چيست. انسان از قلم كسى كه مى‏گويد من مى‏خواهم مردم را ارشاد كنم مى‏فهمد كه مسأله، مسأله ارشاد است يا مسأله چيزهاى ديگر است.

انسان از طرز صحبت مى‏فهمد كه از يك نفس خبيث براى افساد بيرون آمده يا از يك نفس آرام براى اصلاح و ما در بعضى از اين قلم‏ها و زبان‏ها معانى كه اصلاح است كم مى‏بينيم، آدم مى‏بيند كه سلامت قلم و بيان و ارشاد هست ولى كم است، از آن طرف نشرياتى كه براى افساد است زياد مى‏باشد.

اگر مى‏خواهيد كشور اسلامى باشد بايد مطبوعاتش هم اسلامى باشد

بايد نشريات شما در مقابل اينها به صورتى باشد كه وقتى دست مردم مى‏رسد بگويند تعليمى است و مدرسه‏اى است براى تعليم و كسانى كه الهى هستند راضى باشند. شما درصدد اين نباشيد كه منحرفين را راضى كنيد، در صدد اين باشيد كه منحرفين را اصلاح كنيد. اگر منحرفين را بخواهيد راضى كنيد شما را به انحراف مى‏كشند، اما اگر بخواهيد منحرفين را اصلاح كنيد هر روز قلم شما قلم اصلاحى است. مقالاتى كه مى‏نويسيد اصلاحى باشد، اخبارى كه مى‏نويسيد، تيترهايى هست، مردم اينها را در روزنامه‏ها مى‏بينند و مى‏فهمند كه اين تيتر از كجا پيدا شده است و براى چه مقصدى اين تيتر را گذاشته‏اند و گاهى هم آدم مى‏بيند مسأله اينطور نبوده است، تيترش يك جور است و مسأله‏اش يك جور ديگر. مردم اين تيترها را نگاه مى‏كنند و مى‏فهمند كه چه فسادى و يا چه صلاحى واقع شده است. بايد توجه كنيد كه روزنامه‏اى تيترش چيزى نباشد كه محتوايش آنطور نباشد، نه به آن تندى كه در تيتر است و نه به آن عظمت، اين غش است. درست مثل كاسبى كه روى متاعش چيز خوب مى‏ريزد و آخرش فاسد است و اين حرام است و اگر تيتر با محتوا نخواند غش است كه شما با قلم‏هايتان مى كنيد. بايد توجه كنيد و شك نكنيد ما روز محاسبه داريم، از همه چيزها محاسبه مى‏شود آن روز، خود انسان، قلم‏ها، دست‏ها، چشم شهادت مى‏دهند، دير يا زود چيزى نيست ولى چنين روزى هست.

صحيفه نور ج 14 صفحه 259

توجه كنيد اگر مى‏خواهيد كشور اسلامى باشد بايد مطبوعاتش هم اسلامى باشد. توجه كنيد كه اگر يك چيزى پيدا كنند در راديو لندن و يا آمريكا و يا راديوهاى ديگر، يك كلمه را برداشته و به صورتى بزرگ نمايش مى‏دهند مثلاً ايران همه كارهايش به هم ريخته است و چه و چه هست. اين براى اين است كه يكى از راه‏هايى كه اينها بخواهند فساد كنند مطبوعات است.

روزنامه‏ها با كسى صورت مخاصمه نداشته باشند بلكه صورت ارشاد داشته باشند

من اميدوارم انشاء الله تا شما اين روزنامه‏اى كه در دستتان است و عهده دار مسؤوليت آن هستيد درصدد باشيد كه اولا افرادى كه مى‏خواهند به اين جمهورى صدمه بزنند اگر يكدفعه نمى‏توانيد آنها را ارشاد كنيد به تدريج اين كار را بكنيد وقتى تدريجى شد كار درست مى‏شود. اما راجع به محتوا و ديگر چيزها، شما هيچ كس را دشمن خودتان حساب نكنيد، نمى‏گويم صدام را هم حساب نكنيد، نه، اما اينهائى كه الان متكفل امور كشور هستند هيچ كدام دشمن با شما نيستند سليقه‏هاى مختلفى با هم دارند. اين سليقه‏هاى مختلف در نفس انسان روى انگيزه‏هايى است كه به صورت مخاصمه در مى‏آيد در صورتى كه نبايد اينطور باشد. روزنامه‏ها بايد با كسى صورت مخاصمه نداشته باشند بلكه صورت ارشاد داشته باشند، مطالب را بگويند. انتقادها بايد باشد زيرا يك جامعه تا انتقاد نشود اصلاح نمى‏شود عيب هم در همين جاست چون سرتاپاى انسان عيب است و بايد اين عيب‏ها را انتقاد كرد تا جامعه اصلاح بشود. خداوند انشاء الله شما را حفظ كند و موفق باشيد و قلم‏ها موفق باشند تا رضاى خدا را ملاحظه كنند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:29 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 263

تاريخ: 15/3/60

پيام امام خمينى به مناسبت سالروز قيام پانزده خرداد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در 15 خرداد 42 كه مصادف بود با دوازده محرم، سوم شهادت بزرگ شهيد فداكار تاريخ، گرچه ملت غيور ايران با فداكارى عظيم خويش و تسليم قريب پانزده هزار شهيد به درگاه خداوند متعال، به ظاهر سركوب شد و دژخيمان رژيم جنايتكار پهلوى، ننگى ابدى بر ننگ‏هاى پنجاه ساله خود افزودند لكن سرلوحه پيروزى اسلام و ملت بود. همان سان كه شهادت سيد مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا، سرآغاز زندگى جاويد اسلام و حيات ابدى قرآن كريم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله، تخت و تاج يزيديان را كه با اسم اسلام، اساس وحى را به خيال خام خود مى‏خواستند محو كنند، براى هميشه به باد فنا سپرد و آن جريان، سفيانيان را از صحنه تاريخ به كنار زد، اين شهادت دلاورانه ملت مظلوم ايران، تخت و تاج پهلويان، جريان پهلوى صفتان را كه با اسم اسلام مى‏خواستند اسلام را از صحنه خارج نمايند و افكار غرب و نشخوار امريكا را جانشين وحى كنند، از تاريخ ايران بيرون راند. در حقيقت دستاورد نهضت 15 خرداد 42، پيروزى 22 بهمن 57 بود.

اينك باز تفاله‏هاى رژيم جهانخوار سابق درصددند كه با كمك و همكارى گروهك‏هاى واپس زده و قلمداران غرب و شرق زده تجديد حيات كنند و با قلم‏هاى به ظاهر خلقى و زبان‏هاى فريبنده، در خارج و داخل، جمهورى اسلامى را متزلزل كنند و در جهان، جمهورى ما را رژيمى ظالمانه و بدتر از رژيم پهلوى معرفى كنند و افكار عمومى را مشوش و به ابرقدرت‏ها مشروعيت دخالت در امور كشور بدهند. اينان با نام آنكه در ايران قانونى نيست و در ايران حكومت جنگل پا برجاست و به نام آنكه تمام نهادهاى جمهورى، برخلاف قوانين دنيا، به غارت اموال و اتلاف نفوس دست زده‏اند، مى‏خواهند راه را براى اربابان خود يا ابر قدرت شرق و بلوك كمونيست يا ابر قدرت غرب و بلوك سرمايه‏دارى باز كنند و ايران عزيز را با اسم آزادى كه مراد آنان بى‏بند و بارى است به لجن بكشند و ملت مسلمان را از صحنه خارج كنند. اينان، آزادى مسلح بودن در مقابل حكومت اسلامى و آزادى در ايجاد اغتشاش را مى‏خواهند. اينان آزادى ژ 3 براى نابودى اسلام و جمهورى اسلامى را مى‏خواهند و اين آزادى همان است كه پيامبران و اسلام و رهبران آن، در سرتاسر تاريخ با آن به جنگ برخاسته‏اند و خود را فدا كرده‏اند و ما نيز به حكم پيروى از آنان در صحنه هستيم و غربزدگان آزادى به شكل غرب كه حتى آزادى جنسى به حد فجيع آن و آزادى مراكز فحشا را طالبند، اسلام و

صحيفه نور ج 14 صفحه 264

جمهورى اسلامى مخالف ايده‏هاى حيوانى آنان است.

اينان با پاسدار و با اصل پاسدارى و با ارتش و با تمام قواى مسلح مخالفند و ملت عظيم ما بايد بهوش باشد و كيد آنان را به خودشان باز گرداند. اينان از بزرگداشت 15 خرداد وحشت دارند چون اين روز بزرگ تاريخى سرآغاز شكوفائى اسلام و استقلال و آزادى ملت است. در سايه اسلام است كه استقلال به معناى واقعى آن و آزادى به معناى منزه آن تحقق مى‏يابد. روز 15 خرداد در عين حال كه چون عاشورا روز عزاى عمومى ملت مظلوم است، روز حماسه و تولد جديد اسلام و مسلمانان است. بزرگداشت روز حماسه آفرين 15 خرداد، بزرگداشت ارزش‏هاى انسانى در طول تاريخ است، همان سان كه بزرگداشت روز سرنوشت ساز عاشورا، بزرگداشت اسلام و قرآن كريم است. ملت شريف ما، بلكه ملت‏هاى مظلوم، از هر چه غفلت كنند، از اين دو روز الهى نبايد غفلت كنند.

عاشورا با نه خود، يزيديان را در طول تاريخ نفى كرد و به گورستان فرستاد. 15 خرداد پهلويان و پهلوى صفتان و ابر قدرت‏ها را مدفون كرد. بزرگداشت و راهپيمائى روز 15 خرداد فريادى كوبنده است از مستضعفان بر سر مستكبران و از متعهدان به مكتب مترقى قرآن در مقابل تسليم شدگان بى چون و چرا به مكاتب انحرافى يا التقاطى شرق و غرب كه به طور خزنده در انحراف ملت مظلوم ما دست به قلم و زبان، در كوشش بى‏امان هستند. بر ملت شريف ماست كه اين ايام الله را كه هديه هائى از عالم غيب ربوبى است با جان و دل حفظ و با چنگ و دندان نگهدارى كنند و با شعار و شعور بر مخالفان مكتب و خدمتگزاران به شياطين بزرگ و كوچك بتازند و صف‏هاى خود را فشرده‏تر و دل‏هاى خود را مطمئن تر، با قدم استوار و تصميم آهنين، بر مشكلات و توطئه‏هاى غرب و شرق غلبه كنند و مجهز به جهاز ايمان به خدا شوند در مقابله با مشكلات. و بر قواى مسلح اسلامى از ارتشيان و قواى نظامى و انتظامى و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و عشاير تا همه رزمندگان عزيز اسلامى كه انسجام وحدت خود را حفظ نمايند و با قدرت الهى و بانك الله اكبر، بر دشمن كافر بتازند و از خداى بزرگ پيروزى طلب كنند، كه دست غيب با آنان است. و بر ملت عزيز رزمنده است كه از قواى مسلح پشتيبانى كنند و در همكارى و كمك به آنان از پاى ننشينند و آنان را در اين فداكارى و عبادت ارزشمند روحيه دهند، كه فتح و ظفر انشاء الله تعالى نزديك است. شرف و عزت از آن شما و ننگ و خذلان از آن دشمنان اسلام است.

درود بر عاشورا، درود بر 15 خرداد و 22 بهمن، درود بر ايام الله و بر ملت شريف ارزشمند ايران و درود بر رزمندگان و مجاهدان در جبهه‏هاى جنگ و در پشت جبهه‏ها.

والسلام على عبادالله‏الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:30 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 265

تاريخ: 16/3/60

پيام امام خمينى به مناسبت روز پاسدار (سوم شعبان المعظم)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

عيد سعيد پربركت سوم شعبان المعظم ولادت با سعادت سيد مظلومان، بر مظلومان جهان مبارك باد.

اين روز شريف كه طليعه ادامه بعثت خاتم الانبيا (صلى الله عليه و آله و سلم) بوده است مبارك بوده و خواهد بود. اگر عاشورا و فداكارى خاندان پيامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرساى نبى اكرم را طاغوتيان آن زمان به نابودى كشانده بودند، و اگر عاشورا نبود، منطق جاهليت ابوسفيانيان كه مى‏خواستند قلم سرخ بر وحى و كتاب بكشند و يزيد يادگار عصر تاريك بت‏پرستى كه به گمان خود با كشتن و به شهادت كشيدن فرزندان وحى اميد داشت اساس اسلام را برچيند و با صراحت و اعلام لاخبر جاء و لا وحى نزل بنياد حكومت الهى را بركند، نمى‏دانستيم به سر قرآن كريم و اسلام عزيز چه مى‏آمد. لكن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست كه اسلام رهائى بخش و قرآن هدايت افروز را جاويد نگه دارد و با خون شهيدانى چون فرزندان وحى احياء و پشتيبانى فرمايد و از آسيب دهر نگه دارد و حسين بن على آن عصاره نبوت و يادگار ولايت را بر انگيزد، تا جان خود و عزيزانش را فداى عقيدت خويش و امت معظم پيامبر اكرم نمايد، تا در امتداد تاريخ، خون پاك او بجوشد و دين خدا را آبيارى فرمايد و از وحى و از ره آوردهاى آن پاسدارى نمايد. و اينك كه پاسداران از سپاه و كميته‏هاى عصر حاضر اين روز بزرگ پر بركت جاويد را روز پاسدار اعلام نموده اند، مسئوليتى بس بزرگ و تكليفى بس عظيم را عهده‏دار شده‏اند، گوئى آنان به ياد پاسداران عاشورا و انگيزه جانفشانى‏ها و فداكارى‏هاى كربلا اين روز را انتخاب نمودند و نيكو انتخابى است و بزرگ مسئووليتى نيكوست كه ادامه خون سرخ تشيع را تداعى مى‏كند و پر مسؤوليت است كه انگيزه آن فداكارى و جانبازى آنچنان لطيفه الهى دارد كه آن خون را ثارالله و از مرزهاى حجب نور و ظلمت فراتر برده و از خودى‏ها و خودبينى‏ها پيراسته و به مرز العبوديه جوهره كنهه الربوبيه رسانده و آراسته و دست ما از آن كوتاه است. لكن مأيوس نشويد و كوشش كنيد تا به كوشش خويش رنگ اسلامى الهى بيشترى دهيد و به فداكارى خويش اخلاص‏مندتر باشيد كه بحمدالله هستيد. شما عزيزان كه از بدو انقلاب از متن جامعه اسلامى جوشيديد و در جهاد حق عليه باطل و رژيم شاهنشاهى كوشيديد و اكنون در جهاد اسلامى مقابل كفر صداميان يعنى امريكاى خونخوار همدوش با برادران ارتشى و ساير قواى مسلح از بسيج

صحيفه نور ج 14 صفحه 266

گرفته تا عشاير برومند در رزم و جهاد مقدس جانبازى مى‏كنيد و افتخارات بزرگ براى ملت و اسلام مى‏آفرينند، بايد بدانيد كه خدا پشتيبان لشكريان خويش است و هميشه در نهايت حق پيروز است. آمريكاى جهانخوار بايد بداند كه ملت عزيز و خمينى تا نابودى كامل منافعش او را راحت نخواهند گذاشت و تا قطع هر دو دست آن به مبارزه خدائى خود ادامه خواهند داد. ملت ما همانگونه كه نشان داده‏اند، تحمل تمام كمبودها را براى حفظ شرف و آبروى خويش خواهد نمود. ملت مقاوم ما از روز اول مبارزه‏اش مى‏دانست كه با تمام قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها دست به گريبان است و بايد بداند كه تمام ايادى داخلى و خارجى قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها خصوصاً آمريكاى جنايتكار براى شكست ما از تمام امكاناتش استفاده خواهد نمود، ولى چاره چيست كه كوه مصيبت‏ها در مقابل حيثيت اسلامى ايرانى ما چون كاهى است و مردم ما بايد خود را آماده اين درگيرى حسينى تا پيروزى كامل بنمايند، كه مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگى سياه است و ما امروز به انتظار شهادت نشسته‏ايم تا فردا فرزندانمان در مقابل كفر جهانى با سرافرازى بايستند و بار مسؤوليت استقلال واقعى را در تمامى ابعادش به دوش كشند و با افتخار پيام رهائى مستضعفين را در جهان سر دهند. شما دلاوران سلحشور و شما سپاهيان انقلاب اسلامى مردم ايران، شما از همان روزهاى اول هدف ناجوانمردانه گروه‏ها و گروهك‏هاى منحرف واقع شديد و اين خود فخرى بر افتخارات شما افزود و اكنون نيز آن كه از اسلام بيشتر گريزان است، دشمن سرسخت‏تر شما عزيزان است. بكوشيد كه نفاق افكنان در شما رخنه نكنند و ميان شما و برادران رزمنده ديگرتان جدائى نيفكنند، كه اكنون قواى نظامى و انتظامى همچون شما و ساير قواى مسلح مردمى لشكريان اسلاميد و برادران ايمانى. بهوش باشيد كه از تفاله‏هاى رژيم طاغوتى و مكتب‏هاى انحرافى آسيب نبينيد كه دشمنان اسلام در كمينند و قلم زهرآگين از هر سو از غلاف‏ها كشيده شده تا جمهورى اسلامى را از صحنه بدر كنند و به جز جمهورى اسلامى به هر چه باشد گردن نهند. اينان همان‏ها هستند كه از اول از اسم جمهورى اسلامى وحشت داشتند و اكنون نيز وحشت دارند و با قلم و قدم هر چه بيشتر در هدم آن و دولت مردمى شما مى‏كوشند، لكن بايد بدانند كه سيل خروشان ملت آنان را چون خسى بر كنار خواهد زد و قدرت الهى اسلام فوق آن است كه در مغزهاى بى‏محتواى آنان بگنجد. و شما مطمئن باشيد كه هرگاه تكليف شرعى احساس شود، به راهى كه خداوند قاهر پيشاروى ملت گذاشته است هدايت خواهند شد. اينجانب روز مبارك پاسدار را به شما دوستان و ساير قشرهاى ملت، بلكه به مستضعفان جهان تبريك مى‏گويم و سعادت آنان و عظمت اسلام و مسلمين را خواهانم. درود بر رزمندگان مجاهد، درود بر سپاه پاسداران، درود بر كميته‏هاى انقلابى، درود بر شهداء راه اسلام، درود بر بازماندگان شهدا، درود بر آسيب ديدگان جنگ تحميلى و درود بر ملت ايران.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 267

تاريخ: 18/3/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد انجمن‏هاى اسلامى وزارت بهدارى و بهزيستى و اقشار مختلف مردم

با تمام قوا كوشش كنيد تا اعمالتان اسلامى باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

وجود انجمن اسلامى در همه كشور و خصوصاً در ارگان‏هاى انقلابى از امورى است كه لازم است، لكن خود آقايانى كه انجمن‏هاى اسلامى را تشكيل مى‏دهند بايد مواظب باشند به اينكه اولاً در اين انجمن‏ها اشخاص فاسد و از گروه‏هاى منحرف وارد نشوند و ثانياً خود آقايان توجه داشته باشند كه كارهايى كه در آنجا انجام مى‏گيرد كارهاى اسلامى باشد و انحرافاتى نداشته باشد.

امروز كه انجمن‏هاى وزارت اسلامى وزارت بهدارى و همين طور اطبا و كارگران بهدارى‏هاى خوزستان و پرستارهاى محترم اين استان اينجا آمده‏اند، من يك كلمه راجع به اين اطبا و بهياران و پرستاران و كارمندان بهدارى در سرتاسر كشور عرض دارم و يك كلمه هم راجع به اين نهادها در خوزستان و در غرب و جنوب كشور عرض دارم.

آنچه كه نسبت به اين آقايان و اين خانم‏ها در سرتاسر كشور عرض دارم، اين است كه طبابت و پرستارى و خدمت به اين بيمارانى كه در اين بيمارستان‏ها خوابيده‏اند يك خدمت بسيار مشكل لكن بسيار ارزنده است. پرستارى مريض بسيار مشكل است و پرستارى خوب، بسيار ارزشمند و همين طور طبابت و بالاى سر مريض‏ها و مجروحين و معلولين و اينها رفتن و با آنها سر و كار داشتن مشكل است، لكن صحيح عمل كردن بسيار ارزشمند است. در ساير ادارات بايد همه كار صحيح انجام بدهند و كار صحيح همه ارزش دارد، لكن در بيمارستان‏ها يك ويژگى خاصى دارد. سر و كار با يك عده‏اى داريد شما و خصوصاً پرستارها كه اينها بيمارند، دل شكسته‏اند، محتاج به پرستارى روحى دارند، محتاج به آرامش روحى دارند و شما با اين مريض‏ها، با اين بيمارها هر چه محبت بكنيد و هر چه پرستارى مادرانه و خواهرانه و برادرانه و پدرانه بكنيد اين در روحيه بيمار موثر است و بر خوب شدن، سرعت خوب شدن بيماران نيز مؤثر است و در بارگاه خداى تبارك و تعالى خدمت به اين جمعيت، خدمت به اين بندگان خدا بسيار ارزشمند است. و آنچه كه بايد به پرستارها و اطبا و بهيارها و مستخدمين بيمارستان‏هاى خوزستان و جاهاى جنگزده عرض كنم، اين است كه كارهاى شما در آن بيمارستان‏ها ارزشمندتر از همه جا هست، هم كارها در آنجا كه در معرض خطر است و شما مواجه هستيد با يك جمعيت‏هايى كه به بيمارستان رحم نمى‏كنند و به مدارس هم رحم‏كنند، در آنجا

صحيفه نور ج 14 صفحه 268

خدمت مى‏كنيد اين يك ارزش بسيار بزرگ است و پرستارى از كسانى كه در راه اسلام اعضاى خودشان را، صحت خودشان را، سلامت خودشان را ازدست داده‏اند اين يك خدمت بسيار بزرگ ارزشمندى است در بارگاه خداوند تبارك و تعالى. لكن بايد خيلى توجه داشته باشيد به اينكه هم وضع بيمارستان‏ها وضع اسلامى باشد و هم رفتارتان با اين مرضى و با اين معلولين و با اين بيمارها يك وضع مادرانه و پدرانه و خواهرانه و برادرانه باشد. بسيار كار مشكل و ارزشمندى است و بسيار پر مسؤوليت، چنانچه انجمن‏هاى اسلامى هم كارشان ارزشمند است و مسؤوليت شان بزرگ. بنابراين سفارش من، تمناى من از همه انجمن هاى اسلامى سرتاسر كشور و همه اطبا و بهياران و كارمندان و پرستاران سرتاسر كشور، خصوصاً در جاهائى كه جنگزده هستند و در جاهائى كه در معرض خطر هستند، اين است كه با تمام قوا كوشش كنيد كه اعمال شما اعمال اسلامى باشد و رفتار شما با مرضى رفتار خوب باشد و رفتار انسانى اسلامى باشد. خداوند تبارك و تعالى به شماها برادران و خواهران اجر عنايت كند و اجر آن زن‏هايى كه در صدر اسلام براى پرستارى لشگر اسلام مى‏رفتند انشاءالله در نامه اعمال شما هم نوشته بشود.

اگر به قانون خاضع بشويم هيچ اختلافى پيش نخواهد آمد

ما امروز مواجه هستيم با مشكلاتى كه از خارج براى ما تهيه مى‏كنند و صادر مى‏كنند و در داخل بعضى عناصر وابسته به خارج تهيه مى‏كنند و ما را در مشكلات مى‏گذارند. من در اول اين سال اعلام كردم كه اين سال را بايد ما سال اجراى قانون بدانيم و با قانون طورى عمل كنيم كه هم اسلام و هم دنيا ما را يك رفتار صحيح بداند كارهاى ما را، در كشورى كه قانون حكومت نكند خصوصاً قانونى كه قانون اسلام است، اين كشور را نمى‏توانيم اسلامى حساب كنيم. كسانى كه با قانون مخالفت مى‏كنند، اينها با اسلام مخالفت مى‏كنند. كسانى كه با مصوبات مجلس بعد از اينكه شوراى نگهبان نظر خودش را داد باز مخالفت مى‏كنند، اينها دانسته يا ندانسته با اسلام مخالفت مى‏كنند.

ما اگر همه اشخاصى كه در كشورمان هستند و همه گروه‏هايى كه در كشور هستند و همه نهادهائى كه در سرتاسر كشور هستند اگر به قانون خاضع بشويم و اگر قانون را محترم بشمريم هيچ اختلافى پيش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانون شكنى‏ها پيش مى‏آيد. اگر قانون حكومت كند در يك كشورى، چنانچه از صدر عالم تاكنون تمام انبيا براى برقرار كردن قانون آمده اند و اسلام براى برقرارى قانون آمده است و پيغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفاى اسلام تمام براى قانون خاضع بوده‏اند و تسليم قانون بوده‏اند، ما هم بايد تبعيت از پيغمبر اسلام بكنيم و از ائمه خدا بكنيم و به قانون هم عمل كنيم و هم خاضع باشيم در مقابل قانون. قانون براى همه است. البته اگر چنانچه به قانون بخواهند عمل كنند و يك دزدى را به جاى خودش بنشانند آن دزد صدايش در مى‏آيد، لكن بايد آن دزدى كه مقابل قانون مى خواهد عرض اندام كند به او توجه داد كه اين قانون است و اگر چنانچه پسر رسول اكرم، دختر رسول اكرم هم خداى نكرده دزدى كند رسول اكرم دست او را مى‏برد، قانون است. قانون

صحيفه نور ج 14 صفحه 269

براى نفع ملت است، براى نفع جامعه است، براى نفع بعضى اشخاص و بعضى گروه‏ها نيست. قانون توجه به تمام جامعه كرده است و قانون براى تهذيب تمام جامعه است. البته دزدها از قانون بدشان مى‏آيد و ديكتاتورها هم از قانون بدشان مى‏آيد و كسانى كه مخالفت‏ها مى‏خواهند بكنند، از قانون بدشان مى‏آيد، لكن قانونى كه مال همه ملت است و براى تهذيب همه ملت است و براى آرامش خاطر همه ملت است و براى مصالح همه ملت است، اين قانون بايد محترم شمرده بشود. نبايد اگر چنانچه يك قانونى برخلاف نظر من بود من بيايم بيرون و هياهو كنم كه من اين قانون را قبول ندارم، اين قانون خوب قانونى نيست. قانون خوب است، شماها بايد خودتان را تطبيق بدهيد با قانون، نه قانون خودشان را براى‏به شما تطبيق بدهد. اگر قانون بنا باشد كه خودش را تطبيق بدهد به يك گروه، تطبيق بدهد به يك جمعيت، تطبيق بدهد به يك شخص، اين قانون نيست. قانون در رأس واقع شده است و همه افراد هر كشورى بايد خودشان را با آن قانون تطبيق بدهند. اگر قانون برخلاف خودشان هم حكمى كرد، بايد خودشان را در مقابل قانون تسليم كنند، آنوقت است كه كشور، كشور قانون مى‏شود.

اگر يك جايى عمل به قانون شد و يك گروهى در خيابان‏ها بر ضد اين عمل بخواهند عرض اندام كنند، اين همان معناى ديكتاتورى است كه مكرر گفته‏ام كه قدم به قدم پيش مى‏رود، اين همان ديكتاتورى است كه به هيتلر مبدل مى‏شود انسان، اين همان ديكتاتورى است كه به استالين انسان را مبدل مى‏كند. اگر قانون در يك كشورى عمل نشود، كسانى كه مى خواهند قانون را بشكنند اينها ديكتاتورانى هستند كه به صورت اسلامى پيش آمده اند يا به صورت آزادى و امثال اين حرف‏ها. اگر همه اين آقايانى كه ادعاى اين را مى‏كنند كه ما طرفدار قوانين هستيم، اينها با هم بنشينند و قانون را باز كنند و تكليف را از روى قانون همه‏شان معين كنند و بعد هم ملتزم باشند كه اگر قانون برخلاف رأى من هم بود من خاضعم، اگر بر وفاق هم بود من خاضعم، ديگر دعوائى پيش نمى‏آيد، هياهو پيش نمى‏آيد. اگر بنا باشد كه يك جائى بخواهند، دادستان بخواهد روى قوانين عمل بكنند، ما بخواهيم بگوئيم كه خير ما دادستان را قبول نداريم، اين معناى ديكتاتورى است. ديكتاتورى همين است كه نه به مجلس سر فرو مى‏آورد، نه به قوانين مجلس و نه به شوراى نگهبان و نه به تأييد شوراى نگهبان و نه به قوه قضائيه و نه به دادستانى و نه به شوراهاى دادستانى و همين طور به همه ارگان‏ها. قانون معنايش اين است كه اين چيزهايى كه به حسب قانون اسلامى، به حسب قانون كشورى كه منطبق با قوانين اسلام است، اينها را، وظيفه‏شان را قانون معين كرده. بعد از آنكه قانون وظيفه را معين كرد، هر كس بخواهد كه برخلاف او عمل بكند اين يك ديكتاتورى است كه به صورت مظلومانه حالا پيش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پيش خواهد آمد و بعد اين كشور را به تباهى خواهد كشيد و اين كشور وقتى به تباهى كشيده شد و اين مردم متفرق و مختلف با هم شدند اين همان وظيفه‏اى كه براى ابرقدرت‏ها بايد انجام بدهد، اين آدم انجام داده ولو خودش نمى‏فهمد، اگر بفهمد كه ديگر مصيبت بالاتر است لكن خودشان ملتفت نيستند. اگر من اين نصيحت‏ها را مى‏كنم كه شما همه به قانون عمل

صحيفه نور ج 14 صفحه 270

كنيد، از هياهو و جنجال دست برداريد، روزنامه‏ها از هياهو و جنجال دست برداريد، قلم‏دارها از هياهو و جنجال دست بردارند، نويسنده‏ها دست بردارند، گوينده‏ها دست بردارند، اگر چنانچه اينطور بشود، يك كشور قانونى ما پيدا مى‏كنيم كه همان كشور اسلامى است و ديكتاتورى از اين كشور بيرون مى‏رود، اينكه من هميشه نصيحت مى‏كنم به آقايان و مى‏خواهم كه امور روى روش صحيح عمل بشود، روى قوانين عمل بشود و تخلف مى‏شود و معذلك من نصيحت مى‏كنم به آقايان، اين نه از باب اين است كه در ملت ما يك ضعفى پيدا شده، يك فتورى پيدا شده و ملت ما ديگر به احكام اسلام اعتنايى ندارند. اينها دنبال اين هستند يك ديكتاتور پيدا كنند و پاى بيرق او، همه سينه بزنند. مسأله اين نيست. 15 خرداد و سالروز 15 خرداد ثابت كرد كه اين مردم در صحنه هستند و براى اسلام هم در صحنه هستند. آن روزى كه احساس خطر براى اسلام بكنم ، دست همه را قطع خواهم كرد من تا آنجائى كه بتوانم، تا آنجايى كه اخلاق اسلامى اقتضا مى‏كند كه همه اينها را به آرامش دعوت كنم، همه گروه‏ها و گروهك‏ها را به آرامش دعوت كنم، همه افراد را به آرامش دعوت كنم عمل خواهم كرد، نصيحت خواهم كرد، نصيحت برادرانه خواهم كرد، نصيحت خاضعانه خواهم كرد لكن اين را بايد همه بدانند آن روزى كه من احساس خطر براى جمهورى اسلامى بكنم، آن روزى كه من احساس خطر براى اسلام بكنم، آن روز اينطور نيست كه - باز ما باز من بنشينم نصيحت كنم، دست همه را قطع خواهم كرد. اگر چنانچه اشخاصى در اين برهه زمان كه ما ابتلا داريم به جنگ، ابتلا داريم به - آرام - بايد آرامش محفوظ بشود. اگر كسانى در اطراف كشور سخنرانى كنند و سخنرانى آنها اسباب تشنج بشود، آن شخص هر كس مى‏خواهد باشد، هر مقامى مى‏خواهد باشد، من او را به جاى خودش مى‏نشانم، قبل از اينكه شورش پيدا بشود من او را به جاى خودش مى‏نشانم. و امروز اعلام مى‏كنم به اينهايى كه در اطراف مى‏روند و صحبت مى‏كنند و از قرارى كه به من اطلاع دادند اين گروهك‏هاى فاسد هم فرصت را به دست آوردند و مى‏خواهند راهپيمائى كنند، قواى نظامى و انتظامى و پاسدارها بايد به طور جد از سخنرانى‏هايى كه اينطور هستند جلوگيرى كنند و سخنران‏هايى كه اينطور هستند دستگير كنند. اگر من هم سخنرانى كردم كه مخالف با دستور اسلام بود و براى ايجاد تشنج و براى گرفتار كردن ملت مسلمان ما كه خون‏ها داده است در راه اسلام، اگر من هم اين كار را بكنم موظف شرعى هستند اين ارگان‏هاى انتظامى و نظامى كه من را بگيرند و به دادگاه بسپرند، اين استثنا ندارد. گوش‏خودتان را باز كنيد، من همانطورى كه با شاه عمل كردم و هم ملت ما همانطورى كه با محمد رضا عمل كرد با اشخاصى كه بخواهند فساد ايجاد كنند، با اشخاصى كه زائد بر صحبت بخواهند تشنج ايجاد كنند، با اشخاصى كه مى‏خواهند صف آرائى بكنند در مقابل دادستانى، در مقابل مجلس، در مقابل ارگان‏هاى ديگر، من همان را خواهم كرد كه با محمدرضا عمل خواهم كرد و امروز وسائل در دست است و شماها خواهيد منزوى شد.

صحيفه نور ج 14 صفحه 271

باز من نصيحت مى‏كنم شماها را كه تا دير نشده است به جاى خودتان بنشينيد و از تحريكات عناصر فاسد كه در گوش‏هاى شما مطالبى مى‏خوانند پرهيز كنيد و آنها را از خودتان برانيد كه من با آرامش، كسى اگر مخالفت كند با او سخت عمل خواهم كرد و اين يك وظيفه شرعى است كه بر عهده همه ما هست و بر عهده من هم هست. من به سرتاسر كشور، به بازارهاى كشور، به همه جايى كه مسلمين در كشور هستند، اخطار مى‏كنم و مى‏گويم كه گروه‏هايى در صددند كه بازار ببندند، اينها همان سرمايه‏دارانى هستند كه امروز مى‏خواهند مفسده كنند و اينها همان گروهك‏هاى فاسد هستند كه اشخاصى را آلت دست قرار داده‏اند و مى‏خواهند مفسده بكنند و اگر چنانچه يك همچو امرى بشود، بستن بازار امروز و راهپيمائى امروز، بستن بازار و راهپيمائى در مقابل رسول اكرم است، در مقابل اسلام است و شما هوشيار باشيد كه مبادا اين گروهك‏هاى فرصت‏طلب به بهانه اينكه چه شده و چه شده بخواهند راهپيمائى كنند و بخواهند آشوب كنند. محركين آشوب را هر كس مى‏خواهد باشد، با قلم، با زبان، با هر چه مى‏خواهد باشد معرفى كنند، من او را خواهم منزوى كرد. بنابراين من تا سر حد امكان، تا آنجايى كه اسلام را در خطر نبينم و بازى‏هاى سياسى نخواهد اسلام را و مسلمين را در خطر بيندازد به آنها نصيحت مى‏كنم و خاضعانه از آنها مى‏خواهم كه دست بردارند از اين شيطنت‏ها و اگر چنانچه احساس خطر بكنم همانطورى كه با محمدرضا عمل شد با همه آنطور عمل خواهد شد.

امروز بازار بستن، راهپيمائى كردن، سخنرانى‏هاى انحرافى كردن، تمام اينها برخلاف مصالح اسلام و برخلاف مصالح خداى تبارك و تعالى كه اسلام را براى ما الگو قرار داده است مى‏باشد و حرام است. بستن بازار در هر جا و راه افتادن در كوچه و محله‏ها بدون اينكه از طرف وزارت كشور اجازه داده باشد، اين انحراف است و محرم است و قواى نظمى، انتظامى و نظامى و پاسداران و بسيج و تمام ملت موظفند، شرعاً مكلفند به تكليف الهى كه جلوگيرى از اين مفسده‏ها بكنند.

و من باز به همه آقايانى كه مى‏خواهند نطق كنند و اعلاميه بدهند و نمى‏دانم نامه سرگشاده بفرستند و از اين مزخرفات، به همه‏اينها اعلام مى‏كنم كه برگرديد به اسلام، برگرديد به قانون، برگرديد به قرآن كريم، بهانه درست نكنيد كه اسباب اين بشود كه شما همه به انزوا كشيده بشويد. من به بسيارى از شما علاقه دارم و ميل دارم كه همه به قانون عمل كنند و همه در جاى خود باشند و اگر چنانچه اينطور نباشد مسأله طور ديگر خواهد شد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 272

تاريخ: 19/3/60

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موحدى كرمانى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد مهدى موحدى كرمانى دامت افاضاته

چون جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد امامى كاشانى به خاطر مسؤوليت‏هاى زيادى كه دارند از سمت خود در اداره شهربانى استعفا داده‏اند، بدين وسيله جنابعالى را به سمت نماينده در آن اداره منصوب مى‏نمايم كه ضمن سرپرستى اداره سياسى ايدئولوژيك شهربانى به كارهاى مذهبى آنان رسيدگى و رفع نيازمنديهاى آنان را بنمائيد و كارهاى ادارى را كماكان به خود مسؤولان واگذار نموده تا خود حل و فصل كنند. از خداى تعالى موفقيت آنجناب را در انجام وظايف محوله مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 273

تاريخ: 20/3/60

فرمان امام خمينى به حجج اسلام: ايروانى، هاشمى گلپايگانى، توسلى، جلالى و طاهرى خرم آبادى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرات آقايان حجج اسلام حاج سيد عبدالمجيد ايروانى و آقاى حاج سيد على هاشمى گلپايگانى و آقاى حاج شيخ محمدرضا توسلى و آقاى حاج شيخ حيدر على جلالى و آقاى سيد حسن طاهرى خرم آبادى دامت افاضاتهم

از آنجا كه مسأله حج و انجام اين فريضه بزرگ الهى از مسائل مهم اسلامى و اجتماعات بزرگ سياسى مذهبى جامعه مسلمانان مى‏باشد و بايد در انجام هر چه باشكوهتر و بهره‏بردارى هر چه بيشتر از اين اجتماع عظيم دينى سعى كافى مبذول شود، بدين وسيله حضرات آقايان محترم را براى رسيدگى به كار حجاج و زائران بيت الله الحرام در اين سال تعيين و منصوب مى‏نمايم تا با همفكرى و مشورت يگديگر در رفع نيازمندى‏هاى آنان بكوشند و از راهنمائى‏هاى لازم در موسم حج دريغ ننمايند. و آنان را به حساسيت زمان و موقعيت خطير كنونى متوجه سازند و اين حقيقت را به همگان گوشزد كنند كه دشمنان اسلام با تمام قوا سعى در ايجاد تفرقه و اختلاف ميان جوامع اسلامى دارند و به هر نام و هر وسيله كه شده مى‏كوشند تا با درگيرى ميان مسلمانان زمينه را براى تسلط كامل و مجدد خود بر همه كشورهاى اسلامى و چپاول و غارتگرى خود مساعد سازند و به همين جهت لازم است از هر گونه عمل تفرقه انگيز خوددارى كنند كه اين يك وظيفه شرعى و الهى است. ضمناً متصديان ادارات گوناگونى كه به هر مناسبت كارشان با حج ارتباط پيدا مى‏كند، موظفند براى هماهنگى در كارهاى خود با صلاحديد و تصويب آقايان محترم كارها را انجام دهند. از خداى تعالى موفقيت همگان را مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:31 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 274

تاريخ: 20/3/60

حكم عزل بنى صدر از فرماندهى كل نيروهاى مسلح

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ستاد مشترك نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى ايران

آقاى ابوالحسن بنى صدر از فرماندهى نيروهاى مسلح بر كنار شده‏اند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:32 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 275

تاريخ: 21/3/60

فرمان امام خمينى به تيمسار فلاحى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تيسمار ولى فلاحى جانشين رئيس ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران

تا تعيين تكليف جانشين فرماندهى نيروهاى مسلح ستاد مشترك، مجاز است با استفاده از اختيارات مقام رهبرى، مأموريت‏ها و وظايف محوله را انجام دهيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:32 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 276

تاريخ: 22/3/60

فرمان امام خمينى به آيت الله صدوقى

جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمين آقاى صدوقى دامت بركاته

پس از اهداى سلام، هر چه سريعتر هيأتى را براى رسيدگى به وضع زلزله استان كرمان اعزام داريد تا با همكارى و هميارى مردم شجاع و مبارز و روحانيت شريف كرمان، احتياجات مصيبت زدگان حادثه ناگوار بررسى و سريعاً اينجانب را در جريان امور قرار دهيد تا در حد توانم به خواهران و برادران درد كشيده‏ام كمك نمايم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:32 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 277

تاريخ: 22/3/60

پيام امام خمينى به مناسبت زلزله كرمان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انا اليه راجعون

زلزله عظيم و مصيبت‏بارى كه در استان كرمان موجب خسارات بسيار جانى و مالى شده است، موجب تأثر و تأسف هر شنونده و بيننده است. ما بايد بدانيم كه اين حوادث ناگوار ابتلا و امتحانى است از طرف خداوند متعال براى مصيبت ديدگان در محل حوادث و براى مصيبت زدگان در سراسر كشور. براى مصيبت ديدگان، تا با مراتب صبر و تحمل در از دست دادن عزيزان ثابت كنند كه در مقابل حوادث پابرجا بوده و ناتوان نيستند و به منطق قرآن كريم هر چه دارند و داريم از خداوند منان است و همگى امانتدارانى هستيم كه دير يا زود امانات الهى را به صاحبش بر مى‏گردانيم. و براى مصيبت زدگان در سراسر كشور، آزمايش عظيمى است كه در مصيبت برادران و خواهران عزيز تا چه اندازه خود را سهيم و شريك مى‏دانيم و براى جبران اين فاجعه بزرگ تا چه اندازه كوشش مى‏نمائيم. با اتحادى كه بين ملت عزيز و شريف ايران ديده مى‏شود اطمينان داريم كه در مقابل حوادث و مصيبت‏ها پايدار و در كمك سريع به خواهران و برادران عزيز خود كه همه چيز خود را از دست داده اند، بپا خواهند خاست و هر چه سريعتر دولت مردمى و متدين خود را تكليف بزرگى به عهده دارد پشتيبانى نموده و براى نجات بازماندگان اين مصيبت بزرگ كوشا خواهند بود. اينجانب اين مصيبت را به ملت شريف ايران تسليت عرض نموده و از خداوند متعال سعادت و سلامت براى بازماندگان اين حادثه دلخراش خواهانم. سلام و درود بر بازماندگان و رحمت و مغفرت بر پويندگان راه خدا.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:32 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 14 صفحه 278

تاريخ: 23/3/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى

دشمن‏هاى كشورهاى اسلامى مدت‏هاى طولانى سعى كردند بين دو قشر روحانى و دانشجو اختلاف و شكاف ايجاد كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من با اينكه در روز شنبه بناى صحبت نبوده است و نداشته‏ام لكن براى اينكه آقايان دانشگاهى هستند و دنبال مسائل دانشگاهى و انقلاب فرهنگى صحبت كردند من هم به سهم خودم چند كلمه‏اى عرض كنم.

بالاتر چيزى كه دشمن‏هاى كشورهاى مستضعف و كشورهاى اسلامى از طرف مخالفين با بشريت انگشت رويش گذاشتند، دانشگاه است براى اينكه آنها خوب مى‏دانند كه اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد يعنى همه كشور در خدمت آنهاست. دانشگاه است كه اداره امور كشور را مى‏كند و دانشگاه است كه تربيت نسل آينده و حاضر را مى‏كند و اگر چنانچه دانشگاه در اختيار چپاولگرهاى شرق و غرب باشد كشور در اختيار آنهاست. آنقدرى كه دانشگاه هدف بوده است جاهاى ديگر نبوده اند. روحانيت هم پهلوى دانشگاه هست و آنها دانشگاهى‏ها را با آن تربيت شرقى يا غربى وارد در صحنه مى‏خواستند بكنند و روحانيون را از باب اينكه از آن جهت كه آنها را تحت كنترل خودشان بياورند مأيوس بودند، مى‏خواستند كه از صحنه خارج كنند.

آنها دانشگاه نمى‏خواستند و دانشگاه‏هاى علوم قديمه هم نمى‏خواستند آنها سعى كردند كه اين دو قشر را و اين دو دانشگاه را كه تمام مقدرات كشور مى‏تواند در دست آنها باشد يكى را تربيت خارجى و شرقى و غربى بكنند و به صحنه بياورند و يكى ديگر را كه تربيتش در دست آنها نبود و هزار سال هم نتوانستند آنها در آن رخنه كنند، مى‏خواستند كه از صحنه خارج كنند. چه بكنند كه از صحنه خارج كنند و اينها را هم در اختيار خودشان داشته باشند؟

يكى از كارهاى مهم، بدبين كردن دانشگاهى‏ها به روحانيت بود و بدبين كردن روحانيت بر دانشگاه. در طول اين مدت‏هاى طولانى سعى كردند در اينكه بين اين دو قشر اختلاف ايجاد كنند، شكاف ايجاد كنند بلكه اينها را با هم دشمن كنند. اگر در بين دانشگاه مى‏رفتيم، اسم آخوند در آنجا مطابق با يك ماده مخدر بود، اگر در بين طلاب علوم دينيه هم مى‏رفتيم دانشگاهى مطابق با بى دينى بود. اينها را به جان هم مى‏انداختند و از هم جدا مى‏كردند تا اينكه آن استفاده‏هايى كه بايد بكنند، بكنند.

صحيفه نور ج 14 صفحه 279

بيخود نيست كه در ظرف اين پنجاه سالى كه اينها روى كار بودند نگذاشتند يك دانشگاهى كه مربوط به خود كشور باشد، يك دانشگاهى كه براى مصالح خود كشور تحصيل كند و براى مصالح خود كشور آدم دانشمند بيرون بدهد، نمى‏گويم به طور كلى موفق شدند لكن آنها در صدد بودند كه به تدريج به طور كلى موفق بشوند كه هر چه از دانشگاه بيرون بيايد قبله او شرق يا غرب باشد. وقتى كه دانشگاه به اين صورت درآمد و روحانى هم از دانشگاه منعزل شد و ارتباطش قطع شد، آنها مقدرات همه كشور را در دست خود دارند.

آنهائى كه قبله شان شرق يا غرب است، مى‏خواهند دانشگاه و فيضيه با هم مرتبط نباشند

همانطور كه آنها انگشت روى دانشگاه مى‏گذاشتند و با تمام قدرت دنبال اين بودند كه دانشگاه را به دست خودشان بياورند و اشخاصى كه جبهه و وجهه‏شان رو به شرق و بيشتر رو به غرب است دانشگاه را آنطور به دست بياورند و تربيت دانشگاهى‏ها را آنطور بكنند و قشر روحانيت را هم كنار بگذارند، آنها را بى خاصيت كنند و اينها را خاصيت شرقى يا غربى بدهند، همانطور هم ماها و اين انقلاب انگشت را روى همان نقطه حساس گذاشت. در رأس مسائل، انقلاب فرهنگى و دانشگاهى برنامه بود يعنى همان كه آنها در ظرف پنجاه سال مى‏خواستند عمل كنند، بعد از انقلاب هم آنهايى كه به كشور خودشان علاقه داشتند و به اسلام علاقه داشتند آنها هم انگشت را روى همان نقطه حساس گذاشتند و انقلاب فرهنگى را و انقلاب دانشگاهى را خواستند و شما ديديد كه از همان روز اول آنهايى كه قبله‏شان يا مسكو بود و يا آمريكا، آنها شروع به مخالفت كردند اين را يك عمل ارتجاعى حساب كردند آنوقت تهمت‏ها هم زدند كه اينها مى‏خواهند اصلاً علمى توى كار نباشد و تخصص توى كار نباشد و لابد اينها مى‏خواهند تيمم و وضو را در دانشگاه ياد اينها بدهند غافل از اينكه اين تبليغات اگر سابق عمل خودش را زياد انجام داد بعد از انقلاب و بيدار شدن قشرهاى ميليونى ايران اين حرف‏ها ديگر در آنها اثر ندارد. آنها مى‏دانند كه شما وقتى‏گوييد مرتجع مقصودتان اين است كه بگذاريد ما دستمان باز باشد تا اينكه مترقى باشيم و مملكت خودمان را در آغوش غرب بكشيم كه مترقى است و يا در آغوش شرق و بلوك كمونيستى كه آنها هم مترقى هستند. مقصود از مرتجعين مسلمان‏ها و علاقه‏مندهاى به اسلام و علاقه‏مندهاى به كشور بود و مقصود از مترقى آنها بودند كه مى‏خواستند و مى‏خواهند كشور را به طرف شرق و غرب بكشند و راهى جز كشاندن دانشگاه به طرف شرق يا طرف غرب نداشتند. از آن روز اولى كه صحبت انقلاب دانشگاه پيش آمد مخالفت‏ها شروع شد. اگر شما گروه‏هايى كه مخالفت كردند با اين مسائل و اشخاصى كه سينه زدند براى باز شدن دانشگاه قبل از اصلاح، مشاهده كنيد، مى‏بينيد كه اينها همه پاى بيرق غرب يا شرق سينه مى‏زنند. شما توجه داشتيد و داريد كه از همان اول انقلاب قدم به قدم طوايفى و قلم‏هايى و زبان‏هايى بر ضد اين انقلاب به كار افتادند و هر قدمى كه انقلاب خواست براى اصلاح بردارد آنها مخالفت كردند. اگر صحبت دانشگاه آمد

صحيفه نور ج 14 صفحه 280

همان‏هايى كه دانشگاه را مركز فساد قرار داده بودند و همان‏هايى كه قبله آنها غرب يا شرق بود، با اصلاح دانشگاه مخالف بودند. آنها خوف اين را داشتند كه مبادا دانشگاه يك دانشگاه اسلامى بشود تا اينكه دست شرق و غرب تا ابد از دانشگاه كوتاه بشود. يعنى از كشور كوتاه بشود. آنهايى كه مى‏خواهند و مى‏خواستند كه دست شرق يا غرب باز باشد و مصلحت شخصى خودشان را در اين امر مى‏دانستند، كوشش كردند كه با قلم و زبان محكوم كنند اصلاح و انقلاب دانشگاه را و شما اگر توجه كنيد كه چه گروه‏هايى مخالفت با اين امر كردند و باز هم مى‏كنند و باز هم اصرار دارند به اينكه دانشگاه به همان ترتيبى كه سابق بود باز بشود، مى‏فهميد روش اين اشخاص چه روشى است. ما از مسائلى كه در كشور طرح مى‏شود، اشخاصى كه آن مسائل را طرح مى‏كنند مى‏شناسيم. آنهايى كه با - دانشگاه - انقلاب دانشگاه مخالف بودند با اسم اينكه دانشگاه را مى‏خواهند اينها اصلش ببندند و اينها نمى‏خواهند كه دانشگاه در كار باشد مشغول به تبليغات شدند. يك دسته از آنها همان‏ها بودند كه دانشگاه را سنگر قرار داده بودند و اتاق جنگ در دانشگاه به طورى كه گفته مى‏شود ايجاد كرده بودند و يك دسته از آن غربزده‏هايى كه به خيال خودشان اسلامى شدن دانشگاه و اسلامى شدن جوان‏ما و اسلامى شدن دانشمندان ما با مقاصدشان مخالف بود اينها را طرد به ارتجاع كردند. مرتجعين يعنى آنهايى كه نمى‏خواهند طرف شرق بروند كه مركز تمدن است به اصطلاح آنها و نمى‏خواهند طرف غرب بروند، كه آنها هم طرف شرق و غرب، هر دو را بهتر مى‏دانستند از اسلام. آنها مى‏خواهند اسلام نباشد هر چه مى‏خواهد باشد، آنها مى‏خواهند كه تربيت‏هاى اسلامى در دانشگاه‏ها نباشد ديگر هر چه باشد مانعى ندارد، آنها مى‏خواهند كه دانشگاه و فيضيه با هم مرتبط نباشد براى اينكه اين ارتباط موجب اسلامى شدن دانشگاه مى‏شود و اين ارتباط اسباب اين مى‏شود كه آن بدبينى‏هائى كه در طول مدت‏هاى زياد بين دانشگاه و طلاب علوم دينى حاصل شده بود از بين برود. وقتى اين بدبينى‏ها از بين رفت و دانشگاه در كنار فيضيه مشغول به فعاليت شدند، دست اينهايى كه قبله شان شرق يا قبله‏شان غرب است كوتاه مى‏شود. و لهذا با تمام قوا كوشش مى‏كنند و مى‏كردند كه اين دو قشر را از هم جدا كنند و بدبين كنند، وقتى اين دو قشر از هم جدا شد و بديين شدند به هم آنها كارهاى خودشان را هم طورى كه مى‏خواهند انجام بدهند. الان هم دست برنداشته‏اند از اين مطلبى كه مقصود اصلى آنهاست، الان هم آن قشرى كه مى‏خواهد بدون اينكه يك ترتيب صحيحى در دانشگاه حاصل بشود، دانشگاه به هر طورى كه هست باز بشود و هر طورى كه مى‏خواهد باشد، همان مسائل سابق پيش مى‏يابد آن مردمى هستند كه خودشان را در مقابل غرب يا در مقابل شرق باخته‏اند و ملت خودشان را مى‏خواهند يا فداى بلوك شرقى بكنند يا فداى بلوك غربى.

استقلال يك كشور بستگى به نوع تربيت دانشگاهى دارد

و بايد دانشگاه آگاه باشد، توجه داشته باشد به اين نقشه‏ها و جوان‏هاى عزيز دانشگاهى ما اينها توجه داشته باشند به اين مسائل، كه از دانشگاه است كه مى‏شود يك ملتى اصلاح بشود و از دانشگاه

صحيفه نور ج 14 صفحه 281

است كه مى‏تواند يك ملتى به تباهى كشيده بشود. اين دانشگاه و تربيت دانشگاهى است كه جوان‏هاى ما را يا طرف غرب مى‏كشد يا طرف شرق مى‏كشد و آنها را از خودشان تهى مى‏كند و وجهه آنها را متوجه به غرب شرق مى‏كند تا اينكه يا شرق غلبه كند و تمام جهات ايران را و شرق را و تمام بلاد مسلمين را از بين ببرد يا غرب غلبه كند و همه فرهنگ و چيزهاى ديگرى را از ما بگيرند و به جاى آن يك مغز شرقى يا يك مغز غربى بنشانند و ملت ما را به تباهى بكشند. لكن بحمدالله ملت ما بيدار شده است و ملت ما اجازه اين امورى كه به نفع شرق است يا به نفع غرب است نمى‏دهد و ملت ما توجه پيدا كرده است به اينكه از دانشگاه است كه مى‏تواند يك كشورى كشور مستقل باشد و از دانشگاه است كه مى‏تواند يك كشورى كشور وابسته باشد.

البته بايد آقايان دانشجويان و علماى دانشمند دست به هم بدهند و هر چه زودتر دانشگاه‏ها را به طريقه اسلامى، به طريقه ملى، دانشگاهى كه مال خود ملت باشد، دانشگاهى كه مال خود ملت اسلامى باشد، زودتر باز بشود و دست اشخاصى كه مى‏خواهند اين دانشگاه را به طرف شرق بكشند يا به طرف غرب بكشند اينها را كوتاه كنند و مقدرات دانشگاه را معلمين و اساتيد اسلامى به دست بگيرند و دانشگاه يك دانشگاه‏ها ملى براى ملت باشد نه اينكه زحمت را ملت بكشد و خرج دانشگاه را ملت به عهده بگيرد و يك دانشگاهى باشد كه اشخاصى كه از او بيرون مى‏آيند يا قبله‏شان شرق باشد يا قلبه‏شان غرب باشد. بايد دانشگاه باز بشود لكن با آن وضعى كه بايد با آن تربيت‏هاى اسلامى و ملى و انسانى باشد و اينطور نباشد كه ما فقط مى‏خواهيم باز باشد. باز بود و پنجاه سال هم باز بود، چه اشخاصى را بيرون داد؟ همان اشخاصى را كه ملت ما را به تباهى كشاندند و الان هم دست از سر اين ملت بر نمى‏دارند. ما مى‏خواهيم كه دانشگاهى باشد كه ملت ما را مستقل و غير وابسته به شرق و غرب درست بكند، نه ملت را به طرف شرق بكشد و نه ملت را به طرف غرب بكشد، يك ملتى مستقل با فكر مستقل، با دانشگاه مستقل كه با استقلال دانشگاه كشور مستقل مى‏شود. يك دانشگاهى كه با فيضيه دست به دست هم بدهند و شرق و غرب را كنار بزنند و خودشان براى مصالح كشور خودشان و براى مصالح اسلام عزيز خودشان عمل بكنند و نونهالان عزيز ما را طورى بار بياورند كه نه قبله آنها مسكو باشد و نه قبله آنها لندن باشد و نه قبله آنها واشنگتن، قبله آنها كعبه باشد و توجه آنها به خداى تبارك و تعالى باشد و اسلام را در آغوش بگيرند كه استقلال آنها، عزت آنها در سايه اسلام است و اسلام براى علم آنقدر اجر قائل است كه شايد ديگر مسالك آنقدر قائل نباشند. اسلام دانشمندها را آنقدر ارج مى گذارد كه شايد ساير مسالك آنطور نباشد. در اسلام دانش بزرگترين چيز است لكن نه دانش آنطورى كه ما را به تباهى بكشد، نه دانشمندان آنطورى كه ملت ما را به آغوش غرب يا شرق ببرد. اسلام كوشش دارد كه علم را در مغزهاى مستقل، در مغزهائى كه به طرف شرق و غرب نيستند، در مغزهايى كه به اسلام فكر مى‏كنند بار بياورد و اين استقلال است كه مى‏تواند كشور ما را مستقل كند. استقلال كشور ما منوط به استقلال همين دانشگاه‏ها و فيضيه‏هاست. دانشگاه و فيضيه دست به دست هم بدهند و استقلال كشور خودشان را حفظ كنند و اميد خودشان را از غير دانشگاه اسلامى و

صحيفه نور ج 14 صفحه 282

غير فيضيه اسلامى، اميد خودشان را از ديگران ببرند و اعتناى به اين نكنند كه مثلاً دانشگاهى با آخوند چرا با هم پيوند مى‏كنند. آنها از سايه آخوند هم مى‏ترسند، آنها برنامه‏شان اين است كه دانشگاه را از فيضيه جدا كنند، در سال‏هاى طولانى بناى آنها اين بود كه اين دو قشر را كه سعادت يك ملت و عظمت يك ملت و استقلال يك ملت بسته به اين دو قشر است (قشر روحانى و قشر دانشگاهى و اينها مغز متفكر يك ملت هستند) كوشش كردند كه اين دو قشر را از هم جدا كنند كه با هم دشمن كنند و ما ديديم و شما ديديد كه اين دو قشر با هم دشمن بودند تا اين انقلاب اسلامى پيدا شد و اسلام دعوت خودش را شروع كرد و دعوت اسلام پيوند همه قشرها و خصوصاً پيوند دانشگاه و فيضيه، است و تا اين دو قشر با هم پيوند داشته باشند استقلال كشور شما محفوظ مى‏ماند. هم دانشگاه چشم‏هاى خودش را باز كند و هم فيضيه بدانيد شما كه باز دست‏هايى در كار است كه شماها را از هم جدا كنند. آنها، آنهايى كه استعمارگرند، آنهايى كه تابع استعمارگران هستند، آنهايى كه قبله‏شان يا لندن است يا واشنگتن يا مسكو، پيوند اين دو قشر را به مصالح خودشان و مصالح اربابانشان مضر مى‏دانند، از اين جهت درصددند كه اين دو قشر از هم جدا باشند. همانطور كه ديديد كه در طول پنجاه سال سلطنت منحوس پهلوى كه سر سپردگى خودش را به دولت‏هاى خارج اثبات كرد، بين اين دو قشر جدايى افكندند و اينها را با هم دشمن كردند و ديگران و مخالفين با اين ملت از اين آب گل آلود ماهى گرفتند، ثروت هاى شما را در طول اين پنجاه سال و خصوصاً اين چندين سال سلطنت محمدرضا به باد فنا دادند و نتيجه دشمنى دانشگاه و فيضيه شد و دشمنى دانشگاه و فيضيه بيمه كرد و مى‏كند، اگر خداى ناخواسته اعاده بشود، بيمه مى‏كند مصلحت‏هاى ابرقدرت‏ها را. عزيزان دانشگاهى من! و عزيزان فيضيه من! آگاه باشيد كه دشمن‏ها درصددند بين شماها تفرقه بيندازند و توجه داشته باشيد كه اگر دانشگاه و فيضيه اصلاح بشود كشور شما استقلال خودش را بيمه مى‏كند. آن قلم‏ها و زبان‏هايى كه كوشش مى‏كنند كه اين دو قشر را از هم جدا كنند، آنها هستند كه يا قبله آنها مسكو و يا قبله آنها واشنگتن است و شما هوشيار باشيد كه اين مصلحت بزرگ را كه وحدت دانشگاه و فيضيه است از دست ندهيد و اميدوارم كه موفق باشيد كه خودتان كشور خودتان را مستقلاً اداره بكنيد، دست شما از طرف شرق و غرب به سوى خودتان برگردد و شر شرق و غرب از كشور ما به سوى خودشان برگردد. خداوند تبارك و تعالى يار و پشتيبان فيضيه و دانشگاه باشد و يار و پشتيبان همه ملت.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:33 PM

previos page menu page


صحيفه نور ج 14 صفحه 283

تاريخ سخنرانى:24/3/60

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان نيروهاى سه گانه ارتش جمهورى اسلامى ونماينده امام در شوراى عالى دفاع

بسم الله الرحمن الرحيم

حالا كه اين توفيق حاصل شد، لازم است من چند نكته را به آقايان بگويم: يكى اينكه شما خودتان حاضر صحنه از اول انقلاب تا حالا بوديد و آن ناگوارى‏ها كه بر ايران گذشت، شاهد بوديد و هر يك هم تاريخ را خوانده ايد و ديده ايد كه از ناحيه شاهنشاهى و خصوصاً اين پنجاه سال از ناحيه قدرت‏هاى بزرگ به كشور شما چه گذشته است و شايد بتوان گفت كه بر ارتش از ساير قشرهاى ملت ناگوارتر گذشته است. با آمدن مستشارهاى خارجى در بين ارتش و آن مسائلى كه پيش آوردند اينها در صدد بودند كه اصل غرور ارتش را بكشنند. ارتش وقتى مى تواند استقلال و غرور خودش را حفظ كند، اين است كه ببيند خودش هست نه اينكه از خارج يك كسى بيايد و مستشارانى بيايند و بخواهند او را اداره كنند. معناى از خارج آمدن اين است كه ارتش، ارتش استعمارى است و خودش حيثيتى از خودش ندارد، از اين جهت بر ارتش به حسب قاعده بايد بدتر گذشته باشد تا به ساير قشرها. اينها اگر محروميت‏هايى داشتند كه داشته‏اند و اگر رنج‏ها و عذاب‏هايى ديدند كه همه ديدند، اينها براى آنها شايد قابل تحمل بوده است، لكن ارتشى كه بايد يك كشور را حفظ كند و سرحدات كشور را حفظ كند، دفاع از كشور خودش بكند، اين را بخواهند وابسته كنند به يك كشور ديگرى هر چه باشد آن كشور، هر چه قدرتش زياد باشد، اين معنايش اصل از بين بردن تمام حيثيت ارتش است. از اين جهت يكى از تحفه‏هاى بسيار با ارزشى كه اين انقلاب به ما داده است، هديه‏اى است كه از جانب خداى تبارك و تعالى به ما عنايت فرموده است، همين است كه دست قدرت‏هاى بزرگ از ارتش بريده شد و مستشارهاى آنها بيرون رانده شدند و شما الان خودتان هستيد و فرماندهان خودتان. فرماندهان وقتى از خودتان هست، اين خودتان هستيد، ديگر اينطور نيست كه شما اين ناراحتى را در قلبتان احساس كنيد كه ما در تحت فرمان دشمن‏هاى خودمان هستيم. و شما مى‏دانيد كه اين قدرت‏هاى بزرگ، دشمن توده‏هاى مردم هستند و دشمن كشورها خصوصاً كشورهاى اسلامى. انسان احساس كند كه بايد خاضع باشد در مقابل دشمن خودش، در مقابل دشمن اسلام خودش، كشور خودش، اين بسيار ناگوار بوده است، از اين جهت اين هديه‏اى كه خداى تبارك و تعالى به ارتش عنايت كرده است، شايد بيشتر و ارزنده‏تر باشد از اينكه به ساير قشرها عنايت كرد، البته همه ارزنده است، همه الطاف خدا ارزنده

صحيفه نور ج 14 صفحه 284

است، لكن ارتش كه بايد يك‏ارتش مستقلى باشد و غرور ارتشى اش محفوظ باشد، الان بحمدالله اين مطلب حاصل است براى شما.

اشخاصى افكارشان آنطورى پرورش يافته كه كشورهاى ضعيف بدون وابستگى، بر ايشان امكان استمرار حيات نيست

و تمام نگرانى‏هاى احتمالى، البته احتمال، احتمال ضعيف اما خوب است گفته بشود، اين است كه دوباره يك دستهايى در كار باشد كه بخواهند همان مسائل سابق پيش بيايد، البته مسأله شاهنشاهى ديگر مدفون شده، آن مسأله ديگر مطرح نيست، لكن به طور ديگر يك مسائلى فراهم بياورند. كسانى كه از آنها هستند يا افكارشان آن نحو افكار است يا به اصطلاح خودشان صلاح ملت را مى‏بينند كه وابسته باشند، خوب هستند اشخاصى كه متدين هم هستند، نمازخوان هم هستند، شايد نماز شب هم مى‏خوانند اما افكارشان آنطورى پرورش يافته، يعنى از بچگى به گوش اينها خوانده‏اند به اينكه خوب اين كشورهاى ضعيف، بدون وابستگى يا به اين طرف يا به آن طرف ، بدون اين، برايشان امكان استمرار حيات نيست. وقتى از بچگى، وقتى هم وارد شدند در مدرسه، توى مدرسه اين را به گوش‏شان خوانده‏اند، وقتى هم وارد شدند در جامعه هى اين درگوش‏شان خوانده شده است، در روزنامه‏ها تبليغ شده است، در مجلات تبليغ شده است، همه جا اين مطلب پيش آمده است كه شما خودتان نمى‏توانيد خودتان را اداره كنيد. اگر از دامن شرق فرار مى‏كنيد به دامن غرب بايد پناهنده بشويد. اين اشخاص متدينى هم كه نمازخوان هم هستند، متدين هم هستند، لكن اين معنا در ذهنشان هست كه ما چون شوروى الحاد ذاتى دارد واصلاً مبدائى قبول ندارد، ما اگر از او فرار كنيم و ناچاريم كه يك جائى بايد پيوند حاصل كنيم، بايد به طرف غرب برويم و حالا آمريكاست. اينها نه اينكه غرضشان اين است كه مثلاً صدمه‏اى به اسلام وارد بشود، نه، اصلاً اينطورى پرورش پيدا كرده‏اند، اينطورى فكرشان اين است، صلاح را اين مى دانند. ولهذا خوب، در اين خلال اين گيرو دارهايى كه در اين دو سال اخير بود و من در پاريس بودم - ديگر - اخيراً اين مسائل را پيش ميآوردند، اول كه راجع به اينكه خوب، شاه حالا باشد و او سلطنت بكند و ديگر حكومتى بر او نباشد، مطابق قانون عمل بكند. خوب من مى دانستم كه اينها اغفال شده‏اند. من، يكى از همين محترمين اينها كه آمد و اين را طرح كرد، من گفتم خوب شما اين مطلب را مى‏گوييد كه شاه بايد سلطنت كند و حكومت كند و ما هم بيائيم اين را قبول كنيم، خوب، شما اين اطمينان را داريد كه شاه اين مسأله را زير بار مى‏رود، يا اينكه اگر شما يك كلمه اين مطلب را بگوييد، خوب من هم مثل شما باورم بيايد و بيايم مصالحه كنيم با ايشان، تمام شماها را از بين خواهد برد. اين دفعه ماند تويش، نتوانست جواب بدهد، واقعاً هم نمى‏شد جواب بدهد. اينها اينطورى پرورش پيدا كردند و مردم هم اينطورى مى‏خواهند همچو به اين روش بروند ، منتها روش‏هاى مختلفى كه دارند اينها، اين روش‏هاى سياسى مختلفى كه دارند، به آن روش‏ها اينطور مى‏كنند كه ما را خداى نخواسته دوباره برگردانند به آن حال، نه به عنوان اينكه حالا شاهنشاهى در كار

صحيفه نور ج 14 صفحه 285

باشد، به عنوان جهورى اسلامى و همين چيزها و مثل جمهورى اسلامى اين ممالكى كه هستند، اسمش جمهورى اسلامى است و از اسلام هم خبرى نيست و همه هم وابسته هستند و من اعتقادم اين است كه انسان اگر با هر زحمت و مرارتى زندگى كند و زندگيش مال خودش باشد، مستقل باشد خودش در زندگى و نان و جو خودش را بخورد، آن ارزشش صدها مقابل اين است كه انسان در آپارتمان‏هاى عظيم بنشيند و دستش پيش ديگران دراز باشد و براى ديگران سلام بدهد. اين يك مطلبى است كه هر انسان شرافتمندى و خصوصاً در ارتش بايد اين مطلب قويتر باشد كه در آنجا مطرح نباشد كه من بايد اتومبيلم چه باشد.

جريانى در كار است كه مى‏خواهد به طور خزنده اين كشور را باز هل بدهد به طرف آمريكا

آنجا مطرح اين باشد كه من بايد به جهت نظامى، حيثيت نظامى‏ام چه جور باشد. در حيثيت نظامى بايد او نظر بدهد والان يك جريانى در كار است كه من الان نمى‏خواهم اشخاص هيچ صحبتش بشود، اما جريان هست در كار كه اگر كسى توجه بكند به مسائلى كه در اين اواخر هى پيش آوردند، در روزنامه‏هاى مختلف پيش آوردند، يك جريانى در كار است كه آن جريان انسان را از اين معنا مى‏ترساند كه بخواهد به طور خزنده اين كشور را باز هل بدهد به طرف آمريكا، بخواهند از اين راه پيش بروند (چون كه...... اين است). و اين يك مسأله‏اى است كه به قدرى اهميت دارد در نظر اسلام و بايد آنقدر اهميت داشته باشد در نظر شما فرماندهان و ديگران كه اگر احتمال اين را بدهيد، بايد مقابلش بايستيد نه اينكه اول يقين كنيد به اينكه مسأله اينطورى است. بعضى چيزها هست كه اگر انسان احتمالش را بدهد، يك احتمال صحيحى بدهد، بايد دنبال كند او را و به آن اعتراض كند. شما اگر احتمال بدهيد، يك احتمال درستى كه يك مارى الان توى اين اتاق دارد مى‏لولد، پا مى‏شويد مى‏رويد بيرون، احتراز از آن مى‏كنيد. ما اگر احتمال اين معنى را بدهيم كه اين جريانى كه در روزنامه‏ها ديده مى‏شود و ديده شد، جريان براى اين جهت باشد كه اين كشور را نگذارند ثبات پيدا بكند، آن قضيه رفراندم و قبل از او قضيه طرح آنكه مجلس خبرگان منحل بشود، كه در زمان دولت موقت اين طرح شد و بعد هم معلوم شد كه اساسش از امير انتظام بود و آن مسائل ، آنوقت آمدند آقايان پيش ما، همين آقايانى كه، آقاى بازرگان ورفقايش و گفتند ما خيال داريم كه اين مجلس را منحلش كنيم، من گفتم شما چكاره هستيد اصلش كه مى‏خواهيد اين كار را بكنيد؟ شما چه سمتى داريد كه بتوانيد مجلس منحل كنيد؟ پا شويد برويد سراغ كارتان.

وقتى ديدند محكم است مسأله، كنار رفتند. مسأله انحلال مجلس خبرگان روى اين زمينه بود كه آنهائى كه توجه به مسائل دارند، اين آقايان كه توجه به مسائل و ريشه‏هاى مسائل كم دارند، آنها، اينها را وادار كردند روى اين زمينه كه ديدند مجلس خبرگان يك مجلس اسلامى شد، يك مجلسى شد كه اكثرش از علما هستند. اينها از آنها مى‏ترسند ، از اين علما، خوب مى ترسند و ضربه خوردند، ديدند

صحيفه نور ج 14 صفحه 286

يك مجلسى است كه مجلس علما هست، اينها اگر قانون بنويسند، يك قانونى مى نويسند كه با مزاج غرب و شرق سازش ندارد، آن غير آنى است كه شرقى مى‏خواهد يا غربى مى‏خواهد، از اين جهت آنها اين آقايان را وسوسه كردند، وادار كردند، اين آقايان هم توجه به مسائل خيلى ندارند مع الاسف، با اينكه بودند در مسائل سياسى ، و بدين جهت اين طرح را درست كردند. دنبال همان مسائل ، قضيه رفراندم پيش آمد كه در روزنامه‏ها شروع كردند گفتن و بلكه برگرداندن به زمان‏22 بهمن. در لسان يكى از همين آقايان بود معنى برگشتن به 22بهمن يعنى برگرديم به همان زمان قبل از 22 و شاهنشاهى، يا اينكه برگرديم آنوقتى كه چيز كرديم، همه اين چيزهايى كه تا حالا درست كرديم، اينها هيچ بياييم به هم بزنيم همه را. چيزى را كه دو سال است براى آرامش و استقرار جمهورى اسلامى درست شده است، ما بياييم به همش بزنيم، بگوئيم حالا اينكه نشد - به چيزها - دوباره رأى بگيريم ببينيم چى مى‏شود، احتياطى است ديگر. براى چه ؟ براى اينكه اينها ديدند كه خوب مجلس هم شد يك مجلسى كه اكثرش اهل علم و علما هستند و اكثريت قاطعش مسلمانهاى پر و پا قرص هستند و همين طور در دولت هم يك دولتى است كه اسلامى است و پروپا قرص، قوه مقننه، قوه قضاء يه هم يك قوه قضايى است كه در صف مسلمان‏ها و مسلمانهاى پرو پا قرص است و اين غير از آنى است كه ما مى‏خواهيم، غير از آنى است كه آنها مى خواستند. آنها مى‏خواستند كه يك مجلسى باشد، صورت مجلسى ، مثل بعضى مجالس سابق كه بود و افرادى باشند از همين افرادى كه درست شده است و مى‏شود و سينه براى غرب مى زنند و ديدند نشد اين، از اين جهت دنبال اين افتادند كه ما همه بساط را به هم بزنيم، باز دو سه سال بنشينيم دوباره رفراندم كنيم، رفراندم براى اصل جمهورى، رفراندم براى، حالا اگر اصل جمهوريش هم نگويند، رفراندم براى قانون اساسى، رفراندم براى رئيس جمهور، رفراندم براى مجلس، رفراندم كنيم براى اينها . اين معنايش چيست؟ معنايش اين است كه ثبات اين مملكت را از دست مى‏گيرند اينكه الان ثبات دارد و از افتخارات اين انقلاب است كه در ظرف يك سال همه اين چيزها درست شد، اين را از دست بگيرند بگويند حالا نشد دوباره از سر، دوباره از سرو آراء، مردم است. خوب، اگر ميزان، آراى مردم است، خوب آراى مردم است، اينها كه هستند، اينها كه از اروپا نيامدند، اينها آراى همين مردمند، همين مردمند كه مجلس را رأى دادند به آن، وكيل تعيين كردند، همين مردمند كه به جمهورى اسلامى رأى دادند و همين مردمند كه به قانون اساسى رأى دادند و همين مردمند كه همه چيز را با خودشان ايجاد كردند ، حالا ما دوباره از سر برويم سراغ چه مردمى، باز برگرديم به اين مردم، اين مردم همان مردمند كه اگر پنجاه دفعه هم به هم بخورد، همين است و اينها اين اشتباه را دارند كه خيال مى‏كنند كه اگر اين دفعه به هم بخورد مثلاً فلان جمعيت تو كار مى‏آيد و اينها نمى‏دانند كه اگر اين دفعه به هم بخورد، يكى از اينها هم نمى‏آيد، اين دفعه مردم فهميدند كه چه اشخاصى به اسلام اعتقاد دارند و چه اشخاصى به اسلام اعتقاد ندارند يا خيلى پايبند نيستند. اگر اين دفعه به هم بخورد و رفراندم بشود، رفراندمش تمام اينها را كنار مى‏گذارد، يك اشخاصى ديگرى را مى‏آورد توى كار كه آن اشخاص مطلوب مردم باشد، نه اشخاصى بيايند كه غير مطلوب باشند، لكن‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 287

مسأله اين است كه آنها احتياط كردند، ما اين احتياط را بكنيم بلكه انشاءالله به هم بخورد اين اوضاع، باز يك دو سالى تزلزل بشود يك راه مفرى براى آمريكا پيدا بشود كه ما را درست بتوانند تربيت كنند، ما كه نمى توانيم خودمان را اداره كنيم، خودمان را، بيايند ما را اداره كنند. اين مسائل را پيش آوردند و من مى خواهم به شما آقايان بگويم كه بيدار باشيد و هشيار، دشمن‏هاى شما پشت همين دروازه‏هاى تهران و دروازه‏هاى ايران هستند و در داخل اين كشور هم دشمن‏هاى ايران هستند، يك دسته دشمن نيستند، از روى نادانى كار دشمن را مى‏كنند، يك دسته هم دشمنهاى سرسخت هستند كه مى‏خواهند كه اين جمهورى اسلامى نباشد، هر چه مى‏خواهد باشد، جمهورى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد، جمهورى هر چه مى‏خواهد باشد ، جمهورى خلق باشد، اسلام تويش نباشد، براى اينكه اگر جمهورى اسلامى شد و قانون، قانون اسلامى شد، ديگر براى آن ارباب‏ها راهى پيدا نمى‏شود و آنوقت به عقيده اين آقايان ما ديگر بايد از لشكر تمدن و كشورهاى متمدن كنار بگيريم حتماً، يا ما بايد كلاه آمريكا را سرمان بگذاريم يا كلاه شوروى را سرمان بگذاريم و اگر اين نشد، ديگر ما مرتجع هستيم و بايد كناره گيريم، منزوى ديگر هستيم. اين يك اشتباه است كه آقايان دارند و اينها را ترسانده‏اند از اول، اينها بچه ترس شده اند، از اول نمى‏دانند كه مسأله چيست، نمى‏دانند قدرت اسلام چيست، نمى‏دانند قدرت يك ملت چيست. يك ملت هر چه محدود باشد، هر چه جمعيتش كم باشد، لكن وقتى خواست يك ملتى يك چيزى شد، ابرقدرت‏ها اگر بخواهند خلاف اين خواست بكنند، به ضرر خودشان است براى اينكه آنها يك كشورى مى خواهند آباد باشد، بازار باشد، چيزهايش را ببرند. همين طورى كه نمى‏خواهند يك بيابان را بگيرند و اينها ميدانند كه اگر يك كشورى همه افراد ملتش يا اكثر افراد ملتش ايستادند، در مقابل همه ناگوارى‏ها ايستادند، اينها ديگر هوس اينكه بيايند و بزنند و بكشند و از بين ببرند ندارند، اينها نقشه مى‏كشند كه اينها را از باطن خراب بكنند. افرادى كه نقشه را خوب بلد هستند، آنها مى‏آورند تو كار تا اينكه بساط را به هم بزنند. شماها بايد هشيار باشيد.

اين نقشه‏اى است كه امور سياسى را وارد كنند در ارتش، شما هم افكارتان بيايد سراغ حزب بازى

و وظيفه هر نظامى‏اى و هر پادگان اين است كه امور سياسى در او حكومت نكند، براى اينكه سرباز اگر وارد شد در امور سياسى، سربازيش را از دست مى‏دهد. يك سربازى كه افكارش را متوجه بكند به اينكه كى جلو باشد، كى عقب باشد، چه جور بشود، چه جور بشود، فلان گروه چه بشود، فلان گروه چه بشوند، اين ديگر سرباز اسمش نيست، اين يك آدم سياسى است كه كلاه سربازى را غصب كرده. بايد شما همه توجه كنيد، سران ارتش و همه قواى مسلح بايد موظف باشند به اينكه حفظ كنند تمام ارتش را از اينكه وارد در امور سياسى بشود، ورود در امور سياسى همان و حيثيت ارتش از بين رفتن همان. امور سياسى در ارتش از هروئين بدتر است. چطور هروئين انسان را چه مى‏كند، از بين مى‏برد، امور سياسى هم براى ارتش، باطن ارتش را از بين مى‏برد، ديد ارتش را از بين مى‏برد. از اين‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 288

جهت يكى از چيزهائى كه لازم است براى شما و بايد اين مطلب را با جديت، با قدرت در همه جا بسط بدهيد اين است كه نگذاريد در امور سياسى وارد بشوند، نگذاريد سياسيونى كه بخواهند بيايند در آنجا مسائل سياسى بگويند، در آنجا صحبت بكنند، البته بيايند موعظه بكنند، بيايند دعوت به اصلاح بكنند، به صلاح بكنند، شجاعت را به آنها ياد بدهند، اينها همه‏اش خوب است، اما بخواهند يك امور سياسى را وارد بكنند در ارتش، اين نقشه‏اى است كه اگر اين قائل هم خودش نقاش اين امر نباشد، نقشه‏اى است كه كشيده شده است و اين قائل را من حيثى كه خودش همحتى نداند وارد در معركه كرده اند. آن چيزى كه از همه چيزها براى ابرقدرت‏ها الان مطرح هست اين است كه ما اين ارتشى كه الان ديديم كه انسجامش بحمدالله هست و قدرت نظاميش هست و نه ماه بيشتر هم دارد جنگ مى‏كند و پيشبرد هم دارد مى‏كند، هر روز هم پيش مى‏برد و خوب اين يك خوفى در قلب آنهاايجاد كردند. اينها دارند كم كم مأيوس مى‏شوند ، از آن جهت مى‏خواهند ارتش را از باطن يك اشكالاتى در آن ايجاد كنند. يكى از اشكالات بزرگ همين هست كه يك امور سياسى را وارد كنند در ارتش و بيايند صحبت‏هاى سياسى بكنند و بيايند حرف‏هاى سياسى بزنند، بيايند يك گروهى گروه ديگر را چه بكند، شما هم وارد بشويد در اين ميدان يك دسته‏تان اهل گروه كذا بشويد و يك دسته هم اهل حزب كذا بشويد و دايماً افكارتان بيايد سراغ حزب بازى، سراغ گروه بازى و سراغ اين مسائل و اين همان است كه ارتش را از دست مى‏دهد، همه چيز ارتش را از بين مى‏برد. ولهذا من به سران ارتش امر مى‏كنم به اينكه بايد در ارتش مسائل سياسى طرح نشود ، اشخاص اگر بخواهند بيايند آنجا صحبت بكنند، اگر از سياسيون هستند، اينها را نگذارند بيايند در ارتش صحبت بكنند. اينها توجه هم اگر خودشان نداشته باشند، لكن متحرك به حركت ديگران، به تحريك ديگران هستند.

اين از مسائل لازم براى ارتش است، همانطورى كه راجع به مواد مخدره هم من گفتم به آقايان و شماها هم بايد همه توجه داشته باشيد آنها هم اگر در ارتش وارد بشوند، ارتش را از بين مى‏برند. اين امورى است كه بايد حتماً در ارتش با كمال قدرت اجرا بشود. و اما اينكه بعض از همين گروه‏ها، گروه‏هاى سياسى ممكن است كه در ارتش القاء بكنند به اينكه اسلام با شماها سرو كارى ندارد ، جمهورى اسلامى با شما سر و كارى ندارد. شما ديديد كه از اولى كه اين انقلاب به پيروزى رسيد، اول قدم اين بود كه ارتش لازم نيست ديگر، اول حرف اينهائى كه تابع سياست‏هاى خارجى هستند اين بود كه اين ارتش طاغوتى است، اين ارتش طاغوتى بايد از بين برود، اين كلمه را هم رويش گذاشتند كه مردم را اغفال كنند، خوب ما هم مى دانستيم كه مسأله چيست و اينها مى‏خواهند چه بكنند. از اين جهت ما هم از روز اول اين مطلب را محكوم كرديم و گفتيم كه ارتش بايد باشد، آن هم ارتشى كه با قيام ارتش بود كه ملت پيش برد و همه با هم دست به هم دادند و مسائل را پيش بردند. اينها مى‏خواستند كه اين قدرت را از ايران بگيرند و ارتش را نابود كنند وارتش برود سراغ كار خودش و ايران بماند بدون ارتش و همچو راحت و آسوده آقاى صدام بيايند هر جا دلشان مى خواهد، آقاى كارتر يا ريگان هم بيايند هر كارى دلشان مى‏خواهد بكنند، راه را باز كنند براى اين مسائل. اين بايد توجه داشته باشيد كه اسلام به

صحيفه نور ج 14 صفحه 289

ارتش ارج قائل است و اسلام ارتش را لازم ميداند و احترام براى او قائل است و پشتيبان اوست و ملت ايران هم كه مسلمان هستند و ما هم كه به عنوان يك مسلمان هستيم، ارتش را با كمال قدرت حفظ مى‏كنيم و وسوسه‏هايى كه ممكن است در بين ارتش گفته بشود يك وقتى كه اين مسائل ممكن است شما هم يك وقتى چه بشويد، شما هم يك وقتى چه بشويد، اين مسائل را بكلى منسى كنيد و كنار بگذاريد كه ايران و تمام مردم مسلمان ايران با ارتش دوستند و پشتيبانند. چنانچه مى‏بينيد كه شما داريد آنجا جنگ مى‏كنيد مردم هم دارند پشت سر شما همه كمك‏ها را مى‏كنند بدون اينكه كسى الزامشان بكند، خودشان، بچه كوچولو هم مى‏آيد قلكش را مى دهد براى شما، پپرزن هفتاد ساله هم مى‏آيد آن طلايى كه ذخيره كرده است مى‏دهد براى شما. ايران ارتش لازم دارد، اسلام ارتش، لكن يك ارتش اسلامى. اين مطلب را من بايد بگويم يكى از مهماتى است كه در ارتش لازم است و آن اين است كه اسلامى باشيد شما. شما با اسلاميت تان بر اين قدرت‏هاى بزرگ غلبه كرديد، ارتش و همين طور سپاه پاسدار و سايرين با قدرت اسلامى و اينكه شهادت را براى خودش يك فوزى مى‏دانست و اينكه هر وقت مى‏آيند پيش من، هر كدام از آنها مى‏آيند، بسيارى از اينها كه مى‏آيند پيش من گريه مى‏كنند كه شما دعا بكنيد كه ما شهيد بشويم و من دعا مى‏كنم كه پيروز بشوند، يك همچو روحيه‏اى وقتى كه در يك فرد يا افراد پيدا شد ديگر پيروز است. و اين روحيه بود كه پيدا شد و اين روحيه در پناه اسلام پيدا شد، هيچ مكتب ديگرى نمى تواند اينطورى درست كند كه گريه كند كه بگويد من كشته بشوم. ديروز يك كسى كه پايش از اينجا قطع شده بود، عصا زير بغلش گذاشته بود، آمده اينجا، من باهاش مصافحه كردم گفت دعا كنيد من شهيد بشوم. اين روحيه در اثر اسلام است. كوشش كنيد كه در اين پادگانها هر جا هستيد - اينها - اسلام را تقويت كنيد. اين انجمن هاى اسلامى مفيد به شماست، اگر چنانچه يك كسى گفت كه انجمن‏هاى اسلامى به درد نمى‏خورد و ارتجاعى هست، اين همان ارتجاعى است كه به همه ما مى‏گويند و به همه شما مى‏گويند، اين همان ارتجاعى است كه با اين كلمه مى‏خواهند شما را كنار بزنند و آن اشخاص مترقى را بياورند. آن اشخاص مترقى كى‏اند؟ يا از آمريكا بايد بيايند مترقى‏ها، يا از شوروى بايد بيايند اين مترقى‏ها. اين ارتجاع در مقابل مترقى يعنى اسلام و ايران در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى، اين انجمن‏هاى اسلامى همه‏شان براى شما مفيدند. البته من به انجمن‏هاى اسلامى هم سفارش كردم به اينكه فقط جهات اسلامى را در نظر بگيرند و هيچ دخالت ديگرى در امور نكنند، دخالت مال خود فرماندهان هست. لكن اين را توجه بكنيد كه اگر يك وقتى اشخاصى آمدند وسوسه كردند كه اين انجمن‏هاى اسلامى مثلاً چندان فايده ندارد يا ضرر دارد يا ارتجاع هست يا اينها، اين همان نقشه‏اى است كه آنها مى‏كشند براى اينكه - عرض بكنم كه - رفراندم حاصل بشود، مثلاً شايد ديگر آخوندهابروند كنار، متدينين بروند كنار، انجمن‏هاى اسلامى نباشند، شايد باز آن مسائل زمان طاغوت بيايد تو كار، باطن اينها را تهى كند از آنى كه بايد باشند. اين هم از امور مهمى است كه بايد توجه كنيد و من هم آگاهم از داخل ارتش، اينطور نيست كه من بى‏اطلاع باشم، من آگاهم كه چه اشخاصى گاهى مى‏آيند و چه اشخاصى حرف‏هائى مى‏زنند و چه‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 290

عكس‏العمل‏هائى هست تو كار توجه داشته باشيد كه خداى نخواسته يك وقتى اسباب اين نشود كه ملت ايران بگويد كه اين ارتش، ارتش كذائى است و به اسلام كارى ندارد و اينطور چيزها. شما وقتى قدرت داريد كه ملت دنبال شما باشد. همانطورى كه ملت بدون ارتش نمى‏تواند ادامه زندگى بدهد، ارتش هم بدون ملت نمى‏تواند ادامه زندگى بدهد. ارتشى كه ملت با او مخالف است نمى‏تواند اين ارتش باشد، چنانچه ملتى هم اگر ارتشش با او مخالف باشد، نمى‏تواند زندگى بكند. شما كوشش كنيد كه پيوند خودتان را با ملت هر چه مى‏توانيد تقويت كنيد و اين به تقويت جهات اسلامى است، وقتى مردم ديدند كه شماها روى طريقه اسلام، يعنى اينكه اينها خونشان را دادند، آن الله اكبرى كه همه داد زدند و به خيابانها ريختند و زير تانك‏ها رفتند و آنقدر صدمه ديدند، ببينند كه شما هم همان رويه را داريد، همان راه را داريد، اگر يك وقت احساس كنند به اينكه نه آن رويه يك قدرى پايش راكج گذاشته، خوب مردم ديگر رها مى‏كنند آن را. مردم يك عقد اخوتى با افراد نبستند كه، با هيچ يك از ما، اگر ديدند من يك وقتى پايم را كنار گذاشتم از آن رويه‏اى كه خود اين ملت دارد و اين سيل خروشان دارد، من بخواهم بر خلاف اين سيل شنا بكنم، من را از بين مى‏برند، هر كس باشد اينطور است. مابايد كوشش كنم كه هم تكليف ملى‏مان هست هم تكليف الهى‏مان هست، كوشش كنيم به اينكه اين كشور را حفظش كنيم و اين كشور حفظش به اين است كه ارتش، يك ارتش اسلامى جانباز باشد و با ملت همراه باشد، منسجم باشد و خود ارتش هم منسجم باشند با هم و ساير قواى مسلح هم با ارتش برادر باشند كه هستند و سپاه پاسداران را شما در آغوش بگيريد، آنها شما را در آغوش بگيرند. همه شما در اين مسائل بايد كوشا باشيد كه مملكت خودتان را نجات بدهيد. و نكته ديگر هم كه ولو ضعيف هست، لكن خوب باز تذكر مى‏دهم ممكن است كه بعضى در اين پادگان‏ها، در اينها يك بازى‏اى خورده باشند، گاهى بخواهند مثلايك نقى بزنند، يك حرفى بزنند، كسانى كه بر خلاف اين مسير كه مسير اسلام است، پشتيبانى از هر كه مى‏خواهند بكنند اما خلاف مسير اسلام است، اين كسان را بايد فرماندهان تعقيب كنند. و هر كس روى اين مصالح اسلامى در ارتش مى‏خواهد باقى بماند، روى اين مصالح كشور كه مصلحت اسلام است، مصلحت كشور است، هر كس براى كشور خودش و روى مصالح كشور و روى مصالح اسلام با روح استقلال طلبى كه نخواهد گرايش به آن طرف يا گرايش به آن طرف پيدا كند. اين ارتش، ارتش اسلامى است، از سربازش تا فرماندهان اولش، و اگر خداى نخواسته يك كسى ببيند كه نه اينطور نمى‏تواند زندگى كند، اينطور نمى‏شود، خوب كارهاى ديگر هم ممكن است بكند ، لازم نيست در ارتش باشد، فرماندهان آنها عذرش را مى خواهند كه يك جايى ديگر برود براى خودش زندگى بكند، نماند كه خداى نخواسته ارتش را از بين ببرد. اين جهاتى است كه من مى‏خواستم به آقايان بگويم و يك جهت ديگر اين است كه كوشش كنيد كه اين فرماندهان ديگر بايد اين توجه را بكنند، كوشش بكنيد كه اين پيشرفت‏هايى كه مى‏كند يك قدرى زيادتر باشد، براى اينكه ممكن است كه صدام و دوستان صدام تبليغ كنند در آنجا كه اين فرماندهى كه كنار رفته است حالا ديگر ضعف پيدا كرده است ارتش. با اينكه من مى‏دانستم كه امثال آقاى بنى صدر خوب، گوينده خوبى‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 291

هستند اما در پيشرفت مطالب، شما هستيد كه پيش مى‏رويد، سرباز است كه كار را انجام مى‏دهد، لكن ممكن است صداميان يك وقت تبليغ كنند به اينكه چه، و روحيه ارتش خودشان را با اين حقه بخواهند بالا ببرند و روحيه ارتش ما را بخواهند پائين بياورند. شما اگر چنانچه بعد از اين واقعه يكى دو تا پيروزى پيدا بكنيد، اين مطلب هم شكسته مى‏شود و نمى‏تواند ديگر صدام تبليغ بكند به اينكه نه ديگر روحيه‏ها چيز شده است. نه روحيه‏ها سر جاى خودش هست و مساله‏اى هم واقع نشده است و ارتش هم همه چيزش سر خودش هست، فرماندهان سرجاى خودشان هستند، هيچ قضيه تازه‏اى واقع نشده، رئيس جمهور جمهور، رياست جمهوريش را بكند، لازم نيست كه رئيس چيز هم باشد. اين مسائلى بود كه مى‏خواستم به شما عرض بكنم و اطمينان بدهم به شما كه اسلام با شما موافق است مادامى كه شما سرباز اسلام باشيد و ملت با شما موافق است مادامى كه در راه اسلام و در راه كشور كوشا باشيد و بحمدالله هستيد و خواهيد بود. و شما اين ذائقه تلخى كه از زمان محمد رضا داشتيد و مى‏ديديد كه شما اسير يك ممالك ديگرى تقريبا هستيد، با استقلالى كه پيدا شد آن ذائقه تلخ رفت از بين و الان ذائقه شما به تبع خداى تبارك و تعالى و با الله اكبر ذائقه شيرين شده است و انشاء الله شيرين‏تر بشود و پيروز باشيد و پيروزمند باشيد و اسلام را حفظ كنيد و استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد.

والسلام عليكم ورحمه الله‏


previos page menu page


afsanah82
07-28-2011, 02:33 PM
جلد پانزدهم

menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 1

تاريخ: 24/3/60

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان نيروهاى سه گانه ارتش جمهورى اسلامى و نماينده امام در شورايعالى دفاع

ارتش بايد يك ارتش مستقلى باشد و غرور ارتشى‏اش محفوظ باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حالا كه اين توفيق حاصل شد، لازم است من چند نكته را به آقايان بگويم: يكى اينكه شما خودتان حاضر صحنه از اول انقلاب تا حالا بوديد و آن ناگوارى‏ها كه بر ايران گذشت، شاهد بوديد و هر يك هم تاريخ را خوانده‏ايد و ديده‏ايد كه از ناحيه شاهنشاهى و خصوصا اين پنجاه سال از ناحيه قدرت‏هاى بزرگ به كشور شما چه گذشته است و شايد بتوان گفت كه بر ارتش از ساير قشرهاى ملت ناگوارتر گذشته است. با آمدن مستشارهاى خارجى در بين ارتش و آن مسائلى كه پيش آوردند اينها در صدد بودند كه اصل غرور ارتش را بكشنند. ارتش وقتى مى‏تواند استقلال و غرور خودش را حفظ كند، اين است كه ببيند خودش هست نه اينكه از خارج يك كسى بيايد و مستشارانى بيايند و بخواهند او را اداره كنند. معناى از خارج آمدن اين است كه ارتش، ارتش استعمارى است و خودش حيثيتى از خودش ندارد، از اين جهت بر ارتش به حسب قاعده بايد بدتر گذشته باشد تا به ساير قشرها. اينها اگر محروميت‏هايى داشتند كه داشته‏اند و اگر رنج‏ها و عذاب‏هايى ديدند كه همه ديدند، اينها براى آنها شايد قابل تحمل بوده است، لكن ارتشى كه بايد يك كشور را حفظ كند و سرحدات كشور را حفظ كند، دفاع از كشور خودش بكند، اين را بخواهند وابسته كنند به يك كشور ديگرى هر چه باشد آن كشور، هر چه قدرتش زياد باشد، اين معنايش اصل از بين بردن تمام حيثيت ارتش است. از اين جهت يكى ازتحفه‏هاى بسيار باارزشى كه اين انقلاب به ما داده است، هديه‏اى است كه از جانب خداى تبارك و تعالى به ما عنايت فرموده است، همين است كه دست قدرت‏هاى بزرگ از ارتش بريده شد و مستشارهاى آنها بيرون رانده شدند و شما الان خودتان هستيد و فرماندهان خودتان. فرماندهان وقتى از خودتان هست، اين خودتان هستيد، ديگر اينطور نيست كه شما اين ناراحتى را در قلبتان احساس كنيد كه ما در تحت فرمان دشمن‏هاى خودمان هستيم. و شما مى‏دانيد كه اين قدرت‏هاى بزرگ، دشمن توده‏هاى مردم هستند و دشمن كشورها خصوصا كشورهاى اسلامى. انسان احساس كند كه بايد خاضع باشد در مقابل دشمن خودش، در مقابل دشمن اسلام خودش، كشور خودش، اين بسيار ناگوار بوده است، از اين جهت اين هديه‏اى كه خداى تبارك و تعالى به ارتش عنايت كرده است، شايد بيشتر و ارزنده‏تر باشد از اينكه به ساير قشرها عنايت كرد، البته همه ارزنده است، همه الطاف خدا ارزنده

صحيفه نور ج 15 صفحه 2

است، لكن ارتش كه بايد يك ارتش مستقلى باشد و غرور ارتشى‏اش محفوظ باشد، الان بحمد الله اين مطلب حاصل است براى شما.

اشخاصى افكارشان آنطورى پرورش يافته كه كشورهاى ضعيف بدون وابستگى، برايشان امكان استمرار حيات نيست

و تمام نگرانى‏هاى احتمالى، البته احتمال، احتمال ضعيف اما خوب است گفته بشود، اين است كه دوباره يك دستهايى در كار باشد كه بخواهند همان مسائل سابق پيش بيايد، البته مساله شاهنشاهى ديگر مدفون شده، آن مساله ديگر مطرح نيست، لكن به طور ديگر يك مسائلى فراهم بياورند. كسانى كه از آنها هستند يا افكارشان آن نحو افكار است يا به اصطلاح خودشان صلاح ملت را مى‏بينند كه وابسته باشند، خوب هستند اشخاصى كه متدين هم هستند، نماز خوان هم هستند، شايد نماز شب هم مى‏خوانند اما افكارشان آنطورى پرورش يافته، يعنى از بچگى به گوش اينها خوانده‏اند به اينكه خوب اين كشورهاى ضعيف، بدون وابستگى يا به اين طرف يا به آن طرف، بدون اين، برايشان امكان استمرار حيات نيست. وقتى از بچگى، وقتى هم وارد شدند در مدرسه، توى مدرسه اين را به گوش‏شان خوانده‏اند، وقتى هم وارد شدند در جامعه هى اين در گوش‏شان خوانده شده است، در روزنامه‏ها تبليغ شده است، در مجلات تبليغ شده است، همه جا اين مطلب پيش آمده است كه شما خودتان نمى‏توانيد خودتان را اداره كنيد. اگر از دامن شرق فرار مى‏كنيد به دامن غرب بايد پناهنده بشويد. اين اشخاص متدينى هم كه نمازخوان هم هستند، متدين هم هستند، لكن اين معنا در ذهنشان هست كه ما چون شوروى الحاد ذاتى دارد و اصلا مبدائى قبول ندارد، ما اگر از او فرار كنيم و ناچاريم كه يك جائى بايد پيوند حاصل كنيم، بايد به طرف غرب برويم و حالا آمريكا ست. اينها نه اينكه غرضشان اين است كه مثلا صدمه‏اى به اسلام وارد بشود، نه، اصلا اينطورى پرورش پيدا كرده‏اند، اينطورى فكرشان اين است، صلاح را اين مى‏دانند. ولهذا خوب، در اين خلال اين گير و دارهايى كه در اين دو سال اخير بود و من در پاريس بودم ديگر اخيرا اين مسائل را پيش مى‏آوردند، اول كه راجع به اينكه خوب، شاه حالا باشد و او سلطنت بكند و ديگر حكومتى بر او نباشد، مطابق قانون عمل بكند. خوب من مى‏دانستم كه اينها اغفال شده‏اند. من، يكى از همين محترمين اينها كه آمد و اين را طرح كرد، من گفتم خوب شما اين مطلب را مى‏گوييد كه شاه بايد سلطنت كند و حكومت كند و ما هم بيائيم اين را قبول كنيم، خوب، شما اين اطمينان را داريد كه شاه اين مساله را زير بار مى‏رود، يا اينكه اگر شما يك كلمه اين مطلب را بگوييد، خوب من هم مثل شما باورم بيايد و بيايم مصالحه كنيم با ايشان، تمام شماها را از بين خواهد برد. اين دفعه ماند تويش، نتوانست جواب بدهد، واقعا هم نمى‏شد جواب بدهد. اينها اينطورى پرورش پيدا كردند و مردم هم اينطورى مى‏خواهند همچو به اين روش بروند، منتها روش‏هاى مختلفى كه دارند اينها، اين روش‏هاى سياسى مختلفى كه دارند، به آن روش‏ها اينطور مى‏كنند كه ما را خداى نخواسته دوباره برگردانند به آن حال، نه به عنوان اينكه حالا شاهنشاهى در كار

صحيفه نور ج 15 صفحه 3

باشد، به عنوان جمهورى اسلامى و همين چيزها و مثل جمهورى اسلامى اين ممالكى كه هستند، اسمش جمهورى اسلامى است و از اسلام هم خبرى نيست و همه هم وابسته هستند و من اعتقادم اين است كه انسان اگر با هر زحمت و مرارتى زندگى كند و زندگيش مال خودش باشد، مستقل باشد خودش در زندگى و نان و جو خودش را بخورد، آن ارزشش صدها مقابل اين است كه انسان در آپارتمان‏هاى عظيم بنشيند و دستش پيش ديگران دراز باشد و براى ديگران سلام بدهد. اين يك مطلبى است كه هر انسان شرافتمندى و خصوصا در ارتش بايد اين مطلب قويتر باشد كه در آنجا مطرح نباشد كه من بايد اتومبيلم چه باشد.

جريانى در كار است كه مى‏خواهد به طور خزنده اين كشور را باز هل بدهد به طرف آمريكا

آنجا مطرح اين باشد كه من بايد به جهت نظامى، حيثيت نظامى‏ام چه جور باشد. در حيثيت نظامى بايد او نظر بدهد و الان يك جريانى در كار است كه من الان نمى‏خواهم اشخاص هيچ صحبتش بشود، اما جريان هست در كار كه اگر كسى توجه بكند به مسائلى كه در اين اواخر هى پيش آوردند، در روزنامه‏هاى مختلف پيش آوردند، يك جريانى در كار است كه آن جريان انسان را از اين معنا مى‏ترساند كه بخواهد به طور خزنده اين كشور را باز هل بدهد به طرف آمريكا، بخواهند از اين راه پيش بروند (چون كه...اين است). و اين يك مساله‏اى است كه به قدرى اهميت دارد در نظر اسلام و بايد آنقدر اهميت داشته باشد در نظر شما فرماندهان و ديگران كه اگر احتمال اين را بدهيد، بايد مقابلش بايستيد نه اينكه اول يقين كنيد به اينكه مساله اينطورى است. بعضى چيزها هست كه اگر انسان احتمالش را بدهد، يك احتمال صحيحى بدهد، بايد دنبال كند او را و به آن اعتراض كند. شما اگر احتمال بدهيد، يك احتمال درستى كه يك مارى الان توى اين اتاق دارد مى‏لولد، پا مى‏شويد مى‏رويد بيرون، احتراز از آن مى‏كنيد. ما اگر احتمال اين معنى را بدهيم كه اين جريانى كه در روزنامه‏ها ديده مى‏شود و ديده شد، جريان براى اين جهت باشد كه اين كشور را نگذارند ثبات پيدا بكند، آن قضيه رفراندم و قبل از او قضيه طرح آنكه مجلس خبرگان منحل بشود، كه در زمان دولت موقت اين طرح شد و بعد هم معلوم شد كه اساسش از امير انتظام بود و آن مسائل، آنوقت آمدند آقايان پيش ما، همين آقايانى كه، آقاى بازرگان و رفقايش و گفتند ما خيال داريم كه اين مجلس را منحلش كنيم، من گفتم شما چكاره هستيد اصلش كه مى‏خواهيد اين كار را بكنيد؟ شما چه سمتى داريد كه بتوانيد مجلس منحل كنيد؟ پا شويد برويد سراغ كارتان.

وقتى ديدند محكم است مساله، كنار رفتند. مساله انحلال مجلس خبرگان روى اين زمينه بود كه آنهائى كه توجه به مسائل دارند، اين آقايان كه توجه به مسائل و ريشه‏هاى مسائل كم دارند، آنها، اينها را وادار كردند روى اين زمينه كه ديدند مجلس خبرگان يك مجلس اسلامى شد، يك مجلسى شد كه اكثرش از علما هستند. اينها از آنها مى‏ترسند، از اين علما، خوب مى‏ترسند و ضربه خوردند، ديدند

صحيفه نور ج 15 صفحه 4

يك مجلسى است كه مجلس علما هست، اينها اگر قانون بنويسند، يك قانونى مى‏نويسند كه با مزاج غرب و شرق سازش ندارد، آن غير آنى است كه شرقى مى‏خواهد يا غربى مى‏خواهد، از اين جهت آنها اين آقايان را وسوسه كردند، وادار كردند، اين آقايان هم توجه به مسائل خيلى ندارند مع‏الاسف، با اينكه بودند در مسائل سياسى، و بدين جهت اين طرح را درست كردند. دنبال همان مسائل، قضيه رفراندم پيش آمد كه در روزنامه‏ها شروع كردند گفتن و بلكه برگرداندن به زمان 22 بهمن. در لسان يكى از همين آقايان بود معنى برگشتن به 22 بهمن يعنى برگرديم به همان زمان قبل از 22 و شاهنشاهى، يا اينكه برگرديم آنوقتى كه چيز كرديم، همه اين چيزهايى كه تا حالا درست كرديم، اينها هيچ بياييم به هم بزنيم همه را. چيزى را كه دو سال است براى آرامش و استقرار جمهورى اسلامى درست شده است، ما بياييم به همش بزنيم، بگوئيم حالا اينكه نشد به چيزها دوباره راى بگيريم ببينيم چى مى‏شود، احتياطى است ديگر. براى چه؟ براى اينكه اينها ديدند كه خوب مجلس هم شد يك مجلسى كه اكثرش اهل علم و علما هستند و اكثريت قاطعش مسلمانهاى پروپا قرص هستند و همين طور در دولت هم يك دولتى است كه اسلامى است و پروپا قرص، قوه مقننه، قوه قضائيه هم يك قوه قضايى است كه در صف مسلمان‏ها و مسلمانهاى پروپا قرص است و اين غير از آنى است كه ما مى‏خواهيم، غير از آنى است كه آنها مى‏خواستند. آنها مى‏خواستند كه يك مجلسى باشد، صورت مجلسى، مثل بعضى مجالس سابق كه بود و افرادى باشند از همين افرادى كه درست شده است و مى‏شود و سينه براى غرب مى‏زنند و ديدند نشد اين، از اين جهت دنبال اين افتادند كه ما همه بساط را به هم بزنيم، باز دو سه سال بنشينيم دوباره رفراندم كنيم، رفراندم براى اصل جمهورى، رفراندم براى، حالا اگر اصل جمهوريش هم نگويند، رفراندم براى قانون اساسى، رفراندم براى رئيس جمهور، رفراندم براى مجلس، رفراندم كنيم براى اينها. اين معنايش چيست؟ معنايش اين است كه ثبات اين مملكت را از دست مى‏گيرند اينكه الان ثبات دارد و از افتخارات اين انقلاب‏است كه در ظرف يك سال همه اين چيزها درست شد، اين را از دست بگيرند بگويند حالا نشد دوباره از سر، دوباره از سر و آراء، مردم است. خوب، اگر ميزان، آراى مردم است، خوب آراى مردم است، اينها كه هستند، اينها كه از اروپا نيامدند، اينها آراى همين مردمند، همين مردمند كه مجلس را راى دادند به آن، وكيل تعيين كردند، همين مردمند كه به جمهورى اسلامى راى دادند و همين مردمند كه به قانون اساسى راى دادند و همين مردمند كه همه چيز را با خودشان ايجاد كردند، حالا ما دوباره از سر برويم سراغ چه مردمى، باز برگرديم به اين مردم، اين مردم همان مردمند كه اگر پنجاه دفعه هم به هم بخورد، همين است و اينها اين اشتباه را دارند كه خيال مى‏كنند كه اگر اين دفعه به هم بخورد مثلا فلان جمعيت تو كار مى‏آيد و اينها نمى‏دانند كه اگر اين دفعه به هم بخورد، يكى از اينها هم نمى‏آيد، اين دفعه مردم فهميدند كه چه اشخاصى به اسلام اعتقاد دارند و چه اشخاصى به اسلام اعتقاد ندارند يا خيلى پايبند نيستند. اگر اين دفعه به هم بخورد و رفراندم بشود، رفراندمش تمام اينها را كنار مى‏گذارد، يك اشخاصى ديگرى را مى‏آورد توى كار كه آن اشخاص مطلوب مردم باشد، نه اشخاصى بيايند كه غير مطلوب باشند، لكن

صحيفه نور ج 15 صفحه 5

مساله اين است كه آنها احتياط كردند، ما اين احتياط را بكنيم بلكه انشاء الله به هم بخورد اين اوضاع، باز يك دو سالى تزلزل بشود يك راه مفرى براى آمريكا پيدا بشود كه ما را درست بتوانند تربيت كنند، ما كه نمى‏توانيم خودمان را اداره كنيم، خودمان را، بيايند ما را اداره كنند. اين مسائل را پيش آوردند و من مى‏خواهم به شما آقايان بگويم كه بيدار باشيد و هشيار، دشمن‏هاى شما پشت همين دروازه‏هاى تهران و دروازه‏هاى ايران هستند و در داخل اين كشور هم دشمن‏هاى ايران هستند، يك دسته دشمن نيستند، از روى نادانى كار دشمن را مى‏كنند، يك دسته هم دشمنهاى سرسخت هستند كه مى‏خواهند كه اين جمهورى اسلامى نباشد، هر چه مى‏خواهد باشد، جمهورى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد، جمهورى هر چه مى‏خواهد باشد، جمهورى خلق باشد، اسلام تويش نباشد، براى اينكه اگر جمهورى اسلامى شد و قانون، قانون اسلامى شد، ديگر براى آن ارباب‏ها راهى پيدا نمى‏شود و آنوقت به عقيده اين آقايان ما ديگر بايد از لشكر تمدن و كشورهاى متمدن كنار بگيريم حتما، يا ما بايد كلاه آمريكا را سرمان بگذاريم يا كلاه شوروى راسرمان بگذاريم و اگر اين نشد، ديگر ما مرتجع هستيم و بايد كناره گيريم، منزوى ديگر هستيم. اين يك اشتباه است كه آقايان دارند و اينها را ترسانده‏اند از اول، اينها بچه ترس شده‏اند، از اول نمى‏دانند كه مساله چيست، نمى‏دانند قدرت اسلام چيست، نمى‏دانند قدرت يك ملت چيست. يك ملت هر چه محدود باشد، هر چه جمعيتش كم باشد، لكن وقتى خواست يك ملتى يك چيزى شد، ابرقدرت‏ها اگر بخواهند خلاف اين خواست بكنند، به ضرر خودشان است براى اينكه آنها يك كشورى مى‏خواهند آباد باشد، بازار باشد، چيزهايش را ببرند. همين طورى كه نمى‏خواهند يك بيابان را بگيرند و اينها ميدانند كه اگر يك كشورى همه افراد ملتش يا اكثر افراد ملتش ايستادند، در مقابل همه ناگوارى‏ها ايستادند، اينها ديگر هوس اينكه بيايند و بزنند و بكشند و از بين ببرند ندارند، اينها نقشه مى‏كشند كه اينها را از باطن خراب بكنند. افرادى كه نقشه را خوب بلد هستند، آنها مى‏آورند تو كار تا اينكه بساط را به هم بزنند. شماها بايد هشيار باشيد.

اين نقشه‏اى است كه امور سياسى را وارد كنند در ارتش، شما هم افكارتان بيايد سراغ حزب بازى

و وظيفه هر نظامى‏اى و هر پادگان اين است كه امور سياسى در او حكومت نكند، براى اينكه سرباز اگر وارد شد در امور سياسى، سربازيش را از دست مى‏دهد. يك سربازى كه افكارش را متوجه بكند به اينكه كى جلو باشد، كى عقب باشد، چه جور بشود، چه جور بشود، فلان گروه چه بشود، فلان گروه چه بشوند، اين ديگر سرباز اسمش نيست، اين يك آدم سياسى است كه كلاه سربازى را غصب كرده. بايد شما همه توجه كنيد، سران ارتش و همه قواى مسلح بايد موظف باشند به اينكه حفظ كنند تمام ارتش را از اينكه وارد در امور سياسى بشود، ورود در امور سياسى همان و حيثيت ارتش از بين رفتن همان. امور سياسى در ارتش از هروئين بدتر است. چطور هروئين انسان را چه مى‏كند، از بين مى‏برد، امور سياسى هم براى ارتش، باطن ارتش را از بين مى‏برد، ديد ارتش را از بين مى‏برد. از اين‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 6

جهت يكى از چيزهائى كه لازم است براى شما و بايد اين مطلب را با جديت، با قدرت در همه جا بسط بدهيد اين است كه نگذاريد در امور سياسى وارد بشوند، نگذاريد سياسيونى كه بخواهند بيايند در آنجا مسائل سياسى بگويند، در آنجا صحبت بكنند، البته بيايند موعظه بكنند، بيايند دعوت به اصلاح بكنند، به صلاح بكنند، شجاعت را به آنها ياد بدهند، اينها همه‏اش خوب است، اما بخواهند يك امور سياسى را وارد بكنند در ارتش، اين نقشه‏اى است كه اگر اين قائل هم خودش نقاش اين امر نباشد، نقشه‏اى است كه كشيده شده است و اين قائل را من حيثى كه خودش هم حتى نداند وارد در معركه كرده‏اند. آن چيزى كه از همه چيزها براى ابرقدرت‏ها الان مطرح هست اين است كه ما اين ارتشى كه الان ديديم كه انسجامش بحمد الله هست و قدرت نظاميش هست و نه ماه بيشتر هم دارد جنگ مى‏كند و پيشبرد هم دارد مى‏كند، هر روز هم پيش مى‏برد و خوب اين يك خوفى در قلب آنها ايجاد كردند. اينها دارند كم كم مايوس مى‏شوند، از آن جهت مى‏خواهند ارتش را از باطن يك اشكالاتى در آن ايجاد كنند. يكى از اشكالات بزرگ همين هست كه يك امور سياسى را وارد كنند در ارتش و بيايند صحبت‏هاى سياسى بكنند و بيايند حرف‏هاى سياسى بزنند، بيايند يك گروهى گروه ديگر را چه بكند، شما هم وارد بشويد در اين ميدان يك دسته‏تان اهل گروه كذا بشويد و يك دسته هم اهل حزب كذا بشويد و دايما افكارتان بيايد سراغ حزب بازى، سراغ گروه بازى و سراغ اين مسائل و اين همان است كه ارتش را از دست مى‏دهد، همه چيز ارتش را از بين مى‏برد. و لهذا من به سران ارتش امر مى‏كنم به اينكه بايد در ارتش مسائل سياسى طرح نشود، اشخاص اگر بخواهند بيايند آنجا صحبت بكنند، اگر از سياسيون هستند، اينها را نگذارند بيايند در ارتش صحبت بكنند. اينها توجه هم اگر خودشان نداشته باشند، لكن متحرك به حركت ديگران، به تحريك ديگران هستند.

اين از مسائل لازم براى ارتش است، همانطورى كه راجع به مواد مخدره هم من گفتم به آقايان و شماها هم بايد همه توجه داشته باشيد آنها هم اگر در ارتش وارد بشوند، ارتش را از بين مى‏برند. اين امورى است كه بايد حتما در ارتش با كمال قدرت اجرا بشود. و اما اينكه بعض از همين گروه‏ها، گروه‏هاى سياسى ممكن است كه در ارتش القاء بكنند به اينكه اسلام با شماها سر و كارى ندارد، جمهورى اسلامى با شما سر و كارى ندارد. شما ديديد كه از اولى كه اين انقلاب به پيروزى رسيد، اول قدم اين بود كه ارتش لازم نيست ديگر، اول حرف اينهائى كه تابع سياست‏هاى خارجى هستند اين بود كه اين ارتش طاغوتى است، اين ارتش طاغوتى بايد از بين برود، اين كلمه را هم رويش گذاشتند كه مردم را اغفال كنند، خوب ما هم مى‏دانستيم كه مساله چيست و اينها مى‏خواهند چه بكنند. از اين جهت ما هم از روز اول اين مطلب را محكوم كرديم و گفتيم كه ارتش بايد باشد، آن هم ارتشى كه با قيام ارتش بود كه ملت پيش برد و همه با هم دست به هم دادند و مسائل را پيش بردند. اينها مى‏خواستند كه اين قدرت را از ايران بگيرند و ارتش را نابود كنند و ارتش برود سراغ كار خودش و ايران بماند بدون ارتش و همچو راحت و آسوده آقاى صدام بيايند هر جا دلشان مى‏خواهد، آقاى كارتر يا ريگان هم بيايند هر كارى دلشان مى‏خواهد بكنند، راه را باز كنند براى اين مسائل. اين بايد توجه داشته باشيد كه اسلام به

صحيفه نور ج 15 صفحه 7

ارتش ارج قائل است و اسلام ارتش را لازم ميداند و احترام براى او قائل است و پشتيبان اوست و ملت ايران هم كه مسلمان هستند و ما هم كه به عنوان يك مسلمان هستيم، ارتش را با كمال قدرت حفظ مى‏كنيم و وسوسه‏هايى كه ممكن است در بين ارتش گفته بشود يك وقتى كه اين مسائل ممكن است شما هم يك وقتى چه بشويد، شما هم يك وقتى چه بشويد، اين مسائل را بكلى منسى كنيد و كنار بگذاريد كه ايران و تمام مردم مسلمان ايران با ارتش دوستند و پشتيبانند. چنانچه مى‏بينيد كه شما داريد آنجا جنگ مى‏كنيد مردم هم دارند پشت سر شما همه كمك‏ها را مى‏كنند بدون اينكه كسى الزامشان بكند، خودشان، بچه كوچولو هم مى‏آيد قلكش را مى‏دهد براى شما، پپرزن هفتاد ساله هم مى‏آيد آن طلايى كه ذخيره كرده است مى‏دهد براى شما. ايران ارتش لازم دارد، اسلام ارتش، لكن يك ارتش اسلامى. اين مطلب را من بايد بگويم يكى از مهماتى است كه در ارتش لازم است و آن اين است كه اسلامى باشيد شما. شما با اسلاميت‏تان بر اين قدرت‏هاى بزرگ غلبه كرديد، ارتش و همين طور سپاه پاسدار و سايرين با قدرت اسلامى و اينكه شهادت را براى خودش يك فوزى مى‏دانست و اينكه هر وقت مى‏آيند پيش من، هر كدام از آنها مى‏آيند، بسيارى از اينها كه مى‏آيند پيش من گريه مى‏كنند كه شما دعا بكنيد كه ما شهيد بشويم و من دعا مى‏كنم كه پيروز بشوند، يك همچو روحيه‏اى وقتى كه در يك فرد يا افراد پيدا شد ديگر پيروز است. و اين روحيه بود كه پيدا شد و اين روحيه در پناه اسلام پيدا شد، هيچ مكتب ديگرى نمى‏تواند اينطورى درست كند كه گريه كند كه بگويد من كشته بشوم. ديروز يك كسى كه پايش از اينجا قطع شده بود، عصا زير بغلش گذاشته بود، آمده اينجا، من باهاش مصافحه كردم گفت دعا كنيد من شهيد بشوم. اين روحيه در اثر اسلام است. كوشش كنيد كه در اين پادگانها هر جا هستيد اينها اسلام را تقويت كنيد. اين انجمن‏هاى اسلامى مفيد به شماست، اگر چنانچه يك كسى گفت كه انجمن‏هاى اسلامى به درد نمى‏خورد و ارتجاعى هست، اين همان ارتجاعى است كه به همه ما مى‏گويند و به همه شما مى‏گويند، اين همان ارتجاعى است كه با اين كلمه مى‏خواهند شما را كنار بزنند و آن اشخاص مترقى را بياورند. آن اشخاص مترقى كى‏اند؟ يا از امريكا بايد بيايند مترقى‏ها، يا از شوروى بايد بيايند اين مترقى‏ها. اين ارتجاع در مقابل مترقى يعنى اسلام و ايران در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى، اين انجمن‏هاى اسلامى همه‏شان براى شما مفيدند. البته من به انجمن‏هاى اسلامى هم سفارش كردم به اينكه فقط جهات اسلامى را در نظر بگيرند و هيچ دخالت ديگرى در امور نكنند، دخالت مال خود فرماندهان هست. لكن اين را توجه بكنيد كه اگر يك وقتى اشخاصى آمدند وسوسه كردند كه اين انجمن‏هاى اسلامى مثلا چندان فايده ندارد يا ضرر دارد يا ارتجاع هست يا اينها، اين همان نقشه‏اى است كه آنها مى‏كشند براى اينكه عرض بكنم كه رفراندم حاصل بشود، مثلا شايد ديگر آخوندها بروند كنار، متدينين بروند كنار، انجمن‏هاى اسلامى نباشند، شايد باز آن مسائل زمان طاغوت بيايد تو كار، باطن اينها را تهى كند از آنى كه بايد باشند. اين هم از امور مهمى است كه بايد توجه كنيد و من هم آگاهم از داخل ارتش، اينطور نيست كه من بى اطلاع باشم، من آگاهم كه چه اشخاصى گاهى مى‏آيند و چه اشخاصى حرف هائى مى‏زنند و چه

صحيفه نور ج 15 صفحه 8

عكس العمل‏هائى هست تو كار. توجه داشته باشيد كه خداى نخواسته يك وقتى اسباب اين نشود كه ملت ايران بگويد كه اين ارتش، ارتش كذائى است و به اسلام كارى ندارد و اينطور چيزها. شما وقتى قدرت داريد كه ملت دنبال شما باشد. همانطورى كه ملت بدون ارتش نمى‏تواند ادامه زندگى بدهد، ارتش هم بدون ملت نمى‏تواند ادامه زندگى بدهد. ارتشى كه ملت با او مخالف است نمى‏تواند اين ارتش باشد، چنانچه ملتى هم اگر ارتشش با او مخالف باشد، نمى‏تواند زندگى بكند. شما كوشش كنيد كه پيوند خودتان را با ملت هر چه مى‏توانيد تقويت كنيد و اين به تقويت جهات اسلامى است، وقتى مردم ديدند كه شماها روى طريقه اسلام، يعنى اينكه اينها خونشان را دادند، آن الله اكبرى كه همه داد زدند و به خيابانها ريختند وزير تانك‏ها رفتند و آنقدر صدمه ديدند، ببينند كه شما هم همان رويه را داريد، همان راه را داريد، اگر يك وقت احساس كنند به اينكه نه آن رويه يك قدرى پايش را كج گذاشته، خوب مردم ديگر رها مى‏كنند آن را. مردم يك عقد اخوتى با افراد نبستند كه، با هيچ يك از ما، اگر ديدند من يك وقتى پايم را كنار گذاشتم از آن رويه‏اى كه خود اين ملت دارد و اين سيل خروشان دارد، من بخواهم بر خلاف اين سيل شنا بكنم، من را از بين مى‏برند، هر كس باشد اينطور است. ما بايد كوشش كنم كه هم تكليف ملى‏مان هست هم تكليف الهى‏مان هست، كوشش كنيم به اينكه اين كشور را حفظش كنيم و اين كشور حفظش به اين است كه ارتش، يك ارتش اسلامى جانباز باشد و با ملت همراه باشد، منسجم باشد و خود ارتش هم منسجم باشند با هم و ساير قواى مسلح هم با ارتش برادر باشند كه هستند و سپاه پاسداران را شما در آغوش بگيريد، آنها شما را در آغوش بگيرند. همه شما در اين مسائل بايد كوشا باشيد كه مملكت خودتان را نجات بدهيد. و نكته ديگر هم كه ولو ضعيف هست، لكن خوب باز تذكر مى‏دهم ممكن است كه بعضى در اين پادگان‏ها، در اينها يك بازى‏اى خورده باشند، گاهى بخواهند مثلا يك نقى بزنند، يك حرفى بزنند، كسانى كه بر خلاف اين مسير كه مسير اسلام است، پشتيبانى از هر كه مى‏خواهند بكنند اما خلاف مسير اسلام است، اين كسان را بايد فرماندهان تعقيب كنند. و هر كس روى اين مصالح اسلامى در ارتش مى‏خواهد باقى بماند، روى اين مصالح كشور كه مصلحت اسلام است، مصلحت كشور است، هر كس براى كشور خودش و روى مصالح كشور و روى مصالح اسلام با روح استقلال طلبى كه نخواهد گرايش به آن طرف يا گرايش به آن طرف پيدا كند. اين ارتش، ارتش اسلامى است، از سربازش تا فرماندهان اولش، و اگر خداى نخواسته يك كسى ببيند كه نه اينطور نمى‏تواند زندگى كند، اينطور نمى‏شود، خوب كارهاى ديگر هم ممكن است بكند، لازم نيست در ارتش باشد، فرماندهان آنها عذرش را مى‏خواهند كه يك جايى ديگر برود براى خودش زندگى بكند، نماند كه خداى نخواسته ارتش را از بين ببرد. اين جهاتى است كه من مى‏خواستم به آقايان بگويم و يك جهت ديگر اين است كه كوشش كنيد كه اين فرماندهان ديگر بايد اين توجه را بكنند، كوشش بكنيد كه اين پيشرفت‏هايى كه مى‏كند يك قدرى زيادتر باشد، براى اينكه ممكن است كه صدام و دوستان صدام تبليغ كنند در آنجا كه اين فرماندهى كه كنار رفته است حالا ديگر ضعف پيدا كرده است ارتش. با اينكه من مى‏دانستم كه امثال آقاى بنى‏صدر خوب، گوينده خوبى

صحيفه نور ج 15 صفحه 9

هستند اما در پيشرفت مطالب، شما هستيد كه پيش مى‏رويد، سرباز است كه كار را انجام مى‏دهد، لكن ممكن است صداميان يك وقت تبليغ كنند به اينكه چه، و روحيه ارتش خودشان را با اين حقه بخواهند بالا ببرند و روحيه ارتش ما را بخواهند پائين بياورند. شما اگر چنانچه بعد از اين واقعه يكى دو تا پيروزى پيدا بكنيد، اين مطلب هم شكسته مى‏شود و نمى‏تواند ديگر صدام تبليغ بكند به اينكه نه ديگر روحيه‏ها چيز شده است. نه روحيه‏ها سر جاى خودش هست و مساله‏اى هم واقع نشده است و ارتش هم همه چيزش سر خودش هست، فرماندهان سر جاى خودشان هستند، هيچ قضيه تازه‏اى واقع نشده، رئيس جمهور جمهور، رياست جمهوريش را بكند، لازم نيست كه رئيس چيز هم باشد. اين مسائلى بود كه مى‏خواستم به شما عرض بكنم و اطمينان بدهم به شما كه اسلام با شما موافق است مادامى كه شما سرباز اسلام باشيد و ملت با شما موافق است مادامى كه در راه اسلام و در راه كشور كوشا باشيد و بحمد الله هستيد و خواهيد بود. و شما اين ذائقه تلخى كه از زمان محمدرضا داشتيد و مى‏ديديد كه شما اسير يك ممالك ديگرى تقريبا هستيد، با استقلالى كه پيدا شد آن ذائقه تلخ رفت از بين و الان ذائقه شما به تبع خداى تبارك و تعالى و با الله اكبر ذائقه شيرين شده است و انشاء الله شيرين‏تر بشود و پيروز باشيد و پيروزمند باشيد و اسلام را حفظ كنيد و استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد.

والسلام عليكم و رحمه الله


menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 22

تاريخ: 28/3/60

پيام امام خمينى به مناسبت پانزدهم شعبان (ميلاد حضرت مهدى عج)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سالروز مبارك ولادت با سعادت و پربركت حضرت خاتم الاوصياء و مفخر الاولياء حجت بن‏الحسن العسكرى ارواحنا لمقدمه الفدا، بر مظلومان دهر و مستضعفان جهان مبارك باد. و چه مبارك است ميلاد بزرگ شخصيتى كه برپا كننده عدالتى است كه بعثت انبيا عليهم السلام براى آن بود و چه مبارك است زاد روز ابر مردى كه جهان را از شر ستمگران و دغلبازان تطهير مى‏نمايد و زمين را پس از آنكه ظلم و جور آن را فرا گرفته پر از عدل و داد مى‏نمايد و مستكبران جهان را سركوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض مى‏نمايد. و چه مسعود و مبارك است روزى كه جهان از دغلبازى‏ها و فتنه‏انگيزى‏ها پاك شود و حكومت عدل الهى بر سراسر گيتى گسترش يابد و منافقان و حيله‏گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالى بر بسيط زمين افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامى بر بشريت حاكم شود و كاخ‏هاى ستم و كنگره‏هاى بيداد فرو ريزد و آنچه غايت بعثت انبيا عليهم صلواه الله و حاميان اوليا عليهم السلام بوده تحقق يابد و بركات حق تعالى بر زمين نازل شود و قلم‏هاى ننگين و زبان‏هاى نفاق افكن شكسته و بريده شود و سلطان حق تعالى بر عالم پرتو افكن گردد و شياطين و شيطان صفتان به انزوا گرايند و سازمان‏هاى دروغين حقوق بشر از دنيا برچيده شوند و اميد است كه خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور اين مولود فرخنده هر چه زودتر فرا رساند و خورشيد هدايت و امامت را طالع فرمايد و اكنون ما منتظران مقدم مباركش مكلف هستيم تا با تمام توان كوشش كنيم تا قانون عدل الهى را در اين كشور ولى عصر (عج) حاكم كنيم و از تفرقه و نفاق و دغلبازى بپرهيزيم و رضاى خداوند متعال را در نظر بگيريم و همگان در مقابل قانون خاضع باشيم و با صلح و صفا و برادرى و برابرى به پيشبرد انقلاب اسلامى كوشا باشيم و حق متعال را در همه احوال حاضر و ناظر بدانيم و تخلف از دستورات اسلام ننمائيم و به وسوسه فتنه انگيزان اعتنا نكنيم. اينجانب از شما ملت شريف ايران متواضعانه مى‏خواهم كه در عين حال كه در صحنه حاضريد آرامش را حفظ كنيد. حضور شما مردم عزيز و مسلمان در صحنه است كه توطئه‏هاى ستمگران و حيله‏گران تاريخ را خنثى مى‏كند. حضور شما در صحنه است كه گرد ياس و درماندگى بر چهره‏هاى منافقين و متحدان بى آبرويش مى‏پاشد. حضور شما مردم شجاع و با ايمان است كه خط اصيل اسلام را بر ايران و به اميد خدا بر جهان حاكم خواهد نمود. حضور شما مردم مومن و از جان گذشته است كه‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 23

روشنفكران غرب و شرق زده را براى هميشه رسوا مى‏كند. حضور شما در صحنه، تمام من ها و منيت‏هاى شيطانى را كوبيده و مى‏كوبد و ما و اخوت اسلامى را جايگزين آن نموده و مى‏نمايد. حضور شما در صحنه به آمريكا و غرب و شرق و دنباله روهاى بى عقلشان هشدار داد كه اين ما بوديم كه انقلاب نموديم و اين ما هستيم كه سرنوشت خود را خود تعيين مى‏نمائيم و از كلمات بى محتواى شما گول نمى‏خوريم. حضور شما در صحنه جبهه‏ها و سازمان‏ها و جمعيت‏هائى را كه به اسم طرفدارى از فرد و فرد پرستى به مقابله با اسلام و احكام شرعى آن برخاسته بودند، رسوا نمود. امروز و روزهاى آينده روز شكست جريان دشمنان قسم خورده اسلام است. روز شكست فرد ياافراد نيست، روز شكست جريانى است كه به اسلام معتقد نيستند و اگر هم باشند، مسلما تا حدودى است كه با قوانين غرب برنخورد و مخالفتى نداشته باشد، روز شكست جريانى است كه هميشه قلب مرا مى‏آزارد، شكست جريانى است كه بسيار خطرناكتر از تمامى جنايت‏ها و خيانت‏هاى رژيم پهلوى در طول حكومت ننگينشان بود، روز شكست جريانى است انحرافى كه حضور به موقع شما، پايه‏هاى آنرا لرزاند و فرو ريخت.

دوستان عزيزم! بسيار دقت كنيد و كاملا بهوش باشيد و هوشيارانه با آرامش كامل ولى با تمام توان در صحنه باشيد كه بى شما هيچ كس، هيچ نمى‏تواند كند و با شما همه دشمنان رسول اكرم و ائمه اطهار نابود خواهند شد. بهوش باشيد كه ايران در آستانه به ثمر رسيدن انقلاب اصيل شماست. آگاه باشيد كه خط منفور ضد اسلامى و غرب، در حال شكست كامل است والحق نشان داديد كه هوشيارانه مقاومت مى‏كنيد. خمينى دست يكايك شما را مى‏بوسد و به يكايك شما احترام مى‏گذارد و يكايك شما را رهبر خودش مى‏داند كه بارها گفته‏ام من با شما يكى هستم و رهبرى در كار نيست. من خوب درك مى‏كنم كه حضور شما در اين روزهاى حساس به چه معنائى است و به اميد پيروزى نهائى شما بر دشمنانتان روز شمارى مى‏كنم و بازاز ملت شريف خاضعانه مى‏خواهم كه جنگ را فراموش نكنند و برادران ارتشى و سپاهى و ساير رزمندگان عزيز در جبهه‏ها را با تمام وجود تشويق و تكريم نمايند. و شما سربازان دلاور اسلام در پادگان‏ها و پايگاه‏ها در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها هوشيارانه جريانات ضد انقلاب را دنبال كنيد و بدانيد كه من نزديك به يك سال بود كه صلاح نمى‏ديدم آنچه را مى‏دانم براى ملت شرح دهم، چرا؟ تا آرامش كشور حفظ شود و شما با آرامش كامل عليه مستكبران جهان بجنگيد، تا احساس كردم ديگر مساله از اين حرفها گذشته است و خطر، اساس جمهورى اسلامى را كه با خون پاك هفتاد هزار شهيد و معلوليت بيش از يك صد هزار نفر بوجود آمده بود تهديد مى‏كند، ديگر تاب نياوردم تا شما بجنگيد و از پيروزى شما به نفع مقاصد شوم سياسى ضد انقلاب بهره بردارى شود، لذا درد دل نمودم. شما در هر كجا كه هستيد با كمال دقت مراقبت كنيد تا ضد انقلاب به مقاصد پليدش نرسد.

افسران! درجه داران! و سربازان رشيد اسلام! شما خوب مى‏دانيد كه منافقين كه امروز به عنوان طرفداران پر و پا قرص بعضى‏ها اطراف آنها را گرفته‏اند و به بهانه طرفدارى از آنان دست به انفجار

صحيفه نور ج 15 صفحه 24

و درگيرى مسلحانه مى‏زنند و هر روز در گوشه‏اى تشنج مى‏آفرينند، همان‏ها بودند كه از روزاول پيروزى انقلاب، شعار انحلال ارتش را سر مى‏دادند. من با قدرت ملت دلاور، مقابل ضد انقلاب كه تصميم گرفته است بعضى افراد را بهانه قرار داده و عليه شما هر روز دست به اغتشاش بزند خواهم ايستاد. شما ارتشيان و پاسداران، بسيج، ژاندارمرى و شهربانى و تمامى نيروهاى مردمى مسلح و تمامى مردمى كه جانتان را براى اسلام و ايران فدا مى‏كنيد، بهوش باشيد كه اسلام را معيار حركت‏هاى خود قرار دهيد. امروز منافقين و جبهه ملى و حزب دموكرات و تمامى ضد انقلابيون دست در دست يكديگر گذاشته‏اند تا شما و انقلاب پاك ملت را نابود كنند. مگر نمى‏بينيد كه هر روز در گوشه‏اى جمع مى‏شوند و دست به خرابكارى مى‏زنند؟ مگر نبود كه اگر حضور شما نبود، آبروى انقلاب شما را در جهان ريخته بودند؟ مگر اعلاميه‏هاى اتحاديه كمونيست‏هاى ايران را نديده‏ايد كه به بهانه پشتيبانى از يك نفر، به تمام مقدسات شما توهين كرده‏اند؟ شما مردم عزيز هوشيار باشيد و آرامش خودتان را حفظ كنيد و به انتظار حكم خدا باشيد، سعى كنيد اخلاق اسلامى را هميشه در مد نظر داشته باشيد و از شعارهاى زننده پرهيز كنيد و با حضور دائمى خود، كيد هرج و مرج طلبان را خنثى كنيد و بدانيد كه گناهى بزرگتر از اين نيست كه خداى ناكرده در مقابل ضد خدا و ضد مردم ساكت باشيد و پاداشى بالاتر از حضورتان در مقابل ضد انقلاب نمى‏باشد. آرامش را حفظ نمائيد و در حفظ وحدت و اخوت اسلامى كوشش نمائيد. از نفس گرم ولى الله اعظم (عج) مى‏خواهم كه از خداوند متعال تقاضا فرمايد كه همه ما و همه مقامات و تمام ملت شريف را توفيق به عمل به اسلام و قوانين اسلامى عطا فرمايد و تعجيل در ظهور بقيه الله روحى فداه نمايد.

درود و سلام بر شهدا و خانواده محترم و شريف و مقاوم آنها. سلام بر معلولين عزيز و مقاوم اسلامى.

والسلام على من تبع الهدى

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 10

تاريخ: 25/3/60

بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم

مردم ايران را دعوت كردند به قيام و استقامت در مقابل قرآن كريم و بعضى تاييد كردند اين را

بسم الله الرحمن الرحيم

امروز يك مجمعى است - كه - از علماى استان مازندران و از علماى اهل سنت و از برادران مشهد و شركت واحد و از قشرهاى ديگرى كه اينجا هستند، چون مجمعى است از برادران اهل سنت و برادران تشيع، مسائلى را بايد عرض كنم يا درد دل‏هائى را با شما در ميان بگذارم. من در طول مدتى كه با رژيم منحوس پهلوى مقابله مى‏كردم، تكليفم خيلى روشن بود، تشخيص داده بوديم كه آن رژيم، رژيمى است كه بر خلاف مصالح اسلام و مسلمين مشغول كار هست و كشور ما را به سوى آمريكا سوق داده است و منافع اين كشور را در جيب دو ابر قدرت كرده است و تتمه‏اى اگر باقى مانده در جيب خود و بستگان خود در بانك‏هاى خارج از كشور ريخته است. آنروز تكليف ما روشن بود و به عبارت ديگر تكليف در مقابل يك جمعيتى كه، يا يك رژيمى كه صاف ايستاده بود و در مقابل مصالح كشور و مصالح اسلام عمل مى‏كرد، روشن بود و ما هيچ باكى از اين نداشتيم كه ملت را سراسر بر ضد آن رژيم تجهيز كنيم و آنچه كه مى‏توانيم و در توان داريم، در خدمت اسلام عمل كنيم و به نظر مى‏آيد كه عمل كرديم و شما ملت ايران همه با هم دست به هم داديد و با بانگ الله اكبر و با لااله الا الله جمهورى اسلامى را خواستيد و در پناه جمهورى اسلامى استقلال و آزادى را خواستيد و بحمد الله جمهورى اسلامى با راى قاطع ملت تصويب شد و دنبال او هم يك مراحلى به طور معجزه آسا تحقق پيدا كرد و يك حكومت مستقرى، قانونى در اين كشور متحقق شد، لكن مع‏الاسف ما را مقابل يك، الان مقابل يك گروه‏ها و گروهك‏هائى هستيم كه نه بطور صريح مى‏آيند بگويند كه ما اسلام را قبول نداريم و قوانين اسلام را قبول نداريم و جمهورى اسلامى را قبول نداريم، تا باز ما تكليفمان معلوم باشد و با همانطورى كه سابق عمل كرديم امروز هم عمل كنيم و نه اينطور است كه اينها سر جاى خودشان بنشينند و به قوانين مملكت خاضع و به اسلام و قوانين اسلام خاضع بشوند. بين دو محظور الان هست، با اينها معامله محمدرضا بايد كرد، يا با اينها باز دعوت به صلح و صفا و دعوت به عمل به قوانين؟ من مى‏خواهم ببينم كه اين راهپيمائى كه امروز اعلام شده است، اساس اين راهپيمائى چى هست. من دو تا اعلاميه از جبهه ملى كه دعوت به راهپيمائى كرده است، ديدم. در يكى از اين دو

صحيفه نور ج 15 صفحه 11

اعلاميه، جزء انگيزه‏اى كه براى راهپيمائى قرار دادند، لايحه قصاص است، يعنى مردم ايران را دعوت كردند كه مقابل لايحه قصاص بايستند. در چيز ديگرى كه منتشر كرده بودند، اعلاميه ديگر، تعبير اين بود كه لايحه غير انسانى. ملت مسلمان را دعوت مى‏كنند كه در مقابل لايحه قصاص راهپيمائى كنند، يعنى چه؟ يعنى در مقابل نص قرآن كريم راهپيمائى كنند، شما را دعوت به قيام و استقامت و راهپيمائى مى‏كنند در مقابل قرآن كريم، نص قرآن كريم ضرورى مسلمين، چه برادران اهل سنت و چه برادران شيعى ضرورى اين است كه اين قرآن از خداست و در قرآن هر چه باشد ضرورى است كه بايد پذيرفت. قضيه قصاص در جاهايى از قرآن تصريح شده است و لايحه قصاص همين مسائل قرآن است و در اين راهپيمائى كه مسلمانها را به اصطلاح خودشان دعوت كرده‏اند، دعوت كرده‏اند كه مردم قيام كنند در مقابل قرآن، مردم قيام كنند در مقابل احكام ضروريه اسلام. آنهايى كه از بعض جبهه‏ها هستند، تكليفشان معلوم است، آنها از اول هم، از آن وقتى هم كه تاسيس شده است، مساله اسلام پيش آنها مطرح نبوده است و آنچه مطرح بوده است، اگر راست بگويند همان ملى‏گرايى بوده است و من در اين هم شك دارم، براى اينكه افرادى كه سر دسته اينها بودند و به ملى گرايى معروف بودند، ما ديديم كه بر ضد ملت اينها قيام كردند، الان هم كه در خارج هستند دعوت مى‏كنند كه بر ضد اين ملت، قدرت‏ها فعاليت كنند و اين قدرت هاى بزرگ هم همه جور چيزى دارند، ملى هم دارند، مذهبى هم دارند، معمم هم دارند. من آن چيزى را كه بسيار مورد تعجبم است، اين نيست كه در اعلاميه جبهه ملى براى لايحه غير انسانى (به اصطلاح او) قصاص يعنى حكم غير انسانى قرآن!! يعنى حكم غير انسانى اسلام!! اعلاميه بدهند و مردم را دعوت كنند كه ايها الناس بيائيد در مقابل اسلام قيام كنيد و استقامت كنيد. من از آنها همچو توقعى داشتم و دارم، اما بعضى كه اعلاميه دادند و تاييد كردند اين راهپيمائى‏ها را، آيا خوانده‏اند اين اعلاميه‏هاى جبهه ملى را؟ ديده‏اند كه اين راهپيمائى را دعوت كردند و يكى از انگيزه‏هاى آنها اين است كه بيائيد مقابل قرآن قيام كنيد؟ منتها لفظش را نگفتند و واقع صريحش همين است. اگر اينها خواندند اين را، غفلت كردند از اينكه اين راهپيمائى براى مقابله با اسلام است، براى مقابله با جمهورى اسلامى است و براى مقابله با حكومت اسلام است. من عجالتا كارى ندارم كه آيا دولت آقاى رجائى يك دولت فعال است يا نه و آيا كارهايى كرده است كه بايد در مقابل او ايستاد يا نه و كار ندارم به اينكه مجلس شوراى اسلامى آيا يك مجلسى است كه از ملت است يا نه و كار ندارم به اينكه قوه قضائيه آيا به تكاليفش عمل مى‏كند يا نه، به اينها من كارى ندارم و اگر راهپيمائى هم فقط براى راهنمائى مردم بود، آن هم صحبتى نبود و ممكن بود كه عمل بشود، اما راهپيمائى در مقابل اسلام! در مقابل صريح قرآن!! در مقابل حكم ضرورى اسلام! اين را چه جور تعبير كنيم؟ باز من كار ندارم به جبهه ملى، با اينكه بعض افرادش شايد افرادى باشند كه مسلمان باشند، لكن من كار دارم به آنهائى كه پيوند كرده‏اند با اين جبهه، پيوند كرده‏اند با منافقين، پيوند كرده‏اند با منحرفين، من با اينها كار دارم كه شمائى كه متدين هستيد و مدعى تدين، چه توجيهى از اين معنا داريد؟ آيا تكليف شرعى فقط اين است كه در مقابل مجلس و دولت اعلاميه صادر كنيد؟ در تمام تكليف‏هاى‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 12

شرعى كه شما احساس كرديد، همين تكليف شرعى را داريد كه مردم را دعوت كنيد به شورش در مقابل دولت اسلامى، در مقابل مجلس شوراى اسلامى؟! نهى از منكر و امر به معروف فقط منحصر است به همين كه شما دولت اسلامى را نهى و امر بكنيد آن هم با آن كوبندگى؟! و آن هم دعوت به قيام، آن هم دعوت به شورش؟! يا در مقابل اين اعلاميه جبهه ملى كه مخالف نص قرآن مجيد است، در مقابل اين دعوتى كه مردم را دعوت كرده است به راهپيمائى در مقابل قانون الهى، تكليف ديگر نداريد شما؟ آقايان تمام تكليف‏ها را بجا آوردند و عمل كردند! فقط يك تكليف مانده و آن جمهورى اسلامى را به هم زدن؟! در تمام تكليف‏هائى كه بر ما و شما متوجه است، چه از قشر نويسندگان و روشنفكران و جبهه‏ها و نهضت ها و سايرين، تمام تكاليف فقط منحصر به اين شده است كه اين جمهورى اسلامى را در خارج از كشور طور ديگرى كه هست نمايش بدهيد و مردم را دعوت كنيد كه بر خلاف جمهورى اسلامى شورش كنند؟ شما ديگر همه چيز درست شده است، فقط اين يكى مانده؟!

در وقتى كه سر تاسر ايران آشوبگران مشغول آشوب هستند، منافقان مشغول فعاليت هستند و ابتلا به جنگ قدرت‏هاى بزرگ ما داريم و مملكت ما آنجا هم مبتلاى به جنگ است و در داخل مبتلاى به اين دستجات مختلفى است كه به بهانه اسم شماها در خيابان‏ها مى‏ريزند و جوانان ما را زخمى مى‏كنند و گاهى هم مى‏كشند، اينها نهى از منكر نمى‏خواهد؟ اينها را دعوت به شورش مى‏كنيد، اين امر به منكر نيست؟ اين امر به فساد نيست؟

من بايد متاسف باشم، من بايد بسيار متاسف باشم از اينكه غيب نمى‏دانم، نمى‏دانستم در چنته اينها چه هست. من بعضى از اينها را مى‏پذيرفتم، به ايشان هم محبت مى‏كردم، ليكن نمى‏دانستم كه اينها بر ضد قرآن هم قيام مى‏كنند من نمى‏دانستم كه اينها ائتلاف پيدا مى‏كنند، مركز ائتلافشان يكجا است و ائتلاف پيدا مى‏كنند با منافقين كه شناخت شان را اشخاصى كه مطالعه كردند مى‏دانند چيست، ائتلاف كرده‏اند با اين جبهه‏ها كه ماسك را از روى صورتشان برداشتند و به طور صريح مردم را دعوت كردند به اينكه اى مسلمان‏هابيائيد و حكم قرآن را، حكم غير انسانى قرآن را!! و لا حول و لا قوه الا بالله در يك كشور اسلامى اينطور سب بر قرآن و سب بر اسلام به مرئى و منظر مسلمين بشود و فلان مقام هم تاييد كند و دعوت به شورش در مقابل چه؟ در مقابل نص صريح قرآن؟ امروز دعوت به راهپيمائى، 2 بعد از ظهر دعوت به راهپيمائى است، به حسب چيزى كه در اعلاميه‏شان ثبت شده است، دعوت به راهپيمائى است در مقابل اين حكم غير انسانى اسلام! ما با اينهائى كه اظهار دوستى مى‏كنند و تيشه برداشته‏اند و به ريشه اسلام مى‏زنند، بايد چه بكنيم؟ در تمام طول سلطنت رضاخان و محمدرضا خان و محمدرضا يك همچو جسارتى به قرآن كريم نشد. مسلمان‏ها بدانند كه يك راهى الان هست در كار، يك روشى الان هست در كار كه به طور ناشيگرى اينها نقاب را كنار زدند. آنهائى كه در اين راهپيمائى مى‏خواهند شركت كنند يا اظهار اين را كردند كه شركت بكنند يا تاييد كردند اين شركت را يا مردم را دعوت كردند به اين شركت، اگر بدانند كه محتواى اين معنا چيست، واى به حال ملتى كه ملى‏هاشان اين باشد و متدينينى هم كه اظهار تدين مى‏كنند، آن باشد و سرانشان هم اين و اگر ندانسته مى‏كنند، چطور

صحيفه نور ج 15 صفحه 13

اطلاعيه جبهه ملى را نديده دعوت مى‏كنند به اينكه شما هم به دنبال جبهه ملى راهپيمائى كنيد، بازار تهران ببندد و بازار اصفهان هم ببندد و بازارهاى ايران هم ببندند، خيابان‏ها هم همه ببندند و همه قيام كنند، استقامت كنند در مقابل چى؟ در مقابل لايحه قصاص غير انسانى! حكم قرآن غير انسانى!

با منافقين ائتلاف كردند كه آشوب بپا كنند و برضد راى مردم عمل كنند

با اينها ما چه بكنيم؟ با اين مقدس‏هائى كه از اينها پشتيبانى مى‏كنند و با هم ائتلاف كردند و با منافقين هم از اول ائتلاف داشتند، با اين مسلمانهاى نماز خوان ما چه بكنيم؟ اينكه من گفتم درد دل خودمان را بايد در ميان بگذاريم، اين براى اين بود كه سعدى از دست دوستان فرياد ما اين دوست نماها را چه بكنيم؟ آقايان در هر چه صحبت مى‏كنند و در هر چه اعلاميه مى‏دهند، يكى از مطالبشان اين است كه قانون، از اول هم قانون بايد به آن عمل بشود. اين سال هم سال قانون اسم گذاشته شد، يعنى اجراء قانون. آقايان اينهمه بساطى كه الان به حسب قانون در ايران برپا است، مجلس شوراى اسلامى يك مجلسى است كه قانون او را تاييد كرده است و شوراى نگهبان آنى است كه قانون تعيين كرده و دولت هم آنى است كه مجلس شورا تعيين كرده، اين هم دولت قانونى، قوه قضائيه هم اين است كه قانون تعيين كرده، خوب، شما اگر واقعا به قانون مى‏خواهيد عمل بكنيد و ما هم مى‏خواهيم كه همه شماها بيائيد به قانون عمل كنيد و آمديد و اينجا بناى بر همين هم شد و بناى بر اين شد كه ديگر روزنامه‏هاتان و صحبت‏هاتان براى تشنج نباشد، آيا شما وفا كرديد به عهد خودتان؟ در اينجا آمديد و قرار داديد به اينكه، يعنى بعد از اينكه مى‏خواستيد به جنگ هم برويد، به اين منتهى شد كه يك هيات سه نفره‏اى باشد، يك نفر از طرف آقاى رئيس جمهور، يك نفر هم از طرف آن آقايان و يكى هم من تعيين كنم، اينها حكم باشند بعد از اينكه حكم رفته است و ديده است و موارد خلاف را ديده و يك جائى صحبت كرده است، در روزنامه‏هايشان بود كه اين حكميت مثل حكميت ابوموسى اشعرى است، يعنى اين سه نفرى كه يكى‏اش را خود ايشان تعيين كرده و يكى‏اش را هم مجلس تعيين كرده است و آن دو نفر ديگر يعنى رئيس مجلس و آن دو تاى ديگر و يكى‏اش را هم من تعيين كردم و اينها حكميت كردند، نظير آن حكميتى است كه ابو موسى اشعرى بر خلاف حضرت امير راى داده. من فرض مى‏كنم كه اينها حكميتى كه كردند، مثل حكميت ابوموسى، من فرض مى‏كنم كه اين تهمت را به چند نفر عالم و چند نفر متدين كه يكى‏اش هم خود ايشان تعيين كردند، ما فرض مى‏كنيم كه اين روزنامه‏اى كه اينجا نوشته، صحيح است، خوب، بيايند مثل حضرت امير عمل كنند. حضرت امير در عين حالى كه در فشار ابوموسى را تعيين كرد نمى‏خواست تعيين كند، ايشان مى‏خواست يك كس ديگر را تعيين كند، لكن فشار آوردند دوستان خودش، همان دوستانى كه بايد حضرت امير از آنها فرياد كند، فشار آوردند كه نه، ابوموسى براى اين كار خوب است، حضرت، ابوموسى را تعيين كرد، بعد كه ابوموسى آن حكميت را كرد، همين دوست‏ها مى‏خواستند نقض كنند، حضرت امير مقاومت كرد گفت حالا كه حكم، حكم كرده بودند بر ضد حضرت امير، يعنى حضرت امير را از خلافت به حسب اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 14

حكميت خلع كردند و معاويه را به حسب اين حكميت نصب كردند، حضرت امير فرمود: كه اين حكميت بوده است و ما بايد به آن احترام قائل بشويم، در صورتى كه بر ضد او بود. خوب، شما هم كه اينقدر دعوا داريد، خوب، مثل حضرت امير بشويد موقعى كه، بگوئيد خوب، يك اشتباه كردم ديگر نمى‏كنم. چنانچه گاهى مى‏گوئيد. شما كجا را قبول داريد؟ اين آقايانى كه با هم ائتلاف كردند، اين آقايانى كه با اين منافقين ائتلاف كردند، ائتلاف كردند كه مملكت ما را به هم بزنند، ائتلاف كردند كه آشوب بپا كنند. شمايى كه ائتلاف كرديد، براى چه ائتلاف كرديد؟ آقايان! مى‏گوئيد كه اين بازى قبول نيست، از سر. ديروز من گفتم اين را كه خوب، نه اين را ملت تعيين نكرده يا كرده؟ اگر ملت تعيين نكرده، خوب، ببينند كى تعيين كرده، از كجا آمدند و راى دادند، آراء زياد، قانون اساسى را آنقدر زياد راى دادند كه آن طرفش همين منافقين و اينها راى ندادند، همين موتلفين، همين‏ها، همين‏ها البته نه آن جناح متدينشان، همه اين چيزهايى كه پيدا شده است از آراء همين مردم است، خوب، شما مردم راهى مى‏گوييد ما قبول داريم، مردم را قبول داريم، خوب، بسيار خوب، كى هست كه اين مردم را قبول ندارد! اين مردم تعيين كردند، خوب قبول داريد اگر مى‏گوييد بايد ميزان راى مردم است، خوب، اين راى مردم.

حالا ائتلاف كرديد كه به ضد راى مردم عمل كنيد؟ ائتلاف كرديد كه مجلس شوراى اسلامى را كنار بگذاريد؟ ائتلاف كرديد كه قوه قضائيه را كنار بگذاريد؟ ائتلاف كرديد دولت را كنار بگذاريد؟ اين ائتلافات براى چيست؟ اين چه ائتلافى است؟

تا وقتى كه آن جناح منافق و آن جبهه‏اى كه بر ضد اسلام است تاييد مى‏كند، تكليف شرعى است كه تاييد نكنم

من از اول يك خلجانى در ذهنم حاصل مى‏شد راجع به بعضى اينها، لكن صبر كردم، صبر كردم و نصيحت كردم، صبر كردم و هر وقت اينها آمدند، يعنى هر وقت نه، اما بسيارى از اوقات، آنها را به مسائل اسلامى دعوت كردم، به عمل به قانون دعوت كردم، به حفظ و حراست جمهورى اسلامى دعوت كردم، كم كم آن احساس من زياد شد تا وقتى كه مى‏بينم آن جناح منافق در ميدان است و تاييد مى‏كند، تا وقتى كه مى‏بينم آن جبهه‏اى كه بر ضد اسلام است تاييد مى‏كند، من، تكليف شرعى است كه تا تكليف ديگر تاييد نكنم. مگر من مى‏توانم كه يك جريانى كه بر ضد اسلام و بر ضد كشور ما دارد انجام مى‏گيرد، باز ساكت بنشينم اينجا و بگويم بيائيد و با شما صحبت كنم. من اگر احتمال اين معنا را مى‏دادم كه اينها به اسلام برگردند و به قانون اساسى كه سوگند خورده‏اند و فادار باشند و قوانين اسلام را قبول كنند، من اگر احتمال اين را مى‏دادم، براى يك محظورى كه من در آن محظور هستم و به خود اين آقايان گفتم آن محظور را، باز آنها را دعوت مى‏كردم و آنها را وادار مى‏كردم به اينكه با هم بنشينند و به قانون عمل كنند، لكن بسيار غفلت مى‏خواهد و بسيار ساده انديشى مى‏خواهد كه اين گروه‏هايى كه با هم ائتلاف كردند و اين جبهه ملى كه بر ضد اسلام مى‏خواهد راهپيمائى راه بيندازند و مسلمان‏ها هم

صحيفه نور ج 15 صفحه 15

همين بنشينند تماشا كنند كه به ضد اسلام مقاله بنويسند و سب اسلام را بكنند و حكم ضرورى اسلام را غير انسانى بخوانند، بعد از اينكه من مى‏بينم ائتلاف شما با اينهاست، خوب، من با اين جمعيت نماز خوان و متدين چه بكنم؟ من به اينها علاقه داشتم، حالا به بعضى‏شان هم باز علاقه دارم، با اينها ما تكليفمان چيست؟ خوب، چرا حسابتان را جدا نمى‏كنيد؟ من حالا باز عرض مى‏كنم به شماها حساب‏هايتان را جدا كنيد، به مجرد اينكه كمونيست‏ها هم به ضد اسلام است، آقايان از كمونيست‏ها هم دعوت كردند كه بيائيد، بيائيد با هم باشيم. خوب، جبهه ملى تكليفش معلوم است، آن صريحا به ضد اسلام قيام كرده، اما شمايى كه مسلمان هستيد و هيچ‏گاه نمى‏خواهيد به ضد اسلام قيام كنيد، چرا اينقدر هواهاى نفسانيه زياد شده است كه نمى‏فهميد داريد چه مى‏كنيد ؟چرا اينقدر شيطان در نفس ماها سلطنت پيدا كرده است كه چشمهاى ما را كور كرده است و قلب‏هاى ما را وارونه كرده است؟ بيائيد حساب خودتان را جد اكنيد. آيا نهضت آزادى هم قبول دارد كه، آن حرفى را كه جبهه ملى مى‏گويد؟ آنها هم قبول دارند كه اين حكم، حكم قصاص كه در قرآن كريم و ضرورى بين همه مسلمين است، غير انسانى است؟ آيااين نماز شب خوان‏ها اين را قبول دارند يا نه؟ شك ندارم كه قبول ندارند. خوب، اعلام كنيد. چرا ساكت نشسته‏ايد، مگر نهى از منكر فقط بايد من را نهى كنيد؟ نهى از منكر فقط براى اين است كه دولت را خرد كنيد و مجلس را خرد كنيد و چه؟! با منكر مى‏خواهيد نهى از منكر كنيد؟! كدام منكر؟ شما مى‏فرمائيد كه آن كسى كه دعوت مى‏كند به اينكه بيائيد با اين حكم غير انسانى اسلام راهپيمائى كنيد، مسلمان‏ها بنشينند تماشا كنند سب به رسول الله بشود، سب به قرآن هم بشود، اين سب به قرآن است.

با اسلام و روحانيت اسلام سرسخت مخالف بودند، از اولش هم مخالف بودند

مسلمان‏ها بنشينند تماشا كنند يك گروهى كه از اولش باطل بودند، من از آن ريشه‏هايش مى‏دانم، يك گروهى كه با اسلام و روحانيت اسلام سرسخت مخالف بودند، از اولش هم مخالف بودند، اولش هم وقتى كه مرحوم آيت الله كاشانى ديد كه اينها خلاف دارند مى‏كنند و صحبت كرد، اينها كارى كردند كه يك سگى را نزديك مجلس عينك به آن زدند اسمش را آيت الله گذاشته بودند. اين در زمان آن بود كه اينها فخر مى‏كنند به وجود او، او هم مسلم نبود. من در آن روز در منزل يكى از علماى تهران بودم كه اين خبر را شنيدم كه يك سگى را عينك زدند و به اسم آيت الله توى خيابان‏ها مى‏گردانند، من به آن آقا عرض كردم كه اين ديگر مخالفت با شخص نيست، اين سيلى خواهد خورد و طولى نكشيد كه سيلى را خورد و اگر مانده بود سيلى را بر اسلام مى‏زد. اينها تفاله‏هاى آن جمعيت هستند كه حالا قصاص را، حكم ضرورى اسلام را غير انسانى مى‏خوانند.

ما تكليفمان با آنها خوب، تا يك حدودى معلوم است، هر وقت هم مصلحت پيدا بشود، روشنش مى‏كنيم.

صحيفه نور ج 15 صفحه 16

حضرت امير در مقابل خوارج فشل شد

اما با اين نمازخوان‏ها بايد چه بكنيم؟ همين نمازخوان‏هائى كه حضرت امير سلام الله عليه، من نمى‏خواهم بگويم من حضرت امير، آنها خوارج، خير، من هم مثل شما يكى از افراد ملت هستم، اما اينها همان جمعيت‏هايى هستند كه حضرت امير در مقابل آنها فشل شد نتوانست كارى بكند. اينكه من مى‏گويم كه ما، آقايان اهل سنت هستند آقايان متشيعين هم هستند، علماى استان مازندران هم هستند علماى اهل سنت هم هستند و خطاب من به همه علماى سرتاسر كشور، از علماى اهل سنت و از علماى اهل تشيع و همه مراجع اسلام و همه ملت اسلام، اين ملتى كه از اول، قيامش براى اسلام بود، براى قرآن بود، اين ملتى كه در طول چندين سال، تقريبا دو دهه و اخيرا چند سال آنقدر زحمت كشيدند، آنقدر تحمل بليات كردند و آنقدر جوان دادند و آنقدر خانمانشان به باد فنا رفت، اينها با صراحت گفتند كه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، جمهورى اسلامى معنايش اين است كه رژيم، رژيم اسلامى باشد، حكومت، حكومت اسلامى باشد و قوانين، قوانين اسلامى.

بياييد به قانونى كه سابق بود و حالا براى آن مى‏خواهيد سينه بزنيد عمل كنيد

شما خوب بود بياييد به قانون سابق هم يك نظرى بكنيد. قانون سابق كه در صدر مشروطيت تصويب شده بود بوسيله ملت و متمم قانون را با جديت مرحوم شيخ فضل الله نورى به آن ضم كردند و ملت به او راى دادند، شما بياييد به آن قانونى كه سابق بود و حالا براى آن مى‏خواهيد سينه بزنيد و رفيق شفيق شما آنوقت كه مى‏خواست آشوب كند و در ايران بود، قبل از فرارش مى‏گفت بياييد به قانون عمل كنيد، خوب، شما هم به اين قانون عمل كنيد. اين قانون مى‏گويد كه هر قانونى كه بر خلاف اسلام است قانون نيست. پس قوانين بايد قوانين اسلامى باشد. شما آن را هم كه قبول نداريد، مى‏گوييد كه قصاص، اين قانون واضح اسلام، اين قانون ضرورى اسلام، اين قانونى كه قرآن بر آن تصريح كرده است، اين قانونى كه مصلحت و امنيت كشور را تامين مى‏كند، شما اين را يك قانون غير انسانى مى‏دانيد.

شما از ريشه‏ها خراب بوديد، اينكه كسى بگويد حكم خدا غير انسانى است، اين كافر است

شما ريشه‏هايتان، از ريشه‏ها خراب بوديد، ولى حالا من نظرم به اين جمعيتى است كه اينها را تاييد مى‏كنند. يك قدر اصلاح كنيد خودتان را آقا، چرا براى دنيا اينقدر دست و پا مى‏زنيد؟ انسان اينقدر براى دنيا دست و پا بزند كه يك جمعيتى كه قرآن را سب مى‏كنند و يك جمعيتى كه كمونيست‏ها را دعوت مى‏كنند براى ضديت با اسلام، شما تاييدشان مى‏كنيد. شما ناهى از منكر، مفسر قرآن، خوب بيائيد در مقابل اينها بايستيد، در مقابل اينها بگوئيد اين امرى كه گفتند اينها، كفر است. اينكه كسى بگويد حكم خدا غير انسانى است، اسلام غير انسانى است، اين كافر است. خوب، شما بيائيد اين را

صحيفه نور ج 15 صفحه 17

بگوئيد، فقط نهى از منكرتان اين است كه بعضى از علماى اسلام را شما هى تضعيف كنيد، بعضى از نهادهاى اسلامى را تضعيف كنيد، اين نهى از منكر همه‏اش خلاصه شده است در همين. هر چه اعلاميه مى‏دهند آقايان و هر چه صحبت مى‏كنند و هر جا مى‏روند صحبت مى‏كنند، هم و غمشان اين است كه اين جمهورى اسلامى به درد نمى‏خورد، ما حتما بايد يا در آغوش آمريكا باشيم تا بتوانيم زندگى كنيم، يا در آغوش شوروى و چون شوروى الحاد دارد و آمريكا موحد است و خيلى صحيح است و خوب است يا كمتر از او بداست! ما خوب است كه همراه اينها باشيم. اين چه فكرى است كه شماها داريد؟ چرا بايد اينطور باشيد؟ من بسيار متاسفم، من بسيار متاسفم، اينكه مرا به درد دل وارد مى‏كند مقابله با اين جمعيت است، مقابله با آنى است كه حضرت امير را نگذاشتند كارهايش را انجام بدهد. اگر اينها واقعا اعتقاد به اسلام دارند و لازم مى‏دانند كه نهى از منكر كنند، كدام منكرى بالاتر از اين است كه كسى بگويد حكم قرآن غير انسانى است و مردم را دعوت كند براى اين. اينها دعوت مى‏كنند به راهپيمائى بر ضد كى و به طرف كى، طرفدارى از كى؟ طرفدارى از آن كه مى‏گويد كه حكم قصاص يك حكم غير انسانى است، طرفدارى از اين، بايد يك مسلمان طرفدارى از اين مساله بكند؟

نرويد دنبال اينكه رجائى علم ندارد، اين عقلش بيشتر از علمش است‏

من الان هم نمى‏خواهم با اين دسته‏اى كه مسلمان هستند، لكن ديد سياسى‏شان ناقص است مع‏الاسف دانشمند هم هستند. يكى از علما در يك جائى هست كه سوال كرده بود از يك كسى كه شما اين عالم و آن عالم اينها را چطور مى‏بينيد، او گفته بود كه اين عالم عقلش كمتر از علمش است، يا گفته بود علمش بيشتر از عقلش است و آن عالم عقلش كمتر از علمش است، علمش زياد است، عقلش كم است.

در بعضى از اين اشخاص هم من بايد بگويم كه اينها علم دارند، لكن عقلشان به اندازه علم نيست. اينها عملشان هم معلوم است كه به روز خودشان چه آوردند و چه كردند. شما آقايانى كه نهى از منكر را واجب مى‏دانيد و واجب هم هست جزء ضروريات اسلام است، نبايد اين دوستان خودتان را نهى كنيد كه به ضد قرآن حكم نكنند، دعوت نكنند به ضد قرآن؟ آيا مراجع اسلام، علماى بلاد اسلام بايد گوش كنند اين مطلب را و هيچ صحبتى نكنند؟ ساكت باشند در مقابل سب قرآن كريم؟ ساكت باشند در مقابل كسى كه حكم ضرورى اسلامى، منصوص در كتاب خداى تبارك و تعالى است، آن را غير اسلامى بخواند؟ در مقابل لايحه قصاص دعوت به شورش مى‏كنند. آقايان دعوت مى‏كنند مردم را به قيام، قيام بر ضد كى؟ قيام بر ضد جمهورى اسلامى؟ اين مردمى كه با خون خودشان جمهورى اسلامى را مستقر كردند، حالا بيايند توى خيابان‏ها بگردند و بيفتند به اينكه بيائيد ما اين احكام غير انسانى را كنار بگذاريم! اين جمهورى اسلامى به درد نمى‏خورد! همه اين نهادها همه دروغ و غلط است همه‏اش! بيائيد بگوئيد خوب، نقص دارد، بگوئيد قوه قضائيه نتوانسته است عمل كند، خوب همراهى كنيد تا بشود، بگوئيد دولت نمى‏تواند كه اقتصاد اين ملت را يك روزه درست كند، شما بيائيد

صحيفه نور ج 15 صفحه 18

درست كنيد، حرف نباشد، شعار نباشد، من هم اينجا مى‏توانم بنشينم و بگويم كه ما در يك روز مى‏توانيم دنيا را به هم بزنيم، نگوئيد كه تو نمى‏توانى، تو هم نمى‏توانى، مگر امكان دارد كه يك همچو مملكت خرابى كه براى ما گذاشتند و شما هم هر روز خرابترش كرديد و داريد مى‏كنيد، هر روز دعوت به خلاف داريد مى‏كنيد، آرامش را از اين مملكت برديد، مگر امكان دارد كه ديگر آقاى رجائى بتواند اقتصاد اين مملكت را به زودى درستش كند؟ اگر شماها بوديد، تا حالا خرابش كرده بوديد، اين بيچاره‏ها دارند آنجا درستش مى‏كنند، اگر شماها بگذاريد، اگر شماها بگذاريد، اينها كوشش دارند مى‏كنند براى اينكه درست كنند مساله را، لكن مساله اقتصاد يك چيزى نيست كه بله، خوب است كشاورز، اقتصاد آقايان اين است كشاورزان مشغول بشوند و كارخانه داران مشغول كار بشوند و كارگران مشغول كار بشوند و بيكاران به كار واگذاشته بشوند و خوب، اينها همه خوب است، شما مى‏توانيد اين كار را زودى بكنيد؟

شما مى‏توانيد يكدفعه بيائيد و همه ايران را كشاورزيش را درست كنيد و همه اين بيكارها كه در انگلستانش بيشتر است و در آمريكايش بيشتر است و آنهائى كه قبله گاه شما هستند نتوانسته‏اند حلش بكنند، شما مى‏توانيدحلش بكنيد؟ اين گوى و اين ميدان بفرمائيد، بفرمائيد. لكن قضيه اين نيست، مساله اين نيست، مساله اين است كه نمى‏خواهند اين چيزها باشد. يك دولتى كه اسلامى باشد و در وزارتخانه‏اش وقتى مى‏خواهند بنشينند با هم صحبت كنند اول قرآن مى‏خوانند. آخر اين هم رسم شد كه يك مملكتى قرآن بخواند! اين مرتجعين، اين مرتجعين در وزارتخانه قرآن مى‏خوانند. شما با اين چيزها بديد. نمى‏گويم اين دسته متدينش را، من آن دسته متدين را حالا هم عقيده بهشان دارم، در عين حالى كه آنها هم ضربه دارند مى‏زنند، لكن من آنها را عليحده مى‏كنم و از خدا مى‏خواهم كه اينها جدا بشوند، از آن جمعيت‏ها جدا بشوند و وارد بشوند با ساير مردم، شنا نكنند به مقابل سيل، بر خلاف سيل، سيل خروشان، شنا نكنند. شما يك اشتباه بزرگى داريد و آن اين است كه خيال مى‏كنيد كه حالا در زمان محمدرضا اگر يك دو تا اعلاميه بر ضدش داديد، مردم به شما علاقه پيدا كردند، حالا هم اگر چنانچه يك اعلاميه به ضد مثلا دولت بدهيد يا ملت بدهيد يا چيز بدهيد، مردم علاقه پيدا مى‏كنند. شما مقايسه اين دوتاتان غلط بوده است. من كه مى‏گويم ديد سياسى نداريد، براى اين است كه شما حالا براى اينكه خودتان را روى كار بياوريد (من مى‏دانم كه قضيه خدائى تو كار نيست، نه من و نه تو، خداى تو كار نيست، هر چه هست شيطان است) خوب، شما بياييد حسابتان را از اينهائى كه اعلام مقابله با اسلام در اطلاعيه شان كردند و كمونيست‏ها را دعوت كردند و آن كمونيست‏ها كه شما دشمن سر سخت‏شان هستيد و آمريكا هم دشمن سرسختش است شما حسابتان را بياييد جدا كنيد همين امروز، دير نشده است، همين امروز در راديوى ايران اعلام كنيد به اينكه اين اعلاميه‏اى كه جبهه ملى داده است و نوشته است كه، مردم را دعوت كرده است كه، در يكى‏اش دعوت كرده است به اينكه لايحه قصاص و لوايح ديگر و در يكى ديگرش گفته لايحه‏هاى غير انسانى، كه همين است مقصودش اينها قرينه‏اند. شما بياييد الان، شماها كه اسلام را قبول داريد و مى‏دانم قبول داريد، شما نهى از منكر

صحيفه نور ج 15 صفحه 19

را واجب مى‏دانيد و مى‏دانم كه واجب مى‏دانيد، اگر اين شيطان باطنى بگذارد شما را كه عقلتان عمل بكند، شما بياييد همين قضيه را محكوم كنيد، راديوى بعد از ظهر را ما باز كنيم، گوش كنيم ببينيم كه نهضت آزادى اعلام كرده است كه اين اطلاعيه جبهه ملى كفرآميز است، قرآن را سب كرده است، هى نرويد دنبال اينكه رجائى علم ندارد، اين عقلش بيشتر از علمش است و بعضى از شما علمتان بيشتر از عقلتان است.

جبهه ملى محكوم به ارتداد است، جدا كنيد حساب را از مرتدها

و من نتوانستم و مى‏خواستم و واقعا مى‏خواستم و متاثرم از اينكه با دست خودشان اينها گور خودشان را كندند، من نمى‏خواستم اينطور بشود. من حالا هم توبه را قبول مى‏كنم، اسلام قبول مى‏كند، من حالا هم بروند توى راديو، بروند توى تلويزيون، توبه كنند بگويند ما تا حالا خطا كرديم، اشتباه كرديم مردم را دعوت كرديم به شورش، غلط بوده، خلاف اسلام بوده، خلاف قوانين كشورى بوده تاييد كرديم، ائتلاف كرديم با گروه منافق. من چندين بار به اين آقا گفتم آقا اين جمعيت تو را به باد فنا مى‏دهند و اين افرادى كه دور تو جمع شده‏اند، بعضى از اينها يك گرگ‏هايى هستند كه تو را به باد فنا مى‏دهند، گوش نكرد، حالا هم دير نشده، آقايانى كه متدينند اعلام كنند به اينكه اين دعوت به راهپيمائى، دعوت بر ضد اسلام است، چنانچه صريحش اين است و آن آقا هم بروند عذرخواهى كنند از ملت، بگويند ملتى كه به من راى داد من مطابق راى آنها عمل نكردم، از حالا به بعد مى‏كنم، اما اينطور نباشد كه لفظا، مكرر بهشان مى‏گويم، لفظا مى‏كند، لكن من نه اين مجلس را قبول دارم، نه آن قوه قضائيه را قبول دارم و نه آن شوراى نگهبان را قبول دارم و نه آن هيات سه نفرى را كه خودم هم يكى‏اش را تعيين كردم قبول دارم و هر چه هست بايد من بكنم اين نباشد در كار، سايرين مانعى ندارد، اما ما چه بكنيم؟ من كه مى‏گويم كه ما بايد از دست اين دوستان يك فكرى بكنيم، براى اين دوستان يك فكرى بكنيم كه من نمى‏خواهيم اينها به آنطورى كه خودشان را رساندند برسانند. من نمى‏خواستم كه وضع اينطور بشود، من نمى‏خواستم كه اين مردم و اين ملت كه سال اول جمهورى اسلامى‏شان هست، اينطور مشوش بشود خاطرشان از امثال شماها، من نمى‏خواستم كه شما ائتلاف بكنيد با منافقينى كه بر ضد اسلامند و شناخت شان منتشر است، ولى چه بكنم، خوب شما گوش نكرديد به نصيحت، الان هم من نصيحت مى‏كنم اين جمعيت متدين نهضت آزادى را و آقاى رئيس جمهور را، الان هم من نصيحت مى‏كنم كه آقا شماها دست برداريد از اين سنگ‏اندازى جلوى چرخ اسلام، دست برداريد از اين تضعيف مجلس و تضعيف روحانيت و تضعيف ملت و تضعيف روحيه ملت و تضعيف روحيه ارتش، دست برداريد از اين امورو بياييد در ميدان با برادران ديگرتان بنشينيد، شما رئيس جمهور قانونى باشيد روى قوانين عمل كنيد، شما وكلايى هستيد در مجلس، محترميد، متدينيد، جدا كنيد حساب را از مرتدها، اينها مرتدند، جبهه ملى از امروز محكوم به ارتداد است. بله، جبهه ملى هم ممكن است بگويند كه ما اين اعلاميه را نداده ايم. اگر آمدند در راديو، امروز بعد از ظهر، آمدند در

صحيفه نور ج 15 صفحه 20

راديو اعلام كردند به اينكه اين اطلاعيه‏اى كه حكم ضرورى مسلمين، جميع مسلمين را غير انسانى خوانده، اين اطلاعيه از ما نبوده، اگر اينها اعلام كنند كه از ما نبوده، از آنها هم ما مى‏پذيريم، اسلام در رحمتش باز است به همه مردم. در تاريخ است كه يزيد از حضرت سجاد پرسيد كه من توبه مى‏توانم بكنم؟ ايشان فرمودند كه بله در توبه باز است. خوب، يزيدى كه آن جنايت‏ها را كرده است، منتها بعد حضرت سجاد به زينب كه به ايشان عرض كردند آخر اين چى هست؟ گفت اين موفق به توبه نمى‏شود، اگر توبه بكند قبول است. يك كسى پيغمبر را هم بكشد توبه بكند، قبول است، اما موفق به توبه نمى‏شود. و من هم احتمال مى‏دهم كه اين آقايان موفق به توبه نشوند، جديت كنند الان وقت هست، وقت باقى است، تا آنوقتى كه پايتان را به گور وارد مى‏كنيد در توبه باز است، رحمت خدا واسع است، بياييد توبه كنيد، بياييد از كارهايى كه كرديد، از دعوت به شورش كه كرديد، از مخالفت‏هايى كه با اسلام كرديد، بياييد توبه كنيد، برگرديد، توبه همه‏تان قبول است. بياييد با هم برادر بشويد اين مملكت را به پيش ببريد، هى ننشينيد و بگوييد كه اين مملكت را دارند خراب مى‏كنند، آخر كجا، كى دارد خراب مى‏كند، جز شماها؟ كى دارد مملكت را خراب مى‏كند؟ حساب كنيد آخر، ملت بنشينند حساب كنند اين دولتى كه با تمام توانش دارد زحمت مى‏كشد و دارد راهسازى مى‏كند و دارد به جنگزدگان كمك ميكند و دارد به جبهه‏ها كمك مى‏كند و عيبش فقط اين است كه مى‏گويد من مسلمانم، من به غير اسلام هيچ فكر نمى‏كنم، شما اين يك عيب را صرفنظر بكنيد، اين دارد ايران را به هم مى‏زند؟ اين مجلسى كه خوب مردم مى‏بينند چقدر اين مجلس تحمل كرده است بار سنگين فحاشى‏هاى شما را، اينها هم كه دارند زحمت مى‏كشند، اينها هم كه علما هستند، متدينين هستند به استثناى بعضى‏ها، الان هم كه دارند زحمت مى‏كشند، اينها دارند خراب مى‏كنند كشور را؟ آن هم قوه قضائيه‏اش كه با كمبود فرد، حتى در حوزه هاى علمى كمبود ما داريم، كمبود قضايى داريم، دارند شب و روز زحمت مى‏كشند كه اين كمبود را رفعش بكنند.

مى‏خواهيم يك دانشگاهى باشد كه بعد مثل شما را بيرون ندهد، آدم متعهد به اسلام بيرون بدهد

اينها دارند خراب مى‏كنند؟ يكى از چيزهايى كه اينها باز برايش سينه مى‏زنند و جبهه ملى هم در اعلاميه‏اش چيز كرده دانشگاه چرا باز نمى‏شود وهى دانشگاه. آقا دانشگاه شما را بيرون داده، اين دانشگاه باز بشود ده بيست سال ديگر هم يك عده‏اى بيايند، همين‏ها هستند، همين كه شماييد، آنها هم هستند كه‏اسلام را هيچ قبول نداريد، احكام اسلام را احكام غير انسانى مى‏دانيد. ما مى‏خواهيم يك دانشگاهى درست بشود براى ملت، شما با اسم ملت داريد به ضد ملت عمل مى‏كنيد. اين ملت، اين جمعيت‏ها هستند كه در خيابان‏ها و در عرض مى‏كنم كه بازارها دارند، در آنجا دارند براى اسلام زحمت مى‏كشند، براى كشور زحمت مى‏كشند. ما مى‏خواهيم يك دانشگاهى باشد كه بعد مثل شما را بيرون ندهد، يك دانشگاهى باشد كه يك آدم متعهد به اسلام را بيرون بدهد اگر تعهد به اسلام داشته

صحيفه نور ج 15 صفحه 21

باشد، نه ما را طرف شرق مى‏كشد، نه ما را طرف غرب مى‏كشد، نه آن ديد تنگ بعضى از شما را دارد كه مى‏گويد ما نمى‏توانيم.

جبهه ملى سب اسلام كرده است

خوب شما تا آن آخر هم اعليحضرت را مى‏خواستيدش، به من گفتيد ديگر، اينكه نمى‏توانيد حاشا كنيد، تا آن آخر هم مى‏گفتيد خوب، ايشان باشند، اعليحضرت همايونى باشند حكومت نكنند. شمائى كه تا آخر هم اينطور بوديد، بختيار هم تا آخر مى‏خواستيد، آخر شما نبايد ديگر ما را بازى بدهيد بگوئيد كه ما چه، ما چه. شما از اين جبهه ملى، از ميرزاى شيرازى، در يكى از روزنامه‏هايشان كه من ديدم و بسيار ناراحت شدم، از ميرزاى شيرازى كه قضيه تنباكو را درست كرده تا آقاى كاشانى، تمام علمايى كه در خلال اين، در مشروطيت براى اسلام كار كردند، ميرزاى شيرازى براى اسلام كار كرده است، آقاى كاشانى براى اسلام كرده، شيخ فضل‏الله كرده، تمام اينها را به آنها بد گفتند. آن روزنامه جبهه ملى را پيدا بكنيد، ميرزاى شيرازى را متهم كرده به دروغگويى، شيخ فضل‏الله را اينقدر فحش داده، جرم شيخ فضل‏الله بيچاره چه بود؟ جرم شيخ فضل‏الله اين بود كه قانون بايد اسلامى باشد، جرم شيخ فضل‏الله اين بود كه احكام قصاص غير انسانى نيست، انسانى است، او را دار زدند و از بين بردند و شما حالا به او بدگويى مى‏كنيد. بعد مى‏رسيد به آقاى كاشانى، آقاى كاشانى هم همين طور، جرم اينها همين است كه اينها عقيده‏شان اين است كه بايد اسلام در ايران پياده بشود و شما مى‏گوئيد كه احكام غرب مترقى است، ما بايد احكام مترقى را، شما عده‏اى‏تان، همه‏تان مثل آن آقايان حقوقدان‏هاست كه مقابل قصاص ايستاده‏اند، منتها آنها اين تعبير فضيح شما را نكردند و من گفتم كه در تمام طول سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه سب به اسلام تو كار نبوده و جبهه ملى سب اسلام كرده است. من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همه اصلاح بشوند، همه به آغوش اسلام برگردند و نگذارند خداى نخواسته يك وقت يك چيزى پيش بيايد كه ناگوار باشد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 25

تاريخ: 1/4/60

پاسخ امام خمينى به نامه رئيس مجلس شوراى اسلامى در مورد عزل بنى صدر از رياست جمهورى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

پس از راى اكثريت قاطع نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى مبنى بر اينكه آقاى ابوالحسن بنى‏صدر براى رياست جمهورى اسلامى ايران كفايت سياسى ندارد، ايشان را از رياست جمهورى اسلامى ايران عزل نمودم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:34 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 26

تاريخ: 1/4/60

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت دكتر چمران

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون

شهادت انسان‏ساز سردار پرافتخار اسلام و مجاهد بيدار و متعهد راه تعالى و پيوستن بر ملاء اعلى، دكتر مصطفى چمران را به پيشگاه ولى عصر ارواحنا فداه تسليت و تبريك عرض مى‏كنم.

تسليت از آنرو كه ملت شهيد پرور ما سربازى را از دست داد كه در جبهه‏هاى نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ايران حماسه مى‏آفريد و سرلوحه مرام او اسلام عزيز و پيروزى حق بر باطل بود. او جنگجوئى پرهيزكار و معلمى متعهد بود كه كشور اسلامى ما به او و امثال او احتياج مبرم داشت. و تبريك از آنرو كه اسلام بزرگ چنين فرزندانى تقديم ملت‏ها و توده‏هاى مستضعف مى‏كند و سردارانى همچون او در دامن تربيت خود پرورش مى‏دهد. مگر چنين نيست كه زندگى عقيده و جهاد در راه آن است.

چمران عزيز با عقيده پاك خالص غير وابسته به دستجات و گروه‏هاى سياسى و عقيده به هدف بزرگ الهى، جهاد را در راه آن از آغاز زندگى شروع و با آن ختم كرد. او در جهاد، با نور معرفت و پيوستگى به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار كرد. او با سرافرازى زيست و با سرافرازى شهيد شد و به حق رسيد.

هنر آن است كه بى‏هياهوهاى سياسى و خودنمائى‏هاى شيطانى براى خدا به جهاد برخيزد و خود را فداى هدف كند نه هوى، و اين هنر مردان خداست.

او در پيشگاه خداى بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و يادش بخير. و اما، ما مى‏توانيم چنين هنرى داشته باشيم؟ با خداست كه دستمان را بگيرد و از ظلمات جهالت و نفسانيت برهاند. من اين ضايعه را به ملت شريف ايران و لبنان، بلكه به ملت‏هاى مسلمان و قواى مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان و برادر محترم اين مجاهد عزيز تسليت عرض مى‏كنم و از خداوند تعالى رحمت براى او و صبر و اجر براى بازماندگان محترمش خواهانم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 27

تاريخ: 1/4/60

پيام امام خمينى در جمع اعضاى بسيج خمينى شهر، دفتر تبليغات قم و گروهى از پرسنل پايگاه چهارم نيروى هوايى

ملت امروز يكپارچه در صحنه است و مراقب توطئه‏ها

بسم الله الرحمن الرحيم

آقايان محترم كه از پايگاه وحدت دزفول و بسيج اصفهان و ساير آقايان ديگر تشريف دارند من از همه تشكر مى‏كنم و اين تشكر براى همه رزمندگان جبهه‏هاست و همه رزمندگان پشت جبهه‏هاست.

امروز بحمد الله ملت ايران ملتى است مومن و رزمنده و داراى عقيده و جهاد براى عقيده است و مادامى كه اين روح بزرگ در كالبد ملت ماست از توطئه‏ها و كجروى‏ها و ساير چيزهائى كه براى ملت ما بوده است و در پيش است هراسى نيست. آن ملت بايد از مشكلات هراس داشته باشد كه ايمان نداشته باشد، آن كه ايمان و عقيده دارد و بپاخاسته است كه جهاد كند در راه اين ايمان و عقيده و اعتقاد به اين دارد كه فداكارى در راه خداى تبارك و تعالى پيروزى است و رسيدن به مقام شهادت پيروزى ديگر است، يك همچو ملتى شكست ندارد.

آنهائى كه توطئه‏گر هستند و با توطئه خودشان مى‏خواهند بين ملت نفاق ايجاد كنند و گمان كردند كه مى‏توانند بين ملت يكپارچه اسلامى ايران نفاق ايجاد كنند و گروه‏ها را در مقابل هم قرار بدهند آنها در اشتباهند، آنها ملت ايران را نشناختند، آنها نمى‏دانند كه ملت ايران يكپارچه مجاهد است و يكپارچه رزمنده است و يكپارچه مومن است و دست تبهكاران را به واسطه ايمان خودشان از كشورشان قطع مى‏كنند، توطئه‏ها را يكى پس از ديگرى خنثى مى‏كند.

ملت امروز يكپارچه در صحنه است و مراقب، مراقب توطئه‏ها، مراقب تبهكارى‏ها و به مجرد اينكه احساس كند گروهى يا اشخاصى بر خلاف آن مسيرى كه ملت دارد، كه آن مسير انسانيت و مسير حق است و مسير جهاد براى ايمان و عقيده است، به مجرد احساس مخالفت اشخاص يا گروه‏ها با اين راه، خود ملت بدون اينكه احتياج به اين داشته باشد كه كسانى ملت را دعوت بكند و يا تجهيز بكند، خود ملت مجهز است و تمام ملت چه نيروهاى مسلح ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و پاسداران و نيروهاى ملتى و چه ساير قشرها كه آنها هم قواى مسلح به ايمان هستند اينها همه در صحنه حاضرند و ناظر اعمال اشخاص و ناظر اعمال گروه‏ها و جبهه‏ها هستند و خودشان جوابگوى همه چيزهائى كه بر ضد اين انقلاب مى‏خواهد شكل بگيرد هستند و بحمد الله احتياج به اينكه كسى آنها را

صحيفه نور ج 15 صفحه 28

بسيح كند ندارند. و يك همچو ملتى است كه پيروزى نهائى را به دست مى آورد و هر چه شهيد در اين راه پيروزى مى‏دهد مصمم‏تر مى‏شود و خستگى ناپذير است.

اين گروه‏هائى كه مع‏الاسف عده‏اى از جوانان ما و بچه‏هاى عزيزى كه اينها بايد براى ميهن خودشان و اسلام خودشان عمل كنند آنها را بازى مى‏دهند و بر ضد اين‏انقلاب اسلامى كه دست قدرت‏هارا از اين كشور قطع كرده است بسيج مى‏كنند و در خيابان‏ها مى‏آورند و در مقابل ملت مى خواهند بايستند، اينها در اشتباهند و من بايد به اين جوانهاى گول خورده‏اى كه از چند نفر گرگ اينهاگول خورده‏اند، نصيحت كنم و به پدر و مادر اين عزيزان نصيحت كنم كه شما فرزندان خودتان را و جوانها خودشان را از دست اين گرگ‏هائى كه به صورت آدميزاد در آمده‏اند و شما را منحرف مى‏خواهند بكنند، توجه داشته باشيد اين امرى كه در دو روز پيش از اين اتفاق افتاد اين را مطالعه كنيد، ببينيد چه بود، براى چه بود و براى كه بود. آيا شما در مقابل آمريكا ايستاده‏ايد و مى‏خواهيد جهاد كنيد؟! در مقابل شوروى ايستاده‏ايد و مى‏خواهيد جهاد كنيد؟! ميخواهيد كشور خودتان را از دست آمريكا بگيريد؟! مى‏خواهيد كشور خودتان را از دست شوروى بگيريد؟! شما كه بازى خورده‏ايد و سران خيانتكار منافقين شما را بازى داده‏اند و خودشان در پناهگاه‏ها نشسته‏اند و شما را به خيابان آورده‏اند و آن غائله اسفناك را به دست شما به بار آوردند، آيا شما در مقابل كى مى‏خواستيد بايستيد؟ اعلام قيام مسلحانه در مقابل كيست؟ اعلام قيام مسلحانه در مقابل ملتى است كه قريب بيست سال و اخيرا دو سه سال خون خودش را داده است و دست آمريكا و بلوك او را و شوروى و بلوك او را از اين كشور كوتاه كرده است. شما در مقابل اين ملت مى‏خواستيد قيام بكنيد و شما را وادار كردند به آن كارهائى كه روى تاريخ را سياه كرد. فكر اين را كرديد كه شما داريد چه مى‏كنيد؟ و متحرك به تحريك چه اشخاصى هستيد؟ آنهائى كه شما را به قيام و استقامت دعوت كردند و جا را خالى گذاشتند و رفتند؟! قيام و استقامت در مقابل كى؟ در مقابل اسلام؟! در مقابل جمهورى اسلامى؟! در مقابل قرآن كريم؟! با اسم قرآن مجاهده در مقابل اسلام و قرآن؟! با اسم اسلام قيام بر ضد اسلام؟! با اسم آزادى قيام بر ضد آزادى؟! بيدار بشويد، جوانهاى خودتان را نصيحت كنيد. شما تمام قواى خودتان را هم كه روى هم بگذاريد در مقابل اين سيل خروشانى كه ملت مسلمان و ارزنده ايران به راه مى‏اندازد قطره‏اى بيش نيستيد. چرا خودتان را به تباهى مى‏كشيد و با اسم استقلال ايران مى‏خواهيد ايران را به چنگال گرگ‏هاى قدرتمند مبتلا كنيد؟ يك قدرى تفكر كنيد، ملت ما يك قدرى در حال اين افراد تفكر كند و پدر و مادرهاى اين جوانهاى گول خورده، اين دخترهاى گول خورده، اين پسرهاى گول خورده تفكر كنند و آنها را هدايت كند. ما خير شما را مى‏خواهيم، جمهورى اسلامى خير دنيا و آخرت شما رامى خواهد، جمهورى اسلامى استقلال واقعى شما را مى خواهد، جمهورى اسلامى آزادى شما را از دست اين گرگ‏هاى شرق و غرب مى‏خواهد. اين گروهك‏هاى بدبخت، اين گروهك‏هاى جنايتكار جوانهاى ما را بازى مى‏دهند خودشان در پناهگاه‏ها مى‏نشينند و جوانهاى اين ملت را بسيج مى‏كنند بر خلاف اسلام و بر خلاف ملت مسلمان و در خدمت ابر قدرتها و خصوصا آمريكا.

صحيفه نور ج 15 صفحه 29

اينها نشناختند اسلام را و نشناختند اين ملت اسلام را

اين نقشه‏اى كه مدت‏هاست در كار است و نقاشان بيخبر از خدا دنبال شكل دادن آن بودند و من مطالعه مى‏كردم در حال آنها و در وضع آنها و بالاخره با ناشيگرى خودشان را لو دادند و باطنشان را ظاهر كردند و ملت فهميد كه اينها چكاره‏اند و با يك صورت اسلامى و حق به جانب در اين مملكت آمدند و نقشه شوم قدرت‏هاى بزرگ را يعنى آمريكا را مى‏خواستند در اين كشور پياده كنند. اينها ملت را نشناخته بودند، اينها ملت اسلامى را نمى‏شناختند، اينها با همه هوش‏شان و با همه علمشان، اين علم را نداشتند كه ملت اسلام يعنى چه و قدرت اسلام يعنى چه. اينها خواستند راه را براى آمريكا باز كنند و آمريكائيان، همه در دور پرچم‏شان جمع شدند و نصيحت من را گوش نكردند و مصلحتى كه من براى آنها مى‏انديشيدم و براى كشور خودمان، اينها از آن غفلت كردند و آنچه كه من مى‏خواستم نشود شد و من نمى‏خواستم كه مثل زمان رضاخان كه وقتى او را بيرونش كردند آن رفيق صديق آنها اول كلمه‏اى كه در مجلس گفت، گفت: الخير فى ما وقع . من نمى‏خواستم كه در كشور بپاخاسته اسلامى ما يك همچو اشخاصى باشند و بيايند و گوش به حرفها ندهند و مصلحت‏هائى كه ما براى آنها پيش پاى آنها مى‏گذاشتيم گوش فرا ندهند و كار را به جائى بكشند كه آنهائى كه ديروز براى آنها پشتوانه بودند امروز دشمن آنها باشند. اينها نشناختند اسلام را و نشناختند اين ملت اسلام را. اينها خيال مى‏كردند كه همانطورى كه در غرب يا در شرق گروه سياسى، بازى‏هاى سياسى مى‏كنند و مردم را با بازى‏هاى سياسى گول مى‏زنند و بسيج مى‏كنند مى‏توانند در ايران هم با آن بازى‏هاى سياسى مردم را متفرق كنند و جدا كنند و در مقابل اسلام و جمهورى اسلامى بسيج كنند و مردم را وادار كنند كه اين مجلس را خودشان منحل كنند و اين دولت را خودشان بر كنار بگذارند و اين قوه قضائيه را خودشان منحل كنند و جمهورى اسلامى را خودشان به دست خودشان به باد فنا بدهند و راه را باز كنند از براى قدرت‏هائى كه طعمه‏هاى خودشان را از دست داده‏اند تا اين مملكت باز طعمه آمريكا و دنبال او شوروى شود. اينها نشناخته بودند اسلام را خيال مى‏كردند اسلام هم مثل مسلك‏هاى ديگر فقط يك مسلك سياسى است كه بشود اينها با آن بازى‏هاى شيطانى سياسى، اين مردم را از راه خودشان كه بيست سال است در راه او خون داده‏اند، بيست سال است جوانان خودشان را فدا كرده‏اند، اينها را از آن راه حق به سوى راه باطل و از نور به ظلمات بكشند و راه را براى دوستان خودشان باز كنند.

اين مجلس، يك مجلسى است كه در مقابل اين امور انحرافى ايستاده است

من بسيار متاسفم از اينكه كوشش كردم كه در اين دوره اول جمهورى اسلامى اينطور مسائل پيش نيايد و اينطور عزل و نصب‏ها نشود، لكن با كمال كوششى كه كردم اينها نتوانستند بفهمند. من با زبان‏هاى مختلف آنها را دعوت كردم به اينكه رها كنند اين راهى را كه در پيش دارند و با ملت ايران اينطور نكنند و من مى‏خواستم كه تمام اين كسانى كه در كار دولتمردى هستند تا آخر انقلاب و پيروزى انقلاب همه در محل خودشان باقى باشند و اين جمهورى اسلامى را همه با هم به آخر برسانند و به

صحيفه نور ج 15 صفحه 30

پيروزى مطلق، لكن دستهائى در كار بود و گرگ‏هائى بود در بين اينها كه نگذاشتند اين مطلبى را كه ما مى‏خواستيم نشود، نشود. وقتى احساس شد كه اينها يك نقشه شيطانى اتحاد با منافقينى كه ديروز، پريروز ريختند در خيابان‏ها و جوانهاى ما را سر بريدند و مال و اموال مردم را آتش زدند و خيابان‏ها رابه فساد كشاندند، با اينها دست در دست هم داده بودند و با گروه‏هاى منحرف ديگر دست به دست هم داده بودند براى اينكه اين كشور را به تباهى بكشند و وقتى كه احساس يك همچو خطرى شد من قبلا هم گفته بودم كه اگر من احساس خطر بكنم آن چيزى را كه به شما داده‏ام پس مى‏گيرم، همين است كسانى كه ادعاى اسلام مى‏كنند، همين است رفتار آنهائى كه ادعاى منافع مردم را مى‏كنند، مى‏گويند ما طرفدار خلق هستيم. من نمى‏دانم اين خلقى كه اينها طرفدار آنها هستند در كجاى دنيا زندگى مى‏كنند، اين خلق در ايران است يا در آمريكاست يا در شوروى؟ اينها طرفدار خلق هستند اما خلق ايران؟ طرفدار خلق ايران، در مقابل اين خلق ميليونى ايران مى‏ايستد و به جنگ مسلحانه بر مى‏خيزد؟ من مع‏الاسف چون مى‏بينم در بين اينها بسياريشان گول خوردند، جوانان پاكدلى بودند كه اين گرگ‏ها آنها را منحرف كردند و من اميد اين را دارم كه اين جوانها برگردند، اينها به دامن ملت برگردند، به دامن اسلام برگردند، از اين جهت من موعظه مى‏كنم آنها را، موعظه مى‏كنم پدر و مادر اينهائى كه گول خورده‏اند، كه جوانان خودشان را نگذارند براى ايده‏هاى چند نفر خائن كه مى‏خواهند در اين كشور حكومت كنند و پشتيبان آنها هم آمريكاست يا شوروى، نگذاريد جوانان شما تباه شوند. اينها نشناخته بودند ملت ايران را و نشناخته بودند قواى مسلح ملت ما را. اينها مقايسه مى‏كردند اين زمان را با زمان شاه مخلوع. اينها گمان كردند كه ارتش امروز ما هم ارتش زمان شاهنشاهى است. اينها گمان مى‏كردند كه ملت ما هم ملتى است كه ديگر مى‏شود گولشان زد. با تمام قوا براى گول زدن ملت قيام كردند و مع‏الاسف گروه‏هاى مختلفى كه بعضى‏شان هم متدين هستند و نمازخوان هستند، آنها هم در اين ميدان وارد بودند و هستند. كرارا من گفتم كه بيا، برو از اين گروهك‏هاى فاسد، از اين منافقين تبرى كن، حيثيت خودت را از دست نده. بيا، برو در ملاء عام و اينها را از خود بران، اينها تو را به تباهى مى‏كشند و اين گرگ‏هائى كه در اطراف تو جمع شده‏اند و (الا بعض معدود آنها) همه آنها گرگ‏هائى هستند كه مى‏خواهند ترا به تباهى بكشند، اينها را از خود بران، و اينكه نتوانست بفهمد اسلام يعنى چه و كشور اسلامى يعنى چه و ملت اسلام يعنى چه و ارتش اسلام يعنى چه و ساير قواى مسلح اسلام يعنى چه، اين خودش را به تباهى كشاند. من امروز هم علاقه به اين دارم كه اين گروه‏هائى كه مسلمان هستند، اين جمعيتى كه نماز خوان هستند، اين جمعيتى كه با خدا باز قطع مراوده نكردند، اين آقايانى كه باز رابطه شان را با اسلام قطع نكرده‏اند اينها بيايند و بهوش بيايند و حساب خودشان را از آنهائى كه قيام به ضد اسلام كردند جدا كنند و در ملاء عام و در راديو و تلويزيون بروند و اين گروه‏هائى كه چند روز پيش آنقدر جنايت كردند محكوم كنند. و آن اشخاصى كه با پشتيبانى اين گروه‏ها و با اساسى كه مى‏خواست درست كند و مى‏خواستند درست كنند كه ملت ايران را تكه تكه كنند و شهرهاى ايران را يكى بعد از ديگرى به تباهى بكشند، اينها بروند و از آنها تبرى كنند و حساب‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 31

خودشان را از توطئه گران فاسد و از كسانى كه به اسلام هيچ عقيده ندارند و آن غائله پريروز را ايجاد كردند، بروند و اينها از اينها تبرى كنند و از آنهائى كه اسلام را براى امروز صحيح نمى‏دانند و احكام اسلام را مال هزار و چهار صد سال پيش مى‏دانند، اينها از آنها تبرى كنند. من صلاح شمارا مى‏دانم، نگذاريد خداى نخواسته آن چيزى كه به سر ديگران آمد به سر شما بيايد. من علاقه دارم به اينكه همه شما دور پرچم اسلام با هم بايستيد در مقابل آمريكا، در مقابل شوورى، نه در مقابل خودتان. جبهه‏گيرى نكنيد در مقابل هم، با هم دست به هم بدهيد تا اين كشور را نجات بدهيد. اين اختلافاتى كه شما مى‏خواهيد درست كنيد و در سخنرانى‏هايتان درست مى‏شود و در نوشته‏هايتان ايجاد مى‏شود، اينها به صلاح اسلام، به صلاح كشور، به صلاح ملت نيست. شما مى‏خواهيد به كجا بكشانيد اين كشور را؟ كوشش شما متدينين در اين است كه اين كشور كجا برود؟ در آغوش آمريكا برود؟! در آغوش شوروى برود؟! شما نمى‏دانيد كه اگر ايجاد اختلاف فرض محال بتوانيد بين گروه‏هاى اسلامى بكنيد اين به جز اينكه آمريكا بيايد و اين كشور را به دست بگيرد يا شوروى اين كار را بكند نتيجه ديگرى ندارد؟ شما غفلت از اين داريد؟ شما دانشمندان هستيد، از اين معنا غافليد؟ شما همه اين ملت را به آمريكا مى‏خواهيد بفروشيد؟ من باز با كمال علاقه‏اى كه به اين دارم كه همه با هم متحد باشيد نصيحت مى‏كنم به شما كه شما از اين تجربه، نصيحت و عبرت بگيريد. توجه بكنيد اين مجلس يك مجلسى است كه در مقابل اين امور انحرافى ايستاده است. اين مجلس در دست هيچ حزبى نيست، در دست هيچ گروهى نيست، اكثريت اين مجلس اشخاص مستقلى هستند كه خودشان فكر مى‏كنند و خودشان عمل مى‏كنند. آنها انحرافات را در نظر مى‏گيرند و رضاى خدا در نظر مى‏گيرند و با رضاى خدا مى‏خواهند راه را به آخر برسانند و شما كه انحلال يك همچو مجلسى را مى‏خواهيد مى‏دانيد چه مى‏كنيد؟ غافل هستيد شما آدم‏هاى تحصيلكرده متدين، شما را غافل كردند شياطين يا خداى نخواسته با توجه يك همچو كارهائى انجام مى‏دهيد؟ شما متنبه بشويد، اين حوادثى كه در دنيا واقع مى‏شود اين حوادث براى تنبه ما لازم است واقع بشود و كافى است متنبه بشويد و بر خلاف اين سيل خروشان اسلام و ملت اسلامى شنا نكنيد. من خير شما را مى‏خواهم، من خير همه‏شان را مى‏خواستم، من خير اين گروهك‏ها را هم مى‏خواهم. اگر اين گروهك‏ها دست بردارند و در مقابل اسلام و كشور اسلامى قيام نكنند و آنهائى كه قيام نكردند توبه كنند برگردند به دامن اسلام و اين جوان‏هائى كه به دام اينها افتادند تنبه پيدا كنند و برگردند به دامن اسلام، بيخود جان خودشان را فداى شيطان نكنند، جان برادرانشان را فداى هواهاى شيطانى نكنند. سران اينها شياطينى هستند كه اين شياطين ميخواهند جوانهاى ما را، كودك‏هاى ما را، دخترهاى بيچاره ما را، پسرهاى بيچاره ما را مى‏خواهند در مقابل ملت نگه دارند و قيام كنند در مقابل ملت و همه را به باد فنا بدهند.اينها يك گروه‏هاى كوچكى هستند كه اگر چنانچه اين مصلحت كه عبارت از اين است كه جوانهاى گول خورده ما برگردند به آغوش اسلام، ملت، اگر نبود اين، خوب، تكليف آنها زود معلوم شد و ملت هم از من فرياد مى‏زنند و مى‏خواهند كه من تكليف آنها را معين كنم، لكن من مصلحت همه مسلمين را و غير مسلمين را هم مى‏خواهم كه اينها همه رها كنند اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 32

شرارت‏ها را و جوانها و دخترها و پسرهاى عزيز ما گول اينها را نخورند از دام اينها فرار كنند و به آغوش اسلام برگردند كه اينها براى ملت نمى‏خواهند كار بكنند، دليل اين است كه اينها در هر جا قيام به ضد ملت دارند مى‏كنند. اين هياهوى چند روز پيش از اين، دو روز پيش از اين و آن شرارت‏ها براى جلوگيرى از آمريكا بود؟! اين مردمى كه شهيد شدند، اينها آمريكائى بودند؟! اين خرمن‏هائى كه شما آتش مى‏زنيد خرمن‏هاى آمريكاست؟! اين كارخانه‏هائى كه شما به تعطيلى مى‏كشيد كارخانه‏هاى آمريكائى است؟! اين كشاورزان را كه دعوت به كم كارى و بيكارى يا اينكه اگر حاصل عمرشان را جمع كردند و شما با يك كبريت آتش مى‏زنيد، اينها مردم آمريكا هستند؟! شما طرفدار خلق هستيد؟! طرفدار خلق ايران هستيد؟! طرفدار ملت خودتان هستيد؟! شما آقايان كه از اينها تاييد مى‏كنيد، طرفدارى از اسلام مى‏كنيد؟! طرفدارى از كشور اسلامى مى‏كنيد؟! كارهاى اينها را اسلامى مى‏دانيد؟! كارهاى حكومت اسلامى ما را اسلامى نمى‏دانيد و كارهاى اين گروهك‏ها را كه در ميدان‏ها و در خيابان‏ها با سلاح به جنگ مردم بر خاسته‏اند اسلامى مى‏دانيد شما؟! نبايد يكدفعه هم تفكر كنيد؟! تفكر ساعه خير من عباده سبعين سنه اگر شما هفتاد سال هم عبادت كرديد، بنشينيد يك ساعت هم تفكر كنيد، فكر كنيد كه داريد چه مى‏كنيد، فكر كنيد كه براى خودتان داريد چه غائله‏اى بپا مى‏كنيد. آن صحبت‏هائى كه شما فرستاديد و در مجلس كردند، اين براى خدا بود؟ اين تهمت‏ها براى خدا بود؟! اين كارهائى كه شما مى‏كنيد و مع‏الاسف شمائى كه طبقه مسلم و اسلامى هستيد، اين كارها براى كشور شماست؟! براى اسلام است؟! دين شما را وادار كرده است كه بر خلاف يك دولتى كه اينهمه گرفتارى دارد شما عمل بكنيد و چوب لاى چرخ يك دولتى كه دارد براى اين ملت شب و روز زحمت مى‏كشد بگذاريد؟! اين براى اسلام است يا براى ملت اسلامى است؟! به نفع كشور است؟! بايد من متاسف باشم از اين مسائلى كه گرفتارش هستيم، من نمى‏خواهم كه شماها هم به سرنوشت ديگران مبتلا بشويد، من نمى‏خواستم كه آنها هم اين سرنوشت را داشته باشند. من در حالات همه‏تان مطالعه كردم و مى‏كنم و نمى‏خواهم كه منتهى بشود آن رايى كه من دارم، به اينكه شما خداى نخواسته ديگر در فكر اسلام نيستيد و همه فكر خود هستيد. مگر من و شما چند سال ديگر هستيم؟ مگر شماها چقدر مى‏خواهيد عمر بكنيد؟ مگر شماهر مقامى هم پيدا بكنيد از مقام رضاخان و محمدرضا خان بيشتر مى‏شود؟ عبرت بگيريد، عبرت بگيريد از اين حوادث تاريخ. تاريخ معلم انسان است. تعليم بگيريد از اين حوادثى كه در دنيا واقع مى‏شود. شماها چند سال ديگر نيستيد در اين عالم، چمران هم نيست، چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا كرد و در اين دنيا شرف را بيمه كرد و در آن دنيا هم رحمت خدا را بيمه كرد، ما و شما هم خواهيم رفت. مثل چمران بميريد، مثل اين سربازهائى كه در مرزها كشته مى‏شوند بميريد. اين وصيت نامه‏هائى كه اين عزيزان مى‏نويسند، مطالعه كنيد. پنجاه سال عبادت كرديد و خدا قبول كند، يك روز هم يكى از اين وصيت نامه‏ها را بگيريد و مطالعه كنيد و تفكر كنيد. و اين جوانهاى ما كه عليل شدند، الان هم وقتى مى‏آيند از من مى‏خواهند كه دعا كنم كه اينها شهيد بشوند، پايش را از دست داده، عصا زير بغلش هست لكن گريه مى‏كند و

صحيفه نور ج 15 صفحه 33

مى‏خواهد كه دعا كنيم كه شهيد بشود. از اينها يك قدرى تعليم و تعلم پيدا كنيد. چرا من به شما عرض كردم كه يك مطلبى كه بر خلاف ضرورت اسلام است و بر خلاف نص قرآن است و از يك گروهى صادر شده است با اسم و رسم، چرا شما، من دعوت كردم كه از اينها حسابتان را جدا كنيد، نكرديد؟ آن آقا كه من كرارا به او گفتم كه حسابت را از اين منافقين جدا كن و اعلام كن، اعلام كن به اينكه شماها از اسلام نيستيد و شماها به من ارتباط نداريد، نپذيرفت و ديد آنچه ديد و من اميدوارم كه توبه كند تا خداى تبارك و تعالى او را بيامرزد و در آن عالم رو سياه نباشد. شما الان وقت داريد، وقت توبه باقى است، وقت جدائى از گروه‏هائى كه به ضد اسلام قيام كرده‏اند باقى است، يك قدم روى هواى نفس بگذاريد، يك قدم روى خواست‏هاى شيطانى خود بگذاريد و اعلام كنيد به اينكه اين كسانى كه اعلاميه جبهه ملى را داده‏اند و بر ضد اسلام اعلاميه دادند و ارتباط براى آنها، هر كدام ثابت بشود كه به اطلاع آنها بوده است اين مطلب، مرتد شدند، شما از آنها تبرى كنيد، شما از اينهائى كه ديروز پريروز ريختند در خيابان‏ها و آنهمه جنايت كردند و اعلام كردند كه ما بر خلاف جمهورى اسلامى مسلحانه جنگ مى‏كنيم، شما از اينها تبرى كنيد. من صلاح شما را مى‏خواهم، من علاقه دارم به بسيارى از شما و شما توجه نداريد. من بايد بگويم كه شماها با اينكه در سياست بزرگ شديد شم سياسى نداريد، چنانچه آقاى بنى صدر هم شم سياسى نداشت. من الان هم نصيحت ميكنم آقاى بنى صدر را به اينكه نبادا در دام اين گرگ‏هائى كه در خارج كشور نشستند و كمين كردند بيفتيد و اين آبروئى كه از دست داديد بدتر بشود. من علاقه دارم كه تو بيشتر از اين خودت را تباه نكنى، من علاقه دارم كه همه اشخاصى كه در اين مملكت زندگى مى‏كنند يك زندگى انسانى الهى باشد. نبادا يك وقت در دام اشخاصى بيفتى كه اين ملت آنها را سر تا پا شناخته است و آنها از تو پشتيبانى كنند و تو هم در دام آنها بيفتى كه هم دنيا به باد رفته است تا آخر و هم آخرت. اگر نصحيت‏هاى من را گوش كرده بودى اين مسائل پيش نمى‏آمد، لكن نگذاشتند. آنهائى كه به تو اظهار علاقه مى‏كردند، آنها به اسلام علاقه نداشتند و تو را كشاندند به جائى كه تباه كردند. بيش از اين خودت را تباه نكن، به دام اين اشخاصى كه مثل اژدها دهان باز كرده‏اند تا همه حيثيت تو را به باد فنا بدهند و ببلعند نيفت. اگر چنانچه توبه كنى و برگردى و علاقه خودت را از اين گروه‏هاى مفسد، فاسد، جنايتكار سلب كنى و در يك كنارى بنشينى مشغول تصنيف و تاليف بشوى صلاح تو است. اگر شما آن نصيحتى را كه آن روز من با حال مرض در بيمارستان به شما كردم گوش كرده بوديد امروز اينطور نبود و من نمى‏خواستم باشد. آن روز من يكى از حرف‏ها كه اساس همه گرفتارى‏هاى بشراست تنبه دادم كه حب الدنيا راس كل خطيئه تمام خطاهائى كه از ماها صادر مى‏شود روى اين حب نفس و جاه و مال و منال است. اگر اين كلمه را گوش كرده بوديد و هواهاى نفسانى را زير پا گذاشته بوديد اينطور نمى‏شد كه همه گروه‏ها، همه دوستان شما از شما منفصل بشوند الا اين گروه‏هائى كه مى‏خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. دوستهاى درجه اول شما پشت به شما كردند، گروه‏هائى كه با شما بودند و براى شما شعار ميدادند پشت به شما كردند و اين دليل بر اين بود كه شما قدرت سياسى نداريد، بزرگتر دليل

صحيفه نور ج 15 صفحه 34

اين است كه انسان يازده ميليون راى را تباه كند. اين گذشت و ناگوار گذشت، من نمى‏خواستم اينطور بشود، لكن - باز - براى هر كس هر كار بكند باز جاى توبه هست، در توبه باز است، رحمت خدا واسع است، شما توبه كن و يك قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى بكن خداوند مى‏پذيرد تو را، آبروى تو را اعاده مى‏دهد، حيثيت تو را اعاده ميدهد. و شمائى كه امروز هستيد در مجلس و در صحنه، شما هم اين نصيحت عاجزانه من را قبول كنيد و يك پاروى نفسانيت بگذاريد و اين گروه‏هائى كه ايران را مى‏خواهند به تباهى بكشند، قيام مسلحانه بر ضد اسلام كردند اينها را از خود برانيد و از آنها تبرى كنيد و آنهائى كه اسلام را براى حالا ديگر صحيح نمى‏دانند آنها را هم از خودتان برانيد و از آنها تبرى كنيد. جاى توبه باز است و بزرگتر گناه، بزرگترين گناه اين است كه انسان طرفدارى بكند از كسانى كه به ضد اسلام قيام كرده‏اند يا به ضد اسلام اعلاميه مى‏دهند. من خير شما را مى‏خواهم، من حق خودم را بخشيدم به شما، هر چه بد گفتيد بخشيدم لكن خير شما را مى‏خواهم كه از اين خطاها كه تا كنون شده است دست برداريد و با ملت حسابتان را يكى كنيد و با اين گروه‏هاى مختلفى كه مى‏خواهند از حيثيت شما براى خودشان كسب وجاهت كنند و هر چه آنها كسب وجاهت كنند شما وجاهتتان را از دست مى‏دهيد، از اينها ببريد و به اسلام، به همين چيزى كه عقيده به آن داريد لكن هواى نفس نمى‏گذارد، برگرديد و همه ما، همه ما تعليم پيدا بكنيم از اين سربازهائى كه در جبهه‏ها دارند جان خودشان را فدا مى‏كنند. آنها جان خودشان را براى اسلام و براى مصلحت كشور اسلامى فدا مى‏كنند و ما سر خون آنها اينجا بنشينيم و با هم جنگ و ستيز كنيم. اين در منطق اسلام از بزرگترين گناهان است و در منطق انسانيت از بزرگترين امورى است كه قبيح است. چقدر قبيح است كه يك دسته‏اى براى مصالح كشورشان، براى مصالح ما بروند در جبهه‏ها و آنطور جانفشانى كنند و آنطور خون خودشان را بدهند و شب و روز خودشان را صرف در اين عبادت بزرگ الهى بكنند و من و شما هم اينجا بنشينيم و مقاله بنويسيم و روزنامه بنويسيم و به جان هم بيفتيم، چقدر اين مساله قبيح است و چقدر شرم‏آور است. خداوند همه ما را از شر خودمان نجات بدهد. خداوند همه ما را به راه راست خودش هدايت كند. خداوند همه كشور ما را از شر اجانب نجات بدهد.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 35

تاريخ: 4/4/60

بيانات امام خمينى در ديدار با حجت الاسلام كروبى سرپرست بنياد شهيد، خانواده شهيد مازندرانى و اعضاى هيأت تحريريه و كاركنان ماهنامه شاهد

ملت ايران يك جهشى كرد و در همه جهات تحول حاصل شد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بايد خيلى جوانها و دانشمندها و آنهائى كه نويسنده و گوينده هستند، خيلى كوشش كنند كه آن كدورت‏هائى را كه در ذهن جوانهاى ما در طول حكومت آن نظام فاسد پيدا شده است، جبران كنند.

البته به خواست خدا ملت ايران يك جهشى كرد كه در همه جهات تحول حاصل شد. آنهمه جوانى كه يا معطل مانده بودند و يا نيروى خودشان را نمى‏توانستند صرف كنند و كلمه حقى را بگويند و يك دسته از جوانهاى ما هم مع‏الاسف كشيده شده بودند به يك انحرافاتى، والحمدلله اين انقلاب كه حاصل شد و زندانها شكسته شد و تقريبا يك اكثريت قاطعى از ملت ايران راه صحيحى را طى مى‏كنند.لكن خيلى لازم است كه كوشش شود و در اين مورد آنچه كه بيش از همه در فرهنگ مردم تاثير مى‏گذارد، مجله و فرم مجله است، براى اينكه مجله و نحوه ارائه آن خيلى تاثير دارد. اين حتى خودش اگر مجله را هم نخواند، ورق زدن مجله، اين خودش در روحيه‏اش تاثير مى‏كند. شما ديديد زمانى كه مجلات دست منحرفين بود، همان نوشتن و صفحه‏ها در آنها تاثير داشت. يك جوانى كه مجله را ورق مى‏زند، در روحيه‏اش تاثير مى‏گذارد. اگر مى‏خواند، همه چيز انحرافى گذاشته بودند و همه چيز را وارونه مى‏كردند.فكرها را مقيد كرده بودند در يك محدوده‏هائى و نمى‏گذاشتند كه جوانى كه تازه ميخواهد وارد شود در جامعه، فكر آزاد داشته باشد و خودش مسائل را بررسى كند. اين كودك از دبستان گرفته تا هر كجا برود، تحت تاثير اين معلم‏ها و... آنهاست. از بچگى بچه تحت تاثير واقع مى‏شود و حتى وارد دانشگاه مى‏شد يك مصيبت بالاتر. وقتى چنين شد از دانشگاه كه مى آيد بيرون نمى‏تواند براى كشور مفيد باشد. اينكه اينها همه اصرار داشتند دانشگاه را منحرف كنند، حسابشان صحيح نبود، زيرا وقتى بنا شد دانشگاه و جاهاى مثل دانشگاه، انحراف در كارش ايجاد شود، دانشگاه نمى‏تواند افراد با استقلال فكرى تربيت كرده و دردها را درمان كند. وقتى تبليغات همه جانبه در دانشگاه، مجلات، نوشته‏ها، روزنامه‏ها... همه وسائل انحرافى بود، مجله‏اى نبود كه در آن چيز صحيحى باشد و بى پرده مطلبى بگويد، ممكن است در پرده گفته باشد، ولى اين اسباب اين نمى‏شد كه اكثريت روزنامه‏ها و مجله‏هائى كه در درست آنها بود و همه براى اين بود كه شهوات و خواسته‏هاى

صحيفه نور ج 15 صفحه 36

حيوانى را در جوانان بيشتر كند. در شيراز در ملاء عام كار جنسى انجام دادند و عقد بين دو پسر و اينها مسائلى بود، مقدمه بود كه اين مسائل را در جامعه گسترش دهند و اين ملت همه چيزش را از دست بدهد. خداوند خواست كه نجات بدهد اين ملت را و البته آنها دست بردار نيستند. آنها ايران را از جهات مختلف، هم شوروى، هم آمريكا و هم انگليس، شرق و غرب طمع دارند. خداوند خواست كه ملت را نجات بدهد وگرنه مى‏ديديد كه كار به كجا مى‏كشيد. طمع به ايران و مخازن آنها، مخازن ايران بيش از آن است كه اطلاع داريد.

براى كسب استقلال، بايد مهياى مقابله با اجانب باشيم

سفرى به همدان رفتم و يكى از آقازاده‏هاى همدان پيش من آمد و يك ورقه بزرگ آورد كه مال همدان بود، تمام جاهائى كه در همدان هست، دهات، روستاها در آن ثبت بود و نقطه‏هائى به شكل‏هاى مختلف در آن ديده مى‏شد. پرسيدم اين نقطه‏ها چيست؟ گفت: هر نقطه علامت اين است كه چيزى، معدنى هست، مس هست، نفت هست، طلا هست و عكسبردارى كردند. نقطه‏ها علامت چيزى هستند. و اين را شنيده‏ايد كه وقتى اتومبيل نبود آنها مى‏آمدند در ايران و با شتر حركت مى‏كردند، حتى كويرهاى اينجا را ديده‏اند و از همه چيزهايى كه داريم آنها مطلع هستند. كسى نمى‏داند كه چه مجموعه‏اى در اين هست و بايد مجهز باشيم براى مقابله. اگر بخواهيم مستقل باشيم، بايد مهيا باشيم كه با همه چيز مقابله بكنيم. و اينها با همه جهازاتى كه دارند، مى‏خواهند ما را به يك صورتى در بياورند كه بى ثبات باشيم. اينها اينطورى شما را دعوت مى‏كنند، البته صورت شاهنشاهى نيست، مى‏دانند مردم از آن استقبال نمى‏كنند. يك فرم ديگر، يك فرم اسلامى مثل اسلام بعضى از كشورها درست مى‏كنند و افراد آن رژيم را از خود قرار ميدهند.خيلى هم صحيح به نظر مى‏آيد، خيلى به اسلام ابراز عقيده هم مى‏كنند و آنها نمى‏روند كسى را كه اسلام را قبول ندارد بياورند، كسى را مى‏آورند كه بگويد اسلام را قبول دارم. اينها از مملكتى كه همه چيزش اسلام باشد مى‏ترسند نسل‏هائى كه از مدارس و دانشگاه‏ها بيرون مى‏آيند، اگر اينطورى (اسلامى) تربيت شدند، بايد آنها بروند. وقتى دانشگاه‏ها بسته شد، چه افرادى مهم مخالفت كردند. سابق وقتى دانشگاه دست ما نبود، ديديد چه حيواناتى بيرون آمد. در همين دانشگاه اگر كسى خواست نماز بخواند، رويش نمى‏شد و در پنهان نماز مى‏خواند. و اينكه اينها اظهار داشتند دانشگاه باز شود، از اول معلوم بود مسائل آنها اين نيست كه دلشان براى اسلام بسوزد. بايد چشم‏ها را باز كنيم و اشخاص را مطالعه كنيم. اين صورتى كه مرا گاهى رنج مى‏داد، آنها در صدد بودند رفراندم كنند و يا رفراندم قانون اساسى را تحريم كنند. سنخ رفراندم‏هاى دكتر مصدق كه رفراندم اينطور بوده يك صندوق براى مخالف و يك صندوق براى موافق مى‏گذاشتند و پاى صندوق مخالف، يك دسته از اشرار بودند و جزء مخالفين يك الاغ را آورده بودند كه راى بيندازد. چنين رفراندمى را شكل دادند و قانون اساسى را آمريكائى درست كردند. بعضى از اين روحانيون را (بيش از بيست سال تجربه كردم) اينها مى‏خواستند اين قشر را كنار بگذارند و يك قشرى بياورند كه

صحيفه نور ج 15 صفحه 37

مسلمان باشد ولى در نظرش آمريكا باشد، ولى چون از شوروى مردم وحشت دارند، آنها را كنار بگذارند و به طرف آمريكا جذب بكنند. ما خيلى محتاج به زحمت هستيم و من اين نگرانى را داشتم و مصمم هستم كه يك وصيتى بنويسم و در آن شرح بدهم كه اينها از كجا مى‏خواهند شروع كنند و آنها فرصت شان نبود و خواستند از حالا شروع كنند، ولى نشد. نه مجلس به درد مى‏خورد و نه شوراى نگهبان و نه قضات .گفت همه اينها بيدين هستند. بنى صدر بارها به من گفت: اين دولت را كنار بگذاريم. مى‏خواست مرا ديكتاتور كند و من مى‏خنديدم و مى‏گفتم اگر قدرت دارى خود شما اين كار را بكنيد. اينها جاهلند، اينها بيدين هستند، اينها قرار داشتند مجلس خبرگان را منحل كنند و مى‏گفتند برگرديم به 22 بهمن. بايد بگويم همه غلط است و برگرديم به 22 بهمن و آنوقت شروع كنيم. نه مجلس و نه هيچ چيز ديگر و نه جمهورى اسلامى داشته باشيم و راى بگيرند، جمهورى دموكراتيك باشد، يا اسلامى، يا اسلامى دموكراتيك. حتى متدينين مى‏گفتند. لفظ دموكراتيك را بگذاريد. وقتى ما آمديم ديديم كه مى‏خواهند از اول منحرف كنند و ما گفتيم همين اسلام را مى‏خواهيم. .. ناشيگرى كردند و خواستند رفراندم كنند، ولى نمى‏دانستند مردم چه هستند. فكر كردند اينها كه سوت مى‏زنند توده مردم هستند.

وحدت اشرار از صدور انقلاب اسلامى

در هر حال دست از ما بر نمى‏دارند.بايد جوانهاى ما، نسل فعلى، نسل آينده را تربيت كنند. اين نسل را نمى‏توانند الان ذهنش را ببندند. اصرارشان اين است كه دانشگاه باز شود، مى‏گويند متخصص نداريم، مى‏گويند اينها مخالف علمند. كى بيشتر از قرآن، از علوم صحبت كرده است؟ ما روزنامه لازم داريم ولى روزنامه انقلاب اسلامى لازم نداريم. ما مجله مى‏خواهيم ولى مجله‏هائى كه مثل مجله‏هاى رژيم سابق باشند احتياج نداريم. متخصص مى‏خواهيم ولى متخصص مثل شريف امامى نمى‏خواهيم. در هر صورت مساله، مساله محققى نبود. مساله، مساله دانشگاه نبود. مساله، مساله مطبوعات نبود و مساله آزادى نبود. مساله اين بود كه وحشتزده بودند كه جاى ديگر اينطور شود. اين وحشت هست كه اگر اين سرايت كند به ساير كشورهاى اسلام و حتى اين انقلاب به آمريكا و سياهان آمريكائى منتهى شد، اينها، اين وحشت را دارند و اينكه مى‏گفتند نمى‏شود بدون آمريكا نفس كشيد، ولى ما چند سال است كه بدون امريكا نفس‏كشيم. اينها مى‏ترسند مبادا اين مطلب ايران در جاى ديگر برود، مثلا در عراق و كويت برود. آنهائى كه به خارج رفته‏اند گفتند كه آنجا مهياست كه انقلاب آنجا محقق شود.

بايد مجهز شويد به تربيت نسل آينده

در هر صورت مجله نويسى آسان است ولى مجله صحيح نوشت مشكل است. چهار عكس، چهار مقاله و چهار شعر و چهار تا فكاهى، اين آسان است تخصص نمى‏خواهد. بايد مجله راه بيندازيد كه وقتى جوانها باز مى‏كنند شكل و صورت و عكس‏هاى مجله و تيترهاى مجله طورى باشد مقابل‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 38

آنكه پنجاه سال ما را به نابودى كشيد. شما بايد جبران آن خرابى پنجاه سال را بكنيد. پنجاه سال جامعه ما هر مجله‏اى را باز كردند و يا گوش به راديو و تلويزيون دادند همه انحرافى بود، همه براى اين بود كه از جوانها مبادا جوان صحيحى ساخته شود، كه خداوند به داد شما رسيد و مسائل جهش پيدا كرد. اينها دنبال اين هستند كه انقلاب را برگردانند به جاى اولش. هر كس مجله مى‏خواهد بنويسد بايد مجهز باشد كه اين نسل آينده را تربيت كند. براى نسل آينده فكرى بكنيد. اسلام همه نسل‏ها را مكلف مى‏داند. پيغمبر اسلام مكلف بودند براى همه نسل‏ها. همچنين مكلفيم كه براى نسل‏هاى آينده كار كنيم. بايد تربيت ما از اولاد در خانه و دبستان و دبيرستان‏ها باشد. انشاء الله موفق باشيد كه مجله‏تان تربيت كننده باشد. زياد نوشتن نباشد، خوب نوشتن باشد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 39

تاريخ: 6/4/60

بيانات امام خمينى در جمع پرسنل مركز آموزش (06) كادر و گروه 22 توپخانه شهرضا، فرماندهان نظامى و وزير مسكن و شهرسازى و معاونين و مشاورين اين وزارتخانه

اسلام امانتى عظيم در دست پاسداران اسلام‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من با اينكه در روز شنبه بناى بر اينكه صحبتى بكنم نداشتم، معذلك چون شما جوانان عزيز كه پاسداران اين اسلام هستيد و سربازان ارجمند اسلام هستيد، چهره‏هاى شما را كه مى‏بينيم و عزم راسخى كه از ماوراء اين چهره‏ها مشاهده مى‏كنم، من را ملزم كرد كه چند كلمه ولو براى دعا با شما عزيزان صحبت كنم.

من اين عكس‏هائى كه در دست شماست، جوانان عزيزى كه در راه اسلام و كشور اسلامى، ما از دست داده‏ايم موجب افتخار همه شماست در مقابل اسلام و اسلام عزيز اين فداكارى‏ها را از ياد نخواهد برد. شما امروز بحمد الله خودتان اسلام را پشتيبانى مى‏كنيد و مثل رژيم سابق نيست كه شماها زحمت بكشيد و زحمت شما براى قدرت‏هاى ديگر باشد. برادران من! شما امروز هر چه فداكارى بكنيد و هر چه خدمت بكنيد، خدمت به كشور خودتان است و خدمت به اسلام است. اسلام عزيز از آنوقتى كه وجود پيدا كرده است، فداكارى‏هاى بسيار تقديم خداى تبارك و تعالى كرده است. و بحمد الله امروز هم كه با دست شما و با اراده مصمم شما عزيزان دفاع از حق خودتان و دفاع از كشور خودتان و دفاع از اسلام عزيز مى‏كنيد، شما هم همان اجر را داريد كه لشگرهاى صدر اسلام در احد و خندق و ساير جبهه‏ها داشتند. آن روز اسلام امانتى بود در دست آنها كه با جانفشانى نگهدارى كردند و امروز هم اسلام امانتى است در دست همه ما كه بايد به اندازه توان خودمان خدمتگزار به اسلام باشيم و حفظ كنيم كيان اسلام را. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه شما عزيزان را مصمم‏تر و اراده شما را قويتر و مشت‏هاى شما را فشرده‏تر و صف‏هاى شما را فشرده‏تر كند، كه گرگ‏هايى كه در كمين هستند و همه دنبال اين هستند كه اين كشور را برگردانند به حال سابق، آنها را مايوس كنيد. شما امروز مى‏دانيد كه ملت شريف ما پشتيبان شما عزيزانند.

ملت پشتوانه ارتش و سپاه و ساير قواى مسلح

همانطورى كه شما كوشش مى‏كنيد در راه اسلام و فداكارى مى‏كنيد در راه كشور اسلامى

صحيفه نور ج 15 صفحه 40

خودتان، همه ملت هم در پشت جبهه با شما همكار هستند و همفكر هستند و پشتيبان شما هستند. و ارتش و سپاه و ساير قواى مسلح وقتى كه پشتوانه شان يك ملت شد، اين آسيب‏پذير نخواهد بود. و انشاء الله شما با عزم راسخ خودتان و با اراده مصمم خودتان در جبهه‏ها به پيش برويد و دست جنايتكارانى كه از امريكا دستور مى‏گيرند، از كشور خودتان كوتاه كنيد و افرادى كه در بين اين ملت هستند و يك اقليت‏هاى بسيار ناچيزى هستند با اراده شما و با عزم شما و با فعاليت‏هاى شما، آنها هم به اشخاصى كه از اين عالم به جهنم رفتند، ملحق بشوند. خداوند همه شما را سلامت و قدرت و عزت و شوكت بدهد و دشمنان اسلام را انشاء الله از صفحه روزگار بردارد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:35 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 41

تاريخ: 7/4/60

پيام امام خمينى به حجت الاسلام و المسلمين خامنه‏اى در مورد سوء قصد نافرجام به جان ايشان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد على خامنه‏اى دامت افاضاته‏

خداوند متعال را شكر كه دشمنان اسلام را از گروه‏ها و اشخاص احمق قرار داده است و خداوند را شكر كه از ابتداى انقلاب شكوهمند اسلامى هر نقشه كه كشيدند و هر توطئه كه چيدند و هر سخنرانى كه كردند ملت فداكار را منسجم‏تر و پيوندها را مستحكم‏تر نمود و مصداق لا زال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر تحقق پيدا كرد. اينان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر كردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بيدارتر نمودند و هر چه شخصيت‏ها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اكنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما كه از سلاله رسول اكرم و خاندان حسين بن على هستيد و جرمى جز خدمت به اسلام و كشور اسلامى نداريد و سربازى فداكار در جبهه جنگ و معلمى آموزنده در محراب و خطيبى توانا در جمعه و جماعات و راهنمائى دلسوز در صحنه انقلاب مى‏باشيد، ميزان تفكر سياسى خود و طرفدارى از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اينان با سوء قصد به شما عواطف ميليون‏ها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جريحه دار نمودند. اينان آنقدر از بينش سياسى بى‏نصيبند كه بيدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملت به اين جنايت دست زدند و به كسى سوء قصد كردند كه آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنين انداز است. اينان در اين عمل غير انسانى به جاى برانگيختن و رعب، عزم ميليون‏ها مسلمان را مصمم‏تر و صفوف آنان را فشرده‏تر نمودند.آيا با اين اعمال وحشيانه و جرايم ناشيانه وقت آن نرسيده است كه جوانان عزيز فريب خورده از دام خيانت اينان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزيز خود را فداى اميال جنايتكاران نكنند و آنان را از شركت در جنايات آنان بر حذر دارند؟ آيا نمى‏دانند كه دست زدن به اين جنايات، جوانان آنان را به تباهى كشيده و جان آنان به دنبال خودخواهى مشتى تبهكار از دست مى‏رود؟ ما در پيشگاه خداوند متعال و ولى بر حق او حضرت بقيه الله ارواحنا فداه افتخار مى‏كنيم به سربازانى در جبهه و در پشت جبهه كه شب‏ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالى بسر مى‏برند. من به شما خامنه‏اى عزيز، تبريك مى‏گويم كه در جبهه‏هاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به اين ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامه خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 42

تاريخ: 8/4/60

تلگرام امام خمينى به آيت الله منتظرى به مناسبت شهادت حجت الاسلام محمد منتظرى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى منتظرى دامت بركاته

گرچه تمام شهيدان انقلاب و شهيدان عزيز و معظم يكشنبه شب، از برادران ما و شما بودند و ملت قدرشناس براى آنان به سوگ نشستند و دشمنان اسلام در شهادت آنان شاد و اسلام عزيز سرافراز است لكن از فرزند عزيز شما شناختى دارم كه بايد به شما با تربيت چنين فرزندى تبريك بگويم. او از وقتى كه خود را شناخت و در جامعه وارد شد، ارزش‏هاى اسلامى را نيز شناخت و با تعهد و انگيزه حساب شده وارد ميدان مبارزه عليه ستمگران گرديد. او با ديد وسيعى كه داشت، سعى در گسترش مكتب و پرورش اشخاص فداكار مى‏نمود. محمد شما و ما، خود را وقف هدف و براى پيشبرد آن سر از پا نمى‏شناخت. شما فرزندى فداكار و متعهد و متفكر و هدف‏دار تسليم جامعه كرديد و تقديم خداوند متعال. او فرزند اسلام و فرزند قرآن بود. او عمرى در زجرها و شكنجه ها و از آن بدتر، شكنجه‏هاى روحى از طرف بدخواهان بسر برد. او به جوار خداوند متعال شتافت و با دوستان و برادران خود راه حق را طى كرد. خدايش رحمت كند و با مواليانش محشور فرمايد. از خداوند متعال براى جنابعالى و بازماندگان اين فرزند برومند اسلام صبر و اجر خواهانم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 51

تاريخ: 9/4/60

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت 72 شهيد بزرگ انقلاب اسلامى (فاجعه 7 تير)

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انااليه راجعون

ملتى كه براى اقامه عدل اسلامى و اجراى احكام قرآن مجيد و كوتاه كردن دست جنايتكاران ابرقدرت و زيستن با استقلال و آزادى قيام نموده است، خود را براى شهادت و شهيد دادن آماده نموده است و به خود باكى راه نمى‏دهد كه دست جنايت ابرقدرتها از آستين مشتى جنايتكار حرفه‏اى بيرون آيد و بهترين فرزندان راستين او را به شهادت رساند.

مگر شهادت ارثى نيست كه از مواليان ما كه حيات را عقيده و جهاد مى‏دانستند و در راه مكتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزيز خود از آن پاسدارى مى‏كردند به ملت شهيد پرور ما رسيده است؟ مگر عزت و شرف و ارزش‏هاى انسانى، گوهرهاى گرانبهائى نيستند كه اسلاف صالح اين مكتب، عمر خود و ياران خود را در راه حراست و نگهبانى از آن وقف نمودند؟

مگر ما پيروان پاكان سر باخته در راه هدف نيستيم كه از شهادت عزيزان خود به دل ترديدى راه دهيم؟ مگر دشمن قدرت آن دارد كه با جنايت خود مكارم و ارزش‏هاى انسانى شهيدان عزيز ما را از آنان سلب كند؟ مگر دشمن‏هاى فضيلت مى‏توانند جز اين خرقه خاكى را از دوستان خدا و عاشقان حقيقت بگيرند؟

بگذار اين ددمنشان كه جز به من و ما هاى خود نمى‏انديشند و ياكلون كما تاكل الانعام . عاشقان راه حق را از بند طبيعت رهانده و به فضاى آزاد جوار معشوق برسانند.

ننگتان باد اى تفاله‏هاى شيطان و عارتان باد اى خود فروختگان به جنايتكاران بين المللى كه در سوراخ‏ها خزيده و در مقابل ملتى كه در برابر ابرقدرت‏ها برخاسته است، به خرابكارى‏هاى جاهلانه پرداخته‏ايد.

عيب بزرگ شما و هوادارانتان آن است كه نه از اسلام و قدرت معنوى آن و نه از ملت مسلمان و انگيزه فداكارى او اطلاعى داريد. شما ملتى را كه براى سقوط رژيم پليد پهلوى و رها شدن از اسارت شيطان بزرگ ده‏ها جوان عزيز خود را فدا كرد و با شجاعت بى‏مانند ايستاد و خم به ابرو نياورد، نشناخته‏ايد. شما ملتى را كه معلولا نشان در تخت‏هاى بيمارستان‏ها آرزوى شهادت مى‏كنند و ياران را به شهادت دعوت مى‏كنند،نشناخته‏ايد. شما كوردلان با آنكه ديده‏ايد با شهادت رساندن‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 52

شخصيت‏هاى بزرگ صفوف فداكاران در راه اسلام فشرده‏تر و عزم آنان مصمم‏تر شود، مى‏خواهيد با به شهادت رساندن عزيزان ما اين ملت فداكار را از صحنه بيرون كنيد. شما تا توانستيد به فرزندان اسلام چون شهيد بهشتى و شهداى عزيز مجلس و كابينه با حربه ناسزا و تهمت‏هاى ناجوانمردانه حمله كرديد كه آنها را از ملت جدا كنيد و اكنون كه آن حربه از كار افتاد و كوس رسوائى همه‏تان بر سربازارها زده شد، در سوراخ‏ها خزيده و دست به جناياتى ابلهانه زده‏ايد كه به خيال خام خود ملت شهيد پرور فداكار را با اين اعمال وحشيانه بترسانيد و نمى‏دانيد كه در قاموس شهادت واژه وحشت نيست. اكنون اسلام به اين شهيدان و شهيد پروران افتخار مى‏كند و با سرافرازى همه مردم را دعوت به پايدارى مى‏نمايد و ما مصمم هستيم كه روزى رخش ببينيم و اين جان كه از اوست تسليم وى كنيم.

ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بيگناه به عدد شهداى كربلا از دست داد. ملت ايران سرافراز است كه مردانى را به جامعه تقديم مى‏كند كه خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق گروهى را شهيد نمودند كه براى مشورت در مصالح كشور گرد هم آمده بودند. ملت عزيز! اين كوردلان مدعى مجاهدت براى خلق گروهى را از خلق گرفتند كه از خدمتگزاران فعال و صديق خلق بودند. گيرم كه شما با شهيد بهشتى كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمنى سرسختانه داشتيد، با بيش از 70 نفر بيگناه كه بسياريشان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمنى داشتيد؟ جز آنكه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف‏كنان چپاولگران شرق و غرب مى‏باشيد. ما گرچه دوستان و عزيزان وفادارى را از دست داديم كه هر يك براى ملت ستمديده استوانه بسيار قوى پشتوانه ارزشمند بودند، ما گرچه برادران بسيار متعهدى را از دست داديم كه اشداء على الكفار رحماء بينهم بودند و براى ملت مظلوم و نهادهاى انقلابى سدى استوار و شجره‏اى ثمر بخش به شمار مى‏رفتند، لكن سيل خروشان خلق و امواج شكننده ملت با اتحاد و اتكال به خداى بزرگ هر كمبودى را جبران خواهد كرد. ملت ايران با اعتماد به قدرت لايزال قادر متعال همچون دريايى مواج به پيش مى‏رود و در مقابل ابرقدرت‏ها و تفاله‏هاى آنان با صفى مرصوص ايستاده است و شما در ماندگان عاجز را كه در سوراخ‏ها خزيده‏ايد و نفس‏هاى آخر را مى‏كشيد به جهنم مى‏فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه اين كشور و ملت است.

اينجانب بار ديگر اين ضايعه عظيم را به حضور بقيه الله ارواحنا له الفدا و ملت‏هاى مظلوم جهان و ملت رزمنده ايران تبريك و تسليت عرض مى‏كنم. من با بازماندگان شريف و عزيز اين شهدا در غم و سوگ شريك و رحمت واسعه خداوند رحمان را براى اين مظلومان و صبر و شكيبائى را براى بازماندگان محترم آنان از درگاه خداوند متعال خواستارم. رحمت خدا و درود بى پايان ملت بر شهداى انقلاب از 15 خرداد 42 تا 7 تير ماه 60 و سلام و تحيت بر مظلومان جهان و مظلومان ايران در طول تاريخ.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 44

تاريخ: 8/4/60

بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم و اعضاى ستاد مركزى جهاد سازندگى

شهادت بهشتى در مقابل مظلوميت او ناچيز است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايان جهاد سازندگى تشريف دارند و من اميدوارم كه در اين جهاد سازندگى در ساير جهادات همه موفق و مويد باشند.البته اين پيشامد منتظره، البته اين پيشامد براى همه ملت ما ناگوار بود و يك اشخاصى كه براى خدمت خودشان را حاضر كرده بودند و خدمتگزار اين كشور بودند اشخاصى بودند كه آنقدرى كه من از آنها مى‏شناسم، از ابرار بوده‏اند، از اشخاص متعهد بوده‏اند كه در راس آنها مرحوم شهيد بهشتى است. ايشان را من بيست سال بيشتر مى‏شناختم، مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود و آنچه كه من راجع به ايشان متاثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود. مخالفين انقلاب، افرادى كه بيشتر متعهدند، موثرتر در انقلابند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده‏اند. ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگى بود. تهمت‏ها، تهمت‏هاى ناگوار به ايشان مى‏زدند. از آقاى بهشتى اينها مى‏خواستند يك موجود ستمكار ديكتاتور معرفى كنند، در صورتى كه من بيش از بيست سال ايشان را مى‏شناختم و بر خلاف آنچه اين بى‏انصاف‏ها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و مرگ بر بهشتى گفتند، من او را يك فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدين، علاقه‏مند به ملت، علاقه‏مند به اسلام و به درد بخور براى جامعه خودمان ميدانستم و شما گمان نكنيد كه اين آقايان كه وارد شدند در اين شغل‏هاى دولتى، اينها يك اشخاصى بودند يا هستند كه راهى براى استفاده جز اين مقام ندارند. اينها هر كدام اشخاص متعهدى بودند كه در پيش مردم مقام داشتند، در پيش روحانيت مقام بزرگ داشتند و اينطور نبود كه وا خورده باشند كه بخواهند بيايند اينجاانحصار طلب باشند. خدا انصاف بدهد به آنهائى كه انحصارطلب بودند و مى‏خواستند بهشتى و خامنه‏اى و رفسنجانى و امثال اينها را از صحنه خارج كنند. اينها رفتند به آقاى بهشتى و اين جمعى كه در اين واقعه، در اين واقعه فجيع به دست عمال امريكا و به دست اشخاصى كه كسى شناخت آنها را خوانده باشد مى‏داند كه به هيچ يك از اصول اسلامى اعتقاد نداشتند، به دست اينها شهيد شدند و به درگاه خدا شتافتند. و نحن انشاءالله بهم لا حقون .

صحيفه نور ج 15 صفحه 45

از صدر اسلام تاكنون دو خط بوده است، يك خط اشخاص راحت طلب و يك خطى كه ترسيمش را انبيا كرده‏اند

از صدر اسلام تاكنون دو طريقه، دو خط بوده است: يك خط، خط اشخاص راحت طلب كه تمام همشان به اين است كه يك طعمه‏اى پيدا بكنند و بخورند و بخوابند، و عبادت خدا هم آنهائى كه مسلمان بودند، مى‏كردند، اما مقدم بر هر چيزى در نظر آنها راحت طلبى بود. در صدر اسلام از اين اشخاص بودند. وقتى كه حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه مى‏خواستند مسافرت كنند به اين سفر عظيم، بعضى از اينها نصيحت مى‏كردند كه براى چه شما اينجا هستيد، مامونيد و حاصل بنشينيد و بخوريد و بخوابيد و از همان‏ها بعضى قماش‏ها بودند كه اشكال هم مى‏كردند كه يك قدرت بزرگى را در مقابلش چرا يك عده كمى قيام مى‏كنند. اين در طول تاريخ تا حالا بوده است، از اول نهضت اسلامى ما شاهد اشخاصى كه به اين وضع بوده‏اند، راحت را بر هر چيزى مقدم مى‏داشته‏اند، تكليف را اين مى‏دانستند كه نمازى بخوانند و روزه‏اى بگيرند و بنشينند در منزلشان ذكرى بگويند و فكرى بكنند و اگر چنانچه يك اشخاص انحرافى هم باشند غيبت بكنند، بروند عبادتشان را بكنند و بنشينند و در مجالسشان غيبت بكنند، تهمت بزنند. اين يك راهى بود كه يك دسته‏اى از مردم داشتند كه تمام آمال آنها اين بود كه آدم اينجا چند روزى كه هست، خوب استراحت بكند، بنشيند در خانه‏اش عبادت بكند. اسلام را خلاصه كرده بودند در عبادات، مثلا نماز و روزه و امثال اينها، براى اسلام هم غير از اين، خيلى، نه اطلاعات صحيح داشتند و نه ارزشى قائل بودند، همان بايد در منزل‏ها بنشينند و نگاه كنند و به ديگران اشكال كنند. در آنوقتى كه اول نهضت بود، يك شخص سرشناس از اين اشخاص گفته بود كه ايرانى‏ها ديوانه شده‏اند. قيام در مقابل محمدرضا را و ايستادگى در مقابل ظلم را، با تعبير ديوانگى، يكى از اشخاص سرشناس معرفى كردند. آن كاسب يا تاجرى كه در منزل او بود و از او شنيد اين را، گفته بود كه آقا بعضى از اينها مردم كذا و كذا هستند و اينها بعضى‏شان هم شهيد شده‏اند. آن آقاى سرشناس گفته بود اين از خريتشان بوده است آدم كه نمى‏رود در توى خيابان مقابل مسلسل بايستد. و همان آقاى سرشناس پرونده‏اش از ساواك بيرون آمده و آنوقتى كه جوانهاى ما در خيابان‏ها كشته مى‏شدند، انگشتر براى سلامت محمدرضا فرستاده بود. يك دسته اينطور بود كه حضرت امير سلام الله عليه از اينها تعبير مى‏كند كه اينها همشان علفشان است مثل حيواناتى كه همشان اين است كه شكمش سير بشود، شهواتش را بر همه چيز مقدم مى‏دارد، نماز هم مى‏خواند و روزه هم مى‏گيرد و عبادات شرعى را هم بجا مى‏آورد، لكن اينطور است وضع تفكر كه انسان نبايد خودش را در معرض يك خطرى، در معرض يك چيزى قرار بدهد و اين كارى كه اين ملت شريف اسلام كردند، اين كار يك كار جنون آميز بوده است. يك دسته ديگر هم انبيا بوده‏اند و اولياء بزرگ، آنها هم يك مكتبى بود و يك خطى بود، تمام عمرشان را صرف مى‏كردند در اينكه با ظلم‏ها و با چيزهائى كه در ممالك دنيا واقع مى‏شود، همشان را اينها صرف مى‏كردند در مقابله با اينها. كسى كه تاريخ انبيا را ديده باشد و تاريخ اسلام را ديده باشد و تاريخ زندگى حضرت رسول سلام الله عليه را و ائمه اطهار و

صحيفه نور ج 15 صفحه 46

اصحاب رسول الله را ديده باشد مى‏بيند كه اينها از اولى كه وارد شدند در ميدان و به حد بلوغ رسيدند و رسول اكرم از اولى كه آن رسالت به او محول شد تا آنوقتى كه در بستر مرگ خوابيده بود يا شهادت، بين اين بستر و آن بعثت، تمام فعاليت بوده است، جنگ بوده، دفاع بوده و كسى كه زندگى امير المومنين سلام الله عليه را مشاهده كند نيز همين طور بوده، جهاد در راه خدا و جهاد در راه احكام خدا بوده است و ساير ائمه عليهم السلام، البته آن كه از همه بارزتر و معروف‏تر است سيدالشهدا سلام الله عليه است. اگر وضع تفكر سيدالشهدا سلام الله عليه مثل بعض مقدسين زمان خودش بود، آنها طرحشان اين بود كه بماند همان در جوار حضرت رسول سلام الله عليه و عبادت كند، اگر وضع تفكر مولا هم اينطور بود كربلائى پيش نمى‏آمد، يك راحت طلبى بود و كناره گيرى از جامعه و دعا و ذكر بود، لكن وضع تفكر جور ديگرى بود. اگر چنانچه ائمه ما عليهم السلام سازش مى‏كردند با اهل ظلم و ستم، احتراماتشان بسيار زياد بود، خلفا حاضر بودند كه آنها را هر جور احترام مى‏خواهند بكنند كه آنها دست از دعوتشان بردارند. حضرت موسى بن جعفر همين طور من باب اتفاق نبود كه چندين سال در حبس بسر برد، و تبعيد بعض ائمه و احضار از مدينه، بردنشان به محل خليفه همچو نبود كه اينها يك مردم عادى باشند كه همين بنشينند و درسى بخوانند و درسى بگويند و مطالعه‏اى بكنند و عبادت خدا را بكنند و در جوار رسول خدا عبادت كنند. اگر طرز افكار آنها هم اين بود، اين مذهب، اين مذهبى كه در مقابل ظلم در طول تاريخ واقع شده است نبود. اين دو رشته، از اول خلقت تا حالا بوده است. رشته تعهد به اسلام و ايستادگى در مقابل ظلم و ستم و ديكتاتورى و قدرت‏هاى شيطانى، و سازش. من در طول اين نهضت اشخاصى را، بسيار هم مردم نمازخوان و ملا و معتبر و اينها، لكن در همان يورش اول كه سازمان امنيت برد و يك دسته‏اى را اذيت كرد و زد، راحت طلبى را برداشتند و انتخاب كردند و كنار نشستند و حالا يا ساكت كنار نشستند يا بعضى هم ساكت نشدند و كنار نشستند يعنى موافقت كردند با دستگاه. اين دسته اى كه خودشان را از اول مهيا كردند براى مقابله، مقابله با ظلم، اين دسته از اول توجه به اين معنا داشتند كه اين مقابله زحمت دارد، اين مقابله شهادت دارد، اين مقابله حبس دارد. اينها در حبس هم بعضى‏شان رفتند و آن زجرها را مى‏كشيدند، قدمشان كه از حبس بيرون مى‏آمد مى‏رفتند سراغ باز مقابله، براى اينكه اين يك مكتبى بود و يك خطى بود، خطى كه ترسيمش را انبيا از صدر عالم كرده‏اند، آن انبيائى كه در آتش سوزاندند آنها را و اره كردند آنها را و آنها اگر مى‏خواستند كه آن خط خودشان را منحرف كنند، خيلى هم محترم بودند. اين آقايانى كه در اين مسائل وارد بودند متوجه اين معنا بودند كه در زمان محمدرضا معلوم بود كه هر كس هر عملى بكند، هر حرفى بزند، اين در حبس است و در شكنجه است و در كذا، لكن اينها حبس را مى‏رفتند، شكنجه را ميديدند، بيرون مى‏آمدند و باز همان پست را اداره مى‏كردند.

با ترور شخصيت‏ها، ملت از صحنه خارج نمى‏شود

ما نبايد تصور اين را بكنيم كه اين ابرقدرت‏ها از ما دست برداشته‏اند. ملتى كه مى‏خواهد زنده

صحيفه نور ج 15 صفحه 47

باشد و مى‏خواهد مستقل باشد و نوكر نباشد، وابسته نباشد و مى‏خواهد آزاد باشد و تحت سلطه‏نباشد، اين ملت بايد مهياباشد براى همه چيز.اگرراحت طلبى را مى‏خواهد ملت، اززمان محمد رضابهتر از همه اين بود كه ظهر بيايند نمازبخوانند با امام جماعتشان، امام جماعت برود سراغ كارش و شما برويد سراغ كسبتان، راحت طلبى اين را اقتضا مى‏كرد، حالا هم باز همان رژيم بود و همان بساط بود و شما هم نان‏تان را مى‏خورديد و آب‏تان را مى‏خورديد و شميران‏تان را هم مى‏رفتيد و كارهاى عادى‏تان را انجام مى‏داديد، لكن تكليف هم اين است؟ در مقابل خدا هم مى‏شود انسان عذر بيخودى بتراشد؟ فرضا كه حالا كسى عذر تراشيد به اينكه، خوب، ما ديديم كه وقتى وارد بوديم در اين امور، از همه اطراف كشورهاى وابسته به امريكا و شوروى و افراد وابسته به اينها از داخل و خارج مزاحمت ايجاد مى‏كنند، مى‏كشند افراد را، بمب مى‏گذارند و چه مى‏كنند، هجوم ميكنند و وارد كشور مى‏شوند، خوب، تكليف چيست؟ تكليف اين است كه حالا ما رها كنيم آن طريقه اسلام را و آن طريقه انبيا را و راحت طلبى را انتخاب كنيم و چند روز ادامه زندگى حيوانى بدهيم؟! با حيوانات فرق نداشته باشيم؟! حيوانات هم ان من شيئى الا يسبح بحمد ربك آنها هم ذكر و تسبيح دارند، لكن همشان علفشان است، انسان هم بايد اينطورى باشد كه همش اين علفش باشد و هر چه ذلت و خوارى است تن به آن بدهد براى اينكه چند روز زندگى مرفه بكند؟! اين زندگى‏اى است كه بعضى انتخاب كرده‏اند براى خودشان و آنوقت اين جوانهاى ما كه در جبهه و پشت جبهه مشغول به فعاليت هستند و اين جهاد سازندگى كه شما آقايان از اعضاى آن هستيد، روز و شب خودتان را براى اين ملت ضرف مى‏كنيد، آنها كنار بنشينند و بگويند كه اينها مجنون شده‏اند! كنار بنشينند و اعلاميه بدهند، روشنفكرشان اعلاميه دهد، روشنفكرشان صحبت كند و محكوم كند. خوب، در مقابل رفقاى خودشان البته مى‏نشينند و حرف‏هائى مى‏زنند، براى خودشان هم تكليف شرعى معين مى‏كنند، اما در مقابل خدا هم مى‏شود انسان تكليف شرعى درست كند؟! خدا را هم مى‏شود اغفال كرد نعوذ بالله؟! فرضا ما و شما را اغفال كنند، اين جناياتى كه الان، امروز در كشور ما واقع مى‏شود، اين جنايات را صحه بر آن مى‏گذارند يا مخالف هستند؟ اگر صحه مى‏گذارند و امثال اينهائى كه شهيد شدند، آنها مستحق مى‏دانند از براى قتل و از براى شهادت، پيش ما فرضا گفتند كه فلان آدم، آدم فاسدى بود و بايد از بين برود اما پيش خدا هم مى‏شود اينطور صحبت كرد؟ اينهائى كه خدا را قبول دارند و اينها را محكوم نمى‏كنند، جواب خدا را چه مى‏دهند؟ و آنهائى كه نشسته‏اند در كمين و اين جوانها و كودك‏هاى ما را بازى مى‏دهند و مى‏فرستند در خيابان‏ها به خرابكارى يا بازى ميدهند و يك بمب دستشان ميدهند، يك دختر، يك پسر بمب را دستش مى‏دهند برو بگذار كجا، اينهائى كه در آن كنارها نشسته‏اند، انسانند اينها؟ يا سبع‏هائى هستند كه خودشان جرات بيرون آمدن نمى‏كنند و اطفال مردم را مى‏فرستند و خرابكارى مى‏كنند. اينها گمان مى‏كنند كه ملت ما براى خاطر فلان شخص و فلان شخص قيام كرده است. شما كارى بكنيد كه پيغمبر اسلام را از صحنه خارج كنيد، شما كارى بكنيد كه خدا را از صحنه خارج كنيد، شما كارى بكنيد كه اولياء عظام خدا را از صحنه خارج كنيد، شما كارى بكنيد كه مذهب تشيع را از

صحيفه نور ج 15 صفحه 48

صحنه خارج كنيد و الا مذهب تشيع و مذاهب اسلامى اين مسائل را ديده‏اند، مذهب خون و شمشير است مذهب تشيع و اين تا آخر هست، منتها يك وقت وسائل فراهم نبوده براى بعضى‏ها، لكن درصدد بودند كه بشود و يك وقت هم وسايل فراهم شد و شد. حالائى كه همچو قيام مردانه بزرگى رخ داده است و اينطور ملت ما براى همه چيز ايستاده است، حالا شما مى‏توانيد با يك بمب و با كشتن يك شخصيت ولو هر چه شخصيت بزرگى باشد، مى‏توانيد ملت را هم از صحنه خارج كنيد؟ يا اينكه ملت فريادش بيشتر مى‏شود و مشتش گره بيشتر پيدا مى‏كند و عزمش جزم‏تر مى‏شود. شما بايد اين الله اكبرها را از مردم بگيريد، چند نفر عزيز كه بسيار خاطرشان عزيز است، گرفتن از ملت، ملت را عقب نمى‏نشاند، صف‏ها فشرده‏تر مى‏شود، فريادها بيشتر مى‏شود و مشت‏ها گرهش محكمتر مى‏شود. شما نمى‏توانيد با ترور بعضى شخصيت‏ها، با بمب گذاشتن در بعضى جاها، هر جا باشد، نمى‏توانيد اين ملت را از صحنه خارج كنيد، اين ملت سرتاسر كشور الان در صحنه است، الان در تمام كشور در صحنه مردم موجودند وبا مشت‏هاى گره كرده ايستاده‏اند در مقابل شما. ملتى كه جوانش هر دو پايش را از دست داده و او را خواباندند و آوردند پيش من معذلك مى‏گويد كه دعا كنيد كه من شهيد بشوم، ملتى كه مادر شهيد مى‏آيد و مى‏گويد من اولاد ديگرى هم دارم و براى شهادت حاضرم بدهم، ملتى كه جوانهاى او در جبهه‏ها نماز شب مى‏خواند و جهاد فى سبيل‏الله مى‏كند و اين جهاد را براى خودش فخر مى‏داند و زندگى ننگين فرصت طلبى و راحت طلبى را به كنار زده است و شب و روز خودش را در سنگر با آن هواى گرم و با آن بى آبى و با آن شدت مى‏گذراند و پيشروى مى‏كند، با كشتن من و امثال من كنار ميرود اين ملت؟ اشتباه داريد شماها، شمائى كه دعوت مى‏كنيد به ايستادن در مقابل مردم، در مقابل اين ملت مى‏خواهد كسى بايستد؟ اينهائى كه دم از خلق مى‏زنند و دم از شجاعت مى‏زنند ودم از جنگجوئى مى‏زنند، چطور در كنار خانه‏ها خزيده‏اند و بچه‏ها را وادار مى‏كنند كه بروند بمب بگذارند؟ اين كار ابلهانه براى چيست؟ براى اين است كه شما خيال مى‏كنيد كه حالا كه اين كار را كرديد ديگر ملت ما همه كنار مى‏روند و صحنه را مى‏گذارند براى شما؟ اين اشتباه است. دو روز پيش از اين كه سران ارتش اينجا بودند، با كمال جديت از من مى‏خواستند كه به اين اشخاصى كه براى صلح رفت و آمد مى‏كنند، بگوئيد نيايند اينجا، ما رها نخواهيم كرد، ما مثل حسين در جنگ وارد شديم و مثل حسين بايد به شهادت برسيم. من كرارا به اين مادرها و پدرها و به اين جوانهاى گول خورده نصيحت كردم كه اولادهاى خودتان را نصيحت كنيد، اولادهاى خودتان را باز داريد از اينكه آلت دست جنايت جنايتكاران بشوند و به اين جوانهاى گول خورده مكرر گفتم كه شما طرز فكر اين بزرگترها را به اصطلاح و اين سران را مشاهده كنيد، اين سران فاسد هيچ كدام در صحنه نيستند، همه در زير، در كنج خانه‏ها و در زير زمين‏ها هستند و شما را آلت قرار دادند كه شما برويد و خون مردم را بريزيد و خون خودتان ريخته بشود، صحنه براى آنها درست بشود كه آنها بيايند بيرون صحنه را براى امريكا درست كنند. بيدار بشويد يك قدرى، اين تلاش‏هاى احمقانه‏اى كه اينها مى‏كنند خيال مى‏كنند كه به مجرد اينكه اين افراد لايق را بردند از بين، ملت ما ديگر ميرود كنار. در ملت ما افراد لايق هست و مى‏آيد

صحيفه نور ج 15 صفحه 49

جاى آنها، آنها براى همين شهادت وارد شده بودند در جبهه، در اين صحنه‏ها و ملت ما هم براى شهادت وارد شده است در صحنه. اگر بنا بود كه به مجرد اينكه يك امرى واقع مى‏شد ناگوار، ما كنار مى‏رفتيم و ملت كنار مى‏رفت، اين از اول نمى‏آمد در صحنه. ملتى كه بچه چندساله‏اش با موتور سيلكت مى‏زند به تانك وزير تانك مى‏رود، اين به كشته شدن يك نفر يا دو نفر يا صد نفر يا هزار نفر كنار مى‏نشيند؟!اينها بايد به عدد افراد اين ملت، به عدد افراد جوان و رزمنده اين ملت بمب تهيه كنند، والا يك بمبى دزدكى زير يك منزل گذاشتن و يك نفر، چند نفر ابرار را، چند نفر اشخاص متعهد به اسلام را، فداكار را از بين بردن كه ملت را از بين نمى‏برد. ملت يك درياى بزرگى است و اين درياى بزرگ هست و به جاى اشخاصى كه از صحنه آنها با شهادت بيرون مى‏روند و جنايتكاران آنها را از صحنه بيرون مى‏كنند، به جاى آنها باز افراد مى‏آيند و اين سير خروشان هست تا اينكه امريكا را و ساير كشورهائى كه مى‏خواهند ما را طعمه كنند، قطع طمع همه آنها را بكنند. ما به اينطور كارهاى بچگانه، كارهائى كه معلوم است از روى ضعف پيش آمده، كارهائى كه معلوم است كه نفس‏هاى آخر را دارند مى‏كشند، از صحنه خارج نمى‏شويم ما. ما اگر آمده بوديم براى اينكه يك زندگى مرفهى بكنيم، بله، وقتى مى‏ديديم كه يك كسى را يا چند كس را كشتند، ترور كردند، خوب، راحت طلبى اين بود كه ديگر نيائيم و شما، صدها نفر شما را، چندين هزار افراد شما را محمدرضا در خيابان‏ها كشت و شما از صحنه خارج نشديد، الان هم در صحنه‏هاى جنگ هر روز برادران ما، برادران متعهد ما، برادرانى كه ما بايد از آنها در اين امور عبرت بگيريم، اين برادران كشته مى‏شوند و جاى آنها را يك صف ديگر مى‏گيرد. شما اشتباه داريد، احمقانه عمل مى‏كنيد. يك روز مى‏گوئيد كه بحث آزاد، وقتى بحث آزاد پيش مى‏آيد نمى‏آئيد، فرار مى‏كنيد، يك روز مى‏گوئيد كه اجازه بدهيد ما بيائيم در راديو و تلويزيون چه بكنيم، اجازه هم بهتان بدهند نمى‏آئيد، يك روز هم مى‏گوئيد كه ما براى خلق ميخواهيم زحمت بكشيم، خرمن‏هاى مردم را آتش مى‏زنيد براى خلق، كارخانه‏ها را از بين مى‏بريد براى خلق، اين خلق را مى‏ريزيد در خيابان‏ها و سر مى‏بريد براى خلق، اين خلقى كه شما براى او اين كار را مى‏كنيد كيست؟ - اين خلقى كه زندگى اين مردم را شما ميخواهيد به هم بزنيد، اگر بتوانيد. اين خلقى كه براى او عمل مى‏كنيد، خوب، جز اين جمعيت ايران است ؟شما اين جمعيت ايران را داريد در مقابلش ايستاديد، شما دعوت مى‏كنيد در مقابل اين جمعيت، مردم بايستند، مردم در مقابل خودشان بايستند، يا شما گنهكارها را دعوت مى‏كنيد و شما مفسدين را دعوت مى‏كنيد براى مقابله، وقتى مقابله نمى‏توانند بكنند مى‏روند كنار و هى بمب مى‏گذارند يك جائى، اين دليل بر اين است كه شما مرد جنگ نيستيد و ادعا مى‏كنيد، مرد بحث آزاد نيستيد و ادعايش را مى‏كنيد، در كتاب خودتان از اسلام هيچ خبرى نيست و همه اصول اسلام را تاويل مى‏كنيد به همين دنيا، همه چيز را بر مى‏گردانيد و ادعاى اسلام مى‏كنيد. اين اسلامى كه شما مى‏گوئيد چيست؟ مگر ملت ما از شماها ديگر مى‏توانند بازى بخورند؟ اينهائى كه هم حبسى شما بودند، آنقدر جنايات از شما سراغ دارند كه اگر يك وقت فرصت پيدا كنند و بيايند در راديو و تلويزيون بگويند، مى‏فهميد شما كه اينها چى بودند و چه جانورهائى هستند و بودند.

صحيفه نور ج 15 صفحه 50

ملت ما، همه پاسدار اسلام هستند، بايد همه مراقب باشند

ما باز از خوف اينكه يك دسته جوان بازيخورده در بين اينها باشد و هست، از خوف اين نمى‏توانيم يك شدت عملى به خرج بدهيم، ولى ملت ما بايد چشم‏هايش را باز كند و رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرد.شما ننشينيد حالا كه براى شما فقط پاسدارها عمل كنند. شما همه پاسدار اسلاميد، ملت ما همه پاسدار اسلام هستند، بايد همه مراقب باشند همسايه‏هاى خودشان را هر خانه‏اى تحت نظر بگيرد، رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرد، اگر ديد يك مساله‏اى در آنجا محتمل است باشد، ولو احتمال بدهد، بايد اطلاع بدهد به مراكزى كه در نزديك آنجاست. كم توجه نباشد به اين مسائل، سست نباشد در اين مسائل. پيغمبر اسلام تا آنوقتى كه در بستر مرگ خوابيده بود جيشش را فرستاده بود و بيرون مدينه تجهيز كرده بود براى مقابله با كفار. آنهائى كه اسلام را خلاصه ند در اينكه بخورند و يك نمازى بخوانند و يك روزه‏اى بگيرند و در گرفتارى اين ملت، در گرفتارى اين جامعه دخالت نكنند، به حسب روايت رسول اكرم اينها مسلم نيستند، كسى كه اهتمام به امور مسلمين ندارند. در صحنه خودشان نيستند، آنهائى كه در صحنه هستند آنها را انتقاد مى‏كنند. مراجعه كنند اشخاص، گروه‏ها به قلب خودشان ببينند كه اين كارى كه در تازگى واقع شد و اينهمه جوان ما و اشخاص برومند ما به شهادت رسيد، آيا اينها در قلبشان احساس خشنودى مى‏كنند؟ و من مى‏دانم يك عده‏اى اينطورند و من يك كلمه به برادران دادگاه و كسانى كه رئيس زندان هستند و اشخاصى كه زندانبان هستند مى‏گويم و آن اينكه اينطور نباشد كه يك جنايتى وقتى واقع شد اينها آرامش خودشان را از دست بدهند و خداى نخواسته با زندانيانى كه الان هستند، ولو اين زندانيان از همين گروه‏هاى فاسد باشند، با خشونت غير اسلامى عمل كنند. با آرامش و با احترام عمل كنند، لكن دادگاه‏ها احكام را با دقت بررسى كنند و پرونده‏ها را بررسى كنند و آنها را بر محكمه‏ها بنشانند و از آنها استفسار كنند و با قاطعيت هر چه بايد بكنند، عمل كنند، لكن اينطور نباشد كه حالا از باب اينكه يك دسته‏اى از ما بوسيله همين گروه‏ها از بين رفته، حالا ما در حبس با اشخاصى كه محبوس هستند، خداى نخواسته به خلاف موازين اسلام عمل كنند و من مى‏دانم نمى‏كنند، گر چه آنهائى كه بايد به شما تهمت بزنند تهمت رامى‏زنند. آنها كارهاى اينها كه در خيابان‏ها كردند و مردم را آنطور، بيگناه‏ها را آنطور كشتند، آنها را توجيه مى‏كنند و محكوم نمى‏كنند، لكن اين مصيبت‏هائى كه بر جامعه ما وارد مى‏شود - براى او - هيچ ابدا تفاوتى برايشان نمى‏كند، اگر نگويند كه (آنها در خلوت مى‏گويند) خوب شد كه اينها را كشتند.

خداوند انشاء الله همه ما را اصلاح كند، هواهاى نفسانيه ما را سركوب كند، ما را و ملت ما را مصمم‏تر كند، همه در صحنه حاضر باشند لكن آرامش را حفظ كنند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:36 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 53

تاريخ: 10/4/60

بيانات امام خمينى در جمع روحانيون تهران

شهادت بهشتى و يارانش يك واقعه و ثلمه بزرگى بر اسلام و مسلمين بود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هم در نوبت خودم به جامعه روحانيت و ملت ايران و به مسلمين جهان و به مستضعفين تمام عالم هم تهنيت و هم تسليت عرض مى‏كنم، تسليت براى اينكه ما در جبهه‏ها از پانزده خرداد تاكنون بسيارى از جوانان و متدينين، زنها، مردها، از دست داديم. و اين يك واقعه بزرگى و ثلمه بزرگى بر اسلام و مسلمين بود خصوصا اين جنايت اخيرى كه واقع شد و دست آمريكا از آستين اين خائن‏ها بيرون آمد و يك همچو جنايتى به مسلمين وارد كردند و كسانى كه جز به مصلحت مسلمين انديشه نمى‏كردند و از وكلاى مجلس و از دولت وزرايى كه بسيار ارزشمند بودند، وكلايى كه ارزشمند بودند و از قوه قضائيه هم مثل آقاى بهشتى كه از اول شكل گرفتن جمهورى اسلامى مورد هدف بود، شما شاهد بوديد كه تمام اين ارگان‏هاى اسلامى مورد هدف بودند، مجلس مورد هدف بود. مجلس خبرگان وقتى كه ديدند بسيارى از آنها يا اكثر از آنها از علما هستند مورد هدف واقع شد. مجلس شورا وقتى ديدند كه اكثريت آنها اشخاص متعهد و بسيارى از آنها از علما هستند مورد هدف واقع شد. قوه قضائيه وقتى ديدند به دست اشخاص دانشمند متعهد فعال واقع شد مورد هدف واقع شدند. اين يك جريانى بود و هست، الان ما بسيارى از دوستانمان و علاقه مندان به اسلام را از دست داديم، لكن من به ملت ايران تهنيت عرض مى‏كنم كه چنين فرزندانى را تحويل جامعه داد و در پيشگاه خداى تبارك و تعالى فرستاد و باز هم ايستاده است و خم به ابرو نياورده است.

ما هر روز در جبهه‏ها فرزندان بسيار عزيزى كه براى حفظ اين كشور و حفظ اين جمهورى اسلامى كوشش مى‏كنند و به دفاع از كشور اسلامى قائم هستند و شب و روز خودشان را نمى‏شناسند، و ارتش دلاور ايران و سپاه پاسداران عزيز و بسيج عمومى و عشاير كشورمان و اهالى عزيز آن سامان تمام مجهز هستند و ايستاده اند و ابدا راجع به اين مسائلى كه در پشت جبهه واقع مى‏شود يا در خود جبهه واقع مى‏شود اهميتى به آن نمى‏دهند كه دست از كارشان بردارند، همه منسجم‏تر مى‏شوند، قويتر مى‏شوند و همه مستعد اين هستند كه اين كاروان را به آخر برسانند و اين درخت ثمر بخش اسلام را به ثمره خودش برسانند. البته يك ملتى كه يك ملتى كه مى‏خواهد در مقابل همه قدرت‏ها بايستد، نمى‏خواهد سازش كند با بلوك غرب و نمى‏خواهد سازش كند با بلوك شرق و لاشرقيه و غربيه

صحيفه نور ج 15 صفحه 54

مى‏خواهد باقى بماند، مى‏خواهد صراط مستقيم انساينت و اسلاميت را پيش بگيرد، بايد مهيا بشود از براى اينكه همه پيشامدهائى كه پيش آمده است و خواهد پيش آمد، ما نبايد گمان بكنيم كه پيشامدها تمام شد. ما دست اين ابرقدرت‏ها را از مخازن خودمان و تسلط شان را از كشور خودمان كوتاه كرديم و آنها ساكت نمى‏نشينند، و ما بايد توجه داشته باشيم و با كمال قدرت اتكال به يك قدرت غير متناهى و آن قدرت الهى است. وقتى كه ما پشتوانه مان قدرت الهى هست و پشتوانه مان اسلام است و مقصدمان حق است، براى چى در اين مصائب سست بشويم. وقتى كه ما راه خودمان را يافتيم، ملت راه خودش را يافته است و آن راه را دارد باكمال جديت و قدرت تعقيب مى‏كند، البته راه حق دشوارى‏ها دارد، راه حق ناگوارى‏ها دارد، لكن آن كه اهل حق است و راه حق را مى‏خواهد برود آن نبايد هيچ تصور اين را بكند كه كوچكترين سستى را به خودش راه بدهد و بايد با كمال قدرت به پيش برود، براى اينكه جمعيتى كه شهيد شدن را افتخار خودشان مى‏دانند و جمعيتى كه در جبهه‏ها شهيد مى‏شوند و در وصيت‏هاشان آنطور قوى هستند و جمعيت‏هائى كه در طول اين چند سال اخير در خيابان‏ها ريختند و مساجد را سنگر قرار دادند و جماعات را مجهز كردند و مردم را بسيج كردند و از هيچ تانك و مسلسلى نترسيدند، در صورتى كه آنوقت همه قدرت‏ها، قدرت‏هاى شيطانى در صحنه بودند و موجود ،امروز كه همه قدرت‏ها از صحنه بيرون رفتند، لكن بعض پيوندهاى ناصالح مانده‏اند و اينها زيرزمينى و مخفيانه كار مى‏كنند، اين ديگر خوفى ندارد. خوف اصلش براى ملتى كه براى مقصد كار ميكنند ،مجهزند كه تكليف شرعى را عمل كنند، وقتى كه اسلام امروز در دست ما امانت است، امانتى است كه از دست رسول الله ما اخذ كرديم و لازم است كه او را حفظ كنيم و به اين امانت خيانت نكنيم، وقتى كه ما همچو امانت دارى هستيم، تكليف همه ماست كه ادا كنيم اين امانت را و سالم و قوى به نسل‏هاى آخر ديگر تحويل بدهيم. ما براى چه نگرانى داشته باشيم، مائى كه به تكليف خودمان داريم عمل مى‏كنيم. نگرانى آن بايد داشته باشد كه برخلاف مسير حق است. آن بايد نگرانى داشته باشد كه اگر چنانچه كشته بشود، به عقيده خودش اين است كه نابود شده است و به عقيده ما اين است كه به جهنم رفته است. ما چرا نگرانى داشته باشيم ؟ما كه اگر شهيد بشويم قيد و بند دنيا را از روح برداشتيم و به ملكوت اعلى و به وجوار حق تعالى رسيديم، چرا نگران باشيم؟ مگر مردن هم نگرانى دارد؟ مگر شهادت هم نگرانى دارد؟ ما دوستانمان كه شهيد شدند در جوار رحمت حق هستند، چرا براى اينها دلتنگ باشيم ؟دلتنگ باشيم كه از ديار قيد و بندى خارج شدند و به يك فضاى وسيع و در تحت رحمت حق تعالى واقع شدند؟ البته ما ناراحت هستيم از اينكه اينها كه از اينها استفاده مى‏كرديم براى اسلام و اينها بازوهائى بودند براى اسلام لكن ملت ما 35 ميليون است كه اين تفاله‏ها، اينها يك چند صد هزار نفرى فرض كنيد، فرض كنيد باشند، 35 ميليون مصممند، 35 ميليون جمعيتى هستند كه مادرها بچه‏هايشان را شهيد مى‏كنند و مى‏آيند اينجا به من مى‏گويند كه دعا كنيد، بعضى بچه‏هاى ديگر هم دارم. پيرمرد مى‏آيد مى‏گويد بچه‏ام شهيد شده است و گريه مى‏كند مى‏گويد نمى‏گذارند من بروم جبهه، يك همچو ملتى كه نگرانى ديگر ندارد.

صحيفه نور ج 15 صفحه 55

اسلام از همه چيز عزيزتر است

ماها تابع و پيروان آن مردانى هستيم كه به حسب روايت، به حسب تاريخ، هر چه روز عاشورا سيدالشهدا سلام الله عليه به شهادت نزديكتر مى‏شد افروخته‏تر مى‏شد. جوانان او مسابقه مى‏كردند براى اينكه شهيد بشوند، همه هم مى‏دانستند كه بعد از چند ساعت ديگر شهيدند. مسابقه مى‏كردند آنها، براى اينكه آنها فهميدند كجا مى‏روند، آنها مى‏فهميدند براى چه آمدند. آگاه بودند كه ما آمديم اداى وظيفه خدائى را بكنيم، آمديم اسلام را حفظ بكنيم، اسلام از همه چيز عزيزتر است. پيغمبر اسلام و تمام ذريه او و تمام پيروان او، اينها همه دنبال اين بودند كه اسلام را نگهش دارند. اسلام امانت خداست. امانتى است از جانب خدا. پيغمبر اسلام مكلف است كه اين امانت را حفظ كند و از روزى كه اين امانت را به دست او دادند تا روزى كه رحلت فرمودند، در تمام اوقات دنبال همين مقصد بودند و هيچ روزى و هيچ آنى يك سستى نعوذبالله به خودش راه نمى‏داد. اولياء ما هم همه اينطور بودند، پيروان پيغمبر بايد اينجور باشند. ما كه ادعا داريم پيرو هستيم، ما كه ادعا داريم كه دنباله رو اوليا و انبيا هستيم ما هم بايد اينطور باشيم. با لفظ كه نمى‏شود بايد با قوت پيش برويم و با قوت با دشمن مقابله كنيم. دشمن ضعيف است، دشمن ضعيف شد، كارهائى است كه كارهائى است كه ديگر اشخاصى نمى‏توانند در صحنه وارد بكنند انجام ميدهند، ضعيف شدند اينها،ملت ايران قوى باشد و قوى هست، مصمم باشد و مصمم هست و به پيش برود و به پيش مى‏رود و اين اسلام را به همه عالم عرضه مى‏كند و افتخار براى ملت ايران است كه از اينجا شروع به اين مساله مى‏شود. از ايران اين نداى الهى و اين نداى پيغمبر اكرم به همه جا خواهد رفت. و ما مصمميم و ما همه فداى اسلام بايد بشويم. عمده اين است كه ما حال چه بكنيم، تكليف چى هست، آنها تكليف خودشان را عمل كردند و به شهادت رسيدند. خدا همه را رحمت كند انشاءالله. ما كه هستيم تكليفمان چى هست؟ در اين وقتى كه ما واقع شديم و همه قدرت‏هاى خارجى مخالف ما هستند و در داخل هم مى‏بينيد كه اين انگل‏ها هستند و خزيده‏اند در سوراخ‏ها، لكن خرابكارى مى‏كنند، الان وظيفه مان چى است،ما وظايف زيادى داريم و شما آقايان علما و اهل علم در سرتاسر كشور وظايفتان بيشتر است، مسئوليت‏تان بيشتر است، مسئوليت‏تان بيشتر است براى اينكه شما وضعتان و مشى تان نمايشگر اين است كه ما نماينده انبيا هستيم، شما اشتغالتان و لباستان همه حكايت از اين مى‏كند كه اين جمعيت نماينده اسلام هستند. كسى كه نماينده اسلام است وظيفه‏اش بسيار خطير است. همه قشرها در هر جا هستند وظيفه‏شان بسيار است، لكن در بين همه، شما وظيفه‏تان بيشتر است. ماها وظيفه‏مان بيشتر است، ماها اگر چنانچه خداى نخواسته يك خطايى، يك اشتباهى بكنيم، اين پاى نماينده پيغمبر اكرم و اسلام حساب مى‏شود، آبروى اسلام به دست شماست. روحانيينى كه در قوه قضائيه و مشغول قضاوت هستند، يا مشغول يك كار ديگرى هستند، اينها وظيفه شان زيادتر از ديگران است. اگر خداى نخواسته يك قضاوتى بر خلاف حق واقع بشود ولو اشتباها، اين منعكس مى‏شود كه اينها دارند خرابكارى مى‏كنند.

صحيفه نور ج 15 صفحه 56

مساجد سنگرهاى اسلام و محراب محل حرب است

شما مى‏بينيد كه از اول يك جريانى در كار بود كه شماها را از ملت منعزل كند و لااقل شماها را نگذارند در جاهائى كه يك ارگان اجرائى يا تقنينى يا اينها باشد. همان چيزى كه در غرب نسبت به كليسا مى‏گفتند كليسا براى خودش عليحده برود و مسائل ناسوت و لاهوت بگويد و مملكت را بدهند ما اداره‏اش بكنيم، ايران هم همان معنا را تعقيب كرده بودند. شياطينى كه مطالعه كردند در همه مسائل ملتها و اين را يافتند كه اگر چنانچه قشر روحانى وارد بشود در صحنه سياست، با داشتن پشتوانه اى عظيمى از ملتها،كلاه آنها پس معركه است، بايد چه بكنند؟ بايد به طور عموم اين مطلب را القا بكنند كه اهل علم را به سياست چه كار، اهل علم فقط وظيفه‏اش اين است كه عبايش را سرش بكشد و اول ظهر برود نمازش را بخواند و بعد هم برود منبر چند تا مساله بگويد، نه مسائلى كه مربوط به سياست و مربوط به گرفتارى‏هاى ملت است، همان مسائلى كه ديديد متعارف بود مى‏گفتند، و تقريبا اكثر ابواب فقه كنار گذاشته شده بود عملا، تو كتاب‏ها نوشته شده بود و كنار گذاشته شده بود و اكثر آيات قرآن هم كنار گذاشته شده بود. قرآن مى‏خوانديم و مى‏بوسيديم و مى‏گذاشتيمش كنار. آياتى كه مربوط به جامعه بود، آياتى كه مربوط به سياست بود، آياتى كه مربوط به جنگ بود، آيات زيادى كه اكثر آيات مربوط به اين مسائل است، اينها را منسى كرده بوديم، يعنى ما را وادار كرده بودند كه منسى باشد. شان بزرگ اهل علم اين بود كه اين آقا نمى‏فهمند سياست را. اگر يك آقائى اصلا عقلش نرسيد به اينكه سياست چيست، اين بزرگوار بود خيلى، آقائى است كه دخالت در امور نمى‏كند، قربانش بروم، چه آقاى خوبى، ظهر مى‏آيد نمازش را مى‏خواند و مى‏رود توى خانه‏اش مى‏نشيند. و به ما اين مطلب را تحميل كرده بودند. اين شياطنى كه مى‏خواستند اين جمعيت را كنار بگذارند، به ما همه تحميل كرده بودند اين مطلب را كه اگر يك آقائى فرض كنيد كه عقيده‏اش اين بود كه بايد وارد بشود در سياست و در گرفتارى ملت، گفتند اين آقاى سياسى است. همين كه مى‏گفتند سياسى، اين ديگر بايد برود، از جامعه بايد جدا بشود. اين را تحميل كرده بودند شياطين به ما و نگذاشته بودند كه ما خود پيغمبر اكرم را و حالاتش را مطالعه كنيم و نگذاشته بودند كه ما حالات حضرت امير را مطالعه كنيم ببينيم كه آيا آنها چه جور وضعى داشتند. پيغمبر اسلام در سياست دخالت نمى‏كرد؟ مى‏توانيد بگوئيد پيغمبر هم يك عامل سياسى بوده، پس كنار؟ در امور سياست وارد نمى‏شد؟ تمام عمرش در امور سياسى بود، تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامى، و حكومت اسلامى تشكيل داد. حضرت امير حكومت اسلامى داشت و حكومت‏هاى اسلامى مى‏فرستاد آن طرف، اينها سياست نبودند؟ حضرت امير را تخطئه مى‏كنيد؟ اينهائى كه مى‏گويند نه، ديگر لازم نيست و آخوندها بروند سر جايشان بنشينند، اين آخوندها مدعى اين هستند كه ماها تابع آن موالى هستيم. شما قبول نداريد كه يا بايد قبول نكنيد كه اصلا پيغمبر اسلام وارد سياست مى‏شد، و حكومتى نداشته و گوشه مدينه در مسجد نشسته بوده و مساله مى‏گفته، اينجور بوده؟ حضرت امير هم گوشه خانه‏اش نشسته بود و عبايش را سر مى‏كشيده و مى‏رفته مسجد نماز مى‏خوانده بر مى‏گشته باز آنجا مى‏نشسته مطالعه مى‏كرده، مساله اين بود؟ يا اينها از اول‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 57

وارد سياست بودند؟ مدتى كه مكه بود حضرت امير نمى‏توانست يك حكومتى تشكيل بدهد، لكن مشغول جمع آورى افراد بود، مشغول يك سياست زيرزمينى بود. بعد كه كار را درست ديد و آمدند به مدينه، آنجا ديگر حكومتى بود تشكيل دادند و فرستادند. همان آخرى هم كه در رختخواب رحلت خوابيده بودند، جيش اسامه بيرون شهر مهيا بودند براى رفتن، و حضرت رسول گفت: خدا لعنت كند كسى را كه تخلف كند، به حسب روايت از جيش اسامه، قضيه، بعد از مرگشان هم مى‏خواستند درست بكنند، كردند درست. آنهمه شمشيرى كه حضرت امير زد، به ما حالى كرده بودند كه يكى از خلاف مروت‏ها پوشيدن لباس جندى است. اين خلاف است، اين با عدالت نمى‏سازد. حضرت امير هم مگر عادل نبود؟ سيدالشهدا مگر عادل نبود؟ خلاف مروت بود آن كارى كه سيدالشهدا مى‏كرد؟ آن كارى كه حضرت امير مى‏كرد؟ اينها مى‏خواستند از ما و از شما و از روحانيون يك موجود بى‏خاصيتى درست كنند كه هيچ رنگ و بوئى نداشته باشد و هيچ كارى نداشته باشد به اينكه به اين ملت چه مى‏گذرد، به اين مخازن ملت چه مى‏گذرد، حكومت چه مى‏كند، اين قلدرها چه مى‏كنند با ملت، اين خان‏ها چه مى‏كنند با ملت، يك اشخاص بى رنگ و بوئى مى‏خواستند كه خيلى هم احترام مى‏كردند. شما بنشينيد سر جاهاتان و مساله‏تان را بگوئيد، ما احترامتان هم مى‏كنيم، سلام بلند بالائى هم به شما مى‏دهيم اما اگر يك قدم آن طرف بگذاريد، نه ديگر اينجا حد شما نيست، حد شما تا آنجائى است كه مساله بگوئيد و بيائيد مسجد و خيلى هم كه چى بشود، مجلس فاتحه‏اى باشد، برويد مجلس فاتحه بنشينيد. به ما تحميل كردند اين را و ما بايد از زير بار تحميل بيرون برويم. روحانيين بايد در صحنه باشند. بايد همه اين حرف‏هاى نامربوطى كه زده بودند و شما را مى‏خواستند از دخالت در امور جامعه كنار بگذارند، همه آنها را پشت سر بگذاريد و گذاشته‏ايد پشت سر. علماى اعلام نبايد بروند كنار بنشينند تا مقدرات آنها در امريكا تدوين بشود و يا در شوروى تدوين بشود. ما را كنار گذاشتند و مقدرات ما در امريكا تدوين مى‏شد. اين شاه مخلوع و ملعون اقرار كرد اين معنا را و از بس احمق بود پدر خودش را هم به لجن كشيد، و از بس خودخواه بود حاضر شد كه پدر خودش را هم به لجن بكشد. مى‏گفت كه اسمائى را مى‏نويسند از سفارتخانه كه اينها وكيل بايد بشوند، مى‏آورند پيش ما، ما هم همين كار را مى‏كرديم. اين را مى‏خواست بگويد كه نه ديگر ما حالا به دروازه تمدن بزرگ رسيديم. مى‏خواست مردم را بازى بدهد كه نه، پيشتر اينجورى بوده، ما چند سال پيش از اين اينطور بوديم و حالا اينجور نيستيم. و حال اينكه حالاش بدتر از چند سال پيش از اينش بود. بنابراين بود كه اين قشرى كه مى‏تواند بسيج كند ملت را و قدرت دارد كه تمام ملت را تحت يك مطلب وارد كند اگر مهلت به او بدهند، اين را كنار بگذارد با حيله‏هاى مختلف، يكى همان باور آوردن به خود آقايان و به ملت كه اينها نبايد در امور سياسى داخل بشوند، خلاف شان آنهاست، حتى اين آخرى مى‏گفتند كه با قداست اينها مخالف است، با قداست اهل علم، وارد شدن در حكومت و سياست مخالف است. اين قداست در زمان حضرت رسول نبوده؟ حضرت رسول قداستش محفوظ نمى‏مانده؟ حضرت امير قداست نداشته؟ حضرت سيدالشهدا و امام حسن قداست نداشتند؟ مى‏خواستند چشم و گوش همه ما را ببندند و

صحيفه نور ج 15 صفحه 58

مى‏خواهند هم. اين جريان از اول نهضت هى ديدند كه دارد پيش مى‏رود، هى آنها بيشتر خواستند كه كنار بگذارند اينها را. الان هم اين جريان هستش، منتها يك وقت رسيد به اوج خودش كه ديديد و حالا رو به ضعف است، و اميدوارم كه دفن بشود. بايد شما چشم و گوشتان را باز كنيد، ديگر حالا سابق نيست. يك روزى بود كه هر آقائى كه در يك دهى بود جدا بود از همه جا، وسائل كم بود، اعتقاد هم اين بود. امروز روزى است كه همين صحبتى كه من حالا مى‏كنم، شب در لندن و در آمريكا مى‏گويند فلان شخص يك همچو حرفى زد، دروغ هم نسبت مى‏دهند، اخيرا هم نسبت داده بودند كه فلانى اين قصه را مى‏گويد در داخل شده، به امريكا مربوط نيست، و حال اينكه آمريكاست كه اين كارها را مى‏كند، آمريكاست كه پشتيبان اينهاست.

كلكم راع و كلكم مسئول و اين رعى براى شما بيشتر مطرح است، براى علما بيشتر مطرح است، همه‏مان مسئوليم. اگر چنانچه فوج فوج از ما را بكشند، آن بعدى‏ها بايد بيايند جايش را بگيرند. اسلام است، اسلام را ما بايد همه‏مان فدايش بشويم، پيغمبر هم فداى اسلام شد، سيدالشهدا هم فداى اسلام شد. اسلام بزرگترين چيزى است كه در وديعه خداست در بشر. ما بايد عزممان را مصمم كنيم كه در اين راه شهيد بشويم و علما بيشتر.

من از اول هم مى‏دانستم كه ما گرفتارى داريم يعنى اخيرا هى بيشتر واضح شد. البته اول اول شايد من هم غافل بودم ما گرفتارى داريم، از اين به بعد هم داريم. اين مسجدها را سنگر قرار بدهيد براى اسلام، در صدر اسلام از اين مسجدها همه چيز بيرون مى‏رفت، مسجد محل قضاوت بود، مسجد محل چه بود، مسجد محل بسيج بود، بسيج سپاه بود، اين مسجدها را بايد شما محكم نگه داريد. نگويند به شما كه ديگر مسجد مى‏خواهيم چه كنيم، ما انقلاب كرديم. ما انقلاب كرديم مسجد درست كنيم. ما براى خدا انقلاب كرديم، شما، ملت ما انقلاب كرده است و از زبان ملت است كه جمهورى اسلامى. جمهورى اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد، اين مساجد سنگرهاى اسلام است، محراب محل حرب است، اينها سنگرند براى اسلام، حفظ كنيد اينها را. گول نخوريد از اين اشخاصى كه مى‏خواهند بازى بدهند كه آقا شما چكار داريد به اين كارها، دارند خودشان مى‏كنند.

مردم را دعوت كنند به دخالت در امور، به انتخاب يك رئيس جمهور صحيح

چند روز ديگر، اينكه عرض كردم تكليف چيست، تكليف شما و تكليف ملت چند روز ديگر مساله انتخاب رئيس جمهور است. بايد همه شما با تمام جديت در اين، همه اشخاصى كه در هر جا هستند، اهل علمى كه در هر جا هستند با كمال جديت مردم را دعوت بكنند به دخالت، دخالت كنند در مساله، حاضر بشوند، اگر شماها حاضر نشويد و يك رئيس جمهورى مثل سابق برايتان بتراشند و بازى بدهند همه‏مان را، همه‏مان مسئول هستيم. اگر شما از صحنه خارج بشويد و آنها خودشان وارد بشوند و يك وقت يك نفرى را رئيس جمهور كنند كه تباه كند اين كشور را، چنانچه تباه كردند، همه‏مان مسئوليم. شما، آن آقائى كه در آن ده كه با دويست نفر جمعيت زندگى ميكند و آن آقائى كه در

صحيفه نور ج 15 صفحه 59

آن شهر با دو ميليون يا چهار ميليون يا پنج ميليون جمعيت زندگى مى‏كند، همه مسئوليم، على‏السواء مسئوليم. همه بايد مردم را دعوت كنيم به اينكه در انتخاب رئيس جمهور بى‏تفاوت نباشند. بروند در صندوق‏ها پيش صندوق‏ها راى بدهند. و البته خوب، اشخاصى كه مطلعند، چه هستند از علما، از كسان ديگر، يك نفرى را كه بدانند چطور است انتخاب كنند، يا چند نفر را. اما توجه به اينكه چه بايد بكنيم و ما مقدرات مملكتمان را دست كى بايد بدهيم و ما اگر چنانچه يك رئيس جمهور داشته باشيم كه ناباب از كار در بيايد، همه چيزها از بين مى‏رود، حالا هم ما مبتلا هستيم به تفاله‏هايش. نگوئيد كه ديگران راى مى‏دهند، من هم بايد راى بدهم، تو هم بايد راى بدهى، آن روستائى هم كه در كنار مزرعه خودش كار ميكند بايد راى بدهد. تكليف است، اين يك تكليف الهى است، اين هم يك چيزى، حساب نكنيد كه من خوب، ديگران هستند، من چه مى‏كنم. خير، براى هر فردى از افراد اين ملت تكليف است كه حفظ كند اسلام را، حفظ اسلام به اين است كه حالا در كشور ما، هر كسى در كشور خودش، الان ما مبتلاى به مسائلى هستيم در اين كشور. حفظ اسلام اين است كه ما يك رئيس جمهورى كه لااقل اعتقاد به اسلام داشته باشد، متعهد باشد براى اسلام، بشناسيد كه اين آدم متعهدى است، كه مبادا مبتلا شويم به يك نفر نابابى كه ما را بخواهد بكشد ببرد طرف امريكا، روحانيون را مى‏خواهد كنار بگذارد ومجلس را كنار بگذارد و همه، خودم و خودم هم راه افتادم طرف امريكا، يك مساله‏اى است، تكليف است. ما مكلفيم به اينكه در امور دخالت كنيم، ما مكلفيم در امور سياسى دخالت كنيم، مكلفيم شرعا همانطور كه پيغمبر مى‏كرد، همانطور كه حضرت امير مى‏كرد. در اين ايام كه اعلان مى‏كنند مساله انتخاب رئيس جمهور، آن اشخاصى كه در حوزه‏ها هستند بايد دست از كارها بردارند و راه بيفتند توى شهرها و دهات و روستاها و آن جاهاى دور افتاده و كمك كنند. و اگر نكنند، فردا مسئولند پيش خدا و اگر مسامحه كنند، فردا مسئولند پيش خدا. مردم را دعوت كنند به دخالت در امور، به انتخاب يك رئيس جمهور صحيح، كمك كنند براى رساندن صندوق‏ها به روستاهاى دور افتاده. اگر شما نكنيد، آنهائى كه برضد شما هستند مى‏كنند اين كار را، تبليغ مى‏كنند آنجاها. شماها مبلغ اسلام هستيد امروز تبليغ اسلام براى حفظ خود اسلام، تبليغ اين است كه رئيس جمهورتان را خودتان تعيين كنيد. اهميت اين همان اهميتى است كه اسلام دارد. يك نفرى كه وارد بشود و در راس امور واقع بشود و خداى نخواسته فاسد از كار در آيد، يك كشور را به فساد مى‏كشاند. اگر چشمتان باز نشده بود و توطئه‏ها را كشف نكرده بوديد، خدا مى‏داند كه چند وقت ديگر ما به كجا مى‏رسيديم، حالا هم همين طور باشد، حالا هم همين طور است. همانطورى كه ارتش ما و سپاه پاسداران ما و بسيج ما و عشاير ما در جبهه‏ها مشغول دفاع از اسلام هستند و خداوند تاييدشان كند آنها را و همه ملت ما بايد پشتيبانى از آنها بكنند، همانطور شما هم كه جندالله هستيد براى مصالح عمومى اسلام مكلف هستيد كه عمل بكنيد و مردم را دعوت كنيد، وادار كنيد مردم را، تكليف شرعى را به آنها بگوئيد. مساله، مساله اين نيست كه خوب، من دلم مى‏خواهد يك وكيل داشته باشم، دلم مى‏خواهد يك وزير داشته باشم، خير، قضيه اين نيست، قضيه سپردن يك مملكتى است به دست يك كسى كه اگر ناباب از

صحيفه نور ج 15 صفحه 60

كار در آيد، صدمه به اسلام ميزند،جمهورى اسلام را از بين مى‏برد، اين يك مساله حياتى است براى شما، براى اسلام و مسلمين. آسان اين را نگيريد كه ما دخالت نمى‏كنيم. يك دسته بگويند ما دخالت نمى‏كنيم از باب اينكه امر سياسى است، به ما چه. اين امر سياسى به همه مربوط است، به اسلام مربوط است، به حفظ اسلام مربوط است. ما اگر نظارت نكنيم يعنى ملت اگر نظارت نكنند در امور دولت و مجلس و همه چيز اگر كنار بروند و بسپارند دست اينها و بروند مشغول كارهايشان بشوند، ممكن است يك وقت به تباهى بكشند. ما بايد ناظر باشيم به امور مردم، ما بايد، ملت بايد ناظر باشد به امورى كه در دولت مى‏گذرد، امورى كه فرض كنيد كه در مجلس ميگذرد، نظارت، توجه داشته باشد به اينها. ملت بايد توجه داشته باشد كه اگر در مجلس اين سفر فرض كنيد كه يك كسى را تعيين كردند كه كارشكنى براى دولت كرده، كارشكنى براى مجلس كرده، دفعه ديگر تعيينش نكند، اعلام كنند تعيين نمى‏كنيم، بلكه انشاء الله به راه بيايند. در قضيه رئيس جمهور، تعيين رئيس جمهور يكى از چيزهائى است كه بر همه مسلمان‏هاى ايران، بر همه مكلف‏هاى ايران واجب است كه در اين امر دخالت داشته باشند. اگر دخالت نكنند و يك صدمه‏اى به اسلام برسد، هر يك يك ما در محكمه عدل الهى مسئول هستيم، يك يك ما. كسى بگويد به من چه ربطى دارد، اين است كه بگويد اسلام به من چه ربطى دارد. مگر مى‏توانى بگوئى اسلام به من چه ربطى دارد؟ تو مكلفى حفظ كنى. امانت خداست و حفظش امروز به اين است كه رئيس جمهورش يك رئيس جمهور صحيح باشد و بعد لابد اشخاصى كه مطلع هستند از امور مى‏گويند، شما هم شايد بشناسيد خيلى‏هاشان را. يك مجلس خوب باشد. و اگر چنانچه وكلاى شما بعضى‏هايشان تخلف كردند، به آنها تنبه بدهيد كه آقا نكن. اگر زيادتر كردند دفعه ديگر تعيينشان نكنيد، كسى ديگر را تعيين كنيد. و من حالا دارم با همه وكلا اين مطلب را مى‏گويم كه اگر مسيرتان را از مسير ملت جدابكنيد و بخواهيد علحيده باشيد و تكلفتان را با كسانى كه مخالفت با اسلام كردند و جوانهاى ما را آنطور كشتند و ابرار ما را اينطور كشتند جدا نكنيد، اگر اين دوره هم صحبتى نشود، دوره ديگر شما التماس دعا داريد.

اسلام به استثناى روحانيت مثل طب به استثناى طبيب است

اين تكليف شما آقايان در وضع حاضر. البته تكليف بزرگ هم اين است كه در هر جا هستيد و هر كارى داريد جديت كنيد كه حتى اشتباه نكنيد. آنها فكر اين هستند كه شما را از صحنه خارج كنند. از صحنه خارج كردن به اين است كه اگر يك خطائى از شما ديدند بزرگش كنند و بزرگش كنند و به رخ مردم بكشند و مردم را از شما منحرف كنند. اين جريان در كار بود كه مردم را از شما چه كند، تا كسى به شما فحش بدهد. اين آقاى بهشتى مسلمان، متعهد، مجتهد، اين چه كرده بود كه تو تا كسى مى‏نشستى مى‏ديدى كه دو نفر آدم به هم مى‏رسند يك حرفشان فحش به اوست، تو اجتماعات يك دسته‏اى مرگ بر كى، طالقانى را تو كشتى. شما ببينيد چه ظلمى به يك همچو موجود فعالى كه مثل يك ملت بود براى اين ملت ما، با چه حيله‏هائى اين را مى‏خواستند بيرون كنند. خوب، حالا رفته است‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 61

كنار، ولى اينها بدانند كه با رفتن اين و آن و آن، خير، مسائلشان حل نمى‏شود، مردم بيشتر مى‏فهمند كه شما چكاره بوديد و مى‏خواستيد چه بكنيد.

اين تكليف آقايان است كه راجع به مسائل اسلامى كه پيش مى‏آيد، چه وكيل بخواهيد تعيين بكنيد و چه عرض بكنم كه رئيس جمهور بخواهيد تعيين كنيد، بايد در صحنه باشيد، عذرى نداريد كه برويد كنار بنشينيد. البته اشخاصى پيدا مى‏شوند كه با گفته‏هاى خودشان، نوشته‏هاى خودشان مى‏خواهند شما را نگذارند وارد بشويد. آنها مى‏خواهند كه اشخاصى را تعيين بكنند كه بعدها ما گرفتار بشويم. شماها بايد وارد باشيد در مساله و با كمال جديت اهميت بدهيد به اين مساله و مردم را وارد كنيد. و تكليف ملت هم اين است كه همين طورى كه بحمد الله تا حالا در صحنه است و هر قضيه‏اى واقع مى‏شود بحمد الله اينها هستند در صحنه و من گاهى وقتى اينها را، اين اجتماعاتشان را، اين تعهدشان را مى‏بينم، براى خودم حقارت قائل مى‏شوم. اگر اين پاسدارى است كه در كنار سنگر نماز شب مى‏خواند و جانش را در محل خطر قرار ميدهد، اگر اين سربازى است كه در جبهه جان خودش را در خطر مى‏بيند و نماز شبش را مى‏خواند و وصيت مى‏نويسد، آنطور وصيت‏ها، اگر اينها مسلمان هستند، خوب، من چه مى‏گويم؟ تكليف ملت هم اين است كه با تمام‏اين چيزهائى كه براى حفظ اسلام مشغول هستند، ارتش و سپاه و همه اين قواى مسلح كه در جبهه‏ها مشغول فعاليت هستند با آن هواى گرم و با آن ناگوارى‏ها، اينها كمك كنند، همه پشتيبان باشند و اظهار كنند پشتيبانى خودشان را به اينها، روح بدهند به اينها، و در قضيه رياست جمهور هم همه مكلفند كه شركت كنند. من تكليف خودم را دارم ادا مى‏كنم. همه مكلفند، از من طلبه كه اينجا نشستم تا شما علماى اعلام و تا همه روستاها و همه جا مكلف هستند به اينكه در اين امر حياتى دخالت كنند، بى‏تفاوت نباشند. مى‏خواهند شما را بى‏تفاوت كنند. دست‏هائى الان در كار است كه از حالا مشغولند به اينكه نگذارند شما اصلا وارد بشويد در صحنه، نگذارند كه ملت ما وارد بشود در صحنه. بايد وارد بشويد، چاره نداريد، اسلام است، حفظ اسلام است. و بايد چشمشان را باز بكنند كه در دام نيفتند، آمريكا دامش را الان پهن كرده در تمام ايران.

در دام نيفتند، گول اين تبليغاتى كه اين گروه‏ها مى‏كنند، تبليغ مى‏كنند، گول اينها را نخورند. ببينند كه اشخاص صحيح سالم متعهد دانا چه مى‏گويند، بخواهند آن بگويد من كشاورزم و چكار دارم به اين كارها، آن بگويد من، شما مى‏توانيد بگوئيد من كشاورزم و امام حسين را مى‏خواهند بكشند من چكار دارم؟ شما اين حرف را مى‏توانيد بزنيد؟ شما مى‏توانى بگوئى كه من كشاورزم، من كارمندم، من تو ادارات هستم يا جاهاى ديگر، قرآن را مى‏خواهند از بين ببرند به من چه؟ چطور مى‏توانى بگوئى؟ مقدمه است اين از براى بردن اين مسائل. قدرت‏هاى بزرگ امروز لمس كردند كه سيلى از اسلام خوردند. آنها از ما بيشتر ملتفت هستند كه چه كرده است اسلام با آنها، اينها مى‏خواهند اين اسلام را كنار بگذارند. چطور كنند؟ حيله‏هاى مختلف يكى هم اينكه شما را وادار كنند كه وارد نشويد. خودشان شيطنت كنند يك كسى را تعيين كنند، آن كس كه تعيين شد بكشد ما را به طرف امريكا، ولو ده سال

صحيفه نور ج 15 صفحه 62

ديگر. همه بايد توجه به اين مسائل داشته باشيد، مسائل سياسى مال همه است كلكم راع همه بايد مراعات بكنيد، همه بايد ملت را توجه كنيد كه چه مى‏كنند و بايد راهنمايى كنيد همه را، و همه بايد فعال با صف‏هاى فشرده و فعال وارد باشيد در صحنه و به خودتان هيچ ياسى راه ندهيد، خدا با شماست. ديگران اگر مسلسل دارند و نمى‏دانم چه دارند، فانتوم دارند و امثال اينها، شما خدا را داريد. شما همه اينها را از بين برديد براى آنكه با خدا بوديد، پشتوانه شما خداست. ملت چه داشت آن وقت، چيزى نداشت كه دستش. مى‏نشستند يك چيز اينقدرى درست مى‏كردند، مگر اين مقابل آن چيزى كه آنها داشتند، چيزى بود؟ لكن خداوند القاء رعب كرد در دل آنها كه نروند سراغ آن جهازات كشنده و مقابله نكنند، اين كار خدا بود كه القاء رعب كرد، همه را ترساند و تقويت كرد روحيه شما را، به طورى كه از شهادت نترسيديد و شهادت رابراى خودتان فوز عظيمى دانستيد. اينها همه از خداست، و الا همين ملتى بود كه آن وقت اگر يك صداى اگر يك پاسبان مى‏آمد توى تهران، توى بازار تهران، امر مى‏كرد، همه بازار تهران تسليمش شدند، يك وقت اينجور بود. كى اينطور كرد كه آن كسى كه از پاسبان مى‏ترسيد ريخت در خيابان‏ها و مرگ بر شاه گفت، كى اين روحيه را به شما داد؟ جز خدا كسى مى‏تواند سرتاسر كشور را تحت يك علم قرار بدهد؟ غير خدا كى مى‏تواند؟ شمايى كه خدا را داريد، از چه مى‏ترسيد؟ از هيچ چيز. آنى كه در بيمارستان خوابيده و مردم را دعوت به مقاومت مى‏كند، دعوت به اين مى‏كند كه با ارتشى‏ها كمك بكنيد، اين ملت كه اينطور است وضعش، بچه و زن و بزرگ و كوچك و پير و جوانش در صحنه هستند و مى‏خواهند دخالت در امور بكنند، حق هم همين است بايد دخالت در امور بكنند. اگر ديدند من كج مى‏روم، به من بگويند كج نرو، اگر ديدند يك كسى، دولت كج مى‏خواهد برود، به او بگويند كج نرو. اگر شما را از خصوصا شما اهل علم را كه هدف اصلى شما هستيد، اگر شما را از صحنه خارج كنند، اسلام را كنار زدند. طب بى‏طبيب نمى‏تواند عمل بكند، طبيب مى‏خواهد، متخصص مى‏خواهد. اسلام به استثناى روحانيت مثل طب به استثناى طبيب است. اين كه اسلام را تا اينجا رسانده همين طبقه بوده است و شما الان موظفيد، مكلفيد كه اسلام را با قدرت به نسل‏هاى آتيه تحويل بدهيد.

و من اطمينان دارم كه تا اين ملت توجه به خدا دارد، هيچ قدرتى نمى‏تواند به اين آسيب برساند. افراد را افراد را ممكن است خوب، بكشند. يك روز هم مرا بكشند اشكالى ندارد، اما ملت سر جاى خودش هست. اينها اشتباه مى‏كنند، يك اشتباه غلطى كه خيال مى‏كنند كه اين را بكشند، چند نفر وكيل بكشند، چند نفر وكيل را كشتند،امروز مجلس بوده، وكلاى ديگر هم مى‏آيند جايش مى‏نشينند. امروز ملت ما قائم به شخص نيست، يعنى اين يك قدرت الهى است كه در اين ملت پرتو افكنده كه اشخاص مطرح نيستند. ملت الان همه با هم در صحنه‏اند و هر كس از آنها شهيد بشود، يك نفر ديگر به جاى او نشانده مى‏شود. خداوند انشاء الله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه روحانيت را به راه مستقيم برساند وبه لقاء خودش مشرف كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 63

تاريخ: 13/4/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهداى فاجعه 7 تير و اعضاى دفتر مركزى حزب جمهورى اسلامى

مساله اتفاقى نبود كه افراد موثر را يكى بعد از ديگرى شهيد كردند يا خواستند شهيد كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون‏

من به همه بازماندگان شهدا كه بايد بگويم همه ايران بازماندگان اين شهدا هستند تسليت عرض مى‏كنم. ما از خدا هستيم، ما هر چه داريم از اوست. از خود هيچ نداريم و آنچه كه هديه مى‏كنيم به اسلام، هديه‏اى است كه از خداى تبارك و تعالى به ما مرحمت شده است و ما امانت‏ها را به او بر مى‏گردانيم و اين امانت‏ها با پاكى و سرافرازى به سوى خداى تبارك و تعالى شتافتند و موجب سرافرازى ملت و مظلومين جهان واقع شدند. آنها پيشقدم شدند و همه اشخاصى كه در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها از پانزده خرداد به اين طرف به سوى حق تعالى شتافتند موجب سرفرازى ملت ما و مظلومين جهانند. آنچه مهم است براى ما اين است كه ما چه بايد بكنيم، آنها خدمت خودشان را به اسلام كردند و آنوقت خداى تبارك و تعالى مقدر فرمود به خدمت او شتافتند. مهم براى ما اين است كه ما به تكليف‏مان عمل بكنيم، به آنچه خدا تبارك و تعالى فرموده است عمل بكنيم. پيش كسانى كه به خداى ارتباط دارند، شهادت عزيزان مطرح نيست، خدمت عزيزان مطرح است. آنها خدمت خودشان را كردند وبراى اين ملت سرمايه‏هائى بودند كه از دست رفت، لكن راهى كه آنها رفتند بايد ما هم با هوشيارى آن راه را تعقيب كنيم. يك جريانى از اول نهضت و از اول انقلاب در مقابل انقلاب در كار بود، مساله اتفاقى نبود كه افراد موثر را، افرادى كه براى اين ملت سرمايه بودند، يكى بعد از ديگرى يا شهيد كردند يا خواستند شهيد كنند و خداوند حفظ كرد. اينطور نبود كه من باب اتفاق يك كسى مرحوم مطهرى را ترور كند يا مرحوم مفتح را يا آقاى هاشمى را يا آقاى خامنه‏اى را يا مرحوم بهشتى را يا اين وزرائى كه براى اسلام هر كدام ارزشمند بودند و آن وكلائى كه متعهد و مفيد بودند. مساله يك مساله تنظيم شده بود و هست. مساله‏اى بود كه از اول كه اين انقلاب يك شكلى به خودش گرفت از آنوقت شروع شد به اين مسائل.

صحيفه نور ج 15 صفحه 64

يك جريانى بود كه افراد متعهد نباشد

از همان وقت كه به جمهورى اسلامى مردم مى‏خواستند راى بدهند، مورد تحريم واقع شد. يك دسته‏اى، يك گروهى تحريم كردند و وقتى كه مجلس خبرگان تاسيس شد در تاسيس‏اش مخالفت‏ها شد و بعد از آنكه ديدند تاسيس شد و اشخاصى كه در مجلس خبرگان هستند فقها هستند يا دانشمندانى كه در خط اسلام هستند، شروع به مخالفت شد و طرح انحلالش پيش يك عده‏اى ريخته شد و خداوند حفظ كرد. من باب اتفاق نبود كه وقتى مجلس شورا مى‏خواست تاسيس بشود باز مخالفت مخالفت‏ها شد و وقتى هم تاسيس شد باز در خود مجلس افرادى در آن موادى كه براى حفظ اسلام و حفظ استقلال كشور مفيد بود، مورد اشكال واقع شد. اين يك مساله‏اى بود و يك جريانى. اين جريان هست همراه با اين انقلاب، همزاد با اين انقلاب و همراه با اين انقلاب و الان هم هست و بعدها هم خواهد بود. بى‏جهت نيست كه يك كسى در مجلس شورا انگشت گذارد روى يك ماده‏اى كه آن ماده بر حسب خواست اسلام ادامه دهنده اسلام و ادامه دهنده راه اسلام است، آن ماده مورد مواخذه قرار مى‏گيرد و مخالفت و من باب اتفاق نيست كه بعد از آنكه آن مساله هم گذشت، دولت وقتى كه يك دولت اسلامى است و متعهدى است مورد اشكال و مورد هتك قرار مى‏گيرد و مجلس وقتى كه مجلس اسلامى و اكثر افراد آن افراد متدين، متعهد هستند، مجلس را مورد مواخذه قرار مى‏دهند و گفتند و مى‏گويند كه اينها اشخاصى هستند كه نمى‏توانند كارى انجام بدهند. قضيه توانائى دولت نيست، توانائى مجلس نيست، قضيه اين است كه اين مجلس اسلامى نبايد باشد، اين دولت اسلامى نبايد باشد. قضيه آقاى بهشتى نبود، شما ديديد كه در طول اين يك سال، دو سال با چه افرادى مخالفت شد. قضيه شخص افراد نبود، قضيه همان جريان بود كه با اصل اساس مخالفت باشد. قضيه دفترهاى هماهنگى در سراسر كشور يك قضيه من باب اتفاق و عادى نبود، قضيه مخالفت با دولت اسلامى و هر روز در هر گفتارى و در هر نوشته‏اى حمله به دولت، به اينكه دولت كارى از او بر نمى‏آيد. قضيه اين نيست، قضيه اين نيست، كه مجلس يك مجلس غير كارآئى است و از اشخاص غير مطلع تشكيل پيدا كرده. مسائل اين نيست، مساله اين نيست كه قوه قضائيه به دست انحصار طلبان افتاده است اينها مسائل مسائل اصلى آنها اين نيست. مسائل آمريكاست و اسلام. جريان، جريان آمريكائى در مقابل اسلام. از همان اول، از همان وقتى كه احساس اين شد كه شاه بايد برود، از همان وقت بختيار مى‏آيد و بختيار از يك گروه ملى گرا. من باب احتياط هم آن‏ها مى‏گويند كه ديگر او از حزب ما و از جبهه نيست. اين احتياطى بود كه كردند كه اگر او كنار رفت، باز جبهه‏اى در كار باشد. از همان وقت كه ديگر اساس سلطنت سست شد، اين جريان در كار افتاد. همان وقت كه من در پاريس بودم اين جريان شروع شد، همان وقت هم خواستند كه شاه را نگه دارند، به اسم اينكه او حكومت كند سلطنت كند نه حكومت، با اين اسم مى‏خواستند حفظش كنند و از همان وقت هم خواستند كه بختيار را بياورند و با ما آشتى بدهند. ما كانه نزاعمان با بختيار بود از اين جريان، از اول يك جريانى منسجم شده و برنامه ريزى شده در كار بود و ما درست توجه به آن نداشتيم، كم كم هى

صحيفه نور ج 15 صفحه 65

مطالب معلوم شد، كم كم خودشان را لو دادند و رسيد به اينجا كه من هر چه جديت كردم كه نرسد به اينجا، رسيد. نه از باب اينكه به اينها اعتمادى داشتم از جهات ديگرى كه به خود آقايان گفتم. حالا رسيده جريان به اينجا كه از حفظ شاه و بعدش بختيار وبعدش شوراى سلطنتى و بعدش حذف جمهورى اسلامى كه با آن مخالفت مى‏شد و بعدش مجلس خبرگان و بعدش مجلس شوراى اسلامى و بعدش دولت و بعدش قوه قضائى كه با همه مخالفت مى‏شد، نه از باب اينكه بارجائى و بهشتى و هاشمى و امام جمعه تهران مخالفتى داشتند، چه مخالفتى؟ يك جريانى بود كه بايد افراد متعهد نباشند، اگر شد آنها را از صحنه بيرون كنند و منعزل كنند از مردم، بهتر. شايعه سازى كنند كه حتى اين اجناسى كه براى جنگزده‏ها ميخواهند ببرند اين مى‏رود تو جيب آقاى بهشتى و آقاى خامنه‏اى و آقاى كذا، آقاى هاشمى. هر جنايتى كه در ايران به دست خود آنها واقع مى‏شد به مردم مى‏گفتند كه اينها كردند. اين يك جريانى بود و هست كه مى‏خواهند اين كشور را با اين جريان بكشند به طرف امريكا. خوب اگر به طرف آمريكا كشاندند شوروى هم شريك است. آمريكا تنهائى نمى‏تواند، بايد با هم باشند. و اين جريان بالفعل هست، آنطور مسائل يكى يكى گذشت و از آن طرفى نيستند، از اين كشتار دستجمعى كه در تاريخ پارلمان‏ها و دولت‏هاى دنيا كم نظير يا بى‏نظير است، از اين هم فايده‏اى نبردند. حالا همان شلوغكارى‏ها را، هى حالا مى‏بينند فايده نمى‏برند،، يك فايده را دلشان مى‏خواهد ببرند و آن اين است كه تخريب كنند، خرابكارى بشود، خود خرابكارى را مى‏خواهند.

امروز بايد همه شما سازمان اطلاعات باشيد

ملت ما امروز تكليفش اين است كه تمام افراد، تمام افراد ملت، چشم و گوششان را باز كنند و رفت و آمدهاى اينها را كنترل كنند. اگر نشسته ملت كه براى او پاسدارها فقط، كميته‏ها فقط، دولت فقط، انجام وظيفه بدهد، اين اشتباه است. همه افراد الان موظفند به اينكه اين مسائل را تعقيب كنند. اين خرابكارهائى كه در گوشه‏ها خزيده‏اند و مشغول خرابكارى هستند و مع‏الاسف جوانهاى بى‏توجه ما را، دخترهاى خردسال ما را، پسرهاى خردسال ما را اغفال مى‏كنند، بايد پدر و مادر اينها توجه داشته باشند كه اينها را، آنها به تباهى مى‏كشند براى اينكه گل آلود بشود آب، اگر بتوانند بهره بردارند و اگر نتوانند هم لااقل اين ديوار را خرابش كنند. تمام پدر و مادرها و اقوام و عشيره‏ها موظفند كه اين بچه‏هاى گول خورده را، اين پسرهاى گول خورده را، اين دخترهاى گول خورده را، اينها را نصيحت كنند، اينها را از اين كار كه بر خلاف مسير ملت است، بر خلاف مسير اسلام است اينها را باز دارند از اين كارها. ننشينند كه بچه‏هايشان بروند در بين مردم و خرابكارى كنند و گرفتار بشوند و به جزاى خودشان برسند و در اين دنيا هم به جزاى خودشان برسند. نگذارند، اين بچه‏ها گول خورده‏اند، محتاج به نصيحت هستند. من از آن جوانهائى كه از اينها گول خوردند به عنوان اينكه ما مى‏خواهيم براى اين ملت يك كارى انجام بدهيم، ما مى‏خواهيم آخوندها نباشند، ما آنها براى براى ملت نيست، آنها براى انحصارطلبى‏هاى خودشان هست، ما مى‏خواهيم براى شما كار بكنيم، من تعجبم از اين جوان‏ها كه

صحيفه نور ج 15 صفحه 66

افعال اينها را ناديده مى‏گيرند. يك عمر كشاورز زحمت مى‏كشد، يك كبريت منافق اين را به آتش مى‏كشد. اين اشخاصى هستند كه براى ملت ما مى‏خواهند خدمت بكنند!! در خيابان مى‏ريزند و مردم عادى كه دارند رفت و آمد مى‏كنند، اتومبيل‏هاى عادى كه دارد رفت و آمد مى‏كند، اينها را مى‏كشند و به آتش مى‏كشند و سر مى‏برند و به طور فجيع مى‏كشند اينها را. اينها اشخاصى هستند كه براى مردم كار كنند، براى خلق كار مى‏كنند!! تكليف ملت امروز اين است كه تمامشان توجه كنند كه اين خرابكارها را شناسائى كنند، شناسائى كنند و معرفى كنند به كميته‏ها و دادگاه‏ها و هر جا نزديكشان است. خودشان وارد عمل نشوند، همان شناسائى كنند يا لااقل يكى را بگيرند بدهند دست پاسدارها و قواى انتظامى، ننشينند كه ديگران كار بكنند. مصلحت، مصلحت همه است. امروز مثل سابق نيست كه ملت به حساب نيايد و يك دولت جائرى سر كار باشد كه بخواهد همه استفاده‏ها را خودش ببرد و ملت را كنار بگذارد. امروز روزى است كه شما همه با هم مى‏خواهيد اين كشور رابه سعادت برسانيد و از دست قدرت‏هاى فاسد بيرون كنيد. امروز بايد همه شما سازمان اطلاعات باشيد، از اجزاء سازمان اطلاعات باشيد. همه ماها مكلفيم كه اگر چنانچه از اين خرابكارها كسى را يافتيم و بايد هم دنبال اين باشيم كه بياييم اينها را، معرفى كنيم تا قواى انتظامى، نظامى بگيرند و تحويل دادگاه‏ها بدهند و محاكمه بشوند. محاكمه‏ها هم بايد محاكمات عادلانه باشد، بر طبق موازين شرعى باشد. ننشينيد تا اينكه اينها خرابكارى را توسعه بدهند. اينها اجيرند كه اين خرابكارى‏ها را هر چه مى‏توانند توسعه بدهند و در هر جاى از كشور يك شلوغى به كار بياورند، يك خسارتهائى وارد كنند به خيال اينكه ملت كم كم خوف پيدا بكند و اين مسير خودش را رها كند، حالا كه مسير رها شد و ملت ديگر ترسيد و كنار نشست، آنها وارد ميدان بشوند، حكومت را از بين ببرند و مجلس را از بين ببرند و يك مجلس و يك حكومت به صورت اسلامى و در باطن آن نحوى كه خود اينها مى‏خواهند و آمريكا ميخواهد. ما نبايد بنشينيم و تماشاچى باشيم. ما بايد فعالانه عمل بكنيم، اگر شهيد داديم، فعاليت‏مان بيشتر بشود، آنهائى كه شهيد دادند فعاليت‏شان بيشتر بشود، براى اينكه از دست دادند يك افراد با ارزشى را و بايد دنبال كنند تا پيدا بكنند آن اشخاصى كه اين جنايت‏ها را كردند و مى‏كنند.

بايد طريقه اين شهدائى كه در مجلس، در دولت، در قوه قضائى از دست داديم، فراموش نكنيم‏

و ما، همه ملت بايد توجه به جنگ داشته باشد و اين كشتارهائى كه شايد يكى از انگيره‏هايش هم اين باشد كه مردم ذهنشان از جنگ منفرد بشود و ما خداى نخواسته در جنگ ببازيم كه نخواهيم باخت، لكن طول بكشد. اذهان خودتان را، سرتاسر كشور اذهان خودشان را، همه ملت متوجه به جنگ كنند، اساس اين است كه ما در آنجا پيروز بشويم و انشاء الله پيروز مى‏شويم. اينكه شخصيتهاى بسيار ارجمندى از دستمان رفت نبايد ما را از آن مسائلى كه همان شهداى ما مورد نظرشان بود

صحيفه نور ج 15 صفحه 67

و اساس خدمتشان بود، ما فراموش كنيم. ما بيشتر بايد توجه بكنيم به آن چيزى كه اين شهداى ما در مجلس، اين شهداى ما در دولت، شهداى ما در قوه قضائى، آنها را ما از دست داديم، بايد طريقه آنها را كه همه اين مساله بود كه جنگ را ما ببريم و تفاله‏هاى آمريكا و شوروى را از كشور خودمان پاكسازى كنيم و كشور خودمان يك كشور اسلامى مستقل، آزاد باشد، بايد ما آن طريقه را فراموش نكنيم. در راس همه امور توجه به اينكه اين جنگ بايد به پيروزى ختم بشود انشاءالله، و انشاء الله مى‏شود، در هر صورت ما تكليف داريم. من ديروز راجع به تكليفى كه به همه ملت متوجه است، به زن و مرد، و آن كسى كه به حد راى دادن قانونى رسيده واجب است اين مساله كه در پاى صندوق‏هاى تعيين رئيس جمهور حاضر بشوند و راى بدهند. اگر چنانچه سستى بكنيد، كسانى كه مى‏خواهند اين كشور را به باد فنا بدهند، ممكن است پيروز بشوند. بايد همه شما، همه ما زن و مرد، هر مكلف همانطور كه بايد نماز بخواند، همانطور بايد سرنوشت خودش را تعيين كند. ما يك سيلى خورديم از اشتباه، ما همه اين نابسامانى‏هائى كه الان داريم براى اينكه اشتباه كرديم، نبايد اشتباه تكرار بشود. دنبال اين باشيد كه يك نفر صد درصد مكتبى، اسلامى، در خط اسلام، براى رياست جمهور انتخاب كنيد. همه گروه‏ها و همه جمعيت‏ها، همه علماء بلاد و همه مردم بلاد بايد در اين امر حياتى كه اگر اشتباه باز بكنيم، باز بعد از چندى بايد يك عزلى پيش بيايد و دوباره از سرگرفتار شود، باز اشتباه نكنيم، البته كارى جز شلوغكارى نمى‏توانند بكنند، لكن امروز شلوغكارى هم براى ما ضرر دارد، امروز هر قدمى كه ما سست كنيم يا ساكت در جائى باشيم ضرر دارد براى ما. ما بايد فعال باشيم، ما بايد به پيش برويم. اگر ما يك قدم سست كنيم، آنها يك قدم جلو مى‏آيند. اگر يك قدم ما عقب برويم، آنها ده قدم جلو مى‏آيند. ما بايد ارتشمان و ژاندارمريمان و پاسدارانمان و بسيج‏مان و آن كسانى كه از عشاير به اينها متصلند و اينها، فعالانه جلو برويم و اگر يك وقت سستى كنيم، آنها مى‏آيند جلو، اگر يك قدم عقب بگذاريد، آنها مى‏آيند جلو، آنها ده قدم مى‏آيند جلو. ما بايد با كمال شدت و با كمال شجاعت بايد در ميدان‏هائى كه دفاع از اسلام داريد مى‏كنيد، اين تفاله‏هاى آمريكا را از كشور خودتان بيرون بريزيد. اين تكليف آنها. و تكليف اشخاصى كه در پشت جبهه هستند، تكليف آنها هم همين است كه با آنها همراهى كنند. اگر يك قواى مسلحه‏اى ببيند كه ملت با اوست، پشتيبان اوست فعاليتش چندان برابر خواهد شد. شما بايد افهام كنيد به آنها كه ما پشتيبان شما هستيم و هستيد. شما ملت اسلام نشان داديد به همه دنيا كه ما يك ملتى هستيم كه با ارتشمان پيوند داريم و با قواى مسلح‏مان پيوند داريم و ما در پشت جبهه به آنها خدمت كنيم و آنها در جبهه به ما و به اسلام. نبايد ما فراموش كنيم كه در جنگ با آمريكا هستيم. ما در جنگ با آمريكا و تفاله‏هاى آمريكا، اين تفاله‏هائى كه قالب زدند خودشان را و ما غفلت كرديم، الان هم هستند. بايد هر يك از اينها را شناسائى كنيد و به دادگاه‏ها معرفى كنيد، ننشينيد كه باز يك جائى را آتش بزنند، اينها مى‏خواستند يك شلوغى بشود، يك انفجارى حاصل بشود و مردم از صحنه بيرون بروند و ديدند كه خير، عكس شد مطلب مردم، اين شهادت اسباب اين شد كه همه با هم منسجم بشوند.اين اسباب اين شد كه مشت اين ادعا كن‏ها كه ما براى آزادى و براى كذا

صحيفه نور ج 15 صفحه 68

مى‏خواهيم زحمت بكشيم و بايد اين ملت آزاد باشد و كذا، مشت اينها باز شد كه اينها از چه سنخ آزادى مى‏خواهند، آزادى انفجار، آزادى انفجار اينها مى‏خواهند، اينها خواستند كه اين منافقين هم آزاد بيايند توى مردم و بعد از يك سال ديگر بسيارى از جوانهاى ما را منحرف كنند آزادانه و بسيارى از كارهائى كه مى‏خواهند زير جلى انجام بدهند، آزادانه انجام بدهند. براى اينكه آزادى است، بى‏جهت نيست كه در آن نطق‏هاى با اجتماع زياد روز عاشورا سوت مى‏زنند و كف مى‏زنند، امام مظلوم ما به شهادت رسيده، روز شهادت امام مظلوم ما، پاى نطق و سخنرانى يك نفر آدمى كه با آنها دوست است كف مى‏زنند و سوت مى‏كشند و آمريكا را از ياد مى‏برند. خط اين بود كه اصلا امريكا منسى بشود. يك دسته شوروى را طرح مى‏كردند تا آمريكا منسى بشود، يك دسته الله اكبر را كنار مى‏گذاشتند، سوت مى‏زدند و كف مى‏زدند آن هم در روز عاشورا، خط اين بود كه اين قضيه مرگ بر آمريكا منسى بشود. و لهذا ديديد كه آن روزى كه اين جوانهاى بيدار عزيز ما اين لانه جاسوسى را گرفتند، اين شياطين به دست و پا افتادند. يكى گفت كه اينها خط شيطان هستند و دنبال اين كردند كه ما الان اسير آمريكا هستيم. نه اينكه نمى‏فهميدند كه نه، اسير آمريكا نيستيم، مى‏خواستند كه ما را از استقلال بيرون بياورند و به دامن آمريكا بيندازند و قضيه گرفتن اين محل جاسوسخانه ناگوار بود براى آنها، براى اينكه پرونده‏هاى اينها هم ظاهر مى‏شد، پيدا مى‏شد اين پرونده‏ها. اينهمه كوشش براى اينكه اينها را رها كنيد بروند، ما در گرو آمريكا هستيم، اينها را بگذاريد بروند اينهااين جوانهاى عزيز ما كه مى‏گفتند ما در خط اسلام هستيم، مى‏گفتند به آنها كه شما در خط شيطان هستيد، خوف اين بود كه اين پرونده‏ها ظاهر بشود و اين چهره‏هائى كه قالب زدند خودشان را، اين چهره‏ها معلوم بشود كه چطور اشخاصى بودند.

هر روزى كه اين منافقين قدرت پيدا كنند شما را هم مى‏برند، براى اينكه شما لااله الا الله مى‏گوئيد و آنها با لا اله الاالله مخالفند

من حالا هم باز به اين افرادى كه خيلى منحرف نيستند، من به اينها باز نصيحت مى‏كنم كه شما بياييد و حسابتان را از اين منافقين كه قيام بر ضد اسلام كردند حسابتان را جدا كنيد، نه اينكه بگوييد كه خشونت شما نكنيد، آنوقت به من هم بگوييد كه شما هم خشونت نكنيد، اين معنايش اين است كه ما و آنها مثل هم هستيم، آنهائى كه شناختشان را گمان ندارم اين آقايان نديده باشند، اينهائى كه كتاب عقايدشان را منتشر كرده‏اند و اين آقايان هم شايد و لابد ديده‏اند آنها را، با ما كه ميدانند كه ما لااقل مسلمان هستيم، مسلمان بدى هستيم، اينها حساب‏شان را جدا نمى‏كنند ما من مكرر گفتم آقا شما ديديد كه آقاى بنى صدر حسابش را جدا نكرده، خدا مى‏داند كه من مكرر به اين گفتم كه آقا اينها تو را تباه مى‏كنند. اين گرگ‏هائى كه دور تو جمع شده‏اند و به هيچ چيز عقيده ندارند، تو را از بين مى‏برند، گوش نكرد، هى قسم خورد كه اينها فداكار هستند، اينها مردم كذا هستند (يعنى آنهائى كه دور و بر او هستند) خوب من مى‏دانستم كه اينجور نيستند يك دسته‏اى كه مى‏روند توى وزارتخانه دزدى مى‏كنند

صحيفه نور ج 15 صفحه 69

اين را تاييدش مى‏كند، خوب معلوم ميشود، دزدى را شما گفتيد. اينقدر عقلشان ناقص است اين را تاييد كردند. حالا هم به اين آقايانى كه اهل سدادند، اهل صلاحند منتها اعوجاج فكرى دارند، آمريكا براى شما هيچ فايده‏اى ندارد ديگر گذشت آنوقت. امروز آنى كه براى شما هست، براى دينتان براى دنياتان فايده دارند اين ملتند اين ملت پابرهنه است. آن ملت سرمايه‏دار هم به درد شما نمى‏خوردند، آنها همه براى خودشان مى‏كشند، شماها را مى‏خواهند آلت دست قرار بدهند. اين منافقين هم به درد شما نخواهند خورد، هر روزى كه اين منافقين قدرت پيدا كنند سر شما را هم مى‏برند، براى اينكه شما لا اله الا الله مى‏گوئيد، آنها با لااله الا الله مخالفند. اينها توحيد را توحيد طبقاتى مى‏گويند، آنها معاد را همين جا مى‏دانند، همين دنيا. آنها غير اين دنيا چيزى را قائل نيستند، اما شما قائليد. آن روزى كه اينها پيروز بشوند خداى نخواسته، شما فداى آنها خواهيد شد، شما را پل قرار داده‏اند براى پيروزى، وقتى كه رفتند اين پل را عقب خودشان خراب مى‏كنند، مزاحم آنها نمى‏خواهند. من باز هم عرض كنم با آقايان كه ماه مبارك رمضان است و درهاى رحمت خداى تبارك و تعالى به روى همه گناهكاران باز است و شما تا دير نشده است در اين ماه رمضان خودتان را اصلاح كنيد، ما همه بايد خودمان را اصلاح كنيم، ما هيچ كداممان يك آدم درست حسابى نيستيم. پناه به خدا بايد ببريم و خودمان را اصلاح كنيم و با اين جريانى كه خروشان و درياى مواج آدم‏هاى متعهد است ما با آنها خودمان را در همان جريان بگذاريم. جريان مخالف سيل، انسان را خرد مى‏كند، جريان مخالف موج‏هاى شكننده دريا انسان را از بين مى‏برد. شما اسلام را كنار نگذاشتيد لكن آنهائى كه به اسلام عقيده ندارند و اشخاصى هستند كه قيام بر ضد اسلام كردند و لااقل در خيابان‏ها ريخته‏اند و آدم كشته‏اند و شما هم حكم شرعى‏اش را مى‏دانيد و شما هم مى‏دانيد كه كسى كه مسلحانه در خيابان بريزد و مردم را ارعاب كند، لازم نيست بكشد مردم را، ارعاب كند، اسلام تكليفش را معين كرده است و شما هم مساله‏اش را مى‏دانيد. شما همين يك مساله را بگوئيد، يك اعلاميه بدهيد، مساله، در كتاب خدا هست كه اين اشخاصى كه مفسد هستند و ريختند توى خيابان‏ها و مردم را مى‏ترسانند، به حسب حكم خدا، حكمشان اين است. شما اين مساله شرعى را بگوئيد و از گروه خودتان امضاء كنيد. چرا اينقدر تعلل مى‏كنيد، مگر براى شما مى‏خواهيد اينها چه بكنند. من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه ما را موفق كند در اين ماه شريف، در اين ماه رحمت، ما را موفق كند كه توبه بكنيم از گناهانى كه داريم. اهواى ما را، هواهاى نفسانيه ما را، يك قدرى از دستمان بگيرد و اين ملت عزيز ما را با همين قدرتى كه دارد حفظ كند انشاء الله و ارتش ما و ساير قواى مسلح ما پيروز بشوند انشاء الله و اسلام انشاء الله پيروز است و خواهد پيروز بود.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 70

تاريخ: 18/4/60

پيام امام خمينى به مناسبت پيروزى‏هاى رزمندگان اسلام در جبهه نوسود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تيمسار ولى فلاحى جانشين رئيس ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران

قاتلو هم يعذبهم الله بايديكم و يخزهم و ينصركم عليهم و يشف صدور قوم مومنين .

آزاد شدن شهر نوسود پس از تصرف ارتفاعات مشرف بر آن به وسيله رزمندگان متعهد و مومن و شجاع ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و ديگر رزمندگان عزيز خودى، پيروزى چشمگيرى است كه تقدير و تشكر ملت مبارز ايران را برانگيخت.

مراتب تقدير و تشكر اينجانب را نسبت به تمام مجاهدين اسلام در جبهه‏هاى جنگ تحميلى و دفاع از اسلام و ميهن عزيز خصوصا فاتحان نوسود ابلاغ نمائيد.

اين پيروزى و ديگر پيروزى‏هاى آينده و گذشته با تمام ساز و برگ بسيارى كه از جانب ابر قدرتها و دار و دسته آنان در اختيار دشمن گذاشته شده است پيروزى ايمان و اسلام است بر جناح كفر و پيروزى ارزش‏هاى انسانى است بر طاغوت.

همان سان كه در صدر اسلام جناح مومنين باساز و برگ اندك و ايمان و تعهد بسيار بر جناح‏هاى كفر مجهز به همه نوع ساز و برگ فراوان روز و قدرت‏هاى شيطانى پيروز گرديدند. بايد انسجام و انضباط رزمندگان اسلام به حد اعلا باشد و از اختلاف سليقه‏ها كه موجب تزلزل مى‏شود اجتناب شود كه دست خداى بزرگ با جماعت و انسجام است.

شما برادران رزمنده در جبهه‏ها پيروزى مى‏آفرينيد و برادران عزيز پشت جبهه و ملت شجاع در سراسر كشور، منافقان و ديگر منحرفان راستگراو چپگرا را گروه گروه باز يافته و به قواى انتظامى و سپاه پاسداران معرفى مى‏نمايند و آنان را به دادگاه‏هاى انقلاب تحويل مى‏دهند.

اينجانب مراتب تقدير و تشكر خود را تقديم ملت متعهد و شجاع مى‏نمايم و اميد آن دارم كه با اين شيوه الهى اين تفاله‏هاى آمريكائى هر چه زودتر به سزاى اعمال خود برسند و ملت مسلمان ايران از شر آنان آسوده شوند.

اينجانب از دادگاه‏هاى انقلاب مى‏خواهم كه با مراعات جانب عدل اسلامى با قاطعيت انقلابى با اين مفسدان و تباه كنندگان حرث و نسل رفتار و احكام قرآن مجيد را درباره آنان اجرا نمايند و به ياوه‏گوئى همان كسانى كه به حدود اسلامى پايبند نيستند گوش فرا ندهند كه اجراى حدود قصاص و

صحيفه نور ج 15 صفحه 71

تعزير اسلامى بيمه كننده حيات و نظام كشور است و سستى و سهل انگارى در اين امر ترحم بر پلنگ تيز دندان است.

ضمنا همان‏سان كه ملت متعهد علاقه‏مند به جمهورى اسلامى مكلف هستند كه گروه‏ها يا اشخاص منحرف توطئه‏گر را شناسائى نموده و به مقامات رسمى معرفى نمايند و در صورت لزوم با پاسداران و شهربانى كمك نمايند، قواى مسلح در سراسر كشور موظف هستند كه اگر در بين آنان اشخاص منحرفى هستند به فرماندهان معرفى نمايند و فرماندهان موظف هستند آنها را به دادگاه تسليم نمايند تا رسيدگى شده و تصفيه و مجازات شوند و اين مطلب اخطارى است به تمام فرماندهان و متخلف مورد مواخذه قرار خواهد گرفت. و اخيرا لازم به تذكر است كه چون صدام شكست خود را نزديك مى‏بيند دست به حيله‏اى عاميانه زده است و بعضى از طرفداران او نيز همان را تعقيب نموده‏اند مى‏گويد ماه مبارك رمضان ماه عبادت است و جنگ در آن حرام است و لازم است آتش بس اعلام شود.

او و دوستان آمريكائى‏اش نمى‏دانند كه ماه مبارك رمضان شهر حرام نيست. صدام در يكى از ماه‏هاى حرام عليه ما به جنگ برخاست و كسى از طرفدارانش به او اعتراض نكرد. امروز ما در حال دفاع هستيم و دفاع از كشور يكى از عبادات بزرگ است.

ملت ايران مى‏داند كه نيروهاى مسلح ما در حال بزرگترين عبادات هستند. نيروهاى مسلح ما بايد بدانند كه پيغمبر اكرم در ماه مبارك رمضان عليه كفار جنگيد.

از خداوند متعال پيروزى اسلام را بر كفر و نفاق خواستارم.

والسلام على عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 72

تاريخ: 7/5/60

پيام امام خمينى به آيت الله صدوقى در مورد رسيدگى به وضع زلزله زدگان كرمان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمين آقاى صدوقى دامت بركاته

خبر ناگوار زلزله كرمان كه خود آزمايش ديگرى براى بندگان صالح خدا بود مردم رنجديده ما را متاثر ساخت.

جنابعالى تحمل زحمت فرموده با همكارى علماء محترم كرمان ايدهم الله تعالى و مردم مبارز و شريف آن ديار هر چه سريعتر اقدامات لازم را جهت رفع كمبودها بنمائيد و نتيجه را به اطلاع اينجانب برسانيد تا تصميمات لازمه اتخاذ گردد.

بديهى است دولت و برادران نظامى و پاسدار و ساير نهادها نيز همچون گذشته به وظيفه اسلامى و انسانى خود عمل خواهند نمود. سلام گرم و مراتب تسليت اينجانب را به خانوده‏هاى مصيبت زده وآسيب ديدگان اين حادثه غم‏انگيز ابلاغ فرمائيد. خداوند ما رادر برابر امتحانات مكرر پيروز گرداند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 73

تاريخ: 10/5/60

پيام امام خمينى رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران به مناسبت روز جهانى قدس

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جمعه آخر ماه مبارك رمضان روز قدس است و در دهه آخر ماه رمضان به احتمال زياد شب قدر است. شبى است كه احياء آن سنت الهى است و قدر و منزلت آن از هزار ماه منافقان والاتر است كه مقدرات خلق در آن شب پايه‏ريزى مى‏شود. روز قدس كه همجوار شب قدر است لازم است كه در بين مسلمانان احياء شود و مبدا بيدارى و هوشيارى آنان باشد و از غفلت‏هايى كه در طول تاريخ خصوصا سده‏هاى اخير شده است بيرون آيند تا آن روز هشيارى و بيدارى از ده‏ها سال ابرقدرت‏ها و منافقان جهان والاتر باشد و مسلمانان جهان مقدرات خود را خود به دست قدرت خود پى‏ريزى و پايه‏گذارى كنند. در شب قدر، مسلمانان با شب زنده‏دارى و مناجات خود از قيد بندگى غير خداى تعالى كه شياطين جن و انس‏اند، رها شده و به عبوديت خداوند در مى‏آيند و در روز قدس كه آخرين روزهاى شهر الله اعظم است، سزاوار است كه همه مسلمانان جهان از قيد اسارت و بردگى شياطين بزرگ و ابرقدرتها رها شده و به قدرت لايزال الله بپيوندند و دست جنايتكاران تاريخ را از كشورهاى مستضعفان قطع و رشته طمع آنان را بگسلانند.

هان اى مسلمانان جهان و مستضعفان گيتى! بپا خيزيد و مقدرات خود را به دست گيريد. تا كى نشسته‏ايد كه مقدرات شما را واشنگتن يا مسكو تعيين كنند؟ تا كى بايد قدس شما در زير چكمه تفاله‏هاى آمريكا، اسرائيل غاصب پايكوب شود؟ تا كى سرزمين قدس، فلسطين، لبنان و مسلمانان مظلوم آن ديار در زير سلطه جنايتكاران بسر برند و شما تماشاچى باشيد و بعض حكام خائن شما آتش بيار آنان باشند؟ تا كى قريب يك ميليارد مسلمان در جهان و قريب صد ميليون عرب با كشورهاى وسيع و ذخاير بى‏پايان، شاهد چپاولگرى‏هاى شرق و غرب و ستمگرى‏ها و قتل عام‏هاى غيرانسانى آنان و تفاله‏هاى آنان باشند؟ تا كى تحمل جنايات وحشتناك بر برادران افغانستان و لبنان را نموده و به نداى آنان جواب نمى‏دهند؟ تا كى به جاى مقابله با دشمنان اسلام و براى نجات قدس از اسلحه گرم و قدرت نظامى و الهى غفلت نموده و با كارهاى سياسى و برخوردهاى سازشكارانه با ابرقدرت‏ها وقت گذرانده وبه اسرائيل مهلت جنايت‏هاى بى‏امان داده و شاهد قتل عام‏ها بايدبود؟ آيا سران قوم نمى‏دانند و نديده‏اند كه مذاكرات سياسى با سياستمداران قدرتمند و جنايتكاران تاريخ، قدس و فلسطين و لبنان را نجات نخواهد داد و هر روز بر جنايات و ستمگرى‏ها افزوده خواهد شد؟

صحيفه نور ج 15 صفحه 74

بايد براى آزادى قدس از مسلسل‏هاى متكى بر ايمان و قدرت اسلام استفاده و بازى‏هاى سياسى را كه از آن بوى سازشكارى و راضى نگه داشتن ابرقدرت‏ها به مشام مى‏رسد كنار گذاشت. بايد ملت‏هاى مسلمان خصوصا ملت فلسطين و لبنان، كسانى را كه با مانورهاى سياسى وقت گذرانى مى‏كنند، تنبه نموده و زيربار بازى‏هاى سياسى كه نتيجه‏اى جز زيان و ضرر براى ملت مظلوم ندارد نروند. تا كى اسطوره‏هاى دروغين شرق و غرب، مسلمانان قدرتمند را مسحور نموده و بوق‏هاى تبليغاتى ميان تهى، آنان را وحشت زده مى‏نمايد؟ تا كى مسلمين از قدرت اسلام بزرگ غافلند؟ مسلمانانى كه در نيم قرن آن فتوحات عظيم و تحولات شگرف را با دست خالى از ساز و برگ جنگى و دلى آغشته به ايمان وزبانى متذكر به الله اكبر به دست آورده و اسلام و توحيد را در جهان قدرتمند آن روز پايه گذارى نمودند.اگر آن پيروزى‏ها و تحولاتى كه در تاريخ ثبت است از چشم‏انداز مسلمانان دور است، پيروزى ملت رزمنده ايران با انگيزه سربازان صدر اسلام كه سلاحشان ايمان بود، در پيش چشم همگان پرتو افكن است. جهانيان و مسلمانان جهان ديدند كه ملت غيور ايران با دست تهى از ساز و برگ نبرد، در مقابل ابرقدرت‏هاى زمان و وابستگان خارج و داخل آنان نهضت كردند و انقلاب شكوهمند اسلامى را باهمه مشكلات، برق آسا به ثمر رساندند و دست تمام جنايتكاران تاريخ را از كشور عزيز خود قطع كردند و توطئه‏هاى امريكائى و گروهك‏هاى چپ گراو راست گرا را با قلبى سرشار از ايمان و عقيده يكى پس از ديگرى خنثى نموده و زن و مرد وكوچك و بزرگ دلاورانه در صحنه حاضر و مقدرات كشور خود را در دست تواناى خود تعيين نمودند و امروز با خواست خداوند متعال، اركان جمهورى اسلامى به دست متعهدين به مكتب و معتقدين به جمهورى اسلامى برقرار و فتنه انگيزان و توطئه گران را از صحنه خارج نمودند. و امروز ايران به رغم بوق‏هاى خارج و دستگاه‏هاى تبليغاتى امريكا و صهيونيست وسيلى خورده‏هاى از انقلاب، به سوى سازندگى نهائى پيش مى‏رود و اين درس عبرتى است براى كشورهاى اسلامى و مستضعفان جهان كه قدرت اسلامى خود را بيابند واز عربده‏هاى شرق و غرب و وابستگان و تفاله‏هاى آنان نهراسند و با اعتقاد به خداوند تعالى و اتكال به قدرت اسلام و ايمان بپاخيزند و دست جنايتكاران از كشورهاى خود كوتاه نمايند و آزادى قدس شريف و فلسطين را سرلوحه برنامه قرار دهند و ننگ سلطه صهيونيست، تفاله آمريكا را از دامن خود بزدايند وروز قدس را زنده نگه دارند. اميد است با زنده نگه داشتن اين روز، بى‏تفاوتى‏ها زائل شود و غفلت‏ها مرتفع گردد. و با قيام ملت‏هاى شريف، بعضى از سران خائن را كه به رغم مسلمانان و اسلام، دست در دست اسرائيل و چشم به فرمان امريكا بر خلاف مصالح مسلمين به زندگانى سياسى ننگين خود و به زندگى جنايتبار خويش ادامه مى‏دهند، از صحنه خارج و در گورستان تاريخ مدفون نمايند. حكام غاصبى كه در جنگ بين كفارى چون اسرائيل و صدام با مسلمين، طرف كفار را گرفته و به اسلام و مسلمين ضربه وارد مى‏كنند، از صحنه اسلام بايد خارج شوند و از حكومت بر مسلمين بايد بر كنار گردند. ملت‏هاى شريف مصر و عراق و ديگر كشورهاى تحت سلطه منافقان بايد قيام كنند و به بلندگوهاى فاسد كه اين جنايتكاران مسلمان جلوه مى‏دهند، گوش فرا ندهد و از

صحيفه نور ج 15 صفحه 75

قدرت‏هاى پوشالى اين خائنان نهراسند.

مسلمانان و جهانيان ديدند كه صدام عفلقى سرسپرده امريكا، به ايران كه جز به اسلام و مصالح مسلمين نمى‏انديشد، حمله كرد و آنچنان سرش به سنگ كوبيده شد كه اكنون با توسل به سران عرب و پناه به اسرائيل، دنبال مفرى است كه او را از سقوط حتمى نجات دهد و ملت ايران و قواى مسلح شجاع، آنچنان ضربه‏اى به او و طرفداران جنايتكار او زدند كه جز تسليم يا سقوط، مفرى ندارد و حيله‏هاى ابلهانه او و بوق‏هاى تبليغاتى صهيونيسم راهگشاى او نخواهد شد.

ملت و دولت و مجلس و ارتش و ساير قواى مسلح ايران كه امروز با وحدت اسلامى و انسجام الهى صف واحد هستند مصمم‏اند كه در مقابل هر قدرت شيطانى و متجاوز به حقوق انسان‏ها بايستند و از مظلومان دفاع نمايند و تا برگشت قدس و فلسطين به دامن مسلمين، از لبنان و قدس عزيز پشتيبانى نمايند. مسلمانان جهان بايد روز قدس را روز همه مسلمين، بلكه مستضعفين بدانند و از آن نقطه حساس در مقابل مستكبرين و جهانخواران بايستند و تا رهائى مظلومان از زير ستم قدرتمندان از پاى ننشينند و مستضعفان كه اكثريت قاطع جهان را تشكيل مى‏دهند مطمئن باشند كه وعده حق تعالى نزديك است و ستاره نحس مستكبران رو به زوال و افول است. ملت ايران، خواهران و برادران عزيز مى‏دانند كه انقلاب عظيم ايران كه در نوع خود كم نظير يا بى‏نظير است از ارزش‏هاى بزرگى برخوردار است كه بزرگترين آن مكتبى بودن و اسلامى بودن آن است، همان ارزشى كه پيامبران عاليمقام در پى آن قيام نمودند. اميد است كه اين انقلاب جرقه و بارقه‏اى الهى باشد كه انفجارى عظيم در توده‏هاى زير ستم ايجاد نمايد و به طلوع فجر انقلاب مبارك حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء منتهى شود. و بايد ملت شريف كه چنين انقلابى بزرگ را نموده است در ادامه آن هر چه بيشتر كوشا باشد و حضور خود را هر چه والاتر در صحنه اقامه عدل الهى به ثبت رساند. عزيزان من! بايد بدانيد كه ارزش انقلاب هرچه بيشتر باشد فداكارى در راه تحقق آن ارزشمندتر و لازم‏تر است. انقلاب در راه هدف الهى و استقرار حكومت الله همان است كه انبياء عظام در راه آن فداكارى‏ها نمودند و پيامبر عظيم الشان اسلام تا آخرين لحظات زندگى پر بركت خود در راه آن با همه توان، فداكارى و ايثار فرمود و امامان بزرگوار اسلام هر چه داشتند نثار آن كردند. ما نيز كه خود را پيرو آنان و امت محمد صلى الله عليه و آله و سلم مى‏دانيم بايد اقتدا به آنان نموده و در سبيل حق، مشكلات را با صبر انقلابى تحمل نماييم و از خرابكارى‏هاى دغل بازان كه آثار شكست و زبونى در آن مشاهد است نهراسيم و در راه هدف حق وا سلام بزرگ چونان انبياء عظام و اولياء معظم فداكارى و ايثار نماييم. خداوند تبارك و تعالى پشتيبان مجاهدين و يار مظلومان است. درود بر اسلام عزيز، درود بر مجاهدين در راه حق، درود بر شهدا در راه خدا در طول تاريخ، درود بر شهداء ايران و فلسطين و لبنان و افغانستان، سلام بر رزمندگان جبهه‏هاى جنگ عليه باطل و سلام بر بندگان صالح خداوند.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 76

تاريخ: 11/5/60

متن حكم تنفيذ رياست جمهورى برادر محمد على رجائى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با سپاس بيحد از الطاف كريمه خداوند متعال كه توفيق به ملت شريف و متعهد ايران عطا فرموده كه هر چه زمان مى‏گذرد، مشكلات افزون شود، بر تعهد آنان و حضورشان در صحنه و پشتيبانى‏شان از جمهورى اسلامى كه فرآورده فداكارى‏هاى خودشان است، افزوده مى‏شود. و به رغم تبليغات دشمنان خارج و داخل، با اكثريت قاطع افزون از دوره سابق، جناب آقاى محمد على رجائى ايده الله تعالى را به رياست جمهورى كشور اسلامى ايران برگزيده و اين مسووليت بزرگ و بار سنگين را بر عهده او گذاشته است. و چون مشروعيت آن بايد با نصب فقيه ولى امر باشد، اينجانب راى ملت را تنفيذ و ايشان رابه سمت رياست جمهورى اسلامى ايران منصوب نمود و مادام كه ايشان در خط اسلام عزيز و پيرو احكام مقدس آن مى‏باشند و از قانون اساسى ايران تبعيت و در مصالح كشور و ملت عظيم الشان در حدود اختيارات قانونى خويش كوشا باشند و از فرامين الهى و قانون اساسى تخطى ننمايند، اين نصب و تنفيذ به قوت خود باقى است. و اگر خداى ناخواسته بر خلاف آن عمل نمايند، مشروعيت آن را خواهم گرفت. و بايد ايشان توجه داشته باشند و از عمل ملت در يافته باشند كه ملت دلاور نيز راى خود را بر اين اساس به ايشان داده‏اند و من اميدوارم كه در حفظ اين امانت الهى و مسئوليتى كه ملت بر عهده ايشان گذاشته است، با تمام توان كوشش نموده و از آن پاسدارى نمايند و وفادار به پيمان خود در مقابل خداوند مقتدر حاضر و ناظر و ملت حاضر در صحنه و مراقب احوال و اوضاع بوده باشند و به فرمان خداوند تبارك و تعالى كه مومنان را به رحمت و عطوفت در بين خود و شدت در مقابل كفار و مخالفان اسلام دعوت فرموده است، با تمام جديت عمل كرده و در عمل به حق از كسى و از ملامت بدخواهان نهراسند. و در نظارت بر قواى ثلاثه، طرف حق را در نظر گيرند و در خدمت به خلق خدا، خصوصا توده‏هاى مستضعف، احساس غرور و سرافرازى نمايند، كه اينانند وفاداران به اسلام و هواداران جمهورى اسلامى. و اميد است در اين موقع كه دشمنان خارج و داخل دست به دست هم داده تا جمهورى اسلامى را به تباهى كشند، قشرهاى مختلف ايران از علما و متفكران و محققان گرفته تا نيروى مسلح و از دهقانان و كارگران و كارمندان و كارفرمايان تا بازرگانان و بازاريان و عشاير و سرحدنشينان، همفكر و همصدا با رئيس جمهور محترم و دولت و مجلس و ساير ارگان‏هاى اسلامى دست جنايتكاران و خائنان را قطع و در تشديد و تاييد جمهورى‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 77

اسلامى كوشا بوده و در ساختن ايرانى مستقل و آزاد فداكار باشند و با وحدت كلمه به كشور خود و مردم محروم آن خدمت كنند.

تقارن راى‏گيرى براى رئيس جمهور با ايام و ليالى مبارك قدر و تنفيذ آن با عيد سعيد فطر موفقيت آقاى رئيس جمهور را در خدمت به كشور و ملت عزيز نويد مى‏دهد. از خداوند متعال توفيق همگان را در ساختن كشور عزيز خواستار است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:37 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 84

تاريخ: 17/5/60

تلگرام تسليت امام خمينى به مناسبت رحلت آيت الله محلاتى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج آقا مجدالدين محلاتى دامت افاضاته - شيراز

خبر تاسف‏انگيز و بسيار ناگوار رحلت حضرت آيت الله محلاتى رضوان الله عليه موجب تاثر گرديد. آن بزرگوار در طول زندگى پربركت خود يكى از اسطوره‏هاى روحانيت و پشتوانه‏هاى نهضت اسلامى بودند و در خدمت به اسلام و مسلمين و پيشرفت انقلاب اسلامى پيشقدم و در رژيم منحط سابق شاهد حبس و رنج وهمچون ساير علماى اعلام متعهد، مورد اهانت و در راه اسلام و اهداف آن كوشا بودند. مع‏الاسف در اين موقع كه ايران احتياج به اين شخصيت‏هاى موثر دارد، شاهد فقدان اين شخصيت محترم شديم.

اينجانب به جنابعالى و فاميل محترم و اهالى محترم فارس تسليت عرض نموده و سلامت و سعادت عموم مسلمين و فاميل محترم را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 85

تاريخ: 19/5/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى دانشجويان ايرانى در اروپا و اعضاى انجمن اسلامى شركت واحد اتوبوسرانى تهران و حومه

بحمد الله دست جنايتكاران و خيانتكاران از اين مملكت قطع شده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان نمايندگان انجمن‏هاى خارج كشور كه در اينجا حضور دارند و از نمايندگان انجمن‏هاى اسلامى اتوبوسرانى تشكر كنم.

و بايد عرض كنم كه امروز كشور مال خود شماست و هر چه زحمت بكشيد، پيش خدا اجر داريد. براى كشور اسلامى زحمت كشيد و براى خودتان و اينطور نيست كه زحمت‏هاى زياد را شما بكشيد و قدرت‏هاى خارجى بهره‏بردارى كنند. بحمد الله دست جنايتكاران و خيانتكاران از اين مملكت قطع شده است و تفاله‏هاى كمى كه مانده است، آنها هم به دنبال آنها خواهند شتافت. بعضى مطالب است كه بايد عرض كنم و آن اينكه كشور ما از باب اينكه در زمان انقلابى مثل انقلاب صدر مشروطه و مثل انتقال رژيمى به رژيم ديگر در سابق، حاضر نبودند و جوانهاى ما از انقلابات بكلى بى‏خبر هستند يا اگر خبر دارند حاضر واقعه نبودند و همين شنيده‏اند و لهذا گاهى به نظر مى‏رسد كه گفته مى‏شود كه در ايران يك نابسامانى‏هائى هست، يك قتل‏هائى هست، يك كشتارى هست، يك بمب‏هائى هست كه منفجر مى‏شود و از اين قبيل كه مى‏بينيد، حالا در سطح يك كشور كم و بيش هست.

شما نمى‏دانيد كه وقتى كه مى‏خواست حكومت به قاجار برسد و يك انقلابى بود كه يك رژيمى را، رژيم سلطنتى را به يك رژيم سلطنتى ديگر ى يعنى يك طايفه‏اى را از بين ببرند و طايفه‏اى ديگر بيايند آقا محمد قجر در ايران چه كرد و برج‏هائى كه از سرهاى مردم درست كرد و امثال اينها. شما تاريخ انقلاب مشروطه را بخوانيد و ببينيد در انقلاب مشروطه چه بساطى بوده است. چه آنوقتى كه انقلاب شد و مشروطه را بپا كرد، با اينكه انقلاب تغيير رژيم سلطنتى نبود، فقط اين بود كه سلطنت استبدادى يك قشرى محدود بشود و روى قوانين مشروطه باشد. شما توجه كنيد كه در آذربايجان، در تهران، در شمال چقدر جنايات واقع شد و چقدر كشتار از مردم صالح و از مردم ديگر واقع شد. اگر مطالعه كنيد در انقلاباتى كه در دنيا واقع مى‏شود يا در انقلابات كوچكى كه در ايران واقع شده است، قبل از اين انقلاب بزرگ، خواهيد ديد كه اين انقلاب از تمام انقلاب‏هائى كه در طول تاريخ واقع شده

صحيفه نور ج 15 صفحه 86

است، يك انقلاب آرام بوده است و يك انقلابى بوده است كه ثمراتش زياد و چشمگير و ضايعاتش نسبت به ثمراتش كم. شما حجم كارهائى كه در اين چند سال كرديد، درست توجه نداريد كه شما چه كرديد، آنهائى كه مى‏روند خارج و مسائل را در خارج بررسى مى‏كنند و مسلمان‏هائى كه در خارج هستند يا مستضعفانى كه در خارج كشور شما هستند، آنها مى‏دانند كه در ايران چه شده است و عمق اين انقلاب چه اندازه است.

شما يك سلطنت 2500 ساله جابرانه را بكلى ريشه كن كرديد و يك رژيمى كه تمام قدرت‏هاى بزرگ دنيا دنبالش بودند و طرفدارش بودند و آنها شما تمام قدرت‏هاى دنيا را كنار زديد و رژيم را بكلى از بين برديد و يك حكومت اسلامى در ايران اعلام كرديد. اين مطلب، يك مطلبى نيست كه شما خيال كنيد كه يك كار كوچكى شده است و حالا ضايعات دارد. اين كار، كار بسيار بزرگى است. شما يك ملت، در مقابل تمام قدرتهاى عالم ايستاديد و مقابله داريد با تمام قدرت‏هاى دنيا و همه بر ضد شما هستند و معذلك شما ايستاديد و همه را كنار زديد. غافل نباشيد از اينكه شما كارى انجام داديد كه در طول تاريخ كم نظير بوده است يابى‏نظير بوده است.

شما خيال نكنيد كه حالا اين عده بچه‏هاى بيچاره‏اى كه بازى خورده‏اند از اين بزرگترهائى كه از اول آمده بودند و مى‏خواستند كه در اين ملت و در اين مملكت حكومت كنند و چون اين مملكت اسلامى بود، حكومتش را به دست كسانى كه به اسلام اعتقاد ندارند بدهند، حالا يك شلوغكارى‏هائى كرده‏اند و يكى يكى هم فرار كردند و در بيرون ايران دارند زندگى كنند. البته صحبت‏ها زياد است كه ما چه خواهيم كرد و چه خواهيم كرد. درداخل كه بودند هيچ غلطى نتوانستند بكنند حالا رفته‏اند خارج گويند ما از آنجا چه مى‏كنيم. شما گمان نكنيد كه اينها در آنجا حتى خودشان با خودشان خوب باشند، خود اينها هم با هم در آنجا دشمن هستند. اشخاص منافق و اشخاص كافر نمى‏توانند با هم يك جبهه‏اى داشته باشند، اتحادى داشته باشند كه يك كارى انجام بدهند. تمام كارهايشان اين است كه مصاحبه مى‏كنند و صحبت ميكنند و فحش به هم دهند. اينها به ماها فحش ميدهند يا خودشان به هم فحش مى‏دهند. يك دسته ورشكسته‏اى كه در اينجا يا با لباس مبدل يا با لباس زنانه فرار كردند، حالا در آنجا نشسته‏اند و مى‏خواهند مملكت ايران را زمامدارى كنند و مى‏گويند كه همه ايران با ما هستند. خوب اگر همه ايران با شما هستند پس كجا رفتيد؟ تو ايران بوديد، مريدهاى شما هم همراهتان بودند و خوب بود شما اين يك مشت فرض كنيد كه معمم را يا اين يك مشت غير عالم را خوب شما كنار بگذاريد و خودتان جايشان بنشينيد.

مساله اين است كه از باب اينكه ما انقلابات را درست نديديم، خيال مى‏كنيم كه چهار تا ترقه وقتى كه در تهران، فرض كنيد كه يا چهار تا بمب در تهران منفجر شد يك چيزى شده است. نخير، اينها چيزى نيست، هر بچه 12 ساله‏اى مى‏تواند كه يك چيزى از اينها را ببرد توى جمعيتى بگذارد و فرار كند. يك مساله‏اى نيست اين كه ما بنشينيم راجع به اين مساله چه بكنيم. البته از باب اينكه يك دسته اشخاص غافل، جوانهائى كه ما هميشه ميل داشتيم كه اينها در راه كشور خودشان، در راه اسلام‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 87

خدمت بكنند اينها بازيشان داده‏اند و مشغولشان كرده‏اند به يك كارهاى بچگانه‏اى كه در يك جا مى‏كنند و مسلمانى را مى‏كشند، يك بچه‏اى را مى‏كشند، يك پيرزنى را مى‏كشند، اينها البته بايد به دست خود ملت جلوگيرى از اينها بشود. ملت نبايد بنشيند كه دولت همه كارها را انجام دهد. يك وقتى بود كه دولت عليحده بود و ملت عليحده، وقتى اينها جداى از هم بودند يك كارهائى را مى‏گفتند بايد دولت بكند به ما چه ربطى دارد. اگر در آن زمان يك جنگى واقع مى‏شد ابدا مردم كارى نداشتند. اگر دعا نمى‏كردند كه خود اينها، خود اين ظالم‏ها شكست بخورند لااقل كارى نداشتند. رضاخان را وقتى كه از ايران بيرون كردند مردم جشن خواستند بگيرند از باب اينكه خوب يك ظالمى رفته است. اينكه الان مملكت ما همه استقرار همه چيزش استقرار پيدا كرده است براى اين است كه حكومت و غير حكومت تو كار نيست، خود مردمند. خود اين مردم يك رئيس جمهور درست كردند و نخست وزير هم آن كسانى كه وكيل آقايان بوده‏اند درست كرده‏اند و همه از خود اين مردم، يك كسى را نياورده‏اند كه فلان السلطنه يا فلان الدوله باشد يا از آمريكا آمده باشد يا از فرانسه آمده باشد. حالا الان همه حكومت و مجلس و چيز و اينها از خود اين مردم است و مردم نبايد بنشينند كه حكومت برايشان كار بكند، از اول هم ننشسته‏ايد شما براى اين معنا. وقتى كه جنگ واقع شد، در خارج از جبهه تمام شما دخالت داشتيد و زحمت مى‏كشيديد، هر كس به هراندازه‏اى كه از او مى‏آمد، آن كسى كه در اتوبوسرانى و اينها زحمت خودش را مى‏كشيد، آنهائى كه در خارج كشور از چيزهاى ما بودند، از دوستان ما بودند، از جوانان ما بودند آنها هم كمك مى‏كردند به اينها. اين يك مساله‏اى نيست كه حالا ما بنشينيم خيال كنيم كه يك مطلبى واقع شد و چهار تا وافورى و جنايتكار در خارج كشور نشسته‏اند و مى‏خواهند زمام امور كشور را به دست بگيرند. مساله اين نيست. خوب، من متاثرم.

خداى تبارك و تعالى در توبه را باز كرده است براى همه

براى اين عده جوانى كه از اين اشخاص منحرف بازى خورده‏اند در توبه باز است. اسلام، خداى تبارك و تعالى در توبه را باز كرده است براى همه. الان هم اگر همه اينهائى كه در خارج رفتند و مى‏خواهند حكومت ايران را به هم بزنند همه اينها توبه كنند و برگردند به مملكت خودشان و واقعا بخواهند كه خدمت كنند به مملكت خودشان، خوب برگردند بيايند خدمت كنند كسى كارشان ندارد. اينها بيخود رفتند بيرون و هياهو مى‏كنند و خودشان هم مى‏دانند كارى ازشان نمى‏آيد لكن با سيلى صورت خودشان را سرخ كرده‏اند. خوب، كسى كه در فرض كنيد كه مى‏خواهد از اينجا برود از توى توالت بيرون مى‏آيد و عرض مى‏كنم كه با چه مى‏خواهد برود، اين حالا حكومت ايران را مى‏خواهد دست بگيرد و همه ملت هم با او همراهند و همه اينها با حكومت اسلامى مخالف! خوب، اينها يك چيزى نيست كه، بچه بازى، حرف‏هاى بچه بازى است كه مع‏الاسف اشخاصى كه خوب بود خدمت بكنند به اين كشور، ميتوانستند خدمت بكنند به دام افتادند و اينطور حيثيت خودشان را از بين بردند و زحمت‏هائى هم اگر سابقا كشيدند بكلى قلم سرخ رويش كشيدند. و اين ترقه بازى‏هائى كه در

صحيفه نور ج 15 صفحه 88

ايران مى‏شود البته به ما يك صدماتى وارد مى‏شود اما اين يك قدرتى نيست، اينطور نيست كه يك قدرتى باشد كه قدرتى در دست آنها هست و دارند ترقه مى‏اندازند. بمب را قايم كنند اين هر بچه‏اى مى‏تواند اين كار را بكند، هر دزدى مى‏تواند برود يك جائى يك بمب بگذارد منفجر بكند. اين يك مساله و قدرتمندى نيست در كار، اين عجز و بيچارگى و بدبختى و انحراف است. منتها ما متاثريم براى جوانهايمان، متاثريم براى اين بازيخورده‏ها، براى اين دخترها، براى اين پسرها كه اينها مى‏بينند كه آن كه اينها را وادار مى‏كند به اين امر، خودش رفته بيرون آنجا مشغول بازيگريش هست، يا آنهائى هم كه اگر از آنها در اينجا هست در بيغوله‏ها دارند زندگى مى‏كنند و شماها را وادار مى‏كنند برويد شماها استقامت كنيد، كارها را درست بكنيد ما بيائيم حكومت كنيم. خوب، شما چرا بازى مى‏خوريد از اينها. خوب، اين چه عقلى است كه انسان داشته باشد كه ما زحمت شما جوانها زحمت بكشيد خون خودتان را بدهيد و همه چيز، براى كى؟ براى آن كسى كه نه به اسلام عقيده دارد، نه به قرآن عقيده دارد، دم از قرآن خيلى مى‏زند، اما وقتى كه كتاب‏هايشان را شما الان ملاحظه كنيد كتاب انحرافى و همه ازاسلام منحرف. خوب، ما مى‏گوئيم كه اگر جوانهاى ما خدمت مى‏كنند، براى اسلام خدمت براى خدا خدمت مى‏كنند. همه چيز ما از خداست براى خدا هم بايد بدهيم. خوب، شما جوانهاى بيچاره‏اى كه گرفتار اينها شديد خون خودتان را براى كى مى‏دهيد؟ ما مى‏گوئيم براى خدا. شما مى‏گوئيد براى كى؟ اگر براى خداست، حكومت اسلامى حالا حكومتى است كه مى‏خواهد احكام اسلام را درست كند. اگر واقعا شما خونتان را ميدهيد براى چهار نفرى كه انحراف دارند، اعتقاد به اسلام و اعتقاد به كشور و اعتقاد به اينها ندارند خون خودتان را مى‏دهيد و رفقاى خودتان را، جوانهاى خودتان را مى‏كشيد براى اين. خوب، يك قدرى فكر لازم دارد كه براى چه مى‏كنيد. براى كه اين كارها را مى‏كنيد.

ملت ما اتكاءبه خدا دارد در جبهه جنگ مى‏كند

انسان بايد هر كارى مى‏كند يك راهى را داشته باشد، يك اتكائى حالا داشته باشد. ملت ما با اتكاء به خدا دارد در جبهه جنگ ميكند. ملت ما اتكاء به خدا دارد در جبهه جنگ مى‏كند و نماز شب مى‏خواند و عرض مى‏كنم كه با دشمن اسلام مبارزه مى‏كند. اگر آنجا شهيد بشود، آن اجرش با خداى تبارك و تعالى است و پيش خدا آبرومند است، پيش خلق هم آبرومند است. اما شمائى كه در خارج يك دسته نشسته و شما بيچاره‏ها را وادار مى‏كنند به اينكه برويد و مردم را بكشيد و ترقه بگذاريد فلانجا چه بشود، بمب بگذاريد كجا چه بشود، انفجار ايجاد بكنيد، خوب شما اتكائتان به كى است؟ فردا اين سرانى كه هستند از قبيل بختيار و امثال بختيار، براى شما يك كارى انجام مى‏دهند؟! شما اگر از بين رفتيد، اگر كشته شديد، فردا بختيار براى شما يك كارى انجام مى‏دهد يا ديگران؟! ما مى‏گوئيم خدا. شما مى‏گوئيد چى؟ اگر شما هم مى‏گوئيد خدا، خوب با ما همراهيد بسم الله، بيائيد خدمت كنيد اين مملكت تان، اين چى.

صحيفه نور ج 15 صفحه 89

هى مى‏گفتيد اختناق است. كو اختناق؟ حرفش را هى مى‏زديد، هى مى‏گفتيد اختناق است، ايران چطور است، چماقدار فلان. حالا وقتى كه اين خانه‏هاى تيمى شما را چيز مى‏كنند، مى‏بينند يك دسته چماق آنجا هست و يك هم خنجر آنجاهست، يك دسته هم بمب آنجا هست و اينها، اما شما اگر پيدا كرديد يك خانه‏اى از اينهائى كه به اسلام اعتقاد دارند، يك جائى كه مربوط به اينها است كه به اسلام اعتقاد دارند پيدا كرديد كه در آن يك چماقى باشد، در آن يك چيزى باشد، در آن قرآن هست و كتاب هست و امثال اينها. اگر به اسلام عقيده داريد، خوب، اين بسم الله بيائيد بيرون، بيائيد از بيغوله‏ها به اسلام خدمت بكنيد و شما هم كه جوانهائى هستيد كه بازى خورديد و انسان خيلى متاسف از اين هست، بيائيد به دامن ملت خودتان، اسلام خودتان. تا كى براى ديگران مى‏خواهيد كار بكنيد؟ شما مى‏دانيد كه اينها روابطشان با خارج چقدر بوده است، يك شمه‏اش را ديشب در تلويزيون، خوب بسيارى از شما ديديد اشخاصى كه روابطشان با قاسملوست و با حزب دموكرات هست و با كومله است و با چه، خوب اين اشخاص براى شما مى‏خواهند چه بكنند؟ اينها براى شما چه درست كردند؟ كشور شما را استقلال به آن ميدهند؟ اينها كه هر كدام به يك طرف مى‏كشند، يك سلطنت طلب و يكى هم نمى‏دانم چكاره هست و براى جبهه ملى مى‏خواهد كار بكند، يكى هم چكاره هست و براى كى مى‏خواهد. خوب، هيچ كدام اينها به اسلام كارى ندارند و صريحا مى‏گويند كه جمهورى اسلامى بايد از بين برود و يك جمهورى دموكراتيك پيش بيايد، يا خير باز سلطنت عود بكند.

در هر صورت شما از اين حرفهائى كه از روى بيچارگى دارد صادر مى‏شود و از اين مصاحبه‏هائى كه از روى بيچارگى دارد صادر مى‏شود و از اين بمب‏هائى كه از روى بيچارگى دارد صادر مى‏شود هيچ خوفى نداشته باشيد براى اينكه اگر ما هم شهيد بشويم، كشته بشويم، خوب ما هم يك اتكائى داريم، اتكائمان خداست و چيزى نيست. اينها هم در يك كشور سى ميليونى كه يك همچو انقلابى كرده، شما مى‏خواهيد چهار تا بمب هم در نرود، اين نمى‏شود همچو چيزى.

ملت ما در مقابل همه چيز ايستاده است

انگلستان الان وضعش از ما بدتر است. اين مهد آزادى و اين حرفهاى مزخرف، امريكا الان وضعش از ما بدتر است، آنجا همين كشته‏ها واقع مى‏شود و مى‏گويند در هر چند دقيقه‏اى يك نفر كشته ميشود. شما خيال مى‏كنيد فقط مملكت ماست كه چنين، مملكت ما ضايعاتى نداشته است، از اولش حساب كنيد تا آخرش يك مقدار كمى بوده است. اين مقدارى كه در زمان محمدرضا، آن كشتارى كه در زمان محمدرضا واقع شد كه يك روزش به حسب آنطورى كه گفتند پانزده هزار جمعيت شهيد شد، كى حالا همچو چيزهائى شده است؟ منتها آنها به بوق مى‏زنند و آن عمال خارجى هم در رسانه‏هاى خودشان مى‏گويند و مى‏نشينند صحبت مى‏كنند كه بلكه انشاء الله با اين صحبت‏ها يك كارى بشود و نمى‏دانند كه با حرف كارى نمى‏شود. ملت ما ايستاده است و در مقابل همه چيز ايستاده است براى اينكه به اسلام مى‏خواهد خدمت بكند. در عين حال بايد ملت ما بيدار و مستعد براى امور باشد. يك

صحيفه نور ج 15 صفحه 90

ملتى كه زنده شده است، يك ملتى كه از تحت اين فشارهاى ساواك و امثال ذلك بيرون آمده است، البته آنها مى‏گويند كه حالا آخوندها دارند اين كار را مى‏كنند. خوب شما يك آخوند پيدا بكنيد كه مثل زمان سابق ريخته و به سر شما چه كرده اين آنها مى‏گويند اين حرف‏ها را ملتى است كه از تحت فشار و از تحت ظلم چقدر سالها و اخيرا ظلمى كه در اين سالها واقع شد بر ملت ما، اگر شما زمان رضاخان را ياد داشته باشيد مى‏دانيد كه در زمان رضا خان چه كردند با اين ملت، چه كردند با اين بانوان ما، در زمان محمدرضا هم با فرم ديگرى از او بدتر كردند. يك ملتى كه ايستاده و مقابل ظلم، مقابل جور، مقابل ستمگرى، مقابل همه فسادهائى كه بوده است، غارتگرى‏هائى كه از اين مملكت شده است ايستادگى كرده در مقابل او، اينها خوف از اين ندارند كه چند تا قضيه واقع بشود، لكن بايد كارى بكنند كه اينها هم ديگر واقع نشود.

و من به حسب تكليف شرعى به همه ملت عرض مى‏كنم كه هر منزلى اين دو سه تا منزلى كه در اطراف خانه خودش است نظر بكند ببيند چه جور مى‏گذرد در سرتاسر ملت.وقتى ممكلت مال خود شما هست و دارند بر ضد مملكت شما عمل مى‏كنند خودتان بايد اين مسائل را حل بكنيد و ننشينيد كه دولت بكند. دولت همچو قدرتى الان ندارد كه همه در سرتاسر كشور عرض مى‏كنم اطلاعات داشته باشد. خود شما بايد جمعيت اطلاعاتى و گروه اطلاعاتى باشيد. خوب هر انسانى مى‏تواند كه بفهمد اين منزل همسايه كى‏ها هستند و چه مى‏كنند، آن منزل آن طرفيش هم چه مى‏كند. اين دو سه تا منزلى كه اطراف است، آن شما را تحت نظر بگيرد شما هم او را تحت نظر بگيريد. اگر ده روز، بيست روز، يك ماه اين كار بشود كه همه مردم توجه به اين داشته باشند كه اين همسايه من چه مى‏كند، تو خانه همسايه من كى رفت و آمد مى‏كند، پيدا كردن يك ردپائى از اين منافقين و منحرفين فورا اطلاع بدهند به آن كميته نزديك، به آن كلانترى نزديك اطلاع بدهند كه يك همچو در آن منزل‏هاست، اگر اينطور بشود زود حل مى‏شود.

اينها يك جمعيت زيادى كه شما خيال كنيد كه يك گروه زيادى هستند، اگر اينها بودند اول خودشان را امتحان كردند ريختند توى خيابان و شروع كردند آدم كشتن، بعد توى سرشان وقتى زدند، گفتند كه نه ما اين كار را نبايد بكنيم، يك جور ديگر بايد بكنيم، بايد در مخفى اين كار را بكنيم. اينها يك عده كمى هستند كه بسيارشان گرفتار شدند و بسيارى از خانه‏هايشان از بين رفته و يك جزئى مانده و يك دسته بازيخورده‏اى كه ما واقعا متاسفيم از اين. پدر و مادرها توجه كنند بچه‏هايشان را كه چه مى‏كنند و چه مى‏گذرد. اين دختر بيچاره را نگذارند كه در دام اينها بيفتد، اين پسر بيچاره را نگذارند كه در دام اينها بيفتد، خودشان آنها را نصيحت كنند و اگر نصيحت پذير نيستند معرفى كنند. يك تكليف شرعى است كه كسى كه مى‏خواهد يك مسلمان را بكشد شما بايد قبل از اينكه او بكشد معرفيش كنيد و اگر نكنيد شما شريكيد در اين جرم. اگر اين مطلبى كه من عرض ميكنم و اين يك تكليف شرعى الهى است كه خود مردم سرتاسر كشور، خود مردم كه در هر جا هستند نظر كنند ببينند در اين همسايگى با آن همسايه، آن همسايه چه مى‏گذرد و كى رفت و آمد مى‏كند، رفت و آمدهاى مشكوك

صحيفه نور ج 15 صفحه 91

است، رفت و آمدهاى عادى است؟ رفت و آمدهاى مشكوك را نظر بگيرند و بعد اطلاع بدهند. اگر يك مدت كوتاهى اين كار بشود، اين عده كمى كه مشغول اين فساد هستند، حالا شما خيال نكنيد كه پنجاه هزار نفر مشغول هستند، بيست نفر آدم مى‏توانند پنجاه جاى تهران را منفجر كنند، بيست نفر، بيست نفر آدم ميتوانند، پنجاه نفر آدم مى‏توانند چند تا شهر را منفجر كنند. اين يك چيزى نيست، يك قدرتى نيست يك دزدكارى است كه براى هر كسى امكان دارد. در هر صورت اگر چنانچه مردم به اين تكليف شرعى كه براى حفظ دماء مسلمين است، براى حفظ جان بندگان خداست اين مطلب را عملى كنند و خودشان نظارت كنند ببينند اين منزل در آن چه مى‏گذرد، در آن منزل چه مى‏گذرد، در آن منزل چه مى‏گذرد، رفت و آمدها چه جورى هستند، وقتى كه شناسائى كردند اگر ديدند كه يك رفت و آمدهاى مشكوكى است، يك اشخاص مشكوكى در آنجا هستند، يك توطئه‏هائى در اينجا مى‏گذرد فورا اطلاع بدهند به اين كميته‏ها.به پاسدارها،به كسان ديگر و به كلانترى‏ها اطلاع بدهند. اگر يك مدت كوتاهى اين كارها انجام بگيرد تمام مى‏شود. اينها چيز مهمى نيست اين اصلش اگر شما كشتارى كه در زمانهاى سابق واقع شده، در يك انقلاب جزئى ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه مساله ما يك مساله ضعيفى است و اين هم عمده‏اش اين است كه مردم خودشان در صحنه هستند.

دولت تنها نمى‏تواند اين جنگ را اداره كند

ويژگى مهم اين انقلاب اين است كه مردم خودشان انقلاب كردند، يك كسى نيامده انقلاب را بكند، يك كسى لشكركشى نكرده براى انقلاب، خود مردم همين كوچه و بازار و همين مردم عادى و خصوصا طبقه مستضعف به اصطلاح آنها و طبقه اعلا، به نظر ما، خود اينها بودند كه انقلاب را كردند و كار را انجام دادند، نه من ميتوانم يك همچو كارى بكنم، نه افراد ديگر مى‏توانند يك همچو كارى بكنند، خداست كه دل اينها را قوى كرد و آنها را دلشان را ضعيف كرد. آنها ترسيدند از شما با همه ساز و برگى كه داشتند و شما نترسيديد از آنها با مشت خالى، انقلاب واقع شد. حالا هم همين طور است، همان انقلابى‏ها شما هستيد و همين شما هستيد كه در صحنه حاضريد و همين شما هستيد كه بايد با دولت همكارى بكنيد. دولت تنها نمى‏تواند كه اين جنگ را اداره كند. شما ملت هستيد كه در صحنه حاضريد و همين شما هستيد كه بايد با دولت همكارى بكنيد. دولت تنها نميتواند كه اين جنگ را اداره كند. شما ملت هستيد كه مى‏توانيد دنبال او باشيد و از پشت جبهه‏ها كمك كنيد و بايد بكنيد. كشور خودتان است، كشور اسلامى است، اسلام در خطر است، وقتى اينطور است همه ما بايد و موظفيم كه كمك كنيم به آنها، هر كس به اندازه‏اى كه مى‏تواند، كمك بكند به آنها. آوارگانى كه از جنگ آمده‏اند در جاهاى ديگر زندگى ميكنند، شما بنشينيد بگوئيد دولت همه كار را بكند؟ يا هلال احمر همه كار را بكند؟ نمى‏توانند بكنند همه كارها را، كار آسانى نيست. شما هم بايد كمك كنيد، همه بايد كمك بكنيد و انشاء الله مى‏كنيد، الان هم همه دارند كمك مى‏كنند. دلسرد نشويد، كارى كه براى خداست دلسردى ندارد. اگر براى دنيا يك كارى بكنيد، البته وقتى ديديد دنيا خيلى تامين نشد دلسرد

صحيفه نور ج 15 صفحه 92

مى‏شويد، اما كسى كه براى خدا كار مى‏كند دلسرد نبايد بشود، معنا ندارد دلسردى. هر چه زحمت زيادتر، ارج زيادتر. هر چه گرفتارى زيادتر، پيش خدا ارجمندتر خواهد بود. يا فرض كنيد يك جائى زلزله است مثل كرمان كه يك همچو زلزله‏اى آمده و همچو كشتارى شده و همچو بى خانمانى، خوب چهار روز ديگر زمستانى مى‏آيد اينهمه جمعيت آنجا چه بكنند، دولت نمى‏تواند همه اين كارها را انجام دهد. مشغولند آنها همه، بيچاره هلال احمر هم مشغول است،دولت هم مشغول است، همه مشغولند، اما ننشستند به اينكه فقط آنها كار بكنند و بحمد الله ننشستند و آنطورى كه اخيرا اين اشخاص از خارج آمده بودند، گفتند بى سابقه است، لكن معذلك دنبال كنيد، برويد ببينيد و همانطورى كه تا حالا كرديد، انجام بدهيد وظيفه را. اين وظايف است كه وظايفى انسانى است. همه برادر شما هستند، خواهر شما هستند فردا زمستان مى‏آيد اينها بايد اداره بشوند، بايد ساخته بشود برايشان كارها، و دولت تنها نمى‏تواند، همه ما بايد در اين امر شركت كنيم و همين طور همه گرفتارى‏هائى كه هست، گرفتارى هر چه هست، چه گرفتارى‏هائى كه زلزله و امثال اينهاست، سيل است، و - نمى‏دانم - چه هست و چه گرفتارى‏هائى كه براى ما پيش مى‏آورند، خود شما مملكتتان را حفظ كنيد و خود شما بايد - عرض مى‏كنم - همراهى كنيد تا كارها اصلاح بشود.

ياس از جنود شيطان است

هيچ وقت اصلا كلمه ياس را در ذهنتان وارد نكنيد كه اين از جنود شيطان است. ياس از جنود شيطان است، يعنى شيطان در شما القاء مى‏كند. اين شياطين هم كه همان تابع شيطانهاى بزرگتر هستند همين‏ها مى‏خواهند با اين كارها ياس ايجاد كنند در صورتى كه مسلمانى كه براى اسلام مى‏خواهد كار بكند چرا مايوس باشد. الان وضع كشور ما از وضع زمان پيغمبر اسلام صلى الله عليه همه چيزش بهتر است آنوقت حتى نداشتند كه بخورند. آن كسى كه مى‏خواهد جنگ كند فقط يك خرما را او مى‏داد به او، مى‏داد به او و مى‏گذاشت تو دهانش در مى‏آورد و مى‏داد و اينطورى اسلام را رساندند. آقا، اسلامى كه اينطورى به ما رسيده، از صدر اسلام اينطور اينها جانفشانى كردند و اسلام را رساندند به ما، خوب ما هم بايد بكنيم اين كارها را. الحمدلله حالا، حالا اين حرف‏ها نيست در كار، ارزاق فراوان، گران است البته، گرانى هست و شما متوقع اين خوب بايد باشيد كه قحطى بشود. بحمد الله خداى تبارك و تعالى منت به ما گذاشته است و قحطى نيست در كار، فراوان، البته گران است براى مستمندان و فقرا،مشكل است و بايد ديگران به آنها كمك كنند. و من اميدوارم كه به زودى همه مشكلات رفع بشود. و اتكال به خدا بكنيد، اطمينان داشته باشيد كه با اتكال به خدا تمام كارهاى شما اصلاح مى‏شود و احكام اسلام انشاء الله به خوبى اجرا مى‏شود و البته يك گله‏هائى هست از اينهائى كه مى‏خواهند مسائل را اجرا كنند در چيز، آنجاها خيلى ازشان شكايت است به اينكه كار صحيح نمى‏كنند، بد عمل مى‏كنند، به مردم تعدى مى‏كنند. من كرارا گفته‏ام كه مملكت اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد. نبايد ما كارهايمان بر خلاف اسلام باشد بايد همه چيز روى موازين اسلامى باشد و همه مردم خودشان را مهيا

صحيفه نور ج 15 صفحه 93

كنند كه اسلام را انشاء الله در اين مملكت تقويت كنند و انشاء الله از آن مملكت هم به ممالك ديگرى صادر بشود و صادر شده است. شما خيال نكنيد صادر نشده، صادر شده است. الان بسيارى از اين ممالك هستند كه مردمش بيدار شده‏اند و توجه پيدا كرده‏اند و مشغولند به كارها و انشاء الله اميدوارم كه موفق بشوند و همه ما موفق بشويم كه به اسلام خدمت بكنيم و من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه ملت را و همه ملت‏هاى اسلامى را وسلامت و سعادت براى همه و براى حضار اينجا خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 94

تاريخ: 21/5/60

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان جديد پايگاه‏هاى هوايى كشور و جانشين فرمانده نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى

پيروزى شما (قواى مسلحه)، پيروزى همه ملت است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اميدوارم حالا كه امور به دست افراد متدين و متعهد افتاده است، در ساير جاها هم همين طور بشود. و اينطور نيست كه شما كار كنيد و ديگران استفاده كنند. پيروزى شما، پيروزى همه ملت است و ملت از شما قدردانى مى‏كند. امروز به دنبال شما دعا زياد است و بعد از خدا، اميد است شما مملكت‏تان را حفظ كنيد.

رهبر مستضعفان جهان در بخش ديگرى از سخنانشان فرمودند: قضايائى كه اتفاق مى‏افتد، قابل اجتناب نيست. بمب اندازى و آتش سوزى و غيره مساله زياد مهمى نيست. بحمد الله ارتش و مردم و پاسداران همه با هم هستند. از خداوند پيروزى همه شما را خواهانم.

نقل قول از خبرگزارى جمهورى اسلامى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 95

تاريخ: 27/5/60

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان و اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران، گروهى از دبيران كارآموز، مديران و اعضاى شوراى سرپرستى و انجمن اسلامى سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى‏

نونهالان امانت‏هائى هستند در دست معلمين و دبيران‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما عزيزان كه مركب از سه گروه در اينجا تشريف آورديد، شغل‏هاى سازنده و با اهميت و مسئوليت‏هاى با اهميت به عهده شماهاست. دبيرانى كه بايد متكفل تربيت جوانان ما و نونهالان ما باشند، خدمتشان ارزش دارد و مسئوليت شان هم زياد است براى اينكه در محل تعليم و تربيت واقع شده‏اند و هر كس در هر جا كه در محل تربيت و تعليم واقع شد، اين جوانهائى كه پيش آنها تحصيل مى‏كنند و اين نو نهالانى كه اميد آتيه كشور اسلامى هستند اينها امانت‏هائى هستند در دست معلمين و دبيران و كسانى كه متكفل امور اينها هستند و بايد تربيت‏ها به طورى اسلامى و سازنده باشد كه نسل آتيه انشاء الله يك نسل تربيت شده اسلامى و مفيد براى جامعه اسلامى باشد.

و كسانى هم كه در صدا و سيماى ايران هستند و كارگر آنجا، چه آنهائى كه انجمن‏هاى اسلامى را متكلفند و چه ديگران، آنها هم كارشان مهم است و بايد به طورى در آنجا نقش داشته باشند كه آنجا هم يك مركز تربيتى باشد و ميدانيد كه صدا و سيما هر دوشان الان در هر جا كه هست گوش و چشمشان به اين آلات هست و شما مسووليد كه آنها را اشباع كنيد از اخلاق فاضله و مسائل مورد احتياج جمهورى اسلامى كه هم شغل شريف است و هم مسووليت دار.

و برادران عزيز سپاه پاسداران و كسانى كه فرماندهان آنها هستند در سراسر كشور كه از اول انقلاب جوشيدند از متن اسلام و متن ملت و نگهدارى كردند اين جمهورى را و به پيش بردند اين نهضت را كارشان ارزنده و بسيار ارزنده و مسئوليت شان بسيار زياد. اما ارزندگى كار، معلوم است كه هم در جبهه‏ها و هم در پشت جبهه‏ها اشتغال دارند به تامين امنيت كشور و اين از بزرگترين كارهاى ارزشمند است كه همه ما و همه كشور به آن مكلف هستيم، هر كس به آن مقدارى كه مقدور اوست. و اما مسووليت، براى اينكه اگر چنانچه خداى نخواسته در سپاهى كه پاسدار اسلام اسمش را گذاشته است و براى پاسدارى از اسلام و احكام اسلام و كشور اسلامى مشغول فعاليت است يك قدم خلاف برداشته بشود، به دست بعضى از كسانى كه جوان هستند، ممكن است در جوانى يك تندى‏هائى باشد، خداى نخواسته يك خلافى واقع بشود، آن مسئوليت، بسيار مسئوليت بزرگى است علاوه بر اينكه

صحيفه نور ج 15 صفحه 96

خود عمل، عمل مسئوليت دارى است، سپاه را هم ممكن است كه مشوه كند روى آنها را و دشمنان شما بگويند كه سپاه كذا و كذا. و لهذا بر سپاه است كه حفظ نظم را و انتظامات را بكند و به مراتب بالاتر گوش كند وبا يك برنامه صحيحى كه شوراهايشان تنظيم مى‏كنند آنها هم عمل كنند و خودشان را موظف بدانند بر اينكه بايد همه سرباز اسلام باشند و بايد همه مراعات نظم را بكنند و همه فرمان فرماندهان را اطاعت كنند كه اگر اين نظم و انتظامات فرماندهى و فرمانبردارى نباشد، خداى نخواسته سپاه موفق به مقصد اصلى خودش نخواهد شد و اين يك امرى است كه علاوه بر اينكه براى سپاه مراعاتش لازم است، براى سربازهاى ارتش و ژاندارمرى و ساير قواى مسلح باز لازم است كه روى اساس، نظام و مراتب را حفظ كردن و گوش كردن به طرح‏هائى كه فرماندهان طرح كرده‏اند و به آنها امر مى‏كنند. اگر بخواهيد كشورتان را حفظ كنيد و اگر بخواهيد مردم كشورتان را از تعديات حفظ كنيد، بايد مراعات تمام مسائلى كه در ارتش هست و در سپاه هست و در ساير قواى مسلح است به طور كامل بكنيد و من اميدوارم كه موفق بشويد شما، چنانچه تاكنون موفق شده‏ايد از اين به بعد هم موفق بشويد و كشور خودتان را از هر آسيبى كه خداى نخواسته پيش بيايد حفظ كنيد.

ملت در مقابل قدرت‏هاى شرق و غرب ايستاده‏اند

و ملت ما عموما، چه قواى مسلحه و چه كسانى كه دست‏اندر كار هستند در يكى از پست‏ها و چه ساير قشرهاى ميليونى ملت بايد اين جهت را هميشه توجه داشته باشند كه شما در مقابل همه قدرتها ايستاديد، تمام قدرت‏هائى كه شرق و غرب، در شرق و غرب زندگى مى‏كنند، شرقى يا غربى هستند، و تمام وابستگان آنها امروز با اين جمهورى اسلامى به اعتبار اينكه برنامه اين جمهورى، اسلام است و اسلام براى جلوگيرى از همه ظلم‏ها و ستم‏ها و تعدى‏ها و چپاول‏ها آمده است، تمام اينها با ملت ما مخالفند و شما در مقابل همه آنها ايستاديد و مشت خودتان را گره كرديد و از اول گفتيد: نه شرقى و نه غربى ، نه به طرف شرق ما مى‏رويم و نه به طرف غرب، ما استقلال داريم، آزادى آنطورى كه در اسلام است داريم و جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم. و بحمد الله تاكنون موفق بوديد و اساس ظلم و ستم را از كشور خودتان زدوده‏ايد و آنهائى كه اساس بودند براى ستمكارى و چپاولگرى، با دست تواناى شما و با قدرت اسلامى شما همه رخت بربستند و اگر تفاله‏هائى هم باشند، آنها هم خواهند رفت.

بايد همه ما و شما و همه ملت ما و همه قواى مسلح ما و تمام اقشار ملت ما در سراسر كشور بايد با هوشيارى و توجه مهيا باشند از براى حفظ جمهورى اسلامى كه اينهمه دشمن دارد.

ما امروز از همه اطراف مردم، دولت‏ها، نه ملت‏ها دولت‏ها غالبا توجه به اين دارند كه به يك نحوى اين جمهورى اسلامى را به هم بزنند كه لااقل اسلامى نباشد، هر چه مى‏خواهد باشد، اسلامى نباشد براى اينكه آنها نمى‏توانند تحمل اسلام را بكنند. اسلامى كه اساسش بر عدل است و بزرگتر مقامش با كوچكتر مقامش در مقابل عدل على السواء هستند و رئيس جمهورش با يك نفر بازارى در مقابل اسلام و در مقابل قوانين اسلام على السواء هستند،بلكه بر بالاترها بيشتر بايد تحميل‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 97

بشود تا پائين‏ترها، يك همچو حكومتى را اين قدرتهائى كه عادت كردند بر ستمگرى و چپاولگرى، نمى‏توانند تحمل كنند. پس شما يك رژيمى را سر كار آورديد و يك مكتبى را در اين مملكت پياده كرديد و بنا داريد پياده كنيد كه همه مكتب‏هاى انحرافى با او مخالفند. كسى كه يك همچو كار بزرگ معجزه آسائى كرده است بايد بايستد و ناگوارى‏هائى كه پيش مى‏آيد يا چيزهائى كه در مملكت حاصل مى‏شود يا توطئه‏هائى كه از اطراف براى كشور ما در دست اجراست در مقابل بايد بايستد.

ملت ما با ترور شخصيت‏ها شكست نمى‏خورد

البته شما گمان نكنيد كه اينهائى كه اين كارهاى ابلهانه را مى‏كنند اينها چندان قدرتى دارند. اين مگس‏ها در آخر عمرشان يك حركت شديدى مى‏كنند و دور خودشان، آنوقتى نزديك مى‏شود مرگشان، مى‏چرخند و نفس‏هاى آخر را مى‏كشند. الان مثل اينها، مثل آن مگس‏هائى هست كه لحظات آخر عمر خودشان را دارند طى مى‏كنند. از اين جهت يك حركتى مى‏كنند، اين حركت همان حركتى است كه مگس‏ها در آخر عمر مى‏كنند، اينها چيزى نيستند، آنهائى كه قابل ذكر بودند رفتند و شكست خوردند و از بين رفتند. رژيم سلطنتى دو هزار و پانصد ساله با آنهمه قدرت و با آنهمه طرفدار در مقابل شما ملت مسلمان و متعهد به اسلام نتوانست بماند. اين چند تا بچه صغيرى كه اينها وادار مى‏كنند و اين مفسدين وادار ميكنند به اينكه اين بچه‏هاى گول خورده يك خرابكارى بكنند، اين همان حال مگسى است كه در آخر عمرش يك جولانى مى‏خواهد بكند و نفس آخرش را بكشد. قابل آدم اينها نيستند و ملت ما گمان نكند كه چهار نفر آدم را اگر اينها كشتند، هر چند اين آدم شخصيتش بزرگ باشد، اين اسباب اين بشود كه ما و ملت ما شكست بخورند. ملت ما امروز بيدارند و همه اشخاصى هستند كه براى كشور خودشان و ملت خودشان حاضرند براى هر خدمت و هر فداكارى، مثل يك رژيمى نيست كه اگر آن سر كرده‏اش از بين برود، يك وقتى به هم بخورد اوضاع، اين مال آنهائى است كه، رژيم‏هائى است كه ملت با آنها نيست. اگر يك وقتى در زمان سابق يك شاهى مى‏مرد، يك مملكت به هم مى‏خورد كه شاه مرده است و شلوغ مى‏شود و چه، براى اينكه مردم با شاه و شاه بازى موافق نبودند، از اين جهت وقتى كه شاه از بين مى‏رفت شلوغى زياد مى‏شد، اما يك ملتى كه خودشان اساس سلطنت و شاهنشاهى را از بين برده‏اند، اين ملت اينطور نيست كه حالا اگر يك كسى از بين برود و رئيس جمهور مثلا خداى نخواسته از بين برود يا كسان ديگرى از بين بروند، اين اسباب اين بشود كه خير، كشور ما ديگر شكست خورد. رئيس جمهور هم مثل يكى از شماهاست، شماها او را قرار داديد رئيس جمهور، وقتى كه خداى نخواسته او از بين برود، شما يكى ديگر را قرار مى‏دهيد. بحمد الله افراد هستند نبايد ما و ملت ما خيال كنند كه اگر توطئه‏ها منتهى به اين شد كه فلان روحانى را بكشند، فلان امام جمعه را بكشند، فلان رئيس را بكشند، يك خبرى مى‏شود. اين در جاهائى خبر مى‏شود كه بستگى دارد اساس ملت شان و مليت شان بر آنها، جاهائى كه اينطور نيست و هر يك از افراد خودشان امامند، خودشان رئيسند، خودشان همه كاره هستند، يك همچو ملتى ديگر دنبال اين نيست كه اگر فلان را

صحيفه نور ج 15 صفحه 98

بكشند، اگر خمينى را بكشند، چه خواهد شد، نه، اين حرفها نيست در كار. همه شما بحمد الله هستيد و كشور خودتان را حفظ مى‏كنيد و مساله، مساله اسلام است. در صدر اسلام يك وقت در يك جنگى فرياد زدند منافقين به اينكه پيغمبر شهيد شد. در قرآن آمده است كه خوب، پيغمبر شهيد بشود، ولى اسلام كه هست پيغمبر شهيد شد، پيغمبر رحلت فرمود، على ابن ابيطالب شهيد شد، اسلام هست. اسلام يك مرتبه‏اى است، يك اساسى است كه شالوده او را خدا ريخته است و خدا هميشه است و اسلام هم هميشه، خداوند حفظ ميكند اين اسلام را ولو من نباشم، تو نباشى، فلان رئيس نباشد. قويدل باشيد، دلتان را به قرآن كريم و اسلام محكم كنيد، رشته خودتان را با خداى تبارك و تعالى محكم كنيد و خوف اين را نداشته باشيد كه يك وقت بيايند اينجا را بمباران كنند و يك 200 نفر هم بكشند، اين چيز مهمى نيست، يك مملكت است اين امور درش واقع مى‏شود.

شما مى‏دانيد كه الان بزرگترين ممالك به حسب آلات و امثال ذلك آمريكاست يا شوروى. در هر دقيقه‏اى گفته مى‏شود يك نفر يا دو نفر در آمريكا كشته مى‏شود، معذلك آمريكا سر جاى خودش هست در صورتى كه شما يك پشتوانه‏اى داريد كه آن پشتوانه را آمريكا ندارد، ساير دولت‏هاى الحادى هم ندارد او را و آن پشتوانه خداست. شما براى خدا قيام كرديد،ملت ما زن و مردش، بزرگ و كوچكش براى خدا قيام كرد و براى خدا تا حالا ايستاده است و چيزى كه براى خداست ديگر عمد ندارد كه بگوئيم بعد از دو سال ديگر چه مى‏شود. وقتى كه يك امر براى خدا شد، جاويد است. جمهورى اسلامى كه با دست تواناى شماها ملت بزرگ اسلام تحقق پيدا كرد اين پشتوانه‏اش خداى تبارك و تعالى است و كسى كه يا چيزى كه اين پشتوانه را داشته باشد جاويد است.

شماها توجه داشته باشيد، چه سپاه پاسداران و چه ساير قواى انتظامى و نظامى و غير انتظامى و چه ساير ملت همه توجه داشته باشند كه ما وظيفه داريم كه اين اسلامى كه الان به ما رسيده حفظش كنيم، تا آن فرد آخرى هم كه خداى نخواسته كشته مى‏شود موظف است براى حفظ اسلام، براى دفاع از ملت، دفاع از كيان اسلامى، دفاع از كشور اسلامى تا آن آخر زن و مرد، بچه و بزرگ مكلفند كه دفاع كنند. مساله دفاع يك امر عمومى است براى همه، هر كس قدرت دارد دفاع كند، به هر مقدار كه قدرت دارد دفاع كند از كشور اسلام، بايد دفاع كند. اسلام و احكام اسلام آنقدر اهميت دارد كه پيغمبرها براى احكام خدا و براى خدا خودشان را فدا كردند و در اسلام از صدر اسلام به بعد بزرگان اسلام خودشان را فدا كردند براى اسلام. وقتى يك همچون مطلبى است و يك همچون امانتى از جانب خداى تبارك و تعالى به ما سپرده شده است ما موظف هستيم همه مان براى حفظش. و نبايد بترسيم از اينكه چند نفر كشته شدند، چند نفر را با بمب كشتند، چند نفر را انفجار حاصل شد، هيچ ابدا اين حرفها نيست، اسلام نه وابسته به من هست و نه وابسته به تو، اسلام از خداست و همه ما مكلف براى حفظ او هستيم و با قدرت و قوت حفظ مى‏كنيم او را.

صحيفه نور ج 15 صفحه 99

قدرت‏ها نتوانستند مردم را متوقف كنند

شما شاهد بوديد از اول انقلاب تا حالا كه از آن قدم اولى كه براى انقلاب برداشته شد يك جمعيتى مخالف بودند، يك طايفه‏اى، لااقل شاه و بستگان شاه معدوم مخالف بودند و سر سخت براى كوبيدنش بودند. هر قدمى كه جلو رفت يك طايفه‏اى از بين رفتند و يك دسته‏اى ديگرى از آنها، كوچكتر، آنها هم مى‏خواستند كه اين جمهورى را از بين ببرند. اين جمهورى قدم به قدم پيش آمد و قدم به قدم پايش را محكمتر كرد. كجا شما سراغ داريد كه در عرض دو سال، دو سال و نيم اينطور انسجام پيدا شده باشد و اينطور همه چيزهائى كه يك كشورى لازم دارد و يك حكومتى لازم دارد تحقق پيدا كرده باشد. اين عراق با همه چيزهائى كه گفته مى‏شود و آنهمه هم طرفدار دارد و همه قدرت‏هاى فاسد هم طرفدارش هستند، باز قانون اساسى ندارد. يك جمعيتى هستند،يك حزبى هستند كه اين حزب آمدند زمام امور كشور را به دستشان گرفتند و با زور و فشار و حبس و زجر و اينها دارند يك حكومت جابرانه مى‏كنند و تا حالا كه مدت چندين سال، بيست سال بيشتر است كه اينها آمدند، باز يك قانون اساسى ندارد. اين كشور شما كه همه مخالفند با او، با آن كشور عراق، همه با عراق تقريبا همه موافقند، تقريبا البته، نه همه، اما تقريبا، معذلك نتوانسته يك قانون اساسى براى خودش درست كند، نمى‏تواند در آنجا يك راى گيرى بكند. راى از كى بگيرد؟ ملت كه با او موافق نيست، با سر نيزه بايد ببرند مردم را دم صندوق‏ها. شما در اين وقت كم و با آن دشمن‏هاى سرسخت زياد كه در خارج كشور هستند و در داخل هم تفاله‏هايشان هست، در اين وقت تمام چيزهائى را كه لازم دارد يك حكومتى درست كرديد، بعد هم ديديد كه يك كسى خلاف كرده گذاشتيدش كنار، يك كسى را آورديد كه به نظر همه‏تان شخص مكتبى است و دولتتان هم در ظرف دو سه روز همه چيزش درست شد. دو سه روز طول كشيد، چيزى كه دو سال، يك سال و نيم نتوانست، براى خاطر انحرافاتى كه بود نمى‏شد درست بشود و ما هم هر چه جديت كرديم كه بعضى‏ها را آدم كنيم نتوانستيم. در ظرف دو روز، سه روز، يك هفته، همه وزرا را تعيين كردند، رئيس جمهور هم امضاء كرد و مجلس هم امضاء كرد و شد يك دولتى. الان شما يك دولت قانونى كه اميدوارم كه به درد ملت برسد و اين ضعفا و فقرا را و اين مستضعفين را اداره كند ،الان شما همه چيزتان تمام است.

نتوانستند همه اين قدرت‏ها كه شما را در يك جائى متوقف كنند، آنها مى‏خواستند از آن اول متوقف كنند. اول، اول مى‏خواستند شما را متوقف كنند، يك دفعه رفراندم شد، خوب، يك دفعه ديگر بكنيد. اگر آن دفعه هم شده بود، دفعه سوم، لكن نتوانستند اينها، حالا همه چيز شما محكم شده و پاتان محكم روى زمين هست و كشور خودتان در دست خودتان و اشخاصى كه از طرف خودتان هست، است. وقتى كه همه آنها بودند شما پيش برديد، حالا كه همه رفتند از چه مى‏ترسيد؟ كى را ما داريم ديگر؟ ارتشمان از خودمان است،سپاه پاسدارانمان از خودمان است،قواى ديگر مسلح مان از خودمان است، مردم هم با آنها برادر هستيد و با هم هستند در خوبى و بدى. وقتى مساله اينطور است كى مى‏تواند كه در اين كشور بتواند يك كارى بكند؟ اصلا چه معنا دارد كودتا در يك همچو كشورى؟ كى،

صحيفه نور ج 15 صفحه 100

كى كودتا مى‏تواند بكند؟ يك دسته‏اى در پاريس نشسته‏اند و منتشر ميكنند كه ما از پاريس داريم راه مى‏افتيم مى‏آئيم براى ايران. خوب، تشريف بياوريد راه باز است. اگر شما مى‏توانستيد كارى بكنيد چرا رفتيد؟ كسى كه فرار كرده حالا مى‏گويد ما ديگر با هم منسجم شديم. كى‏ها منسجم شده‏اند؟ آخر ما كه مى‏شناسيم شما را، ملت ما كه مى‏دانند كه شماها كى هستيد. حالا ما ديگر با هم منسجم شديم و بنا داريم، راه افتاديم، ميگويند راه افتاديم ما، راه افتاديم و داريم مى‏آئيم.

ملت بايد از كيد آمريكا غافل نباشد

ملت بايد توجه داشته باشد، البته اينها حرف‏هاى لاطائلى است كه گفته مى‏شود، لكن معذلك ملت بايد بيدار باشد. از كيد آمريكا غافل نباشد. اينها خودشان قابل آدم نيستند. اگر اينها قابل آدم بودند وضعشان اينطور نمى‏شد. اينها از ملت بريده بودند و نمى‏دانستند چه بكنند و فرار كردند، رفتند. اما آمريكائى كه سيلى خورده است از شما، آمريكائى كه دل بسته بود به ايران و نفت ايران و ذخائر ايران، اين آمريكا را شما بيرونش كرديد. غافل نباشيد كه يك قدرتى است و دارد، يك بست و بندهائى هست و يك همچو كارهائى يك وقتى مى‏خواهد بكند، لكن تا شما بيداريد و زنده‏ايد و ايستاده‏ايد كارى نمى‏توانند بكنند. اينطور نيست كه آمريكا يك لشگرى از آمريكا راه بيندازد بيايد ايران بخواهد خرابكارى بكند. آمريكا با دست همين‏ها مى‏خواهد كار بكند. نقشه‏اش هم اين است كه با همين‏هائى كه در پاريس و در جاهاى ديگر جمع شدند، يك همچو كارهائى راه بيندازد. بايد ملت ما توجه داشته باشد با همان قدرت ايمانى كه داشت، با همان قدرت اسلامى كه داشت كه خودش را براى خداداند و خودش را فداى اسلام مى‏كند بايستد و متوجه باشد كه اگر در صحنه باشيد و بايستيد و هر كدام وظيفه خودتان بدانيد كه حفظ بكنيد كشور خودتان را و برادران خودتان را حفظ بكنيد، هيچ قدرتى نمى‏تواند اين كار را بكند. مهم اين است كه شما ايستاده باشيد و قائم به امر باشيد و حكومت را از خودتان جدا ندانيد و ننشينيد به اينكه همه كارها را بايد حكومت بكند. يا بايد ارتش بكند. خير، ارتش هم وظيفه دارد، شما هم داريد، من هم دارم، حكومت هم وظيفه دارد، معممين هم وظيفه دارند، وكلا هم وظيفه دارند، همه دارند. حفظ اسلام، ديگر ننوشته بر پيشانى ارتش كه بايد حفظ كند.

اسلام را همه بايد حفظ كنيم

اسلام را همه بايد حفظ كنيم. واجب است بر همه ما، همه شما كه اگر توطئه‏اى ديديد و اگر رفت و آمد مشكوكى را ديديد، خودتان توجه كنيد و اطلاع بدهيد. يك بيچاره‏اى به من نوشته بود كه شما كه گفتيد كه همه اينها بايد تجسس بكنند يا نظارت بكنند، خوب، در قرآن مى‏فرمايد كه: ولا تجسسوا راست است، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است كه هر كسى بايد لاتقتلوا انفسكم . اين اشكال را به سيدالشهدا بكنيد. وقتى كه اسلام در خطر است همه شما موظفيد كه با جاسوسى حفظ بكنيد اسلام را. احكام اسلام براى مصلحت مسلمين

صحيفه نور ج 15 صفحه 101

است، براى مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام را در خطر ديديم، همه مان بايد از بين برويم تا حفظش كنيم. اگر دماء مسلمين را در خطر ديديم، ديديم يك دسته دارند توطئه مى‏كنند كه بريزند و يك جمعيت بيگناهى را بكشند، بر همه ما واجب است كه جاسوسى كنيم. بر همه ما واجب است كه نظر كنيم و توجه كنيم و نگذاريم يك همچو غائله‏اى پيدا بشود. حفظ جان مسلمان بالاتر از ساير چيزهاست، حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. اين حرف‏هاى احمقانه‏اى است كه از همين گروه‏ها القا مى‏شود كه خوب، جاسوسى كه خوب نيست.جاسوسى، جاسوسى فاسد خوب نيست اما براى حفظ اسلام و براى حفظ نفوس مسلمين واجب است. ما الان يك امانتى در دستمان هست و آن اسلام است عذر نداريم به اينكه ما بنشينيم كنار بگوئيم ديگران بروند حفظش بكنند. امانت مال ديگران نيست. اين امانت، امانتى است كه خدا پيش، براى همه ما هست، نگهدارش همه ما هستيم، نمى‏توانيم بنشينيم بگوئيم كه دولت اين كار را بكند، نمى‏توانيم بنشينيم بگوئيم ارتش اين كار را بكند. وقتى كشور اسلام مورد تهديد دشمن‏هاى اسلام هست دفاع از كشور اسلام و نواميس مسلمين بر همه ما، بر تمام ما واجب است، با همه كوشش واجب است. وقتى يك همچو مطلبى پيش آمد و شما هم بحمد الله همه كشور ما، هم زن و مردش آماده براى اين مساله هستند، ديگر خوف اين نيست كه از پاريس يك دسته راه بيفتند بيايند چه بكنند يا از يك جاى ديگر مى‏خواهند بيايند چه،نه،اين خوفى نيست. يك دفعه هم تجربه‏اش را كردند و صدام را رها كردند تا پريد به ايران و سيلى‏اش را هم خورد. الان هم بيچاره گرفتار اين است كه چطورى از زير اين بار فرار كند. ما هيچ وقت سر دعوا با كسى نداشتيم، ما براى حفظ اسلام دفاع بايد بكنيم، براى حفظ مملكت اسلامى دفاع بايد بكنيم. او حمله كرده است و آمده است و شهرهاى ما را گرفته است و خرابكارى دارد مى‏كند، بر همه ما واجب است كه اين شر را از سر مسلمان‏ها دفع كنيم. ما وارد كشور آنها نشديم كه ما مجرم باشيم، آنها مجرمند كه وارد شدند. يك كسى، دزدى مى‏آيد منزل يك كسى، اگر اين دزد بايد دفعش كنند، دزد تقضير كار است يا آن كه دفع كرده؟ صاحبخانه كه تقصير ندارد، دزد آمده اين هم بايد دفعش كند. حتى اگر به كشتن او هم منجر بشود بايد دفعش بكند، مجرم اوست. اينهائى كه در سرحدات ولو فرض بكنيد كه اينهائى كه به سرحدات حمله ميكنند به ما، ولو فرض كنيد كه مسلمان هستند، لكن چون حمله كردند دفاع واجب است و كشتن آنها تا دفعشان واجب است. نه اينكه ما سر جنگى داريم، ما مى‏خواهيم عالم در صلح باشد. ما مى‏خواهيم همه مردم، همه مسملمين و غير مسلمين همه در صلح و صفا باشند، لكن معنايش اين نيست كه اگر يك كسى بخواهد بريزد در منزل يك كسى و تعدى كند، ما بگوئيم كه سر صلح داشته باشيد و تن بدهيد به ظلم. نه، همانطورى كه ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است. دفاع از ناموس مسلمين و جان مسلمين و مال مسلمين و كشور مسلمين يكى از واجبات است. ما داريم به اين واجب عمل مى‏كنيم، كشور ما دارد به اين واجب عمل مى‏كند، آنها در جبهه و ديگران در پشت جبهه دارند به اين واجب عمل مى‏كنند. آن كه مى‏آيد و فرض كنيد كه يك ماده منفجره‏اى را مى‏خواهد پرت كند يك جائى، اگر او را گرفتند و حبسش كردند و اگر هم كار را كرده است يك وقت

صحيفه نور ج 15 صفحه 102

او را كشتند، اين دفاع است، اين فساد را از بين بردن است، اين دفع فساد است. آن كه اين كار را دارد مى‏كند مفسد است، نه شمائى كه داريد دفع مى‏كنيد او را. شما كه نمى‏خواهيد كه در يك خانه اى ماده منفجره بريزيد، شما ميخواهيد كه در منزلتان آن ريخته نشود. اين به اين است كه اين اشخاصى كه گول خوردند موعظه كنيم ما، دائما هم موعظه مى‏كنيم كه اين جوانها را گول زدند، خودشان رفتند دارند آب سرد مى‏خورند و اين جوانها و بچه‏ها را گول زدند، تا اينها آمدند دارند خرابكارى مى‏كنند و خودشان را گاهى به كشتن مى‏دهند و خودشان را به زحمت وا مى‏دارند. ما اگر هر كس بيايد و توبه كند، توبه‏اش را، خدا توبه‏اش را قبول مى‏كند. ما فرض بكنيم كه يك كسى هم چون آدم را كشته ولى دمش بايد او را بكشد باز ميل داريم كه توبه كند و لااقل آن دنيايش صحيح باشد. ما ميل داريم همه صلح و صفا باشد. همه عالم در صلح و صفا باشند. ما اگر قدرت داشتيم، اصلا باروت را از بين مى‏برديم و قواى منفجره را از بين مى‏برديم كه اقلا خالى بشود از اين جنايت‏ها. ما نمى‏خواهيم با كسى دعوا بكنيم، نه با عراق دعوا داريم و نه با فرض كنيد جاهاى ديگر دعوائى ما نداريم، آنها دعوا دارند، وقتى دعوا دارند تو دهنى مى‏خورند و خوردند، حالا هم از هر جائى هم همچو چيزى پيدا بشود همين مردمند و همين پاسداران هستند و همين ارتش است و همين جوانهاى زن و مرد ما، از هر جا تعدى بشود تو دهنى مى‏خورند.

ما كه اسلام را خواستيم و مى‏خواهيم، اسلام اجازه نمى‏دهد كه ما تعدى كنيم به يك كشورى، لكن فرموده است كه اگر به شما تعدى كردند، بزنيد تو دهنشان، اگر يك دسته‏اى از مسلمين را، در جنگ‏هاى سابق اين هست، اگر يك دسته‏اى از مسلمين را كفار سپر قرار دادند، فرض كنيد كه عراق فاسد يك دسته‏اى از مسلمين بيگناه را سپر قرار داد و پشت آنها ايستاد كه بريزد ايران را بگيرد، بر ما واجب است كه مسلمان و غير مسلمانش را بكشيم. مسلمان‏ها شهيد هستند و به بهشت مى‏روند و كافرهايش كافرند و به جهنم، دفاع واجب است.

و تا شما هستيد بحمد الله و تا سپاه پاسداران هستند بحمد الله و تا ارتش هست و تا ملت متعهد به اسلام و فداكار براى اسلام هست اين جمهورى هست و اين خرابكارى‏هائى كه مى‏بينيد اينها چيزى نيستند. خداوند انشاء الله به همه شما سلامت و سعادت عنايت كند و دست ستمكاران را قطع كند و لشكر ايران را پيروز كند.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 103

تاريخ: 31/5/60

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت

اسلام از ما توقع دارد و بايد اين دين را ادا كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مطالبى كه جنابعالى و آقاى نخست وزير گفتند همه‏اش مطالب صحيح است و من هم اميدوارم انشاء الله كه موفق بشويد در اين ماموريت،لكن مردم به جاى برنامه دادن، عمل مى‏خواهند. هيچ ديگر شماها عذرى نداريد و ما هيچ كدام ديگر عذرى نداريم. در طول اين مدت هى عذرهائى بود و واقعا هم عذر بود. مردم دين خودشان را به جمهورى اسلامى تاكنون ادا كردند، به تكليف خودشان مردم عمل كردند، اشكال در ماهاست بايد ما جواب مردم را بدهيم. مردم به آقاى رئيس جمهور به آن شور و به آنطور راى دادند و بحق هم راى دادند براى اينكه آقاى رئيس جمهور را از خودشان مى‏دانند، كسى نيست كه، من خيلى از حكومت‏ها را يادم هست، حكومت يك خمين كه يك قصبه بود، حكومت ولايت ثلاث كه مركزش گلپايگان بود، اين حكومت‏ها وقتى كه راه مى‏افتند، جلوشان يك كسى بود كه يك عصائى هم دستش بود و اشخاصى هم اطراف بودند هر جا مى‏رفتند آنطور يال و كوپال داشتند لكن در عمل همه‏اش ظلم بود، همه‏اش تعدى به مردم، يال و كوپال‏ها را درست كردند براى براى اذيت مردم. من بچه بودم كه حكومت گلپايگان يك نفر آدم شرع هم بود، يكى از متدين‏ترين افرادى كه سراغ داشتم اين را از توى اتاقى كه نشسته بودند وقتى كه حكومت با آنها با خشونت صحبت مى‏كرد و ما بيرون بوديم، نمى‏دانم حالا آنجا صحبت چه بود، ايشان مى‏ديدند، كشيدند آن مرد محترم را آوردند توى حياط پايش را بستند به چوب و كتك زدند به او. وضع اينطور بود، وضع زمان بعد هم كه به اينطور نبود به طور بدتر بود. حالا بحمد الله هى گفته مى‏شود كه خوب چه شده است، چه شده است، اينها نمى‏دانند چه شده است و يا مى‏دانند و مى‏خواهند شيطنت كنند.اينها رئيس جمهورشان اين آقاست و نخست وزيرشان اين آقا و وزير كشورشان آن آقا،ساير وزراشان اين آقا، نه آن بساط حكومت حتى خمين را دارند تا برسد به آنجايى كه عين الدوله چه كرد و فرض كنيد كه ديگران چه بساطى داشتند. خوب، اين يك كارى شده است كه عين الدوله‏هايى كه در هر محلى بودند مردم را كباب مى‏كردند و آنهمه ظلم مى‏كردند و حكومت‏هاى اينها اجاره‏اى بود يعنى در تهران اين كه راس بود آن خراسان را به يك كسى تيول مى‏كرد و اصفهان را به يك كسى، اين به حسب اختلاف سعه از آنها پول مى‏گرفت و اين مختار بود برود آنجا كه كسى كه مثلا آنوقت بيست هزار تومان مى‏داد و بيست هزار تومان آنوقت‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 104

دو سه ميليون حالا بود، اين بايد برود بيست هزار تومان اين آقا را بدهد يك بيست هزار تومان هم براى خودش تهيه كند، ديگر هرچه مردم مى‏خواستند كه شكايت كنند بنابراين بود كه ديگر شكايت‏ها را گوش ندهد. آن حاكم بيست هزار تومان را آنجا بدهد برود آنجا فعال مايشاء،هرچه مردم شكايت كنند، ديگر مردم مايوس شدند كه شكايت بكنند و شكايت هم نمى‏كردند مردم. حالا وضع اينطور شده است كه يك وضع اسلامى است يعنى از خود مردمند و از خود جامعه برخاسته‏اند و براى خود جامعه مى‏خواهند عمل بكنند و همه شان هم بحمد الله مسلمان و متعهد و بنابراين دارند كه خدمت بكنند. خوب، اين حرف‏ها همه درست اما در مقام عمل بايد يك عمل مثبت نشان داده بشود. اين مردم زحمت كشيدند در اين مدت، غالبا فداكارى كردند و اينقدر هم توقع ندارند كه چه بشود اما خوب اسلام از ما توقع دارد و ما بايد ادا كنيم اين دين را. مردم جانشان را، بچه‏هايشان را، جوان‏هايشان را فدا كردند و معذلك خوب به شما راى دادند، وكلايشان به آقايان وزرا... خودشان به ايشان، اينها كار خودشان را كردند و انصافا از اول انقلاب تا حالا آن كه كار خودش را صد در صد صحيح انجام داد ملت بود، صد در صد كار خودش را خوب انجام داد يعنى در همه مشكلات با دولت موافقت كرد، در كجا شما سراغ داريد كه جنگ در يك طرف بشود و از آن طرف مملكت خود مردم پا بشوند بروند كمك كنند پا بشوند در پشت جبهه وسايل فراهم كنند اينها يك نمونه‏هايى است كه مال اسلام است، مردم چون متعهد بودند و مسلم بودند و عقائد اسلامى داشتند خودشان را موظف مى‏دانستند كه كشورشان را حفظ كنند و كمك كنند به آقايان. حالا نوبت آقايان است كه در مقابل اينهمه زحمتى كه آنها كشيدند و محبتى كه آنها كردند و فداكارى كه آنها كردند حالا نوبت آقايان است كه من نمى‏گويم جبران، آنها نكردند براى اينك يك چيزى بگيرند از شما، اما وجدان اقتضاى اين را مى‏كند كه در همه جا كارها به نفع مملكت و به نفع اسلام و به نفع اين جمعيت‏ها و خصوصا اين مستمندان كه در همه كشور هستند بايد همه دست به هم بدهيد و اينطور نباشد كه مثلا آقاى رئيس جمهور كنار بنشيند و محول كند به دولت، و نيستند اينطور، من مى‏دانم همه اينطور نيستند. آقاى رئيس جمهور هم از خود ملت است و مملكت خودش هست و براى خودش كار مى‏كند. همه وزارتخانه‏ها هم هر چه مى‏توانند وقتى ديدند لازم است به يكديگر كمك كنند به اوضاع بيايند كمك بكنند. اجنبى نيستند از هم كه او بخواهد كار او را بشكند او بخواهد كار او را بشكند يا كمك به او نكند مردم هم حاضرند كه وقتى يك مشكلى را ديدند براى هر يك از شما مردم حاضرند به اينكه عمل بكنند، نوبت، نوبت شماست كه بايد اين دين را به اين مردمى كه شما را نشاندند سر اين مسند دين خودتان را عمل بكنيد ادا كنيد به مردم.

افراد كار شكن در وزارتخانه‏ها بايد شناسائى و كنار گذاشته شوند

و يكى از مسائل مهم قضيه افرادى است كه در وزراتخانه‏هاست، افرادى كه ممكن است باشد هست البته، كه اينها علاوه بر اينكه خدمت نمى‏كنند كارشكنى هم مى‏كنند هست الان اين، يك دسته‏اى هستند كه اينها فقط براى اينكه چيزى گيرشان بيايد و يك حقوقى گيرشان بيايد و يك قدرى نق

صحيفه نور ج 15 صفحه 105

بزنند و يك قدرى هم كارشكنى بكنند، پا بشوند بروند منزلشان. اينها بايد شناسائى بشود درست. و اين افراد كنار گذاشته بشود و هر طورى ديگر كه البته صلاح ميدانيد به تدريج البته.

سفارتخانه‏ها آبروى كشور اسلامى ما هستند

البته مساله سفارتخانه‏ها كار مهمى است. سفارتخانه‏ها از اول كه جمهورى اسلامى بپا شد من از آن روز اول به وزراى خارجه كه شدند يكى بعد از ديگرى اين مطلب را هى گفته‏ام اين سفارتخانه‏ها بايد تصفيه بشود، بايد درست بشود، آنها. كسانى كه رفته‏اند و ديدند و آمدند، آنها مى‏گويند كه اينها همان بساط سابق را دارند. چند وقت پيش از اين يكى آمده بود گفته بود همان بساط سابق را دارند گاهى فرق مختصرى كرده. اين سفارتخانه‏ها آبروى كشور اسلامى ماست، اگر آنجا بد باشد، مردم آنها را، آن مردم خارج آنها را نگاه مى‏كنند وقتى ديدند كه يك سفارتخانه اى در وفق دولت اسلامى نيست، بر وفق اسلام نيست، وضعش همان وضع طاغوتى است از آن قياس مى‏كنند كه خوب داخل هم همين است فرق نمى‏كند. يكى از مهمات اين است كه البته با آقاى وزير خارجه است كه اين كارها را انجام بدهند و جديت كنند در اين امر. قضيه وزارت ارشاد كه از مهمات است، در وزارت ارشاد، بايد ارشاد بكنند مردم را، بايد تبليغ بكنند اسلام را، بايد عمل بكنند به مسائلى كه اسلام را ترويج مى‏كند. و همه وزارتخانه‏ها،وزارت كشور از وزارتخانه‏هاى بسيار وسيع است بحمد الله در راسش هم آقاى مهدوى واقع شدند كه خوب ما از سابق ايشان را ارادت داشتيم و حالا هم ارادت داريم و بعدها هم ارادت خواهيم داشت به ايشان. و ايشان هم بايد يك قدرى با فعاليت ديگرى و زيادترى و الان ديگر كسى نيست كه عذر بياورد كه من مى‏خواستم بكنم و فلانى نگذاشت، سابق عذر مى‏آوردند كه ما وزير خارجه نتوانستيم درست كنيم و واقعا هم اين هم يكى از مصيبت‏ها بود كه خوب تا آخر وزارت خارجه درست نشد و ساير كارها هم هى كارشكنى مى‏شد.

مقام براى خدمت به مردم است

الان اين مسائل بحمد الله نيست، اختيار دست خود شماهاست و شماها بايد براى اين ملت خدمت كنيد و خودتان را خدمتگزار مردم بدانيد. اگر در ذهنتان بيايد كه، بياوريد كه من وزيرم و بايد مردم از من چه بكنند بدانيد اصلاح نشديد.

در ذهنتان حتى خلجان بكند، آقاى رئيس جمهور در ذهنش خلجان بكند كه من شخص اول مملكت هستم و چه و كذا، اين اصلاح نشده است خلجانش هم از شيطان است. آن خلجانش هم، او عمل نمى‏كند اما در ذهنش اين خلجان را هم بيرون كند. و همين طور هر يك شماها خدمتگزار اين مملكت هستيد، خدمتگزار اين ملت هستيد و براى اين ملت هم شكرانه اينكه اين دست تعدى متعدى‏ها قطع شد و رژيم منحوس شاهنشاهى كه از اول غلط بوده از بين رفت و مملكت دست شماها افتاد كه از خود مردم هستيد و با خود مردم هستيد، مهم اين است در مقابل عمل هم وزارتخانه‏ها را درست تصفيه

صحيفه نور ج 15 صفحه 106

كنيد. ببينيد افرادى كه واقعا مى‏خواهند نگذارند كارها انجام بگيرد، خواهند مردم را ناراضى كنند، هستند. البته اشخاصى كه بنايشان بر اين است كه ناراضى كنند، اينها را بايد تصفيه بكنيد و بخواهيد هم كه در هر عملى رضايت همه مردم را به دست بياوريد اين امكان ندارد، بالاخره در هر عملى اگر تصفيه باشد، يك دسته تصفيه شده مخالف مى‏شوند يك دسته رفقاى تصفيه شده مخالف مى‏شوند. شما همان نظرتان به اين باشد كه تكليف شرعى الهى خودتان را كه مقامى را داريد و بايد به اين مقام خدمت كنيد. اين آلت است براى خدمت به مردم، خودش چيزى نيست، اگر خدمت به مردم كرديد، مقام براى شما صلاحيت دارد، خوب است و اگر نشد مقام چيزى نيست. من دعا مى‏كنم انشاء الله خداوند شماها را موفق كند، مويد كند و كابينه‏اى كه بحمد الله شايد در طول تاريخ ما همچو كابينه‏اى به اين صحت و به اين خوبى و با اين چهره‏هاى نورانى نداشتيم حالا انشاء الله نورافشانى كنند و مردم را هم برسند بهشان و خصوصا طبقه مستضعفين را كه بايد به آنها رسيدگى بشود، در هر امرى از امور رسيدگى بشود، با حفظ موازين اسلامى و شرعى به همه امور رسيدگى بشود.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 107

تاريخ: 2/6/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از افسران و درجه داران شهربانى جمهورى اسلامى و اعضاى انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان خارج از كشور

براى خاطر قطع ايادى ستمكاران دنيا از ايران، ما مورد ظلم زياد واقع شديم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از قرار مذكور از برادرهاى خارج از كشور هم، از پاكستان و اندونزى و بعضى جاهاى ديگر هم، اينجا تشريف دارند و اميدوارم كه اين سفرى را كه آنها كرده‏اند به طور شايسته در مسائل ايران و گرفتارى‏هاى ايران توجه كنند و كشورهاى خودشان را مطلع كنند.

ما در اين انقلاب پيروزى‏هاى فوق تصور داشتيم و مظلوميت‏هاى زياد. بزرگترين پيروزى تحول يك رژيم دو هزار و پانصد ساله مستكبر و ستمگر به يك رژيم اسلامى كه در راه اسلام مى‏خواهد قدم بردارد و انشاء الله بردارد و براى خاطر همين پيروزى عظيم كه به دست ملت و برادرهاى ارتشى و ژاندارمرى و پاسبان‏هاى شهربانى كه همه متصل شده‏اند به ملت و اين پيروزى را به دست آوردند، براى خاطر همين پيروزى كه دنبالش قطع ايادى ستمكاران دنيا از ايران و اميد آنكه از جهان باشد، ما مورد ظلم زياد واقع شديم. ظلم از طرف ابرقدرت‏ها كه منافع خودشان را از دست داده‏اند در ايران و از دست رفته احتمال مى‏دهند در ساير كشورهاى اسلامى و كشورهاى مستضعف هست از آنها خيلى بعيد نبود براى اينكه آنها از اسلام سيلى خورده‏اند و اين سيلى را نمى‏توانند تحمل كنند، از اين جهت به مخالفت با ما برخاسته‏اند و به مخالفت با رژيم جمهورى اسلامى كه تمام مقصدش اين است كه احكام اسلام را در اين كشور پياده كند.اين سيلى كه خورده‏اند آنها، موجب اين شد كه از همه اطراف به ما هجوم بياورند و ايادى خودشان را از داخل و خارج تجهيز كنند براى سركوبى اين جمهورى اسلامى يعنى براى سركوبى اسلام. آنها به حسب موازين خودشان به خودشان حق مى‏دهند كه مخالفت كنند.

مقابله با اسلام به اسم روحانيت اهل سنت

لكن ما از طرف برادرهاى اسلامى مان هم و كسانى كه دست پرورده ديگران هستند و آنها را ما برادر حساب نمى‏كنيم، از آنها هم مورد ظلم و ستم واقع شديم. منجمله تبليغات دامنه دارى كه از طرف بعض روحانيينى كه به ظاهر روحانى و در واقع اجير دولت‏ها در ممالك اسلامى،بعضى از آنهائى كه‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 108

شايد از رژيم شاه هم بهره بردارى مى‏كردند، در طول اين مدتى كه جمهورى اسلامى راه خودش را گرفته و به پيش مى‏رود آنها ساكت ننشسته‏اند و با اسم اسلام با اسلام طرف شدند، مقالات نوشتند. آنهائى كه براى بگين تبليغ مى‏كنند و براى صهيونيسم و به نفع آنها، براى جمهورى اسلامى ما و عليه ما تبليغ مى‏كنند با اسم روحانيت اهل سنت. در صور تى كه روحانيون اهل سنت، اين قشر مزدور را از خودشان نبايد حساب كنند، لكن ما مورد ظلم نسبت به از طرف اينها هم واقع شديم. البته اين صحبت‏هائى كه آنها مى‏كنند و در خارج پخش مى‏كنند ارزشى آنقدر ندارد، حتى پيش آنهائى كه آنها را وادار مى‏كنند به اين معانى، لكن اين برادرهاى ما كه از ممالك ديگر در اينجا حاضر هستند و آمده‏اند راجع به جمهورى اسلامى تحقيقات بكنند خوب است يك مقدارى زيادتر بمانند و يك تحقيقاتى بيشتر بكنند.

از اولى كه اين جمهورى اسلامى در ايران تحقق پيدا كرد تاكنون اينها مطالعه كنند و ببينند كه چه مى‏گويد و چه مى‏خواهد.آيا ملتى كه از اول فرياد زده است كه ما اسلام را مى‏خواهيم و جمهورى اسلامى را ميخواهيم و با فرياد الله اكبر و لااله الا الله بدون اينكه ساز وبرگ صحيحى داشته باشد غلبه كرده است بر آنهائى كه به اسلام اعتقاد نداشتند يا بر ضد اسلام عمل مى‏كردند آيا باز سزاوار است كه در بين مسلمين كسى پيدا بشود كه مدعى اسلام است و مدعى روحانيت اسلامى، با يك همچو رژيمى كه تمامى همش به اين است كه اسلام را در اين مملكت پياده كند و در ساير ممالك تبليغ كند، با اين بايد مخالفت كرد؟

ما اسرائيل را قابل آدم نمى‏دانيم تا اينكه با او ربطى داشته باشيم

ما توقع نداريم از امثال سادات وصدام كه سر سپرده كشورهاى قدرتمند هستند و سر سپرده آمريكا هستند و در مملكت اسلامى پايگاه براى كفار و براى ستمگران و براى آمريكا مى‏سازند و اجازه مى‏دهند كه بسازند. ما از آنها توقع نداريم، براى اينكه آنها به اسلام اعتقادى ندارند و آنها نوكرند، نوكر آمريكا هستند و هر چه او امر كند عمل مى‏كنند. چنانچه اين هجومى كه به كشور اسلامى كردند بدون هيچ بهانه، به امر قدرتهاى بزرگ و خصوص آمريكا انجام گرفت. از آنها ما توقعى نداريم، البته آنها بايد با طرق مختلف با ما مخالفت كنند و ما هم نشستيم اينجا كه مخالفت‏هاى آنها را خنثى كنيم و گوش كنيم. آنها براى يك كشورى كه از اول با اين طايفه صهيونيسم ملعون مخالفت كردند و ما كه قبل از اين انقلاب در زمان رژيم منحط پهلوى دائما مخالفت كرديم با آن رژيم فاسد، آنها ما را متهم مى‏كنند به اينكه ما از اسرائيل اسلحه مى‏آوريم. ما اسرائيل را قابل آدم نمى‏دانيم تا اينكه با او ربطى داشته باشيم. ما بيش از بيست سال است كه در هر جا صحبت شده است، در هر جا اعلاميه پخش شده است يكى از امورى كه در راس مسائل ما بوده است اسرائيل بوده است و ستمگرى اسرائيل، در صورتى كه بسيارى از سران ممالك اسلامى يك قدم همراه نبودند كه مخالفت با اسرائيل كنند.

صحيفه نور ج 15 صفحه 109

همين صدامى كه اين بساط را درست كرد و با آنطور كه مى‏گويند با نظر خودش براى نجات از اين ننگى كه بار آورده و حمله به ايران اسلامى كرده است و به شكست رسيده است، براى سرپوش روى اين جنايت اسرائيل را وادار مى‏كند كه يك مركزى را كه آنها دارند، آن مركز را بمباران كنند تا يك وسيله‏اى بشود براى اينكه گفته بشود اسرائيل مخالف با صدام است، مخالف با دولت بعث عراق است. دنبال او يك بهانه‏اى پيدا مى‏كنند، يك بهانه پوچى پيدا ميكنند كه خير، اسرائيل با صدام مخالف است لكن با ماها پيوند دارد. اين يك حرف پوچ بچگانه است كه به خيال خودشان مى‏خواهند ما را در بين ممالك اسلامى طرفدار اسرائيل حساب كنند. در صورتى كه ما از اولى كه در اين امور و در اين نهضت وارد شديم، يكى از مسائل مهم ما اين بود كه اسرائيل بايد از بين برود و آنها نمى‏توانند كه يك همچو مطلب فاسدى را به كرسى بنشانند، لكن اين برادرهايى كه از خارج از كشور آمده‏اند اينجا، بررسى كنند اين مسائل را، ببينند كه ما با سلاح اسرائيل مى‏خواهيم جنگ بكنيم يا با سلاح ايمان جنگ مى‏كنيم.

ما امروز كشورمان يك كشور اسلامى است و منسجم و همه قواى مسلحه ما با هم منسجم و با ملت هم منسجم. شما الان اين برادرهاى شهربانى ما را مى‏بينيد كه در بين روحانيينى كه با آنها در تماس هستند آمده‏اند اينجا و زير يك سقف، روحانيين و شهربانى مجتمع شده‏اند و خدمتگزارى خودشان را به اسلام و به كشور اسلامى اعلام ميكنند و البته هم در همين راه هستند و من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه قواى مسلح را مى‏خواهم و بخصوص شهربانى كه خدمتگزار در شهرهاست و البته بايد بيشتر از اين خدمت كند و من اميدوارم كه موفق بشود.

كاخ سفيد اعلام كرد كه از اين منافقين بايد پشتيبانى كرد

و اين گرفتارى‏هاى جزئى كه در سطح كشور هست و در بين شهرها هست و اين دزدهائى كه طرفدارى آنها را امريكا مى‏كند و اعلام مى‏كند كه بايد امريكا طرفدار اين منافقين باشد، اينها را انشاء الله به زودى شرشان از ايران كنده بشود و هيچ اينها قابل ذكر نيستند. اينها يك دزدهائى هستند كه گاهى يك جايى يك چيزى منفجر مى‏كنند. كارى كه يك دزدى مى‏كند، اينها هم او را مى‏كنند، هياهوشان خيلى است، صحبت خيلى مى‏كنند ولى واقعيتى اينها ندارند. البته ما بسيار متاثريم از اين جوانهائى كه از اينها گول خورده‏اند و خودشان و عائله خودشان و زندگى خودشان را براى اينهائى كه امريكا اعلام مى‏كند كه طرفدارى از اينها لازم است، تباه مى‏كنند.

ما براى اين متاثر هستيم و از آنها باز مى‏خواهيم كه دست ازاين امريكائى‏هائى كه با صورتهاى مختلف در كشور ما ظاهر مى‏شوند و شده‏اند برداريد و بيائيد وارد اسلام بشويد كه ضد هر قدرت فاسد است اينها مدعى از اول ادعاى اين را مى‏كردند كه ما مسلمان هستيم و براى اسلام كذا. و من هم از آن اول فهميدم كه دروغ ميگويند و بعد هم ما مخالف با امريكا هستيم، اينها. اين هم معلوم بود دروغش لكن امريكا فاش كرد اين مطلب را، اعلام كرد، كاخ سفيد اعلام كرد كه از اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 110

منافقين بايد پشتيبانى كرد. و اين آدمى كه و اين آدم‏هائى كه مى‏گفتند كه ما مخالفيم با اين كشورهاى ستمگر، در كشورهاى ستمگر رفته‏اند و با اسلام مى‏خواهند مخالفت كنند، با ملت خودشان مى‏خواهند مخالفت كنند، لكن اينها هيچ ديگر عنوانى ندارند در اين كشور، حرف مى‏زنند، مقاله مى‏نويسند لكن در اينجا هيچ جاى پائى ندارند.اگر داشتند، اگر از اين مملكت يك عشر راه هم مى‏داشتند، مى‏ماندند اينجا لكن اينطور نيست و اينها راهى ديگر براى اينكه بيايند در اين كشور ندارند و همان جاها بايد مقاله بنويسند و هياهو بكنند و با ارباب‏هاى خودشان بست و بند كنند به خيال اينكه كارى ازشان مى‏آيد و كارى ازشان نمى‏آيد.

و من از همه ملت ايران خواستار هستم كه باهوشيارى توجه كنند به اين خرابكارى‏هايى كه اينها مى‏كنند و پند بگيرند از آن مادرى كه پسر خودش را آورد و محاكمه كرد كه آن يكى از نمونه‏هاى اسلام است و ديگران هم اينطور باشند. نصيحت كنند اول اولادهاى خودشان، برادرهاى خودشان، فرزندان خودشان را و اگر نپذيرفتند، آنها را معرفى كنند تا به وظيفه اسلامى خودشان و به وظيفه ايمانى و ملى خودشان عمل كرده باشند.

و من از تمام قواى مسلح خواستارم كه انسجامشان همانطورى كه تاكنون بوده است از حالا به بعد هم منسجم‏تر بشوند و مخصوصا شهربانى در شهرهايى كه هست در تمام كشور، قدرت خودش را زياد كند و پرسنل خودش را قوى كند و با اين اشرارى كه دزد هستند و مردم را گاهى مى‏كشند و روحانيون را گاهى مى‏كشند، با اينها مقابله كنند و اينها را بفهمند كجا هستند و بررسى كنند و انشاء الله شر اينها را از اين كشور بكنند، گرچه اينها چيزى نيستند كه ذكرى از آنها بشود.

بحمد الله الان كشور ما تمام ارگان‏هائى كه بايد درش تحقق پيدا بكند پيدا كرده است و تمام ارگان‏ها با هم منسجم هستند و آن چيزى را كه ديگران مى‏خواستند كه بين سران اين كشور اختلاف ايجاد كنند و دولت را با مجلس مقابل كنند، قوه قضائى را با ديگران، آنها نتوانستند و امروز تمام ارگان‏هاى دولتى با هم منسجم و مقصد اسلام و تمام قواى مسلح با هم منسجم و مقصد اسلام و ايران و تمام ملت با آنها همراه و همفكر و يك همچو ملتى كه تمام ارگان‏هايش با هم منسجم هستند، اين ديگر آسيب بردار نيست.

و من اميدوارم كه توجه همه افراد ملت ما در اين معنا باشد كه تا وحدت خودشان را حفظ كنند آسيب نخواهند ديد و دشمنان شما دنبال اين هستند كه اختلاف ايجاد كنند و نتوانستند و انشاء الله نمى‏توانند.

و اين يك مشت جوان گول خورده انشاء الله بيدار مى‏شوند و به دامن اسلام و ملت بر مى‏گردند و حالا كه خيانت سران خودشان را به كشور فهميدند و امريكائى بودن آنها را به صراحت فهميدند ديگر عذرى ندارند كه آنها را طرفدار اسلام يا طرفدار ملت بدانند، اينها بايد برگردند به دامن اسلام و راه توبه باز است. اگر خود آنها پيشقدم بشوند و بيايند، قبل از اينكه آنها را بگيرند، به دامن اسلام برگردند، توبه آنها مقبول است و من اميدوارم كه اين امر تحقق پيدا بكند و آن سرانى هم كه در خارج

صحيفه نور ج 15 صفحه 111

هستند و فاسد هستند اگر چنانچه آنها هم توجه بكنند و راه خطاى خودشان را بفهمند باز راه توبه هست گرچه مى‏دانم كه آنها توبه نمى‏كنند. و من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه كشورهاى اسلامى و سعادت همه قواى مسلح اسلام و ايران و سلامت همه برادران را از خداى تبارك و تعالى خواستارم و اميدوارم كه پرسنل شهربانى هم با توجهى كه از طرف روحانيون به آنها هست تمام نقيصه‏ها را رفع كنند و ايران را براى خودشان به طور شايسته تقويت كنند تا طمع ديگران ببرد از اين كشور و انشاء الله كشور مستقل و آزاد براى خود شما باشد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:38 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 112

تاريخ: 9/6/60

بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم به مناسبت شهادت برادران: محمد على رجائى و دكتر محمد جواد باهنر

منطق ملت ما، منطق قرآن است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

منطق ما، منطق ملت ما، منطق مومنين، منطق قرآن است، نا لله و انا اليه راجعون با اين منطق هيچ قدرتى نمى‏تواند مقابله كند. جمعيتى كه، ملتى كه خود را از خدادانند و همه چيز خود را از خدا مى‏دانند و رفتن از اينجا را به سوى محبوب خود،مطلوب خود مى‏دانند، با اين ملت نمى‏توانند مقابله كنند. آن كه شهادت را در آغوش، همچون عزيزى مى‏پذيرد، آن كوردلان نمى‏توانند مقابله كنند. اينها يك اشتباه دارند و آن اينكه شناخت از اسلام و شناخت از ايمان و شناخت از ملت اسلامى ما ندارند. آنها گمان مى‏كنند كه با ترور شخصيت‏ها، ترور اشخاص مى‏توانند با اين ملت مقابله كنند و نديدند و كور بودند كه ببينند كه در هر موقعى كه ما شهيد داديم ملت ما منسجم‏تر شد.

ملتى كه قيام كرده است در مقابل همه قدرت‏هاى عالم، ملتى كه براى اسلام قيام كرده است، براى خدا قيام كرده است، براى پيشرفت احكام قرآن قيام كرده است اين ملت را با ترور نمى‏شود عقب راند. آنها گمان مى‏كنند كه افكار مومنين و ملت بپاخاسته ما همچون افكار غربزده‏ها و غرب است كه جز به دنيا فكر نمى‏كنند و جز متاع دنيا جا نمى‏بينند، اينها هم آنطورند.

ملتى كه از اول، از صدر اسلام پيشوايان آن جان خودشان را فدا كردند براى هدف خودشان كه آن خدا و اسلام است، به اين مسائل و به اين امور از بين نخواهند رفت و سستى نخواهند داشت. ملت ما، ملت عزيز ما در تاريخ خوانده است كه على ابن ابيطالب سلام الله عليه با دست يكى از همين منافقين، با دست يكى از همين اشخاصى كه بصورت، اسلام و از اسلام جدا بودند فرق مباركش شكافت. ملت ما چون على ابن ابيطالب را فدا كرده است از براى اسلام، فدا كردن امثال اين شهدا براى ملت ما يك مساله مهم نيست، گرچه خود واقعه و خود اين افرادى كه شهيد شده‏اند در نظر همه ما عزيز و ارجمندند و آقاى رجائى و آقاى باهنر هر دو شهيدى هستند كه با هم در جبهه‏هاى نبرد با قدرت‏هاى فاسد هم جنگ و همرزم بودند و مرحوم شهيد رجائى به من گفتند كه من 20 سال است كه با آقاى باهنر همراه بودم، و خداوند خواست كه با هم از اين دنيا هجرت كنند و به سوى او هجرت كنند.كسى كه هجرت را به سوى خدا ميداند و شهادت را فوز عظيم مى‏داند و شهدايى كه در صدر اسلام و از صدر اسلام تاكنون داده است عاليتر و بالاتر از تمام افرادى هستند كه در اين قرن موجودند مثل

صحيفه نور ج 15 صفحه 113

على ابن ابيطالب سلام الله عليه و حسن ابن على سلام الله عليه و حسين ابن على و اصحاب او سلام الله عليهم و ساير ائمه ما عليهم السلام، آنها همه عمر خودشان را صرف كردند تا اسلام را حفظ كنند و ماهم تمام عمرمان را بايد صرف كنيم تا اسلام را كه به دست ما سپرده است حفظ كنيم.

من در عين حال كه شهادت اين دو بزرگوار براى من بسيار مشكل است در عين حال مى‏دانم كه آنها به رفيق اعلى متصل شده‏اند و براى آنها آرامش هست و اينطور گرفتارى‏هايى كه الان براى ما هست ديگر براى آنها نيست و آنها رسيدند به مطلوب خودشان و از اين جهت به آنها و به خانواده‏هاى آنها و ملت اسلامى تبريك عرض مى‏كنم كه چنين شهدايى تقديم مى‏كنند. در عين حالى كه مصائب اينها مشكل است براى ما، لكن كشور ما و ملت ما با تمام قدرت ايستاده‏اند تا همچو شهدايى تقديم كنند و هيچ راه عقب نشينى ندارند و فكر نمى‏كنند به سستى. آن كوردلانى كه گمان كرده‏اند كه جمهورى اسلامى با نبود چند نفر از بين خواهد رفت و سقوط خواهد كرد، آنها افكارشان، افكار اسلامى نيست و از اسلام خبرى ندارند و از ايمان اطلاعى ندارند و افكارشان، افكار مادى و براى دنيا كار مى‏كنند و به هواى دنيا هستند.

بايد ديد كه اينهايى كه اينطور كارها را انجام مى‏دهند انگيزه آنها چيست. انگيزه آنها اين است كه براى اين ملت بعد يك دسته ديگرى از صنف خودشان بيايند و حكومت كنند ؟اينها مگر نشناخته‏اند اين ملت را كه كسى كه انحراف دارد از اسلام و كسى كه سركرده تروريست‏ها هستند، كسانى كه سر كرده اينها هستند و اينها را وادار به خرابكارى مى‏كنند در بين ملت جاى ندارند.

ما حكومتمان و افرادى كه در راس حكومت بودند چون از همين مردم هستند و از اشخاصى نيستند كه از آن بالاها، يعنى آن پائين‏ها آمده باشند و حكومت كرده باشند بر ملت، از اين جهت ملت ما آرام است، دلش مطمئن است به اينكه وقتى كه اين شهدا نباشند، به جاى آنها داوطلبانى براى شهادت حاضر به صحنه هستند. ما در عين حال كه براى اين شهدا متاثر هستيم و اينها اشخاص ارزنده‏اى براى ملت و ما و براى جمهورى ما بودند لكن ما باز در صف‏هاى دنبال آنها افراد داريم و اشخاص متعهد داريم و اشخاص مومن متعهد به اسلام داريم و دنبال او ملت داريم و ملتى كه هيچ گونه عقب نشينى در اين مسائل نخواهد كرد و با اين ترتيب جمهورى اسلامى آسيبى نخواهد ديد.

جمهورى اسلامى ما وضعى دارد كه ملت، خود را از دولت مى‏دانند

در زمان‏هاى سابق، زمان رژيم‏هايى كه در سابق بودند، رژيم‏هاى سلطنتى وضع اينطور بود كه اگر يك سلطانى كشته مى‏شد يا مى‏مرد كشور به هم مى‏خورد. نكته او اين بود كه آن سلطان و عمال آن سلطان به قدرى ظلم كرده بودند بر مردم و بر توده‏هاى ميليونى مردم كه به مجرد اينكه او از بين مى‏رفت خود مردم قيام مى‏كردند بر ضد حكومت، لكن جمهورى اسلامى ما وضعى دارد كه خود ملت يك فردى را مى‏آورند و خود ملت يك فردى را كنار ميگذارند و خود ملت وقتى كه يك فردى شهيد شد به جاى او باز يكى را انتخاب مى‏كنند و خود را از دولت مى‏دانند و دولت را از خود مى‏دانند و خود را از

صحيفه نور ج 15 صفحه 114

رئيس جمهورى مكتبى مى‏دانند و رئيس جمهورى مكتبى را از خود ميدانند از اين جهت ولو اينكه رئيس جمهور شهيد بشود، نخست وزير شهيد بشود و هر مقامى شهيد بشود، ملت ما هيچ خم به ابرو نمى‏آورند و كسانى ديگر را به جاى آنها انتخاب مى‏كنند.

الان سرتاسر كشور ما را اگر چنانچه ملاحظه كنيد، تهران با آن جمعيت كثيرى كه الان در نزديك دانشگاه متمركز هستند و ساير شهرها هم مثل تهران، مابين اين جمهورى و جمهورى‏هاى عالم و مابين اين دولت و دولتهاى سابق اين كشور مى‏توانيد حكومت كنيد كه چه فرق‏ها هست. اگر صدر اعظمى در زمان سابق كشته مى‏شد امكان نداشت كه مردم، توده مردم، بازار مردم هيچ عكس العملى از خود نشان بدهند الا سرور، الا مسرت.

و امروز كه يك نفر از ما و دو نفر شهيد معظم از ما رفته است سرتاسر كشور ما به عزا نشسته است و سرتاسر كشور ما انسجام خودش را حفظ مى‏كند و حفظ كرده است و فردا كه اعلام مى‏كنند براى انتخاب رئيس جمهور، همه اين مردم براى انتخاب حاضرند.

من مى‏دانم كه در خارج الان عنصرهايى كه با اين جمهورى اسلامى بلكه با اسلام مخالف هستند و بوق‏هاى خارج و تبليغاتى، خواهند گفت كه اين دو نفر كه شهيد شدند ايران به هم مى‏خورد و خواهند گفت كه در عزاى اينها مردم بى تفاوت بودند و يا خوشحال بودند و آنها با اينكه مى‏دانند، كوردلانه اينطور انتشارات و تبليغات را انجام مى‏دهند. الان ببينيد كه سرتاسر كشور ما امروز در سوگ هستند و در همه خيابان‏ها و كوچه‏ها، بازارها در سوگ نشسته‏اند و الان كه به من اطلاع داده‏اند گفتند جمعيت بيشتر از آنوقتى است كه 72 تن شهيد شدند.

ملت ما اينطور است اگر بعد از اين هم خداى نخواسته اشخاصى شهيد بشوند ملت ما همين ملت است و نهضت ما همين نهضت. و آن عمده اين است كه كارى كه براى خداست، نه براى افراد، نه براى اشخاص، نه براى شخصيت‏ها، اين كار ركود نمى‏كند با رفتن افراد و با رفتن شخصيت‏ها. كشورى از رفتن شخصيت‏هاى خود تزلزل پيدا مى‏كند كه ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند، اما كشورى كه دل او به خدا پيوسته است و براى خدا قيام كرده است و از اول، نه شرقى و نه غربى و جمهورى اسلامى را ندا داده است و با بانگ الله اكبر صغير و كبير و زن و مردش در صحنه حاضر شده‏اند و اين نهضت را و اين انقلاب را بپا كرده‏اند، همين ملت هستند، براى اينكه خدا هست. رجائى رفت، ديگران اگر نيستند خدا هست. در جنگى كه در صدر اسلام بود، ندا در دادند منافقين به اينكه پيغمبر شهيد شد، لكن بعضى گفتند اگر شما پيغمبر را مى‏پرستيد، شهيد شد، به شهادت او ترتيب اثر بدهيد و اگر خدا را مى‏پرستيد خدا هست ولو پيغمبر رحلت بفرمايند. امير المومنين سلام الله عليه جان خودش را فدا كرد براى اسلام و شهيد شد و اسلام به جاى خودش بود. امام حسين سلام الله عليه خود و تمام فرزندان و اقرباى خودش را فدا كرد و پس از

صحيفه نور ج 15 صفحه 115

شهادت او اسلام قويتر شد.

با رفتن شهدايى با اينكه بسيار ارزشمند بودند و هستند، با رفتن شهدا در عين حال كه ما متاثر هستيم، لكن چون ما توجه‏مان به خداست و براى خداست و ملت ما براى خدا قيام كرده است، با رفتن اشخاص هيچ سستى به خودشان راه نمى‏دهند و گرفتار اين خطا نيستند كه افراد يك مساله‏اى را ايجاد مى‏كنند.

ابن ملجم از عاملين بمب گذارى مردتر است

خداى تبارك و تعالى از اول با شما بوده است و مادامى كه شما در صحنه باشيد و انشاء الله هستيد و خواهيد بود، خداى تبارك و تعالى شما را پشتيبانى مى‏كند شما قوى خواهيد بود. قواى مسلحه ما در جبهه‏هاى جنگ بايد توجه بكنند كه آنها براى خدا مى‏جنگند نه براى رئيس جمهور و براى نخست وزير و براى ديگران، آنها دل را قويتر كنند و هر چه اشخاص فاسد به اين كشور صدمه وارد مى‏كنند آنها قويتر در مركز خودشان مشغول به مجاهده و مبارزه باشند. و گمان نكنيد كه اينها از روى قدرت يك همچو كارهايى را انجام مى‏دهند، يك بمب در يك جا منفجر كردن، يك بچه 12 ساله هم مى‏تواند او را بگيرد يك جايى بگذارد و خود او منفجر بشود، اين قدرتى نيست، اين كمال ضعف است. من ابن ملجم را از اينها مردتر مى‏دانم براى اينكه او آمد و در حضور مردم كار خودش را كرد و خداوند او را لعنت كند، و اينها آن مردانگى آن نامرد را هم ندارند و به طور دزدى يك كارى انجام مى‏دهند و خودشان را اصلا ظاهر نمى‏كنند. اينهايى كه از اينجا فرار كردند و از خارج دستور مى‏دهند كه مردم را اقتيال كنند و به طور دزدكى بكشند، اينها تز نامردهاست. من اميدوارم كه كشور ما به همان طورى كه در مقابل همه قدرت‏ها ايستاد و ايستادگى كرد و زن و مردش و جوان و پير مردش و بچه و بزرگش در مقابل، مشت‏ها را گره كرد و ايستاد و قدرت‏هاى بزرگ را از مملكت راند و به جهنم فرستاد، انشاء الله الان هم در صحنه هستند و همه اينها ايستاده‏اند در مقابل اينطور گرفتارى‏ها صبر مى‏كنند و منطق اينها اين است كه از خدا هستيم و به سوى خدا مى‏رويم. ما كه از خدا هستيم و همه چيز ما از خداست، در راه خدا داريم صرف مى‏كنيم و باكى نداريم و اينطور نيست كه گمان كنيم كه از اينجا كه رفتيم ديگر خبرى نيست. آنها بايد بترسند كه قيامت را هم در همين جا خيال مى‏كنند كه هست، بعثت را هم در همين جا خيال مى‏كنند و آن را بعثت امت مى‏دانند نه بعثت انبيا، و قيامت را هم منكر هستند. آنها بايد بترسند كه مرگ حيوانى را بر مرگ انسانى ترجيح مى‏دهند. و اما جوانهاى ما و سردمداران ما كه براى شهادت حاضر و آغوش را باز كردند براى شهادت، اينها باكى از شهادت ندارند و ملت ما از اين شهادت بسيار ديده است و در اين چند سال اخير صدها شهيد داده و هزاران شهيد و هزاران معلول، و پايدار ايستاده است و امثال اين آقايان كه شهيد شده‏اند در عين حال كه در نظر ما بسيار ارجمند هستند، لكن آنها پيش خدا رفتند و ما به جاى آنها اشخاص داريم مكتبى، انسانى كه به شهادت فكر مى‏كند و داوطلب شهادت است.

صحيفه نور ج 15 صفحه 116

و من اميدوارم كه ملت ما انسجام خودش را بيشتر كند و در صحنه بيشتر از سابق حاضر باشد و امثال اين تفاله‏هائى كه مانده‏اند از رژيم سابق و از اشخاصى كه فرار كرده‏اند، اينها را انشاء الله با نظارت خودشان و با نظر خودشان هر جا ديدند معرفى كنند و قواى انتظامى و نظامى‏ها و خصوصا شهربانى بيشتر قيام كند به امر انتظامات و نظام و ساير چيزها. و اميدوارم كه شما پيروز باشيد و شما پيروز هستيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 117

تاريخ 10/6/60

بيانات امام خمينى در جمع مردم سوگوار كشورمان و گروهى از مسلمانان سازمان اماميه پاكستان

اساس اين است كه مستكبران جهان احساس خطر كرده‏اند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من به ملت ايران و ساير ملت‏هاى مستضعف جهان در اين قضايائى كه مخالفين اسلام براى اسلام مى‏خواهند پيش بياورند هشدار ميدهيم كه بايد هر چه اين قضايا و اين خرابكارى‏ها حجمش زياد مى‏شود، حجم انسجام ملت‏هاى مستضعف و مستضعفان جهان بيشتر بشود. اساس اين است كه مستكبران جهان، كسانى كه از اين ممالك اسلامى و از ممالك مستضعف بهره بردارى مى‏كردند و مى‏كنند، احساس خطر كرده‏اند و چون كه ايران را احساس كردند كه مبدا قيام عمومى مسلمين و مستضعفان است تمام قواى خودشان را چه در تبليغات و چه در خرابكارى متمركز كردند در ايران. و بايد تمام برادرهاى ما در همه اقطار عالم كه از قرارى كه گفته شد بعضى از برادرهاى پاكستانى اينجا آمده‏اند تمام برادرهاى ايمانى كه خداوند تعالى در قرآن كريم آنها را برادر خوانده است توجه كنند به اينكه اگر اين نقطه بروز مخالفت با همه قدرت‏ها خداى نخواسته آسيب ببيند، اسلام تا سال‏هاى طولانى منزوى خواهد شد. و چون همه برادرهاى ايمانى ما، در همه جا علاقه به اسلام دارند و اسلام را براى زندگى در اين عالم و در آن عالم مفيد و تنها پايگاه مى‏دانند توجه كنند به اينكه تمام قدرت‏هاى عالم چه در سطح تبليغاتى و چه در سطح خرابكارى و علوم نظامى قدرتشان را روى هم گذاشته‏اند كه اين نقطه‏اى كه از اينجا شروع شد براى قطع ايادى مستكبران جهان شرقى و غربى، اين را در همين جا خفه كنند و نگذارند جاهاى ديگر توجه به اينجا داشته باشد.از خوف اينكه همانطور كه در ايران دستشان قطع شد از سلطه‏هاى همه جانبه و از ذخائر ايران، در جاهاى ديگر هم بشود.

همانطور كه آنها مجهز شدند براى سركوبى اين انقلاب اسلامى در ايران از اين خوفى كه دارند، بايد همه برادران اسلامى ما در هر جا كه هستند و در هر كشورى كه هستند، بلكه تمام مستضعفان جهان كه در زير سلطه قدرت‏هاى شيطانى و زير چكمه نظاميان قدرت‏هاى شيطانى سركوب شده‏اند، بايد تمام آنها متوجه باشند و توجه به اين معنا داشته باشند كه اين نقطه بروز مخالفت را حفظ كنند. اگر خداى نخواسته اين نقطه‏اى كه از اينجا شروع شده است، مخالفت با تمام ابرقدرت‏ها و با تمام شياطين عالم، اگر اين نقطه خداى نخواسته ركود پيدا بكند يا شكست بخورد، شكست همه مستضعفين جهان و همه مسلمين جهان و شكست اسلام در تمام ممالك اسلامى خواهد شد. و اگر چنانچه اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 118

قدرتى كه از ناحيه خدا به اين ملت اعطا شد و توانائى آن را پيدا كرد كه تمام قدرت‏هاى مجهز بر ضد ملت را خنثى كند و همه دست‏ها را از ذخائر خودش و از ملت خودش قطع بكند، اگر اين محفوظ بماند اميد اين است كه اين مطلب در همه ممالك اسلامى و در همه جائى كه مستضعفين جهان تحت سلطه مستكبرين بودند، در همه جا اين مساله انجام بگيرد.

انقلاب ايران انقلاب غير وابسته است، بر اساس اسلام و نظير انقلاباتى كه بدست انبيا انجام مى‏گرفت

در ايران اگر چنانچه بينندگان خارج و داخل توجه كنند، ايران يك كارى انجام داد كه در تاريخ نظير ندارد. تمام انقلاباتى كه واقع شده است يك وابستگى به شرق و غرب داشته است و تمام انقلاباتى كه واقع شده است در بين راه مشكلات بسيار بزرگ داشته‏اند و دارند لكن انقلاب ايران، انقلاب غير وابسته است، يك انقلاب دولتى نيست، يك انقلاب ارتشى نيست، يك انقلاب حزبى نيست، يك انقلاب ملى است لكن بر اساس اسلام، انقلاب اسلامى است نظير انقلاباتى كه در طول تاريخ به دست انبيا انجام مى‏گرفت كه وابستگى در كار نبود، الا يك وابستگى و آن وابستگى به مبدا وحى و وابستگى به خداى تبارك و تعالى.

ايران از همان بدو انقلاب و از قبل از بدو انقلاب كه شالوده انقلاب ريخته مى‏شد، مسير، مسير انبياء بوده، مسير، مسير راه مستقيم نه شرقى و نه غربى بوده و جمهورى اسلامى بود و تا كنون هم ملت ما به همان مسير باقى است و هر چه امور ناگوار، بلكه هر چه چيزهائى كه تلخ است در ذائقه‏ها واقع مى‏شود، اين مسير اسلامى محفوظ است و اين مسير به جلو مى‏رود و قدرتمندتر به جلو مى‏رود. و هر وقت كه احتمال اين داده مى‏شود كه در بين ملت يك ضعف و خطورى حاصل شده باشد، خداى تبارك و تعالى يك مساله‏اى پيش مى‏آورد و يك امرى را به خواست خودش ايجاد مى‏كند كه ملت را بيدارتر و قويتر و منسجم‏تر مى‏كند.

هر چه عزيزان اين ملت را ترور مى‏كنند، ملت ما آگاه‏تر مى‏شود

البته اين قضايايى كه واقع شده است در طول اين انقلاب و خصوصا اين دهه‏هاى آخر، اين قضايا براى ما ناگوار و براى ملت ما سوگ‏آور است براى اينكه اشخاصى كه ما از دست مى‏دهيم هر يك از آنها يك ذخايريست و يك ذخيره‏اى است براى كشور ما و براى اسلام ما، هر يك اينها مردانى هستند كه به تنهائى نظير يك جمعيت هستند، متعهد و متوجه به خدا، اينها كه در آن 7 تير شهيد شدند و اينها كه در اين زمان اخير شهيد شدند اينها هر كدام براى ملت ما بسيار ارزنده بودند و خدمتگزارانى بودند كه هر كدام از آنها يك جمعيت بودند و متعهد بودند و به اسلام معتقد بودند. لكن در عين حال هر يك از آنها كه از بين رفت، چه فردى و چه اجتماعى، ملت ما قويتر شد و انسجام ملت بيشتر شد و بيدارى آنها زيادتر شد و اطلاع آنها بر مقاصد شوم آن قدرت‏هاى بزرگ و

صحيفه نور ج 15 صفحه 119

مقاصد شوم اين انگل‏هائى كه براى آنها كار مى‏كنند بيشتر واضح شد.

آنهائى كه دعوى خدمت به خلق مى‏كردند و فدائى بودند و مجاهد براى خلق، ملت ما ديد كه اينها يك جنايتكارانى هستند كه بر ضد خلق هستند و به نفع قدرت‏هاى بزرگ تاكنون كار كرده‏اند و لهذا بينيم كه بعض سران اينها وقتى كه محكوم به مرگ مى‏شوند در رژيم سابق، قدرت‏هاى بزرگ جلوگيرى از مرگ آنها مى‏كنند و وقتى كه در اينجا شكست مى‏خورند و به خارج فرار مى‏كنند، دولت‏ها و ابرقدرت‏ها و دستگاه‏هاى تبليغاتى همه جانبه عالم از آنها حمايت مى‏كنند و بر ضد ايران آنها را ترويج مى‏كنند و از آنها نگهدارى مى‏كنند. و اين به ملت ما درست روشن كرد كه اينهائى كه ادعاى اين مى‏كردند كه براى آزادى ايران و براى رفع گرفتارى‏هاى ايران و براى استقلال ايران مى‏خواهند خدمت بكنند، تمام اين ادعاها، ادعاهاى پوچ بود و مشت آنها در بين راه باز شد و همه صحبت‏هائى كه تا كنون كرده بودند، خود آنها بدست خودشان بر باد دادند و تمام ادعاهائى كه در سال‏هاى طولانى و اخيرا بيشتر مى‏كردند خودشان آن ادعاها را باطل كردند و وسيله اين شد كه قبر خودشان را، خودشان كندند و در بين ملت ديگر نه آبروئى دارند و نه حيثيت و هر چه كه تبليغات خارجى براى ترويج آنها زيادتر ميشود، آبروى آنها بيشتر ريخته مى‏شود و هر چه خرابكارى مى‏كنند در داخل كشور و عزيزان اين ملت را ترور مى‏كنند يا آتش ميزنند، يا خراب مى‏كنند سقف‏هارابر روى آنها، مشت آنها پيش ملت ما بازتر مى‏شود و ملت ما آگاه‏تر مى‏شود.

ملت ما يك ملت آگاه متعهد اسلامى هستند كه ديگر امكان ندارد از تبليغات سوئى كه در همه كشورهاى خارجى و مخالف با اسلام انجام مى‏گيرد در اين ملت اثر بكند و من اميدوارم كه در ملت‏هاى ديگر هم اين تبليغات سوء اثر نكند و اين بوق‏هائى كه بر ضد كشور ما و بر ضد انقلاب اسلامى ما به راه افتاده است و از ترس اينكه مبادا اين انقلاب به جاى ديگر هم سرايت بكند در دست و پا افتاده‏اند من اميدوارم كه ملتها بيدار بشوند و توجه داشته باشند كه تمام اين تبليغات براى اين است كه اسلام را در همين جا خفه كنند و نگذارند اسلام به آن معنائى كه هست، به آن معناى لاشرقيه و لاغربيه در جاهاى ديگر هم پياده بشود.

و لهذا ملت ما عازم و جازم و مستقيم و مدافع ايستاده است و از منافع اسلام دفاع مى‏كند و اگر چنانچه هر كس و هر شخصيتى هم شهيد بشود در اين ملت اثرى جز اينكه منسجم‏تر بشود و بيشتر تقويت روحى بشود ندارد. همانطورى كه در صدر اسلام اگر چنانچه آن اشخاص متعهد كشته مى‏شدند، مردم و لشكر اسلام قويتر مى‏شدند و به پيش مى‏رفتند و ملت ما از باب اينكه به غيراسلام نظر ندارد و خودش را متوجه به خدا كرده است و در راه خدا به پيش رود، از اين امور مادى كه اسباب سستى در افراد مى‏شود، آنها از اين امور برى هستند و انشاء الله تعالى تمام اين كثافات كارى‏ها و خرابكارى‏هائى كه در ايران مى‏شود، به دست خود مردم و ملت با ترتيب قانونى اينها از بين خواهند رفت.

صحيفه نور ج 15 صفحه 120

با موازين قانونى و موازين اسلامى با اسرا عمل بكنيد

و من يك كلمه مى خواهم عرض كنم و آن اينكه تمام محاكمى كه هستند و تمام دست اندر كارانى كه هستند اين مطلب را توجه بدهند كه مبادا يك وقت اينطور شرارت‏هايى كه در ايران مى‏شود مثل يك همچو قصه ناگوارى كه براى ما پيش آمد و دو نفر از بهترين جوانان و بهترين كاركنان ايران از بين رفت، مبادا يك وقت كنترل خودشان را از دست بدهند و زائد بر آنچه حكم خداست و قانون اسلام است عمل كنند. مبادا اين اسباب اين بشود كه خشونت زياد با اسيرها بكنند و با زندانى‏ها بكنند و بدون دقت، بدون توجه يك وقت افرادى را بگيرند كه خداى نخواسته گناهكار نبوده‏اند و گرفتار شده‏اند.

اسلام و مسلمين بايد، مسلمين بايد همانطورى كه اسلام هست با تانى، با طمانينه، بدون اينكه دست و پاى خودشان را گم بكنند به كار خودشان ادامه بدهند و با اسرا رفتار خوب بكنند و آنچه كه قانون اسلامى اقتضا مى‏كند با آنها عمل بكنند و هرگز با عصبانيت و با دستپاچگى كارى را انجام ندهند و به طور متانت و طمانينه بر موازين قانونى و بر موازين اسلامى با آنها عمل بكنند. مبادا يك وقت شهادت عزيزان ما اسباب اين بشود كه با شدت عمل بيشتر از آن مقدارى كه بايد با آنها عمل بشود، عمل بكنند. با زندانيان رفتار خوب مى كنند و بيشتر كنند و با اسرا رفتار خوب مى‏كردند و مى‏كنند و بيشتر كنند و محاكم با قدرت هر چه تمامتر به كار خودشان ادامه بدهند و مردم و ملت با قدرت تمام هر چه بيشتر توجه كنند و اين كسانى كه توطئه‏گر هستند توجه كنند و به محاكم صالحه و به مقامات انتظامى اطلاع بدهند، آنها هم با موازين قانونى و اسلامى عمل بكنند و مفسدين را به جزاى خودشان برسانند و كسانى كه بيگناه هستند از حبس خارج كنند و على اى حال رفتارها، رفتارهاى اسلامى باشد. جمهورى، جمهورى اسلامى است، رفتارها حتى با كسانى كه قاتل شناخته شدند رفتار اسلامى باشد ولو اينكه با شدت عمل و شدت ديد آنها را به جزاى خودشان برسانند، اما فقط همان رساندن به جزا باشد و تعدى زيادتر نشود.

من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى عنايت خودش را بر اين ملتى كه مظلوم بوده است در طول تاريخ و مى‏خواهد از زير بار ظلم و ستم خارج بشود و مى‏خواهد از زير بار ستم ابرقدرت‏ها خارج بشود و مورد هجمه ابرقدرتها و انگل‏هاى ديگر هستند، خداوند آنها رااز شر دشمنان و دشمنان بشريت و اسلام نجات بدهد، همه را موفق كند و همه مسلمين راموفق كند كه به احكام اسلام مو به مو عمل كنند و مخالفين اسلام را از صحنه بيرون كنند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 121

تاريخ: 11/6/60

پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيت الله العظمى نجفى مرعشى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت مستطاب آيت الله آقاى حاج سيد شهاب الدين نجفى مرعشى دامت بركاته

تلگرام تسليت حضرتعالى در مورد شهادت رئيس جمهور محبوب و نخست وزير عزيز و اصل و موجب تشكر گرديد.

ملت ايران با اين شهادت‏ها منسجم‏تر مى‏گردند ولى اين ضايعات وظيفه حوزه‏هاى علميه را در قبال مسئوليتشان روشن‏تر گرداند.

از خداوند تعالى سلامت و توفيق آنجناب را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:39 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 122

تاريخ: 15/6/60

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت حجت الاسلام قدوسى و سرهنگ وحيد دستگردى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون

با كمال تاسف و تاثر حجت الاسلام شهيد قدوسى به دوستان شهيد خود پيوست. شهيدى عزيز كه ساليان دراز در خدمت اسلام بود و اخيرا مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن است. اينجانب ساليان طولانى از نزديك با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف شناختم. شهادت بر او مبارك، و فود الى الله و خروج از ظلمات به سوى نور بر او ارزانى باد. راهى است كه بايد پيمود و سفرى است كه بايد رفت، چه بهتر كه در حال خدمت به اسلام و ملت شريف اسلامى شربت شهادت نوشيدن و با سرافرازى به لقاءالله رسيدن و اين همان است كه اولياء معظم حق تعالى آرزوى آن را مى‏كردند و از خداى بزرگ در مناجات خود طلب مى‏كردند. گوارا باد شربت شهادت بر شهداى انقلاب اسلامى و خصوص شهداى اخير ما كه با دست جنايتكار منفورترين عناصر پليد به جوار رحمت حق شتافتند و افتخار براى اسلام و ننگ و نفرت براى دشمنان دژخيم ملت شريف آفريدند.

اينجانب شهادت دادستان كل انقلاب و سرهنگ وحيد دستگردى كه در راس شهربانى و قواى انتظامى در حال انجام وظيفه بودند بدين تحفه الهى نائل شدند را به ملت ايران و به حوزه علميه قم و به قواى مسلح تبريك و تسليت عرض مى‏كنم و از خداى تعالى رحمت براى آنان و صبر و شكيبائى براى خانواده محترمشان خواستارم.

ننگ و خسران بر كسانى كه گمان مى‏كنند با اين شرارت‏ها ملت شريف ايران را كه براى اقامه عدل اسلامى قيام نموده‏اند از صحنه مبارزه با كفر خارج نمايند و تن به عار وذلت ابرقدرتهاى جنايتكار مى‏دهند. اين كوردلان شكست خورده نمى‏بينند كه مادران و پدران و فرزندان و همسران اين شهدا چون قهرمانان صدر اسلام به شهادت اينان افتخار مى‏نمايند و چون كوهى درمقابل حوادث ايستاده‏اند. گوئى اينان از شدت ياس به جنون كشيده شده‏اند و چو ن خود را مطرود ملت مسلمان مى‏بينند از ملت ايران انتقام مى‏كشند.

از خداوند تعالى هدايت براى جوانان گول خورده و خذلان براى سران از خدا بى‏خبر آنها خواستارم.

سلام و درود بر شهيدان راه حق. رحمت بر شهداى اخير اسلام. والسلام على من التبع الهدى

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 123

تاريخ: 15/6/60

پيام امام خمينى به مسلمانان جهان و زائران بيت الله الحرام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جعل الله الكعبه البيت الحرام قياما للناس قرآن كريم

درود بر حجاج بيت الله الحرام. سلام بر عموم مسلمانان جهان و سلام بر مسلمانان متعهدى كه از جهان اسلام بسوى حق شتافته و در جوار خانه خدا وفود نموده‏اند.

فريضه حج در بين فرايض الهى از ويژگى‏هاى خاصى برخوردار است و شايد جنبه‏هاى سياسى و اجتماعى آن بر جنبه‏هاى ديگرش غلبه داشته باشد، با آنكه جنبه عباديش نيز ويژگى خاصى دارد.

مسلمانان متعهد كه در اين مجمع عمومى و سازمان الهى با لغو امتيازات متحد الشكل و بدون توحه به رنگ و زبان و كشور و منطقه، هر سال يك بار در مواقف شريفه مجتمع مى‏شوند و با ساده‏ترين و بى‏آلايش‏ترين جهات مادى باتوجه به معنويت و وفود على الله گردهم مى‏آيند و به وظايف و آداب اسلامى عمل مى‏كنند، بايد از جهات سياسى و اجتماعى آن غافل نباشند. علماء اعلام و خطباى معظم مسلمانان را به جهات سياسى و وظايف بسيار خطيرشان آگاه سازند. وظايف خطيرى كه اگر مسلمانان جهان بكوشند و به آن توجه كرده و عمل كنند، عزتى كه خداوند براى مومنين قرار داده است باز يابند و به مفاخر اسلامى الهى كه حق مسلمين است برسند و در پناه اسلام عزيز و زير بيرق توحيد و پرچم لااله الا الله از استقلال و آزادى حقيقى برخوردار شوند و دست مستكبران و عمال آنان را از كشورهاى اسلامى قطع كنند و مجد و عظمت اسلامى را باز گردانند.

خداوند تعالى در آيه شريفه‏اى كه در صدر ذكر شد، سر و انگيزه حج و غايت قرار داد كعبه و بيت الحرام را، نهضت و قيام مسلمانان براى مصالح ناس و توده‏هاى مستضعف جهان ذكر مى‏فرمايد. بايد در اين اجتماع عظيم الهى كه هيچ قدرتى جز قدرت لايزال خداوند نمى‏تواند آن را فراهم كند، مسلمانان به بررسى مشكلات عمومى مسلمين پرداخته و در راه رفع آنها با مشورت همگانى كوشش كنند. يكى از بزرگترين و اساسى‏ترين مشكلات، عدم اتحاد بين مسلمين است كه بعضى از به اصطلاح سران كشورهاى اسلامى منشا آن مى‏باشند كه مع‏الاسف براى رفع آن تاكنون اقدام چشمگيرى نشده‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 124

است، بلكه جنايتكاران سودجو كه از اختلاف ملت‏ها و دولت‏ها به سود خودشان بهره‏بردارى مى‏كنند، با دست عمال از خدا بى‏خبر خود به اختلافات دامن مى‏زنند و هر گاه كه شالوده وحدت بين مسلمانان ريخته مى‏شود، با تمام نيرو به مخالفت برمى‏خيزند و بذر خلاف مى‏افشانند.

امروز تمام دولت‏ها و بسيارى از ملت‏هاى مسلمان مى‏دانند كه ملت ايران پس از صدها سال گرفتارى به دست شاهان ستم پيشه و ستمكاران حرفه‏اى كه اسلام عزيز را وسيله غارتگرى و چپاول براى خود و قدرتهاى بزرگ و اخيرا امريكاى جنايتكار قرار داده بودند و قرآن كريم و اسلام بزرگ را در معرض خطر مى‏ديدند، بپا خاستند و با انقلاب كبير خود، دولت اسلام را جايگزين رژيم غير اسلامى و غير قانونى شاهنشاهى نمودند و دست ابرقدرت‏ها و خصوصا امريكاى جهانخوار را از سلطه بر اموال و انفس خود قطع نمودند و اميد آن است كه ديگر برادران مسلمان گرفتار در چنگال خونخواران و ستمكاران، از اين انقلاب اسلامى بهره‏بردارى كنند و دولت‏هاى اسلامى با پشتيبانى ملت‏هاى خود به انقلاب بزرگ ايران بپيوندند.

امروز دست جنايتكار آمريكا و ديگر قدرت‏هاى چپاولگر از آستين بعضى عمال سرسپرده و از خدا بى‏خبرشان بيرون آمده و از داخل و خارج با اسلحه و قلم‏هاى بدتر و جنايت بارتر از سلاح‏هاى گرم به اين ملت مظلوم حمله‏ور شده و در صدد شكست انقلاب اسلامى و شكست اسلام عزيز بر آمده اندواز هيچ تهمت و افترا به ملتى كه جز به احكام اسلام و قرآن كريم فكر نمى‏كنند، خوددارى نمى‏كنند و با بهانه‏هاى بسيار موهوم، به سركوبى اين انقلاب اسلامى بپا خاسته‏اند. آنان كه از اسلحه گرم برخوردارند همچون صدام، با اسلحه و آنان كه سلاح گرم ندارند، با قلم‏هاى زهرآگين كه از سلاح گرم جنايت بارتر است ملت مظلوم ما را زير ضربات خود قرار داده‏اند. طرح اختلاف بين مذاهب اسلامى از جناياتى است كه بدست قدرتمندان كه از اختلاف بين مسلمانان سود مى‏برند و عمال از خدا بى‏خبر آنان از آن جمله وعاظ السلاطين كه از سلاطين جور، سياه روى‏ترند، ريخته شده و هر روز بر آن دامن مى‏زنند و گريبان چاك كنند و در هر مقطع به اميد آنكه اساس وحدت بين مسلمين را از پايه ويران نمايند، طرحى براى ايجاد اختلاف عرضه مى‏دارند و اخيرا در بوق‏هاى تبليغاتى تهمت مفتضحانه رابطه ايران با اسرائيل و خريدارى اسلحه را پيش كشيده‏اند به اميد آنكه اعراب را از ايران جدا كنند و بين مسلمانان دشمنى ايجاد نموده راه را براى ابرقدرت‏ها باز و سلطه آنان را هر چه بيشتر افزايش دهند ليكن چه شخص مطلعى است كه نداند ايران دشمن سرسخت اسرائيل بوده و هست و نداند كه يكى از موارد اختلاف ما با شاه مخلوع، روابط دوستانه او با اسرائيل بود و چه كسى است كه نداند ما بيشتر از بيست سال است كه در خطابه‏ها و اعلاميه‏ها اسرائيل را همرديف امريكا در ستمگرى و دنباله او در تجاوز و غارتگرى محكوم كرديم و كيست كه نداند در طول انقلاب اسلامى و در شور تظاهرات ميليونى، ملت مسلمان ايران، اسرائيل را در رديف امريكا دشمن خود خواند و نفت را بر روى آنان بست و خشم و نفرت خود را نثار هر دو كرد. تعجب كه اين نغمه مشئوم از گلوى امريكا مادر نامشروع اسرائيل و صدام برادر كوچك بگين سر داده شد و بوق‏هاى تبليغاتى آنان خصوصا امريكا

صحيفه نور ج 15 صفحه 125

به طور وسيعى در پخش آن كوشيدند، چه! كه آن ضربه كه اين دو از اسلام واقعى خورده‏اند، ديگران نخورده‏اند و آن نگرانى كه آنان از وحدت برادران مسلمان عرب با ايران دارند، ديگران ندارند. آمريكا نگران منافع خود در منطقه است و صدام نگران سقوط و ننگ ابدى براى خويش است. بايد مسلمانان و خصوصا برادران عرب ما بدانند كه مساله اسرائيل و ايران نيست، مساله اصلى براى جهانخواران شرق و غرب، اسلام است كه تواند مسلمانان جهان را تحت پرچم پرافتخار توحيد مجتمع و دست جنايتكاران را از كشورهاى اسلامى و از سلطه بر مستضعفان جهان كوتاه و مكتب ارزشمند و مترقى الهى را بر جهان عرضه نمايد. جهان عرب بايد بداند امروز ضربه‏اى كه صدام و سادات به آنها زده‏اند چنان وحشتناك است كه تنها با اتحادشان مى‏توانند جبران نمايند. امروز سادات با دستگيرى وسيع برادران مسلمانمان در مصر خدمت خود را به اسرائيل به اتمام رسانده است. اتحاد او با آمريكا و اسرائيل آبروى ملت عرب را ريخته است. اتحاد با اسرائيلى كه اين روزها علاوه بر جناياتش در منطقه، دست به جنايت بزرگ ديگرى زده است و آن حفارى در مسجد اقصى قبله اول مسلمين است كه با سست شدن پايه‏هاى اين مسجد خداى ناكرده قبله اول مسلمين خراب خواهد شد واسرائيل به آرزوى پست خود خواهد رسيد.

هان اى مسلمانان جهان! و مستضعفان تحت سلطه ستمگران! بپاخيزيد و دست اتحاد به هم دهيد و از اسلام و مقدرات خود دفاع كنيد و از هياهوى قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران و حق بر باطل است. جهان بايد بداند كه ايران راه خدا را پيدا كرده است و تا قطع منافع امريكاى جهانخوار، اين دشمن كينه توز مستضعفين جهان، با آن مبارزه‏اى آشتى‏ناپذير دارد و حوادث ايران نه تنها ما را براى لحظه‏اى عقب نخواهد نشاند، كه ملت ما را در نابودى منافع آن مصمم‏تر خواهد كرد. ما مبارزه سخت و بى‏امان خود را عليه امريكا شروع كرده‏ايم و اميدواريم فرزندانمان با آزادى از زير يوغ ستمكاران، پرچم توحيد را در جهان بيافرازند. ما يقين داريم اگر دقيقا به وظيفه‏مان كه مبارزه با امريكاى جنايتكار است ادامه دهيم، فرزندانمان شهد پيروزى را خواهند چشيد.

آيا براى مسلمانان جهان ننگ نيست كه با اينهمه سرمايه‏هاى انسانى و مادى و معنوى، با داشتن چنين مكتب مترقى و پشتوانه الهى تن به سلطه قدرتمندان مستكبر و دزدان دريائى و زمينى قرن بدهند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه هواهاى نفسانيه را كنار گذاشته و با يكديگر دست مودت و اخوت داده و دشمنان بشريت را از صحنه خارج و به حيات ننگين ستم بارشان خاتمه دهند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه ملت مبارز و غيور فلسطين، بازى‏هاى سياسى مدعيان مبارزه با اسرائيل را شديدا محكوم نموده و با سلاح گرم، سينه اسرائيل دشمن سرسخت اسلام و مسلمين را بشكافند؟ آيا مسلمانان چه جوابى در مقابل خداوند عظيم كه آنان را دعوت به اعتصام بحبل الله نموده و از تفرقه و نزاع نهى فرموده است دارند؟ آيا تكليف خود نمى‏دانند كه از ملت و دولت ايران كه با جهاد مقدس پرچم كفر را سرنگون و پرچم پرعظمت اسلام را برافراشته است پشتيبانى كنند؟ آيا وعاظ السلاطين سركوبى

صحيفه نور ج 15 صفحه 126

انقلاب اسلامى ايران را از مخالفت با امريكا و اسرائيل لازمتر شمارند؟ ما از برادران اسلامى خود در مشارق و مغارب ارض خواهيم كه با جمهورى اسلامى ايران همصدا و هم جهت شده و با يارى خداوند متعال شر جنايتكاران را دفع و بساط چپاولگرى را از كشورهاى اسلامى و بلاد مستضعفين برچينند و به نداى خداوند متعال در اين امر حياتى پاسخ مثبت دهند. و از حجاج بيت الله الحرام تقاضا داريم كه براى پيروزى اسلام در مواقف شريفه دعا كنند و پيام ملت ايران و نداى يا للمسلمين اين ملت مظلوم را به كشورهاى خود برسانند. و از خداوند متعال عاجزانه مى‏خواهيم كه توفيق وحدت كلمه و آشنائى به وظايف اسلام را به همگان عنايت فرمايد.

والسلام على عباد الله الصالحين و رحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 127

تاريخ: 16/6/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت و نخست وزير (كابينه 17 شهريور)

اين ترورها، هر چه باشد در كشور ما هيچ تغييرى نخواهد داد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

البته اين برنامه‏اى كه جنابعالى ذكر كرديد همين برنامه‏اى است كه ما مى‏خواهيم و من اميدوارم كه موفق بشويد كه از برنامه به خارج تحقق پيدا بكند و مثل دولت‏هاى زمان طاغوت نباشد كه يكى مى‏آمد برنامه مى‏داد، دومى مى‏آمد برنامه‏اى برخلاف مى‏داد و همين طور، و در عمل هم جز ظلم و تعدى چيزى نبود.

يك دليل بر اينكه رشد كرده است همه ارگان‏هاى ما، همين است كه برنامه شما عين برنامه دولت سابق است، همچو نيست كه شما حالا بخواهيد يك برنامه ديگرى درست كنيد و چه. همه هم متحد هستيد در اينكه هم امنيت داخلى و هم جنگ خارجى بايد تامين بشود و همين طور راجع به اقتصاد و رسيدگى به امور ضعفا كه بالاترين چيز است. من اميدوارم كه خداوند موفق كند شما را كه اين برنامه‏ها را تحقق بدهيد انشاءالله، هم نزديك مدت و هم بلند مدت، هم كوتاه مدت و هم بلند مدت را، انشاء الله موفق باشيد. من خواستم چند تا نكته را عرض بكنم: يكى اينكه لابد همه آقايان دانند كه در تبليغات خارج، همه گروه‏ها تقريبا، همه راديوهاى فاسد تبليغ كنند كه ايران به يك مويى بند است، كانه ديگر اصلا رفته، ديگر اين آخر عمرش هست، تمام مى‏شود.ما مى‏خواهيم ببينيم كه عدم ثبات يك كشور از كجا بايد سرچشمه بگيرد و آيا در ايران يك همچو مطلبى شده است يا نشده است. خوب، يكى اين است كه عدم ثبات براى اين است كه چند نفر آدم را در عين حال كه بسيار عزيز بودند كشته‏اند، پس بنابراين حالايى كه رئيس جمهور يك كشورى راكشند، پس معلوم مى‏شود كه اين مملكت ثبات ندارد. من چند نفر از رئيس جمهورها را مى‏دانستم كه، رئيس جمهورهاى آمريكا را كه كشته‏اند، لكن گفتم سوال كنم، گفتند كه هشت نفر ترور شده‏اند كه چهار نفرشان كشته شدند، چهارنفرشان هم كه يكى‏اش اين آخرى بود، موفق نشدند كه بكشند آنها را. خوب، هشت تا رئيس جمهور آمريكا كه بزرگترين كشورهاى سرمايه‏دارى است كشته شده است، پس اگر رئيس جمهور وقتى كشته مى‏شود ثبات از بين مى‏رود، بايد آمريكا هم ثباتش را از دست داده باشد. خوب، همين اولى كه ريگان سركار آمد ترور شد، همان تقريبا روزهاى اول ترور شد، خوب چه شد كه آمريكا به هم نخورد؟ و نبايد هم به هم بخورد، بنا هم ندارد. دليل بر اينكه اين ترورها هر چه باشد، كشور

صحيفه نور ج 15 صفحه 128

ما را هيچ در آن تغيير نداده، اين، اين است كه يك نخست وزيرى ترور مى‏شود، همان روزش نخست وزير ديگر تعيين مى‏شود، يك رئيس جمهور ترور مى‏شود، در موعد قانونى‏اش يا زودتر شايد، يك رئيس جمهور تعيين مى‏شود.

به مجرد اينكه يك ملتى كه 15 خرداد را با پانزده هزار نفر شهيد به طورى كه گفته شده است، پشت سر گذاشته است و 17 شهريور را با آنهمه كشتارى كه در ميدان شهدا شد پشت سر گذاشته است و ابدا كنار ننشسته، البته بين 15 خرداد تا زمانى كه باز چيز شد، اين طولانى شد، يك مقدارى طولانى شد، لكن از آنوقتى كه نهضت دوباره شروع كرد، خوب 17 شهريور يك قضيه‏اى بود براى ما و فرداست ظاهرا 17 شهريور، آن يك قضيه‏اى بود براى ايران و كسانى كه مطلع از اسلام نيستند و روحيه مردم مسلم را نمى‏دانند، خيال مى‏كردند شايد آنوقت ديگر خوب، تمام شد، سركوب شدند و رفتند سراغ كارشان، چندين هزار نفر را در ميدان شهدا به مسلسل بستند و مساله ديگر تمام شد و ما ديديم كه دنبال او زيادتر شد همه چيزها، يعنى قدرت ملت كه همان قدرت اسلام است و قدرت الهى است هيچ ابدا تزلزلى در آنها پيدا نشد و دنبال كردند مطلب را. در هر مطلبى كه پيش مى‏آيد ما مى‏بينيم كه اين ملت ما مستعدتر مى‏شوند و بهتر پيش روند. بنابراين اگر تزلزل از ناحيه اين است كه افراد زياد كشته شدند، در 17 شهريور و 15 خرداد هم چندين هزار كشته شده است واگر اين است كه شخصيت‏ها از بين رفتند، البته ما متاسفيم و مى‏دانيم كه شخصيت‏هاى بزرگى از دست رفته‏اند و يادشان گرامى، لكن شخصيت‏ها اسباب اين نمى‏شود كه يك مملكتى كه سى و چند ميليون جمعيت دارد و همه مصمم و همه حاضر، يك افرادى كه وقتى كه همين شخصيت‏ها به شهادت مى‏رسند، خانواده‏هايشان و برادرهايشان و بچه‏هاى كوچكشان مى‏آيند و صحبت مى‏كنند و دلدارى به مردم مى‏دهند، بچه كوچك مى‏آيد مى‏گويد كه مردم بايد به انسجام خودشان ادامه بدهند، يك همچو كشورى كه اينطورى شده و اين از بركت اسلام است كه مردم اينطورى در صحنه حاضرند، وقتى اينطور شد ديگر معنا ندارد كه كسى بگويد كه به يك مويى بسته است و تزلزل حاصل شده است. خوب، يك نفر البته بسيار عزيز از دست ما رفته است، يك نفر ديگرى به جاى او مى‏آيد يا آمده است، اينها يك مطلبى است كه آنها هى به آن مى‏خواهند باد كنند و باد به آن بزنند و بزرگش كنند و اينها. هر قصه‏اى كه در ايران واقع مى‏شود، مشابهش در جاهاى ديگر هم واقع شده است، حالا كه در ايران واقع شد پس ايران چه خواهد شد، پس چه خواهد شد. نه اينكه اينها نمى‏فهمند، اينها مى‏فهمند كه مساله‏اى نشده است، لكن مى‏خواهند خوب صحبت كنند، بايد يك صحبتى كرد و اين مسئله اسباب هيچ چيز نشده. مى‏گويند فلانى دلدارى به مردم مى‏دهد. مردم به ما دلدارى دارند مى‏دهند، نه من دلدارى به مردم ميدهم، اين مردمند كه دلدارى به همه ما مى‏دهند، اين جمعيت‏ها و اين زن و اين مرد و اين بچه و اين بزرگ كه هميشه حاضرند، دلدارى به ما مى‏دهند نه اينكه ما دلدارى به آنها مى‏دهيم. اين مسائل اصلا مسائلى نيست كه متزلزل كند يك ملت را و يك دولت را. دولت ما الان همان دولت است و ملت ما همان ملت است و مجلس ما همان مجلس است و اگر خداى نخواسته باز هم خيانت كنند واين دولت را، ما ها را از بين ببرند باز هم همين مردمند

صحيفه نور ج 15 صفحه 129

و باز هم همين ملتند و باز هم همين بساط. هيچ ما تزلزل روحى، هيچ نداريم ما، هيچ كداممان، بچه‏هاى كوچكمان ندارند، زن‏ها تزلزل ندارند، جمعيت‏هاى ميليونى مردم هيچ تزلزلى ندارند. البته آنها هر چه دلشان مى‏خواهد گويند، ورشكسته هستند، رفته‏اند از بين، خوب ما متوقع نيستيم كسانى كه ورشكسته‏اند و فرار كردند و رفتند، براى ما تعريف كنند، البته بايد بگويند و بيشتر از اينها هم بايد بگويند كه خير، اسلام چطور شد، اسلام.

سادات هم جزء اسلام شناس‏هاست، اخيرا هم كارتر، فردا بگين!

من فكر مى‏كردم كه اسلام شناسى، قبلا يك مقاله‏اى كسى مى‏نوشت مى‏شد اسلام شناس، چند تا مقاله در روزنامه، در يك جا مى‏نوشت ميشد اسلام‏شناس گاهى يك كسى يك تاريخى مى‏نوشت، ميشد اسلام‏شناس، بعد كتاب سوزى هم مى‏كرد مثل كسروى، بلكه دعوى نبوت هم مى‏كرد. اسلام شناسى تقريبا رو به تورم است، خوب صدام هم اسلام شناس شده است، آقاى سادات هم جزءاسلام شناس‏هاست كه تشخيص دهد كه فلان امر موافق اسلام است، موافق اسلام نيست، اخيرا آقاى كارتر هم جزء اسلام شناس‏هاست، در يك جلسه‏اى كه مسافرت كرده است، گفته است اين كارهائى كه در ايران، فلان مى‏كند موافق اسلام نيست، خوب معلوم شد كه ما اسلام شناس داريم كه به ابعاد اسلام شناسى اضافه مى‏شود فردا بگين هم اسلام شناس مى‏شود و يا شده است اين. هى مى‏گويند موافق اسلام نيست، اسلام چطور. خوب شما كه اسلام را نمى‏دانيد با صاد مى‏نويسند يا با سين مى‏نويسند، شما به اسلام چكار داريد؟ يك كتاب مى‏نويسد بعد مى‏گويد من اسلام شناسم، اسلام را من مى‏شناسم. آن يكى يك مقاله مى‏نويسد، مى‏گويد من اسلام شناسم و اشخاصى كه مثلا هشتاد سال زندگى كردند، هفتاد سال زندگى كردند همه‏اش هم در اسلام بودند، نه اينها نمى‏دانند، لكن آقاى كارتر مى‏داند و رفقاى ايشان.

afsanah82
07-28-2011, 02:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 135

تاريخ: 17/6/60

پيام امام خمينى به مناسبت سومين سالروز يوم الله 17 شهريور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سالروز هفدهم شهريور كه گزارشگر جنايات شاهنشاهى ضد انسانى و اسلامى است و از ايام الله و نشانگر مقاومت و شجاعت و ايستادگى ملت در مقابل ستمگران و جنايتكاران است، در خاطره ملت مبارز ايران زنده است و زنده خواهد بود.

ملت شجاع و رزمنده ايران در آن روز و روزهاى اختناق و جنايت به دست دژخيمان شاه مطرود، نشان داد كه تا رسيدن به هدفهاى انسانى اسلامى خود چون سدى آهنين ايستاده و از قتل عام‏ها و كشتارهاى وحشيانه دستجمعى هراس به خود راه نداده و راه خود را شجاعانه ادامه مى‏دهد. از هفدهم شهريور تا امروز سالروز افتخار آميز آن، هرگز سستى و فتورى در اراده آهنين ملت انقلابى ايران حاصل نشده، بلكه هر واقعه و فاجعه‏اى او را مصمم‏تر و منسجم‏تر مى‏كند.

17 شهريور بايد درسى باشد براى كوردلانى كه گمان كرده‏اند با به شهادت رساندن چند نفر از سران متعهد كشور، مى‏توانند سد عظيم مسلمانان نيرومند و شجاع را بشكنند. ملتى را كه پانزدهم خرداد و هفدهم شهريور و ايام ديگر را پشت سر نهاده است و چون سيلى خروشان موانع را هر چه بزرگ باشد از سر راه خود برداشته و در هم پيچيده است، نمى‏شود با كارهاى بزدلانه كه جز از شكست خورده‏ها و مايوس‏ها و مطرودها صادر نمى‏شود، ارعاب كرد و اين درياى متلاطم را از خروشيدن و به پيش رفتن بازداشت.

بگذار كوردلان جنايت پيشه و ورشكستگان، پشت به اسلام و ملت نموده، بالاف و گزاف از خشم و اندوه خود بكاهند و حكومت ايران را متزلزل بخوانند. بگذار بوق‏هاى تبليغاتى كه دست‏شان از مخازن ما قطع و اميدشان به ياس مبدل گرديده، خود را با تهمت‏ها و دغل‏كارى‏ها راضى نگه دارند و به ما تهمت نارواى رابطه با اسرائيل (دشمن بشريت) را بزنند. بگذار هر چه مى‏خواهند ايران را بى‏ثبات و متزلزل و ورشكسته توصيف كنند. ايران اكنون با انسجام بيشتر و وحدت نظر بالاتر و قدرت زيادتر قواى مسلح به سوى هدف‏هاى اسلامى انسانى خود مى‏رود و ملت هوشمند ايران با بيدارى و هوشيارى برتر، بر پشتيبانى خود از دولت و مجلس و ساير ارگان‏ها افزوده است و اين تفاله‏هاى امريكائى را از سوراخ‏هاى خود بيرون كشيده و به مقامات مربوطه معرفى نمايند.ارتش و سپاه پاسدار و ساير قواى مسلح اكنون در جبهه‏ها با پيروزى به نبرد خود شجاعانه ادامه مى‏دهند و به

صحيفه نور ج 15 صفحه 136

زودى به خواست خداوند متعال، متجاوزان باطل را بيرون مى‏رانند و دولت و مجلس و شوراى قضائى و ساير دولتمردان با وحدت نظر و با كمال قدرت به كارهاى خويش ادامه ميدهند و ملت عزيز و عظيم و سازش ناپذير در صحنه حاضر و به هيچ دولت و قدرتى اجازه دخالت در امر كشور را نمى‏دهد و ما بحمد الله و توفيق الهى از 15 خرداد تا 17 شهريور و تا امروز كه سالروز آن است، با رسيدن به هدف‏هاى عالى اسلامى به راه خود ادامه مى‏دهيم و از خداوند بزرگ عظمت اسلام و مسلمين و عزت مومنين و علو درجات شهداى 17 شهريور را خواستاريم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:45 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 137

تاريخ: 17/6/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى حزب جمهورى اسلامى

اينها هر نفرى از ماها و شما را شهيد بكنند به نفع اسلام است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من گاهى فكر مى‏كنم كه از اولى كه اين نهضت شروع شد، كه بايد گفت مبداش 15 خرداد بود، تا حالا هر قصه‏اى كه واقع شده است و هر چيزى كه ما از دست داديم، آيا ما در ازائش دريافتى كرده‏ايم يا نه. مثلا آنوقتى كه قبل از 15 خرداد كه خوب، يك اجتماع كوچكى براى مخالفت با آن چيزهائى كه آنوقت واقع شده بود چيز شد، آنوقت اگر چنانچه شاه مخلوع به ما يك روى خوشى نشان مى‏داد، اين انقلاب حاصل نمى‏شد. اگر قبول مى‏كرد، ما مسائل خيلى بزرگى آنوقت نداشتيم. اگر آنوقت قبول مى‏كرد آنها را، خوب، قهر است مى‏شدند آنهائى كه چيز بودند و نمى‏رسيد به اين مساله. آن سختى‏هائى كه آنها كردند كه حالا من بخواهم يكى يكى آنها را بگويم يادم هم نيست، طولانى هم هست، در ازاى آن فشارها و آن گاهى فحاشى‏هائى كه مى‏آمدند بخصوص پيش آقايان مى‏كردند، البته من راهشان ندادم اما يك وقت آمدند، گمان هم مى‏كنم آنوقتى بود كه مرحوم آقاى حكيم يك تلگرافى كرده بود و آنها مى‏خواستند جلو بگيرند از جواب گمانم اين بود كه شايد قبل هم بود آمدند كه مى‏خواهند چند نفرى هستند، بيايند از طرف دستگاه شما را ببينند. من گفتم كه من با آنها ملاقات نمى‏كنم از باب اينكه اينها اشخاصى هستند كه اگر بيايند يك چيزى اينجا بگويند، دروغ مى‏روند مى‏گويند و من ملاقات نمى‏كنم. لكن با بعضى آقايان ديگر ملاقات كرده بودند و آن آقايى كه با او ملاقات كرده بودند، عصر همان روز آمد با حال وحشتناك پيش من گفت كه اينها آمدند و مى‏گويند كه ما مى‏ريزيم در منزل‏هايتان، اگر جواب آقاى حكيم رابدهيد مى‏ريزيم در منزل‏هايتان خودتان را چه كنيم، زن‏هايتان را چه مى‏كنيم و از اين حرف‏هاى اراذلى، و حالا بايد چه بكنيم؟ گفتم شما هم باور كرديد حرفشان را؟ گفت ما چه بكنيم؟ من همان وقت پاشدم جواب آقاى حكيم را دادم. اگر آنوقت هم به ما اينها يك روى خوشى نشان مى‏دادند و چه مى‏كردند باز ما يك بهره حسابى نمى‏توانستيم برداريم، منتهى نمى‏شد به اينها و اگر 15 خرداد پيش نيامده بود و آن كشتار ناهنجار و ظلم و ستم بزرگ واقع نشده بود، باز ممكن بود كه منتهى به اين مسائل نشود. در هر قصه‏اى كه واقع شد، يك بهره‏اى قهرا برداشته مى‏شد. اگر چنانچه 17 شهريور آن مسائل واقع نمى‏شد و آنها گذاشته بودند مردم صحبتشان را مى‏كردند، چه كردند، منتهى به اين نمى‏شد كه بايد برود، يا آنها يك چيزهائى را كه

صحيفه نور ج 15 صفحه 138

آنها مى‏خواستند آنوقت، شايد آنوقت خيلى چيزهاى مهمى هم نبود، يا شاه معدوم مى‏گفت كه من حاضرم كه عمل كنم به قانون اساسى و چه بكنم، خوب اين صحبت‏ها پيش نمى‏آمد لكن آن شرارتى كه آنها كردند، در مقابلش بهره‏اش اين بود كه منتهى شد به سقوط، سقوط شاهنشاهى 2500 ساله. در هر قصه‏اى كه پيش آمد و به ما صدمه‏اى وارد شد، در ازاى او يك بهره خوبى ما برداشتيم. شما مى‏بينيد كه در زمانى كه مرحوم آقاى بهشتى زنده بودند، چه وضعى پيش آوردند اين اراذل و ايشان را يك چهره ديگرى نشان داده بودند كه آن روز در خيابان‏ها هم بر ضد ايشان تظاهر مى‏كردند، صحبت مى‏كردند و نمى‏دانستند قصه را. شهادت ايشان اسباب اين شد كه يك بهره بزرگى ما برداشتيم و آن اينكه ثابت شد كه آن انحراف بوده است، آن كار آنها انحرافى بوده است و همين طور هر قصه‏اى كه اينها خواستند از آن بهره بردارى كنند، ما بهره بردارى كرديم و البته ما خيلى خسارت به ما وارد شد لكن خسارت در مقابل اسلام، يعنى ما مقصد داشتيم، هدف داشتيم و هدف ما يك هدف الهى بود و روحى بود. افرادى را كه از دست مى‏داديم البته مهم بودند لكن در راه هدف، اگر بهره بردارى براى هدف بود ارزش داشت و ما بهره بردارى كرديم براى هدف. اگر اين مسائل واقع نشده بود، شما، حزب شما هم مى‏دانيد چه جورى بود وضعش بين مردم؟ بين مردم شماها را يك صورت كريهى، حزب حاكم، الان هم دارند در خارج هى حزب حاكم، حزب حاكم مى‏گويند و شماها را كه در راس حزب هستيد، يك صورت مشوهى آنوقت نشان مى‏دادند كه شايد مردم غير آگاه همه شايد قبول مى‏كردند كه مساله اين است و اينها هستند كه دارند انحصار طلبى، اينها هستند كه دارند همه چيز را براى خودشان چه كنند، اينها هستند كه دارند اسلام را چه مى‏كنند. از اين مسائل هى پيش مى‏آوردند لكن هر ضررى كه به ما وارد شد يك نفعى هم پهلويش بود بزرگتر، يعنى ما عمده نظرمان اين بود كه براى اسلام نتيجه بگيريم، ما مى‏خواستيم بهره بردارى براى اسلام بكنيم. پانزده هزار جمعيت در 15 خرداد از دست مسلمانان آنطورى كه مى‏گفتند رفت و اين نيروى بزرگى بود براى اسلام لكن در ازاى آن يك ظلم 2500 ساله و ستم 2500 ساله مبداء اين خرابى و بعد تلف شدن او داشت. يا 17 شهريور كه امروز است، خوب آن صدمه وارد شد به ايران و اشخاص شايد خيال مى‏كردند ديگر مساله تمام شد لكن بهره‏اى كه اسلام از اين برداشت، همان بهره‏هائى بود كه در صدر اسلام از كشتن سيدالشهدا سلام الله عليه برداشته مى‏شد.

آنهائى كه توجه به اين مسائل معنوى ندارند، در آنوقت اگر مثلا كسانى بودند، مى‏گفتند كه سيدالشهدا آمد اينجا و همين چرا آمد. خوب، چرا آنوقت مى‏گفتند، مقدس‏هائى كه آنوقت آنوقت آنجا بودند، اينها چرا را مى‏گفتند كه خوب چرا رفت؟ چرا بچه‏هايش را برد؟ اول هم از ايشان سوال مى‏كردند كه چرا اينها را مى‏بريد. لكن شهادت سيدالشهدا كه در اسلام بسيار ناگوار بود، چون در راه عقيده و مقصد بود و عقيده راپيش برد، يعنى همان شهادت، بساط بنى اميه را پيچيد به هم و از بين برد، تمامش كرد. و در هر موقعى كه هر چه واقع شد، خداى تبارك و تعالى حالا در اين مواقعى كه براى ما پيش آمد خداى تبارك و تعالى يك چيز زيادترى نصيب ما كرد قهرا بدون اينكه ديگر محتاج باشد به

صحيفه نور ج 15 صفحه 139

اينكه تبليغات اطرافش بشود و اينها.

شما ديديد كه صبح آن روزى كه مرحوم آقاى بهشتى و آن هفتاد نفر مظلوم در آنجا، آنطور به وضع فجيع شهيد شدند مردم فرق كردند، يكدفعه تمام صحبت‏ها برگشت. همان‏هائى كه بهشان تزريق كرده بودند كه اين آدم چطور و كذا و كذاست و آنطور براى ايشان شعار ضد ايشان مى دادند، يكدفعه شعارها برگشت و به نفع ايشان شد يعنى به نفع اسلام شد. حزب شما هم معرفى‏اش آنطورى كه در آنوقت مى‏كردند همين طورها بود كه اين حزبى است كه حزب حاكم و انحصار طلب و كذا و كذا و چنان. خوب، من افراد البته تمام حزب را كه من نمى‏شناختم و نمى‏شناسم لكن افرادى كه اين حزب را ايجاد كردند، خوب، من‏شناختم، من آقاى خامنه‏اى را بزرگش كردم، من آقاى هاشمى را بزرگ كردم، من آقاى بهشتى را بزرگش كردم. ديدم اينها از اول تا آخر، بسيارى از اينها، خوب، من مى‏شناختم كه اينها اشخاصى نيستند كه نه‏انحصار طلب به آن معنائى كه آنها مى‏گويند، البته انحصار به اين معناكه بايد اسلام باشد و غير اسلام نباشد، همه ما انحصار طلبيم و اسلام اصلا اينطورى است. پيغمبر اسلام هم لا اله الا الله اين انحصار است ديگر يعنى فقط همين، ديگر غير از اين نه، ما هم حرفمان اين است كه فقط اسلام غير از اين نه. اين انحصارى كه مى‏گويند، اگر اين است، مسلمين همه انحصار طلبند، پيغمبرها هم همه انحصار طلب بودند و خداى تبارك و تعالى هم انحصار طلب، انحصار، اين صحيح است. انحصار طلبى فى نفسه يك امر فاسدى نيست كه هر انحصار طلبى فاسد است. انحصار كه بخواهد همه چيز را به نفع ماديت تمام بكند، براى خود آدم باشد، اين انحصار طلبى فاسد است. البته اگر چنانچه شما و ما و هر كدام اينها بخواهيم بهره بردارى براى خودمان بكنيم از اين شهدائى كه خون خودشان را دادند، ما هم انحصار طلبى به آن معناى فاسدش هستيم، اما من كه شماها را مى‏شناختم و مى‏ديدم اينطورى نيست مساله و مقصد شما اسلام است، خوب من گاهى هم به اشخاص مى‏گفتم كه صحيح نيست. در هر صورت شهادت آقاى بهشتى و اين هفتاد نفر مظلوم يكدفعه متحول كرد مردم را به اينكه كم كم بيدار شدند. الان بعضى از آن اشخاص كه در آنوقت چيزهائى مثلا مى‏گفتند، برگشتند و پشيمان شدند و اظهار ندامت مى‏كنند و توبه مى‏كنند و مثل قضيه تائبين شده است الان و هر قصه‏اى كه واقع مى‏شود اينطور است. آقاى قدوسى خدا رحمتش كند، خوب من مى‏شناختم چه آدمى است و چقدر به اين آدم چيز كردند كه مردم را دارد چه مى‏كند، مى‏كشد، چه مى‏كند، فلان مى‏كند، و من مى‏دانستم چه آدمى است. محتاط، در احتياط، حتى در اين ماليات آنقدر از او شكايت مى‏كردند كه اين آقا احتياط مى‏كند نمى‏گذارد يك چيزى را كه بايد خرج كرد، خرج كند لكن وقتى كه به شهادت رسيد، يك دفعه يك دسته بيدار شدند كه اينها يك همچو افرادى را دارند شهيد مى‏كنند. اينها هر نفرى از ماها و شما را شهيد بكنند، به نفع اسلام است و ما از اين خوفى نداريم و به ضرر آنهاست. اگر اينها از روى عقل عمل كرده بودند و آنطورى كه بعضى جبهه‏هاى سياسى عمل مى‏كنند كه آنها هم مثل همين‏هايند، اگر اينها از روى عقل عمل كرده بودند، حالا هم رئيس جمهور همان بود و هم آن وكلائى كه فاسد بودند همان جا بودند و مى‏توانستند كه به تدريج كم كم بكشانند اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 140

جمهورى اسلامى را به مسائل غربى، همه هم رو به غرب نماز خواندند لكن خدا خواست اينكه اينها نتوانند خوددارى كنند و سياست را نمى‏فهميدند، نمى‏فهميدند كه چه جور بايد رفتار كرد، ملت را نشناخته بودند، اسلام را توجه به آن نداشتند، ملت مسلم را نمى‏دانستند يعنى چه و اين بود كه دستپاچه شدند و زود خودشان را لو دادند، آنطور هر صحبتى كه كردند لو دادند و يك قدرى پايه‏شان سست شد تا وقتى كه واقعا قيام كردند و عرض مى‏كنم كه معلوم شد كه اينها با كى‏ها مربوطند و از كجا آمدند و با كى روابط داشتند و با چه بوده و خودشان خودشان را از بين بردند. خداى تبارك و تعالى گاهى اينطور مى‏كند كه يك كسى خودش خودش را زمين بزند مثل، مثل آن كه روى شاخه نشسته بود و پائينش را اره مى‏كرد، اينطور شد كه خودشان خودشان را از بين بردند و براى ما همه اينها صلاح بود، يعنى انسان مى‏فهمد كه خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به اين ملت با شهادت، همانطورى كه عنايت به اسلام داشت و با شهادت بزرگان ما اسلام را بزرگ كرد، حالا هم همين طور است كه خداى تبارك و تعالى عنايت به اين كشور دارد و با دست دشمن‏ها اين اسلام و اين كشور را دارد حفظ مى‏كند به دست خود آنها، به دست خود آنها خودشان را رسوا مى‏كند و آن راهى كه آنها پيش گرفته بودند كه ما را منحرف كنند و ببرند آن طرف، با دست خودشان راه خراب شد. اين از چيزهائى است كه ما تدبير نمى‏توانيم بكنيم، خداست كه اينطور تدبيرها را مى‏كند و ما دلمان بسته است به يك مبدائى كه آن همه چيزها در دست اوست.

اينها هر عملى كردند انحرافشان معلوم شد و الان از ايران اينها همه‏شان ديگر مايوسند

و آن چيزى كه مى‏خواهم به شما آقايان بگويم اينها از اول معلوم شد كه بناى شيطنت داشتند، همانطورى كه دولت‏هاى بزرگ اينطور هستند. آنها يكدفعه يك كسى را نمى‏آورند خلق الساعه در اينجا بگذارند كه كار انجام بدهد. آنها از اولى كه نقشه استعمار همه جا را كشيدند در هر جائى مامورينى دارند بسيار مقدس، بسيار خوب، در لباس مليت، در لباس روحانيت، در همه چيزها دارند آنها. يك وقت آدم مى‏بيند كه اين آدمى كه سى سال مى‏گفت كه‏اى ملت، ملت، كذا، يك وقت بختيار از كار در مى‏آيد. بايد خيلى توجه به اين معنا داشته باشيد كه اينها، از آنها چيزى نباشد كه در آن آنها باشد، ممكن است يك وقت يك جمعيتى را منحرف كنند با تبليغات و با چيزها يواش يواش منحرف كنند و ممكن است وقتى كه از انحراف عاجز شدند، انفجار درست كنند. يا انحراف است يا انفجار. الان اينها همه مايوسند از اينكه ملت ايران را اينها بتوانند منحرف كنند، اينها هر كارى كردند ملت ايران فهميد اينها منحرف هستند، هر صحبتى كردند انحرافشان معلوم شد، هر عملى كردند انحرافشان معلوم شد و الان مايوسند از اينكه بتوانند به طور سياسى عمل بكنند، به طور سياسى كه از آن بهره بردارى سياسى بكنند. از ايران، اينها همه‏شان ديگر مايوسند، آمريكا هم مايوس است، البته آمريكا براى دراز مدت تا دويست سال بعد هم ممكن است نقشه‏هائى دارد، اما اينهائى كه بطور بچگانه دارند عمل مى‏كنند اينها ديگر كارشان، همه چيز تمام شد، اما وقتى كارشان تمام شده و مايوس از همه جا

صحيفه نور ج 15 صفحه 141

شدند، مثل همان گربه‏اى كه به شير مى‏پرد، وقتى مايوس شد همان كار راكند. الان اينها دارند كارهاى مايوسانه مى‏كنند و مى‏بينند كه خودشان چيزى نيستند، مى‏گويند خوب حالا كه مانيستيم اينها هم نباشند. چنانچه من به آقاى رفسنجانى اين را مكرر گفته‏ام كه شما بايد، اين يكى از مسائل مهم است، مجلس الان يكى از مسائل مهم است و حتما بدانيد هدف است مجلس، از اول هم بوده، مجلس هدف است و شما بايد آنجا را يك اشخاصى كه مى‏خواهند حفاظت آنجا را بكنند يك اشخاصى باشند كه صد در صد بشناسيد اينها را، بدانيد كه اينها كه مى‏خواهند حفاظت كنند، چه اشخاصى هستند، يا همان كه آدم را مى‏خواهد حفاظت كند همان است كه فاجعه به بار مى‏آورد. در هر صورت در عين حالى كه ما هر قضيه‏اى انجام گرفت و انجام بگيرد به نفع اسلام و به نفع ملت مسلمان ماست لكن ما هر يك از شما را لازم داريم، هر يك از شما لازم است براى اين مملكت، رفتن هر يك از شما فاجعه است. آنها كه رفتند فاجعه بود، بهره بردارى هم شد ماها هم برويم همين است لكن بايد ما نگذاريم اينطور بشود.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را مى‏خواهم و من اميدوارم كه روزنامه شما كه حالا ديگرآن مسائلى كه قبل بود ديگر ندارد، يك روزنامه‏اى باشد كه هدايت كند مردم را، هادى باشد براى همه روزنامه‏ها، بايد همين طور باشد و شما موفق باشيد كه روزنامه‏تان يك روزنامه اسلامى آبرومند، مفيد براى جامعه اسلامى و براى كشور اسلامى ما انشاء الله تعالى باشد.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 142

تاريخ: 18/6/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جماعات استان خراسان و گروهى از روحانيون كاروان‏هاى حج عازم بيت الله الحرام

دولت‏هاى قدرتمند، خصوص آمريكا در كشورهاى مورد نظر خود، مطالعات بسيار دقيق كرده‏اند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من ابتدا از همه علماى اعلام، علماى خراسان، مشهد مقدس و علماى شهر رى و علمائى كه با كاروان‏ها بنا دارند انشاء الله مشرف بشوند، تشكر مى‏كنم كه در اين محل تنگ حاضر شدند و با هم ملاقات بكنيم و مسائلى كه لازم است، تا اندازه‏اى عرض كنيم. دولت‏هاى قدرتمند خصوص آمريكا نقشه‏هايشان را از سالهاى بسيار طولانى كشيدند و قبل از اينها هم، قبل از آمريكا انگلستان كسى بود كه نقشه‏كش بود. اينها مطالعاتشان را در همه كشورهائى كه در دنيا هستند خصوصا كشورهائى كه مورد نظر است از حيث مخازن و از حيث محلى كه، جغرافيائى كه دارد، نقشه‏هاى بسيار دقيق كشيده‏اند و حتى كشور ما و ساير كشورهائى كه نظير ما هستند، آنها از مخازن و از جاهائى كه مورد نظرشان هست از ما بهتر مطلعند، آنها كارشناس‏هاى خودشان را آنوقتى كه ماشين و اتومبيل و اينها نبود، مى‏فرستادند و با شتر همراه كاروان‏ها مى‏رفتند و همه جا را گردش مى‏كردند و با آن ابزراى كه داشتند، آنجاهائى كه ما مخازن زيرزمينى از هر حيث، چه نفت و چه طلا و چه ساير چيزها داشتيم، شناسائى كردند و اين را من باز هم گفته‏ام كه يكى از اهل علم حوزه علميه قم كه بعد خارج شده از اين وضع، اهل همدان و از آقازاده‏هاى همدان بود، من سفرى كه رفته بودم به همدان، يك ورقه بزرگى آورد پيش من راجع به خود همدان بود، گفت اين ورقه از وضع كشورهائى است (كه حالا من يادم نيست، مثلا انگلستان را گفت يا جاى ديگر) گفت كه اين ورقه تمام دهات و تمام روستاها را و همه را دارد. و جالب اين بود كه در آن، نقاط زيادى بود. من پرسيدم اين نقطه‏ها چيست. گفت اين نقطه‏ها جاهائى است كه در آن يك چيزهائى پيدا مى‏شود، يك معدنى، يك چيزى زيرزمينى هست.آنوقت كه با شتر مى‏شد رفت، رفتند و همه جاى ايران را حتى كوير را رفتند و ديدند، بعد كه رفت و آمدها زياد شد، البته بيشتر كارشناس‏ها هم ترقى كرده بودند و بيشتر اطلاعات داشتند و همين طور كارشناس‏هائى كه مردم را مى‏شناختند، وضع مردم را، چه گرايش‏هائى مردم دارند و چه دستجاتى در بين مردم هست، احزاب چه وضعى دارند، جبهه‏ها چه وضعى دارند، بازار وضعش چطور است، روحانيين چه وضعى دارند، رابطه بين روحانيون و مردم چطور است، خود روحانيون چه جور اشخاصى يا گروه‏هائى

صحيفه نور ج 15 صفحه 143

هستند، همه اينها بررسى شده است و ماها غافل بوديم از شيطنت اينها و آن كارهائى كه آنها به دست عناصر داخلى و گاهى هم به دست خودشان انجام مى‏دادند، ما از آن غفلت داشتيم و آنها هوشيارانه عمل مى‏كردند، از جمله چيزهائى كه آنها بررسى دقيق كردند و دنبالش هم با تبليغات و با طورهاى ديگرى عمل كردند، قضيه بررسى رابطه بين روحانيون با هم و رابطه بين روحانيون و مردم و كيفيت اينكه اينها در چه اوقاتى مى‏توانند چه اعمالى را انجام بدهند و در چه زمانهائى مى‏توانند اينها مردم را بسيج كنند. تمام اين كارشناس‏هاى آنها در دفاترشان حتما نوشته‏اند و دنبالش هم فعاليت كرده‏اند، نه فعاليت يك بعدى، فعاليت چندين بعدى، آنقدرى كه ميتوانستند روحانيون را در بين مردم خفيف مى‏كردند و آنقدرى كه توانستند مردم رااز روحانيت جدا ميكردند و بين خود روحانيين اختلاف ايجاد مى‏كردند و اگر چنانچه اين مطلب را كافى نمى‏دانستند و نمى‏دانستند، آنها با گماشتن بعضى عوامل خودشان با فشار كارها را انجا مى‏دادند. شما، شايد كم از شما باشد كه زمان رضاخان را درك كرده باشد. قضيه آمدن رضا خان به تهران و كودتاى رضا خان يك امر عادى نبود كه من باب اتفاق يك نفر آدم مثلا عامى لشكرى بيايد و كودتا كند و دنبالش هم آنطور اعمال باشد دنبال دنبالش هم آنطور اعمال. ابتدا اين را آوردند و كلمه به كلمه آنطور كه انسان حدس مى‏زند به او برنامه دادند و راه نشان دادند. ابتدا با ظاهر مقدسى و علاقه به اسلام، علاقه به روضه حضرت سيدالشهدا، اينطور علاقه‏ها را به او نشان دادند و او هم خوب عمل مى‏كرد. من در روضه‏اى كه گمان مى‏كنم كه مال ارتش بود، در جوانى، در اوايل جوانى در روضه آنها رفته ام و دستجاتى كه از ارتشى‏ها نوحه خوانى مى‏كردند و سينه زنى مى‏كردند ديدم. اين ابتدائا با اين سلاح وارد شد در كشور ما، يعنى آوردندش در كشور ما. با قلدرى، آنهائى كه مراكز قدرت بودند، كنار گذاشت و عشاير و كسانى كه قدرتى در ايران داشتند، آنها را با قلدرى و نقشه شكست داد و كنار گذاشت و بعد از اينكه يك قدرى استقرار پيدا كرد پايش، شروع كرد به آن نقشه دوم. نقشه دوم اين بود كه اسلام را هر چه مى‏تواند، از آن قيچى كند. به روحانيون كه مبدا امور مردم بودند و مرجع مردم بودند، هر كدامشان در يك ده و يا در يك شهر يا در يك استان نفوذ داشتند و مى‏توانستند يك وقت مردم را بسيج كنند، روحانيون را آنقدر تضعيف كرد، آنقدر با تبليغات اينها را تضعيف كرد كه شوفرها اينها را سوار نمى‏كردند يكى از دوستان من خدا رحمتش كند، گفت من اراك بودم مى‏خواستم بيايم قم، رفتم كه اتومبيلى را اجاره كنم براى آمدن، آن شخص گفت كه ما قرار داده‏ايم با خودمان (آن شوفر گفت) كه دو طايفه را سوار اتومبيل نكنيم: يكى فواحش را و يكى آخوندها را، اينطور تحقير كردند. اين تحقير نه اينكه يك مطلبى بود كه من باب اتفاق رضاخان مى‏خواست اين كار را بكند، اين نقشه‏اى بود كه روحانى از باب اينكه مى‏توانست يك وقت يك كشورى را به هم بزند يا يك ناحيه‏اى را بسيج كند، اين قدرت بايد گرفته بشود، اين قدرت را كوشش كردند و گرفتند، يعنى روحانيون را منزوى كردند و از هر جا هم كه يك صدائى از آنها بلندشد و يك قيامى مى‏كردند، آن را خفه مى‏كردند، از مشهد بود، علماى مشهد يك وقت قيام كردند، گرفتند همه را مثل مرحوم آقازاده‏اى كه آنوقت آنقدر قدرت داشت، او را هم گرفتند و

صحيفه نور ج 15 صفحه 144

مرحوم آقا مير يونس آنوقت در مشهد بودند و عده زيادى از علما را گرفتند و آوردند در تهران و مرحوم آقازاده را با يك شبكلاه از توى خيابان مى‏بردند به دادگاه براى محاكمه. يك نفرى كه در خراسان آنقدر قدرت داشت اينقدر او را تحت سلطه آوردند و اين يك مساله‏اى نبود كه رضاخان با آقازاده مخالف باشد، نه، مساله اساسى بود كه بايد آخوند نباشد، زور دنبالش، تبليغات دامنه دار، اشعار اشخاصى كه منحرف بودند و هكذا. و يك نقشه ديگرى كه قبلا هم كشيده بودند و در عرض همين هم بود و توسعه‏اش دادند كه ما همه اهل علم، الا، البته يك نادرى باورشان آمده بود كه بايد اينجور باشد و او اينكه معممين را از سياست جدا كنند، مجالسى كه تشكيل مى‏شود و اهل علم در آنجا خواهد صحبت بكند، نبايد راجع به سياست صحبت كند. آنقدر راجع به اين معنا كه آخوند را به سياست چه؟ ترويج كرده بودند كه علما هم بسيارى از آنها باور كرده بودند و اگر يك كلمه‏اى گفته شد، مى‏گفت اين سياست است، به ما ربطى ندارد. اگر يك ملائى دخالت مى‏كرد به يك امرى كه مربوط به جامعه بود، مربوط به گرفتارى مردم بود، خواست يك وقت با دولتى مثلا طرف بشود، ساير آقايان كه باورشان آمده بود كه نبايد در سياست دخالت كرد، او را به عنوان آخوند سياسى از خودشان جدا مى‏دانستند. وظيفه آخوند اين بود كه از منزل بيايد به مسجد و مسجد هم اگر مى‏رود منبر، مساله بگويد و اخلاق بگويد، يك كلمه راجع به گرفتارى‏هاى جامعه نبايد بگويد، يعنى خودشان اينطور تربيت شده بودند و تبليغات اينطور در مغزهاى آنها اثر كرده بود. گاهى هم در مجلس فاتحه‏اى، رفت و آمد و ديد و بازديد و اين جمعيتى كه بايد اقتدا به پيغمبرها بكند و اقتدا به ائمه بكنند، بكلى از اين بعدى كه در راس امور بود پيش انبيا و پيش ائمه ما، اينها بكلى از اين خودشان را منعزل كرده بودند و هر كدامشان بيشتر دخالت نمى‏كردند، بيشتر منعزل بودند از مسائل، بلكه گاهى وقت اينكه بيشتر ملتفت مسائل نبودند، نمى‏فهميدند، اين در بين مردم بيشتر ارزش پيدا مى‏كرد، مردم هم اينطورى تربيت كرده بودند كه قربانش بروم اين آقا نمى‏فهمند پنير يعنى چه. اينطور نفوذ كرده بودند در همه جا كه آقا يك كلمه نبايد در سياست دخالت بكند و آقا نبايد مسائل را اصلش بفهمد. چه كار دارد آقا به اين مسائل؟ نمازت را بخوان و برو مساله‏ات را بگو و برو، آن هم مساله، نه اينكه مسائل اسلامى و اصولى اسلام را، اگر مى‏گذاشتند كه آقايان مسائل اسلام را مى‏گفتند، اگر مى‏گذاشتند، مسائل اسلام همه چيز در آن بود لكن مسائل اسلام فقط در كتب استدلاليه مدفون شده بود و رساله‏ها نداشت از مسائل اصلى اسلام.

دخالت در سياست در راس تعليمات انبياست

شما ببينيد الان در مصر همين مساله است. سادات تمام مساجد را از قرارى كه خبرگزارى‏ها نقل مى‏كنند، تمام مساجد را تحت كنترل خودش در آورده و همه اينها را ممنوع كرده از اينكه در سياست دخالت كنند. علماى مصر به قول سادات نبايد در امور سياسى دخالت بكنند، مسجد بروند، منبر هم بروند لكن همان مسائلى كه متعارف بود سابقا در اينجا و آنجا، همين اينها را بايد بگويند ديگر غير از اين پا را فراتر نگذارند. ما امروز مى‏فهميم اين معنا را، اگر چنانچه سابق بود و ديروز بود، ما

صحيفه نور ج 15 صفحه 145

مى‏گفتيم خوب راست مى‏گويد، سادات راست مى‏گويد: آقايان چه كار دارند به سياست؟ چنان براى اينكه خود آقايان هم دخالت نمى‏كردند. اما امروز ما مى‏فهميم، ملت ما مى‏فهمد، علماء اسلام فهمند در ايران كه اين نقشه‏اى كه سادات دارد انجام دهد، اين همان طرحى است كه سابقا در ايران هم انجام گرفت. و لكن حالا چون علماى مصر يك قدرى توجه به مسائل دارند، مى‏خواهند در امور دخالت كنند، او وحشت كرده از اينكه مبادا اينها دخالت كنند و حكومت او را متزلزل كنند. هم ملت‏ها را اينها اغفال كرده بودند و هم علما را. آدم بسيار مقدس آن بود كه هيچ كار به كار جامعه نداشته باشد، دولت هر كارى مى‏خواهد بكند دولت است، تسليم باشد در مقابل دولت، مامورين دولت هر كارى مى‏خواهند بكنند، تسليم باشند در مقابل او و هيچ دخالتى نكنند. اين البته اگر چنانچه شما آقايان هم دخالت نكنيد و ماها هم هيچ دخالت نكنيم، احترامات محفوظ است، سلام را با خيلى مد هم سلام به آدم مى‏گويند، دست هم ممكن است يك وقت ببوسند لكن به شرط اينكه حدود محفوظ باشد، سياست مال ما و مساله گوئى هم مال شما، مسجد مال شما، صحنه سياست مال ما. اگر اين مطلب را آقايان قبول بكنند محترم هم هستند واگر آمريكا خاطر جمع باشد كه آقايان ديگر بنا ندارند در سياست دخالت كنند، دستش را از روى اين ملت و از اين شيطنت‏ها برمى‏دارد، براى اينكه آنى كه از او مى‏ترسد، از آخوند مى‏ترسد. اينها ديدند كه آخوند هميشه دنبال اين بود كه يك صدائى درآورد، همان وقتى هم كه در زمان رضاخان آن اختناق عجيب و غريب بود كه هر كسى از همسر خودش مى‏ترسيد، آن اختناقى كه در زمان رضاخان بود هيچ ربطى به آن اختناقى كه در زمان محمدرضا بود نداشت. در همان زمان اختناق، خوب چندين قيام از علما شد، از آذربايجان شد، از اصفهان شد كه از اصفهانش همه علماء ايران را دعوت كردند به قم و از مشهد شد، ديدند كه خوب اين مردم، اين جمعيت با اينها باز هستند و آن نقشه‏اى كه اينها را از هم جدا كنند و اينها را مرفوض كند انجام درست نگرفته است و اين قيام‏ها در زمان اختناق هم هست، دنبال اين بودند كه اين طايفه را كنار بگذارند و اگر اين طايفه را كنار بگذارند، همه مقاصدشان با سهولت انجام گيرد. شما خيال نكنيد كه اين قشرهاى روشنفكر و ملى گرا و امثال ذلك كار از آنها مى‏آيد، اينها پيش مردم كه حسابى ندارند، مردم به اينها كارى ندارند، آنى كه از او مى‏ترسند از جامعه مى‏ترسند، از ملت ترسند،آنى كه با ملت سر و كار دارد شما آقايان هستيد. ايران در هر دهش يك اهل علم هست، حالا اگر نباشد هم خوب، خيلى نادر است و در هر شهرى عده‏اى هستند، در هر استانى عده‏هائى هستند و اينهايند كه آنها از آنها مى ترسند مى‏گويند كه اينها مردم به آنها توجه دارند.

ائمه جماعات وقتى كه در مسجد مى‏روند هر كدام يك عده‏اى دارند و يك عده مريد دارند، يك عده ماموم دارند، اگر يك وقت صدايشان در آيد، خوب، اين اسباب زحمت مى‏شود. اين دژ را بايد بشكنند، با هر قيمتى كه شده است دنبال اينند كه اينها را از بين ببرند، الان هم هستند، آنوقتى كه اينها درست ادراك نكرده بودند و حدس مى‏زدند، خوب حدسى بود هم كه درست بود كه اين طايفه در بين مردم اينطور هستند كه مى‏توانند مردم را بسيج كنند، با اينكه نشده بود يك همچو امرى، معذلك آنقدر

صحيفه نور ج 15 صفحه 146

جديت كردند با دست عمال خودشان، با روزنامه نويس‏ها، با همه بوق‏هاى تبليغاتى كه اين جمعيت را از مردم جدا كنند و يك وقت همه عمامه‏ها را بايد بردارند، عمامه‏ها را برداشتند، طلبه‏ها نمى‏توانستند در خيابان‏ها بروند، در زمان رضاخان اينطور بود، بعد هى هر چه گذشت، ديدند نه نمى‏شود، اين جمعيت به اينطور از بين نمى‏رود، با زور و فشار، حبس و تبعيد و امثال ذلك لكن خوب، جنبه‏هائى كه جنبه‏هاى سياسى بود و جنبه‏هائى بود كه مردم را از اينها دلسرد كنند، اينها را از مردم جدا كنند، امثال اينها، همه اينها را آن روزى كه اينها نديده بودند باز مطلب را آنطور با جديت دنبالش بودند، امروزى كه ديدند و سيلى را خوردند از اسلام و ازاين روحانيت معظم اسلام و فهميدند، احساس كردند اين معنا را كه اينها مى‏توانند مردم را بسيج كنند. اين بسيج عمومى كه الان در ايران هر وقت يك فرض كنيد سپاه پاسداران بگويند، مردم بسيج مى‏شوند. اين دنبال همين معناست كه مسجدها مركز اين مسائل بود و شد و اين كار در ذهن مردم وارد شد. علماى اسلام احساس كردند، اكثريت قريب به اتفاقشان احساس كردند كه بايد مااين سد عدم دخالت در سياست را بشكنيم و ما بايد وارد بشويم در امور، بايد ما دخالت كنيم، بايد اهتمام به امر مسلمين داشته باشيم. اهتمام بر امر مسلمين اين نيست كه اين من بروم نماز بخوانم و او اقتدا كند. اين كه امر مسلمين نيست، اين امر خداست. امور مسلمين عبارت است از امور سياسى و اجتماعى مسلمين است. تمام انبيا از صدر بشر و بشريت، از آنوقتى كه آدم عليه السلام آمده است تا خاتم انبياء صلى الله عليه و آله و سلم، تمام انبيا براى اين بوده است كه جامعه را اصلاح كنند و فرد را فداى جامعه مى‏كردند. ما فردى بالاتر از خود انبيا نداريم، ما فردى بالاتر از ائمه عليهم السلام نداريم، اين فردها خودشان را فدا مى‏كردند براى جامعه. خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه انبيا را ما فرستاديم، بينات به آنها داديم، آيات به آنها داديم، ميزان برايشان داديم و فرستاديم ليقوم الناس بالقسط غايت اين است كه مردم قيام به قسط بكنند عدالت اجتماعى در بين مردم باشد، ظلم‏ها از بين برود، ستمگرى‏ها از بين برود و ضعفا به آنها رسيدگى بشود، قيام به قسط بشود. دنبالش هم مى‏فرمايد وانزلنا الحديد تناسب اين چيست؟ تناسب اين است كه با حديد بايد اينها انجام بگيرد، با بينات، با ميزان و با حديد (فيه باس شديد يعنى اگر چنانچه شخصى يا گروهى بخواهند يك جامعه را تباه كنند، يك حكومتى را كه حكومت عدل است، تباه كنند ،با بينات با آنها بايد صحبت كرد، نشنيدند با موازين، موازين عقلى، نشنيدند با حديد.

اينهائى كه دلسوزى مى‏كنند براى اين افراد فاسد، مفسد، مشغول به انفجار و ترور امثال ذلك، اينها لغت انبيا را نمى‏دانند چيست، آنها خيال مى‏كنند كه انبيا آمده‏اند مساله بگويند، تمام شما كدام يك از انبيا را سراغ داريد كه در امور اجتماعى به آنطور حادش شركت نكرده و سردمدار نبوده است؟ موسى عليه السلام يك شبان با عصايش راه مى‏افتد مى‏رود سراغ فرعون، نمى‏آيد توى بازار مساله بگويد اين هم هست البته اما مى‏رود سراغ فرعون، خدا هم او را فرستد دنبال فرعون برويد او را دعوت كنيد، دعوتش كنيد، به قول لين هم دعوتش كنيد و امثال ذلك، وقتى كه قول لين نشد آنوقت قيام خواهد. پيغمبر اكرم كدام روز نشست همين طورى فقط مساله بگويد، كارى به كار جامعه نداشته‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 147

باشد؟ اينهائى كه مى‏گويند آخوند چه كار دارد به امور سياسى، پيغمبر اكرم كدام روزش از مسائل سياسى خارج بود؟ دولت تشكيل مى‏داد، با اشخاصى كه بر ضد اسلام، ستمگر بر مردم بودند، با آنها مبارزه ميكرد، جنگ مى‏كرد. ما را آنطور مى‏خواستند منزوى كنند كه لباس جندى را مى‏گفتند با عدالت منافات دارد. حضرت امير لباس جندى داشت، با عدالت منافات داشت؟! حضرت سيدالشهدا نداشت لباس جندى؟ اينها با آن تبليغات بسيار وسيع‏شان ما را منزوى كرده بودند، يعنى خود ما را به مغزهاى ما آنقدر خوانده بودند كه خودمان باور كرده بوديم كه نبايد مادر سياست دخالت كنيم. نخير، مساله اين نيست، مساله دخالت در سياست در راس تعليمات انبياست، مساله جنگ مسلحانه با اشخاصى كه آدم نمى‏شوند و خواهند ملت را تباه كنند، در راس برنامه‏هاى انبيا بوده است. ما همه تعليمات انبيا را كنار گذاشتيم، فقط به آن تعليماتى كه با عرض مى‏كنم دخالت نكردن در سياست و دخالت نكردن در جامعه، اينها فقط همينش را گرفته ايم، نمازش را گرفته‏ايم و باقى را رها كرديم. مگر امكان دارد كه انسان مسلمان باشد به فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و حج رفتن و امثال ذلك و در امر مسلمين دخالت نكردن؟ اگر اهتمام به امر مسلمين كسى نكند مسلم نيست، به حسب روايت منسوب الى رسول الله. ملت ما بايد همانطور كه بيدار شده است و هشيار و توجه به مسائل پيدا كرده و فهميده است كه اينهائى كه با روحانيون مخالف هستند با ملت مخالفند، نه با روحانيون، اگر روحانيون كارى به كار دولت‏ها نداشتند خيلى هم محترم بودند و خيلى هم معززا ما يك احترام ميان تهى آبرو پيش خدا رفته و اين حاكم شهر به آدم احترام مى‏گذارد. امروز همه فهميدند اين را، مگر آنهائى كه خودشان را به نفهمى مى‏زنند و آنهائى كه مغزهايشان خشك است كه نمى‏فهمند هيچ چيز را كه اين مساله دخالت در امور سياسى از بالاترين مسائلى است كه انبيا براى او آمده بودند. قيام بالقسط و مردم را به قسط وارد كردن مگر مى‏شود بدون دخالت در امور سياسى؟ مگر امكان دارد بدون دخالت در سياست و دخالت در امور اجتماعى و در احتياجات ملت‏ها كسى بدون اينكه دخالت كند، قيام بالقسط باشد؟ يقوم الناس بالقسط باشد؟ مگر مى‏شد ما و شما با محمدرضا بسازيم كه بيا، ديگر ما كارى به شما نداريم و ما خيلى هم آمد گفت ديگر كه اى مراجع اسلام اى چه، اى چه، من ديگر از آن كارها دست برداشتم، همانى كه مراجع اسلام را مى‏گفت كه اين سياه روزها و اين كذا و كذا، بدگوئى مى‏كرد به آنها، همان آمد گفت. چرا آمد گفت؟ براى اينكه دوباره بازى بدهد، خيال مى‏كرد حالا دوباره مى‏شود بازى داد. بازى يك وقت نخوريد، يك وقت اين شياطين نيايند بگويند كه به شما چه دخالت در اسلام، دخالت در سياست، شما برويد سراغ مساله گفتن‏تان، خيلى هم معزز هستيد و اگر چنانچه مساله مى‏گفتيد ديگر قتلى واقع نمى‏شد، براى دخالت در سياست بود كه چندين هزار معلول و مقتول داريد. اين اشكال اولش به نبى اكرم وارد است، اگر ايشان هم به سرمايه دارهاى مكه و حجاز كارى نداشت و توى مسجد مى نشست و مساله مى‏گفت، جنگ پيش نمى‏آمد، كشتار نمى‏شد، عموى معظمش كشته نمى‏شد. و به سيدالشهدا وارد است، اگر سيدالشهدا مى‏رفت پيش يزيد و بيعت مى‏كرد و مساله گو، مساله گفت، با او مى‏ساخت و مساله مى‏گفت، يزيد خيلى هم احترام مى‏كرد و دستش هم

صحيفه نور ج 15 صفحه 148

مى‏بوسيد، ولى تكليف اين بود؟ ما وحشت داريم از اينكه چند هزار آدم از ما كشته شده است؟ اگر ما وحشت داريم بايد ما اصلا طريقه انبيا را كنار بگذاريم، بايد آن چيزى كه انبيا آوردند، آن چيزى را كه خدا امر كرده به آنها كه برويد اين سردمدارها را دعوت كنيد، دعوت همين نبود كه بروند بگويند آقا مسلمان شو، اگر چنانچه نشد ديگر بروند سراغ كارشان. نخير، دعوت مى‏كردند با شمشير توى سرشان مى‏زدند تا آدم بشوند، كشته مى‏دادند و مى‏كشتند. مگر شهادت يك امرى است كه انسان براى آن عقب‏نشينى بكند. هى گفته بشود به اينكه خوب اگر اينطور مسائل نبود، اگر ما با شاه كنار آمديم ديگر اينقدر كشتار واقع نمى‏شد، پيغمبر هم اگر با ابوسفيان كنار مى‏آمد، نمى‏شد، سيدالشهدا اگر با يزيد، حضرت امير هم اگر با مخالفينش كه مخالف اسلام بودند، كنار مى‏آمد ديگر كشتارى نمى‏شد، ديگر جنگ صفينى در كار نمى‏آمد، جنگ جملى در كار نمى‏آمد. چشم‏ها را، هم گذارند و خودشان را يا به نفهمى ميزنند يا نفهمند و نمى‏بينند كه انبيا چه كردند و چه زحمتهائى و چه جانفشانى‏هائى براى مقاصد خودشان كردند و اسلام از صدر اسلام تا آخر اولياء خدا چه كردند و چه جانفشانى‏هائى كردند و چه فداكارى‏هائى كردند. اگر الان به شما ملت مسلمان و به شما روحانيون معظم اشكال بكنند كه آقا اگر چنانچه نشسته بوديد سر جايتان، خوب، چى تان لنگ بود؟ خوب، محمدرضا كارها را انجام داده بود، حالا آمريكا هم يك قدرش را ببرد، خوب به ما چه؟ مال دنيا كه اينقدر ارزش ندارد، نفت هم يك چيز بو گندى است كه ارزشى ندارد، ببرندشان جان ما را فارغ كند از نفت. اگر شما با آنها ساخته بوديد، حالا ديگر اين اجتماعات نبود و اين راهپيمائى‏ها نبود و اين زحمت‏ها نبود و اين تعطيلات نبود و اين كشتارها نبود و اين گرانى‏ها مثلاً نبود و امثال ذلك، همه اين حرف‏ها به انبيا وارد است. اگر شما خودتان را دنباله رو انبيا مى‏دانيد و ملت ما خودش را دنباله رو پيغمبر اكرم ميداند، بايد اين مسائل را با كمال جديت همانطورى كه پيغمبر اكرم در همان وقتى كه زمان رحلتش بود، همان وقت يك جيشى را فرستاده بود بيرون مدينه مهيا بودند كه بروند به جنگ. كدام روز پيغمبر خالى از اين مسائل سياسى و اجتماعى بود، از جنگ بود، پيغمبر نمى‏دانست اگر در احد اينقدر كشته مى‏شد و در فلان، اينهمه عزيزان از بين مى‏روند؟ لكن تكليف بود، خدا گفته بود اين را، پيغمبر هم نمى‏توانست تخلف كند، امر خدا بود. خدا بينات فرستاده و ميزان فرستاده و حديد فرستاده ليقوم الناس بالقسط اگر شد با بينات، با ميزان، موازين هر چه هست، اگر نشد حديد است، تو سر مردم با حديد زد تا اينكه اينها را آدم كرد، تا جامعه را جامعه صحيح كرد.

تمام انبيا براى اصلاح جامعه آمده‏اند

تمام انبيا براى اصلاح جامعه آمده‏اند، تمام. و همه آنها اين مسأله را داشتند كه فرد بايد فداى جامعه بشود. فرد هر چه بزرگ باشد، بالاترين فرد كه ارزشش بيشتر ازهر چيز است در دنيا، وقتى كه با مصالح جامعه معارضه كرد اين فرد بايد فدا بشود. سيدالشهدا روى همين ميزان آمد رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا كرد، كه فرد بايد فداى جامعه بشود، جامعه بايد اصلاح بشود. ليقوم

صحيفه نور ج 15 صفحه 149

الناس بالقسط بايد عدالت در بين مردم و در بين جامعه تحقق پيدا بكند. جان‏ها را دادند، مال‏ها را دادند، زحمت‏ها كشيدند، نمى‏شود گفت پيغمبر يك شب و روز راحت خوابيده باشد، تمام زمان عمرش صرف اين شد كه با هر ترتيبى كه مى‏شود، با قرآن، با احاديث خودش، با كلمات خودش، با موعظه‏هاى خودش، وقتى كه مى‏بيند نمى‏شود اين، با شمشير، با شمشير مى‏زند و اشخاصى كه مى‏خواهند اين جامعه را از بين ببرند و ملت را تباه بكنند، آن با شمشير، وقتى نمى‏شود با بينه و ميزان عمل كرد، با حديد عمل مى‏كند. ما همان ادعا مى‏كنيم كه ما امت رسول الله هستيم و شيعه على ابن ابيطالب، ما بايد مطالعه بكنيم ببينيم آنها چه كردند. شيعه اين نيست كه فقط بگويد من شيعه هستم، اين است كه ببيند چه كردند آنها، دنبال كند همان چيزهائى را كه آنها كردند. پيغمبر اكرم چقدر جنگ در زمان او واقع شد براى اينكه اصلاح كند جامعه را، براى اينكه دست ستمكارها را كوتاه كند، دست اين سرمايه دار چپاولگر را كوتاه كند، دست آن جبارهاى ظالم را كوتاه كند، تمام عمرش مشغول اين بود در مكه، به آنطور نمى‏توانست، به بينات و به ميزان و به موعظه‏ها عمل مى‏كرد تا وقتى كه در صدد بود، نه اينكه نشسته بود همين طور، صدد بود آدم جمع مى‏كرد تا وقتى كه مدينه مهيا شد و ايشان هم آمدند مدينه، ديگر همه‏اش مسائل، مسائل جنگ بود و مسائل سياست بود و اينها. اگر امت رسول الله هستيم، اين رسول الله، اگر شيعه على ابن ابيطالب هستيم، على ابن ابيطالب چقدر در جنگ‏ها رفت در ركاب رسول الله بود تا آخر كه رسول الله تشريف بردند، بعد يك جنگ باطنى داشت كه صلاح اين مى‏ديد كه بايد اجتماع محفوظ بماند و بايد اين استقرار پيدا بكند. آنروزى هم كه بعد از مسائل ايشان با او بيعت كردند، آنروز هم مطلب خودشان را گفتند. اول برنامه‏شان را گفتند و مهمترين برنامه اين بود كه من حتى آن چيزهايى كه صداق كرديد از چپاولگرى‏ها براى زن‏هايتان، آن هم ازتان مى‏گيرم. از آنجا كه ايشان را ندا را در داد، ديدند نمى‏شود با اين زندگى كرد، اين باهاش زندگى نمى‏شود، اين غير مسأله قبلى است، شروع كردند به چيز كردن و سه تا جنگ مهم انجام داد حضرت امير، چقدر كشته شد از مسلمان‏ها، چقدر كشته شد از آن طرف، همه هم مسلمان بودند، مسلمان. آن مسلمان بازيخورده بود، آن طرف مسلمان بازيخورده بودند، اين طرف مسلمانان هدايت شده بودند لكن وقتى مسلمانى هم بازى خورد و به جنگ با مسلمانهاى هدايت شده برخاست، او هم جوابش حديد است، اگر بينات و ميزان نتوانست كار خودش را بكند، جوابش حديد است.

علما اگر نباشند اسلام از بين مى‏رود بايد اينها باشند تا اسلام محفوظ بماند

حالا اين مطلب را هم بايد عرض كنم به عموم حوزه‏هاى علميه، حوزه قم، حوزه مشهد و همه حوزه‏هاى علميه كه شما مى‏بينيد كه در رأس اهداف خبيثه دولت‏هاى بزرگ واقع شديد، اين براى چيست؟ براى اينكه ملت شما را به عنوان فقها، به عنوان علما، به عنوان علماء دينى مى‏شناسد و تكليف الهى خودش را تبعيت مى‏داند، پس حفظ اين حوزه‏ها، حوزه‏هاى فقاهت، حفظ اين حوزه‏هاى علمى به همان معنائى كه سابق بود بايد بماند. جديت بكنيد در اينكه تحصيل بكنيد و محصل زياد

صحيفه نور ج 15 صفحه 150

بكنيد، ملا زياد كنيد. خيال نكنيد كه حالا ما ديگر احتياجى نداريم، ما تا آخر احتياج به علما داريم، اسلام تا آخر احتياج دارد به اين علما. اين علما اگر نباشند اسلام از بين مى‏رود. اينها كارشناس‏هاى اسلام هستند و حفظ كردند اسلام را تاكنون و بايد اينها باشند تا اسلام محفوظ بماند. اسلام با روشنفكر محفوظ نمى‏ماند، روشنفكرش آن هست كه آيه صريح قرآن را مسخره مى‏كند. اسلام با شماها، با اين طبقه تا اينجا رسيده است و بايد شما با تمام جديت فقيه درست كنيد، ملا درست كنيد. فقيه در همه چيز، منافات ندارد كه فقيه باشد، دخالت در امور مسلمين هم بكند هيچ منافات باهم ندارد، اما طبقه جوان بايد مشغول باشند به تحصيل و اين حوزه‏هاى فقاهتى هر چه بايد و هر چه بيشتر بايد بشود و مراجع به اينها عنايت زيادتر بكنند و مدرسين عنايات زيادتر راجع به اينها داشته باشند و حوزه فقهى به همان معنائى كه تاكنون بوده است حفظ كنيد، كه اگر اين حفظ نشود فردا مردم ديگر شما را قبول نمى‏كنند. مردم معمم نمى‏خواهند، مردم عالم مى‏خواهند، اين منتها علامت علم است. اگر يك وقت خداى نخواسته حوزه‏هاى علميه ما سست شدند در تحصيل، سست شدند در اينكه فقاهت را تقويت بكنند، بدانند كه اين يك خيانت بزرگى به اسلام است. و اگر چنانچه اين فكر تقويت بشود كه ما ديگر لازم نيست خيلى چه بكنيم و فقاهت تحصيل بكنيم، اين يك فكر شيطانى است، موافق آمال امثال آمريكا در دراز مدت. اگر شما حوزه هاى فقاهتى را، شما آقايان خراسان، آقايان قم، آقايان تبريز، ساير جاها، هر جا يك حوزه علميه دارد، اگر تقويت نكنيد اينها را به همان فقه كه تاكنون بوده است، به همان فقه سنتى و اگر فقها تحويل جامعه ندهيد، علما تحويل جامعه ندهيد مطمئن باشيد نمى‏گذرد يك نيم قرن الا اينكه از اسلام هيچ اسمى ديگر نبايد باشد. اگر فقهاى اسلام از صدر اسلام تا حالا نبودند الان ما از اسلام هيچ نمى‏دانستيم. اين فقها بودند كه اسلام را به ما شناساندند و فقه اسلام را تدريس كردند و نوشتند و زحمت كشيدند و به ما تحويل دادند و ما بايد همين جهت را حفظ بكنيم و يك تكليف الهى شرعى است به اينكه حوزه‏ها بايد تقويت بشود و البته در بين حوزه‏ها اشخاصى هستند كه آنها دخالت در امور اجتماعى و سياسى مى‏كنند و بايد هم بكنند. اما غفلت از اينكه ما ديگر به فقاهت كار نداشته باشيم، اين غفلت اسباب اين مى‏شود كه اسلام را خداى نخواسته منسى كنيد بعد از چند وقت. بايد حوزه‏ها به قوت خودش، بلكه هر روز قوتش زيادتر. حالا مزاحم‏ها ديگر رفتند، آنهائى كه با عمامه شما كار داشتند حالا ديگر مدفون شدند، شما بايد خودتان حفظ كنيد اسلام را به حفظ فقاهت. اسلام همه‏اش توى اين كتاب‏هاست. با حفظ فقاهت، با حفظ اين كتب، با نوشتن، با بحث كردن، با حوزه‏هاى علمى تشكيل دادن از همه علوم اسلامى، آن كتبى كه منسى شده بود، آن كتب را باز به صحنه آوردن و بحث كردن و حفظ كردن اين دژ محكمى كه تاكنون اسلام را نگه داشته است. ما موظفيم كه اسلام به همانطورى كه آمده است و به دست ما رسيده است ما هم تحويل بدهيم به نسل‏هاى آتيه انشاءالله، آنها هم به نسل‏هاى بعد و بعد تا صاحبش بيايد و تسليم او بكنند. و من اميدوارم

صحيفه نور ج 15 صفحه 151

كه اين آقايانى كه مى‏خواهند مكه مشرف بشوند با اين كاروانها خيلى توجه به مسائل داشته باشند و حجاج را متوجه بكنند كه حجاج ايرانى نمونه‏اى باشد از اسلام و از انقلاب اسلامى و آنطور نباشد كه خداى نخواسته يك وقتى بعضى از افراد يك تخلفاتى بكنند كه اسباب وهن باشد. بايد موعظه كنند آقايان، بايد علما جلسه داشته باشند در موارد مختلف، هر جا هستند با مردم صحبت كنند، مردم را ارشاد كنند، توجه بدهند مردم را به مسائل و مظلوميت ايران را به مسلمين جهان عرضه كنند و بگويند كه با ما دولت‏هاى بزرگ و آن اشخاصى كه وابسته به آنهاست براى خاطر اينكه ما مى‏خواهيم اسلام باشد، با ما چه مى‏كنند. خداوند انشاء الله اسلام را تقويت كند و علماى اسلام را انشاء الله تقويت و تهذيب كند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 152

تاريخ: 20/6/60

فرمان امام خمينى به برادر محسن رضائى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى محسن رضائى شما را به فرماندهى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى منصوب مى‏نمايم تا با تعهد و مسئوليت كامل وظايف محول را انجام داده و در هماهنگى با ساير نيروهاى مسلح جديت نمائيد. بديهى است كه كليه پاسداران با تبعيت از فرماندهى در حفظ استقلال و انتظام كوشا مى‏باشند. توفيقات جنابعالى را در اين امر خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:46 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 153

تاريخ: 21/6/60

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيت الله مدنى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون

با شهيد نمودن يك تن ديگر از ذريه رسول الله و اولاد روحانى و جسمانى شهيد بزرگ اميرالمومنين، سند جنايت منحرفان و منافقان به ثبت رسيد. سيدبزرگوار و عالم عادل عاليقدر و معلم اخلاق و معنويات حجت الاسلام و المسلمين شهيد عظيم‏الشان مرحوم حاج سيد اسد الله مدنى رضوان الله عليه همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقى شقى به شهادت رسيد. اگر با به شهادت رسيدن مولاى متقيان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزيزش شهيد مدنى هم آرزوى منافقان را بر آورده خواهد كرد. اگر خوارج سياه بخت از شهادت ولى الله الاعظم طرفى بستند و به حكومت رسيدند، اين گروهك‏هاى خائن نيز به آمال خبيث خود كه سقوط حكومت اسلام و برقرارى حكومت آمريكائى است مى‏رسند. آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدى را براى خود و اينان عذاب ابدى خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امت اسلام را براى خود و هم پيمانان و اربابان خونخوار خويش به بار آوردند.

ملت بزرگ و روحانيون معظم چون صفى مرصوص ايستاده‏اند كه هر پرچمى از دست تواناى سردارى بيفتد، سردار ديگرى آن را برداشته و به ميدان آيد و با قدرت بيشتر در حفظ پرچم اسلامى به كوشش برخيزد. شهيد مدنى با شهادت مظلومانه خود ضد انقلاب و منافقين ضد اسلام را بكلى منزوى كرد. اين چهره نورانى اسلامى، عمرى را در تهذيب نفس و خدمت به اسلام و تربيت مسلمانان و مجاهده در راه حق عليه باطل گذراند و از چهره‏هاى كم نظيرى بود كه به حد وافر از علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازى برخوردار بود. به شهادت رساندن چنين شخصيتى به تمام معنى اسلامى همراه با تنى چند از فرزندان اسلام و ياران باوفاى انقلاب اسلامى در ميعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمين جز عناد با اسلام و كمر بستن به محو آثار شريعت و تعطيل جمعه و جماعت مسلمين توجيهى ندارد.

اگر تا امروز براى جنايت‏ها و شرارت‏هاى خود بهانه‏هاى بى‏پايه‏اى مى‏تراشيدند، در شهادت اين عالم متقى كه جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمى‏انديشيد بهانه‏اى جز انتقام از اسلام و ملت شريف نمى‏توانند بتراشند. انتقام از اسلام كه آن را اساس سقوط دستگاه‏هاى جبار و شكست ابر

صحيفه نور ج 15 صفحه 154

قدرت‏ها در ايران و پس از آن در منطقه مى‏بينند و از ملت قدرتمند كه پشت بر آنان نموده و كاخ آمال و آرزوى آنان را در هم كوبيده و تمامى آنان را از صحنه تا ابد بيرون رانده است، مى‏گيرند. مردم رزمنده ايران و خصوص مردم غيرتمند آذربايجان كه چنين روحانى متعهد و عالم عاليقدرى را از دست داده‏اند و حريف شكست خورده خود را مى‏شناسند، با عزمى جزم و اراده‏هاى خلل ناپذير انتقام خود را از آنان مى‏گيرند.

اينجانب شهادت اين مجاهد عزيز عظيم و ياران با وفايش را به پيشگاه اجداد طاهرينش خصوصاً بقيه الله ارواحنا له الفدا و به ملت مجاهد ايران و اهالى غيور و شجاع آذربايجان و به حوزه‏هاى علميه و خاندن محترم اين شهيدان تبريك و تسليت مى‏گويم.

خط سرخ شهادت، خط آل محمد و على است و اين افتخار از خاندان نبوت و ولايت به ذريه طيبه آن بزرگواران و به پيروان خط آنان به ارث رسيده است. درود خداوند و سلام امت اسلامى بر اين خط سرخ شهادت و رحمت بى‏پايان حق تعالى بر شهيدان اين خط در طول تاريخ و افتخار و سرفرازى بر فرزندان پرتوان پيروزى آفرين اسلام و شهداى راه آن و ننگ و نفرت و لعنت ابدى بر وابستگان و پيروان شياطين شرق و غرب خصوصاً شيطان بزرگ امريكاى جنايتكار كه با نقشه‏هاى شيطانى شكست خورده خود گمان كرده ملتى را كه براى خداوند متعال و اسلام بزرگ قيام نموده و هزاران شهيد و معلول تقديم نموده با اين دغلبازى‏ها مى‏تواند سست كند و يا از ميدان به در برد. اينان پيروان سيد شهيدانند كه در راه اسلام و قرآن كريم از طفل ششماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را قربان كرد و اسلام عزيز را با خون پاك خود آبيارى و زنده نمود.

ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح نظامى و انتظامى و مردمى ما پيرو اوليائى هستند كه همه چيز خود را در راه هدف و عقيده فدا نموده و براى اسلام و پيروان معظم آن شرف و افتخار آفريدند.

از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و رحمت براى شهيدان خصوصاً شهداى اخيرمان و بالاخص شهيد عزيز مدنى معظم و سلامت كامل براى مجروحين اين حادثه و صبر و استقامت براى ملت بزرگ خصوصاً آذربايجانى‏هاى عزيز و بازماندگان شهيدان خواهانم. سلام و درود بر همگان.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 155

تاريخ: 23/6/60

پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيت الله العظمى گلپايگانى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله آقاى حاج سيد محمد رضا گلپايگانى دامت بركاته قم از اظهار محبت و لطفى كه در مصيبت وارده بوسيله تلگراف نموده بوديد متشكرم. از خداى تعالى دوام توفيقات و سلامتى جنابعالى را مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 156

تاريخ: 23/6/60

پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيت الله شيرازى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله آقاى حاج سيد عبدالله شيرازى دامت بركاته مشهد مقدس تلگراف تسليت جنابعالى واصل گرديد. از اظهار لطف و محبت شما متشكرم. دوام توفيقات و سلامت آنجناب را از خداى تعالى مسئلت دارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 160

تاريخ: 31/6/60

پيام امام خمينى به مناسبت آغاز سال تحصيلى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در آستانه گشايش مدارس و ورود دانش آموزان عزيز در محيط علم و دانش لازم است تذكراتى به فرزندان عزيز و مادران و پدران محترم و ملت معظم ايران داده شود.

بى شك بالاترين و والاترين عنصرى كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسى دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مى‏دهد و با انحراف فرهنگ هر چند جامعه در بعدهاى اقتصادى، سياسى، صنعتى و نظامى قدرتمند و قوى باشد ولى پوج و پوك و ميان تهى است. اگر فرهنگ جامعه‏اى وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار ديگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرايش پيدا مى‏كند و بالاخره در آن مستهلك مى‏شود و موجوديت خود را در تمام ابعاد از دست مى‏دهد. استقلال و موجوديت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت مى‏گيرد و ساده‏انديشى است كه گمان شود با وابستگى فرهنگى، استقلال در ابعاد ديگر يا يكى از آنها امكان‏پذير است. بى‏جهت و من باب اتفاق نيست كه هدف اصلى استعمارگران كه در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زير سلطه است. اتفاقى نيست كه مراكز تربيت و تعليم كشورها و از آن جمله كشور ايران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصاً غربى‏ها و اخيراً آمريكا و شوروى قرار گرفت و زبان‏ها و قلم‏هاى غرب‏زدگان و شرقزدگان آگاهانه يا ناآگاه و اساتيد غربزده و شرقزده دانشگاه‏ها در طول مدت تأسيس دانشگاه‏ها و خصوصاً دهه‏هاى اخير اين خدمت بزرگ را براى غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بين ارباب قلم و زبان و اساتيد، اشخاص متعهد و متوجهى بودند و هستند كه بر خلاف آن مسير بودند و مى‏باشند لكن مع‏الاسف در اقليت چشمگير بودند.

هجوم دانشجويان پس از طى كردن دوره‏هاى تحصيلى با آموزش‏هاى غربى و شرقى در دبيرستان‏ها و دانشگاه‏هاى ايران به سوى غرب واحياناً شرق كه ره آوردى جز فرهنگ غربى و شرقى نداشت، چنان فاجعه‏اى به بار آورد كه همه ابعاد جامعه ما را بى‏قيد و شرط وابسته بلكه تسليم به ابرقدرت‏ها كرد به طورى كه جامعه ما با ظاهرى ايرانى اسلامى محتوايى سرشار از غرب و شرقزدگى داشت و مع‏الاسف پس از گذشت سه سال از پيروزى انقلاب و مقاومت و ايستادگى جمهورى اسلامى در مقابل شرق و غرب و مكتب‏هاى انحرافى آنان و وفادارى اين جمهورى به اسلام به عنوان نفى كننده جميع وابستگى‏ها و انحرافات، باز گرفتار گروه‏ها و گروهك‏هاى وابسته به يكى از

صحيفه نور ج 15 صفحه 161

دو قطب و سر سپرده مكتب‏هاى انحرافى و وابسته به يكى از آنان مى‏باشيم. و نيز مواجهيم با افرادى از اين منحرفين كه در مراكز تربيت و تعليم نفوذ كرده‏اند و با مجال دادن به آنان، خطر به انحراف كشيدن جوانان و نو نهالان بسيار است كه خداى ناكرده با انحراف و وابسته شدن فرزندانمان به فرهنگ غرب يا شرق، تمام ابعاد جامعه يا وابسته و تسليم غرب خواهد شد و يا شرق، و تمام كوشش‏ها و زحمات ملت و خون جوانان و عزيزان آنان به هدر خواهد رفت.

اكنون بر دانش آموزان و دانشجويان عزيز و اساتيد و معلمان متعهد است كه باتمام توان و قدرت در شناسايى عوامل فساد كوشش كنند و محيط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاك نمايند و گمان نشود كه اين نفوذ فقط براى انحراف دانشگاه‏هاست، كه منحرفين و منافقين براى نفوذ در دبيرستان‏ها بلكه دبستان‏ها اهميت بيشترى قائلند تا جوانان را براى انحراف دانشگاه مهيا كنند. آنان مى‏دانند اگر نوباوگان در مراكز آموزش تربيت صحيح شوند و حيله‏هاى استعمارگران را احساس و توطئه‏هاى همه جانبه آنان را لمس كنند، در دانشگاه براى عمال استعمار توفيق كمترى حاصل مى‏شود و لهذا در دبستان‏ها و دبيرستان‏ها و قبل از ورود به دانشگاه‏ها در ساختن جهاز استعمارى شرق و غرب براى ورود به دانشگاه اهميت خاصى احساس مى‏كنند. از اين رو است كه بايد دستگاه‏هاى آموزشى متعهد و دلسوز براى نجات كشور اهميت ويژه‏اى در حفظ نوپايان و جوانان عزيزى كه استقلال و آزادى كشور در آينده منوط به تربيت صحيح آنان است قائل باشند و نيز از اين رو است كه نقش معلمان و اساتيد در تربيت و تهذيب دانش آموزان و دانشجويان به عنوان اساسى‏ترين و موثرترين نقش مطرح مى‏گردد و همه ديديد كه گرايش آنان به شرق و غرب براى كشورمان چه فاجعه‏ها آفريد و دانشگاه‏ها را به صورت دژ محكمى براى خدمت به شرق و غرب در آورد و اكثريت قاطع غرب و شرقزدگان اين مملكت را به عنوان فارغ التحصيل تحويل جامعه داد. اكنون بر معلمان متعهد و مسئول دبستانى و دبيرستانى است تا با كوشش خود جوانانى را تحويل دانشگاه‏ها دهند كه با آگاهى از انحرافات گذشته دانشگاه، بر فرهنگ غنى و مستقل اسلامى ايرانى تكيه كنند و بر اساتيد متعهد است تا با باز شدن دانشگاه‏ها در صورت مشاهده انحراف و گرايش جوانان به يكى از دو قطب قدرت و مكر آنان را به توطئه‏هاو شيطنت‏ها آگاه كنند و جوانانى متعهد نسبت به مصالح كشور و آگاه به اهداف اسلام تحويل جامعه دهند و مطمئن باشند كه با اين خدمت، استقلال و آزادى كامل ميهن عزيزشان تضمين خواهد شد. و از اين رو است كه نقش خانواده و خصوص مادر در نونهالان و پدر در نوجوانان بسيار حساس است و اگر فرزندان در دامن مادران و حمايت پدران متعهد به طور شايسته و با آموزش صحيح تربيت شده و به مدارس فرستاده شوند، كار معلمان نيز آسانتر خواهد بود. اساساً تربيت از دامان پاك مادر و جوار پدر شروع مى‏شود و با تربيت اسلامى و صحيح آنان استقلال و آزادى و تعهد به مصالح كشور پايه ريزى مى‏شود.

امروز بايد پدران و مادران مواظب رفتار فرزندان خويش باشند كه در صورت مشاهده حركات غير عادى آنان را نصيحت نمايند تا گول منافقين و منحرفين را نخورند كه در اين صورت سعادت دنيوى و

صحيفه نور ج 15 صفحه 162

اخروى آنان تباه مى‏گردد. مادران و پدران بايد توجه داشته باشند كه سنين دانش آموزى و دانشگاهى سال‏هاى شور و هيجان فرزندانشان مى‏باشد و با اندك شعارى جذب گروه‏ها و منحرفين مى‏شوند و نيز جوانان دبيرستانى باهشيارى كامل توجه داشته باشند كه عمال اجنبى آنان را، حتى با اسم اسلام راستين به دام شرق و غرب نيندازند و توجه كنند آنان كه از اسلام راستين دم مى‏زنند خودشان از اسلام چه مى‏دانند و از قوانين و احكام اسلام چه اطلاعى دارند و به اوامر و نواهى قرآن كريم و اسلام بزرگ تا چه اندازه پايبند هستند.

جوانان عزيز دبيرستانى و دانشگاهى توجه كنند كه سران و سردمداران گروه‏ها كه مى‏خواهند با اسم اسلام پايه‏هاى آن را سست كنند و جوانان را به دام اندازند هيچ اطلاعى از اسلام و اهداف قوانين آن ندارند و با خواندن چند آيه از قرآن و چند جمله از نهج البلاغه و تفسيرهاى جاهلانه و غلط نمى‏شود اسلام شناس شد. اينان با تفسير انحرافى چند جمله و چند آيه، آيات و جملات صريح را كه مخالفت واضح با مرام انحرافى و التقاطى آنان دارد انكار مى‏نمايند و در حقيقت تمسك به قرآن و نهج البلاغه براى كوبيدن اسلام و قرآن است تا راه را براى رهبران غربى و شرقى خود باز كنند و شما جوانان عزيز و سرمايه‏هاى كشور را بر ضد مصالح كشور خودتان بسيج نمايند.

اى جوانان عزيز! هشيار باشيد و با تفكر و تعقل فعاليت اين منافقين بلندگوى غرب و منحرفين بلندگوى شرق را بررسى نمائيد. امروز بزرگترين دليل بر بطلان راه آنان همبستگى تمامى نيروهاى ضد انقلاب و كوشش همه آنان در مخالفت با جمهورى اسلامى است كه خواست ملت مى‏باشد و ملت مجاهد و شريف جان خود و فرزندان عزيز خود را فداى تحقق آن كرده و مى‏كنند. اينان همان اندازه در دعوى اسلامى بودند خود صادقند كه در دعوى مخالفت با غرب و امريكا كه اكنون صداقتشان در دامن غرب و طرفدارى بى‏چون چراى غرب از آنان به ثبت رسيد، و همان اندازه در دعوى طرفدارى از ملت راستگو كه صداقتشان در كشتار خلق مستضعف و آتش زدن اموال ملت و غارت بانك‏ها ثابت گرديد. اينان از اول تاكنون اسلام را وسيله اهداف شوم خود كرده و قرآن و نهج البلاغه را به بازى گرفته و جوانان پاكدل را به دام خود انداخته بودند تا جوانى‏شان را در راه اهداف استعمارى آنان به تباهى كشند. و باز تاكيد مى‏كنم پدران و مادران اين كودكان معصوم و جوانان بى‏تجربه كوشش كنند و جوانان و عزيزان خود را از اين مهلكه كه دنيا و آخرت آنان را تباه مى‏كند نجات دهند و ملت مبارز و متعهد با هشيارى و پشتكار، جوانان و نونهالان را كه سرمايه و مخازن ارزشمند كشورند از شر اين منحرفين امريكائى نجات دهند. فردا انشاء الله تعالى دبستان‏ها و دبيرستان‏ها و مراكز نو آموزها باز و به كار مشغول مى‏شوند و به خواست خداوند به زودى شاهد بازگشايى دانشگاه‏ها خواهيم بود و دانش آموزان بدانند كه گوش دادن به مقاصد شوم منافقان و منحرفان، آنان را از مدارس محروم خواهد كرد و اجازه اخلال در امور مدارس به كسى داده نخواهد شد. از خداوند متعال بيدارى و هشيارى هر چه بيشتر نسل جوان را خواستار و رشد و تعالى علمى و اخلاقى آنان را خواهانم. والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 163

تاريخ: 2/7/60

پيام امام خمينى در آستانه انتخابات رياست جمهورى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت مجاهد و متعهد ايران!

جمهورى اسلامى، فرآورد مجاهدات جانفرسا و فداكارى‏هاى بى‏دريغ شما و فرزندان برومند و شهداى ارجمند شماست. شما بوديد كه با قدرت ايمان و تعهد به اسلام، ميهن عزيز خود را از اسارت سلاطين و رژيم ستمگر شاهنشاهى و دژخيمان خونخوار آنان نجات داديد. شما بوديد كه همچون سلحشوران متعهد صدر اسلام با انقلابى عظيم، كشور خود را از سلطه ابرقدرت‏ها و خصوصاً امريكاى غدار و جهانخوار آزاد نموديد. شما اسلام بزرگ را كه مى‏رفت دستخوش انحراف منحرفين و منافقين شود و احكام مترقى آن به احكام دلخواه نادانان مبدل گردد و با اسم اسلام راستين، قوانين مسلم منصوص در قرآن كريم به نسيان كشيده شود، زنده و تجديد گرديد و در مقابل هجوم نظامى و تبليغاتى همه جانبه ايستادگى نموديد و در اين دو سه ساله، ره صد ساله پيموديد و تمام موانع را از سر راه برداشته و جمهورى اسلامى را با تمام نهادهايش تحقق بخشيديد و حياتى جديد و درخشان و فروزنده به كشورتان و فرهنگتان بخشوديد.

اكنون شما عزيزان ارزشمند هستيد كه بايد اين سرمايه گرانبها و اين امانت الهى را كه با خون اولياء گرانقدر خداوند و مجاهدين ارجمند اسلام و فرزندان عزيز برومند شما، به دست شما سپرده شده است پاسدارى نمائيد و با تمام توان از زن و مرد و كوچك و بزرگ با مجاهدات پيگير و شجاعانه، در حفظ و حراست آن كوشا باشيد و از تبليغات دامنه‏دار ورشكستگان كه خود علامت عظمت انقلاب اسلامى شماست و دليل وحشت آنان و سلطه جويان و چپاولگران است، به خود ترديدى راه ندهيد و با همان شور و هيجان و تعهدى كه داريد به پيش رويد و مطمئن باشيد كه در جهان، سرافراز و پيروز هستيد و در بارگاه عظمت حق تعالى ارزشمند و در پيشگاه اسلام و اولياء معظم آن ارجمند خواهيد بود.

اكنون كه با از دست دادن سربازى گرانقدر و رئيس جمهورى خدمتگزار و متعهد چون شهيد رجائى كه خدايش رحمت فرمايد، براى تعيين رئيس جمهور به پاى صندوق‏هاى راى خواهيم رفت، لازم است ملت عزيز، رشد و استقامت و پايدارى خود را در پيشگاه خالق و صاحب اسلام و در نزد جهانيان و در پيش چشمان حيرت زده دشمنان و بدخواهان اسلام كه شما را با تهمت‏هاى گوناگون

صحيفه نور ج 15 صفحه 164

هدف قرار داده و وفادارى شما عزيزان متعهد به جمهورى اسلامى را مورد سؤال و ترديد انگاشته‏اند ثابت و با شور هر چه بيشتر، يكپارچه در اين امرى كه حفظ حيثيت جمهورى اسلامى و ملت شريف بسته به آن است به سوى صندوق‏هاى راى چون موجى خروشان و دريائى مواج، با صفوفى فشرده رفته راى خود را به شخصى كه متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و كشور و حامى مستضعفان و داراى بصيرت در امر دين و دنيا و منزه از گرايش به شرق و غرب، و مكتب‏هاى انحرافى و داراى ديد سياسى است، بدهيد. امروز شركت در انتخابات رياست جمهور نه فقط يك وظيفه اجتماعى و ملى است، بلكه يك وظيفه شرعى اسلامى و الهى است كه شكست در آن، شكست جمهورى اسلامى است، كه حفظ آن بر جميع مردم از بزرگترين واجبات و فرائض است و وسوسه در آن از شيطان بلكه عمال شيطان بزرگ است.

برادران و خواهران! با هشيارى بسيار و ديد اسلامى سياسى با مسائل برخورد كنيد و از وسوسه منحرفان و مخالفان اسلام و وابستگان به سياست اجانب اجتناب نمائيد كه اينان با هر وسيله مى‏خواهند پايه‏هاى جمهورى اسلامى را متزلزل كنند و به خيال رسيدن به مقاصد خودشان، از هر فرصتى بهره بردارى نمايند و نگذارند كه شما در اين امر حياتى كه شخصيت خود و كشورتان بسته به آن است شركت كنيد.

اينجانب از علماى معظم و ائمه جمعه و جماعات محترم و خطبا و گويندگان متعهد در سراسر كشور تقاضا دارم كه مردم شريف را از اهميت اين موضوع حياتى و سرنوشت ساز مطلع و آنان را به تكليف شرعى خود ارشاد فرمايند. از نويسندگان و گويندگان و روشنفكران و اساتيد محترم و معلمان و دانشمندان كشور تقاضا دارم كه در هر مسلك و گروهى هستند، به يك مطلب مهم توجه نمايند كه اگر خداى نخواسته جمهورى اسلامى، اين دسترنج توده‏هاى عظيم رنج كشيده و ستم ديده، شكست بخورد، هرگز گمان نكنند كه به جاى آن يك رژيم متعهدتر و غمخوارتر و ملى‏تر و اسلامى‏تر روى كار مى‏آيد و به يقين بدانند كه يك رژيم صد در صد غربى آمريكائى يا شرقى كمونيستى به دست يكى از دو ابرقدرت، جايگزين آن مى‏گردد، اگر چه با صورت ملى و اسلامى. پس در اين صورت، كارشكنى يا بى‏تفاوتى در اين امر، نزديك كردن كشور است به سوى دو قطب جهانخوار و به هدر دادن خون‏هاى جوانان و زحمت‏هاى طاقت فرساى ملت. و از انجمن‏هاى اسلامى در سطح كشور مى‏خواهم كه در هر محلى كه هستند، كسانى را كه با آنان تماس دارند به اهميت اين امر آشنا نمايند. اميد است خداوند متعال، امت اسلامى را موفق فرمايد كه براى پيشرفت مقاصد اسلامى هر چه بيشتر كوشش نمايند و توفيق خدمت به همه ما مرحمت فرمايد. والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 165

تاريخ: 5/7/60

پاسخ امام خمينى به تلگرام فرماندهان ارتش و سپاه در خصوص شكستن حصر آبادان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تيمسار سرتيپ فلاحى، تيمسار سرتيپ ظهير نژاد و جناب آقاى محسن رضائى ايدهم الله تعالى تلگرام شما در خصوص فتح بزرگ كه خداوند تعالى نصيب ارتش، نيروى هوائى و هوانيروز، سپاه پاسداران، بسيج، ژاندارمرى، فدائيان اسلام و ساير نيروهاى مردمى فرموده و محاصره آبادان به طور كامل شكسته شده است واصل گرديد. اينجانب اين پيروزى بزرگ را به فرماندهان تمامى نيروهاى مسلح و به سربازان ارجمند و سپاهيان نيرومند تبريك مى‏گويم و اميد است اين سرافرازى‏ها را كه براى اسلام و ميهن فراهم مى‏كنند منظور نظر مبارك ولى الله الاعظم بقيه الله ارواحنا له الفداء باشد و آخرين پيروزمندى را كه بيرون راندن نيروهاى متجاوز كافر از سرزمين‏هاى ميهن‏مان است، ملت شريف به زودى مشاهده كند. اينجانب به اسم ملت بزرگ ايران از رزمندگان دلير ارتش و سپاه و ديگر قواى مسلح ايدهم الله تعالى تقدير و تشكرمى كنم. از خداوند متعال توفيق نصرت و عظمت اسلام و مسلمين و بخصوص نيروهاى مسلح اسلامى را خواستار است. والسلام عليكم

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 157

تاريخ: 27/6/60

پيام امام خمينى به مناسبت هفته بزرگداشت جنگ تحميلى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يك سال از جنگ صدام تكريتى امريكائى با اسلام عزيز مى‏گذرد، يك سال از هجوم بعث كافر عراق به سرزمين اسلام و جمهورى اسلامى ايران گذشت. اكنون در آستانه هفته جنگ و بررسى ابعاد مختلف آن، از انگيزه‏ها و پيامدها و دستهاى جنايتكارى كه از آستين حزب بعث كافر عراق و صدام عفلقى پيداست، تا ثمرات تلخ و شيرينى كه در مقابله حق و باطل و اسلام و كفر به بار آورده است، سخن مى‏باشد و در اين هفته نويسندگان و گويندگان و رزمندگان افشاگران و هنرمندان به بررسى كامل جنگ مى‏پردازند و ابعاد اين واقعه تاريخى را روشن مى‏نمايند. آنچه تاكنون از انگيزه صدام بعثى و حزب بعث عراق بر روشن بينان نبايد مخفى باشد آن است كه ابرقدرتان جنايتكار و خصوصاً امريكا در اين انقلاب به اين نتيجه رسيده‏اند كه انقلاب اسلامى ملت ايران با ساير انقلاب‏هاى غير الهى تاريخ فرق اساسى دارد و رمز پيروزى شگفت انگيز آن را پس از تجزيه و تحليل، در اسلام راستين يافتند. چنانچه رمز وحدت كلمه و نهضت همه اقشار ملت را نيز در اسلام بزرگ احساس كردند و خطر عظيم صدور انقلاب و پرتو حق در جهان اسلام بلكه در جهان مستضعفان آنان را در وحشت انداخت، وحشتى كه در آن كوتاه شدن دست جنايتكارشان از كشورهاى اسلامى بلكه از كشورهاى مظلوم تحت سلطه را در پهناور گيتى به عيان مى‏ديدند و شياطين كارشناس آنان زنگ خطر سقوط امپراطورى جهانى‏شان را به صدا در آوردند. لذا از انقلاب هر چه گذشت برتوطئه‏هايشان براى سقوط اسلام، اين رمز الهى برچيده شدن دستگاه‏هاى ستمگران و چپاولچيان افزايش پيدا كرد و در بين حكومت‏هاى منطقه، حكومتى را كه صد در صد با اسلام مخالف و در سركوبى آن مصمم است جز بعث عراق و شخص صدام نيافتند و او را با وعده فتح و پيروزى و اميد چيره شدن بر اسلام با بهانه‏اى ابلهانه به اين دام انداختند و بحمد الله بر خلاف ميل‏شان ماهيت زشت او كه براى مسلمانان عراق واضح و الحاد و كفر او به فتواى فقيه وقت ثابت شده بود، براى ساير مسلمانان نيز واضح گرديد. صدام اكنون پس از يك سال شرارت و جنايت و خسارات فراوان و به هدر دادن نيروهاى فراوان انسانى و مادى از ملت مظلوم ايران و عراق و آنهمه تشبث به قدرت‏ها و حكام منطقه، ديوانه‏وار به كشتار ملت وارتشيان عراق كمر بسته است، و از آنان كه به الحاد او تن در نمى‏دهند انتقام مى‏گيرد و زندگى نكبت بارش را مأيوسانه مى‏گذراند.

صحيفه نور ج 15 صفحه 158

انگيزه او و دوستانش سركوبى اسلام به نفع ابرقدرت‏ها و انگيزه ملت و قواى مسلح اسلامى ايران دفاع از اسلام و قرآن كريم به نفع ملت‏هاى اسلامى و مستضعفان جهان است. حزب بعث خبيث عراق با انگيزه شيطانى خود در سراشيبى سقوط به سوى عذاب اليم الهى مى‏غلطد ولى، ملت! و ارتش! و پاسداران! و بسيج! و ساير قواى مسلح نظامى و انتظامى! و مردم ايران! با احدى الحسنين، پيروزى يا شهادت و وصول به لقاءالله، قله سعادت را بپيمائيد. چه غم امتى راكه به سوى خداوند تعالى مى‏رود و يا به سوى تحقق اهداف اسلامى و انعكاس آن در جهان و چه غم اين ملت انقلابى را كه هفته‏هاى جنگ داشته باشد و به پيامبر اسلام (ص) و خاندان او اقتدا نموده و به راه اهداف اسلام عمرى با شرافت و سر بلندى به جهاد مقدس ادامه دهند و پس از صدام دشمن اسلام به اسرائيل خبيث دشمن بشريت بپردازد. تأسف ما در اين جنگ تحميلى آن است كه قدرتهايى كه بايد صرف برانداختن اسرائيل و نجات بيت المقدس بزرگ شود با تبانى بين شياطين بزرگ و صهيونيسم جهانى و بين حزب بعث عراق، صرف هجوم بر ضد مخالف سر سخت اسرائيل و امريكا شد و مى‏شود. ما اكنون نيز تكرار مى‏كنيم كه تا ملت‏هاى اسلام و مستضعفان جهان بر ضد مستكبران جهانى و بچه‏هاى آنان خصوصاً اسرائيل غاصب قيام نكنند، دست جنايتكار آنان از كشورهاى اسلامى كوتاه نخواهد شد و اين غده سرطانى از بيت‏المقدس و لبنان اخراج نخواهد گرديد و امثال صدام و سادات به جنايات خود ادامه خواهند داد و مصر و عراق را به تباهى خواهند كشيد. چاره براى دفع اين ستمكاران، پناه به اسلام و گرايش متعهدانه به قرآن كريم و در زير پرچم توحيد با وحدت و انسجام بپاخاستن است.

هان اى مسلمانان جهان! و اى مستضعفان گيتى! آن نظام كه براى شما، براى رشد تكامل شما، براى سعادت دنيا و آخرت شما، براى رفع ظلم و خونخوارى و چپاولگرى از مظلومان جهان و براى تربيت و تعليم انسانى و براى آزادى و استقلال كشورهاى شما از جانب خداوند متعال بپا شده نظام‏هاى الهى است كه بالاترين آنها نظام اسلامى است.

امروز امثال سازمان‏هاى حقوق بشر براى كشيدن جهان به نفع ابرقدرت‏هاى ستم پيشه است و نظام‏هاى الهى و در رأس آنها اسلامى به استضعاف است كه به نفع مستضعفان عليه مستكبران در طول تاريخ در ستيز بوده‏اند و به استعمار و استثمار نه گفتند. از اين جهت مستكبران، چپاولگران، قدرت طلبان با آنان به جنگ پرداختند و شما مى‏بينيد كه جمهورى اسلامى ايران كه از ابتدا با آواى نه شرقى و نه غربى براى استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى برپاخاست و انقلاب كرد و پيروز شد، تمام منحرفين و قدرت‏هاى كافر در مقابلش جبهه گرفتند و عليه آن از خارج و داخل بوسيله تفاله‏ها و انگل‏ها و گروهك‏هاى منافق ملحد به كارشكنى و شرارت پرداختند و تمامى بوق‏هاى تبليغاتى عليه انقلاب اسلامى ايران به صدا در آمدند و دستگاه‏هاى نفاق افكن بين مسلمانان به تكاپو برخاستند و سيل تهمت و افتراء به وسيله موج‏هاى‏استعمارى به سوى جمهورى اسلامى ايران جارى گرديد و كمكهاى بى‏دريغ تبليغاتى و تسليحاتى از هر طرف به سوى رژيم عراق براى سركوبى اسلام سرازير شد.

صحيفه نور ج 15 صفحه 159

اكنون بر ملت شريف و مبارز ايران است كه در مقابل تمام توطئه‏ها و شرارت‏ها بايستند و همانطور كه با قيام و انقلاب خود دست قدرت‏هاى بزرگ و تفاله‏هاى آنان را از ايران قطع كردند، براى ادامه انقلاب اسلامى خود و براى اقامه عدل الهى از هيچ قدرتى و شرارتى هراس به خود راه ندهند. و برقواى مسلح اسلامى، از ارتش، سپاه، بسيج و ساير قواى نظامى و انتظامى تا نيروهاى مردمى در جبهه و پشت جبهه است كه چو سيلى خروشان مزدوران جبهه را از كشور اسلامى‏شان برانند و ايران عزيز را از اين خس و خاشاك‏ها پاك نمايند و بدانند كه نيروى ايمان پيروز است. و بر ملت قهرمان است كه با پشتيبانى بى‏دريغ خود از قواى انتظامى و سپاه پاسداران، اين گروهك‏هاى ورشكسته را كه در خيابان‏ها به شرارت مى‏پردازند دستگير كرده و به محاكم صالحه تحويل دهند. و بر محاكم انقلاب است كه بر طبق فرمان الهى با آنان رفتار نمايند و بى‏كم و كاست حكم قرآن كريم را اجرا نمايند و به خواست خداوند فتنه را بخوابانند و از تجاوز افراد خوددارى نمايند. از ملت عزيز و خصوص دست‏اندركاران و قواى مسلح مى‏خواهيم كه هيچ امرى آنان را از جنگ تحميلى اغفال نكند و جنگ را سرلوحه همه امور قرار دهند كه دست‏هاى خيانتكار براى انصراف آنان از جنگ در كار است. و به آوارگان مظلوم جنگى تاكيد مى‏كنم كه صبر و شكيبائى را از دست ندهند و مطمئن باشند كه خسارات جنگى با خواست خداوند به دست ملت و دولت جبران خواهد شد و از ملت و دولت تقاضا دارم كه نسبت به حوايج آوارگان جنگى از هيچ كوششى دريغ ننمايند. اينان برادران و خواهران و فرزندان شمايند كه به دست عمال آمريكا از خاندان خود آواره شده‏اند. و از خداوند تبارك و تعالى عاجزانه تقاضا دارم كه ملت ايران را با مددهاى غيبى حمايت فرمايد و دست مخالفان اسلام را از كشور اسلامى ما قطع فرمايد و پيروزى نهائى را بر تمام جبهه‏ها نصيب كشور اسلامى فرمايد.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 166

تاريخ: 7/7/60

پاسخ امام خمينى به تلگرام تبريك آيت اللّه العظمى شيرازى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مشهد مقدس - حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت بركاته

تلگرام شريف در تبريك پيروزى‏هاى مهم نيروهاى مسلح موجب تشكر گرديد. اميد است با توجهات خاصه ولى عصر بقيه الله ارواحنا له الفدا و دعاى خير جنابعالى و ساير حضرات آقايان معظم در تحت قبه منوره حضرت ثامن الحجج عليه و عليهم الصلوه و السلام، خداوند تعالى توفيق پيروزى نهائى و سركوبى دشمنان اسلام در داخل و خارج را به قواى مسلح و ملت رزمنده ايران عنايت فرمايد و منحرفين را كه آگاهانه و يا ناآگاهانه در خدمت دو قطب شرق يا غرب، به اسلام و جمهورى اسلامى ضربه مى‏زنند، هدايت يا سركوب فرمايد و جوانان به دام كشيده را كه جان خود و هم ميهنان خود را در راه اهداف دغلبازان به هدر مى‏دهند، از خواب غفلت بيدار و به دامن ملت برگرداند. از جنابعالى اميد دعاى خير دارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 167

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان شوراهاى اسلامى روستايى سراسر كشور و اقشار مختلف مردم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون

در روز شهادت امام جواد سلام الله عليه يكى از فرزندان و تبار آن خانواده به شهادت رسيد، شهيد هاشمى‏نژاد كه من از نزديك با او آشنا بودم و خصال و تعهد آن شهيد را لمس كرده بودم و مراتب فضل و مجاهدت آن بر اشخاصى كه او را مى‏شناسند پوشيده نيست.

باترور اشخاص ولو هر چه بزرگ و ارجمند باشد ملت منسجم‏تر مى‏شود

امروز در روز شهادت سلف صالح، اين خلف صالح و متعهد از دست ما گرفته شد و من نمى‏دانم كه انگيزه اين شرارت‏ها كه مشغولند، اين گروهك‏هاى ضعيف نادان و عمال قدرت‏هاى بزرگ خصوصاً امريكا چه مى‏خواهند و چه انگيزه دارند.

اينها انگيزه اين را دارند كه سى و شش ميليون جمعيت ايران و ميليون‏ها جمعيت‏هاى مسلم و مستضعف جهان كه همه پشتيبان اين جمهورى هستند، مى‏خواهند با ترور بعض شخصيت‏ها اينها را از اين راهى كه راه اسلام است منحرف كنند. اينها نمى‏فهمند كه اين توده‏هاى عظيم كه چون سيل خروشان در تمام كشور در مقابل قدرت‏هاى بزرگ ايستاده‏اند، با ترور اشخاص ولو هر چه بزرگ و ارجمند باشند اينها به خودشان سستى و فتور راه نمى‏دهند بلكه منسجم‏تر مى‏شوند. اينها مى‏خواهند با كشتن اولاد پيغمبر و با به عزا نشستن امام عصر سلام الله عليه و مومنين، ضربه به اسلام بزنند. اسلام از اين شهدا و بالاترين شهيد را در راه هدف تقديم كرده است. اسلام مثل خود رسول اكرم را و مثل اميرالمومنين سلام الله عليه و ائمه معصومين و علماى بزرگ در طول تاريخ را فداى اين راه و هدف نموده، چه باك از اينكه اين فرزندان اسلام كه شهادت براى آنها افتخار و براى ملت ما افتخار آفرين است از دست بدهد. اگر ميزان هدف است و اگر ميزان اسلام است و پياده كردن احكام قرآن است، اين هدف به جاى خودش هست و هر يك از اينها كه شهيد بشوند با آنكه بر ما ناگوار است لكن براى هدف مفيد است.

اين هدف كه از عهد آدم تاكنون مورد نظر خداى تبارك و تعالى و مورد نظر انبياء عظام و مورد نظر اولياء خدا بوده است و همه در راه اين هدف فداكارى كردند و خود يا فرزندان خود را در راه اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 168

هدف نثار كردند، خون آنها راه اين هدف به پيش مى‏رود و با اين شرارت‏ها كه اين گروه‏هاى فاسد به راه انداختند هدف از دست نخواهد رفت و ملت رزمنده و شريف ايران خود را حاضر كرده است براى خدا همه چيز خودش را فدا كند. پس اينها اگر هدفشان هدم اسلام است، اسلام با اين خون‏ها زنده مى‏شود و اگر هدفشان اين است كه جمهورى اسلامى از بين برود جمهورى اسلامى بااين خون‏ها آبيارى مى‏شود و اگر هدفشان خدمت به امريكا و شوروى و امثال اينهاست، جزا را از آنها مطالبه كنند و خداى تبارك و تعالى براى آنها لعنت و ملت ما نفرين ابدى را براى آنها خواستار است. ما در عين حال كه از شهادت يك همچو مرد جوانمرد فاضل عالم مجاهد متاثر هستيم لكن از آنجا كه هر يك از اين شخصيت‏ها از دست ما برود به اسلام كمك است و به مخالفين اسلام لعن است و نفرت و دليل ضعف آنهاست، خدمت مى‏خواهند بكنند به قدرت‏هاى بزرگ، آنهم در وقتى كه آنها شكست خورده‏اند و صدام انگل هم شكست خورده است و به زودى به شكست نهايى منتهى خواهد شد. اينها مى‏خواهند با كشتن يكى از اولادهاى رسول الله نگذارند صدام شكست بخورد. اين خيال باطلى است. صدام شكست خورده است و شرف و حيثيت نداشته است و اگر داشته است از دست داده است. اينها مى‏خواهند كه مردم را در راى رياست جمهورى سست كنند. با كشتن يك فرد ولو اينكه هر چه بزرگ باشد و متعهد، مردم ما از راى دادن به رياست جمهورى و از حاضر شدن پاى صندوق‏ها براى كمك به اسلام و جمهورى اسلامى، خيال كردند سست مى‏شوند. اين هم يك خيال باطل است و ملت ما اين مسأله را يك مساله الهى شرعى و يك تكليف خدائى ميداند كه به پاى صندوق‏ها در روز جمعه انشاء الله برود و با صف‏هاى طولانى مرصوص به شخصى متعهد راى بدهد. اينها مى‏خواهند مردم ما را تضعيف كنند روحيه‏شان را براى شهادت يك نفر، ده نفر، صد نفر، هزار نفر. اين خيال، خيال خام باطلى است. اينها مى‏خواهند انتقام بكشند رسول الله كه اولاد او را و اولادهاى او را به شهادت مى‏رسانند. انتقام بكشند كه از رسول الله يك همچو دينى را آورده است كه بر خلاف خواسته آنهاست و آنها نمى‏خواهند كه اين دين به آنطورى كه خدا مى‏خواهد و رسول خدا مى‏خواهد، در اين مملكت پياده شود و حالا انتقام مى‏كشند از كسى كه مسدع اين دين است و اولاد او را به شهادت مى‏رسانند. اين انتقام هم براى آنها روسياهى و براى ملت ما به هيچ وجه سستى ايجاد نخواهد كرد. من درضمن اينكه به همه ملت ايران و علما و مراجع اسلام و خصوصاً اهالى محترم خراسان و علماى بزرگ خراسان تسليت مى‏گويم، تبريك هم به آنها مى‏گويم كه يك همچو افراد متعهد، عالم، گوينده و مجاهد تسليم مى‏كنند و تقديم مى‏كنند براى اسلام و براى پيشرفت احكام اسلام.

كشاورزان اقرب ناس به خداى تبارك و تعالى هستند

و يك مطلب هم راجع به اين شوراهايى كه در همه كشور هست و از قرارى كه گفته‏اند شوراهاى كشاورزان هم هستند عرض مى‏كنم كه كشاورزى در اسلام از امور بسيار مهم و از امورى است كه درباره او گفته شده است كه كشاورزان بهترين مخلوقات هستند و كشاورزان اقرب ناس

صحيفه نور ج 15 صفحه 169

خداى تبارك و تعالى هستند و كشاورزان در آن عالم شايد در صف اول از مردم نيكوكار واقع بشوند و شغل كشاورزى شغلى بوده است كه انبيا هم به او اشتغال داشته‏اند و انبيا هم رزق خودشان را از راه كشاورزى به دست مى‏آوردند. و از نظر سياسى، در امروز ما اگر چنانچه كشاورزيمان يك كشاورزى سالم و يك كشاورزى متعهدانه، و كوشش براى اينكه در ارزاقمان محتاج به خارج نشويم، اين يك جهاد است. همانطور كه مجاهدين ارجمند ما در جبهه‏ها مشغول خدمت هستند. بحمد الله آنها آفرين برشان كه سرفرازى براى ملت ما ايجاد كردند و ايجاد مى‏كنند، كشاورزان ما هم كه در پشت جبهه هستند آنها هم مجاهد هستند و آنها هم براى اينكه كشور ما محتاج به قدرت‏هاى ديگرى نباشد مجاهدت مى‏كنند و از قرار مذكور امسال از سال‏هاى قبل، كشاورزى بهتر و سطح برداشت بالاتر بوده است و من اميدوارم كه كشاورزان قدر خودشان را بدانند. و احتياج هر كشورى به كشاورزى كه ارزاق كشور را تامين مى‏كند بيشتر از ساير چيزهاست و شما كشاورزان سرتاسر كشور ارجمندتر از ساير قشرها هستيد چونكه ارزاق ملت را كه مورد احتياج ملت است و بالاترين احتياج است شما تامين مى‏كنيد و انشاء الله خودتان را به حد كفا برسانيد به طورى كه ما احتياج به هيچ يك از كشورها نداشته باشيم بلكه انشاء الله اين فرآورده كشاورزان به جاهاى ديگر و كشورهاى ديگر هم انشاء الله صادر بشود.

انتخابات رئيس جمهورى يك امر حياتى است

و مسأله ديگر قضيه انتخابات است كه من در عين حال كه قبلاً هم تذكر دادم حالا هم تذكر مى‏دهم به همه ملت كه همه اين شرارت‏ها كه در سطح كشور الان مى‏شود ممكن است براى اين باشد كه شما را از رفتن به پاى صندوق بترسانند و شما را از خدمت به اسلام و خدمت به مسلمين سست كنند و بايد همه ما در اين امر توجه داشته باشيم كه اين يك امر حياتى است براى جمهورى اسلام. شما بينيد كه در عين حال كه در آراء قبل از اين براى شهيد رجائى چهارده ميليون جمعيت شركت كرد و سيزده ميليون راى آورد شهيد رجائى معذلك آن فسادها، آن مصاحبه‏هايى كه اشخاص فاسد شكست خورده در خارج كردند گفتند بيش از دو ميليون اينها راى نداشتند. شما اگر چنانچه سطح رايتان از زمان سابق خداى نخواسته كمتر بشود بوق‏هاى تبليغاتى خارج و شكست خورده‏هاى فرارى به خارج خواهند گفت كه ايران از اسلام رو برگردانده و از جمهورى اسلامى رو برگردانده است و اين تبليغ در همه جا خواهد شد اين ممكن است در دنيا پايه‏هاى اين جمهورى را سست كند و اين يك تكليفى است كه ما نگذاريم اين نهضت و اين انقلاب سست بشود تا آنكه به آن پيروزى‏نهايى برسد و اسلام و احكام قرآن به همه معنا در اين كشور پياده بشود. بنابراين از اين ترورها و از اين شرارت‏هايى كه دو روز قبل در تهران شد و مع‏الاسف بچه‏ها و جوان‏ها را كشيدند به توى خيابان‏ها و به شرارت هدايت كردند و بايد بسيار انسان متأثر باشد كه جوانها و كودك‏هاى ما اينطور بازى خوردند از اينها كه مى‏آيند در خيابان‏ها و آتش مى‏زنند چيزهايى كه مال مردم است، مال عموم است، مثل شركت واحد و اتومبيل‏هاى شركت واحد كه مال مستضعفين است يا محلى كه اصلاً براى مستضعفين است به

صحيفه نور ج 15 صفحه 170

آتش مى‏كشند اينها فكر نمى‏كنند كه اين مدعى‏هاى مجاهدت براى خلق و براى مستضعفين، آن چيزى را كه وجهه قرار دادند و هدف قرار دادند ضرر زدن به همين چيزهايى كه مال مستضعفين است، چيزهايى كه براى مستضعفين جمع شده است، براى معلولين جمع شده، براى جنگزده‏ها جمع شده‏است، اينها هدفشان اين است كه آنها را آتش بزنند. شما از اين شكست خورده‏ها هيچ هراس نداشته باشيد كه اينها نفس هاى آخر را مى‏كشند و ملت ايران و ملت شريف ايران با كمال قدرت ايستاده است در مقابل آنها و همين طور قواى نظامى و انتظامى و پاسداران و بسيج و ساير قواى مسلح كه از خود مردم هستند، هم در جنگ با كفار ايستاده‏اند و هم در مقابله با اين اشخاصى كه همانطور هستند و براى آنها خدمت مى‏كنند و قواى پاسدار ما و همين طور قواى انتظامى در اين امر جديت خواهند كرد و همه اينها را به دست خواهند آورد و به جزاى اعمال خودشان در دادگاه‏ها خواهند رسيد.

و انشاء الله به زودى شما شاهد اين خواهيد شد كه نه از اين تفاله‏ها چيزى باقى مانده است و نه از آن قدرتهاى بزرگ در ايران اثرى خواهد بود و ما مهيا هستيم و شما و ما مهيا هستيم كه تمام اين توطئه‏ها را خنثى كنيم و انشاء الله اسلام را به آنطور كه هست، در اين مملكت پياده كنيم و مسلمين جهان نيز اسلام را در ممالك خودشان پياده كنند و در دنيا، دنياى اسلام باشد و زور و ظلم و جور از دنيا بر طرف بشود و مقدمه باشد براى ظهور ولى عصر ارواحنا له الفداء. من از خداى تبارك و تعالى توفيق و تاييد همه ملت را طلب مى‏كنم و توفيق قواى مسلح را طلب ميكنم و اميدوارم كه آنها با تمام قدرت و تمام توان اين انگل‏ها را و اين بازيخورده‏ها را از كشور خودشان برانند و اسلام را تقويت كنند و همين طور از تمام ملت ايران كه با قدرت ايستاده‏اند و در پشت جبهه‏ها به فداكارى مشغول هستند تشكر و تقدير مى‏كنم و اميدوارم كه خداوند به همه آنها سعادت و سلامت و عزت و مقاومت عنايت فرمايد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 171

تاريخ: 8/7/60

پيام امام خمينى به مناسبتهاى شهادت جمعى از فرماندهان نظامى در سانحه هوائى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انا اليه راجعون

با كمال تأثر و تأسف خبر دلخراش سانحه هوائى يك فروند هواپيماى نيروى هوائى كه حامل شهدا و مجروحين جنگ اخير بود و منجر به شهادت جمعى از خدمتگزاران به اسلام و ملت شهيد پرور ايران گرديد، كه در بين آنان تيمسار سرلشگر ولى الله فلاحى، تيمسار سرتيپ نامجوى، تيمسار سرتيپ فكورى و آقاى كلاهدوز بودند واصل گرديد. اينان خدمتگزاران رشيد و متعهدى بودند كه در انقلاب و پس از پيروزى انقلاب با سرافرازى و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به ميهن اسلامى به جوار رحمت حق تعالى شتافتند.

اميد است كه پس از پيروزى شرافت آفرين براى ملت و پس از زحمات طاقت فرسا در راه هدف و عقيده رو سفيد و سرافراز به پيشگاه مقدس ربوبى وارد و مورد رحمت خاصه واقع شوند. شك نيست كه همه بايد اين راه را برويم و به سوى حق و سرنوشت خويش بشتابيم. پس چه سعادتى بالاتر از آنكه در حال جهاد با دشمنان اسلام و خدمت به حق و خلق و مجاهدت در راه هدف و شرف اين راه طى شود. و چه سعادتمند بودند اين شهيدان كه دين خود را به اسلام و ملت شريف ايران ادا نموده و به جايگاه مجاهدين و شهداى اسلام شتافتند. اكنون بر ملت ايران و خصوص قواى مسلح است كه با شجاعت و قدرت و مجاهدت و افزودن پشتكار، ياد آنان را زنده و به جهاد چون آنان ادامه دهند و در جبهه و پشت جبهه پيروزى آفرينند و به پيش روند و دل دشمنان كوردل را كه با شهادت هر يك از رزمندگان ما وعده شيطانى به خود مى‏دهند لرزنده‏تر كنند و به آنان بفهمانند كسانى كه براى هدف و عقيده جهاد مى‏كنند و از ميهن عزيز خود دفاع مى‏نمايند، از شهادت اين عزيزان سستى و هراسى به خود راه نمى‏دهند. جوانان رزمنده و شجاع ارتش و سپاه و ساير قواى مسلح پيروان شهيد جاويدى هستند كه تاريخ مى‏گويد هر يك از جوانان و ياران او كه به شهادت مى‏رسيدند، رخسار مباركش افروخته‏تر و آثار شجاعت و تصميم در او بارزتر مى‏گرديد و يادگار شجاعان صدراسلام هستند كه پرچم از دست هر يك از فرماندهان مى‏افتاد ديگرى پرچم را مى‏گرفت و به رزم در راه هدف ادامه مى‏داد. ما گرچه عزيزان ارزشمندى را از دست داديم لكن هدف به قوت خود باقى و فرزندان اسلام با اراده آهنين و تصميم قاطع از اسلام و ميهن عزيز خود دفاع مى‏كنند و هر چه بيشتر براى خود

صحيفه نور ج 15 صفحه 172

و ميهن خود افتخار مى‏آفرينند تا كوردلان و منافقان و پناهندگان در دامن غرب بدانند تا ملت ايران و قواى مسلح شجاع زنده است براى غرب و شرق و غربزده و شرقزده در كشور بقيه الله اعظم جايى نيست. اينجانب اين ضايعه اسفناك را به ملت ايران و ارتش و سپاه و ساير قواى مسلح و فرماندهان شريف آنها و به خانواده محترم شهدا تسليت و تبريك عرض مى‏كنم. اين شهدا و شهداى عزيز ما كه در راه هدف و آرمان اسلامى به شهادت رسيدند موجب سرافرازى و افتخار هم ميهنان و قواى مسلح و خانواده‏هاى عزيز خود شدند. از خداوند متعال براى آنان رحمت و براى ملت و بازماندگان شهداى عزيز سعادت و صبر مى‏طلبم.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 173

تاريخ: 9/7/60

فرمان امام خمينى به تيمسار ظهيرنژاد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تيمسار سرتيپ قاسمعلى ظهير نژاد ايده‏الله تعالى

نظر به پيروزى ارزشمند اخير كه با نقشه و تدبير انجام گرفت و از آنجا كه خدمات شما در نيروى زمينى مورد تقدير است، جنابعالى را به رياست ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران منصوب مى‏نمايم. توفيق شما را در پيشبرد اهداف مقدس اسلام از خداوند متعال خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 174

تاريخ: 10/7/60

پاسخ آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته

تلگراف محترم در تسليت سربازان عزيز اسلامى و فداكارانى كه در طول انقلاب خصوصاً در مدت جنگ با دشمنان اسلام سرافرازى براى ملت شريف آفريدند، موجب تشكر گرديد. اميد است اين عنايات مراجع عظام و علماء اعلام و ملت شريف نسبت به قواى مسلح و سرداران آنان موجب دلگرمى همه قواى مسلح فداكار شود. از خداوند تعالى سلامت براى جنابعالى و رحمت و سعادت براى شهداى راه حق خصوصاً اين سربازان عزيز و صبر جزيل براى بازماندگان آنان خواستارم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 175

تاريخ: 11/7/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شورايعالى دفاع و گروهى از فرماندهان نظامى

پشتيبانى ارتش و ملت از يكديگر، ايران را حفظ مى‏نمايد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شهادت فرماندهان ارتش را به شما تسليت مى‏گويم. من از اين واقعه شديدا ناراحت شدم. امروز ارتش و دولت بازمان سابق فرق كرده است. آقايان بايد با هم مشورت و همكارى نمايند ودر پيشبرد مقاصد كشور اسلام همفكر باشند. فرماندهان ارتش بايد با هم تفاهم داشته باشند. امروز ما مبتلا به جنگ هستيم و تقريباً همه كشورها عليه مملكت ما توطئه مى‏كنند. استقلال و آزادى خودتان را نمى‏توانيد بدون تفاهم حفظ كنيد. ملت را ببينيد كه چگونه پشتيبان شماست. به انتخابات نظر كنيد مى‏فهميد كه ايران پايدار خواهد ماند. ممكن است عده‏اى در خارج مفت بگويند، ولى ملت واقعيت‏ها را مى‏بيند. اين مردم هستند كه در صحنه‏اند و نبايد كارى بشود كه مردم متزلزل گردند. دنيا روى ملت‏ها حساب مى‏كند. وقتى دولت‏ها مى‏بينند كه ملت ما براى همه چيز آماده است و اين آمادگى را تاكنون ثابت نموده است، پدرى جوانش را به جبهه مى‏فرستد، مادرى پسرش را معرفى مى‏كند، ديگر چگونه دولت‏هاى خارجى مى‏توانند طمع كنند. دولت‏ها هميشه طمع‏شان نسبت به دولت‏هاى ديگر است. وقتى مى‏توانند كودتا يا حمله كنند كه ملت در صحنه نباشد، ولى وقتى ملت در صحنه بود، چه كارى از آنان ساخته است. ودر اين جنگ فهميده شد كه ملت ما بيطرف نيست. ملت و ارتش ما قوى است و به خوبى مملكت را مى‏توانند حفظ كنند. بر ما و همه متفكرين است كه انسجام ملت را حفظ كنيم. امروز ملت با ارتش است و در هيچ كشورى اينگونه نيست. ارتش در جنوب و غرب مى‏جنگد و پيرمرد و پيرزن ما در آن طرف مملكت با آنها همكارى مى‏كنند. جز خدا كس ديگرى نمى‏تواند اين اتحاد را بوجود آورد. بايد ارتش با محبت مردم را جلب نمايد. پشتيبانى ارتش و ملت از يكديگر ايران را حفظ مى‏نمايد و در اين صورت است كه قدرت‏هاى بزرگ هم مأيوس گردند و آن روزى دولت‏ها از اين يأس بيرون مى‏روند كه بين ملت، دولت و ارتش اختلاف بيندازند و دولت‏ها و سران هستند كه با عمل‏شان ملت را از خودشان جدا مى‏كنند. بايد اتحادتان را حفظ كنيد تا كشورتان استقلال داشته باشد، تا شريف باشيد، ما اگر سر سفره نان جوين داشته باشيم بهتر است تا در پارك‏هاى بزرگ زندگى كنيم ولى از آنجا دستمان به طرف ديگران دراز باشد. شرافت اين را اقتضاء مى‏كند. شما از رژيم سابق نجات پيدا كرديد و هم اكنون براى عظمت و شرافت خودتان جنگيد، لذا باهم بسازيد.

صحيفه نور ج 15 صفحه 176

در اسلام بالا و پائين معنا ندارد و شما كه براى عظمت خود و كشور و ملت‏تان جنگ مى‏كنيد، با هم خوب باشيد. ديگر نبايد مثلاً نيروى دريائى حسابى عليحده از نيروى زمينى داشته باشد، يك ملت هست و يك كشور و يك اسلام و همه عالم با آن بد. پس براى اينكه دشمنان نتوانند كارى كنند بايد با هم باشيد. يدالله مع الجماعه . روزى كه پاسدار از ارتشى و ارتشى از پاسدار جدا باشد، روز صدمه است و همه صدمه مى‏بينند. امروز همه تقسيم كار كرده‏اند و همه برادرند و همه يك فكر دارند. از خدا مى‏خواهم تا ما را هدايت فرمايد تا همه ما دنبال اين معنا باشيم كه امر جنگ را تا پيروزى كامل دنبال كنيم. بدانيد اين تفاله‏ها رفتنى هستند و از بين خواهند رفت.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 177

تاريخ: 11/7/60

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى

اگر گروه‏ها مختلف باشند ولى در امور عقيدتى تفاهم داشته باشند آسيب نمى‏بينند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اگر گروه‏ها مختلف باشند ولى در امور عقيدتى و در اصول عقايد اسلامى تفاهم داشته باشند آسيب نمى‏بينند. و درگيرى در اختلاف آراء و عقيده است. شما بايد كوشش كنيد با گروه‏هاى ديگرى كه مسلمان هستند و استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى را مى‏خواهند تفاهم داشته باشيد. شما با حزب، سپاه، قواى مسلح، بسيج نزديك باشيد. گرچه گروه عليحده هستيد ولى به نفع هم عمل كنيد. همه شما استقلال و آزادى و جمهورى را مى‏خواهيد. چون فيضيه و دانشگاه، شما هم همگى افرادى را انتخاب كنيد تا براى تفاهم شورايى تشكيل دهند. مهم اين است كه مقصد، مقصد واحد باشد، هر چند از راه‏هاى مختلف به آن مقصد مى‏رسيم. و اين اساس امور است و اگر اينطور نشود، منجر به درگيرى مى‏شود.

بايد از افراد صحيحى كه ريشه فاسد نداشته باشند عضوگيرى كنيد

مسأله مهم ديگر قضيه عضوگيرى است. شما بايد سوابق افراد را قبل و بعد از انقلاب بررسى كنيد. اينكه خانواده‏اش كيست، بعد از انقلاب چه جورى بوده است، اين را بايد حتى الامكان دقت كنيد تا افرادى نيايند مثل حزب و نخست وزيرى آنچه شد بشود. اين امرى است كه بايد دقت كنيد و نبايد در آن مسامحه شود. البته رعايت چنين امرى در سراسر مملكت مشكل است، اما اگر مسامحه شود كار مشكل‏تر مى‏شود. بايد از افرادى صحيح كه مى‏دانيد ريشه فاسدى ندارند عضوگيرى كنيد. اگر گروهى بدين وضع عمل كند و با گروه‏هايى كه مقصدشان يكى است هم جهت شود، هم كارش تا آخر ادامه پيدا مى‏كند و هم نظر مردم را كه مهم است جلب مى‏كند. اميدوارم شما با اين شكل عمل كنيد و كارتان براى خدا باشد. وقتى كار براى خدا باشد همه چيز به دنبالش هست. من براى همه گروه‏هايى كه براى اسلام و كشورشان خدمت مى‏كنند دعا مى‏كنم. انشاء الله خدا به همه ما توفيق عنايت فرمايد. انشاء الله پيروزمند باشيد.


previos page menu page next page
 biboss:.

afsanah82
07-28-2011, 02:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 178

تاريخ: 17/7/60

پيام امام خمينى به مناسبت عيد سعيد قربان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حلول عيد سعيد قربان را كه از اعياد بزرگ اسلام و ميعادگاه پيامبران عظيم‏الشان، از حضرت ابراهيم تا حضرت محمد صلى الله عليه و آله وسلم، بنيانگذاران توحيد و عدالت و رهبران صراط مستقيم عبوديت است به ملت ايران و مسلمانان جهان تبريك عرض مى‏كنم و از خداوند متعال مى‏خواهم كه مسلمانان جهان را براى بپا داشتن سنت انبياء عظام بيدار فرمايد و در راه حصول هدف انبيا كه فرزندان و عزيزان خود را فداى آن مى‏نمودند بسيج نمايد تا با همت همگان پرچم توحيد در فضاى سراسر جهان به اهتزاز در آيد و دست قدرت‏هاى چپاولگر از بلاد مسلمين و مستضعفين كوتاه گردد. در اين سال، اين عيد براى مسلمانان از آن جهت مباركتر است كه در آستانه آن فرعون مصر رهسپار كوى فرعونيان گرديد، و براى ايران بعلاوه از آن جهت كه قواى شيطانى صدام رو به زوال و شياطين پيوسته آمريكا رو به اضمحلال است. اينجانب براى همه مسلمانان و ملت عزيز ايران از پيروزى‏هاى پى درپى تبريك و سعادت و سلامت همگان را خواستارم و اميد است با انتصاب آقاى رئيس جمهور و همت همه ارگان‏ها مشكلات ايران رفع گردد.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 179

تاريخ: 17/7/60

حكم تنفيذ رياست جمهورى حجت الاسلام و المسلمين سيد على خامنه‏اى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ماننسخ من آيه اوننسها نات بخير منها او مثلها

گرچه دست جنايتكاران و منافقان، رئيس جمهور متعهد و مومنى را از ملت مجاهد ايران گرفت و يكى از خدمتگزاران صديق را به شهادت رساند و ملت عزيز را از خدمت او و او را از خدمت به ملت محروم كرد و گمان كرد كه با ترور اشخاص، ملت بپا خاسته از تصميم خود عقب مى‏نشيند و در خدمت به اسلام بزرگ سستى مى‏ورزد و در نتيجه راه براى قدرت‏هاى چپاولگر باز مى‏شود، ولى شركت بيسابقه مردم كشور، اميد بدخواهان را مبدل به ياس و طمع آزمندان را براى هميشه بريد.

آمريكا و تروريست‏هاى وابسته و پيوسته به آن با تبليغات خود، ملت شريف ايران و ارتش وفادار به اسلام را از هدف بزرگ اسلامى‏شان منحرف معرفى مى‏نمايند و وسائل ارتباط جمعى غرب، خصوصا امريكا و صهيونيسم براى جهانخواران و مزدورانشان كاخ‏هاى سفيد خيالى ساخته تا با شكست ايران در انتخابات به سوى ايران مهد شيرزنان و شيرمردان هجوم آورده و با محو اسلام، حكومت سلطنتى يا جمهورى دموكراتيك خلق برقرار و كشور را تا ابد مورد چپاول قدرتمندان خصوصا امريكا قرار دهند. ولى شركت عمومى ملت شجاع و متعهد در انتخابات و پيروزى‏هاى پى در پى قواى مسلح در جنوب و غرب و حضور مداوم ملت در سرتاسر كشور از طرفى و از طرف ديگر سركوبى اشرار وطن فروش در داخل و پشت جبهه و به انزوا كشيدن ملى گرايان پيوسته به امريكا، كاخ‏هاى تخيلى آنان را فرو ريخت.

خداوند متعال بر ما منت نهاد كه افكار عمومى را براى انتخاب رئيس جمهورى متعهد و مبارز در خط مستقيم اسلام و عالم به دين سياست هدايت فرمود كه اميد است با حسن تدبير و كمك قواى سه گانه و پشتيبانى ملت بزرگ مشكلات يكى پس از ديگرى رفع و احكام مقدس اسلام به طور دلخواه در سطح كشور اجرا گردد.

اينجانب به پيروى از ملت عظيم الشان و با اطلاع از مقام و مرتبت متفكر و دانشمند محترم جناب حجت الاسلام آقاى سيد على خامنه‏اى ايده‏الله تعالى راى ملت را تنفيذ و ايشان را به سمت رياست جمهورى اسلامى ايران منصوب نمودم. و راى ملت مسلمان متعهد و تنفيذ آن محدود است به اينكه ايشان به همان نحو كه تاكنون خدمتگزار اسلام و ملت و طرفدار قشر مستضعف و به حكم قرآن‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 180

كريم اشداء على اكفار رحماء بينهم بوده‏اند از اين پس نيز به همان تعهد باقى باشند و از طريق مستقيم انسانيت و اسلام انحراف ننمايند كه انشاء الله نمى‏نمايند و در اين موقع خطير كه بدخواهان خارج و داخل و بلندگوهاى ابرقدرت‏ها خصوصا امريكاى جنايتكار با هر وسيله ميخواهند ملت و دولت و مجلس و دادگاه‏هاى ايران را متهم كنند و به گمان فاسد خود، تزلزلى در اركان جمهورى اسلامى ايجاد نمايند، لازم است رئيس جمهور با كمك همه ارگان‏هاى جمهورى اسلامى و با تشريك مساعى يكديگر جريانات امور را به طورى هماهنگ و موافق اسلام كنند كه بهانه را از دست بدخواهان بگيرند گرچه بسيارى از آنان با احكام اسلام و حدود و تعزيرات آن موافقت ندارند.

آقاى رئيس جمهور و ساير دست‏اندركاران و دولتمردان در جمهورى اسلامى بايد بدانند كه ملت شريف ايران بر همه آنان محبت و منت دارند، چرا كه اين ملت فداكار است كه در اول انقلاب با نثار خون جوانان خود و زحمات طاقت فرسا پيروزى را به دست آورد و همه را از زندان‏ها و تبعيدها و انزواها و اختناق‏ها نجات داد و حكومت را از ستمگران باز ستاند و به آنان تحويل داد و همين ملت است كه از اول پيروزى تاكنون در صحنه بوده و از كشور وارتش و سپاه و ساير قواى مسلح و دولت و مجلس و شورايعالى قضائى و دادگاه‏ها پشتيبانى نموده و با كمك و همت همين ملت، دشمنان داخل و خارج را سركوب و حزب الله را به جاى احزاب و گروه‏هاى شيطان نشاند و هم اينانند كه با شوق و شعف به آقاى رئيس جمهور بيش از شانزده ميليون راى دادند و بر كرسى رياست جمهورى نشاندند و هم اينانند كه به خواست خداوند تعالى قادرند كشور را حفظ و از شر شياطين نجات دهند و اينانند كه بر همه ماها و شماها حق دارند و همه مى‏بايست دين خود را به آنان ادا كنيم و در خدمت ملت خصوصا مستضعفين كه سنگينى اين جمهورى به دوش آنان بوده و بدون كوچكترين توقعى در خدمت اسلامند، با جان و دل كوشا باشيم. و مادام كه همه ما و شما در خدمت مردم هستيم آسيبى به جمهورى اسلامى وارد نمى‏شود و ملت بزرگ و بيدار و در صحنه جواب همه ياوه سرايان و زورگويان را مى‏دهد.

از خداوند متعال پيروزى اسلام و مسلمين را خواستارم.

والسلام على عباد الله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 181

تاريخ: 17/7/60

بيانات امام خمينى در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى حجت الاسلام و المسلمين سيد على خامنه‏اى

اين ملت ما را از انزوا بيرون آورد

بسم الله الرحمن الرحيم

ما قبل از هر چيز همگى بايد از خداوند تعالى تشكر كنيم كه ملت ما را توفيق اين خدمتگزارى‏هاى به اسلام را عطا فرموده است و از ملت تشكر كنيم كه در همه مراحل از قبل از انقلاب تا زمان انقلاب و تا پيروزى انقلاب يكدل و يك جهت براى اقامه عدل اسلامى و براى دفع اشرار و رژيم هاى فاسد و اقامه رژيم جمهورى اسلامى كوشش كردند و از زمانى كه بپا خاستند تاكنون در صحنه بوده‏اند و با تمام توان خود و بذل مال و جان و فرزند و خاندان براى پيدا شدن عدل الهى و مستقر شدن احكام آسمانى كوشا بوده‏اند و در صحنه الان هم بيش از پيش حاضرند و دليل اينكه بيش از پيش هست اين مراتب آراء در روساى جمهورى است كه هر كدام از ديگرى بالاتر و اين راى اخير رايى است كه من گمان نمى‏كنم در دنيا سابقه داشته باشد كه به اينطور بدون اينكه تبليغات دامنه دارى شده باشد با فرصت كم و بدون اينكه يك خوف يا طمعى در كار باشد همه قشرهاى ملت از مراجع بزرگ اسلام و علماى اعلام بلاد و قشرهاى ديگر مستضعف و بپاخاسته به پاى صندوق‏ها رفته‏اند و راى خودشان را دادند، يعنى راى به اسلام. ما مرهون اين زحمات و اين خدمات هستيم همه ما و همه آقايانى كه حاضر هستند، چه كشورى و چه لشكرى، همه ما مرهون زحمات اين ملت هستيم. اين ملت ما را از انزوا بيرون آورد. و اين ملت دست همه شما را گرفت و از حبس‏ها بيرون كشيد و دست جور ستمكاران را از سر اين كشور قطع كرد. خداوند انشاء الله اين ملت را پايدار و اين اشخاصى كه براى اسلام در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها زحمت مى‏كشند سعادتمند و پيروز فرمايد. تمام اين مسائل براى اين است كه اولا اسلام ايده ما و شما و ملت است و ثانيا ملت همراه هست با دولت، با ارتش، با مجلس، با قوه قضائيه و ساير ارگان‏هايى كه هست، ملت در صحنه است. همانطورى كه پيروزى براى حضور ملت در صحنه بود، ادامه پيروزى هم همين معنى را دارد. و شما مقايسه كنيد ما بين اين كشور و كشورهاى ديگر از قبيل كشور مصر، عراق و ساير كشورهاى نظير آنها و كشورهاى بزرگى كه در پس اينجا واقع شده‏اند و هدايت مى‏كنند آن نوكرهاى خودشان براى به دست آوردن قدرت. مقايسه كنيد ببينيد رئيس جمهورى شهيد مى‏شود در ايران هيچ اتفاقى نمى‏افتد، دنبال او و بعد از مدت كوتاه يك رئيس جمهور به جاى او مى‏نشيند. رئيس جمهور فاسد در مصر كشته مى‏شود مصر

صحيفه نور ج 15 صفحه 182

به هم مى‏خورد، اعلام حكومت نظامى يك سال. فرق ما بين اينجا و آنجا و اين رئيس جمهور با آن رئيس جمهور اين است كه اينجا اتكاء به اسلام است و همه ملت زير پرچم اسلام قيام كردند و رئيس جمهور شهيد بشود ملت در صحنه است و به جاى او يكى ديگر را اقامه مى‏كنند و آنجا پشتوانه تفنگ است و مسلسل است و قواى نظامى است و از ملت جدا و ملت از آنها جدا. اتكال اين ملت به خداست و اتكال دولت مصر و عراق به اروپا وآمريكا و شوروى است. ملتها اينجا در صحنه هستند و ملت‏ها آنجا در خارج صحنه، از اين جهت است كه با كشته شدن رئيس جمهور در اينجا هيچ اتفاقى نمى‏افتد كه دنباله كشتن رئيس جمهور باشد و در آنجا همچو به هم مى‏خورد كه براى تشييع جنازه نامبارك او نمى‏گذارند، بايد جواز داشته باشند، نمى‏توانند تشييع جنازه كنند. براى چه؟ براى اينكه ملت مخالف آنهاست.

همه ملت‏هاى اسلام بايد قيام كنند و راه حق را پيش بگيرند و از اينجا بايد به همه كشورهاى اسلامى تذكر بدهم و اخطار كنم كه شماها در اشتباه هستيد شماها كه اتكالتان را از خدا برداشته و به قدرت‏هاى دنيوى مثل شوروى، مثل آمريكا اتكال پيدا كرده‏ايد و ملت‏هاى شما از شما متنفرند و لهذا اگر يك روز سرنيزه را برداريد نابود خواهيد شد. شما به خود آئيد و اين رويه را ترك كنيد، شما از ملت ايران و دولت ايران الگو بگيريد، ملت ايران الان آرامش را در كشور ايجاد كرده است و خود آرامش را ايجاد مى‏كند بدون اتكال به يك قدرت ديگرى. دولت هم اتكال از سرنيزه را برداشته و اتكال به خدا و به ملت كرده است، از اين جهت هيچ اتفاقى نمى‏افتد از كشته شدن و شهيد شدن رئيس جمهور يا شهيد شدن نخست وزير. اينها براى اين است كه ما در زير پرچم مبارك اسلام و اتكال به خداى تبارك و تعالى و ملت ما وفادار به اسلام است. ملتهاى اسلامى ديگر هم اتكالشان به خدا و اسلام است. دولت‏ها كارى بكنند كه جلب نظر ملت را بكنند، دولت‏ها بناشان بر اين نباشد كه در سايه سرنيزه حكومت كنند. شما دولت‏هاى اسلامى به‏اندازه محمدرضا نه قدرت داشتيد و نه پشتيبان، پشتيبان او همه قدرت‏هاى عالم بود. من آنوقتى كه در پاريس بودم فهميدم كه همه پشتيبان اين آدم هستند معذلك اين ملت كه قيام كرده بود آن سرنيزه را شكست و آن مسلسل‏ها را درهم كوبيد و آن قدرت هاى بزرگ را از ايران بيرون كرد و هر چه خواستند او را نگه دارند و دنبال او كارهاى خودشان را انجام بدهند نتوانستند براى اينكه ايران متكل به خدا و متكل به قدرت خود بود. دولت‏هاى وابسته به آمريكا، وابسته به شوروى كه مخالف با نص قرآن است وابستگى آنها، بيايند بيدار بشوند، توجه كنند كه عزت مال اسلام است و اگر آنها دست بردارند از شيطنت‏هائى كه به آنها تعليم مى‏دهند و برگردند به دامن ملت‏هاى خودشان، اگر امكان برگشتن برايشان باشد برگردند و به ملت‏هاى خودشان بپيوندند تا محتاج به سرنيزه نباشند و محتاج به حكومت نظامى نباشند. شما ديديد كه با اين انقلاب عظيمى كه در ايران واقع شد يك روز حكومت نظامى اعلام نشد، يك روز وضع غير عادى در هيچ جاى اين كشور اعلام نشد براى اينكه حكومت نظامى براى سركوبى ملت

صحيفه نور ج 15 صفحه 183

است و ما كسى را نداشتيم كه با ملت جدا باشد و بخواهد ملت را سركوب كند. اينكه صدام اينقدر بعد از به دام افتادن و كار غير عقلائى كردن و روى تخيلاتى كه به او تحميل كرده بودند به ايران حمله كرد و امروز مى‏خواهد خودش را از اين دام بيرون بكشد و هر روز يك جور، يك نحو يك توطئه انجام مى‏دهد يك روز با اسرائيل مى‏سازد و يك جائى از كشور خودش را بمباران مى‏كند يك بنگاهى را بمباران مى‏كند و به گردن ايران مى‏گذارد و ايران را با اسرائيل موافق مى‏داند، هم پيمان مى‏داند. ايرانى كه از قبل از انقلاب با اسرائيل مخالف بوده است و از اول انقلاب تاكنون هميشه مخالف بوده است و اعلام مخالفت كرده و همه چيز را به روى او و دوستان او بسته است، اين ايران را مى‏گويد مخالف با اسرائيل نيست بلكه هم پيمان با اسرائيل است. خوب، اين مرد چه داعى داشت كه خودش را به اين دام بيندازد تا محتاج به اينطور دروغ‏هاى شاخدار و اينطور توطئه‏ها بشود. و يك روز هم در كويت يك عملى انجام مى‏دهند و مى‏گويند كه اين عمل را ايران انجام داده است اين كويت و ساير شيخ نشين‏ها تنبه پيدا بكنند به اينكه اينطور امور براى آنها صرفه ندارد، بدانند اين معنى را كه ابرقدرت‏ها از شما استفاده مى‏كنند و آن روزى كه ديدند از شما استفاده حاصل نمى‏شود تفاله شما را به دور مى‏ريزند.

ما ديديم كه قبل از اينكه سادات ساقط بشود، امريكا جانشين براى او معين مى‏كرد. سادات باز زنده بود و داشت مثل حيوانات راه مى‏رفت لكن امريكا پيش بينى كرد كه بايد به جاى او كه باشد. آن نوكرى كه همه حيثيت خودش را به باد داد در خدمتگزارى به آمريكا، آن روزى كه كشته شد و آنطور بساط در مصر پيدا شد. اين رئيس جمهور تحميلى ثانى كه خيال دارد در مصر مثل آن حكومت كند و دربست خودش را در اختيار امريكا گذاشته است، قبل از اينكه به رياست برسد اعلام همبستگى خودش را با اسرائيل و امريكا كرده است، نديده است كه همانطورى كه سلف طالح‏اش به واسطه خشم ملت به جهنم واصل شد او را هم خواهند همين عمل را با او كرد. ملت مصر بايد اين مطلب را بداند كه اگر قيام كند بر خلاف اين توطئه‏ها، همانطورى كه ايران قيام كرد آنجا هم خواهد پيروز شد. ملت مصر از حكومت نظامى نترسد و به او اعتنا نكند و همانطور كه ايران حكومت نظامى را شكست و به خيابان‏ها ريخت آنها هم بشكنند و به خيابان‏ها بريزند و اين تفاله‏هاى امريكا را بيرون بريزند. ملت مصر ننشينند تا اين قدرت از بين رفته دوباره دست و پاى خودش را جمع كند و نفوذ خودش را بر ملت تحميل كند. امروز روزى است كه ملت مصر بايد قيام كند. امروز روز ضعف دولت است و قدرت ملت، بايد قدرت را نشان دهد و اعتناى به اين حكومت نظامى بر خلاف همه موازين نكند و بشكند اين حكومت نظامى را و به خيابان‏ها بريزد و اين دولتى كه مى‏خواهد با سرنيزه با اسلام مخالفت كند و به صراحت مى‏گويد كه هر كس كه به اسلام وفادار باشد او را سركوب مى‏كنيم، اين تكليفى است براى ملت مصر، براى علمائى كه وابسته به حكومت نيستند، اين تكليف است براى علما، علماى مصر بپاخيزند و براى خاطر خدا از اسلام دفاع كنند. چه عذرى است براى علماء مصر، كه اعلام ضديت با اسلام را اين حكومت قبل از آمدنش به سر كار اعلام كرده است كه هر چه با اسلام ربط داشته باشد ما او را سركوب مى‏كنيم. چه عذرى است براى علماى اسلام در مصر كه نشسته‏اند و گوش مى‏كنند تا

صحيفه نور ج 15 صفحه 184

اينكه اينها دوباره غلبه كنند. امروز شما پيروزيد. ملت مصر امروز قدرت دستش است، ارتش معلوم نيست كه با دولت باشد مگر آنهائى كه جيره خوار آمريكا هستند. ارتش مصر توجه كند به اينكه اگر چنانچه بخواهد پشتيبانى كند از اين حكومتى كه اعلام كرده است كه من تابع آمريكا هستم و اسرائيل و من هر كس دم از اسلام بزند او را خفه مى‏كنم، اين ننگ را به خودش ارتش مصر راه ندهد و مهلت ندهد تا بعد از اين باز اسرائيل بيايد و به شما حكومت كند و اسرائيل و آمريكا مقدرات شما را در دست بگيرند. ارتش عراق چه بهره‏اى برد از اين كار؟ خطاى صدام كه به واسطه خدمتگزارى به امريكا و خدمتگزارى به اسرائيل كه از ايران صدمه ديده بودند به ايران حمله كرد، ارتش عراق چه بهره‏اى از اين برد جز اينكه هزاران نفر از افرادش در اينجا كشته شدند؟ ارتش عراق كه مى‏بيند ملت عراق با اين حزب فاسد، با اين حزب كافر مخالف است او هم مخالفت كند و ديگر اجازه ندهد بيش از اين جوانانشان كشته بشود. ما و ارتش ما نمى‏خواهيم كه جوانان مسلمين كه با فشار به ايران مى‏آيند براى اينكه عمل كنند بر طبق افكار فاسد صدام، كشته بشوند. ما همه ملت اسلام و جوانان اسلام را دوست داريم و مى‏خواهيم كه به راه حق و به راه اسلام و به راه ملت‏هاى خود سير كنند. ارتش عراق چرا نشسته و صدام دارد مملكت عراق را تباه مى‏كند وارتش عراق را تباه مى‏كند و اسلام را زير پا ميگذارد؟ ارتش عراق! ملت عراق! بپا خيزيد و اين تفاله ها را بيرون ريزيد. همه ملت‏هاى اسلام بايد قيام كنند و راه حق را به پيش بگيرند. همه دولت‏ها بايد برگردند و خاضع بشوند در مقابل ملت، البته از صدام گذشته است مثل اينكه از سادات هم گذشته بود.

چرا جوانان گول خورده در احوال سرانشان مطالعه نمى‏كنند؟

و اينهائى كه در داخل كشور ما به تخيلات فاسد مشغول به شرارت هستند ما هيچ ميل نداريم كه اين جوانهاى گول خورده و اين دختر و پسر گول خورده در اين بيغوله‏ها پيش اين شياطين باشند و از آنها الهام بگيرند. شما جوانها دختر و پسر چه ديديد از اين سران فاسد خودتان جز ادعا و جز انحراف؟ مگر همين‏ها نبودند كه ادعا مى‏كردند ما با خلق موافقيم، با ديگران مخالف و با اجانب مخالف، مگر اينها ادعا نمى‏كردند و باز هم نمى‏كنند لفظا كه ما با امريكا مخالفيم و با غرب مخالف. شما ديديد كه عملا بر خلاف اين عمل كردند و به دامن امريكا پناه بردند و امريكا از آنها پشتيبانى مى‏كند. شما جوانها چرا فكرتان را در اختيار ديگران گذاشتيد؟ چرا استقلال فكرى نداريد؟ چرا خودتان مطالعه نمى‏كنيد در احوال اين سرانتان كه شما را دارند تباه مى‏كنند و خودشان يا در بيغوله‏ها هستند يا فرار از اين كشور كردند و شما را به هلاكت بيندازند و مى‏گويند بعد كه شما كارها را انجام دهيد ما مى‏آئيم و به شما حكومت مى‏كنيم. چرا تفكر نمى‏كنيد؟ چرا توجه نداريد به مصالح خودتان؟ آن روزى كه اينها بيايند و سلطه پيدا كنند بر اين كشور معلوم نيست كه با شماها هم چه خواهند كرد. كسى كه طريقه اسلام را ندارد وفادار نيست. همين‏ها بودند كه افراد خودشان را ترور مى‏كردند به مجرد اينكه بر خلاف رايشان عمل كردند و همين‏ها هستند كه اگر خداى نخواسته به فرض محال قدرت

صحيفه نور ج 15 صفحه 185

در دستشان بيايد جز حزب خودشان و جز اشخاصى كه مربوط به خودشان است تمام هواداران را اگر بيدار بشوند و يك كلمه بخواهند بر خلاف آنها بگويند قتل عام خواهند كرد. شما گمان نكنيد كه اينها براى ملت، براى شما و براى اسلام ارزش قائل هستند. شما ديديد كه با همه ادعاها كه اينها داشتند به جايى فرار كردند كه آنها را مى‏گفتند ما دشمن با آنها هستيم و پناه بجائى بردند كه دشمن همه ملت‏ها هست و ملتهاى ضعيف. چرا فكر نمى‏كنيد و چرا به خودتان رحم نمى‏كنيد؟ بيدار بشويد، توجه كنيد و دست از اين شرارت‏ها برداريد و شما را اغفال نكنند براى مقاصد خبيث خودشان و شما را به كشتن ندهند. ما ميل نداريم كه شماها جوانانى كه براى اين ملت مى‏توانيد يك ذخيره باشيد تباه بشويد، تباه فكرى بشويد و بعد هم تباه جانى. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه ملت را و همه ملت‏ها را و خصوصا مستضعفين را خواستارم و از همه كسانى كه اين ملت با زحمت خودش آنها را به مقامى رسانده است مى‏خواهم كه تمام توان خودشان را براى خدمت اين مستضعفين و خدمت اين بيغوله نشين‏هاى بيچاره و خدمت به اين زاغه‏نشينان صرف كنند. و انشاء الله بعد از استقرار حكومت كه الان ديگر تمام شد همه جهات، عذرى براى هيچ يك از شماها نيست براى اينكه سابقا كارشكنى مى‏شد و حالا شما همه تفاهم داريد و كار شكنى هيچ يك براى ديگرى نمى‏كند. همه همفكر و همصدا قيام كنيد و براى اين مستضعفين و براى اين ملت كه به همه ما و به همه شما منت دارد و حق دارد، براى آنها خدمت كنيد و انشاء الله موفق شويد. و از قواى نظامى مى‏خواهم كه با قدرت تمام اين تتمه اين اشخاصى كه به ناحق در مملكت ما وارد شدند، به اينها خاتمه دهند و آنها را از كشورمان انشاء الله به زودى اخراج كنند. واميد است كه خداوند به همه شما، لشكرى و كشورى، ملت و همه ملت‏هاى مستضعف دنيا سعادت بدهد و دست مستكبرين را از سر مستضعفين كوتاه كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 186

تاريخ: 18/7/60

پاسخ امام خمينى به نامه خالدبن عبدالعزيز شاه عربستان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت ملك خالدبن عبدالعزيز پادشاه عربستان سعودى

مرقوم شما واصل گرديد آنچه كه سفارت جمهورى اسلامى گفته است صحيح است. اينجانب تمام گرفتارى‏ها و بدبختى‏هاى مسلمين و دولت‏هاى كشورهاى اسلامى را در اختلاف و نفاق بين آنان مى‏دانم. چرا بايد دولت‏هاى اسلامى با داشتن قريب يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن ذخيره‏هاى زيرزمينى خصوصا موج‏هاى نفت كه رگ حيات ابرقدرت‏هاست و برخوردارى از تعليمات حيات بخش قرآن كريم و دستورات عبادى سياسى پيامبر اسلام ص كه مسلمانان را به اعتصام به حبل الله دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذير مى‏فرمايد و با داشتن ملاذ و ملجائى چون حرمين شريفين كه در عهد رسول الله صلوات الله عليه مركز عبادت و سياست اسلامى بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدت‏ها نيز چنين بوده است و طرح فتوحات و سياسات از آن دو مركز بزرگ سياسى عبادى ريخته مى‏شده است اكنون به واسطه كج فهمى‏ها و غرض ورزى‏ها و تبليغات وسيع ابرقدرت‏ها كار را به آنجا بكشانند كه دخالت در امور سياسى و اجتماعى كه مورد احتياج مبرم و از اهم امور مسلمين است در حرمين شريفين جرم شناخته شود و پليس سعودى در داخل مسجدالحرام و در جائى كه به حكم خدا و به نص قرآن مجيد براى همه كس حتى منحرفين محل امن است با چكمه و سلاح به مسلمانان حمله كرده و آنان را مضروب و دستگير نمايند و به زندان بفرستند.

جرم اين مسلمانان شعار بر ضد آمريكا و اسرائيل اين دشمنان خدا و رسول بوده است. من نمى‏دانم مسائل و جرياناتى كه در كشور شما و حرمين شريفين مى‏گذرد به طور صحيح به شما گزارش مى‏دهند يا همچون شعارهاى ايرانيان كه در همه جا شعار آنان مشهود است براى شما تحريف شده و برخلاف واقع گزارش داده‏اند و نمى‏دانم ائمه جماعات حرمين شريفين از اسلام چه برداشت كرده‏اند و از حج بيت الله الحرام كه سرتاسر آن مشحون به سياست و سر جعل آن قيام انسان‏ها به قسط بر رفع ستمگرى‏ها و چپاولگرى‏هاست كه سياست كلى انبياء عظام و خصوص حضرت رسول خاتم صلوات الله عليه است، چه فهميده‏اند كه زائرين حرمين شريفين را به اسم اسلام از دخالت در سياست و حتى از شعار عليه اسرائيل و آمريكا منع و مسلمانان را به دلخواه آمريكا و اسرائيل و ساير دشمنان اسلام و برخلاف سيره پيامبر عظيم الشان اسلام ص و مسلمانان صدر اسلام از دخالت در سياست‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 187

منع مى‏كنند و عمدا يا از روى جهالت و غفلت مقدمات سلطه اجانب را بر ممالك اسلامى حتى حرمين شريفين مهبط وحى و مهبط ملائكه الله فراهم مى‏نمايند. اگر دولت حجاز از اين فريضه عبادى - سياسى كه هر سال در مواقف كريمه حرمين شريفين با حضور ميليونى مسلمانان تشكيل مى‏شود استفاده سياسى - اسلامى مى‏نمود احتياج به آمريكا، هواپيماهاى آواكس آن و ساير ابرقدرت‏ها نداشت و مشكلات مسلمانان حل مى‏شد. مى‏دانيم كه آمريكا اين هواپيماها را از آن جهت در اختيار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائيل از آنها استفاده نمايد. چنانكه ديديم كه آواكس‏هاى آمريكايى براى تفرقه بين ايران و ساير مسلمانان عرب گزارشى سرتاسر دروغ داد مبنى بر بمباران مراكز نفتى كويت توسط ايران. مع‏الاسف اين سهل انگارى در عموم دولت‏هاى كشورهاى اسلامى شيوع دارد تا آنجا كه مسلمانان و خصوص دولتمردان آنان را دست خيانتكار و جنايتكار ابرقدرت‏ها از دخالت در سياست و اهتمام به امر مسلمين بر كنار زده است و تا جائى كه در مركز سياست اسلام، و اسلام عزيز مجرم شناخته مى‏شوند و به حبس و شكنجه كشيده مى‏گردند.

آيا شما از اين فجايع كه در حرمين شريفين در مامن الهى و در جوار قبر رسول الله صلوات الله عليه به بار مى‏آيد مطلع هستيد؟ يا مسائل به صورتى غلط و انحرافى براى شما ترسيم مى‏گردد، چنانكه از گزارش شعار ايرانيان معلوم مى‏شود. ما در ايران بپاخاستيم كه به اميد خداوند قادر متعال مسلمانان جهان را بر زير پرچم توحيد و متعهد به احكام مترقى اسلام جمع و دست ابرقدرت‏ها را از ممالك اسلامى كوتاه و مجد مسلمين صدر اسلام را باز گردانيم و سلطه ظالمان كفار را از بلاد مسلمانان به هم پيچيده و آزادى و استقلال را به مسلمين باز گردانيم. و اميد آن است كه دولت‏هاى اسلامى و خصوص دولت عربستان سعودى كه در مركز سياست اسلام واقع است با هم همصدا و همفكر شوند و هر يك در كشورهاى خود شيرينى حمايت بيدريغ ملت‏ها را بچشند و همچون دولت مردمى ايران از اين نعمت بزرگ الهى بهره‏مند شوند و به حكم قرآن مجيد با ملت‏ها و دولت‏هاى اسلامى به رحمت و اخوت و با كفار و غارتگران بين المللى به شدت و قدرت عمل كنند.

اخيرا به اين نكته تاكيد مى‏كنم كه از مكتوب شما ظاهر مى‏شود كه گزارش‏هاى دروغ و انحرافى به شما داده مى‏شود، چنانكه نوشته‏ايد شعارهاى زائرين ايرانى موجب نارضايتى و تنفر زائرين بيت الله شده است، بهتر بود شما اشخاص امينى را مامور گزارش‏ها نمائيد تا معلوم شود شعار ضد اسرائيل و ضد آمريكا موجب تنفر و نارضايتى زائرين نشده بلكه برخورد مامورين دولت سعودى و ضرب و به حبس كشيدن مهمانان خداى متعال به جرم شعار عليه اسرائيل و آمريكا موجب تنفر و نارضايتى مسلمانان جهان و خصوص زائران بيت الله الحرام و حرم معظم رسول الله ص شده است. از خداوند متعال خواستارم كه مسلمانان را از خواب غفلت بيدار و عظمت اسلام را روزافزون فرمايد و مسلمانان و خصوص دولتمردان را به آنچه صلاح اسلام و مسلمين است هدايت فرمايد.

والسلام عليكم و على جميع المسلمين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 188

تاريخ: 20/7/60

متن درخواست رئيس مجلس شوراى اسلامى از محضر امام خمينى براى ارائه نظر در مورد بعضى از قوانين موقت مصوبه مجلس

بسم الله الرحمن الرحيم‏

محضر شريف حضرت آيت الله العظمى امام خمينى مدظله العالى‏

چنانكه خاطر مبارك مستحضر است قسمتى از قوانين كه در مجلس شوراى اسلامى به تصويب مى‏رسد، به لحاظ تنظيمات كل امور و ضرورت حفظ مصالح يا دفع مفاسدى است كه بر حسب احكام ثانويه به طور موقت بايد اجرا شود و در متن واقع مربوط به اجراى احكام و سياست‏هاى اسلام و جهاتى است كه شارع مقدس راضى به ترك آنها نمى‏باشد و در رابطه با اينگونه قوانين با اعمال ولايت و تنفيذ مقام رهبرى كه طبق قانون اساى قواى سه گانه را تحت نظر دارند، احتياج پيدا مى‏شود. عليهذا تقاضا دارد مجلس شوراى اسلامى را در اين موضوع مساعدت و ارشاد فرمائيد.

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آنچه در حفظ نظام جمهورى اسلامى دخالت دارد كه فعل يا ترك آن موجب اختلال نظام مى‏شود و آنچه ضرورت دارد كه ترك آن يا فعل آن مستلزم فساد است و آنچه فعل يا ترك آن مستلزم حرج است پس از تشخيص موضوع، بوسيله اكثريت وكلاى مجلس شوراى اسلامى با تصريح به موقت بودن آن مادام كه موضوع محقق است و پس از رفع موضوع خود به خود لغو مى‏شود، مجازند در تصويب و اجراى آن و بايد تصريح شود كه هر يك از متصديان اجرا از حدود مقرر تجاوز نمود مجرم شناخته مى‏شود و تعقيب قانونى و تعزير شرعى مى‏شود.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 189

تاريخ: 21/7/60

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام هاشمى رفسنجانى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ على اكبر هاشمى رفسنجانى دامت افاضاته

بدين وسيله جنابعالى به سمت نمايندگى از طرف اينجانب در شوراى عالى دفاع منصوب مى‏شويد كه انشاء الله تعالى ضمن انجام وظايف محوله، به ادارات مربوطه ديگر نيز رسيدگى و نظارت نمائيد. موفقيت جنابعالى را از خداى تعالى مسئلت دارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 190

تاريخ: 22/7/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شركت كننده در كنفرانس بين المجالس

انقلاب ما متكى به معنويات و خداست‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انقلاب ما متكى به معنويات و خداست و آنهائى كه با ما موافقند آنهائى هستند كه با خط توحيدى موافقند. ما بايد خط معنويتى را كه براى آن انقلاب كرديم فراموش نكنيم، همان خط معنويتى كه با تمام بى‏عرضگى‏هائى كه در تبليغ نموديم باز مردم دنيا متوجه انقلابمان شدند. و اين خط معنويت است كه زورگويان با آن مخالفند. متوجه باشيد كه در هر جا زورمندان و دولت‏ها با ما مخالف باشند ملت‏ها با ما موافقند. بايد اساس را مردم و فكر مردم قرار داد و بايد به فكر مردم بود، نه دولت‏ها. زيرا مردم و توده ها با حق موافقند چون زير بار ستم بوده‏اند و نمى‏خواهند تحت سلطه آمريكا و شوروى باشند. ما در جهت تبليغات تقريبا صفر بوده‏ايم. بايد علاوه بر سفرهاى رسمى، سفرهاى غير رسمى هم بنمائيم تا دنيا را بيدار كنيم. اگر بخواهيم انقلاب را صادر كنيم بايد كارى كنيم كه مردم خودشان حكومت را به دست گيرند تا مردم به اصطلاح طبقه سه روى كار بيايند.

تنها در سفرهاى غير رسمى است كه درست مى‏توانيد با مردم عادى كوچه و بازار تماس بگيريد و آنها را روشن كنيد. بودن شما كه يال و كوپال نداريد، در ميان مردم هم جالبتر است و هم شما بهتر مى‏توانيد تبليغ كنيد. امروز مملكت مال خودتان است و اميدوارم با همت يكديگر محفوظ بماند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 191

تاريخ: 23/7/60

فرمان امام خمينى به تيمسار ظهيرنژاد

بسمه تعالى

تيمسار سرتيپ قاسمعلى ظهيرنژاد رئيس ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران جنابعالى مجاز مى‏باشيد با استفاده از اختيارات مقام رهبرى، ماموريت‏ها و وظايف محوله را با مشورت رياست جمهورى انجام دهيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:54 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 192

تاريخ 24/7/60

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و مديران كل اجرائى ادارات آموزش و پرورش سراسر كشور

بايد از بچه‏ها شروع كنيم و مقصدمان تحول انسان غربى به انسان اسلامى باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مساله فرهنگ و آموزش و پرورش در راس مسائل كشور است. اگر مشكلات فرهنگى و آموزشى به صورتى كه مصالح كشور اقتضا مى‏كند حل شود، ديگر مسائل به آسانى حل مى‏گردد. صدماتى كه كشور ما از فرهنگ رژيم شاهنشاهى خورده است قابل مقايسه با ضررهاى اقتصادى و غيره نبوده است. متاسفانه در زمان اين پسرو پدر دست اجانب باز گرديد و مراكز آموزشى كه بايد تكيه‏گاه ملت باشد، به ضدش تبديل گرديد. البته انحراف فرهنگ ما ريشه تاريخى دارد و ما امروز مواجهيم با استادان و معلمانى بر پايه همين تربيت و با فرهنگى غربى كه با مصالح اسلام و كشور ما به هيچ وجه وفق نمى‏دهد. تمام وابستگان و انگل‏هاى خارجى، زائيده شده از اين دانشگاه غربى بوده اند. اجانب با فعاليت خود مدارس و دانشگاه‏هاى ما را از محتوا خالى كردند. البته حملات زيادى به روحانيت هم شد. آنها مى‏خواستند روحانيت را هم تغيير بنيادى دهند و عده‏اى از روحانيون را هم بردند، ولى عده‏اى مقاوم باقى ماندند، تغيير نكردند. ما بايد سال‏هاى طولانى زحمت و مشقت بكشيم تا از فطرت ثانى خود متحول شويم و خود را بيابيم و روى پاى خويش بايستيم و مستقل گرديم و ديگر احتياجى به شرق و غرب نداشته باشيم. و بايد از همان بچه‏ها شروع كنيم و تنها مقصدمان تحول انسان غربى به انسانى اسلامى باشد. اگر اين مهم را انجام داديم، مطمئن باشيد كه هيچ كس و هيچ قدرتى نمى‏تواند به ما ضربه بزند. اگر ما از نظر فكرى مستقل باشيم آنها چگونه مى‏توانند به ما ضربه بزنند. تنها آنها مى‏توانند از داخل خود ما به ما ضربه بزنند. در داخل فردى را درست كنند (كما اينكه مى‏بينيد درست كرده‏اند) و بعد توسط آن هر چه مى‏خواهند انجام مى‏دهند.

شما سعى كنيد از متخصصين متدين و متعهد استفاده كنيد. ما بارها گفته‏ايم كه ما متخصص مى‏خواهيم، ولى متخصص متعهد. ولى دشمنان فرياد زدند كه اينها با تخصص مخالفند. البته كه متخصص منحرف از هر كس خطرناكتر است. خلاصه مطلب ما بايد اين را بفهميم كه هم چيز هستيم و از هيچ كس كم نداريم. ما كه خودمان را گم كرده بوديم بايد اين خود گم كرده را پيدا كنيم و اين فكر كه بر ما تحميل شده بود كه اگر دست خارج كوتاه شود مى‏ميريم را با تمام قدرت از بين ببريم. و ديديد كه ملتى با دست خالى در مقابل ابرقدرت‏ها و قدرت‏ها ايستاد و اين حركت موجى برداشت كه به

صحيفه نور ج 15 صفحه 193

اميد خدا به اين زودى‏ها نمى‏ايستد.

اميدوارم همه آقايان كمك كنند تا فرهنگ‏مان و فرهنگ اسلامى‏مان، فرهنگى كه شيخ الرئيس را درست كرده است را باز يابيم. تكرار مى‏كنم ما بايد باورمان شود كه چيزى هستيم. اگر اعتقاد پيدا كرديم كه مى‏توانيم هر كارى را انجام دهيم، توانا مى‏شويم. شما هم اعتقاد پيدا كنيد كه مى‏توانيد. مغزها بايد شستشو شود و مغزهائى كه به خود متكى است جاى آن را بگيرد. خداوند همه شما را حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 194

تاريخ: 26/7/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهداى استان‏هاى مركزى، لرستان، چهارمحال بختيارى، كرمان، سرپرست بنياد شهيد و اعضاى انجمن اوليا و مربيان كشور

اين ملت تا اسلام هست به جاى خودش ايستاده است و خدمت مى‏كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من نمى‏دانم كه تسليت بگويم به اين خانواده‏هاى شهدا، تسليت بگويم به پيغمبر اسلام وائمه هدى، تسليت بگويم به امام عصر ارواحنا له الفداء يا تبريك. تبريك براى اينكه يك همچو ملتى و يك همچو انسانهاى ارزنده‏اى اسلام تربيت كرده است، يك همچو جوانانى كه الان عكس بسيارشان در منظره هست و سيماى نورانيشان در پيش چشم است اسلام تربيت كرده است، يك همچو مادران و پدران و اقرباء شهدائى كه در اينجا عده‏اى شان حاضر هستند اسلام تربيت كرده است. من گمان ندارم كه در غير محيط اسلامى يك همچو مسائلى تحقق داشته باشد كه پيرزن جوان مرده اظهار بكند كه من جوانان ديگرى دارم كه آن را هم تقديم اسلام مى‏كنم و پيرمرد جوان از دست داده اظهار كند كه من حاضرم خودم هم به جبهه بروم و شهيد بشوم و جوان‏هاى زيادى كه مى‏آيند تقاضا كنند كه دعا كنيم كه در راه اسلام شهيد بشوند، جوان بخواهد كه دعا كنيم به شهادت برسد. شما در كجا مى‏توانيد در غير سايه اسلام و تربيت اسلامى چنين جوانهائى و چنين باز ماندگان از جوانهاى شهيد پيدا بكنيد؟ اينها در عين حالى كه جوانان خودشان را از دست داده‏اند و در جبهه‏ها خاندان خودشان را از دست داده‏اند و آواره شدند معذلك ايستاده‏اند و شجاعانه در مقابل دشمن‏ها ايستاده‏اند و براى فداكارى حاضرند.اين سازمانهاى بين‏المللى، عفو بين المللى كه مى‏خواهند و تقاضا كرده‏اند كه بيايند در ايران اعدام‏ها را ببينند و مى‏خواهند بيايند و به نفع ابرقدرت‏ها نظر بدهند، اينها از ايران اطلاعى دارند؟ اينها از شرارت اين منافقين اطلاع دارند؟ بدانيد كه اطلاع دارند اينها از اين انفجارهايى كه حاصل مى‏شود. از اين كشتارها و حريق‏هايى كه مردم را به باد فنا مى‏دهد و اموال مردم را از بين مى‏برد بى اطلاعند؟ اينها نمى‏دانند كه اتوبوس‏ها را آتش مى‏زنند و كودكها را توى اتوبوس به آتش مى‏كشند و هلاك مى‏كنند؟ اينها از خبرگزارى‏ها نشنيدند كه همين ديروز در شيراز يك اتوبوس را اشرار، همين اشرارى كه بعضى‏شان گرفتار شدند و به جزاى خودشان رسيده‏اند آتش زدند و دو كودك را شهيد كردند و سى نفر يا چهل نفر را مجروح كه حال بعضى از آنها وخيم است؟ چطور در اين شرارت‏ها يك كلمه آنها اظهار نمى‏كنند؟ چه شد كه سازمان حقوق بشر ايرانى‏ها را

صحيفه نور ج 15 صفحه 195

بشر نمى‏داند كه همين بشر را دارند با دست آمريكا و با توطئه‏هاى قدرت‏هاى بزرگ از بين مى‏برند به جرم اينكه مى‏خواهند خودشان اين زندگى فقيرانه كه دارند به استقلال و آزادى بگذرانند؟ اين سازمانهاى فاسد بين المللى چطور در اين امور يك كلمه نمى‏گويند لكن يك مجرمى كه در طول عمرش مجرم بوده امثال هويدا و نصيرى ها را كه ايران به جرمهاى زياد اعدام مى‏كند فريادشان بلند مى‏شود؟ چطور اين سازمان‏هاى انفجارى كه در حزب جمهورى پيدا شد و بيش از هفتاد نفر عالم ومتقى و مسلم و بيگناه را به آتش كشيدند و در نخست وزيرى دو نفر آدم متعهد را و مومن را به آتش كشيدند از اينها هيچ صدايى در نمى‏آيد؟ لكن چند نفر كه در خيابان‏ها ريختند و مسلح خواستند مرم را، مردم بيگناه را بكشند، گرفتند و بعد از محاكمه كه ثابت شده است كه اينها افرادى را كشته‏اند، اعدام كرده‏اند، فريادشان بلند شده است؟

برادران و خواهران محترم كه از اماكن مختلف در اينجا آمديد! بدانيد كه همه قدرت‏هاى شيطانى، همه وابستگان به قدرت‏هاى شيطانى مثل سازمان عفو بين المللى و ديگر سازمان‏ها همه دست به هم داده‏اند كه اين جمهورى اسلامى را در اينجا خفه كنند و نگذارند شكوفا بشود و خوف اين را دارند كه اين انقلاب به جاهاى ديگرى كه منافع آنها در آنجاها هست صادر بشود، وشماها را سرد كنند و شماها را سست كنند، به خيال اينكه با اينطور توطئه‏ها مى‏توانند. ملتى كه براى خدا و اسلام قيام كرده است، اين ملت تا اسلام هست به جاى خودش ايستاده است و خدمت مى‏كند. اين ملت براى دنيا قيام نكرده است كه اگر چنانچه جوانش گرفته شد رو برگرداند.اين ملت قيامش نظير قيام انبيا و قيام ائمه هدى است، نظير قيام حضرت ابى عبدالله سيدالشهد است. ملتى كه انگيزه قيامش اسلام و ايمان است، به اينطور امور سرد و سست نمى‏شود. همه قدرت‏هاى عالم هم كه بر ضدش قيام بكنند و قيام كرده‏اند، اينها را از مقصد خودشان و انگيزه خودشان نخواهند برگرداند و ما مى‏دانيم كه اين سازمان عفو بين المللى كه تقاضا كرد ه است بيايد در ايران و ببيند در اينجا چه مى‏گذرد، اين مامور است كه بيايد در ايران و ايران را محكوم كند. اينها مامورند كه همه‏شان دست به هم بدهند و اين نهضت اسلامى را سركوب كنند يعنى اسلام را سركوب كنند. اينها از اسلام ترسيده‏اند و از اول هم از اسلام ترسيدند لكن اكنون كه سيلى خوردند از اسلام، خوف آنها بيشتر است.

با قيام همگانى مستضعفين جهان، فاتحه ابرقدرت‏ها خوانده خواهد

شد اينها مى‏بينند كه در تمام دنيا، در حتى سياه‏هاى خود آمريكا زمزمه‏هاى فناى آنها دارد بلند مى‏شود، اينها ديدند كه اسلام قدرتى دارد كه خودش به پيش مى‏رود و خودش مردم را و جناح‏ها متدين را و جناح‏هاى مظلومين را بسيج مى‏كند و انشاء الله با اين قيام همگانى مستضعفين جهان فاتحه ابرقدرت‏ها خوانده خواهد شد. اينها از اين مى‏ترسند. اينها به ايران كار ندارند، به ملت ايران كار ندارند، اينها به اسلام كار دارند. ملت ايران چون سمبل اسلام است و با هدايت اسلام قيام كرده است و اين قيام صادر شده است به كشورهاى ديگر و هر يك از كشورها قيام كرده‏اند و در صدد قيام هستند

صحيفه نور ج 15 صفحه 196

و پشتيبانى مى‏كنند از اين قيام انسانى اسلامى ايران، آنها خوف اين را دارند كه در منطقه بلكه در همه جهان منافع خودشان را و سلطه خودشان را از دست بدهند. الان مصر قيام كرده است، عراق مشغول به قيام است و ساير جاها همين طور و با خواست خدا ملت‏ها وقتى كه اطلاع پيدا بكنند از انگيزه‏اى كه ايران دارد خود آنها هم همين انگيزه را دارند و قيام مى‏كنند و افرادى مثل صدام و مثل ديگر جنايتكاران را مثل سادات را و ديگر جنايتكاران را خودشان تصفيه خواهند كرد. شما برادرها و شما خواهرهاى محترم كه از اطراف ايران و بعضى مراكز آمده‏ايد و من اگر بخواهم اسم ببرم ممكن است بعضى‏ها را غفلت كنم، از اين جهت همه شما برادر هستيد و همه شما در راه اسلام هستيد، شما همه و همه ايران و همه زن و مرد ايران بايد بدانند كه در مقابل قدرت‏هاى دنيا ايستاده‏اند و تاكنون هيچ كشورى اينطور عمل نكرده است. هيچ كشورى تاكنون در مقابل تمام قدرتها نايستاده است و هيچ كشورى مورد ظلم به اندازه‏اى كه ايران موردش واقع شده است نشده‏اند. در عين حالى كه كشور اسلامى ايران مورد ظلم ابرقدرتها واقع شده است و از همه اطراف هجوم بر او مى‏شود، تبليغات همه بلندگوهاى دنيا تقريبا به ضد اين جمهورى اسلامى است معذلك چون ملت براى خدا قيام كرده است و براى استقرار احكام اسلام قيام كرده است، در مقابل همه ايستاده است و به پيش رفته است و هيچ انقلابى در دنيا مثل اين انقلاب نبوده است كه با ضايعات كم پيروزى‏هاى چشمگير و زياد به دست آورده باشد. شما جوان خيلى داديد و خانه و خانمان خيلى از دستتان رفته است و گرفتارى و زحمت خيلى داشتيد، ولى مى‏دانيد چه به دست آورده‏ايد؟ رژيم شاهنشاهى 2500 ساله با آنهمه قدرت و با آنهمه پشتيبانى همه قدرت‏ها با او، چه ابرقدرت‏ها و چه قدرت‏هاى دست دوم الا نادرى از آنها، در عين حال شما بدون اينكه يك اسلحه صحيحى در دست داشته باشيد با مشت گره كرده ايستاديد و يك همچو رژيم شاهنشاهى را شكست داديد و در زباله دان‏هاى تاريخ ريختيد. اين يك اعجازى است، اين كوچك نيست، اين يك اعجاز بزرگى است كه خداى تبارك تعالى به دست شما ملت شريف ايران ايجاد كرد. شما مى‏دانيد كه كوتاه كردن دست قدرت‏هاى بزرگ از ايران و بيرون كردن همه مستشارها و انگل‏ها را از ايران چه كار معجزه آسايى بود؟ در عين حالى كه شما مظلوم واقع شديد لكن كار خودتان را انجام داديد. در عين حالى كه همه بوق‏هاى تبليغاتى جهان و خصوصا آمريكا و اسرائيل بر خلاف شما تبليغات مى‏كنند و دروغپردازى مى‏كنند و اگر يك خطايى يا يك غير خطايى از شما واقع بشود بزرگ مى‏كنند و اگر در يك محكمه‏اى با تمام مقررات صحيح آن يك نفر را اعدام كنند آنها مى‏گويند كه بچه‏ها را اعدام كردند، كودك‏ها را گرفتند و اعدام كردند. گفته‏اند كه در خيابان‏ها همان جا اعدام كنيد و اصلا دادگاه نمى‏خواهيم!! اين تبليغات سرتاسرى دنيا براى اين است كه آنها دستشان از ايران و نفت ايران و ذخاير ايران و ساير چيزها كوتاه شده است زبانشان باز شده است به هرزه‏گويى و فحاشى و تهمت. شما ملت مظلوم ايران كه از همه طرف به شما حمله شده است و مى‏شود، چه حمله تبليغاتى و چه حمله تسليحاتى، در مقابل همه ايستاديد و ايستادگى شما هر روز افزون مى‏شود و اميدوارم كه هر روز افزونتر بشود. شما در اين قرن معجزه كرديد. ملت ايران ملت‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 197

معجزه آساى قرن است. هيچ ملتى در دنيا نمى‏تواند بگويد كه ما در مقابل همه قدرت‏ها ايستاديم، در صورتى كه قدرت‏هاى بزرگ اسلحه‏هاى محير العقول دارند و حتى محمدرضا هم مجهز به تمام سلاح‏هاى مدرن بود معذلك شما، بچه‏هاى شما، جوانهاى شما، مرد شما، زن شما، آمدند بيرون و با دست خالى در مقابل مسلسل‏ها و تانك‏ها و توپ‏ها ايستادند و آنها را شكست دادند و شما از اين به بعد هم همين ملت هستيد و از اين به بعد هم انگيزه شما همه اسلام است و اگر چنانچه شهيد بشويد در آن عالم در صف شهداى صدر اسلام و شهداى كربلا هستيد و اگر پيروز بشويد آن هم به نفع شماست. شهادت به نفع شما، پيروزى به نفع شما، همه پيروزى است. بوق‏ها هر چه مى‏خواهند بگويند، مفسدين هر چه مى‏خواهند عمل كنند، انفجارها هر چه مى‏خواهد بشود، آتش سوزى‏ها هر چه مى‏خواهد بشود، همه اينها را اين ملت رزمنده بزرگ تحمل مى‏كند و به پيش مى‏رود و ما ديديم كه از اول نهضت تا حالا هر روز قدم‏ها بلندتر شد و صف‏ها فشرده‏تر. از اول انقلاب تا حالا هيچ شما سستى به خودتان راه نداديد. اين قشر توده ميليونى مردم، اين توده مستضعف و اين زاغه نشينان و متوسطين در اين ميدان حاضر و ناظر بوده‏اند و هستند و ايستاده‏اند و در مقابل همه قدرت‏ها تا آخر ايستاده‏اند و زن و مرد ايران با اينكه شهداى بسيار داده است و نمى‏شود گفت در شهرى نيست كه شهيد نداشته باشيم، شهدا نداشته باشيم معذلك به قدرت آنها افزوده شده است و به قيام و انقلاب آنها زياد شده است و انشاء الله تعالى صف‏ها فشرده‏تر خواهد شد و تا آنجايى كه ظلم‏ها وريشه‏هاى فاسد ظلم را و قدرت‏ها و ريشه‏هاى فاسد قدرت را از اين كشور بيرون كنند و قطع كنند ايستاده‏اند و من اميدوارم كه ملت‏هاى ديگر هم توجه بكنند و اقتدا بكنند به اين ملت ايران. ملت مصر اعتنا نكند به اين حكومت جائرى كه اعلام مى‏كند كه ما هر كس اسم از اسلام ببرد سركوب مى‏كنيم. بدانند كه اسلام در مصر در خطر است و واجب است بر زن و مرد مصرى كه قيام كنند و اين حكومت فاسد را كه از اول اعلام جنگ با اسلام داده است سركوب كنند. و زن و مرد عراق قيام كنند و اين شخص فاسد را كه از اول با اسلام مخالف بود لكن خودش را به اسلام مى‏بندد براى اينكه مردم را اغفال كند و ما حزب بعث عراق را مى‏شناسيم و مى‏دانيم كه اينها به اسلام عقيده ندارند و دشمن اسلامند و اسلام را خار راه خودشان مى‏دانند، بر همه ملت عراق است كه قيام كنند و اين جرثومه فساد را از بين ببرند. و بحمد الله در ايران در حال شكست هستند و به زودى انشاء الله از ايران، به زودى انشاء الله خاك ايران از لوث وجود اينها پاك خواهد شد.

هدف مخالفين شما اين است كه جوانهاى شما را از اسلام منحرف كنند

يك كلمه هم راجع به اين مربيان و اولياء اطفال كه آمدند در اينجا هستند عرض كنم و آن اينكه شماها بايد با هم دست به دست هم بدهيد و اين بچه‏ها را تربيت كنيد به تربيت اسلامى. شما ببينيد كه اسلام بود كه شما را از شر قدرت‏ها و از سلطه قدرت‏ها نجات داد، تعليمات اسلام است كه شما را آنطور پايدار مى‏كند كه در مقابل همه مشكلات ايستاديد. هدف مخالفين شما اين است كه بچه‏هاى شما

صحيفه نور ج 15 صفحه 198

را از اسلام منحرف كنند، جوانهاى شما را از اسلام منحرف كنند. توجه كنيد كه كودك‏ها را، جوانها را به تعليمات اسلامى و تربيت‏هاى اسلامى تربيت كنيد تا انشاء الله كشور شما از آسيب مصون باشد و جوانهاى آتيه شما و اطفال آتيه شما كه اميد ما هست و اميد اسلام است، اسلام را همانطور كه شما زنده كرديد زنده نگه دارد. و همين طور از جهاد سازندگى كه از بعضى جاها آمده‏اند من تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه به كارهاى خودشان ادامه بدهند و انشاء الله سازندگى را زيادتر كنند. و من بايد از آقاى كروبى تشكر كنم كه ايشان يك فردى هستند كه خدمتگزار به اين ملتند و بنياد شهدا بهترين بنيادهايى است كه ايشان بحمد الله موفق شدند و با توفيق الهى اداره مى‏كنند. خداوند امثال اين خدمتگزاران را براى شما حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 199

تاريخ: 29/7/60

بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده سپاه، نماينده امام در سپاه و اعضاى شوراى مركزى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏

از اين حملات اجانب انسان مى‏فهمد كه سپاه براى ايران و اسلام مفيد است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بايد بعضى از تجربياتى را كه در طول زندگى دارم، به شما بگويم. از وقتى كه رضا خان در ايران بر سر كار آمد من متوجه بودم و اينطور فهميدم كه هر چيزى كه براى اسلام مفيدتر بود، حمله به آن بيشتر مى‏شد. آن روز روحانيت مهمترين پايگاه ملت در مقابل اجانب بود، لذا شديدترين حملات به آن مى‏شد با شعر و نثر و هر چه داشتند به آن حمله مى‏كردند و براى اضمحلالش درها بعضى از ادارات را به روى آنان گشودند و در حوزه‏ها و شهرها به قدرى آنان را در فشار قرار دادند كه ما از صبح تا به شام در باغ‏ها زندگى مى‏كرديم. با عاشورا و تبليغات اسلامى شديدا مخالفت كردند چون مى‏دانستند اين پايگاهى است براى رسوايى حكومت‏ها. حال، ضد انقلاب و اجانب علاوه بر روحانيت به سپاه هم حمله مى‏كنند. از اين حملات انسان مى‏فهمد كه سپاه براى ايران و اسلام مفيد است. سپاه بايد بيشتر از اين تابع اسلام فقاهت شود و نقائص خود را جبران نمايد تا براى اسلام و نهضت مفيدتر گردد. مسائلى را بايد گوشزد كنم: اول اينكه بايد سعى شود اعضاى شورا در كمال تفاهم باشند و از اختلاف بپرهيزند، والا شكست مى‏خورند امروز مردم متوجهند و اگر خداى نكرده شما با هم اختلاف داشته باشيد خوب مى‏فهمند و از شما زده مى‏شوند. شما بايد كارى كنيد تا مردم همانگونه كه تا به حال شما را پذيرفته‏اند، بپذيرند. تمام ايران يك ارگان سياسى است. ضد انقلاب و اجانب اگر ديدند براى از بين بردن اتحاد شما با حمله نظامى نمى‏شود كار كرد، با نفوذ اقدام نمايند تا شما را از درون بپوسانند. امروز حفظ حيثيت سپاه پاسداران بر همه مخصوصا خودتان لازم است.

دوم اينكه بايد سعى شود بين ائمه جمعه و سپاه پاسداران تفاهم باشد. اختلاف بين امام جمعه و سپاه امرى عادى نيست، بلكه دستى در كار است و عده‏اى اين كار را مى‏كنند تا هم سپاه هم روحانيت را تضعيف نمايند، و باروش خاصى وارد شده‏اند. بايد اشخاصى را مامور كنيد تا اگر در شهرى اختلافى بين روحانيت و سپاه است برطرف كنند.

صحيفه نور ج 15 صفحه 200

با آنان كه اسلامشان با روحانيت مخالف است مخالفت كنيد

سوم كه شايد مهمترين مساله است، مساله تعليماتى است كه در سپاه داده شود و بايد توجه داشته باشيد تا كسانى كه براى اين كار انتخاب ميكنيد، كاملا شناسايى شوند تا اينكه خداى نكرده مواجه نشويم با التقاط. بايد توجه كنيد كه اسلام همان است از صدر اسلام تاكنون فقها آن را حفظ كرده‏اند. در بعضى موارد قدرت داشته‏اند و پياده كرده‏اند و در بيشتر موارد دست نخورده در قرآن و اخبار و كتاب‏هاى فقه موجود است. بايد توجه كنيد تا كسانى ظاهر الصلاح، اسلام شناس نشوند و يك مرتبه متوجه شويد از راه راست منحرف شده‏ايد. يعنى سعى كنيد اسلامتان از روحانيت جدا نشود و با آنان كه اسلامشان با روحانيت مخالف است، مخالفت كنيد. متوجه باشيد از آنجا كه شما بيشتر زحمت مى‏كشيد، شياطين از همه بيشتر متوجه شمايند تا شما را از بين ببرند.

براى خدا تبليغات كنيد كه تبليغات امر مهمى است

مساله ديگر صدور انقلاب است كه بارها گفته‏ام ما با كسى جنگى نداريم. امروز انقلاب ما صادر شده است، در همه جا اسم اسلام است و مستضعفين به اسلام چشم دوخته‏اند. بايد با تبليغات صحيح اسلام را آنگونه كه هست به دنيا معرفى نماييد. وقتى ملت‏ها اسلام را شناختند قهرا به آن روى مى‏آورند و ما چيزى جز پياده شدن احكام اسلام در جهان نمى‏خواهيم. من به شما نصيحت مى‏كنم كه حيثيت و وجاهت خود را در ميان مردم حفظ كنيد. البته در بين شما جوانهاى تندى هم هستند كه بايد آنها را تعديل كنيد تا كارهايى را كه بر خلاف مشى كلى سپاه است انجام ندهند. براى نزديكى سپاه با روحانيت، از آقاى منتظرى كه در قم هستند كمك بگيريد. براى خدا تبليغات كنيد كه تبليغات امر مهمى است. به همان اندازه كه تبليغات براى مستكبرين و زورگويان مضر است به همان اندازه و يا بيشتر براى مستضعفين مفيد است. مراعات حال مردم را بنماييد. انصافا مردم ايران حق بزرگى بر انقلاب دارند. به خدا بيشتر اعتماد كنيد. خداوند همه شما را محترم و معزز نگه دارد و دست دشمنان اسلام را قطع كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 201

تاريخ: 4/8/60

بيانات امام خمينى در جمع گويندگان، وعظ و خطباى مذهبى و اعضاى انجمن اسلامى شهردارى تهران

بررسى اصل انقلاب در ايران و ساير انقلابات جهان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در اين مجلس كه آقايان خطباء محترم از قم و تهران تشريف دارند و بعضى قشرهاى ديگر هم تشريف دارند، لازم است كه من بعضى مسائلى كه امروز براى ما مهم است و فرداها هم مهم است، عرض كنم. مساله انقلابات در دنيا و انقلاب‏هائى كه در ايران شده است، اصل انقلاب حالا در خود ايران را عرض مى‏كنم اصل انقلاب بسيارى از وقت‏ها به نتيجه ابتدائى رسيده است لكن در ادامه‏اش اشكال پيدا شده‏است. مى‏گويند كشورگيرى آسان است لكن كشور دارى مشكل است. انقلاب شد و همه قشرهاى ملت هم حاضر صحنه بودند و روحانيون و خطباءمحترم سرتاسر كشور هم حاضر بودند و با كمك همه قشرها از زن و مرد و روحانى و غير روحانى و خطباى محترم به پيروزى رسيد، يعنى پيروزى‏هاى چشمگير لكن پيروزى‏هاى اولى، بيرون راندن چپاولگران و سقوط شاهنشاهى و برقرارى جمهورى اسلامى لكن حفظ اين نتيجه كه عبارت از جمهورى اسلامى است، مهم است و امروز براى ما اين مطرح است. امروز ديگر ما نبايد نگاه كنيم به اينكه ما پيروز شديم و جمهورى اسلامى را برقرار كرديم و ديگر در فكر نباشيم و هر كدام به كارهاى خودمان مشغول بشويم. اگر اسلام عزيز فقط با پيروزى بر كفار و جانشين شدن جمهورى اسلامى به جاى آنها تمام مقاصدش حاصل مى شد، خوب ما هم ديگر راحت بوديم و هر كدام مى‏رفتيم سراغ زندگى‏هاى شخصى خودمان لكن بايد همه ما بدانيم كه مساله اين نيست.

مساله اين است كه با اين پيروزى چشمگيرى كه ملت اسلام، ملت ايران پيدا كرد، با اين تمام قدرت‏هاى بزرگ عالم را متوجه به خودش كرد يعنى چشم‏ها همه دوخته شده است و ايادى قدرت‏هاى بزرگ به كار افتاده شده است و توطئه‏ها يكى بعد از ديگرى در كار است براى اينكه نگذارند اين جمهورى اسلامى به آنطورى كه اسلام مى‏خواهد و خداى تبارك و تعالى اراده فرموده است (اراده تشريعى) تحقق پيدا كند. و امروز مى‏بينيد كه در همه جا حكومت‏هائى كه امريكائى هستند يا شوروى هستند در فكر اين هستند كه در مراكز خودشان اسلام اصلا تحقق پيدا نكند. يعنى اين جنبش اسلامى كه از ايران شروع شد و موجش رسيد، بدون اينكه مايك تبليغات صحيحى داشته باشيم، موج خود اين حق، حقانيت رسيد به كشورهاى اسلامى و غير اسلامى و توده‏هاى مردم را و مردم مسلم را در همه‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 202

جا به يك جنبشى وادار كرد، براى خاطر همين جنبشى كه در همه جاپيدا شده است، در ممالك اسلامى بلكه در ساير ممالك دنيا پيدا شده است اين موجب شده است كه شما دشمن‏هايتان زيادتر بشود و هدف شما باشيد. شايد اينها اعتقاد دارند كه اگر اين مركز جنبش و مبدا جنبش كه ايران است، اين را سركوب كنند، ساير جاهاى ديگر محتاج به قدرت و اعمال قدرت نباشد، خود به خود آنها هم كنار مى‏نشينند.

كوشش براى تداوم نهضت بر عهده روحانيت و ساير اقشار ملت

امروز آن چيزى كه وظيفه همه ملت ما هست و اين وظيفه بر دوش روحانيين بيشتر است و بر دوش خطباء اسلام، گويندگان هم بيشتر است اين است كه كوشش كنند كه باقى بماند اين جنبش و جلو برود. توده‏هاى مردم آنطور كه ملاحظه مى‏كنيد حاضرند براى پذيرائى حرف‏هائى كه گفته مى‏شود از روحانيون يا از خطبا و لهذا حجت بر روحانيون و بر خطبا و بر گويندگان، بر ائمه جماعت و همه قشرهاى روحانى از طرف خدا تمام است. شما در زمان محمد رضا و رضا عذر داشتيد كه ما چه بكنيم، ما كه با دست خالى نمى‏توانيم به جنگ مسلحانه اينها برويم، مردم هم كه به ما گوش نمى‏دهند كه ما حرف بزنيم، حرف‏ها را هم نمى‏گذارند گفته بشود. اينها عذرهائى بود كه در آنوقت بود لكن امروز اين عذر هست؟ پيش خدا پذيرفته است؟ امروز گويندگان، نويسندگان، علما، در هر جا كه هستند، پذيرفته است از آنها كه اين انقلاب اسلامى به اينجا كه رسيده، ديگر ما بى طرف باشيم، كنار برويم؟

در جنبش مشروطيت همين علما در راس بودند و اصل مشروطيت اساسش از نجف به دست علما و در ايران به دست علما شروع شد و پيش رفت. اينقدرى كه آنها مى‏خواستند كه مشروطه تحقق پيدا كند و قانون اساسى در كار باشد، شد لكن بعد از آنكه شد، دنباله‏اش گرفته نشد.مردم بى طرف بودند، روحانيون هم رفتند هر كس سراغ كار خودش، از آن طرف عمال قدرت‏هاى خارجى و خصوصا در آنوقت انگلستان در كار بودند كه اينها را از صحنه خارج كنند يا به ترور و يا به تبليغات. گويندگان و نويسندگان آنها كوشش كردند به اينكه روحانيون را از دخالت در سياست خارج كنند و سياست را بدهند به دست آنهائى كه مى‏توانند به قول آنها، يعنى فرنگ رفته‏ها و غربزده‏ها و شرقزده‏ها و كردند آنچه را كردند. يعنى اسم مشروطه بود و واقعيت استبداد، آن استبداد تاريك ظلمانى، شايد بدتر از زمان، و حتما بدتر از زمانهاى سابق.

اخيرا اگر روحانيون، ملت، خطبا، علما، نويسندگان، روشنفكران متعهد سستى بكنند و از قضاياى صدر مشروطه عبرت نگيرند، به سر اين انقلاب آن خواهد آمد كه به سر انقلاب مشروطه آمد. امروز دشمن‏هاى انقلاب بيشتر از آن روز و دشمن‏هاى مشروطه بودند. امروز دو قدرت بسيار بزرگ در مقابل ايستاده است كه آنوقت از اينها اينقدرها خبرى نبود. امروز در مقابل اين نهضت، در مقابل اين انقلاب تمام قدرت‏هاى بزرگ عالم كه شامل همه قدرت‏هاى وابسته است و ما قدرت وابسته‏اى كه وابستگى نداشته باشيم، الان در دنيا نداريم، يا بسيار كم است، اينها همه در مقابل اين جنبش و اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 203

انقلاب، انقلاب الهى ايستاده‏اند تا اينكه از حركت اين و از موج اين جلوگيرى كنند و خودش هم در همين جا خفه كنند، ترورها روى همين زمينه است.

حفظ جمهورى اسلامى از اعظم فرائض است

اشخاص بارزى كه در كارها مى‏توانند فعاليت داشته باشند و مى‏توانند اداره كنند كشور را و متعهد به اسلام و ديانت هستند، مى‏بينيد كه يكى بعد از ديگرى ترور شدند يا در اثر انفجارها از دست ما گرفته شدند و الان هم باز همان عمال خارجى در صدد هستند كه كسان ديگرى هم كه در امور كشور دخالت دارند و متعهد به اسلام هستند اينها را هم از بين ببرند.

اگر چنانچه همه ما، همه شماها، همه ملت و خصوصا روحانيت و خطبا در صحنه نباشيم و حاضر نباشيم در قضايائى كه مى‏گذرد، مطمئن باشيد كه با عدم حضور شما به سر انقلاب آن خواهد آمد (ولو حالا در دراز مدت هم باشد ) كه بر سر مشروطه آمد. اگر حفظ اسلام يك فريضه الهى است بالاتر از تمام فرائض، يعنى هيچ فريضه‏اى در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نيست. اگر حفظ اسلام جزء فريضه‏هاى بزرگ است و بزرگترين فريضه است،بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانيون حفظ اين جمهورى اسلامى از اعظم فرائض است. اگر بنا باشد كه روحانيون كنار بروند و همين گاهى با يك قلمى فرض كنيد كه اشكالات را بگويند و در رفع اشكالات كوشش نكنند و خطبا در منابر خودشان مسائل روز را فراموش كنند و مسائل انقلاب را فراموش كنند، اين انقلاب صدمه خواهد ديد. اسلام به دست روحانيون تا حالا زنده مانده، هيچ قشرى،هيچ قشرى در اين مساله دخالت نداشته است جز خود روحانيون و خطبائى كه در دنبال آنها بودند. از صدر اسلام تا حالا اسلام به دست اينها به اينجا رسيده است. قشرهاى ديگر روشنفكر و امثال اينها از اسلام خيلى اطلاع ندارند اگر هم داشتند كارى نداشتند به اين كارها. در زمان رضا شاه و محمدرضا و خصوصا زمان رضا شاه كه آنهائى كه يادشان هست مى‏دانند چه خبر بود همين حوزه‏هاى علميه با تمام ورشكستگى كه پيدا كرده بودند و تو سرى كه از همه افراد مى‏خوردند مقاومت كردند و حفظ كردند و همين خطبا باز اشخاصى بودند كه گاهى صحبت مى‏كردند و مسائل را يا به صراحت يا به كنايه به مردم مى‏گفتند.

از اين به بعد كه هيچ عذرى نه من دارم و نه شما و نه هيچ روحانى و نه هيچ نويسنده و نه هيچ گوينده، بايد ما براى ادامه اين فريضه الهى، براى ادامه اين انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى كوشش كنيم و كوششمان را افزون كنيم، براى اينكه آنها، مخالفين ما، مخالفين اسلام كوشش شان را هر روز افزون مى‏كنند، هر روز توطئه‏هايشان را زياد مى‏كنند ما هم بايد در مقابل آنها هر روز كوششمان را، دفاع از حق و حقيقت را افزون كنيم. بايد ماها و شماها در گفتارى كه داريم و خصوصا در اين ماه محرم و صفر كه ماه بركات اسلامى است و ماه زنده ماندن اسلام است بايد ماه محرم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام كه با ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام زنده مانده است اين مذهب تا حالا، با همان وضع سنتى با همان وضع مرثيه سرائى و روضه خوانى، شياطين‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 204

به گوش شما نگويند كه ما انقلاب كرديم حالا بايد همان مسائل انقلاب را بگوئيم و مسائل كه در سابق بود حالا ديگر منسى بايد بشود، خير.

ماه محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است

ما بايد حافظ اين سنتهاى اسلامى، حافظ اين دستجات مبارك اسلامى كه در عاشورا، در محرم و صفر در مواقع مقتضى به راه افتند تاكيد كنيم كه بيشتر دنبالش باشند. محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است، فداكارى سيدالشهدا سلام الله عليه است كه اسلام را براى ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانيون، از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف توده‏هاى مردم با همان ترتيب سابق كه دستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راه مى‏افتاد. بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند، بايد اين سنت‏ها را حفظ كنيد. البته اگر چنانچه يك چيزهاى ناروائى بوده است سابق و دست اشخاص بى اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها بايد يك قدرى تصفيه بشود لكن عزادارى به همان قوت خودش بايد باقى بماند و گويندگان پس از اينكه مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور كه سابق مى‏خواندند و مرثيه را همانطور كه سابق مى‏خواندند بخوانند و مردم را مهيا كنند براى فداكارى.

اين خون سيدالشهد است كه خون‏هاى همه ملت‏هاى اسلامى را به جوش مى‏آورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مى‏آورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهيا مى‏كند. در اين امر سستى نبايد كرد. البته بايد مسائل روز گفته بشود، بايد در همه منابر به اين جوانهائى كه گول خورده‏اند از اين منافقين و امثال آنها نصيحت بشود، دعوت به حق بشود، بايد آنها را فهماند به ايشان كه اينهائى كه شما را دعوت مى‏كنند كه به ضد جمهورى اسلامى قيام كنيد اينها با اسلام بد هستند، با اسم اسلام مى‏خواهند اسلام را از بين ببرند، اينها يك روز با مقاصد اسلامى همراه نبوده‏اند، اينها نهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند براى اينكه نهج البلاغه و قرآن را از بين ببرند و اين جوانهاى بى اطلاع، اين دخترهاى بى اطلاع، اين پسرهاى بى اطلاع دستخوش اين تبليغات سوء اينها شده‏اند و در مقابل ملت ايستاده‏اند و در مقابل ملت مى‏خواهند كارى انجام بدهند، حالا بايد بفهمند اينها كه نمى‏توانند كارى انجام بدهند. اگر چنانچه بيايند در خيابانها و بخواهند شلوغ بكنند، همان خود مردم آنها را تربيت مى‏كنند قواى نظامى و انتظامى قدرتمندند و جلوى اينها را مى‏گيرند. شما بچه‏ها و جوانها چرا خون خودتان به هدر مى‏دهيد، شما برگرديد به اسلام، رها كنيد اين اشخاصى كه شما را اغوا مى‏كنند و بيائيد توبه كنيد قبل از اينكه در صحنه گرفتار بشويد كه آنوقت مشكل است.

آقايان در مجالس اينها را دعوت كنند. ما ميل نداريم كه جوانهائى كه بايد براى كشور خودشان خدمت كنند در خدمت آمريكا باشند بوسيله اين اشخاصى كه به اسم اسلام مى‏خواهند اسلام را از بين ببرند. بالاخره بايد شماها كه دعوت كرديد تاكنون مردم را به اسلام و اسلاميت و به فضائل

صحيفه نور ج 15 صفحه 205

اخلاقى، امروز هم همت بگماريد كه بيشتر دعوت كنيد هم مسائل روز را براى مردم بگوئيد و هم مفاسدى كه مترتب بر فعل اين گروهك‏ها هست كه مى‏خواهند اين جمهورى را به هم بزنند به نفع آمريكا يا به نفع شوروى، اينها را تنبه بدهيد به مردم و همه جنبه‏هاى اخلاقى را. و من اين جهت را بايد عرض كنم كه كسانى كه به اين پست بسيار مهم گماشته شده‏اند و خودشان داوطلب آمده‏اند و وارد در سنخ روحانيون و خطبا شده‏اند بايد خودشان را تهذيب كنند و خودشان را با اخلاق اسلامى تطبيق بدهند عامل به احكام اسلام باشند.

فساد اخلاقى خداى نخواسته مبادا در بين آنها يكى دوتائى پيدا بشود كه فساد اخلاق دارند بايد اخلاق خودشان را، اعمال خودشان را، كردار خودشان را، رفتار خودشان را تعديل كنند و موافق اسلام تطبيق بدهند تا حرف‏هايشان در مردم تاثير كند. اگر خداى نخواسته يك گوينده‏اى خودش آلوده باشد نمى‏تواند با گفتار خودش ديگران را از آلودگى جلوگيرى كند. اول بايد خودمان را اصلاح كنيم و كوشش كنيم كه انشاء الله خودمان اصلاح بشويم و مردم را اصلاح كنيم. اين طايفه بايد در منابر، در مساجد و هر جائى كه مقتضى است با مردم صحبت كنند و علاوه بر اينكه مسائل روز را مى‏گويند مسائل اخلاقى و مسائل اعتقادى و اين مسائل تهذيب نفس را به مردم بگويند و مردم را هدايت كنند و مردم را به اين مسائل اسلامى آشنا كنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زياد بخوانند، دو كلمه نباشد. همانطورى كه در سابق عمل مى‏شد، روضه خوانى بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضائل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود تا اين مردم مهيا باشند، در صحنه باشند، بدانند كه ائمه ما تمام عمرشان را صرف براى ترويج اسلام كردند اگر آنها يك سازش مى‏خواستند بكنند، همه جهات مادى برايشان مهيا بود لكن خودشان را فداى اسلام كردند و با ستمكاران سازش نكردند.

بايد مردم را آشنا كنيد به وظايف خودشان و از مردم هم تقاضا ميشود كه راهپيمائى‏ها به عنوان راهپيمائى نباشد، به عنوان دستجات باشد همان دستجات سنتى با حفظ جهات شرعى اسلامى، و عاشورا را زنده نگه داريد كه با نگه داشتن عاشورا كشور شما آسيب نخواهد ديد. شما گويندگان نقش مهمى در اين باب داريد و مسووليت بزرگى هم داريد، چنانچه تمام علما هم نقش بزرگ دارند، هم مسئوليت بزرگ، هر كس به‏اندازه خودش مسئوليت دارد.

حوزه‏هاى علميه بايد قاضى تربيت كنند

علما بايد كمك كنند به اين جمهورى اسلامى، كنار ننشينند، كنار نشستن مثل كنار نشستن صدر مشروطيت است و حالا بدتر از آنوقت است. كنار ننشينند و بگويند كه قضاوت كذا و كذاست. خوب قضاوت به عهده شماهاست اسلام قضاوت را به عهده فقها گذاشته است شما كنار مى‏نشينيد و مى‏گوئيد كه چرا قضاوت خوب نمى‏شود. قضاوت خود به خود خوب بشود؟ قضاوت با كوشش شما بايد خوب بشود. در هر حوزه‏اى علماى آن حوزه قاضى درست كنند. يك كشور سى و چند ميليونى، چند، چندين هزار قاضى لازم دارد و ما از باب اينكه قضاوت به عهده مان هيچ وقت نبوده است دنبال

صحيفه نور ج 15 صفحه 206

اين نبوديم كه مسائل قضا را بحث كنيم و مسائل قضا را ياد بگيريم و الان ما براى قضاوت احتياج داريم، دنبال قاضى دارند مى‏گردند. آقايان كه مى‏توانند قاضى بشوند، مى‏توانند كمك كنند به قضاوت، تربيت كنند قضات را. كنار مى‏نشينند و اشكال مى‏كنند، اشكال آسان است حلش مشكل است. خوب بعد از اينكه ما افراد كم داريم، كمبودى از حيث قضاوت خصوصا در اين مملكت كمبودى دارد، آقايان مكلف نيستند كه تربيت كنند قضات را؟ حوزه‏هاى علميه موظف نيستند كه حالا قضاوت مى‏خواهد به طور مشروع عمل بشود قاضى‏اش هم بايد قاضى شرعى باشد. اين مى‏شود به اينكه همه كنار بنشينند و هى اشكال كنند؟ اول اشكال به خود آقايانى است كه كنار مى‏نشينند. خود آقايان وارد بشوند در ميدان. آقا اسلام امروز آمده است در اينجا و مى‏خواهد پياده بشود و فرياد مى‏زند كه نصرت كنيد. نصرت اين است كه قاضى لازم داريم، حوزه‏هاى علميه بايد قاضى تهيه كنند براى دادگاه‏ها، ما بسيار لازم داريم قاضى، بايد تهيه بكنند. و اگر خداى نخواسته اينهائى كه در شغل قضاوت خواستندالان يك وقت اعمال غرضى بكنند، انحرافى داشته باشند، علاوه بر آنكه پيش خداى تبارك و تعالى مسوول هستند پيش ملت هم مسئول هستند، پيش مردم هم مسئول هستند و دولت هم تعقيب خواهد كرد از آنها. ما بايد هم قاضى تحويل جامعه بدهيم يعنى حوزه‏هاى علميه بايد قاضى تهيه كنند، فقهائى كه از قضاوت، توجه به قضاوت دارند و در قضاوت راى دارند آنها را بايد تربيت كنند و آنها هم ديگران را تربيت كنند تا اينكه انشاء الله قضيه قضاوت حل بشود. كار بسيار مشكلى است لكن بايد بشود. البته كار مشكل است لكن بايد بشود و اين بايد هم به عهده علماء بلاد و علماى حوزه‏هاست بالخصوص.

ايرادهاى مغرضانه به جمهورى اسلامى

اگر ما برويم كنار و صحنه را رها كنيم كى مى‏تواند قضاوت را اداره كند؟ كى مى‏تواند قاضى درست كند؟ ما قضاوت لازم نداريم؟ دارند الان مى‏گويند ما قضاوت شرعى مى‏خواهيم بكنيم، كى بايد اين كار را انجام بدهد؟ ما بنشينيم كنار و بگوئيم كه بچه‏ها رفتند دارند قضاوت مى‏كنند، خوب شما كه بزرگان هستيد بيائيد درست كنيد، بچه‏ها هم نيستند منتها به نظر شما مى‏آيد كه بچه‏ها هستند. نخير بچه‏ها نيستند و قضاتى كه هستند از امثال شماها بهتر هستند لكن شماهائى كه نشسته‏ايد كنار و قلم‏ها را به دست گرفته‏ايد و هى اشكال به جمهورى اسلامى مى‏كنيد، جمهورى اسلامى اشكالى در آن هست يعنى اصل اساس جمهورى اسلامى را در آن اشكال داريد و مى‏گوئيد رژيم شاهنشاهى خوب است. آدم اينقدر چشم و گوشش باز باشد و نبيند چيزى را و نفهمد چيزى را!! آنهمه جور و ستمى كه در زمان آنها بود و آنهمه مفاسدى كه در زمان آنها بود و آنهمه فحشائى كه و مراكز فحشائى كه بود و آنهمه خمر فروشى و امثال اينها كه بود الان ديگر هيچ چيز آن نيست، زمان او بهتر از حالا ست؟! آنوقت شما مى توانستيد يك اشكال بكنيد به آنها؟ يا زبان‏هايتان يا تبع آنها بود يا بريده مى‏شود. خوب امروز الان مى‏گويند ما قاضى لازم داريم شما هم مى‏گوئيد كه اينها جوانند نمى‏توانند قضاوت كنند، خوب شما بيائيد قضاوت كنيد، شما لااقل يك نفر قاضى هستيد بيا قاضى بشو، چرا اشكال مى‏كنيد؟ اشكال به‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 207

خود شما وارد است كه وارد نمى‏شويد. خودتان نمى‏توانيد، سن‏تان اقتضا نمى‏كند، حالتان اقتضا نمى‏كند، قاضى تربيت كنيد و همين طور ساير چيزها را. هى آدم كنار بنشيند و هى اشكال كند كه اين حكومت چه، حكومت، در تمام دوران سلطنتى، رژيم سلطنتى به اندازه اين سه سالى كه در اين دهات به مردم رنجديده رسيده است دولت، هيچ نرسيده بودند منتها من به آنها هر كدام آمدند هى چيزهايى را، عمل‏هايى را كه كردند گفتند، گفتم آقا بگوئيد به مردم.

از آن طرف هى گفته مى‏شود، به گوش مردم خوانده مى‏شود كه اين رژيم اسلامى هم آمد و هيچ كارى براى هيچ كس نكرد. خوب، اين رژيم اسلامى كه از همه اطراف به آن هجوم است، از خارج و داخل تا حالا نگذاشتند يك نفس راحتى بكشد معذلك در دهات، در راه سازى، در مخابرات، در خانه سازى، در تعليم و تربيت در مدرسه سازى آنقدرى كه در اين سه سال شده است با همه ابتلائاتى كه اين حكومت دارد و با همه گرفتارى‏هايى كه از همه طرف از دوست و دشمن براى اين ملت تحصيل مى‏شود و گرفتارى ايجاد مى‏شود معذلك با همه اينها بيشتر از زمان، لااقل بيشتر از زمان اين دو تا قلدر خدانشناس عمل شده است و براى مردم رفاه حاصل شده است. بالاخره از آسمان كسى نمى‏آيد اين مملكت را اصلاح كند و شما همه و ما همه مكلف هستيم. اگر اينجا بتوانيد يك اشكالاتى بكنيد و خودتان هم اشكال دار باشيد، پيش خدا هم مى‏توانيد؟ جواب مى‏خواهد.

ملت ايران همواره مورد تاييد خداوند است

خداى تبارك و تعالى به ما حجت را تمام كرده است تاييد كرده اين ملت را كه سرنوشت خودش را به دست خودش بگيرد ديگران دخالت نكنند، تاييد كرده اين ملت را كه جمهورى اسلامى را به جاى آن رژيم‏هاى فاسد شاهنشاهى بنشانند، تاييد كرده اين ملت را كه دنبال مقاصد اسلام هستند، هر كلمه‏اى كه پيدا مى‏شود، هر چيزى كه پيدا مى‏شود اينها مشغول مى‏شوند و تاييد مى‏كنند، جنگ واقع مى‏شود پيرزنها هم تاييد مى‏كنند پيرمردها هم تاييد مى‏كنند، عمل مى‏كنند. خوب وقتى كه ملت اينطور است، جمعيت‏ها اينطور هستند، زن و مرد اين كشور اينطور است و الان هم به دست شما سپرده شده است اين اسلام و اين مسلمين، به جاى اينكه بنشينيد، با هم همه دست به دست هم بدهيد و اين مملكت را اصلاحش كنيد، ننشينيد كنار و هى اشكال كنيد. خوب حالا شما نيستيد سر كار خوب يكى ديگر باشد وقتى بنا باشد كه نظر اسلام باشد وقتى بنا شد كه ما همه مكلفيم كه اسلام را حفظ كنيم.

مى‏گوئيد نابسامانى‏ها هست، همه، همه قبول دارند اين را، كى هست كه قبول نداشته باشد؟ مگر مى‏شود يك انقلاب به اين بزرگى باشد و همين طور همه چيزها سر جاى خودش باشد؟ خوب شما يك قدرى نگاه كنيد به همه انقلاباتى كه در دنيا واقع شده، بعد از شصت و چند سال انقلاب شوروى باز هم نتوانستند كار را درست كنند باز ديكتاتورى با كمال قوت در آنجا هست. شما مى‏خواهيد سه سال با همه دشمن‏ها، با همه گرفتارى‏هائى كه براى اين كشور دارد پيش مى‏آيد و پيش آوردند مى‏خواهيد كه بعد از سه سال تمام امور همين طور درست مثل دسته گل حاصل شده باشد و بگذارند

صحيفه نور ج 15 صفحه 208

كنار، جلوى شما، خودتان هم آن كنار بنشينيد و اشكال كنيد. خوب اين، شما يكى هستيد ديگران هم هر كدام يكى هستند، اين يكى يكى‏ها بايد پهلوى هم باشند و پهلوى هم كار بكنند تا اين كشور را بتوانند نجات بدهند. كشاورزها، كشاورزى بكنند و مى‏كنند و بحمد الله امسال مى‏گويند بهتر از سالهاى قبل بوده، آنها به كار خودشان عمل مى‏كنند. كارگرها هم و اهل كارخانه‏ها هم اينها هم به اندازه‏اى كه مى‏توانند حالا ديگر دارند انجام وظيفه مى‏كنند، خوب ماها چى؟ خطبا چى؟ علما چى؟ آنها هم بايد بكنند ديگر.

اينها كه مى‏توانند حفظ كنند اسلام را، اينها هستند كه مى‏توانند عقايد مردم را حفظ كنند مردم را در صحنه نگه دارند تا اين هجوم‏هايى كه از اطراف مى‏شود نتواند صدمه بزند. اينها هم بايد هر كسى به اندازه خودش، من يك پير مرد هستم مى‏توانم چهار تا كلمه بگويم بايد بگويم، شما جوانها هم بايد بگوئيد، علمايى كه در حوزه‏ها هستند بايد تربيت كنند، خطيب تربيت كنند، قاضى خصوصا تربيت كنند و همه و در اين ماه محرم البته طلاب علوم دينيه هم منتشر مى‏شوند در بلاد.

آنها هم همين چيزهايى كه من عرض كردم وظيفه دارند مردم را دعوت به صلاح، دعوت به اصلاح، دعوت به حقايق اسلامى بكنند و آنها را ارشاد بكنند. آنوقت اين جوانهايى كه گول خورده‏اند، در همه جا، در هر دهى كه مى‏رويد، در هر شهرى كه مى‏رويد به اين جوانها سفارش كنيد كه رها كنند، خودشان را تباه نكنند، زندگى خودشان را تباه نكنند. اينها نمى‏توانند كارى انجام بدهند اين سران شما فرار كردند خارج، هى شما را وادار مى‏كنند به اين كارها، كارى هم از شما نمى‏آيد جز اينكه خودتان را تباه بكنيد. ما ميل نداريم كه شما در وقتى كه گرفتار شديد جورى باشد كه اسلام حكم جزمى كرده باشد و دادگاه‏ها هم نتوانند تخلف بكنند، ما ميل داريم كه جورى باشد كه دست اين دادگاه‏ها باز باشد براى اينكه شما را عفوتان كنند، شما را رهايتان كنند، نكنيد كارى كه دست آنها هم بسته بشود و اسلام آن حكم جزمى كه دارد اجرا بشود.

انشاء الله خداوند همه شما را، همه ما را موفق كند كه به راه اسلام باشيم و دعوت كنيم مردم را به اسلام و همه ملت را موفق كند كه در اين عاشورا به همان سنت‏هاى سابق عمل كنند، دستجات به همانطور قوت خودش باقى باشد و دستجات سينه زنى و نوحه خوانى به همان قوت خودش باقى باشد و بدانيد كه حيات اين ملت به همين روضه خوانى‏ها، به همين اجتماعات، به همين دستجات است. اللهم صل على محمد و آل محمد نسئلك و ندعوك يا الله يا الله ياالله يا الله ياالله ياالله ياالله ياالله يا الله يا الله خداوندا! به شهادت ابى عبدالله قسمت مى‏دهيم اسلام و مسلمين را توفيق بده، و ما را براى خدمت به اسلام و مسلمين توفيق عنايت كن، دست اشرار را از سر اين كشور كوتاه بفرما، علماى اعلام و خطباى عظام و ساير قشرهاى ملت را عزت و عظمت عنايت بفرما.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 209

تاريخ: 6/8/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سازمان جنبش امل (لبنان)

ما با هيچ كدام از ابرقدرت‏ها و قدرتها سر سازش نداريم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از اول مبارزات، قضاياى لبنان و فلسطين جزء مقاصد اصلى ما بوده است و از مسائل ايران جدا نبوده است. به طور كلى مسلمان نبايد تنها نظرش طايفه‏اى از مسلمانان باشد. آقاى موسى صدر فرزندى از فرزندان من است. من براى او متاثر و متاسفم و اقداماتى هم چه در نجف و چه در ايران نموده‏ام و اميدوارم هر چه زودتر او را در بين خودمان ببينيم.

از آنجا كه منطقه در شرف يك نهضت اسلامى عمومى است، آمريكا دست به طرح قضايائى زده است تا بلكه بتواند دست مردم بى‏پناه منطقه را از سرنوشت‏شان كوتاه كند و متاسفانه بعضى از دولت‏ها هم آنها را كمك مى‏كنند. طرح سادات و فهد يكى است. بر فرض كه آمريكا يك طرح صد در - صد اسلامى - انسانى بدهد ما باور نمى‏كنيم كه آنها به نفع صلح و منافع ما گامى بردارند. اگر آمريكا و اسرائيل لااله الاالله بگويند، ما قبول نداريم، چرا كه آنها مى‏خواهند سر ما كلاه بگذارند. آنها كه صحبت از صلح مى‏كنند مى‏خواهند منطقه را به جنگ بكشند. شما متوقعيد ما در مقابل آمريكا و اسرائيل و ديگر ابرقدرت‏ها كه مى‏خواهند منطقه را ببلعند، بى‏تفاوت باشيم؟ نه ما با هيچ كدام از ابرقدرت‏ها و قدرتها سر سازش نداريم. نه تحت سلطه آمريكا مى‏رويم و نه زير بار شوروى. ما مسلمانيم و مى‏خواهيم زندگى كنيم. ما مى‏خواهيم زندگى فقيرانه داشته باشيم ولى آزاد و مستقل باشيم. ما اين پيشرفت و تمدنى كه دستمان پيش اجانب دراز باشد را نمى‏خواهيم، ما تمدنى را مى‏خواهيم كه برپايه شرافت و انسانيت استوار باشد و بر اين پايه صلح را حفظ نمايد. ابرقدرت‏ها مى‏خواهند انسانيت انسانها را تحت سلطه قرار دهند و ما و شما و هر مسلمانى مكلف است در مقابل آنها بايستد و سازش نكند و طرح‏هائى از قبيل طرح سادات و فهد را رد كند. بر ما واجب است كه اينگونه طرح‏ها را كه به نفع مستضعفين نيست محكوم نمائيم. من به شما اطمينان مى‏دهم كه مسائل ما از شما جدا نيست ولى شما خوب مى دانيد كه آمريكا و عوامل داخلى‏اش يك لحظه ما را آرام نگذاشتند لذا اگر ما به شما كمك شايانى نكرديم، چون گرفتار اين جنايتكاران هستيم. ما لبنان را از خودمان مى‏دانيم. شيعيان لبنان و ايران و مسلمانان همه جهان يكى هستند. ما اميدواريم تا وحدت خودمان را حفظ نمائيم. مسأله‏اى را كه مى‏خواهم اكيداً به شما تذكر دهم اين است كه اين معنا كه (نمى‏شود با

صحيفه نور ج 15 صفحه 210

با قدرت‏هاى بزرگ طرف شد) را از گوش‏هايتان بيرون كنيد. شما بخواهيد، مى‏توانيد زيرا پشتيبان شما خداست. اين زمزمه‏هائى را كه ابرقدرت‏ها به وسيله اياديشان كرده‏اند كه تا متكى به يكى از دو قدرت نشويد نمى‏توانيد به زندگى خود ادامه دهيد، صد در صد غلط است. به روى پاى خودتان بايستيد و محكم و استوار با خدا باشيد و سعى كنيد تا قبل از هر پيشرفتى در انسانيت پيشرفت كنيد، در اين صورت خداوند ما را يارى خواهد كرد تا بتوانيم استقلال و آزادى و اسلام‏مان را حفظ كنيم. انشاء الله موفق باشيد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 211

تاريخ: 12/8/60

پيام امام خمينى به انجمن اسلامى دانشجويان در امريكا و كانادا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انجمن اسلامى دانشجويان در امريكا و كانادا!

خواهران و برادران عزيز! پيام سر تا سر تعهد به اسلام و ارزش‏هاى انسانى شما واصل شد. از سوابق فعاليت و زحمات شما عزيزان آگاهى دارم و تشكر و تقدير خود را به شما تقديم مى‏كنم. جوانان متعهد در طول تاريخ و خصوص دانشجويان مسلمان در نسل حاضر و در نسل‏هاى آينده سرمايه‏هاى اميد بخش اسلام و كشورهاى اسلامى هستند. اينانند كه تعهد و سلاح و استقامت و پايدارى مى‏توانند كشتى نجات امت اسلامى و كشورهاى خود باشند و اين عزيزانند كه استقلال و آزادى و ترقى و تعالى ملت‏ها مرهون زحمات آنان است و اينانند كه هدف اصلى استعمار و استثمارگران جهانند و هر قطبى در صدد صيد آنان است و با صيد آنان است كه ملت‏ها و كشورها به تباهى و استضعاف كشيده مى‏شوند.

و اكنون اى جوانان عزيز! و اى دانشجويان و دانشمندان! و اى اميد امروز و فرداهاى امت و اسلام! امانت بزرگ استقلال و آزادى كه از دام دو قطب شرق و غرب با مجاهدت و فداكارى ملت عظيم‏الشان ايران به دست آمده است، به شما عزيزان سپرده شده و مسئوليت بزرگى به عهده همه گذاشته است، همه ملت و خصوص دانشجويان مسلمان كه رهبران آينده هستند، مسئول نگهبانى از اين امانت بزرگ الهى باشند.

مخالفان جمهورى اسلامى و ما و شما در داخل و خارج، دو قطب ابرقدرت جهانخوار و جوانان به صيد كشيده شده آنان است. دشمن‏هاى بزرگ اسلام و مسلمانان با صيدهاى خودشان و بازى خوردگان مكتبشان شما را در خارج و كشور شما را در داخل مورد هجوم تبليغاتى وسيع و تسليحاتى قرار داده و مى‏دهند. ما در اينجا و شما در خارج بايد كوشش كنيم و جوانان گول خورده خود را از دام اين صيادان شياد رهائى بخشيم. اين نوجوانان بيخبر از دام‏هاى گسترده بازيگران و سياست بازان، آنچنان چشم و گوش بسته تسليم آنان شده‏اند كه تمام دروغ‏ها و تهمت‏هاى آنان را به مقامات جمهورى اسلامى و به پاسداران انقلاب و به مسلمانان جانباز در راه اسلام و كشور و بى‏چون و چرا پذيرفته و خود را در راه سران دغلكار خود كه با تباهى آنان براى خود و مطامع غير انسانى خود بهره مى‏گيرند فدا مى‏كنند و چشم و گوش بسته خون ملت دلاور و شجاع را در راه سران از خدا بى‏خبر

صحيفه نور ج 15 صفحه 212

و در نتيجه براى آمريكاى جنايتكار نثار مى‏كنند.

شما جوانان عزيز هوشيار با دوستان داخل كشور خود دست به دست هم دهيد و اين نوباوگان بيخبر را ارشاد و از دام صيادان شياد برهانيد. و از وظايف دينى و ملى ما و شماست كه تبليغات بوق‏هاى امريكائى و صهيونيستى را كه با پخش دروغ و افترا مى‏خواهند جمهورى اسلامى را لكه دار كرده و به انزوا بكشند خنثى كنيم و از جنايات شايعه سازان تا حد ممكن پرده برداريم و به ملت محروم خود كه جرمى جز گرايش به اسلام و اراده استقلال و آزادى ندارند. با تمام توان كمك كنيم و مطمئن باشيم كه ملت بزرگ ايران راه خود را كه همان صراط مستقيم انسانى است يافته و در تمام ابعاد با آگاهى كامل در صحنه حاضر است و اجازه برگشت قواى كفر را به كشور خود نمى‏دهد و با چنگ و دندان از اسلام عزيز و كشور خود دفاع مى‏كند و بحمد الله و با خواست خداوند قادر، جنگ افروزان را به جاى خود مى‏نشاند و تبهكاران وابسته را به انزوا مى‏كشاند و مشكلات خود را هر چه باشد با همت والاى خود از سر راه جمهورى اسلامى بر مى‏دارد و در جميع جبهه‏ها پيروزمندانه به پيش مى‏رود و با اتكال به خداى بزرگ و اعتماد به نفس، از هيچ قدرتى هراس ندارد.

انقلاب اسلامى ايران با تأييد خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است و انشاء الله با گسترش آن قدرت‏هاى شيطانى به انزوا كشيده خواهند شد و حكومت مستضعفان بر پا و زمينه براى حكومت جهانى مهدى آخر الزمان عجل‏الله تعالى فرجه الشريف و ارواحنا لتراب مقدمه الفداه مهيا خواهد شد.

هان اى مستضعفان جهان! بر مستكبران آدمخوار بشوريد و حق خود را از آنان بگيريد كه خداوند با شماست و وعده او تخلف ناپذير است. از خداوند قادر متعال پيروزى اسلام را خواهانم. سلام بر شهداى راه اسلام و بر همه مسلمانان جهان و درود بر رزمندگان عزيز ايران زمين و سلام بر شما جوانان دانشجوى انجمن اسلامى در امريكا و كانادا و ساير نقاط جهان كه به وظايف انسانى اسلامى خود در مركز حكومت طاغوت و شيطان عمل مى‏كنيد و در مهد قدرت آنان به خود هراسى راه نمى‏دهيد. مرگ و نفرت بر جهانخواران شرق و غرب خصوصاً امريكاى جنايتكار.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:55 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 213

تاريخ: 21/8/60

پاسخ امام خمينى به تقاضاى علماى تبريز مبنى بر انتصاب آيت الله ملكوتى به امامت جمعه تبريز

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آنجا كه جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى مشكينى دامت افاضاته به طور موقت اقامه نماز شهر تبريز را مى‏نمودند و با شروع دروس قم لازم است به محل خود، حوزه علميه قم مراجعت نمايند، پس از تشكر از ايشان كه قبول زحمت نمودند، جناب مستطاب عماد الاعلام و حجت الاسلام آقاى شيخ مسلم ملكوتى دامت افاضاته را كه سوابق ايشان و مراتب علم و تقوايشان معلوم است، به سمت نمايندگى از جانب خويش و منصب امامت جمعه منصوب نمودم. اميد است كه جناب ايشان در تمشيت امور و رسيدگى به احتياجات محل و خدمت به اسلام و مسلمين موفق باشند. اهالى محترم آذربايجان خصوصاً علماى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم انشاء الله ايشان را تأييد خواهند نمود تا در خدمت به جمهورى اسلامى توفيق حاصل نمايند. سلامت و سعادت همگان و عظمت اسلام و مسلمين را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 214

تاريخ: 23/8/60

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و كليه اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى

بايد هماهنگى ميان ملت و دولت را به هر قيمتى كه شده حفظ كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من گمان مى‏كنم كه بعضى تحولاتى كه بعد از انقلاب در ايران پيدا شد، اين تحولات بود كه ما را به مسائلى كه تاكنون رسيده‏ايم، رسانده است و منجمله از تحولات اين هماهنگى ملت با دولت است، اين در رأس شايد ساير تحولات باشد. ما بايد اين هماهنگى را با هر قيمتى كه شده است، با هر زحمتى كه شده است حفظ كنيم. اگر خداى نخواسته از دست ما اين هماهنگى بيرون برود، كارهاى شما فشل خواهد شد و مملكت به همان مسائلى كه سابق بود خداى نخواسته كشانده خواهد شد. ما الان در ايران، گمان ندارم كه در جاى ديگرى، لااقل آنجاهائى كه ما اطلاع از آنها داريم، اين معنا باشد كه اينجور هماهنگى بين ملت و دولت باشد. ما بناى بر اين نداريم، يعنى دولت ما بناى بر اين ندارد كه يك مسأله‏اى را در يك اتاق سر بسته اين مسأله را خودش طرح بكند و تحميل كند بر ملت مثل قضيه پيشنهاد فهد. دولت‏هاى منطقه، همه دولت‏ها، ما حالا دولت‏هاى منطقه بيشتر در نظرمان هست، دولت‏هاى منطقه اگر عموماً گفته نشود، به طور اكثريت قاطع اينطورند كه خودشان يك چيزى را طرح مى‏كنند كارى به اين ندارند كه - ملت - مصالح ملت چيست، نظر ملت چيست، مردم چكاره هستند. اگر يك جائى هم فرض كنيد كه يك مجلس شورائى باشد، يك صورتى است كه مثل مجلس شوراى زمان محمدرضا و زمان رضا شاه كه يك صورتى است كه خوب ما هم مجلس داريم، و الا مجلس به آن معنائى كه واقعاً برگزيده‏هاى خود ملت باشند، بدون تحميل نظر خود ملت باشد، بدون اينكه تحميل بشود، من گمان ندارم كه جائى را شما بتوانيد پيدا كنيد كه اينطور باشد كه صد در صد ملت است و همه امور در دست ملت است و دولت برگزيده از ملت است و خدمتگزار ملت. ما نمى‏خواهيم كه، و شما هم نمى‏خواهيد كه برگردد مسأله به مساله زمان محمدرضا يا زمان رضا خان. و اگر سست ما بيائيم و اين هماهنگى را حفظ نكنيم، خوف اين معنا هست كه آنهائى كه از اسلام سيلى خوردند و آنهائى كه نگران اوضاع ايران، بلكه نگران اوضاع منطقه هستند، يك كارى بكنند، يك راهى را پيش بگيرند كه ملت را خسته كنند، اختلاف ايجاد كنند بين افراد ملت، اختلاف ايجاد كنند بين دولت و ملت، و يك راهى باز كنند كه يك رضا شاهى را دوباره بياورند به عنوان رئيس جمهور اسلامى، به عنوان شاهنشاهى نمى‏آورند، به عنوان رئيس جمهور صد در صد اسلامى، بسيارى از مسائل اسلامى را هم از من و شما

صحيفه نور ج 15 صفحه 215

بيشتر عمل كند. از اين جهت در رأس برنامه‏هاى دولت بايد اين مطلب باشد كه اين هماهنگى را حفظ بكنند، خيال نكنند كه ما دولت هستيم و بايد مسأله‏اى را كه ما طرح مى‏كنيم ملت بپذيرد، چه روى مصالحش باشد، چه نباشد. شما مى‏بينيد كه خودشان مى‏روند طرح درست مى‏كنند، مى‏روند در آمريكا بين مصر و تل آويو و واشنگتن يك طرحى درست مى‏كنند و بعد هم مى‏گويند كه اين طرح بايد اجرا بشود، كارى ندارند به اينكه ملت مصر چكاره است، ملت فلسطين چكاره است، لبنان چكاره است، ظلم‏هائى كه به اجرا بشود، كارى ندارند به اينكه مصر چكاره است، ملت فلسطين چكاره است، لبنان چكاره است، ظلم‏هائى كه به اينها شده است چه، اينها را هيچ كار ندارند، روى مصالح خود قدرتمندها اين مطالب را پيش مى‏آورند و دولت‏ها، ملت‏ها را به هيچ حساب مى‏كنند، همين طورى كه شما ديديد كه در زمان محمد رضا و رضا شاه، دولت، ملت را هيچ حساب مى‏كرد چنانچه آن كسى كه در رأس بود، آن خائنى كه در رأس بود، همه را هيچ حساب مى‏كرد، رضا خان همه را هيچ حساب مى‏كرد، و محمدرضا هم اينطور بود و اين اسباب اين مى‏شد كه آنها بتوانند سلطه خودشان را تحميل كنند، براى اينكه غير از يك نفر كسى نيست، با يك نفر مى‏شود تفاهم كرد. اينكه اينها نمى‏خواهند پاى ملت در كار باشد، براى اينكه با ملت تفاهم كردن كار آسانى نيست اما با يك نفر رئيس جمهور، با يك نفر نخست وزير، با يك نفر شاه، اينها مى‏توانند تفاهم كنند و مسائل‏شان را به او بگويند و اين هم به مردم تحميل كند، مردم هم كه در صحنه نيستند و ابرقدرت‏ها نمى‏خواهند باشند. دولت‏هائى را هم كه سر كار مى‏آورند با همين ميزان كار مى‏آورند كه به ملت‏ها كار نداشته باشيد شما، شمائيد كه حاكم هستيد، شما بايد همه كارها را خودتان انجام بدهيد.

الان اين تحولى كه در ايران است اين مساله را از بين برده، مساله اينكه ما رئيس جمهورى داريم كه بايد حتما به مردم حكومت كند و نخست وزير و هيات دولتى داريم كه همه امور دست اينهاست و ملت چكاره است، ما هستيم كه هستيم. اين مسأله در ايران مطرح نيست و يكى از تحولات بزرگى است كه ايران به خواست خداى تبارك و تعالى به دست آورده و اين تحول موجب اين شده است كه كارهاى شما پيش برود. شما نمى‏توانيد كارهائى كه الان در ايران هست انجام بدهيد الا با هماهنگى ملت، هماهنگى با ملت هم اين است كه شما توجه كنيد به خواست‏هاى اينها. مردم يك استاندار خوب مى‏خواهند، اين كه تقاضاى صحيحى است، خوب، شما يك استاندارى كه فرض كنيد در فلان جا هست و با مردم نمى‏سازد، اين استاندار را برداريد يك استاندار ديگر بگذاريد، تفاهم كنيد. علما هم فرض كنيد كه در بلاد هستند، آنها نمى‏خواهند كه سلطنتى بكنند، حكومتى بكنند، آنها مصالح مردم را ملاحظه مى‏كنند، فرض كنيد مى‏گويند فلان رئيسى كه در اينجا هست اين با مصالح مردم سازگار نيست، اين كارى ندارد، خوب اين را آنجاى ديگر مى‏گذارندش يا اگر آدمى است كه واقعاً هر جا بگذارند خراب است، كنارش مى‏گذارند و چه مى‏كنند. مقصود من اين است كه تفاهم بين دولت و ملت و تفاهم اساس بين ملت و دولت وقتى است كه بين روحانيت و ملت باشد. اينكه ديديد كه در همه اين زمانها روحانيت مورد هجمه بود، زمان رضا شاه را شايد هيچ يك از شما ادراك نكرده باشد

صحيفه نور ج 15 صفحه 216

درست كه بداند چه مى‏كردند. تمام صدمه‏ها بر روحانيت بود، اين روى همين معنا بود كه آنها مى‏ديدند كه روحانيت با ملت دست‏شان توى هم است و اگر چنانچه اينها زنده بمانند و اينها داراى يك هويتى باشند، اگر يك كارى بخواهند بكنند، اينهايند كه مى‏توانند صدا كنند، خوب رضا شاه هم ديد كه در خيلى از جاها قيام از طرف روحانيت شد، از خراسان شد، از اصفهان شد، از جاهاى ديگر هم شد، از آذربايجان شد، از اين جهت اينها مى‏خواهند، اساس مطلب اين است كه ملت را از مسائل روز كنار بگذارند، تماس با ملت نداشته باشد هم مسائل روز و اين يك ضررى است كه بر دولت‏ها وارد مى‏شود و خودشان ملتفت نيستند. شمائى كه الان متوجه اين مطلب هستيد و احساس اين مطلب را كرديد كه هر چه داريد از مردم است، اگر مردم نبودند، اگر اين مردم خصوصاً اين مستضعفين، خصوصاً اين جنوب شهرى‏هاى به اصطلاح پابرهنه‏ها اگر اينها نبودند شماها يا در حبس الان بوديد يا در تبعيد بوديد يا در انزوا، همه شما. يا بايد بنشينيد توى خانه‏هايتان و نتوانيد يك كلمه صحبت بكنيد يا اگر صحبت كرديد بايد حبس برويد، زجر بكشيد، بايد تبعيد بشويد و امثال ذلك. اين ملت است كه آمد شما را از اينهمه گرفتارى‏ها بيرون آورد و آورد با راى خودش مجلس درست كرد و جمهورى اسلامى را تنفيذ كرد و رئيس جمهور درست كرد و آنها هم دولت درست كردند، همه چيزهائى كه ما داريم از اين مردم است خصوصاً از اين مستضعفين، آن بالائى‏ها به مردم كارى ندارند، آنها مشغول كار خودشان هستند، آنها ناراضى مى‏خواهند درست كنند و نكته‏اش هم معلوم است كه از آن شهواتى كه به طور آزاد داشتند حالا نمى‏توانند داشته باشند، آن شهوات آزادانه‏اى كه آنها داشتند، هر كارى دلشان بخواهند بكنند، هر مجلسى بخواهند تهيه كنند، هر بساطى بخواهند درست كنند، حالا ديگر در جمهورى اسلامى نمى‏شود اين معنا، از اين جهت آنها يا كارشكنى مى‏كنند يا كارى به شماها ندارند. اما آنى كه شما رااز آن رنج و از آن عذاب و از آن گرفتارى بيرون آورد و آورد به مقام دولت رساند اين مردم بودند، تا اين مردم را داريد خوف اينكه بتوانند به شما آسيب برسانند، هيچ نداشته باشيد، براى اينكه آنها آسيب را با يك نقشه‏هائى درست مى‏كنند، نمى‏آيند بريزند ملت را بكشند، آنها ملت را مى‏خواهند از آن كار بكشند، نمى‏خواهند مملكت، خراب كنند، مى‏خواهند مملكت آباد باشد از آن چيز ببرند. آنها با يك نقشه‏هائى بين دولت و ملت شكاف ايجاد مى‏كنند، بين دولت و روحانيت شكاف ايجاد مى‏كنند، اين شكاف كم كم اگر زياد شد، اسباب نارضايتى شد، مردم از دولت منحرف مى‏شوند. شما يا بايد با سرنيزه با مردم رفتار كنيد يا برويد كنار. اين موهبت الهى كه به شما شده است و به همه ما شده است و به همه مسلمين شده است. اين موهبت الهيه را همين طور بگيريد و محكم نگه داريد. هم به آقاى رئيس جمهور اين را عرض مى‏كنم و هم به آقاى نخست وزير و هم به همه شما، هر كدام شما در هر جائى كه هستيد مامورينى كه مى‏خواهيد بفرستيد به اطراف، اين مامورين را درست توجه كنيد كه با ساخت مردم موافق باشند، همانطورى كه خود شما مى‏خواهيد با مردم همفكر باشيد، اينها هم با مردم همفكر باشند، با روحانيون همفكر باشند طورى باشد كه هماهنگى داشته باشد و عمال دولت هماهنگى با مردم داشته باشد، با روحانيت كه داشته باشد با مردم هم دارد و اين اسباب اين مى‏شود كه بين دولت و ملت هميشه

صحيفه نور ج 15 صفحه 217

همبستگى هست و اين موجب اين مى‏شود كه ايران مصون بماند، نتواند كسى در آن كارى بكند. عمده آنچه كار مى‏شود از آن ايجاد اختلاف است، حالا توانستند بين اين ملت و ملت ديگر و ملتهاى ديگر، ملتها را نتوانستند، بين ملت‏ها و دولتهايشان. خيلى آسان است، اين دولت‏ها را امر مى‏كنند كه شما طرح فلان را بده. مردم ناراضى مى‏يشوند از اين، كارى هم از آنها نمى‏آيد اختلاف پيدا مى‏شود، كم كم اين اخلاف مى‏رسد به آنجائى كه ممكن است سقوط بيايد.

انبيا خودشان را خدمتگزار مى‏دانستند، نه حاكم

الان در منطقه اينطورى است كه يك عده معدودى مى‏خواهند بر همه منطقه حكومت كنند و هيچ كار نداشتند چنانكه ملت چكاره است و ملت چه مى‏خواهد و ما با ملت، - بايد - همه ملت‏ها بايد اين مطلب را بدانند كه امروز مثل ديروزها نيست، امروز مردم توجه پيدا كردند به اينكه نبايد يك اقليتى بر يك اكثريتى قاطع حكومت كنند. اين مطلب پيدا شده در ذهن مردم، در بلاد اسلامى اين مساله طرح است الان كه بايد مايك جمهورى اسلامى داشته باشيم. ما نبايد يك جمهورى دموكراتيك داشته باشيم به اصطلاح اينها، يك مساله غربى داشته باشيم، اسمش را عوض كنيم، سال شاهنشاهى را برداريم يك شاهنشاهى ديگرى جايش بگذاريم به طور مسائل غربى. الان همه ملت‏ها، تقريباً ملتهاى اسلامى همه توجه به اين مسئله پيدا كرده‏اند كه آنى كه در ايران هست ما مى‏خواهيم، آنى كه در ايران پيدا شده است. شما اين را حفظش كنيد. آنى كه در ايران شده است ادامه‏اش مشكل است، بايد اين ادامه را با همه اشكالاتى كه دارد بدهيد اين ادامه را و بايد انشاء الله همه‏تان خودتان را احساس كنيد كه، واقعاً احساس كنيد خدمتگزاريد، انبيا اينطور احساس را داشتند، انبيا خودشان را خدمتگزار مى‏دانستند نه اينكه يك نبى‏اى خيال كنند حكومت دارد به مردم، حكومت در كار نبوده، اولياء بزرگ خدا، انبياء بزرگ همين احساس را داشتند كه اينها آمدند براى اينكه مردم را هدايت كنند، ارشاد كنند، خدمت كنند به آنها، شما هم احساس قلبى‏تان اين مطلب باشد كه واقعاً ما آمديم كه به اين مردم خدمت كنيم و اين خدمت به مردم، خدمت به خودمان است يعنى ما اگر اين مملكت را با اين وضعى كه الان دارد به پيش ببريم، با اين حاضر بودن مردم در صحنه به پش ببريم و با اين همراهى مردم با دولت، هر قصه‏اى كه براى دولت پيش مى‏آيد مردم پيشقدم هستند، شما ملاحظه بفرمائيد بيشترها با فشار (الان هم جاهاى ديگر اينطور است با فشار) يك سربازى را مى‏بردند در جبهه، شما ديديد كه به من گفته بودند كه شما بگوئيد، من نشده يك وقت صحبت كنم، خودشان گفتند، به مجرد اينكه گفتند به اينكه ما سرباز لازم داريم، ما اشخاص لازم داريم، آنجا اينقدر جمعيت رفت اسم نوشت كه صدايشان در آمد كه نه نمى‏خواهيم ديگر بس‏مان است. در صورتى كه مى‏روند به جنگ، مى‏روند به قتال، مى‏روند به كشته شدن. يك همچو مملكتى كه اينطور شده است و به خواست خدا اين مطلب شده است، با تاييد خدا اين مطلب شده است، اين را بايد حفظش كرد، بايد قدرش را دانست. ما بايد خدمت كنيم به اينها. من واقعاً گاهى وقت‏ها كه مى‏بينم بعضى از اين جوانها اينطور هستند، من خجلت مى‏كشم كه اينها چه

صحيفه نور ج 15 صفحه 218

مى‏گويند، ما چه مى‏گوئيم، اينها چه حالى دارند و ما چه حالى داريم. اينها را خدا به دست ما داده. اين كار، كارى است الهى، كارى نيست كه يك بشر بتواند انجام بدهد، همه بشر هم جمع بشوند يك نفر را نمى‏توانند داوطلب مرگ كنند، آن خداست كه اين كار را كرده.

بنابراين آن چيزى كه در رأس برنامه‏هاى دولت است تفاهم بين ملت و دولت و آن هم نه اينكه هى بگوئيم تفاهم داريم. شمائى كه وزير دارائى هستيد آن افرادى كه مى‏فرستيد به اطراف، افرادى باشند كه صالح باشند، افرادى باشند كه با مردم بسازند نخواهند بروند آنجا مثل سابق انجام بدهند. آن كسى هم كه وزير كشور است مى‏خواهد بفرستد، حكومت‏هائى كه مى‏فرستند، استاندارى‏ها كه مى‏فرستند، استاندارى‏هائى باشند كه با علما، با مردم بسازند نه اينكه اختلاف پيدا كنند، آن اختلاف كم‏كم زياد بشود، در يك جائى اختلاف بين حاكم و ملاى آنجا بشود، باز اختلاف بين بيايد به سطح پائين‏تر، مردم با آن اختلاف پيدا كنند، مردم هم هيچ وقت حاكم را نمى‏گيرند و ملا را دست از او بردارند. مردم ملاها را مى‏خواهند براى اينكه اساس اسلام هستند، مردم اسلام مى‏خواهند، اينها هم معرفى هستند، معروفند به اينكه اينها اسلامى هستند. بنابراين هر يك از شما كه مى‏خواهيد يك مامورى در يك جائى بفرستيد مامور را درست ملاحظه كنيد ببينيد چكاره است و چه بوده است و چه بايد باشد وبه او سفارش كنيد كه تو ماموريتت تا آن حدود است كه با مردم بسازى، با روحانيون بسازى، نروى آنجا معارضه بكنى. و ما بايد همين مسائل را حفظ بكنيم، اگر چنانچه اين مسائل حفظ بشود، شما خيال نكنيد از خارج بتوانند به شما يك صدمه‏اى بزنند، انشاء الله كه نمى‏توانند و انشاء الله خداوند شما را حفظ مى‏كند. و شما اگر در خدمت مخلوق باشيد، در خدمت اين بندگان خدا كه خدا علاقه به آنها دارد باشيد، خداوند هم حفظ مى‏كند شما را، انشاء الله موفق و مويد باشيد. و دولت، شما خودتان باهم، آقاى رئيس جمهور با شما، شما با آقاى رئيس جمهور، همه با مجلس، همه اين ارگان‏ها با هم دست به هم بدهيد كه اين بارى كه افتاده بلندش بكنيد، انشاء الله موفق خواهيد شد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 219

تاريخ: 24/8/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى و ستاد بزرگداشت 22 بهمن

تبليغات اساس انسجام يك ملت است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مسأله تبليغات همانطور كه مى‏دانيد از مسائل بسيار پر اهميت است و مع‏الاسف بايد بگوئيم كه از اول نهضت تا به حال تبليغاتمان در خارج صفر بوده است و فقط در داخل مسائل را براى يكديگر گفته‏ايم. مى‏دانيد كه هر روز در خارج، دولت و ملت ايران را وحشى معرفى مى‏كنند. البته آنها كه بر ضد ما تبليغات مى‏كنند خود متوجهند كه ما آنگونه نيستيم ولى آنها همه چيز خودشان را از دست داده‏اند، بايد ما را وحشى قلمداد كنند، ولى متاسفانه براى كسانى تبليغ مى‏كنند كه هيچ نمى‏دانند. ما هم كه به فكر چاره نيستيم و سفارتخانه‏هايمان هم كارى انجام نداده‏اند و با وضعى كه دارند كارى هم نمى‏توانند انجام دهند. مسأله‏اى كه شما مى‏خواهيد دنبال كنيد يعنى مساله هماهنگى بين تمام نهادها، بسيار مهم است. شما بايد احساس كنيد كه صلاح دين و مكتب ما و صلاح مملكت ما اين است كه همه با هم يك كار را دنبال كنيم. واضح است كه اگر هر گروه يك كار را انجام دهند، گر چه ممكن است در ابتدا اختلافى نباشد ولى بالاخره در طول مدت، اختلاف مى‏شود. از آنجا كه تبليغات اساس كار است و موجب تشتت و يا انسجام يك ملت است، شما هماهنگى و اتحادتان را حفظ كنيد و تنها در حفظ اتحاد و هماهنگى است كه پيروز مى‏شويم و الا شكست خواهيم خورد و دوباره تحت سلطه قدرتى ديگر قرار خواهيم گرفت. دولت و مجلس و از آن مهمتر خود شما هستيد كه بايد منسجم شويد. سعى كنيد اختلاف گروهى اساس اختلاف در تبليغ نشود. بنايتان را بر اين بگذاريد كه براى اسلام و حق خدمت كنيد كه در اين صورت است كه اختلاف پيدا نمى‏كنيد. اختلاف مال شيطان است، در رحمان اختلاف نيست. اگر گروه‏ها براى خدا كار كنند و با هم مشورت كنند و با افرادى كه اطلاعاتشان بيشتر از آنهاست، همكارى نمايند، شايد بتوانند تبليغات را راه بيندازند. امروز روزنامه‏ها و راديوها دائماً ما را مورد حمله قرار مى‏دهند، شما هم بايد در مقابل آنها به تكليفتان عمل كنيد. عمده آن است كه انسان تكليفش را در مقابل خدا ادا نمايد و الا اگر بخواهد خودنمايى كند، از اول شكست خورده است. من به همه شما دعا مى‏كنم و توجه مى‏دهم كه سعى كنيد كتاب‏هايى كه صد در صد اسلامى است چاپ نمائيد. خداوند اجر مبلغين حقيقى را كه انبيا هستند به شما عطا كند. انشاء الله موفق باشيد.

والسلام عليكم ورحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 220

تاريخ: 26/8/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولين شركت كننده در سمينار بنياد شهيد سراسر كشور، اعضاى خانواده‏هاى شهداى شهرستان كرج و مجروحين و معلولين انقلاب اسلامى‏

رحلت علامه طباطبائى ضايعه‏اى براى مسلمين

بسم‏الله الرحمن الرحيم

رحلت علامه طباطبائى ضايعه‏اى براى مسلمين من قبلاً بايد از اين ضايعه‏اى كه براى حوزه‏هاى علميه و مسلمين حاصل شد و آن رحلت مرحوم علامه طباطبائى است اظهار تاسف كنم و به شما و ملت ايران و خصوص حوزه‏هاى علميه تسليت عرض كنم. خداوند ايشان را با خدمتگزاران به اسلام و اولياء اسلام محشور فرمايد و به بازماندگان ايشان و به متعلقين و شاگردان ايشان صبر عنايت فرمايد. آقاى كروبى قبل از اينكه من بيايم اينجا با من ملاقات كردند و از متصديان امور آن بنگاه‏هاى شهيد در همه شهرستانها و از مامورين دولتى كه تماس با اين مسائل دارند و خصوصاً از ملت بزرگ ايران كه در اين مسائل كوشا هستند اظهار تشكر كردند و من هم از همه تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه خداوند شما جوانهاى عزيز را كه در خدمت اسلام هستيد و شما جوانهاى معلول را كه در خدمت اسلام صحت خودتان را از دست داديد و شهداى عزيز ما و بازماندگان شهداى عزيز ما را حفظ كند و به شما شفا عنايت كند و به ما و به همه صبر در اين امور.

البته بنياد شهيد، يك بنيادى است كه من تاكنون يك كلمه انتقاد از آن نشنيده‏ام و آقاى كروبى خدمتگزار خوبى است براى شهدا و معلولين و اميدوارم كه همه شماها موفق باشيد كه خدمت خودتان را افزون كنيد و اين شهدا را و اين خانواده شهدا را و اين معلولين را و اين بازماندگان شهدا را مثل عائله خودتان محسوب كنيد و در راه خدمت به آنها كوشش كنيد كه اين خدمت بسيار ارجمندى است، بسيار بزرگى است و مطمئن باشيد كه خداوند تبارك و تعالى به شما اجر در دو دنيا عنايت مى‏فرمايد.

حفظ جمهورى اسلامى يك تكليف الهى است براى همه

من در محضر شما آقايان و در محضر ملت يك مطلب از مسائل داخلى بايد عرض كنم و يك مطلب هم از مسائل منطقه. در مسائل داخلى آنطور كه احساس مى‏شود و به من اطلاع داده شده است يك جريانى در كار است كه مى‏خواهند با اين جريان ايجاد اختلاف بين ملت بكنند. اينها كه از هيچ راهى تاكنون نتوانسته‏اند توفيق پيدا بكنند هر جور اقدامى كردند، اقدام نظامى كردند، هجمه به كشور

صحيفه نور ج 15 صفحه 221

ما كردند، جنگ ايجاد كردند در داخل، جنجال‏ها و كارهائى راه انداختند، ترورها را كردند و انفجارات را انجام دادند و ديدند كه با اين، ملت ما مستحكم‏تر شده است و از ميدان خارج نمى‏شود و البته هم بايد خارج نشود، براى اينكه ملتى كه براى خدا قيام كرده است و براى اسلام قيام كرده است و حكومت اسلامى را به دست آورده است با اين مسائل كنار نخواهد رفت و اين در گرانبهائى كه به او رسيده است، با چنگ و دندان حفظ خواهد كرد. بعد از اينكه از اين راه‏هاى مختلف اينها مأيوس شدند و طرفى نبستند باز به آن مسئله‏اى كه در همه دنيا مطرح است كه اختلاف ايجاد كنيد تا بتوانيد سلطه پيدا كنيد و حكومت كنيد، دوباره يك جريان اختلافى در ايران يعنى جريانى كه با آن جريان مى‏خواهند ايجاد اختلاف بكنند به چشم مى‏خورد. من بعضى از آن جريانات را عرض مى‏كنم و به ملت تنبه مى‏دهم كه بيدار باشند و يك وقت خداى نخواسته، يك وقتى بيدار نشوند كه كار از دست گذشته باشد. منجمله از جريانات اين است كه به من كراراً اطلاع دادند كه بعض از جوانها و بعض از بى‏خبرها يا اشخاصى كه با طرح وارد شدند و آنها را اغفال كرده‏اند، به بعضى مراجع بزرگ اسلام اهانت مى‏كنند، در شهرهاى مختلف اين مطلب ديده مى‏شود و شما بدانيد كه اين مطلب اهانت كردن به مراجع جز اينكه يك اختلافى در بين ملت ايجاد كند و جز اينكه يك مطلب بر خلاف رضاى خدائى واقع بشود، نتيجه ندارد. من از عموم ملت تقاضا مى‏كنم كه هر جا يك همچو مسائلى ديدند، اين جوانها اگر گول خورده‏اند، آنها را نصيحت كنند و اگر كسى است كه مخصوصاً از اين گروه‏هاى اختلاف انداز در بين آنها وارد شده، شناسائى كنند و به مراكزى كه بايد اطلاع بدهند، اطلاع بدهند. امروز ما از روزهاى قبل بيشتر احتياج به همبستگى داريم. امروز ما مواجه با همه قدرتها هستيم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ريزى مى‏كنند براى اينكه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شكست بدهند و نابود كنند و اين يك تكليف الهى است براى همه كه اهم تكليف‏هائى است كه خدا دارد، يعنى حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر ولو امام عصر باشد، اهميتش بيشتر است، براى اينكه امام عصر هم خودش را فدا مى‏كند براى اسلام. همه انبيا از صدر عالم تا حالا كه آمدند، براى كلمه حق و براى دين خدا مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند. پيامبر اكرم آنهمه مشقات را كشيد و اهل بيت معظم او آنهمه زحمات را متحمل، متكفل شدند و جانبازى‏ها را كردند همه براى حفظ اسلام است. اسلام يك وديعه الهى است پيش ملت‏ها كه اين وديعه الهى براى تربيت خود افراد و براى خدمت به خود افراد هست و حفظ اين بر همه كس واجب عينى است. يعنى همه - چيز هستيم - مكلف هستيم حفظ كنيم تا آنوقتى كه يك عده‏اى قائم بشوند براى حفظ او كه آنوقت تكليف از ديگران برداشته مى‏شود. امروز ايجاد اختلاف، هر اختلافى باشد، و كارهائى كه اختلاف انگيز است، هر كارى باشد و با هر اسمى باشد، اين مضر به اسلام است و مضر به انقلاب است. و از همين رشته است اينكه باز يك جريانى در كار است كه نسبت به علماى بلاد، نسبت به اهل علم، نسبت به ائمه جماعات اهانت بكنند و اين يك چيزى است كه، جريانى است كه اگر چنانچه خداى نخواسته اين جريان به توفيق خودش كه به خيال خودش اين است كه روحانيت را از

صحيفه نور ج 15 صفحه 222

مردم بگيرد، اگر اين امر به توفيق خودشان برسد، شما مطمئن باشيد كه شكست خواهيم خورد. براى اينكه روحانيون در همه بلاد حافظ اسلامند و حافظ مقاصد اسلامى هستند و از اول هم بودند.

اگر روحانيون نبودند ما الان از اسلام اطلاعى نداشتيم

اگر روحانيون نبودند، ما الان از اسلام اطلاعى نداشتيم. اين مجاهدت روحانيون هست كه از خود شما هستند - آنها هم - مجاهدت آنهاست كه براى ما اسلام را تاكنون نگه داشته است و در هر مساله و گرفتارى كه براى اسلام پيش مى‏آمده باز پيشقدم همين‏ها بودند و همين‏ها بودند كه قيام مى‏كردند، حالا يا موفق مى‏شدند يا سركوب مى‏شدند. در همين مدتى كه من اطلاع دارم و من شاهد بودم قيام‏هاى مختلفى بر ضد رضاخان و محمد رضا شد و اين قيام‏ها همه از مبدأش روحانيون بودند، از آنجا شروع مى‏شد لكن چون ملت باز درست مجتمع با هم نشده بودند موفق نمى‏شدند يا كم موفق مى‏شدند.اگر شما، اگر ملت ما اين طايفه را حفظ نكنيد، بدانيد كه سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد كه روحانيون اين كار را درست كردند و دست استبداد را كوتاه كردند لكن دوباره بواسطه اينكه ملت مجتمع نبود و با روحانيت آنطور سازش، اطاعت محكم نداشت، مشروطه را آنها بپا كردند و ديگران آمدند و مشروطه را همان استبداد غليظتر با اسم مشروطه، يك اسم بى‏مسمائى بود و گفته مى‏شد كه ما مجلس داريم و مشروطه داريم و مشروطه خواه هستيم لكن استبداد به تمام معناى خودش، به تمام كلمه خودش بر ما حكومت مى‏كرد، چه در زمان قاجار كه من يادم است و چه بعد از او زمان رضا خان كه بدترين زمانها بر اين ملت گذشت و چه زمان محمد رضا، اگر چنانچه شما توجه به اين نكنيد كه روحانيت را اينها مى‏خواهند از صحنه بيرون كنند و در پيش ملت روحانيت را بد نمايش بدهند. همين امروز صبح كه اينجا من قبل از اينكه بيايم خدمت شماها يكى از علماى اصفهان آمد شكايت زياد از اينكه با روحانيون رفتار بد مى‏شود، چه آن مطلب درست به عرض ايشان رسيده بود يا نادرست، من كلى مطلب را مى‏گويم كه جريانى است كه روحانيت را كنار بگذارند. شما ديديد كه در زمان قبل از اين جمهورى‏هاى اخير، اوايل امر يك جريانى بود كه اين روحانيت‏ها، روحانيون شاخص را پيش ملت رسوا كنند با دروغ و حيله، آقاى بهشتى رحمه الله عليه كه يك نفر آدمى بود كه مجاهد براى اسلام بود، به درد مى‏خورد، فعال بود، دانشمند بود، مدير بود، مدبر بود، ديديد كه در صحنه كشور چه فضاحت‏ها در آوردند اشرار، و مردم را منحرف كردند، مردم يك وقت بيدار شدند كه بهشتى اى در كار نبود. من خوف اين را دارم كه خداى نخواسته ملت ما يك وقت بيدار بشود كه روحانيت كنار رفته است و سلطه اجانب بر اين مملكت بازگشته است و آنوقت تاسف‏ها فايده نداشت. همانطورى كه در زمان امام حسين سلام الله عليه آنطور درست كرده بودند چهره پسر پيغمبر را كه مردم كوفه‏اى كه پدر او را ديده بودند، مجاهدات او را ديده بودند، همين مردم كوفه براى كشتن پسر پيغمبر مسابقه مى‏كردند و مردم كوفه يك وقت متوجه شدند كه امام حسين ديگر نبود. من خوف اين را دارم كه شما ملت بزرگ ايران كه براى خدا قيام كرديد و براى خدا جوانهايتان را داديد و براى خدا

صحيفه نور ج 15 صفحه 223

زحمات طاقت فرسا كشيديد و همه چيزتان را فداى اسلام كرديد، با اين جريانى كه به نظر مى‏آيد كه دارد پيش مى‏رويد، يك وقتى متوجه بشويد كه خداى نخواسته با انعزال اين مردم، اينهائى كه خدمتگزار هستند، يك حكومت قلدرى با اسم اسلام، با اسم جمهورى اسلامى، با اسم خدمتگزار به اسلام بيايد و همه زحمتهاى شما و خونهائى كه داديد، هدر ببرد. رضاخان هم اول كه آمد در همين سينه زنى‏ها مى‏رفت سينه مى‏زد، در تكيه‏ها مى‏رفت دور تكيه‏ها مى‏گرديد و شمع روشن مى‏كرد، آنوقت كه پايش محكم شد تمام آثار اسلام را اين نانجيب خواست از بين ببرد. در سرتاسر ايران مجلس روضه آشكار، يكى نبود. اگر يك مجلسى بود، نصف شب بود، قبل از اذان صبح بود. شما خوف اين را داشته باشيد كه اگر تشكر اين نعمتى كه خداوند به شما داده و آن اسلام است و تشكرش به وحدت كلمه است و تشكرش به احترام به اولياء اسلام است، اين تشكر را بجا نياوريد، خداوند عنايتش را برگرداند و خداى نخواسته ما را برگرداند به سالهائى كه قبلاً بود و تلخى‏هايش در كام ما هست. اين يك رشته‏اى است كه من به همه ايران تكليف خودم را ادا مى‏كنم و عرض مى‏كنم كه بيدار باشيد كه دارند يك دسته‏اى كه يا بازى خورده‏اند و متوجه نيستند و يا در بين آنها از همين منافقين، از همين گروه‏هاى منحرف وارد شدند و مى‏خواهند شما را از هم جدا كنند، دسته‏ها مختلف ايجاد كنند، طرفدارهاى آن مرجع، طرفدارهاى آن مرجع و طرفدارهاى آن ملا و طرفدارهاى آن ملا درست كنند و كم كم ملاها را كنار بگذارند و اين پيروزى كه براى شما حاصل شده است از دست شما بگيرند. اين يك رشته است كه عرض كردم.

يك رشته ديگرى كه باز فى الجمله به من اطلاع دادند، بعضى اختلافاتى است كه بين گروه‏هاى متعهد است. گروه‏هائى كه متعهد به اسلام هستند، خدمتگزار به اسلام هستند، در بعضى از بلاد همين گروه‏ها با بعض گروه‏هاى ديگرى كه آنها هم متعهد به اسلام و خدمتگزار هستند ايجاد اختلاف دارند مى‏كنند. من به اين گروه‏ها هر جا و هر كس است، تمام گروه‏ها اين تنبه را مى‏دهم كه توجه داشته باشيد كه دست جنايتكار خارجى‏ها از هر راهى مى‏خواهند اختلاف ايجاد كنند. اگر شما براى اسلام مى‏خواهيد خدمت بكنيد، همه با هم يكصدا باشيد تا بتوانيد خدمت بكنيد. اگر هر كدام بخواهيد يك صداى عليحده داشته باشيد و يك بساط عليحده‏اى داشته باشيد، آن هم با هم به خلاف برخيزيد، اختلاف با هم بكنيد، مطمئن باشيد كه اين اختلاف بين گروه‏هاى متعهد با اينكه حسن نيت دارند، به جائى مى‏رسد كه يك وقت خداى نخواسته بين دو گروه متعهد در سرتاسر كشور مخالفت بيفتد و يك وقت منتهى بشود به جنگ مسلحانه و دشمن‏هاى شما از خداى مى‏خواهند كه بين شما يك همچو چيزهائى واقع بشود. و من البته اطمينان دارم كه شما هوشيارتر از اين هستيد كه يك همچو مسائلى پيدا بشود لكن من تذكر را لازم مى‏دانم كه بدهم. تمام امورى كه از او بوى نفاق و بوى اختلاف مى‏آيد بايد كنار گذاشت. شما الان از تمام اطراف دنيا هدف هستيد، يعنى اين انقلاب اسلامى ايران همچو در دنيا چهره پيدا كرده است كه همه قدرت‏هاى بزرگ را به وحشت انداخته است كه نبادا اين انقلاب به آن چهره واقعى كه دارد همه جا توجه به آن بكنند و يك وقت ابرقدرت‏ها ببينند كه ممالك اسلامى و

صحيفه نور ج 15 صفحه 224

ممالك ديگر هم از دست آنها رفت، از اين جهت كوشش مى‏كنند، به همه قوا كوشش مى‏كنند كه اينجا كه هسته مركزى اين انقلاب و نهضت اسلامى است، اينجا را بكوبند، كوبيدن و بهترين كوبيدن‏ها آن است كه از داخل اين مساله واقع بشود، اختلاف داخلى، خودمان توى سر خودمان بزنيم.

من اعلام خطر مى‏كنم به واسطه طرح فهد

بيدار باشيد شما و همه، و همه مسلمانها كه نبادا يك همچو اغفالى بكنند ما را و غفلتى بكنند، با يك صورت مناسبى بيايند جوانها را بازى بدهند كه اين جمهورى اسلامى هم مثل زمان محمدرضا شاه است بلكه بدتر، آخوندها هم كه جز فساد، كارى انجام نمى‏دهند. از اين حرفهائى كه بازى بدهند جوانها را. اين راجع به مسائل داخل كه اهميت دارد. در مسائل منطقه، مهمترين چيزى كه الان مورد صحبت است اين طرح‏هائى است كه به دست آمريكا و صهيونيست و بعضى نوكرهاى آنها ريخته شده است و اين طرح‏هائى است كه دولتهاى اسلامى مى‏خواهند، دولت‏هاى عرب مى‏خواهند اين طرح را طرح بكنند و تحميل بكنند بر همه. اين طرح هيچ نقطه مثبت ندارد. آنهائى كه گمان كرده‏اند نقطه‏هاى مثبتى در اين طرح هست يا توجه به مسائل ندارند يا طور ديگرى است. نكته مثبت در اين طرح‏ها هيچ نيست. كشور ما، ملت ما كه اينهمه شهدا داده است و اينهمه معلولينى كه الان بسياريشان در اينجا هستند و خداوند آنها را شفا بدهد تقديم كرده است، براى اسلام است و ما اسلام را منحصر به ايران نمى‏دانيم. اسلام، همه جا اسلام است. مصر هم همين اسلام است و سودان هم همين اسلام است و عراق هم همين اسلام است و حجاز همين اسلام است و سوريه و ساير جاها. ما نمى‏توانيم حساب خودمان را از حساب ساير مسلمين جدا كنيم. ما با اينهمه خسارتى كه بر ما وارد شده است و اينهمه شهيد كه داديم و معلول كه داديم و آواره كه پيدا كرديم، همه اينها براى اسلام بوده، ايران هم از باب اينكه يك كشور اسلامى است ما اين زحمات را برايش كشيديم. ما نمى‏توانيم كه اعراب را و مقدرات اعراب را از خودمان جدا بدانيم، مقدرات ساير كشورها را از خودمان جدا بدانيم. همه جا اسلام است و همه مسلمين - كه ما هم جمله آنها هستيم - موظفيم كه اسلام را در هر جا حفظ كنيم. ما مكلف هستيم كه آن مقدارى كه مى‏توانيم هدايت كنيم اين كشورهاى اسلامى را كه امروز در فكر اين طرح بسيار بسيار مضر هستند و مى‏خواهند آن طرح را تصويب كنند. ما بايد به ملتهاى مسلمين و اسلام و به كشورهاى اسلامى تذكر بدهيم. من اعلام خطر مى‏كنم براى اين مساله و براى اسلام به واسطه اين طرح. آنهائى كه اين طرح را داده‏اند يا جاهلند و يا تحت تأثير آمريكا و صهيونيسم واقع شده‏اند. آنهائى كه در اين طرح نقطه مثبت قائل هستند آنها هم همين طور. اگر هيچ نقطه‏اى در اين نبود جز اينكه اسرائيل به رسميت شناخته شود، يكى از موارد اين پيشنهادها اين است كه اسرائيل به رسميت شناخته بشود و تامين داده بشود به اسرائيل، اگر هيچ نبود الا اين و تمام نقاط ديگر، نقاط مثبت بودند، آن نقاط مثبت همه بر خلاف بود. معنى اينكه تامين داده بشود به اسرائيل اين است كه اين اسرائيل كه سال‏هاى طولانى است زمينهاى مسلمين را غصب كرده‏اند و كشتار دستجمعى در فلسطين و در لبنان و در

صحيفه نور ج 15 صفحه 225

جاهاى ديگر ايجاد كردند، مسلمين را بى‏خانمان كردند و اعراض و نفوس مسلمين را در خطر، معرض خطر قرار دادند و دستخوش مقاصد فاسدشان كردند، حالا همه مسلمانها اين را تامينش بدهند! يعنى اينكه اگر يك كسى خواست تعرض بكند به اين غاصب، به اين دولتى كه دولت غاصب جانى است، همه مسلمانها و همه دولتهاى منطقه موظفند كه با او مخالفت كنند براى حفظ اسرائيل. اسرائيلى كه خون مسلمين را مكيده است و فلسطين را و قدس را آنطور كرده است و لبنان را به آن صورت در آورده است و مسلمين را قتل و غارت كرده است، حالا همه موظفيم كه براى خاطر اينكه يك دستمزدى به او بدهيم، همه حافظ او باشيم، همه تامين كنيم او را! آن كسى كه از اول كه وارد شده است در قدس و فلسطين، همه كارهايش غاصبانه بوده است، حالا ما به رسميت بشناسيم! يعنى مملكتهاى عرب، اين رژيم فاسد، فاسق، كافر را به رسميت بشناسند، دستمزد بدهند به اسرائيل بعد از آنهمه جنايات. اگر نقطه مثبتى كه بعضى‏ها مى‏گويند، اين است كه يكى از مواد اين است كه اسرائيلى خارج بشود تا جنگ كذا، - از - تا آن حدودى كه در جنگ كذاست، اين از نقاط منفى اين است. اين معنايش اين است كه اسرائيل اينهمه جاها را كه گرفته است مال خودش، حالا يك چند جا را رها كند مثل اين است كه ما بيائيم با عراق مصالحه كنيم كه خوزستان يك مقدارش مال ما و يك مقداريش مال شما. اين از نقاط منفى اوست و ساير نقاط تمام در خدمت اسرائيل است و مى‏خواهد اسرائيل را حاكم كند بر اعراب و من اخطار مى‏كنم بر ملت‏هاى اسلامى و خصوصاً ملتهاى عرب و بر ارتش‏هاى اسلامى و ارتش‏هاى دولت‏هاى عربى كه گذشتن اين طرح در يك جاى سربسته بدون توجه ملت‏ها جز اينكه شما را به اسارت اسرائيل در آورد و تا آخر عمر نوكر اسرائيل باشيد و دست بسته و چشم بسته به اختيار اسرائيل و آمريكا در آئيد هيچ چيز ديگرى نيست. براى ملت‏هاى اسلامى و براى عرب هيچ ننگى بالاتر از اين نيست كه تسليم اين طرح فاسد خراب صد در صد مخالف با اسلام بشود. ننگ عرب است كه قبول كند اين آقائى اسرائيل را. من به همه اخطار مى‏كنم كه اگر اين طرح بگذرد، فردا اسرائيل مكه و مدينه را از چنگ شما بيرون مى‏آورد.

بيدار باشند ملت‏ها و بيدار كنند دولت‏ها را و مخالفت كنند با اين طرح كافر فاجر. اين طرح را كه مى‏خواهند بريزند، آمريكا چنگ و دندان نشان داده براى اينكه تسليم كند اينها را، كماندوهاى خودش را پياده كرده است در منطقه و لشكرهاى خودش را در منطقه پياده كرده است، مانورها را نمايشگرها را آورده است نمايش بدهند، بترسانند اهل منطقه را. اگر دولت‏ها بترسند، ملتها زنده باشند و نترسند. اگر ما همه از بين برويم، بهتر است از اينكه ذليل باشيم زير دست صهيونيسم و زير دست آمريكا. و اين يك قدم بلندى است كه به دستور آمريكا اين قدم بلند برداشته شده است براى ذلت عرب و ذلت مسلمين. ننگ بر آن اعرابى كه براى خاطر سلطه كمى كه به كشورى پيدا كنند و براى خاطر استفاده‏هائى كه پيدا كنند تن به يك همچو ذلتى بدهند و ننگ بر همه ما اگر چنانچه ساكت بنشينيم. و اگر چنانچه دولت‏ها هم، دولت‏هاى بى‏توجه به مسائل يا متعمد در اينكه خيانت به اسلام بكنند و به ملت عرب بكنند و به مسلمين بكنند، اين طرح را بگذرانند، هيچ ارزشى ندارد براى اينكه

صحيفه نور ج 15 صفحه 226

ملتها با اين مخالفند. هيچ ملتى از ملتهاى اسلامى نيست كه موافق با اين باشد كه نوكر اسرائيل باشد و ذليل اسرائيل و ذليل آمريكا باشد. اگر فرضاً هم اين دولتها بگذرانند اين را، ارزش يك پشيز ندارد اين گذراندن‏ها و مسلمانها و ملتها با اين مخالفند. بايد اين دولت‏ها اين مطلب را از سر خودشان بيرون كنند كه همانطورى كه سابق مى‏كردند حالا بايد بكنند، يعنى خودشان را قيم بدانند نسبت به ملت‏ها. يك نفر شيخ يا يك نفر رئيس حمهور يا يك نفر ملك به اصطلاح خودشان چه حقى دارد كه بر يك مملكت حكومت كند و يك مملكتى را بخواهد به مصالح اسرائيل فدا كند. بايد حكومتها بيدار بشوند، با گذراندن اين طرح گور خودشان را مى‏كنند. نبايد ديگر از اين به بعد اين فكر بيايد در سر اين حكومت‏ها كه كار با ماست و به ملت‏ها مربوط نيست. شما در مقابل ملت هيچ كاره‏ايد. ملتها هستند كه بايد كارها به تصويب آنها برسد. البته ما هم گرفتار يك همچو مسأله‏اى بوديم در زمان رضا خان، در زمان محمدرضا خان همين مساله بود كه به ملت كار نداشتند، ملت چكاره است؟ آنها ملت را هيچ كاره مى‏دانستند. هر چه هست اعليحضرت است، غير اعليحضرت خبرى نيست. لكن ملت ايران شكست اين را و فهماند كه هر چه هست ملت است و حكومت‏ها بايد بر طبق اميال ملت عمل بكنند، بر طبق مصالح ملت عمل بكنند و حكومت ما و مجلس ما و همه ارگانهاى لشكرى و كشورى ما الان همين طور هستند، خدمتگزار ملت هستند. هيچ يك از آنها نيست كه اين فكر در كله‏اش بيايد كه بخواهد يك حكومتى بكند، تحميلى به ملت بكند. ملتهاى ديگر هم بايد همين كار رابكنند. چاره‏اى ندارند جز اينكه در مقابل اين قرارداد داد و طرح فاسد قيام كنند، نهضت كنند، جان بدهند تا اين طرح را نگذارند عملى بشود. بر فرض اينكه آنها اين طرح را تصويب كنند، مخالفت كنند و بدانند كه با مخالفت ملت نمى‏شود اين طرح درست بشود.

من از خداى تبارك و تعالى بيدارى همه ملت‏هاى اسلام را، بيدارى همه دولتها را، بيدارى همه جوانها را، من اين پيامى كه دارم به مدارس كشورها هم هست به دانشگاه‏ها، به همه جا.

هر كس با طرح فهد مخالفت نكند خائن به اسلام است

اين جوانهاى دانشگاهى، اين نويسنده‏ها، اين گوينده‏ها، اين علما، اين ارتشى‏ها، همه اينها با اين طرح خبيث كه اسارت ملت عرب را و اسارت اسلام را ثبت مى‏كند به خيال خودشان، و به دست اسرائيل مى‏دهد، مخالفت كنند. هر كس مخالفت نكند، خائن به اسلام است. و بدانيد كه ملت‏ها اگر با يك چيزى مخالفت كردند، دولت‏ها نمى‏توانند اجرا بكنند. امروز مثل سابق نيست كه يك دولتى بيايد هر غلطى مى‏خواهد بكند. خير، بايد موافق اميال صحيح ملت عمل بكند. نوكر ملت بايد باشد، نه آقاى ملت. او كاخ طلا درست نكند با پول ملت و ملتش ضعيف‏ترين و فقيرترين ملت‏هاباشد. انشاء الله خداوند به همه ما و به همه شما و به همه ملتهاى اسلامى يك روشنائى عنايت كند و يك نور هدايتى عنايت كند كه همه ما در خدمت اسلام و در خدمت خداى تبارك و تعالى و اطاعت رسول خدا باشيم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 227

تاريخ: 2/9/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان‏هاى فارس، كهكيلويه، بويراحمد و بوشهر

روحانيون در هر كجا هستند، جلوگيرى نمايند از دستهائى كه اختلاف ايجاد مى‏نمايند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از همه آقايان علماى اعلام استان فارس كه زحمت كشيده و به اينجا تشريف آورده‏اند تا از خدمتشان استفاده نمائيم و عرض ارادت كنيم تشكر مى‏كنم.

ابرقدرت‏ها و قدرتها وقتى ديدند توطئه‏هائى كه تاكنون چيده‏اند به نتيجه نرسيده است، به فكر افتاده‏اند تا در داخل به اختلافات دامن بزنند كه اگر اختلافات داخل اوج بگيرد ديگر احتياجى به توطئه خارجى هم نيست. در داخل هم دو نوع اختلاف در رأس مى‏باشد: يكى اينكه بين مردم با روحانيت جدايى بيندازند كه در زمان رضاخان هم اين توطئه‏ها بود و الان بيشتر است، زيرا با اتحاد مردم و روحانيت، كارهاى بسيار مثبت انجام مى‏گيرد. لذا آقايان توجه داشته باشند كه هر كجا دست‏هائى را يافتند كه مى‏خواهد بين خود روحانيون و روحانيت و مردم اختلاف ايجاد نمايد، جلويش بايستند كه اين از مسائل بسيار مهمى است كه بايد به آن توجه شود و ائمه جمعه در خطبه‏هاى جمعه و ائمه جماعات اين مساله را گوشزد نمايند. شايد همين منحرفين و منافقين باشند كه نسبت به بعضى از مراجع اهانت مى‏كنند و به اسم اينكه من با فلان مرجع يا فلان شخص دوست هستم، به مرجع و يا روحانى بزرگى اهانت مى‏كند و اين خود مبدا دودستگى مى‏شود. بايد آقايان روحانيون در هر كجا كه هستند جلوگيرى نمايند و از طرف ديگر، آقايان توجه دارند كه آن كسانى كه با روحانيت مخالفند، مترصدند تا نقطه ضعفى پيدا كنند و بزرگ نمايند تا وجهه‏اش را در ميان مردم از دست بدهد. لذا روحانيون بايد توجه نمايند كه كارى نكنند تا عده‏اى دست بگيرند. مطلب دوم اينكه باز دسته‏اى در كار هستند تا بين ارگان‏هائى كه از خود مردم هستند، مناقشاتى ايجاد نمايند. آقايان بلاد بايد با كمال جديت جلويش را بگيرند. اميدوارم امروز كه دست خارجى‏ها از كشورمان كوتاه شده است و مردم، دولت و ارتش و سپاه و روحانيون متحدند براى آرامش و پيشرفت كارها اقدام نمايند و نگذارند اختلافى بوجود آيد. اگر با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و توجه به ذات مقدس حضرت حق تعالى و توجه به استمداد از ولى عصر سلام الله عليه كارهايمان را پيش ببريم، انشاء الله آسيبى نخواهيم ديد. خداوند همه آقايان را حفظ بفرمايد و هم ما را متوجه به تكاليف شرعيه الهى بفرمايد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 228

تاريخ: 3/9/60

بيانات امام خمينى در جمع سرپرستان و مسؤولين بنياد مستضعفان و بنياد امور جنگزدگان، گروهى از جانبازان انقلاب اسلامى، مهاجرين مناطق جنگى و اقشار مختلف مردم تهران‏

اين دست غيب است كه اين تحولات را در كشور ما ايجاد كرده است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين دست غيب است كه اين تحولات را در كشور ما ايجاد كرده است. اگر شما گمان كنيد كه تمام بشر و تمام قواى انسانى جمع بشوند و بتوانند يك قلب را تحويل و تحول بدهند، هرگز نخواهد شد. اين خداست كه در يك شب كانه قلب‏هاى اين ملت را متحول كرد و تمام اين ملت را در مقابل آن قدرت‏هاى بسيار عظيم شيطانى به ايستادگى وا داشت و دست همه قدرتها را از كشور شما كوتاه كرد. و اين قدرت الهى است كه به جنگزده‏هاى ما، به عزيزان ما كه آواره شده‏اند از محل خودشان، قدرت عنايت كرده است كه در مقابل نارسائى‏ها و در مقابل زحمت‏ها و كمبودها ايستادگى كنند، بلكه خودشان كمك كار باشند و اين قدرت الهى است كه شما جوانها را وادار مى‏كند كه در بنياد مستضعفين به خدمت مستضعفين باشيد.

اين ملت را خداى تبارك و تعالى بادست عنايت خودش و با قدرت كامله خودش قدرتمند كرد و متحول كرد به انسانهاى الهى، انسانهائى كه براى خدا قيام كردند و براى خدا ادامه مى‏دهند، براى خدا در جبهه‏ها جنگ مى‏كنند و براى خدا در خارج جبهه خدمت مى‏كنند، براى خدا در بنياد مستضعفين خدمت مى‏كنند و براى خدا زحمت و مشقت را خريدارى مى‏كنند. و اين قدرت خداى تبارك و تعالى است كه جوانهاى ما راعاشق شهادت كرده است كه اين عزيزان بيايند اينجا و از آنها كسانى اصرار كنند كه من دعا كنم شهيد بشوند و من به آنها عرض مى‏كنم كه پيروز باشيد و انشاء الله ثواب شهيد داريد.

شما عزيزان كه متكفل امور هستيد كار جنگزدگان را به خوبى اداره بكنيد

شما عزيزان كه متكفل امور جنگزدگان هستيد و متكفل تدبير در اين امر هستيد كه كارجنگزدگان را به خوبى اداره كنيد و من مى‏دانم كه كار بسيار مشكل است، كارى است كه نمى‏شود با فوريت انجام داد و كارى است كه اگر به طور معمولى بخواهد دولت انجام بدهد، قدرت اين مطلب را ندارد لكن اين دست خداست كه عنايت كرده است و جوانهاى ما را وادار كرده است به اينكه به اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 229

برادران و خواهران و كودكان جنگزده خدمت كنند و آنها را در اين مصيبت‏هايى كه وارد بر آنها شده است، تسليت عنايت كنند. و اين خداى تبارك و تعالى است كه جنگزده‏ها را، در صورتى كه اگر به طور معمول بود، بايد بسيار نارضايتى داشته باشند، لكن معذلك در هر جا هستند كمك كار هستند و مقاوم هستند و امروز آقاى ميرسليم كه به من اطلاع دادند، گفتند جنگزده‏ها يك قدرتى شده‏اند در مقابل صدام، اين امرى است كه با دست غيبى الهى انجام گرفته است و دست عنايت حق تعالى بر سر شماست و آسيبى انشاء الله نخواهد ديد. ما البته مى‏دانيم كه هم در فعاليتهاى جهاد مستضعفين، بنياد مستضعفين و هم در فعاليت اداره كننده امور جنگزدگان يك نواقص هست و علاوه شيطان‏هائى هستند كه اين برادرهايى كه براى خدا دارند كار مى‏كنند، آنها را مى‏خواهند سست كنند و بعضى مسائل به آنها مى‏گويند لكن خداست كه قلب‏هاى شما را نگه داشته است و شما را هشيار كرده است كه كيد كائدين و مكيدها را خنثى كنيد و خودتان در صحنه باشيد. ما خدا را شكر مى‏كنيم كه اين ملت، سرتاسر كشور، زن و مرد، بزرگ وكوچك در خدمت به اسلام كمر بسته‏اند و دست از اين بر نخواهند داشت انشاء الله تا اينكه به پيروزى نهائى برسد.

من رنج‏هائى كه در جنوب و در غرب به برادران و خواهران ما وارد مى‏شود، مى‏دانم و متاثر هستم و همه مومنين و همه مسلمين متاثر هستند لكن شما بدانيد كه اينطور دست و پا كردن و اينطور بر خلاف موازين همه كشورهاى عالم و همه جنگ‏هاى دنيا عمل كردن و از خارج و دور، موشك به شهرها انداختن و اينطور كارهاى ناجوانمردانه كردن، اينها از ضعف آنهاست. آنها كه رانده شدند از آبادان و شكست مفتضحانه خوردند و اميد است كه انشاء الله از جاهاى ديگر هم رانده شوند و شكست مفتضحانه بخورند، آنها نمى‏توانند مقابله كنند. از دور، از راه‏هاى دور موشك پرتاب مى‏كنند، آن هم در خانه‏هاى مسكونى، در مساجد، در بيمارستان‏ها و جاهائى كه مردم بيگناه هستند، لكن ما بر حقيم، ملت ايران بر حق است و ما در مقابل ظلم ايستاديم، از اول هم كه ملت ايران قيام كرد، در مقابل ظلم ايستاد و در مقابل كفر ايستاد و مقصدش اين بود كه جمهورى اسلامى باشد و از قيد و بند گرفتارى‏هاى خارجى رهائى يابد. و اين مقصد، مقصدى است الهى و اين مطلب، مطلبى است كه اسلام امر فرموده است و شما برادرهائى كه در جبهه جنگ مى‏كنيد و شما برادرهائى كه آسيب جنگى ديديد و شما برادر و خواهرهائى كه مصيبت ديديد براى خدا بوده است و خداوند تبارك و تعالى جبران خواهد كرد. و من اميدوارم كه به زودى جبران بشود و خانه‏ها بهتر از اول ساخته بشود و انشاء الله زندگى عادى خودشان را اين مسلمين عزيز و اين ساكنين جنوب و غرب، زندگى اصيل خودشان را از سر بگيرند. عمده اين است كه چون ما بحق هستيم و ما اسلام را مى‏خواهيم و ما پياده شدن احكام اسلام را مى‏خواهيم، تمام ضربه‏هائى كه وارد مى‏شود، تمام اينها قابل تحمل است.اين ضربه‏ها به ما تنها وارد نشده است، شما در طول تاريخ از زمان آدم ع تاكنون ملاحظه مى‏كنيد كه تمام انبيا و تمام اوليا وتمام بزرگان دين در مقابل ظلم ايستاده‏اند و صدمه ديده‏اند، ايستاده‏اند و با آتش‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 230

آنها را سوزانده‏اند و با اره آنها را دو نيم كرده‏اند و در كربلا آنطور كردند با اولاد رسول الله، لكن چون براى خدا بود و چون حق بودند، تمام مشكلات آسان مى‏شود. مشكلات، مشكلات مادى است، مشكلات مادى در مقابل معنويات نمى‏تواند عرض اندام كند، آنهائى كه به معنويت مجهزند، آنهائى كه به خدا متصل هستند و آنهائى كه به مبدا و حق متصل هستند، آنها را امور مادى از مقاصد خودشان باز نمى‏دارد.

كسى كه انجام وظيفه براى خدا مى‏كند پيروز است

و شما توجه داشته باشيد، شمائى كه خدمت به مستضعفين مى‏كنيد و شمائى كه خدمت به جنگزدگان مى‏كنيد و اميد است انشاء الله و هست اينطور كه انگيزه‏هاى شما انگيزه‏هاى اسلامى انسانى باشد، شما بدانيد كه در يك طاعت بزرگ هستيد و هميشه به طاعت حق تعالى قيام كرديد و ثواب شما، ثواب عبادتهاى پنجاه شصت ساله ديگران است و من اميدوارم كه اين كشور با همين قدرت كه تا اينجا آمده است و با همين تعهد و با همين بيدارى كه از اول قيام كرده است و تا اينجا رسانده است، باقى باشد اين نهضت و اين انقلاب و قيام تا صاحب اصلى انشاء الله بيايد و ما و شما و ملت ما امانت را به او تسليم كند و شما عزيزان متعهد، عزيزان متعهد و عزيزانى كه براى خداى تبارك و تعالى كار مى‏كنيد از هيچ امرى از امور، از انتقاداتى كه ممكن است بعضى از جناح‏هاى فاسد بكنند، چه در بنياد مستضعفين و چه در بنياد جنگزدگان، دلسرد نباشيد براى اينكه شما براى خدا انجام وظيفه مى‏كنيد و كسى كه انجام وظيفه براى خدا مى‏كند پيروز است. با قدرت، كارهاى خودتان را انجام بدهيد و با قدرت بهتر از سابق رسيدگى كنيد به امور و شما بدانيد كه رسيدگى به امور مستضعفان و رسيدگى به امور جنگزدگان كه اينها بندگان خدا هستند و خداوند به آنها عنايت دارد، از عبادات بزرگ است. خداوند انشاء الله به همه شما توفيق عنايت كند و به جنگزده‏هاى ما و به آنهائى كه جوان از دستشان رفته است، آنهائى كه خانمانشان از دستشان رفته است، صبر و اجر عنايت فرمايد.

والسلام عليكم ورحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:56 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 231

تاريخ: 4/9/60

پيام امام خمينى به مناسبت سالروز تشكيل بسيج مستضعفان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

درود بى پايان نثار ملت شريف عظيم الشان ايران كه با همت والاى خود در مقابل هر پيشامد و خطرى شجاعانه و عاشقانه ايستاده و مقاومت نموده و در راه خداوند تعالى و جمهورى اسلامى كه كفيل پياده نمودن احكام روشنى بخش و مترقى اسلام است از هيچ كوشش و بذل جان و مال دريغ ننموده. و سلام بر قواى مسلح و رزمندگان پرشور و عاشق لقاءالله كه در راه هدف مقدس سر از پاى نشناخته و جان بركف به دفاع از حق و ميهن عزيز خود در جبهه‏ها و پشت جبهه و جهاد مقدس تا پيروزى نهايى ادامه مى‏دهند. و رحمت و بركات خداوند بزرگ بر بسيج مستضعفان كه بحق پشتوانه انقلاب اسلامى است و به كوشش ارزنده خود ادامه داده و بحمد الله تعالى با همت جوانان برومند و داوطلبان گروه ميليونى، رزمنده تربيت و اميد آن است كه با شركت فعال قشرهاى معظم ملت و شور و شعفى كه در جوانان عزيز از بركت اسلام مشاهده مى‏شود ارتش 20 ميليونى كه نگهبان جمهورى اسلامى و كشور عزيز از شر جهانخواران متجاوز است تحقق يابد.

شما عزيزان و جوانان بزرگوار بايد بدانيد كه حفظ و حراست اسلام و كشور اسلامى و دين حق از بزرگترين طاعاتى است كه از صد رعالم تاكنون انبياء معظم و اولياء بزرگ صلوات الله عليهم اجمعين در راه آن كوشش جانفرسا نموده و از هيچ فداكارى دريغ ننموده‏اند و تربيت و تعليم و تعلم فنون نظامى در راه اين هدف ارزنده‏ترين ارزش‏هاست و تا شما جوانان بيدار و ساير قشرهاى ملت بزرگ با اين شور و شعور در صحنه حاضريد به كشور و جمهورى اسلامى آسيبى نخواهد رسيد. شما ملت معظم كه مى‏خواهيد از دين خدا دفاع كنيد و نگهبان كشور ولى الله الا عظم ارواحنا لمقدمه الفداء باشيد، مطمئن باشيد كه دست قدرت خداوند قادر بر سر شما سايه افكنده و عنايات غيبى شامل حال شماست و شر اشرار و توطئه‏هاى شرق و غرب را خنثى خواهد فرمود. ملت عزيز با توجه به اينكه قدرت‏هاى جهنمى از هر طرف درصدد به شكست كشاندن جمهورى اسلامى كه دست آنان را از چپاول اموال اين ملت مظلوم كوتاه كرده مى‏باشد، بايد همگى تشريك مساعى در رفع مشكلات كشور عزيز نمايند و در پيشبرد اهداف اسلام بزرگ از هيچ كوششى دريغ ننمايند و هر گروه و دسته‏اى در هر مقام است در اين هدف عالى اسلامى كوشا باشند.

مجلسيان در تصويب لوايحى كه از ارگان‏ها به آنان مى‏رسد با تحقيق و تدقيق و مراعات موازين

صحيفه نور ج 15 صفحه 232

اسلامى تسريع نمايند و مواردى كه احتياج به تشخيص متخصصين دارد، از آنان دعوت و مشورت و نظر خواهى نمايند. و شوراى نگهبان در نظارت به قوانينى كه مى‏گذرد، چه مربوط به مسائلى باشد كه تماس با احكام اوليه شرعى دارد يا احكام ثانويه، با مراعات همه جوانب نظر دهند. و دولتمردان در اجراى قوانين مذكور تسريع و در عدم تجاوز از حدود قانون سختگيرى نمايند و متجاوزان از هر قشر و دسته‏اى باشند به دادگاه‏ها بسپارند تا به مجازات برسند. و شوراى قضائى در كار پرزحمت و ارزنده خود با سرعت عمل، مساله مهم مشكل قضا را حل نمايد و متخلفان از موازين اسلامى را به دادگاه‏ها دعوت و به مجازات شرعى برسانند. و رزمندگان و قواى مسلح نظامى و غير نظامى و كميته‏ها و نيروهاى مردمى از عشاير و ساير قشرها در پيشبرد جنگ در جبهه‏ها و در جلوگيرى از شرارت منافقان و منحرفان با تشريك مساعى و كمك اطلاعاتى ميليونى مردم متعهد از كوشش شبانه روزى دريغ ننمايند. و جهاد سازندگى و بنياد مستضعفان و متصديان امور جنگزدگان و آوارگان بر قدرت فعال خود بيفزايند. و بسيج مستضعفان كه سالروز آن را به ملت ايران و جوانان متعهد و مومن تبريك مى‏گويم، در تعليم و تربيت جوانان و نوجوانان مساعى جميله خود را روز افزون كنند.

و نويسندگان و روشنفكران متعهد و رسانه‏هاى گروهى بر حجم تبليغات خود افزوده و تبليغات دامنه‏دار دشمنان جمهورى اسلامى ايران را خنثى نمايند. و شوراى فرهنگى كوشش كنند كه با كمك مستضعفان و دانشمندان، دانشگاه‏ها باز و به كار خود ادامه دهند و بر عالمان دانشمند است كه دعوت شورا را در اين امر حياتى لبيك گويند. و ملت شريف كه انقلاب اسلامى را به پيش بردند، در تمام مشكلات جنگى و نظامى و اقتصادى و فرهنگى با متصديان اين امور همراهى و همفكرى نمايند. و حوزه‏هاى مقدسه علميه در تمام كشور در تربيت قضات شرع و مبلغان و فقها و دانشمندان بيش از پيش كوشش نمايند كه امروز احتياج به اين قشرها بيش از سابق است و تكليف مهم بيشترى متوجه آنان است. و علماى اعلام و ائمه جماعات و خطباء محترم بر حجم ارشاد و رهنمودهاى خود بيفزايند و قشرهاى ميليونى مردم را متوجه طرق نگهبانى از اسلام و احكام مقدسه آن و حراست از جمهورى اسلامى نمايند و به توده‏هاى متعهد ميليونى اسلامى لزوم تشريك مساعى در تمام امور كشورى و لشگرى و اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى را گوشزد نمانيد و به آنان توصيه كنند كه براى كمك به اقتصاد كشور كه امروز از اهم مسائل است، از اسراف، تبذير و استعمال امور تشريفاتى و تجملى اجتناب نمايند و از سپردن پولهاى خود اگر چه اندك باشد، به بانكهاى دولتى براى به راه افتادن چرخ‏هاى اقتصاد و كمك به دولت اسلامى دريغ ننمايند و از كمك كردن به جنگ و جنگزدگان غفلت ننمايند و از شركت در بسيج مستضعفان و تعليم و تربيت ديدن براى حراست از اسلام عزيز كوشا باشند.

و كوتاه سخن آنكه امروز جمهورى اسلامى وديعه‏اى است كه از جانب خداوند متعال به ملت ايران سپرده شده و همه ما از زن و مرد و پير و جوان در حفظ اين وديعه مسؤول هستيم و بايد تمام قشرها با اتكال به خداوند تبارك و تعالى و وحدت كلمه و اجتناب از اختلاف، جمهورى اسلامى را

صحيفه نور ج 15 صفحه 233

نگهبان باشيم و راه مستقيم انسانيت و اسلاميت را به توفيق الهى ادامه دهيم. از خداوند متعال توفيق همگان را در خدمت به خلق خدا و آئين مقدس او خواستارم.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 234

تاريخ: 5/9/60

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام سيد محمد مهدى دستغيب

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد مهدى دستغيب دامت افاضاته

به منظور تصدى امور دو آستانه مباركه حضرت احمد ابن موسى ابن جعفر، شاهچراغ و حضرت مى‏رسيد محمد عليهما السلام، جنابعالى را به توليت دو آستانه مذكور منصوب مى‏نمايم. اميدوارم موفق و مويد باشيد.

والسلام عليكم ورحمه الله

روح الله الموسوى‏الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:57 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 235

تاريخ: 8/9/60

پاسخ امام خمينى به تلگرام رئيس جمهورى، رئيس ستاد مشترك ارتش، فرمانده نيروى زمينى و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى حاج سيد على خامنه‏اى رئيس جمهورى محترم اسلامى ايران، تيمسار سرتيپ ظهيرنژاد رئيس ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران، سر كار سرهنگ على صياد شيرازى فرمانده نيروى زمينى، جناب آقاى محسن رضائى فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم

تلگراف‏هاى شريف كه بشارت پيروزى بزرگ قواى مسلح شجاع را بر قواى شيطان آمريكايى صداميان كه با هجوم ظالمانه خود فتح قادسيه را به مغزهاى تهى از ايمان به غيب وعده مى‏دادند واصل گرديد. اتكاء به مسلسل و تانك و غفلت از خداوند قادر و جنود الهى انسانها را به ورطه هلاكت و فضاحت مى‏كشاند.

آنان كه رمز پيروزى را مجهز به جهاز شيطانى و ميگ‏ها و ميراژها مى‏دانند و ايمان به غيب و خداوند قادر را به حساب نمى‏آورند و دم از (پيروزى قادسيه) مى‏زنند و رمز پيروزى قادسيه و مومنان صدر اسلام را باز نيافتند و قدرت ايمان و شهادت طلبى را نمى‏فهمند، بايد با شكست مفتضحانه روبرو شوند و گوشمالى الهى ببينند. اينان از پيروزى‏هاى صدر اسلام كه پيروزى ايمان و خون بر شمشير و قواى جهنمى بود بايد عبرت بگيرند. مردم ايران و ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى نظامى و غير نظامى براى حفظ اسلام و كشور اسلامى و رسيدن به لقاءالله دفاع مى‏كنند و فرق است بين اين عزيزان و آن گول خوردگان كه براى مقاصد پليد آمريكا و وابستگان آن به جنگ بر ضد اسلام و قرآن مجيد برخاسته‏اند. آنچه براى اينجانب غرور انگيز و افتخار آفرين است روحيه بزرگ و قلوب سرشار از ايمان و اخلاص و روح شهادت طلبى اين عزيزان كه سربازان حقيقى ولى الله الاعظم ارواحنا فداه هستند مى‏باشد و اين است فتح الفتوح. من به ملت بزرگ ايران و به فرماندهان شجاع قبل از آنكه پيروزى شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبريك بگويم، وجود چنين رزمندگانى را كه در دو جبهه معنوى و صورى و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بيرون آمده‏اند، تبريك مى‏گويم. مبارك باد بر كشور عزيز ايران و بر ملت شريف، رزمندگانى چنين قدرتمند و عاشقانى چنين محو جمال ازلى و سربازانى چنين دلباخته دوست كه شهادت را آرزوى نهائى خود و جانبازى در راه محبوب را آرمان

صحيفه نور ج 15 صفحه 236

اصيل خويش مى‏دانند. افتخار بر رزمندگانى كه جبهه‏هاى نبرد را با مناجات خويش و راز و نياز با محبوب خود عطر آگين نموده‏اند. فخر و عظمت بر جوانان عزيزى كه در راهى قدم برداشته و پاسدارى از مكتبى مى‏كنند كه شكست ناپذير و سر تا پا پيروزى است. و ننگ بر آنان كه در راهى جان خود را هدر مى‏دهند و عرض و آبروى خود را مى‏برند كه پيروزى‏شان شكست و زندگى شان ننگ آفرين است.

اينجانب از فرماندهان محترم و رزمندگان عزيز قواى مسلح نظامى و انتظامى، ارتش و سپاهى و بسيج مستضعفان و ژاندارمرى و شهربانى و عشاير محترم و نيروهاى نامنظم و مردمى تشكر و قدردانى مى‏كنم.

درود بر شما و همه آنان كه براى اسلام و كشور عزيز خود حماسه مى‏آفرينند. از خداوند تعالى پيروزى نهائى رزمندگان اسلام و سعادت همگان را خواهانم.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 237

تاريخ: 10/9/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه اهل تشيع و تسنن استانهاى يزد و هرمزگان

اين انقلاب يك انقلاب منحصر به فردى است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

البته آقايان توجه دارند و داشتند به اينكه اين انقلاب يك انقلاب منحصر به فردى است كه از خود مردم و با اسم اسلام و با تكبير همه جانبه همه ملت تحقق پيدا كرده است و خداى تبارك و تعالى بر همه ملت ايران منت گذاشته است كه قلوب همه را متوجه كرده است به همين جمهورى اسلامى و همه خواهان اسلام و خواهان جمهورى اسلامى هستند. و البته توجه هست به اينكه انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است، تمام انقلابات را بايد بگوئيم كه ضايعاتش بيشتر از اين انقلاب بوده است و برداشتش كمتر بوده است و آن برداشتى كه اين انقلاب كرده است كه آن تحقق اسلام و احكام اسلام است، در هيچ جا همچو برداشتى نشده است. اگر هم اسم جمهورى روى جمهورى اسلامى روى بعضى از كشورها بوده است، محتوايش نبوده است. و همين طور توجه داريد كه مشكلات بعد از انقلاب در كشورهاى بزرگ دنيا الان هم رفع نشده است. شوروى كه يكى از ابرقدرت‏هاى عالم است، الان شصت و چند سال كه انقلاب كردند و الان هم در مشكلات هستند، همه جور مشكلات و نمى‏توانند مشكلاتشان را رفع كنند.

و ايران يكى از ويژگى‏هاى بزرگش اين است كه الان ما يك دولتى و يك ملتى جداى از هم نداريم، يك ارتشى و يك ملتى و يك دولتى جداى از هم نداريم. ملت با ارتش، با دولت، همگام است و مشكلات اگر براى دولت پيش بيايد، اگر براى ارتش پيش بيايد، براى هر جهتى، براى يك طرف مملكت مثل زلزله مثلاً پيش بيايد، خود اين مردم بهتر از دولت مشغول مى‏شوند به فعاليت، چنانچه در كرمان اين زلزله‏اى كه پيش آمد، ديديد كه با فعاليت حضرت آقاى صدوقى و توجه مردم، بسيارى از مشكلات رفع شد و من الان هم اميد اين معنا را دارم كه چون مردم حاضر در صحنه هستند، مشكلات برطرف بشود. البته مساله پاكسازى ادارات در دست اجراست.

علماى بلاد همفكرى كنند با دولت و ارشاد كنند مردم را

الان اين بازرسى عمومى كه بناست به فعاليت وارد بشود و شده است، اين مسائل را اميدواريم كه با فعاليت و با همفكرى همه مردم و خصوصاً علماء بلاد از امورى كه بسيار اهميت دارد قضيه اين‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 238

است كه علماء بلاد هدايت كنند مردم را، همفكرى كنند با دولت و ارشاد كنند مردم را و نگه دارند مردم را در اين حال نهضتى كه هستند و الان در حال انقلابند، مردم را در صحنه نگه دارند و مردم را از اينكه يك اختلافى خداى نخواسته بخواهند درش ايجاد كنند و در جاهائى ايجاد كنند، مردم را تنبه بدهند به اينكه دستهاى خبيثى هست كه مى‏خواهند نگذارند اين انقلاب به ثمر برسد. از اين جهت يكى از امور مهمى كه به عهده علماى بلاد و خصوصاً ائمه جمعه هست همين است كه در خطبه‏هايشان كه يك فرصتى است كه مردم مجتمعند و مطالب را مى‏شود گفت، تنبه بدهند مردم را كه غفلت نكنند از اين دستهائى كه به خيانت مى‏خواهند اين انقلاب را متلاشى كنند. تمام توطئه‏هائى كه در خارج و در داخل بوده است تاكنون، خنثى شده است و بحمد الله جنگ هم دارد به پيروزى ختم مى‏شود و كشور هم كشور خود شماست و اسلامى است و تعهد به اينكه ما بايد اسلام را حفظ بكنيم.

از تكاليف اوليه خداى تبارك و تعالى است حفظ اسلام، و همه ما و همه ملت و همه علما و همه مى‏دانيد كه مكلف به اين هستيد كه اين هديه الهى را حفظ بكنيد و الان اسلام به دست ما سپرده شده است. ما سابق اگر عذرى داشتيم به اينكه قدرتها را نمى‏گذارند ما كارى انجام بدهيم و قدرتهائى بودند كه مخالف بودند، علما را مانع مى‏شدند از اينكه در پستهاى خودشان، وظايف خودشان را انجام بدهند، امروز ديگر ما همچو عذرى نداريم و همه آقايان در هر جا كه هستند مى‏توانند كه مسائلشان را، مشكلاتشان را، مشكلات مردم را گوشزد كنند و مردم را هدايت كنند و همين طور دولت را هدايت كنند، ادارات را هدايت كنند و انشاء الله من اميدوارم كه به زودى مشكلات رفع بشود.

وحدت كلمه نعمتى است كه خدا به ما داده، بايد اين وحدت را حفظ كنيم

البته انقلاب بوده است و يك دسته هم اشخاص فاسد كه از اول انقلاب معلوم شد نقشه داشتند. ما حالا كم‏كم توجه پيدا مى‏كنيم اينها از اول كه نهضت شده است و انقلاب شده است و آن روزى كه فهميدند به اينكه اين انقلاب پيروز مى‏شود، اينها مشغول نقشه‏كشى خودشان بودند و لهذا در زمان انقلاب كه يك مقدارى چيز بود چيزهائى بود كه نمى‏شد نظمش را حفظ كنيم، اينها مشغول شدند به اينكه اسلحه بدزدند، اسلحه‏ها را دزديدند. شما الان مى‏بينيد كه گاهى نشان مى‏دهند يك خانه تيمى چقدر اسلحه تويش هست و چقدر مواد منفجره در آن هست و چقدر چيزهاى ديگرى هست در آن. اينها براى اين است كه اول وارد اين مساله كه شدند كارى به اسلام و كارى به نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى نداشتند، آنها يك مقصد خاصى داشتند و دنبال آن مقصد دويدند و افرادشان را فرستادند هر جا و غارت كردند اموال مسلمين را. و انشاء الله من اميدوارم كه با همت مردم، مهم همين توجه خود مردم است، با همت مردم و گزارش دادن از اين به اينكه اين خانه‏ها در كجاها هست كه باز هم يك مقدارى هستش، انشاء الله اين هم به زودى حل بشود و همه ما مشغول بشويم به اينكه اسلام را در اين مملكت پياده كنيم و اگر نقيصه‏اى هست در هر جا، انشاء الله رفع بشود.

و من اميدوارم كه با همت همه آقايان، علماى اعلام همه بلاد و با اجتماع همه، برادرهاى اهل

صحيفه نور ج 15 صفحه 239

سنت و برادرهاى اهل شيعه مجتمع باهم باشند و از اختلافى كه مى‏خواهند فاسدها و مفسدها ايجاد كنند بين ماها، از اين اختلافات پرهيز كنند. و هر كس در محل خودش مردم را تنبه بدهد به اينكه اين اختلاف جز براى اينكه به هم بزنند اوضاع ايران را و باز مسلط كنند به ما آن قدرتهاى بزرگ را، چيز ديگرى عايدمان نمى‏شود و البته از اول هم اين اختلافات يا از جهل پيدا شده است يا از اينكه باز دستهائى در كار بوده است كه نگذارند يك مملكتى وحدت كلمه داشته باشد. و شما الان و همه برادرهاى ما در هر جا كه هستند، الان ديدند كه با وحدت كلمه چه بركتى خداى تبارك و تعالى به ما عطا فرموده است. اين را حفظ بكنيم و اين نعمتى است كه خدا به ما داده، بايد تشكر كنيم و تشكرش به اينكه با چنگ و دندان اين وحدت را حفظ كنيم و اسلام را انشاء الله پياده كنيم و همه ما در زير سايه اسلام و پرچم توحيد با هم انشاء الله زندگى كنيم تا ظهور ولى عصر سلام الله عليه.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 240

تاريخ: 11/9/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان دانشكده افسرى، اعضاى دايره مديريت مهمات لجستيكى، پرسنل پايگاه نيروى هوائى شيراز و هوانيروز تهران و اعضاى سپاه پاسداران انقلاب
اسلامى‏

يكى از ثمرات بزرگ اين جنگ، تحرك بى سابقه‏اى است كه در جوانان حاصل شده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايان ارتشى‏ها و پرسنل‏هاى ارتش كه از نقاط مختلف تشريف آورده‏اند من دعاگوى همه هستم و از آنها تشكر مى‏كنم.

بسيارى از امور است كه انسان از آن خوشش نمى‏آيد، لكن وقتى كه تحقق پيدا كرد مى‏بيند خيرش در آن بوده است عسى ان تكرهوا شيئا وهو خير لكم . ما و ملت اسلامى ما جنگجو هجوم‏گر نبوده‏ايم و نيستيم و از اين جنگ تحميلى هم خوشمان نمى‏آمد و كراهت داشتيم كه دو طايفه از مستضعفان به تحريك مستكبران و تحريك آمريكا و اغفال حزب بعث به روى يكديگر حربه بگشايند و آتش، لكن همه مى‏دانيد و همه هم در جهان مى‏دانند كه اين جرم متوجه به حزب بعث و صدام و صداميان است. در عين حالى كه ما از جنگ گريزان هستيم، لكن دفاع كه حق هر انسانى است و واجب است بر هر انسانى دفاع از خود و دفاع از كشور خود و دفاع از دين خود، ما به عنوان دفاع در مقابل اين قدرت‏ها ايستاديم.

اين جنگ پيش آمد و يك سال و نيم تقريبا طول كشيده است و ثمرات بزرگى براى ما داشته است كه اول غافل بوديم و كم‏كم متوجه شديم. يكى از ثمرات بزرگ اين، اين تحرك بى سابقه است كه در جوانهاى ما در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها اين تحرك بزرگ حاصل شده است و كانه از آن رخوت و سستى كه براى اشخاصى است نشسته‏اند و كارهاى معمولى را مى‏كنند اين رخوت و سستى از بين رفته است و جاى خودش را به فعاليت و تحرك داده است كه امروز ارتش ما، سپاهيان ما، بسيج ما و عشاير ما و ملت ما، چه در جبهه و چه در خارج جبهه فعالند و متحرك و در مقابل همه ناگوارى‏ها ايستاده‏اند و جنگ را براى خودشان گوارا مى‏دانند براى اينكه جنگ ما دفاع است هجوم نيست و جنگ دفاعى از تكلفهاى شرعى و وجدانى و انسانى همه است و از چيزهائى كه ما متوجه قبلا نبوديم و بعد متوجه شديم اين است كه اين مشتى كه شما جوانان ما و ارتش ما و پاسداران ما و ساير قواى مسلح و امدادى به دهان اين مهاجمين زديد اين يك عبرتى مى‏شود از براى ديگر حكام جورى

صحيفه نور ج 15 صفحه 241

كه شايد يك وقت در مغز خودشان اين تخيل پيش آمده است كه ايران به هم ريخته است و خوب است كه ما هم يك هجومى بكنيم.

تبليغات خارجى و خصوصاً تبليغات راديوهاى منحرف مثل بى.بى.سى و راديوى امريكا و راديوهاى ديگرى كه ملاحظه مى‏شود، اينها به عالم جلوه داده بودند كه ايران به واسطه اينكه يك نظم و يك ترتيب خاصى ندارد آشفته است و در هم ريخته است و جاى اين است كه هر كس كه بتواند و از اين خوان نعمت يك چيزى بردارد! و همين موجب اين شده بود كه صدام بى خرد را اغوا كردند كه برو و فتح قادسيه را تجديد كن و ايران يك لقمه چرب و نرمى است كه به آسانى مى‏شود آن را بلعيد! و اين احمق هم بدون اينكه توجه به اطراف قضايا بكند به واسطه آن غرور شيطانى كه داشت و آن اغواهائى كه شياطين به او كردند و او را وادار كردند به اينكه حمله به ايران بكند اين كار ابلهانه را كرد و جزاى خودش را ديد و دارد مى‏بيند.

ما با تكبير اين جبهه‏ها را فتح مى‏كنيم

اين فتح‏هائى كه از براى شما پيش آمده و انشاء الله پيش خواهد آمد، اين ثابت كرد كه بوق‏هاى تبليغاتى همه بر خلاف واقع بوده است. گر چه ملت‏ها اكثراً مى‏دانستند لكن ممكن بود كه در بين آنها هم گروه‏هائى باشند كه ندانند مسائل را. فهميدند كه ايران امروز از ديروز و از ديروزها قوى‏تر و منسجم‏تر و بهتر از آنوقت است كه آن رژيم شيطانى يا رژيم‏هاى شيطانى سابق بر او بوده‏اند. امروز ايران يكپارچه تحرك است، يكپارچه فعاليت است، يكپارچه هواى عشق به شهادت و هواى عالم غيب است. در رژيم‏هاى سابق اسمى از اين مسائل نبود. اشخاصى كه در آن رژيم‏ها تربيت شده بودند غايت حرفشان اين بود كه ملت بايد چه باشد و ملى‏گرائى به آن وضع بد، و دست اجانب به همه جاى اين كشورها دراز شده بود و هر كس را به عنوان ملى‏گرائى مقابل ديگرى قرار داده بود. امروز ايران ثابت كرد كه ما با همه ملتهاى اسلامى و با همه مستضعفان جهانى، با همه آنها هستيم و خود را از آنها و آنها را از خود مى‏دانيم و با كسانى كه بخواهند تهاجم كنند يا به ايران يا به جاهاى ديگرى، ما با آنها در جنگ هستيم. ما همه ممالك اسلامى را از خود مى‏دانيم و خودمان را هم از ممالك اسلامى مى‏دانيم. ما مى‏خواهيم به امر خداى تبارك وتعالى همه با هم مجتمع باشيم و همه يد واحده باشيم و بر ضد مستكبرين جهان.

از امورى كه در اين جنگ كه ما مكروه داشتيم، پيش آمد براى ما، اين بود كه به واسطه شجاعت سربازان دلير ما وشجاعت ملت بزرگ ما كه توانست اين مطلب را تثبيت كند كه كسى نمى‏تواند به اين مملكت رخنه كند و كسى نمى‏تواند آسيب به اين كشور برساند. برادران عزيز من!آنچه كه مهم است براى همه ما و براى همه ملت ايران اين است كه توجه به خداى تبارك وتعالى را ازش غفلت نكنند، توجه به اينكه ما براى خدا قيام كرديم، نهضت كرديم، انقلاب كرديم و براى خدا به پيش مى‏رويم.

صحيفه نور ج 15 صفحه 242

الان من گاهى كه وصيت نامه بعض از شهدا را مى‏بينم يا وضع جبهه‏ها را مى‏بينم يا شعارهائى كه در جبهه‏ها همان شبى كه فردا احتمال دارد كه شهيد بشوند مى‏بينم، مى‏بينم كه ملت الهى شده است. فرق است ما بين يك جمعيتى كه در شبى كه فردا براى او خطر است و مى‏خواهد به لشكر كفر هجوم ببرد به مناجات خدا مى‏ايستد با آن كسانى كه وقتى كه خواهند به جنگ بيايند اول با فشار است و بعد هم كه محال آنها را بينند آلات لهو و لعب در آنجا هست. فرق است مابين آنهائى كه براى خدا قيام كرده‏اند و آنهائى كه براى طاغوت.

شما در راه خدا داريد جنگ مى‏كنيد و اين علامت ايمان شماست و آنها در راه طاغوت دارند جنگ مى‏كنند و اين علامت كفر آنهاست. مادامى كه اين مطلب در بين شما باقى است توجه به خدا و يارى خواستن از مبداء قدرت شما قدرتمند هستيد. شما را اين وحدت كلمه در زير سايه توحيد و در زير پرچم اسلام به اين فتح‏ها و پيروزى‏ها مى‏رساند. اين تكبيرهايى كه در شبى كه براى شهادت كمر بستيد مى‏گوئيد، اينها پشتيبان شماست. جنود غيبيه همانطور كه در صدر اسلام پشتيبان لشكر اسلام بود و آن لشكر كوچك اسلام بر لشكر روم با آن بساط و بر لشكر ايران آنوقت با آن بساط غلبه كرد، به واسطه آن تاييدات غيبى و ملائكه الهى بود. شما امروز همان وضعيت را داريد. براى خدا قيام كرديد و مقابل مستكبرين و مقابل كفار و مطمئن باشيد كه جنود غيبيه با شماست و هر يك شما در مقابل چندين نفر از آنها مى‏توانند عرض اندام كند. شما مى‏دانيد كه تمام كشورها تقريبا پشتيبان صدامند و به او هم پول مى‏رسانند و هم اسلحه مى رسانند و هم نفرات مى‏فرستند بسياريشان، و ما بحمد الله نه احتياج به پول ديگران داريم و نه احتياجى به پرسنل ديگران داريم و نه احتياج به تأييد ديگران. ما كه اتكائمان به خداست از كى تاييد بخواهيم؟ ما كه اتكائمان به مبداغنى مطلق است از كى خواستار جهات مادى بشويم؟ ما كه با تكبير اين جبهه‏ها را فتح مى‏كنيم از كى بخواهيم كه با ما همراهى كند؟ ما از خدا مى‏خواهيم. ما از خدا مى‏خواهيم كه با آن جنود غيبيه كه دارد و با آن ملائكه الله كه هست به ما كمك بفرمايد و مى‏فرمايد، لكن شرط اين است ما به عهد خود باقى باشيم، عهدى كه با اسلام داريم، حفظ اسلام، حفظ كشور اسلامى، حفظ نواميس اسلامى. ما بايد اين توجه را هيچ وقت از خود بيرون نكنيم، از مغز خود بيرون نكنيم كه ما بندگان خدا هستيم و در راه او و در سبيل او حركت مى‏كنيم و پيشروى مى‏كنيم. اگر شهادت نصيب شد سعادت است و اگر پيروزى نصيب شد سعادت است.

امريكا مى‏خواهد با تمام قوا بين مسلمين اختلاف بيندازد

ما در عين حال كه غلبه بر دشمن را نزديك مى‏دانيم، معذلك نصيحت آنها را لازم مى‏دانيم. من نصيحت مى‏كنم به ارتش عراق كه بى خود براى طاغوت خودتان را به جهنم نفرستيد. من نصيحت مى‏كنم به كسانى كه پشتيبانى از صدام مى‏كنند - از دولتهاى منطقه - كه خودتان را به زحمت نيندازيد و پشتيبانى طاغوت نكنيد و در مقابل اسلام و قرآن مجيد صف‏آرائى نكنيد. من نصيحت مى‏كنم به حزب بعث كه خود آنها قبل از اينكه كنار كنند آنها را، خودشان كنار بروند صدام هم برود به

صحيفه نور ج 15 صفحه 243

پاريس و آنجا پيش رفقايش يك دولت تشكيل بدهد. من صلاح اينها را مى‏دانم كه دست از اين كارها بردارند و بى خود خودشان را زحمت ندهند و خون جوانان ريخته نشود. ما نمى‏خواستيم كه به ملت عراق و ملت ايران اينهمه خسارات وارد بشود به واسطه شيطنت‏هائى كه دست‏هاى ماوراى اينها عمل مى‏كند و وادار مى‏كند اينها را به هجوم. صدام چه جوابى تهيه كرده است براى ارتش عراق و براى فرماندهان ارتش، چه جوابى تهيه كرده است كه بى خود ميلياردها دلار به خودشان خسارت وارد كرده‏اند كه مجبور شده است از جاهاى ديگر وام بگيرد. من به همه حكومتهاى منطقه نصيحت مى‏كنم كه از پشتيبانى صدام دست برداريد و بترسيد از آن روزى كه خداى تبارك و تعالى بر شما غضب كند و بر شما آن بيايد كه به محمدرضا آمد و به صدام. از غضب خدا بترسيد اى حكومتهاى منطقه و بهوش بيائيد و با اسلام و قرآن مقابله نكنيد. همه ملتهائى كه در منطقه هستند همه اسلامى هستند و اسلام را مى‏خواهند. شما چرا يك اقليت‏هاى بسيار ضعيف در مقابل اسلام ايستاده و همه توان خودتان را صرف مى‏كنيد كه صدام را تقويت كنيد در مقابل قرآن كريم در مقابل اسلام؟ من همه شماها را نصيحت مى‏كنم، همه دولتها را نصحيت مى‏كنم كه به راه اسلام برگردند و مقاتله با كفار بكنند، نه مقاتله با مسلمين، قتال در راه خدا بكنند، نه قتال در راه طاغوت.

امروز اگر بر اينها ثابت نشده باشد كه اين طرح‏هائى كه امريكا مى‏دهد مخالف با مصالح خود منطقه هست و مخالف با مسلمين هست، بايد بسيار نادان باشند. امريكا باز از طرحها دست بردار نيست. آمريكا مى‏خواهد با تمام قوا بين مسلمين اختلاف بيندازد. شما ببينيد كه در اين طرحى كه اخيرا دادند، بين طوايفى از مسلمين، بين حكومتهاى مسلمين اختلاف واقع شد و بيشتر خواهد شد و اگر اين طرح هم شكست خود و شكست خورده است، طرح ديگر خواهد داد و بايد مسلمين توجه داشته باشند كه طرح امريكائى براى شرق و براى ملل اسلامى و دولت‏هاى اسلامى صرفه ندارد. بايد همه مسلمين توجه كنند و به حكومتهاى خود تذكر دهند كه زير بار طرحهاى امريكائى كه از اين بعد، يكى بعد از ديگرى خواهد آمد نروند و بازى نخورند از اين شياطين. اينها مى‏خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و ذخاير شما را بچاپند. آمريكا نظر سوء به شما دارد. شما را براى مصالح خودش مى‏خواهد استخدام كند و استخدام كرده است. چرا شما ذخاير خودتان را در راه مقاصد شوم و پليد امريكا صرف مى‏كنيد؟ و چرا در مقابل اسلام ايستاده‏ايد و در مقابل مسلمين؟ شما مى بينيد كه دولت مصر، دولت غاصب مصر به صراحت مى‏گويد كه ما كسانى كه از اسلام اسم مى‏برند سركوب مى‏كنيم. امريكا به شما به نظر يك بنده نگاه مى‏كند، به نظر يك برده نگاه مى‏كند و شما را از هر طرف كه مى‏خواهد مى‏كشاند. صدام اگر عقل داشت و امريكا به او مى‏گفت حمله به ايران بكن، خلاف او را مى‏كرد، لكن خداى تبارك و تعالى عقل را از سر اينها برداشته است كه بر ضد خود و بر ضد كشور خود و بر ضد ملت خود عمل مى‏كنند.

صحيفه نور ج 15 صفحه 244

وحدت كلمه، شما را بر همه قدرتهاى جهان پيروز كرد

من از همه شما دوستان، از همه شما برادران ارتشى ايران و پاسداران ايران مى‏خواهم كه توجه داشته باشيد كه در بين خودتان خداى نخواسته يك وقت اختلافى حاصل نشود. شما گمان نكنيد كه قدرتهاى بزرگ دست برداشته‏اند و امروز شما را به حال خود گذاشته‏اند. آنها هر روز در نقشه هستند و هر روز در كمين هستند كه شما را با هم اختلاف ايجاد كنند، بين شما اختلاف ايجاد كنند و آنها بهره بردارند. شما مى‏بينيد كه در هر جائى كه سپاه پاسداران و ارتش و ساير قواى مسلح باهم مى‏شوند پيروزى عظيم نائل مى‏شود. شما مى‏بينيد كه وحدت كلمه، شما را بر همه قدرتهاى جهان پيروز كرد. شما مى‏بينيد كه اين طعمه‏اى در دهان امريكا بود اسمش ايران بود، با وحدت كلمه از دهان او بيرون كشيديد و استقلال را براى خودتان تثبيت كرديد. شما مى‏بينيد كه اگر يك اختلاف بين شما بيفتد خداى تبارك و تعالى خواهد - خداى نخواسته - نظر عنايت را بردارد و آن روز همان خواهد شد كه در زمانهاى سابق بر ايران مى‏گذشت. همه بهوش باشيد، زن و مرد، جوان و پير، همه بهوش باشيد، ارتشى و غير ارتشى بهوش باشيد كه مبادا رخنه كنند اين اشخاصى كه فاسد هستند رخنه كنند بين شما و خداى نخواسته اختلاف ايجاد كنند. باهم باشيد و يد واحده باشيد على من سواكم چنانچه دستور است. تفرقه پيدا نكنيد و باهم اعتصام به حبل الله كنيد و در راه خدا به پيش برويد كه شما پيروزيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:58 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 245

تاريخ: 13/9/60

فرمان امام خمينى به نخست وزير در مورد سرپرستى بنياد مستضعفين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب آقاى مير حسين موسوى نخست وزيرايدهم الله تعالى

جنابعالى را مسؤول بنياد مستضعفين قرار مى‏دهم. اميدوارم زير نظر اشخاص متدين و متعهد و كاردان، اين بنياد را به نفع مستضعفان اداره نمائيد. انشاء الله در خدمت به اسلام و مسلمين خصوصا مستضعفين موفق باشيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:59 PM
previos page menu page next page

صحيفه نور ج 15 صفحه 246

تاريخ: 16/9/60

فرمان امام خمينى به شورايعالى قضائى و دادستانى انقلاب اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شوراى عالى محترم قضائى دادستانى محترم انقلاب اسلامى اخيرا گزارش‏هايى مى‏رسد كه افراد غير مسوول و احتمالا از گروه‏هاى منحرف و گاهى مقامات مسؤول، بر خلاف مقررات اسلامى و قانونى متعرض اموال و املاك محترم مردم مى‏شوند و به طور سر خود به تقسيم املاك و مصادره اموال اشخاص مى‏پردازند و گاهى به منازل اشخاص بدون مجوز شرعى و قانونى وارد و آنان را جلب مى‏نمايند و اگر شخص مورد نظر نباشد بستگان و زن و فرزند او را جلب مى‏كنند و گاهى به بهانه‏هايى هتك آبرو و حيثيت اشخاص را مى‏نمايند و با اين اعمال غير شرعى هتك جمهورى اسلامى و مقامات قضايى را مى‏كنند.

مقرر فرمائيد سازمان بازرسى كل كشور با سرعت عمل رسيدگى كرده به مقامات قضائى گزارش دهند و اگر شكاياتى به دادستانى‏ها رسيد با سرعت رسيدگى نمايند و اشخاص يا گروه‏هايى كه مرتكب اين نحو اعمال غير شرعى و قانونى مى‏شوند احضار و پس از اثبات جرم به مجازات برسانند و لازم است اينجانب را از مسائل مذكور مطلع نمائيد.
روح الله الموسوى الخمينى

previos page menu page next page

afsanah82
07-28-2011, 02:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 247

تاريخ: 18/9/69

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد برگزارى نماز جمعه تهران، گروهى از مسلمانان جنوب شرقى آسيا، دانشجويان تربيت معلم، كاركنان سازمان صدا و سيما و پرسنل نيروى هوايى جمهورى اسلامى

حوزه‏هاى علميه سراسر كشور تكليف شرعى الهى دارند كه مبلغ بفرستند و احكام اسلام را به مردم بفهمانند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

گروه‏هاى مختلفى كه جناب آقاى رئيس جمهور اسم بردند، چون ما همه مشترك در مقصد هستيم ديگر لازم نمى‏بينم يكى يكى را اسم ببرم. من مسائلى كه مشترك بين همه ما هست فى الجمله عرض مى‏كنم. اين انقلاب اسلامى ايران بايد بگوئيم كه يك جهش ناگهانى بود كه ملت ما در هر امرى كه از امور پيش مى‏آمد، تازه كار بود براى اينكه در رژيم‏هاى سلطنتى و خصوصاً در اين پنجاه و چند سال اخير براى هيچ يك از گروه‏ها فرصت اينكه در مسائل فكر كنند، قبل از اينكه عمل كنند نبود. حوزه هاى علميه ايران، چه حوزه‏هاى علميه قديمى و چه دانشگاه‏ها يك وضعى داشتند كه با اين جهش بايد آن وضع را متحول كنند و تهيه قبلى نداشتند. ناگهان تكليف‏هائى به دوش همه آمد و چون مهيا نبودند هيچ يك از قشرهاى ملت، از اين جهت بار سنگين بود لكن معذلك بحمد الله همت والاى همه قشرهاى ملت اين بار سنگين را هم دارد به پيش مى‏برد لكن كافى نيست اين مقدار. حوزه‏هاى علميه علوم شرعيه فعاليت‏هايشان در رژيم‏هاى سابق و خصوصا اين پنجاه و چند سال اخير بسيار محدود بود، هم برنامه‏هاى تحصيلى‏شان محدود بود و هم فعاليت‏هاى خارجى‏شان كه آن در حد تقريبا صفر بود. مساله قضاوت كه يك مساله مهم اسلامى است، حوزه‏هاى علميه چون از اين مساله منزوى شده بودند و آنها را منزوى كرده بودند، مهيا نبودند كه يك همچو بار سنگينى را به زودى از دوش خودشان بردارند و چون حدود و تعزيرات و قضا و امثال اينها درآن رژيم‏ها اصلا مطرح نبود، رجالى كه بايد اينها را تكفل كنند و عمل كنند بسيار ناقص بودند حوزه‏ها از اين جهات، نه از باب اينكه تقصيرى كرده باشند، از باب اينكه مجالى براى آنها نبود. خطباى ما در سرتاسر كشور خطابه‏ها و صحبت‏هايشان محدود به يك مسائل كوچك بود وراجع به مشكلات كشور حق اينكه اظهار نظرى بكنند نداشتند و لهذا در اين امر آنها هم مهيا نبودند. نماز جمعه آنطورى كه آقاى رئيس جمهور سلمه الله فرمودند، از باب اينكه به حسب فتواى فقهى واجب تخييرى بود توجه به اينكه اين قسم از لنگه تخيير چه اهميتى دارد، نداشتند و اگر نماز جمعه‏اى هم در بعضى از بلاد انجام مى‏گرفت، آن چيزى كه

صحيفه نور ج 15 صفحه 248

بايد ائمه جمعه به مردم القا كنند، قدرت نداشتند، نمى‏توانستند راجع به فساد حكومت يك كلمه بگويند، نمى‏توانستند راجع به گرفتارى‏هاى عمومى ملت، اجتماعى ملت يك كلمه صحبت كنند. خطباى ما و ائمه جماعت و جمعه ما تماسى كه با مردم داشتند يك تماس بسيار محدود و در يك مسائل محدود، و مهمات مسائل اسلام در طاق نسيان گذاشته شده بود از باب اينكه امكان نداشت براى اين طوايف نظرهائى كه دارند ابراز كنند. دادگاه‏هاى ايران، سرتاسر ايران به دست اشخاصى كه صلاحيت براى قضاوت نداشتند، الا شايد بسيار كم، از اين جهت دادگاه‏هاى ما هم يك نحو آشفتگى داشت كه بايد متحول بشود به يك دادگاه‏هاى اسلامى. با نبودن افراد از باب اينكه مهيا نبودند حوزه‏ها براى تسليم افراد، آن هم الان باز گرفتارى و كمبودى دارد.

مردم عادى هم سرتاسر مملكت، چه بازارى‏ها و چه كشاورزها و چه آنهائى كه كارمند دولت يا كارگر هستند، آنها هم، آنهائى كه در ادارات بودند يك وظايف تحميلى داشتند كه تخلف از آن نمى‏توانستند بكنند و آنهائى كه خارج از ادارات بودند كه اكثريت مردم بودند، به كارهاى عادى خودشان مشغول بودند، ابدا راجع به امور اجتماعى، راجع به امورى كه مشكلات است براى كشور و راجع به مسائلى كه در سياست كشور و در اقتصاد كشور و در ساير گرفتارى‏هاى كشور دخالت داشت هيچ نظرى نداشتند، از باب اينكه مجال نمى‏دادند به آنها كه دخالتى بكنند، اختناق بزرگى براى همه طوايف بود و اداره مى‏شد اين كشور، يك اداره ظالمانه بدست يك عده قليل و تحميل مى‏كردند مسائل خودشان را بر جامعه و نمى‏گذاشتند كه جامعه يك نظرى در كارها به طور استقلال بكند. از آن طرف بين طوايف مختلفه كوشش داشتند كه اختلاف ايجاد كنند و به اختلاف حكومت كنند، اختلاف ايجاد كنند بين برادرهاى اهل سنت و شيعى مذهب اختلاف ايجاد كنند در هر نقطه‏اى بين اشخاصى كه در آن نقطه يا احزابى كه در آنوقت بود و همه اقسام اختلاف را ايجاد كنند و با اين اختلاف نگذارند كه توجه به مسائل بشود.

امروز كه ما فجاة رسيديم به يك آزادى و از آن اختناق فكرى و عملى خارج شديم مى‏بينيم كه مشكلات فراوانى در پيش داريم كه بايد اين مشكلات را با همت همه كشور و همه قشرهاى ملت اين مشكلات را از سر راه برداريم. حوزه‏هاى علميه سراسر كشور خصوصاً حوزه قم، حوزه مشهد، حوزه اصفهان بايد كوشش كنند كه امروز كه مى‏توانند، مبلغ بفرستند به آن نحوى كه بشناسد جامعه را و بفهمد كه مشكلات چه است و بايد چه بكند و چه بگويد، تربيت كنند و قاضى تربيت كنند و مخصوصاً مبلغين را زياد احتياج به آن است. در سرتاسر كشور، ما احتياج به مبلغ داريم، علاوه بر آن در خارج كشور احتياج به مبلغ بيشتر داريم و الان ما كمبود داريم، ما نبايد امروز را مقايسه به ديروزها بكنيم. حوزه‏هاى علمى آنوقت در اختناق بسر مى‏بردند، نمى‏توانستند كه قاضى تحويل جامعه بدهند، از آنها پذيرفته نبود، نمى‏توانستند يك مبلغى كه بتواند مسائل جامعه و مشكلات جامعه را به گوش مردم برساند تحويل جامعه بدهند. امروز را ما نبايد، حوزه‏هاى علميه نبايد مقايسه كنند با ديروزها، امروز بايد همه علماء بلاد و همه مراجع و همه مدرسين و دانشمندان حوزه‏هاى علميه كوشش كنند كه اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 249

تكليفى كه به عهده همه آمده است به طور شايسته انجام بدهند. شايد سرتاسر كشور حدود مثلا سه چهار هزار نفر ما قاضى لازم داريم و چندين هزار نفر مبلغ لازم داريم. بلادى هست كه الان يك نفر مبلغ، يك نفر روحانى آنجا نيست. اين حوزه‏هائى كه افراد زياد درشان هست، اجتماع زياد هست، بايد توجه به اين مسأله داشته باشند كه آمدن و درس خواندن به حسب امر خداى تبارك و تعالى مقدمه انذار است، مقدمه اين است كه بروند در بلاد خودشان يا بلاد ديگر مردم را تربيت كنند، مشكلات كشور را گوشزد كنند. امروز ديگر ما عذرى نداريم كه بگوئيم نمى‏توانستيم، امروز مى‏توانيم همه كارها را بكنيم و البته محتاج به صرف وقت است، صرف طولانى وقت است و چون تكليف است بايد بكنيم. مدرسين حوزه‏ها، خصوصاً حوزه علميه قم، فضلاى حوزه‏هاى قم و مشهد و ساير حوزه‏ها بايد ترتيبى بدهند كه اين احتياجى كه در سرتاسر كشور به ملا هست، به مبلغ هست، به قاضى هست اين را رفع كنند. اگر چنانچه الان وضع قضا بر خلاف يك موازينى كه بايد بشود، خداى نخواسته انجام بگيرد، اين عهده ماست كه نگذاريم انجام بگيرد، به عهده علماى بلاد و علماى حوزه هاى علميه است كه نگذارند اينطور بشود. افراد بيايند در حوزه‏ها و بروند، بايد رفت و آمد باشد، يك دسته معلم و مدرس ثابت و يك دسته هاى اكثريتى وقتى كه آمدند و كار خودشان را انجام دادند، خودشان را موظف بدانند كه بروند در بين مردم، در يك جا متورم نشود و در يك جا هيچ. اينطور نباشد كه يك شخصى در حوزه هيچ نحو فعاليت نداشته باشد و معذلك بماند، اين به حسب وضع كشور ما مشروع نيست. امروز كسانى كه كارخودشان را تمام كردند، تحصيل خودشان را تمام كردند لكن در حوزه‏ها فعاليت تدريسى و فعاليت‏هاى تبليغى و اينها ندارند، اينها بايد بروند در بلاد ديگر كه محتاج هستند و در آنجا اداى وظيفه كنند. بايد اشخاص، همان طلاب جوان كه مشغول به تحصيل هم هستند علاوه بر اينكه ايام تعطيل را بايد بروند و تبليغ كنند سرتاسر كشور و آنوقت‏ها هم، تا اندازه‏اى مى‏روند، در غير ايام تعطيل هم به حسب نوبت، قرار داد، نگذارند همه جاى ايران، يعنى بسيارى از جاهاى ايران بى روحانى بماند، بسيارى از جاهاى ايران بى مبلغ بماند بايد اينها تكليف دارند، تكليف شرعى الهى دارند كه تبليغ كنند و احكام اسلام را به مردم بفهمانند. تحصيل وسيله است از براى تربيت، آيه نحل مى‏فرمايد كه چرا نمى‏رويد تحصيل كنيد تا برگرديد مردم را انذار كنيد. تحصيل براى اين است كه مردم انذار بشوند، به مردم مسائل گفته بشود. البته حوزه‏ها بايد باشد، حوزه‏هاى فقه بايد باشد لكن اين مساله را هم بايد منسى نشود. ممكن است كه در سال يك عده قابل اينكه هم درس بخوانند و هم تبليغ بكنند و هم مردم را آگاه كنند، در غير ايام تعطيل هم به حسب نوبت قرار بدهند كه يعنى مدرسين آنجا، مراجع قرار بدهند به حسب نوبت، يك عده‏اى چند ماه اينجا، دو سه ماه اينجا، دو سه ماه هم جاى ديگر. ما مى‏خواهيم تكليف الهى را ادا كنيم. همانطوركه تحصيل يك تكليفى است، تبليغ بالاتر است از او، تحصيل مقدمه تبليغ است، مقدمه انذار مردم است.

صحيفه نور ج 15 صفحه 250

بايد در دانشگاه علوم معنوى هم تدريس بشود

دانشگاه‏ها هم همين طور است، ما يك وقت چشم باز كرديم، ايران چشم باز كرد، دانشگاه چشم باز كرد ديد از آن اختناق بيرون آمده است، آنوقت يك دسته‏اى بودند كه هر مطلب فاسدى را داشتند در دانشگاه به مغز جوانهاى پاك ما وارد مى‏كردند وكسى هم حق نداشت يك كلمه بگويد، لكن حالائى كه اين اختناق فكرى و اختناق عملى از بين رفته است عذرى از براى دانشگاهى‏ها، روشنفكرها و اشخاصى كه مى‏توانند اين دانشگاه را به طور صحيح اداره كنند، عذرى نمانده است، جواب خدا بايد بدهند. بايد در دانشگاه همانطورى كه علوم مادى تدريس مى‏شود، علوم معنوى تدريس بشود. بايد آن امور انسانى، امور تربيتى به دست اشخاصى كه بدانند تربيت اسلامى چه و بدانند اسلام چه است. گمان نكنند اين بعض از اين اشخاص كه در اسلام راجع به جامعه چيزى نيست يا راجع به فرض كنيد كه امور تربيتى كم است، اسلام عميق‏تر از همه‏جا و از همه مكتب‏ها راجع به امور انسانى و راجع به امور تربيتى دارد كه در راس مسائل اسلام است، چنانچه امور اقتصادى دارد. ما نمى‏توانيم امروز همانطور كه انبار مى‏كردند از غرب براى ما سوغات مى‏آوردند و در دانشگاه‏هاى ما بچه‏هاى ما را فاسد مى‏كردند امروز هم بنشينيم كه مغزهائى كه تربيت غربى دارند براى ما تربيت كنند بچه‏هاى ما را. بايد تربيت، تربيت قرآنى باشد. قرآن غنى‏ترين كتاب‏هاى عالم است در تربيت، در تعليم و تربيت، منتها متخصص لازم دارد. اينطور نيست كه بعضى گمان كردند كه ما دو تا آيه را بلديم پس ما قرآن شناسيم، اسلام شناسيم. كسانى كه قرآن را از رو نمى‏توانند درست بخوانند خودشان را اسلام شناس حساب مى‏كنند، كسانى كه اطلاع از احكام اسلام ندارند، از اقتصاد اسلام ندارند، از فرهنگ اسلام ندارند، از علوم عقلى اسلام اطلاع ندارند، اينها مى‏گويند كه در اسلام نيست. خوب، تو كه اطلاع ندارى، به چه مناسبتى يك همچو حرفى مى‏زنى؟ متخصص لازم است و در اين امر بايد از حوزه‏هاى علميه متخصص بياورند، دستشان را دراز كنند پيش حوزه‏هاى علميه كه در آنجا اين نحو متخصصين هست و دانشگاه را باز كنند، لكن علوم انسانى‏اش را به تدريج از دانشمندانى كه در حوزه‏هاى ايران هست و خصوصا در حوزه علميه قم استمداد كنند.

ائمه جماعات و جمعات توجه بدهند مردم را به مسائل سياسى - اجتماعى

و همين طور ما در سابق، جماعت و جمعه، جماعت داشتيم، جمعه هم كمى داشتيم، بين برادرهاى اهل سنت ما رايج‏تر بود، لكن نه آنها و نه ما نمى‏توانستيم مسائل روز را در خطبه‏هاى جمعه بيان كنيم، مسائل سياسى را بيان كنيم از باب اينكه اختناق بود. امروز كه اين اختناق برداشته شده است بايد ائمه جماعات و ائمه جمعات همه‏شان توجه كنند به اينكه تكليفشان اين است كه مسائل را به ملت بگويند، توجه بدهند مردم را به مسائل سياسى، به مسائل اجتماعى، خصوصاً ائمه جمعه كه بحمد الله امروز در سرتاسر كشور جمعه‏ها بسيار خوب است و مردم هم بايد بيشتر باز توجه كنند، مردم خودشان را غنى ندانند راجع به مسائل. اين مسائل، مسائلى است كه بايد بروند و گوش

صحيفه نور ج 15 صفحه 251

كنند و عمل كنند و همين طور ناگهان ما بيدار شديم از خواب كه محتاج بوديم به پاسدار، لكن مردم خودشان اين مساله را حل كردند و امروز هم كه احتياج باز هست و در جبهه‏ها احتياج هست، بايد داوطلب‏ها زيادتر باشند و بروند و نگذارند كه در آنجا جوانهائى كه هستند، خسته بشوند. در هر صورت همانطورى كه عرض كردم ما ناگهان وارد شديم در يك رژيمى كه منسى شده بود به حسب واقع، احكام اسلام در اين رژيم‏ها اصلا نبود. احكام اسلام كه بايد اداره كند كشور را، بايد اداره كند مملكت را، اصلا منسى بود و افكار غرب اداره مى‏كرد ما را، مستشارهاى غرب مى‏آمدند و خواستند ما را اداره كنند. آنروز همه عذر داشتيد، از باب اينكه قدرت نداشتيد اما امروز كه بحمد الله فهميديد قدرت داريد، اجتماع كرديد، قدرت‏نمائى كرديد، خداى تبارك و تعالى به شما قدرت عنايت كرد و اين خارها را از سر راه برداشتيد. امروز ديگر همه ملت موظف است به وظيفه الهى كه در صحنه حاضر باشد. اگر غفلت كند از اين باب، گرگ‏ها خواهند آنها را خورد. بايد در صحنه حاضر باشند. ائمه جمعه و جماعات مردم را ارشاد كنند و حضور آنها در صحنه گوشزد كنند و بحمد الله خود مردم حاضرند. توجه كنند به اينكه ما در نيمه راه هستيم، ما راه را طى نكرديم، راه ما آن روز تمام مى‏شود كه همه احكام اسلام جارى بشود و آن روز به كمال مى‏رسد كه مستضعفين جهان از زير بار مستكبرين خارج بشوند. و من از خداى تبارك وتعالى خواستارم كه شما برادرها را كه در نماز جمعه آنطور فعاليت مى‏كنيد و تنظيم مى‏كنيد امور را و امر مهمى است اين امر، و آنهائى كه در كارهاى ديگر مشغول هستند، همه را موفق كند وهمه ما موفق به عمل به اسلام و امور تربيتى بشويم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 02:59 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 252

تاريخ: 20/9/60

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيت الله حاج سيد عبدالحسين دستغيب

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله وانا اليه راجعون

شهادت براى فرزندان اسلام و ذريه پيامبر عظيم الشان صلى الله عليه و آله و اولاد فاطمه عليها سلام و يادگاران حسين سلام الله عليه، در راه هدف و اسلام عزيز و قرآن كريم چيزى غير عادى و پديده‏اى غير معهود نيست. ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد كوفه تا صحراى افتخارآميز كربلا و در طول تاريخ پرارزش سرخ تشيع قربانيانى ارزشمند به اسلام عزيز و فى سبيل الله تقديم نموده و ايران شهادت طلب هم از اين پديده سعادتمند مستثنى نيست و انقلاب اسلامى گوش و چشمش پر از اين شهيدان حسين گونه است. ملت عزيز ما در روز رستاخيز با سرافرازى در پيشگاه مقدس خداى بزرگ و پيامبران و اولياء عظيم‏الشان، صف‏هاى طولانى از شهيدان در راه دفاع از حق عرضه مى‏دارد، از علماى اعلام و ائمه جمعه و جماعت تا فداكاران و سربازان در جبهه‏هاى دفاع از حريم مقدس اسلام. پيامبر بزرگ اسلام كه بر امم ديگر حتى به سقط، مباهات مى‏كند، مطمئن هستيم به فداكارى اين عزيزان جبهه و پشت جبهه و اين شهيدان محراب و منبر و در صف جماعات و در داخل مسجدها و بيمارستان‏ها مباهات مى‏فرمايد. و چه بهتر و گواراتر كه با شهادت اين فرزندان اسلام و ذريه طاهره بر افتخارات آن بزرگوار در روز عرض اعمال هرچه بيشتر بيفزائيم.

عزيزان و نور چشمان ما در جبهه‏هاى جنوب و غرب هر روز با سركوبى اشرار آمريكائى و عقب راندن و به جهنم فرستادن جنود شيطان براى اسلام سربلندى و عظمت خلق مى‏نمايند به طورى كه تاب تحمل اين پيروزى‏ها را از آمريكائيان خارج و داخل، منافق و منحرف سلب نموده و بر جنون و وحشيگرى‏هاى آنان افزوده است. شما فرضاً شهيد بهشتى را گناهكار بدانيد شهداى ديگر مثل شهيد مدنى و شهيد دستغيب كه جز تربيت محرومان و هدايت مردم گناهى نداشته‏اند با چه انگيزه شهيد مى‏كنيد. شما به گمان خود اگر اينان را به جرم وفادارى به اسلام و طرفدارى از محرومان و مظلومان مستحق قتل بدانيد اطفال معصومى كه در گهواره جاى دارند و زبان باز نكرده‏اند چه گناهى دارند جز آنكه اطفال مسلمانى هستند كه مخالف سلطه آمريكا به جان و مالشان مى‏باشند.

امروز روز جمعه و نماز و عبادت، دست جنايتكار آمريكائيان يك شخصيت ارزشمند كه مربى

صحيفه نور ج 15 صفحه 253

بزرگ و عالمى عامل كه گناهش فقط تعهد به اسلام بود از دست ملت ايران و اهالى محترم فارس گرفت و حوزه‏هاى علميه و اهالى ايران را به سوگ نشاند. حضرت حجت الاسلام و المسلمين شهيد حاج سيد عبدالحسين دستغيب را كه معلم اخلاق و مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهورى اسلامى بود با جمعى از همراهانشان به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت وابر جنايتكار زمان ايفا كردند به گمان آنكه به ملت رزمنده ايران آسيب رسانند و آنان را در راه هدف به سستى بكشند. اين كوردلان نمى‏بينند كه در هر شهادتى و در هر جنايتى ملت متعهد به اسلام و كشور مصمم‏تر و در صحنه حاضرترند؟ اينان پس از بمباران شهرها در جنوب و غرب و قتل‏عام‏هاى فجيع مردم بى پناه، فرياد جنگ جنگ تا پيروزى را نشنيدند كه ملت وفادار، شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذيرا هستند؟ يا مى‏خواهند شكست‏هاى لشكر كفر را و آتشى كه به جان دوستان و اربابانشان از پيروزى رزمندگان ايران افتاده است با خون اين مردان خدا فرو نشانند؟ اينك سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحليل در اين شرارت‏ها و جنايت‏ها فكر كنند كه انگيزه آنكه در هر پيروزى و دنبال هر شكست حزب بعث آمريكائى يك جنايت بزرگ از اين منافقان و منحرفان واقع مى‏شود چيست. از باب اتفاق نمى‏شود باشد كه دنبال پيروزى آبادان جنايتى واقع و دنبال فتح بستان باز جنايتى و امروز به دنبال فتح عظيم در غرب و شكست مفتضحانه دشمنان اسلام اين جنايت بزرگ واقع شد. آيا اينها همه بنا به اتفاق است يا حساب شده و ديكته شده عمل مى‏شود؟ آيا ما اين بزرگان، علما و معلمان ارزشمند را براى جبران شكست آمريكا در منطقه و صدام آمريكائى در جبهه‏ها از دست مى‏دهيم؟ رحمت خداوند بر اين مجاهدان عظيم‏الشان كه شهادتشان پيروزى اسلام را بيمه مى‏كند و ننگ و نفرت بر آمريكاى جنايتكار و دست نشاندگان و هواداران آن. اينجانب اين ضايعه بزرگ و فاجعه اسفناك را بر حضرت مهدى ارواحنا له الفدا و ملت شجاع ايران و اهالى معظم استان فارس و خانواده آن شهيد تسليت مى‏دهم و به پيشگاه مقدس پيامبر اسلام اين فداكارى‏هاى ملت اسلام و مجاهدات قشرهاى مختلف ايران را تبريك عرض مى‏كنم و براى خاندان اين شهيد پرافتخار از خداوند تعالى توفيق صبر و بردبارى و سلامت طلب مى‏نمايم. سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام و درود بر رزمندگان غرب و جنوب و تهنيت بر نيروهاى نظامى و مردمى پيروزى آفرين در جبهه غرب. از خداوند تعالى پيروزى نهائى لشكر اسلام را بر قدرتهاى شيطانى مسئلت مى‏نمايم.

و السلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 254

تاريخ: 21/9/60

پاسخ امام خمينى به تلگرام فرمانده سپاه پاسداران و نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سركار سرهنگ صياد شيرازى فرمانده نيروى زمينى جناب آقاى محسن رضائى فرمانده سپاه پاسداران

تلگراف شما مبنى بر پيروزى بزرگ در محور گيلانغرب و سرپل ذهاب واصل شد. بحمد الله تعالى نيروهاى رزمنده ايران كه با اعتماد به خداى بزرگ و انگيزه محافظت اسلام عزيز و دفاع از كيان كشور اسلامى ايران در تمام جبهه‏هاى نبرد با نيروهاى شيطانى به پيروزمندى غرورآفرينى دست يافتند موجب سرافرازى امت اسلامى و قشرهاى ملت عظيم‏الشان ايران، سرزمين شهداى فضيلت و پايگاه دليران پيروزمند در دو جبهه معنوى و ظاهرى گرديد.

اين بار جلوه عظمت الهى در جبهه گيلانغرب و سرپل ذهاب درخشيدن گرفت و كشور را در آن محور از لوث وجود بستگان آمريكا تطهير فرمود. ومارميت اذرميت و لكن الله رمى اسلام بزرگ و اسلاميان، تاريخ كشور، اين فداكارى‏ها و جوانمردى‏هاى دليران نظامى و انتظامى و مردمى را فراموش نمى‏كند و افتخار بزرگ فرماندهان و سربازان و پاسداران و نگهبانان كشور حضرت مهدى ارواحنا لمقدمه الفداء در تارك ايران ثبت است، چنانچه ننگ و عار و ذلت و رذالت براى آمريكائيان داخل و خارج كه براى خدمتگزارى به ابر جنايتكار جهان به روى اسلام و مسلمانان آتش مى‏گشايند ثبت خواهد شد.

بگذار تا تبهكاران بين‏المللى و بوق‏هاى مزدور جناح‏هاى جنايتكار، اين پيروزى‏هاى عظيم را به حساب نياورند و با تبليغات انحرافى بر ننگ صداميان آمريكائى پرده‏پوشى كنند.

اينجانب به پيروى از ملت عظيم‏الشان ايران اين پيروزى بزرگ را به رزمندگان و فرماندهان محور غرب و سرپل ذهاب تبريك عرض نموده و از خداوند متعال پيروزى نهائى اسلام را بر كفر جهانى خواستارم.

سلام و درود بر همه رزمندگان در تمام جبهه‏ها و آفرين بر رزمندگان محور غرب و سر پل ذهاب.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 255

تاريخ: 21/9/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان سمنان

روحانيت بيش از همه مورد سوء توجه قدرت‏هاى بزرگ است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از آقايان متشكرم كه اظهار لطف كردند و آمدند اينجا كه من زيارتشان كنم و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ما و همه شما توفيق عنايت كند كه در اين وقتى كه همه قلم‏ها و زبانها در همه جا و همه راديوها و تلويزيون‏ها در خارج از كشور به ضد اسلام و به ضد جمهورى اسلامى فقط به جرم اينكه اسلامى است. قيام كرده‏اند و اقدام مى‏كنند، ما وشما و همه ملت ما بتوانند اين بار سنگين را به منزل برسانند و احكام اسلام را انشاء الله در اين كشور اول و در ساير كشورها انشاء الله بعدها به دست خود ملت‏ها پياده كنند.

شما مى‏دانيد كه آن كه بيشتر از همه مورد توجه قدرت‏هاى بزرگ است روحانيت است و آنچه بيشتر هدف است براى آنها و تفاله‏هاى آنها كه در داخل هستند، روحانيت است و لهذا مى‏بينيد كه چه اشخاصى را بدون اينكه يك جرمى، يك خطيئه‏اى داشته باشند فقط براى اينكه يك مسلمى هستند كه هدايت مى كنند مردم را، آنطور شهيد مى‏كنند و لابد مى‏دانيد كه ديروز مرحوم آقاى دستغيب را به آن وضع ناگوار اينها شهيد كردند و دنبال هر پيروزى‏اى كه براى كشور اسلامى ما، جمهورى اسلامى ما تحقق پيدا مى‏كند اين طرفدارهاى آمريكا كه خودشان را طرفدار خلق مى‏دانند، اينها يا افراد كوچك و حتى طفل‏هاى شيرخوار را هدف قرار مى‏دهند يا اشخاصى كه بخواهند بر ايشان جرمى ثابت كنند، جز اينكه ارشاد مردم را مى‏كنند، جرمى ندارند. آقاى دستغيب را شايد شما آقايان كمتر بشناسيد لكن من مى‏شناسم ايشان را، ايشان يك مرد وارسته به تمام معنا و معلم اخلاق، مرشد مردم و هر چه در صحبت‏هايش هست معنويات و دعوت به خدا و دعوت به اسلام است معذلك اينها بنايشان بر اين است كه آنهائى كه بيشتر دعوت به اسلام مى‏كنند آنها را بيشتر هدف قرار بدهند. از قرارى كه گفتند در اعلاميه‏اى كه اين مجاهدين فاسد، منافقين داده‏اند به افراد خودشان، اين است كه معمم را بكشيد، هر معممى ديديد ديگر سوال نكنيد كه اين چه كرده، اين عمامه خودش جرم است. و اين عمامه جرمى است كه در سابق هم بود اين جرم و لهذا هدف نوكرهاى انگليس هم در سابق همين بود كه اين عمامه را از بين بردارند و هر چه صالحتر، بيشتر بايد از بين برود و نكته‏اش هم اين است كه آن چيزى كه آنها از آن مى‏ترسند از اسلام است و آن چيزى كه باز تشخيص دادند اين است كه اينها داعى اسلام هستند

صحيفه نور ج 15 صفحه 256

و اينها به مردم اسلام را ياد مى‏دهند و دعوت مى‏كنند مردم را به اسلام، از اين جهت بيشتر از ساير طوايف مورد نظرشان هست و هدفشان.

آقايان بايد توجه كنند كه مسائل اينطورى مخصوص به زمان ما نيست، از صدر اسلام تا حالا هدف، هدف مستكبرين همين بوده است كه براى چاپيدن مستضعفين، آنهايى كه طرفدار آنها هستند كه علماى بلاد هستند، آنها را از بين ببرند. اين يك سيره‏اى بوده است از آنها و سنت سيئه‏اى بوده است از آنها و ما بايد به آنچه تكليفمان هست عمل بكنيم. و بحمد الله الان هر چه از اين فسادها واقع مى‏شود و هر چه از اين جنايات واقع مى‏شود، مردم بيشتر توجه به عمق مساله پيدا مى‏كنند. اگر آنوقت اين گروه‏هاى فاسد مى‏توانستند يك دسته‏اى را بازى بدهند به اينكه ما براى خلق داريم كار مى‏كنيم و مى‏خواهيم اشخاص فاسد را از بين ببريم و اين حكومت، حكومت فاسد است، كم‏كم دارند خودشان مسائل خودشان را رو مى‏كنند و خودشان روابطشان را با عراق، روابطشان را با دموكرات طرف غرب و روابطشان را با حتى انگلستان دارند كم‏كم ظاهر مى‏كنند و بحمد الله اينها ديگر آبروئى ندارند. اين خرابكارى‏ها هم يك قدرتى نيست، خوب، يك دزدى مى‏تواند بيايد يك خانه‏اى را آتش بزند، اينها الان مثلشان مثل همان دزدهاست كه گاهى خرابكارى مى‏كنند، ديگر كار ديگر از اينها بر نمى‏آيد و اينها پيش ملت ما ديگر آبروئى ندارند و خرابكاريهائى كه مى‏كنند شايد براى تشفى باشد والا مى‏دانند خودشان هم كه كارى از اين ساخته نيست، حكومتى از بين نخواهد رفت به واسطه انفجار. من اميدوارم كه آن چيزى كه هميشه من مورد نظرم بوده و به طبقات علمائى كه تشريف آوردند اينجا عرض مى‏كردم اين است كه آقايان متوجه باشند كه خداى نخواسته يك وقتى از بعضى جوانهاى طلبه‏ها و اينها يك چيزى صادر نشود كه بهانه دست آنها بيايد. حالائى كه هيچ كارى نمى‏كنيد جز صلاح و جز ارشاد مردم، دارند براى شما مى‏گويند، حالائى كه اين حكومت جز دفاع از حق كارى نمى‏كند، هيچ وقت هجمه‏اى نكرده، دفاع است، معذلك اينهمه در راديوهاى خارج و در خبرگزارى‏هاى خارج گفته مى‏شود و در خبرگزارى‏ها، در راديوها، در اينها، اينهمه فتوحى كه براى ايران دارد حاصل مى‏شود و اينطور پيشروى مى‏كند با اينكه در مقابل او همه قدرتها ايستاده‏اند، يا به سكوت مى‏گذرانند يا مى‏گويند ايران اينجور گفته، عراق اينجور گفته، ايران مى‏گويد اين، تاكنون هم معلوم نشده درست. با اينكه آمدند ديدند و بعضى از خبرگزارى‏ها هم اطلاع دادند كه نخير، مساله اينطورى، معذلك با شك تلقى كنند يا سكوت مى‏كنند از آن. اين اخير كه همين ديشب، پريشب باشد، يك همچو فتحى از براى ايران حاصل شده است، غالبا اصلا سكوت كرده‏اند، تا حالا صحبتش را نكرده‏اند كه چه بوده. يك اشاره‏اى به اينكه اينها زيادتر دارند فعاليت مى‏كنند و عراق هم گفته چطور، فورا پشتش عراق را مى‏آوردند كه نه، عراق گفته است كه ما چند هزار نفر از ايرانيان را كشته‏ايم و كذا.

صحيفه نور ج 15 صفحه 257

مادامى كه انسجام بين مردم و گروه‏هاى مختلف محفوظ باشد، ايران محفوظ است

آن چيزى كه بسيار مورد توجه آقايان بايد باشد، اين است كه مردم را ارشاد كنيد، مردم را اطمينان بدهيد كه پيروز هستيد و خداى تبارك و تعالى وعده‏اش تخلف ندارد. وعده پيروزى داده به كسى كه براى خدا قيام مى‏كند و نصرت مى‏كند اسلام و دين خدا را. و جوانها را از اينكه خداى نخواسته يك وقتى به دام اين اراذل بيفتند، بايد خيلى تحذير كنيد. جوانها و بچه‏ها هم زود انفعال پيدا مى‏كنند از يك صحبتى و نمى‏گذارند آنها هم كه مسائل ايران به آنها برسد، آنها را نمى‏گذارند گوش كنند به اين مسائل. شما در نمازهاى جمعه، در جماعات، ساير آقايان در جماعاتشان، در جمعاتشان مردم را اطمينان بدهند كه پيروزى هست براى شما. مردم هم بحمد الله حاضرند در صحنه و مادامى كه اينطور انسجام هست بين مردم و گروه‏هاى مختلف، بين ارتش و مردم، بين روحانيون و ارتش، تا اين محفوظ باشد، ايران محفوظ است، هيچ نمى‏شود كه كاريش كرد و من اميدوارم كه آقايان جديت كنند مردم را دعوت به تقوا، دعوت به آرامش، دعوت به توجه به مسائل.

و البته مى‏دانيد كه مساله، مساله سمنان تنها نيست كه نارسائى‏هائى هست، انقلاب است، پشت سر انقلاب نارسائى‏ها زياد است، خصوصاًيك جائى كه همه چيزش را داده بودند به غير. آن نفت فراوان را به طور شايد رايگان دادند به خارج و اگر يك پولى هم به آنها دادند، خرج خودشان كردند و پول‏ها را در خارج براى خودشان حفظ كردند و همه جهات ايران را وابسته كردند، همه جهات ايران را منحرف كردند و رفتند، فرار كردند. در يك همچو محيطى البته بايد همه جديت كنند كه انشاء الله اصلاح بشود و نبايد توقع از اين داشت كه دولت بتواند يك همچو چيزى را زود انجام بدهد. دولت هم از خود مردم است و مى‏دانيد كه يك دولتى كه بخواهد يك كارى را عمدا بكند نيست. البته نارسائى‏ها من مى‏دانم هست، نه اينكه فقط در شهر شما و استان شما، در همه جا يك مسائلى هست، اما بايد با توجه دادن مردم به اينكه مردم هم امروز بايد اين كارها را با پشتيبانى‏شان از دولت انجام بدهند، اميدوارم كه به زودى اين مسائل حل بشود و انشاء الله باز سازى بشود ايران، از آن فسادهائى كه در آن بود، بكلى تطهير بشود و بحمد الله تا حالا هم خيلى شده است، تا حالا هم خيلى كار براى مردم كرده‏اند و اميدوارم كه بعدها كه يك قدرى آرامش پيدا بشود، زيادتر انجام بگيرد. عمده توجه مردم است و همراهى مردم است كه بحمد الله تا حالا داشته‏اند و از اين به بعد هم انشاء الله خواهند داشت. و آقايان هم البته بايد اين پست‏هاى ارشادى را تقويت كنيد، صحبت‏هايتان را تقويت كنيد، مردم را تقويت كنيد، روحشان را دعوت به صلاح بكنيد كه اگر چنانچه صلاح در يك جامعه‏اى باشد، احتياج به سلاح ديگر ندارد. خداوند همه‏شان را توفيق بدهد و همه ما را خدمتگزار براى اسلام و مسلمين قرار بدهد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 258

تاريخ: 21/9/60

بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست سازمان تربيت بدنى و اعضاى تيم ملى كشتى آزاد ايران

پهلوان‏ها از ايام سابق توجه خاصى به اسلام داشتند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين چهره‏هاى شما و اين حال بشاشتى كه در چهره‏هاى شما ديده مى‏شود، اين خودش پيروزى است و من اميدوارم كه شماها انقلاب ايران را عملاً صادر كنيد به كشورهاى ديگرى كه مى‏رويد و اميدوارم كه در جهان شما پيروز باشيد و مهم اين است كه در كنار اين پيروزى‏ها همانطور كه توجه داشتيد و داريد، انشاء الله پيروزى بر نفس خودتان هم داشته باشيد. پهلوان‏ها از سابق ايام، اينها كه در زورخانه‏ها آنوقت چه مى‏كردند، توجه خاصى به اسلام داشتند مخصوصاً در صحبت‏هاشان، در كارهاشان همه با ذكر خدا و ذكر اميرالمومنين سلام الله عليه توأم بود و اين در روحيه‏هايشان تأثير داشت. اين ذكرها در روحيه‏ها تاثير دارد و شما با اخلاق خوش خودتان و با رفتار خودتان و با كردار خودتان انشاء الله كه اين وجهه اسلامى جمهورى اسلامى را صادر كنيد به خارج. وقتى كه شما پهلوان‏هاى عزيز و شما قهرمانان در خارج از كشور رفتيد و پيروزى چشمگير به دست آورديد و ديدند مردم كه شما وضع روحى تان هم يك وضع خاصى است، با ديگران فرق دارد، اعمال‏تان هم با ديگران فرق دارد، اين موجب اين مى‏شود كه اينهمه بوق‏هائى كه بر ضد اسلام و مسلمين و بر ضد ملت ما هست اينها خنثى بشود. شما مى دانيد كه الان همه كوشش‏هاى قدرتهاى بزرگ اين است كه ايران را منزوى كنند بكلى و اصلا از نقشه دنيا ساقطش كنند. و اينها نمى‏دانند كه خدا را نمى‏شود منزوى كرد، اسلام را نمى‏شود منزوى كرد و اين جوانهاى اسلام كه بحمد الله در صحنه حاضرند و براى اسلام كوشش مى كنند، براى پيروزى اسلام فداكارى مى‏كنند، اينها را نمى‏شود منزوى كرد و شما جاى خودتان را در دنيا انشاء الله باز مى‏كنيد و نام ايران و نام اسلام را همه جا مشهور مى‏كنيد و بيرق اسلام را سرافراز كنيد و ملت مسلمان را مفتخر مى‏كنيد. و آنى هم كه قسمت من هست اين است كه دعا كنم به شما و من دعا مى‏كنم و سلامت و سعادت و توفيق همه شما را از خداى تبارك و تعالى خواستارم و پيروزى شما را خواستارم. خداوند اين پهلوان‏هاى اسلامى را بر همه نقاط دنيا پيروز كند. خداوند تاييدتان كند انشاءالله.

والسلام عليكم ورحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:00 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 259

تاريخ: 22/9/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت امنا و رؤساى دانشكده‏هاى مختلف دانشگاه ملى و مسؤولان بيمارستان‏هاى وابسته به اين دانشگاه

دانشگاه بايد بوسيله افراد متعهد اداره شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما آقايان مى‏دانيد كه دانشگاه يك كشورى اگر اصلاح شود، آن كشور اصلاح مى‏شود براى اينكه كسانى كه در راس امور اجرائى و قانونگذارى يا قضاوت واقع مى‏شوند، اين دانشگاهيان و روحانيون مى‏باشند. بنابراين با اصلاح اين دانشگاه، امور كشور اصلاح مى‏شود و با انحراف دانشگاه كشور منحرف مى‏شود. حتى اگر يك استاد هم منحرف باشد، ممكن است اثرش براى يك كشور چشمگير باشد و جمعى از جوانان را منحرف كند و در دراز مدت يك غائله‏اى بزرگ درست شود. شما توجه داشته باشيد كسانى كه مى‏خواهند همه چيز ما را از بين ببرند در همه جا فعاليت مى‏كنند خصوصاً در دانشگاه براى اينكه اگر دانشگاه در خدمت غرب باشد، كشور در خدمت غرب است. بنابراين دانشگاه بايد بوسيله افراد متعهد اداره شود و بكلى متحول شود. اينكه شما مى‏گوئيد از دانشگاه به جبهه جنگ مى‏روند و شهيد مى‏دهند، يك امر تازه‏اى است و اين همان تحولى است كه در اين نهضت پيدا شده است. اين يك تحول الهى است كه استاد دانشگاه با كمال گشاده روئى به جبهه مى‏رود و شهيد و مجروح مى‏شود.

امروز در كشور ما هيچ قدرتى نمى‏تواند دخالت كند و دخالت هم ندارد. ما امروز ديگر در كشورمان هيچ مستشارى نداريم، نه در ارتش و نه در دانشگاه و نه در جاى ديگر كه بخواهد كارى بر خلاف انجام دهد. و ما بايد خودمان كشورمان را نگه داريم. دانشگاه بايد خود را مجهز كند براى اينكه جوانان را بسازد. آتيه اين كشور را شما بايد از همين الان پى ريزى كنيد. ما نبايد فقط به فكر خودمان و زمان حال باشيم، بايد به فكر آينده كشور باشيم تا آينده اسلام و كشور محفوظ بماند. امروز حتى افراد دور افتاده كشور كه در بيابانها زندگى مى‏كنند هم، اين مطلب را احساس كرده‏اند كه آمريكا دشمن آنهاست و بايد اين دشمن نباشد. همين ديروز به من گفتند رعيتى كه در دورترين مناطق كشور است كه شايد در آنجا هيچ فرهنگى هم نباشد مى‏گويد ما زراعت مى‏كنيم براى اينكه از قيد و بند اسارت آمريكا و شوروى خارج شويم. اين يك احساسى است كه خداوند در قلب اين ملت انداخته است كه همه ملت احساس كردند كه ما بايد از زير بار ابرقدرتها بيرون رويم و خودمان زندگى‏مان را

صحيفه نور ج 15 صفحه 260

اداره كنيم و مى‏توانيم چنين باشيم. چنانچه مى‏بينيم ظرف اين دو سه سال همه مشكلات را خود مردم حل كردند. اين جنگ كه براى ما يك مساله مشكلى بود، خود اين ملت حل كرد. فقط در ابتداى جنگ ما را غافلگير كردند و به واسطه خيانت بعضى افراد كه در آن موقع سر كار بودند، بود كه اينها توانستند قدرى پيشروى كنند. شما مى‏بينيد در بين انقلاب‏هائى كه در دنيا صورت گرفته، هيچ انقلابى مثل انقلاب ما نبوده است كه ضايعاتش كم و ثمره‏اش زياد باشد. ثمره اين انقلاب خروج از تحت سلطه شرق و غرب است كه اين كم ثمره‏اى نيست. در هيچ كجاى دنيا اينطور نبوده است كه از همه سلطه‏ها بريده شوند، اگر از يك طرف بريده‏اند با طرف ديگر پيوند كرده‏اند، ولى ما امروز ديگر نيازى به قدرتهاى بزرگ نداريم و خودمان با كمك يكديگر كشور را به پيش مى‏بريم. اين توطئه‏هائى هم كه مى‏شود به جائى نمى‏رسد و انشاء الله ما سر سفره خودمان مى‏نشينيم و نان و پنير خودمان را مى‏خوريم.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 261

تاريخ: 23/9/60

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام طاهرى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد حسن طاهرى دامت افاضاته

از آنجا كه جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ حسينعلى منتظرى دامت افاضاته شما را براى رسيدگى به وضع سپاه معرفى نموده‏اند، جنابعالى را به اين سمت منصوب مى‏نمايم تا با كمال دقت در تطبيق قوانين و تصميمات شوراى سپاه پاسداران با احكام اسلام كوشش نمائيد و همچنين بر خط فكرى و اعتقادى سپاه در سراسر ايران نظارت دقيق نموده و از انحرافات و تخلفات با كمال قاطعيت جلوگيرى نمائيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 262

تاريخ: 25/9/60

بيانات امام خمينى در جمع فارغ التحصيلان و فرمانده آموزشگاه افسرى ژاندارمرى، اعضاى شوراى وحدت فيضيه دانشگاه و هنرجويان و مسؤولان بهيارى نيروى هوايى جمهورى اسلامى‏

ملت‏ها خودشان بايد قيام كنند در مقابل اسرائيل

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين هم كه گروه‏هاى مختلف نظامى و غير نظامى، روحانى و دانشجو و ساير طبقات در يك محل مجتمع و با يك مقصد مشغول فعاليت هستند يا مى‏شوند، از بركات اسلام و انقلاب اسلامى است. كجا شما آقايان مى‏توانستيد در رژيم سابق كه دل بسته بود به جدا كردن روحانى از دانشگاه و نظامى از غير نظامى و هر گروهى را در مقابل گروه ديگر با تحريكات و تبليغات قرار دادن، در يك مجلس مجتمع بشويد و روى يك مقصد، آن هم مقصد پيشبرد اسلام و انقلاب اسلامى و تحكيم جمهورى اسلامى، همه فعاليت داشته باشيد؟

ما از دست امريكا نبايد خيلى گله كنيم ولو، ام الفساد اوست لكن از كشورهاى اسلامى و از حكومت‏هاى اسلامى بايد شكوه كنيم و فرياد بزنيم. اسلام اينقدر براى اجتماع و براى وحدت كلمه، هم تبليغ كرده است و هم عمل كرده است، يعنى روزهائى را پيش آورده است كه با خود اين روزها و انگيزه اين روزها تحكيم وحدت شود مثل عاشورا و اربعين، و قرآن كريم پافشارى دارد در اين مطلب كه متفرق نباشند مردم، مسلمين از هم، و يد واحده باشند و معتصم به حبل الله باشند. امريكا بايد به حسب آن تزى كه دارد و آنكه اختلاف بين مسلمين بيندازد و بهره‏بردارى كند و همه حيثيت مسلمين را و دارائى مسلمين را و ذخائر مسلمين را بچاپد و مسلمين را به حال مصرف‏گر نگه دارد، آنها البته روى مقاصد پليد خودشان اين مسائل را پيش مى‏آورند و ما هم از آنها توقع اينكه اينطور نباشند، نداريم، اما مسلمين يعنى سران مسلمين اينها را ما از آنها شكايت داريم و بايد فرياد بزنيم از دست اينها كه خودشان را طرفدار اسلام معرفى مى‏كنند و بر خلاف نص قرآن كريم و بر خلاف سنت رسول الله اعظم عمل مى‏كنند و بر خلاف مصالح كشورهاى زير دست خودشان عمل مى‏كنند. مشكل مسلمانها اين حكومت‏هائى است كه بر آنها دارند حكومت مى‏كنند و اين اختلافاتى است كه با دست خود آنها در بين خودشان ايجاد مى‏شود. اگر نبود اين طرح امريكا وطرح دوم امريكا به دست فهد و طرح‏هائى هم كه بعدها خواهند درست كرد، اسرائيل به خودش حق نمى‏داد كه بيايد و ارتفاعات جولان را به خاك خودش ملحق كند. اين طرح‏ها موجب اختلاف شد و راه را باز كرد براى اسرائيل. و شما

صحيفه نور ج 15 صفحه 263

گمان نكنيد كه قضيه ارتفاعات جولان است فقط، قضيه بيشتر از اين مسائل است و هيچ كس نبايد گمان كند كه اين دستگاه‏هائى كه درست شده است از قبيل سازمانهاى بين‏المللى، سازمانهاى حقوق بشر و امثال اينها، براى منافع ملت‏ها قدمى بردارند، و هيچ وقت گمان نكنيد كه مخالفت اين سازمانها تاثيرى داشته باشد در جنايات اسرائيل و امثال اسرائيل. امريكا هم اظهار مخالفت كرده است با اين الحاق لكن كدام آدم عاقلى است كه با ورش بيايد كه اسرائيل بدون اجازه امريكا و بدون تفاهم با او اين اعمال را انجام بدهد؟ اشكال در اين بى توجهى حكومت‏هاست كه منافع خودشان را مى‏دهند، ذخائر خودشان را تقديم مى‏كنند و در ازاء او ذلت براى خودشان و براى ملت‏شان به هديه مى‏آورند. اشكال همه مسلمين و اسلام در اين بى توجهى يا با توجه به خيانت بعض از سران كشورهاست. ملت‏ها اگر نشسته‏اند كه اين دولت‏ها براى آنها جلو اسرائيل را بگيرد و جلو قدرت‏هاى ديگرى كه اينها را مى‏خواهند به ذلت بكشند و ذخائر آنها را ببرند، اين توقع بيجائى است. شما ببينيد كه بين خود اعراب با اين طرح‏ها اختلاف انداخته‏اند، بين حكومت اسلامى ما مى‏خواهند با يك تبليغاتى اختلاف بيندازند، تبليغ به اينكه اسلحه از اسرائيل مى‏خرند، تبليغ به اينكه ترور بازى‏ها را اينها دارند در مى‏آورند و در بحرين چه كردند. اينها همه نقشه‏هائى است كه براى مسلمين كشيده‏اند و راه اختلاف را امروز بيشتر باز كنند و شكاف بين حكومت‏ها را هم هر روز زيادتر مى‏كنند و نتايجى كه بايد بگيرند شروع كردند. قضيه ضميمه شدن بلندى‏هاى جولان به خاك غاصب اسرائيل، اين ابتداء قضيه است و اسرائيل با پشتيبانى امريكا اعتنا به سازمانهاى دست نشانده امريكا ندارد، هر چه مى‏خواهند مخالفت كنند، او كار خودش را انجام مى‏دهد.

مسلمانها ننشينند كه حكومتهاشان بر ايشان عمل بكنند، و اسلام را از دست صهيونيسم نجات بدهند، ننشينند كه سازمانهاى بين‏المللى براى آنها كار بكند، ملت‏ها خودشان بايد قيام كنند در مقابل اسرائيل، ملت‏ها بايد خودشان قيام كنند و حكومت‏هاى خودشان را وادار كنند كه در مقابل اسرائيل بايستند و اكتفا نكنند به محكوم كردن. همان‏هائى كه با اسرائيل عقد اخوت هم دارند، آنها هم محكوم مى‏كنند اسرئيل را لكن يك محكوميتى كه با صورت جدى و به حسب واقع شوخى است. اگر مسلمين نشستند كه امريكا براى آنها كار بكند يا دست نشانده‏هاى امريكا براى آنها كار بكند، اين قافله تا ابد لنگ خواهد بود. يكى از روزهائى كه براى وحدت مسلمين، مسلمين آگاه، از سالهاى طولانى انتخاب كردند، مسأله اين است كه به اعياد از قبيل مولود رسول اكرم يا ساير مواليد و ساير ايام الله مردم احترام قائل بشوند و اجتماع كنند در محافل و موجب تحكيم وحدت آنها بشود.

از ايران صداى وحدت بلند مى شود و از حجاز صداى اختلاف

در همين قضيه مولود حضرت رسول سلام الله عليه كه از طرف بعضى از علماء ايران، آقاى منتظرى دعوت شده است به اينكه از دوازدهم تا هفدهم شركت كنند همه مسلمين در جشن تا وسيله وحدت بين مسلمين باشد، باز مى‏بينيم كه يك بوقى از يك آخوند بسيار بى توجه به مسائل اسلام و

صحيفه نور ج 15 صفحه 264

وابسته به ديگران فرياد مى‏زند كه شرك است احترام به پيغمبر، شرك است جشن گرفتن، منتها او ايران را محكوم مى‏كند و معلوم است چرا. يك آخوند كه بسته به دربار است و مقاصد آنها را مى‏خواهد اجر بكند، در مقابل مسلمين مى‏ايستد و اعلام مى‏كند به اينكه احترام به رسول خدا شرك است. اين آخوند معنى شرك را نمى‏فهمد و اگر احترام به رسول خدا شرك است، پس اول مشرك خود پيغمبر اكرم است و اول مشرك خداى تبارك و تعالى است كه احترام پيغمبر را تا آنجا بالا برده است كه در نمازها اسم او هست و اگر نباشد در بعضى جاهايش، باطل مى‏شود نماز. اگر بعد از شهادت يا فوت حضرت رسول صلى الله عليه وآله، اگر بعد از فوت ايشان به نظر اين آخوند و دوستان نادان اين آخوند وابسته به دربار احترام پيغمبر شرك است، پس در نماز كه بعد از فوت رسول اكرم همه مسلمين خوانند و سلام به رسول اكرم مى‏دهند، همه مسلمين، حتى خود آخوند هم مشرك است اگر نماز بخواند. اين نيست الا اينكه مأمورند اين نحو معممين كه خودشان را به عنوان مفتى جا زدند در بعضى از بلاد مسلمين، مأمورند كه ايجاد اختلاف بكنند. از ايران صداى وحدت بلند مى‏شود و از حجاز صداى اختلاف. از مركز وحى كه رسول اكرم در آنجا مردم را دعوت به اعتصام به حبل الله و وحدت فرموده است، يك آخوند دربارى صداى نفاق بر مى‏دارد و فرياد نفاق انگيز مى‏كشد و اين ايران كه به نظر آن آخوند مشرك هستند، نداى وحدت از اين ايران بلند مى‏شود. جشن براى رسول اكرم آيا كجايش شرك است؟ شرك را نمى‏داند چيست؟ يا مى‏داند و مى‏خواهد بين مسلمين ايجاد اختلاف كند؟ ما گله‏مان از اين آخوندهاى دربارى فاسد است و از اين دولتهائى كه مثل آن آخوند را به نوكرى خودشان مى‏پذيرند. امريكا روى مقاصد خودش بايد اين كارها را بكند، روى مقصد فاسد خودش بايد ايجاد اختلاف بكند لكن اين آخوندها چرا و اين دولتها چرا؟ شما كه حربه نفت در دستتان هست واگر يك روز نفت را ببنديد بر غرب و بر شرق، به اطاعت شما در مى‏آيند، شما هديه مى‏كنيد از قيمت نفت تان به امريكا و ساير قدرتهاى بزرگ و خودتان را به اسارت مى‏كشيد. اينهاست كه براى مسملين و براى اسلام ضربه است. آنها هر تهمتى‏خواهند مى‏زنند به كشور اسلام، به كشور ايران، كه از اولى كه نهضت پيدا شده است و قبل از او اين ملت با اسرائيل مخالف بوده است و يكى از مخالفت‏هائى كه با محمدرضاى معدوم داشتند، همين بود كه چرا به اسرائيل كمك مى‏كند. حالا اين بوق‏هائى كه از گلوى امريكا و از گلوى بستگان امريكا به او نفخ مى‏شود، اينها ايران را متهم مى‏كنند كه اسلحه از اسرائيل مى‏خرد و بعضى مطرودين خود ايران هم تأييد كنند اين را. گرفتارى مسلمين اين است كه با داشتن اينهمه ذخاير، اينهمه اراضى و دارا بودن يك ميليارد تقريبا جمعيت به واسطه كجروى يك دسته اقليتى كه در راس واقع شده‏اند، بايد مطيع قدرتهاى بزرگ باشد. حالا كه ايران از اين قيد اسارت بيرون آمده است و با مشت دردهان امريكا و ساير قدرتها كوبيده است و آنها را بيرون كرده است از كشور خودش و روحانى و دانشگاهى، ارتشى و ژاندارمرى و ملت همه با هم منسجم شده‏اند و نخواهند گذاشت كه قدرتهاى ديگرى در اينجا دخالت كند، اين البته بر ذائقه آن آخوندى كه جيره‏خوار امريكا و پيوندهاى امريكاست تلخ است و در ذائقه بعضى حكومتهائى كه

صحيفه نور ج 15 صفحه 265

دست نشانده هستند تلخ است و با همه قدرت دارند جديت مى‏كنند كه اين انسجام را از بين ببرند و اين وحدت كلمه را از بين ببرند.

ايران قدرت خود را صرف پشتيبانى از ساير مسلمين مى‏كند

كشور ايران با تمام قدرتى كه دارد و با تمام قدرتى كه خواهد پيدا كرد انشاءالله، هيچ‏گاه نظر به اين ندارد كه تجاوز به يك ملت ديگر و يك كشور ديگر هرچه ضعيف باشد بكند، بلكه پشتيبان آنهاست. قدرت دارد لكن - قدرت - قدرت خودش را صرف پشتيبانى از ساير مسلمين مى‏كند. اين امثال صدام خائن گول خورده است كه قدرت خودش را صرف مى‏كند در اينكه اسلام را سرنگون كند و نهضت اسلامى را از بين ببرد و الان كه در لبه پرتگاه هلاكت افتاده است، دست وپا مى‏كند واز كشورها كشورهاى ديگرى كه هم مسلك با او هستند، استمداد مى‏كند كه از اين ورطه او را نجات بدهند و نخواهند توانست.

نور خدا در كشور شما جلوه گر شده، قدر اين جلوه الهى را بدانيد

برادران من! برادران ارتشى! برادران نظامى! برادران پاسدار! برادران روحانى! برادران دانشگاهى! برادران كشاورز و صنعتگر! و ساير قشرها! اين انسجامى كه شما داريد، قدرش را بدانيد. اسلام در كشور شما تجلى كرده است، نور خدا در كشور شما جلوه‏گر شده است قدر اين جلوه الهى را بدانيد. به فعاليت‏هاى خودتان هر چه مى‏توانيد ادامه بدهيد و ازدياد بدهيد، فعاليت خودتان را زياد كنيد. ارتشيان و پاسداران و بسيج و ساير قواى مسلح و ساير قواى مردمى در محلى كه هستند و در جبهه‏ها كه هستند، به فعاليت خودشان ادامه بدهند و فعاليت خودشان را زياد كنند و دست اين جنايتكارها را از كشور خودشان كوتاه كنند، به آنها مهلت ندهند كه منسجم كنند خودشان را و از طرف جاهاى ديگر و قدرتهاى ديگر به آنها كمك برسانند، مجال به آنها ندهند. برادران، جوانان پشت جبهه توجه كنند كه بايد فعاليت كنند و بايد داوطلبانه بروند به اين جنگ و اين مسأله را زود حلش كنند. فعاليت جوانها گرچه زياد است لكن بايد زيادتر بشود و هر روز از روز بعد بهتر باشد و خودشان را آماده كنند براى اينكه در مقابل اين قدرتهاى بزرگ ايستادگى كنند. قدر اين نعمت خدائى را كه بين همه شما آشتى انداخت و ائتلاف انداخت و اين از نعم بزرگى است كه خداى تبارك و تعالى در قرآن به طور منت بر مسلمين مى‏فرمايد كه شماها كه باهم مختلف بوديد، موتلفتان كرديم، اين از نعمت‏هاى بزرگ الهى است كه در يك مجمعى تمام قشرهاى، قشرهاى مختلفى، كه پيشتر هيچ با هم ارتباط نداشتند، همه مجتمعاً و همه يك فرياد دارند و همه يك ندا مى‏كنند و همه اسلام را مى‏خواهند و همه استقلال كشور خودشان را مى‏خواهند، آزادى از تمام قيد و بندهاى قدرت‏هاى بزرگ را مى‏خواهند و بحمد الله به دست آوردند، حفظ كنيد اين نعمت بزرگ را و اگر چنانچه احتمال داديد كه در يك جائى به واسطه سستى ما يك نقيصه‏اى وارد بشود در جنگ، بايد جبران بكنيد.

صحيفه نور ج 15 صفحه 266

اين روزهاى بزرگ را بزرگ بشماريد و اربعين‏ها را، عاشوراها را و امثال اينها را بزرگ بشماريد و در موارد شهادت عزيزان ما آنها را هم بزرگ بشماريد، مثل روز مفتح رحمه الله تعالى، اينهائى كه در خدمت اسلام بودند و دشمنان اسلام آنها را شهيد كردند. شما اينهمه شهيد داديد تا آزادى و استقلال را به دست آورديد و بايد با چنگ و دندان اين آزادى و استقلال را حفظ كنيد و كمك كنيد همه به جبهه‏ها تا اينكه انشاء الله به زودى اين غائله رفع بشود و دولت انشاء الله مشغول بازسازى بشود. خداوند همه شما را حفظ كند و تاييد كند و اين انسجام و اتحاد را هر چه بيشتر بفرمايد و همه قشرهاى ملت را سرتاسر كشور را با هم الفت بدهد و اين جوانها، جوانهاى گول خورده را هدايت كند كه برگردند به دامن اسلام و بس كنند اين فريب خوردگى‏ها را.

والسلام عليكم ورحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 267

تاريخ: 7/10/60

پيام امام خمينى به مناسبت بازگشائى مراكز تربيت معلم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از طرف اداره كل تربيت معلم در رابطه با شروع كار آموزش معلمين و مدرسين سراسر كشور گزارش رسيد كه در آن از اينجانب خواسته شده بود تا كلمه‏اى در اين مورد داشته باشم. ضمن تشكر از زحمات مسؤولين لازم است اهميت موضوعى را كه كراراً گوشزد كرده‏ام، تكرار نمايم. ترديدى نيست كه جهانخواران براى به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم كشيدن مستضعفان جهان راهى بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب كشورهاى ضعيف ندارند. زيرا با تربيت غربى يا شرقى معلم و استاد است كه دبستانها و دبيرستانها محل‏هايى مى‏شوند مجهز براى تربيت غربى يا شرقى جوانهائى كه دولتمردان و دست اندركاران آتيه كشورهايند. و با اينگونه تربيت است كه جوانان با گرايش به يكى از دو قطب قدرت، راه را براى مستكبرين جهان در به دام كشيدن كشورهاى مستضعف به صورتى شايسته و بدون زحمت و دستيازى به سلاح‏هاى نظامى زنگ زده باز مى‏نمايند براى آنان چه راهى بهتر از آنكه با دست قشرى از بومى‏هاى هر كشور، ملتها را بى سر و صدا بلكه با شوق و رغبت به سوى مقاصد آنان كشيده تا دسترنج ملت‏ها و ذخاير كشورها را با عرض ارادت و ادب و قبول منت از اربابان تقديم آنان نمايند. ضربه‏هاى مهلكى كه بر كشور مظلوم ما در اين پنجاه سال اخير از دانشگاه‏ها و اساتيد منحرفى كه با تربيت غربى بر مراكز علم و تربيت حكمفرما بودند وارد آمد از سر نيزه رضاخان و پسرش وارد نشد، البته اساتيد و معلمان متعهدى بودند لكن زمام امور در دست آنان نبود. ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شديم لكن از شر تربيت يافتگان غرب و شرق به اين زودى‏ها نجات نخواهيم يافت. اينان برپا دارندگان سلطه ابرقدرتها هستند و سر سپردگانى مى‏باشند كه با هيچ منطقى خلع سلاح نمى‏شوند و هم اكنون با تمام ورشكستگى‏ها دست از توطئه عليه جمهورى اسلامى و شكستن اين سد عظيم الهى بر نمى‏دارند. ملت عزيز ايران و ساير كشورهاى مستضعف جهان اگر بخواهند از دام‏هاى شيطنت‏آميز قدرتهاى بزرگ تا آخر نجات پيدا كنند چاره‏اى جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند و اين ميسر نيست جز با دست اساتيد و معلمان متعهدى كه در دبستانها تا دانشگاه‏ها راه يافته‏اند و با تعليم و كوشش در رشته‏هاى مختلف علوم و تربيت صحيح و تهذيب مراكز تربيت و تعليم از عناصر منحرف و كج‏انديش، نوباوگان را كه ذخاير كشور و مايه اميد ملتند، همدوش با تعليم در همه رشته‏ها به حسب تعاليم اسلامى تربيت و تهذيب نمايند و علوم اسلامى

صحيفه نور ج 15 صفحه 268

را كه مربى اخلاق و مهذب نفوس است به دست كارشناسان اسلامى داده تا نوباوگان و جوانان عزيز را بدين مكتب جامع روانبخش آشنا و از تعليمات علمى و عملى آن برخوردار سازند و به يقين بدانند كه اسلام مكتبى است كه انسانها را به گونه‏اى مى‏سازد كه به جز حق و مبدا خلق به هيچ مكتبى تسليم نشوند و تحت تأثير هيچ قدرتى واقع نگردند و مسأله كشور خود را با هيچ انگيزه‏اى از دست ندهند و از استقلال و آزادى خويش و ساير بندگان خدايى هيچ طبع و خوفى دفاع كنند و از خودخواهى‏ها و كوتاه‏بينى‏ها كه منشأ بدبختى و گرفتارى است اجتناب كنند. و شما عزيزان كه دامن به كمر زده و در راه تربيت معلم قدم برداريد از عمق ارزش كار خود آگاه باشيد و در راه اين هدف مقدس از هيچ كوششى دريغ نورزيد و خود را وقف خدا وبندگان او نمائيد و بدانيد كه خداوند باشماست و به شما توفيق خواهد داد.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 269

تاريخ: 7/10/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده شهداى 7 تير، مسؤولان نهضت سواد آموزى و گروهى از دانشجويان دانشكده افسرى مقيم آلمان

شهداى حزب جمهورى اسلامى از عزيزترين و متعهدترين افراد اين ملت بودند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين اجتماع امروز، اجتماع عزيز و پربركتى است. پربركت است از اينكه اشخاصى كه در اينجا حاضرند يك قشرشان از بازماندگان شهداى حزب جمهورى اسلام كه از عزيزترين افراد اين ملت و متعهدترين اشخاص بودند و جمهورى اسلامى از آن شهداى عزيز و شهداى ديگر استفاده‏هاى فراوان چه در حياتشان و چه در شهادتشان كرده است، از اين جهت بسيار مباركند و بسيار ارجمند. و قشر ديگرى كه حركت به سوى سواد آموزى را مى‏خواهند به پايان برسانند كه اينها هم اين كار بسيار با اهميت را و بسيار با ارزش را آغار كردند و اميدوارم كه به انجام برسانند و با كمك همه قشرها، دولت و خصوصا ملت و خصوصا قشرهاى روستائى، با همت همه اين امر به طور شايسته انجام بگيرد و اين نقيصه‏اى كه ميراث رژيم شاهنشاهى بوده است برطرف گردد و ملت ما انشاء الله عالم و آگاه و فعال باشند.

آنچه كه بايد عرض كنم اين است كه هيچ كارى در اين كشور نمى‏شود به خوبى انجام بگيرد، الا با تشريك مساعى. اگر بخواهد ملت ايران بنشيند تا دولت كارى را انجام بدهد، اين امرى است كه نخواهد شد و اگر دولت بنشيند كه ملت كارى را انجام بدهد، آن هم نخواهد شد. امروز ملت و دولتى در كار نيست، همه ملتند و همه دولت. عمده، احساس وظيفه است كه ما احساس كنيم كه در هر امرى از امور كه براى اصلاح اين كشور عزيز است موظف هستيم به اينكه كمك كنيم. در اين امر سواد آموزى كه يكى از با ارزشترين امور است بايد همه قشرهاى ملت كمك كنند، چه آنهائى كه مى‏خواهند سوادآموزى كنند و چه آنهائى كه‏خواهند ياد بگيرند و چه ساير افراد كشور. اگر اينهائى كه مى‏خواهند آموزش بدهند سستى بكنند، آنهائى كه مى‏خواهند آموزش ببينند سستى و اهمال بكنند و ملت كه پشتوانه همه امور است خودش را بى تفاوت نشان بدهد، اين بار به منزل نمى‏رسد. همه مشكلات اين كشور با مساعى جميله همه قشرهاى ملت به پايان رسيده است يا در شرف پايان رسيدن است. بنابراين همه ما و همه ملت موظفند كه در كارها به هر قدرى كه مى‏توانند تشريك مساعى كنند و در هر امرى از امور كه براى كشور پيش مى‏آيد و مشكلاتى كه قدرتهاى بزرگ و وابستگان آنها براى

صحيفه نور ج 15 صفحه 270

اين كشور توطئه ديده‏اند و پيش مى‏آورند بايد با تشريك مساعى خنثى شود و شما مأيوس نباشيد و مطمئن باشيد كه چون براى خداى تبارك و تعالى انجام وظيفه مى‏كنيد، خداى تبارك و تعالى هم عنايت دارد به شما توطئه‏ها را خنثى مى‏كند.

وقتى كه همه مادنبال نصرت اسلام هستيم خداوند هم نصرت مى‏كند مارا

خداى تبارك و تعالى كه مى‏فرمايد كسانى كه نصرت مرا بكنند آنها را نصرت مى‏كنم، مى‏داند كه ما و ملت ما نصرت دين او را مى‏خواهيم و پياده شدن احكام اسلام را مى‏خواهيم و از اول نهضت همه هم و غم ملت ما بر اين بوده است كه جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى تحقق پيدا بكند. شهدا همه در راه اين مقصد از صحنه ظاهرى خارج شدند و دوستان عزيز ارتشى و سپاه پاسداران و ساير قشرهاى مسلح و غير مسلح، آنها همه دنبال همين مقصد هستند. وقتى كه همه ما و همه شما و همه ملت دنبال نصرت احكام اسلام و نصرت خداى تبارك وتعالى هستيم خداى تبارك و تعالى نصرت مى‏كند مارا.

و من ميل دارم كه تذكر بدهم به همه قشرها كه در هر جا هستند و در هر محلى هستند حفظ قانون را بكنند و حفظ قواعدى كه بر كشور جارى هست بكنند. اينطور نباشد كه يك قشرى به قشر ديگرى اعتراض بكند، كمك بكند.

انجمن‏هاى اسلامى كه در سرتاسر كشور هستند و بسيار ارزشمند هستند، لازم است دو جهت را ملاحظه كنند: يك جهت اينكه خيلى توجه كنند كه در بين آنها افرادى نفوذ نكنند از غير متعهدها، بدانيد كه اگر يك نفر در يك انجمن اسلامى از اين اشخاص منحرف نفوذ كند، آن انجمن را به كجى مى‏كشد. من اين را كرارا گفتم كه براى انتخاب افراد براى انجمن‏هاى اسلامى بايدبا كمال دقت بررسى بشود. از تاريخ زندگى آنها، زندگى خانواده آنها، دوستان سابق آنها، كيفيت عمل آنها در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب و بعد از پيروزى، بعد از اينكه پرونده او به طور شايسته بررسى شد و او را يافتيد كه يك انسان كامل است، يك انسانى است كه مى‏خواهد به اين كشور خدمت كند، به اسلام خدمت كند، او را انتخاب كنيد. و باز يك نصيحت ديگرى كه به اين آقايان مى‏كنم اين است كه در عين حال كه با كمال دقت بايد ناظر احوال افرادى كه مشغول كار در وزارتخانه‏ها، در ارتش، در هر جا، در ادارات هستند لكن كار آنها فقط ارشاد است و اگر ارشاد آنها به جائى نرسيد، بايد اطلاع بدهند به كسانى كه در رأس واقع هستند مثل قوه قضائيه. خود آنها اگر بخواهند دخالت بكنند، بر خلاف قانون است، بر خلاف شرع است و البته نبايد همچو كارى بكنند و نمى‏كنند و اگر ديدند يكى از آنها يك همچو پيشنهادى كرد، بدانند كه مى خواهند اينها شما را به انحراف بكشند و همين طور در ادارات و در ساير قشرهائى كه مشغول فعاليت هستند و در همين برادرانى كه براى سوادآموزى در تمام كشور همت گماشته‏اند بدانند كه بايد افرادى وارد اين عمل بشوند كه سوابقشان معلوم باشد و كيفيت عملشان در سابق و لا حق معلوم بشود كه خداى نخواسته اشخاصى نباشند منحرف كه بخواهند كودكان اين كشور

صحيفه نور ج 15 صفحه 271

را از از اول منحرف كنند تا آخر. اين از امور بسيار مهمى است كه بايد شما برادرهائى كه در نهضت سواد آموزى فعاليت مى‏كنيد در نظر داشته باشيد و انشاء الله در نظر داريد.

اساس پيشرفت شما ملت عزيز تعهد به اسلام و وحدت كلمه است

ما يك صحبت با داخله داريم، با ملت خودمان داريم و همين صحبت‏هاست كه عرض كردم كه اساس پيشرفت شما ملت عزيز، تعهد به اسلام و وحدت كلمه است. تعهد به اسلام بدون اينكه با هم اجتماع نكنيد در مسائل، بى فايده است. اجتماع در مسائل، بدون تعهد به اسلام، مضر است. اين دو مطلب بايد هميشه نصب العين باشد كه تعهد به اسلام و وحدت كلمه و اينكه كشور را همه از خودتان بدانيد، دولت را از خودتان بدانيد، مجلس را از خودتان بدانيد، ادارات را از خودتان بدانيد، ارتش را و سپاه پاسداران و بسيج را و قواى نظامى و انتظامى را از خودتان بدانيد و همه با هم به يك جهت حركت كنيد و آن جهت تعالى افكار و جهت تعالى همه جهات كشور. كشور را اگر بخواهيد از دست ابرقدرتها تا آخر نجات بدهيد، بايد تعهد خودتان را به اسلام هر روز محكمتر كنيد و كوشش خودتان را براى وحدت همه قشرها فعالتر كنيد.

و يك مطلب ديگرى كه به خارج از كشور عرض مى‏كنم و آن اينكه اگر اين دولتهاى اسلامى، اين دولتهائى كه همه چيز دارند، اين دولتهائى كه افراد زياد دارند، اين دولتهائى كه ذخاير زياد دارند، اگر اينها با هم اتحاد پيدا بكنند، در سايه اتحاد احتياج به هيچ چيز و هيچ كشورى و هيچ قدرتى ندارند، بلكه آنها به اينها محتاج هستند. اگر مسلمين و دولت‏هاى اسلامى با هم آن پيوند اخوتى كه خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم فرموده است، حفظ كنند و ايجاد كنند، نه افغانستان مورد هجمه واقع مى‏شود و نه فلسطين مورد حمله واقع مى‏شود و نه ساير كشورها. اگر دولت‏هاى اسلامى با هم وحدت كلمه پيدا بكنند، چه احتياج به به اين است كه ما دستمان را پيش آمريكا دراز كنيم يا پيش شوروى؟ ما چه احتياجى به آنها داريم؟ احتياج وقتى پيدا مى‏شود كه مثل حالا متفرق باشند، كشورها از هم جدا باشند. چرا بايد كشورها كه يك همچو پشتوانه عظيم دارند و آن قرآن كريم و اسلام عزيز و خداى بزرگ است، چرا بايد با يك همچو پشتوانه‏اى كه آنها را دائم دعوت مى‏كند به وحدت و از تفرقه اندازى و تفرقه چيزشان مى‏كند آنها را منع مى‏كند، چرا بايد ما در مقابل كتاب خدا و در مقابل اسلام عزيز تفرقه بيندازيم؟ ايران يك كشورى است كه از اولى كه نهضت كرده و ماقبل او، كشور متعهد اسلامى بوده است و الان هم در مقابل همه قدرتهائى كه بر خلاف اسلام هستند قيام كرده است و دارد به پيش مى‏رود. چه شده است كه بايد دعوت كنيد دولتهاى اسلامى را به ضد اسلام، به ضد كشور اسلامى؟ اين كشور اسلامى كه براى اسلام دارد زحمت مى‏كشد و براى اسلام دارد شهيد مى‏دهد و براى اسلام دارد آواره مى‏شود، چرا بايد آنهائى كه دولت‏هاى اسلامى هستند وادعاى اسلام مى‏كنند جبهه بندى بكنند در مقابل يك همچو كشورى؟ اينها ديده‏اند كه ملت ايران در عين حالى كه يك ملت كوچكى است لكن يك پشتوانه بزرگ دارد و آن خدا و اسلام است، در مقابل همه قدرت‏ها

صحيفه نور ج 15 صفحه 272

ايستاده است و دارد به كار خودش ادامه مى‏دهد و هر روز هم بهتر خواهد شد و مى‏شود و هر روز هم كار كشور از آن آشفتگى‏ها بيرون مى‏آيد و همه جهات ما درست مى‏شود لكن تاسف در اين است كه كشورهاى ديگر چرا از ايران الگو نمى‏گيرند؟ چرا الگو نمى‏گيرند از ايران و وحدت كلمه پيدا نمى‏كنند و با ملتهاى خودشان سازش نمى‏كنند و هر يك با ديگرى سازش نمى‏كند تا اسرائيل بر آنها غلبه كند؟ و ديديد كه اسرائيل بلندى‏هاى جولان را گرفت و اعتنا به هيچ يك از شما نكرد و اعلام كرد كه هيچ قدرتى نمى‏تواند اسرائيل را از اين تصميم برگرداند. چرا بايد شما به جاى اينكه همه را دعوت كنيد به جبهه گيرى در مقابل اسرائيل. در مقابل اسرائيلى كه دشمن اسلام است و دشمن انسان است و دشمن شماست و دشمن اعراب است و دشمنى با همه شماها دارد، شما در يك همچو حالى تفرقه بين خودتان ايجاد كنيد؟ جمعيت‏ها تفرقه بين خودشان ايجاد كنند؟ گروههاى دولتى تفرقه ايجاد كنند؟ جبهه گيرى كنند؟ اين جبهه گيرى‏ها در مقابل اسلام است، در مقابل قرآن كريم است. قرآن كريم دعوت به وحدت مى‏كند و شماها دعوت به تفرقه و مقابله با هم. بايد عقل را پيشواى خودتان قرار بدهيد و اسلام را مقتداى خودتان قرار بدهيد و در مقابل اسلام همه خاضع باشيد و به حكم عقل عمل كنيد و عقل و اسلام مى‏گويد شما با هم متحد باشيد و اگر متحد باشيد، هيچ كشورى به شما نمى‏تواند تعدى كند، اسرائيل جرات به خودش نمى‏دهد كه در اين كشورها باقى بماند و در زمين‏هاى غصبى باقى بماند اگرشما با هم متحد بشويد. اكنون كه با هم اختلاف داريد، اسرائيل فرياد مى‏زند كه هيچ قدرتى نمى‏تواند، براى اينكه او پشتوانه‏اش آمريكاست و ملتهاى ما پشتوانه‏شان خدا. چه شده است كه شما جبهه گيرى مى‏كنيد؟ مى‏دانيد كه اين جبهه گيرى‏ها براى شما نفعى ندارد بلكه ضرر دارد. اسلام از شما وحدت مى‏خواهد، اسلام از شما اتحاد مى‏خواهد، اعتصام به حبل الله ميخواهد. چرا با هم اعتصام به حبل الله نمى‏كنيد و هر كس به يك شاخه، يا شرق يا غرب متوجه شده است؟ بيائيد و دست از اين كارها برداريد و همه با هم متحد شويد و همه با هم برادر شويد. همانطور كه خداى تبارك و تعالى فرموده است كه مومنين برادر هستند، برادر باهم باشيد و دست رد به سينه مخالفان اسلام بزنيد و مطمئن باشيد كه اگر با هم متحد بشويد پيروز هستيد و هيچ قوه شرعى و غربى نمى‏تواند به شما حكومت كند. من از خداى تبارك و تعالى وحدت كلمه مسلمين، آشنا شدن سران مسلمين به احكام اسلام، آشنا شدن به مصالح مسلمين را خواستارم و توفيق همه را از خداى تبارك و تعالى اميدوارم و توفيق شما برادران كه در نهضت سوادآموزى هستيد از خداى تبارك و تعالى خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 273

تاريخ: 8/10/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان‏هاى باختران و ايلام

اگر يك ميليارد جمعيت مسلمانان جهان متحد شوند شرق و غرب كارى نمى‏تواند بكند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آنهائى كه مى‏خواهند از كشورهاى اسلامى استفاده كنند، بهترين راه را اين مى‏دانند كه بين آنها اختلاف بيندازند. آنهائى كه عمال كشورهاى بزرگ هستند، نمى‏گذارند اين اتحاد بين اهل تشيع و تسنن صورت بگيرد. شما ببينيد به دنبال هفته وحدت كه آقاى منتظرى اعلام كردند، با تمام ارزشها و محاسنى كه به دنبال دارد، از حجاز صدائى بلند مى‏شود كه جشن گرفتن براى پيغمبر شرك است. جشن براى پيغمبر اختصاص به ايران ندارد. چه شد كه اگر ايران براى حضرت رسول (ص) جشن بگيرد شرك است. نكته‏اش معلوم است. كشورى كه اساس وحدت در آن شكل گرفته است ايران است، چه بين برادران اهل تشيع و تسنن و چه بين دولت و ملت. مسلمانان جهان با اين مخازن بزرگ و وسعت كشورهايشان اگر اتحاد داشتند، آيا مثل امروز تحت سلطه دو ابرقدرت بودند؟ اين براى اين است كه حكومت‏ها به قرآن گوش نكردند. آيا حكومتها نديدند كه ايران با سى و پنج ميليون جمعيت متحد شد و يك امپراطورى بزرگ را در حالى كه تمام قدرتها با او بودند شكست داد و در مقابل شرق و غرب ايستاده. اگر نزديك به يك ميليارد جمعيت مسلمانان جهان متحد شوند، شرق و غرب كارى نمى‏تواند بكند. به چه مناسبتى بعضى از كشورهاى منطقه، اسرائيل را رها كرده‏اند و به ايرانى كه از اسلام و قرآن دفاع مى‏كند، حمله مى‏كنند. امروز، نفت، رگ حيات قدرتهاى بزرگ در دست مسلمانان است، پس چرا بايد تحت فرمان ابرقدرتها قرار گيرند و براى آمريكا و شوروى بازار باشند. اين براى اين است كه رشد سياسى ندارند. بحمد الله ايران امروز مستقل است و هيچ قدرتى در ايران دخالت ندارد و تمام هم و غم قدرتها هم همين است كه چرا نمى‏توانند در ايران دخالت كنند، انشاء الله تا آخر هم نخواهند داشت. من از آقايان تشكر مى‏كنم و از آنان مى خواهم تا مردم را به اتحاد دعوت كنند و اگر اختلافى دارند شما حل كنيد. اميدوارم خداوند بين تمام برادران اتحاد و وحدت بيشتر ايجاد نمايد و اين وحدت ادامه پيدا كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 274

تاريخ: 10/10/60

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام حائرى شيرازى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد صادق (محى الدين) حائرى شيرازى دامت افاضاته

پيرو درخواست اهالى محترم شيراز، جنابعالى را به سمت امام جمعه شيراز منصوب مى‏نمايم. انشاء الله تعالى ضمن انجام اين فريضه بزرگ مردم را به وظايف ديگرى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند، آشنا سازيد.

اميد است اهالى محترم عموما و حضرات علماى اعلام خصوصا و نهادهاى انقلابى فرصت را مغتنم شمرده، همكارى‏هاى لازمه را در انجام هر چه با شكوهتر نماز وحدت آفرين جمعه با جنابعالى داشته باشند. موفقيت همگان را از خداى تعالى مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:01 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 275

تاريخ: 13/10/60

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام نورى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ عبدالله نورى دامت افاضاته

از آنجا كه جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى اطلاع دادند كه با اشتغال در وزارت كشور آنطور كه شايسته است به امور جهاد نمى‏رسند، جنابعالى را نماينده خود در جهاد سازندگى كل كشور قرار مى‏دهم تا با شركت در جلسات شوراى مركزى جهاد اينجانب را از تصميم گيرى‏هاى كلى آنان مطلع نمائيد. اميد دارم با دقت كامل، حركت اين نهاد انقلابى را در سراسر ايران زير نظر گرفته و در صورت انحراف قاطعانه با آن برخورد نمائيد. لازم است اعضاى محترم اين نهاد عزيز همكارى هاى لازم را با شما داشته باشند. موفقيت همه را در هر چه اسلامى‏تر كردن اين نهاد از خداوند متعال خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 276

تاريخ: 15/10/60

پيام امام خمينى به رزمندگان و سپاهيان اسلام «به مناسبت پيروزى‏هاى جبهه‏هاى جنوب و غرب كشور»

بسم الله الرحمن الرحيم‏

((ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم)) خبر پيروزى چشمگير قواى مسلح اسلام با هماهنگى بين جميع رزمندگان عزيز موجب تقدير و تشكر گرديد. سلام و تقديراينجانب را به فرماندهان محترم و سران عزيز و سربازان و پاسداران معظم اسلام ابلاغ نماييد. انتظار دارم كه با پشتكار و هماهنگى و انسجام، همه رزمندگان محبوب به زودى كشور اسلامى را از لوث وجود كفار خذلهم الله پاكسازى كنند.

از خداوند تعالى سلامت و پيروزى همگان را خواستارم، اميدوارم خبر پيروزى نهايى را به خواست خداوند تعالى به زودى دريافت دارم. سلامت رزمندگان عزيز و فرماندهان و افسران و درجه داران و پاسداران و بسيج و شبه نظاميان و تمامى نيروهاى مسلح و نيروهاى مردمى كه ستون فقرات انقلاب اسلامى ما مى‏باشند، از خداوند تعالى خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:02 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 15 صفحه 277

تاريخ: 20/10/60

بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى هفته وحدت، اعضاى جامعه روحانيت اهل تسنن، گروهى از كاركنان بنياد مسكن و مديران كل پست و مخابرات كشور

توحيد و وحدت نمونه‏اى از بركات انقلاب اسلامى است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ولادت با سعادت حضرت خاتم النبيين (ص) و فرزند ارجمند بزرگوارش امام صادق (ع) را بر همه مسلمين تبريك عرض مى‏كنم و بركات خدا را طلب مى‏كنم براى همه مسلمين.

امروز كه در اين جلسه‏اى كه در صورت كوچك و در واقع نورانى و بسيار بزرگ است، طوايف مختلف مسلمين، برادران اهل سنت و برادران اهل تشيع، دانشگاهى‏ها و فيضيه‏اى‏ها و همه قشرهاى مختلف از بلاد مختلف در اين محل مجتمع هستند، اين يك نمونه‏اى از بركات انقلاب اسلامى است كه خداى تبارك و تعالى بر همه ما منت گذاشته است كه اصبحنا بنعمته اخوانا . دانشگاه كه از فيضيه دور بود و جدا، امروز با هم پيوند كرده‏اند و اميد است كه اين پيوند تا آخر باقى باشد و برادران اهل تسنن و تشيع با هم توحيد كلمه را آغاز كردند و اميدوارم كه تا آخر اين توحيد و وحدت باقى باشد.

ما بايد در كارهائى كه دشمن‏هاى ما مى‏كنند دقت كنيم و تحليل كنيم، ببينيم كه آنها به چه چيز زياد اهميت مى‏دهند و انگشت روى چه حيثيتى از حيثيت‏هاى مسلمين مى‏گذارند و بهفميم كه آنچه كه آنها بر آن اصرار دارند همانى است كه براى مسلمين و براى بشر بداست. ما از گفتار و كردار آنها بايد كشف كنيم كه اينها چه مى‏خواهند و ما بايد چه بكنيم. شما اگر ملاحظه بفرمائيد در اين قرون آخر كه تمام بشر مثل يك عائله شده‏اند و به واسطه ارتباطات زيادى كه بين همه بشر حاصل شده است در اين قرن‏هاى آخر، آنهائى كه مى‏خواهند ممالك دنيا را قبضه كنند و ذخاير همه را به غارت ببرند با چه اساس به اين امرى كه، نقشه‏اى كه كشيده‏اند، موفق مى‏شوند و آنها چه راه‏هائى را انتخاب كرده‏اند. هر راهى را كه آنها انتخاب كرده‏اند، ما بايد راه مقابلش را انتخاب كنيم.

ما مى‏بينيم، در وقتى كه در ايران خودمان نظر مى‏كنيم مى‏بينيم كه كوشش‏هاى زياد شده است براى تفرقه‏انداختن بين دو جناحى كه اگر آن دو جناح متحد بشوند كارهاى كشور اصلاح مى‏شود و آن جناح روحانى و جناح دانشگاه است. چقدر كوشش كرده‏اند براى تفرقه بين اين دو جناح، به طورى كه در دانشگاه اسم روحانى را نمى‏شد بياورى و در فيضيه اسم دانشگاهى. اين در اثر تبليغات‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 278

دامنه دارى بود كه كرده بودند و با آن تبليغات و بى‏توجهى ما، اينطور مسائل واقع شد و آن ضربه‏اى كه ما از اين افتراق خورديم از هيچ چيز نخورديم، يعنى اساس تمام ضربه‏ها اين ضربه بود، دانشگاه اداره كشور را مى‏كرد وقتى دانشگاه به تباهى كشيده شد، اداره كشور به تباهى كشيده شد. و ما ديديم آنچه كه در اين قرن‏هاى آخر واقع شد خصوصاً در اين پنجاه سال، از آن طرف با تبليغات وسيع بين برادرهاى اهل سنت و برادرهاى اهل تشيع كوشش كردند كه تفرقه ايجاد كنند. با همه وسايل كوشش كردند و اين دو جناح بزرگ را از هم جدا كردند، به طورى كه آن طايفه اين طايفه را حتى تكفير مى‏كردند و اين طايفه آن طايفه را، احزاب درست مى‏كردند در كشور. اين اختصاص به كشور ما ندارد، همه كشورها، احزابى كه درست مى‏كردند دو طايفه را به جان هم مى‏انداختند. حزب‏ها غافل بودند، روساى احزاب غافل بودند كه اينها دارند چه مى‏كنند. هر حزبى دشمن حزب ديگرى، در هر قشرى دشمن قشر ديگر. پس ما مى‏بينيم كه آن چيزى كه آنها اصرار به آن دارند اين است كه ما با هم مجتمع نشويم، ما با هم برادر نباشيم، مسلمان‏ها در هر جا كه هستند با اشكال مختلفه، يك شكل آن ملى گرايى، آن مى‏گويد ملت فارس، آن مى‏گويد ملت عرب، آن ميگويد ملت ترك. اين ملى گرايى كه به اين معناست كه هر كشورى، هر زبانى بخواهد مقابل كشور ديگر و زبان ديگر بايستد، اين آن امرى است كه اساس دعوت پيغمبرها را بهم مى‏زند. پيغمبرها كه از اول تاختم شان آمده‏اند مردم را به برادرى، به دوستى، به اخوت دعوت كرده‏اند، در مقابل آنها يك قشرهاى تحصيلكرده در دامن غرب يا شرق آمده‏اند و ندانسته، اكثراً ندانسته و بعضى هم دانسته قضيه ملى گرايى را پيش كشيده‏اند. ملت عرب بايد چطور باشد، در مقابل اينكه اسلام و ملت مسلم بايد چه باشند، ملت عرب بايد چه باشد، ملت فارس بايد چه باشد، ترك بايد چه باشد.

رنگ‏هاى مختلف، اين رنگ، رنگ سفيد است، آن رنگ، رنگ سياه است، آن زرد است. تمام اين مسائل، مسائل تفرقه افكن از اين قدرت‏هاى بزرگ است و شيطان‏هاى بزرگ كه بين ملت‏ها و بين افراد انسان‏ها مى‏خواهند تفرقه بيندازند و ما از آن طرف مى‏بينيم كه اسلام تكيه كرده است بر اخوت با تعبيرهاى مختلف. انما المومنون اخوه از آن استفاده مى‏شود كه كانه مومنين هيچ شانى ندارند الا برادرى، همه چيزشان در برادرى خلاصه مى‏شود. در مقابل اين كلمه و ساير كلماتى كه در قرآن كريم هست، آنها، ابر قدرت‏ها ديده‏اند كه اگر اين كلمه و امثال اين كلمه تحقق پيدا بكند آنها ديگر نميتوانند در اين كشورها دخالت كنند.

شما ملاحظه بفرمائيد كه در اين سال‏هاى اخيرى كه ملت ايران به تاييد خداى تبارك و تعالى قيام كرد و قشرهاى ميليونى آنها چه قشرهاى روحانى و چه قشرهاى دانشگاهى در كنار هم فعال شدند و همه ملت متحد شدند، چه معجزه‏اى ايجاد كردند، اين برادرى در يك محيط كوچك مثل ايران، با يك جمعيت كم در مقابل جمعيت‏ها چه اعجازى كرد. اين اعجاز براى همين وحدت كلمه و اخوت بود. اين اخوت و برادرى كه در ايران پيدا شد و اين تحول عظيمى كه پيدا شد و همه قشرها را با هم منسجم كرد، برادران اهل سنت را با اهل تشيع، تشيع را با اهل تسنن، دانشگاهى را با فيضيه‏اى و

صحيفه نور ج 15 صفحه 279

ترك و عرب و فارس، همه اينها در ايران هست، همه با هم. ملاحظه بفرمائيد كه همين وحدت در يك جمعيت محدود و در يك كشور محدود با ابر قدرت‏ها چه كرده است. بى خود نيست كه همه رسانه‏هاى گروهى تمام كشورها تقريبا، كشورهاى بزرگ مسلما و بعضى كشورهاى ديگر همشان را صرف اين مى‏كنند كه ايران را در نظر مسلمان‏ها بدجلوه بدهند، جمهورى اسلامى را بد جلوه بدهند. تبليغات سرتاسر دنيا را بر ضد ايران فرا گرفته است. چه شده است كه ايران اينقدر مورد تهاجم تبليغى واقع شده است و تهاجم‏هاى ديگر؟ اين نيست الا اينكه در ايران اين معناى اخوت تا اندازه بسيار زيادى تحقق پيدا كرده است و آنها ديدند كه با اين وحدتى كه در ايران پيدا شده است، اين انسجامى كه در ايران پيدا شده است و پرتوش دارد در ساير بلاد مسلمين هم مى‏رود، اين يك خطر بزرگى است كه تمام منافع ابرقدرت‏ها را منهدم مى‏كند و از بين مى‏برد. اگر اين خوف را نداشتند كه ايران سرايت مى‏كند اين خوتش به ساير كشورها، كشورها عليحده بودند و ايران عليحده بود و برادرى بين ايران و ديگران تحقق پيدا نمى‏كرد شايد اينقدر حمله نمى‏كردند به ما. اين حمله همه جانبه تبليغاتى و غير تبليغاتى براى اين است كه اين انسجام كوچك را ديده اند كه دست آنها را از اينجا كوتاه كرده است. اگر اين انسجام پيدا بشود و انشاء الله پيدا مى‏شود، اگر اين انسجام پيدا بشود دست ابر قدرت‏ها از همه ذخاير مسلمين كوتاه مى‏شود و بلكه دست ابر قدرت‏ها از تمام مستضعفين جهان كوتاه مى‏شود. اين وحدت كلمه‏اى كه در ايران پيدا شده است و الان از ساير بلاد هم به ما دارند متصل مى‏شوند و ديگران هم دارند اخوت پيدا مى‏كنند با ايرانى‏ها، من اميدوارم كه دولت‏ها هم توجه كنند، بيدار بشوند، تحليل كنند مسائل را، ببينند كه آيا مسلمان‏ها همه در كنار هم، هر كدام در كشور خودشان مستقل لكن به ما....

اينكه همه مسلمان هستند، در آرمان‏هاى اسلامى با هم باشند، اين خوب است يا هر كشورى با كشور ديگر مخالف؟ آنچه مى‏تواند مشكلات همه كشورها را و مسلمين را از بين ببرد آيا اخوت بين مسلمين است كه خداى تبارك و تعالى به او سفارش فرموده است يا تفرقه بين مسلمين است؟ دولت‏ها اگر با هم متحد و برادر باشند بهتر مى‏توانند آن چپاولگرها را از صحنه خارج كنند يا حالا كه با هم مختلف هستند و دامن به اختلاف مى‏زنند؟

ما نظر تجاوز به هيچ كشور اسلامى را نداريم

ما، ملت ايران، دولت ايران، همه ايرانى‏ها دستشان را پيش همه مسلمين دراز مى‏كنند و از آنها مى‏خواهند كه به اين ملت بپيوندند و برادرى را مستحكم كنند و همه مسلمين با هم پيوند اخوت داشته باشند و ما دستمان را پيش همه دولت‏هاى كشورهاى اسلامى دراز مى‏كنيم و از آنها مى‏خواهيم كه به ما بپيوندند و همه ما باهم برادر باشيم و همانطور كه اسلام فرموده است ما همه دوست، برادر، با هم باشيم تا اينكه مشكلاتمان را حل كنيم. گمان نكنند اينها كه ضررشان در اين وحدت ايران است. ايران يك كشور مسلم است و صلاح حال همه مسلمين را مى‏خواهد، ايران با همه مسلمين خودش را برادر

صحيفه نور ج 15 صفحه 280

مى‏داند و ما از همه مسلمين، دولتها، ملت‏ها، همه مى‏خواهيم كه با ما متحد بشوند در اين مقصدى كه ما داريم و اين مقصد اسلام است.

ما هيچ مقصدى نداريم، نه حكومت مى‏خواهيم به آن معنا كه آن قدرت‏هاى بزرگ مى‏خواهند و نه قدرت مى‏خواهيم به آن معنا و نه سلطه‏جوئى مى‏خواهيم، و ما همه مى‏خواهيم تابع قرآن كريم و اسلام عزيز باشيم و قرآن كريم و اسلام عزيز همه چيز ما را اداره مى‏كند. عبرت بگيرند از اين وحدت كلمه ايران و اين اتحادى كه در ايران پيدا شده است بين همه طوايف، كه آنهمه مشكلات را كه از همه عالم رو به ما آورده است حل كردند و حل مى‏كنند، ببينند كه يك وحدت در يك جمعيت كم و در يك محيط كوچك چطور دنيا را متوجه به خودش كرده است و چطور قدرتهاى بزرگ را از خودش ترسانده است. اگر اين قدرت سى و چند ميليونى ضميمه بشود به قدرتهاى ساير كشورهاى اسلام كه يك ميليارد تقريبا جمعيت هستند، اين سيل بزرگ يك ميليارد جمعيتى را اگر منسجم بشوند، كى مى‏تواند در هم بشكند؟

ما به حسب حكم خداى تبارك و تعالى اخوت خودمان را با همه مسلمين جهان، با دولتهاى كشورهاى اسلامى، با ملتهاى مسلم در هر مذهبى هستند، در هر كشورى هستند، ما برادرى خودمان را با آنها اعلام مى‏كنيم و ما اعلام مى‏كنيم كه نظر تجاوز به هيچ يك از كشورهاى اسلامى و غير اسلامى نداريم، ما مى‏خواهيم كه همه كشورهاى اسلامى در محيط خودشان كه هستند با هم برادر باشند همانطور كه دولت ايران و ملت ايران يك هستند برخلاف رژيم سابق كه دولت ايران بر ضد ملت و ملت بر ضد دولت بود لهذا به مجرد اينكه ملت يك انسجامى پيدا كرد نتوانستند، قدرتهاى بزرگ هم نتوانستند آنكه نوكر بى قيد و شرط شان بود نگه دارند. اين انسجامى كه در اينجاست ما مى‏خواهيم كه در همه كشورها باشد. همه مسلمين يد واحده باشند بر من سواهم. هر كس در محيط خودش با هر حكومتى كه هست و با هر مذهبى كه هست در محيط خودش باشد و مستقل باشد، لكن به ما اينكه مسلمان است با مسلمين ديگر اخوت داشته باشند، دوستى داشته باشند، پيوند داشته باشند، ارتش‏هاى همه كشورهاى اسلامى پشتيبان هم باشند. اگر اين افتراق بين مسلمين نبود ممكن نبود ممكن بود كه اسرائيل با يك جمعيتى كمى اينطور جسور بشود و همه حيثيت مسلمين را زير پاى خودش بگذارد؟ اگر اختلاف بين كشورهاى اسلامى، دولت‏هاى اسلامى نبود، امريكا مى‏توانست حكومت كند بر همه كشورها، منافع همه كشورها را غارت كند؟ ما عازم هستيم كه كشور خودمان را حفظ كنيم و مستقل، آزاد زندگى كنيم و در كنار هم همه مسلمانهاى كشور، بلكه همه ساكنين كشور مذاهب رسمى همه با هم باشيم و كشور خودمان را حفظ كنيم و هيچ قدرتى نمى‏تواند اگر اين انسجام در همين محيط كوچك و با همين جمعيت كم اين انسجام باشد، هيچ كشورى نمى‏تواند آسيب برساند به ما.

اين آقايانى كه از بلاد مختلفه آمده‏اند و در ايران الان مجتمع هستند براى هفته مبارك وحدت، مطالعه كنند در اوضاع ايران، گوش كنند به رسانه‏هاى گروهى كشورهاى قدرتمند و اتباع آنها و اوضاع ايران را هم ملاحظه كنند. ببينند كه در ايران آن مسائلى كه آنها طرح مى‏كنند هست؟ دولت‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 281

ايران بچه‏هاى خردسال را هم مى‏كشد؟ دولت ايران اطفال مسلمين را هم مى‏كشد؟ دولت ايران الان متزلزل است و ورشكسته است و همه چيزش از بين رفته است؟ ملت ايران الان رو بر گردانده‏اند از جمهورى اسلام؟در بين ملت ايران اختلاف هست؟ اينها را مطالعه كنند و از آن طرف بروند اگر همه نمى‏توانند بروند، از هر طايفه‏اى يك چند نفرى مامور بشود كه بروند و ببينند صحنه‏هايى كه صدام بوجود آورده است در كشور ما، ببينند خرابى‏هائى كه اين فاسد به امر دولتهاى بزرگ انجام داده است چه جناياتى است، بروند اردوگاه‏هاى آواره‏هاى ما را ببينند واز آن طرف بروند جنگنده‏هاى ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و همه ملت ما كه سپاه پاسداران هست، آنها ملاحظه كنند، وقتى رفتند منعكس كنند. شما كه به طور آزاد آمديد و اين كشور را به نور خودتان منور كرديد، برويد اين موارد را ملاحظه كنيد، شهرستانهاى ايران را ببينيد كه آشفته است؟ همه به هم خورده است؟ ايران ديگر متزلزل شده به طورى كه نمى‏تواند سرپاى خود بايستد؟ يا اينكه اينها تبليغاتى است كه مى‏كنند براى اينكه مسلمين جهان را از اين انسجام بزرگى كه در ايران پيدا شده است غافل كنند؟ شماها كه آمديد برويد به بلاد خودتان، به ممالك خودتان مسائلى كه داريد عنوان كنيد. اگر رسانه‏هاى گروهى به شما گوش بكنند، اگر روزنامه‏ها حرفهاى شما را منعكس بكنند برويد مسائل ايران را طرح كنيد. اين اعجازى كه در ايران پيدا شده است و اين تحول عظيمى كه در ايران پيدا شده است كه همه برادرها در كنار هم مى‏نشينند و همه با هم متحد هستند و بحمد الله هم ارتش و قواى مسلحه ايران قوى و قدرتمند است و هم ملت ايران صبور و قوى و قدرتمند، اينها نيست الا اينكه به يك آيه از آيات قرآن عمل كردند انما المومنون اخوه . اين آيه را همه ملاحظه كنيد، همه اعتصام به حبل الله بكنيد، همه برادر باشيد تا در بهشت هم اخوان بر آن سريرى كه هستيد در مقابل هم برادر باشيد. اگر اينجا برادرى نباشد در آنجا هم بهشتى معلوم نيست باشد براى شما. من از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم كه همه مسلمين جهان را به وظايف اسلامى خودشان آشنا كند. همه حكومت‏هاى اسلامى را با ملت‏هاى خودشان دوست كند. تمام ملتهاى اسلام و دولتهاى اسلام را با هم برادر كند و همه دانشگاهى‏ها را با روحانيون در تمام بلاد اسلام با هم برادر كند. و من تشكر مى‏كنم از گروه‏هاى مختلفى كه تشريف آوردند اينجا، و من نمى‏توانم يكى يكى را اسم ببرم و از همه به طور جداگانه تشكر كنم، فقط از بنياد مسكن كه زحمتهاى زياد كشيده‏اند در ايران و اينجا امروز آقاى رسولى به من گفتند كه چون ايشان مطلعند در اين امور كه اينهائى كه الان هستند بسيار خدمتگزار و بسيار صبور و بسيار كارهاى مهم كرده‏اند از آنها تشكركنم و از همه برادرهائى كه از بلاد مختلف آمده‏اند و آنهائى كه در اين هفته وحدت شركت كرده‏اند، من از همه تشكر مى‏كنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 03:02 PM

previos page menu page


صحيفه نور ج 15 صفحه 282

تاريخ: 23/10/60

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس و كليه اعضاى هيأت دولت

مبارك آن روزى است كه بتوانيم خودمان را بسازيم و به دنبال آن كشور را

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا تبريك اين عيد سعيدى كه ولادت دو شخصيت بزرگ اسلامى است به همه آقايان و به ملت ايران و دولت ايران و همه مسلمين جهان عرض مى‏كنم. و اين روز، روز مباركى است و براى ما مبارك آنوقتى است كه خودمان بتوانيم خودمان را بسازيم و دنبال آن كشور را. هر اصلاحى نقطه اولش خود انسان است. اگر چنانچه خود انسان تربيت نشود نمى‏تواند ديگران را تربيت كند و شما ديديد كه در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و اين سلطنتهاى اخيرى كه بسياريتان همه‏اش را درك كرديد و بعضى از شما بعضى‏اش را كه چون كارها دست اشخاصى بود كه تربيت اسلامى نداشتند و خودشان درست نشده بودند، براى خاطر همين نقيصه بزرگ كشور ما را كشاندند به آنجائى كه ملاحظه مى‏كنيد و ملت ما را هم كشاندند به آنجائى كه سالها بايد طول بكشد تا اينكه انشاء الله اصلاح بشود. از اين جهت آن چيزى كه بر همه ما لازم است ابتدا كردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اينكه همان ظاهر درست بشود، و از قلبمان شروع كنيم، مغزمان شروع كنيم و هر روز دنبال اين باشيم كه روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد. و اميدوارم كه اين مجاهده نفسانى براى همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده براى ساختن يك كشور. و ما آن روز عيد داريم كه مستمندان ما، مستضعفان ما به زندگى صحيح رفاهى و به تربيت‏هاى صحيح اسلامى - انسانى برسند.

و ملاحظه مى‏كنيد كه اين امر، امرى است كه الان بر دوش شما آقايان است. يعنى اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازى همه اينها الان مسووليتش به دوش همه ماست و خصوصا شما آقايانى كه در راس امور هستيد و اگر چنانچه همت نگماريد به اينكه بى اغماض مسائل را در وزارتخانه‏ها و در ادارات و در هر جا كه هست حل كنيد و باز در بين اينها اشخاصى باشند كه بخواهند نگذارند امور به مجراى اسلامى خودش انسانى خودش جريان پيدا بكند چه بسا كه ما قدم را به واپس برداريم. ادارات را بايد با تمام قدرت تصفيه كنيد، نه تصفيه از هر فردى كه منحرف است، آنها را تصفيه به يك معنا و تاديب و تصفيه، و تهذيب آنهائى هم كه هستند لكن باز ادراك نكرده‏اند مسائل اسلامى را. و اسلام براى ما همه چيز آورده است و ما بايد استفاده كنيم از آنها و امروز روز استفاده است. اين اسلام بود كه ما را بر مشكلات تا حالا، آن هم آن مشكلات بسيار بزرگ تا كنون غلبه داده‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 283

است. ماها هيچ كدام نمى‏توانستيم اين كار را بكنيم و اين اسلام است كه ملت ما را منسجم كرده است و الان دارد انعكاس حقيقى را به ساير جاها هم مى‏اندازد و ما اميدواريم كه انشاء الله اين پرتو اسلامى در همه كشورهاى اسلامى بلكه همه كشورهاى مستضعفين خودنمائى كند و همه انشاء الله تربيت بشوند همانطورى كه آمال اسلام و پيغمبر اسلام بوده است. پيغمبر اسلام براى اينكه مردم تربيت نمى‏شدند غصه مى‏خورد به طورى كه خداى تبارك و تعالى او را تسليت مى‏داد، در مشقت بود، خداى تبارك و تعالى به او خطاب ميكند كه ما قرآن را نفرستاديم كه تو در مشقت باشى. و براى ملتها از پدر براى اولادش، از پدر مهربان براى اولادش بر ملتهاى عالم او بيشتر غصه مى‏خورد و كافرها را وقتى كه مى‏ديد اينها به مجراى طبيعى انسانى نمى‏آمدند، براى آنها متاسف بود و هر انسانى بايد اينطور باشد كه متاسف باشد براى آنهائى كه نمى‏آيند به خط اسلام و خط انسانيت. بعضى از علماى بزرگ از قرارى كه شنيدم فرموده‏اند كه من براى اشخاص منحرف بيشتر دعا مى‏كنم براى اينكه آنها بيشتر احتياج به دعا دارند. دل‏هاى انسانها، انسانهاى متعهد دلهائى است كه رئوف و مهربان بر همه بشر است و همين جنگ‏هائى كه پيغمبر اكرم ميكردند يا تحميلى بوده و يا گاهى وقت‏ها هم اتفاق مى‏افتاد كه ابتدائى بوده است، همان‏ها هم آثار رحمت الهى بوده است براى اينكه به دنبال تهذيب يك ملت‏ها، آنهائى كه تهذيب بردارند بايد تهذيب بشوند و آنهائى كه مانع از تهذيب ملتها هستند بايد از سر راه برداشته بشوند. اين يك رحمتى است، صورتش را انسان خيال ميكند كه كشتار است لكن واقعش بيرون كردن يك موانعى از سر راه انسانيت است و در ايران هم اين مساله كه مى‏بينيد كه در همه جا براى ما هى طرح مى‏شود كه اينها آدم مى‏كشند، اينها خيال مى‏كنند كه ايران آدم مى‏كشد، ايران تا امروز يك دانه آدم را نكشته است، ايران يك سباعى را كه حمله كردند بر همه چيز اسلام، ملت، انسانيت، آنها را اگر بتواند تهذيب مى‏كند و اگر بتواند با حبس، آنها را نگه مى‏دارد تا تهذيب بشود و اگر نتواند تصفيه مى‏كند. اين همان كارى است كه همه انبيا از اول خلقت تا حالا كرده‏اند و آن اشخاصى را كه ديگر قابل اصلاح نبوده‏اند، آن اشخاص را يا غرق كرده اند و يا از بين برده‏اند. در هر صورت تمام انبيا از صدر عالم تاكنون، تمام انبيا يك جلوه رحمتى بوده است از خداى تبارك و تعالى و چنانچه موجوديت همه ما جلوه رحمت حق تعالى است. همين طور هدايت خداوند تبارك و تعالى به واسطه انبيا يك رحمت بزرگى است بر همه، رحمه للعالمين است پيغمبر و همه انبيا رحمت بوده‏اند و اين براى اين است كه اين بشر متوجه نيست، جاهل است نمى‏داند چه خبر است آن طرف، نمى‏داند كه راه انسانيت را اگر طى نكند چه خواهد گذشت بر او. از اين جهت آنهائى كه راه را مى‏دانند، مى‏دانند كه اين بشر به چه ظلالتى مى‏افتد و به چه زحمتهائى دچار مى‏شود از اعمال خودش، از افكار فاسد خودش. همه چيز هم از خود آدم است. هيچ چيزى تهيه نشده است براى ما كه از سابق تهيه كرده باشند كه ما را بخواهند عذاب بدهند، همه اينها چيزهائى است كه ما خودمان تهيه مى‏كنيم. هر عملى كه ما در اينجا انجام مى‏دهيم يك صورت برزخى دارد و يك صورت ملكوتى دارد و ما به او مى‏رسيم. عمل خوب همين طور است و عمل بد هم همين طور است. بنابراين آنهائى كه، انبيا و اوليائى‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 284

كه راه‏ها را مى‏دانستند، عواقب را مى‏دانستند، براى بشر غصه مى‏خوردند و جانفشانى مى‏كردند كه مردم را نجات بدهند. يك جانفشانى است و فعاليتى است كه ميخواهد خودش برسد به نوائى مردم را وادار مى‏كند به شيطنت، جوانها را وادار مى‏كند كه خودشان را به كشتن بدهند تا بعد بيايد او زمام امور را به دست بگيرد. اين يك طور است. يك طور هم اين هست كه همه چيزش را فداى بشر مى‏كند براى تهذيب بشر. انبيا اينطورند. انبيا يك روزشان براى خودشان صرف نشده است، يك ساعتشان توجه به خودشان نبوده، همه توجه به اين بوده است كه اين مريض‏ها را، اينهائى كه دارند خودشان را به چاه مى‏اندازند، اينهائى كه دارند خودشان را به عاقبتهاى بسيار بد مى‏اندازند، اينها را نجات بدهند. ما هم بايد آنقدرى كه در توانمان است البته ما كوچكتريم از اينكه بگوئيم كه انبيا مى‏كردند ما هم مى‏خواهيم بكنيم آنقدرى كه در توانمان هست براى نجات ملت‏ها، براى نجات ملت خودمان و براى نجات ملتهاى ديگر از اين ظلمت‏هائى كه برايشان پيش آمده است، از اين گرفتارى‏هائى كه برايشان پيش آمده است ما بايد فعاليت بكنيم و اين اشخاصى كه در خلاف واقع شدند و خودشان ملتفت نيستند خصوصا اين جوانهاى تازه رس، اين جوانها، اين دخترها، اين پسرها كه اين بى‏انصاف‏ها اينها را به خط اعوجاجى كشاندند، انحرافى كشاندند اينها را، ما جديت بايد كنيم به اينكه انشاء الله تربيت بشوند اينها. هر كس صحبت مى‏كند صحبت بكند كه اينها را به راه راست برگرداند، تربيت كند. آنهائى كه در حبس هستند تربيت بشوند انشاءالله. و آن راهى كه انبياء داشتند همين بود كه تربيت و تهذيب. انبيا براى انسان آمدند، براى انسان سازى آمدند هيچ كار ديگرى نداشتند، آمدند اين انسانها را كه در صورت انسانند و دارند بر خلاف راه مى‏روند اينها را به راه راست، به راه مستقيم هدايت كنند.

و من اميدوارم كه اين عيد مبارك باشد بر تمام اسلاميان، بر تمام مستضعفان و بر ملت شريف ايران ما كه بحمد الله ملت خوبى است و دولت و همه چيزى كه الان ما داريم، مجلس مان، دولتمان، قوه قضائى مان، بحمد الله الان همه خوبند و ما مى‏خواهيم خوبتر باشند و همه شما ميخواهيد خوبتر باشند و اميدوارم كه همه اينها با اين انسجامى كه الان هست و نعمتى كه خداى تبارك و تعالى به همه ما عنايت كرده است كه من گمان ندارم از اولى كه حكومت تشكيل شده در دنيا تا حالا يك همچو مجلسى اينطورى، همچو مجلس خودمانى، مجلس صفابين اشخاصى كه هر كدام در يك مركزى براى خودشان مثلا چه هستند، الان همه با هم هستيم، همه با هم صحبت مى‏كنيم، همه با هم مشكلات را مى‏گوئيم و توجه مى‏كنيم به مشكلات و من گمان نكنم كه همچو چيزى تا حالا بوده و اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است و ما اميدواريم كه قدر اين نعمت را بدانيم و شكر اين نعمت به اين است كه براى خدا و براى اسلام كار بكنيم و همه جهدمان اين باشد كه اين ملت را و خصوصا اين مستضعفين و اين مستمندان را انشاء الله ما از آن مشكلاتى كه دارند، محروميت‏هائى كه در طول تاريخ اينها كشيده‏اند ما بتوانيم و شماها بتوانيد انشاء الله آنها را از اين محروميت‏ها نجات بدهيد و همه آنها را انشاء الله به رفاه در دنيا و آخرت انشاء الله برسانيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


previos page menu page


afsanah82
07-28-2011, 07:05 PM
جلد شانزدهم

menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 1

تاريخ 23/10/60

بيانات امام خمينى در ديدار با ريس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس و كليه اعضاى هيأت دولت‏

مبارك آن روزى است كه بتوانيم خودمان را بسازيم و به دنبال آن كشور را

بسم الله الرحمن الرحيم

متقابلاً تبريك اين عيد سعيدى كه ولادت دو شخصيت بزرگ اسلامى است به همه آقايان و به ملت ايران و دولت ايران و همه مسلمين جهان عرض مى‏كنم. و اين روز، روز مباركى است و براى ما مبارك آنوقتى است كه خودمان بتوانيم خودمان را بسازيم و دنبال آن كشور را. هر اصلاحى نقطه اولش خود انسان است. اگر چنانچه خود انسان تربيت نشود نمى‏تواند ديگران را تربيت كند و شما ديديد كه در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و اين سلطنتهاى اخيرى كه بسياريتان همه‏اش را درك كرديد و بعضى از شما بعضى‏اش را كه چون كارها دست اشخاصى بود كه تربيت اسلامى نداشتند و خودشان درست نشده بودند، براى خاطر همين نقيصه بزرگ كشور ما را كشاندند به آنجائى كه ملاحظه مى‏كنيد و ملت ما را هم كشاندند به آنجائى كه سالها بايد طول بكشد تا اينكه انشاءالله اصلاح بشود. از اين جهت آن چيزى كه بر همه ما لازم است ابتدا كردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اينكه همان ظاهر درست بشود، و از قلبمان شروع كنيم، مغزمان شروع كنيم و هر روز دنبال اين باشيم كه روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد. و اميدوارم كه اين مجاهده نفسانى براى همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده براى ساختن يك كشور. و ما آن روز عيد داريم كه مستمندان ما، مستضعفان مابه زندگى صحيح رفاهى و به تربيت‏هاى صحيح اسلامى انسانى برسند.

و ملاحظه مى‏كنيد كه اين امر، امرى است كه الان بر دوش شما آقايان است. يعنى اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازى همه اينها الان مسؤوليتش به دوش همه ماست و خصوصاً شما آقايانى كه در رأس امور هستيد و اگر چنانچه همت نگماريد به اينكه بى‏اغماض مسائل را در وزارتخانه‏ها و در ادارات و در هر جا كه هست حل كنيد و باز در بين اينها اشخاصى باشند كه بخواهند نگذارند امور به مجراى اسلامى خودش انسانى خودش جريان پيدا بكند چه بسا كه ما قدم را به واپس برداريم. ادارات را بايد با تمام قدرت تصفيه كنيد، نه تصفيه از هر فردى كه منحرف است، آنها را تصفيه به يك معنا و تأديب و تصفيه، و تهذيب آنهائى هم كه هستند لكن باز ادراك نكرده‏اند مسائل اسلامى را. و اسلام براى ما همه چيز آورده است و ما بايد استفاده كنيم از آنها و امروز روز استفاده است. اين اسلام بود كه ما را بر مشكلات تا حالا، آنهم آن مشكلات بسياربزرگ تاكنون غلبه داده‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 2

است. ماها هيچ كدام نمى‏توانستيم اين كار را بكنيم و اين اسلام است كه ملت ما را منسجم كرده است و الان دارد انعكاس حقيقى را به ساير جاها هم مى‏اندازد و ما اميدواريم كه انشاءالله اين پرتو اسلامى در همه كشورهاى اسلامى بلكه همه كشورهاى مستضعفين خودنمائى كند و همه انشاءالله تربيت بشوند همانطورى كه آمال اسلام و پيغمبر اسلام بوده است. پيغمبر اسلام براى اينكه مردم تربيت نمى‏شدند غصه مى‏خورد به طورى كه خداى تبارك و تعالى او را تسليت مى‏داد، در مشقت بود، خداى تبارك و تعالى به او خطاب مى‏كند كه ما قرآن را نفرستاديم كه تو در مشقت باشى. و براى ملتها از پدر براى اولادش، از پدر مهربان براى اولادش بر ملتهاى عالم او بيشتر غصه مى‏خورد و كافرها را وقتى كه مى‏ديد اينها به مجراى طبيعى انسانى نمى‏آمدند، براى آنها متأسف بود و هر انسانى بايد اينطور باشد كه متأسف باشد براى آنهائى كه نمى‏آيند به خط اسلام و خط انسانيت. بعضى از علماى بزرگ از قرارى كه شنيدم فرموده‏اند كه من براى اشخاص منحرف بيشتر دعا مى‏كنم براى اينكه آنها بيشتر احتياج به دعا دارند. دل هاى انسانها، انسانهاى متعهد دلهائى است كه رئوف و مهربان بر همه بشر است و همين جنگ‏هائى كه پيغمبر اكرم ميكردند يا تحميلى بوده و يا گاهى وقت‏ها هم اتفاق مى‏افتاد كه ابتدائى بوده است، همان ها هم آثار رحمت الهى بوده است براى اينكه به دنبال تهذيب يك ملت‏ها، آنهائى كه تهذيب بردارند بايد تهذيب بشوند و آنهائى كه مانع از تهذيب ملتها هستند بايد از سر راه برداشته بشوند. اين يك رحمتى است، صورتش را انسان خيال ميكند كه كشتار است لكن واقعش بيرون كردن يك موانعى از سر راه انسانيت است و در ايران هم اين مسأله كه مى‏بينيد كه در همه جا براى ما هى طرح مى‏شود كه اينها آدم مى‏كشند، اينها خيال مى‏كنند كه ايران آدم مى‏كشد، ايران تا امروز يك دانه آدم را نكشته است، ايران يك سباعى را كه حمله كردند بر همه چيز اسلام، ملت، انسانيت، آنها را اگر بتواند تهذيب مى‏كند و اگر بتواند با حبس، آنها را نگه مى‏دارد تا تهذيب بشود و اگر نتواند تصفيه مى‏كند. اين همان كارى است كه همه انبيا از اول خلقت تا حالا كرده‏اند و آن اشخاصى را كه ديگر قابل اصلاح نبوده‏اند، آن اشخاص را يا غرق كرده‏اند و يا از بين برده‏اند. در هر صورت تمام انبيا از صدر عالم تا كنون، تمام انبيا يك جلوه رحمتى بوده است از خداى تبارك و تعالى و چنانچه موجوديت همه ما جلوه رحمت حق تعالى است. همين طور هدايت خداوند تبارك و تعالى به واسطه انبيا يك رحمت بزرگى است بر همه، رحمه للعالمين است پيغمبر و همه انبيا رحمت بوده‏اند و اين براى اين است كه اين بشر متوجه نيست، جاهل است نمى‏داند چه خبر است آن طرف، نمى‏داند كه راه انسانيت را اگر طى نكند چه خواهد گذشت بر او. از اين جهت آنهائى كه راه را مى‏دانند، مى‏دانند كه اين بشر به چه ظلالتى مى‏افتد و به چه زحمتهائى دچار مى شود از اعمال خودش ، از افكار فاسد خودش. همه چيز هم از خود آدم است. هيچ چيزى تهيه نشده است براى ما كه از سابق تهيه كرده باشند كه ما را بخواهند عذاب بدهند، همه اينها چيزهائى است كه ما خودمان تهيه مى‏كنيم. هر عملى كه ما در اينجا انجام مى‏دهيم يك صورت برزخى دارد و يك صورت ملكوتى دارد و ما به او مى‏رسيم. عمل خوب همين طور است و عمل بد هم همين طور است. بنابراين آنهائى كه، انبيا و اوليائى

صحيفه نور ج 16 صفحه 3

كه راه‏ها را مى‏دانستند، عواقب را مى‏دانستند، براى بشر غصه مى‏خوردند و جانفشانى مى‏كردند كه مردم را نجات بدهند. يك جانفشانى است و فعاليتى است كه ميخواهد خودش برسد به نوائى مردم را وادار مى‏كند به شيطنت، جوانها را وادار مى‏كند كه خودشان را به كشتن بدهند تا بعد بيايد او زمام امور را به دست بگيرد. اين يك طور است. يك طور هم اين هست كه همه چيزش را فداى بشر مى‏كند براى تهذيب بشر. انبيا اينطورند. انبيا يك روزشان براى خودشان صرف نشده است، يك ساعتشان توجه به خودشان نبوده، همه توجه به اين بوده است كه اين مريض‏ها را، اينهائى كه دارند خودشان را به چاه مى‏اندازند، اينهائى كه دارند خودشان را به عاقبتهاى بسيار بد مى‏اندازند، اينها را نجات بدهند. ما هم بايد آنقدرى كه در توانمان است البته ما كوچكتريم از اينكه بگوئيم كه انبيا مى‏كردند ما هم مى‏خواهيم بكنيم آنقدرى كه در توانمان هست براى نجات ملت‏ها، براى نجات ملت خودمان و براى نجات ملتهاى ديگر از اين ظلمت‏هائى كه برايشان پيش آمده است، از اين گرفتارى هائى كه برايشان پيش آمده است ما بايد فعاليت بكنيم و اين اشخاصى كه در خلاف واقع شدند و خودشان ملتفت نيستند خصوصاً اين جوانهاى تازه‏رس، اين جوانها، اين دخترها، اين پسرها كه اين بى‏انصاف‏ها اينها را به خط اعوجاجى كشاندند، انحرافى كشاندند اينها را، ما جديت بايد كنيم به اينكه انشاءالله تربيت بشوند اينها. هر كس صحبت مى‏كند صحبت بكند كه اينها را به راه راست برگرداند، تربيت كند. آنهائى كه در حبس هستند تربيت بشوند انشاءالله. و آن راهى كه انبياء داشتند همين بود كه تربيت و تهذيب. انبيا براى انسان آمدند، براى انسان‏سازى آمدند هيچ كار ديگرى نداشتند، آمدند اين انسانها را كه در صورت انسانند و دارند بر خلاف راه مى‏روند اينها را به راه راست، به راه مستقيم هدايت كنند.

و من اميدوارم كه اين عيد مبارك باشد بر تمام اسلاميان، بر تمام مستضعفان و بر ملت شريف ايران ما كه بحمدالله ملت خوبى است و دولت و همه چيزى كه الان ما داريم، مجلس‏مان، دولتمان، قوه قضائى‏مان، بحمدالله الان همه خوبند و ما مى‏خواهيم خوبتر باشند و همه شما ميخواهيد خوبتر باشند و اميدوارم كه همه اينها با اين انسجامى كه الان هست و نعمتى كه خداى تبارك و تعالى به همه ما عنايت كرده است كه من گمان ندارم از اولى كه حكومت تشكيل شده در دنيا تا حالا يك همچو مجلسى اينطورى، همچو مجلس خودمانى، مجلس صفابين اشخاصى كه هر كدام در يك مركزى براى خودشان مثلاً چه هستند، الان همه با هم هستيم، همه با هم صحبت مى‏كنيم، همه با هم مشكلات را مى گوئيم و توجه مى‏كنيم به مشكلات و من گمان نكنم كه همچو چيزى تا حالا بوده و اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است و ما اميدواريم كه قدر اين نعمت را بدانيم و شكر اين نعمت به اين است كه براى خدا و براى اسلام كار بكنيم و همه جهدمان اين باشد كه اين ملت را و خصوصاً اين مستضعفين و اين مستمندان را انشاءالله ما از آن مشكلاتى كه دارند، محروميت‏هائى كه در طول تاريخ اينها كشيده‏اند ما بتوانيم و شماها بتوانيد انشاءالله آنها را از اين محروميت‏ها نجات بدهيد و همه آنها را انشاءالله به رفاه در دنيا و آخرت انشاءالله برسانيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 4

تاريخ‏3 2/10/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان گيلان

اصولا دعوت به اسلام، دعوت به وحدت است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يكى از بركات اين انقلاب اين است كه ما با آقايان و روحانيون همه كشور تماس نزديك داريم و آقايان علما و ائمه جمعه تشريف مى‏آورند و با هم صحبت و درددل مى‏كنيم. آنچه مى‏خواهم عرض كنم اين است كه اسلام براى ما همه چيز آورده، همين قضيه وحدت در قرآن كريم با تعبيرهاى مختلف روى آن پافشارى شده و به مردم گوشزد شده است. آنچه مهم است اين است كه مسلمين به اسلام و قرآن عمل كنند. اسلام همه مسائلى را كه مربوط به زندگى بشر در دنيا و آخرت است و آنچه را مربوط به رشد و تربيت انسان و ارزش انسان است داراست. و هيچ مكتبى از مكتب‏هاى انحرافى كه الان رايج است اينطور عنايتى كه اسلام نسبت به مسائل دارد، ندارند. هيچ مساله‏اى نيست كه در اسلام نباشد تا بگوشيم كه ما آن را پيدا كرده‏ايم. اسلام همه چيز را گفته است لكن اشكال بر سر مسلمين است. همين مساله وحدت كه شما تذكر داديد، الان بحمدالله هفته وحدت است و به بركت اين مولود سعيد و فرزند بزرگوارش حضرت صادق عليه‏السلام بشر مى‏تواند به آمال خودش برسد.

اين وحدت همان چيزى است كه در قرآن كريم درباره آن سفارش شده است و ائمه اطهار عليهم السلام مسلمين را به آن دعوت كرده‏اند. و اصولاً دعوت به اسلام، دعوت به وحدت است. به اين معنا كه همه در كلمه اسلام با هم مجتمع باشند. لكن همانطور كه مى‏دانيد، نگذاشتند اين وحدت تحقق پيدا بكند، خصوصاً در اين عصرهاى اخير كه زيادتر به اختلافات دامن زده‏اند چون كارشناس‏هاى آنها فهميده بودند كه اگر اين اجتماع بزرگ اسلامى بهم نزديك بشوند و به هم بپيوندند ديگر هيچ قدرتى نمى‏تواند با اينها مقابله كند و نسبت به آنها سلطه‏جوئى كند. آنها تنها راه را در اين ديدند كه براى مقاصد شوم خود بين همه گروه‏ها تفرقه بيندازند. شما ديديد در گذشته، در هر شهر و در هر محله‏اى كه دستجات مختلفى بودند، با هم اختلاف داشتند. آنها همه جا در سطح شهر و روستا اختلاف ايجاد كرده بودند، حتى بين خود روحانيون با هم و بين مردم نسبت به يكديگر اختلافات ايجاد مى‏كردند كه نگذارند اين مجتمع با هم اتحاد پيدا كنند. و مع‏الاسف در بين بالاترين افراد روحانى و بالاترين افراد روشنفكر هم اين مساله تاثير كرده بود كه حتى آنها هم در اختلافاتى كه بايد جلويش را بگيرند، خودشان را هم وارد مى‏كردند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 5

هر جا يك عالم عاقل متدين باشد، مسائل را اصلاح مى‏كند

البته امروز روزى است كه همه ما مسائل را فهميده‏ايم و خود مردم هم فهميده‏اند و به بركت اين انقلاب اسلامى ديد سياسى رعيت‏ها هم بالا رفته است. الان آنهائى كه اصلاً دخالت در اينگونه مسائل نمى‏كردند، داخل در اين مسائل شده‏اند. امروز همه قشرهاى ملت مسائل را مى‏فهمند و رو به رشد هستند. زن‏ها كه در گذشته از همه چيز جامعه محروم بودند، بحمدالله در اين سال‏هاى اخير به طور شايسته و با حفظ موازين شرعى وارد شده‏اند و خودشان داراى كلاس و تبليغاتند. روحانيون بايد قدر اين مسائل را بدانند و بدانند كه اگر روحانى درست شد، همه چيز درست مى‏شود و اگر خداى نخواسته روحانى فاسد شد، عالم فاسد مى‏شود و اين يك واقعيت است. من در جوانى در ايام تابستان كه گاهى به بعضى از بلاد مى‏رفتم در بعضى جاها مى‏ديديم كه همه مردم خوبند از آن جمله محلات را مى‏ديديم كه همه مردمش متدين و خوبند، وقتى متوجه مى‏شديم، مى‏ديديم كه عالم خوب در آنجاست. بنابراين هر جا يك عالم عاقل و متدين باشد، مسائل را اصلاح مى‏كند و در مقابل اگر خداى نخواسته انحرافى در اين قشر پيدا بشود اين انحراف به مردم نيز سرايت مى‏كند.

امروز مسؤوليت بزرگى به دوش همه ماهاست، همه ائمه جمعه، همه ائمه جماعت، همه علماى بلاد. امروز خدا ديگر از ما هيچ عذرى را نمى‏پذيرد. اگر ما در چند سال پيش از اين عذر داشتيم كه ما با سرنيزه نمى‏توانيم مقابله كنيم و اگر يك كلمه بگوئيم حبس است، امروز ديگر تمام اين عذرها منقطع شده و خدا حجت را بر ماها تمام كرده است. الان همه شما توانائى داريد كه هر كدام محيط خودتان را با تفاهم با مردم و مسوولين امور اصلاح كنيد. امروز همه ما موظفيم كه عملاً وحدت را در آن محلى كه هستيم ايجاد كنيم، شهريها در شهرها و روستائى‏ها در روستاها. اگر همه با هم تفاهم كنند و تبليغ بشود به اينكه ما همه بايد با هم باشيم و همه با هم كار كنيم، مسائلى كه هست حل مى‏شود و بحمدالله الان مردم هم حاضرند. مساله كمبود روحانى كه اشاره كرديد، اينطور نيست كه فقط شما كمبود روحانى داشته باشيد بلكه سرتاسر كشور كمبود دارد و چون كه در زمان اين دو پدر و پسر فاسد همه چيز را از روحانيون گرفته بودند و فقط براى آنها مسجدى مانده بود كه آن هم از نظر آنها بايد زير نظر فلان بازنشسته اداره مى‏شد و به اين ترتيب همه جهاتتان محدود بود و شما نمى‏توانستيد يك كلمه حرف بزنيد و مسائل‏تان را بگوئيد. برخلاف امروز كه شما مى‏توانيد همه كارى را بكنيد و امروز كه وجود افراد لازم است، بايد حوزه علميه ايجاد كنند و افراد را براى آتيه تربيت كنيد. الان اگر ما در مساله قضاوت كه يكى از مسائل مهم اسلام است و با نواميس و جان و مال مردم سر و كار دارد كمبود داريم براى اين است كه در گذشته قضاوت به دست روحانيون نبود تا افراد را تربيت كنند و اصلاً در گذشته كتاب قضا يك كتاب منسى بود. در نتيجه امروز كه قضاوت آزاد شده است و به دست شما اداره مى‏شود، مى‏بينيم كه افراد نداريم و دچار مشكل شده‏ايم كه انشاءالله با همت همه اين مشكل بر طرف خواهد شد.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 6

تاريخ 26/10/60

بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده كل قوا و كليه فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در جنوب كشور

ايكاش من هم يك پاسدار بودم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما بايد خدا را شكر كنيد كه اين عمليات اسلامى به دست شما اجرا مى‏شود، هركس توفيق اين عمل را ندارد. امروز صبح بعد از ملاقات با تنى چند از پاسداران به اين فكر افتادم كه ايكاش من هم يك پاسدار بودم، اينها چه مى‏كنند و من چه كار. آنها مى‏روند با دشمن اسلام مى‏جنگند و من در اينجا هستم و نمى‏توانم. شما قدر خودتان را بدانيد، خداوند به شما عنايت داشته است كه شما را مهيا كرده است تا قرآن كريم و اسلام عزيز و ميهن اسلامى را حفظ كنيد. نظام الهى مقرر كرده است تا شما براى خدمت به اسلام انتخاب شويد و اين پيش خدا ثبت است و ملائكه‏الله و خداوند پشتيبان شماست و دلتان قوى باشد. هر قدمى كه براى اسلام بر مى‏داريد قدمى است الهى كه خدا براى شما پيش آورده است. شما روى تدبير و فكر عمل كنيد، ديگر نه از كشتن بترسيد و نه از كشته شدن. عمده اين است كه قصدتان خالص باشد كه بحمدالله هست. روحيه قوى اين جوانان بيست ساله از امورى است كه انسان را به تعجب وا مى‏دارد. مقصد امروز ما اين است كه اين كشور آفت زده، غربزده و سلطنت زده را به اسلام برگردانيم و غرضى غير از اين نداريم.

از مسائلى كه خواستم تذكر دهم اين است كه نظم را كاملاً رعايت كنيد. شجاعت غير از تهور است. شجاعت در جنگ حركتى است قهرمانانه روى نقشه و نظم و حساب و حال آنكه تهور بى‏حساب و نظم بر دشمن تاختن است. كارها بايد روى نظم و قاعده صورت گيرد. تكرار مى‏كنم كار وقتى روى نظم و قاعده و براى خدا بود ديگر خوفى نيست چه كسى كشته شد و چه كسى كشت. انشاءالله شما مويد به جندالله باشيد و پيش برويد. ديشب وقتى ديدم عراقى‏ها تعدادى زن را زير خاك كرده‏اند پيش خود گفتم ما هر چه فرياد بزنيم و بخواهيم به دنيا بگوئيم كه اينها چه مى‏كنند، فايده ندارد. چون مظلوم هستيم و نمى‏خواهيم زير بار كسى برويم، بايد اين فشارها را هم تحمل كنيم، ولى چون براى خدا كار مى‏كنيم ديگر چه باك، هر چه مى‏خواهند عليه ما تبليغات كنند و هر چه مى‏خواهند ما را بد جلوه دهند. اميرالمومنين على عليه‏السلام فرمودند تمام عالم اگر پشت به من كنند، من ابا ندارم. پس وقتى كار براى خدا باشد ديگر چه باك. هركس براى خدا بيشتر كار كند بيشتر فحش مى‏شنود، كما اينكه شما پاسداران از همه بيشتر توهين شديد. خداوند شما را موفق كند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 7

تاريخ 28/10/60

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير امور خارجه و كارداران سفارتخانه‏هاى جمهورى اسلامى ايران‏

وظيفه اسلامى ماست تا حيثيت اسلام و كشورمان را حفظ كنيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از اولى كه جمهورى اسلامى تشكيل شد، من درباره سفارتخانه‏ها و سفراى اين نظام، به وزراى امور خارجه هر دولتى كه روى كار مى‏آمد تذكر دادم و تاكيد مى‏كردم كه نمايندگان جمهورى اسلامى در خارج از كشور بايد با نظام اسلامى كاملاً تطبيق كنند. اگر افراد و وضع سفارتخانه و كيفيت اداره و برخوردها از سفارتخانه‏ها با جمهورى اسلامى مطابقت نداشته باشد، نبود سفارتخانه بهتر از بود آن است. اگر سفارتخانه‏هاى ما مثل سفارتخانه‏هاى زمان محمدرضا باشد ديگر چه توقعى است از اينكه قلم‏ها و زبان‏ها چيزى نگويند و ننويسند. آنها چيزهائى را كه نيست جعل مى‏كنند، اگر خداى نخواسته باشد چه؟ لذا وظيفه اسلامى و ملى شما و ماست تا حيثيت اسلام و كشورمان را حفظ كنيم. شما كه خارج مى‏رويد سعى كنيد تا اشخاصى را برگزينيد كه انحراف نداشته باشند و اگر نمى‏توانيد يكمرتبه اصلاح كنيد، در فكر اصلاح تدريجى باشيد. همه مى‏دانيد كه مسؤوليت وزارتخارجه به مناسبت سروكار داشتنش با خارج بسيار سنگين است، لذا سعى كنيد به هر مقدارى كه امكان دارد سفارتخانه‏هايتان را در مسير رشد و ترقى و تعالى اسلامى قرار دهيد و سعى كنيد نشريه‏اى داشته باشيد تا مسائلتان را بيان كنيد و به دروغ راديوها و روزنامه‏ها تا آنجا كه ميسر است، جواب دهيد. انشاءالله روزى اين جمهورى موافق با خواست خداى تبارك و تعالى گردد. خداوند شما را موفق و مويد كند.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 8

تاريخ 30/10/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه استان اصفهان و چهار محال و بختيارى‏

تهذيب نفس در راس همه امور است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلاً بايد از آقايان تشكر كنم كه در اين هواى سرد از راههاى دور، خصوصاً كه بعضى آقايان نقاهت هم دارند، تشريف آورده‏اند اينجا و اميدوارم كه اين بركاتى كه به واسطه نهضت حاصل شده است كه يكى‏اش هم همين مرابطه بين آقايان با هم باشد، مستدام باشد و هميشگى انشاءالله. من نكته‏اى كه آقايان هم مى‏دانند لكن تذكر است، ما بايد ببينيم كه بيشتر صدمه‏اى كه اسلام خورده است از چه خورده است و از چه گروهى و بيشتر چيزى كه اسلام به او اهميت داده است چه امرى است تا راه باز بشود براى كوشش ما كه در اين امرى كه اهتمام دارد اسلام در آن كوشش كنيم و جلوى آن چيزهائى كه بر اسلام وارد شده است، صدماتى كه بر اسلام وارد شده است، انشاءالله جلويش گرفته بشود. من گمان مى‏كنم كه آن چيزى كه به اسلام بيشتر از همه چيز ضرر زده است عدم تربيت صحيح است، تحقق پيدا نكردن تهذيب و اخلاق اسلامى است. اگر شما در طول تاريخ اسلام بلكه همه انبيا توجه كنيد و البته توجه داريد، آنقدرى كه اسلام از اين اشخاص منحرف و غير مهذب صدمه خورده است و تمام اديان صدمه ديده‏اند، از هيچ چيز ديگر نديده‏اند. اصل اساس آن چيزى كه به مكتب‏هاى توحيدى ضرر رسانده است و مانع شده است از اينكه رشد پيدا كنند، همين غير مهذب بودن بود، گاهى از طرف اشخاصى كه علم دارند و مهذب نيستند و بيشتر هم از طرف اشخاصى كه جاهل بودند، كه مهذب نبودند. و معلوم نيست كه آنقدرى كه از طرف عالم غير مهذب اسلام صدمه ديده است، از طرف جاهل غير مهذب با اينكه عددشان زياد است صدمه ديده است، از طرف جاهل غير مهذب با اينكه عددشان زياد است صدمه ديده باشد. تمام مكتب انحرافى را اشخاص دانشمند و ملا ايجاد كردند، چه آن چيزهائى كه مذهب‏سازى بوده است، آنها هم اشخاص عالمى بودند كه مذهب درست كردند، مذهب‏هاى انحرافى، و چه مكتب‏هاى سياسى كه آنها هم از جانب اشخاص دانشمند و عالم بوده است. و آنقدرى كه به مكتب توحيدى از اين سنخ جمعيت كه عالم بودند و همه جور علمى هم شايد مى‏دانستند، صدمه خورده است، از هيچ طايفه‏اى نخورده است. از اين طرف قرآن هم كه كتاب زنده الهى است، اين هم آنقدرى كه دنبال اين بوده است كه تهذيب كند مردم را، دنبال چيزهاى ديگر نبوده است. اصلاً مى‏شود گفت كه قرآن براى همين مقصد آمده است، براى اينكه بشر به اين مطلب از همه‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 9

چيز بيشتر احتياج داشتند. قرآن كتابى است كه براى انسان‏سازى، از تمام مراحلى كه انسان طى مى‏كند، قرآن در همه مراحلش دعوت دارد و راه دارد و تمام قصه‏هائى كه در قرآن نقل شده است، گاهى هم تكرار شده است، براى اين بوده است كه مساله اهميت داشته است و اين قصه‏ها راهنماى مردم بوده است و براى تهذيب بوده است. قرآن كتاب احكام نيست. كليات را، كليات احكام را، اصولش را ذكر فرموده است آن. قرآن كتاب دعوت است و كتاب اصلاح يك جامعه است كه بعد از اينكه به قرآن اصلاح شد جامعه، به سنت نبى و اخبار وارده از طرف پيغمبر اكرم (ص) به وسيله ائمه هدى و روات، آنها عمل بشود. از اين جهت اين دو نكته اسباب اين مى‏شود كه ما توجه به اين بكنيم كه هم خودمان را تهذيب بكنيم، براى اينكه اهم امور اين است نزد اسلام و اگر علم بلاتهذيب باشد ضررش از جهل بدتر است، هم خودمان را تهذيب بكنيم و هم خودمان را متوجه به حق تعالى و احكام حق تعالى بكنيم و هم جامعه را به اين راه دعوت كنيم كه الحمدلله امروز تقريباً همه مسائل تهذيبى و مسائل اخلاقى قابل دعوت است و هيچ مانعى از اين نيست. اگر سابق شما مى‏خواستيد كه بعضى از احكام الهى را منتشر كنيد يا بعضى از اخلاق فاسده را ذكر بكنيد، حتى در يك جاى محدود هم نمى‏توانستيد، براى اينكه آنهائى كه مخالف شما بودند آنقدر فاسد بودند كه شما از هر صفت زشتى كه اسم مى‏برديد، آنها به ريش مى‏گرفتند و جلوى شما را مى‏گرفتند و امروز بحمدالله اين فرصت براى ما، براى شما آقايان علما، براى همه علماى اسلام در ايران پيش آمده است كه راه باز است براى مهذب كردن مردم و دعوت مردم به صلاح. بنابراين، آن چيزى كه در راس همه امور است، براى همه ماها اول تهذيب نفس است و در خلال او تهذيب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد نمى‏تواند ديگران را تهذيب كند، حرف اثر ندارد. وقتى كه آقايان خودشان را تهذيب كردند، خصوصاً ائمه جمعه كه سر و كارشان با توده‏هاى عظيم مردم است، ائمه جماعت هم هست، اما ائمه جمعه بيشتر الان مورد توجه هستند، آنها بايد انشاءالله به مقام عالى تهذيب برسند و مردم را هم دعوت به اين مطلب بكنند. تمام آن مسائلى كه در اسلام است، حتى مسائل سياسى‏اش، مسائل تهذيبى است، براى درست كردن آدم است. ما نبايد همه مسائل را حالا دنبال مسائل سياسى قرار بدهيم، بايد همه مسائل را دنبال مسائل اسلامى و خصوصاً اين وجهه تهذيب مردم. شما ملاحظه مى‏فرماييد كه لحن قرآن در اين باب از همه ابواب ديگر لحنش زيادتر و بيشتر تاكيد در آن دارد، چندين آيه قسم هست و بعدش قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها او به ما مى‏فهماند كه اساس مسائلى كه همه چيز به آن درست مى‏شود، آن تهذيب است و اساس همه مسائلى كه انحرافى است، اين عدم تهذيب است و دسى در نفس انسان است، دسى شيطان است. بنابراين بايد ما سرلوحه همه امورمان را اين قرار بدهيم.

شايد هيچ انقلابى مثل انقلاب ايران مورد تهاجم واقع نشده باشد

البته گرفتارى الان براى ما، براى ملت خيلى زياد است، يعنى شايد در هيچ انقلابى اينطور مثل انقلاب ايران مورد تهاجم واقع نشده باشد، براى اينكه انقلاب‏هاى ديگر يا انقلاب‏هاى چپى بوده يا

صحيفه نور ج 16 صفحه 10

راستى بوده. اگر چپى بوده چپى‏ها تاييدش مى‏كردند، راستى‏ها مخالفش بودند و اگر بعكس بوده آنها تاييد مى‏كردند و آن دسته مخالف بودند. اما انقلاب اسلامى از باب اينكه از اول اسلامى بوده اينطور نبوده است كه يك نفر فرض كنيد كه غربزده يا شرق‏زده آمده باشد و انقلاب كرده باشد و مردم را دعوت به انقلاب كرده باشد، كودتا كرده باشد. مساله كودتا نبوده است، مساله قيام يك ملت براى اينكه از دست ظلم داخل و خارج به تنگ آمده است. قيام يك ملت است در مقابل همه قدرت‏ها، مهيا هم بايد باشد براى اينكه همه قدرت‏ها به او تهاجم كنند و هيچ توقع ما نداريم كه امريكا با ما سر مصالحه داشته باشد يا شوروى. همه اينها مى‏بينند كه اگر اين انقلاب در ايران انشاءالله به ثمر برسد و آنطورى كه خواست اسلام است تحقق پيدا بكند، ناچار اين انقلاب به خارج صادر مى‏شود، هيچ احتياجى به اين نيست كه كسى هم برود اين كار را بكند البته تكليف است كه دعوت بشود همه جا، اما اگر اين انقلاب را مردم دنيا كه الان متوجه به آن هستند، هم زورمندها متوجهند كه احساس خطر مى‏كنند و هم مظلوم‏ها متوجهند كه شايد اين راهى باشد براى نجات، اين انقلاب اگر انشاءالله به آن مقصد اعلاى خودش برسد و اسلام در اينجا حكومت داشته باشد و هيچ حيثيت ديگرى غير اسلام نباشد، اين خطرى است براى قدرت‏هاى بزرگ و وابستگان آنها و راه اميدى است براى مستضعفان جهان، همان معنائى كه تمام انبيا از صدر عالم تا حالا دنبال او بودند. همه انبيا آمدند و با قلدرها دعوا كردند. البته آنهائى كه مى‏خواهند انبيا را قبول نكنند و وابستگان به انبيا را محكوم كنند، آنها مى‏گويند كه دين براى اين است كه مردم را تخدير كند، اينها تخدير مى‏كنند و قدرت‏هاى بزرگ مى‏چاپند. ولى هر كس نگاه كند به سيره انبيا از صدر عالم تا حالا، مى‏بينيد كه آنى كه اطراف انبيا جمع شدند مظلوم‏ها هستند، آنى كه مقابل انبيا بودند قلدرها بودند. ما هيچ نبى‏اى را سراغ نداريم كه با يك قلدرى ساخته باشد به ضد ملت خودش و هيچ وصى نبى‏اى را سراغ نداريم كه ساخته باشد به ضد ملت خودش. اين سيره انبيا از صدر عالم تا زمان خاتم همين بوده است كه در مقابل اين قدرت‏هائى كه ظالم بودند، منتها هر كدام در يك محيطى بودند، از آنجا شروع كردند. حضرت موسى در يك محيطى بوده از آنجا شروع كردند. لكن مقصد اين بوده است كه ريشه استكبار را از جهان بكنند و مردم مظلوم را از اين ظلم‏هائى كه بر ايشان مى‏شود نجات بدهند. از اين جهت با شما دو طايفه به شما توجه دارد، يك طايفه مستكبرين و سودجوها و طوايفى كه به آنها وابسته هستند، آنها را توقع نداشته باشيد كه با شما صلح بكنند، آنها نخواهند صلح كرد، آنها همه‏شان همان برنامه فرعون‏ها را دارند كه سر سازش هيچ ندارند، و يك دسته هم مستضعفين جامعه هستند كه اكثريت و يك اكثريت محروم هستند، اين دسته هم با شما هستند. هيچ اشكال ندارد كه اين برنامه شما اگر چنانچه در خارج تحقق پيدا كند، تمام مظلوم‏هاى جهان دورش جمع مى‏شوند. حالا مثل - زمان‏هاى - زمان سابقى كه انبيا بودند نيست، براى اينكه انبيا چقدر زحمت بكشند كه از يك شهرى به شهر ديگر منتقل كنند. خوب، هيچ وسايل نبود. در مكه بايد سيزده سال رسول اكرم باشند و نتوانند مطلب خودشان را به حجاز برسانند، تا برسد به جاهاى ديگر بخواهند برسانند. چقدر معطلى دارد. قاصدى بايد برود، چند ماه طول مى‏كشد تا برسد

صحيفه نور ج 16 صفحه 11

به آنجا، از اين مسايل. حالا هر مطلبى كه اينجا گفته مى‏شود، چند ساعت بعدش در همه دنيا منتشر است، راديوها مى‏گويند كه چه مى‏كنند. لهذا الان حجت بر ما بيشتر است و اهميت تبليغ هم زيادتر، براى اينكه تبليغ شما در اينجا و تهذيب مردم آن نيست كه توى مسجد شما تهذيب داريد، مهذب مى‏كنيد مردم را. نخير، اين انعكاس پيدا مى‏كند و راديو مى‏گويد و خارج هم مى‏رسد. بنابراين، ما امروز مواجه هستيم با همه قدرت‏ها كه مخالف ما هستند و مظلوم هم هستيم. تمام تبليغاتى كه در تمام جاها هست، تقريباً تمام جاها، آنهائى كه ساكتند، ساكتند، آنهائى كه حرف مى‏زنند همه به ضد اسلام و به ضد جمهورى اسلامى صحبت مى‏كنند، آنهائى كه يك خرده عاقل‏ترند مى‏گويند اينها اسلامى نيستند. دل مثلاً كارتر يا بگين براى اسلام مى‏سوزد كه ما چون اسلامى نيستيم، آنها متاثرند! اى واى! چرا اسلام در ايران تحقق پيدا نمى‏كند؟! آنها هم كه از خودمان هستند كه يعنى ايرانى هستند، آنهائى كه در زمان حكومتشان با اسلام در جنگ بودند، حالا دلسوزى مى‏كنند براى اسلام كه اين مملكت اسلامى نيست! تمام هم و غم اينها كه در خارجه رفتند اين است كه چون اسلامى نبوده از اين جهت ما پشت كرديم به آن. و آنهائى كه بى عقل هستند، آنها ديگر اين مسايل را طرح نمى‏كنند، آنها اصلش با اصل تبليغات اسلام مخالف هستند. بنابراين شما مواجه هستيد امروز با تمام تبليغات مخالف، يعنى هيچ شايد راديوئى پيدا نكنيد، الا اينكه مگر خيلى نادر باشد، الا اينكه حمله مى‏كند به ايران، به نهضت ايران، به حكومت ايران، به چه و همه هم تقريباً مى‏گويند كه ملت مخالف با اينهاست، كانه چند نفر معمم آمدند بدون اينكه ملتى در كار باشد، ارتش هم كه مى‏گويند مخالف با اينهاست، نه اينكه ملتى باشد، بدون اينكه ارتشى باشد، بدون اينها زمام امور را به دست گرفتند. اين ملتى كه همه مى‏دانند، نه اين است كه ما مى‏دانيم، آنها مى‏دانند مسائل را و مى‏دانند قضيه اينكه ملت چكاره است و چه مى‏كند و با كيست، اينها را همه مى‏دانند لكن از باب اينكه خوب، خود تبليغات يك مساله است، لااقل براى خارج يك جوهايى درست مى‏كنند. اينها همه‏شان دنبال اين هستند كه اين نهضت اسلامى را شكست بدهند كه مبادا در ايران درست تحقق پيدا كند و تا آخر دست آنها كوتاه بشود و مبادا از ايران به ساير جاها و منطقه‏هاى ديگر سرايت بكند و صدور پيدا بكند كه دست قدرت‏هاى بزرگ از جهان كوتاه بشود. از اين جهت آنها روى اين زمينه با شما مخالف هستند. لكن آن چيزى كه دل ما و شما و همه را گرم مى‏كند تاييدى است كه خداى تبارك و تعالى از ما مى‏كند، ما كه خودمان قدرتى نداريم و نداشتيم و نخواهيم داشت، هر چه هست از اوست، هر قدرتى كه هست از اوست، منتها اگر ملت‏ها، اگر دولت با خدا باشند، خداى تبارك و تعالى تاييدشان مى‏كند و اگر چنانچه بر ضد باشند، خداى تبارك و تعالى رهايشان مى‏كند به حال خودشان. بنابراين ما بايد كارى بكنيم كه در مقابل اين قدرت‏هاى بزرگى كه در مقابل ما هستند و اين تبليغات بزرگى كه الان مى‏شود بر ضد ماها، كارى بكنيم كه بهانه ديگر دست آنها ندهيم. يك فرض كنيد كه امام جمعه اگر خداى نخواسته در يك محلى يك خطاى جزئى بكند، يك اشتباهى بكند، اين مساله كم‏كم مى‏رسد به دست منافقين و امثال اينها و گروه‏هاى چپى، اينها مى‏رسانند آن را به همه جا و همه جا رويش تكيه مى‏كنند و بحث مى‏كنند. ما آن كارهائى كه نكرديم و

صحيفه نور ج 16 صفحه 12

هيچ وقت هم در ايران نخواهيم كرد مثل كشتن بچه و كشتن غير بالغ و اينها، چقدر اينها دارند تكيه به آنها مى‏كنند كه خير، اين حكومت اسلامى دارد بچه‏ها را چه مى‏كند، بدون محاكمه، بدون بازرسى، همين طورى توى خيابان‏ها مى‏ريزند و مى‏كشند و امثال اينها. اين چيزهائى كه همه مى‏دانند كه نشده است، دارند براى ما مى‏گويند. آن چيزى كه خواص مختلفى دارد كه جاهاى ديگر ندارد، اين، اين انقلاب اسلامى ايران است. اولاً اسلامى است، هيچ انگيزه‏اى غير اسلام ندارد، يعنى شما از آن اول كشور تا آخر كشور هر جا برويد، مردم فريادشان اين است كه ما جمهورى اسلام را مى‏خواهيم. ما اسلام را مى‏خواهيم. همين طور هم هست. يكى اينكه اين انسجامى كه پيدا شده است بين‏شان، يعنى تمام ملت ما با هم منسجمند، يك عده قليلى هم هستند كه خوب، همه جا عده قليل هست كه آنها مخالف با اسلام هستند والا توده‏هاى بزرگ مردم همراهند با شما. اين هم يك خصوصيتى است كه در اين انقلاب است.

همه مسوولين در سرتاسر كشور از خود مردم هستند

و يك جهت ديگر هم اين تحولى است كه پيدا شده در همه جا. شما ملاحظه بكنيد، شايد، بعضى آقايان يادشان بايد باشد، همين در زمان قاجار هم كه ديگر اين آخرى با ضعف زندگى مى‏كردند معذلك حكومت‏هايشان در هر جا حكم يك سلطان داشت، حكم يك پادشاه را داشت، هر كارى مى‏خواست مى‏كرد و بسيارى از جاها را هم اجاره مى‏دادند. اين فرض كنيد كه استاندارى كه مى‏خواست يك جايى برود، آن والى كه مى‏خواست برود فرض كنيد والى خراسان بشود، خراسان تيول او بود و آن وزير بالا و آن فرض كنيد كه امير و الا، آن يك وجهى مى‏داد خراسان را مى‏خريد. بنا هم بر اين بود كه تو برو هر كارى مى‏خواهى بكن، ما گوش نمى‏دهيم به حرف‏هاى مردم. او مى‏رفت آنجا هر كارى دلش مى‏خواست مى‏كرد، مردم را هر طور مى‏خواست عذاب مى‏داد و البته آن پولى كه داده است بايد در آورد با اضافاتش، پول‏ها هم در مى‏آمد. الان شما در سرتاسر كشور ملاحظه بكنيد از نخست وزير و رئيس جمهورش بگيريد تا آن پائين‏ها هر كه هست، مى‏بينيد كه يك مردمى هستند كه از خود مردم هستند. رئيس جمهور يك طلبه‏اى بوده است سابق و بعد هم يك آقايى شده است و بعد شده است رئيس جمهور. نه دستگاهى اينها را دارند و نه افكارى اينها را دارد و همين طور همه وزرا. اين وزرا گاهى وقت‏ها جمعيتى مى‏آيند اينجا و مخلوط به هم هستند، آدم تميز نمى‏دهد كه اين پاسدار هست يا وزير. من حكومت‏هاى كوچك را ديده‏ام كه وضعشان چطور بود و با چه وضعى بيرون مى‏آمدند. وقتى بيرون مى‏آمدند، مردم همه صف مى‏كشيدند برايشان تعظيم بايد بكنند. با بساط مى‏آمد بيرون يك حكومت فرض كنيد كه جاى كوچكى، اما حالا نخست‏وزيرش مى‏آيد، مردم باشند مثل سايرين. اين هم يك مساله‏اى است كه الان در ايران تحقق پيدا كرده است. جاهاى ديگر نيست اين مسائل كه همه مردمى هستند و همه هم با هم هستند و لهذا هم مردم پشتيبان دولتند و هم مردم پشتيبان ارتشند، هم ارتش و دولت با مردم هستند و اين يكى از رمزهاى بزرگ پيروزى اين چيز است.

صحيفه نور ج 16 صفحه 13

فراوانى يكى از نعمت‏هاى بزرگى است كه ما داريم

و اما اينكه نبايد هيچ فرض كنيد كه اشتباهى باشد، نبايد هيچ گرفتارى باشد ، خوب، چطور نبايد و چطور مى‏توانند. شما فرض كنيد كه گرانى الان هست، خوب، همه ما مى‏دانيم گرانى هست اما با تمام قوا دارند كوشش مى‏كنند كه بتوانند، نمى‏توانند. انقلاب واقع شده است، فراوانى است، اين يكى از نعمت‏هاى بزرگى است كه ما داريم. شما شايد خيلى‏هاتان شايد يادتان هست كه در همين جنگى كه به ما مربوط نبود، جنگ عمومى دوم كه به ما مربوط نبود، در ايران ديگر نان پيدا نمى‏شد. من يادم است كه در قم كه مى‏رفتند منزل و برمى‏گشتند، دكان نانوائى هيچ باز نبود، سنگكى اصلش در قم نبود، يك نان‏هائى، در تهران كه بوديم يك نان‏هائى درست مى‏كردند كه رنگش با رنگ عباى شما شبيه به هم بود، مردم اين نان‏ها را مى‏خوردند آنوقت، امروز شما مى‏بينيد كه از حيث ارزاق بحمدالله خدا لطف كرده است و از ارزاق مردم ديگر نگرانى ندارند گرانى هست البته، اما نمى‏شود در يك انقلاب هيج چيز نباشد، لازمه هر انقلاب اين است كه يك اختلافاتى باشد، يك عرض بكنم كه اشرار در اطراف چه بكنند. در هر شاه مردگى كه در سابق واقع مى‏شد يكدفعه ايران به هم مى‏خورد، اشرار در اطراف چه بكنند. در هر شاه مردگى كه در سابق واقع مى‏شد يكدفعه ايران به هم مى‏خورد، شاه مى‏مرد يكدفعه خان‏ها سر درمى‏آوردند و دزدها سر درمى‏آوردند و به هم شلوغ مى‏شد تا دوباره يك زحمتى كشيده بشود، باز يك آرامش نسبى پيدا بشود، آن هم نسبى. والحمدلله حالا اين مسائل كم است، نه اينكه نيست، هست ولى كم است. مردم، اگر اينهائى كه يادشان است جنگ دوم جهانى كه به ما هيچ مربوط نبود، ما سر پل بوديم، سر راه بوديم، آمدند گرفتند اينجا را و به مجردى كه گرفتند، همه چيز نادر شد، ديگر هيچ پيدا نمى‏شد، حالا بحمدالله پيدا مى‏شود. حالا فرض كنيد يك چيزى كم يافت بشود اين را نبايد ما هى بگوئيم كه ما چه بكنيم، مردم بگويند ما چه بكنيم. خوب، مردم كه ديدند اين مسائل را، مردم كه ديدند اين گرفتارى را، مردم كه شنيده‏اند گرفتارى‏هاى جاهاى ديگر را، خوب، براى چه شكايت مى‏كنند؟ بحمدالله فراوانى است، يعنى گرسنگى نيست توى كار، اينطور نيست كه مردم نان پيدا نكنند، اينطور نيست كه مردم ارزاق را نتوانند پيدا كنند، كمياب گاهى مى‏شود اما آن هم ارزاق عمومى كمتر كمياب مى‏شود. يكدفعه مى‏خواهند آقايان كه، آنهائى كه توقع دارند و هى شكايت مى‏كنند، يكدفعه از آن حال انقلابى برگردند به يك حال آرامشى كه هيچ كسى در هيچ جا به ما كار نداشته باشد، خوب، مايى كه الان مواجه هستيم با تمام قدرت‏هاى عالم، همه از هر طرف به ما فشار مى آورند، همه از هر طرف به ما مى‏خواهند ظلم بكنند معذلك دولت ايران و ملت ايران اينطور سر پاى خودش ايستاده است، در خودش جنگ است، يك سال و نيم است كه جنگ است، هر وقت جنگ باشد در يك جايى، همه جايش به هم مى‏خورد، جنگ است و همه جا آرامش است، مناطق جنگى هم بحمدالله با قدرت دارند پيش مى‏روند، توقع اين نبايد مردم بكنند، آقايان به مردم نصيحت كنند كه توقع اينكه يكدفعه همه گرفتارى‏ها رفع بشود، يكدفعه شما در كدام حكومت از صدر اسلام تا حالا، حكومت رسول الله را بگيرد و حكومت اميرالمومنين سلام الله عليه را و بعدش هم كه دست‏هاى آنهائى بودند كه فروختند، خوب، ملاحظه كنيد كه در همان زمان حضرت امير همچو نبود كه همه اينهائى كه‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 14

مى‏روند اطراف و از طرف چيز، همه‏شان يك مردم سيرى باشند، اصلش بسياريشان كارهاى خلاف هم مى‏كردند، افرادى باعث ناراحتى، حضرت امير هم چيز مى‏كردند، حضرت امير هم اقدام مى‏كرد چيز مى‏نوشت به آنها، در صورتى كه آنوقت آرامش بود در همه جا، الا زمان حضرت امير، البته از داخل خيلى خراب بود. در هر صورت من گمان مى‏كنم كه ما اگر چنانچه راجع به اين گرفتارى‏هاى جزئى كه داريم و آن گرفتارى‏هاى بزرگ بحمدالله رفع شده است، آنقدر كارها شده است براى اين مردم، اگر راجع به اين گرفتارى‏هاى جزئى كه هست و لازمه يك انقلابى هست و بايد هم دنبالش بروند و هميشه هم گفته مى‏شود كه دنبالش برويد، اگر راجع به اينها، خوب، اينها ناشكرى بكند، يك وقت خداى نخواسته عنايت خدا برگردد از ما. ما بايد شكر نعمت‏هاى خدا را بكنيم. شما در سرتاسر ايران الان يك مشروب فروشى ديگر نمى‏بينيد. خوب، بايد چه بشود؟ يك دانه از آن خانه‏هائى كه بود شما مى‏دانيد، همه‏تان شنيديد البته كه در سرتاسر شهر، ما همدان كه بوديم مى‏گفتند مشروب فروشى در همدان بيشتر از نانوايى است، بيشتر از كتابفروشى است، تهران بدتر از آنجا، الان شما سرتاسر ايران وقتى بيائى ببينى يك همچو كارهاى خلاف نيست. اين كارهاى خلاف آقايان كه مضر به حال اسلام بود و آنطور راهى كه آنها داشتند پيش مى‏رفتند كه خجالت دارد كه انسان اسمش را ببرد كه آنها مى‏خواستند چه بكنند، مى‏خواستند چه بساطى درست بكنند و بحمدالله دست آنها كوتاه شد و مملكت الان يك مملكت نيمه اسلامى است. البته گرفتارى هست از باب اينكه نمى‏شود اين گرفتارى‏ها يكدفعه رفع بشود. بايد مردم را هدايت كنيد و انشاءالله مسوولين هم با شماها موافقت مى‏كنند، شما هم با مسوولين موافقت مى‏كنيد در ساختن مملكت و در ساختن مردم. و مردم هم بايد توجه بكنند به اينكه دولت دنبال اين هست كه بسازد و آنطورى كه گزارش داده مى‏شود از جهاد سازندگى و از ساير كارهايى كه تاكنون شده است، در ظرف آن پنجاه سال به قدر اين دو سال با همه اين گرفتارى‏هائى كه دولت داشته است، نشده است. آمار وقتى داده مى‏شود، خوب، آمار داده مى‏شود، وقتى آمار را مى‏دهند راجع به ساختمان مدرسه، در تمام دوره آنها به اندازه اين دوره، شايد اين دوره نصف تمام آن دوره‏ها باشد، چيز درست كرده باشند، مدرسه درست كرده باشند. چقدر حمام، چقدر مسجد، چقدر راه كشيدند، چقدر كار كردند. خوب، كارهايى است كه شده، ما نبايد هى انگشت بگذاريم روى آن كه نشده است. خوب، يك قدرى هم اظهار تشكر از اين كه شده است بايد بكنيم، يك قدرى هم مردم را آگاه كنيم به اينكه در انقلاب فراوانى نعمت بودن ولو گران است گرانى سرسام آور هم است لكن بودن اين نعمت در بين مردم، اين يكى از نعمت‏هاى بزرگ خداست كه در انقلابات ديگر اين حرف‏ها نيست در كار. الان هم در بعضى از جاهائى كه يك انقلابى شده است، از عدم ارزاق و از نبودن اينهاست، ناله مى‏كند. بنابراين ما نبايد توقع داشته باشيم كه همه مسائل درست بشود و تمام افرادى كه دارند كار مى‏كنند، در دولت هستند، تمامشان يك آدم‏هاى مهذب باشند. نيست همچو چيزى، نمى‏شود يك همچو چيزى. ما نداريم الان كسانى كه بروند همه جا و مردم را دعوت كنند. حوزه‏ها مجهز نيستند، براى اين كارها نبودند، از باب اينكه همه چيز از دست آنها خارج بود، حتى تبليغ نمى‏توانستند درست بكنند، از

صحيفه نور ج 16 صفحه 15

اين جهت نمى‏توانستند اين كار را... الان ما كمبود داريم نسبت به روحانيت، كمبود داريم نسبت به مبلغ، كمبود داريم نسبت به اين مسائل و بايد به تدريج درست بشود. مايوس نشويد و انشاءالله با خدا هستيم و خدا با ما هست. ما مى‏خواهيم كه مملكت را اسلامى‏اش كنيم به همه معانى، همه شما آرزويتان هم همين است كه اين مملكت اسلامى بشود و همه احكام اسلام در آن جارى بشود و يك همچو آرزويى كه ما داريم، خداوند ما را تاييد مى‏كند انشاءالله. انشاءالله خداوند همه شما را تاييد كند، موفق باشيد، مويد باشيد و مردم را هدايت كنيد، مشكلات را طورى كنيد كه مردم خيال نكنند كه ما الان مشكلاتى داريم كه ديگر قابل حل نيست. نه، مشكلاتى هست، البته هست اما دنبالش هستند و قابل حل است، انشاءالله حل مى‏شود همه. والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 16

تاريخ 2/11/60

فرمان امام خمينى به آيت الله مهدوى كنى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا مهدوى كنى دامت افاضاته‏

جنابعالى را به عضويت ستاد انقلاب فرهنگى منصوب مى‏نمايم. اميد است با همكارى و همفكرى با اعضاء محترم اين ستاد و نيز افراد صاحب نظر متعهد و اساتيد و دانشجويان محترم و مسوول، در هر چه سريعتر بازگشائى دانشگاه‏هاى كشور كوشش نمائيد. انشاءالله ملت شريف ايران در آينده‏اى نزديك شاهد فعاليت علمى دانشگاهى در سراسر ايران باشند.

توفيق جنابعالى و ساير اعضاء محترم و همه افرادى كه در اين زمينه كوشش مى‏نمايند را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:06 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 17

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام احمدى‏

تاريخ 2/11/60

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ احمد احمدى دامت افاضاته‏

جنابعالى را به عضويت ستاد انقلاب فرهنگى منصوب مى‏نمايم. اميد است با همكارى و همفكرى با اعضاء محترم اين ستاد و نيز افراد صاحب نظر متعهد و اساتيد و دانشجويان محترم و مسوول، در هر چه سريعتر بازگشائى دانشگاه‏هاى كشور كوشش نمائيد. انشاءالله ملت شريف ايران در آينده‏اى نزديك شاهد فعاليت علمى دانشگاهى در سراسر ايران باشند.

توفيق جنابعالى و ساير اعضاء محترم و همه افرادى كه در اين زمينه كوشش مى‏نمايند را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 18

تاريخ 4/11/60

بيانات امام خمينى در جمع اساتيد، اعضاى هيأت مديره و دانشجويان مدرسه عالى علوم تربيتى و قضائى قم، مسؤولان ستاد مركزى جهاد سازندگى، فرماندهان سپاه پاسداران، گروهى از مسؤولين جمعيت هلال احمر، طلاب و اقشار مردم كاشان و انديمشك

چيزهايى كه بر ضد اين نهضت است به دست خود ملت از سر راه برداشته مى‏شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من بايد تشكر كنم از آقايانى كه در اين سرما و زحمت تشريف آوردند اينجا و اينجا را مفتخر كردند به وجود شريف خودشان، هم از بانوان و دوشيزگان قم و هم از علماى اعلام حوزه علميه و هم از پاسداران و هم از جهاد سازندگى و ديگران و آقايان طلاب كاشان. انشاءالله خداوند همه ما و شما را موفق كند كه به اسلام و خواست اسلام تا آخرين نفس پايدار باشيم و از هيچ توطئه يا تهديدى خوف نداشته باشيم.

ما چند جور گرفتارى داريم، يك جور گرفتارى‏هاى داخلى كه همه مى‏دانيد از جهت جنگ و از جهت فسادهائى كه گروه‏هاى فاسد مى‏كنند و از جهات كمبودهايى كه داريم، اينها به نظر مى‏آيد كه خيلى اسباب اين نشود كه ما عقب‏نشينى كنيم. ما و شما آقايان و همه ملت كه همه با هم هستند، گرفتارى‏هاى داخلى را حل مى‏كنند و امروز يك گرفتارى غيرقابل حلى ما نداريم. البته كمبودهايى داريم از قبيل كمبود قاضى، كمبود مبلغ كه اين به عهده علماى حوزه علميه قم و ساير حوزه‏هاست كه با كمال كوشش در اين مطلب پافشارى كنند و وجود قاضى امروز خيلى محل احتياج است و چند هزار قاضى ما لازم داريم، ايران لازم دارد و آن بايد به همت والاى علماء بلاد و مدرسين محترم حوزه علميه قم ايدهم الله تعالى اين كمبود ولو به دراز مدت، اما نه خيلى دراز مدت، اين كمبود انشاءالله حل بشود و حل مى‏شود. و همين طور تربيت مبلغين، مبلغين امروز خيلى مورد احتياج است. در شهرها، در روستاها، در مناطق جنگى و همه جا، در كارخانه‏ها، همه جا مبلغ مورد احتياج است و كمبود داريم. بسيارى از اوقات مى‏آيند اينجا و شكايت دارند از اينكه نداريم مبلغ. بايد باز حوزه علميه خصوصاً حوزه‏هاى علميه همه جا خصوصاً حوزه علميه قم همت كنند كه اين نقيصه را هم انشاءالله رفع كنند و مساله‏اى نيست و خواهد رفع شد.

جنگ هم يك مساله‏اى بود كه انسان خيال مى‏كرد كه يك هائله‏اى است براى ما و يك

صحيفه نور ج 16 صفحه 19

مساله‏اى است بسيار مهم لكن معلوم شد كه منافعش بيشتر از ضررهايش بود. آن انسجامى كه در اثر جنگ، بين قشرها پيدا شد و آن معناى روحانى و معنوى‏اى كه در خود سربازان عزيز از ارتش و ژاندارمرى و سپاه پاسداران به نمايش گذاشته شد و آن روح تعاونى كه در همه ملت از زن و مرد در سرتاسر كشور تحقق پيدا كرد، به دنيا فهماند كه اين مساله‏اى كه در ايران است با همه مسائل جداست. اينجا از باب اينكه اصل نهضت را خود ملت كرد و به ثمر رساندنش هم به دست خود ملت شد، چيزهائى كه برضد اين نهضت و برضد اين انقلاب است، باز به دست خود ملت از سر راه برداشته مى‏شود و انشاءالله اين هم به زودى حل خواهد شد.

مساله گرانى و مساله احتكار و اينها هم كراراً گفته شده است به اينكه اينهائى كه گرانفروشى مى‏كنند، اينهائى كه احتكار مى‏كنند، اينها انصاف داشته باشند كه اين ملتى كه با خون خودش و با زحمت خودش شما را به از آن اختناق بيرون آورد و مساله آن ناامنى به صورت قانونى را از بين برد، هيچ انصاف نيست كه شما با اين ملت و اين - با اين مستضعفين اينطور كنيد. مى‏دانيد كه گرانى و احتكار تلخى‏اش به ذائقه مستضعفين و عامه مردم محروم است، مشكل براى اينهاست و الا آنهايى كه بالانشين‏اند و از طبقات مستكبر هستند و بالانشين، آنها برايشان اين امور خيلى مطرح نيست، هم ذخيره‏ها دارند و هم اموال زياد، هر قيمتى هم باشد مى‏توانند تهيه كنند، اين مستضعفين هستند كه بار اين زحمت به دوش آنهاست و بار انقلاب هم به دوش قوى محترم آنها بود و هست و اميدواريم كه اين مساله هم حل بشود، با انصاف فروشندگان و ثروتمندان و با توجه اولياء امور. اين مسائل داخلى يك مسائلى است كه ولو به دراز مدت حل مى‏شود. بحمدالله جهاد سازندگى به طورى كه آقا خواندند و ريز اين فعاليت‏ها را دادند، بسيار انسان را دلخوش مى‏كند و اميدوارم كه فعاليت بيشتر از اين بشود و به روستاها، به مستضعفين، به محرومينى كه در طول تاريخ محروم بودند، به اينها بيشتر رسيدگى بشود و مى‏شود. و من تشكر مى‏كنم از اينهمه زحمت‏ها و اميدوارم كه از اين به بعد هم آقاى نورى كه در اين جرگه وارد شده‏اند، با هدايت‏هائى كه مى‏كنند و زحمت‏هائى كه مى‏كشند و با زحمت‏هاى ساير برادرهاى محترم مشكل هم هر چه باشد، انشاءالله حل بشود. مشكل‏هاى داخلى ما يك قسم مشكلات هست كه به دست خودمان بايد حل بشود و همه ملت بايد در اين باب كوشش كنند، آنهائى كه كار مى‏توانند بكنند كار بكنند، زراعت مى‏توانند بكنند زراعت بكنند و اين مشكل را، مشكل اقتصادى را با دست خود ملت انشاءالله حل بشود و ملت ما به خودكفائى انشاءالله برسد.

دانشگاه را بايد با جديت باز كنند و به طور حتمى اسلامى‏اش كنند

مشكل دانشگاه هم حل شده است و مى‏شود. من از بعضى روزنامه‏ها گله بايد بكنم كه گاهى در تيترهايشان يك مطلبى كه از يك راه مى‏خواهد برود، منحرفش مى‏كنند به راه ديگر. ما مى‏گوئيم دانشگاه‏ها بايد باز بشود و در خلال باز شدن زحمت كشيده بشود از جناح خود دانشگاهى‏ها و از جناح

صحيفه نور ج 16 صفحه 20

روحانيون و جناح‏هاى ديگرى خدمت كنند تا اينكه دانشگاه‏ها به آن تربيت اسلامى برسند. مى‏بينيم كه گاهى وقت‏ها در روزنامه‏ها مى‏گويند كه دانشگاه‏ها تا اصلاح نشود، نبايد باز بشود، گاهى هم گردن من مى‏گذارند اين حرف را. من از آنها گله دارم كه من مى‏گويم كه دانشگاه چون اصلاحش طولانى است بايد باز بشود، نه اينكه صبر كنند تا آن آخر. و يك مطلبى هم به شوراى فرهنگى انقلاب عرض مى‏كنم كه از قرارى كه بعضى از آقايان گفتند، ايراد زياد مى‏گيرند، يك مساله، مساله اين است كه اشخاصى كه فاسد هستند و مى‏خواهند افساد بكنند در دانشگاه، حرفى نيست كه اينها بايد در دانشگاه راه پيدا نكنند، آنهائى كه دانشگاه را سنگر كرده بودند و اطاق جنگ درست كرده بودند و اين مفاسد را ايجاد مى‏كردند، آنها را بايد شناسائى كنند و كنار بگذارند، اما يك دسته جوان هستند از دخترها، از پسرها كه اينها گاهى در سابق يك ابتلائاتى به معصيت‏هايى داشتند و بعد توبه كردند، اينها را نبايد آقايان بگويند كه شما در فلان وقت يك كار خلافى كرديد و حالا ديگر بايد محروم باشيد از دانشگاه. خير، در توبه باز است. خداى تبارك و تعالى در توبه را باز گذاشته است براى همه معاصى، البته مفسدها نبايد باشند لكن اشخاصى كه توبه كردند، اشخاصى كه قبلاً افسادى نكرده بودند لكن يك مثلاً خلافى كرده بودند، چه دخترها و چه پسرها، و حالا پشيمان شدند، اينها را ما بايد با آغوش باز بپذيريم و توبه آنها پيش خداى تبارك و تعالى مقبول است و اينها هم راه پيدا كنند به دانشگاه. و اين جوان‏ها را مايوس نكنيد، اين جوان‏ها ذخيره اين ملت هستند. انحرافى اگر بوده است فى‏الجمله، آنها هم كه توبه كردند. بنابراين دانشگاه را بايد با جديت باز كنند و با جديت دنبال اين بروند كه به طور حتمى اسلامى‏اش كنند و تربيت‏هاى اسلامى در آن باشد.

آنچه بر سر مسلمين آمد، از اين قدرت‏هاى بزرگ است‏

يك گرفتارى هم ما راجع به مسلمين داريم. و اين گرفتارى كه راجع به كشورهاى اسلامى است، اين بايد به دست خود كشورهاى اسلامى حل بشود. اين را همه مى‏دانند و همه مى‏دانيد كه آنچه كه بر سر مسلمين آمده است، از اين قدرت‏هاى بزرگ است و آنچه كه بايد اين مشكلات را حل بكند، وحدت كلمه مسلمين است. اين مسلمينى كه بايد همه دولت‏هايشان و ملت‏هايشان دست به دست هم بدهند و مهاجمين به اسلام را، صهيونيسم را كه مهاجم به اسلام است و دشمن سرسخت اسلام است و در صدد اين است كه يكى بعد از ديگرى كشورهايى را از شماها بگيرد، به جاى اينكه همه با هم متحد بشويد و اين جرثومه فساد و سرطان را از بلاد مسلمين بيرون كنيد و پاك كنيد، با هم مى‏نشينيد يا صحبت مى‏كنيد، يا صحبتى مى‏كنيد كه به نفع آنهاست. همه هم و غم بعضى از اين كشورها اين شده است كه در ايران اسلام را مى‏خواهند پياده كنند. ايرانى كه از اول فرياد زده است كه ما بايد فلسطين را، قدس را آزاد كنيم، هر روزى برايش يك نغمه‏اى مى‏سازند و هر روزى يك بساطى درست مى‏كنند كه ايران با مثلاً اسرائيل بست و بند دارد. چه داعى داريد كه شما كه از اسرائيل اينطور توهين مى‏بينيد، اينطور اهانت مى‏كند، اينطور حيثيت شما را پايمال مى‏كند، بلندهاى جولان را - در غصب

صحيفه نور ج 16 صفحه 21

مى‏خواهد بكند و مى‏گويد من اعتنا به هيچ قدرتى ندارم، يك همچو جرثومه فسادى را شما بايد با اتفاق خودتان از بين برداريد. اگر از بين بر نداريد، اين يك ماده سرطانى است كه سرايت مى‏كند به جاهاى ديگر، اكتفا به جولان نمى‏كند، راى آنها اين است كه اسرائيل از همه نژادها بالاتر است و از فرات تا نيل هم مال اوست و همه اين جاها بايد برگردد به اسرائيل و شما نشستيد سر يك امور جزئى، و - يك - سر يك امور خيلى ناچيز با هم دعوا مى‏كنيد و همه همتان را اين قرار داديد كه نبادا ايران يك وقتى يك حرفى بزند. ايران كه همه ارگان‏هايش فرياد مى‏زنند كه ما نظرى نداريم به دولت‏هاى ديگرى و ملت‏ها ديگرى، الا اينكه با آنها متحد بشويم و فساد را از منطقه بيرون كنيم، دشمنى با ايران را مى‏كنند. اين چرا بايد اينطور بشود؟ بايد توجه بكنند سران قوم، توجه بكنند روشنفكران قوم، توجه بكنند علماى بلاد، توجه بكنند علماى كشور همه جا، توجه بكنند به اين اينكه دشمن كى هست و دوست كيست و بايد دشمن را بيرون كرد و با دوست دست اتحاد داد. اين گرفتارى با دست همه مسلمين بايد حل بشود و تا اتحاد بين همه مسلمين نشود، اين گرفتارى‏ها هست، اين يك گرفتارى عمومى است براى همه مسلمين، يك گرفتارى هم گرفتارى براى همه جهان است، همه مستضعفان جهان، اين گرفتارى به اضافه همه گرفتارى‏ها زير سر آمريكا و شوروى است. اگر امريكا پشتيبانى از اسرائيل نمى‏كرد، اسرائيل مى‏توانست فلسطين را غصب كند؟ مى‏توانست ادعا كند كه جولان مال ماست و آن را براى خودشان ثبت كند؟ اگر امريكا نبود و اين قدرت شيطانى نبود، اينهمه فساد در بلاد مسلمين حاصل مى‏شد؟ اينهمه خونريزى‏هايى كه در بلاد مسلمين مى‏شود با تحريكات امريكاست. امريكا و آنهايى كه با او هستند، اينطورند و از اين طرف شوروى هم همانطور. دنيا اگر بخواهد از شر فساد آسوده بشود، بايد همه مستضعفين دست به هم بزنند و قدرت‏هاى اينها را محدود كنند در حكومت‏هاى خودشان. اسرائيل مى‏آيد جولان را براى خودش قرار مى‏دهد و ملحق مى‏كند به ساير ملك‏هاى غصبى‏اش، آنوقت اين سازمان‏هايى كه خود، ساخته خود نيستند و از ملت نيستند، بلكه چند تا دولت بزرگ اينها را درست كرده‏اند و يك وقت مى‏بينى كه همه بساطى درست مى‏كنند، يك صورتى درست مى‏كنند، با هم چه مى‏كنند و يك دسته زيادترى راى به آن طرف مى‏دهند و بعد هم امريكا مى‏آيد وتو مى‏كند. اين از آن حكومت جنگل بدتر است. حكومت جنگل باز جنگلى است، حكومت جنگل حكومت قلدرى است لكن اينها حكومت مى‏كنند و بدتر از جنگل عمل مى‏كنند و به خورد ملت مى‏خواهند بدهند كه سازمان حقوق بشر ما داريم، سازمان ملل متحد داريم. همان معنايى كه در جنگل بايد حاصل بشود بدتر از آن را در امريكا و شوروى مى‏كنند و بعد سازمان بين‏المللى هم مى‏آيد يك مانورى مى‏دهد و يك بساطى درست مى‏كند، راى هم يك عده برخلاف مى‏دهند، همه هم برخلاف مى‏دهند لكن همه هم مى‏دانند كه اين راى برخلاف، اثرى ندارد. وقتى همه اينها مى‏دانند راى برخلاف، اثر ندارد براى اينكه امريكا ايستاده و با يك نه تمام مى‏شود، اين كار لغوى نيست كه اينها مى‏كنند؟ كى را مى‏خواهند بازى بدهند؟ اصل اساس اين را خود اينها درست كرده‏اند، اساس اين سازمان‏ها ساخته خود اينهاست. اگر ساخته خود اينها نبود، به چه مناسبت بايد يك كشورى يا چند تا كشور قلدر حق

صحيفه نور ج 16 صفحه 22

وتو داشته باشند؟ اين را هم از اول خودشان درست كرده‏اند و اين را هم درست كرده‏اند براى بازى دادن ملت‏هاى كوچك، مستضعفين جهان. بدتر از اين جنايت و بدتر از اين وحشيگرى در عالم نيست. حكومت‏هاى جنگل باز يك فطرتى دارند، روى آن فطرتشان هم باز ظلمشان را بالسويه مى‏كنند، اما اين سازمان‏ها و آنهايى كه با دست آنها، با دست جنايتكار آنها اين سازمان‏ها درست شده است، آنها تمام حيثيت و انسانيت بشر را از بين مى‏برند با اسم اينكه ما طرفدار حقوق بشر هستيم. طرفدار حقوق بشر كه آنهمه جنايت در عالم دارد واقع مى‏شود با دست اين دو تا قدرت و هيچ كلمه‏اى نمى‏گويند يا اگر بگويند، به شوخى شبيه‏تر از جدى است، آنوقت راجع به ايران آن مسائل را مى‏گويند، باز هم توقع اين را دارند كه ايران گوش كند به حرف آنها. ايران ديگر راه اسلامى را پيش گرفته و همه اين سازمان‏هايى كه هستند، اينها را نوكر ابرقدرت‏ها مى‏داند.

بالاخره - اگر بنا - اگر بخواهد بشر، مستضعفين عالم اگر بخواهند يك زندگى شرافتمندانه انسانى داشته باشند، بايد همه مستضعفين جهان به هم دست بدهند و قدرت اين قدرتمندانى كه حق وتو دارند، اينها را بايد محدود كنند.

خداوند انشاءالله دنيا را از شر اين ابرقدرت‏ها نجات بدهد. و ملت‏هاى اسلامى را از شر شيطان داخلى خودشان نجات بدهد. و ملت ما را هر چه بيشتر منسجم كند. و علما و مدرسين و روشنفكران ما را همانطورى كه خدمت تاكنون كرده‏اند، توفيق خدمت عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 23

تاريخ 10/11/60

بيانات امام خمينى در ديدار وزير ارشاد اسلامى و سرپرستان هيأت‏هاى اعزامى به خارج كشور

جمهورى اسلامى از رژيم‏هاى مظلوم جهان است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايان مى‏دانند و محتاج به توضيح نيست كه جمهورى اسلامى از رژيم‏هاى مظلوم جهان است. هر چه دروغ مى‏خواهند مى‏گويند، بعضى از راديوها هر چند روز يك بار شيوه دروغ پراكنى‏شان را عوض مى‏كنند. وقتى از فحش و ناسزا خسته شدند و يا احتمال دادند كه شنونده‏هايشان خسته شده‏اند، شروع مى‏كنند به جعل نامه و همه مضمون‏ها يكى است. حتى يك راديو كه مقايسه بين انقلاب اسلامى ايران با ساير انقلابات را بنمايد نداريم. ما مى‏خواهيم فقط مقايسه كنند، نه اينكه بيش از آنچه هست بگويند. جمهورى اسلامى پس از پيروزى به تمام افراد گروه‏ها فرصت داد تا آزادانه هر عملى را مى‏خواهند انجام دهند و هر روزنامه‏اى كه خواستند منتشر كنند، ولى ديديد كه اينها چگونه عمل كردند. اينها با اسلحه به جان مردم افتادند و رسماً عليه اسلام قيام كردند. امروز تبليغات مى‏كنند كه تنها صدى شش و يا صدى ده از مردم طرفدار جمهورى اسلامى مى‏باشند. تمام آمال و آرزوهايشان شمال بود و معتقد بودند كه شمال صددرصد با جمهورى اسلامى مخالفند. از طرف ديگر تمام نيروهايشان را از همه جا جمع كردند و به شهر آمل وحشيانه و غافلگيرانه حمله كردند به اميد اينكه مردم هم كه با آنها هستند، پس آمل را مى‏شود فتح كرد و از آنجا شهرهاى ديگر را، ولى متوجه شديد كه چه شد. مردم چنان با آنان به مبارزه برخاستند توى دهن آنان زدند كه نتوانستند حتى براى چند ساعت مقاومت كنند. مخالفت مردم مهم است. ما بايد از شهر آمل و مردم فداكار آن تشكر كنيم. با كمال تاسف عده‏اى شهيد شدند، ولى با شهادت خود به آنان ثابت كردند كه در جائى كه تمام آرزويتان و اعتمادتان به آنجا بود، ديديد مردم دلير و مسلمان آمل چه بر روزتان آوردند؟ حالا شما قم و يا تهران چگونه مى‏خواهيد بياييد. رسانه‏هاى گروهى دشمن ما از اين موضوع گذشتند و هيچ نگفتند. اينجا كه به نفع ما بود هيچ نمى‏گويند. ولى آنجا كه به ضرر ما باشد هر چه دلشان بخواهد رويش مى‏گذارند و مى‏گويند. پس ما بايد اين موضوع را احساس كنيم كه چون مى‏خواهيم آزاد باشيم، كشورهائى كه در جهان موثرند با ما مخالفند. به همين جهت خودمان بايد در فكر خودمان باشيم، يعنى نبايد بنشينيم تا ببينيم دشمنان ما چگونه مى‏گويند و يا تعريف مى‏كنند يا نمى‏كنند و يا مطالب را درست مى‏گويند يا نه. بايد راه بيفتيم و انقلاب خودمان را به دنيا بشناسانيم. الان فرصت خوبى است، اميدوارم به اميد خدا موفق شويد و

صحيفه نور ج 16 صفحه 24

بدانيد كه مردم با ما هستند. ما همانگونه كه خود قيام كرديم و ننشستيم تا قدرتى به كمك ما بيايد، حالا هم نبايد انتظار داشته باشيم تا ديگران به نفع ما تبليغ كنند، والا همه مى‏دانند كه در انقلابات ديگر گاهى ميليون‏ها نفر آدم كشته شده است و نمى‏گذاشتند كسى نفس بكشد. همين حالا در كدام يك از كشورهاى جهان است كه قيام مسلحانه را تحمل كنند. آنها به محض احتمال، دستگير مى‏كنند. وقتى پاى براندازى رژيم در كار است، وقتى پايمال كردن خون شهدا در كار است، كه ديگر نمى‏شود ساكت بود. جمهورى اسلامى تنها به كسانى كه كسى را كشته‏اند و يا كارهائى كرده‏اند كه در اسلام حكمش اعدام است، جزاى عادلانه داده است. اين جزا براى حفظ جامعه مفيد است. اينها غده‏هاى سرطانى هستند كه براى صحت جامعه بايد بيرون آورده شوند. آنهائى هم كه زندان هستند تحت تربيت قرار گرفته‏اند و هميشه سفارش اينها را كرده‏ام. شما خارج كه مى‏رويد اين صحبت‏ها هست، از اسلام دفاع كنيد. بالاخره ما بايد كلاه خودمان را خودمان نگه داريم و مطمئن باشيم كه كسى نمى‏آيد حفظمان كند. وزارت ارشاد بايد فعال شود. شما آقايان از فرصت استفاده كنيد و به مردم جهان مطالب را برسانيد. مردم خيلى چيزها را نمى‏دانند. مصاحبه كنيد، در ميان جمعيت برويد، سخنرانى كنيد. بايد توجه داشت كه فقط سالى يك بار سفر نكرد، بلكه هر فرصتى پيش آمد از اين نوع سفرها نمود. اميدوارم با موفقيت مراجعت كنيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 26

تاريخ 14/11/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان خوزستان‏

وقتى انقلاب از متن مردم باشد نمى‏شود آن را شكست داد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلاً ولادت با سعادت حضرت عسكرى سلام‏الله عليه را خدمت آقايان تبريك عرض مى‏كنم و همين طور سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى را و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه ما را براى پيشبرد و اجراى احكام اسلام هدايت فرمايد.

آنچه كه احساس مى‏شود اين است كه اسلام‏شناسان و مدعيان جامعه‏شناسى نه از اسلام اطلاعى دارند و نه از جامعه‏شناسى. شما مى‏بينيد كه اشخاص و گروه‏هائى كه مدعى اين مسائلند، چون از اسلام و قدرت اسلام و از وضع جامعه اسلامى اطلاعى ندارند گمان مى‏كردند كه اين انقلاب در همان روزها و ماه‏هاى اول نتواند خودش را نگه دارد و از داخل خودش و خارج منهدم مى‏شود. آنها نمى‏دانند كه وقتى انقلاب مردمى باشد، آن هم با ايده اسلامى، با انقلاباتى كه گروهى و يا اشخاص مى‏كنند، با هم فرق‏هاى زياد دارد. در انقلاب‏هاى مردمى، همه مردم بر اثر فشارهائى كه در ساليان دراز ديده‏اند، كم‏كم براى نجات خود و كشورشان انقلاب مى‏كنند كه در انقلاب ما روحانيون و خطبا در بيدارى مردم نقش اساسى داشتند. وقتى انقلاب از متن مردم باشد نمى‏شود با گروهى يا دسته‏اى و يا حتى لشكرهائى آن را شكست داد. مثلاً امريكا و يا يك قدرت بزرگ ديگر مى‏تواند ايران را اشغال كند، ولى نمى‏تواند انقلاب را شكست دهد چنانكه در افعانستان، شوروى با شكست روبرو شد و به نظر مى‏رسد كه پشيمان است. آمريكا مى‏تواند با هواپيماهايش شهرهاى ما را بمباران كند، ولى وقتى وارد ايران شد چه؟ مردم آنها را با چنگ و دندان از بين مى‏برند. آنانى كه خيال كردند مى‏توانند انقلاب ما را شكست دهند، از باب اين است كه نه اسلام را شناخته‏اند و نه مردم ايران را.

ما مى‏بينيم در خوزستان و مكان‏هائى كه در آنجا جنگ است، مردم چگونه مقاومت مى‏كنند. من وقتى نماز جمعه بعضى از شهرهاى خوزستان را مثل آبادان و اهواز و دزفول مى‏بينم پيش خود مباهات مى‏كنم كه بحمدالله اسلام چنين مناطقى را داراست، مناطقى كه هر آن احتمال بمباران دارد، جماعتش با آن قدرت تشكيل مى‏گردد و امام جماعتش با آن قدرت صحبت مى‏كند. جمعه‏هاى شهرهاى جنگى غير از جمعه تهران و قم و ساير بلاد است، جمعه‏هاى اين شهرها به ايران روحيه مى‏دهد. صدام كه از راه دور شما را زير گلوله مى‏گيرد و يا بمباران مى‏كند خود دليل واضحى است

صحيفه نور ج 16 صفحه 27

بر ضعف و زوال عدم قدرت نظاميش. و مضحك اينكه مساله جنگ را با اينكه دنيا مى‏داند كه چگونه است، حسين اردنى مى خواهد وارد جنگ رسمى شود، او مى‏خواهد انتحار كند. اين هم از باب اين است كه آنها نه اسلام را شناخته اند، نه مردم ايران را و نه تعهد مردم را نسبت به اسلام و ايران. اينان خيال مى‏كنند كه مردم ما مثل خودشانند. نمى‏دانند كه اگر يك روز سر نيزه را از روى سر مردمشان بردارند از بين مى‏روند به خلاف ايران. ايران قدرت‏هاى بزرگ را بيرون راند و قدرتش از روز اول هم بيشتر شده است. نمونه‏اى را كه شما ذكر كرديد، هر روز من مى‏بينم. پيرزن و پيرمردهايى هستند كه مى‏آيند كه پسرهايشان شهيد شده‏اند، ولى با اين وصف مى‏آيند و گريه مى‏كنند كه اجازه دهيد برويم جنگ. من به آنها مى‏گويم كه شما هم مثل من پيرمرد هستيد و نمى‏توانيد بجنگيد. مى‏گويند مى‏رويم و يك كارى مى‏كنيم. اين است روحيه مردم ما. به وصيت‏نامه جوانان نگاه كنيد، اين وصيت‏نامه‏ها انسان را مى‏لرزاند و بيدار مى‏كند. بحمدالله ايران يك كشور نمونه است. اميدوارم مردم با هدايت روحانيون همانگونه كه هستند باز هم قدرتشان را حفظ كنند تا انشاءالله احكام اسلام پياده شود. البته مى‏دانيد كه نهضت و انقلاب براى پياده كردن احكام اسلام است. ما مقصد ديگرى غير از اين نداشتيم. آخر شما كه نمى‏خواستيد قدرت كسب كنيد، بلكه مى‏خواستيد قرآن را احيا كنيد و بحمدالله در شرف پياده شدن است. البته گرفتارى‏ها و كمبودهايى هست، چه مى‏شود كرد، مى‏دانيد در حال جنگيم، انشاءالله بر طرف مى‏شود.

گفتيد مبلغ كم داريد و به همين خاطر حوزه تشكيل داده‏ايد، بسيار مفيد است. ما امروز احتياج به مبلغ داريم. روحانيون حوزه علميه قم و ساير حوزه‏ها به ساير شهرها مى‏روند ولى باز هم كم است. حوزه‏هاى شهرها پشتوانه حوزه‏هاى اصلى است. من كراراً به همه تاكيد كرده‏ام كه درس‏هاى حوزه‏ها بايد به همان وجه سنتى خودش محفوظ باشد. فقه بايد همان فقهى باشد كه در بين ما هست. اگر از فقه سنتى منحرف بشويم فقه از بين مى رود. بايد به همان صورت و قدرتى كه مشايخ ما از ابتدا تا به حال فقه را حفظ كرده‏اند، حفظ كنيد. اميدوارم آقايان موفق باشند. باز هم از اينكه اينجا تشريف آورده‏ايد تشكر مى‏كنم. خداوند همه شما را موفق كند و اسلام را تا ظهور حضرت امام زمان سلام الله عليه به پيش ببرد.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 28

تاريخ 15/11/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از جانبازان انقلاب اسلامى و سرپرست بنياد شهيد انقلاب اسلامى‏

ملت ايران امروز ثابت كردند كه ملتى هستند زنده و متعهد به عقايد خودشان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من تشكر مى‏كنم از شما برادران و عزيزان كه به حال نقاهت اينجا آمديد كه هم موجبات تاسف من را زيادتر كنيد و هم موجبات سرافرازى من. شما عزيزان و بستگان شما و شهدا و بازماندگان شهدا، سند در دست داريد. وجود شما سند دو امر است يكى سند جنايت امريكا و صدام وابسته امريكا و يكى سند بسيار گوياى شجاعت و شجاعت شماست. شما تعهد خودتان را ثابت كرديد. شما ثابت كرده‏ايد و سند داريد به اينكه متعهد به اسلام و قرآن كريم و ملت اسلام هستيد. شما رهبران اين نهضت هستيد و ما از قافله عقب مانديم. من با كمال صداقت اعتراف مى‏كنم به اينكه ما سندى بر ادعائى اگر بكنيم، نداريم و شما عزيزان بدون ادعا، بدون توقع مدح و ثنا و بدون توقع پاداش، تعهد خودتان را به اسلام و قرآن كريم ثابت كرديد. شما و شهيدان اين ملت و بستگان شما و بازماندگان شهدا در محضر خدا با يك سند ثبت شده وارد مى‏شويد و ما همچو سندى را نداريم. سعادت مال شماست و مال بستگان شما و مال شهدا و مال بازماندگان شهداست. صدام با اين جنايت ثابت كرد كه مقدار تعهدش بر امريكا چقدر است و مقدار طرفداريش از غرب چقدر است و شما هم ثابت كرديد به اينكه تا چه اندازه اين شخص جنايتكار است. جنايتكارى كه براى رسيدن ارباب‏هايش به مطامع خودشان هم ملت ايران و هم ملت عراق را مى‏خواهد به تباهى بكشد. و شما ثابت كرديد كه امثال صدام و حسين برادر صدام، حسين اردنى چنين عرضه‏اى ندارند. آنها كه با سرنيزه مى‏خواهند حكومت كنند و با سرنيزه در جبهه‏ها ارتش بفرستند، آنها عرضه اين را كه با يك ملتى كه با شجاعت خود و تعهد خود به اسلام و روى گشاده به طرف مرگ مى‏رود، به طرف شهادت مى‏رود، تا مرز شهادت مى‏رود، نمى‏توانند مقابله كنند. صدام خودش را با دست خودش براى حماقتى كه داشت به هلاكت رساند و حالا نوبت حسين اردنى است. اينها در كشورهاى خودشان و در بين ملت خودشان رسوا هستند و داوطلبى كه حسين ادعا كرده است از قرارى كه بعض اشخاص مطلع مى‏گويند قضيه داوطلبى نيست، بله، خودش تنها داوطلب است، اما او به جبهه‏ها نمى‏رود و ترسوتر از آن است كه وارد بشود در جبهه‏ها. او در همان محل خودش مى‏نشيند و يك دسته‏اى را با سرنيزه به عنوان داوطلب مى‏فرستد به هلاكت برسند. ملت ايران امروز همه ثابت كردند به دنيا كه ملتى هستند زنده، ملتى هستند متعهد به‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 29

عقايد خودشان و در راه عقيده شهيد شدند يا تا مرز شهادت رفتند و ما هر روز شاهد اشخاصى هستيم كه از ما مى‏خواهند كه دعا كنيم به شهادت برسند و دعا مى‏كنيم كه به پيروزى برسند. مشكلات انقلابات زياد است و انقلاب ما به حسب قاعده، به حسب موازين طبيعى و مادى بايد نسبت به مشكلات انقلاب ديگر، صد چندان باشد. براى اينكه ما يك ملتى بوديم تحت ستم در طول شاهنشاهى و بخصوص در طول پنجاه سال سلطنت كثيف خاندان پهلوى و ما هيچ يار و ياورى جز خداى تعالى نداشتيم و ما و ملت، ملت عزيز ما خود قيام كرد و نهضت كرد و همه قدرت‏ها را عقب زد. نهضت‏ها و انقلاب‏هاى ديگر در مقابلش اگر يك قدرتى ايستاده بود، يك قدرت ديگر هم پشتيبان داشت، ما خود ايستاديم و از هيچ كشورى پشتيبانى ما نشد و ما اتكال به غير خدا، به كشورى پيدا نكرديم و اين قدرت معنوى و الهى است كه در همه پيدا شده است و در شما جوانان عزيزى كه الان در اينجا حاضر هستيد، با سند جنايت امريكا، قدرت روحى خودتان از حسين و صدام بيشتر است. آنها به قدرت مادى اتكال دارند و شما به قدرت الهى اتكال داريد. كشور ما و ملت عزيز با اينكه هيچ كس و هيچ كشورى از او حمايت نظامى نكرد و در دست خودش هم هيچ چيزى كه بتواند مقابله كند با قدرت شيطانى محمدرضا نداشت الا ايمان راسخ به مكتب، قيام كرد و در 22 بهمن نظام فاسد شاهنشاهى را شكست و نظام مترقى اسلامى را بر پا كرد. و همه براى خدا، و داد و فريادها از سرتاسر كشور فرياد الهى بود، نداى حق بود از حلقوم شما و خداوند وعده نصرت به شما داده است لكن باقى باشيد به آن تعهداتتان. شماها وفا كنيد به عهد خدا، خداوند وفا مى‏كند به عهد شما. شماها نصرت بدهيد به دين خدا و خداوند نصرت مى‏دهد به شما. نصرت خدا در اين سه سال واضح و روشن بود. هر توطئه‏اى بر ضد شما و جمهورى شما بپاشد خداى تبارك و تعالى يا با دست شما يا با دست ديگران آن توطئه‏ها را خنثى كرد و از حالا به بعد هم دلخوش باشيد، دلگرم باشيد كه شمايى كه با اين سند، با اين سند گويا، با اين سند صريح در مقابل خدا هستيد و شهداى شما با آن سند در محضر خداى تبارك و تعالى هستند، خداوند شما را نصرت مى‏كند و توطئه‏ها را خنثى مى‏فرمايد. من تكرار بايد بكنم وقتى كه امثال شما قدرتمندان روحى را مى‏بينم با اين روحيه بزرگ و با اين عظمت روح خجالت مى‏كشم كه خودم را يك انسان متعهد بدانم. من از خداى تبارك و تعالى براى شهدا رحمت و براى شما سعادت و سلامت، براى متعلقان و بازماندگان همه، عزت و سعادت و سلامت خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:07 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 25

تاريخ 12/11/60

پيام تقدير امام خمينى به پزشكان و پرستاران و كاركنان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سالروز پيروزى ملت عزيز ايران بر هم ميهنان محترم مبارك و بر مجروحان و آسيب ديدگان جنگ مبارك‏تر. قلم و بيان قاصرتر از آن است كه بتوان از اين فداكاران تشكر كرد. بايد از دكترهاى محترم و پرستاران و كاركنان عزيز بيمارستان‏ها كه فداكاران اسلام و كشور را با گشاده‏روئى و مهر برادرى و خواهرى پذيرايى مى‏كنند و به كمك قشرى از ارزشمندترين قشرها بپا خاسته‏اند تقدير و تشكر كنم. خدمت به همه بيماران محترم خصوصاً فداكارانى كه در راه هدف مقدس فداكارى كرده‏اند ارزشى است كه با موازين طبيعى و مادى نتوان ارزيابى نمود. از خداوند تبارك و تعالى براى آنان كه در خدمت بيماران و فداكاران در راه هدف مقدس كوشش شبانه روزى مى‏نمايند طلب سعادت و رحمت مى‏نمايم. اميد است از اين نعمت و رحمتى كه خداوند تعالى نصيب آنان فرموده است هر چه بيشتر بهره‏بردارى نموده و بر حجم خدمت بر اين فداكاران ارزشمند و ساير بيماران كه برادران و خواهران آنانند با لطافت و مهر و عطوفت بيفزايند. از خداوند تعالى پيروزى براى اسلام و صحت و سلامت براى آسيب ديدگان و بيماران و رحمت براى شهيدان خواستارم.

والسلام على عبادالله الصالحين‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 30

تاريخ 19/11/60

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، وزرا، رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، پرسنل ارتش و گروهى از اقشار مختلف مردم‏

هيچ وقت قدرت‏هاى بزرگ مواجه با ملت‏ها نمى‏شوند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من سالروز پيروزى انقلاب اسلام و دهه‏ء فجر را به همه ملت و همه‏ء مستضعفين جهان و شما آقايان كه اسوه‏ء حسنه اين ملت هستيد تبريك عرض مى‏كنم و از خداوند تعالى توفيق همه را براى خدمت به بندگان خدا و ادامه پيروزى از خداوند توانا مى‏خواهم. اساس ادامه يك پيروزى و ادامه يك انقلاب در يك امرى است كه به نظر مى‏آيد در رأس امور واقع است و او اينكه دولت، مجلس و كسانى كه در ارتش هستند و سپاه و همه اينها از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند. اساس سلطه‏اى كه بر كشورها و بر كشور ما از طرف غير واقع شده است، افراد مرفه و كسانى كه سرمايه‏هاى بزرگ داشته‏اند يا قدرت براى حفظ خودش و حيثيت خودش در دست داشته است. مادامى كه مجلس و ارگان‏هاى دولتى و همه اينها و مردم از اين طبقه متوسط و مادون متوسط تشكيل بشود امكان ندارد كه يك دولت بزرگى، يك قدرت بزرگى به هم بزند اوضاع را. هميشه اين قدرت‏هاى بزرگ در هر كشورى يك نفر را با او تفاهم مى‏كردند كه اين يك نفر براى خودش و براى قدرتمندى خودش و براى سرمايه خودش فعاليت مى‏كرد، او را مى‏ديدند و ملت را مى‏چاپيدند و به اصطلاح كد خدا را مى‏ديدند و ده را مى‏چاپيدند. هيچ وقت قدرت‏هاى بزرگ مواجه با ملت‏ها، اگر شدند نتوانستند كار خودشان را انجام بدهند و مواجه هم نشدند. هر وقت كه مى‏خواستند يك دولتى را يا يك سلطنتى را يا يك رياست جمهورى را كه بر وفق مرام آنها عمل نمى‏كرده از بين بردارند، در مقابل او يك قدرت ديگرى مى‏تراشيدند و با آن قدرت اين قدرت را از بين مى‏بردند. كار به دست ملت نبوده است و كار به دست طبقه متوسط و مادون متوسط نبوده است. اينكه اين عمل را آنها انجام مى‏دادند يك نكته روحى دارد و آن اين است كه انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهى ندارد، آمالش، آمالش غير متناهى است، وقوف نمى‏كند آمال انسان و وقتى كه اينطور است اگر انسان اسير همين آمال غيرمتوقف بشود و ببيند كه يك ابرقدرتى اين آمال او را و آن خواست‏هاى مادى او را و آن قدرت او را و سلطه او را بر ملت خودش حفظ كند، او ديگر در بند اين نيست كه براى ملت كار بكند. براى اينكه از طبقه مرفه است و از طبقه قدرتمند است و قدرتمندى هم و همين طور حب مال و جاه هم حدى ندارد، مرزى

صحيفه نور ج 16 صفحه 31

ندارد. آن براى حفظ قدرت خودش و پشتوانه‏اى كه دارد، براى اين حفظ قدرت با ملت آن مى‏كند كه همه حيثيت ملت و گنجينه‏هاى ملت را در دسترس او قرار بدهد، يك سهم ناچيزى هم براى خودش بگيرد. الان شما ملاحظه مى‏كنيد كه قدرت‏هائى در دنيا هست از حيث مال كه اگر چنانچه اموالشان را تقسيم بكنند به اين 36 ميليون جمعيتى كه ما داريم، اگر يك نفر از آنها اموالشان را تقسيم بكند، تمام افراد اين 36 ميليون مرفه مى‏شوند و از طبقه به اصطلاح خودشان بالا مى‏شوند. يك نفر از آنها اينطور است لكن همان آدمى كه دارائى او به اين اندازه بود، از اين آدمى كه درويش سر محله است حرصش به دنيا بيشتر بود، حرصش به مال بيشتر بود و بيشتر مى‏خواست جمع بكند. هر چه مال اضافه بشود حرص انسان اضافه مى‏شود، هر چه قدرت اضافه بشود حرص انسان به قدرت اضافه مى‏شود و اگر مهذب نباشد انسان، آن قدرت را براى خودش به كارگيرد، وقتى براى خودش به كار گرفت دولت‏هاى بزرگى كه هستند، ابرقدرت‏هائى كه هستند يك همچو آدم قدرتمندى را پيدا مى‏كنند و اين آدم قدرتمند را به او بال و پر مى‏دهند و اين را به مقام مى‏رسانند تا اينكه ملت را استضعاف كند و ذخاير ملت را بچاپد. شما ملاحظه وضع اين پنجاه سال، يك قدرى بيشتر را هم بكنيد كه انتخاب كردند خارجى‏ها و بعد هم اين مطلب را خودشان گفتند كه رضاخان را انتخاب كردند و به او قدرت دادند و قدرت آنطور دادند كه تمام اين ملت را به استضعاف كشانيد و حكومت جبار خودش را بر اينها قرار داد و مردم را از همه چيز ساقط كرد و يك نفر بود. آنها آن يك نفر را دمش را مى‏ديدند و كارهايشان را انجام مى‏دادند و بعد از او هم محمدرضا را گذاشتند با آنهمه افرادى كه اطراف او بودند و همه‏شان از آنها بودند كه طبقه بسيار مرفه و خوشگذران و بالا بالاها به اصطلاح آنها. بايد ما متوجه باشيم، ملت ما متوجه باشند كه وقتى كه مجلسشان يك مجلسى است كه از طبقه متوسط است و توى اين مجلس آن دوله‏ها و سلطنه‏ها و سلطنتى‏ها را نداريم و در دولت هم آنطور دولت‏هائى كه افراد مرفه سرمايه‏دار كذا باشند نداريم، در ارتش هم آن افراد سپهبد و كذائى كه املاك بى‏اندازه داشتند و آپارتمان‏هاى چندين طبقه داشتند نداريم، اين مملكت محفوظ مى‏ماند. آن روزى كه هر يك از شماها را ملت ديد كه از مرتبه متوسط مى‏غلطيد به طرف مرفه و دنبال اين هستيد كه يا قدرت پيدا بكنيد يا تمكن پيدا كنيد، مردم بايد توجه داشته باشند و اينطور افرادى كه به تدريج ممكن است يك وقتى خداى نخواسته پيدا بشود، آنها را سر جاى خودشان بنشاند. اگر ملت مى‏خواهد كه اين پيروزى تا آخر برسد و به منتهاى پيروزى كه آمال همه است برسد، بايد مواظب آنهائى كه دولت را تشكيل مى‏دهند، آن كه رئيس جمهور است، آن كه مجلس هست، مجلسى هست، همه اينها را توجه بكنند كه مبادا يك وقتى از طبقه متوسط به طبقه بالا و به اصطلاح خودشان مرفه به آن طبقه برسد. بدانيد كه اگر دولت اينطور باشد و اگر ملت اينطور باشد و اگر چنانچه مجلس و امثال اينها اينطور باشد، اگر يك قدرتى بخواهد هجمه كند به اينجا، مواجه با سى ميليون جمعيت هست و نخواهد توانست، نمى‏تواند آنوقت پيدا كند يك كسى كه قدرتمند باشد و آن قدرتمند را وادار كند كه ملت را به استضعاف بكشند و بچاپند ملت را براى آنها، تاريخ همين طور بوده. مادامى كه اين ملت‏ها - از يك - در بينشان افرادى پيدا نشده است كه به آن مرتبه

صحيفه نور ج 16 صفحه 32

برسد در بين آنها كه قدرت مالى يا قدرت ديگرش زياد بشود و به مردم حكومت كند، نمى‏توانند آنها اين ملت‏ها را از بين ببرند و حكومت بر آنها كنند. و بالاخره يك وقت يك ابرقدرتى مواجه با يك نفر، دو نفر، صد نفر، پانصد نفر هست كه آنها را سير مى‏كند و آنها به جان مردم مى‏افتند و خودش هم كنار مى‏نشيند و حكومت بالاتر را خودش دارد، حكومت پائين‏تر را به اين آدمى كه، يا اين آدم‏هائى كه در اين كشور هستند واگذار مى‏كند. اساس استضعاف ملت‏ها از خودشان و از قدرتمندان بين خودشان بوده و شما شكر كنيد كه يك همچو مجلسى داريد كه از طبقه مرفه توى آن هيچ نيست. آن طبقه‏اى كه اگر مالش را تقسيم كند بين ملت ما، ملت ما ثروتمند مى‏شوند، نداريد حالا، در دولت هم نداريد يك همچو ثروتمندانى و يك همچو قدرتمندانى، ندارد دولت يك همچو قدرتى، رئيس جمهور يك همچو قدرتى كه بتواند يك چيز انحرافى را به ملت تحميل كند، يك همچو مجلسى نداريم كه بتواند يا بخواهد يك امر انحرافى را تصويب كند و دولت هم مجرى او باشد. مادامى كه اين حد متوسط محفوظ است اين جمهورى محفوظ است و امكان مقابله نيست مابين قدرت‏هاى بزرگ با همچو دولتى. بخواهند كودتا كنند با كى كودتا كنند؟ بخواهند از خارج وارد كنند، مواجه با كى مى‏شوند؟ مواجه با يك ملتى مى‏شوند كه همه‏شان از اين طبقه‏اى هستند كه اين نهضت را به پيش بردند و با آن قدرت و با آن عظمت به پيش بردند. اينها مطالعه امور را مى‏كنند و اقدام مى‏كنند. آنها الان در صدد اينند كه در بين خود اين مردم يك بساطى درست كنند و اختلافاتى درست كنند و بلكه ميان اختلافات يك نفر پيدا بكنند كه اين، آن نفرى كه پيداست، در يك طرف واقع بشود و اين هم به او قدرت بدهند، تا آنكه كم كم با قدرت داخلى، اين كشور كم كم ضعيف بشود و مردم روحيه شان ضعيف بشود و بعد تقديم كنند به آنها. تا كشور ما اين مقام را دارد كه بحمدالله از آن طبقه مرفه بالايى كه امور را در دست گرفته‏اند مبرى هست و امور كشور ما به دست امثال شماها و امور كشور ما به دست امثال اين رئيس جمهورها و رئيس مجلس‏ها و نخست وزيرها و وزرا و وكلا هست، شما مطمئن باشيد كه نخواهد توانست يك قدرت خارجى اين پيروزى را از بين ببرد.

همه توجه بكنند كه خدمتگزار جمهورى اسلامى هستند

و آن روزى كه ديديد و ديدند كه انحراف در مجلس پيدا شد، انحراف از حيث قدرت طلبى و از حيث مال طلبى، در كشور در وزيرها پيدا شد، در رئيس جمهور پيدا شد، آن روز بدانند كه علامت اينكه شكست بخوريم، خودنمايى كرده. از آنوقت بايد جلويش را بگيرند. رئيس جمهورى كه بخواهد سلطنت كند به اين مملكت، خود مردم بايد جلويش را بگيرند. مجلسى كه بخواهد قدرتمندى نشان بدهد و آن مسائلى كه سابق و آن افرادى كه سابق در مجلس بودند آن كارها را بكند، خود مردم بايد جلويش را بگيرند. اگر مردم بخواهند كه اسلام را حفظ كنند، جمهورى اسلامى را حفظ كنند، دولت و مجلس و رئيس جمهور و اينها را حفظشان كنند يعنى حفظ كنند، از اينكه خداى نخواسته يك وقت قدمى از آن ور برندارند. اين شيطانى است كه در انسان هست و ممكن است كه هركس را منحرف كند

صحيفه نور ج 16 صفحه 33

و لازم است كه انسان خودش را مهذب كند. شمائى كه مى‏خواهيد خدمت به اين مردم بكنيد و دولت كه مى‏خواهد خدمت به اين مردم بكند و رئيس جمهور و امثال اينها كه مى‏خواهند خدمت به اين مردم بكنند، توجه بكنند كه خدمتگزارند، در دل خودشان اين مطلب را ايمان بياورند به آن كه ما خدمت مى‏خواهيم به اين مردم بكنيم. ما در جمهورى اسلامى داريم زندگى مى‏كنيم، جمهورى اسلامى كه در اسلام مثل رسول اكرم، مثل اميرالمومنين سلام الله عليهما بر آن حكومت كرده‏اند، مى‏خواهيم يك همچو حكومتى باشد، يك همچو حكومتى كه كفش وصله خورده خودش را مى‏گويد از اين رياست‏ها پيش من ارزشش بيشتر است، يا رياست‏ها ارزشش كمتر از اين است. شما بايد در روحيه‏تان اين مطلب را حفظ كنيد و مردم هم بايد مواظب شما باشند و مواظب همه اينها باشند و هر يك از ما و شما و همه خواستيم كه از آن راهى كه اسلام داشته است. از اول راهى كه داشته است و از آن طريقه‏اى كه انبيا داشته‏اند ما بخواهيم عبور كنيم، آن روز نمونه شكست پيروزى اسلام پيدا مى‏شود و تا يك همچو مساله‏اى پيدا نشده پيروزى در جاى خودش شك نكنيد كه هست، البته براى خدا بايد باشد. شما براى خدا در اين مجلس حالا آمديد، وقتى مجلس اينطور است كه يك امتيازى نيست كه حالا وقتى شما رفتيد توى بازار، مردم كنار بروند كه رئيس مجلس آمد يا وكيل مجلس آمد، نخست وزيرش هم اينطور است، اينجور نيست كه وقتى كه توى مردم برود، مردم فرق بگذارند با هم و همه اينها اينطور هستند، وقتى يك همچو مطلبى را داريد احساس مى‏كنيد كه امتياز دنيائى نداريد، اين را بايد شكر كنيد و در شكرانه اين نعمت خدمت به خلق بكنيد و خدمت به احكام اسلام بكنيد و براى اينهائى كه اولياء ما هستند، اين پائين شهرى‏ها و اين پابرهنه‏ها به اصطلاح شما، اينها ولى نعمت ماها هستند. اگر اينها نبودند، ما يا در تبعيد بوديم يا در حبس بوديم يا در انزوا اينها بودند كه همه ما را از اين مسائل نجات دادند و همه ما را آوردند و نشاندند به جائى، به خيال خودمان جائى است اين. بايد ملتفت باشيد كه آقا شما همان آدمى هستيد كه توى حبس بوديد و شما همان آدمى هستى كه در تبعيد بودى و شما همان آدمى هستى كه در انزوا بودى. اين مردمند كه آمدند ما را آوردند بيرون از همه اينها و ما اگر تا آخر عمرمان به اينها خدمت كنيم، نمى‏توانيم از عهده خدمت اينها برآئيم. خداوند به ما توفيق بدهد كه ما يك خدمتگزارى براى اينها باشيم و به اين نعمت موفق بشويم. شما امروز هم كه ملاحظه مى‏كنيد اينهايى كه در جبهه الان دارند جانفشانى مى‏كنند، اينها از كدام طبقه هستند. شما اگر پيدا كرديد در تمام اينها يك نفرى كه مال آن اشخاصى باشد كه داراى سرمايه بزرگ هستند، آن اشخاصى باشد كه در سابق داراى قدرت‏هائى بودند، اگر يك نفر از آنها پيدا كرديد، اين محتاج به اين است كه از ما مژدگانى بگيريد، ولى مى‏دانم كه پيدا نمى‏كنيد. از همين جمعيت‏اند، الان هم اينهائى كه جانشان را دستشان گرفتند و شما را حفاظت مى‏كنند و آنهايى كه در بين شهرها و در بين روستاها حفظ مى‏كنند شما و مردم را همين طبقه هستند. اين طبقه‏اند كه به ما الان منت دارند و از اول منت داشتند، همين‏ها بودند كه هيچ توقعى هم ندارند، هيچ وقت هم نمى‏آيند توقع كنند. شما بايد توجه به اين معنا بكنيد كه ما را اينها آورده‏اند و وكيل كرده‏اند، آورده‏اند و وزير كرده‏اند، رئيس جمهور كرده‏اند، اينها ولى نعمت ما

صحيفه نور ج 16 صفحه 34

هستند و ما بايد ولى نعمت خودمان را از آن قدردانى كنيم و خدمت كنيم به او و همين‏ها هستند كه الان هم حفظ اين كشور را مى‏كنند و حفظ نظام اين كشور را مى‏كنند. شما آقايان نمى‏توانيد كه برويد توى كوچه‏ها و عرض بكنم كه خيابانها و آنجا را اداره كنيد، شما يك شان ديگرى داريد، يك شغل ديگرى در خدمت داريد، آنها هم يك شغل ديگرى دارند، اما شغل آنها آنطور است كه شما را هم حفظ مى‏كنند. و من اميدوارم كه اين روحيه در اين ملت باقى باشد و با اين روحيه كه سربازهاى ما دارند و پاسدارهاى ما دارند و آنهائى كه حفاظت اين كشور را مى‏كنند، اين روحيه را دارند كه روحيه بسيار ارزشمندى است و شهادت طلبى است و خود را به حلقوم مرگ انداختن براى نجات اسلام و نجات كشور. خداوند اين روحيه را به همه عنايت كند و مادامى كه اين روحيه هست و آن مساله‏اى كه قبلاً عرض كردم هست، مطمئن باشيد كه اين كشور بيمه است و هرگز نخواهد آسيب ديد. خداوند انشاءالله به همه شما، به همه ما توفيق خدمت به خلق و عبادت خدا كه خدمت به خلق هم از بزرگترين عبادت‏هاى الهى است عنايت فرمايد و شر كسانى كه مى‏خواهند اين كشور را و مسلمين را باز برگردانند به حال انزوا يا به حال تحت سلطه بودن، آنها را هم يا اصلاح و يا اعدام فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 35

تاريخ 19/11/60

بيانات امام خمينى در جمع پرسنل نيروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين دهه مباركه فجر را و سالروز پيروزى انقلاب و سالروز 19 بهمن را بر همه ملت و به همه مستضعفان جهان و بر شما عزيزان كه حاضر در اينجا هستيد، تبريك عرض مى‏كنم و اميدوارم كه مجاهدات ارزنده شما در پيشگاه خداى تبارك و تعالى ثبت و مورد عنايت باريتعالى و ولى بزرگ امام زمان باشد. من افتخار مى‏كنم كه اين ملت، ملتى است كه علاقه‏مند به اسلام و با علاقه‏مندى به اسلام اين نهضت را بپا كرد و اين نهضت را به پيش مى‏برد و شما عزيزان مورد افتخار هستيد و ما هستيم كه شما اين افتخار را براى ارتش و براى قواى نظامى در دنيا ثبت و در پيش خداى تبارك و تعالى ثبت كرديد. كارى كه شما عزيزان در اين روزها، در روز نوزدهم انجام داديد از حيث معنويت بزرگترين كارها و با ارزش‏هاى دنيائى هم بزرگترين ارزش‏ها بود. آن روزى كه باز پيروزى به آنجا نرسيده بود كه مورد اطمينان باشد و شما در معرض خطر بزرگ بوديد، از جان گذشته و به اسلام پيوستيد و از سپاه اسلام شديد. خداوند اين افتخار را براى شما حفظ كند و شما را در دو جهان سعادتمند فرمايد و آنچه كه بايد به شما عرض كنم اين است كه تا شما تعهد خودتان را به اسلام حفظ كرديد و روابط خودتان را با همه قشرهاى ملت برادرانه كرديد. اين انقلاب محفوظ خواهد ماند و شما با برادران خودتان كه افراد عزيز اين ملت هستند، همدوش براى پيشبرد اين انقلاب به پيش خواهيد رفت و احكام اسلام را انشاءالله تعالى در همه جا، در همه ايران اجرا خواهيد فرمود. اين الگوئى باشد براى همه ملت‏ها و مستضعفان جهان كه انشاءالله اسلام در همه جا حيات پيدا كند و شما انشاءالله اين سعادت جاويد را همراه داشته باشيد. بحمدالله امروز در بين ارتش، در بين همه نيروهاى ارتشى و در بين همه ارگان‏هاى دولتى همه افراد بحمدالله متكى به اسلام و متكى به خداى تبارك و تعالى هستند و اگر خداى نخواسته در بين آنها يك نادرى پيدا بشود، يك فرد منحرفى پيدا بشود، قهراً با استقامت ملت، با استقامت شما عزيزان آن هم استقامت پيدا مى‏كند و شما دلگرم باشيد به اينكه اتكاء به خدا داريد و آن كس كه اتكاء به خدا دارد منصور است. خداوند وعده نصرت به شما داده است مادامى كه شما هم نصرت خدا را بكنيد و نصرت خدا و نصرت دين خدا نصرت بندگان مومن خداست. شما به اين عهد باقى باشيد و خداى تبارك و تعالى عهد خود را عمل خواهد كرد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه ملت و خصوصاً قواى نظامى و انتظامى و بالاخص شما جوانان عزيز را كه براى ارتش افتخار ايجاد كرديد از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 ص 36

تاريخ 21/11/60

بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى و خانواده‏هاى شهداى لبنان، دانشجويان خارجى شركت كننده در اولين مجمع بين المللى حركت اسلامى دانشجوئى و حافظان و قاريان قرآن

قرآن و اسلام مهجور و مظلومند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از عموم آقايانى كه از كشورهاى مختلف آمدند و از نزديك وضع ايران را تا اندازه‏اى مشاهده كردند و باز احساس اين معنا را كردند كه جمهورى اسلامى در دنيا مظلوم است، از آنها به طور عموم تشكر كنم و خصوصاً از اين اطفال عزيزى كه از لبنان آمده‏اند و وارث شهدايى و بازماندگان آنها بخصوص تشكر مى‏كنم و از خداوند تعالى سعادت و سلامت همه را خواستار و اميدوارم كه اين جمهورى اسلامى به همانطورى كه در ايران تحقق پيدا كرد، در همه كشورهاى اسلامى تحقق پيدا بكند. البته من از همه گروه‏ها نمى‏توانم عليحده تشكر كنم لكن قرايى هم هستند كه از آنها هم بايد تشكر كنم و اولياى شهدايى هم هستند كه از آنها هم بايد تشكر كنم و بالجمله از همه آقايان تشكر مى‏كنم.

من امروز در حضور نمايندگان محترم كشورهاى اسلامى يا غير اسلامى بايد مطلبى را به عرض برسانم. از پيغمبر اكرم (ص) منقول است كه اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود. من مى‏خواهم مظلوميت اسلام را امروز براى شما آقايان عرض كنم. در قرآن شريف هم مى‏بينيم كه پيغمبر اكرم شكايت كرده است به خداى تبارك و تعالى كه ان قومى اتخذوا هذا القرآن مجهوراً از مهجور بودن قرآن در نزد قومش و در امتش شكايت فرموده است. من اين مهجوريت و مظلوميت را امروز در حضور شما آقايان محترم عرض مى‏كنم كه ببينيد چه وضعى اسلام و مسلمين دارند. قرآن و اسلام مهجور و مظلومند براى اينكه مهجوريت قرآن و مهجوريت اسلام به اين است كه مسائل مهم قرآنى و مسائل مهم اسلامى يا بكلى مهجور است و يا برخلاف آنها بسيارى از دولت‏هاى اسلامى قيام كردند. از مسائل مهم سياسى قرآن دعوت به وحدت و منع از اختلاف است، با تعبيرهاى مختلفى كه در قرآن كريم هست، منع تنازع بين مسلمين و سران مسلمين است كه نكته‏اش را هم فرموده است كه لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم ما بررسى كنيم به اينكه آيا اين دو اصل مهمى كه دو اصل سياسى مهم اسلامى است، در بين مسلمين چه وضعى دارد، آيا مسلمين اعتنايى كرده‏اند به اين دو اصل؟ و آيا تبعيتى كرده‏اند از اين دو اصل مهمى كه اگر اطاعت از آن بكنند، تمام مشكلات مسلمين

صحيفه نور ج 16 صفحه 37

حل مى‏شود و اگر اطاعت نكنند فشل مى‏شوند و رنگ و بويشان از بين مى‏رود؟

خداى تبارك و تعالى براى هيچ يك از كفار سلطه بر مسلمين قرار نداده است

مسلمين دو طايفه هستند، يك طايفه ملت‏هاى اسلامى است، توده‏هاى مردمى است و يك دسته آنهايى هستند كه حكومت بر اين توده‏ها مى‏كنند و سردمدار كشورهاى خودشان هستند. ما بررسى كنيم از اين سردمداران و اين دولت‏هايى كه در اسلام هر كدام در يك كشورى حكومت مى‏كنند و همه هم مدعى اسلام هستند و مدعى تبعيت از كتاب الله، ببينيم كه اينها آيا به اين اصل سياسى مهم كتاب الله عمل كرده‏اند يا پشت كردند و مخالفت. از آن طرف باز يك اصل ديگرى هست كه باز از اصول مهم است كه مسلمين نبايد تحت سلطه كفار باشند. خداى تبارك و تعالى براى هيچ يك از كفار سلطه بر مسلمين قرار نداده است و نبايد مسلمين اين سلطه كفار را قبول بكنند. اين اصولى كه از امور سياسى است كه قرآن كريم طرح كرده است و مسلمين را به آن دعوت كرده است، ما الان مى‏بينيم كه در كشورهاى اسلامى سران كشورهاى اسلامى يا با هم در نزاع واقع شده‏اند و منازعات سياسى، منازعات تبليغاتى مى‏كنند و يا با هم تفاهم و اتحاد ندارند. بين كشورهاى اسلامى اتحاد مى‏بينيم كه نيست، تنازع هم هست، گاهى تنازع مسلحانه و گاهى و بسيارى از اوقات تنازع تبليغاتى و سياسى و در اثر اين تنازع‏ها فشل شده‏اند.

قرآن كريم اخبار كرده است به اينكه اگر تنازع كنيد، فشل مى‏شويد. شما آثار فشل را در مسلمين مشاهده مى‏كنيد، آثار فشل را در كشورهاى عربى مشاهده مى‏كنيد. فشل شدن از اين بدتر چه كه كشورهاى پهناور اسلامى با همه قدرتى كه از حيث سياسى، از حيث نظامى، از حيث ذخاير دارند، در مقابل اسرائيل همه فشل هستند؟ شما فشل را چه مى‏دانيد؟ جز اين است كه نتواند يك دولتى يا يك ملتى كارى كه بايد انجام بدهد، كارى كه بايد براى حفظ نظام خودش انجام بدهد، نتواند انجام بدهد؟ دشمنى كه حمله بر اسلام كرده است و حمله بر بلاد مسلمين كرده است و هر روز توسعه را زياد مى‏كند و قانع به يك كشور هم براى خودش نيست، مسلمين در مقابل او فشل هستند. شما ملاحظه كنيد اين كودك‏هائى كه از لبنان و جنوب لبنان آمده‏اند و اين كودك‏هائى كه وارث شهداى اسلام هستند، ما در مقابل اينها چه جواب داريم؟ وجدان زنده انسان در مقابل اين كودك‏هايى كه با دل‏هاى كوچك خودشان اينجا آمده‏اند و از اسلام مى‏خواهند پشتيبانى كنند و در محل‏هاى خودشان مورد ظلم و تعدى اسرائيل هستند، مسلمان‏ها در مقابل اينها چه جواب دارند؟ در حديث شريف رسول اكرم (ص) هست كه اگر مسلمى فرياد بزند ياللمسلين و اجابت نكنند از او، مسلم نيستند آنها و من از اينجا فرياد مى‏كنم ياللمسلين! اى مسلمان‏هاى جهان! اى دولت‏هاى مدعى اسلام! اى ملت‏هاى مسلمان جهان! به داد اسلام برسيد. به داد مظلومينى كه در فشار قدرت‏هاى بزرگ هستند برسيد. به داد اين بچه‏هاى كوچكى كه مادرها و پدرهاى خودشان را از دست داده‏اند برسيد. به داد اين كشورهائى كه مورد هجوم ابرقدرت‏ها واقع شده‏اند برسيد، به داد خودتان برسيد، به داد ملت‏هاى خودتان برسيد. اى مسلمان‏هاى

صحيفه نور ج 16 صفحه 38

جهان! قدرت‏هاى بزرگ دارند با حيله‏گرى‏هايى كه دارند و يا تبليغاتى كه دارند، و با كسانى كه وابسته به آنهاست، در داخل كشورهاى اسلامى بر همه چيز اسلام سلطه پيدا مى‏كنند و پيدا كرده‏اند. اسلام را دريابيد اى مسلمان‏هاى جهان! اى اشخاصى كه از همه كشورها، از بسيارى از كشورها به ايران آمده‏ايد و وضع ايران را از نزديك ملاحظه مى‏كنيد و بعضى از شماها يا همه رفته‏اند و اوضاع غرب و جنوب ايران را ملاحظه كرده‏اند و آن چيزهائى را كه به دست آمريكا و به دست وابسته آمريكا صدام است ملاحظه كرديد، به دنيا برسانيد.

اگر از افغانستان اطلاع نداريد، علماى افغانستان و بسيارى از محترمين افغانستان اينجا هستند، در ايران هستند، از آنها سوال كنيد كه به افغانستان چه مى‏گذرد. اى مسلمين! به داد اسلام برسيد. ابرقدرت با اسلام مخالفند، ابرقدرت‏ها اسلام را نمى‏خواهند باشد براى اينكه مشاهده مى‏كنند كه در زير پرچم اسلام اگر يك ميليارد جمعيت بشوند، براى آنها در دنيا زندگى كردن ديگر مشكل مى‏شود و دست جنايتكار همه آنها قطع مى‏شود. چه شده است مسلمين را و چه شده است سران مسلمين را كه همه حيثيت و آبروى خودشان را نثار آمريكا كرده‏اند؟ چه شده است اينها را كه خزاين بزرگ اسلامى را كه مال ملت‏هاى پابرهنه ضعيف است به آمريكا تقديم مى‏كنند آمريكا در مقابل اين تقديم از اسرائيل طرفدارى مى‏كند و مى‏گويد كه اسرائيل را ما به اينها مى‏فروشيم؟ چه شده است مسلمين را؟ چرا بايد مسلمين اينطور باشند؟ چرا بايد دستگاه‏هاى تبليغات مسلمين بر ضد يك دسته از مسلمين كه مى‏خواهند خودشان را نجات بدهند از سلطه‏هاى خارجى و از دزدهاى بين‏المللى، اين تبليغات به ضد همين طايفه هستند؟ چه شده است كه جبهه بندى مى‏كنند در مقابل ايران؟ مگر ايران چه كرده است؟ چه شده است كه بعضى از روحانيون دربارى، ايران را تكفير مى‏كنند؟ قرآن تصريح مى‏كند كه اگر كسى ادعاى اسلام كرد، او را مسلم بدانيد، از او قبول كنيد، او را رد نكنيد. اينها از اسلام چه خبر دارند؟ ما فرياد مى‏كنيم كه ما مسلم هستيم و مى‏خواهيم قرآن كريم و دستورات رسول اكرم را در اين كشور پياده كنيم و ما از بيشتر از بيست سال مخالفت خودمان را با اسرائيل و با امريكا اعلام كرده‏ايم و باز اين نويسندگان مجلات، روزنامه‏ها و اين گويندگان راديوها ما را متهم مى‏كنند كه با اسرائيل دوستى داريم. ما با اسرائيل دوستى داريم يا آنهائى كه مى‏بينند و مشاهده مى‏كنند كه اسرائيل با مسلمين دارد چه مى‏كند؟ اسرائيل لبنان را به چه حالت كشانده است؟ و اسرائيل با سوريه چه دارد مى‏كند؟ و بلندى‏هاى جولان را به كشور خودش متصل كرده است و آمالش بيشتر از اينهاست؟ لكن شما مى‏گوئيد كه ما او را مى‏خواهيم بشناسيم. ما دوستى داريم با او كه بيش از بيست سال است فرياد كرده‏ايم كه اجتماع كنيد و اين غده سرطانى را از بين مسلمين بيرون كنيد، بيت المقدس را از او بگيريد، كشورهاى اسلامى را از اين غده سرطانى آزاد كنيد؟ يا شما كه اسرائيل را مى‏خواهيد با حيله‏هائى بشناسيد و يك كشور در مقابل اسلام و هوادار يك همچو كشورى باشيد كه ظلمش بر همه جهانيان واضح است؟ و شما جرات داريد در مقابل خدا ايستاده‏ايد و دشمن خدا و دشمن سرسخت مسلمين را مى‏خواهيد سلطه به او بدهيد و خواهيد آرامش به او بدهيد و مى‏خواهيد

صحيفه نور ج 16 صفحه 39

بشناسيد؟ شما اسرائيل را بشناسيد، او شما را نمى‏شناسد و شما ايستاديد و نشستيد تا اسرائيل بر همه شما خدا نخواسته حكومت كند.

اى ملت‏هاى مسلم! اى ملت‏هاى مظلوم همه كشورهاى اسلامى! اى ملت‏هاى عزيزى كه در تحت سلطه اشخاصى واقع شديد كه ذخاير شما را تقديم امريكا مى‏كنند و شما خودتان با زحمت و ذلت زندگى مى‏كنيد! بيدار بشويد، برخيزيد از جا. اى مستضعفين جهان! برخيزيد و در مقابل ابرقدرت‏ها بايستيد كه اگر ايستاديد، اينها هيچ كارى نمى‏توانند بكنند. شما ديديد كه ملت مسلم ايران با هم متحد شدند و با هم قيام كردند و با دست خالى بدون اسلحه در مقابل آن قدرت‏هاى عظيم شيطانى محمدرضا و آن قدرت‏هاى ابرقدرت‏ها كه پشت سر او صف بندى كرده بودند، آنها همه را به كنار زدند و اين دولت فاسد را و اين سلطنت غير قانونى فاسد را با قدرت ايمان خودشان و با بانگ الله اكبر از صحنه بيرون كردند و به جهنم فرستادند و به جاى او دولت اسلامى، دولتى كه الان در ايران مشاهده مى‏كنيد، يك دولت اسلامى است، يك دولتى است كه طرفدار ضعفاست، طرفدار مستضعفين جهان است، يك همچو دولتى را بپا كردند، با اينكه نه قدرت مالى و نه قدرت بدنى و نه قدرت نظامى داشتند لكن قدرت ايمانى داشتند. خداى تبارك و تعالى اگر شما او را نصرت كنيد شما را نصرت مى‏كند ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم اگر خدا را نصرت بكنيد، نصرت خدا به نصرت دين اوست، به نصرت بندگان اوست، به نصرت مظلومين است. شما اگر بايستيد در مقابل ظالم‏ها و داد مظلومين را از آنها بخواهيد، بايستيد در مقابل ابرقدرت‏ها كه به شما مى‏خواهند حكومت كنند، از آن طرف دنيا، از آمريكا، از آن طرف عالم مى‏آيد و مى‏خواهد به ما حكومت كند و ما و شما و همه را تحت قدرت خودش قرار بدهد و ذخاير ما را هم از بين ببرد و مع الاسف دولت‏ها هم با او موافقت مى‏كنند بيشتر از آنها.

پس اسلام امروز مظلوم است و قرآن مهجور است. احكام قرآن مهجور است به اينكه در ماذنه‏ها اذان مى‏گوئيد و نماز مى‏خوانيد و اكثر احكام سياسى اسلام را اعتنا به آن نداريد، از مهجوريت بيرون نمى‏رود قرآن. البته قرائت قرآن و حاضر بودن قرآن در تمام شوون زندگى انسان از امور لازم است لكن كافى نيست. قرآن بايد در تمام شوون زندگى ما حاضر باشد. قرآن وقتى مى‏فرمايد واعتصموابحبل الله جميعاً و لاتفرقواً مى‏فرمايد ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم اينطور احكام مترقى سياسى كه اگر به آن عمل بشود سيادت عالم مال شماست. اين قرآن را مهجور كرديم همه و اعتنا نكرديم به اين مسائل. بايد قرآن در همه شؤون وارد بشود. قرائت قرآن بايد بشود. قرآن، ذكر همه بايد در همه جا باشد. در همه شؤون انسانى اسلام بايد قرآن وارد بشود لكن بعضش باشد و بعضى نباشد، اشكال است. اشكال در موارد ديگر نيست. در احكام سياسى، دستور قتال مى‏دهد با كسانى كه با مسلمين مقاتله مى‏كنند و امروز اسرائيل در مقابل مسلمين ايستاده و مقاتله مى‏كند، امريكا در مقابل مسلمين ايستاده و مقاتله مى‏كند، صدام مزدور امريكا در مقابل مسلمين ايستاده است و مقاتله مى‏كند. خدا دستور داده است به اينكه با اين اشخاصى كه بر ضد مسلمين، بر ضد طايفه‏اى از مسلمين قيام كرده‏اند، با آنها مقاتله كنيد.

صحيفه نور ج 16 صفحه 40

صدام مدعى است كه من صلح طلبم و زمين از ما، سرتاسر كشور در طرف جنوب و غرب را غصب كرده و مى‏گويد من صلح طلبم. به اين معنا اسرائيل هم صلح طلب است، بلندى‏هاى جولان را غصب كرده است، به طايفه‏اى از مسلمين تجاوز كرده است، آن هم مى‏تواند بگويد من صلح طلبم. امريكا هم مى‏گويد من صلح طلبم. همه ابرقدرت‏ها مى‏گويند ما مى‏خواهيم صلح در عالم باشد، لكن تمام جنگ‏هاى عالم زير سر آنهاست. صدام صلح طلب است لكن تجاوز كرده است به يك كشور اسلامى شما همه ببينيد كه او با يك كشور اسلامى چه كرده است اين نانجيب. مطرح ايران تنها نيست، مطرح دنياست. آن مطرح است مسلمين دنيا هستند، آن كه مطرح است اسلام است. ما اگر همه هم از بين برويم اسلام بايد باقى باشد. اولياء خدا جان خودشان را فداى اسلام كردند، پيغمبر اسلام از همه كس بيشتر در باب اسلام زحمت كشيد و رنج ديد و ما داريم رنج‏هاى پيغمبر اسلام را به باد فنا مى‏دهيم. و من اميدوارم كه شما آقايان كه از بلاد مختلف تشريف آورديد در اينجا. صداى مظلومانه اين ملت را به همه جا برسانيد و به آنها بفهمانيد كه اينجا يك كشور وحشتناكى كه يك صورت مشوه تبليغات امريكائى و صهيونيستى برايش درست كرده‏اند، نيست. با اين وقت كم و با اين محاصره‏هاى همه جانبه‏اى كه ما داريم، در اين مدت كم آنقدرى كه دولت براى مستمندان و براى مستضعفان عمل كرده است، در طول مدت پنجاه سال سلطه امريكا نشده است، آنقدرى كه براى آنها آب تهيه كرده‏اند، زمين تهيه كرده‏اند، لوله كشى كرده‏اند، اسفالت كرده‏اند، آنقدرى كه اينجا عمل شده است، جاهاى ديگر در طول پنجاه سال آنها نكرده بودند، معذلك اينجا را متهم مى‏كنند كه خير مى‏خواهند يك كشورى را به باد بدهند.

شماها انشاءالله اميدوارم كه با سلامت و سعادت به اوطان خودتان برگرديد و مسائل اسلام را ولو اينكه قدرت‏هاى بزرگ نمى‏گذارند در رسانه‏هاى گروهى منتشر بشود، لكن شماها با مصاحبه ها، با تماس‏ها بگوئيد به آنها، بفهمانيد به آنها كه ايران صلح طلب است، ايران الان هم مى‏گويد كه صدام برود بيرون از اينجا و يك دستگاهى بين المللى بيايد و رسيدگى كند به جرم او و به جنايات او. ما با دولت عراق، با ملت عراق جنگى نداشتيم، آنها به ما هجمه آوردند، يعنى دولت عراق هجمه آورد، لكن تو دهنى خورد و بحمدالله در دنيا شكست خورد، شكستى كه با موافقت اردن و مغرب و امريكا نمى‏تواند شكست خودش را رفع كند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه مسلمين و قدرت اسلام را و سعادت و سلامت شما دوستان، برادران عزيز را و سلامت و سعادت اين اطفال مظلوم را كه انسان را متاثر مى‏كند ديدن آنها، مى‏خواهم و شهداى همه را از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه رحمت كند و با شهداى صدر اسلام محشور فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 43

تاريخ 21/11/60

پيام امام خمينى در آستانه چهارمين سال پيروزى انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در آستانه چهارمين سال پيروزى انقلاب اسلامى ايران اگر نگاهى به نخستين سال نهضت تا پيروزى و نخستين روزهاى پيروزى تا امروز بكنيم و نشيب و فرازها و تحولات چندين ساله خصوصاً سال پيروزى را با دقت از نظر بگذرانيم و افكار طبقات مختلف و گروه‏هاى متعدد را سنجش نمائيم، به برداشت‏هاى ارزشمند و نتايج بسيار سودمندى مى‏رسيم كه براى نسل حاضر و نسل‏هاى آينده درس‏هائى انسان ساز مى‏باشد و شايد تاريخ نويسان و جامعه شناس و سيره نويسان روشنفكر و متعهد، براى نسل‏هاى آينده عميقاً به اين كار سودمند برخيزند.

ما اگر با يك نظر سطحى از نخستين روزهاى نهضت تا پيروزى و از پيروزى تاكنون به كردار طبقات مختلف و گروه‏ها نگريسته و ارزيابى كنيم، مى‏توانيم تا حدودى مدعيان پرتوقع و فداكاران بى‏توقع را به طور اجمال از هم جدا كنيم. قشرهائى كه انقلاب را با فداكارى بى‏دريغ و جان نثارى سخاوتمندانه، بى‏هيچ چشمداشتى به پيروزى رسانده و از پيروزى تاكنون براى دفاع از انقلاب و رفع مشكلات از پاى ننشسته‏اند و تاكنون با آنكه سنگينى انقلاب به دوش آنان بوده است توقع نام و نشان و مقامى نداشته و ندارند، اينان توده‏هاى ميليونى و محرومان جامعه هستند كه خدايشان قدرت و سعادت دهد. و در مقابل قشرها و گروه‏هائى هستند كه يا به هيچ وجه دخالت در نهضت و پيروزى نداشته‏اند يا به كارشكنى براى حفظ رژيم سابق يا برگرداندن آن رژيم يا رژيمى غيراسلامى، توطئه‏ها و فعاليت مى‏كردند و مى‏كنند و يا كسانى و گروه‏هائى بودند و هستند كه از انقلاب مردمى و خون جوانان ارزشمند ما براى رسيدن به قدرت شيطانى خويش پلى ساخته و از اسم اسلام براى مقاصد شوم خويش استفاده مى‏كردند و قشرهاى ديگرى هستند هر يك يا پيوسته به مكتب‏هاى انحرافى يا با ايده‏هاى انحرافى كه در خارج و داخل به فعاليت مذبوحانه يا بچگانه خود را سرگرم و دلخوش مى‏نمايند. اينان از اسلام و قدرت معنوى آن و از جامعه ايرانى و قدرت ايمان آنان يا هيچ نمى‏دانند يا به طور سطحى از آنها گذر كرده‏اند.

امروز ما مفتخر هستيم به توده‏هاى عظيم متعهد به اسلام عزيز و جوانان غيرتمند و رزمنده كه از اول انقلاب شجاعانه قيام كرده‏اند و نداى حق را اجابت كردند و گروه كثيرى از آنان به لقاءالله كه آمالشان بود، رسيده و گروه عزيز ديگر كه سلامت خود يا اعضاء گرانقدر خود را در راه اسلام و هدف

صحيفه نور ج 16 صفحه 44

از دست داده‏اند و با چهره‏هاى بشاش و نورانى با آنان مواجه هستيم و نيز مفتخريم كه مادران دليرى كه عزيز از دست داده‏اند و پدران عزيزى كه جوانانشان شهيد شده‏اند آنچنان با ما برخورد مى‏كنند كه گويى عروسى عزيزان و جوانانشان را جشن مى‏گيرند و اينجانب هر وقت با اين عزيزان معظم برخورد مى‏كنم يا وصيت نامه انسان ساز شهيدى را مى‏بينم احساس حقارت و زبونى مى‏كنم. اينان سند ايمان و تعهدشان را به اسلام در دست دارند و قبور شهدا و اجساد و ابدان معلولان، زبان گويائى است كه به عظمت روح جاويد آنان شهادت مى‏دهد و شكايتى اگر دارند از آن است كه به فيض شهادت نرسيده‏اند و يا در حالى كه به ثواب شهادت رسيده‏اند، مى‏نالند كه چرا نمى‏توانند براى دفاع به جبهه‏ها برگردند، و فرياد جنگ جنگ تا پيروزى را سر مى‏دهند.

امريكا و سرسپردگانش بايد به خود آيند و از توطئه‏ها دست بردارند كه ايران ديگر جاى تاخت و تاز آنان نيست و اميد آن است كه دولت‏هاى پيرو امريكا كه خزائن گران و سرمايه ملت‏ها را با روى گشاده در پاى امريكا نثار مى‏كنند و در راه تقرب به آن چپاولگر، با اسلام و جمهورى اسلامى به جنگ تسليحاتى و تبليغاتى بر مى‏خيزند از خواب گران بيدار شده و با ملت‏هاى خود همصدا شوند و از زير ننگ وابستگى خارج شوند. اين دولت وابسته مگر نديدند كه كاخ سفيد با كمال بى‏اعتنائى اعلام كرد كه به خاطر آنان و نفت آنان از منافع اسرائيل نمى‏گذرد؟ و مگر متوجه نشدند كه امريكا با اعمال وتو و تهديد سازمان‏ها بى‏اعتنائى خود را به آنان ثابت نمود؟

اكنون كه كشور ما دهه فجر و سالروز استقلال و آزادى خود را از چنگال ابرجنايتكاران جشن مى‏گيرد و اميد است به همين زودى جشن سقوط حكومت بعثى عراق را بگيريم، اينجانب سالروز پيروزى اسلام و كشور و دهه مبارك فجر را به ملت محترم و خصوص شهدا و مجروحين و معلولين و بازماندگان و متعلقان آنان تبريك عرض كنم. پيروزى‏ها و سرافرازى‏ها و افتخارات ملت، مرهون فداكارى اين عزيزان و همرزمان آنان است. اين فداكاران نشان‏هاى افتخار بر بازوى ملت و جبين امتند تاريخ مجاهدات آنان را ضبط و ملائكه الله در دفاتر ملكوتى ثبت مى‏نمايند. خداوند تبارك و تعالى از رحم سرشار خود، شهيدان را برخوردار و آسيب ديدگان و بازماندگان شهدا و خاندان اين عزيزان را سلامت و سعادت ابدى عنايت فرمايد.

سلام بر ملت مبارز و درود بر شهيدان و رزمندگان آسيب ديده و افتخار و سعادت و پيروزى براى مجاهدين اسلام در جبهه‏هاى دفاع از حق.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 51

تاريخ 28/11/60

انتصاب حجت‏الاسلام معاديخواه به عنوان هماهنگ كننده و تبليغات خارج از كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى معاديخواه وزير محترم ارشاد اسلامى با تشكر از زحمات شما و ساير گروه‏ها و افرادى كه در بزرگداشت سالروز انقلاب اسلامى متحمل زحماتى شده‏اند و با توجه به آنكه تبليغات خارج ازكشور با آن همه تبليغات مسموم عليه اسلام از اهميت ويژه‏برخوردار است و نظر به آنكه هماهنگ و منسجم بودن آن موجب تاثير بيشترى خواهد بود، جنابعالى را به عنوان هماهنگ كننده تبليغات خارج كشور تعيين نمودم تا با تاييد خداوند متعال و همكارى تمام افراد و نهادها و ارگان‏ها و سازمان‏ها كه در اين زمينه فعاليت دارند، به اين امر حياتى ادامه داده و جداً جلو بى‏نظمى‏ها و تك روى‏ها گرفته شود تا از سمپاشى‏ها و تبليغات دروغين دستگاه‏هاى شايعه‏ساز و دروغ‏پرداز به مقدار توان جلوگيرى شود و جمهورى اسلامى و انگيزه‏هاى انقلاب ايران را به همان نحو كه هست معرفى نمايند.

از خداوند متعال توفيق جنابعالى و همگان را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 45

تاريخ 22/11/60

پيام امام خمينى به مناسبت سومين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بحمدالله تعالى سه سال از پيروزى انقلاب اسلامى سپرى شد و در آستان سال چهارم هستيم با پيشگوئى‏هاى قشرهاى غير آشنا به اسلام و مردم دلير ايران، بايد جمهورى اسلامى بيش از دو سال از شكست خود را پشت سرگذاشته باشد. خواب‏هاى شيرينى كه مخالفان داخلى و پشتوانه‏هاى خارجى آنان ديده بودند و روياهاى اميد بخشى كه كاخ‏هاى طلايى برايشان بنا نموده بود، يكى پس از ديگرى با همت والاى ملت عظيم‏الشان و جوانان برومند اسلام فرو ريخت. اين كوردلان كه از نصرت خداوند غافل بوده و وعده‏هاى الهى را نمى‏توانند باور كنند و انقلاب اسلامى را چون ساير انقلابات بلكه ناچيزتر مى‏دانستند و با ديد مادى و محاسبات غلط به اين پديده الهى مى‏نگرند و از ارزش انسانى و حجم قدرت ايمان و تحولى كه به خواست خداوند قادر در ملت انقلابى ايران پيدا شده خبرى ندارند و ارزش‏ها را با ديدهاى مادى خود خلاصه در سلطه جويى و استضعاف ملت‏هاى زير ستم مى‏كنند، ناچار گرفتارى‏هاى پس از انقلاب ايران و توطئه‏هاى همه جانبه قدرت بزرگ و كوچك، آنان را به اين نتيجه رسانده بود كه جمهورى اسلامى پس از چند ماه سرنگون خواهد شد و امريكا با عوامل داخلى خود بر اريكه قدرت خواهد نشست و درست اين انگيزه بود كه گروهك‏هاى داخلى و عوامل جهانخواران خارجى مثل صدام را به مقابله با اسلام و جمهورى اسلامى برانگيخت تا خود و هواداران بازيخورده خود و ارتش بى‏اطلاع خود را به دامى مبتلا كنند كه راه مفرى جز تسليم يا تباهى نداشته باشند. و از صدام بى‏خبرتر و وابسته‏تر حسين اردنى است كه پس از تجربه برادر جنايتكارش از خواب خرگوشى برنخاسته و داوطلب جنگ با اسلام و قرآن كريم شده و پيشقدم براى نام‏نويسى در اين جنايت و خيانت بر ملت و ارتش خود گرديده است غافل از آنكه علاوه بر آنكه ملت اردن مسلمان است و هرگز با اسلام به جنگ برنخواهد خاست و در اين اسم نويسى توفيقى پيدا نخواهد كرد، سرنوشت او همان سرنوشت شاه مخلوع با آن قدرت بزرگ شيطانى و پشتيبانى قدرت‏هاى بزرگ و كوچك خواهد بود چنانچه سرنوشت صدام به خواست خداوند قادر همان است. اينان نمى‏دانند قيام يك ملت منسجم از مرد و زن، كوچك و بزرگ يعنى چه و نمى‏دانند ملتى كه براى خدا و نصرت احكام آسمانى او و نجات مظلومان و محرومان قيام نموده است، نصرت خداوند قادر را با خود دارد. من به حسب وظيفه اسلامى و انسانى او را نصيحت مى‏كنم كه گول وعده‏هاى شيطان بزرگ را نخورد و خود

صحيفه نور ج 16 صفحه 46

را با جنود خداوند قهار درگير نسازد و به جاى چنين حركت سفيهانه غير اسلامى ارتش خود را براى نجات بيت المقدس مجهز كند كه نفع خود و ملت عرب و اسلام در آن است، والا بازى كردن با آتش و مقابله با قدرت اسلام عواقبى دردناك دارد و ملت و دولت ايران نمى‏خواهند كه به كشورهاى اسلام صدمه و ضررى وارد شود بلكه مى‏خواهند همه به برادرى در مقابل دشمنان اسلام خصوصاً اسرائيل دشمن سرسخت اسلام و اعراب ايستاده و آنان و چپاولگران جهانخوار را از سلطه بر كشورهاى اسلامى و مسلمانان و مستضعفان جهان باز دارند و دست چپاولگران و ستمكاران را قطع كنند.

اكنون در آغاز چهارمين سال پيروزى اسلام در كشور عزيزمان لازم است تذكراتى هر چند تكرارى عرض كنم. فان الذكرى تنفع المومنين

1 - نصرت حق تعالى از كشور اسلامى ما و هر كشور اسلامى مشروط است به نصرت دادن كشور و كشورها به دين مبين اسلام و احكام مترقى آن كه نصرت مظلومان و محرومان جامعه را نيز در بردارد و ما اگر حق را نصرت ننمائيم نبايد در انتظار نصر خدا باشيم. و از اين جمله است اجراء عدالت اسلامى در تمام دستگاههاى قضايى و اجرايى در سراسر كشور و از اين جمله مهمات، رسيدگى سريع به پرونده‏هاى زندانيان و خصوصاً آنان كه جرمشان مادون جرم گروهك‏هاى مفسدين و ملحدين اغتشاش‏گر است. رسيدگى به پرونده كسانى كه به عللى تعويق افتاده است اولويت دارد، چنانچه رسيدگى به دادگاه‏هاى قضايى و دادستانى‏ها از اولويت خاص برخوردار است و اميدوارم كيفيت برخورد ادارات و دستگاه‏هاى اجرايى با مردم به گونه‏اى باشد كه احتياج به رسيدگى نداشته باشد.

2 - تقويت و توسعه تبليغات خصوصاً در خارج از كشور از اهم امور است و كشور ما در اين چند سال تقريباً فاقد آن بوده است. ما در مقابل همه بوق‏هاى تبليغاتى جهانخواران در خارج كه اسلام عزيز، آنان را به وحشت انداخته است فاقد تبليغات صحيح هستيم، سفارتخانه‏هاى ما عمل مثبتى انجام نداده‏اند و وزارت ارشاد قطع نظر از تلاش‏هاى اخيرش تاكنون نتوانسته اين امر مهم و حياتى را توسعه دهد و كشور اسلامى ما مظلومانه مورد هجوم رسانه‏هاى گروهى و دستگاه‏هاى دروغ پراكنى واقع شده است و لازم است دولت به مقدار قدرت و توانايى اين نقيصه را رفع كند و براى رساندن صداى مظلومان به جهان در توسعه شبكه‏هاى راديوئى جديت نمايند تا ملت‏ها هر چند مختصر، از آنچه بر ما گذشته است و مى‏گذرذ مطلع شوند و گروه‏هائى براى روشنگرى و تبليغ در فرصت‏هاى مناسب به كشورها اعزام كه صداى مظلوميت ملت و جرايم قدرتمندان ستمگر را به اطلاع ملت‏ها و مظلومان جهان برسانند و به آنان بفهمانند كه مخالفان جمهورى اسلامى ايران همانگونه كه از اقوال و اعمالشان به خوبى ظاهر مى‏شود مخالفت اصلى و هدفى‏شان با اسلام است و اسلام هر جا برود اينان مخالفت مى‏نمايند.

3 - ملت ايران پس از انقلاب مواجه با اشكالات و گرفتارى‏هايى كه لازمه اجتناب ناپذير هر انقلابى است مى‏باشند و بايد بدانند كه اين انقلاب چون مردمى و اسلامى است، از همه انقلاب‏هاى جهان پرثمرتر و كم ضايعه‏تر است و مردم انقلابى ما بايد بدانند كه براى حفظ اسلام و انقلاب و

صحيفه نور ج 16 صفحه 47

نگهبانى از ثمرات آن و پاس خون شهيدان لازم است از خود بردبارى انقلابى نشان دهند و به تبليغات غرض آلود دشمنان انقلاب و اسلام كه با تمام وجود كوشش مى‏كنند تا مردم را از انقلاب و جمهورى اسلامى نگران و دلسرد كنند گوش فرا ندهند و بايد بدانند كه اكثر كسانى كه عليه انقلاب سمپاشى مى‏كنند از طبقاتى هستند كه جلو استفاده‏هاى نامشروع آنان گرفته شده است و يا از عياشى‏ها و هرزه‏گرى‏ها باز مانده‏اند، و الا طبقه محروم كه اكثريت قاطع را تشكيل مى‏دهند وفادار به اسلام و جمهورى اسلامى مى‏باشند. البته هدف بزرگ داراى اشكالات و گرفتارى‏هاى بزرگ نيز هست. طبقات محروم و زجر كشيده انقلاب به اندازه پيامبران عظيم‏الشان و پيغمبر بزرگ اسلام در طول زندگى خصوصاً سيزده سال قبل از هجرت رنج و زحمت متحمل نشده‏اند ولى چون هدف بزرگ بود با روى گشاده تحمل كردند و هدف انقلاب ما همان هدف پيامبر عظيم‏الشان است. با صبر و تحمل انقلابى به پيش تا گسترش عدل الهى و اسلام عزيز.

4- از جمله كمبودهاى چشمگير كه پس از انقلاب ناگهان با آن مواجه شده و هستيم، كمبود قاضى شرع و مبلغ اسلامى است. امروز هزاران قاضى و مبلغ مورد حاجت است كه بايد با همت اكابر و علما و مدرسين و فضلاى حوزه‏ها در سراسر كشور خصوصاً قم، مشهد و شهرستان‏هاى بزرگ تربيت شوند. از گوشه و كنار كشور قاضى مى‏خواهند و مبلغ و هر روز احتياجات روز افزون مى‏شود. حوزه‏هاى علميه بايد با صرف وقت براى اين امر بسيار مهم كوشش خستگى ناپذير نموده و بپاخيزند. البته در قم به همت فضلا و مدرسين محترم اين امر شروع شده است لكن چون حجم كار بسيار زياد است لازم است حوزه‏ها تعليماتشان را افزايش دهند كه انشاءالله اين كمبودها تا چند سال ديگر رفع شود.

5 - يكى از امور مهمى كه مورد توجه بزرگان و علماء حوزه علميه قم بوده است لكن عمل مثبتى درباره آن انجام نگرفته ايجاد نظم و انضباط در حوزه‏هاست كه لازم است از حوزه علميه قم شروع شود و به طور جدى و اساسى عمل شود. البته اين امر براى حفظ حوزه‏ها از ورود عناصر منحرف از حيث عقايد و اخلاق و اعمال از اهم وظايف شرعى است كه به عهده همه خصوصاً فضلا و علما و مدرسين مى‏باشد و با همكارى جدى همگان و تاييد مراجع معظم مى‏تواند جامه عمل پوشد. در اين زمان كه حوزه‏هاى علميه و روحانيون معظم در پيشبرد مقاصد اسلام و تحكيم جمهورى اسلامى نقش بسيار موثرى دارند، شك نيست كه قدرتمندان و قدرت طلبان بيكار ننشسته‏اند بلكه در تلاشند تا اين قدرت فعال را تضعيف كنند و اين امر براى آنان ميسر نيست مگر با رخنه كردن عناصر فاسد در حوزه‏ها كه از داخل موجبات تباهى و از كار افتادن اين پديده الهى را فراهم آوره و خداى نخواسته به تدريج و در دراز مدت ملت را از آنها مأيوس و رويگردان كنند و همه مى‏دانيم كه اگر خداى نخواسته حوزه‏ها از عهده تربيت فقها و علما و خطباى موجه و مورد علاقه مردم برنيايند و حوزه‏ها به طور هرج و مرج و بدون برنامه صحيح و ضابطه اسلامى عقلايى اداره شوند، بايد همه منتظر فاجعه شكست جمهورى اسلامى و اسلام بزرگ باشيم و اگر اكنون با همت همگان از سرچشمه فساد جلوگيرى‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 48

نشود، فردا و فرداها دير است و بسا باشد كه به جائى رسد كه از قدرت همه خارج شود. مقايسه امروز حوزه‏ها با قبل از انقلاب كه روحانيون به واسطه تبليغات و فشارها و كج فهمى‏ها از سياست و نظر در امور كشور منعزل و بركنار بودند، بسيار نابجا و غلط است. گرچه ممكن است بعضى كج فهم‏ها با اين امر حياتى مخالف بوده و با تز نظم در بى نظمى است با توهمات شيطانى دست به گريبان باشند، لكن اينان در اقليت هستند و قشرهاى عظيم روحانيون متفكر و متوجه به مسائل و پيشامدها در اين فكر هستند و بالاخره همانطور كه پاكسازى و تصفيه در همه ارگان‏هاى دولتى اعم از كشورى و لشكرى لازم است، در حوزه‏ها و دانشگاه‏ها كه همگام با حوزه‏ها هستند و هر دو از ويژگى خاصى برخوردارند تصفيه و پاكسازى مهمتر است و با تصفيه اين دو پايگاه اسلامى و ملى، محتواى جمهورى اسلامى به رشد و ترقى خود ادامه خواهد داد و با انحراف اين دو، انقلاب و جمهورى از مسير اصلى خود منحرف خواهد شد.

6- چنانچه اينجانب و مسؤولين جمهورى اسلامى مكرراً اعلام نموده‏ايم ملت و دولت جمهورى اسلامى ايران تسليم احكام مقدس قرآن و اسلامند و به حكم قرآن مجيد خود را برادر ايمانى تمام ملت اسلامى و كشورهاى مختلف از حيث فرهنگ و جغرافيا مى‏دانند و صلح جويى و زندگانى مسالمت آميز را با تمام دولت‏ها و ملت‏ها طالب مى‏باشند و تا دولتى به حريم كشور آنان تجاوز نكند و متعهد به احكام اسلام باشد آن را برادر خود مى‏دانند و از كشورها و ملتها مى‏خواهند كه با هم متحد و يكصدا در مقابل تجاوزگران، هركس باشد قيام كنند و خود را از چنگ جهانخواران نجات دهند و نيز به حكم اسلام از تجاوز به حقوق و حدود خود دفاع كرده و تجاوزگر را تأديب نمايند و در اين صورت است كه هيچ قدرتى به فضل خداوند متعال نمى‏تواند آنان را از اين دفاع مقدس باز دارد. و به دولت‏ها نصيحت مى‏كنم كه دست از كينه توزى و زور آزمايى بردارند و با ملت و دولت ايران دست برادرى دهند تا به اتفاق، اسرائيل غاصب را از كشورهاى اسلامى و زمين‏هاى مغصوب بيرون رانيم و نژادپرستى و زبان سالارى را كه در اسلام محكوم و مردود است كنار زنند تا سعادت دارين را در آغوش گيرند و هيچ قدرتى نتواند با آنان مقابله كند.

7 - سال گذشته براى ملت ايران سال پرخسارتى بود و شخصيت‏هاى بزرگ و متعهدى را چه لشكرى و چه كشورى در تهران و تبريز و شيراز و ساير نقاط كشور از دست داد و همه را سوگمند كرد. گرچه دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى گمان مى‏كردند با ترور وحشيانه به اسلام و جمهورى شكست وارد شده و روحيه مردم تضعيف مى‏شود و در اداره و پيشرفت امور كسى جايگزين آنان نمى‏شود لكن همه ديدند و دشمنان كور دل فهميدند كه اين حساب‏ها غلط از كار در آمد. اين حسابگران داخل و خارج با همه پرمدعايى، انقلاب اسلامى را كه از دل پاك يك ملت سرچشمه گرفته بود و با جان مردم و ايمان و عقيدت آنان آميخته بود نشناخته بودند، گويى شهوت طبيعى حيوانى و شيطانى چشم و گوش آنان را بسته و از معنويات كور و كرشان نموده است. ملتى كه عشق شهادت در دل زن و مرد و كوچك و بزرگش جوش مى‏زند و براى شهادت، هر يك بر ديگرى سبقت مى‏گيرد و از شهوات

صحيفه نور ج 16 صفحه 49

حيوانى و دنيايى گريزان بوده و عالم غيب و رفيق اعلى را باور كرده است، با اين خسارات، هر چند بزرگ باشد از صحنه خارج نمى‏شود و همه ديديم كه هر شهادتى، براى ملت رشيد ما رشدى چشمگير به ارمغان آورده، به طورى كه شهادت‏هاى پى در پى جمهورى اسلامى را آنچنان بيمه كرد كه از آسيب دهر مصون گرديد و شهادت هر يك از عزيزان سند رسوائى گروهك‏هاى ملحد و منافق شد و شكست حتمى آنان را تسريع كرد و اكنون به خواست خداوند متعال، جمهورى اسلامى ايران از قدرتى برخوردار است كه سابقه نداشته است و اميد است كه دست قدرتمند الهى پشتيبان اين ملت مظلوم غارت شده و ستمديده و پشتيبان قواى مسلح نظامى و مردمى در جبهه‏هاى نبرد عليه باطل باشد و رحمت حق تعالى بر شهيدان راه حق در طول تاريخ و از 15 خرداد تا كنون و سلامت و سعادت نصيب معلولان و مجروحان و ستمديدگان و آوارگان و بازماندگان شهدا باد.

8 - مراتب تشكر و سپاس خود را متواضعانه تقديم ملت بزرگوار متعهد ايران نموده و از خداوند تبارك و تعالى تشكر مى‏كنم كه در عصر حاضر كه عصر حكومت شيطان بر زمين است چنين ملت آگاه رشيد جان نثارى در راه عقيدت و ايمان و عاشق لقاءالله و مجاهد فى سبيل الله به اين كشور طاغوت زده و غارت شده عنايت فرموده كه با مجاهدات خويش بدون تكيه بر قدرت‏هاى چپ و راست بر طاغوتيان غلبه نموده است و دست آنان را از كشور عزيز و مخازن آن كوتاه كرده و منحرفان و منافقان را منزوى نموده يا از كشور رانده است. و از درگاه خداوند متعال عاجزانه خواستار است كه آنان را در صراط مستقيم اعانت فرموده و در مقابل پيشامدها و مشكلات اجتناب ناپذير دنباله انقلاب، استقامت عطا فرمايد. و ملت عزيز بدانند كه استقامت آنچنان اهميت ويژه دارد كه از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم منقول است كه فرمود سوره هود مرا پير كرد كه فرموده است تو و پيروانت استقامت كن. ما و شما كه افتخار پيروى آن حضرت و ادعاى آن را داريم، بايد در حفظ دين مقدس و اسلام عزيز و جمهورى اسلامى استقامت كنيم و مشكلات را با استقبال و استقامت انقلابى رفع نمائيم. خداوند ياور و پناه شما عزيزان باشد و به شما صبر انقلابى مرحمت فرمايد كه در مشكلات ناتوان نشويد و ديد انقلابى دهد كه تحت تاثير جوسازان خدانشناس و متكبران بى‏اعتناء به اسلام و انقلاب اسلامى واقع نشويد و از شايعه سازان مخالف مصالح عمومى انقلاب پيروى ننموده و به مقابله با آنان برخيزند.

9 - در خاتمه، سالروز پيروزى شكوهمند انقلاب اسلامى را به مسلمانان جهان و ملت معظم ايران و مستضعفان سراسر عالم تبريك عرض مى‏كنم. مبارك باد بر همه پيروزى اسلام و پيروزى جنود حق بر جنود ابليس و مبارك باد پيروزى‏هاى جبهه‏هاى دفاع از اسلام و حق بر ملت و خصوصاً قواى مسلح نظامى، انتظامى و مردمى اينجانب به شكرانه اين نعمت‏هاى بزرگ و به احترام دهه فجر و بيست و دوم بهمن سالروز پيروزى ملت عظيم الشان، از جناب حجت الاسلام آقاى موسوى رئيس محترم ديوانعالى كشور مى‏خواهم تا به عموم دادستان‏ها و قضات محترم ابلاغ كنند كه علاوه بر اسامى تهيه شده براى آزادى،

صحيفه نور ج 16 صفحه 50

در اسرع وقت ممكن و حداكثر تا دو ماه به پرونده‏ها رسيدگى نموده و ليست اسامى زندانيانى كه به حسب شرع مقدس عفوشان مانعى ندارد تهيه و نزد اينجانب بفرستند. لازم است مسؤولين امور در تهيه اين ليست سختگيرى ننمايند و هر چه بيشتر كوشش نمايند تا زندانيان به مردم عزيز ما ملحق شده و همگام با آنان راه انقلاب اسلامى را بپيمايند. مقتضى است تاكيد كنند تا در اين امر مسامحه نشود و همانطور كه قبلاً تذكر دادم دادستانى‏ها و محاكم قضايى موظفند در اسرع وقت ممكن به پرونده‏هائى كه به عللى رسيدگى به آن به تعويق افتاده است رسيدگى نموده و آنها را در اولويت قرار دهند. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 52

تاريخ 3/12/60

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، رئيس مجلس، رئيس ديوانعالى كشور و نخست وزير

تاكيد در مورد عفو محبوسين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من امروز مى‏خواهم تاكيد كنم در اين امر كه راجع به اين محبوسين (البته به استثناء آنهايى كه ما به حسب امر خدا نمى‏توانيم عفو كنيم) باز تاكيد كنم كه زودتر اين قضيه تمام بشود و آقاى موسوى به همه جا، همه شهرستان‏ها سفارش كنند كه زودتر اين كار را انجام بدهند و رسيدگى زودتر بشود تا انشاءالله براى عيد جديد يك عده چشمگيرى از اينها واگر مى‏شود، همه آنهايى كه مى‏شود، آنها را عفو كرد. حالا گناه دارند، يك گناهى است كه قابل عفو است، انحراف دارند انحرافى است كه قابل عفو است، تهيه كنند و براى عيد جديد كه مى‏آيد بفرستند تا انشاءالله اينها عفو بشوند. و من سفارش مى‏كنم به اين اشخاصى كه از اين گروه‏ها بازى خورده‏اند اينها يك مقايسه‏اى بين حكومت حالا و حكومت سابق بكنند و ما بين مردم در حالا و مردم در سابق بكنند و بين خدمت‏هائى كه اين دولت در اين مدت كم با آن گرفتارى‏هاى فوق‏العاده‏اى كه همه كشورها و تقريباً همه ابرقدرت‏ها برخلاف اين دولت و ملت توطئه مى‏كنند، مقايسه كنند و بعد ببينند واقعاً راهشان چه راهى است راه براى راهى كه آنها دارند، مى‏خواهند چه بكنند و راهى كه منافقان و برادرهاى آنها دارند، اينها مى‏خواهند چه بكنند و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه هدايت كند اين جوان‏ها را، اين دخترها را، اين پسرها را كه در دام اينها ديگر نيفتند يا از دام اينها انشاءالله خارج بشوند.

تقدير از رزمندگان‏

و بايد تقدير كنم از ارتش و سپاه و ژاندارمرى و ساير قواى مسلح و مردمى كه بحمدالله با قدرت پيشروى دارند مى‏كنند و در همين چزابه هم كارهايى انجام داده‏اند و انشاءالله انجام مى‏دهند و اميدوارم كه به فتح آخرى نزديك باشيم. و فتح ما آنوقتى است كه عراق و ايران و ساير كشورهاى اسلامى همه مرفه باشند و همه بتوانند زندگى آسوده و بى‏قدرت قدرتمندان و بدون سلطه آنها به زندگى خودشان ادامه بدهند.

و چيزى كه در اين چند روز مراجعه شده است زياد به اينجاها و احمد، به من هى كراراً گفته‏اند كه زياد مراجعه شده است، من دو روز پيش از اين كه راديو را گوش مى‏كردم، ديدم كه راديوى خارجى‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 53

گفت كه فلان گفته است كه خمينى در حال مرگ است. من ياد يك قصه افتادم و آن اينكه يك نفر بود كه مى‏خواست اظهار قدرت و پهلوانى بكند. در يك جلسه‏اى گفت كه من آنم كه چه كردم، چه كردم. كارهايش را شمرد و منجمله گفت من آنم كه فلان آدم، فلان پهلوان را در فلان جا كشتم و چه كردم. آن آدم حاضر بود، گفت كه آن كسى كه شما كشتيد حرف‏هاى شما را دارد مى‏شنود! من ياد اين افتادم كه آن كسى كه اين آقا گفته است كه در حال مرگ است، حرف‏هاى ايشان را شنيده و به اين سبك مغزى خنديده است. من انشاءالله اميدوارم كه آنها هم كه در خارج هستند ديگر برگردند، ول كنند اين مسائل را، مى‏دانند كه پيشروى نمى‏كنند، مى‏دانند كه با اين ملت نمى‏شود طرف شد. خوب، هى ادعا مى‏كنيد كه ملت با ماست، خوب اگر ملت با ماست بيائيد با ملت همكارى بكنيد، با دولت همكارى بكنيد، نه اينكه برويد كنار بنشينيد و هى دسته دسته درست كنيد و هر كدام به ديگرى هم فحش بدهد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه آقايان را و سلامت اين ملت را و سلامت اين آسيب ديدگان را مى‏خواهم و اميدوارم كه، از ملت هم تشكر مى‏كنم به اينكه الحمدلله در صحنه حاضرند و تا در صحنه حاضرند اين كشور آسيب نخواهد ديد ولو هر چه حالا فساد بكنند، هر چه كارهاى خلاف بكنند. خداوند همه‏تان را حفظ كند. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:08 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 54

تاريخ 4/12/60

نامه كودكان روستاى معدن فيروزه نيشابور به محضر امام خمينى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اميدواريم كه سلام گرم ما را بپذيريد و وجودتان از هر گونه بيمارى و ناراحتى دور باشد. ما مى‏خواستيم همانطور كه در كتاب تعليمات دينى و اخلاق كلاس پنجم بود. نامه‏اى به شما بنويسم و مانند امام محمد تقى (ع) كه فرماندار سيستان را نصيحت كرده بود، شما را نصيحت كنيم. اما متوجه شديم كه اين كار، اشتباه بزرگى است و گناه دارد چون شما خود شخصى بزرگ و باتقوا و پرهيزكاريد و در برابر قدرتهاى شرق و غرب ايستادگى نموده‏ايد و با قدرتهاى شيطانى در حال مبارزه هستيد، در حالى كه ما كودكانى هستيم كه شايد حتى دست چپ و راست‏مان را از يكديگر تشخيص ندهيم پس چگونه خود را راضى كنيم كه شما را نصيحت نمائيم. از اين نظر فقط تصميم گرفتيم كه نامه‏اى براى شما بنويسيم و ضمن عرض سلامى گرم و با محبت، از خداوند بزرگ بخواهيم و دعا كنيم كه شما را در پناه خود در كليه كارها موفق و پيروز نگه دارد و هر چه زودتر سربازان اسلام را بر نيروهاى صدام و كافران بعثى پيروزى عطا فرمايد. آمين يا رب العالمين.

خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى خمينى را نگه‏دار.

نماينده كلاس پنجم (الف) سيد ابوالفضل مرزانى‏

پاسخ امام خمينى

فرزندان عزيز خوبم‏

چه خوب بود كه نصيحتى را كه در نظر داشتيد، مى‏نوشتيد. ما همه محتاج به نصيحت هستيم و نصيحت شما عزيزان، بى‏غرضانه و از روى صفاى قلب است. اكنون به عنوان پدر پيرى شما عزيزان را نصيحت مى‏كنم كه در تحصيل علم و فراگرفتن دانش و اخلاق و كردار نيكو كوشا باشيد كه افراد متعهد و سودمندى براى اسلام بزرگ و ميهن عزيزتان باشيد. خداوند يار و نگهدارتان باشد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 56

تاريخ 9/12/60

تلگرام تسليت امام خمينى به آيت‏اللَّه طاهرى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انااليه راجعون‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى طاهرى امام جمعه محترم اصفهان دامت افاضاته‏

خبر تاثر انگيز شهادت فرزند برومند جنابعالى گرچه موجب تاثر و تاسف است، لكن چه كسى اولى از سلاله پاك و مطهر رسول اكرم (ص) در شهادت در راه هدف و اسلام عزيز؟ و چه كسى اولى از شما فرزند برومند سيد شهيدان صلوات الله و سلامه عليه و از خاندان محترمتان در صبر و ايثار در راه خداوند متعال؟ و چه كسى اولى در پاسدارى و مقاومت براى اقامه عدالت اسلامى از ملت عظيم‏الشان ايران؟ و چه كسى اولى از دست زدن به اين جنايات و به شهادت رساندن فرزندان قرآن و سلاله طيبه شهداى بزرگوار كربلا از صدام و صداميان، يادگار جنايتكاران صدر اسلام؟ ما در راه اسلام، اين هدف مقدس از شهادت نور چشمانمان هراس نداريم و سند ما پدران و مادران شهداى عزيزمان است كه آنچنان با گشاده‏روئى و شجاعت معنوى از شهادت عزيزانشان استقبال مى‏كنند كه انسان را به ياد حضرت على ابن الحسين، امام سجاد و عمه بزرگوارش زينب كبرى، فرزند على ابن ابيطالب سلام‏الله عليهم مى‏اندازد. اينجانب اين شهادت و شهادت ساير فرزندان اسلام را در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها به حضرت بقيه‏الله ارواحنالمقدمه الفداء و به جنابعالى و ساير بازماندگان شهدا تسليت مى‏دهم و از خداوند متعال براى شهيد عزيزتان و ساير شهدا مغفرت و رحمت و براى بازماندگان عزت و صبر و سلامت مى‏طلبم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 57

تاريخ 10/12/60

بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست، گروهى از مسؤولان و پاسداران كميته‏هاى انقلاب اسلامى تهران‏

شما عزيزان اسلام را زنده و ايران را بيمه كرديد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من وقتى كه مواجه مى‏شوم با اين صورت‏ها و چهره‏هاى اسلامى و وقتى كه شور و شعف شما جوانان، عزيزان را مى‏بينم نشاط براى من حاصل مى‏شود. شما عزيزان اسلام را زنده كرديد و شما عزيزان ايران را بيمه كرديد و اين جوانان كميته كه از روز اول انقلاب در پيروزى انقلاب نقش بزرگ داشتند، در ادامه انقلاب هم اين نقش را دارند و اميدوارم كه اين نقش را به خلف‏هاى خودشان و به فرزندان خودشان بياموزند تا اينكه در طول تاريخ ايران همين طور كه الان اسلامى است و مثل شما جوانانى كه نظير آن را ما نمى‏توانيم در تاريخ پيدا بكنيم، اولاد عزيز شما هم مثل شما بار بيايند و حفظ كنند كشور خودشان را و حفظ كنند اسلام عزيز را.

اسلام در قرن‏هاى زياد مظلوم بود. براى اينكه آن چيزى كه اسلام مى‏خواست در پرده بود و آن چيزى كه برنامه اسلام بود هيچ وقت پياده نشد و گفته نشد و ملت‏ها را بى خبر گذاشتند از اسلام و جنايتكاران تاريخ كوشش كردند كه اسلام را در حجاب نگه دارند و نگذارند اين مكتب آزاديبخش را، اين مكتب استقلال بخش را، اين مكتبى كه با ستمكاران در ستيز و با مستمندان برادر است، نگذاشتند كه معرفى بشود و من اميدوارم كه در اين زمان كه ما هستيم توفيق پيدا بكنيم، همه عزيزان ما توفيق پيدا بكنند و همه مبلغان اسلامى توفيق پيدا بكنند كه اين پرده‏هايى كه قدرتمندان به روى اسلام كشيده‏اند و حقايق اسلام را در ستره نگه داشتند، با دست علماى اسلام، مبلغان اسلام و همه جوان‏هائى كه مشغول خدمت هستند عرضه بشود. قدرت اسلام يك امرى بود كه انكار داشتند قدرت‏ها، حكومت‏ها. حكومت‏هايى كه روى كار مى‏آمدند، چه آنهايى كه مخالف با اسلام بودند، چه آنهايى كه مخالف نبودند، اسلام را در يك حجابى نگه داشتند يا عامداً يا از روى جهل. قدرت اسلام بر عالم و در بين طوايف مختلف عالم در حجاب بود و يك نمونه‏اى از او در زمان ما و در ايران وطن ما، يك زمينه مختصرى، يك نمونه مختصرى از او پيدا شد. اين نمونه اين بود كه ثابت كرد اسلام به اينكه جوانان ما مهيا هستند از براى جانفشانى در راه اسلام و همانطورى كه اسلام مى‏خواهد كه در مقابل كفر و زندقه و در مقابل ستم و ستمكاران ايستادگى بكنند، مردانه ايستادند و ايثار كردند و جانفشانى كردند و اين مطلب را به ثبت رساندند. دنيا هر چه بخواهد انكار كند اين حقيقت را و اين واقعيت را و هر چه مبلغ‏هاى فاسد

صحيفه نور ج 16 صفحه 58

رژيم‏هاى فاسد و قدرت‏هاى فاسد بخواهند اين جمهورى اسلامى و اين ارزش‏هايى كه در جمهورى اسلامى هست و اين ارزش‏هايى كه در امت اسلامى در ايران هست بخواهند پايمال كنند و ستره به روى او قرار بدهند، نخواهد شد. شما جوانان عزيز اثبات كرديد كه مى‏توانيد در مقابل تمام قدرت‏ها ايستادگى كنيد و مى‏توانيد كشور خودتان را حفظ كنيد. آنهايى كه انحراف داشتند و دارند، خيال مى‏كردند كه اگر چنانچه رژيم شاهنشاهى از بين برود، اسلام و ايران و همه جهاتى كه در ايران هست از بين خواهد رفت و ايران تجزيه خواهد شد به دو قدرت، غافل از اينكه اسلام و ملت اسلامى اگر هوشيار باشد و اگر توجه به مسائل داشته باشد، مى‏تواند در مقابل همه قدرت بايستد، مى‏تواند منحرفين را به جاى خودشان بنشاند و مى‏تواند اداره كشور را بهتر از زمان‏هايى كه ظلم و ستم بر اين كشور احاطه داشت بكند. شما جوانان از روز اول ثابت كرديد تعهد خودتان را به خداى تبارك و تعالى و به ديانت اسلام و بر همان امر باقى هستيد و اميد است كه تا آخر باقى باشيد و فرزندان شما و سلف شما هم با همين ايده باقى باشند و ايران و اسلام را بيمه كنند براى هميشه.

شما ثابت كرديد كه هر چه را بخواهيد مى‏توانيد ايجاد كنيد. شما يك معجزه‏اى در دنيا به ظهور رسانديد كه آن معجزه قدرت الهى در بشر بود. شما در مقابل تمام قدرت‏هايى كه مى‏خواستند ايران را و ايرانى را ببلعند و مى‏خواستند ذخاير شما را غارت كنند، ايستاديد و مقابله كرديد و پيروز شديد.

پيروزى بزرگ اين است كه انسان بر نفس خودش پيروز باشد

شما پيروزيد براى اينكه خدا با شماست. شما پيروزيد براى اينكه اسلام پشتيبان شماست. شما پيروزيد براى اينكه ايمان داريد. شما پيروزيد براى اينكه شهادت را در آغوش مى‏گيريد و آنهايى كه از شهادت و از مردن مى‏ترسند، آنها شكست خورده‏اند اگر چنانچه هم لشگر عظيم داشته باشند. شما بر نفس خودتان پيروز شديد. شما جوانان در پشت جبهه و در بين كشور و برادران شما در جبهه، بر نفس خودتان غلبه كرديد و زندگى را زندگى ابدى دانستيد و اين زندگى حيوانى طبيعى را ناچيز شمرديد. شما الان پيروز هستيد و پيروزى شما مادامى كه اين قدرت نفسانى در شماست، مادامى كه اين ايده الهى در شماست، پيروزيد چه شكست بخوريد به حسب صورت و به حسب عوامل مادى و چه پيشرفت بكنيد. پيروزى بزرگ اين است كه انسان بر نفس خودش پيروز باشد و بر شيطان خودش غلبه كند و شماها بحمدالله اينطور كه جانفشانى در راه خدا مى‏كنيد، غلبه كرديد بر شيطان خودتان. و من امروز بايد از شما تشكر كنم كه شما از اين ملت پشتيبانى كرديد و فعاليت شما به ملت آرامش داد. ملت بايد از شما جوانان در سرتاسر كشور كه نگهبان امنيت داخلى هستيد و از آن جوانان كه نگهبان كشور هستند در جبهه‏ها، تشكر كند و خداى تبارك و تعالى از شما تقدير مى‏كند.

آنچه اهميت دارد اين است كه انسان عملش پيش خدا مقبول باشد و من مى‏بينم كه بسيارى از اين جوانان عزيز هستند كه هيچ باكى از شهادت ندارند بلكه شايد همه اينطور باشند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت شما و عزت و عظمت اسلام و مسلمين و آرامش همه كشورهاى اسلامى را

صحيفه نور ج 16 صفحه 59

مى‏خواهم و به شما عزيزان كه نصيحت پدرانه، يك نصيحت برادرانه مى‏كنم و آن اينكه راه خودتان را ادامه دهيد و همانطور كه شما موجب سرافرازى ايران شديد با اخلاق خوب، با اعمال خوب، با برخورد خوب با هموطنان خودتان، اين معنى را، سرافرازى را براى خودتان در پيشگاه خداى تبارك و تعالى هم اثبات كنيد. پيروزى مهم است، لكن ادامه پيروزى مشكل است و مهمتر. شما بحمدالله امروز جوانانى هستيد كه به اين كشور آرامش داديد و مى‏دهيد و اين مطلب را ادامه بدهيد با روى گشاده براى مردم و با ايمان قوى كه از ايمان قوى اين اخلاق صحيح و رفتار صحيح پيدا خواهد شد و من اميدوارم كه شماها نسلاً بعد از نسل، اين ايده را داشته باشيد و ايمان را حفظ كنيد و به سلف خودتان ياد بدهيد كه ايران انشاءالله پيروز باشد تا آخر.

و من اميدوارم كه كشورهاى ديگر اسلامى كه خودشان را در قيد و بند طبيعت قرار داده‏اند، هر كدام اينطور قيد و بند را دارند، اين قيد و بندها را بگسلانند و با برادران ايرانى خودشان در اين جهاد اكبر همقدم باشند تا در جهاد با ابرقدرت‏ها هم پيروز شوند. و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه اين دولت‏هايى كه در كشورهاى اسلامى حكومت مى‏كنند، آنها را بيدار كند و اينطور ذخاير خودشان را در طبق اخلاص نگذارند براى قدرت‏ها و با روى گشاده ذخاير ملت فقير خودشان را به قدرت‏هاى بزرگ تقديم نكنند و توجه كنند به اينكه امروز تكليف اين است كه همانطور كه ايران قيام كرد و پيروز شد و ديديد كه نتوانستند قدرت‏ها با او مقابله كنند شماها هم، دولت‏ها هم، ملت‏ها هم، با ايران همقدم باشند تا اينكه انشاءالله اساس ظلم از بشر برچيده بشود و پرچم اسلام در تمام كشورها به اهتزاز در آيد.

من از شما آقايان و از علمايى كه در بين شما مشغول هدايت هستند و از آقاى كنى تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه علماى بلاد و علماى اسلام راجع به مسائل اسلامى هدايت كنند هميشه شماها را و مادامى كه اينها در بين شما هستند، اميدوارم كه اعوجاجى حاصل نشود، لكن هر يك از شما ضامن نفس خودش هست و بايد از هواهاى نفسانى جلوگيرى كند كه مبادا خداى نخواسته اين وجهه خوبى كه شما داريد و اين توجهى كه به شما شده است، سست بشود. جوان‏هايى كه در بين شما هستند اگر خداى نخواسته يك وقت تندى دارند، آنها را نصيحت كنيد و همه ما محتاج به نصيحت هستيم كه در امور اسلامى با روش اسلامى رفتار كنيم و با اخلاق اسلامى با مردم برخوردار كنيم. خداوند همه‏تان را حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 60

تاريخ 11/12/60

بيانات امام خمينى در جمع قضات و حاكم شرع دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى مركز

بسم الله الرحمن الرحيم‏

امروز مسؤوليت آقايان قضات شرع بسيار سنگين است چون هم بايد حيثيت اسلام را حفظ كنند و از طرفى بايد حيثيت روحانيت را در نظر بگيرند. دشمنان اسلام با اشاعه دروغ و با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف شما تلاش مى‏كنند حيثيت روحانيت را لكه‏دار كنند تا از نفوذى كه روحانيت در پيشبرد اسلام دارد كاسته شود و آنها بتوانند اسلام را از بين ببرند و به مقاصد شوم خود برسند. امروز مسؤوليت آقايان قضات از صدر اسلام هم مهمتر است، چون در صدر اسلام به قضات شرع نسبت به رعايت حقوق مردم سفارش مى‏شد، اما امروز علاوه بر آن، حيثيت و كيان روحانيت هم مطرح است كه شما بايد در رفتار و اعمال خود كاملاً دقت و مواظبت داشته باشيد. البته شما صد در صد هم اسلامى عمل كنيد، دشمنان اسلام دست از دروغ و اعتراض بر نخواهند داشت، چون آنها به اسلام و انقلاب عقيده ندارند. بايد كارى كنيد كه آنها مصداق معينى از نقاط ضعف شما نداشته باشند...

امام امت همچنين ضمن آرزوى موفقيت براى مسوولان، نسبت به ارشاد زندانيان تاكيد فرمودند تا در جهت ارشاد و هدايت زندانيان تلاش بيشترى به عمل آيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:09 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 61

تاريخ 17/12/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى تيم‏هاى فوتبال منتخب تهران‏

من خودم ورزشكار نيستم اما ورزشكارها را دوست دارم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من خودم ورزشكار نيستم اما ورزشكارها را دوست دارم. احب الصالحين و لست منهم از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه شما جوانان را كه ذخيره اين كشور هستيد و مايه اميد ملت و اسلام هستيد هر چه بيشتر موفق كند كه در همه ابعاد انسانى ورزش كنيد. يك بعدش آن بعدى است كه شما متخصص در آن هستيد و اميد است كه بعدهاى ديگرى هم كه انسان دارد و انسانيت دارد در شما رشد كند. ورزشكارها هميشه اينطور بودند كه يك روح سالمى داشتند، از باب اينكه توجه به شهوات نداشتند، توجه به لذات نداشتند، توجه به يك فعاليت جسمى داشتند كه عقل سالم در بدن سالم است. شما اگر دقت كنيد در حال جوان‏ها و طبقات جامعه مى‏بينيد كه آنهائى كه در عيش و عشرت مى‏گذرانند، حقيقتاً عيش و عشرت نيست. بدن‏ها افسرده، روح‏ها پژمرده و كسالت سرتاپاى آنها را گرفته است. اگر دو ساعت عشرت مى‏كنند، بيست و دو ساعت در ناراحتى آن هستند و آنهائى كه اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمى مى‏كنند و ورزش روحى، آنها در تمام مدت، اشخاصى هستند كه پژمردگى در آنها نيست، افسردگى در آنها نيست و اين نعمتى است از خداى تبارك و تعالى كه خداوند نصيب همه بكند انشاءالله.

يكى از وجوه صدور اسلام، شما جوانانيد

شما نمونه باشيد در كشورهاى ديگر كه شماها از جمهورى اسلامى هستيد. ما امروز احتياج به اين داريم كه اسلام را در هر جا تقويت كنيم و در هر جا پياده كنيم و در مملكت خودمان اسلام را به جاهاى ديگر به آن معنايى كه در مملكت الان حاصل شده است صادر كنيم. يكى از وجه صدورش همين شما جوان‏ها هستيد كه در ساير كشورها مى‏رويد و جمعيت‏هاى زيادى به تماشاى شما مى‏آيند، به تماشاى قدرت‏هاى شما مى‏آيند. بايد طورى بكنيد كه اين جمعيت‏هاى زياد را دعوت كنيد عملاً به اسلام. در اعمالتان، در رفتارتان، در كردارتان طورى باشد كه نمونه باشيد براى جمهورى اسلامى و جمهورى اسلامى با شما به جاهاى ديگر هم انشاءالله برود.

همه موفق و مويد باشيد و ادامه بدهيد به كارتان و همانطورى كه آقا خواندند و گفتند،

صحيفه نور ج 16 صفحه 62

همانطورى كه در ورزشكارى داريد قدم بر مى‏داريد، براى ملت‏تان هم قدم برداريد و اين هم براى ملت است، لكن امروز احتياجات زيادى ملت دارد، پشت جبهه‏ها، در خود جبهه‏ها و شما بازوان قدرتمند اين جامعه هستيد.

و ما در بين دولت‏هاى مرتجع و دولت‏هايى كه مردم را مى‏خواهند چپاول كنند، ما در بين دولت‏ها منزوى هستيم براى اينكه آنها همه بر ضد ما هستند، لكن بين ملت‏ها اينطور نيست. ملت‏ها باحقند، ملت‏ها با چيزهايى هستند كه، ارزش‏هايى هستند كه ارزش‏هاى انسانى است. اين دولت‏ها هستند كه بسيارى از آنها از اين ارزش‏هاى انسانى هيچ اطلاعى ندارند. شماها هم با ملت‏ها وقتى كه آنجاها مى‏رويد با ملت‏ها تماس داريد و ملت‏ها به تماشاى شما مى‏آيند، همانطورى كه عرضه مى‏داريد ارزش‏هاى بدنى خودتان را، قدرت‏هاى بدنى خودتان را، براى ايران ارزش قائل مى‏شويد و ارزش ايران را به آنها نمايش مى‏دهيد، ارزش‏هاى اخلاقى، ارزش‏هاى اعمالى، ارزش‏هاى عقيدتى، اينها هم توسط خود شما انشاءالله در آنجاها منتشر بشود و در اين ايران هم كه هستيد به خدمت اين جامعه باشيد. جامعه ما احتياج به جوان‏ها دارد و خدمت جوان ها. اسلام امروز احتياج دارد به اينكه اين جوان‏ها كه در اينجا هستند و زورمند هستند، قدرتمند هستند و قدرت خوبى هم دارند، اينها همه كوشش كنند تا اين كشور از شر مفسدين نجات پيدا كند. خداوند همه شما را موفق و مويد و منصور كند و براى ما نگهدارد شما را.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 63

تاريخ 17/12/60

بيانات امام خمينى در ديدار با مدير عامل و كاركنان گسترش شبكه راديويى و تلويزيونى سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى‏

شما جوانان موفق شديد كه باورهاى غلط را بشكنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قدم شما جوانانى كه براى اسلام، براى كشور خودتان كوشش مى‏كنيد گرامى مى‏دارم. اين نكته را من سابق هم گفته بودم كه تبليغات دامنه‏دار مخالفين با بشر، مخالفين با اصلاح بشر، اينها كوشش كرده بودند كه در همه جاهايى كه مى‏خواهند تحت سلطه خودشان درآورند، طورى كنند كه باور بياورند به اهالى آنجا كه ما خودمان هيچ نيستيم و هر چه هست ما بايد از آن طرف‏هاى مرز، از امريكا، از روسيه بياوريم. و يكى از علل عقب ماندگى اين كشورها همين بود كه اصلاً افكار خودشان را نمى‏گذاشتند كه اينها به راه بيندازند و تبليغات طورى شده بود كه مى‏ترسيدند اصلاً وارد يك عملى بشوند. و خداوند تبارك و تعالى به ما منت گذاشت كه اين جمهورى اسلامى را موفق شديد شما جوانان اينجا متحقق كنيد و موفق شديد كه از اين باور غلطى كه در بين كشور ما معروف شده بود، اين باور غلط بشكنيد. شما مگر چه چيزتان از ساير بشر كمتر است، بشر همه جا يك جنس است و يك نوع است و يكى است. و اينجا اگر بهتر نباشد از آنها بدتر نيست، لكن نگذاشتند كه اين بهترها و اين مغزهاى متفكر به كار بيفتند. آن مغز متفكرهايى كه از ايران فرار كردند، آنها بودند كه تفكرشان را براى آنها داشتند، براى خارجى‏ها به كار مى‏انداختند و اگر چنانچه يك نفر متفكرى كه وطن خودش را مى‏خواهد، اسلام را مى‏خواهد كشور خودش را مى‏خواهد، اين معنا ندارد كه فرار كند. كجا فرار كند؟ و لهذا بهتر اين بود كه اين مغزهايى كه براى خارجه و براى امريكا و براى شوروى در ايران كار مى‏كردند، اينها بروند و مغزهاى متفكرى كه براى خود كشور عمل مى‏كنند، آنها باشند. و بحمدالله در اين دو سه ساله شماها اثبات كرديد، جوان‏هاى ما اثبات كردند كه مى‏توانند خودشان عمل بكنند و شما مطمئن باشيد كه در دراز مدت شما همه كار مى‏توانيد بكنيد. و اميدوارم كه مغزها را به كار بيندازيد و آن خوف‏هايى كه ايجاد كرده بودند در كشور ما، آن را هم كنار بگذاريد و با شجاعت وارد بشويد و كار خودتان را انجام بدهيد. همانطورى كه با شجاعت ابرقدرت‏ها را خارج كرديد با شجاعت در فرهنگ خودتان كار بكنيد و در كارهاى خودتان، خودتان عمل بكنيد و اتكاء خودتان را هر روز به كم خارج بكنيد و يك وقتى برسد كه هيچ اتكاء به خارج ما نداشته باشيم، همه چيز خودمان را خودمان تهيه‏كنيم، انشاءالله.

صحيفه نور ج 16 صفحه 64

و يكى از امور ديگرى هم كه باز من گفته‏ام اين است كه ما را جورى بار آورده بودند كه يا بايد فرنگى مآب باشيم يا هيچى. يك نفر جوان، يك نفر خانم اگر سرتاپايش فرنگى مآب است، اين معلوم مى‏شود خيلى عاليمقام است و اگر چنانچه مثل ساير مسلمان‏ها است، اين خيلى عقب افتاده است. عقب افتادگى و جلو رفتن را به اين مى‏دانستند كه فرنگى مآب باشد، يعنى فرض كنيد فرم لباسش چه جور باشد، فرم كفشش چه جور باشد، يا مثلاً هر چه كه از خارج مى‏آيد صرف بكند. مصرفى بار آوردند ما را، براى همين جهت ما را مصرفى بار آورده‏اند. امثال تقى‏زاده كه در اين ايران يك وقتى قدرت داشته‏اند، تقى‏زاده گفته بود كه ما بايد سرتاپامان انگليسى باشد يا فرنگى باشد و بايد اينطور باشيم تا اينكه آدم بشويم. آدم بودن را به كلاه و كفش و لباس و بزك و امثال ذلك مى‏دانستند. و آن چيزى كه تعليمات انبيا بود كه انسان را با تقوا، قدرت تقوا، قدرت انسانيت، با علم، با عمل، آنها را اينطور مى‏دانستند، ميزان انسانيت را تقوا و علم مى‏دانستند، اينها به جورى كرده بودند كه بين ماها اينطور بين خودشان اينجور نيست، بين ماها اينطور جلوه داده بودند كه آدم اگر بخواهد پيشرفته باشد زبان و حرف وقتى مى‏زند به حرف خود مادريش نزند، وقتى صحبت مى‏كند در هر چند كلمه، دو سه تا كلمه انگليسى هم باشد، دو سه تا كلمه فرض كنيد كه اروپايى هم باشد. اين تمام اينها چيزهايى بود كه به ما تزريق كرده بودند، خائن‏هاى داخلى زيادتر و الهام هم مى‏گرفتند از خان‏هاى آن آن خائن‏هاى خارجى و ما را اينطور داشتند بزرگ مى‏كردند. اگر يك مدت ديگرى اين ايران خداى نخواسته به دست اين رژيم فاسد باقى مانده بود، ما ديگر هيچ بايد باشيم، از بين تمام رفته باشيم.

كشور مال خودمان است و خودمان بايد اداره‏اش كنيم‏

خداوند به ما منت گذاشت كه اسلام را و ايران را به ما برگرداند و ما خودمان انشاءالله الان كار خودمان را انجام مى‏دهيم و بايد بدانيم كه بايد فكرمان اين باشد كه ما خودمان مى‏خواهيم كار بكنيم اصلاً فكر اينطور بايد برگردد كه مملكت، مملكت خودمان است، خودمان هم بايد آبادش كنيم. كشاورز بايد همين فكر را داشته باشد، آنهائى كه در كارخانه‏ها عمل مى‏كنند بايد همين فكر را داشته باشند، آنهايى كه در موارد صنعتى و اينها كار مى‏كنند بايد كارشان همين، فكرشان اين باشد كه كشور مال خودمان است، وقتى مال خودمان است، معنا ندارد كه يكى ديگر بيايد اداره‏اش كند، بايد خودمان اداره‏اش كنيم. آنجور نباشد كه سر هر كارخانه‏اى بايد كسان ديگرى بيايند و بيايند كه نگذارند اينجا پيشرفت كند. آمدن، براى اين بود كه كارها را آنها تكفل كنند، پادوئى را به اينها بدهند. شما، ايرانى‏ها بيش از اينكه پادو باشند، بيش از اينكه در يك اداره‏اى پادو باشند، در يك جايى كه صنعت است كارى به آن نداشته باشند. اينها براى اين جهت مى‏آمدند اينجا و حالا بحمدالله گور خودشان را گم كردند و رفتند و شما خودتان هستيد و خودتان و پشتيبان شما خداست. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت بدهد و تشكر مى‏كنم از شما كه راديو تلويزيون را راه انداختيد. و ما بايد تبليغاتمان زياد باشد و پوشش - چيزمان - راديومان، تلويزيونمان زياد بشود تا بتوانيم مطالب خودمان را به عالم برسانيم.

صحيفه نور ج 16 صفحه 65

حالا همه مطالبى كه ما داريم، همه چيزهايى كه داريم اصلاً نمى‏گذارند به جايى برسد. بله اگر يك چيز خلافى يك ذره وارد بشود، آنوقت راديوها ببينيد چه خواهند كرد. در هر صورت خدا همه شما را حفظ كند و موفق باشيد و من هم آنقدرى كه سهم خودم است، دعا كردن به شماهاست و دعا مى‏كنم شما را. سلامت باشيد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 66

تاريخ 18/12/60

پيام امام خمينى به مناسبت رحلت آيت‏اللَّه ربانى شيرازى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انااليه راجعون‏

با كمال تاسف رحلت غم‏انگيز حجت الاسلام والمسلمين مجاهد عزيز آقاى ربانى شيرازى را به اسلام و اولياى معظم اسلام بويژه حضرت بقيه‏الله ارواحنا فداه و به ملت شريف و حوزه‏هاى علميه و اهالى محترم فارس و بازماندگان اين فقيد سعيد تسليت عرض مى‏كنم. در طول تاريخ، مدعيان فضيلت و مجاهدت و شجاعت و تعهد به حق و دين بسيار بوده‏اند و هستند، لكن صاحبان فضائل و مجاهده و تعهد به حق و حقيقت در اقليت‏اند و تنها در سختى‏ها و گرفتارى‏ها و حقگوئى‏ها در مقابل قدرت‏هاى شيطانى است كه مدعيان لاف زن از متعهدان بى سر و صدا و خالصان فداكار از مغشوشان رياكار متمايز مى‏شوند.

مرحوم مجاهد سعيد ارزشمند، ربانى شيرازى كه اكنون در جوار حق آرميده و ما از بركات وجودش محروم شديم از اين اقليت بود. او در طول زندگانى شرافتمندانه خود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن در مقابل باطل و باطل‏ها ايستاد و از خود نرمش نشان نداد. او در حبس‏ها و زجرها و ناملايمات با قامت راست انسان‏هاى متعهد ايستادگى كرد و تسليم نشد. او كه خدايش رحمت كند و به جوار قرب حضرتش بپذيرد، با روحى ملايم در مقابل دوستان و مومنان و مقاوم در برابر دشمنان خلق به لقاءالله پيوست و ما عقب ماندگان كه احتياج به اين مردان حق داريم، از آن كمال و جمال محروميم.

از خداوند متعال توفيق خدمت براى همگان سعادت و صبر در اين مصيبت براى دوستان و بازماندگان ايشان را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 67

تاريخ 18/12/60

بيانات امام خمينى در جمع رزمندگان ارتش جمهورى اسلامى ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏

اولياء ما نشان دادند كه در مقابل مستكبران گاهى با تبليغ و گاهى با اسلحه بايد ايستاد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ن هم وفات و شهادت بانوى بزرگ اسلام را بر همه مسلمين و بر شما برادران عزيز ارتشى، سپاهى و بسيج و بر حضرت بقيه‏الله اروحنافداه تسليت عرض مى‏كنم. اين خانه كوچك فاطمه سلام الله عليها و اين افرادى كه در آن خانه تربيت شدند كه به حسب عدد، چهار پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالى را تجلى دادند، خدمت‏هايى كردند كه ما را و شما را همه بشر را به اعجاب در آورده است. خطبه فاطمه زهرا سلام الله عليها در مقابل حكومت و قيام اميرالمومنين و صبر اميرالمومنين در مدت بيست و چند سال و در عين حال كمك كارى به حكومت موجود و بعد هم فداكارى در راه اسلام و فداكارى دو فرزند عزيزش امام مجتبى كه يك خدمت بسيار بزرگ و دولت جابر اموى را با آن خدمت رسوا فرمود و خدمت بزرگ برادر ارجمندش حضرت سيدالشهدا، چيزهايى بود كه همه مى‏دانيد و مى‏دانيم و با اينكه عده كم و اسباب و ابزار جنگ پيش آنها كم بود، لكن روح الهى و روح ايمان آنها را آنطور كرد كه بر همه ستمكاران عصر خودشان غلبه پيدا كردند و اسلام را زنده كردند و براى ما و شما برادرهاى عزيز الگو شدند كه ما از كمى عده و كمى عده و كمى ابزار جنگ در مقابل تمام قدرت‏هايى كه امروز با ما به جنگ برخاسته‏اند، مقاومت كنيم و همانطورى كه اولياء ما عليهم السلام نشان دادند كه در مقابل مستكبران گاهى با تبليغ و گاهى با اسلحه بايد ايستاد و مستكبران را بايد به جاى خودشان نشاند، ما هم الگوى آنها را، تبعيت از آنها را مى‏پذيريم. و شما جوان‏ها نشان داديد كه در اين ميدان‏هاى نبرد بين حق و باطل با اينكه آنها از ابزار جنگى فراوان و از افراد هم همين طور و از مصر و اردن و آنجاها هم مستقيماً به آنها كمك مى‏شد و از ساير كشورها هم كمك مالى و كمك اسلحه و همه اينها مى‏شد، معذلك يك جمعيت كمى به حسب عدد، و قوى و شوكتمندى به حسب روح در مقابل همه ايستادند و شكست دادند آنها را.

پيروزى را شمشير نمى‏آورد، پيروزى را خون مى‏آورد

برادرها! اين ايمان را حفظ كنيد، اين قدرت الهى را حفظ كنيد و اين تعهد خودتان را به اسلام و به ملت حفظ كنيد و به پيش برويد. صدام به حسب آن مثلى كه گفته شده است كه يك ديوانه سنگ را

صحيفه نور ج 16 صفحه 68

در چاه مى‏اندازد و پنجاه عاقل يا بيشتر نمى‏توانند بيرون بياورند، اين يك ديوانه‏اى بود كه يك اقدامى كرد و يك سنگى را در چاه انداخت و موجب زحمت ملت خودش، ملت ما و ساير ملت‏ها گرديد كه حالا دست به دامن دولت‏ها شده است تا آنها بيايند و وساطت كنند و ميانجيگرى كنند كه او را نجات بدهند. او ديگر قابل نجات نيست و ما هم يك قدم عقب نخواهيم نشست.

مصالحه با جنايتكار و سازش با جنايتكاران، اين يك جنايتى است بر مردم متعهد و يك جنايتى است بر اسلام. ما حرفمان از روز اول تا حالا و بعدها معلوم است. ما جنايتكار را كه در كشورمان هست، مى‏گوئيم بايد برود. مسلمان‏ها هم موظفند به حسب شرع مطهر به اينكه بيايند و اينها را بيرون كنند. شارع مطهر فرموده‏اند كه در قرآن كريم كه اگر يك طايفه‏اى بر طايفه ديگر از مسلمين بخواهند طغيان كنند و تجاوز، بر همه مسلمين واجب است كه اين جنايتكار و طاغى و ياغى را با او جنگ بكنند و اگر برگشت به اطاعت خدا، آنوقت بنشينند با او صحبت بكنند. ما حزب بعث را جنايتكارانى مى‏دانيم كه در حال صلح و جنگ در جنايتند. در طول حكومتشان در عراق در حال جنگ نبودند، لكن جنايت آنها بر اسلام، بر مسلمين، بر ملت عراق، بر مراجع عظام عراق و بر علماء اسلام هر روز واقع مى‏شد و بعد هم آن ديوانگى را كه در فطرت آنها بود و طغيانگرى را كه خميره ذاتى صدام است، آن ديوانگى را عمل كرد و عقلاى اسلام و عقلاى جهان دست به هم دادند كه اين سنگ را از چاه بيرون بياورند لكن كار اين ديوانه آنطور است كه نمى‏شود اين سنگ را بيرون آورد مگر با اسلحه و قوت ايمان، شما ثابت كرديد كه مى‏توانيد در مقابل قدرت‏ها بايستيد و شما ميدان‏هاى نبردتان در تاريخ ظبط خواهد شد.

اگر امروز همه قدرتمندان و همه ياوه سرايان تبليغاتى به ضد شما و به ضد جمهورى اسلامى قلمفرسايى مى‏كنند با سخنرانى يا توطئه لكن نمى‏توانند روى حق پرده‏پوشى كنند. شما بحقيد، همانطورى كه امام سيدالشهدا بحق بود و با عده قليلى مقابله كرد و در عين حالى كه به شهادت رسيد و فرزندان او هم به شهادت رسيدند، لكن اسلام را زنده كرد و يزيد و بنى اميه را رسوا كرد. شما هم شيعيان همان حضرت هستيد، شما هم در اين نبردهاى بزرگى مثل نبرد آبادان و مثل تنگه چزابه و مثل بستان‏كارى كرديد كه اعجاز بود، اعجاز بود از باب اينكه يك جمعيت كم با عده و عده كم و با ايمان بزرگ اين اعجاز را آفريدند و صدام كه اين كار غلط را به تخيلاتى كه كرده بود انجام داد، الان پشيمان شده است و به همه دولت‏ها براى كمك دست دراز كرده است و از همه كشورها كمك خواسته است و همه هم، تقريباً اكثر قريب به اتفاق هم به او كمك مى‏كنند و همه كمك‏هايى را كه آنها كرده‏اند نتوانسته‏اند يك ايمانى براى او بفرستند، براى اينكه در خودشان هم نبود.

اشتباهشان در همين است كه خيال مى‏كنند زيادى جمعيت و زيادى اسلحه كار انجام مى‏دهد و نمى‏دانند كه آن چيزى كه كار را انجام مى‏دهد بازوى قوى افراد است. افراد كم با بازوان قوى و قلب مطمئن و قلب متوجه به خداى تبارك و تعالى و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله، اينهاست كه پيروزى مى‏آورد. پيروزى را شمشير نمى‏آورد پيروزى را خون مى‏آورد. پيروزى را افراد و جمعيت‏هاى زياد نمى‏آورد پيروزى را افراد و

صحيفه نور ج 16 صفحه 69

جمعيت‏هاى زياد نمى‏آورد پيروزى را قدرت ايمان مى‏آورد ما اكثر الضجيج و اقل الحجيج حاجى خيلى مى‏رود به مكه، لكن آن كه حج الهى را بجا مى‏آورد، آن كم است. و سپاه پاسدار و بسيج و همه اينها، ارتشى و اينها. آن اقليتى هستند در جنگ و آن اقليتى هستند در نبرد كه كم من فئه قليله غلبت فئه كثيره باذن الله .

شما در تمام جهات معنوى و مادى پيروز هستيد و پيروزى شما پشتوانه پيروزى مستضعفين جهان است‏

فرق است مابين ايده شماها و دشمن‏هاى شما. آنها براى قدرتمندى، براى نمايش قدرت، براى شيطان، با اسلام به جنگ برخاستند و شما براى خدا و براى رضاى او و براى قوت دادن به اسلام و پياده كردن احكام اسلام به دفاع برخاستيد. شما مدافع از انسان‏هاى مظلوم در طول تاريخ هستيد. مدافعات شما از اسلام و پيروزى شما انحصار به پيروزى در ميدان ندارد. شما در تمام ابعاد پيروز هستيد و شما در تمام جهات معنوى و مادى پيروز هستيد و شما در طول تاريخ پيروز هستيد و پيروزى شما پشتوانه پيروزى مستضعفين جهان است در طول تاريخ. شمايى كه با آغوش باز و با روى گشاده به طرف الله و به طرف لقاءالله و به طرف شهادت مى‏رويد پيروز هستيد، چه در ميدان جنگ پيروز بشويد و مى‏شويد و چه خداى نخواسته شكست بخوريد و نخواهيد خورد. شما آن چيزى را كه همراه داريد دشمنان شما ضد او را همراه دارند شما رضاى خدا را همراه داريد و آنها سخط خدا را. شما ايمان را همراه داريد و آنها طرفدارى از كفر را. شما آرامش قلبى داريد و در اين جنگ با آرامش، با خاطر آسوده، با اين ايده كه اگر شهيد بشوم پيروزم و اگر پيروز بشوم هم پيروزم، شما اين را داريد و آنها از مرگ فرار مى‏كنند. بين اين دو طايفه بسيار فرق است، آن كه مرگ را در آغوش مى‏گيرد براى اينكه شهادت است، براى اينكه از اسلام است، براى اينكه دفاع از حق است و آن كه از مرگ فرار مى‏كند براى اينكه براى طعمه جنگ مى‏كند. فرق است مابين ملتى كه داوطلب براى شهادت هست و براى پيروزى هست و من اميدوارم كه داوطلب‏ها بيشتر بروند و اسم بنويسند و خواهند رفت با آنهايى كه، بين اينها و آنهايى كه با سرنيزه به جنگ مى‏آيند، اگر اقدام نكنند از پشت كشته خواهند شد، آنهايى كه با اسم داوطلب، با فشار و زور و با هزار جور اذيت وادار به جنگ مى‏شوند، آنهايى كه ملت‏هايشان به آنها پشت كرده است. بين شما كه ملت پشتيبان شماست و نگهبان از شماست و به همين جهت خداى تبارك و تعالى نگهبان شماست و پشتيبان شماست با آن كه براى شيطان مى‏خواهد جنگ بكند، براى شيطان نفس مى‏خواهد جنگ بكند فرق است مابين اينها، فرق است مابين انقلاب اسلامى ايران با انقلاب‏هاى دنيا. انقلاب‏هاى دنيا بى‏استثنا براى ايمان نيست، براى خدا نيست، انقلاب ايران براى خداست و از اول هم فرياد خدا بوده است، الله اكبر بوده است و تا آخر هم همين است.

اين بدبخت‏هائى كه از ايران فرار كرده‏اند يا در خارج بوده‏اند و به تبع طمع‏هاى پوچ شيطانى نشسته‏اند و صحبت مى‏كنند و دروغپردازى مى‏كنند و يكى از دروغ‏هاى بزرگشان كه در راديوها هر

صحيفه نور ج 16 صفحه 70

شب شايد باشد و همين ديشب دو مرتبه يا سه مرتبه بود اينكه ايران از اسرائيل - چيز مى‏آورد - ابزار جنگ مى‏آورد و مى‏خرد. ايرانى كه بيست سال است با اسرائيل در جنگ است، اسرائيل را مى‏كوبد و به حسب حكم شرعش با اسرائيل نمى‏تواند هيچ تناسبى داشته باشد و نخواهد داشت. چند مرتبه همين ديشب بود كه از كى گفته است، چى گفته است، كى گفته است، كه اينها از اسرائيل چيز مى‏خرند و آنها هم كه در خارج نشسته‏اند و فكر اين را مى‏كنند كه بيايند ايران بعد از اينكه شما جوان‏ها جانبازى خودتان را كرديد ايران را تسليم يك دسته اشخاص منحرف كنند، اينها هم افكارشان مثل افكار همان صدام است. صدام هم پيش خودش فكر كرد و اين فكر را هم تقويت كردند شيطان‏هاى بزرگ در او كه توبه ايرانى كه الان به هم خورده است و هرج و مرج است و ارتشى ندارد و چيزى ندارد حمله كن و اسم خودت را مثل اسم سعد وقاص كن و خودت را بگو فاتح قادسيه. غافل از اينكه اينجا بچه‏هاى نارسشان هم، بچه‏هاى كوچكشان هم در مقابل او ايستاده‏اند و تا هستند نمى‏توانند اينها يك همچو كارهائى را انجام بدهند.

شما برادرها با قدرت ايمانى و با قدرت اسلامى اين پيروزى‏ها را به دست آورديد خصوصاً با اين پيروزى اخير تنگه چزابه به آنها فهمانديد كه افكارتان غلط بوده است و آرزوهايتان برباد است. و من همانطورى كه گفتيد دعا كنم، من هميشه به شما دعا مى‏كنم، من دعاگوى شما هستم و من شما را دوست مى‏دارم. شما برادران من هستيد، فرزندان من هستيد و من در محضر خداى تبارك و تعالى به اين پيروزى‏هاى شما كه پيروزى‏هايى است كه با تعهد اسلامى، براى اسلام است و من افتخار مى‏كنم، مباهات مى‏كنم به درگاه خدا كه يك همچو در يك همچو مقطع از زمان واقع شدم كه جوانان ما اينطور هستند. در يك مقطع از زمان واقع شديم كه دست آنهايى كه به واسطه تبعيت از آمريكا جوان‏هاى ما را به فساد مى‏كشاندند و با همه قدرت، همه تبليغات و با درست كردن مراكز فحشا، مراكز قمار، مراكز خمارى و جلسه‏هاى فاسد، جوان‏هاى ما را مى‏خواستند به فساد بكشند و خداى تبارك و تعالى به داد ما رسيد، به داد كشور ما رسيد، به داد ملت ما رسيد و شما جوان‏ها را بسيج كرد، بسيج الهى شما را كرد كه حفظ كنيد اين كشور را و دست رد به سينه تمام شياطين و قدرتمندان بزنيد و شما پيروز هستيد.

خداوند انشاءالله شما را همانطور كه در اينجا پيروز كرده است بعدها هم پيروز كند، خداوند شما را پيروز كند بر شيطان باطنى و شما را بر نفس خودتان پيروز كند تا انشاءالله وقتى كه به محضر خدا رفتيد با نشانه‏هاى افتخارآميز در خدمت او برويد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 71

تاريخ 19/12/60

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان مازندران و دشت گرگان‏

ما ماموريم كه مردم را ارشاد نمائيم و به خير و صلاح دعوت كنيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از آقايان تشكر مى‏كنم كه تشريف آوردند و از نزديك خدمتشان رسيدم. مطالبى را كه مى‏خواهم به شما تذكر دهم اين است كه شما توده‏هاى ميليونى مردم را مى‏بينيد كه چقدر خوبند و من با جرات مى‏توانم عرض كنم كه در طول تاريخ چنين وضعى پيش نيامده است. امروز ايران سى و چند ميليون نفرى به استثناى يك اقليت بسيار كم، متحول شده‏اند و همه به فكر اين هستند كه اسلام تحقق پيدا كند و در حل مشكلاتى كه براى دولت پيش مى‏آيد، پيشقدم هستند. امروز كه داوطلبين براى رفتن به جبهه‏ها اينگونه با آغوش باز شهادت را پذيرا هستند، حتى زمان رسول الله (ص) و اميرالمومنين سلام‏الله عليه به اين شكل نبوده است.

در قرآن آمده است وقتى پيامبر اكرم افراد را دعوت به جنگ مى‏كرده است، آنها به بهانه‏هايى نظير اينكه امروز نه، فردا، يا اينكه امروز گرم است يا سرد، اطاعت نمى‏كردند. از حضرت امير هم در كوفه آنطور كه بايد اطاعت نمى‏كردند.

اگر همراهى اين توده‏هاى محروم نبود، حكومت نمى‏توانست برقرار باشد و ارتش مى‏توانست اين جنگ را آنطور كه حالا به پيروزى رسانده‏اند، برسانند و اين موجب تشكر از همه است. آنچه ما بايد به آن توجه زياد داشته باشيم، اين است كه در اين انقلاب حفظ حيثيت روحانيت بسته به وجود آقايان است. ملاحظه مى‏كنيد كه از هر طرف به ما حمله مى‏كنند خصوصاً به روحانيون. ما بايد به فكر باشيم كه بهانه‏اى به دست دشمنان ندهيم. شما مردم را ارشاد كنيد. اگر در منطقه شما خلافى پيش آمد به دولت و مراجع قانونى ارجاع دهيد. شما آقايان بايد تبليغاتى را كه دشمنان عليه ما مى‏كنند، در نماز جمعه و جماعت جبران كنيد و به مردم اطمينان دهيد كه امروز دولت و كسانى كه در راس امور هستند كوشش مى‏كنند امور را اصلاح نمايند و مسائل اقتصادى را حل كنند. ما همانگونه كه ماموريم، بايد مردم را ارشاد كنيم و به خير و صلاح دعوت نمائيم. ايران امروز بحمدالله با همه گرفتارى‏هائى كه قدرت‏ها برايش بوجود آورده‏اند، همچنان راه خود را مى‏رود. از خداى تبارك و تعالى توفيق همه آقايان را مى‏خواهم. آنچه وظيفه من است اينكه به شما آقايان و همه ملت دعا كنم، كه انشاءالله به اين وظيفه عمل خواهم كرد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 72

تاريخ‏21/12/60

فرمان امام خمين به آيت‏اللَّه مهدوى كنى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا مهدوى كنى دامت افاضاته‏

طبق اصل 91 قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مى‏شود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مى‏باشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مى‏نمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را اميدوارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:10 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 73

تاريخ 23/12/60

پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى‏

بسمه تعالى‏

حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى دامت بركاته‏

تلگراف تسليت آن حضرت به مناسبت ضايعه ناگوار رحلت مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى ربانى شيرازى قدس سره واصل و موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى علو درجه براى آن مرحوم و صبر و اجر جهت بازماندگان ايشان مسئلت داشته و طول عمر و سلامت جنابعالى را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 74

تاريخ 24/12/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل هوانيروز، كاركنان، كارداران و سركنسولان جديد وزارت امور خارجه، اعضاى خانواده‏هاى شهداى حادثه آمل، گروهى از كاركنان وزارت دفاع و مربيان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏

آنها حربه ايران را كه ايمان، توحيد و اسلام است نمى‏شناسند و تاييدات غيبى را منكر هستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما جوان‏هاى برومند از هر طبقه كه هستيد، از نظاميان و كارمندان وزارت خارجه و بازماندگان شهداى آمل تشكر مى‏كنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏نمايم. اشتباهى كه همه اين گروه‏هاى مخالف با ايران و اسلام دارند اين است كه چون يك حكومت اسلامى و يك رژيمى كه تمام اجزاء او منسجم باشد و يك دولتى كه از مردم و ارتشى كه از مردم باشد نبوده است، يا اگر بوده است همان در صدر اسلام يك مدت كوتاهى بوده و بعدش نبوده است، لهذا اينها آشنايى ندارند با يك همچو طرز حكومت. اينها هميشه در ذهنشان از حكومت‏ها مثل حكومت هيتلر و رضاخان و ديگر اشخاص غير انسانى و غير اسلامى و غير مكتبى در ذهنشان هست و مقايسه مى‏كنند مابين حكومت‏هائى كه در تمام دنيا هستند با حكومتى كه در ايران هست و نفهميدند كه اين طرز حكوكت غير آن طرزهاست، و لهذا به فكر ناقص خودشان در اين كشور كودتا امكان دارد و به فكر ناقص خودشان خرابكارى‏ها در اين كشور براى تضعيف روحيه ملت تاثير دارد يا حمله نظامى در مقابل اين كشور و اين ملت فايده دارد. اينها حتى آنهائى كه از خود ايران بودند و در ايران هم در زمان انقلاب بودند نشناختند ايران را و نشناختند قدرت ايمان را و نشناختند اسلام را. اينها اعتقاد داشتند كه كشور ايران به واسطه انقلابى كه شده است، ارتشش در هم ريخته و مردمش متفرق و سر و سامان ندارد اين كشور و اگر يك قدرتى در مقابل او بايستد، در ظرف چند روز مى‏تواند كه ايران را قبضه كند. اين اشتباهات براى همين است كه ادعا مى‏كنند ما اسلام را مى‏شناسيم و نشناختند، ادعا مى‏كنند كه ما جامعه‏ها را مى‏شناسيم و نشناختند و نكته‏اش هم همين بود كه عرض كردم كه يك جامعه مثل جامعه امروز ايران سابقه نداشته يا سابقه‏اى كه آنها مطلع بر آن شده باشند، نداشته و لهذا هر يك از اينها كه با آن جهالتى كه دارند و عدم ديد سياسى و شناخت از اسلام و جامعه ما دارند، در يك گوشه‏اى با هم جمع مى‏شوند و مى‏خواهند توطئه كنند، به خيال خودشان مى‏خواهند كه يا ايران را

صحيفه نور ج 16 صفحه 75

برگردانند به حال سلطنتى، كه يك طايفه زيادشان اين خيال را دارند، يا ايران را از جمهورى اسلامى‏اش برگردانند به جمهورى دموكراتيك، كه آنها هم يك دسته هستند و روى هم رفته اينها اسلام را نمى‏خواهند، حتى آنهائى كه ادعاى اسلام مى‏كنند هم حكومت اسلامى را به اين وضعى كه در ايران هست، نمى‏خواهند. آنها نمى‏خواهند كه دولتشان يك دولتى باشد كه با مردم آميخته است و ارتششان يك ارتشى باشد كه در دامن ملت است و ملت در دامن او. آنها مى‏خواهند كه يك رژيمى باشد كه يكى در آن بالا باشد و حكومت كند با يك اقليت و همه مردم هم خاضع باشند، آن هم خاضعى كه با سرنيزه خاضع باشند. شما اگر خيال كنيد كه در سرتاسر دنيا حكومتى باشد كه سرنيزه را بردارد و بتواند به جاى خودش بنشيند، نداريم همچو حكومتى، يعنى خود ملت‏ها و خود مردم توده‏هاى ميليونى با حكومت‏ها موافق نيستند و يا تا كنون نديدند يك حكومتى كه وقتى كه جنگ بشود همه مردم جنگجو هستند، وقتى كه محاصره اقتصادى بشود افكار همه مردم توجه به اين پيدا مى‏كند كه ما بايد خودكفا باشيم و متخصصين ما مشغول مى‏شوند و افكار خودشان را به راه مى‏اندازند و قدرت خودشان را به راه مى‏اندازند و ايران را مستغنى مى‏كنند از خارج و من به شما اطمينان مى‏دهم كه اگر تا يك مدتى ما در اين فشارها باشيم، ايران بيشتر ثبات پيدا مى‏كند و مغزهاى متفكر مكتبى ايران بيشتر به كار مى‏افتد و ايران را - از - خودكفا مى‏كند. آنها حتى كارمندان دولت را، كاركنان در كشور، آنهايى كه در كارخانه‏ها كار مى‏كنند و كارگرانى كه در مزارع مشغول زراعت هستند، در يك رژيم اسلامى نشناختند، آنها مقايسه كردند اينجا را يا به بعض كشورهاى غربى يا به بعض كشورهاى شرقى و روى آن ديد است كه تا اينجا وارد مى‏شوند. آن حربه‏اى كه در دست ايران است، پيش آنها نيست و آنها نمى‏شناسند آن حربه را، آن حربه ايمان است، حربه توحيد است، حربه اسلام است، حربه قرآن مجيد است كه در تحت بيرق يك همچو اسلام و قرآن و توحيد همه مجتمع هستند و آنها تاييدات غيبى الهى را منكر هستند، نمى‏توانند بفهمند، اينها نمى‏توانند چشمشان را باز كنند و ببينند كه در هرگوشه از ايران يك امور خارق العاده واقع مى‏شود كه با دست عادى بشر نمى‏تواند واقع بشود. آنها در طبس آمدند و گمان كردند كه مى‏توانند نيرو پياده كنند و مى‏توانند بيايند و به بهانه خارج كردن گروگان‏ها ايران را قبضه كنند و خداى تبارك و تعالى شن‏ها و بادها را فرستاد و آنها را شكست داد.

اينها نمى‏توانند بفهمند و نخواهند توانست بفهمند كه سربازهاى ايران از نظامى و پاسدار و ساير قواى مسلح با ايمان است كه دارند پيش مى‏روند. تمام قدرت‏ها يك طرف ايستادند و يك قدرت ايمان هم در مقابل آنها يك طرف و قدرت ايمان بر آنها غلبه كرد و غلبه مى‏كند. اينها جامعه‏اى كه اسلام در او وجود پيدا كرده است و پياده شده است، اين جامعه را نديدند تا بفهمند، در كتاب‏ها هم همچو جامعه‏اى را نخوانده‏اند تا بفهمند، افكار كوتاه آنها هم نمى‏رسد به اين امر كه بتوانند بفهمند جامعه اسلامى يعنى چه. در تاريخ، در عين حالى كه خوانده‏اند كه عده‏هاى بسيار كم و ارتش بسيار كم اسلام بر دولت‏هاى طاغوت بسيار قدرتمند مثل ايران سابق و مثل روم غلبه كردند و اين غلبه، غلبه ايمان بود، آنها را آنطور غربى‏ها غربزده كردند و تبليغات برضد اسلام و برضد ايمان و برضد انبيا

صحيفه نور ج 16 صفحه 76

كردند كه غفلت كردند از ايمان و اسلام و روى آن غفلت مشغول اينطور خرابكارى‏ها هستند. اگر اين عده‏اى كه در جنگل بودند، اسلام را فهميده بودند، حمله به آمل نمى‏كردند. اين حمله در عين حالى كه براى ما تاسف‏انگيز بود و عده‏اى از برادرهاى ما را از دست ما گرفت لكن فهماند به اين دسته‏هاى غير انسانى كه اينطور نيست كه شما خيال مى‏كنيد كه اگر يك صدايى بلند كنيد مردم با شما هستند. چطور يك مردم مسلمانى كه دل بسته‏اند به اسلام و دل بسته‏اند به قرآن و شهادت را براى خودشان افتخار مى‏دانند و هر كس شهيدى دارد براى خانمان خودش يك افتخارى مى‏داند و هست، چطور امكان دارد كه چند تا دزد سرگردنه و چند تا اشخاصى كه هيچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هيچ ايمان ندارند، بيايند و يك شهر مومن را بخواهند به هم بزنند؟ اين معنا واضح شد كه مساله آنطور نيست كه اينها فكر كردند. صدام يا آنهايى كه صدام را وادار كرده بودند به اينكه به ايران حمله كند، نشناخته بودند ايران را، نشناخته بودند قدرت اسلام را، نشناخته بودند قدرت ايمان را و حمله كردند و به اين دام افتادند و حالا دارند دست و پا مى‏زنند كه از اين دام بيرون بروند و نمى‏توانند بيرون بروند.

به حكم قرآن تجاوزگر باغى است و بايد با او قتال كرد

تبليغات زيادى كه شما مى‏دانيد در همه بوق‏هاى تبليغاتى هست، اخيراً ديگر به اينجا رسيده‏اند كه از اين راه تبليغ كنند كه صدام صلح طلب است و ايران قبول نمى‏كند ايران كه‏گويد ما از آن راهى كه داريم عقب نمى‏نشينيم، ببينند چه راهى را او مى‏گويد، ايران چه مى‏گويد، در عين حالى كه مى‏دانند باز هم نخست وزير ما، رئيس جمهور ما، رئيس مجلس ما، وزير خارجه ما، همه اينها تكرار مى‏كنند كه بيايند اشخاص ببينند كه ما چه مى‏گوئيم، آيا ما صلح طلب نيستيم؟ صدام صلح طلب است؟! اگر يك دزدى آمد در خانه يك انسانى و اثاث او را يك مقدارى غارت كرد و خانه او را گرفت و به آتش زد بعض اثاث او را، بعد بگويد كه مردم بيائيد ما را صلح بدهيد، صلح بدهند كه توى دزد يك قدرى از خانه را داشته باشى و صاحبخانه هم يك قدرى؟ توى دزد اين ضررهايى كه زدى، ناديده بگيرند؟ توى دزد اين شرارت‏هايى را كه كردى، ناديده بگيرند؟ اگر ناديده نگيرند، صلح طلب نيستند؟ اگر صلح به اين معنا مى‏گويند كه ما كشورى كه به آن حمله شده است، تجاوز شده است، دزدها آمده‏اند و مقدارى از منزل ما را، مقدارى از خانه‏هاى ما را غارت كردند، آتش زدند، خراب كردند و جوان‏هاى ما را كشته‏اند، حالا مى‏گويند ما سرجاى خودمان هستيم، بيائيد اى دنيا ببينيد كه ما صلح طلبيم، بيائيد صلح بكنيم، خوب، ما هستيم در اينجا، آنجايى كه با تجاوز آمديم و گرفتيم، آنجا هستيم، لكن بيائيد ما را صلح بدهيد، اين صلح را كدام انسان مى‏تواند بپذيرد؟ اين اسمش صلح هست اصلش؟ ايران كه مى‏گويد كه تا از خانه ما بيرون نرويد و تا جرم‏هايى كه كرديد، معلوم نشود كه شما مجرم هستيد و تا ضررهايى كه به ايران زديد، جبران نشود و حكم به جبران نشود، صلح معنا ندارد، براى اينكه صلح بدون اينها يعنى يك مقدار از خاك ما دست آنها باشد و بعد بگويند گرفتيم اين را و مال خودمان، اين ضررهايى كه به ايران وارد شده است كه ضررهاى انسانى‏اش بسيار با اهميت و ضررهاى مادى‏اش‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 77

هم همين طور، اين ضررها را زديم، حالا بيائيد صلح كنيم، يك مقدارى از خاك ايران مال ما باشد و حدش را بياوريم اين ور آبادان مثلا"، حدش را قرار بدهيم خونين شهر. اين صلح است؟! ما مى‏گوئيم كه، به همه كشورهاى اسلامى و همه كشورهاى اسلامى، تمام كشورهاى عرب و غير عرب ما مى‏گوئيم كه ما حكم را قرآن قرار مى‏دهيم، قرآن كتاب آسمانى مسلمين است، طايفه يا طايفه ديگرى ندارد، ما حكم را قرآن قرار مى‏دهيم، ما يك آيه‏اى از قرآن كريم را حكم قرار مى‏دهيم و عقلاى عالم، اشخاصى كه مى‏خواهند صلح بدهند ما را، با همين يك آيه عمل بكنند و ما قبول داريم. صدام هم كه مى‏گوئيد و خودش اقرار مى‏كند كه من مسلمان هستم، در عين حالى كه ما بعيد مى‏دانيم، اين قرآن است، ساير كشورهاى اسلامى هم كه مى‏گويند كه ما، ملت‏ها قرآن را قبول دارند، حتماً دولت‏ها هم مى‏گويند ما به قرآن اعتقاد داريم، بيايند بنشينند نماينده بفرستند. ما قرآن كريم را باز مى‏كنيم، سوره حجرات را باز مى‏كنيم و يك آيه از آيات سوره حجرات را برايشان مى‏خوانيم، مى‏گوئيم بيائيد با اين عمل كنيد. در آن آيه اين است كه اگر دو طايفه‏اى از مومنين با هم جنگ كردند، شما صلحشان بدهيد و اگر يك طايفه‏اى از اينها تجاوز به طايفه ديگر كرد، همه‏تان مكلفيد كه با او قتال كنيد، جنگ كنيد تا اينكه به اطاعت خدا برگردد. وقتى به اطاعت خدا برگشت، صلح كنيد به عدالت، به قسط. ما مى‏گوئيم به دنيا كه بيائيد ببينيد كه ما در خاك عراقيم يا عراق در خاك ماست؟ اگر ما در خاك عراقيم، شما با ما جنگ كنيد و اگر عراق در خاك ماست، به حسب قرآن كريم تجاوز كرده، وفئه باغيه است وفئه باغيه را بايد با او قتال كنيد. ما از قتال شما هم گذشتيم و اميدى به اين نداريم، لااقل محكوم كنيد. اگر به قرآن عمل نمى‏كنيد كه قتال كنيد و او را با سرنيزه بيرون كنيد از كشور اسلامى، لااقل محكوم كنيد او را و اگر محكوم هم نمى‏كنيد لااقل بى‏صدا باشيد، بى طرف باشيد. چه شده اينها را كه نه به قرآن اعتنا دارند و نه به حكم عقل اعتنا دارند و نه مسائل بين المللى، به هيچى اعتنا ندارند، هر روز يك شايعه درست مى‏كنند، هر روز مى‏گويند بحرين را بنا بود ايران، مى‏خواست بحرين را چه بكند. يك طياره از يك جا عبور مى‏كند يك جائى ديگر ساقط مى‏شود، شايعه درست مى‏كنند كه اسرائيل داشت همراهى مى‏كرد و اسنادش موجود است. اين كدام اسناد؟ يك كشورى كه بيست و چند سال است با اسرائيل مخالفت كرده، دست اسرائيل را از نفتش كوتاه كرده، روابط بكلى قطع است و او را غاصب مى‏داند و مسلمين را دعوت به اتحاد مى‏كند كه اين را بايد بيرون بكنيد و او به ريش مسلمين دارد مى‏خندد و امريكاى فاسد هم همين طور، باز اين مسلمين از اسرائيل دست برداشتند و مى‏خواهند با او مصالحه كنند بعضى از آنها به تبع امر امريكا و همه تبليغات خودشان را متمركز كردند به ضد ايران، يك دفعه از خودشان نمى‏پرسند كه آخر قضيه چيست. اينقدر سرسپردگى به امريكا، اينقدر سر سپردگى و ترس، ذخاير خودتان را تقديم امريكا مى‏كنيد و از او هم با او هم روابط داريد و از او هم عذر مى‏خواهيد و خوش خدمتى و خوش رقصى هم مى‏كنيد. ما با اينكه ملت ضعيف هستيم و به حسب افراد، افراد ما حدود سى و پنج ميليون يا چهل ميليون است و ابزار جنگى ما يك ابزار محدودى است بسياريش هم غارتگرها در وقتى كه انقلاب بود، غارت كردند

صحيفه نور ج 16 صفحه 78

و قايم كردند، حالا به روى خود همين ملت مى‏كشند، ما با همه اين گرفتارى‏ها كه داريم، در مقابل همه كشورهايى كه مى‏خواهند تعدى بكنند ايستاديم، در مقابل همه قدرت‏هائى كه با ما مى‏خواهند مخالفت كنند و با اسلام مى‏خواهند مخالفت كنند، ايستاده‏ايم و مع‏الاسف اين دولت‏هاى اسلامى بسياريشان به جاى اينكه با اسرائيل جنگ كنند، به جاى اينكه دست اتحاد به ايران بدهند كه اسرائيل را دفن كنند، اسرائيلى كه به همه چيز مسلمين طمع دوخته است، اسرائيلى كه برنامه‏اش اين است كه از نيل تا فرات مال اوست، اين اسرائيلى كه مكه و مدينه مكرمه را از خودش مى‏داند و مى‏خواهد دست درازى كند، مع‏الاسف اين حكومت‏ها به او كار ندارند بلكه مى‏خواهند بشناسند او را و همه تبليغات خودشان را و همه هم و غم خودشان را به اسلام و به حكومت اسلامى ايران متمركز كرده‏اند. تا گفته مى‏شود كه ما از اين حدودى كه داريم و چيزى كه از اول گفته‏ايم، هيچ قدمى كنار نمى‏گذاريم، فوراً مى‏بينيد كه يك جا مى‏گويد كه ديگر صلح امكان ندارد براى اينكه ايران سر صلح ندارد. مگر آن حدودى كه ما گفتيم چيست؟ جز اين است كه بايد بيرون برود تا ما بنشينيم با او صلح كنيم؟ ما قرآن مى گوئيم، ما حكم قرآن را مى‏گوئيم كه همه مسلمين بايد به اين جنگ كنند تا اين بيرون برود. اگر بعد از جنگ سر فرود آورد به احكام اسلام، آنوقت بنشينند صلح كنند، آن هم صلح به قسط و عدل. مسلمين بيايند ببينند، بابا بى خود صرف وقت در تبليغات نكنند و حسن قضيه اين است كه تبليغات اينقدر اختلاف دارد و اينقدر اعوجاج دارد و اينقدر خلاف ضرورى است كه ديگر هركس بشنود، هم، اگر راست هم اينها بگويند، مى‏گويند دروغ است. اين بوق‏هاى تبليغاتى كه هر روز يك چيز مى‏گويند و هر روز يك مطلب واضح‏الفساد را مى‏گويند، طورى اينها حيثيت خودشان را از دست داده‏اند كه هر كه بشنود كه راديوى كذايى چه گفت، مى‏گويد راديو دروغ مى‏گويد. راديويى كه مى‏گويد كه زن و مرد ايران ديگر برگشته‏اند از حكومت اسلام، از اين حكومت پشت كردند، يا نقل مى‏كند از بعض اشخاص فاسدى كه به واسطه فسادش نتوانسته است در ايران بماند و فرار كرده، نقل مى‏كنند كه اينها جوان‏ها و زن‏هاى آبستن و بچه‏ها و اينها را در خيابان‏ها هر روز مى‏كشند، در عين حالى كه خود اين تروريست‏ها دارند اين كارها را مى‏كنند، اين كارها را انجام مى‏دهند و بعد مى‏گويند ايرانى‏ها اين كار را مى‏كنند. بله ايرانى است، اما كدام ايرانى؟ آن ايرانى كه به اسم مجاهد خلق بر ضد خلق، با اسم فدايى خلق بر ضد خلق قيام كرده است، آن هم ايرانى است لكن انسان نيست.

اصل وارد شدن در حزب براى ارتش، سپاه پاسداران و قواى انتظامى و نظامى جايز نيست‏

برادرها! ما بايد خودمان، خودمان را حفظ كنيم، نبايد ما منتظر اين باشيم كه قدرت‏هاى خارجى به ما كمك كنند، ما از كمك آنها گذشتيم. مرا به خير تو اميد نيست، شر مرسان. شر هم بخواهند برسانند ما با آنها مقابله مى‏كنيم. ما بايد كلاه خودمان را خودمان حفظ كنيم و حفظ اين به اين است كه ارتشى و ساير قواى نظامى و انتظامى، پاسدار، اينهايى كه عشايرى هستند، اينهايى كه قدرت‏هاى

صحيفه نور ج 16 صفحه 79

نظامى و انتظامى هستند، با هم يكصدا باشند، اختلاف در بين نباشد. و من عرض مى‏كنم به همه اين قوا و به فرماندهان اين قوا كه اين افراد در هيچ يك از احزاب سياسى، در هيچ يك از گروه‏ها وارد نشوند. اگر ارتش يا سپاه پاسدار يا ساير قواى مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز بايد فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشويد، در گروه‏ها وارد نشويد. اصلاً تكليف الهى شرعى همه شما اين است كه يا برويد حزب يا بيائيد ارتش باشيد. مختاريد، از ارتش كناره‏گيرى كنيد برويد در حزب، ميل خودتان است اما هم ارتش و هم حزب، معنايش اين است كه ارتشى بايد از ارتشى‏اش دست بردارد، بازى‏هاى سياسى بايد توى ارتش هم وارد بشود. در هر گروهى كه وارد هستيد بايد از آن گروه جدا بشويد، ولو يك گروهى است كه بسيار مردم خوبى هم هستند، ولو يك حزب است كه بسيار حزب خوبى هست، لكن اصل حزب وارد شدن براى ارتش، براى سپاه پاسداران، براى قواى نظامى و انتظامى وارد شدنش جايز نيست، به فساد مى‏كشد اينها را. و من عرض مى‏كنم كه كسانى كه در راس ارتش هستند و كسانى كه در راس سپاه پاسداران هستند موظف هستند كه ارتش را و سپاه را و ساير قواى مسلح را از احزاب كنار بزنند و اگر كسى در حزب هست، بايد او را از ارتش بگويند يا در آنجا يا در اينجا، و همين طور سپاه پاسداران و همين طور ساير قواى مسلح بايد وارد در جهات سياسى نشوند تا انسجام پيدا بشود. اگر وارد بشويد، بالاخره به هم خواهيد زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهيد ايستاد و نظام را به هم خواهيد زد و اسلام را تضعيف خواهيد كرد. تكليف همه شما اين است كه با هم باشيد بدون اينكه در يك حزب يا در گروهى وارد شده باشيد، هر گروهى مى‏خواهد باشد. گروه فاسد كه انشاءالله وارد نمى‏شويد، گروه‏هاى بسيار خوب هم وارد نشويد، بايد شما مستقل، بدون اينكه پيوند به يك گروهى داشته باشيد مستقل باشيد و از حزب الله تعالى شانه. همه افراد ايران موظفند كه با هم باشند. اگر احزاب هستند، خودشان را با ساير افراد كشور هماهنگ كنند، افراد كشور هم خودشان را با آنها برادر بدانند. گروه‏هاى مختلفى كه اسلامى هستند، اين گروه‏هاى اسلامى هم نبايد دخالت در امور ارتش بكنند و نبايد در آنجا افراد داشته باشند، تا بتوانيد يك عضو صالح و يك ارتش و سپاه پاسداران منسجم و صالح و قدرتمند باشيد. ورود سياست در ارتش شكست ارتش است. اين را بايد بدانيد و شرعاً جايز نيست. و من امر مى‏كنم به شما كه يا در ارتش يا در حزب. دوم ندارد كه بخواهيد هم ارتشى باشيد، هم حزبى، نمى‏شود، يا مثل ساير مردم هر طورى هستيد.

به صدام مى‏گويم كه يك راه براى تو سراغ دارم و آن راه انتحار است‏

و من به همه كسانى كه با اين جمهورى اسلامى مخالفت مى‏كنند، نصيحت مى‏كنم كه بس است ديگر، قدرت‏هاى خودتان را سنجيديد فهميديد كه نمى‏شود با يك قدرت اسلامى در افتاد، خودتان را سنجيديد، فهميديد نمى‏شود، حالا كه فهميديد نمى‏شود، چرا لجاجت مى‏كنيد؟ دست برداريد برويد مشغول يك كار ديگرى بشويد و به صدام هم مى‏گويم كه من يك راه براى تو سراغ دارم و آن راه انتحار است، همانطورى كه هيتلر بعد از آنكه به شكست رسيد خودش را كشت، تو هم اگر مردى و مثل

صحيفه نور ج 16 صفحه 80

هيتلرى خودت را بكش.

اگر بخواهيد يك ملت قوى و آزاد باشيد، از تشريفات يك قدرى بكاهيد

برادرها! خواهرها! عرض كردم كه ما بايد خودمان، خودمان را نگه داريم. بايد طمع را از همه جا بريد، به خدا متوجه شد. تاكنون هم هر چه شما پيروزى داشتيد براى اين است كه اتكال به قدرت الهى و قدرت خودتان كه از قدرت الهى است اين اتكال را داريد و يكى از نصيحت‏هايى كه چون نزديك سال نو است مى‏خواهم به همه ملت اين نصيحت را بكنم اين است كه ما در حالى كه جنگزده هستيم، در حالى كه اينهمه آواره داريم، اينهمه بيمار داريم، اينهمه معلول در بيمارستان‏ها داريم و شما هر يكى‏تان بعض همسايه‏هاتان شهيد دادند، شما بايد يك قدرى راجع به مراسم عيد كوتاه بيائيد. شما همه اين قشرهائى كه براى اسلام الان دارند زحمت مى‏كشند و شهيد دادند و بازماندگان شهيد هستند يا در بيمارستان هستند، اينها را عائله خودتان حساب كنيد، مقدارى كه مى خواهيد تشريفات زايد را عمل بكنيد، نكنيد و برويد از اينها دلجوئى كنيد. ايام نوروز، ايام عيد نوروز برويد در اين مريضخانه‏ها، برويد احوال اينها را، اينهايى كه آواره شدند، اينهايى كه در جنگ آواره شدند، اينهايى كه از خارج بيرونشان كردند و گرفتار هستند، به اينها سركشى كنيد و آن تشريفات زمان سابق را تخفيف بدهيد. اگر بخواهيد يك ملت قوى آزاد باشيد، از تشريفات يك قدرى بكاهيد، عيد را در بين دوستان خودتان، ملت خودتان، مجروحان خودتان، معلولان خودتان و جنگزدگان خودتان و آوارگان خودتان، از هر جا هست، اينها همه از شما هست، اين عيد را در بين آنها با هم عيد كنيد. يك قدرى از خودتان بكاهيد و بيفزائيد براينكه به آنها سركشى كنيد و آنها را احترام كنيد. اينها بزرگند، اينها عاليرتبه‏اند، اينها شهيد داده‏اند، اينها معلول داده‏اند، معلول هستند و اينها امتحان داده‏اند و مادرهاى اينها امتحان داده است كه شهيد مى‏دهد و افتخار مى‏كند و مى‏گويد باز هم دارم، بيائيد ببريد. ما در مقابل اينها سرافكنده هستيم، ما در مقابل اينها شرمسار هستيم و ما بايد با اينها يك جورى رفتار كنيم كه عيد براى آنها هم باشد. و شما وقتى عيد داريد كه اخلاق عيدى داشته باشيد، اخلاق تازه. و من اميدوارم كه به اين امر ملت ما سرتاسر همه جا عمل كنند و رضاى خداى تبارك و تعالى را در اين امر به دست بياورند.

از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت و پيروزى اين ملت را مستدعى هستم و همه سعادتمند و پيروز باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 81

تاريخ 25/12/60

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير ارشاد اسلامى، اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى و ستاد برگزارى مراسم دهه فجر

سلاح تبليغات، برنده تر از كاربرد سلاح در ميدان‏هاى جنگ است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما بايد در همه امور هماهنگى را حفظ نمائيم، مخصوصاً هماهنگى در تبليغات كه از اهم امور است بايد بيشتر حفظ شود. بايد سعى كنيد و وحدت و هماهنگى را به صورتى حفظ نمائيد كه هرگونه تبليغات سوء را از بين ببريد.

مى‏دانيد كه سلاح تبليغات، برنده‏تر از كاربرد سلاح در ميدان‏هاى جنگ است، بايد از اسلحه تبليغات آنها بيشتر ترسيد و متاسفانه ما در اين زمينه ضعيف هستيم. ما بايد روحيه خود را تقويت كرده و با تمام وجود اين را بپذيريم كه مى‏توانيم روى پاى خودمان بايستيم. اين خيلى مهم است كه متخصصين ما اتكاء به تخصص خود كردند. شما ببينيد كه محمدرضا چه ضربه‏اى به روحيه پزشكان ما زده، او با طبيبان به گونه‏اى برخورد كرده بود كه مثلاً براى يك عمل جزئى بايد روانه خارج شده، اين خود نقشه‏اى بود براى تضعيف روحيه متخصصين ما تا خيال كنند در تمام زمينه‏ها عقب افتاده هستند. ما امروز بايد مصصم باشيم تا در تمام رشته‏ها جلو بيفتيم.

شما كه قسمتى از تبليغات دستتان است، بايد در اين زمينه كوشش كنيد تا مردم باور كنند چيزى از سايرين كم ندارند. هر چند راديوهاى بيگانه در دست دشمن است ولى مردم مى‏دانند كه آنها دروغ مى‏گويند. شما با اتكاء به خداوند قوى باشيد. هر موضوعى را بايد از نو ساخت و آنقدر دنبال كرد تا تداوم پيدا كند. درست است كه شما تازه روى كار آمده‏ايد اما اين معنا را در نظر بگيريد كه مى‏خواهيد براى خدا كار كنيد، نه مقام و منصب. ما مى خواهيم كشورمان از هر جهت مستقل باشد پس بايد براى رضاى خدا دنبال اين كار را بگيريم تا نه تنها كشورمان، بلكه تمام مردم جهان را مستقل كنيم. اميدوارم با هماهنگى و نظم در تبليغات تمام دسيسه‏هاى دشمن خنثى شود. دشمن حمله نظامى نمى‏كند زيرا مى‏داند از حمله نظامى كارى ساخته نيست. آنها مى‏خواستند از داخل خود ما ضربه‏اى بزنند ولى ديدند نشد و نمى‏توانند، با اين وجود دست از تبليغات برنداشتند، مى‏خواهند به وسيله تبليغات سوء، اتحاد ما را از بين ببرند. پس شما هر چه مى‏توانيد بيشتر هماهنگ شويد، همه يك هدف را دنبال كنيد. اميدوارم در كارهايتان موفق باشيد و بتوانيد به مردم خدمت كنيد.

والسلام عليكم و رحمه الله.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 82

تاريخ 27/12/60

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولان و كاركنان واحد سياسى و اخبار صداى و سيماى جمهورى اسلامى‏

امروز نقش راديو تلويزيون از همه دستگاه‏ها بالاتر است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما خواهران و برادران كه در صدا و سيماى جمهورى اسلامى كار مى‏كنيد و زحمت مى‏كشيد، تشكر مى‏كنم و براى شما دعا مى‏كنم.

شما مى‏دانيد كه از اولى كه اين صدا و سيما در ايران وجود پيدا كرد، آنچه كه از شايد گفت از همه چيزها بيشتر صدمه وارد كرد به هم حيثيت اين ملت و هم در وابسته كردن اين ملت به قدرت‏هاى بزرگ، اين دستگاه‏ها بود. اين دستگاه‏ها در زمان اين پسر بدتر از پدر مخصوصاً خيانت‏هائى كرد به ايران از حيث تبليغ جهات فساد. شما مى‏دانيد كه اگر يك مطلبى را در راديو و تلويزيون گفته بشود و پخش بشود، چه نقشى دارد در سرتاسر كشور بلكه در سرتاسر جاهائى كه اين صدا به آنجا مى‏رسد و اين سيما. در عهد آنها قبل از انقلاب، اينها و همه مطبوعات و همه گويندگان الا نادر، در خدمت قدرت‏هاى خارجى بودند و هر عملى را كه انجام مى‏دادند، آن بود كه آنها مى‏خواستند و هر فسادى كه آنها مى‏خواستند در ايران راه بيندازند يكى از عواملش تبليغاتى بود كه در صدا و سيما مى‏شد. ترويج فساد از همه طرف در مطبوعات و در راديو تلويزيون، نشان دادن فيلم‏هاى مفتضح براى تباهى طبقه جوان، مصرفى بارآوردن ملت در تبليغ كالاهاى مصرفى خارجى، همه اينها و بسيارى از چيزهاى ديگر كه در خدمت غرب و شرق بود، از راه تلويزيون و راديو، يكى از راه‏هاى بزرگشان براى تبليغ اين امور اين بود و اگر خداى نخواسته اين تا چندين سال ديگر دوام پيدا مى‏كرد، ما بايد فاتحه ايران را بخوانيم و الان شما توجه كنيد به دستگاهى كه سالهاى طولانى در خدمت غرب و شرق بوده و مسائل آنها را پخش مى‏كرده و عواملى بودند براى تباه كردن جوان‏هاى ما، و شما تازه وارد شديد و مى‏خواهيد كه اين را متحول كنيد، كار ارزنده و مشكلى است.

شما الان مى‏دانيد كه اين دستگاه در همه جاى كشور، در روستاها و شهرها و همه جا، بچه و بزرگ از اين استفاده مى‏كنند، اين فرق دارد با آن مطبوعات ديگر، مطبوعات ديگر عكس‏هايش مال همه است لكن محتوايش چون سواد ندارند نمى‏توانند بخوانند. اما فيلمى كه شما نشان بدهيد، اگر فيلم سازنده باشد، اين در سرتاسر كشور سازندگى دارد. و اگر يك فيلم خداى نخواسته انحرافى باشد، در سرتاسر كشور نقش دارد. شما اين را مثل ساير رسانه‏هاى گروهى حساب نكنيد، اين يك وضعيت‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 83

خاصى دارد كه اين بچه‏هاى دو سه ساله، سه چهار ساله به اين نگاه مى‏كنند و از اين در روح آنها اثر گذاشته مى‏شود تا پيرمردها، تحت تاثير همه واقع مى‏شوند و اين يك دستگاهى است كه در خدمتگزارى مى‏تواند بهترين دستگاه‏ها باشد و در خيانت مى‏تواند بالاترين خيانت را بكند. از تمام دستگاه‏هاى تبليغاتى الان، امروز نقش راديو تلويزيون از همه دستگاه‏ها بالاتر است. اگر اين اصلاح بشود، يك كشور را مى‏تواند اصلاح كند و اگر خداى نخواسته انحراف در اين باشد، يك كشور را مى‏تواند منحرف كند. اينهائى كه سواد ندارند، خوب، فيلم‏ها را تماشا مى‏كنند، حرف‏ها را هم مى‏شنوند، آنها هم كه سواد دارند خوب هست، اينطور نيست كه اين مخصوص به يك دسته‏اى باشد. بچه‏هاى كوچولو مى‏نشيندند و اين عروسك‏هائى كه آنجا چه مى‏شود مثلاً تماشا مى‏كنند و فيلم‏ها را تماشا مى‏كنند، اگر انحراف در اينها باشد، آنها را از همان بچگى منحرف مى‏كند. اين از مدرسه‏ها بالاتر است، اين مدرسه عمومى سرتاسرى كشور است و صدايى كه در اينجا بلند مى‏شود، همه كشور و تا آنجايى كه موج آن مى‏رود، اين صدا مى‏رود و نقشى كه در اينجا نقش مى‏بندد، صورتى كه در اينجا و سيمايى كه در اينجا نشان داده مى‏شود، در همه كشور، در واقع هر جا كه اين پوشش دارد، مى‏رود و لهذا مسؤوليت اين، يك مسؤوليت بسيار بزرگى است و خدمت در اينجا هم يك خدمت ارزنده بسيار بزرگى است. شما هم بار مسؤوليت به دوشتان هست و هم ارزش خدمت. ارزش خدمت هست كه اگر شما در خدمت اين ملت باشيد و در خدمت اسلام باشيد، مى‏توانيد يك نقشى داشته باشيد كه آن مسائلى كه در طول زمان‏هاى طولانى، در زمان آمدن اين دو دستگاه در ايران و معوج كردن اذهان همه افرادى كه در اين نظر داشتند و حالا هم دارند، شما مى‏توانيد كه، مى‏خواهيد كه آنها را متحول كنيد به يك معناى ديگرى، اين مساله زحمت دارد.

نبايد راديو تلويزيون به طور هرج و مرج اداره بشود

يك وقت مى‏بينيد كه در اين دستگاه يك كلمه گفته مى‏شود، يك جمله گفته مى‏شود و يك بازار به هم مى‏خورد. اينهايى كه مى‏گويم، شكايت شده كه يك آدم غير مسوول مى‏آيد يك جمله مى‏گويد و اين جمله تكان دهنده است نسبت به بازرگانها، نسبت به جاهاى ديگر. نبايد اين دستگاه به طور هرج و مرج اداره بشود. اين دستگاه در زير نظر هر سه قوه است از باب اينكه اهميت داشته. دستگاهى كه تمام قوايى كه در ايران هست در او نظر دارند و در او نماينده دارند، اين دستگاه نبايد اينطور باشد كه هركس هر چه دلش مى‏خواهد در آنجا بگويد، افراد غير مسوول يك وقت واقع بشوند آنجا مصاحبه بكنند، در مصاحباتشان يك وقت مسائل اعوجاجى باشد. يك جمله ممكن ست كه شما را به وضعى مبتلا كند كه نتوانيد يك سال جبرانش كنيد. اين بايد به طورى منظم باشد، تحت نظر اشخاصى كه آشنايى دارند به مسائل سياسى، آشنايى دارند به مسائل اجتماعى، آشنايى دارند به وضع خود كشور، بايد در تحت نظر آنها پخش بشود. اگر بنا باشد كه هر كه هر چه دلش مى‏خواهد بيايد توى راديو، توى تلويزيون بگويد، اين هم پخش بشود در همه جا يك وقت مردم گوش كنند و ببينند دولت مى‏خواهد چه

صحيفه نور ج 16 صفحه 84

بكند، در صورتى كه آنطور نيست. دولتى كه مى‏خواهد خدمت بكند به اين مردم، مى‏خواهد همه چيز را به وضع خودش حفظ بكند، اين را يك وقت مى‏بينيد كه يك نفر آدم مى‏آيد، حالا يا آن آدم، آدم فاسدى است و خودش را جازده است كه اين خيلى احتمال است و يا آدم بى‏اطلاع است، نمى‏داند چيست حساب، سياست سرش نمى‏شود، از اجتماع اطلاع ندارد، از وضع تحول ايران اطلاع ندارد، مى‏آيد يك كلمه‏اى مى‏گويد، يك جمله‏اى مى‏گويد، يك مصاحبه‏اى مى‏كند و آشوب بپا مى‏كند، يعنى ايران را مى‏برد طرف يك امور غير مطلوب.

و لهذا همانطورى كه شايد در همه دنيا اينطور باشد كه اين دستگاه تحت كنترل يك اشخاص مطلع از مسائل، عميق در مسائل، كه اگر يك چيزى مى‏خواهد پخش بشود، در نظر آنها باشد، آنها ببينند و بگويند اين كلمه صحيح است يا صحيح نيست، اين جمله درست است يا نيست. شما ببينيد الان وقتى كه مى‏خواهند يكى از اين مقامات عاليرتبه به اصطلاح خودشان صحبت بكنند، اينها نمى‏آيند بايستند صحبت كنند، اينها مى‏نويسند. اين براى اين است كه يك نطقى كه او مى‏كند، در سرتاسر عالم منتشر مى‏شود آن، اگر يك كلمه اين ور و آن ور باشد، يك جمله برخلاف مصالح خودشان باشد، خوب، غائله بپا مى‏كند. اين دستگاه‏ها اينطور نيست كه در آنجاها، در ممالكى كه مترقى هستند به اصطلاح، در آنجاها همين طور باشد كه هر كه بخواهد، هر چه بگويد درش. همه كنترل مى‏شود، اشخاص مختلف مى‏بينند، اشخاص كه تخصصى در اين امور دارند مطالعه مى‏كنند، مى‏بينند، الفاظ را اين ور آن ور مى‏كنند، جملات را ببينند كه چه جورى است. بايد شما كوشش كنيد كه يك وقت خداى نخواسته شمايى كه مى‏خواهيد خدمت بكنيد، شمائى كه آماده‏ايد براى اينكه شب و روز خدمت براى كشور خودتان بكنيد و الان فرصت به دست شما داده شده است كه شما مى‏توانيد خدمت بكنيد، يك وقت مى‏بينيد كه يك نفر آدم نفوذ كرده در آنجا و در يك جاى حساس، آنوقت مى‏آيد يك كارى مى‏كند، يك عملى انجام مى‏دهد يا يك فيلمى كه آنها مطلع هستند، كارشناس مى‏خواهد اين فيلم ها. اين فيلم‏ها ممكن است يك نتايجى بدهد كه نتايج را اشخاص عادى نتوانند درست بفهمند. كارشناس‏ها در آن فكر كنند، تامل كنند تا اينكه يك فيلم صحيحى باشد كه مناسب با جمهورى اسلامى و با مصالح اسلام، با مصالح كشور خودتان باشد. شما بدانيد كه تمام قدرت‏هاى عالم الان توجه به اين معنا دارند و چشم‏هايشان را دوخته‏اند كه اين طمعه‏اى كه از دستشان رفته برگردانند. كم چيزى نبوده، اينها ايران را از جهات مختلف مى‏خواستند وابسته به خودشان بكنند، وابسته هم بود. الان هم اينها دست بردار نيستند به اين زودى‏ها كه ما خيال كنيم كه ما حالا از آنها گرفتيم. حالا كه گرفتيم آنها فهميدند كه يك همچو مصيبتى بر ايشان واقع شده، آنها نمى‏نشينند همين طورى كه بيايد هر چه بشود. الان از همه جاها توجه دارند و به همه چيزهايى كه در ايران هست توجه دارند و يكى از امورى كه توجه زياد براى آن هست، همين صدا و سيماست، براى اينكه خوب معلوم است كه اين از همه دستگاه‏ها حساستر است. در دنيا هيچ ما نداريم چيزى كه به اندازه اينها حساس باشد و به اندازه اينها بتواند به همه جا برود، هيچ ديگر همچو چيزى ندارد. و لهذا روى اين خيلى حساب مى‏شود و شياطين خيلى

صحيفه نور ج 16 صفحه 85

حساب مى‏كنند روى اين واشخاص مختلفى با ايده‏هاى مختلف ممكن است بخواهند بيايند وارد بشوند و شما را بازى بدهند.

انسان غيب كه نمى‏داند، خوب مى‏آيد ظواهرش درست مى‏كند و اينها افراد مختلف از همه جنس دارند. آدمى كه بيست سال خودش ملى است، ملى خودش را معرفى مى‏كند، خوب، اين بختيار را شما ديديد، اين بختيار بيست سال شايد بيشتر، اينها به ملى، چه، چه، چه و خودش را جا زده بودند، بعد معلوم شد يكى از مهره‏هاى آنهاست، الان هم براى آنها دارد كار مى‏كند. و همين طور دارند از همه قسم‏ها، آنها از همه قسم دارند و به عبارتى ديگر در همه چيزى كه در ايران هست، اصلش هست، جلبش هم هست و ما بايد خيلى متوجه باشيم خصوصاً يك همچو دستگاه بسيار موثر و بسيار سودمند در موقع خودش و ضررمند در مواقع ديگر، اين دستگاه همه به آن توجه دارند و شما بايد به تمام معنا در آن توجه داشته باشيد كه يك وقت يك فردى نباشد، يك وقت يك فيلمى نباشد، يك وقت فيلمى را به صورتى كه خيلى خوب است مثلا"، داده بشود و بعد وضع را دگرگون بكند. مى‏توانند با يك فيلمى يك وضعى را برگردانند، مى‏توانند با يك قولى يك مصيبتى ايجاد كنند. بنابراين، آن چيزى كه بر شما هست، يكى افراد است كه افراد بايد شناسايى بشود، بايد معلوم بشود، سوابقشان معلوم بشود. من از اولى كه پيروزى انقلاب پيش آمد، اين آقايانى كه مى‏آمدند اينجا راجع به اين صحبت‏ها مى‏شد، اين مطلب را به همه‏شان تذكر مى‏دادم كه بايد اينطور باشد.

afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 87

تاريخ 1/1/61

پيام راديو تلويزيون امام خمينى به مناسبت فرا رسيدن سال نو

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انشاءالله اين عيد سعيد و اين سال نو بر همه مسلمين و ملت شريف ايران، بر خواهران، بر برادران مبارك و مسعود باشد. مبارك باشد عيد بر تمام كسانى كه در اين سال در راه، در سال جلو تمام توان خودشان را در صرف براى پيشرفت اسلام كردند و اميدوارم كه آن دعائى كه در اول سال در حال تحويل خوانده مى‏شود يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل و النهار يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال براى ملت ما در آن سال تحقق پيدا كرده است و براى اين سال بالاتر از آن تحقق پيدا كند. تمام قلوب و تمام ابصار و بصيرت‏ها در دست خداى تبارك تعالى و يد قدرت اوست. اوست كه تدبير مى‏كند جهان را، ليل و النهار را و اوست كه قلوب را متحول مى‏كند و بصيرت‏ها را روشن مى‏كند و اوست كه حالات انسان را متحول مى‏كند و ما آن را در ملت عزيز خودمان، در زن و مرد، در كوچك و بزرگ يافتيم. اين تقليب قلوب كه قلب‏ها از آمال دنيوى و از چيزهائى كه در طبيعت است بريده بشود و به حق تعالى پيوسته بشود و بصيرت‏ها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسيله بصيرت بفهمند، در ملت ما بحمدالله تا حدود چشمگيرى حاصل شده است و من اميدوارم كه در اين سال جديد به اعلا مرتبت خودش برسد. اين قلب‏هائى كه قبل از انقلاب توجه به دنيا داشت، توجه به آمال دنيوى داشت و از غيب كمتر توجه داشت به غيب، و از غيب كمتر جلوه‏اى در او حاصل مى‏شد، ما امروز مى بينيم كه اين جلوه‏ها حاصل شده است و اين شوق و شعف‏ها به لقاءالله براى آنها حاصل شده است و دست عنايت خداى تبارك و تعالى به سر اين ملت كشيده شده است و ايمان آنها را تقويت فرموده است كه يكى از علائم ظهور بقيه‏الله اروحنا فداه است. بى‏انگيزه نيست كه در يك ملتى كه در طول مدت شاهنشاهى ستمشاهى و در اين پنجاه سالى كه پنجاه سال سياه بود براى اين ملت، متحول بشود به يك قلبى كه روشنى او از آفتاب روشنتر و يك بصيرتى كه نور او براى ملك و ملكوت روشنائى مى‏دهد و يك تحول معجزه آسائى كه در تمام قشرهاى ملت تحقق پيدا كرده است. مبارك باشد اين روز جديد و اين سال نو بر همه كسانى كه قدرت و ايمانشان به رشد رسيده است و اميد است به حد اعلاى رشد برسد، و نثار كردن خون پيش آنها با شجاعت و با تصميم عزم، يك چيز تازه‏اى است و يك چيزى است تحقق پيدا كرده است. ايثار در اين ملت به حد رشد رسيده است و انشاءالله در آتيه خواهد رسيد و من اميدوارم كه اين سال مثل سال سابق و مثل هميشه

صحيفه نور ج 16 صفحه 88

سالى باشد كه هم مبارك باشد و هم تمام ارگان‏هاى دولتى بر طبق قوانين اسلامى عمل كنند و مشكلات را به قدرت ايمان و پشتيبانى ملت يكى را بعد از ديگرى از بين ببرند. ما اگر چه مشكلات زياد داريم، ليكن در برابر آن مشكلات يك قدرت انسانى عجيب و يك قدرت خداوندى در دنبالش و در پشتيبانى از او ما داريم و ما كه خداى تبارك و تعالى را پشتيبان خود مى‏دانيم و مقصد ملت ما آزادى از چنگال دشمنان اسلام است و مقصد و مقصود ما استقلال كشور اسلامى است، به طورى كه هيچ يك از قدرت‏هاى عالم نتواند آسيبى به آن برسانند و ما براى خاطر خداى تبارك و تعالى اين نهضت را و اين ادامه نهضت را دنبال كرديم و ملت ما بحمدالله با رشد ايمان و با قدرت الهى اين انقلاب را به پيش مى‏برد و من اميدوارم كه در اين سال آتيه بهتر از سال‏هاى قبل در امور ملت باشيم و باشيد و راه را براى خدا بهتر طى كنيد و صراط مستقيم انسانيت را بيشتر طى كنيد و به مقصود كه رسيدن به مقامى است كه خداى تبارك و تعالى براى مومنين و براى عارفان خودش وعده داده است ما برسيم و دست همه قدرت‏ها از كشور ما انشاءالله كوتاه شود و كوتاه شده است و ما بحمدالله به مقامى رسيده‏ايم كه ديگر با اين وضعى كه كشور ما دارد، با اين وضعى كه جوانان ما دارند، با اين تعهدى كه بانوان ما دارند، با اين تعهدى كه كشور ما تمام افرادش دارد، ما در مقابل هيچ مشكلى انشاءالله ضعيف نخواهيم شد و بحمدالله تاكنون هم هر سال از سال ديگر بهتر بود و بهتر خواهد شد و من اميدوارم كه با ناگوارى‏هائى كه بر ما وارد شد ليكن ايمانى كه در ما و در شما و در همه ملت ما حاصل شد جبران را بكند و اميدواريم كه اين انقلاب يك انقلاب جهانى بشود و مقدمه براى ظهور حضرت بقيه‏الله ارواحناله الفدا باشد. من تبريك مى‏گويم بر همه مومنين، بر همه مستضعفين جهان، بر همه مسلمين جهان و از همه مسلمين مى‏خواهم كه با قدرت و قوت در راه اسلام قدم بردارند و اسلام را پشتيبانى كنند تا اينكه انشاءالله دشمنان اسلام، آنهائى كه نمى‏توانند اسلام را ببينند مقصور بشوند و منزوى.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 89

تاريخ 1/1/61

بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير هيأت دولت، رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراى نگهبان و جامعه مدرسين حوزه علميه قم، گروهى از مسؤولين لشگرى و كشورى و اقشارمختلف مردم‏

ملتى كه تحت پرچم اسلامى ادامه حيات مى‏دهد، با اين توطئه‏آسيب نمى‏بيند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلاً حلول سال جديد را بر شما آقايان كه خلاصه يك ملت مظلوم و يك ملت فداكار هستيد (تبريك) عرض مى‏كنم و به همه ملت و ملت‏هاى جهان و مسلمين جهان و مستضعفين جهان تبريك عرض مى‏كنم. و من اميدوارم كه اين سال طليعه پيروزى‏هاى بسيار باشد كه بزرگترين آنها پيروزى معنوى است.

من يك كلمه راجع به بعدهائى كه در سال گذشته تحقق يافت و آقايان از بعدهاى مختلفش صحبت كرده‏اند، من هم مختصراً يك كلمه عرض كنم و آن اينكه سال گذشته سال آزمايش قدرت‏ها، آزمايش قلم‏ها، آزمايش زبان‏ها و آزمايش فعاليت‏هاى ضد انقلاب بود، ضد انقلاب به معناى وسيع كه از خارج و داخل، دولت‏هاى ابرقدرت و وابستگان به آنها و در داخل گروه‏هاى مختلف روى هم رفته آزمايش كرده‏اند و ما هم آزمايش كرديم، هم قدرت‏ها را و هم تبليغات خارجى و داخلى را. اگر چنانچه جمهورى اسلامى ايران شبيه به جمهورى‏هاى ديگر يا رژيم‏هاى ديگر بود، ما بايد با اينهمه تبليغات دامنه‏دار همه گروهائى كه از خارج و داخل هستند و توطئه‏هاى داخل و خارج، بايد ما فاتحه جمهورى اسلامى را بخوانيم، لكن آزمايش‏ها براى ما و براى خود آزمايشگران روشن كرد، گرچه آنها به روى خودشان نمى‏آورند لكن مطلب روشن شد كه يك ملت نظير ملت ايران كه در تحت پرچم بزرگ اسلام مى‏خواهد ادامه حيات بدهد، با اين توطئه‏ها، با اين قدرت‏ها و با اين شيطنت‏هاى قدرت‏ها و تفاله آنها در داخل و خارج آسيب نمى‏بيند. اين يك مطلب ادعائى نيست، اين يك مطلب عينى است، مطلب ملموس است. از اول مى‏گفتند كه اين جمهورى اسلامى، دو سه ماه، يكى دو سه ماه بيشتر نمى‏تواند تاب بياورد، بعد صدام را وادار كردند كه او هم به خيال خودش يكى دو هفته بيشتر لازم نبود تا اينكه ايران را قبضه كند و بعد هم اين اشخاصى كه در كمين نشسته بودند كه ملت زحمت بكشد و آنها ربحش را ببرند، آنها هم در خيال اين بودند كه ملت را گول بزنند و با خودشان همراه كنند و كشور را برگردانند به حال وابستگى به آمريكا يا احياناً شوروى، همه آزمايش‏ها را كردند، آزمايش نظامى

صحيفه نور ج 16 صفحه 90

كردند، آزمايش توطئه‏هاى داخلى و انفجارات و امثال اينها همه آزمايش شد و ما مى‏بينيم كه امروز ملت ايران از سال سابق و از سابق‏تر، منسجم‏تر است و ما به خودمان وعده مى‏دهيم كه با خواست خداى تبارك و تعالى اين انسجام هر چه بيشتر حاصل بشود و گروه‏هائى كه بازى خورده‏اند يا به طمع طعمه بودند آنها هم بپيوندند به اين ملت و براى كشور خودشان فعاليت كنند.

مقايسه دستگاه‏هاى اجرائى جمهورى اسلامى با زمان سابق‏

من امروز يك مقايسه عبورى مى‏كنم بين دستگاه‏هاى ايران و همه چيزهائى كه در ايران هستند بالفعل و آنهائى كه در زمان سابق بودند، براى جواب از آن اشخاصى كه مى‏گويند كه آن زمان، زمان شاه بهتر از حالا بود و براى آن اشخاصى كه مى‏گويند كاشكى اسم اسلام روى اين جمهورى نبود و براى آن اشخاصى كه به خيال خودشان براى اسلام اشك تمساح مى‏ريزند و من مى‏دانم كه باطن قلبشان چه است. در يك كشور، متصديان آن كشور و كسانى كه دولتمردان اين كشور هستند و در تشكيل يك دولت دخالت دارند، ارگان‏هاى مختلف است و من مقايسه مى‏كنم.

از رئيس جمهور شروع مى‏كنم، اين آقايانى كه مى‏گويند كه زمان شاه بهتر بود، آقاى خامنه‏اى را مى‏گويند از شاه ظالم‏تر است!! آقاى خامنه‏اى را مى‏گويند كه اموال اين ملت را در داخل و خارج دارد مى‏چاپد و بيشتر از زمان شاه ايشان دارد مى چاپد!! اين مساله را مى‏گويند! مى‏توانند مقايسه كنند مابين رئيس جمهور فعلى ما و رئيس جمهور قبل از ايشان با روساى جمهور تمام دنيا و با سلاطينى كه به مال و جان مردم آنطور تعدى مى‏كنند؟ مقايسه مى‏شود كرد؟! من براى آنهائى كه چشم و گوششان را هواى نفس بسته و مرض‏هاى داخلى خودشان را نمى‏توانند ببينند اين مطلب را مى‏گويم، اگر مى‏گويند اينطور است خوب، اعلام كنند. املاك و عرض بكنم كه كاخ‏ها و ويلاها و امثال اينها را اعلام كنند كه ايشان اينقدر تهيه كرده است يا مشغول است.

بعد مى‏آئيم سراغ مجلس، افرادى كه در مجلس هستند از رئيس مجلس، آقاى هاشمى با ساير افرادى كه در مجلس هستند، اين را مقايسه بكنيد با مجلس سابق، حتى بهترين ارگانى كه در آنوقت بود و دولتى كه در آنوقت بوده و مجلسى كه در آنوقت بود و مقايسه كنيد با مجلس زمان رضاخان و محمدرضا خان. كدام يك از روساى مجلس بهتر از رئيس مجلس حالا هستند و كدام يك از افراد كانديداى مردم، بهتر هستند؟ بله، در طول مشروطيت افراد بسيار ارزنده‏اى در مجلس بودند اما در اين پنجاه سال اخير يك نفر هم آدمى كه بشود به او گفت اين نماينده ملت است سراغ نداريم. بعد از اينكه آن مجلسى كه مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اينكه مجلس تمام شد، فرستادند ايشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهيد كردند، شما ديگر سراغ داريد يك مجلسى كه واقعاً مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب كرده باشند؟ اگر سراغ داريد خوب، لازم نيست حالا بگوئيد ما مى‏ترسيم عمومى بگوئيم، خوب، خصوصى بگوئيد امضا محفوظ.

مى‏آئيم سراغ شوراى نگهبان، در تمام دوره مشروطيت جز آن اول كه يك صورتى برايش بود،

صحيفه نور ج 16 صفحه 91

ديگر شوراى نگهبان ما نداشتيم. خوب، اين شوراى نگهبانى كه نداشتيم شما مى‏گوئيد كه حالا مثل آنوقت است، براى اينكه حالا هم شوراى نگهبان نداريم ما؟ يا اگر داريم يك مردمى هستند نظير مردم آنوقت و نظير دست در كاران آنوقت؟! آنجا هم كه نمى‏توانيد بگوئيد، براى اينكه نبود شوراى نگهبان، مى‏گوئيد بودن شوراى نگهبان از نفس اين مجلس است و نفس اين جمهوريت است كه زمان شاه كه آن نبود، بهتر بود. اگر مى‏گوئيد، آن را هم باز بنويسيد.

مى‏آئيم سراغ دولت، من مى‏توانم ادعا بكنم كه از آنوقتى كه در دنيا دولت تحقق پيدا كرده، تا حالا دولتى مثل دولت ما نبود. اگر آنوقت‏ها در مجلس افرادى نادرى بودند كه كارهاى مجلس را مى‏خواستند تصحيح بكنند، لكن در دولت‏ها آنقدرى كه من سراغ دارم دولتى كه روى هم رفته مثل اين دولت باشد ما نداريم، نداشتيم يا ملك‏ها و سلطنه‏ها و كذا بودند كه آنها خوبانشان آن بود كه غارتگرى را چندان اشكال بر آن نداشتند. من يك دفعه كه نخست وزير، آخرى، در اواخر دكتر امينى بود آمد آنجا، به او گفتم كه چطور شده است كه يك نفر كه مثل ساير مردم است، چيزى ندارد، وقتى كه وارد مى‏شود در دولت بعد از چند وقت چيزدار مى‏شود؟ اين از كجا آمده؟ چطور شده اينطور است؟ خوب، جوابى نداشت كه بدهد، جواب هم نمى‏داد، لابد حالا دارد جواب مى‏دهد!!

مى‏آئيم سراغ قوه قضائيه و كيفيت قضا، شما در چه زمانى سراغ داريد كه يك همچو افرادى شوراى قضائى را تحقق بدهد؟ اگر اطلاع داريد و ما اطلاع نداريم، خوب، آن را هم تذكر بدهيد كه قضاوت در زمان محمدرضا، در زمان رضاشاه از حالا بهتر بود، قضات آنوقت از قضات حالا بهتر بودند. قضاوت آنوقت را من مى‏خواهم صحبتى بكنم از آنها ولى شماها مى‏دانيد كه وضع چه جورى بود و چه اشخاصى بر مال و جان اين كشور حكومت مى‏كردند، قضاوت مى‏كردند. حالا اين شوراى قضائى كه از علما تحقق پيدا كرده است شما مى‏گوئيد اين شوراى قضائى از قدرت‏هاى قضائى سابق بهتر بود؟ و با همه نقيصه‏اى كه ما داريم و اين نقيصه را هم نمى‏توانيم با اين زودى از بين ببريم معذلك قضاء فعلى و قدرت قضاء فعلى اصلاً طرف نسبت با سابق نيست، اگر مى‏گوئيد هست اطلاع بدهيد. رئيس ديوانعالى كشور را در سابق و حالا پهلوى هم بگذاريد، دادستان‏ها را با دادستان فعلى و همين طور. اينكه مى‏گوئيد زمان محمدرضا بهتر از اين بود، من‏دانم، اينها كه چيزهائى است كه هست.

خوب، مى‏آئيم سراغ ارتش، ارتش زمان محمدرضا بهتر از اين ارتشى كه هست الان و دارد جانفشانى مى‏كند و دارد در جبهه‏ها خون خودش را مى‏دهد و مى‏خواهد دفاع كند از كشور خودش، شما اگر سراغ داريد يكى از اين ارتشى‏ها حالا، يكى از كارهائى كه آن سپهبدها و بالاتر و پائين‏ترها مى‏كردند، اگر پيدا كرديد يك نفر در بين اينها كه اين كارها را مى‏كند، معرفى كنيد، لكن نمى‏توانيد معرفى كنيد. شما شهربانى حالا را بدتر از شهربانى زمان سابق مى‏دانيد؟ شماها يادتان رفته است كه رئيس شهربانى در همان قم با بزرگتر عالم شما چه مى‏كرد و به شما چقدر اعتنا داشت؟ شما يادتان رفته است كه يك حكومتى كه مى‏آمد در قم و مركز تشيع با شماها چه مى‏كرد؟ چه جور رفتار مى‏كرد؟ و

صحيفه نور ج 16 صفحه 92

در هر جا. حالا، شهربانى حالا از شهربانى زمان محمدرضا بدتر است؟! مثل پاسدارها ما داريم در زمان محمدرضا و در سابق بر او و در طول تاريخ، يك همچو پاسدارهائى ما داريم؟ اگر داريم اطلاع بدهيد.

اگر اين جمهورى اسلامى و روساى آن از بين بروند به جايش مامور از آمريكا مى‏آيد

عمده اين است كه آقايان يا بى‏اطلاعند و وارد در مسائل نبوده‏اند، يك مسجدى رفته‏اند و يك درسى هم گفته‏اند و ديگر جهات ديگر را به آنها نگفته‏اند، يا مطلعند لكن مى‏خواهند بگويند. شمائى كه مى‏گوئيد زمان رضاشاه بهتر از حالا بود، در زمان رضاشاه شما چه وضعى داشتيد؟ نه شما، مرحوم شيخ ما رضوان الله عليه چه حالى داشت؟ در يك قضيه‏اى كه شايد قضيه كشف حجاب بود، مرحوم شيخ رحمه‏الله، مرحوم آقا شيخ عبدالكريم رضوان‏الله عليه يك كاغذى به رضاشاه نوشت و راجع به اين معنا تذكرى داد، جواب نداد، نخست وزير گفت به عرض اعليحضرت رسيد، ايشان گفتند شما خوب است كه مشغول كار خودتان باشيد. يك دانه پاسبان اگر مى‏آمد در اين شهر مذهبى كه چقدر جمعيت مذهبى و چقدر اهل علم داشت مى‏آمد، هر كارى با هر يك از شما مى‏كرد احدى صحبت نمى‏كرد. شهربانى حالا مثل شهربانى زمان رضاشاه است، محمدرضا شاه است؟! چرا بايد ما قدر نعمت خدا را ندانيم؟ من از آقايان مى‏پرسم بسيار خوب، تمام اينها همه‏شان يك اعوجاجاتى دارند شما اگر اينها خداى نخواسته از بين بروند، حكومت را مى‏دهند دست شما؟ مى‏آيند مى‏گويند آقاى فلان بيائيد شما حكومت كنيد؟ اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد، به جاى آن يك جمهورى بهتر از اين جمهورى مى‏آيد؟ سراغ داريد كه يك افرادى باشند كه بعد از اينكه اينها از بين رفتند آنها بيايند اداره كنند؟ شما مى‏دانيد كه چشم‏ها دوخته شده بود كه چه اشخاصى بيايند و در اينجا حكومت كنند كه بدتر از زمان محمدرضا مى‏شد؟ شما مى‏دانيد كه اگر اين جمهورى از بين برود، اين مجلس از بين برود، اين رئيس جمهور از بين برود به جاى او يك مامورى از آمريكا مى‏آيد. ممكن است خيلى هم مقدس ماب باشد، مثل مقدس ماب رئيس شهربانى قم در زمان مرحوم آقاى بروجردى، خيلى هم مقدس ماب باشد، لكن كشور شما را از بين ببرد و آنطور به اسلام سيلى بزند كه تا ابد نتواند سرش را بالا كند. مى‏توانيد فكر كنيد كه داريد چه مى‏كنيد؟ مى‏شود يك شب بنشينيد خودتان فكر كنيد كه تضعيف اين ملت و اين دولت و اين مجلس و امثال اينها چه لطمه‏اى بر اسلام ممكن است بزند؟

شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه زجر و گرفتارى اينطور مستقيم ايستاده باشد

من مدعى هستم كه مثل ملت ايران و مجلس ايران و دولت ايران و رئيس جمهور ايران و شوراى قضائى ايران و شوراى نگهبانى ايران و اينها همه و ملت ايران از صدر تاريخ عالم تا حالا نبوده. بهترين عصرها در اسلام، عصر رسول اكرم است. در عصر رسول اكرم آنوقت كه مكه بودند حكومتى در كار نبود، آنوقتى كه مدينه آمدند و باب حكومت باز شد، شما مى‏دانيد كه همين‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 93

مقدس ماب‏هاى مكه و مدينه و همين افرادى كه اظهار ارادت مى‏كردند، با پيغمبر چه مى‏كردند؟ شما مى‏دانيد كه قرآن مى‏گويد اين را، خوانده‏ايد اين را؟ كه اگر به آنها مى‏فرمود كه جنگ برويد نمى‏رفتند، اگر مى‏رفتند با بهانه بر مى‏گشتند؟ شما مثل اين پاسدارهايى كه اشك مى‏ريزند براى اينكه بروند به جبهه و شهيد بشوند كجا سراغ داريد؟ بگوئيد. صدر اسلام از يك عده معدود انگشت شمارى كه بگذريد، ديگر اينها قابل مقايسه با اين پاسدارهاى ما، با اين قواى انتظامى و نظامى ما نيستند. شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه گرفتارى و رنج، با اينهمه شهيد دادن و خون دادن و با اينهمه زجر و ناكامى اينطور مستقيم ايستاده باشند؟ آن عراق و كوفه و آنها در صدر اسلام و آن مكه و مدينه در صدر اسلام، صدر نورانى اسلام، پيغمبر در زمان خودش غريب‏تر و مظلوم‏تر بود از حالا، اطاعتش را نمى‏كردند، نزديكانشان هم اطاعتش را نمى‏كردند. اميرالمومنين سلام الله عليه در صدر اسلام مظلومتر از هر حاكمى در هر وقت بود، آنقدر اذيتش مى‏كردند. همان مقدس‏ها ايستادند مقابلش، گفتند بايد قرآن را بالاى نيزه كرد، اگر چنانچه قبول نكنى، چه خواهيم كرد. مجبورش كردند به اينكه قبول كند، بعد هم تكفيرش كردند، گفتند توبه كن، تو كافر شده‏اى. اين حال صدر اسلام، بعد هم كه حكومت افتاد دست بنى اميه و بنى عباس و اينها چه جور بود وضع، بعد هم كه افتاد دست ديگران. كدام زمان را شما سراغ داريد كه مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شكر نمى‏كنيد؟ چرا از خدا تشكر نمى‏كنيد كه در عصرى واقع شده‏ايد كه يك همچو ملت داريد؟ در عصرى واقع شده‏ايد كه يك همچو مجلس داريد، يك همچو دولت داريد، يك همچو رئيس جمهور داريد، يك همچو پاسدار داريد. آقا چرا چشمتان را هم گذاشته‏ايد و دلتان را باز كرده‏ايد براى عقده‏ها و اينطور انتقاد مى‏كنيد؟ ما از شما همراهى نمى‏خواهيم اما شما تكليف خدايى را چه مى‏كنيد؟ چرا بايد با اين دولتى كه مظلوم است، همه دنيا، همه كشورها تقريباً به او حمله كرده‏اند، كارشكنى برايش كرده‏اند، شما دوستان هم كارشكنى مى‏كنيد؟ شما مى‏دانيد كه كارشكنى‏هاى شما هم تاثير خيلى ندارد، لكن من متاسفم از روحيه‏اى كه در بعضى از آنها هست و همين طور بعضى قشرهائى كه مى‏گويند كه ما اسلام راستين مى‏خواهيم، اسلام راستين. مرديكه مى‏گويد ما اسلام راستين مى‏خواهيم، نه آن اسلامى كه مى‏گويد دست دزد را بايد بريد. قرآن اسلام راستين نيست؟! اگر اين دولت برود، يك همچو اشخاصى مى‏آيند روى كار. اگر اين جمهورى اسلامى از بين برود، اسلام آنچنان منزوى خواهد شد كه تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند كند. لابد شما هم مى‏گوئيد كه بايد ما يك دولت كافر ظالمى پيش بياوريم تا ظلم زياد بشود، تا حضرت ظهور كند! خوب، يك طريقه‏اى است. شما خيال مى‏كنيد نيست همچو افرادى، يك همچو افرادى هستند كه معنا ندارد حكومت باشد، يك حكومت عدل اصلاً نبايد باشد، بايد جلويش را گرفت تا حضرت تشريف بياورند.

همه يك مقصد داريم و آن تحقق اسلام است‏

من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى عنايت كند به همه اين ملت، به اشخاصى كه مخالف

صحيفه نور ج 16 صفحه 94

هستند با جمهورى اسلامى و اشخاصى كه مخالف هستند با اسلام عنايت كند و آنها را به راه صحيح هدايت بفرمايد. من اميدوارم كه در اين سالى كه وارد شده‏ايم به مباركى و ميمنت، يك سالى باشد كه ما و همه ملت دست به هم بدهند و اين خرابى‏ها را بسازند و من اميدوارم كه اين جوان‏ها، اين بچه‏ها، اين بچه‏هاى كم سنى كه بازى خوردند، آنها هم بيچاره‏ها به خيال اينكه اسلام راستين به خيال خودشان مى‏خواهد پياده بشود و اين جمهورى نمى‏گذارد اين كار بشود، يادشان دادند، چشم و گوششان را بستند تا بدون اينكه توجه به مسائل بكنند وارد كارهائى بشوند، اميدواريم كه آنها هم بيدار بشوند و با ملت همدوش و همصدا باشند. و من اميدوارم كه تمام كسانى كه دست به كار هستند در دولت، با هم دست به هم بدهند، با هم دوست باشند، افرادى كه در مجلس هستند همه با هم رفيق باشند، همه يك مقصد داريد، همه مى‏خواهيد كه اسلام تحقق پيدا بكند، چرا پس با هم ما دلخورى داشته باشيم.

برادر باشيد كه مخاصمه كار اهل جهنم است

را درى از امورى است كه هم قرآن كريم فرموده است كه در اين عالم برادرند و هم فرموده است كه در بهشت برادر هستند و در سريرها در روبروى هم مى‏نشينند و برادرند. من اميدوارم كه اين آثار حالا تحقق پيدا كند تا منعكس بشود در آنجا و مى‏دانيم كه هر چه در اينجا باشد صورت غيبى‏اش در آنجا به ما مى‏رسد. ما گرفتار اعمال خودمان هستيم در آن عالم، از خارج به ما چيزى نمى‏دهند. ما هستيم كه بنا مى‏كنيم اساس آن عالم را. اينهمه اعمال شماست كه به شما رد مى‏شود انها هى اعمالكم ترد عليكم. فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره نه اينكه ثوابش را مى‏برد، خودش را مى‏بيند و من يعمل مثقال ذره شرا يره خود شر را مى‏بيند، خود آن عمل را در آنجا مى‏بيند. كارهاى ما، عقايد ما، اخلاق ما تمام اينها در آنجا منعكس است و من اميدوارم كه برادرى را در اينجا مستحكم كنيم تا در آنجا منعكس بشود و برادر باشيم. مخاصمه مال اهل جهنم است. خصام اهل النار يكى از مصيبت‏هائى كه اهل جهنم به آن مبتلا هستند همين خصامى است كه با هم دارند. جنگ و نزاعى است كه با هم دارند، به هم مى‏پرند مثل سگ و يكى از كرامت‏هائى كه اهل بهشت دارند آن، برادرى و دوستى و محبت است و اين بايد از اينجا تهيه بشود. چرا ما با برادرهاى ايمانى‏مان، با برادرهائى كه همه صالحند، خوبند، مى‏خواهند خدمت بكنند، چرا مخالف باشيم؟ فرضاً راى يك كسى با راى ديگرى در يك جهتى مخالف است، اختلاف آرا در بين فقها هم الى ماشاءالله است. و من اميدوارم كه انعكاس اين دولت و مجلس و قواى ثلاثه‏اى كه هست و همه ارتشى‏ها، انعكاس برادريشان در بهشت باشد و در بهشت همه با هم برادر و در سريرها روبروى يكديگر نشسته باشند و خداوند توفيق بدهد به همه ما.

دست به دست هم بدهيد و نقيصه‏ها را رفع كنيد

و من اميدوارم كه اين سال، سال خوب باشد، سال سازندگى باشد. گرچه همه سال‏ها خوب بود، سازنده بود. سال‏هائى كه گذشت، همه‏اش سازنده بود و همه‏اش انسان ساز بود، از امتحانات بيرون‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 95

آمدند اشخاص و اشخاصى كه نتوانستند از امتحان بيرون بيايند منعزل شدند و من اميدوارم كه در اين سال حتى آنهائى هم كه مخالفند با جمهورى اسلامى، يك قدرى تحمل كنند، تعمق كنند، ببينند كه اگر اين جمهورى نباشد ما بايد يا در حلقوم آمريكا يا در حلقوم شوروى فرو برويم، چاره جز اين نيست. به حال اسلام رحم كنند، به حال جمهورى اسلامى رحم كنند. همه چيزش بهتر از همه دوره‏ها بوده است. البته نقيصه زياد است، دست به هم بدهند، نقيصه‏ها را رفع كنند. خداوند انشاءالله به همه شما سلامت و سعادت عنايت كند و اين سال جديد را بر همه مبارك فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:11 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 96

تاريخ 2/1/61

پيام امام خمينى به ملت مسلمان و رزمندگان غرورآفرين اسلام در خصوص عمليات ظفرمند فتح‏المبين

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم‏

اخبار غرور آفرين جبهه‏هاى نبرد عليه قواى شيطانى را يكى پس از ديگرى دريافت نمودم. قلم قاصر است كه احساسات خويش را ابراز كنم. به قواى مسلح اسلامى كه خدايشان نصرت آخرين را نصيب فرمايد، تبريك عرض مى‏كنم. مبارك باد بر شما عزيزان افتخار آفرين پيروزى بزرگى را كه با يارى ملائكه الله و نصرت ملكوت اعلى نصيب اسلام و كشور عزيز ايران، كشور بقيه الله الاعظم ارواحنا له الفدا نموديد. رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدرانى كه شما شجاعان نبرد در ميدان كارزار و مجاهدان با نفس در شب‏هاى نورانى را در دامن پاكشان تربيت نمودند. مژده باد به شما جوانان برومند در تحصيل رضاى پروردگار كه از بالاترين سنگرهاى روحانى و جسمانى ظاهرى و باطنى پيروزيد. مبارك باد بر بقيه الله ارواحنا له‏الفداء وجود چنين رزمندگان ارزشمند و مجاهدان فى سبيل الله كه آبروى اسلام را حفظ و ملت ايران را روسپيد و مجاهدان راه خدا را سرافراز نموديد. ملت بزرگ ايران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار مى‏كنند. آفرين بر شما كه ميهن خود را بر بال ملائكه‏الله نشانديد و در ميان ملل جهان سرافراز نموديد. مبارك باد بر ملت چنين جوانان رزمنده‏اى و بر شما چنين ملت قدردانى كه به مجرد فتح و پيروزى توسط رزمندگان به دعا و شادى برخاستيد. اينجانب از دور دست و بازوى قدرتمند شما را كه دست خداوند بالاى آن است بوسم و بر اين بوسه افتخار مى‏كنم. شما دين خود را به اسلام عزيز و ميهن شريف ادا كرديد و طمع ابرقدرت‏ها و مزدوران آنان را از كشور خود بريديد و سخاوتمندانه در راه شرف و عزت اسلام جهاد كرديد. ياليتنى كنت معكم فافوز فوزا عظيماً

درود بر فرماندهان بزرگوار و رزمندگان و بر همه مجاهدان راه عظمت كشور و اسلام، و نفرت و لعنت بر منافقان و منحرفانى كه مى‏خواستند يكى از انبارهاى مهمات چنين مجاهدانى را به آتش بكشند، و غضب و سخط خداوند بر آن خدانشناسانى كه با كمك به صدام عفلقى مى‏خواستند او را نجات دهند، و شكر بى‏پايان خداوندى را كه توانستيد با شكست مفتضحانه، نيروهاى كفر را در بارگاه قادر متعال بى‏آبرو و در پيشگاه ملت‏هاى مسلمان منفور نمائيد. من از خداوند تعالى نصرت نهائى شما عزيزان و شكست مخالفان حق را خواستارم.

صحيفه نور ج 16 صفحه 97

درود بر شما و رحمت خدا بر شهيدان راه حق و شهداى جبهه نبرد حق عليه باطل و سلام بر عبادالله الصالحين.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 100

تاريخ 12/1/61

پيام امام خمينى به مناسبت سومين سالگرد رسميت يافتن جمهورى اسلامى ايران‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در آغاز چهارمين سال رسميت جمهورى اسلامى حمد و ثناى بى‏پايان خداوند متعال را كه با نصرت خود و جنود غيبى، رزمندگان سلحشور و متعهد ايران را در دو بعد معنوى و ظاهرى پيروز و با سرافرازى هر چه تمامتر به جائى رساند كه معجزه عصر به دست مبارك و تواناى آنان به صورتى آشكار، تحقق پيدا كرد و لشكرهاى مجهز به جهازهاى مدرن قدرت‏هاى شيطانى در فاصله‏اى اندك شكست مفتضحانه خورده يا تسليم شدند و يا فرار نمودند و يا كشته شدند.

12 فروردين سال 61 درخشندگى ديگرى در تاريخ ايران دارد. درخشندگى پرتو نور خدا، درخشندگى حمايت و عنايت خاص پروردگار جهان بر ملت ستمديده و غارت زده ايران. كسى كه اين حمايت و اعجاز را نبيند خفاشى است كه نور خورشيد جهان افروز را نتواند ديد. با تمام اسباب اطمينان و سكون خاطر در دشمن و تمام اسباب وحشت و خوف در رزمندگان ايران، كدام سبب، اطمينان و سكينه را در اينان ايجاد و رعب و وحشت را در آنان متحقق كرد؟ آنها برخوردار از پشتيبانى ابرقدرت‏ها بويژه شيطان بزرگ، آمريكا بودند و مى‏باشند. اكثر قدرتمندان منطقه به آنها انواع سلاح را از اطراف جهان مى‏رساندند و ميلياردها دلار در اختيار آنها مى‏گذاشتند و به پشتيبانى از آنان از فرستادن ارتش هم دريغ نداشتند و تمام رسانه‏هاى گروهى موثر در خدمتشان بود و هست و ما در محاصره اقتصادى و در حال انقلاب و در هم ريختگى و مواجه با توطئه‏هاى جانفرساى داخلى و خارجى. آنها غافلگيرانه به ما هجوم آوردند و از دريا و زمين و هوا به ما حمله كردند و مقدار زيادى از كشور ما را تصرف نمودند و به خرابى و قتل و غارت شهرهاى ما و ملت مظلوم ما پرداختند كه اين نيز از اسباب بزرگ براى رعب و وحشت ما و آرامش و سكون براى مهاجمين به كشور ما بود. آيا آنچه خداوند تعالى مى‏فرمايد وقذف فى قلوبهم الرعب فريقاً تقلتون و تاسرون فريقاً ، مصداق ظاهرش در فتح مبين متحقق نيست؟ آيا آيه هوالذى انزل السكينه فى قلوب المومنين مصداق ظاهرش رزمندگان اين جبهه نيست؟ مگر آنچه در صدر اسلام واقع شد و موجب فتح لشكر اسلام گرديد جز اينها بود؟ آيا در ظرف يك هفته آنچه تاكنون شمارش شده است بيش از پانزده هزار اسير و هزاران مقتول و هزاران مجروح و آنهمه غنايم جنگى امرى عادى است؟ آيا فوج فوج تسليم در مقابل عده‏اى غير معادل با خصم امرى عادى و طبيعى است؟

صحيفه نور ج 16 صفحه 101

بارالها! جوانان رزمنده ايران فتح را از تو مى‏دانند و به قدرت خويش مغرور نيستند و اگر غرور و سرافرازى هست براى آن است كه مورد عنايت و حمايت ذات مقدس تو هستند. تو طمانينه و سكينه را در دل آنان نازل فرمودى و رعب و وحشت را در قلوب دشمنان آنان كه دشمنان اسلامند انداختى. خداوند! هر چه هست از توست و اميد آن داريم كه اين عنايت و حمايت را ادامه دهى تا پيروزى نهائى و پس از آن نيز تا آنگاه كه دشمنان تو و اسلام در نبرد با جنودالله و حزب الله هستند و تا استقرار حكومت الله.

اينك بعضى تذكرات كه ملت و دولت و ارتش و سپاه و بسيج و ديگر قواى مسلح به آنها توجه دارند عرض مى‏كنم‏

1- همه بايد بدانيم كه تمام امور و از آن جمله فتح و نصر به دست خداوند متعال است. و ماالنصر الا من عندالله العزيز الحكيم . بايد توجه داشته باشيم كه در اين فتح مبين و ساير فتوحات، غرور به قدرت خويش پيدا نكنيم و شيطان نفس بر ما غلبه نكند، كه غرور موجب سردى و سستى مى‏شود و در جنگ لازم است قواى مسلح تا آخرين نقطه و تا پيروزى نهائى داراى آمادگى لازم بوده و از نيرنگ و خطر دشمن در هيچ حال غافل نباشند، بويژه دشمنى كه تمام قدرت‏هاى شيطانى براى حفظ او كوشش دارند و خود، خوب مى‏داند كه شكست براى او نابودى است. رزمندگان معظم در مرزها، سنگرها و پايگاه‏هاى خود را محكم كنند و لحظه‏اى از هجوم دشمن غفلت نورزند كه لحظات پيروزى بسيار حساس است. با ياد خداوند منان و دلبستگى به نصرت او آماده و مجهز باشيد و دشمن را حقير و بيچاره نشمريد. خدايتان نصرت نهائى را عنايت فرمايد.

2- از اينكه بوق‏هاى تبليغاتى دروغپرداز و شايعه‏ساز كه در خدمت ابر جنايتكارانند از پيروزى‏هاى رزمندگان شجاع ما نامى نمى‏برند و در سكوت مرگبار فرو رفته‏اند و گاهى از پيشروى‏هاى صداميان شكست خورده و ناتوان در شوش و دزفول سخن مى‏گويند، ناراحت نباشيد. بحمدالله تعالى نخواهند توانست بر اين پيروزى‏ها كه چون خورشيد عالمتاب مى‏درخشد سرپوش نهند، چنانچه اخيراً كه رسوائى سكوت به حد اعلى رسيد مجبور شدند مختصرا" خبرها را با حالتى متزلزل بيان كنند. شما رزمندگان عزيز و شجاع كه با ذكر خداوند متعال و نداى الله اكبر به پيش مى‏رويد و به دشمن مى‏تازيد از بوق‏هاى قدرت‏هاى سيلى خورده چشمداشت انعكاس صحيح پيروزى‏هاى خدا داده را نداريد و نبايد داشته باشيد. شما چون ماه نورافشانى كنيد و آنان بوق مخالف بزنند. شما براى عقيده، جهاد و دفاع مى‏كنيد و از خداوند چشمداشت رحمت داريد و بگذاريد تا تبليغات استعمارى از آنان از خدا بيخبر كه براى دنيا و شيطان به جنگ با اسلام برخاسته‏اند پشتيبانى نمايند. پيروز باشيد و سرافراز و به خداى قادر اعتماد كنيد و به پيش برويد والعاقبه للمتقين .

3- هر چند جنگ و دفاع از حق و ميهن، زحمت‏ها و خسارت‏ها دارد و جوانان پر ارزش را از ما گرفت و جنگزدگان مظلومى را آواره و بى‏خانمان كرد، لكن به خواست خداى منان محتواى پرعظمت و شكوهمندى داشت. اين جنگ تحميلى، شكوه و عظمت ايمان و اسلام را در پهناور جهان

صحيفه نور ج 16 صفحه 102

منتشر نمود و ايران بزرگ كه مى‏رفت با خيانت‏هاى خاندان پهلوى و بستگان آنان يك كشور وابسته و مصرفى و يك ملت مرده و سر به زير براى ضربه خوردن و ستم پذيرفتن معرفى شود، ناگهان با يك جهش بى‏سابقه و يك انقلاب الهى در جنگ غافلگيرانه با توطئه جهانخواران ستم پيشه و مزدوران بى‏فرهنگ و پشتيبانى آشكار و نهان ابرقدرت‏ها آنچنان پيروزمندانه و شجاعانه بر پيكر پليد صداميان و آمريكائيان منطقه تاخت و آنچنان اسطوره‏هاى شيطانى را يكى پس از ديگرى در هم شكست كه گوئى دست مبارك على ابن ابيطالب سلام الله عليه در روز خندق از آستين پر عظمت لشكريان ما بيرون آمده است و در مبارزه تمامى اسلام در مقابل تمامى كفر ظفرمندانه و سرافراز با قامتى به بلندى ابديت استوار ايستاده است.

امروز ايران در جهان پيش دوست و دشمن به نام يك كشور مكتبى مقاوم در مقابل قدرت‏هاى بزرگ مطرح است، حتى آنان كه از روى جهل و نادانى و يا حسد و عقده‏هاى درونى با اين جمهورى و اين جوانان پرتوان به دشمنى برخاسته‏اند در باطن و سير ذاتشان با اعجاب و بزرگى به آن مى‏نگرند و از پيروزى‏هاى آن خون دل مى‏خورند.

4- گر چه مى‏دانم مكتبى بودن و تعهد به اسلام راستين اقتضاء مى‏كند تا رزمندگان اسلام با اسراء جنگى و پناهندگان با عطوفت و فتوت، به گونه‏اى اسلامى رفتار كنند كه بحمدالله مى‏كنند، هر چند صدام و صداميان برخلاف اينان رفتارشان غير انسانى و سبعانه باشد، لكن تذكر و تاكيد سودمند است. بايد جوانان ما و كسانى كه عهده‏دار نگهدارى اسيران و پناهندگان هستند طعم شيرين رحمت و بزرگوارى اسلام را به آنان بچشانند و با آنان آنگونه رفتار كنند كه مولاى آنها و پيشواى عظيم‏الشانشان با بدترين خلق خدا و جنايتكارترين انسان‏ها اين ملجم لعنت الله عليه رفتار فرمود، تا اسيران كه ضربه روحى خورده‏اند احساس آرامش و جبران در حكومت اسلامى نمايند و پس از آزادى در سلك مبلغين اسلام و احياناً فداكاران آن درآيند كه اين خود خدمت پر ارزشى به اسلام و جمهورى اسلام است و چه بسا كه اين اسيران و پناهندگان با اجبار و تهديد به مرگ خود و خانواده‏هايشان به جبهه‏ها فرستاده شده باشند، چنانچه بعضى از آنها اين ادعا را دارند. و گمان نكنيد آن خوى جنايتكارى و سبعيتى كه در امثال صدام است در اينان باشد و چه نيكوست كه جوانان عزيز و نگهبانان اين بازيخوردگان از يك موجود صدامى يا در خدمت جنايت، يك انسان اسلامى و در خدمت مكتب مقدس قرآن بسازند، و بدانند كه من احيا نفسا فكانما احيا الناس جميعاً و هدايت از بزرگترين مظاهر احياء است.

5- امروز دنيا، حتى كوردلان هم مى‏دانند كه ايران از موضع قدرت كه موهبت الهى است صحبت مى‏كند. امروز ايران به آن حرفى كه از روز اول گفته است پاى بند است. ما با هيچ كشورى، چه اسلامى و چه غير اسلامى سر جنگ نداريم و طالب صلح و صفا براى همه هستيم و تاكنون نيز به دفاع كه براى هركس فريضه‏اى است الهى و حقى است انسانى برخاسته‏ايم و هرگز قصد تجاوز به كشورهاى ديگر را نداريم و مى‏خواهيم كشورهاى اسلامى در كنار هم با تعهد اسلامى به دفاع از حقوق

صحيفه نور ج 16 صفحه 103

مسلمين و كشورهاى اسلامى در مقابل متجاوزان و متجاسران مانند اسرائيل تجاوزگر بايستند. و اگر اين آرزوى ديرينه ملت و دولت ايران جامه عمل بپوشد هيچ قدرتى هر چند هم بزرگ نمى‏تواند به كشورهاى اسلامى يا يكى از آنها تجاوز كند يا اعمال قدرت و زور نمايد. و ما صلاح تمام كشورها بويژه كشورهاى مجاور و منطقه را در آن مى‏دانيم كه براى ارضاء شهوت بلند پروازى و ماجراجوئى صدام و منفعت طلبى و سلطه جوئى قدرت‏هائى كه او را به دام و مهلكه انداخته‏اند خود را به تباهى و هلاكت دنيوى و عذاب اليم اخروى مبتلا نكنند و با كشورى كه با همه مسلمانان جهان خواهد دست برادرى دهد و اخوتى كه خداوند عطا فرموده است به رسميت بشناسد و جامه عمل پوشد به طور مسالمت‏آميز رفتار نمايند و از حركت جنون آميز صدام عفلقى و عاقبت امر آن عبرت بگيرند و بدانند كه اگر خداى نخواسته قدرت به دست صدام جاه طلب بيفتد، با آنان كمتر از اسرائيل عمل نخواهد كرد و آن روز پشيمان خواهند شد كه گرفتار اسرائيل دوم يا بدتر از او شوند. پس سزاوار است كه اين نصيحت اسلامى را بپذيرند و با آتش‏بازى نكنند و سزاوارتر آنكه با ملت بپاخاسته مظلوم در اراضى اشغالى فلسطين همصدا شده و از تظاهرات و قيام آنان در مقابل ستم‏هاى اسرائيل پشتيبانى عملى كنند تا همانگونه كه ايران با تظاهرات و انقلاب اسلامى رژيم ستمشاهى را ساقط نمود آنان نيز بر اين ديو آدمخوار و غاصب ملحد غلبه كنند. و اميد است كه مظلومان مراكز اشغالى به تظاهرات و اعمال ضد صهيونيستى خويش ادامه دهند تا پيروزى را به دست آورند. از خداوند متعال، تعالى اسلام و هواداران آن را خواستار و سرنگونى پرچم‏هاى شيطانى را اميدوارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 104

تاريخ 14/1/61

بيانات امام خمينى در ديدار با دبيركل، مسؤولان و اعضاى دفاتر حزب جمهورى اسلامى در سراسر كشور و اعضاى انجمن اسلامى كاركنان بانك‏هاى تهران‏

راس همه خطاها همين خودخواهى‏هاست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اميدوارم كه اين سال جديد و سالروز جمهورى اسلامى به همه ملت ايران و ملت‏هاى مستضعف جهان و به شما آقايانى كه در اينجا مجتمع هستيد مبارك باشد و قشر مستضعف انشاءالله پيروز باشد و مستكبران جهان در سراشيب سقوط باشند. و از شما آقايان كه اعضاى حزب جمهورى اسلامى و چه اعضاى بانك و چه اعضاى آن كسانى كه در بانك‏ها و در ساير جاها به عنوان جمعيت اسلامى كار مى‏كنند، من تشكر كنم و اميدوارم كه همه ما و همه شما و همه ملت ما هر چه بيشتر رو به اسلام و تحقق اسلام و انگيزه‏هاى الهى پيش برويم و اين انگيزه‏هاى الهى و اسلامى در همه نقاط جهان متحقق بشود.

آن چيزى كه دنيا را تهديد مى‏كند، سلاح‏هاو سرنيزه‏ها و موشك‏ها و امثال اين نيست. آن چيزى كه دارد اين سياره ما را در سراشيبى انحطاط قرار مى‏دهد، انحراف اخلاقى است. اگر انحراف اخلاقى نباشد هيچ يك از اين سلاح‏هاى جنگى به حال بشر ضرر ندارد آن چيزى كه دارد اين انسان‏ها را و اين كشورها را رو به هلاكت و رو به انحطاط مى‏كشاند، اين انحطاطهائى است كه در سران كشورها و در دست به كارهاى اين حكومت‏ها از انحطاط اخلاقى دارد تحقق پيدا مى‏كند و همه بشر را دارد سوق مى‏دهد به سراشيب انحطاط و نمى‏دانيم كه عاقبت امر اين بشر چه خواهد شد. شما ملاحظه بفرمائيد كه اين سلاح‏هاى بزرگ مدرن كه الان در دست ابرقدرت‏هاست، اين سلاح‏ها در چه امرى از امور به كار مى‏رود؟ آيا براى خير بشر است؟ براى تامين صلح است چنانچه مدعى هستند؟ يا براى هلاكت بشر و براى خودخواهى‏هائى كه اين سران دارند؟

اينكه در روايات ما هست كه حب الدنيا راس كل خطيئه اين يك واقعيتى است و اساس حب دنيا هم ريشه حب دنيا هم حب نفس است كه آن هم حب دنياست. تمام فسادهائى كه در بشريت پيدا شده است از اولى كه بشريت تحقق پيدا كرده است تاكنون و تا آخر، منشاش همين حب نفس است. از حب نفس است كه حب به جاه، حب به سلطنت، حب به مقام حب به مال و حب به همه انگيزه‏هاى شهوانى پيدا مى‏شود و انبيا اساس كارشان اين بوده است كه اين حب نفس را تا آن مقدار كه ممكن

صحيفه نور ج 16 صفحه 105

است سركوب كنند و نفس‏ها را مهار كنند و انبيا هم آنطورى كه مى‏خواستند موفق نشدند و تا آخر هم نتوانستند آنطورى كه دلخواه آنهاست تحقق پيدا بكند. و در حكومت عدل بقيه الله هم عدالت جارى مى‏شود، لكن حب‏هاى نفسانى در بسيارى از قشرها باقى است و همان حب‏هاى نفسانى است كه بعضى روايات هست كه حضرت مهدى سلام الله عليه را تكفير مى‏كنند. حقيقتاً راس همه خطاها، خطيئت‏ها همين خودخواهى‏هاست و تا اين خودخواهى‏ها در بشر هست، اين جنگ‏ها و اين فسادها و اين ظلم‏ها و ستمگرى‏ها هست و انبيا اينكه دنبال اين بودند كه يك حكومت عدلى در دنيا متحقق كنند، براى اين است كه حكومت عدل اگر باشد، حكومتى باشد با انگيزه الهى، باانگيزه اخلاق و ارزش‏هاى معنوى انسانى، يك همچو حكومتى اگر تحقق پيدا بكند، جامعه را مهار مى‏كند و تا حد زيادى اصلاح مى‏كند و اگر حكومت‏ها به دست جباران باشد به دست منحرفان باشد، به دست اشخاصى باشد كه ارزش‏ها را در آمال نفسانى خودشان مى‏دانند، ارزش‏هاى انسانى را هم گمان مى‏كنند كه همين سلطه جوئى‏ها و شهوات است، تا اين حكومت‏ها برقرار هستند بشريت رو به انحطاط است و اگر آمال انبيا در يك كشورى تحقق پيدا بكند آن ولو بعض آمال انبيا، آن كشور رو به اصلاح مى‏رود.

شما مقايسه بكنيد اين جمهورى اسلامى را در زمان ما، مقايسه بكنيد اين سران جمهورى اسلامى در كشور ما و اين حزب جمهورى اسلامى در كشور ما، مقايسه بكنيد با هر كشورى را كه مى‏خواهيد انتخاب كنيد. شما هر كشورى را كه انتخاب كنيد، من گمان نمى‏كنم كه رويهمرفته مثل اين كشور ايران اينطور كه ملت به حسب نوع و حكومت و مجلس و روسائى كه هستند و در كارها دخالت مى‏كنند و اداره مى‏كنند كشور را شما گمان ندارم كه نظيرى برايش پيدا بكنيد.

من نمى‏خواهم بگويم كه ما نقيصه نداريم، الى ماشاءالله نقيصه داريم و الى ماشاءالله ما هواهاى نفسانى داريم لكن به مقايسه ما مى‏خواهيم حساب كنيم، نه اينكه صددرصد جمهورى اسلامى الان آن خطى را كه انبيا مى‏خواستند، طى‏كنند، يا حزب جمهورى اسلامى يا ساير نهادهائى كه در كشور هست، ما هيچ يكمان مدعى نيستيم كه تمام اينها صددرصد تمام است، لكن مدعى اين هستيم كه يك نسيم روحانى از جانب خداى تبارك و تعالى به اين كشور وزيده است، يك بارقه الهى به اين كشور تابيده است و به واسطه همين نسيم روح‏بخشى كه با عنايت حق تعالى در اين كشور وزيده است، اين كشور را رو به اسلام و آمال انبيا دارد سوق مى‏دهد، ولو اينكه در بسيارى از جاهايش اشتباهات هست و بسيارى از اشخاص ناباب هم در گروه‏ها وارد شده‏اند، لكن ما رويهمرفته مطلب را در هر جامعه‏اى بايد حساب بكنيم. در يك جامعه ما نمى‏توانيم بگوئيم كه افراد همه‏شان سالمند، در تمام دوره دنيا زمان انبيا و بالاترين زمانى كه بشر يك راسى داشته است مثل انبيا و در اسلام مثل رسول اكرم، معذلك وقتى كه حساب مى‏كنند، حساب جامعه را بايد بكنند نه حساب افراد را. ببينيم جامعه، جامعه رو به اصلاح و صلاح هست يا جامعه رو به سوى انحطاط هست.

من نمى‏خواهم بگويم كه جوامع بشرى و افرادى كه در ساير جوامع زندگى مى‏كنند، آنها

صحيفه نور ج 16 صفحه 106

منحطاند، لكن مى‏خواهم عرض كنم تشكيلات را كه بهتر مى‏توانيم به آن اطلاع پيدا بكنيم، وقتى حساب بكنيم تشكيلاتى كه در ايران هست، بدون اينكه در نظر يك عصبيتى در كار باشد، اين تشكيلات از تشكيلاتى كه در ساير كشورها هست بهتر است. اين تشكيلات رو به اسلام دارد مى‏رود و اين تشكيلات مى‏خواهد كه آمال انبيا را متحقق كند و در ساير تشكيلات لااقل ما سراغ نداريم كه اينطور باشد. آنهائى را كه اطلاع داريم، ولو فردى، افرادى در آن پيدا بشود كه صالح باشد، لكن تشكيلات رويهمرفته وقتى حساب مى‏كنيم، تشكيلات رو به انحطاط است.

ما از بعضى موارد محدود و جزئى مى‏توانيم كه مسائل را تا يك حدودى به دست بياوريم. شما ملاحظه بكنيد كه از وقتى كه اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا كرده است، كشورهائى كه با اين جمهورى اسلامى مخالفت كرده‏اند چه وضعيتى داشته‏اند تا بفهميم كه انحطاط اخلاقى تا چه اندازه در بشر هست.

اين جمهورى اسلامى از آغاز با ذكر خدا همراه بود

اين جمهورى اسلامى از اول كه نهضت اسلامى اين مردم تحقق پيدا كرد و كم كم انقلاب تحقق پيدا كرد، از همان اول فرياد اين جمعيت‏ها و گروه‏ها در هر جا كه بودند فرياد اين بود كه با الله اكبر پيش مى‏رفتند، خدا و ذكر خدا در فريادهاى آنها بود و تا حالا هم و از اول تا حالا در اين بين‏ها هم، اين ذكرهاى الهى و ياد خدا در اين كشور زنده است و اين اسلام خواهى و اخلاق اسلامى خواهى در اين بشر زنده است. لكن كدام كشور است، الا نادر كه ما را مسلمان بداند حتى. ما هر چه فرياد بزنيم كه ما اسلام را مى‏خواهيم، بسيارى از اين كشورهاست كه مى‏گويند كه اينها زرتشتى هستند مثلا"، گبر هستند، آتش پرست‏اند، اين جز انحطاط اخلاقى در دستگاه‏هاى دولتى ولو در بسيارى از كشورهاست؟ ما از روز اول و اشخاصى كه توجه به اين مسائل دنيائى، آن چيزى كه بر دنيا مى‏گذرد، داشته‏اند، از اول با اسرائيل مخالف بوده‏ايم. بيشتر از بيست سال است كه صحبتهاى ما هميشه راجع به اين بود كه اسرائيل نبايد كه يك كشور مستقلى باشد و بايد اين ظالم را از اين دنيا برداشت، خطر دارد، خطرناك است. لكن تا حالا هم همين كشورهائى كه مى‏گويند ما مسلمان هستيم و اسلامى هستيم، تا حالا هم ما را با اسرائيل همدست مى‏دانند! ما كه از اول آمريكا را ظالم مى دانستيم و ستمگر مى‏دانستيم و كشور خودمان را در دامن او به واسطه خيانت حكومت سابق اينجا، در دامن او مى‏ديديم هست، مخالفت كرديم با او، مردم قيام كردند و مرگ بر امريكا گفتند و عمل هم كردند و آن لانه جاسوسى را هم گرفتند و عذرشان را خوب خواستند، همه رفتند سراغ كارشان، تا امروز همه به ما گفته مى‏شود كه اينها با آمريكا همدستند! كانه امريكا و ما هر دو با هم همدست هستيم كه با آمريكا مجادله كنيم! اين جز انحطاط اخلاقى است كه در اين سران كشورها، بسيارى از كشورها رو به سراشيبى دارند مى‏روند؟ صدام را وادار كردند كه به اين كشور اسلامى حمله كند و از زمين و هوا و دريا حمله كرد به ما و بعضى از اشخاصى كه آنوقت سردمدار بودند خيانت كردند به اين كشور و در عين حالى كه اطلاع

صحيفه نور ج 16 صفحه 107

داشتند، چيزى نگفتند. لكن همين صدامى كه حمله كرد به كشور ما، با اسم اسلامى و اينكه با گبرها مى‏خواهم مبارزه كنم، با اين اسم خودش را آرايش مى‏داد، و اين جز يك انحطاط اخلاقى كثيف هست؟ و آنهائى كه از اول تا حالا به صدام اسلحه دادند، پول دادند و ارتش برايش فرستادند، اينها همه مى‏گويند ما مسلمان هستيم و طريقه ما طريقه اسلام است. با كى اينها دارند مبارزه مى‏كنند؟ با آن جمعيتى كه از بچه و بزرگشان، از مرد و زنشان، از حكومت تا مجلس و تا هر جا كه انسان ملاحظه مى‏كند و آنها هم مى‏دانند، همه هر چه دارند هى فرياد اسلام را مى‏زنند. آنهائى كه مى‏گويند ما مسلم هستيم و مسلمان هستيم و طريقه اسلام را داريم، آنها در راديوهايشان، در تبليغاتشان، در تلويزيونشان و در نطق‏هايشان و در ساير چيزها وقتى كه ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه همان آثارى است كه زمان شاهنشاهى در اينجا بود، همان وضع است و حالا ما اين بنگاه‏هاى تبليغاتى‏مان، اين مطبوعاتمان و اين راديو و تلويزيونمان و اين ارگانهايى كه هستند و اين قواى ثلاثه‏اى كه هستند، اينها وقتى كه صحبت مى‏كنند يا راديو از آن پخش مى‏شود امور، اكثراً پخش اسلام و احكام اسلام نيست؟ كجاى دنيا شما سراغ داريد كه در راديويش درس فقه باشد، در راديويش درس فلسفه الهى باشد؟ و كجا سراغ داريد كه راديو اكثر وقتش را در تبليغات اسلامى دارد صرف مى‏كند، و همين طور راديو تلويزيون؟ و كدام حزب را سراغ داريد كه سران آن حزب مثل سران حزب جمهورى اسلامى باشد؟ البته من افراد را نمى‏شناسم لكن سران را مى‏شناسم و چيزى كه آنها تصديق بكنند ما هم تصديق مى‏كنيم. من نمى‏خواهم بگويم كه در حزب جمهورى اسلامى افرادى خودشان را وارد نكردند يا افرادى هم نيستند كه اشتباهاتى داشته باشند يا تعمداتى، لكن رويهمرفته را ما بايد حساب بكنيم كه رويهمرفته وقتى كه حساب بكنيم اين حزب را با حزب‏هاى ديگرى مثلا با حزب توده يا احزابى كه در زمان محمدرضا بود، سران آنها با سران اينها، افراد آنها با افراد اينها، طرز عمل آنها با طرز عمل اينها مقايسه بكنيم و انصاف داشته باشيم مى‏بينيم كه اين وجهه، وجهه انسانى و اسلامى است و آنها به حسب نوع اينطور نيستند.

اسلحه‏هاى ما در راه تحقق آرمان‏هاى اسلامى و الهى دارد به كار مى‏رود

اينكه مخالفت مى‏كنند با سران اينها، با خود اينها، با ساير ارگان‏هائى كه در ايران الان هست، اين مخالفت جز اين است كه مخالفت با اخلاق انسانى و ارزش‏هاى انسانى است؟ اسلحه دست سپاه پاسداران ما و همين طور ارتش ما هست، دست صدامى‏ها هم هست، دست اردنى‏ها يعنى حكومت هست و دست آمريكا و شوروى هم هست، همه اينها اسلحه دارند، ما اسلحه‏هاى كوچك داريم آنها اسلحه‏هاى بزرگ دارند، اين اسلحه‏ها وقتى به كار مى‏رود خود اسلحه فى‏نفسه اشكالى ندارد، چيزى نيست، خود شمشير فى نفسه چيزى نيست، شمشير حضرت على ابن ابيطالب با شمشير ابن ملجم يك شمشير، يك جور بودند، شايد شمشير او تيزتر هم بود لكن او كه اين شمشير را به كار مى‏برد، اين ميزان است. آنكه يك ضربت را با عبادت ثقلين مساوى مى‏داند و افضل، با آن ضربتى كه همين

صحيفه نور ج 16 صفحه 108

موجودى كه يك ضربتش افضل از عبادت ثقلين است به خاك و خون مى‏كشد، آن ميزان است، آن كه ضربت‏ها را وارد مى‏كند ميزان است.

از اول اين جنگ تحميلى، ما ببينيم كه سپاهيان ما و ارتش ما اسلحه‏هاى خودشان را در چه كار به كار بردند، در چه جهت به كار بردند و امريكا و آنهائى كه دنبال يعنى صدام را وادار كردند به اين امر، آنها در چه كار. وقتى ملاحظه مى‏كنيم مى‏بينيم كه طياره‏هاى آنها دزفول و آبادان را، اهواز و انديمشك را، امثال اينها را مى‏كوبد و آن مردم را كوبيده است و آنجاها را خراب كرده است و الان يك خرابه‏اى بعد از اينكه بروند، يك خرابه‏اى دست كشور ما هست، و اسلحه‏هاى ما دفاع از اين ملت ضعيف است به كار مى‏رود، در راهى كه خدا فرموده است، اسلحه‏هاى ايران الان غير آن كه دست منحرفين است، آن كه به حسب توده‏هاى مردم ميزان است، به حسب اجتماع ميزان است، اين اسلحه‏ها در راه تحقق آرمان‏هاى اسلامى و الهى دارد به كار مى‏رود و آن اسلحه‏ها در راه تخريب و براندازى اسلام دارد در كار مى‏رود. اينكه من عرض مى‏كنم كه دنيا تهديد به فنا، از راه سراشيبى در اخلاق دارد حركت مى‏كند، براى اين است كه اين دو طايفه‏اى كه يك طايفه حمله كردند و زن و بچه مردم را آواره كردند و همين طور زن و بچه مردم را از عراق هم آواره كردند و كشور ما را آنطور خراب كردند كه ما سال‏ها بايد زحمت بكشيم تا برش گردانيم به حال اول، مى‏بينيم كه كشورهاى مختلفى با يك همچو ستمگر و يك همچو خبيثى دارند كمك مى‏كنند، اسلحه مى‏فرستند و همه چيز، هم افراد مى فرستند، تبليغات مى‏كنند، اكثراً وقت صرف مى‏شود براى اينكه اين جمهورى اسلامى را از بين ببرند. از قرارى كه در اين نوشته‏ها يا در گفته‏ها بود، رئيس جمهور آمريكا گفته است كه اين جنگ را ديگر بايد به هم يك كارى بكنيم از بين برود، براى اينكه اين جنگ ديگر به نفع آمريكا نيست ، شما ببينيد اين چه اقرارى است كه يك نفر آدم، رئيس جمهور يك كشور ابرقدرت به اصطلاح، همچو اقرار مى‏كند كه جنگ تا حالا به نفع آمريكا بوده است، براى اينكه جنگ براى به هم زدن اين جمهورى اسلامى بوده است، حالا كه مى‏بينيم نمى‏شود اين كار و ممكن است كه جمهورى اسلامى رشد زياد بكند و ساير كشورهاى مسلمان هم بيدار بشوند، پس حالا يك خطرى است براى آمريكا، ديگر به نفع امريكا نيست. حالا تقاضا كرده است از همه اشخاصى كه دست اندركارند كه بيايند و اين جنگ را به يك طورى به صلح برگردانند. و ما كه از اول مى‏گفتيم كه ما جنگ با كسى نداريم، ما با همه عالم مى‏خواهيم صلح داشته باشيم، ما اختلافى با كسى نداريم، ما مى‏خواهيم برويم كشورگيرى كنيم، ما دفاع مى‏كنيم، دفاعى كه اسلام به ما دستور داده، ما تابع اسلام هستيم، هر چه فرموده است عمل مى‏كنيم، اگر فرموده بود كه دفاع هم نكنيد، ما هم مى‏نشستيم و كارى نمى‏كرديم، فرموده دفاع بكنيد، بايد بكنيم، آنها هجوم كردند و ما دفاع. به جاى اينكه اينهايى كه مى‏گويند ما مسلمان هستيم، اين كشورهائى كه مى‏گويند ما اساس كارمان بر اسلام است، اينها به يك آيه‏اى از قرآن عمل مى‏كردند، ما همه قبول داشتيم كه اگر يك طايفه‏اى بغى كردند و طغيان كردند و به طايفه‏اى ديگر از مسلمين چه كردند، همه بايد با او جنگ كنند تا او برگردد به حكم خدا وقتى برگشت آنوقت بنشينند اصلاح كنند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 109

ما همان حرف اولى كه گفتيم، همان حرف اول را همه زديم. در مجلس صحبت شده همان بوده، رئيس جمهور صحبت كردند همان بوده، نخست وزير صحبت كردند همان بوده، رئيس مجلس صحبت كردند همان بود. حرف ما يك حرف منطقى صحيح انسانى است. يك كسى كه تجاوز كرده به ما و اينهمه خسارات به ما وارد كرده است و در كشور ما هست الان هم، خوب، حرف صحيح ما اين است كه خوب، از كشور ما برو. متعدى آن است كه توى كشور ديگرى است و شما اگر چنانچه از اين جوامع بين‏المللى كه ما مى‏شناختيم‏شان (يعنى تا حدودى) بخواهيد دعوت كنيد كه بنشينيد و ببينيد متجاوز كى است، مطمئن باشيد كه اگر از يك كشورهاى صالح (اگر باشد) نخوانيد اشخاص را براى رسيدگى، آنها قبلاً شما را محكوم كرده‏اند، قبلاً آنها ما را متجاوز شايد محسوب كرده باشند و اينها همان انحطاطى است كه من عرض مى‏كنم. رو به انحطاط اخلاقى ما هستيم و ما بايد چه بكنيم و اسلام بايد چه بكند با اينكه با اين اخلاقى كه ديگر به افتضاح كشيده شده است، با اين وضعى كه ديگر آن روزى كه اينها شكست خوردند و رفتند بيرون و زدند ايرانى‏ها آنها را بيرون كردند، آن روز هم باز هى گفته مى‏شود كه صدام افراد خودش را خواسته است ديگر! بعد از اينكه واضح شده اين مساله در همه جا، از خارج آمدند ديدند و گفتند كه مساله چى بوده، حالا هم باز آنجا را نمى‏خواهند به رو بياورند كه شكست خورده، مى‏گويد كه ايشان خواستند افرادش را، لابد صلح جويى بوده اين! اينها همه علائم اين است كه دنيا رو به سراشيبى است، يعنى اين قشرهائى كه دارند دنيا را اداره مى‏كنند اينها رو به سراشيبى هستند و ملت‏ها بايد متوجه به اين معنا باشند كه ملت‏ها را اينها نكشانند همراه خودشان رو به سراشيبى. ملت عراق بايد متوجه اين معنا باشد كه اگر چنانچه صدام در عراق باقى بماند آنها را رو به فساد مى‏كشد، جوان‏ها را رو به فساد مى‏كشد و خدا مى‏داند كه آنقدر لطمه‏اى كه بر عراق وارد شده است، از اين حزب كافر عفلقى و بر جوان‏هاى آنها وارد شده است، چه صدمات اخلاقى بوده كه وارد شده است. آن كه انسان را و كشورها را تهديد مى‏كند اين انحرافات اخلاقى است كه تهديد مى‏كند، و الا سلاح فى نفسه كه چه اشكال دارد.

بايد ملتفت باشيد كه اشخاصى كه در بين شما هست انحراف نداشته باشند

يعنى ما از مساله بگذريم، يك چند كلمه‏اى با آقايانى كه در اينجا تشريف دارند عرض كنيم. من اطمينان به اين آقايانى كه مى‏شناسم‏شان كه در راس اين حزب بودند و سابق هم بعضى ديگرى كه بودند، اينها را ما با آنها بوديم و مى‏شناسيم، لكن اين آقايان چند نفر هستند و احاطه به تمام كشور و حزب جمهورى اسلامى در تمام كشور را ندارند. بايد اشخاصى كه در هر جا هستند و متكفل اين امر هستند و اشخاص صالح هستند، با كمال دقت و با كمال وسوسه ملاحظه كنند كه افرادى كه خداى نخواسته انحراف دارد و افرادى كه مى خواهند خودشان را وارد كنند در اين چيزهايى كه به نفع اسلام است و منحرفش كنند، مبادا باشد در آنها. حتى يك فردشان هم خطر دارد به اندازه خودش. جمعيت زيادى‏اند الان كه در حزب هستند، بايد توجه كرد به اينكه آنهائى كه در راس هستند، خيلى درباره آنها،

صحيفه نور ج 16 صفحه 110

يعنى در هر جا هستند، در راس به طور مطلق نه، رده بالا را نمى‏گويم، آنهائى كه در جاهاى ديگر هستند و اداره مى‏كنند حزب جمهورى اسلامى را بايد توجه كنند كه در همان مركز اداريش و تبليغاتى‏اش و چيزهاى ديگرى كه دارند مبادا يك نفر از اشخاص منحرف با يك صورت بسيار مثلاً اسلامى، وارد نشود. توجه به سوابقشان بكنند، به لواحقشان، به خانواده‏هاشان و به كارهائى كه مى‏كنند، توجه بكنند. يك وقت انسان مى‏بيند كه يك چيزى بسيار خوب است لكن آمدند و منحرفش كردند و لااقل بدنامش كردند. اينها الان به همين قدر كافى‏اند كه يك چيزى كه مورد توجه مردم هست بدنامش كنند. اينها در صدد اين هستند كه هر چه ما داريم بدنام بشود دولت را، مجلس را و جمهورى اسلامى را و حزب جمهورى را. بايد ما توجه بكنيم به اينكه راهى كه خدا پيش پاى ما گذاشته است و ما مى‏خواهيم همان راه را برويم، اشخاصى نيايند وارد بشوند و راه را منحرف كنند. اين شيطان از روز اول خداى تبارك و تعالى را اگر ملاحظه فرموديد تهديد كرده كه من بنده‏هاى تو را، مى‏نشينم و منحرف مى‏كنم. اين تهديدى است از طرف شيطان به خدا. اينها اينطور هستند كه تا آن آخرين نفسشان وقتى نرسيدند به آنى كه بايد برسند، تا آن آخرين نفسشان لااقل اگر دست‏شان نمى‏رسد كه بكشند اينها را، بدنام كنند اينها را و اين چه بهتر كه وارد بشوند در اين جمعيت‏هايى كه به اسم اسلام دارند كار مى‏كنند مثل انجمن‏هاى اسلامى كه در همه جا هست. اين انجمن‏هاى اسلامى، خود انجمن اسلامى يك چيز خوبى است، مطلوبى است و افرادش هم انشاءالله اكثراً خوبند، لكن بايد توجه داشته باشد اين انجمن‏ها كه افرادى كه در اين انجمن وارد مى‏شوند، اينها چكاره هستند و وارد مى‏شوند. يك وقت شما مى‏بينيد كه انجمن اسلامى منحرف شده است و بدنام شده است. اگر چند جا يك خلاف‏هايى را انجام بدهند تعمدى، و بخواهند بدنام كنند اين انجمن‏هاى اسلامى را، يك وقت مى‏بينيد در سطح كشور انجمن‏هاى اسلامى را مى‏گويند اشخاص مخالفى هستند اينها. بايد خود اشخاصى كه تماس دارند با افراد، در هر جا كه هستند خودشان بايد دنبال اين مطلب بروند كه اصلاح كنند قضيه را و افراد با شناسائى، با شناسائى بروند. اگر فرض كنيد يك انجمن اسلامى باشد كه بيايد و كم‏كم بخواهد يك جايى كه هست آنجا را به هم بزند، اداره‏اى را حيثيت اداريش را به هم بزند، بدانيد اين انجمن اسلامى نيست. انجمن اسلامى بايد ناظر به امور باشد و معين هر جا كه هست باشد. اگر چنانچه انجمن اسلامى مثلاً در بانك كه هست بخواهد افراد صالح را هى بگويد چطور است و بيرون كند و افراد ناصالح وارد بكند، اين انجمن اسلامى نيست.

بايد ملتفت باشيد كه اشخاصى كه در بين شما هست انحراف نداشته باشند كه به واسطه انحراف شما را به انحراف بكشند يا لااقل بدنام كنند و بالاخره ما هر چيزى كه در اين مملكت الان داريم، چه مجلس و چه دولت و چه حزب و چه بانك و چه ساير ارگان‏هايى كه داريم بايد ما كوشش كنيم كه اينها بخورد به جمهورى اسلامى. خوب، ما ادعا كرديم كه ما جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، همه ملت هم موافقند با اين، جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، آنهائى كه مخالفند معدودى هستند، خوب، ما كه مى‏گوئيم كه نظام جمهورى اسلامى را در ايران ما متحقق كرديم، آنوقت اگر خداى نخواسته بيايند

صحيفه نور ج 16 صفحه 111

مجلس ببينند كه مجلس را بعضى آوردند خراب دارند مى‏كنند، بروند دولت، دولت هم ببينند همين طور است، همين طور يك وقت بشود شير بى دم و شكم، ما بايد كوشش كنيم كه اينها را تا آن اندازه‏اى كه قدرت داريم به همين چيزى كه اسلام مى‏خواهد مبدل كنيم.

بانك‏هاى ما بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه بانك، بانك اسلامى است امروز، نه بانك زمان رضاشاه و محمدرضا شاه. بانك‏ها بايد فكر اين مطلب باشند كه مسائل خودشان را با اسلام تطبيق بدهند و همه جا اينطور بايد باشد. ما از رويهمرفته جامعه مان هيچ نگرانى نداريم. رويهمرفته جامعه ما يك جامعه اسلامى است و دارد رو به اسلام مى‏رود، اما از اين خصوصيات و افراد نادر كه گاهى وقت‏ها اشخاص بسيار خطرناكى هستند، از اينها نگرانى هست كه مبادا در هر جا كه اينها بتوانند، وارد بشوند و با ورود خودشان انحراف ايجاد بكنند و ما نبايد سهل انگارى كنيم كه خوب، يك نفر آمده است فرض كنيد در اين محل، و خرابكارها ديگران نيستند. نه، يك نفر فاسد يك وقت مى‏بينيد كه يك انجمنى را فاسد مى‏كند و يك كشورى را رو به فساد مى‏كشاند، ما بايد توجه به اين مسائل داشته باشيم. اين حدود الهى كه خداى تبارك و تعالى قرار داده و يك فرد اگر در داخل منزلش هم يك كارى بكند كه بيرون منعكس بشود او را تعقيب و مجازات مى‏كنند، براى اينكه اينهائى كه اينطور فسادها را در يك مملكتى مى‏كنند ولو توى خانه‏اى اين كار را مى‏كنند اين كم كم سرايت مى‏كند و جامعه را رو به فساد مى‏برد. خداى رحمان و رحيمى كه با همه بندگانش رحمت دارد و مى‏خواهد همه بندگانش به سلامت و سعادت باشند، به حسب تشريع اينطور فرموده است. آنوقت يك نفر آدمى كه بيايد در خيابان و شمشيرش را بكشد، چاقويش را بكشد و بخواهد مردم را تهديد كند، بگويند كه اين را بايد بكشيد، اين براى اين نيست كه اين يك آدم يك همچو كارى كرده، يك دشمنى با اين آدم است، اين براى اين است كه اگر اين را رها كنند يك كشور كم كم كشيده مى‏شود به فساد. فساد يك فرد، دو فرد، چهار فرد، اين ور، آن ور، اگر منحصر به خودشان بود حرفى نبود اما فساد سرايت مى‏كند، اخلاق فاسد سرايت مى كند به همه، كم كم مى‏بيند يك وقت يك كشورى فاسد شد. اسلام از اول جلويش را خواسته بگيرد، گفته اين كسى كه اين فساد را كرده بايد با او اينجور رفتار كنيد تا از اول نگذارد رشد پيدا كند اين فساد. شما هم بايد، موظفيد، در بانك موظفند، در انجمن‏هاى اسلامى موظفند، جمهورى اسلامى و حزب جمهورى اسلامى موظف است و دولت و همه موظفند به اينكه نگذارند، يك مورد هم فساد وقتى واقع شد اغماض نكنند، همان يك مورد را تعقيب كنند و همين يك مورد را از بين ببرند تا سرايت نكند، يك وقت يك جمهورى به فساد كشيده بشود يا لااقل به اينطور كشيده بشود كه بدنام بشود در دنيا. به اندازه كافى ما اشخاصى كه، مبلغينى كه بخواهند اين جمهورى اسلامى را به بدنامى بكشند به قدر كافى در دنيا ما داريم. خودمان نبايد يك كارى بكنيم كه كمك بشود، به قدر كافى دنيا با ما دارد مخالفت مى‏كند. ولى شما اگر خودتان را حفظ بكنيد و اگر اخلاق اسلامى در خودتان نفوذ بكند و همه توجه به اين مسائل داشته باشيد كه از اخلاق اسلامى يكى از امور مهمش قضيه تفرقه نداشتن و مجتمع بودن است، همه با هم بودن است و تا حالا هم ما هر چه

صحيفه نور ج 16 صفحه 112

پيشرفت كرده‏ايم از اين معنا بوده. تاكنون اين جمهورى اسلامى از اولى كه انقلاب پيدا شده، چه در آنجائى كه قطع ريشه‏هاى فساد را كردند و از بين بردند تا آنجائى كه در امور كشور كارسازى كردند، بازسازى كردند، در اثر اين وحدتى بوده است كه اينها داشتند كه يكى از اخلاق اسلامى است.

مادامى كه برادرى را حفظ كنيم، در امان هستيم

اين برادرى يكى از امورى است كه در قرآن كريم همه ما را برادر خواندند، مسلمان‏ها را، مومنين را، و برادرها بايد با حسن نيت و برادرى مجتمع باشند و بحمدالله تعالى هستند. ما بايد اين نعمت الهى كه خدا اين هم نعمت حساب كرده، اين نعمت، بزرگ ترين نعمت است، اين نعمت الهى را ما بايد حفظش كنيم. مادامى كه اين نعمت الهى را ما حفظ كرديم، در امان هستيم از همه شياطين و آن روزى كه ما اين نعمت را خداى نخواسته از دست بدهيم، آن روز است كه خلل وارد مى‏شود به كشور ما. و من اميدوارم كه به همين نحوى كه الان دارد پيش مى‏رود و جمهورى اسلامى دارد پيش مى‏رود و همه كسانى كه در ايران يك كارى انجام مى‏دهند، يك فكرى را دارند، همه با هم هستند و موافق با هم هستند و تاكنون هم بحمدالله هر چه توطئه بوده است در اثر همين بيدارى كه ملت ما دارند و بيدارى كه دولت ما دارد و سايرين دارند همه خنثى شده است و انشاءالله از اين به بعد هم خنثى خواهد شد. خداوند انشاءالله به همه شما، به همه كشور، كشورهاى اسلامى، به همه ملت‏هاى مسلمان، آگاهى به مقدارى كه بتوانند به اسلام برگردند و بتوانند خدمت كنند به نوع بشر، انشاءالله توفيقش را عنايت بفرمايد و اميدوارم كه اين جمهورى اسلامى انشاءالله برسد به مقامى كه خودش را برساند به زمان ظهور امام زمان سلام الله عليه. و انشاءالله خداوند ما را در اخلاق خوش، در رفتار خوش، در كردار خوش يارى كند و هواهاى نفسانى ما را انشاءالله با عنايت خودش و قدرت خودش سركوب كند.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 113

تاريخ 15/1/61

پاسخ امام خمينى به پيام اتحاديه انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان ايرانى در اروپا

اتحاديه انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان در اروپا

بسم الله الرحمن الرحيم‏

السلام عليكم و رحمه الله و بركاته

خواهران و برادران عزيز و متعهد! مرقوم شريف واصل، توفيق و سلامت و سعادت شما جوانان محترم را از خداوند متعال خواستار است. سه سال از آغاز جمهورى اسلامى و تدفين ستمشاهى دو هزار و پانصد ساله مى‏گذرد و اين طفل نوزاد با مواجه بودن با توطئه‏ها و خرابكارى‏ها و جنايت‏ها و خيانت‏هاى عناصر داخلى و قدرت‏هاى بزرگ شيطانى و دولت‏هاى سرسپرده منطقه و غير منطقه ره صد ساله رفته و با دست قدرت مطلقه‏ء الهى، انقلاب شكوهمند ملت مظلوم و تحت ستم و شكنجه ايران تمام موانع را از سر راه برداشته و توطئه‏ها را خنثى نموده است. با اينكه اكثر بوق‏تبليغاتى و مطبوعات در خدمت مخالفين اسلام و جمهورى اسلامى هستند و در طول مدت انقلاب و بويژه در سال‏هاى اخير با تمام شيوه براى كوبيدن اين رژيم نوپا از هيچ تهمت و دروغ و ناسزا و شايعه پراكنى كوتاهى نكرده‏اند و شايد در مقابل اين دشمنان مقتدر هر رژيمى بود در هم ريخته و ساقط شده بود، ولى انقلاب اسلامى به طور معجزه آسائى به راه خود ادامه مى‏دهد و بسيارى از مسلمانان و مستضعفان جهان را بيدار نموده است و اميد آن است كه يك انقلاب عميق عمومى در سراسر جهان در مقابل جهانخواران ضد بشريت تحقق يابد. انقلاب ايران با قدرت به پيش مى‏رود و هر روز انسجام و استحكامش فزونى مى يابد و مخالفانش با شكست مواجه مى‏شوند.

نكته مهم پس از فضل خداوند متعال كه پشت و پناه مظلومان است، خصوصاً آنان كه براى رفع ظلم و كوتاه كردن دست جنايتكاران بين‏المللى فداكارى مى‏كنند و جوان مى‏دهند، مردمى بودن اين انقلاب است و بزرگترين نقش آن ايمان راسخ به خداى بزرگ و به پيروزى است. و شما عزيزان كه نقش مهمى در خنثى نمودن تبليغات دروغين و تهمت‏هاى بى‏پايه را بر عهده داريد با اعتماد به فضل و يارى خداوند متعال به راه خود ادامه دهيد و چون مقصد اقامه عدل و قسط است، از پيشامدها نهراسيد.

خواهران و برادران من! مشكلات زياد شما را در آن محيط احساس مى‏كنم، چنانچه شما هم مشكلات ما را حس مى‏كنيد، لكن هر دو مى دانيم كه راه ما حق است و همه در مقابل باطل ايستاده‏ايم و با صبر و استقامت، حق بر باطل پيروز است و خداوند وعده پيروزى را داده است و اميدوارم كه زمان

صحيفه نور ج 16 صفحه 114

آن نزديك باشد. ما كوشش داريم كه تبليغات خود را گسترش داده و نيز با همه گرفتارى‏ها در اين امر مهم به فعاليت برخيزيم و همه ما و شما كه داراى يك مقصد و ايده هستيم، بايد براى رسيدن به آن تمام توان خويش را به كار بريم و خوب است كه اين نكته را تذكر دهم، تبليغات بسيار عظيم دشمنان ما چون با اختلاف زياد و تناقض گوئى انجام گرفته و مى‏گيرد، گمان نمى‏كنم تاثير چشمگيرى داشته باشد والامر الى الله چنانكه ديديم و ديديد كه پيروزى عظيمى كه رزمندگان شجاع و متعهد ما در هفته قبل در فتح مبين به دست آوردند كه همه جهان آن را با تمام كوشش تاكنون نتوانسته‏اند عرضه كنند و نيز اسلحه و مهماتى كه از دشمن به غنيمت گرفته شده و آنچه از آنان منهدم گرديد، به قدرى زياد است كه مدتى وقت لازم دارد تا شمارش نموده و يا جمع‏آورى نمايند و همچنين عدد كشته شدگان فريب خورده باز به طور كامل به دست نيامده و اسيران و پناهندگان به قدرى زيادند كه تخليه آنان به مركز هنوز ميسر نشده و بيش از چهارده هزار نفر تاكنون به تهران فرستاده شده است و آنچنان شكست آشكارى به دشمن وارد كرده‏اند كه در تاريخ جنگ‏ها بى نظير و كم نظير بوده است، با همه اينها و رانده شدن دشمن تا مرز عراق، بوق‏هاى تبليغاتى بزرگ جهان تا مدتى از آن يا ذكرى نكردند و يا از پيروزى صداميان داد سخن دادند، تا آنكه رسوائى آنان برملا شد و پس از آمدن خبرنگاران، مقدارى از پيروزى‏مخابره شد. با اين وصف رسانه‏ها با موذيگرى به زبان درآمدند و ضمن انعكاس بعضى ابعاد آن، از فرمان صدام براى عقب نشينى به انگيزه آرايش جديد سخن به ميان آوردند و اينجانب گمان مى‏كنم اين رسوائى مفتضحانه كه براى رسانه‏هاى گروهى دشمنان انسانيت در اين جنگ بويژه در چند جبهه از قبيل آبادان و بستان و از همه مهمتر در فتح المبين ببار آمد، براى ملت ايران يكى از پيروزى هاست. و مساله ديگرى كه بايد براى شما تذكر دهم اين است كه شما برادران و خواهران اگر گفتار و كردار گروهك‏هاى منحرف بويژه گروه منافقين را بررسى نمائيد، متوجه مى‏شويد كه آنها از زمانى كه با عده‏اى از علماى اعلام مثل حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى منتظرى و ديگر دوستان زندان بوده‏اند، تا وقتى كه ملت پيروز شد و به بركت مجاهدات ملت شجاع نجات پيدا كردند و نيز در طول اين سه سال با چه چهره مختلف و كردار و اقوال متضاد با ملت شريف مواجه بوده و هستند. با يك بررسى كوتاه مى‏توانيد از عقايد التقاطى آنان، بلكه عقايد متضاد با اصول اسلامى و رفتار و كردار گوناگون منافق گونه آنان، اگر تاكنون آگاه نشده‏ايد، آگاه شويد. ما از نزديك مشاهده نموده و مى‏نمائيم كه اين مدعيان اسلام، با عقايد و اصول اسلامى مخالفند و اين مدعيان مجاهدت براى خلق، چه جناياتى كه مرتكب نشده‏اند، از قيام مسلحانه و كشتار مردم بى گناه كوچه و بازار تا آتش سوزى‏ها و انفجارها و ترورها كه اكثراً كودكان و زنان و مردان مستمند و مظلوم طعمه جنايات غير انسانى آنان بوده‏اند و اكنون نيز ادامه دارد و از ابتداى پيروزى انقلاب اينان در صدد به دست گرفتن قدرت بوده‏اند و از پادگان‏ها و كلانترى‏ها بيت المال مسلمين را، از مهمات تا انواع سلاح‏هاى كوچك و بزرگ به غارت برده و با دزدى از بانك‏ها كه و ده‏ها جنايت در سرتاسر كشور، خانه‏هاى تيمى تدارك ديده و با قيمت‏هاى زياد اجاره كرده و مراكز خيانت به ملت را هر چه بيشتر تقويت نمودند، كه بحمدالله

صحيفه نور ج 16 صفحه 115

تعالى با قواى مسلح و پشتيبانى ملت اكثر آنها كشف شده است. و از هر چيز جنايت بارتر، گول زدن دختران و پسران كم سال ناآگاه و به فساد كشاندن آنها و همچنين وادار نمودنشان به ترور و آتش سوزى است كه به خواست خداوند، بسيارى از آنان از فريبكارى همدستان خود مطلع شده و توبه نموده‏اند. برادران و خواهران محترم! اين تذكرات براى آن است كه از جوانان و دوستان كم اطلاع خود جلوگيرى نمائيد كه با اين گرگان در لباس آدم و جنايتكاران با اسم اسلام راستين، معاشرت ننموده و كوچكترين تماسى نگيرند. اينان كه از امپرياليزم انتقاد سرسختانه‏ء منافق گونه مى‏كردند، اكنون معلوم شد كه چهره واقعى آنان چه چهره كريهى است و امروز به خوبى روشن است كه اينان به دامان امپرياليست‏ها پناهنده و با كمك آنان به توطئه عليه جمهورى اسلامى برخاسته‏اند و با شايعه سازى و دروغپردازى مى‏خواهند جوانان معصوم را به دام بكشند و با استفاده از خون مظلومان و گول خوردگان، اوامر اربابانشان را اجرا كنند.

شما دوستان، به حسب وجدان و شرع مطهر موظفيد هر قدر مى‏توانيد جرايم ايشان را فاش كنيد و نگذاريد جوانان كه ذخاير ملت‏اند در دام آنان افتند. و شما بدانيد كه اگر ما در تحت لواى اسلام و پرچم توحيد باشيم، از آسيب دشمنان مصون خواهيم بود. امروز چون گذشته همه بدبختى‏هاى مسلمانان از تفرقه و عدم اجتماع در زير پرچم پرافتخار اسلام است. پيروز باشيد و خداوند يارتان باد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:12 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 116

تاريخ 21/1/61

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان عشاير كشور، گروهى از كاركنان سازمان‏هاى صدا و سيما و خبرگزارى جمهورى اسلامى، شركت توانير، جمعيت هلال احمر، اعضاى جهاد سازندگى و خانواده‏هاى شهدا

رژيم سابق گروه هائى را كه احتمال مى‏داد در مقابل ابرقدرت بايستند، سركوب مى‏كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين گروه‏هاى مختلفى كه امروز تشريف آوردند و ما از نزديك خدمتشان رسيديم كه همه در ارتباط با اين جنگ و در خدمت در جبهه بوده‏اند، از همه آنها من تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه همه آنها موفق باشند و همانطور كه تاكنون دين خودشان را به اسلام و كشور خودشان ادا كردند، اين خدمت را ادامه بدهند تا انشاءالله كشورشان، كشور عزيزشان به استقلال تام و آزادى كامل برسد و اشرار را در اين كشور از بين ببرند و انشاءالله همه موفق باشند.

من به مناسبت اينكه از عشاير محترم كشور عددى اينجا تشريف دارند و از راديو و تلويزيون هم عددى هستند، بعضى از مسائلى كه در رژيم سابق، در اين پنجاه سال با برنامه‏ريزى مسلم تحقق پيدا كرده است، عرض مى‏كنم، گرچه همه آنها را نمى‏شود. و من اميدوارم كه تاريخ نويسان ما و آنهائى كه اهل مطالعه هستند اين پنجاه سال را تحت نظر قرار بدهند و ببينند كه در اين پنجاه سال اين پدر و پسر چه به روز اين كشور آوردند. ما يك بررسى كوتاه از اين ارگان هائى كه در اين كشور مى‏توانستند منشا اثرى باشند و گروه‏هائى كه ممكن بود در مقابل قدرت‏هاى بزرگ بايستند، ما يك بررسى مختصر گذرائى مى‏كنيم ببينيم كه اينها در همه اين گروه‏ها و در همه اين ارگان‏ها چطور با اين كشور بازى كردند و چطور خدمت خودشان را به ابرقدرت‏ها اثبات كردند. در يك كشور، ما يك نظرى به مراكز سياسى آن كشور بايد بكنيم و يك نظرى به مراكز اقتصادى كشور و اجتماعى كشور و يك نظرى به قدرت نظامى كشور و يك نظرى به گروه‏هاى تبليغاتى و مطبوعاتى كشور و يك نظرى به گروه‏هائى كه مى‏توانستند براى اين كشور يك قدرت باشند، مثل عشاير، ببينيم كه در طول اين پنجاه و چند سال اينها با آن قدرت‏هائى كه ممكن بود در مقابل ابرقدرت‏ها بايستند چه كردند. رضاخان كه آمد اول با يك صورت ظاهر اسلامى آمد و كم كم قدرت را به دست گرفت و به حسب آن چيزى كه انگلستان تصويب كرد، او را آنها آوردند، آنوقت قدرت مال آنها بود و اين مامور بود به اينكه اين كشور را آن مقدارى كه امكان دارد در مقابل قدرت‏هاى بزرگ ايستادگى بكند، آن ارگان‏ها را در هم بشكند با

صحيفه نور ج 16 صفحه 117

اختلاف رويه‏ها. دنبال اين هم پسرش كه به نظر من خبيث تر از پدر بود همان معنا را دنبال كرد با يك وضع ديگرى. اول هدفى كه رضاخان در نظر گرفت، كوبيدن روحانيون بود به اسم اينكه مى خواهم اصلاح بكنم. تمام كارهايشان از اول تا آخر به اسم اصلاح و به اسم ترقى دادن كشور. اجانب، قدرت‏هاى بزرگ كه مطالعات زيادى در اين كشور دارند ملاحظه كردند كه يكى از گروهائى كه مى‏تواند مردم را بسيج كند در مقابل قدرت‏هاى خارجى، روحانيت است. ابتدا شروع كردند با اينها دست و پنجه نرم كردن، يعنى اينها را كوبيدن. اگر شما هم مطبوعات آنوقت را و رسانه‏هاى گروهى آنوقت را و نويسندگان و گويندگان آنوقت را در نظر بگيريد، يا آن مقدارى كه از آنها باقى مانده است مطالعه كنيد، مى‏بينيد كه تمام رسانه‏هاى گروهى و تمام مطبوعات كشور و راديو، سينما و تئاتر و تمام اينهائى كه در يك كشورى مى تواند كار صحيحى بكند همه آنها در خدمت اجانب و در خدمت اين رژيم فاسد، به ضديت با روحانيت برخاسته‏اند. خود او مامورين را وادار مى‏كرد به اينكه آنها را در هر جا هستند، سركوب كنند با اسماء مختلف و اين مطبوعات، اين رسانه‏هاى گروهى، اينها هم در بى آبرو كردن اينها و جدا كردن ملت از آنها كوشش داشتند. اين خودش يك تاريخ طولانى است و كسانى كه درست نظر بكنند به تاريخ پنجاه سال، مى توانند بفهمند كه قضيه چه بود، و دنبال آن هم در شكستن اسلام و شكستن قدرت اسلام كوشش‏هاى فراوان كردند و همه گروهائى كه نويسنده بودند و انحراف داشتند، گوينده بودند و انحراف داشتند و رسانه‏هاى گروهى، همه در خدمت آنها با خود اسلام مخالفت‏كردند. در روزنامه هايشان من خودم ديدم كه به پيغمبر اسلام سب كردند. اين يك دسته، كه احتمال مى‏دادند كه اينها بتوانند مردم را بسيج كنند در مقابل منافع اجانب و ابرقدرت‏ها. يك جاى ديگرى هم كه به طور ديگر با آن مبارزه كردند، دانشگاه‏ها بود. دانشگاه‏ها هم اگر چنانچه يك دانشگاه‏هاى اسلامى ملى بود، كسانى كه از آنها بيرون مى‏آمدند توانستند در مجلس بروند و دولت تشكيل بدهند و امثال اينها و نگذارند نفوذ اجانب در اين كشور زياد بشود. اينجا را هم به يك وضع ديگرى كوبيدند، يعنى خود دانشگاه‏ها را نريختند و تعطيل بكنند، براى اينها برنامه‏هائى گذاشتند، معلم‏هائى درست كردند، استادهائى درست كردند كه آنها در خدمت آنان بودند و دانشگاه را يك دانشگاه وابسته به خارج و وابسته به انگلستان در يك وقت و به آمريكا در آخر، اينطور درست بكنند كه افرادى كه از اينها بيايند، الا كمى از آنها، در خدمت اجانب باشند. اين هم يك باب مفصلى است كه محتاج به بحث زياد است كه دانشگاه ما را به صورتى درآوردند كه فرآورده‏هاى اين دانشگاه، آنهائى كه از دانشگاه خارج مى‏شدند و به خارج مى‏رفتند و از خارج سوغات مى‏آوردند، تمامش در خدمت آنها باشد، آنها اينطور ميل داشتند. البته در بين اينها بعضى هم بودند كه اينطور نبودند اما در يك اقليت ناچيز واقع بودند. اين هم مراكز تعليم ما.

مجلس هم يكى از مراكز بود كه مركز سياست يك كشور، قانونگذارى يك كشور، مجلس را هم با فشار و با طرح‏هاى مختلف از اشخاصى فراهم كردند. اشخاصى را در مجلس آوردند كه همه در خدمت آنها باشند، الا قليلى از آنها، الا كمى از آنها، كه كم كم اين كم را هم از بين بردند و اخيرا من

صحيفه نور ج 16 صفحه 118

ديگر سراغ ندارم كه يك نفر وكيلى كه در مجلس‏هاى اخير بود، بعد از آنكه امثال مدرس را از بين بردند، من ديگر سراغ ندارم كه يك كسى آنطورى كه اسلام مى‏خواهد، باشد. مجلس را هم قبضه كرد، يعنى مجلس را هم به خدمت اجانب وا داشتند. تبع او دولت هم اينطور مى شود، دولتى كه اين مجلس تعيين بكند و با دستور اين شاه و شاه نما عمل بكند، مجلس هم افرادى را بر سر كار مى‏آورد كه همه در خدمت آنها باشند و راديو و تلويزيون و دستگاه‏هاى تبليغاتى تمام در خدمت آنها يكسر بودند. هر كس روزنامه‏هاى آنوقت را بخواند يا اگر نوارهائى از آنوقت باقى بود بشنود، مى‏فهمد كه نقشه اين بود كه يا در خدمت دولت‏هاى اجانب باشند و اخيرا خصوصاً در خدمت آمريكا و يا يك افرادى باشند كه بى تفاوت باشند. اين مراكزى كه براى عيش و عشرت جوان‏ها تهيه كردند و اين مغازه‏هاى زيادى كه براى فروش عروسك‏ها و فرآورده‏هاى خارجى كه بوجود آوردند و اين دكان‏هاى مشروب فروشى، اينها به يك طبع خودش واقع نشده، اينها روى يك برنامه بود كه آنقدرى كه مى‏توانند در دانشگاه‏ها جوان‏ها را از بين ببرند و به خط آنها بكنند، آنقدرى كه در آنجا نمى‏شود، يعنى مراكز فحشا، بى تفاوتشان كنند و راجع به كشور خودشان بى تفاوت باشند، هر كارى مى‏خواهند بكنند، بكنند، آنها كارى نداشته باشند. عشرتكده باشد، سينماى موافق ميل و شهوات جوان‏ها باشد، ديگر اين مملكت هر چه بر آن بگذرد، گذشته است. ذخايرش را دارند مى‏برند، برده‏اند. نفتش را دارند مى‏خورند، خورده‏اند و امثال ذلك.

رضاخان عشاير را بكلى مى‏خواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد

و يك چيز ديگر هم ارتش بود. ارتشى كه ده‏ها هزار نفر از خارج مستشار برايش مى‏آيد و آقابالاسر برايش مى‏آيد، نمى‏تواند يك ارتشى باشد كه براى كشور خودش مفيد باشد. او براى كشور ديگرى مفيد است، در خدمت ديگرى است. اين هم يك باب مفصلى است كه دانشمندان بايد مطالعه كنند و بنويسند مسائل آنوقت را. اين هم راجع به ارتشش بود. راجع به عشاير، يكى از چيزهائى كه آنها احتمال مى‏دادند كه يك وقت اين عشايرى كه به ديانت اسلام اعتقاد دارند و مى‏خواهند كه اسلام تحقق داشته باشد، احتمال مى‏دادند كه اينها برخلاف آنها قيام بكنند، عشاير بودند. رضاخان عشاير را بكلى مى‏خواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد در از بين بردن، يك افرادى از آنها را تربيت كنند كه عشاير را اينها به طريقى كه آنها مى‏خواهند، استعمالشان كنند كه بسيارى از آنها در خارج بودند و در ايران بودند و انحراف داشتند. آنها مامور اين بودند كه عشاير را منحرف كنند و تضعيف كنند روحيه آنها را. همه اينها دست به دست هم داد و اين كشور را اينطور كه مى‏بينيد كرد.

شما در هر مركزى پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مى‏بينيد

از اين طرف كارخانه‏ها و مزرعه‏ها و كشتزارهاى ما، با اسم اصلاحات بكلى مساله كشاورزى را از بين بردند. ايرانى كه اگر كشاورزيش سرجاى خودش درست عمل بكند بايد ميليون‏ها تن صادر

صحيفه نور ج 16 صفحه 119

بكند، امروز نشسته است و دستش طرف ديگران دراز است كه گندم بدهيد. اين هم از كارهائى بود، از جناياتى بود كه رژيم براى اين مملكت پيش آورد. كارخانه‏ها هم بالا سرش افرادى بودند كه نمى‏گذاشتند كه اشخاصى كه در آنجا از خود ايرانى‏ها هستند، در آنجا ياد بگيرند مطالب را. كارشناس‏هاى خارجى آمدند كارهاى كليدى را در دست گرفتند و مردمى كه آنجا بودند پادوى آنها بودند.

شما در هر مركزى كه پا بگذاريد، در هر جائى كه پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مى‏بينيد، يعنى سابقاً اينجور بود بحمدالله امروز اينجور نيست. اگر يك كسى وارد مى‏شد در اين مملكت و بازار مى‏رفت، پاى اجانب بود. اگر آدمى فهيمى بود، مى‏ديد چه قضيه است. اگر بازار مى‏رفت، مى‏ديد كه پاى آنها آنجا هست، بازار را مى‏خواهند فاسد كنند. اگر در دانشگاه‏ها رفت، مى‏ديد پاى آنها در آنجا بيشتر از جاهاى ديگر هست مى‏خواهند آنجا را معوج كنند. اگر در ارتش مى‏رفت، پاى آنها را در آنجا مى‏ديد و اگر در كارخانه‏ها مى‏فت، پاى آنها را مى‏ديد و اگر در مجلس هم مى‏رفت، در دولت و هر جا مى‏رفت، پاى آنها در آنجا بود. همه جا نفوذ داشتند و اين كشور را با تمام قدرت كشاندند به طرف غرب اخيراً يا به طرف شرق، و كشور ما را يك كشور وابسته شكست خورده كه اگر چند سال ديگر دست آنها بود، غير قابل اصلاح بود.

خداى تبارك و تعالى بر همه ما، بر همه ملت ما و بر مسلمين منت گذاشت و عنايت كرد، الطاف خودش را در اين كشور عنايت كرد، جلوه داد و اين كشور را سرتاپايش را بيدار كرد. با اينكه اين مسائل كه من عرض مى‏كنم، شايد اكثر مردم نسبت به آن بى تفاوت بودند و توجهى نداشتند، لكن يك مطلب را همه يكدفعه متوجه شدند كه آمريكا مى‏خواهد ما را از بين ببرد. اين مطلبى بود كه سرتاپاى اين كشور توجه به آن كرد به اينكه آمريكا مى‏خواهد ما را مستعمره خودش بكند و تمام حيثيت ما را، حيثيت اسلامى ما را، حيثيت ملى ما را و ذخاير ما را مى‏خواهد از بين ببرد. اين يك مطلبى بود كه در سرتاپاى اين كشور منعكس شد و مردم باورشان شد و باوركردنى هم بود براى اينكه همه چيز را مى‏ديدند. اين روحيه‏اى كه در اين كشور پيدا شد، به عنايت خدا پيدا شد. اين را هيچ كس نمى‏تواند ادعا كند كه من اين كار را كرده‏ام. امكان نداشت كه بشر بتواند، از بچه كه تازه زبان درآورده تا پيرمردى كه در بيمارستان خوابيده و دم مرگش هست، اين كشور را اينطور توجه بدهد به اينكه ما مى‏خواهيم مسلمان بشويم و ما مى‏خواهيم مملكت مان مملكتى آزاد باشد، مستقل باشد، اسلامى باشد، اين يك دست غيبى، يك عنايت غيبى بود كه به سر اين كشور انعكاس پيدا كرد، كشيده شد و اين كشور را بيدارش كرد. و امروز اين كشور ما بحمدالله تعالى طورى است كه هر جا بروى توجه به اسلام هست. شما در هرجا، در عشاير بروى، عشاير از اين زير بارهاى سنگين كه رژيم سابق به آنها تحميل كرد، بيرون آمده‏اند، متوجه به اسلام شده‏اند. برويد در دهات دور افتاده اين كشور، هر جا شما برويد، مى‏بينيد كه بچه و بزرگشان از اينكه استقلال و آزادى را ما مى‏خواهيم، مى‏گويند و از آمريكا انتقاد مى‏كنند و از اجانب انتقاد مى‏كنند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 120

منحرفين بدانند با كشورى كه مردمش عشق به فداكارى دارند نمى‏توان مبارزه كرد

اين اشخاص منحرفى كه در داخل و خارج شيطنت‏هائى مى‏خواهند بكنند، اينها بسيار ابله هستند. اينها عقلشان را از دست داده‏اند و حب مقام و جاه اينها را اصلاً نابينا كرده، بصيرتشان را از آنها گرفته، اينها نمى‏دانند در يك كشورى كه وضعش اينطورى است، همه مردمش فرياد مى‏زنند و به جنگ مى‏روند و عشق به فداكارى دارند، در يك همچو كشورى نمى‏شود از اين كارها كرد، نمى‏شود با اين كشور مبارزه كرد، نمى‏شود در اين كشور كودتا كرد. كشورى كه همه قواى نظاميش دنبال شهادت دارند مى‏روند و همه قواى نظامى و انتظامى، پاسدار مسلحش و همه عشايرى كه آنها هم در جنگ‏ها وارد مى‏شوند، همه دارند با روى گشاده طرف شهادت مى‏روند، با يك همچو كشورى نمى‏شود با يك گروه چند صد نفرى يا بيشتر يا كمتر معارضه بكنند. اينها اشتباهشان همه‏اش اين است كه نه قدرت اسلام را اينها مى‏توانند بفهمند و نه ملت خودشان را شناخته‏اند. از اين جهت خارج و داخل توطئه‏هاى بچگانه، توطئه‏هاى ابلهانه‏اى به خيال خودشان درست مى‏كنند. در هر رشته‏اى كه مى‏خواهند توطئه بكنند، نمى‏دانند كه چشم‏هاى بيناى اين كشور به همه كارهاى اينها از صبح تا آخرشان نظارت دارد. نمى‏فهمند اين مسائل را اينها، از اين جهت خودشان را به مهلكه مى‏اندازند. بچه‏هاى عزيز ما را مى‏خواهند گول بزنند. اين بچه‏هاى ما، جوان ها، دختر و پسر كه از اينها گول خورده‏اند، مطالعه كنند ببينند كه اينها چه وضعى دارند و مملكت ما چه وضعى دارد، دولت چه وضعى دارد و آنها چه وضعى دارند، آنها به كجا پناه بردند و دولت چه مى گويد در مقابل آنها.

من اميدوارم كه انشاءالله اين روحيه قوى كه در اين كشور هست، اين روحيه اسلامى و توحيدى كه در اين كشور هست، باقى باشد. اين كشور را ما به صاحب اصلى او امام زمان سلام الله عليه تحويل بدهيم. انشاءالله به خدمت ايشان، همه، انشاءالله همه برسيم و كشور را و ملت را تسليم ايشان بكنيم، خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه مسلمين را موفق كند كه به تكاليف اسلامى مان عمل بكنيم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 121

تاريخ 24/1/61

بيانات امام خمينى در ديدار با دادستان كل انقلاب اسلامى و ائمه جمعه استان‏هاى آذربايجان غربى و شرقى

شما در تمام دنيا يك حكومت و يك مردم و يك روحانيت مثل ايران پيدا نمى‏كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً بايد از آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيدند و از راه‏هاى دور تشريف آوردند اينجا و من خدمت شان رسيدم و اين را من كراراً گفته‏ام كه يكى از بركات اين انقلاب همين است كه ما محروم بوديم از فيض زيارت آقايان در طول عمر، مگر آنهائى كه مثلاً در قم بودند چه آنها را ما آقايانى كه بعيد بودند، ما محروم بوديم و حالا بحمدالله هر چند وقت يك دفعه از علماى بلاد تشريف مى‏آورند و ما را سرافراز مى‏كنند و از همه تشكر مى‏كنم و از خداى تبارك و تعالى تشكر مى‏كنم كه اين توفيق براى بنده حاصل شد و اميدوارم كه همه مان موفق بشويم در اينكه اين راهى كه ابتدايش است و موانع بحمدالله اكثراً برداشته شده است، ما بتوانيم ادامه بدهيم. و من الان مى‏توانم خدمت شما اين ادعا را بكنم كه عجالتاً در عصر ما (تا برسيم به عصرهاى سابق) در اين عصرى كه ما الان هستيم شما در تمام دنيا يك حكومت و يك مردم و يك روحانيت مثل ايران پيدا نمى‏كنيد. اين را من به طور اطمينان عرض مى‏كنم. شما ملاحظه كرديد سابق هم در ايران چه جور بود وضع، وضع حكومت‏ها در هر بلادى چه بود. بنده در جوانى خوب، آن حكومت‏هاى زمان قاجار را ديدم بعد هم حكومت زمان اينها را، يك حكومت در يك بلدى كه مى‏آمد مالك جان و مال مردم كانه بود و مردم در مقابل او بايد هيچ حرف نزنند. من خودم مشاهده كردم كه حكومتى كه در مال ولايت ثلاث‏ها بود، در مركزش گلپايگان بود و آمده بود خمين (من بچه بودم) يك آدم بسيار متدين بود، بسيار آدم خوبى بود، حالا چه بهانه‏اى اين مرد خبيث پيدا كرد، توى اطاقش رفته بودند نشسته بودند، كشيدندش آوردندش توى حياط بستندش به چوب و به كف پايش چوب زدند بعد هم آن فراش خبيثى كه همراهش بود (من توى دالان وقتى داشت مى‏رفت ديدم) با چك به پشت گردنش زد تا بردند، حالا چى از او گرفتند آن را ديگر من نمى‏دانم. وضع حكومت‏ها اينطور بود، وضع آن بالاتر از حكومت‏ها هم كه شما مى‏دانيد، خودتان كه ادراك كرديد زمان رضاشاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمى‏توانيد الان پيدا كنيد يك رئيس جمهورى در تمام روساى جمهور مثل اين رئيس جمهورى كه ما داريم كه روحانى باشد و واقعاً روحانى باشد، واقعاً علاقه‏مند به روحانيت باشد، يا يك دولتى كه مردم همراهش باشند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 122

اين تحول الهى را كه در كشور ايجاد شده حفظش كنيد

شما مى‏بينيد در اين جنگى كه واقع شده است اين مردم چطور فداكارى دارند مى‏كنند، اين جوان‏ها و اين مادرها و اين پدرها چطور دارند فداكارى مى‏كنند و اينهائى كه پشت جبهه هستند از همه صنف، از آقايان روحانيين گرفته تا مردم ديگر. اين تحول يك تحول الهى است، هيچ نمى‏شود غير از اين حساب كرد. اين يك بارقه‏ء الهى است كه دميده است به اين كشور و اين كشور را اينطورى زنده كرده است و تا اين بارقه هست هيچ ترس از آسيب نداريم. خدا نكند كه يك وقتى ما اسباب اين بشويم كه خداى تبارك و تعالى اين عنايت را بردارد، دستش را از روى سرما بردارد. ما بايد به تمام معنا متوجه اين باشيم كه حفظ كنيم اين عنايت خدا را، اين چيزى كه به ما عنايت كرده ما بايد حفظش كنيم. و من از همه آقايان كه همه از خودمان هستند مى‏خواهم درخواست كنم كه هر جا كه تشريف داريد، هم با مردم و هم با كسانى كه از طرف دولت مى‏آيند آنجا، با هم همفكرى كنيد و كارها را با معاونت هم با فكر هم پيش ببريد. خداى نخواسته يك وقت فرض كنيد - يك خطائى از يك فرض كنيد كه اجزاى دولتى حاصل مى‏شود نصيحتش كنند، چه كنند، يا اگر نصيحت را قبول كرد به مركز اطلاع بدهند كه اين آدم چطور است.

علت مخالفت دشمنان ترس از اسلام است

در هر صورت من از همه شما آقايان، اميدوارم كه به اين جمهوريى كه الان همه قلم‏ها و قدم‏هاى خارجى تقريباً برضد اوست، كمى ما داريم از حكومت‏هاى خارج، كمى هستند كه مخالفت نداشته باشند، همه مخالفت دارند، همه، در صدد اين هستند كه اين اسلام را كه اينجا آمده، نباشد. با صراحت يك فرض كنيد آدم مسلمان، يك حاكم مسلمان ادعاى اسلام مى‏كند، مى‏گويد كه هر جا صحبت اسلام بشود ما از بين مى‏بريمش. خوب، حكومت مصر اين را گفت هر جا كلمه اسلام در كار باشد ما اين را از بين مى‏بريم براى اينكه اين درست نيست. الان همه اينهائى كه با شماها مخالفند براى اين است كه شما مى‏خواهيد يك حكومت اسلامى باشد، اينها مخالفند. براى اين هم مخالف هستند، به اينكه اگر يك حكومت اسلامى در يك كشورى باشد نمى‏توانند به طور هرج و مرج دارائى آن كشور را ابرقدرت ها ببرند.

تا اسلام تضعيف نشود، روحانيت تضعيف نشود، از بين نرود، نمى‏توانند اينها كارهايشان را بكنند و لهذا از اولى كه رضاخان آمد به سركار تا آخر، از اول تا آخر در صدد اين بودند كه اسلام را تضعيفش كنند با هر ترتيبى كه مى‏توانند، احكامش را يكى بعد از ديگرى تضعيف كنند و روحانيت را هم كه خادم اسلام است اين را هم تضعيفش كنند و از بين ببرند و ديديد كه رضاخان چه كرد با روحانيت و پسرش هم همين طور، هر كدام به يك راهى و اين براى همين معناست كه مى‏خواهند اين اسلام نباشد در اينجا، تا آنها افسارشان باز باشد، هر كارى دلشان مى‏خواهد بكنند و از اسلام اينها مى‏ترسند. از هيچ چيز نمى‏ترسند الا از اسلام و اگر چنانچه كسى باشد كه با آنها كارى نداشته باشد

صحيفه نور ج 16 صفحه 123

البته آنها هم كارى با او ندارند. همانطورى كه از قرارى كه گفته‏اند انگليسى‏ها كه آمده بودند به عراق، كسى بالاى مناره اذان مى‏گفت، گفت اين چه مى‏گويد، گفتند اين اذان مى‏گويد، گفت به امپراطورى انگلستان كه لطمه‏اى نمى‏زند، گفت نه، گفت هر چه مى‏خواهد بگويد. ميزان، لطمه نزدن به امپراطورى هاست، آنوقت به انگلستان حالا به آمريكا. انسان اين معناست.

مادامى كه مردم مهيا و در صحنه‏اند دشمن قادر به كارى نيست

و من كراراً اين را گفته‏ام كه آذربايجان يك خصوصيت خاصى دارد در ايران، يك همسايه‏اى دارد كه خصوصيت خاصى دارد آذربايجان و آذربايجان هميشه يك سدى بوده است در مقابل اين كارهائى كه مى‏خواسته بشود و حالا انشاءالله بيشتر بايد باشد، يعنى علماى آذربايجان مردم را همين طورى مهيا نگه دارند، براى اينكه تا مردم در صحنه‏اند و مهيا هستند اينها ولو زور هم دارند، نمى‏كنند كارى. آن روزى كه در بين مردم يك اختلافى پيدا بشود، بين مردم و حكومت اختلاف پيدا بشود، بين خود روحانيون خداى نخواسته يك وقت اختلاف پيدا بشود، آن روز است كه ممكن است آنها يك وقتى دخالت بكنند. مادامى كه همه مردم با هم هستند، روحانيت هست در صحنه و مردم هم هستند در صحنه، حكومت هم با مردمى است، اسلامى است، آنها نمى‏توانند كارى بكنند، قدرت دارند اما عقل هم دارند، نمى‏توانند كارى بكنند. آنوقت اينها مى‏توانند كار بكنند كه از داخل ما را بپوسانند. اگر از داخل ما را با تبليغات، با كارهاى اعوجاجى از داخل يك كارى كردند، آنوقت مى‏توانند، و ما بايد حفظ كنيم. واقعاً ما اگر چنانچه اسلام را مى‏خواهيم كه بحمدالله مى‏خواهيد، همه مى‏خواهيد اسلام را، اگر اسلام را مى‏خواهيم بايد اين جمهورى را حفظش كنيم و اينكه از دهن بعضى‏ها در مى‏آيد كه اين از زمان شاه هم بدتر است، خوب معلوم است اين از دهان آمريكا مى‏خواهد دربيايد، از دهان اينها در مى‏آيد. آنها خودشان ابتدائاً نمى‏گويند، از اين راه مى‏گويند. ما بايد حفظ كنيم اين جمهورى را، ما بايد اين نعمتى كه خدا به ما داده است حفظ بكنيم. شما مى‏دانيد كه آن روزى كه اينها بودند روحانيت اصلاً منسى بود، داشتند كنارش مى‏زدند كه ببرندش از بين، اگر اينها يك مدتى مانده بودند بكلى از بين مى‏بردند، خدا خواست كه رفتند اينها و حالا بحمدالله روحانيت كارهاى خودش را دارد اينجا مى‏دهد.

همه چيز در راه شدن است و احتياج به همراهى ملت دارد

اين نماز جمعه‏اى كه در همه جا هست شما ببينيد چه بركتى است اين نماز جمعه. واقعاً انسان اگر بگويد كه اگر نبود الا اين نماز جمعه (تقريباً مردم را مهيا مى‏كند، مردم را بيدار مى‏كند اين نماز جمعه) و اگر نبود اين، براى ما خيلى كار شده بود و بحمدالله همه چيز الان هست و همه چيز در راه شدن است و ما البته نبايد توقع داشته باشيم كه يك حكومتى كه همه با آن مخالفند همه با آن از خارج مخالفند با آن اين يكدفعه بتواند، يك مملكت كه خرابه بود و اينطور با آنهمه فساد دست ما

صحيفه نور ج 16 صفحه 124

دادند، با آنهمه فسادهائى كه شما مى‏دانيد كه چه فسادهائى، بازارش چه بود، خيابانش چه بود، تا برسد به عشرتكده‏ها و تا برسد به جاهاى ديگر چه خبر بود، يكدفعه بتواند حكومت اين را منقلبش كند به يك بهشت برين، خوب، نمى‏شود، هيچ وقت هم نشده تا حالا، هيچ وقت هم نخواهد شد. بنابراين همراهى مى‏خواهد كه اين حكومت را همراهى كنند تا بتوانند كار را انجام بدهد و ما مطمئنيم كه اين اجزايى كه الان مجلس هست، حكومت هست، قوه قضائيه هست، چيز انقلابى هست، همه اينها، اينها همه مى‏خواهند براى خدا كار كنند، براى اسلام مى‏خواهند كار بكنند منتها به اندازه قدرتشان مى‏خواهند كار بكنند، زايد بر قدرت نمى‏توانند كارى بكنند. يا فرض كنيد كه ما به اندازه قضاوت در تمام كشور افراد نداريم، از باب اينكه ما از اول مجهز براى اين كار نبوديم، ما سال‏ها، يعنى از اول تا حالا دست ما نبوده است قضاوت، دست ديگران بوده، حالا كه آمده ما افراد نداريم كه شرايط را داشته باشد. اين افراد هم افرادى هستند كه خوب، تا حتى الامكان بهتر از اين است كه شارب الخمرى بيايد قاضى بشود. شما وضع دادگسترى را نمى‏دانيد چه خبر بوده است، ما هم درست الان نمى‏دانيم كه وضع دادگسترى چه خبر بود، شايد از همه جاها فساد دادگسترى بيشتر بوده، حالا بخواهيم اين دادگسترى را يكدفعه متحولش كنند به يك دادگسترى اسلامى، افراد لازم دارد، كار لازم دارد و بايد با تدريج، كمك، كمك مى‏خواهد، يعنى ملت، روحانيت خصوصاً در باب قضاوت روحانيت بايد خيلى كمك بكند والحمدلله مشغول هم هستند براى اينكه تهيه بكنند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را مى‏خواهم.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 125

تاريخ 25/1/61

پيام امام خمينى به مناسبت روز زن

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مبارك باد بر ملت عظيم الشان ايران بويژه زنان بزرگوار روز مبارك زن، روز شرافتمند عنصر تابناكى كه زير بناى فضيلت‏هاى انسانى و ارزش‏هاى والاى خليفه الله در جهان است.

و مباركتر و پر بهاتر انتخاب بسيار والاى روز بيستم جمادى الثانى است، روز پرافتخار ولادت زنى كه از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود است، زنى كه در حجره كوچك و خانه‏اى محقر انسان‏هائى تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلى م‏ى درخشد. صلوات و سلام خداوند تعالى بر اين حجره محقرى كه جلوه گاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.

نقش زنان در عالم از ويژگى‏هاى خاصى برخوردار است. صلاح و فساد يك جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه مى‏گيرد.

زن، يكتا موجودى است كه مى‏تواند از دامن خود افرادى به جامعه تحويل دهد كه از بركاتشان يك جامعه، بلكه جامعه‏ها به استقامت و ارزش والاى انسانى كشيده شوند، مى‏تواند بعكس آن باشد. بدون شك آنچه در اين پنجاه سال روزگار سياه ايران به دست اين رژيم سيه روى به ملت عزيز ايران بويژه بانوان مظلوم آن گذشت با طرح و نقشه از پيش حساب شده ابرجنايتكاران جهان بوده است. رضاخان و فرزند جنايتكارش با فكر عليلشان به چنان جنايات عميقى دست زدند كه در طول تاريخ اين كشور، بى نظير و يا كم نظير بوده است.

ابرجنايتكاران كه ادامه حيات خويش را در اسارت ملت‏ها بويژه ملت‏هاى اسلامى مى‏دانند در اين سده‏هاى اخير كه راهشان به كشورهاى اسلامى نفت خيز و ثروتمند باز شد دريافتند كه تنها قشر مذهبى است كه مى‏تواند خار راهى در راه استعمار و استثمار آنان باشد و ديدند كه حكم نيم سطره يك مرجع مذهبى مورد علاقه مردم داراى چنان قدرتى است كه دولت انگلستان و دربار قدرتمند قاجار را به زانو درآورد و نيز دريافتند كه زنان در آن نهضت نقش اساسى داشتند و متوجه شدند كه در مشروطه و پس از آن نيز زنان بويژه قشر متوسط محروم آنان هستند كه مى‏توانند با قيام خود، مردان را به ميدان بكشند و احساس كردند كه تا اين عوامل به قوت خودباقى هستند نقشه‏هاى آنان نقش برآب است و لازم ديدند براى دست يافتن به اين كشورها و مخازن سرشار آنها پايه‏هاى مذهب و رهبرى مذهبى

صحيفه نور ج 16 صفحه 126

قشرهاى مذهبى سست شود و از همان زمان‏ها به فكر اين نقشه و عملى نمودن آن افتادند و توفيق‏هائى هم به دست آوردند تا آنكه رضاخان را براى اين خدمت يافته و او را به قدرت رساندند و او با اين سه عامل به پيكار سرسختانه پرداخت و كسانى كه آن زمان را به ياد دارند مى‏دانند اين خائن تبهكار با دستيارى عمال بى وطنش با اينان چه كردند و براى پيروزى هر چه سريعتر نقشه هايشان چه راه‏هائى را براى انحرافى و مصرفى نمودن و به فساد كشاندن بانوان مظلوم در پيش گرفتند. كافى است نسل حاضر كه آن روزگار سياه را درك نكرده‏اند به كتاب‏ها، شعرها، نوشته‏ها، نمايشنامه‏ها، تصنيف‏ها، روزنامه‏ها، مجله‏ها و مراكز فحشا و قمارخانه‏ها و شرابفروشى‏ها و سينماها كه همه يادگار آن عصر بودند بنگرند و يا از آنان كه ديده‏اند بپرسند و نيز سوال كنند كه نسبت به زن، اين قشر انسان پرور و آموزگار، چه ظلم‏ها و خيانت هائى در ظاهر فريبنده‏اى به اسم زن مترقى روا داشتند. شك نيست كه توده‏هاى زنان مذهبى، خصوصاً محرومان جامعه مقاومت نمودند ولى براى استعمارگران خائن در بسيارى از قشرهاى مرفه و عشرت طلب توفيق حاصل شد و اينان بازار را براى اربابان گرم كردند و اكنون نيز كه با عنايت خداوند متعال و فعاليت ملت عظيم الشان بويژه بانوان و زنان شير دل دست ستمكاران كوتاه شده است، هنوز اقليتى ناچيز به كارهاى جاهلانه خود ادامه مى‏دهند و اميد است انشاءالله تعالى آنان هم از حيله‏هاى شياطين بزرگ و كوچك آگاه شده و از دم فريب آنان برهند. ما بايد امروز كه روز زن است و به حقيقت در ايران عزيز روز زن است، به زنان خويش افتخار نمائيم. چه افتخارى بالاتر از اين كه زنان بزرگوار ما در مقابل رژيم ستمكار سابق و پس از سركوبى آن، در مقابل ابرقدرت‏ها و وابستگان آنان در صف اول ايستادگى و مقاومتى از خود نشان دادند كه در هيچ عصرى چنين مقاومتى و چنين شجاعتى از مردان ثبت نشده است. مقاومت و فداكارى اين زنان بزرگ در جنگ تحميلى آنقدر اعجاب آميز است كه قلم و بيان از ذكر آن عاجز بلكه شرمسار است.

اينجانب در طول اين جنگ، صحنه‏هائى از مادران و خواهران و همسران عزيز از دست داده ديده‏ام كه گمان ندارم در غير اين انقلاب نظيرى داشته باشد و آنچه براى من يك خاطره فراموش نشدنى است، با اينكه تمام صحنه‏ها چنين است، ازدواج يك دختر جوان با يك پاسدار عزيز است كه در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسيب ديده بود. آن دختر شجاع با روحى بزرگ و سرشار از صفا و صميميت گفت حال كه نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با اين ازدواج دين خود را به انقلاب و به دينم ادا كرده باشم. عظمت روحانى اين صحنه و ارزش انسانى و نغمه‏هاى الهى آنان را نويسندگان، شاعران، گويندگان، نقاشان، هنرپيشگان، عارفان، فيلسوفان، فقيهان و هر كس را كه شماها فرض كنيد، نمى‏توانند بيان و يا ترسيم كنند، و فداكارى و خداجوئى و معنويت اين دختر بزرگ را هيچ كس نمى‏تواند با معيارهاى رايج ارزيابى كند. و اين روز مبارك، روز اين زن و اين زن هاست كه خدايشان براى اسلام و ايران عظمت آن پايدار نمايد. و هم اكنون يك نصيحت مخلصانه و پدرانه به بانوانى كه جوانند و همسرانشان به لقاءالله پيوسته‏اند مى‏نمايم كه از ازدواج، اين سنت ارزنده الهى سرباز نزنند و با ازدواج خود يادگارهائى چون خود، مقاوم و ارزنده به جاى گذارند

صحيفه نور ج 16 صفحه 127

و به وسوسه بعضى اشخاص بى توجه به صلاح‏ها و فسادها گوش فرا ندهند. و نيز به پاسداران و سربازان و جوانان عزيز تذكر مى‏دهم كه ازدواج با اين بانوان را غنيمت شمرده و با انتخاب همسرانى چنين ارزنده به زندگى شرافتمندانه خويش ادامه دهند. خداوند تعالى يار و مددكارتان باد. درود و سلام بى پايان بر زن و زن ها، اين عناصر ارزنده و مقاوم. مبارك باد بر همه روز ارزشمند زن. خداوند پشتيبان اين كشور عزيز باشد و يار و ياور همه.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 128

تاريخ 25/1/61

پيام امام خمينى به مناسبت مردم فلسطين در سرزمين‏هاى اشغالى

بسم الله الرحمن الرحيم

مساله قدس يك مساله شخصى نيست و يك مساله مخصوص به يك كشور و يا يك مساله مخصوص به مسلمين جهان در عصر حاضر نيست، بلكه حادثه‏اى است براى موحدين جهان و مومنان اعصار گذشته و حال و آينده، از روزى كه مسجد الاقصى پى ريزى شد تا آنگاه كه اين سياره در نظام هستى در گردش است. و چه دردناك است براى مسلمانان جهان در عصر حاضر كه با داشتن آنهمه امكانات مادى و معنوى، در مرئى و منظر آنان به پيشگاه خداوند متعال و رسولان عاليقدرش اينچنين جسارت واقع شود، آن هم از يك مشت اوباش جنايتكار. و چه ننگ است براى دولت‏هاى اسلامى كه با در دست داشتن شريان حياتى ابرقدرت‏هاى جهان بنشينند و تماشاگر باشند كه آمريكا ابرجنايتكار تاريخ، يك عنصر فاسد بى ارزش را در مقابل آنان علم كند و با عده‏اى ناچيز عبادتگاه مقدس و قبله گاه اول آنان را از آنان غصب نموده و با كمال وقاحت در مقابل همه آنان قدرت نمائى كند. و چه شرم آور است سكوت در مقابل اين فاجعه بزرگ تاريخ و چه زيبا بود كه بلندگوهاى مسجد اقصى از همان روز كه اسرائيل اين عنصر خبيث دست به كار اين جنايت عظيم شده بود به صدا در مى‏آمدند. اكنون كه مسلمانان انقلابى و شجاع فلسطين با همتى عالى و با آواى الهى از معراجگاه رسول ختمى صلى الله عليه و آله و سلم خروش برآورده و مسلمانان را به قيام و وحدت دعوت نموده‏اند و در مقابل كفر جهانى نهضت نموده‏اند، با كدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بيدار انسانى مى‏توان در اين امر اسلامى بى‏تفاوت بود؟ اكنون كه خون جوانان عزيز فلسطين ديوارهاى مسجد قدس را رنگين كرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتى دغلباز با مسلسل جواب شنيده‏اند، براى مسلمانان غيرتمند عار نيست كه به نداى مظلومانه آنان جواب ندهند و همدردى خود را با آنان اظهار نكنند؟ باشد كه فرياد همدردى آنان دولت‏ها را بيدار كند كه از قدرت عظيم اسلامى استفاده كرده و دست آمريكاى جهانخوار، اين جنايتكار تاريخ را كه از آن طرف درياها به پشتيبانى ستمگران، دست پليد اسرائيليان را مى‏فشارد قطع كنند و خود و ملت‏هاى مظلوم جهان را نجات دهند. اميد است خداوند منان بر بشر منت عطا فرموده و وعده قرآنى خود را هر چه زودتر انجاز فرمايد و مستضعفان جهان را بر مستكبران غلبه دهد.

صحيفه نور ج 16 صفحه 129

درود بر قدس و بر مسجد اقصى. درود بر ملت‏هاى بپاخاسته در مقابل اسرائيل جنايتكار و درود بر مسلمانان و مستضعفان جهان.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 130

تاريخ 28/1/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دلاوران سپاه اسلام و دانشجويان مسلمان ايرانى مقيم خارج كشور

شما جوانان از اين اخلاص و ايثار، جمهورى اسلامى را بيمه كرديد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين ميلاد بزرگ را متقابلاً، ميلاد حضرت فاطمه سلام الله عليها را به همه آقايان كه در اينجا تشريف دارند و به همه ملت و همه ملت مستضعف تبريك عرض مى‏كنم و از همه آقايانى كه دو سه گروه‏اند ظاهراً در اينجا تشريف دارند، چه آنهائى كه از خارج كشور آمده‏اند و چه شما آقايانى كه در داخل بوديد، تشكر مى‏كنم. من عرض مى‏كنم كه شما رزمندگان متوقع نباشيد كه از مثل من يا هر كس كه از سنخ بشر است، از شما تقدير كند، نمى‏تواند تقدير كند. خداوند تعالى مشترى شماست. شما آنچه كه داشتيد، بزرگترين موونه‏اى كه داشتيد و آن جان بود و روح، در راه خدا داده‏ايد، چه آنهائى كه شهيد شدند و به لقاءالله انشاءالله رسيدند و چه شما كه حاضر براى شهادتيد، عمده اين حضور است.

شما دو مطلب را متحقق كرديد كه با اين دو مطلب كسى كه از سنخ بشر جز آن كه از اولياء خدا باشد و الهام از خدا گرفته باشد نمى‏تواند تقدير شما را بكند. يكى بزرگتر سرمايه خودتان كه آن حيات است، در طبق اخلاص گذاشتيد و ديگرى اينكه اين هديه را با اخلاص در طبق اخلاص‏تان گذاشتيد. عمده اين اخلاصى است كه در شما جوانان ظاهر است. شما از اين اخلاص و ايثار، جمهورى اسلامى را بيمه كرديد. فتح‏هايى كه نصيب شما شده است، خصوصاً در فتح مبين، گرچه با هيج معيارى نمى‏توان آن را سنجيد و با هيچ زبانى نمى‏توان از آن توصيف كرد، لكن آنچه كه بالاتر از همه آنهاست اين صداقت شما و اين اخلاص شما در بارگاه حق تعالى است. آنچه كه در نزد خدا ارزشش از همه بالاتر است، اين ايثار از روى اخلاص است همان كه خداى تبارك و تعالى در سوره هل اتى اهل بيت عصمت را به آن توصيف مى‏كند كه ويطمعون الطعام على حبه ... طعام چيزى نيست، آن هم يك قرص نان جو، آنچه اهميت دارد على حبه هست.

آنچه در پيشگاه حق تعالى ارزش دارد و هيچ بشرى نمى‏تواند آن را توصيف كند، اين اخلاص و محبتى است كه شما داريد. شما جان خودتان را فدا مى‏كنيد و بسيار اشخاص هم هستند كه در راه‏هاى انحرافى باز هم اين كار را مى‏كنند. صورت عمل، يك صورت است لكن معنى دو تا و محتوا دوتاست. ميزان محتواى عمل است، نه صورت عمل. شمشير على ابن ابيطالب سلام الله عليه و فرود آوردن شمشير و به دشمن آن شمشير را ضربه زدن و او را كشتن، اين امرى است كه در همه جا واقع

صحيفه نور ج 16 صفحه 131

مى‏شود و بسيارى از اشخاص اين اعمال را كرده‏اند و مى‏كنند. ارزش به اينها نيست، ارزش به آن است كه در قلب على ابن ابيطالب چه گذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است.

آن مرتبه اخلاص است كه يك ضربت را با عبادت ثقلين، عبادت جن و انس مقابل كرده است. شما اين اخلاص تان و اين شهادت طلبى و اين ايثارتان براى خداست كه ارزش به شما داده است و اين ارزش را هيچ معيارى نمى‏تواند اندازه گيرى كند. عزيزان من! حفظ كنيد اين نعمت را. خداوند به شما يك همچو نعمتى داده است كه شما را با عنايت ذاتى خودش، با دست غيبى خودش متحول كرده است به يك انسان‏هاى خالص براى خود و انسان‏هائى كه جان و هر چه دارند، در راه خدا ايثار مى‏كنند. ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه اين جنتى كه مشترى به شما عطا مى‏كند، با جنتى كه ديگران براى آنها تحقق پيدا مى‏كند، فرق دارد. اميدوارم كه اين جنت، جنت لقاء باشد. اميدوارم كه مشترى شما، شما را در حضور خود پذيرايى كند. اولياء خدا در آن عالم هم كه هستند، به غير خدا سرگرم نيستند. نعمت‏هاى بهشت را از آن مى‏گذرند و متوجه به لقاء حق تعالى هستند و شما كه جان نثارى داريد مى‏كنيد و ايثار مى‏كنيد و با ايده شهادت به ميدان‏هاى جنگ مى‏رويد و از اسلام دفاع مى‏كنيد و از مكتب دفاع مى‏كنيد و كشورهائى را كه طمع به اين كشور دوخته‏اند مايوس مى‏كنيد همه اينها ارزشمند و بسيار ارزشمند است، لكن آن اخلاص و محبت شما و آن ايثار در راه خدا بالاترين ارزش است براى شما. آن ايثار و اخلاص است كه حتى در ترازوى عالم غيب هم نمى‏شود كه سنجش بشود. آن پيش خداى تبارك و تعالى سنجش مى‏شود و ما مفتخريم كه در يك همچو برهه از زمان واقع شديم كه مثل شما عزيزان در آنجا و در آن زمان و در آن مكان واقع شديد و ما از هوائى تنفس مى‏كنيم كه شما از آن هوا تنفس مى‏كنيد. شما ايثار گريد و شما اخلاص منديد، شما بر نفس خود پيروز شديد و ما عقب مانديم. شما احتمال اين معنى را ندهيد كه تفنگ و ژ 3 و مسلسل شما پيروز شده است. مقابل شما بالاتر از اين را هم داشتند، شما اندك داشتيد و آنها بسيار، لكن آنچه كه شما را پيروز كرد و پيروز مى‏كند، آن ايمان شماست و آن اخلاص شماست كه در شما هست و در آنها نيست. شما براى خدا در ميدان‏ها وارد مى‏شويد و آنها براى شيطان. آنها حزب شيطانند و شما حزب خدا. آنچه شما را در دو جبهه پيروز كرد و پيروز كرده و مى‏كند انشاءالله (جبهه باطنى و نفسانى و جبهه جنگ با گروه شيطانى) آن اخلاص و ايمان شماست كه شما را پيروز مى‏كند. شما شيعه همان هستيد كه مى‏فرمود اگر همه عالم در مقابل من بايستند، تنها در مقابل مى‏ايستم. آن ايمان است كه او را آنطور در مقابل همه چيز مى‏ايستاند. آن اخلاص اوست، آن روحانيت و معنويت اوست و شما هم شيعه او هستيد. اميدوارم كه از روحانيت او و از علومى كه خداى تبارك و تعالى به او عنايت كرده است و نفخات الهى كه در روح مبارك او دميده شده است، به شما و همه ما نصيبى داده بشود.

برادران! شما پيروزيد و شهداى شما پيروزند، ملت شما پيروز است. شما يك ملتى داريد كه در تمام دنيا مثل آن ملت پيدا نمى‏شود و ملت يك شمائى دارد كه در تمام مثل شما پيدا نمى‏شود. آنها كه داوطلب براى جنگ هستند، داوطلبى شان براى شيطان است. آنها هم داوطلب مى‏شوند،

صحيفه نور ج 16 صفحه 132

شماهم داوطلب هستيد و لكن فرق هست مابين داوطلبى و ايثار شما با داوطلبى و ايثار منحرفين. آنها براى براى رسيدن به دنيا و رسيدن به آمال و شهوات نفسانى وارد مى‏شوند در ميدان‏ها و شما براى شهادت و براى رسيدن به لقاءالله وارد مى‏شويد. شما پيروزيد، چه شهيد بشويد و چه انشاءالله پيروزى ظاهرى هم حاصل بشود. شما به نفس خودتان پيروز شديد، به شيطان باطنى خودتان پيروز شديد، وسوسه‏هاى شيطانى را از بين برديد و دل خودتان را براى خدا صاف كرديد و به ميدان‏ها با دل صاف و نيت خالص و عزم مصمم و رسيدن به پيروزى نهائى مى‏رويد و پيروزى نهائى از آن شماست. خداوند همه شما و همه رزمندگان را و همه قواى مسلح را پيروز كند و خداوند شما را در دو جبهه باطن و ظاهر به پيروزى نهائى برساند و خداوند انشاءالله اين كشور را از شر شرق و غرب حفظ بفرمايد. خداوند همه شما را به عنايت خودش غريق رحمت‏هاى غيبيه خود بفرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 133

تاريخ 29/1/61

پيام امام خمينى به مناسبت روز ارتش

بسم الله الرحمن الرحيم‏

گرچه روز ارتش در جمهورى اسلامى از روز مردم جدا نيست، بحمدالله تعالى ارتش آنچنان مردمى است و در خدمت مردم است و مردم آنچنان با ارتش منسجم و پيوند ناگسستنى دارند كه هر دو يك واحد را تشكيل مى‏دهند و روز ارتش روز مردم است، لكن انتخاب يك روز براى ارتش به منظور تجليل بيشتر و تقدير سزاوارتر و نمودار تكريم از چهره سلحشور و رزمنده آنان است.

ملت عظيم الشان ايران روز 29 فروردين را به عنوان روز مبارك ارتش به آنان تبريك مى‏گويند. امسال با سپاس بى حد به درگاه خداوند تعالى با پيروزى‏هاى بزرگى كه ارتش و ساير قواى مسلح نصيب ملت ايران نمودند و با افتخار جاويدى كه در فتوحات، بويژه فتح مبين براى كشور اسلامى آفريدند تبريك‏ها بيشتر و جدى تر و توام با سزاوارى است. جاويد باد قواى مسلح و ارتش و سرافراز باد كشور بقيه الله اعظم اروحنالمقدمه الفداء كه اينچنين سربازان متعهد و فداكارى دارد.

در اين جنگ تحميلى و دفاع از حق، ارتش ايران و ديگر قواى مسلح بر جهانيان ثابت كردند كه مجاهدين در راه هدف و اسلام عزيز و ميهن معظم از يك قدرت غيبى مافوق طبيعت و برتر از محاسبات كاخ نشينان ستمگر برخوردارند كه با ارزيابى كوردلان خدانشناس نمى‏توان سنجيد و با معيارهاى الحادى درست نخواهد شد. با كدامين سنجش‏ها و معيارها مى‏توان فتح مبين را تحليل كرد و با كدام معادلات مى‏توان ارزيابى نمود نبرد نابرابرى كه يك طرف آن قدرت شيطانى مجهز به تمام ابزار جنگى سبك و سنگين و برخوردارى از پشتيبانى بى دريغ ابرقدرت‏ها و اكثر دولت‏هاى منطقه كه با دست باز و روى گشاده تمام امكانات خويش را در اختيار آن قرار داده‏اند و تمام بوق‏هاى تبليغاتى جهان نيز از آن پشتيبانى نموده‏اند و همه جهات تقويت در آن موجود بوده است و طرف ديگر قواى مسلحى كه ولادت او پس از انقلاب و پيروزى آن بود و ارتشش تازه از زير سلطه مستشاران امريكائى و فرماندهان ستمشاهى نجات پيدا كرده و از رژيم طاغوتى به رژيم اسلامى انسانى انتقال يافته‏اند و سپاه پاسدارانش و بسيجش از متن ملت برخاسته و تازه تفنگ به دست گرفته و دانشگاه‏هاى نظامى آنچنان نديده‏اند و از ابزار جنگى كامل برخودار نبوده و تمام اسباب ظاهرى ضعف در آنان موجود بوده است و تنها ايمان به خداوند و عشق به شهادت در راه اسلام و روح ايثار و فداكارى، ابزار نبرد نابرابر اينان بود و در ظرف قريب به يك هفته آنچنان قواى عظيم شيطانى را در هم كوبيد و آنچنان

صحيفه نور ج 16 صفحه 134

طومار ارتش مجهز برخوردار از آرايش را در هم پيچيد كه فوج قواى دشمن با همه تجهيزات تسليم يا فرارى و يا مقتول گرديدند. كدام روشنفكران تحليل گر و دانشگاه جنگ رفتگان متفكر اين پيروزى معجزه آسا را توجيه مى‏كنند؟ اگر ارتش و ساير قواى مسلح از نصرت معنوى الهى برخوردار نبودند پس اين امر خارق العاده چگونه تحقق يافت؟ آرى فرق بسيار است بين جوانانى كه شب را با مناجات و قرائت قرآن و نماز و نيايش بسر مى‏برند و حمله را با ذكر خدا و الله اكبر شروع مى كنند با آنانكه شب را با معصيت خدا و روز را در جنگ با خدا آغاز مى كنند. فرق است ميان آن سنگرها كه كتاب خدا و نهج البلاغه و كتاب هاى دعا در آن است با آن سنگرها كه بنا به گفته فاتحان، ابزار قمار و شراب و مسكرات و بدتر از آن در آنها يافت مى‏شود. و فرق است ميان آنان كه با اعتقاد به اينكه صاحب الزمان روحى فداه فرمانده آنهاست و جنگ مى‏كنند و آنان كه صدام عفلقى ابرجنايتكار فرمانده آنان است. و فرق است ميان آنان كه خود را برادر ملت مسلمان عراق مى‏دانند و هرگز به خود اجازه نمى‏دهند كه به شهرها يا روستاهاى برادران خود تجاوز كنند با آنان كه هر روز به هر شهر و دهكده (هر چند عرب نشين) كه بتوانند آتش گشوده و با دعوى جنگ براى عربيت، كودكان و زنان و پيرمردان بيگناه را قتل عام مى‏كنند. فرق است ميان آنان كه با اسراى جنگى خويش كه در حال جنگ با آنان به اسيرى درآمده‏اند چون برادران خويش رفتار مى‏كنند با آنان كه با اسرائى كه از ايران گرفته‏اند و اكثر آنها مردم عرب روستاها يا شهر بوده و در جنگ دخالت نداشته آنچنان دژخيمانه رفتار مى‏كنند كه از ترس رسوائى بيشتر اكنون نيز نتوانند خويشاوندان و نزديكان آنان را براى ملاقات بپذيرند. ما بحمدالله تعالى امروز ارتشى داريم كه با سرافرازى و قامتى استوار در جهان مى‏درخشد.

امسال ملت ايران با چنان سرافرازى و افتخار، روز ارتش را مى‏گذراند كه در سال‏هاى پيش بى سابقه بوده است و ارتش با چنان درخشندگى در مقابل دشمنان ايستادگى مى‏كند كه در تاريخ حياتش كم نظير و يا بى‏نظير بوده است و اميد است كه هر سال از سال پيش افتخار آفرين تر گردد. و در اينجا از بعضى تذكرات هر چند بدان توجه داشته باشيد نگذرم

1 - از عنايات غيبى الهى غافل نباشيد و تمام قواى نظامى و انتظامى و قواى مسلح از هر ارگانى كه هستيد سعى كنيد اين عنايات الهى را براى خودتان و براى ملت حفظ كنيد و راه آن اين است كه به تعهد خويش عمل كرده و در پيشگاه حق تعالى براى اسلام و جمهورى اسلامى تا حد توانائى فداكارى نمائيد و براى رضاى خداوند تعالى، نه هواهاى نفسانى و شيطانى، براى دفاع از اسلام و ميهن خودتان در صحنه حاضر باشيد و مبادا پيروزى‏ها شما را مغرور كند و از كمك‏هاى غيبى غافل نمايد كه غرور و غفلت انسان را به تباهى مى‏كشد و بى ترديد از قدرت نظامى مى‏كاهد. و پس از اتكال به خداوند به قدرت خود كه از اوست اعتماد و اتكال داشته باشيد.

2 - مى‏دانيد كه پيروزى در اثر انسجام تمام قواى مسلح با نقشه واحد و فكر واحد نصيب شما شد. بايد اين انسجام و اين وحدت حفظ شود كه تزلزل در اين امر الهى از بزرگترين اسباب فشل و خداى ناخواسته شكست است و اگر كسى يا خطى درصدد ايجاد تفرقه باشد بى‏درنگ به فرماندهان

صحيفه نور ج 16 صفحه 135

خبر دهيد تا جلوگيرى كنند. تمام قواى مسلح در جمهورى اسلامى براى مقصد واحد و هدف معين كوشش مى‏كنند و همه بايد به منزله دست واحد عليه مخالفان و معاندان با اسلام و جمهورى اسلامى باشند. و بدانيد كه تا اين وحدت و انسجام و اين هدف عالى اسلامى پابرجاست كشور شما آسيب نخواهد ديد.

به برادران ارتش و پاسدار و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و گروه‏هاى مسلح مردمى توصيه مى‏كنم خود را چنانچه قرآن كريم امر فرموده با هم برادر بدانيد و در جبهه‏ها و در پشت جبهه‏ها چون برادران هم خط و همفكر و همصدا باشيد كه در اين صورت مى‏توانيد از نيروهاى معنوى و غيبى الهى برخوردار باشيد و بر تمام مشكلات غلبه كنيد. انشاءالله تعالى موفق و پيروز باشيد. خداوند يار و نگهدار شما.

3 - از امور مهمى كه بايد تمام نيروهاى مسلح از آن پيروى كنند و اغماض از آن به هيچ وجه نمى‏توان كرد و باز هم تذكر داده‏ام آن است كه هيچ يك از افراد نيروهاى مسلح چه رده‏هاى بالا يا پائين در حزب و گروهى با هر اسم و عنوان نبايد وارد شوند، هر چند آن حزب و گروه صددرصد اسلامى و به جمهورى اسلامى وفادار باشند. و هر كس در يك حزب و گروه وارد شد بايد از ارتش و سپاه و ساير قواى انتظامى و نظامى و قواى مسلح خارج شود. و فرماندهان و مسوولان موظف هستند كه هر كس در يكى از احزاب يا گروه‏هاى سياسى يا دينى وارد شد به او تذكر دهند كه از حزب و يا گروه‏ها و يا سازمان خارج شود و اگر تخلف كرد او را از ارتش يا ديگر قواى مسلح اخراج كنند و همه افراد موظفند چنين اشخاصى را به فرماندهان معرفى نمايند. و بايد توجه داشته باشند كه ورود قواى مسلح در احزاب و گروه‏ها و سازمان‏ها پايه قواى مسلح را متزلزل خواهد كرد و غفلت از اين امر موجب پيگرد خواهد بود.

4 - همه مى‏دانيم كه ارتش و ساير قواى مسلح از پشتيبانى بى دريغ ملت در سراسر كشور آنچنان برخوردارند كه در طول تاريخ بى نظير يا بسيار كم نظير است. گمان ندارم كسى بتواند ادعا كند كه ملتى جز ملت عظيم الشان ايران از كوچك و بزرگ و زن و مرد سراسر كشور اينگونه پشتيبان قواى مسلح خود باشند و ايثارگر و داوطلب به جبهه‏هاى جنگ براى فداكارى و شهادت سبقت گيرند و گمان ندارم هيچ معيارى جز عقيدت به مكتب و ايثار در راه خدا و هدف معنوى قادر به حل اين معما باشد. اينجانب به ارتش عزيز و ساير عزيزان نصيحت مى‏كنم كه قدر اين نعمت الهى را بدانيد و با تمام قوا بكوشيد كه اين حضور عمومى ملت را در صحنه و اين پشتيبانى بزرگ را حفظ نمائيد، و راه آن استقامت و پايدارى در راه هدف و فداكارى براى اسلام عزيز و ايران و جمهورى اسلامى است. مادام كه شماها در حفاظت ميهن خودتان و اسلام و جمهورى اسلامى با اتحاد و انسجام كامل در صحنه باشيد، از توطئه‏هاى دشمنان اسلام براى براندازى جمهورى اسلامى نهراسيد و چون سدى آهنين در مقابل آنان بايستيد و با سرافرازى بر مهاجمين تبهكار بتازيد و آنان را در هم كوبيد. ملت بزرگ يكدل و يكجهت پشتيبان شماست و دست عنايت حق تعالى و پرتو قدرت لايزال او بر سر شماست. پيروز

صحيفه نور ج 16 صفحه 136

باشيد و با قدرت به پيش برويد و دشمنان خدا را از كشور خود برانيد و دست تباهكاران داخل و خارج را قطع كنيد و از خداوند قادر استعانت نمائيد.

5 - ملت ايثارگر ايران عزيزان بسيارى در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها از دست داده و تحمل رنج‏ها و سختى‏بسيارى نموده و از دشمنان قسم خورده و دوست نمايانى خيانتكار و تبه روزگار، دغلبازى‏هاى زيادى ديده‏اند لكن در مقابل در پيشگاه خداوند متعال سرافراز و روسفيد و در جهان نمونه و الگو و در نزد نسل‏آينده ماجور و سربلند است. از خداوند تعالى براى ملت سعادت ابدى و براى رزمندگان در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها استقامت و پايدارى و براى شهداى بزرگوار از اول نهضت تاكنون و پس از اين رحمت و مغفرت و براى آسيب ديدگان عافيت و سلامت و براى بازماندگان و ستمديدگان صبر و شهامت و براى ارتش و ديگر قواى مسلح شجاعت و اخلاص و مروت و براى جمهورى اسلامى بقا و براى گردانندگان آن حسن تدبير و سياست و براى مخالفان جاهل و بى غرض آن بيدارى و انصاف و براى غرضمندان و دشمنان آن خذلان و ذلت و براى مسلمانان جهان همبستگى و وحدت و براى كشورهاى اسلامى استقلال و عظمت و براى سران آنها خروج از قيد خودخواهى و سرپيچى از تبعيت بيگانگان و براى همگان شناخت اسلام عزيز و عظمت و قدرت آن را خواستارم.

بار الها! ارتشيان و ساير رزمندگان اسلام را بر كفر جهانى هر چند فزونتر پيروز فرما و توفيق خدمت و اخلاص به همه ما عنايت فرما. سلام بر ارتشيان محترم و درود بر سپاهيان و ديگر قواى مسلح.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 137

تاريخ 8/2/61

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان و نويسندگان دايره انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

شهدا را قلم‏ها مى‏سازند و قلم‏ها هستند كه شهيد پرورند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ابتدا بايد از شما آقايان و سپاه پاسداران تشكر كنم كه به حسب غالب افراد، متعهد و براى اسلام و جمهورى اسلامى خدمت مى‏كنند. خداوند آنان را تقويت و شهداى آنان را با شهداى صدر اسلام محشور كند و بازماندگان آنان كه همه هستند را تاييد كند تا جمهورى اسلامى كه همه قدرت‏ها بر عليه آن قد علم كرده‏اند را به منزل برساند.

اهميت انتشارات، مثل اهميت خون‏هائى است كه در جبهه‏ها ريخته مى‏شود. و مداد العلماء افضل من دماء الشهداً دماء شهدا اگر چه بسيار ارزشمند و سازنده است، لكن قلم‏ها بيشتر مى‏توانند سازنده باشند و اصولاً شهدا را قلم ها مى‏سازند و قلم‏ها هستند كه شهيد پرورند. از اين روست كه شما بايد به ارزش كار خود توجه داشته باشيد و بدانيد هر عملى كه ارزشش بيشتر باشد، مسووليتش سنگين‏تر است. شما كه در گروه فرهنگى سپاه هستيد، بايد كارى كنيد كه نشريات شما مفيد باشد. انتشارات رژيم سابق، عاملى قوى درجهت به فساد و تباهى كشاندن نسل جوان دختر و پسر بود كه شما بايد آن را جبران كنيد و بايد در نشريات سپاه فصلى را به نصيحت خود پاسداران اختصاص دهيد تا كار شما، هم نسبت به افراد سپاه پاسداران سازنده باشد و هم تبليغات براى ديگران.

ما كه‏خواهيم روى پاى خودمان بايستيم بايد مردم را به استقامت و حضور در صحنه دعوت كنيم

امروز كه اكثر راديوهاى بيگانه و منشورات خارجى با جديت تمام كوشش مى‏كنند تا خبرهاى خوب ما را بد جلوه دهند، ما بايد تبليغات خود را گسترش دهيم و به زبان‏هاى ديگر از قبيل عربى و انگليسى مسائل خود را به ساير نقاط دنيا برسانيم. اين خدمتى را كه شما در اين زمان مى‏كنيد مى‏توانم بگويم ارزنده‏تر است از خدمت‏هائى كه در طول تاريخ براى اسلام شده است، چون كسانى كه در سابق بودند، همچو دشمنانى كه ما داريم، نداشتند. افراد آن زمان فقط با روم و ايران سر و كار داشتند و اينك سر و كار ما با همه دنياست. امروز از آن طرف درياها در اينجا دخالت مى‏كنند، قصد دارند در امور همه كشورها دخالت كنند و ما كه مى‏خواهيم روى پاى خودمان بايستيم بايد مردم را به استقامت و حضور

صحيفه نور ج 16 صفحه 138

در صحنه دعوت نمائيم. شما، جوانان را به خير و صلاح دعوت كنيد و چنانچه اشكالى ديديد جلوگيرى كنيد كه به جاى ديگر سرايت نكند. چه بسا اشخاصى باشند كه بخواهند در بين شما وارد شوند و كارهاى خلافى انجام دهند. آنچه در كارهاى تبليغ خيلى مهم است و كراراً تذكر داده‏ام اينكه بايد افرادى را كه با آنها آشنا هستيد در اين امر مهم وارد كنيد و همانطور كه گفتيد حوزه علميه نظارت نمايد تا دچار مشكل و اشتباه نشويد. من هم به همه شما دعا مى‏كنم و از خداوند مى‏خواهم همه شما را موفق و محفوظ فرمايد و اين جمهورى اسلامى و ملت را كه براى خدا قيام كرده است به پيش ببرد تا به زمان ظهور حضرت ولى عصر سلام الله عليه متصل گردد.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 146

تاريخ 20/2/61

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام قرائتى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محسن قرائتى دامت افاضاته‏

نظر به اهميت امر سوادآموزى و گسترش فرهنگ و معارف اسلام و با توجه به تجربياتى كه در اين باره داريد، جنابعالى را به سمت نماينده خود در سازمان نهضت سوادآموزى تعيين مى‏نمايم.

اميد است با هماهنگى هر چه بيشتر با مسوولان محترم اين سازمان و وزارت آموزش و پرورش مسؤوليت سنگين خويش را بهتر انجام دهيد.

بديهى است كه كمك و مساعدت دست اندركاران امر نهضت و وزارت آموزش و پرورش و استفاده از تمامى امكانات موجود، پيروزى شما را بر عفريت بيسوادى كه يكى از ميراث‏هاى شوم نظام طاغوتى است سريع‏تر مى‏نمايد.

از خداى تعالى موفقيت شما را در اين راه مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:13 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 139

تاريخ 11/2/61

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كار و امور اجتماعى و گروهى از كارگران كارخانجات مختلف‏

يك روز شما كارگرها به يك عمر سرمايه دارها و كارفرماها و كذا و كذاها ارزش دارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين روز مبارك كارگر را بر شما و همه كارگرانى كه در طول تاريخ رفته‏اند و خواهند آمد، تبريك عرض مى‏كنم. مبارك باد بر شما قشر عزيز عامل ارزش‏هاى بزرگ انسانى، و مبارك باد بر شما و بر همه ملت ما اين روز مبارك كه بحمدالله امروز كشور ما طورى است كه روز كارگر، روز همه است و روز ارتش روز همه است و روز زن، روز همه است و همه با هم منسجمند و يك واحد الهى را متحقق كرده‏اند. آن وحدتى را كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده‏اند، بحمدالله در قشرهاى ملت مسلمان ايران متحقق شده است و اگر يك اقليت ناچيزى هم باشد، در اين اكثريت مستهلك است. من نمى‏دانم كه راجع به كار و كارگر از چه بعدى با شما سخن بگويم، همه ابعادش كه در ذهن من است يا بيشترش در ذهن من است، نمى‏توانم در يك جلسه محدود عرض كنم، ناچارم كه بعضى از ابعادش را در اينجا خدمت شما عزيزان عرض كنم و مطالبى را كه عرض مى‏كنم، شما به وجدان خودتان عرضه كنيد و اگر پذيرفتيد، من متشكر مى‏شوم و من مى‏خواهم كه با وجدان پاك خودتان ارزيابى كنيد و بدانيد كه شما چه وضعى در كشورتان داريد و كارگران چه وضعى در كشوهاى ديگر دارند.

من يك جهت نازل كارگرى را ابتدائاً عرضه مى‏كنم و آن اين است كه شما توجه كنيد به گروه كارگران، اعم از شما كارگرانى كه در كارخانه‏ها و در صنعت‏ها هستيد و زحمت مى‏كشيد و آن گروه‏هائى كه در مزارع زحمت مى‏كشند و بالاخره گروه فعال زحمتكش كه امروز روز شماست و البته روز همه است. شما يك توجهى به اين مطلب بكنيد كه اين گروه‏هاى كارگر نشاط خودشان و جهات همان ماديت را، شما ملاحظه كنيد، ببينيد كه اين گروه كارگر از سلامت بدن و از سلامت روح بيشتر برخوردارند يا آن گروه‏هائى كه به اصطلاح كارفرما هستند؟ و آن سرمايه‏دارهائى كه كار نمى‏كنند و كنار نشسته‏اند و با بيكارى عمر خودشان را مى‏گذرانند؟ شما به وجدان خودتان رجوع كنيد، اگر يك همچو مجلسى كه الان نمونه‏اى از كارگر است كه بحمدالله امروز اينجا تشريف آورده‏اند، اگر اين مجلس در كنارش يك مجلس ديگرى بود از سرمايه‏دارها و بيكارها و آنهائى كه نشسته‏اند خانه و مى‏خورند و مى‏خوابند، اگر يك كسى از خارج بيايد و چهره‏هاى شما را ببيند، بازوان شما را ببيند،

صحيفه نور ج 16 صفحه 140

سينه‏هاى فراخ شما را ببيند، بشاشت چهره‏هاى شما را ببيند و آهنگ صوت‏هاى شما را بشنود و بعد نظر بكند به آن مجلسى كه آن عده كارفرما و سرمايه‏دار و بيكار و هرزه‏گرد نشسته‏اند، مى‏بيند كه اينها يك جوان‏هاى سالم، سرنشاط و آنها يا چرت مى‏زنند و يا خميازه مى‏كشند و يا از درددل و پهلو و سر خودشان مى‏نالند. و اين، براى اين است كه كسانى كه كارگر نيستند به آن معناى عامش، اينها اينطور نيست كه شما گمان كنيد يك روزگار خوشى دارند، شما توجه به اين معنا شايد بسياريتان نداشته باشيد كه روزگار تلخى كه بر سرماى دارها و كارفرماها و داراى كذا و كذاها، خان‏ها و فئودال‏ها و امثال اينها مى‏گذرد، آن روزهاى سخت چقدر براى آنها ناگوارى دارد و يك روز شما به يك عمر آنها ارزش دارد. آنها براى خاطر بيكارى و پرخورى و خواب و هرزه روى پناه مى‏برند به ترياك، افيون، منقل و يا هروئين و يا مراكز فحشا، براى اينكه نمى‏توانند تحمل آن چيزهائى كه در نفسشان مى‏گذرد و آن ناراحتى‏هائى كه دارند نمى‏توانند بكنند و من آنقدرى كه اطلاع دارم و در جوانى ديدم، اكثر اين خان‏ها و فئودال‏ها به وافور پناه برده بودند، آنهائى كه تدين‏شان ديگر خيلى نيست، آنها به مشروبات و به هروئين و به امثال اين چيزها يا به مراكز فحشا و دنبال مراكز فحشا، آنطور زحمت‏هائى كه دارد و آنطور مرض‏هائى كه هست و آنطور گرفتارى‏هائى كه هست، شما كارگرها بحمدالله نديديد و اميد است كه نبينيد. شما قدر اين كارگرى را بدانيد كه اين كارگرى، هم مزاج شما را سالم نگه مى‏دارد و اگر چنانچه انسان بيكار بيفتد، آن فعاليت‏هائى كه در بدنش و در سلول‏هاى بدنش بايد بشود، آنها هم از كار مى‏افتند و كسانى كه فعاليت دارند، به اندازه‏اى كه فعاليت دارند، آنها هم به كار مى‏افتند و جبران مى‏كنند نقيصه‏ها را و شما مى‏بينيد كه در يك گروه زياد از كارگرها يكى دو نفر بشود پيدا بكنيد كه اينها مريض باشند و افسرده باشند و اينها همه الحمدلله سرحالند و خيال مى‏كنند كه آنها آسوده‏اند، اين، خيالى است كه آنها مى‏كنند، در صورتى كه آنها، آن طبقه به اصطلاح خودشان بالا و به حسب واقع پائين، آنها اينقدر افسردگى‏ها و گرفتارى‏ها را دارند كه به حساب نمى‏آيد.

اين يك مساله‏اى است كه بايد شما خودتان بعد فكرش را بكنيد و مطالعه كنيد در بين خودتان، جوان‏هاى خودتان را مقايسه كنيد با آنهائى كه بيكار مى‏گذرانند و به هرزه‏درى و به هرزه‏گرى عمر خودشان را مى‏گذرانند و آن ارزشى كه شما داريد، شما برادران داريد و آن ارزشى كه اسلام به شما داده است، از پيغمبر اكرم شنيده‏ايد كه نقل شده است كه كف دست يك كارگر را، يعنى همان محلى كه كار درش تاثير كرده و پنبه بسته، آنجا را بوسيد و اين، يك نشان ارزش است براى كارگر در طول تاريخ. پيغمبر اسلام كه اولين فرد انسان‏هاست و بزرگترين انسان كامل است، نسبت به كارگر اينطور تواضع بكند و كف دست او را كه علامت كار است ببوسد، اين نكته دارد كه كف دست را بوسيده، نه پشت دست را. كف دست آثار كار درش هست، مى‏خواهد ارزش كار را به عالميان اعلام كند، به مسلمين اعلام كند كه ارزش كار اين است كه آنجائى كه كارگر كه كار كرده است، در اثر كار يك نشانه‏اى پيدا كرده من آنجا را مى‏بوسم كه ملت‏هاى اسلامى و بشر ارزش اين كارگر را بداند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 141

امروز شما كارگرها با كار خودتان يك كشور را نجات مى‏دهيد از وابستگى‏

و من امروز عرض مى‏كنم كه كارگر امروز، با كارگر آنوقت بسيار فرق دارد. آنوقت در آن محيطى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم زندگى مى‏فرمودند و ساير جاهائى كه مردم ديگر هم زندگى مى‏كردند، خصوصاً حجاز كه پيغمبر اكرم تشريف داشتند، آنجا روابط با ساير كشورها يا هيچ نبود، يا اگر بود بسيار كم و اگر چنانچه كمبودى براى يك شهر پيدا مى‏شد، آن كمبود از شهرهاى ديگر بايد جبران بشود، احتياج به همان، هم كشورى‏هاى خودشان داشتند و رفع نقيصه را اگر يك وقتى نمى‏توانست در خود يك شهرى بكند، از يك شهر ديگرى انجام اين كار را مى‏دادند. اين وابستگى‏هائى كه امروز در دنيا هست و اين زندگى كه محيط دنيا را و وضع دنيا را با سابق جدا كرده است و اينطور روابط زيادى كه امروز وقتى شما اينجا يك صحبت بكنيد، قبل از اينكه به فرض كنيد كه بيرون اينجا برسد، آمريكا هم از آن مطلع مى‏شود و وابستگى‏هائى كه دنيا به هم دارد و وابستگى‏هائى كه كشورها به كشورهاى بزرگ سرمايه دارى يا كمونيستى دارد، آنوقت در زمان رسول خدا نبوده است. ارزش كار در آنوقت همين مقدار بوده است كه خود كار شريف است و خود كار براى انسان و روحيات انسان مفيد است و كار، اثرش هم علاوه بر اينكه براى خود انسان و مزاج انسان مفيد است و در روح انسان هم تاثير دارد براى يك شهرى هم فايده دارد، اما ديگر مطرح نبود كه اگر كار نكنم وابسته به امريكا مى‏شوم يا وابسته به شوروى، اين مساله آنوقت مطرح نبود. امروز ارزش كار شما به همان اندازه است كه دنيا پيشرفت كرده، همان معنائى كه در دنيا، پيشرفت‏هائى كه در دنيا شده است و اگر كارگر به آنطورى كه بايد كار كند، كار نكند، وابستگى‏هائى كه در يك كشورى، در يك محيطى مى‏شود غير از آن وابستگى‏هائى است كه در سنين سابق، در قرون سابق بوده، در زمان رسول الله بوده است. امروز شما با كار خودتان مى‏توانيد كه يك ارزشى ايجاد كنيد كه اصلش آنوقت مطرح نبوده است. با كار خودتان مى توانيد كه اين وابستگى‏هائى كه در طول تاريخ، از آنوقتى كه شرق و غرب به اينجا راه پيدا كردند و در طول سلطنت منحوس پهلوى پيدا كرده اين كشور كه مى‏دانيد همه چيزهايش وابسته شده است و همه افرادش را اينها وابسته كرده بودند و همه گروه‏ها را وابسته كرده بودند، امروز اگر شما كار بكنيد و فعال در كار كردن باشيد، ارزش اين است كه علاوه بر آن ارزش‏هاى معنوى و مادى كه براى شخص خود شما دارد، علاوه بر اين يك كشور را شما نجات مى‏دهيد از وابستگى. ما تا كى بايد وابسته به امريكا، وابسته به شوروى باشيم؟ بالاخره بايد يك عمل داشته باشد. ما بايد ادراك اين معنا را بكنيم كه ما كه در هر جا كار مى‏كنيم، در امر كشاورزى كار مى‏كنيم، در امر صنعت و در كارخانه‏ها كار مى‏كنيم، بايد خودمان به خودمان تلقين كنيم كه ما مستقليم و ما بايد مستقل باشيم و ما نبايد دستمان را به ديگرى دراز كنيم براى امورى كه كشورمان محتاج است. ارزش كار شما امروز ارزش يك امرى است كه نمى‏شود مقايسه‏اش كرد با زمان‏هاى سابق. رسول الله در آن محيط، ممكن است كه توجه، لابد توجه به همه محيطها داشته است، در آن محيط دست كارگر را آنطور كه نقل مى‏كنند، كف دست كارگر و محل كار را بوسيده تا ارزش كار را در تاريخ عرضه كنند

صحيفه نور ج 16 صفحه 142

و ما مفتخريم و شما و همه مفتخرند به اينكه يك همچو نشانى پيغمبر اكرم به شما داده، يا در بعضى روايات فرموده‏اند كه قطره عرقى كه از بدن كارگر مى‏آيد مثل قطره خونى است كه از شهداى در راه خدا مى‏آيد. چقدر اين ارزش دارد. آنهائى كه الان در جبهه‏ها جنگ مى‏كنند و در جبهه بحمدالله پيروزمندانه جنگ مى‏كنند و اخيرا هم پيروزى بزرگى به دست آوردند و اميد است پيروزى نهائى را به دست بياورند انشاءالله، اين چقدر ارزش دارد، عرق شما هم كه در كارخانه‏ها مى‏ريزد، همان ارزش را دارد، براى اينكه شما هم براى احياء يك كشور، براى وابسته نبودن يك كشور به خارج، براى استقلال كشور اسلامى زحمت مى‏كشيد، آنها هم براى دفاع از يك كشور اسلامى، دفاع از اسلام زحمت مى‏كشند. آنها كارگرند مثل شما و شما مجاهديد مثل آنها و اين يك نعمت بزرگى است كه نصيب كارگرها در قشر وسيع و شما عزيزان كه در كارخانه‏ها و در مواردى كه صنعت در آنجا حكمفرماست، كار مى‏كنيد. و بايد توجه كنيد كه نگذاشتند شما، آن اشخاصى كه خائن بودند به اين كشور، آن اشخاصى كه وابستگى داشتند به كشورهاى ابرقدرت، آنها كوشش كردند كه شما نتوانيد آن چيزهائى كه كشورتان احتياج دارد، بسازيد. اگر نبود در طول تاريخ، در اين سده‏هاى آخرى كه خارجى‏هاى به اينجا راه پيدا كردند، و نبود خيانت‏هائى كه حكومت‏هاى ما بر ما كردند، شما هم امروز، الان از همان صنعت‏هاى پيشرفته مى‏توانستيد تحقق بدهيد و امروز هم بايد در اين فكر باشيد. تا در اين فكر نباشيد، نمى‏توانيد كشور خودتان را و نسل‏هاى آينده را نجات بدهيد. بايد به اين فكر باشيد كه خودتان قادر بر اين هستيد كه آن چيزهائى كه در خارج درست مى‏كنند و شما احتياج به آن داريد و كشور شما احتياج به آن دارد، خودتان درست كنيد.

دو بلوك سرمايه‏دارى و كمونيستى كارگر را ابزار قرار داده‏اند براى منافع خودشان

و من يك نكته ديگرى هم به شما عرض مى‏كنم كه توجه كنيد كه اينهائى كه از كارگرها پشتيبانى مى‏خواهند بكنند و آنهائى كه مى‏خواهند كشور را به سوى غرب بكشند به اسم شرق و خود كشورهاى كمونيستى و سرمايه‏دارى، اين دو بلوك سرمايه‏دارى و كمونيستى، نسبت به كارگر چه جور هستند و اسلام نسبت به كارگر چه جور است. اول شخص اسلام را من عرض كردم، اول شخص اسلام، مصدع اسلام بود و شارع اسلام از قبل خداى تبارك و تعالى، رفتار او با كارگر، آن بود كه عرض كردم كه كف دست كارگر را با تواضع بوسيد و اين نشان كارگرى را بوسيد و براى كارگران افتخار ايجاد كرد. ارزش انسانى را توجه داشت كه كارگر، كارگر آن روز استقلال داشت و هر چه كاركرد براى خودش بود و استقلال داشت و ارزش داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسيد پيغمبر اكرم و اعلام كرد ارزش كارگر را و دوم شخص اسلام على ابن ابيطالب سلام الله عليه ايشان خودش يك كارگر بوده يعنى قنات حفر مى‏كرده، مى‏رفته است قنات مى‏كنده است آب بيرون مى آورده، لكن براى خودش نه، بعد از آنكه بيرون مى‏آمده وقف مى‏كرده براى مستمندان، براى آنها. يك نفر كارگر بوده است كه براى اعاشه خودش هم كار مى‏كرده و در عين حالى كه آنطور قنات‏ها را (چندين قنات‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 143

از ايشان هست) كنده با دست خودش و همان روز (به حسب نقل) همان روزى كه بيعت به امامت كردند براى او، به خلافت، وقتى بيعت تمام شد، همان روز بيل و كلنگ خودش را برداشت دنبال كار... اين دو نفر شخص اول اسلام كه كارشان بايد سرمشق باشد براى همه ما. شما مقايسه كنيد اين احترامى كه كارگر در اسلام به واسطه عمل اين دو بزرگمرد تحقق پيدا كرده و اين ارزشى كه به شما داده است كه خودش هم در عرض شما آمده است. و اين فقط على ابن ابيطالب سلام‏الله عليه نيست، حضرت صادق، حضرت باقر، آنها هم، از آنها نقل كرده‏اند كه در يك محلى كه داشتند، مى‏رفتند كار مى‏كردند. به حضرت صادق بعضى مى‏گفتند آقا (حضرت صادق شغلش خيلى بود. شغل معنويش زياد بود و كار تبليغاتى و كار تعليماتى‏اش زياد بود، معذلك خودش تشريف مى‏برد به حسب اين نقل و در آن جائى كه داشت كار مى‏كرد) به او عرض كردند كه خوب، اين را به ما واگذار كن. فرمود من ميل دارم كه كارى كه مى‏خواهم براى خودم بكنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس كنم. اين، چقدر ارزش مى‏دهد كه يك نفر كه در زمان خودش شخص اول بود و داراى آن مقامات بود، خودش كار مى‏كند و تعليم مى‏دهد كه ارزش كار چى است. شما در بلوك كمونيستى سران اينها را ببينيد، ادعاها و شعارها زياد است، در طول زمان اينها شعار داده‏اند و ادعا كرده‏اند، لكن وقتى كه مى‏بينيد كه خود آنها وضعشان چه جورى است، سلوكشان با كارگر چى است، به كارگر چه نظرى دارند، چه جور نگاه مى‏كنند، سرمايه‏دارى هم ملاحظه كنيد آنها چه مى‏كنند، هر دو اينها كارگر را آلت استفاده خودشان قرار داده‏اند. اين هر دو بلوك اينها را، آن به يك وضعى، آن به وضع ديگر آلت قرار داده‏اند و ابزار قرار داده‏اند براى منافع خودشان و براى چى. در كشورهاى كمونيستى اصل براى كارگر (من نمى‏توانم كه نسبت به كارگر اين تعبير را بكنم) اينها را مثل يك حيوان كارگر را فرض كردند كه هيچ نبايد داشته باشند، فقط خوراك به شما مى‏دهند، شما بايد كار كنيد خوراك بگيريد، آنوقت كه كارى ازشان نمى‏آيد، طردشان مى‏كنند و به راى بعضى‏شان بايد ريختشان به دريا. آن دسته ديگر هم شما را بازى داده‏اند كارگرها را بازى داده‏اند و از راه ديگر مى‏چاپند آنها را.

صلاح و فساد اين كشور امروز به دست خود ملت است

اسلام براى كارگر ارزش قائل است، براى كارگر و كار ارج قائل است و احترام قائل است، يعنى همانطورى كه يك شخص عالم، يك شخص مجاهد را توصيف مى‏كند، شخص كارگر، زارع، هر كارگرى را، مى‏گويد همه‏شان مثل همند، مثل شانه‏اى كه اين رده‏هائى كه دارد، همه هم قد هستند، مثل هم هستند، آن شانه‏هاى آنوقت اينطور بودند، اينها همين طور همه برابر هستند. در قرآن كريم هم تصريح مى‏كند كه امتيازها به اين مسائلى كه سرمايه داشتن، قدرت داشتن نمى‏دانم و امثال اينها نيست، ارزش‏ها و بزرگى‏ها به تقواست، به ارزش انسانى است. ارزش انسانى را اين دو بلوك اصلاً فراموش كرده‏اند، توجه به اينكه اينها انسانند مثل خود ما هستند. آنوقتى كه استالين متولد شده، با يك رعيت ديگرى، يك رعيتى فرقى با هم نداشتند، بعداً او به قدرت رسيده آنطور عمل كرده و اين

صحيفه نور ج 16 صفحه 144

بيچاره‏ها تحت ستم، اينطور بايد عمل كنند براى آنها. يا آن بلوك سرمايه‏دارى هم همين طور ارزش براى انسان‏ها قائل نيستند، آنها ارزش براى قدرت خودشان قائلند، هر كشورى كه تحت قدرت آنها باشد به او كمك مى‏كنند.

الان اگر يك گرايش بكند اين كشور اسلامى به يك طرف از اينها، برايش سرشار، همه كارى مى‏كنند، لكن ارزش انسانى و ارزش اسلامى اقتضاء مى‏كند كه به هيچ يك از آنها گرايش پيدا نكند. هر مملكتى كه از آنها بخواهد استقلال داشته باشد، جدا بشود مثل كشور ما، گرفتار اينها مى‏شود. الان كشور شما گرفتار اين دو بلوك هستند، هر كدام به يك راهى، به يك طورى و تمام اين فسادهائى كه واقع مى‏شود در اين كشور از اين گروهك‏هاى فاسد و تمام تبليغاتى كه خود اين گروه‏ها در خارج مى‏كنند، اينها همه براى خاطر اين است كه دستور از آنها گرفتند. آن روزى كه كشور ايران خداى نخواسته، خدا نياورد آن روز را به گرايش پيدا كند به آمريكا، خواهيد ديد كه تمام اينهائى كه در - چيز هستند - پاريس جمع شده‏اند و اسباب زحمت ايرانى‏ها را خيال مى‏كنند مى‏توانند فراهم كنند، همه قلم‏هايشان بر مى‏گردد و ثناگو مى‏شود، از اين طرف هم همين طور، ما مى‏خواهيم مستقل باشيم، ما مى‏خواهيم كه آمريكا در طول زمان، قبلاً انگلستان و بعد آمريكا، در طول سلطنت اين دو مرد فاسد به سرما آمده است، تمام ارزش‏هاى انسانى را مى‏خواستند از ما بگيرند و جوان‏هاى ما را به فساد بكشند و جوان‏هاى ما را به مراكز فساد بكشند و انسانيت را از آنها بگيرند، اينها، مى‏خواهيم ما كه ديگر تحت آن سلطه نباشيم و خودمان يك انسان مستقل باشيم. شما كوشش كنيد، صلاح و فساد اين كشور امروز به دست خود ملت است. شماها هم يك عضو بسيار مهمى در اين كشور هستيد و بسيار موثرى براى رفع وابستگى كشورتان به خارج، كشاورزان هم يك عضو بزرگ اين كشورند براى رفع وابستگى اين كشور به خارج. شما دو بازوى بزرگ اين كشور كوشش كنيد كه ما در كشاورزى محتاج به اينكه به ديگران مراجعه كنيم و از ديگر جاها بياوريم نباشيم و در امور صنعتى هم نباشيم. و بدانيد كه از حالا كه شروع كنيد مى‏توانيد اين عمل را بكنيد، منتها كشاورزها زودتر مى‏رسند به آنجا و شما يك قدرى ديرتر، منتها ارزش عمل شما بسيار زياد است و كارهاى شما فنى است. خيال نكنيد كه فقط آنها مى‏توانند كه اين كارها را بكنند، آنطورى كه تبليغاتشان تاكنون در گوش ما خوانده شده است كه ما بايد وابسته باشيم. ما نبايد وابسته باشيم، ما بايد مستقل باشيم، ما بايد هر مقدارى كه خودمان كار مى‏كنيم به همان مقدار اكتفا كنيم، در صدد باشيم كه خود را به آن حدى برسانيم كه از كشور ما هم ارزاق و گندم و جو و امثال اينها صادر بشود و اين كشور بسيار مستعد براى اين معناست، و هم كوشش كنيم كه ديگران به ما محتاج باشند در امور صنعتى و مى‏توانيم، و مى‏توانيد و مى‏توانيم. ما فرضاً هم نتوانيم، ما فرض مى‏گيريم كه خير، نمى‏توانيم، اما كوشش خودمان كه يك عبادتى است، يك كار ارزشمندى است، ما كوشش خودمان را مى‏كنيم. من كراراً اين مطلب را گفتم كه ما صد در صد اينطور نيست كه كار مى‏كنيم كه پيروز بشويم، البته ميل داريم، اما اينطور نيست كه حتم داريم كه ما پيروز مى‏شويم. نه، اما در عين حالى كه حتم به پيروزى نداريم، تكليف خودمان را

صحيفه نور ج 16 صفحه 145

عمل مى‏كنيم، ما يك انسان هستيم، شما انسان هستيد و ارزشمند هستيد، شما مى‏خواهيد ارزش خودتان را حفظ كنيد، شما مى‏خواهيد كه به شما فرض كنيد كه عروسك‏ها را بياورند بفروشند، يا شما را به مراكز فحشا بكشانند و ارزشتان را از بين ببرند و شكمتان را سير كنند. شما مى‏خواهيد ارزشتان را حفظ كنيد و دنبال آن ارزش كه در مركز اعلاء واقع شده است، كشور خودتان را هم نجات بدهيد. ما و شما و همه دوستان و همه كشاورزان و همه كارگران و همه ملت ايران توجه به اين داشته باشند كه اين ارزشى كه خداى تبارك و تعالى نصيب شما كرد و اين استقلالى كه نصيب شما كرد و اين امرى كه الان در تمام دنيا شما مطرحيد، هر چه مى‏خواهند اين قلم‏هاى فاسد از شماها تكذيب كنند، از ايران تكذيب كنند، هر چه مى‏خواهند از دادگاه‏ها تكذيب كنند، از دولت تكذيب كنند، لكن دنيا فهميده است كه شما ارزش داريد و دنيا فهميده است كه شما يك ملتى هستيد كه نظير شما در طول تاريخ تا حالا نبوده است.

همه آثارى كه از آقاى مطهرى هست، بى‏استثنا خوب است‏

و من اميدوارم كه ملت‏هاى ديگر هم به تبعيت از شما و به تبعيت از اسلام عزيز نظير شما بشوند، استقلال خودشان را و آزادى خودشان را به دست بياورند. خداوند همه شما را انشاءالله صحت و سلامت بدهد. و چون روز مطابق است، منطبق است با سالروز وفات مرحوم مطهرى رحمه‏الله، من بايد يك كلمه هم از آن به شما عرض كنم. مرحوم آقاى مطهرى يك فرد بود، جنبه‏هاى مختلف در او جمع شده بود و خدمتى كه به نسل جوان و ديگران مرحوم مطهرى كرده است، كم كسى كرده است. آثارى كه از او هست، بى‏استثنا همه آثارش خوب است و من كس ديگرى را سراغ ندارم كه بتوانم بگويم بى‏استثنا آثارش خوب است. ايشان بى‏استثنا آثارش خوب است، انسان‏ساز است، براى كشور خدمت كرده، در آن حال خفقان خدمت‏هاى بزرگ كرده است اين مرد عاليقدر. خداوند به حق رسول اكرم او را با رسول اكرم محشور بفرمايد و خداوند همه شهداى ما را انشاءالله رحمت بفرمايد و خداوند جنگنده‏هاى ما را كه الان درصدد پيروزى آخرى هستند و انشاءالله تحقق پيدا مى‏كند، آنها را، پيروزى آخرى را نصيب به آنها فرمايد و خداوند شما كارگران عزيز را و همه كارگران را انشاءالله اجر شهدا عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 147

تاريخ 20/2/61

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى اصلى واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

امروز هر چه مى‏بينيد امور غير عادى است. تمام كارهائى كه در داخل شهرها و در جبهه‏ها مى‏شود از امورى است كه خداوند متعال بر ما منت گذاشته است. شما ببينيد چگونه لشكريان كفر با آن سلاح‏ها و آنهمه افراد از تعداد اندك ما شكست مى‏خورند. اين همان نصر به واسطه رعب است كه خدا در دل دشمنان ما رعب ايجاد كرده است. در صدر اسلام لشكريان كفر در مقابل مسلمانان چنان مى‏ترسيدند كه با همه تجهيزاتشان خودشان را يا تسليم مى‏كردند و يا فرار مى‏نمودند. امروز هم در ايران وضع چنين شده است كه هر كجا حرف پاسدار مى‏شود، دشمنان ما، چه منافقين و چه صداميان شديداً مى‏ترسند. آنها هم كه در خارج نشسته‏اند از پاسداران ما در ايران مى‏ترسند. در اينجا لازم است شما را به يك نكته نصيحت كنم و آن اين است كه اتحاد و انسجامتان را حفظ كنيد. شما بايد بدانيد كه هر اختلاف و نزاعى شروع شود، از باطن خود انسان است و هر اتحاد و انسجامى كه حاصل شود، از خداست. اميدوارم قوى باشيد و به پيش رويد. مطمئن باشيد كه پيروزيد.

والسلام عليكم


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 148

تاريخ 21/2/61

پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت‏اللَّه العظمى مرعشى نجفى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت‏الله آقاى نجفى دامت بركاته - قم‏

پس از اهداء سلام و تحيت، تلگراف شريف مبنى بر تبريك پيروزى‏هاى بزرگ رزمندگان اسلام موجب تشكر گرديد. اينجانب متقابلا پيروزى غرورآفرين رزمندگان اسلام را به جنابعالى و جميع علاقه‏مندان به اسلام و قرآن كريم تبريك عرض مى‏كنم. اسلام از اول ظهورش گرفتار دشمنان خودخواه و سركشانى عنان گسيخته بوده است و بحمدالله با عنايات خداوند متعال و نصرت‏هاى غيبى، راه خود را به پيش مى‏برد. حمله گستاخانه رژيم كافر بعث عراق كه با تحريك ابرقدرت‏ها خصوصاً امريكاى جهانخوار انجام گرفت و با انگيزه خدمت به دشمنان اسلام و بشريت بود، از طليعه آن پيش‏بينى مى‏شد كه با شكست مفتضحانه روبرو خواهد شد و بدبختى و نفرت و ذلت براى دشمنان خداى تعالى به بار خواهد آورد و عظمت و سربلندى براى اسلام و مسلمانان خواهد آفريد. اين پيروزى و ديگر پيروزى‏ها مرهون عنايات غيبى خداوند متعال و پشتيبانى بقيه‏الله اروحنا له الفدا و ادعيه خالصه صاحب نفسان و بزرگان است و اين روحيه معجزه‏آساى سلحشوران قواى مسلح از ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى نظامى و انتظامى و مردمى در جبهه‏ها و ملت عظيم‏الشان ايران در پشت جبهه‏ها كه از نوادر تاريخ است، مرهون خلوص نيت آنان و ايمان سرشار و عزم استوارشان است. خداوند اين روحيه انسانى - الهى را هر چه افزونتر فرمايد. از جنابعالى و از ساير مراجع عظام و علماى اعلام اميد دعاى خير براى پيروزى نهايى اسلام بر كفر را دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:14 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 149

تاريخ 26/2/61

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شورايعالى تبليغات اسلامى، ائمه جماعات قم و غرب تهران و كاركنان دفتر مركزى سازمان تبليغات اسلامى‏

هيچ انقلابى تاكنون به اندازه انقلاب اسلامى مورد هجوم تبليغاتى و تسليحاتى واقع نشده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بحمدالله اين مجلس، مجلس علماست، مجلس دانشمندان متعهد است و ما موفق شديم به زيارت آقايان و اميدواريم كه همه توفيق پيدا كنيم در خدمت به اسلام.

مساله تبليغات از صدر اسلام تا ابد يكى از امورى است كه اسلام بر آن پافشارى كرده است و در اين زمان كه ما هستيم يك اولويت خاصى دارد همه مى‏دانيم كه هيچ انقلابى تاكنون به اندازه انقلاب اسلامى مورد هجوم تبليغاتى و تسليحاتى واقع نشده است. انقلاب‏هائى كه در دنيا واقع شده است يا گرايش به راست داشته‏اند، راستى‏ها با او موافقت مى‏كرده‏اند و اگر مخالفتى بوده است، از چپى‏ها بوده است، يا گرايش به چپ داشته‏اند، بعكس بوده است. لكن اسلام چون نه شرقى و نه غربى است و صراط مستقيم است، جمهورى اسلامى هم با همان برداشت از اسلام متحقق شده است و امروز چون نه چپى است، چپى‏ها با او مخالفند و نه راستى است، راستى‏ها با او مخالفند و ملاحظه مى‏فرمائيد كه تمام رسانه‏هاى دنيا به استثناى كمى از آنها و تمام رسانه‏هاى بزرگ دنيا الان يا با صراحت و يا با تلويح با اين جمهورى اسلامى و اسلام مخالفت مى‏كنند و در هر شب و روز ساعات بسيار را براى سركوبى جمهورى اسلامى صرف مى‏كنند و از آن طرف اشخاصى امثال صدام را كه من از اول گفتم كه اين آدم، آنوقت هم كه ما در نجف اشرف مشرف بوديم، آن را يك مرد خطرناكى معرفى مى‏كردند و يك جنون عجيبى در اين آدم هست كه براى خودخواهى خودش حاضر است كه تمام ملت‏هاى دنيا را به خاك و خون بكشد، اينها را وادار كرده‏اند كه با ما مخالفت كنند و حمله كنند و امروز هم كه به خواست خداى تبارك و تعالى و تاييدات او جبهه جنگ دارد، تكليفش كنند و حمله كنند و امروز هم كه به خواست خداى تبارك و تعالى و تاييدات او جبهه جنگ دارد تكليفش معين مى‏شود و سقوط صدام و انشاءالله حزب بعث نزديك مى‏شود، رسانه‏هاى گروهى كه نمى‏توانند منكر اين بشوند كه پيشرفت‏هائى ايران كرده است، معذلك از راه‏هاى ديگرى مشغول سمپاشى شده‏اند. از اين راه كه اگر اين جمهورى موفق بشود و غلبه پيدا كند بر عراق، بر رژيم عراق، آيا با منطقه چه خواهد كرد، آيا با شيخ‏نشينان حكومت‏هاى منطقه چه خواهد كرد. اين حرف‏ها الان رايج شده است و در رسانه‏هاى

صحيفه نور ج 16 صفحه 150

گروهى گفته مى‏شود و تمامش براى اين است كه آنها را وادار كنند به يك كارى در مقابل ايران، در مقابل جمهورى اسلامى.

و ما امروز براى خاطر اينكه در تاريخ مساله بماند، عرض مى‏كنم كه دولت ايران و ملت ايران با همه ملت‏ها و با همه دستگاه‏هائى كه انحراف ندارند، مخالفت ندارد و از اول هم اعلام كرده است كه ما به زمين‏هاى ديگران هيچ نظرى نداريم و پيش ما اصلش زمين و طبيعت و ماديت اينقدرها نيست كه به ازاى او با مسلمانان جهان به جنگ برخيزيم. اين يك برنامه‏اى است كه مخالفين اسلام دارند و سركشان دنيا و ارباب‏هاى آنها دارند كه بايد سركوبى كرد تمام مستضعفان جهان را تا به قدرت رسيد و به نوائى رسيد و اسلام يك همچو امرى را كه محكوم مى‏كند و ما كه تابع اسلام هستيم و ملت ما كه ملتى است، تعهد دارد به تبعيت از احكام اسلام، هرگز مخالفت با احكام اسلام نمى‏كند و ما اعلام مى‏كنيم كه اين حكومت‏هائى كه در منطقه هستند يا خارج منطقه هستند توجه داشته باشند كه آنها را دارند وادار مى‏كنند كه خودشان را به هلاكت بيندازند براى خاطر امريكا يا بلوك ديگر.

ما به اينها مكرر تنبه داده‏ايم كه شما آلت دست ابرقدرت‏ها هستيد و از شما استفاده مى‏كنند، به شما استفاده نمى‏دهند. شمائى را كه امروز دارند تحريك مى‏كنند كه اگر با صدام همراهى نكنيد، چه و چه خواهد شد و ايران با شما چه‏ها خواهد كرد، اينها مى‏خواهند كه شما آليت دست آنها را داشته باشيد و به منافع آنها با صدام همراهى كنيد و به همان تله‏اى كه صدام افتاد، شما هم بيفتيد و شما بدانيد كه اگر صدام نجات پيدا كند و قدرت به دست بگيرد، آدمى نيست كه قدرشناسى از امثال شما بكند، آدمى است كه جنون بزرگ‏بينى خودش را دارد و با اين جنون با شما كه با او هم همراهى كرديد به جنگ برمى خيزد و شما را اگر قدرت داشته باشد، تباه خواهد كرد. و من و دولت ايران و ملت ايران اعلام مى‏كنيم كه شما اگر چنانچه با صدام همراهى نكنيد و اگر چنانچه بطور اسلامى با ما رفتار كنيد و به برنامه‏هاى قرآن كريم با ما رفتار كنيد و با ملتها رفتار كنيد، دولت ايران و ملت ايران با شما برادر است و از شما حمايت خواهد كرد. لكن اگر چنانچه خداى نخواسته انحرافى عمل كنيد و خودتان را به اين دام بيندازيد، مطمئن باشيد كه شما از صدام قدرتمندتر نيستيد و آنهائى كه مثل دولت مصر مى‏خواهند به او كمك كنند، آنها هم تجربه كنند ببينند كه چه خواهد شد و من نصيحت‏شان مى‏كنم كه اين تجربه را نكنند و جوان‏هاى بيگناه مردم را به تباهى نكشند و جوان‏ها را نياورند در يك ميدانى كه عاقبتش براى آنها هلاكت است.

ما امروز موظفيم كه تبليغات را هر چه بيشتر تقويت كنيم

و اما در يك همچو محيطى كه تمام رسانه‏هاى گروهى به ضد اسلام واقعاً و به ضد جمهورى اسلامى تبليغات مى‏كنند، امروز تبليغات يك ويژگى خاص دارد و بر همه لازم است كه تبليغات كنند. تبليغات داخلى براى اينكه مبادا خداى نخواسته مردم تحت تاثير تبليغات سوء ابرقدرت‏ها واقع بشوند و بالاتر از او تبليغات در خارج بايد بشود.

صحيفه نور ج 16 صفحه 151

ما تبليغاتمان در خارج بسيار ناقص است و اشخاصى كه از خارج مى‏آيند اينجا و با من ملاقات مى‏كنند، همه از اين مطلب شكايت دارند كه در خارج تبليغات كم است. البته وزارت خارجه و ارشاد اخيراً يك طرح‏هائى دارند و انشاءالله موفق خواهند شد، لكن بايد ما تبليغاتمان زياد بشود كه لااقل ما بتوانيم به ملت‏ها حالى كنيم كه اين تبليغاتى كه اينها بر ضد اسلام و بر ضد مسلمين و بر ضد جمهورى اسلامى مى‏كنند، اينها تمام غلط است و شما ديديد كه وقتى خبرنگارها از اطراف مى‏آيند و مى‏بينند، آنهائى كه انصاف دارند اعلام مى‏كنند و همين چند روز پيش از اين يكى از آنها اعلام كرد كه كليه چيزهائى كه ارتش ايران اعلام كرده است صحيح است، لكن رسانه‏هاى گروهى دست بردار نيستند. آنها اگر يك قدم فرض كنيد كه صدامى‏ها پيش بيايند، او را قلمداد مى‏كنند كه كجا را گرفتند، كجا چه شد، محاصره كردند ارتش ايران را و اگر چنانچه ايران پيش ببرد، حتى‏الامكان ذكرى نمى‏كنند، آنوقتى كه خيلى رسوائى در مى‏آورد ذكر كمى مى‏كنند و مى‏روند دنبال اينكه آيا چه خواهد شد، اى واى كه اگر اسلام پيروز بشود چه خواهد شد. و ما امروز موظفيم كه تبليغات را هر چه بيشتر تقويت كنيم و دولت و وزارت ارشاد موظف است كه تبليغات را در خارج تقويت كند و همه آقايانى كه از اول اصل شانشان تبليغ بوده است، انبيا شانشان تبليغ بوده است، اولياء خدا شانشان تبليغ بوده است، همه آقايان علمايى كه هستند، اينها همه مبلغين اسلام هستند. بايد خطباء عظام ما كه مبلغين اسلامند، علماى اعلام ما، طلاب عزيز ما و قشرهاى ديگر كه در تبليغات دخالت دارند و مشغول اين عمل شريف هستند، بايد به سرعت خودشان زيادى بدهند و تبليغات خودشان را تسريع كنند، البته روى يك موازينى و روى يك نظامى و روى يك سازمانى كه آنطور البته بهتر خواهد بود و من هم كه وظيفه‏ام دعا كردن به شماست و از اول هم دعاگوى شما بودم، من هم اميدوارم كه موفق بشوم به وظيفه خودم عمل كنم.

اينهايى كه شب‏ها به دعا و مناجات بر مى‏خيزند در جنگ‏ها پيروز خواهند شد

و يك كلمه هم راجع به ارتش و راجع به سپاه و راجع به پيروزى‏هاى آنها عرض كنم. امروز بحمدالله در جبهه‏هاى ما جوان‏هايى هستند از ارتشى، از سپاهى، از بسيج، از مردمى كه هر كس آنجا رفته است و آمده است با من ملاقات كرده است، مى‏گويد آنها به ما دل مى‏دهند و شجاعت مى‏دهند. ما مى‏رويم كه آنها را تشجيع كنيم، مى‏بينيم كه نه، ما تحت تاثير آنها واقع مى‏شويم و حقيقتاً يك امرى است كه خداى تبارك و تعالى عنايت خاصش را به اينها كرده است. اينهائى كه شب‏ها به دعا برمى‏خيزند و به مناجات برمى‏خيزند، البته در جنگ‏ها پيروز خواهند شد. و مطمئن باشند كه اين نفس‏هاى آخرى كه صدام و صداميان و طرفداران آنها دارند مى‏كشند، اينها آن نفس‏هائى است كه محتضر مى‏كشد و اميدوارم كه اسلام در همه جا چهره نورانى خودش را نمايش بدهد و خداوند تبارك و تعالى نصرت بدهد به آنها و قوت بدهد به آنها و ملت هم در دنباله آنها هستند و آنها را تاييد مى‏كنند و آنها را پشتيبانى مى‏كنند و مبلغين هم آنها را پشتيبانى مى‏كنند. آنها با قلب پاك خودشان و بازوهاى بزرگ خودشان و قوى خودشان به كار خودشان ادامه بدهند كه انشاءالله نصرت نزديك است.

صحيفه نور ج 16 صفحه 152

و ما النصر الا من عندالله

ما از خدا مى‏خواهيم كه به ما كمك بدهد و اين نصرت را نصيب ارتش ما و ملت ما بكند و همه انشاءالله موفق بشوند كه اين نور اسلام را در همه جا پرتوافكن باشند و ما اميدواريم كه شما آقايان هم موفق و مويد باشيد و همانطورى كه در روايات ما هست كه از قم علم به جاهاى ديگر منتشر مى‏شود، بحمدالله مدت‏هائى است كه اين معنا تحقق پيدا كرده است و امروز اميدواريم كه به همت علماى قم و مدرسين بزرگ قم و خطباى قم اين مساله زيادتر بشود و امروز بحمدالله همه ايران قم است و همه علما هستند و همه دانشمندان و همه اشخاصى هستند كه اسلام از آنها بهره مى‏گيرد و به آنها پشتيبانى مى‏كند. خداوند تمام ما را از فداكاران اسلام قرار بدهد و از فداكاران به امام زمان سلام‏الله عليه كه آثار رحمت خدا و آثار حمايت اين بزرگوار در جبهه‏ها براى اشخاص ظاهر شده است و مى‏شود انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 153

تاريخ 2/3/61

پاسخ امام خمينى به پيشنهاد حجت الاسلام واعظ طبسى در مورد بازسازى هويزه‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت حجت الاسلام آقاى واعظ طبسى توليت محترم آستان مقدس رضوى دامت افاضاته‏

پس از اهداى تحيت و سلام، مرقوم شريف با پيشنهاد مسرت بخش واصل گرديد. اگر هويزه مظلوم با دست جنايتكار صدام اين دشمن سرسخت اسلام و تشيع، به صورت ويرانه‏اى درآمد و آن جايگاه پروانه‏هاى شمع ولايت در كشور ثامن الائمه عليه و على آبائه صلوات و تحيات چون جايگاه جغدان گرديد و مسلمانان عرب مظلوم آن شهر خون و شهادت، از صغير و كبير و مرد و زن از آتش بيداد اين كافر كيش مدعى دوستى عرب سوخت، چه كس اولى از توليت آستان مطهر و خدمتگزار مرقد نورانى حضرتش، در ترميم خرابى‏ها و بناى شهر دوستان معظم او است و كدام مقام والاتر از مقام ولايت آن سرور در نوازش دوستان عزيز او. باشد كه خيرخواهان و دوستان محترم آن مقام مقدس اقتدا به مولاى خود نموده و در راه بازسازى خوزستان و ديگر خرابه‏هاى يادگار اين ابر جنايتكار قرن همت گمارند. و من از نكته‏اى بس لازم نمى‏توانم صرفنظر كنم و آن درآمد عظيم سرشارى كه شهر مى‏سازد و در مدت توليت جنابعالى آنهمه خدمت نموده است و مقايسه آن با غارتگرى‏هاى دودمان پهلوى كه اين ثروت عظيم را در راه شهوات و لذات خويش به كار بردند. و چه روسياهند آنان كه از آن رژيم حمايت كرده و مى‏كنند.

توفيق جنابعالى را در خدمت به آستان مقدس مولا خواستار و خداى را شكر كه در عصر ما مثل جنابعالى به اين سمت مقدس راه يافته و به جاى ظلمت، نور و به جاى خيانت، امانت جايگزين گرديده است.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 154

تاريخ 3/3/61

پيام امام خمينى به مناسبت فتح خرمشهر

بسم الله ارحمن الرحيم‏

با تشكر از تلگرافاتى كه در فتح خرمشهر به اينجانب شده است، سپاس بى‏حد بر خداوند قادر كه كشور اسلامى و رزمندگان متعهد و فداكار آن را مورد عنايت و حمايت خويش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصيب ما فرمود. اينجانب با يقين به آنكه ما النصر الا من عندالله از فرزندان اسلام و قواى سلحشور مسلح كه دست قدرت حق از آستين آنان بيرون آمد و كشور بقيه الله الاعظم اروحنا لمقدمه الفدا را از چنگ گرگان آدمخوار كه آلت‏هائى در دست ابرقدرتان خصوصاً آمريكاى جهانخوارند، بيرون آورد و نداى الله اكبر را در خرمشهر عزيز طنين‏انداز كرد و پرچم پر افتخار لااله الا الله را بر فراز آن شهر خرم كه با دست پليد خيانتكاران قرن به خون كشيده شده و خونين شهر نام گرفت، تشكر مى‏كنم. و آنان فوق تشكر امثال من هستند، آنان به يقين مورد تقدير ناجى بشريت و بر پا كننده عدل الهى در سراسر گيتى روحى لتراب مقدمه الفدا مى‏باشند، آنان به آرم ما رميت اذ رميت و لكن الله رمى مفتخرند. مبارك باد و هزاران بار مبارك باد بر شما عزيزان و نور چشمان اسلام اين فتح و نصر عظيم كه با توفيق الهى و ضايعات كم و غنائم بى پايان و هزاران اسير گمراه و مقتولين و آسيب ديدگان بدبخت كه با فريب و فشار صدام تكرينى اين ابر جنايتكار دهر به تباهى كشيده شده‏اند، سرافرازانه براى اسلام و ميهن عزيز افتخار ابدى به هديه آورديد و مبارك باد بر فرماندهان قدرتمند كه فرماندهان چنين فداكارانى هستند كه ستاره درخشنده پيروزى‏هاى آنان بر تارك تاريخ تا نفخ صور نورافشانى خواهد كرد. و مبارك باد بر ملت عظيم‏الشان ايران اينچنين فرزندان سلحشور و جان بركفى كه نام آنان و كشورشان را جاويدان كردند. و مبارك باد بر اسلام بزرگ اين متابعانى كه در دو جبهه جنگ با دشمن باطنى و دشمنان ظاهرى پيروزمندانه و سرافراز امتحان خويش را دادند و براى اسلام سرافرازى آفريدند.

و هان اى فرزندان قرآن كريم و نيروهاى ارتش و سپاهى و بسيج و ژاندارمرى و شهربانى و كميته‏ها و عشاير و نيروهاى مردمى داوطلب و ملت عزيز! هشيار باشيد كه پيروزى‏ها هر چند عظيم و حيرت‏انگيز است شما را از ياد خداوند كه نصر و فتح در دست اوست غافل نكند و غرور و فتح شما را به خود جلب نكند، كه اين آفتى بزرگ و دامى خطرناك است كه با وسوسه شيطان به سراغ آدم مى‏آيد و براى اولاد آدم تباهى مى‏آورد. و من با آنكه به همه شما اطمينان تعهد به اسلام دارم، لكن از

صحيفه نور ج 16 صفحه 155

تذكر كه براى مومنان نفع دارد، بايد غفلت نكنم، چنانچه از نصيحت به حكومت‏هاى همجوار و منطقه دريغ ندارم و آنان مى‏دانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پيروزمند ما از موضع قدرت سخن مى‏گويد و من به پيروى از آنان به شما اطمينان مى‏دهم كه اگر از اطاعت بى‏چون و چراى آمريكا و بستگان آن دست برداريد و با ما به حكم اسلام و قرآن كريم رفتار كنيد، از ما جز خير و پشتيبانى نخواهيد ديد. و شما بدانيد آنقدر كه ابرقدرت‏ها از صدام، اين نوكر چشم و گوش بسته پشتيبانى كردند از شماها كه قدرت‏هاى كوچك و حكومت‏هاى ضعيف هستيد، پشتيبانى نمى‏كنند و شما عاقبت اين جنايتكار و همقطار جنايتكارش شاه مخلوع را به عيان ديده‏ايد. قدرت‏هاى بزرگ بيش از آنچه از شما استفاده نمايند از شما طرفدارى نمى‏كنند و شماها را براى منافع خويش به هلاكت مى‏كشند و من نصيحت برادرانه به شما مى‏كنم كه كارى نكنيد كه قرآن كريم براى برخورد با شما تكليف نمايد و ما به حكم خدا با شما رفتار كنيم و يقين بدانيد كه امثال حسنى مبارك مصرى و حسين اردنى و ديگر هم جنايتكاران آنان براى شما نفعى ندارند و دين و دنياى شما را تباه مى‏كنند و اگر با تشتت‏هاى خود بخواهيد طرح كمپ ديويد يا فهد راكه مرده‏اند، زنده كنيد، كه ما خطر بزرگ براى كشورهاى اسلامى خصوصاً حرمين شريفين مى‏دانيم، اسلام به ما اجازه سكوت نمى‏دهد. و اينجانب در پيشگاه مقدس خداوند تكليف الهى خود را اداء نمودم. اكنون دست تضرع و دعا به سوى خالق يكتا بلند كرده و به قواى مسلح اسلام و فداكاران قرآن كريم و ميهن عزيز ايران دعا مى‏كنم و سلامت و سعادت و پيروزى آنان را خواستار هستم.

سلام و درود بى پايان بر فرماندهان متعهد قواى مسلح و بر رزمندگان فداكار و بر ملت دلير ايران عزيز و سرشار از شادى‏ها.

والسلام على عبادالله الصالحين‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 156

تاريخ 4/3/61

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان كرمان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايانى كه زحمت كشيده و اينجا آمده‏اند تشكر كرده و دعاگوى همه مى‏باشم. و همچنين از اهالى و علماى كرمان و ائمه جماعت آن استان كه خداوند همه آنان را حفظ فرمايد تشكر مى‏كنم. بار ديگر اين نكته را تذكر مى‏دهم كه سعى كنيد وحدت را حفظ نمائيد، وحدت بين خودتان، وحدت بين خودتان و مسوولين و وحدت بين خودتان و مردم. شما مى‏بينيد كه تمام سعى منافقين و مفسدين خارج و داخل بر اين است كه بين مردم شكاف ايجاد نمايند و اين خود بهترين دليل است كه ما بايد وحدتمان را حفظ كنيم.

اين پيروزى عظيم و بزرگى كه رزمندگان ما به دست آورده‏اند و وابسته به قدرت‏هاى بزرگ را از سرزمين خودمان بيرون كردند، از حفظ وحدت است. امروز تمامى رسانه‏هاى گروهى سعى مى‏كنند يا پيروزى ما را منعكس نكنند و يا اگر مى‏كنند، بلافاصله با داد و بيداد خطر اين پيروزى را در منطقه گوشزد نمايند و فرياد مى‏دارند كه اگر ايران پيروز شود با منطقه چه مى‏كند، با كشورهاى خليج چه خواهد كرد.

آنچه مردم را مجتمع مى‏كند همين ائمه جماعت و جمعه‏هاست. شما در كرمان و ديگران در ساير شهرها سعى كنيد مسائل خودتان را مطرح كنيد و با يكديگر تفاهم داشته باشيد، مردم هم كه در صحنه حاضر و ناظرند، ديگر هيچ ترسى نيست. امروز همكارى و هميارى مردم بيسابقه است. ما هر روز شاهد زنانى هستيم كه ماحصل عمرشان، يك تكه طلا را مى‏آورند و در راه خدا و جنگ انفاق مى‏كنند. از طرف ديگر يكى از آقايان به من گفت كه در جبهه نوجوان دوازده سيزده ساله‏اى ديده است كه دستش قطع شده و بلافاصله دست قطع شده خود را گرفته و رفته است به سوى ميدان جنگ، خوب توجه كنيد در چنين موقعيتى تكليف ما چيست؟ خيلى روشن است كه تكليف همگى ما خيلى سنگين است. اگر خداى ناخواسته اشتباهى كنيم آنها كه منافعشان در خطر است آن را در داخل و خارج بزرگ مى‏كنند و عليه ما تبليغات مى‏كنند.

سعى كنيد مطالعه كنيد كه در خطبه‏هايتان چه مى‏خواهيد بگوئيد. اميدوارم اسلام به دست شما منتشر شود تا مقدمه‏اى شود براى ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف. اميدوارم موفق و مويد باشيد.

والسلام عليكم


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 157

تاريخ 6/3/61

پيام امام خمينى به مناسبت سالروز ميلاد امام حسين (ع) و روز پاسدار

بسم الله الرحمن الرحيم‏

طلوع آفتاب سوم شعبان كه سالروز طلوع شمس معنويت و پاسدار اسلام و مجدد حيات قرآن كريم و نجاتبخش امت خاتم صلى الله عليه و آله و سلم از شب تاريك به عصر ظلمانى حكومت جائرانه يزيديان كه مى‏رفت تا قلم سرخ بر چهره نورانى اسلام كشد و زحمات طاقت‏فرساى پيامير بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان صدر اسلام و خون شهداء فداكار را به طاق نسيان سپارد و به هدر دهد، بر همه مسلمانان جهان و شيعيان خط سرخ امامت و ملت فداكار در صحنه ايران بزرگ و رزمندگان در راه هدف مقدس و خصوص سپاه پاسداران عزيز كه اين روز عظيم‏الشان را براى خود انتخاب نموده‏اند مبارك باد. و امروز كه نويد پيروزى حق را بر باطل و جنودالله را برجنود شيطان، با پيروزى‏هاى بزرگ پى در پى خصوصاً بيت المقدس كه از شاهكارهاى عظيم كم نظير جنگ‏ها بوده است، مى‏دهد، مبارك‏تر و پر بركت‏تر است.

سپاه پاسداران كه ركنى بزرگ در پيروزى انقلاب اسلامى است با اقتدا به مولاى خود سيد مظلومان عليه الصلوه والسلام، نجاتبخش ملت ايران و اسلام عزيز از شب‏هاى تاريك و ظلمانى ستمشاهى بوده و در پاسدارى از انقلاب و هدف‏هاى آن عاملى موثر و ركنى ركين بوده و هست. سپاه در جبهه‏هاى دفاع مقدس از اسلام و ميهن اسلامى، با وحدت و انسجام كامل با ارتش معظم و بسيج عزيز و ژاندارمرى و عشاير مكرم و ساير قواى نظامى و انتظامى و مردمى، چون صفى آهنين و بنيانى مرصوص پاسدارى نموده و دشمنان اسلام و بشريت را از ميدان‏هاى نبرد مفتضحانه رانده است و براى خود و اسلام و ميهن معظم ايران افتخارهائى آفريده است كه تاريخ فراموش نخواهد كرد و حضرت بقيه‏الله ارواحنا لتراب مقدمه الفدا از نظر مبارك نخواهد برد و پروردگار جل و اعلا بر خدمتگزاران به اسلام و ميهن اسلامى كه اين رزمندگان بحمدالله تعالى از آنانند، رحمت و بركت خود را دريغ نخواهد فرمود.

اى عزيزانى كه مجالس ذكر و دعا و مناجات شما در شب‏ها چون شب عاشورا به ملكوتيان نورافشانى مى‏كند و چون ستاره‏اى درخشان در جبهه‏ها مى‏درخشد و روزتان چون روز عاشورا در مقابل يزيديان استقامت مى‏نمايد! قدر اين شب‏هاى معنوى و عرفانى و اين روزهاى سلحشورى و افتخار آميز را بدانيد كه خداى بزرگ شما را براى نصرت خويش انتخاب فرموده و امثال ما را لايق‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 158

اين خوان نعمت و رحمت معنويت و فداكارى ندانسته است.

صدام خائن امروز بهتر فهميده است كه از اين دامى كه براى او گسترده‏اند نجات نخواهد يافت و او و حزب كافر بعث عراق جز سرنگونى و هلاكت سرنوشتى ندارند و از اين رو با آنهمه رجزخوانى و ادعاى پوچ سردارى قادسيه و كوبيدن طبل ميان تهى انقلابى بودن و با اسرائيل دشمنى آشتى ناپذير داشتن، امروز به دامان حكومت سرسپرده آمريكا يار و همقطار اسرائيل پناه برده و دست ذلت و دريوزگى به جانب دشمنان عرب و اسلام دراز كرده است كه نخست او را از اين مهلكه مرگبار كه خود براى خود تهيه ديده نجات دهند و سپس اذهان را از دشمن بزرگ اسلام و غاصب سرزمين‏هاى آنان منصرف و قرارداد ننگين كمپ ديويد را با برگرداندن حسنى مبارك به جامعه عرب به كرسى نشاند و يا طرح فهد را كه براى ملت عرب و بالاتر براى اسلام ننگ‏آور است اجرا كند. من به دولت‏هاى عربى منطقه هشدار مى‏دهم كه با تسليم شدن در مقابل اينگونه طرح‏ها، علاوه بر قبول اسارت خويش به دست آمريكا و از آن ننگين‏تر اسرائيل، دشمنى ملت و دولت و قواى مسلح نيرومند ايران را براى هميشه به بار مى‏آورد و اگر امروز به دامن اسلام برنگرديد، فردا دير است. شما را فريبكارى‏هاى آمريكا و رجزخوانى‏هاى حسنى و حسن و حسين و قابوس كه حقاً احتياج به قيم دارند و سفيهانه جوانان كشورهاى خود و اسلحه و مهمات ارتش خويش را كه بايد در راه نجاتشان از چنگال اسرائيل به كار برند و گول نزند، با يك كشور اسلامى كه شاه معدوم را با آن قدرت شيطانى و حمايت شيطان‏هاى بزرگ و كوچك و صدام جنايتكارتر از شاه معدوم را به جهنم فرستاد، به ستيز برنيانگيزاند. شما به مطبوعات و رسانه‏هاى گروهى خود اجازه ندهيد كه به تبعيت از بوق‏هاى ابر جنايتكاران، به سمپاشى و تهمت و افترا نسبت به كشور نظامى كه مى‏خواهد با همه مسلمانان و دولت‏هاى منطقه با برادرى و حسن جوار رفتار كنند مشغول باشند. شما كه هر روز شاهديد كه رئيس جمهور محترم و دولت و مجلس ايران كراراً شما را نصيحت نموده‏اند و به دوستى دعوت كرده‏اند و مى‏خواهند قدرت عظيم اسلامى ايران را براى دفع دشمنانى كه به كشورهاى شما چشم طمع دوخته‏اند، در كنار شما به كار برند و شما و ذخاير شما را از حلقوم جهنمى جهانخواران براى نفع ملت‏هاى شريف مظلوم منطقه بيرون كشند.

آن روز كه اول انقلاب بود و ارتش و سپاه و ديگر قواى مسلح ما آمادگى كافى نداشتند، صدام با همه تجهيزات و خيانت بعضى عناصر دست اندر كار، ناگهان از زمين و هوا و دريا به ايران تاخت و غافلگيرانه قسمت بزرگى از كشور ما را اشغال نمود. نيروهاى مومن و جوانان فداكار به مجرد اطلاع راه را بر آنان بستند و عقابان تيز پرواز نيروى هوائى مواضع نظامى سرتاسر عراق را در هم كوبيدند و اگر نبود تعهد اسلامى آنان و خوف هلاكت بيگناهان و خرابى اماكن ملت برادر عراق، كه تاكنون نيز دست آنان را همين انگيزه بسته است، چنان درس عبرت آميزى به حزب كافر بعث مى‏دادند كه بعضى از دولت‏هاى منحرف منطقه و غير آن هواى مبارزه با ملتى كه شهادت را تحفه آسمانى مى‏دانند، به سر نپرورانند. و اما امروز كه با سپاس خداوند متعال و تاييدات غيبى و عشق و ايمان سرشار ملت، قواى‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 159

مسلح از سپاه پاسداران و ارتش و بسيج و عشاير و نيروهاى مردمى و قواى نظامى و انتظامى و كميته‏ها و ديگر نيروها به انواع سلاح‏ها و صلاح‏ها مجهز و آماده هستند و فرياد شهادت‏طلبى و جنگ جنگ تا پيروزى آنان فضاى ايران بلكه جهان را به هيجان و لرزه در آورده است و از موضع قدرت عظيم، دست پر بركت و قدرتمند خود را براى دوستى و برادرى ايمانى پيش تمام مسلمين خصوصاً ملت‏ها و دولت‏هاى منطقه و همسايه دراز كرده و آنان را نصيحت مى‏كنم كه صلاح دنيا و آخرت اينان نيست كه با خيال خام پشتيبانى از مصر و اردن و ديگر خائنان به ملت‏هاى خود و اسلام عزيز هر روز گرد هم آيند و بخواهند توطئه‏هاى آمريكاى جهانخوار را جامه عمل بپوشانند. دولت مصر و اردن اگر عرضه داشتند و در فكر شرف انسانى و عربى بودند خود را از اسارت رژيم صهيونيستى اسرائيل رهائى مى‏بخشيدند نه آنكه در شناسائى اسرائيل كوشش مى‏كردند و با طرح اسارت‏بار كمپ ديويد رشته‏هاى اسارت و ذلت خويش را محكمتر مى‏نمودند. و آنان كه به خيال خام خود براى مقابله با جمهورى اسلامى در باز گرداندن مصر به جامعه عرب كوشش مى‏كنند، سخت در اشتباه هستند و گور خود را با دست خود كه دست جنايتكار آمريكاست مى‏كنند. در صورتى كه پس از پيروزى نهائى كه به خواست خداوند بيش از چند قدمى به آن نمانده است، اگر از كردار غير اسلامى و غير عربى خود پشيمان شده و توبه كنند، در اين صورت اگر دولتمردان ما هم قبول كنند، معلوم نيست ملت ستمديده و عزيز از دست داده ما قبول كند و در صورت عدم قبول ملت، هيچ يك از دولتمردان ايران حق و قدرت هيچ گونه كارى را در اين زمينه ندارد، زيرا در ايران اسلامى، مردم تصميم‏گيران نهائى تمامى مسائلند. پس تا فرصت از دست نرفته و وقت باقى است، به دامان اسلام و ملت‏هاى خود برگردند و دست از توطئه‏ها و سمپاشى‏ها عليه ايران نيرومند بردارند و با دولت و ملت ايران عليه اسرائيل و ديگر دشمنان اسلام و بشريت همدست و همداستان شوند كه اينجانب صلاح دين و دنياى آنان را در اين مى‏بينم. اكنون درهاى رستگارى به روى آنان باز است و خداوند تعالى رحمه للعالمين است.

اكنون به مناسبت روز بزرگ ولادت سراسر افتخار و با سعادت پاسدار عظيم‏الشان اسلام و قرآن كريم كه با خون خود و ياران و عزيزان ارجمندش نعره كفرآميز يزيديان را كه عربده كشان نداى لا خبرجاء ولا نزل را سر مى‏دادند، در حلقوم نحسشان خفه كرد و روز پاسداران عاشق پيشه فداكارى كه با خون پاك خود و ساير رزمندگان عزيز، نعره‏هاى عربده آساى سردار قادسيه عصر را با ياران تبهكار جنايت پيشه‏اش در حلقوم كفر ندايشان شكست، سخنى با اين مناديان حق و مبارزان دشمنان حقيقت در ميان مى‏گذارم و اين تذكرى است براى آگاهان

برادران محترم و نور چشمان عزيز! مبادا آفت‏هاى پيروزى كه در راس آنها غرور است، خداى ناخواسته شما را به دام كشد و از صاحب اصلى نصر كه خداوند قادر است اغفالتان نمايد، كه اين حيله‏اى است شيطانى كه دنبال آن علاوه بر از دست رفتن معنويت كه اساس پيروزى شما عزيزان است، موجب غفلت از حيله‏هاى دشمنان نيز مى‏باشد كه شكست را همراه دارد. بايد شما قواى نيرومند مسلح‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 160

و ملت عظيم‏الشان پشتيبان شما از تبلور جلوه قدرت الله در خود هيچ‏گاه غافل نشويد و ماالنصر الا من عندالله و نصر من الله و فتح قريب و انا فتحنالك فتحاً مبينا شاهد آن است.

تمام جمال و جلال و خوبى‏ها از اوست و به يد قدرت او، و شكست و غرور و سركشى از شيطان نفس است كه بايد به خداوند متعال از آن پناه برد.

برادران! از اسراى جنگ كه در دست شمايند، هر چند گناهكارند دلجويى كنيد و با آنان رفتار اسلامى - انسانى داشته باشيد و آسيب‏ديدگان عراقى را به اسرع وقت به بيمارستان‏ها بفرستيد تا تحت معالجه قرار گيرند و دكترها و پرستارهاى بيمارستان‏ها كه كوشش‏هاى ارزنده آنان چه در جبهه‏ها و چه در بيمارستان‏ها بر مردم شريف ما پوشيده نيست و باعث تشكر بسيار است، با آنان چون نزديكان و برادران خود رفتار نمايند و تلخى آسيب و اسارت را با رفتار اسلامى خود از ذائقه آنان كاهش دهند. در اينجا لازم مى‏دانم از روحانيون در جبهه‏ها و جهاد سازندگى و وزارت دفاع و تمامى كسانى كه در دفاع از ميهن اسلامى نقش داشته‏اند تشكر نمايم.

يكى ديگر از امورى كه بايد تمام قواى مسلح و خصوصاً آنان كه در شهرها سر و كارشان با مردم بيشتر است، مثل سپاه پاسداران و بسيج و كميته‏ها و شهربانى توجه كنند، رفتار نيكو و انسانى آنان است با مردم، بويژه مستضعفان. مردمى كه از جمهورى اسلامى و رزمندگان جبهه‏ها با تمام توان پشتيبانى مى‏كنند، سپاه و سايرين بايد قلوب آنان را جلب و رضاى خداوند را به دست آورند و ملت عزيز نيز قدر اين فداكاران را كه شب و روز خود را براى حراست از اسلام و كشور و حفاظت آنان صرف مى‏كنند، بدانند و از آنان قدردانى نمايند.

و اينجانب با ناتوانى خود دعاگوى همه هستم و از خداوند سعادت همه را خواهان و براى شهداى عزيز رحمت و علو درجات و براى بازماندگان آنان صبر و سلامت و براى آسيب ديدگان كه نور چشمان ما هستند، سلامت كامل و سعادت و براى رزمندگان پيروزى نهائى و براى اسلام عظمت و قدرت و براى جمهورى اسلامى دوام را خواستارم.

و در آخر از ملت ايران متواضعانه تشكر مى‏كنم كه با تمام توان مشكلات جنگ را كه امرى است اجتناب‏ناپذير با كمال گشاده‏روئى تحمل نموده‏اند، بلكه اينانند كه به متصديان امور دلدارى مى‏دهند و با تقديم عزيزان خود به اسلام در پشت جبهه‏ها نيز حاضر و با كمك‏هاى بسيار ارزنده خود از فداكاران و دولت خدمتگزار خويش پشتيبانى نموده و اسلام بزرگ و ميهن عزيز خويش را در جهان سرفراز كردند و الحق اگر اين روحيه بزرگ اسلامى انسانى ملت نبود، دولت در همان قدم‏هاى اول به بن بست مى‏رسيد. و ما بحمدالله تعالى با اين ملت حاضر در جميع صحنه‏ها و دولت با تمام توان و قدرت خدمتگزار به اسلام و جمهورى اسلامى و ارتش و سپاه و بسيج و ديگر فداكاران شجاع سلحشور كه دژهاى محكم دشمن را كه قريب دو سال در ساختن و استحكام و مجهز نمودن آنها به تمام تجهيزات جنگى كوشش‏ها نمودند، با يورشى دلاورانه و تاييد الهى در هم كوبيده و ارتش آرايش يافته و مجهز به جميع سلاح‏هاى بزرگ و كوچك مدرن ساخت آمريكا و شوروى و فرانسه را نيرومند مسلح

صحيفه نور ج 16 صفحه 161

در هم پيچيد به صورتى كه عده‏اى از آنان را وادار به فرار و عده بيشمارى از آن مفسدان را كشته و زخمى و عده بسيارى را به اسارت درآوردند و با دل مطمئن به الطاف الهى و قدرت معنوى و سپاهيگرى آنان، آخر جنگ را كه نزديك است نظاره مى‏كنيم و خداى عزوجل را بر نعمت‏هاى سرشار او سپاس مى‏گزاريم.

درود خدا و رسولش بر شهدا و معلولين جنگ تحميلى عراق عليه ايران. سلام خدا بر پدران و مادران و همسران و تمامى بازماندگان شهداء افتخارآفرين اسلام و ايران عزيز. سلام و درود ملت ايران بر آسيب ديدگان جنگ. مرگ و نفرين بر ابرقدرتان، بخصوص آمريكاى جنايتكار كه اكثر فتنه‏هاى منطقه به دست كثيف او تحقق مى‏يابد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:17 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 162

تاريخ 8/3/61

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد بسيج اقتصادى‏

ايران امروز به عنوان يك ايران بزرگ و نيرومند مطرح است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

كسانى كه سنشان اقتضا مى‏كند و زمان‏هاى گذشته را به ياد دارند، مى‏دانند كه چگونه جنگ شد و به كشور ما وارد شدند و عواقب جنگ چه بود و چه چيزهائى را به دنبال داشت.

در جنگ دوم جهانى ما هيچ قدرتى نداشتيم و ديگران به كشور ما وارد شدند و من به ياد دارم كه بر ملت چه گذشت. من باب نمونه، در آن موقع وسائل اوليه زندگى پيدا نمى‏شد و اگر هم بود فاسد بود. شما اگر زندگى امروز مردم را نسبت به گذشته مقايسه كنيد خواهيد فهميد كه بر خلاف گذشته امروز نايابى نيست بلكه گرانى است.

مهم اين است كه امروز همه، همه چيز را بر روى ما بسته‏اند و اين خود، نعمتى براى ما بوده است. وقتى همه درها بسته شد و فكرها باز، مى‏بينيد كه فعاليت‏ها آغاز شد و همه جا كانون فعاليت است. مردم همچنان در كنار دولت ايستاده‏اند و هيچ گاه دولت را تنها نگذاشته‏اند و مى‏بينيد قريب دو سال است كه جنگ را به خوبى به پيش مى‏برند. فتح خرمشهر يك مساله عادى نبود. اينكه پانزده الى بيست هزار نفر به صف، براى اسارت بيايند و تسليم شوند، مساله عادى نيست، بلكه مافوق طبيعت است. ايران امروز به عنوان يك ايران بزرگ و نيرومند مطرح است و در همه جا بر سر زبان‏هاست، صدام مى‏گويد ما پيروزمندانه عقب‏نشينى كرديم!! قصه نادر را شنيده‏ايد كه وقتى شكست خورد و به سردارها گفت بنويسيد ما شكست خورديم. ميرزا مهدى خان نوشت چشم زخمى به ارتش ما وارد آمد. وقتى كه نوشته را به دست نادر دادند، آن را پرت كرد آن طرف و گفت بنويس با ما چه كردند. او اين قدرت را داشت كه بگويد ما شكست خورديم. اينها اگر قدرت جبران داشتند به شكست خود اعتراف مى‏كردند ولى شكست آنها هميشگى و تا ابد است.

از طرفى آمريكا تشر مى‏زند كه ما منافع داريم. بلى، شما منافع داريد ولى ما از دستتان گرفته‏ايم. شما از آن طرف دنيا مى‏خواهيد دخالت كنيد. مگر دخالت چگونه است؟ دخالت شما اين است كه صدام و منافقين را فرستاده‏ايد. معناى دخالت اين نيست كه ريگان خودش بيايد. شما آقايان قدر اين ملت را بدانيد و كوشش كنيد رضايت آنها را كه با ما و شما همراهى كردند حاصل كنيد. من از شما كه مشغول خدمت به اسلام و مسلمين هستيد تشكر مى‏كنم و اميدوارم در كارتان موفق باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 163

تاريخ 9/3/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كاركنان صنعت نفت‏

با اعتصابات شما رژيم سابق و اربابان آنان فلج گرديدند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

شما عزيزانى كه امروز اينجا تشريف داريد، كسانى هستيد كه اولاً مورد هدف جنايتكاران بيشتر از همه هستيد و ثانياً براى خدمت به اسلام و ميهن عزيز اسلامى موثرترين ارگان‏ها هستيد. من به شما تبريك مى‏گويم كه شما جوانانى هستيد كه با كوشش شما اين انقلاب پيروز شد و شما مردان سلحشورى هستيد كه با اعتصابات شما رژيم سابق و اربابان آنها فلج گرديدند. مبارك باد بر شما اين پيروزى و اين قدرت. و بايد به شما بعضى از نكات را عرض كنم‏

اينكه در اين پيروزى بزرگى كه نصيب ايران شده است و بحمدالله قدم‏هاى آخر را طى مى‏كند و دشمنان اسلام و ميهن شما نفس‏هاى آخر را مى‏كشند، مى‏بينيد كه قدرت‏هاى بزرگ به وحشت افتادند و گاهى ما را تهديد مى‏كنند، شما را تهديد مى‏كنند و گاهى منطقه را بر ضد ما و ملت ما و شما مى‏خواهند بسيج كنند، اين براى اين است كه آنها از اين قدرت اسلامى و از اين وحدتى كه در ايران پيدا شده است و انسجامى كه در تمام گروه‏هاى اين ملت پيدا شده است خوف دارند. بالاتر ارگانى كه هدف جنايتكاران است، قضيه نفت است و قضيه كارمندان و كارفرمايان نفت است. شما بايد توجه بكنيد كه حفظ اين كشور و حفظ اسلام در اين ناحيه بسته به تعهد شما به اسلام و ميهن خودتان است. و جنايتكاران و منافقان و منحرفان، حيله‏اى كه دارند، در راس همه حيله‏ها نفوذ در بين شماست و منحرف كردن شماها در راس برنامه‏هاى آنهاست و من اميد اين را دارم كه شما همانطور كه تاكنون در مقابل همه ايستاده‏ايد و كارمندان و كارفرمايان و تمام اشخاص كه در اين محلى كه شريان حيات يك ملت است به كار ادامه مى‏دهيد، از حيله‏هاى اينها غافل نباشيد. بدانيد كه هر روزى كه در بين شما، حيله‏گران و افسون‏سازان و ساحران آمدند و خواستند يك مطلبى ايجاد كنند، يك خلافى ايجاد كنند، بدانيد آن روز است كه مى‏خواهند شما را تحت سيطره دشمنان اسلام قرار بدهند و اسير آنها بكنند.

خدمتگزار ملت و اسلام باشيد تا بزرگى بكنيد بر همه دولت‏هاى قدرتمند

اينكه دولت آمريكا در اينوقت از زمان مى‏گويد كه ما دوستانى داريم در منطقه و منافعى داريم، بايد ديد كه او چى مى‏گويد، دوستان آنها كى هستند و كى بودند و منافع آنها در اين منطقه چى هست و

صحيفه نور ج 16 صفحه 164

چى بود و چى خواهد بود. آنها دوستانى دارند و دوستان، آنقدر دوستى دارند كه علاوه بر اينكه مزدور بى‏مزد هستند، مزدور مزدبده هستند. آنهائى كه منافع كشور خودشان را، سرمايه‏هاى انسان‏هاى مظلوم را به پاى قدرتمندان مى‏ريزند و منافع آنها را تامين مى‏كنند، مراد از منافع اينطور منافع است، منافعى كه شريان حيات آنها را در صورتى كه قطع بشود، قطع مى‏كند. و دوستان آنها دوستانى هستند كه اگر آنها كنار بروند، حيات آنها را هم سلب مى‏كند. و ما به همه كشورهائى كه همسايه ما هستند، اسلامى هستند، به دولتمردان آنها كه به خيال خودشان اسلامى هستند، تذكر مى‏دهيم كه مقصود آمريكا از اينكه ما دوستانى داريم و منافعى داريم و دنبال او و دوستان منافع خودشان را به واسطه اسلام و ايران اسلامى در خطر مى‏بينند، آن منافع، همان منابع سرشار كشورهاى اسلامى است و همان منابع زيرزمينى در كشورهاى اسلامى و مناطق مهم براى آنها هست و آن دوستان شماها هستيد كه بعض شما هست كه براى آنها خدمت مى‏كنيد و در ازاء اين خدمت، ذخاير خودتان را هم تقديم مى‏كنيد.

ملت ايران، دولت ايران و همه ارگان‏هاى ايران مى‏خواهند شما را از اين بار ذلت كه براى شما پيش آورده‏اند كه منافع شما و چيزهائى كه بايد براى ملت‏هاى شما و براى تعمير كشور شما صرف بشود، به رايگان مى‏خواهند ببرند و شما را دارند اغفال مى‏كنند و به خيال خودشان خيال دارند كه شماها را در اين مهلكه‏اى كه صدام گرفتار شد، گرفتار كنند كه شايد بتوانند از اين گرفتارى كه به بركت اسلام براى آنها پيدا شده است، از آن نجات پيدا كنند. ملت‏ها مى‏دانند كه اسلام براى آنها از هر چيز عزيزتر و سودمندتر، هم براى دنياى آنهاست و هم براى آخرت آنها. دولت‏ها بايد اين تنبه را داشته باشند، ملت‏ها مى‏دانند، ملت‏ها كه ساليان دراز تحت شكنجه بودند، شكنجه‏هاى روحى، شكنجه‏هاى جسمى، ملت‏هائى كه در فقر و مسكنت غوطه مى‏خورند و زرهاى آنها را و طلاى سياه آنها را در حلقوم ديگران مى‏ريزند، ادراك مى‏كنند كه موافقت با جمهورى اسلامى، بيرون كردن قدرت‏هاى اجنبى و سلطه‏هاى كفار است و برچيدن بساط آنهاست. دولت‏ها بايد متذكر باشند و دولت‏ها توجه بكنند به رژيم فعلى ايران، ببينند كه آيا آنها برايشان با وضعى كه دارند بهتر است يا اگر وضع تغيير بكند و بشود مثل ايران؟ توجه بكنند به اينكه ايران امروز، دولت و ملت و مجلس و تمام ارتش و سپاه پاسداران و همه، يك ارگان هستند و همه پشتيبان هم هستند. دولت اگر گرفتارى پيدا بكند، همين ملتند كه رفع گرفتارى مى‏كنند. اگر در سرحدات ما جنگ، جنگ تحميلى پيدا شد، همين ملت و همين كاركنان نفت و ساير ارگان‏ها هستند كه پشتيبانى مى‏كنند. همانطورى كه سابق شيرهاى نفت را بستند و پيروز شدند، امروز هم باز مى‏كنند و باز كردند و پيروزند. و براى دولت اگر مشكلى پيدا بشود، همين جوانان و همين ملت، زن و مرد، بچه و بزرگ است كه در رفع اشكالات كوشش مى كند.

شما دولت‏هاى خارج از ايران مى‏بينيد كه آنقدر مشكلات براى ما، ابرقدرت‏ها پيش آوردند و ما را محاصره اقتصادى كردند و كمك همين ملت، آن توطئه‏ها را خنثى كرد. اگر شما اين وضع را پيدا بكنيد، ملت شما با شما مثل ملت ايران با دولت ايران باشد و تمام قدرت‏هاى شما جمع بشود، متمركز بشود و در مقابل قدرت‏ها بايستد و آقائى كنيد نه نوكرى، خدمتگزار ملت و اسلام باشيد تا بزرگى بكنيد

صحيفه نور ج 16 صفحه 165

بر همه دولت‏هاى قدرتمند، آن بهتر است يا اينكه قطع رابطه بكنيد با ملت‏هاى خودتان وداع بگوئيد با اسلام و مخالفت كنيد با يك جمهورى كه اسلامى است و مى‏خواهد آزاد و مستقل باشد؟ و مخالفت با اينها بكنيد و ذليل باشيد در تحت سلطه قدرتمندان كه وقتى مطلبى پيش مى‏آيد كه مخالف با منافع آنهاست اعلام مى‏كنند كه دوستانى داريم و منافعى داريم؟ آمريكا چه منافعى مى‏تواند در اينجا داشته باشد جز منابع زرخيز شما؟ و چه دوستانى مى‏تواند اينجا داشته باشد جز آنهائى كه به عنوان دوستى خدمتگزار هستند؟ آمريكا دوست نمى‏خواهد، آمريكا خدمتگزار مى‏خواهد، آمريكا خدمتگزارانى مى‏خواهد كه منافع ملت‏شان را تقديم بكنند و در عين ذلت را به خودشان بار بياورند تحمل كنند. ما، ملت ما و دولت ما ايستاده‏ايم و در مقابل هر سلطه‏جوئى ايستاده‏ايم و تا آنوقت كه توان داريم مخالفت مى‏كنيم. و من اميدوارم كه اين عناياتى كه خداى تبارك و تعالى با اين ملت خدمتگزار به اسلام دارد، مستدام باشد و اين خدمتى كه تمام ملت ما براى اسلام و ميهن اسلامى مى‏كند مستدام باشد. و اگر همچو مطلبى انشاءالله مستدام باشد، آسيب نخواهد ديد، قدرت‏هاى بزرگ را با تمام كيدهاى شيطانى رسوا خواهد كرد.

ما از اول انقلاب تاكنون هر چه ديديم معجزات بوده است

ما از اول انقلاب و بعد از پيروزى تاكنون هر چه ديديم معجزات بوده است. شما ملاحظه بفرمائيد كه در اين اختلافى كه، نهضتى كه ايران پيدا كرد و مقابل رژيم شاهنشاهى با آنهمه يال و كوپال و با آنهمه كسانى كه قدرتمند بودند و دولت‏هاى قدرتمند و پشتيبانى آنها، كدام قدرت توانست يك همچو رژيم دو هزار و پانصد ساله با همه ابزار جنگى و آلات، سلاح‏هاى مدرن، از اين كشور بيرون كند و شكست بدهد؟ و كدام قدرت است كه امروز در جبهه‏هاى جنگ در مقابل اينهمه تجهيزات، پيروزى حاصل مى كند؟ و كدام قدرت بزرگ است كه در دل اينها آنطور رعب و ترس مى‏افكند كه فوج فوج خود را تسليم مى‏كنند؟ در صورتى كه آنها در پناهگاه‏هائى كه با همه جور تجهيزات مجهز بود زندگى مى‏كردند و برادران شما و ما باژ - 3 و امثال اينها در بيابان، از بيابان هجوم مى‏كردند. آنچه آنها را آنطور مرعوب كرد كه يكباره سلاح‏ها را زمين گذاشتند و تقديم كردند و هر كدام مى‏توانستند خودشان را به شط انداختند و يا هلاك شدند يا با شنا خارج شدند و هر كدام نمى‏توانستند اسير شدند و تسليم شدند.

بيدار باشيد كه اگر اختلافى پيدا بشود اسارت شما عود مى‏كند

برادران من! توجه كنيد كه شما چه كرديد و بايد چه ماموريت الهى را انجام بدهيد. توجه كنيد كه شما شريان‏هاى ابرقدرت‏ها و غرب و شرق را در دست داريد و دشمن‏هاى شما هدف اصلى‏شان شما هست كه دست شما و دست قدرتمند شما آنها را به عقب زد. و توجه كنيد به كيد آنها و توطئه‏هاى آنها كه هر روز در كار هست. كارمندان نفت و تمام كارگران اين طلاى سياه بدانند كه آنها مقصد هستند

صحيفه نور ج 16 صفحه 166

و آنهائى كه مى‏خواهند اين كشور را به شكست بدهند، يكى از كارهايشان همان است كه در آنجا يك ايجاد اختلاف بكنند. بيدار باشيد كه اگر خداى نخواسته در آنجا يك اختلافى پيدا بشود، اسارت شما عود مى‏كند. ما و شما و همه ملت ما آن روز در تحت سلطه قدرت‏هاى بزرگ به وسيله اين رژيم فاسد بوديم، كارفرمايان تمام جاها آنها بودند و ماها را مثل يك عمله حساب مى‏كردند. دست برومند شما و قدرت ايمانى شما آنها را به جاى خود نشاند و به جهنم فرستاد و شما امروز خودتان بحمدالله قدرت در دست داريد و خودتان تمام رشته‏ها را در دست داريد و با همه توطئه‏هائى كه آنها كردند، همه را خود شماها خنثى كرديد و همين تحريم اقتصادى براى شما يك تحفه آسمانى بود كه فكرهاى متفكران ما را به راه انداخت و بحمدالله رو به خودكفائى مى‏روند. من ديگر كوتاه مى‏كنم و دعا مى‏كنم به شما كه خداوند تبارك و تعالى، اين قدرت اسلامى را حفظ كند و خداوند تبارك و تعالى هشيارى شما را حفظ كند و خداوند تعالى دشمن‏هاى ملت ما را از بين ببرد و كيدهاى آنها را خنثى كند و سعادت و سلامت و عزت و عظمت نصيب شما دوستان و ملت‏هاى اسلامى باشد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 167

تاريخ 11/3/61

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شورايعالى قضائى، قضات شرع و دادستان‏هاى دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى‏

هر قدمى كه انقلاب به پيش مى‏گذارد مسؤوليت متعهدين به اسلام افزون مى‏شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با تشكر از آقايان نمايندگان محترم مجلس و آقايان شوراى قضائى و قضات محترم اسلامى و دادستان‏هاى محترم كه با تشريف آوردنشان خدمتشان رسيديم و تبريك پيروزى‏هاى اسلام به همه آقايان و همه ملت و همه مستضعفان جهان، چند كلمه‏اى راجع به تكاليف فعلى خودمان و بعد هم چند كلمه‏اى راجع به اوضاعى كه الان در دنيا مى‏گذرد عرض كنم. البته مطلبى را كه رئيس محترم مجلس فرمودند، من الان نمى‏توانم به طور شايسته صحبتى در آن باب بكنم. من امروز يك كلياتى عرض مى‏كنم و انشاءالله در فرصت ديگر اميد است كه مسائل و مشكلات حل بشود. در عين حالى كه ايشان فرمودند مشكلات داريم و من هم معتقدم به اينكه مشكلات فراوان داريم، لكن چون درصدد رفع مشكلات هستيم، هم مجلس محترم كه بحمدالله يك اجتماع الهى است و هم شوراى قضائى و قضات و دادستان‏هاى محترم كه تمام متعهد و خدمتگزار هستند و هم دولت و مراتب اجرائى، الان همه درصدد رفع مشكلات هستند و اين مژده رفع مشكلات را مى‏دهد. تا شروع نشده است به رفع مشكلات و طرح‏هائى كه براى رفع مشكلات است، مشكلات خيلى بزرگ نمايش پيدا مى‏كند، لكن بعد از اينكه تصميم گرفته شد و شروع شد به كار، اميد است كه با همين شروع، رو به رفع مشكلات بگذاريم و انشاءالله با سرعت اين مشكلات بر طرف بشود. آنچه من در اين جلسه محترم بايد عرض كنم اين است كه هر قدمى كه انقلاب به پيش مى‏گذارد، به همان اندازه مسؤوليت همه آقايان و همه كسانى كه در امور اين نهضت اسلامى، چه دولت و چه ديگران، دخالت دارند، افزون مى‏شود. يك وقت است كه اول انقلاب است و مشكلات انقلاب در كار است و هرج و مرج‏هائى كه در هر انقلاب اجتناب‏ناپذير است، آنجا عذر موجه است. يك وقت هم هست كه باز مفسدين و منافقين و منحرفين دستشان باز است و به كارهاى جنايتكارى خودشان ادامه مى‏دهند و جنگ است و حال جنگ است، آنوقت هم يك مقدارى معذور هستند. اما بحمدالله اين مسائل كه خار راه آقايان است، حل شده بايد ما حساب كنيم. هم قضيه جنگ به خواست خداى تبارك و تعالى در شرف حل است و هم اين منحرفين و وابستگان به قدرت‏ها رو به فنا هستند. از اين جهت ما، آقايانى كه در مجلس شوراى اسلامى هستند و مهمترين مقام را

صحيفه نور ج 16 صفحه 168

دارا هستند و چه شوراى قضائى و قوه قضائيه كه از اهميت بسيار برخوردار است و هم دولت كه مجرى قوانين است، قوانين اسلام است، امروز مسوول هستيم. يعنى از من طلبه تا شما آقايان و تا دولت و قوه قضائيه و قضات محترم و دادستان‏هاى محترم همه‏جا و ائمه جماعات و جمعات و مراجع عظام اسلام و طلاب علوم دينيه و متفكرانى كه متعهد به اسلام هستند، همه در اين وقت مسؤوليت بزرگى به عهده داريم. يعنى خداى تبارك و تعالى الان از ما عذر را كم مى‏پذيرد يا نمى‏پذيرد. الان ما نمى‏توانيم بگوئيم كه حال انقلاب است و حال انقلاب كارى از دستمان برنمى‏آيد، و نمى‏توانيم بگوئيم كه جنگ آنطور در ايران است كه دست همه را بسته است، و نمى‏توانيم بگوئيم كه اين گروهك‏ها آنطور فعاليت دارند كه اذهان ما را به خودشان متوجه كرده‏اند. اينها مسائلى است كه يا حل شده است يا نزديك به حل است. از اين جهت ما الان هم مجلس بايد قدم‏هاى بلندترى بردارد و لوايحى كه عرضه مى‏شود يا خودش قوانين مى‏خواهد بگذراند، هر چه بيشتر سرعت بدهد و اسلامى بودنش صددرصد باشد. اگر يك قانون، يك پيشنهاد، يك لايحه در آن يك نكته غير اسلامى باشد، اين در نظر اسلام و خداى تبارك و تعالى مردود است. بايد ما همه كوشش كنيم به اينكه همانطور كه جمهورى اسلامى را با كوشش اين مردم و جمعيت‏هاى ميليونى اسلامى، اين جمهورى اسلامى را به پيروزى رساندند و همه ما مرهون زحمات و فداكارى‏هاى آنها هستيم و خداوند همه را سلامت بدارد و به همه شهداى ما رحمت و سعادت نصيب كند، ما همه مرهون آنها هستيم و ما آن مقصدى را كه آنها داشتند موظفيم كه دنبال كنيم. مقصد آنها در شعارهاى آنها از اول انقلاب تا حالا و انشاءالله بعدها هم شعارها محفوظ است، منعكس است. آنها استقلال مى‏خواهند، آزادى مى‏خواهند و جمهورى اسلامى مى‏خواهند. جمهورى‏اى كه بايد اساسش بر احكام اسلام باشد و جمهورى‏اى باشد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و امام زمان روحى له الفدا بپذيرد. اگر يك خدشه در احكام اسلام واقع بشود، نه پيغمبر مى‏پذيرد و نه امامان ما. كوشش بايد بكنيم به اينكه در عين حالى كه بايد سريع قدم‏هاى بلند را برداريم و در عين حال، تمام قدم‏ها بايد اسلامى باشد و رو به اسلام باشد و نمى‏توانيم اگر يك مطلبى را در مجلس بگذرانيم و خداى نخواسته متخلف باشد از اسلام، نمى‏توانيد شما عذر براى خودتان پيدا بكنيد. و اگر يك قدم، قضات محترم و شوراى قضائى خداى نخواسته بر خلاف آنچه مقرر است بردارند، آن هم معذور نيست و مواخذ است. و اگر چنانچه ائمه جمعه و ائمه جماعت و كسانى كه در اين جمهورى اسلامى از روحانيون مشغول يك كارى هستند، اگر خداى نخواسته يك قدمى، يك كلامى برخلاف مصالح اسلام بردارند، معاقب هستند. همه معاقب هستيم و همه مسوول هستيم، كلكم راع و كلكم مسئول ما بايد كوشش كنيم كه رو به اسلام برويم و اسلام را هر چه زودتر، قوانين اسلام را، قوانين قضائى اسلام را، قوانين سياسى اسلام را هر چه زودتر به طور شايسته در اين كشور پياده كنيم و مطمئن باشيد كه اگر چنانچه اراده كنيد، مى‏توانيد و در عين حالى كه تاكنون هر چه قوانين در آن رژيم‏هاى سابق بوده است، تقريباً بسيارى از قوانين، قوانين جزائى و سياسى‏اش كه همه در بسيارى از قوانين‏شان برخلاف مسير اسلام بوده است، يا متصديان قضا اشخاصى بودند كه بر خلاف موازين

صحيفه نور ج 16 صفحه 169

اسلام متصدى قضا شدند و در نار هستند. و متصديان همه امور كه مشغول به خدمت هستند، اگر خداى نخواسته يك خلافى در كار باشد ولو اشتباهاً باشد، بايد با كمال دقت ملاحظه كنند و مداقه كنند كه مبادا يك مطلبى واقع شود بر خلاف آنچه كه بايد واقع بشود. و من به همه شما و به همه آقايان دعاگو هستم و آنچه كه وظيفه من است كه يكى‏اش دعاگوئى است، اميدوارم دعا كنيد كه كوتاهى نكنم.

اين عار تا قيامت بر پيشانى شما غير متعهدها متنقش است‏

و اما مسائلى كه امروز در منطقه و جهان واقع مى‏شود، البته شما همه يا اكثراً مى‏دانيد كه چه دارد واقع مى‏شود. از امريكا تا انگلستان، تا فرانسه، تا آلمان تا ساير جاها به راه افتاده‏اند، دستپاچه شده‏اند و هياهو مى‏خواهند راه بيندازند كه در اين وقت چه مى‏شود. اين دستجاتى كه مى‏خواهند صدام را زنده كنند يا تطهير كنند، چه در بغداد بروند و غير متعهدين به اصطلاح مجتمع بشوند و چه نروند، مطلب از اينها گذشته است. اين مرده، زنده نخواهد شد. اگر هم بغداد برويد، يك مرده را رئيس خودتان قرار داديد، يك جنايتكار مرده را انتخاب كرده‏ايد. و اين عار براى شما غير متعهدها تا قيامت بر پيشانى‏تان متنقش است. و اگر گمان كنيد كه با رفتن بغداد و تعيين صدام به رياست، يا يكى ديگرى كه مثل صدام است، شما بتوانيد كه يك كسى كه جنايتش آنقدر زياد است كه نمى‏توانيم ما به ذكر و قلم، ذكر كنيم آن را، بخواهيد تطهير كنيد، او با درياهاى عالم هم تطهير نخواهد شد. و اگر بخواهيد علم كنيد او را و زنده كنيد، اين علم خوابيد و اين نعشش الان موجود است. الان يك نعشى است كه دارد حركت آخر عمرش را مى‏كند. شماها نمى‏توانيد اين كار را انجام بدهيد. بيخود خودتان را زحمت ندهيد و عرض خودتان را نبريد و براى ماها هم زحمت درست نكنيد و آنهائى كه از آن طرف درياها آمده‏اند اينجاها گردش مى‏كنند، آنها هم اگر بخواهند صدام را زنده كنند، همان حرفى است كه به آنها بايد گفت و اگر حضرت عيسى سلام‏الله عليه كه مرده‏ها را زنده مى‏كرد بيايد، اين مرده را نمى‏تواند زنده كند. براى اينكه زنده كردن اين، به هدايت است. و خداى تبارك و تعالى به پيغمبر اسلام كه اشرف از حضرت عيسى سلام‏الله عليه است مى‏فرمايد انك لاتهدى من احببت حضرت عيسى مرده‏هاى طبيعى را زنده مى‏كرد، لكن مرده‏اى كه قلبش مرده است، مرده‏اى كه هستى‏اش از بين رفته است، حيثيتش از بين رفته است و قادسيه‏اش به فنا مبدل شده است، حضرت عيسى هم همچو كارى را نه مى‏كند و نه مى‏تواند. بنابراين اينها مى‏خواهند چه بكنند؟ اينهائى كه اجتماع مى‏كنند كه، يك كنفرانس‏هائى ايجاد مى‏كنند كه كنفرانس غير متعهدها را، بلكه بتوانند در بغداد تاسيس كنند و ايجاد كنند، اولاً كه معلوم نيست كه موافقت كنند بسيارى از دولت‏ها، دولت‏هائى كه توجه به مسائل دارند، دولت‏هائى كه مرعوب آمريكا و ديگر كشورها نيستند، دولت‏هائى كه توجه به حيثيت خودشان دارند و دولت‏هائى كه به اسلام فكر مى‏كنند، اينها با شما موافقت معلوم نيست بكنند، و بخواهيد كه با عدم موافقت آنها هم، شما باز آن مجلس را تاسيس كنيد و آن را رئيس بدانيد كه در تاريخ ننگى براى خودتان ايجاد مى‏كنيد كه با درياها نمى‏شود اين ننگ را شست. و نمى‏توانيد كه شما اعاده كنيد حيثيت

صحيفه نور ج 16 صفحه 170

كسى را كه از اول نداشت، و اگر داشت، به باد فنا رفت، آدمى كه ملاحظه كرديد در آن چيزى كه نوشته بود به سران نظامى خودش در شهر خونين شهر، خرمشهر، كه آنطور سفارش كرده بود كه بزنيد، بكشيد و چه بكنيد، تا آخر گلوله، تا آخر نفر، اين ديد كه همان نظامى‏هاى او گوش ندادند به او، نتوانستند گوش بدهند، اصلاً مجال قرائت اين چيزها را به آنها ندادند و فوج فوج تسليم شدند. يك همچو آدمى كه دنبال اين مى‏گويد كه امر به عقب‏نشينى كرديم، (لابد عقب نشينى تاكتيكى!!) اين آدم را نمى‏توانيد اعاده حيثيتش را بكنيد، حيثيت خودتان را سر اين بى‏حيثيت به باد ندهيد. ما نصيحت‏هاى خودمان را، ايران نصيحت‏هاى خودش را به شماها مى‏كند كه شماها يك قدرى در خلوت بنشينيد و آمريكا و شوروى و ديگر قدرتمندان را از مغزتان شستشو كنيد و فكر كنيد كه ما اگر برويم بغداد، چه جور مى‏توانيم بكنيم. و من اعلام يك خطرى هم براى شما مى‏كنم كه از صدام بعيد نمى‏دانم و آن اينكه همين صدامى كه در حال مردن است يك وقت عده‏اى از شما را بكشد و گردن ايران بگذارد، براى اينكه شما را وادار كند كه مخالفت كنيد. خوف اين مطلب زياد است. شما از اين جانى خيال نكنيد كه هيچ كارى بر نمى‏آيد، اين جانى، جنايت زياد از او مى‏آيد. و اين جنايت به نظر انسان نزديك است، همانطورى كه يك جاهائى را مى‏زند و مى‏گويد ايران زده است و خودش با اسرائيل رفيق و دوست و برادر است و مى‏گويد كه اسلحه از اسرائيل مى‏آيد و حالا هم ابرقدرت‏ها و گويندگان آنها با اين مانورهاى مضحك يكى از اين ور مى‏گيرد، يكى از آن ور. يكى مى‏گويد كه من به اطلاع آمريكا بودم، آمريكا مى‏گويد من گفتم آنقدر كار نكن و مجلسشان مى‏گويد كه چرا اين كار را كردى. مطلب را مسلم همه‏شان مى‏گيرند كه اى مردم بدانيد كه اين اسرائيل به ايران اسلحه فرستاده. و همه اينها و خود اسرائيل هم اين مطلب را احراز كرده است كه اگر اسرائيل انگشتش را به بحر محيط بزند، نجس مى‏شود، چون اين را احساس كرده است، مى‏خواهد با اينكه من كمك كرده‏ام ايران را بدنام بكند، از باب اينكه مى‏داند كه موافقت او با ايران، بدنام كردن ايران است، خودش هم اين را احساس كرده است. براى خدمت به امريكا حيثيت خود را پيش نسل‏هاى آينده از بين نبريد در هر صورت اين مسائل كه الان مى‏گذرد، اينها همه هست و من خوف اين را دارم كه اگر اينها مجتمع بشوند، در بغداد يا در بين راه، چند نفر از اينها را بزنند و بكشند و گردن ايرانى‏ها بگذارند و يا در مجلس كه مجتمع مى‏شوند، يك وقت خود صدام براى اينكه برود دستش را بشويد، بيرون برود و مجلس را منهدم كنند. درست توجه كنيد كه مبادا به دام بيفتيد، به دام اين صدام بيفتيد، كه اين مرد خطرناكى است. و اشخاصى كه آخر عمرشان را مى‏گذرانند، جنايتكارانى كه آخر عمرشان را مى‏گذرانند، مى‏گويند حالا كه من رفتم بگذاريد، همه بروند. اقتلونى و مالكاً مرا بكشيد كه مالك هم كشته بشود. مساله اينطورى است. حالا خودشان بنشينند فكر بكنند كه آيا صدام با اين جنازه متعفن، ارزش دارد كه شما ارزش‏هائى به پاى او بريزيد؟ آمريكا كه مى‏گويد من اسرائيل را به هيچ كس‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 171

نمى‏فروشم، از شما آنهمه ذخاير مى‏گيرد و مى‏گويد من اسرائيل را به شما نخواهم فروخت، ارزش دارد اين آمريكا كه شما براى خدمت به او تمام حيثيت خودتان را پيش ملتتان، پيش ملت‏هاى عالم، پيش نسل‏هاى آينده از بين ببريد؟ من اميدوارم كه اينها بيدار بشوند و توجه به مسائل بكنند و خودشان را به هلاكت نيندازند و ما را هم به زحمت نيندازند. خداوند انشاءالله همه مسلمان‏ها را به وظايف اسلامى خودشان آشنا كند. ما و شما و همه ملت ايران را به وظايف اسلامى اسلامى خودمان آشنا كند و توفيق عمل به اسلام و پياده كردن اسلام در همه جا به همه ما مرحمت فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 172

بسمه تعالى

در پى پيروزى عظيم رزمندگان پرتوان اسلام و آزادى خرمشهر، شهرهاى لاله‏هاى خونين، مردم عزيز و مهربان و ايثارگر كشورمان و علماى اعلام و ائمه محترم جمعه و جماعات در شهرستان‏هاى مختلف با تلگرام‏هاى بسيار آمادگى خود را جهت بازسازى مناطق ويران شده اعلام و مراتب ايثار و فداكارى خويش را در اين امر مهم و انسانى ابلاغ كردند و به راستى اين حضور دائمى و خستگى ناپذير در صحنه و آمادگى و فداكارى‏هاى خالصانه مردم دلير ما براى هر مسلمانى غرورانگيز و براى جهانيان اعجاب‏آميز است و مى‏توان گفت اين هم يكى از الطاف الهى و بركات جنگ است كه اينچنين مردم را به هم نزديك و مهربان نموده و در غم و شادى يكديگر شريك ساخته است. من در برابر اينهمه ايثار و از خودگذشتگى و خلوص، از تشكر و قدردانى عاجز و ناتوانم و خداى بزرگ است كه با رحمت واسعه خود مى‏تواند پاداش شما را داده و قدردانى كند شكرالله مساعيكم الجميله. مطلبى كه لازم به تذكر است اينكه به خاطر تسريع در كار انشاءالله تعالى، حضرات و اقشار محترمى كه آمادگى خود را براى بازسازى اعلام داشته‏اند، متوجه باشند كه هماهنگى خود را با شورايعالى بازسازى مناطق جنگى كه تحت نظر دولت جمهورى اسلامى فعاليت مى‏كنند حفظ نموده و كمك‏هاى خود را چه از نظر مالى و چه از نظر مصالح و نيروى انسانى با راهنمائى‏هاى شوراى مزبور به انجام رسانند تا به خواست خداى تعالى هر چه بهتر و سريعتر به هدف مقدس خود رسيده و از هدر رفتن نيروها و ناهماهنگى‏ها جلوگيرى نمايند. در خاتمه از اينكه نمى‏توانم به يكايك نامه‏هاى شما بزرگواران جواب دهم معذرت خواسته، موفقيت همه عزيزان و نابودى هر چه زودتر دشمنان اسلام و انسانيت را از خداى متعال مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 173

تاريخ 13/3/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از خانواده‏هاى شهدا و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

يكى از احكامى كه مورد توجه خداست وحدت و انسجام همه است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

همانطورى كه اين برادرها، برادرهاى بسيار عزيز مايلند كه با من ملاقات كنند، من هم مايلم كه چهره‏هاى عزيز و نورانى آنها را ببينم. خوب، لكن مسائل، بعضى‏اش مهم است و به واسطه مهم بودن آن مسائل، يك مسائل ديگرى بايد يك قدرى تعويق بيفتد و بحمدالله امروز و در اين 15 خرداد كه نزديكش هستيم، وضع ايران به طور عموم، وضع قواى مسلح به طور خصوص بسيار فرق دارد با خرداد سال قبل و بحمدالله انسجامى كه الان حاصل شده است بين تمام قواى مسلح كه كوشش مى‏شد كه اينها با هم نباشند و نقشه آمريكائى بود كه اين اشخاصى كه مى‏توانند فعال باشند، مقابل هم قرار داده بشوند، آن مدفون شد و خنثى و آنطورى كه من، اشخاصى كه رفت و آمد مى‏كنند از روحانيون، ديگران براى من نقل مى‏كنند، اعجاب دارم از اين برادرى كه همه گروه‏ها با هم دارند كه گاهى گفته مى‏شود كه وقتى كه انسان وارد مى‏شود آنجا و نمى‏شناسد، اصلاً نمى‏تواند تميز بدهد كه كدام ارتشى‏اند، كدام سپاهى‏اند، كدام بسيجى‏اند. اينطور با هم مربوط و با هم هستند. و همين معناست كه خداى تبارك و تعالى شماها را و همه ما را مورد عنايت قرار داده است و همين نصرت الهى است، نصرت الهى كه انسان توجه به احكامش داشته باشد و عمل بكند به احكامش. اين نصرت الهى است و يكى از احكامى كه مورد توجه است اين وحدت و انسجام همه است. و خصوصاً قوائى كه در فعاليت نظامى هستند، اينها اگر خداى نخواسته يك وقتى يك اختلافى در خودشان بروز كند همان روز است كه آمريكا به مقاصد خودش نزديك مى‏شود.

روزى كه حيثيت اسلام در ميان است بايد تمام اميال خويش را فداى ميل اسلام كنيم

و لهذا فرضاً كه شما ملاحظه كنيد كه، يا آنها ملاحظه كنند كه بعضى‏ها مخالف مثلاً ميل‏شان يا موافق چه عمل مى‏كنند، امروز نبايد انسان اميال خودش را به نظر بگيرد. يك روزى كه گرفتارى اسلام و حيثيت اسلام در ميان است و مى‏بينيد كه همه قدرتمندها و همه تبليغات بر ضد همه هست و از اول هم بر ضد همه و خصوص پاسدار عزيز بوده است، بايد انسان تمام اميال خودش را فداى ميل اسلام، بكند حكم و احكام اسلام بكند. همانطور كه شما و همه اين رزمندگان ما واقعاً يك‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 174

چهره‏هائى هستند كه انسان از خودش خجالت مى‏كشد كه با آنها مواجه بشود. كسانى كه جان خودشان را كه سرمايه همه چيز است ديگر براى انسان، اين را فدا دارند مى‏كنند براى اسلام و ماها اين توفيق را نداريم، نمى‏توانيم، منتها دعا مى‏كنيم به شما. وقتى بنا شد كه شما يك همچو تحفه‏اى را داريد به اسلام تقديم مى‏كنيد، آنوقت اگر فرض كن يك چيزى مخالف ميل‏تان شد، بايد با آن مخالف ميل، با ميل خودتان يك قدرى مبارزه كنيد. اين مبارزه باطنى است كه لازم است انسان داشته باشد هميشه و هميشه مواظب باشد.

شيطان خرده‏كارى خيلى دارد، چيزهاى مخفى، چيزهائى كه انسان نمى‏تواند ادراك كند و بعد ادراك مى‏كند زياد دارد و وسوسه‏هاى زياد دارد. بايد در مقابلش ايستاد و در مقابلش از هواهاى ادراك مى‏كند زياد دارد و وسوسه‏هاى زياد دارد. بايد در مقابلش ايستاد و در مقابلش از هواهاى نفسانى جلوگيرى كرد. و اين وحدت و انسجامى كه الان بين شما و ساير برادرانتان در ارتش و بسيج و ساير جاها هست، اين را حفظ كنيد و همين طور عشاير را كه يك قوه‏اى هستند و علاقمند هستند بحمدالله.

امروز بايد با هم باشيد و دشمن مشترك را دفع كنيد

و در رژيم سابق، زمان رضاشاه مى‏خواستند اين عشاير را از بين ببرند و بسيارى‏شان را از بين بردند. الان بحمدالله آنها هم يك قدرتى هستند با شما دوست و رفيقند. همه با هم دوست باشيد، همه با هم رفيق باشيد تا اينكه بتوانيد اين بار را به منزلش برسانيد و مطمئن باشيد كه تا ايران به اين وضعى كه فعلاً هست، و بحمدالله دارد جلو مى‏رود. خيلى از اشخاصى كه بدبين بودند به اسلام و بدبين هم هستند، هى اميد اين را داشتند كه اسلام همين چند ماهى بيشتر، باز مهلت مى‏دادند، يك چند ماه ديگر، يك چند ماه ديگر، يك سال ديگر، و حالا ديدند كه سه سال گذشت و رو به انسجام بيشتر و اينجا ثبات بيشتر است. و من اميدوارم كه هر چه عمر اين طفل زيادتر بشود و عمرش طولانى‏تر بشود، بر آن فعاليت و بر آن قوه‏هاى خودش افزوده بشود و انسجامش هم زيادتر بشود. و اين اشخاصى كه به اميد اين نشسته‏اند كه دوباره ايران برگردد، سلطنت طلب مى‏خواهد دوباره ايران به سلطنت برگردد، ديگران مى‏خواهند يك جمهورى دموكراتيك غير مذهبى، با تعبير غير مذهبى، غير مذهبى درست بكنند، اينها همه‏شان به قبرستان خواهند رفت و نمى‏توانند انشاءالله. و اما شرطش اين است كه ان تنصرواالله ينصركم خداى تبارك و تعالى تعليق كرده، اين نصرت خدا دنبال نصرت ماست. ما اگر از خدا نصرت كرديم و براى خدا، براى دين خدا عمل كرديم، كه يكيش همين است كه گله‏ها اگر داريم، الان باشد، الان بايگانى كنند گله‏ها را، بعدها كه درست شد اگر باز گله‏اى باقى ماند مى‏شود انسان يك كارى بكند، اما امروز وقت اينكه من از يك كسى اوقاتم تلخ باشد، يك چيزى بگويم كه يك وقت خداى نخواسته براى او مضر باشد، يا شما يك چيزى بگوئيد، يا ارتشى‏ها يك چيزى بگويند اين امروز نبايد مطرح بشود. همه بايد تمام با هم باشيد و يك دشمن مشترك آمده است و بايد اول دشمن مشترك را دفعش كنيد، بعد كه دشمن مشترك دفع شد، خوب، گله‏ها بعدها اميد است كه حل بشود، اگر

صحيفه نور ج 16 صفحه 175

هم حل نشد، آسان است آن بعدها. حالا من هم دعا مى‏كنم به شما و اميدوارم كه همين حيثيتى كه داريد الان، بحمدالله شما الان در بين همه دنيا، الان ايران، اگر همه رسانه‏ها را ملاحظه كنيد، ايران مطرح است همه جا، در همه دنيا مطرح است ايران و همه از اين جنبش ايرانى و اسلامى وحشت دارند. با اينكه ملت‏هاى اسلامى و دولت‏اسلامى، ملت‏ها كه وحشت ندارند دولت‏هاى اسلامى هم نبايد وحشت داشته باشند، براى اينكه ايران بنا ندارد به اينكه دولت‏هاى اسلامى را كنار بگذارد، چى بشود، اميد دارد اسلام موفق بشود، آنها هم خودشان را با اسلام تطبيق كنند. همه ما با آنها موافق هستيم و دشمن مشترك ما كه امروز اسرائيل و آمريكا و امثال اينهاست كه مى‏خواهند حيثيت ما را از بين ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند، اين دشمن مشترك را دفع بكنيد، بعد كه دفع كرديد دشمن مشترك را، آنوقت ديگر هر كسى در محل خودش براى خودش حكومت هست و براى چى. انشاءالله كه موفق باشيد و مويد، و من دعا مى‏كنم به شما و دعا كنيد كه من غافل نشوم از اين دعاگوئى. انشاءالله خداوند همه‏تان را حفظ كند و در پناه امام زمان سلام‏الله عليه به عنايت حق تعالى از عنايت حق تعالى برخوردار باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 176

تاريخ 14/3/61

پيام امام خمينى به شركت كنندگان در اردوى عشايرى واحد بسيج مستضعفين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سلام بر عشاير دلير ايران. سلام بر سلحشوران غيورى كه در طول تاريخ اسلامى ايران پيوسته بر سر مرزها و در حاشيه كويرها و در دل كوه‏ها و در پهندشت صحراها و در هر نقطه عشايرى ديگر از اين كشور عزيز و پهناور پيوسته سرسخت‏ترين مدافعان اسلام و ميهن اسلامى را تشكيل داده و راه هرگونه توطئه‏اى را بر دشمنان اسلام بسته‏ايد. درود بر شما عزيزانى كه احياناً سخت‏ترين شرايط اقليمى و بيشترين كمبودها و محروميت‏هاى زندگى را متحمل شده و دشوارى‏ها را بر خود هموار ساخته‏ايد، ولى نه تنها آلت دست بيگانگان و افراد خود فروخته و نوكران بى‏اختيار و فرارى از ملت قرار نگرفته‏ايد، كه همه آنها را از ميان خود طرد كرده و بيرون رانده‏ايد. درود بر شما شير مردان و شير زنانى كه با بسيج عشايرى و ارسال كمك‏هاى مالى و همكارى‏هاى ديگر، چه در خط مقدم جبهه و چه در پشت جبهه، موجبات دلگرمى رزمندگان دلير ما را فراهم ساخته و پشتوانه محكمى براى جنگجويان و وسيله‏اى براى كشف و خنثى كردن توطئه‏هاى دشمنان ما گشته‏ايد. من از اينجا بر شما عزيزان درود مى‏فرستم و دست شما را به گرمى مى‏فشارم و اميدوارم همچون گذشته سدى محكم و نفوذناپذير در برابر دشمنان اسلام و وطن اسلامى خويش باشيد و محيط پاك و باصفاى عشايرى خود را از نفوذ تبليغات زهرآگين و مسموم ناپاكان و جيره‏خواران بيگانه‏پرست سالم نگه داريد و راه هرگونه توطئه‏اى را بر آنها ببنديد و با هوشيارى كامل نقشه‏هاى خائنانه‏شان را نقش بر آب كنيد. اميد است خداى تعالى نيز شما را در پيمودن اين راه مقدس يارى كرده و توفيق دهد و شما نيز در تمام مراحل زندگى هيچ گاه خدا را از ياد نبريد. در خاتمه از مسوولان محترم مملكتى نيز مى‏خواهم كه در كنار مسؤوليت‏هاى سنگين ديگرى كه دارند، هر چه بيشتر و سريعتر در رفع مشكلات و كمبودهاى شما بكوشند و انشاءالله تعالى با پايان گرفتن جنگ و بازسازى مناطق جنگى رسيدگى به وضع شما عزيزان و رفع نابسامانى‏هاى شما را در اولويت قرار دهند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 179

تاريخ 15/3/61

پيام امام خمينى به مناسبت سالروز 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

با سپاس بى حد به خداوند متعال، امروز به روز 15 خرداد 61 رسيديم. سالروز خرداد 42 خمير مايه نهضت مبارك ملت بزرگ ايران و روز بذر انقلاب اسلامى ماست. ملت عزيز بايد اين خميرمايه و بذر پر بركت را در عصر عاشوراى 83 جستجو كند، عصر عاشوراى مصادف با ساعات شهادت نصرت آفرين سيد مظلومان سرور شهيدان، عصر عاشورائى كه خون طاهر و مطهر ثارالله و ابن ثاره به زمين گرم كربلا ريخت و ريشه انقلابات اسلامى را آبيارى نمود. ملت عظيم‏الشان در سالروز شوم اين فاجعه انفجارآميزى كه مصادف با 15 خرداد 42 بود با الهام از عاشوراى آن قيام كوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمى و شور انفجارى آن نبود، معلوم نبود چنين قيامى بدون سابقه و سازماندهى واقع مى‏شد. واقعه عظيم عاشورا از 61 هجرى تا خرداد 61 و از آن تا قيام عالمى بقيه الله اروحنالمقدمه الفدا، در هر مقطع انقلاب ساز است. آن روز يزيديان با دست جنايتكاران گور خود را كندند و تا ابد هلاكت خويش و رژيم ستمگر جنايتكار خويش را به ثبت رساندند، و در 15 خرداد 42 پهلويان و هواداران و سردمداران جنايتكارشان با دست ستمشاهى خود گور خود را كندند و سقوط و ننگ ابدى را براى خويش بجا گذاشتند كه ملت عظيم‏الشان ايران بحمدالله تعالى با قدرت و پيروزى بر گور آتشبار آنان لعنت مى‏فرستد.

سالروز 15 خرداد 60، با 61 كه اينك شاهد آنيم فرق بسيار دارد. در سال 60 مع‏الاسف كشور و ملت شريف گرفتارى‏هاى زياد داشت كه گرفتارى جنگ تحميلى و خيانت بعضى عناصر آتش افروز براى بيگانگان و خرابكارى‏هاى عناصر فاسد از منافقان تا ديگر گروهك‏هاى منحرف تروريست منجر به شهادت عده كثيرى از عزيزان متعهد به اسلام و جمهورى اسلام گرديد، ولى بحمدالله تعالى در سالروز 15 خرداد 61 رزمندگان قدرتمند ما با فداكارى و عاشق‏پيشگى كه پشتوانه آنان عنايت حضرت باريتعالى و توجه خاص حضرت بقيه‏الله روحى لمقدمه الفدا، و پشتيبانى ملت بزرگوار در سراسر كشور است بر جنگ آفرينان پيروز شدند و اكنون قدم‏هاى آخر را بر مى‏دارند و صداميان تبهكار نفس‏هاى احتضار را مى‏كشند و بساط مفسدان داخل و گروهك‏هاى مزدور با همت پاسداران، كميته‏ها و پرسنل شهربانى و بسيج و همكارى ملت عزيز در هم پيچيده شد. در سال 60 با فعاليت زياد خائنان و وابستگان به آمريكا مى‏رفت تا ميان سپاه پاسداران، اين جوانان متعهد فداكار با ارتشيان

صحيفه نور ج 16 صفحه 180

رزمنده عزيز كه فداكارى همگان را در جبهه‏ها مشاهديم با دست پليد جنايتكارانى سياست باز و تروريست‏هائى جنايت پيشه با حيله‏هائى شيطانى شكاف پيدا شود و خداوند مى‏داند كه كشور مظلوم ما با اين نقشه شوم به كجا كشيده مى‏شد و به ملت شريف چه‏ها مى‏گذشت و به سر اسلام چه‏ها مى‏آمد و به خواست خداوند بزرگ و همت مجلس شوراى اسلامى و پشتيبانى ملت شريف در سال 60، در سال 61 سالروز خرداد، اين جرثومه‏هاى فساد و خيانت و اين جنايت پيشگان آمريكائى از صحنه خارج و به قبرستان نسيان سپرده شدند.

امروز با سپاس به الطاف خداوند متعال نيروهاى مسلح آنچنان از انسجام و وحدت برخوردار هستند كه دل‏هاى بدخواهان پليد را به وحشت مرگبار افكنده‏اند و به رغم تبليغات دروغين رسانه‏هاى گروهى دشمنان ياوه سرا، بين قواى مقننه و قضائيه و اجرائيه و بين آنان و ملت آنچنان وحدت كلمه و اخوت ايمانى برقرار است كه تاريخ نظير آن را نديده و بازگو ننموده است. و اينجانب اميدوارم كه اين بارقه الهى كه به بركت اسلام و تعهد به آن براى كشور ايران جلوه كرده است براى هميشه برقرار و پايدار باشد.

بگذار دشمنان شكست خورده و بدخواهان منزوى كه دستشان از همه چيز كوتاه شده است خود را به اين دروغ‏هاى مفتضح و آرزوهاى بچگانه دلخوش كنند كه ايران بر سر قدرت در تب و تاب است و روحانيون بر سر به دست گرفتن زمام امور صف‏بندى مى‏كنند و ايران پس از فلانى در آتيه نزديك به اغتشاش كشيده مى‏شود و جمهورى اسلامى به جمهورى غير مذهبى دموكراتيك مبدل مى‏شود. و بايد بدانند كه اين آرزوهاى به خيال خود طلائى را به گور خواهند برد. و بحمدالله تعالى ايران عزيز به جائى رسيده است كه بين همه ارگان‏ها و گروه‏ها اخوت ايمانى قرآنى برقرار است و به مرتبه‏اى از ثبات رسيده است كه با مردن اشخاص، هر كه باشد، آسيب نخواهد ديد. و اين رسانه‏هاى دروغ ساز گروهى آنچنان مبتلا به خلافگوئى و تناقض پراكنى شده‏اند كه شايد به غير از دوستان خيالپرداز و اميدپرور آنان كسى گوشش به اين دروغ‏ها بدهكار نباشد.

ما در زندگى خود در اين انقلاب اسلامى چيزهايى ديده‏ايم و قبل از آن صحنه‏هائى ديده بوديم باور نكردنى و شگفت انگيز، از دوره افتادن رضاخان در تكايا و شمع روشن كردن تا قرآن طبع نمودن محمدرضا و احرام حج بستن، از عابد و زاهد و مسلمان شدن صدام تا اسلام شناس شدن كارتر و تا به حكم جهاد مسلمانان عليه ايران تهديد كردن بلندگوى بگين و ريگان و شايد اگر زندگى ادامه پيدا كند اينان را در صف‏هاى جماعت و محراب عبادت ببينيم. درست در زمانى كه جمهورى اسلامى براى حفظ سرزمين‏هاى اسلامى و حراست از حرمين شريفين، مسلمانان را به وحدت اسلامى دعوت مى‏كند و يا للمسلمين مى‏گويد، از مركز وحى براى خنثى نمودن اين فرياد پيشنهاد جهاد عليه اين دعوت را كرده و به نفع آمريكا دشمن اسلام و اسرائيل كه براى گرفتن از فرات تا نيل و سلطه بر حرمين شريفين كوشش مى‏نمايد، سينه چاك مى‏زنند. در مدت قريب دو سال كه صدام عفلقى به كشور اسلامى ايران تجاوز نمود و شهرهاى مسلمان عرب ايرانى را خراب، و كوچك و بزرگ آن سامان را

صحيفه نور ج 16 صفحه 181

با آتش توپ‏ها، و موشك‏ها و ساير سلاح‏ها به قتل رساند، دولت‏هاى جهانخوار و بستگان آنان او را محكوم نكردند و سازمان‏هاى حقوق بشر و امثال آنان دم فرو بسته بودند، ولى امروز كه لاشه نيمه جان صدام و حزب كافر بعث عراق در بغداد نفس‏هاى آخر را مى‏كشند همه بوق‏هاى تبليغاتى و رسانه‏هاى گروهى جهانخواران و تمام وابستگان به آنان با تبليغات و رفت و آمدهاى پى در پى، صلح طلب شده‏اند و استمداد از اسرائيل و مصر و اردن مى‏كنند و گاهى آمريكا ايران را تهديد مى‏كند و هنوز نفهميده است كه ايران كه براى كوتاه شدن دست آنان با انگيزه شهادت قيام نموده است و جهاد در راه خداوند را به جان و دل مى‏خرد از تهديد امثال او باك ندارد. و اگر مسلمانان جهان از خواب برخيزند و با يارى خداوند دست اتحاد ايمانى به هم دهند هيچ قدرتى نمى‏تواند آنها را تهديد كند. و مقامات ايرانى آنان را به برادرى و اتحاد در هر مقطع دعوت كرده‏اند. و اميد است كه به خود آيند و شرافت انسانى و اسلامى خويش را فداى قدرت‏هاى شيطانى نكنند و به جاى آنكه با جمهورى اسلامى ايران كه براى نجات آنان و كشورهاى اسلامى حاضر به پشتيبانى از آنان است دست اخوت دهند، به مخالفت برنخيزند و خود را فداى صدام عفلقى و اربابانش نكنند. و در غير اين صورت ملت بزرگ و قواى مسلح برومند ايران در هر پيشامدى كه به دست خود آنان تحقق پيدا كند خود را در پيشگاه مقدس خداوند بزرگ ملت‏هاى اسلامى مسوول نمى‏داند و ملت ايران نمى‏تواند در مقابل پيشامدهائى كه اسلام يا كشورهاى اسلامى را خصوصاً مهبط وحى و حرمين شريفين را تهديد مى‏كند بى‏تفاوت باشد.

ملت ايران همچون ساير مسلمانان جهان در مقابل مشكلات و خطرهائى كه براى اسلام در دست اجراست، در پيشگاه خداى قادر مسوول است و امروز از خطرناكترين امور طرح كمپ ديويد و طرح فهد است كه اسرائيل و جنايات او را تحكيم مى‏كند. همه ما بويژه دولت عربستان در مقابل اسلام و قرآن كريم و نسل‏هاى آينده مسوول مى‏باشيم. و من خوف آن دارم كه خداى نخواسته يك روز ملت‏ها و دولت‏هاى اسلامى به خود آيند كه با دست آمريكاى جنايتكار اسرائيل به خواست‏هاى ظالمانه و جنايتكارانه خود برسد و از مسلمين كارى ساخته نشود. من طرفدارى از طرح استقلال اسرائيل و شناسائى او را براى مسلمانان يك فاجعه و براى دولت‏هاى اسلامى يك انفجار مى‏دانم و مخالفت با آن را يك فريضه بزرگ اسلام مى‏شمارم و به خداوند بزرگ از اين نقشه‏ها كه به دست مسلمان نماها براى اسلام كشيده مى‏شود پناه مى‏برم.

ملت بزرگ ايران سالروز 15 خرداد را كه يوم‏الله است زنده نگه مى‏دارد و افتخار قيام ملت را كه با مشت گره كرده و خون طاهر خويش در مقابل ستم شاهى پهلوى ايستاده و پايه استوار انقلاب اسلامى را كه سرنگونى قدرتمندترين جنايتكار منطقه را در پى داشت ريخت، از ياد نمى‏برد و الان فداكارى‏ها و مجاهدات جوانان برومند كشور اسلامى را كه پايه‏گذارى خروج از ظلمات به سوى نور و از حقارت به سوى سرافرازى و از اسارت به سوى استقلال را نمود بزرگ مى‏شمارد و عاشوراى فرياد زن هيهات مناالذله و 15 خرداد و ديگر ايام‏الله را كه در پى داشت و از نور الهى عاشورا فروغ و از شمس جمال حسينى گرمى و از پرتو هدايت او معرفت به وظيفه و از استقامت او در مقابل

صحيفه نور ج 16 صفحه 182

باطل استوارى فرا گرفت، ارجمند مى‏دارد.

خداوند تعالى اين ملت را كه از 15 خرداد 42 تا 22 بهمن 57 و از آنوقت تاكنون براى اقامه عدل الهى از هر چه داشته است گذشته است و عزيزان برومند خود را كه قامت رشيد و بلند آنان چون ابديت استوار و گرمى خودشان چون عشق به جمال جميل حق روح‏افزا بود، به پاى دوست به قربانگاه فرستادند، با نور هدايت خود ارشاد و با جلوه قدرت ازلى خود برومند و با بارقه روانبخش خود در احقاق حق و ابطال استوار و پايدار فرمايد و اين وحدت و صلابت را از آنان سلب ننمايد. ولا حول ولا قوه الا بالله‏

والسلام على عبادالله الصالحين‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 183

تاريخ 15/3/61

پاسخ امام خمينى به نامه اعضاى هيات مؤسس بنياد 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين بنياد پر بركت كه در راه جامعه است، مورد تاييد اينجانب است، چنانچه متصديان محترم آن مورد وثوق و اطمينان مى‏باشند. انشاءالله در اين خدمت ارزنده اسلامى موفق باشند و اميد است دولت و ملت شريف از پشتيبانى اين بنياد دريغ ننمايند و اميد است بنياد شريف براى روستاهاى محروم و دور افتادگان اولويت قائل شوند. خداوند تعالى توفيق خدمت همگان را براى رفاه قشر مظلوم عنايت فرمايد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:18 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 184

تاريخ 16/3/61

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان زنجان

كسى كه بخواهد به جنت و لقاءالله برسد بايد زحمت را تحمل كند و دلسرد نشود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اول بايد از آقايان كه زحمت كشيده و به اينجا تشريف آورده‏اند تشكر كنم. چيزى كه امروز به آن مبتلا هستيم و ممكن است براى ما پيش آيد، قضايائى است كه بعد از پيروزى جنگ براى ما ممكن است پيش بيايد. آمريكا معلوم نيست به اين زودى طمعش را از اين كشور قطع كند. ملت ايران درصدد است به آن وضعى كه سابق داشت و به آن اسارت‏هائى كه از همه طرف براى او بود و به آن محروميت‏هائى كه در سابق داشت و آن خلاف موازين اسلامى كه در سابق عمل مى‏شد برنگردد. از اين جهت ما بايد خودمان را براى مقاومت مهيا كنيم. روحانيون بايد اين وظيفه را به طور شايسته عمل كنند و مردم را هميشه مهيا نگه دارند. بعضى از مردم شايد ندانند كه چه قضيه‏اى واقع شده است. شخصيت‏هائى كه از خارج مى‏آيند و يا گاهى براى من پيام مى‏فرستند، مى‏گويند شما نمى‏دانيد چه كرده‏ايد و در دنيا چه شده است. حق هم همين است. ما آن كارى را كه اين ملت در پناه اسلام و امام زمان سلام‏الله عليه انجام داده است، عمقش را نمى‏توانيم بفهميم، بايد به تدريج فهميد كه چه حادثه‏اى پيش آمده است. لكن تا آن اندازه‏اى كه ما مى‏دانيم و از لحن تمام رسانه‏هاى گروهى معلوم است اين نيست كه دشمنان ضربه خورده‏اند و اينهمه دروغپردازى‏ها و شيطنت‏ها امر عادى نيست. در دنيا جنگ‏ها، كشتارها و خيلى خرابى‏ها واقع مى‏شود، اما وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم، مى‏بينيم كه از آن مسائل كمتر منعكس مى‏شود. اما مى‏بينيم نسبت به مسائلى كه به نفع ايران است، آن را كوچك جلوه مى‏دهند و آنجا كه به ضرر ايران است، بزرگ جلوه‏اش مى‏دهند. ما بايد آن مقاومت و روح اسلامى را حفظ كنيم و آن سختى‏ها كه به خود پيغمبر اسلام صلى‏الله عليه و آله و سلم وقتى كه در مكه و مدينه بودند و بر حضرتش گذشته است، به ياد آوريم. بايد فكر كنيم كه پيغمبر چه كرده است، او يك بشر است، اما وظيفه دارد و خدا به او امر كرده است كه بايد استقامت كنى. همانطور كه پيغمبر به استقامت و مقاومت مامور است، هر كس كه همراه اوست و به او گرويده است ماموريت دارد استقامت كند. فاستقم كما امرت و من تاب معك ما بايد مردم را روشن كنيم به كارى كه كرده‏اند و سابقه نداشته است. هر انقلابى كه شده متكى به قدرتى بوده است، اگر از يك جبهه ضربه مى‏ديده خودش را متكى به جبهه ديگر مى‏كرده است. اين كارى كه شما و ملت ما كرده‏اند، نمونه است كه در اين سده‏هاى اخير

صحيفه نور ج 16 صفحه 185

به اين شكل نبوده است كه ملتى بخواهند خودش باشد و به آنچه كه دارد بسازد و خودش را به جائى برساند كه به ديگران احتياج نداشته باشد. بايد توده‏هاى مردم به اين كار بزرگى كه كرده‏اند آشنا بشوند. كار بزرگ است، ولى زحمت زياد دارد. همين ديروز كه مردم به خيابان‏ها ريختند و راهپيمائى كردند، صدام، ايلام را كه مردم محرومى در آنجا زندگى مى‏كنند، در حال راهپيمائى بمباران مى‏كند كه تاكنون چهل نفر شهيد شده‏اند و دويست نفر مجروح. يك چنين جنايت بزرگى اگر از طرف ايران واقع مى‏شد، مى‏ديديد كه رسانه‏هاى گروهى خارج چه مى‏كردند، ولى حال كه عراق يك چنين جرمى را مرتكب شده است، مساله را به صورت جزئى نقل مى كنند و دنبالش مى‏گويند كه صدام گفته است اين به عنوان تلافى صورت گرفته است كه ايران با بصره چه كرده است. صدام دروغى مى‏گويد كه عذرى پيدا كند و يك چنين جنايتى را مرتكب شود و ما بايد منتظر يك چنين جناياتى باشيم. نبايد بگوئيم چرا شده. چرايش معلوم است، شما اسلام را مى‏خواهيد و آنها مى‏گويند نبايد اسلام را بخواهيد. دولت مصر با صراحت مى‏گويد اين جمهورى اسلامى نبايد باشد و با دولت اسرائيل براى كوبيدن اسلام متحد مى‏شود. مصر و اسرائيل با هم پيمان مى‏بندند كه بر ضد ايران به كمك عراق بروند. چرا بايد كشورهاى اسلامى به اين وضع باشند كه اسرائيل به لبنان حمله كند و آنها بى‏تفاوت باشند و برخى از آنها با اسرائيل دوستى داشته باشند؟ ما بايد به راه خودمان ادامه دهيم و مقاومت كنيم. ائمه جمعه و جماعت بايد به مردم بفهمانند كه كارى كه كرده‏اند زحمت‏دار است و كسى كه بخواهد به جنت و لقاءالله برسد بايد زحمت را تحمل كند و دلسرد نشود. امروز حفظ اين دولت يك واجب شرعى است. من اميدوارم موفق باشيد و همه موفق شويد به اين جمهورى خدمت كنيد و در تاييد همه مقامات و تحكيم وحدت بين خودمان و آشنا كردن مردم به وظايف خطيرشان كوشا باشيم و من هم اميدوارم به وظيفه خود كه دعاگوئى است، موفق باشم.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 186

تاريخ 17/3/61

پيام امام خمينى به مناسبت حمله رژيم اشغالگر قدس به جنوب لبنان و بمباران ايلام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انا اليه راجعون‏

من كلمه مباركه استرجاع را نه براى جنايات اسرائيل و شهادت و آسيب بسيارى از مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزيز مى‏گويم، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى شهرها و روستاهاى آن كشور اسلامى كه به دست جنايتكار رژيم صهيونيستى كافر اسرائيل، اشغال و خراب شده است، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى آواره شدن هزاران خواهران و برادران آن محيط مظلوم اسلامى، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى فلسطينى‏هاى مظلوم زير ستم اسرائيل، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى شهادت بيش از چهل نفر زن و مرد و كودك شيرخوار ايلام كه به دست جنايتكار صداميان، در حال شعار بر ضد آمريكا و اسرائيل خونخوار، هدف بمب واقع، و آسيب بيش از دويست نفر مسلمان عشايرى بى‏گناه و خرابى مسجد، تكيه، بيمارستان و خانه‏هاى مظلومان، گرچه آن استرجاع دارد، بلكه براى بى تفاوتى كشورهاى اسلامى يعنى حكومت‏هاى آنها استرجاع مى‏كنم و ايكاش فقط بى‏تفاوتى بود.

من استرجاع براى پشتيبانى بسيارى از حكومت‏ها از اسرائيل و صدام، اين دو ولد نامشروع آمريكا مى‏كنم. من و هر مسلمانى در هر جا هست بايد استرجاع كنيم براى كمك‏هاى مادى و معنوى دولت‏هاى كشورهاى اسلامى به آمريكا راس جنايتكاران و اسرائيل و بعث عفلقى عراق، پياده‏كننده منويات شوم آمريكا و صهيونيسم جهانى. هر مسلمان غيرتمند بايد استرجاع كند براى پيشنهاد حكم جهاد با يك كشور مخالف اسرائيل به اتهام دروغين دريافت اسلحه از اسرائيل و كوشش در راه به رسميت شناختن اسرائيل متجاوز به كشور اسلامى لبنان و به شهادت رساندن هزاران مسلمان بيگناه جنوب آنجا.

اسرائيل متجاوز جنايتكار تاييد بايد شود و آمريكاى راس متجاوزين، با ذخاير كشورهاى مظلوم مستمند اسلامى، كمك مادى و با كوشش‏هاى رسانه‏هاى گروهى منطقه اسلامى، كمك سياسى و معنوى شود و فلسطين و سوريه بايد تنها بمانند. صدام صددرصد مخالف اسلام بايد در تجاوز به ايران و هلاكت حرث و نسل ناحيه مسلمان عرب‏نشين و غيره آنان تاييد تبليغاتى و كمك‏هاى مادى و نظامى شود و كشور اسلامى ايران كه براى احياء اسلام و قرآن كريم بپا خاسته بايد تنها باشد.

صحيفه نور ج 16 صفحه 187

اينها و مطالب بسيار ديگر، مصائبى براى مسلمانان است كه بايد دستجمعى استرجاع كنند، اينجانب مصيب‏هاى عظيمى را كه بر برادران مظلوم بى‏يار و ياور جنوب لبنان وارد شده است و همچنين مصائب وارده بر مظلومان ايلام و ديگر مناطق جنگزده ايران تسليت عرض نموده و براى شهدا در طول دفاع‏هاى مظلومانه اين دو كشور اسلامى رحمت و مغفرت و براى بازماندگان آنان صبر و استقامت از خداوند تعالى مسئلت مى‏نمايم و از خداوند تعالى مى‏خواهم كه اين دولت‏هاى بى‏توجه به مصالح كشورهاى اسلامى و بى‏اعتنا به احكام قرآن كريم را از خواب غفلت بيدار نمايد و دشمنان اسلام و مسلمين را منكوب فرمايد.

والسلام على من اتبع الهدى‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 188

تاريخ 23/3/61

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان لشكرها و يگان‏هاى مستقل نيروى زمينى و مديريت‏ها و معاونت‏هاى ارتش جمهورى اسلامى

اينهمه هياهو و سر و صدا و مخالفت ابرقدرت‏ها، حكايت از عمق پيشرفت‏هاى نظامى و طبيعى شما مى‏كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلاً من تشكر مى‏كنم از اينكه در يك همچو روزى كه انشاءالله مفتاح تمام پيروزى‏هاست، خدمت شما جوانان عزيز و رزمنده رسيدم. آنچه كه از خارج هميشه به ما خبر مى‏رسد و آنهائى كه مى‏روند اطلاع به ما مى‏دهند و گاهى بعضى شخصيت‏ها به ما پيام مى‏فرستند كه شما عمق اين كارى كه كرديد، خودتان هم نمى‏دانيد. تمام اين بررسى‏هاى ظاهرى و پيشرفت‏هاى ظاهرى اين نيروهاى اسلامى است. عمق اين پيشرفت‏هاى ظاهرى هم همانطورى كه به ما گفته مى‏شود، پيام مى‏فرستند، براى خودمان هم باز خيلى واضح نيست كه جمهورى اسلامى و اين نهضتى كه در ايران پيدا شده است، در همان عمق طبيعى و ماديش چه دگرگونى‏اى در همه ارزش‏ها ايجاد كرده‏است و شما بايد بدانيد كه ملت‏ها، حتى آن ملت‏هائى كه الهى هم نيستند، اينها همه‏شان كه جزء مستضعفان جهان هستند و هميشه در تحت سلطه مستكبران بوده‏اند، اميد دوخته‏اند به اين نهضتى كه در ايران حاصل شده است و اين يك مساله بزرگى است كه در همين بعد طبيعى براى رزمندگان ما و براى ملت ما حاصل شده است كه عمقش آنقدر زياد است كه همه قدرت‏هاى خارجى و همه رسانه‏هاى خارجى به ضد اين قيام كرده‏اند. اگر اين امر عادى بود نبايد اينهمه هياهو در دنيا راه بيفتد، اينهمه سر و صدا بلند بشود، اينهمه مخالفت بشود. هر چه عمق مخالفت رسانه‏هاى گروهى و قدرت‏هاى بزرگ زيادتر باشد، كشف مى‏كند كه عمق پيشرفت‏هاى نظامى و طبيعى شما بيشتر است. اگر يك امر عادى بود، نبايد اينقدر امريكا دنبالش باشد كه اين را با هر حيله‏اى كه باشد، در همين جا خفه كند. اين يك امر غير عادى است حاصل شده است و ما در عمق ظاهرى اين قضيه هم كه ملاحظه كنيم، با همين ارزش‏هاى ظاهرى كه مورد بررسى رسانه‏هاى گروهى است، مورد بررسى مقامات نظامى دنياست، اين يك عمق زيادى دارد كه كم‏كم دارد براى دنيا ظاهر مى‏شود و تاكنون آن عمق معنوى كه در اين نهضت و در اين ملت حاصل شده است، در خارج كمتر به اين توجه شده است. تمام نظرها رفته است روى مسائل نظامى و پيشرفت‏هاى نظامى كه تصديق دارند كه اين يورش‏هايى كه از طرف اين

صحيفه نور ج 16 صفحه 189

رزمندگان ايرانى حاصل مى‏شود، اينها سابقه ندارد، وضعش يك وضع ديگرى است غير اوضاع جنگ‏هاى دنيا. اينها همه توجه به همين پيشرفت‏ها و شكست‏ها و امثال اين دارند. نظر دارند به اينكه ايران با اينكه يك جمعيت محدودى هست، به چهل ميليون بيشتر نمى‏رسد اين جمعيت و تمام قدرت‏ها هم با آن مخالفت كرده‏اند و بعد از انقلاب هم هست، كه انقلاب خودش يك چيزى است كه هر جا كه حاصل مى‏شود اوضاع را به هم مى‏زند، نظام را به هم مى‏زند، لكن وقتى ملاحظه كردند كه امروز ما در سال چهارم انقلاب واقع هستيم و همه چيزمان بهتر از اول است، يعنى اگر اول يك نقصى در نظام ما داشتيم، نقصى در نيروهاى نظامى و انتظامى داشتيم، نقصى در انسجام گروه‏هائى كه همه مسلحند داشتيم، امروز آن نقص رفع شده است. اينها همه روى حساب‏هاى مادى حساب شده است، ما عمق اين مساله را از جهت معنوى واقعاً نمى‏توانيم ادراك كنيم. يك جمعيتى كه در طول تاريخ و خصوصاً اين رژيم سابق كوشش كردند كه اين جمعيت را از همه چيز بى‏خبر نگه دارند، از همه اوضاع دنيا، كوشش كردند كه اين جوان‏هاى ما كه بايد خدمت بكنند به اين كشور، ابتلا پيدا كنند به مواد مخدره، به جاهائى كه شهوانى هست. آنهمه مراكز شهوت و آنهمه مراكز فحشا درست كردند و عرضه كردند بر اين ملت در طول اين ده‏ها سال اخير كه شدت پيدا كرد و در زمان محمدرضا از همه وقت بيشتر شدت داشت و شما از جهت اخلاقى و فرهنگى ايران بايد اين معنا را اعتقاد كنيد كه اگر اين انقلاب به داد ايران نرسيده بود، ايران در سراشيبى محو و فنا واقع شده بود كه اصلاً اسمش از تاريخ بايد محو بشود. به طورى تبليغات شده بود كه همه چيز ما را مى‏خواستند وابسته كنند به غير و به ما حالى كنند كه شما هيچ كارى ازتان نمى‏آيد، اصلاً جنگ معنا هيچ ندارد، شما نمى‏توانيد اصلاً جنگ بكنيد با هيچ جا اصلاً ما در اين سه سال، نزديك به چهار سال، يعنى وارد در چهار سال كه شديم اين عمق پيشرفت ظاهرى را به دنيا حالى كرديم، به حكومت‏هاى بزرگ دنيا به قدرت‏هاى بزرگ دنيا. اين كارى كه شما برادرها و دوستان شما و همقطارهاى شما انجام دادند، حالى كردند به آنها كه ما در عين حالى كه يك جمعيت كمى هستيم، لكن توانائى اين را داريم كه با هر قدرتى مقابله كنيم.

خدا متحول كرد اين جمعيت را به يك جمعيت حزب اللهى و اين را شرق و غرب نمى‏توانند بفهمند

لكن آن عمق دومى كه اساس مطلب است كه عمق معنوى اين قضيه باشد. آقا، يك كشورى كه سال‏هاى طولانى زحمت كشيده‏اند، يك قشر از روشنفكر با قلم، با تبليغ، با تعليم زحمت كشيده‏اند، يك قشر مطبوعاتى و رسانه‏هاى گروهى با همه قدرت زحمت كشيده‏اند كه اين كشور را از خودش تهى كنند، يعنى اعتقادشان را گفت اينطور كنند، مغزشان را شستشو كنند و اينها را معتقد كنند به اينكه شما هيچ نيستيد، بايد تحت لواى يا شرق يا غرب، غرب مى‏گفت تحت لواى غرب، شرق مى‏گفت تحت لواى شرق، بايد زندگى كنيد والا هيچ كارى از شماها ساخته نيست. و شما يك وارد شد اين انقلاب بر يك همچو جمعيتى كه لااقل در اين پنجاه سال، بيشتر از هميشه تحت اينطور تربيت‏ها بودند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 190

دانشگاهش اينطور تربيت مى‏كرد و ارتشش را اينطور تربيت مى‏كردند و همين طور همه چيزش را. عمق معنوى اين، اين است كه در مدت كمتر از يك سال بايد بگوئيم آنچنان تحول در اين جمعيت حاصل شد و آنچنان منقلب شد اين جمعيت به يك موجود ديگر، آن جمعيت رفاه طلب به يك جمعيت سلحشور و جنگجو، آن جميعت ميان تهى از كارهائى كه بايد خودش انجام بدهد به يك جمعيت متفكر در امور خودش، و زحمتكش براى كشور خودش و رفتن رو به كفا براى زندگى خودش و اگر به داد اين جمعيت خداى تبارك و تعالى نرسيده بود، خدا مى‏داند كه مساله فحشا را به كجا رسانده بودند. شما شايد خيلى‏هايتان مطلع باشيد از آن قصه‏اى كه در شيراز اتفاق افتاد و آن بساطى كه درست كردند و آن عقدى كه واقع شد ما بين يك پسر و يك مرد. اينها دنبال يك همچو چيزى بودند. مى‏خواستند اين كشور را به اينجا برسانند. خدا به فرياد اين ملت رسيد، ملت مظلوم، و متحول كرد اين جمعيت را به يك جمعيت حزب اللهى، يك جمعيتى كه همه چيزش را دارد براى خدا مى‏دهد. اين مساله مهم است، اين مساله‏اى كه آن اشخاصى كه در صدد تهذيب هستند، در صدد تزكيه نفس هستند، پنجاه سال زحمت مى‏كشند، بعد از زحمت‏هاى فراوان پنجاه ساله به يك مقامى مى‏رسند و اين جوان‏ها را خداى تبارك و تعالى آنطور در ظرف يك مدت بسيار كم متحول كرد به يك مقامى كه آنهائى كه پنجاه سال زحمت كشيده‏اند نرسيده‏اند به اين مقام، نرسيده‏اند به آنجا كه غير از خدا اصلاً هيچى نخواهند، شهادت را اينطور طالب باشند. اينطور شهادت را در بر بگيرند. اين يك مساله مهمى است، ما هميشه بايد در نظر داشته باشيم كه اين مساله، مساله عادى نيست كه يك نفر آدم، صد نفر آدم، هزار نفر آدم يا همه بتوانند انجامش بدهند. يك كشور چهل ميليونى كه با بى بند و بارى مى‏خواستند اينها را بار بياورند و همه قدرت‏ها دنبال اين معنا بودند و همه تبليغات و همه گفتار و همه نوشته‏ها دنبال اين بود، يكدفعه متحول بشود به يك كشورى كه همه حزب الله هستند و همه آن چيزهائى كه شهوى بود و آن چيزهائى كه مربوط به شهوات نفسانيه بود، دور ريختند و ايستادند در مقابل قدرت‏هاى بزرگ و شكست دادند آنها را، اين تحول، تحولى است كه شرق و غرب نمى‏توانند بفهمند، آنها هر چيزى مى‏توانند بفهمند، همين در سطح ماديت اشيا را ارزيابى مى‏كنند كه كدام پيروز شد، كدام پيروز نشد، در سطح معنويت اينها نمى‏توانند اصلاً تصور كنند كه يك كشور چهل ميليونى چطور متحول شده است به يك چيزى كه جوان‏هايشان را مى‏دهند و گريه مى‏كنند كه كاش يكى ديگر هم داشتند. دست و پايشان را از دست داده‏اند و تاثرشان به اين است كه من ندارم كه باز بروم. و اين صحنه‏هاى بسيار نورانى كه در جبهه‏ها، شما كه هستيد، بهتر از ما مى‏دانيد كه چه صحنه‏هايى است، وقتى كه آقايان مى‏آيند اينجا با من صحبت مى‏كنند، واقعاً انسان تعجب مى‏كند از اينكه اين چه شد، چه قضيه‏اى واقع شده است كه اينطور تحول حاصل شد؟ البته چون قدرت خداست، تعجبى ندارد، با قدرت خدا واقع شده است و ما امروز و آخر، اول همه جا نصر را بايد از خدا بدانيم، نصرت مال اوست، ما چيزى نيستيم، نصرت، نصرتى است كه او به ما داده است.

صحيفه نور ج 16 صفحه 191

تا حالا سابقه ندارد كه روحانى و ارتشى و پاسبان و پاسدار در كنار هم باشند و در كنار هم جنگ بكنند

اين قدرتى كه الان در ايران هست كه همه رويش حساب دارند مى‏كنند، همه كشورها رويش حساب مى‏كنند و بدون جهت بسيارى از كشورها هم ترسيده‏اند، اين يك قدرتى است كه خدا داده است، اين يك چيزى نيست كه ما بتوانيم تحصيلش بكنيم، اين چيزى است كه خدا به ما عنايت فرموده است بنابراين ما بايد روى همين مساله هميشه تكيه بكنيم، روى اين مساله كه ما خودمان چيزى نيستيم و هر چه هست مبداء غيبى دارد و آن مبداء غيبى است كه ما را كمك مى‏كند، آقا، شوخى نيست كه يك جمعيت كثيرى با زحمت‏هائى يك دژى براى خودشان، به آن دژهاى محكم درست بكنند و در پناه آن دژ باشند و يك جمعيت كمى از بيابان به آنها حمله بكنند و تسليم بشوند آنها، تسليم براى اين است كه مى‏ترسند، ترس را كه در آنها ايجاد كرده است؟ ما كه جمعيت‏مان به اندازه آنها نبود، ما كه در بيابان بوديم و در معرض اينكه آسيب ببينيم و آنها در پناهگاه‏ها بودند و در دژهايى كه درست كرده بودند و اين خوف را هم نداشتند، اين يك خوفى بود كه خداى تبارك و تعالى در قرآن هم از آن اطلاع داده است كه در صدر اسلام خدا يك قسم از چيزهائى كه پيروز مى‏كرد كشور اسلامى را، همين بود كه رعب در دل مقابلين آنها القا مى‏فرمود. ما مرهون اين رحمت‏هاى بزرگ الهى هستيم و در عين حال مرهون اين ملت هستيم كه اينطور همه با هم كمك مى‏كنند. سابقه اصلاً ندارد، از اول تاريخ تا حالا سابقه ندارد كه روحانى و ارتشى و پاسبان و پاسدار و امثال اينها در كنار هم باشند و در كنار هم جنگ بكنند اصلاً اين سابقه‏اى ندارد. هيچ جا، نه حالا سابقه دارد، بعدها هم معلوم نيست كه، مگر به بركت اسلام جاى ديگر پيدا كند يك همچو چيزى كه همه‏شان با هم باشند. و اين صحنه‏هائى كه در سنگرها كه اينها همه با هم هستند براى من نقل مى‏كنند، واقعاً صحنه‏هائى است كه اعجاز آميز است و قدر اين صحنه‏ها را بدانيد.

و اما بعضى مسائلى كه ما الان در پيش داريم، شما مى‏دانيد كه ما از اولى كه اين جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روزى كه صدام كوس قادسيه براى خودش مى‏زد و چه امروز كه ديگر اسمى از او نيست و رفته است آنجائى كه خدا مى‏داند، ما مسائلمان مسائلى بوده است كه يكى بوده، آن هم براى اين است كه يك مسائلى كه ما گفتيم، يك چيزى نبوده كه مى‏خواستيم تحميل كنيم، يك چيزى بوده است كه وقتى عرضه كنيم به همه عقلاى دنيا و همه جنگنده‏هاى دنيا عرضه كنيم به آنها، از ما مى‏پذيرند. ما از اول مى‏گفتيم كه شما ريختيد در منزل ما، در شهرهاى ما، در كشورها ما، حمله كرديد و غافلگيرانه وارد شديد در كشور ما و آن همه خرابى كرديد و آن هم جرم كرديد و آنهمه كشتار كرديد، بايد برويد بيرون. يكى از شرايط ما اين است كه برويد بيرون. اين را چه انسانى مى‏تواند بگويد كه اين شرط، يك شرط تحميلى است؟ خوب، دزد آمده در خانه ما و اثاث ما را برداشته و جمع كرده مى‏گويد حالا بيا صلح كنيم، اينها مال من. خوب همين است ديگر، اينها دزدهائى بودند كه ريختند به اين كشور و هر چه هم بود در اين شهرها برده‏اند، هر چه مردم مال داشتند، اگر يك مقدارش را توانستند خود اينها

صحيفه نور ج 16 صفحه 192

حمل كنند از محلشان، كرده‏اند، اگر نه، آنها برده‏اند و از بين برده‏اند و آنهمه خرابى كرده‏اند و خرابى‏هائى كه در هيچ جا متعارف نيست (مغول هم كه به اين حمله كرده، اينطور نبوده است كه وقتى يك شهرى را مى‏گيرد تا آخر خرابش كند) شهرهاى ما را اينطور كرده‏اند اينها. خوب ما مى‏گوئيم كه شما وارد شديد به ما و اينهمه جرم كرديد، حالا مى‏گوئيد كه بيائيد با هم صلح كنيم، صلح كنيم يعنى خوزستان مال شما، يعنى آنقدرى كه شما گرفتيد مال شما. نه، هيچ وقت، هيچ كس نمى‏پذيرد. ما مى‏گوئيم شما بدون قيد و شرط بايد بيرون برويد، اگر هم بيرون نرويد بيرونتان مى‏كنيم، بهتر هم براى خودتان همين است كه بيخود اين جوان‏هاى بيچاره را به زور نياوريد و به كشتن بدهيد، خودتان برويد بيرون. اين يك مساله‏اى است كه همه عقلاى دنيا مى‏پسندند از ما كه كسى آمده است منزل شما و خرابكارى كرده، حالا به او مى‏گوئيد برويد بيرون. اگر مى‏خواهيد يك تفاهمى بشود، بايد برويد بيرون.

ما اگر صلح بكنيم، معنايش تشويق كردن اين جانى است‏

مساله دوم، مساله خسارت‏هائى كه وارد كردند، قضيه جبران خسارت يك جهت مادى دارد، يك جهت سياسى و معنوى. جهت ماديش گرچه خيلى زياد است براى ما، اينطورى كه همه شهرها را خراب كرده‏اند و هر چه ما داشتيم، به هم زده‏اند و البته جوان‏هاى ما هر دانه‏ايش ارزش همه لشگر آنها را داشت و از دست ما گرفته شدند اينها. ارزش مادى قضيه خيلى زياد نيست، عمده ارزش معنوى است و ارزش سياسى مساله، اگر بنا باشد كه يك كسى بيايد، هر چه جرم دارد بكند و هر چه دستش مى‏رسد جنايت وارد كند و بعد بگويد كه خوب حالا ديگر صلح مى‏كنيم، - من مى‏رويم بيرون - من مى‏روم بيرون. بسيار خوب، صلح مى‏كنيم خوب، اين جنايتى كه كردى چى؟ اگر ما اين مطلب را اغماض كنيم، نه از باب اين است كه يك مساله مثلاً مادى را اغماض كرديم، يك مساله معنوى را ما اغماض كرديم، يعنى يك ستمگر و يك گروه ظالم را ما تشويق كرده‏ايم به اينكه باز بكنيد. فردا هم باز دوباره برگردند و همين بساط را در آورند بعد هم بگويند كه آقا بسيار خوب، باز صلح مى‏كنيم. هى خلاف كنند و هى بگويند صلح مى‏كنيم. اين بايد جلويش گرفته بشود، در دنيا بايد اينطور تعدياتى كه واقع مى‏شود، جلويش گرفته بشود. يكى از مواردى كه بايد، جهتى كه بايد به او جلوگيرى بشود اين است كه خسارت‏هايى كه وارد شده بايد بدهيد. الان مى‏گوييد كه ما، دروغى هم مى‏گويند البته، كه ما بيرون مى‏رويم و قبول مى‏كنيم فلان، خوب، بسيار خوب، الان بروند بيرون و همين حالا كارشناس‏ها هم بيايند و جريمه‏هاى اينها را ارزيابى كنند كه چقدر بوده، يك گروه ديگر هم بيايند و ارزيابى كنند كه كى مجرم است. ما اگر مجرم را امروز رهايش كنيم، امروزى كه ما قدرت داريم، ما آن روزى هم كه صدام آن كوس كذا را مى‏زد، مسائلمان همين بود، امروز هم كه قدرت دست ماست و صدامى در كار نيست، امروز هم همان حرف‏ها را ما مى‏زنيم و آن حرف اين است كه مجرم بايد معلوم بشود كى است، اگر ما مجرم هستيم، دنيا به ما هر چه مى‏خواهد بگويد و اگر آنها مجرم هستند، بايد همانطور حكومت بشود، به طور عدالت حكومت بشود. ما عدالت را مى‏خواهيم، ما هيچ وقت طالب جنگ از اول نبوديم. اگر

صحيفه نور ج 16 صفحه 193

چنانچه عراق به ما حمله نكرده بود، ما دفاع نمى‏كرديم. اما دفاع ما كرديم، ما جنگ نكرديم تا حالا. در عين حالى كه رزمندگان ما و فرماندهان ارتش و سپاه به ما گفتند اجازه بدهيد ما وارد بشويم در آنجا و با آنها چه بكنيم، خوب ما هم، ما مى‏خواهيم دفاع بكنيم، دفاع كه يك مساله عقلى است، يك مساله‏اى است كه حتى حيوانات هم اصلاً وقتى بخواهند حمله كنند دفاع مى‏كنند. دفاع يك مساله طبيعى است، ما هميشه دفاع كرده‏ايم تا حالا، هيچ وقت جنگ نكرده‏ايم. ما كه مى‏گوئيم كه ما جنگجو نيستيم مثل شماها، ما صحيح مى‏گوئيم و شاهد داريم و آن، اين است كه از ما دفاع است، شمائى كه مى‏گوئيد ما صلح طلبيم، مى‏خواهيد كه صلح طلبى شما مثل صلح طلبى اسرائيل است تا حالا، اسرائيل هم حالا مى‏گويد بيائيد صلح كنيم. يعنى چه؟ يعنى وارد شده است و شهرهاى لبنان را گرفته است و حالا مى‏گويد كه ما، بيائيد حالا ديگر آتش بس كنيم. آن روز آتش بس است كه با مشت بزنند اسرائيل را بيرونش كنند از شهرهاى خودشان و آنوقت بگويند كه بسيار خوب، حالا آتش بس، بنشينيد مجرم را بفهميم كى است. آنوقت هم صلح همين طورى نبايد بشود، مجرم بايد معلوم بشود كى است. اسرائيل بيايد هر چه جرم دارد بكند، بعد بگويد كه خوب، ما ديگر كارى نداريم، شما برويد سراغ كارتان، اينجا هم كه ما گرفتيم مال خودمان، معنى آتش بس اين است؟ همان آتش بس صدامى است، اين آتش بسى است كه اسرائيلى هم دارد چيز مى‏كند، يعنى همه چيزمان را داديم، حالا بس. بسم الله تشريف بياوريد حالا ديگر با هم چون، صورت هم را ببوسيم و اينهائى را هم كه برديد، مال شما باشد. آتش بسى هم كه اينها الان دارند اظهار مى‏كنند، همان وقت هم كه آتش بس كنند، سه ساعت بعدش آبادان را تيرباران مى‏كنند و آدم مى‏كشند، در صورتى كه آبادان جنگجو نيست، آبادان يك جمعيتى دارند مشغول كسب خودشان هستند. اينها مى‏گويند كه اينها كردند و ما كرديم، كى؟ كدام وقت اينها به اين شهرهاى شما كارى كردند؟ اينها هم با شما جنگ دارند شما هم با اينها جنگ داريد. شمايى كه مى‏گوئيد آتش بس، بسيار خوب، مى‏گوئيد كه چون اينها به ما چى كردند، ما هم كرديم، اينها به شهر شما كردند يا به شما؟ شما بايد تلافى به خود اينها بكنيد، شما تلافى به آبادان مى‏كنيد، همان كارهائى كه از اول به آبادان مى‏كرديد، حالا هم همان كارها را داريد مى‏كنيد و اين آتش بس نيست. ما همان شرايطى كه از اول گفتيم، حالا هم همان شرايط را مى‏گوئيم، كه يكى بيرون رفتن تمام اين ارتشى‏هاى عراق و اين جنگنده‏هاى عراق از كشور ما بدون قيد و شرط، هيچ قيد و شرطى در كار نيست. حالا كه مى‏گويند ما بيرون مى‏رويم، - ايشان - اينها مى‏گويند بيايند، ما بيرون مى‏رويم كه شما بيائيد رد بشويد، لكن به شرط اينكه صلح باشد تمام بشود مساله، يعنى به شرط اينكه ما هر چه ضرر به شما زديم، هر چه جنايت كرديم هيچ. اين مضحك است واقعاً، يك جمعيتى مى‏خواهند بيايند كمك كنند شما را، شما مى‏گوئيد حالا كه مى‏خواهيد كمك بكنيد، پس دست برداريد از اين ادعاهائى كه داريد، شما مجرم را ديگر لازم نيست بشناسيد، بيائيد صلح بكنيم با هم، لازم نيست كه اينهمه جريمه‏ها كه وارد شده است به شما، تلافى بشود. اين معناى آتش بس نيست، اين معناى صلح نيست. ما همان مطلبى را كه از اول گفتيم، همه دولتمردان ما همان مطلب را مى‏گويند. بايد بى قيد و شرط اينها بيرون بروند، نروند،

صحيفه نور ج 16 صفحه 194

بيرونشان مى‏كنيم بى قيد و شرط و اگر زيادتر بمانند براى خودشان ضرر زيادتر دارد، هر چه بمانند، ضررش براى آنها زياد است و بايد تمام چيزهائى كه به ما وارد كرده‏اند، ما حالا مقدارش را نمى‏دانيم، كارشناس بايد بيايد بگردد مقدارش را معلوم كند كه چقدر مقدارش است، آن هم بايد تحقق پيدا كند و بايد مجرم هم معلوم بشود كه كى هست. و ما بعد معنوى اين كار را داريم. ما اگر عراق دست بردارد، اين حزب بعث از عراق و برود گم شود سراغ كارش و مردم عراق خودشان، اين مردم مظلوم خودشان براى خودشان حكومت تعيين كنند، يك شاهى از آنها نمى‏خواهيم براى اينكه آن بعد معنوى ديگر نيست در كار و آن مجرم رفت، تمام شد. آن بعد معنوى نيست در كار ديگر، ما بعد معنوى قضيه را بايد چيز بكنيم. ما مسوول اين جوان‏ها هستيم، ما مسوول اين ارتش هستيم، ما مسوول اين زن‏ها و مردهائى كه بچه‏هايش و جوانش را از دست داده‏اند، هستيم. مگر ما مى‏توانيم كه بى قيد و شرط بگوئيم كه بيائيد صلح بكنيم، چون ما مى‏خواهيم برويم كمك شما بكنيم؟ اين مسلك اسلام نيست كه ما بخواهيم كمك آنها بكنيم و يك رشوه هم بدهيم. بله، بعضى حكومت‏ها اينطورى هستند، نفت‏هايشان را مى‏دهند و التماسشان هم مى‏كنند، اين حكومت، اسلامى نيست اينطور. ما آن چيزهائى كه از اول گفته‏ايم، تا حالا سرش هستيم، يك قدم اينطرف و آنطرف نيست در كار، نمى‏خواهيم كه تحميل كنيم، يك چيز غير عقلى و غير عقلائى بگوئيم و نمى‏خواهيم از آن چيزى كه هر عقلى مى‏پذيرد، عقب بنشينيم، آن هم به واسطه آن بعد معنوى كه دارد، به واسطه اينكه آدم جانى را نبايد در جنايتش تشويق كرد. ما اگر صلح بكنيم. معنايش تشويق كردن اين جانى است به جنايتش. ما صلح مى‏خواهيم، خيلى هم مى‏خواهيم اما صلح بى قيد و شرط. معنايش اين است كه شما همين جا كه هستيد باشيد، يا خير، برويد بيرون، لكن ديگر باقيش هر چه هست شده است ديگر، هر چه مى‏خواهد بشود شده است، نخير، اين به حيثيت اسلام ضرر مى‏زند اينطور اغماض و حق ندارد كسى اينطور اغماض كند. البته راه دادن براى رفتن به سوريه براى طرف شدن با آنها يك مساله‏اى نيست كه شما به ما منت داشته باشيد، ما به شما منت داريم اگر روى قواعد عادى باشد،البته چون يك تكليف الهى است، به هيچ كس هم منت نداريم، اما نبايد شما از ما يك چيزى بگيريد كه مى‏خواهيم بيائيم كمكتان. شمائى كه مى‏گوئيد كه ما با اسرائيل مخالف هستيم و مى‏دانم كه دروغ شما مى‏گوئيد كه شرط اينكه شما بيائيد از اينجا رد بشويد اين است كه صلح بشود و هر چى كه ما كرديم ديگر هيچ، اين معنى صلح است! اين معنى راه دادن است! شما معلق مى‏كنيد راه دادن را به چيزى كه نشود. دنيا بايد اين را بداند كه ما حاضريم صلح كنيم، حاضريم پيش برويم در آنجا، لكن در عرض اينكه اينها دارند كنار مى‏روند و يكى از شرايط را مى‏گويند، ما خودمان مى‏پذيريم در عرض اين دو گروه بيايند. در همين پانزده روزى كه اينها بنا دارند، فرض كنيد كه دروغ نمى‏گويند، مى‏خواهند بروند، در عرض اين بيايد يك گروه مورد توجه همه، بين‏المللى، بيايد رسيدگى كند به اين جرم‏هائى كه اينها كرده‏اند، به اين خسارت‏هائى كه به شهرهاى ما وارد شده، به روستاهاى ما وارد شده، البته يك خسارت‏هائى به ما وارد شده است كه قابل جبران نيست و آن جوان‏هاى ماست، اين ديگر قابل جبران نيست، اينها آنطرف بايد در آن پيشگاه خدا بايد اينها رسيدگى

صحيفه نور ج 16 صفحه 195

بشود. در عرض اينكه شما مى‏گوئيد ما كنار مى‏رويم و بيائيد ما ديگر راه مى‏دهيم به شما، در عرض اينكه شما كنار مى‏رويد يك گروه بيايند رسيدگى كنند به اينكه جنايات را چقدر بوده، چقدر ضرر زده‏ايد شما به ايران و يك گروه هم توافق كنيد بيايد كه رسيدگى كند به اينكه مجرم كى است، اينها وقتى حاصل شد، اما راه دادن شما به ما براى رفتن آنجا، شما بايد يك چيزى هم دستى بدهيد كه ما مى‏خواهيم برويم با دشمن‏هاى شما جنگ بكنيم، اگر شما راست مى‏گوئيد كه با اسرائيل مخالف هستيد و نمى‏خواهيد با اين بهانه يك كلاهى سر ما بگذاريد و خيال مى‏كنيد كه ايران توجه به اين مسائل ندارد و كسانى كه در راس امور هستند، توجه به اين مسائل ندارند، شما اگر نمى‏خواهيد كه يك توطئه‏اى داشته باشيد و يك كار خلافى بكنيد، خوب، راه بدهيد ما برويم.

اگر راست مى‏گوئيد كه با اسرائيل مخالفيد، بايد از ما خواهش كنيد كه به شما كمك كرده و جلو اين را بگيريم‏

راجع به مسائلى كه ما از اول گفتيم همان مسائل هست. حالا ما قبول مى‏كنيم از شما كه بيائيد برويد بيرون، قبول، بسم الله تشريف ببريد اما نه اينكه بيرون، تمام شد قضيه، اين يكى از چيزهائى است كه ما مى‏خواستيم، دوتاى ديگرش مانده است كه بعد معنوى آن در نظر ماست، بعد سياسى آن در نظر ماست نه بعد مادى آن، تا اينكه بگوئيد كه غمض عين كنيد، طلبى داريد از ما نگيريد. شما مگر ما مى‏توانيم كه صرف نظر كنيم از يك چيزى كه جانى را به جنايت خودش تشويق مى‏كند؟ ما بايد جانى را در دنيا رسوا كنيم و جرمى كه كرده است، از او بگيريم تا اين امور لااقل محدود بشود اگر از بين مى‏رود لااقل محدود بشود. اينطور نشود كه هر كسى افسار گسيخته بريزد شهرهاى ديگران را از بين ببرد و اموال مردم را غارت كند و آتش بزند و بعد هم بگويد خوب، بسيار خوب، حالا ديگر صلح مى‏كنيم. اين صلح نيست، اين معنايش اين است كه نخير شما بايد باج به ما بدهيد تا ما با شما صلح كنيم و اين امروز آن روزى نيست كه شما اين حرف‏ها را مى‏زنيد، شما ديگر اين حرف‏ها را بايد كنار بگذاريد، شما ديگر قدرتى نداريد كه بتوانيد يك همچو مسائلى را بگوئيد و شما خيال كنيد كه ديگران به شما تقويت مى‏كنند، آن ديگران هم مثل شما مى‏مانند. شما كه مال خودتان بود، اينطور از كار درآمد، يك جمعيت كمى اينطور خرمشهر را گرفت، آنها كه از خارج اجير شما مى‏خواهند بشوند، آنها براى شما مى‏خواهند كار بكنند، براى خودشان مى‏خواهند كار بكنند، آنها با يك فوت از بين مى‏روند. بنابراين، مساله اين است كه ما امروز كه در اينجا مبتلا هستيم به يك همچو حزبى و در آنجا مبتلا هستيم به يك همچو رژيم فاسد، رژيم اسرائيل، ما در هر دو جبهه حاضريم به اينكه جنگ بكنيم. اينجا كه از خودمان است و جنگ مى‏كنيم، آنجا هم از خود ما هست. ما حاضريم، لكن راه دادن به ما براى رفتن، بايد يك چيزى ما به شما بدهيم كه شما راه بدهيد، بايد ما مجرم را ديگر كار نداشته باشيم، بايد بنشينيم صلح كنيم ديگر با هم، دست گردن به هم بيندازيم كه اينهمه آمدى جرم كردى، براى اينكه حالا مى‏خواهى به من همراهى كنى، بيا به من يك چيزى هم به ما بده تا همراهى كنيم! نه، اين مساله

صحيفه نور ج 16 صفحه 196

غير عقلائى است و هرگز نخواهد شد. مساله راه دادن يك چيزى است كه شما بايد التماس كنيد كه ما بيائيم برويم سراغ آن كار را بكنيم. ما داوطلب هستيم. شما بايد از ما خواهش كنيد كه آقا بيائيد با ما كمك كنيد تا ما برويم جلوى اين را بگيريم اگر راست مى‏گوئيد كه با اسرائيل مخالفيد و اگر مساله اين نيست با اسرائيل مخالف نيستيد و مى‏خواهيد ما نرويم آنجا، شرط را اينطور قرار مى‏دهيد كه حالا بدون همه قيدى مصالحه كنيم، آنوقت شما تشريف بياوريد ببريد، آن هم تشريف بياوريد حرفى است تا به صورت واقعى من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه شما در جبهه‏هاى جنگ پيروز شديد و پيروز هستيد و اميدوارم كه هميشه پيروز باشيد، همينطور در معنويات هم كه مهم است، كه اين ماديات تابع آن معنويات است، اين معنويات هر چه قوى بشود، شما قويتر خواهيد شد. يك نفر آدم با ايمان مى‏تواند با هزاران نفر بى‏ايمان مقابله كند و شما در اين عرض مدتى كه جنگ كرده‏ايد، ديده‏ايد كه مساله اينطورى است كه ايمان وقتى كه در ميدان مى‏آيد، همه چيز را از بين مى‏برد، مقابلش هر چه هست، از بين مى‏برد.

انشاءالله خداوند ايمان همه ما را زياد كند و شما را در اين دو قطب معنويت و ماديت تقويت كند و اسلام را انشاءالله از شر همه قدرتمندان نجات بدهد و اين تحولى كه در ايران هست، انشاءالله باقى باشد و تا ظهور امام زمان اين ملت بتواند اين كشور را به طور شايسته تحويل ايشان بدهد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 197

تاريخ 23/3/61

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان نهضت‏هاى آزاديبخش جهان - فرمانده، مديران و سرپرستان دواير سياسى - ايدئولوژيك و پرسنل نيروى دريائى - وزير، مديران و كاركنان وزارت ارشاد اسلامى‏

امروز، ابتلاى اسلام سكوت دول منطقه در قبال جنايات اسرائيل است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلاً بايد از آقايانى كه در اينجا حاضر هستند، از نيروى دريائى و از وزارت ارشاد و از مهمانان عزيزى كه از خارج آمده‏اند، تشكر كنم. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى بر اين ملت‏هاى ضعيف عنايت كند و دست ستمكاران را قطع كند انشاءالله.

ابتلاى اسلام، امروز اين است كه گوش‏هائى كه بايد به مسائل، به مشكلات مسلمين گوش بدهند، كر شده‏اند و زبان‏هائى كه بايد براى مصالح مسلمين به كار بيفتند، لال شده‏اند و چشم‏هائى كه بايد مصيبت‏هائى كه بر مسلمين وارد مى‏شود ملاحظه كنند، كور شده‏اند. ما با اين لال‏ها و كرها و كورها چه بگوئيم؟ آيا اين دولت‏هاى منطقه مساله لبنان را يك فاجعه نمى‏دانند؟ يك فاجعه براى اسلام نمى‏دانند؟ يك فاجعه براى مسلمين جهان نمى‏دانند؟ آيا حمله اسرائيل به لبنان و كشتار بى حد فاجعه نيست؟ براى اسلام فاجعه نيست براى مسلمان‏ها فاجعه نيست؟ آيا تصريح به اينكه اين عمل با صوابديد امريكا واقع شده است، در گوش اينها وارد نمى‏شود؟ اگر كر نيستند چرا اين فرياد و ناله عزيزان ما را در لبنان نمى‏شنوند؟ و اگر كور نيستند، چرا اين كشته‏هائى كه هر روز دارد در لبنان و ايران روى هم مى‏ريزد و جوان‏هاى عزيزى كه ما در جبهه‏ها و زن‏ها و بچه‏ها و مردهاى پير كه در خارج جبهه‏ها و در شهرها به هلاكت مى‏رسند، نمى‏بينند؟ اگر مى‏بينند و فاجعه مى‏دانند، چرا صحبتى در كار نيست؟ اگر علاقه به كيان اسلام، علاقه به قرآن كريم، علاقه به حرمين شريفين دارند، چرا امروز كه دارد اين معالم دينى زير پا گذاشته مى‏شود و تهديد مى‏كند اسلام و قرآن و حرمين شريفين را، صحبتى نمى‏كنند؟ چرا باز كمك مى‏كنند؟ چه شده است اينها را كه در حضور آنها اين مصائب واقع مى‏شود و در محضر همه اينطور جنايت‏ها واقع مى شود و علاوه بر اينكه سكوت كرده‏اند، تاييد مى‏كنند. باز هم قرار داد كمپ ديويد را مى‏خواهند تاييد كنند، باز هم طرح فهد را مى‏خواهند تاييد كنند، باز هم اسرائيل را مى‏خواهند بشناسند. اين فاجعه‏ها را بايد ما با كى در ميان بگذاريم؟ با دولت‏هائى كه چشم و گوششان را بسته‏اند و بدون اراده تسليم امريكا شده‏اند؟ با ملت‏هاى مظلومى كه تحت فشار اين

صحيفه نور ج 16 صفحه 198

دولت‏ها دارند جان مى‏دهند؟

تا ملت‏ها آگاهى و انسجام پيدا نكنند محكوم به حكومت‏هاى فاسدند

بايد با ملت‏ها در ميان گذاشت، همانطورى كه در ايران، ملت ايران بود كه فاجعه‏اى كه براى اسلام به دست امريكا و سرسپردگان او كه رژيم منحوس پهلوى است، پيش مى‏آمد، همين جوان‏هاى ايران بودند و همين ملت ايران بود و همين ارتش ايران بود و همين نيروهاى دريائى و هوائى و زمينى ايران بود و همين سپاه پاسداران ايران بود و همين جوان‏هاى بسيج و عشاير ايران بود كه با هم وظيفه فهميدند، بيدار شدند و با هم مشت‏ها را گره كردند و با مشت، تانك‏ها را از صحنه بيرون كردند. تا ملت‏ها يك همچو بيدارى پيدا نكنند و تا ملت‏ها يك همچو انسجامى پيدا نكنند، بايد بدانند كه محكوم به حكومت‏هاى فاسد و محكوم به امريكاى جنايتكار و ساير ابرقدرت‏ها هستند. با داشتن آنهمه ذخائر، آنهمه امكانات كه اگر يك هفته نفت خودشان را به روى اين جنايتكارها ببندند تمام مسائل حل خواهد شد، معذلك مى‏گويند كه ما اين كار را نمى‏كنيم. اين مصيبت‏ها را ما به كجا بايد عرض كنيم جز به ساحت مقدس خداى تبارك و تعالى؟ ما شكايت از اين حكومت‏ها را به كجا ببريم جز به ساحت مقدس خداى تبارك و تعالى؟ ما چطور شكايت كنيم از آنهائى كه ايران را كه ايستاده است و مى‏خواهد در مقابل همه قدرت‏ها بايستد و اسلام را محقق كند در دنيا، در مقابل اين، طرح جهاد مى دهند و اسرائيل كه به جنگ با اسلام برخاسته است و با صراحت مى‏گويد كه از نيل تا فرات مال من است و حرمين شريفين را از خود مى‏داند، سكوت كرده‏اند. ما اين دردها را كجا ببريم، اين مصيبت‏ها را پيش كى طرح كنيم؟ اين سكوت‏هاى مرگبار را، سكوت‏هائى كه تاييد مى‏كند جنايتكاران را، اين سكوت‏هائى كه تشويق مى‏كند ستمكاران را، بايد به كى عرضه كنيم و از كى بخواهيم كه عنايت كند و اين سكوت‏ها را بشكند؟ جمعيت‏تان كم است؟ ثروتتان كم است؟ نفتتان ناچيز است؟ زمين‏هايتان كم است؟ مراكز مهمى كه در سوق الجيشى بسيار معتبر است، شما دستتان نيست؟ همه امكانات هست، لكن يك چيز نيست و آن ايمان است. ايمان نيست.

آنچه كه ملت ما را پيروز كرد ايمان به خدا و عشق به شهادت بود

ملت ايران هيچ نداشت و ايمان داشت و ايمان او را بر همه قدرت‏ها غلبه داد و مسلمان‏هاى همه كشورها، دولت‏هاشان همه چيز دارند لكن ايمان ندارند، آنچه كه كشور ما را، ملت ما را پيروز كرد، ايمان به خدا و عشق به شهادت بود، عشق به شهادت در مقابل كفر، در مقابل نفاق، براى حفظ اسلام، براى حفظ قرآن كريم. اين مهمان‏هاى عزيز ما كه آمده‏اند، اينها حامل پيام ايران باشند به ملت‏ها كه خودتان بايد به فكر باشيد، ننشينيد تا براى شما دست نشاندگان امريكا كار كنند. آنها در اين گرفتارى كه ايران دارد، براى باغ وحش خودشان شتر مى‏خرند! اين مصيبت را ما كجا ببريم؟ چهارده تا شتر براى باغ وحش فلان

صحيفه نور ج 16 صفحه 199

سلطان منطقه از خارج مى‏خرند و با طياره‏ها مى‏خواهند ببرند به آن محل. اينها دارند همه چيز ما را مى‏برند و آنها شتر مى‏خرند! من نمى‏دانم كه اين گوش‏ها كى باز مى‏شود. با نفخ صور بايد باز بشود؟ و اين چشم‏ها كى بينا مى‏شود و اين زبان‏ها كى گويا مى‏شود؟ صم بكم عمى فهم لايعقلون. همه‏اش سر لايعقلون است، صم بكم عمى هم دنبال لايعقلون است.

دولت عراق، اسرائيل را بهانه قرار داده براى فرار از چنگال عدل الهى‏

ما بحمدالله در جبهه داخل پيروز هستيم و رزمندگان ما از همه طبقاتى كه بودند، چه نيروى دريائى كه امروز بعضى از آنها در اينجا تشريف دارند و خدا حفظشان كند و چه نيروى زمينى و چه نيروى هوائى و چه ساير قواى مسلح مثل سپاه پاسداران و ديگران، در صحنه‏اند و ايستاده‏اند در مقابل هر پيشامدى. كشور ما كه سرمايه‏هاى بزرگ خود كه عبارت از جوان‏هاشان باشد، در طبق اخلاص گذاشته‏اند و براى اسلام. براى دين خداى تبارك و تعالى جهاد مى‏كنند، براى هر پيشامدى كه براى مسلمين مى‏شود، اينها در صحنه‏اند، مضحك اين است كه دولت ما پيشنهاد مى‏كند كه راه بدهيد ما برويم با دشمن‏هاى شما جنگ بكنيم و اين را يكى از شرايط قرار مى‏دهد، براى اينكه مايوس از شماست و شما بايد شرط قرار بدهيد و آنها مى‏گويند كه بايد از هر چيزى كه ما كرديم بگذريد تا راهتان بدهيم، آن هم چه راه دادنى. اينها مصيبت نيست كه بر اسلام وارد است كه يك جمعيت فداكار مى‏خواهند بروند با دشمن عرب، با دشمن اسلام، با دشمن حرمين شريفين، با دشمن همه منطقه جنگ بكنند، (خودشان كه نشستند و بى‏تفاوت هستند، بلكه موافق هستند با آنها) از ما رشوه مى‏خواهند كه راه به آنها بدهيد كه اينها بروند آنجا، براى آنها جنگ بكنند؟ مثل يك نفر غريق كه دارد در دريا غرق مى‏شود و يكى مى‏رود نجاتش بدهد مى‏گويد چه به من مى‏دهى تا اجازه بدهم مرا نجات بدهى. اينها، دولت عراق قضيه اسرائيل را بهانه قرار داده براى اينكه از چنگال انتقام و عدالت الهى فرار كند. بهانه قرار داده است كه بگويد شما اگر بخواهيد ما اجازه بدهيم برويد و ما غريق‏ها را نجات بدهيد، بايد از جناياتى كه به شما كرديم صرفنظر كنيد و يك دولت، دو تا دولت، صلح باشند و متصالح باشند كه وارد بشوند و از آنجا بروند سراغ نجات ما. اين غير از اين است كه صم بكم عمى فهم لا يعقلون ؟ مگر دولت ايران آنوقتى كه شمابه خيال خودتان قدرت داشتيد، غير از اين حرفى مى‏زند كه حالا مى‏گويد؟ اين همان را مى‏گويد. دو تا مطلب ديگرى كه بزرگان اين كشور عنوان كردند و شرط قرار دادند، اين از باب اين است كه از شما مايوس هستند، مى‏گويند شرط صلح، شرط صلح اين باشد كه راه بدهيد تا برويم. آن شرطى را كه شما بايد با ما بكنيد، بگوئيد ما به شرطى صلح مى‏كنيم كه شما بيائيد از اينجا برويد. اين، غير از اين است كه تعقل ندارند و چشم و گوش آنها را هواهاى نفسانى بسته است؟

ايران براى همه كشورها حجت است

دولتمردان ما كه مى‏گويند اين بيچاره‏هائى كه از عراق بيرون كرديد و فرستاديد به اينجا و ما با

صحيفه نور ج 16 صفحه 200

آغوش باز آنها را پذيرائى مى‏كنيم. اينها وطنشان آنجاست، يكى از شرايط ما اين است كه آنها را راه بدهيد، اين يك شرط غير معقول است؟ يك شرطى است زائد بر آن كه ما از اول گفتيم راه دادن اهالى يك كشور در محل خودشان و اجازه دادن اينكه آوارگان از آنجا كه به زور بيرونشان كرديد، برگردند به جاى خودشان، اين يك چيزى است كه ما يك شرط زيادى كرديم؟! نه، اين امرى است طبيعى، دنبال آن شرائط ماست، ما اضافه نكرديم.

آتش بسى كه صدام مى‏گويد، آتش بسى كه دنبالش آتش مى‏گشايد. راهى كه صدام مى‏خواهد به ما بدهد، راهى است كه نجات خودش را در آن راه مى‏يابد، نه راه مى‏خواهد براى اسرائيل بدهد. اين، طرفين قضيه را ملاحظه كرده است، اگر ما قبول كنيم، پس مصالحه واقع شده است و صدامى‏ها نجات پيدا كردند و اگر قبول نكنيم، پس معلوم مى‏شود كه ما نمى‏خواهيم جهاد كنيم، نمى‏خواهيم با اسرائيل جنگ كنيم. ما به آنها مى‏گوئيم كه ما قبول داريم، شما كنار برويد و كارشناس‏ها بيايند ببينند كه شما چه كرديد در اين كشور، چه جرم‏هائى را مرتكب شديد و كارشناس‏ها بيايند ببينند كه كى اين جنايت را مرتكب شده است. لكن ما جنايات را غمض عين كنيم، براى اينكه مى‏خواهيم براى شما كار كنيم، اينها از عجايبى است كه در تاريخ باز مى‏ماند، از عجايبى است كه تاريخ ضبط مى‏كند كه ايران مى‏خواست براى نجات عرب، كه اسرائيل بخصوص با عرب مخالف است و براى نجات حرمين شريفين و براى نجات كشورهاى اسلامى كه همه در تهديد اسرائيل هستند و براى مقابله با اين سرطان فاسد مى‏خواست برود و دولت‏ها از او رشوه مى‏خواستند. اينها مسائلى است كه در تاريخ ثبت مى‏شود و ننگ‏هايى است كه بر پيشانى اين اشخاص ثبت خواهد شد.

تا كشورهاى اسلامى، ملت‏هاى اسلامى، آن معنايى كه در ايران پيدا شد، الگوى خودشان قرار ندهند و تا خودشان به خيابان‏ها نريزند و بخواهند از دولت‏هاى خودشان كه با اسرائيل بايد روبرو بشويد، گمان نكنيد كه اين كر و كورها به تعقل برسند. ملت‏ها بايد بايستند و بخواهند از ارتش‏هاى منطقه خودشان و از دولت‏هاى منطقه خودشان كه بيايند و با اين فلسطينى‏ها و با اين سورى‏ها كه مورد ظلم واقع شده‏اند، كمك كنند تا اين غده سرطانى از بين برود. و اگر آنها هم تماشاگر باشند كه ببينند چه مى‏شود، آنها هم بى‏تفاوت باشند و عذر اين باشد كه دولت‏ها بايد اين كار را بكنند، اگر اينطور باشد، آنها هم در محضر خدا جواب صحيح ندارند. ايران حجت است بر همه كشورها. خداى تبارك و تعالى ممكن است كه در آخرت، ايران را حجت قرار بدهد بر آنهائى كه به ظلم ساخته‏اند و تسليم ظالم شده‏اند و قيام نكرده‏اند. اگر اعتقاد به خدا و معاد دارند، جواب بايد تهيه كنند براى خداى تبارك و تعالى. آن روز ديگر امريكا و اسرائيل نمى‏توانند به دادتان برسند. و اگر به اين معانى اعتقاد ندارند، جواب براى ملت‏هاى مظلوم دنيا بايد تهيه كنند، جواب نسل‏هاى آتيه كه خداى نخواسته با اين روشى كه اينها دارند، آنها در دام خواهند افتاد، جواب بايد تهيه كنند. اگر ارزش‏هاى ايمانى را هيچ حساب مى‏كنند، ارزش‏هاى نظامى خودشان را، ارزش‏هاى ملى خودشان را، ارزش‏هاى انسانى را در نظر بگيرند و براى چهار روز حكومت كردن، زير بار ذلت نروند، آن هم ذلت در تحت چكمه اسرائيل.

صحيفه نور ج 16 صفحه 201

مسلمان‏ها بايد از جا برخيزند، بايد قيام كنند. خدا فرموده است انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى . نگوئيد تنها هستيم، تنهائى هم بايد قيام بكنيم، اجتماعى هم بايد قيام كنيم، با هم بايد قيام كنيم. همه موظفيم به اينكه براى خدا قيامت كنيم و براى حفظ كشورهاى اسلامى قيام كنيم، در مقابل اين دو غده سرطانى كه يكى حزب فاسد بعث عراق است و يكى اسرائيل و هر دو سر منشاش امريكاست.

اگر كشورهاى اسلامى با هم قيام كنند اسرائيل بكلى از بين خواهد رفت عذر نيست پيش خداى تبارك و تعالى، نه ما معذوريم و نه شما. عذر نيست كه ما نداشتيم چيزى، همه چيز داريد. عذر نيست كه ما قدرت نداريم، همه قدرتمندتر هستيد. وقتى روى هم بايستيد، روى هم دست برادرى با هم بدهيد، يك قدرت بزرگ جهانى را شما مى‏توانيد تحقق بدهيد. عذر نيست كه ما اسلحه نداريم، سلاحى كه شما داريد دنيا ندارد و او سلاح نفت است. دنيا به سلاح شما احتياج دارد، رگ حيات دنياست. اين سلاحى كه خداى تبارك و تعالى به اختيار شما گذاشته است، براى خداى تبارك و تعالى از او استفاده كنيد. اين قدرتى كه خداى تبارك و تعالى در بازوان شما گذاشته است، براى خداى تبارك و تعالى به كار بگيريد. خداوند انشاءالله بيدار كند اين دولت‏ها را، خداوند انشاءالله هشيار كند اين جمعيت‏هاى فراوانى كه در عين حالى كه همه چيز دارند، تحت فشار ظلم هستند. من اميدوارم كه همانطورى كه ايران تاكنون آمده است و دست ستمكارها را كوتاه كرده است و خود رو به يك تمدن خواهد رفت و ايران را يك ايران آزاد و مستقل قرار داده است، اين آزادى و استقلال و اين حضور جمعى، تا آخر باقى بماند. من اميدوارم كه ملت‏هاى اين كشورهاى اسلامى به اين مسائل توجه كنند و ننشينند تا اينكه وقت بگذرد. امروز، روزى است كه اگر با هم قيام كنند، اسرائيل بكلى از بين خواهد رفت. من اميدوارم كه اين دولت‏هائى كه در عين حالى كه اسرائيل با صراحت مى‏گويد كه من بايد همه اينجاها را بگيرم و اينجاها را ملك خودش مى‏داند و شاهديم كه قدم قدم دارد پيش مى‏رود، اين دولت‏ها بيدار بشوند و با اين ماده سرطانى كه خطرش براى همه منطقه و براى اسلام است، قيام كنند و با حرف و صحبت و شوخى و مزاح مسائل را نگذرانند.

من اميدوارم كه اين دولت‏ها آنقدرى كه به باغ‏وحش خودشان اهميت مى‏دهند، به اسلام اهميت بدهند. خداوند انشاءالله اين قدرت‏هايى كه براى اسلام كار مى‏كنند پيروز كند و خداوند انشاءالله شما جوان‏هاى عزيزى كه از اول انقلاب تا حالا و از حالا به بعد هم در صحنه حاضريد و براى اسلام كار مى‏كنيد، شما را تاييد كند. اميدوارم كه خداوند تمام مسلمين جهان را تاييد كند و از زير بار ستم قدرت‏هاى بزرگ خارج شوند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 202

تاريخ 25/3/61

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور، و فرمانداران سراسر كشور

اميد است اداره شما عبادتگاه و خدمت‏هاى شما عبادت باشد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اولاً بايد از شما دوستان و عزيزان تشكر كنم، از راه‏هاى دور آمديد و ملاقات حاصل شد و من عذر اين معنا را كه بتوانم امروز بحث طولانى بكنم، اميد است بپذيريد. و لهذا من اكتفا مى‏كنم به اينكه به شماها دعا كنم.

من از خداى تبارك و تعال مسئلت مى‏كنم كه تمام كشور ايران، هر جائى كه شما دوستان هستيد و در هر شغلى كه عزيزان ما اشتغال دارند، محلشان مهبط الهى باشد يعنى كارها براى خدا، براى خدمت به بندگان خدا، براى خدمت به اسلام باشد كه اين از بزرگترين عبادات است، خدمت به خلق خدا و خدمت به اسلام.

اميد است كه در هر جا شما هستيد، اداره شما و پست‏هاى شما مبدل بشوند به يك عبادتگاه و خدمت‏هاى شما همه عبادت باشد. و من اميدوارم كه در مقابل آن رژيم سابق، جاهائى كه مامورين بودند، مركز معصيت بود، امروز شما با تعهد به اسلام و با تعهد به احكام اسلام و با تعهد به جمهورى اسلامى، در خدمت بندگان خدا و مستضعفين باشيد و بيشتر از همه طبقات ضعيف را ملاحظه كنيد و اين خود يك عبادت بزرگ است براى شما و من اميدوارم كه شما به اين عبادت موفق باشيد و غنيمت بدانيد اينكه در يك رژيمى واقع شديد، در يك حكومتى واقع شديد كه آن شغلى كه سابق معصيت بود، امروز عبادت است و آن اتاقى كه سابق در آن معصيت واقع مى‏شد، امروز با خدمت به خلق خدا عبادتگاه است. و خداوند اين عبادتگاه را براى شما حفظ كند و شما را موفق كند كه به اين عبادت بزرگ كه خدمت به جمهورى اسلامى و خدمت به مردم است بيشتر موفق بشويد. و خداوند انشاءالله در جبهه‏هاى نبرد، اسلام را بر ضد كفر در هر جا هستند، در ايران، در لبنان، در فلسطين و جاهاى ديگر پيروز كند. انشاءالله كسانى كه ظلم به اين ملت‏ها مى‏كنند، ستم به اين مردم مى‏كنند و برخلاف اسلام عمل مى‏كنند، خداوند تبارك و تعالى آنها را ادب كند. و اميدوارم كه شما هر چه بيشتر موفق بشويد به اينكه براى اين مردم مستمند كار بكنيد و اجر آن را از خداى تبارك و تعالى بخواهيد. خداوند به همه شما توفيق بدهد.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:19 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 203

تاريخ 27/3/61

پيام امام خمينى به مناسبت سالروز تأسيس جهاد سازندگى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

27 خرداد، روز تاسيس جهاد سازندگى را به عموم ملت انقلابى و شريف ايران و به همه تلاشگران متعهد و مومن در راه تحقق آرمان‏هاى ملت مسلمان ايران تبريك مى‏گويم، روزى كه با تاسيس اين ارگان عظيم، انقلاب اسلامى ما توانست به دورافتاده‏ترين مناطق كشور راه يابد و رسالت تاريخى و اسلامى خود را با تمام كارشكنى‏ها به اقصى نقاط كشور برساند. به راستى فرزندان اسلام، خواهران و برادران ايثارگر، با عضويت در اين نهاد انقلابى، با فداكارى بى‏نظير خود در ميان دشوارترين شرايط زندگى و سخت‏ترين مناطق جغرافيائى كشور توانستند در مدتى كوتاه، اينهمه آثار زنده و ارزنده را در تمام ابعاد براى مردم ستمديده ايران به ارمغان آورند. كم نيستند جهادگرانى كه در راه بهبود زندگى مردم محروم و مستضعف ما شهيد و يا معلول گرديده‏اند و كم نيستند خواهران و برادرانى كه در بدترين شرايط، دست به اقدامات فرهنگى و عمرانى زدند و به بدترين شكل به دست گروهكهاى از خدا بى‏خبر و منافقان دنياپرست شهيد گرديدند، چرا كه اين از خدا بى‏خبران خوب فهميدند كه اين جوانان جهادگرند كه بذر انقلاب را در دل هر روستائى مى‏كارند و با آبادانى مناطق محروم است كه هر روستائى و شهرى محروم، سربازى مى‏شود پاسدار انقلاب اصيل اسلامى خويش، چرا كه آمريكا و ايادى مزدبگيرش خوب به اين نتيجه رسيده‏اند با جهاد مقدس فرزندان اسلام است كه نهال انقلاب اسلامى در روستاها و شهرهاى دور افتاده اين آب و خاك به گل مى‏نشيند و تنها به همين دليل است كه هر جهادگرى را مانند رزمنده‏اى در ميدان نبرد مى‏دانند كه از انقلاب و اسلام و ايران دفاع مى‏نمايد.

نقش جهاد سازندگى در جنگ، كمتر از نيروهاى نظامى نبوده و نيست و اين اقرارى است مكرر از سوى فرماندهان ارتشى و سپاهى ما كه اگر جهاد نبود پيروزى با اين سرعت به دست نمى‏آمد. بايد اعتراف كرد كه اينان بزرگترين آبرو را به انقلاب اسلامى خود داده‏اند و با تعهد به اسلام و ايمان به خداى تعالى در اين راه بهترين نمونه و الگوئى براى همه جوانان مسلمان و متعهد اسلامى گرديدند. امروز در گوشه و كنار كشور و در ميان دورافتاده‏ترين روستاهاى محروم و بد آب و هوا كه قدم بگذاريد با ايثارگران جهاد سازندگى مواجه مى‏شويد كه خيلى زودتر از شما خود را بدانجا رسانده‏اند و با نداشتن امكانات لازم، با هر وسيله‏اى كه در اختيار داشته و دارند، با تمام وجود در از بين بردن‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 204

كمبودها و مشكلات و بيمارى‏ها و نارسائى‏هاى مردم كوشش مى‏نمايند و در بسيارى از موارد براى ايجاد وسائل رفاهى از ايثار جان خود دريغ نكردند. من هرگاه از نزديك با جوانان پرشور و پرتحرك جهاد سازندگى مواجه مى‏شوم و يا در وسايل ارتباط جمعى آثار ارزنده فرهنگى و عمرانى آنان را شنيده و يا مى‏بينم، از دل براى موفقيت و سربلندى آنان دعا مى‏كنم. آفرين بر شما كه اينگونه به اسلام و انقلاب اسلامى آبرو داديد. درود بر شما كه براى تحقق آرمان‏هاى ملت مسلمان و انقلابى ايران و براى پياده كردن برنامه‏هاى اسلام عاشقانه به استقبال شهادت شتافته‏ايد و عليرغم تبليغات واهى دشمنان، اختلاف زبان و لباس مانع تلاش فردى و جمعى شما در اين راه نگرديده است و هم اكنون مشاهده مى‏كنيد كه چگونه با لباس‏هاى محلى و زبان‏هاى قومى دست در دست يكديگر در اين گردهمائى مهم شركت جسته‏ايد.

اميدوارم همانگونه كه در راه سازندگى كشور تمام نيروهاى مادى و معنوى خود را به كار بسته‏ايد، از سازندگى خود و ديگران نيز كه مقدم بر همه سازندگى‏هاست غفلت نكنيد و همانگونه كه بارها يادآورى كرده‏ام سازندگى روح را بر سازندگى جسم مقدم داريد تا به خواست خداى تعالى با نيروى ايمان، كارها به بهترين و سريعترين وجه پيش رود و هر چه زودتر با كمك خداوند و يكديگر اين كشور را به خودكفائى و آبادى كامل برسانيم، انشاءالله تعالى.

والسلام عليكم و رحمه الله‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:20 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 205

تاريخ 29/3/61

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام زنجانى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد ميرآقا زنجانى دامت افاضاته‏

بر حسب درخواست اهالى محترم و علماء اعلام شهرستان زنجان ايدهم الله تعالى، جنابعالى را به سمت امام جمعه اين شهر منصوب مى‏نمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى اين فريضه بزرگ الهى مردم را به وظايف مهم اسلامى و انقلابى ديگرى كه دارند، آشنا سازيد و از تفرقه و اختلاف برحذر داريد. اميد است اهالى محترم نيز فرصت را مغتنم شمرده در انجام هر چه باشكوهتر اين نماز وحدتبخش كوشا باشند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:20 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 206

تاريخ 29/3/61

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و مسؤولان شهربانى جمهورى اسلامى، آگاهى و دادستانى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

وضع پليس در دنيا و در رژيم سابق اين بود كه همه در خدمت قدرتمندان بودند و نقشه آنهائى كه مى‏خواستند در كشورها سلطه پيدا كنند و نمى‏توانستند كه همه مردم را تحت نظارت قرار دهند اين بود كه نفر يا افراد مقتدرى را بر سر همه بگمارند، مثل رضاخان كه يك آدم قلدرى بود و به اسم نجات ايران وارد شد و همه قدرت‏ها را در دست گرفت و در اختيار انگليس قرار داد.

پليس در دنيا در خدمت مردم و بيچاره‏ها نيست، در دنبال قلدرهاست و اينكه مى‏بينيد همه قدرت‏ها نسبت به ايران بد شده‏اند و هر موضوع كوچكى را بزرگ و هر امر بزرگى را كوچك مى‏كنند، به خاطر اين است كه پليس و ارتش امروز ما غير از همه كشورهاست. پليس با مردم مختلط است. الان پليس با ساير ارگان‏ها با هم و همه در خدمت مكتبى هستند كه سال‏ها كوبيده شده است. خدا خواست كه اين كشور را نجات داد و اين هم يك نعمتى بود كه همه متوجه اين مسائل بشوند.

اينكه مى‏گويم دنيا چيزهاى كوچك خود را بزرگ و آنچه مربوط به ماست با بى توجهى از آن مى‏گذرد، همين قضيه موزه عباسى بود كه آنقدرى كه من مطلع هستم، راجع به آن اصلاً چيزى ذكر نكردند. در حالى كه اين موضوع يكى از مسائل مهم پليسى بود كه اگر يك كشور دوست آنها صد مرتبه كمتر اين كار را انجام مى‏داد آنها بزرگ مى‏كردند.

اينها از ايران ترسيده‏اند، نه از افراد، بلكه از اين انسجام و اينكه پليس و ارتش و دولت در خدمت مردم هستند و مردم پشتيبان آنها مى‏باشند كه اگر براى يك پليس در خيابان گرفتارى پيدا شود مردم در رفع آن همكارى مى‏كنند.

اين مطلب را بايد هميشه در ذهن داشته باشيد و به پرسنل خود تذكر دهيد كه هنوز دست‏ها در كار است و آنها غافل نشسته‏اند. آنها يك چيزى را از دست داده‏اند كه آن چيز منشا است كه همه چيز را از دست آنها بگيرد. و اين مساله از منطقه هم گذشته و به خود آنها رسيده است. اين به خاطر آن است كه همه در خدمت اسلام هستند و پليس هم در خدمت اسلام است. همين كارهاى شما عبادت است و شما در مقابل خداوند تعالى براى كشف اين مساله ارزش داريد، چون شما به كشورى آبرو مى‏دهيد كه براى خدا قيام كرد. و من بايد از اين كشفى كه كرديد تشكر كنم كه زحمت كشيديد و ماه‏ها روى آن كار كرديد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:20 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 207

تاريخ 30/3/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران‏

اين مجالس عزا يك سازماندهى سرتاسرى كشورهاى اسلامى است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلاً بايد تشكر كنم از آقايان روحانيون و آقايان خطبا كه از تهران و از قرارى كه گفته‏اند، از قم تشريف آورده‏اند و خدمتشان رسيديم و اميدوارم كه همه موفق به خدمت به اسلام و مسلمين باشند.

مطالب زياد است، لكن يك مطلب راجع به آقايان خطبا و علما عرض مى‏كنم و يك مطلب هم راجع به مسائل روز كه ابتلاء به آن داريم. آن مطلبى را كه راجع به آقايان خطبا عرض مى‏كنم اين است كه عمق اين كارى را كه شما داريد و عمق ارزش مجلس‏هاى عزادارى، كم معلوم شده است و شايد پيش بعضى هيچ معلوم نشده است. اينكه در روايات ما براى يك قطره اشك براى مظلوم كربلا آنقدر ارزش قائلند، حتى براى تباكى (به صورت گريه درآمدن) ارزش قائلند، نه از باب اين است كه سيد مظلومان احتياج به اين كار دارد و نه اين است كه فقط براى ثواب بردن شما و مسلمين شما باشد، گرچه همه ثواب‏ها هست، لكن چرا اين ثواب را براى اين مجالس عزا آنقدر عظيم قرار داده شده است و چرا خداوند تبارك و تعالى براى اشك و حتى يك قطره اشك و حتى تباكى، آنقدر ثواب داده است؟ كم‏كم اين مساله از ديد سياسى‏اش معلوم مى‏شود و انشاءالله بعدها بيشتر معلوم مى‏شود، اينكه براى عزادارى، براى مجالس عزا، براى نوحه خوانى، براى اينها اينهمه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عباديش و روحانيش، يك مساله مهم سياسى در كار بوده است. آن روزى كه اين روايات صادر شده است، روزى بوده است كه اين فرقه ناجيه مبتلا بودند به حكومت اموى و بيشتر عباسى، و يك جمعيت بسيار كمى، يك اقليت كمى در مقابل قدرت‏هاى بزرگ. در آنوقت براى سازمان دادن به فعاليت سياسى اين اقليت، يك راهى درست كردند كه اين راه، خودش سازمانده است و آن، نقل از منابع وحى، به اينكه براى اين مجالس اينقدر عظمت هست و براى اين اشك‏ها، آنقدر در حول و بر اين اشك‏ها و عزادارى‏ها، شيعيان با اقليت آنوقت اجتماع مى‏كردند و شايد بسيارى از آنها هم نمى‏دانستند مطلب چه هست، ولى مطلب، سازماندهى به يك گروه اقليت در مقابل آن اكثريت‏ها. و در طول تاريخ، اين مجالس عزا كه يك سازماندهى سرتاسرى كشورها هست، كشورهاى اسلامى هست و در ايران كه مهد تشيع و اسلام و شيعه هست، در مقابل حكومت‏هائى كه پيش مى‏آمدند و بناى بر اين داشتند كه اساس اسلام را از بين ببرند، اساس روحانيت را از بين ببرند، آن چيزى كه در مقابل‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 208

آنها، آنها را مى‏ترساند، اين مجالس عزا و اين دستجات بود. در دفعه اول كه مرا از قم گرفتند و بردند، در بين راه اين بعضى از اين مامورينى كه بودند در آن اتومبيل من، مى‏گفت كه ما آمديم سراغ شما، از اين چادرهائى كه در قم بود مى‏ترسيديم كه مبادا اينها مطلع بشوند و ما نتوانيم انجام وظيفه كنيم. اينها كه هيچ، قدرت‏هاى بزرگ از اين چادرها مى‏ترسند، قدرت‏هاى بزرگ از اين سازمانى كه بدون اينكه دست واحدى در كار باشد كه آنها را مجتمع كند، خود به خود ملت را به هم جوشانده‏اند در سراسر يك كشور، كشور پهناور، در ايام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارك، اين مجالس است كه مردم را دور هم جمع كرده است. و اگر يك مطلبى بخواهد براى اسلام خدمتى بكند و شخصى بخواهد كه مطلبى را بگويد، سرتاسر كشور به واسطه همين گويندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت يكدفعه منتشر مى‏شود و اجتماع مردم در تحت اين بيرق الهى، اين بيرق حسينى، اسباب اين مى‏شود كه سازمان داده شده باشد. اگر قدرت‏هاى بزرگ در منطقه‏هاى خودشان بخواهند كه يك اجتماعى ايجاد كنند، با فعاليت‏هاى زيادى كه شايد چند روز يا چند دهه مى‏كنند، در يك شهرى، يك عده فرض كنيد صدهزار نفرى، پنجاه‏هزار نفرى، با خرج‏هاى زياد و زحمت‏هاى زياد مجتمع مى‏شوند و به قول آن كسى كه مى‏خواهد صحبت كند، گوش مى‏دهند لكن شما مى‏بينيد كه براى خاطر همين مجالسى كه مردم را به هم پيوند داده است، اين مجالس عزائى كه مردم را به هم جوش داده است، به مجرد اينكه يك مطلبى پيش مى‏آيد، در يك شهر نه، در سرتاسر كشور، تمام قشرهاى مردم و عزاداران حضرت سيدالشهدا مجتمع مى‏شوند و احتياج به اينكه زياد زحمت كشيده بشود و تبليغات بشود، ندارد. با يك كلمه، وقتى مردم ببينند كه اين كلمه از حلقوم سيدالشهدا. سلام الله عليه بيرون مى‏آيد، همه با هم مجتمع مى‏شوند. اينكه بعضى از ائمه (شايد امام باقر بوده، من الان خوب يادم نيست. مى‏فرمايد كه براى من يك نفر نوحه‏سرا در منا بگذاريد كه آنجا براى من گريه بكند و عزا بگيرد، نه اين است كه حضرت باقر سلام‏الله عليه احتياج به اين داشته است و نه اينكه براى او شخصاً فايده‏اى داشته است، لكن جنبه سياسى اين را ببينيد، در منا آنوقتى كه از همه اقطار عالم آدم مى‏آيد آنجا، يك كسى بنشيند يا اشخاصى نوحه‏سرائى كنند براى امام باقر و جنايت كسانى كه با او مخالفت كردند و او را مثلاً به شهادت رساندند، ذكر كند و اين مساله موجى باشد در همه دنيا اين مجالس عزا را دست كم گرفتند.

هيچ قدرتى نمى‏توانست 15 خرداد را بيافريند، مگر قدرت خون سيدالشهدا(ع)

شايد غربزده‏ها به ما مى‏گويند كه ملت گريه و شايد خودى‏ها نمى‏توانند تحمل كنند كه يك قطره اشك مقابل چقدر ثواب است، يك مجلس عزا چقدر ثواب دارد، نتواند هضم كنند و نتوانند هضم كنند آن چيزهائى كه براى ادعيه ذكر شده است و آن ثواب‏هائى كه براى دو سطر دعا ذكر شده است، نمى‏توانند اين را ادراك كنند و هضم كنند. جهت سياسى اين دعاها و اين توجه به خدا و توجه همه مردم را به يك نكته، اين، اين است كه يك ملت را بسيج مى‏كند براى يك مقصد اسلامى. مجلس عزا نه براى اين است كه گريه بكنند براى سيدالشهدا و اجر ببرند، البته اين هم هست. و ديگران را اجر

صحيفه نور ج 16 صفحه 209

اخروى نصيب كند، بلكه مهم، آن جنبه سياسى است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشه‏اش را كشيده‏اند كه تا آخر باشد و آن، اين اجتماع تحت يك بيرق، اجتماع تحت يك ايده، و هيچ چيز نمى‏تواند اين كار را به مقدارى كه عزاى حضرت سيدالشهدا در او تاثير دارد، تاثير بكند. شما گمان نكنيد كه اگر اين مجالس عزا نبود و اگر اين دستجات سينه زنى و نوحه‏سرائى نبود، 15 خرداد پيش مى‏آمد. هيچ قدرتى نمى‏توانست 15 خرداد را آنطور كند، مگر قدرت خون سيدالشهدا، و هيچ قدرتى نمى‏تواند اين ملتى كه از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرت‏هاى بزرگ براى او توطئه چيده‏اند، اين توطئه‏ها را خنثى كند، الا همين مجالس عزا. در اين مجالس عزا و سوگوارى و نوحه سرائى براى سيد مظلومان و اظهار مظلوميت يك كسى كه براى خدا و براى رضاى او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا كرده است، اينطور ساخته جوانانى را كه مى‏روند در جبهه‏ها و شهادت را مى‏خواهند و افتخار به شهادت مى‏كنند و اگر شهادت نصيب‏شان نشود متاثر مى‏شوند، و آنطور مادران را مى‏سازد كه جوان‏هاى خودشان را از دست مى‏دهند و باز مى‏گويند باز هم يكى دو تا داريم. اين مجالس عزاى سيدالشهداست و مجالس دعا و دعاى كميل و ساير ادعيه است كه مى‏سازد اين جمعيت را اينطور و اساس را اسلام از اول بنا كرده است، به طورى كه با همين ايده و با همين برنامه به پيش برود و اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند كه مساله چه هست و اين عزادارى براى چه هست و اين گريه براى چه اينقدر ارج پيدا كرده و اجر پيش خدا دارد، آنوقت ما را ملت گريه مى‏گويند، ما را ملت حماسه مى‏خوانند. اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد سلام‏الله عليه كه همه چيزش را در كربلا از دست داد و در يك حكومتى بود كه قدرت بر همه چيز داشت، اين ادعيه‏اى كه از او باقى مانده است چه كرده است و چطور مى‏تواند تجهيز بكند، به ما نمى‏گفتند كه ادعيه براى چيست. اگر روشنفكران ما فهميده باشند كه اين مجالس و اين دعاها و اين ذكرها و اين مجالس مصيبت جنبه سياسى و اجتماعى‏اش چيست، نمى‏گويند كه براى چه اين كار را بكنيم. تمام روشنفكرها و تمام غربزده‏ها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند نمى‏توانند يك 15 خرداد را ايجاد كنند، آنچه اين قدرت را دارد اين است كه در تحت لواى او همه مجتمعند. ما كه داد مى‏زنيم كه ما اسلام را مى‏خواهيم و جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، براى اينكه در جمهورى اسلامى به نام اينكه اسلامى است و براى خداست، همه ملت مجتمع هستند و ما ديديم كه براى خاطر همين جمهورى اسلامى بودند و براى خاطر همين كه براى خدا قيام كردند، اين جمهورى اسلامى برخوردار از چه قدرتى از ملت و از ساير كشورها هم برخوردار شده است.

ما ملتى هستيم كه با همين گريه‏ها قدرت 2500 ساله را از بين برديم

ملت ما قدر اين مجالس را بدانند، مجالسى است كه زنده نگه مى‏دارد ملت‏ها را، در ايام عاشورا زياد و زيادتر و در ساير ايام هم غير اين ايام متبركه، هفته‏هاست و جنبش‏هاى اينطورى هست. اگر بعد سياسى اينها را اينها بفهمند، همان غربزده‏ها هم مجلس بپا مى‏كنند و عزادارى مى‏كنند، اگر چنانچه ملت را بخواهند و كشور خودشان را بخواهند. من اميدوارم كه هر چه بيشتر و هر چه بهتر اين مجالس

صحيفه نور ج 16 صفحه 210

برپا باشد. و از خطباى بزرگ تا آن نوحه خوان در اين تاثير دارد. آن كه ايستاده پاى منبر چند شعر مى‏گويد و چند شعر مى‏خواند، با آن كه در منبر است و خطيب است، اينها هر دو در اين مساله تاثير دارند، تاثير طبيعى دارند، گرچه خود بعضى اشخاص هم ندانند دارند چه مى‏كنند، من حيث لايشعر. تقريباً ما به اين مرتبه رسيده‏ايم كه ملت ما يكدفعه يك انقلابى كرد و يك انفجارى درش حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتى كه همه چيزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انسانى اين كشور را از دست داده بود و همه چيز ما را وابسته كرده بود، يكدفعه يك انفجارى حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتى كه همه چيزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انسانى اين كشور را از دست داده بود و همه چيز ما را وابسته كرده بود، يكدفعه يك انفجارى حاصل شد كه اين انفجار در بركت همين مجالسى كه همه كشور را، همه مردم را دور هم جمع مى‏كرد و همه به يك نقطه نظر مى‏كردند. اين مساله را بايد آقايان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه، درست بيشتر از آنقدرى كه من مى‏دانم، براى مردم تشريح كنند، تا اينكه گمان نكنند كه ما يك ملت گريه هستيم. ما يك ملتى هستيم كه با همين گريه‏ها يك قدرت دو هزار و پانصد ساله را از بين برديم.

از باب اينكه تذكر به آقايان و مومنين نفع دارد، دو سه تا جمله هم اينطورى عرض مى‏كنم و آن اينكه همه آقايانى كه در هر جاى از اين كشور هستند و صداى من را مى شنوند، چه از طبقه علما و ائمه جماعات و جمعه و چه از طبقه خطبا كه آنها هم از علما هستند و كسانى كه در بلاد (از روحانيون) متصدى اين امور هستند، توجه به اين معنا داشته باشند كه امروز آبروى جمهورى اسلامى به دست شما بسته است. اگر خداى نخواسته يك دخالت‏هاى بيخود و بيجا، يك كارهائى كه از روحانيون صحيح نيست، انجام بدهيد، اين جمهورى اسلامى لكه‏دار مى‏شود، دولت بايد به قدرت خودش باقى باشد و امروز دولت، دولت اسلامى است و بر همه ماها فريضه است كه از اين دولت اسلامى پشتيبانى بكنيم. مامورينى كه از دولت مى‏آيد، در همه جا، مامورين دولت اسلامى است. اگر خداى نخواسته از يك مامور كه من حيث اينكه درست اطلاع بر مسائل ندارد يا اشتباه مى‏كند، يك مطلبى كه بر خلاف ذائقه شماست يا بر خلاف مسائل اسلامى است، از او صادر بشود، مقابله نكنيد، تضعيف نكنيد، او را نصيحت كنيد. اگر چنانچه نصيحت را گوش نكرد، به مصادر امور مراجعه كنيد. ائمه جمعه بلاد نصب و عزل نكنند و كسانى كه در بين ارتش يا ساير ارگان‏ها انجمن‏هاى اسلامى دارند، اينها دخالت‏هاى غير چيزهائى كه بر عهده آنها نيست نكنند. ارشاد بكنند دولت را، ارشاد بكنند مامورين دولت را و همه كسانى كه در پيش آنها هست، آنها را ارشاد بكنند. و اگر چنانچه كسى هم به گوش به ارشاد نداد، به مصادر امورى كه مسؤوليت دارند مراجعه كنند، حل خواهد شد. براى حفظ حيثيت اسلام كه شماها پاسدار آن هستيد و حفظ حيثيت جمهورى اسلامى كه شماها نگهبانان آن هستيد، از كارهائى كه نبايد انجام بدهيد و از كارهائى كه دخالت در امور اجرائى است كه با كسى ديگرى است كه انجام بدهد، مستقيماً عمل نكنيد، ارشاد بكنيد همه را، نظر ارشادى داشته باشيد. اگر يك مطلب اشتباهى از يك استاندار واقع شد يا از يك فرماندار، در منابر نبريد اين را و آبروى او را بريزيد، اين امرى است كه خدا راضى نيست، به او بگوئيد در خلوت و با او تفاهم كنيد و از او بخواهيد كه رويه را تغيير بدهد. اگر نداد، به مصادر امور مراجعه كنيد. مستقيماً بخواهيد اين كار را بكنيد، حيثيت جمهورى اسلامى و

صحيفه نور ج 16 صفحه 211

حيثيت اسلام در دنيا لكه‏دار مى‏شود و شما حافظ اين حيثيت هستيد و فريضه است براى همه ما حفظ حيثيت اين جمهورى اسلامى. شما مى‏بينيد كه امروز همه قلم‏ها و همه زبان‏ها از ابرقدرت‏ها يا دولت‏هاى مرتبط به آنها، بر ضد اين جمهورى اسلامى تجهيز شدند و همه با يك رويه خاصى عمل دارند مى‏كنند، ما ديگر بهانه دست آنها ندهيم.

و من اين يك كلمه را عرض بكنم، شايد قبلاً هم عرض كرده باشم، و آن اينكه من از اول كه در اين مسائل بوديم و كم‏كم آثار پيروزى داشت پيدا مى‏شد، در مصاحبه‏هائى كه كردم، چه با كسانى كه از خارج آمدند، حتى در نجف و در پاريس و چه در حرف‏هائى كه خودم زدم، اين كلمه را گفته‏ام كه روحانيون شغل‏شان يك شغل بالاتر از اين مسائل اجرايى است و اگر چنانچه اسلام پيروز بشود، روحانيون مى‏روند سراغ شغل‏هاى خودشان، لكن وقتى كه ما آمديم و وارد در معركه شديم ديديم كه اگر روحانيون را بگوئيم كه برويد سراغ مسجدتان، اين كشور به حلقوم آمريكا يا شوروى مى‏رود. ما تجربه كرديم و ديديم كه اشخاصى كه در راس واقع شدند و از روحانيون نبودند، در عين حالى كه بعضى‏شان هم متدين بودند، از باب اينكه آن راهى كه ما مى‏خواستيم برويم و آن راهى كه مستقل باشيم و با نان و جو خودمان بسازيم و زير فرمان قدرت‏هاى بزرگ نباشيم، آن راه، با سليقه آنها موافق نبود. و لهذا چون آنجا ديديم كه ما نمى‏توانيم در همه جا يك افرادى پيدا بكنيم كه صددرصد براى آن مقصدى كه اين ملت ما براى آن، جوان‏هاشان را دادند و اموالشان را دادند، نمى‏توانيم پيدا بكنيم، ما تن داديم به اينكه رئيس جمهورمان از علما باشد و گاهى رئيس فرض كنيد كه نخست وزيرمان هم همين طور. و در جاهاى ديگر هم كه قبلاً گفته بوديم، بنا نداريم اينطور باشد و الان هم عرض مى‏كنم هر روزى كه ما فهميديم كه اين كشور را يك دسته از اين افرادى كه روحانى نيستند، به آنطور كه خداى تبارك و تعالى فرموده است، اداره مى‏كنند، آقاى خامنه‏اى تشريف مى‏برند سراغ شغل روحانى بزرگ خودشان و نظارت بر امور و ساير آقايان هم همين طور. ما اينطور نيست كه هر جا يك كلمه‏اى گفتيم و ديديم مصالح اسلام، حالا ما آمديم ديديم اينجورى نيست، اشتباه كرده‏بوديم، بگوئيم ما سر اشتباه خودمان باقى هستيم. ما هر روزى فهميديم كه اين كلمه‏اى كه امروز گفتيم اشتباه بوده و ما قاعده‏اش اين است كه يك جور ديگر عمل بكنيم، اعلام مى‏كنيم كه آقا اين را ما اشتباه كرديم، بايد اينجورى بكنيم. ما دنبال مصالح هستيم، نه دنبال پيشرفت حرف خودمان. (به من مهلت بدهيد كه عرايضم را به آقايان بكنم). بنابر اين مساله يك چيزى نيست كه آقايان به ما بگويند شما آن روز اينجورى گفتيد. راست است، ما آن روز خيال مى‏كرديم كه در اين قشرهاى تحصيلكرده و متدين و صاحب افكار، افرادى هستند كه بتوانند اين مملكت را به آنجورى كه خدا مى‏خواهد، ببرند، آنطور اداره كنند، وقتى ديديم كه نه، ما اشتباه كرديم، آمدند بعضى‏شان خودشان را به ما جا زدند، ما هم كه غيب نمى‏دانيم، و بعضى‏شان هم خوب بودند لكن رايشان با راى ما مخالف بود، ما از حرفى كه در مصاحبه‏ها گفتيم، عدول كرديم و موقتاً تا آنوقتى كه اين كشور را به غير روحانى مى‏تواند اداره كند، آقايان روحانيون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان برگردند و محول مى‏كنند دستگاه‏هاى اجرائى‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 212

را به كسانى كه براى اسلام دارند كار مى‏كنند و تا مساله اينطور است كه ابهام پيش ما هست، احتمال هست. اگر در يك ميليون احتمال، يك احتمال ما بدهيم كه حيثيت اسلام با بودن فلان آدم يا فلان قشر در خطر است، ما ماموريم كه جلويش را بگيريم، تا آنقدرى كه مى‏توانيم. هر چه مى‏خواهند به ما بگويند، بگويند كه كشور ملايان، حكومت آخونديسم و از اين حرف‏هائى كه مى‏زنند، و البته اين هم يك حربه‏اى است براى اينكه ما را از ميدان به در كنند. ما نه، از ميدان بيرون نمى‏رويم. خوب، اين مقدار از حرف‏ها بود كه با آقايان عرض كرديم و اميدوارم كه در ماه مبارك رمضان، اين ماه بزرگ، هم دعا كنند به اين جمهورى اسلامى و هم هدايت كنند مردم را كه مردم در صحنه باقى باشند.

ما بايد از راه شكست عراق دنبال لبنان برويم‏

مردم گمان نكنند كه ما ديگر پيروز شديم و احتياج به وجود آنها نيست. احتياج به وجود آنها هست و هميشه هست. دولت تنهائى نمى‏تواند همه امور را اداره كند، ملت را بايد همراه داشته باشد. ما هم جنگ‏مان تمام نشده، الان در حال جنگ هستيم و تا در حال جنگ هستيم جوان‏هاى ما بايد به جبهه‏ها كمك كنند. همانطورى كه تا حالا جوان‏هاى عزيز ما در جبهه‏ها رفتند و بسيارى از آنها به لقاءالله و فيض شهادت رسيدند، امروز هم ما احتياج به آنها داريم، توطئه‏ها رو به رشد است. مساله‏اى كه بايد در اين جنبه‏اى كه مربوط به روز است عرض كنم، اين ا ست كه بعد از آنكه اين قدرت‏هاى بزرگ و خصوصاً آمريكا در همه توطئه‏ها فلج شد و شكست خورد و مى‏بيند كه اين جنگى هم كه او براى ما بپا كرده است، اين هم دارد به آخر مى‏رسد انشاءالله، يك توطئه ديگرى عميق تر اجرا كرده است كه در اين توطئه، ما هم يك قدرى بازى خورديم و آن اين است كه يك نكته‏اى كه پيش ما خيلى بزرگ است و ما نسبت به آن حساسيت زياد داريم، آن غائله را پيش آورد تا اينكه ملت ما را از آن مطلبى كه در كشور خودش مى‏گذرد و از آن جنگى كه در خودش مى‏گذرد، غافل كند، قضيه هجوم اسرائيل به لبنان. آمريكا مى‏دانست كه ما و ملت ما نسبت به لبنان حساسيت داريم و نسبت به اسرائيل هم از آن طرف حساسيت داريم، اين دام را آمريكا درست كرد، يعنى آن نوكر خودش را فرستاد به اينكه حمله كند به لبنان و آنهمه خسارات وارد كند و آنهمه جنايات. و ما مى‏دانيم كه اگر ميليون‏ها جمعيت را از بين ببرند و يك مطلبى براى آمريكا حاصل بشود و يك نفعى برسد، مى‏گويد همه بروند از بين. اين را ما از ابرقدرت‏ها شناخته‏ايم. آنها در فكر اين نيستند كه در لبنان به زن و بچه مردم و به بلاد اين مستمندان و بيچارگان چه مى‏گذرد، آنها دنبال اين هستند كه صدام را در اين طرف سرجاى خودش نگه دارند و ايران كه در نظر آنها خيلى اهميتش بيشتر از لبنان و جاهاى ديگرى است، براى آنها محفوظ بماند. آمريكا مى‏بيند كه ما هم مرز با شوروى هستيم، آن هم در طول صدها كيلومتر و آن چيزى كه آمريكا را به وحشت مى‏اندازد، آن شوروى است و آن مى‏ترسد از اينكه اگر چنانچه صدام از بين برود، شوروى بتواند در اينجاها يك غلطى بكند، لكن ما مى‏دانيم كه نمى‏تواند، بعد از اينكه ملت اينطور كه هست و در صحنه هست، باشد، هيچ كس نمى‏تواند. علاوه بر آن، مى‏بينند

صحيفه نور ج 16 صفحه 213

كه اگر چنانچه جنگ عراق پيش ببرد ايران، و عراق را، جنگش را به نفع خودش شكست بدهد عراق را، عراق به ايران متصل مى‏شود، يعنى ملت عراق، ملت مظلوم عراق از زير چنگال اين حزب ستمگر، خودش را اخراج مى‏كند و متصل مى‏كند به ملت ايران و يك حكومتى خودش تاسيس مى‏كند موافق ميل خودش، اسلامى. و اگر ايران و عراق به هم پيوند پيدا كنند، و اتصال پيدا كنند، ساير اين كشورهاى كوچولويى كه در منطقه هست، آنها هم به اينها مى‏پيوندند و آمريكا از اين منطقه زرخيز كه براى او حاضر است هزاران لشكر خودش را از بين ببرد و هزاران مردم را از بين ببرد، محروم خواهد شد. اين نقشه اين است كه بگين را وادار كند به اينكه تو حمله كن به لبنان، لبنان كه تو حمله كردى، ايران حساسيت نسبت به او دارد و همه قوايش را متمركز مى‏كند در اينكه تو را از بين ببرد و اگر ايران از جنگ عراق غافل بماند، عراق كار خودش را انجام مى‏دهد و ايران در اينجا هم نمى‏تواند كارى بكند. نقشه اين است. بايد همه ملت ما و همه دولتمردان ما توجه به اين معنا داشته باشند كه در عين حال كه ما لبنان را با ايران از حيث مصالح و مفاسد جدا نمى‏دانيم، لكن بايد كارى بكنيم كه نتوانيم هم لبنان را و هم ايران را نجات بدهيم، از اين كار اجتناب كنيم. اگر امروز تمام نظرها متوجه به لبنان بشود و تمام قدرت‏ها و گويندگان از لبنان بگويند و تمام نويسندگان از لبنان بگويند، اين، توفيقى است براى آمريكا كه ايران جنگ خودش را فراموش كرد، و هم عراق را از دست مى‏دهد و هم لبنان را، نه مى‏تواند در عراق كارى بكند و نه مى‏تواند در لبنان. ما راه‏مان اين است كه بايد از راه شكست عراق دنبال لبنان برويم، نه مستقلاً. شما ملاحظه كنيد اخيراً تمام رسانه‏هاى گروهى، تمامش، آنچه كه من ديده‏ام، رسانه‏هاى گروهى راجع به جنگ عراق و ايران ديگر صحبتى نمى‏كنند، شايد يك كلمه بگويند، همه رفتند سراغ لبنان، همه راديوهائى كه قبل از اين حمله اين مرد، اين نامرد به لبنان آغاز شد، تمام حرف‏هايشان ايران بود و جنگ عراق، وقتى نقشه آمريكا اينطور شد كه ايران را از جنگ عراق منصرف كنيد و برش گردانيد به آن جائى كه حساسيت دارد و آن، راجع به لبنان است، از آن روز، اين راديوها و گويندگان خارجى راجع به ايران و اين حرف‏ها چيزى نمى‏گويند. شما بدانيد كه اين چيزى كه از عراق در چند روز پيش، از آن مجلس عراق صادر شد كه ما بلاد ايران را خالى مى‏كنيم، اين يك مساله توطئه است. نه اينكه مى‏خواهند خالى كنند، اينها مى‏خواهند تخدير كنند ما را، و جوان‏هاى ما را از جبهه منصرف كنند و داوطلبانى كه بايد وقتى اعلام مى كنند كه ما، ده هزار جمعيت، بيست هزار جمعيت مى‏خواهيم، صد هزار مى‏روند اسم‏نويسى كنند، سردشان كنند كه نروند. وقتى نرفتند، عراق در اين مساله ممكن است خداى نخواسته پيروز از كار در بيايد. اگر عراق پيروز شد، مطمئن باشيد كه شما در لبنان هم هيچ كارى نمى‏توانيد بكنيد. بايد ما اين نقشه‏اى كه آمريكا كشيده است براى ما، خنثى كنيم، يعنى همه گويندگان ما در سرتاسر كشور و همه ائمه جماعت ما در سرتاسر كشور، اين مساله را بگويند كه ما بايد از راهى كه شكست عراق است، به لبنان برويم. عراق را نگذاريم سرجاى خودش بايستد و جمع كند قدرت خودش را و ديگران هم به او كمك كنند و مرزهاى خودش را قوى كند و بعد هم يك حمله ناگهانى به ما بكند، باز برگردد به آن چيزهائى كه از اول بود. غفلت از اين، انتحار است.

صحيفه نور ج 16 صفحه 214

همه گويندگان موظفند، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعت و چه خطبا و همه نويسندگان موظفند كه اين توطئه را افشا كنند و ذكر كنند و مردم را از توجه به جبهه جنگ خودمان غافل نكنند و بيدار كنند. ما مى‏خواهيم كه قدس را نجات بدهيم، لكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس نمى‏توانيم. ما لبنان را از خود مى‏دانيم، لكن مقدمه اينكه لبنان را ما نجات بدهيم اين است كه عراق را نجات بدهيم. ما مقدمه را رها نكنيم و بى‏ربط برويم سراغ ذى‏المقدمه و همه چيز خودمان را صرف كنيم در آن و عراق براى خودش محكم كند جاى خودش را.

من نمى‏دانم ديشب اين اعلاميه‏اى كه، اطلاعيه‏اى كه صدام داده است و طولانى، خيلى طولانى است، آقايان ملاحظه كردند، اگر ملاحظه نكردند، دنبال كنند، پيدايش كنند. به نظر من مى‏آيد كه اين را نوشتند و آنهائى كه نقشه در دستشان است، نوشتند و دادند دست صدام كه او بخواند. و من آنطورى كه از حال صدام در نظرم است اين است كه حال صدام اين نيست كه بتواند تفكر كند يا بتواند يك چيزى بنويسد. او اين چيزها را از دست داده است. شما نمى‏دانيد كه چقدر هذيان در اين گفتار است. اگر يك آدمى بود كه به قدر يك جوان كلاس اول ادراك داشت، اين را نمى‏خواند، اين چيزى كه برايش نوشتند، نمى‏خواند. نمى‏دانيد چقدر از پيروزى‏هاى خودش نقل كرده، چقدر از شجاعت‏هاى لشكر خودش كه در همه جبهه‏ها پيروز شدند، چقدر ذكر كرده است. اين را بخوانيد و بخنديد. مى‏گويد كه ما اين عقب‏نشينى‏مان پيروزى بزرگى است براى ملت عراق، ما ملت عراق را نجات داديم از اين كشور، مثلاً كى؟ از اين كشور اسلامى، اينها ريختند در كشور ما و جنگ شروع كردند و ما جلو آنها را گرفتيم و عقب زديم آنها را و برديم تا آبادان و اهواز! يك آدمى كه عقلش تا يك اندازه يك جوانى سر جا باشد، آنهمه از اول، آنهمه صحبت‏ها كرده و اشتلم‏ها خوانده و براى خودش سردارى كذا را نقشه چينى كرد و آن روز هم بازيش داده بودند، امروز هم برايش نوشته‏اند يك ورقه‏اى مثل يك ورقه‏هائى كه مى‏نويسند دست يك بچه مى‏دهند بخواند، مفادش را خودش نمى‏داند چه است، لكن ديگران مى‏فهمند. من ميل دارم كه آقايان پيدا كنند اين را، كسانى كه اين اطلاعيه مطول را كه يك ساعت بيشتر وقت من را صرف خودش كرد، مطالعه كنند، ببينند كه اين مرد چى دارد مى‏گويد، اول چى مى‏گفت، حالا چى مى‏گويد. مى‏گويد ما براى اثبات اينكه صلح طلبيم، صلح جو هستيم همه لشكر خودمان را امر مى‏كنيم كه از خاك ايران تا ده روز ديگر بيرون بروند. اگر راست مى‏گويد اين مطلب را، بسيار خوب، اين يكى از مسائلى كه ما داشتيم، حاصل، ولى چند تا مطلب ديگر داريم بايد حاصل بشود، تا حاصل نشود ما در حال جنگ هستيم. يكى اينكه اينهمه خساراتى كه به ما وارد گرديد كه خودش نوشته، اين را اقرار كرده كه خساراتى كه بر ايران وارد شد، قابل شمارش نيست (شبيه به اين تعبير) و از يك طرف هم مى‏گويد كه ما هزاران اسير گرفتيم و نمى‏فهمد اين را كه فردا بايد جواب اين را بدهد كه تو هزاران اسير گرفتى بيا تحويل بده. ما كه مى‏گوئيم هزاران اسير گرفتيم، همه اين اشخاصى كه، نويسنده‏ها و مخبرين كه از خارج آمدند، برديم نشانشان داديم كه بابا اينها در اين شهر، اينها هستند، در شهرهاى ديگر هم آنجا، آنجا، آنجا. در تلويزيون هم نشان داديم يك مقدارش را البته و

صحيفه نور ج 16 صفحه 215

ما مى‏گوئيم داريم اين مقدار و هر وقت بخواهيم تحويل بدهيم، تحويل مى‏دهيم. اما اين آدمى كه توجه به مسائل سياسى ندارد، مى‏گويد كه خساراتى كه به ايران وارد شده است قابل شمارش نيست، نمى‏شود ارزيابى كرد. فردا از تو مى‏گيرند اينها را. ما از الان هم اعلام مى‏كنيم كه ما نه هيچ روزى جنگجو بوديم به اين معنا كه حمله كنيم به يك كشورى اسلامى، براى اينكه كشور اسلامى، ما همه كشورهاى اسلامى را از خودمان مى‏دانيم، بناى بر اين نداشتيم كه در يك كشورى دخالت كنيم و تا حالا هم دخالت نكرده‏ايم، و نه تاكنون ارتش ما، سپاه پاسداران ما به كشور عراق حمله كرده‏اند، از اول شما بوديد كه حمله كرديد و همه دنيا مى‏دانند اين را. براى كى اين حرف را مى‏زنى، براى دلخوشى خودت اين حرف را مى‏زنى، چرا اينى كه نوشتند، يك دفعه ديگر مطالعه نكرديد؟ به يك كسى بگوئيد بخواند كه و بفهماند كه اين چه چيزى نوشته در اينجا. كى باور مى‏كند در دنيا كه ارتش ايران حمله كرده بعضى شهرهاى آنها را گرفته، آنها آمده‏اند حالا دفاع كرده‏اند و عقب نشانده‏اند اينها را تا آوردند به خوزستان و حالا هم پيروزمندانه اين شهرها را رها مى‏كنند و مى‏روند؟! بسيار خوب، تو بمير و بدم، پيروزمندانه بيرون برو و بعد هم اين چيزهائى را كه ما از عراق مى‏خواهيم يعنى از دولت عراق و اين خساراتى را كه شما مى‏گوئيد به شمارش نمى‏آيد، از شما كه به طور معقول مطالبه مى‏كنيم و اگر نداديد، ما در حال جنگ هستيم، به طور اجبار از شما مى‏گيريم. و بعد هم، و بعد هم بايد به حسب وجدان دنيا و به حسب دستورات الهى، بايد آن كسى كه اينقدر جنايت وارد كرده است به كشور خودش و كشور ما، بايد اين مشخص بشود. بايد اشخاص بياند، اشخاصى كه طرفين قبول دارند، بيايند بنشينند و ببينند كه ما حمله كرديم به عراق يا او حمله كرده است. خرابى هائى كه آنها وارد كرده‏اند، ببينند و بروند در شهرهاى آنها هم ببينند، خرابى از ايران چه شده. ممكن است يكدفعه اشتباهى واقع شده باشد و بخواهند يك جاى ديگر را بزنند، اشتباهاً يك جائى را هم زده باشند، اما هر روز، الان كه اينها مى‏گويند كه ما يك طرفه آتش‏بس داديم، هر روز از آبادان تنها بيست نفر، سى نفر زخمى و چند نفر شهيد مى‏شوند. اين قضيه آتش‏بس آنهاست، مثل آتش‏بس بگين كه آتش‏بس مى‏كند و دنبالش اينطور جنايات مى‏كند.

آن روزى كه آمريكا و شوروى در كار نباشند، دنيا از اين گرفتارى‏ها بيرون مى‏آيد

دنيا مبتلاست به يك همچو اشخاصى، دنيا مبتلاست به اينطور مغزهاى پوك متفرعن كه همه چيز را فداى يك روز سلطه خود مى‏كنند. و چه وقت بايد اين دنيا از اين گرفتارى بيرون بيايد؟ آن روزى كه آمريكا در كار نباشد و آن روزى كه شوروى در كار نباشد. و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى با همه شماها و با همه ما و با همه ملت ما و عنايت داشته باشد و آن عناياتى كه از اول داشته است و ما خود هيچ بوديم و همه چيز را او به ما داد، اين عنايات محفوظ باشد و در اين ماه مبارك رمضان همه آقايان دست به دعا بلند كنند و به اين جمهورى اسلامى و به لبنان و به فلسطين و به محرومان و مستضعفان دنيا دعا كنند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:20 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 216

تاريخ 6/4/61

پيام امام خمينى به مناسبت سالروز فاجعه 7 تير

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انا اليه راجعون‏

با فرارسيدن سالروز هفتم تير، خاطره قبل از آن فاجعه و پس از آن تجديد شد. قبل از آن، هجوم‏هاى ددمنشانه بازيگران آمريكائى به فرزندان راستين اسلام و انقلاب و نهادهائى كه اينان براى مقصدى الهى در آنها فعاليت مى‏كردند، از مجلس شوراى اسلامى و دولت اسلامى و قوه قضائيه و دادگاه‏هاى انقلاب و شوراى نگهبان و همه نهادهاى اسلامى تا شخصيت‏هاى عزيزى كه از قبل از انقلاب تا پيروزى آن در صحنه بوده و به خدمت و فداكارى ادامه مى‏دادند و هر چه شخصيت‏ها براى انقلاب اسلامى عزيز مفيدتر و ارزشمندتر بودند، سنگينى توطئه براى شكستن شخصيت آنان افزونتر و دامنه تهمت‏ها و افتراها وسيع‏تر بود. آن كوردلان دلباخته به آمريكا و سر از پا نشاخته در راه رسيدن به هدف‏هاى شيطانى، به گمان آنكه توطئه آنان كارگر شده و با برداشتن اين عزيزان متعهد از سر راه خود، ملت مسلمان و متعهد به سوى آنان روى آورده و مقاصد طاغوتى آنان به ثمر مى‏رسد و با انگيزه آنكه پس از آن شهيدان، همه چيز به هم مى‏ريزد و شاهد پيروزى خود و اربابان جهانخوار خويش را در آغوش مى‏گيرند، دست به اين جنايت بزرگ زدند و در لحظاتى دردناك هفتاد و چند نفر مومن متعهد و فرزندان برومند اسلام را كه هر يك با فداكارى خود نخلى پربار بود، از دست ملت گرفتند كه ناگهان صحنه‏هاى عظيم شورانگيز و انفجارات بزرگ آدم‏ساز، از آن فاجعه رخ داد، چنانكه در يك شب كه مزدوران آمريكائى همه چيز را به هم ريخته و آشفته و جمهورى اسلامى را سركوب شده پنداشتند و ملت عزيز را به سوى خود و پشتيبان خود مى‏انديشيدند، چهره نورانى اسلامى از وراى چهره‏هاى نورانى حزب الله جلوه نمود و تمام قصرهاى تخيلى و آمال شيطانى آنان فرو ريخت. اين سيه‏روزان، انفجارى ايجاد كردند كه نور خدا را خاموش نمايند و خداوند قادر به دست مبارك حزب الله انفجارى در واكنش آن ايجاد فرمود، كه انقلاب اسلامى و همه نهادهاى آن چون سدى آهنى و صفى مرصوص از آسيب دهر مصون ماند.

يريدون ان يطفئوا نور الله بافواههم و يا بى الله ان يتم نوره ولو كره الكافرون . مگر شهداى بزرگوار هفتم تير در مجاهدات سرسختانه خود و فداكارى بى‏دريغ در راه هدف چه مى‏خواستند جز پيروزى انقلاب و سرنگونى پرچم شيطانى كفر و نفاق و جز افتادن ماسك ريا و تزوير

صحيفه نور ج 16 صفحه 217

چهره‏هاى كريه و ددمنشانه به صورت خلقى و اسلامى؟ چه بسا اگر اين شهادت‏هاى دلخراش واقع نمى‏شد، آنان با همان خوى شيطانى و با ظاهرى فريبنده در صحنه بازى‏هاى سياسى باقى مى‏ماندند و بى‏امان ضربه‏هاى خويش را به انقلاب و فرزندان راستين آن وارد مى‏كردند و براى اسلام و مسلمانان مظلوم سنگ راه مى‏شدند و با ضربه نهائى آمريكا و ديگر ابرقدرت‏ها جمهورى را شكست مى‏دادند يا لااقل پيروزى را به عقب رانده و راه را طولانى مى‏كردند، ولى اين فاجعه غمناك و شهادت‏هاى پى در پى به پيروزى اسلام انقلابى سرعت بخشيد.

سپاس فراوان به درگاه خداوند متعال كه با عنايات خاصه خود اين كشور بقيه‏الله اروحنا لمقدمه الفدا و اين ملت حزب‏الله را در تمام زمينه‏ها و مراحل به پيروزى و يا آستانه پيروزى رساند و قدرت جمهورى اسلامى و ارگان‏هاى او روز به روز افزايش يافته است.

امروز ملت عزيز ايران كه نادانان گمان مى‏كردند با جنايات غير انسانى خويش و به شهادت رساندن شخصيات ارزنده آن از صحنه خارج مى‏شوند و رمز حضور آنان را نمى‏توانستند و نمى‏توانند ادراك كنند، همچنان با قدرت الهى خود به پيش مى‏روند و ما اميدواريم كه با شكست توطئه اخير آمريكا براى حفظ صدام و حزب غفلقى، قواى شجاع ما با شكست نهائى دولت عراق، راه را براى تاختن به سوى بيت‏المقدس باز نمايند، چنانچه اميد است ما شاهد بى‏تفاوتى كشورهاى منطقه كه با هجوم اسرائيل و قتل و غارت اخير آن در كشور اسلامى لبنان همه چيز آنان در خطر تباهى است نباشيم. ملت‏هاى مسلمان بدانند كه با اين سكوت مرگبار بعضى از دولت‏هاى منطقه و اين تسليم بى‏چون و چراى آنان در مقابل آمريكا و اسرائيل، امروز لبنان عزيز در حلقوم اين جهانخوار و تفاله او فرو مى‏رود و فرداى نزديك كشورهاى عزيز ديگر. و اگر امروز دولت‏هاى منطقه با سلاح نفت و سلاح گرم در مقابل اين جنايتكاران بايستند، مساله اسرائيل و پس از آن آمريكا و هر قدرتمند چپاولگر ديگر حل مى‏شود. ما تاسف شديد خود را از اينكه بعضى از دولت‏هاى اسلامى دست خود را به سوى آمريكا كه جنايتكار اصيل و توطئه‏گر دست اول است دراز كرده‏اند و از گرگ آدم‏در، نجات خود را مى‏خواهند، ابراز مى‏داريم و شديداً آن را محكوم مى‏كنيم. و ملت سلحشور و دولت انقلابى ايران اگر مساله جنگ عراق و توطئه براى اغفال ما از آنچه به آن مبتلا هستيم و نقشه براى شكست ما در دو جبهه نبود، به گونه‏اى ديگر عمل مى‏كرد. و ما براى چندمين بار به دولت‏هاى اسلامى، خصوصاً دولت‏هاى منطقه روى آورده و از آنان مى‏خواهيم و قاطعانه به آنان تذكر مى‏دهيم كه براى حفظ شرف و جان و ناموس و مال ملت‏هاى اسلامى بپاخيزند و با ما و دولت سوريه و فلسطينى‏ها متحد شده و در صف واحد از عزت و شرف اسلام و عرب دفاع كنند و براى هميشه دست اين جنايتكاران را از كشورهاى زرخيز خود قطع نمايند و فرصت را از دست ندهند كه فردا دير است.

اينجانب از پيشگاه مقدس حق جل و على عظمت براى اسلام و مسلمين و بيدارى براى دولت‏هاى اسلامى و عزت و شرف براى كشورهاى اسلامى و رحمت براى شهداى اسلام در طول تاريخ خصوصاً شهداى هفتم تير و صبر و شكيبائى براى ملت ايران و بازماندگان شهدا خواستارم و

صحيفه نور ج 16 صفحه 218

هر چند براى همه شهدا و بويژه شهداى 7 تير عظمت و بزرگوارى قائلم و لكن شناخت من از شهيد مظلوم بهشتى و ابعاد گوناگون او و شهيد محمد منتظرى و مجاهدات ارزشمند او بيشتر است و نمى‏توان تاسف شديد خويش را در فقدان آنان پنهان كرد.

انالله و انااليه راجعون‏

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:20 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 219

تاريخ 11/4/61

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيت‏اللَّه صدوقى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انااليه راجعون‏

طبع يك انقلاب، فداكارى است. لازمه يك انقلاب، شهادت و مهيا بودن براى شهادت است. قربانى شدن و قربانى دادن در راه انقلاب و پيروزى آن اجتناب‏ناپذير است بويژه انقلابى كه براى خداست و براى دين او، براى نجات مستضعفان است و براى قطع اميد جهانخواران و مستكبران. ما در هر جمعه و در هر جماعت و در هر محفل اسلامى و در هر گردهمايى براى يارى الله در انتظار قربانى هستيم و در انتظار شهادت.

قربانى براى يك انقلاب بزرگ نشانه يك پيروزى و نزديك شدن به هدف است. بى‏جهت نيست كه درباره سيد شهيدان جهان، منقول است كه هر چه ياران بزرگوارش از دست مى‏رفتند و هر چه به ظهر عاشورا نزديكتر مى‏شد رنگ مباركش افروخته‏تر و ابتهاجش زيادتر مى‏شد، هر شهيدى كه مى‏داد يك قدم به پيروزى نزديكتر مى‏شد. مقصد، عقيده است و جهاد در راه آن و پيروزى انقلاب، نه زندگى و دنيا و رنگ و بوى ننگين آن. اين شهادت‏هاست كه به ملت ما وعده پيروزى نهايى مى‏دهد. مگر اسلام از شهادت هفتاد و دو تن برگزيدگان خدا در حكومت جبار بنى اميه خسارت ديد و انقلاب عظيم ايران از شهادت هفتاد و چند تن در يك لحظه و هزاران جوانان بزرگوار عاشق خدا و شهادت خسارت ديد كه ما خوف خسارت در شهادت عالمى بزرگوار و بزرگى متعهد و فداكار داشته باشيم. مگر فقهاى ارجمند و ائمه جمعه و جماعت والا مقام كه در صف مقدم انقلاب بودند و هستند نبايد در صف مقدم شهدا و جانبازان در راه دوست باشند. چه كسى اولى به شهادت است در زمانى كه كفر بنى‏اميه اسلام را تهديد مى‏كرد، از فرزند معصوم پيامبر اسلام و فرزندان و اصحاب او و چه كسى اولى به شهادت است در عصرى كه استكبار جهانى و فرزندان خلف آن در داخل و خارج، اسلام عزيز را تهديد مى‏كنند، از امثال شهيد بزرگوار ما و فقيه متعهد و فداكار اسلام شهيد صدوقى عزيز رضوان‏الله عليه، شهيد بزرگى كه در تمام صحنه‏هاى انقلاب حضور داشت و يار و مددكار گرفتاران و مستمندان بود و وقت عزيزش صرف در راه پيروزى اسلام و رفع مشكلات انقلاب مى‏شد و براى خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمى‏شناخت. هر جا زلزله مى‏شد شهيد صدوقى براى ترميم خرابى‏ها آنقدر كه توان داشت حاضر، هر جا كه سيل مى‏آمد او بود كه در صف مقدم براى دستگيرى خلق خدا حاضر بود. در

صحيفه نور ج 16 صفحه 220

جبهه‏ها او و دوستان او و امثال او بودند كه هر چند يك دفعه سركشى كرده و آرامش قلب خلق‏الله بودند. اين مدعيان خدمت به خلق و قيام براى خلق كه در بيغوله‏ها خزيده و در حال انقلاب به چپاول اسلحه و مهمات بيت المال خلق فعاليت شبانه‏روزى نمودند، اينك كه خداوند تعالى چهره كريه‏شان را آشكار كرد و دستشان را از مال و جان خلق‏الله كوتاه نمود، چنين خدمتگزارانى را از اين خلق مى‏گيرند و چون دزدان از سوراخ درآمده و غافلگيرانه اينگونه مردان فداكار براى ملت و توده‏هاى محروم را از محرومين مى‏ستانند و آن را به حساب قدرت خويش مى‏آورند و فتحى بزرگ براى خود و اربابان خود مى‏دانند و با تمام رسوايى باز خود را براى حكومت اين ملت اسلامى مهيا مى‏كنند. غافل از آنكه هر شهادتى ملت را به هدف بزرگ نزديكتر مى‏كند، و آنان را در پيشگاه حق و خلق رسواتر و بى‏آبروتر. ما در عين حال كه از شهادت و فقدان اين بزرگان خدمتگزار به اسلام و محرومين در سوكيم، از نزديك شدن به هدف اعلا كه قطرات خون اين شهيدان آن را نويد مى‏دهند، دلگرم و خرسنديم. آنچه پيش ما مطرح است هدف بزرگ و شخصيت‏هاى اين بزرگمردان شهيد است كه بحمدالله هدف نزديك و شخصيت‏هاى اينان بارزتر و بزرگتر مى‏شود. اينجانب دوستى عزيز كه بيش از سى سال با او آشنا و روحيات عظيمش را از نزديك درك كردم از دست دادم و اسلام خدمتگزارى متعهد را و ايران فقيهى فداكار و استان يزد سرپرستى دانشمند را از دست داد و در ازاء آن به هدف نهايى كه آمال اين شهيدان است نزديك شد. من به پيشگاه مقدس بقيه‏الله الاعظم روحى فداه و ملت عزيز و اسلام عزيزتر تبريك و تسليت عرض مى‏كنم و از خداوند تعالى براى شهيد عظيم رحمت و مغفرت و براى ملت بزرگ بويژه يزد متعهد صبر و اجر و براى خاندان محترم اين بزرگوار خصوصاً فرزند برومند عزيزش صبر جميل و اجر جليل خواهانم. از خداوند متعال پيروزى اسلام و سرنگونى كفر را خواستارم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 221

تاريخ 12/4/61

پاسخ امام خمينى به نامه اعضاى شورايعالى تبليغات اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت اعضاى محترم شورايعالى تبليغات اسلامى ايدهم الله تعالى‏

گزارش خدمات شوراى مذكور را ملاحظه نمودم. از همكارى با حوزه علميه قم و تشكيلات منسجم و هماهنگى كه با مقامات ذيربط بوجود آورده‏ايد تقدير و تشكر مى‏كنم. همه مى‏دانيم در اين موقع حساس كه جمهورى اسلامى و اسلام عزيز مورد تهاجم تبليغاتى رسانه‏هاى گروهى مرتبط با قدرت‏هاى بزرگ و وابستگان آنان قرار گرفته است و آنان در باطل خود آن فعاليت‏ها و تبليغات وسيع را به راه انداخته‏اند، ما و شما و همه طرفداران اسلام براى حق خود بايد به اين حربه برنده روز، مجهز باشيم و چهره واقعى اسلام و جمهورى اسلامى را در داخل و بيشتر در خارج، در معرض شناخت همگان درآوريم و اين وظيفه الهى و انسانى بر عهده ماست و در اين زمينه تذكراتى را لازم مى‏دانم

1- با تشكر عميق از علما و فضلاى محترم حوزه علميه قم كه در هر گرفتارى وظيفه الهى خود را انجام داده‏اند و در نقاط مختلف كشور بويژه در جبهه‏هاى جنگ تحميلى و مناطق دور افتاده محروم و مراكز كارگرى حضور يافته و شايستگى خويش و حوزه‏هاى دينى و علمى را به ثبوت رساندند، لكن نظر به حساسيت موقع و موقعيت آنان در اولويت دادن به امور تبليغى به نظر مى‏رسد كه فعاليت چشمگيرتر و دقت بيشترى براى اين امر حياتى اختصاص دهند و علاوه بر اوقات تعطيل، در ايام اشتغال نيز بخشى از اوقات شريف خود را در اين امر صرف نمايند و با انتخاب افراد شايسته به طور متناوب نگذارند اين پست حساس خالى بشود. از خداوند تعالى توفيق همگان را خواستارم.

2- لازم است نهادهاى دولتى و ارگان‏هاى انقلابى و ذيربط در اين وظيفه الهى با شوراى مذكور همكارى جدى نمايند.

3- بديهى است كه تبليغات خارج از كشور از ويژگى خاص و اهميت مخصوصى برخوردار است و چون وزارت ارشاد عهده‏دار اين امر است لازم است شورايعالى تبليغات در جذب و آموزش نيروهاى صالح و افرادشايسته براى اعزام به خارج از كشور و براى مقصد نشر فرهنگ اسلامى به وزارت ارشاد كمك و همكارى نمايند و با هماهنگى كامل اين وظيفه الهى را عمل نمايند.

اميد است خداوند قادر از عنايت خاص خود همگان را برخوردار فرمايد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 222

تاريخ 14/4/61

پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيت‏اللَّه العظمى مرعشى نجفى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى دامت بركاته‏

تلگرام محترم در تسليت شهادت شهيد محراب و فرزند اسلام حجت‏الاسلام والمسلمين مرحوم شهيد صدوقى موجب تشكر گرديد. اينجانب متقابلاً به جنابعالى و عموم ملت عزيز و حوزه‏هاى علميه تسليت عرض و از خداوند متعال رحمت براى اين سرباز فداكار اسلام كه عمرى در خدمت به حوزه‏هاى علميه و خدمت به محرومان گذراند و به دست منافقين انتقامجو كه كارهايشان خلاصه در ضربه زدن به اسلام و طبقه محروم ملت است، مسئلت مى‏نمايم.

در طول پيروزى انقلاب از اعمال وحشيانه منحرفان وابسته به امريكا ظاهر مى‏شود كه دشمنى با طبقه علما و روحانيون متعهد در راس برنامه‏هاست و شهادت هر يك از اين عزيزان مشت آنان را كه مدعى طرفدارى ملت از آنان است باز نموده. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواستار و از جنابعالى اميد دعاى خير براى نظام جمهورى اسلامى را دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 223

تاريخ 15/4/61

فرمان امام خمينى به آيت‏اللَّه خاتمى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى حاج آقا روح‏الله خاتمى دامت افاضاته‏

به دنبال شهادت جانگداز سومين شهيد محراب صدوقى عزيز و اتفاق نظر علماى بزرگ يزد و محبوبيت در نزد اهالى محترم، جنابعالى را كه موصوف به علم و تقوا مى‏باشيد به سمت نماينده و امام جمعه يزد منصوب مى‏نمايم. انشاءالله ضمن انجام اين فريضه بزرگ مردم را به كليه وظايف خود در رابطه با اسلام عزيز و مسلمين و انقلاب خونين و مستحكم ملت شريف ايران آشنا فرمائيد. انشاءالله جنابعالى در تمشيت امور و رسيدگى به احتياجات مردم قاطعانه عمل مى‏نمائيد. اميد است اهالى محترم و متدين يزد عموماً و حضرات علماى اعلام خصوصاً و نهادهاى انقلابى فرصت را مغتنم شمرده همكارى‏هاى لازمه را در انجام هر چه باشكوهتر نماز وحدت آفرين و دشمن شكن جمعه با جنابعالى داشته باشند.

موفقيت همگان را از خداوند متعال مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 224

تاريخ 23/4/61

پيام امام خمينى به ملت مسلمان عراق به مناسبت آغاز آغاز عمليات پيروزمندانه رمضان‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ملت مظلوم در بند عراق! عزيزان زجرديده و شكنجه كشيده محترم بين النهرين! اكنون كه برادران مجاهد شما در دفاع از ميهن خود و دفع حملات دشمن اسلام مجبور شدند به خاك عراق بيايند تا به خواست خداوند متعال ملت ستمديده عراق را از شر حزبى كه در طول سلطه غير مشروعش بر كشور اسلامى، آنچنان ضربه‏ها به اين ملت شريف وارد كرده كه قابل شمارش نيست نجات دهند چه علماى بزرگى مثل مرجع عظيم‏الشان آيت‏الله حكيم قدس سره از جور و ستم و فشارهاى غير انسانى اين حزب كافر در منزل خود منزوى و با دل خون به جوار رحمت حق رخت بربستند و مثل شهيد مظلوم، عالم آگاه آيت‏الله صدر و خواهر بزرگوارش كه در تحت شكنجه دژخيمان صدام عفلقى جان خودشان را فدا كردند و چه جوانان عزيز و برومند عراق كه در حبس و شكنجه بسر برده و بالاخره به دست اين حزب به لقاءالله شتافتند و اكنون كه قريب دو سال است كه به جمهورى اسلامى به جرم اسلامى بودنش حمله كرده‏اند و روى مغول را سفيد كرده‏اند، هزاران جوان عراقى و ايرانى را كه سرمايه‏هاى ملت خويش بودند فداى هواهاى نفسانى خودشان نمودند كه شما بهتر جنايات اين حزب و صدام، اين ابرجنايتكار را مى‏دانيد بپاخيزيد و با برادران صميمى خود دست اخوت اسلامى دهيد و اين حكومت ستمگر را از صحنه خارج كنيد و خود با تضمين خود، حكومت اسلامى دلخواه را تشكيل دهيد. ملت عزيز عراق! اكنون كه برادران شما با فداكارى جان بر كف براى حفظ ميهن خود و نجات برادران عزيز در بند خود به سوى شما آمده‏اند، قيام كنيد و با الهام از اسلام بزرگ بر دشمنان اسلام بتازيد كه برادران عزيز شما و ملت شريف ايران از پشت جبهه‏ها به جبهه مى‏آيند و با كمك شما عزيزان و برادران ايمانى اين غده‏هاى سرطانى را از قلب يك كشور اسلامى بيرون ريخته و ملت شريف عراق را بر سرنوشت خود حاكم مى‏گردانند. اى اهالى غيور بصره! به استقبال برادران مومن خود بيائيد و دست ستمكار عفلقى‏هاى كافر را از بلاد خود كوتاه كنيد. اى اهالى محترم اعتاب مقدسه! اى جوانان غيور كه در هر فرصت بر اين ناپاكان تاخته‏ايد! فرصتى را كه خداوند به شما عنايت نموده، غنيمت شمريد و مردانه قيام كنيد و سرنوشت خويش را به دست گيريد. اى ارتشيان گرفتار حزب كافرى كه براى هواهاى نفسانى خويش جوانان شما را به قربانگاه فرستادند! برادران ما براى نجات شما آمده‏اند و با فداكارى و توكل به خداى تعالى اين رژيم كافر و ستمگر را به جهنم مى‏فرستند. شما

صحيفه نور ج 16 صفحه 225

عزيزان در بند بپا خيزيد و خود و ميهن خود را با كمك برادران ايرانى خود نجات دهيد و نگذاريد مقدرات كشورتان در امريكا طرح‏ريزى شود. و شما اى برادران و جوانان ايرانى! به كمك برادران رزمنده خود بشتابيد كه اين لحظه از، حساسترين لحظات سرنوشت‏ساز است، يا پيروزى اسلام بر كفر عفلقيان و يا خداى نخواسته اگر غفلتى و يا اهمالى شود شكست اسلام و ننگ ملت براى هميشه، و هيهات كه شما جوانان غيور زير بار ذلت برويد. پس تكليف اسلامى و ميهنى شما اقتضا دارد كه به سوى جبهه‏ها جوانمردانه هجوم آوريد و بكوشيد تا جامه ذلت نپوشيد و بدانيد كه روحيه ارتش عراق بكلى از دست رفته است و اسلام امروز احتياج به شما جوانان برومند دارد. به سوى نبرد با كفر بشتابيد و برادران عراقى خود را نجات دهيد و برادران جان بر كف رزمنده جمهورى اسلامى را كمك كنيد كه فردا دير است. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين را خواستارم.

روح‏اللَّه الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:21 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 226

تاريخ 25/4/61

پيام امام خمينى به مناسبت روز جهانى قدس‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انااليه راجعون‏

در سالروز قدس سال 1361 غم‏انگيزترين و دردناكترين روزها را مى‏گذرانيم و اسفناكترين و مصيبت‏بارترين ايام را پشت سر مى‏گذاريم، نه فقط غم و درد براى شهداى بى‏پناه و بيگناه لبنان مظلوم و نه فقط اسف و مصيبت از حمله دامنه‏دار اسرائيل جانى با بمب‏هاى خوشه‏اى و آتش‏زا به ساكنين عرب و مسلمانان بيروت كه موجب شهادت و آسيب هزاران پير و جوان و زن و مرد و كودك بيگناه بى‏پناه شده است و نه براى نقشه‏هاى شوم آمريكاى ابرجنايتكار و نه براى هدم اساس اسلام در ايران و ساير كشورها و نه براى كمك‏هاى مادى و معنوى مصر و اردن و ديگر همقطارانشان به دو جنايتكار افسار گسيخته بگين و صدام، كه اينان خوى درندگى و جنايتكارى دارند و زندگى و حيات مادى آنان بستگى به تجاوز به حقوق ملت‏ها و مستضعفان جهان دارد و تحت ستم قراردادن و سركوبى ملت‏هاى مظلوم از افتخارات آنان است و نه براى تجاوز بيرحمانه صدام عفلقى و حزب بعث عراق به كشور اسلامى ايران و كشتار هزاران كودك، پيرزن و پيرمرد و به ويرانه بدل كردن شهرهاى آباد و سرسبز عرب‏نشين و فارس‏نشين ايران، كه اين حزب مشرك نمى‏تواند اسلام را تحمل كند و برنامه آن براندازى اسلام و هواداران آن است، مصيبت و تاسف و غم و درد براى ابتلاء مسلمانان به اين حكومت‏هاى خود فروخته و دلباخته به ابرقدرت آمريكا و چشم‏بسته به فرمان دشمنان اسلام و مسلمانان است. اينان براى مخالفت با جمهورى اسلامى و كمك‏هاى نظامى و تسليحاتى و مادى و معنوى به صدام كه اسلام را دشمن خود مى‏داند عذرهائى مى‏تراشيدند و مساله فارس و عرب را برخلاف دستورات اسلام و قرآن مجيد پيش مى‏آوردند و در بوق‏هاى تبليغاتى و مطبوعات در خدمت ابرقدرت‏ها پشتيبانى اسرائيل از ايران را با دروغ شاخدار بهانه مى‏كردند.

امروز كه اسرائيل به يك كشور مسلمان عربى حمله نموده و مسلمانان را به خاك و خون مى‏كشد، چه عذرى در خفقان مرگبار خود دارند؟ چه عذرى در پيشگاه خداى قهار و ملت‏هاى اسلامى در كمك به اسرائيل و ارباب جنايتكارش دارند؟ چه عذرى در تعقيب پيشنهاد ذلت بار كمپ ديويد و طرح فهد دارند؟ چه عذرى در سازش با اين جانيان با لذات و خوانخواران حرفه‏اى دارند؟ آيا آمريكا با آمريكاى سابق كه ما را به دروغ متهم به سازش با آن مى‏كردند فرق كرده است؟ و يا اسرائيل با

صحيفه نور ج 16 صفحه 227

اسرائيلى كه به بهانه دروغين دادن اسلحه به جمهورى اسلامى به كمك صدام شتافتند و به دشمنى با ما براى نجات حزب بعث عفلقى يقه پاره مى‏كردند، تفاوت كرده است؟

بارالها! مسلمانان منطقه گرفتار يك چنين حكمفرمايانى هستند چنانچه مولاى آنان على‏ابن ابيطالب گرفتار منافقانى ظاهرالصلاح بود و به دست آنان در مثل اين ايام به لقاءتو شتافت و از گرفتارى‏ها نجات پيدا كرد.

بارالها! امروز اسلام گرفتار منافقانى جنايتكارتر از نهروانى‏هاست كه با نام اسلام آن را مى‏كوبند و با دشمنان اسلام به اسم اسلام و در حقيقت براى چپاول اموال ملت‏هاى مظلوم و محروم و دربند كشيدن آزادگان ملت‏ها سازش مى‏كنند.

خداوندا! اين دولتمردان نادان بار ذلت اسرائيل را به دوش مى‏كشند كه چند روزى بر ملت‏هاى مسلمان حكومت كنند.

خداوندا! اين حكومت‏هاى نادان با داشتن همه امكانات براى پيروزى بر ابرقدرت‏ها، به جنايات آمريكا و اسرائيل صحه مى‏گذارند و براى تحكيم پايه‏هاى كفر شب و روز خود را نمى‏فهمند.

بارالها! اين خلق مسلمان و مظلوم را از چنگال آنان نجات ده. اما اكنون چه بايد كرد؟ آيا راهپيمائى و فريادها و بيقرارى‏ها از دست دشمنان اسلام و مستضعفان جهان كافى است؟ يا آنكه اين وسيله است، نه هدف. گرچه دولت منطقه و عمال استعمارگران و ستم پيشگان همين فريادها را نيز تحمل نمى‏كنند و مطمئن باشيد كه فريادها را در حلقوم ستم‏زدگان و محرومان خفه مى‏كنند. هم آنان كه از هم اكنون از فرياد مظلومانى كه در هر سال يك مرتبه در حول كعبه آمال خود مى‏گردند و ناله و فغان مى‏كنند و در مجمعى كه اساسش بر امور سياسى بنيان گذاشته شده به مخالفت برمى خيزند، خروش و پرخاش مسلمانان براى رهائى قدس، به هر وسيله‏اى كه باشد خفه خواهند كرد.

اسلام عزيز و پيامبر عظيم‏الشانش و شهيد محرابش كه در شب مبارك قدر براى محرومين به خاك و خون كشيده شد، اين شكوه را به كجا سردهند كه سلطه‏گران در بلاد اسلامى مى‏گويند درد و رنج بكشيد و ناله نكنيد، در زير شكنجه‏هاى امريكا و اسرائيل پليد و ديگر قدرتمندان خرد شويد و دم در نياوريد. دردها زياد است لكن چاره چيست؟ ملت ايران به پيروى از قرآن كريم و اسلام بزرگ راه چاره را يافت و رژيم آمريكائى پهلوى را پس از فريادها و اعتصاب‏ها با مشت و دندان در مقابل تانك‏ها و مسلسل‏ها از پاى درآورد و صدام جنايتكار و حزب مشرك او را با ايمان و قيام‏لله از پاى درآورد و صدام بلند پرواز را كه لاف سردارى قادسيه مى‏زد به دريوزگى و ذلت كشاند و تمام توطئه‏ها را با هدايت الهى در نطفه خفه كرد و اكنون نيز از پاى نمى‏نشيند تا آنچه از روز اول به عنوان غرامت و براى تاديب مجرم خواست جامه عمل پوشد و تصميمات شوراى امنيت و سازمان هاى بى‏ارزش را جز ورق پاره‏هائى در خدمت وتوكنندگان نمى‏داند.

آنان با همه عربده‏ها و تبليغات بى پايه سر تعظيم به پيش صهيونيزم‏ها فرو آورده و براى تحكيم پايه‏هاى حكومت آنان و وابستگانشان چون صدام در آستانه مرگ ننگين به تشكيل جلسه و صدور

صحيفه نور ج 16 صفحه 228

قطعنامه پرداخته‏اند و گمان كرده‏اند دولت متكى به خدا و ملت عظيم ايران بيدى است كه از اين بادها بلرزد. ملتى كه اكنون طعم شيرين شهادت را چشيده است و پيرو مولاى خود اميرالمومنين و اولاد عظيم‏القدر او كه شهادت را فوز عظيم مى‏دانسته و در محراب شهادت و ميدان نبرد نداى فزت و رب الكعبه را سر مى‏دادند از سازمان‏هاى نوكر ابرقدرت‏ها نمى‏هراسد. ملتى كه ابرقدرت آمريكا را از كشور بقيه‏الله اروحنالمقدمه الفدا، با ذلت و خوارى راند و نفت و خزاين خود را از حلقوم آن بيرون كشيد، از طبل‏هاى توخالى سازمان‏هاى ساخته آن نمى‏ترسد و اين ملت و دولت پيرو آن، همانگونه كه كراراً اعلام نموده‏اند، خواست‏هاى مشروع خود را از صدام و حزب عفلقى مى‏گيرند و براى احقاق حق مشروع خود به هر اقدامى دست مى‏زنند بلغ ما بلغ .

و اما تكليف ملت‏ها در آستان روز قدس و آستان سالروز شهادت بزرگ انسان تاريخ بشريت آن است در اجتماعات و راهپيمائى‏هاى خود از دولت‏هاى خويش به طور جدى بخواهند كه با قدرت نظامى سلاح و نفت در مقابل آمريكا و اسرائيل به مقابله برخيزند و اگر گوش نكردند و اسرائيل جنايتكار را كه تمام منطقه حتى حرمين شريفين را تهديد مى‏كند و هم اكنون عمق خواسته‏هاى او واضح شده است را تاييد كردند، با فشار و اعتصابات و تهديد آنان را مجبور به عمل كنند. در حالى كه اسلام و اماكن مقدسه آن مورد تهديد به تجاوز قرار گرفته هيچ فرد مسلمانى نمى‏تواند در مقابل آن بى‏تفاوت باشد و آنچه در اين موقع كه اسرائيل تجاوز گسترده به بلاد مسلمين نموده و مسلمانان بيگناه و بى‏پناه را به خاك و خون كشيده است دولت‏هاى منطقه انجام مى‏دهند جز يك كلام بى‏محتوا و سازشكارانه نيست و مصيبت بارتر آنكه از دست اسرائيل به آمريكا جنايتكار اصلى پناه مى‏برند و در حقيقت از خوف مار به اژدها روى مى‏آورند و با داشتن ابزار مقابله با آنان حاضر به يك كلمه خشن يا يك تهديد نيستند و با اين وضع بايد همه حاضر براى محو و نابودى شوند و در طول زندگى خود به هر ذلتى تن در دهند. ايران همانگونه كه اعلام كرد جز از راه عراق و بركنارى حكومت حزب بعث نمى‏تواند اقدامى موثر كند و پس از حصول خواسته‏هاى مشروع خود داوطلب است كه خيلى بيشتر از حال در كنار ساير مسلمانان و بويژه ملت‏ها و دولت‏هاى عربى در نبرد با اسرائيل تشريك مساعى نمايد و به عنوان يكى از قدرت‏هاى بزرگ مسلمان منطقه با قدرت‏هاى ديگر منطقه بسيار كوبنده تر از اين زمان در نبرد با اسرائيل همكارى كند. و اگر خداى نخواسته اوضاع و احوال كشورهاى اسلامى و عربى و حكومت‏هاى منطقه به همين منوال باشد كه نه تنها سراپا سازش و تسليم و تاييد از دشمن اصلى و وابستگان به اوست، كه كمك‏هاى مادى و معنوى به آنان مى‏كنند، ايران مجاهد در پيشگاه مقدس خداوند عذر دارد و از ملت‏هاى اسلامى منهاى دولت‏ها استمداد مى‏كند كه اگر آنان اجابت كردند دست به اقدام موثرتر و جدى‏تر خواهد زد. من به سران فلسطينى نصيحت مى‏كنم كه دست از رفت و آمدهاى خودشان برداشته و با اتكاء به خداوند متعال، مردم فلسطين و اسلحه خويش تا حد مرگ با اسرائيل بستيزند چرا كه اين رفت و آمدها موجب مى‏شود كه ملت‏هاى مبارز از شما دلسرد شوند. شما اطمينان داشته باشيد كه نه شرق به درد شما مى‏خورد و نه غرب. با ايمان بر خدا و تكيه بر سلاح با

صحيفه نور ج 16 صفحه 229

اسرائيل بجنگيد و همچون ملت و نيروهاى مسلح ايران كه بى‏اتكا به قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها و با ايمان به خداى تعالى و قدرت لايزال او تا حصول خواسته‏هاى مشروع خويش دست از اسلحه بر نمى‏دارند.

خداوندا! از اين سستى‏ها و بى‏تفاوتى‏هاو جاه طلبى‏ها و خودباختگى‏ها در سراسر جهان به تو پناه مى‏برم. خداوندا! براى نصرت اسلام و مسلمين جهان و مستضعفان دربند مستكبران و براى نصرت نيروهاى جمهورى اسلامى بر فريب خوردگان بعثى صدامى از درگاه مقدست استمداد مى‏طلبم.

والسلام على من اتبع الهدى‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 230

تاريخ 29/4/61

پاسخ امام خمينى به نامه فرزند آيت‏اللَّه صدوقى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جنابعالى كه مورد علاقه اهالى محترم يزد و مورد اطمينان هستيد، مجازيد به همان نحو كه شهيد سعيد بزرگوار ابوى محترمتان صدوقى عزيز قدس سره عمل مى‏نمودند، عمل نمائيد و آنچه ايشان در تمام مراحل به شما مراجعه كرده‏اند و ناقص مانده است، تكميل كنيد. اميد است اهالى محترم و ارگان‏هاى دولتى در صورت وجود مشكلاتى در رفع آن با شما همكارى نمايند و آنچه مربوط به اينجانب است پس از مراجعه به جناب حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى خاتمى دامت افاضاته و مشورت با ايشان اگر رفع نشد به اينجانب مراجعه نمائيد. توفيق و تاييد جنابعالى را در خدمت به اسلام و محرومين از خداوند تعالى خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 231

تاريخ 3/5/61

بيانات امام خمينى در جمع كاركنان اداره مركزى آستان قدس رضوى ، اعضاى حزب جمهورى اسلامى مشهد و كاركنان استاندارى و پرسنل هوايى استان خراسان

همه قدرت‏ها در هر جا محتاج به توجه حضرت رضا سلام الله عليه هستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

امروز ميهمان‏هاى ما بسيار عزيزند، اين ميهمان‏هاى عزيز از جائى مى‏آيند كه دل‏هاى ملائكه الله به آنجا متوجه است. اصلاً مركز ايران آستان قدس است و ما اميدواريم كه همه ما را خداوند از خدمتگزاران آستان قدس رضوى سلام‏الله عليه قرار بدهد. و شماها چقدر خوشبخت هستيد كه در آن آستان زندگى مى‏كنيد، چه آنهائى كه خدمتگزار مستقيم آستانه هستند و چه آنهائى كه در آستان مقدس خدمتگزار به ملت و اسلام و جمهورى اسلامى هستند. همه نيروها، همه قدرت‏ها در هر جا هستند، محتاج به توجه خاص حضرت رضا سلام‏الله عليه هستند. آستاندار، نيروى هوائى و انجمن‏هاى اسلامى و همه اينها جزء كارمندان آن آستان مقدسند. و شما برادرانى كه در آستان مقدس مستقيماً كار مى‏كنيد از خوشبختى بزرگى برخورداريد كه شايد خيلى توجه به او نباشد. و من اميدوارم كه انشاءالله تعالى به بركت آن آستان مقدس، جمهورى اسلامى همانطورى كه تاكنون پيروزمندانه پيش رفته است از اين به بعد هم پيش برود و اين جمهورى اسلامى باقى باشد با اسلاميت خود تا وقتى كه، زمانى كه به حضور بقيه‏الله اين جمهورى مشرف شود و مسائل را در خدمت ايشان حل كند.

مسجدالنبى مركز سياست‏هاى اسلامى بوده است و ثقل قدرت اسلامى‏

ما امروز با بسيارى از مسائل مواجه هستيم كه شما آقايان هم مى‏دانيد و مسائل ايران امروز پشت پرده نيست، آشكار است و همه ملت از دولتند و دولت هم از ملت است. دولت و هر چه متعلق به دولت است خدمتگزار ملت است و ملت هم پشتيبان دولت و تا اين هماهنگى ميان همه قشرها هست، آسيب نخواهد ديد اين جمهورى اسلامى.

شما مى‏دانيد كه امروز ما از جهات ظاهرى طبيعى تنها هستيم. تقريباً تمام شرق و غرب يا مخالف مستقيم با ما هستند و يا غير مستقيم. اگر در بين آنها حكومت‏هائى پيدا بشوند كه بيطرف باشند يا احياناً موافق با ما باشند، بسيار معدودند و انگشت شمار. قدرت‏هاى بزرگ با اسلام مخالفند، نه آن اسلامى كه فقط خلاصه بشود در دعا و مسجد، آن اسلامى كه در صدر اسلام همه احتياجات ملت‏ها را حل

صحيفه نور ج 16 صفحه 232

مى‏كرده است و آن اسلامى كه در امور سياسى ملت‏ها و در امور اجتماعى ملت‏ها، مستقيماً دخالت مى‏كرده است. شما اگر صدر اسلام را ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه اسلام از زمان پيغمبر صلى‏الله عليه و آله و سلم حكومت تشكيل كرده است، قواى نظامى و انتظامى داشته است، در سياست‏ها دخالت مى‏كرده است و مسجدالنبى مركز سياست اسلامى بوده‏است و ثقل قدرت اسلامى.

دست‏هاى ناپاك و عقل‏هاى ضعيف موجب اين شد كه بعد از رسول‏الله و صدر اسلام كم‏كم مردم را از آن مسائل اصلى كه در نظر اسلام بوده است، منحرف كنند و مردم را متوجه به فقط يك مسائل جزئى بكنند و در مسائل عمومى كلى كه كشورهاى اسلامى به آن احتياج دارند، بيطرف باشند و احياناً هم مخالف باشند. اين يك نقشه شيطانى بوده است كه از زمان بنى‏اميه و بنى عباس طرح ريزى شده است و بعد از آن هم هر حكومتى كه آمده است تاييد اين امر را كرده است و اخيراً هم كه راه شرق و غرب به دولت‏هاى اسلامى باز شد، اين امر در اوج خودش قرار گرفت كه اسلام، يك مسائل شخصى بين بنده و خداست و سياست از اسلام جداست و نبايد مسلمانان در سياست دخالت كنند و نبايد روحانيون وارد سياست بشوند، آنها همان در مسجدها محبوس باشند و همه كارشان اين باشد كه بروند نماز بخوانند و چند كلمه هم دعا كنند و برگردند منزل. اين يك نقشه‏اى بوده است كه از صدر اسلام ريشه دارد و امروز كه دولت‏هاى شرق و غرب، قدرت‏هاى بزرگ شرق و غرب در مقابل اسلام ايستاده‏اند، به اوج خود رسيده.

جمهورى اسلامى بنا دارد استقلال خودش را حفظ كند و آرزو دارد كشورهاى اسلامى از خواب گران برخيزند

و بحمدالله ملت ايران يك امر استثنائى است امروز و يك ملت استثنائى كه شبيه ندارد. امروز شما نمى‏توانيد يك كشورى را پيدا بكنيد كه تمام شعارهايش نه شرقى و نه غربى است. يا از بلوك شرقند به طور رسمى، يا از بلوك غربند به طور رسمى و يا واسطه‏اند به طور پنهان. همان غير متعهدها هم باور نكنيد كه غير متعهدند، اگر در بين‏شان پيدا بشود، بسيار نادر است. و ما امروز مواجهيم با شرق و غرب و بلوك شرق و بلوك غرب و همه قدرت‏هائى كه در منطقه‏ها در سرتاسر دنيا قدرت در دست آنهاست. و ما، يعنى ملت، همانطورى كه از اول راه خودش را پيدا كرده است و با مشت خالى، بدون سلاح، لكن با سلاح ايمان و صلاح در مقابل قلدرها ايستاد و ابتدائاً آن رژيم منحوسى كه اگر خداى نخواسته چند سال ديگر باقى مى‏ماند اسلام را بكلى محو مى‏كرد، آن را بيرون كردند و دست همه ابرقدرت‏ها را از مخازن خودشان قطع كردند و مع الاسف در حالى كه بايد همه دولت‏هاى اسلامى دور اين مركز جمع شوند و به اسلام گرايش پيدا كنند و اسلامى كه استقلال را براى آنها به هديه آورده است و آزادى را، مع كمال‏الاسف توجه به مسائل ندارند و يا دارند و هواهاى نفسانيه نمى‏گذارد كه آنطورى كه بايد، عمل كنند. امروز تقريباً تمام تبليغاتى كه در رسانه‏هاى گروهى و در مطبوعات شرق و غرب هست، تمام آنها بر ضد جمهورى اسلامى يا مى‏نويسند و يا مى‏گويند و نكته هم معلوم است كه

صحيفه نور ج 16 صفحه 233

جمهورى اسلامى بنا دارد بر اينكه استقلال خودش را حفظ كند و دست ديگران را و دست جهانخواران را و آنهائى كه وابسته به آنهاست، از كشور خودش قطع كند و آرزو دارد كه تمام كشورهاى اسلامى، تمام حكومت‏هائى كه بر كشورهاى اسلامى سلطه دارند و به اصطلاح حاكم هستند، آرزو دارد جمهورى اسلامى كه آنها هم از اين خواب گران برخيزند.

ما بنا نداشتيم و نداريم كه به يك كشورى هجوم كنيم‏

شما ملاحظه كنيد يك جمهوريى كه براى تحقق اسلام و براى پياده كردن احكام تحقق پيدا كرد و يك ملتى كه سرتاسر او الا بعض گروهك‏هاى كثيف، براى اسلام همه چيز خودشان را دارند فدا مى‏كنند، چطور مورد تهاجم بعضى حكومت‏ها واقع شدند، مثل حكومت عراق، يعنى حكومت غاصب عراق، يعنى حكومت ظالم عراق، يعنى حكومتى كه ملت عراق از او متنفرند و با سرنيزه دارد مردم را به جاى خودشان مى‏نشاند. شما ببينيد كه اين حكومت فاسد به اسم اينكه شما ملت ايران مجوسى هستيد و فارس هستيد و اين جرمى است كه شما فارس هستيد و به اسم عربيت و سردار قادسيه بودن هجوم كردند به اين كشور. ما و كشور ما هيچ وقت بنا نداشتيم و نداريم كه به يك كشورى هجوم كنيم، لكن بعد از آن كه به ما هجوم كردند، دفاع، يك امرى است كه هم شرعاً واجب است بر همه و هم عقلاً. ما حال دفاعى داريم و امروز هم حال دفاعى داريم. بيست و چند ماه اين ارتش مزدور عراق در ايران بود و موارد حساس ايران را در دست داشت و آنهمه جنايات كرد كه تاريخ اينها را بايد ثبت كند و از آن كشورهايى كه مى‏گويند ما طرفدار اسلام هستيم و جمعيتهاى حقوق بشر و سازمان كذا صحبتى نشد، گاهى اگر شد ايران را محكوم مى‏كردند. و امروز كه ما باز براى دفاع از كشور خودمان و دفاع از ملت مظلوم خودمان وارد شديم در عراق، براى اينكه نگذاريم هر روز آبادان و اهواز و آنجاها مورد حمله آنها واقع بشود و مورد توپ‏هاى دوربرد آنها و موشك‏هاى آنها باشد و مى‏خواهيم اينها را به حدى برسانيم كه نتوانند اين كار را بكنند و اين يك دفاعى است كه ما مى‏كنيم، باز تمام مطبوعات و تمام راديوها يا محكوم مى‏كنند ما را و يا فرياد مى‏زنند كه براى منطقه خطر است. تحريك مى‏كنند كشورهاى منطقه را. و من و تمام اشخاصى كه مسوول هستند (البته من طلبه‏اى هستم و مسوول نيستم، لكن من موعظه مى‏كنم) تاكنون كراراً ما به اين دولت‏هاى منطقه تذكر داده‏ايم كه با شما مى‏خواهيم بجنگيم، ما آنطور نيستيم كه وقتى زور پيدا كرديم، با قلدرى بخواهيم در يك كشور ديگرى دخالت كنيم. ما در عين حالى كه قدرتمندترين دولت‏هاى منطقه هستيم و به بركت اسلام، يك قدرتى اين كشور ما و اين ملت ما دارد كه قدرت‏هاى بزرگ هم نمى‏توانند تعرض به او بكنند، در عين حال ما مى‏خواهيم كه با همه اين كشورهاى اسلامى و خصوصاً اينهايى كه در منطقه هستند، در خليج هستند و در اطراف خليج هستند، مى‏خواهيم برادر باشيم، مى‏خواهيم همه آنها با هم دست به هم بدهيم. و خداى تبارك و تعالى آنقدر مقدورات به اين كشورهاى اسلامى داده است، چه از جهات معنوى و چه از جهات مادى، كه اگر بفهمند اين حكومت‏ها و توجه به مسائل پيدا بكنند، قدرتى هستند كه در مقابل‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 234

آنها قدرت ديگرى اندك است. شما، كشور شما، كشورهاى خليج و كسان ديگرى كه در منطقه هستند قدرت مادى دارند، يعنى نفت دارند، آن نفتى كه اگر ده روز به روى غرب بسته بشود، همه تسليم خواهند شد. با همه قدرتى كه در دست دارند و دست داريم، مع الاسف قدرت ايمان نيست در كار. اگر به جاى نفت ما ايمان داشتيم، احتياج به هيچ چيز نداشتيم. ملت ما ايمان داشت و خداى تبارك و تعالى به او عنايت كرد و او را متحول كرد از آن نقشه‏هائى كه براى او كشيده بودند كه اگر مهلت پيدا مى‏كردند تمام جوان‏هاى ما را به فساد مى‏كشاندند، خدا به ما ترحم كرد و متحول كرد اين جوان‏ها را كه در رژيم سابق برايشان نقشه كشيده بودند كه در مراكز فساد عمر خودشان را تباه كنند، امروز در مراكز فعاليت و جنگ و همه چيزهائى كه براى كشور مفيد است، مشغول فعاليت هستند. امروز آنچنان سرشار از ايمانند اين سپاه پاسداران و اين پرسنل ژاندارمرى و ارتش و سپاه، همه، همه رزمندگان ما چنان سرشار از ايمانند كه در مقابل همه چيز ايستاده‏اند و پايدارى مى‏كنند. و ما چقدر به اين كشورهاى منطقه بايد بگوئيم كه بابا، ما به شما كار نداريم، شما بيائيد و با ما برادرى كنيد تا همه با قدرت‏هاى بزرگ مقابله كنيم و كشورهاى خودمان را نجات بدهيم. شماها خيال مى‏كنيد كه آلمان، انگلستان و در راس همه آمريكا صلاح شما را مى‏خواهد؟ شوروى صلاح شما را مى‏خواهد؟ آنها صلاح خودشان را مى خواهند، آنها شماها را به بند مى‏كشند تا از شما استفاده كنند. آن روزى كه ببينند استفاده نمى‏توانند بكنند، شما را دور مى‏اندازند و همراهى با شما نمى‏كنند. شما بيائيد امروز كه ملت ايران قيام كرده است و مى‏بينيد كه تا چه اندازه پيشرفت كرده است و همه قدرت‏ها را اجازه نداده است كه دخالت بكنند در كشور خودش، با اينها همقدم بشويد تا همه با هم، هركس در كشور خودش مستقل، لكن همه با هم در مقابل قدرت‏هايى كه مى‏خواهند ما را از بين ببرند و ما را مستعمره خودشان (ولو مستعمره نو باشد) قرار بدهند، از چنگال آنها نجات پيدا كنيم. شماها تا كى مى‏خواهيد اسير آمريكا باشيد و اسير مستشاران آمريكا؟ شما ديديد كه ملت ايران مستشاران آمريكائى را به دور ريخت و خود الان همه چيز خود را دارد اداره مى‏كند و اگر چنانچه مهلت به او داده بشود، آنچنان قدرتى خواهد پيدا كرد كه نتواند كسى دخالت در كشورش بكند. و طمع طمعكاران و آدمخواران را از اين كشور تا آخر قطع كرده است و مى‏كند انشاءالله.

وارد شدن ما در عراق نه براى اين بوده است كه ما عراق را مى‏خواهيم تصاحب كنيم يا بصره را. ما وطنمان بصره و شام نيست، ما وطنمان اسلام است، ما تابع احكام اسلام هستيم. اسلام به ما اجازه نمى‏دهد كه يك كشور مسلمى را ما تحت سلطه قرار بدهيم و ما نخواهيم هيچ وقت، توجه به اين نخواهيم پيدا كرد. شماها چه داعى داريد كه دائماً دم از اين مى‏زنيد كه ايران خطر است براى ما؟ ايران خطر است براى آمريكا، ايران خطر است براى شوروى، نه براى شما. ايران رحمت است براى شما. شما بيائيد و به ايران دست برادرى بدهيد تا بفهميد لذت برادرى را و بفهميد كه زندگى استقلالى در مقابل آنهمه چيزهائى كه طمع داريد از خارجى‏ها، زندگى استقلالى از همه آنها بهتر است. چرا شما با ايران مخالفت مى‏كنيد؟

صحيفه نور ج 16 صفحه 235

بحمدالله بعضى از كشورهاى منطقه به خود آمدند و از آن راهى كه داشتند برگشتند. و من اميدوارم كه همه كشورهاى منطقه و دولت‏هاى منطقه به خود بيايند و مطمئن باشند كه يك ايران قدرتمند اسلامى براى آنها بهتر است از آمريكا و شوروى. آنها فقط مصالح خودشان را در نظر دارند و اسلام مصالح كشورهاى اسلامى و مسلمانان، همه را، بلكه مصالح بشر را. ما به هيچ كشورى طمع نداريم و به هيچ كشورى حقى نداريم و خداى تبارك و تعالى به ما اجازه نداده است كه در هيچ كشورى دخالت بكنيم مگر آنكه مثل دفاع باشد كه امروز ما با اين دولت فاسد عراق در حال دفاع هستيم. و البته بايد ملت ما بدانند كه جنگ ما تمام نشده است و آن توطئه‏اى كه ديده بودند كه ما را متوجه كنند به لبنان و از اين راه به ما ضربه بزنند، آن هم به خواست خداى تبارك و تعالى فاش شد و ما بنايمان بر اين است كه اول عراق بايد از شر اين مفسدين و از شر اين غاصبين فارغ بشود و بعد از آن انشاءالله به قدس.

تمام كشورهاى اسلامى بدانند كه ايران ابداً نظرى به كشورهاى آنها ندارد. ايران براى جمعيت خودش همه چيز دارد و اينطور نيست كه يك كشور سركش باشد كه بخواهد همه چيز را در تحت سلطه خود بياورد. ايران براى خدا قيام كرده است و براى خدا ادامه مى‏دهد و جز دفاع، جنگ ابتدائى با هيچ كس نخواهد كرد.

هر كدام كه امروز به صدام كمك كنيد، خيانت به اسلام كرده‏ايد

لكن من بايد تذكر بدهم، هشدار بدهم به اين بعضى از اين كشورها كه باز هم كمك كارى مى‏كنند به دشمن اسلام. من هشدار بدهم كه توجه داشته باشيد براى آتيه خودتان زحمت توليد نكنيد. شما هر كدام كه امروز به صدام كمك كنيد، خيانت به اسلام كرده‏ايد و مجرم هستيد پيش اسلام. اگر تا امروز عذرى مى‏تراشيديد كه ما از عراق مى‏ترسيم، امروز ديگر آن عذر نيست. عراق يعنى حكومت عراق خودش را هم نمى‏تواند حفظ كند تا چه رسد به اينكه بخواهد به شما تعدى كند. اين عذر، منقطع است امروز. و ما اگر ببينيم بعضى دولت‏ها باز كمك مى‏كنند، كمك نظامى مى‏كنند، كمك مالى مى‏كنند به دولت عراق، آنها را مجرم مى‏شناسيم و انشاءالله با آنها اگر برنگردد معامله مجرم مى‏كنيم و احكام اسلام را درباره آنها جارى مى‏كنيم. و من نصيحت مى‏كنم باز به آنها كه دير نيست و امروز هم برگرديد و لااقل كمك نكنيد به اين مجرم اصلى و به آن مجرم اصلى‏تر كه آمريكا باشد.

خداوند انشاءالله همه كشورهاى اسلامى را از شر اين مفسدين، از شر اين ستمكاران و جهانخواران حفظ كند و حكومت‏هاى اسلامى را بيدار كند كه به وظايف خودشان، به وظايف اسلامى و انسانى خودشان عمل كنند و همه در كنار هم برادر باشند و دست جنايتكاران را از كشورهاى خودشان قطع كنند. و خداوند انشاءالله ما را از خدمتگزاران اسلام قرار بدهد. و اميدوارم كه با دعاى شما كه از آستان قدس آمده‏ايد و باز به آنجا انشاءالله با سلامت رجوع مى‏كنيد، ما هم بتوانيم به آستان بوسى آن حضرت نائل آئيم.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 236

تاريخ‏12/5/61

پاسخ امام خمينى به نامه وزير كشور در مورد كسب تكليف پيرامون سرپرستى كميته‏هاى انقلاب اسلامى

بسمه تعالى

با تشكر از جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى كه با همه توان در خدمت كوشا هستند و با تاسف از استعفاى ايشان، جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى را به سرپرستى كميته‏هاى انقلاب اسلامى در سراسر كشور منصوب نمودم. اميد است تمام افراد كميته‏ها و حضرات روحانيون كه در كميته‏ها هستند با جناب ايشان همكارى و كمك نمايند. توفيق ايشان را در خدمت به اسلام و مسلمين خواهانم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 236

تاريخ 14/5/61

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى خوئينى‏ها در مورد سرپرستى حجاج بيت الله الحرام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى سيد محمد خوئينى‏ها دامت افاضاته با فرا رسيدن ايام حج، اين فريضه بزرگ عبادى، سياسى و اجتماعى كه در بين عبادات بزرگ از ويژگى‏هاى خاص برخوردار است و خداوند تبارك و تعالى مسلمانان جهان را با شرايط خاص دعوت نموده است تا در ضمن بجا آوردن اين فريضه بزرگ از امورى كه در بلاد مسلمين از جهات اجتماعى و سياسى مى‏گذرد مطلع شده و اگر گرفتارى‏هائى دارند با يكديگر در ميان گذاشته و حتى الامكان در رفع آن كوشا باشند و مع الاسف بسيارى از مسلمانان به واسطه كج روى‏ها و يا كج فهمى‏هاى بعضى عناصر و يا دسيسه‏هاى بعضى از دست اندركاران سودجو بعد سياسى اين عبادت شريف را به طاق نسيان سپرده‏اند، جنابعالى را به سمت نماينده خويش و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب نمودم كه با بينش خاص سياسى كه داريد به امور حجاج از ابعاد مختلفه رسيدگى نموده و براى احياء اين سنت بزرگ الهى در خطاب‏ها و مراسم دينى، مسلمين را به وحدت كلمه و اتحاد مسير دعوت نموده و آنان را از آنچه در لبنان عزيز و ايران مجاهد و افغانستان مظلوم، از ستمكاران و جهانخواران مى‏گذرد مطلع نمائيد و حجاج محترم بلاد را به وظايف بزرگ خود در مقابله با چپاولگران بين المللى و تجاوزكاران آشنا نمائيد.

البته علماء محترمى كه در اين سفر هستند، چه آنان كه با تقاضاى اينجانب مشرف شده‏اند و چه ديگران، جنابعالى را تاييد مى‏فرمايند و حجاج محترم موظفند كه به راهنمائى‏هاى شما گوش فرا دهند و از خطوطى كه براى آنان ترسيم مى‏نمائيد اطاعت نموده و تجاوز ننمايند تا انشاءالله تعالى اين فريضه عظيم با محتوا و ابعاد متعددش بجا آورده شود.

بديهى است كه متصديان امور كه به هر مناسب كارشان با اين فريضه و با حجاج محترم مرتبط است، براى هماهنگ نمودن كارها موظفند با شما همكارى و از ارشاداتتان استفاده نمايند. اميد است حجاج محترم كشورهاى اسلامى در وحدت كلمه كوشا و از اخوت ايمانى كه خداوند تعالى بين مسلمين امر فرموده است غفلت ننمايند و از تفرقه افكنى كه كار شيطان و شياطين انسى است احتراز نمايند.

والسلام على عبادالله الصالحين‏

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 238

تاريخ 16/5/61

بيانات امام خمينى در ديدار با مدير عامل، معاونين، مديران و مسوولان بخش‏هاى مختلف سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى

هر قدمى كه ما جلو مى‏گذاريم تبليغات سوء دشمنان زيادتر مى‏شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اول بايد تشكر كنم از شما برادرها كه در اين محل بسيار حساس خدمت مى‏كنيد و تقدير كنم از شما كه انشاءالله بعدها هم به همين خدمت به طور شايسته انجام وظيفه كنيد.

شما خودتان مى‏دانيد كه اين مركز، مركز بسيار حساس و مهمى است كه اگر يك فيلم، يك صحبت در محل آنجا بشود و براى جمهورى اسلامى مناسب نباشد، فوراً در همه جا پخش مى‏شود. امروز اين رسانه‏ها طورى هست كه همه كس به آن گوش مى‏كند و در خارج هم منعكس تا يك حدودى مى‏شود و مساله بسيار حساس است و شما مى‏دانيد كه دشمن‏هاى اسلام چون منافع شخصى خودشان از بين رفته، واقعاً همه با اين دستگاه و همه دستگاه‏هاى دولتى و دستگاه‏هاى اسلامى مخالفند و ما بايد كوشش كنيم كه در مقابل اينهمه تبليغاتى كه هر روز دارد مى‏شود، آن هم تبليغات بسيار بد، كه اگر يك نفر عاقل درست نگاه كند مى‏فهمد كه اين تبليغات چه جور تبليغاتى هستند و دروغ بودنش را ما كه در اين محيط هستيم مى‏دانيم لكن خوب، ممكن است در جاهايى اشخاصى، افرادى باشند، بى‏اطلاع باشند و گمان كنند كه واقعاً يك همچو مسائلى مى‏گذرد. شما مى‏دانيد كه الان مسائلى كه به جمهورى اسلامى نسبت مى‏دهند از قبيل اينكه كودك‏ها را مى‏كشند، زن‏هاى آبستن را مى‏كشند، اشخاصى كه فلج هستند و ناقص الخلقه هستند اينها جلو مى‏فرستند كه راه را باز كنند برايشان، از اين قبيل هر روز هست. من با اينكه كم نگاه مى‏كنم اين چيزهايى كه مى‏آورند، نوشته‏هايى كه مى‏آورند، لكن آن حساس‏هايش را كه نگاه مى‏كنم مى‏بينم كه هر روز اين مسائل هى دارد زيادتر مى‏شود يعنى هر قدمى كه ما جلو مى‏گذاريم، تبليغات زيادتر مى‏شود البته در بين همين تبليغاتى هم كه مى‏شود، گاهى از آنها يك مسائلى سر مى‏زند كه به نفع ماست و ما رويهمرفته بايد حساب اين را بكنيم كه ما بايد خدمتگزار اسلام باشيم.

كسى كه براى خدا كار مى‏كند در هيچ جهت شكست نمى‏خورد

ما بايد براى خدا كار بكنيم. كسى كه براى خدا كار مى‏كند در هيچ جهت شكست نمى‏خورد. بر فرض اينكه - ما بريزند و يكى از قدرت‏هاى بزرگ، مثلاً فرض كنيد بريزند و همه ايران را از بين‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 239

ببرند، ما باز شكست نخورده‏ايم. در تاريخ محفوظ است اين فداكارى همه ملت ما، و هر كس بخواهد جلوى اين را بگيرد، ديگر نمى‏تواند. تاريخ ثبت كرده است اين امور را.

و البته ما بايد خيلى به فكر اين باشيم كه اين دستگاهى كه مهمترين دستگاه شايد باشد در تبليغات ما، اين دستگاه از حيث سيما و از حيث صدا هر دو اسلامى باشد يعنى كوشش بشود در اينكه هر قدمى كه بر مى‏داريد، يك قدمى باشد براى اسلام برداريد تا اينكه كارتان عبادت باشد. از اول كه اين جمهورى كه پيروز شد، من به اشخاصى كه متكفل اين امور بودند و در راس اين قضيه واقع شده بودند، هى اين مطلب را سفارش مى‏دادم، لكن بعضى از آنها كه بعدها معلوم شد كه مردم غير صحيحى هستند، هى عذر مى‏آوردند كه ما مشغوليم و داريم درست مى‏كنيم و نمى‏شود و چه و كذا. لكن حالا بحمدالله مى‏بينيم كه دارد مى‏شود و اميدواريم كه به كوشش اين آقاى محترم، آقاى رفسنجانى، برادر آن آقاى رفسنجانى، انشاءالله اين مسائل درست بشود و اين دو تا برادر انشاءالله خدمت خودشان را به اسلام و ايران بكنند. ايشان در تبليغات و ايشان هم در همه چيزها. و البته فيلم‏ها، بايد كسانى كه فيلمسازند، بايد معلوم بشود كه اينها چكاره‏اند، چه جور بوده‏اند، وضع روحى‏شان، وضع زندگى‏شان، وضع معاشرت‏هايشان قبلاً چه جور بوده است، آيا تحول حاصل شده برايش، تحول روحى، يا اينكه باز همان ته مانده‏هاى سفره شاه هست در قلب هاشان؟ آن كسى كه مى‏خواهد فيلم درست كند گاهى وقت فيلم را، خوب، بسيارى‏ها متوجه نمى‏شوند چى است، لكن محتوايش رويهمرفته انسان يك وقت مى‏بيند كه يا طرف چپ است، يا طرف راست است، يا رو به فساد است. اين، بايد خيلى دقت بشود. يعنى ما همه موظفيم به اينكه كارى انجام بدهيم كه موافق با مقصد جمهورى اسلامى كه همان مقاصد اسلامى است باشد و هيچ خوفى از اين نداشته باشيم كه ما اگر فرض كنيد فلان فيلم را درست كنيم، به ما نمى‏گويند كه اينها چه هستند. ما بالاخره در اين دنيا الان معرفى شديم به يك ملت ارتجاعى و يك ملتى كه، تقريباً يك هيولائى از جمهورى اسلامى دارند درست مى‏كنند كه كسانى كه در اينجا نيستند خيال مى‏كنند كه الان، الان در تهران يك دسته‏اى ريخته‏اند دارند بچه كوچك‏ها را مى‏كشند و زن‏ها را چه مى‏كنند.

آدمكشى و چپاولگرى با اسم اسلام راستين‏

اين انقلاب، يك خصوصيتى دارد و آن اينكه انقلاب اسلامى است و همه جناح‏ها با، الا كمى، با اين جهت اسلامى‏اش مخالفند. حتى اشخاصى كه در ايران بودند و آن گروه‏هايى كه بودند و اينها، حتى اينها هم از اسم اسلام مى‏ترسند و اگر اسم اسلام را ببرند، اسلام را به يك جور ديگرى در پيش خودشان تعبير مى‏كنند، اسلام راستين اسمش را مى‏گذارند، كه ايران اسلام ندارد ما بايد بيائيم اين اسلام راستين را چه بكنيم. آنوقت در ضمن اينكه اسلام راستين را مى‏خواهند چه بكنند، اين آدمكشى‏ها و اين بساط را همه را آنها راه مى‏اندازند به اسم اسلام راستين.

صحيفه نور ج 16 صفحه 240

ما براى اداى وظيفه اسلامى، وجدانى و ملى وارد شديم در ميدان جنگ

ما از اول من گفته‏ام كه ما به شرط اينكه پيروز بشويم در ميدان نيامده‏ايم. ما براى اداء يك وظيفه اسلامى، وجدانى، ملى وارد شديم در اين ميدان و همه ملت ايران كه وارد شده‏اند در اين ميدان و الان بحمدالله همه وارد هستند، توجه دارند و فهميده‏اند كه اين گروه‏هاى مخالف، يا اين قدرت‏هاى مخالف، چه دردى دارند. ما مى‏دانيم كه آنها دردشان به اين چيزها دوا نمى‏شود و ديگر هم مايوس انشاءالله بايد بشوند. و ما انشاءالله اميدواريم كه در همه ابعاد اين جمهورى پيروز باشيم و جنگ‏مان هم انشاءالله زودتر تمام بشود. و شما و همه مى‏دانند كه ما اهل جنگ نيستيم كه بخواهيم برويم يك كشورى را بگيريم، يا كشور گشائى بكنيم. ما دنبال اين هستيم كه دنيا در صلح و آرامش باشد. اسلام از اول داراى يك همچو مقصدى بوده و خصوصاً در بين مومنين، در بين مسلمين، اخوت را سفارش فرموده است، بلكه ايجاد تشريع فرموده است.

ما بايد با همه برادر باشيم، با همه، همه مسلمين برادر باشيم و در مقابل كفار بايستيم، نه اينكه ما در مقابل مسلمين بايستيم. خوب، ما ناچاريم الان، دفاع داريم مى‏كنيم. ما تاكنون يك قدم براى جنگ بر نداشته‏ايم، اينها همه دفاع است. الان هم كه ما وارد شديم در خاك عراق، براى دفاع است، نه براى چيز ديگر. بيايند آنها كارها را انجام بدهند، ما فوراً بر مى‏گرديم. بيايند آنها چيزهائى را كه بايد انجام بدهند، انجام بدهند ما فوراً بر مى‏گرديم. نه ما بصره را مى‏خواهيم، بصره برادر ماست ما مى‏خواهيم كه چه بكنيم. و ما هميشه احتراز داريم از اينكه در بصره يك وقتى خونى بريزد و در ساير شهرهاى بغداد، براى اينكه ما، مى‏دانيد كه آنها با صدام از اول بد بودند. ملت عراق از حالا بد نيست، از اول با اين حزب بد بود براى اينكه ملت عراق، اشخاصى كه علاقه‏مند بودند به آنها، آنها را اينها از بين بردند، مثل آقاى حكيم كه مردم علاقه‏مند بودند، مرجع‏شان بود، آنطور با ايشان عمل كردند، ايشان را در خانه تقريباً حبس كردند و ريختند در منزل ايشان در بغداد كه رفته بودند براى معالجه، ريختند در منزل، ايشان را تفتيش كردند، در منزل يك مرجعى. و مردم متوجه به اين مسائل هستند كه اينها از اول با اسلام بد بودند، از اول با مسلمين بد بودند.

صدام ديگر از بين رفته است

حالا كه صدام ديگر از بين رفته است، حالا هى شعار اسلام مى‏دهد و شعار صلح دوستى، و مى‏گويد ما هم دفاع كرديم. حالا ايشان از ما ياد گرفته است كه ما مى‏گوئيم ما دفاع، ما واقعيت را مى‏گوئيم، او هم مى‏گويد ما از اول مى‏خواستيم دفاع كنيم از عراق. خوب، كى به شما حمله كرده بود كه مى‏خواستيد دفاع كنيد؟ و ما پيروز شديم از باب اينكه نگذاشتيم كه مثلاً اينها بريزند همه عراق را بگيرند!! خوب، حالا ايشان پيروز باشند، اما با پيروزى كنار بروند. همانطورى كه با پيروزى عقب نشستند، با پيروزى هم بروند سراغ يك كار ديگرى، بروند پاريس با آن ديگران كه هستند، با آنها بنشينند و ايشان هم يك دولت عراقى تشكيل بدهند. حالا كه ما از همه قسم داريم، ما از شاه گرفته،

صحيفه نور ج 16 صفحه 241

شاه قانونى تا نخست وزير قانونى، تا رئيس جمهور قانونى، تا همه چيز قانونى ما الان در خارج داريم، خوب، ايشان هم بروند آنجا قانوناً همه چيز را درست كنند، اين مانعى نيست. هميشه توجه داشته باشيد كه كارهايتان در محضر خداست در هر صورت، همه اينها با ما مخالفند و ما بايد به توجه به اسلام، توجه به خداى تبارك و تعالى، اتكال به خداى تبارك و تعالى، فراموش نكردن خداى تبارك و تعالى را مشغول كار باشيم. و شمائى كه، برادرانى كه در يك همچو مركز مهمى واقع شديد، هميشه توجه داشته باشيد كه كارهايتان در محضر خداست. همه كارها، چشم‏هائى كه به هم مى‏خورد در محضر خداست، زبان‏هائى كه گفتگو مى‏كند در محضر خداست و دست‏هائى كه عمل مى‏كند در محضر خداست و فردا ما جواب بايد بدهيم. اگر ما جواب را براى آن طرف تهيه كرديم، هيچ باكى از هيچ چيز نداريم، لكن اگر خداى نخواسته نتوانستيم جواب درست كنيم براى آن طرف، بايد متاسف باشيم و توبه كنيم. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت شما را مى‏خواهم و از زحمت‏هاى شما تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه بيشتر زحمت بكشيد، بيشتر براى اسلام كار بكنيد. مائى كه از خدا هستيم، براى خدا بايد صرف كنيم وقت خودمان را، براى خدا بايد خودمان را صرف كنيم. انشاءالله همه موفق و مويد باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 242

تاريخ 17/5/61

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور، فرمانده ژاندارمرى، استانداران سراسر كشور و گروهى از مسؤولان و پرسنل دواير سياسى - ايدئولوژيك ژاندارمرى جمهورى اسلامى

تمام عالم محضر حق تعالى است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از اينكه آقايان استاندارها و پرسنل ژاندارمرى در اينجا حاضرند و من مواجه با اين چهره‏هاى مصمم هستم، قدردانى مى‏كنم. من از زحمات همه آقايان ژاندارمرى در همه جا، كه الان براى اسلام فداكارى مى‏كنند و همين طور استاندارها كه در محلى كه هستند خدمت مى‏كنند، تشكر و تقدير مى‏كنم و براى همه آنها دعا مى‏كنم. من امروز بنا دارم كه موعظه كنم شما آقايان را و همه ارگانهائى كه در ايران هستند، بلكه همه ملت را. ما همه، تمام افرادى كه در كشور مشغول يك خدمت هستند و همين طور ملت كه آن هم بحمدالله مشغول خدمت به اين جمهورى اسلامى هستند، ما همه مسوول هستيم كلكم راع و كلكم مسئول . ما در همه امور، در همه كارهائى كه انجام مى‏دهيم، در امورى كه در افكار ما مى‏گذرد، در محضر حق تعالى هستيم، تمام عالم محضر اوست. خلجان‏هائى كه در قلوب همه مى‏گذرد، در محضر اوست. و ما همه در هر امرى كه در دست ماست و در هر مسووليتى كه در اين كشور به عهده داريم، مسؤوليت بزرگى پيش خداى تبارك و تعالى داريم. تمام افرادى كه در جبهه‏ها به جنگ مشغولند و تمام كسانى كه جان خودشان را فداى اسلام مى‏كنند، همه اينها در محضر خداى تبارك و تعالى هستند و اجر هيچ يك از افراد ضايع نخواهد شد. چيزى كه براى خداست باقى است. ما عندكم ينفذ و ما عندالله باق هر چيزى كه از ما هست، اينها از بين مى‏رود و آن چيزى كه براى خداست و تقديم به محضر خداست او باقى مى‏ماند.

امروز آبروى جمهورى اسلامى بسته است به آبروى متصديان امر

من به همه كسانى كه در اين كشور الان مشغول يك خدمت هستند عرض مى‏كنم كه توجه داشته باشيد كه آبروى جمهورى اسلامى كه آبروى اسلام است، حفظ كنيد. جمهورى اسلامى امروز آبرويش بسته است به آبروى متصديان امر و هركس در هر مقامى كه هست، مسؤوليت به اندازه حجم آن مقام دارد. حجم مسؤوليت به اندازه حجم مقامى است كه شخصيت‏ها دارند يا گروه‏ها دارند و توجه كنيد كه مبادا خداى نخواسته كارهائى از شما، از گروه‏هائى كه در اين كشور خدمت مى‏كنند، سر بزند

صحيفه نور ج 16 صفحه 243

كه با جمهورى اسلامى سازش نداشته باشد. بايد كارها را تطبيق بدهيد با اسلام و با جمهورى اسلامى. اگر فى‏المثل شما در هر مقامى كه هستيد، از مقام رياست جمهور تا بيايد به آنجائى كه به مردم عادى منتهى مى‏شود و افرادى كه در اين دستگاه‏ها مشغول خدمت هستند، از آن كارمند كوچك و آن كسى كه دم در براى پذيرش اشخاص گماشته شده‏اند تا آن مقام بالايى كه بايد رسيدگى به امور مسلمين بكند، همه آنها مسوول هستند. كجروى‏ها در محضر خداست و راست روى‏ها هم در محضر اوست. ما بايد فكر اين باشيم كه اين كارهائى كه به عهده ما قرار داده شده است، اين كارها را طورى انجام بدهيم كه مرضى خداى تبارك و تعالى باشد و ما اگر اينجا بتوانيم از مسؤوليت مقامات اينجا يك وقت شانه تهى كنيم يا كارى بكنيم كه آنها توجه نكنند، ملائكه الله هستند و ثبت مى‏كنند و يك روزى سوال مى‏شود از ما.

طبق موازين اسلامى خدمت كنيد

گاهى مى‏شود كه كارهاى به ظاهر اسلامى، لكن با بى‏توجهى و خلاف اسلام واقع مى‏شود. فى‏المثل اشخاصى مى‏خواهند خدمت بكنند، پاسدارها مى‏خواهند خدمت بكنند، پليس مى‏خواهد خدمت بكند و قصدش هم خدمت است، لكن گاهى در كيفيت عمل، طورى مى‏شود كه معصيت مى‏شود. مثلاً من از اين كارهاى جزئى، خرده‏كارى‏ها شروع مى‏كنم. مثلاً مى‏خواهند در كميته ها، در جاهايى كه براى بسيج مهيا هستند مى‏خواهند اينها خدمت بكنند، لكن گاهى همين‏هايى كه مى‏خواهند خدمت بكنند، يك كارهايى انجام مى‏دهند كه با موازين اسلامى درست در نمى‏آيد، مثل اينكه نصف شب‏ها شروع مى‏كنند به فرياد و شعار دادن و دعا خواندن و تكبير گفتن، در صورتى كه همسايه‏ها هستند و ناراحت مى‏شوند، مريض‏ها هستند، معلولين هستند، بيمارستان‏ها هست و اينها رنج مى‏برند و شما يك چيزى را كه مى‏خواهيد عبادت باشد، معصيت كبيره مى‏شود. اگر در سحر فرض بكنيد يك عده‏اى بخواهند دعاى وحدت بخوانند، خوب مى‏شود در داخل منزل خودشان، در داخل آن محلى كه هستند، در آن داخل، خودشان بخوانند، براى خدا مى‏خواهند بخوانند و بلندگو اگر دارند، بلندگو را در داخل بگذارند كه صدا بيرون نيايد. گاهى پيش من اشخاصى مى‏آيند و شكايت مى‏كنند كه تمام آرامش ما را بعضى از اين گروه‏ها به هم مى‏زنند و حتى ما خواب نداريم. شما مى‏خواهيد يك كار عبادى بكنيد، مى‏خواهيد تظاهر كنيد، مى‏خواهيد چه بكنيد، تبليغ كنيد، دعا بخوانيد شما، دعا بين خودتان و خداست.

فرضاً بخواهيد يك اجتماعى باشد كه در آن اجتماع، دعا خوانده بشود، اينجا نبايد بلندگوهاى بزرگ را، پر قوه را بيرون بگذارند و تمام افرادى كه در اين محله هستند يا محله‏هاى دور هستند، رنج ببرند از اين كار. اينها معصيت كبيره است كه الان متوجه شديد، ديگر عذر نداريد. اذيت مسلم و آزار مومنين، از بزرگترين گناهان كبيره است. شما مى‏خواهيد تبليغ كنيد، در بين خودتان مى‏خواهيد بكنيد، بكنيد، مانعى ندارد. در مراكز خودتان هر چه مى‏خواهيد دعا بكنيد، هر چه مى‏خواهيد تبليغ كنيد، هر چه مى‏خواهيد شعار بدهيد لكن ملاحظه مردم ضعيف را، مردمى كه روز، كار كردند و حالا

صحيفه نور ج 16 صفحه 244

مى‏خواهند استراحت كنند، اين مرضائى كه در بيمارستان‏ها هستند، اين معلولينى كه از خود شما هستند و در جنگ‏ها معلول شده‏اند و حالا مى‏خواهند استراحت كنند، اين فريادهاى شما نمى‏گذارد آنها استراحت كنند. اين يك امر پائينى است كه من عرض كردم، كه از اينجا بايد رتبه رتبه بالا برود. مثلاً فرض كنيد كه شما مى‏خواهيد، پاسدارهاى عزيز و ساير اشخاصى كه متصدى اين امور هستند، مى‏خواهند يك خانه‏اى را كه فهميده‏اند كه خانه تيمى است، آنجا را قبضه كنند، البته بايد هم بكنند لكن قبلاً بايد آنطور بررسى بشود كه صد در صد اين خانه، خانه تيمى است كه خداى نخواسته يك وقت در يك خانه‏اى به خيال خانه تيمى وارد بشوند به يك عده زن و بچه مردم و تا آمده‏اند بفهمند چى است، چند تا از بچه‏هايشان يا خداى نخواسته تلف شده‏اند يا زخمى شدند. شما كار اسلامى مى‏خواهيد بكنيد، لكن يك وقت سر از يك كار بسيار جنايت بزرگى سر در مى‏آورد. بايد تمام امورى كه انجام مى‏دهيد متوجه باشيد كه در محضر خداست و مسؤوليت شما داريد، مسؤوليت اينجا هم دارند لكن آن مهمش مسؤوليت الهى است. يا در فرض بفرمائيد كه هر يك از اين ادارات دولتى كه هست، كه مى‏خواهند خدمت كنند به مردم، از آن كسى كه دم در هست، پيشخدمت هست، تا آنجائى كه مثلاً جاى رئيس هست، بايد توجه داشته باشند كه همه خدمتگزار اين مردم هستند، همه اجير اين مردم هستند، اجرت از اينها دارند مى‏گيرند براى خدمت و بايد با مردم رفتارشان رفتار انسانى، اسلامى باشد. اينطور نباشد كه يك كسى حالا احتياج پيدا كرده كه پيش اين فرض كنيد رئيس برود، از دم در، ناملايم ببيند. خوب، در رژيم سابق اين مسائل بود و همه ما مناقشه مى‏كرديم، اگر حالا هم بنا باشد كه يك همچو مسائلى باشد، اين به آبروى اسلام ضرر مى‏زند. آنوقت مى‏گفتند رژيم شاهنشاهى، حالا شما يك كار نكرده را در تبليغاتى كه در خارج مى‏شود، بوق مى‏زنند برايش، فرضاً از اينكه يك كارى انجام بدهيد، يك كارى خداى نخواسته برخلاف موازين انجام بدهيد يا فرض كنيد در جبهه‏ها كه بحمدالله همه شماها منسجم و مشغول خدمت هستيد، وقتى كه اسرا را مى‏گيريد، اسراى مجروح را مى‏گيريد يا اسراى سالم را مى‏گيريد، توجه بكنيد كه اينها اسير شما هستند، اينها امروز تحت سلطه شما هستند و شما با اسرا بايد رفتارتان رفتار بسيار اسلامى و انسانى باشد كه وقتى اين اسرا يك وقتى در محال خودشان رفتند، همه براى شما تبليغ كنند، نه اينكه خداى نخواسته براى يك كار جزيى، اينها دشمن بشوند و وقتى رفتند، در محال خودشان تبليغ سوء بكنند. اينها مسائلى است كه بايد تمام جهاتش را ملاحظه كرد. استاندارى‏ها موظفند به اينكه تمام افرادى كه در حيطه فرمان آنها هست تحت نظر داشته باشند. تمام اين افراد خدمت بايد بكنند، خدمتگزار هستند، استاندارها خدمتگزار هستند، خدمت اينها بالاتر است، مسؤوليت اينها هم بالاتر است، بايد اينها خدمت به مردم بكنند و توجه كنند كه مبادا يك وقت يك كسى احتياج به استاندار داشته باشد نتواند او را ببيند، اين همان طاغوت است كه نمى‏گذارد اينطور بشود. اگر بنا باشد كه حالا هم باز اين تشريفاتى كه در آن زمان بود باشد، نمى‏شود كه ما جمهورى را اسلامى حساب كنيم. البته نظام، لازم است و هرج و مرج نيست لكن زياده‏روى كردن و مردم را تحت فشار گذاشتن، اين يك مساله غيراسلامى است. همه استاندارها

صحيفه نور ج 16 صفحه 245

موظفند كه در اين محلى كه مى‏روند، نسبت به همه كسانى كه زير دست او هستند، توجه داشته باشد كه مبادا يك وقتى بر خلاف موازين اسلامى واقع بشود.

قاضى بر شفير جهنم است

و از اينها بالاتر قضات هستند، قاضى‏هائى كه جان و مال و ناموس مردم در قبضه آنها و تحت نظر آنهاست. آنها بايد توجه بكنند، دقت بكنند و ملاحظه بكنند كه مبادا يك وقت يك مظلومى را آنها به اسم ظالم به حبس بيندازند يا خداى نخواسته به اعدام. اينها در اين دنيا مسؤوليت دارد، اگر از زيربار مسؤوليت اين دنيا فرار كنيد، از زير بار مسؤوليت خدا فرار نمى‏توانيد بكنيد. قاضى بر شفير جهنم است. على شفير النار او لب جهنم نشسته است. همه چيز مردم دست اين قضات است، چه قضات دادگاه‏هاى انقلاب و چه قضات دادسراهاى دادگسترى ها. بايد توجه بكنند اين قضات به اينكه اينها هم خدمتگزار هستند و كارشان بسيار حساس و مسؤوليت‏شان بسيار بزرگ و اگر خداى نخواسته لغزشى بكنند و جان يك مسلم، مال يك مسلم، ناموس يك مسلم به واسطه خطاى آنها، به واسطه خداى نخواسته تعمد آنها آسيب ببيند، در اين دنيا بايد محاكمه بشوند و اگر اينجا فرار از محاكمه كردند، در بارگاه حق تعالى هيچ نمى‏توانند فرار كنند. همه كسانى كه در اين كشور به خدمت مشغول هستند، اينها بايد همه توجه داشته باشند كه آبروى اسلام كه مظهر بزرگش الان جمهورى اسلامى است و ايرانى‏ها بحمدالله اين اسلام را در اينجا، اين رژيم اسلامى را در اينجا پياده كردند، بايد حفظ كنند، آبروى جمهورى اسلامى را حفظ كنند، بهانه دست بهانه‏جوها كه بدون بهانه هم به ما تاخت و تاز مى‏كنند، بهانه ديگر دست آنها ندهند.

همه مردم موظفند در دفاع از جمهورى اسلامى و نواميس مسلمين‏

و بايد شما آقايان، تمام قواى نظامى و انتظامى بدانند كه ما الان هم در حال جنگ هستيم، جنگ ما تمام نشده است، جنگ ما هست. هميشه بين اسلام و غيراسلام جنگ است. و ما بايد توجه بكنيم به اينكه اين كارى را كه همه‏مان الان قيام برايش كرديم و آن جمهورى اسلامى است و ابقاى جمهورى اسلامى، بايد دفاع از آن بكنيم. همه مردم موظفند در دفاع از اين جمهورى اسلامى. امروز كه در سرحدات ما جنگ است و آنها مى‏گويند ما خارج شديم از كشور اسلامى بكلى، و گاهى هم از باب نفهمى، اقرار مى‏كنند كه نه، ما وارد هستيم در آنجا، به طور كنايه اقرار مى‏كنند، ما الان در آنجا به دفاع مشغوليم و مشغول دفاع از اسلام، دفاع از حيثيت مسلمين، دفاع از نواميس مسلمين هستيم. و مادامى كه در آنجا احتياج هست بر افراد، تمام افراد، تمام، بى‏استثنا، آنهايى كه مى‏توانند، قدرت دارند، براى آنها لازم است كه احتياج سرحدات را از حيث افراد و از حيث چيزهائى كه احتياج دارد آنجا، در آن تامين كنند. البته يك واجب عينى نيست، يك واجب كفائى است. مادامى كه احتياج هست، بر همه واجب است. اگر يك دسته‏اى رفتند و كار را انجام دادند يعنى محتاج ديگر نبودند، از ديگران ساقط

صحيفه نور ج 16 صفحه 246

است ولى مادامى كه احتياج است، به تمام افراد عيناً واجب است لكن يك دسته‏اى اگر كار را انجام دادند، از ديگران ساقط مى‏شود. امروز هم باز احتياج هست، باز كشور ما محتاج به افراد جانباز، افراد سلحشور، افراد فداكار براى اسلام است و ما الان در همان مرزى كه هستيم و در همان مقدارى كه وارد در خاك عراق شديم براى دفاع از اسلام و دفاع از مملكت اسلامى، بايد ما اين كار را به اتمام برسانيم. و مادامى كه و مادامى كه آنها به شرايط ما عمل نكردند، جنگ ما باقى است. به مجرد اينكه بگويند ما خارج شديم، پذيرش ندارد، ما بايد خودمان بفهميم كه آنها خارج شدند و ما مى‏دانيم كه آنها الان هم در كشور ما هستند و الان هم در بسيارى از جاها ساكن هستند و سنگر دارند و از خارج هم هر روز تقريباً، آبادان را و بعضى شهرهاى ديگر را بمباران مى‏كنند. مادامى كه وضع اينطورى است و مادامى كه آنها به شرايطى كه قرار داده شده است و شرايط، همه شرايط عقلائى است، شرايطى است كه همه عقلاى عالم اين شرايط را مى‏پسندند و ما هيچ زورگوئى نداريم و نمى‏خواهيم تحميل بكنيم. ما با شرايطمان، شرايطى كه از اول گفته شده است و تا حالا هم همان شرايط هست، در آن شرايط پايبند هستيم و مادامى كه اين شرايط حاصل نشده است، ما در حال جنگ هستيم و ما با كسانى كه اشرار هستند نمى‏توانيم صلح كنيم.

تذكر به ائمه جمعه و ساير روحانيون

من انشاءالله اميدوارم كه شما، خود آقايان و كسانى كه، در روحانيونى كه، روحانيون محترمى كه سر و كار با آقايان دارند، در اين امورى كه پيش مى‏آيد هدايت كنند كه مبادا خداى نخواسته يك جوانى توجه به مسائل نداشته باشد و يك كارى انجام بدهد كه با جمهورى اسلامى مناسب نيست. بايد روحانيون آنها را تذكر بدهند. و يك تذكر هم به روحانيون هست، به ائمه جمعه و جماعات و روحانيون ديگرى كه با مردم سر و كار دارند. آنها هم بايد توجه بكنند به اينكه اين جمهورى اسلامى ربطش به آنها بيشتر از ديگران است و اين جمهورى اسلامى اگر از (خداى نخواسته) يك نفر روحانى صدمه ببيند، بيشتر از ديگران مواخذه دارد. بايد آقايان توجه بكنند، در رفتارشان، در كردارشان، در گفتارشان، چيزهائى كه مضر به حال جمهورى اسلامى است، نزنند. مسائلى كه با جمهورى اسلامى مخالف است و آنها گمان مى‏كنند كه نبايد هر مساله‏اى را گفت، نگويند. و بايد ما مسائل اسلامى را با طريق اسلام و شكايات را به طريق اسلامى رسيدگى كنيم يعنى قضات رسيدگى كنند و علماى اعلام هم در همه جا كه هستند و خصوصاً ائمه جمعه‏ها كه با گروه‏هاى زيادى سر و كار دارند، بايد توجه بكنند كه در گفتارشان، در رفتارشان همه چيز اسلامى باشد و خداى نخواسته يك مطلبى كه فرض كنيد كه يك استاندار را در محل خودش تضعيف مى‏كند، يك قوه‏قضائيه را در محل خودش تضعيف مى‏كند، از اينها احتراز كنند كه ما الان محتاج به اين هستيم كه در كشورمان آرامش باشد. و البته قضات بايد رسيدگى كنند به همه امور. و من اميدوارم كه همه ما موفق باشيم به خدمت كردن به اين ملت‏هاى مظلومى كه در تحت فشار ستمكاران الان دارند دست و پا مى‏زنند و ملت مظلوم

صحيفه نور ج 16 صفحه 247

لبنان كه الان در زير پاى صهيونيست دارد دست و پا مى‏زند و مع‏الاسف دادرسى براى آنها نيست و حكومت‏ها غفلت دارند از مسائل، يا هواهاى نفسانى نمى‏گذارد كه آنها به درد اين مردم، به داد اين برسند. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه مسلمين دنيا را خواستارم و از خدا مى‏خواهم كه قدرت نظامى و انتظامى آنها را هر چه بيشتر قوى كند كه در خدمت به اسلام و خدمت به مسلمانان كوشا باشند. انشاءالله همه شما و همه ملت سعادتمند باشند.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:22 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 248

تاريخ 25/5/61

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان بوشهر

مى‏خواهند بين دو قشر اهل سنت و علماى شيعه اختلاف ايجاد كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از تشريف فرمائى آقايانى كه از راه دور آمده‏اند، متشكرم. همانگونه كه بارها گفته‏ام، اين هم از بركات اين جمهورى است كه مى‏توانيم از نزديك علماى بلاد را ملاقات كنيم و مسائل را با هم در ميان گذاريم كه اميد است اين رو به مستدام باشد.

مسائلى را كه شما اشاره كرديد، در طول تاريخ بوده است. طرح مساله جدا بودن سياست از روحانيت، چيز تازه‏اى نيست. اين مساله در زمان بنى اميه طرح شد و در زمان بنى عباس قوت گرفت. در اين زمان‏هاى اخير هم كه دست‏هاى بيگانه در ممالك باز شد، آنها هم به اين مساله دامن زدند به طورى كه مع الاسف بعضى از اشخاص متدين و روحانيون متعهد هم باورشان آمده است كه مثلاً اگر يك ملايى در مسائل سياسى وارد بشود، به او ضربه مى‏خورد. اين يكى از نقشه‏هاى بزرگ استعمار است كه بعضى باور كردند.

من اميدوارم ائمه جمعه كه در همه جا هستند، چه در مناطق برادران اهل سنت و چه شيعه، به اين مساله زياد توجه كنند كه الان هم اشخاصى هستند كه قصد اخلال دارند و مى‏خواهند بين اين دو قشر اختلاف ايجاد كنند و اين يك مصيبتى است براى مسلمين كه باز هم گاهى زمزمه مى‏شود، ولى بحمدالله كم شده است و توطئه اخلالگران شكست خورده است.

چند روز قبل نامه‏اى به من نوشتند كه در بعضى از مناطق مثل سيستان و باختران افرادى در مجالس مذهبى و در بعضى خطبه‏ها مسائل تفرقه‏افكنى را عنوان كرده‏اند كه خود برادران اهل سنت هم به آنها اعتراض كرده و گفته‏اند حالا وقت اين حرف‏ها نيست.

شما نمى‏دانيد كه آقايان اهل سنت و علماى شيعه مدت‏هاست كه زحمت مى‏كشند كه تفرقه را كنار بگذارند و كسانى كه پيغمبرشان و دينشان يكى است، همراه و برادر باشند، لكن افرادى كوشش مى‏كنند كه تفرقه ايجاد كنند و شما خوب مى‏دانيد كه چه كسانى از تفرقه سود مى‏برند.

شما به مردم توجه دهيد كه اينگونه كارها كه از اين قبيل افراد سر مى‏زند، به نفع مسلمين نيست و آنها خيرخواه ما نيستند. اينگونه كارها و اين تفرقه‏ها خدمت به امپرياليسم و خدمت به دشمن است. شما آقايان به اين نماز جمعه اهميت دهيد. اين هم از بركات جمهورى اسلامى است كه اين سنت

صحيفه نور ج 16 صفحه 249

سياسى الهى ترويج شود به طورى كه تمام خارجى‏ها متوجه آن شده‏اند كه اميدوارم انشاءالله باقى بماند.

شما در رابطه با محروميت آن مناطق فرموديد، من هم مى‏دانم. رژيم سابق بنايش به اين بود كه مردم را در محروميت نگاه دارد. من اميدوارم كه اين جنگ تمام بشود و دولت هم كه مهياست براى خدمت، خدمتگزار است، خدمت كند. البته نمى‏دانيد كه كار، مشكل است لكن با پشتيبانى و موافقت مردم كارها آسان مى‏شود. كما اينكه تا حال هم چنين بوده و مردم پيشقدم شده‏اند و خرابى‏هاى جنگ را كه دولت به تنهايى نمى‏توانست حل كند، حل مى‏كنند.

امروز ما بايد همه با هم و پشتيبان يكديگر باشيم. اگر قشرى با قشر ديگر مخالفت كند، كم‏كم زياد مى‏شود و باعث شكست خواهد بود. من اميدوارم همه بتوانيم تبليغاتى كه بر عليه ماست، خنثى كنيم و وحدت كلمه بين همه ايجاد شود و برادران اهل تسنن و تشيع با هم باشند و همين رويه دنبال شود تا بتوانيم كار كنيم. خداوند همه را توفيق دهد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 261

تاريخ 2/6/61

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد موسى موسوى دامت افاضاته‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

همانگونه كه قبلاً ماموريت داشتيد تا به مشكلات مذهبى و اجتماعى اهالى محروم و مستضعف منطقه كردستان رسيدگى نموده و در رفع آنها كوشش نمائيد، مقتضى است انشاءالله تعالى همان ماموريت را با قاطعيت و تلاش بيشترى پيگيرى كرده و با تدبير و كاردانى خاصى كه داريد، در رفع نابسامانى‏هاى منطقه كه معلول بى توجهى و يا دشمنى رژيم منفور گذشته با خلق كرد و ويرانگرى‏هاى فرقه‏هاى گمراه و خائن و ويرانگر مى‏باشد، سعى كافى را مبذول داريد. اميد است ارگان ها، نهادهاى دولتى و اهالى محترم آن منطقه ايدهم الله تعالى با شما همكارى‏هاى لازم را بنمايند. از خداى تعالى موفقيت جنابعالى را در اين راه مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 250

تاريخ 31/5/61

بيانات امام خمينى در جمع روحانيون كاروان‏ها حج، پرسنل دادستانى مركز، دادسراها و دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى دادستانى ارتش جمهورى اسلامى

امروز توقع ملت از شما آقايان روحانيون بسيار زياد است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

امروز سر و كار ما با آقايان روحانيين است بيشتر، و كسانى كه آنها هم صبغه روحانى انشاءالله دارند و در محضر روحانيين مشكل است كه انسان بتواند همه حرف‏ها را عرض كند. مسائل بسيار زياد است، مربوط به آقايان روحانيون به طور عموم و مسائلى مربوط به روحانيونى كه با كاروان‏هاى حج مشرف مى‏شوند كه مخصوص آنهاست، و مسائلى كه مربوط به قضات و دادستان‏هاى كشور است، و مسائل ديگرى كه معلوم نيست كه ما مجال كنيم ديگر عرض كنيم مگر مختصرى.

آنكه مربوط به قشر روحانيون است، خود آقايان بهتر مى‏دانند كه روحانيون در هر جا كه هستند، آن روحانى‏اى كه در راس روحانيت مثلاً واقع است، مثل مراجع، تا آن روحانى‏اى كه در يك روستا، در يك ده مشغول خدمت به اسلام است. امروز توقع ملت، بلكه توقع مستضعفان و ملت‏هاى جهان از شما آقايان روحانيون، در هر جا هستيد، بسيار زياد است. و امروز شما غير از ديروزى است كه در سلطه نظام فاسد پهلوى و در تحت ستم ستمكاران جهان بوديد. آن روز اگر چنانچه سكوتى، قصورى بود، مى‏پذيرفتند كه آقايان نمى‏توانند الان مسائلشان را آنطور كه هست، مسائل اسلام را آنطور كه هست، قدرت ندارند كه عمل كنند و به مردم برسانند، ولى امروز اين مساله حل شده است و بحمدالله همه آقايان در هر جا كه هستند با آزادى مى‏توانند مسائل را طرح كنند و با آزادى مى‏توانند مردم را ارشاد كنند.

اگر امروز راجع به هر قضيه‏اى كه براى ملت، قضاياى عمومى كه براى ملت پيش مى‏آيد و خداى نخواسته روحانيونى كه ارتباط با آن مسائل دارند، قصورى بكنند يا اشتباهى بكنند، اين اشتباه و قصور ديگر در محضر خداى تبارك و تعالى و در پيشگاه مردم پذيرفته نيست. ديگر ما نمى‏توانيم بگوئيم كه ما چه بكنيم، سازمان امنيت است و ما كارى ازمان نمى‏آيد. ما الان، شما آقايان الان در مسائلى كه پيش مى‏آيد آزاديد كه مطالبى كه مربوط به اسلام است، مطالبى كه انحراف واقع مى‏شود در هر جا، آن مسائل را ارشاد كنيد، مردم را ارشاد كنيد، كارمندان دولت را ارشاد كنيد و مسائل را با خود آنها در پيش بگذاريد و انحرافات را رفع كنيد. گرفتارى‏هاى سابق، همه شما، اكثر شما يك مقداريش

صحيفه نور ج 16 صفحه 251

را مشاهده كرده است و بعضى شما كه سنتان بالاست، از اول تا حالا، تا زمان انقراض اين رژيم فاسد، ديده‏ايد كه چه كارهائى بوده است و شما با چه اشخاصى مواجه بوديد و چه اشخاصى حكومت بر ملت مى‏كرد و حكومت بر اين مستضعفين مى‏كرد. ما به شكرانه اين معنا كه از آن گرفتارى‏هاى بسيار عجيب و غريب كه در طول تاريخ نظيرش مثل اين پنجاه سال اخير واقع نشد، به شكرانه نجات از او، امروز بايد به خداى تبارك و تعالى كه ما را از اين گرفتارى بزرگ نجات داده است، شكر كنيم و شكر اين است كه ما الان خدمت كنيم. شكر لفظى بايد بكنيم، اما شكر حقيقى آن است كه ما در ازاى رهايى از اين رژيم فاسد كه همه چيز ما را به باد فنا داد و مى‏خواست بدهد، اينكه ما امروز كارى بكنيم كه خداى تبارك و تعالى از ما راضى باشد.

بر تمام كسانى كه مى‏توانند يا اجتهاداً يا تقليداً قضاوت كنند واجب است كه در قضاوت وارد بشوند

امر مهم، مساله قضاوت است. از امورى كه شايد در كم امرى اسلام آنقدر به آن توجه داشته است، مساله قضاوت است و مساله دادسراها و دادگاه‏ها كه سر و كارشان با همه چيز مردم است. بايد اين معنا را من عرض كنم كه قضاوت از امورى است كه واجب است به طور كفائى، و واجب كفائى قبل از آنكه پيدا بشود به مقدار كفايت، بر آحاد، واجب است. يعنى اگر يك قضاوتى زمين بماند يا يك جايى منحرفين وارد قضاوت بشوند، بر تمام كسانى كه مى‏توانند يا اجتهاداً يا تقليداً قضاوت كنند، بر همه اينها واجب است كه در قضاوت وارد بشوند و رفع احتياج را بكنند. ما امروز وقتى كه احتمال اين معنا را بدهيم، يا اينكه با آقايانى كه متصدى امور قضايى و دادگاه هستند صحبت مى‏كنيم، از اين معنا كه ما كم داريم قاضى، آن مقدارى كه لازم داريم كم است، و اگر چنانچه در حبس‏ها از اين منحرفين يا محتمل الانحراف‏ها باشند و نتوانسته‏اند آنها را رسيدگى كنند، براى كمبود قاضى است. اين يك امرى است كه براى نجات فرض كنيد يك عده‏اى كه محتمل است كه اينها بيگناه باشند يا گناهشان اندك باشد، واجب است بر همه اشخاصى كه از آنها قضاوت مى‏آيد در اين امر، داوطلب بشوند تا به امر قضا وادار بشوند و اين نقيصه را از بين ببرند. مدرسين محترم حوزه علميه قم كه بحمدالله بسيار فعال هستند، بايد اين مساله را در حوزه علميه قم مطرح كنند كه امروز اشخاصى كه صلاحيت دارند ولو تقليداً براى قضاوت، اين اشخاص اسم‏نويسى كنند و بيايند در اين مواردى كه، زندان‏هايى كه اشخاص هستند، تا اينكه حل اين قصه بشود كه مثلاً اشخاصى بايد زود كارشان تمام شود و ما نداريم افراد. اين يك امر واجبى است يعنى بر همه واجب است، تا آنوقتى كه آن مقدارى كه احتياج است بر آورده بشود. گاهى وقت‏ها انسان به واسطه احتياط، خلاف احتياط مى‏كند. احتياط مى‏كند فلان آقا كه امر قضا مشكل است و نمى‏شود رفت و نمى‏شود كرد، اينطور چيزها، با اينكه واجب كفائى، واجب عينى است اول به همه، وقتى يك عده‏اى عمل كردند و كفايت حاصل شد، آنوقت از ديگران ساقط مى‏شود، و الا همه معاقب هستيم. اگر چنانچه قضا به زمين بماند، احتياط بر اين است كه وارد بشوند،

صحيفه نور ج 16 صفحه 252

يعنى امرى است واجب، معلوم الوجوب، اين احتياط مى‏كنند، اين عذر نمى‏تواند باشد. يا اشخاصى مثلاً مى‏خواهند ادامه بدهند تحصيلاتشان را و بايد هم ادامه بدهند، اما در يك وقتى كه يك واجبى به عهده آنها هست، نمى‏توانند به اين امر مستحب بسيار ارزنده مشغول باشند، بايد بروند اين كار را به اندازه كفايت انجام بدهند كه مبادا خداى نخواسته يك نفر آدم بيگناه به كارش رسيدگى نتوانستند بكنند. بايد بيايند آقايان و وارد بشوند و رسيدگى بكنند. و اين امر را من امروز به عهده مدرسين قم و علماء مشهد و اصفهان و جاهاى ديگرى كه حوزه‏هاى علميه هست، از آنها اين عهده آنها مى‏گذاريم كه آنها خودشان به فكر اين باشند كه افراد را بخواهند و افراد را تشويق كنند، به هر ترتيبى كه مى‏توانند، و تعزير كنند از اينكه يك امر واجب شرعى است، نمى‏شود يك امر واجب شرعى زمين مانده و من مشغول نماز شب بشوم. وقتى آن واجب شرعى است، اگر مزاحم با هر مستحبى بشود، آن واجب شرعى را بايد من عمل كنم. اين يك مساله است كه لازم است كه تذكر داده بشود و آقايان مدرسين هم و علماى اعلام بلاد هم تذكر بدهند و اين نقيصه را كم كنند تا اينكه اين مشكل حل بشود.

قضات بر وفق شرع عمل كنند، به قوانين سابق اعتنا نكنند

مساله ديگر، قضيه باز راجع به قضاوت است كه بايد خيلى توجه بكنند آقايان قضات، آقايان دادستان‏ها، كسانى كه متكفل اين امر مهم اسلامى هستند، كه مسؤوليت اين زياد است و لازم هم هست كه شما مسؤوليت را به عهده بگيريد. بايد وارد شد لكن در يك امر بزرگى است، توجه بكنند كه جان و مال و ناموس يك ملت در دست اين قضات است و در دست اين دادگاه‏هاست و مسوول اين مسائل هستند و بايد تا آن مقدارى كه مى‏توانند، تا آن مقدارى كه قدرت دارند، توجه بكنند به مصالح عمومى اسلام. نه اين كه گناهكار است، از او بگذرند، و نه آن كه خداى نخواسته گناهكار نيست، يك وقتى مبتلا بشود. قاضى بايد يك آدم قاطعى باشد كه در دو طرف قضيه قاطعيت داشته باشد. اگر يك كسى به حسب حكم شرع بايد اين را كشت، ترحم نكنند، جايز نيست. اگر بايد فرض بفرمائيد كه حبس و تعزير بشود، تعزير بكنند و اگر يك كسى خداى نخواسته يك آدمى است كه گناهكار نبوده است، بدون وقفه او را تبرئه كنند و بدون وقفه او را آزاد كنند. قاضى بايد اينطور باشد، فكرش اينطور، نه رئوف و مهربان باشد كه جنايتكاران را هم به او رافت كند، آن هم جنايتكارهائى كه يك نمونه‏اش را من و شما در چند شب پيش ديديم و پشت انسان را لرزاند و بسيار نمونه دارد كه ما نديديم. اينهائى كه بعدها معلوم مى‏شود، تا آخر هم كه معلوم نمى‏شود، در بارگاه خدا معلوم مى‏شود، بعدها معلوم مى‏شود، ما كمى‏اش را ديديم، يك نمونه‏اش اين بود كه چند شب پيش از اين ديديد كه انسان نمى‏تواند بفهمد كه يك آدم كه از اول به فطرت الهى متولد شده است تا اين حد جنايتش مى‏رسد. تصور اين معناها براى انسان مشكل است. من گمان ندارم كه هيچ حيوانى نسبت به حيوان ديگر اينطور بكند. خوب، يك همچو مسائل هست آنوقت اگر چنانچه يك آقاى قاضى رافتش بگيرد كه امثال اينها را با آنها ملايمت بكند، يعنى نمى‏گويم كه زايد بر آن مقدارى كه قضاء الهى اجازه مى‏دهد، ابداً حتى يك سيلى نبايد

صحيفه نور ج 16 صفحه 253

بزنند. اما آنى كه به حسب حكم شرع، حكمش قتل است، مسامحه نكنند. از آن طرف هم طورى باشد كه اگر چنانچه يك نفر آدم بيگناه است، حتى مانع بشود از اينكه يك حرف تند به او بزنند. آنها هم كه گناهكارند حق نيست به اينكه با آنها معامله غيرانسانى بكنند. آنها مستحق قتلند، بايد قتل بشوند، مستحق اعدامند، اعدام بايد بكنند، اما زايد بر آن بخواهند كارهائى بكنند، اين را بدانند كه مسوول هستند. و همين طور متصديان حبس و زندان‏ها بايد اين معنا را توجه داشته باشند، چه اشخاص كه در راس هستند و چه اشخاصى كه مشغول اجراى عمل هستند، بايد اين معنا را توجه بكنند كه حدود الهى معنايش اين نيست كه يك كسى كه مستحق قتل است ما فحش به او بدهيم، جايز نيست اين، يا به او سيلى بزنيم، حق نيست، يعنى قصاص دارد اين. يك نفر آدم جانى كه دارند مى‏برند بكشندش، اگر شما يك سيلى بزنيد، او بايد حق دارد به شما سيلى را عوض بزند و خلاف شرع كرديد. گمان نكنيد كه حالا كه اين آدم توى حبس آمده است، ما بايد با او رفتار بد كنيم، انشاءالله نمى‏كنيد و نبايد بكنيد. و همين طور قضات محترم شرع، بايد موازين را با دقت، با كمال دقت موازين را عمل بكنند و خداى نخواسته يك وقت برخلاف موازين اسلامى واقع نشود. مائى كه مدعى هستيم كه جمهوريمان جمهورى اسلامى است، احكام اسلام بايد در اين جمهورى اجرا بشود. يكى از امور مهم، قضيه زندان‏هاست، يكى از امور مهم، قضيه دادگاه هاست، دادسراهاست، دادگسترى هاست. اگر بنا باشد كه حالا هم خداى نخواسته مثل زمان رژيم سابق، در دادگسترى‏ها كارهاى خلاف شرع بشود، خوب، ما بايد فاتحه اين جمهورى را بخوانيم. و اين مكرر سفارش شده است كه اگر قوانين نداريد، بايد بخشنامه كنيد كه تمام قضات بر وفق شرع عمل كنند، به قوانين سابق اعتنا نكنند.

و من حالا هم اعلام مى‏كنم به تمام سرتاسر قضات كشور، كسانى كه متصدى قضا هستند، كسانى كه در دادگسترى هستند، تمام قوانينى كه در زمان طاغوت بوده است و برخلاف شرع بوده است، تمام بايد دور ريخته بشود و مسووليتش به گردن من، تمام را دور بريزيد و به جاى او قوانين شرع را عمل بكنيد.

شوراى قضائى - بايد - اگر نكردند اين كار را خداى نخواسته، حالا بخشنامه كنند به همه سرتاسر كشور، به دادستان‏ها و به دادگاه‏ها و به دادگسترى‏ها و به همه اينها امر كنند به اينكه تمام احكامى كه به حسب قانون، قانون فاسدى كه گذرانده‏اند، تمام اينها فاسد است و مگر حالا گاهى پيدا بشود كه مطابق شرع باشد، خوب، آنها را عمل بايد بكنند و آن چيزهائى كه برخلاف شرع است هيچ كس حق ندارد عمل بكند و هر كه عمل بكند، علاوه بر اينكه پيش خداى تبارك و تعالى رو سياه است و عذر اينكه ما به قانون عمل مى‏كنيم، غلط است. كدام قانون؟ قانون مخالف با اسلام؟ قانون مخالف با شرع؟ نبايد به آن عمل بشود. شما اگر با قانون سابق هم باز عمل بكنيد، خوب، يكى از ماده‏هاى متمم قانون اساسى سابق اين بود كه هيچ قانونى برخلاف شرع، قانون نيست. منتها پيشتر به آن عمل نشده سابقاً به آن عمل نكردند. بنائاً عليه آن چيزهائى كه به اسم قانون آورده‏اند و بر خلاف شرع است، به حسب قانون اساسى زمان سابق هم قانون نيست.

صحيفه نور ج 16 صفحه 254

شما مى‏توانيد آنوقت اگر از شما سوال كردند چرا كرديد، بگوئيد قانون اساسى سابق هم ا ين را گفته است، قانون حالا هم كه اينطورى است، و مجرم هست كسى كه اين عمل را بكند. به هيچ كس نبايد اعتنا بكنيد، هر كس گفت كه اين كار خلاف شرع را بايد مطابق قانون عمل كنيد. توى دهنش بزنيد، به هيچ كس اعتنا نكنيد. نمى‏گويم پاشيد سيلى به او بزنيد، لكن جلويش بايستيد و بگوئيد كه اين خلاف شرع است من نمى‏كنم و نبايد هم بكنم. و انشاءالله آقايان هم كرده‏اند اين كار را. و اگر چنانچه اعتنا نشده، ثانياً - چيز بكنند و - متخلفين را دعوت كنند و محاكمه كنند.

دادگسترى سابق بايد متحول بشود به يك دادگسترى اسلامى. مجرد اينكه قانون سابق بوده ما بايد به آن عمل بكنيم، به حسب قانون سابق هم نبايد به آن عمل كرد، براى اينكه قانون اساسى سابق اساس است. قانون اساسى سابق، متممش مى‏گويد كه هر قانونى برخلاف شرع است، قانون نيست اصلاً. بنابراين، اينكه مى‏گوئيد قانون اينطور مى‏گويد، غلط مى‏كند، قانون نيست اين، اين يك قراردادى بوده است كه زمان طاغوت، طاغوت بوده، بنائاً عليه آقايان نبايد اعتنا بكنند به اين امور و بايد بخشنامه بكنند. شوراى نگهبان، شوراى قضايى بخشنامه بكنند و همه جا بگويند به اينكه اين قوانين سابق كه مخالف شرع بوده، نبايد عمل بشود و اگر كسى عمل بكند مجرم است و بايد محاكمه بشود به جزاى خودش برسد. اين هم راجع به اين جهت، و البته مسائل زيادى راجع به مسائل دادگاه و قضا هست لكن ديگر مجال اين نيست.

حقيقت حج اينست كه ببينيد مستضعفان جهان چطورند

و راجع به حج و آقايانى كه در حج، در كاروان‏ها هستند. حقيقت حج اين است كه شما برويد درد مردم را ببينيد، ببينيد فقرا چه جورى هستند، شما هم بشويد آنطور، ببينيد مستمندان جهان چطورند، شما هم آن رنگ در آئيد. اگر مردم توقع داشته باشند كه حالا كه ما حج مى‏رويم بايد براى ما همچو رفاه حاصل بشود كه در منازلمان هم نيست، اين حج نمى‏تواند باشد. آن حجى كه خداى تبارك و تعالى بر اشخاص واجب فرموده است اين است كه برويد آنجا زندگانى مردم را ببينيد. آنوقت كه ما رفتيم، زندگانى آنوقت حجازى‏ها را يك مقدارى ديديم كه حالا حجاج نمى‏توانند ببينند. آنوقت كه ما با اتومبيل بين مكه و مدينه مى‏رفتيم، هر جا اتومبيل مى‏ايستاد، هر جا در اين بيابان‏هاى لم‏يرزع طولانى، هر جا اتومبيل مى‏ايستاد، از زير اين بته‏ها و اينها آمدند بيرون، بچه‏هائى كه هيچ لباس نداشتند، زن‏هائى كه لباسشان فقط ساتر بود، مردهائى كه وضعشان را انسان نمى‏تواند بيان بكند، مى‏آمدند و از مردم گدائى مى‏كردند. بايد اينها را انسان ببيند و بعد توقع بكند به اينكه نخير، ما بايد حالا كه حج مى‏رويم و با كاروان مى‏رويم و نمى‏دانم چى مى‏رويم، حالا بايد در آنجا همه چيز براى ما مهيا باشد. خير، يك قدرى بايد توجه به اين مسائل بكنند. آقايان روحانيون مردم را توجه بدهند به اين مسائل كه توقعات آنها در سطح بالا نباشد. شما را با طياره مى‏برند، آنوقت‏ها كه مى‏رفتند، با الاغ مى‏رفتند، چند وقت مى‏رفتند، در بعضى جاها چهارده ماه طول مى‏كشيد، چهارده ماه طول مى‏كشيد

صحيفه نور ج 16 صفحه 255

رفت و برگشت حج. حالا شما دو ساعت، سه ساعت سوار مى‏شويد با طياره با راحتى مى‏رويد آنجا. آنوقت كه مى‏رفتيد، خانه‏اى تو كار نبود كه شما برويد. شما خودتان بايد برويد تهيه بكنيد و خودتان برويد زحمت بكشيد. آن هم آن خانه‏هايى كه بودند و آن وضع و آن كثافتى كه در آنوقت بود. حالا خانه برايتان تهيه كرده‏اند. خوب، شما حاجى هستيد، شما مسلمانى هستيد كه مى‏خواهيد به داد مسلمين برسيد، به داد مستضعفين جهان برسيد. اينقدر بالا نبريد توقعات خودتان را كه خداى تبارك و تعالى يك وقت خداى نخواسته امر بفرمايد كه ا ينجور نشود، و نمى‏شود آنوقت، آنوقت گرفتارى زياد مى شود.

بايد شما آقايان روحانيون، مردم را تذكر بدهيد به اينكه اگر يك كمبودى هست، آقايان كه رفتند كارها را كردند، زحمت كشيدند و دارند هم الان مى‏كشند، وليكن بيشتر از آن قدرت‏شان كه نمى‏توانند زحمت بكشند. به اندازه وسعشان، به اندازه قدرتشان زحمت كشيدند و كار انجام دادند، خانه تهيه كردند با آن سختى‏هائى كه در آنجا هست، لكن نمى‏توانند بيشتر از اين بكنند. اگر يك وقت ديديد يك چيزى كسرى داريد، نه اينكه آقايان نخواسته‏اند آقايان نتوانسته اند. وقتى نتوانستند چه بكنند؟ بگويند كه آقايان حج نيائيد براى اينكه ما مى‏توانيم براى شما يك جاى بزرگى درست كنيم و نمى‏دانم يك تفريحگاهى داشته باشيم و چه؟ يا نه، بيائيد و يك قدرى هم توجه كنيد به زحمت‏هائى كه فقرا مى‏كشند.

مردم هم بايد دنبال اين امر باشند كه مساله حج را ياد بگيرند

در هر صورت اين وظيفه علمائى هست كه در كاروان‏ها هستند، يعنى يكى از وظايفشان. يكى از وظايف مهم هم قضيه آشنا كردن مردم است به مسائل حج. بسيار آدم مى‏بينيد كه حج مى روند، زحمت مى‏كشند، لكن مساله حج را نمى‏دانند، آنجا گرفتار مى‏شوند. بعد كه آمدند، بعد از چند سال سوال مى‏كنند كه ما اينجور كرديم آيا حجمان درست است يا نه؟ ما اينطور نكرديم، آيا درست است يا درست نيست؟ آيا ما محرم هستيم باز يا نه؟

بايد آقايان مردم را جلسه قرار بدهند، جلسه درس قرار بدهند، درس بدهند، مردم را به آداب حج را، واجبات حج را، محرمات حج را، اينها را بگويند. آدابش هم نشد، نشد، اما محرمات و واجبات را به مردم تعليم كنند و هر روز داشته باشند، مردم هم موظفند كه بروند پيش آقايان در اين درس‏ها اگر دارند، بروند آقايان گوش كنند و مسائل حج را ياد بگيرند كه بعدها گرفتار نشوند كه وقتى كه آمدند، من طوافم چه جورى بود، آيا درست است يا نه؟ وقتى مساله را ياد گرفتيد، ديگر درست مى‏شود و عيبى پيداكند. اين هم يكى از وظايفى است كه همه دارند و روحانيون بايد اين وظيفه را در آنجا انجام بدهند و مردم هم بايد دنبال اين امر باشند كه مساله حج را ياد بگيرند، نه اينكه ما فقط حج برويم و هر چه شد، شد ديگر. نه، اين غير از ساير جاهاست. خوب، انسان زيارت مى‏رود، اگر زيارتش هم چيزى نشد، ديگر اشكالى برايش پيدا نمى‏شود. اما اينجا اشكال پيدا مى‏شود بعد محرم مى‏ماند، بعد بايد

صحيفه نور ج 16 صفحه 256

دوباره حج برود. از اين مسائل مشكل پيش مى‏آيد كه بايد براى خاطر خودتان هم اين مسائل را تعقيب كنيد كه ياد بگيريد و در اشتباه و خطا نيفتيد كه بعدها اسباب زحمت‏تان بشود. اين هم يكى از مسائل است.

امور سياسى كه در حج واقع مى‏شود، بايد روى نظام باشد

از مسائل ديگرى كه باز آقايان روحانيون كه در كاروان‏ها هستند، به مردم بگويند كه بايد اين امر، امورى كه در آنجا واقع مى‏شود، امور سياسى‏اى كه در حج واقع مى‏شود، روى نظام باشد. اينكه هر كس خودش بخواهد يك كارى بكند، اين هرج و مرج هميشه غلط بوده. هر امرى بايد يك نظمى داشته باشد. مى‏خواهند اجتماع كنند براى فلان امر، خوب، يك كسى كه متكفل امور حج است بايد برنامه بدهد روى آن برنامه عمل بكنند. هر كسى بخواهد كه در هر گروهى بخواهد خودش عليحده روى مذاق خودش كه اختلاف هم خيلى هست بين مذاق ها، بخواهد هر چى بشود، هم گرفتارى آنجاها پيدا مى‏شود و بدتر از آن، اين است كه گاهى وقت‏ها اسباب و هم مى‏شود براى جمهورى اسلامى. نبايد كارى بكنند كه براى جمهورى اسلامى يك بدنامى پيدا بشود. خوب، مبلغينى كه الان در همه جاى دنيا تقريباً هستند، برضد ما همه تبليغات را، بر ضد جمهورى اسلامى همه تبليغات را دارند مى‏كنند، ديگر ما خودمان يك كارى نكنيم كه يك مطلبى دست آنها بيفتد و هر چى مى‏خواهند به آن باد بكنند و هر چى مى‏خواهند زيادش بكنند. اين هم يكى از مسائل لازم است كه به هر كسى در كاروانى كه هست، بگويد كه روى ميزانى و روى برنامه بايد كارها انجام بگيرد، نه هرج و مرج باشد، هر كه هر طورى دلش مى‏خواهد عمل بكند. اين هم يك مساله‏اى است كه بايد آقايان به آن خيلى توجه بكنند و اشخاصى كه حج مى‏روند هم توجه بكنند كه خداى نخواسته حج‏شان مخلوط به معصيت، يك وقتى نشود. همه‏اش اسلام باشد و همه‏اش عبادت باشد. راهپيمائى‏ها عبادت باشد، نه معصيت، شعارها عبادى باشد، نه معصيتى، جورى باشد كه براى خدا باشد. هر كه هر كارى دلش مى‏خواهد، به هر كه مى‏خواهد بد بگويد، نه، اينطور نيست. بايد اين مسائل روى يك برنامه صحيحى كه از قبل ريخته مى‏شود، اين مسائل هم بايد توجه به آن بشود.

در اين عصر ما، همه الفاظ محتواى خودشان را از دست داده‏اند

و از امورى كه براى همه ما لازم است، اين است كه ما يك توجهى به مسائل دنيا بكنيم، ببينيم وضعش چه جورى است. من فكر مى‏كردم كه در اين عصر ما، همه الفاظ محتواى خودشان را از دست داده‏اند. ما در يك عصرى واقع شده‏ايم كه الفاظ از آن معنى‏اى كه دارند، فرار كرده‏اند، يك معانى ديگرى دنبالش آمده. معنى عدالت را انسان نگاه مى‏كند در دنيا، الان يك جور ديگر است. معنى خلقى بودن را آدم ملاحظه مى‏كند، مى‏بيند يك وضع ديگرى دارد. سازمان‏هاى امنيت دنيا را انسان وقتى ملاحظه مى‏كند، مى‏بيند كه سازمان ناامنى است، نه سازمان امن، اما اسمش سازمان امن است. جمعيت‏هاى طرفدار بشر را انسان مى‏كند، مى‏بيند كه همين جمعيت طرفدار بشر، طرفدار ظالمند،

صحيفه نور ج 16 صفحه 257

طرفدار بشر نيستند، طرفدار ظلمه هستند. اين كارهائى كه، اين چيزهائى كه در دنيا الان از اين قدرت‏هاى بزرگ واقع مى‏شود، هيچ كس نيست كه از آنها بپرسد كه چرا. گاهى يك جائى، يك چيزى يك كسى مى‏گويد، اما مساله، مساله‏اى است كه وقتى بنا باشد كه سازمان‏هاى بزرگ دنيا اختيارش دست چهار پنج نفر باشد، اين را نمى‏شود گفت كه اين امنيت بشر، سازمان طرفدار بشر نمى‏دانم سازمان كذا. اين اختيارش دست چهار پنج نفر است، اين هم مطلب خودش را از دست داده كه بايد براى همه مردم باشد، چهار پنج نفر همه چيزها را دارند. هر كارى همه بكنند يك نفر بگويد نه تمام مى‏شود. اين هم بايد از روى حق وتو يك امرى است كه هيچ آدمى نمى‏تواند بپذيرد و اين مجالس مثلاً عمومى دنيا كه براى اين امور است اين را پذيرفته‏اند. اينكه هيچ آدمى، هيچ انسان نابالغى هم نمى‏تواند بپذيرد كه ما مى‏خواهيم همه دنيا بر عدالت باشند، لكن اختيار دست اين دو نفر، اين چند نفر باشد! هر جا را اينها مى‏چاپند اگر چنانچه مثلاً سازمان بين‏المللى كذا بخواهد جلويش را بگيرد فوراً وتو مى‏كنند، مى‏گويد نه. غلط مى‏كنيد اين حرف را مى‏زنيد. آن يكى مى‏ريزد افغانستان، اگر يك وقت بگويند چرا، مى‏گويد نه. غلط كردى.آن يكى مى‏ريزد به مثلاً بيروت و امثال ذلك، اگر چنانچه بخواهند در آنجا حرفى بزنند مى‏گويند غلط كردى.

الان اسرائيل در مقابل همه كشورهاى اسلامى ايستاده مى‏گويد غلط نكنيد. اين تاسف ندارد؟ انسان نيستند اينهائى كه در راس امور هستند كه اسرائيل در مقابلشان ايستاده مى‏گويد فضولى موقوف. آمد و بيروت را گرفت و آنهمه جنايات وارد كرد و سازمان آزاديبخش را به هم زد اوضاعش را و همه را متفرق كرد و بعد هم بدانيد كه شماهائى كه ساكت بوديد و در اين جنايات مقابله نكرديد همين نشستيد و يك كلمه‏اى گفتيد، آن هم كلمه‏اى كه بااين موافق باآنها بوده، نوبت شما هم مى‏رسد. اسرائيل به خدمت شما هم مى‏آيد.

تاسف دارد كه اسلام آن وضع را دارد و كسانى كه ادعاى اسلام را مى‏كنند اين وضع را دارند. اسلام نسبت به متخلفين، نسبت به متجاوزين آنطور سختگيرى مى‏كند و اينهائى كه مى‏گويند ما تابع اسلام هستيم تشويق هم مى‏كنند. آمريكا كه در راس تمام جنايتكارهاست و همين جنايت اين چند وقت بيروت با دست مخفى آمريكا و ظاهر اين صهيونيست غلط، اين مجرم واقع شد، امريكا اساس كارش بود. خود آنها هم اقرار كردند به اين امر كه قضيه، قضيه طرح آمريكائى است. اگر آمريكا نبود، به اسرائيل مى‏گفت غلط نكن برو كنار، مى‏رفت. اين آمريكا، اين كتكى است كه مسلمان‏ها از آمريكا مى‏خورند، آنوقت آقايان ادعاى اسلام مى‏كنند، ادعاى طرفدارى از مسلمين مى‏كنند، همه چيزشان را تقديم آمريكا مى‏كنند، عذر هم از آنها مى‏خواهند. اين تاسف ندارد براى ملت‏ها، براى اسلام، براى همه؟! اين ملت‏ها توجه ندارند به اينكه اينها دارند چه مى‏كنند؟! آنها با بيروت و با زن و بچه و فقير و بيچاره مردم چه كردند و همه كارها را انجام دادند و به هم زدند همه اوضاع را و همه نشستند و تماشا كردند و يك عده هم طرفدارى كردند و اگر هم يك كلمه‏اى گفتند، يك كلمه‏اى بود، گذشتند و رفتند و همه جنايت‏ها واقع شد. شما خيال مى‏كنيد اسرائيل قانع به اين امور است؟ اسرائيل بنايش بر اين است

صحيفه نور ج 16 صفحه 258

كه همه اين مسلمين را از بين ببرد، آمريكا هم بنايش بر اين است كه اسلام نباشد در كار. اينها براى اينكه جمهورى اسلامى، اسم اسلام را دارد و مى‏خواهد به اسلام عمل مى‏كند، همه با آن مخالفت كردند، مخالفت كردند از حيث تبليغات، مى‏گويند كه ماها آمريكائى هستيم! مى‏گويند كه ما اسرائيلى هستيم! مائى كه بيست سال بيشتر است، بيست سال حتماً بيشتر است فرياد زده‏ايم كه گرفتارى مردم از دست آمريكاست و از اسرائيل، ما اسرائيلى هستيم اما آنهائى كه نشستند آنجا و اسرائيل دارد مى‏رود ممالك خودشان را از بين‏برد، آنها نخير، همه مخالف اسرائيل هستند! اگر مخالفيد، چه كرديد؟ چه عملى انجام داديد؟ اينها مصيبت‏هائى است كه ما در يك عصرى واقع شده‏ايم كه همه چيز به هم ريخته است آن كه مى‏گويد من مسلمانم يك معناى ديگرى است از اسلام برداشت مى‏كند. آنى كه مى‏گويد اسلام راستين، يك مساله ديگرى مى‏خواهد بگويد غير اسلام. آن كه اسلام شناس است يك چيز ديگر را مى‏شناسد غير اسلام. آن كه طرفدار حقوق بشر است يك مساله ديگر را مى‏گويد غير حقوق بشر. اصلاً الفاظ بكلى از محتواى خودش خالى شده. شما، اين را من عرض كردم شما خودتان برويد دنبالش، ببينيد كجا يك لفظى از قبيل اين الفاظى كه متعارف بوده، عدالت، عدالت اجتماعى نمى‏دانم طرفدارى از حقوق بشر است، سازمان امنيت كذا نمى‏دانم سازمان كذا، شما دنبال برويد، تعقيب كنيد، ببينيد كدام يك از اينها محتواى خودش را دارد. كدام يك از اينها، آن معنائى كه هست، آن معنا اراده از او مى‏شود. اسلام وقتى گفته مى‏شود، اين اسلامى كه ما مى‏گوئيم اصل نيست، آن كه اسلام راستين مى‏گويد، برخلاف همه مقررات اسلام، اين جنايت را دارد مى‏كند. آن كه تروريست است مى‏گويد كه ما قواى مسلحه هستيم، ما قيام مسلحانه كرديم. قيام مسلحانه اين است كه ما در تلويزيون ديديم؟! قيام مسلحانه اين است كه بچه‏هايى را بكشند و آتش بزنند؟! اين قيام مسلحانه است؟! اين الفاظ عوض شده، معلوم مى‏شود قيام مسلحانه عبارت از اين است و تروريسم عبارت از يك چيز ديگر است! همه چيز اينطور است. حالا من اصل مطلبش را القاء كردم شما دنبالش بكنيد. اگر پيدا كرديد در دنيا يك لفظى را كه مطابق معنايش الان معنا مى‏شود و عمل مى‏شود، به من هم اطلاع بدهيد تا من هم استفاده بكنم، ولى مطمئن باشيد كه در قوطى هيچ عطارى اين چيزهايى كه اينها مى‏گويند نيست و هر چه اينها مى‏گويند، هر چه اينها مى‏كنند، برخلاف آن مسائلى است كه مى‏گويند. حرفش را مى‏زنند، عملشان، كارشان برخلاف اوست. آن كه مى‏گويد اسلام، مى‏گويد اسلام، اسلام راستين بايد باشد، اين اسلامى كه اينها مى‏گويند اسلام راستين نيست، آنوقت يك همچو جنايتى را مى‏كنند به اسم اسلام راستين. آن كه دم از حقوق بشر مى‏زند، پايمال مى‏كند ممالكى را كه بيچاره هستند، ممالكى كه زير پاى اينها دارد پامال مى‏شود، و اسمش را مى‏گذارند كذا. آن كه مى‏گويد ما براى صلح قيام كرديم و مى‏خواهيم صلح در دنيا باشد، همه جنگ‏ها را اينها راه مى‏اندازند. توى همين جنگى كه ما الان مبتلا به آن هستيم و كشور عراق هم مبتلا به آن هست، همين را آنها راه انداختند، لكن آقايان اين جنگ‏ها را راه انداخته‏اند كه صلح در دنيا پيدا بشود! همه جا جنگ راه مى‏اندازند كه صلح پيدا بشود! شما اگر ملاحظه كنيد، اينكه عرض كردم كه

صحيفه نور ج 16 صفحه 259

الفاظ چيز خودش را از دست داده يكى‏اش هم قضيه نطقى است كه چند روز پيش از اين، مصاحبه‏اى كه صدام كرده است در حضور عده زيادى از فرماندهان و اشخاصى كه درجه دارند و افسرند، اين صحبت‏ها را بايد ببينيد، نمى‏شود نقل كرد، بايد ديد كه او چه مى‏گويد، اينها را اولاً جمع كرده است كه نشانه پيروزى بدهد به صاحب منصب‏هايش براى اينكه پيروز شدند، در ايران پيروز شدند، در عراق هم پيروز هستند، نشان پيروزى مى‏دهد. نشان پيروزى هم محتواى خودش را از دست داده، اصلاً كلمه پيروزى مفاد خودش را از دست داده است. مرديكه عقبش زدند، توى دهنش زدند، بيرونش كردند، مى‏گويد ما پيروز شديم! محتوا از دست رفته. در نطقش آنقدر از اسلام تعريف مى‏كند، مى‏گويد شماها در طول تاريخ حالا من الفاظش را خيلى يادم نيست، اين را بايد هركس برود ببيند به اين درجه‏دارها و اين افسرهائى كه جمع شدند آنجا، مى‏گويد شما در طول تاريخ نه حالا، براى نسل‏هاى آينده و طول تاريخ ثابت كرديد كه علاقه‏مند به اسلام هستيد، علاقه‏مند به مردم هستيد، با مردم خوش رفتارى كرديد! اين اگر الفاظ از دست نرفته باشد، محتوايش از دست نرفته باشد، خوب اين هم مى‏شود يك آدمى راه برود توى جمعيت و اين حرف‏ها را بزند؟ من اين قدرت بيان صدام و جراتش را وقتى شنيدم كه اينطورى جرات دارد كه صاف، آن چيزى كه برخلاف است، در حضور جمع، صاف مى‏گويد و در آن هم تبليغ مى‏كند، من ياد يك قصه‏اى افتادم كه يك كسى از يك نفر شاعر پرسيد كه شاعرتر از همه عرب كى است؟ گفت بيا تا من نشانت بدهم. مى‏گويند برد او را در منزل خودش، ديد كه يك پيرمردى نشسته و از پستان بز دارد مى‏مكد و خيلى كثيف است، خيلى چطور است. گفت اينكه مى‏بينى اين از پستان اين بز مى‏مكد، اين پدر من است و اين هم براى اين از خود پستان مستقيماً مى‏مكد كه اگر بدوشد، يك خرده‏اى از اين شيرها مى‏ماند به كاسه و اينقدر اين آدم بخيل است، اشعر، اشعر شعراى عرب آن كسى است كه نمى‏دانم چندين سال است، سى سال است به اين پدر افتخار كرده، توى عرب با اين پدر افتخار، من بايد بگويم اخطب خطباى عرب، صدام است كه به اين شكست‏ها، پيروزى مى‏گويد، افتخار مى‏كند. از حرف‏هائى كه تازگى زده است، اين است كه اگر ايران بخواهد شهرهاى ما را چه بكند و فلان، ما جزيره خارك را چه خواهيم كرد. معلوم مى‏شود تا حالا مى‏توانسته بكند و نكرده! خوب، همه مردم، همه دنيا تو را مى‏شناسند كه تو هر كارى كه بتوانى مى‏كنى. اگر اگر يك جنايتى نكنى از باب اين است كه نمى‏توانى بكنى. تو اگر مى‏توانستى كه جزيره خارك و مراكز اسلامى ما را بمباران كنى مى‏كردى. اينقدر كه حالا مى‏كنى بيشتر از اين از دستت نمى‏آيد. آن كنار نشسته‏ايد با توپ‏هاى دوربرد مى‏زنيد، آبادان را هر روز مى‏زنيد، هر روز دزفول را مى‏زنيد، نمى‏دانم كجا، اين جاها را، هر جا دستتان مى‏رسد. شما نمى‏توانيد انجام بدهيد، نه اينكه اگر ما انجام بدهيم، شما انجام مى‏دهيد. ما ثابت كردند اينها كه ما، آن چيزهاى، نورافكن‏هاى هوايى را فرستاديم براى بصره، ارتش ما فرستاد براى بصره، خوب اينها مى‏توانستند توپ هم بفرستند، مى‏توانستند گلوله توپ هم، موشك هم مى‏توانستند بفرستند. اينكه نفرستادند، براى اينكه آن تربيت اين ارتش و اين سپاه، غير تربيت آن چيزى است كه سپاه آنها و ارتش آنها دارد. آنها تربيت‏شان

صحيفه نور ج 16 صفحه 260

تربيت كفر است و نانجيبى است. اينها تربيت‏شان تربيت اسلامى است، نمى‏خواهند اين كارها بشود. تو مى‏گوئى من مى‏كنم. نمى‏توانى بكنى، اگر مى‏توانستى تا حالا كرده بودى. اگر مى‏توانستى همه جزاير، همه جاهائى كه ما داشتيم به باد فنا بدهى، همه را تا حالا داده بودى. نتوانستى، تا حالا هر چه توانستى كردى و همه‏اش هم خيانت بوده و جسارت بوده و همه‏اش هم خرابى بوده، آن هم خرابى منازل مردم مستضعف و مردم فقير و مستمند. و مع‏الاسف همه گروه‏هاى دنيا كه دستشان قلم است، توى خانه‏شان نشسته‏اند مى‏نويسند، مى‏نويسند كه ايران نتوانست چه بكند، صدام چه كرد، چه كرد، هى از اين مسائل مى‏نويسند. ولى واقع مطلب را كه اينها عوض نمى‏كند، واقع مطلب اين است كه اگر ايران دستش بسته نبود و اسلام دست ايران را نبسته بود، حالا ديگر شهر بصره كه هيچ، شهر بغداد هم برايش چيزى باقى نمانده بود. اما چه كنيم كه دست ما بسته است و دست شما باز. شما افسارتان دست شيطان است و او به هر جا كه مى‏گويد عمل مى‏كنيد، و ما افتخار به احكام اسلام مى‏كنيم. دست ما را بسته است به اينكه نه، نبايد هيچ تعدى بكنيد، بايد موافق اسلام عمل بكنيد.

من اميدوارم كه انشاءالله همه ما، همه بشر هدايت بشوند و اين وضعى كه الان در بشر هست انشاءالله متحول بشود به يك وضع صحيحى. و انشاءالله خداوند اين دولت‏هاى اسلامى را بيدار بكند و آنها را به اسلام متوجه بكند. و اميدوارم كه ملت ما را پيروز بكند و ارتش و سپاهيان ما را در جبهه‏ها پيروز بكند و همه ما را در وفق احكام اسلام و در همه امورمان به طور اسلامى به ما توفيق بدهد كه عمل بكنيم. والسلام عليكم و رحمه الله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 262

تاريخ 3/6/61

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام فاكر

جناب حجت الاسلام آقاى محمدرضا فاكر دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحيم

چون به حسب مقتضياتى جناب حجت الاسلام آقاى طاهرى در خارج از كشور مسافرت مى‏كنند، جنابعالى به نمايندگى از طرف اينجانب در غياب ايشان تمام امورى كه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به ايشان محول بوده عهده دار باشيد و مسائل فرهنگى و اسلامى را با جديتى بيشتر پيگيرى نمائيد. اميد است انشاءالله در اين كار موفق باشيد. ضرورى است اقشار مختلف سپاه از فرماندهان و ساير پرسنل با جنابعالى همكارى‏هاى لازم را بنمايند.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:23 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 271

تاريخ 8/6/61

پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى گلپايگانى

حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته - قم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تلگرام شريف كه حاوى بشارت سلامت وجود مبارك بود، موجب تسلى خاطر گرديد. خداوند متعال را شكرگزارم كه سلامت را به جنابعالى اهدا فرمود تا ملت شريف از بركات وجود محترم برخوردار باشند. اميد است از ادعيه خالصه آن حضرت اينجانب و جمهورى اسلامى و متصديان آن بهره‏مند گرديم.

صحت كامل جنابعالى را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 272

تاريخ 9/6/61

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، فرماندهان سپاه پاسداران، علماى پاوه و اورامانات، گروهى از سفرا و كارداران و اعضاى اتحاديه انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان ايرانى‏در هند

اساس اين گرفتارى هائى كه بشر به آن مبتلاست، حب نفس است
بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هم متقابلاً به آقايان تبريك اين عيد سعيد را عرض مى‏كنم و اميدوارم كه خداوند اين اعياد را بر مسلمين و بر ملت شريف ايران مبارك فرمايد و مستضعفان جهان را بر مستكبران غلبه دهد كه آن روز عيد بزرگ مباركى خواهد بود و اميدوارم كه حاصل بشود يك همچو روزى. من عرض مى‏كنم كه اساس اين گرفتارى هائى كه بشر به آن مبتلا هست، از زمان آدم صفى الله تا امروز و از امروز تا روز حشر، آنكه بشر به آن مبتلا هست و اساس تمام فسادها و جنگ‏ها و ظلم‏ها و تعدى‏ها و تجاوزها بر آن محور است، اساسش حب نفس است كه شعبه‏هائى از اين حب نفس و مظاهرى دارد كه اگر ملاحظه بفرمائيد، اين مظاهر كه پايه‏اش حب نفس است، بشر را به تباهى كشيده و مى‏كشد و انبيا هم براى اصلاح اين امر آمده‏اند و مع الاسف آنطورى كه آنها مى‏خواستند، موفق نشده‏اند و گمان ندارم كه هيچ كس موفق بشود. يك شعبه از اين و يك مظهرى از اين حب نفس، حب رياست است، حب جاه است، حب غلبه است. از اول عالم تا حالا از اين قدرت‏هاى جابر هر چه به مردم رسيده است،از اين حب اشتهار، رياست، حب قدرت و از اينها بوده است كه اساسش همان حب نفس است، الان هم كه ما در يك وضعى باقى هستيم در دنيا كه همه مى‏دانيد دنيا الان چه خبر است و بر بلاد مسلمان‏ها چه مى‏گذرد و بر كشورهاى مظلوم چه ظلم‏ها واقع مى‏شود، اساس همه اينها همان حب مسند و رياست است. حب قدرت است كه آمريكا را وادار مى‏كند كه اين جنايت‏هايى كه در طول تاريخ بيسابقه است، انجام بدهد و حب سلطه و رياست است كه شوروى را برمى‏انگيزد كه اينطور با مردم دنيا و مظلومين دنيا رفتار كند و حب نفس است كه كشورهاى اسلامى، سران كشورهاى اسلامى در مقابل جناياتى كه از اين قدرت‏ها واقع مى‏شود و از وابستگان آنها واقع مى‏شود، بى تفاوتند. اگر چنانچه اين حب نفس در اين سران كشورهاى اسلامى نبود و اين حب جاه و قدرت نبود، با اين فجايع كه واقع شده است، با اين ظلم كه واقع شده است بر ايران و بدتر از او بر لبنان، نمى‏نشستند و تماشا كنند. همه ترس از اين دارند كه اين قدرت تخيلى كه بايد بگويم كه هيچ ارزش ندارد، ازشان گرفته بشود، از اين جهت آنطور خاضع شدند در مقابل امريكا و بدتر از او و فجيع تر از او در مقابل اسرائيل كه الان همه جست و

صحيفه نور ج 16 صفحه 273

خيزهائى كه در اين، اكثر اين كشورهاى اسلامى مى‏شود، براى اين است كه اسرائيل را به رسميت بشناسند و آن قرار كمپ ديويد را تحكيمش ببخشند. اگر حب اين چند روز رياست، اين چند روز سلطه نبود، هر انسانى ادراك اين معنا را مى‏كند كه مثل اسرائيل بر بلاد مسلمين اينطور رفتار كند و اينطور جسورانه در مقابل همه، همه را تحقير كند. ننگى بر چهره اين كشورهاى اسلامى نقش بست كه هيچ چيز اين ننگ را نمى‏تواند بزدايد، مگر اينكه توجه بكنند، مگر اينكه منقلب بشوند، متحول بشوند. و ننگى كه بر همه اين كشورهاست اين است كه با علم به اينكه دارند خلاف مى‏كنند، به صدام كمك مى‏كنند كه صدام، اسلامى كه در ايران دارد پاى مى‏گيرد انشاءالله، اين آدم، اين را زايل كند و همه كوشش شان بر اين معناست. بعضى تصريح مى‏كنند و بعضى هم خلافش را مى‏گويند و دروغ مى‏گويند. اگر اين حب جاه نبود كه ارث شيطان است و از اول شيطان براى همين خصيصه‏اى كه داشت، مطرود شد و چون خودش را از آدم بالاتر مى‏دانست و خودش را نار مى‏دانست و آدم را طين و آن نورانيت آدم را ادراك نكرده بود، موجب اين شد كه مطرود شد و قسم خورد كه همه را مطرود كند، يعنى همه بشر را و الان دارد او موفق مى‏شود در مقابل همه انبيا. اين حمله‏اى كه صدام به ايران كرد، خوب، همه مى‏دانيد كه براى اين بود كه سردار قادسيه بشود و آن مسائل و اين حمله‏اى كه اسرائيل بر لبنان در مقابل چشم همه مسلمانان منطقه و دولت‏هاى منطقه كرد، همه مى‏دانيد كه براى قدرت طلبى و جاه طلبى و آمريكا هم همين و همه قدرت‏ها هم همين و اين ممكن است كه در شما هم پيدا بشود، در ما هم پيدا بشود. شيطان فقط نمى‏رود سراغ صدام و امريكا و شوروى، او همه جا هست و مظاهر شيطان كه نفس اماره خود ما هست، پيش همه هست. اگر چنانچه يك وقت ديديد كه حب اين را داريد كه به مردم زور بگوئيد، حب اين را داريد كه مردم پيش شما خاضع باشند، بدانيد كه از آن حظ شيطانى پيشتان هست و اين حظ شيطانى است كه پيش قدرتمندها هست و قدرتمندها را آنطور جسور مى‏كند و همين حظ شيطانى پيش آنهايى كه خاضع در مقابل اين قدرتمندان مى‏شوند، با اينكه امكانات اينكه در جلوى آنها بايستند دارند، اين همان حظ شيطانى است، همان است كه شيطان را با آدم درگير كرد و مطرود شد و حرف خدا نشنيد و امر خدا را نشنيد و اين را نفهميد كه اطاعت امر خدا قضيه سجده بر آدم نيست، سجده بر خداست. مع الاسف در بين اين دولت‏هاى اسلامى به اصطلاح و سران اين دولت‏هاى اسلامى به اين امر مبتلا هستند. اگر چنانچه اين قدم را برداشته بودند كه حب اين رياست را كم كرده بودند يا موفق مى‏شدند زايل مى‏كردند، ممكن نبود كه بدون تفاوت بنشينند و اينطور بار ذلت بكشند.

يك وقت امريكا بر مردم غلبه مى‏كند و شوروى غلبه مى‏كند، يك وقت اسرائيل غلبه مى‏كند، اسرائيل امروز فرمانفرماى اين بلاد اسلامى دارد مى‏شود و اگر اين بى تفاوتى و اين كمك و اين طفره زدن براى اينكه بشناسند اسرائيل را به رسميت، اگر اين به نتيجه برسد، او فرمانفرماى همه شان خواهد شد و همين طور كه حالا تحقيرشان كرد و ذليلشان كرد در مقابل خودش به امر امريكا، به طرح امريكا، اين مطلب توسعه پيدا مى‏كند و در همه جا ريشه مى‏دواند. مكرر اين مساله ذكر شده است كه اسرائيل قناعت نمى‏كند به آنجائى كه هست، قدم قدم پيش مى‏رود و هر قدمى كه رفت، هى مى‏گويد ما

صحيفه نور ج 16 صفحه 274

كارى نداريم، ما همين هست، فردا قدم بالاترى بردارد. امروز لبنان است، فردا خداى نخواسته سوريه، پس فردا عراق است و همين طور.

و مع الاسف اين دولت‏ها به جاى اينكه در مقابل اين آدم و اين غير انسان قيام كنند، نهضت كنند، اتفاق حاصل كنند براى جلوگيرى، يك انكار هم نكردند، الان هم جست و خيز مى‏كنند براى اينكه تثبيت كنند مقام او را و اين يك ننگى است كه در كشورهاى اسلامى بر چهره همه است، بر سران، بيواسطه و بر مردم كشورها هم كه سران را اينطور به جاى خودشان گذاشتند كه هر كارى مى‏خواهند بكنند و هر ذلتى مى‏خواهند براى اسلام و مسلمين تهيه كنند و جلو اينها را نگرفتند، بر آنها مع الواسطه. ما اين مصيبت‏ها را به كجا بايد ببريم؟ ما را مبتلا كردند به جنگ عراق، توطئه ديدند كه ما برويم سراغ اسرائيل تا عراق تقويت بشود، آنوقت عراق و اسرائيل بيايند سراغ ما. ما اين توطئه را فهميديم و آقايانى كه متوجه امورند، توجه كردند و گفتند راه ما اين است كه از اين راه برويم، اگر از آن راه ما رفته بوديم، امروز عراق وضعش با ما غير از اين بود و اسرائيل هم به دنبال او با ما طور ديگرى بود.

ملت ايران همانطورى كه تاكنون عمل كرده است و پيروزى سياسى اخير را كه پيدا كرده است، اين يك امر خيلى چشمگيرى است. صدام با تمام قوا كوشش كرد به اينكه سران كشورهاى غير متعهد را در بغداد جمع كند و اين جمهورى اسلامى و اين قدرت اسلامى در اين گوشه دنيا باعث شد كه سران كشورها توجه كنند و دست رد به سينه صدام بزنند، بعد هم با كمال وقاحت مى‏گويد من براى اينكه وحدت اسلامى محفوظ باشد، از او گذشتم، پس خوب است وزراى خارجه بيايند اينجا، آنهم هر چه توانست اين ور، آن ور زد و به دريوزگى فرستاد افراد را به همه جا، منتهى به اين شد كه حالا باز اعلام كرده است كه نه، ما براى وحدت مسلمين از اين مطلب هم گذشتيم. و من عقيده‏ام اين است كه ايشان براى وحدت مسلمين به جهنم برود.

آنهائى كه اساس اختلاف بين مسلمين را درست مى‏كنند، خوب يكيش هم از آن افراد، همين صدام است كه اساس اختلاف است. دولت ايران با هيچ دولتى هيچ وقت جنگ نداشت و مخالفت نداشت، الا با آنهائى كه برضدشان مى‏خواهند كارى بكنند. اين هجوم ابلهانه صدام به ايران اسباب اين شد كه دولت‏هاى منطقه بسيارشان باايران يعنى با اسلام به مخالفت برخيزند. آنها هم كم‏كم خواهند فهميد كه صرفه اين نيست كه با يك همچو ملتى كه همه چيزش را در راه اسلام دارد فدا مى‏كند، مخالفت كنند، آنها هم خواهند توجه پيدا كرد، لكن ما هم بايد به مسائل يعنى به آن شيطنت‏هائى كه نفس اماره انسان مى‏كند، توجه كنيم، آن ريزه‏كارى هائى كه در انسان ايجاد مى‏كند. چه بسا يك نفر آدم زاهد متقى در طول عمرش به زهد و تقوا و اينها باشد معروف باشد و شيطان يك گوشه‏اى از دل او را ربوده باشد كه همه اين اعمال و اين زهد و تقوا، همه و همه فاسد بشوند و چه بسا باشد كه شما آقايانى كه در مجلس تشريف داريد و اميدوارم كه موفق باشيد، با همه كوششى كه مى‏كنيد براى اسلام، لكن آن حظ شيطانى از پيش شما نرفته باشد.

صحيفه نور ج 16 صفحه 275

ايمان است كه شما را وادار مى‏كند برويد و براى اسلام فداكارى كنيد

بايد خودتان مراقبت خودتان را بكنيد و وادار كنيد كسانى از شما مراقبت كنند و چه بسا باشد كه اين سپاه پاسداران و اين سران فرماندهان سپاه پاسداران با همه جديتى كه مى‏كنند براى اينكه به اسلام خدمت بكنند، در باطن قلبشان غير خودآگاه از اين خصيصه‏هاى شيطانى باشد كه يك وقت ببينند كه كارهائى كه كرده‏اند، دست شيطان در آن بوده است. بايد هميشه انسان مراقب خودش باشد. مى‏خواهد نماز بخواند، مراقبت كند از نمازش كه مبادا دست او در اين كار باشد، دست نفس اماره در كار باشد. بخواهد پاسدارى بكند، متوجه باشد كه مبادا دست او در كار باشد و او را به كارى وادار كند كه خودش تباه بشود و جمهورى اسلامى را هم چهره‏اش را يك طور ديگر نمايش بدهد. شماهائى كه دست اندر كار هستيد در اين جمهورى اسلامى، چه آن آقايان سفرا و كاردارهائى كه در خارج مى‏روند و خارج بيشتر توقع هست و چه شما سپاه پاسداران و ساير قواى نظامى و انتظامى كه در داخل خدمت مى‏كنيد و چه وكلاى محترم كه در مجلس خدمت مى‏كنند و چه همه، قوه قضائيه، قوه اجرائيه، همه بايد از خودشان مراقبت كنند.

بدانند آن كه آنها را به اين قدرت رسانده است كه قدرت‏هاى بزرگ دنيا حساب براى آنها باز كرده‏اند و همين مخالفت هائى كه هر روز مى‏كنند و توطئه‏هائى كه هر روز اين قدرت‏هاى بزرگ مى‏كنند، دليل بر قدرتمندى شماست. اگر شما قدرتمند نبوديد كه آنها با شما مقابله كردند، چون مى‏بينند كه يك قدرتى اينجا هست، شما بايد بدانيد كه اين قدرت، قدرت بازوى شما و من و ساير افراد نيست، اين يك قدرت الهى است، يك قدرت اسلامى است، يك قدرت ايمان است كه اين كار را انجام داده. ايمان است كه شما را وادار مى‏كند برويد و براى اسلام فداكارى كنيد و ايمان است كه در جبهه‏ها اين عزيزان ما در جنگ تا حد شهادت حاضر هستند و تا اين ايمان را حفظ كرديد و تا اين تعهد به اسلام را حفظ كرديد، هرگز نخواهيد آسيب ديد.

و بايد ما توجه كنيم به اينكه ما امروز در حال جنگ هستيم، هم جنگ سياسى و هم جنگ نظامى. الان ما با تمام اين قدرت هائى كه در جهان هست و آنهائى كه تبع قدرت‏بزرگ هستند، در حال جنگيم، يعنى آنها به ما حمله مى‏كنند و ما در حال دفاعيم. باز ما آنوقت نرسيده است كه بگوئيم خير، ما خودمان هستيم و مستقليم و همه چيزها تمام شده. خير، الان جبهه‏ها محتاج به افراد دارد، در جبهه‏ها بايد افراد بروند، اين يك واجب شرعى الهى است منتها واجب كفائى، به همه واجب است، مگر اينكه به اندازه كفايت حاصل شده باشد. هر كه مى‏تواند، قدرت دارد، بر او واجب است و اگر چنانچه به اندازه كفايت، به طورى كه سران نظامى، از سران پاسداران و سران ارتش و اينها گفتند ديگر احتياج نيست، آنوقت از همه ساقط مى‏شود. ما بايد اين مطلب را درست توجه به آن داشته باشيم كه ما در حال جنگيم و در حال دفاع و اگر خداى نخواسته سستى بكنيم، يك مثل اسرائيلى خداى نخواسته به ما حمله مى‏كند و ما اگر سستى كنيم، بر ما چيره مى‏شود. ما از حالا بايد جلويش را بگيريم. ما تا هر حدى كه رفتيم، همه دفاع بوده، الان هم دفاع مى‏كنيم، الان هم در عين حالى كه صدام ادعا

صحيفه نور ج 16 صفحه 276

مى‏كند كه ما شهرهاى ايران را به آن كارى نداريم، الان هم آبادان ما و بعضى ديگر از بلاد ما، هر روز آبادان تقريباً هر روز تقريباً بمباران مى‏شود، يعنى از خارج توپ مى‏اندازند و اينجا را تباه مى‏كنند، مردم را شهيد مى‏كنند و ما بايد دفاع كنيم از اين مسلمان‏ها و بايد دفاع كنيم از اين كشور اسلامى . دفاع ما تا هر جائى كه بايد دفاع كرد، پيشروى بايد كرد و اين بسته به همت جوان‏هاى برومند متعهد جندالله است كه نقيصه‏ها را پر كنند و بروند و انشاءالله به زودى كار را تمام كنند، تا بعد برويم دنبال آن دشمن بزرگتر، خبيث تر. اگر از صدام كسى هم خبيث‏تر باشد، آن بگين و امثال اينها.

حفظ ثغور اسلام جزء فرايضى است كه هيچ فريضه‏اى بالاتر از آن نيست

ما در بين راه هستيم آقايان. انقلاب ما در بين راه است و ما بايد او را دريابيم، همه بايد اين فكر را بكنند، آقايان نمايندگان محترم مردم هم بايد اين فكر را بكنند، ما بين راه هستيم، اگر اينجا احتياج باشد به نمايندگانى كه بروند در جبهه‏ها و مردم را نصيحت بكنند، آنوقت تصور اين را بكنند كه آيا يك سفر مستحبى حج بايد بروند يا يك سفر تقريباً واجب به طرف جبهه‏ها و نصيحت آنها و دلدارى به آنها. الان چند روز است كه به من مكرر گفته شده است كه دارد مملكت براى اين توجهى كه دارند به سفر حج، فلج مى‏شود، وكلاى مجلس مى‏خواهند همه مشرف شوند، 140 نفر يا بيشتر مشرف بشوند، البته عذر دارند، مى‏گويند آقاى هاشمى فرمودند كه اين تعطيلى آنهاست، لكن ما اين فكر را بكنيم كه ما امروز تعطيل داريم؟ ما امروز مى‏توانيم در اين وضعى كه كشور ما دارد، استفاده از تعطيل بكنيم؟ و شوراى قضائى هم مى‏گويند بسياريشان مى‏روند، شوراى نگهبان هم، خوب، ايشان هم مى‏روند و از ساير قشرها هم همين طور. اگر واجب باشد مكه، خوب، هيچ كس جلويش را نمى‏تواند بگيرد، بايد هم بروند، اگر حج فريضه باشد، مگر اينكه يك فريضه بالاتر از آن حفظ ثغور اسلام كه همه فرايض را كنار مى‏گذارند. اين را من عرض كردم، باز هم به بعضى از آقايان كه اينجا تشريف داشتند كه با اينكه قتل نفس مومن از همه گناهان كبيره شايد بعد از شرك بالله بالاتر باشد، قتل نفس مومن بيگناه، لكن اسلام، همين اسلامى كه اينقدر راجع به مومنين سفارش فرموده است و تحذير از قتل نفس مومن كرده، از احكام جهادش اين است كه اگر يك دسته‏ء از همين مومنين، از همين مسلمين، از همين فقها، از همين عرض بكنم دانشمندان از كفار جلو قرار دادند و سپر قرار دادند براى خودشان كه بيايند، امر فرموده است كه همه را بكشيد، اينها با آنها، اينها همه شهيدند و به بهشت مى‏روند آنها هم جهنم، براى اينكه حفظ ثغور اسلام است، حفظ نظام اسلام است، حفظ ثغور اسلام است. حفظ ثغور اسلام جزء فرايضى است كه هيچ فريضه‏اى بالاتر از آن نيست، حفظ اسلام است. آقايان توجه كنند، خودشان همه دانشمند هستند، همه توجه به مسائل دارند كه البته بعضى مسائل ديگر هست من نمى‏خواهم بگويم كه موجب نگرانى است، ولى خودتان توجه بكنيد كه آيا با اين وضعى كه كشور ما دارد، اينطور كوچ كردن به جوار بيت الله با آنهمه ثواب‏هائى كه دارد، بر غير اشخاصى كه واجب عينى است، آيا الان صلاح مى‏دانند آقايان كه اين مملكت را به حال تعطيل درآورند؟ و خداى نخواسته يك

صحيفه نور ج 16 صفحه 277

وقت يك صدمه‏اى وارد بشود به كشورتان علاوه بر يك نگرانى‏هاى ديگرى كه هست. در هر صورت توجه به اين بكنيد كه انگيزه‏اى كه در قلب شما براى رفتن حج هست، چه هست، اين است كه به ثواب عالى برسيد، آنوقت ببينيد ثواب اينكه به حج برويد يا ثواب اينكه براى مسلمين خدمت بكنيد، كدام بيشتر است؟ براى حدود و ثغور اسلام خدمت بكنيد، كدام بيشتر است؟ تحصيل علم از امورى است كه واجب كفائى است و از امور مهم است، لكن اگر ما يك وقت احتياج داشتيم به اينكه علما و افراد مستعد الان تحصيل علم را كنار بگذارند و بروند در جبهه‏ها و دلدارى بدهند به اينها، هدايت كنند اينها را يا بروند به شهرهاى دور افتاده و هدايت كنند آنها را، اين مستحب بسيار بزرگ را بايد كنار بگذارند، بروند آن كار را انجام بدهند، براى اينكه آن واجب است. انجام بدهند، بعد كه آرامش حاصل شد برگردند آقايان تحصيل بكنند، چنانچه همه متصديان روحانى كه هستند الان از باب اينكه مى‏بينند كه نمى‏تواند و نخواهد توانست كسان ديگر اداره اين كشور را آنطورى كه اسلام مى‏خواهد بكند و ما تجربه كرديم كه نشد، اين آقايان با اينكه شغلشان اين نيست و حالا من عرض مى‏كنم كه بناى روحانيون بر اين نيست كه حكومت را بگيرند. حكومت چيست؟ اما بناى روحانيون بر اين نيست كه اسلام را حفظ كنند؟ ما گمان مى‏كرديم كه در بين روشنفكران ما به اصطلاح، خوب، اشخاصى پيدا مى‏شوند كه متعهدند و حفظ مى‏كنند اين را. اگر حالا هم پيدا شد يك همچو اشخاصى، يك همچو جمعيت هائى، آقايان پست‏هاى مهمتر دارند، مى‏روند سراغ كارشان، آقاى هاشمى هم مى‏روند، آقاى خامنه‏اى هم مى‏روند و همه كسانى كه متصدى هستند. اما، ما چه بكنيم امروز وضع ما، وضع ايران، وضع گرفتارى‏هاى داخل و خارج به جورى است كه بدون اينها نمى‏شود اداره كرد اين مملكت را، يا مى‏كشانندش به طرف آمريكا و كمونيسم يا مى‏كشانندش به طرف امريكا و سرمايه‏دارى ياكشانندش طرف كمونيسم و آن بساط و ما لازم است برايمان حفظ كنيم.

ننشينيد كنار و هى نق بزنيد و مردم را مايوس كنيد

خوب، ما جواب خدا را چه بدهيم؟ جواب اين شهدائى كه براى اسلام جنگ كرده‏اند چه بدهيم؟ و آن اشخاصى كه الان هم كارشكنى مى‏كنند، واقعاً چه جوابى فكر كرده‏اند؟ آنهائى كه اعتقادى به اين مسائل ندارند، خوب راحتند، مى‏گويند كه چيزى، خبرى نيست لاخبر جاء ولا وحى نزل آنها حالا راحت است وضعشان. آنهائى كه اسلامى فكر مى‏كنند، مسلمان هستند، اينها مقايسه نمى‏كنند.

بين اين جمهورى كه ما الان در اسلام داريم، در ايران داريم، با آن حكومتى كه سابق بود، با آن وضعى كه سابق بود؟ اينها فكر نمى‏كنند كه اين كشور ولو تا حالا نتوانسته صددرصد مسائل را اسلامى بكند، نه اينكه نخواسته، نتوانسته، لكن آنقدرى كه به طرف اسلام رفته است، در طول تاريخ شما يك حكومتى را پيدا نمى‏كنيد كه اينطور باشد كه اينطور طرف اسلام جهش كرده باشد. شما وقتى ملاحظه بكنيد صدر اسلام را، آيات شريفه‏اى كه وارد شده، رواياتى كه وارد شده، راجع به اين تساهلى

صحيفه نور ج 16 صفحه 278

كه در جنگ مى‏كردند آنها، آن خون جگرى كه حضرت اميرالمومنين سلام الله عليه مى‏كرد كه هى شما مى‏گوئيد جنگ، مى‏گوئيد حالا تابستان است، بگذاريد زمستان، زمستان مى‏گوئيد تابستان است. شما ببينيد امروز اين سپاه پاسداران، اين ارتش، اين نظامى ها، اين بسيج، اين ملت در آن هواى گرم 60، 70 درجه خوزستان و در آن بيابان‏ها كه انسان اگر برود خفه مى‏شود، اين جوان‏هاى عزيز ما به مدد الهى در آنجا دارند زحمت مى‏كشند، آخ هم نمى‏گويند، يك كدام شكايت نمى‏كنند. من تاكنون كه اينجا نشسته‏ام، يكى كه شكايت بكند از اينكه مادر جنگ مثلاً نرويم، چطور شد، من نديده‏ام همچو چيزى، لكن هر روز مى‏آيند با چهره گشاده، هر روز مى‏آيند و تقاضا مى‏كنند كه ما برويم شهيد بشويم. خوب، يك همچو تحولى كه حاصل شده است در يك كشورى، اين آقايانى كه آن كنار نشسته‏اند و اشكالتراشى مى‏كنند، مثلاً در يك دهى يك آدمى در آن ده يك كارى كرده، پس وا اسلاما، فكر اين نمى‏كنند كه خوب، در يك كشورى كه انقلاب شده است و الان در حال انقلاب است، يك آدمى هم در يك گوشه‏اى از اين كشور يك كارى مى‏كند. مگر شما حالا با زمان پيغمبر مى‏خواهيد خيلى شما جلو باشيد؟ زمان پيغمبر هم همين مسائل بوده، همين مطالب بوده كه يك حكومت، حضرت امير يك حكومتى كه مى‏فرستاد، گاهى خرابكارى مى‏كرد، عزلش مى‏كرد و مى‏خواست او را. مگر مى‏شود يكدفعه همه جا، يكدفعه ما صبح كنيم كه همه جا بهشت برين شده است؟ ما بايد ببينيم، اين آقايان بايد ببينند كه اينها دارند رو به اسلام مى‏روند يا خير، دارند رو به خلاف اسلام مى‏روند. انصاف داشته باشند اينهائى كه نشسته‏اند هيچ كارى براى اين جمهورى اسلامى از اولش تا حالا نكرده‏اند، كارشكنى كردند، كار نكردند، آن روشنفكرش آنطورى و آن مرتجع به اصطلاح شما آنجورى، همه، خوب بعضى از اينها را كه ما مى‏دانيم يك قدم براى اين نهضت برنداشتند، مخالفت هم با آن داشته‏اند، نصيحت هم ما را مى‏كردند كه آقا ول كنيد، نمى‏شود، بگذاريد اين شاه باشد، خوب، بهتر از ديگران است. خوب، يك همچو وضعى الان پيش آمده است كه شما مى‏بينيد در ايران الان اينقدر مراكز فساد از بين رفته است، اينها را حساب نمى‏كنند، اينقدر شراب فروشى‏هايى كه مثل آب توى مردم جريان داشت از بين رفته، يكى نمى‏تواند الان هم بيايد يك همچو كارى بكند. اينهمه چيزهائى كه در دولت‏ها بوده و در مجلس بوده و هر كه مجلس را در آنوقت ديده مى‏داند چه خبر بود، حالا مى‏بيند كه اينطور است، خوب، شما نبايد اين را قدردانى و تشكر كنيد از خداى تبارك و تعالى كه همچو عنايتى كرده‏اند؟ همراهى كنيد، مى‏توانيد بيائيد قضاوت كنيد، خوب، بيائيد قضاوت كنيد، مى‏توانيد بيائيد يك استانى را استاندارى كنيد، بيائيد بكنيد، ننشينيد كنار و هى نق بزنيد و مردم را مايوس كنيد، با اينكه نمى‏شوند اينها مايوس. آن اشخاصى كه در خارج رفتند و فرار كردند و حالا هى اعلاميه پخش مى‏كنند و خودشان هم با خودشان در جنگ هستند و اينها، آنها از يك طرف يك جورى صدمه به اينجا مى‏زنند، اين آدم ماب هم كه در بازار است يا در مدرسه است يا در كجا هست، اين هم يك جور ديگر صدمه مى‏زند.

در محضر خدا ما نبايد يك كارى بكنيم كه برخلاف چيز خدا باشد برخلاف حكم خدا

صحيفه نور ج 16 صفحه 279

باشد. ما يك جمهورى الان به دستمان آمده، اين هم با جديت ماها نبوده، خدا يك همچو كارى كرد. آن كه مقلب قلوب است، خداست. كى مى‏تواند سرتاسر كشور را، از آن بچه كوچولوهائى كه زبان تازه درآورده‏اند تا آن پيرمردهائى كه روى تختخواب خوابيده‏اند، اينها را يكدل و يكجهت براى اسلام بسيج كند؟ كدام وقت شما ديده بوديد كه برادرهاى اهل سنت و برادرهاى اهل تشيع با هم مجتمع بشوند و در يك مقصد راه بروند؟ اگر بگذارند اين فاسدها، اگر بگذارند كه اين دو تا برادر، اين دو قشر بزرگ اسلامى با هم پيوند كنند و در مقابل ديگران بايستند. و بالاخره ما بايد هميشه توجه به خدا داشته باشيم و بدانيم كه يك روزى همه ما در محضر خدا مى‏رويم و همه ما مسوول هستيم، اين را بايد احساس بكنيم، وقتى اين احساس شد، اداره خوب مى‏شود، مجلس خوب مى‏شود، الحمدلله خوب هم هستند اينها، خوبتر مى‏شود، سپاه خوب مى‏شود، ارتش خوب مى‏شود، شهربانى خوب مى‏شود، شهردارى، همه چيزها خوب مى‏شود و همه امور انشاءالله اميدوارم كه با تعهد اين ملت عزيز بر وفق اسلام انشاءالله به پيش برود و خداوند همه ما و شما را موفق كند كه خدمتگزار اسلام، خدمتگزار اين مستمندان و اينهايى كه در طول تاريخ شاهنشاهى توسرى خورده‏اند و محروم بوده‏اند، نگذارند اينها به محروميت باقى باشند. دولت توجه به اين معنا داشته باشد كه در اين جاهاى دور افتاده توجه زيادتر بكنند و اينها را يك قدرى به آنها رسيدگى بكنند و خداوند همه شما را موفق و ما را هم انشاءالله از خدمتگزاران شما حساب كند.

والسلام عليكم‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:24 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 263

تاريخ 2/6/61

بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى

متصديان امور، از قشر مرفه نيستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من يك نكته‏اى عرض مى‏كنم و اين براى اين نيست كه از دولت يا از ارگان‏هاى ديگر تعريف كنم، اين يك واقعيتى است كه من عرض مى‏كنم و شايد شماها هم مطلع هستيد و توجه داريد. يكى از عنايات بزرگى كه خداى تبارك و تعالى به جمهورى اسلامى و اين نهضت اسلامى عنايت فرموده اين است كه متصديان امور، چه آنهائى كه در مجلس خدمت مى‏كنند و چه آنهائى كه در دولت خدمت مى‏كنند، چه آنهائى كه در ارتش هستند، همه اينها از آن قشر مرفه نيستند، از آن قشرى كه همه توجه‏شان به اين است كه براى خودشان مقام درست كنند و براى خودشان كارهائى انجام بدهند ولو برضد خلق باشد.

شما اگر توجه كنيد به حكومت هائى كه در تاريخ بوده است و خصوصاً در اين پنجاه سال، ملاحظه مى‏كنيد كه آنهائى كه در راس امور بودند، آنها از اين ملك‏ها و سلطنه‏ها و عرض مى‏كنم كه از اين سنخ مردم و به اصطلاح از اشراف بودند. وقتى كه اشراف (به قول خودشان) و اعيان و متمكنين و يال و كوپال دارها متصدى امور يك كشور شدند، قهراً اينها مردم را به حساب نمى‏آورند، اين يك امر قهرى است و در مقابل يك قدرتمند بزرگتر از خودشان خاضعند و در مقابل ضعفا و ملت خودشان جابر و ستمگر. شما اگر ملاحظه فرموده باشيد، معامله اين دولت‏هائى كه ما داشتيم سابق، با مردم مقايسه كنيد و معامله‏شان را با سفارتخانه‏هاى خارجى، با سفارتخانه‏هاى خارجى، اينها شخصيت خودشان را بكلى (شخصيت هم نداشتند) بكلى از دست مى‏دادند و آن چيزى كه در ذهن من است، يكى از سفرا (حالا يا سفير انگليس بود، يا يك جاى ديگر) آن صدراعظم وقت را پاشد گلويش را گرفت توى اتاق و زد او را به ديوار. در مقابل او آنها سپرانداختند، لكن در مقابل مردم، آنقدر به مردم ظلم مى‏كردند و آنقدر به خيال خودشان به بزرگى و امثال ذلك رفتار مى‏كردند، كه همه مى‏دانيد. وقتى بنا شد كه متصدى يك امور كشورى قشر اشراف (به اصطلاح خودشان) اعيان، مرفه‏ها و صاحب اموال و نمى‏دانم پارك و اتوموبيل‏ها و كذا و كذا، يا آنوقت كالسكه‏ها و آن حرف‏ها باشد، اين يكى از مصيبت‏هاى بزرگى است كه در يك ملت هست، سرچشمه همه مصيبت هائى كه ملت‏ها مى‏كشند اين است كه متصديان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعيان (به اصطلاح

صحيفه نور ج 16 صفحه 264

خودشان) از آنها باشد. و آنها اينطور هستند، اشراف و اعيان اينطور هستند كه تمام ارزش‏ها را به اين مى‏دانند كه آنجائى كه زندگى مى كنند بهتر از ديگران باشد، آن رفتارى كه مردم با آنها مى‏كنند، رفتار عبيد با موالى باشد، تمام افكارشان متوجه به اين مسائل است. بايد حتماً چند تا پارك داشته باشد، چند تا باغ داشته باشد در شميران، در تهران در كجا، تا اينكه بشود يك نفر آدم عرض مى‏كنم كه نخست وزير يا يك نفر آدم وزير كذا. و اينها وضع روحى شان، به حسب نوع، وضع روحى شان اينطور بود كه چون قدرت را، تمام ارزش‏ها را به قدرت مى‏دانستند، تمام ارزش‏ها را به قدرت مالى مى‏دانستند، به قدرت هاى ديگر مى‏دانستند، در مقابل قدرت بالاتر از خودشان خاضع و عبد بودند، در مقابل ضعفائى كه قدرت ندارند، فرمانفرما و حكومت بودند. اين وضع طبيعى اين است كه يك قشر اشراف و اعيان (به اصطلاح خودشان) و مرفه، به يك كشورى حكومت كنند و قابل اجتناب نيست اين. وقتى حكومت آنطور شد، ديگر نمى‏شود اين را كسى خيال كند كه قابل اين است كه اين با مردم چه جور باشد، از آن ور با دولت‏خارجى چه جور باشد. مقابل آنها از باب اينكه مى‏ديدند آنها قدرتشان بيشتر است، خاضع بودند. هرجائى كه توهم مى‏كردند كه به قدرتشان يك قدرت بالاترى يك صدمه‏اى بزند، مقابل او لنگ مى‏انداختند و همه جور تواضعى مى‏كردند براى اينكه آنجا را به دست داشته باشند. به مردم هر چه گذشت، گذشت و هر چه خواستند بكنند با مردم.

اين يكى از الطاف بزرگ خدا بود كه حكومت جمهورى اسلامى را و متصديان امور اسلامى را از قشر مرفه و از آن اشراف و اعيان و سلطنه‏ها و ملك و اينها قرار نداد. و اين اسباب اين شد و مى‏شود كه وقتى كه بنا شد كه يك اشخاصى زندگى شان يك زندگى عادى باشد و ارزش را در اين زندگى هم ندانند، ارزش را به ارزش انسانى، ارزش اسلامى بدانند، ارزش اخلاقى بدانند، اگر يك حكومتى ارزش هايش اينطور ارزش باشد كه ارزش اسلامى باشد، بخواهد خدمت به نوع خودش بكند، خودش را خدمتگزار بداند، اگر ديدش اين باشد، قهراً ملت با اوست و قهراً نمى‏تواند يك قدرت خارجى او را تحت تاثير قرار بدهد. هميشه قدرت خارجى براى اينكه بر مردم مسلط بشود، اين بالاترى‏ها را مى‏ترساند. آنها هم از باب اينكه تمام توجه شان به اين بود كه در بين ملت قدرتمند باشند، داراى يال و كوپال باشند، آنها را تسليم مى‏شد براى اينكه به اينها ظلم بكند. اين وضع طبيعى اينجور حكومت است. و وضع طبيعى حكومتى كه از قشر غير مرفه است، از خود اين مردم درست شده است، وضع طبيعى‏اش اين است كه با مردم باشد و خدمت بكند و ارزش را، ارزش جاه و مقام نداند.

ارزش مقامات ما، در خدمتگزارى به مردم است

شما مى‏دانيد كه در جمهورى اسلامى مقامات آن معنى كه در سابق داشت از دست داده، نه رئيس جمهورش و نه نخست وزيرش و نه ساير وزرايش اينطور نيست كه خيال بكنند، خودشان خيال بكنند كه ما يك مقام بالائى، والا مقام هستيم و ما حضرت اشرف هستيم و نمى‏دانم كذا. اينجور نيست. آنها مى‏بينند كه ارزششان در بين جامعه، در همه جا اين است كه خدمت بكنند، خدمتگزار باشند، نه ارزش به

صحيفه نور ج 16 صفحه 265

اين است كه به مردم حكومت كنند. در جمهورى اسلامى اين معنا كه هم مقامات آن مقاماتى كه سابق تخيل مى‏شد، نيست و هم صاحب اشخاصى كه متصدى امور هستند، آن اشخاصى كه در يك خانواده اشرافى بزرگ شده باشند و يك زندگى چه كرده باشند و نتوانند بسازند با مردم، نتوانند بسازند با يك زندگى عادى، آنطور هم نيستند. من فيلمى كه ديشب از مرحوم رجائى گذاشته بودند و منزلش را نشان مى‏دادند، يك دفعه ديگر هم مثل اينكه ديدم اين را، بعضى از اشخاصى كه پيش من بودند مى‏گفتند ما رفتيم منزل آقاى رجايى، اين خوب نشان مى‏داد، آنجا به اين اندازه نيست، واقع مطلب اينطور نيست، اين يك چيز بزرگى كانه نشان دارد مى‏دهد و حال آنكه ما كه رفتيم منزلشان ديديم نه، مساله اينطور هم نيست. وقتى بنا شد كه يك نفر رئيس جمهور شده، يا يك نفر نخست وزير است، آقا منزلش آنطورى است و وضع ماديش اينطورى است، اين ديگر نمى‏شود كه از يك قدرت بزرگى بترسد. براى چه بترسد؟ اين را كه از او نمى‏گيرند. آن بايد بترسد كه مى‏خواهد چپاول كند و مى‏خواهد يك حكومت كذائى بكند، آن بايد بترسد، اما رجائى (خدا رحمتش كند) و امثال اينها و باهنر و اينهائى كه ما از دست داديم، كه اينطور نبودند كه زندگى شان جورى باشد كه مبادا يك وقتى از دست ما برود، خاضع بشوند پيش ديگران و براى اينكه زندگى را بيشترش بكنند زورگوئى كنند به مردم.

اين يك عنايتى است كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت كرد و از خود مردم، از خود اين توده‏ها از بازار نمى‏دانم از كجاها و خانه‏ها، افراد منبعث شدند و حكومت تشكيل دادند. وقتى از بازار، مردم حكومت را تشكيل دادند، مى‏دانند كه بازار وضعش چه جورى است. وقتى كه از بين خود مردمى كه مرفه نيستند، اينها آمدند و خودشان هم نظير آنها هستند، اينها به درد دل مردم مى‏توانند برسند. من اينكه عرض مى‏كنم، نمى‏خواهم از شما تعريف كنم، براى اينكه مى‏ترسم تعريف كنم. اين براى اين است كه تنبه بدهم، تنبه بدهم به اينكه تا وضع اينطورى است، حكومت برقرار است، حكومت اسلامى برقرار است. تا وضع دولت، مجلس نمى‏دانم ارتش، روساى ارتش، فرماندهان همه جا اين وضع است كه مى‏بينيم الان و مشاهده مى‏كنيم، شما خوف از اينكه يك آسيبى اين جمهورى اسلامى به آن برسد، از اين خوف نداشته باشيد. شما هر چه خوف داريد، از خودتان بترسيد، از اينكه مبادا خداى نخواسته مسير، يك مسير ديگر بشود و راه، يك راه ديگرى باشد و توجه به اين چيزى كه الان هست، از دست برود و مردمى بودن از دستتان برود. از اين بترسيد كه اگر خداى نخواسته يك وقت اين قضيه پيش آمد و شما از آن مردمى بودن بيرون رفتيد و يك وضع ديگرى پيدا كرديد و خيال كرديد حالائى كه من نخست وزيرم، حالائى كه من رئيس جمهورم. حالائى كه من وزير كذا هستم بايد چه و چه و چه باشم، آنوقت بدانيد كه آسيب مى‏بينيد، يعنى آنوقت است كه خارجى‏ها به شما طمع مى‏كنند. آنها مى‏دانند كه از چه راه بايد يك كشورى را به تباهى بكشانند، آنها مى‏دانند كه بايد از راه خود حكومت، از راه خود دولت، از راه خود مجلس، از راه خود اينها، اين كارها را انجام بدهند، آنها مى‏دانند كه ريختن در يك كشور يا نمى‏دانم چه كردن، با وضعى كه اينجور كشورها دارند، اين نمى‏شود. اينها تجربه‏اش را در افغانستان كردند. در افغانستان با اينكه دولتش با آنهاست و حزب‏ها و

صحيفه نور ج 16 صفحه 266

خيلى از حزب‏ها شايد با آنها باشند، لكن چون يك توده‏اى دارد، آنجا، توده‏اى كه مسلمانند، متوجهند و مخالف با قدرت‏ها هستند، چون اين هست در آن، موفق نشدند به اينكه آن كارى كه مى‏خواستند، بكنند، هر روز هم رو به شكست است. اينها تجربه‏ها را دارند، مى‏دانند قضيه چه جور است، مى‏دانند كه يك ملتى كه همه شان در مقابل همه چيزهائى كه درشان وارد مى‏شود، ايستادگى كردند و مى كنند، ملتى كه بچه اينقدريش، ديروز يك بچه‏اى قد اين آقا كوچولو، به حد ده سال و اينها نبود، اينجا گريه مى‏كرد كه، گريه مى‏كرد كه شما دعا كنيد من شهيد بشوم. يك ملتى اينطورى، زنش اينطور، مردش اينطور، پيرش آنطور، جوانش آنطور، اينها مى‏دانند با اين ملت نمى‏شود با فشار و زور و سرنيزه رفتار كرد. قهراً آنها مى‏خواهند يك نقشه‏اى بكشند، حواسشان هم خيلى جمع است و خيلى هم حوصله و صبر دارند. آنها براى پنجاه سال ديگر، براى سى سال ديگر حالا نقشه درست مى‏كنند، حالا نقشه مى‏كشند كه سى سال ديگر نتيجه بگيرند. يعنى اگر خداى نخواسته دانشگاه ما يك انحرافى پيدا بكند، بعد از سى سال نتيجه‏اش را آنها مى‏گيرند. اگر در دانشگاه ما يك اشخاص غيراسلامى امثال اينها وارد بشود، اشخاصى كه انحراف دارند وارد بشود، ولو حالا نتوانند كارى بكنند (حالا هم عجله ندارند كه كارى بكنند) كم كم همين دانشگاهى‏ها را تبليغ مى‏كنند، صحبت مى‏كنند، چه مى‏كنند، چه مى‏كنند، هوا خورشان مى‏كنند، بالاخره هم مقدرات يك مملكت بعد از اين دوره با آنهاست. آنها وقتى مقدرات يك دولت را و ملت را در دست گرفتند، با يك انحرافى در دست گرفتند، آنوقت هست كه اينها نتيجه مى‏گيرند، با دست خود اينها نتيجه مى‏گيرند.

شما بايد كوشش كنيد همه‏تان، هر كس در هر وزارتخانه هست بايد كوشش كند كه اجزاء آن وزارتخانه، افرادى كه در آن وزارتخانه هست، وضع روحيش جورى باشد كه با مردم بسازد، مردم باز احساس نكنند كه در اين وزارتخانه هم وقتى ما بخواهيم كارمان را به وزير بدهيم، بايد يك مدتى دم در بايستيم و يك مدتى آن مامور و آن مامور و آن مامور تا برسانند ما را به آنجا، آنجا هم پشت دربايستيم. نه، اين وضع اگر يك وقت خداى نخواسته ديديد دارد اينطور مى‏شود، بدانيد كه داريد رو به تباهى مى‏رويد، قدم داريد بر مى‏داريد رو به تباهى. آن روزى شما قوى هستيد كه اين بقال سرمحله و آن مومن توى مسجد و آن كسى كه در جاهاى بزرگ و اعيان و اشراف فرض كنيد هست، براى شما اينطور نباشد كه براى او يك كارى بكنيد، براى اين نكنيد. اينها را مقدم بر آنها بدانيد، اينهائى كه شما را به وزارت رسانده‏اند، با اينكه وزارت الان يك چيز مهمى نيست پيش شما، اينهائى كه قدرتمندها را بيرون كردند، اينهائى كه همه آن اشخاصى كه مقدرات يك كشور در دستشان بود و ما را و شما را و همه كشور را به تباهى كشيده بودند، آنها را بيرون زدند، اينها را بايد ما قدرشان را بدانيم، يعنى نگه شان داريم. براى خدا، براى اسلام، براى حيثيت خودتان، براى حيثيت كشورتان بايد اين سر و پا برهنه‏ها را نگه شان داريد. اينهائى كه بعد از همين كه هر شهيدى شما پيدا مى‏كنيد، آنطور برايش تظاهر مى‏كنند، آنطور برايش عرض بكنم به سر و سينه خودشان مى‏زنند، كه مى‏بينيد نشان مى‏دهند، يك همچو ملتى را بايد با همين وضع نگه داشت و آن به دست امثال شماست كه اينطور باقى بماند. اگر يك

صحيفه نور ج 16 صفحه 267

وقت سرخورده بشوند. از دولت و خيال كنند كه دولت دارد براى خودش يك كارهائى انجام مى‏دهد و براى ما نيست و چطور، آنوقت هست كه شما هر كدامتان خداى نخواسته از بين برويد، يك كسى برايتان فاتحه نمى‏خواند.

شما كارى بكنيد كه بعد از مردنتان هم اينطور وضع مردم باشد با شما، بعد از شهادت هم اگر نصيبت‏تان شد، مردم با شما اينجور باشند. پيش خدا اين ارزش دارد. وقتى خداى تبارك و تعالى ديد كه يك جمعيتى ايستادند و فرياد مى‏زنند، توى سرشان مى‏زنند كه رجائى چه، خدا به رجائى رحم خواهد كرد. اگر خداى نخواسته هم آن يك اشكالاتى در آن باشد، به همين، خدا رحم مى‏كند. خوب، مومن، چهل تا مومن شهادت بدهند به خوبى يك كسى، خدا قبول مى‏كند اين را، براى اينكه يك آدمى است كه چهل نفر مومن اين را به خوبى شناخته‏اند وقتى به خوبى شناختند، خداوند عفو مى‏كند. فرضاً از اينكه يك جمعيت هائى اينطورى بريزند در خيابان و آنطور و به سر و سينه‏شان بزنند براى آنها، ارزش آقاى رجايى، ارزش آقاى باهنر، ارزش آقاى بهشتى و ارزش اين ائمه جمعه مظلوم ما به اين نبود كه يك مثلاً دستگاهى دارد، ارزششان به اين بود كه خودى بودند، با مردم بودند، براى مردم خدمت مى‏كردند، مردم احساس كرده بودند كه اينها براى آنها دارند خدمت مى‏كنند و لهذا آنهمه تبليغاتى كه با دست‏هاى فاسد برضد مرحوم بهشتى بالخصوص آنقدر كارها كردند و نسبت به مرحوم رجائى هم، آن آدم فاسد آنقدر پافشارى كرد و اذيت كرد، مردم اعتنائى هيچ به او نكردند و همانطور با آنها رفتار كردند، مردم همانطور آن تلافى هائى كه در آنوقت سر آن مظلوم درآمد، مردم درست كردند، بعد از فوت ايشان آنطور كردند. و همه شما بايد وضعتان يك همچو وضعى باشد و من اميدوارم كه همه اين وضع را توجه به آن بكنيد و حفظش بكنيد. بخواهيد اسلام حفظ بشود، اين وضع را بايد حفظ بكنيد. بخواهيد كه ايران حفظ بشود، همين را بايد حفظش كنيد. بخواهيد خودتان محفوظ بمانيد، همين را بايد حفظ كنيد. بالاخره اين وضع فعلى كه شما داريد بايد رو به بهترين برويد، هى برويد سراغ اينكه يكديگر را اسلامى كنيد. اينكه من عرض كردم كه بايد امور اسلامى باشد، حالا هم عرض مى‏كنم، اين كارهائى كه شما مى‏گوئيد كه مى‏روند جنگل‏ها را چيز مى‏كنند، اينها كارهاى غير اسلامى است، من مى‏گويم بايد اسلامى باشد. اگر چنانچه يك كسى تخلف كرد از مقررات دولت، اين غير اسلامى است، آن هم بايد اسلامى بشود. يعنى بايد دولت با قدرت، آن كسى كه تخلف مى‏كند از آن چيزهائى كه دولت براى حفظ نظام دولت قرار داده است، آنها را بايد با قدرت جلويش را بگيرد، براى اينكه آن غير اسلامى است، من مى‏گويم اسلامى بايد بشود. بريدن درخت‏هاى كشور را و به تباهى كشيدن جنگل‏ها را، اين غير اسلامى است، بايد جلويش گرفته بشود. تخلف از مقررات خيابان‏ها و رفت و آمدها، اين غير اسلامى است، بايد بايد جلويش را بگيريد. اگر يك كسى اعتنائى به چراغ سرخ نكرد، اين غير اسلامى عمل كرده و اين را بايد تعقيبش كرد و به دست دادگاه سپردش. حالا هم من عرض مى‏كنم اسلامى كه، اسلام كه با نظم مخالف نيست، اصلاً اسلام مى‏خواهد نظم حفظ بشود، نظام حفظ بشود. كليه امور مربوط به نظام، اين اسلام است و اگر يك چيزى تخلف از نظام كرد، اين برخلاف اسلام

صحيفه نور ج 16 صفحه 268

است و جلوگيرى لازم است.

ارزش انسان به اين است كه توجه كند كه چه بايد در مقابل خداى تبارك و بندگان خدا بكند

و من باز هم به آقايان عرض مى‏كنم كه توجه بكنيد كه مقام، شما را نگيرد. شما يك ارزش انسانى انسان به مقام نيست، به اين نيست كه من نخست وزيرم، من رئيس جمهورم، من رئيس مجلسم، من وكيل مجلسم. اينها ارزش نيست. ارزش انسان به اين است كه توجه بكند كه چه بايد در مقابل خداى تبارك و بندگان خداى تبارك و تعالى بكند، چه تكليفى انسان دارد در مقابل خدا و در مقابل بندگان خدا كه از خدا هستند. اين ارزش است. مادامى كه شما اين ارزش را حفظ بكنيد، ارزش اسلامى و انسانى را حفظ كرده‏ايد. و اگر از اين، انحراف حاصل بشود، شما هم هر مقامى پيدا كنيد، در علم بشويد بالاترين علما، در زهد هم هر چه مى‏شويد، بشويد اما ارزش را از دست داده باشيد، شما نه پيش خدا ديگر ارزش داريد، نه پيش خلق خدا. بايد فكر اين معنا بكنيد كه خدمت كنيد به كشور خدمت كنيد به ملت كه بعد از خود شما كه انشاءالله حالا طولانى باقى مى‏مانيد، مثل مرحوم رجائى كه مردم اينطور برايش به سر و سينه مى‏زنند، مردم شهادت فعلى و عملى بدهند بر اينكه شما خوبيد، تا خداى تبارك و تعالى در محضرش شما را قبول كند براى اينكه آدمى بوده است كه يك عده‏اى شهادت دارند مى‏دهند، عملاً توى سرشان مى‏زنند از رفتن او.اين شهادت فعلى است بر اينكه اين آدم مقبول است و خداى تبارك و تعالى همين طور قبول مى‏كند و اگر گناهى هم داشته باشيد، به همين مى‏گذرد خداى تبارك و تعالى.

و من اميدوارم كه شما همه تان همين طورى كه سيره انبيا بوده است، كه سيره انبيا براى اين بوده است كه در مقابل طاغوت محكم مى‏ايستادند و در مقابل ضعفا و فقرا و مستضعفين و مستمندان فروتن بودند، آنطورى كه وقتى عرب وارد مى‏شود در مسجد رسول الله، مى‏گويد كدام يكى تان هستيد. در وقتى كه رسول الله آنوقت حكومت بود، آنوقت در مدينه بودند، در مدينه تشكيل حكومت بود بساط، لكن وضعش اينطورى بود، از آن طرف در مقابل هيچ قدرتى خاضع نبود براى اينكه او خدا را مى‏ديد. كسى كه توجه دارد به اينكه قدرت هر چه هست مال خداى تبارك و تعالى است و ديگران هيچ نيستند، اين ديگر نمى‏تواند خاضع بشود در مقابل يك قدرتمندى.

شما ملاحظه كرده‏ايد، تاريخ مرحوم مدرس را ديده‏ايد كه يك سيد خشكيده‏ء لاغر عرض مى‏كنم لباس كرباسى (كه يكى از فحش هائى كه آن شاعر به او داده بود، همين بود كه تنبان كرباسى پوشيده) يك همچو آدمى در مقابل آن قلدرى كه هركس آنوقت را ادراك كرده مى‏داند كه زمان رضاشاه غير زمان محمدرضا شاه بود، آنوقت يك قلدريى بود كه شايد تاريخ ما كم مطلع بود، در مقابل او همچو ايستاد، در مجلس، در خارج فلان كه يك وقت گفته بود سيد چه از جان من مى‏خواهى؟ گفته بود كه مى‏خواهم تا تو نباشى، مى‏خواهم تو نباشى. اين آدم كه مى‏آمد (من درس ايشان يك

صحيفه نور ج 16 صفحه 269

روز رفتم) مى‏آمد در مدرسه سپهسالار كه مدرسه شهيد مطهرى است حالا، درس مى‏گفت، من يك روز رفتم درس ايشان، مثل اينكه هيچ كارى ندارد، فقط طلبه‏اى است دارد درس مى‏گويد. اينطور قدرت روحى داشت، در صورتى كه آنوقت در كوران آن مسائل سياسى و چيز بود كه بايد حالا بروند مجلس و آن بساط را درست كند. از آنجا، پيش ما، رفت مجلس، آنوقت هم كه مى‏رفت مجلس، يك نفرى بود كه همه از او حساب مى‏بردند. من مجلس آنوقت را هم ديده‏ام، كانه مجلس منتظر بود كه مدرس بيايد. با اينكه با او بد بودند ولى مجلس كانه احساس نقص مى‏كرد وقتى مدرس نبود. وقتى مدرس مى‏آمد مثل اينكه يك چيز تازه‏اى واقع شده. اين براى چه بود؟ براى اينكه يك آدمى بود كه نه به مقام اعتنا مى‏كرد و نه به دارائى و امثال ذلك، هيچ اعتنا نمى‏كرد، نه مقامى او را جذبش مى‏كرد. ايشان وضعش اينطور بود كه (براى من نقل كردند اين را كه) داشت قليان خودش را چاق مى‏كرد، خودش اينطور بود، فرمانفرماى آن روز (حالا كه من مى‏گويم فرمانفرما، شما به ذهنتان نمى‏آيد كه يعنى چه) فرمانفرماى آن روز وارد شده بود منزلش، گفته بود كه به او حضرت والا من قليان را آبش را مى‏ريزم تو اين را، آتش سرخ كن را درست كن، يا بعكس. از اينجا همچو او را كوچك مى‏كرد كه ديگر نه، طمع ديگر نمى‏توانست بكند. وقتى اينطور با او رفتار كرد كه بيا اين آتش سرخ كن را گردش بده، آن آدمى كه همه برايش تعظيم مى‏كردند، همه برايش چه مى‏كردند، اين وقتى اينطورى مى‏رسيده، اين شخصيت‏ها را اينطورى از بين مى‏برد كه مبادا طمع كند كه از ايشان چيزى بخواهد. من بودم آنجا كه يك كسى يك چيزى نوشته بود، زمان قدرت رضاشاه، زمانى كه آنوقت باز شاه نبود، آنوقت يك قلدر نفهمى بود كه هيچ چيز را ابقا نمى‏كرد، يك كسى آمد گفت من يك چيزى نوشتم براى عدليه، شما بدهيد ببرند پيش حضرت اشرف (يك همچو تعبيرهائى) كه ببينند. گفت، رضاخان كه باز نمى‏داند اصلش عدليه را با الف نويسند يا با ع مى‏نويسند، من بدهم اين را او ببينند؟ نه اينكه اين را در غياب مى‏گفت، در حضورشان هم مى‏گفت. اينجورى بود وضعش. اين چه بود؟ براى اينكه وارسته بود، وابسته به هواهاى نفس نبود، اتخذ هوى الله نبود. اين، هواى نفسانى خودش را اله خودش قرار نداده بود، اين اله خودش را خدا قرار داده بود. اين براى مقام و براى جاه و براى وضعيت كذا نمى‏رفت عمل بكند، او براى خدا عمل مى‏كرد. كسى كه براى خدا عمل مى‏كند، وضع زندگيش هم آن است، ديگر از آن وضع بدتر كه ديگر نمى‏شود برايش، براى چه ديگر چه بكند، از هيچ كس هم نمى‏ترسيد. وقتى كه رضا شاه ريخت به مجلس كه چيز مى‏كردند، فرياد مى‏زدند آن قلدرهاى اطرافش كه زنده باد كذا و زنده باد كذا، مدرس رفت ايستاد و گفت كه مرده باد كذا، زنده باد خودم. خوب، در مقابل او شما نمى‏دانيد حالا، در مقابل او ايستادن يعنى چه و او ايستاد. اين براى اين بود كه از هواهاى نفسانى آزاد بود، وارسته بود، وابسته نبود.

تمام وابستگى‏ها وابستگى است كه انسان به خودش دارد

تمام وابستگى‏ها وابستگى‏اى است كه انسان به خودش دارد، تمام وابستگى ها از خود آدم پيدا

صحيفه نور ج 16 صفحه 270

مى‏شود. وقتى انسان وابسته است، نفسش وابسته است به جهاتى كه مال خودش است، به نفسيت خودش، به وضعيت خودش، اين تمام وابستگى هائى كه در خارج هم برايش پيدا مى‏شود از منشاش اينجاست. وقتى اين وابستگى باشد، اگر بخواهند برايش تحميل كنند، چون اين وابستگى هست، تحميل مى‏كند، قبول مى‏كند. وقتى ببينند يك چيزى با اين آمالى كه دارد مخالف است، اگر نكند، يك وقت به هم مى‏خورد، اين خاضع خواهد شد. اگر انسان از اين وابستگى وارسته شد، آزاد شد از اين، اين ديگر آزاد است، اين ديگر از كسى نمى‏ترسد، همه قدرت‏هاى عالم جمع بشوند، اين نمى‏ترسد، براى اينكه آخرش اين است كه من از بين مى‏روم، ديگر بالاتر از اين كه نيست، همانى كه الان ملت ما دنبالش دارند مى‏روند كه بيائيد دعا كنيد من شهيد بشوم. روزى چند نفر شايد من اينجا بعضى روزها مى‏بينم كه مى گويند كه دعا كنيد من شهيد بشوم. من مى‏گويم دعا مى‏كنم شما پيروز بشويد انشاءالله. انشاءالله خداوند همه شما را موفق كند، مويد كند و همه آن اشخاصى كه به شهادت رسيدند و براى اين ملت خدمت كردند مثل مرحوم رجائى كه اين روز، اين روزها سالش است، مرحوم باهنر و ديگر اشخاصى كه از همين قبيل بودند و رفتند از دست ما و البته ما خيلى ضرر ديديم، لكن باز همان مساله است. جانشين آنها براى اين بود كه ملت بود، مردم بودند، اعيان و اشراف نبودند. آنوقت اگر يك نخست وزير را مى‏كشتند، يك بساطى مى‏شد، شاه مردگى همان و به هم ريختن سرتاسر ايران. اينطور بود، تا شاه مردگى مى‏شد سرتاسر ايران به هم مى‏خورد. حالا رئيس جمهورش نباشد، خوب، نبود، يكى ديگر بسم الله... همه ايران بهشتى است. خوب، مردم طرحشان اين است كه بهشتى از خود ماست، يك چيز خارجى نيست، از خارج يك چيزى صادر نكرده‏ايم، وارد نكرده‏ايم، از خود ما هست، خود ما يكى مان رفت يكى ديگر مى‏آيد. رجائى رفت يكى ديگر مى‏آيد، آن هم برود يكى ديگر مى‏آيد. هر كدام از ماها و شماها بروند، يكى ديگر مى‏آيد. اينجورى است وضع ايران امروز و اين وضع را بايد ما حفظ كنيم، دعا كنيم كه خداوند اين وضع را براى ما حفظ كند و با حفظ اين، هر يك از ما از بين برويم جا داريم، عوض داريم، مى‏آيند جايش را پر مى‏كنند و اگر اينطور نباشد، يك وقتى به طور سابق بشود، ديگر آنجا جورى است كه وقتى يكى رفت به هم مى‏خورد اوضاع. خدا انشاءالله همه شما را حفظ كند و همه ما را موفق كند كه به احكام اسلام عمل كنيم و وزارتخانه هايمان را اسلامى كنيم و افراد اگر چنانچه خداى نخواسته منحرفند، اين افراد منحرف را نصيحت كنيم، اگر نمى‏شود، عوض كنيم و لازم نيست كه هر منحرفى اينجا باشد، خوب، برود يك كار ديگرى بكند. انشاءالله موفق و مويد باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:24 PM

previos page menu page


صحيفه نور ج 16 صفحه 280

تاريخ‏14/6/61

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت‏هاى بازسازى نيروى انسانى وزارتخانه‏ها و مؤسسات دولتى و شركتهاى وابسته و خانواده‏هاى شهداى پاسداران كميته‏هاى انقلاب اسلامى خوزستان‏

همانطورى كه بازسازى، يك مسأله مهم حياتى بود در اول انقلاب، الان هم بايد تعقيب شود

بسم الله الرحمن الرحيم

انشاءالله تعالى آقايان حاضر، موفق به خدمتى كه مشغول هستند باشند. البته مسأله پاكسازى و بازسازى وزارتخانه ها و ادارات يك امر ضرورى بوده است، براى اينكه در رژيم سابق، اشخاص بسيارى در اين وزارتخانه‏ها، در اين ادارات بودند كه آنها لياقت اين مسائل را نداشتند و شايد بسيارى از آنها ضد انقلاب بودند و پس از پيروزى انقلاب ضرورى بود كه يك همچو هيأت‏هائى باشند و شناسائى كنند اشخاصى كه مفسد هستند، اشخاصى كه مضر هستند به جمهورى اسلامى، اشخاصى كه مى‏خواهند نارضايتى در بين مردم ايجاد كنند، آنها را بايد پاكسازى مى كردند، لكن نكته‏اى كه من بايد عرض كنم به آقايان و اين امرى است كه بر عموم افرادى كه در اين كشور مشغول خدمت هستند، براى آنها هم هست اين است كه اصل اين مسائل، هم ضرورى است كه بايد باشد و هم با نبودنش فاجعه درست مى‏شود، لكن در كيفيت اين امر و مواردى كه بايد اين كار بشود و افرادى كه بايد اينطور كارها را انجام بدهند، در آنها بايد خيلى دقت بشود

اول راجع به افرادى كه انتخاب مى‏شوند براى اين پاكسازى‏ها، بازسازى‏ها يا در انجمن‏هاى اسلامى كه تشكيل شده است، در همه جا هست و خدمت هم زياد مى كنند، اول امر و مهمتر از همه اين است كه افرادى كه انتخاب مى‏كنند، سوابقشان را، كارهائى كه در آن رژيم متصدى بودند و كارهائى كه بعد از شكست رژيم انجام دادند، اينها بايد بررسى بشود شما مى‏دانيد كه امروز در هر جائى كه يك خدمتگزارى است، يك عده‏اى بخواهند خدمت كنند، اشخاص مفسد، منافق و منحرف با حيله‏هائى خودشان را وارد مى‏كنند چه بسا آنهائى كه وارد مى‏شوند و مى‏خواهند كه بر خلاف آن چيزى كه اسلام اقتضا مى‏كند، عمل بكنند و مردم را ناراضى كنند، چه بسا از اشخاص سالم ديگر بسيار خودشان را جنداللهى و طرفدار جمهورى اسلامى معرفى كنند

امروز به مجرد اينكه يكى بخواهد خودش را مسلم و پايدار به احكام اسلام و مؤمن به نهضت حساب كند، خوب، ما بايد از او قبول كنيم، لكن نبايد در امورى كه مربوط به اينطور مسائل است،

صحيفه نور ج 16 صفحه 281

وارد بشود، مگر اينكه آن اشخاص مورد اطمينان دولت، مورد اطمينان قوه قضائى و ساير ارگان هائى كه هستند، آن اشخاص مورد اطمينان را براى اينكه شناسائى بشوند از افراد، آن اشخاصى باشند كه بالاخره، شناسائى اشخاصى كه مى‏خواهند در اين امور وارد بشوند و طرفين قضيه‏اش بسيار خطرناك است، ممكن است كسانى وارد بشوند و افراد غير صالح را حفظ كنند، افراد صالح را كنار بگذارند و يا از خارج، افرادى كه مربوط به اين دستجات مختلف است، وارد بكنند، اين بدون شناسائى نمى‏شود باشد همين طور شما بخواهيد كه اسم نويسى كنيد، هر كس مى‏خواهد بيايد در اين بازسازى وارد بشود، اين يك فاجعه ايجاد مى‏كند گاهى پس از چيزهائى كه مسلماً بايد مورد نظر آقايان باشد و بايد به آن دقت بشود، يعنى سوابق اشخاص در رژيم سابق و خانواده اين چه جور هستند، دوستانى كه او داشته است چه جور بودند و بعد از انقلاب چه جور رفتار كردند، چه وضعى داشتند، اينها بايد بررسى بشود و محتاج به اين است كه افراد مطمئنى كه صد در صد مورد اطمينان دولت هست، يا مورد اطمينان فرض كنيد مجلس است، يا مورد اطمينان قوه قضايى و شوراى دفاع هست، اين افراد مورد اطمينان براى شناسايى اينها باشد چه بسا اگر يك نفر در بين آنها كه مى‏خواهند اين هيأت‏ها را شناسائى كنند، منحرف باشد، شما يك وقت توجه بكنيد كه در بين اين افرادى كه تعيين شده است، بسياريشان افراد فاسد بودند و ضد انقلاب بودند بنابراين، يك مساله مهم حياتى است براى كشور، همانطورى كه بازسازى يك مساله مهم حياتى بود در اول انقلاب و الان هم بايد تعقيب بشود، همين طور كيفيت بازسازى، افرادى كه مى‏خواهند وارد بشوند در اين امر، بايد افراد صالح باشند و مطمئن به اين زودى نشويد كه ما عده‏اى هستيم كه همه‏مان حزب اللهى هستيم، ممكن است كه در بين شما عده‏اى باشند كه به اسم حزب الله وارد بشوند و به اسم حزب الله كارهاى شما را فلج كنند، كارشكنى كنند و شما بعد از دو سال ديگر متوجه بشويد مطالب را

بنابراين، يكى از امور مهم، مساله شناسايى افرادى است كه مى‏خواهند اين هيأت ها را تشكيل بدهند و اين را نبايد در آن مسامحه به هيچ وجه كرد

آنوقت راجع به كيفيت عملى كه انجام مى‏دهند، اين از حيث افراط و تفريط، بايد انسان اجتناب كند و از آن و هركس كه در آن رژيم وارد بوده، ما بگوئيم كه اينها همه‏شان فساد بودند، در بين اين افراد، افرادى بودند كه در آنوقت خون جگر مى‏خوردند لكن الزام داشتند به بعضى كارها، البته اگر جناياتى از آنها صادر شده باشد، آنوفت آن مسأله ديگرى است، اما مجرد اينكه اين آدم در آنوقت در وزارتخانه بوده، در اداره بوده يا فرض كنيد در آن حزب فاسد رستاخيز بودند، مجرد اين را نبايد شما ميزان قرار بدهيد

در آنوقت شما خوب، بوديد و ملتفت هستيد، غالب شما توجه به اين مسائل دارند كه در آنوفت الزامى بود، آن مرد، آن مرد ناصالح، آن مرد فاسد اعلام كرد كه هر كس وارد نمى‏شود در اين حزب، برود از ايران خوب، در يك همچو محيطى ممكن است بسيارى افرادى كه با آن رژيم هم مخالف بودند، مى‏ديدند چاره ندارند الااينكه وارد بشوند و ممكن است كه در آنوقت يك افرادى در ادارات،

صحيفه نور ج 16 صفحه 282

در وزارتخانه‏ها وارد شدند براى يك تخفيف ظلم، شما گمان نكنيد هركس در آنوقت وارد شده، پس او ظالم است ممكن است يك افرادى وارده شده باشند براى اينكه ظلم‏هائى كه در اين ادارات، در اين وزارتخانه‏ها در آن رژيم داده مى‏شد، تا يك حدودى تخفيف به آن بدهند اينها يك امورى است كه اگر خداى نخواسته شما يك بيگناهى يا يك آدم خدمتگزارى كه در آن رژيم هم ميخواسته خدمت به اسلام بكند، خدمت به ايران بكند، شما يك وقت كنارش بگذاريد به مجرد اينكه وارد در حزب است يا وارد در وزارتخانه است، اين يك امرى است كه صحيح نيست و براى شما صالح نيست از آن طرف هم بايد افرادى كه مى‏بينيد كه در آن رژيم مشغول بودند به يك فسادكارى، خرابكارى، ظلم و تعدى و حالا از اينها باقى ماندند در اينجاها، آنها هم كه آن نحو هستند، آنها هم احتياط اين است كه بيرون بروند، ولو حالا خيلى هم خودشان را جندالله حساب مى‏كنند اگر در آن رژيم مشغول يك كارهاى فاسد بودند، مشغول ظلم و تعدى به مردم بودند، اين به اين زودى اصلاح نمى‏شود، اگر بين خودش و خدا هم اصلاح شد، لكن ما تكليفمان اين است كه اينها را در يك مواردى كه كار براى مردم دارند مى‏كنند، در آن موارد آنها را ابقا نكنيم پس ما بايد نه از آن طرف، هركس اظهار كرد كه من مثلاً آدم صالحى هستم، حزب الله هستم و چه، ابقا كرد، نه از اين طرف، هركس در رژيم سابق يك كارى انجام داده است، داخل در يك اداره‏اى بوده است، داخل در يك وزارتخانه‏اى بوده، شما بخواهيد پاكسازى كنيد، اين هم درست نيست يك امر مسلمانى، يك امر موافق با شرع كه افراد شناسائى بشوند، اگر چنانچه واقعاً الان دارند كارشكنى مى‏كنند، ناراضى در بين مردم درست مى‏كنند و امثال اينها، اينها را حتماً بايد معرفى كنيد و پاكسازى بشوند، يك اشخاصى كه خدمتگزارند، در رژيم سابق بودند، اما آنوقت هم اينطور نبود كه جنايتكار باشند و مشغول فساد باشند، آنها را نبايد ما كنار بگذاريم، بالاخره اين كشور محتاج به اداره است، محتاج به خدمتگزار است و بايد افرادى را كه كارشناس هستند، باشند در اين ادارات به مجرد اينكه يك احتمالى مى‏دهيد يا فرض كنيد كه در، همين كه آنوقت در رژيم سابق يك كارى كرده، آنوقت فرض كنيد كه در يك محضرى بوده است كه آنجا شاه هم در آن محضر بود، اين، مجرد اين، مجوز براى بيرون كردن نيست، اگر هم هيچ وقت با آنها نبوده لكن با عملشان موافق بوده، هيچ وقت با شاه يك جائى نبوده كه عكس بيندازد، اما با عمل موافق بوده، كارهاى آنها را اجرا مى‏كرده، ظلم‏هاى آنها را اجرا مى‏كرده، يك همچو آدمى هم نبايد الان در وزارتخانه‏ها و در جاهائى كه محل كار مردم است، محل مراجعات مردم است، آنجا هم نبايد باشد

خوب، شما كه سركشى مى‏كنيد در همه وزارتخانه‏ها و ادارات، توجه به اين معنا داشته باشيد كه با مردم اينها چه مى‏كنند يكى از امور مهمه اين است كه ما نبايد مثل سابق باشيم كه اگر يك بيچاره‏اى مى‏خواهد مراجعه كند به يك اداره‏اى، به يك رئيس اداره‏اى، آنقدر اشكال تراشى و آنقدر فساد باشد و بالاخره هم امروز برو، فردا بيا، فردا برو، پس فردا بيا، اينطور چيزها اگر افرادى در آنجا هست كه اينطور با مرد معامله مى‏كنند، شما بدانيد كه اينها مى‏خواهند ناراضى درست بكنند يك كسى آمده يك كارى دارد، كار جزئى هم هست، برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز، آن كارهائى

صحيفه نور ج 16 صفحه 283

كه سابق مى‏كردند، اگر شما در ادارات ديديد يك همچو چيزى هست، بايد به آنها تنبه بدهيد، ارشادشان كنيد كه اين كارها، كارهاى اسلامى نيست اگر تكرار كردند، آنها را هم بايد كنار بگذاريد

كار شما در حالى كه يك كار اسلامى مهمى است، مسؤوليت بسيار بزرگى هم دارد

در هر صورت، كار شما در عين حالى كه يك كار مهمى است، يك كار اسلامى مهمى است، يك خدمت بسيار بزرگ است، مسؤوليت بسيار بزرگى هم دارد از مسؤوليتش غافل نباشيد نبادا شما بخواهيد خدمت بكنيد، يك وقت خداى نخواسته خلاف آن بشود، بخواهيد عبادت بكنيد، يك وقت خداى نخواسته معصيت بشود بايد همه اين مسائل، نه همه شما، همه كسانى كه در كارهائى كه در اين جمهورى اسلامى هست، وارد مى‏شوند، همه اينها، اين را توجه كنند كه ما ميخواهيم براى اسلام خدمت كنيم، مى‏خواهيم همانطور كه اسلام مى‏خواهد، عمل كنيم اسلام هم نسبت به افراد، افراد پائينى كه نمى‏شود اصلاحشان كرد را كنار مى گذارد اشخاصى اگر هم يك كار خلافى يك وقتى كردند و بعد برگشتند و شما سوابق‏شان را ديديد، ديديد كه نه، اينها اشخاصى بودند كه در آنجا به واسطه الزام، به واسطه اجبار، به واسطه ترس، به واسطه اينطور امور، يك كارى كردند، به مجرد اين شما اخذ نكنيد و يك كسى را در جامعه، اين كار مهمى است كه كار بسيار با ارزش است، لكن مسؤوليت هم بسيار دارد و اين را بايد همه آقايان متوجه باشند و همين طور آنهائى كه در جاهائى كه آن انجمن‏هاى اسلامى است، آنها هم بايد اين توجه را داشته باشند كه در عين حالى كه انجمن‏هاى اسلامى خدمت كنند و خدمتشان هم ارزشمند است، در عين حال،پ مسئوليت‏شان هم زياد است چه بسا كه در بين انجمن‏هاى اسلامى هم يك فرد يا افرادى پيدا بشوند كه بخواهند انجمن اسلامى را بكشند به خلاف اسلام و فساد ايجاد كنند آنها هم بايد افرادشان را شناسائى كنند، ببينند كه اين آدمى كه به اسم انجمن اسلامى آمده آيا خودش تعهد به اسلام دارد، چه جور بوده وضعش، خانواده‏اش چه بوده، اينها يك مسائل مهمى است كه امروز ما به آن مبتلا هستيم و شما مى‏دانيد كه در بين اين چپ‏ها، در بين اين منحرفين، در بين اين منافقين، افرادى هستند كه با طراحى وارد مى‏شوند و در همه جا سر مى‏كشند و وارد مى‏شوند و يك وقت خداى نخواسته غائله ايجاد مى‏كنند، اينها يك مسائلى است كه بايد خود آقايان توجه داشته باشند

منافقين و آن اشخاصى كه در خارج با هم جمع شده‏اند، همه موافق اين هستند كه اسلام نباشد

چنانچه مى‏بينيد كه ما الان مبتلا هستيم به جنگ و مبتلا هستيم به آن چيزهائى كه، تبليغاتى كه در خارج بر ضد ما مى‏شود، شما مى‏بينيد چقدر تبليغ، من گمان ندارم كه يكى از اين رسانه‏هاى گروهى با جمهورى اسلامى بخواهد به انصاف عمل كند طرفدارى را من نمى‏گويم، بخواهد به انصاف عمل كند، بخواهد چيزى كه مى‏گويد، از روى انصاف باشد، مثلا مى بينيد كه يكى از رسانه‏هاى گروهى كه چند شب پيش از اين، دو سه شب پيش از اين بود، مى‏گفت كه عراق هم خيلى آدم كشته، ايران هم‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 284

كشته لكن ما راجع به عراق مستند نداريم، راجع به ايران مستند داريم، استناد داريم به چيزى او چى است؟ آن يك چيزى است كه منافقين در خارج منتشر كردند مستند يك راديوئى، نه اينكه نمى‏فهمند، مى‏فهمند، مى‏خواهند يك چيزى بگويند، به خيال خودشان و بهانه‏اى دست بدهند، و الا آنها مى‏فهمند كه اين منافقينى كه در خارج هستند و آن اشخاصى كه حالا با هم جمع شده‏اند و تو سر هم مى‏زنند و همه موافق با اين هستند كه اسلام نباشد، اينها مى‏گويند كه ما از آنها شنيديم، چون از آنها شنيديم، پس مستند است خوب، ما يك همچو ابتلائى الان در دنيا داريم كه حرف دشمن‏هاى ما كه از اينجا بيرونشان راندند و آنقدر جنايات در اين كشور كردند، مستند مى‏شود، براى اينكه الان هر روز، روزى صد نفر در ايران در زندان اوين اعدام مى‏شوند يكى از حرف‏هايش است صد نفر الان دارد اعدام مى‏شود خوب، يك همچو گرفتارى ما داريم، وقتى يك همچو گرفتارى داريم، ما بايد خودمان توجه به مسائل بكنيم، هوشمند باشيم، يك وقت بهانه دست ندهيم كه خداى نخواسته يك چيز كوچكى را ما عمل كنيم، اين بهانه بشود دست آنها، و به قول خودشان مستند پيدا بكنند

الان تمام رسانه‏هاى گروهى به ضد ايران، به ضد اسلام، اصلا اسلام را آنها مضر مى‏دانند، با افراد ايرانى بد نيستند، با افرادى كه مى‏خواهند طرف اسلام باشند، مى‏خواهند اسلام را پياده كنند، با اينها بد هستند، آنها اسلام را مضر به حال خودشان مى‏دانند و مع ا لاسف ما مبتلاى به دولت‏هاى اسلامى كه ملت‏ها اسلامى هستند، به دولت‏هائى هستيم كه در كشورهاى اسلامى هستند، آنها هم همين طور دارند دامن مى‏زنند به اينطور اختلافات.

شما ملاحظه كنيد كه چقدر اسف بار است اين مطلب كه اسرائيل در محضر اين دولت‏هاى به اصطلاح اسلامى، آنقدر به اين زن و بچه و پير و بزرگ لبنان صدمه وارد آورد، آنقدر افراد را كشت و آنقدر افراد را آواره كرد، و الان هم در آنجا مشغول به فعاليت است چقدر اسف بار است كه در محضر اينها اين كار شده است و معذلك الان دنبال اين هستند كه آن توطئه‏هائى كه آمريكا دارد درست مى‏كند، طرح‏هائى كه آمريكا مى‏دهد كه همه طرح‏هاشان بر ضد خلق است و بر ضد اسلام است، اينها درصدد هستند كه پيشنهادهائى كه قبلا كردند مثل كمپ ديويد و بعدش شبيه او را درست كردند و همه اينها متفق بر اين هستند كه اسرائيلى كه اينقدر جنايتكار است، حالا مسلمان‏ها بشناسند به اسم يك دولت مثلا مستقل متعهد، اين چقدر براى انسان دردناك است و من الان را عرض مى‏كنم كه اگر چنانچه اين دولت‏هايى كه در خليج فارس و اطراف خليج فارس و در جاهاى ديگر هستند، اينها يك همچو امرى را تصويب كنند، و مثل طرح آمريكا يا طرح بعد از او كه طرح شده است، اينها تصويب كنند و اسرائيل را شناسائى كنند، ملت ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و اسلام و خداى تبارك و تعالى از آنها نخواهد گذشت و بترسند از آن روزى كه اين ملت احساس بكند، اين ارتش، اين سپاه پاسداران احساس بكنند كه تكليف دارند كه اين اشخاصى كه كمپ ديويد را يا شبيه او را براى استقلال و براى شناسائى اسرائيل تصويب كردند، تكليف شرعى بر ايشان يك وقت حاصل بشود كه اينها بايد تاديب بشوند و اين مساله لبنان و همين طور مساله ايران، مساله هجوم به ايران و مساله هجوم‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 285

به لبنان، يك مساله‏اى بود كه با طرح آمريكا عمل شد، يعنى آمريكا طرح داده، چون ديده است كه اينجا از دستش رفته، طرح داده است كه براى ايران مشكلات ايجاد كند هر چه مى‏توانست مشكلات كرد و از بين رفت بعد هم مشكلات جنگ را ايجاد كند و اين جنگ هم ادامه پيدا بكند و اين چيزى كه حق است عمل نشود تا ادامه پيدا بكند و بهره‏بردارى را آمريكا بكند لبنان هم همين مساله بود كه طرحى آنها داشتند كه در آنجا اجرا بكنند و اسرائيل را وادار كردند به اينكه آنطور جنايت‏ها را بكند، تا اينكه آن طرح‏هائى كه به نفع آمريكاست و همه كشورها را اسير آمريكا مى كند بيشتر از آنچه كه هستند، آنها اجرا بشود خوب، اين ملت‏هاى اسلام، اين دولت‏هاى به اصطلاح اسلامى، تا كى مى‏خواهند اين ذلت‏ها را تحمل كنند و اين تحقيرها را بپذيرند؟ تا كى اينها توجه به اين ندارند كه زندگانى شرافتمندانه بهتر از اين زندگانى‏هاست كه در پارك‏ها باشد و شرافتمندانه نباشد؟ اينها به خود بيايند، توجه كنند به اين مسائل و اگر چنانچه طرح كمپ ديويد و همين طور امثال او براى شناسائى اسرائيل، اينها به آن راى بدهند، هر يك از اينها كه راى دادند، يك وقت تكليف شرعى براى ما مى‏شود به اينكه با آنها يك معامله ديگر بكنيم

ما نمى‏خواهيم با كسى جنگ بكنيم، شما مى‏بينيد كه ما با عراق جنگ نداشتيم، ملت عراق ملت خود ماست، آنقدر كه ما علاقه به عراق داريم، در عراق مركز تشيع است، در عراق مركز اميرالمومنين (ع) است، مركز حسين بن على(ع) است، مركز ساير ائمه است، ملت اسلامى است، ما علاقه داريم به عراق، همانطورى كه علاقه داريم به ايران به اعتبار اينكه اسلام است، آنجا هم علاقه داريم به اعتبار اينكه يك كشورى اسلامى است و مركز اولياء خداست، ما هيچ وقت بناى بر اين نداشتيم كه به عراق يك صدمه‏اى وارد كنيم و تا كنون هم هر چه به من گزارش داده شده است، تقريبا اين بوده است كه به مردم عراق تعدى نشده است اما ما چه بكنيم با يك همچو فاسدى كه هم عراق را دارد به تباهى ميدهد و هم ايران را به خيال خودش، ما چه كنيم با يك همچو آدمى كه از اول مى‏گويد كه ما با رژيمى كه زرتشتى هستند، نمى‏دانم مجوس هستند، يك رژيمى كه همه‏اش صداى الله اكبر است، همه آن بناهائى كه در عراق، بناهاى اسلامى كه در عراق هست، همه‏اش، اگر نگويم همه‏اش اكثرش از ايرانى‏ها بوده، ايرانى‏ها اين بناها را ساخته‏اند، چطور آن آدم به اسم اينكه ايران زرتشتى است، نمى‏دانم پارسند، از فارسند مگر فارس بودن اشكال دارد؟ به اسم اينكه همه ايرانى‏ها مجوس هستند، به اسم اين، حمله كرد و بعد فهميد كه نخير، اسلام با الله اكبر پشت گردنى به او ميزند و تا كنون هم اينطور بوده و بعدها هم اگر تسليم حق نشوند ما يك امر غيراسلامى نميخواهيم، ما يك امر حقى ميخواهيم، ما ميگوئيم يك متجاوز آمده است و آنهمه جنايات وارد كرده است، آنهمه افراد كشته است، آنهمه خانه خراب كرده است، آنهمه مردم را بى خانمان كرده است، آنهمه عراقى را بى خانمان كرده، اينهمه افرادى كه از عراق فرار كردند آمده‏اند اينجا آواره شدند، همه اينها هستند، خوب، بيايد اين آدم، اين دولت، اين كذا، بيايد، مردم را بنشانند، اشخاصى كه عادل هستند، بنشانند و ببينند كه ما چه ميخواهيم ما مى گوئيم كه اين جناياتى كه اين كرده است، چون پيشقدم بوده است، ما غير دفاع، تا كنون هيچ كارى نكرده ايم، اين‏

صحيفه نور ج 16 صفحه 286

جنايات بايد جبران بشود اگر ما دست از جنايات برداريم جانى هستيم، كمك به جنايت، خودش يك جنايتى است ما مى گوئيم كه اينطور بايد باشد، ما مى گوئيم كه بايد اينها از كشور ما بيرون بروند و تعدى نكنند به كشور ما

بايد مسلمين با هم متحد بشوند و تو دهنى بزنند به آمريكا

شما مى‏دانيد كه هر روز آبادان مورد اصابت گلوله است و موشك است و امثال اينها، هر روز خوب، مى‏آيند كنار و از آنجا با آن چيزهاى دوربرد مى‏زنند به آن، كى را مى‏كشند؟ مردم بيچاره را، مردمى كه نه، و يك زن بيچاره‏اى است و يك بچه كوچكى است و اينها هيچ كار ندارد، جز بقال است و نمى‏دانم خباز است ما مى‏گوئيم كه ما مى‏خواهيم كه اينها تا آن حد بروند كه نتوانند يك همچو كارى بكنند خوب، بيايند عقلا بنشينند اين كار را بكنند، ما كه مخالف با آن نيستيم، لكن اگر نكنند، خوب، ما خودمان بايد بكنيم، ما با قوه قهريه بايد بكنيم اگر اينها عمل كردند به اينها، خوب، ما ديگر حرفى نداريم، اينها بروند سراغ كارشان، ما هم سراغ كارمان و اما اگر عمل نكنند و هر روز براى ايران يك غائله درست كنند و هر روز ايران را بكوبند، خوب ما تكليف ما اين است كه جلوى اين را بگيريم، تكليف ما اين است كه تا هر جا جلوگيرى از اين امر متوقف به اوست، پيش برويم و كار خودمان را انجام بدهيم، اين يك امر عقلى است، يك امر عقلائى است آنها كه الان هم در خاك ما هستند، الان هم در بلندى‏هاى ايران هستند، الان هم دارند ظلم و تعدى به ايران مى‏كنند، ما دفاع نكنيم؟ ما آنها را بگذاريم سرجاى خودشان هر غلطى مى‏خواهند بكنند؟ خوب، ما دفاع بكنيم، همانطورى كه از خرمشهر و جاهاى ديگر بيرونشان كردند، اينها را هم عقب خواهند نشاند تا اينكه آن كارى را كه ما مى‏خواهيم، انجام بگيرد اگر هم يك اشخاصى هستند، دولت‏هائى هستند كه مى‏خواهند اين كار را بدون اينكه قوه قهريه در كار باشد، انجام بدهند، ما هم حاضريم ما هميشه صلح طلب هستيم، لكن نه صلحى كه جانى را سر جنايت خودش باقى بگذاريم، همچو صلحى، صلح نيست، ما صلحى مى‏كنيم كه با قدرت و قوت، دفاع از كشور خودمان، دفاع از اسلام بكنيم.

و من انشاءالله اميدوارم كه همه مسلمين بيدار بشوند و توجه بكنند به اينكه اگر چنانچه جلوى آمريكا و اين مهره‏هاى آمريكا كه براى خاطر آمريكا و منافع او به اسلام صدمه وارد مى‏آورند مثل اسرائيل و مثل صدام، انشاءالله مردم بيدار بشوند و بفهمند اگر به اينها مهلت داده بشود، همه مسلمين به تباهى كشيده خواهند شد و آمريكا محدود نيست آمالش به يك كشور و دو كشور، و اينها، هر جائى را مى‏خواهد او تحت سيطره او باشد و امروز روزى است كه ما اعتقادمان اين است كه بايد مسلمين با هم متحد بشوند و تو دهنى بزنند به آمريكا و بدانند كه مى‏توانند، توانائى اين امر را دارند، هم قدرت پرسنلى و افراد دارند، و هم ملت باهاشان موافق است، اگر امرى بكنند، كارى بكنند، و هم امكانات زياد دارند، شريان حيات آمريكا و غرب بسته به نفت اين منطقه است و من اميدوارم كه همه ما خدمتگزار به اسلام و مسلمين باشيم و همه شما آقايان با تعهد به اسلام، با اينكه حاضر بدانيد خدارا در

صحيفه نور ج 16 صفحه 287

كارهاى خودتان، آن روزى را كه مى‏خواهيد يك كسى را كنار بگذاريد، آن روزى كه مى‏خواهيد به يك كسى فرض كنيد كه يك انگ غيراسلامى بزنيد، توجه كنيد كه خدا حاضر است اگر خداى نخواسته بر خلاف بكنيد عمداً و اگر سهوى باشد، اشتباهى باشد كه مقدماتش دست شماست، بدانيد كه اين خداى حاضر و ناظر بر شما ممكن است نبخشد توجه بكنيد كه كارها همه اسلامى باشد، براى خدا باشد، خدمت براى خدا باشد و اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و همه شما براى خدمت به اسلام و مسلمين موفق باشيد و همه ايرانى‏ها كه در مكه؟ مشرف شدند، با سلامت، با صحت به اوطان خودشان برگردند و من اميدوارم كه حجاز و كشور حجاز و دولت حجاز با اين عزيزان كه بر ضد مخالفان اسلام هستند، بر ضد امريكا هستند، بر ضد آن دنباله آمريكا و آن فاسد هستند، به طور اسلامى عمل كنند و موجب نگرانى دولت و ملت ما را فراهم نكنند كه اگر اين فراهم بشود، ممكن است خطرى داشته باشد

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page


afsanah82
07-28-2011, 07:47 PM
جلد هفدهم

menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 1

تاريخ: 14/6/61

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت‏هاى بازسازى نيروى انسانى وزارتخانه‏ها و مؤسسات دولتى و شركت‏هاى وابسته و خانواده‏هاى شهداى پاسداران كميته‏هاى انقلاب اسلامى خوزستان‏

همانطورى كه بازسازى، يك مسأله مهم حياتى بود در اول انقلاب، الان هم بايد تعقيب شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انشاءالله تعالى آقايان حاضر، موفق به خدمتى كه مشغول هستند باشند. البته مسأله پاكسازى و بازسازى وزارتخانه‏ها و ادارات يك امر ضرورى بوده است، براى اينكه در رژيم سابق، اشخاص بسيارى در اين وزارتخانه‏ها، در اين ادارات بودند كه آنها لياقت اين مسائل را نداشتند و شايد بسيارى از آنها ضد انقلاب بودند و پس از پيروزى انقلاب ضرورى بود كه يك همچو هيات‏هائى باشند و شناسائى كنند اشخاصى كه مفسد هستند، اشخاصى كه مضر هستند به جمهورى اسلامى، اشخاصى كه مى‏خواهند نارضايتى در بين مردم ايجاد كنند، آنها را بايد پاكسازى مى‏كردند، لكن نكته‏اى كه من بايد عرض كنم به آقايان و اين امرى است كه بر عموم افرادى كه در اين كشور مشغول خدمت هستند، براى آنها هم هست اين است كه اصل اين مسائل، هم ضرورى است كه بايد باشد و هم با نبودنش فاجعه درست مى‏شود، لكن در كيفيت اين امر و مواردى كه بايد اين كار بشود و افرادى كه بايد اينطور كارها را انجام بدهند، در آنها بايد خيلى دقت بشود.

اول راجع به افرادى كه انتخاب مى‏شوند براى اين پاكسازى‏ها، بازسازى يا در انجمن‏هاى اسلامى كه تشكيل شده است، در همه جا هست و خدمت هم زياد مى‏كنند، اول امر و مهمتر از همه اين است كه افرادى كه انتخاب مى‏كنند، سوابقشان را، كارهائى كه در آن رژيم متصدى بودند و كارهائى كه بعد از شكست رژيم انجام دادند، اينها بايد بررسى بشود. شما مى‏دانيد كه امروز در هر جائى كه يك خدمتگزارى است، يك عده‏اى بخواهند خدمت كنند، اشخاص مفسد، منافق و منحرف با حيله‏هائى خودشان را وارد مى‏كنند. چه بسا آنهائى كه وارد مى‏شوند و مى‏خواهند كه بر خلاف آن چيزى كه اسلام اقتضا مى‏كند، عمل بكنند و مردم را ناراضى كنند، چه بسا از اشخاص سالم ديگر بسيار خودشان را جنداللهى و طرفدار جمهورى اسلامى معرفى كنند.

امروز به مجرد اينكه يكى بخواهد خودش را مسلم و پايدار به احكام اسلام و مومن به نهضت حساب كند، خوب، ما بايد از او قبول كنيم، لكن نبايد در امورى كه مربوط به اينطور مسائل است،

صحيفه نور ج 17 صفحه 2

وارد بشود، مگر اينكه آن اشخاص مورد اطمينان دولت، مورد اطمينان قوه قضائى و ساير ارگان‏هائى كه هستند، آن اشخاص مورد اطمينان را براى اينكه شناسائى بشوند از افراد، آن اشخاصى باشند كه بالاخره، شناسائى اشخاصى كه مى‏خواهند در اين امور وارد بشوند و طرفين قضيه‏اش بسيار خطرناك است، ممكن است كسانى وارد بشوند و افراد غير صالح را حفظ كنند، افراد صالح را كنار بگذارند و يا از خارج، افرادى كه مربوط به اين دستجات مختلف است، وارد بكنند، اين بدون شناسائى نمى‏شود باشد. همين طور شما بخواهيد كه اسم نويسى كنيد، هر كس مى‏خواهد بيايد در اين بازسازى وارد بشود، اين يك فاجعه ايجاد مى‏كند. گاهى پس از چيزهائى كه مسلماً بايد مورد نظر آقايان باشد و بايد به آن دقت بشود، يعنى سوابق اشخاص در رژيم سابق و خانواده اين چه جور هستند، دوستانى كه او داشته است چه جور بودند و بعد از انقلاب چه جور رفتار كردند، چه وضعى داشتند، اينها بايد بررسى بشود و محتاج به اين است كه افراد مطمئنى كه صد در صد مورد اطمينان دولت هست، يا مورد اطمينان فرض كنيد مجلس است، يا مورد اطمينان قوه قضايى و شوارى دفاع هست، اين افراد مورد اطمينان براى شناسايى اينها باشد. چه بسا اگر يك نفر در بين آنها كه مى‏خواهند اين هيات‏ها را شناسائى كنند، منحرف باشد، شما يك وقت توجه بكنيد كه در بين اين افرادى كه تعيين شده است، بسياريشان افراد فاسد بودند و ضد انقلاب بودند. بنابراين، يك مسأله مهم حياتى است براى كشور، همانطورى كه بازسازى يك مسأله مهم حياتى بود در اول انقلاب و الان هم بايد تعقيب بشود، همين طور كيفيت بازسازى، افرادى كه مى‏خواهند وارد بشوند در اين امر، بايد افراد صالح باشند و مطمئن به اين زودى نشويد كه ما عده‏اى هستيم كه همه‏مان حزب اللهى هستيم، ممكن است كه در بين شما عده‏اى باشند كه به اسم حزب‏الله وارد بشوند و به اسم حزب‏الله كارهاى شما را فلج كنند، كارشكنى كنند و شما بعد از دو سال ديگر متوجه بشويد مطالب را.

بنابراين، يكى از امور مهم، مسأله شناسايى افرادى است كه مى‏خواهند اين هيات‏ها را تشكيل بدهند و اين را نبايد در آن مسامحه به هيچ وجه كرد.

آنوقت راجع به كيفيت عملى كه انجام مى‏دهند، اين از حيث افراط و تفريط، بايد انسان اجتناب كند و از آن و هركس كه در آن رژيم وارد بوده، ما بگوئيم كه اينها همه‏شان فساد بودند، در بين اين افراد، افرادى بودند كه در آنوقت خون جگر مى‏خوردند لكن الزام داشتند به بعضى كارها، البته اگر جناياتى از آنها صادر شده باشد، آنوفت آن مسأله ديگرى است، اما مجرد اينكه اين آدم در آنوقت در وزارتخانه بوده، در اداره بوده يا فرض كنيد در آن حزب فاسد رستاخيز بودند، مجرد اين را نبايد شما ميزان قرار بدهيد.

در آنوقت شما خوب، بوديد و ملتفت هستيد، غالب شما توجه به اين مسائل دارند كه در آنوفت الزامى بود، آن مرد، آن مرد ناصالح، آن مرد فاسد اعلام كرد كه هر كس وارد نمى‏شود در اين حزب، برود از ايران. خوب، در يك همچو محيطى ممكن است بسيارى افرادى كه با آن رژيم هم مخالف بودند، مى‏ديدند چاره ندارند الا اينكه وارد بشوند و ممكن است كه در آنوقت يك افرادى در ادارات، در

صحيفه نور ج 17 صفحه 3

در وزارتخانه‏ها وارد شدند براى يك تخفيف ظلم، شما گمان نكنيد هركس در آنوقت وارد شده، پس او ظالم است. ممكن است يك افرادى وارده شده باشند براى اينكه ظلم‏هائى كه در اين ادارات، در اين وزارتخانه‏ها در آن رژيم داده مى‏شد، تا يك حدودى تخفيف به آن بدهند. اينها يك امورى است كه اگر خداى نخواسته شما يك بيگناهى يا يك آدم خدمتگزارى كه در آن رژيم هم مى‏خواسته خدمت به اسلام بكند، خدمت به ايران بكند، شما يك وقت كنارش بگذاريد به مجرد اينكه وارد در حزب است يا وارد در وزارتخانه است، اين يك امرى است كه صحيح نيست و براى شما صالح نيست. از آن طرف هم بايد افرادى كه مى‏بينيد كه در آن رژيم مشغول بودند به يك فسادكارى، خرابكارى، ظلم و تعدى و حالا از اينها باقى ماندند در اينجاها، آنها هم كه آن نحو هستند، آنها هم احتياط اين است كه بيرون بروند، ولو حالا خيلى هم خودشان را جندالله حساب مى‏كنند. اگر در آن رژيم مشغول يك كارهاى فاسد بودند، مشغول ظلم و تعدى به مردم بودند، اين به اين زودى اصلاح نمى‏شود، اگر بين خودش و خدا هم اصلاح شد، لكن ما تكليفمان اين است كه اينها را در يك مواردى كه كار براى مردم دارند مى‏كنند، در آن موارد آنها را ابقا نكنيم. پس ما بايد نه از آن طرف، هركس اظهار كرد كه من مثلاً آدم صالحى هستم، حزب الله هستم و چه، ابقا كرد، نه از اين طرف، هركس در رژيم سابق يك كارى انجام داده است، داخل در يك اداره‏اى بوده است، داخل در يك وزارتخانه‏اى بوده، شما بخواهيد پاكسازى كنيد، اين هم درست نيست. يك امر مسلمانى، يك امر موافق با شرع كه افراد شناسائى بشوند، اگر چنانچه واقعا الان دارند كارشكنى مى‏كنند، ناراضى در بين مردم درست مى‏كنند و امثال اينها، اينها را حتما بايد معرفى كنيد و پاكسازى بشوند، يك اشخاصى كه خدمتگزارند، در رژيم سابق بودند، اما آنوقت هم اينطور نبود كه جنايتكار باشند و مشغول فساد باشند، آنها را نبايد ما كنار بگذاريم، بالاخره اين كشور محتاج به اداره است، محتاج به خدمتگزار است و بايد افرادى را كه كارشناس هستند، باشند در اين ادارات. به مجرد اينكه يك احتمالى مى‏دهيد يا فرض كنيد كه در، همين كه آنوقت در رژيم سابق يك كارى كرده، آنوقت فرض كنيد كه در يك محضرى بوده است كه آنجا شاه هم در آن محضر بود، اين، مجرد اين، مجوز براى بيرون كردن نيست، اگر هم هيچ وقت با آنها نبوده لكن با عملشان موافق بوده، هيچ وقت با شاه يك جائى نبوده كه عكس بيندازد، اما با عمل موافق بوده، كارهاى آنها را اجرا مى‏كرده، ظلم‏هاى آنها را اجرا مى‏كرده، يك همچو آدمى هم نبايد الان در وزارتخانه‏ها و در جاهائى كه محل كار مردم است، محل مراجعات مردم است، آنجا هم نبايد باشد.

خوب، شما كه سركشى مى‏كنيد در همه وزارتخانه‏ها و ادارات، توجه به اين معنا داشته باشيد كه با مردم اينها چه مى‏كنند. يكى از امور مهمه اين است كه ما نبايد مثل سابق باشيم كه اگر يك بيچاره‏اى مى‏خواهد مراجعه كند به يك اداره‏اى، به يك رئيس اداره‏اى، آنقدر اشكالتراشى و آنقدر فساد باشد و بالاخره هم امروز برو، فردا بيا، فردا برو، پس فردا بيا، اينطور چيزها اگر افرادى در آنجا هست كه اينطور با مرد معامله مى‏كنند، شما بدانيد كه اينها مى‏خواهند ناراضى درست بكنند. يك كسى آمده يك كارى دارد، كار جزئى هم هست، برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز، آن كارهائى

صحيفه نور ج 17 صفحه 4

كه سابق مى‏كردند، اگر شما در ادارات ديديد يك همچو چيزى هست، بايد به آنها تنبه بدهيد، ارشادشان كنيد كه اين كارها، كارهاى اسلامى نيست. اگر تكرار كردند، آنها را هم بايد كنار بگذاريد.

كار شما در حالى كه يك كار اسلامى مهمى است، مسؤوليت بسيار بزرگى هم دارد

در هر صورت، كار شما در عين حالى كه يك كار مهمى است، يك كار اسلامى مهمى است، يك خدمت بسيار بزرگ است، مسؤوليت بسيار بزرگى هم دارد. از مسؤوليتش غافل نباشيد. نبادا شما بخواهيد خدمت بكنيد، يك وقت خداى نخواسته خلاف آن بشود، بخواهيد عبادت بكنيد، يك وقت خداى نخواسته معصيت بشود. بايد همه اين مسائل، نه همه شما، همه كسانى كه در كارهائى كه در اين جمهورى اسلامى هست، واردشوند، همه اينها، اين را توجه كنند كه ما مى‏خواهيم براى اسلام خدمت كنيم، مى‏خواهيم همانطور كه اسلام مى‏خواهد، عمل كنيم. اسلام هم نسبت به افراد، افراد پائينى كه نمى‏شود اصلاحشان كرد را كنار مى‏گذارد. اشخاصى اگر هم يك كار خلافى يك وقتى كردند و بعد برگشتند و شما سوابقشان را ديديد، ديديد كه نه، اينها اشخاصى بودند كه در آنجا به واسطه الزام، به واسطه اجبار، به واسطه ترس، به واسطه اينطور امور، يك كارى كردند، به مجرد اين شما اخذ نكنيد و يك كسى را در جامعه، اين كار مهمى است كه كار بسيار باارزش است، لكن مسؤوليت هم بسيار دارد و اين را بايد همه آقايان متوجه باشند و همين طور آنهائ كه در جاهائى كه آن انجمن‏هاى اسلامى است، آنها هم بايد اين توجه را داشته باشند كه در عين حالى كه انجمن‏هاى اسلامى خدمت كنند و خدمتشان هم ارزشمند است، در عين حال، مسؤوليت شان هم زياد است. چه بسا كه در بين انجمن‏هاى اسلامى هم يك فرد يا افرادى پيدا بشوند كه بخواهند انجمن اسلامى را بكشند به خلاف اسلام و فساد ايجاد كنند. آنها هم بايد افرادشان را شناسائى كنند، ببينند كه اين آدمى كه به اسم انجمن اسلامى آمده آيا خودش تعهد به اسلام دارد، چه جور بوده وضعش، خانواده‏اش چه بوده، اينها يك مسائل مهمى است كه امروز ما به آن مبتلا هستيم. و شما مى‏دانيد كه در بين اين چپ‏ها ، در بين اين منحرفين، در بين اين منافقين، افرادى هستند كه با طراحى وارد مى‏شوند و در همه جا سر مى‏كشند و وارد مى‏شوند و يك وقت خداى نخواسته غائله ايجاد مى‏كنند، اينها يك مسائلى است كه بايد خود آقايان توجه داشته باشند.

منافقين و آن اشخاصى كه در خارج با هم جمع شده‏اند، همه موافق اين هستند كه اسلام نباشد

چنانچه مى‏بينيد كه ما الان مبتلا هستيم به جنگ و مبتلا هستيم به آن چيزهائى كه، تبليغاتى كه در خارج بر ضد ما مى‏شود، شما مى‏بينيد چقدر تبليغ، من گمان ندارم كه يكى از اين رسانه‏هاى گروهى با جمهورى اسلامى بخواهد به انصاف عمل كند. طرفدارى را من نمى‏گويم، بخواهد به انصاف عمل كند، بخواهد چيزى كه مى‏گويد، از روى انصاف باشد، مثلاً مى‏بينيد كه يكى از رسانه‏هاى گروهى كه چند شب پيش از اين، دو سه شب پيش از اين بود، مى‏گفت كه عراق هم خيلى آدم كشته، ايران هم

صحيفه نور ج 17 صفحه 5

كشته، لكن ما راجع به عراق مستند نداريم، راجع به ايران مستند داريم، استناد داريم به چيزى. او چى است؟ آن يك چيزى است كه منافقين در خارج منتشر كردند. مستند يك راديوئى، نه اينكه نمى‏فهمند، مى‏فهمند، خواهند يك چيزى بگويند، به خيال خودشان و بهانه‏اى دست بدهند، والا آنها مى‏فهمند كه اين منافقينى كه در خارج هستند و آن اشخاصى كه حالا با هم جمع شده‏اند و تو سر هم مى‏زنند و همه موافق با اين هستند كه اسلام نباشد، اينها مى‏گويند كه ما از آنها شنيديم، چون از آنها شنيديم، پس مستند است. خوب، ما يك همچو ابتلائى الان در دنيا داريم كه حرف دشمن‏هاى ما كه از اينجا بيرونشان راندند و آنقدر جنايات در اين كشور كردند، مستند مى‏شود، براى اينكه الان هر روز، روزى صد نفر در ايران در زندان اوين اعدام مى‏شوند (يكى از حرف‏هايش است) صد نفر الان دارد اعدام مى‏شود. خوب، يك همچو گرفتارى ما داريم، وقتى يك همچو گرفتارى داريم، ما بايد خودمان توجه به مسائل بكنيم، هوشمند باشيم، يك وقت بهانه دست ندهيم كه خداى نخواسته يك چيز كوچكى را ما عمل كنيم، اين بهانه بشود دست آنها، و به قول خودشان مستند پيدا بكنند.

الان تمام رسانه‏هاى گروهى به ضد ايران، به ضد اسلام، اصلاً اسلام را آنها مضر مى‏دانند، با افراد ايرانى بد نيستند، با افرادى كه مى‏خواهند طرف اسلام باشند، مى‏خواهند اسلام را پياده كنند، با اينها بد هستند، آنها اسلام را مضر به حال خودشان دانند و مع‏الاسف ما مبتلاى به دولت‏هاى اسلامى كه ملت‏ها اسلامى هستند، به دولت‏ها ئى هستيم كه در كشورهاى اسلامى هستند، آنها هم همين طور دارند دامن مى‏زنند به اينطور اختلافات.

شما ملاحظه كنيد كه چقدر اسف بار است اين مطلب كه اسرائيل در محضر اين دولت‏هاى به اصطلاح اسلامى، آنقدر به اين زن و بچه و پير و بزرگ لبنان صدمه وارد آورد، آنقدر افراد را كشت و آنقدر افراد را آواره كرد، و الان هم در آنجا مشغول به فعاليت است. چقدر اسف بار است كه در محضر اينها اين كار شده است و معذلك الان دنبال اين هستند كه آن توطئه‏ها ئى كه آمريكا دارد درست مى‏كند، طرح‏هائى كه آمريكادهد كه همه طرح‏ها شان بر ضد خلق است و بر ضد اسلام است، اينها در صدد هستند كه پيشنهادهائى كه قبلا كردند مثل كمپ ديويد و بعدش شبيه او را درست كردند و همه اينها متفق بر اين هستند كه اسرائيلى كه اينقدر جنايتكار است، حالا مسلمان‏ها بشناسند به اسم يك دولت مستقل متعهد، اين چقدر براى انسان دردناك است. و من الان را عرض مى‏كنم كه اگر چنانچه اين دولت‏هايى كه در خليج فارس و اطراف خليج فارس و در جاهاى ديگر هستند، اينها يك همچو امرى را تصويب كنند، و مثل طرح آمريكا يا طرح بعد از او كه طرح شده است، اينها تصويب كنند و اسرائيل را شناسائى كنند، ملت ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و اسلام و خداى تبارك و تعالى از آنها نخواهد گذشت. و بترسند از آن روزى كه اين ملت احساس بكند، اين ارتش، اين سپاه پاسداران احساس بكنند كه تكليف دارند كه اين اشخاصى كه كمپ ديويد را يا شبيه او را براى استقلال و براى شناسائى اسرائيل تصويب كردند، تكليف شرعى بر ايشان يك وقت حاصل بشود كه اينها بايد تاديب بشوند. و اين مسأله لبنان و همين طور مسأله ايران، مسأله هجوم به ايران و مسأله هجوم

صحيفه نور ج 17 صفحه 6

به لبنان، يك مسأله‏اى بود كه با طرح آمريكا عمل شد، يعنى آمريكا طرح داده، چون ديده است كه اينجا از دستش رفته، طرح داده است كه براى ايران مشكلات ايجاد كند (هر چه‏توانست مشكلات كرد و از بين رفت) بعد هم مشكلات جنگ را ايجاد كند و اين جنگ هم ادامه پيدا بكند و اين چيزى كه حق است عمل نشود تا ادامه پيدا بكند و بهره‏بردارى را آمريكا بكند. لبنان هم همين مسأله بود كه طرحى آنها داشتند كه در آنجا اجرا بكنند و اسرائيل را وادار كردند به اينكه آنطور جنايت‏ها را بكند، تا اينكه آن طرح‏هائى كه به نفع آمريكاست و همه كشورها را اسير آمريكا مى‏كند بيشتر از آنچه كه هستند، آنها اجرا بشود. خوب، اين ملت‏هاى اسلام، اين دولت‏هاى به اصطلاح اسلامى، تا كى مى‏خواهند اين ذلت‏ها را تحمل كنند و اين تحقيرها را بپذيرند؟ تا كى اينها توجه به اين ندارند كه زندگانى شرافتمندانه بهتر از اين زندگانى‏هاست كه در پارك‏ها باشد و شرافتمندانه نباشد؟ اينها به خود بيايند، توجه كنند به اين مسائل و اگر چنانچه طرح كمپ ديويد و همين طور امثال او براى شناسائى اسرائيل، اينها به آن رأى بدهند، هر يك از اينها كه رأى دادند، يك وقت تكليف شرعى براى ما مى‏شود به اينكه با آنها يك معامله ديگر بكنيم.

ما نمى‏خواهيم با كسى جنگ بكنيم، شما مى‏بينيد كه ما با عراق جنگ نداشتيم، ملت عراق ملت خود ماست، آنقدر كه ما علاقه به عراق داريم، در عراق مركز تشيع است، در عراق مركز اميرالمؤمنين (ع) است، مركز حسين بن على (ع) است، مركز ساير ائمه است، ملت اسلامى است، ما علافه داريم به عراق، همانطورى كه علاقه داريم به ايران به اعتبار اينكه اسلام است، آنجا هم علاقه داريم به اعتبار اينكه يك كشورى اسلامى است و مركز اولياء خداست، ما هيچ وقت بناى بر اين نداشتيم كه به عراق يك صدمه‏اى وارد كنيم و تا كنون هم هر چه به من گزارش داده شده است، تقريبا اين بوده است كه به مردم عراق تعدى نشده است. اما ما چه بكنيم با يك همچو فاسدى كه هم عراق را دارد به تباهى مى‏دهد و هم ايران را به خيال خودش، ما چه كنيم با يك همچو آدمى كه از اول مى‏گويد كه ما با رژيمى كه زرتشتى هستند، نمى‏دانم مجوس هستند، يك رژيمى كه همه‏اش صداى الله اكبر است، همه آن بناهائى كه در عراق، بناهاى اسلامى كه در عراق هست، همه‏اش، اگر نگويم همه‏اش اكثرش از ايرانى‏ها بوده، ايرانى‏ها اين بناها را ساخته‏اند ، چطور آن آدم به اسم اينكه ايران زرتشتى است، نمى‏دانم پارسند، از فارسند (مگر فارس بودن اشكال دارد؟) به اسم اينكه همه ايرانى مجوس هستند، به اسم اين، حمله كرد و بعد فهميد كه نخير، اسلام با الله اكبر پشت گردنى به او مى‏زند و تا كنون هم اينطور بوده و بعدها هم اگر تسليم حق نشوند ما يك امر غيراسلامى نمى‏خواهيم، ما يك امر حقى مى‏خواهيم، ما مى‏گوئيم يك متجاوز آمده است و آنهمه جنايات وارد كرده است، آنهمه افراد كشته است، آنهمه خانه خراب كرده است، آنهمه مردم را بى خانمان كرده است، آنهمه عراقى را بى خانمان كرده، اينهمه افرادى كه از عراق فرار كردند آمده‏اند اينجا آواره شدند، همه اينها هستند، خوب، بيايد اين آدم، اين دولت، اين كذا، بيايد، مردم را بنشانند، اشخاصى كه عادل هستند، بنشانند و ببينند كه ما چه مى‏خواهيم. ما مى‏گوئيم كه اين جناياتى كه اين كرده است، چون پيشقدم بوده است، ما غير دفاع، تا كنون هيچ كارى نكرده ايم، اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 7

جنايات بايد جبران بشود. اگر ما دست از جنايات برداريم جانى هستيم، كمك به جنايت، خودش يك جنايتى است. ما مى‏گوئيم كه اينطور بايد باشد، ما مى‏گوئيم كه بايد اينها از كشور ما بيرون بروند و تعدى نكنند به كشور ما.

بايد مسلمين با هم متحد بشوند و توى دهنى بزنند به امريكا

شما مى‏دانيد كه هر روز آبادان مورد اصابت گلوله است و موشك است و امثال اينها، هر روز خوب، مى‏آيند كنار و از آنجا با آن چيزهاى دوربرد مى‏زنند به آن، كى را مى‏كشند؟ مردم بيچاره را، مردمى كه نه، و يك زن بيچاره‏اى است و يك بچه كوچكى است و اينها. هيچ كار ندارد، جز بقال است و نمى‏دانم خباز است ما مى‏گوئيم كه ما خواهيم كه اينها تا آن حد بروند كه نتوانند يك همچو كارى بكنند. خوب، بيايند عقلا بنشينند اين كار را بكنند، ما كه مخالف با آن نيستيم، لكن اگر نكنند، خوب، ما خودمان بايد بكنيم، ما با قوه قهريه بايد بكنيم. اگر اينها عمل كردند به اينها، خوب، ما ديگر حرفى نداريم، اينها بروند سراغ كارشان، ما هم سراغ كارمان. و اما اگر عمل نكنند و هر روز براى ايران يك غائله درست كنند و هر روز ايران را بكوبند، خوب ما تكليف ما اين است كه جلوى اين را بگيريم، تكليف ما اين است كه تا هر جا جلوگيرى از اين امر متوقف به اوست، پيش برويم و كار خودمان را انجام بدهيم، اين يك امر عقلى است، يك امر عقلائى است. آنها كه الان هم در خاك ما هستند، الان هم در بلندى‏هاى ايران هستند، الان هم دارند ظلم و تعدى به ايران مى‏كنند، ما دفاع نكنيم؟ ما آنها را بگذاريم سرجاى خودشان هر غلطى مى‏خواهند بكنند؟ خوب، ما دفاع بكنيم، همانطورى كه از خرمشهر و جاهاى ديگر بيرونشان كردند، اينها را هم عقب خواهند نشاند تا اينكه آن كارى را كه ما مى‏خواهيم، انجام بگيرد. اگر هم يك اشخاصى هستند، دولت‏هائى هستند كه مى‏خواهند اين كار را بدون اينكه قوه قهريه در كار باشد، انجام بدهند، ما هم حاضريم. ما هميشه صلح طلب هستيم، لكن نه صلحى كه جانى را سر جنايت خودش باقى بگذاريم، همچو صلحى، صلح نيست، ما صلحى مى‏كنيم كه با قدرت و قوت، دفاع از كشور خودمان، دفاع از اسلام بكنيم. و من انشاءالله اميدوارم كه همه مسلمين بيدار بشوند و توجه بكنند به اينكه اگر چنانچه جلوى آمريكا و اين مهره‏هاى آمريكا كه براى خاطر آمريكا و منافع او به اسلام صدمه وارد مى‏آورند مثل اسرائيل و مثل صدام، انشاءالله مردم بيدار بشوند و بفهمند اگر به اينها مهلت داده بشود، همه مسلمين به تباهى كشيده خواهند شد. و آمريكا محدود نيست آمالش به يك كشور و دو كشور، و اينها، هرجائى را مى‏خواهد او تحت سيطره او باشد و امروز روزى است كه ما اعتقادمان اين است كه بايد مسلمين با هم متحد بشوند و تو دهنى بزنند به آمريكا. و بدانند كه مى‏توانند، توانائى اين امر را دارند، هم قدرت پرسنلى و افراد دارند، و هم ملت باهاشان موافق است، اگر امرى بكنند، كارى بكنند، و هم امكانات زياد دارند، شريان حيات آمريكا و غرب بسته به نفت اين منطقه است. و من اميدوارم كه همه ما خدمتگزار به اسلام و مسلمين باشيم و همه شما آقايان با تعهد به اسلام، با اينكه حاضر بدانيد خدا را در

صحيفه نور ج 17 صفحه 8

كارهاى خودتان، آن روزى را كه مى‏خواهيد يك كسى را كنار بگذاريد، آن روزى كه مى‏خواهيد به يك كسى فرض كنيد كه يك انگ غيراسلامى بزنيد، توجه كنيد كه خدا حاضر است. اگر خداى نخواسته بر خلاف بكنيد عمدا و اگر سهوى باشد، اشتباهى باشد كه مقدماتش دست شماست، بدانيد كه اين خداى حاضر و ناظر بر شما ممكن است نبخشد. توجه بكنيد كه كارها همه اسلامى باشد، براى خدا باشد، خدمت براى خدا باشد. و اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و همه شما براى خدمت به اسلام و مسلمين موفق باشيد و همه ايرانى‏ها كه در مكه؟ مشرف شدند، با سلامت، با صحت به اوطان خودشان برگردند. و من اميدوارم كه حجاز و كشور حجاز و دولت حجاز با اين عزيزان كه بر ضد مخالفان اسلام هستند، بر ضد امريكا هستند، بر ضد آن دنباله آمريكا و آن فاسد هستند، به طور اسلامى عمل كنند و موجب نگرانى دولت و ملت ما را فراهم نكنند كه اگر اين فراهم بشود، ممكن است خطرى داشته باشد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته


menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 11

تاريخ: 17/6/61

پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد 17 شهريور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

و ذكر هم بايام الله (قرآن كريم)

تذكر به ايام الله كه خداوند متعال به آن امر فرموده است، انسان ساز است، قضايائى كه در ايام الله رخ داده است، براى تاريخ و انسان‏ها در طول تاريخ آموزنده و بيدار كننده است. حوادث بزرگ تاريخ كه قرآن مجيد هم از بعض از آنها ياد كرده است، سرمشقى پربركت براى ساختن جامعه‏ها و اشخاص و جامعه عصر ما كه عصرانقلاب است و در كشور ايران كه كشور انقلاب و شاهد بسيارى از حوادث بزرگ است كه بايد آنها را ايام الله محسوب كنيم و به ذكر آنها و تذكر آن ايام بپردازيم كه براى ملت قهرمان و مجاهدان سلحشور، درس انقلاب است.

17 شهريور كه اكنون در آستانه سالگرد آن هستيم از ايام الهى است كه بايد ذكر آن را زنده نگه داريم و به نسل‏هاى آينده تسليم كنيم.

فداكارى‏هاى ملت سلحشور در راه اسلام و ديو سيرتى دژخيمان رژيم شاهنشاهى در اين روز و ايامى نظير آن، درس بسيار ارزنده‏اى از فداكارى‏اى است كه ملت مظلوم سلحشور را و رژيم جنايتكار پهلوى را در طول تاريخ معرفى نموده است تا نسل‏هاى آينده ببينند اين جمهورى اسلامى با چه جان نثارى‏ها و از خودگذشتگى هابه دست آمده است تا انشاءالله آنان نيز با شهامت و شجاعت و ايثار و فداى عزيزان خويش، اين هديه بزرگ الهى را حفظ نمايند.

17 شهريور 57 و نظاير آن كه قبل از پيروزى انقلاب و پس از آن بسيار بوده است و ملت مجاهد ايران بحمدالله تعالى در همه آنها پيروزمندانه و شرافتمندانه و سرافرازانه در سركوبى ستمكاران، قيام و اقدام نمودند، جلوه الهى و قدرت پايان ناپذير ايمان به غيب را در جهان پرتو افكن ساخت و آفتاب فروزنده اسلام را كه از گريبان مجاهدان در راه حق سربرآورد، به عالميان بويژه مظلومان و مستضعفان معرفى نمود و به آنان درس پربركت جانبازى در راه هدف الهى را آموخت. بگذار كور دلان در داخل و خارج هر چه مى‏خواهند بكنند و بگويند و به هر جنايتى كه روى تاريخ را سياه مى‏كند و روى منافقان و همقطاران جنايتكارشان را سياهتر، دست بزنند و با انفجارها كه كار جنايتكاران ورشكسته است و هر فرد ساده‏اى مى‏تواند اين نحو جنايات را انجام دهد، به اسم قيام مسلحانه براى نجات خلق و جنگ خيابانى براى سرنگونى اسلام و جمهورى اسلامى، براى خود و

صحيفه نور ج 17 صفحه 12

سبعانى امثال خود، دلخوشى و براى رسانه‏هاى گروهى در خدمت ابرجنايتكاران سوژه تبليغاتى بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى فراهم كنند.

ملت شريف ايران بايد اذعان كند كه منافقان سيه بخت و همقطاران آنان گوى سبقت را از جنايتكاران تاريخ و گوى رذالت و خباثت را از سفلگان جهان ربوده‏اند و گمان ندارم شما بتوانيد گروه و يا دسته‏اى را بيابيد كه جنايات و سفلگى‏شان به ابعاد اين گروهگ منافقين باشد كه مدعى اسلام راستين باشند و قرآن كريم و آيات حدود آن را محكوم كنند، آن هم با تعبيرى جسارت بار و كفر شعار مدعى طرفدارى از خلق باشند و اينگونه با بندگان مستمند و كارگر و طبقه ضعيف رفتار كنند. بمب گذارى كنند و آن را جنگ خيابانى مسلحانه بنامند و ادعاى قدرتمندى كنند و چون دزدان و روبهان فرار كرده و در بيغوله‏ها بخزند. ادعاى سياستمدارى كنند و اينگونه با اعمال احمقانه، خود را از ملت جدا و رسوا و منزوى كنند. ادعاى علم و جهان بينى كنند و اينگونه در مسائل واضح، جاهل باشند كه با جهل و نادانى خود تار و پود خود را بگسلانند. ادعاى خدمت به ميهن و كشور كنند و اينگونه به دشمنان سرسخت كشور و ميهن خدمت كنند و از استقلال و آزادمنشى دم زنند و اينگونه وابسته به قدرت‏هاى شيطانى باشند. اينجانب صداى انفجارى را كه به دست اين جنايتكاران در پارك شهر در شب گذشته اتفاق افتاد، در جماران شنيدم. اين انفجار عظيم در محلى اتفاق افتاد كه مركز طبقه مستمند و كاسب جزء و كارگر و محل اجتماع زن و مرد و طفل و طبقه ضعيف و محتاج است و آنچه گزارش شده است، ده‏ها نفر شهيد و مجروح به جاى گذاشته است كه در بين آنان زنان باردار و طفل كوچك شيرخوار بوده است و شما بدانيد كه اگر اين گروهگ‏ها بتوانند، تهران را بويژه محله‏هاى جنوب شهر كه بيشتر در تحقق اهداف اسلامى فداكارى كرده‏اند، يكسره منفجر مى‏كنند. اين است قيام مسلحانه و جنگ خيابانى با سپاه پاسداران و اين است منطق آنان كه براى رياست دنيا به دام شياطين افتاده‏اند. و بايد ملت شريف ما بدانند اينان هميشه كارهائى را كه انجام مى‏دهند ارزيابى مى‏كنند تا اگر اصلاح خود را در انكار ديدند، انكار كنند و اگر صلاح را در عهده دارى ديدند، به عهده بگيرند و آن را از شاهكارهاى چريك‏هاى رزمنده خود و به عنوان يك پيروزى و اگر بشود، جنگ خيابانى مسلحانه، تحويل رسانه‏هاى گروهى دهند و ما بيش از اين منتظريم تا راديوهاى بيگانه اين عمل احمقانه را به عنوان شكست جمهورى اسلامى و بى ثباتى حكومت، به خورد ساده دلان دهند. از خداوند تعالى عاجزانه تقاضا مى‏كنم كه ما را از شر نفس اماره و شيطان درونى و بيرونى حفظ فرمايد. سلام و درود بر شهيدان و آسيب ديدگان هفدهم شهريور و نظاير آن. سلام و درود بر بازماندگان شهدا از پانزدهم خرداد تا هفدهم شهريور 57 و تا پانزدهم و هفدهم شهريور 61 و سلام بر ملت شريف و مجاهد ايران كه با همت والاى خود هر مشكلى را تحمل و با روى گشاده در جبهه و پشت جبهه براى اهداف مقدس اسلام فداكارى مى‏كنند و سلام و صلوات خداوند متعال و ملائكه الله و انبياء معظم و اولياء خدا بر حضرت بقيه الله ارواحنالتراب مقدمه الفدا

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 13

تاريخ: 17/6/61

بيانات امام خمينى در جمع رهبران مذهبى بنگلادش

مسلمين بايد در مقابل كفار و مشركين متحد شوند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از اينكه شمابه اينجا تشريف آورده‏ايد متشكرم و اميدوارم در مدتى كه در تهران هستيد، كسانى كه همراه شما هستند و مى‏توانند با مردم رفت و آمد كنند را مأمور سازيد تا بروند با مردم گفتگو كنند و ببينند وضع ايران چگونه است، آيا مورد رضايت مردم هست يا خير، و ببينند مردم چگونه با آغوش باز به دولت كمك مى‏كنند و ببينند كه ايران، آرام و حكومت اسلام برقرار و مردم آزادند. شما در نماز جمعه‏ها و ادارات و ساير مجامع اگر برويد، مى‏بينيد كه مردم جز اسلام هدفى ندارند و در اين جنگ هم مردم پشتيبان دولت هستند.

اما راجع به اصل و اساس مسائل مسلمين، ما معترفيم كه اين دو برادر شيعه و سنى به واسطه دست‏كه در كار بوده است، چه از روى تقصير يا قصور، نتوانسته‏اند اتحادى را كه مسلمين بايد در مقابل كفار و مشركين داشته باشند، ايجاد نمايند الان هم نمى‏گذارند، زيرا در اطراف پاكستان و هند و بنگلادش و ديگر نقاط، مناقشه زياد است و اين امر موجب ضعف مسلمين و قوت سلطه‏گران گرديده است. ما از جناب ايشان توقع داريم كه در كشور خود و در ميان دولت‏هاى همجوار جديت كنند كه اختلافات مرتفع گردد و مسلمين با هم در مقابل كفار و مشركين متحد شوند. آنها مى‏خواهند اسلام نباشد تا بتوانند فضائل ما را بگيرند. در زمانى كه همه مسلمين گرفتار كفار و مشركين و منافقين هستند، وقت آن نيست كه ما با هم جنگ و نزاع كنيم.

صدام با اساس اسلام مخالف است، صدام مهاجم و ما هميشه در حال دفاع بوده‏ايم‏

اما مسأله‏اى كه بين ما و عراق است و ممكن است شما از آن بى اطلاع باشيد، اين است كه صدام از زمانى كه من در نجف تبعيد بودم، در بين مردم، به عنوان مخالف اسلام و به جلادى و خونخوارى معروف بود. البته در آن زمان هنوز رئيس دولت نبود، اما وقتى كه رئيس جمهور شد، به اسم اينكه ايران و ايرانى‏ها فارس و مجوسند، با تحريك آمريكا از زمين و دريا و هوا به ايران حمله كرد و ملت ما وقتى كه متوجه گشت، همراه با قواى مسلح اسلام، آنها را متوقف ساخت و الان هم كه سال سوم جنگ نزديك است، صدام مهاجم و ما هميشه در حال دفاع بوده‏ايم. ما بر حسب حكم اسلام

صحيفه نور ج 17 صفحه 14

و قرآن و عقل نمى‏توانيم كه دفاع نكنيم. آنها هر روز به شهرهاى ايران و بر روى مردم بى دفاع، بمب و يا موشك مى‏اندازند و تا زمانى كه آنها اينگونه تجاوز مى‏كنند، ما دفاع خواهيم كرد. صدام در طول اين مدت مرتب مى‏گفت صلح، و صلح او عبارت از اين بود كه خوزستان به او داده شود. ما الان هم صلح را مى‏خواهيم به شرط اينكه آدم متجاوز سرجايش بنشيند. ملت ما ايستاده و در صحنه است تا به خواسته‏هاى مشروع خود دست يابد، زيرا عراقى‏ها به كشور ما آمده‏اند و هر كجا را كه گرفته‏اند با بمب خراب كردند، به طورى كه الان بسيارى از شهرها و دهات غرب و جنوب به تل خاكى تبديل گرديده است. حرف ما اين است كه متجاوز بايد غرامت ما را بدهد و اشخاص با صلاحيت بيايند و متجاوز را تشخيص داده و مجازات كنند. ما هرگز به مردم عراق تعدى نكرده‏ايم، در حالى كه نيروهاى ما مى‏توانند بغداد و يا بصره را بزنند، ولى اين كار را نمى‏كنند. شما تحقيق كنيد و ببينيد كه آنها هر روز آبادان و بعضى از شهرهاى ديگر ما را مى‏زنند و مردم بى دفاع ما را كشته و گويند ما نظامى‏ها را مى‏كشيم. ما با ملت عراق برادر هستيم و خاك آنها را مقدس مى‏دانيم. آنجا محل اهل بيت و مدفن اميرالمؤمنين و امام حسين عليهم السلام است. دو سوم مردم آنجا شيعه و برادران اهل سنت هم با ما موافقند، در حالى كه صدام با اساس اسلام مخالف است و تابع آن مرد عفلقى مى‏باشد. ما حاضريم صلح كنيم، ولى نمى‏شود متجاوز را مجازات نكرد و غرامت تجاوز را نگرفت، اسلام هم چنين اجازه‏اى را نمى‏دهد. اينها با كمك راديوهاى بيگانه تبليغ مى‏كنند كه ايران مى‏خواهد كشورهاى خليج فارس را بگيرد. ما همانگونه كه مكرر گفته‏ايم، شارع مقدس به ما اجازه چنين كارى را نمى‏دهد، اما اينكه مسلمين از جان و مال و نواميس خود دفاع كنند، اين را هم خدا و هم عقل و هم شرع اجازه مى‏دهد. ما ملت مظلومى هستيم و از شما خواهيم در مسائل مربوط به ما تحقيق كنيد. شما ملاحظه كرديد در لبنان يك دولت پوشالى دو ميليونى يعنى اسرائيل در مقابل يك ميليارد مسلمان ايستاد و حمله كرد و آنقدر جنايت كرد كه در تاريخ كم نظير است. آنوقت مى‏بينيم كه دولت‏هاى اسلامى در تلاشند كه آن را به رسميت بشناسند. ما مى‏گوئيم اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود و بيت المقدس مال مسلمين و قبله اول مسلمين است. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:47 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 15

تاريخ: 17/6/61

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى و نماينده امام در اين نهاد

جهاد، خدمتگزار مردم محروم و مستمند بوده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از حرف‏هاى جنابعالى مى‏فهميم كه شما سر موفقيت را به دست آورده‏ايد. جهاد، خدمتگزار مردم محروم و مستمند بوده است. جمعيت و يا ملتى اگر بخواهند موفق باشند، علاوه بر اينكه براى خدا بايد كار كنند و از ديگران چشمداشتى نداشته باشند، بايد با مردم باشند. بدون مردم نمى‏شود كار كرد و موفقيت حاصل نمى‏شود. سر قضيه همانطور كه خودتان فهميده‏ايد اين است كه مردم را نمى‏شود به چيزى توجه داد مگر توسط روحانيون و در طول تاريخ هر چه بوده از روحانيون و مردم بوده است و هر وقت اين دو را از صحنه كنار گذاشته اند، همه‏اش فساد بوده است و در همين پنجاه سال هم كه ما شاهد آن بوده ايم، آنچه كه ما را در دامن غرب‏اند اخت اين بود كه روحانيون و مردم را سركوب كرده بودند. انشاءالله دولت و مجلس آنچه مصلحت جامعه است در نظر بگيرند و كارى كنند اين مستمندانى كه در طول تاريخ محروم بوده‏اند را نجات دهند. بايد گفتگو شود كه خداى ناخواسته كارى نشود كه جهاد نتواند كارى بكند. من آنچه از جهاد شنيده‏ام، اين است كه فعاليت‏هاى چشمگيرى داشته و بخصوص آنچه در جبهه‏ها انجام مى‏دهند، بسيار ارزشمند است. به اين امر ادامه دهيد، خداوند به شما توفيق مى‏دهد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 16

تاريخ: 27/6/61

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير پست تلگراف و تلفن و مسؤولين شركت مخابرات

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من متقابلاً شهادت حضرت امام محمدتقى عليه‏السلام را به شما تسليت عرض مى‏كنم. در خلال صحبت‏هاى شما مطلبى بود مبنى بر اينكه كارهائى كه سابقاً خارجى‏ها انجام مى‏دادند، الان توسط خود آقايانى كه در مخابرات هستند انجام مى‏گيرد. ما واقعاً بايد متاسف باشيم از اينكه در طول سلطنت اين دو جنايتكار چقدر صدمه ديديم و اگر گذاشته بودند كه خود مردم و دانشمندان، متكفل امور باشند و مردم را تشويق كرده بودند، حال كشور ما اينطور نبود. ما الان بايد فرصت را غنيمت شمرده و براى اسلام و كشور اسلامى كار بكنيم و زندگى خودمان را هدر ندهيم. امروز مردم از وضع دولت مطلعند و شما مردم را براى پشتيبانى از خود لازم داريد. دولت بدون پشتيبانى مردم نمى‏تواند كار بكند و هر يك از ادارات و وزارتخانه‏ها بايد اين مسأله را مد نظر داشته باشند كه براى خدا مردم را راضى نگه دارند. اگر شما تاريخ پنجاه سال سلطنت را ملاحظه كنيد، آنوقت تكليف خودتان را مى‏دانيد كه با ملت بودن چيست و بدون ملت بودن چيست. همه مابايد براى خدمت به توده‏هائى كه در طول تاريخ هميشه محروم بوده‏اند كوشش كنيم و دولت بايد آنها را مقدم بدارد و مغزهايى را كه مشغول به كارند، تشويق بكند. دولت بايد اين فرصت را كه در اين كشور افرادى پيدا مى‏شوند كه خودشان مى‏توانند كارها را انجام بدهند، غنيمت بشمارد و به تدريج انشاءالله به آن جائى برسند كه ما ديگر به خارج احتياجى نداشته باشيم. مسلماً اينها تشويق مى‏خواهند و شما بايد به اين فكر باشيد كه براى خدا كار كنيد تا نتيجه كارتان تا ابد باقى بماند. بدانيد هر كارى كه شما انجام دهيد و ملت از آن استفاده اسلامى و فرهنگى بكند، براى شما فايده دارد. اگر شما هم نباشيد. شما بايد كسانى را كه براى كارها، خصوصاً براى مخابرات انتخاب مى‏كنيد، شناسايى كنيد تا اينكه متعهد به اسلام باشند، نه باادعا. زيرا الان همه ادعاى اين را دارند كه ما متعهد به اسلام هستيم. و بدانيد كه در عين حال كه همه دنبال شناسائى اقشار مخالف، منافق و چپگرا هستند، معذلك ممكن است كسانى باشند كه با نفوذ خود بخواهند اوضاع را به هم بزنند و براى ملت و دولت غائله به بار آورند و يا اسرار مملكت را بيرون برده و در مخابرات استراق سمع نمايند. اميدوارم خداوند شما را در خدمت به اين مردم محروم تأييد فرمايد و اين دولت و اين مجلس و ساير مردم را براى شما و ما نگه دارد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 17

تاريخ: 28/6/61

بيانات امام خمينى در جمع رؤساى دانشگاه‏ها، اعضاى دفتر هماهنگى حوزه و دانشگاه، معاونان، مديران كل و مسؤولان ستادى - اجرائى وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و آموزش عالى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما امروز مواجهيم با چهره‏هاى علماى محترم و اساتيد دانشگاه و حوزه علميه، به طور كلى در تمام سطح‏هائى كه مشغول آموزش هستند، چه در دانشگاه كه آن هم آموزش است و چه در سطح‏هاى پائين‏تر و چه در اين نهضت سوادآموزى كه اميد است توفيق زياد پيدا بكنند و بيسوادى را ريشه كن كنند، دو ركن بزرگ، آموزش و پرورش است. همه جا، حالا - من - اسمش يك جائى آموزش باشد، يك جائى دانشگاه، آن فرق نمى‏كند. دو ركن اصلى، آموزش وپرورش است و اسلام در هر دو ركن سفارش اكيد فرموده است و پرورش سفارشش بيشتر شده است و اهميتش هم بيشتر است. پرورش به معناى اينكه در هر جائى كه علما مشغول تدريس هستند، علماى دانشگاه و علماى حوزه‏هاى علمى قديمى و استادها در هر جا هستند با اين دو ركن مواجهند، ركن آموزندگى و تربيت علمى و ركن پرورش و تربيت اخلاقى و تهذيب نفس. ما اگر فرض كنيم كه يك ملتى آموزش و پرورش در آن نفوذ كرد و همه ملت آموزش يافتند به‏اندازه‏اى كه احتياجات ملت است و پرورش يافتند و تهذيب نفس كردند و تربيت اخلاقى شدند، ملتى كه يك همچو توفيقى را پيدا بكند يك ملت نمونه‏اى خواهد بود. و ما حالا هر دو جهتش را عرض مى‏كنيم و چيزهائى كه مترتب بر هر دو جهت است آقايان مى‏دانند، لكن تذكر، باز خوب است. مسأله آموزش و مساله تعليم و تربيت علمى، يك مطلبى است كه در قرآن كريم، در احاديث اولياى خدا از رسول اكرم (ص) تا ساير ائمه هدى، همه جا ذكر از اين قضيه بوده است و تجليل از مقام علما به معناى وسيع و وادار كردن به اينكه بايد علم را بياموزند، اگر چه در چين باشد و اين مثل است، يعنى اگر چنانچه علم را هم از يك كشورهائى كه دور افتاده‏اند و از اسلام هم اطلاعى ندارند، لكن از علم شان استفاده بايد كرد. و از مهد تا لحد، از وقت تولد تا آخر، كه باز اين يك تاكيدى است بر اينكه‏تعليم و تعلم انحصار به يك سن خاصى ندارد و هيچ كس هم مستغنى از آن نخواهد بود. علم يك حقيقت غيرمتناهى است و انسان اگر در تمام عمر هم تحصيل علم را بكند، باز به آخر نرسانده است و لهذا سزاوار است كه انسان در تمام مراحل عمر مشغول تحصيل علم باشد. يعنى همه محتاجيم به اينكه از يكديگر چيز ياد بگيريم. همه محتاج به تعليم و تربيت علمى هستيم. هيچ وقت نيست كه انسان از اين مستغنى بشود و كسى كه بخواهد خودش را بسازد در جهت علم، نبايد در

صحيفه نور ج 17 صفحه 18

يك حدى كه رسيد بگويد اين بس است. كسى كه اين معنا را تو هم كند كه اين مقدار بس است، اين ادراك نكرده است ماهيت علم را. علم يك معنائى است، يك حقيقتى است در هر رشته‏اى، كه آخر ندارد، غيرمتناهى است. از اين جهت ما بايد در تمام مدت عمرمان علم را تحصيل كنيم، مطالعات را داشته باشيم و ديگران را تربيت كنيم، تربيت علمى كنيم و سطح معلومات مردم را بالا ببريم. و در يك كشورى كه در اين جهت كامياب نبوده است، حالا كه ما و شما و آقايان متصدى اين امر هستيم، بايد هم نهضت سوادآموزى توسعه داشته باشد و همه شركت كنند، كسانى كه سواد ندارند شركت كنند، تا آنها را ببرند به حدى كه براى خودشان بتوانند مسائلى را بفهمند و هم از كودكستان تا دبيرستان، تا بالاتر و دانشگاه، بايد تحصيلات را تحكيم كنند و همچو نباشد كه دنبال اين باشند كه يك سندى دست بدهند، يا يك سندى بگيرند، يك مدركى داشته باشند. خود علم را تعقيب كنند و حتى اساتيد دانشگاه هم محتاج به تعليم و تعلم هستند و همين طور در حوزه‏هاى علمى قديمى، آنها هم در يك حدى قانع نبايد باشند و تا آخر عمرمشغول باشند، مشغول به تحصيل، مشغول به تعليم. آنهائى كه مدرس هستند و تعليم مى‏دهند، توجه دارند كه خودشان استفاده كنند از تدريس‏شان و از تعلم شان و از شاگردهاشان، بسيارى از امور را، چون آنجاها يك بحث آزادى است و هركس حق دارد كه اشكال بكند و حرف استاد را قبول نكند و حرف استاد را رد بكند. اساتيد مى‏دانند كه در اين رد و بدل و در اين اعطا و اخذ، اخذ زياد است و انسان در همان جا تربيت علمى مى‏شود. قضيه علم معلوم است و همه مى‏دانيد كه يك موهبت شريف است كه همه آروزى او را دارند و - هيچ انسان هم - در فطرت انسان اين است كه هيچ وقت بس ندارد. فطرت اينطورى است. شما اگر فرض بكنيد كه تمام علوم مادى و معنوى را بدانيد و بشنويد، يك وقتى كه در يك جائى هست كه يك علم ديگر هم هست، فطرت شما آن را هم مى‏خواهد. غيرمتناهى است فطرت در همه امور. اهميت علم، يك امرى است كه همه مى‏دانند و واضح است.

هر چه به سر بشر مى‏آيد از علم بدون تهذيب است

لكن ما حساب اين را بكنيم كه قضيه پرورش و قضيه آموزش چه جور است يعنى آموزش اخلاقى و معنوى و قضيه تهذيب نفس، آن وضعش چطور است. ما اگر فرض كنيم كه دانشگاه ما يا فيضيه ما، علوم را به طور وافر مى‏دانند و تدريس هم كنند لكن فرض بكنيم كه پرورش روحى و تهذيب نفس و اخلاق در آن نباشد، آيا از اين تربيت علمى فقط، منهاى تربيت‏هاى روحى و پرورش معنوى، چه حاصل مى‏شود براى كشورشان؟ و چه حاصل مى‏شود براى اسلام عزيز؟ و چه حاصل مى‏شود براى مردم، ملت؟ علم حاصل شد، اما اگر تربيت معنوى نباشد پهلوى علم و پرورش روحى نباشد، چه بسا كه (و بسيار هم شده است كه) همين علم، مايه فساد شده است و همين عالمى كه تهذيب نفس نداشته است و همين استاد دانشگاه كه تهذيب نفس نداشته است، و همين استاد دانشگاهى كه مهذب نبوده‏اند، براى يك كشور تحفه فساد مى‏آورند، بهتر مى‏توانند فساد را در كشور ايجاد كنند.

صحيفه نور ج 17 صفحه 19

شما مى‏دانيد انشاءالله و بايد بدانيد كه در طول تاريخ كه ما و شما و ملت ما صدمه ديده است و در اين اعصار اخيره كه صدمات بيشتر شده است و وابستگى‏هاى كشور به حد اعلا رسيده بوده است، اين فقط براى اين بوده است كه علم بوده است، تربيت اخلاقى و دينى و معنوى نبوده است. اگر دانشگاه از اول كه ايجاد شد و تحقق پيدا كرد، اين دو ركن در آن پياده شده بود، ركن علم و ركن تربيت معنوى، اگر اين دو جهت در دانشگاه پيدا شده بود، محصولات اين دانشگاه هم محصولاتى صحيح و مترقى و سازنده بود و كشور ما به اين حالى كه ما الان داريم مى‏بينيم، نبود.

گرفتارى‏هاى همه براى اين است كه اعوجاج اخلاقى و تهذيب نفس در كار نبوده است، اعوجاج اخلاقى بوده است، تهذيب نفس در كار نبوده است. همه مصيبت‏هائى كه بر كشورها وارد مى‏شود و شما ببينيد كه در تمام دنيا وقتى كه ما نظر بيندازيم به تمام دنيا، اينهمه مصيبت‏هايى كه وارد مى‏شود بر مظلومان، بر تمام دنيا و اينهمه افكار كه خرج مى‏شود براى اينكه يك چيزى درست كنند كه مردم را هلاك كنند، توپ و تانك و نمى‏دانم موشك و امثال ذلك، اينها براى اين است كه تربيت معنوى ندارند نه آنهايى كه مسيحى هستند، مسيحى هستند و به تعليمات حضرت مسيح سلام الله عليه، عمل مى‏كنند و تربيت شدند و نه آنهائى كه يهودى هستند به تربيت‏هاى حضرت موسى سلام‏الله عليه تربيت شدند و نه آنهايى كه مسلمان هستند به تربيت‏هاى معنوى اسلام تربيت شدند. ادعا زياد است، ادعاى اينكه صلح طلب هستيم، ادعاى اينكه ما مى‏خواهيم در عالم صلح برقرار بشود زياد است، از ابرقدرت‏ها هم بيشتر از جاهاى ديگر است، آنها بيشتر ادعا مى‏كنند كه ما مى‏خواهيم صلح در جهان باشد. انبيا هم اين دعوت را مى‏كردند، لكن كدام درست گفتند؟ كدام صادقند؟ انبيا هم صلح را در جهان خواستند و مردم را دعوت به صلح مى‏كردند، اينها هم ادعا كنند كه ما صلح طلبيم. راديو اسرائيل يك برنامه‏اى داشت كه كانه تمام اين صهيونيست‏ها و اين جنايتكارها همه براى خدا كار مى‏كنند، براى حقيقت كار مى‏كنند، براى صلح كار مى‏كند، همه طرفدار مظلومان هستند، همه طرفدار چه هستند. اين ادعاى آنها، آن عمل آنها!! همين عملى كه تازه هم اتفاق افتاده، آمريكا هم همين ادعا را مى‏كند. اگر چنانچه يكى از اينها بروند در كليساهاى خودشان، همه آداب كليسا را بجا مى‏آورند و همان صحبت‏هاى كليسا را مى‏كنند، لكن وقتى كه در مقام علم است، چه مى‏كند؟ مى‏بينيد. براى اينكه نه آنها مسيحى هستند. و من تعجب مى‏كنم از اين كه مسيح با آنهمه تهذيب نفس و با آنهمه دعوت به معنويات، چطور شده كه مريدهايش بدتر شدند از يهود هم با اينكه از يهود نمى‏شود گفت كسى بدتر است (يهود، اسرائيل را مى‏گويم) چه جور شده است كه مريدهاى او، سران كشورهائى هستند كه تمام بشر را دارند به‏آتش مى‏كشند. اين، براى اين است كه علم را اينها دارند، علم سياست دارند، علم صنايع دارند، همه چيز دارند، اما آنى را كه بايد داشته باشند ندارند، آنى كه براى بشر مفيد است، ندارند و آن، تهذيب نفس و معنويات. نه معنويت مسيح را آنها دارند و نه معنويت موسى كليم را آن دسته دارند و نه معنويت اسلام را اينهائى كه ادعاى اسلام مى‏كنند، بسيارى شان دارند. آن جنبه تعليماتى، اگر چه بسيار اهميت دارد، لكن اگر پهلوى او پرورش روحى نباشد، مضر به حال بشر است.

صحيفه نور ج 17 صفحه 20

تمام اين خرابى‏هائى كه مى‏بينيد وارد مى‏شود بر همه كشورها، خرابى‏هائى است كه منشأش علما بودند، علماى دانشگاه‏ها منشأ اين مسائل بودند. آنهائى كه موشك‏ها مى‏سازند، آنهائى كه طياره‏ها مى‏سازند، آنهائى كه چنين و چنان، منشا تمام اين خرابى‏ها اينها هستند. و هر چه به سر بشر مى‏آيد از علم مى‏آيد، علم بدون تهذيب.

اگر چنانچه علم در يك قلب فاسد وارد شد، ضررش بيشتر از نادانى است‏

اگر چنانچه ما فرض مى‏كرديم كه بشر مهذب بود و عالم نبود، دنيا با آرامش، با آرامش خاطر زندگى مى‏كرد. اگر ما فرض مى‏كرديم كه علم توى كار نبود، فقط تهذيب نفس بود، البته خيلى عقب بود بشر از اينكه علم ندارد، خيلى نقيصه بزرگ داشت، لكن رويهمرفته‏اش براى بشر، صلاح اين است كه آموزش داشته باشد. اگر امر داير شد بين اين دو تا، صلاح بشر اين است كه علم تحصيل بكند، يا صلاح بشر اين است كه تربيت معنوى داشته باشد؟ ما شك نداريم در اينكه اگر امر بين اين دو تا باشد، داير بين اين دو تا، يعنى اگر يكى آمد ديگرى نباشد، اگر علم آمد تهذيب نباشد، اگر تهذيب هم آمد علم نباشد، اگر اين بشر مهذب باشد، آزار به كسى نرساند، مردم را رنج ندهد، با مردم رئوف باشد، مردم را برادر خود بداند، بشر را برادر و همتاى خود بداند، اگر يك همچو معنائى با همه شوونى كه تهذيب نفس داشت، بود، علم هم هيچ نبود، مردم در آسايش بودند. و اگر علم بود و تهذيب نبود، اگر انبيا را ما استثناء بكنيم از بشر، از اول انبيائى در كار نبودند و بشر خودش خود به خود بزرگ مى‏شد، اگر اينطور بود، تمام بشر به هلاكت و به ناسامانى مى‏رسيد و روى خوش در بين بشر اصلاً پيدا نمى‏شد. الان كه مى‏بينيد كه يك عدد بسيارى از مردم خوب هستند و آن توده‏هاى مردم است، اين از بركت همان تربيت‏هاى معنوى انبياء خداست. تربيت‏هاى معنوى انبياء خدا، در عين حالى كه همه قبول نكردند اين تربيت را، معذلك آنقدر در دنيا نور افكنده است كه توده‏هاى مردم، توده‏هاى ضعيف مردم، همه خوب هستند. كمتر در آنها اين فسادها يپدا مى‏شود. اگر ما فرض بكنيم كه شماهائى كه از اول مى‏خواهيد آموزش بدهيد و نهضت سواد آموزى درست كرديد، همراه او، شما پرورش نداشته باشيد و تهذيب نفس نداشته باشيد، اين عمل شما خيلى خوب، اما هدر رفته است، همراهش بايد اين باشد. و اگر چنانچه شمايى كه متكفل آموزش نونهالان هستيد، فقط دنبال اين باشيد كه ما علم شان را درست كنيم و دنبال پرورش‏شان نباشيد، دنبال تهذيب نفس نباشيد، شما هم موفق در كار نخواهيد بود، يعنى يك خدمت مثبتى براى كشور خودتان نكرديد.

بالاتر از اينجا، دانشگاه است. اگر اساتيد دانشگاه فقط همّ‏شان اين باشد كه درس بگويند (البته دانشگاه‏هاى سابق ما، درس هم درست نبود، اگر بود، ما اينقدر عقب نمانده بوديم از دانش هم، حالا ما فرض مى‏كنيم كه خير، خوب حالا هم انشاءالله خوب است). فقط بنايشان بر اين باشد كه تعليم كنند اينها را، پهلويش تربيت نباشد، تربيت معنوى نباشد، از دانشگاه آنها مى‏آيد بيرون كه فساد مى‏كند. حوزه‏هاى علمى هم همين طور است. اگر در حوزه‏هاى علمى قديمى تهذيب نباشد، اخلاق نباشد،

صحيفه نور ج 17 صفحه 21

آموزش معنوى نباشد، فقط آموزش علمى باشد، فقط علم در كار باشد، آنجا هم افرادى از آن خواهند بيرون بيايد كه دنيا را هلاك مى‏كنند، به هم مى‏زنند. پس آن دو ركن آموزش با ركن پرورش بايد بگوئيم كه اينها با هم هستند و اگر با هم در يك جمعيتى، در يك بنگاهى، در يك مدرسه اى، در يك دانشگاهى، اينها همدوش هم رفتند و جلو رفتند، آنوقت است كه ما استفاده از دانشگاه مى‏كنيم، استفاده از حوزه‏هاى علمى مى‏كنيم، استفاده از همه جا مى‏كنيم، از آموزش‏هاى پائين و بالا، همه جا، همه مراتب. بنابراين چيزى كه مهم است، قضيه پروراندن روح اين اطفال از كوچكى تا برسد در هر جا كه مى روند، آنها را تربيت روحى بكنند و تربيت علمى، اگر چنانچه علم در يك قلب فاسد وارد شد، در يك مغز فاسد از جهت اخلاق وارد شد، ضررش بيشتر از نادانى است. نادانى فقدان يك امر بزرگ است، اما ديگر ضرر زدن نيست و نابود كردن نيست. خلاف اينكه اگر دانش باشد بدون بينش اخلاقى و بينش نفسانى و الهى، اين است كه بشر را به هلاكت مى رساند. انبيا هم آنقدرى كه در تربيت پافشارى مى‏كردند و آنقدرى كه مردم را سوق مى‏دادند به اينكه مهذب باشند، آنقدر علم را سوق نمى‏دادند به علم. سوق به تهذيب بيشتر از او است براى اينكه او فايده‏بيشتر است. البته علم هم يك چيزى است كه مورد نظر همه بوده و هست، لكن اينها بايد با هم باشند. اينها يك دو بالى هستند كه اگر يك ملتى بخواهد پرواز كند طرف سعادت، با دو تاى اينها بايد پرواز كند، يكى‏اش كه ناقص باشد نمى‏شود. و من اميدوارم كه شما آقايان اساتيد دانشگاه، علماى حوزه‏ها، اين روابطتان را حفظ بكنيد. يكى از خيانت‏هائى كه به اين كشور شد، جدا كردن فيضيه به اصطلاح با دانشگاه بود. اساتيد از ملاها مى‏ترسيدند مى‏گفتند اينها هيچ‏اند، اينها تهى مغزند، اينها هيچى نمى‏دانند، حوزه‏هاى ما هم از دانشگاهى‏ها مى‏ترسيدند، مى‏گويند آنها بيدين‏اند همه‏شان. تفاهم وقتى بشود، من گمان مى‏كنم امروز اينجور نيست ديگر مسأله. وقتى كه پاى علما در دانشگاه باز شد و پاى اساتيد دانشگاه در حوزه‏ها باز شد، آنوقت مى‏فهمند كه مسأله چه جنايتى وارد شده است بر اين كشور. وقتى كه اساتيد دانشگاه تشريف بردند به قم و با آقايانى كه مشغول هستند به اين كارها تماس گرفتند و با هم نشستند و مسائل را طرح كردند، آنوفت مى‏فهمند كه اينقدر فرياد كه زده مى‏شود كه اسلام يك فرهنگ غنى‏اى است در همه چيز، اين اسباب اين نمى‏شد كه آنوقت در ديوارهاى دانشگاه نوشته بشود كه اسلام يك، يا به تعبير اينطور هم نباشد، نظير اين را. اين براى اين است كه تفاهم در كار نبوده است. از اول اينطورى مى‏خواستند درست بكنند دانشگاه را و اطفال ما را از اول مى‏خواستند به يك فرمى اينها را بار بياورند كه دشمن بشوند با اسلام و با هر چه كه مربوط به اسلام است. اسم آخوند را توى دانشگاه نمى‏شد ببرى، اسم دانشگاهى هم در محيط فيضيه نمى‏شد ببرى. هر يك از اينها اگر مى‏رفتند آنجا، خودشان را غريب مى‏ديدند، خودشان را هيچ مى‏ديدند، مى‏ديدند چه محيط بدى وارد شده‏اند. اين براى اين بود كه اينطورى درست كردند تا اينكه اين دو جبهه‏اى كه مى‏توانند كشور را حفظ كنند و مى‏توانند نجات بدهند از گرفتارى‏ها، اينها دشمن هم بشوند. اين سركوبى او را بكند، او سركوبى اين را بكند آنها نتيجه‏اش را بگيرند و نتيجه را گرفتند، ديديم كه گرفتند. آنقدر پافشارى در دشمن كردند

صحيفه نور ج 17 صفحه 22

اين دو قشر، براى چه بود؟ آنقدر تبليغات سوء از همه اطراف نسبت به اين طبقه مظلوم علما و از آن طرف در آنجا، آنهمه تبليغات براى دانشگاهى و دانشگاه و اينها چه بود؟ براى چه اينطور بود؟ خوب، براى اين بود كه مى ترسيدند كه اگر اينها به هم نزديك بشوند و تفاهم كنند، بفهمند كه اسلام چه چيز است. اگر بروند اين آقايان اساتيد دانشگاه در حوزه‏هاى علمى و پيش اساتيد ببينند كه اسلام چيست وحشت نمى‏كنند آنوقت. آنوقت مى‏فهمند كه ما چقدر مصيبت كشيديم در اين دوران‏ها و خصوصاً اين پنجاه سال، براى اينكه ما با برادرهاى خودمان دشمن بوديم، هر كدام ديگرى را تضعيف مى‏كرديم. شما توجه داشته باشيد به اين معنا كه بايد اين پيوند بين دانشگاه و فيضيه برقرار باشد. بين حوزه‏هاى علميه قديمى و حوزه‏هاى علمى جديد بايد پيوند باشد تا بتوانيد شما كشور خودتان را حفظ كنيد. كشور شما اگر چنانچه شما دو قشر، قشر دانشگاهى، جوان‏هاى دانشگاه، اساتيد دانشگاه، معلم‏هاى دبيرستان و دبستان و امثال ذلك، كوشش كنند به اينكه بچه‏ها را با حوزه‏هاى علمى آشنا كنند، علماى آنجا هم كوشش كنند كه اهل علم آنجا و جوان‏هاى تحصيلكرده و محصل آنجا را با دانشگاه نزديك كنند، هماهنگ كنند، اگر اين دو قشر هماهنگ بشود و اگر صالح بشود اين دو قشر دانشمند، كشور ما هيچ نقص ديگرى نمى‏تواند پيدا بكند. همه مصيبت‏ها براى اينهاست. يك فردى كه رفت در دانشگاه و به آنطور فساد بيرون آمد كه امثال اشخاصى كه شما مى‏دانيد، ا لبته يك كشور را به باد فنا خواهد داد و اگر صالح باشد هم، صلاح در يك كشورى ايجاد خواهد شد.

اذا فسد العالم فسد العالم عالم را عالم فساد مى‏كند، توده مردم فاسد نمى‏كند.

قطعنامه كنفرانس فاس، بيمه كردن اسرائيل است

الان ما از دست علماى اين دو ابر قدرت داريم رنج مى‏كشيم، براى اينكه آنها علماى فاسد، علماى سوء هستند. اين رنج كه ما داريم از اين كشورهاى اسلامى خودمان مى‏بريم، شما مى‏دانيد كه در فاس چه گذشت؟ و بعد از او اسرائيل چه كرد؟ راجع به فاس خيل حرف زده شده است، من آنها را ديگر تكرار نمى‏كنم. راجع به، يك كلمه من صحبت مى‏كنم كه آيا اين بندى كه، بند هفتم كه ادعا مى‏شود، بعضى از آنها ادعا مى‏كنند كه اسرائيل به رسميت شناخته نشده است، آيا شناخته نشده است؟ يا فقط شناخته شده است، يا شناخته شده با يك امر زايد؟ وقتى كه كشورهاى اسلامى مى‏نشينند با هم و از شوراى امنيت مى‏خواهند كه بيايد و امنيت را در همه كشورهاى منطقه، امنيت را در اينجاها تأمين بكند، اسرائيل از كشورهاى منطقه نيست؟ هست. اگر هست، استثنا شد در اين كنفرانس فاس يا استثنا نشد؟ خوب استثنا كه نشده، از كشورهاى منطقه هم هست. خوب، وقتى شما همه گفتيد كه بايد اسرائيل همانطورى كه حجاز، همانطورى كه لبنان، همانطورى كه جاهاى ديگر تأمين بشود و امنيت باشد، به طورى كه اگر يكى‏شان بخواهند به ديگرى تعدى بكنند، شوراى امنيت جلويشان را بگيرد، اين معنايش اين است كه اگر يكى بخواهد به اين اسرائيل صدمه‏اى بزند، يكى بخواهد عليه او كارى بكند، شوراى امنيت بايد به حكم همه اين آقايانى كه در فاس جمع شدند، بايد جلويش را بگيرد. اين بيمه كردن

صحيفه نور ج 17 صفحه 23

اسرائيل است زايد بر شناسايى. شناسائى اين است شما هم يكى از ممالك هستيد و خودتان هم حكومت داريد و خودتان هم حكومت داريد و خودتان چه، اين شناسايى، اما زايد بر شناسايى بيمه كردند اين اسرائيل را و اسرائيل بعدش چه كرد؟ بعدش در مجلس اسرائيل گفته شد كه اصل اين طرح ارزش نظر ندارد، ارزش اينكه ما بخوانيم ندارد. دنبالش هم اسرائيل اين جنايتى است كه همين دو روز متكفل شده و الان هم هست. جنايتى كه از قرارى كه بعضى از اين آقايان گفتند، آمريكا گفته است قصابى راه انداخته. شما ببينيد اگر آمريكا يك جائى را بگويد قصابى مى‏كنند، اگر سردسته قصاب‏ها بگويد كه قصابى مى‏كنند، چه واقعه‏اى در آنجا بايداتفاق افتاده بود. اين ملت مظلوم لبنان، بيروت و امثال آنها چه كردند و چه شده است؟ آقايان بيمه كردند اين كشورى را كه اعتنا به او نكردند. و من يك كلمه مى‏خواهم بگويم و آن اين است كه اگر اسرائيل در تمام عمرش يك راست گفته باشد، همين است كه اين قرارداد ارزش نگاه كردن ندارد. شما ببينيد آقايان مجتمع شدند اسرائيل را بيمه كردند، اسرائيل نه اينكه نمى‏فهمد اين چيزها را، مى‏فهمد. اسرائيل را بيمه كردند، شناسائى كردند. حالا يا اين هم جزء دروغ‏هاى اسرائيل است و بند و بست است يا راست است. اين جمله كه اين قرار داد و اين قطعنامه ارزش نگاه كردن ندارد، صحيح است. چرا ندارد؟ براى اينكه آنهائى كه اين را امضاء كردند ارزش ندارند. اگر ارزش آنها داشتند، مى‏شد كه اسرائيل يك همچو كلمه‏اى بگويد؟ يك همچو توهينى كه به هر كس بكند، يك كسى كه بگويد اصل حرف‏هاى تو ارزش گوش دادن ندارد، نوشته‏هاى تو ارزش ديدن ندارد، هر كس به يك آدم عادى يك همچو كند تا آخر عمرش با او دشمن مى‏شود. اين آقايان طرفدارى از كسى كردند كه به آنها اينطور توهين كرده و آنها را اينطور تحقير كرده و دنبالش هم بيروت را و لبنان را و جنوب لبنان را آنطور به آتش كشيده. الان هم در حجاز اجازه نيست كه بگويند مرگ بر اسرائيل. از مرگ بر اسرائيل يك دسته‏هائى كه رفتند و براى اسلام مى‏خواهند شكايت پيش پيغمبر اسلام ببرند، شكايت پيش خداى تبارك و تعالى در خانه او ببرند، نمى‏گذارند شكايت كنند، مى‏گويند بخوريد و صدايتان درنيايد. اى لبنانى‏ها كتك بخوريد، كشته بدهيد، لكن نفس نكشيد. اين بيمه كردن اسرائيل اين است و او ارزش اصلاً براى شماها قائل نيست. او هيچ براى شما قائل نيست. خداى تبارك و تعالى ارزش براى اين قرارداد قائل نيست و اين قرارداد را قابل ذكر نمى‏داند. پيغمبرهاى دنيا حتى پيغمبر (اينها كه پيغمبر ندارند، اينها، اين اسرائيلى‏ها حرف مى‏زنند، مثل مسلمان بودن بعضى از ماها) انبياى عظام هم براى اين قرارداد ارزش قائل نيستند. آنهائى كه مى‏گويند كه اسرائيل شناسائى شده است، مى‏دانند مسأله را كه شناسائى به اضافه شده است يا نمى‏دانند؟ اگر نمى‏دانند، كه نمى‏دانم چه بايد گفت. و اگر مى‏دانند، چطور اينها قبول مى‏كنند يك همچو تحقيرى را و يك همچو تحقير كوبنده‏اى را كه شايد هيچ دولتى نتواند از كس ديگر بپذيرد. چطور اينها با همه ساز و برگى كه دارند و با همه ادعاهائى كه دارند، يك دولتى كه عددش معلوم نيست چند تاست كه خود آنها هم با اسرائيلى‏ها بد هستند، اين، اينها را اينطور تحقير كند و آنها بپذيرند. حالا هم كه اينطور تحقير كرده، حالا هم به طرفدارى از آمريكا، به طرفدارى از اسرائيل پليس حجاز جوان‏هاى ما را،

afsanah82
07-28-2011, 07:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 27

تاريخ: 29/6/61

پيام امام خمينى به مناسبت عيد سعيد قربان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

والى الله المشتكى‏

در آستانه عيد سعيد قربان كه بايد به عموم مسلمانان جهان و بخصوص حجاج بيت الله الحرام، رهسپاران به سوى قربانگاه بزرگ ابوالانبيا حضرت ابراهيم خليل‏الله صلوات‏الله عليه و عليهم تبريك عرض كنم، مع‏الاسف در اين سال مصيبت‏هائى بر مسلمين وارد شد كه به جاى تبريك، تعزيت بايد گفت. تعزيت نه فقط براى تجاوز شيطان بزرگ آمريكاى جنايتكار بر حريم مسلمين و نه فقط براى هجوم حكام تروريست و جنايت پيشه اسرائيل بر كشور عزيز اسلامى لبنان، و نه براى جنايات صدام عفلقى اين نوكر بى اراده آمريكا و اسرائيل بر مسلمانان عرب و غيرعرب و جنوب و غرب كشورمان ايران، و نه براى جست و خيز و شادمانى سران كشورهاى مصر، اردن، سودان، مغرب و غير آنان براى پيروزى دشمنان اسلام و بشريت بر مظلومان لبنان و بيروت و به خاك و خون كشيدن هزاران جوان و پير و طفل، زن و مرد بيگناه، گرچه همه اينها مصيبت است و تعزيت دارد، لكن مصيبت بزرگ و فاجعه عظيمى كه همه مصيبت‏ها و فاجعه‏ها پيش آن ناچيز است، آن است كه مشتى تروريست صهيونيست بى حيثيت، به بدترين وجه بر مسلمانان تاخت و تاز كنند. مسلمانانى كه داراى آنهمه امكانات معنوى و مادى هستند كه با يك تشر مى‏توانند آمريكا را از منطقه عقب برانند تا چه رسد به اسرائيل. ما نه فقط براى آوارگى يك عده مظلوم كه از سرزمين‏هاى خود رانده شدند و پناهگاهى ندارند در سوك و عزا هستيم، كه مصيبت بزرگ آن است كه اين جنايت‏ها به دست اسرائيل در مرئى و منظر دولت‏هاى مدعى اسلام انجام مى‏شود. فاجعه بزرگ آن است كه اين دولت‏هاى مدعى اسلام براى ناز شست آمريكا و اسرائيل فعاليت مى‏كنند كه مو به مو طرح كمپ ديويد يا شبيه آن را اجرا كنند و به دنبال اين جنايت عظيم صريحاً اسرائيل را به رسميت يا به آقائى بشناسند. فاجعه براى مسلمانان آن است كه بعضى از دولت‏هاى به اصطلاح مسلمان، با ديدن اين فجايع بزرگ مانع مى‏شوند تا مظلومان از دست ستمگران حتى ناله كنند.

مصيبت عظيم آن است كه آمريكا كه قريب نيم قرن بر مسلمانان جهان بخصوص منطقه، هر چه خواسته است ستم كرده و مخازن آنان را غارت نموده است، دولت‏ها نه تنها از ترس آمريكا نمى‏توانند اظهار مظلوميت مظلومان را حتى در كشورهاى خودشان بشوند، بلكه چنانكه ديديم با ملت غارت‏زده

صحيفه نور ج 17 صفحه 28

ايران كه با نهضت اسلامى خود مى‏خواهد فرياد مظلومانه سردهد و به ملت‏هاى مظلوم جهان داد خود را برساند، چه‏ها كرده و در مخالفت با ايران حتى از آمريكا و اسرائيل گوى سبقت را ربودند و براى تقرب به ستمكاران، با تمام قواى تبليغاتى و تسليحاتى به متجاوز به ايران كمك نمودند. به جاى آنكه به ملت و دولت برادر خود دست اخوت و وحدت دهند، به آمريكا و اسرائيل دست عبوديت و ذلت دادند و به توطئه عليه ملت ايران برخاستند. ما اكنون از بسيارى از دولت‏هاى به اصطلاح اسلامى مأيوس هستيم و اميدى به هدايت آنان نداريم مگر آنكه خداوند متعال نظر عنايتى فرمايد و تحولى در آنان بوجود آورد تا مسائل را آنگونه كه شايسته است، بررسى نمايند و خود و كشور خود را از چنگال گرگان جهانخوار نجات دهند. اينك لازم است تذكراتى به زائران بيت الله الحرام و آنان كه در قربانگاه حضرت خليل الرحمن سلام الله عليه حاضر مى‏شوند، داده شود:

1- لازم است حجاج، مسائل حج را از واجبات و محرمات نزد علماى اعلام به خوبى ياد گيرند تا خداى نخواسته تخلفاتى حاصل نشود كه موجب هدر رفتن زحمات آنان گردد يا موجب محل نشدن آنان شود و براى خودشان اشكالاتى پيش آيد.

2- لازم است زائران محترم ايرانى توجه كنند كه از كشورى انقلابى و اسلامى و متعهد به احكام اسلام راهى حج شده‏اند و چشمان دوستان و دشمنان بر آنها دوخته شده است. دوستان، براى آنكه ببينند زائران محترم به تعهد اسلامى خود باقى هستند و در رفتار و گفتار و برخورد با مسلمانان جهان آبروى انقلاب اسلامى شكوهمند خود را حفظ مى‏نمايند و در زحمت‏ها و مشقت‏ها و كمبودها كه لازمه قهرى اين سفر مقدس است، بردبارى و شكيبائى دارند و خداوند متعال را در امور حاضر و ناظر مى‏دانند و با سرافرازى به كشور خود باز مى‏گردند و كشور و انقلاب خود را در بين مسلمانان جهان سرافراز مى‏كنند و انقلاب اسلامى كشور عزيز خود را مسلمانان جهان و كشورهاى اسلامى صادر مى‏نمايند، يا خداى نخواسته بر خلاف اخلاق و كردار اسلامى از بعض آنان در مريى و منظر برادران اسلامى، عمل و يا گفتارى ولو كوچك صادر مى‏شود كه موجب هتك اسلام و جمهورى اسلامى كه از گناهان بزرگ نابخشودنى است. و دشمنان، براى آنكه در گفتار و كردار و اخلاق آنان خدشه كنند و خداى نخواسته اگر امرى گر چه بسيار ناچيز از آنان صادر شود، بهانه به دست آوردند و با بوق‏هاى تبليغاتى خود مطالب كوچك را بزرگ و بزرگتر جلوه دهند و بيش از پيش، چهره اسلام و انقلاب را در نظر اجانب و جهانيان واژگون و مسلمانان ايران را در نظر مسلمانان جهان مردمى بى بند و بار معرفى كنند و اسلام را مكتبى به دور از ارزش‏هاى والاى انسانى و ملت شريف ايران را ملتى منحط و دور از تمدن و تعالى، به خورد جهانيان دهند. بايد بدانند مسؤوليت حجاج محترم در پيشگاه مقدس خداوند متعال و در مقابل ملت شريف و مجاهد، در راه اسلام و تعاليم انسانى آن، بسيار خطير و بزرگ است. هرگز گمان نكنند امسال كه همه مى‏دانيم چنگال ابرقدرت‏ها و وابستگان به آنان، به كشورهاى اسلامى و مظلومان جهان بيش از پيش فرو رفته و خون جوانان مظلوم مسلمين بيشتر از هر وقت از چنگال آنان مى‏چكد، مشابه سال‏هاى ديگر است .

صحيفه نور ج 17 صفحه 29

اكنون قدرتهاى بزرگ جهان از اسلام و برنامه‏هاى غرب و شرق زدائى آن به وحشت افتاده‏اند و شيطان بزرگ، جوجه شيطان‏ها را فرا خوانده و به تمام توطئه‏ها براى خاموش كردن نور خدا دست يازيده است.

3- لازم است زائرين محترم بيت الله الحرام از هر ملت و مذهبى كه هستند به فرامين قرآن كريم گردن نهند و در مقابل سيل شيطانى بنيان كن اسلام زدائى شرق و غرب و وابستگان بى اراده آنان، دست اخوت اسلامى به هم دهند و به آيات شريف الهى كه آنان را به اعتصام به حبل الله فرا خوانده و از تفرقه و اختلاف تحذير و نهى نموده است، توجه كنند. از اين فريضه عبادى - سياسى اسلام، در آن امكنه شريفه كه بحق براى مصالح موحدين و مسلمين جهان بنا شده است، بيشترين استفاده معنوى و سياسى را نموده و به سر قربانگاه ابراهيمى - اسماعيلى توجه كنند، كه براى خداى تبارك و تعالى و هدف مقدس اسلام تا سر حد فداى عزيزترين ثمره وجود خود بايد ايستاد و از هدف الهى دفاع نمود. بايد شيطان بزرگ و ميانه و كوچك، اولى، وسطى و عقبه را از حريم مقدس اسلام و كعبه و حرم راند و بايد دست شياطين را از كعبه و حرم كشورهاى اسلامى كه حريم آن است قطع كرد و بايد دعوت خداوند متعال را لبيك گفت. بايد حجاج محترم كشور انقلاب اسلامى ايران فرياد مجاهدين شجاع و فداكار ملت شريف مجاهد را بر مسلمانان جهان در آن مجمع عمومى مسلمين برسانند و آنان را موظف نمايند كه حامل پيام ملت ايران به تمام ملت‏هاى مظلوم جهان باشند و فرياد ياللمسلمين اين ملت انقلابى

4- مسلمانان بايد بدانند كه پس از انقلاب اسلامى و توجه به قدرت خارق العاده اسلام، توطئه‏هاى و نقشه‏هاى امريكا از ايجاد تفرقه بين برادران اهل سنت و تشيع و هجوم به ايران كه مركز ثقل نهضت اسلامى است، تا نقشه عميق و گسترده هجوم به لبنان و آن جنايات عظيم، همه و همه براى اسلام زدائى و تضعيف اين قدرت الهى است. بايد بدانند نقشه امريكا كه به دست خبيث اسرائيل در جريان است، به بيروت و لبنان خلاصه نمى‏شود، كه اسلام در همه جا، در كشورهاى اسلامى خصوصا منطقه خليج فارس و حجاز مركز وحى الهى، هدف است. هدف اول آن است كه حكام منطقه گوش و چشم بسته در فرمان آمريكا و از آن دردناكتر اسرائيل باشند و ننگ هر تحقير و نوكرى را بپذيرند. در چنين جو و فاجعه عظيمى، ملت‏هاى اسلامى نبايد بى تفاوت باشند و از هيچ كوشش در راه حفظ اسلام و كشورهاى اسلامى نبايد دريغ كنند. چه دردناك و مصيبت بار است كه در جوار مسلمانان و دولت‏هاى به اصطلاح اسلامى، اسرائيل غاصب اينچنين جسورانه و فاتحانه به مردم مظلوم لبنان، به خواهران و برادران عزيز بيروتى تجاوز كند و به جاى آنكه دولت‏هاى كشورهاى اسلامى به دفاع، كه يك فريضه الهى و انسانى است، برخيزند، اينچنين نرمش نشان دهند، بلكه براى مقصد شوم آمريكا و اسرائيل به فعاليت برخيزند و به جاى اسرائيل ستم پيشه، ايران اسلامى و اسلام را در ايران هدف و تمام هدف قرار دهند. آيا اگر امروز توانستند عذرهائى براى سكوت بلكه كمك به مقاصد شوم اين جنايتكار و اربابش بتراشند، تاريخ را هم مى‏توانند به انحراف كشند؟ آيا ملت‏هاى آزاد را هم مى‏توانند فريب

صحيفه نور ج 17 صفحه 30

دهند؟ و آيا خداوند منتقم را هم با عذرهاى غير موجه خود مى‏توانند قانع كنند؟ و آيا اينطور كه اينان اسلام بزرگ را به ملعبه و بازى گرفته‏اند ، گناه بزرگشان بخشودنى است؟ و آيا از عهده جواب براى خون‏هاى زنان و مردان و كودكان بيگناه بيروت بر مى‏آيند؟

5 - چون لازم است در اين سفر مبارك بر جريانات و طرح‏هاى اسلامى - سياسى، هماهنگى‏هاى كامل بين تمام كاروان‏ها و گروه‏ها باشد و از هرج و مرج و امور مخالف با اخلاق اسلامى به طور كامل اجتناب شود، ضرورى است حجاج محترم و كاروان‏هاى حج از پيشنهادهاى متصدى محترم امور حج و حجاج، جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينى‏ها پيروى نمايند، كه اگر خداى نخواسته هر كاروان و هر گروهى مستقلاً و بدون توجه به هماهنگى اقدام به امرى كنند، ممكن است فاجعه‏اى پيش آورد و انحرافاتى تحقق يابد كه چهره اسلامى جمهورى اسلامى و انقلابى دگرگون جلوه داده شود و اين گناه عظيمى است كه پيش خالق و خلق مسؤوليتى بس بزرگ دارد.

اينجانب اميدوارم كه حجاج عزيز ايدهم الله تعالى از خود و دوستان خود مراقبت نمايند كه اين عبادت با عظمت الهى، آلوده به گناه و خطايا نشود. در ميقات‏هاى الهى و مقامات مقدس، در جوار خانه پر بركت خداوند تعالى، آداب حضور محضر مقدس خداوند عظيم، مراعات و قلوب حجاج عزيز از تمام وابستگى‏هاى به غير حق، آزاد و از آنچه غير دوست هست، تهى و با انوار تجليات الهى منور گردد تا اعمال و مناسك اين سير الى الله با محتواى حج ابراهيمى و پس از آن، حج محمدى، آراسته گردد و با سبكبارى از افعال طبيعت، همگان سالم از ورزهاى منى و منيت، با كوله بارى از معرفت حق و عشق محبوب، به اوطان خود باز گردند و به جاى سوغات‏هاى مادى فانى، دستاوردهاى باقى ابدى براى دوستان به سوغات آورند. با مشتى پر از ارزش‏هاى انسانى اسلامى كه پيغمبران بزرگ از ابراهيم خليل‏الله تا محمد حبيب‏الله صلى‏الله عليهم و آلهم اجمعين به انگيزه آن مبعوث شدند، به دوستان عاشق شهادت بپيوندند. اين ارزش‏ها و انگيزه‏هاست كه انسان را از اسارت نفس اماره به سوء و وابستگى به غرب و شرق، نجات و به شجره مباركه زيتونه لاشرقيه و لاغربيه رساند. و اگر مسلمانان جهان به انگيزه انبياء عليهم‏السلام كه عصاره آن در آخرين كتاب انسان ساز، قرآن كريم، اين كتاب هدايت كه از مبداء نور الله نورالسموات و الارض به مشكات قلب نورانى خاتم الرسل صلى الله عليه و آله و سلم تابش نمود تا قلوب انسان‏ها را از حجاب‏هاى ظلمت و نور برهاند و عالم را نور علا نور كند، پى برند و به اقيانوس نور متصل شوند، هرگز در اسارت شيطان و شيطان زادگان در نمى‏آيند و براى چند روز مسند توهمى و رياست‏هاى تخيلى، داغ ننگ و ذلت را بر جبين خويش نمى‏پذيرند و براى تقرب به شيطان بزرگ و طرح اسارت بار كمپ ديويد و اشباه آن، به جست و خيز بر نمى‏خاستند. هان اى قطره‏هاى جدا از اقيانوس قرآن و اسلام! به خود آئيد و به اين اقيانوس الهى متصل شويد و به اين نور مطلق استناره كنيد تا چشم طمع جهانخواران از شما ببرد و دست تطاول و تجاوز آنان قطع شود و به زندگانى شرافتمندانه و ارزش‏هاى انسانى برسيد. از اين زندگى ننگين كه مشتى اسرائيلى دوره‏گرد، بر شما حكومت كنند و مسلمانان مظلوم را در حضور شما پايمال نمايند،

صحيفه نور ج 17 صفحه 31

رهائى يابيد. بار الها! به ما خفتگان توفيق بيدارى عنايت فرما و حكام كشورهاى اسلامى را به خود آر كه با معيارهاى اسلامى بر مسلمانان حكومت كنند و بت‏هاى نفس و طاغوت را در هم شكنند.

6- بر روحانيون محترم و نويسندگان و گويندگان متعهد لازم است كه در فرصت‏هاى مناسب و در محضر مسلمانان، به جبران تبليغات مسمومى كه از وسائل ارتباط جمعى وابسته به آمريكا و اسرائيل، به شايعه‏افكنى و دروغپردازى بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى ايران اشتغال دارند، از اسلام و انقلاب اسلامى ايران دفاع نمايند و چهره واقعى آن را به جهانيان معرفى نمايند و دستاوردهاى اسلامى را كه با جهاد بى‏امان ملت متعهد ايران، با همه گرفتاريها و كارشكنى‏هاى دشمنان اسلام در داخل و خارج، نصيب كشورشان شده است، يادآور شده و ملت‏ها را آماده كنند و از تهمت‏هايى كه از ناحيه بوق‏هاى تبليغاتى به اين ملت زده شده است پرده بردارند و نقشه‏ها و توطئه‏هاى آمريكا و وابستگان به آن را افشا كنند. از هجوم ارتش صدام عفلقى به امر آمريكا و پشتيبانى كشورهاى وابسته به آن، جهانيان را باخبر كنند. مسلمانان را از آنچه به دست بعضى از حكام آمريكايى بر اسلام و مسلمين مى‏گذرد كه بدترين آنها شناسائى رسمى اسرائيل و بعد از آن، تاخت و تاز وحشيانه به كشور اسلامى لبنان و شهيد و معلول كردن ده هزار مردم بيگناه و بى پناه است، آگاهى دهند. شايد ملت‏ها با اعتقادبه خداى متعال از اين فاجعه بزرگ تاريخ كه روى مسلمانان را در جهان و در پيش نسل‏هاى آينده، خدانخواسته سياه مى‏نمايد، جلوگيرى كنند و اسلام عزيز و مسلمين را از اين ننگ بزرگ رهائى بخشند و خود را از اين تحقير و ذلت ناهنجار كه ياد آن هر مسلمان غيرتمند را مى‏لرزاند آزاد كنند.

7- اخيراً به دولت‏هاى منطقه كه براى فجايع مخالف با اسلام و تعليمات قرآن، گردهمائى مى‏نمايند، اخطار مى‏كنم كه اقدام و قيام بر ضد اسلام و ملت‏هاى اسلامى نكنند. در صورتى كه چنين كنند، دولت و ملت ايران كه بزرگترين قدرت منطقه است، به اذن الله تعالى بر شما نخواهد بخشود و هر پيامدى كه براى شما پيش آيد، خود مسؤول آن هستيد. از شما كه رگ حيات و شريان بزرگ اقتصاد و صنايع جهان در دستتان است، هيچ عذرى در پيشگاه معظم خالق و مخلوق پذيرفته نخواهد شد. اميد است انشاءالله تعالى اسلام عزيز با پشتيبانى ملل اسلامى در جهان خصوصا منطقه، به آمال خود برسد و مسلمانان جهان بر مستكبران پيروز شوند.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 32

تاريخ: 31/6/61

پيام امام خمينى به مناسبت دومين سالگرد جنگ تحميلى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

دو سال از هجوم آمريكاى جهانخوار توسط جيره خوار خود، صدام عفلقى به كشور اسلامى ايران و در واقع به اسلام گذشت و با سپاس به درگاه خداوند متعال هر چه از اين جنگ ناخواسته تحميلى مى‏گذرد، قدرت اسلام و جمهورى اسلامى و قواى نظامى و انتظامى ايران و پايدارى ملت متعهد آشكارتر و افزون‏تر مى‏گردد و رسوائى جهانخواران و وابستگان و پيوستگان به آنان بيشتر و واضح‏تر مى‏شود و مشت خرابكاران و منافقان و منحرفان بازتر مى‏گردد و بحمدالله تعالى و با عنايات خاصه الهى و توجه حضرت بقيه‏الله ارواحنا لمقدمه‏الفدا، امسال كشور و ملت ايران با سال‏هاى گذشته فرق‏هاى چشمگيرى داشته است. سال‏هاى قبل ارتش فريب خورده صدام در كشور عزيز ما به جنايات خود ادامه مى‏داد و صدام تكريتى و اربابانش اميد داشتند كه بتوانند در داخل كشور به خرابكارى و جنايت ادامه دهند و خيال سردارى قادسيه را در سر داشتند و جدائى مناطق نفت خيز را در مغزهاى پوك خود مى‏پختند ولى در اين سال پر بركت مى‏بينيم و مى‏بينيد كه كاخ‏هاى اميدشان فرو ريخته و قواى مسلح شجاع و مومن ايران آنان را با رسوائى هر چه تمامتر از كشور خويش رانده‏اند و اكنون چون دزدان در بلندى‏هاى ايران پناهگاه ساخته و در آنها خزيده‏اند و قدرت مقابله را از دست داده‏اند و از داخل كشور عراق با توپ‏هاى دور برد و موشك‏ها مناطق مسكونى عرب نشين را مى‏كوبند و مردم شهرهاى مقاوم مرزى را به شهادت مى‏رسانند و بلند پروازى‏هاى سردار قادسيه بدل شده است به دريوزگى از اين دولت و آن دولت و به مشتى دروغ كه خود را به آن دلخوش و روى خود را با سيلى سرخ كرده است و به خيال خود ارتش خويش را فريب مى‏دهد و انتقام شكست مفتضحانه خود را از ملت مظلوم عراق و فرماندهان ارتش خود گيرد و مضحك‏تر از همه اينكه جزيره خارك را منطقه نظامى اعلام مى‏كند و پشتيبانان شكست خورده او دامن به اين دروغ زده‏اند كه شايد اين حيله موجب شود كشتى‏هاى نفتكش به جزيره خارك نيايند و ايران را وادار به صلح نمايند كه اين حيله شيطانى نيز خنثى و نقش بر آب شد، چرا كه رزمندگان ايران شجاعانه از خاك و بندرهاى ايران دفاع مى‏نمايند و دولت با اعلام بيمه كشتى‏هاى نفتكش، اين نقشه را باطل كرد. و امروز قدرت نيروهاى مسلح ايران از ارتش و سپاه و بسيج و قواى انتظامى و عشايرى و مردمى آنچنان است كه مى‏تواند با راحتى شهرهاى عراق را در هم كوبد، لكن پيروى از احكام اسلام عزيز آنان را از تجاوز به حريم شهرهاى مسكونى باز

صحيفه نور ج 17 صفحه 33

داشته است و اگر خداى ناكرده فرماندهان و پرسنل قواى مسلح ما چون صدام و قواى تابع او بودند كه به اسلام و احكام نورانى آن اعتنائى نداشتند و از ارزش‏هاى انسانى بى‏بهره بودند، شهرهاى عراق چون شهرهاى خوزستان و امثال آن در هم كوبيده مى‏شد. در سال گذشته توطئه گران مطبوعات و بازيگران رسانه‏هاى گروهى وابسته به آمريكا و صهيونيسم با كمال وقاحت ايران را متهم مى‏كردند كه از اسرائيل اسلحه وارد مى‏كند و طرفدار اسرائيل جنايتكار است، اكنون در كنفرانس فاس، فاش و روشن شد كه طرفدار اسرائيل، صدام جنايتكار و اكثر دولت‏هاى منطقه‏باشند. طرفدارى از جنايتكارى كه با كمال جسارت پس از آنهمه تبهكارى هايش و خدمتگزارى‏هاى دويله‏هاى منطقه، آنان را به باد مسخره گرفته است و آنان را آنچنان تحقير نموده كه جز خود آنان هر انسانى را خجالت زده مى‏كند و خجالت نه از براى سران اين دولت ها، بلكه براى انتسابشان به اسلام و از آن جهت كه متأسفانه امور مسلمانان به دست اينان است. پيامد آن خدمتگزارى‏ها به اين جنايتكار، قتل عام بيگناهان بيروت، جنايتى كه عمق آن را ما نمى‏دانيم، حجم جنايت به قدرى بوده است كه به حسب گزارش خبرگزارى‏ها خشم جهانيان را برافروخته است، حتى جنايتكاران جهان چون ريگان و حسنى مبارك را به صورت ظاهر وادار به محكوم نمودن آن نموده است. حجم جنايت به گونه‏اى بوده است كه حتى خبرگزارى‏ها و روزنامه‏هاى طرفدار اسرائيل آن را محكوم و بزرگترين جنايت پس از جنگ جهانى دوم دانسته‏اند و به گونه‏اى بوده است كه حتى خود جنايتكاران نمونه جهان چون اسرائيل و فالانژها و ديگر همدستانشان هر يك به ديگرى نسبت مى‏دهد و بزرگترين مصيبت براى مسلمانان آن است كه از سران دولت‏هاى منطقه نفس بر نمى‏آيد و از آن فجيع‏تر و ننگ‏آورتر طرفدارى بى قيد و شرط بعض حكام منطقه است و باز هم در حجاز از جنايت اسرائيل و پدربزرگ او امريكا نمى‏شود اسم برد. و ما با سپاس به درگاه پروردگار عالميان، باز هم مددهاى غيبى را از اسلام و جمهورى اسلامى دريافت مى‏كنيم و خداوند كيد آنان را كه دولت ايران را طرفدار اسرائيل معرفى مى‏كردند به خود آنان برگرداند و آنان را نزد ملت رسوا كرد و صدام عفلقى كه براى روبروئى با اسرائيل بهانه مى‏تراشيد و خواست با آن بهانه‏ها خود را از دست مدافعان سلحشور ايران نجات دهد، در كنفرانس فاس به حمايت و شناسائى اسرائيل و بيمه و امنيت آن گريبان پاره كرد و مكروا و مكرالله و الله خير الماكرين .

اكنون كه بزرگداشت هفته جنگ تحميلى فرا رسيده است و بحمدالله تعالى قواى مسلح و غيور ايران با سرافرازى تمام و غرور آفرينى براى اسلام و ملت بزرگ، مراحل آخر پيروزى را طى مى‏كند، لازم است ملت شريف ايران عموما و خصوصا دولتمردان و گويندگان و نويسندگان و شاعران و هنرمندان از اين قشرهاى فداكار هر يك به سهم خود قدردانى نمايند و مراحل مختلف پيروزى اين حماسه آفرينان را با گفتار و نوشتار و كردار خود در معرض نمايش گذارند و در محافل هفته جنگ

صحيفه نور ج 17 صفحه 34

فوايد و نتايج و پيامدهاى آن را برشمارند و روح شجاع اين رزمندگان بزرگ را هر چه بيشتر تقويت كنند. ملت شجاع و متعهد، اين هفته لازم است حضور خود را در صحنه جنگ اثبات نمايند و مشت محكمى به دهان ياوه سرايان بكوبند. امروز ابرقدرت ها، ملت حاضر در صحنه ما را متهم مى‏كنند كه از جمهورى اسلامى رو برگردانده و از جنگ كه حقيقتاً دفاع از اسلام است خسته شده‏اند . آنان ملت ايران را نشناخته‏اند و ناچار به دروغپردازى پرداخته‏اند و با اتهامات گوناگون به قواى مسلح و ملت ايران، تصميم دارند به هر صورتى كه هست بار ديگر جنايات خود را در ايران تكرار نمايند، ولى ملت رشيد و مقاوم ايران در مقابل آنان ايستاده‏اند و هرگز به آنان چنين اجازه‏اى را نخواهند داد. آنان مى خواهند با جمهورى اسلامى مخالفت كنند، چرا كه اين مخالفت مردم عزيز ما را مصمم‏تر خواهد نمود تا براى مبارزه‏اى طولانى‏تر دست در دست يكديگر نهند و از ايران واسلام عزيز و استقلال و شرف خويش دفاع نمايند. لهذا ملت شريف در سراسر ايران از روحانى و دانشگاهى و بازاريان و جوانان عزيز محصل تا رزمندگان فداكار و ساير قشرهاى معظم در اين هفته جنگ به شكرانه پيروزى اسلام پشتيبانى خود را از جمهورى اسلامى و قواى مسلح، فداكاران در راه هدف كه اسلام و ايران است به ثبوت برسانند و نيز ياد شهداى فداكار را كه جمهورى اسلامى و پيروزى ها، رهين جان نثارى آنهاست، زنده نگه دارند و از معلولين عزيز و آسيب ديدگان و آوارگان مقاوم در راه استقرار حكومت الله تفقد و قدرشناسى نمايند و از بازماندگان شهدا دلجوئى و به آنان دلدارى دهند، گر چه زبان‏ها و قلم‏ها در توصيف جوانان و نوجوانان، پيران و سالخوردگان عزيزى كه خون پاك خود و سلامت خويشتن را فدا كرده‏اند تا اسلام زنده و كشور پاينده بماند و از شر دشمنان خونخوار آزاد شود، عاجزند و نيز عاجزند كه به پدران و مادران دليرى كه چنين فرزندانى را تربيت كردند و به اسلام تقديم نمودند دلدارى دهند و از خواهران و برادرانى كه در جوار آنان بودند دلجويى نمايند، اينان مشمول عنايات و رحمت‏هاى بى‏پايان خداوند، در جوار اولياء عظيم الشان، با سعادت در دنيا و آخرت قرينند، خدايشان رحمت و بركت دهد. درود بى پايان به روح پاك شهيدان راه حق و سلام فراوان بر آسيب ديدگان و آوارگان در جبهه‏هاى دفاع از اسلام و ايران اسلامى و درود و سلام بر بازماندگان شهدا و خانواده‏هاى آسيب ديدگان و سلام خداوند و انبياء و اولياء او بر بقيه‏الله ارواحنا لمقدمه‏الفدا

روح الله‏الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:48 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 38

تاريخ: 3/7/61

بيانات امام خمينى در ديدار با آيت الله‏زاده صدوقى و مسؤولان نهادها، ارگان‏ها و ادارات دولتى استان يزد

آنچه را كه براى هميشه باقى مى‏ماند خدمت به اسلام و احكام خداست‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

استان يزد چون هميشه با عقل و تدين اداره مى‏شده است، مردم آن همواره متدين و طرفدار اسلام هستند و در انقلاب هم يزد مؤثر بوده است و من اميدوارم كه يزد نمونه‏اى باشد براى ساير استان‏هاى كشور و همانطور كه مردم آن متعهدند، متعهدتر باشند. امروز روزى است كه همه ما بايد كوشش كنيم تا نقشه‏ها و جنايات ابرقدرت‏ها و طرفداران داخلى آنها كه شكست خورده‏اند را خنثى كنيم. رفتن آقاى صدوقى كه شخصى متعهد و عاقل و فعال و از همه جهات انگشت شمار بوده، براى ما باعث كمبود است و ما امثال ايشان را كم داريم. خداوند ايشان را رحمت كند. البته بعد از آقاى صدوقى، آقاى خاتمى همه كارها را با كمك آقازاده صدوقى انجام مى‏دهند و من اميدوارم كه آقايان قدر اين نعمت را را بدانند و با همكارى همه ارگان‏ها مسائل حل شود و بدانيد آنچه را كه براى هميشه باقى مى‏ماند خدمت به اسلام و احكام خداست و ساير چيزها از بين رفته و فانى مى‏شوند انشاءالله موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 39

تاريخ: 4/7/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از سردبيران، مديران معاونان، مسؤولان، كاركنان وخبرنگاران سازمان خبرگزارى جمهورى اسلامى

آنچه كه در خبرگزارى‏ها مهم است كيفيت آن است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آنچه كه در خبرگزارى‏ها مهم است كيفيت آن است، زيرا هر كدام كه به راستى و راستگوئى نزديكتر باشد، شوق انسان را به گوش دادن بيشتر مى‏كند. در جمهورى اسلامى بايد صادقانه تمامى اخبار و خصوصا مسائل مربوط به جنگ و نحوه برخورد دولت‏هاى بزرگ با ملت ايران براى مردم بازگو شود. امروز كارهاى ايران مورد توجه دنيا و خبرگزارى‏ها و مطبوعات و راديوها و تلويزيون‏هاست و همه آنها مراقب هستند كه چيزى پيدا نموده و بااضافات و دروغپردازى‏ها به جمهورى اسلامى صدمه وارد سازند و با مصاحبه‏هاى صد درصد دروغ با افراد مغرض، يا اظهار نظرهاى بى مورد درباره افراد مى‏خواهند اذهان مردم را منحرف سازند و يكى از چيزهائى كه زياد روى آن تبليغ مى‏كنند مسأله انقلاب و اسلام است، چرا كه مسلم است اگر اسلام رشد پيدا كند جلوى خائنين راگيرد. و اگر ما مى‏گوئيم كه انقلاب بايد صادر شود، يعنى اسلام بايد در همه جا رشد پيدا كند و ما بنا نداريم در جائى دخالت نظامى كنيم. من اميدوارم خبرگزارى جمهورى اسلامى به واسطه خصوصيتى كه در آن هست رشد نموده و همه ما و شما در كارها خداوند را ناظر خود ببينيم و به‏اند ازه مسؤوليت تبليغ نموده و تلاش‏هاى دشمنان را خثنى سازيم. خداوند همه ما و شما را در خدمت به اين مردمى كه هميشه در ظلم و ستم بوده‏اند موفق بدارد. خداوند مجروحان شما را شفا و شهدا را رحمت فرمايد.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 35

تاريخ: 1/7/61

پيام امام خمينى به مناسبت آغاز سال تحصلى 62 - 61

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اكنون كه با تأييد خداوند متعال و توجه خاص بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا مراكز آموزش از دبستان‏ها و دبيرستان‏ها گشايش مى‏يابد و مراكز سرنوشت ساز كشور و جمهورى اسلامى به فعاليت بر مى‏خيزند، تذكراتى را كه كراراً داده‏ام، به علت اهميت موضوع، شايسته تكرار مى‏بينم.

اينجانب خود را مسؤول اسلام و ملت محترم مى‏دانم تا در اين امر حياتى باز تأكيد و پافشارى نمايم. اميدوارم همه دست اندركاران امور تربيتى و آموزشى و تمام دولتمردان جمهورى اسلامى و همه روشنفكران متعهد و گويندگان و نويسندگان و بالاخره فرد فرد ملت ايران كه نزد خداوند قهار مسؤول هستند، در اين امر كه در رأس امور است، نه تنها سهل انگارى و مجامله ننمايند كه با جديت و پشتكار براى هر چه غنى‏تر و بهتر شدن اساس آموزش و پرورش اقدام نمايند.

1- بايد سعى شود متصديان امور تربيتى از مرتبه ابتدائى تا آخر از اشخاص صالح و متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى انتخاب شوند، افرادى كه هيچ گونه گرايش به مكتب‏هاى انحرافى شرق و غرب نداشته باشند. دانش آموزان عزيز با كمال دقت و بيطرفى اعمال و كردار دبيران و معلمين را زير نظر بگيرند كه اگر خداى نكرده در يكى از آنان انحرافى ببينند بلافاصله به مقامات مسؤول گزارش نمايند و خود دبيران و معلمين با هشيارى مواظب همكاران خود باشند تا اگر بعضى از آنان خواستند افكار انحرافى خود را در خلال تدريس به فرزندان ميهن اسلامى‏مان القاء كنند، از آنان جلوگيرى نمايند و در صورتى كه فايده‏اى نبخشيد با قاطعيت مطلب را با مسؤولان در ميان بگذارند. ايران امروز ديگر تحمل افكار غربزده و شرقزدگى مشتى خائن را ندارد. ما بايد با تمام وجود به استقلال فرهنگى برسيم كه استقلال فرهنگى پايه و اساس كشورى آزاد و مستقل است. استادان عزيز بايد خود اين اعتقاد را بيابند كه تنها فرهنگ ايران اسلامى است كه نجاتبخش كشور و ملت‏مان مى‏باشد. معلمان عزيز خود بهتر مى‏دانند كه فرهنگ استعمارى در زمان اين پسر و پدر چه به روز اين كشور و ملت آورده است. به فرهنگ غنى ايران اسلامى تكيه كنيد و مطمئن باشيد كه پيروزى از آن شماست. فرزندان عزيزتان را در سر كلاس‏ها به صورتى تربيت نمائيد كه وقتى فارغ التحصيل مى‏شوند جوانان برومندى تحويل جامعه گردند كه با تمام وجود معتقد باشند كه آنچه بدبختى داشتند از ابرقدرت‏هاى شرق و غرب و شرقزدگى و غربزدگى است.

صحيفه نور ج 17 صفحه 36

2- دبيران و معلمان و به طور كلى استادان، سخت از دانش آموزان مواظبت نمايند تا گروهگ‏هاى چپى روسى و امريكائى و منافقين امريكائى آنان را فريب ندهند. فرزندان عزيزم خود از يكديگر به بهترين وجه مراقبت نمايند و در صورتى كه مشاهده كردند كه بعضى از دشمنانشان در لباس دوست و همشاگردى مى‏خواهند آنان را جذب گروه خود كنند، به مقامات مسؤول معرفى نمايند و سعى كنند اين كار خود را به صورتى مخفى انجام دهند. فرزندان عزيزم! شما خوب‏دانيد كه مقدرات جمهورى اسلامى در آينده به شما سپرده مى‏شود. از خود و دوستان كاملاً مراقبت نمائيد تا در ابعاد مختلف، چه بعد اعتقادى و چه ابعاد دگر صراط مستقيم را بپمائيم، زيرا گرايش به يكى از مكتب‏هاى انحرافى و نيز وابستگى فكرى و عملى به غرب و شرق اگر چه بسيار كوچك، نه تنها خودتان را نابود مى‏كند كه در صورت سهل انگارى ولو در دراز مدت به ديگران سرايت خواهد كرد و همه ما در پيشگاه خداوند متعال و نسل‏هاى آينده مسؤول خواهيم بود. بايد توجه داشته باشيد كه نفوذ منافقين و ديگر خرابكاران و افراد منحرف در دبيرستان‏ها و ديگر مراكز تعليم و تربيت موجب تباهى اسلام است و مسؤول آن، همه دست‏اند ركاران امور تربيتى مخصوصاً دبيران و معلمان و دانش آموزان حزب اللهى مى‏باشند. همه مى‏دانيم كه سرنوشت يك كشور و يك ملت و يك نظام، بعد از توده‏هاى مردم در دست طبقه تحصيلكرده است و هدف بزرگ استعمار نو به دست گرفتن مراكز اين قشر است. كشور ما در دهه‏هاى اخير هر چه صدمه ديده و رنج كشيده است از دست خائنين اين قشر بوده است. وابستگى به شرق و غرب توسط غربزدگان و شرقزدگان و به اصطلاح روشنفكران كه از دانشگاه‏ها برخاسته‏اند ولى چهارچوب فكريشان در مدارس ابتدائى و متوسطه درست شده است، به فرهنگ، دين و كشورمان صدمه‏هاى بيشمار زده‏اند ، چرا كه اين افراد براى تكميل وابستگى به شرق و غرب و اخيراً امريكا هر كارى كه توانسته‏اند به نفع آنان انجام دهند دادند. چون درس خوانده بودند با كوله بار غربزدگى و شرقزدگى چون دزدانى كه با چراغ آيند، براى اربابان و كعبه‏هاى آمال‏شان گزيده‏تر كالاها را انتخاب كردند. گر چه ما مسؤول آنچه در آن روزگاران بر ملت‏مان رفته است نيستيم، لكن امروز رئيس جمهور و دولت و مجلس شوراى اسلامى و تمامى متصديان امور تربيتى در مقابل خداوند قادر و توده‏هاى ملت مستضعف مسؤول هستيم. كلكم راع و كلكم مسؤول و بايد بدانيد كه از مسؤوليت‏هاى بسيار بزرگ، مسؤوليت دينى و ملى است، مسؤوليت در مقابل مستضعفان و مظلومان است و بالاخره مسؤوليت در پيشگاه خالق و خلق، آن هم در طول تاريخ آينده. مسامحه و سهل انگارى در تعليم و تربيت خيانت به اسلام و جمهورى اسلامى و استقلال فرهنگى يك ملت و كشور مى‏باشد و بايد از آن احتراز كرد. امروز دانش آموزان بايد سعى كنند تاريخ انقلاب اسلامى‏مان را و نقش وحدت بين خودشان و دانشگاهيان را با روحانيون بياموزند، زيرا اگر روحانيون شما را و شما روحانيون را بشناسيد و با هم تفاهم كنيد، مطمئن باشيد كه جناح‏هاى غربزده و شرقزده از منافق و چپگرايان و ديگر خرابكاران و منحرفان بر شما و كشور اسلامى‏تان طمع نخواهند كرد و اگر هم طمع كنند، با شكست قطعى مواجه خواهند شد. و بدانيد كه بى انگيزه نبوده است كه رژيم سابق از شاعران و نويسندگان و سخنگويان و

صحيفه نور ج 17 صفحه 37

شايعه سازان و روزنامه نگاران وابسته براى تفرقه بين اين دو گروه استفاده مى‏كردند كه متاسفانه آنچنان در اين امر موفق شدند كه اين دو قشر دشمن سرسخت يكديگر شدند و رفت و آمد هر گروه در محيط ديگرى ممنوع اعلام شده بود و هيچ يك چشم ديدن ديگرى را نداشت و اين اختلافات را رضا خان و پسرش دامن زدند تا كشور ايران را در تمامى ابعاد وابسته به قدرت‏ها كردند و آنچنان مردم را از خود و فرهنگ خود و فرهنگ غنى اسلام بيگانه كردند كه در هر چيز خود را به بيگانگان محتاج و خويشتن را فاقد همه ارزش‏ها مى‏دانستند و اين فاجعه موجب گرديد تا كشور و اسلام بزرگ را عقب نگه دارند و به سر اين كشور و ملت، آن آمد كه همه مى‏دانيد كه جبران آن محتاج به فعاليت همه جانبه شبانه روزى ملت و دولت و شما مى‏باشد و اميد است تا با هماهنگ شدن همگان و راهنمائى‏هاى متفكران و عالمان متعهد و بيرون راندن ياس و نااميدى از خود و يافتن خويشتن خويش و فرهنگ عظيم خود به زودى به استقلال كامل دست يابيم و ملت مظلوم بتوانند به مدارج عاليه معنوى و مادى خود برسد.

3- مادران و پدران متعهد از رفت و آمدهاى فرزندانشان سخت مراقبت نمايند و آنان را زير نظر بگيرند تا خداى ناكرده صيد منافقان امريكائى و منحرفان روسى نگردند و وضع درسى آنان را دنبال كنند، چرا كه نقش مادران و پدران در حفظ فرزندانشان در سنين دبستان و دبيرستان بسيار مهم و ارزشمند است. بايد توجه داشته باشند كه فرزندانشان در سنينى هستند كه با يك شعار گمراه كننده فريب مى‏خورند و خداى ناكرده به راهى قدم مى‏گذارند كه جلوگيرى‏از آن از هيچ‏كس ساخته نيست. مادران و پدران توجه داشته باشند كه آنان از همه كس موثرتر براى نجات فرزندانشان از گرداب جهل و فساد مى‏باشند. به همين جهت دلسوزانه و متعهدانه با اساتيد فرزندانشان در تماس باشند و آنان را در اين مهم يارى دهند و از آنان يارى گيرند. اميدوارم اين نونهالان، استقلال فرهنگى، سياسى، اقتصادى و نظامى فرداى ما را تامين كنند و ما را از شر ابرقدرت نجات دهند و پايه گذاران جهان سوم راستين گردند. اميد است با تاييد خداوند متعال و اعتماد به قدرت ايمان و عنايت حضرت بقيه الله روحى لمقدمه الفدا طرق غيبى به روى همه باز و راه سعادت و ترقى روحى و جسمى بر همگان گشاده گردد. والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 40

تاريخ: 8/7/61

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و كليه سرپرستان كميته‏هاى انقلاب اسلامى مناطق تهران

اختلافاتى كه مشاهده مى‏شود از ضعف ايمان است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يكى از امورى كه در اخلاق توجه به آن مهم است اينكه مسائل تكرار شود و اين تكرار و تذكر هم در خود انسان و هم در ديگران تأثير مى‏كند، از اين جهت من بعضى از مسائل را تذكر مى‏دهم. شما مى‏دانيد آن چيزى كه اين نهضت و اين انقلاب را به ثمر رساند ايمان بود و مؤمنين همانطور كه قرآن شريف فرموده است برادر يكديگر بوده و فرقى بين آنها نيست. هواى نفس انسان مى‏خواهد هر چه بشود بگويد من كرده‏ام، و اين آثار خودخواهى است و اختلافاتى هم كه مشاهده مى‏شود از ضعف ايمان است. آنها كه مى‏خواهند براى خدا كار كنند، چه خودشان و چه برادرانشان و چه افرادى ديگر انجام بدهند، براى آنها فرقى نمى‏كند. و من اميدوارم همه ما بتوانيم در جمهورى اسلامى اين قدم را كه بالاترين قدم‏هاست برداريم. آن روزى كه شما احساس كرديد محبت و برادرى بين شما و ساير قشرهاى خدمتگزار زيادتر مى‏شود، بدانيد كه ايمانتان زيادتر گرديده است. شما مى‏دانيد كه الان كشور ما محتاج اين است كه قواى مسلح با هم باشند و اگر خداى نخواسته بين كميته‏ها و سپاه پاسدارن تفاهم نباشد، به مقصدى كه آن اسلام است، نخواهيد رسيد. و هرگز در اين فكر نباشيد كه من كميته‏اى هستم و بايد تنها كميته كارش بهتر باشد، و سپاه هم همين را بگويد. در اين فكر باشيد كه با برادرى كارها را انجام دهيد و اين اصل قرآنى را كه مؤمنين با هم برادر هستند بپذيريد و با هم دوست و به يكديگر محبت داشته باشيد و خير همديگر را بخواهيد و آن خواطر نفسانى و باطنى كه عبارت از جدائى سپاه از كميته‏ها باشد را دور بيندازيد. اين رمز موفقيت جامعه است.

بايد براى خدا مراتب و سلسله مراتب را حفظ كنيد

رمز دوم اينكه گرچه كشور ايران بالا و پائين ندارد و آن دوله‏ها و سلطنه‏ها رفته‏اند و ما خودمان هستيم، لكن بايد نظم و نظام باشد. شما بايد براى خدا مراتب و سلسله مراتب را حفظ كنيد و اگر بنا باشد هر كس خودش رأى بدهد و عليحده عمل بكند، آنوقت است كه معنويات و موفقيت‏ها عادى هم از بين‏رود. و شما مى‏دانيد با آنكه پيغمبر اكرم در مسجد مى‏نشست و كسى كه وارد مى‏شد نمى‏دانست كه كدام يك از آنها پيغمبر است، با اين حال همه مامور اطاعت از او بودند. ما همه برادر هستيم، لكن

صحيفه نور ج 17 صفحه 41

اگر نظام نباشد برادرى هم به هم مى‏خورد. مثلاً اگر در جنگ بنا باشد از فرماندهى اطاعت نشود، مسلماً شكست خواهيم خورد. در جنگ آنوقتى شكست نيست كه همه گوش به فرمان كسى باشند كه وقتى نقشه و فرمان مى‏دهد همگى به آن عمل كنند و ذكر فان الذكرى تنفع المومنين . پس با اتكال به خداوند تعالى روحيه خودمان را تقويت كنيم و با هم برادر باشيم و بدانيم آنها كه با هم اختلاف دارند، موفقيت هم ندارند و شما نمى‏خواهيد با زور موفقيت پيدا كنيد شما مى‏خواهيد با اخلاق خوب و كردار خوب با مردم رفتار كنيد تا پيش خدا و خلق آبرومند باشيد و مردم را از خودتان بدانيد و اگر تفنگ و اسلحه هم در دست شماست، با اخلاق مردم را خاضع كنيد و خضوع قلبى ميزان است و اگر بتوانيد قلب مردم را همراه خود كنيد، اين چيزى است كه پيش خداوند دوام و ثبات دارد. من دعاگوى شما هستم و اميدوارم انشاءالله به وظايف دينى و اسلامى و كشورى خودتان عمل كنيد. والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 42

تاريخ: 10/7/61

پيام امام خمينى به مناسب فاجعه دلخراش بمب گذارى در خيابان ناصر خسرو

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انا اليه راجعون

انفجار جنايت‏بار عظيمى كه شب گذشته صداى مهيب آن را شنيديم و حجم عظيم آن را در وسايل ارتباط جمعى خواهيد ديد و شنيد، در جنوب شهر تهران در بين جماعت مظلومى كه از طبقه مستضعف و مستمند تشكيل مى‏شود اتفاق افتاد و صدها بيگناه و مظلوم را شهيد و مجروح كرد. كودكان نورس را درآغوش مادران به هلاكت رساندو شرافت و انسانيت را به سوگ نشاند و چهره قبيح آمريكائيان منافق و منحرف را بيشتر ظاهر كرد. اينان انتقام شكست مفتحضانه خود را از مظلومان متعهد به اسلام جنوب شهر مى‏گيرند و شكست خود را از چشم آنان مى‏بينند. جنوب شهريهاى محروم و طبقه مظلوم در طول تاريخ با تعهد به ارزش‏هاى انسانى و اسلامى، بيشتر و مصمم‏تر در مقابل قدرت‏ها و وابستگان و دلباختگان به آنها بپا خاسته و مى‏خيزند و اينان هستند كه با مشت گره كرده خود و حضور دائم درصحنه اسلام، قدرت‏ها را در هم مى‏كوبند و طمع كاران را كه به دنبال قدرت‏ها بودند، مأوس نمودند. سربازان و سپاهيان و بسيجيان و ساير قواى مسلح امروز ما نيز در همين طايفه و طبقه هستند. ملت عزيز ما مى‏بينند كه هر وقت پيروزى نصيب‏شان مى‏شود و رزمندگان دلير و مجاهد ايران، دشمنان اسلام و ملت‏ها را شكست داده به عقب‏رانند، به انگيزه انتقام از آنان، يك عده مظلوم را به خاك و خون مى‏كشند و عقده‏هاى خود را مى‏گشايند و به گمان باطل خود مى‏خواهند تزلزل و سستى در رزمندگان شجاع بوجود آورند. اينان قدرت اسلام و ايمان را نشناخته و با انگيزه‏هاى حيوانى و غربى خود ملت اسلام را مى‏سنجند. اينان از فهم حقايق محروم و از انگيزه‏هاى الهى بيخبرند صم بكم عمى فهم لايعقلون و شايد يكى از انگيزه‏هاى باطل آنان، آن است كه اذهان ملت ايران و ملت‏هاى مظلوم جهان را از شكست مفتضحانه آمريكا در جنگ صدام عفلقى و رانده شدن او از ايران، منحرف و به اين فاجعه بزرگ متوجه كنند و بهانه به دست رسانه‏هاى گروهى خارجى دهند تا با تبليغات دامنه‏دار خود بر اين شكست بزرگ آمريكا و نوكر بى اراده‏اش صدام، پرده پوشى كنند و يا از حجم بزرگ پيروزى رزمندگان شجاع بكاهند، غافل از آنكه ملت انقلابى ايران دفاع از اسلام و قطع دست شيطان بزرگ از منطقه را در رأس برنامه‏هاى خود مى‏داند. در عين حال كه هر انسانى كه از فطرت الهى خود خارج نشده، براى اين جنايت بزرگ و براى به شهادت رسيدن يك

صحيفه نور ج 17 صفحه 43

عده كودك و بزرگ بيگناه در سوگ است و از مصدوم و مجروح شدن برادران خود متأثر و متأسف است، پيروزى غرورآفرين و كفرشكن سلحشوران جبهه‏ها را از ياد نمى‏برد. ملت بيدار ايران حيله‏هاى شيطانى اين تبهكاران را شناخته و مرتكبين آنان را نيز مى‏شناسد و انكار آنان را چون انكار اسرائيل در جنايت حيوانى خود در بيروت مى‏داند.

اينجانب پيروزى بزرگ سلحشوران ايران را به اسلام و ولى‏الله‏الاعظم ارواحنا له‏الفدا و ملت شريف ايران تبريك و اين فاجعه دردناك را به همگان بويژه به بازماندگان و مادران و پدران اين مظلومان تسليت عرض‏كنم. جناب آقاى نخست وزير موظف مى‏باشند كه هيأتى براى رسيدگى به خانواده‏هاى شهدا و خسارت وارده تعيين نمايند و در صورت احتياج مظلومان اين واقعه، به آنان كمك و خسارات را تأمين نمايند. درود بر شهدا و آسيب ديدگان مظلوم و رحمت خداوند بر شهيدان.

از خداوند تعالى صبر براى بازماندگان و صحت و شفا براى مجروحان و آسيب ديدگان خواهانم.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 44

تاريخ: 11/7/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان و مسؤولين دانشكده افسرى و بانوان و مددكاران دايره شهداى ارتش جمهورى اسلامى

فرماندهان شما از سنخ خود شما هستند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از حضور اين عزيزانى كه با چهره‏هاى نورانى در اينجا آمده‏اند تشكر مى‏كنم و هميشه دعاى به همه قشرها خصوصاً سربازان اسلام، از ياد نخواهد رفت. شما بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اين جمهورى اسلام اسلامى، مخلوط يك قوائى است كه براى دنيا نمى‏تواند شناخت داشته باشد. اصلاً اين تركيب در دنيا سابقه نداشته‏است، تركيبى از ارتش و روحانى، تركيبى از ملا و سپاهى، تركيبى از رئيس جمهور اينطور، و رئيس مجلس آنطور و نخست وزير آنطور، اين تركيب سابقه ندارد و تركيب ناشناخته‏اى است. و لهذا طرح‏هائى كه در دنيا به ضد اين انقلاب ريخته شده است و شود، از باب اينكه شناخت روى اين تركيب ندارند و سابقه به اين نحو اجتماع ندارند، خنثى مى‏شود. امروز اين تركيبى كه در دولتمردان است و اين تركيبى كه در آنها و مردم است، اين مجموعه ناشناخته است. شناخت اشخاص دانشمند در دنيا از يك ارتش طاغوتى بوده است و از يك دولت طاغوتى و از يك مردم تحت ستم كه بايد هميشه ظلم بكشند. امروز نه رهبران شما و فرماندهان شما از سنخ فرماندهان زمان رژيم طاغوتى است و نه دولت شما از سنخ آن دولت‏هاست و نه ارتش شما و سپاه شما و بسيج شما و شهربانى شما و ديگر قواى نظامى و انتظامى شما از سنخ و بافت آن سابق است و از سنخ و بافت كشورهاى دنيا، سرتاسر. اصلاً اين يك موجود جديدى است كه در اين عهد و در اين عصر متولد شده است كه كارشناسان و دانشمندانى كه با آن امور مانوسه خودشان سروكار داشته‏اند ، اين مولود جديد را نمى‏توانند بشناسند. ايده اين مولود را هم نمى‏توانند بفهمند، انگيزه حركت‏هاى اينها را هم نمى‏توانند بفهمند و آن ايمانى كه در قلب اينهاست، آنها نمى‏توانند ادراك كنند. آنها سروكارشان با يك موجودات ديگرى بوده است وراى اين مولودى كه در اين عصر پيدا شده است. و شما ملاحظه‏كنيد كه نه نظر شما امروز به فرمانداران و فرماندهانتان، مثل نظر آن اشخاصى در سابق بودند در ارتش، و نه فرماندهان شما آن نظر را به شما دارند كه سابق فرماندهان داشتند. فرماندهان سابق، زيردستان - خودش را خودشان را مثل اسيران مى‏انگاشتند، مثل عبيد توهم مى‏كردند و هرگز حاضر نبودند كه با آنها در يك جمع خصوصى بنشينند و دل - درد دل اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 45

عزيزان را گوش كنند تا بفهمند. فرماندهان شما حالا از سنخ خود شما هستند، در آغوش خود شما هستند، چنانچه شما هم نور چشم فرماندهانتان هستيد و در آغوش آنها هستيد. اينكه همه توطئه‏ها خنثى مى‏شود و همه چيزهائى كه در دنيا براى ضد ما خرج مى‏شود به باد فنا مى‏رود، روى همين معناست كه ما يك موجود ناشناخته هستيم. اين مولود يك مولود تازه است، دنيا تازه يك همچو مولودى را بوجود آورده و تا آمدند اين را بشناسند، طولانى است وقت و اگر شناختند، همه متوجه به آن شوند. آنهائى كه امروز با شما مخالفت دارند، با يك موجود ناشناخته مخالفت دارند، نمى‏دانند شما چى هستيد. آن تحولى كه در همه افراد اين ملت پيدا شده است و منجمله ارتش و سپاه و همه قواى نظامى و انتظامى، اين تحول الهى است كه چشم و گوش دنيا نسبت به آن كور و كر است، نمى‏توانند بفهمند كه شما چى مى‏خواهيد، نمى‏توانند بفهمند كه ارتش اسلامى يعنى چه. آن اسلامى كه پيش بسيارى از اين دولت‏هست، اين اسلام، غير از اين اسلامى است كه شما ادراك كرده‏ايد و آن ارتشى كه در دنيا هست، غير از اين ارتش است،سنخش مخالف است. فرماندهان ارتش كه به هر جا ملاحظه بكنيد، ارتشى‏ها را عبيد خودشان مى‏دانند و ارتشى‏ها ملزمند به اينكه آنها را هم بالا دست و بالا دست بدانند. ارتش امروز ايران اينطور نيست، نه پرسنل‏شان آن پرسنل است و نه فرماندهانشان آن فرماندهان، نه نظر فرماندهان به پائين‏ترها به اصطلاح نظر بالا و پائين است و نه نظر پرسنل به آنها اين است كه اينها يك مقامى دارند كه ما نبايد با آنها اصلاً صحبت كنيم. در آن رژيم و رژيم‏هاى سابق بر آن، در طول تاريخ شاهنشاهى، اگر ارتشى بود، ارتش متجاوز بود و اگر ژاندارمرى بود، براى تجاوز به مردم در بين بلاد گماشته شده بودند و اگر شهربانى بود، شهربانى براى تعدى به مظلومان گماشته شده بود. شما همه ياد داريد در چند سال پيش از اينكه رژيم محمدرضا به طور غصب اين مملكت را گرفته بودند، در نظر داريد كه خود شما، يعنى نه شماى شخصى، خود آنهائى كه در ارتش بودند چه وضعى داشتند، نسبت به پائين‏ها چه جور بودند و نسبت به بالاها چطور. آن سپهبدها و سرلشگرها و - نمى‏دانم - امثال آنها وقتى كه به پاى مظلومان و زيردستان مى‏رسيدند، آنطور غبغب را پركردند و به آنها اربابى مى‏فروختند و در مقابل يك نفر اجنبى كه از خود آنها در ارتش شان بسيار كمتر بوده است درجه اش، به طور خاضعانه رفتار مى‏كردند، براى اينكه آنها مكتبى نبودند، يعنى مكتب اسلام را نديده بودند، از اسلام بى اطلاع بودند.

شما امروز در ميدان‏ها عمل را هم ياد مى‏گيريد

شمائى كه امروز در اينجا هستيد و خداوند تبارك و تعالى به شما توفيق داده است كه در دانشكده افسرى يك همچو رژيمى زندگى مى‏كنيد و تحصيل، بدانيد كه شما وضع‏تان با سابق فرق دارد. شما لشكر خدا هستيد. شما ارتش امام زمان سلام الله عليه هستيد و شما بايد وضع‏تان را بدانيد كه با سابق فرق دارد. شما در عين حالى كه در دانشكده افسرى مشغول تحصيل هستيد، در جبهه‏ها مى‏رويد و همراه تحصيل‏تان عملاً هم تحصيل مى‏كنيد، علوم عملى خود علومش مهم نيست، عمل بر

صحيفه نور ج 17 صفحه 46

آتش مهم است. ارتش سابق اگر چنانچه فرماندهانشان يا افسرانشان دوره‏هاى اين - نظامى را ديده بودند، لكن عمل نداشتند. يك ارتش تو سرى خورده تحت ستم خارجى‏ها و مستشاران خارجى، وقتى كه از جوانى همانطور تحت ستم و تحت سلطه آنها بار بيايند تا برسند به بالا، معلوم است كه وضع‏شان وضع يك مردمى است كه بايد تو سرى بخورند، خودشان را براى ساختن با اجانب و متابعت از اجانب مهيا مى‏كردند. امروز شما در مقابل تمام قدرتهاى دنيا ايستاده ايد و در دانشكده‏تان وقتى كه تحصيل مى‏كنيد و به جبهه‏ها مى‏رويد، با شوق به جبهه‏ها مى‏رويد و آنجا تعليم عملى بينيد. اينطور نيست كه فقط خواندن و نوشتن باشد، عمل كردن است. و يكى از بركات اين جنگ تحميلى براى ملت ما همين معناست كه ما سربازانمان و جوانان و دانشجويان افسرى ما در دانشكده افسرى، علاوه بر تحصيل دوره‏هاى دانشكده، عملا در جبهه‏ها حاضر مى‏شوند و تعليمات عملى مى‏بينند و در علوم عملى، اين ميزان است نه خواندن. خواندن مقدمه عمل است و شما امروز در ميدان‏ها عمل را هم ياد مى‏گيريد. امروز شما نور چشم همه ما هستيد و ما به وجود امثال شما بايد افتخار بكنيم و شما بايد براى اسلام يك ارتش قوى و يك ارتش مستقل باشيد. ارتش يكى از اركان يك كشور است و در اين زمان پاسداران اسلام هم يكى از اركان اين كشور است و اگر در ذهنش، ارتش يا پاسدار، حقارت ادراك بكند، اين نمى‏تواند براى يك ملتى مفيد باشد. سابق تحقير مى‏كردند قواى نظامى و انتظامى ما را، فرماندهانشان و بالاتر از او، مستشارى كه مى‏آمد، مستشاران ظالمى كه مى‏آمدند، تحقير مى‏كردند اينها را. با روح حقارت، اينها بزرگ مى‏شدند. امروز ملت از شما تعظيم مى‏كند و شما يك كسى كه بالاى سرتان باشد و شما را تحقير بخواهد بكند، سراغ نداريد. نه آنهائى كه فرمانده شما هستند اهل اين هستند كه تحقير بكنند پرسنل خودشان را و نه شما آن هستيد كه تحقير را قبول بكنيد. اين مجموعه را نمى‏توانند بفهمند چى هست و لهذا نقشه‏هائى كه مى‏كشند، خودشان هم مى‏گويند كه ما اين را نشناخته ايم، ما مى‏توانيم جاهاى ديگر را بشناسيم، لكن ايران را نشناخته‏ايم. اين براى اين است كه شما يك تركيب حاضرى كه همه‏اش توجه به معنويات داشته باشد، سربازش در جبهه‏ها دعا بخواند و دعاى كميل بخواند و با دعاى كميل و نماز شب و ذكر و فكر الهى، خودش را مهيا كند براى جنگيدن با آن ارتشى كه در محل خودش، با امورى كه شما دانيد و كسانى كه در قرارگاه‏هاى آنها بودند و ديدند چه چيزها بوده، آنطور بوده اند. اينها اصلاً دو سنخ است. شما سرتاسر عالم را بگرديد، امروز ارتش و سپاه و بسيج و ساير قوائى كه ما در اينجا، ملت ايران دارد، و خود ملت ايران، شما در سرتاسر عالم يك همچو تركيبى را نمى‏توانيد پيدا بكنيد. اين يك تركيب الهى است. يك تركيب الهى مركب از روحانيون، ارتش، ژاندارمرى، شهربانى، سپاه، بسيج و ملت همه يك موجودند اينها، يك مخلوطند اينها، اين موجود مخلوط، يك تركيب خاص الهى است و اين تركيب خاص الهى ناشناخته است و لهذا نمى‏توانند بفهمند شما چى مى‏خواهيد اصلش.

صحيفه نور ج 17 صفحه 47

ما صلح الهى را مى‏خواهيم، نه صلح صدامى را

آن صلحى كه ما مى‏خواهيم، امثال صدام يا حسين يا حسن كجائى، نمى‏توانند بفهمند چى است. آنها صلح‏ها را مثل صلح‏هائى مى‏دانند كه در زمان‏هاى سابق، دولت‏ها با هم صلح مى‏كردند، در عين حالى كه صلح مى‏كردند باطن شان در جنگ بود كه چه وقت فرصت پيدا بكنند و بچاپند همه را. آنهائى كه در نظرشان است، در جنگ عمومى دوم، بعد از آنكه يك دسته بر دسته ديگر با هم چيره شدند و شوروى و انگلستان هم با هم بودند در آنوقت، چرچيل اعتقادش اين بود كه حالائى كه ما طرف را شكست داديم حمله كنيم به اينهائى كه همراه ما بودند، به شوروى حمله كنيم. مجلس جلويش را گرفت براى اينكه آنها هم، نه اينكه نمى‏خواستند، آنها مى‏ديدند كه ممكن است شكست در آن باشد. اينها وضع صلح شان اينطورى است. صلح صدامى اين سنخ صلح است، نه صلح شماست كه اسلامى است و واقعاً صلح را مى‏خواهيد. ما از روز اولى كه به ما هجوم شده است و ما به دفاع برخاستيم، يك افرادى در مملكت ما زمامدار بودند كه اينها همه صلح را مى‏خواستند، لكن نه صلح صدامى را، صلح انسانى را، صلح الهى را، اينها مى‏خواستند كه وقتى كه با يك كشورى صلح كنند همانطورى كه با اهالى آن كشور اينها برادر هستند با آن دولت آن كشور هم برادر باشند. لكن با كى ما برادر باشيم؟ با كسى كه آن هم در هجومش و آنهمه جناياتش مى‏گويد من صلح طلبم؟ در مصاحبه‏اى كه اخيرا كرده است (حرف‏هاى اخير اين خيلى تماشائى است) مصاحبه‏اى كه همين اخير، شايد امروز به من رسيد، يكى از حرف‏هايش اين است كه ما از اسلام و دين و دنياى اسلامى دريافتى كرديم كه ديگران نكردند، دريافت ما اين است كه بايد تجاوز نكنيم به كشور ديگر. شما ببينيد چه قدرتى لازم است و چه قلبى بايد در باطن يك همچو آدمى باشد كه جرات كند يك همچو حرفى را بزند پيش اشخاصى كه همه مى‏دانند دروغ مى‏گويد. حالا اگر فرض كنيد ارتش خودش هم نمى‏دانست، يك چيزى بود، اما ارتش خودش هم مى‏داند چكاره هستند و چكاره بودند. مى‏گويد ما مثل ديگران نيستيم، ما صلح طلب هستيم، ما از اسلام اينطور فهميده‏ايم كه تجاوز نكنيم. امروزى كه بيرونش كردند، اين به ياد اين حرف افتاده است. در عين حالى كه اين پيروزى كه در اخير نصيب شما شده است و نقشه‏اش را آقايان آورده‏اند و گفتند و ما شنيديم و به حرف آنها و به قول آنها از بزرگترين پيروزى در معنويت بوده است و در جهت اينكه الان مشرف هستند بر عراق و بر بعضى از شهرهاى عراق، اين از ديگر پيروزى‏ها بالاتر بوده، معذلك صدام باز چند روز پيش از اين گفت كه اينها حمله كردند، لكن ما دفع‏شان كرديم و تار و مار شدند!. اگر اينها تار و مار شده بودند، چطورهمچو بدون اينكه يك شكستى در كار باشد براى تو، يكدفعه سراسيمه به شوراى امنيت رجوع كردى و به دولت‏هاى عربى رجوع كردى و اين ور و آن ور افراد را فرستادى و از شوراى امنيت خواستى كه نگذارند تجاوزى در كار باشد؟ خوب، اگر شما دفع شان كردى، محتاج نبود، سرنيزه دفع‏شان كرده، محتاج نيست كه شوراى امنيت پايش را در كار بگذارد، چطور همچو سراسيمه شدى و افراد را فرستادى دور شهرهاى كشورهاى دنيا مى‏گردند براى اينكه يك راهى پيدا كنند براى نجات تو؟ تو كه پيروز هستى، ديگر اين چيزها را نمى‏خواهد. و فرق

صحيفه نور ج 17 صفحه 48

ما بين يك دولت اسلامى و يك ارتش اسلامى، با يك دولت غير اسلامى و ارتش غير اسلامى، اين است كه اينها اگر چنانچه خداى نخواسته شكست هم بخورند، دستشان را پيش ديگرى دراز نمى‏كنند، اينها عار اين را كه به ديگران بگويند بياييد و به ما كمك كنيد، تحمل نمى‏كنند، اينها مسلمند، اينها پيش خدا و به درگاه خدا دست دراز مى‏كنند و كسى كه به پيشگاه خدا دست خودش را دراز كرد همه را پشت سر مى‏گذارد.

جوانان عزيز به شركت در اين دانشكده‏هاى افسرى توجه كنند

و من اميدوارم كه شما عزيزانى كه در دانشكده افسرى هستيد و اميد آتيه ايران و اسلام هستيد با توجه به خداى تبارك و تعالى و تحكيم ايمان خودتان كه دنبال آن استقلال فكرى، استقلال عملى هست، تحصيل‏تان را به آخر برسانيد و انشاءالله براى اين ملت كه شما همه نور چشمان همه ما هستيد، براى اين ملت پيروزى‏هاى بالاتر را انشاء الله به هديه بياوريد. و از امورى كه من بايد عرض كنم اين است كه من به ملت عزيز عرض مى‏كنم و جوان‏هائى كه هستند، كه توجه به اين دانشكده‏هاى افسرى و به دانشگاه‏هاى افسرى داشته باشند و بروند در آنجا، كه اين يك مسأله‏اى است كه براى ايران امروز مهم است و ما اميدواريم كه با توجه خود ملت به اين مراكز و آمدن و اسم نوشتن و اينطور چيزها، يك ارتش قوى‏اى پيدا بكنيم و بحمدالله الان هم هست، لكن قوى‏تر از اين كه در مقابل هيچ قدرتى سر خضوع نياوريم و شكسته نشويم.

ما صلح را استقبال مى‏كنيم، لكن يك صلح شرافتمندانه اسلامى

انشاءالله خداوند شماها را حفظ كند و ما باز هم تكرار مى‏كنيم اين معنا را كه ما يك مردمى هستيم كه براى خاطر اسلام دفاع داريم مى‏كنيم - ما هجوم به ما شده است و هجوم را دفاع مى‏كنيم و از اول هم همين بود، لكن در عين حال از اول هم صلح طلب بوديم و صلح يكى از امورى است كه ما به تبع اسلام قبول كرديم. صلح اسلامى، صلحى كه برادر مى‏شوند بعد از صلح و ما طالب اين صلح هستيم، اما صلحى كه‏اعتنا نكنند به اينكه جنايت كردند در اينجا و اعتنا نكنند به اينكه غراماتى وارد شده است و بايد جبران بكنند، خساراتى وارد شده است و بايد جبران بكنند، اين اسمش صلح نيست، اين اسمش را بايد بگذاريم صلح صدامى اين صلح نيست، صلحى كه بخواهند يك مملكتى را بچاپند و يك مملكتى را خراب و ويران كنند. و الان هم نفت شهر را نفت هايش را آتش زدند براى اينكه احتياطا آتش بگيرد كه وقتى كه بيرونشان كردند، نفت‏ها كم شده باشد. ما با يك همچو موجوداتى طرف هستيم. ما چطور مى‏توانيم همين طورى بى قيد و شرط بنشينيم و صحبت كنيم و مصالحه كنيم؟ شوراى امنيت هم اگر بگويد، ما نمى‏پذيريم. همه عالم بگويند، ما اينطور صلح را نمى‏توانيم بپذيريم. هيچ عاقلى اين صلح را نمى‏پذيرد. تمام هيات‏هائى كه اينجا آمدند از اول و بعد هم شايد بيايند، مى‏بينند كه ما يك صحبت فقط داريم. ما صلح را قبول داريم، ما صلح را استقبال مى‏كنيم،

صحيفه نور ج 17 صفحه 49

لكن يك صلح شرافتمندانه اسلامى. صلحى كه بايد بفهمند كه متجاوز چه كرده است، صلحى كه بايد خسارات اين كشور جبران بشود. نه صلحى كه از آن طرف بگويد صلح، از آن طرف بفرستد و توپ‏ها را ببندد به مردم بيگناه بيچاره.صلح طلبى صدام، عيناً مثل صلح طلبى آمريكا مى‏ماند، مثل صلح طلبى اسرائيل مى‏ماند، مثل خلقى بودن منافقين و منحرفين است، عينا همين است. از آن طرف مى‏گويند ما براى خاطر خلق داريم چه مى‏كنيم، از آن طرف اينطور جنايات به همين بيچاره‏ها مى‏كنند. تا حالا يك چيزى، كارى اينها نسبت به كسانى كه داراى يك مقامى هستند، يعنى مقام‏هاى به خيال آنها، يا از ثروتمندان هستند و - عرض بكنم كه - سرمايه داران، تا حالا يكى از آنها را اينها ترور نكردند. هر چه ترور كردند، اين ذغال فروش، اين سبزى فروش، اين بقال، اين چه، و وقتى هم كه مى‏خواهند قدرت نمائى زياد بكنند، يك همچو كارى بكنند كه مجبور مى‏شوند كه كار را بكنند و بعد هم كه بگويند نكرديم. اسرائيل هم مى‏گويد ما اصلاً در اين امر دخالت نداشتيم. در امر اين فجايعى كه در لبنان اتفاق افتاد مى‏گويد همه مى‏دانند كه ما يك مردم انساندوستى هستيم، ارزش براى انسان قائل هستيم، هرگز ما اين كار را نكرديم. اينها هم نظير آنها مى‏مانند، اينها هم اشخاصى هستند كه ملت را مى‏خواهند، اشخاصى هستند كه طرفدار خلقند!! آنوقت چى را آتش مى‏زنند؟ انفجار كجا واقع مى‏شود؟ انفجار در پائين شهر واقع مى‏شود، آنجائى كه اين كارگرها و اينها مهيايند براى اينكه بروند پيش زن و بچه هايشان، يا مهمانخانه‏هائى كه از اشخاص طبقه پائين، يعنى از حيث ثروت، نه از حيث جهات ديگر، در اينجا زندگى مى‏كنند. اينطور اينها را ظلم برشان مى‏كنند و واقعاً دنيا الان يك مرضى دارد، مرض مزمنى دارد كه خوب شدنش به اين چيزها نمى‏تواند باشد. دنيا عليل است، سران همه كشورها، الا انگشت شمار، نمى‏توانم بگويم اين يكى دو تا، سه تا، سران همه اينها مردم را مسموم كرده‏اند و افكار ملت‏هاى خودشان را مسموم كرده‏اند و عليل كرده‏اند ملت‏هاى خودشان را، آنقدر تحقير كرده‏اند از اين ملت ها، آنقدر اينها را در فشار اقتصادى قرار داده‏اند و آنقدر اين بيچاره‏ها زحمت كشيدند و زحمت‏هايشان را ديگران به غارت بردند كه عليل شدند، افكارشان از بين رفته است، يكى مى‏خواهد كه بيايد احياء كند اين افكار را. و من اميدوارم كه انشاءالله حضرت بقيه‏الله زودتر تشريف بياورند و اين طبيب واقعى بشر، با آن دم مسيحائى خود اصلاح كند اينها را.

خداوند همه ما را موفق كند كه خدمتگزار اين ملت باشيم، ملت، خدمتگزار اسلام باشيم، خدمتگزار مستضعفان جهان باشيم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 50

تاريخ: 17/7/61

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير مشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه و معاونين اين سازمان

مردم سعى كنند كه در بخش كشاورزى و صنايع كوچك فعال باشند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

يكى از مسائل مهم ما مسأله اقتصاد است. ما بايد سعى كنيم كه از حيث اقتصاد قوى و بدون وابستگى باشيم و بايد مسأله كشاورزى كه در رژيم سابق براى به هم زدن آن نقشه داشتند تا ما را وابسته كنند، بيشتر مورد نظر ما باشد. البته به طرف صنعت هم بايد رفت، ولى اگر از كشاورزى منحرف شويم، اسباب آن مى‏شود كه آنچه خودمان نيز داريم از بين برود و مقصود رژيم سابق از آنهمه تبليغات براى تمدن بزرگ همين بود كه كشاورزى را از بين ببرد و مملكتى كه هم آب داشت و هم زمين، آب‏ها را به هدر مى‏دادند و زمين‏ها هم بدون استفاده مانده بود بايد مردم سعى كنند كه آب‏ها به هدر نرود و از زمين‏ها استفاده كنند و در بخش كشاورزى و صنايع كوچك فعال باشند و توجه دولت به صنايع بزرگ باعث نشود كه صنايع كوچك هم از بين برود و دولت بايستى تمام قدرت خود را براى كشاورزى به كارگيرد. و اينكه در شوراى اقتصاد و برنامه‏ها روحانيون نظارت مى‏كنند، از باب اين است كه آنها به امور شرعى توجه دارند و نظارت آنها باعث مى‏شود كه طرحى كه شما دهيد و براى تصويب به مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان مى‏رود، رد نشود و در نتيجه كارها آسان شود و شما در برنامه هايتان معطل نمانيد. من به همه شما و كسانى كه به انقلاب و اسلام كمك مى‏كنند دعا مى‏كنم. اميدوارم موفق باشيد.


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:49 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 51

تاريخ: 21/7/61

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى شركت كننده در كنفرانس بين المجالس

ملت ايران در مقابل امريكا مى‏ايستد و به اميد خداوند پيروز است.

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از انحطاطى كه در بعضى از سران دولت‏ها در عصر ما حاصل شده است تعجب مى‏كنم و نيز متعجم از فكر حكومت‏هاى منطقه كه چرا اينقدر ذليل‏اند و همه چيزشان را تقديم نموده و علاوه بر ذلت در مقابل آمريكا، در برابر اسرائيل هم ذلت را به جان مى‏خرند. آن چيزى كه دنياى متزلزل از آن مى‏ترسد، اسلام است. اينها از حكومت جمهورى اسلامى مى‏ترسند و ما بايد محكم بايستيم و خودمان را براى مقابله با مشكلات احتمالى آينده مهيا كنيم. ما نمى‏توانيم شرافت اسلامى - انسانى خود را از دست بدهيم. بحمدالله مردم ما همه آگاه و مهيا هستند و شما مى‏بينيد اين ارتشى‏ها و پاسدارها و بسيج و ساير نيروها در جبهه‏ها چه مى‏كنند. آنها وقتى مى‏خواهند به خط مقدم بروند، انگار كه به حجله عروسى مى‏روند و حتى صدر اسلام هم اينچنين وضعى را كمتر به خود ديده است و بعضى از افراد نمى‏توانند اينهمه از خودگذشتگى را بفهمند و كارهاى انجام شده را ناديده مى‏گيرند. در هر صورت ما بايد مهيا باشيم و مردم بايد در وضع موجود و با جنگ تحميلى كه درگير آن هستيم و همه ابرقدرت‏ها با ما دشمن‏اند، فكر اين را بكنند كه دولت در چه وضعى و با چه مشكلاتى روبروست و توقع اين را نداشته باشيم كه هر چه مى‏خواهيم، درب خانه ما حاضر باشد. و همه مى‏دانيم كه اين دشمنى‏ها تازگى ندارد، چرا كه در زمان پيغمبر اكرم (ص) چه تهمت‏و ناسزاها به ايشان مى‏گفتند، ولى ايشان از تبليغ دين اسلام دست بر نمى‏داشت. و حالا اگر كم و كسرى در مملكت وجود دارد، ما متأثريم و دولت و مسؤولين با همه توان خود در رفع كمبودها مى‏كوشند و كارهاى مهمى انجام داده‏اند كه اميدوارم به يارى خداوند بهتر بشود.

اگر ما تسليم آمريكا و ابرقدرت‏ها مى‏شديم، ممكن بود امنيت و رفاه ظاهرى درست مى‏شد و قبرستان‏هاى ما پر از شهداى عزيز ما نمى‏گرديد، ولى مسلماً استقلال و آزادى و شرافت‏مان از بين مى‏رفت. آيا ما مى‏توانيم نوكر و اسير آمريكا و دولت‏هاى كافر شويم تا بعضى چيزها ارزان شود و شهيد و مجروح ندهيم؟ هرگز ملت زيربار اين ننگ نخواهد رفت و تن به اين ذلت نخواهد داد. ملت ايران در مقابل آمريكا مى‏ايستد و به اميد خداوند پيروز است. خداوند آنقدر تأكيد كرده است كه ما با آنها موالات نداشته باشيم، آنوقت براى ارزانى اجناس، ما خودمان را بفروشيم؟ شما توقع نداشته

صحيفه نور ج 17 صفحه 52

باشيد كه آنها از ما تعريف كنند. اگر آنها از من طلبه و شما تعريف مى‏كردند، ساقط مى‏شديم. ملت‏ها با شما هستند و اين سازمان‏ها دستاوردهاى ابرقدرت‏هائى هستند كه مى‏خواهند مردم مستضعف جهان را چپاول كنند و به همين جهت با شما مخالفند. خداوند همه شما را موفق كند.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 53

تاريخ: 22/7/61

بيانات امام خمينى در جمع ائمه مراكز استان‏هاى سراسر كشور

يكى از بركات اين انقلاب اقامه نماز جمعه‏هاست

بسم الله الرحمن الرحيم

يكى از بركات اين نهضت و انقلاب، همين اقامه نماز جمعه‏هاست. در صدر اسلام هم نماز جمعه و مساجد چنين وضعى داشتند كه اجتماعات وسيله‏اى بودند براى رفع گرفتارى‏هاى مسلمين و تصميم‏گيرى در مقابله با دشمنان اسلام و شما اگر خطبه‏هاى آن زمان را مطالعه كنيد، مى‏بينيد كه چقدر آنها پرمحتوا بودند، كه متأسفانه دست‏هاى خائنين به تدريج به كار افتاد و طايفه‏اى از مسلمانان‏اقامه جمعه را كنار گذاشتند و طوايف ديگرى هم كه اقامه مى‏كردند بسيار محدود و بى‏محتوا و تقريباً مسائل آنان به چند جمله نصيحت ختم مى‏شد. چنانچه اكثر حوزه علميه هم يك بعدى بود و طلاب با اينكه خيلى زحمت مى‏كشيدند، ولى فقه متمركز شده بود در چند باب متعارف و با اينكه اطلاعات علما در آن مسائل بسيار عالى و خوب بود ولى درباره قضا كمتر بحث مى‏كردند، كه امروز ما در اين مسأله، مشكلات بزرگى داريم.

و يكى از مطالب ديگرى كه سعى مى‏شد حوزه‏ها از آن خالى باشند، قضيه دخالت روحانيون در امور سياست بود كه اين را يك عيب بزرگ معرفى كرده و شايد بعضى الان هم دخالت در امور سياست را عيب بدانند و مى‏گويند كه چرا فلانى در امور سياسى دخالت مى‏كند و به ما چه كه در دنيا چه مى‏گذرد. بلااشكال اين نقشه‏اى بود كه بر ما تحميل شد، زيرا آخوند و يا مجتهد نمى‏توانست اسم سياست را ببرد و بعضى از ما هم باورمان آمده بود كه امروز كار به جائى رسيده است كه بلاد مسلمين دستخوش تاخت و تاز آمريكا و ابرقدرت‏ها گرديده و اين جنايتكاران از آن سوى دنيا آمده و قيم بر امور مسلمين و در همه جريانات آنان دخالت مى‏كنند و ارتش مى‏فرستند و در حجاز هم كه يك روزى مركز اسلام و تجهيز قواى اسلامى بوده است، گفته مى‏شود كه به ما چه ربطى دارد كه در دنيا چه مى‏گذرد و اسرائيل چه مى‏كند. آقاى موسوى خوئينى‏ها مى‏گفتند بعد از فشار زيادى كه روى ائمه جمعه آنجا آمد كه راجع به فلسطين صحبت كنيد، آنها با چند كلمه دعا كه خداوند مسلمين را از شر اسرائيل نجات دهد اكتفا كردند و همه كتك‏ها كه حجاج ما خوردند و آن حبس‏ها را كشيده و اهانت شده‏اند به خاطر اين بود كه اسم اسرائيل برده نشود، چون آنان مى‏گفتند اينگونه حج خلاف سنت رسول‏الله و بدعت در اسلام است.

صحيفه نور ج 17 صفحه 54

و من اميدوارم كه نماز جمعه‏ها آن محتواى اصيل خود را باز يابد و قهراً ساير مسلمين هم زمانى كه ديدند مدت‏ها از اين نعمت بزرگ الهى غافل بوده‏اند، به فكر برگزارى صحيح آن مى‏افتند، اگر چه دولت‏ها مخالف آن باشند. در صدر اسلام، هر وقت مسلمين خواستند به جنگ عزيمت كنند، از مساجد تجهيز مى‏شدند و هر وقت كه كار مهمى داشتند، در مساجد آن را مطرح ساخته و درباره مسائل سياسى به بحث و گفتگو مى‏نشستند.

بايد بر تمام امور مسلمين نظارت داشته باشيد و سعى كنيد كه مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردد

و ما بايد اين محتواى عظيم را باز گردانيم و اهتمام به امور مسلمين داشته باشيم و اهتمام به امور مسلمين، تنها مسأله گوئى نيست، علاوه بر آنها، امور سياسى و اجتماعى و ساير گرفتارى‏هاى مسلمين است كه هر كس به آنها اهتمام نكند مسلمان نيست. و شما بايد بر تمام امور مسلمين نظارت داشته باشيد و سعى كنيد كه مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردد و توجه داشته باشيد كه عزلت و كناره‏گيرى در اسلام نيست و اين امر در يكى از طوايف غير مسلمين بوده است كه متأسفانه در بعضى از جوامع اسلامى رسوخ كرده.

الحمدلله تحول بزرگى در ملت ما پديد آمده است و اين جوان‏ها كه به عشرتكده‏ها و فساد و فحشا كشيده مى‏شدند، الان به جبهه‏ها رفته و براى اسلام و مملكت پيروزى و افتخار مى‏آفرينند و ما در برابر آنان مسؤوليم. و هيچ انقلابى تاكنون صورت نگرفته است كه دو سه سال اينقدر نتيجه داده باشد. و بر حسب قواعدى كه در دنيا هست بعد از هر انقلابى هزاران گرفتارى و مشكلات و قحطى پيش مى‏آيد، ولى بحمدالله در ايران اين قضايا نيست و ملت ما هم براى شكم قيام نكرده‏اند و شما بايد به مردم گوشزد كنيد كه لازمه انقلابى بودن، تحمل سختى‏هاست و اگر چه ما خسارات زياد ديده‏ايم لكن اين خسارت‏ها آيا به آنهمه عظمت‏هاى انقلابى نمى‏ارزد؟ در حالى كه شهادت حضرت سيدالشهدا از همه خسارت‏ها بالاتر بود ولى چون او مى‏دانست كه چه مى‏كند و كجا مى‏رود و هدفش چيست، فداكارى كرد و شهيد شد و ما هم بايد روى آن فداكارى‏ها حساب كنيم كه سيدالشهدا چه كرد و چه بساط ظلمى را به هم زد و ما هم چه كرده‏ايم. ما محمدرضا را از اين مملكت بيرون كرديم و الان يك دكان مشروب فروشى در سراسر ايران نيست، آنهمه مفاسد و غيره وجود ندارد و اين نعمت بزرگى است.

در هر صورت ما الان مبتلا هستيم در داخل و خارج به يك سرى نق زدن‏ها و اين نق زدن‏ها از گرفتن اسلحه به روى ما بدتر است كه عده‏اى در گوشه و كنار نشسته و بيخ گوش يكديگر به خرده‏گيرى و اشكالتراشى مى‏پردازند. و شما در منابر و خطبه‏ها مسائل انقلاب را به مردم گوشزد كنيد كه ما از صفر شروع كرده‏ايم و بايد خرابى‏ها اصلاح شود. الحمدلله مردم هم متحد هستند و جوان‏ها براى شهادت افتخار مى‏كنند و حق هم دارند كه افتخار كنند چون براى خدا مبارزه مى‏كنند و اگر شما

صحيفه نور ج 17 صفحه 55

صحبت‏هاى بعضى از سران دولت‏ها را ملاحظه كنيد، معلوم مى‏شود كه آنها فقط با اسلام مخالفند و بعضى از روشنفكران ما هم در داخل همين جورند كه فقط اسلامى بودن جمهورى را نمى‏خواهند، و الا شما بگوئيد جمهورى دموكراتيك، اينها قبول دارند اما جمهورى اسلامى براى آنها بدعت است و يك چيز تازه‏اى است كه در اسلام نبوده و ما بايد در مقابل اين توطئه‏ها صبر كنيم و به اين حرف‏ها گوش ندهيم. انشاءالله خداوند همه شما را تأييد كند كه مردم را ارشاد نمائيد به اينكه در صحنه بمانند و اسلام را حفظ كنند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 56

تاريخ: 23/7/61

پيام امام خمينى به مناسبت شهادت چهارمين شهيد محراب آيت‏الله اشرفى اصفهانى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون

چه سعادتمندند آنان كه عمرى را در خدمت به اسلام و مسلمين بگذرانند و در آخر عمر فانى به فيض عظيمى كه دلباختگان به لقاءالله آرزو مى‏كنند نائل آيند. چه سعادتمند و بلند اخترند آنان كه در طول زندگانى خود كمر همت به تهذيب نفس و جهاد اكبر بسته و پايان زندگانى خويش را در راه هدف الهى با سرافرازى به خيل شهداى در راه حق پيوستند. چه سعادتمند و پيروزند آنان كه در نشيب و فرازها و پستى و بلندى‏هاى حيات خويش به دام‏هاى شيطانى و وسوسه‏هاى نفسانى نيفتاده و آخرين حجاب بين محبوب و خود را با محاسن غرق به خون خرق نموده و به قرارگاه مجاهدين فى سبيل‏الله راه يافتند. چه سعادتمند و خوشبختند آنان كه به دنيا و زخارف آن پشت پا زده و عمرى را به زهد و تقوا گذرانده و آخرين درجات سعادت را در محراب عبادت و در اقامه جمعه با دست يكى از منافقين و منحرفين شقى، فائز و به والاترين شهيد محراب كه به دست خيانتكار اشقى الاشقيا به ملاء اعلا شتافت، ملحق شدند.

و شهيد عزيز محراب اين جمعه ما از آن شخصيت‏هائى بود كه اينجانب يكى از ارادتمندان اين شخص والامقام بوده و هستم. اين وجود پر بركت متعهد را قريب شصت سال است مى‏شناختم. مرحوم شهيد بزرگوار حضرت حجت‏الاسلام والمسلمين حاج آقا عطاءالله اشرفى را در اين مدت طولانى به صفاى نفس و آرامش روح و اطمينان قلب و خالى از هواهاى نفسانى و تارك هوا و مطيع امر مولا و جامع علم مفيد و عمل صالح مى‏شناسم و در عين حال مجاهد و متعهد و قوى‏النفس بود. او در جبهه دفاع از حق از جمله اشخاصى بود كه مايه دلگرمى جوانان مجاهد بود و از مصاديق بارز رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه بود و رفتن اوثلمه بر اسلام وارد كرد و جامعه روحانيت را سوگوار نمود. خداوند او را در زمره شهداى كربلا قرار دهد و لعنت و نفرين خود را بر قاتلان چنين مردانى نثار فرمايد. ننگ ابدى بر آنان كه يك چنين شخص صالحى را كه آزارش به مورى نرسيده بود از ملت ما گرفتند و خود را در پيشگاه خداوند متعال و در نزد ملت فداكار، منفورتر و جنايتكارتر از قبل معرفى كردند. اين بزرگوار مثل ساير شهداى عزيز ما به جوار رحمت حق پيوست و ملت مجاهد و قواى مسلح سلحشور ما با عزمى راسخ‏تر به پيشبرد انقلاب ادامه مى‏دهند و آنان كه به ادعاى واهى خود كوس

صحيفه نور ج 17 صفحه 57

طرفدارى از خلق را مى‏زنند و با خلق خدا آن مى‏كنند كه همه مى‏دانند، در اين جنايت عظيم چه توجيهى دارند؟ و با به شهادت رساندن عالمى خدمتگزار و پيرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتى كسب مى‏كنند و چه طرفى مى‏بندند؟ و آنان كه در سوگ اين جنايتكاران اشك تمساح مى‏ريزند و از جريان حكم خدا درباره آنان شكايت دارند، چه انگيزه‏اى دارند؟ آيا انتقام از جمهورى اسلامى به شهادت رساندن يك عالم پارساست و به آتش كشيدن يك عده كودك و زن و مرد و توده‏هاى رنجكش است؟ آيا راه به حكومت رسيدن و قدرت را به دست آوردن، اين نحوه جنايات است؟!

بار الها! ملت مجاهد ما در اين برهه از زمان با چه حوادثى و با چه چهرهائى مواجه است، عصرى كه حكومت‏هاى مسلمين آنچنانند و رسانه‏هاى گروهى آنچنان و ابرقدرت‏ها اينچنين، عصرى كه باطل را به صورت حق به خورد مردم مى‏دهند و جنايات را به صورت صلح طلبى، عصرى كه دشمنان اسلام و مسلمين با ملت‏هاى مستضعف آن مى‏كنند كه چنگيز نكرده و اكثر حكومت‏هاى مسلمانان در جناياتى كه بر ملت‏هاى خود مى‏رود از جانيان طرفدارى مى‏كنند، عصرى كه در خانه امن خدا از دشمنان اسلام و جنايتكاران به مسلمين نمى‏شود شكايت كرد، عصرى كه فرياد مرگ بر اسرائيل و آمريكا بر خلاف اسلام تلقى مى‏شود و عصرى كه براى استقرار حكومت اسلامى و پياده كردن احكام اسلام در يك كشور، مدعيان اسلام به ستيز نظامى و تبليغاتى با آن بر مى‏خيزند و با اسلام عزيز به اسم اسلام مى‏جنگند.

بارالها! ملت مجاهد ايران در اين عصر جاهليت و تاريك مظلومند و به جز اتكال به درگاه تو و اعتماد به عنايات تو پناهى ندارند و از پيشگاه مبارك تو استمداد مى‏كنند و در راه حق به راه خود ادامه مى‏دهند و از اين وحشگيرى هراسى به خود راه نمى‏دهند و عزتى كه براى تو و رسول تو و مؤمنين است، براى زندگى عاريت چند روزه از دست نمى‏دهند.

بار الها! از تو رحمت براى شهداى عزيز و بويژه شهيد محراب اين هفته و سلامت و سعادت و صبر براى ملت بويژه بازماندگان شهدا و اهالى محترم باختران و شفاى عاجل براى آسيب ديدگان و انتقام از دشمنان اسلام را خواستارم. درود به روان عزيزان شهيد، درود بر بازماندگان شهدا، سلام بر آسيب ديدگان و صلوات و سلام خداوند و مقربان درگاهش بر حضرت بقيةالله ارواحنا لمقدمه‏الفدا.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 58

تاريخ: 25/7/61

بيانات امام خمينى در جمع خطبا، گويندگان مذهبى، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاى آذربايجان شرقى و غربى

اگر اين نهضت حسين (ع) نبود اسلام را وارونه به مردم نشان مى‏دادند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از علماى محترم آذربايجان و اهل علم آنجا و علماى تهران و برادران علماى اهل سنت تشكر مى‏كنم و سلامت و سعادت همه را از خداوند تعالى مسئلت مى‏كنم. در آستان شهر محرم، مصيبتى بر همه ما وارد شد و آن شهادت اين پير هشتاد ساله كه عمر شريف خودش را در راه اسلام و در راه خدمت به مردم و راه تهذيب جامعه صرف فرمود. ملت ما از طفل ششماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را در راه خدا فدا كرد و اين اقتداء به بزرگمرد تاريخ، حضرت سيدالشهدا سلام‏الله عليه است.

حضرت سيدالشهدا سلام‏الله عليه به همه آموخت كه در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حكومت جائر چه بايد كرد. با اينكه از اول دانست كه در اين راه كه مى‏رود راهى است كه بايد همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا كند و اين عزيزان اسلام را براى اسلام قربانى كند، لكن عاقبتش را هم مى‏دانست. اگر نبود اين نهضت، نهضت حسين عليه‏السلام، يزيد و اتباع يزيد اسلام را وارونه به مردم نشان مى‏دادند و از اول، اينها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولياء اسلام حقد و حسد داشتند. سيدالشهدا با اين فداكارى كه كرد علاوه بر اينكه آنها را به شكست رساند و اندكى كه گذشت مردم متوجه شدند كه چه غائله‏اى و چه مصيبتى وارد شد و همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بنى‏اميه شد، علاوه بر اين، در طول تاريخ آموخت به همه كه راه همين است. از قلت عدد نترسيد، عدد كار پيش نمى‏برد، كيفيت اعداد، كميت جهاد اعداء مقابل اعداء، آن است كه كار را پيش مى‏برد. افراد ممكن است خيلى زياد باشند، لكن در كيفيت ناقص باشند يا پوچ. و افراد ممكن است كم باشند، لكن در كيفيت توانا باشند و سرافراز.

انقلاب ايران به خواست خداى تبارك و تعالى شكست نخواهد خورد

تاريخ، اين نهضت ايران را و اين انقلاب را فراموش نخواهد كرد و اين فداكارى‏اى كه در همه قشرهاى ملت اسلامى است در ايران، فراموش نخواهد كرد. و اين وحدتى كه بين اقشار ملت از هر طبقه هستند، بين برادران اهل سنت و برادران شيعى مذهب تحقق پيدا كرده است و اين اخوت اسلامى فراموش نخواهد شد و اين انقلاب به خواست خداى تبارك و تعالى شكست نخواهد خورد. اينكه همه‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 59

قدرت‏هاى بزرگ دنيا و آنهايى كه در بلوك شرق و غرب هستند، با انقلاب ما دشمن باشند، گو اينكه همه رسانه‏هاى گروهى دنيا بر ضد اين نهضت قلمفرسايى كنند و دروغپردازى، آنچه حقيقت است روشن خواهد بود و روشن خواهد شد و آن روزى هم كه حضرت سيدالشهدا را مظلوم شهيد كردند، بعضى از اشخاصى كه بودند، او را به اسم خارجى و اينكه در حكومت حق وقت، قيام كرده است، اينطور معرفى كردند. لكن نور خدا مى‏درخشد و خواهد درخشيد و عالم را خواهد از نور پر كرد.

تكليف ما در آستانه شهر محرم‏الحرام چيست؟ تكليف علماى اعلام و خطباى معظم در اين شهر چيست؟ در اين شهر محرم، تكليف ساير قشرهاى ملت چى هست؟ سيدالشهدا و اصحاب او و اهل بيت او آموختند تكليف را، فداكارى در ميدان، تبليغ در خارج ميدان. همان مقدارى كه فداكارى حضرت، ارزش پيش خداى تبارك و تعالى دارد و در پيشبرد نهضت حسين سلام‏الله عليه كمك كرده است، خطبه‏هاى حضرت سجاد و حضرت زينب هم به همان مقدار يا قريب آن مقدار تأثير داشته است. آنها به ما فهماندند كه در مقابل جائر، در مقابل حكومت جور نبايد زن‏ها بترسند و نبايد مردها بترسند. در مقابل يزيد، حضرت زينب سلام‏الله عليها ايستاد و آن را همچو تحقير كرد كه بنى‏اميه در عمرشان همچو تحقيرى نشنيده بودند و صحبت‏هائى كه در بين راه و در كوفه و در شام و اينها كردند و منبرى كه حضرت سجاد سلام‏الله عليه رفت و واضح كرد به اينكه قضيه، قضيه مقابله غير حق با حق نيست، يعنى ما را بد معرفى كرده‏اند، سيدالشهدا را مى‏خواستند معرفى كنند كه يك آدمى است كه در مقابل حكومت وقت، خليفه رسول‏الله ايستاده است. حضرت سجاد اين مطلب را در حضور جمع فاش كرد و حضرت زينب هم. امروز كشور ما هم به همين نحو است. سازمان عفو بين‏المللى كه من بايد بگويم سازمان جعل بين‏المللى، سازمان كذب بين‏المللى، در يك بيانيه‏اى كه صادر كرده است، همان تهمت‏هائى كه در صدر اسلام، به رسول خدا و به اولاد و اتباع او مى‏زدند، زايد بر او را بر كشور ما زده‏اند. همان دروغ‏هائى كه اتباع يزيد منتشر كردند، امروز همين سازمان عفو بين‏المللى (به اصطلاح) منتشر مى‏كند يك همچو دروغ‏هايى را. انسان خجالت مى‏كشد كه بگويد ما در يك كشورهائى و در يك زمينى زندگى مى‏كنيم كه اينها رسانه‏هاى گروهى‏اش است و اينها هم سازمان‏هاى عفو بين‏المللى و سازمان‏هاى ديگرش است. انسان عار دارد كه بگويد ما در عصرى زندگى مى‏كنيم كه تمام ارزش‏ها، تمام ارزش‏ها فداى قدرت‏هاست، فداى منافع مادى است و براى خود جز منافع مادى چيزى را ارزش نمى‏دانند. و ما امروز اينطور مبتلا هستيم. آن پيرمرد سالخورده زاهد عابد متعهد را مى‏كشند و آن فساق و آن منافقين مى‏گويند كه اين را ما كشتيم براى اينكه مستقيماً در شكنجه‏ها و در قتل‏ها، مستقيماً دخالت داشته است. اين چه بى‏آبروئى است كه اينها دارند، چه سنخ تربيتى است كه اينها شده‏اند. از آن طرف آنهمه تهمت به جمهورى اسلامى و از آن طرف اينطور جنايات به اشخاصى كه شب در خلوت با خدا هستند و روزها در جهاد. تكليف ماها را حضرت سيدالشهدا معلوم كرده است، در ميدان جنگ از قلت عدد نترسيد، از شهادت نترسيد. هر مقدار كه عظمت داشته باشد مقصود و ايده انسان، به همان مقدار بايد تحمل زحمت بكند. ما باز درست نمى‏توانيم ادراك كنيم كه حجم اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 60

پيروزى چقدر است. دنيا بعد خواهد ادراك كرد كه اين پيروزى ملت ايران چه حجمى دارد. به همان حجمى كه اين پيروزى دارد و اين مجاهدت همان حجمى را كه دارد، در ازائش مصيبت‏ها هم بايد حجم‏شان زياد باشد. ما نبايد متوقع باشيم كه همه قدرت‏ها را دستشان را از منافع‏شان در اينجا و انشاءالله در منطقه كوتاه كرديم، و متوقع اين باشيم كه هيچ صدمه‏اى به ما وارد نمى‏شود. ما نبايد متوقع باشيم كه با اينهمه پيروزى، ما همين طور سالم خواهيم ماند. ما همين طور روزمره، همانطورى كه سابق بوده حالا هم بايد باشيم. تكليف همه روحانيون، چه خطبائى كه منبر تشريف مى‏برند، يا ائمه جمعه و جماعت و هر كس كه با مردم سر و كار دارد و با آنها صحبت مى‏كند، اين است كه وضعيت قيام حضرت سيدالشهدا را به مردم درست بفهمانند كه قيام براى چى بود، چه بود و با چه عده‏اى قيام شد و با تحمل چه مصائبى آن قيام به آخر رسيد، كه به آخر نخواهد رسيد.

نقش عظيم مجالس عزا و سوگوارى در ايجاد وحدت كلمه

اين را بايد همه گويندگان توجه بكنند و ما بايد همه متوجه اين معنا باشيم كه اگر قيام حضرت سيدالشهدا سلام‏الله عليه نبود، امروز هم ما نمى‏توانستيم پيروز بشويم. تمام اين وحدت كلمه‏اى كه مبدأ پيروزى ما شد براى خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگوارى و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد. سيد مظلومان يك وسيله‏اى فراهم كرد براى ملت كه بدون اينكه زحمت باشد براى ملت، مردم مجتمعند. اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسيله شد از باب اينكه از همين مساجد، از همين جمعيت‏ها، از همين جمعات، از همين جمعه‏ها و جماعات، همه امورى كه اسلام را به پيش مى‏برد و قيام را به پيش مى‏برد مهيا باشد و بالخصوص حضرت سيدالشهدا از كار خودش به ما تعليم كرد كه در ميدان وضع بايد چه جور باشد و در خارج ميدان وضع چه جور باشد و بايد آنهايى كه اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بكنند و بايد آنهايى كه در پشت جبهه هستند چطور تبليغ بكنند. كيفيت مبارزه را، كيفيت اينكه مبارزه بين يك جمعيت كم با جمعيت زياد بايد چطور باشد، كيفيت اينكه قيام در مقابل يك حكومت قلدرى كه همه جا را در دست دارد، با يك عده معدود بايد چطور باشد، اينها چيزهايى است كه حضرت سيدالشهدا به ملت آموخته است و اهل بيت بزرگوار او و فرزند عاليمقدار او هم فهماند كه بعد از اينكه آن مصيبت واقع شد بايد چه كرد، بايد تسليم شد؟ بايد تخفيف در مجاهده قائل شد؟ يا بايد همانطورى كه زينب سلام‏الله عليها در دنباله آن مصيبت بزرگى كه تصغر عنده المصائب ايستاد و در مقابل كفر و در مقابل زندقه صحبت كرد و هر جا موقع شد، مطلب را بيان كرد و حضرت على‏ابن‏الحسين سلام‏الله عليه با آن حال نقاهت، آنطورى كه شايسته است، تبليغ كرد.

حفظ اسلام تكليف بزرگ است

ما امروز در مقابل اينهمه تبليغاتى كه در عالم دارد مى‏شود بر ضدمان، در مقابل آنها واقع هستيم. در مقابل مطبوعات، در مقابل راديوها، در مقابل سخنرانى‏ها، در مقابل سازمان‏ها، ما در مقابل‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 61

اينها واقع هستيم و ما منافع آنها را از دست‏شان گرفته‏ايم و دست آنها را از كشورمان قطع كرده‏ايم و براى ادامه اين نهضت بايد كوشش كنيم، يك نعمتى است خدا به ما داده است، ما بايد اين نعمت را حفظ كنيم. اسلام كه مى‏رفت در عصر رژيم منحوس پهلوى از بين برود اسلام را برگردانديم و آن كه دشمن او بود كنار زديم و امروز بايد اين نعمت را حفظ كنيم. تكليف همه اين است كه اين نعمتى كه خداى تبارك و تعالى داده است، به شكر اين نعمت مجاهده كنيم براى حفظ او. بحمدالله سربازهاى اسلام در جبهه‏ها، از ارتشى و پاسدار و بسيج و عشاير و اينها گرفته تا آنهايى كه كمك به آنها مى‏كنند، آنها دارند خدمت خودشان را به شايستگى انجام مى‏دهند و دشمن را روز به روز، ساعت به ساعت عقب مى‏نشانند و ما بايد در پشت جبهه همانطورى كه توده‏هاى مردم در پشت جبهه دارند كمك مى‏كنند به جبهه‏ها، علماى اعلام، گويندگان بزرگ، خطباى عظيم‏الشان هم بايد جهاد كنند و جهاد آنها تبليغ است. جهاد آنها فهماندن حجم اين پيروزى است و اين عملى كه شما براى او انقلاب كرديد و اين ايده‏اى كه براى او قيام كرديد، فهماندن به ملت‏ها و ملت كه مقدار اين پيروزى چقدر است و براى حفظ او بايد چه كرد. همان طورى كه پپروزى حاصل شد به حضور همه جمعيت‏ها در ميدان و در صحنه، حضور همه در صحنه‏هاى نبرد جبهه و پشت جبهه، حفظ اين نعمت بزرگ الهى هم محتاج به اين است كه حاضر باشند جوان‏هاى ما، حاضر باشند كه هر وقتى آنها را خواستند، بروند و از اسلام دفاع كنند. اسلام يك امرى است كه انبياء كه نبى اكرم ، كه اولاد نبى اكرم و اصحاب متعهد نبى اكرم براى او جانفشانى‏ها كردند و براى او زحمت‏ها كشيدند. اسلام چيزى است كه از خدا آمده است و بايد حفظ بشود و اگر خداى نخواسته اين پيروزى كه دنبال اين انقلاب به دست شما آمده است، به واسطه سستى ما، به واسطه ضعف تبليغ ما، به واسطه ضعف حضور ملت به شكست (خداى نخواسته) برسد، بدانيد كه اسلام تا قرن‏ها ديگر نمى‏تواند سربلند كند. تكليف بزرگ است و همه بايد تكليف بزرگ را بپذيريم. آخر مطلب شهادت است و وصول به لقاءالله و حضور در محضر حضرت سيدالشهدا و امثال او، و اين غايت آمال اشخاصى است كه عشق به خدا دارند و ما مى‏بينيم در جبهه‏ها، براى ما نقل مى‏كنند از جبهه‏ها كه اين جوان‏هاى عزيز در جبهه‏ها شب چه حالى دارند، چه ذكر و فكر و دعائى دارند و نمازى، و روز با چه نشاطى به جبهه‏ها مى‏روند. اين چيزى است كه خداى تبارك و تعالى، نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت عطا فرموده است، اين نعمت را حفظ كنيد.

همين شهادت‏ها پيروزى اسلام را بيمه مى‏كند

شما آقايان روحانيون و همه روحانيونى كه در كشور هستند همه مكلفند به اينكه اين نعمت خدا را، اين عطيه الهى را حفظ كنند و شكر اين نعمت را برآورند و شكر به اين است كه تبليغ كنند. آنچه كه سيدالشهدا عمل كرد و آن ايده‏اى كه او داشت و آن راهى كه او رفت و آن پيروزى كه بعد از شهادت براى او حاصل شد و براى اسلام حاصل شد، به مردم روشن كنند و بفهمانند به همه كه مسأله مجاهده در راه اسلام آن است كه او كرد. مى‏دانست كه با يك عده قليل كمتر از صد نفر نمى‏شود مقابله با يك‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 62

همچو ظالمى داراى همه چيز كرد، در صورت‏هاى مادى، لكن مى‏دانست كه همين شهادت پيروز كرد اسلام را و اسلام را تجديد كرد. همين شهادت اين پيرمردهاى محراب از مدنى رحمةالله گرفته تا اين شهد اخير ما، همين شهادت‏ها پيروزى را بيمه مى‏كند. همين شهادت‏هاست كه دشمن شما را رسوا مى‏كند در دنيا، هر چند كه همه دنيا با آنها موافق باشد. - آنها كه - همين سازمان عفو بين‏المللى كه آنهمه دروغپردازى كرده است، سند صحيح هم دارد، سند صحيحش اين است كه منافقين اينطور مى‏گويند، مستند اين است كه در نوشته‏هاى منافقين اين امور هست، آنهائى كه دشمن اسلامند، آنهائى كه دشمن ملت هستند، دشمن مسلمانان هستند، آنهايى كه ديوانه شدند براى اينكه نرسيدند به آن اهدافى كه داشتند، و او سلطه بدتر از سلطه محمدرضا بر اين كشور بود.

شما بايد تبليغ كنيد آقا، محرم است، اين محرم را زنده نگه داريد. ما هر چه داريم از اين محرم است و از اين مجالس. مجالس تبليغ ما هم از محرم است، از اين قتل سيدالشهد است و شهادت اوست. ما بايد به عمق اين شهادت و تأثير اين شهادت در عالم برسيم و توجه كنيم كه تأثير او امروز هم هست. اگر اين مجالس وعظ و خطابه و عزادارى و اجتماعات سوگوارى نبود، كشور ما پيروز نمى‏شد. همه در تحت بيرق امام حسين سلام‏الله عليه قيام كردند. الان هم مى‏بينيد كه در جبهه وقتى كه نشان مى‏دهند آنها را، همه با عشق امام حسين است كه دارند جبهه‏ها را گرم نگه مى‏دارند. لكن در اين اجتماعاتى كه در محرم و صفر مى‏شود و در ساير اوقات، مبلغين عزيز و علماى اعلام و خطباى معظم بايد مسائل روز را، مسائل سياسى را، مسائل اجتماعى را و تكليف مردم در يك همچو زمانى كه گرفتار اينهمه دشمن ما هستيم معين كنند، به مردم و به كشور بفهمانند كه ما در بين راه هستيم و بايد تا آخر راه انشاءالله برويم. ما با اين ترتيبى كه تاكنون بوده است و كشور ما و افراد كشور ما بحمدالله حاضر بودند، با اين ترتيب اگر پيش برويم، آخر كارمان به پيروزى مطلق مى‏رسد، لكن نبايد سست بشويم.

ما تحت حمايت هيچ قدرتى نيستيم جز خداى تبارك و تعالى

اين كشور ما كه قيام كرد، از اول هم كه قيام كرد جمهورى اسلامى و استقلال كامل و نه شرقى و نه غربى را اعلام به دنيا كرد و از اول اعلام كرد به دنيا كه ما نه تحت حمايت آمريكا و نه تحت حمايت شوروى و نه تحت حمايت هيچ قدرتى نيستيم. مائيم و تحت عنايات خداى تبارك و تعالى و پرچم توحيد كه همان پرچم امام حسين عليه‏السلام است. وقتى اين اعلام را شما به دنيا كرديد و معلوم است پشت سر اين اعلام، دنيا بر ضد شما خواهند قيام كرد. از اول بايد توجه به اين معنا بكنيد كه ما هم همانطورى كه سيدالشهدا در مقابل آنهمه جمعيت و آنهمه اسلحه‏اى كه آنها داشتند قيام كرد تا شهيد شد، ما هم همين طور، ما هم براى شهادت حاضريم. الان هم مى‏بينيد كه در عين حالى كه عده‏اى از بزرگان جمعه را از بين بردند، آنهائى كه الان هستند، تمام با روى گشاده اعلام مى‏كنند كه ما تا مرز شهادت اين پست را داريم و حاضريم. همه بايد اينطور باشند.

صحيفه نور ج 17 صفحه 63

آنهائى كه از مجالس لهو و لعب بازمانده‏اند شكوه دارند

اگر نهضت شما و قيام شما و اينها مثل قيام‏هاى ديگر بود كه براى رسيدن به يك چيزهاى دنيوى بود، قيام كرده بوديد كه فراوانى باشد، قيام كرده بوديد كه ارزانى باشد، قيام كرده بوديد كه رفاه باشد، قيام كرده بوديد كه مجالس لهو و لعب باشد، اگر براى اينها قيام كرديد، خوب حق داريد كه آنهايى كه مى‏خواهند شكوه كنند، شكوه كنند. البته توده مردم شكوه ندارند، آنى كه دارد، آنهايى است كه از آن مجالس لهو و لعب بازمانده‏اند، لكن توده‏اى كه قيام كرده است و از اول هم غير از اينكه ما براى اسلام و جمهورى اسلامى قيام كرديم، ديگر آمال و آرزويى نداريم. اين ملت خسته نمى‏شود. اين ملت اينطور نيست كه بگويد حالا كه نرسيديم به آن، پس برويم سراغ كارمان. اين ملت مى‏بينند رسيده به آن. الان موج اين نهضت شما و انقلاب شما، در عالم اين موج رفته است، در همه جاى دنيا اين موج پيروزى شما سايه افكن است. ايرانى كه مطرح نبود در مجامع دنيا جز اينكه يك عضوى است از اعضاى نوكرهاى آمريكا، امروز در همه دنيا آنهايى كه انصاف دارند تصديق مى‏كنند كه اين جمهورى اسلامى پيروز است و پيروزى او هم ادامه دارد انشاءالله.

از رحمت خدا مأيوس نباشيد

برادران عزيز! مأيوس نباشيد لا تيأسوا من روح الله از آن چيزهايى كه خدا عنايت به شما مى‏كند و از آن عنايات الهى مأيوس نباشيد و نيستيد و شما پيروزيد و در دنيا سرافرازيد. شما ملتى هستيد كه، اگر يك ملتى بود كه كارى از او نمى‏آمد، گوشه‏گيرى كرده بود، انعزال كرده بود، نه آمريكا با او مخالف بود نه شوروى و نه ساير قدرت‏ها. همانطورى كه در زمان سابق، مثل بره مردم را خوابانده بودند و آنها هم به جان اين بره‏ها افتاده بودند، سرش را او مى‏بريد و دستش را او مى‏بريد. بله، شكم براى يك عده‏اى تا اندازه‏اى جور بود، درست بود، اما محرومين چطور بودند؟ در آنوقت محرومين را برويد حساب كنيد. ملت ما كه همان يك دسته نيستند كه دور و بر مثلاً قدرت‏هاى در اينجا پر و بال بزنند و استفاده كنند. ملت ما - اين - اكثرش اين محرومينى هست كه سر تا سر كشور هستند و در آن زمان اصلاً براى آنها كارى نشده بود و امروز در همين مدت كم، بيشتر از آن مدتى كه آنها بودند در اين كارها، كار انجام گرفته است در صورتى كه ايده شما اين نبوده است، اينها از توابع هست. آن چيزى كه شما مى‏خواستيد اسلام بود، آن چيزى كه شما مى‏خواستيد جمهورى اسلام بود، آن چيزى كه شما مى‏خواستيد نه شرقى نه غربى و اين حاصل است، اين را حفظش كنيد. الان اشخاصى هستند كه عقيده‏شان اين است كه ما بايد باز يا برويم آن طرف، يا برويم آن طرف، لكن ملت ما قبول نمى‏كند ديگر اين معانى را. ملت ما از اول قيام كرد براى اينكه جمهورى اسلامى بدون اينكه بوى شرق يا غرب را بدهد مطلوب اوست. حالا كه اينهمه جوان داده است و اينهمه خون داده است و اينهمه عزيزان را از دست داده است، حالا ديگر نمى‏آيد بگويد كه خير، حالا همه ما را كشتيد دست شما درد نكند، بسم الله. ما تا آخرين وقت و تا آخرين نفس ايستاده‏ايم و ملت ايستاده است و بحمدالله با قدرت

صحيفه نور ج 17 صفحه 64

دارد پيش مى‏رود.

ما رهين منت اين توده‏هاى بزرگوار و ايثارگر هستيم

شما قدرت‏نمايى در دنيا كرديد. غافل از اين قدرت‏نمايى نباشيد. اينهمه دشمن‏ها براى همين است كه اين يك قدرتى در مقابل دنياست و متحريند بايد چه كرد با اين قدرت. شما يك قدرتى نشان داديد به دنيا كه تاكنون هيچ جمعيت قليلى نتواسته است اين قدرت را در جمعيت‏هاى بزرگ ايجاد كند. بايد اين را حفظش كنيد. اسلام را زنده كرديد، بايد زندگى او را ادامه بدهيد. ادامه‏اش به عهده همه است، از كسى كه شخص اول روحانيون هست و مراجع هستند، تا آن طلبه، بچه‏اى كه مشغول است در درس خواندن. خطبا تكليف دارند كه با خطبه و با صحبت مردم را بيدار كنند و حفظ كنند. علما و ائمه جمعه و جماعات با آن سنگرهايى كه دارند مردم را در سنگر حفظ كنند و خود مردم هم بحمدالله حاضر هستند و ما بايد از آنها تشكر كنيم و انصافاً ما رهين منت اين توده‏هاى بزرگوارى هستيم كه همه چيزشان را مى‏دهند و چيزى هم نمى‏خواهند، از آن پيرزن‏ها كه آن چيزى كه در طول عمرشان تهيه كردند، حالا مى‏آيند براى اسلام مى‏دهند تا آن اشخاصى كه قلك‏شان را مى‏شكنند و پولش را مى‏آورند براى اسلام مى‏دهند. من نمى‏توانم توصيف كنم از اين ملت و نمى‏توانم تجليل كنم. اما واگذار مى‏كنيم تا خداى تبارك و تعالى به آنها عنايت خاص خودش را اعطاء بفرمايد. خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند و در اين سنگرها محكم پا بر جا نگه دارد. و مجالس را، مجالس عزا را، دستجات را به طور كامل و شايسته انشاءالله حفظ كنيم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 65

تاريخ: 26/7/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى دفتر مشاورت امام و متخصصين نيروى هوائى جمهورى اسلامى

اتكال به نفس، بعد از اعتماد به خدا منشأ خيرات است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اينكه شما با ابتكارات خود و اعتماد به خداوند كارهاى مهمى انجام داده‏ايد و دستگاه‏هاى پيچيده‏اى را به كار انداخته‏ايد، موجب تقدير و تشكر است. اتكال به نفس، بعد از اعتماد به خداوند منشأ خيرات است و اگر كشورها ما را آرام بگذارند مردم همه امور را اصلاح مى‏كنند، مهم اين است كه شما خودتان را بيابيد زيرا در رژيم گذشته ما خودمان را گم كرده بوديم و آنها هر كارى كه مى‏خواستند كردند و به ما تزريق كردند كه شما توانائى انجام كارها را نداريد و دانشمندان ما از آنها توسرى خورند و اين بود وضع ما و مردم ما هم مى‏گفتند براى چه كسى كار بكنيم، چون همه چيز ما وابسته است. و مصيبت بالاتر اين بود كه جوانان ما با دستور مستشاران خارجى عمل مى‏كردند و منافعشان به جيب اجانب رفت و قهراً هر كسى كه مى‏خواست در چنين محيطى انسان مستقلى باشد، توسرى مى‏خورد و از مسائل مأيوس و افسرده مى‏شد، ولى اكنون كه بحمدالله از شر آنها پاكسازى شده است، مى‏بينيد كه جوانان عزيز و مردم ما توانائى انجام كارها و برداشتن موانع را دارند و من اميدوارم كه به زودى به حد خودكفائى برسيم. من دعاگوى همه شما هستم.

والسلام‏


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:50 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 66

تاريخ: 28/7/61

پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت‏الله العظمى مرعشى نجفى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حضرت آيت‏الله آقاى نجفى دامت بركاته - قم

تلگرام محترم در تسليت شهادت ناگوار شهيد محراب مرحوم حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى اشرفى رحمةالله عليه موجب تشكر گرديد. بحمدالله تعالى هر يك از اين شهادت‏هاى بزرگ كه خسارت عظيمى براى ملت عظيم‏الشان اسلام است، بر خلاف تو هم تبهكاران منافق، موجب رسوائى منافقين جنايتكار و انسجام صفوف ملت بزرگوار مى‏شود. ولا يزال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر .

خداوند تبارك و تعالى منت گذاشته بر ملت ايران و آنكه به حسب برداشت دشمنان اسلام موجب ضعف و سستى است، موجب قدرت و وحدت و انسجام مى‏گردد.

از خداوند متعال پيروزى براى اسلام و رحمت و مغفرت براى شهيدان بويژه شهيد اخير و سلامت و صبر براى بازماندگان شهدا و صحت عافيت براى آسيب ديدگان خواستار است و سلامت و استدامه بركت وجود شريف را در پناه خداوند متعال و عنايات حضرت بقيةالله ارواحنا فداه خواستار است.

والسلام عليكم و رحمة الله

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 67

تاريخ: 28/7/61

نامه وزير كشور به محضر امام خمينى جهت كسب اجازه برگزارى انتخابات مجلس خبرگان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

محضر مقدس رهبر عاليقدر و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت آيت‏الله العظمى امام خمينى مدظله العالى

احتراماً معروض مى‏دارد در اجراى ماده 12 آئين نامه اجراى قانون انتخابات مجلس خبرگان، موضوع اصول پنجم و يكصد و هفتم و يكصد و هشتم قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، وزارت كشور موظف است كه پس از وصول دستور مقام رهبرى مبنى بر انجام انتخابات مجلس خبرگان حداكثر ظرف 10 روز مراتب و تاريخ شروع ثبت نام داوطلبان را با استفاده از وسايل ارتباط جمعى به اطلاع امت شهيد پرور ايران برساند.

مستدعى است در صورت اقتضاى رأى عالى، معروضه تقديمى را مزين به امر مبارك مبنى بر شروع انتخابات فرمائيد.

تاريخ 28/7/61

پاسخ امام خمينى به نامه وزير كشور

موافقت مى‏شود. انشاءالله تعالى مبارك است.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 68

تاريخ:9/8/61

درخواست قائم مقام شهردار تهران از محضر امام خمينى

بسمه تعالى

حضور مبارك حضرت امام خمينى مدظله العالى

با سلام و تحيات، چون شهردارى تهران مصمم است به حول و قوه خداوند متعال نسبت به جلوگيرى از احكام خلاف شرع كه متأسفانه بعضاً تاكنون ادامه داشته است و نيز اجراى احكام نورانى اسلام اقدام سريع به عمل آورد، چون در حال حاضر با توجه به گرفتارى شوراى نگهبان و شورايعالى قضائى، شهردارى قادر نخواهد بود مشكل مردم را سريعاً از آن طريق حل نمايد لذا خواهشمند است اجازه فرمائيد تا تعيين تكليف قطعى از طرف شوراى نگهبان و يا شورايعالى قضائى، به خاطر جلوگيرى از توقف كار، حجت‏الاسلام والمسلمين جناب آقاى محمدى گيلانى حاكم شرع محترم دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى به طور مستمر نسبت به مسائل مبتلاً به شهردارى كه مستقيماً در رابطه با مردم مى‏باشند، اظهار نظر فرموده و حكم شرعى كه براى شهردارى لازم‏الاجرا باشد، صادر نمايند.

شهردارى تهران - قائم مقام شهردار تهران، محمد كاظم سيفيان

پاسخ امام خمينى به درخواست قائم مقام شهردار تهران

بسمه تعالى

همانگونه كه نوشته‏ايد، تا تعيين تكليف قطعى از طرف شوراى نگهبان و شورايعالى قضائى، جناب حجت‏الاسلام آقاى محمدى گيلانى مجازند مشكلات شرعى شما را مرتفع سازند.

انشاءالله موفق باشيد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 69

تاريخ: 13/8/61

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراهاى اسلامى روستاهاى سراسر كشور و گروهى از مهاجرين جنگ تحميلى

توجه كنند كه در شوراها افراد نفوذى از منحرفين به صورت اسلام وارد نشوند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

امروز دو قشر عزيز در اينجا تشريف دارند و ما به هر دو قشر دعاى خير را انشاءالله فراموش نمى‏كنيم. يك قشر، عده‏اى از شوراهاى اسلامى روستا كه بايد ما از جهاد سازندگى كه در مدتى كه اين انقلاب پيروز شده است و تحقق پيدا كرده است در خدمت هستند و از وجود آنها استفاده‏هايى زياد در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها شده است و مى‏شود و شوراهاى محترم كه در سراسر كشور هستند، آنها هم براى خدمتگزارى به روستاها و محرومين و طبقه‏اى كه از ساليان دراز در زحمت بودند و براى آنها هيچ كارى نشده بود، انجام خدمت مى‏دهند. تذكرى كه به شوراها لازم است داده شود ولو اينكه خودشان توجه دارند، يكى اين است كه توجه كنند كه در شوراها يك وقت افراد نفوذى از منحرفين به صورت اسلام و به صورت مقدس مآبى وارد نشوند. اينها كه شياطين هستند، همانطورى كه شيطان به شكل‏هاى مختلف وارد مى‏شود و انسان را گول مى‏زند اينها هم همان شيطان‏ها هستند و به صورت مختلف وارد مى‏شوند. بايد آقايانى كه در شورا هستند، با شناسائى تمام از سوابق آنها و از كارهائى كه بعد از انقلاب متعهد بودند و در ضمن انقلاب و مهم اين است كه قبل از انقلاب چه جور بودند، بررسى بشود به اينكه اينها مردمى هستند كه به انقلاب عقيده دارند، متعهد به اسلام هستند و براى خدمت به اين توده‏هاى مستضعف كه هميشه محروم بودند، آمده‏اند خدمت كنند. و اين از مهمات امور است كه مردم در هر قشرى كه آمده‏اند اينجا، اين سفارش را كرده‏ام و مى‏دانم كه خود شماها متوجه هستيد، لكن باز تذكر لازم است.

و يكى ديگر، رفتارى است كه با مردم و با اين توده‏هاى مستضعف مى‏شود. چه بسا باشد كه خدمت‏ها، خدمت‏هاى ارزنده است، لكن گاهى - با - برخورد به بعضى افراد، يك برخوردى است كه خدمت را هم پايمال مى‏كند. مهم اين است كه - اين خدمت‏ها - واقعاً احساس بكنند اين خدمتگزارها كه خدمتگزارند، احساس اين معنا را بكنند كه اين توده‏ها بندگان محروم خدا هستند و بندگانى هستند كه قبل از انقلاب آنقدر محروميت داشتند و در انقلاب آنقدر خدمت كرده‏اند و بعد از انقلاب هم تا قيام به امر درست نشده است باز جزء محرومين بوده‏اند و شما مى‏خواهيد به اينها خدمت كنيد و خدمتگزار آنها هستيد. مبادا يك وقتى در ضمن اينكه شما خدمت را مى‏كنيد، يكى درشتى‏اى

صحيفه نور ج 17 صفحه 70

باشد كه خدمت شما را در خودش محو كند. بايد اخلاق اسلامى، آداب اسلامى درست مراعات بشود، همانطورى كه شيوه ائمه ما اولياء خدا بوده است كه خودشان را خدمتگزار مردم مى‏ديدند با حسن معاشرت با رفتار انسانى، با رفتار الهى رفتار كردند و كارهائى را كه بايد انجام بدهند، با همين حسن رفتار انجام مى‏دهند و شما هم بندگان همان خدا و امت همان پيغمبر و شيعه همان اميرالمؤمنين هستيد و شيوه‏هاى شما بايد به همانطور باشد.

و يك كلمه هم به اين قشرى كه از خاندان خودشان، از شهرهاى خودشان به واسطه اين جنگ آواره شده‏اند، عرض مى‏كنم كه ما در مسائل و مشكلاتى كه شما داريد، توجه داريم و دولت هم توجه دارند و شوراها هم دارند، بسيج هم دارد، به اندازه آنكه توانائى دارند، خدمت خواهند كرد و انشاءالله كه به زودى جنگ پايان پيدا مى‏كند، خدمت‏ها به شما زيادتر خواهد شد و من از دو قشر سپاسگزارى و تشكر مى‏كنم كه آمده‏اند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم.

مشكلى كه امروز دنيا را تهديد مى‏كند، مشكل اين دو ابرقدرت است‏

مشكلى كه امروز دنيا را تهديد مى‏كند، مشكل اين دو ابرقدرت است. اين دو ابرقدرت كه تمام دنيا را در زير بال خودشان نگه داشته‏اند و از آنها استفاده مى‏كنند، اينها مشغول به يك طرح‏هايى هستند و درست كردن يك سلاح‏هايى هستند كه براى آتيه بشر خطرناك است. گر چه هر دسته‏اى از دسته ديگر مى‏ترسند و اين ابرقدرت از آن ابرقدرت و آن از اين، لكن ممكن است كه يك وقت در رأس يكى از اين دو ابرقدرت، يك ديوانه‏اى واقع بشود مثل هيتلر يا مثل صدام و به واسطه آن جنونى كه براى قدرت دارد، دنيا را به تباهى بكشد. و اگر خداى نخواسته يك جنگ بين اين دو قدرت در امروز تحقق پيدا كند، اينها دنيا را به خاك و خون مى‏كشند و به تباهى. مشكل دنيا امروز اينها هستند. مشكل‏هاى ديگر، مشكل‏هاى منطقه‏اى است و اين مشكل را بايد ملت‏ها و اشخاص متفكر در همه دنيا و توده‏هاى محروم دنيا دنبال اين بروند كه اين مشكل را رفع كنند. اگر آنها بنشينند كه دولت‏هاى آنها اين مشكل را رفع كند، نخواهد كرد. دولت‏ها نه همچو قدرت و عرضه‏اى دارند و هواهاى نفسانى هم كه خودشان دارند، مانع از اين مى‏شود كه با اين دو ابرقدرت مخالفت كنند.

afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 74

تاريخ: 17/8/61

استفتاء رئيس كل بانك مركزى از محضر امام خمينى در مورد ارز حاصل از فروش نفت

محضر مقدس رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت آيت‏الله العظمى امام خمينى مدظله العالى

به دنبال فرمان جنابعالى در مورد لغو قوانين خلاف اسلام و مطالعاتى كه در بانك مركزى بدين منظور و جايگزين نمودن قوانين جديدى كه مخالف شرع مقدس اسلام نباشد به عمل آمد، چون شبهه‏اى در مورد مالكيت دولت بر ارز حاصل از فروش نفت ايجاد گشته است، لذا از محضر آن مرجع عاليقدر تقاضا دارد كه پاسخ سؤال زير را بفرمايند.

سوال: آيا ارزى كه از طريق فروش نفت كه توسط دولت و با هزينه و سرمايه‏گذارى دولت استخراج گشته و توسط دولت نيز به فروش مى‏رسد متعلق به دولت و در مالكيت او هست يا نه؟

محسن نور بخش

تاريخ 17/8/61

فتواى امام خمينى در پاسخ رئيس كل بانك مركزى ايران

بسمه تعالى

متعلق به دولت و در مالكيت دولت اسلامى است كه بايد صرف در اداره كشور و مصالح ملت شود.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 75

تاريخ: 25/8/61

پيام امام خمينى به مردم اصفهان

بسم الله الرحمن الرحيم‏

خدمت عموم مردم مسلمان و رشيد اصفهان دامت توفيقاتهم‏

سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى‏الدار

رحمت خداوند بر همه شهيدان و رضوان و مغفرت حق بر ارواح مطهرشان كه جوار قرب او را برگزيدند و سرفراز و مشتاق به سوى جايگاه مخصوص‏شان در پيشگاه رب خويش شتافتند. و سلام و درود بر شما پدران و مادران، همسران، فرزندان و بازماندگان شهدا كه از بهترين عزيزان خود در راه بهترين هدف كه اسلام عزيز است، بزرگوارانه گذشته‏ايد و در امر دفاع از دين خدا، آنچنان صبر و مقاومت نشان داده‏ايد كه رشادت و استقامت ياران سيد شهيدان حضرت امام حسين(ع) را در خاطره جهانيان تجديد كرديد. اينجانب با عرض تبريك و تسليت به مردم قهرمان و شهيد پرور استان نيرو خيز اصفهان و همه ملت بزرگ ايران كه وفادارى خود را به اسلام و خداى متعال به نحو احسن به اثبات رسانده‏اند، اطمينان دارم كه اين فداكارى‏ها و جانبازى‏ها در آينده نزديك شجره طيبه اسلام را بيش از پيش بارور مى‏نمايد و دشمنان قسم خورده اسلام را به نابودى و اضمحلال محكوم خواهد ساخت. از خداوند متعال براى شهداى عزيز رحمت و مغفرت و براى جانبازان مجروح و معلول شفاى عاجل و براى خانواده‏هاى محترم آنان صبر و اجر مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:51 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 76

تاريخ: 25/8/61

پاسخ امام خمينى به پيام مشترك فرماندهان نيروى زمينى ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در مورد پاكسازى جاده پيرانشهر به سردشت از عوامل ضد انقلاب

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از قول من به كليه رزمندگان اسلام بويژه رزمندگانى كه در منطقه عمليات قرارگاه حمزه سيدالشهدا عليه‏السلام با دشمنان اسلام مبارزه مى‏كنند تبريك بگوئيد. اسلام و مسلمانان متعهد، به اين پيروزى‏هاى چشمگير شما چشم دوخته‏اند و از ياد هيچ يك از ما نخواهيد رفت. شما فرزندان عزيز ملت هستيد. فتحى كه به دست شما صورت گرفت، براى ملت سرافرازى بود. اميدوارم اين پيروزى تا آخرين مرحله موفق باشد. سلامت و سعادت تمام رزمندگان را از خداوند خواهانم و از دعا شما را فراموش نخواهم كرد.

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 77

تاريخ: 27/8/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از هموطنان ارمنى - كليمى - آشورى - زرتشتى و كلدانى، رهبران دينى و نمايندگان اقليت‏هاى مذهبى در مجلس شوراى اسلامى

ما همه كه در تحت پرچم توحيد هستيم تا با هم مجتمع نباشيم، نمى‏توانيم در مقابل كفر مقاومت كنيم

من خوشبختم كه جمهورى اسلامى بعضى فرصت‏ها را به ما و ملت ما نصيب مى‏كند و از آن فرصت‏ها، ملاقات با قشرهاى مختلف و مذاهب مختلف و دين‏هاى مختلف است. ما همه در تحت لواى توحيد مجتمع هستيم. ايران مال همه است و توحيد مذهب همه است و مبدأ و معاد ايده همه است و ما اين مشتركات را داريم و ملت واحده هستيم و لازم است كه در مسائل ايران، همه در صحنه باشيم و همه با هم يد واحده باشيم كه ديگرانى كه مى‏خواهند به همه ماها تعدى كنند، چه با اسم اسلام و چه با اسم ساير مذاهب، به مسلمين جهان و به ملت‏هاى مظلوم جهان ظلم و ستم روا مى‏دارند، با هم تشريك مساعى كنيم در اينكه يك راه پيدا كنيم براى جلوگيرى از ستم در تمام قشرهاى انسان‏هاى دنيا.

انبياء عظام سلام‏الله عليهم از آدم تا خاتم كه تشريف آورده‏اند و انبياء بزرگ اولوالعزم كه در بين مردم تشريف داشته‏اند، همه آنها براى اينكه پرچم توحيد را و عدالت را در بين ملت‏ها بر پا كنند. پيامبران، تمام پيامبران در طول تاريخ اينطور نبوده است كه فقط يك ناصحان باشند، بلكه آنها براى تهذيب اخلاق مردم به گفتار، به كردار، به عمل، به فعاليت مأمور بودند و خداى تبارك و تعالى آنها را براى اينكه انسان‏ها را بسازند، براى اينكه خلق انسانى در آنها رشد پيدا بكند و اعمال و افعال انسانى داشته باشند، مبعوث فرموده است و همه در هر حالى كه بوده‏اند كوشش خود را كرده‏اند. و من يك نكته‏اى كه سابقاً هم گاهى گفتم عرض مى‏كنم و آن اين است كه ما نمى‏دانيم چرا اين انبيائى كه اينقدر كوشش كرده‏اند براى تهذيب ملت‏ها، براى اصلاح ملت‏ها، براى جنبه معنويت ملت‏ها، حكومت‏هائى كه در طول تاريخ آمده است، چه حكومت‏هاى اسلامى و چه حكومت‏هاى اديان ديگر، بر حسب قاعده در خلاف مشى پيامبران خود عمل كرده‏اند. شما امروز مى‏بينيد كه كشورهاى دنيا مبتلا هستند به سرانى كه ادعاى مسيحيت مى‏كنند، ادعاى يهوديت مى‏كنند، ادعاى اسلاميت. ابتلائى كه الان ملت‏هاى دنيا دارند به دست بسيارى از اين سران، ابتلائى است كه بايد ما ابتلاء انبيا حساب كنيم. همانطورى كه انبيا در صدر عالم تا آخر مبتلا بودند به دست يك خيانتكارانى كه با آنها آنطور عمل كردند كه روى‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 78

تاريخ را سياه كردند، ملت‏هاى آنها هم امروز مبتلا هستند به سرانى كه روى تاريخ را سياه مى‏كنند و انبيا را سرشكسته در پيش خداى تبارك و تعالى (نعوذ بالله) مى‏كنند. شما ببينيد كه اگر پيغمبر اسلام را ببرند در محضر خدا و به او بفرمايد خداى تبارك و تعالى، وحى كند به او كه اين افرادى كه، حكومت‏هائى كه ادعاى اسلام مى‏كنند ببينيد چه مى‏كنند با مردم، ببينيد كه اين حكومت‏ها بر خلاف مصالح كشورهاى خودشان عمل مى‏كنند، جوابى ندارند جز اينكه من تبليغ كرده‏ام لكن آنها نشنيدند. و اگر هر يك از انبيا را ببرند در محضر خدا و خداى تبارك و تعالى به آنها وحى كند كه اين حكومت‏هائى كه از مذهب شما هستند، ببنيد الان در جهان چه مى‏كنند، امريكا با مردم چه مى‏كند با دعوى مسيحيت. آن مسيحى كه تمام وجودش بر اين بوده است، اين مسيحى كه تمام وجودش روحانى بوده است و بر اين معنا بوده است كه مردم را روحانى كند، الان آنهائى كه ادعاى مسيحيت مى‏كنند، اقبالشان به دنيا از آنهائى كه مشرك هستند كمتر نيست. آنهائى كه اصلاً مبدأ و معاد را قبول ندارند، با آنهائى كه دعوى مسيحيت مى‏كنند، دعوى يهوديت مى‏كنند از اين سران، فرق با آنها معلوم نيست چيزى باشد، بلكه شايد اينها جلو باشند از آنها در اينكه به دنيا توجه دارند و مردم مظلوم را زير پاى خودشان خرد مى‏كنند. امروز شما مى‏بينيد كه صهيونيست در عالم كه مدعى يهودى بودن هست و يهوديان او را قبول ندارند، با مردم چه كند و معذلك ادعا مى‏كند كه من تابع حضرت موسى هستم. و بالاتر و بدتر از او دولت‏هاى بزرگ مسيحى با مردم چه مى‏كنند، با آن روحانيتى كه حضرت مسيح داشته است، با مردم چه مى‏كنند و با ملت‏هاى خودشان، حتى با ملت‏هاى مظلوم خودشان. و ديگران چه مى‏كنند كه روى مسيحيت را سياه كرده‏اند، البته روى خودشان سياه است. و همين طور ساير قشرها و آنهائى كه ادعاى اسلام مى‏كنند. امروز صدمه‏اى كه ملت مسلمان ما از صدام دارد مى‏كشد و ملت مظلوم مسيحى و غير مسيحى از صهيونيست‏ها در لبنان و امثال لبنان مى‏كشند، كى از ديگرى كشيده است اين رنج‏ها را؟ اينها همه مدعى هستند، لكن در عمل بينيد كه چه هستند. و ما ملت‏ها، ما همه كه در تحت پرچم توحيد هستيم، تا با هم مجتمع نباشيم، تا در اصل مليتى كه مال همه است با هم مجتمع نباشيم و با هم وحدت نداشته باشيم و در صحنه حاضر نباشيم، نمى‏توانيم در مقابل اين سيل كفر و اين سيل فزاينده‏اى كه همه عالم را دارد مى‏برد، نمى‏توانيم مقاومت كنيم. اينكه مى‏بينيد در ظرف چهار سالى كه، قريب چهار سالى كه ايران بحمدالله ايستاده است و رزمندگان در حدود بيش از سه سال، بيش از دو سال در جنگ هست، شما مى‏بينيد كه اينها همه ايستاده‏اند و با همه مشكلات ايستاده‏اند و ملت هم پشت سر آنها و اين است كه موجب پيروزى ما شده است.

دولت اسلامى براى همه دين‏هائى كه رسمى هستند احترام قائل است

شما اين مطلب را بايد بدانيد كه دولت اسلامى براى اگر به وظايف اسلامى عمل كند، براى همه قشرها، براى همه دين‏هائى كه رسمى هستند در ايران، براى همه اينها احترام قائل است، براى همه اينها همانطورى كه براى ساير قشرهاى ملت مسلمان احترام قائل است، براى آنها هم قائل‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 79

است و اين نيست جز اينكه اسلام اينطور است.

شما در تاريخ شايد ديده باشيد كه وقتى كه لشكر معاويه آمد و چند نفر را چه كرد و يكى از زن‏هاى اهل مذاهب رسمى را، آن خلخال را از پايش درآورد، حضرت امير كه حكومت آنوقت بود (بر حسب نقل) فرموده است كه شنيدم خلخال از پاى يك كسى كه با اسلام است و تابع اسلام است درآوردند و اگر كسى در اين امر بميرد، اين را نبايد ملامت كرد. اينطور پشتيبان است. ملت ايران همه با هم بايد در صحنه باشند، همه با هم بايد تشريك مساعى كنند براى حفظ ايران و براى اينكه انشاءالله اين كشورهاى ديگر را هم از آن اسارت‏هائى كه داشته‏اند بيرون بياورند. شما مقايسه يك حساب، پيش خود - كه - يك حساب را مقايسه كنيد مابين آن رژيم سابق و رژيم‏هائى كه الان هم در دنيا هست و بوده است، با رژيمى كه امروز در ايران برقرار است، شما مقايسه كنيد بين اين دو تا ببينيد كه وضع همه ملت در عين حالى كه گرفتارى‏هاى همه جانبه دارد دولت و ملت ما، در عين حالى كه ملت و دولت ما در فشار اقتصادى دولت‏هاى بزرگ هستند، در عين حالى كه دولت و ملت ما مورد تهاجم نظامى دولت‏ها هستند، معذلك آنقدرى كه در اين چند سال، در اين دو سه سال كم، با همه اين گرفتارى‏ها، براى مستمندان كار شده است، در طول سلطنت اين پدر و پسر غير انسان، حاصل نشده بود. و مطمئن باشيد شما كه دولت اسلامى خدمتگزار است براى همه قشرهاى ملت، اختصاص به يك طايفه، دو طايفه ندارد و ما از طرف اسلام مأمور به اين معنا هستيم. ما مأمور به اين هستيم كه تا آقايان در تعهد خودشان به دولت اسلامى و جمهورى اسلامى باقى هستند، ما در تعهد خودمان در خدمتگزارى به آنها باقى باشيم. و من اميدوارم كه ملت مطلقاً از مسلمين و اين قشرهاى غير مسلم مربوط به اسلام و اينهائى كه به رسميت شناخته شدند در اسلام و در قانون اساسى، هميشه توجه به اين داشته باشند كه پيروزى ما با اين است كه همه با هم باشيم. پيروزى ما، پيروزى شما در اين است كه همه در صحنه باشيم، در اين است كه اختلافاتى كه جزئى بين‏تان هست برطرف باشد و اختلاف در كار نباشد. در چيزهائى كه مربوط به دولت است، در چيزهائى كه مربوط به مجلس است، در چيزهائى كه مربوط به قانون است، بايد همه ما تشريك مساعى كنيم، همه ملت با هم باشند. مجلس خبرگان تقويت رهبرى است امروز در ملت ما مطرح است قضيه مجلس خبرگان براى تعيين رهبرى. اين مسأله‏اى است كه نبايد ملت ايران براى آن كم ارج قائل باشد. الان يك دسته از قرارى كه شنيدم دوره افتاده‏اند كه اين مجلس خبرگان نبايد باشد براى اينكه تضعيف رهبرى است.

مجلس خبرگان تقويت رهبرى است

گول اين حرف‏ها را نخورند، بايد همه وارد بشوند، اين يك تكليف است. حفظ اسلام يك تكليف شرعى است براى همه ما. حفظ مملكت توحيدى يك تكليفى است براى همه قشرهاى ملت و اگر چنانچه همه با هم نباشند و در صحنه حاضر نباشند و رأى به وكلا ندهند و رأى به مجلس خبرگان ندهند و وكلائى كه بايد تعيين بشود و كسرى دارند رأى كم بياورند، اين بر خلاف تكليف عمل كرده‏اند. بايد همه در

صحيفه نور ج 17 صفحه 80

صحنه باشند و همه وارد باشند و من به قشر روحانيت هم عرض مى‏كنم كه كناره‏گيرى موجب اين مى‏شود كه همانطورى كه در زمان سابق از كناره‏گيرى علماى مذاهب، اسباب اين شد كه ملت ما و بزرگانشان جدا شدند و هر كارى خواستند دولت كردند و دولت‏ها را به حال خود گذاشتند و هر طور سركشى خواستند كردند، اگر چنانچه شما از صحنه بيرون برويد، علما، دانشمندان از صحنه بيرون بروند، اين اسباب اين مى‏شود كه باز آن مسائل سابق پيش يبايد. امروز تكليف است. مجلس خبرگان تكليف است براى همه كه هم در آن كه مى‏خواهد خبره بشود بايد برود اسم‏نويسى كند، آن كه لايق است برود و اسم‏نويسى كند، ملت به آنها رأى بدهند. در هر صورت اگر چنانچه ما همه‏مان در صحنه نباشيم و همه به فكر اين نباشيم كه اين كشور را از شر مفسدان نجات بدهيم، اگر به فكر اين نباشيم، خداى نخواسته اگر حاضر هم، در وضع حاضر هم خيلى تأثير نكند، در وضع آينده ملت باز تأثير مى‏كند و خداى نخواسته دوباره ملت ما را گرفتار آنطور اشخاص مى‏كند كه بر صغير و كبير ما رحم نكنند. و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به همه ما توفيق بدهد كه خدمت كنيم به اين كشور، خدمت كنيم به اين ملت و همه با هم باشيم و بر ضد كسانى كه بر خلاف اين ملت هستند، بر خلاف مصالح اين ملت هستند، نهضت خودمان را حفظ كنيم و انشاءالله در طول تاريخ، ديگر گرفتار آن حكومت‏هايى كه خودشان را از مردم جدا مى‏دانستند و براى خودشان دستگاه‏هاى سلطنتى درست كرده بودند، گرفتار انشاءالله نشويم.

والسلام علينا و على عبادالله الصاحين


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 81

تاريخ: 27/8/61

فرمان امام خمينى به حجت‏الاسلام موحدى كرمانى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد على موحدى كرمانى دامت افاضاته

به دنبال شهادت جانگداز حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى حاج عطاءالله اشرفى رحمةالله عليه، جنابعالى را به سمت امام جمعه باختران منصوب مى‏نمايم كه انشاءالله تعالى ضمن انجام اين فريضه بزرگ، مردم را به وظايف ديگرى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند، آشنا سازند. اميد است اهالى محترم عموماً و حضرات علماى اعلام خصوصاً و نهادهاى انقلابى فرصت را مغتنم شمرده همكارى‏هاى لازمه را در انجام هر چه باشكوهتر نماز وحدت آفرين جمعه با جنابعالى داشته باشند. موفقيت همگان را از خداى تعالى مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 82

تاريخ: 3/9/61

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان خراسان

امروز ملت در مراكز نماز جمعه اجتماع و با يكديگر تفاهم مى‏كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

همانگونه كه كراراً گفته‏ام، يكى از بركات اين انقلاب و پيروزى ما اين است كه با آقايان علما و خصوصاً برادران اهل سنت كه قبلاً خدمتشان نمى‏رسيديم ملاقات مى‏كنيم و من اميدوارم كه اين مسأله ادامه پيدا كند و وحدت كلمه براى هميشه برقرار باشد.

برپائى نماز جمعه يكى از بركات بسيار عظيم اسلام بود كه مع‏الاسف قبل از پيروزى انقلاب در بين علماى شيعه بسيار كم جلوه و برادران اهل سنت هم كه اقامه كردند، خطبه‏هايشان محدود به حدودى خاص بود. اما امروز از بركت نماز جمعه است كه ملت از خانه‏هايشان بيرون ريخته و در مراكز نماز جمعه اجتماع و با يكديگر تفاهم مى‏كنند و به مسائل سياسى و دينى گوش مى‏دهند، كه اين مسأله بسيار ارزشمند است و همانطور كه مى‏بينيد روز به روز هم بحمدالله رشد كرده و بر اين جمعيت افزوده مى‏شود و هيچ گاه تزلزلى در آن ديده نشده است.

اين رسانه‏هاى گروهى بيگانگان هستند كه تبليغ مى‏كنند مردم علاقه زيادى به نماز جمعه ندارند شما در كجاى دنيا مى‏توانيد جائى را مثل استان اصفهان پيدا كنيد؟ همين چند روز پيش فقط در شهر اصفهان حدود سيصد و هفتاد نفر را تشييع كردند معذلك همين شهيد داده‏ها و داغديده‏ها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه مى‏دهند. امروز مردم ما فهميده‏اند كه تا فداكارى نباشد، اسلام را نمى‏شود پيش برد و مى‏دانند كه همه ما بايد براى اسلام فدا شويم.

سيره انبياء عظام خصوصاً نبى اكرم و اصحابش در طول تاريخ، فدا شدن در راه اسلام بوده است و مردم ما هم اين سيره را پيش گرفته و از آنان تبعيت مى‏كنند. اين زمزمه‏هائى كه گاهى مى‏شود مبنى بر اينكه گرفتارى زياد است و مثلاً گرانى زياده شده است و مردم دلسرد شده‏اند، بى‏اساس است. شما مى‏بينيد كه اينگونه مسائل در كشورهائى كه سال‏هاى طولانى انقلاب كرده‏اند وجود دارد و شما كشورى را سراغ نداريد كه چهار سال از پيروزى انقلابش گذشته باشد و همه چيزش درست باشد و هر روز مردم بيشتر در صحنه باشند و بيش از پيش از انقلاب و دولت پشتيبانى كنند و اين چيزى نيست جز اينكه اين انقلاب، اسلامى و مربوط به اسلام است. اگر اين انقلاب مثل ساير انقلاب‏ها مربوط به طايفه و حزبى خاص بود. و يا عده‏اى با كودتا قدرت را به دست مى‏گرفتند ممكن نبود كه ملت اينطور

صحيفه نور ج 17 صفحه 83

يكپارچه دنبالش حركت كنند و از آنها حمايت كنند و اين نعمتى است كه اسلام به ما عنايت فرموده و ما بايد قدر اين عنايت خدا را بدانيم. اين از عنايات اسلام است كه همه برادران اهل سنت و شيعه با هم هستند و اختلافى هم با يكديگر ندارند و بحمدالله كسانى را كه در دو طرف بودند و تفرقه ايجاد مى‏كردند را هم شناختند و كنار زدند و امروز صادقانه در كنار يكديگر خدمت مى‏كنند و من اميدوارم كه اين رويه مستدام باشد.

ائمه جمعه يكى از مؤثرترين قشرهاى جامعه به حساب مى‏آيند

ائمه جمعه بايد توجه داشته باشند كه يكى از مؤثرترين قشرهاى جامعه به حساب مى‏آيند و بايد توجه داشته باشند كه مردم گوششان به اينهاست و در اجتماع ائمه جمعه سعى مى‏كنند ببينند امام جمعه چه مى‏گويد. از اين رو بايد سعى شود خطبه‏ها پرمحتوا باشد. در خطبه‏ها هم بايد امر به تقوا و اينگونه مسائل رعايت شود و هم مردم را به وحدت و حضور در صحنه دعوت نمايند.

اينكه مى‏بينيد اجانب اينگونه بر ضد ايران تبليغ مى‏كنند و رسانه‏هاى گروهى‏شان بى‏وقفه عليه ما به كار گرفته مى‏شوند، براى اين است كه اين قيام براى اسلام است و ما مى‏خواهيم فرهنگ اسلامى را در همه جا گسترش دهيم و اينها مى‏ترسند كه مبادا اسلام در كشورشان رشد پيدا كند و ديگر جائى براى آنها نباشد. از جمله امورى كه اجانب به آن دامن مى‏زنند، همين مسأله انتخابات است. هر انتخاباتى كه در ايران مى‏شود. اينها مى‏گويند مردم اين دفعه نمى‏آيند، مردم سست و خسته شده‏اند. و شما ديديد كه در انتخابات گذشته، از انتخابات اصل نظام جمهورى اسلامى گرفته تا مجلس خبرگان براى قانون اساسى، مجلس و رؤساى جمهور، مردم هر دفعه بهتر از دفعه قبل شركت كردند. الان هم عده‏اى در خارج نشسته‏اند و تبليغ مى‏كنند كه اين دفعه ديگر مردم خسته شده‏اند و شور سابق را ندارند و از اين قبيل حرف‏ها. اينها اكثر عقده‏هائى در دل دارند و روى همين عقده‏هاست كه اين صحبت‏ها را مى‏كنند. اگر عقده‏هاى درونى آنها حل مى‏شد، چنين صحبت‏هائى را نمى‏كردند. همين منافقين و ديگران كه مردم آنها را از ايران بيرونشان كرده‏اند، در خارج نشسته‏اند و مى‏گويند مردم با ما هستند. شما ائمه جمعه موظفيد براى جلوگيرى از شيطنت‏هائى كه اينها مى‏كنند و مى‏گويند مردم اعراض كرده‏اند و در انتخابات شركت نمى‏كنند، مردم را به شركت در انتخابات دعوت كنيد و مردم نيز ثابت كنند كه اعراض نكرده‏اند و با شركت‏شان در انتخابات ثابت كنند كه از اسلام رويگردان نيستند. اسلام چيزى نيست كه كسى بتواند از آن رويگردان باشد. ما هر روز شاهديم كه مادران شهدا، كسانى كه حتى چند شهيد داده‏اند، فرياد مى‏زنند كه اگر باز هم داشتيم در راه خدا مى‏داديم و تأسف مى‏خورند كه ديگر فرزندى ندارند كه در راه خدا بدهند. اجانب تبليغ مى‏كنند كه در ايران بچه‏هاى كوچك را با زور به جبهه مى‏فرستند، در حالى كه چنين نيست. مردم مى‏خواهند جلوى اين جوان‏هاى چهارده پانزده ساله را بگيرند كه به جبهه نروند، ولى آنها از دست پدر و مادرها فرار مى‏كنند و به جبهه مى‏روند. مسلماً فردى را كه بالغ نيست نه كسى مى‏گويد به جبهه برو و نه كسى چنين حقى دارد كه بگويد. مردم ما

صحيفه نور ج 17 صفحه 84

بحمدالله خودشان از رفتن به جبهه‏ها استقبال مى‏كنند و جبهه‏ها را پر مى‏كنند. من اميدوارم كه شما آقايان با صفاى قلب در كنار يكديگر باشيد و مردم را به صلاح و سداد دعوت كنيد و همه در صحنه باشيد و مردم را به حضور در صحنه دعوت كنيد. اينطور نيست كه آدم خوب كسى باشد كه در كنارى نشسته باشد و تسبيحى دست بگيرد و در مسجد ذكر بگويد. اگر انسان خوب اينگونه بود حضرت رسول صلى عليه و آله و سلم و حضرت امير مومنان (ع) هم اين كار را مى‏كردند. ما نديديم در تاريخ كسى گفته باشد رسول اكرم و امير مؤمنان در جائى از صحنه كناره‏گيرى كنند و در مسجد بنشينند و ذكر بگويند، بلكه بعكس در همه جا حضور داشتند و در صحنه بودند. بنابراين اينكه عده‏اى نشسته‏اند و مى‏گويند بايد كناره‏گيرى كرد، درست نيست. روحانيت بايد عضو فعال جامعه باشد و مردم را هدايت و ارشاد نمايد. شما آقايان هم بر امور جارى در محل خودتان نظارت داشته باشيد و مردم را هدايت كنيد. من هم از خداوند مى‏خواهم كه به شما توفيق دهد تا به اسلام و مسلمين خدمت كنيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 85

تاريخ: 3/9/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از رزمندگان اسلام مستقر در كردستان و اعضاى خانواده‏هاى شهداى انقلاب اسلامى

شما برادران موجب سرافرازى حضرت امام زمان سلام الله عليه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى شديد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من امروز بنا نداشتم كه صحبت بكنم و حالا هم به طور اختصار يك كلمه مى‏گويم و دعا مى‏كنم به شما. من الفاظ را و گفتار را ناقص‏تر از اين مى‏دانم كه در ستايش از شما جوانان عزيز و همه ارگان‏هايى كه در ايران خدمت مى‏كنند، از ارتش و سپاهى و كميته و بسيج و هم اينها، الفاظ كوتاه هستند كه از شما برادران و از اين چهره‏هاى نورانى مستعد براى شهادت مديحه بگويند. شما آبروى اسلام را و آبروى رسول خدا را در پيشگاه مقدس حق‏تعالى حفظ كرديد و شما برادران موجب سرافرازى حضرت امام زمان سلام الله عليه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى شديد. حماسه‏هايى كه شماها در كردستان و نيز دوستان شما در جاهاى ديگر از قبيل جبهه مسلم و محرم و ساير جبهه‏ها آفريديد، قابل توصيف نيست و شما مستعد اين باشيد كه امام زمان سلام الله عليه از شما توصيف كند و خداى تبارك و تعالى به شما عنايات خاصه خودش را بكند و انشاءالله خواهد كرد. شمائى كه از جان خودتان در راه اسلام گذشته‏ايد و در ميدان‏هاى نبرد حق بر باطل پيشقدم شديد و سركوبى كرديد از اين دشمنان اسلام و دشمنان ملت و دشمنان ملت كرد و غير كرد، شماها موجب سرافرازى همه ملت شديد. ما به وجود شما افتخار مى‏كنيم و من از خداوند تعالى سعادت شما را در اين دنيا و آن دنيا و سلامت شما را و رحمت بر شهيدان شما را خواستارم و اميدوارم خداى تبارك و تعالى به شما عزيزان پيروزى عنايت كند و ثواب شهدا را به شما مرحمت فرمايد. خداوند تمام رزمندگان ما را در همه جبهه‏ها از بليات حفظ كند و پيروزى آنها را كه پيروزى اسلام است، پيروزى قرآن مجيد است، ثبت كند در لوح محفوظ.

شما اهالى كردستان گول اين گروهك‏ها را نخوريد

من يك كلمه به شما و اهالى كردستان عرض مى‏كنم كه شما اهالى كردستان و ديگرانى كه در آن نواحى هستند گول اين گروهك‏ها را نخوريد. اينها نغمه‏اى بلند كردند بر خلاف قرآن مجيد و بر

صحيفه نور ج 17 صفحه 86

خلاف اسلام. نغمه نژادپرستى، طرح اينكه كرد، لر، فارس، اينها بايد از هم جدا باشند و هر يك مستقلاً براى خود چيزى داشته باشند، اين آن است كه اسلام آمده است كه بردارد از ميان، اين ديوارها را اسلام آمده است كه خراب كند و همه شما و همه ما و همه مسلمين در تحت لواى لااله‏الاالله و توحيد همقدم باشيم و هم نفس باشيم و اسلام را به پيش ببريم. و اميدوارم كه موفق بشويد به اينكه اسلام را در همه كشورهاى اسلامى و حقايق اسلام را در همه دنيا پياده كنيد و شما بحمدالله الگو هستيد براى تمام كشورهائى كه هستند و مسلم بدانيد كه چشم همه كشورها يعنى مسلمان‏هاى كشورها و مستضعفان كشورها به شما دوخته شده است و دعاى ما بدرقه شماست. و خدايا! تو را به اوليايت قسم مى‏دهيم كه اين عزيزان ما را حفظ كن، اين دوستان خدا و دوستان امام زمان را پيروز كن.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 87

تاريخ: 4/9/61

بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده ژاندارمرى و نماينده امام در ژاندارمرى جمهورى اسلامى

سعى كنيد روح ايمان و اسلاميت را در پرسنل زنده نگه داريد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

نكته‏اى كه بايد تذكر دهم اين است كه اولاً هيچ گاه از حجم كار زياد نترسيد كه كار هرقدر هم زياد باشد در مقابل اراده انسان ناچيز است و اگر انسان بخواهد، مى‏تواند همه كارهاى عظيم را با حجم هر قدر هم زياد به انجام برساند.

دوم اينكه سعى كنيد روح ايمان و اسلاميت را در پرسنل زنده نگه داريد. اگر روح اسلام در افراد باشد همانطور كه امروز در سرتاسر جبهه‏ها مى‏بينيد، همه مسائل حل مى‏شود. همه مى‏خواستند ژاندارمرى را از اخلاق اسلامى و ايمان جدا كنند و آنها را بد تربيت كنند. انشاءالله سعى شود كه تربيت اسلامى در بين افراد احيا شود. امروز مردم از هر لحاظ كمك خواهند كرد و به همين جهت مشكلات حل خواهد شد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 88

تاريخ: 6/9/61

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان عضو دفتر تحكيم وحدت انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان دانشگاه‏هاى سراسر كشور

مراقب باشيد كه منحرفين در انجمن‏هاى اسلامى نفوذ نكنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از شما دانشجوهاى عزيز كه اميد آينده كشور اسلامى هستيد تشكر مى‏كنم كه تشريف آورديد در اين روز سرد و با شما ملاقات مى‏كنم. شما مى‏دانيد كه هر چه از خوبى‏ها و بدى‏ها براى يك ملتى تحقق پيدا مى‏كند، وابستگى يا استقلال، در قيد و بند بودن و اختناق يا آزادى، تابع تربيت‏هاى دانشگاهى است. آنچه كه دانشگاه در يك كشورى نقش دارد از امور مهمه‏اى است و نقش بزرگى دارد كه اين نقش بزرگ را اگر ايفا كند و به طور صحيح ايفا كند، كشور را به مقصد اعلاى خودش مى‏رساند. اين دو جناح دانشگاه و فيضيه كه بحمدالله امروز با هم تحكيم وحدت كرده‏اند و با هم يك عضو براى جامعه شده‏اند، اينها مى‏توانند كه كشور را به استقلال حقيقى و آزادى برسانند و اگر خداى نخواسته اين دو قشر انحراف پيدا كنند، مطمئن باشيد كه كشور و احكام اسلام به انحراف كشيده مى‏شود. از اين جهت اين كارى كه شما دانشجوهاى عزيز داريد و آن كار توجه به مسائل اسلامى دانشگاه، از امور بسيار با اهميت و ارزشمند است و از آن طرف بسيار با مسؤوليت.

آن چيزى كه من به نوع قشرهايى كه ملاقات كرده‏ام سفارش كرده‏ام و امروز به شما جوان‏هاى عزيز سفارش مى‏كنم و تاكيد مى‏كنم اين است كه انجمن‏هاى اسلامى بايد توجه كنند كه در بين اين انجمن‏ها از اين منحرفين نفوذ نكنند. شما مطمئن باشيد كه اين منحرفين و منافقين و آنهائى كه دستشان از اين كشور كوتاه شده است با هر حيله‏اى كه شده است مى‏خواهند در همه جاى كشور خصوصاً در دانشگاه كه مركز علم و مركز همه جهات كمالى انسانى است، مى‏خواهند نفوذ كنند و چه بسا اشخاصى با ظاهر بسيار صالح و در حضور شماها بيشتر از شماها قيد و بند اسلام و فرياد وا اسلاما مى‏زند، خداى ناخواسته از منحرفين باشد. آنها همانطورى كه شيطان با هر صورتى در مى‏آيد و با هر حيله‏اى انسان را منحرف مى‏كند، اينها هم شياطين انسى هستند كه به هر صورتى و به هر شكلى در مى‏آيند و ممكن است كه در بين شما خداى نخواسته يك نفوذى بكنند و اگر خداى نخواسته يك همچو نفوذى بشود، بدانيد كه انحراف در پيش است. گرچه به كوتاه مدت نشود، در دراز مدت انحراف خواهد شد. و لهذا بايد سعى خودتان را، كوشش خودتان را در انتخاب افراد براى اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 89

انجمن‏ها بكنيد و دقت كنيد كه افراد، افرادى باشند كه سابقه آنها و قبل از انقلاب آنها و در انقلاب درست معلوم باشد و با شناخت كامل در اين انجمن‏ها راه داده بشوند. اين انجمن‏ها فعاليت‏شان بسيار ارزش دارد، لكن يك همچو مسؤوليت‏هائى دارند كه مسؤوليت‏شان هم بزرگ است. چنانچه مسؤوليت توجه به همه جهات دانشگاه و نظارت به همه جهات دانشگاه راجع به اينكه انحرافى واقع نشود، استاد منحرفى خداى نخواسته وارد نشود و متصديان امور خداى ناخواسته منحرف نباشند، اين هم از امور مهمى است كه بايد بسيار رويش دقت بشود، لكن توجه به اين معنا كه براى هر امر جزئى نبايد شما به عنوان اينكه حزب الله هستيد، براى يك امر جزئى افرادى كه صالح هستند ولو سابق يك خطائى يا يك كارى كه الزامى بوده است كردند، نبايد كنار بگذاريد. بايد هر چه بكنيد جاذبه داشته باشيد و اشخاصى كه اينها در حال حاضر خوب كار مى‏كنند و مفيد هستند، در دانشگاه‏ها باشند و تعليم و تربيت را بكنند با نظارتى كه همه دانشجويان در امور دارند.

در هر صورت كار، كار مهمى است و اين كار مهم مسؤوليتش هم مهم است و من اميدوارم كه شما برادرهاى عزيز و عزيزان ملت موفق بشويد در اين كار اسلامى انسانى و دانشگاه‏هاى ما انشاءالله باز بشود و به كارهاى خودش ادامه بدهد و براى اين ملت امورى كه لازم دارد، مهيا كند.

مجلس خبرگان يك مجلسى است پشتوانه كشور

البته مسائل زيادى در پيش داريم و شما در پيش داريد كه باز شياطين دوره افتاده‏اند و نمى‏خواهند بگذارند اين مسائل تحقق پيدا كند. يكى همين مجلس خبرگان است كه امروز محل ابتلاء همه است. مجلس خبرگان يك مجلسى است كه بايد شما و ملت بدانند كه اين مجلس پشتوانه كشور است براى حفظ امنيت كشور و حفظ استقلال كشور و حفظ آزادى براى كشور و اگر مسامحه در اين امر بشود، يك تقصيرى است كه ممكن است جبران بعدها نشود اين تقصير. بايد همانطورى كه اعلام مى‏كنند و آن روزى كه اعلام مى‏كنند، آقايان بروند و افرادى را كه تعيين كرده‏اند بزرگان، به آنها رأى بدهند و كسانى هم كه خودشان ميل دارند كه رأى بدهند بروند و شركت بكنند. در آراء آزادند، هركس را مى‏خواهند انتخاب كنند، و ليكن شركت داشته باشند، اينطور نباشد كه خداى نخواسته آمال و آرزوى استعمار را در ايران انجام بدهند. شركت نكردن در اين امر مورد آمال آن كسانى است كه مى‏خواهند اين كشورها را و كشور اسلامى ما را به انحراف بكشانند و هر چه ذخاير دارند ببرند. از اين جهت من به همه ملت سفارش مى‏كنم، به زن و مرد سفارش مى‏كنم كه هر كس به حد قانونى رسيده است، در اين مجلس، در اين انتخاب شركت كند و افرادى كه پيشنهاد مى‏شود و انتخاب شده است يعنى پيشنهاد شده است، هر يك را كه خواستند، به او رأى بدهند، لكن شركت كنند. اين يكى از مسائل مهمى است كه ما داريم و امروز دنبال اين هستند كه نگذارند اين كار بشود. كارشكنى‏ها مى‏كنند، اشكالات مى‏كنند و اين اشكالات و كارشكنى‏ها همه براى اين است كه از اين مجلس مى‏ترسند، از اينكه اين مجلس تحقق پيدا كند و در موقع خودش بتواند كار خودش را انجام بدهد

صحيفه نور ج 17 صفحه 90

مى‏ترسند، از اين جهت نمى‏خواهند كه اين انجام بگيرد، چنانچه امروز بعد از اينكه دستشان از امور تخريبى تقريباً كوتاه شده است و در جبهه‏ها شكست خورده‏اند و در داخل و خارج رو به شكستند و شكست خورده‏اند باز دنبال اين هستند كه مجلس را، دولت را، اينها را تضعيف كنند. دنبال اين هستند كه در بين مردم اشكالتراشى براى دولت بكنند يا براى مجلس. و شما بدانيد كه اين اشكالتراشان و اين اشخاصى كه دوره مى‏افتند و چيزهايى را اشاعه مى‏دهند، اينها به خير ملت نيست، به خير شما نيست، به خير اسلام نيست. امروز مجلس و دولت از ارگان‏هائى است كه ما بايد حفظشان كنيم، بايد كوشش كنيم در اينكه اين دولت محفوظ بماند و اين مجلس محفوظ بماند و اين دولت خدمتگزار است و خدمت‏هاى بسيار چشمگيرى كرده است و دارد مى‏كند، لكن خرابى‏ها از بس زياد است و از بس كه گرفتارى‏ها زياد است، جنگ هست در كار، محاصره هست، محاصره اقتصادى هست، مخالفت همه كشورهاى خارج به استثناء بعضى از آنها هست و كمك كردن به دشمنان ما و كمك نكردن به ماست، كارشكنى براى ملت ايران است و در يك همچو وضعيتى آنها مى‏خواهند كه در داخل يك ايجاد اختلافى بكنند كه از آن اختلاف آنها بهره‏گيرى كنند.

مخالفت با دولت، مخالفت با اسلام است

و شما بدانيد كه اگر چنانچه اين وحدتى كه بين مسلمين هست و خصوصاً در بين ايران تحقق پيدا كرده است، اگر اين وحدت از دست برود ما بر مى‏گرديم خداى نخواسته به همان رژيم‏هاى فاسدى كه همه چيز اين كشور را به باد دادند و نگذاشتند مغزهاى متفكر اين جوان‏هاى ما به كار بيفتد. و ما الان در صورتى كه سه سال، چهار سال از جمهورى اسلامى گذشته است، مى‏بينيم كه در همه جا به كوشش دولت و به كوشش جوان‏ها كارها دارد راه مى‏افتد، كارخانه‏ها با كوشش خود جوان‏ها دارد راه مى‏افتد و در عين حالى كه ما در سه سال تقريباً در جنگ هستيم، معذلك دولت آنطور اقدام كرده است و آنطور خدمت كرده است كه نگذاشته است كه قرض بكند كشور ما از خارج. در حالى كه صدام در عين حالى كه همه كشورهاى متمكن و داراى قدرت با او موافقند و همراهى مى‏كنند و مجانى به او مى‏دهند و چه، معذلك ميلياردها ارز خودش را از بين برده است و ميلياردها قرض كرده است و دولت ما بحمدالله با كوششى كه دارد و با وحدت نظرى كه هست بين شان انشاءالله و با وحدتى كه ما بين ملت و دولت است، هم ارز را بالا برده‏اند به طور چشمگير و هم از هيچ جا تاكنون قرض نكرده‏اند و ما بايد تشكر كنيم از يك همچو دولتى و اگر اشكالى فرض كنيد يك وقتى داريم كه حتماً بدانيد از روى سوء نيت آنها كارى نمى‏كنند، اگر چنانچه يك وقت اشتباهى داشته باشند، اشتباه را بايد به طور معقول تذكر داد و وقتى كه به طور معقول تذكر دادند آنها درصدد رفعش بر مى‏آيند. من اعلام مى‏كنم به همه ملت كه امروز مخالفت با دولت، مخالفت با مجلس، مخالفت با جمهورى اسلامى، مخالفت با ارگان‏هائى كه در جمهورى اسلامى است مخالفت با اسلام است و موجب تباهى اين كشور و اين ملت خواهد شد. بايد همه پشتيبان باشند و همه توجه كنند به اينكه در يك همچو مشكلاتى اينطور

صحيفه نور ج 17 صفحه 91

گرفتارى‏ها را دارند به تدريج انشاءالله رفع مى‏كنند، اين موجب تشكر ملت بايد باشد. به مجرد اينكه در ذائقه يكى يك مطلبى درست نيست، فوراً هجوم نكنند و كارشكنى بكنند و عرض بكنم تضعيف بكنند دولت را. و همين طور راجع به مجلس، كه مجلس در رأس همه امور واقع است، بايد تاييد بكند ملت و هيچ وقت اينطور نباشد كه تضعيف بكند. و من اميدوارم كه ملت توجه كامل داشته باشد و اين تحكيم وحدتى كه شما در نظر داريد، باز موفق بشويد و ملت موفق بشود كه در بين همه افرادى كه در كشور هست، بين همه افرادى كه مشغول خدمت هستند، تحكيم وحدت بشود و همه آنها مشغول كار باشند و دلگرم مشغول كار باشند، موجب سستى و سردى فراهم نشود، موجب دلگرمى باشد ملت براى مجلس و دولت، تا اينكه بتوانند انجام خدمت بكنند. خداوند انشاءالله همه شما را و همه ملت را هدايت به راه راست بكند و همه ما را خدمتگزار به اسلام، خدمتگزار به مسلمان‏ها و خدمتگزار به كشور.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:52 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 92

تاريخ: 11/9/61

فرمان امام خمينى به حجت الاسلام نور مفيدى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد كاظم نور مفيدى امام جمعه محترم گرگان دامت افاضاته بدين وسيله جنابعالى را به سمت نماينده خود در منطقه گرگان منصوب مى‏نمايم كه انشاءالله تعالى در رفع نيازمندى‏هاى مذهبى و مشكلات سياسى و دينى اهالى آن سامان اقدام نموده و در امورى هم كه نياز به اذن ولى فقيه دارد جنابعالى از طرف اينجانب مجاز در تصدى و تصرف مى‏باشيد. دوام توفيقات آنجناب را از خداى تعالى مسئلت دارم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

روح الله الموسوى الخمينى


previos page menu page next page


afsanah82
07-28-2011, 07:53 PM

previos page menu page next page


صحيفه نور ج 17 صفحه 93

تاريخ: 11/9/61

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه و روحانيون استان همدان، گروهى از روحانيون اصفهان، اعضاى نهادهاى مختلف اجرايى، كاركنان مركز اسناد انقلاب اسلامى و وزير مشاور و سرپرست سازمان برنامه وبودجه

تحول روحى ملت از عنايات و تفضلات الهى است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اولاً بايد تشكر كنم از آقايان علماى استان همدان و از علماى اصفهان و از برادرهائى كه از خارك آمده‏اند و از برادرهائى كه از تمام كشور راجع به برنامه و اينها تشريف آورده‏اند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم. و من اميدوارم كه همه آقايان در هر جا كه هستند موفق باشند و مؤيد به تاييدات خداى تبارك و تعالى.

يك صحبت من با همه آقايان، مشترك بين همه آقايان و همه ملت و همه علماى سرتاسر كشور و همه رزمندگان و قشرهاى ديگرى كه در هر جا هستند، چه آنهائى كه مشغول به يك خدمت دولتى يا مجلسى يا ملى هستند و چه آنها كه مشغول به جهاد هستند در مقدم جبهه‏ها و در پشت جبهه‏ها و بالاخره تمام خواهران و برادران كشور اسلامى ايران، و آن اين است كه همانطورى كه آقا فرمودند، خداوند تبارك و تعالى به ما عنايت فرمود و تفضل فرمود، تفضلى كه ما نمى‏توانيم از عهده شكر او برآئيم. يك تفضل در جنبه نفى كه بحمدالله ملت ما با فضل الهى موفق شد كه رژيم فاسدى كه مى‏رفت همه ايران را، همه جوانان ايران را فاسد كند، از چنگال ظلم آن و ابرقدرت‏هائى كه دندان و چنگ‏شان بر اين مملكت مسلط شده بود، از ظلم آنها و از گرفتارى‏ها به بركت اسلام و به بركت ملت بزرگوار ايران رهائى يافتيم. و يك جنبه مثبت كه تحولى در ايران پيدا شد كه نمى‏توانيد شما در تاريخ نظير اين تحول را پيدا بكنيد، تحولى كه تمام قشرها را از آن وضعى كه داشتند، از آن گرفتارى‏هائى كه داشتند، چه گرفتارى‏هاى اخلاقى و چه گرفتارى‏هاى مادى و چه گرفتارى‏هاى معنوى متحول كرد به يك انسان‏هائى كه براى خدا، براى اسلام، براى استقلال و آزادى، همه با هم كوشش مى‏كنند. نمى‏تواند انسان تصور كند كه چه انگيزه‏اى در تمام اين كشور، در بچه‏هاى كوچك دو سه ساله تا پيرمردهاى مريض در بيمارستان‏ها پيدا شد كه همه از يك حالت طبيعى به يك حالت الهى برگشتند. شما الان در هر جاى اين كشور كه برويد مى‏بينيد كه توجه عمومى مردم، توجه توده‏هاى مردم به اسلام است و هر گرفتارى كه براى دولت پيش بيايد، براى ارگان‏هائى كه در دولت هستند، براى ارتش پيش بيايد، براى پاسدارها پيش بيايد، براى كميته‏ها پيش بيايد و براى ساير رزمندگان، مردم به دنبال آنها و به حمايت

صحيفه نور ج 17 صفحه 94

آنها مهيا هستند و عمل مى‏كنند. كه اگر نبود اين تحولى كه خداى تبارك و تعالى نصيب كشور ما كرده است، اين اگر تحول الهى نبود و اين تجلى ايمان نبود، هرگز نمى‏توانست كسى باور كند كه آن گرگ‏هائى كه بر اين كشور تسلط پيدا كردند و با چنگ و دندان همه چيز اين كشور را در تحت سلطه خود قرار داده بودند، آنها بيرون بروند و نمى‏شد تصور كرد كه همه قدرت‏هاى بزرگ و آنهائى كه دنباله آنها هستند، چه در منطقه و چه در خارج منطقه با هم دست به هم دادند از حيث تبليغات، تسليحات و قواى نظامى‏شان و همه بر ضد اين ملت مظلومى كه براى خدا قيام كرده است كوشش مى‏كنند و خداى تبارك و تعالى معذلك قدرتى به اين ملت عنايت فرموده است كه تمام توطئه‏هاى آنها را خنثى كرده است و مى‏كند انشاءالله. و اين از امورى است كه ما شكرگزارى او را نمى‏توانيم بحق بجا بياوريم، لكن آن مقدارى كه براى ما ميسور است در سپاسگزارى و شكرگزارى در اين نعمت بزرگ، اين است كه اولاً تقوا را پيشه خود كنيم و خداى تبارك و تعالى را در تمام امور حاضر و ناظر ببنيم در خلوت و جلوت، در حال جنگ و در حال صلح، در تهيدستى و در غنا خداى تبارك و تعالى را حاضر ببينيم. همه عالم محضر خداست، هر چه واقع مى‏شود در حضور خداست، هر خطراتى كه در قلب ما واقع مى‏شود در حضور خداست. ما بايد به شكر نعمتى كه خداى تبارك و تعالى، نعمت‏هاى غير متناهى كه به ما عنايت كرده است و به شكر اين نعمتى كه اخيراً به ما عنايت فرموده است، توجه به او داشته باشيم و تقوا را پيشه كنيم و از خداى تبارك و تعالى بخواهيم كه ما را به حال خودمان باز ندارد و عنايت خودش را از ما سلب نفرمايد.

علماى بلاد و ائمه جمعه و جماعات مردم را دعوت كنند به تقوا و حضور در صحنه

و يك كلمه به علماى اسلام و خصوصاً علماى ايران و آقايانى كه از استان همدان تشريف آورده‏اند و از اصفهان و بالاخره تمام علما و ائمه جمعه و جماعاتى كه در تمام كشور هستند و يا امام جمعه هستند يا مبلغ هستند و مشغول به خدمت هستند، مردم را دعوت كنيد به تقوا. در نماز جمعه در خطبه اول واجب است دعوت به تقوا. با همين عنوان عربى‏اش را بگوئيد، فارسى‏اش را بگوئيد و مردم را دعوت كنيد كه متقى باشند. و در خطبه دوم هم احتياط لازم است كه مردم را دعوت كنند به تقوى. و اين دليل بر اين است كه در اين خطبه واجب فرموده است كه مردم را به تقوا دعوت كنند، دليل بر اين است كه عنايت حق تعالى به تقوا در درجه بالايى از ساير عنايت‏هاست. و ما مردم را، شما آقايان علمائى كه ائمه جماعت هستيد، علمائى كه ائمه جمعه هستيد، علمائى كه مبلغ هستيد، در هر جا هستيد مردم را به تقوا و توجه به خداى تبارك و تعالى دعوت كنيد، كه اين دعوت به تقوا و دعوت به توجه به خدا (كه انشاءالله مؤثر خواهد بود در همه نفوس) موجب اين بشود كه عنايت حق تعالى به ما ادامه پيدا كند و خداوند اين نعمت را براى ما حفظ بفرمايد. و يك چيز ديگرى كه باز مربوط به علما هست و مربوط به ساير ملت، و آن اين است كه علماى بلاد، ائمه جمعه و جماعات، مبلغين، مردم را دعوت كنند به حضور در صحنه. تاكنون هر چه بركات به

صحيفه نور ج 17 صفحه 95

اين جمهورى اسلامى رسيده است و هر چه پيروزى نايل اين ملت مظلوم، كه در طول تاريخ مظلوم بود عايد شده است، از حضور ملت و همه قشرهاست كه در صحنه‏اند و از اينكه جمهورى اسلامى را از خود مى‏دانند، چنانچه از خودشان هست. اسلام اختصاص به شخصى ندارد. اسلام، اسلام همه است و جمهورى اسلامى خدمتگزار به همه است و مال همه است.

من عرض مى‏كنم كه هم علما اين مطلب را هميشه به مردم گوشزد كنند و هم مبلغين گوشزد كنند كه اين حضور شما در صحنه و پشتيبانى شما از جمهورى اسلامى و از مجلس و از دولت و از قوه قضائيه و از ارتش و از سپاه پاسداران و همه، اين رمز پيروزى است كه عايد شما شده است و به شكرانه نعمت پيروزى، مردم را دعوت كنيد به اينكه در صحنه باشند و مردم دنبال اين باشند كه مشكلاتى كه براى دولت يا براى مجلس يا براى ارتش پيش مى‏آيد، ننشينند و نگاه كنند و ناظر باشند، در صحنه باشند و فعاليت كنند. به فعاليت شماهاست كه اين جمهورى زنده مانده است و انشاءالله با فعاليت‏هاى شما هم زنده و شكوفا خواهد بود.

از جمله چيزهائى كه باز تكليف همه ماست و تكليف آقايان است كه مردم را به آن دعوت كنند و دنباله حضور در صحنه است اين است كه مجلس خبرگانى كه ما امروز در پيش داريم، اينطور نباشد كه آقايان، ديگران كناره‏گيرى كنند، سستى كنند. ملت را دعوت كنند، خودشان تشريف ببرند به پاى صندوق راى، رأى بدهند، ملت را دعوت كنند به راى. منتها ملت و شما و هر كس آزاد است هميشه و به هر كس كه مى‏خواهد، رأى مى‏دهد، ولو آنكه آقايان و فرض كنيد كه علماى حوزه علميه تهران يا قم آنها را معرفى نكرده باشند. شما الزامى نداريد به اينكه هر چه آنها معرفى كردند، شما هم همان را معرفى كنيد. البته آنها بررسى كرده‏اند، تخصص در اين امر دارند، بررسى از امور كرده‏اند و با بررسى اين كار را انجام داده‏اند، لكن اين اسباب اين نمى‏شود كه كسى الزام كند كه كسى را كه تو بايد به فلان رأى بدهى. آزاد هستيد و رضاى خدا را در نظر بگيريد و توجه به خدا داشته باشيد و پاى صندوق‏ها بعد از اينكه اعلام كردند، تشريف ببريد و رأى خودتان را بدهيد. اين رأى به اسلام است. همانطور كه جمهورى اسلامى را شما رفتيد و رأى داديد و تقريباً از صد كمى كمتر رأى داديد، اينجا هم اميد است كه به همين طورها باشد انشاءالله.

مسأله برنامه از مهمات يك كشور است

و يك كلمه هم با بعضى از گروه‏هائى است كه اينجا تشريف دارند. اما از آنهائى كه از جزيره خارك آمده‏اند، بايد من بسيار تشكر كنم. اينها آنطورى كه امام جمعه محترمشان نقل كرد الان براى من، (قبل از اينكه من بيايم نقل كرد) بچه و كوچك، زن و مرد دنبال اين رفتند كه اين مواردى را كه خرابكارها مى‏خواهند خراب كنند، اينها دورش خاك بريزند تا نتوانند خراب كنند. اين از همان تحولاتى است كه در ملت ما پيدا شده است كه عرض كردم. شما گمان نكنيد كه اگر همه جزيره خارك را به باد فنا مى‏دادند در زمان طاغوت، يكى پيدا مى‏شده كه بگويد چرا، شايد هم مردم خوشحال مى‏شدند

صحيفه نور ج 17 صفحه 96

كه اين شاه و نمى‏دانم شاه بازى‏هائى كه بوده، بگذاريد كه به هم بخورد. امروز خداى تبارك و تعالى به واسطه اسلام كه سايه افكنده است بر همه و سايه محبتش بر روى همه ملت است، با خاطر اوست كه بزرگ و كوچك در صحنه‏اند و در آنجائى كه احتمال اين هم هست كه يك وقت خرابكارى بشود، معذلك مى‏روند و اين كارها را مى‏كنند. و من بسيار متشكرم از آنها و دعا مى‏كنم خداوند انشاءالله آنها را حفظ كند و خداوند توفيق عنايت كند كه خداى تبارك و تعالى توفيقات خودش را از ما سلب نكند و توفيق عنايت كند كه ما به خدمت مشهور باشيم.

و يك كلمه هم با اين گروه‏هايى كه در برنامه هستند عرض مى‏كنم. مسأله برنامه از مهمات يك كشور است. اگر چنانچه بدون برنامه، يك كشورى بخواهد اداره بشود، نمى‏شود اداره بشود، بايد برنامه باشد. برنامه ريزى‏ها را بايد با كمال دقت اشخاصى كه تخصص دارند، اشخاصى كه توجه به مسائل سياسى و مسائل اجتماعى و مسائل اسلامى دارند، اينها بايد با كمال دقت بررسى كنند و متحدا با هم برنامه ريزى كنند و براى كشور راه برنامه‏ريزى، راهى - است - باز مى‏كند براى پيشبرد مقاصد كشورى، لكن يك نكته را عرض كنم و آن اينكه اگر برنامه‏ريزى را بدون نظارت روحانيون بكنند (يعنى متخصصينى كه از روحانيون هستند) اين موجب اين مى‏شود كه برنامه را كه ريختيد ببريد مجلس، مجلس رد كند. آنها قبول كردند، ببريد در كميسيونى كه تخصص در اين امر دارند، آنها رد كنند. از اينجا بگذرد ببريد در شوراى نگهبان، آنجا رد كنند. اين اسباب اين مى‏شود كه كارها معطل بماند. شما در اين اجتماعاتى كه مى‏خواهيد بكنيد، روحانيونى كه در اين امر تخصص دارند، آنها را دعوت كنيد كه نظارت كنند كه يك وقت خداى نخواسته برخلاف اسلام چيزى واقع نشود، كه اگر بر خلاف اسلام واقع بشود، جز اينكه شما زحمت‏تان هدر رفته است، كارى نكرده‏ايد، براى اينكه بالاخره وقتى رسيد به شوراى نگهبان، شوراى نگهبان رد مى‏كند، آنوقت شما مدت زحمت كشيده‏ايد زحمت‏تان از بين رفته است، دوباره از سر بايد شروع كنيد. اين را از اول يك كسى كه تخصص داشته باشد در امور اسلامى، و بينائى و توجه به مسائل كشور و به گرفتارى‏هائى كه امروز ما در كشور داريم، توجه به اين مسائل رويهمرفته داشته باشد، آن هم حاضر باشد و با شما كمك كند و نظارت كند تا اينكه مسائل مطابق ارزش‏هاى اسلامى باشد، وقتى مطابق شد ديگر آسان مى‏شود، مجلس كه برود مجلس قبول مى‏كند و شوراى نگهبان هم كه برود شوراى نگهبان هم قبول مى‏كند. اين اسباب تند شدن كار مى‏شود. آنطور، اسباب اين مى‏شود كه كارها تعويق بيفتد، و در حالى كه برنامه لازم داريم و محتاج است كشور ما به برنامه - برنامه - چندين ماه هى دست به دست برود، از اين كانال رد بشود، آن كانال رد كنند تا آخر هم به نتيجه نرسد. و اما اگر چنانچه متضصصين در اصل برنامه‏ريزى، متخصصين در امور اسلامى، اينها با هم مجتمع بشوند و برنامه را درست بكنند كه مطابق ارزش‏هاى اسلامى باشد، آنوقت ديگر به زودى كار تمام مى‏شود و بهتر هم خواهد شد. و من اميدوارم كه انشاءالله اين كار را جديت كنيد كه بشود و عمده اين است كه همانطور كه اول عرض كردم، تقوا داشته باشيد. تقوا براى همه لازم است و براى كسانى كه متصدى امور كشور هستند، لازمتر است.

صحيفه نور ج 17 صفحه 97